موازنه ی اسلامی بین دنیا و آخرت

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور:موازنه ی اسلامی بین دنیا و آخرت

نوشته ی گروهی از فضلا و اساتید

مشخصات نشر:قم. موسسه در راه حق

مشخصات ظاهری:ص 256

فروست:(شماره کتاب 36)

وضعیت فهرست نویسی:فهرستنویسی قبلی

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس

شماره کتابشناسی ملی:20473

ص :1

اشاره

ص :2

*پیشگفتار:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم از خدمت شایسته یی که مؤسسه ی اسلامی«در راه حق» بدان اقدام کرده است،تشکیل مجتمعی علمی است که هدفش تبیین و روشنگری چهره ی واقعی و صحیح اقتصاد اسلامی است...تا اقتصاد اسلام به جهان عرضه شود چرا که جهان جویای اقتصادی کامل است که با آن خود را از تباهی اقتصادی که امروزه آنرا فرا گرفته نجات دهد...و اندیشه اش را از آنچه انسانیت را خوار می سازد و کرامت و آزادگیش را سلب می کند، یا به خواهشهای سرکش فردی میدان می دهد تا با آزمندی بی پایانش حقوق دیگران را برباید،خلاصی بخشد.

آری،دنیای امروز اقتصادی را می جوید که هواهای نفسانی بشر در آن نباشد تا راهی درست برای نجات بیابد؛و این مطلوب جز اقتصاد آسمانی،جز اقتصاد دین حقجوی اسلام نیست.

و برای همین منظور مجتمعی از استادان دانشمند:

ص:3

شیخ حسین مظاهری

شیخ ابو الحسن مصلحی

شیخ رضا استادی

شیخ غلامرضا سلطانی

سید محسن خرّازی

تشکیل شده تا به بررسی عمیق این موضوع و پی گیری و تحقیق مباحث آن بپردازند.و این کتاب از مباحث مقدماتی آن و از ثمرات کار مجتمع مذکور است.

*** کتاب حاضر شامل سه بخش و یک خاتمه است:

فصل اوّل نصوصی اسلامی را که حاکی از تشویق و ترغیب به بعد مادّی زندگی انسان است بررسی می کند؛و این تشویق یا با فرمان به کسب آن و یا با بر شمردن صفاتی نیک از قبیل«خیر»، «فضل»«اجر»«رحمت»و«نیکویی»برای آن است،و نیز با تأکید بر اینکه بعد مادی،بعدی ضروری و بنیادی برای زندگانی انسان می باشد.

در حالیکه فصل دوّم نصوصی را بیان می کند که بعد مادّی را منفور،موجب کیفر،کالای فانی بی اصالت ناپایدار،بلکه فریب و خیال و بازیچه و سرگرمی بیهوده،و کامیابی کوتاه مدّتی که پی آمدهای وخیم بزرگ در بر دارد،معرفی می کند،و در نتیجه به فقر،پارسایی،قناعت به اندازه لازم،دوری گزیدن از مادّیات،و بجای آن عمل کردن برای آخرت و کوشش در راه آن تشویق می نماید.

ص:4

فصل سوّم؛حاوی نصوصی دینی است که حقیقت اندیشه ی اسلامی را در مورد بعد مادی زندگی انسان توضیح می دهد بطوریکه پیچیدگی و ابهام نصوص فصل اوّل و فصل دوّم را که گمان نوعی تعارض و تنافی میان آنها می رود برطرف می سازد،و چشم انداز روشنی از بینش اسلامی در مورد دنیا و امور مادّی در کنار اندیشه های اسلامی دیگری از حیات و وجود بدست می دهد که همگام،راهگشای به واقعیت اسلام و مرزها و شمول قوانین آن که ضامن توازن فکری و عملی مطلوب در سیر تکامل طبیعی انسان است،می گردد.انسانی که نه بیکاره و تنبل و فرو رفته در خیالات و اوهام و برکنار از مسیر ارجمند فطری و ذاتی انسانیت باشد،و نه مبتلا به فساد و تباهی شخصیت کاذب که او را از واقعیتش بالاتر جلوه دهد و حدود وجودیش را بفراموشی سپارد و گمان کند همه چیز و برتر از همه چیز است و تا آنجا پیش رود که خود را خدا بپندارد.

واقعیت آنست که پی آمدها و زیانهایی که در اثر عقب افتادگی و کناره گیری برخی افراد انسان که حاصل پندارهای عزلت جویی و بیکارگی ناروا و ناپسند آنهاست برای انسانیت روی داده در برابر زیانهای غرور انسان و فراموش کردن واقعیت و ابعاد طبیعی خودکه ثمره ی خدا پنداشتن موهومات و فراموشی حقیقت مطلقی که می تواند همواره او را به سوی کمال سوق دهد می باشدبسی ناچیز است،در حالیکه بدون شک این غرور و پندارهای باطل موجب بازماندن انسان از پیشرفت واقعی است.

ص:5

و از این جا اهمیت تعیین و تبیین حدود تفکّرات اسلامی را در مورد زندگی و حیات درمی یابیم تا مسلمان در فکر و عمل خویش در مورد این تفکرات خودکاوی و ریشه یابی کند،و نیز به همین جهت است که این کتاب به بررسی و تبیین یکی از ابعاد تفکّر اسلامی در مورد زندگی دنیا و بعد مادّی حیات انسانی بر روی زمین پرداخته است...

حاصل آنکه نگرش به این بعد یکی از عناصر ضروری و زیر بنایی،و زمینه یی لازم برای بررسی سیر عالی تکاملی انسان یعنی سیر معنوی اوست.و هنگامی که بعد مادّی همانطور که باید باشد مورد توّجه قرار گیرد و روشن شود که همچون پل و معبری برای تکامل معنوی است در واقع از مادّی بودن بیرون آمده و از معنویات محسوب می شود و پلیدیهای مادّیت را می ریزد و لباس معنا و آخرت می پوشد.

امّا اگر از واقعیت خود فراتر رود و هدفی برای کوشش انسان گردد و انسان خادم آن شود و خدایی گردد که انسان آنرا بپرستد در این هنگام بمعنای واقعی کلمه خسران و زیان و فریب و غرور خواهد بود،و در این حالت است که میان آن با آخرت تقابل خواهد بود چنانکه نزدیکی به آن دوری از آخرت و دوری از آن نزدیکی به آخرت است.

و اینک،با هم به سرچشمه های گوارای آیات و روایاتی که گویای حقیقت مذکور است درآییم و از آن با دست آوردی تازه که تصورمان را از حیات دنیا دگرگون می سازد و به راهی روشن رهنمونمان می گردد،برآییم.در پایان این نکته را یادآوری

ص:6

می کنیم که این کتاب ترجمه است و عربی آن به عنوان «التوازن الاسلامی بین الدنیا و الاخرة»قبلا منتشر شده است برادران و خواهرانی که مایلند از متن عربی نیز استفاده کنند می توانند آنرا از موسسه ی در راه حق تهیه نمایند.

موسسه ی در راه حق

1360/9/2

ص:7

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علیه محمّد و آله الطّاهرین و اللّعن علی اعدائهم الی یوم الدّین

برخی آیات قرآن کریم و نیز برخی روایات رسیده از پیشوایان اسلام به گونه یی است که یا صریحا«دنیا»و نعمتهای دنیوی را ناپسند می داند و یا بر ناروائی و ناپسندی دنیا اشاره دارد؛متقابلا آیات و روایات دیگری نیز هست که در مدح دنیا و پسندیدگی آنست.در نظر اوّل گمان می رود که این دو گونه آیات و روایات برخلاف و در تعارض با یکدیگرند؛ولی یکدسته ی دیگر از آیات و روایات در دست است که تعارضی را که میان آنگونه آیات یا روایات گمان می رود برطرف کرده جمع بندی درستی از مفاهیم آنها بدست می دهد.

ما در این کتاب نخست آیات و روایاتی را که بر خوبی و پسندیدگی دنیا دلالت دارد ذکر می کنیم،و سپس آیات و روایاتی که در بدگوئی به دنیا و مذّمت آنست،و آنگاه آنچه را شاهد بر جمع میان این دو است؛و الّبته مدّعی نیستیم که همه ی آیات و روایات مربوط به این مباحث را گرد آورده ایم و هیچ از قلم نینداخته ایم.

ص:8

ص:9

فصل اوّل

اشاره

دسته ی اوّل از آیات و روایات را ذیل این عناوین ذکر می کنیم:

1-در اسلام به کسب مواهب دنیوی و مادّی امر شده است.

2-دنیا و مواهب مادّی خوب و«خیر»است.

3-دنیا و مواهب مادّی آن فضل و مرحمت خدای متعال است.

4-گاهی دنیا و مواهب مادّی آن،اجر و پاداش نیکوکاران و صالحان است.

5-دنیا نزد خدا محبوب و برای بندگانش خلق شده است.

6-دنیا رحمتی از خداست.

7-دنیا نیکی و رحمت است.

8-محروم شدن از مواهب دنیوی گاه عذاب و کیفر است.

9-اموال موجب قوام امور مردم است.

10-فقر و مستمندی ناپسند شمرده شده است.

ص:10

1-در اسلام به کسب مواهب دنیوی و مادّی امر شده است

1-خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللّهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» (1)(در آنچه خداوند به تو عنایت کرده خواستار آخرت باش و بهره ی خود را نیز از دنیا فراموش مکن).

بنابراینکه مراد از جمله ی «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا- بهره ی خود را نیز از دنیا فراموش مکن»تشویق به کسب مادّیات و تحصیل مواهب دنیوی باشد.چنانکه ظاهر آیه بر همین دلالت دارد. (2)

ص:11


1- (1) -سوره ی قصص آیه ی 77
2- (2) -و نیز احتمال می رود که جمله ی «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» تأکیدی بر جمله ی قبلی آن باشد،که اگر چنین باشد دیگر دلالتی بر آنچه ما استنباط کردیم نخواهد داشت، و معنای آن چنین می شود:فراموش نکن که برای آخرتت عمل کنی زیرا بهره ی واقعی انسان از دنیا همان است که برای آخرتش انجام داده باشد و این بهره است که برایش باقی می ماند و براستی بهره محسوب می شود. و همین معنا از امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز روایت شده و برخی مفسّران محقّق همین معنا را اختیار کرده اند.آری ممکن است گفته شود که آیه بنابراین معنائی که ذکر شده دلالت دارد بر اینکه دنیا آنگاه که کمک آخرت باشد مطلوب است

2- «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ» (1)(چون نمازجمعه برگزار شد در زمین پراکنده شوید و از فضل خداوند بطلبید)

فرمان به کسب مادّیات در این آیه به جهت آنکه آیه در مقامی است که مانع و محظوری گمان می رودجز بر رفع مانع و مباح بودن کسب مادّیات بر چیز دیگری دلالت ندارد،ولی مطلوبیت کسب مواهب مادّی در این آیه از اینکه خدای متعال مواهب مادی دنیا را به«فضل خداوند»تعبیر فرموده استفاده می شود.

3- «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» (2)

«ذلول»مرکبی است که رام و سواری بر آن آسان باشد،و بصورت استعاره،زمین با این صفت ذکر شده تا امکان هرگونه تصرّفی را در زمین برساند.

«مناکب»جمع«منکب»است که به معنای پشت شانه و میان بازو و کتف است،و در این آیه استعاره یی است برای سطح زمین.

با این مقدّمه معنای آیه چنین می شود:(اوست خدایی که زمین را چنان قرار داده که هرگونه تصرّفی در آن آسان و ممکن است،پس در زمین پراکنده شوید و در آن از آنچه خداوند روزی شما ساخته بجوئید.)

ص:12


1- (1) -سوره ی جمعه آیه ی 10
2- (2) -سوره ی ملک آیه ی 15

البته به جهت آنکه آیه در مقام بر شمردن نعمتهای الهی است استفاده ی وجوب از آن مشکل است ولی چنانکه ظاهر آیه دلالت دارد مطلوبیت کسب مواهب مادّی از آن استفاده می شود.

در قرآن کریم آیات دیگری نیز با همین مضمون وجود دارد، ولی همینها که ذکر کردیم کافی است و از ذکر ما بقی بی نیاز می سازد.

*** امّا روایات 1-«ابو خالد کوفی»از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرموده اند:«عبادت هفتاد قسمت است، برترین آنها طلب رزق حلال است» (1)

کسب وکار و طلب حلال مطلقا در این روایت مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته،زیرا از برترین اقسام عبادت به معنای اعم آن که طاعت و بندگی خدای متعال باشدمحسوب می شود، یا خود بمنزله ی عبادت است.

2-«اسماعیل بن مسلم»از امام صادق از پدران گرامی او علیهم السلام،از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود:

«عبادت هفتاد جزء و برترین جزء آن طلب حلال است» (2)

3-پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرموند:«روزی ده قسمت است،نه قسمت آن در تجارت و یک قسمت در غیر تجارت است» (3)

ص:13


1- (1) -وسائل ج 12 ص 11 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل 13/12 به نقل از«معانی الاخبار»و«ثواب الاعمال»
3- (3) -وسائل 5/12 به نقل از«کافی»و«من لا یحضره الفقیه»-بزودی این روایت را با صدر آن در روایات امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز ذکر می کنیم.به آنجا مراجعه شود.

شاید مراد از اینکه نه قسمت روزی در تجارت است آن باشد که فائده ی تجارت از کارهای دیگر بیشتر است،و یا منظور تجارت به معنای اعم آن است که شامل صنعت و کشاورزی و کارهای دیگر می شود.

4-«علی بن عبد العزیز»می گوید امام صادق علیه السلام از من پرسید:«عمرو بن مسلم»چه می کند؟

عرض کردم:فدایت شوم،به عبادت رو آورده و تجارت را رها کرده است.

فرمود:وای بر او!آیا نمی داند کسی که طلب روزی و کسب وکار را رها کند دعایش مستجاب نمی شود،هنگامی که آیه ی «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ- هرکس تقوی بورزد خداوند او را در بن بست نمی گذارد و راهی برای او باز می کند و او را از جائی که گمان نمی برد روزی می دهد»نازل شد،گروهی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله درها را بر خویش فرو بستند،و به عبادت روی آوردند،و گفتنداز کسب وکار بی نیاز شدیم و از سوی خداکفایت می شویم!خبر این موضوع به پیامبر صلی اللّه علیه و آله رسید،نزد آنان فرستادو آنان را احضار فرمودو گفت:

چه چیز شما را بر این کار واداشته است؟

عرض کردند:ای پیامبر خدا،خداونددر آن آیه متکفّل معیشت ما شد و ما به عبادت روی آوردیم.

فرمود:هرکس چنین کندکسب وکار را رها سازد- دعایش مستجاب نمی شود،بر شما باد که در طلب روزی

ص:14

باشیدو به کسب معیشت بپردازید-» (1)

از گفتار امام علیه السلام که فرمود«ویحه وای بر او» مذّمت شدید رها کردن طلب روزی و کسب وکار و فقط به دعاء پرداختن و وانهادن اسباب ظاهری معیشت،استفاده می شود،و امام(علیه السلام)این طرز فکر را تخطئه فرموده همچنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله طرز فکر گروهی از یارانش را در آنچه از آیه ی مذکور فهمیده بودند خطا و نادرست شمرده است.

5-«ابو سعید خدری»در حدیثی از پیامبر صلی اللّه علیه و آله نقل می کند که فرمود:«هرکس درخت«طلح (2)»یا «سدر»را آبیاری کند مثل آنست که به مؤمن تشنه یی آب داده باشد.» (3)

در این روایت با رساترین وجه به بهره گیری و کسب مال از طریق کشاورزی و درختکاری تشویق شده است،و اینکه حفاظت و مراقبت از درختان با توجه به اینکه«طلح»و«سدر» خصوصیتی ندارند و درخت خاصی منظور نیست همچون حفظ جان محترمی است،و عقلا چون نگهداری و بقاء درخت با آبیاری کاری نیکو و پسندیده تلّقی شده پس درختکاری و غرس نهال نیز پسندیده و نیکوست.

6-«ابن بکیر»از امام موسی بن جعفر علیهما السلام نقل می کند که فرمود:پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است«نفس

ص:15


1- (1) -وسائل ج 12 ص 15 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«فقیه»
2- (2) «طلح»درختهای بزرگی که درریگزارها می روید-«سدر»درخت کنار است.
3- (3) -وسائل 25/12 به نقل از«تفسیر عیاشی».

آدمی چون روزی خود را احراز نماید استقرار و آرامش می یابد» (1)

7-«اسحاق بن عمار»از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:«مردی نزد پیامبر از بی بختی خود(یا از حرفه ی خود)شکایت کرد،پیامبر بدو فرمود:کالاهایی را در نظر بگیر و خریداری کن و بفروش از هرکدام سود یافتی به خرید و فروش همان بپرداز» (2)

ازاین روایت استفاده می شود که پیدا کردن حرفه ی مناسب و طلب سود نیکو و مطلوب است،تا آنجا که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آن مرد را به کاری سودآور راهنمایی می فرماید و به او فرمان می دهد خریدوفروش کالائی را که سودآور است پیشه کند.

8-«سکونی»از امام صادق علیه السلام نقل می کند:

پیامبر(صلی الله علیه و آله)بر مردی گذشت که لباسی را می فروخت؛مرد بلند قامت و لباس کوتاه بود،پیامبر به او فرمود:«بنشین زیرااگر نشسته لباس را به مشتری ارائه دهی نشستن کالای تو را قیمتی تر می سازد» (3)

و این ارشادی است از آن گرامی براه کسب و سودخواهی و آموزشی است که بوسیله ی آن اشتباه باصره ی بیننده را که گمان می کند لباس کوتاه است بر طرف نمایدبا توجه به اینکه لباس واقعا کوتاه نبوده و یا اگر کوتاه بوده چون فروشنده ی بلند قامت

ص:16


1- (1) -وسائل 320/12 به نقل از«کافی»و«الفقیه».
2- (2) -وسائل 324/12 به نقل از«کافی»و«الفقیه»
3- (3) -وسائل 340/12 به نقل از«کافی»و«التهذیب»

ایستاده کوتاهتر می نموده است و بهر صورت این دستور العملی از آن بزرگوار برای تحصیل سود است،پس تحصیل سود از نظر اسلام مطلوب است.

9-«ابان بن تغلب»از امام باقر علیه السلام نقل می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمودند:«درست نگهداشتن مال از مروّت و جوانمردی است» (1)

شاید مراد از درست نگهداشتن-«استصلاح»-نگهداری مال از ضایع شدن و تلف و خودداری از اسراف در آن باشد.

10-امام صادق علیه السلام فرمود:از پیامبر صلی اللّه علیه و آله پرسیدند چه مالی بهتر است؟فرمود:زراعتی که صاحبش آنرا بکارد و از آن مراقبت نماید و هنگام برداشت محصول حقوق شرعی آن را بپردازد. (2)

11-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرموده اند:طلب حلال بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است. (3)

12-و نیز آن گرامی فرموده اند:کسی که با دسترنج خود زندگی می کند روز قیامت در شمار پیامبران خواهد بود و پاداش پیامبران را می گیرد. (4)

*** 13-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند:سپاهیان باذن

ص:17


1- (1) -وسائل 40/12 به نقل از«خصال».
2- (2) -وسائل ج 13 ص 194 به نقل از«کافی»و«الفقیه»و«امالی صدوق»،و نیز در جای دیگر به نقل از«معانی الاخبار»و«خصال».
3- (3) -بحار الانوار ج 103 ص 9 به نقل از«جامع الاخبار».
4- (4) -بحار الانوار ج 103 ص 10 به نقل از«جامع الاخبار».و از پیامبران(صلی الله علیه و آله)حدیثی دیگر در روایت«مسعده»از امام صادق علیه السلام خواهد آمد.

خدا،قلعه های مردم و زینت فرمانروایان و عزت دین و راههای امنیتند،و امور مردم بدون آنان اداره نمی شود،و نیز امور سپاهیان نظام نمی پذیرد جز به آنچه خدای متعال از خراج برای ایشان قرار داده است که بوسیله ی آن برای جهاد با دشمنان نیرومند می شوند و برای اصلاح امور خود و رفع نیازمندیهاشان بر آن تکیه دارند،و نیز امور این دو صنف درست نمی شود جز به صنف سوّم که قضات و کارگزاران و دبیران باشند..و امور همه ی اینها قوام نمی یابد جز به بازرگانان و صنعتکاران. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که تجارت و صنعت و کسب مال و ثروت مطلوب است زیرا فوائد و مصالحی بر آن مترّتب می شود که قطعا از نظر شارع مقدّس مطلوب و لازمند.

14-و نیز آن گرامی فرموده است:«از اموال خود با پرداختن زکات مراقبت کنید» (2)

ازاین روایت در می یابیم که مراقبت از مال مطلوب است و زکات وسیله یی است برای آن،و این موضوع با ارشادی بودن «امر»در روایت منافاتی ندارد.

15-امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید امیر مؤمنان به«موالی»-مسلمانان غیر عرب فرمود:«تجارت کنید خداوند برکتتان دهد،من از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله شنیدم که می فرمود روزی ده قسمت است،نه قسمت در تجارت و یک

ص:18


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 100(چاپ مصرمطبعة الاستقامه).
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 186

قسمت در کارهای دیگر است» (1)

16-و نیز امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند:«با کسی که روزی به او روی آورده مشارکت کنید،زیرا این کار برای بی نیازی آسان تر و برای روی آوردن حظ و بهره به او سزاوارتر است». (2)

17-و نیز از آن گرامی است:«برای مؤمن سه ساعت است اوقات مؤمن به سه قسمت تقسیم شده است-:ساعتی که در آن با پروردگار خویش راز و نیاز می کند،و ساعتی که به تأمنی معیشت خود می پردازد،و ساعتی که نفس خویش را به برخورداری از لذتهای حلال و نیکو وا می گذارد؛و برای خردمند شایسته نیست که جز در این سه کار سفر کند:تأمین معاش،یا بهره گیری برای آخرت،یا برخورداری از لذّتی که حرام نباشد». (3)

از این کلام استفاده می شود که تأمین معاش بقدر ضرورت مطلوب است،ولی در مورد زائد بر ضرورت این روایت دلالتی ندارد.

18-امیر مؤمنان علیه السلام در گرمای نیمروز برای رفع نیازمندیهاکسب معیشت بیرون می آمد و می خواست خداوند او را ببیند که در طلب حلال خود را به رنج و زحمت می اندازد. (4)

19-امیر مؤمنان علیه السلام فرموده است:«خداوند پیشه ور امین و درستکار را دوست دارد» (5)

ص:19


1- (1) -وسائل 5/12 به نقل از کافی و الفقیه
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 204
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 247
4- (4) -وسائل ج 12 ص 13 به نقل از«الفقیه».
5- (5) -وسائل ج 12 ص 13 به نقل از«الفقیه».و نیز ج 12 ص 96 به نقل از کافی و فقیه.

20-«زید شحام»از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:«امیر مؤمنان علیه السلام هزار برده را با دسترنج خویش آزاد فرمود» (1)

و این دلالت دارد بر اینکه به دست خود و با تن خویش کار کردن مستحب است،زیرا عمل امام علیه السلام حجت است و برای پیروی کردن ما سرمشق و الگویی نیکو است.

21-«سکونی»می گوید امام صادق از پدران گرامیش علیهم السلام روایت کرد که امیر مؤمنان علیه السلام در تفسیر این آیه «وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنی وَ أَقْنی» فرمودند:یعنی بی نیاز کرد هر انسانی را به معیشتش و خشنودش ساخت به کسب دستش. (2)

در این روایت آن گرامی می خواهد آنچه را ظاهر آیه گمان می رود دفع نماید،زیرا ممکن است برخی از ظاهر آیه گمان برند که خدای متعال بدون وسیله انسان را بی نیاز می سازد و امام علیه السلام می فرماید مراد آیه این است که خداوند متعال انسان را با دست یازیدن به اسباب و علل ظاهری کار و کوشش بی نیاز می سازد چرا که تأثیر اسباب و وسایل نیز به اراده و خواست خدای متعال وابسته است.

22-«حسین بن علوان»می گوید امام صادق از پدر گرامیش علیهما السلام نقل کرد که امیر مؤمنان فرموده است:«از رحمت خدا بدور باد کسی که آب و خاک بیابد و باز فقیر و مستمند بماند» (3)

ص:20


1- (1) -وسائل ج 12 ص 22 به نقل از کافی و تهذیب.
2- (2) -وسائل ج 12 ص 24 به نقل از معانی الاخبار.
3- (3) -وسائل ج 12 ص 24 به نقل از قرب الاسناد

از این گفتار ژرف و جامع نکات لطیفی استفاده می شود که از آن جمله است:1-فقر و مستمندی ناپسند بوده و تحصیل بی نیازی با توّسل به اسباب و وسایل از نظر شارع پسندیده و مطلوب است.2-کسی که از توسّل به وسایل ظاهری معاش در حالیکه آن وسایل آماده و در دسترس اوست خودداری نماید از رحمت خدا دور است،زیرا این کار یکنوع ناسپاسی در برابر نعمت خدا محسوب می شود.3-رنج و کوشش در گردآوردن و فراهم ساختن عواملی که برای معاش نتیجه بخش است نزد شارع مقدّس پسندیده و مطلوب است.

23-«زراره»از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود:

«مردی امیر مؤمنان علیه السلام را با کیسه یی از هسته های خرما دید،پرسید:اینها چیست؟فرمود:«صد درخت خرما است ان شاء اللّه.و امیر علیه السلام همه ی آن هسته ها را کاشت و یکدانه از آنها را نیز وانگذاشت». (1)

ازاین روایت اکیدا تشویق و ترغیب به کشاورزی و درختکاری استفاده می شود.

24-امیر مؤمنان علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند:

«معیشت مردمان از پنج چیز است:حکومت و فرمانروایی- کشاورزی و عمران و آبادی بازرگانی اجاره صدقه ها»

و در همین حدیث می فرماید:«و امّا عمران و آبادی بدان جهت که خدای متعال می فرماید (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها-) اوست خدایی که شما را از زمین آفرید و از

ص:21


1- (1) -وسائل 25/12 به نقل از کافی

شما خواست تا در آن به عمران و آبادی بپردازید)،خدای سبحان با این آیه ما را آگاه می سازد که به مردم فرمان عمران آبادی داده است تا اینکار وسیله یی برای معیشتشان باشد که با حبوبات و محصولات و نظایر آن که از زمین بیرون می آید و خدا آنها را معاش خلایق قرار داده زندگی کنند» (1)

25-و نیز از آن گرامی در حدیثی که چهار صد موضوع را بیان فرموده اند روایت شده:به دادوستدها بپردازید،زیرا تجارت و دادوستد موجب بی نیازی شما از دیگران است،و خدای متعال پیشه ور امین و درستکار را دوست می دارد» (2)

*** 26-امام صادق علیه السالم فرمودند:امام چهارم زین العابدین علیه السلام هر بامداد در طلب روزی و معاش بیرون می آمدند؛به او عرض کردند ای فرزند پیامبر خدا کجا می روید؟

فرمود:میروم تا برای عائله ی خود صدقه بگیرم.

عرض کردند:آیا صدقه می گیرید؟!

فرمود:هرکس در طلب روزی حلال باشد آن روزی(که به دست می آورد)صدقه یی از خدا برای اوست. (3)

27-«ابو حمزه»از امام باقر علیه السلام نقل می کند:هر کس به جهت استعفاف (4)(حفظ آبروی خود که از مردم چیزی

ص:22


1- (1) -وسائل ج 13 ص 195 به نقل از کتاب«المحکم و المتشابه»از تفسیر نعمانی
2- (2) -وسائل ج 12 ص 4 به نقل از«خصال»
3- (3) -وسائل ج 12 ص 43 به نقل از«کافی»
4- (4) -در3ثواب الاعمال»به جای استعفافا«استغناء»ذکر شده یعنی برای بی نیازی از مردم.

نطلبد)و کوشش برای تأمین خانواده ی خویش،و برای آنکه بتواند به همسایه ی خود احسان نماید،به کسب مال و مواهب مادّی دنیا بپردازد،در قیامت خدا را ملاقات می کند در حالیکه چهره اش چون ماه شب چهاردهم درخشنده و نورانی است. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که به کسب مال با عنوان ثانوی مثل گشایش برای خانواده و احسان و عطوفت به همسایه و بی نیازی و عفاف در برابر مردم،تشویق شده است.

28-امام باقر علیه السلام فرمودند:من دشمن می دارم مردی را که از کسب وکار شانه خالی می کند،و بر پشت خویش می خوابد و می گوید خدایا به من روزی بده!و حرکت در زمین و جستجوی نعمت و فضل خدا را وا می گذارد،در حالیکه مورچه از سوراخ خویش بیرون می آید و روزی خویش را می طلبد. (2)

این روایت تشویق و ترغیب مؤکدّی است به کاروکوشش برای جلب روزی،و تمثیل به مورچه(با توجه به اینکه معروف است مورچه در طلب روزی کوشاست و سستی نمی کند) اشاره ی لطیفی است به لزوم کوشش و تحمّل سختی در طلب معاش و اکتفا نکردن به دعا.

29-«یزید بن هارون واسطی»می گوید:در مورد «فلاّحان»از امام باقر علیه السلام سئوال کردم،فرمود:آنان کشاورزانند که گنجهای خدا در زمینند،و هیچیک از کارها نزد خدا محبوبتر از کشاورزی نیست،و همه ی پیامبران خدا کشاورز

ص:23


1- (1) -وسائل ج 12 ص 11 به نقل از«کافی»و«ثواب الاعمال»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 17 به نقل از«فقیه».

بودند جز«ادریس»علیه السلام که خیاط بود. (1)

در این روایت به کار تولیدی و کشاورزی ترغیب شده است و شاید حصر در این روایت(که محبوبترین کارها را کشاورزی معرفی می کند) «حصر اضافی»باشد(یعنی نسبت به کارهایی که برای معاش و کسب مادیات انجام می شود کشاورزی محبوبتر است نه مطلق اعمال)،یا به جهت آنست که احتیاجات اولیه ی انسان از حیث غذا و لباس،با کشاورزی بدست می آید،و آشکار است که مواد اولیه ی کارهای صنعتی نیز بیشتر از کشاورزی تأمین می شود، ولی تجارت چنانکه معلوم است کار تولیدی نیست.

30-امام صادق علیه السلام نقل فرموده اند که:«محمد بن منکدر»می گفت گمان نمی کردم علی بن الحسین «زین العابدین»علیهما السلام فرزندی بزرگوارتر از خود بر جای گذارد،تا آنکه فرزندش محمد بن علی(امام باقر علیه السلام)را دیدم.و می خواستم او را موعظه نمایم او مرا موعظه نمود.

یارانش گفتند:به چیز ترا موعظه نمود؟

گفت:در ساعت گرمی به برخی از نواحی مدینه می رفتم، ابو جعفر محمد بن علی علیهما السلام با من روبرو شد،و او مردی تنومند و سنگین بود،و بر دو غلام سیاه یا به دو نفر از موالی تکیه کرده بود(در راه رفتن به او کمک می کردند)با خود گفتم سبحان اللّه،بزرگی از برزگان قریش در چنین ساعتی و با چنین حالتی به طلب دنیا(امور مادّی)می رود،باید او را موعظه نمایم!

ص:24


1- (1) -وسائل ج 12 ص 25 به نقل از«تهذیب».

به او نزدیک شدم و سلام کردم،با گشاده رویی پاسخم داد (یا در حالیکه نفس نفس می زد پاسخم داد)و عرق از او می ریخت،گفتم:خدا حال ترا نیکو سازد،بزرگی از بزرگان قریش در چنین ساعتی و با چنین حالتی در طلب دنیاست؟! نمی ترسی در این حالت اجل در رسد و تو بر این حال باشی؟

فرمود:اگر مرگ در رسد و من بر این حال باشم،مرگ در رسیده در حالیکه به اطاعت و انجام فرمانی از فرمانهای خدای عزیز و جلیل مشغولم که بوسیله ی آن خود و خانواده ی خود را از تو و از مردم بی نیاز سازم.من آنگاه می ترسم که مرگ در رسد و به گناهی از گناهان مشغول باشم.

گفتم:راست گفتی خدا ترا رحمت کند،می خواستم ترا موعظه کنم تو مرا موعظه کردی. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که جویای مواهب مادّی دنیا در حال فرمانبرداری از خدای متعال است،و فرمانبرداری جز در برابر«فرمان»نمی باشد(یعنی می توان نتیجه گرفت که شارع مقدّس به کسب مادّیات امر کرده است).

*** 31-«جمیل بن صالح»از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که در تفسیر آیه ی «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً- پروردگارا در دنیا به ما نیکی ده و در آخرت به ما نیکی ده»فرمود:منظور خشنودی خدا و بهشت در آخرت و

ص:25


1- (1) وسائل ج 12 ص 9 به از کافی و تهذیب

گشایش روزی و معاش و اخلاق نیکو در دنیا است. (1)

از این کلام در می یابیم که گشایش در روزی و معاش بیشتر از مقدار ضرورت نزد شارع مطلوب است و خواستن آن با دعا از خدای متعال نیکوست.

32-«معلّی بن خنیس»می گوید:امام صادق علیه السلام مراد دید که در رفتن به بازار(محل تجارت خود)تأخیر کرده ام، فرمود:صبح زود به سوی عزّت و سربلندی خود برو. (2)

می بینیم که امام علیه السالم عزّت را بر مال دنیا اطلاق می فرماید،و برای تحصیل آن فرمان می دهد که اوّل وقت به بازار رود.

33-«علی بن عقبه»می گوید:امام صادق علیه السلام به یکی از موالی خود فرمود:ای عبد اللّه عزّت خویش را پاسدار.

عرض کرد:فدایت شوم عزّت من چیست؟

فرمود:صبح اوّل وقت به بازار بروی و خود را گرامی داری.

و نیز به یکی دیگر از موالی خود فرمود:چه شده که می بینم اوّل وقت به سوی عزّت خود نمی روی؟

عرض کرد:در تشییع جنازه یی می خواهم حاضر شوم.

فرمود:پس بعد از ظهر رفتن به سوی عزّت خود را وا مگذار. (3)

34-«محمد زعفرانی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:هرکس به تجارت بپردازد از مردم بی نیاز می شود.

ص:26


1- (1) -وسائل ج 12 ص 2 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«معانی الاخبار»و«تهذیب.
2- (2) -وسائل ج 12 ص 3 به نقل از«فقیه».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 5 به نقل از«تهذیب».

عرض کردم:اگرچه«معیل»باشد؟

فرمود:اگرچه«معیل»باشد،همانا نه دهم روزی در تجارت است. (1)

در این روایت اگر«معیل»بمعنای ثروتمند باشد،روایت بر مطلوبیت توسعه در مال دلالت می کند و اگر به معنای عائله مندی و زیادی خانواده و بسیاری مخارج آنها باشد بر مطلوبیت مال به مقدار حاجت دلالت دارد؛و در هر حال دلیل بر آنست که بی نیازی از مردم مطلوب است.

35-«حماد بن عثمان»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:رها کردن تجارت از نقص عقل است. (2)

شاید مراد آن باشد که رها کردن تجارت برای کسیکه شغل و عادتش تجارت است موجب نقص عقل او در معاش می شود، زیرا کسی که به تجارت اشتغال دارد مداوما در معرض تبادل افکار است به خلاف کسی که تجارت را رها کرده و در خانه ی خود منزوی شده باشد که از تجارت و تبادل افکار بدور می ماند.

36-«فضیل بن یسار»می گوید امام صادق علیه السلام فرمودند:برای معاش خود چه چاره یی می کنی؟

عرض کردم:فعلا کاری انجام نمی دهم!

فرمود:اینطور اموالتان از بین می رود.

و این موضوع بر آن گرامی سخت و ناگوار بود. (3)

ص:27


1- (1) -وسائل ج 12 ص 4 به نقل از«کافی»و«تهذیب.
2- (2) -وسائل ج 12 ص 5 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 6 به نقل از«کافی».

37-«فضیل اعور»می گوید من شاهد بودم که«معاذ بن کثیر»به امام صادق علیه السلام عرض کرد:من در وسعت و ثروت و بی نیازی قرار گرفته ام آیا تجارت را رها کنم؟

امام فرمود:اگر چنین کنی عقلت کم شده است.(یا چیزی شبیه این فرمود) (1)

38-«معاذ لباس فروش»می گوید:امام صادق علیه السالم به من فرمود ای معاذ،آیا از تجارت ناتوان شده یی یا نسبت به آن بی میل گشته یی؟

عرض کردم:نه ناتوان و نه بی میل شده ام!

فرمود:پس چرا(تجارت نمی کنی)؟

عرض کردم:ما منتظر امری بودیم،و بدان جهت است که وقتی«ولید»کشته شد،من مال فراوانی داشتم که هم اکنون در دست من است و کسی هم از من طلبی ندارد،و گمان نمی کنم تا پایان عمرم خورنده ی این مال باشم(یعنی تا پایان عمر هرچه مصرف کنم تمام نمی شود و نیازی به تجارت ندارم).

فرمود:تجارت را ترک نکن،ترک آن عقل را می برد،بر خانواده ی خود وسعت و گشایش بده و مبادا(موجبات آسایش آنان را فراهم نسازی و بر آنان سخت بگیری)که پشت سر تو بدگویی کنند. (2)

39-و نیز«معاذ»می گوید به امام صادق علیه السلام

ص:28


1- (1) -وسائل ج 12 ص 6 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
2- (2) -وسائل ج 12 ص 6 به نقل از«کافی»و«تهذیب»-در تهذیب:«انتظر امرک- منتظر فمران شما بودم»و«لیس لاحد عندی شیی مال کسی نزد من نیست»ذکر شده است.

عرض کردم:می خواهم بازار را رها کنم و ثروت هم دارم.

فرمود:در این صورت خرد تو سقوط می کند و در هیچ کاری نمی توان از تو یاری خواست. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که توسعه ی مال مطلوب است تا انسان بتواند کارهای خیر انجام دهد.

40-«فضل بن ابی قرة»می گوید:در مجلس امام حاضر بودم که امام صادق علیه السلام از حال مردی جویا شد و پرسید:

چرا به حج نرفته است؟

عرض کردند:تجارت را رها کرده و تنگدست شده است.

امام تکیه کرده بود،با شنیدن این پاسخ راست نشست و فرمود:تجارت را رها نکنید که خوار می شوید (2)تجارت کنید تا خدا به شما برکت دهد. (3)

41-«فضیل بن یسار»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:من از تجارت دست برداشته و از آن خودداری کرده ام.

فرمود:برای چه؟آیا ناتوان شده یی؟اینطور اموالتان از بین می رود.از تجارت دست برندارید و فضل خدای عزیز و جلیل را بخواهید. (4)

ازاین روایات در می یابیم که شارع از دست رفتن مال را ناپسند و نگهداری بلکه زیاد کردن آنرا دوست می دارد،و

ص:29


1- (1) -وسائل ج 12 ص 7 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -در«فقیه»:«فتموتوا-که می میرید»ذکر شده است.
3- (3) -وسائل ج 12 ص 7 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«فقیه».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 7 به نقل از«کافی».

تجارت جستن فضل خداست که خداوند در قرآن کریم به تحصیل آن فرمان داده است.

42-«محمد بن مسلم»داماد«برید عجلی»بود،«برید» به«محمد بن مسلم»گفت:از امام صادق علیه السلام در مورد کاری که می خواهم انجام دهم سئوال کن؛و آن اینکه امانتها و اموالی از مردم نزد من است که با آن مضاربه و دادوستد می کنم،و اینک(برای آمادگی جهت مرگ)می خواهم امور دنیوی را رها کنم و مال و حق هر کسی که حقی دارد بخودش برگردانم.

«محمد»این موضوع را از امام علیه السلام سئوال کرد و جریان را به اطلاع امام رساند،و عرض کرد:شما برای او چه صلاح می دانید؟

امام فرمود:ای محمد!آیا می خواهد جنگ با خودش را شروع کند؟نه(نباید چنین کند)بلکه مطابق حق و طبق رضای خدای متعال باید دادوستد کند. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که ترک تجارت و مضاربه،جنگ با خویشتن است،اگرچه ترک کننده کسی مثل«برید»باشد که به جهت پیری می خواست امور مادّی را رها کند و برای مرگ آماده شود.

43-«اسباط بن سالم»می گوید:روزی امام صادق علیه السلام از حال معاذ که تاجر کرباس بود جویا شد و من در خدمت امام بودم.به امام عرض شد:تجارت را رها کرده است.

ص:30


1- (1) -وسائل ج 12 ص 7 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

امام فرمود:کار شیطان است،هرکس تجارت را رها کند دو ثلث عقلش زایل می شود.آیا نمی داند که پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله از کاروانی که از شام آمده بود چیزهایی خریداری فرمود و با آن تجارت کرد و از آن سودی یافت که قرضش را پرداخت. (1)

44-«فضیل بن یسار»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:من تجارت را ترک کرده ام.

فرمود:اینکار را نکن،در را باز و بساطت را پهن کن و از پروردگارت خدای متعال روزی بطلب. (2)

و ازاین روایات ترغیب به تجارت استفاده می شود،بلکه به مطلق کسب ترغیب شده در صورتیکه تجارت به عنوان مثال ذکر شده باشد.

45-امام صادق علیه السلام فرموده اند:تجارت عقل را زیاد می کند،و فرمودند:ترک تجارت عقل را می برد. (3)

46-«عبد الاعلی مولی آل سام»می گوید:یکروز بسیار گرم تابستان در برخی راههای مدینه با امام صادق علیه السلام روبرو شدم،عرض کردم:فدایت شوم،با قربی که نزد خدا و قرابتی که با پیامبر صلی اللّه علیه و آله دارید،در چنین روزی خود را به رنج و زحمت افکنده اید؟! (4)

فرمود:ای عبد الاعلی!در جستجوی روزی و معاش بیرون

ص:31


1- (1) -وسائل ج 12 ص 8 به نقل از«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 8 به نقل از«فقیه».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 8 به نقل از«فقیه».
4- (4) -در نسخه ی دیگری«لنفسک برای خود کوشش می کنی»ذکر شده.

آمده ام تا از نظایر تو بی نیاز شوم. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که طلب رزق حلال راجح است،هرچن ظاهرا تعلیلی که شده ارشادی است.

47-«ایوّب هروی»می گوید در خدمت امام صادق نشسته بودیم که«علاء بن کامل»آمده و روبروی امام نشست و عرض کرد:دعا بفرمائید خداوند به من بدون کاروکوشش و با راحتی، روزی دهد.

فرمود:برایت دعا نمی کنم،همچنانکه خدای عزیز و جلیل ترا فرمان داده است در طلب روزی باش(کاروکوشش کن) (2)

48-«کلیب صیداوی»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم در مورد روزی برایم دعا بفرمائید،امور من پیچیده و درهم شده است.امام بلافاصله پاسخم داد:نه،بیرون بیا و در طلب روزی باش(به کاروکوشش بپرداز و به دعا واگذار مکن). (3)

49-«خالد بن نجبع»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:هریک از یاران خود را که ملاقات کردید بگویید امام به شما سلام می رساند،و بگویید:بر شما باد که پرهیزکار باشید و به آنچه شما را به ثواب خدا نائل می سازد بپردازید،به خدا سوگند به شما فرمانی نمی دهم جز آنکه خودمان را نیز به آن فرمان می دهم،پس بر شما باد که جدّی باشید و بکوشید،و چون نماز

ص:32


1- (1) -وسائل ج 12 ص 10 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 10 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
3- (3) -وسال ء 11/12 به نقل از«کافی».

صبح را بجا آوردید و از عبادت منصرف شدید صبحگاه به طلب روزی بروید و روزی حلال بطلبید،خداوند به شما روزی خواهد داد و در کسب روزی یاریتان خواهد فرمود. (1)

50-«علاء»می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:آیا کسی از شما عاجز است که مانند مورچه باشد؟ مورچه روزی خود را به سوی سوراخ خویش می کشد. (2)

51-«عمر بن یزید»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:اگر مردی به خانه ی خود برود و در را فرو بندددر طلب معاش نباشد و کاروکوشش نکندآیا از آسمان چیزی برای او فرود می آید؟! (3)

52-«عمر بن یزید»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:مردی می گفت من در خانه ام می نشینم و نماز می خوانم و روزه می گیرم و پروردگارم را عبادت می کنم،و روزی من خواهد رسید!

امام فرمود:این یکی از آن سه نفر است که دعایشان مستجاب نمی شود. (4)

ازاین روایت استفاده می شود که شدیدا از رها کردن کار و کوشش نهی شده،و تصوّر کسی که گمان کند بدون خواستن و بدون اسباب و وسایل ظاهری و تنها با دعا روزی می رسد خطا است.

ص:33


1- (1) -وسائل 12/12 به نقل از«کافی»
2- (2) -وسائل 12/12 به نقل از«کافی»
3- (3) -وسائل 12/12 به نقل از«کافی»
4- (4) -وسائل ج 12 ص 14 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«سرائر».(در روایات آینده آن سه دسته یی که دعایشان مستجاب نمی شود ذکر خواهد شد).

53-«معلّی بن خنیس»از پدرش نقل می کند که گفت:

امام صادق علیه السلام از حال مردی جویا شد و من در خدمت امام بودم،به امام عرض کردند:فقر و نیازمندی به او روی آورده است.

فرمود:اکنون چه می کند؟

گفتند:در خانه به عبادت پروردگارش مشغول است.

فرمود:معاشش از کجا تأمین می شود؟

گفتند:توسط برخی از برادرانش.

امام فرمود:به خدا سوگند آنکه معاش او را اداره می کند عابدتر از اوست. (1)

ازاین روایت نهی از نشستن در خانه و رها کردن کسب روزی استفاده می شود.

54-«هشام صیدنانی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:ای هشام،حتّی اگر دیدی دو سپاه با هم جنگ را آغاز کرده اند باز کسب معاش را در آن روز وامگذار. (2)

این روایت اشاره به آنست که از طلب روزی و معیشت چاره یی نیست اگرچه در حال سختی و جنگ باشد.

55-«شهاب بن عبد ربّه»می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود:اگر گمان کنی یا به تو خبر رسد که این امرفرج ما و دولت قائم آل محمد ص فردا وقوع می یابد کسب معیشت را رها نکن،و اگر می توانی بکوش بار تو بر دوش دیگران نباشد. (3)

ص:34


1- (1) -وسائل 14/12 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل 14/12 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل 14/12 به نقل از«کافی».

56-«مسعدة بن صدقه»در حدیثی طولانی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:

خداوند در چندین آیه از قرآن فرمود است «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ- خدای متعال اسرافکاران را دوست ندارد»،و آنان را از امساک و سختگیری نیز نهی کرده و به راهی میان این دو فرمان داده است،نباید آنچه دارد ببخشد آنگاه دعا کند که خداوند به او روزی بدهد که دعایش مستجاب نمی شود،و در حدیثی که از پیامبر صلی اللّه علیه و آله رسیده است آن بزرگوار می فرماید گروههایی از امت من دعایشان مستجاب نمی شود:

مردی که علیه پدر و مادرش دعا کند.

مردی که علیه بدهکاری که مالش را برده است دعا کند،در حالیکه نوشته و شاهدی بر بدهی او نگرفته باشد.

مردی که علیه زن خود دعا کند در حالیکه خداوند اختیار طلاق را بدست او سپرده است اگر سازش ندارند می تواند او را طلاق دهد-.

مردی که در خانه ی خود بنشیند و بگوید:پروردگارا به من روزی بده و بیرون نیاید و بدنبال کسب روزی نرود؛خدای عزیز و جلیل به چنین کسی می گوید:بنده ی من آیا برای تو راه جتسجوی روزی و کسب وکار در زمین را با اعضای سالم قرار ندادم تا برای اطاعت فرمان من در جستجوی روزی برآیی و میان من و خود معذور باشی و نیز برای آنکه سربار بستگان خویش نباشی،آنگاه اگر بخواهم ترا روزی می دهم و اگر بخواهم بر تو سخت می گیرم و ترا تنگدست می سازم و در این حال تو نزد من

ص:35

معذور خواهی بود؟

مردی که خداوند به او مال فراوان عنایت کند و او همه ی آنرا به دیگران ببخشد،آنگاه دعا کند پروردگارا به من روزی بده،که خداوند می فرماید:آیا به تو روزی فراوان ندادم،چرا در آن همچنانکه به تو فرمان داده ام میانه روی نکردی و چرا اسراف نمودی در حالیکه ترا از اسراف نهی کرده ام؟

و مردی که برای قطع رحم(بر بدن رشته خویشاوندی با وابستگان خود)دعا کند. (1)

ازاین روایت ترغیب به کسب وکار و جستجوی روزی و اکتفا نکردن به دعا،استفاده می شود.

57-امام صادق علیه السلام فرمود:من مردی را که دهان به سوی پروردگار خویش می گشاید و می گوید به من روزی بده و جتسجوی روزی را وا می گذارد،دشمن می دارم. (2)

از این حدیث در می یابیم که ترک طلب روزی و اکتفا کردن به دعا،خطا و مورد دشمنی شارع است.

58-«عمر بن یزید»از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:من برای نیازی که خداوند در مورد آن مرا کفایت فرموده بر مرکب خود سوار می شوم(و بیرون می آیم)،و اینکار جز برای آن نیست که می خواهم خداوند مرا ببیند که در طلب حلال در آفتاب نیمروز بیرون آمده ام.آیا گفتار خدای عزیز و جلیل را نشنیده یی که می فرماید: «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ

ص:36


1- (1) وسائل ج 12 ص 14 به نقل از کافی
2- (2) وسائل 14/12 به نقل از کافی و فقیه و تهذیب

فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ- چون نماز جمعه برگزار شد در زمین پراکنده شوید و فضل و نعمت خدا را بجوئید»؛آیا گمان می کنی اگر مردی به خانه برود و در را بر خویش فرو بندد و بگوید:روزی من نازل می شود، چنان خواهد شد؟!نه،او یکی از سه نفری است که دعایشان مستجاب نمی شود.

عرض کردم:آنها چه کسانی هستند؟

فرمود:مردی که زنی دارد و او را نفرین کند مستجاب نمی شود زیرا اختیارش با اوست و اگر بخواهد می تواند او را طلاق دهد.

و مردی که بر دیگری حقی دارد و شاهدی بر طلب خود نگیرد،آنگاه بدهکار منکر حق او شود و او بدهکار را نفرین کند مستجاب نمی شود زیرا آنچه به او فرمان داده شده که بر بدهی شاهد یا نوشته یی بگیردترک کرده است.

و مردی که مالی دارد و در خانه بنشیند و برای کسب وکار و جستجوی روزی بیرون نیاید تا آنچه دارد مصرف نماید آنگاه دعا کند دعایش مستجاب نمی شود. (1)

و این روایت با توجه به اینکه خداوند نیاز امام علیه السلام را کفایت کرده بود،به روشنی دلالت می کند که توسعه ی مال و معیشت مستحب است،و در ذیل روایت نیز به کاروکوشش ترغیب شده با آنکه آن مرد مالی به قدر کفایت داشته است.

59-«عبد الاعلی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:

ص:37


1- (1) وسائل ج 12 ص 16 به نقل از عدة الداعی

از خدای متعال بخواهید در دنیا بی نیازی و عافیت و در آخرت آمرزش و بهشت به شما عنایت فرماید. (1)

و از این استفاده می شود که بی نیازی در دنیا مطلوب است و بهمین جهت امر می فرماید از خدا بخواهید.

60-«علی بن حمزه»می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:من در برخی زمینهای زراعتی خود کار می کنم چنانکه عرق می ریزم،و افرادی را دارم که این کار را برایم انجام دهند،ولی خودم کار می کنم تا خدای عزیز و جلیل مرا مشاهده فرماید که در جستجوی روزی حلال هستم. (2)

61-«زراره»می گوید مردی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:من نمی توانم کاری با دستهایم انجام دهم،و تجارت را نیز به درستی بلد نیستم و مستمند و محتاجم.

امام فرمود:کار کن،و چیزی را بر سر خویش بردار و خود را از مردم بی نیاز ساز همانا رسول خدا صلّی الله علیه و آله سنگی را بر گرده ی خویش حمل کرد و آنرا در دیواری از دیوارهای -خانه ی خود نصب نمود... (3)

ازاین روایت استفاده می شود که با تن خویش کار کردن نیکو و پسندیده است،و موجب عیب و عار برای انسان نیست،و در این مورد پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)سرمشق و الگوی خوبی برای ماست.

62-«اسماعیل بن جابر»می گوید:خدمت امام صادق

ص:38


1- (1) -وسائل 19/12 به نقل از کافی
2- (2) -وسائل 12/به نقل از کافی
3- (3) -وسائل ج 12 ص 22 به نقل ازکافی

علیه السلام رسیدم،آن گرامی در باغ خود بود و بیلی در دست داشت و با آن جلوی آب را باز می کرد،و پیراهنی شبیه به کرباس بر تن داشت که از تنگی بر بدن او چسبیده بودلباس راحتی نبود- (1)

63-«ابو عمرو شیبانی»می گوید:امام صادق علیه السلام را دیدم که بیلی در دست و لباسی خشن بر تن داشت و در باغ خود کار می کرد و عرق از پشت او فرو می ریخت.عرض کردم:فدایت شوم بیل را به من بدهید تا به جای شما کار کنم.

فرمود:دوست دارم مرد در طلب معیشت از گرمای آفتاب رنجه شود. (2)

64-«فضل بن ابی قرّه»می گوید:خدمت امام صادق علیه السلام رسیدیم در حالیکه در باغ خود مشغول بودند،عرض کردیم:فدایتان شویم بگذارید ما برایتان انجام دهیم یا برخی از غلامان انجام دهند.

فرمود:نه،مرا به کار خود وا گذارید،می خواهم خدای عزیز و جلیل مرا ببیند که به دست خود کار می کنم و با زحمت و رنج خود جویای حلال هستم. (3)

ازاین روایات و نظایر آنها دریافته می شود که ائمه علیهم السلام با کار بدنی خود مردم را به کاروکوشش ترغیب می فرمودند چرا که عمل ائمه(علیه السلام)حجت است،و نیز استفاده می شود کار آن بزرگواران اضافه بر مقدار ضرورت و برای توسعه

ص:39


1- (1) -وسائل 23/12 به نقل از«کافی»
2- (2) -وسائل 23/12 به نقل از«کافی»
3- (3) -وسائل 24/12 به نقل از3فقیه»

در زندگی بوده است.

65-«محمد بن عذافر»می گوید:امام صادق علیه السلام هزار و هفتصد دینار به پدرم داد و فرمود:با آن برای من تجارت کن،و فرمود:من به سود آن رغبتی ندارم با آنکه سود خواستنی و مرغوب است،لکن دوست دارم خدای عزیز و جلیل مرا ببیند در پی فوائدی که او قرار داده می روم.

پدرم گفت:با آن پول صد دینار سود کردم و امام را ملاقات نمودم و به عرض رساندم:صد دینار برای شما با پولتان سود کرده ام.

امام بسیار شاد شد و فرمود:آنرا روی سرمایه ی من قرار بده.

پس از چندی پدرم درگذشت،امام علیه السلام کسی را فرستاد و به من نوشت«خداوند ما و ترا در عافیت بدارد،هزار و هشتصد دینار مال من نزد پدرت بود که به او داده بودم تا با آن تجارت کند اکنون آنرا به«عمر بن یزید»بده.

من در حساب و کتاب پدرم نظر کردم،در آن نوشته بود:از مال ابو موسی امام صادق علیه السلام هزار و هفتصد دینار نزد من است که با آن صد دینار در تجارت سود کردم،و«عبد الله بن سنان»و«عمر بن یزید»او راابو موسی رامی شناسند. (1)(2)

ازاین روایت استفاده می شود که طلب سود بوسیله ی تجارت

ص:40


1- (1) -وسائل ج 12 ص 26 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
2- (2) گویا شخصی که برای امام تجارت می کرده است برای پنهان داشتن ارتباط خود با امام،نام امام را در حسابهای خود«ابو موسی»نوشته بود تا اگر وقتی اتفاق افتادو مورد بررسی و بازجوئی مأموران حکومت قرار گرفت نتوانند به ارتباط او با امام صادق علیه السلام پی ببرند).

پسندیده و مرغوب است زیرا سود از فوائد الهی است و در پی فوائد الهی رفتن پسندیده است اگرچه انسان غنی و بی نیاز باشد. (1)

66-«حلبی»از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:کسی که برای تأمین خانواده ی خویش زحمت می کشد همچون مجاهد در راه خداست. (2)

67-«فضل بن یسار»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:مرد تنگدستی که کار می کند و بقدر معیشت خود و خانواده اش بدست می آورد و در طلب حرام بر نمی آید همچون مجاهد در راه خداست. (3)

از این دو روایت بر می آید که طلب مال نزد شارع مقدّس بقدر مطلوب و پسندیده است که آنرا به جهاد در راه خدا تشبیه فرموده اند،البته ممکن است به جهت فرمایش امام که فرمود«به قدر معیشت خود و خانواده اش بدست می آورد»گفته شود این دو روایت بر مطلوب بودن بیش از مقدار نیاز دلالتی ندارد (4)

68-«زراره»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:از رزق وروزی است آنچه به جهت مشقّت پوست را

ص:41


1- (1) -صدر همین روایت با اندک اختلافی در متن،در وسائل ج 12 ص 26 به نقل از «کافی»و«فقیه»و با سندی دیگر ذکر شده است.
2- (2) -وسائل ج 12 ص 42 به نقل از«کافی»و«فقیه».
3- (3) -وسائل ج 43/12 به نقل از«کافی».
4- (4) -و همینطور در روایتی که«زکریا بن آدم»از امام رضا علیه السلام نقل کرده و در آن جمله ی«ما یکف به عیاله آن مقدار که عائله اش را تأمین کند»ذکر شده و در صفحات آتی این روایت را نقل خواهیم کرد.

بر استخوان می چسباند. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که طلب روزی مطلوب و پسندید است اگرچه با زحمت و مشقتهایی باشد که پوست را بر استخوان بچسباند(و الله العالم).

69-امام صادق علیه السلام به غلام خود«مصارف» فرمود:برای خود باغی یا مزرعه یی تهیه کن،زیرا مرد اگر با گرفتاری و مصیبتی روبرو شود و بداند که پس از او چیزی هست که عائله اش را اداره کند،آرامش خاطر بیشتری خواهد داشت. (2)

ازاین روایت استفاده می شود نزد شارع تهیّه ی زمین زراعتی برای تأمین آینده کاری پسندیده و مطلوب است.

70-امام صادق علیه السلام فرمود:از ما نیست کسی که دنیایش را به جهت آخرتش و یا آخرتش را به جهت دنیایش وا گذارد. (3)

ازاین روایت دریافته می شود که جمع بین دنیا و آخرت ممکن است،و پیرو ائمه علیهم السلام کسی است که هر دو را با هم رعایت کند و هیچیک را وا نگذارد.

71-«عمر بن اذینه»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:خدای تبارک و تعالی،به غربت و راه دور رفتن در طلب روزی را دوست دارد. (4)

72-«احمد بن محمّد بن ابی النصر»می گوید از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود:امام باقر و امام صادق علیهما السلام تا گندم و نان سالانه را تأمین نمی کردند باغی خریداری

ص:42


1- (1) -وسائل 43/12 به نقل از«کافی».
2- (2) -وسائل 44/12 به نقل از«کافی».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 49 به نقل از«فقیه».
4- (4) -وسائل 50/12 به نقل از«فقیه».

نمی فرمودند،و می گفتند:انسان وقتی گندم و نالن سال را تأمین کند پشتش سبک و راحت می شود. (1)

73-«حماد بن عثمان»می گوید:مردم مدینه به قحطی دچار شدند چنانکه مرد تنگدست گندم را با جو مخلوط می کرد و (نانی که از اختلاط آرد گندم و جو بدست می آمد)می خورد....

در این هنگام امام صادق علیه السلام گندمی خوب و مطبوع داشت که در ابتدای سال خریداری فرموده بود،امام با مشاهده ی وضع مردم به یکی از خدمتکارانش فرمود:برای ما جو خریداری کن و با این گندم مخلوط نما،یا گندم ما را بفروش،زیرا دوست نداریم ما نان خوب و مطبوع بخوریم در حالیکه مدرم نانی نامطبوع می خورند. (2)

از این دو روایت استفاده می شود که تهیّه ی خوراک سال و ذخیره کردن آن نزد شارع مطلوب است و روش ائمه علیهم السلام همین بوده،و برای این کار علّتی ارتکازی و عقلی ذکر فرموده اند و آن اینکه ذخیره کردن خوراک سال موجب اطمینان خاطر و راحتی خیال است.

74-«سکونی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:

اگر مرد دید در تجارتی چیزی بدست نمی آید به تجارت دیگری بپردازد. (3)

75-«اسحق بن عمّار»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:کسی که در طلب رزق وروزی کمی برآید همان موجب

ص:43


1- (1) -وسائل 321/12 به نقل از«قرب الاسناد».
2- (2) -وسائل 321/12 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 325 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

جلب رزق و روزی فراوان برای او می شود. (1)

76-«اسحق بن عمّار صیرفی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:آنکه رزق اندک را کم و ناچیز بشمارد از رزق فراوان محروم می شود.آنگاه امام به من رو کرد و فرمود:ای اسحق،روزی کم را ناچیز مدان که از بسیار آن محروم می شوی. (2)

و در این روایت به امری عقلی و بدیهی ارشاد فرموده است و آن مضمون ضرب المثل مشهوری است که می گویند:«قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود»بنابراین ناچیز دانستن روزی و بهره ی کم جایز نیست زیرا بهره ی فراوان معمولا جز با گرد آمدن بهره های کوچک تحقّق نمی پذیرد؛و ازاین روایت تلویحا استفاده می شود که تهیّه ی روزی فراوان نزد شارع مطلوب است.

77-«ثعلبه»توسط مردی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:مراقبت از مال جزو ایمان است. (3)

78-برخی راویان از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمود:بر تو باد مراقبت از مال،زیرا این کار موجب بزرگی و شرافت انسان بزرگوار و بی نیازی از افراد پست است. (4)

79-«هشام بن حکم»می گوید از امام صادق علیه السلام علّت تحریم ربا را پرسیدم،فرمود:زیرا اگر ربا حلال بود مردم

ص:44


1- (1) -وسائل 338/12 به نقل از«کافی».
2- (2) -وسائل 338/12 به نقل از«کافی».
3- (3) -وسائل 40/12 به نقل از«کافی»و«فقیه».
4- (4) -وسائل 40/12 به نقل از«کافی».

تجارتها و آنچه به آن نیازمندند رها می کردند،به این جهت خداوند ربا را حرام فرمود تا مردم با تنفّر از حرام به حلال و دادوستدها و خریدوفروش رو آورند،پس می ماند اینکه میان خودبجای رباقرض الحسنه بدهند. (1)

80-«مفضّل بن عمر»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:کسی که خود را اجیر دیگری سازد جلوی روزی خود را گرفته است.

81-و در روایتی دیگر فرمود:و چگونه جلوی روزی خود را نگرفته باشد در حالیکه آنچه در آن کار نصیبش شود متعلق به کسی است که او را استخدام کرده است. (2)

82-«عمّار ساباطی»می گوید به امام صادق عرض کردم:

مردی تجارت می کند،آیا اگر خود را اجیر دیگری سازد آنچه در تجارت نصیبش شود بخودش داده می شود؟

فرمود:خود را اجیر دیگری نسازد،بلکه از خدا روزی بخواهد و تجارت کند،زیرا اگر اجیر شود جلوی روزی خود را گرفته است. (3)

این روایات به راهی که سودش بیشتر است تشویق و ارشاد می فرماید،و آن تجارت و استقلال در کار است،به خلاف استخدام شدن که آنچه در ازاء کارش می گیرد معمولا مساوی با مقداری از کار اوست،با آنکه بازده و حاصل کار را او بوجود

ص:45


1- (1) -وسائل 424/12 به نقل از«فقیه»و«علل الشرایع»(در علل الشرایع به جای «فیبقی پس می ماند اینکه فیتصل پس می رسد به اینکه»ذکر شده است).
2- (2) -وسائل 175/12 به نقل از«کافی»و«فقیه».
3- (3) -وسائل 176/12 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«تهذیب»و«استبصار».

آورده است.

83-«سیابه»می گوید مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:فدایت شوم شنیده ام برخی می گویند کشاورزی مکروه و ناپسند است.

فرمود:زراعت کنید و درخت بکارید،نه به خدا سوگند، مردم کاری حلالتر و نیکوتر از آن انجام نمی دهند.... (1)

84-«یزید بن هارون»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:کشاورزان گنجهای جامعه اند،چیز نیکویی را که خدای عزیز و جلیل می رویاند کشت می کنند،و آنان از نظر جا و منزلت در قیامت بهترین مردمند و به نام«مبارک»ها خوانده می شوند. (2)

85-و نیز روایت شده که امام صادق علیه السلام فرمود:

کیمیای بزرگتر کشاورزی است. (3)

و در این روایات و نظایر آن به تولیدات کشاورزی اکیدا تشویق و ترغیب شده و اینکه زراعت را کیمیا و کشاورزان را گنج نامیده اند آشکارا حاکی از آنست که کشاورزی،کار تولیدی واقعی است،و معیشت انسان بیشتر بر کشاورزی استوار است و گردش کارهای صنعتی نیز بدان وابسته است زیرا موادّ اولیّه غالبا از زمین بدست می آید.

*** 86-«موسی بن بکر»می گوید امام کاظم علیه السلام به

ص:46


1- (1) -وسائل ج 13 ص 193 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل 194/13 به نقل از«کافی»
3- (3) -وسائل 194/13 به نقل از«کافی»

من فرمود:کسی که از راه حلال کسب روزی می کند تا خود و عائله اش را تأمین نماید همچون مجاهد در راه خداست. (1)

در این روایت تأکید بلیغی است بر طلب دنیا،زیرا امام علیه- السلام آنرا به منزله ی جهاد در راه خدا و معادل آن قرار داده است،خصوصا اگر«امر»به جهت ذکر علّت و حکمت، ارشادی باشد.

87-«علی بن حمزه»می گوید:امام کاظم علیه السلام را دیدم که در زمین خود کار می کرد و پاهایش در عرق پوشیده بود، عرض کردم:فدایتان شوم دیگران کجا هستند؟(که به جای شما این کار را انجام دهند)

فرمود:ای علی!کسانی که از من و پدرم بهتر بودند با دست خود در زمین کار کردند.

عرض کردم:آنان چه کسانی بودند؟

فرمود:رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان و پدران من علیهم السلام،همگی با دستهای خود کار کردند.و این روش پیامبران و رسولان و اوصیاء و صالحان است. (2)

در این روایت امام صریحا توهمّ راوی را که گمان می کرد کار با زحمت و مشقّت در شأن امام علیه السلام نیست تخطئه فرموده است،و تأکیدی است که این کار روش صالحان و پیامبران و رسولان بوده و نیز ترغیب اکیدی است به کارهای کشاورزی.

ص:47


1- (1) -وسائل ج 12 ص 11 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل 23/12 به نقل از«کافی»و«فقیه».

*** مرحوم صدوق از امام کاظم روایت می کند که فرمود:برای دنیایت چنان کار کن که گویا تا ابد زنده خواهی بود و برای آخرتت چنان کار کن که گویا فردا خواهی مرد. (1)

در این روایت دو احتمال می رود:یکی آنکه در امور دنیا محکم کاری و دقّت کند چنانکه گویی تا ابد می خواهد زنده باشد و در امور آخرت مثل توبه و پرداخت بدهی و انجام واجبات عجله و شتاب نماید چنانکه گویی دلواپس است که فردا می میرد.

دوّم:آنکه در امور دنیا سستی و مسامحه ورزد و به آن اهمیت ندهد چنانکه گویا تا ابد زنده است و شتابی برای انجام کارهای دنیوی ندارد زیرا وقت بسیار است و فرصت از دست نمی رود، ولی در امور آخرت عجله کند و در انجام آنها بکوشد زیرا اجل ناگهان می رسد.

شاید احتمال دوّم به جهت مقابله میان دنیا و آخرت در شتاب و سستی،ترجیح داشته باشد،به خلاف احتمال اوّل که در مورد دنیا استواری و محکم کاری منظور است و در مورد آخرت شتاب و به تأخیر نینداختن.

و بنا بر احتمال اوّل روایت جزو روایاتی خواهد بود که به تحصیل دنیا ترغیب می کند.

88-«احمد بن محمّد بن ابی نصر»می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم:من در کوفه پرورش یافته ام و وضع

ص:48


1- (1) -وسائل 49/12 به نقل از«فقیه».

معاش و درآمد در کوفه خوب نیست و گشایشی ندارد،و معاش ما در بغداد تأمین می شود،و از این کوهستان(منظور«بلاد جبل» یعنی قسمتهای غربی ایران بین عراق تا همدان است»در رزق و روزی بر مردم گشوده شده است.

فرمود:اگر می خواهی از کوفه خارج شوی(و برای معاش مسافرت کنی)خارج شو،زیرا امسال سال ناآرامی است و برای مردم هم چاره یی جز طلب معاش نیست پس تو نیز طلبیدن(و دنبال معاش رفتن)را وا مگذار. (1)

در این روایت به خروج از شهر و زادگاه برای معاش و توسعه ی زندگی،ترغیب شده است.

89-«زکریا بن آدم»می گوید امام رضا علیه السلام فرمود:

آنکه از فضل و نعمت خدا می طلبد تا از عائله ی خود نگهداری کند اجرش از مجاهد در راه خدای عزیز و جلیل بزرگتر است. (2)

90-«حسن بن جهم»می گوید از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود:انسان وقتی نان و گندم سالش را تأمین نماید پشتش سبک و راحت می شود. (3)

91-«بزنطی»می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم:فدایت شوم از خدا بخواهید به من روزی حلال عنایت فرماید.

فرمود:آیا می دانی حلال چیست؟

عرض کردم:فدایت شوم آنچه نزد ما مشهور است اینکه

ص:49


1- (1) -وسائل ج 12 ص 18 به نقل از«قرب الاسناد».
2- (2) -وسائل 43/12 به نقل از«کافی».
3- (3) -وسائل 320/12 به نقل از«کافی».

حلال یعنی کسب و درآمد پاک و نیکو.

فرمود:امام چهارم علی بن الحسین علیهم السلام فرموده اند:حلال معاش و روزی بر گزیدگان است،لکن تو(در دعای خود بگو:خدایا رزق وروزی فراوان و گسترده ی تو را خواستارم. (1)

ص:50


1- (1) -بحار ج 103 ص 4 به نقل از«قرب الاسناد».

2-دنیا و مواهب مادّی خوب و«خیر»است

1-خدای متعال می فرماید: «یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ» (1)(-ای پیامبراز تو می پرسند چه چیز انفاق کنند بگو آنچه از«خیرمال»انفاق می کنید پس برای پدر و مادرست).

2- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» (2)(و آنچه از «خیرمال»انفاق نمائید پس همانا خداوند به آن داناست).

3- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ» (3)(و آنچه از«خیر- مال»انفاق کنید به شما داده می شود).

4- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ» (4)(و آنچه از«خیر- مال»انفاق کنید برای خودتان است).

در«مفردات راغب»چنین ذکر شده:«خبر»یعنی آنچه همه به

ص:51


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 215
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 273
3- (3) -سوره ی بقره آیه ی 272
4- (4) -سوره ی بقره آیه ی 272

آن رغبت و میل داشته باشند مانند عقل و عدل و فضل و چیزهایی که سودمند است،و ضدّ آن«بشرّ»است.و نیز گفته اند«خیر» دو معنا دارد:«خیر مطلق»که عبارت از چیزهایی است که در هر حال و نزد هرکس مرغوب و پسندیده است...و«خیر مقیّد» که برای یکی خیر است و برای دیگری شرّ،مثل مال که ممکن است برای زید خیر باشد و برای عمرو شرّ،و بهمین جهت خدای متعال مال را به دو صورت وصف فرموده است،در جائی می فرماید:

«إِنْ تَرَکَ خَیْراً... اگر مالی از خود باقی گذاشت» (1)و در جای دیگر می فرماید: «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ- آیا(مخالفان)گمان می کنند اینکه کمکشان کردیم به مال و فرزندان به جهت آنست که برای خیر رساندن به آنان می شتابیم؟» (2)

و نیز«مفردات راغب»می گوید:«خیر»و«شرّ»بر دو وجه است،یکی آنکه هر دو«اسم»هستند چنانکه گذشت و به این معناست که قرآن می فرماید «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ- باید از شما گروهی باشند که به«خیر»دعوت نمایند» (3)

دیگر آنکه هر دو«صفت»و با معنای تفضیلی هستند،مثل فرموده ی خدای متعال: «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها (4)-بهتر از آن را

ص:52


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 180
2- (2) -سوره ی مؤمنون آیه ی 56
3- (3) -سوره ی آل عمران آیه ی 104
4- (4) -سوره ی بقره آیه ی 106

می آوریم» (1)...

بنابراین«خیر»در آیاتی که ذکر شد با معنای«اسمی»بر چیز سودمند اطلاق شده و مراد از آن مال است؛پس مال از نظر قرآن خیر و خوب است.

ممکن است در ذهن خطور کند که اطلاق خیر بر مال در این آیات به اعتبار آنست که انفاق(که کار خیر و پسندیده یی است) بر آن منطبق شده،وگرنه مال بنابراینکه شیئی از اشیاء است به خودی خود نه خوب است نه بد،همچنانکه کارد نه خوب است نه ب مگر به اعتبار کاربرد آن،یعنی اگر مثلا برای ذبح مشروع حیوانی بکار رود خوب است و اگر برای قتل مؤمنی بکار رود بد است، مال هم هنگامیکه صفت انفاق روی آن بیاید«خیر»است نه مطلقا.

ولی ظاهرا صفت خوبی برای مال پیش از انفاق وجود دارد نه آنکه بوسیله ی انفاق حاصل شود،و گواه این معنا آیاتی است که ذیلا ذکر می کنیم،و در آنها اطلاق خیر بر مال به جهت عنوانی از عناوین مثل انفاق نیست:

5- «فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ- موسی علیه السلام در دعای خود به خدای متعال عرض کرد:پروردگارا به آنچه از«خیرمال»برایم نازل فرمائی محتاج و نیازمند» (2)

6- «فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی- سلیمان علیه السلام گفت:من به جهت دوست داشتن«خیر-

ص:53


1- (1) -مفردات راغب طبع مکتبه ی مرتضویه ص 160
2- (2) -سوره ی قصص آیه ی 24

اسب،مال»از یاد پروردگارم باز ماندم...» (1)

7- «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمِیمٍ، مَنّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ- طعنه زننده یی که بسیار پی سخن چینی می رود،مانع«خیر» متجاوزی گناهکاری...» (2)

8- «أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّارٍ عَنِیدٍ مَنّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ- بیفکنید در دوزخ هر بسیار ناسپاس کینه توزی را که بشدّت مانع خیر،متجاوز،و شک کننده ی (در خدا)است» (3)

بنابر آنکه مراد از«خیر»در دو آیه ی اخیر مال و مراد از «منع»منع و خودداری از پرداخت حقوق مالی باشد(به کتابهای مناسب این موضوع نظیر تفاسیر رجوع شود)

9- «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً- انسان به شدّت حریص آفریده شده است،چون شرّی به او برسد بسیار بی تابی می کند،و چون خیری به او برسد بسیار بخل می ورزد» (4)

مراد از«شرّ»و«خیر»چنانکه در تفسیر«علی بن ابراهیم قمی»ذکر شده«فقر»و«غنی»است،و سیاق آیه نیز همین را اقتضا می کند،و«هلوع»از مادّه ی«هلع»است که به معنای شدّت حرص و آز می باشد،و گفته اند که دو آیه ی بعد از «هلوعا»آنرا تفسیر می کند،و با این معنا کلمه ی«مسّ»و «منوع»نیز مناسبت دارد،و از لوازم حرص و آز شدید جزع و

ص:54


1- (1) -سوره ی ص آیه ی 32
2- (2) -سوره ی قلم آیه ی 12
3- (3) -سوره ی ق آیه ی 25
4- (4) -سوره ی معارج آیه ی 21

بی تابی در برخورد با شرّ و فقر،و بخل و خودداری در برخورد با خیر و بی نیازی و ثروت است.

10- «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ، وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهِیدٌ، وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ- همانا انسان نسبت به پروردگار خود ناسپاس و نافرمان است،و او گواه بر این است،و او سخت دوستدار خیر(-مال)است» (1)

گفته اند مراد از آیه این است که انسان به شدّت دوستدار مال می باشد و همین مالدوستی موجب می شود که از ادای حقوق الهی و انفاق در راه خدا خودداری ورزد.

این آیه و آیات قبلی با آنکه در مقام مذمّت و سرزنش انسان و حرص و کفران و ناسپاسی اوست،در عین حال در مورد مال کلمه ی«خیر»را بکار برده است و این گواه روشنی است بر آنچه ما درصدد اثبات آن هستیم.

11- «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ- نوشته شد بر شما (فرمان الهی است)که چون مرگ یکی از شما فرا رسد اگر مالی بر جای گذارد،برای پدر و مادر و خویشان به نیکی وصیت کند» (2)

و این آیه از روشنترین آیاتی است که بر آنچه ما درصدد اثبات آنیم دلالت دارد،خصوصا اگر مراد از«خیر»مال فراوان باشد.

ص:55


1- (1) -سوره ی عادیات آیه ی 8
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 180

3-دنیا و مواهب مادّی آن فضل و مرحمت خدای متعال است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ- آنانکه در انفاق آنچه خداوند از فضل و نعمت خود به ایشان عطا کرده بخل می روزند گمان نکنند این برایشان بهتر است بلکه این برای آنان بدتر است» (1)

2- «اَلَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ- آنانکه بخل می ورزند و مردم را به بخل فرمان می دهند و آنچه خداوند از فضل و نعمت خود به آنان عطا کرده کتمان می نمایند» (2)

اگرچه فضل به علم و دیگر کمالات معنوی نیز اطلاق می شود امّا به قرینه ی«بخل»باید گفت آشکارترین مصداق آن در این آیات«مال»است.

ص:56


1- (1) -سوره ی عمران آیه ی 180
2- (2) -سوره ی نساء آیه ی 37

3- «أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً- آیا بر آنچه خداوند از فضل و نعمت خود به مردم عطا فرموده حسد می ورزند؟پس قطعا ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت عنایت کردیم و به آنان پادشاهی بزرگی دادیم» (1)

این کلام خدای متعال که«به آنان پادشاهی بزرگی دادیم» گواه عمومیت معنای«فضل»و اشتمال آن بر مال و پادشاهی که مواهب مادّی و دنیوی هستند می باشد.

4- «وَ لَئِنْ أَصابَکُمْ فَضْلٌ مِنَ اللّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَنْ لَمْ تَکُنْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً- و اگر نعمتی از خدا نصیب شما شود البته(منافق بدون در نظر گرفتن سوابق آشنائی)چنانکه گویا میان شما و او هرگز دوستی نبوده است می گوید کاش همراه آنان بودم و به بهره یی بزرگ نائل می شدم» (2)

«فضل»در این آیه بر غنیمت و فتح اطلاق شده چنانکه مورد آیه نیز گواه آنست.(مراجعه شود)

5- «وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ- و اگر از سنگینی مخارج زندگی و تنگدستی بیم دارید پس خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود بی نیاز می سازد» (3)

ص:57


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 54
2- (2) -سوره ی نساء آیه ی 73
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 28

یعنی:اگر از فقر و نیازمندی می ترسیدچون مسلمانان مکّه می ترسیدند با جلوگیری از ورود مشرکان به مکّه تجارتها و درآمد شان از دست برودخداوند از طریق دیگری شما را بی نیاز می سازد.

6- «وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ سَیُؤْتِینَا اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنّا إِلَی اللّهِ راغِبُونَ- و اگر به آنچه خدا و رسولش به آنان عطا کردند راضی می شدند و می گفتند خدا ما را بس است بزودی خدا و پیامبرش از فضل و نعمت الهی به ما عطا می کنند،ما به سوی خدا رغبت و اشتیاق داریم برای آنان بهتر بود» (1)

7- «وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ- و کینه ندارند جز از آنرو که خدا و پیامبرش از فضل و نعمت الهی به آنان بی نیازی عطا کردند» (2)

8- «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحِینَ، فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ- و برخی از آنان با خدا پیمان بستند که اگر خداوند از فضل و نعمت خویش به ما عطا کند البته صدقه می دهیم و از شایستگان می شویم،و هنگامیکه خداوند به آنان از فضل و نعمت خود عطا کرد در آن بخل ورزیدند و پشت کردند در حالیکه(از تعهد خود)روی گردانند» (3)

9- «وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ- و کشتی

ص:58


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 59
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 74
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 75

را می بینی که(آب دریا را)می شکافد و برای آنکه از فضل و نعمت خدا روزی بطلبید» (1)

10- «رَبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ- پروردگار شماست آنکه کشتی را در دریا می راند تا از فضل و نعمت او روزی بجوئید» (2)

11- «...وَ جَعَلْنا آیَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ- و آیت روز را روشن قرار دادیم تا فضل و نعمتی از پروردگارتان را بجوئید» (3)

12- «وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبی...- و کوتاهی و خودداری نکنند نعمت داران و ثروتمندان شما از عطا کردن و رسیدگی به خویشان» (4)

13- «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ- اگر فقیر باشند خداوند به فضل و نعمت خود بی نیازشان می فرماید و خداون گشایش دهنده ی داناست» (5)

14- «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ- و از رحمت خود برای شما شب و روز را قرار داد تا در آن بیارامید و تا از فضل و نعمت او بجوئید» (6)

15- «وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ- و از آیات اوست خفتن شما در شب و روز و روزی جستن شما از فضل و نعمت او» (7)

ص:59


1- (1) -سوره ی نحل آیه ی 14
2- (2) -سوره ی اسراء آیه ی 66
3- (3) -سوره ی اسراء آیه ی 12
4- (4) -سوره ی نور آیه ی 22
5- (5) -سوره ی نور آیه ی 32
6- (6) -سوره ی قصص آیه ی 73
7- (7) -سوره ی روم آیه ی 23

16- «وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ- و تا روان شود کشتی به فرمان او،و تا روزی بجوئید از فضل و نعمت او،و باشد که شکرگذاری کنید» (1)

17- «وَ تَرَی الْفُلْکَ فِیهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ- و می بینی کشتی را که در آن می شکافد آب را تا روزی بجوئید از فضل و نعمت او،و باشد که شکرگزاری کنید» (2)

18- «اَللّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ- خداست که دریا را برای شما رام ساخت تا بفرمانش کشتی در آن روان شود و تا از فضل و نعمت او روزی بجوئید» (3)

19- «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ- پس هنگامیکه نمازجمعه برگزار شد در زمین پراکنده شوید و از فضل و نعمت خدا روزی بجوئید» (4)

20- «وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ- و گروهی دیگر که در زمین به سفر و تجارت می پردازند، از فضل و نعمت خدا روزی می جویند» (5)

و در بسیاری آیات دیگر و نیز روایات،همین تعبیر دیده می شود. (6)

ص:60


1- (1) -سوره ی روم آیه ی 46
2- (2) -سوره ی فاطر آیه ی 12
3- (3) -سوره ی جاثیه آیه ی 12
4- (4) -سوره ی جمعه آیه ی 10
5- (5) -سوره ی مزمل آیه ی 20
6- (6) -به«معجم المفهرس»الفاظ قرآن،واژه ی«فضل»مراجعه شود،و نیز به«وسائل» ج 12 ص 300-301 و 303-304

4-گاهی دنیا و مواهب مادّی آن،اجر و پاداش نیکوکاران وصالحان است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ کَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ- و این چنین یوسف را در زمین توانا ساختیم که در هر کجای آن بخواهد جای گیرد،رحمتمان را به هر که بخواهیم می رسانیم و پاداش نیکوکاران را ضایع و تباه نمی سازیم» (1)

2- «إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ- همانا هر که تقوی بورزد و شکیبائی کند پس قطعا خدای متعال پاداش نیکوکاران را تباه نمی سازد» (2)

توضیح:

این آیات در مورد یوسف علیه السلام نازل شده است،و قرآن

ص:61


1- (1) -سوره ی یوسف آیه ی 56
2- (2) -سوره ی یوسف آیه ی 90

کریم رنجها و گرفتاریهای سختی را که بر او گذشت از حسد بردن برادرانش بر او و به چاه افتادن و اسیری و بردگی و گرفتاریهایی که زن عزیز مصر و زنان شهر برای او بوجود آوردند و تهمت و زندان و...بیان می فرماید،و یوسف علیه السلام در همه ی این موارد شکیبائی ورزید و در برابر خدای متعال حق بندگی و تقوی را بجا آورد و همواره نیکوکار و شایسته بود،و پاداش او در دنیا آن شد که به توانائی و فرمانروائی و تسلّط بر خزائن ثروت زمین رسید،و همچنانکه قرآن می فرماید در آخرت پاداش مؤمنان پرهیزکار بزرگتر است.

از این بیان در می یابیم که دنیا و مواهب مادّی آن نزد شارع مقدّس مطلوب و پسندیده است بطوریکه پاداش و ثواب عمل صالح قرار می گیرد.

3- «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتابَ وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِینَ- و به او اسحق و یعقوب را عطا کردیم،و پیامبری و کتاب را در نسل او قرار دادیم،و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت قطعا از شایستگان است» (1)

از این آیه استفاده می شود که خدای متعال در دنیا پاداش ابراهیم علیه السلام را امامت و ریاست دینی و شایستگی در نسل قرار داد،و اینها دنیا به معنای عامّ آن هستند.

4- «أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ- آنان دو بار پاداششان

ص:62


1- (1) -سوره ی عنکبوت آیه ی 27

داده می شود به جهت آنکه شکیبائی ورزیدند و با نیکی بدی را دور می سازند و از آنچه به آنان روزی،دادیم انفاق می کنند» (1)

بنابر آنکه مراد از دوبار پاداش،پاداش در دنیا و پاداش در آخرت باشد.

5- «قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةٌ إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ- بگو ای بندگان من که ایمان آوردید،در برابر پروردگار خویش پرهیزکار باشید،برای آنانکه نیکی کنند در این دنیا نیکی خواهد بود،و زمین خدا پهناور است،جز این نیست که شکیبایان پاداششان بی شمار داده می شود» (2)

بنابر آنکه مراد از«حسنه»مال و یا دنیا به معنای اعم آن باشد.

6- «وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ- و اگر آنان ایمان می آوردند و تقوی می ورزیدند هر آینه پاداش و ثواب از جانب خدا بهتر است اگر بدانند» (3)

بنابر آنکه مراد از«خیر»،دنیای بهتر باشد به قرینه ی آیاتی که قبل از آن است.

7- «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ- کیست آنکه به خداوند قرض الحسنه بدهد تا خدا چندین برابر برایش بیفزاید،و خداوند تنگدستی و گشایش می دهد و به سوی او باز

ص:63


1- (1) -سوره ی قصص آیه ی 54
2- (2) -سوره ی زمر آیه ی 10
3- (3) -سوره ی بقره آیه ی 103

گردانده می شوید» (1)

بنابر آنکه مضاعف کردن در دنیا باشد همچنانکه ظاهر آیه گویای آنست.و جمله ی«خداوند تنگدستی و گشایش می دهد»نیز بر آن دلالت دارد.

8- «یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفّارٍ أَثِیمٍ- خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را بهره ور می سازد،و خداوند هیچ ناسپاس گناهکاری را دوست ندارد» (2)

9- «فَآتاهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ- پس خداوند به آنان پاداش دنیوی و پاداش نیکوی اخروی را عطا فرمود» (3)

10- «وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً- و آنکه در راه خدا هجرت کند در زمین گریز- گاههای بسیار و گشایش خواهد یافت» (4)

11- «مَنْ کانَ یُرِیدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ- آنکه پاداش دنیوی را می خواهد پس(بداند که) پاداش دنیوی و اخروی نزد خداست» (5)

12- «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ- و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه از پروردگارشان بر آنان نازل شده بر پا می داشتند از بالای سر و از زیر پاهاشان می خوردند(نعمت از هر سو به آنان رو می آورد)-» (6)

ص:64


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 245
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 276
3- (3) -سوره ی آل عمران آیه ی 148
4- (4) -سوره ی نساء آیه ی 100
5- (5) -سوره ی نساء آیه ی 134
6- (6) -سوره ی مائده آیه ی 66

13 «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ- و اگر مردم آبادیها ایمان می آوردند و پرهیزگاری می کردند،قطعا برکتهای آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولی تکذیب کردند پس به جهت آنچه انجام می دادند آنان را فرو گرفتیم» (1)

14- «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِی بارَکْنا فِیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا- سرزمینهای با برکت شرقی و غربی زمین را به قومی که ناتوان داشته می شدند به میراث دادیم، و کلمه ی نیکوی پروردگارت در مورد بنی اسرائیل به جهت آنکه شکیبائی کردند،انجام گرفت» (2)

15- «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ الْأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ- ای پیامبر به اسیرانی که در دست شماست بگو اگر خداوند خیری در دلهایتان ببیند به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده عطا می کند» (3)

16- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ- ای مؤمنان جز این نیست که مشرکان پلیدند پس نباید بعد از امسال به مسجد الحرام نزدیک شوند،و اگر از سنگینی مخارج زندگی و

ص:65


1- (1) -سوره ی اعراف آیه ی 96
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 137
3- (3) -سوره ی انفال آیه ی 70

تنگدستی می ترسید پس خداوند اگر بخواهد شما را به فضل و رحمت خود بی نیاز می سازد،همانا خدا دانای درستکار است» (1)

17- «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ- و از پروردگارتان آمرزش بخواهید آنگاه به سوی او باز گردید که تا مدّتی معیّن و مقدّر به بهره یی نیکو بهره مندتان می فرماید و بهر صاحب فضلی فضلش را می دهد(حق هرکس که فضیلتی دارد رعایت می شود)-» (2)

18- «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلی قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ- و ا ی قوم من!از پروردگارتان آمرزش بخواهید آنگاه به سوی او باز گردید که از آسمان باران بسیار برایتان می فرستد و نیرویی بر نیرویتان می افزاید،و(به خدا)پشت نکنید در حالیکه مجرم و گناهکار باشید» (3)

19- «وَ کَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ- و این چنین برای یوسف در زمین مکانت و توانائی فراهم ساختیم» (4)

20- «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ- و هنگامیکه پروردگارتان اعلام فرمود اگر شکرگذاری کنید همانا برایتان می افزایم و اگر ناسپاسی نمائید همانا عذاب من بسیار سخت است» (5)

21- «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذِینَ

ص:66


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 28
2- (2) -سوره ی هود آیه ی 3
3- (3) -سوره ی هود آیه ی 52
4- (4) -سوره ی یوسف آیه ی 21
5- (5) -سوره ی ابراهیم آیه ی 7

أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ- و به آنانکه تقوی پیشه کردند گفته شد پروردگارتان چه فرو فرستاد؟گفتند خیر و خوبی.برای آنانکه نیکی کردند در این دنیا نیکی است و سرای آخرت بهتر است،و سرای تقوی پیشگان بسیار نیکوست» (1)

22- «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ- آنانکه در راه خدا هجرت کردند پس از آنکه ستم دیند همانا در این دنیا جایگاهشان را نیکو می سازیم و پاداش آخرت بزرگتر است اگر بدانند» (2)

23- «وَ أَمّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنی وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً- و امّا آنکه ایمان آورد و کار شایسته کرد پس برای او پاداشی نیکوست و به زودی برای او به گشایش و آسودگی فرمان می دهیم» (3)

«پاداش نیکو»در این آیه پاداشی است که از«ذی القرنین» به آنان می رسد،و آیات قبل از آن گواه این معناست.

24- «وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً- خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند وعده می دهد که

ص:67


1- (1) -سوره ی نحل آیه ی 30
2- (2) -سوره ی نحل آیه ی 41
3- (3) -سوره ی کهف آیه ی 88

آنان را در زمین جانشین سازد چنانکه کسانی را که پیش از ایشان بودند جانشین ساخت،و دینشان را که خدا بر آنان پسندید بر پا دارد و بیمشان را به امنیت مبدّل سازد که مرا بپرستند و چیزی را شریک من قرار ندهند» (1)

25- «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ- و اراده کرده ایم که منّت نهیم بر آنانکه در زمین ناتوان داشته شدند و آنان را پیشوایان قرار دهیم و آنان را وارثان قرار دهیم» (2)

26- «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ- و به تحقیق در زبور پس از ذکر نوشتیم:همانا بندگان شایسته ی من وارث زمین می شوند» (3)

27- «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ- و گفتند ستایش برای خدایی است که وعده ی خود را بر ما راست آورد و زمین را به ما به ارث داد» (4)

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند:برترین وسیله یی که با آن به خدای سبحان توسّل جسته اند ایمان به خدا و پیامبر اوست، و جهاد در راه او که اوج اسلام است...و حج و عمره که این دو فقر را بر طرف می کنند و گناه را تخفیف می دهند،و رسیدگی به

ص:68


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 55
2- (2) -سوره ی قصص آیه ی 5
3- (3) -سوره ی انبیاء آیه ی 105
4- (4) -سوره ی زمر آیه ی 74

خویشاوندان که این کار مال را فراوان می سازد و مرگ را به تأخیر می افکند. (1)

2-و نیز فرمود:خداوند استغفار را وسیله یی برای فراوانی رزق و رحمت بر خلق قرار داد،و فرموده است: «اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ» (2)از پروردگارتان آمرزش بخواهید همانا او بسیار آمرزنده است،از آسمان بر شما باران بسیار می فرستد و با اموال و پسران کمکتان می کند. (3)

3-و نیز فرمود:آنکه کار آخرت خود را اصلاح کند خداوند کار دنیای او را اصلاح می کند. (4)

4-و نیز فرمود:آنکه برای دینش عمل کند خداوند کار دنیایش را کفایت می فرماید. (5)

5-و نیز فرمود:کسی که نعمتهای الهی بر او فراوان شود نیازمندیهای مردم به او نیز بسیار می گردد،پس آنکه برای خدا آنچه در نعمتها واجب است در آن نیازمندیها انجام دهد(با نعمتهایی که خدا به او عطا کرده در رفع نیاز مردم بکوشد)موجب دوام و بقاء نعمتها شده است. (6)

6-و نیز فرمود:خداوند ایمان را برای پاک شدن از شرک واجب ساخت...و زکات را برای آنکه وسیله ی رزق باشد. (7)

بنابر آنکه معنای ان روایت آن باشد که پرداخت زکات موجب افزونی در رزق وروزی است.

ص:69


1- (1) -نهج البلاغه ج 1 ص 215
2- (2) -سوره ی نوح آیه ی 10
3- (3) -نهج البلاغه 34/2
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 170
5- (5) -نهج البلاغه 254/3
6- (6) -نهج البلاغه 243/3
7- (7) -نهج البلاغه 2080/3

تتمه:

شایسته است در ذیل همین عنوان برخی آیات و روایات را که حاکی از پاداش دنیوی کارهای نیک است ذکر کنیم،و ذکر آنها از قبیل ذکر«مصداق»برای«عنوان»است؛مثل پاداش نیکی به پدر و مادر،رسیدگی به خویشان،انجام حج، پرداخت زکات و صدقه و انفاق در راه خدا. (1)

امّا آیات:

1-خدای متعال می فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ- مثل آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند همچون دانه یی است که هفت سنبله برآورد که در هر سنبله صد دانه باشد،و خداوند برای هرکس بخواهد دو برابر می سازد،و خداوند گشایش دهنده ی داناست» (2)

ص:70


1- (1) -و سزاوار است آیاتی که انفاق در راه خدا را موجب زیاد شدن مال می داند ذکر نمائیم و همه ی آنها در سوره ی بقره از آیه ی 261 تا 273 است.(مراجعه شود)
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 261

ظاهرا این دو برابر کردن در همین دنیاست،به قرینه ی دیگر آیات و روایاتی که درباره ی پاداش صدقه و انفاق می باشند و ذکر خواهیم کرد.

2- «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقِینَ- و آنچه انفاق نمائید او(خدا)عوضش را می دهد و او بهترین روزی دهندگان است» (1)

یعنی آنچه از اموالتان در کارهای خیر خرج کنید خداوند سبحان به جای آن یا در دنیا با افزودن نعمت و یا در آخرت با پاداش بهشت،به شما عوض می دهد.

3- «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ- کیست که به خداوند قرض الحسنه بدهد تا برای او دوچندان سازد» (2)

4- «إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ- اگر به خداوند قرض الحسنه بدهید برایتان دو برابر می سازد و شما را می آمرزد» (3)

ظاهرا مراد از قرض،انفاق و صدقه است،و اطلاق قرض بر آن به جهت آنستکه تلف نمی شود بلکه اصل مالش با اضافه باقی می ماند،و نیز ممکن است گفته شود آیه شامل قرض اصطلاحی در فقه هم می شود.

5- «یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفّارٍ أَثِیمٍ- خداوند ربا را نابود و صدقات را بهره ور

ص:71


1- (1) -سوره ی سبا آیه ی 39
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 245 و سوره حدید آیه ی 11
3- (3) -سوره ی تغابن آیه ی 17

می سازد و خدا هیچ بسیار ناسپاس گناهکاری را دوست ندارد» (1)

6- «وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ- آنچه بربا بدهید که در اموال مردم فزونی یابد نزد خدا افزایشی ندارد و آنچه زکات بدهید که رضای خدا را بخواهید،کسانی که چنین کنند دوچندان می یابند» (2)

*** و امّا روایات:

1-امام باقر علیه السلام فرمودند:رسیدگی به خویشاوندان (صله ی رحم)اعمال را پاک و اموال را فراوان می سازد و بلا را دفع و حساب در قیامت را آسان می کند و مرگ را به تأخیر می افکند» (3)

2-امام صادق علیه السلام می فرماید:رسیدگی به خویشان اخلاق را نیکو و دست را سخاوتمند و جان را پاکیزه می سازد و رزق وروزی را می افزاید (4)و مرگ را به تأخیر می افکند. (5)

3-امام باقر علیه السلام فرمود:رسیدگی به خویشاوندان

ص:72


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 276
2- (2) -سوره ی روم آیه ی 39(در این آیات«ربا»مقابل«قرض و زکات و صدقه»قرار گرفته و حاکی از آنست که افزایش مال را که در ربا می طلبند خداوند در قرض و زکات و صدقه قرار داده است)
3- (3) -کافی ج 2 ص 150
4- (4) -«رزق»در این روایات اگر قط به معنای مواهب دنیا و مال نباشد قطعا شامل انها می شود.
5- (5) -کافی 151/2

اخلاق را نیکو می سازد...و رزق وروزی را می افزاید... (1)

4-امام باقر علیه السلام فرمود:رسیدگی به خویشان اعمال را پاک و بلا را دفع می کند و اموال را فراوان و عمر را طولانی می سازد و رزق وروزی را وسعت می بخشد... (2)

5-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله می فرمودند:هرکس تأخیر مرگ و افزایش روزی را دوست دارد به خویشاوندانش رسیدگی کند(صله ی رحم نماید). (3)

6-«سلیمان بن هلال»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:افراد فلان خاندان نسبت به هم نیکی و رسیدگی می کنند،امام علیه السلام فرمود:در اینصورت اموالشان فراوان و افرادشان نیز بسیار خواهد شد و همواره در این حال خواهند بود تا آنگاه که از یکدیگر ببرند و قطع مراوده نمایند،پس هنگامیکه چنین کنند(افزایش مال و افراد)از ایشان زایل می شود و از دست می دهند. (4)

7-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:قومی فاجر که پرهیزکار نیستند صله ی رحم می کنند و اموالشان فراوان و عمرهاشان طولانی می شود،حال اگر پرهیزکار و شایسته باشند چه خواهد شد؟ (5)

8-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:هرکس دوست دارد خداوند عمرش را طولانی سازد و در روزیش گشایش دهد، صله ی رحم نماید. (6)

ص:73


1- (1) -کافی 152/2
2- (2) -کافی 152/2
3- (3) -کافی 152/2
4- (4) -کافی 154/2
5- (5) -کافی ج 2 ص 155
6- (6) -کافی 156/2

9-امام صادق علیه السلام فرمودند:صله ی رحم اعمال را پاک و اموال را فراوان و حساب(در قیامت)را آسان می سازد و بلا را دفع می کند و رزق وروزی را می افزاید. (1)

10-امام باقر علیه السلام فرمود:در کتاب امیر مؤمنان علیه السلام ذکر شده که سه خصلت است که دارنده ی آنها نمی میرد تا نتیجه ی ناگوار انها را می بیند:ستم و تجاوز به دیگری،بریدن از خویشاوند،و سوگند دروغ.و زود پاداشتر از هر عبادتی صله ی رحم است،همانا قومی فاجر و بدکارند پس به یکدیگر رسیدگی و صله ی رحم می کنند اموالشان افزایش می یابد و ثروتمند می شوند... (2)

11-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:آیا شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمائی نکنم؟عرض کردند:

بفرمائید ای رسول خدا.

فرمود:آنست که صله ی رحم کند نسبت به کسی که از او بریده،و عطا کند به کسی که او را محروم داشته،و عفو کند کسی را که بر او ستم کرده است.هرکس دوست دارد عمرش طولانی شود و رزق وروزیش وسعت یابد،پرهیزگاری کند و صله ی رحم نماید. (3)

12-برخی راویان از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل کرده اند که فرمود:صله ی رحم موجب افزایش مال و محبوبیت

ص:74


1- (1) -کافی 157/2
2- (2) -بحار ج 74 ص 99 به نقل از«مجالس المفید».
3- (3) -بحار ج 74 ص 102 به نقل از کتاب حسین بن سعید اهوازی

در خانواده و طولانی شدن عمر است. (1)

(و بسیاری روایات دیگر که مضمون آنها با آنچه ذکر کردیم یکسان است و علاقمندان می توانند مراجعه نمایند)

13-امام صادق علیه السلام فرمود:نیکی با همسایه رزق و روزی را می افزاید. (2)

14-پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند:کسی که نیازی از نیازهای دنیوی شخص نیازمند سختی دیده یی را بعهده بگیرد و در این را گام بردارد تا خداوند از او رفع نیاز کند،خدای متعال به او پاکی و برائت از نفاق و امان از آتش دوزخ عطا می کند،و هفتاد حاجت از حوائج دنیای او را برآورده می سازد،و همواره در رحمت خداوند غوطه ور است تا از آن کار باز گردد. (3)

15-امام صادق علیه السلام فرمود:چه چیز مردی از شما را باز می دارد که به پدر و مادرش نیکی کند وقتی زنده اند و وقتی مرده باشند برای آنان نماز بخواند و حج برود و روزه بگیرد،که آنچه انجام دهد برای آنان خواهد بود(ثوابش به آنان می رسد)و برای خودش نیز مانند آن است(خودش نیز پاداش آنچه انجام داده می یابد)و خدای عزیز و جلیل به جهت نیکی و صله ی او (4)، برایش خیر بسیاری می افزاید. (5)

16-«بزنطی»می گوید امام رضا علیه السلام می فرمود:

ص:75


1- (1) -بحار 102/74 به نقل از کتاب حسین بن سعید اهوازی
2- (2) -بحار 153/74 به نقل از کتاب حسین بن سعید اهوازی.
3- (3) -بحار 388/74 به نقل از«امالی صدوق».
4- (4) -«به جهت نیکی و نماز او».
5- (5) -بحار ج 74 ص 46 به نقل از«کافی».

مردی از بنی اسرائیل یکی از خویشان خود را کشت،آنگاه جسد او را در راه برترین سبط از اسباط بنی اسرائیل افکند(بنی اسرائیل دوازده قبیله از فرزندان دوازده پسر یعقوب علیه السلام بودند و به این قبایل اسباط بنی اسرائیل گفته می شد)آنگاه آمد و به خونخواهی مقتول پرداخت.به موسی علیه السلام گفتند افراد فلان سبط فلان مرد را کشتند،به ما خبر بده که چه کسی او را کشته است؟

فرمود:گاوی نزد من بیاورید.

(در دنباله ی روایت می فرماید):

در جستجوی آن گاو(با مشخصات تعیین شده)بر آمدند،و آنرا نزد جوانی از بنی اسرائیل یافتند،آن جوان گفت:گاو را جز در برابر آنقدر طلا که پوست آنرا پر کند نمی فروشم.

جویندگان نزد موسی علیه السلام باز گشتند و موضوع را باز گفتند،فرمود:آنرا بخرید.آنرا خریدند و نزد موسی آوردند و فرمان داد گاو را ذبح کنند...

یکی از یاران موسی علیه السلام به او غرض کرد:این گاو سرگذشتی دارد.

فرمود:چیست؟

عرض کر:جوانی از بنی اسرائیل نسبت به پدر خود نیکوکار بود،یکبار گوساله یی خریداری کرد و(برای آوردن بها)نزد پدرش آمد و او را دید که خفته است و کلیدهای (صندوق یا محلّی که پول و قیمت در آن بود)زیر بالین اوست.نپسندید که پدر را از خواب بیدار کند(و استراحت او ار ضایع سازد)بنابراین از خرید خود صرفنظ ر کرد؛هنگامی که پدرش بیدار شد جریان را به او گفت،پدرش گفت:کار خوبی کردی،بیا این گاو را به

ص:76

جای آنچه از دست دادی بگیر.

پیامبر خدا موسی علیه السلام فرمود:ببینید نیکوکاری به نیکوکار چه می رساند! (1)

(این روایتی طولانی است و ما قسمتی از آنرا که مورد نظرمان بود ذکر کردیم).

17-امام صادق علیه السلام فرمود:هرکس دوست دارد خدای عزیز و جلیل سختی های هنگام مرگ را بر او سبک و آسان سازد به خویشان خود رسیدگی و صله ی رحم نماید و به پدر و مادر مهربان و نیکو کار باشد،اگر چنین باشد خدا سختی های هنگام مرگ را بر او آسان می سازد و در زندگی نیز هرگز دچار فقر نمی شود. (2)

18-امام باقر علیه السلام فرمود:نیکوکاری و صدقه ی پنهانی فقر را بر طرف می کنند و بر عمر می افزایند... (3)

19-امام صادق علیه السلام فرمود:اگر دوست داری خداوند عمرت را بیفزاید پدر و مادرت را خوشحال کن.و نیز فرمود:نیکوکاری رزق و روزی را می افزاید. (4)

20-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:همانا خاندانی نیکوکارند(نسبت به دیگران نیکی می کند)و اموالشان افزایش می یابد با آنکه فاسق و فاجرند(و متدّین نیستند) (5)

ص:77


1- (1) -بحار 69/74 به نقل از«عیون اخبار الرّضا».
2- (2) -بحار 81/74 به نقل از«روضة الواعظین».
3- (3) -بحار 81/74 به نقل از کتاب حسین بن سعید اهوازی.
4- (4) -بحار ج 74 ص 81 به نقل از کتاب حسین بن سعید.
5- (5) -بحار 82/74 به نقل از کتاب حسین بن سعید.

21-امام باقر علیه السلام فرمود:حج فقر را برطرف می سازد و صدقه بلا را دفع می کند و نیکی عمر را می افزاید. (1)

22-پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:هرکس دوست دارد که عمرش طولانی شود و روزیش وسعت یابد نسبت به پدر و مادر صله و رسیدگی کند که همانا صله ی پدر و مادر از عبادت خداست. (2)

23-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:حج و عمره فقر و گناهان را برطرف می سازد همچنانکه کوره زنگ آهن را پاک می کند. (3)

(و به این مضمون روایات بسیار زیادی با اسناد گوناگون رسیده است).

24-امام کاظم علیه السلام فرمود:کسی که حج انجام داده باشد هرگز به املاق(بی چیزی و مستمندی)دچار نمی شود.

عرض کردم:املاق چیست؟

فرمود:گفتار خدا(که می فرماید): «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ- فرزندان خود را از ترس مستمندی نکشید». (4)

و در روایتی دیگر با این اضافه ذکر شده است که پرسید:

املاق چیست؟

فرمود:مفلس شدن است. (5)

ص:78


1- (1) -بحار 85/74 به نقل از کتاب«دعوات راوندی».
2- (2) -بحار 85/74 به نقل از کتاب«عدة الدّاعی»
3- (3) -وسائل ج 8 ص 74 به نقل از کتاب«تهذیب»و«فقیه».
4- (4) -وسائل 75/8 به نقل از«تفسیر عیاشی».
5- (5) -وسائل 75/8 به نقل از«تفسیر عیاشی».

25-امام صادق علیه السلام فرمود:پی درپی به حج و عمره رفتن سنگینی فقر و مرگ ناپسند را دفع می کند. (1)

26-امام صادق علیه السلام فرمود:هرکس دو بار حج بجای آورد همواره در خیر خواهد بود تا بمیرد. (2)

27-امام صادق علیه السلام فرمود:هرکس سه بار حج گذارد هرگز دچار فقر نخواهد شد. (3)

28-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:فقر و تب ملازم کسی که بر حج و عمره مداومت می ورزد نمی شود. (4)

29-امام صادق علیه السلام فرمود:چون شب عرفه در رسد خداوند دو فرشته را بر می انگیزد که بر چهره ی مردم نظر کنند، پس وقتی مردی را که هر سال به حج می آمده نیابند یکی از آندو به دیگری می گوید:فلان شخص چه شده است؟می گوید:

خدای عزیز و جلیل داناتر است.پس یکی از آندو می گوید:بار خدایا اگر فقر او را از آمدن به حج بازداشته است او را بی نیاز گردان، و اگر قرض او را باز داشته است برایش ادا فرما،و اگر بیماری او را بازداشته است شفایش بده،و اگر مرگ او را بازداشته است او را بیامرز و رحمت کن. (5)

30-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:هرکس دنیا و آخرت می خواهد به سوی این خانه(کعبه)بیاید... (6)

31-امام صادق علیه السلام فرمود:صدقه قرض را ادا

ص:79


1- (1) -وسائل 88/8 به نقل از«کافی».
2- (2) -وسائل 91/8 به نقل از«حضال».
3- (3) -وسائل 91/8 به نقل از«حضال».
4- (4) -وسائل ج 8 ص 95 به نقل از«کافی».
5- (5) -وسائل 96/8 به نقل از«فقیه».
6- (6) -وسائل 107/8 به نقل از«فقیه».

می کند و برکت را جانشین می سازد. (1)

32-امام صادق علیه السلام فرمود:...صدقه ی نیکو قرض را ادا و برکت را جانشین می سازد. (2)

33-امام باقر علیه السلام فرمود:نیکی و صدقه فقر را برطرف می سازند و عمر را می افزایند و هفتاد گونه مرگ ناپسند را از انجام دهنده ی خود دفع می کنند. (3)

34-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:صدقه بدهید، که همانا صدقه مال را فراوان می سازد،پس صدقه بدهید خدا رحمتتان کند. (4)

35-امام صادق به فرزند خود«محمّد»فرمود:پسرم چقدر از این مال اضافه نزد تو مانده است؟

عرض کرد:چهل دینار.

فرمود:بیرون برو و آنرا صدقه بده.

عرض کرد:نزد من جز همین چهل دینار چیزی باقی نمانده است.

فرمود:آنرا صدقه بده که خداوند به جای آن می دهد،آیا نمی دانی که برای هر چیزی کلیدی است و کلید رزق وروزی صدقه است؟پس آنرا صدقه بده. (5)

36-امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود:رزق وروزی

ص:80


1- (1) -وسائل 255/6 به نقل از«کافی»
2- (2) -وسائل 255/6 به نقل از«کافی»و«ثواب الاعمال».
3- (3) -وسائل 255/6 به نقل از«فقیه»و«کافی»و«ثواب الاعمال».
4- (4) -وسائل 257/6 به نقل از«کافی»
5- (5) -وسائل 257/6 به نقل از«کافی».

را با صدقه فرود آورید،آنکه یقین داشته باشد عوض آنرا می گیرد در عطا کردن سخاوتمندی می کند،همانا خدا به قدر هزینه، روزی نازل می فرماید. (1)

(روایات زیادی به این مضمون رسیده است).

37-امام صادق علیه السلام فرمود:صدقه در شب خشم پروردگار را فرو می نشاند...و صدقه در روز مال را بار آور می سازد و عمر را می افزاید. (2)

38-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:از آنچه خدا روزیتان داده انفاق کنید که همانا انفاق کننده همچون مجاهد در راه خداست،پس آنکه به عوض گرفتن یقین داشته باشد بخشنده و سخی می شود...اموالتانرا با زکات حفظ کنید... (3)

ص:81


1- (1) -وسائل 257/6 به نقل از«فقیه»و«نهج البلاغه».
2- (2) -وسائل 273/6 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«ثواب الاعمال».
3- (3) -وسائل 280/6 به نقل از«علل الشرایع».

5-دنیا نزد خدا محبوب و برای بندگانش خلق شده است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ- بیهوده مال را تلف مکن،تلف کنندگان برادران شیطانهایند» (1)

توضیح:

«تبذیر»یعنی بیهوده تلف کردن،و از اینکه تلف کردن حرام و ناپسند است در می یابیم چیزی که از تلف کردن آن نهی شده نزد خدای متعال محبوب و پسندیده است.

2- «وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا- همان روز جمع آوری محصول حق آنرا بپردازید و زیاده روی نکنید» (2)

3- «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ- بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که همانا او اسرافکاران را دوست ندارد» (3)

ص:82


1- (1) -سوره ی اسراء آیه ی 26
2- (2) -سوره ی انعام آیه ی 141
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 31

4- «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً- و آنانکه چون انفاق کنند زیاده روی نمی کنند و سختگیری هم نمی نمایند و رفتاری میان این دو دارند» (1)

این آیه در دنبال آیاتی است که بندگان خدای رحمان را توصیف می فرماید،و او صافی که در این آیات ذکر شده برخی واجب و برخی مستحب و فضیلت و کمال است،بهمین جهت نمی توان حرمت اسراف را از این آیه استفاده کرد.

«تفسیر مجمع البیان»می گوید:در معنای اسراف اختلاف است،برخی گفته ان اسراف،خرج کردن در معاصی است و «اقتار»خودداری از پرداختن حقوق الهی...و نیز گفته اند «اسراف»زیاده روی در انفاق است،و«اقتار»کوتاهی کردن از مقداری که لازم است. (2)

و«قوام»جّد وسط است،چنانکه در روایتی امام صادق علیه السلام نیز بیان فرموده اند. (3)

بنابراین آیه ی شریفه به حدّ وسط فرمان می دهد و از افراط و تفریط نهی می فرماید،همچنانکه در همه ی امور اعتدال و میانه روی شایسته است.و مضمون این آیه موافق روایاتی است که در مورد کسانی که دعایشان مستجاب نمی شود قبلا ذکر شد، و می فرماید«مردی مالی دارد و بیهوده تلف می کند آنگاه می گوید:پروردگارا به من روزی بده.خداوند می فرماید:آیا ترا

ص:83


1- (1) -سوره ی فرقان آیه ی 67
2- (2) -مجمع البیان ج 4 ص 179
3- (3) -مجمع البیان ج 4 ص 179

به اقتصاد و میانه روی فرمان ندادم».

و«اقتصاد»همان حدّ وسط در انفاق و اعتدال در آن است.

ظاهرا منظور آیه ی شریفه معنای دوّم است،و معنای اوّل یکی از مصداقهای معنای دوّم می باشد.

5- «اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ- خدایی که زمین را بستر شما قرار داد و آسمان را ساختمانی،و از آسمان آبی فرو فرستاد و با آن محصولات را برآورد تا رزق وروزی شما باشد» (1)

6- «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً- اوست (خدایی)که همه ی آنچه در زمین است برای شما آفرید» (2)

7- «وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ- و قطعا ما شما را در زمین جایگزین و توانا ساختیم و در آن معیشتهایی برایتان قرار دادیم» (3)

8- «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ- بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش برآورده و پاکیزه های از رزق وروزی را حرام کرده است؟بگو آنها در زندگانی دنیا برای مؤمنان است و در قیامت مخصوص ایشان است» (4)

9- «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ- و برای شما در آن

ص:84


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 21
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 28
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 10
4- (4) -سوره ی اعراف آیه ی 32

معیشتهایی قرار دادیم» (1)

10- «وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها- و به شما از هرچه خواسته اید داده است،و اگر نعمت خدا را بشمرید،شمار آنرا نمی توانید» (2)

11- «وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ ...وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّهِ لا تُحْصُوها- و چارپایان را آفرید،در آنها برایتان پوشش گرم و سودمندیهایی است و از آنها می خورید...و اگر نعمت خدا را بشمرید شمار آنرا نمی توانید» (3)

12- «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً- آیا نمی بینید که خدا آنچه در آسمان و آنچه در زمین است در اختیار شما قرار داده و نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرده است» (4)

13- «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ- آیا نمی بینی که خدا آنچه در زمین است در اختیار شمار قرار داد و کشتی را که به فرمان او در دریا روان است» (5)

14- «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ- و آنچه در آسمان و زمین است در اختیار شما قرار داد» (6)

15- «وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ

ص:85


1- (1) -سوره ی حجر آیه ی 20
2- (2) -سوره ی ابراهیم آیه ی 34
3- (3) -سوره ی نخل آیه ی 4-18
4- (4) -سوره ی لقمان آیه ی 20
5- (5) -سوره ی حج آیه ی 65
6- (6) -جاثیه آیه ی 13

جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً... و خداوند خانه هایتان را برایتان آرامشگاهی قرار داد،و از پوست چارپایان برایتان خانه هایی پدید آورد...» (1)

16- «اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ جَعَلَ لَکُمْ فِیها سُبُلاً ...ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ- آنکه زمین را برایتان بستری هموار ساخت و در آن برای شما راههایی قرار داد...آنگاه یاد آورید نعمت پروردگارتان را وقتی بر آن قرار گرفتید» (2)

17- «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً- اوست که زمین را برایتان رام ساخت» (3)

18- «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً- پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید همانا او بسیار آمرزنده است،از آسمان باران فراوان برایتان می فرستد و با اموال و پسران یاریتان می کند و برایتان باغها بوجود می آورد و نهرها جاری می سازد» (4)

19- «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً وَ جَنّاتٍ أَلْفافاً- آیا زمین را گهواره یی قرار ندادیم و کوهها را میخهایی...و روز را برای کسب معیشت قرار دادیم...و از ابرهای فشرده ی پر باران آبی ریزان فرو فرستادیم تا به آن دانه و رستنی و باغهای انبوه درهم پیچیده

ص:86


1- (1) -سوره ی نحل آیه ی 80
2- (2) -سوره ی زخرف آیه ی 9-13
3- (3) -سوره ی ملک آیه ی 15
4- (4) -سوره ی نوح آیه ی 10-12

برویانیم» (1)

20- «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها وَ الْجِبالَ أَرْساها مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ- و زمین را پس از آن بگستراند،و آب و چراگاهش را برآورد،و کوهها را استوار ساخت،تا موجب بهره مندی شما و چارپایانتان باشند» (2)

21- «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ- پس انسان باید به غذایش بنگرد...متاعی است برای شما و چارپایانتان» (3)

22- «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً رِزْقاً لِلْعِبادِ- و از آسمان آبی با برکت فرو فرستادیم...برای رزق وروزی بندگان» (4)

23- «وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ فِیها فاکِهَةٌ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ- و زمین را برای مردمان قرار داد،در آن میوه است...پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید...از آن دو،مروارید و مرجان بیرون می آید،پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید» (5)

24- «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ- و هرکس در برابر خدا پرهیزکار باشد برای او راه خروجی از بن بستها قرار می دهد و از طریقی که گمان نمی کند

ص:87


1- (1) -سوره ی نبأ آیه ی 5-16
2- (2) -سوره ی نازعات آیه ی 30-33
3- (3) -سوره ی عبس آیه ی 24-32
4- (4) -سوره ی ق آیه ی 7-10
5- (5) -سوره ی الرحمن آیه ی 9-22

به او روزی می رساند» (1)

توضیح در مورد دلالت این آیات:

می بینیم که خدای متعال بر بندگان منّت می گذارد که به آنان«دنیا»به معنای عام آن که مال و ثروت و ریاست و...

باشد عطا کرده است،و این منّت نهادن و برشمردن نعمتها بر محبوبیت آنها نزد خدا دلالت دارد(اضافه بر این آفرینش زمین و نهرها و درختها و چارپایان و معادن و گنجهای آن که برای انسان و به جهت اکرام اوست برای دلالت بر آنچه ما درصدد آنیم کافی است)و واجب است از نعمتهای الهی در آنچه بر انسان حرام نباشد استفاده شود،زیرا منظور از آفرینش این نعمتها انسان است.

ص:88


1- (1) -سوره ی طلاق آیه ی 3

6-دنیا رحمتی از خداست

(1)

1-خدای متعال می فرماید: «وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا- و هنگامیکه به مردم پس از مشقّتی که به ایشان رسیده است رحمتی می چشانیم،در آیات ما نیرنگ می ورزند» (2)

2- «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ- و اگر از خود رحمتی به انسان بچشانیم سپس آنرا از او بگیریم،هر آینه بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود» (3)

3- «نُصِیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ- رحمتمان را بهرکس بخواهیم می رسانیم،و پاداش نیکوکاران را تباه نمی کنیم» (4)

ص:89


1- (1) -یعنی در کلام خدای متعال از آن تعبیر به رحمت شده است.
2- (2) -سوره ی یونس آیه ی 21
3- (3) -سوره ی هود آیه ی 9
4- (4) -سوره ی یوسف آیه ی 56

4- «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ- بگو اگر شما مالک گنجینه های رحمت پروردگارم می بودید هر آینه از ترس بخشش،امساک می ورزیدید» (1)

5- «فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ- پس پروردگارت اراده فرمود که آندو به رشد خود برسند و گنجشان را استخراج کنند،به جهت رحمتی از پروردگارت» (2)

6- «ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ- پس چون به ایشان رحمتی از خود بچشاند در اینهنگام گروهی از آنان به پروردگارشان شرک می ورزند» (3)

7- «وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها- و چون رحمتی به مردم بچشانیم به آن شادمان می شوند» (4)

8- «ما یَفْتَحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها- خدا انچه از رحمت بر مردم بگشاید کسی نمی تواند جلوی آنرا بگیرد» (5)

9- «أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهّابِ- یا گنجینه های رحمت پروردگار عزّتمند بخشنده ی تو نزد ایشان است؟» (6)

10- «وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنّا- به جهت

ص:90


1- (1) -سوره ی اسراء آیه ی 100
2- (2) -سوره ی کهف آیه ی 82
3- (3) -سوره ی روم آیه ی 33
4- (4) -سوره ی روم آیه ی 63
5- (5) -سوره ی فاطر آیه ی 2
6- (6) -سوره ی ص آیه ی 9

رحمتی از جانب ما خانواده اش و همراه آنان همانندشان را به او عطا کردیم» (1)

11- «قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ- بگو خیر دهید مرا آنچه غیر از خدا می خوانید،اگر خدا بخواهد به من گزندی برساند آیا آنها برطرف کننده ی گزند او هستند،یا بخواهد رحمتی نصیبم سازد آیا آنان بازدارنده ی رحمت اویند؟» (2)

12- «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنّا مِنْ بَعْدِ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هذا لِی- و اگر به او رحمتی او خود بچشانیم پس از مشقتّی که به او رسیده است،هر آینه می گوید این برای من است» (3)

13- «وَ إِنّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها- و ما چون به انسان رحمتی از خود بچشانیم به آن شادمان می شود» (4)

«راغب»در«مفردات»می گوید:«رحمت،حال رقتّی است که موجب احساس نسبت به«مرحوم»می شود،و گاهی در مجرّد معنای«رقّت»استعمال می شود و گاهی در مجرّد «احسان»بدون رقت...و هنگامیکه خدای متعال به آن وصف شود،مراد«احسان»مجرّد و بدون رقت است و بهمین جهت روایت شده«رحمت»از خدا،نعمت و افزونی دادن،و از انسانها رقّت و ترحّم است» (5)

ص:91


1- (1) -سوره ی ص آیه ی 43
2- (2) -سوره ی زمر آیه ی 38
3- (3) -سوره ی فصّلت آیه ی 50
4- (4) -سوره ی شوری آیه ی 48
5- (5) -مفردات راغب ص 191

اطلاق«رحمت»بر ثروت و پادشاهی در برخی از این آیات اشکالی ندارد،همچنانکه اطلاق«رحمت»بر دنیا به معنای اعم آن بگونه یی که شامل سلامتی و امنیت و علم و...شود در برخی دیگر از این آیات بلا اشکال است،و تمسک به این آیات،تمسّک به«عام»در«شبهه ی موضوعیه»نخواهد بود.

توضیح آنکه:آیه یی مثل: «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ در اطلاق رحمت بر مال ظهور دارد،برای آنکه امساک و بخل از ترس بخشیدن قطعا مربوط به مال است و اشتمال آن بر اموری نظیر«علم»مشکل است.

امّا در آیه یی نظیر: «وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا» مرارد از رحمت نعمتی از نعمتهای دنیاست،پس قطعا دنیا به معنای عام آن منظور است ولی اشتمال آن بر خصوص مال مورد تردید می باشد،و تمسک به این گونه آیات برای اثبات اطلاق«رحمت»بر دنیا به معنای عام آن از قبیل تمسّک به عام در شبهه ی موضوعیّه نیست؛آری تمسک به این گونه آیات برای آنکه اطلاق رحمت بر مال را اثبات کنیم درست نیست زیرا شمول آن مورد تردید است.

ص:92

7-دنیا نیکی و رحمت است

1-قرآن کریم می فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ- و از ایشان کسانی هستند که می گویند پرودگارا در دنیا به ما نیکی بده و در آخرت نیکی بده و از عذاب آتش نگاهمان دار» (1)

راغب می گوید:«حسنه»بهر نعمت خوش آیندی گفته می شود که در جان یا تن یا امور و احوال دیگر به انسان برسد،و مقابل آن«سیّئه»است. (2)

توضیح در مورد دلالت آیه:

مؤمن آنچه در دنیا و آخرت خوشایند اوست و او را شاد می سازد از خدای متعال خواستار است،بنابراین چیزهایی نظیر گشایش در روزی،همسر شایسته،خانه ی وسیع،ثروت، سلامتی،خردمندی،پیروزی بر دشمن و...همه«حسنه»

ص:93


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 201
2- (2) -مفردات راغب ص 118

هستند،و در روایات ائمه علیهم السلام نیز«حسنه»به برخی از همین نعمتها تفسیر شده که در واقع از باب بیان مصداق است.

2- «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ کَفی بِاللّهِ شَهِیداً- آنچه از نیکیها به تو برسد از خداست و آنچه از بدیها به تو برسد از خودت است و ترا بعنوان رسول و پیامبر برای مردم فرستادیم و خداوند برای گواهی کافی است» (1)

3- «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ- و قطعا بر خاندان فرعون با قحطی و کمبود محصولات سخت گرفتیم شاید متذکّر شوند،پس هنگامی که نیکی به آنان روی می آورد می گفتند این برای ماست،و اگر بدی هب ایشان می رسید شومی را به موسی و کسانی که با او بودند نسبت می دادند،همانا شومی آنان نزد خداست ولی بیشتر آنان نمی دانند» (2)

4- «وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنّا هُدْنا إِلَیْکَ- و برای ما در این دنیا و در آخرت نیکی بنویس، همانا ما به سوی تو باز گشته ایم» (3)

5- «إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ یَقُولُوا

ص:94


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 79
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 130
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 156

قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ- و اگر به تو نیکی برسد بدشان می آید و اگر به تو مصیبتی برسد می گویند از پیشتر مراقب امورمان بوده ایم،و با شادمانی روی برمی تابند» (1)

6- «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ آتَیْناهُ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِینَ- ابراهیم پیشوایی متواضع در برابر خدا و گرونده ی به دین حق بود و از مشرکان نبود،شکرگزار نعمتهای خدا بود،خداوند او را برگزید و به صراط مستقیم هدایت فرمود،و به او در دنیا نیکی دادیم و همانا او در اخرت از شایستگان است.» (2)

7- «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ- آنانکه در راه خدا مهاجرت نمودند پس از آنکه ستم دیدند،جایگاهشان را در دنیا نیکو می سازیم و هر آینه پاداش آخرت بزرگتر است اگر بدانند» (3)

8- «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ- و به آنانکه پرهیزگاری کردند گفته شد پروردگارتان چه نازل فرمود؟گفتند:خیر و خوبی.برای آنانکه نیکی کردند در این دنیا نیکی است و هر آینه سرای آخرت بهتر است و همانا سرای پرهیزکاران نیکوست» (4)

ص:95


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 50
2- (2) -سوره ی نحل آیه ی 122
3- (3) -سوره ی نحل آیه ی 41
4- (4) -سوره ی نحل آیه ی 30

9- «وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللّهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللّهُ إِلَیْکَ- و در آنچه خدا بتو داده سرای آخرت را بجوی،و بهره ات را از دنیا نیز فراموش مکن و نیکی کن همچنانکه خدا به تو نیکی کرد» (1)

10- «قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةٌ- بگو ای بندگان من که ایمان آورید،در برابر پروردگارتان پرهیزگار باشید،برای انان که نیکی کنند در این دنیا نیکی خواهد بود و زمین خدا پهناور است» (2)

11- «وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ- و آنگاه که موسی به قوم خود گفت ای قوم من یاد آرید نعمت خدا را بر شما هنگامی که میان شما پیامبرانی قرار داد و شما را پادشاهانی گردانید و عطا کرد به شما آنچه به احدی از جهانیان عطا نکرده است» (3)

12- ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ- این بدانجهت است که خدا تغییر دهنده ی نعمتی که به قومی عطا فرموده نیست تا آنچه در خودشان است تغییر دهند.» (4)

13- «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ- و اگر به او نعمتی بچشانیم پس

ص:96


1- (1) -سوره ی قصص آیه ی 77
2- (2) -سوره ی زمر آیه ی 10
3- (3) -سوره ی مائده آیه ی 20
4- (4) -سوره ی انفال آیه ی 53

از مشقّتی که بدو رسیده،هر آینه می گوید بدی ها از من رفت،و همانا او شادمان و فخرکننده است» (1)

14- «اَللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها- خدایی که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان آبی فرو فرستاد آنگاه با آن محصولات را رویاند تا روزی شما باشد...و اگر نعمت خدا را بشمرید شمار آن نمی توانید» (2)

15- یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ- نعمت خدا را می شناسند آنگاه آن را انکار می کنند و بیشتر آنان کافرند» (3)

16- «فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ- پس بخورید از آنچه خداوند روزی شما ساخته و حلال و پاکیزه اند و سپاسگزار نعمت خدا باشید» (4)

17- «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً- آیا نمی بینید که خدا آنچه در آسمان و آنچه در زمین است در اختیار شما قرار داده و نعمتهای آشکار و پنهانش را بر شما تمام کرده است» (5)

18- «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللّهِ- آیا نمی بینی کشتی در دریا به لطف خدا روان است» (6)

19- «یا أَیُّهَا النّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ

ص:97


1- (1) -سوره ی هود آیه ی 10
2- (2) -سوره ی ابراهیم آیه ی 32
3- (3) -سوره ی نحل آیه ی 83
4- (4) -سوره ی نحل آیه ی 114
5- (5) -سوره ی لقمان آیه ی 20
6- (6) -سوره ی لقمان آیه ی 31

خالِقٍ غَیْرُ اللّهِ یَرْزُقُکُمْ- ای مردم نعمت خدا را بر شما بیاد آرید،آیا آفریننده یی جز خدا وجود دارد که به شما روزی دهد» (1)

«نعمت»در این آیات بر دنیا اطلاق شده،اضافه بر این، آیات در مقام منّت گذاری و برشمردن نعمتها هستند که این خود تأکیدی بر مدعای ماست.

20- «فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ- پس هنگامیکه به انسان مشقّتی برسد ما را می خواند و دعا می کند آنگاه چون نعمتی از خود به او عطا کنیم می گوید همانا آن را بنابر دانشی بدست آوردم» (2)

21- «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِیضٍ- و چون به انسان نعمت بدهیم روی بر می گرداند و کنار می کشد و چون شرّی به او برسد دعای عریض و پهناوری دارد» (3)

22- «وَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْفُلْکِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْکَبُونَ لِتَسْتَوُوا عَلی ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنِینَ- و خدایی که همه ی جفتها را آفرید و از کشتی و چارپایان برایتان مرکب ساخت تا بر پشت آن قرار گیرید آنگاه چون بر آن استوار نشستید نعمت خدا را بیاد آرید و بگویید منزّه است آنکه این را برای ما رام ساخت و ما حریف آن نبودیم» (4)

ص:98


1- (1) -سوره ی فاطر آیه ی 3
2- (2) -سوره ی زمر آیه ی 49
3- (3) -سوره ی فصلت آیه ی 51
4- (4) -سوره ی زخرف آیه ی 13

23- «کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنّاتٍ وَ عُیُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ- چه بسیار باغها و چشمه سارها و کشتزارها و جایگاه پسندیده و نعمتی که در آن خوش گذرانی می کردند بر جای نهادند» (1)

24- إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً- ما برایت فتح کردیم فتحی روشن و آشکار،تا در گذرد خدا از گناه گذشته و آینده ات و نعمتش را بر تو تمام سازد و ترا به صراطی مستقیم هدایت فرماید» (2)

توضیح:چنانکه برخی گفته اند مراد از نعمت در این آیه سلطنت و حکومت است،و لا اقل معنای عامّ نعمت شامل اینها نیز می شود.(توجه شود)

25- «وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً- تکذیب کنندگان صاحب نعمت را با من واگذار و اندکی به ایشان مهلت ده» (3)

توضیح:مراد از«صاحبان نعمت»همان ثروتمندان است، ولی می توان اشکال کرد که اطلاق در نظایر این آیه باعتبار آنست که مردم آنان را صاحب نعمت می بینید.(توجه شود)

26- «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی

ص:99


1- (1) -سوره ی دخان آیه ی 27
2- (2) -سوره ی فتح آیه ی 1
3- (3) -سوره ی مزمل آیه ی 11

أَهانَنِ- امّا آدمی چون پروردگارش او را آزمایش کند پس او را اکرام نماید و نعمت دهد می گوید پروردگارم مرا اکرام کرد،و چون او را آزمایش کند پس روزیش را تنگ سازد می گوید پروردگارم مرا خوار ساخت» (1).

*** و امّا روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:شکرگزاری زینت بی نیازی است. (2)

از کلمه ی«شکرگزاری»در می یابیم که«غنی و بی نیازی» نعمت است زیرا«شکر»در برابر نعمت بکار می رود.

2-و نیز فرمود:آگاه باشید همانا فراوانی مال و ثروتمندی جزو نعمتهاست،و برتر از فراوانی مال سلامتی بدن است و برتر از سلامتی بدن تقوای قلب است. (3)

3-و نیز فرمود:کسی که نعمتهای الهی بر او فراوان شود نیازمندیهای مردم به او نیز بسیار می گردد،پس آنکه برای خدا آنچه در نعمتها واجب است در آن نیازمندیها انجام دهد(با نعمتهایی که خدا به او عطا کرده در رفع نیاز مردم بکوشد و واجبات مالی خود را بپردازد)موجب دوام و بقاء نعمتها شده است،و آنکه آنچه در آن نعمتها واجب است بر پا ندارد و انجام ندهد،آن نعمتها را در معرض زوال و فنا قرار داده است (4)

ص:100


1- (1) -سوره ی فجر آیه ی 16
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 165
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 247
4- (4) -نهج البلاغه 243/3

4-و نیز فرمود:سوگند به خدا هرگز چنین نبوده که قومی در ناز و نعمت زندگی کنند و نعمتهاشان زوال یابد مگر به جهت گناهانی که مرتکب شده اند. (1)

ص:101


1- (1) -نهج البلاغه 119/2

8-گاهی محروم شدن از مواهب دنیوی،عذاب وکیفری بر زشتیها و گناهان و ناسپاسی نعمتهاست

1-خدای متعال می فرماید: «وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ- و خواری و بینوائی بر آنان افکنده شد و به غضبی از جانب خدا دچار شدند،برای آنکه به آیات خدا کفر می ورزید و پیامبران را بناحق می شکتند،و برای آنانکه نافرمانی کردند و متجاوز بودند» (1)

بنابرآنکه مبتلا کردن آنان به خواری و بینوائی بطور «تکوینی»باشد معنای آیه مطابق منظور ما است،و استثنائی هم که در آیه ی دیگر نقل شده بر همین معنا گواهی می دهد:

«ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذلِکَ

ص:102


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 60

بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ- هر کجا باشند خواری و ذلّت بر آنان زده شده مگر به وسیله و عهدی از جانب خدا و یا وسیله و عهدی از سوی مردم،و به غضبی از خدا دچار شدند و فقر و بینوائی بر آنان زده شد،این برای آنست که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را بناحق می کشتند و برای آنکه نافرمانی کردند و متجاوز بودند» (1)

امّا اگر بگوییم مراد از«ذلّت و خواری»بدست خود و با حقارت جزیه دادن است «حَتّی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ (2)و مراد از«مسکنت و بی نوائی»تظاهر به فقر است که آنان خود را فقیر نشان می دهند اگرچه ثروتمند باشند،و دیده شده گاهی ثروتمند از آنان ظاهری پریشان دارد از ترس آنکه جزیه ی او اضافه نشود،در این صورت استدلال به این آیه در مورد مدّعای ما صحیح نخواهد بود.

2- «وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً- و باید بترسند آنانکه اگر پس از خود فرزندان ناتوان بر جای گذارند برای آنان بیمناکند پس باید از خدا بپرهیزند و گفتاری درست بگویند» (3)

اگر«امر»در این آیه مربوط به سرپرست مال یتیم باشد که او را به ادای امانت و حفظ ان تکلیف می کند و از عاقبت بد

ص:103


1- (1) -سوره ی آل عمران آیه ی 112
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 29
3- (3) -سوره ی نساء آیه ی 9

خوردن مال یتیم از روی ستم برحذر می دارد و آن عاقبت بد فقر و بینوائی در فرزندان صغیر او خواهد بود؛در این صورت آیه گواه بر مدّعای ماست.

امّا اگر آیه مربوط به وصیت بهنگام مرگ و زیانی که به ورثه می رسد باشد مربوط به مدّعای ما نخواهد بود.

2- «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ کَثِیراً- پس به جهت ستمی از جانب یهودان،برخی چیزهای نیکویی که حلالشان بود بر آنان حرام کردیم و به جهت آنکه بسیار از راه خدا جلوگیری می کردند» (1)

در این آیه سلب نعمتهای دنیوی که کیفری برای آنان می باشد به صورت تشریعی است(یعنی خدای متعال نعمت را از آنان سلب نکرده بلکه اجازه ی استفاده از آن را سلب فرموده و بر آنان حرام کرده است)

همچنانکه در آیه ی دیگر می فرماید: «وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ شُحُومَهُما ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ- و بر یهودان هر حیوان چنگ و ناخن داری را حرام کردیم و از گاو گوسفند پیه های آنها را بر ایشان حرام نمودیم...این چنین آنان را به جهت ستمکاریشان جزا دادیم» (2)

بنابراین،استدلال به این آیه در مورد آنچه ما در صدد اثبات

ص:104


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 160
2- (2) -سوره ی انعام آیه ی 146

آن هستیم استدلال تمامی نیست.

4- «وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظّالِمِینَ بَعْضاً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ- و این چنین برخی ستمکاران را بر برخی دیگر سرپرست و فرمانروا می سازیم به جهت آنچه انجام می دادند» (1)

5- «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ- و اگر مردم آبادیها ایمان می آوردند و تقوی می ورزیدند البته برکاتی از آسمان و زمین بر آنان می گشودیم، ولی تکذیب کردند پس به جهت آنچه انجام می دادند آنان را فرو گرفتمی» (2)

مراد از«برکات آسمان»فواید حاصله از نزول باران و غیر آن است و«برکات زمین»نباتاتو محصولاتی است که از زمین می روید،و منظور از«اخذ و فرو گرفتن»جلوگیری از این برکات آسمانی و زمینی است نه هلاک کردن مردم،و این معنا از مقابله ی«اخذ»با«فتح»در آیه برمی آید.

6- «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ- و قطعا خاندان فرعون را بقحطی و کمبود محصولات فرو گرفتیم شاید متذکّر شوند» (3)

از این آیه استفاده می شود که مبتلا شدن آنان به قحطی و خشکسالی و کمبود محصولات و به عبارت دیگر سلب دنیا از

ص:105


1- (1) -سوره ی انعام آیه ی 127
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 96
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 130

آنان کیفر و مجازات کفر و بی ایمانی آنان نسبت به موسی علیه السلام بوده است.

7- «ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ- این بدان جهت است که خدا تغییر دهنده ی نعمتی که به قومی عطا فرموده نیست تا آنچه در خودشان است تغییر دهند» (1)

8- «إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ- همانا خدا آنچه مربوط به قومی است تغییر نمی دهد تا وقتی آنچ در خودشان است تغییر دهند» (2)

9- «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ- و هنگامیکه پروردگارتان اعلام فرمود اگر شکرگزاری کنید برایتان می افزایم و اگر ناسپاسی نمائید همانا عذاب من بسیار سخت است» (3)

بنابرآنکه مراد از«عذاب»معنایی عام که شامل سلب نعمت هم می شود باشد و به قرینه ی آنکه«شکرگزاری و افزایش»و «ناسپاسی و عذاب»را ملازم هم قرار داده است همین معنا بر می آید.

10- «وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ حَتّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ- و همواره به آنان که کفر ورزیدند به جهت آنچه انجام دادند بلای کوبنده یی اصابت می کند و یا نزدیک به خانه و مأوای

ص:106


1- (1) -سوره ی انفال آیه ی 53
2- (2) -سوره ی رعد آیه ی 13
3- (3) -سوره ی ابراهیم آیه ی 7

آنان فرود می آید تا آنگاه که وعده ی خدا برسد،همانا خدا خلف وعده نمی کند» (1)

11- «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ- و خداوند قریه یی را مثال می زند که در امنیت و آرامش بود،روزیش فراوان از هر سو می رسید،پس به نعمتهای خدا ناسپاسی نمود،و خدا به جهت آنچه انجام می دادند لباس گرسنگی و ترس بر آن پوشاند» (2)

12- «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ أُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلی ما أَنْفَقَ فِیها وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً- و برای آنان دو مردی را مثال بزن که برای یکیشان دو باغ قرار دادیم از درختان انگور...و میوه اش نابود شد پس از حسرت و پشیمانی آنچه در آن هزینه کرده بود دو دست برهم می سایئد،و باغ برافکنده و سرنگون بود و او می گفت ایکاش نسبت به پروردگارم احدی را شریک و انباز نمی ساختم.و جز خدا برای او سپاهی که یاریش کنند وجود نداشت و او یاری شونده نبود» (3)

13- «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی- و آنکه از یاد من رو بگرداند برای او زندگی سختی است و روز قیامت او را نابینا برمی انگیزیم» (4)

ص:107


1- (1) -سوره ی رعد آیه ی 32
2- (2) -سوره ی نحل آیه ی 112
3- (3) -سوره ی کهف آیه ی 32-43
4- (4) -سوره ی طه آیه ی 124

بنابرآنکه مراد از«ضنک»تنگی معیشت و فقر باشد،امّا گر بگوییم«ضنک»با ثروتمندی هم جمع می شود و مراد سختی و مشقت در امور نفسانی است ارتباطی با منظور ما نخواهد داشت.

14- «أَ فَلا یَرَوْنَ أَنّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ- آیا نمی بینند که ما به سوی زمین می آییم و بر اطراف آن نقص وارد می سازیم،آیا ایشان غلبه کننده اند» (1)

بنابرآنکه مراد از نقص وارد ساختن به زمین،نقص در برکات و نعمتها و محصولات زمین باشد چنانکه در آیه یی دیگر می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ- و البته شما را با مقداری ترس و گرسنگی و نقص در مالها و جانها و محصولات می آزماییم» (2)و نیز می فرماید: «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ- و قطعا خاندان فرعون را با قحطی و نقص در اموال و محصولات فرو گرفتیم» (3)

امّا گر مراد آیه چیزی مانند مرگ عالم و دانشمند باشد- چنانکه در برخی روایات بهمین معنا تفسیر شده دلالتی بر منظور ما نخواهد داشت،مگر آنکه بگوید«نقص»معنایی عام دارد که شامل نقص مال و محصولات و جانها نیز می شود(چنانکه در آیه یی در سوره ی بقره ذکر شده است) (4)و در اینصورت آنچه در برخی روایات در مورد مرگ عالم و دانشمندآمده در واقع بیان آشکارترین مصداق و از باب جریان و تطبیق است نه

ص:108


1- (1) -سوره ی انبیاء آیه ی 46
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 155
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 130
4- (4) -سوره ی بقره آیه ی 155

انحصار و تفسیر.

اگر کسی بگوید:آیه بر اینکه این«نقص»به جهت عقوبت و کیفر است دلالتی ندارد؛پاسخ آنست که:استدلال ما به این آیه با ملاحظه ی صدر آیه درست است،زیرا ابتدای آیه می فرماید: «بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا یَرَوْنَ...- بلکه اینان و پدرانشان را کامیاب و بهره مند ساختیم تا عمر بر ایشان دراز شد،آیا نمی بینند..».یعنی بهره مندی از نعمتهای دنیا موجب غرور آنان و پدرانشان گردید،و آیه تهدید می کند که خدا قادر است که با«نقص زمین»آنان را فرو بگیرد و او بر این کار چیره و غالب است.

15- «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ- آنانکه با فرمان او مخالفت می ورزند باید بترسند از آنکه فتنه یا عذاب دردناکی به ایشان برسد» (1)

16- «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ- فساد به جهت آنچه مردم انجام دادند در خشکی و دریا آشکار شد،باید نتیجه ی برخی از اعمالشان را به ایشان بچشاند شاید بازگردند» (2)

17- «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ- آنچه از مصیبتها به شما رسید به جهت کارهایی است که انجام داده اید وخدااز بسیاری عفو و گذشت می فرماید» (3)

ص:109


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 63
2- (2) -سوره ی روم آیه ی 41
3- (3) -سوره ی شوری آیه ی 30

مراد از«فساد آشکار»مصیبت ها و بلاهایی است نظیر زلزله ها،نیامدن باران و قحطی،بیماریهای واگیر،جنگها،و بطور کلّی آنچه نظام صالحی را که در زمین جریان دارد بر هم زند و به فساد و خرابی و رنج و سختی بکشاند،چه این فساد و خرابی و بر هم خوردگی بدست برخی انسانها وقوع یابد(مانند جنگها)و چه بدست آنان نباشد(مانند زلزله و سیل).

نتیجه آنکه میان اعمال مردم و حوادثی که در جهان چه در سوی خیر و چه در سوی شرّ وقوع می یابد رابطه یی نزدیک وجود دارد،و حوادث به نوعی از تبعیّت تابع اعمالند؛اگر بشر براه اطاعت و بندگی خدا برود پیامد آن نزول خیرات و گشایش درهای برکات است،و اگر از این راه انحراف جوید پیامد آن ظهور فساد و خرابی در خشکی و دریا و پیدایش جنگها و ستمها و دیگر زشتیهایی است که به سوء اعمال آدمی مربوط می شود،و همینطور است پیدایش مصیبت ها و خطرهای طبیعی مانند سیل و زلزله و صاعقه و طوفان و نظایر اینها.و لذا خدای متعال«سیل عرم»و«طوفان نوح»و«صاعقه ثمود»و«طوفان باد بر قوم عاد» (1)را همینطور وصف می فرماید یعنی اثر اعمال مردم می شمارد،و این سنّتی الهی است که در همه ی امتها جریان دارد،ولی این یادآوری لازم است که این موضوع قانونی عام و همگانی نیست،زیرا گاهی نزول خیرات و برکات به جهت مهلت دادن به گناهکاران و زمینه سازی برای کیفر نهایی آنان است،و متقابلا گاهی بلاها و مصیبت ها برای ترفیع درجه و

ص:110


1- (1) -سوره ی سبا آیه ی 16 و سوره ی عنکبوت آیه ی 14 و سوره ی فصلت آیه ی 17 و سوره ی قمر آیه ی 19

تکمیل معنویت مؤمنان می باشد همچنانکه در بلاها و مصیبت هایی که بر پیامبران و اولیاء خدا وارد شده آشکار است.

بنابراین می توان گفت هرجا خدای متعال به فرد یا گروهی نعمتی عنایت فرماید،اگر نعمت یافته صالح باشد آن نعمت عطای خداست و ممکن است آزمایش و ممکن است پاداش عمل نیک او باشد.و اگر نعمت یافته فاسد و گناهکار باشد،آن نعمت برای او دشمنی و مکر الهی و مهلت دادن و زمینه سازی برای کیفر نهایی اوست: «وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللّهُ،وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ- آنان مکر می کنند و خدا نیز مکر می کند و خداوند بهترین مکرکنندگان است» (1)«سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ- با زمینه سازی به تدریج آنان را به سوی عقوبت نهایی می بریم بگونه یی که در نمی یابند» (2)«وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ- به ایشان مهلت می دهم همانا نیرنگ من محکم و استوار است» (3)

و همینطور در مصیبت ها و بلاها،اگر بلا دیده و مصیبت رسیده صالح باشد امتحان و آزمایشی است که خدای متعال بوسیله ی آن پاک را از ناپاک متمایز می سازد و موجب ترفیع درجه و ترقی معنوی اوست و اگر فاسد و گناهکار باشد انتقام و کیفر اعمال اوست.

بنابراین ابتلا به فقر و مصیبت بخودی خود دلیل بر بد بودن کسی نیست،و نیز کامیابی و برخورداری از نعمت دلیل خوبی

ص:111


1- (1) -سوره ی انفال آیه ی 30
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 182 و سوره ی قلم آیه ی 44
3- (3) -سوره ی اعراف آیه ی 183 و سوره ی قلم آیه ی 45

کسی نخواهد بود؛خدای متعال می فرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ کُلا...- امّا آدمی چون پروردگارش او را آزمایش کند پس او را اکرام نماید و نعمت دهد می گوید پروردگارم مرا اکرام کرد،و چون او را آزمایش کند پس روزیش را تنگ سازد می گوید پروردگارم مرا خوار ساخت،نه هرگز چنین نیست...» (1)

و نیز می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلاّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرّاءُ وَ السَّرّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ- در هیچ آبادی پیامبری گسیل نداشتیم جز آنکه اهل آنجا را به سختی و رنج گرفتار ساختیم باشد که در پیشگاه خدازاری و فروتنی کنند،آنگاه سختی و بلا را به نیکی و نعمت مبدّل ساختیم تا بر آسودند و گفتند به پدران ما سختی و بلا رسید،سپس آنان را ناگهان فرو گرفتیم در حالیکه آگاه نبودند» (2)

در این آیه به«سنت گرفتار کردن به سختی و رنج برای فروتنی و زاری و بازگشت به سوی خدای متعال»و آنگاه به «سنت گرفتار کردن بوسیله ی تبدیل سختی به نیکی و راحتی» که همان«سنت استدراج»یعنی زمینه سازی برای کیفر می باشد اشاره شده است. (3)

ص:112


1- (1) -سوره ی فجر آیه ی 14
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 95
3- (3) -تفسیر المیزان ج 2 و 8

و امّا روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:سوگند به خدا هرگز چنین نبوده که قومی در ناز و نعمت زندگی کنند و نعمتهاشان زوال یابد مگر به جهت گناهانی که مرتکب شده اند،زیرا خدای متعال نسبت به بندگان ستمگر نیست. (1)

2-و نیز فرمود:کسی که ما خاندان را دوست بدارد باید آماده ی پوشیدن لباس فقر باشد. (2)

3-و نیز فرمود:خدا می فرماید «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ- (3)بدانید مالها و فرزندانتان آزمایشی هستند»و معنای آن اینست که خداوند با اموال و اولاد ایشان را می سنجد تا آنکه نسبت به روزی دادن او خشمگین است و آنکه راضی به قسمت الهی است آشکار گردد.اگرچه خدای متعال بر آنان از خودشان داناتر است ولی برای آنکه اعمال که بوسیله ی آن مستحق پاداش یا کیفر می شوند آشکار شود،چرا که برخی پسر می خواهند و دختر دوست ندارند و برخی افزایش مال را دوست دارند و بی چیزی و بدحالی را دوست نمی دارند. (4)

4-و نیز فرمود:آگاه باشید که یکی از امتحانها،فقر و مستمندی است. (5)

ص:113


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 119
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 176
3- (3) -سوره ی انفال آیه ی 28
4- (4) -نهج البلاغه 171/3
5- (5) -نهج البلاغه 247/3(توجه شود که جز روایت اوّل بقیّه روایات فوق الذکر را بعنوان گواه بر برخی توضیحات که ذیل آیات ذکر کرده بودیم نقل نموده ایم.)

9-اموال موجب قوام و استواری امور مردم است

خدای متعال می فرماید: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیاماً- اموالتان را که خداوند موجب قوام و استواری امورتان قرار داده به سفیهان ندهید» (1)

در نظر اوّل آیه بر نهی از زیاده روی در انفاق به سفیهان و نهی از بخشیدن بیش از نیازهای ضروری ایشان دلالت دارد،جز آنکه در سیاق کلام،وقوع آیه در جائی که قبل و بعد ان به اموال یتیمان و سرپرستی و اداره و مراقبت این اموال توسط اولیاء ایتام مربوط می شود قرینه ی روشنی است بر اینکه مراد از«سفهاء» سفیهان یتیم می باشد،و منظور از«اموالکم اموالتان»در واقع اموال یتیمان است که با نوعی از عنایت به اولیاء نسبت داده شده،چنانکه قبل از آن جمله ی «وَ آتُوا الْیَتامی أَمْوالَهُمْ- و به یتیمان اموالشان را بدهید»گواه آنست،و بعد از آن نیز جمله ی «وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ- و به ایشان بخورانید و آنان را

ص:114


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 5

بپوشانید».و شاهد دیگر آیه ی بعد است که می فرماید: «وَ ابْتَلُوا الْیَتامی حَتّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ- یتیمان را بیازمائید آنگاه که به سنّن ازدواج رسیدند اگر در آنان رشد و خردمندی یافتید اموالشان را به آنان رّد کنید».

البته چون آیه«عام»است و«عموم وارد»معتبر است نه «خصوص مورد»،بنابراین نهی آیه شامل دادن اموال هر سفیهی چه یتیم باشد چه غیر یتیم می گردد.

در هر صورت،اگر منظور از«سفهاء»سفیهان یتیم باشد منظور از«اموالکم»نیز اموال یتیمان خواهد بود،و اموال به سرپرستانی که مخاطب آیه هستند با این عنایت نسبت داده شده که مجموع اموال و ثروتی که در دنیا موجود است متعلق به مجموع افراد جهان است،و اینکه برخی از اموال به برخی از افراد تعلّق یافته و برخی به برخی دیگر بنا بر مصلحتی عمومی و اجتماعی است که مبدأ«ملکیت»می باشد،و همچون نوعی«تقسیم کار»میان افراد یک جامعه است که بنابرآن بر هر فردی لازم است به وظائف خود اقدام نماید و بر انجام وظائف خویش مراقبت داشته باشد.و یکی از فروع این مبدأ و منشأ،وظیفه یی است که بر عهده ی سرپرستان می باشد که امور سفیهان را اداره و سرپرستی نمایند و اموال آنان را به دست آنان نسپارند که مبادا با اسراف و تبذیر و کارهای دیگر اموال را ضایع و تلف سازند.

باری:نتیجه حاصله از آیه این است که«مال»متعلّق به خداست و آنرا در اختیار نوع انسان قرار داده تا در رفع کجیها و گرفتهاریهای اجتماع انسانی بکار برد و زندگیش را با آن ادامه

ص:115

دهد،بدون آنکه خدا فرد خاصی را به آن اختصاص داده باشد، آنگاه در مورد اموالی که به مجموعه ی افراد عطا کرده ضمن تقسیم تشریعی مخصوصی مثل«وراثت»و«حیازت»و «تجارت»و...اجازه ی ملکیت خصوصی داده است،و برای تصرف در مال شرائطی مثل«بلوغ»و«عقل»و..قرار داده،و بدین ترتیب مصلحت فرد با توجه به حفظ مصالح اجتماع مراعات می شود،ولی اگر این دو مصلحت با هم برخورد داشته و طوری باشد که مصلحت اجتماع از دست برود،مصلحت اجتماع مقدّم است.

ص:116

10-فقر و مستمندی ناپسند است

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:فقر مرگ بزرگتری است. (1)

2-و نیز فرمود:پسرم!من بر تو از فقر بیمناکم،از آن به خدا پناه ببر،چرا که فقر ناقص کننده ی دین،و حیران کننده ی عقل و فراخواننده ی دشمنی است. (2)

3-و نیز فرمود:آگاه باشید یکی از بلاها و آزمایشها فقر و مستمندی است،و سختتر از فقر و مستمندی بیماری بدن است.و سختتر از بیماری بدن بیماری دل است. (3)

4-و نیز در دعا و نیاش خود به خدای متعال عرض می کرد:بار خدایا من از مشقّت سفر،و غم و اندوه و بد حالی در بازگشت،و دیدار زشتی در خانواده و مال به تو پناه می برم. (4)

ص:117


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 192
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 229
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 247
4- (4) -نهج البلاغه ج 1 ص 92

ص:118

فصل دوّم

اشاره

دسته ی دوّم از آیات و روایات را ذیل این عناوین ذکر می کنیم:

1-بهره های دنیوی موجب عذاب در دنیا و آخرت است.

2-دنیا متاعی بی ثبات و ناپایدار است.

3-دنیا سرای فریب است.

4-دنیا و آخرت با هم تنافی دارند و جمع بین آنها ممکن نیست.

5-دنیا سرگرمی و بازیچه است.

6-دنیا سبب روگرداندن و کناره گیری از آخرت است.

7-دنیا متاعی است و روگرداندن از آن پسندیده است.

8-فقر پسندیده و مرغوب است و همچنین پارسائی و داشتن به قدر کفاف.

9-حرص و آز در خواهش دنیا و گردآوری مال ناپسند است.

10-دنیا در برابر آخرت و کمالات معنوی ارزشی ندارد.

ص:119

ص:120

1-بهره های دنیوی موجب عذاب در دنیا و آخرت است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ- اموال و فرزندان ایشان تو را شگفت زده نسازد،خداوند می خواهد با آن ایشان را در دنیا عذاب کند و جان بدهند درحالیکه کافر باشند» (1)

2- «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی- به آنچه ازواجی از ایشان را بهره مند ساخته ایم چشم مدوز که شکوفه و زینت زندگانی دنیاست تا آنان را در آن بهره مندیها بیازماییم،و روزی پروردگار تو نیکوتر و پایدارتر است» (2)

3- «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ- به آنچه ازواجی از ایشان

ص:121


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 85
2- (2) -سوره ی طه آیه ی 131

راه بهره مند ساخته ایم چشم مدوز و بر آنان اندوهگین مباش،و پرو بالت را برای مؤمنان بگشا» (1)

منظور از«ازواج»شبیه ها یا مثلها یا صنفهاست،و منظور از «زهرة»نیکویی و شادابی یا زینت مندی دنیاست،و منظور از «فتنه»عذاب یا آزمایش است.

اما روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:کالای دنیا،کالایی ناچیز و بی ارزش و وباخیز و خطرناک است. (2)

2-و نیز فرمود:امّا بعد،همانا مثل دنیا همچون مار است که بدنی نرم و زهری کشنده دارد. (3)

3-و نیز فرمود:مثل دنیا همچون مار است که بدنی نرم دارد و زهر کشنده در درون آنست،فریب خورده ی نادان به سوی آن مایل می شود و دانای خردمند از آن حذر می کند. (4)

ص:122


1- (1) -سوره ی حجر آیه ی 88
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 239
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 141
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 178

2-دنیا متاعی بی ثبات و ناپایدار است

1-خدای متعال می فرماید: «...تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ کَثِیرَةٌ-. ..متاع زندگانی دنیا را می جوئید،و نزد خدا غنیمتهای بسیار است» (1)

2- «یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا- متاع ناپایدار این دنیای پست را می گیرند و می گویند آمرزیده می شویم» (2)

3- «تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُرِیدُ الْآخِرَةَ- متابع ناپایدار دنیا را اراده می کنید و خدا آخرت را اراده می فرماید» (3)

4- «لَوْ کانَ عَرَضاً قَرِیباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوکَ- اگر بهره و متاعی نزدیک و سفری کوتاه و بی زحمت باشد پیرویت می کنند» (4)

5- «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً

ص:123


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 93
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 169
3- (3) -سوره ی انفال آیه ی 67
4- (4) -سوره ی توبه آیه ی 42

«لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا- کنیزان خود را اگر می خواهند شوهر بگیرند برای دستیابی به مال و متاع ناپایدار دنیا به زنا مجبور نکنید» (1)

«عرض»چیزهایی است که دوام و ثبات ندارند،و متکلّمان بصورت استعاره«عرض»را برای چیزهایی بکار می برند که از خود ثباتی ندارند و به جوهر و ذاتی غیر خود وابسته اند مثل:رنگ و طعم.

ص:124


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 33

3-دنیا سرای فریب است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ- و زندگانی دنیا جز کالایی فریبنده نیست» (1)

2- «اَلَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا- آنکه دینشان را به سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگانی دنیا آنان را بفریفت» (2)

3- «وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا- آنانکه دینشان را به سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگانی دنیا آنان را بفریفت،واگذار» (3)

4- «وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ- زندگانی دنیا ایشان را بفریفت و بر خود گواهی دادند که کافر بوده اند» (4)

5- «فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ- پس

ص:125


1- (1) -سوره ی آل عمران آیه ی 185
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 51
3- (3) -سوره ی انعام آیه ی 7
4- (4) -سوره ی انعام آیه ی 130

زندگانی دنیا شما را نفریبد و فریب دهنده یی شما را نسبت به خدا فریب ندهد» (1)

6- «فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ- پس زندگانی دنیا شما را نفریبد و فریب دهنده یی شما را نسبت به خدا فریب ندهد» (2)

7- «ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا- این بدان جهت است که آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگانی دنیا شما را فریب داد» (3)

8- «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ- و زندگانی دنیا جز کالائی فریبنده نیست» (4)

*** و امّا روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام در توصیف دنیا فرمود:

می فریبد و زیان می رساند و تلخ می سازد،همانا خدای متعال نپسندید که دنیا را پاداش دوستان و کیفر دشمنان خود قرار دهد، و اهل دنیا همچون سوارانی هستند که همینکه در جائی اقامت جستند کاروانسالارشان فریاد برداشت کوچ کنید. (5)

2-و نیز آن گرامی مردی را دید که از دنیا بدگوئی می کند، فرمود:ای بدگویی که به فریب دنیا فریفته یی و به بیهودگی های آن نیرنگ خورده یی،آیا فریفته ی دنیائی و آنگاه از

ص:126


1- (1) -سوره ی فاطر آیه ی 5
2- (2) -سوره ی لقمان آیه ی 33
3- (3) -سوره ی جاثیه آیه ی 35
4- (4) -سوره ی حدید آیه ی 20
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 252

آن بدگویی می کنی... (1)

3-و نیز فرمود:ای دنیا!ای دنیا!از من دور باش.آیا به من رو می آوری و یا به سوی من شوق داری،هنوز وقت تو نرسیده است،هیهات!غیر مرا فریب بده،مرا با تو نیازی نیست، ترا قطعا سه طلاقه کرده ام که رجوعی در آن نیست. (2)

4-و نیز فرمود:بر خود از دنیای فریبنده بترس،و در هیچ حال از آن ایمن مباش. (3)

5-و نیز فرمود:امّا بعد،پس من شما را از دنیا بر حذر می دارم،که همانا شیرین و سرسبز است و به شهوات پیچیده شده...بسیار فریبنده و سخت زیان زننده است... (4)

6-و نیز فرمود:ای مردم همانا دنیا دلبسته به خود را که خواهان جاودانگی در آن است می فریبد و کسی را که بدان رغبت می ورزد میدان نمی دهد،و بر هر کسی که بر آن غلبه می جوید غلبه می کند. (5)

7-و نیز فرمود:زندگانی دنیا شما را نفریبد همچنانکه پیشینیان شما را در امتهای سابق و قرون گذشته فریفت...از دنیا حذر کنید که بسیار حیله گر و فریبکار و نیرنگباز است. (6)

ص:127


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 181
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 166
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 124
4- (4) -نهج البلاغه ج 1 ص 126
5- (5) -نهج البلاغه ج 2 ص 119
6- (6) -نهج البلاغه ج 2 ص 251

4-دنیا و آخرت با هم تنافی دارند و جمع بین آنها ممکن نیست

1-خدای متعال می فرماید: «إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلاً وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً- (به پیامبر می فرماید که به همسران خود بگوید):اگر زندگانی دنیا و زیور آنرا می خواهید بیایید شما را بهره مند سازم و به نیکی شما را طلاق دهم و رها کنم*و اگر خدا و رسول او و سرای آخرت را می خواهید پس همانا خداوند برای نیکوکاران از شما پاداشی بزرگ آماده ساخته است» (1)

2- «وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ- هرکس(فقط)کشت دنیا را می خواهد از آن به او می دهیم و در آخرت نصیبی ندارد» (2)

3- «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ

ص:128


1- (1) -سوره ی احزاب آیه ی 29
2- (2) -سوره ی شوری آیه ی 20

بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ- و اگر نبود که مردم امّتی واحدند برای خانه های آنانکه به خدای رحمان کفر می ورزند سقفهایی از نقره،و نردبانهایی که بر آنها بالا روند،و درهایی،و تخت هایی که بر آن تکیه زنند،و زینتهایی قرار می دادیم و همه ی اینها جز کالای زندگانی دنیا نیست و آخرت نزد پروردگار تو مخصوص پرهیزکاران است» (1)

*** و اما روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:تلخی دنیا شیرینی آخرت است،و شیرینی دنیا تلخی آخرت است (2)

2-و نیز فرمود:همانا دنیا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلفند،پس آنکه دنیا را بپسندد و دوست بدارد با آخرت کینه ورزیده و دشمنی کرده است و آندو همچون مشرق و مغربند و رهسپار میان این دو هرگاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور شده است،و آندو پس از اینهمه همچون دو همسر یک مرد(هوو) هستند(که با هم سازگاری ندارند). (3)

3-و نیز فرمود:از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید،همانا هر فرزندی در قیامت به مادر خود ملحق می شود. (4)

4-امام باقر از امام چهارم زین العابدین علیهما السلام نقل

ص:129


1- (1) -سوره ی زخرف آیه ی 35
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 208
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 173
4- (4) -نهج البلاغه ج 1 ص 89

می فرماید:دنیا کوچ کرد و پشت نمود و آخرت کوچ کرد و روی آورد،و برای هریک فرزندانی است پس از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید،و نسبت به دنیا زدهد بورزید و نسب به آخرت رغبت داشته باشید،آگاه باشید که زاهدان زمین را سفره و خاک را بستر و آب را عطر خود قرار دادند و از دنیا بشدت بریدند. (1)

5-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:در طلب دنا زیان به آخرت و در طلب آخرت زیان به دنیاست،پس به دنیا زیان بزنید که آن برای زیان رساندن سزاوارتر است. (2)

6-و نیز فرمودند:ترسناکترین چیزی که بر امت خود از آن بیمناکم هوای نفس و درازی آرزوست؛امّا هوای نفس،از حق باز می دارد،و امّا درازی آرزو،موجب فراموشی آخرت می شود،و این دنیاست که کوچ کرده و پشت نموده است و این آخرت است که کوچ کرده و رو آورده است،و برای هریک فرزندانی است،پس اگر می توانید از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید این کار را بکنید. (3)

7-«زهری»می گوید از امام چهارم علی بن الحسین علیهما السلام شنیدم که می فرمود:...به خدا سوگند دنیا و آخرت جز همانند دو کفّه ی ترازو نیستند،پس هر کفّه که مایل گردد و پایین آید دیگری را بالا می برد... (4)

ص:130


1- (1) -بحار ج 73 ص 43 به نقل از«کافی».
2- (2) -بحار ج 73 ص 161 به نقل از«کافی».
3- (3) -بحار ج 73 ص 91 به نقل از«حضال».
4- (4) -بحار ج 73 ص 92 به نقل از«حضال».

5-دنیا سرگرمی و بازیچه است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ- دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است،آیا در نمی یابید» (1)

2- «أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یَلْعَبُونَ- آیا مردم آبادیها ایمنند از آنکه سختی و عذاب ما میان روز به آنان برسد در حالیکه آنان بازی می کنند» (2)

3- «قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ- بگو«اللّه» آنگاه ایشان را واگذار که در بازی کردن خود فرو روند و سرگرم باشند» (3)

مفردات راغب می گوید:«خوض»در آمدن به آب و مرور در آن است،و برای ورود و اشتغال در امور بکار می رود،و در قرآن

ص:131


1- (1) -سوره ی انعام آیه ی 32
2- (2) -سوره ی اعراف آیه ی 98
3- (3) -سوره ی انعام آیه ی 91

بیشتر برای اموری بکار رفته که ورود و اشتغال به آنها ناپسند است. (1)

4- «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ- این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و همانا سرای آخرت است که حیات و زندگی است،اگر بدانند» (2)

5- «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ اَلَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ- پس وای بر تکذیب کنندگان،آنانکه در سرگرمی فرو رفته به بازی مشغولند» (3)

6- «اِعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ- بدانید که زندگانی دنیا بازی و سرگرمی و خود آرائی و فخرفروشی بر یکدیگر و بیشی جستن در اموال و فرزندان است، همچون بارانی که رستنی آن کشاورزان را شگفت زده سازد سپس خشک شود و ببینی که زرد شده است آنگاه خرد و ریزه ریزه گردد،و ر آخرت عذابی سخت و آمرزشی از جانب خدا و خشنودی است،و زندگانی دنیا جز کالایی فریبنده نیست» (4)

7- «فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا حَتّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ- پس واگذار ایشان را که مشغول باشند و بازی کنند تا

ص:132


1- (1) -مفردات راغب ص 161
2- (2) -سوره ی عنکبوت آیه ی 64
3- (3) -سوره ی طور آیه ی 12
4- (4) -سوره ی حدید آیه ی 19

روزی را که وعده شده اند دیدار کنند» (1)

*** «لهو»چیزی است که انسان را سرگرم و مشغول سازد و از چیز مهمتری غافل کند،و زندگانی دنیا لهو است زیرا با زیورهای ناپایدار خود آدمیان را از زندگی پایدار و جاوید که اگر بدانند حیات واقعی است غافل می سازد.

«لعب»عملی است که از یک نظم و همناهنگی خیالی برخوردار است مثل بازیهای کودکان؛و زندگانی دنیا لعب است زیرا فانی است و زود باطل می شود مانند بازی کودکان که برای آن جمع می شوند و ساعتی به آن بسیار شوق دارند و خیلی زود از آن دست بر می دارند و پراکنده می گردند.

عموم خواستهایی که خواهندگان برای آن با هم به رقابت می پردازند و ستمگران بر سر آن با یکدیگر جنگ و ستیز می کنند، از قبیل اموال و همسران و فرزندان و انواع تقدّم ها و ریاستها و فرمانروائی ها و داشتن خدمتکاران و یاران و...اموری خیالی و سرابگونه اند،چرا که انسان جز در ظرف خیال و توّهم مالک واقعی هیچیک از اینها نمی شود.

ولی زندگانی آخرت که انسان با کمال واقعی خودکه بوسیله ی ایمان و عمل صالحش آنرا بدست آورده در آن زندگی می کند زندگی پرارزشی است که لهو و غفلتی در اشتغال به آن وجود ندارد،و حیاتی جدّی است که بازی و ناروایی در آن نیست،و بقائی است بدون فنا و لذّتی است بی رنج و سعادتی

ص:133


1- (1) -سوره ی معارج آیه ی 42

است بدون بدبختی و شقاوت،و به معنای واقعی کلمه حیات و زندگی است. (1)آیه ی شریفه زندگانی دنیا را منحصر در لهو و لعب معرفی فرموده،و اشاره به آن با کلمه ی«هذه»افاده ی تحقیر می کند،و زندگی را منحصر در سرای آخرت دانسته که آن حیات واقعی است.

عالم ربّانی شیخ بهائی رحمة اللّه علیه می فرماید پنج خصلتی که در این آیه ذکر شده به ترتیب بر حسب سنین عمر آدمی و مراحل حیات انسان صدق می کند؛چرا که آدمی در سنین کودکی مشتاق لعب و بازی است و چون به بلوغ و نوجوانی رسد به لهو و سرگرمیها مایل می باشد،و چون کاملتر گردد به زینتها و زیورها از قبیل لباسهای فاخر و مرکب و منزل عالی و شیفتگی در برابر جمال و زیبائی مشغول می گردد،و چون سن بالاتر رود به تفاخر در حسب و نسب می پردازد،و چون پیر شود در افزایش و تکاثر اولاد و اموال می کوشد. (2)

آیه ی شریفه برای دنیا و فنای آن مثل لطیفی بکار برده که حاصل آن چنین است:خوش آیندی و شادابی و شگفتی دنیا و سپس زوال و فنای آن همچون بارانی است که کشاورز از گیاه و رستنی حاصل از آن شگفت زده شود،و چون آن رستنی رشد کند و به کمال ظاهری خود برسد رنگ آن زرد گردد و مراحل نابودی و نزول را طی نماید و بتدریج خرد و ریزه ریزه و متلاشی شود چنانکه بادها اجزاء آن را پراکنده سازد،و سرای آخرت نیکوتر و

ص:134


1- (1) -تفسیر المیزان ج 16 ص 156
2- (2) -تفسیر المیزان ج 19 ص 188

پایدارتر است و آنچه نزد شماست پایان می یابد و آنچه نزد خداست باقی و پایدار می ماند.

ص:135

6-دنیا سبب رو گرداندن و کناره گیری از آخرت است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَی الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأی بِجانِبِهِ- و چون به انسان نعمت دادیم رو گرداند و کنار کشید» (1)

2- «فَلَمّا نَجّاکُمْ إِلَی الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ کانَ الْإِنْسانُ کَفُوراً- و چون شما را از دریا نجات داد و به خشکی رساند رو گرداندید،و انسان بسیار ناسپاس است» (2)

نظایر این آیه در قرآن کریم بسیار است و ما به ذکر برخی اکتفا می کنیم:

3- «فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ- و چون از فضل خود به آنان عطا کرد در آن بخل ورزیدند و پشت کردند در حالیکه رو گردان بودند» (3)

ص:136


1- (1) -سوره ی اسراء آیه ی 83
2- (2) -سوره ی اسراء آیه ی 67
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 76

4- «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ- و اگر بر آنان رحم کنیم و رنج و مشقّتشان را برطرف سازیم همانا با خیرگی و لجاجت در طغیان خود سرگشته می مانند» (1)

5- «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ- و چون در کشتی نشستند خدا را با اخلاص در دین خواندند و چون آنان را از دریا نجات داد و به خشکی رساند آنگاه آنان شرک می ورزند» (2)

6- «وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ- و اگر خداوند رزق وروزی را برای بندگانش گشایش دهد قطعا در زمین سرکشی و ستمگری می کنند» (3)

7- «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا- از آنکه از یاد ما روی گردانده و جز زندگانی دنیا نمی خواهد کناره کن و روی بگردان» (4)

8- إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی- همانا انسان طغیان می کند چون ببیند که مستغنی و بی نیاز شده است» (5)

دلالت این آیات بر منظور ما موقوف بر آنست که آیات در مذمت دنیا و اینکه دنیا ذاتا موجب رو گرداندن از حق و آخرت است باشد،ولی اگر در مذمت انسان باشد از آنچه ما در صدد اثبات آنیم بیرون خواهد بود.

ص:137


1- (1) -سوره ی مؤمنون آیه ی 75
2- (2) -سوره ی عنکبوت آیه ی 65
3- (3) -سوره ی شوری آیه ی 27
4- (4) -سوره ی نجم آیه ی 29
5- (5) -سوره ی علق آیه ی 7

*** و امّا روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:امّا بعد،همانا دنیا (آدمی را)از غیر دنیا باز می دارد. (1)

2-و نیز فرمود:مال مایه و مادّه ی شهوات است. (2)

یعنی مال آدمی را به شهوات حرام بر می انگیزد و موجب غفلت از آخرت می شود.

ص:138


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 88
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 164

7-دنیا متاعی است و رو گرداندن از آن پسندیده است

(1)

1-خدای متعال می فرماید: «زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ- برای مردم دوستی شهوتها از زنان و فرزندان و طلا و نقره ی بسیار و اسبان داغ نهاده و چارپایان و محصولات کشاورزی،آراسته و دلپسند است،اینها متاع زندگانی دنیاست و سرانجام و سر منزل نیکو نزد خداست» (2)

2- «لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ، مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ- گردش(زندگی و آزادی و بهره مندی) کافران در شهرها ترا نفریبد.متاع اندکی است آنگاه جایگاهشان دوزخ خواهد بود» (3)

ص:139


1- (1) -متاع یعنی آنچه اندک زمانی از آن بهره مند شوند و بقاء و دوامی نداشته باشد.
2- (2) -سوره ی آل عمران آیه ی 14
3- (3) -سوره ی آل عمران آیه ی 197

3- «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی- بگو متاع دنیا ناچیز و اندک است و آخرت برای آنانکه تقوی ورزیدند بهتر است» (1)

4- «فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاّ قَلِیلٌ- متاع زندگی دنیا در آخرت جز اندکی نیست» (2)

5- «إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا- سرکشی شما به زیان خودتان است(و بهره مندی از)متاع زندگی دنیاست(که ارزش و دوامی ندارد)» (3)

6- «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاّ مَتاعٌ- به زندگانی دنیا شادمان شدند و زندگانی دنیا در آخرت جز متاعی نیست» (4)

7- «مَتاعٌ قَلِیلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ- متاع اندکی است و عذاب دردناکی برای ایشان است» (5)

8- «وَ ما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زِینَتُها وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی أَ فَلا تَعْقِلُونَ- و آنچه داده شدید متاع زندگانی دنیا و زینت و آرایش آنست،و آنچه نزد خداست بهتر و پاینده تر است آیا در نمی یابید» (6)

9- «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ- آیا آنکه به او وعده یی نیکو دادیم و به آن خواهد رسید همچون کسی است

ص:140


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 77
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 38
3- (3) -سوره ی یونس آیه ی 23
4- (4) -سوره ی رعد آیه ی 26
5- (5) -سوره ی نحل آیه ی 117
6- (6) -سوره ی قصص آیه ی 60

که به متاع زندگانی دنیا کامیابش ساختیم آنگاه در قیامت از احضارشدگان است؟» (1)

10- «یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ- ای قوم من، این زندگانی دنیا جز متاعی نیست» (2)

11- «فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا- آنچه داده شده اید متاع زندگانی دنیاست» (3)

12- «وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا- همه ی اینها متاع زندگانی دنیاست» (4)

13- «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ- زندگانی دنیا جز متاع فریب نیست» (5)

14- «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیّایَ فَاتَّقُونِ- آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید و در پیشگاه من پرهیزکار باشید» (6)

15- «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ- آنانکه پیمان خدا و سوگندهاشان را به بهایی ناچیز می فروشند در آخرت بهره یی ندارند.» (7)

16- «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً- آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید» (8)

17- «وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً- پیمان خدا را به

ص:141


1- (1) -سوره ی قصص آیه ی 61
2- (2) -سوره ی غافر آیه ی 39
3- (3) -سوره ی شوری آیه ی 36
4- (4) -سوره ی زخرف آیه ی 35
5- (5) -سوره ی حدید آیه ی 20
6- (6) -سوره ی بقره آیه ی 41
7- (7) -سوره ی بقره آیه ی 41
8- (8) -سوره ی آل عمران آیه ی 77

بهایی ناچیز نفروشید» (1)

18- «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ- آنان کسانی هستند که آخرت را به زندگانی دنیا فروختند» (2)

19- «فَلْیُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ- پس باید در راه خدا با آنانکه آخرت را به بهای زندگانی دنیا می فروشند بجنگد» (3)

علاقمندان می توانند آیات دیگری را نیز در همین زمینه در قرآن کریم بیابند.

*** امّا روایات 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:«آگاه باشید که دنیا با شتاب رو گردانده و جز ته مانده یی از آن باقی نمانده همچون ته مانده ی ظرفی که ریزنده ی آن آنرا بریزد...» (4)

2-و نیز فرمود:برگزیدگانتان کجایند...آیا جز این است که از این دنیای پست کوچ کردند. (5)

3-و نیز فرمود:آگاه باشید دنیا سپری شده و جدائی و وداع را اعلام کرده و خوبیش دگرگون گردیده و با شتاب رو گردانده است...پس از آن باقی نمانده جز ته مانده یی همچون ته مانده ی آب آفتابه یا جرعه یی همچون جرعه ی ته کاسه یی که اگر تشنه بنوشد سیرابش نمی سازد. (6)

ص:142


1- (1) -سوره ی نحل آیه ی 95
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 85
3- (3) -سوره ی نساء آیه ی 74
4- (4) -نهج البلاغه ج 1 ص 89
5- (5) -نهج البلاغه ج 2 ص 16
6- (6) -نهج البلاغه ج 1 ص 97

4-و نیز هنگامی که از زباله دانی می گذشت فرمود:اینست آنچه بخیلان در آن بخل می ورزیدند. (1)

5-و نیز فرمود:دنیای شما نزد من بی ارزشتر از برگی است که ملخی به دهان گرفته می جوید. (2)

6-اولیاء خدا کسانی هستند که به باطن دنیا نظر کردند آنگاه که مردم به ظاهر آن نظر نمودند...و بهره ی بسیار دیگران را از دنیا بهره ی اندکی دیند. (3)

7-آیا آزاده یی نیست که این اندک طعام جویده شده در دهان را برای اهلش واگذارد؟! (4)

8-به خدا سوگند این دنیای شما در چشم من پستتر از استخوان خوکی است که در دست شخصی جذامی باشد. (5)

9-از پستی دنیا نزد خدا آنکه نافرمانی خدا جز در آن نمی شود،و رسیدن به آنچه نزد خداست جز با وا گذاشتن دنیا میسّر نمی گردد. (6)

10-برای دنیایی پست بر یکدیگر پیشی می گیرند و بر لاشه یی متعفّن چون سگان با یکدیگر می ستیزند. (7)

11-بندگان خدا شما را به وا نهادن دنیا سفارش می کنم که ترک کننده ی شماست هرچند ترک آنرا دوست نداشته باشید، و پواننده ی بدنهایتان است هرچند نو شدن آنرا بخواهید. (8)

12-چه بگریم از سرایی که اوّل آن رنج و مشقّت و آخر آن

ص:143


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 197
2- (2) -نهج البلاغه ج 2 ص 245
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 256
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 261
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 205
6- (6) -نهج البلاغه ج 3 ص 247
7- (7) -نهج البلاغه 50/2
8- (8) -نهج البلاغه 191/1

نیستی و نابودی است،در حلال آن حساب و در حرام آن عذاب است. (1)

13-برای من در گذشته برادری دینی بود که حقارت دنیا در چشمش او را در چشم من عظمت می بخشید. (2)

14-امّا بعد،دنیا قطعا پشت کرده و جدائی و وداع را اعلام نموده،و آخرت نزدیک است آشکار شود. (3)

15-و گویا رشد و رستگاری در بدست آوردن دنیایشان است! (4)

16-و شما را از دنیا بر حذر می دارم،که سرای گذشتن و جایگاه نامرادی است... (5)

17-و از دنیا وارسته و بر کنار و نسبت به آخرت شیفته و خواستار باشید. (6)

18-آگاه باشید،با دنیا چه می کند آنکه برای آخرت آفریده شده؟و با مال چکار دارد آنکه بزودی از او گرفته می شود و وبال و حساب آن برایش باقی می ماند؟! (7)

19-خدا را فرشته یی است که هر روز بانگ بر می دارد:

فرزند بیاورید برای مرگ،و جمع کنید برای فنا و نابودی،و بسازید برای ویرانی. (8)

20-به دنیا با نظر بی رغبتان در آن و رو گردانان از آن نظر

ص:144


1- (1) -نهج البلاغه 127/1
2- (2) -نهج البلاغه 223/3
3- (3) -نهج البلاغه 66/1
4- (4) -نهج البلاغه 138/1
5- (5) -نهج البلاغه 195/2
6- (6) -نهج البلاغه 158/2
7- (7) -نهج البلاغه 67/2
8- (8) -نهج البلاغه 183/3

کنید. (1)

21-شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و اینکه دنیا را نطلبید اگرچه آن شما را بطلبد. (2)

22-پس باید خواستار چیزی باشی که زیبائی و جمالش برایت بماند و گناه و وبالش از تو دور شود،و مال برای تو نمی ماند و تو نیز برای آن نمی مانی. (3)

23-پس باید دنیا در چشمتان از تفاله ی بی ارزش برگی که دبّاغان بکار می برند و از ریزه های دم قیچی ناچیزتر باشد...و با بدگویی آنرا وا نهید که دنیا کسی را که از شما به آن شیفته تر بوده وانهاده است. (4)

24-آگاه باشید که این دنیایی که تمنّای آن دارید و بدان رغبت می ورزید و شما را خشمگین و خشنود می سازد،سرا و خانه ی شما که برایش آفریده و به آن دعوت شده اید نیست.

آگاه باشید که آن برایتان باقی نمی ماند و شما نیز بر آن باقی نمی مانید. (5)

25-برای دنیا آفریده نشده ایم و به کوشش در آن مأمور نگشته ایم و فقط در آن قرار گرفته ایم تا با آن آزمایش شویم. (6)

ص:145


1- (1) -نهج البلاغه 197/1
2- (2) -نهج البلاغه 85/3
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 54
4- (4) -نهج البلاغه 75/1
5- (5) -نهج البلاغه 106/2
6- (6) -نهج البلاغه 123/3

تتمّه اینک در ذیل عنوان هفتم روایاتی را ذکر می کنیم که سفارش می کند در طلب دنیا با آهستگی و بی حرص و شتاب عمل کنند و میانه روی در معیشت را مراعات نمایند و نسبت به دنیا زهد بورزند؛و نیز روایاتی که حاوی مضامین دیگری است که اگر نه صریحا،التزاما دلالت دارند اعراض و دوری از دنیا مطلوب و پسندیده و رو آوردن به ان ناپسند است:

1-رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آخرین سفر حج (حجة الوداع)فرمودند:آگاه باشید که جبرئیل بر دلم وحی کرد هیچکس تا همه ی روزی خویش را نیابد نمی میرد،پس از خدا بپرهیزید و در طلب دنیا آهسته و بی شتاب باشید،و دیر رسیدن برخی از رزق و روزی شما را بر آن ندارد که آن را با معصیت و نافرمانی خدا بطلبید،چرا که خدای متعال روزیها را میان آفریدگان خویش بطور حلال تقسیم کرده است نه حرام،پس آنکه تقوی بورزد و صبر کند خداوند روزی او را از حلال خود می رساند و آنکه پرده ی عفاف را بدرد و شتاب ورزد و از غیر حلال خدا بگیرد خدا عوض آن از روزی حلالش قصاص می کند

ص:146

و در قیامت نیز از او حساب می کشد. (1)

2-امام باقر علیه السلام فرمود:هیچکس نیست جز آنکه خدا برایش روزی حلالی قرار داده که با آسایش و عافیت به او می رسد،و به صورت حرام از طریقی دیگر نیز به او عرضه می شود،اگر چیزی از حرام را بگیرد خدا از حلالی که برای او قرار داده قصاص می کند،و نزد خدا جز اینها فضل و نعمت بسیاری است و آن گفتار خدای متعال است که می فرماید (2):

«وَ سْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ- از فضل و نعمت خدا بخواهید» (3)

3-امام صادق علیه السلام فرمود:اگر بنده در سوراخی باشد روزیش می رسد،پس در طلب دنیا آهسته و بی شتاب باشید. (4)

4-امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل می کند که فرمودند:روح الامین جبرئیل مرا از پروردگارم خبر رساند که هیچکس نمی میرد تا تمام روزیش را دریابد پس از خدا بپرهیزید و در طلب دنیا آهسته و بی شتاب باشید و بدانید رزق بر دوگونه است یکی رزقی که شما آنرا می طلبید و دیگری رزقی که شما را می طلبد،پس ارزاق خود را از حلال بطلبید چرا که اگر شما آنرا از راههای صحیحش بطلبید بصورت حلال آنرا می خورید و اگر از غیر راههای صحیحش بطلبی آنرا بطور حرام می خورید در حالیکه آنها ارزاق

ص:147


1- (1) -وسائل ج 12 ص 27 به نقل از«کافی».
2- (2) -سوره ی نساء آیه ی 32
3- (3) -وسائل ج 12 ص 28 به نقل از«کافی».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 28 به نقل از«کافی».

شماست و ناچار به شما می رسد و می خورید. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که همه ی رزق مقدّر است جز آنکه برخی از آن مشروط به طلبیدن نیست بلکه به انسان از جائی که گمان نمی برد می رسد و برخی دیگر مشروط به طلب است و در این قسم طلب متعارف و معمولی و بدون حرص کافی است.

5-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دنیا نوبت به نوبت و در گردش است،پس به نیکوترین طلبی بهره ی خود را از آن بطلب(پس در طلب بی شتاب و آهسته باش). (2)

6-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:آنکه در معاش به قدر کفاف اکتفا کند قطعا به آسودگی پیوسته است. (3)

7-معاش روزانه و به قدر کفاف از دنیا پاکیزه تر از ثروتمندی آنست...و مؤمن به دنیا با چشم عبرت می نگرد و قوت و روزی بقدری که ناگزیر و ناچار از آنست می خورد. (4)

8-آنکه بسیار یاد مرگ کند از دنیا به اندکی خشنود است. (5)

9-خوشا بی رغبتان به دنیا و مشتاقان به آخرت،آنانند که زمین را سفره و خاک آن را بستر خود برگزیده اند..آنگاه از دنیا رو گرداندند رو گرداندنی بر روش عیسای مسیح(علیه السلام). (6)

ص:148


1- (1) -وسائل ج 12 ص 29 به نقل از«مجالس صدوق»
2- (2) -وسائل ج 12 ص 29 به نقل از«کنز الفوائد کراجکی»
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 242
4- (4) -نهج البلاغه 239/3
5- (5) -نهج البلاغه 236/3
6- (6) -نهج البلاغه 173/3

10-خوشا آنکه قیامت را یاد کند و برای حساب در آخرت عمل نماید و به قدر کفاف قناعت ورزد و از خدا راضی و خشنود باشد. (1)

11-قناعت(ثروتی است که)تمام نمی شود. (2)

12-هیچ گنجی بی نیازکننده تر از قناعت نیست. (3)

13-خدا رحمت کند«خباب بن ارت»را که با رغبت اسلام آورد و با اطاعت و فرمانبرداری(از خدا)هجرت نمود و به قدر کفاف قناعت ورزید،و از خدا خشنود شد و با جهاد زیست. (4)

14-سبکبار در دنیا نیکو حالتر از گرانبار است. (5)

15-قناعت برای پادشاهی کافی است...

و از آن گرامی در مورد فرموده ی خدای متعال: «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً- پس هر آینه او را به زندگانی پاکیزه یی زندگی می بخشیم»سؤال شد،فرمود:آن قناعت است. (6)

16-نتیجه و پایان پیش رویتان و مرگ و قیامت دنبال شماست وش ما را پیش می راند،سبکبار شوید تا ملحق گردید و باز نمایند،جز این نیست که اولین شمار را نگهداشته منتظر آخرین شمایند. (7)

17-دنیا سرایی است که برای آن فنا و نابودی و برای اهلش کوچیدن و جدایی از آن تقدیر شده است...پس از آن با

ص:149


1- (1) -نهج البلاغه 162/3
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 164 و 236 و 266
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 242
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 162
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 52
6- (6) -نهج البلاغه ج 3 ص 204
7- (7) -نهج البلاغه ج 3 ص 204

بهترین توشه یی که نزد شماست(ایمان و عمل)کوچ کنید و در آن بیش از مقدار کفاف(معاش و روزی)نخواهید و از آن بیش از آنچه به شما رسیده مطلبید. (1)

18-آنکه از دنیا کم بدست آورده،آنچه او را ایمن می دارد بسیار یافته،و آنکه از دنیا بسیار بدست آورده،آنچه او را هلاک می سازد بسیار یافته است و به زودی آنچه بدست آورده از دستش می رود. (2)

19-ای پسر آدم!تو در آنچه بیش از معاشت بدست آورده یی نگهبان و انباردار دیگری هستی. (3)

20-اندوه یکسالت را بر یکروزت تحمیل نکن،هر روزت را آنچه در آنست کافی است،اگر سال از عمرت باشد خدا در هر فردای جدیدی آنچه برایت قسمت کرده به تو می رساند و اگر سال از عمر تو نباشد با اندیهش و اندوه آنچه برای تو نیست چکار داری. (4)

21-ای پسر آدم!اندیشه و اندوه روزی که نرسیده بر روزی که در آنی تحمیل نکن،چه آنروز اگر از عمر تو باشد خداوند در آن روزیت را می رساند. (5)

22-«زهد»میان دو جمله از قرآن است،خدای سبحان می فرماید: «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ- تا تأسف و اندوه نخورید بر آنچه از دست شما رفته و شادمانی

ص:150


1- (1) -نهج البلاغه ج 1 ص 91
2- (2) -نهج البلاغه 217/1
3- (3) -نهج البلاغه 196/3
4- (4) -نهج البلاغه 245/3
5- (5) -نهج البلاغه 217/3

ننمائید به آنچه به شما رسیده است» (1).و آنکه بر رفته دریغی نخورد و به رسیده شادمان نشود هر دو سوی زهد را بدست آورده است. (2)

23-در دنیا زاهد و بی رغبت باش،خدا ترا بر عیبهای آن بینا می سازد. (3)

24-آنکه برای دنیا اندوهگین گردد بر قضای الهی خشمگین شده است. (4)

25-هیچ زهدی چون زهد و بی رغبتی در آنچه حرام است نمی باشد. (5)

26-آنکه نسبت به دنیا بی رغبت باشد مصیبتها را خوار و ناچیز می شمارد. (6)

27-در وصف زاهدان فرموده است:گروهی جزو مردم دنیا بودند و اهل دنیا نبودند،در دنیا همچون کسی که از آن نیست می زیستند. (7)

28-رزق بر دو گونه است،رزقی که تو او را می طلبی و رزقی که او ترا می طلبد که اگر تو به سوی آن نروی او به سوی تو می آید و بتو می رسد. (8)

29-پس در طلب آسان بگیر و مدارا کن و در آنچه بدست می آید آهسته و بی حرص و شتاب باش،بسا طلب و خواهشی که به از دست دادن مال می کشد.و اینطور نیست که هر طالبی رزق

ص:151


1- (1) -سوره ی حدید آیه ی 23
2- (2) -نهج البلاغه 258/3
3- (3) -نهج البلاغه 248/3
4- (4) -نهج البلاغه 203/3
5- (5) -نهج البلاغه 177/3
6- (6) -نهج البلاغه 157/3
7- (7) -نهج البلاغه 252/2
8- (8) -نهج البلاغه ج 3 ص 61

و روزی یابد و هر بی حرص و شتابی محروم بماند. (1)

30-امّا بعد،(شگفت آور است که)انسان به چیزی که از دست نخواهد داد(رزق مقدّر)شادمان می شود و بر چیزی که بدست نخواهد آورد(آنچه مقدّر او نیست)اندوه می خورد! (2)

31-امّا بعد،تو از مدّت عمرت سبقت نمی گیری(و فراتر نمی توانی بروی)و آنچه برای تو نیست روزی تو نمی شود. (3)

32-امّا بعد،انسان را یافتن آنچه از دست نخواهد داد شاد و نیافتن آنچه بدست نخواهد آورد غمین می سازد!پس شادی تو باید به آنچه از آخرتت نائل شده یی و تأسفت بر آنچه از آن از دست داده یی باشد.و بسیار بر آنچه از دنیایت نایل شده یی شادی مکن و بر آنچه از آن از دست داده یی بی تابی منما،و باید اندیشه و اندوهت در آنچه پس از مرگ است باشد. (4)

33-آنکه نشسته عطا نیابد ایستاده نیز عطا نخواهد یافت... (5)

34-از دنیا آنچه به تو رسید بگیر و از آنچه از تو رو گرداند رو بگردان،و اگر چنین نمی کنی(و به دنبال دنیا می روی)در طلب آهسته و بی حرص و شتاب باش. (6)

35-با علمی یقینی بدانید که خدا برای بنده هرچند چاره سازیش عظیم و طلب و کوشش او سخت و کید و تدبیرش توانمند باشد بیش از آنچه در کتاب پر حکمت تعیین فرموده قرار نداده

ص:152


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 56
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 139
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 146
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 23-24
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 249
6- (6) -نهج البلاغه ج 3 ص 248

است. (1)

*** 36-«عبد اللّه بن سلیمان»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:خدای عزیز و جلیل در روزی احمقان وسعت و گشایش داد تا خردمندان عبرت گیرند و دریابند که بدست آوردن مواهب دنیوی به عمل و چاره سازی نیست. (2)

37-امام صادق علیه السلام فرمود:باید کوشش تو برای معاش برتر از کسب کسی که ضایع و تباه می سازد و کمتر از کوشش آزمندی که به دنیایش خشنود و دلبسته است باشد،لکن خود را در این کار همچون منصف آبرومندی قرار بده و خود را از جایگاه فرد سست و ناتوان برتر بدار و آنچه مؤمن از آن ناچار است کسب کن.آنانکه مال به آنان عطا شود و سپاسگزاری نکنند مالی نخواهند داشت(نعمت آنان دوامی ندارد). (3)

38-امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که امیر مؤمنان علیه السلام بسیار می فرمود:با علمی یقینی بدانید که خدای عزیز و جلیل برای بنده هرچند کوشش او شدید و چاره سازیش عظیم و کید و تدبیرش بسیار باشد مقرّر نکرده است که از آنچه در کتاب حکیم برایش معیّن شده فراتر رود،و بنده را در ناتوانی و کم چارگیش رها نکرده که نتواند به آنچه در کتاب حکیم برایش معیّن شده برسد.ای مردم

ص:153


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 219
2- (2) -وسائل ج 12 ص 30 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 30 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

هرگز فردی به جهت زرنگی و کاردانی خود پشیزی اضافه نمی یابد و هرگز فردی به جهت حماقت و نادانی پشیزی از دست نمی دهد،پس دانای عمل کننده ی به این موضوع در منفعتش از همه ی مردم آسوده تر است و دانای بی عمل به این در زیان و سختیش از همه ی مردم گرفتارتر است،و بسا نعمت یافته یی که با احسان به او برای کیفر و عقوبتش زمینه سازی می شود و بسا کسی که در مردم فریب خورده و برایش کارسازی می گردد،پس ای کوشش کننده کوششت را نگهدار(یا:از خدا بپرهیز ای کوشش کننده در کوششت)و شتابت را کوتاه کن و از خواب غفلتت بیدار شو. (1)

ممکن است بگوییم:این روایات در صدد بدگویی از ثروت و بی نیازی نیست بلکه برای بیان یک مطلب نفسانی است که حرص و تزلزل در امر معاش باشد،و هنگامیکه انسان بطور یقینی بداند رزق تقسیم شده و مقدّر است آسوده ترین مردم خواهد بود و به آنچه برایش تقدیر شده اطمینان قلب پیدا می کند و از تأخیر آنچه برایش مقدّر شده افسرده و غمگین نمی شود.

39-امیر مؤمنان علی علیه السلام در وصیت خود به فرزندش «محمّد حنفیّه»فرمود:پسرم،رزق بر دو گونه است؛رزقی که تو او را می طلبی و رزقی که او ترا می طلبد و اگر تو به سوی آن نروی آن به سوی تو می آید.پس اندیشه و اندوه سالت را بر روزت تحمیل مکن،و هر روزی آنچه در آنست ترا کافیست اگر سال از عمر تو باشد خدای متعال در هر فردای جدیدی آنچه برای تو

ص:154


1- (1) -وسائل ج 12 ص 30 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

قسمت کرده است به تو می رساند و اگر سال از عمر تو نباشد با اندیشه و اندوه آنچه برای تو نیست چکار داری.و بدان که طلب کننده یی به رزق تو از تو سبقت نمی گیرد و غلبه کننده یی در مورد آن بر تو غالب نمی شود و آنچه برای تو تقدیر شده هرگز از تو پنهان نمی ماند.چه بسیار دیده یی کوشایی را که خود را به زحمت و مشقت می افکند تنگ روزی و فقیر است،و میانه رویی در کوشش را که تقدیرات با او همراهی می نماید. (1)

و در روایتی دیگر می فرماید:اندیشه و اندوه روزی را که نرسیده بر روزی که در آنی تحمیل مکن. (2)

ولی عمل ائمه علیهم السلام و روش آنان با این مطلب معارضه دارد چرا که آنان خوراک و خرج یکسال را ذخیره می فرمودند.

جمع میان این دو و رفع تعارض به این طریق ممکن است که این روایات را حمل نمائیم بر هنگامیکه کسی نداشته باشد خرج سال را ذخیره نماید،ولی اگر داشته باشد احتیاط به جهت فرمایش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله پسندیده است که فرمود:

نفس انسان چون قوت و مایحتاج خود را بیابد استقرار و اطمینان پیدا می کند. (3)

40-«علی بن سری»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:خدای عزیز و جلیل روزی مؤمنان را از جائی که گمان

ص:155


1- (1) -وسائل ج 12 ص 30 به نقل از«فقیه».
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 217
3- (3) -وسائل ج 12 ص 320 به نقل از«کافی»و«فقیه».

نمی برند قرار داده و این بدان جهت است که بنده چون طریق روزی خود را نداند دعایش بسیار می شود. (1)

41-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:بر آنچه امید نداری از آنچه امید می بری امیدوارتر باش؛«موسی بن عمران»بیرون آمد تا آتشی برای خانواده اش بیاورد و خدا با او سخن گفت و با پیامبری بازگشت،و ملکه ی سبا بیرون آمد و نزد سلیمان به اسلام و ایمان نائل شد،و ساحران فرعون بیرون آمدند و عزّت و غلبه ی فرعون را می جستند امّا با ایمان بازگشتند. (2)

ممکن است بگوییم:ازاین روایت استفاده می شود که لازم است بر خدا که مسبّب الاسباب است اعتماد نمایند نه بر اسباب ظاهری،و بنابراین بیان،روایت دلالتی بر مرجوح و ناپسند بودن سعی و طلب ندارد.

42-«سدیر»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:در طلب رزق بر مرد چه کاری لازم است؟

فرمود:هنگامیکه در را بگشایی و بساطت را بگستری آنچه بر تو لازم است انجام داده یی. (3)

43-امام صادق علیه السلام فرمود:آنکه برای روزیش غمگین گردد بر او(در نامه ی عملش)یک خطا نوشته می شود. (4)

ممکن است بگوییم:از این دو روایت ناپسند و مرجوح بودن

ص:156


1- (1) -وسائل ج 12 ص 32 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 33 به نقل از«کافی»و«فقیه».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 34 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«تهذیب».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 35 به نقل از«مجالس ابن الشیخ».

سعی و طلب استفاده نمی شود بلکه از کلمه ی«علی الرّجل بر مرد لازم است»در روایت اوّل وجوب طلب رزق استفاده می شود.

44-امام کاظم علیه السلام فرمود:برای دنیایت چنان عمل کن که گویا تا ابد زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان عمل کن که گویا فردا خواهی مرد. (1)

بنابراینکه معنای روایت عجله و شتاب نکردن در امور دنیا باشد چنانکه این معنا یکی از دو معنایی است که در این روایت احتمال می رود.

45-صنعتکاران اگر همه ی شب را(برای کار)بیدار باشند درآمدشان(برای آن کار)حرام است. (2)

46-امام صادق علیه السلام فرمود:آنکه تمام شب را برای کسب بیدار بماند و حق چشم را از خواب ندهد کسبش حرام است. (3)

47-«محمّد بن مسلم»از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل می کند که آن دو گرامی سفر دریا را برای تجارت ناپسند می دانستند. (4)

48-امام باقر علیه السلام فرمود:در سفر دریا به جهت تجارت،انسان دین خود را به خطر هلاکت افکنده است. (5)

ص:157


1- (1) -وسائل ج 12 ص 49 به نقل از«فقیه»
2- (2) -وسائل ج 12 ص 118 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
3- (3) -وسائل ج 12 ص 118 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
4- (4) -وسائل ج 12 ص 177 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
5- (5) -وسائل ج 12 ص 177 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

49-«معلّی بن خنیس»می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد کسی که مسافرت می کند و به کشتی سوار می شود پرسیدم.

فرمود:پدرم می گفت این کار به دین تو زیان می رساند،این مردمند(که می بینی)به ارزاق و معاششان(بدون سفر دریا9 می رسند. (1)

50-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:در طلب رزق میانه رو و بی حرص و شتاب نیست آنکه برای تجارت بر دریا سفر کند. (2)

51-امام صادق علیه السلام فرمود:سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست. (3)

52-امام صادق علیه السلام فرمود:سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست مگر آنکه بیش از صد درهم بخرد پس سود بگیر بر آن به مقدار معاش یکروزت،یا برای تجارت بخرد پس سود بگیرید بر آن و با ایشان مدارا کنید. (4)

53-«علی بن سالم»در حدیثی از پدرش نقل می کند که گفت:از امام صادق علیه السلام در مورد روایتی که می گوید سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست سؤال کردم؟فرمود:آن وقتی است که حق آشکار و قائم ما اهل بیت قیام کند،امّا امروز باکی

ص:158


1- (1) -وسائل ج 12 ص 177 به نقل از«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 178 به نقل از«کافی».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 294 به نقل از«محاسن».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 293 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«استبصار».

نیست که چیزی به برادر مؤمن بفروشی و سود بگیری. (1)

این روایات چنانکه آشکار است تا حدودی بر سود گرفتن قید وارد می سازد.م 54-رسول خدا صلّی الله علیه و آله از کسب و عرضه ی متاع میان طلوع سپیده ی صبح تا طلوع آفتاب نهی فرمودند. (2)

55-«هاشم صیدنانی»می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد کالا و متاع پرسیدم،فرمود:

آری نزد هیچکس متاع و کالایی نیست جز آنکه خداوند کسی را که به او سود دهد بر می انگیزد،پس اگر نپذیرد او را منصرف و به سوی غیر او می فرستد،زیرا(نپذیرفتن او)ردّی بر خدای عزیز و جلیل است. (3)

ازاین روایت استفاده می شود که نگهداشتن کالا به طمع سود بیشتر سزاوار نیست و شایسته است کالا را به اوّلین کسی که خریدار آنست بفروشد.

56-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر مردی گذشت که کالایی با او بود و می خواست بفروشد، فرمود:بر تو باد که در اوّل بازار(هر مشتری آنرا خواست)بفروشی (و به طمع سود بیشتر مشتری را ردّ نکنی). (4)

احتمالا این روایت در مضمون نظیر روایت قبلی است.

57-«حسین بن یسار»از مردی روایت می کند که

ص:159


1- (1) -وسائل ج 12 ص 294 به نقل از«فقیه»و«تهذیب»و«استبصار».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 295 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 296 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 296 به نقل از«فقیه».

پیشوایان در مورد کلام خدای عزیز و جلیل که می فرماید: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ- مردانی که تجارت و خریدوفروش ایشان را از یاد خدا باز نمی دارد» (1)فرموده اند:

آنان بازرگانان هستن که تجارت و خریدوفروش ایشان را از یاد خدا باز نمی دارد،هنگامیکه اوقات نماز برسد حق خدای عزیز و جلیل را در آن ادا می کنند. (2)

58-«ابو بصیر»می گوید امام باقر علیه السلام فرمود:در زمان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله مؤمنی سخت نیازمند و فقیر از اهل صفّه (3)بود که در همه ی اوقات نماز با پیامبر صلّی اللئ ه علیه و آله همراهی می کرد و هیچ کاری از نماز را از دست نمی داد و رسول خدا صلّی الله علیه و آله بر او ترحّم می کرد و به نیازمندی و غریبی او توجّه داشت و می فرمود:ای سعد!اگر چیزی بدست آورم ترا بی نیاز می سازم.

این کار بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بدرازا کشید و اندوه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای سعد بسیار شد،خدای سبحان به اندوه رسول خدا برای سعد توجّه فرمود و جبرئیل را فرو فرستاد و با او دو درهم بود.جبرئیل به پیامبر عرض کرد:

ای محمّد!خدا از غم تو برای سعد آگاه است آیا دوست داری او را بی نیاز سازی؟

فرمود:آری.

ص:160


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 37.
2- (2) -وسائل ج 12 ص 297 به نقل از«کافی»
3- (3) «صفّه»مکانی کنار مسجد پیامبر بود که بینوایان در آن میخوابیدند

عرض کرد:این دو درهم را بگیر و به او عطا کن و امر کن با آن تجارت کند.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دو درهم را گرفت آنگاه برای نماز ظهر بیرون آمد و سعد بر در حجره های رسول خدا صلی الله علیه و آله ایستاده و منتظر او بود.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله چون او را دید فرمود:ای سعد! آیا تجارت بلدی؟

سعد عرض کرد:به خدا سوگند هرگز مال چیزی که با آن تجارت کنم نشده ام.

پیامبر دو درهم را به او داد و فرمود:با آن تجارت کن و رزق خدای را بدست آور.

سعد دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله رفت...سعد تجارت را شروع کرد و چیزی را به یک درهم نمی خرید جز آنکه بدو درهم می فروخت و بدو درهم نمی خرید جز آنکه به چهار درهم می فروخت و دنیا به او رو آورد،و مال و متاعش فراوان و تجارتش بزرگ شد و درب مسجد موضعی را انتخاب کرد که می نشست و تجارتش را جمع و رسیدگی می کرد،و رسول خدا صلّی الله علیه و آله وقتی بلال اذان می گفت بیرون می آمد و سعد به دنیا مشغول بود،نه وضو گرفته بود و نه چون سابق که به دنیا اشتغال نداشت آماده شده بود.

پیامبر صلی اللّه علیه و آله می فرمود:ای سعد دنیا ترا از نماز بازداشته است.

سعد می گفت:چه کنم؟تجارت را بر خود تباه سازم؟این

ص:161

مردی است که چیزی به او فروخته ام و می خواهم قیمت را از او دریافت دارم و این مردی است که چیزی از او خریده ام و می خواهم قیمت را به او بپردازم.

رسول خدا را از وضع سعد اندوهی بیش از اندوه بر فقرش فرا گرفت،و جبرئیل بر او نازل شد و عرض کرد:ای محمّد!خداوند از اندوه تو برای سعد آگاه است،کدامیک را بیشتر دوست داری، حالت اوّل او یا حالت فعلی او را؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:ای جبرئیل،حالت اوّل او را،دنیا آخرتش را از بین برده است.

جبرئیل عرض کرد:دوستی دنیا و اموال،فتنه و آزمایشی بازدارنده از آخرت است... (1)

59-امام صادق علیه السلام یکی از موالی خود را ه مصارف نام داشت فرا خواند و هزار دینار به او داد و فرمود:آماده شو(برای تجارت)به مصر بروی که عائله ی من بسیار شده اند.

مصارف کالائی تهیّه کرد و با بازرگانان به سوی مصر رفت، هنگامیکه به مصر نزدیک شدند قافله یی که از مصر می آمد با آنان روبرو شد،از آنان در مورد موضع کالایی که با خود داشتند در مصر سؤال کردند و آن کالایی مورد نیاز همگان بود،به آنان گفتند این کالا در مصر نایاب است،و کاروان مصارف هم قسم شدند و پیمان بستند که کالایشان را جز با سود دیناری به یک دینار نفروشند.

هنگامیکه کالاها را فروختند و قیمت ها را دریافت داشتند

ص:162


1- (1) -وسائل ج 12 ص 297 به نقل از«کافی».

به مدینه بازگشتند و مصارف خدمت امام صادق علیه السلام رسید و بهمراه دو کیسه داشت که هریک حاوی هزار دینار بود و عرض کرد:

فدایتان شوم این یک اصل مال و این دیگری سود است.

فرمود:این سودی فراوان است،ولی با کالا چه کردید؟

برای امام تعریف کرد که چه کردند و چگونه پیمان بستند.

فرمود:سبحان اللّه!بر زیان گروهی از مسلمانان سوگند می خورید که جز با سود دیناری به یک دینار نفروشید؟!

آنگاه یکی از دو کیسه را گرفت و فرمود:این اصل مال من و به این سود نیازی نداریم.سپس فرمود:ای مصارف،دستیازی بر شمشیرها آسان تر از کسب حلال است. (1)

ظاهرا مرجوح و ناپسند بودن در این روایت به پیمان بستن و انحصاری بودن کالا متوّجه است چنانکه در روایت فرض بر همین است،امّا در غیر این صورت(سود صد درصد)اشکالی ندارد چنانکه مثلا اگر در بازار دو خریدار با هم رقابت کنند؛و داستان مشهور«عروه بارقی»و قضیه ی«سعد»در روایت سابق که در شماره ی 58 ذکر شد و حاکی از آن بود که:«چیزی به دو درهم نمی خرید جز آنکه به چهار درهم می فروخت»همین بی اشکال بودن را تأیید می کند.

60-«حلبی»می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم کسی که خوراک را احتکار کند و در انتظار سود بیشتر باشد آیا درست است؟

ص:163


1- (1) -وسائل ج 12 ص 311 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

فرمود:اگر خوراک(در بازار و جامعه)فراوان است که مردم را کفایت کند اشکالی ندارد و اگر خوراک کم باشد که مردم را کفایت ننماید مکروه است که خوراکی را احتکار و مردم را بدون طعام بگذارد. (1)

61-«حلبی»می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد احتکار سؤال شد،فرمود:احتکار آنست که طعام و خوراکی که غیر آن در شهر نیست بخری و احتکار کنی،و اگر در شهر خوراک یا کالایی غیر آن باشد اشکالی ندارد که(بدینوسیله)برای کالای خود افزایش(قیمت)بخواهی. (2)

62-«سالم حناط»می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود:کار تو چیست؟

عرض کردم:گندم فروشی،و گاه اتفاق می افتد که رواج می بینم و گاهی به کسادی برخورد می کنم و جنس را نگه می دارم.

فرمود:آنان که نزد تواند در مورد آن چه می گویند؟

عرض کردم:می گویند محتکر است.

فرمود:کسی غیر از تو(گندم)می فروشد؟

عرض کردم:آنچه من می فروشم یک قسمت از هزار قسمت است.

فرمود:(در این صورت)اشکالی ندارد،در این مورد مردی از

ص:164


1- (1) -وسائل ج 12 ص 313 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«استبصار».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 315 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«توحید»و«تهذیب»و «استبصار».

قریش به نام«حکیم بن حزام»بود که چون گندم(و نظایر آن) به مدینه می آمد همه را می خرید،و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر او گذشت و فرمود:ای حکیم بن حزام،مبادا احتکار کنی. (1)

63-امیر مؤمنان علی علیه السلام در فرمان خود به مالک اشتر می فرماید:بدان،در عین حال در بسیاری از تاجران سختگیری بی اندازه و بخل زشت و احتکار به جهت منافع و نرخ گذاری و میل خود در فروختنیها وجود دارد،و این موجب زیان به عموم و عیب برای فرمانروایان است،پس از احتکار منع کن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله از آن منع فرمود.و باید دادوستد دادو ستدی آسان با ترازوهای بی کم وکاست و به نرخهایی که به هیچیک از دو گروه خریدار و فروشنده اجحافی نشود صورت گیرد،پس هرکس بعد از نهی تو به احتکار نزدیک شد او را کیفر بده و بدون زیاده روی عقوبت کن. (2)

از روایات باب احتکار،محدود کردن سود و مقدّم داشتن مصالح اجتماع بر منافع فرد استفاده می شود،و اینکه اگر خوراک و ما یحتاج و موادّ حیاتی افراد اجتماع به دست یکفرد و در انحصار او باشد و او بطمع سود بسیار آنرا نگهدارد و انبار کند،حاکم او را مجبور می سازد با نرخی که به فروشنده و خریدار اجحافی نباشد و بر هیچیک ستمی نرود آنرا بفروشد،و این در صورتی است که خوراک تنهادر دست او باشد و در شهر خوراک و عرضه کننده ی

ص:165


1- (1) -وسائل ج 12 ص 316 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«توحید»و«تهذیب»و «استبصار».
2- (2) -نهج البلاغه ج 2 ص 110

دیگر نباشد،ولی اگر در شهر کالایی در دست دیگری و عرضه کننده یی جز او وجود داشته و نگهداری و انبار کردن او زیانی برای مردم نداشته باشد اشکالی ندارد که کالا را برای دستیابی به سود نگهدارد،چنانکه در روایات بدان اشاره شده است،و در این فرض در حقیقت احتکاری تحقق نمی یابد.

64-امام صادق علیه السلام فرمود:«تلقّی»نکن،که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله از تلقّی نهی فرمودند. (1)

«تلقّی»یعنی آنکه تاجر از شهر بیرون بیاید و به استقبال صاحبان کالا برود و کالای آنان را پیش از آنکه به شهر وارد سازند بخرد و به شهر باز گردد و آن کالا را با سود فراوان بفروشد.

علّت منع از«تلّقی»یکی از دو موضوع ذیل یا هر دوی آنهاست:1-کم شدن واسطه و روبرو شدن صاحب کالا یا سازنده ی کالا با مصرف کننده تا به نرخ کمتری جنس به مصرف کننده برسد و نرخهای مایحتاج عامّه پایین بیاید.2- صاحبان کالا که غالبا از قیمت کالای خود در آن شهر بی خبرند مغبون نشوند.

65-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:هیچیک از شما نباید تجارتی را بیرون از شهر«تلقّی»کند،و نباید کسی از اهل شهر برای بادیه نشینی دادوستد کند،خدا برخی از مسلمانان را از برخی دیگر روزی می دهد. (2)

ص:166


1- (1) -وسائل ج 12 ص 326 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 327 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«فقیه».

66-رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند:نباید کسی از اهل شهر برای بادیه نشینی دادوستد کند،مردم را واگذارید خدا برخیشان را از برخی روزی می دهد. (1)

دادوستد اهل شهر برای بادیه نشینان آنست که تاجر شهری امور روستائیان و بادیه نشینانی که میوه و لبنیّات و چیزهای دیگری به شهر می آورند بدست گیرد و به وکالت از طرف آنان فروش کالای ایشان را عهده دار شود و در مقابل کارمزد و حق العلم از آنان بگیرد.و ممکن است علّت منع همان حذف واسطه ها و پایین آمدن نرخها و جلوگیری از گرانی مایحتاج عمومی باشد بخصوص با توّجه به اینکه آن گرامی به امری ارتکازی فرمان می دهد که:مردم را وا گذارید...

67-«عمر بن یزید»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:فدایت شوم،مردم معتقدند سود گرفتن از کسی که دچار ضرورت است و چاره یی ندارد حرام بوده و جزو ریاست.

فرمود:آیا کسی را دیده یی که جز به جهت ضرورت و نیاز از دارا یا نداری چیزی بخرد؟ای عمر!محققا خداوند دادوستد را حلال و ربا را حرام فرموده است،پس سود بگیر و رباخواری نکن.

عرض کردم:ربا چیست؟

فرمود:درهمهایی در برابر درهمهایی که در مقابل یکی دو تا گرفته شود. (2)

ص:167


1- (1) -وسائل ج 12 ص 327 به نقل از«کافی»و«مجالس ابن الشیخ».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 329 به نقل از«فقیه»و«تهذیب»و«استبصار».

68-امام صادق علیه السلام فرمود:بر مردم روزگار سختی فرا می رسد که هرکس آنچه در دست اوست به دندان می گیرد (فقط برای خود می خواهد و از انفاق به دیگران بخل می ورزد)و فضل و بزرگواری را فراموش می کند در حالیکه خداوند فرموده است «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ- فضل و بزرگواری را میان خود فراموش نکنید».آنگاه در آن زمان گروههایی پدیدار می شوند که با بیچارگان معامله و دادوستد می کنند(با سوء استفاده از ناچاری آنان سودجوئی می نمایند)آنان بدترین مردمند. (1)

نهی از خریدوفروش با بیچارگان و سود گرفتن از آنان محمول بر کراهت است،توضیح آنکه سزاوار است افراد بیچاره مورد ترّحم و مهربانی قرار گیرند نه سودجوئی.

69-امام صادق علیه السلام فرمود امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده اند:(در معامله) هنگامیکه نداکننده یی(در مورد قیمت و خرید)ندا داد برای تو جایز نیست که بیشتر از آن بگویی،ندا مقدار اضافی را حرام می سازد و سکوت آنرا حلال می کند. (2)

70-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از اینکه کسی در معامله ی برادر مسلمانش دخالت کند نهی فرمودند. (3)

71-پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند:«لا تناجشوا

ص:168


1- (1) -وسائل ج 12 ص 330 به نقل از«تهذیب»و«کافی»و«استبصار»و«عیون اخبار الرضا».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 337 به نقل از«کافی»و«تهذیب»و«فقیه».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 338 به نقل از«فقیه».

و لا تدابروا- با یکدیگر خیانت نکنید و از هم نبرّید و جدائی ننمائید»معنایش اینست که کسی بدون آنکه قصد خرید کالا را داشته باشد قیمت بیشتری پیشنهاد نماید تا دیگری بشنود و بیشتر بخرد.«ناجش»بمعنای خائن و«تدابر»بمعنای هجران و بریدن از یکدیگر است. (1)

72-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود مردی اعرابی از قبیله ی بنی عامر خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و از آن گرامی در مورد بدترین جای زمین و بهترین جای زمین سئوال کرد.رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به او فرمودند:بدترین جای زمین بازارهاست،و آن میدان ابلیس است که در آن هر بامداد پرچم می افرازد و تخت خود را می نهد و فرزندان خود را می پراکند،پس(به فریب و اغوای آنان،کسانی از اهل بازار که تقوی ندارند)یا در پیمانه و وزن کم فروشی می کنند یا در اندازه و ذرع دزدی می نمایند یا در مورد کالا دروغ می گویند،و(شیطان به فرزندان خود)می گوید:بر شما باد(که اغو کنید و گمراه سازید)مردی را که پدرش مرده است(یعنی انسانها را که پدرشان حضرت آدم از دنیا رفته)و پدر شما(یعنی خود ابلیس) زنده است،پس همواره به این کارها مشغولست و اوّلین کسی است که به بازار می آید و آخرین کسی است که از آن بیرون می رود... (2)

73-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله از جبرئیل پرسید:

ص:169


1- (1) -وسائل ج 12 ص 338 به نقل از«معانی الاخبار».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 344 به نقل از«فقیه»و«معانی الاخبار».

منفورترین جای زمین نزد خدای متعال کجاست؟

گفت:بازارها،و منفورترین اهل بازار کسی است که پیش از همه به بازار وارد می شود و بعد از همه از آن بیرون می آید. (1)

ازاین روایت استفاده می شود که حرص در تجارت و قبل از همه وارد شدن بهبازار و بعد از همه بیرون آمدن برای سودجویی مذموم و ناپسند است.

ص:170


1- (1) -وسائل ج 12 ص 345 به نقل از«مجالس ابن الشیخ».

8-فقر پسندیده و مرغوب است و همچنین پارسایی و داشتن به در کفاف

1-امام صادق علیه السلام فرمود:هرچه ایمان بنده افزوده شود تنگدستیش در معاش بیشتر می گردد (1)

2-امام صادق علیه السلام فرمود:در کلام خدا با موسی است که:ای موسی چون فقر را دیدی رو آورده است بگو:مرحبا به نمودار صالحان.و چون ثروت و بی نیازی را دیدی رو آورده است بگو:گناهی است که کیفرش زود فرا رسیده است. (2)

3-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:دو چیز است که آدمی دوست ندارد؛مرگ را دوست ندارد در حالیکه مرگ موجب آسودگی مؤمن از فتنه و آزمایش است.و کمبود مال را دوست ندارد در حالیکه کمی مال موجب کمتر شدن و آسانی محاسبه در آخرت است. (3)

ص:171


1- (1) -بحار ج 72 ص 9 به نقل از«کافی»و ج 72 ص 49 به نقل از«تمحیص».
2- (2) -بحار ج 72 ص 15 به نقل از«کافی».
3- (3) -بحار ج 72 ص 39 به نقل از«خصال».

4-«عقرقوفی»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:از«ابو ذر»که خدا رحمتش کند نقل شده که می گفت:

سه چیز است که مردم دشمن می دارند و من آنها را دوست دارم؛ مرگ را و فقر را و بلا را دوست دارم!

فرمود:این گفتار چنان نیست که شما گمان کرده اید،منظور ابو ذر آنست که مرگ در اطاعت خدا نزد من محبوبتر از زندگی در نافرمانی خداست،و فقر در اطاعت خدا نزد من محبوبتر از بی نیازی در نافرمانی خداست،و بلا در اطاعت خدا نزد من محبوبتر از سلامتی در نافرمانی خداست. (1)

5-امام باقر علیه السلام فرمود:هیچیک از شما به حقیقت ایمان نمی رسد تا آنگاه که سه خصلت در او باشد.مرگ نزد او محبوبتر از زندگی و فقر محبوبتر از ثروت و بی نیازی و بیماری محبوبتر از سلامتی باشد!

عرض کردیم:چه کسی چنین است؟

فرمود:همه ی شما.آنگاه فرمود:کدام نزد هریک از شما محبوبتر است؛اینکه در محبّت ما بمیرد یا با دشمنی ما زندگی کند؟

عرض کردم:به خدا سوگند مردن با محبّت شما نزد ما محبوبتر است.

فرمود:فقر و غنی و بیماری و سلامتی نیز همینطور است.م عرض کردم:آری به خدا سوگند. (2)

ص:172


1- (1) -بحار ج 72 ص 39 به نقل از«معانی الاخبار»
2- (2) -بحار ج 72 ص 40 به نقل از«معانی الاخبار»

6-امام کاظم علیه السلام فرمود:سه خصلت ویژه ی پیامبران و فرزندان پیامبران و پیروان پیامبران است:بیماری در بدن،و ترس سلطان(در حکومت ستمگران در خطر هستند)،و فقر. (1)

7-از پیامبر صلی اللّه علیه و آله سئوال شد فقر چیست؟ فرمودند:گنجینه یی از گنجینه های الهی،بار دیگر سئوال شد ای رسول خدا فقر چیست؟فرمودند:کرامتی از جانب خدا.

بار سوّم سؤال شد فقر چیست؟فرمودند:چیزی است که خدا جز به پیامبر مرسلی یا مؤمنی که نزد خدای متعال گرامی است عطا نمی کند. (2)

8-«عبد اللّه بن سنان»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:بنده در پیشگاه خدا آنگاه از هر وقت دیگری گرامی تر است که یک درهم بخواهد و به آن دسترسی نداشته باشد.

عبد الله بن سنان می گوید امام صادق علیه السلام این سخن را فرمود در حالیکه صد هزار(درهم یا دینار)داشتم و امروز یک درهم ندارم. (3)

9-امام باقر علیه السلام فرمود:ما مال را دوست داریم و اگر به ما داده نشود برایمان بهتر است،همانا امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمود:من رئیس و قائد مؤمنان و امیر مؤمنانم،و مال زیاد یا بیشتر اموال دشمن مؤمنان و رئیس و قائد منافقان

ص:173


1- (1) -بحار ج 72 ص 46 به نقل از«روضة الواعظین».
2- (2) -بحار ج 72 ص 47 به نقل از«جامع الاخبار».
3- (3) -بحار ج 72 ص 49 به نقل از«التمحیص».

است. (1)

10-امام صادق علیه السلام فرمود:فقر نزد خدا ذخیره شده و مخزون است که جز مؤمنی را که دوست دارد به آن مبتلا نمی فرماید. (2)

مراد از فقر در این روایات فقر غیر اختیاری است که آزمایش و امتحانی برای بنده و موجبی برای تکمیل درجات ایمان می باشد،هرچند وظیفه ی او طلب معاش و کوشش برای بدست آوردن آنست.

*** 11-رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند خدای عزیز و جلیل فرموده است:از نیکو حالترین دوستانم نزد من مردی است سبکبار و بهره مند از نماز،عبادت پروردگارش را که پنهان از اوست به نیکی انجام می دهد و در میان مردم گمنام است.

روزیش به قدر کفاف مقرر شده و او بر آن صبر می کند،مرگش زود فرا می رسد(عمرش طولانی نیست)و میراثش اندک است و گریه کنندگان بر او کمند. (3)

12-رسول خدا صلّی اله علیه و آله دعا کردند:خدایا به محمّد و خاندان محمّد و کسی که محمّد و خاندان محمّد را دوست می دارد پارسائی و روزی به قدر کفاف عنایت فرما،و به

ص:174


1- (1) -بحار ج 72 ص 51 به نقل از«التمحیص».
2- (2) -بحار ج 72 ص 52 به نقل از« التمحیص».
3- (3) -بحار ج 72 ص 57 به نقل از«کافی»و قریب به همین مضمون است در بحار ج 72 ص 62 به نقل از«کافی»و ص 95 به نقل از«قرب الاسناد»و ص 66 به نقل از«فقه الّرضا».

کسی که با محّمد و خاندان محّمد دشمن است مال و فرزند بده. (1)

13-رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند:آنچه کم و کافی است نیکوتر از بسیار غفلت آور است،بار خدایا به محّمد و خاندان محّمد روزی به قدر کفاف عنایت فرما. (2)

14-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دعا کردند:خدایا به آنکه مرا دوست می دارد روزی به قدر کفاف،و پارسائی عنایت فرما،و آنکه با من دشمنی دارد مال و فرزندش را بسیار کن. (3)

15-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:آنکه از خدا به رزق اندکی رضایت دهد خدا از او به عمل اندکی راضی می شود. (4)

16-«نضر بن قابوس»می گوید:از امام صادق علیه السلام معنای حدیث«آنکه از خدا به روزی اندکی رضایت دهد خدا از او به عمل اندکی راضی می شود»را پرسیدم،فرمود:(آنست که) در برخی امور خدا را اطاعت می کند و در برخی نافرمانی. (5)(و به جهت آنکه به رزق اندک رضایت داده خدا نافرمانیهای او را ندیده می گیرد).

می توان گفت:ازاین روایت استفاده می شود که فقیر از خطرها آسوده تر است و در قیامت حساب اعمالش به آسانی

ص:175


1- (1) -بحار ج 72 ص 59 به نقل از«کافی».
2- (2) -بحار ج 72 ص 61 به نقل از«کافی».
3- (3) -بحار ج 72 ص 64 به نقل از«امالی طوسی».
4- (4) -بحار ج 72 ص 64 به نقل از«امالی طوسی».
5- (5) -بحار ج 72 ص 65 به نقل از«معانی الاخبار».

محاسبه می شود،و این به جهت نداشتن استطاعت مالی در مورد بسیاری تکالیف مالی است،بنابراین او در این گونه تکالیف از حساب آسوده است،به خلاف ثروتمند که ادای تکلیف به قدر دسترسی و استطاعتش بر عهده ی اوست،و از عهده ی تکلیف برآمدن هم دشوار است،بنابراین بیشتر در معرض خطر و هلاک بوده و مسئولیتش نیز سختتر خواهد بود،نه آنکه ثروت و بی نیازی ذاتا مذموم و ناپسند باشد.

17-«عطیه»می گوید امام باقر علیه السلام فرمود:ما دنیا (و مواهب مادّی آنرا)دوست داریم و به ما داده نشده و این برای ما بهتر است،و به هیچ بنده از آن داده نشده مگر آنکه از بهره اش در آخرت کم گذاشته شده است،و شیعه ی ما نیست آنکه صد هزار (درهم یا دینار)داشته باشد و نیز آنکه پنجاه هزار یا چهل هزار داشته باشد،و اگر می خواستم سی هزار بگویم و می گفتم؛و هرگز مردی ده هزارش را از حلال جمع نکرده است. (1)

18-امام صادق علیه السلام فرمود:خدا به بنده یی سی هزار (دینار یا درهم)عطا نکرده که خیر او را بخواهد.و فرمود:هرگز مردی ده هزار(درهم و دینار)از حلال جمع نکرده است،و قطعا خداوند دنیا و آخرت را برای گروههایی جمع کرده است گاهی که به نزدیکان عطا کنند و از عمل صالح برخوردار باشند،و قطعا خدا برای گروهی دنیا و آخرت را جمع کرده(و هر دو را به آنان عطا فرموده است). (2)

ص:176


1- (1) -بحار ج 72 ص 66 به نقل از«سرائر».
2- (2) -بحار ج 72 ص 66 به نقل از«تمحیص».

19-امام صادق علیه السلام فرمود:مال چهار هزار(درهم یا دینار)است،و دوازده هزار گنج است(کنز کردن است) (1)و بیست هزار از حلال جمع نشده است،و دارنده ی سی هزار در هلاکت است،و آنکه صد هزار داشته باشد جزو شیعیان ما نیست. (2)

این سه روایت با ضعف سندشان هیچ حکم کلّی الهی را بوجود نمی آورند،بلکه چنانکه آشکار است به زمان خاص و مکان خاصی اختصاص دارند.

ص:177


1- (1) -اشاره یی است به آیه ی «اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ» سوره ی توبه آیه ی 34
2- (2) -بحار ج 72 ص 67 به نقل از«تمحیص».

9-حرص و آز در خواهش دنیا و گردآوری مال ناپسند است

1-امام صادق علیه السلام فرمود:دوستی دنیا،سر هر خطایی است. (1)

2-امام صادق علیه السلام فرمود:شیطان در هر چیزی برای (گمراه کردن)فرزند آدم حیله سازی می کند و آنگاه که(آدمی با اطاعت نکردن از شیطان)او را خسته و درمانده سازد شیطان در امور مالی به کمین او می نشیند و(سرانجام)گردنش را به بند می آورد. (2)

3-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:دینار و درهم آنانرا که پیش از شما بودند هلاک کردند و این دو هلاک کننده ی شما نیز هستند. (3)

4-مثل حریص بر دنیا مثل کرم ابریشم است که هرچه

ص:178


1- (1) -بحار ج 73 ص 7 به نقل از«کافی».
2- (2) -بحار ج 73 ص 22 به نقل از«کافی».
3- (3) -بحار ج 73 ص 23 به نقل از«کافی».

(در پیله)ابریشم بیشتری بر خویش بتند و بپیچد،بیرون آمدنش دشوارتر می شود تا از اندوه بمیرد. (1)

5-امام صادق علیه السلام فرمود:برترین بی نیازیها برای کسی است که اسیر حرص نباشد. (2)

6-«حماد بن بشیر»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:

دو گرگ درنده در گله یی بی چوپان که یکی از این سوو دیگری از سوی دیگر حمله کند،از مال دوستی و اسراف برای دین مؤمن زیان بخشتر نیستند. (3)

7-امام صادق علیه السلام فرمود:پیامبر صلی اللّه علیه و آله اندوهگین بیرون آمد،فرشته یی خدمتش رسید و کلیدهای گنجینه های زمین را بهمراه داشت و عرض کرد:ای محّمد این کلیدهای گنجینه های دنیاست،پروردگارت به تو می گوید، (گنجینه ها را)بگشا و آنچه می خواهی بردار بدون آنکه چیزی را نزد من از دست داده باشی.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:دنیا سرای کسی است که سرایی ندارد و برای آن،کسی که عقل ندارد جمع آوری می کند. (4)

8-رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:مرا با دنیا چکار!مثل من و دنیا،مثل سواری است که در روز گرمی درختی نزدیک او باشد و زیر آن بایستد و شامگاه برود و آن را ترک

ص:179


1- (1) -بحار ج 73 ص 23 به نقل از«کافی»
2- (2) -بحار ج 73 ص 23 به نقل از«کافی»
3- (3) -بحار ج 73 ص 24 به نقل از«کافی»
4- (4) -بحار ج 73 ص 54 به نقل از«کافی»

کند. (1)

9-«ابن ابی یعفور»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:

در کلام خدای عزیز و جلیل با موسی علیه السلام است که:به سوی دنیا میل مکن مانند میل ستمگران و میل کسی که دنیا را پدر و مادر خویش قرار داده است.ای موسی اگر ترا به خودت وا می گذاشتم که نگهبان و ناظر بر نفس خود باشی دوستی دنیا و شکوفائی و شادابی آن بر تو چیره می شد...و از دنیا آنچه را که به آن نیاز نداری وا گذار...و بدان که هر فتنه یی آغازش از دنیا دوستی است و بر هیچکس به جهت فراوانی مالش حسرت مبر، چرا که با فراوانی مال به جهت حقوق واجبی که بر عهده می آید گناهان فراوان می شود... (2)

10-امام صادق علیه السلام فرمود:در کتاب علی علیه السلام است که:دنیا همچون مار است،در لمس کردن بسیار نرم و در درونش زهری کشنده وجود دارد.مرد خردمند از آن می پرهیزد و کودک نادان به آن مایل است. (3)

11-امام صادق علیه السلام فرمود:دنیا همچون آب دریاست،هرچه تشنه از آن بنوشد تشنه تر می شود تا او را می کشد. (4)

12-«محمد بن قیس»می گوید:پیامبر صلی اللّه علیه و آله چون از سفر می آمدند ابتدا نزد فاطمه علیها السلام می رفتند و

ص:180


1- (1) -بحار ج 73 ص 67 به نقل از«کافی»
2- (2) -بحار ج 73 ص 73 به نقل از«کافی»
3- (3) -بحار ج 73 ص 75 به نقل از«کافی»
4- (4) -بحار ج 73 ص 79 به نقل از«کافی»

مدّتی طولانی نزد او می ماندند،یکبار به سفری رفتند و فاطمه علیها السلام دو خلخال از نقره و یک گردن بند دو گوشواره پرده یی برای درب منزل،برای هنگام بازگشت پدر و شوهرش تهیه کردند.هنگامیکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله بازگشتند به خانه ی او وارد شدند و همراهانش بیرون در توقف کردند و به جهت طولانی شدن توقف پیامبر(صلی الله علیه و آله)نزد فاطمه(س)نمی دانستند بمانند یا بروند،سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بیرون آمدند و خشم در چهره اش آشکار بود تا(آمدند)نزدیک منبر نشستند، فاطمه علیها السلام احتمال داد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله از دیدن دو خلخال و گردنبد و دو گشواره و پرده خشمگین شده باشند بنابراین گردنبد و دو گشواره و دو خلخالش را درآورد و پرده را کند و همه را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد و پیام داد:دخترت بر شما سلام می کند و می گوید:اینها را در راه خدا انفاق کنید،چون پیام او به پیامبر(صلی الله علیه و آله)رسید سه مرتبه فرمودند:(وظیفه ی خود را)انجام داد پدرش فدای او باد.و فرمودند:دنیا از محّمد و خاندان محّمد نیست و اگر دنیا نزد خدا به قدر بال پشه یی خیر داشت در جهان به کافری یک جرعه آب نمی نوشانید،آنگاه برخاست و به خانه ی فاطمه رفت. (1)

13-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:خداوند جلیل به دنیا وحی کرد کسی را که خدمتگزار تو شود به رنج و مشقت بیفکن و به کسی که ترا ترک کند و وا گذارد خدمت کن. (2)

ص:181


1- (1) -بحار ج 73 ص 89 به نقل از«امالی صدوق»
2- (2) -بحار ج 73 ص 87 به نقل از«امالی صدوق»

14-«حفص»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:ای حفص دنیا را برای خودم جز به منزله ی مردار قرار ندادم که چون مضطّر و ناچار از آن باشم از آن بخورم. (1)

15-«ابن رباط»نقل می کند:مردی از احتیاج و نیازمندی نزد امیر مؤمنان علیه السلام شکایت کرد،فرمود:بدان هرچه از دنیا بیش از معاش روزانه بدست آوری،در مورد آن نگهبان و انباردار برای غیر خودت می باشی. (2)

16-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:جبرئیل به من خبر داد بوی بهشت از هزار سال مسافت به مشام می رسد،و به مشام کسی که عاق پدر و مادر باشد و کسی که قطع رحم کند و از خویشاوند ببرد...و به مشام«جعظری»نمی رسد.عرض کردم:«جعظری»چیست؟فرمودند:کسی است که از دنیا سیر نمی شود. (3)

17-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:کسی که دنیا را بپرستد و آنرا بر آخرت برگزیند عاقبتی وخیم و ناگوار دارد،و فرمود:من رئیس مؤمنانم و مال رئیس ستمگران است. (4)

18-امام صادق علیه السلام فرمود:زندانی کسی است که دنیایش او را از آخرتش باز داشته باشد. (5)

19-امام صادق علیه السلام فرمود:آخرین پیامبر یکه به

ص:182


1- (1) -بحار ج 73 ص 90 به نقل از«تفسیر قمی»
2- (2) -بحار ج 73 ص 90 به نقل از«خصال»
3- (3) -بحار ج 73 ص 103 به نقل از«معانی الاخبار»
4- (4) -بحار ج 73 ص 104 به نقل از«معانی الاخبار»
5- (5) -بحار ج 73 ص 105 به نقل از«محاسن»

بهشت وارد می شود سلیمان فرزند داود علیه السلام است،و این به جهت آنچه(از مواهب دنیوی و ثروت و سلطنت که)در دنیا به او عطا شده می باشد. (1)

20-امام زین العابدین علیه السلام روزی به یارانش فرمود:

برادران من!شما را به سرای آخرت سفارش می کنم و به سرای دنیا سفارش نمی کنم،همانا شما به این حرص دارید و چنگ زده اید،آیا آنچه عیسی بن مریم به حواریون گفت به شما نرسیده است!به آنان گفت:دنیا پلی است،از آن عبور کنید و آن را آباد نسازید.و گفت:کدامیک از شما بر موج دریا خانه بنا می کند، چنین است سرای دنیای شما،پس آنرا محّل استقرار خود قرار ندهید. (2)

21-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:دنیا در آخرت جز همانند آنکه یکی از شما انگشتانش را در دریا فرو برد نیست،پس باید بنگرد با چه چیز باز می گردد. (3)

22-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:در دنیا بیش از مقدار کفاف نخواهید و از آن بیشتر از آنچه به شما می رسد مجوئید. (4)

23-عیسای مسیح علیه السلام به حواریون فرمود:دنیا جز پلی نیست،از آن عبور کنید و آنرا آباد نسازید. (5)

24-امیر مؤمنان علی علیه السلام(درباره ی دنیا)فرمود:

ص:183


1- (1) -بحار ج 73 ص 107 به نقل از«سرائر»
2- (2) -بحار ج 73 ص 107 به نقل از«مجالس مفید»
3- (3) -بحار ج 73 ص 119 به نقل از«روضة الواعظین»
4- (4) -بحار ج 73 ص 119 به نقل از«روضة الواعظین»
5- (5) -بحار ج 73 ص 119 به نقل از«روضة الواعظین»

چگونه توصیف کنم سرایی را که اوّل آن رنج و مشقّت است و پایان آن فنا و نابودی است،برای حلال آن حساب و برای حرام آن کیفر و عذاب است. (1)

25-امام صادق علیه السلام فرمود:عیسی بن مریم به یارانش می گفت خدای متعال به موسی فرموده است:ای موسی!دنیا سرای رنج و عقوبت است و آنرا ملعون و بدور از رحمت خویش قرار دادم،آنچه در آنست ملعون است جز آنچه برای من باشد. (2)

26-پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند:دنیا سرای کسی است که سرایی ندارد،و مال کسی که مالی ندارد،و برای آن جمع می کند کسی که عقل ندارد. (3)

27-امام صادق علیه السلام فرمود:مثل دنیا مثل دریای شوری است که هرچه تشنه از آن بنوشد تشنه تر می شود تا او را می کشد. (4)

28-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دنیا سرای آرزوها و برای آن فنا و نابودی است...و بیش از مقدار کفاف نخواهید و از آن بیش از آنچه به شما می رسد مطلبید. (5)

29-رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:آنکه دنیایش

ص:184


1- (1) -بحار ج 73 ص 120 به نقل از«روضة الواعظین»
2- (2) -بحار ج 73 ص 121 به نقل از«روضة الواعظین»
3- (3) -بحار ج 73 ص 122 به نقل از«روضة الواعظین»
4- (4) -بحار ج 73 ص 126 به نقل از کتاب حسین بن سعید اهوازی.
5- (5) -بحار ج 73 ص 135 به نقل از«نهج البلاغه»

را دوست بدارد به آخرتش زیان زده است. (1)

30-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دنیا نوبت به نوبت است،پس بهره ات را از آن به نیکوترین طلیدن بطلب. (2)

31-امام صادق علیه السلام فرمود:اگر حساب(در قیامت) حق است پس گردآوردن و جمع کردن برای چه؟! (3)

32-امام صادق علیه السلام فرمود:در بنی اسرائیل قحطی و گرسنگی روی داد تا آنجا که مردگان را از قبر بیرون کشیده و خوردند،یکبار قبری را شکافتند و در آن لوحی یافتند که بر آن نبشته بود:من فلان پیامبرم،قبرم را فردی حبشی می شکافد،آنچه (اعمال)از پیش فرستادیم(پس از مرگ)یافتیم،و آنچه(در دنیا)خوردیم و مصرف کردیم سود کردیم،و آنچه پس از خود بر جای گذاشتیم زیان کردیم. (4)

33-امام باقر علیه السلام درباره ی گفتار خدای متعال که می فرماید: «اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ- آنانکه طلا و نقره را کنز می کنند و گنجینه می سازند و آنرا در راه خدا انفاق نمی نمایند پس به عذابی دردناک بشارتشان بده»فرمود:خدا گنج کردن طلا و نقره را حرام کرده و به انفاق آن در راه خدا فرمان داده است،و گفتار خدای متعال است: «یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ

ص:185


1- (1) -بحار ج 73 ص 135 به نقل از«کنز الفوائد»
2- (2) -بحار ج 73 ص 135 به نقل از«کنز الفوائد»
3- (3) -بحار ج 73 ص 137 به نقل از«امالی صدوق»
4- (4) -بحار ج 73 ص 137 به نقل از«امالی صدوق»

فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ- روزی که در آتش جهّنم آنرا(طلا و نقره را)گداخته سازند و با آن روها و پهلوها و پشتهاشان را داغ کنند،این است آنچه برای خویش گنج کردید پس ببخشید آنچه را گنج می کردید». (1)

امام فرمود:ابو ذر غفاری هنگامی که در شام بود هر بامداد با بلندترین صدایش فریاد می کرد:به صاحبان گنجها بشارت بده به داغ کردن روها و داغ کردن پهلوها و داغ کردن پشتها که همواره در دوزخ ادامه دارد تا حرارت و آتش به درونشان می رسد. (2)

34-«ابن بزیع»می گوید امام رضا علیه السلام فرمود:مال جز با پنج خصلت جمع نمی شود:با بخلی شدید،و آرزویی دراز، و حرص و آزی که چیره شده باشد،و قطع رحم و رسیدگی نکردن به خویشاوند،و برگزیدن دنیا بر آخرت. (3)

35-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:کدامیک از شما مال و ارثش را بیشتر از مال خود دوست دارد؟

عرض کردند:ای رسول خدا هیچیک از ما آنرا دوست ندارد.

فرمودند:همه ی شما آنرا دوست دارید.آنگاه فرمودند:فرزند آدم می گوید مال من،مال من.و آیا از اموالت جز آنچه خوردی و نابود کردی،یا پوشیدی و کهنه و مندرس ساختی،یا صدقه دادی و(برای آخرت)باقی گذاشتی،چیزی برای تو است؟و جز اینها هرچه باشد مال و ارث توست. (4)

ص:186


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 34 و 35
2- (2) -بحار ج 73 ص 138 به نقل از«تفسیر قمی».
3- (3) -بحار ج 73 ص 138 به نقل از«خصال».
4- (4) -بحار ج 73 ص 138 به نقل از«امالی طوسی».

36-برخی خدمت امام کاظم علیه السلام عرض کردند:

شنیده ایم مردی در زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مرد و دو دینار از خود بجای گذاشته بود،و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:مال فراوانی از خود بجای گذاشته است.

امام فرمود:او مردی بود که نزد اهل صفّه (1)می آمد و از آنان تقاضا و گدائی می کرد،و مرد و دو دینار از خود بجای گذاشت. (2)

37-امام صادق علیه السلام فرمود:خدای متعال به موسی علیه السلام وحی کرد:به فراوانی مال شادمانی مشو و ذکر مرا در هر حال ترک نکن که فراوانی مال موجب فراموشی گناهان می شود و ترک ذکر من موجب قساوت دلها می گردد. (3)

38-امام صادق علیه السلام درباره ی گفتار خدای متعال که می فرماید: «کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ- این چنین خدا اعمالشان را حسرتهایی بر آنان می نمایاند» (4)فرمود:آنست که شخص مال را می گذارد و از روی بخل آنرا در راه فرمانبرداری از خدا انفاق نمی کند،آنگاه می میرد و آنرا برای کسی که با آن در فرمانبرداری یا نافرمانی خدا عمل می کند باز می گذارد،پس اگر با آن مال در فرمانبرداری خدا عمل شود آنرا در ترازوی اعمال دیگری می بیند و حسرتش افزوده می شود که قبلا مال برای او بود،و اگر با آن در نافرمانی خدا عمل شود،او با

ص:187


1- (*) «صفّه»مکانی بود کنار مسجد پیامبر که مستمندان از مسلمانان در آن زندگی می کردند.
2- (1) -بحار ج 73 ص 141 به نقل از«معانی الاخبار»
3- (2) -بحار ج 73 ص 142 به نقل از«قصص الانبیاء»
4- (3) -سوره ی بقره آیه ی 167

آن مال او را تقویت کرده که در نافرمانی خدا عمل کند. (1)

39-از امیر مؤمنان علیه السلام سؤال شد که حسرت و تأسف چه کسی از همه ی مردم بزرگتر است؟

فرمود:کسی که مال خود را در ترازوی اعمال دیگری ببیند و خدا او را به جهت آن مال به آتش افکند و وارثش را به جهت آن مال به بهشت وارد سازد. (2)

40-یکی از امامان علیهم السلام در معنای گفتار خدای متعال که می فرماید: «کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ» (3)فرمود:مرد مالی کسب می کند و از اینکه(با آن)کار خیری بکند محروم می ماند آنگاه می میرد و دیگری از او ارث می برد و(با آن)عمل صالحی انجام می دهد،پس آن مرد چیزی را که کسب کرده بود در ترازوی اعمال دیگری می بیند. (4)

41-امام باقر علیه السلام درباره ی گفتار خدای متعال «اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ...» (5)فرمود:منظور از آن افزون بر دو هزار درهم است. (6)

42-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:ای فرزند آدم!تو در آنچه بیش از معاش روزانه ات کسب کرده یی نگهبان و انباردار دیگری هستی. (7)

ص:188


1- (1) -بحار ج 73 ص 142 به نقل از«تفسیر عیاشی»
2- (2) -بحار ج 73 ص 142 به نقل از«تفسیر عسکری»
3- (3) -سوره ی بقره آیه ی 167
4- (4) -بحار ج 73 ص 143 به نقل از«مجالس مفید»
5- (5) -سوره ی توبه آیه ی 34
6- (6) -بحار ج 73 ص 143 به نقل از«تفسیر عیاشی»
7- (7) -بحار ج 73 ص 144 به نقل از«نهج البلاغه»

43-امام صادق علیه السلام فرمود:اگر رزق تقسیم شده است پس حرص و آز برای چه؟ (1)

44-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:اگر بنده اجل خود و شتاب آنرا به سوی خویش ببیند آرزو را دشمن می دارد و دنیا طلبی را ترک می کند. (2)

45-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:کسی که فردا را از عمر خود بشمارد برای مرگ منزلتی و اهمیتی قائل نشده است. (3)

46-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:اگر بنده اجل خود و شتاب آنرا به سوی خویش ببیند آرزو و دنیاطلبی را دشمن می دارد. (4)

47-پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:طمع و آزمندی مردم را محتاج و مستمند ساخته است. (5)

48-پیامبر صلی اللّه علیه و آله فرمودند:کسی که نزد مالداری بطمع مالش فروتنی کند دو سوّم دینش از بین می رود. (6)

49-امام صادق علیه السلام می فرماید که امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:فرزند آدم!اگر از دنیا آنچه ترا کفایت کند می خواهی کمترین چیزی که در آنست ترا کفایت می کند،و اگر آنچه ترا کفایت نکند می خواهی همه ی آنچه در آنست ترا

ص:189


1- (1) -بحار ج 73 ص 160 به نقل از«امالی صدوق»
2- (2) -بحار ج 73 ص 164 به نقل از«عیون اخبار الرضا»
3- (3) -بحار ج 73 ص 166 به نقل از کتاب«حسین بن سعید».
4- (4) -بحار ج 73 ص 166 به نقل از کتاب«حسین بن سعید»
5- (5) -بحار ج 73 ص 168 به نقل از«امالی صدوق»
6- (6) -بحار ج 73 ص 169 به نقل از«تفسیر قمی»

کفایت نمی کند. (1)

50-امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود:کسی که به آنچه خدا روزیش فرموده قناعت کند از بی نیازترین مردم است. (2)

51-امام صادق علیه السلام فرمود:کسی که مالی را از حرام و ستمگری و سختگیری بر مردم گردآورده باشد خدا آن مال را در مهلکه ها و مصرف باطل می افکند. (3)

52-رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:کسی که در بدن بیماری نداشته و از امنیت برخوردار و معاش روز و شبش را داشته باشد،چنانست که دنیا را دارد.ای«ابن جعشم»ترا آنقدر که گرسنه نمانی و عورت خویش بپوشانی کافی است،و اگر خانه یی باشد که از گرما و سرما پناهت دهد اشکالی ندارد،و اگر مرکبی باشد که سوار شوی پس خوش بحال تو،و اگر نبود(لازم است به)نان و آب دریا(اکتفا کنی)،و آنچه جز این باشد حساب آن یا عذاب آن بر تو است. (4)

53-«عیسی بن موسی»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:ای عیسی!اموال متعلق به خدای عزیز و جلیل است که

ص:190


1- (1) -بحار ج 73 ص 176 به نقل از«کافی»
2- (2) -بحار ج 73 ص 178 به نقل از«کافی»
3- (3) -بحار ج 103 ص 8 به نقل از«محاسن» این حدیث در اعلام الوری مرحوم طبرسی در باب معجزات امام صادق علیه السلام نقل شده است که آن گرامی در بیان معنای حدیث به فارسی فرمود«از باد آید به دم شود» یعنی بادآورده را بادش برد.
4- (4) -بحار ج 103 ص 13 به نقل از«عدّة الداعی».

آنرا نزد آفریدگان خود بصورت امانتهایی قرار داده و به آنان امر کرده با میانه روی از آن بخورند و با میانه روی از آن بیاشامند و با میانه روی از آن بپوشند و با میانه روی از آن ازدواج کنند و با میانه روی از آن برای سواری مرکب تهیه نمایند،و اضافه بر اینها را به مستمندان از مؤمنان بدهند،پس کسی که از آن تجاوز نماید،آنچه بخورد حرام است و آنچه بنوشد حرام است و آنچه بپوشد حرام است و آنچه زناشویی کند حرام است و آنچه سوار شود حرام است. (1)

به ظاهر این روایت عمل نشده است و شاید بر استحباب و کراهت حمل شود.

54-پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:امّت من در دنیا بر سه طبقه اند:

امّا طبقه ی اوّل:گردآوری مال و اندوختن آنرا دوست ندارند،و در کسب مال و نگهداری آن کوششی نمی کنند،و از دنیا به آن مقدار که رفع گرسنگی کند و عورت را بپوشاند خشنود و راضیند و در دنیا آنچه آنان را به آخرت برساند بی نیازشان ساخته است،و آنان ایمن ها هستند که ترسی بر ایشان نیست و اندوهگین نمی شوند.

و امّا طبقه ی دوّم؛گردآوری مال را از پاکیزه ترین راهها و بهترین روشها دوست دارند،با آن اموال به خویشاوندان خود رسیدگی می کنند و به برادران خود احسان و نیکی می نمایند و با مستمندان خود مواسات می ورزند،و اگر به شدّت گزیده شوند بر

ص:191


1- (1) -بحار ج 103 ص 16 به نقل از«اعلام الدین».

آنان آسانتر است از انکه درهمی غیر حلال کسب کنند یا یک درهم حقی را ضایع سازند و یا یک درهم را تا هنگام مرگ نگهدارند و گنجینه سازند؛این افراد اگر(در قیامت)نسبت به ایشان مناقشه و سختگیری شود عذاب خواهند شد و اگر از ایشان گذشت شود نجات می یابند و در امان می مانند.

و امّا طبقه سوّم؛آنان گردآوری مال را از حلال و حرام و نپرداختن آنرا در اموری که واجب است دوست دارند،اگر آنرا انفاق کنند با زیاده روی و برای پیشی جوئی انفاق می کنند و اگر آنرا نگهدارند از روی بخل و احتکار نگه می دارند. (1)

55-«ابن عمر»همین روایت را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند و ذیل آن چنین است:

...و اگر آنرا نگهدارند از روی بخل و احتکار نگه می دارند، آنان کسانی هستند که دنیا زمام دلهاشان را بدست گرفته تا به جهت گناهانشان آنان را به دوزخ وارد می سازد. (2)

56-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:خوشا بحال آنکه نزد خود خوار و افتاده است،پس کسبش پاکیزه باشد...و زیادی مالش را انفاق نماید. (3)

57-و نیز فرمود:از مال به قدر ضرورتت نگهدار و زیادی را برای روز حاجتت پیش بفرست(انفاق کن). (4)

58-و نیز فرمود:سخی و بخشنده باش و تبذیرکننده نباش،

ص:192


1- (1) -بحار ج 103 ص 16-17 به نقل از«اعلام الدین».
2- (2) -بحار ج 103 ص 23-24 به نقل از«عدة الداعی»
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 179
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 23

و اندازه گیر باش و سختگیر نباش. (1)

59-و نیز فرمود:همانا بزرگترین حسرتها روز قیامت حسرت و تأسف مردی است که مالی را از راه نافرمانی خدا کسب کرد،و مردی از او ارث برد و آنرا در طاعت و فرمانبرداری از خدا انفاق نمود،پس این بوسیله ی آن مال به بهشت وارد شود و اوّلی بواسطه ی آن به دوزخ افتد (2)

60-و نیز فرمود:ای مردم!از خدا بپرهیزید،چه بسا آرزومند چیزی که به آن نمی رسد و چه بسا بناکننده ی عمارتی که در آن سکونت نخواهد کرد و چه بسا گردآورنده یی که آنرا ترک کرده بر جای می گذارد،و شاید از راه باطل گردآورد و از پرداخت حقوق واجب آن خودداری ورزید،و از راه حرام به آن رسید و به جهت آن گناهانی بر خود بار کرد،پس به وزرو و بال آن دچار شد و با تأسف و حسرت بر پروردگار خود وارد شد؛ «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ (3)قطعا در دنیا و آخرت زیان کرده و آن زیان آشکاری است. (4)

ص:193


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 159
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 255
3- (3) -سوره ی حج آیه ی 11
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 235(باید توجه داشت که بسیاری از روایاتی که ذیل این عنوان ذکر شد از روایات دسته ی سوّم نیز محیوب می شود،یعنی جزو روایاتی است که شاهد بر جمع میان روایات دسته ی اوئ ل و دوّم و رافع تعارض آنها می باشد.)

ص:194

10-دنیا در برابر آخرت و کمالات معنوی ارزشی ندارد

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دنیایش که برای او آراسته و زیباست،جانشین و عوض آخرت که بد نگریستن آنرا نزد او زشت جلوه گر ساخته نیست،و فریفته یی که با نهایت کوشش و همتش بر دنیا دست یافته همانند و برابر کسی که به کمترین بهره و قسمتش از آخرت نائل شده نمی باشد. (1)

2-از آبادکننده ی سرای فانی و رهاکننده ی سرای جاودانی تعجّب می کنم. (2)

3-مردم چیزی از امور دینشان را برای اصلاح دنیاشان وا نمی گذارند جز آنکه خداوند بر آنان زیاتمندتر از آن را می گشاید. (3)

4-خیر آن نیست که مال و فرزندت زیاد شود،خیر آنست که عملت بسیار گردد. (4)

ص:195


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 241
2- (2) -نهج البلاغه ج 2 ص 180
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 175
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 171

5-علم بهتر از مال است...دارندگان گنجینه های مال هلاک شدند در حالیکه زنده اند و علماء تا دنیا باقی است جاوید و پایدارند. (1)

ص:196


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 187

روش پیامبران علیهم السلام زهد در دنیاست «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ- (1)پس از هدایت ایشان پیروی کن» «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ- (2)و برای شما درروش رسول خدا الگو و سرمشق نیکویی است» 1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:آگاه باشید که امام شما از دنیایش بدو جامه ی کهنه و از خوراکش بدو قرص نان اکتفا کرده است،و شما بر این کار توانا نیستید ولی مرا با پرهیزکاری و کوشش و پاکدامنی و درستی یاری نمائید؛به خدا سوگند من از دنیای شما طلایی نیندوخته ام،و از غنائم آن چیز فراوانی ذخیره نساخته ام،و برای لباس کهنه ام جامه ی دیگری مهیّا ننموده ام و از زمین آن وجبی تصرّف نکرده ام...آری از آنچه آسمان بر آن سایه انداخته است«فدک»در دست ما بود،پس بر آن نفوس گروهی بخل آورد و نفوس گروهی دیگر از آن گذشت کرد،و خدا خوب حکم کننده یی است.و من با فدک و غیر فدک چه می کنم و چکار دارم. (3)

ص:197


1- (1) -سوره ی انعام آیه ی 90
2- (2) -سوره احزاب آیه ی 21
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 78

2-خداوند بر پیشوایان بر حق واجب ساخته که خود را در حدّ ناتوانان از مردم قرار دهند تا بر فقیر فقرش سخت نیاید و او را پریشان و نگران نسازد. (1)

3-قطعا در روش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله سرمشق و الگویی کافی برای توست،و ترا دلیلی است برا ینکوهش دنیا و عیب و نقص آن و بسیاری رسوائیها و زشتی های آن،چرا که جوانب دنیا از آن گرامی گرفته و برای غیر او آماده شد،و از نوشیدن شیر آن منع گردید و از زینتهای آن دور نگهداشته شد.

و اگر می خواهی از فرد دوّمی پیروی کنی به موسی کلیم الله اقتدا کن؛هنگامی که گفت:«خدایا به آنچه از خیر و نیکوئی نازل فرمائی محتاج و نیازمندم»و سوگند به خدا جز نانی که بخورد از خدا نمی خواست،زیرا گیاه زمین را می خورد،و از لاغری سبزی گیاه از پس پوست شکمش دیده می شد.

و اگر می خواهی به شخص سوّمی اقتدا کنی از داود علیه السلام صاحب مزامیر زبور و خواننده ی اهل بهشت پیروی کن؛او به دست خود زنبیلهایی از لیف خرما می بافت و به همنشینانش می گفت کدامیک از شما آنرا برایم می فروشید؟و نان جوی از قیمت آن تهیّه می کرد و می خورد.

و اگر می خواهی از عیسی بن مریم علیه السلام بگو؛سنگ را بالش خویش قرار می داد و لباس زبر و خشن می پوشید و طعام درشت و خشن می خورد و خورشش گرسنگی و چراغش بهنگام شب ماه بود...و میوه و سبزیش گیاهانی که زمین برای

ص:198


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 213

چارپایان می رویاند.و نه زنی داشت که او را به فتنه بیفکند و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مالی که او را بپیچاند و بگرداند و نه طعمی که او را خوار سازد؛مرکب سواریش دو پایش و خدمتکارش دو دستش بود.

پس به پیامبر خودت صلی الله علیه و آله که پاکیزه تر و پسندیده تر است اقتدا کن،همانا او سرمش و الگویی است برای کسی ه پیروی کند،و مایه ی شکیبائی است برای کسی که بخواهد شکیبائی ورزد،و محبوبترین بندگان نزد خدا کسی است که به پیامبر خود اقتدا کند و از پی او برود..

و قطعا درروش رسول خدا صلی الله علیه و آله آنچه ترا بر زشتیها و عیبهای دنیا راهنمائی کند وجود دارد،چرا که آن گرامی با نزدیکان خود در دنیا گرسنگی کشید و با عظمت مقام قرب او به خدا،زینتهای دنیا از او دور نگهداشته شد،پس بیننده باید با عقلش بنگرد آیا خدا بدینوسیله محمد(صلی الله علیه و آله)را اکرام فرموده یا او را خوار ساخته است؟اگر بگوید او را خوار ساخته قطعا دورغ گفته و تهمتی بزرگ زده است،و اگر بگوید او را اکرام فرموده،پس باید بداند که خداوند غیر او را خوار ساخته است که دنیا را به او ارزانی داشته و از مقرّبترین مردمان نزد خود،دنیا را دور نموده است،بنابراین پیروی کننده از پیامبرش پیروی کند...از دنیا بیرون رفت در حالیکه...سنگی بر سنگی ننهاده بود،تا آنگاه که راه خویش را به پایان برد،و دعوت پروردگارش را اجابت نمود پس منت و نعمت خدا بر ما بسیار عظیم است که او را پیشرو ما قرار داد تا از او پیروری نمائیم...

ص:199

به خدا سوگند،بر این جامه ی پشمین خود آنقدر وصله دوختم تا از دوزنده ی آن شرمنده شدم،و گوینده یی به من گفت:آیا آنرا دور نمی اندازی؟!گفتم:از من دور شو که به هنگام بامداد شبروان تحسین و ستایش می شوند. (1)

ص:200


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 73-76

فصل سوّم

اشاره

دسته ی سوّم از آیات و روایات را ذیل این عناوین ذکر می کنیم:

1-دنیا دوستی نه خود دنیاناپسند و مذموم است.

2-شادمانی به دنیا ناپسند و مذموم است.

3-دنیایی که غفلت آور و سرگرم کننده ی انسان باشد ناپسند و مذموم است.

4-مقدم داشتن دنیا بر آخرت نکوهش شده است.

5-گردآوری مال و بخل ورزیدن در مورد آن ناپسند و مذموم است.

6-فروختن آخرت به دنیا سرزنش شده،و خریدن آخرت به دنیا ستایش شده است.

7-اسراف(زیاده روی)و تبذیر(بیهوده خرج کردن اموال)و اتراف(عیش و نوش و خوشگذرانی)ناپسند و مذموم است.

8-خودداری از انفال مال در آنچه خدا فرمان داده مذموم و ناپسند است.

9-اطمینان و دلبستگی به دنیا مذموم است.

10-دنیا هنگامی که کمک برای امور آخرت باشد پسندیده و ممدوح است.

ص:201

ص:202

1-دنیادوستی نه خود دنیاناپسند و مذموم است

1-خدای متعال می فرماید: «زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ- برای مردم آراسته شد دوستی خواسته ها از قبیل زنان و فرزندان و طلا و نقره ی بسیار...اینها کالای زندگی دنیاست و سرانجام نیک نزد خداست» (1)

ظاهرا فاعل این«تزیین و آرایش»خدای متعال نیست،بلکه شیطان و یا نفس امّاره ی آدمی است،زیرا آراستن و زینت کردن بر دو گونه است:

یکی زینت دادن و آراستنی است برای آنکه به دنیا روی آرند و آنرا برای رسیدن به آخرت وسیله سازند و رضایت و خشنودی خدا را با مال و مقام و فرزندان بجویند؛این روشی الهی و نیکوست.و نیز زینت دادن و آراستن فطری که عبارت از تمایل غریزی انسان به این مواهب دنیوی است،و این تزیین و

ص:203


1- (1) -سوره ی آل عمران آیه ی 13

آراستن نیز از خدای متعال است،چرا که خواهش طبیعی در مورد این امور تنها محرّک انسان برای تشکیل اجتماع و اقدام در مورد مصالح مجتمع انسانی است.

دیگری،تزیین و آراستنی است برای جلب و جذب قلوب و خیره کردن و پای بند ساختن دلها به خود زینت،و سرگرم و غافل نمودن آنها از ذکر و یاد خدا.و این تصرفی شیطانی و مذموم است که خدای متعال در چندی جای قرآن آنرا کار شیطان معرفی فرموده است.

منظور از«حبّ الشّهوات»غرق شدن در خواسته هاست و این کار شیطان است،نه اصل خواهش و کششی که در فطرت و غریزه و طبیعت آدمی نهاده شده و منسوب به خدای متعال می باشد.

و آیه برای رفع این توهّم باطل است که گمان نکنند با اموال و اولاد از خدا بی نیاز می شوند؛چنانکه جلوتر از آن می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً- آنانکه کافر شدند اموال و اولادشان بهچ وجه آنان را از خدا بی نیاز نمی سازد» (1)،بنابراین آیه می گوید علّت این توهّم آنست که در دوستی این خواسته ها و شهوات فرو رفته و از مهمّات اخروی کاملا بریده و به این خواسته ها رو کرده اند،و مطلب کاملا بر آنان مشتبه شده است،زیرا اینها همه بهره و کالای زندگی دنیاست و جز مقدمه یی برای رسیدن به سرانجام نیک و حسن عاقبت که نزد خداست نمی باشد،و اینها در اختیارشان گذاشته شده تا وسیله ی سرای آخرت سازند و کالای دنیوی را

ص:204


1- (1) -سوره ی آل عمران آیه ی 10 و 116

برای بهره مندی در آخرت بکار برند نه آنکه به دنیا و زینت و آرایش آن با دیده ی استقلال بنگرند و وسیله را هدف و نتیجه قرار دهن.

و این گونه آراستن و زینت دادن که دنیا به چشم آدمی مستقل و بصورت نتیجه و هدف درآید،به خدای متعال نسبت داده نمی شود،بلکه منسوب به شیطان است: «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ- شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته و زیبا جلوه می دهد»

پس مقام،مقام نکوهش این شهوات است که مردم دوست دارند و آنان را از آنچه نزد خداست منصرف و سرگرم می سازد و به اعراض و دوری از آخرت بر می انگیزد؛به قرینه ی ذیل آیه که می فرماید:

«ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ- اینها بهره و کالای زندگانی دنیاست و سرانجام نیکو نزد خداست،بگو آیا شما را به نیکوتر از اینها خبر دهم؟»

پس این خواستن،خواستنی است که به حدّ عشق و فرو رفتن در شهوات رسیده،و با تزیین و جلوه دادن شیطان موجب آن شده که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد.

و بنابراین آیه شاهدی بر جمع میان آیات و روایات نکوهش و ستایش دنیاست،ولی هنگامی که تزیین دهنده خدای متعال باشدچنانکه در برخی تفاسیر ذکر شده از آیه در این مقام نمی توانیم استفاده کنیم.

2- «فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتّی

ص:205

تَوارَتْ بِالْحِجابِ- پس(سلیمان علیه السلام)گفت:من به جهت دوست داشتن اسبان از ذکر پروردگارم باز ماندم تا- آفتاب فرو رفت و پوشیده شد» (1)

بنا بر آنچه برخی از تفاسیر ذکر کرده اند.

1- «کَلاّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ- نه چنین است،بلکه دنیا را دوست دارید و آخرت را وا می گذارید.» (2)

4- «إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلاً- اینان دنیا را دوست دارند و روزی سخت و سنگین را پشت سر خود رها کرده اند» (3)

5- «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا- مال را به شدّت دوست دارید (4)»

از این آیات استفاده می شود که آنچه مذموم و ناپسند است خود دنیا نیست.بلکه نکوهش مربوط به امری نفسانی است که همان دوستی مفرط دنیا و ترجیح دادن آن بر آخرت است.

*** و امّا روایات:

1-امام صادق علیه السلام فرمود:سر هر گناه و خطا دوستی دنیاست. (5)

2-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دلهاتان را از دنیا

ص:206


1- (1) -سوره ی ص آیه ی 32
2- (2) -سوره ی قیامت آیه ی 20
3- (3) -سوره ی انسان آیه ی 27
4- (4) -سوره ی فجر آیه ی 20
5- (5) -بحار ج 73 ص 7 به نقل از«کافی».

بیرون برید پیش از آنکه بدنهاتان را از دنیا بیرون برند. (1)

3-و نیز فرمود:دلهاتان را از دنیا منصرف سازید و هیچیک از شما نباید به جهت چیزی از دنیا که از او دور شده(از دست داده یا به آن دسترسی ندارد)مانند کنیزان ناله سر دهد. (2)

4-و نیز فرمود:آنکه دلش شیفته ی دنیا گردد،دلش به سه چیز از آن مبتلا می شود:اندوهی که از او جدا نمی شود،و حرصی که او را رها نمی کند،و آرزویی که به آن نمی رسد. (3)

ص:207


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 209
2- (2) -نهج البلاغه ج 2 ص 106
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 203

2-شادمانی به دنیا ناپسند و مذموم است

1-خدای متعال می فرماید: «فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ ءٍ حَتّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ- پس هنگامیکه آنچه به ایشان تذکّر داده شد فراموش نمودند درهای همه چیز را برویشان گشودیم تا آنگاه که به آنچه داده شدند شادمانی کردند،ناگهان فرو گرفتیمشان،و در این هنگام ایشان نومیدند» (1)

2- «وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ- و هنگامیکه به مردم رحمتی بچشانیم بدان شادمان می شوند و اگر به جهت آنچه قبلا انجام داده اند رنجی به ایشان برسد نومید و مأیوس می شوند» (2)

3- «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاّ مَتاعٌ- و به زندگی دنیا شادمان شدند و زندگی دنیا در آخرت

ص:208


1- (1) -سوره ی انعام آیه ی 44
2- (2) -سوره ی روم آیه ی 36

جز کالایی(ناچیز)نیست» (1)

4- «وَ إِنّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ- و هنگامیکه ما به انسان رحمتی بچشانیم بدان شادمان می شود و اگر به جهت آنچه قبلا انجام داده اند رنجی به ایشان برسد انسان ناسپاس است» (2)

بنا بر آنکه آیه بیانگر آن باشد که شادمانی به دنیا مذموم و ناپسند است،نه بیانگر آنکه انسان ناسپاس است.

ص:209


1- (1) -سوره ی رعد آیه ی 26
2- (2) -سوره ی شوری آیه ی 48

3-دنیایی که غفلت آور و سرگرم کننده ی انسان باشد مذموم وناپسند است

1-خدای متعال می فرماید: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ- مردانی که تجارت و دادوستدی ایشان را از یاد خدا غافل نمی سازد» (1)

2- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ- ای مؤمنان،اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد،و کسانیکه چنین کنند زیانکارند» (2)

3- «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ- افزون طلبی شما را به غفلت افکند تا آنجا که بدیدار گورها رفتید» (3)

و امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:ذکرخدااهلی دارد

ص:210


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 37
2- (2) -سوره ی منافقون آیه ی 9
3- (3) -سوره ی تکاثر آیه ی 1

که آن را به جای دنیا اختیار کرده اند و تجارت و دادوستدی ایشان را از آن مشغول نمی سازد... (1)

ص:211


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 238

4-مقدم داشتن دنیا بر آخرت نکوهش شده است

1-خدای متعال می فرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّی یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ- بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و عشیره ی شما و اموالی که فراهم آورده اید و تجارتی که از کسادی آن بیم دار یدوخانه هایی که خوش آیندتان است نزد شما از خدا و رسول او و جهاد در راه او محبوبتر است پس منتظر باشید تا خدا امر خویش را بیاورد،و خدا گروه فاسقان را هدایت نمی کند» (1)

و از این استفاده می شود چیزی که مانع از هجرت به مدینه و جهاد و اطاعت از خدا و پیامبر می شد دوستداری و محبتّی بود که نسبت به غیر خدا داشتند،و در این آیه اصول آنچه خواهش

ص:212


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 24

نفسانی به آنها تعلّق می گیرد یاد شده و بیانگر آنست که مقدّم داشتن دوستداری این امور بر دوستداری خدا و رسولش و جهاد در راه او،موجب کیفر و عذاب است،پس محبّت اینها تا وقتیکه مقدّم بر محبّت خدا و رسولش قرار نگیرد مشروع و جایز است،و محبّت مؤمنان نسبت به خدا بیشتر و شدیدتر است.

2- «وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ مِنْ عَذابٍ شَدِیدٍ اَلَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ- وای بر کافران از عذابی سخت، آنان که دنیا را بر آخرت ترجیح داده و برگزیده اند» (1)

3- «وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ- و لیکن کسی که سینه بر کفر گشوده(کفر را قلبا پذیرفته)باشد،پس بر آنان غضبی از خداست و برای آنان عذابی بزرگ است،چرا که آنان زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داه و برگزیده اند،و خدا کافران را هدایت نمی کند» (2)

راغب می گوید:«حقیقت استحباب آنست که انسان پای بند دوستداری چیزی شود و دلبسته ی آن گردد،و متعدّی شدن آن با«علی»معنی ایثار و مقدم داشتن را می رساند» (3)

و معنای«استحباب زندگی دنیا بر آخرت»دنیا را برگزیدن و آخرت را کاملا وا گذاشتن است،و مقابل آن«برگزیدن آخرت

ص:213


1- (1) -سوره ی ابراهیم آیه ی 3
2- (2) -سوره ی نحل آیه ی 107
3- (3) -مفردات راغب ص 105

بر دنیا»است،به این معنا که آخرت را نهایت و هدف کوشش خود سازد و دنیا را مقدمه یی برای آن و وسیله ی وصول به آن قرار دهد.بنابراین کسی که آخرت را برگزیند و اثبات کند ناچار باید دنیا را به جهت آنکه مقدمه ی آخرت باشد اثبات کند،و کسی که دنیا را برگزیند و هدف قرار دهد ناچار باید آخرت را تماما نفی کند.پس مفهوم آیه چنین می شود:آنان با تعلقّی تمام به زندگی دنیا دلبسته و با نفی آخرت از آن دوری و اعراض کرده اند.

پس فرق میان«حبّ»و«استحباب»در شدّت و ضعف است،زیرا«زیادة المبانی تدلّ علی زیادة المعانی»افزونی مبانی کلمه بر افزونی معانی آن دلالت دارد،بنابراین آنچه مذموم است برگزیدن دوستی دنیا بر دوستی آخرت و مقدّم داشتن دنیا بر آخرت است در جائیکه این دو با هم تزاحم و برخورد داشته باشند؛و بدین ترتیب جمع بندی درست میان دو دسته آیات و روایات قدح و مدح دنیا به دست می آید؛یعنی دنیا هنگامیکه مقدمه یی برای تحصیل آخرت و در طریق آخرت باشد در حقیقت آخرت محسوب می شود(چنانکه در برخی روایات هم این تعبیر نقل شده است)ولی هنگامی که مستقلا مورد دوستی و محبت قرار گیرد بگونه یی که بر آخرت تقدّم یابد منفور و مذموم بوده و موجب فسق و کفر بلکه عین کفر و انکار آخرت و معاد است.

4- «فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ- پس(سلیمان علیه السلام)گفت:من به جهت دوست داشتن اسبان از ذکر پروردگارم باز ماندم تاآفتاب-

ص:214

فرو رفت» (1)

5- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ- ای مؤمنان شما را چه شده است که وقتی به شما گفته شد در راه خدا بسیج و کوچ کنید سنگین بر زمین ماندید،آیا به زندگی دنیا به جای آخرت خشنود شده اید» (2)

6- «فَأَمّا مَنْ طَغی وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوی- و امّا کسی که طغیان ورزد و زندگی دنیا را برگزیند، دوزخ جایگاه اوست» (3)

7- «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی- بلکه زندگی دنیا را ترجیح داده برگزیده اند و حال آنکه آخرت بهتر و پایدارتر است» (4)

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:بدانید آنچه از دنیا کم شود و بر آخرت افزوده گردد بهتر است از آنچه از آخرت کم و بر دنیا اضافه شود،پس چه بسا کم یافته یی که سود کرده و افزون یافته یی که زیانکار است. (5)

2-پس دنیا بر شما از آخرت مسلّطتر شده و آنچه زود بدست می آید و گذرنده است(دنیا)برایتان جاذب تر از آنست (آخرت)که دیرتر فرا می رسد. (6)

ص:215


1- (1) -سوره ی ص آیه ی 32
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 38
3- (3) -سوره ی نازعات آیه ی 27
4- (4) -سوره ی اعلی آیه ی 16
5- (5) -نهج البلاغه ج 1 ص 224
6- (6) -نهج البلاغه ج 1 ص 221

3-اگر به کشت دنیا فرا خوانده شود انجام می دهد و اگر به کشت آخرت فرا خوانده شود کسالت و تنبلی می ورزد،چنانکه گویا آنچه(برای دنیا)انجام می دهد بر او واجب و آنچه در انجام آن سستی می کند(امور آخرت)از او ساقط است. (1)

4-نفرین بر شما،از نکوهش بر شما خسته و ملول شدم،آیا به زندگی دنیا به جای آخرت رضایت داده اید و ذلّت را به جای عزّت پذیرفته اید؟ (2)

5-و بسیار بد تجارتی است که دنیا را بهای خود و عوض آنچه نزد خدا برای توست بپنداری... (3)

6-کسی که دنیا در چشمش عظمت داشته باشد و موقعیت آن در دلش بزرگ جلوه کند،دنیا را بر خدا مقدم می دارد و یکسره به آن روی می آورد و بنده ی آن می شود،و قطعا روش رسول خدا صلی الله علیه و آله برای آنکه پیروی کنی کافی است،و ترا دلیلی است بر نکوهش دنیا و عیب آن و بسیاری رسواییها و زشتیهای آن. (4)

7-امام صادق علیه السلام فرمود:از ما نیست کسی که دنیایش را به جهت آخرتش و آخرتش را به جهت دنیایش ترک کند. (5)

8-مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:به خدا سوگند ما خواستار دنیائیم و دوست داریم که به ما داده شود.

ص:216


1- (1) -نهج البلاغه ج 1 ص 197
2- (2) -نهج البلاغه ج 1 ص 78
3- (3) -نهج البلاغه ج 1 ص 73
4- (4) -نهج البلاغه ج 2 ص 72
5- (5) -وسائل ج 12 ص 49 به نقل از«فقیه».

فرمود:دوست داری با آن چه کنی؟

عرض کرد:با آن بر خود و خانواده ام نیکی و عطا کنم، وصله ی رحم و رسیدگی به خویشاوند نمایم،و صدقه بدهم،و حج و عمره بروم.

فرمود:این خواستاری دنیا نیست،خواستاری آخرت است. (1)

9-«هشام بن سالم»می گوید امام صادق علیه السلام می فرمود:ما دنیا را دوست داریم و اگر به ما عطا نشود برای ما بهتر است،و از آن چیزی به کسی عطا نشده جز آنکه بهره اش در آخرت نقصان یافته است.

مردی عرض کرد:به خدا سوگند ما خواستار دنیائیم.

امام فرمود:با آن چه می کنی؟

عرض کرد:بر خود و خانواده ام نیکی و عطا می کنم و از آن صدقه می دهم و به خویشاوند رسیدگی می نمایم و حج می روم.

امام فرمود:این خواستاری دنیا نیست خواستاری آخرت است. (2)

این روایت و روایت قبل آن از بهترین روایات در این باب باری رفع تعارض میان دو دسته آیات و اخبار است،و در واقع این دو روایت حاکم بر سایر آیات و روایات و شارح و مفسّر آنهاست.

ص:217


1- (1) -وسائل ج 12 ص 19 به نقل از«کافی»و«تهذیب».
2- (2) -بحار ج 73 ص 127 به نقل از«امالی طوسی».

5-گردآوری مال و بخل ورزیدن در مورد آن ناپسند و مذموم است

1-خدای متعال می فرماید: اَلَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ عَذاباً مُهِیناً- آنانکه بخل می ورزند و مردمان را به بخل فرمان می دهند و آنچه خدا از فضل و رحمت خود به ایشان عطا کرده کتمان می کنند،و ما برای کافران عذابی خوارکننده آماده کرده ایم» (1)

2- «فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ- پس هنگامی که از فضل خویش به ایشان عطا کرد،بدان بخل ورزیدند و با اعراض و روگردانی پشت کردند» (2)

3- «وَ اللّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلی ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللّهِ یَجْحَدُونَ- و خداوند در رزق وروزی برخی از شما

ص:218


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 37
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 76

را بر برخی برتری داد،پس آنانکه برتری داده شدند رزقشان را بر بندگان و مملوکین خود نمی دهند که با هم مساوی باشند،پس آیا نعمت خدا را انکار می کنند» (1)

4- «قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً- بگو اگر شما مالک گنجینه های رحمت پروردگارم بودید البته از ترس فقر در اثر انفاق، امساک و خودداری می کردید و انسان خسیس و ممسک است» (2)

راغب می گوید:«قتر»کم دادن نفقه و خرجی،و مقابل «اسراف»است و هر دو مذموم و ناپسندند... «وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» اشاره به آنست که بخل در نهاد و سرشت انسان است. (3)

5- «إِنْ یَسْئَلْکُمُوها فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ- اگر از شما(اموالتان را)بخواهد و اصرار ورزد بخل می ورزید و موجب بروز کینه های شما می گردد،اینک شمائید که فرا خوانده می شوید تا در راه خدا انفاق نمائید،پس برخی از شما بخل می ورزد و کسی که بخل ورزد جز این نیست که بر خود بخل می ورزد و خداوند بی نیاز و شما فقیر و نیازمندید» (4)

6- «اَلَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ- آنانکه بخل می ورزند و مردم را به بخل فرمان می دهند،و هرکس رو بگرداند و پشت کند همانا

ص:219


1- (1) -سوره ی نحل آیه ی 71
2- (2) -سوره ی اسراء آیه ی 100
3- (3) -مفردات راغب ص 392
4- (4) -سوره ی محمّد آیه ی 37-38

خدا بی نیاز ستوده است» (1)

7- «وَ أَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری- و امّا آنکه بخل ورزید و بی نیازی نمود و نیکی را تکذیب کرد پس به زودی او را به سوی سختی و دشواری می رانیم و می بریم» (2)

8- «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ- و کسانی که در مورد آنچه خدا از فضل خویش به ایشان عطا کرده بخل می ورزند نپندارند آن بر ایشان خوب است بلکه آن بر ایشان بد است،به زودی آنچه بدان بخل ورزیدند چون طوقی در روز قیامت در گردنشان قرار گیرد» (3)

9- «...وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ- و بر خود (دیگران را)مقدّم می دارند هرچند فقیر و نیازمند باشند،و آنانکه از بخل خود نگهداشته شوند آنان رستگارانند» (4)

10- «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ فَاتَّقُوا اللّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ- جز این نیست که اموال و فرزندانتان آزمایشی است و نزد خدا پاداش بزرگی است،پس تقوای الهی پیشه کنید و بشنوید

ص:220


1- (1) -سوره ی حدید آیه ی 34
2- (2) -سوره ی اللیل آیه ی 8
3- (3) -سوره ی آل عمران آیه ی 180
4- (4) -سوره ی حشر آیه ی 9

و اطاعت کنید و انفاق نمائید که برای خودتان بهتر است و آنانکه از بخل خود نگهداشته شوند رستگارانند،اگر به خدا قرض الحسنه بدهید آنرا برایتان دو برابر می سازد و خدا سپاسگزار بردبار است» (1)

راغب می گوید:«شح»بخل همراه با حرص است که عادت و ملکه ی انسان شده باشد. (2)و«یوق»از مادّه ی«وقایه» است که به معنای حفظ و نگهداری است.

11- «وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ- و آنانکه طلا و نقره را گنج کرده و آنرا در راه خدا انفاق نمی کنند به عذابی دردناک بشارتشان ده،روزی که آن را در آتش دوزخ گداخته سازند و روها و پهلوها و پشتهاشان را با آن داغ کنند؛این است آنچه برای خود گنج کردید پس بچشید آنچه را گنجینه می ساختید» (3)

12- «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ اَلَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ- وای بر هر سخن چین عیب جوی،آنکه مالی گردآورد و آنرا شمرد» (4)

13- «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ- بگو به فضل خدا و رحمت اوست،و برای این باید

ص:221


1- (1) -سوره ی تغابن آیه ی 16
2- (2) -مفردات راغب ص 256
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 35
4- (4) -سوره ی همزه آیه ی 2

شادمانی کنند که این بهتر است از آنچه جمع می کنند» (1)

«وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ- و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید هر آینه آمرزش و رحمتی از جانب خدا از آنچه جمع می کنند بهتر است» (2)

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:انباردار دیگری نباش. (3)

2-و نیز فرمود:آنچه از خیر(اموال)و نیکی که پیش فرستی ذخیره یی است که برایت می ماند،و آنچه واگذاری خیرش برای غیر تو خواهد بود. (4)

3-و نیز فرمود:دارندگان خزائن اموال هلاک شده اند در حالیکه زنده اند... (5)

ص:222


1- (1) -سوره ی یونس آیه ی 58
2- (2) -سوره ی آل عمران آیه ی 157
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 51
4- (4) -نهج البلاغه 142/3
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 187

6-فروختن آخرت به دنیا سرزنش شده،و خریدن آخرت به دنیا

ستایش شده است

1-خدای متعال می فرماید: «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ- اینها هستند که زندگانی دنیا را به بهای آخرت خریدند پس در عذاب آنان تخفیفی داده نخواهد شد» (1)

2- «فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً- پس آنرا از پس پشت افکندند و به بهایی ناچیز فروختند.» (2)

3- «اِشْتَرَوْا بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً- آیات خدا را به بهایی ناچیز فروختند» (3)

4- «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً- آیات مرا به بهایی ناچیز مفروشید» (4)

5- «وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ

ص:223


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 86
2- (2) -سوره ی آل عمران آیه ی 187
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 9
4- (4) -سوره ی مائده آیه ی 44

إِلاَّ النّارَ- و به بهایی ناچیز می فروشند،آنان در شکم خویش جز آتش نمی خورند» (1)

6- «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ- کسانی که پیمان خدا و سوگندهاشان را به بهایی ناچیز می فروشند در آخرت بهره یی ندارند» (2)

7- «خاشِعِینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً- فروتنان برای خدا که آیات خدا را به بهایی ناچیز نمی فروشند» (3)

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:آخرتت را به دنیایت مفروش. (4)

2-دنیایت را با نابودی دینت اصلاح نکن که از زیانکارتران در اعمال می شود. (5)

3-آگاه باشید که تباه شدن چیزی از دنیاتان به شما زیانی نمی رساند پس از آنکه ستون دینتان را نگهداشته باشید،و آگاه باشید که بعد از آنکه دینتان را تباه سازید چیزی از امور دنیاتان که مراقبت آن نمائید سودی به شما ندارد. (6)

4-مردم چیزی از امور دینشان را برای اصلاح دنیایشان وا نمی گذارند جز آنکه خدا برویشان زیانمندتر از آنرا

ص:224


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 174
2- (2) -سوره ی آل عمران آیه ی 77
3- (3) -سوره ی آل عمران آیه ی 199
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 44
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 76
6- (6) -نهج البلاغه ج 3 ص 106

می گشاید. (1)

5-امام صادق علیه السلام فرمود:خداوند«ذهب»و «فضّه»-طلا و نقره را لعنت فرمود و آندو را جز کسی که از جنس آنها باشد دوست نمی دارد.

راوی می گوید عرض کردم:فدایتان شوم،طلا و نقره؟

فرمود:چنان نیست که تو پنداشته یی؛«ذهب»آنست که موجب ذهاب دین از بین رفتن دین گردد،و«فضّه»آنست که افاضه ی کفر نمایدکفر را روان سازد-. (2)

*** 1-خدای متعال می فرماید: «إِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ- خداوند جانها و اموال مؤمنان را خریداری می کند به آنکه در عوض بهشت برای آنان باشد» (3)

2- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ- ای مؤمنان آیا شما را به تجارتی که از عذاب دردناک نجاتتان دهد راهنمایی کنم:به خدا و رسولش ایمان آورید و در راه خدا با اموال و جانهایتان جهاد نمائید،این اگر بدانید برایتان بهتر است» (4)

3-امیر مؤمنان علی علیه السلام هنگامی که شنید مردی از

ص:225


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 157
2- (2) -بحار الانوار ج 73 ص 141 به نقل از«معانی الاخبار».
3- (3) -سوره ی توبه آیه ی 111
4- (4) -سوره ی صف آیه ی 11-10

دنیا بدگویی می کند فرمود:ای بدگوی به دنیا که به فریبندگی آن فریفته شده یی و فریب اباطیل آنرا خورده یی،آیا فریفته ی دنیایی و آنگاه از آن بدگویی می کنی....

همانا دنیا سرای راستی است برای کسی که نسبت به آن راستی ورزد،و سرای سلامت است برای کسی از آن فهم و درک بدست آورد،و سرای بی نیازی است برای کسی که از آن کسب توشه کند،و سرای پند و موعظه است برای کسی که به آن پند گیرد،محل سجده ی دوستان خدا و محّل نماز فرشتگان الهی و محل نزول وحی خدا،و محل تجارت اولیاء خداوند است که در آن رحمت را کسب کنند و بهشت را سود برند. (1)

ص:226


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 181

7-اسراف(زیاده روی)و تبذیر(بیهوده خرج کردن اموال)واتراف(عیش ونوش و خوشگذرانی)ناپسند و مذموم است

1-خدای متعال می فرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً- تبذیرکنندگان برادران شیطانهایند و شیطان نسبت به پروردگارش بسیار کافر و ناسپاس است» (1)

2- «وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ- اوست(خدایی)که باغهایی که درختانش روی داربست قرار گرفته و باغهایی که درختانش روی داربست قرار نگرفته،و درخت خرما،و کشت که خوراکش گوناگون است،و زیتون،و انار که مشابه یکدیگر و نامشابه یکدیگر است بیافرید.از بار آن هنگامی که بار دهد

ص:227


1- (1) -سوره ی اسراء آیه ی 27

بخورید و حق آنرا روز درویدنش بدهید و اسراف نکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد» (1)

ظاهرا جمله ی «لا تُسْرِفُوا- اسراف نکنید»متعلق به جمله ی «کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ- از میوه اش بخورید»است نه به جمله ی «وَ آتُوا حَقَّهُ- حقش را بدهید».

و فرق میان«تبذیر»و«اسراف»آنست که تبذیر بی جهت مصرف کردن چیزی است بدون انکه علّتی خردمندانه داشته باشد،مثل آنکه چوبی را بی جهت بسوزاند؛ولی اسراف بیش از اندازه مصرف کردن است.

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:برای اقتصاد و میانه روی اسراف را رها کن. (2)

2-و نیز فرمود:کسی که میانه روی کند مخارجش سنگین و تنگدست نمی شود. (3)

3-سخاوتمند باش و تبذیرکار مباش،اندازه گیر و تدبیر کننده باش و سخت گیر مباش. (4)

4-«داود بن سرحان»می گوید:امام صادق علیه السلام را دیدم که میوه را به دست خویش پیمانه می کرد.عرض کردم:

فدایتان شوم چه خوب بود اگر به برخی از فرزندان یا خدمتکارانتان امر می فرمودید بجای شما این کار را انجام می دادند!

ص:228


1- (1) -سوره ی انعام آیه ی 141
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 23
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 185
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 159

فرمود:ای داود!مرد مسلمان را جز سه چیز اصلاح نمی کند:

تفقّه در دین،و شکیبایی بر مصیبت،و تدبیر و اندازه گیری در معاش. (1)

5-امام صادق علیه السلام فرمود:کمال،همه ی کمال در سه چیز است و جزو آن سه چیز«تدبیر و اندازه گیری در معاش»را ذکر فرمود. (2)

6-امام صادق علیه السلام فرمود:وقتی خداوند برای خانواده یی خیر بخواهد،میانه روی در معاش را روزی آنان می فرماید. (3)

7-امام باقر علیه السلام فرمود:سه چیز از نشانه های مؤمن است:اندازه گیری و تدبیر نیکو در معاش،و شکیبایی بر مصیبت،و تفقّه در دین.و فرمود:در مردی که میانه روی در معاش نداشته باشد خیری نیست،و چنین فردی نه صلاح دنیایش را مراعات کرده است نه اصلاح آخرتش را. (4)

8-امام صادق علیه السلام در مورد این آیه: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ. (5)دستت را به گردنت نبندکه هیچ انفاق نکنی-»دست خویش را مشت کرد و فرمود:یعنی اینطور.و در مورد «وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ. (6)و به کلّی نیز آنرا مگشاکه هرچه داری انفاق نمایی-»کف دست خود را باز

ص:229


1- (1) -وسائل ج 12 ص 41 به نقل از«کافی»و«فقیه».
2- (2) -وسائل ج 12 ص 42 به نقل از«کافی».
3- (3) -وسائل ج 12 ص 42 به نقل از«کافی».
4- (4) -وسائل ج 12 ص 42 به نقل از«کافی».
5- (5) -سوره ی اسراء آیه ی 29
6- (6) -سوره ی اسراء آیه ی 29

کرد و فرمود:یعنی اینطور. (1)

9-«عبید بن زرارة»می گوید امام صادق علیه السلام فرمود:ای عبید!اسراف موجب فقر و میانه روی موجب غنی و بی نیازی است. (2)

10-امام کاظم علیه السلام فرمود:من ضمانت می کنم هر کس میانه روی کند فقیر نشود. (3)

ص:230


1- (1) -وسائل ج 12 ص 42 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
2- (2) -وسائل ج 12 ص 41 به نقل از«کافی»و«فقیه»
3- (3) -وسائل ج 12 ص 41 به نقل از«فقیه».

8-خودداری از انفاق مال در آنچه خدا فرمان داده مذموم وناپسند است

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:ای فرزند آدم!آنچه بیش از معاش روزانه ات بدست آوری،در مورد آن انباردار دیگری خواهی بود. (1)

2-و نیز فرمود:خدای سبحان روزی مستمندان را در اموال ثروتمندان قرار داده،پس فقیری گرسنه نمی ماند مگر آنکه ثروتمندی از روزی او بهره ور شده و خدای متعال در مورد آن از ایشان سؤال و بازپرسی خواهد کرد. (2)

3-و نیز فرمود:امور دنیا بر چهار چیز استوار است...

بخشنده یی که در نیکی و احسان خویش بخل نورزد...و هنگامی که ثروتمندی در نیکی و احسانش بخل ورزد فقیر آخرتش را به دنیایش می فروشد. (3)

ص:231


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 196
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 231
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 242

4-و نیز فرمود:آیا ندیدید آنانکه آرزوی دور و دراز دارند و کاخهای بلند بنا می کنند و اموال بسیار گرد می آورند چگونه خانه هاشان گور و گرد آورده هاشان تباه گردید و اموالشان نصیب وارثان شد؟... (1)

5-و نیز فرمود:خدا پدرانتان را بیامرزد!برخی از اموالتان را با انفاق در راه خدا و نیکی و احسان پیش فرستید که برایتان بماند(نفع اخروی آن به شما برسد)و همه را پس از خود وا نگذارید که علیه شما گردد(مسئولیت و جواب اخروی آن بر عهده شما باشد). (2)

6-و نیز فرمود:ای پسر آدم!در مالت وصّی خود باشد و در آن آنچه دوست داری بعد از تو با آن انجام دهند انجام بده. (3)

7-و نیز فرمود:چیزی از مال دنیا پس از خود وامگذار زیرا آنرا برای یکی از این دو وا می گذاری:یا کسی است که در آن به فرمان خدا عمل می کند و او بوسیله ی آنچه شقاوت و مسئولیتش بعهده ی توست به سعادت می رسد.و یا کسی است که در آن به نافرمانی و معصیت خدا عمل می کند و تو در معصیتش کمک او بوده یی.و هیچک از این دو سزاوار آنکه بر خود مقدّم داری نیستند. (4)

8-و نیز فرمود:کسی که نعمتهای الهی بر او فراوان شود نیازمندیهای مردم به او نیز بسیار می گردد،پس آنکه برای خدا آنچه در نعمتها واجب است در آن نیازمندیها انجام دهد

ص:232


1- (1) -نهج البلاغه ج 2 ص 21
2- (2) -نهج البلاغه ج 2 ص 209
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 209
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 252

(با نعمتهایی که خدا به او عطا کرده در رفع نیاز مردم بکوشد و واجبات مالی خود را بپردازد)موجب دوام و بقاء نعمتها شده است،و آنکه آنچه در آن نعمتها واجب است بر پا ندارد و انجام ندهد،آن نعمتها را در معرض زوال و فنا قرار داده است. (1)

9-امام صادق علیه السلام نقل می فرماید که از امام باقر علیه السلام در مورد دینارهای( طلا)و درهمهای( نقره)آنچه در مورد آنها بر مردم واجب است،سؤال شد.فرمود:آنها خاتم های خداوند در زمین است که خدا آنرا موجب اصلاح و درستی امور خلقش قرار داده و بوسیله ی آن شؤون و کاروکسب مردم قوام می یابد، پس کسی که خدا به او دنیار و درهم بسیار داده اگر حق خدای متعال را در آنها رعایت کند و زکاتشان را بپردازد،او کسی است که آنها برایش حلال و پاک و خالص است،و اگر در آن بخل بورزد و حق خدا را نپردازد و از آن ظرف(طلا و نقره)بسازد، تهدیدهای خدا در کتاب آسمانیش بر او درست و سزاوار است؛ خدای متعال می فرماید: «یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ- (2)روزی که آنها را در آتش جهنّم گداخته سازند و روها و پهلوها و پشتهاشان را با آن داغ کنند،این است آنچه برای خویش گنج می کردید پس بچشید آنچه را گنجینه می ساختید» (3)

10-امام باقر علیه السلام فرمود:هنگامی که این آیه نازل

ص:233


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 243
2- (2) -سوره ی توبه آیه ی 35
3- (3) -بحار الانوار ج 73 ص 138 به نقل از«امالی طوسی».

شد «وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ- (1)و کسانی که طلا و نقره را گنج می کنند و آنرا در راه خدا انفاق نمی نمایند به عذابی دردناک بشارتشان ده»رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:آنچه زکاتش داده شود«کنز»نیست هرچند زیر هفت طبقه ی زمین قرار گیرد و آنچه زکاتش داده نشود،«کنز»است اگرچه روی زمین باشد. (2)

ص:234


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 34
2- (2) -بحار الانوار ج 73 ص 139 به نقل از«امالی طوسی».

9-اطمینان و دلبستگی به دنیا مذموم است

1-خدای متعال می فرماید:

«أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ- آیا به زندگانی دنیا به جای آخرت خشنود شده اید» (1)

2- «إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِکَ مَأْواهُمُ النّارُ- کسانی که ملاقات ما را امید نمی برند و به زندگانی دنیا خشنود شده و به آن دلبسته اند و کسانی که از آیات ما غافلند،آنان جایگاهشان آتش دوزخ است» (2)

3- «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ اَلَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ کَلاّ لَیُنْبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ- وای بر هر عیبجوی طعنه زن که مالی گردآورده و آنرا می شمرد،می پندارد مالش او را جاودان می سازد،چنین نیست؛هر آینه در آتش

ص:235


1- (1) -سوره ی توبه آیه ی 38
2- (2) -سوره ی یونس آیه ی 7

خردکننده افکنده خواهد شد» (1)

*** امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دلبستن به دنیا با وجود آنچه از آن می بینی،جهل و نادانی است. (2)

2-و نیز فرمود:مبادا به دلبستگی و چسبیدن اهل دنیا به آن و جنگ و ستیزشان بر سر آن فریفته شوی. (3)

3-و نیز فرمود:دل کندن از آن پر بهره تر از دلبستن به آنست. (4)

4-و نیز فرمود:به دنیا انس گرفتند پس آنان را بفریفت،و به آن اعتماد نمودند پس آنان را به هلاکت افکند؛بنابراین پیشی بگیریدخدا رحمتتان کندبه سوی خانه هایتان که به آباد کردنش فرمان داده شدید. (5)

ص:236


1- (1) -سوره ی همزه آیه ی 5-1
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 246
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 55
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 239
5- (5) -نهج البلاغه ج 3 ص 152

10-دنیا هنگامی که کمک برای امور آخرت باشد پسندیده و ممدوح

است

1-خدای متعال می فرماید: «وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ- و از آنچه روزی ایشان ساختیم انفاق می کنند» (1)

2- «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً- کیست که به خدا قرض الحسنه دهد تا به مراتب بسیار برایش بیفزاید» (2)

3- «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ- مثل آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه یی است که هفت سنبله برآورد» (3)

4- «اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ- آنانکه در آسایش و سختی انفاق می کنند» (4)

5- «وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ... ...وَ الْمُؤْتُونَ

ص:237


1- (1) -سوره ی بقره آیه ی 3
2- (2) -سوره ی بقره آیه ی 244
3- (3) -سوره ی بقره آیه ی 261
4- (4) -سوره ی آل عمران آیه ی 134

اَلزَّکاةَ... ...أُولئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ أَجْراً عَظِیماً- مؤمنان به آنچه بر تو نازل شده ایمان می آورند...و دهندگان زکات...به آنان پاداشی بزرگ خواهیم داد» (1)

6- «اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا- آنانکه نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان ساختیم انفاق می کنند،آنان حقیقتا مؤمنانند» (2)

7- «وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ- و آنانکه انجام دهنده ی زکاتند» (3)

8- «وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ- و کسی که از بخل خویش نگهداشته شود،ایشان رستگارانند» (4)

9- «إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ- اگر به خدا قرض الحسنه بدهید آنرا برایتان دو برابر می سازد و شما را می آمرزد و خداوند سپاسگزار بردبار است» (5)

10- «وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلاّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ- و اموال و فرزندانتان نیست که شما را نزد ما مقرّب می سازد،مگر کسی که ایمان آورد و کار شایسته کند که برای ایشان به جهت آنچه انجام داده اند پاداش دو برابر خواهد بود و آنان در غرفه های( بهشت)آسوده و ایمنند» (6)

ص:238


1- (1) -سوره ی نساء آیه ی 162
2- (2) -سوره ی انفال آیه ی 3
3- (3) -سوره ی مؤمنون آیه ی 4
4- (4) -سوره ی حشر آیه ی 9
5- (5) -سوره ی تغابن آیه ی 17
6- (6) -سوره ی سبا آیه ی 37

وجه دلالت این آیات بر منظور ما آنست که چون«انفاق»و «زکات»و«قرض»پسندیده و ممدوح است بنابراین آنچه این کارها متوقف بر آن می باشد یعنی«مال»نیز پسندیده و ممدوح خواهد بود،زیرا وجود مال هرچند از قبیل«شرط وجوب»است نه«شرط واجب»-و بهمین جهت تحصیل مال برای آنکه به حدّ نصاب برسد وز کات آنرا بپردازد واجب نیست در عین حال از مطلوب بودن زکات،مطلوب بودن مال نیز در صورتیکه در راه خدا انفاق شود،استفاده می شود.و بنابراین دلیل مطلوب بودن هر کار شایسته یی که متوقف بر وجود مال باشد،مانند ساختن مسجدها و مدرسه ها و خیابانها و راهها و انجام حج و بر پا داشتن شعائر دینی و غیر اینها،بر مطلوب بودن تحصیل مال دلالت دارد.

*** و امّا روایات:

1-امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:دنیا برای غیر دنیا آفریده شده نه برای خود دنیا(خودش هدف نیست). (1)

2-دنیا سرای عبور است نه سرای اقامت،و مردم در آن دو گونه اند،یکی آنکه خود را در آن فروخت و به هلاکت افکند،و دیگری آنکه خود را خرید و آزاد ساخت. (2)

3-دنیا برای کسی که از آن توشه بگیرد سرای ثروت و بی نیازی است. (3)

4-و بدانکه تو برای آخرت آفریده شدی نه برای دنیا. (4)

ص:239


1- (1) -نهج البلاغه ج 3 ص 262
2- (2) -نهج البلاغه ج 3 ص 182
3- (3) -نهج البلاغه ج 3 ص 181
4- (4) -نهج البلاغه ج 3 ص 54

5-از دنیا توشه یی بردارید که فردا(در آخرت)با آن خود را حفظ کنید! (1)

6-بد تجارتی است که دنیا را بهای خود و عوض آنچه برای تو نزد خداست بدانی،و برخی از ایشان با کار آخرت دنیا را می خواهد و با کار دنیا آخرت را نمی خواهد. (2)

7-آگاه باشید دنیا سرایی است که نجات از آن نیست مگر در آن...پس آنچه از دنیا برای دنیا گرفته شود از آن بیرون می روند و درباره ی آن مورد محاسبه و مسئولیت قرار می گیرند،و آنچه از دنیا برای غیر دنیا گرفته شود،بر آن وارد می شوند و در ان اقامت می کنند. (3)

8-آنچه را که برایتان می ماند(نعمتهای اخروی)بوسیله ی آنچه از دستتان می رود(خواسته های دنیوی)خریداری کنید. (4)

9-بندگان برگزیده ی خداوند؛کم دنیا را که پایدار نیست به بسیار آخرت که فنا ندارد فروختند. (5)

10-و باید از سرای رفتنش(دنیا)برای سرای اقامتش (آخرت)توشه بردارد. (6)

11-دنیا برای اقامت شما خلق نشده بلکه برای عبور و گذشتن شما آفریده شده است تا در آن توشه یی از اعمال برای سرای اقامت(آخرت)بردارید. (7)

12-ای مردم!جز این نیست که دنیا سرای گذشتن و

ص:240


1- (1) -نهج البلاغه 68/1 و 107
2- (2) -نهج البلاغه 74/1
3- (3) -نهج البلاغه 104/1
4- (4) -نهج البلاغه 105/1
5- (5) -نهج البلاغه 103/2
6- (6) -نهج البلاغه 147/1
7- (7) -نهج البلاغه 22/2

آخرت سرای اقامت است،پس از محلّ عبورتان برای محلّ اقامتتان توشه بگیرید...در آن آزمایش می شوید و برای غیر آن آفریده شده اید. (1)

13-آماده ی سفر شوید خدا رحمتتان کند که مسلما در میانتان به کوچیدن ندا داده اند(رحلت از دنیا سرنوشت حتمی شماست)،و تمایل به دنیا را کم کنید و با توشه ی شایسته یی که نزد شماست به دنیا پشت کرده بروید... (2)

14-بر شما باد جدّیت و کوشش...و توشه گیری در سرای توشه.و زندگانی دنیا شما را نفریبد آنچنانکه افراد پیش از شما را فریفت.. (3)

15-نباید برترین چیزی که برای خود از دنیایت بدست می آوری رسیدن به لذّتی یا فرو نشاندن خشمی باشد،بلکه باید میراندن باطلی یا زنده کردن حقی باشد. (4)

16-و باید شادمانی تو به آنچه از پیش فرستاده یی(اعمال صالح)باشد و تأسفت بر آنچه پس از خویش وا گذاشته یی. (5)

17-باید مرد از خود برای خود توشه بگیرد...و از فانی برای باقی و از آنچه از دست می رود برای آنچه جاوید است. (6)

18-بزرگی این خانه را در دنیا می خواهی چه کنی...و آری اگر بخواهی با آن به(بهره های)آخرت برسی،در آن میهمان را پذیرایی و به خویشان نیکی و رسیدگی کن،در این صورت با

ص:241


1- (1) -نهج البلاغه 209/2
2- (2) -نهج البلاغه 209/2
3- (3) -نهج البلاغه 251/2
4- (4) -نهج البلاغه 139/3
5- (5) -نهج البلاغه 139/3
6- (6) -نهج البلاغه 257/2

آن به آخرت می رسی. (1)

19-هرکس خداوند به او مالی عطا کند باید با آن به خویشان نیکی و رسیدگی نماید،و میهمانی نیکو دهد و اسیر و گرفتار را نجات بخشد،و به مستمند و مقروض عطا کند.و باید در ادای حقوق(صاحبان حق)و در پیش آمدها برای رسیدن به پاداش اخروی شکیبایی ورزد.نائل شدن به این خصلتها شرف بزرگواریهای دنیوی و نیل به فضیلتهای اخروی است انشاء اللّه. (2)

20-و بوسیله ی دنیا آخرت بدست می آید. (3)

21-امام علیه السلام در حالیکه کفش خود را وصله می کرد فرمود:به خدا سوگند این کفش نزد من از فرمانروایی بر شما بهتر است مگر آنکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را دفع کنم. (4)

22-مردم در دنیا دو گونه عمل می کنند،یکی آنکه برای دنیا عمل می کند که این،دنیایش او را از آخرتش بازداشته است...و دیگری آنکه برای بعد از آن عمل می کند و این آنچه از دنیا دارد بدون عملی به او می رسد و او هر دو بهره(بهره ی دنیوی و اخروی)را بدست آورده و هر دو سرا(سرای دنیا و سرای آخرت)را با هم مالک شده و نزد خداوند نیز آبرومند است. (5)

23-پرهیزکاران هم نعمتهای نزدیک دنیا و هم بهره های دور آخرت را دارند،با اهل دنیا در دنیایشان شریکند و اهل دنیا در

ص:242


1- (1) -نهج البلاغه 213/2
2- (2) -نهج البلاغه 33/2
3- (3) -نهج البلاغه 63/2
4- (4) -نهج البلاغه 76/1 و نزدیک به همین مضمون در 32/1
5- (5) -نهج البلاغه 217/3

آخرت ایشان شرکت ندارند،در دنیا در برترین مسکنها سکونت دارند و بهترین خوراکها را می خورند و از آنچه دنیاداران بهره می گیرند بهره ورند،و از آنچه جبّاران متکبّر دارند برخوردارند، در عین حال از دنیا با توشه یی کامل و تجارتی پرسود می روند،در دنیایشان به لذّت زهد در دنیا رسیده اند،و به اینکه فردا در آخرتشان همسایگان خدایند یقین دارند. (1)

24-مال و پسران،کشت و بهره ی دنیوی است و عمل صالح کشت و بهره ی اخروی.و گاهی خدای متعال هر دو را به گروههایی عطا می فرماید. (2)

*** 25-امام صادق علیه السلام فرمود:خداوند به بنده یی سی هزار(درهم یا دینار)عطا نکرده که خیر او را خواسته باشد.و فرمود:هرگز مردی ده هزار(درهم یا دینار)از حلال جمع نکرده است،و مسلّما خداوند هر دو را(دنیا و آخرت را)به گروههایی می دهد در صورتیکه به خویشاوند عطا کنند و به عمل صالح موفق شوند؛و مسلّما خداوند به گروهی دنیا و آخرت را با هم عطا فرموده است. (3)

26-امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ی «مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ- کسی که کشت آخرت را

ص:243


1- (1) -نهج البلاغه 31/3
2- (2) -نهج البلاغه 56/1
3- (3) -بحار 66/72 به نقل از«تمحیص».

بخواهد در کشت او(یعنی در پاداش اخرویش)می افزاییم،و کسی که کشت دنیا را می خواهد از آن به او می دهیم و برای او در آخرت بهره یی نیست» (1)فرمود:مال و پسران کشت دنیا و عمل صالح کشت آخرت است،و گاهی خدا هر دو را به گروههایی عطا می فرماید. (2)

ظاهر آیه حاکی از آنست که دنیا و آخرت با هم جمع نمی شوند،ولی روایتی که در تفسیر آن ذکر شد دلالت دارد که مفاد آیه حکمی کلّی نیست بکله گاهی خداوند دنیا و آخرت را برای گروههایی جمع می فرماید،هرچند«قد»افاده ی تقلیل می کند (یعنی به ندرت چنین چیزی اتفاق می افتد).

27-«ابو بصیر»می گوید:خدمت امام باقر علیه السلام، ثروتمندان شیعه را یاد کردیم،گویا مام از آنچه از ما در مورد آنها شنید بدش آمد؛فرمود:ای ابا محمد!هنگامی که مؤمن دارا و مهربان و رسیدگی کننده به خویشان و نیکوکار به یارانش باشد خداوند پاداش آنچه در نیکوکاری انفاق می کند دو بار دو برابر عطا می فرماید زیرا خدا در کتاب خود می فرماید: «وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلاّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ- (3)و اموال و فرزندانتان نیست که شما را نزد ما مقرّب می سازد،مگر کسی که ایمان آورد و کار شایسته کند که

ص:244


1- (1) -سوره ی شوری آیه ی 20
2- (2) -بحار 63/72 به نقل از«تفسیر قمی».
3- (3) -سوره ی سبا آیه 37

برای ایشان به جهت آنچه انجام داده اند پاداش دو برابر خواهد بود و آنان در غرفه های( بهشت)آسوده و ایمنند». (1)

28-رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرمودند:ثروت و بی نیازی کمک خوبی برای تقوای الهی است. (2)

29-امام صادق علیه السلام فرمود:دنیا کمک خوبی برای آخرت است. (3)

30-امام صادق علیه السلام فرمود:دنیا برای آخرت کمک خوبی است. (4)

31-امام باقر علیه السلام فرمود:دنیا برای طلب آخرت کمک خوبی است. (5)

32-در وصیت«مفضل بن عمر»آمده است:از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود:به برخی از دنیا برای آخرت کمک بگیرید و سربار مردمان نباشید. (6)

33-مردی خدمت امام صادق علیه السلام ثروتمندان را یاد کرد و از آنان بدگویی نمود،امام فرمود:ساکت باش،ثروتمند اگر رسیدگی کننده ی به خویشانش و نیکوکار به برادرانش باشد خداوند پاداش او را دو برابر می سازد زیرا خدا می فرماید: «وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلاّ مَنْ آمَنَ وَ

ص:245


1- (1) -بحار 63/72 به نقل از«علل الشرایع».
2- (2) -وسائل 16/12 به نقل از«کافی»و«فقیه».
3- (3) -وسائل 16/12 به نقل از«کافی».
4- (4) -وسائل 17/12 به نقل از«کافی»و«فقیه».
5- (5) -وسائل 17/12 به نقل از«کافی».
6- (6) -وسائل 18/12 به نقل از«کافی».

عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ- و اموال و فرزندانتان نیست که شما را نزد ما مقرّب می سازد،مگر کسی که ایمان آورد و کار شایسته کند که برای ایشان به جهت آنچه انجام داده اند پاداش دو برابر خواهد بود و آنان در غرفه های( بهشت)آسوده و ایمنند» (1)

34-«عمرو بن جمیع»می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:خیری نیست در کسی که گردآوری مال از راه حلال را دوست نداشته باشد تا با آن آبروی خویش حفظ کند و قرضش را بپردازد و به خویشاوندش رسیدگی نماید. (2)

35-مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:به خدا سوگند ما طالب دنیائیم و دوست داریم که به ما داده شود،امام فرمود:دوست داری با آن چه کنی؟

عرض کرد:با آن خودم و خانواده ام را تأمین نمایم وصله ی رحم کنم و صدقه بدهم و حج و عمره بجای آورم.

فرمود:این طلب دنیا نیست،طلب آخرت است. (3)

این روایت از بهترین روایات در این موضوع و شرح دهنده ی روایات سرزنش و ستایش دنیا است و بر آنها حکومت دارد و جلوی آنها قرار می گیرد،و گویای آنست که:طلب دنیا اگر برای منظور پسندیده و شرعی باشد طلب دنیا نیست و طلب آخرت محسوب می شود.

ص:246


1- (1) -بحار 2/103 به نقل از«تفسیر قمی».و آیه در سوره ی سبا آیه ی 37 است.
2- (2) -وسائل 19/12 به نقل از«کافی»و«فقیه»و«ثواب الاعمال»و«تهذیب».
3- (3) -وسائل 19/12 به نقل از«کافی»و«تهذیب».

36-«عمر بن سیف»می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود:طلب روزی از راه حلال را رها مکن که آن کمک تو در دینت می باشد،و شترت را ببند و توکّل کن. (1)

37-«عقرقوفی»می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:از ابوذررحمت خدا بر اوچیزی نقل می کنند که گفته است:سه چیز است که مردم دشمن دارند و من آنها را دوست دارم.مرگ را دوست دارم،و فقر را دوست دارم،و بلا را دوست دارم!

امام فرمود:این موضوع آنطور نیست که شما روایت می کنید، منظور او این است که مرگ در فرمان خدا از زندگی در نافرمانی خدا نزد من محبوبتر است،و فقر در فرمان خدا از بی نیازی در نافرمانی خدا نزد من محبوبتر است،و بلا در فرمان خدا از سلامتی در نافرمانی خدا نزد من محبوبتر است. (2)

38-امام صادق علیه السلام فرمود:خدای متعال(به موسی کلیم اللّه)فرمود:ای موسی!دنیا سرای عذاب و سختی است و آنرا ملعون قرار دادم،هرچه در آن است ملعون است مگر آنچه برای من باشد. (3)

39-«اسباط بن سالم»می گوید خدمت امام صادق علیه- السلام شرفیاب شدم،امام پرسید:«عمر بن مسلم»چه می کند؟

عرض کردم:خوب است ولی تجارت را رها کرده است.

ص:247


1- (1) -وسائل 20/12 به نقل از«مجالس ابن الشیخ».
2- (2) -بحار 39/72 به نقل از«معانی الاخبار».
3- (3) -بحار 121/73 به نقل از«روضة الواعظین».

امام علیه السلام سه بار فرمود:کار شیطان است.و فرمود:آیا نمی داند که رسول خدا صلی اللّه علهی و آله از کاروانی که از شام آمده بود خریداری کرد و در دادوستد سود نمود چنانکه قرضش را پراخت و(از آن سود)در میان خویشان خود تقسیم فرمود؟ خداوند می فرماید: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ- مردانی که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد» (1)،قصّه گو(و معرکه گیر)می گوید آنان تجارت نمی کردند!(این قصّه گویان)دروغ می گویند،آنان نماز را در وقت آن وا نمی گذاشتند و افضل از کسی هستند که به نماز حاضر شود ولی تجارت نکند. (2)

40-«روح بن عبد الرّحیم»از امام صادق علیه السلام نقل می کند که در مورد آیه ی «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ- مردانی که تجارت و خریدوفروش آنان را از یاد خدا باز نمی دارد» (3)فرمود:آنها اهل تجارت بودند و چون وقت نماز می شد تجارت را رها کرده به سوی نماز می رفتند و اجر آنان بزرگتر از کسی است که تجارت نمی کند. (4)

ص:248


1- (1) -سوره ی نور آیه ی 37
2- (2) -وسائل 6/12 به نقل از«کافی»و«تهذیب»
3- (3) -سوره ی نور آیه ی 37
4- (4) -وسائل 8/12 به نقل از«فقیه».

پایان آنچه گذشت آیات و روایاتی است که می خواستیم ذکر کنیم،و ممکن است پژوهنده عناوین دیگری نیز بیابد، همچنانکه ممکن است برخی از عناوین یاد شده را به برخی دیگر ارجاع یا برخی را ضمن برخی دیگر قرار دهد؛بهر حال ما ادّعای آنکه همه ی آیات و روایات مربوطه را ذکر کرده باشیم نداریم، همچنانکه مدّعی ذکر همه ی عناوین و نیز تشخیص کامل عناوین نیستیم،و فقط می گوییم:این بحث تا آنجا که ما می دانیم نو و تازه است،بر تو باد که در تکمیل آن بکوشی.

و خلاصه ی آنچه از این بحث بدست می آید آنکه:بین آیات و روایات اصلا تعارضی نیست،و دنیا به معنای اعم آن،بخودی خود نه پسندیده و نه ناپسند است،و اگر در امور مشروع و در راه جلب رضایت خدای متعال بکار رود نیک و پسندیده و ممدوح،و اگر در امور نامشروع و غیر معقول بکار رود ناپسند و مذموم خواهد بود.

و خدای متعال به تحصیل دنیا به معنای اعم آن فرمان داده

ص:249

زیرا آشکار است که انسان با آن پاداش اخروی را کسب می کند و در امور دنیا و آخرتش به آن نیازمند است،و رسیدن به کمالات نیز متوقف بر آنست.

آری،دنیا موجب خسران و زیان نیز هست،زیرا انسان با آن از حق رو می گرداند و تبذیر و اسراف می کند،و به مردم ستم روا می دارد،و در زمین سرکشی می نماید و فساد براه می اندازد.

بنابراین دنیا وسیله ی آزمایش و امتحان انسان است؛خدای متعال می فرماید: «إِنّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً- ما آنچه بر زمین است زینت آن قرار دادیم تا ایشان را بیازماییم کدامشان بهتر عمل می کنند» (1)

و می فرماید: «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ- جز این نیست که اموال و فرزندانتان فتنه و آزمایشی است،و نزد خدا پاداشی بزرگ است» (2)

بنابراین از آنچه ذکر شد بدست می آید که عرف میان ادّله ی مختلف را بدین گونه وفق می دهد که دنیا اگر وسیله ی کسب آخرت و معنویات باشد پسندیده و اگر خود هدف و منظور واقع شود ناپسند و مذموم است.

و نیز ممکن است بگوییم:از آیات و روایاتی که می گوید دنیا فضل از جانب خدا و رحمت و پاداش نیکوکاران و مؤمنان است،استفاده می شود که:دنیا به معنای اعم آن بخودی خود محبوب و پسندیده است و این با آنکه گاهی بالعرض هم پسندیده

ص:250


1- (1) -سوره ی کهف آیه ی 7
2- (2) -سوره ی تغابن آیه ی 15

قرار گیرد منافاتی ندارد.

و در این صورت،موافقت و جمع میان ادّله بدین گونه ممکن است که:دنیا به معنای اعم آن بخودی خود،و اگر وسیله ی کارهای خیر قرار گیرد بالعرض،پسندیده و محبوب است،و اگر وسیله ی کسب معاصی و کارهای زشت شود بالعرض ناپسند و مذموم است.و انصاف آنست که این جمع بندی قوی و استواری است و روایات رسیده از خاندان عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین آنرا تأیید و تأکید می کند.

ص:251

گفتار علاّمه ی مجلسی علامه ی مجلسی رحمة اللّه علیه در سخنانش برای جمع میان دو دسته از دلائل،وجوهی ذکر کرده که شاید بازگشت آن به برخی از آنچه ما ذکر کردیم باشد،در عین حال ذکر گفتار ایشان خالی از فائده نیست:

در ذیل حدیث 94/4 پس از سخنانی فرموده است:«اهل تسنّن در برتری«فقر»بر«غنی»و«کفاف»یا بر عکس آن چهار نظر دارند که سوّم آن برتری«کفاف»و چهارم توقف در مطلب و عدم ترجیح هریک است.و معنای«کفاف»آنست که نه محتاج باشد و نه زیادی داشته باشد.و تردیدی نیست که«فقر»نسبت به حال اکثر مردم سالم تر و نیکوتر،و«غنی»نسبت به حال برخی بهتر است.پس سزاوار است که مؤمن به هرچه خدا به او عطا کرده و صلاح او را در آن دانسته،راضی باشد.در دعاهای رسیده از پیشوایان معصوم خواستن فقر از خدا نیامده بلکه در اکثر دعاها پناه بردن به خدا از فقری که موجب شقاوت شود و از غنایی که

ص:252

سبب طغیان گردد آمده است.» (1)

و نیز در ذیل حدیث 94/26«کاد الفقر ان یکون کفرا- فقر ممکن است به کفر بینجامد»پس از نقل سخنان بسیار از اهل تسنّن فرموده است:«و من می گویم:جمع میان روایاتما، انست که«فقر»و«غنی»هریک نعمتی از نعمتهای خداست که هریک را بنا بر علمی که به مصالح کامله دارد به هرکس بخواهد عطا می کند،و بر بنده ی خدا لازم است که بر فقر شکیبایی ورزد بلکه شکرگزار آن باشد و اگر بی نیازی به او عطا کرد شکرگزاری کند و به وظایفی که مقتضای آنست عمل نماید.

و در صورتی که مستمند و ثروتمند هریک به آنچه مقتضای حالشان است عمل کنند،احتمال قویتر آن است که فقیر صابر از غنّی شاکر ثواب و پاداش بیشتری دارد،ولی مراتب احوال هر دو بسیار گوناگون و مختلف است و نمی توان در مورد هیچیک از دو طرف حکمی کلّی کرد،و ظاهرا«کفاف»سالمتر و بی خطرتر از فقر و غنی است،و بهمین جهت طلب کفاف در بیشتر دعاها آمده و پیامبر صلّی الله علیه و آله برای خاندان و عترت خویش از خدا طلب کفاف می کرد» (2)

و نیز در ذیل حدیث 95/3 فرموده است:«و نیز این روایات بر ناپسند بودن فراوانی اموال و فرزندان دلالت دارد و روایات در این مورد مختلف است،و در بسیاری از دعاها طلب غنا و فراوانی اموال و فرزندان آمده و در بسیاری از آنها مذمت فقر و پناه بردن به

ص:253


1- (1) -بحار 7/72
2- (2) -بحار 34/72

خدا از آن ذکر شده،و جمع میان آنها مشکل است،و ممکن است جمع میان آنها به این باشد که:غنا و ثروتمندی پسندیده و ممدوح آنست که وسیله ی تحصیل آخرت باشد و مانع پراختن به طاعات و عبادات نگردد،چنانکه فرموده اند:«نعم المال الصّالح للعبد الصّالح- چه خوب است مال حلال برای بنده ی شایسته»(مال را کز بهر دین باشی حمول- «نعم مال صالح خواندش رسول)و این کم و نایاب است؛و فقر ناپسند آنست که بر آن صبر نتواند و موجب تن دادن به ذلّت و نیاز به مردم شود...و تردیدی نیست که فراوانی اموال و فرزندان و خدمتکاران غالبا موجب غفلت از یاد خدا و آخرت است،همچنانکه خدای سبحان می فرماید: «أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ- جز این نیست که اموال و فرزندانتان فتنه و آزمایشی است» (1)و نیز می فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی- همانا انسان چون ببیند بی نیاز شده طغیان می ورزد» (2)ولی اگر داشتن این چیزها مانع تحصیل آخرت نشود و مظنور از آنها اطاعت خدا باشد،آنها از نعمتهای الهی برای کسانی که خدا صلاح ایشان را در آن دانسته می باشد؛و گویا این روایات رسیده در مورد فقر و غنی محمول بر اغلب موارد است» (3)

و نیز در ذیل حدیث 122/30:«و ما باید معنای دنیا و مذموم از آنرا ذکر کنیم زیرا این موضوع بر بیشتر مردمان مشتبه شده، بسیاری از آنان مطلب حقّی را دنیا می نامند و از آن بدگویی

ص:254


1- (1) -سوره ی تغابن آیه ی 15
2- (2) -سوره ی علق آیه ی 6-7
3- (3) -بحار 60/72

می کنند و متقابلا چیزی را که عینا دنیای ناپسند است برمی گزینند و آنرا زهد می نامند و مطلب را بر افرادی که نمی دانند مشتبه می سازند.

بدان که دنیا بر معانی مختلفی اطلاق می شود:

اوّل:زندگی دنیا؛و این مطلقا ناپسند و از چیزهایی که بد داشتن و رها کردنش واجب باشد نیست،بلکه ناپسند آن،آنست که بقای در دنیا را برای انجام معاصی و کارهای باطل دوست بدارد...و نتیجه آنکه اگر کسی زندگی و بقا و عمر را برای منظورهای ناروا بخواهد،این ناپسند و مذموم است و کسی که بقا را برای طاعات و عبادات و کسب کمالات و تحصیل سعادتها بخواهد پسندیده و ممدوح و عین آخرت است و بهمین جهت انبیاء و اوصیاء طول عمر و بقای در دنیا را می خواستند...

دوّم:دینار و درهم و اموال دنیا و کالاهای آن؛و این نیز بکلّی مذموم نیست بلکه مذمومش آنهایی است که از حرام یا شبه ناک بدست آید یا وسیله ی این دو شود و بازدارنده ی از یاد خدا و مانع از عبادت خدا باشد و یا چنان به آنها دلبسته باشد که در حقوق واجب و مستحب بذل و انفاق نکند...

سوّم:کامیابی به لذتهای دنیا از قبیل خوردنیها و نوشیدنیها و پوشیدنیها و همسرها و مرکبها و خانه های وسیع و نظایر اینها؛که در استحباب لذت جویی به بسیاری از اینها در صورتی که مشتمل حرام و شبهه ناک یا اسراف و تبذیر نباشد،و نیز در سرزنش و مذمت ترک اینها و رهبانیت...روایات بسیار رسیده است.

چون این را دریافتی بدان که آنچه از مجموع آیات و روایات

ص:255

آنطور که ما می فهمیم بدست می آید آنست که دنیای مذموم، مرکب از مجموع اموری است که انسان را از طاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت باز می دارد؛و دنیا و آخرت دو رقیب مقابل یکدیگرند و آنچه موجب رضایت خدای متعال و قرب به او شود از آخرت است هرچند بر حسب ظاهر از اعمال دنیا باشد...» (1)

و الحمد للّه اوّلا و آخرا.

ص:256


1- (1) -بحار 61/73-63

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109