ارتباط با آل محمد علیهم السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : حسینی بهارانچی، سید محمد، 1323 -

عنوان و نام پدیدآور : ارتباط با آل محمد علیهم السلام/ نویسنده محمدحسین بهارانچی.

مشخصات نشر : اصفهان : بینش آزادگان ‫، 1398.

مشخصات ظاهری : 117ص.

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11 ق. - فضایل.

موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11 ق. - مدایح و مناقب.

موضوع : چهارده معصوم -- فضایل.

رده بندی کنگره : BP36/الف25م80423

رده بندی دیویی : 297/93

ص:1

اشاره

ارتباط با آل محمد علیهم السلام

یاایّها الذین آمنوا اتقوا الله وکونوا مع الصادقین (توبه /119)

ص:2

فهرست مطالب

خطبة الکتاب5

انگیزه تألیف6

مقام و منزلت اهل البیت(علیهم السلام) نزد خداوند8

فضایل اهل البیت از زبان معصومین(علیهم السلام)11

اهمیّت ارتباط با آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)14

ائمه هدایت و ائمه ضلالت17

راههای ارتباط با محمّد و آل محمّد(علیهم الصلاة و السلام)18

شکر نعمت ولایت آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)28

ولایت محمّد و آل محمّد و نجات در دنیا و آخرت32

برکات دوستی با آل محمّد(علیهم السلام)34

محبّت اهل البیت(علیهم السلام) و ارفاق ملک الموت37

در قیامت هر جمعیتی را با امام و پیشوای آنان صدا می زنند41

زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه معصومین(علیهم السلام)42

زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام)43

زیارت امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا45

زیارت امام حسین(علیه السلام) روز عرفه45

زیارت امام حسین(علیهالسلام) روز اول رجب و اول شعبان و نصف آنها46

زیارت امام حسین(علیه السلام) در کربلا شب اول وشب نیمه و وسط و شب قدر و شب آخر ماه رمضان47

زیارت امام حسین(علیهالسلام) روز عاشورا48

عنایات آل محمّد(علیهم السلام) به شیعیان و دوستان خود49

بشارتهای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دربارة شیعیان ودوستان امیرالمؤمنین(علیه السلام)54

انتظار فرج آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین)58

دعا برای فرج آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین)62

استغاثه به حضرت مهدی و ائمه دیگر(علیهم السلام)63

ص:3

صلوات بر محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین65

نگاه به چهرة مبارک امیرالمؤمنین(علیه السلام)68

نگاه به ذریّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم)69

نجات ذریّه فاطمه(علیهاالسلام) و منسوبین او از آتش دوزخ70

مجالس ذکر آل محمّد(علیهم السلام)72

نشستن در مجالس ذکر خداوند؟73

ذکر فضائل و مصائب آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین)75

مذاکرة احادیث و احیای معارف اهل البیت(علیهم السلام)77

صله و احسان به آل محمّد(علیهم السلام) و شیعیان آنان79

اقامه مجالس عزا برای مصائب محمّد وآل محمّد(علیهم السلام)81

گریه برای مظلومیت اهل البیت به ویژه حضرت سیدالشهداء و عزیزان و اهل بیت آن حضرت(علیهم السلام)84

خواندن شعر در مصائب امام حسین(علیه السلام)86

پاداش یاد امام حسین(علیه السلام)87

پاداش غم و اندوه در مصائب آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)88

پاداش لعنت بر قاتلین امام حسین(علیه السلام)88

اسباب دوری از محمّد وآل محمّد(علیهم السلام)90

راههای جدا شدن از آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) به طور تفصیل92

آزار به محمّد و آل محمّد(علیهم السلام)103

آزار به حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام)106

ناله حضرت فاطمه(علیهاالسلام) در قیامت107

ورود فاطمه(علیهاالسلام) به صحرای محشر108

آزار به امیرالمؤمنین(علیه السلام)110

آزار به اهلبیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)114

آزار به شیعیان محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)115

دور نمای کتاب

ص:4

قال الله سبحانه: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ

وقال سبحانه : یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (1)

و قال سبحانه : «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُون» (2)

و قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) : «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلوا بعدی أبداً و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض». (3)

و قال صلّی الله علیه و آله و سلّم : «إنّ مثل أهل بیتی فی أمّتی مثل سفینة نوح من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق» (4)

و قال صلی الله علیه و آله و سلّم: « انّ امّة موسی علیه السلام افترقت بعده علی احدی و سبعین فرقةً، فرقة منها ناجیة و سبعون فی النار، و افترقت امّة عیسی علیه السلام بعده علی اثنتین و سبعین فرقةً، فرقة منها ناجیه و احدی و سبعون فی النار، و انّ أمّتی ستفترق بعدی علی ثلاث و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة و اثنتان و سبعون فی النار». (5)


1- مائده/57-55.
2- بقره/ 257-256.
3- مسند احمد بن حنبل ج3/14.
4- کتاب سلیم بن قیس، ص 127.
5- خصال ص585.

ص:5

خطبة الکتاب

الحمدلله الذی خصّ محمّداً و آله علیهم الصلاة والسلام بالکرامة، و حباهم بالرسالة والامامة، و خصّهم بالوسیلة، و جعلهم ورثة الإنبیاء، و ختم بهم الانبیاء و الأوصیاء ، و علّمهم علم ما کان و ما یکون و «جعل أفئدةّ من الناس تهوی الیهم .

اللّهمّ فصلّ علی محمّدٍ و آله الطاهرین، الذین أذهبت عنهم الرجس وطهّرتهم تطهیرا و افعل بنا بهم ما انت أهله فی الدین و الدنیا و الآخرة، انّک علی کلّ شیءٍ قدیر، و صلّ علی جمیع الانبیاء والمرسلین وعلی أتباع الرسل و مصدّقیهم من أهل الأرض بالغیب عند معارضة المعاندین لهم بالتکذیب، و الإشتیاق إلی المرسلین بحقایق الإیمان، فی کل دهرٍ و زمانٍ أرسلت فیه رسولاً، و أقمت لأهله دلیلاً من لدن آدم إلی محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) من أئمة الهدی، و قادة أهل التقی علی جمیعهم السلام، فاذکرهم منک بمغفرةٍ و رضوانٍ.

اللّهمّ و صلّ علی أصحاب محمّدٍ خاصة، الذین أحسنوا الصحابة و الذین أبلوا البلاء الحسن فی نصره، و کافوه و أسرعوا إلی وفاته، و سابقوا إلی دعوته، و استجابوا له حیث أسمعهم حجة رسالاته، و فارقوا الأزواج و الأولاد فی اظهار کلمته، وقاتلوا الأباء و الأبناء فی تثبیت نبوّته، و انتصروا به، و من کانوا منطوین علی محبّته، یرجون تجارة لن تبور فی مودّ ته، و الذین هجرتهم العشائر إذا تعلّقوا بعروته، و انتفت منهم القرابات إذا سکنوا فی ظلّ قرابته.

اللّهمّ فأرضهم من رضوانک، و أوصل إلی التابعین لهم بإحسانٍ، الذین « یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالْإِیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِیم» الّلهمّ و صلّ علی التابعین من یومنا هذا إلی یوم الدین». (1)


1- اقتباس از سخنان امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه

ص:6

انگیزه تألیف

هدف از تالیف این کتاب، یادآوری دوستان و شیعیان اهل البیت(علیهم السلام) نسبت به خاندان نبوّت و وظیفه سنگین قبول ولایت آنان ، و اطاعت و مودّت و انتظار فرج و کسب معارف دین از آن بزرگواران و نشر مکتب علوی و اتصال و کسب فیض از آن منابع نورانی و هادیان راه حق و کشتی-های نجات امّت می باشد، چرا که خداوند ارتباط و اتصال با آنان را در آیه:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین» (1)

بر ما واجب نموده و رسول او(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز نجات ما را مشروط به تمسّک به کتاب خدا و عترت و اهل بیت خود کرده و می فرماید:

«إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض».

و مفهوم این حدیث متواتر این است که اگر ما از قرآن و عترت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دور شویم گمراه خواهیم شد، و همان گونه که قرآن هادی و نور و برهان و تبیان کلّ شیء و صراط مستقیم و ... می باشد اهل البیت(علیهم السلام) نیز چنین می با شند ، و هرگز کسی بدون راهنمایی آنان نجات نخواهد یافت، و مَثَل آنان مَثَل کشتی نوح است، از این رو هر کس داخل ولایت آنان نشود هلاک خواهد شد، چرا که آنان با حق، و حق با آنان است و هر کجا آنان باشند، حق نیز همان جا خواهد بود، و هر کس به طرف آنان برود نجات می یابد، و هر کس به طرف دیگران برود هلاک خواهد شد، و راه نجات منحصر به پذیرش امامت و ولایت آنان است، و بدون آنان، حتی قرآن، هادی و راهنمای کسی نخواهد بود، چرا که آنان مبیّنین و مفسّرین قرآنند و اسرار قرآن را جز آنان کسی نمی داند، و آنان با قرآنند و قرآن با آنان است.

از این رو این طلبه ناچیز به خاطر آنچه گذشت، خواستم به دوستان اهل البیت(علیهم السلام) یادآوری کنم که هر چه می توانند خود را به خاندان نبوّت نزدیک کنند، و از منبع خیر و برکت و هدایت و نورانیّت آنان ، دور نمانند، و مجالس خود را با ذکر فضایل و معارف این خانواده، نورانی و پر برکت نمایند .

چرا که در این زمان ، که زمان غیبت کبرای امام زمان علیه السلام است ، فسادها وانحراف ها فراوان می باشد ، وراهی برای نجات از آنها جز تمسّک و توسّل به قرآن و به خاندان نبوّت نیست و اگر ما از راهنمایی ها و سیره و سخنانشان بی بهره باشیم، همان گونه که فرمودند، دزدان دین، در آخرالزمان ما را به گمراهی خواهند برد، چنانان که امروز مشاهده می کنیم!!

وما از خداوند منّان به آبروی محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) می


1- توبه/119.

ص:7

خواهیم که از عارفین به حق آنان و از مرحومین به شفاعت شان باشیم، و تا زنده هستیم از آنان جدا نشویم وخداوند ولایت و محبّت و اطاعت و زیارت و دولت حقه ی آنان را در دنیا، و شفاعت شان را در قیامت نصیب ما بفرماید، ان شاء الله و له الحمد و الشکراً أوّلاً و آخراً و أبداً سرمداً.

8 ذی الحجه 1437، 20 شهریور 1395.

خادم اهل البیت سیدمحمّد(سیدقاسم) حسینی بهارانچی

ص:8

منزلت اهل البیت علیهم السلام نزد خداوند

احدی جز خدا و رسول او منزلت ومقام اهل بیت آن حضرت (صلوات الله علیهم اجمعین) را نمی داند جز آن که خدا و رسول او صلی الله علیه و آله و سلّم) آنان را توصیف نموده باشند ، وخداوند در باره آنان به ما می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین» (1)

خداوند در این آیه به مردم فرموده است: از آنان جدا نشوید و در آیه

«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» (2) آنان را همانند رسول خود ولیّ مردم معرّفی نموده و ولایت دیگران را با کلمه «إنّما» نفی کرده است.

و در تفسیر آیه «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور» (3)

از امام باقر(علیه السلام ) نقل شده که فرمود: این آیه مربوط به همه ائمه از آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و خداوند به حضرت مهدی (علیه السلام) و یاران او سلطنت روی زمین را عطا خواهد نمود و... و آیه فوق ازآیات رجعت نیز می باشد.

و در بارة آیه «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِین».4

مرحوم علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود گوید: مقصود این است که اگر امام شما غایب و پنهان شد، چه کسی برای شما امامی همانند او را خواهد آورد؟» سپس این معنا را به حضرت رضا(علیه السلام) منسوب می نماید و می گوید: مقصود از «ماؤکم» درهایی است که برای شما به سوی ائمه(علیهم السلام) باز می شود، چرا که ائمه(علیهم السلام) درهای رحمت خدا هستند، و اگر امامان معصوم از بین شما بروند، کسی آب گوارای علم و دانش را برای شما فراهم نمی کند؟


1- توبه /119.
2- مائده/ 55.
3- حج/ 41. 4- ملک/30 .

ص:9

و دربارة آیه « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون» (1)

در تفسیر صافی از کتاب کافی نقل شده که امام صادق(علیه السلام) فرمود: مقصود از این آیه ائمه(علیهم السلام) هستند.

و در تفسیر آیه «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِین» (2) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بحارالانوار از غیبت طوسی نقل شده که فرمود: مقصود از این آیه آل محمّد(علیهم السلام) هستند. (3)

و در تفسیر آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» روایات فراوانی آمده که مقصود از اهل البیت، فاطمه و پدر و شوهر و فرزندان اوحسن وحسین هستند.

و ما آیات مربوط به ائمه (علیهم السلام) را در کتاب «آیات الفضایل» و کتاب «دولة المهدی» جمع-آوری نمودیم و خداوند در این آیات تصریح به نام آنان نکرده است، چرا که اگر چنین می کرد مخالفین، این آیات را از قرآن حذف می کردند. و لکن ائمه(علیهم السلام) این گونه آیات را از نظر تأویل و معانی واقعی و بطوون و اسراری که در آنها نهفته است را برای ما بیان نموده اند و بر اهل قرآن واجب است که از اسرار آیات الهی آگاه شوند و به ترجمه ظاهری آن ها اکتفا نکنند.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز نجات امّت خود را مشروط به تمسّک به قرآن و عترت و اهل بیت خود نموده و می فرماید:

«إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض». (4) و این حدیث بین همه مسلمانان پذیرفته شده و متواتر و مسلّم است. در کتاب کافی از ابوبصیر نقل شده که گوید: امام صادق(علیه السلام) در


1- نور/55.
2- قصص/ 55.
3- بحارالانوار جلد 51 ص54
4- مسند احمدبن حنبل، ج3/14.

ص:10

تفسیر آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» (1) فرمود: این آیه دربارة علی بن ابیطالب و حسن و حسین(علیهم السلام) نازل شد.

ابوبصیر گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: به آنان که می گویند : برای چه به نام های ائمه در قرآن تصریح نشده ؟ بگو: همان گونه که خداوند نماز را بر رسول خود نازل نمود و نفرمود: کدام نماز سه رکعت یا چهار رکعت است، تا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای مردم تفسیر و تبیین نمود و نیز زکات را نازل نمود و نصاب آن را بیان نکرد، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) حدود آن را بیان نمود. و نیز آیات حج را نازل نمود و نفرمود: هفت دور، دور کعبه طواف کنید، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آن را برای مردم بیان نمود. و نیز آیه

«أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» (2) را نازل نمود و مقصود از «أولی الأمر» را بیان نکرد تا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: این آیه دربارة علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نازل شد، و دربارة علی(علیه السلام) فرمود:

«من کنت مولاه فعلی مولاه» و فرمود: أوصیکم بکتاب الله و أهل بیتی ... یعنی من شما را نسبت به کتاب خدا و اهل بیت خود سفارش می کنم، و از خداوند خواسته ام که بین کتاب خود و اهل بیت من جدایی قرار ندهد، تا آنان را در قیامت کنار حوض کوثر نزد من حاضر کند، و خداوند دعای مرا مستجاب نموده است.

و نیز فرمود: « شما به اهل بیت من چیزی را تعلیم نکنید، چرا که آنان داناتر از شما هستند، و فرمود: اهل بیت من هرگز شما را از مسیر حق جدا نمی کنند، و در باطل داخل نمی نمایند» و اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ساکت می بود و نمی فرمود: اهل بیت من چه کسانی هستند، آل فلان و آل فلان ادّعا می کردند که «ما اهل بیت آن حضرت هستیم» از این رو پس از نزول آیه تطهیر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) را در بیت امّ سلمه زیر کسا قرار داد و فرمود: خدایا هر پیامبری را اهلیست، و این ها اهل بیت من هستند» و چون امّ-سلمه عرض کرد: آیا من از اهل شما نیستم؟

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «تو در مسیر خیر و سعادت هستی و لکن اهل بیت من این ها هستند» از این رو هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رحلت نمود تنها علی(علیه السلام) ولایت بر مردم داشت، چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فراوان او را به


1- نساء/59.
2- نساء/59.

ص:11

عنوان امام و جانشین خود معرّفی نمود ه بود ، بلکه در غدیر خم دست او را گرفته و بالا برده بود [و فرموده بود: من کنت مولاه فعلّی مولاه...]

و هنگامی که علی(علیه السلام) از دنیا رحلت نمود احدی جز حسن وحسین لایق امامت نبودند، چرا که اگرعلی(علیه السلام) فرزندان دیگرخود را برای امامت معرفی می نمود، حسن و حسین(علیهماالسلام) حق داشتند به پدر خود بگویند: «خداوند همان گونه که امر به اطاعت از شما نموده امر به اطاعت از ما نیز نموده است، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز همان گونه که دربارة شما ابلاغ رسالت کرده دربارة ما نیز ابلاغ رسالت نموده است، و همان گونه که شما را از رجس و ناپاکی دور نموده، ما را نیز از رجس و ناپاکی دور کرده است ، بنابراین پس از علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) که فرزند بزرگتر او بوده، سزاوار امامت و خلافت بوده است، و اما حسن(علیه السلام) نیز نمی خواسته جز برادر خود امام حسین(علیه السلام) را خلیفه و جانشین خود معرفی نماید، چرا که خداوند می فرماید:

«وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّه» (1) و گرنه امام حسین(علیه-السلام) می توانست بگوید: خداوند همان گونه که امر به اطاعت از تو نموده، امر به اطاعت از من نیز نموده است (2)

فضایل اهل البیت(علیهم السلام) از زبان خود آنان

مؤلّف گوید: کوتاه ترین وزیباترین فضائل اهل البیت(علیهم السلام) از خطبه غدیر وزیارت غدیرو زیارت جامعه و صلوات شعبانیه استفاده می شود، اگر چه در لابه لای سخنانان معصومین(علیهم السلام) و تفسیر آیات فراوانی از قرآن نیز فضائل آن بزرگواران دیده می شود، و ما در کتاب «آیات الفضائل» و «تفسیر اهل البیت علیهم السلام» در حدّ توان و استعداد خود فضائل آنان را بیان نمودیم و در این کتاب زیارت جامعه و صلوات شعبانیه را بیان می کنیم و نقول مستعیناً بالله: و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: همواره [جدّم] علی بن الحسین(علیهماالسلام) هنگامی که ظهر می شد دو رکعت نماز [مستحبّی] می خواند و سپس نماز ظهر را می خواند و پس از آن دعا می کرد و بر


1- انفال/75.
2- الکافی ... عَنْ أَ بِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه .....فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ یُسَمِ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ صلوات الله علیهم فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله نَزَلَتْ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ الزَّکَاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهُمْ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ یَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ وَ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فِی عَلِیٍّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ قَالَ صلی الله علیه وآله أُوصِیکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِی فَإِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یُورِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ إِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًی .... (کافی ج1 ص286 ح1 ط الاسلامیه)

ص:12

پیامبر خدا وآل آن حضرت (صلوات الله علیهم اجمعین) صلوات می فرستاد و می فرمود: « اللّهمّ صلّ علی محمّدو آل محمّد شجرة النبوّة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة ... . (1)

و اگر تامل شود، این صلوات مقام و منزلت و فضائل اهل البیت(علیهم السلام) را با زیباترین مفهوم و عبارت بیان نموده است. و در زیارت جامعه کبیره نیز - که از امام هادی(علیه السلام) نقل شده - فرازهای فراوانی وجود دارد که مقام و منزلت اهل البیت(علیهم السلام) را آشکار می نماید، از این رو ما این زیارت را در پاورقی بیان می کنیم تا دوستانشان توجّه بیشتری به مقام و منزلت و فضائل آنان پیدا کنند.

مرحوم محمدبن مشهدی در مزار کبیر - در باب زیارات جامعه که برای همه ائمه (علیهم السلام) خوانده می شود- با سند صحیح و متصّل از موسی بن عمران نخعی نقل نمود ه که گوید: به حضرت علی بن محمّدهادی(علیهما السلام) عرض کردم:

«زیارت کامل و بلیغی را به من تعلیم کنید، تا هر کدام از شما را به وسیله آن زیارت نمایم و آن حضرت فرمود: هنگامی که به درب حرم رسیدی به ایست و شهادتین بگو و با غسل زیارت داخل شو و چون قبر مبارک را دیدی باز به ایست و سی مرتبه «الله اکبر» بگو، سپس با آرامش و وقار کمی جلوتر می روی و می ایستی و باز سی مرتبه «الله اکبر» می گویی و سپس به قبر نزدیک می شوی و چهل مرتبه «الله اکبر» می گویی تا یکصد مرتبه کامل شود و سپس می گویی:

«السلام علیکم یا أهل بیت النبوة ...» و اگر کسی این زیارت را با توجّه و معرفت بخواند جمیع فضائل اهل البیت(علیهم السلام) را بیان نموده و اگر به مضامین آن اعتقاد داشته باشد عارف به مقام اهل البیت (علیهم السلام) می باشد. رزقنا الله زیارتهم إن شاءالله. (2)

مرحوم شیخ طوسی در امالی با سند خود از رافع غلام ابوذر نقل نموده که گوید: ابوذر از پله کعبه بالا رفت و حلقه کعبه را گرفت و سپس پشت به کعبه نمود و گفت : ای مردم هر کس مرا نمی-شناسد، من ابوذرّ هستم و از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که می فرمود:

مَثَل اهل بیت من در این امت مَثَل کشتی نوح است، کسی که سوار کشتی شد نجات یافت و کسی که کشتی را رها کرد هلاک شد.

سپس گفت: من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که می فرمود: شما اهل بیت من را به منزله سر، نسبت به جسد، و به منزله چشم ها، نسبت به سر بدانید، و همان گونه که جسد انسان بدون سر


1- وَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنِ الْإِمَامِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ عِنْدَ الزَّوَالِ وَ فِی لَیْلَةِ مُنْتَصَفِهِ هَذِهِ الصَّلَوَاتِ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْکَهْفِ الْحَصِینِ وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِینَ وَ مَنْجَا الْخَائِفِینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِینَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً کَثِیرَةً طَیِّبَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًی وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الْأَبْرَارِ الْأَخْیَارِ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَایَتَهُمْ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَی مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَی الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ، اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّی أَلْقَاکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْیَارِ. (زاد المعاد . ( مفتاح الجنان(محمدتقی مجلسی) ط بیروت، ص: 48)
2- حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ: عَلِّمْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلًا أَقُولُهُ بَلِیغاً کَامِلًا إِذَا زُرْتُ أَحَداً مِنْکُمْ، فَقَالَ: إِذَا صِرْتَ إِلَی الْبَابِ فَقِفْ وَ اشْهَدِ الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَنْتَ عَلَی غُسْلٍ، فَإِذَا دَخَلْتَ وَ رَأَیْتَ الْقَبْرَ فَقِفْ وَ قُلْ: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ- ثَلَاثِینَ مَرَّةً، ثُمَّ امْشِ قَلِیلًا وَ عَلَیْکَ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ، وَ قَارِبْ مِنْ خُطَاکَ، ثُمَّ قِفْ وَ کَبِّرِ اللَّهَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً، ثُمَّ ادْنُ مِنَ الْقَبْرِ وَ کَبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعِینَ مَرَّةً، تَمَامَ مِائَةِ تَکْبِیرَةٍ، ثُمَّ قُلِ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَةِ، وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ، وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ، وَ مُنْتَهَی الْحِلْمِ، وَ أُصُولَ الْکَرَمِ، وَ قَادَةَ الْأُمَمِ، وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ، وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ، وَ دَعَائِمَ الْأَخْیَارِ، وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ، وَ أَرْکَانَ الْبِلَادِ، وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ، وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ، وَ سُلَالَةَ النَّبِیِّینَ، وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ، وَ عِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.السَّلَامُ عَلَی أَئِمَّةِ الْهُدَی، وَ مَصَابِیحِ الدُّجَی، وَ أَعْلَامِ التُّقَی، وَ ذَوِی النُّهَی، وَ أُولِی الْحِجَی، وَ کَهْفِ الْوَرَی، وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِیَاءِ، وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَی، وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَی وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَی وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. السَّلَامُ عَلَی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، وَ مَشَاکِی نُورِ اللَّهِ، وَ مَسَاکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ، وَ مَعَادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ، وَ خَزَنَةِ عِلْمِ اللَّهِ، وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ، وَ حَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ، وَ أَوْصِیَاءِ نَبِیِّ اللَّهِ، وَ ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. السَّلَامُ عَلَی الدُّعَاةِ إِلَی اللَّهِ، وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَی مَرْضَاةِ اللَّهِ، وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللَّهِ، وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللَّهِ، وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عِبَادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ، وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ، وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلَاةِ «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا».وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَأَهْلِ الذِّکْرِ وَ أُولِی الْأَمْرِ وَ بَقِیَّةِ اللَّهِ وَ خِیَرَتِهِ، وَ خَزَنَةِ عِلْمِهِ، وَ حُجَّتِهِ وَ صِرَاطِهِ، وَ نُورِهِ وَ بُرْهَانِهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. ...(مفاتیح الجنان)

ص:13

هدایت نمی شود، و سر نیز بدون چشم ها هدایت نمی شوند، مردم نیز بدون اهل بیت من هدایت نمی شوند. (1)

وفرمود: «أذکرّکم الله فی أهل بیتی، أذکرّکم الله فی أهل بیتی ، اذکرکم الله فی اهل بیتی». یعنی خدا را به یاد بیاورید نسبت به اهل بیت من، خدا را به یاد بیاورید نسبت به اهل بیت من، خدا را به یاد بیاورید نسبت به اهل بیت من. (2)

شیخ طوسی گوید: پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلّم) اهل بیت خود را ، همتا و عدل قرآن قرار داده، و می فرماید: همان گونه که به کتاب خدا باید تمسّک کنید، به اهل بیت من نیز باید تمسّک نمائید، و به دستورات آنان عمل کنید و به فرموده ها و افعال آنان تأسّی نمائید، و بدانید که قرآن و اهل بیت من تا قیامت در اعتبار و حجیّت متلازم و همتای همدیگرند. از این رو فرمود :

«حتی یردا عَلی الحوض» بنا بر این ، برای آنان که به اقوال و افعال آنان اعتنائی ندارند عذری نخواهد بود

و قندوزی حنفی از عمربن خطّاب نقل کرده که گوید: هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بین مردم برادری برقرار نمود فرمود: علی در دنیا و آخرت برادر من است و او خلیفه و وصیّی من و وارث علم من و قاضی دین من است در این امّت، و مال او مال من و مال من مال اوست، و نفع او نفع من و ضرر او ضرر من است و کسی که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. (3)


1- أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْأَسْوَدِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَزَوَّرِ، عَنْ أَبِی عُمَرَ الْبَزَّازِ، عَنْ رَافِعٍ مَوْلَی أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: صَعِدَ أَبُو ذَرٍّ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ) عَلَی دَرَجَةِ الْکَعْبَةِ حَتَّی أَخَذَ بِحَلْقَةِ الْبَابِ، ثُمَّ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَیْهِ، فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ أَنْکَرَنِی فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَرَکَهَا هَلَکَ، وَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ: اجْعَلُوا أَهْلَ بَیْتِی مِنْکُمْ مَکَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ مَکَانَ الْعَیْنَیْنِ مِنَ الرَّأْسِ، فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا یَهْتَدِی إِلَّا بِالرَّأْسِ، وَ لَا یَهْتَدِی الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَیْنَیْنِ. (امالی طوسی، ص482. )
2- فی صحیح مسلم قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «أما بعد: ألا أیها الناس، فإنما أنا بشر یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب، و انی تارک فیکم ثقلین أولهما کتاب الله فیه الهدی و النور، فخذوا بکتاب الله، و استمسکوا به، و أهل بیتی. أذکرکم الله فی أهل بیتی. أذکرکم الله فی أهل بیتی. أذکرکم الله فی أهل بیتی . (خلاف شیخ طوسی ، ج1/28.(چاپ جامعه مدرسین)
3- و روی القندوزی الحنفی عن عمر بن الخطاب انه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله لما عقد المؤاخاة بین أصحابه قال: «هذا علی أخی فی الدنیا و الآخرة، و خلیفتی فی أهلی، و وصیی فی أمتی و وارث علمی و قاضی دینی، ماله منی مالی منه، نفعه نفعی، و ضره ضری، من أحبه فقد أحبنی، و من أبغضه فقد أبغضنی . ( خلاف، ج1/28، ینابیع المودّة، ص299.)

ص:14

اهمیت ارتباط با آل محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

معرفت به امام معصوم(علیه السلام) به قدری مهم است که اگر کسی دیانت خود را بدون راهنمایی امام - من عندالله - انجام بدهد، گمراه تر از هر کسی خواهد بود، و چنین کسی دین خود را با پیروی از هواهای نفسانی خویش عمل نموده، و هرگز از او پذیرفته نمی شود، از این رو امام کاظم(علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللَّهِ» (1) فرمود:

گمراه تر از همة مردم کسی است که دین خود را با هوای نفسانی خویش انجام بدهد و از یکی از امامان از ائمه هدی(علیهم السلام) پیروی نکند. (2)

محمدبن مسلم گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: کسی که با کوشش فراوان، خدا را عبادت کند ، و امامی از طرف خداوند، راهنمای او نباشد، کوشش او پذیرفته نیست و او گمراه و متحیّر خواهد ماند و خداوند نسبت به اعمال او خشمگین است .

و مَثَل او مَثَل گوسفندی است که چوپان و گله خود را گم کرده باشد، و به این سو و آن سو فرار کند و چون شب فرا می رسد به گله دیگری وارد شود که چوپان آن دیگری است، و چون صبح شود چوپان بر او فریاد زند: که به گله خود ملحق شود و او ترسان و متحیّر بماند و ناگهان گرگی برسد و او را طعمه خود کند. سپس فرمود: به خدا سوگند ای محمدبن مسلم هر کس از این امّت نیز دیانت خود را بدون امام من عندالله عزّوجلّ عمل کند، گمراه و سرگردان خواهد ماند، و اگر با این حال بمیرد با کفر و نفاق مرده است.

تا این که فرمود: ای محمدبن مسلم بدان که پیشوایان ستمکار و پیروانشان ، از دین خدا دور هستند و گمراه شده اند، و دیگران را نیز گمراه کرده اند، و اعمال آنان در قیامت مانند خاکستری است که باد تندی بر آن به وزد و چیزی از آن را نتوانند به دست آورند و این گمراهی سختی خواهد بود. (3)

عبدالله بن ابی یعفور گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: من با این مردم - یعنی مخالفین شما - رفت و آمد دارم و بسیار تعجّب می کنم که آنان امامت شما را نپذیرفته اند و امامت اوّلی و دوّمی [یعنی ابوبکر


1- قصص/50.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللّهِ قَالَ یَعْنِی مَنِ اتَّخَذَ دِینَهُ رَأْیَهُ بِغَیْرِ إِمَامٍ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَی .( الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج 1، ص: 374)
3- -مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِیهَا وَ قَطِیعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِیَةً یَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّیْلُ بَصُرَتْ بِقَطِیعِ غَنَمٍ مَعَ رَاعِیهَا فَحَنَّتْ إِلَیْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِی مَرْبِضِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِی قَطِیعَهُ أَنْکَرَتْ رَاعِیَهَا وَ قَطِیعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَیِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِیَهَا وَ قَطِیعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِیهَا فَحَنَّتْ إِلَیْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا، فَصَاحَ بِهَا الرَّاعِی الْحَقِی بِرَاعِیکِ وَ قَطِیعِکِ فَأَنْتِ تَائِهَةٌ مُتَحَیِّرَةٌ عَنْ رَاعِیکِ وَ قَطِیعِکِ فَهَجَمَتْ ذَعِرَةً مُتَحَیِّرَةً تَائِهَةً لَا رَاعِیَ لَهَا یُرْشِدُهَا إِلَی مَرْعَاهَا أَوْ یَرُدُّهَا فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذَا اغْتَنَمَ الذِّئْبُ ضَیْعَتَهَا فَأَکَلَهَا وَ کَذَلِکَ وَ اللَّهِ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ظَاهِرٌ عَادِلٌ أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَی هَذِهِ الْحَالَةِ مَاتَ مِیتَةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ یَا مُحَمَّدُ أَنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلی شَیْ ءٍ- ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِید. ( الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 1 ؛ ص183)

ص:15

و عمر] را پذیرفته اند و اهل امانتداری و راستی و وفای به عهد و پیمان خود هستند، و کسانی را نیز می شناسم که ولایت و امامت شما را پذیرفته اند و لکن اهل امانت و راستی و وفای به عهد و پیمان خود نیستند؟

عبدالله ابن ابی یعفورگوید: امام صادق (علیه السلام) با شنیدن سخنان من برآشفت و نشست و خشمگین شد و فرمود: دین ندارد کسی که دیانت خود را با ولایت امام جائر و ظالم - که منصوب از طرف خداوند نیست - انجام می دهد، و باکی نیست بر کسی که دیانت خود را با ولایت و راهنمایی امام عادل و منصوب از طرف خداوند انجام می دهد. گفتم: آیا راستی آن ها دین ندارند، و بر این ها باکی نیست؟ فرمود: مگر تو سخن خدای عزّوجلّ را نشنیده ای که می فرماید:

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ؟» (1) یعنی خداوند مؤمنین[و شیعیان ما] را از تاریکی های گناهان خارج می کند و به نور توبه و مغفرت داخل می نماید، و این به خاطر پذیرفتن ولایت امام عادل من عندالله است، و دربارة دیگران خداوند می فرماید:

«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ» و مقصود این است که پیروان طاغوت ها، اوّل دارای نور اسلام بودند و چون ولایت امام جائر را پذیرفتند از نور اسلام خارج و درظلمات و تاریکی های کفر وارد شدند، از این رو خداوند آنان را همانند کفّار داخل آتش نمود و آتش را برآنان واجب کرد،چنان که می فرماید:«أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُون » (2)

امام باقر(علیه السلام) نیز می فرماید: خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد نمود ه و می فرماید: من هر مسلمانی که دیانت خود را با پذیرفتن ولایت هر امام جائر و ستمگری - که منصوب از ناحیه خداوند نیست - انجام بدهد، من او را عذاب خواهم نمود، گرچه اعمال او نیک و پسندیده باشد، و نیز سوگند یاد نموده، که از هر مسلمانی که دیانت خود را با ولایت و پیروی از هر امام عادلی - که از ناحیه خداوند منصوب شده - انجام بدهد، بگذرد و او را عفو نماید، گرچه گنهکار و اهل ظلم باشد. (3)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس بمیرد و به امام عادلی [ که از ناحیه خداوند باشد] اقتدا نکرده باشد، مردن او مردن زمان جاهلیّت است. فضیل بن یسار گوید: به امام صادق(علیه-


1- و 2-بقره/257.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی أُخَالِطُ النَّاسَ فَیَکْثُرُ عَجَبِی مِنْ أَقْوَامٍ لَا یَتَوَلَّوْنَکُمْ وَ یَتَوَلَّوْنَ فُلَاناً وَ فُلَاناً لَهُمْ أَمَانَةٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ یَتَوَلَّوْنَکُمْ لَیْسَ لَهُمْ تِلْکَ الْأَمَانَةُ وَ لَا الْوَفَاءُ وَ الصِّدْقُ قَالَ فَاسْتَوَی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جَالِساً فَأَقْبَلَ عَلَیَّ کَالْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ لَا دِینَ لِمَنْ دَانَ اللَّهَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ لَا عَتْبَ عَلَی مَنْ دَانَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ قُلْتُ لَا دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لَا عَتْبَ عَلَی هَؤُلَاءِ قَالَ نَعَمْ لَا دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لَا عَتْبَ عَلَی هَؤُلَاءِ ثُمَّ قَالَ أَ لَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ یَعْنِی مِنْ ظُلُمَاتِ الذُّنُوبِ إِلَی نُورِ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ لِوَلَایَتِهِمْ کُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَالَ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ إِنَّمَا عَنَی بِهَذَا أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَی نُورِ الْإِسْلَامِ فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَرَجُوا بِوَلَایَتِهِمْ إِیَّاهُ مِنْ نُورِ الْإِسْلَامِ إِلَی ظُلُمَاتِ الْکُفْرِ فَأَوْجَبَ اللَّهُ لَهُمُ النَّارَ مَعَ الْکُفَّارِ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ . ( الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 376)
3- وَ عَنْهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 1 ؛ ص376)

ص:16

السلام) گفتم: آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) چنین چیزی را فرموده است؟ فرمود: به خدا سوگند آری، گفتم: آیا هر که از دنیا برود و امام عادلی برای او نباشد، مردن او مردن زمان جاهلیت است، فرمود: آری. (1)

و در سخن دیگری امام صادق(علیه السلام) پس از نقل سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: مردن او مردن جاهلیّت و کفر و نفاق و ضلالت است. (2)

مؤلف گوید: مشابه احادیث فوق فراوان است و ما از ذکر آن ها خودداری نمودیم.

ودر تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین»

یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از مخالفت خداوند بپرهیزید و همواره با صادقین و راستکرداران باشید و از آنان جدا نشوید.

امام باقر(علیه السلام) فرمود: مقصود از «صادقین» در این آیه ما هستیم و خداوند ما را اراده نموده است. (3)

حضرت رضا (علیه السلام) نیز فرمود: مقصود از «صادقین» ائمه صدّیقین هستند، و صدّیقین بودن آنان به خاطر اطاعت از خداوند است. (4)

مؤلّّّف گوید: آیه فوق اشاره دارد به این که با امامان غیر صادق رفت و آمد نکنید، و از آنان پرهیز نمایید، چرا که آنان امامان کفر هستند، و شما را به طرف عذاب و آتش دعوت می نمایند.

امام هدایت وامام ضلالت

در روایات آمده که همواره ، دو گونه امام، مردم را رهبری می کنند، 1- اما مان عادل از آل-محمّد(علیهم السلام)، 2- امامان جور و ظلم از غیر آنان.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: در کتاب پدرم خواندم که ائمه در کتاب خدا دو گونه هستند: امامان هدایت، و امامان ضلالت ، و امامان هدایت، امر خداوند را مقدّم بر امر خود می کنند، و امامان ضلالت، امر خود را مقدّم بر امر خداوند می کنند، و حکم خود را نیز مقدّم بر حکم خداوند می نمایند، و


1- عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ قَالَ قُلْتُ مِیتَةُ کُفْرٍ قَالَ مِیتَةُ ضَلَالٍ قُلْتُ فَمَنْ مَاتَ الْیَوْمَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیَّةٌ فَقَالَ نَعَمْ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 1 ؛ ص376)
2- عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِیَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِیَّةً لَا یَعْرِفُ إِمَامَهُ قَالَ جَاهِلِیَّةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ. – (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 1 ؛ ص377 )
3- عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی أَنْ یُؤَدِّیَ الْأَوَّلُ مِنَّا إِلَی الْإِمَامِ الَّذِی یَکُونُ بَعْدَهُ السِّلَاحَ وَ الْعِلْمَ وَ الْکُتُب. ( بصائر ج 1 ؛ ص18)
4- أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی:« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» قَالَ: الصَّادِقُونَ الْأَئِمَّةُ الصِّدِّیقُونَ بِطَاعَتِهِمْ. (بصائر الدرجات ص31)

ص:17

این به خاطر پیروی آنان از هوای نفس و مخالفت با کتاب خداوند است. (1)

امام باقر(علیه السلام) نیز می فرماید: ائمه در کتاب خدا دو گروه اند چنان که خداوند می فرماید:

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (2) یعنی آنان به امر خداوند هدایت می کنند، نه به امر مردم، از این رو امر خداوند را مقدّم بر امر مردم می کنند، و حکم خداوند را نیز مقدّم بر حکم مردم می نمایند، و دربارة امامان جور می فرماید:

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ» (3) یعنی آنان مردم را به طرف آتش دعوت می کنند، و امر خود را مقدّم بر امر خداوند می کنند، و حکم خود را مقدّم بر حکم خداوند می نمایند، و برخلاف حکم کتاب خدا، به هواهای نفسانی خود عمل می کنند. (4)

ابوبصیرگوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: همواره در دنیا دو امام وجود دارد: اما م شایسته و امام فاجر، و خداوند دربارة امام شایسته می فرماید:

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا». و دربارة امام جور می فرماید: « وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِوَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ » (5).

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم» نازل شد، مردم گفتند: یا رسول الله مگر شما امام همة مردم نیستند؟ فرمود: من رسول الله و فرستادة او هستم ، برای همة مردم، و لکن بعد از من امامانی از اهل بیت من از طرف خداوند برای هدایت مردم خواهند بود، و آنان قیام به امامت خود خواهند کرد .

سپس فرمود: آگاه باشید که هر کس ولایت امامان از اهل بیت مرا بپذیرد و آنان را تصدیق کند و از آنان پیروی نماید از من خواهد بود، و زود است که در قیامت مرا ملاقات کند.


1- طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی الْأَئِمَّةِ فِی کِتَابِ اللَّهِ إِمَامَانِ إِمَامُ الْهُدَی وَ إِمَامُ الضَّلَالِ فَأَمَّا الأئمة [أَئِمَّةُ] الْهُدَی فَیُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُکْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُکْمِهِمْ وَ أَمَّا أَئِمَّةُ الضَّلَالِ فَإِنَّهُمْ یُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ حُکْمُهُمْ قَبْلَ حُکْمِ اللَّهِ اتِّبَاعاً لِأَهْوَائِهِمْ وَ خِلَافاً لِمَا فِی الْکِتَابِ. (بصائرالدرجات ص32)
2- انبیاء/73.
3- قصص/41.
4- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: الْأَئِمَّةُ فِی کِتَابِ اللَّهِ إِمَامَانِ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَا بِأَمْرِ النَّاسِ یُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُکْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُکْمِهِمْ وَ قَالَ« وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ» یُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُکْمَهُمْ قَبْلَ حُکْمِ اللَّهِ وَ یَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافاً لِمَا فِی کِتَابِ اللَّهِ. «بصائر الدرجات ص32»
5- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ الدُّنْیَا لَا تَکُونُ إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامَانِ بَرٌّ وَ فَاجِرٌ فَالْبَرُّ الَّذِی قَالَ اللَّهُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَالَّذِی قَالَ اللَّهُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُون . (بصائر الدرجات ص32)

ص:18

سپس فرمود: آگاه باشید که هر کس به آنان ظلم کند، و یا به ظالمین آنان کمک نماید و امامت آنان را تکذیب نماید، از من نخواهد بود، و مرا در قیامت ملاقات نخواهد کرد، و من از او بیزار خواهم بود. (1)

محمدبن منصور گوید: از عبدصالح(موسی بن جعفر علیه السلام) دربارة آیه « إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» (2) سوال کردم و آن حضرت فرمود: قرآن ظاهری دارد و باطنی دارد، و جمیع آنچه در قرآن حرام شده ظاهر قر آن است، و باطن آن ائمه جور هستند، و جمیع آنچه در قرآن حلال شده ظاهر قرآن است و باطن آن ائمة حق می باشند. (3)

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ» (4) فرمود: مقصود از «جبت و طاغوت» اوّلی و دوّمی می باشند، که می-گویند: «هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلا» (5) یعنی می گویند: ائمه کفر و ضلالت - که مردم را به طرف آتش دعوت می کنند - هدایت یافته تر از ائمه از آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) و دوستانشان هستند» و خداوند دربارة آنان می فرماید: «أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً (6)» (7)

راه های ارتباط با محمّد و آل محمّد (علیهم الصلاة و السلام)

راه های ارتباط بامحمد وآل محمد صلوات الله علیهم اجمعین فراوان است ، وما به مؤثّرترین آنها اشاره می کنیم .

1- دستگیری از ایتام آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) یعنی آنان که ازامام خود منقطع شده وراهی برای ارتباط با اوندارند تا احکام دین خود را از او دریافت کنند، واین بهترین راه ارتباط با محمّد وآل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و این معنا در برخی از زمان های معصومین(علیهم-السلام) نیز که دسترسی به آنان وجود نداشته، محقق شده است و در این زمان نیزکه زمان غیبت امام-زمان(علیه السلام) است فراوان مشاهده می شود و اگر کسی بتواند عوام از شیعیان آنان را از نظر نیازهای دینی و احکام


1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ قَالَ فَقَالَ الْمُسْلِمُونَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَ لَسْتَ إِمَامَ النَّاسِ کُلِّهِمْ أَجْمَعِینَ فَقَالَ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَی النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ لَکِنْ سَیَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ عَلَی النَّاسِ مِنَ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یَقُومُونَ فِی النَّاسِ فَیُکَذَّبُونَ وَ یَظْلِمُهُمْ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَ الضَّلَالِ وَ أَشْیَاعُهُمْ أَلَا وَ مَنْ وَالاهُمْ وَ اتَّبَعَهُمْ وَ صَدَّقَهُمْ فَهُوَ مِنِّی وَ مَعِی وَ سَیَلْقَانِی أَلَا وَ مَنْ ظَلَمَهُمْ وَ أَعَانَ عَلَی ظُلْمِهِمْ وَ کَذَّبَهُمْ فَلَیْسَ مِنِّی وَ لَا مَعِی وَ أَنَا مِنْهُ بَرِی ءٌ – (بصائر الدرجات ص33.)
2- اعراف/33.
3- مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ فَقَالَ إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ مِنَ الْکِتَاب وَ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ. (بصائر الدرجات ص33)
4- و 5- نساء/51.
5-
6- نساء/52.
7- عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا یَقُولُونَ لِأَئِمَّةِ الضَّلَالِ وَ الدُّعَاةِ إِلَی النَّارِ هَؤُلَاءِ أَهْدَی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْلِیَائِهِمْ سَبِیلًا أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ یَعْنِی الْإِمَامَ وَ الْخِلَافَةَ فَإِذاً لا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً عَنِ النَّاسِ الَّذِینَ عَنَی اللَّه..« بصائر الدرجات ص34»

ص:19

اعتقادی و حقوقی و اخلاقی و فقهی وسیاسی تأمین کند قطعاً سبب خشنودی شخص امام زمان(علیه السلام) خواهد شد، و اگر بتواند این خدمت را با مال دنیا معاوضه نکند چه نیکو خواهد بود، و این بهترین وسیله خشنودی خدا و رسول او و ائمه طاهرین(علیهم السلام) می باشد. ولا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم.

از امام عسگری(علیه السلام) نقل شده که می فرماید: پدرم از پدران خود(علیهم السلام) برای من حدیث نمود و فرمود: سخت تر از حال یتیمی که پدر خود را از دست داده ، حال یتیمی است که از امام خود منقطع گردیده و قدرت بر دسترسی به او را ندارد و احکام دینی مورد ابتلای خود را نمی-داند.

سپس فرمود: آگاه باشید، هر کس از شیعیان ما عالم به علوم ما باشد و از این گونه افراد که جاهل به احکام دین خود هستند و دسترسی به ما ندارند دستگیری کند، مانند این است که یتیمی را در دامن خود نگهداری کرده باشد، و اگر او را راهنمایی و هدایت و ارشاد کند و علوم ما را به او یاد بدهد، در قیامت در آن رفیق اعلی با ما خواهد بود. (1)

البته روایات فراوان دیگری نیز هست که پاداش ارشاد جاهل و نشر معارف دین و تعلیم علوم آل-محمّد(علیهم السلام) را بیان نموده و بر هر عالم و دانشمند دینی لازم دانسته که دانش خود را بین مردم منتشر نماید.

و در تفسیر آیه «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (2)

روایت شده که امام (علیه السلام) می فرماید: « وممّا علّمنا هم یبثّون» یعنی متقین و اهل تقوا کسانی هستند که دانش خود را به مردم تعلیم می دهند و منتشر می نمایند.

2- رعایت تقوای حلال وحرام و مواظبت از ایمان به خدا و ولایت و محبّت اولیای او در زمان غیبت ، و آن کار بسیار سختی است و اگر کسی در اعتقاد و عمل به دستورات دین خود ثابت بماند، پاداش پنجاه نفر از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را دارد ، که در جنگ بدر و احد شهید شده اند ، چرا که دین داری در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) بسیار کار سختی است ، و اکثر مردم در این زمان ها از حریم دیانت خارج می شوند و ولایت و محبّت خود را نسبت به خاندان نبوت از دست می دهند و به دنبال هوسرانی و شهوات نفسانی می روند و اهل دیانت را استهزاء و مسخره می-کنند، و بسیار ناچیزند کسانی


1- الْإِمَامُ الْهُمَامُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ علیه السلام فِی تَفْسِیرِهِ، حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام أَنَّهُ قَالَ: أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أَبِیهِ یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا یَقْدِرُ عَلَی الْوُصُولِ إِلَیْهِ وَ لَا یَدْرِی حُکْمَهُ فِیمَا یُبْتَلَی بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِینِهِ أَلَا فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِیعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا یَتِیمٌ فِی حِجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِیعَتَنَا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی.( مستدرک الوسائل ج 17 ص317 ح 21458 )
2- بقره/5. .

ص:20

که در این زمان ها بر اعتقادات و تقوای دینی خود ثابت بمانند، از این رو کسی که با دیانت صحیح - در این زمان- از دنیا می رود ، ملائکه از او تعجّب می کنندکه چگونه توانسته دین خود را حفظ کند . أعاذنا الله من فتن آخر الزمان.

امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: کسی که در زمان غیبت قائم ما، با ولایت ما از دنیا برود خداوند عزّوجلّ پاداش هزار شهید از شهدای بدر و احد را به عطا خواهد نمود.3

از این رو ائمه معصومین (علیهم السلام) از این گونه افراد با تقوا و اهل ولایت و محبّت خاندان نبوت خشنود بوده و به آنان شدیداً اظهار علاقه می نموده اند.

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که به علی بن عبدالعزیز فرمود : من روح شما و بوی شما و دیدن شما و زیارت شما را دوست می دارم، چرا که شما بر دین خدا و دین ملائکه خدا هستید، پس برای حفظ دین خود ، ورع و تقوا را رعایت کنید، و من با این که در مدینه هستم شما را جزء عشیره و فامیل خویش می دانم و به جستجوی شما هستم تا یکی از شما را بیابم و با او انس بگیرم.

سپس فرمود: به خدا سوگند هر بنده ای که خدا و رسول او را دوست دا شته باشد ، و ولایت ائمه بعد از آن حضرت را پذیرفته باشد، هرگز پس از مردن اهل آتش نخواهد بود. (1)

و به همین علت ائمه معصومین(علیهم السلام) و شخص امام زمان (علیه السلام) به شیعیان خود دستور داده اند که در زمان غیبت برای حفظ دین خود دعا کنند و امام زمان (علیه السلام) به یکی از نوّاب خود در زمان غیبت صغری دستور داد ، که به شیعیان آن حضرت بگوید: این دعا را برای حفظ دین خود بخوانید و آن دعا این است:

«الّلهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرفک و لم أعرف رسولک، الّلهمّ عرّفنی رسولک ...» (2)

عبدالله بن سنان گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود : زود است که برای شما شبهه ای پیدا شود که شما نه دانشی نسبت به آن داشته باشید، و نه امامی برای شما باشد که شما را هدایت نماید ، و کسی از آن نجات نخواهد یافت ، مگر آن که دعای غریق را بخواند. گفتم: دعای غریق چیست؟ فرمود: می گویی: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی علی دینک ... » (3)


1- عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْخَرَّازِ قَال قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ رُؤْیَتَکُمْ وَ زِیَارَتَکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَعَلَی دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ-فَأَعِینُوا عَلَی ذَلِکَ بِوَرَعٍ وَ إِنَّمَا أَنَا بِالْمَدِینَةِ بِمَنْزِلَةِ الشَّعْرَةِ أَتَقَلْقَلُ حَتَّی أَرَی الرَّجُلَ مِنْکُمْ فَأَسْتَرِیحَ إِلَیْهِ لَا وَ اللَّهِ لَا یَمُوتُ عَبْدٌ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَوَلَّی الْأَئِمَّةَ فَتَمَسَّهُ النَّارُ أَبَداً. ( الدعوات (للراوندی )ص274 بحارالانوار، ج68/28ح55. )
2- أخبرنا جماعة عن أبی محمّد هارون بن موسی التلعکبریّ، أنّ أبا علیّ محمّد بن همام أخبره بهذا الدعاء، و ذکر أنّ الشیخ أبا عمرو العمریّ- قدّس اللّه روحه- أملاه علیه، و أمره أن یدعو به، و هو الدعاء فی غیبة القائم من آل محمّد علیه و علیهم السلام، و هو: «اللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرفک و لم أعرف رسولک، اللّهمّ عرّفنی رسولک فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک، اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی، ... إلخ»، و لفظة «أملاه علیه» فیها دلالات فوق مرتبة الصحبة لا تخفی. (کتاب التمحیص للاسکافی، ص16.)
3- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَی وَ لَا إِمَامٍ هُدًی وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ قَالَ یَقُولُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ . ( کمال الدین و تمام النعمة ج 2 ؛ ص351)

ص:21

3- تسلیم در مقابل خدا و رسول و امام و حجّت الهی بودن ، و آن دلیل ایمان راسخ و اعتقاد به حکمت الهی و عصمت اولیای خدا می باشد، و بدون تسلیم کسی باایمان نخواهد بود ، چنان که خداوند می فرماید:

« فلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً» (1)

یعنی ای رسول من! به پروردگارت قسم ، این مردم ایمان [کامل] ندارند تا وقتی که تو را در پیش-آمدها و حوادثی که بین آنان رخ می دهد حاکم قرار بدهند و سینه های آنان از حکم تو تنگ نشود و کاملاً تسلیم فرمان تو باشند.

و البته معلوم است که اطاعت از خدا و رسول و امام زمان علیهما السلام ، مهم تر از عبادت است چرا که برخی عبادت های فراوانی را انجام می دهند و لکن هنگامی که دستوری از ناحیه خدا و رسول و امام به آنان داده می شود برای خود عذرتراشی می کنند و یا با نقّادی ها و گلایه هایی تسلیم دستور خدا و اولیای او نمی شوند و خداوند ایمان چنین کسانی را در این آیه، ایمان ندانسته است و می-فرماید: آنان باید از نظر ظاهر و باطن تسلیم امر پیامبر خود باشند.

و در کتاب بصائرالدرجات از زید شحّام نقل شده که گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: مردی [از شیعیان شما] نزد ما هست که به او کُلَیب گویند، و هر چه ما از شما نقل می کنیم ، او می گوید: «من تسلیم فرموده های امام خود هستم» از این رو ما او را کلیب تسلیم نامیده ایم؟

زیدشحّام گوید: امام صادق(علیه السلام) با شنیدن این سخن برای او از خداوند طلب رحمت نمود و سپس فرمود: آیا شما می دانید تسلیم چیست؟ و چون ما سکوت نمودیم فرمود: به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است که خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلی رَبِّهِم (2)» (3)

بشیربن دهّان گوید: از کلیب شنیدم که می گفت: امام باقر(علیه السلام ) به من فرمود: آیا تو معنای آیه «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون» را می دانی؟ گفتم: فدای شما شوم، شما بهتر می دانید، فرمود: مقصود از «مؤمنون» مسلّمون است و اهل تسلیم همان نجباء وبرگزیدگان می باشند. (4)


1- نساء/65.
2- هود/23.
3- عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ عِنْدَنَا رَجُلًا یُسَمَّی کُلَیْباً فَلَا نَتَحَدَّثُ عَنْکُمْ شَیْئاً إِلَّا قَالَ أَنَا أُسَلِّمُ فَسَمَّیْنَاهُ کُلَیْبَ التَّسْلِیمِ قَالَ فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا التَّسْلِیمُ فَسَکَتْنَا فَقَالَ هُوَ اللَّهِ الْإِخْبَاتُ قَوْلُ اللَّهِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلی رَبِّهِمْ. (بصائر الدرجات ج 1 ؛ ص525)
4- قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ أَ تَدْرِی مَنْ هُمْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ قَدْ أَفْلَحَ الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِینَ هُمُ النُّجَبَاءُ. ( بصائر الدرجات ج 1 ؛ ص525)

ص:22

جمیل بن درّاج گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنچه از شیعیان ، چشم ما را روشن می کند این است که آنچه از ما برای شما به طور اختلاف نقل می شود ، آن را به ما بازگردانید تا ما حقیقت را برای شما بیان کنیم.

و در سخن دیگری فرمود: مردم مأمور به معرفت ما و سؤال از ما و تسلیم ما می باشند. (1)

4- دخول در کشتی نجات اهل البیت (علیهم السلام)، به ویژه امام حسین(علیه السلام) که در روایات آمده زیادی از مؤمنین به خاطر امام حسین (علیه السلام) داخل بهشت می شوند.

امام حسین(علیه السلام) می فرماید: روزی من خدمت جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رفتم و دیدم اُبَّی بن کعب نزد جدّم نشسته است، و آن حضرت به من فرمود : «مرحبا بک یا زین السماوات و الأرض» پس ابّی بن کعب گفت : آیا جز شما کسی زینت آسمان ها و زمین است؟ و جدّم فرمود:

ای ابّی بن کعب سوگند به خدایی که مرا به حق به پیامبری مبعوث نمود، حسین بن علی در آسمان ها بزرگتر و عزیزتر از روی زمین است ، چرا که در سمت راست عرش نوشته شده: «إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» سپس گوید : رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دست حسین(علیه السلام) را گرفت و فرمود: «ای مردم این حسین بن علی(علیهماالسلام) است شما خوب او را بشناسید و مقام و فضل او را بدانید و او را بر دیگران فضیلت دهید، همان گونه که خداوند عزّوجلّ او را فضیلت داده است.

سپس فرمود: به خدا سوگند جدّ حسین نزد خداوند گرامی تر از جدّ یوسف بن یعقوب است، چرا که جدّ این حسین و جدّه و مادر و پدر و برادر و عمو و عمّه و خال و خاله و دوستان آنان و دوستان دوستان آنان، اهل بهشت هستند. (2)

حضرت نوح (علیه السلام) همان گونه که در قرآن آمده اهل نجات را در کشتی جا داد و به فرزند خود نیز - که مشرف بر غرق شدن بود - فرمود: «یا بُنّی اِرکب معنا» یعنی فرزندم بیا با ما سوار کشتی شو. و لکن او به پدر خود گفت: «من به کوهی پناه می برم تا از غرق شدن نجات یابم» و پدر گفت: « امروز راه نجاتی از عذاب الهی نیست، جز این که داخل کشتی بشوی» و موج بین پدر و فرزند فاصله انداخت و


1- -عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْرِی بِمَا أُمِرُوا أُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنَا وَ الرَّدِّ إِلَیْنَا وَ التَّسْلِیمِ لَنَا. (بصائر الدرجات ج 1 ؛ ص525)
2- روی: عن أبی عبد اللّه الحسین- علیه السلام- [أنّه] قال: أتیت [یوما] جدّی رسول اللّه- صلّی اللّه علیه و آله-، فرأیت ابیّ بن کعب جالسا عنده، فقال جدّی: مرحبا بک یا زین السماوات و الأرض! فقال ابیّ: یا رسول اللّه! و هل أحد سواک زین السماوات و الأرض؟فقال النبی- صلّی اللّه علیه و آله- یا ابیّ بن کعب و الّذی بعثنی بالحقّ نبیّا، إنّ الحسین بن علیّ فی السماوات، أعظم ممّا هو فی الأرض و اسمه مکتوب عن یمین العرش: إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة.ثم إنّ النبیّ- صلّی اللّه علیه و آله- أخذ بید الحسین- علیه السلام-، و قال: أیّها الناس! هذا الحسین بن علیّ ألا فاعرفوه، و فضّلوه کما فضّله اللّه عزّ و جلّ، فو اللّه لجدّه علی اللّه أکرم من جدّ یوسف بن یعقوب، هذا الحسین جدّه فی الجنّة، (و جدّته فی الجنّة) ، و امّه فی الجنّة، و أبوه فی الجنّة، و أخوه فی الجنّة، و عمّه فی الجنّة، و عمّته فی الجنّة، و خاله فی الجنّة، و خالته فی الجنّة، و محبّوهم فی الجنّة، [و محبّو محبّیهم فی الجنة]. ( مدینة المعاجز،ج 4ص51، منتخب طریحی، ص203.)

ص:23

فرزند نوح غرق شد، و نوح به پروردگار خود گفت: خدایا فرزند من ، اهل من بود؟! و خداوند فرمود: «او اهل تو نبود بلکه او عمل غیرصالحی بود» .

با توجه به این قصّة قرآنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز فرمود : مَثَل اهل بیت من مَثَل کشتی نوح است که هر کس داخل آن شد، نجات یافت و هر کس داخل کشتی نشد، هلاک گردید، اهل بیت من نیز کشتی نجات این امّت هستند و هر کس به آنان به پیوندد نجات می یابد، و هر کس از آنان جدا شود، هلاک خواهد شد.

شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد : آیا همه شما خانواده ، کشتی نجات نیستید؟ فرمود: آری. آن شخص گفت : پس برای چه جدّ شما دربارة حسین (علیه السلام) فرموده است : إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: همه ما کشتی نجات هستیم و لکن باب الحسین أوسع و أسرع. یعنی باب حسین(علیه السلام) وسیع تر و سریع تر است برای نجات.

مؤلف گوید: با توجه به این معنا باید همه ما ارتباط خود را با اهل البیت(علیهم السلام) به ویژه با امام حسین(علیه السلام) هر چه می توانیم تقویت نماییم و از محبّت و احسان به سادات و دوستان و شیعیان و زوّار و عزاداران حسینی کوتاهی نکنیم ، و از شرکت در جلسات عزای آن حضرت و اشک در مصائب او و برگزاری جلسات عزا و خدمت به عزاداران و احترام به مرثیه سرایان او دریغ ننمائیم ، تا روز قیامت آن حضرت و جدّ و پدر و مادر و برادر و فرزندان او(علیهم السلام) از ما دستگیری نمایند ان شاء الله و ما تردیدی نداریم که آن بزرگواران چنین خواهند کرد.

5- ادخال سرور و شاد کردن شیعیان ودوستان اهل البیت (علیهم السلام) نیز از اسباب خشنودی و اتّصال و ارتباط با آن بزرگواران خواهد بود، و روایات در این موضوع فراوان است، و ما به بخشی از آن ها اشاره می کینم ان شاءالله.

مرحوم کلینی با سند خود از ابی الجارود نقل نموده ، که گوید: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم که فرمود : محبوب ترین اعمال نزد خداوند عزّوجلّ شاد کردن مؤمن و اطعام و قضای دین اوست. (1)


1- عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِ شَبْعَةُ مُسْلِمٍ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 190)

ص:24

مفضّل گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود : گمان نکنید اگر مؤمنی را خشنود و مسرور کردید، تنها او را خشنود و مسرور کرده اید، بلکه به خدا سوگند ما را نیز مسرور کرده اید، بلکه به خدا سوگند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را نیز مسرور کرده اید. (1)

عبدالله بن سنان گوید : امام صادق (علیه السلام) فرمود : خداوند عزّوجلّ به داوود وحی کرد : «بسا بنده ای از بندگان من یک عمل نیک انجام می دهد و من بهشت را برای او مباح قرار می دهم» داوود (علیه السلام) گفت: خدایا آن عمل نیک چیست؟ خطاب شد: «بندة مؤمن مرا مسرور می کند ولو با یک دانه خرما » داوود (علیه السلام) گفت: خدایا حق است که هر که تو را می شناسد امید خود را از تو قطع نکند [و همواره به تو امیدوار باشد] (2)

جابر گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود : تبسّم و خنده ی در صورت برادر مؤمن حسنه و عمل نیکی است، و برطرف نمودن خاشاک از او حسنه است، و خداوند عبادت نشده به چیزی که محبوب تر و بهتر از ادخال سرور بر مؤمن باشد. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود : هنگامی که خداوند بندة مؤمن خود را از قبر خارج می کند، مثالی نیز مقابل او حرکت می نماید، و مؤمن را از خطرهای قیامت آسوده می کند و به او بشارت به سرور و کرامت الهی را می دهد، و چون در پیشگاه خداوند قرار می گیرد ، خداوند حساب آسانی از او می گیرد و دستور می دهد تا او را به بهشت ببرند ، در حالی که آن مثال مقابل اوست و مؤمن به او می گوید: خدا تو را رحمت کند تو کیستی که همواره به من بشارت به سرور و کرامت الهی را دادی؟ و او می-گوید: من همان سروری هستم که تو در دنیا بر برادر مؤمن خود وارد می کردی و خداوند مرا از آن سرور آفرید تا تو را مسرور نمایم. (4)

6- برآوردن حاجت برادر مؤمن نیز از اسباب خشنودی خدا و اولیای اوست و سبب ارتباط و نزدیک شدن به خداوند و اولیای او می شود ، و روایات بی شماری نیز در این معنا وارد شده است و ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم و از خداوند توفیق عمل به این روایات را درخواست می نماییم. و می-گوییم: و ما توفیقی إلّا بالله علیه توکّلت وإلیه أنیب و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم.


1- عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَا یَرَی أَحَدُکُمْ إِذَا أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیْهِ أَدْخَلَهُ فَقَطْ بَلْ وَ اللَّهِ عَلَیْنَا بَلْ وَ اللَّهِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم.( الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص189)
2- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ علیه السلام إِنَّ الْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَةِ فَأُبِیحُهُ جَنَّتِی فَقَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ الْحَسَنَةُ قَالَ یُدْخِلُ عَلَی عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ سُرُوراً وَ لَوْ بِتَمْرَةٍ قَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَکَ أَنْ لَا یَقْطَعَ رَجَاءَهُ مِنْکَ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ج 2 189 ص : 188)
3- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ الْقَذَی عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِ.( الکافی (ط - الإسلامیة) ج 2 ص : 188.)
4- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ قَالَ فَقَالَ حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ لَوْ حَدَّثْتُکُمْ لَکَفَرْتُمْ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ مِنْ قَبْرِهِ یَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ بِالْکَرَامَةِ مِنَ اللَّهِ وَ السُّرُورِ فَیَقُولُ لَهُ بَشَّرَکَ اللَّهُ بِخَیْرٍ قَالَ ثُمَّ یَمْضِی مَعَهُ یُبَشِّرُهُ بِمِثْلِ مَا قَالَ وَ إِذَا مَرَّ بِهَوْلٍ قَالَ لَیْسَ هَذَا لَکَ وَ إِذَا مَرَّ بِخَیْرٍ قَالَ هَذَا لَکَ فَلَا یَزَالُ مَعَهُ یُؤْمِنُهُ مِمَّا یَخَافُ وَ یُبَشِّرُهُ بِمَا یُحِبُّ حَتَّی یَقِفَ مَعَهُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا أَمَرَ بِه علیه السلام إِلَی الْجَنَّةِ قَالَ لَهُ الْمِثَالُ أَبْشِرْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَمَرَ بِکَ إِلَی الْجَنَّةِ قَالَ فَیَقُولُ مَنْ أَنْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ تُبَشِّرُنِی مِنْ حِینِ خَرَجْتُ مِنْ قَبْرِی وَ آنَسْتَنِی فِی طَرِیقِی وَ خَبَّرْتَنِی عَنْ رَبِّی قَالَ فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَی إِخْوَانِکَ فِی الدُّنْیَا خُلِقْتُ مِنْهُ لِأُبَشِّرَکَ وَ أُونِسَ وَحْشَتَکَ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص191)

ص:25

مرحوم کلینی در کتاب کافی در باب «السعی فی حاجة المؤمن» با سند خود از محمّدبن مروان نقل کرده که گوید: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: کسی که برای انجام کار برادر مؤمن خود حرکت کند، برای او ده حسنه نوشته می شود، و ده گناه از او محو می گردد، و ده درجه به درجات او افزوده می-شود، و گمان می کنم که فرمود: و پاداش آزاد کردن ده بنده را در راه خدا پیدا می کند، و این عمل افضل از اعتکاف یک ماه در مسجدالحرام می باشد. (1)

و درهمان کتاب از معمّربن خلّاد نقل شده که گوید : از حضرت ابوالحسن(موسی بن جعفر علیهماالسلام) شنیدم که می فرمود : خداوند را بندگانی است که کوشای در برآوردن حوائج مردم هستند، و آنان در روز قیامت در امن و امان خواهند بود ، و کسی که مؤمنی را شاد و مسرور نماید، خداوند در قیامت قلب او را شاد و مسرور خواهد نمود. (2)

و در همان کتاب از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود : کسی که برای انجام حاجت برادر مسلمان خود حرکت کند، خداوند هفتاد وپنج هزار ملک را امر می کند که بر سر اوسایه افکنند و از او حمایت نمایند، و به جای هر قدمی که برمی دارد ، پاداشی به او داده می شود و گناهی از او محو می-گردد، و درجه ای به درجات او افزوده خواهد شد، و هنگامی که از کار خود فارغ می شود خداوند عزّوجلّ پاداش حجّ و عمره برای او می نویسد. (3)

امام صادق (علیه السلام) فرمود : کسی که برای خشنودی خداوند عزّوجلّ در انجام حاجت برادر مسلمان خود بکوشد، خداوند برای او هزار هزار حسنه می نویسد، و خویشان و همسایگان و برادران و آشنایان و کسانی که احسانی در دنیا به او کرده اند را می آمرزد، و روز قیامت به او گفته می شود: داخل دوزخ شو و هر کس به تو در دنیا احسانی کرده است را با اذن خداوند از دوزخ خارج کن، جز کسی که ناصبی و دشمن اهل البیت (علیهم السلام) باشد. §ِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ سَعَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ یَغْفِرُ فِیهَا لِأَقَارِبِهِ وَ جِیرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَ مَعَارِفِهِ وَ مَنْ صَنَعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفاً فِی الدُّنْیَا فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قِیلَ لَهُ ادْخُلِ النَّارَ فَمَنْ وَجَدْتَهُ فِیهَا صَنَعَ إِلَیْکَ مَعْرُوفاً فِی الدُّنْیَا فَأَخْرِجْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ یَکُونَ نَاصِباً. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 198)


1- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ: مَشْیُ الرَّجُلِ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ یُکْتَبُ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَی عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ وَ یُرْفَعُ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ قَالَ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ یَعْدِلُ عَشْرَ رِقَابٍ وَ أَفْضَلُ مِنِ اعْتِکَافِ شَهْرٍ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص19)
2- مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ اللَّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.( الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص197)
3- عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَنْ مَشَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ أَظَلَّهُ اللَّهُ بِخَمْسَةٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ لَمْ یَرْفَعْ قَدَماً إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَیِّئَةً وَ یَرْفَعُ لَهُ بِهَا دَرَجَةً فَإِذَا فَرَغَ مِنْ حَاجَتِهِ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِهَا أَجْرَ حَاجٍّ وَ مُعْتَمِرٍ. (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص197)

ص:26

مرحوم علّامه حلّی هنگامی که کتاب قواعدالأحکام را به اتمام رساند به فرزند خود فخرالمحققین وصیّت هایی نمود و برخی از آن وصیّت ها این است که به فرزند خود فرمود:

«فإنّی أوصیک بملازمة تقوی الله تعالی فإنّها السنّة القائمة، و الفریضة اللازمة، و الجنّة الواقیه .... .

و علیک بالتوکل و الصبر و الرضا و حاسب نفسک فی کل یوم و لیلة و أکثر من الاستغفار لربّک ...

و علیک بصلاة اللیل فإنَّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) حثّ علیها و قال: من ختم له بقیام اللیل ثمّ مات فله الجنّة ...

و علیک بصلة الرحم، فإنّها تزید فی العمر.

و علیک بحسن الخلق فإنّ رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال إنّکم لن تسعوا بأموالکم فسعوهم بأخلاقکم.

و علیک بصلة الذریّة العلویّة، فإنّ الله تعالی قد أکدّ الوصیة فیهم و جعل مودّتهم أجر الرسالة و الإرشاد فقال تعالی: « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» (1) ...

یعنی بر تو باد به ... و بر تو باد به احسان به ذریه علویّه چرا که خداوند سفارش اکیدی دربارة آنان فرموده و محبّت و مودّت آنان را پاداش رسالت خود قرار داده و فرموده است:

« قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً الّا المودّة فی القربی... » و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز فرموده است: من از چهار گروه این امّت روز قیامت شفاعت می کنم، گر چه با گناه همه اهل دنیا آمده باشند: 1- کسی که ذریّه مرا یاری کرده باشد، 2- کسی که مال خود را صرف ذریّه من کرده باشد، هنگام تنگنائی، 3- کسی که ذریّه مرا با زبان و قلب خود دوست داشته باشد، 4- کسی که برای انجام حوائج ذریّه من - در آن هنگام که آواره و طرد شده باشند - کوشیده باشد.

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود : روز قیامت منادی خداوند با صدای بلند می گوید: ای مردم گوش فرا دهید تا حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) با شما سخن بگوید ، و همه خلایق گوش فرا می دهند، و پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: ای مردم هر کس به من حقی دارد، و یا به خاطر من عمل نیکی را (دربارة ذریّه من ) انجام داده است، به پا خیزد تا من پاداش او را بدهم» و مردم می گویند:

پدران و مادران ما فدای شما باد، چه حقی و چه منّتی و چه عمل خیری ما برای شما انجام داده ایم که بر شما منّت داشته باشیم؟ بلکه خدا و رسول او بر ما و همه خلایق منّت دارند، پس رسول-


1- شوری/23.

ص:27

خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: آری هر کس یکی از اهل بیت مرا پناه داده باشد ، و یا به او احسانی نموده باشد، و یا لباسی به او پوشانده باشد، و یا او را اطعام نموده باشد، برخیزد تا من پاداش او را بدهم» پس گروهی از مردم که چنین کارهایی را کرده اند برمی خیزند، و ندایی از طرف خداوند می رسد:

«ای محمّد و ای حبیب من ، من پاداش آنان را به تو واگذار نمودم و تو آنان را در هر کجای از بهشت که می خواهی ساکن کن» و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آنان را در وسط بهشت و در مقام وسیله اسکان می دهد ، و آنان از محمد و اهل بیت او - صلوات الله علیهم اجمعین - محجوب نیستند ... (1).

دوقصّه ی عجیب

عبدالله مبارک هزینه حجّ خود را به یک زن فقیر علویّه - که می خواست مرغ مرده ای را از ناچاری و گرسنگی به فرزندان خود بدهد- داد، و آن سال به حج نرفت و چون حجّاج از حجّ بازگشتند و او به دیدن آنان رفت، همگی گفتند : ما تو را در همة مواقف حج دیدیم و این قصّه در جلد 92 بحارالانوار صفحه 224 ذکر شده است.

و نیز قصّه پناه دادن مرد مجوسی به یک زن علویّه و بشارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به او در خواب و ایمان آوردن او و خانواده اش نیز در کتاب بحار جلد42 صفحه12، و در ارشاد القلوب صفحه 444، نیز نقل شده است، و ما این دو قصه را در کتاب «بشارت های معصومین(علیهم السلام) » صفحه 173تا 179 نقل کرده ایم، مراجعه شود.

و در کتاب بشارت های معصومین(علیهم السلام) روایاتی درباة صلة آل محمّد (علیهم السلام) نقل شده که سبب برآورده شدن حوائج بزرگ و مهم می شود.

و در کتاب «بشارة المصطفی» از عمران بن معقل نقل شده که گوید : از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود : ازاحسان و صلة به آل محمّد (علیهم السلام) دریغ نکنید و غنّی به اندازه توان خود و فقیر به اندازه توان خود، به آنان صله کنند، و کسی که بخواهد خداوند مهم ترین حاجت او را برآورده کند، باید در سخت ترین وضع نیازمندی خود، از مال خویش به آنان و شیعیا نشان صله کند. (2)


1- و علیک بصلة الذرّیّة العلویة، فإنّ اللّه تعالی قد أکّد الوصیّة فیهم، و جعل مودّتهم أجر الرسالة و الإرشاد، فقال تعالی: « قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»0 (قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام؛ ج 3، ص: 715)
2- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مَعْقِلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَا تَدَعُوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ أَمْوَالِکُمْ مَنْ کَانَ غَنِیّاً فَعَلَی قَدْرِ غِنَاهُ وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً فَعَلَی قَدْرِ فَقْرِهِ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَقْضِیَ اللَّهُ لَهُ أَهَمَّ الْحَوَائِجِ إِلَی اللَّهِ فَلْیَصِلْ آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتَهُمْ بِأَحْوَجِ مَا یَکُونُ مِنْ مَالِهِ . (بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة) ص6.)

ص:28

جابر جعفی گوید : امام باقر(علیه السلام) فرمود : رَحِم آل محمّد معلّق به عرش است و می گوید: «خدایا هر کس به من احسان و صله می کند ، تو به او احسان و صله کن، و هر کس با من قطع رحم می کند ، تو رحمت خود را ازاو قطع کن» چنان که خداوند می فرماید:«وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَل ...» (1) سپس فرمود: و هر صاحب رحمی نیز چنین است. (2)

نعمت ولایت آل محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

خداوند نعمت ولایت آل محمّد(علیهم السلام) را در آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» (3) وسیله کامل شدن دین و اتمام نعمت ، و دین مرضیّ خود معرفی نموده و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را موظّف نموده که در روز غدیر ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین آن حضرت را به طور آشکار و علنی معرّفی نماید، و به رسول خود صلی الله علیه و آله و سلّم) در آیه

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه ...» (4) فرموده است: ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) [و اولاد معصومین او] را به مردم ابلاغ نماید، و اگر چنین نکند، رسالت خویش را ابلاغ نکرده است.

از این رو، روز غدیر بهترین اعیاد اسلامی می باشد و نسبت به جمعه و فطر و اضحی مانند ماه است بین ستارگان ، چنان که حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: «چون روز قیامت می شود چهار روز را همانند عروسی که به حجله می برند، نزد خداوند می آورند». گفته شد: آن چهار روز کدام است؟ فرمود:

روز عید قربان، روز عید فطر، روز جمعه و روز عید غدیر،و روز عید غدیر بین آن سه عید همانند ماه بین ستارگان است، و آن روزی است که ابراهیم خلیل(علیه السلام) از آتش [نمرودیان] نجات یافت، و ابراهیم برای شکر خدا آن روز را روزه گرفت، و آن روزی است که خداوند دین خود را کامل نمود، و به پیامبر خود (صلی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد تا امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به امامت و خلافت منصوب نماید و فضیلت و امامت او را آشکار کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آن روز را روزه


1- رعد/21.
2- عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ الرَّحِمَ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی وَ هِیَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ کُلَّ ذِی رَحِمٍ. (مستدرک الوسائل ج 12 ؛ ص383)
3- مائده/3.
4- مائده/67.

ص:29

گرفت، و آن روز دارای نامهاییست مانند:

1-یوم الکمال، 2- یوم مرغمة الشیطان، یعنی روز خوار کننده شیطان ،3- روز قبولی اعمال شیعیان و دوستان آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)، 4- الیوم الذی یعمدالله فیه إلی ما عمله المخالفون فیجعله هباءً منثوراً، یعنی روزی که خداوند اعمال مخالفان غدیر را نابود می نماید و مانند غبار پراکنده می شود، 5- روزی که جبرئیل(علیه السلام) دستور می دهد تا کرسی کرامت خداوند در مقابل بیت المعمور نصب شود، و جبرئیل(علیه السلام) بر آن قرار می گیرد، و ملائکه همه آسمان ها جمع می شوند و بر حضرت-محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) ثناخوانی می کنند، و برای شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین (علیهم السلام) - از فرزندان آدم - استغفار می نمایند.

6- در این روز خداوند به کرام الکاتبین دستور می دهد: تا سه روز قلم [گناه] را از دوستان و شیعیان اهل البیت بردارند و به خاطر کرامت محمّد و علی و ائمه طاهرین (علیهم السلام) گناهی بر آنان ننویسند، 7- روزی است که خداوند پاداش کسانی که در آن عبادت خدا را انجام می دهند و بر عیال و خانواده و برادران خود توسعه می دهند، نعمت خود را می افزاید ، و آنان را از آتش دوزخ آزاد می-نماید، 8- این روزی است که خداوند آن را مخصوص به حضرت محمّد و آل او نموده است، 9- این روزی است که خداوند سعی شیعیان را مشکور و گناهانشان را مغفور و اعمالشان را مقبول می نماید.

10 – این روز، روز برطرف شدن بلاها و اندوه ها می باشد، 11- این روز، روز برطرف شدن وزر و گناه و روز کرامت الهی و عطای اوست، 12- این روز، روز نشر علم و روز بشارت و عید اکبر است، 13- این روز، روز استجابت دعاست، 14- این روز، روز موقف عظیم، و روز پوشیدن لباس جدید و بیرون آوردن لباس عزا و سیاه است، 15- این روز، روز شرط مشروط و روز نفی هموم و اندوه، و روز بخشوده شدن گنهکاران از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، 16- این روز، روز مسابقه [در اعمال نیک] و روز صلوات فراوان بر محمّد و آل محمّد(علیهم صلوات الله) است.

17- این روز، روز خشنودی و عید اهل البیت(علیهم السلام) است، 18- این روز، روز قبولی اعمال و طلب زیاده از خداوند و روز استراحت مؤمنین است، 19- این روز، روز تجارت و روز دوستی و روز رسیدن به رحمت الهی و روز تزکیه و پاک شدن و روز ترک گناهان کبیره و غیر کبیره است ، 20- این روز، روز عبادت و روز افطاری دادن به روزه داران است، و کسی که روزه دار مؤمنی را در این روز افطاری بدهد، مانند این است که به اندازة ده فئام از روزه داران را افطاری داده باشد.

سپس فرمود: آیا تو می دانی فئام چیست؟ راوی گفت: نمی دانم. فرمود: هر فئام یکصد هزار نفر است، 21- این روزی است که مؤمنین باید به همدیگر تبریک بگویند، و چون مؤمن برادر مؤمن خود

ص:30

را ملاقات می کند بگوید: «الحمدلله الذی جعلنا من التمسّکین بولایة أمیرالمؤمنین و الأئمه علیهم السلام، 22- این روز، روز تبسّم در صورت برادران ایمانی است، و کسی که در روز غدیر مقابل برادر مؤمن خود تبسّم نماید خداوند روز قیامت نظر رحمت به او می افکند، و هزار حاجت او را برآورده می کند، و قصری از درّ سفید در بهشت برای او بنا می کند و صورت او را شاد و خرّم قرار می دهد، 23- این روز، روز زینت است و کسی که به خاطر غدیر در این روز نیت کند و لباس جدید بپوشد خداوند همه گناهان و خطاهای او را - کوچک یا بزرگ - می بخشد ، و ملائکه ای را می فرستد تا برای او تا سال آینده حسنات بنویسد ، و درجات او را بالا ببرند، و اگر در این سال بمیرد شهید مرده است، و اگر زنده بماند سعادتمند خواهد بود .

و کسی که در این روز مؤمنی را اطعام کند مانند این است که همه پیامبران و صدّیقین را اطعام نموده باشد، و کسی که در این روز مؤمنی را زیارت کند، خداوند هفتاد نور در قبر او وارد می کند، و قبر او را وسیع می گرداند و در هر روز هفتاد هزار ملک قبر او را زیارت می کنند و به او بشارت بهشت می دهند.24- در این روز خداوند ولایت علی(علیه السلام) را بر اهل آسمان ها عرضه نمود و اهل آسمان هفتم به آن سبقت گرفتند، و به این خاطر خداوند عرش را به وسیله آسمان هفتم زینت نمود، و سپس آسمان چهارم به آن سبقت گرفت و خداوند آن را به بیت المعمور زینت داد، و سپس آسمان اوّل به آن سبقت گرفت و خداوند آن را به ستارگان زینت داد، و سپس خداوند ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر زمین عرضه نمود، و سرزمین مکّه به آن سبقت گرفت و خداوند آن را به کعبه زینت داد، و سپس زمین مدینه به آن سبقت گرفت و خداوند آن را به وجود حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم) زینت داد ، و سپس کوفه به آن سبقت گرفت و خداوند به خاطر امیرالمؤمنین(علیه السلام) او را زینت داد.

سپس خداوند ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر کوه ها عرضه نمود و نخست سه کوه بر قبول ولایت آن حضرت سبقت گرفتند و آن ها: کوه عقیق ، فیروزه و یاقوت بودند، و خداوند افضل جواهر را در آن ها قرار داد، و سپس کوه های دیگری به آن سبقت گرفتند و خداوند آن ها را معدن طلا و نقره قرار داد، و کوه هایی که اقرار به ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نکردند ، گیاهی در آن ها نمی-روید.

و در روز غدیر ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر آب ها عرضه شد و هر کدام پذیرفتند شیرین و گوارا شدند و هر کدام نپذیرفتند شور و تلخ شدند، و در آن روز نیز ولایت آن حضرت بر گیا هان عرضه شد و هر کدام قبول کردند شیرین و طیّب شدند، و هر کدام نپذیرفتن تلخ گردیدند، و نیز ولایت آن حضرت بر پرندگان

ص:31

عرضه شد، و هر کدام پذیرفتند دارای صدای فصیح و زیبا شدند و هر کدام نپذیرفتند اخرس و گنگ شدند، مانند «لکن» سپس فرمود:

مَثَل مؤمنینی که ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را پذیرفتند مَثَل ملائکه است که به آدم سجده کردند و مَثَل کسانی که ولایت آن حضرت را نپذیرفتند مّثّل ابلیس است که بر آدم سجده نکرد.

سپس فرمود: در روز غدیر آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُم ...» نازل شد، و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر آن که روز مبعوث شدن او روز غدیر بود، و حرمت آن روز را می شناخت و در چنین روزی برای امّت خود خلیفه ای تعیین می نمود. (1)

مؤلف گوید: با توجّه به عنایات اهل البیت (علیهم السلام) به شیعیان و دوستان خود واهمیّتی که خداوند و اولیای او به مسأله ولایت داده اند، و برکاتی که از ناحیه آن بزرگواران تاکنون عائد ما شده و می شود ، لازم است که ما نیز از این نعمت بزرگ شکرگذاری کنیم و گرنه ناسپاس و کافر به نعمت خداوند خواهیم بود و شکر این نعمت را می توان به طور خلاصه در چند چیز بیان نمود:

1- معرفت بیشتر نسبت به مقام و منزلت صاحبان ولایت.

2- اطاعت از دستورات و اوامر و نواهی آنان.

3- ذکر فضائل آنان برای مردم ، و آن برای گوینده و شنونده برکات فراوانی خواهد داشت.

4- تحبیب و ایجاد محبّت آنان در دل های مردم که سبب تولّی و موالات آنان می شود.

5- ذکر مثالب دشمنان آنان با استدلال صحیح، تا سبب بیزاری مردم از آنان گردد.

6- توضیح مسأله ولایت و امامت معصومین(علیهم السلام) برای مردم تا موجب معرفت بیشتر به آنان گردد.

7- زیارت قبور ائمه (علیهم السلام) و بهره مند شدن از نور ولایت آنان وآن از شعائر دینی شیعه خواهد بود.

8- مواسات و کمک به شیعیان و دوستانشان که سبب خشنودی آنان خواهد بود.

9- دعا برای نجات شیعیان و دوستان اهل البیت(علیهم السلام) از ستم دشمنان و مخالفین که دلیل مواسات با آنان است.


1- ... رَوَاهُ عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَیَّامٍ إِلَی اللَّهِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَی خِدْرِهَا قِیلَ مَا هَذِهِ الْأَیَّامُ قَالَ یَوْمُ الْأَضْحَی وَ یَوْمُ الْفِطْرِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمُ الْغَدِیرِ وَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ بَیْنَ الْأَضْحَی وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی نَجَا فِیهِ إِبْرَاهِیمُ الْخَلِیلُ مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُکْراً لِلَّهِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ بِهِ الدِّینَ فِی إِقَامَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَماً وَ أَبَانَ فَضِیلَتَهُ وَ وِصَاءَتَهُ فَصَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ إِنَّهُ لَیَوْمُ الْکَمَالِ وَ یَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّیْطَانِ وَ یَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّیعَةِ وَ مُحِبِّی آلِ مُحَمَّدٍ . وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ الدِّینَ یَعْمَدُ اللَّهُ فِیهِ إِلَی مَا عَمِلَهُ الْمُخَالِفُونَ فَیَجْعَلُهُ هَباءً مَنْثُوراً وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَأْمُرُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام أَنْ یَنْصِبَ کُرْسِیَّ کَرَامَةِ اللَّهِ بِإِزَاءِ بَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ یَصْعَدُهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ تَجْتَمِعُ إِلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ مِنْ جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ یُثْنُونَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِشِیعَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام وَ مُحِبِّیهِمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام . وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَأْمُرُ اللَّهُ فِیهِ الْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ أَنْ یَرْفَعُوا الْقَلَمَ عَنْ مُحِبِّی أَهْلِ الْبَیْتِ وَ شِیعَتِهِمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنْ یَوْمِ الْغَدِیرِ وَ لَا یَکْتُبُونَ عَلَیْهِمْ شَیْئاً مِنْ خَطَایَاهُمْ کَرَامَةً لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْأَئِمَّةِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [عَلِیٍ] وَ ذَوِی رَحْمَتِهِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَزِیدُ اللَّهُ فِی حَالِ مَنْ عَبَدَ فِیهِ وَ وَسَّعَ عَلَی عِیَالِهِ وَ نَفْسِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَ یُعْتِقُهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَجْعَلُ اللَّهِ فِیهِ سَعْیَ الشِّیعَةِ مَشْکُوراً وَ ذَنْبَهُمُ مَغْفُوراً وَ عَمَلَهُمْ مَقْبُولًا وَ هُوَ یَوْمُ تَنْفِیسِ الْکَرْبِ وَ یَوْمُ تَحْطِیطِ الْوِزْرِ وَ یَوْمُ الْحَبَاءِ وَ الْعَطِیَّةِ وَ یَوْمُ نَشْرِ الْعِلْمِ وَ یَوْمُ الْبِشَارَةِ وَ الْعِیدِ الْأَکْبَرِ وَ یَوْمُ یُسْتَجَابُ فِیهِ الدُّعَاءُ وَ یَوْمُ الْمَوْقِفِ الْعَظِیمِ وَ یَوْمُ لُبْسِ الثِّیَابِ وَ نَزْعِ السَّوَادِ وَ یَوْمُ الشَّرْطِ الْمَشْرُوطِ وَ یَوْمُ نَفْیِ الْغُمُومِ [الْهُمُومِ] وَ یَوْمُ الصَّفْحِ عَنْ مُذْنِبِی شِیعَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ . وَ هُوَ یَوْمُ السُّبْقَةِ وَ یَوْمُ إِکْثَارِ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یَوْمُ الرِّضَا وَ یَوْمُ عِیدِ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ یَوْمُ قَبُولِ الْأَعْمَالِ وَ یَوْمُ طَلَبِ الزِّیَادَةِ وَ یَوْمُ اسْتِرَاحَةِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَوْمُ الْمُتَاجَرَةِ وَ یَوْمُ التَّوَدُّدِ وَ یَوْمُ الْوُصُولِ إِلَی رَحْمَةِ اللَّهِ وَ یَوْمُ التَّزْکِیَةِ وَ یَوْمُ تَرْکِ الْکَبَائِرِ وَ الذُّنُوبِ وَ یَوْمُ الْعِبَادَةِ وَ یَوْمُ تَفْطِیرِ الصَّائِمِینَ فَمَنْ فَطَّرَ فِیهِ صَائِماً مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ فِئَاماً وَ فِئَاماً إِلَی أَنْ عَدَّ عَشْراً ثُمَّ قَالَ أَوَ تَدْرِی مَا الْفِئَامُ قَالَ لَا قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ هُوَ یَوْمُ التَّهْنِیَةِ یُهَنِّی بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِذَا لَقِیَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ یَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام . وَ هُوَ یَوْمُ التَّبَسُّمِ فِی وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَی لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَی لَهُ قَصْراً فِی الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَیْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ وَ هُوَ یَوْمُ الزِّینَةِ فَمَنْ تَزَیَّنَ لِیَوْمِ الْغَدِیرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا صَغِیرَةً أَوْ کَبِیرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَائِکَةً یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَی قَابِلِ مِثْلِ ذَلِکَ الْیَوْمِ فَإِنْ مَاتَ مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ عَاشَ عَاشَ سَعِیداً وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ مَنْ زَارَ فِیهِ مُؤْمِناً أَدْخَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ سَبْعِینَ نُوراً وَ وَسَّعَ فِی قَبْرِهِ وَ یَزُورُ قَبْرَهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ یُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ . وَ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ عَرَضَ اللَّهُ الْوَلَایَةَ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ فَتَسْبِقُ إِلَیْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ فَزَیَّنَ بِهَا الْعَرْشَ ثُمَّ سَبَقَ إِلَیْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَزَیَّنَهَا بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ سَبَقَ إِلَیْهَا أَهْلُ السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَزَیَّنَهَا بِالْکَوَاکِبِ ثُمَّ عَرَضَهَا عَلَی الْأَرَضِینَ فَسَبَقَتْ مَکَّةُ فَزَیَّنَهَا بِالْکَعْبَةِ ثُمَّ سَبَقَتْ إِلَیْهَا الْمَدِینَةُ فَزَیَّنَهَا بِالْمُصْطَفَی مُحَمَّدٍ ص ثُمَّ سَبَقَتْ إِلَیْهَا الْکُوفَةُ فَزَیَّنَهَا بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عل وَ عَرَضَهَا عَلَی الْجِبَالِ فَأَوَّلُ جَبَلٍ أَقَرَّ بِذَلِکَ ثَلَاثَةُ أَجْبُلٍ [أَجْبَالٍ] الْعَقِیقُ وَ جَبَلُ الْفَیْرُوزَجِ وَجَبَلُ الْیَاقُوتِ فَصَارَتْ هَذِهِ الْجِبَالُ جِبَالَهُنَّ وَ أَفْضَلَ الْجَوَاهِرِ ثُمَّ سَبَقَتْ إِلَیْهَا جِبَالٌ أُخَرُ فَصَارَتْ مَعَادِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ مَا لَمْ یُقِرَّ بِذَلِکَ وَ لَمْ یَقْبَلْ صَارَتْ لَا تُنْبِتُ شَیْئاً وَ عَرَضَتْ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَی الْمِیَاهِ فَمَا قَبِلَ مِنْهَا صَارَ عَذْباً وَ مَا أَنْکَرَ صَارَ مِلْحاً أُجَاجاً وَ عَرَضَهَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَی النَّبَاتِ فَمَا قَبِلَهُ صَارَ حُلْواً طَیِّباً وَ مَا لَمْ یَقْبَلْ صَارَ مُرّاً ثُمَّ عَرَضَهَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَی الطَّیْرِ فَمَا قَبِلَهَا صَارَ فَصِیحاً مُصَوِّتاً وَ مَا أَنْکَرَهَا صَارَ أَخْرَسَ مِثْلَ اللَّکَنِ . وَ مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی قَبُولِهِمْ وَلَاءَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی یَوْمِ غَدِیرِ خُمٍّ کَمَثَلِ الْمَلَائِکَةِ فِی سُجُودِهِمْ لِآدَمَ وَ مَثَلُ مَنْ أَبَی وَلَایَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ مَثَلُ إِبْلِیسَ وَ فِی هَذَا الْیَوْمِ أُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ کَانَ یَوْمُ بَعْثِهِ مِثْلَ یَوْمِ الْغَدِیرِ عِنْدَهُ وَ عَرَفَ حُرْمَتَهُ إِذْ نَصَبَ لِأُمَّتِهِ وَصِیّاً وَخَلِیفَةً مِنْ بَعْدِهِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ. (إقبال الأعمال (ط -القدیمة)، ج 1، ص: 465)

ص:32

10- دعای فراوان برای تعجیل در فرج آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) که دلیل حمایت از مظلوم و محکوم کردن ظالم است.

11- رعایت تقوای در دین - در زمان غیبت - که سبب خشنودی و کمک به آن بزرگواران می-باشد.

12- فرستادن صلوات فراوان بر محمّد و آل محمّد - صلوات الله علیهم اجمعین - که سبب خشنودی آنان و سنگین شدن نامه حسنات خواهد شد.

13- حل مشکلات شیعه و قضای حوائج آنان که از اسباب مسلّم خشنودی آن بزرگواران است.

14- صله و احسان به ذریّه آنان که سبب خشنودی آنان و برآورده شدن اهمّ حوائج می باشد.

15- مذاکره احادیث و سخنان اهل البیت (علیهم السلام) نیز ، سبب نزدیک شدن دل ها به همدیگر و نجات در دنیا و آخرت و قرب به خاندان نبوّت و ازدیاد معرفت به آنان خواهد شد .

امام صادق(علیه السلام) برای مذاکره کننده ، احادیث ، ضمانت نجات و دخول در بهشت نمود، و دوری از معارف و سخنان معصومین علیهم السلام را نیز سبب گمراهی و هلاکت دانست و فرمود:

«فإن أخذتم بها رشدتم و نجوتم و إن ترکتموها ضللتم و هلکتم فخذوا بها و أنا بنجاتکم زعیم».

ولایت محمّد و آل محمّد و نجات در دنیا و آخرت

مؤلّف گوید: در بخش آخر زیارت جامعه فرازهایی است که به ما نوید می دهد که خاندان نبوّت (علیهم السلام) وسیله نجات ما در قیامت هستند، و شفیعا نی نزد خداوند بهتر از آنان نیست، و خشنودی آنان خشنودی خداوند است، و تنها با خشنودی آنان خداوند از ما خشنود می شود، و آنان امین سرّ خداوند می باشند ، و خداوند بندگان خویش را به آنان واگذار نموده ، و اطاعت از آنان را اطاعت از خود قرار داده است، و اگر آنان برای ما از خداوند درخواست بخشش کنند، خداوند از ما می گذرد، مشروط به آن که ما نیز از آنان اطاعت کنیم ، چرا که اطاعت از آنان اطاعت از خداوند است ، و نافرمانی از آنان نافرمانی ازخداوند است . (1)

ودر زیارت جامعه می گوییم: «اللّهمّ إنّی لو وجدت شفعاء أقرب إلیک من محمّدٍ و أهل بیته الأخیار لجعلتهم شفعائی و...» یعنی، خدایا اگر من شفیعانی بهتر از محمّد و اهل بیت پاک او [صلواتک علیهم اجمعین] می یافتم آنان را به درگاه تو شفیع قرار می دادم، از این رو تو را به آن حقی که برای آنان به عهدة خود


1- [یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ] إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُنُوباً لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا رِضَاکُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَی سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَکُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِی وَ کُنْتُمْ شُفَعَائِی إِنِّی لَکُمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاکُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ اللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِی فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ الْعَارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِی زُمْرَةِ الْمَرْجُوِّینَ لِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ . (زیارت جامعه کبیره.) .

ص:33

واجب نموده ای سوگند می دهم ، و از تو مسألت می کنم که مرا از عارفین به آنان و عارفین به حق شان قرار بدهی، و من از کسانی باشم که با شفاعت آنان مورد رحمت تو قرار بگیرم ... .

تردیدی نیست که مسأله شفاعت حضرت خاتم النبیین و اوصیا و فرزندان او ، در قیامت یک اصل مسلّم بین شیعیان است، و در دنیا نیز آنان وسیله نجات ما و صراط مستقیم دین و هادی و راهنمای ما هستند ، و حلّ مشکلات ما به دست آنان است ، و با توسّل به آنان مشکلات ما حلّ می شود ، و اگر ما در همه امور خود به آنان مراجعه کنیم ، نجات خواهیم یافت ، و دین و دنیای ما از این راه اصلاح می شود ، از این رو خداوند می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین» (1) «یعنی ، ای اهل ایمان از خدا بترسید و از صادقین [یعنی ائمه معصومین(علیهم السلام)] جدا نشوید» یعنی همواره در همه امور با آنان باشید، و به آنان تمسّک نمایید، تا نجات یابید، همان گونه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

«انّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی ابدا و لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما ...» (2)

یعنی من دو چیز گرا نسنگ را [برای هدایت شما] به جای خود باقی می گذارم : کتاب خدا و عترت و اهل بیت خویش را ، و تا زمانی که شما به آنان تمسّک و توسّل کنید [و از آنان پیروی نمایید] هرگز گمراه نخواهید شد، و این دو از همدیگر جدا نمی شوند، تا نزد حوض کوثر مرا ملاقات کنند، پس شما بکوشید تا از آنان جدا نشوید، و من در قیامت دربارة آنان از شما سؤال خواهم نمود ... .

مؤلف گوید: روایت فوق در کتب شیعه و اهل سنّت فراوان نقل شده است و اگر تواتر لفظی نداشته باشد، قطعاً تواتر معنوی دارد، و احدی در آن تردیدی پیدا نکرده است، بنابراین همه مردم باید بدانند که راه نجات منحصر به استفاده و پیروی از کتاب خدا و اهل بیت و عترت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و راه دیگری برای نجات و سعادت و رسیدن به حقایق و الطاف الهی وجود ندارد ، فاعتبروا یا أولی الألباب .

مع الأسف اکثر مسلمانان دل خوش کرده اند و می گویند : «ما پیرو کتاب خدا هستیم و کتاب خدا برای هدایت و نجات ما بس است» در حالی که اوّلاً پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دو چیز را هادی و نجات بخش امّت خود دانسته است ، و ثانیاّ علوم قرآن نزد عترت و اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و بدون تمسّک و پیروی از آنان کسی نجات پیدا نمی کند و


1- توبه/119.
2- امالی صدوق، ص616.

ص:34

به اسرار و بطون قرآن نمی رسد، بلکه از راه دین منحرف خواهد شد.

آری اگر می گفتند: «ما از عترت و اهل بیت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیروی می کنیم و به آنان تمسّک می جوییم» به خواسته پیامبر خود (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می رسیدند، چرا که اهل البیت (علیهم السلام) حامل قرآن و اسرار آن هستند ، و تمسّک به آنان تمسّک به قرآن نیز می باشد، وامام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه می فرماید :

«فالراغب عنکم مارق، و اللازم لکم لاحق، و المقصّر فی حقکم زاهق، و الحقّ معکم و فیکم و منکم و إلیکم، و أنتم أهله و معدنه، و میراث النبوّة عندکم، و ایاب الخلق إلیکم، و حسابهم علیکم و فصل الخطاب عندکم، و آیات الله لدیکم و... و یا می فرماید:

من أتاکم نجی، و من لم یأتکم هلک إلی الله تدعون، و علیه تدلّونو...» و یا می فرماید:

«سعد من والاکم، و هلک من عاداکم، و خاب من حجدکم و ضلّ من فارقکم، و فاز من تمسّک بکم، و أمن من لجأ إلیکم، و سلم من صدّقکم، و هدی من اعتصم بکم، من اتّبعکم فالجنّة مأواه، و من خالفکم فالنار مثواه و من جحدکم کافر، و من حاربکم مشرک، و من ردّ علیکم فی أسفل درکٍ من الجحیم و...» و یا می فرماید:

« فمعکم معکم، لا مع غیرکم و...» و یا می فرماید: « من أراد الله بدأ بکم، و من وحّده قبل عنکم، و من قصده توجّه بکم و...»

امام صادق(علیه السلام) ضمن حدیثی می فرماید:

«أحادیثنا تعطف بعضکم ببعض، فإن أخذتم بها رشدتم و نجوتم و إن ترکتموها ضللتم و هلکتم، فخذوا بها و أنا بنجاتکم زعیم». §َ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَکْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِکُمْ زَعِیمٌ.( الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 2 ؛ ص186)

برکات دوستی با آل محمّد (علیهم السلام)

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : کسی که ما اهل البیت را دوست بدارد، و محبت ما در قلب او ثابت و محقق شود، چشمه های حکمت از زبان او جاری می شود ، و ایمان در قلب او تجدید می-گردد، و

ص:35

پاداش عمل هفتاد پیامبر و هفتاد صدّیق، و هفتاد شهید، و هفتاد عابدی که هفتاد سال عبادت کرده باشند را پیدا می کند. (1)

بُشربن غالب اسدی گوید : امام حسین (علیه السلام) به من فرمود: ای بُشربن غالب، کسی که ما را فقط برای خدا دوست بدارد ، ما در قیامت در کنار او خواهیم بود ، و کسی که برای دنیا ما را دوست بدارد ، هنگامی که قائم عدل قیام کند ، عدالت او شامل خوب و بد خواهد شد. (2)

امام حسن (علیه السلام) می فرماید : رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : محبّت و مودّت ما را از دست ندهید، چرا که هر کس با محبّت و مودّت ما اهل البیت بمیرد، با شفاعت ما داخل بهشت می شود. سپس فرمود : سوگند به آن خدایی که جان من به دست قدرت اوست، هیچ بنده ای از عمل خود بهره ای نمی برد ، مگر با معرفت به حقّ ما. (3)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز فرمود : کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد شهید مرده است، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد آمرزیده مرده است ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد تائب [از گناهان خود] مرده است ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد با ایمان کامل مرده است ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، ملک الموت و نکیر و منکر به او بشارت بهشت می دهند ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، مانند عروسی او را به بهشت می برند ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، در قبر او دو درب به بهشت گشوده می شود، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، خداوند قبر او را مزار ملائکه رحمت قرار می دهد ، آگاه باشید کسی که با دوستی آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد، بر اساس سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و جماعت [مسلمین] مرده است ، آگاه باشید کسی که با دشمنی آل محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، هنگامی که وارد قیامت می شود ، بین دو چشم او نوشته شده است : «آیسٌ من رحمة الله»، آگاه باشید کسی که با دشمنی آل -محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، کافر مرده است ،


1- عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ حَقَّقَ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَی یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ عَلَی لِسَانِهِ وَ جُدِّدَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ وَ جُدِّدَ لَهُ عَمَلُ سَبْعِینَ نَبِیّاً وَ سَبْعِینَ صِدِّیقاً وَ سَبْعِینَ شَهِیداً وَ عَمَلُ سَبْعِینَ عَابِداً عَبَدَ اللَّهَ سَبْعِینَ سَنَة .( المحاسن ج 1 ؛ ص61)
2- عَنْ بِشْرِ بْنِ غَالِبٍ الْأَسَدِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَ: قَالَ لِی یَا بِشْرَ بْنَ غَالِبٍ مَنْ أَحَبَّنَا لَا یُحِبُّنَا إِلَّا لِلَّهِ جِئْنَا نَحْنُ وَ هُوَ کَهَاتَیْنِ وَ قَدَّرَ بَیْنَ سَبَّابَتَیْهِ وَ مَنْ أَحَبَّنَا لَا یُحِبُّنَا إِلَّا لِلدُّنْیَا فَإِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ الْعَدْلِ وَسَّعَ عَدْلَهُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِر .( المحاسن ؛ ج 1 ؛ ص61ح104.)
3- عَنِ ابْنِ أَبِی لَیْلَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ وَ هُوَ یَوَدُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا یَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا .( المحاسن ؛ ج 1 ؛ ص61 ح105. )

ص:36

آگاه باشید کسی که با دشمنی آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بمیرد ، بوی بهشت را استشمام نمی کند. (1)

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» (2) می فرماید : به خدا سوگند اگر او توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد و به محبّت و ولایت ما هدایت نشده باشد ، و فضل ما را نشناخته باشد ، بهره ای از ایمان و عمل صالح خود نخواهد داشت. (3)

ابوذرّ (رحمة الله) در تفسیر آیه «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» (4) فرمود: یعنی آمن بما جاء به محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) و «عمل صالحا» یعنی أداء الفرائض» و « ثمّ اهتدی» یعنی اهتدی إلی حبّ آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) سپس می فرماید : من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که می فرمود : سوگند به خدایی که مرا به حق پیامبر خود قرار داد، آن سه چیز اول، بدون هدایت به امامت و محبّت آل محمد سودی نخواهد داشت. (5)

امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» (6) فرمود: دشمنی با ما ، اعمال آنان را باطل می کند. (7)

منصور صیقل گوید : من در منا در خیمه امام صادق (علیه السلام) بودم و آن حضرت نگاهی به مردم نمود و فرمود : این مردم [یعنی اهل تسنّن] از حرام می خورند و از حرام می پوشند ، و با حرام زناشوئی می کنند ، و شما شیعیان ما ، از حلال می پوشید ، و با حلال زنا شوئی می کنید ، از این رو جز شما کسی حاجی نیست ، و خداوند عبادت را جز از شما قبول نمی کند. (8)

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به امیرالمؤمنین(علیه-السلام) فرمود : «یا علی أنت امیرالمؤمنین ...» سپس فرمود : اگر بنده ای هزار سال خدا را عبادت کند، خداوند او


1- عن النبی صلّی اللّه علیه (و آله) و سلم حرمت الجنة علی من ظلم أهل بیتی و اذانی فی عترتی، و من اصطنع صنیعه الی احد من ولد عبد المطلب و لم یجازه علیها فانا أجازیه علیها غدا إذا لقینی یوم القیامة. و روی أن الأنصار قالوا: فعلنا و فعلنا، کأنهم افتخروا، فقال عباس أو ابن عباس رضی اللّه عنهما: لنا الفضل علیکم، فبلغ ذلک رسول اللّه صلّی اللّه علیه (و آله) و سلم فأتاهم فی مجالسهم فقال: یا معشر الأنصار أ لم تکونوا أذلة فأعزکم اللّه بی! قالوا، بلی یا رسول اللّه قال: أ لم تکونوا ضلالا فهداکم اللّه بی؟ قالوا بلی یا رسول اللّه قال: أ فلا تجیبوننی؟ قالوا: ما تقول یا رسول اللّه؟ قال: الا تقولون، أ لم یخرجک قومک فآویناک، أو لم یکذبوک فصدّقناک، أو لم یخذلوک فنصرناک، قال: فما زال یقول حتی جثوا علی الرکب و قالوا: أموالنا و ما فی أیدینا للّه و لرسوله، فنزلت الآیة. و قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه (و آله) و سلم من مات علی حب آل محمد مات شهیدا، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له، الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا، الا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان، الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة، ثم منکر و نکیر، الا و من مات علی حب آل محمّد یزف إلی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها، الا و من مات علی حب آل محمّد فتح له فی قبره بابان إلی الجنة، الا و من مات علی حب آل محمّد جعل اللّه قبره مزار ملائکة الرحمة، الا و من مات علی حب آل محمّد مات علی السنة و الجماعة، الا و من مات علی بغض آل محمّد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة اللّه، الا و من مات علی بغض آل محمّد مات کافرا، الا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشم رائحة الجنة. – (مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان؛ ج 7، ص: 527)
2- طه/82.
3- وَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ الْآیَةَ قَالَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّهُ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَی وَلَایَتِنَا وَ مَوَدَّتِنَا وَ لَمْ یَعْرِفْ فَضْلَنَا مَا أَغْنَی عَنْهُ ذَلِکَ شَیْئاً.( مستدرک الوسائل ج 1 ؛ ص169)
4- طه/82.
5- عَنْ أَبِی ذَرٍّ الْغِفَارِیِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ الْآیَةَ قَالَ آمَنَ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه وآله وَ عَمِلَ صالِحاً قَالَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ ثُمَّ اهْتَدی إِلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ سَمِعْتُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص یَقُولُ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا یَنْفَعُ أَحَدَکُمُ الثَّلَاثَةُ حَتَّی یَأْتِیَ بِالرَّابِعَةِ. ( مستدرک الوسائل ؛ ج 1 ؛ ص170)
6- محمّد/33.
7- عَنْ یَزِیدَ بْنِ فَرْقَدٍ النَّهْدِیِّ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ إِلَی أَنْ قَالَ وَ عَدَاوَتُنَا تُبْطِلُ أَعْمَالَهُمْ. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج 1 ؛ ص170
8- عَنْ مَنْصُورٍ الصَّیْقَلِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی فُسْطَاطِهِ بِمِنًی فَنَظَرَ إِلَی النَّاسِ فَقَالَ یَأْکُلُونَ الْحَرَامَ وَ یَلْبَسُونَ الْحَرَامَ وَ یَنْکِحُونَ الْحَرَامَ وَ تَأْکُلُونَ الْحَلَالَ وَ تَلْبَسُونَ الْحَلَالَ وَ تَنْکِحُونَ الْحَلَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا یَحُجُّ غَیْرُکُمْ وَ لَا یُتَقَبَّلُ إِلَّا مِنْکُمْ. (مستدرک الوسائل ج 1، ص: 171)

ص:37

را نمی پذیرد ، جز با ولایت تو و ولایت ائمه از فرزندان تو ، و ولایت تو پذیرفته نمی شود مگر با برائت و بیزاری از دشمنان تو و دشمنان ائمه از فرزندان تو، و این چیزی است که جبرئیل به من خبر داده است « فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر» (1) یعنی هر که می خواهد به این معنا ایمان بیاورد ، و هر که می خواهد کافر شود. (2)

محبت اهل البیت- علیهم السلام- و ارفاق ملک الموت

در کتاب بشارة المصطفی از ابی الجارود از امام باقر (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: سوگند به آن خدایی که جان من به دست قدرت اوست ، هیچ روحی از جسد صاحبش جدا نمی شود ، تا این که [اگر مومن باشد] از میوه های بهشتی بخورد و یا [اگر کافر باشد] از درخت زقّوم بخورد، و هنگامی که ملک الموت را می بیند مرا نیز خواهد دید و علی و فاطمه و حسن و حسین را نیز خواهد دید ، و اگر دوست ما بوده باشد ، من به ملک الموت می گویم : ای ملک الموت به او ارفاق کن ، چرا که او دوست من و دوست اهل بیت من بوده است ، و اگر او دشمن ما بوده باشد ، من به ملک الموت می گویم : ای ملک الموت به سختی جان او را بگیر ، چرا که او دشمن من و دشمن اهل بیت من بوده است. (3)

مرحوم شیخ مفید با سند خود از امّ سلمه همسر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که گوید : رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به علی (علیه السلام) فرمود : یا علی دوستان تو در سه وقت شاد و مسرور می شوند ، 1- هنگامی که جان از بدنشان جدا می شود ، و آن وقتی است که تو در کنار آنان حاضر هستی، 2- هنگام سؤال قبر ، که تو در آن وقت حقایق را به آنان تلقین می-نمایی، 3- هنگام حضور در محضر پروردگار و تو در آن وقت آنان را معرّفی می کنی.

مؤلف گوید: مرحوم شیخ حرّ عاملی پس از نقل حدیث فوق گوید : احادیث در این معنا فراوان و بیش از حد تواتر است ، و دلالت آن ها بر این معنا قطعی است ، همانگونه که مشاهده می کنی و افکار بعضی از متکلّمین - که می گویند : جسم نمی تواند در یک آن در چند مکان حاضر شود - پذیرفته نیست.


1- کهف/29.
2- عَنْ سُلَیْمَانَ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله: یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی أَنْ قَالَ صل الله علیه وآله لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ أَلْفَ عَامٍ مَا قَبِلَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ إِلَّا بِوَلَایَتِکَ وَ وَلَایَةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ وَ إِنَّ وَلَایَتَکَ لَا تُقْبَلُ إِلَّا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکَ وَ أَعْدَاءِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ بِذَلِکَ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر.( مستدرک الوسائل ج 1 ؛ ص171. )
3- عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالُوا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله : وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا تُفَارِقُ رُوحٌ جَسَدَ صَاحِبِهَا حَتَّی یَأْکُلَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ أَوْ مِنْ شَجَرَةِ الزَّقُّومِ وَ حِینَ یَرَی مَلَکَ الْمَوْتِ یَرَانِی وَ یَرَی عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً علیهم السلام فَإِنْ کَانَ یُحِبُّنَا قُلْتُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ ارْفُقْ بِهِ إِنَّهُ کَانَ یُحِبُّنِی وَ یُحِبُّ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنْ کَانَ یُبْغِضُنَا قُلْتُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ شَدِّدْ عَلَیْهِ إِنَّهُ کَانَ یُبْغِضُنِی وَ یُبْغِضُ أَهْلَ بَیْتِی. ( بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة) ؛ النص ؛ ص6)

ص:38

مرحوم قطب راوندی از حضرت جواد (علیه السلام) نقل نموده که فرمود : یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام) مریض شد و آن حضرت او را عیادت نمود و به او فرمود : چگونه است حال تو؟ او گفت: پس از جدا شدن از شما من مرگ را ملاقات کردم - و مقصود او شدّت بیماری او بود - امام (علیه السلام) فرمود : چگونه مرگ را ملاقات کردی؟ او گفت: سخت و دردناک بود . امام(علیه السلام) فرمود:

تو مرگ را ملاقات نکرده ای بلکه مقدمات آن را ملاقات کرده ای ، سپس فرمود : مردم هنگام مرگ دو گونه هستند : برخی با ملاقات با مرگ[و ملک الموت] راحت می شوند ، و برخی مرگ برای آنان سخت است و چون می میرند آسوده می شوند. سپس به او فرمود : اکنون تو ایمان به خدا و ولایت ما را در خود تجدید کن تا راحت شوی. و آن مرد چنین کرد و گفت:

ای فرزند رسول خدا اکنون ملائکه پروردگار با تحیّات و تحف حاضر شده اند و بر شما سلام می کنند ، و مقابل شما ایستاده اند تا شما به آنان اجازة جلوس بدهید . حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: ای ملائکه پرودگار من ، بنشینید. و سپس به آن مریض فرمود:

از آنان سؤال کن ، آیا از طرف خداوند مأمور شده اند که در مقابل من بایستند ؟ و چون مریض آن سؤال را کرد ، ملائکه گفتند : اگر جمیع ملائکه در اینجا حاضر می بودند بدون اجازة شما نمی-نشستند، چرا که خداوند به آنان این گونه امر نموده است.

سپس آن مریض چشمان خود را بست و گفت : السلام علیک یا بن رسول الله ، اکنون شما و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه دیگر(علیهم السلام) مقابل من حاضر شده اید ، و سپس از دنیا رفت. (1)

حارث اعور گوید: من در وسط روز و هوای گرم نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفتم و آن حضرت به من فرمود : برای چه [در این هوای گرم] نزد من آمده ای؟ گفتم : به خدا سوگند محبّت شما مرا واداشت که در این وقت نزد شما بیایم. امیرالمؤمنین فرمود : اگر راست بگویی در سه موقف مرا خواهی دید ، 1- هنگامی که جان تو به این جا می رسد و دست مبارک خود را به گلوی خویش اشاره نمود ، 2- هنگام عبور از صراط ، 3- نزد حوض کوثر. (2)

اصبغ بن نباته گوید : حارث همدانی [عور] با عده ای از شیعیان وارد بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) شدند و من نیز بین آنان بودم و حارث در آن حال بیمار بود و عصای خود را به زمین می کشید، پس


1- دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام قَالَ: مَرِضَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ الرِّضَا علیه السلام فَعَادَهُ فَقَالَ کَیْفَ تَجِدُکَ قَالَ لَقِیتُ الْمَوْتَ بَعْدَکَ یُرِیدُ مَا لَقِیَهُ مِنْ شِدَّةِ مَرَضِهِ فَقَالَ کَیْفَ لَقِیتَهُ قَالَ شَدِیداً أَلِیماً قَالَ مَا لَقِیتَهُ إِنَّمَا لَقِیتَ مَا یَبْدَؤُکَ بِهِ وَ یُعَرِّفُکَ بَعْضَ حَالِهِ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ مُسْتَرِیحٌ بِالْمَوْتِ وَ مُسْتَرَاحٌ مِنْهُ فَجَدِّدِ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ وَ بِالْوَلَایَةَ تَکُنْ مُسْتَرِیحاً فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَذِهِ مَلَائِکَةُ رَبِّی بِالتَّحِیَّاتِ وَ التُّحَفِ یُسَلِّمُونَ عَلَیْکَ وَ هُمْ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیْکَ فَأْذَنْ لَهُمْ فِی الْجُلُوسِ فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام : اجْلِسُوا مَلَائِکَةَ رَبِّی ثُمَّ قَالَ لِلْمَرِیضِ سَلْهُمْ أُمِرُوا بِالْقِیَامِ بِحَضْرَتِی فَقَالَ الْمَرِیضُ سَأَلْتُهُمْ فَذَکَرُوا أَنَّهُ لَوْ حَضَرَکَ کُلُّ مَنْ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ مَلَائِکَتِهِ لَقَامُوا لَکَ وَ لَمْ یَجْلِسُوا حَتَّی تَأْذَنَ لَهُمْ هَکَذَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ غَمَّضَ الرَّجُلُ عَیْنَیْهِ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا شَخْصُکَ مَاثِلٌ لِی مَعَ أَشْخَاصِ مُحَمَّدٍ صل الله علیه وآله وَ مَنْ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ وَ قَضَی الرَّجُلُ.( بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 49 ؛ ص72)
2- رُوِیَ عَنِ الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ [أَنَّهُ] قَالَ أَتَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ذَاتَ یَوْمٍ نِصْفَ النَّهَارِ فَقَالَ مَا جَاءَ بِکَ قُلْتُ حُبُّکَ وَ اللَّهِ قَالَ علیه السلام إِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَتَرَانِی فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ حَیْثُ تَبْلُغُ نَفْسُکَ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْحَوْضِ . (الدعوات (للراوندی) عن سلوة الحزین ؛ ص249 )

ص:39

امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او توجّه نمود - چرا که او نزد آن حضرت منزلتی داشت - تا این که به او فرمود:

چگونه است حال تو ای حارث؟ حارث گفت : یا امیرالمؤمنین روزگار مرا در فشار و سختی و خشم قرار داده ، و افزون بر آن اختلاف و خصومتی که بین اصحاب شما می بینم بر خشم من افزوده است ، چرا که آنان در بارة شما و آن سه نفری که قبل از شما حاکم بوده اند ، اختلاف و خصومت دارند ، برخی دربارة دشمنی با شما غلوّ و زیاده روی می کنند ، و برخی معتدل هستند ، و برخی در تردید و شک می باشند و نمی دا نند کوتاه بیایند و یا حمله کنند؟

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: سخن بس کن ای برادر همدانی و آگاه باش که بهترین شیعیان من آن گروه متوسط هستند [که دور از غلوّ و تقصیرمی باشند] و غالی و تالی باید به آنان ملحق شوند. پس حارث عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین پدر و مادرم فدای شما باد، ای کاش زنگار را از قلوب ما برطرف می نمودی و ما را در این امر بصیرت می بخشیدی؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: سخن کافیست بیش از این مگو، چرا که این امر [ یعنی امر خلافت] برای تو مشتبه شده است و بدان که دین خدا را نباید به وسیله موقعیّت رجال و شخصیت ها شناخت، بلکه دین خدا با نشانه های حق باید شناخته شود، بنا براین تو باید نخست حق را بشناسی تا اهل آن را بیابی. سپس فرمود:

ای حارث حق نیکوترین سخن است و گویندة حق مجاهد است ، و من حق را به تو خبر می دهم بشرط آن که گوش خود را در اختیار من قرار بدهی و سپس آنرا برای افراد عاقل و دانای از اصحاب خود بازگو کنی. تا این که فرمود:

ای حارث آگاه باش که من بندة خدا و برادر رسول او و صدّیق اوّل هستم ، و من او را تصدیق کردم زمانی که آدم بین روح و جسد خود بود [و هنوز لباس خلقت نپوشیده بود] و در این دنیا نیز صدّیق اوّل این امّت من بودم [ومن قبل از دیگران نبوّت پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را تصدیق کردم] از این رو ما « الأوّلون و الآخرون» هستیم، و ما ای حارث خواصّ این پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و خالص او هستیم ، و من برادر شفیق و وصیّ و ولیّ و صاحب نجوا و سرّ او می باشم ، و به من فهم کتاب و فصل الخطاب و علم قرون و اسباب داده شد، و هزار کلید به دست من سپرده شد و از هر کلیدی هزار باب از علم گشوده شد و از هر بابی هزار هزار عهد به دست من آمد، و به وسیله شب قدر من تأییدو تقویت و برگزیده شدم و این فضیلت برای ذریّه [و امامان بعد از من ] تا شب و روز باقی است و تا خداوند وارث زمین و اهل آن نشده است باقی خواهد بود. سپس فرمود:

ای حارث ، من تو را بشارت می دهم که تو هنگام مرگ و عبور از صراط و نزد حوض کوثر و هنگام مقاسمه[یعنی هنگام تقسیم

ص:40

بهشت و دوزخ] مرا خواهی شناخت [و من از تو فریا د رسی خواهم نمود] حارث گفت: ای مولای من «مقاسمه» چیست؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: مقصودم قسمت کردن دوزخ است و من به دوزخ می گویم:

این ولیّ و دوست من است او را رها کن ، و این دشمن من است او را بگیر. سپس امیرالمؤمنین(علیه السلام) دست حارث را گرفت و فرمود : همین گونه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دست مرا گرفت و چون من به او از حسد قریش و منافقین شکوه نمودم فرمود :

روز قیامت که می شود، من به حبل الله و عصمت او چنگ می زنم و پناهنده می شوم ، و تو یا علی به دامن من چنگ می زنی و ذریّه تو به دامن تو چنگ می زنند و شیعیان شما به دامن ذریّه من چنگ می زنند، سپس فرمود: یا علی تو فکر می کنی خداوند در آن وقت با پیامبر خود چه خواهد کرد؟ و پیامبر او با وصیّ خود چه خواهد نمود؟

سپس فرمود: ای حارث این خلاصه ای از سخن طولانی است، آری ای حارث تو همنشین کسانی خواهی شد که آنان را دوست می داشته ای و نتیجه آنچه کرده ای را خواهی دید. و این دو جمله را سه مرتبه تکرار نمود. پس حارث در حالی که عبای او روی زمین می کشید برخاست و گفت: پس از این سخنان، مرا باکی نیست که من مرگ را ملاقات کنم و یا مرگ مرا ملاقات نماید.

جمیل بن صالح گوید: روایت فوق را ابوهاشم - معروف به سیّد حمیری - رحمه الله به شعر تبدیل نمود و گفت:

قول علیٍ لحارثٍ عجبٌ کم ثَمَّ أُعجوبةٌ له حَمَلا

یا حارِ همدان من یمت یرنی من مؤمنٍ أو منافقٍ قُبُلا

یعرفنی طوفه و أعرفه بنعته و اسمه و ما عملا

و أنت عند الصراط معترض(تعرفنی) فلا تخف عثرةً و لا زَلَلا

أسقیک من باردٍ علی ظمأٍ تخاله فی الحلاوة العَسَلا

أقول للنار حین توقف لل عرض: دعیه لا تقربی الرجلا

دعیه لا تقربیه إنّ له حبلاً بحبل الوصیّ متصّلا (1)


1- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِیُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فِی نَفَرٍ مِنَ الشِّیعَةِ وَ کُنْتُ فِیهِمْ- فَجَعَلَ الْحَارِثُ یَتَأَوَّدُ فِی مِشْیَتِهِ وَ یَخْبِطُ الْأَرْضَ بِمِحْجَنِهِ وَ کَانَ مَرِیضاً- فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ کَانَتْ لَهُ مِنْهُ مَنْزِلَةٌ فَقَالَ کَیْفَ تَجِدُکَ یَا حَارِثُ فَقَالَ نَالَ الدَّهْرُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنِّی وَ زَادَنِی أُوَاراً وَ غَلِیلًا اخْتِصَامُ أَصْحَابِکَ بِبَابِکَ قَالَ وَ فِیمَ خُصُومَتُهُمْ قَالَ فِیکَ وَ فِی الثَّلَاثَةِ مِنْ قَبْلِکَ فَمِنْ مُفْرِطٍ مِنْهُمْ غَالٍ وَ مُقْتَصِدٍ تَالٍ وَ مِنْ مُتَرَدِّدٍ مُرْتَابٍ لَا یَدْرِی أَ یُقْدِمُ أَمْ یُحْجِمُ فَقَال َ: حَسْبُکَ یَا أَخَا هَمْدَانَ أَلَا إِنَّ خَیْرَ شِیعَتِی النَّمَطُ الْأَوْسَطُ إِلَیْهِمْ یَرْجِعُ الْغَالِی وَ بِهِمْ یَلْحَقُ التَّالِی- فَقَالَ لَهُ الْحَارِثُ لَوْ کَشَفْتَ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی الرَّیْنَ عَنْ قُلُوبِنَا وَ جَعَلْتَنَا فِی ذَلِکَ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أَمْرِنَا قَالَ علیه السلام قَدْکَ فَإِنَّکَ امْرُؤٌ مَلْبُوسٌ عَلَیْکَ- إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ- یَا حَارِثُ إِنَّ الْحَقَّ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ الصَّادِعَ بِهِ مُجَاهِدٌ وَ بِالْحَقِّ أُخْبِرُکَ فَأَرْعِنِی سَمْعَکَ ثُمَّ خَبِّرْ بِهِ مَنْ کَانَ لَهُ حَصَافَةٌ مِنْ أَصْحَابِکَ- أَلَا إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ صِدِّیقُهُ الْأَوَّلُ صَدَّقْتُهُ وَ آدَمُ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ ثُمَّ إِنِّی صِدِّیقُهُ الْأَوَّلُ فِی أُمَّتِکُمْ حَقّاً فَنَحْنُ الْأَوَّلُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ خَاصَّتُهُ یَا حَارِثُ وَ خَالِصَتُهُ وَ أَنَا صِنْوُهُ وَ وَصِیُّهُ وَ وَلِیُّهُ- وَ صَاحِبُ نَجْوَاهُ وَ سِرُّهُ أُوتِیتُ فَهْمَ الْکِتَابِ- وَ فَصْلَ الْخِطابِ وَ عِلْمَ الْقُرُونِ وَ الْأَسْبَابِ وَ اسْتُودِعْتُ أَلْفَ مِفْتَاحٍ یَفْتَحُ کُلُّ مِفْتَاحٍ أَلْفَ بَابٍ یُفْضِی کُلُّ بَابٍ إِلَی أَلْفِ أَلْفِ عَهْدٍ وَ أُیِّدْتُ وَ اتُّخِذْتُ وَ أُمْدِدْتُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ نَفْلًا وَ إِنَّ ذَلِکَ یَجْرِی لِی وَ لِمَنِ اسْتُحْفِظَ مِنْ ذُرِّیَّتِی مَا جَرَی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ حَتَّی یَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها . وَ أُبَشِّرُکَ یَا حَارِثُ لَتَعْرِفُنِی عِنْدَ الْمَمَاتِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْحَوْضِ وَ عِنْدَ الْمُقَاسَمَةِ- قَالَ الْحَارِثُ وَ مَا الْمُقَاسَمَةُ یَا مَوْلَایَ قَالَ مُقَاسَمَةُ النَّارِ أُقَاسِمُهَا قِسْمَةً صَحِیحَةً أَقُولُ هَذَا وَلِیِّی فَاتْرُکِیهِ وَ هَذَا عَدُوِّی فَخُذِیهِ ثُمَّ أَخَذَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِیَدِ الْحَارِثِ فَقَالَ یَا حَارِثُ أَخَذْتُ بِیَدِکَ کَمَا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِیَدِی فَقَالَ لِی وَ قَدْ شَکَوْتُ إِلَیْهِ حَسَدَ قُرَیْشٍ وَ الْمُنَافِقِینَ لِی إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَخَذْتُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ بِحُجْزَتِهِ یَعْنِی عِصْمَتَهُ مِنْ ذِی الْعَرْشِ تَعَالَی وَ أَخَذْتَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بِحُجْزَتِی وَ أَخَذَ ذُرِّیَّتُکَ بِحُجْزَتِکَ وَ أَخَذَ شِیعَتُکُمْ بِحُجْزَتِکُمْ- فَمَا ذَا یَصْنَعُ اللَّهُ بِنَبِیِّهِ وَ مَا یَصْنَعُ نَبِیُّهُ بِوَصِیِّهِ خُذْهَا إِلَیْکَ یَا حَارِثُ قَصِیرَةً مِنْ طَوِیلَةٍ نَعَمْ أَنْتَ مَعَ [مَنْ] أَحْبَبْتَ وَ لَکَ مَا اکْتَسَبْتَ یَقُولُهَا ثَلَاثاً فَقَامَ الْحَارِثُ یَجُرُّ رِدَاءَهُ وَ هُوَ یَقُولُ مَا أُبَالِی بَعْدَهَا مَتَی لَقِیتُ الْمَوْتَ أَوْ لَقِیَنِی. قال جمیل بن صالح و أنشدنی أبو هاشم السید الحمیری رحمه الله فیما تضمنه هذا الخبر- قول علی لحارث عجب کم ثم أعجوبة له حملا یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن أو منافق قبلا یعرفنی طرفه و أعرفه بنعته و اسمه و ما عملا و أنت عند الصراط تعرفنی فلا تخف عثرة و لا زللا أسقیک من بارد علی ظمإ تخاله فی الحلاوة العسلا أقول للنار حین توقف للعرض دعیه لا تقربی الرجلا دعیه لا تقربیه إن له حبلا بحبل الوصی متصلا امالی شیخ مفید، ص3، بحارالانوار ج6/178.

ص:41

در قیامت هر جمعیتی را با امام و پیشوای آنان صدا میزنند

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلا وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلا» (1) فرمود: روز قیامت هر کسی را به اسم امام او صدا می زنند و رسول-خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) با قوم خود وارد محشر می شود، و امیرالمؤمنین و امام حسن وامام-حسین(علیهم السلام) با قوم خود محشور می شوند، و هر کس در زمان هر امامی بوده با آن امام او را صدا می زنند و با او محشور می شود. (2)

امام صادق(علیه السلام) درتفسیر آیه فوق فرمود: روز قیامت هر کسی را به نام امامی که در عصر او از دنیا رفته صدا می زنند و اگر آن امام او را تأیید و تثبیت کند نامه او را به دست راست او می دهند، و مراد از یمین، اثبات و تأیید امام است ... . اگر امام او را انکار کند، نامة او را به دست چپ او می-دهند. (3)

محمدبن مسلم گوید : امام صادق و یا امام باقر (علیهماالسلام) فرمود : هر کسی را در قیامت به اسم آن امامی صدا می زنند که در دنیا به او اقتدا نموده است ... (4)

بشیردهّان گوید : امام صادق (علیه السلام) فرمود : به خدا سوگند شما بر دین خدا هستید و سپس آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ... » را تلاوت نمود و فرمود: علیّ (علیه السلام) امام ماست، و رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) امام ماست، و امام های فراوانی روز قیامت می آیند که پیروان خود را لعنت می کنند، و پیروانشان آنان را لعنت می نمایند ... . (5)

جابر گوید : امام باقر (علیه السلام) فرمود : هنگامی که آیه «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ... » نازل شد مسلمانان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) گفتند : مگر شما امام همه مسلمانان نیستید؟ فرمود : من رسول خدا هستم و بر همة مردم ، ولکن زود است که بعد از من امامانی از اهل بیت من بیایند و بر مردم امامت کنند ، و مردم آنان را تکذیب نمایند و در حق آنان ظلم کنند ، و شما آگاه باشید که هر کس


1- اسراء /72-71..
2- عن الفضیل قال سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال: یجی ء رسول الله صلی الله علیه وآله فی قومه- و علی فی قومه، و الحسن فی قومه، و الحسین علیهم السلام فی قومه، و کل من مات بین ظهرانی إمام جاء معه .(تفسیر عیاشی ج2 ص 302)
3- عن أبی بصیر عن أبی عبد الله علیه السلام أنه إذا کان یوم القیامة یدعی کل بإمامه الذی مات فی عصره، فإن أثبته أعطی کتابه بیمینه، لقوله «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ- فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ- فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» و الیمین إثبات الإمام لأنه کتاب یقرؤه- إن الله یقول: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ» إلی آخر الآیة، و الکتاب الإمام، فمن نبذه وراء ظهره کان کما قال «فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ» و من أنکره کان من أصحاب الشمال- الذین قال الله: «ما أَصْحابُ الشِّمالِ فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ- وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ» إلی آخر الآیة .(تفسیر العیاشی ج 2ص302)
4- عن محمد بن مسلم عن أحدهما قال سألته عن قوله: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال: من کان یأتمون به فی الدنیا و یؤتی بالشمس و القمر، و یقذفان فی جهنم و من یعبدهما .(تفسیر عیاشی، ج2/303. )
5- عن بشیر الدهان عن أبی عبد الله علیه السلام قال أنتم و الله علی دین الله ثم تلا «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» ثم قال: علی إمامنا و رسول الله صلی الله علیه وآله إمامنا- کم من إمام یجی ء یوم القیمة یلعن أصحابه و یلعنونه- و نحن ذریة محمد و أمنا فاطمة صلوات الله تفسیر العیاشی، ج 2، ص: 304

ص:42

آنان را دوست بدارد [و از آنان پیروی کند] او از من و با من خواهد بود و روز قیامت مرا ملاقات می نماید ، و هر کس به آنان ظلم کند و یا در ظلم به آنان کم کند و آنان را تکذیب نماید از من نخواهد بود و با من نمی باشد و من از او بیزار خواهم بود. (1)

زیارت قبور محمّد وآل محمّد (علیهم السلام)

مرحوم کلینی در باب زیارت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از ابن ابی نجران نقل نموده که گوید: به امام باقر (علیه السلام) گفتم: فدای شما شوم پاداش کسی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را زیارت کند چیست؟ فرمود: پاداش او بهشت است. (2)

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که به زیارت من بیاید، من در قیامت شفیع او خواهم بود. (3)

امام حسین (علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) عرضه داشت : پدرجان پاداش زائر شما چیست؟ رسول خدا (صلّّّّّّّّّّّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : ای فرزند عزیزم، کسی که مرا در زمان حیات و پس از مرگ زیارت کند ، و یا پدرت را زیارت کند ، و یا برادرت را زیارت کند ، و یا تو را زیارت نماید ، بر من حق و لازم است که در قیامت او را زیارت نمایم ، و از کیفر گناهانش خلاصی بخشم. (4)

و فرمود : کسی که مکّه برود و در مدینه مرا زیارت نکند، من در قیامت به فریاد او نمی رسم و به او جفا می کنم ، و کسی که به زیارت من بیاید ، شفاعت من برای او واجب می شود. و کسی که شفاعت من برای او واجب شود ، بهشت برای او واجب می شود ، و کسی که در یکی از دو حرم مدینه و مکه بمیرد ، مهاجر الی الله عزّوجلّ مرده و در قیامت با شهدای بدر محشور می شود. (5)

مؤلف گوید : از روایات استفاده می شود که حجّ بدون ولایت و زیارت پیامبر و امام (علیهم السلام) حجّ نیست ، از این رو زراره گوید : امام باقر (علیه السلام) فرمود : مردم مأمور شدند [به حج بروند و]


1- عن جابر عن أبی جعفر علیه السلام لما نزلت هذه الآیة «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» قال المسلمون یا رسول الله أ لست إمام المسلمین أجمعین قال: فقال: أنا رسول الله إلی الناس أجمعین، و لکن سیکون بعدی أئمة علی الناس من الله من أهل بیتی یقومون فی الناس فیکذبون و یظلمون، ألا فمن تولاهم فهو منی و معی و سیلقانی، ألا و من ظلمهم أو أعان علی ظلمهم و کذبهم- فلیس منی و لا معی، و أنا منه بری ء و زاد فی روایة أخری مثله یؤخر: و یظلمهم أئمة الکفر و الضلال و أشیاعهم.همان- ص304.
2- عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا لِمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مُتَعَمِّداً فَقَالَ لَهُ الْجَنَّةُ.کافی، ج4/548ح1.
3- -عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ أَتَانِی زَائِراً کُنْتُ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.همان، ح3.
4- -قَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ زَارَکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَا بُنَیَّ مَنْ زَارَنِی حَیّاً أَوْ مَیِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ أَوْ زَارَکَ کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ.همان، ح4.
5- -عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ أَتَی مَکَّةَ حَاجّاً وَ لَمْ یَزُرْنِی إِلَی الْمَدِینَةِ جَفَوْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَتَانِی زَائِراً وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ مَاتَ فِی أَحَدِ الْحَرَمَیْنِ- مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةِ لَمْ یُعْرَضْ وَ لَمْ یُحَاسَبْ وَ مَنْ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرٍ. همان، ح5.

ص:43

اطراف کعبه طواف کنند و پس از آن نزد ما بیایند و ولایت شان را با ما تجدید کنند و خود را آماده یاری ما نموده باشند. (1)

عبدالله بن سنان گوید : ذریح محاربی به من گفت : من به امام صادق (علیه السلام) گفتم : خداوند در کتاب خود مرا به چیزی امر نموده و من دوست می دارم که به آن عمل کنم. امام صادق (علیه-السلام) فرمود : آن چیست؟ گفتم: خداوند می فرماید: « ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُم»؟ امام-صادق(علیه السلام) فرمود: مقصود از «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» ملاقات با امام است [بعد از حج] و مقصود از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُم» اعمال و مناسک حجّ است.

عبدالله بن سنان گوید: پس از آن من خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و گفتم : فدای شما شوم مقصود از « ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُم» چیست؟ فرمود: کوتاه کردن شارب و ناخن و امثال این ها است. گفتم: فدای شما شوم ذریح محاربی از شما نقل نموده که فرموده اید: مقصود از «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» ملاقات امام است، و مقصود از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُم» مناسک حج است؟ فرمود: ذریح راست گفته است و تو نیز راست می گویی ، قرآن ظاهری دارد و باطنی و چه کسی مانند ذریح تحمّل [اسرار] قرآن را دارد؟ §ِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی فِی کِتَابِهِ بِأَمْرٍ فَأُحِبُّ أَنْ أَعْمَلَهُ قَالَ وَ مَا ذَاکَ قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ قَالَ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ الْمَنَاسِکُ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ قَالَ أَخْذُ الشَّارِبِ وَ قَصُّ الْأَظْفَارِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ ذَرِیحَ الْمُحَارِبِیِّ حَدَّثَنِی عَنْکَ بِأَنَّکَ قُلْتَ لَهُ- لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقَاءُ الْإِمَامِ- وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ الْمَنَاسِکُ فَقَالَ صَدَقَ ذَرِیحٌ وَ صَدَقْتَ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مَنْ یَحْتَمِلُ مَا یَحْتَمِلُ ذَرِیح .(کافی، ج4/549ح4. ) (2)مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه وآله مَنْ زَارَنِی أَوْ زَارَ أَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتِی زُرْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَنْقَذْتُهُ مِنْ أَهْوَالِهَا .(کامل الزیارات ؛ النص ؛ ص11)

ثواب زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

ابو وهب بصری گوید: در مدینه خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و من به آن حضرت گفتم: فدای شما شوم من شما را زیارت نمودم ولکن قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) را زیارت نکردم؟ فرمود: چه بد کاری کرده ای و اگر تو از شیعیان ما نبودی من به تو نگاه نمی کردم، آیا زیارت نمی کنی کسی را که خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنین او را زیارت می کنند؟! گفتم: فدای شما شوم، این را نمی


1- عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلَایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نَصْرَهُم همان، ص549ح1.
2- امام باقر(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : کسی من را و یا یکی از ذریّه من را زیارت کند، من روز قیامت او را زیارت خواهم نمود و از وحشت های آن روز او را نجات خواهم داد.

ص:44

دانستم. فرمود: پس بدان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) نزد خداوند از همه ائمه افضل است، و ثواب اعمال ائمه (علیهم السلام) برای اوست، و آنان به اندازة اعمالشان فضیلت دارند. §َ عَنْ أَبِی وَهْبٍ الْبَصْرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ الْمَدِینَةَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَتَیْتُکَ وَ لَمْ أَزُرْ قَبْرَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ بِئْسَ مَا صَنَعْتَ لَوْ لَا أَنَّکَ مِنْ شِیعَتِنَا مَا نَظَرْتُ إِلَیْکَ أَ لَا تَزُورُ مَنْ یَزُورُهُ اللَّهُ تَعَالَی مَعَ الْمَلَائِکَةِ وَ یَزُورُهُ الْأَنْبِیَاءُ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ [وَ یَزُورُهُ الْمُؤْمِنُونَ] قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا عَلِمْتُ ذَلِکَ قَالَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ کُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَی قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا .

(کامل الزیارات ص38) (1)هود/44. (2)الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ إِنِّی أَشْتَاقُ إِلَی الْغَرِیِّ قَالَ فَمَا شَوْقُکَ إِلَیْهِ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أُحِبُّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ أُحِبُّ أَنْ أَزُورَهُ قَالَ فَهَلْ تَعْرِفُ فَضْلَ زِیَارَتِهِ قُلْتُ لَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ- فَعَرِّفْنِی ذَلِکَ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَاعْلَمْ أَنَّکَ زَائِرٌ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قُلْتُ إِنَّ آدَمَ هَبَطَ بِسَرَنْدِیبَ فِی مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ زَعَمُوا أَنَّ عِظَامَهُ فِی بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَکَیْفَ صَارَتْ عِظَامُهُ بِالْکُوفَةِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی نُوحٍ علیه السلام وَ هُوَ فِی السَّفِینَةِ :

أَنْ یَطُوفَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً فَطَافَ کَمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ ثُمَّ نَزَلَ فِی الْمَاءِ إِلَی رُکْبَتَیْهِ فَاسْتَخْرَجَ تَابُوتاً فِیهِ عِظَامُ آدَمَ فَحَمَلَ التَّابُوتَ فِی جَوْفِ السَّفِینَةِ حَتَّی طَافَ بِالْبَیْتِ مَا شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یَطُوفَ- ثُمَّ وَرَدَ إِلَی بَابِ الْکُوفَةِ فِی وَسَطِ مَسْجِدِهَا فَفِیهَا قَالَ اللَّهُ لِلْأَرْضِ ابْلَعِی ماءَکِ فَبَلَعَتْ مَاءَهَا مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ کَمَا بَدَأَ الْمَاءُ مِنْ مَسْجِدِهَا وَ تَفَرَّقَ الْجَمْعُ الَّذِی کَانَ مَعَ نُوحٍ فِی السَّفِینَةِ-فَأَخَذَ نُوحٌ التَّابُوتَ فَدَفَنَهُ بِالْغَرِیِّ وَ هُوَ قِطْعَةٌ مِنَ الْجَبَلِ الَّذِی کَلَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ مُوسی تَکْلِیماً وَ قَدَّسَ عَلَیْهِ عِیسَی تَقْدِیساً وَ اتَّخَذَ عَلَیْهِ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا وَ اتَّخَذَ عَلَیْهِ مُحَمَّداً حَبِیباً وَ جَعَلَهُ لِلنَّبِیِّینَ مَسْکَناً وَ اللَّهِ مَا سَکَنَ فِیهِ أَحَدٌ بَعْدَ آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ- آدَمَ وَ نُوحٍ أَکْرَمُ مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِذَا أَرَدْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَإِنَّکَ زَائِرٌ الْآبَاءَ الْأَوَّلِینَ وَ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیّاً سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ فَإِنَّ زَائِرَهُ تُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ عِنْدَ دَعْوَتِهِ فَلَا تَکُنْ عَنِ الْخَیْرِ نَوَّاماً . ( کامل الزیارات،ص38 )


1- مفضّل گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: من مشتاق زیارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف هستم. فرمود: چه قدر علاقه به زیارت او داری ؟ گفتم: دوست می دارم امیرالمؤمنین(علیه-السلام) را زیارت کنم. فرمود : آیا فضیلت زیارت او را می دانی؟ گفتم: نمی دانم، شما مرا آگاه کنید. فرمود: هنگامی که می خواهی به زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بروی بدان که تو زائر استخوان های آدم و بدن نوح و بدن امیرالمؤمنین(علیهم السلام) هستی. گفتم: آدم در سراندیب [جزیره ای در بحر هند] و مطلع الشمس هبوط نمود و مردم می گویند استخوان های او در بیت الله الحرام است، و چگونه می-شود در کوفه [یعنی نجف] باشئد؟ فرمود: خداوند تبارک و تعالی در کشتی به نوح (علیه السلام) وحی نمود که هفت مرتبه طواف کعبه کند، و او طواف نمود و سپس از کشتی پائین آمد و آب تا زانوی او بود و تابوتی را بیرون آورد که در آن استخوان های آدم بود و آن تابوت را داخل کشتی نمود و آنچه خدا می خواست طواف کعبه نمود و سپس با کشتی، وارد مسجد کوفه شد، و در آنجا خداوند فرمود: «وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی»
2- و زمین آب را در مسجد کوفه بلعید، همانگونه که از آنجا شروع شده بود، و کسانی که در کشتی بودند متفرق شدند و حضرت نوح آن صندوق را در نجف دفن نمود، و آن قطعه ای از کوه بود که خداوند در آن محل با موسی سخن گفته بود، و عیسی را بر روی آن تقدیس نموده بود، و ابراهیم را خلیل خود قرار داده بود، و محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را حبیب خود نموده بود ، و آن را مسکن پیامبران گردانیده بود و به خدا سوگند احدی بعد از آدم و نوح بهتر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن دفن نشده است، و اگر تو آن محل را زیارت کنی پیامبران گذشته و حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خاتم پیامبران و علی(علیه السلام) سیّد اوصیاء را زیارت کرده ای ، و برای دعای زائر امیرالمؤمنین(علیه السلام) درهای آسمان گشوده می شود، پس مواظب باش از چنین خیری غافل نباشی.

ص:45

ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا

صاحب کتاب کامل الزیارات از امام صادق (علیه السلام) نقل نموده که می فرماید: کسی که قبر امام حسین(علیه السلام) را در روز عاشورا زیارت کند و عارف به حق او باشد [یعنی او را امام و حجت خدا و واجب الإطاعه بداند] مانند کسی خواهد بود که خدای متعال را در عرش او زیارت کرده باشد. (1)

و در روایت دیگری فرمود: «وجبت له الجنة» یعنی بهشت برای او واجب می شود. (2)

و در روایت دیگری فرمود: «له من الثواب ثواب مأة الف شهید مثل شهداء بدر» (3) یعنی پاداش او

مانند پاداش یکصد هزار شهید از شهدای بدر است.

ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام) روز عرفه

امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که روز عرفه [قبر] امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند و عارف به حق او باشد خداوند برای او هزار حج مقبول و هزار عمرة مقبوله را می نویسد. (4)

رفاعة گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و آن حضرت به من فرمود : ای رفاعه! امسال حج نرفتی؟ عرض کردم: مالی نداشتم که به حج بروم و لکن روز عرفه کنار قبر امام حسین (علیه-السلام) بودم. امام (علیه السلام) فرمود :

ای رفاعه تو کمتر از کسانی نبوده ای که در منا بوده اند، و اگر من نمی ترسیدم که مردم حج را رها کنند، برای تو حدیثی می گفتم که هرگز زیارت امام حسین(علیه السلام) را ترک نکنی. سپس فرمود: پدرم به من خبر داد و فرمود : کسی که به طرف قبر امام حسین(علیه السلام) حرکت کند و عارف به حق او باشد و اهل کبر و تکبّر نباشد یکهزار ملک در طرف راست او حرکت می کنند ، و یکهزار ملک در طرف چپ او و خداوند برای او هزار حج و هزار عمره- با پیامبر و یا وصیّ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)- می نویسد. (5)


1- - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام- یَوْمَ عَاشُورَاءَ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَی فِی عَرْشِهِ. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) ؛ ج 6 ؛ ص51
2- همان، ص52.
3- همان.
4- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام یَوْمَ عَرَفَةَ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مَقْبُولَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ.. (وسائل الشیعه آل البیت، ج14/463. )
5- عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ یَا رِفَاعَةُ- مَا حَجَجْتَ الْعَامَ قُلْتُ مَا کَانَ عِنْدِی مَا أَحُجُّ بِهِ وَ لَکِنِّی عَرَّفْتُ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ لِی یَا رِفَاعَةُ مَا قَصَرْتَ عَمَّا کَانَ فِیهِ أَهْلُ مِنًی- لَوْ لَا أَنِّی أَکْرَهُ أَنْ یَدَعَ النَّاسُ الْحَجَّ لَحَدَّثْتُکَ بِحَدِیثٍ لَا تَدَعُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَبَداً ثُمَّ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی أَنَ مَنْ خَرَجَ إِلَی قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام- عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیْرَ مُسْتَکْبِرٍ صَحِبَهُ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَمِینِهِ وَ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَسَارِهِ وَ کُتِبَ لَهُ أَلْفُ حَجَّةٍ وَ أَلْفُ عُمْرَةٍ مَعَ نَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ. همان، 464.

ص:46

داوود رقّی گوید : از امام صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا (علیهم السلام) شنیدم که می فرمود ند : کسی که روز عرفه نزد قبر امام حسین (علیه السلام) بیاید ، خداوند او را خشنود و صورت او را شاد و خرّم می نماید. (1)

عبداللّه بن مسکان گوید : امام صادق (علیه السلام) فرمود : خداوند متعال قبل از زوّار عرفه به زوّار قبر امام حسین (علیه السلام) توجّه و نظر رحمت می نماید، و حوائج آنان را برآورده می کند و گناهانشان را می بخشد ... و سپس توجّه به اهل عرفات می نماید و حوائج آنان را برآورده و گناهانشان را می آمرزد. (2)

زیارت امام حسین(علیه السلام) در ماه رجب و شعبان

امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی در روز اوّل رجب ، امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند خداوند قطعاً او را می آمرزد. (3)

ابونصر بزنطی گوید : به امام رضا (علیه السلام) گفتم : شما در چه ماهی امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کنید؟ فرمود : روز نیمه رجب و نیمه شعبان. (4)

امام صادق (علیه السلام) فرمود : کسی که در نیمه شعبان قبر امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آیندة او را می آمرزد ، و کسی که او را در روز عرفه زیارت کند ، خداوند هزار حج و هزار عمره مقبوله برای او می نویسد ، و کسی که او را در روز عاشورا زیارت کند ، مانند آن است که خداوند را در فوق عرش زیارت کرده باشد. (5)

ابوحمزه ثمالی گوید : امام سجّاد علیه السلام به من فرمود : کسی که دوست می دارد یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر با او مصافحه کنند، باید امام حسین (علیه السلام) را در شب نیمه شعبان زیارت کند، چرا که در آن شب ملائکه و پیامبران اذن زیارت او را می گیرند و خداوند به آنان اذن می دهد، و خوشا به حال کسی که با آنان مصافحه کند و آنان با او مصافحه نمایند. §ٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَالَ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُصَافِحَهُ مِائَةُ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ فَلْیَزُرِ الْحُسَیْنَ علیه السلام لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ- فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ وَ النَّبِیِّینَ یَسْتَأْذِنُونَ اللَّهَ فِی زِیَارَتِهِ فَیُؤْذَنُ لَهُمْ فَطُوبَی لِمَنْ صَافَحَهُمْ وَ صَافَحُوه .

(وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص470 )


1- سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی علیهم السلام یَقُولُونَ مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام بِعَرَفَةَ قَلَبَهُ اللَّهُ ثَلِجَ الْوَجْهِ وسائل ج 14/464
2- - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَتَجَلَّی لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام- قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ (فَیَفْعَلُ ذَلِکَ بِهِمْ) وَ یَقْضِی حَوَائِجَهُمْ وَ یَغْفِرُ ذُنُوبَهُمْ وَ یُشَفِّعُهُمْ فِی مَسَائِلِهِمْ ثُمَّ یَثْنِی بِأَهْلِ عَرَفَاتٍ یَفْعَلُ ذَلِکَ بِهِمْ. (وسائل ج 14/ 465 )
3- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ. (وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص465)
4- أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام فِی أَیِّ شَهْرٍنَزُورُ الْحُسَیْنَ علیه السلام قَالَ فِی النِّصْفِ مِنْ رَجَبٍ وَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ. همان.
5- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ علیهما السلام قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ زَارَهُ یَوْمَ عَرَفَةَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ- وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ مَنْ زَارَهُ یَوْمَ عَاشُورَاءَ فَکَأَنَّمَا زَارَ اللَّهَ فَوْقَ [فِی] عَرْشِهِ. ( کامل الزیارات ص174)

ص:47

امام صادق (علیه السلام) فرمود : روز اوّل شعبان منادی خداوند از زیر عرش ندا می کند: ای میهمانان حسین ، زیارت امام حسین(علیه السلام) را در شب نیمه شعبان از دست ندهید، و اگر ثواب و فضیلت این شب را می دانستید ، سال برای شما به انتظار نیمه شعبان طولانی می شد. §ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ نَادَی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یَا وَفْدَ الْحُسَیْنِ لَا تُخْلُوا لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَوْ تَعْلَمُونَ مَا فِیهَا لَطَالَتْ عَلَیْکُمُ السَّنَةُ حَتَّی یَجِی ءَ النِّصْفُ. (وسائل، ج14/470.) (1)سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا لِمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام- فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِنَ الثَّوَابِ فَقَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ یُرِیدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَ مَا عِنْدَهُ لَا مَا عِنْدَ النَّاسِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ أَنَّهَا بِعَدَدِ شَعْرِ مِعْزَی کَلْبٍ إِلَی أَنْ قَالَ وَ هُوَ فِی حَدِّ مَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ.( وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص471) (2)-عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ- کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ. همان.

زیارت امام حسین(علیه السلام) در ماه رمضان

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هنگامی که شب قدر می رسد و همه مقدّرات سال در آن تعیین می گردد، منادی خداوند در آن شب از وسط عرش ندا می کند : خداوند کسانی که در این شب به زیارت امام حسین(علیه السلام) آمده اند را بخشید. (3)

به امام صادق(علیه السلام) گفته شد : آیا برای زیارت امام حسین (علیه السلام) وقت فضیلتی هست؟ و امام علیه السلام فرمود : شما امام حسین (علیه السلام) را در هر وقتی و هر زمانی می توانید زیارت کنید، چرا که زیارت او بهترین عمل است، و هر کس هر چه بیشتر انجام بدهد خیر بیشتری به دست آورده است، و هر کس کمتر او را زیارت کند خیر کمتری به دست آورده است، و شما بکوشید تا در اوقات شریفه ای او را زیارت کنید که ملائکه به زیارت او می آیند ... (4)


1- و از آن حضرت سؤال شد: ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) در نیمه شعبان چیست؟ و امام (علیه السلام) فرمود : کسی که در نیمه شعبان برای خدا به زیارت امام حسین (علیه السلام) برود، خداوند گناهان او را در شب نیمه آن ماه می بخشد ، گرچه به عدد موهای بزهای کلب باشد تا این که فرمود : ثواب این زیارت به اندازة ثواب کسی است که خدا را در عرش زیارت کند.
2- و در سخن دیگری فرمود : خداوند برای او پاداش یکهزار حج را می نویسد.
3- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ نَادَی مُنَادٍ تِلْکَ اللَّیْلَةَ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ غَفَرَ لِمَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ. همان، ص472.
4- -عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقِیلَ لَهُ هَلْ فِی ذَلِکَ وَقْتٌ أَفْضَلُ مِنْ وَقْتٍ فَقَالَ زُورُوهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ فِی کُلِّ حِینٍ فَإِنَّ زِیَارَتَهُ علیه السلام خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ أَکْثَرَ مِنْهَا فَقَدِ اسْتَکْثَرَ مِنَ الْخَیْرِ وَ مَنْ قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ وَ تَحَرَّوْا بِزِیَارَتِکُمُ الْأَوْقَاتَ الشَّرِیفَةَ فَإِنَّ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ فِیهَا مُضَاعَفَةٌ وَ هِیَ أَوْقَاتُ مَهْبِطِ الْمَلَائِکَةِ لِزِیَارَتِهِ قَالَ فَسُئِلَ عَنْ زِیَارَتِهِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ مَنْ جَاءَهُ علیه السلام خَاشِعاً مُحْتَسِباً مُسْتَقِیلًا مُسْتَغْفِراً فَشَهِدَ قَبْرَهُ فِی إِحْدَی ثَلَاثِ لَیَالٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنَ الشَّهْرِ وَ لَیْلَةِ النِّصْفِ وَ آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ تَسَاقَطَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ خَطَایَاهُ الْحَدِیثَ وَ فِیهِ ثَوَابٌ جَزِیلٌ.همان، ص473.

ص:48

زیارت امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا

و فرمود : کسی که امام حسین(علیه السلام) را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت برای او واجب می-شود. (1)

و فرمود: کسی که شب عاشورا در کربلا بماند، خدا را در قیامت ملاقات می کند در حالی که آغشتة به خون خود می باشد، و مانند کسی خواهد بود که در کربلا با امام حسین(علیه السلام) شهید شده باشد. (2)

عنایات آل محمّد (علیهم السلام) به شیعیان

عنایات آل محمّد(علیهم السلام) اقتضا می کند، که شیعیان و دوستان آنان نیز به مقتضای « هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ» (3) ارتباط خود را با آنان قوی تر و نزدیک تر گردانند، از این رو لازم است بخشی از عنایات و احسان ها و دفاعیّات و نصایح آن بزرگواران را به شیعیان خود یادآوری کنیم تا محبّت و ارتباط ما نسبت به آنان قوی تر شود و بدانیم که آنان از هر پدر و مادر مهربانی برای ما مهربان تر می باشند چرا که پدران و مادران اکثراً در مسائل مربوط به دنیا و امور جسمانی ما، از ما دفاع و خیرخواهی می کنند و با این وصف خداوند احسان به آنان را بر ما واجب نموده است.

ولکن اولیای دین ما خود را به انواع گرفتاری ها مبتلا نمودند تا شیعیانشان نجات پیدا کنند و دنیا و آخرتشان اصلاح شود ، برای نمونه در روایات آمده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گناهان امّت خود را به عهده گرفت تا آنان گرفتار دوزخ نشوند و یا فرمود:

«اِدّخرت شفاعتی لأهل الکبائر من امّتی» (4) و یا در روایات آمده که فرمود: «أنّی أشفع یوم القیامة فاشفّع، و یَشْفَع علیّ فیشفّع و یّشفّع اُهلُ بیتی فَیُشفّعون ...» (5) یعنی من شفاعت خود را برای اهل کبائر از امت خود ذخیره نمودم. و یا فرمود: در قیامت من از امّت خود شفاعت می کنم و خداوند شفاعت من را می پذیرد، و علّی(علیه السلام) نیز از آنان شفاعت می کند و خداوند شفاعت او را می پذیرد، و اهل بیت من نیز


1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ علیه السلام فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. همان، ص476.
2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ بَاتَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام لَیْلَةَ عَاشُورَاءَ- لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُلَطَّخاً بِدَمِهِ کَأَنَّمَا قُتِلَ مَعَهُ فِی عَرْصَةِ کَرْبَلَاء.( وسائل، ج14/477.)
3- - الرحمن/60.
4- بحار، ج8/30.
5- بحار، ج8/30.

ص:49

شفاعت می کنند و از آنان پذیرفته می شود. و یا فرمود:

هر پیامبری یک دعای مستجاب دارد و پیامبران دیگر دعای مستجاب خود را انجام دادند و خواسته خود را گرفتند، و من دعای مستجاب خود را برای نجات امّت خود در قیامت ذخیره کرده ام. (1) و ائمه نیز همین گونه خواهند بود.

و در روایات آمده که حضرت زهرا (علیهاالسلام) در قیامت داخل بهشت نمی شود تا دوستان و شیعیان خود را با خود به بهشت ببرد، و امام حسن (علیه السلام) نیز برای جلوگیری از ریخته شدن خون شیعیان خود، با معاویه صلح نمود. (2)

امام حسین(علیه السلام) نیز برای حفظ دین خدا به آن مصائب بزرگ تن داد و برای دشمن خود نیز خیرخواهی نمود و آنان را فراوان نصیحت نمود تا بلکه گرفتار عذاب الهی نشوند، و هر کدام از ائمه دیگر نیز چنین بودند چنان که امام صادق و امام باقر(علیهماالسلام) فراوان شیعیان خود را نصیحت نمودند و وعدة نجات و شفاعت به آنان دادند، و مشفقانه از آنان می خواستند تا اهل ورع و تقوا باشند و رعایت حدود دین خود را بکنندتا گرفتار عذاب آخرت نشوند.

امام صادق(علیه السلام) به آنان می فرمود: هنگامی که شفاعت به دست ما برسد شما سزاوارترید که ما از شما شفاعت کنیم و سپس می فرمود: «ولکنّی والله أتخوّف علیکم من البرزخ» یعنی ،ولکن به خدا سوگند من برای شما از برزخ می ترسم. سؤال شد: برزخ چیست؟ فرمود: بین مردن تا قیامت است. و یا می فرمود:

شما شیعیان آبروی ما اهل البیت را حفظ کنید، و سبب سرافکندگی ما نشوید، چرا که اگر یکی از شما اهل صدق و درستی و امانت و کوشش در عبادت باشد مردم می گویند: این شیعه جعفر است، و این سبب مسرّت و شادی ما خواهد بود، و اگر بر خلاف آن باشد باز می گویند: این شیعه جعفر است، و این سبب عار و سرافکندگی ما می شود.

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام - به نام شقرانی- از آن حضرت درخواست نمود که هدیه منصور را برای او بگیرد و به او بدهد و آن حضرت هدیه منصور را گرفت و به او داد و فرمود: «الحسن من کلّ أحدٍ حسن و منک أحسن، و القبیح من کلّ أحدٍ قبیح و منک أقبح لمکا نک منّا» (3)


1- مجمع البیان، ج1/201.
2- شرح کافی ملا صالح، ج11، ص319.
3- مناقب آل ابی طالب، ج3/362.

ص:50

ابو المقدام گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود : من با پدرم کنار قبر پیامبر بین قبر و منبر به عدّه ای از شیعیان برخورد نمودیم و پدرم به آنان سلام کرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را دوست می دارم و از بوی شما و ارواح شما مسرور می شوم ، پس شما با ورع و تقوا و اجتهاد در عبادت خدا، به ما کمک بدهید، و بدانید که ولایت ما برای شما حاصل نمی شود مگر با ورع و تقوا و اجتهاد و کوشش در عبادت.

سپس فرمود: هر کدام از شما به بنده ای از بندگان خدا اقتدا نمود، باید مانند او عمل کند تا این که فرمود: شما «شیعة الله» و «انصارالله» و سابقون اول و سابقون آخر هستید، و شما سابقون در دنیا و سابقون در آخرت می باشید، و ما با ضمانت خداوند عزّوجلّ و ضمانت رسول او(صلی الله علیه و آله و سلّم) بهشت را برای شما ضمانت کرده ایم، و به خدا سوگند در بهشت بهتر از شما نیست، پس بکوشید تا به درجات عالیه بهشت برسید، همانا مردان شما طیبّون اند و زن های شما طیبّات می باشند، و هر مؤمنی از شما صدّیق است.

سپس فرمود: امیرالمؤمنین(علیه السلام) به غلام خود قنبر فرمود: ای قنبر من تو را بشارت می دهم و تو این بشارت را به شیعیان ما بده و بگو: علی(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رفت و بر امّت خود خشم نموده بود مگر بر شیعیان ما.

تا این که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر چیزی را عزّتی است و عزّت اسلام شیعه است و ... . (1)

از سویی ائمه(علیهم السلام) فراوان به شیعیان خود وعدة بهشت داده اند و فرموده اند: «فاصله شما تا بهشت جز رسیدن جان به گلوی شما نیست» چنان که امام صادق به زید- معروف به ابااسامه- فرمود: چند سال از عمر تو گذشته است؟ ابااسامه گوید: گفتم: این مقدار سال فرمود: ای ابا اسامه عبادت خدا را در خود تجدید کن و مجدداً توبه کن. ابواسامه گوید: با شنیدن این سخن، من گریان شدم، و امام(علیه السلام) فرمود: برای چه گریه می کنی؟ گفتم: از مرگ خود آگاه شدم. فرمود: ای ابااسامه شاد باش تو از شیعیان ما هستی و در بهشت خواهی بود. (2)

امام صادق (علیه السلام) نیز به یکی از اصحاب خود فرمود: به خدا سوگند خداوند فقط اعمال شما شیعیان را می پذیرد، و شما را می آمرزد، و بین یکی از شما و رسیدن به شادی و مسرّت و بهشت فاصله


1- عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ خَرَجْتُ أَنَا وَ أَبِی حَتَّی إِذَا کُنَّا بَیْنَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ إِذَا هُوَ بِأُنَاسٍ مِنَ الشِّیعَةِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأُحِبُّ رِیَاحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُم فَأَعِینُونِی عَلَی ذَلِکَ بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّ وَلَایَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ مَنِ ائْتَمَّ مِنْکُمْ بِعَبْدٍ فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِهِ أَنْتُمْ شِیعَةُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَنْتُمُ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ وَ السَّابِقُونَ الْآخِرُونَ وَ السَّابِقُونَ فِی الدُّنْیَا وَ السَّابِقُونَ فِی الْآخِرَةِ إِلَی الْجَنَّةِ قَدْ ضَمِنَّا لَکُمُ الْجَنَّةَ بِضَمَانِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ضَمَانِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ اللَّهِ مَا عَلَی دَرَجَةِ الْجَنَّةِ أَکْثَرُ أَرْوَاحاً مِنْکُمْ فَتَنَافَسُوا فِی فَضَائِلِ الدَّرَجَاتِ أَنْتُمُ الطَّیِّبُونَ وَ نِسَاؤُکُمُ الطَّیِّبَاتُ کُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْرَاءُ عَیْنَاءُ وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ صِدِّیقٌ وَ لَقَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام- لِقَنْبَرٍ یَا قَنْبَرُ أَبْشِرْ وَ بَشِّرْ وَ اسْتَبْشِرْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ هُوَ عَلَی أُمَّتِهِ سَاخِطٌ إِلَّا الشِّیعَةَ . أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ عِزّاً وَ عِزُّ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ دِعَامَةً وَ دِعَامَةُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ ذِرْوَةً وَ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ شَرَفاً وَ شَرَفُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ سَیِّداً وَ سَیِّدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ الشِّیعَةِ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ الْأَرْضِ أَرْضٌ تَسْکُنُهَا الشِّیعَةُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ مَا رَأَیْتَ بِعَیْنٍ عُشْباً أَبَداً وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ خِلَافِکُمْ وَ لَا أَصَابُوا الطَّیِّبَاتِ مَا لَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ کُلُّ نَاصِبٍ وَ إِنْ تَعَبَّدَ وَ اجْتَهَدَ مَنْسُوبٌ إِلَی هَذِهِ الْآیَةِ- عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلی ناراً حامِیَةً فَکُلُّ نَاصِبٍ مُجْتَهِدٍ فَعَمَلُهُ هَبَاءٌ شِیعَتُنَا یَنْطِقُونَ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَنْ یُخَالِفُهُمْ یَنْطِقُونَ بِتَفَلُّتٍ وَ اللَّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَنَامُ إِلَّا أَصْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رُوحَهُ إِلَی السَّمَاءِفَیُبَارِکُ عَلَیْهَا فَإِنْ کَانَ قَدْ أَتَی عَلَیْهَا أَجَلُهَا جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ وَ فِی رِیَاضِ جَنَّةٍ وَ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ وَ إِنْ کَانَ أَجَلُهَا مُتَأَخِّراً بَعَثَ بِهَا مَعَ أَمَنَتِهِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لِیَرُدُّوهَا إِلَی الْجَسَدِ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ لِتَسْکُنَ فِیهِ وَ اللَّهِ إِنَّ حَاجَّکُمْ وَ عُمَّارَکُمْ لَخَاصَّةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ فُقَرَاءَکُمْ لَأَهْلُ الْغِنَی وَ إِنَّ أَغْنِیَاءَکُمْ لَأَهْلُ الْقَنَاعَةِ وَ إِنَّکُمْ کُلَّکُمْ لَأَهْلُ دَعْوَتِهِ وَ أَهْلُ إِجَابَتِهِ . (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج 8 ؛ ص212 )
2- عَنْ أَبِی أُسَامَةَ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): یَا زَیْدُ، کَمْ أَتَی عَلَیْکَ مِنْ سَنَةٍ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، کَذَا وَ کَذَا سَنَةً. فَقَالَ: یَا أَبَا أُسَامَةَ، جَدِّدْ عِبَادَةَ رَبِّکَ، وَ أَحْدِثْ تَوْبَةً. فَبَکَیْتُ. قَالَ: مَا یُبْکِیکَ یَا زَیْدُ؟ قُلْتُ: نَعَیْتَ إِلَیَّ نَفْسِی. فَقَالَ: یَا زَیْدُ، أَبْشِرْ فَإِنَّکَ مِنْ شِیعَتِنَا، وَ أَنْتَ فِی الْجَنَّةِ- . (دلائل الامامه طبری شیعی، ص281، بصائرالدرجات، ج8/284، مناقب ابن شهر آشوب، ج4/223. )

ص:51

ای نیست مگر رسیدن جان به گلو. سپس فرمود:

در چنین حالی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و علی(علیه السلام) و جبرئیل و ملک الموت حاضر می شوند، و علی(علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می گوید: یا رسول الله، او ما اهل بیت را دوست می داشت ، پس شما نیز به او محبّت کنید، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به جبرئیل می فرماید:

ای جبرئیل او خدا و رسول و اهل بیت رسول خدا را دوست می داشته است و تو نیز به او محبّت کن، و جبرئیل به ملک الموت می گوید: او خدا و رسول و اهل بیت او را دوست می داشته است، پس تو او را دوست بدار و به او ارفاق کن، پس ملک الموت به او نزدیک می شود و می گوید:

ای بندة خدا تو خود را از آتش دوزخ آزاد کردی، و برائت از دوزخ را گرفتی، و در دنیا به عصمت کبرا تمسّک نمودی؟ پس خداوند به او توفیق می دهد و او می گوید: آری. و ملک الموت می گوید : آیا تو می دانی عصمت کبرا چیست؟ و او می گوید:

عصمت کبرا ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. پس ملک الموت به او می گوید: راست گفتی و خداوند تو را از آنچه می ترسیدی در امان قرار داد، و به آنچه امیدوار بودی رسیدی، پس شاد باش که همنشین سلف صالح - یعنی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) و علی و فاطمه (علیهماالسلام) خواهی بود. و سپس جان او را به آسانی می گیرد، و کفن و حنوط - معطر به مشک و اذفر بهشتی - می آید و او را [پس از غسل] با حنوط و کفن بهشتی کفن می کنند و حلّه زردی از حلّه های بهشتی [به جای سر تا سری] به او می پوشانند، و چون او را در قبر می گذارند دری از درهای بهشت به روی او باز می شود، و نسیم بهشتی به قبر او گشوده می گردد، و به او گفته می شود: مانند عروس، در بستر خود بخواب و ... (1) .

و از عنایات اهل البیت(علیهم السلام) به شیعیان این است که آن بزرگواران برای پاکی و تطهیر شیعیان خود از حق خویش گذشتند تا فرزندان شیعیانشان از حرام ارتزاق نکنند و حرامزاده نباشند چنان که در روایت محمدبن مسلم از امام باقرو یا امام صادق(علیمهاالسلام) نقل شده که فرمود: سخت ترین چیزی که مردم در قیامت مبتلای آن هستند این است که صاحبان خمس بپاخیزند و گویند:

«یا ربّ خمسی» یعنی خدایا انتقام مرا از کسانی که سهم خمس مرا خوردند و به من نداده اند بگیر» سپس فرمود:


1- عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مِنْکُمْ وَ اللَّهِ یُقْبَلُ وَ لَکُمْ وَ اللَّهِ یُغْفَرُ إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ وَ یَرَی السُّرُورَ وَ قُرَّةَ الْعَیْنِ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ إِذَا کَانَ ذَلِکَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ جَبْرَئِیلُ وَ مَلَکُ الْمَوْتِ علیه السلام فَیَدْنُو مِنْهُ عَلِیٌّ علیه السلام فَیَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَأَحِبَّهُ وَ یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ لِمَلَکِ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ فَیَدْنُو مِنْهُ مَلَکُ الْمَوْتِ فَیَقُولُ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَکَاکَ رَقَبَتِکَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِکَ تَمَسَّکْتَ بِالْعِصْمَةِ الْکُبْرَی فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا قَالَ : فَیُوَفِّقُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقُولُ نَعَمْ فَیَقُولُ وَ مَا ذَلِکَ فَیَقُولُ وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَیَقُولُ صَدَقْتَ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ آمَنَکَ اللَّهُ مِنْهُ وَ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَرْجُوهُ فَقَدْ أَدْرَکْتَهُ أَبْشِرْ بِالسَّلَفِ الصَّالِحِ مُرَافَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ علیهاالسلام ثُمَّ یَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا رَفِیقاً ثُمَّ یَنْزِلُ بِکَفَنِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حَنُوطِهِ مِنَ الْجَنَّةِ بِمِسْکٍ أَذْفَرَ فَیُکَفَّنُ بِذَلِکَ الْکَفَنِ وَ یُحَنَّطُ بِذَلِکَ الْحَنُوطِ ثُمَّ یُکْسَی حُلَّةً صَفْرَاءَ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ فَإِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ یَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَیْحَانِهَا ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ عَلَی فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِیمٍ وَ رَبٍّ غَیْرِ غَضْبَانَ ثُمَّ یَزُورُ آلَ مُحَمَّدٍ فِی جِنَانِ رَضْوَی فَیَأْکُلُ مَعَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ یَشْرَبُ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ یَتَحَدَّثُ مَعَهُمْ فِی مَجَالِسِهِمْ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ فَأَقْبَلُوا مَعَهُ یُلَبُّونَ زُمَراً زُمَراً فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ یَضْمَحِلُّ الْمُحِلُّونَ وَ قَلِیلٌ مَا یَکُونُونَ هَلَکَتِ الْمَحَاضِیرُ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أَنْتَ أَخِی وَ مِیعَادُ مَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ وَادِی السَّلَامِ قَالَ وَ إِذَا احْتُضِرَ الْکَافِرُ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ عَلِیٌّ علیه السلام وَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ مَلَکُ الْمَوْتِ علیه السلام فَیَدْنُو مِنْهُ عَلِیٌّل علیه السلام فَیَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُبْغِضُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَأَبْغِضْهُ وَ یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ هَذَا کَانَ یُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ فَیَقُولُ جَبْرَئِیلُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا کَانَ یُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ وَ اعْنُفْ عَلَیْهِ فَیَدْنُو مِنْهُ مَلَکُ الْمَوْتِ فَیَقُولُ یَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَکَاکَ رِهَانِکَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِکَ تَمَسَّکْتَ بِالْعِصْمَةِ الْکُبْرَی فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَیَقُولُ لَا فَیَقُولُ أَبْشِرْ یَا عَدُوَّ اللَّهِ بِسَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَذَابِهِ وَ النَّارِ أَمَّا الَّذِی کُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ نَزَلَ بِکَ ثُمَّ یَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا عَنِیفاً ثُمَّ یُوَکِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَیْطَانٍ کُلُّهُمْ یَبْزُقُ فِی وَجْهِهِ وَ یَتَأَذَّی بِرُوحِهِ فَإِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ فَیَدْخُلُ عَلَیْهِ مِنْ قَیْحِهَا وَ لَهَبِهَا . ( الکافی، ج3/131ح4. )

ص:52

ما خمس را برای شیعیان خود حلال نمودیم تا نطفه های آنان پاک باشد و فرزندانشان حلال زاده باشند. (1)

و در صحیحه ضریس کناسی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: آیا می دانی این مردم [یعنی اهل تسنّن] از چه راه گرفتار زنا شده اند؟ ضریس گوید : گفتم : نمی دانم. فرمود: به خاطر خمس ما اهل البیت مگر شیعیان پاک ما ، که ما خمس را برای آنان وفرزندانشان حلال نمودیم. (2)

و در روایت ابی خدیجه نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: [در قیامت] از خادمی که خریده و زنی که [با مهر] با او ازدواج کرده، و میراثی که به دست آورده، و سود و تجارتی که برخوردار شده و هر چیزی که به او عطا شده سؤال خواهد شد که چرا حق ما را از آن نپرداخته است. سپس فرمود: اینها برای شیعیان ما حلال است چه شاهد باشند و چه غائب و چه زنده باشند و چه مرده، و برای فرزندان آنان نیز تا قیامت حلال می باشد، و آگاه باشید که به خدا سوگند ما فقط برای شیعیان خود خمس را حلال نمودیم ... (3)

مرحوم علامه مقدس اردبیلی سپس گوید: «هذه فیها عموم الآخذ و المأخوذ، فلیس بمخصوصٍ بالمناکح و قسیمیه و لا بزمانٍ دون آخر»

و در صحیحه ابوبصیر و زراره و محمدبن مسلم آمده که همه آنان از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده اند که فرمود: علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود : هلک الناس فی بطونهم و فروجهم، لأنّهم لم یؤدّوا إلینا حقنا، ألا و إنّ شیعتنا من ذلک و آبائهم فی حلٍّ. (4)

و در روایت داوود بن کثیر رقّی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : «إنّ الناس یعیشون فی فضل مظلمتنا، ألا إنّا أحللنا شیعتنا من ذلک. (5)

مؤلف گوید: آنچه ذکر شد مختصری از عنایات ائمه اهل البیت (علیهم السلام) به شیعیان خود می-باشد و اگر در این موضوع بررسی کامل بشود مجلّداتی را احاطه خواهد نمود که ما در مقام آن نیستیم و تنها


1- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْأَزْرَقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام قَالَ: إِنَّ أَشَدَّ مَا فِیهِ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ- أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَیَقُولَ یَا رَبِّ خُمُسِی- وَ قَدْ طَیَّبْنَا ذَلِکَ لِشِیعَتِنَا- لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لِتَزْکُوَ أَوْلَادُهُمْ - وسائل الشیعة؛ ج 9، ص: 545
2- لصحیحة ضریس الکناسی، قال: قال أبو عبد اللّه علیه السلام: أ تدری من این دخل علی الناس الزنا؟ فقلت: لا ادری، فقال: من قبل خمسنا أهل البیت الّا شیعتنا الأطیبین، فإنه محلّل لهم و لمیلادهم مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان؛ ج 4، ص: 351
3- و لما فی روایة ابی خدیجة، عن ابی عبد اللّه علیه السلام: انما یسئلک خادما یشتریها أو امرأة یتزوجها أو میراثا یصیبه أو تجارة أو شیئا أعطیته، فقال أبو عبد اللّه علیه السلام: هذا لشیعتنا حلال الشاهد منهم و الغائب، و المیّت منهم و الحی، و ما یولد منهم الی یوم القیامة فهو لهم حلال، أما و اللّه لا یحلّ الّا لمن أحللنا له. (مجمع الفائده، ج4/351. )
4- همان، ص352.
5- وسائل ، ابواب انفال، باب 4ح1و7و6.

ص:53

از امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف و صلوات علیه و علی آبائه) عنایاتی در طول زمان غیبت انجام گرفته که آن نیز مجلّداتی را اشغال خواهد نمود و ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

1- امام زمان (علیه السلام) ضمن توقیع و نامه ای که برای شیخ مفید(رضوان الله تعالی علیه) مرقوم فرمود چنین آمده است ... إنّا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللأواء و اصطلمکم الأعداء، فاتّقوا الله جلّ جلاله و ظاهِرونا ... . (1) یعنی ما از مراعات شما کوتاهی نمی کنیم، ویاد شما را فراموش نمی نماییم و اگر جز این می بود رخدادهای سختی بر شما وارد می شد، و دشمنان، شما را از بین می بردند، پس شما از خدا بترسید، و از ما حمایت کنید ... .

2- امام زمان (علیه السلام) در ملاقات های خود با شیعیان، بالأخصّ علمای مخلص و ربّانی مانند شیخ مفید، و سید بحرالعلوم و سید بن طاووس و سیدابوالحسن اصفهانی و مقدس اردبیلی و دیگران از علما و افراد صالح دیگر تاکنون عنایات فراوانی داشته که بیان آن ها نیاز به چندین جلد کتاب قطور دارد، و ما در کتاب «دولة المهدی» چهل مورد از آن ها را بیان نمودیم که برای دوستان آن حضرت بسیار آموزنده و موجب مسرّت و امید بخش خواهد بود، و از قصّه انار که در بحرین اتفاق افتاد ظاهر می شود که آن حضرت به طور کامل بر وضع شیعیان خود اشراف دارد و از آنان حمایت می فرماید، و این قصّه در بحارالأنوار جلد53 صفحه 178، ودر مستدرک سفینة البحار جلد 4 حدیث 1422 ذکر شده است.

و خلاصه آن این است که وزیر والی ناصبی بحرین که خود نیز ناصبی و دشمن اهل البیت(علیهم-السلام) بوده جملات « لا إله الّا الله، محمّد رسول الله، ابوبکر و عمر و عثمان و علی خلفاء رسول الله» را در قالبی حک نمود و اطراف اناری که بر درخت بود بست و چون انار بزرگ شد و این جملات بر روی آن نقش بسته بود، والی نا صبی به شیعیان بحرین گفت :

شما در پاسخ این انار چه می گویید؟ و آنان را تهدید نمود که اگر پاسخ آن را ندهید من همة شما را خواهم کشت و شیعیان سه روز مهلت خواستند و از آن حضرت استمداد نمودند و روز سوّم آن بزرگوار از حیله و مکر آن وزیر پرده برداشت و نجات یافتند و فرمود : علّت تأخیر این بود که شما سه روز مهلت خواستید و اگر گفته بودید که در


1- تهذیب الاحکام طوسی، ص38.

ص:54

همان روز اوّل پاسخ می دهیم ما همان روز اوّل شما را راهنمایی می کردیم. آری حمایت های آن حضرت از شیعیان خود به قدری فراوان بوده و هست که آن بزرگوار را «غوث الأمّة» نامیده اند.

امام هادی (علیه السلام) دربارة الطاف معصومین (علیهم السلام) به شیعیان خود می فرماید: «عادتکم الإحسان و سجیّتکم الکرم ...» بلکه باید گفت: وجود آن بزرگواران سبب برقراری عالم و آرامش اهل آن می باشد، و ما به برکت وجود آنان زنده هستیم و اگر آنان نبودند زمین اهل خود را فرو می برد، چنان که فرموده اند: «لولا الحجّة لساخت الأرض باهلها» (1)

امام باقر(علیه السلام) فرمود: اگر یک روز روی زمین امامی از ما خانواده نباشد، زمین اهل خود را فرو می برد و خداوند سخت ترین عذاب را بر آنان وارد خواهد نمود. (2)

مؤلف گوید : قبلا گذشت که رسول خدا وامیر المؤمنین و فاطمه زهرا وحسن وحسین علیهم السلام نصف حسنات خود را به شیعیان خویش بخشیدند.

بشارت های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دربارة شیعیان

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بالای منبر به من فرمود: یا علی، خداوند عزّوجلّ محبّت مساکین و مستضعفین روی زمین را به تو عطا نمود، و تو به برادری آنان با خود راضی شدی و آنان نیز به امامت تو راضی شدند، و خوشا به حال کسی که تو را دوست بدارد و دربارة تو راستگو باشد، و وای بر کسی که تو را دشمن بدارد و دربارة تو دروغگو باشد.

یاعلی، تو عَلَم[و عالم] این امّت هستی، و کسی که تو را دوست بدارد رستگار است، و کسی که تو را دشمن بدارد هلاک خواهد شد. تا این که فرمود :

یا علی، من شهر علم هستم و تو درِ آن می باشی، و آیا کسی جز از در، وارد شهر می شود؟!

یاعلی، اهل محبّت تو هر مؤمن اَوّاب حفیظ [یعنی کثیرالدعا و حافظ] و هر فقیر کهنه پوشی است که اگر خدا را سوگند بدهد، خداوند سوگند او را می پذیرد.

یا علی، برادران [وشیعیان] تو هر انسان طاهر و پاک و کوشای در عبادت است که دوستی و دشمنی او به خاطر تو می باشد، و او نزد مردم حقیر و نزد خداوند عزّوجلّ عظیم و دارای منزلت است.

یا علی، دوستان تو- در بهشت فردوس - جیران الله هستند، و نسبت به آنچه از دنیا باقی می گذارند حسرت نمی خورد.

یاعلی، من دوست کسی هستم که تو را دوست بدارد، و دشمن کسی هستم که تو را دشمن بدارد.


1- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام فَقُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ فَقَالَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَیْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا .(بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 23 ؛ ص29)
2- عن أبی جعفر علیه السّلام، قال:لو بقیت الأرض یوما واحدا بلا إمام منّا لساخت الأرض بأهلها، و لعذّبهم [اللّه] بأشدّ عذابه.و ذلک أنّ اللّه جعلنا حجّة فی أرضه، و أمانا فی الأرض لأهل الأرض [لن یزالوا بأمان من أن تسیخ بهم الأرض ما دمنا بین أظهرهم، فإذا أراد اللّه أن یهلکهم، ثمّ لا یمهلهم، و لا ینظرهم، ذهب بنا من بینهم، ثمّ یفعل اللّه تعالی بهم ما یشاء] .(نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة علیهم السلام ؛ ص385 کمال الدین، ص204ح14.)

ص:55

یاعلی، کسی که تو را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و کسی که تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.

یا علی، برادران تو خشک لبان [شکم تهی] هستند، و عبادت و پارسایی از صورت هایشان شناخته می شود.

یاعلی، برادران تو [یعنی شیعیان] در سه موقف شاد خواهند بود، 1- هنگام جان دادن که من و تو در آن حال نزد آنان حاضر خواهیم بود [و سفارش آنان را به ملک الموت خواهیم نمود ، 2- هنگام سؤال قبر، و هنگام عرض اکبر، [یعنی قرار گرفتن در پیشگاه خداوند] 3 - و هنگام عبور از صراط، که از ایمان مردم سؤال می شود، و آنان نمی توانند پاسخ بدهند.

یا علی، جنگ با تو جنگ با من است، و مسالمت با تو مسالمت با من است، و مسالمت با من مسالمت با خدای عزّْوجلّ می باشد.

یا علی، به برادران خود [از شیعیان] بشارت بده، چرا که خداوند عزّوجلّ از آنان راضی می باشد، واو راضی شده که تو رهبر و امام آنان باشی، و آنان نیز راضی شده اند که تو امام و ولیّ آنان باشی.

یا علی، تو امیر مؤمنان و پیشوای سفیدرویان هستی.

یاعلی، شیعیان تو نجبا و پاکان هستند، و اگر تو و شیعیان تو نبودند، دین خداوند عزّوجلّ برقرار نمی ماند، و اگر شما روی زمین نمی بودید، آسمان باران خود را نمی بارید.

یا علی، برای تو در بهشت گنجی است و تو مالک آن خواهی بود، و شیعیان تو به «حزب الله» شناخته می شوند.

یا علی، تو و شیعیان تو اهل قسط و عدالت و بهترین خلق خدا می باشید.

یا علی، من نخستین کسی هستم که در قیامت سر از خاک برمی آوردم و تو با من خواهی بود، و سپس بقیّه مردم سر از خاک برمی آورند.

یا علی، تو و شیعیانت کنار حوض کوثر خواهید بود، و هر که را شما دوست بدارید ، او را از کوثر سیراب می کنید، و هر که را دوست ندارید از کوثر منع می کنید، و شمایید که در روز فزع اکبر در زیر سایه

ص:56

عرش در امان هستید و مردم در وحشت و اندوه می باشند و شما اندوهی ندارید ، و آیه «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُون» (1) دربارة شما نازل شده است.

یا علی، تو و شیعیانت در بهشت متنعّم هستید، و مردم در قیامت به جستجوی شما هستند.

یا علی، ملائکه و خزّان بهشت مشتاق شما هستند، و ملائکه مقرّب خدا و حاملین عرش تنها به شما دعا می کنند و از خداوند برای دوستان شما طلب خیر می نمایند، و هر که از شما بر آنان وارد شود خشنود می شوند، همانند غائبی که پس از مدّت طولانی بر اهل خود وارد می شود.

یا علی، شیعیان تو کسانی هستند که در پنهانی از خدا می ترسند [و گناه نمی کنند] و در آشکارا نیز خیرخواه دین خدا هستند.

یا علی، شیعیان تو کسانی هستند که برای رسیدن به درجات عالیه بهشتی کوشا می باشند ، و به همین علّت هنگامی که خدای عزّوجلّ را ملاقات می کنند گناهی بر آنان نیست.

یا علی، اعمال شیعیان تو در هر جمعه بر من عرضه می شود و من با اطلاع از اعمال صالح آنان شاد می شوم و برای گناهانشان استغفار می کنم.

یا علی، تو و شیعیا نت قبل از آن که به دنیا بیایید ، در تورات و انجیل به هر خیری یاد شده اید، و تو از اهل انجیل و اهل تورات دربارة کلمه «إلیا» سؤال کن تا به تو خبر بدهند، گر چه تو عالم به تورات و انجیل هستی و خداوند عزّوجلّ علم کتاب [ودرهای آسمانی] را به تو عطا نموده است، و اهل کتاب، «إلیا» را بزرگ می شمارند و لکن او و شیعیانش را نمی شناسند، و تنها به آنچه در کتاب خود می یابند تعظیم می کنند.

یا علی، ذکر یاران و شیعیان تو در بین اهل آسمان بیشتر و عظیم تر از اهل زمین است، از این رو شیعیان تو باید شاد باشند و بر کوشش خود [در عبادت و کارهای نیک] بیفزایند.

یاعلی، ارواح شیعیان تو هنگام خواب و پس از مرگ به آسمان بالا می روند و ملائکه از روی شوق و محبّت به خاطر منزلت آنان نزد خداوند با شگفتی به آنان می نگرند، همانند این که مردم در شب اوّل ماه به ماه می نگرند.


1- انبیاء/101.

ص:57

یا علی، به اصحاب خود - که دارای معرفت به تو می باشند - بگو، از اعمال دشمنان خود پرهیز نمایند، چرا که هیچ روز و شبی نمی گذرد، جز آن که رحمت خداوند تبارک و تعالی آنان را فرا می-گیرد، از این رو باید خود را از آلودگی[گناه] دور نمایند.

یا علی، غضب و خشم خداوند عزّوجلّ بر کسانی خواهد بود ، که به شیعیان تو خشم می کنند و از تو و آنان بیزاری می جویند، و به جای تو و شیعیان تو، دیگران را قرار می دهند، و به دشمنان تو تمایل می کنند، و ضلالت و گمراهی را بر حق مقدّم می دارند، و با تو و شیعیان تو به جنگ برمی خیزند، و با ما خانواده و دوستان و یاران تو - که در راه حمایت از تو جان خویش را فدا می کنند - دشمنی می-کنند.

یا علی، سلام مرا به شیعیانت - که من آنان را ندیده ام و آنان نیز مرا ندیده اند - برسان، و به آنان بگو: شما برادران من هستید، و من مشتاق دیدار شما هستم، از این رو شما باید دانش مرا به قرون و اقوام بعد از من برسانید، و به ریسمان الهی [یعنی قرآن] تمسّک کنید و از آن عصمت طلب نمایید، و در اعمال خیر کوشا باشید، چرا که ما شما را از راه هدایت خارج نخواهیم نمود، و به آنان خبر بده که خداوند عزّوجلّ از آنان راضی و خشنود است، و به خاطر آنان بر ملائکه مباهات می نماید، و در هر جمعه به آنان نظر رحمت می افکند، و ملائکه را امر می کند تا برای آنان استغفار نمایند.

یا علی، غافل مباش از یاری کردن قومی که چون شنیدند من تو را دوست می دارم تو را دوست داشتند و این دوستی را حزء دیانت خود دانستند و خالص ترین محبّت خود را برای تو قرار دادند، و تو را بر پدران و برادران و فرزندان خود مقدّم داشتند ، و به روش و طریقه تو عمل کردند، و به خاطر محبّت ما رنج هایی را تحمل نمودند و دست از یاری ما برنداشتند، و در راه محبّت ما آزارها و بدگویی ها را به خود خریدند، تا جایی که جان خویش را به خاطر ما فدا کردند.

پس تو باید نسبت به آنان مهربان باشی و به آن ها قناعت کنی، چرا که خداوند عزّوجلّ از بین خلق خود آنان را انتخاب نموده، و آنان را از طینت ما آفریده است، و اسرار ما را به آنان سپرده، و قلوب آن ها را ملزم به معرفت حق ما کرده است، و شرح صدر به آنان داده و آن ها را متمسّک به حبل ما کرده ، از این رو آنان احدی را بر ما مقدّم نمی کنند، گرچه دنیا از دست آنان برود، از این رو خداوند تأییدشان نموده و در راه هدایت قرارشان داده و آنان راه هدایت را پذیرفته اند ، در حالی که مردم در ضلالت و گمراهی و هواپرستی متحیّرند و از دیدن حق و حجّت خدا و آنچه از ناحیه خداوند آمده کورند، و شب و روز در سخط و خشم الهی به سر می برند،

ص:58

و شیعیان تو بر منهاج حق و استقامت در دین می باشند، و با مخالفین خود انس نمی گیرند و دنیا از آنان نیست و آنان از دنیا نیستند.

آری شیعیان تو چراغ های نورانی هستند [ و این جمله را سه مرتبه تکرار نمود] (1)

انتظارفرج آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین)

مؤلف گوید: در توقیعی که امام عسگری (علیه السلام) برای - عالم و فقیه و محدّث جلیل القدر - مرحوم ابن بابویه قمّی معروف به صدوق اول مرقوم فرمود آمده است:

«و علیک بالصبر و انتظار الفرج فإنّ النبیّ (صلی الله علیه و آله و سلّم) قال : «أفضل اعمال امّتی انتظار الفرج، و لا یزال شیعتنا فی حزنٍ حتی یظهر ولدی الذی بشّر به النبیّ - صلی الله علیه و آله و سلّم - أنّه یملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً. فاصبر یا شیخی و امر جمیع شیعتی بالصبر، فإنّ الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین، و السلام علیک و علی جمیع شیعتنا و رحمة الله و برکاته، و حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر». (2)

یعنی حضرت عسگری (علیه السلام) به صدوق اول فرمود : بر تو باد به صبر و انتظار فرج، چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: افضل اعمال امت من انتظار فرج [امام مهدی علیه-السلام] می باشد، و همواره شیعیان ما در حزن و اندوه خواهند بود تا فرزندم ظاهر شود، همان گونه که پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نوید و بشارت آمدن او را داده و فرموده است: او زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود، بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد. آری انتظار فرج بالاترین راه ارتباط با خاندان نبوّت (علیهم السلام) است و روایات دربارة آن فراوان است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود : کسی که عمر خود را با انتظار فرج ما طی کند ، مانند کسی خواهد بود که در طول عمر خود در راه خدا جهاد کند و با شمشیر با دشمنان خدا جنگ نماید. (3)


1- عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَی مِنْبَرِهِ: یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَهَبَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ فَرَضِیتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِکَ إِمَاماً فَطُوبَی لِمَنْ أَحَبَّکَ وَ صَدَقَ عَلَیْکَ [بِکَ] وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَکَ وَ کَذَبَ عَلَیْکَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ الْعَلَمُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ أَحَبَّکَ فَازَ وَ مَنْ أَبْغَضَکَ هَلَکَ یَا عَلِیُّ أَنَا الْمَدِینَةُ وَ أَنْتَ بَابُهَا وَ هَلْ تُؤْتَی الْمَدِینَةُ إِلَّا مِنْ بَابِهَا یَا عَلِیُّ أَهْلُ مَوَدَّتِکَ کُلُّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ وَ کُلُّ ذِی طِمْرٍ لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اللَّهِ لَأَبَرَّ قَسَمَهُ یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ کُلُّ طَاهِرٍ زَاکٍ مُجْتَهِدٍ عِنْدَ الْخَلْقِ عَظِیمُ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَلِیُّ مُحِبُّوکَ جِیرَانُ اللَّهِ فِی دَارِ الْفِرْدَوْسِ لَا یَأْسَفُونَ عَلَی مَا فَاتَهُمْ مِنَ الدُّنْیَا. یَا عَلِیُّ أَنَا وَلِیٌّ لِمَنْ وَالَیْتَ وَ أَنَا عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَیْتَ یَا عَلِیُّ مَنْ أَحَبَّکَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ الذُّبُلُ الشِّفَاهِ تُعْرَفُ الرَّهْبَانِیَّةُ فِی وُجُوهِهِمْ یَا عَلِیُّ إِخْوَانُکَ یَفْرَحُونَ فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ عِنْدَ خُرُوجِ أَنْفُسِهِمْ وَ أَنَا شَاهِدُهُمْ وَ أَنْتَ وَ عِنْدَ الْمُسَاءَلَةِ فِی قُبُورِهِمْ وَ عِنْدَ الْعَرْضِ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ إِذَا سُئِلَ الْخَلْقُ عَنْ إِیمَانِهِمْ فَلَمْ یُجِیبُوا یَا عَلِیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبِی حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمِی سِلْمُ اللَّهِ وَ مَنْ سَالَمَکَ فَقَدْ سَالَمَنِی وَ مَنْ سَالَمَنِی فَقَدْ سَالَمَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَلِیُّ بَشِّرْ إِخْوَانَکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ رَضِیَ عَنْهُمْ إِذْ رَضِیَکَ لَهُمْ قَائِداً وَ رَضُوا بِکَ وَلِیّاً. یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الْمُنْتَجَبُونَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ مَا قَامَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ دِینٌ وَ لَوْ لَا مَنْ فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ لَمَا أَنْزَلَتِ السَّمَاءُ قَطْرَهَا یَا عَلِیُّ لَکَ کَنْزٌ فِی الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ ذُو قَرْنَیْهَا شِیعَتُکَ تُعْرَفُ بِحِزْبِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ الْقَائِمُونَ بِالْقِسْطِ وَ خِیَرَةُ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ یَا عَلِیُّ أَنَا أَوَّلُ مَنْ یَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ رَأْسِهِ وَ أَنْتَ مَعِی ثُمَّ سَائِرُ الْخَلْقِ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ عَلَی الْحَوْضِ تَسْقُونَ مَنْ أَحْبَبْتُمْ وَ تَمْنَعُونَ مَنْ کَرِهْتُمْ وَ أَنْتُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ یَفْزَعُ النَّاسُ وَ لَا تَفْزَعُونَ وَ یَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا تَحْزَنُونَ فِیکُمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ وَ فِیکُمْ نَزَلَتْ لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ. یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَ شِیعَتُکَ تُطْلَبُونَ فِی الْمَوْقِفِ وَ أَنْتُمْ فِی الْجِنَانِ تَتَنَعَّمُونَ یَا عَلِیُّ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ وَ الْخُزَّانَ یَشْتَاقُونَ إِلَیْکُمْ وَ إِنَّ حَمَلَةَ الْعَرْشِ وَ الْمَلَائِکَةَ المقربون [الْمُقَرَّبِینَ] لَیَخُصُّونَکُمْ بِالدُّعَاءِ وَ یَسْأَلُونَ اللَّهَ لِمُحِبِّیکُمْ وَ یَفْرَحُونَ بِمَنْ قَدِمَ عَلَیْهِمْ مِنْکُمْ کَمَا یَفْرَحُ الْأَهْلُ بِالْغَائِبِ الْقَادِمِ بَعْدَ طُولِ الْغَیْبَةِ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الَّذِینَ یَخَافُونَ اللَّهَ فِی السِّرِّ وَ یَنْصَحُونَهُ فِی الْعَلَانِیَةِ یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ الَّذِینَ یَتَنَافَسُونَ فِی الدَّرَجَاتِ لِأَنَّهُمْ یَلْقَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَیْهِمْ ذَنْبٌ یَا عَلِیُّ إِنَّ أَعْمَالَ شِیعَتِکَ سَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمِ جُمُعَةٍ فَأَفْرَحُ بِصَالِحِ مَا یَبْلُغُنِی مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ أَسْتَغْفِرُ لِسَیِّئَاتِهِمْ . یَا عَلِیُّ ذِکْرُکَ فِی التَّوْرَاةِ وَ ذِکْرُ شِیعَتِکَ قَبْلَ أَنْ یُخْلَقُوا بِکُلِّ خَیْرٍ وَ کَذَلِکَ فِی الْإِنْجِیلِ فَسَلْ أَهْلَ الْإِنْجِیلِ وَ أَهْلَ الْکِتَابِ عَنْ إِلْیَا یُخْبِرُونَکَ مَعَ عِلْمِکَ بِالتَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ وَ إِنَّ أَهْلَ الْإِنْجِیلِ لَیَتَعَاظَمُونَ إِلْیَا وَ مَا یَعْرِفُونَهُ وَ مَا یَعْرِفُونَ شِیعَتَهُ وَ إِنَّمَا یَعْرِفُونَهُمْ بِمَا یُحَدِّثُونَهُمْ فِی کُتُبِهِمْ یَا عَلِیُّ إِنَّ أَصْحَابَکَ ذِکْرُهُمْ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ وَ أَعْظَمُ مِنْ ذِکْرِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَهُمْ بِالْخَیْرِ فَلْیَفْرَحُوا بِذَلِکَ وَ لْیَزْدَادُوا اجْتِهَاداً یَا عَلِیُّ إِنَّ أَرْوَاحَ شِیعَتِکَ لَتَصْعَدُ إِلَی السَّمَاءِ فِی رُقَادِهِمْ وَ وَفَاتِهِمْ فَتَنْظُرُ الْمَلَائِکَةُ إِلَیْهَا کَمَا یَنْظُرُ النَّاسُ إِلَی الْهِلَالِ شَوْقاً إِلَیْهِمْ وَ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَلِیُّ قُلْ لِأَصْحَابِکَ الْعَارِفِینَ بِکَ یُنَزِّهُونَ عَنِ الْأَعْمَالِ الَّتِی یُقَارِفُهَا عَدُوُّهُمْ فَمَا مِنْ یَوْمٍ وَ لَا لَیْلَةٍ إِلَّا وَ رَحْمَةُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَغْشَاهُمْ فَلْیَجْتَنِبُوا الدَّنَسَ. یَا عَلِیُّ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی مَنْ قَلَاهُمْ وَ بَرِی ءٌ مِنْکَ وَ مِنْهُمْ وَ اسْتَبْدَلَ بِکَ وَ بِهِمْ وَ مَالَ إِلَی عَدُوِّکَ وَ تَرَکَکَ وَ شِیعَتَکَ وَ اخْتَارَ الضَّلَالَ وَ نَصَبَ لَکَ وَ لِشِیعَتِکَ وَ أَبْغَضَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَبْغَضَ مَنْ وَالاکَ وَ نَصَرَکَ وَ اخْتَارَکَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ وَ مَالَهُ فِینَا یَا عَلِیُّ أَقْرِئْهُمْ مِنِّی السَّلَامَ مَنْ رَآنِی مِنْهُمْ وَ مَنْ لَمْ یَرَنِی وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُمْ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ أَشْتَاقُ إِلَیْهِمْ فَلْیَلْقُوا عَمَلِی إِلَی مَنْ یَبْلُغُ الْقُرُونَ بَعْدِی وَ لْیَتَمَسَّکُوا بِحَبْلِ اللَّهِ وَ لْیَعْتَصِمُوا بِهِ وَ لْیَجْتَهِدُوا فِی الْعَمَلِ فَإِنَّا لَا نُخْرِجُهُمْ مِنْ هُدًی إِلَی ضَلَالَةٍ وَ أَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَاضٍ عَنْهُمْ وَ أَنَّهُ یُبَاهِی بِهِمْ مَلَائِکَتَهُ وَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ فی کُلِّ جُمُعَةٍ بِرَحْمَتِهِ وَ یَأْمُرُ الْمَلَائِکَةَ أَنْ تَسْتَغْفِرَ لَهُمْ . یَا عَلِیُّ لَا تَرْغَبْ عَنْ نُصْرَةِ قَوْمٍ یَبْلُغُهُمْ أَوْ یَسْمَعُونَ أَنِّی أُحِبُّکَ فَأَحَبُّوکَ لِحُبِّی إِیَّاکَ وَ دَانُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ وَ أَعْطَوْکَ صَفْوَ الْمَوَدَّةِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ اخْتَارُوکَ عَلَی الْآبَاءِ وَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَوْلَادِ وَ سَلَکُوا طَرِیقَکَ وَ قَدْ حُمِلُوا عَلَی الْمَکَارِهِ فِینَا فَأَبَوْا إِلَّا نَصْرَنَا وَ بَذْلَ الْمُهَجِ فِینَا مَعَ الْأَذَی وَ سُوءِ الْقَوْلِ وَ مَا یُقَاسُونَهُ مِنْ مَضَاضَةِ ذَلِکَ فَکُنْ بِهِمْ رَحِیماً وَ اقْنَعْ بِهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَهُمْ بِعِلْمِهِ لَنَا مِنْ بَیْنِ الْخَلْقِ وَ خَلَقَهُمْ مِنْ طِینَتِنَا وَ اسْتَوْدَعَهُمْ سِرَّنَا وَ أَلْزَمَ قُلُوبَهُمْ مَعْرِفَةَ حَقِّنَا وَ شَرَحَ صُدُورَهُمْ مُتَمَسِّکِینَ بِحَبْلِنَا لَا یُؤْثِرُونَ عَلَیْنَا مَنْ خَالَفَنَا مَعَ مَا یَزُولُ مِنَ الدُّنْیَا عَنْهُمْ أَیَّدَهُمُ اللَّهُ وَ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ الْهُدَی فَاعْتَصَمُوا بِهِ وَ النَّاسُ فِی عَمَهِ الضَّلَالِ مُتَحَیِّرُونَ فِی الْأَهْوَاءِ عَمُوا عَنِ الْحُجَّةِ وَ مَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَهُمْ یُصْبِحُونَ وَ یُمْسُونَ فِی سَخَطِ اللَّهِ وَ شِیعَتُکَ عَلَی مِنْهَاجِ الْحَقِّ وَ الِاسْتِقَامَةِ لَا یَسْتَأْنِسُونَ إِلَی مَنْ خَالَفَهُمْ وَ لَیْسَتِ الدُّنْیَا مِنْهُمْ وَ لَیْسُوا مِنْهَا أُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی.. (بشارة المصطفی، ص180- بحارالأنوار، ج39/306- امالی صدوق، ص658ح2. )
2-
3- ... عَنْ مَالِکِ بْنِ أَعْیَنَ الْجُهَنِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ الْمَیِّتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّه محاسن، ج1/174ج150.

ص:59

و در سخن دیگری فرمود : هر کدام از شما با انتظار فرج ما بمیرد ، مانند این است که در خیمه امام زمان (علیه السلام) در کنار آن حضرت باشد. و پس از لحظه ای فرمود : بلکه مانند کسی خواهد بود که با شمشیر خود در راه خدا جهاد نماید. سپس فرمود: نه والله او مانند کسی خواهد بود که در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به شهادت برسد.

ابوخالد کابلی گوید: خدمت حضرت زین العابدین(علیه السلام) رسیدم و عرض کردم : ای فرزند رسول خدا مرا نسبت به کسانی که خداوند اطاعت و مودّت و اقتدای به آنان را بر مردم واجب نموده آگاه کنید. امام(علیه السلام) فرمود:

ای ابوخالد، أولی الأمر [که خداوند امر به اطاعت آنان نموده] کسانی هستند که خداوند آنان را ائمه و پیشوایان مردم قرار داده است و آنان : امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) و سپس امام حسن و سپس امام حسین فرزندان علی بن ابی طالب و سپس امامت به ما منتهی شده است. تا این که سکوت نمود، و من گفتم: ای مولای من، برای ما روایت شده که، علی(علیه السلام) فرموده است: زمین هیچگاه خالی از حجّت الهی - برای هدایت مردم - نمی ماند، و شما بفرمایید حجّت و امام بعد از شما کیست؟ پس امام علیه السلام فرمود:

فرزندم باقر، امام بعد از من می باشد و نام او در تورات باقر است و او شکافندة علم و حجّت و امام بعد از من می باشد، و بعد از او فرزندش جعفر، امام است و نام او نزد اهل آسمان صادق است. گفتم: برای چه او صادق نامیده شده در حالی که جمیع شما صادق هستید؟

فرمود: پدرم از پدر خود نقل نمود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هنگامی که فرزندم جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن ابیطالب(علیهم السلام) به دنیا آمد او را صادق به نامید، چرا که پنجمین فرزند او نیز جعفر نامیده می شود، و به ناحق ادّعای امامت می کند و او نزد خداوند جعفر کذّاب و مفتری بر خداوند عزّوجلّ و مدّعی چیزی است که اهل آن نیست، و مخالف پدر خود [امام هادی علیه السلام] می باشد و با برادر خود [امام عسگری(علیه السلام)] حسد می ورزد، و او همان کسی است که قصد پرده برداشتن از غیبت ولی الله عزّوجلّ را پیدا می کند.

سپس امام سجّاد گریه شدیدی نمود و فرمود: اکنون می بینم که جعفر کذّاب طاغوت زمان خود را وا می دارد تا از امر ولیّ خدا تفتیش نماید، در حالی که او در حفظ خداوند و موکّل به حفظ حرم پدر خود می باشد، و آنان که از ولایت او آگاه نیستند می کوشند تا اگر بتوانند او را بکشند، و جعفر کذّاب این عمل را به خاطر طمع در میراث او انجام می دهد در حالی که حقّی به آن ندارد.

ابوخالد گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا، آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: به خدا سوگند آری این در آن صحیفه ای که نزد ماست، و در آن مصائب و محن ما بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) ذکر شده، نوشته شده است.

ص:60

ابوخالد گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا، پس از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس غیبت ولیّ خدا یعنی امام دوازدهم از اوصیای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) طولانی [و سخت] خواهد شد.

تا این که فرمود: ای ابا خالد مردمی که در زمان غیبت او قائل به امامت او هستند و انتظار ظهور او را می کشند، افضل از مردم هر زمانی هستند، چرا که خداوند تبارک و تعالی به آنان عقل و معرفت و فهمی داده که غیبت [امام] برای آنان به منزلة مشاهدة آن حضرت است، و خداوند آنان را در آن زمان همانند مجاهدان در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) قرار داده، و به حق آنان، اهل اخلاص و شیعیان صادق و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و پنهان می باشند.

ودر سخن دیگری امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: انتظار فرج بهترین و بزرگترین فرج است. (1)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «أفضل جهاد أمّتی انتظار الفرج» یعنی بهترین جهاد امّت من، انتظار فرج [ما خانواده] است. (2)

امام حسین(علیه السلام) می فرماید: پیرمردی از اهل شام نزد پدرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمد و [سؤالات فراوانی کرد و پدرم به او پاسخ داد و یکی از سؤالات او این بود که] گفت: فأیّ الأعمال أحبّ إلی الله عزّوجلّ؟ و پدرم به او فرمود: انتظار الفرج. (3)

مؤلف گوید: اهل سنّت نیز روایات انتظار فرج را نقل کرده اند و لکن می گویند: مقصود انتظار فرج از خداوند است که بعد از هر سختی و مشکلی گشایش قرار بدهد . و عبارت را تغییر داده اند و می-گویند: «انتظار فرج الله» در حالی که در روایات ما تصریح شده که مقصود انتظار فرج حضرت مهدی (علیه السلام) است و در هیچ کدام از روایات ما تعبیر «انتظار فرج الله» نیامده بلکه تعبیر «انتظار الفرج» آمده و معلوم است که این فرج، فرج خاصّی می باشد و الف و لام اشاره به آن فرج است، از این رو مرحوم علامه مجلسی نیز در کتاب


1- عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ علیهماالسلام فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی بِالَّذِینَ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ أَوْجَبَ عَلَی عِبَادِهِ الِاقْتِدَاءَ بِهِمْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ لِی یَا کَنْکَرُ إِنَّ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَئِمَّةً لِلنَّاسِ وَ أَوْجَبَ عَلَیْهِمْ طَاعَتَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ ابْنَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ انْتَهَی الْأَمْرُ إِلَیْنَا ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی رُوِیَ لَنَا عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام : أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عَلَی عِبَادِهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ وَ اسْمُهُ فِی التَّوْرَاةِ بَاقِرٌ یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدِی وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ کُلُّکُمْ صَادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ لِلْخَامِسِ مِنْ وُلْدِهِ وَلَداً اسْمُهُ جَعْفَرٌ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَی اللَّهِ وَ کَذِباً عَلَیْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْکَذَّابُ الْمُفْتَرِی عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُدَّعِی لِمَا لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَی أَبِیهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِیهِ ذَلِکَ الَّذِی یَرُومُ کَشْفَ سَتْرِ اللَّهِ عِنْدَ غَیْبَةِ وَلِیِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَ بَکَی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ : کَأَنِّی بِجَعْفَرٍ الْکَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِیَةَ زَمَانِهِ عَلَی تَفْتِیشِ أَمْرِ وَلِیِّ اللَّهِ وَ الْمُغَیَّبِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْکِیلِ بِحَرَمِ أَبِیهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً مِنْهُ عَلَی قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ وَ طَمَعاً فِی مِیرَاثِهِ حَتَّی یَأْخُذَهُ بِغَیْرِ حَقِّهِ قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَکَائِنٌ فَقَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّ ذَلِکَ لَمَکْتُوبٌ عِنْدَنَا فِی الصَّحِیفَةِ الَّتِی فِیهَا ذِکْرُ الْمِحَنِ الَّتِی تَجْرِی عَلَیْنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ أَبُو خَالِدٍ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ یَکُونُ مَا ذَا قَالَ : ثُمَّ تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ. (کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص: 320)
2- تحف العقول، ص37.
3- معانی الأخبار، ص199.

ص:61

بحارالانوار در تفسیر آیة «والعاقبة للمتقین» (1) می فرماید: ویکون المراد: انتظار الفرج بظهور القائم علیه السلام.

و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: ما در کتاب علی(علیه السلام) یافتیم که می فرماید: مقصود از آیه «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین» (2) من و اهل بیت من می باشیم و خداوند ما را وارث زمین قرار داده است، و مقصود از «متقین» ما هستیم و همه زمین از آن ما می باشد. (3)

مرحوم صدوق در کتاب «کمال الدین» با سند خود از احمد بن اسحاق بن سعد اشعری نقل نموده که گوید: خدمت امام عسکری(علیه السلام) رسیدم و می خواستم راجع به امام بعد از او سؤال کنم، و امام-عسکری (علیه السلام) شروع به سخن نمود و به من فرمود: ای احمدبن اسحاق خدای تبارک و تعالی از زمانی که آدم (علیه السلام) را خلق نموده ، زمین را خلی از حجت نگذارده و تا قیامت نیز خالی از حجّت نمی گذارد، و به خاطر حجّت خود بلاها را از اهل زمین برطرف می نماید، و باران را از آسمان فرو می فرستد و به خاطر او زمین برکات خود را خارج می کند.

پس من عرض کردم : ای فرزند رسول خدا، امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ و آن حضرت برخاست و با سرعت داخل اطاق شد، و چون خارج گردید فرزند زیبایی مانند ماه شب چهارده در سن سه سالگی بر شانه ی او بود و به من فرمود :

ای احمدبن اسحاق! اگر کرامت تو نزد خداوند عزّوجلّ و نزد ما نبود من فرزندم را به تو نشان نمی دادم، همانا او همنام و هم کنیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و او کسی است که زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود، همان گونه که پر از جور و ظلم شده باشد. سپس فرمود:

ای احمد بن اسحاق مَثَل فرزندم در این امّت مَثَل خضر(علیه السلام) و مَثَل ذی القرنین است و به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت که در زمان غیبت او کسی از هلاکت و گمراهی نجات پیدا نمی-کند مگر آن که خداوند عزّوجلّ قلب او را بر اعتقاد به امامت ما ثابت نموده باشد، و در آن زمان به او توفیق دعا برای تعجیل در فرج فرزندم را داده باشد.


1- اعراف/128.
2- اعراف/128.
3- -عن الباقر علیه السلام قال وجدنا فی کتاب علیّ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ و أنا و أهل بیتی الذین أورثنا اللَّه الأرض و نحن المتّقون و الأرض کلها لنا فمن أحیی أرضاً من المسلمین فعمرها فلیؤد خراجها الی الإِمام من أهل بیتی و له ما أکل منها فان ترکها و أخر بها بعد ما عمرها فأخذها رجل من المسلمین بعده فعمرها و أحیاها فهو أحق به من الذی ترکها فلیؤد خراجها الی الإِمام من اهل بیتی و له ما أکل منها حتی یظهر القائم من أهل بیتی بالسیف فیحوزها و یمنعها و یخرجهم عنها کما حواها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و منعها الا ما کان فی أیدی شیعتنا فانه یقاطعهم و یترک الأرض فی أیدیهم.(تفسیر صافی، ج2/228. )

ص:62

احمدبن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من آیا نشانه ای هست که قلب من با آن مطمئن شود؟ پس آن غلام یعنی آن فرزند عزیز(سلام الله علیه)با زبان عربی فصیح فرمود: «أنا بقیّة الله فی أرضه، و المنتقم من أعدائه فلا تطلب أثراً بعد عینٍ یا احمدبن اسحاق» .

یعنی من بقیّة الله روی زمین و انتقام گیرنده ی از دشمنان او هستم، ای احمد بن اسحاق بعد از دیدن و مشاهده، چیز دیگری را طلب مکن.

احمد بن اسحاق گوید: پس من با دیدن و مشاهدة جمال امام خود مسرور و خشنود از نزد امام-عسکری(علیه السلام) بازگشتم و فردای آن روز باز خدمت آن حضرت رسیدم و عرضه داشتم : ای فرزند رسول خدا به راستی من به خاطر منّت و لطفی که شما به من نمودید بسیار شاد شدم اکنون بفرمایید سنّت جاریّه خضر و ذوالقرنین دربارة او چگونه است؟ فرمود:

ای احمد مقصود ، غیبت طولانی اوست. گفتم: آیا غیبت او طولانی می شود؟ فرمود: به خدا سوگند آری به قدری غیبت او طولانی می شود که اکثر قائلین به امامت او از اعتقاد خود باز می گردند، جز کسانی که خداوند عزّوجلّ پیمان ولایت ما را از آنان گرفته و ایمان را در قلوب آنان ثبت کرده و مورد تأیید اویند. سپس فرمود: ای احمد این تقدیر، سرّی است از اسرار خداوند، پس تو آنچه را یافتی نگهدار و پنهان کن و شاکر خداوند باش تا فردای قیامت در علییّن با ما باشی. (1)

دعا برای فرج آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین)

امام زمان (علیه السلام) در ضمن یکی از توقیعات خود به اسحاق بن یعقوب فرمود: «وأکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فرجکم ...» یعنی فراوان برای تعجیل فرج دعا کنید، چرا که همین دعا فرج شماست. (2)

محمّدبن عثمان - که یکی از نوّاب اربعه در زمان غیبت صغرا می باشد - گوید: در آخرین ملاقات خود با امام زمان (علیه السلام) او را نزد کعبه دیدم که می گفت: الّلهمّ انجز لی ما وعدتنی» یعنی خدایا آنچه را به من وعده داده ای منجّز و عملی کن. (3)

محمّد بن عثمان نیز گوید: من امام زمان (علیه السلام) را دیدم که در مستجار پرده ی کعبه را گرفته بود و می فرمود: «الّلهمّ اِنتقم بی من أعدائک» یعنی خدایا به واسطه من از دشمنان خود انتقام بگیر. (4)


1- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُخَلِّ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ لَا یُخَلِّیهَا إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ بِهِ یَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِهِ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدَکَ فَنَهَضَ علیه السلام مُسْرِعاً فَدَخَلَ الْبَیْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَی عَاتِقِهِ غُلَامٌ کَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَیْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ الثَّلَاثِ سِنِینَ فَقَالَ : یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا کَرَامَتُکَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَی حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَیْکَ ابْنِی هَذَا إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ کَنِیُّهُ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ علیه السلام وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ یَا مَوْلَایَ فَهَلْ مِنْ عَلَامَةٍ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا قَلْبِی فَنَطَقَ الْغُلَامُ علیه السلام بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ: أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ فَقَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَیْهِ-فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِی بِمَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ فَمَا السُّنَّةُ الْجَارِیَةُ فِیهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِی الْقَرْنَیْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَیْبَةِ یَا أَحْمَدُ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَیْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِی وَ رَبِّی حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَکْثَرُ الْقَائِلِینَ بِهِ وَ لَا یَبْقَی إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَهْدَهُ لِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ اکْتُمْهُ وَ کُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ تَکُنْ مَعَنَا غَداً فِی عِلِّیِّینَ. ( کمال الدین و تمام النعمة ؛ ج 2 ؛ ص384)
2- کمال الدین، ص485.
3- صحیفة المهدی(علیه السلام)، ص274.
4- همان، ص276.

ص:63

در کتاب مزار کبیر مرحوم محمد بن المشهدی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود : هر کس دعای معروف به دعای عهد را در چهل صبحگاه بخواند از یاران و انصار قائم ما (علیه السلام) خواهد بود، و اگر قبل از ظهور آن حضرت بمیرد خداوند هنگام ظهور او را زنده می نماید و از قبر خارج می کند و از انصار آن بزرگوار می شود ، و به هر کلمه ای از این دعا خداوند هزار حسنه به او می دهد، و هزار گناه او را می بخشد، و آن دعا این است : «اللّهمّ ربّ النور العظیم ...» (1)

مؤلف گوید: در فرازهایی از این دعای شریف ، برای فرج امام زمان (علیه السلام) دعا شده است مانند: «اللّهمّ أرنی طلعته الرشیدة و غرته الحمیدة ...» و «عجّل فرجه و سهّل مخرجه و أوسع منهجه ...» و «اللّهمّ و سُرَّ نبیّک محمّداً صلّی الله علیه و آله الطاهرین برؤیته ...» و «عجّل لنا ظهوره إنّهم یرونه بعیداً و نراه قریباً برحمتک با أرحم الراحمین ...» و «العجل العجل العجل یا صاحب الزمان».

مرحوم شیخ طوسی نیز در مصباح المتهجّد صفحه 58 گوید : در ذیل دعای مفصّلی آمده: «اللّهمّ فصّل علی محمّد و آل محمّد و عجّل لولیّک الفرج و العافیة و النصر و لا تسؤنی فی نفسی و لا فی أحد من أحبّتی ...». (2)

استغاثه ی به حضرت مهدی و ائمه دیگر(علیهم السلام)

صاحب مزار کبیر مرحوم ابن مشهدی دربارة استغاثه به آن حضرت گوید: هر کجا هستی دو رکعت نماز [مانند نماز صبح] بخوان و رو به قبله زیر آسمان به ایست و بگو: «سلام الله الکامل التام الشامل العام ...» تا « و کشف کربتی» و سپس هر چه می خواهی دعا کن ان شاء الله حاجات تو برآورده خواهد شد. (3)

در کتاب دعوات مرحوم قطب الدین راوندی آمده که گوید: ابوالوفای شیرازی برای من نقل کرد و گفت: من در کرمان به دست ابن الیاس اسیر و در غل و زنجیر بودم و اطلاع یافتم که می خواهند مرا بکشند، پس حضرت زین العابدین(علیه السلام) را به درگاه خدا شفیع قرار دادم ، ناگهان خواب، مرا ربود و در خواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) را دیدم ، و او به من فرمود:

برای امور دنیا به من (و به


1- اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ، الْقَائِمَ بِأَمْرِ اللَّهِ، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ، فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا، وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا، وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا، وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الصَّلَوَاتِ، زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ عَدَدَ کَلِمَاتِهِ، وَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُهُ. ( مزار محمد بن المشهدی، ص664. )
2- دعوات راوندی، ص134.
3- سلام الله الکامل التام الشامل العام وصلواته وبرکاته القائمة التامةعلی حجة الله وولیه فی ارضه وبلاده وخلیفته علی خلقه وعباده وسلالة النبوة وبقیة العترة والصفوة صاحب الزمان و مظهر الایمان ومعلن احکام القرآن ، مطهر الارض وناشر العدل فی الطول والارض والحجة القائم المهدی الامام المنتظر المرتضی الطاهربن الائمة الطاهرین الوصی بن الاوصیاء المرضیین الهدی المهدی ابن الائمة المعصومین . السلام علیک یا وارث علم النبیین والمستودع حکم الوصیین السلام علیک یا معز المومنین المستضفین السلام علیک یا مذل الکافرین المتکبرین الظالمین السلام علیک یامولای صاحب الزمان یابن رسول الله السلام علیک یابن امیر المؤمنین وابن فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین السلام علیک یابن الحجج علی الخلق اجمعین السلام عییک یا مولای سلام مخلص لک فی الولاء . اشهد انک الامام المهدی قولا وفعلاوانک الذی تملا الارض قسطا وعدلا فعجل الله فرجک وسهل مخرجک وقرب زمانک وکثر انصارک واعوانک وانجز لک ما وعدک فهو اصدق القائلین ( ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین )یا مولای یا صاحب الزمان یابن رسول الله حاجتی کذا وکذا فاشفع لی فی نجاحها فقد توجهت الیک بحاجتی لعلمی ان لک عند الله شفاعة مقبولة ومقاما محمودا فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّکُمْ لِأَمْرِهِ وَ ارْتَضَاکُمْ لِسِرِّهِ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ، سَلِ اللَّهَ تَعَالَی فِی نُجْحِ طَلِبَتِی وَ إِجَابَةِ دَعْوَتِی، وَ کَشْفِ کُرْبَتِی . وَ ادْعُ بِمَا أَحْبَبْتَ، فَإِنَّهُ یُقْضَی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی .(مزار کبیر، ص672).

ص:64

دخترم فاطمه) و به دو فرزندم (حسن و حسین) توسّل پیدا مکن، و برای آخرت خود و رسیدن به فضل خداوند به ما توسّل پیدا کن. سپس فرمود: و امّا برادرم ابوالحسن [علی بن-ابیطالب(علیه السلام)] او می تواند برای تو از ظالم انتقام بگیرد. پس من عرضه داشتم: یا رسول الله مگر فاطمه (علیهاالسلام) مظلومه نبود و علی(علیه السلام) صبر کرد؟ و مگر ارث او را از شما غصب نکردند و او صبر کرد؟ پس چگونه برای من انتقام جویی می کند؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

این عهدی بود که من به او سپرده بودم و چیزی بود که من به او امر کرده بودم و او چاره ای جز صبر نداشت و به وظیفه خود عمل کرد. و لکن الآن وای بر کسانی که متعرّض دوستان او بشوند ، چرا که او از آنان دفاع خواهد نمود. سپس فرمود: و امّا علی بن الحسین (زین العابدین علیه السلام) را برای نجات از سلاطین و فساد شیاطین باید به او توسّل نمود.

و امّا محمّد بن علی و جعفربن محمّد(علیهماالسلام) را برای آخرت باید به آنان توسّل نمود.

و امّا موسی بن جعفر(علیهماالسلام) را برای عافیت باید به او توسّل نمود.

و امّا علی بن موسی(الرضا علیه السلام) را برای نجات در سفرهای زمینی و دریایی باید به او توسّل نمود.

و امّا محمّدبن علی(جوادالأئمه علیه السلام) را برای توسعه روزی باید به او توسّل نمود.

و امّا علی بن محمّد (الهادی علیه السلام) را برای قضای نوافل و احسان به برادران دینی باید به او توسّل نمود.

و امّا حسن بن علی(العسکری علیه السلام) را برای امور آخرت باید به او توسّل نمود.

و امّا حجة (بن الحسن المهدی علیه السلام) را هنگام خطر شمشیر و کشته شدن باید به او توسّل نمود، و اوست که به فریاد تو می رسد، و او فریادرس و پناه هر استغاثه کننده ای است.

پس گفتم: «یا مولای یا صاحب الزمان أنا مستغیث بک» و ناگهان دیدم شخصی از آسمان پایین آمد و اسبی (و شهری) زیر قدم های او بود و به دست او شمشیری از نور بود ، پس من گفتم: ای مولای من مرا از شرّ کسی که به من آزار می کند نجات بدهید، فرمود: «من تو را نجات خواهم داد» و چون صبح شد ابن الیاس مرا خواست و غل و زنجیر را از من باز کرد و گفت: به چه کسی پناهنده شدی؟ گفتم: به کسی که او فریاد رس بیچارگان است. (و اواز خداوند عزّوجلّ نجات مرا درخواست نمود و الحمدلله ربّ العالمین)

ص:65

مرحوم صاحب وسائل الشیعه گوید: نماز امام زمان دو رکعت است در رکعت اوّل و دوّم باید «ایاک نعبد و إیاک نستعین » را صد مرتبه تکرار کند، و پس از اتمام سوره حمد سوره «قل هُو الله أحد» را بخواند و پس از سلام بگوید: «الّلهمّ عظم البلاء و برح الخفاء ... » تا «یا مولای یا صاحب الزمان» و این جمله را سه مرتبه بگوید و سپس بگوید: «الغوث الغوث، أدرکنی أدرکنی، الأمان الأمان» [و حاجت خود را بخواهد]. (1)

صاحب مزار کبیر گوید: پس از زیارت عسکریین(علیهماالسلام) اذن دخول بگیر و با وقار و آرامش وارد سراب امام زمان (علیه السلام) شو و دو رکعت نماز در صحن سرداب بخوان و بگو: «الله اکبر الله اکبر، لا إله إلّا الله و الله اکبر و لله الحمد، الحمدلله الذی هدانا لهذا و عرّفنا اولیاءه و أعداءه و وفقّنا لزیارة أئمتنا، و لم یجعلنا من المعاندین الناصبین، و لا من الغلاة المفوّضین، و لا من المرتابین المقصّرین» سپس بگو:

السلام علی وَلیّ الله و ابن أولیائه، و السلام علی المدّخر لکرامة الله و بوار أعدائه ... تا این که گوئی: «الّلهمّ إنّی أدین لک بالرجعة بین یدی صاحب هذه البقعة، الغوث الغوث الغوث یا صاحب الزمان... تا این که گوئی: «و صلّی الله علی محمّدٍ و آله الطاهرین. سپس داخل صفه شو و دو رکعت نماز بخوان و بگو: «اللّهمّ عبدک الزائر فی فناء ولیّک المزور، الذی فرضت طاعته علی العبید و الأحرار ...» تا «یا ربّ العالمین. (2)

صلوات بر محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین

صاحب مزار کبیر مرحوم محمدبن مشهدی گوید: توقیعی از ناحیه امام زمان (علیه السلام) برای یعقوب بن یوسف ضرّاب غسّانی به دست خادمه آن حضرت رسید و حدیث آن مفصّل است و ما آن را مختصر نمودیم و مقدار نیاز آن را آوردیم. و آن این است که خادمه آن بزرگوار به یعقوب بن یوسف ضرّاب غسّانی گوید:

آقا می فرماید: هنگامی که می خواهی صلوات بر حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بفرستی چه می گویی؟ یعقوب بن یوسف می گوید: گفتم: می گویم : «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کأفضل ما صلّیت و بارکت و ترحمّت علی ابراهیم إنّک حمید مجید» خادمه گفت: چنین مگو بلکه هر گاه بر آنان صلوات می فرستی نام همه آنان را باید ببری. گفتم: آری [چنین خواهم کرد]. پس او روز بعد آمد و دفتر کوچکی با خود آورده بود و گفت: آقا می فرماید: هنگامی که می خواهی بر پیامبرخدا (صلی الله علیه


1- -... صَلَاةُ الْحُجَّةِ علیه السلام رَکْعَتَانِ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ إِلَی إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ- ثُمَّ یَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ- ثُمَّ یُتِمُّ قِرَاءَةَ الْفَاتِحَةِ- وَ یَقْرَأُ بَعْدَهَا الْإِخْلَاصَ مَرَّةً وَاحِدَةً ثُمَّ یَدْعُو عَقِیبَهَا فَیَقُولُ اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ أَمَرْتَنَا بِطَاعَتِهِمْ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقَائِمِهِمْ- وَ أَظْهِرْ إِعْزَازَهُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ- یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِی یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ- یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِی یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ احْفَظَانِی فَإِنَّکُمَا حَافِظَانِی یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی الْأَمَانَ الْأَمَانَ . (وسائل الشیعه آل البیت، ج8/185. )
2- ... إِذَا وَرَدْتَ سُرَّمَنْ رَأَی فَاغْتَسِلْ إِنْ قَدَرْتَ مِنْ دِجْلَةَ، ثُمَّ ادْخُلْ وَ اسْتَأْذِنِ الْقَوْمَ، فَإِنَّ الْمَوْضِعَ مِلْکٌ لَهُمْ وَ دَارُهُمْ، تَقِفُ عَلَی الْبَابِ وَ تَقُولُ:السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ الْمَهْدِیِّینَ، الَّذِینَ أَمَرُوا بِطَاعَةِ اللَّهِ، وَ قَرَّبُوا أَوْلِیَاءَهُ، وَ اجْتَنَبُوا مَعْصِیَةَ اللَّهِ، وَ جَاهَدُوا أَعْدَاءَهُ، وَ دَحَضُوا حِزْبَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ هُدُوا إِلَی صِرَاطِ اللَّهِ الْمُسْتَقِیمِ.السَّلَامُ عَلَیْکُمَا أَیُّهَا الْإِمَامَانِ، الطَّاهِرَانِ الصِّدِّیقَانِ، اللَّذَانِ اسْتَنْقَذَا الْمُؤْمِنِینَ مِنْ مُخَالَطَةِ الْفَاسِقِینَ، وَ حَقَنَا دِمَاءَ الْمُحِبِّینَ بِمُدَارَاةِ الْمُبْغِضِینَ.أَشْهَدُ أَنَّکُمَا حُجَّتَا اللَّهِ عَلَی عِبَادِهِ، وَ سِرَاجَا أَرْضِهِ وَ بِلَادِهِ، وَ تَجَرَّعْتُمَا فِی رَبِّکُمَا غَیْظَ الظَّالِمِینَ، وَ صَبَرْتُمَا فِی مَرْضَاتِهِ عَلَی عِنَادِ الْمُعَانِدِینَ، حَتَّی أَقَمْتُمَا مَنَارَ الدِّینِ، وَ أَبَنْتُمَا الشَّکَّ مِنَ الْیَقِینِ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَانِعَکُمَا الْحَقَّ، وَ الْبَاغِیَ عَلَیْکُمَا مِنَ الْخَلْقِ.ثُمَّ ضَعْ خَدَّکَ الْأَیْمَنَ عَلَی الْقَبْرِ وَ قُلِ : اللَّهُمَّ بِذُلِّی فِیهِمَا أَعِزَّنِی بِهِمَا.ثُمَّ انْتَصِبْ وَ قُلِ:اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ إِمَامَایَ وَ قَائِدَایَ، وَ بِهِمَا وَ بِآبَائِهِمَا أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ یَوْمَ قُدُومِی عَلَیْکَ.اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ مَنْ حَضَرَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ أَنَّهُمَا عَبْدَانِ لَکَ، اصْطَفَیْتَهُمَا وَ فَضَّلْتَهُمَا وَ تَعَبَّدْتَ خَلْقَکَ بِمُوَالاتِهِمَا، وَ أَذَقْتَهُمَا الْمَنِیَّةَ الَّتِی کَتَبْتَ عَلَیْهِمَا، وَ مَا ذَاقَا فِیکَ أَعْظَمُ مِمَّا ذَاقَا مِنْکَ، وَ جَمَعْتَنِی وَ إِیَّاهُمَا فِی الدُّنْیَا عَلَی صِحَّةِ الِاعْتِقَادِ فِی طَاعَتِکَ، فَاجْعَلْنِی وَ إِیَّاهُمَا فِی الْآخِرَةِ فِی جَنَّتِکَ، یَا مَنْ حَفِظَ الْکَنْزَ بِإِقَامَةِ الْجِدَارِ، وَ حَرَسَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْغَارِ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّنِ اعْتَقَدَ فِیهِمَا اللَّاهُوتَ، وَ قَدَّمَ عَلَیْهِمَا الطَّاغُوتَ، اللَّهُمَّ الْعَنِ النَّاصِبَةَ الْجَاحِدِینَ، وَ الْمُسْرِفِینَ الْغَالِینَ، وَ الشَّاکِّینَ الْمُقَصِّرِینَ وَ الْجَهَلَةَ الْمُفَوِّضِینَ.اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَرَی مَقَامِی، وَ عِلْمُکَ مُحِیطٌ بِمَا خَلْفِی وَ أَمَامِی، فَاحْرُسْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ یُخْرِجُ دِینِی، وَ اکْفِنِی کُلَّ شُبْهَةٍ تُشَکِّکُ یَقِینِی، وَ أَشْرِکْ فِی دُعَائِی إِخْوَانِی وَ مَنْ أَمْرُهُ یَعْنِینِی، اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مَوْقِفٌ خُضْتُ إِلَیْهِ الْمَتَالِفَ، وَ قَطَعْتُ دُونَهُ الْمَخَاوِفَ، طَلَباً أَنْ تَسْتَجِیبَ فِیهِ دُعَائِی، وَ أَنْ تُضَاعِفَ فِیهِ حَسَنَاتِی، وَ أَنْ تَمْحُوَ فِیهِ سَیِّئَاتِی.اللَّهُمَّ فَأَعْطِنِی وَ إِخْوَانِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتِهِمْ وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ أَوْلَادِی وَ قَرَابَاتِی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُزْلِفُ فِی الدُّنْیَا وَ یُحْظِی فِی الْآخِرَةِ،وَ اصْرِفْ عَنْ جَمْعِنَا کُلَّ شَرٍّ یُورِثُ فِی الدُّنْیَا عُدْماً، وَ یَحْجُبُ غَیْثَ السَّمَاءِ، وَ یُعَقِّبُ فِی الْآخِرَةِ نَدَما.، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتَجِبْ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ ثُمَّ تَخْرُجُ وَ وَجْهُکَ إِلَی الْقَبْرَیْنِ عَلَی أَعْقَابِهِمْ، وَ تَأْتِی سِرْدَابَ الْغَیْبَةِ فَتَقِفُ بَیْنَ الْبَابَیْنِ مَاسِکاً جَانِبَ الْبَابِ بِیَدِکَ ثُمَّ تَنَحْنَحُ کَالْمُسْتَأْذِنِ، وَ سَمِّ وَ انْزِلْ وَ عَلَیْکَ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ، وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ فِی عَرْصَةِ السِّرْدَابِ وَ قُلِ:اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ عَرَّفْنَا أَوْلِیَاءَهُ وَ أَعْدَاءَهُ، وَ وَفَّقَنَا لِزِیَارَةِ أَئِمَّتِنَا، وَ لَمْ تَجْعَلْنَا مِنَ الْمُعَانِدِینَ النَّاصِبِینَ، وَ لَا مِنَ الْغُلَاةِ الْمُفَوِّضِینَ، وَ لَا مِنَ الْمُرْتَابِینَ الْمُقَصِّرِینَ.السَّلَامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِهِ، السَّلَامُ عَلَی الْمُدَّخَرِ لِکَرَامَةِ (أَوْلِیَاءِ) اللَّهِ وَ بَوَارِ أَعْدَائِهِ، السَّلَامُ عَلَی النُّورِ الَّذِی أَرَادَ أَهْلُ الْکُفْرِ إِطْفَاءَهُ، فَأَبَی اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِکُرْهِهِمْ، وَ أَمَدَّهُ بِالْحَیَاةِ حَتَّی یُظْهِرَ عَلَی یَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ. أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکَ صَغِیراً وَ أَکْمَلَ لَکَ عُلُومَهُ کَبِیراً، وَ أَنَّکَ حَیٌّ لَا تَمُوتُ حَتَّی تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ.اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی خُدَّامِهِ وَ أَعْوَانِهِ عَلَی غَیْبَتِهِ وَ نَأْیِهِ، وَ اسْتُرْهُ سَتْراً عَزِیزاً، وَ اجْعَلْ لَهُ مَعْقِلًا حَرِیزاً، وَ اشْدُدِ اللَّهُمَّ وَطْأَتَکَ عَلَی مُعَانِدِیهِ، وَ احْرُسْ مَوَالِیَهُ وَ زَائِرِیهِ.اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَ قَلْبِی بِذِکْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلَاحِی دُونَ نُصْرَتِهِ مَشْهُوداً، وَ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَی خَلِیقَتِکَ رَغْماً، فَأَحْیِنِی عِنْدَ ظُهُورِهِ خَارِجاً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً بِکَفَنِی، حَتَّی أُجَاهِدَ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیْتَ عَلَیْهِمْ فِی کِتَابِکَ، فَقُلْتُ: کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ اللَّهُمَّ طَالَ الِانْتِظَارُ، وَ شَمِتَ بِنَا الْفُجَّارُ، وَ صَعُبَ عَلَیْنَا الِانْتِصَارُ، اللَّهُمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیِّکَ الْمَیْمُونِ فِی حَیَاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُ لَکَ بِالرَّجْعَةِ بَیْنَ یَدَیْ صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَةِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ، قَطَعْتُ فِی وُصْلَتِکَ الْخُلَّانَ، وَ هَجَرْتُ لِزِیَارَتِکَ الْأَوْطَانَ، وَ أَخْفَیْتُ أَمْرِی عَنْ أَهْلِ الْبُلْدَانِ، لِتَکُونَ شَفِیعاً لِی عِنْدَ رَبِّکَ وَ رَبِّی، وَ إِلَی آبَائِکَ وَ مَوَالِیَّ فِی حُسْنِ التَّوْفِیقِ لِی، وَ إِسْبَاغِ النِّعْمَةِ عَلَیَّ وَ سَوْقِ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَصْحَابِ الْحَقِّ وَ قَادَةِ الْخَلْقِ، وَ اسْتَجِبْ مِنِّی مَا دَعَوْتُکَ، وَ أَعْطِنِی مَا لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فِی دُعَائِی مِنْ صَلَاحِ دِینِی وَ دُنْیَایَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.ثُمَّ ادْخُلِ الصُّفَّةَ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلِ:اللَّهُمَّ عَبْدُکَ الزَّائِرُ فِی فِنَاءِ وَلِیِّکَ الْمَزُورِ، الَّذِی فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَی الْعَبِیدِ وَ الْأَحْرَارِ، وَ أَنْقَذْتَ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ مِنَ النَّارِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا زِیَارَةً مَقْبُولَةً ذَاتَ دُعَاءٍ مُسْتَجَابٍ مِنْ مُصَدِّقٍ بِوَلِیِّکَ غَیْرِ مُرْتَابٍ، اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ بِهِ وَ لَا بِزِیَارَتِهِ، وَ لَا تَقْطَعْ أَثَرِی مِنْ مَشْهَدِهِ وَ زِیَارَةِ أَبِیهِ وَ جَدِّهِ.اللَّهُمَّ اخْلُفْ عَلَیَّ نَفَقَتِی، وَ انْفَعْنِی بِمَا رَزَقْتَنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی، لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ أَبَوَیَّ وَ جَمِیعِ عِتْرَتِی، أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الَّذِی یَفُوزُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ، وَ یَهْلِکُ عَلَی یَدَیْهِ الْکَافِرُونَ الْمُکَذِّبُونَ، یَا مَوْلَایَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ جِئْتُکَ زَائِراً لَکَ وَ لِأَبِیکَ وَ جَدِّکَ، مُتَیَقِّناً الْفَوْزَ بِکُمْ، مُعْتَقِداً إِمَامَتَکُمْ.اللَّهُمَّ اکْتُبْ هَذِهِ الشَّهَادَةَ وَ الزِّیَارَةَ لِی عِنْدَکَ فِی عِلِّیِّینَ، وَ بَلِّغْنِی بَلَاغَ الصَّالِحِینَ، وَ انْفَعْنِی بِحُبِّهِمْ یَا رَبَّ الْعَالَمِین. ( مزار کبیر، ص659، مصباح الزائر، ص229، بحار الانوار ج102/103.)

ص:66

و آله و سلّم) صلوات بفرستی طبق این نسخه صلوات بفرست. پس من آن نسخه را گرفتم و متن آن چنین بود:

«بِسم الله الرحمن الرحیم، الّلهمّ صلّ علی محمّدٍ سیّد المرسلین ... » تا «إنّک علی کلّ شیءٍ قدیر» (1)

مؤلف گوید: یکی از ادلّه افضلیت محمّد و آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) بر جمیع پیامبران و اوصیاء ، روایات فراوانی است که تأکید بر صلوات بر آن بزرگواران دارد و ما به بخشی از آن ها اشاره می کنیم و در پایان کتاب «کشکول عجایب» نیز تفصیلاً بیان کردیم.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : «الدعاء محجوب عن الله حتّی یُصلّی علی محمّد و آل محمّد» - صلوات الله علیهم اجمعین – یعنی دعا از صعود به درگاه خداوند ممنوع است تا بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستاده شود. (2)

و فرمود: «لا تصلّوا علیّ الصلاة البتراء» یعنی بر من صلوات ناقص نفرستید، اصحاب گفتند: صلوات ناقص چیست؟ فرمود: صلوات ناقص این است که بر آل من صلوات نفرستید. (3)

جابر گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی هر صبح و شام بگوید: «الّلهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد، واعطِ محمّداً الدرجة و الوسیلة فی الجنّة، الّلهمّ یاربّ محمّد صلّ علی محمّد و آل محمّد، و اجز محمّدآً عنّا ما هو أهله، و ابعث سبعین کاتباً ألف صباح بذلک» حقی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) بر او نمی ماند، جز آن که ادا کرده و خداوند او و پدر و مادرش را می آمرزد و با محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) محشور می شود. (4)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : کسی که یکصد مرتبه بر محمّد و آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) صلوات بفرستد، خداوند یکصد حاجت او را برآورده می کند. (5)


1- -بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ، الْمُصْطَفَی فِی الظِّلَالِ، الْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ آفَةٍ، الْبَرِی ءِ مِنْ کُلِّ عَیْبٍ، الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجَاةِ، الْمُرْتَجَی لِلشَّفَاعَةِ، الْمُفَوَّضِ إِلَیْهِ دِینُ اللَّهِ. (جمال الأسبوع، ص306-301، مزار محمد بن المشهدی، ص667. )
2- مصابیح السنة، ج4/ص193.
3- یروی عنه صلّی اللّه علیه و سلم ممّا لم أقف علی إسناده: لا تصلّوا علیّ الصلاة البتراء قالوا: و ما الصلاة البتراء یا رسول اللّه؟ قال: تقولون: اللهمّ صلّ علی محمّد و تمسکون بل قولوا: اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل محمّد .(احقاق الحق، ج9/637-636.)
4- روی جابر بن عبد اللّه رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلم: من أصبح و أمسی و قال: اللّهمّ یا ربّ محمّد و آل محمّد صلّ علی محمّد و آل محمّد و اجز محمّدا صلّی اللّه علیه و سلم ما هو أهله، أتعب کاتبیه ألف صباح و لم یبق لنبیّه محمّد صلّی اللّه علیه و سلم حقّ إلّا أدّاه إیّاه و غفر له و لوالدیه و حشر مع محمّد و آل محمّد. همان ج 9 ص630
5- و بإسناده عن جعفر بن محمّد عن أبیه، عن جدّه علیّ بن الحسین، عن أبیه، عن جدّه علیّ بن أبی طالب قال: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: من صلّی علی محمّد و علی آل محمّد مائة مرّة قضی اللّه تعالی له مائة حاجة .(مناقب ابن مغازلی چ دار الاضواء، ص250ح338.)

ص:67

کعب بن عجزه گوید: به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم ) گفته شد: ما سلام بر شما را دانستیم، آیا صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: بگویید : «الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم إنّک حمید مجید» (1)

امام الصادق(علیه السلام) فرمود: شنبه برای ماست، و یکشنبه برای شیعیان ماست، و دوشنبه برای دشمنان ماست، و سه شنبه برای بنی امیّه است، و چهارشنبه روز آشامیدن دواست، و پنجشنبه روز برآورده شدن حوائج است ، و جمعه روز نظافت و خوشبویی است، و آن عید مسلمین است، و افضل از فطر و قربان می باشد، و روز غدیر افضل از جمیع اعیاد است، و آن روز هیجدهم ذی حجه می باشد و روز غدیر روز جمعه بوده است، و قائم ما نیز روز جمعه قیام می کند، و قیامت نیز روز جمعه به پا می شود، و هیچ عملی در روز جمعه بهتر از صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیست. (2)

زید شحّام گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود : « هیچ عملی در روز جمعه بهتر از صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین) نیست، گرچه یکصد مرتبه و یا یک مرتبه باشد» پس من عرضه داشتم: چگونه باید صلوات بفرستیم؟ فرمود: می گویی: «الّلهمّ اجعل صلواتک و صلوات ملائکتک و أنبیائک و رسلک و جمیع خلقک علی محمّد و أهل بیت محمّد، علیه و علیهم السلام و رحمة الله برکاته». (3)

حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: کسی که قدرت بر کارهایی که کفارة گناهان او شود را ندارد، باید فراوان بر محمّد و آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) صلوات بفرستد، چرا که صلوات گناهان را منهدم می کند. و فرمود : صلوات بر محمّد و آل محمّد معادل تکبیر و تهلیل و تسبیح خداوند است. (4)

و در مستدرک سفینة البحار آمده که بنی اسرائیل هنگامی که به دست آل فرعون شکنجه می شدند، خداوند به موسی(علیه السلام) وحی نمود : به آنان بگو: هر کاری را با صلوات بر محمّد و آل پاک او شروع کنند، تا عذاب آل فرعون برآنان سبک شود. و بنی اسرائیل نیز از تعرّض آل فرعون به زنان و


1- عن عبد الرحمن بن أبی لیلی قال: لقینی کعب بن عجرة فقال: ألا أهدی لک هدیة سمعتها من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله؟ فقلت: بلی، قال: سألنا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلم فقلنا: یا رسول اللّه .. کیف الصلاة علیکم أهل البیت؟ قال: «قولوا: اللهم صل علی محمد، و علی آل محمد، کما صلیت علی إبراهیم و علی آل إبراهیم، إنک حمید مجید، اللهم بارک علی محمد و علی آل محمد، کما بارکت علی إبراهیم و علی آل إبراهیم إنک حمید مجید». (احقاق الحق، ج33ص192)
2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: السَّبْتُ لَنَا وَ الْأَحَدُ لِشِیعَتِنَا وَ الْإِثْنَیْنِ لِأَعْدَائِنَا وَ الثَّلَاثَاءُ لِبَنِی أُمَیَّةَ وَ الْأَرْبِعَاءُ یَوْمُ شُرْبِ الدَّوَاءِ وَ الْخَمِیسُ تُقْضَی فِیهِ الْحَوَائِجُ وَ الْجُمُعَةُ لِلتَّنَظُّفِ وَ التَّطَیُّبِ وَ هُوَ عِیدُ الْمُسْلِمِینَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَی وَ یَوْمُ الْغَدِیرِ أَفْضَلُ الْأَعْیَادِ وَ هُوَ ثَامِنَ عَشَرَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ یَخْرُجُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ یَقُومُ الْقِیَامَةُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ مَا مِنْ عَمَلٍ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. –(الخصال ؛ ج 2 ؛ ص394)
3- -عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا صَلَّیْتَ الْعَصْرَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ ذَکَرَ تَمَامَ الْحَدِیث . (بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 87 ؛ ص91)
4- بحار، ج94/47و 63.

ص:68

دخترانشان شکایت کردند، و به آنان گفته شد: به زن ها و دخترا نتان بگویید بر محمّد وآل او صلوات بفرستید، تا نجات پیدا کنند... (1)

نگاه به چهرة مبارک امیرالمؤمنین(علیه السلام)

مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب از کتاب شرف النبیّ(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مردم در مسجد نماز می خواندند، و ابوذرّ ایستاده بود و به چهرة امیرالمؤمنین(علیه السلام) نگاه می کرد! و چون مردم از علت آن سؤال کردند فرمود: من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که فرمود: نگاه به چهرة امیرالمؤمنین(علیه السلام) عبادت است، و نگاه به چهرة پدر و مادر با رأفت و رحمت عبادت است ، و نگاه در مصحف (یعنی قرآن)عبادت است، و نگاه به کعبه عبادت است. (2)

در کتاب بشارة المصطفی نقل شده که شخصی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: یا رسول الله آیا ندیدید که فلانی با سرمایه کمی با کشتی به چین سفر کرد و در مدّت کوتاهی، درآمد زیادی را به دست آورد ودوسنتانش به او حسد بردند و از آن درآمد به خویشان و همسایگان خود کمک کرد؟

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: مال دنیا هر چه زیاد شود بلای صاحب آن بیشتر خواهد شد و شما حسرت صاحبان مال را نخورید، جز آن که صاحبان مال اموال خود را در راه خدا صرف نمایند ، و لکن اگر می خواهید، من کسی را به شما معرّفی می کنم که با سرمایه کمتر و مدّت کوتاه تری درآمد بیشتر و بزرگتری را به دست آورده و برای او از خیرات در خزائن عرش الهی پاداش فراوانی ذخیره شده است؟

اصحاب عرض کردند آری او کیست؟ فرمود: بنگرید به کسی که اکنون وارد می شود. راوی حدیث گوید: پس ما نظر کردیم و دیدیم مردی از انصار که هیئت و وضع مرتبّی نداشت وارد شد، و رسول-خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : امروز از این مرد از خیرات و طاعات به قدری به درگاه خداوند بالا رفته که اگر تقسیم همه اهل آسمان ها و اهل زمین بکنند، کمترین سهم یکی از آنان آمرزش گناهان و دخول در بهشت خواهد بود! اصحاب گفتند: مگر او چه کرده است؟ رسول-خدا(صلی الله علیه


1- تفسیر الإمام علیه السلام قَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ قَالَ الْإِمَامُ علیه السلام قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ اذْکُرُوا یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ أَنْجَیْنَا أَسْلَافَکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ وَ هُمُ الَّذِینَ کَانُوا یُوَالُونَ إِلَیْهِ بِقَرَابَتِهِ وَ بِدِینِهِ وَ بِمَذْهَبِهِ یَسُومُونَکُمْ کَانُوا یُعَذِّبُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ شِدَّةَ الْعِقَابِ کَانُوا یَحْمِلُونَهُ عَلَیْکُمْ قَالَ وَ کَانَ مِنْ عَذَابِهِمُ الشَّدِیدِ أَنَّهُ کَانَ فِرْعَوْنُ یُکَلِّفُهُمْ عَمَلَ الْبِنَاءِ عَلَی الطِّینِ وَ یَخَافُ أَنْ یَهْرُبُوا عَنِ الْعَمَلِ فَأَمَرَ بِتَقْیِیدِهِمْ وَ کَانُوا یَنْقُلُونَ ذَلِکَ الطِّینَ عَلَی السَّلَالِیمِ إِلَی السُّطُوحِ فَرُبَّمَا سَقَطَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ فَمَاتَ أَوْ زَمِنَ لَا یَحْفِلُونَ بِهِمْ إِلَی أَنْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی : قُلْ لَهُمْ لَا یَبْتَدِءُونَ عَمَلًا إِلَّا بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لِیَخِفَّ عَلَیْهِمْ فَکَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِکَ فَیَخِفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَمَرَ کُلَّ مَنْ سَقَطَ فَزَمِنَ مِمَّنْ نَسِیَ الصَّلَاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَنْ یَقُولَهَا عَلَی نَفْسِهِ إِنْ أَمْکَنَهُ أَیِ الصَّلَاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَوْ یُقَالَ عَلَیْهِ إِنْ لَمْ یُمْکِنْهُ فَإِنَّهُ یَقُومُ وَ لَا یَقْلِبُهُ یَدٌ فَفَعَلُوهَا فَسَلِمُوا یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ ذَلِکَ لَمَّا قِیلَ لِفِرْعَوْنَ إِنَّهُ یُولَدُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مَوْلُودٌ یَکُونُ عَلَی یَدِهِ هَلَاکُکَ وَ زَوَالُ مُلْکِکَ فَأَمَرَ بِذَبْحِ أَبْنَائِهِمْ فَکَانَتِ الْوَاحِدَةُ مِنْهُنَّ تُصَانِعُ الْقَوَابِلَ عَنْ نَفْسِهَا کَیْلَا تَنِمَّ عَلَیْهَا وَ تَنِمَّ حَمْلُهَا ثُمَّ تُلْقِی وَلَدَهَا فِی صَحْرَاءَ أَوْ غَارِ جَبَلٍ أَوْ مَکَانٍ غَامِضٍ وَ تَقُولُ عَلَیْهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَیُقَیِّضُ اللَّهُ لَهُ مَلَکاً یُرَبِّیهِ وَ یُدِرُّ مِنْ إِصْبَعٍ لَهُ لَبَناً یَمَصُّهُ وَ مِنْ إِصْبَعٍ طَعَاماً لَیِّناً یَتَغَدَّاهُ إِلَی أَنْ نَشَأَ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَ کَانَ مَنْ سَلِمَ مِنْهُمْ وَ نَشَأَ أَکْثَرَ مِمَّنْ قُتِلَ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ یُبْقُونَهُنَّ وَ یَتَّخِذُونَهُنَّ إِمَاءً فَضَجُّوا إِلَی مُوسَی علیه السلام وَ قَالُو ا : یَفْتَرِشُونَ بَنَاتِنَا وَ أَخَوَاتِنَا فَأَمَرَ اللَّهُ تِلْکَ الْبَنَاتِ کُلَّمَا رَابَهُنَّ مِنْ ذَلِکَ رَیْبٌ صَلَّیْنَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ فَکَانَ اللَّهُ یَرُدُّ عَنْهُنَّ أُولَئِکَ الرَّجُلَ إِمَّا بِشُغُلٍ أَوْ مَرَضٍ أَوْ زَمَانَةٍ أَوْ لُطْفٍ مِنْ أَلْطَافِهِ فَلَمْ یَفْتَرِشْ مِنْهُنَّ امْرَأَةً بَلْ دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ عَنْهُنَّ بِصَلَاتِهِنَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَجَلَ وَ فِی ذلِکُمْ فِی ذَلِکَ الْإِنْجَاءِ الَّذِی أَنْجَاکُمْ مِنْهُمْ رَبُّکُمْ بَلاءٌ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ کَبِیرٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا إِذَا کَانَ الْبَلَاءُ یُصْرَفُ عَنْ أَسْلَافِکُمْ وَ یَخِفُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ أَفَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّکُمْ إِذَا شَاهَدْتُمُوهُ وَ آمَنْتُمْ بِهِ کَانَتِ النِّعْمَةُ عَلَیْکُمْ أَفْضَلَ وَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ أَجْزَلُ - (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 91، ص: 62)
2- ابْنُ شَهْرَآشُوبَ فِی الْمَنَاقِبِ، عَنْ کِتَابِ شَرَفِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله: أَنَّهُ کَانَ النَّاسُ یُصَلُّونَ وَ أَبُوذَرٍّ یَنْظُرُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ النَّظَرُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ .(.مستدرک الوسائل، ج9/153. )

ص:69

و آله و سلّم) فرمود:

از او سؤال کنید تا برای شما بگوید: در این روز چه کرده است؟ پس اصحاب به طرف او رفتند و به او گفتند: بشارت رسول خدا برای تو مبارک باد، مگر تو امروز چه کرده ای که این ثواب های فراوان برای تو نوشته شده است؟ آن مرد گفت: من امروز کاری نکرده ام، جز این که برای کاری از خانه خارج شدم و چون ترسیدم که به حاجت خود نرسم با خود گفتم:

به جای آن می روم وبه چهرة علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) نگاه می کنم، چرا که از رسول خد ا(صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیده بودم که می فرمود: نگاه به چهرة علی بن ابی طالب(علیه السلام) عبادت است. پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

آری به خدا سوگند عبادت است و چه عبادت بزرگی است. سپس به او فرمود: ای بندة خدا تو از خانه خود خارج شدی تا برای قوت عیال خود دیناری را به دست بیاوری، و چون به آن نرسیدی به جای آن رفتی و به چهرة علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) نگاه کردی چرا که او را دوست می داشتی و معتقد به فضل او بودی، و این برای تو ارزشمندتر از این است که همه دنیا طلا باشد، و تو آن ها را در راه خدا صرف نمایی، و پاداش هر نفسی که در این را کشیده ای این است که هزار نفر را -که مستحق عذاب باشند- شفاعت کنی و آنان را از عذاب دوزخ نجات بدهی. (1)

نگاه به ذریّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم)

حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: «نگاه به ذریّه ما عبادت است» گفته شد: آیا نگاه به ائمه از شما خانواده عبادت است و یا نگاه به همة ذریّه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عبادت است؟ فرمود: نگاه به جمیع ذریّه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عبادت است، به شرط آن که از مسیر و منهاج آن حضرت جدا نشده باشند، و خود را آلوده به گناهان نکرده باشند. (2)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که بخواهد به من توسّل پیدا کند، و حقی به من پیدا کند تا در قیامت از او شفاعت کنم، باید به اهل بیت من صله و احسان نماید، و آنان را شاد نماید.

و فرمود: کسی که در دنیا قیراطی به اهل بیت من صله و احسان نماید، در قیامت به اندازة قنطار به او احسان خواهم کرد. (3)


1- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَیْتَ فُلَاناً رَکِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ یَسِیرَةٍ إِلَی الصِّینِ فَأَسْرَعَ الْکَرَّةَ وَ أَعْظَمَ الفینة [الْغَنِیمَةَ] حَتَّی حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِیرَانِهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ مَالَ الدُّنْیَا کُلَّمَا ازْدَادَ کَثْرَةً وَ عَظَمَةً ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً فَلَا تَغْبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَالِ إِلَّا بِمَنْ جَاءَ بِمَالِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَکِنْ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ هُوَ أَقَلُّ مِنْ صَاحِبِکُمْ بِضَاعَةً وَ أَسْرَعُ مِنْهُ کَرَّةً قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص انْظُرُوا إِلَی هَذَا الْمُقْبِلِ فَنَظَرْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَثُّ الْهَیْئَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ لَقَدْ صَعِدَ لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ إِلَی الْعُلُوِّ مِنَ الْخَیْرَاتِ وَ الطَّاعَةِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَکَانَ نَصِیبُ أَقَلِّهِمْ غُفْرَانَ ذُنُوبِهِ وَ وُجُوبَ الْجَنَّةِ لَهُ قَالُوا بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ سَلُوهُ یُخْبِرْکُمْ بِمَا صَنَعَ فِی هَذَا الْیَوْمِ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَهُ هَنِیئاً لَکَ مَا بَشَّرَکَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَبِمَا ذَا صَنَعْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا حَتَّی کُتِبَ لَکَ مَا کُتِبَ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا أَعْلَمُ أَنِّی صَنَعْتُ شَیْئاً غَیْرَ أَنِّی خَرَجْتُ مِنْ بَیْتِی وَ أَرَدْتُ حَاجَةً کُنْتُ أَبْطَأْتُ عَنْهَا فَخَشِیتُ أَنْ تَکُونَ فَاتَتْنِی فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَأَعْتَاضُ مِنْهَا بِالنَّظَرِ إِلَی وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِی وَ اللَّهِ عِبَادَةٌ وَ أَیُ عِبَادَةٍ إِنَّکَ یَا عَبْدَ اللَّهِ ذَهَبْتَ تَبْتَغِی أَنْ تَکْسِبَ دِینَاراً لِقُوتِ عِیَالِکَ فَفَاتَکَ ذَلِکَ فَاعْتَضْتَ مِنْهُ بِالنَّظَرِ إِلَی وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ أَنْتَ مُحِبٌّ لَهُ وَ لِفَضْلِهِ مُعْتَقِدٌ وَ ذَلِکَ خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ لَوْ کَانَتِ الدُّنْیَا کُلُّهَا ذَهَبَةً حَمْرَاءَ فَأَنْفَقْتَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَتَشْفَعَنَّ بِعَدَدِ کُلِّ نَفْسٍ تَنَفَّسْتَهُ فِی مَسِیرِکَ إِلَیْهِ فِی أَلْفِ رَقَبَةٍ یُعْتِقُهُمُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِک .(بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة) ؛ النص ؛ ص57)
2- عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام قَالَ النَّظَرُ إِلَی ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَةٌ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَی الْأَئِمَّةِ مِنْکُمْ عِبَادَةٌ أَوِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله قَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ ص عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی. ( عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج 2 ؛ ص51)
3- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَنْ أَرَادَ التَّوَسُّلَ إِلَیَّ وَ أَنْ یَکُونَ لَهُ عِنْدِی یَدٌ أَشْفَعُ لَهُ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَلْیَصِلْ أَهْلَ بَیْتِی وَ یُدْخِلُ السُّرُورَ عَلَیْهِمْ. وَ قَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ وَصَلَ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فِی دَارِ هَذَا الدُّنْیَا بِقِیرَاطٍ کَافَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِقِنْطَارٍ. (روضة الواعظین، ص273. )

ص:70

و از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که فرمود: نگاه به کعبه، و نگاه به صورت پدر و مادر [با محبّت] و نگاه به خطّ قرآن بدون قرائت ، و نگاه به صورت عالم ، و نگاه به آل محمّد [و سادات] و ذریّه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) عبادت است. (1)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : نگاه فرزند به پدر و مادر از روی محبّت عبادت است. (2)

و فرمود: نگاه مؤمن به چهرة برادر مؤمن خود از روی محبّت عبادت است. (3)

و فرمود: نگاه به چهرة عالم از روی محبت عبادت است. (4)

نجات ذریّه فاطمه (علیهاالسلام) از آتش دوزخ

مرحوم صدوق در کتاب امالی با سند خود از امام باقر(علیه السلام) نقل نمود ه که می فرماید: من از جابربن عبدالله انصاری شنیدم که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هنگامی که قیامت بر پا می شود دخترم فاطمه (علیهالسلام) سوار بر ناقة بهشتی می شود که پیشا نی او مزیّن، و قدم های او از لؤلؤ تازه و ... و تاجی از نور بر سر اوست که هفتاد رکن دارد، و هر رکنی مرصّع به درّ و یاقوت است و مانند ستارة درّی در افق آسمان نور می دهد، و در طرف راست او هفتاد هزار ملک ، و در طرف چپ او هفتاد هزار ملک قرار دارند، و جبرئیل افسر ناقه ی او را گرفته، و با صدای بلند می گوید: «ای مردم چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمّد (علیهاالسلام) عبور کند» پس هر رسول و پیامبر و صدّیق و شهیدی ، چشمان خود را می بندد تا فاطمه (علیهاالسلام) عبور کند، سپس فاطمه(علیهالسلام) محازی عرش پروردگار جلّ جلاله قرار می گیرد و از ناقة خود پایین می آید و می-گوید:

«ای پروردگار من و ای مولای من ، حکم کن بین من و بین کسانی که به من ظلم کردند و فرزندانم را گشتند».

ناگهان ندا می رسد: ای حبیبة من و ای دختر حبیب من! سؤال کن تا به تو عطا شود، و شفاعت کن تا پذیرفته شود، سوگند به عزّت و جلالم امروز هیچ ظالمی نمی تواند از مجازات من نجات پیدا کند. پس فاطمه (علیهاالسلام) می گوید:

«الهی و سیّدی! ذریّتی و شیعتی و شیعة ذریّتی و محبّی و محبّ


1- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ رُوِیَ أَنَّ النَّظَرَ إِلَی الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرَ إِلَی الْوَالِدَیْنِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرَ إِلَی الْمُصْحَفِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرَ إِلَی آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام عِبَادَةٌ. أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا یَدُلُّ عَلَی بَعْضِ الْمَقْصُودِ وَ یَأْتِی مَا یَدُلُّ عَلَیْه .(وسائل الشیعه، ج8/621. )
2- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَی وَالِدَیْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ. - . ( مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل / ج 9 / 152 / 145 - باب استحباب النظر إلی الوالدین و إلی المصحف و إلی وجه العالم ..... ص : 152)
3- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ. همان، ج 9 ؛ ص152
4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: النَّظَرُ فِی وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ همان ج 9 ؛ ص152 .

ص:71

ذریّتی» یعنی خدایا به فریاد ذریه و شیعیان من و شیعیان ذریّه من و دوستان من و دوستان ذریّه من برس.

ناگهان از ناحیه خدای عزّوجلّ ندا می رسد : کجایند ذریّه فاطمه و شیعیان و دوستان و دوستان ذریّه او؟ پس همه آنان آماده می شوند و ملائکه رحمت آن ها را احاطه می کنند، و فاطمه (علیهاالسلام) آنان را داخل بهشت می نماید. (1)

مؤلف گوید: مؤیّد روایت فوق روایتی است که دلالت می کند: آتش بر منسوبین به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز حرام است ، جز ابولهب و ابوجهل که مستحق آتش هستند به خاطر دشمنی با آن حضرت.

مرحوم کلینی در کتاب کافی با سند خود ازامام صادق (علیه السلام) نقل نموده که فرمود: جبرئیل(علیه السلام) بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نازل شد و گفت: ای محمّد پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید: من آتش را بر پدر و مادر تو و کسی که تو را در دامن خود تکفّل نموده و پرورش داده، حرام نمودم و مقصود از تکفّل کننده ابوطالب است.

و در روایت ابن فضّال آمده که فاطمه بنت اسد نیز تکفّل کنندة آن حضرت نامیده شده است. (2)

و عجیب این است که برخی از مخالفین - از اهل تسنّن - فکر کرده اند که حضرت ابوطالب(علیه-السلام) مشرک بوده و داخل جهنّم می شود و لکن به خاطر خدماتی که به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نموده آتش او را آزار نمی دهد در حالی که ابوطالب و همة اجداد پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) تابع دین ابراهیم(علیه السلام) بوده اند و هرگز اهل شرک و بت پرستی نبوده اند و حضرت ابوطالب(علیه السلام) همان گونه که در روایات ما آمده چون شیخ مکّه بوده تقیّه نموده و اسلام خود را آشکار نکرده تا بتواند از پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) حمایت کند و به همین علت خداوند دو پاداش به او می دهد چنان که در تفسیر آیه 28 سوره حدید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِه... » آمده است.


1- سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تُقْبِلُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَیْنِ خَطْمُهَا مِنْ لُؤْلُؤٍ رَطْبٍ قَوَائِمُهَا مِنَ الزُّمُرُّدِ الْأَخْضَرِ ذَنَبُهَا مِنَ الْمِسْکِ الْأَذْفَرِ عَیْنَاهَا یَاقُوتَتَانِ حَمْرَاوَانِ عَلَیْهَا قُبَّةٌ مِنْ نُورٍ یُرَی ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا دَاخِلُهَا عَفْوُ اللَّهِ وَ خَارِجُهَا رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَی رَأْسِهَا تَاجٌ مِنْ نُورٍ لِلتَّاجِ سَبْعُونَ رُکْناً کُلُّ رُکْنٍ مُرَصَّعٌ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ یُضِی ءُ کَمَا یُضِی ءُ الْکَوْکَبُ الدُّرِّیُّ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ عَنْ یَمِینِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ عَنْ شِمَالِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ جَبْرَئِیلُ آخِذٌ بِخِطَامِ النَّاقَةِ یُنَادِی بِأَعْلَی صَوْتِهِ: غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله فَلَا یَبْقَی یَوْمَئِذٍ نَبِیٌّ وَ لَا رَسُولٌ وَ لَا صِدِّیقٌ وَ لَا شَهِیدٌ إِلَّا غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ فَتَسِیرُ حَتَّی تُحَاذِیَ عَرْشَ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ فَتَزُجُّ بِنَفْسِهَا عَنْ نَاقَتِهَا وَ تَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ ظَلَمَنِی اللَّهُمَّ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ قَتَلَ وُلْدِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ یَا حَبِیبَتِی وَ ابْنَةَ حَبِیبِی سَلِینِی تُعْطَیْ وَ اشْفَعِی تُشَفَّعِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا جَازَنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ فَتَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی ذُرِّیَّتِی وَ شِیعَتِی وَ شِیعَةَ ذُرِّیَّتِی وَ مُحِبِّیَّ وَ مُحِبِّی ذُرِّیَّتِی فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا فَیُقْبِلُونَ وَ قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ مَلَائِکَةُ الرَّحْمَةِ فَتَقْدُمُهُمْ فَاطِمَةُ علیها السلام حَتَّی تُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ. (الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص17بحارالانوار، ج43ص219ح1).
2- عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ إِنِّی قَدْ حَرَّمْتُ النَّارَ عَلَی صُلْبٍ أَنْزَلَکَ وَ بَطْنٍ حَمَلَکَ وَ حَجْرٍ کَفَلَکَ فَالصُّلْبُ صُلْبُ أَبِیکَ . (کافی، (ط - الإسلامیة) ج1/446ح21.)

ص:72

امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین(علیهم السلام) نقل نموده که آن حضرت هنگامی که در حیات مسجد کوفه نشسته بود و مشغول قضاوت بود و مردم در اطراف او بودند، شخصی برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین شما دارای همان مقامی هستید که خداوند برای شما خواسته است، در حالی که پدر شما در جهنّم معذّب است.

و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به او فرمود: ساکت شو خدا دهانت را خورد کند. سپس فرمود: سوگند به خدایی که حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را به حق پیامبر خود قرار داد، اگر پدر من برای همه گنهکاران روی زمین شفاعت کند، خداوند شفاعت او را می پذیرد، آیا پدر من در آتش معذّب است، و فرزند او قسیم الجّنه و النار است؟! سوگند به خدایی که حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) را به پیامبری مبعوث نمود، نور پدر من ابوطالب در قیامت غالب بر انوار همة خلایق است مگر نور پنچ نفر که آنان: حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) و من و فاطمه و حسن و حسین و ائمه(علیهم السلام) می باشند.

تا این که فرمود: نور ابوطالب(علیه السلام) از نور ما می باشد، و خداوند عزّوجلّ او را دو هزار سال قبل از خلقت آدم(علیه السلام) خلق کرده است. (1)

و در روایتی آمده که عباس عموی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) از آن حضرت سوال کرد: شما دربارة ابوطالب چه امیدی دارید؟ و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر چیزی را برای ابوطالب از خداوندامیدوار هستم. (2)

مجالس ذکر آل محمّد (علیهم السلام)

عبّادبن کثیر گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: من به یکی از قصه پردازها برخورد کردم و او مشغول قصّه پردازی بود و می گفت: «این مجلسی است که سبب شقاوت کسی نمی شود» و امام-صادق(علیه السلام) فرمود: هیهات هیهات، او به خطا سخن گفته است» و به ضرب المثل بین عرب تمثّل نمود و فرمود: أخطأت أستاهم الحفرة».

و سپس فرمود: خداوند جز ملائکه کرام کاتبین، ملائکه ای دارد که روی زمین سیر می کنند و هنگامی که به مجلسی برخورد می کنند که اهل آن مشغول به مذاکره [علوم] محمّد و آل -محمّد(صلوات الله علیهم


1- عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام: أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فِی الرَّحْبَةِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّکَ بِالْمَکَانِ الَّذِی أَنْزَلَکَ اللَّهُ فِیهِ وَ أَبُوکَ مُعَذَّبٌ فِی النَّارِ فَقَالَ لَهُ مَهْ فَضَّ اللَّهُ فَاکَ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ شَفَعَ أَبِی فِی کُلِّ مُذْنِبٍ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ تَعَالَی (فِیهِمْ أَ أَبِی) مُعَذَّبٌ بِالنَّارِ وَ [أَنَا] ابْنُهُ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ نُورَ أَبِی أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَیُطْفِئُ أَنْوَارَ الْخَلَائِقِ إِلَّا خَمْسَةَ أَنْوَارٍ نُورَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله [وَ نُورِی] وَ نُورَ فَاطِمَةَ وَ نُورَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ نُورَ أَوْلَادِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام أَلَا إِنَّ نُورَهُ مِنْ نُورِنَا خَلَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَبْلِ [أَنْ] یَخْلُقَ آدَمَ علیه السلام بِأَلْفَیْ عَامٍ .( مأة منقبة محمد بن احمد قمی.ص174.)
2- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْعَبَّاسِ أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ مَاتَرْجُو لِأَبِی طَالِبٍ فَقَالَ کُلَّ خَیْرٍ أَرْجُو مِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ. (کنز الفوائد / ج 1 / 184)

ص:73

اجمعین) هستند، به همدیگر می گویند: توقّف کنید که به حاجت خود رسیدید، پس در آن مجلس شرکت می کنند و از مطالب و دانش آن بهره مند می شوند و هنگامی که آن مجلس به پایان می رسد از مریض های آنان عیادت می کنند، و جنازه هایشان را تشییع می نمایند، و از غایبین آنان تفقّد می کنند، و این آن مجلسی است که اهل آن به شقاوت نمی رسند. (1)

یکی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) به نام میسر گوید: امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: آیا شما بین خود خلوت می کنید؟ و احادیث ما را بازگو می کنید؟ و هر چه را می خواهید می گویید؟ گفتم: آری به خدا سوگند ما خلوت می کنیم و احادیث شما را بازگو می کنیم و آنچه را می خواهیم می گوییم.

امام باقر(علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند من دوست می دارم که در بعضی از مجالس شما می-بودم، چرا که به خدا سوگند من شما را دوست می دارم، و از ارواح شما لذّت می برم، به خاطر این که شما بر دین خدا و دین ملائکه او هستید، پس با ورع و اجتهاد خود ، ما را یاری کنید. (2)

امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: برای ابلیس و جنود او چیزی کشنده تر از زیارت برادران دینی از همدیگر - برای خدا - نیست، و هنگامی که دو نفر مؤمن همدیگر را ملاقات می کنند و به یاد خدا هستند، و فضائل ما اهل البیت را مذاکره می کنند، گوشت و صورت هر ابلیسی از بین می رود و از ناراحتی و شدّت درد استغاثه می کند، و ملائکه آسمان و خزّان بهشت و هر ملک مقرّبی چون این حالت را احساس می کنند او را لعنت می نمایند، و ابلیس در آن حال مطرود و ناتوان خواهد شد. (3)

نشستن در مجالس ذکر

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر مسلمان [مؤمنی] که در مصلای خود بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب بنشیند و ذکر خدا را بگوید، پاداش حجّاج بیت الله را خواهد داشت، و خداوند او را می آمرزد. (4)


1- عَنْ عَبَّادِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنِّی مَرَرْتُ بِقَاصٍّ یَقُصُ وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا الْمَجْلِسُ الَّذِی لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ أَخْطَأَتْ أَسْتَاهُهُمُ الْحُفْرَةَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً سَیَّاحِینَ سِوَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ فَإِذَا مَرُّوا بِقَوْمٍ- یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ قَالُوا قِفُوا فَقَدْ أَصَبْتُمْ حَاجَتَکُمْ فَیَجْلِسُونَ فَیَتَفَقَّهُونَ مَعَهُمْ فَإِذَا قَامُوا عَادُوا مَرْضَاهُمْ وَ شَهِدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ تَعَاهَدُوا غَائِبَهُمْ فَذَلِکَ الْمَجْلِسُ الَّذِی لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ. (کافی، ج2/186ح3. )
2- -عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ فَقُلْتُ إِی وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ فَأَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ. همان، ص187ح5.
3- عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَنْکَی لِإِبْلِیسَ وَجُنُودِهِ مِنْ زِیَارَةِ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ قَالَ وَإِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَیَذْکُرَانِ اللَّهَ ثُمَّ یَذْکُرَانِ فَضْلَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلَا یَبْقَی عَلَی وَجْهِ إِبْلِیسَ مُضْغَةُ لَحْمٍ إِلَّا تَخَدَّدُ حَتَّی إِنَّ رُوحَهُ لَتَسْتَغِیثُ مِنْ شِدَّةِ مَا یَجِدُ مِنَ الْأَلَمِ فَتَحُسُّ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ وَ خُزَّانُ الْجِنَانِ فَیَلْعَنُونَهُ حَتَّی لَا یَبْقَی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ إِلَّا لَعَنَهُ فَیَقَعُ خَاسِئاً حَسِیراً مَدْحُوراً. (کافی، ج2/188ح7.)
4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَیُّمَا امْرِئٍ مُسْلِمٍ جَلَسَ فِی مُصَلَّاهُ الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ الْفَجْرَ یَذْکُرُ اللَّهَ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ کَحُجَّاجِ بَیْتِ اللَّهِ وَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ. (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) ؛ ج 2 ؛ ص390)

ص:74

و در سخن دیگری فرمود: هنگامی که باغستان های بهشت را یافتید، از آن ها بهره بگیرید. اصحاب گفتند: یا رسول الله! باغستان های بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر، باغستان های بهشت است. (1)

و در سخن دیگری فرمود: هیچ مردمی در مجالس خود ذکر خدا را نمی گویند، جز آن که منادی خداوند از آسمان به آنان می گوید: به پاخیزید که گناهانتان مبدّل به حسنات گردید، و همه شما بخشیده شدید، تا این که فرمود: هر جمعیّتی که در مجلس خود ذاکر خدا باشند، ملائکه با آنان همنشین خواهند شد.

و فرمود: هیچ قومی در مجلس خود ذکر خدا را نمی گویند، مگر آن که ملائکه الهی گرد آنان جمع خواهند شد و رحمت خدا آنان را در بر خواهد گرفت، و سکینه و آرامش الهی بر آنان فرود خواهد آمد، و آنان را متذکر و بیدار خواهد کرد. (2)

و در سخن دیگری فرمود: هنگامی که ملائکه به حلقه ها [و جلسات] ذکر برخورد می کنند، بالای سر آنان می ایستند، و همراه گریه آنان گریه می کنند، و دعای آنان را آمین می گویند ... تا این که فرمود: و خداوند سبحان به ملائکه می فرماید:

شما شاهد باشید که من آنان را بخشیدم، و از آنچه می ترسند به آنان امان دادم. پس ملائکه می-گویند: فلانی بین آنان بود و ذاکر تو نبود؟ و خداوند در پاسخ ملائکه می فرماید: او را نیز به خاطر مجالست با آنان بخشیدم. چرا که ذاکرین من کسانی هستند که هم نشین آنان به شقاوت نمی رسد. (3)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به ابوذر فرمود: نشستن یک ساعت در جلسه مذاکرة علم برای تو بهتر از عبادت یک سال است که روزهای آن را روزه باشی و شب های آن را به عبادت طی کنی، و نگاه به چهرة عالم برای تو بهتر از آزاد کردن هزار بنده می باشد. (4)


1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا وَجَدْتُمْ رِیَاضَ الْجَنَّةِ فَارْتَعُوا فِیهَا قَالُوا وَ مَا رِیَاضُ الْجَنَّةِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَجَالِسُ الذِّکْرهمان.
2- قَالَ صلی الله علیه وآله مَا جَلَسَ قَوْمٌ یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ تَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ وَ ذَکَرَتْهُمْ فِیمَنْ عِنْدَهُمْ.-همان.
3- عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله أَنَّ الْمَلَائِکَةَ یَمُرُّونَ عَلَی حَلَقِ الذِّکْرِ فَیَقُومُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ وَ یَبْکُونَ لِبُکَائِهِمْ وَ یُؤَمِّنُونَ عَلَی دُعَائِهِمْ إِلَی أَنْ قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُمْ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ وَ آمَنْتُهُمْ مِمَّا یَخَافُونَ فَیَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّ فُلَاناً کَانَ فِیهِمْ وَ إِنَّهُ لَمْ یَذْکُرْکَ فَیَقُولُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُ بِمُجَالَسَتِهِ لَهُمْ فَإِنَّ الذَّاکِرِینَ مَنْ لَا یَشْقَی بِهِمْ جَلِیسُهُمْ. (وسائل الشیعه، ج7/232.)
4- قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله: یَا أَبَاذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاکَرَةِ الْعِلْمِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ الْعَالِمِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ.( مستدرک الوسائل، ج9/153).

ص:75

ذکر فضائل و مصائب آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین)

امام صادق(علیه السلام)به فضیل بن یسار فرمود: هر کس نام ما را ببرد و یا نام ما نزد او برده شود، و به خاطر [مظلومیت] ما متأثّر شود و گریه کند، گرچه به اندازة بال مگسی اشک او جاری شود، خداوند گناهان او را می بخشد ،گرچه به اندازة کف روی دریا باشد. (1)

ابوهارون مکفوف گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: «ای اباهارون برای من مرثیه حسین(علیه السلام) را بخوان» پس من مرثیه ای را خواندم و آن حضرت گریه کرد، و فرمود: همان گونه که بین خودتان با سوز و رقّت می خوانید بخوان» پس من گفتم:

اُمرر علی جَدَتِ الحسین - فقل لأعظمه الزکیّة

یا أعظماً لازلتِ من - و طفاء ساکبة رویّة

و إذا مررت بقبره – فاطل به وقف المطیّة

و ابکِ المطهّرَ للمطهّر – و المطهّرة النقیة

کبکاء معولةٍ أتت – یوماً لواحدها المنیّة

و آن حضرت باز گریان شد و فرمود: بیش از این بخوان پس من قصیدة دیگری را خواندم و او باز گریان شد، و من صدای گریه خانوادة آن حضرت را نیز از پشت پرده شنیدم، و چون فارغ شدم به من فرمود: ای اباهارون هر کس در مصائب امام حسین(علیه السلام) شعری بخواند و بگرید و ده نفر را گریان کند، بهشت برای او نوشته می شود، و کسی که شعری بخواند و گریه کند، و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای او نوشته می شود، و کسی که در مصائب امام حسین(علیه السلام) شعری بخواند و گریه کند، و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آن دو نوشته می شود، سپس فرمود: و هر کس با شنیدن نام حسین(علیه السلام) به اندازه بال مگسی گریه کند، پاداش او بر خدواند خواهد بود، و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود. (2)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: ذکر ما اهل بیت شفای از تب و بیماری و وسواس می باشد، و دوستی ما سبب خشنودی خداوند تبارک و تعالی خواهد بود . (3)


1- عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زبد البحر. (محاسن، ج1/63ح110. )
2- عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا أَبَا هَارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَکَی فَقَالَ أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ یَعْنِی بِالرَّقَّةِ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ امْرُرْ عَلَی جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّةِ قَالَ فَبَکَی ثُمَّ قَالَ زِدْنِی قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ الْقَصِیدَةَ الْأُخْرَی قَالَ فَبَکَی وَ سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنْ خَلْفِ السِّتْرِ- قَالَ فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ لِی یَا بَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ ع شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی عَشْراً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّةُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ علیه السلام عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ. (کامل الزیارات ص104)
3- قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ذِکْرُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ شِفَاءٌ مِنَ الْوَعْکِ وَ الْأَسْقَامِ وَ وَسْوَاسِ الرَّیْبِ وَ حُبُّنَا رِضَی الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی . (محاسن، ج1/62. )

ص:76

مرحوم کلینی در «باب تذاکر الإخوان» از ابوحمزه ثمالی نقل نموده که گوید: از امام صادق(علیه-السلام) شنیدم که می فرمود: شیعیان ما به همدیگر ترحّم می کنند، و هنگامی که در خلوت قرار می-گیرند، خدا را یاد می کنند، و یاد ما نیز یاد خداوند محسوب می شود، و یاد دشمنان ما یاد شیطان محسوب می شود. (1)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: برخی از ملائکه آسمان چون اطلاع پیدا می کنند که یک نفر و یا دو نفر و یا سه نفر از شما مشغول به ذکر فضائل آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) هستید، به همدیگر می گویند:

آیا نمی بینید این ها با عدد ناچیز خود در مقابل دشمنان فراوانی که دارند فضائل آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلّم) را بیان می کنند؟! وملائکه دیگر می گویند: «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم» §ُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ فِی السَّمَاءِ لَیَطَّلِعُونَ إِلَی الْوَاحِدِ وَ الِاثْنَیْنِ وَ الثَّلَاثَةِ وَ هُمْ یَذْکُرُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ قَالَ فَتَقُولُ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَی هَؤُلَاءِ فِی قِلَّتِهِمْ وَ کَثْرَةِ عَدُوِّهِمْ یَصِفُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیهم قَالَ فَتَقُولُ الطَّائِفَةُ الْأُخْرَی مِنَ الْمَلَائِکَةِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ- همان/187ح4. (2)عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَصَاعِداً إِلَّا حَضَرَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مِثْلُهُمْ فَإِنْ دَعَوْا بِخَیْرٍ أَمَّنُوا وَ إِنِ اسْتَعَاذُوا مِنْ شَرٍّ دَعَوُا اللَّهَ لِیَصْرِفَهُ عَنْهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً تَشَفَّعُوا إِلَی اللَّهِ وَ سَأَلُوهُ قَضَاءَهَا وَ مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَاحِدِینَ إِلَّا حَضَرَهُمْ عَشَرَةُ أَضْعَافِهِمْ مِنَ الشَّیَاطِینِ فَإِنْ تَکَلَّمُوا تَکَلَّمَ الشَّیْطَانُ بِنَحْوِ کَلَامِهِمْ وَ إِذَا ضَحِکُوا ضَحِکُوا مَعَهُمْ وَ إِذَا نَالُوا مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ نَالُوا مَعَهُمْ فَمَنِ ابْتُلِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِهِمْ فَإِذَا خَاضُوا فِی ذَلِکَ فَلْیَقُمْ وَ لَا یَکُنْ شِرْکَ شَیْطَانٍ وَ لَا جَلِیسَهُ فَإِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَقُومُ لَهُ شَیْ ءٌ وَ لَعْنَتَهُ لَا یَرُدُّهَا شَیْ ءٌ ثُمَّ قَالَ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَلْیُنْکِرْ بِقَلْبِهِ وَ لْیَقُمْ وَ لَوْ حَلْبَ شَاةٍ أَوْ فُوَاقَ نَاقَةٍ - همان، ص187ح6.


1- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ شِیعَتُنَا الرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ الَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ الشَّیْطَانُ. (کافی، ج2/186.)
2- امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید: در هیچ مجلسی سه نفر و بیشتر، از مؤمنین اجتماع نمی کنند، مگر آن که همان اندازه از ملائکه حاضر می شوند، و چون دعا می کنند، آنان آمّین می گویند، و اگر از شرّ دشمنان خود به خدا پناه ببرند، آنان نیز از خداوند می خواهند که شرّ دشمنان را از آنان برطرف نماید، و اگر از خداوند حاجتی طلب کنند، ملائکه نیز از خداوند می خواهند تا حاجت آنان را برآورده نماید. سپس فرمود: اگر در مجلسی سه نفر از منکرین [ولایت اهل البیت(علیهم السلام)] جمع شوند قطعاً ده برابر آنان از شیاطین گرد آنان جمع می شوند، و با آن ها سخن می گویند، و سخنانشان را تکرار می کنند، و اگر خنده کنند ،آنان نیز خنده می کنند، و اگر یکی از مؤمنین در چنین مجالسی گرفتار شود، باید آن مجلس را ترک کند، و همنشین و شریک شیطان نشود، چرا که غضب خداوند عزّوجلّ و لعنت او را کسی نمی تواند جلوگیری کند. سپس فرمود: و اگر نتواند از آن مجلس خارج شود، باید با قلب خود آن مجلس را انکار کند، گر چه مدّت آن به اندازة دوشیدن گوسفندی و یا شتری باشد.

ص:77

مذاکره احادیث و احیای معارف اهل البیت (علیهم السلام)

امام صادق(علیه السلام) – همان گونه که گذشت - به بعضی از اصحاب خود فرمود: آیا جلسه برقرار می کنید و سخنان ما را بیان می نمایید؟ راوی گفت: آری. امام(علیه السلام) فرمود: من این مجالس را دوست می دارم و هنگامی که شما جمع شدید، باید امر ما را احیا نمایید. سپس فرمود:

خدا رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا می کنند .[و امر آنان حفظ شریعت جدّشان می باشد و شیعیان در زمانی که امامشان محدودیت دارد باید شریعت محمّدی(صلی الله علیه و آله و سلّم) را از خطرها حفظ نمایند و از آنان دفاع کنند و ...] §ِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ تِلْکَ الْمَجَالِسُ أُحِبُّهَا فَأَحْیُوا أَمْرَنَا رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ- مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ عَنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ 0(وسائل، ج12/20. ) (1)عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی أَ تَخْلُونَ وَ تُحَدِّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ فَقُلْتُ إِی وَ اللَّهِ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ الْحَدِیثَ. همان، ص21. (2)همان. (3)همان. (4)همان، ص22ح15540.


1- امام باقر(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام میسر فرمود: آیا خلوت می کنید و سخنان ما را بیان می کنید و آنچه را می خواهید [بدون تقیّه] بین خود می گویید؟ میسر گوید: گفتم: آری والله چنین می کنیم. فرمود: به خدا سوگند من دوست می دارم که در برخی از این مجالس با شما باشم ... .
2- و در سخن دیگری فرمود: خدا رحمت کند بنده ای را که یاد ما را زنده می کند. راوی گوید: گفتم: زنده کردن یاد شما به چیست؟ فرمود: ملاقات با اهل ثبات [و معتقدین به ولایت ما] و مذاکرة سخنان و احادیث ما می باشد.
3- و در سخن دیگری به فضیل بن یسار فرمود: آیا بین خود مجلس برقرار می کنید؟ فضیل گوید: گفتم: آری، فرمود: بَه به این مجلس.
4- و در سخن دیگری به اصحاب خود فرمود: جمع شوید و احادیث ما را مذاکره کنید تا ملائکه اطراف شما جمع شوند، خدا رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا می کنند.

ص:78

همدیگر بروید، و دربارة امر ولایت و امامت ما مذاکره کنید، وامر ما را احیا نمایید. (1)

و در سخن دیگری فرمود: ملاقات با برادران دینی غنیمت و خیر بزرگی است. (2)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: بنگرید با چه کسانی مذاکره می کنید، چرا که هر کس می خواهد از دنیا برود رفقا و اصحاب او مقابلش مُمَثَّل می شوند، و اگر رفقای او در دنیا خوب بوده اند در آن وقت نیز خوبان رفقای او هستند، و اگر بد بوده ا ند در آن وقت رفقای بدی خواهد داشت، و احدی نمی میرد مگر آن که من هنگام مرگ مقابل او مُمَثَّل خواهم شد. (3)

ابن عباس گوید: به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفته شد: کدام همنشیتن خوب است؟ فرمود: کسی که شما با دیدن او به یاد خدا بیفتید، و سخن او بر علم شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نماید. (4)

مؤلف گوید: مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحارالأنوار بابی به نام «مذاکرة علم و دین و مجالست با علما و حضور در مجالس علم و مذمّت از مجالست و رفت وآمد با جهّال» باز نموده و از انس بن مالک نقل کرده که گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هنگامی که مؤمن از دنیا می رود اگر ورقی از علم [دین] از او باقی مانده باشد، آن ورق در روز قیامت بین او و بین آتش جهنم ساتر خواهد بود، و خداوند به هر حرفی که در آن نوشته شده شهری در بهشت به او می دهد که وسیع تر از هفت برابر دنیا می باشد.

سپس فرمود: و هر مؤمنی که یک ساعت نزد عالم [دینی برای کسب معارف دین] بنشیند خداوند عزّوجلّ به او ندا می کند: حال که در کنار حبیب من نشستی به عزت و جلالم سوگند من تو را در بهشت در کنار او قرار خواهم داد وباکی از آن ندارم. (5)


1- عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّینَ فِی اللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ. (وسائل الشیعه، ج12/22ح15539. )
2- عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام کَانَ یَقُولُ لُقِیَّا الْإِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِیمٌ. (وسائل الشیعة ؛ ج 12 ؛ ص21)
3- قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلَّا مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَی اللَّهِ فَإِنْ کَانُوا خِیَاراً فَخِیَاراً وَ إِنْ کَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً وَ لَیْسَ أَحَدٌ یَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ. (وسائل الشیعة ؛ ج 12 ؛ ص22)
4- -َ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ الْجُلَسَاءِ خَیْرٌ قَالَ مَنْ تُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ - همان ج 12 ص23
5- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله الْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ وَ تَرَکَ وَرَقَةً وَاحِدَةً عَلَیْهَا عِلْمٌ تَکُونُ تِلْکَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ سِتْراً فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِکُلِّ حَرْفٍ مَکْتُوبٍ عَلَیْهَا مَدِینَةً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَقْعُدُ سَاعَةً عِنْدَ الْعَالِمِ إِلَّا نَادَاهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَسْتَ إِلَی حَبِیبِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُسْکِنَنَّکَ الْجَنَّةَ مَعَهُ وَ لَا أُبَالِی.( بحارالانوار، ج1/198ح1.)

ص:79

امام صادق(علیه السلام) به داوود بن سرحان فرمود: ای داوود سلام مرا به دوستان مان برسان و بگو: من در حق شما دعا می کنم و می گویم: خدا رحمت کند آن بنده ای را که در کنار برادر دینی خود قرار بگیرد و دربارة ولایت ما با همدیگر سخن بگویند ، چرا که سوّمی آنان ملکی خواهد بود که در حق آنان دعا می کند، و هرگاه دو نفر با همدیگر دربارة ما سخن بگویند، خداوند به خاطر آنان بر ملائکه مباهات می کند، پس هرگاه شما در کنار همدیگر قرارگرفتید مشغول به ذکر خدا باشید، چرا که اجتماع و مذاکرة شما سبب احیای امر ما می باشد، و بهترین مردم بعد از ما کسی است که سخن از ما بگوید و مردم را به یاد ما بیاورد[ و آنان را دعوت به ولایت ما نماید] (1)

احسان به ذریّه و شیعیان آل محمّد (علیهم السلام)

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که قیامت برپا می شود و خداوند اوّلین و آخرین را جمع می کند، و منادی خداوند با صدای بلند می گوید: کسی که به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) حقی دارد قیام کند، پس گروهی از مردم به پا می ایستند، و به آنان گفته می شود: شما چه حقی بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دارید؟ و آنان می گویند: ما بعد از او به اهل بیت او احسان می-کردیم.

پس به آنان خطاب می شود: بین مردم گردش کنید، و هر کس را دیدید که بر شما حقی دارد او را با خود به بهشت ببرید. (2)

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: کسی که به ما صله و احسان کند، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) احسان وصله کرده است، و کسی که به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) احسان و صله کرده باشد، به خداوند صله نموده است. (3)

و فرمود: کسی که به شیعیان ما احسان کند به امیرالمؤمنین(علیه السلام) احسان نموده است، و کسی که به آن حضرت احسان کند به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) احسان نموده و کسی که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) احسان کند به خداوند احسان کرده و کسی که به خدا احسان کند، به خدا سوگند او در رفیع اعلی با ما خواهد بود... . (4)


1- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُعَتِّبٍ مَوْلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِدَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ یَا دَاوُدُ أَبْلِغْ مَوَالِیَّ عَنِّی السَّلَامَ وَ أَنِّی أَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذَاکَرَ أَمْرَنَا فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا وَ مَا اجْتَمَعَ اثْنَانِ عَلَی ذِکْرِنَا إِلَّا بَاهَی اللَّهُ تَعَالَی بِهِمَا الْمَلَائِکَةَ فَإِذَا اجْتَمَعْتُمْ فَاشْتَغِلُوا بِالذِّکْرِ فَإِنَّ فِی اجْتِمَاعِکُمْ وَ مُذَاکَرَتِکُمْ إِحْیَاءَنَا وَ خَیْرُ النَّاسِ مِنْ بَعْدِنَا مَنْ ذَاکَرَ بِأَمْرِنَا وَ دَعَا إِلَی ذِکْرِنَا( بحارالانوار، ج1/200ح8. )
2- عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مَنْ کَانَتْ لَهُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ یَدٌ فَلْیَقُمْ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَیَقُولُ مَا کَانَتْ أَیْدِیکُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَیَقُولُونَ کُنَّا نَصِلُ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَیُقَالُ لَهُمُ اذْهَبُوا فَطُوفُوا فِی النَّاسِ فَمَنْ کَانَتْ لَهُ عِنْدَکُمْ یَدٌ فَخُذُوا بِیَدِهِ فَأَدْخِلُوهُ فِی الْجَنَّةِ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ وَصَلَنَا وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَنْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَدْ وَصَلَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی( المحاسن ؛ ج 1 ؛ ص62 )
3- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَنْ وَصَلَنَا وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ مَنْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَدْ وَصَلَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی-همان.
4- مَنْ أَحْسَنَ إِلَی شِیعَتِنَا فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنَ إِلَی اللَّهِ کَانَ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی الرَّفِیعِ الْأَعْلَی قَالَ فَأَتَیْتُهُ وَ ذَکَرْتُهُ فَقَالَ بِاللَّهِ سَمِعْتَ هَذَا الْحَدِیثَ مِنَ الصَّادِقِ علیه السلام فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ اجْلِسْ ثُمَّ قَالَ یَا غُلَامُ مَا عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ مِنَ الْخَرَاجِ قَالَ سِتُّونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ قَالَ امْحُ اسْمَهُ مِنَ الدِّیوَانِ وَ أَعْطَانِی بَدْرَةً وَ جَارِیَةً وَ بَغْلَةً بِسَرْجِهَا وَ لِجَامِهَا قَالَ فَأَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَّ تَبَسَّمَ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ تُحَدِّثُنِی أَوْ أُحَدِّثُکَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْکَ أَحْسَنُ فَحَدَّثَنِی وَ اللَّهِ الْحَدِیثَ کَأَنَّهُ حَاضِرٌ مَعِی.( بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 47، ص: 180)

ص:80

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: از مال خود نسبت به صله به آل محمّد(علیهم السلام) دریغ نکنید: و هر کس به اندازه قدرت و توان خود باید به آنان احسان کند، غنّی به اندازة دارائی و تمکّن خود و فقیر نیز به اندازة توان خود، و هر کس بخواهد، خداوند مهم ترین حاجت او را برآورده کند، باید به آل محمّد(علیهم السلام) و شیعیان آنان صله و احسان داشته باشد، و تا می تواند به آنان احسان کند. (1)

مرحوم طبرسی در تفسیر آیه «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ... » (2) از جابر از امام باقر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که فرمود : احسان به پدر و مادر، و صلة رحم حساب قیامت را آسان می کند. و سپس آیه فوق را تلاوت نمود.

سپس مرحوم طبرسی در تفسیر آیه فوق از امام کاظم(علیه السلام) نقل نموده که فرمود : صله و احسان به آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) معلّق به عرش خداوند است و می گوید: خدایا احسان کن به کسی که به من احسان نموده، و احسان خود را قطع کن از کسی که احسان خود را از من قطع کرده است. سپس فرمود: این آیه دربارة هر رحم و خویشی نیز جاری است. (3)

مرحوم علامه مجلسی از امالی صدوق از ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: هنگامی که خداوند در قیامت ، اوّلین وآخرین را جمع می کند، ظلمت و تاریکی آنان را فرا می گیرد، و آنان به درگاه پروردگار خود ناله و ضجّه می زنند و می گویند: خدایا این ظلمت را از ما برطرف فرما. پس گروهی که نور آنان زمین قیامت را روشن نموده است فرا می رسند، و اهل قیامت چون آنان را می بینند می گویند: این ها پیامبران هستند، و از ناحیه خداوند ندا می آید، که این ها پیامبران نیستند. پس اهل محشر می گویند: این ها ملائکه هستند، و از ناحیه خداوند ندا می رسد: این ها ملائکه نیستند، سپس اهل محشر می گویند: این ها شهدا می باشند، و از ناحیه خداوند ندا می رسد: که این ها شهدا نیستند. پس اهل محشر می گویند: خدایا این ها کیانند؟ و از ناحیه خداوند ندا می رسد: ای اهل محشر شما از آنان سؤال کنید که چه کسانی هستند؟


1- -... سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ اسْتَعِینُوا بِبَعْضِ هَذِهِ عَلَی هَذِهِ وَ لَا تَکُونُوا کَلًّا عَلَی النَّاسِ عَلَیْکُمْ بِالْبِرِّ بِجَمِیعِ مَنْ خَالَطْتُمُوهُ وَ حُسْنِ الصَّنِیعِ إِلَیْهِ-أَلَا وَ إِیَّاکُمْ وَ الْبَغْیَ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کَانَ یَقُولُ إِنَّ أَسْرَعَ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْیُ أَدُّوا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ مِنَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ سَائِرِ فَرَائِضِ اللَّهِ وَ أَدُّوا الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ إِلَی أَهْلِهَا فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یَا مُفَضَّلُ قُلْ لِأَصْحَابِکَ یَضَعُونَ الزَّکَاةَ فِی أَهْلِهَا وَ إِنِّی ضَامِنٌ لِمَا ذَهَبَ لَهُمْ عَلَیْکُمْ بِوَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً تَزَاوَرُوا وَ تَحَابُّوا وَ لْیُحْسِنْ بَعْضُکُمْ إِلَی بَعْضٍ وَ تَلَاقَوْا وَ تَحَدَّثُوا وَ لَا یُبْطِنَنَّ بَعْضُکُمْ عَنْ بَعْضٍ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّصَارُمَ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْهِجْرَانَ فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ وَ اللَّهِ لَا یَفْتَرِقُ رَجُلَانِ مِنْ شِیعَتِنَا عَلَی الْهِجْرَانِ إِلَّا بَرِئْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَعَنْتُهُ وَ أَکْثَرُ مَا أَفْعَلُ ذَلِکَ بِکِلَیْهِمَا فَقَالَ لَهُ مُعَتِّبٌ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ : قَالَ لِأَنَّهُ لَا یَدْعُو أَخَاهُ إِلَی صِلَتِهِ سَمِعْتُ أَبِی وَ هُوَ یَقُولُ إِذَا تَنَازَعَ اثْنَانِ مِنْ شِیعَتِنَا فَفَارَقَ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ فَلْیَرْجِعِ الْمَظْلُومُ إِلَی صَاحِبِهِ حَتَّی یَقُولَ لَهُ یَا أَخِی أَنَا الظَّالِمُ حَتَّی یَنْقَطِعَ الْهِجْرَانُ فِیمَا بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَکَمٌ عَدْلٌ یَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ لَا تُحَقِّرُوا وَ لَا تَجْفُوا فُقَرَاءَ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ أَلْطِفُوهُمْ وَ أَعْطُوهُمْ مِنَ الْحَقِّ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُمْ فِی أَمْوَالِکُمْ وَ أَحْسِنُوا إِلَیْهِمْ لَا تَأْکُلُوا النَّاسَ بِآلِ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: افْتَرَقَ النَّاسُ فِینَا عَلَی ثَلَاثِ فِرَقٍ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا انْتِظَارَ قَائِمِنَا لِیُصِیبُوا مِنْ دُنْیَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا کَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَنْ فِعْلِنَا فَسَیَحْشُرُهُمُ اللَّهُ إِلَی النَّارِ وَ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا کَلَامَنَا وَ لَمْ یُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِیَسْتَأْکِلُوا النَّاسَ بِنَا فَیَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً یُسَلِّطُ عَلَیْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ فِرْقَةٌ أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَوْلَنَا وَ أَطَاعُوا أَمْرَنَا وَ لَمْ یُخَالِفُوا فِعْلَنَا فَأُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ لَا تَدَعُوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام مِنْ أَمْوَالِکُمْ مَنْ کَانَ غَنِیّاً فَبِقَدْرِ غِنَاهُ وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً فَبِقَدْرِ فَقْرِهِ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَقْضِیَ اللَّهُ لَهُ أَهَمَّ الْحَوَائِجِ إِلَیْهِ فَلْیَصِلْ آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتَهُمْ بِأَحْوَجِ مَا یَکُونُ إِلَیْهِ مِنْ مَالِهِ لَا تَغْضَبُوا مِنَ الْحَقِّ إِذَا قِیلَ لَکُمْ وَ لَا تُبْغِضُوا أَهْلَ الْحَقِّ إِذَا صَدَعُوکُمْ بِهِ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَغْضَبُ مِنَ الْحَقِّ إِذَا صُدِعَ بِه .(تحف آلعقول، ص514. )
2- رعد/ 21.
3- روی جابر عن أبی جعفر علیه السلام قال رسول الله صلی الله علیه وآله بر الوالدین و صلة الرحم یهونان الحساب ثم تلا هذه الآیة روی محمد بن الفضیل عن موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام فی هذه الآیة قال صلة آل محمد صلی الله علیه وآله معلقة بالعرش تقول اللهم صل من وصلنی و اقطع من قطعنی و هی تجری فی کل رحم (مجمع البیان فی تفسیر القرآن ؛ ج 6 ؛ ص444)

ص:81

پس اهل محشر به آنان می گویند: شما کیانید؟ و آنان می گویند: ما فرزندان علی(علیه السلام) و ذریّه محمّد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و فرزندان علی ولی الله هستیم، و ما مخصوصین به کرامت الله، و آمنون و مطمئنّون می باشیم، پس از ناحیه خداوند عزّوجلّ ندا می رسد: «شما دربارة شیعیان و دوستان خود شفاعت کنید» و آنان شفاعت می کنند، و شفاعتشان پذیرفته می شود. (1)

دعبل بن علی از امام رضا از پدرانش از امیرالمؤمنین از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که فرمود: من در قیامت از چهار نفر شفاعت خواهم نمود: 1- کسی که بعد از من به ذریّه من اکرام و احسان نماید، 2- کسی که حوائج آنان را برآورده کند، 3- کسی که سعی کند هنگام اضطرار، امور آنان را اصلاح نماید، 4- کسی که با قلب و زبان خود آنان را دوست بدارد. (2)

عمران بن معقل گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: از صله و احسان خود به آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) دریغ نکنید، غنیّ به اندازة غنای خود، و فقیر به اندازة فقر خود، بنابراین هر کس بخواهد خداوند بالاترین حاجت او را برآورده کند، باید به آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) و شیعیانشان احسان کند، گرچه خود سخت ترین نیاز را به مال خود داشته باشد. (3)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: من برای طول عمر چیزی را بهتر از صله رحم سراغ ندارم، حتی اگر سه سال به عمر کسی باقی مانده باشد و صله رحم کند، خداوند سی سال بر عمر او می افزاید، و اگر کسی سی سال عمر داشته باشد و قطع رحم کند سی سال از عمر او کم می شود. (4)

اقامه مجالس عزا، برای آل محمّد (علیهم السلام)

مؤلف گوید: اقامه ی مجالس عزا و ذکر مصائب اهل البیت(علیهم السلام) مورد ترغیب و سیرة متشرعه بلکه سیرة معصومین(علیهم السلام) بوده مخصوصا نسبت به مصائب حضرت سیدالشهداء و


1- -ٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَتَغْشَاهُمْ ظُلْمَةٌ فَیَضِجُّونَ إِلَی رَبِّهِمْ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ اکْشِفْ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ قَالَ فَیُقْبِلُ قَوْمٌ یَمْشِی النُّورُ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ قَدْ أَضَاءَ أَرْضَ الْقِیَامَةِ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِأَنْبِیَاءَ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ فَهَؤُلَاءِ مَلَائِکَةٌ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِمَلَائِکَةٍ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ فَیَقُولُونَ مَنْ هُمْ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاء ُ: یَا أَهْلَ الْجَمْعِ سَلُوهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ الْعَلَوِیُّونَ نَحْنُ ذُرِّیَّةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص نَحْنُ أَوْلَادُ عَلِیٍ وَلِیِّ اللَّهِ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ بِکَرَامَةِ اللَّهِ نَحْنُ الْآمِنُونَ الْمُطْمَئِنُّونَ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اشْفَعُوا فِی مُحِبِّیکُمْ وَ أَهْلِ مَوَدَّتِکُمْ وَ شِیعَتِکُمْ فَیَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُون (بحارالانوار،ج93/217. )
2- عَنْ دِعْبِلِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَرْبَعَةٌ أَنَا لَهُمْ شَفِیعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الْمُکْرِمُ لِذُرِّیَّتِی مِنْ بَعْدِی وَ الْقَاضِی لَهُمْ حَوَائِجَهُمْ وَ السَّاعِی لَهُمْ فِی أُمُورِهِمْ عِنْدَ اضْطِرَارِهِمْ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِه . (بحار الانوار، ج93/220.)
3- عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مَعْقِلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَا تَدَعُوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ أَمْوَالِکُمْ مَنْ کَانَ غَنِیّاً فَعَلَی قَدْرِ غِنَاهُ وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً فَعَلَی قَدْرِ فَقْرِهِ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ یَقْضِیَ اللَّهُ لَهُ أَهَمَّ الْحَوَائِجِ إِلَی اللَّهِ فَلْیَصِلْ آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِیعَتَهُمْ بِأَحْوَجِ مَا یَکُونُ مِنْ مَالِهِ. (بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة) ؛ النص ؛ ص6- بحار الانوار، ج96/216. )
4- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا نَعْلَمُ شَیْئاً یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ إِلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ یَکُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَ سِنِینَ فَیَکُونُ وَصُولًا لِلرَّحِمِ فَیَزِیدُ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ ثَلَاثِینَ سَنَةً فَیَجْعَلُهَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ یَکُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً فَیَکُونُ قَاطِعاً لِلرَّحِمِ فَیَنْقُصُهُ اللَّهُ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ یَجْعَلُ أَجَلَهُ إِلَی ثَلَاثِ سِنِینَ.( کافی، ج2/152ح17.)

ص:82

عزیزان و اهل بیت و اصحاب آن حضرت و تاکنون این سیره و روش ادامه دارد و معصومین(علیهم-السلام) قولاًو فعلاً و تاییداً مشروعیّت آن را اثبات نموده اند.

و چه نیکوست که ما در این موضوع و جمیع امور خود به سیرة آن بزرگواران عمل کنیم و از اعمال دیگری که شبهه حرمت و بدعت دارد و نسبت دادن آن ها به معصومین(علیهم السلام) صحیح نیست، پرهیز نماییم و گمان نکنیم که ابکاء و گریاندن با نسبت های خلاف واقع ، ثواب و پاداشی دارد، چرا که دورغ از محرمات است و در این موضوع حرمت آن برداشته نشده است.

بنابراین خواندن روضه های دروغ که در هیچ مقتلی نامی از آن ها برده نشده ، اگر به صورت زبان حال نباشد، حرام خواهد بود، و کیفر نسبت دروغ دادن به معصومین علیهم السلام را خواهد داشت و روایت «من بکی أو أبکی أو تباکی وجبت له الجنّة» هرگز به این معنا نیست که ما با نسبت دروغ دادن به معصوم(علیه السلام) کسی را در مجلس عزا بگریانیم و فکر کنیم که پاداش آن بهشت است!!.

اکنون سیرة ائمه(علیهم السلام) را به طور اختصار نقل می کنیم تا روشن شود معنای عزاداری و نوحه سرایی و شبیه خوانی و زبان حال گوئی چیست، و از خداوند متعال برای همة دوستان اهل-البیت(علیهم السلام) آروزی موفقیّت و عصمت و سداد کلام طلب می نمائیم.

مرحوم علامه مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) می فرماید: من در برخی از مؤلّفات متاخّرین دیدم که دعبل خزاعی گوید: در ایام عاشورا بر حضرت رضا(علیه السلام) وارد شدم و او را حزین و مصیبت زده دیدم و اصحاب او را دیدم که اطراف او نشسته بودند و چون آن حضرت مرا دید فرمود: «خوش آمدی مرحباً بناصرنا بیده و لسانه» سپس مرا در کنار خود نشاند و فرمود: ای دعبل من دوست دارم که در این ایام - که ایام حزن و اندوه ما اهل البیت و ایام سرور و شادی دشمنان ما به یژه بنی امیه می باشد - برای من اشعاری را بخوانی؟

سپس فرمود: «ای دعبل کسی که برای مصائب ما بگرید و دیگری را بگریاند گرچه یک نفر باشد پاداش او بر خداوند خواهد بود، ای دعبل کسی که بر مصائب جدّم حسین(علیه السلام) گریه کند خداوند قطعاً گناهان او را می بخشد» . سپس امام(علیه السلام) برخاست و پرده ای بین ما و خانواده خود زد، و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند و به من فرمود: «ای دعبل برای جدّم حسین مرثیه بخوان، همانا تو تا زنده هستی ناصر و مادح ما خواهی بود، و تا می توانی از یاری ما کوتاهی مکن» پس اشک من جاری شد و گفتم:

أفاطم لو دخت الحسین مجدّلاٌ - و قد مات عطشاناً بشط فرات

ص:83

إذن للطمت الخدّ فاطم عنده-وأجریت دمع العین فی الوجنات

أفاطم قومی یاابنة الخیر واندبی - نجوم سماوات بأرض فلات

قبور بکوفان و اخری بطیبة - واخری بفخّ نالها صلواتی

قبور ببطن النهر من جنب کربلا - معرّسهم منها بشط فرات

توفّوا عطاشا بالعراء فلیتنی - توفّیت فیهم قبل حین وفاتی

إلی الله أشکو لوعة عند ذکرهم - سقتنی بکأس الثکل والفظعات

إذا فخروا یوما أتوا بمحمّدٍ - و جبریل والقرآن والسُوَرات

وعدّوا علیّاً ذا المناقب والعُلا - وفاطمة الزهراء خیر بناتٍ

إلی قوله

سأبکیهم ما حجّ لله راکب - وما ناح قمریّ علی الشجرات

فیا عین بکّیهم وجودی بعبرة - فقد آن للتسکاب والهملات

بنات زیادٍ فی القصور مصونة - و آل رسول الله منهتکات

وآل زیاد فی الحصون منیعة - وآل رسول الله فی الفلوات

دیار رسول الله أصبحن بلقعا - وآل زیادٍ تسکن الحجرات

وآل رسول الله نحف جسومهم - وآل زیادٍ غلّظ القصرات

وآل رسول الله تدمی نحورهم - وآل زیادٍ ربّة الحجلات

وآل رسول الله تسبی حریمهم - وآل زیاد آمنوا السربات

إذا وتّروا مدّوا إلی واتریهم - أکفاً عن الأوتار منقبضات

سأبکیهم ما ذرّ فی الأفق شارق - ونادی منادی الخیر للصلوات

وما طلعت شمس وحان غروبها - وباللیل أبکیهم وبالغدوات

1مؤلف گوید: اشعار مرثیه برای مصائب اهل بیت علیهم السلام فراوان است وما برخی از اشعار سوز دار- عربی وفارسی- را درکتابی جمع آوری نموده ایم ان شاء الله به چاپ خواهد رسید.

ص:84

گریه برای مظلومیت اهل البیت به ویژه سیدالشهداء و عزیزان و اهل البیت آن حضرت(علیهمالسلام)

مؤلف گوید: از روایات و سیرة ائمه(علیهم السلام) استفاده می شود که گریه و عزاداری برای امام-حسین(علیه السلام) سبب خشنودی خدا و رسول او و ائمه معصومین(علیهم السلام) است و آن دری از درهای رحمت الهی و وسیله نجات و آمرزش گناهان و دخول در بهشت می باشد، و عزاخانه های آن حضرت مورد توجّه امام زمان علیه السلام وخشنودی آن بزرگوار است، و دعا در این مجالس مستجاب می شود، و اگر کسی بیماری روحی و جسمی دارد باید در این شفاخانه ها از خداوند بهبودی و نجات خود را طلب کند، و هما ن گونه که تربت قبر مطهّر آن حضرت شفاست مجالس عزای او نیز شفاخانه می باشد و ...

و بهترین راه ارتباط با خاندان نبوّت(علیهم السلام) همین است و اگر کسی باور ندارد باید آثار این مجالس را از اقامه کنندگان سؤال کند، و ما تردیدی نداریم که ائمه معصومین و شخص امام زمان(علیه-السلام) در این مجالس شرکت می کنند و قطعاً وجود آنان در این مجالس برای عزاداران و گریه-کنندگان سبب هدایت و نجات و شفا و قضای حوائج آنان خواهد بود.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که نام ما [و مظلومیت ما] نزد او برده شود و برای مظلومیت ما به اندازة بال مگسی گریه کند، خداوند گناهان او را می بخشد گرچه به اندازة کف روی دریا باشد. (1)

امام صادق(علیه السلام) نیز به فضیل فرمود: جلسه می گیرید و از ما سخن می گویید؟ فضیل گوید: گفتم: آری. فرمود: من این مجالس را دوست می دارم، و شما باید در این مجالس امر ما را احیا کنید، خدا رحمت کند کسانی را که امر ما را احیا وزنده می کنند، سپس همان حدیث بالا را فرمود. (2)

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: امام سجّاد(علیه السلام) می فرمود: هر مؤمنی که برای [مظلومیت] امام حسین(علیه السلام) گریه کند و اشک او به خاطر مصائب ما بر گونه هایش جاری شود، خداوند او را در جایگاه صدق جای خواهد داد، و هر مؤمنی که به خاطر ما آزاری [از دشمنان مان] ببیند، و به خاطر مصائب ما گریه کند، خداوند در قیامت او را از آزار و آتش و سخط خود ایمن خواهد نمود. (3)


1- عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ. 0 (وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص500)
2- همان، ح3.
3- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام یَقُولُ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السلام- حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدَّیْهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ فِیمَا مَسَّنَا مِنَ الْأَذَی مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَسَّهُ أَذًی فِینَا فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ مِنْ مَضَاضَةِ مَا أُوذِیَ فِینَا صَرَفَ اللَّهُ عَنْ وَجْهِهِ الْأَذَی وَ آمَنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النَّارِ. (وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص501)

ص:85

حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن ظبیان و مفضّل و ابوسلمه سرّاج خدمت امام صادق(علیه السلام) نشسته بودیم ، وامام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید، آسمان ها (و زمین ها) و آنچه بین آنها و آنچه در بهشت و دوزخ از مخلوق خدا بود، و آنچه دیده می-شد و آنچه دیده نمی شد برای او گریه کردند، جز سه چیز که برای او گریه نکردند، یونس گوید: گفتم: آن سه چیز چه بود؟ فرمود: بصره و دمشق و آل عثمان بن عفّان بر او گریه نکردند!!. (1)

زرارة گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای زراره آسمان برای حسین(علیه السلام) چهل روز خون گریه کرد، و زمین برای حسین(علیه السلام) چهل روز گریه سیاه نمود، و خورشید چهل روز برای حسین(علیه السلام) گرفته شد و قرمز گردید، و کوه ها از هم جدا شدند و پراکنده گردیدند و دریاها شکافت، و ملائکه چهل روز بر حسین(علیه السلام) گریه کردند. تا این که فرمود :

پس از شهادت حسین(علیه السلام) هیچ زنی از ما خضاب و سرمه و روغن مالی و زینت نکرد، تا سر عبیدالله زیاد ملعون را برای ما آوردند، و از آن پس ما همواره گریان بوده ایم، وجدّم (زین العابدین علیه السلام) هر گاه به یاد پدر خود حسین علیه السلام می افتاد گریه می کرد و از اشک او محاسن اش پر از آب می شد، و هر کس او را می دید از روی ترحّم گریه می نمود، و ملائکه ای که نزد قبر حسین(علیه السلام) هستند همواره گریه می کنند، و از گریه آنان هر چه در هوا و آسمان- از ملائکه- هستند، گریه می کنند.

تا این که امام صادق(علیه السلام) غیظ جهنّم را برای قاتلین امام حسین(علیه السلام) بیاد آورد و فرمود: جهنّم بر حسین(علیه السلام) ندبه و گریه می کند، و همواره بر قاتلین امام حسین(علیه السلام) شعله ور می شود، و اگر حجّت های خدا روی زمین نمی بودند، زمین شکافته می شد، و اهل خود را فرو می برد ... تا این که فرمود:

و هر بنده ای در قیامت گریان محشور می شود، جز کسانی که در دنیا بر جدّم حسین(علیه السلام) گریه کرده اند، و اینان با چشم روشن و شادی و بشارت وارد محشر می شوند، و اهل محشر در ترس و وحشت می باشند، و گریه کنان بر جدّم حسین(علیه السلام) در قیامت در امان خواهند بود، و چون مخلوق خدا در قیامت بر خداوند عرضه می شوند، گریه کنندگان جدّم در زیر عرش با حسین(علیه-السلام) سخن می گویند، و از سختی حساب قیامت نمی ترسند، و به آنان گفته می شود:

«داخل بهشت شوید، و آنان از رفتن به بهشت خودداری می کنند، و مجالست و سخن گفتن با


1- عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ ظَبْیَانَ وَ الْمُفَضَّلُ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَکَانَ الْمُتَکَلِّمُ یُونُسَ وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً وَ ذَکَرَ حَدِیثاً طَوِیلًا یَقُولُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَمَّا مَضَی بَکَتْ عَلَیْهِ السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَا یَنْقَلِبُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی بَکَی عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هَذِهِ الثَّلَاثَةُ أَشْیَاءَ قَالَ لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ الْبَصْرَةُ وَ لَا دِمَشْقُ وَ لَا آلُ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ. ( مستدرک الوسائل، ج10/313. )

ص:86

حسین(علیه السلام) را انتخاب می نمایند، در حالی که حورالعین بهشتی و ولدان مخلّدین برای آنان پیام می دهند و می گویند: ما مشتاق ملاقات شما هستیم، و آنان به آنها توجّه نمی کنند، چرا که مجالست با امام حسین(علیه السلام) برای آنان شیرین تر می باشد... . (1)

مرثیه خوانی در مجالس امام حسین (علیه السلام)

در کتاب کامل الزیارات از ابوهارون مکفوف نقل شده که گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: «ای اباهارون برای من در مصائب امام حسین(علیه السلام) اشعاری را بخوان» پس من اشعاری را خواندم و آن حضرت گریه کرد و فرمود: «همان گونه که بین خود با رقّت و سوز می خوانید بخوان» پس من گفتم:

أمرر علی جَدَثِ الحسین - فقل لأعظمه الزکیّه ...

و آن حضرت گریه کرد و فرمود: «بیشتر بخوان» و من قصیدة دیگری را خواندم و آن حضرت گریه کرد و من صدای گریه زن ها را از پشت پرده شنیدم و چون فارغ شدم به من فرمود: ای اباهارون هر کس در مصائب امام حسین(علیه السلام) شعری بخواند و گریه کند و ده نفر را بگریاند بهشت برای او نوشته می شود، و کسی که شعری بخواند و گریه کند و دیگری را بگریاند برای آنان بهشت نوشته می شود، و هر کسی که نام امام حسین(علیه السلام) نزد او برده شود و به اندازة بال مگسی گریه کند پاداش او بر خدا خواهد بود، و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود. (2)

و در همان کتاب از ابوعمارة مُنشد نقل شده که گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: «ای اباعمّاره برای من شعری در مصائب حسین(علیه السلام) بخوان» و من شعری خواندم و آن حضرت گریه کرد، و باز برای او شعری خواندم و او گریه کرد، و به خدا سوگند من پیاپی اشعاری را خواندم و او گریه می کرد، تا این که صدای گریه از خانه امام بلند شد، و امام(علیه السلام) به من فرمود: ای اباعمّاره کسی که شعری در مصائب حسین(علیه السلام) بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت برای او خواهد بود، و اگر چهل نفر را بگریاند، بهشت برای او خواهد بود، و اگر سی نفر را بگریاند، بهشت برای او خواهد بود، و اگر بیست نفر را بگریاند، بهشت برای او خواهد بود، و اگر ده نفر را بگریاند بهشت برای او


1- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ مَا اخْتَضَبَتْ مِنَّا امْرَأَةٌ وَ لَا ادَّهَنَتْ وَ لَا اکْتَحَلَتْ وَ لَا رَجَّلَتْ حَتَّی أَتَانَا رَأْسُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ زِیَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ مَا زِلْنَا فِی عَبْرَةٍ مِنْ بَعْدِهِ وَ کَانَ جَدِّی علیه السلام إِذَا ذَکَرَهُ بَکَی حَتَّی تَمْلَأَ عَیْنَاهُ لِحْیَتَهُ وَ حَتَّی یَبْکِیَ لِبُکَائِهِ رَحْمَةً لَهُ مَنْ رَآهُ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ عِنْدَ قَبْرِهِ لَیَبْکُونَ فَیَبْکِی لِبُکَائِهِمْ کُلُّ مَنْ فِی الْهَوَاءِ وَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَی أَنْ ذَکَرَ علیه السلام غَیْظَ جَهَنَّمَ عَلَی قَاتِلِیهِ وَ قَالَ وَ إِنَّهَا لَتَبْکِیهِ وَ تَنْدُبُهُ وَ إِنَّهَا لَتَتَلَظَّی عَلَی قَاتِلِهِ وَ لَوْ لَا مَنْ عَلَی الْأَرْضِ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ لَنَقَضَتِ الْأَرْضُ وَ أَکْفَأَتْ مَا عَلَیْهَا وَ مَا تَکْثُرُ الزَّلَازِلُ إِلَّا عِنْدَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ مَا عَیْنٌ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٌ مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَیْهِ وَ مَا مِنْ بَاکٍ یَبْکِیهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ أَدَّی حَقَّنَا . وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَةٌ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَی جَدِّیَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَیِّنٌ عَلَی وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِی الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ إِنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُءُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِ علیه السلام مِنَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ الْخَبَرَ. ( مستدرک الوسائل، ج10/314ح12077. )
2- ... عَنْ أَبِی هَارُونَ الْمَکْفُوفِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا بَا هَارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ قَالَ فَقَالَ لِی أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ یَعْنِی بِالرَّقَّةِ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ شِعْرَ-قَالَ فَبَکَی ثُمَّ قَالَ زِدْنِی فَأَنْشَدْتُهُ الْقَصِیدَةَ الْأُخْرَی قَالَ فَبَکَی وَ سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنْ خَلْفِ السِّتْرِ قَالَ فَلَمَّا فَرَغْتُ قَالَ یَا بَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی عَشَرَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی وَ أَبْکَی وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّةُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِنَ الدَّمْعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّةِ.(.بحارالانوار، ج44/288 از کامل الزیارات، ص208. )

ص:87

خواهد بود، و اگر شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای او خواهد بود، و اگر شعری بخواند و خود گریه کند بهشت برای او خواهد بود، و کسی که شعری در مصائب حسین(علیه السلام) بخواند و تباکی کند، بهشت برای او خواهد بود. (1)

پاداش یاد امام حسین(علیه السلام)

داوود رقّی گوید: من نزد امام صادق(علیه السلام) بودم که آن حضرت آب طلب کرد و چون نوشید دیدم اشک او جاری شد و فرمود: ای داوود ! خدا لعنت کند قاتل حسین(ع)را. سپس فرمود: هر بنده ای که آب بنوشد و یادی ازامام حسین(علیه السلام) بکند و بر قاتل او لعنت نماید، خداوند برای او یکصد هزار حسنه می نویسد، و یکصد هزار گناه او را برطرف می کند، و یکصد هزار درجه ، او را بالا می برد، و پاداش آزاد کردن یکصد هزار بنده به او می دهد، و روز قیامت او را با دلی شاد و خنک محشور می نماید. (2)

در مصباح کفعمی نقل شده که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به شیعیان خود وصیت نموده که هنگام آشامیدن آب او را یاد کنند. [و بر قاتل او لعنت بفرستند] و فرموده است:

شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَیَّ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی-أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی

و سفارش نموده که برای او اشک بریزند و بلند بلند گریه کنند، و به فرزند خود حضرت سکینه (علیها السلام) فرموده است: هنگامی که به مدینه بازگشتی سلام مرا به شیعیانم برسان و بگو: پدرم غریب بود و به شهادت رسید، و شما برای او گریه و ندبه کنید، و خداوند، سفید کند صورت شیعیان ما را، اگر به وصبیّت پدرم عمل کنند و هرگز او را فراموش ننمایند و هر گاه آب می نوشند او را بیاد آورند، و هنگامی که او را یاد کنند و مصائب او را می شنوند برای او گریه و ندبه نمایند. (3)

چنان که اشعاری معروف شده و می گویند آن حضرت از گلوی بریده خود به دخترش فرمود: به شیعیان من بگو:


1- أَبِی عُمَارَةَ الْمُنْشِدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ لِی یَا أَبَا عُمَارَةَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَبَکَی ثُمَّ أَنْشَدْتُهُ فَبَکَی قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ یَبْکِی حَتَّی سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنَ الدَّارِ قَالَ فَقَالَ یَا بَا عُمَارَةَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ شِعْراً فَأَبْکَی خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَأَبْکَی ثَلَاثِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَأَبْکَی عِشْرِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَأَبْکَی عَشَرَةً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَأَبْکَی وَاحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَی فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَتَبَاکَی فَلَهُ الْجَنَّة . (کامل الزیارت، ص208ح298، بحارالانوار ج44/282. )
2- عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا اسْتَسْقَی الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد .(کامل الزیارات، ص212، بحار الانوار، ج44/303.)
3- قَالَتْ سَکِینَةُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام اعْتَنَقْتُهُ فَأُغْمِیَ عَلَیَّ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَیَّ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی (المصباح للکفعمی ص 741 – مقبل المقرم ص 307)

ص:88

لیتکن فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی – کیف أستسقی لطفلی فأبوا أن یرحمونی ...

اندوه در مصائب آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم)

عیسی بن ابی منصور گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: نَفَس کسی که برای مظلومیت ما غصّه مند و غمگین است، پاداش تسبیح خدا را دارد، و غصّه مندی او به خاطر ما، عبادت است، و کتمان سرّ ما، پاداش جهاد فی سبیل الله را دارد.

عیسی بن ابی منصور گوید: محمّدبن سعید به من گفت : این حدیث را با آب طلا بنویس، چرا که من حدیثی بهتر از این حدیث را ننوشته ام. (1)

و در امالی شیخ مفید از ابان تغلب از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: نَفَس کسی که برای مظلومیّت ما غصّه مند و غمگین است، پاداش تسبیح خدا را دارد، و اندوه او به خاطر ما، عبادت است، و کتمان سرّ ما جهاد فی سبیل الله است .

سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود: واجب است این حدیث با آب طلا نوشته شود. (2)

و در کتاب وسائل الشیعه از امام حسین(علیه السلام) نقل شده که فرمود: من کشته ی اشکم و با حال کرب و مصیبت کشته می شوم و بر خداوند حق است که هر مکروبی که به زیارت من می آید او را شاد و مسرور به اهل خود بازگرداند. (3)

لعنت بر قاتلین امام حسین (علیه السلام)

علی بن عاصم گوید: به امام عسکری(علیه السلام) گفتم: من قدرت بدنی برای یاری شما را ندارم و تنها می توانم موالات و دوستی شما و بیزاری از دشمانتان را داشته باشم و در خلوت به دشمنان شما لعنت نمایم آیا حال من چگونه خواهد بود؟ حضرت عسکری(علیه السلام) فرمود: پدرم از جدّم از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نمود که آن حضرت فرمود: کسی که از یاری ما اهل البیت ناتوان باشد و در اوقات خلوت به دشمنان ما لعنت کند، خداوند صدای او را به جمیع ملائکه می-رساند، و


1- عَنْ عِیسَی بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ اکْتُبْ هَذَا بِالذَّهَبِ فَمَا کَتَبْتَ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْهُ. (کافی، ج2/226ح16.)
2- -همان
3- -وسائل الشیعة ؛ ج 14 ؛ ص422 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ قُتِلْتُ مَکْرُوباً وَ حَقِیقٌ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَأْتِیَنِی مَکْرُوبٌ إِلَّا رَدَّهُ وَ قَلَبَهُ إِلَی أَهْلِهِ مَسْرُوراً. (لواعج الأشجان، ص5.)

ص:89

ملائکه با او هم صدا می شوند، و هرکه دشمنان ما را لعنت کند، ملائکه نیز آنان ، و کسانی که اولعنت نکرده است را لعنت می نمایند، و چون صدای او به ملائکه می رسد ملائکه برای او استغفار و ثناخوانی می نمایند، و می گویند:

الّلهمّ صَلِّ علی روح عبدکَ هذا الذی بذل فی نصرة أولیائه جهده و لو قدر علی اکثر من ذلک لفعل» یعنی خدایا درود بفرست بر روح این بندة خود که به اندازة توان خویش اولیای تو را یاری نمود، و اگر قدرت بیشتری می داشت در یاری اولیای تو کوتاهی نمی کرد».

پس از ناحیه خداوند ندا می رسد: ای ملائکه من، من دعای شما را دربارة این بندة خود مستجاب نمودم و ندای شما را شنیدم، و بر روح او و ارواح همة ابرار و نیکان درود فرستادم و او را از برگزیدگان خود قرار دادم. (1)

در تهذیب شیخ طوسی(رحمه الله) از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت پس از هر نماز واجب چهار مرد و چهار زن را لعنت می نمود ... . (2)

از این رو شاعری گفته :

هزاران هزاران ارزن بار- به هر ارزن هزاران هزاران بار

لعنت خدا ورسول وائمه اطهار- برابی ....ومعاویة هند وامّ الحکم بار

مؤلف گوید: روایات دربارة لعنت نمودن پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به ابوسفیان - در هفت موطن، ولعنت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به معاویه و عمروبن عاص و ابوموسی اشعری و ابوالأعورسلمی و یاران آنان فراوان است و روایت شده که معاویه بعد از شهادت امیرالمؤمنین(علیه-السلام) به عراق آمد و چون به شام بازگشت خطبه ای خواند و به مردم گفت: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به من گفت:

«زود است که تو خلافت را به دست بگیری و باید شام را که ارض مقدسه است انتخاب کنی چرا که ابدال در آنجا هستند» سپس گفت: من شما را انتخاب کردم و شما باید ابوتراب را لعنت نمایید» از این رو شامیان علی(علیه السلام) را لعنت می کردند ... (3)

و در روایات آمده که ثواب لعنت بر دشمنان اهل البیت(علیهم السلام) بیش از ثواب صلوات بر آنان است.


1- عَلِیِّ بْنِ عَاصِمٍ الْکُوفِیِّ الْأَعْمَی قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی سَیِّدِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیَّ السَّلَامَ وَ قَالَ مَرْحَباً بِکَ یَا ابْنَ عَاصِمٍ اجْلِسْ هَنِیئاً لَکَ یَا ابْنَ عَاصِمٍ أَ تَدْرِی مَا تَحْتَ قَدَمَیْکَ فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ إِنِّی أَرَی تَحْتَ قَدَمَیَّ هَذَا الْبِسَاطَ کَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَ صَاحِبِهِ فَقَالَ لِی یَا ابْنَ عَاصِمٍ اعْلَمْ أَنَّکَ عَلَی بِسَاطٍ جَلَسَ عَلَیْهِ کَثِیرٌ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی لَیْتَنِی کُنْتُ لَا أُفَارِقُکَ مَا دُمْتُ فِی دَارِ الدُّنْیَا ثُمَّ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَیْتَنِی کُنْتُ أَرَی هَذَا الْبِسَاطَ فَعَلِمَ الْإِمَامُ علیه السلام مَا فِی ضَمِیرِی فَقَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَمَسَحَ یَدَهُ عَلَی وَجْهِی فَصِرْتُ بَصِیراً بِإِذْنِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ : هَذَا قَدَمُ أَبِینَا آدَمَ وَ هَذَا أَثَرُ هَابِیلَ وَ هَذَا أَثَرُ شَیْثٍ وَ هَذَا أَثَرُ إِدْرِیسَ وَ هَذَا أَثَرُ هُودٍ وَ هَذَا أَثَرُ صَالِحٍ وَ هَذَا أَثَرُ لُقْمَانَ وَ هَذَا أَثَرُ إِبْرَاهِیمَ وَ هَذَا أَثَرُ لُوطٍ وَ هَذَا أَثَرُ شُعَیْبٍ وَ هَذَا أَثَرُ مُوسَی وَ هَذَا أَثَرُ دَاوُدَ وَ هَذَا أَثَرُ سُلَیْمَانَ وَ هَذَا أَثَرُ الْخَضِرِ وَ هَذَا أَثَرُ دَانِیَالَ وَ هَذَا أَثَرُ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ هَذَا أَثَرُ عَدْنَانَ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ اللَّهِ وَ هَذَا أَثَرُ عَبْدِ مَنَافٍ وَ هَذَا أَثَرُ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ هَذَا أَثَرُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ عَلِیُّ بْنُ عَاصِمٍ فَأَهْوَیْتُ عَلَی الْأَقْدَامِ کُلِّهَا فَقَبَّلْتُهَا وَ قَبَّلْتُ یَدَ الْإِمَامِ علیه السلام وَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی عَاجِزٌ عَنْ نُصْرَتِکُمْ بِیَدِی وَ لَیْسَ أَمْلِکُ غَیْرَ مُوَالاتِکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ اللَّعْنِ لَهُمْ فِی خَلَوَاتِی فَکَیْفَ حَالِی یَا سَیِّدِی فَقَالَ علیه السلام حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ : مَنْ ضَعُفَ عَلَی نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ فِی خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ فَکُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُکُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا یَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَی الْمَلَائِکَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَیْهِ وَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی رُوحِ عَبْدِکَ هَذَا الَّذِی بَذَلَ فِی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِهِ جُهْدَهُ وَ لَوْ قَدَرَ عَلَی أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ لَفَعَلَ فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَی یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی إِنِّی قَدْ أحببت [أَجَبْتُ] دُعَاءَکُمْ فِی عَبْدِی هَذَا وَ سَمِعْتُ نِدَاءَکُمْ وَ صَلَّیْتُ عَلَی رُوحِهِ مَعَ أَرْوَاحِ الْأَبْرَارِ وَ جَعَلْتُهُ مِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ.(مستدرک سفینة البحار، ج9/264. بحارالانوار، ج50/316. )
2- عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ وَ أَبِی سَلَمَةَ السَّرَّاجِ قَالا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ فُلَانٌ وَفُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ مُعَاوِیَةُ وَ یُسَمِّیهِمْ وَ فُلَانَةَ وَ فُلَانَةَ وَ هِنْداً وَ أُمَّ الْحَکَمِ أُخْتَ مُعَاوِیَة. (بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 22 ؛ ص128 )
3- أَنَّ مُعَاوِیَةَ لَمَّا عَادَ مِنَ الْعِرَاقِ إِلَی الشَّامِ خَطَبَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ إِنَّکَ سَتَلِی الْخِلَافَةَ مِنْ بَعْدِی فَاخْتَرِ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ فَإِنَّ فِیهَا الْأَبْدَالَ وَ قَدِ اخْتَرْتُکُمْ فَالْعَنُوا أَبَا تُرَابٍ فَلَعَنُوهُ. ( بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج 33 ؛ ص215)

ص:90

اسباب دوری از محمّد وآل محمّد(علیهم السلام)

مؤلف گوید: به طور خلاصه می توان گفت: شانزده چیز سبب دوری از محمّد وآل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) می شود:

1- تصویب عمل غاصبین حقّ آل محمّد(علیهم السلام) و اعتقاد به حقانیت آنان نسبت به غصب خلافت.

2- پرهیز از معارف آل محمّد(علیهم السلام) و نپذیرفتن روایات و سخنان آنان.

3- عدم اعتقاد به ولایت تکوینی و تشریعی و امامت الهیّه آنان .

4- ارتباط با دشمنان محمّد و آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) و طرح دوستی با آنان .

5- دفاع از مسلک فاسد وهابیّت و دشمنان اهل البیت(علیهم السلام) .

6- عدم اعتقاد به غیبت امام زمان(علیه السلام) و تشکیک در انتظار فرج آن حضرت.

7- تشکیک در ولایت فقیه در زمان غیبت.

8- توهین به علمای شیعه به طور عموم.

9- تشکیک در مظلومیت اهل البیت(علیهم السلام) .

10- تشکیک در بیزاری از دشمنان اهل البیت(علیهم السلام) .

11- عدم اعتقاد به زیارت قبور معصومین(علیهم السلام).

12- عدم شرکت در مجالس ذکر آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین).

13- توهین به مقدسات و شعائر مکتب اهل البیت(علیهم السلام).

14- عدم دفاع از شیعیان و دوستان اهل البیت(علیهم اللسلام).

15- عدم شرکت در مجالس عزای آل محمّد(علیهم السلام)

16- بی تقوایی و بی حیایی و شهوت رانی و توهین به دوستان و شیعیان اهل البیت(علیهم السلام).

آنچه گفته شد تنها سبب دوری و فاصله گرفتن از آل محمّد(علیهم السلام) نیست بلکه اکثر آن ها سبب کفر و شرک و عدم ایمان به خدا و حقانیّت دین و شریعت سیّدالمرسلین(علیهم السلام) نیز می-باشد، و راه نجات و سعادت را براهل آن مسدود می نماید و سبب عدم توفیق توبه و بازگشت به آئین حقّه اسلامی می گردد.

مع الاسف در زمان ما افکار و اعتقادات یاد شده فراوان گردیده و معلوم است که

ص:91

دشمن نامرئی چنین افکاری را با عناوین فریبنده و در لباس بیان حقیقت به مردم تزریق می نماید، از این رو نویسنده احساس خطر می کند و به مردم می گوید: مواظب عقائد خود باشید، چرا که دشمن می-خواهد شما را از اسلام و مکتب اهل البیت(علیهم السلام) دور نماید.

از این رو مردم باید در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) به اخبار مربوط به آخرالزمان توجه کنند و امام زمان خود را خوب بشناسند و از دیانت خود وارسی نمایند و پیرو علمای ربّانی و نوّاب امام زمان خود باشند و گرنه دزدان دین آنان را فریب می دهند و نمی فهمند .

و در روایات معصومین(علیهم السلام) آمده که در آخرالزمان شخصی اول روز ایمان دارد و در آخر آن روز از ایمان جدا می شود و یا اول شب ایمان دارد و صبحگاه ایمان ندارد، و مردم فوج فوج از دین خارج می شوند از این رو همواره باید دعای غریق را بخوانند، راوی سؤال کرد: دعای غریق کدام است؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: بگو: یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبّت قلبی علی دینک»

آنچه گفته شد اجمالی از اسباب دوری از مکتب اهل البیت(علیهم السلام) بود اکنون می گوئیم: راه-های ارتباط و نزدیک شدن به خاندان نبوّت - که سبب نجات و دور شدن از انحراف و رسیدن به حقانیّت مکتب شیعه و قرب به خدا و اولیای او می شود - در مباحث آینده بیان خواهد شد، و نویسنده از خدواند استمداد می کند تا اسباب قرب به خاندان نبوّت و اهل البیت(علیهم السلام) را در قالب عناوینی که در روایات آن بزرگواران آمده بیان کند و مردم شیرینی و لذّت ارتباط با آن بزرگواران و سخنانشان را بیابند و با نزدیک شدن به آنان و بهره مندی از معارف شان هرگز توجّه به دیگران یعنی منحرفین از ولایت نداشته باشند و همواره توجّه کنند که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

« إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» (1)

یعنی من دو چیز را برای هدایت شما جایگزین خود می نمایم: کتاب خدا و اهل بیت خود را و تا زمانی که شما به این دو چیز چنگ بزنید و از آن ها پیروی کنید هرگز گمراه نخواهید شد، و این دو چیز از همدیگر جدا نخواهند شد تا در قیامت کنار حوض کوثر مرا ملاقات نمایند.

و مفهوم این حدیث شریف و متواتر این است که اگر از کتاب خدا و عترت و اهل بیت من جدا شوید گمراه خواهید شد، و هرگز کتاب خدا از اهل بیت من واهل بیت من از کتاب خدا جدا نخواهند بود تا در قیامت


1- مسند احمد، ج3/14.

ص:92

در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند.

بنابراین کسانی که فکر می کنند بدون اهل البیت(علیهم السلام) نجات پیدا می کنند سخت در اشتباه هستند چرا که قرآن بدون بیان اهل البیت(علیهم السلام) هادی و نجات بخش کسی نخواهد بود فاعتبروا یا أولی الألباب . ونقول :

الّلهمّ اهدنا من عندک و ما بنا من نعمةٍ فمنک لا إلا إلّا أنت اللّهمّ بک و منک و لک و إلیک ولا حول و لا قوّة إلّا بقدرتک و لا نجاة لنا من مکاره الدنیا و الآخرة إلّا بعصمتک و لک الحمد دائمهً سرمداً اوّلاً و آخراً.

جدا شدن از آل محمّد (صلوات الله علیهم اجمعین)

ما به طور خلاصه راه های دوری از خاندان نبوّت را بیان نمودیم اکنون تفصیل بعضی از آن ها را بیان می کینم و از خداوند می خواهیم که ما را از این خاندان در دنیا و آخرت جدا نفرماید.

اوّلاً ترک راه های ارتباط با اهل البیت(علیهم السلام) نوعاً سبب قطع ارتباط با آنان می شود، و اگر کسی راه ارتباط خود را با خاندان نبوّت قطع نماید، هیهات است که باز موفّق به ارتباط با آنان بشود و این چیزی است که به تجربه رسیده است.

1- مهم ترین علّت جدائی از آل محمّد(علیهم السلام) عدم معرفت به مقام و منزلت خاندان نبوّت وتشکیک و انکار امامت آنان است که در بحث های گذشته به آن اشاره شد.

اصبغ بن نباته گوید: مردی نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمد و گفت: معنای آیه «وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُم» (1)چیست؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: ما اعراف هستیم، و ما انصار خود را با سیمای آنان می شناسیم و ما همان اعرافی هستیم که خداوند شناخته نمی شود، مگر با معرفت ما، و ما همان اعرافی هستیم که بین بهشت و دوزخ می ایستیم و کسی داخل بهشت نمی شود مگر آن که ما را شناخته باشد و ما نیز او را شناخته و پذیرفته باشیم، و کسی داخل آتش نمی شود مگر آن که ما را انکار کرده باشد و ما نیز او را انکار کرده و نپذیرفته باشیم، چرا که خدای تبارک و تعالی باید اگر بخواهد [و شایسته باشد] توفیق معرفت به دهد و مردم به او معرفت پیدا کنند ، و از راه ما به او راه پیدا می کنند، چرا که او ما را ابواب و صراط و سبیل خود قرار داده است، و مردم باید بوسیله ما به درگاه او راه پیداکنند. (2)


1- اعراف/46.
2- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام جَالِساً فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام الْأَعْرافُ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نَحْنُ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِینَ لَا یُعْرَفُ اللَّهُ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ نُوقَفُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ وَ ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ النَّاسَ حَتَّی یَعْرِفُوهُ وَ یُوَحِّدُوهُ وَ یَأْتُوهُ مِنْ بَابِهِ وَ لَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ بَابَهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ. (بصائرالدرجات، ص517.)

ص:93

مؤلف گوید: مضمون روایت فوق در چند روایت دیگر در بصائرالدرجات و کافی و خصال و تحف-العقول و غیره نقل شده و روشن ترین آن ها روایت نهم بصائرالدرجات است که در پاورقی مشاهده می-شود. (1)

2- دیگران را به جای آل محمّد(علیهم السلام) قرار دادن و آنان را شایسته امامت امّت و خلافت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دانستن، نیز از مهم ترین علت جدایی از خاندان نبوّت است، چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حدیث«اربعمأة» یعنی حدیث یکصد کلام نصیحت آمیزی که برای اصحاب خود بیان نمود، فرمود:

بدانید که خداوند تبارک و تعالی نسبت به افراد متلوّن [که هر روز رنگ عوض می کنند، و روزی در گروه باطل دیده می شوند و روزی در گروه حق] خشم دارد، و شما مواظب باشید که از حق و ولایت اهل حق جدا نشوید، چرا که هر کس دیگران را به جای ما قرار بدهد [و آنان را به حاکمیّت بپذیرد] هلاک و گمراه خواهد شد، و با حسرت از دنیا خواهد رفت ... . (2)

حضرت زهرا(علیهاالسلام) نیز در پاسخ محمودبن لبید که گوید: من حضرت زهرا(علیهاالسلام) را کنار قبور شهدای احد دیدم که از فراق پدر گریه می کرد و به او گفتم: آیا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) قبل از وفات خود به امامت علی بن ابیطالب(علیه السلام) تصریح نمود؟ فرمود:

واعجبا أنسیتم یوم غدیر خمّ؟ یعنی چه قدر سؤال تو عجیب است، آیا شما غدیر خم را فراموش کردید؟ ابن لبید گوید: گفتم: غدیر را می دانم و لکن می خواهم بدانم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در این باره به شما چه فرموده است؟ حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود:

من خدای متعال را شاهد می گیرم که از پدرم شنیدم که دربارة علی(علیه السلام) فرمود: علی بهترین خلیفه و جانشینی است که من جانشین خود در بین شما قرار می دهم، و اوست امام و خلیفه بعد از من، و سپس دو سبط من حسن و حسین و نه نفر امام از صلب حسین، امامان پاک و نیکوئی هستند (که بعد از من خلیفه و جانشینان من خواهند بود ...)

تا این که فرمود: به خدا سوگند اگر این مردم حق را به دست اهلش واگذار کرده بودند و از عترت پیامبر خود پیروی نموده بودند، هرگز حتّی دو نفر دربارة دین خدا اختلاف پیدا نمی کردند، و خلافت و امامت به دست یکایک فرزندان من قرار می گرفت تا زمانی که نهمین امام از فرزندان حسینم قیام کند، و


1- عَنْ رَزِینِ بْنِ حُبَیْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام یَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَکَانِ اسْمُهُمَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ فَأَوَّلُ مَنْ یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِیِّهِ ثُمَّ عَنْ وَلِیِّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ [مَا] لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِیَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلِیَّهُ فَقَالَ مُذَبْذَبٌ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا ذَلِکَ لَا سَبِیلَ لَهُ وَ قَدْ قِیلَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه وآله مَنِ الْوَلِیُّ یَا نَبِیَّ اللَّهِ قَالَ وَلِیُّکُمْ فِی هَذَا الزَّمَانِ عَلِیٌّ علیه السلام وَ مِنْ بَعْدِهِ وَصِیُّهُ وَ لِکُلِّ زَمَانٍ عَالِمٌ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ لِئَلَّا یَکُونَ کَمَا قَالَ الضُّلَّالُ قَبْلَهُمْ حِینَ فَارَقَتْهُمْ أَنْبِیَاؤُهُمْ رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی تَمَامُ ضَلَالَتِهِمْ جَهَالَتُهُمْ بِالْآیَاتِ وَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ : فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدی فَإِنَّمَا کَانَ تَرَبُّصُهُمْ أَنْ قَالُوا نَحْنُ فِی سَعَةٍ عَنْ مَعْرِفَةِ الْأَوْصِیَاءِ حَتَّی نَعْرِفَ إِمَاماً فَعَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِذَلِکَ وَ الْأَوْصِیَاءُ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ وُقُوفٌ عَلَیْهِ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَرَّفَهُمْ عَلَیْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِیقِ عَلَیْهِمْ وَ وَصَفَهُمْ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَی أَوْلِیَائِهِمْ وَ النَّبِیُّ الشَّهِیدُ عَلَیْهِمْ أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِیقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ وَ أَخَذَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله عَلَیْهِمُ الْمَوَاثِیقَ بِالطَّاعَةِ فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَیْهِمْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّی بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثاً. ( بصائر الدرجات ج 1 ؛ ص498)
2- -ِ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُبْغِضُ مِنْ عِبَادِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَ وَلَایَةِ أَهْلِ الْحَقِّ فَإِنَّ مَنِ اسْتَبْدَلَ بِنَا هَلَکَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْیَا وَ خَرَجَ مِنْهَا بِحَسْرَةٍ إِذَا دَخَلَ أَحَدُکُمْ مَنْزِلَهُ فَلْیُسَلِّمْ عَلَی أَهْلِهِ یَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَهْلٌ فَلْیَقُلِ السَّلَامُ عَلَیْنَا مِنْ رَبِّنَا وَ لْیَقْرَأْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حِینَ یَدْخُلُ مَنْزِلَهُ فَإِنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمُ الصَّلَاةَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانَ سِنِینَ تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ- إِذَا سَمِعْتُمْ مِنْ حَدِیثِنَا مَا لَا تَعْرِفُونَ فَرُدُّوهُ إِلَیْنَا وَ قِفُوا عِنْدَهُ وَ سَلِّمُوا حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْحَقُّ وَ لَا تَکُونُوا مَذَایِیعَ عَجْلَی إِلَیْنَا یَرْجِعُ الْغَالِی وَ بِنَا یَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ الَّذِی یُقَصِّرُ بِحَقِّنَا . مَنْ تَمَسَّکَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ سَلَکَ غَیْرَ طَرِیقَتِنَا غَرِقَ لِمُحِبِّینَا أَفْوَاجٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لِمُبْغِضِینَا أَفْوَاجٌ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ وَ طَرِیقُنَا الْقَصْدُ وَ فِی أَمْرِنَا الرُّشْدُ لَا یَکُونُ السَّهْوُ فِی خَمْسٍ فِی الْوَتْرِ وَ الْجُمُعَةِ وَ الرَّکْعَتَیْنِ الْأُولَیَیْنِ مِنْ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ وَ فِی الصُّبْحِ وَ فِی الْمَغْرِبِ وَ لَا یَقْرَأُ الْعَبْدُ الْقُرْآنَ إِذَا کَانَ عَلَی غَیْرِ طَهُورٍ حَتَّی یَتَطَهَّرَ أَعْطُوا کُلَّ سُورَةٍ حَظَّهَا مِنَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ إِذَا کُنْتُمْ فِی الصَّلَاةِ لَا یُصَلِّی الرَّجُلُ فِی قَمِیصٍ مُتَوَشِّحاً بِهِ فَإِنَّهُ مِنْ أَفْعَالِ قَوْمِ لُوطٍ تُجْزِی الصَّلَاةُ لِلرَّجُلِ فِی ثَوْبٍ وَاحِدٍ یَعْقِدُ طَرَفَیْهِ عَلَی عُنُقِهِ وَ فِی الْقَمِیصِ الصَّفِیقِ یَزُرُّهُ عَلَیْهِ لَا یَسْجُدُ الرَّجُلُ عَلَی صُورَةٍ وَ لَا عَلَی بِسَاطٍ فِیهِ صُورَةٌ وَ یَجُوزُ أَنْ تَکُونَ الصُّورَةُ تَحْتَ قَدَمَیْهِ أَوْ یَطْرَحَ عَلَیْهِ مَا یُوَارِیهَا لَا یَعْقِدُ الرَّجُلُ الدَّرَاهِمَ الَّتِی فِیهَا صُورَةٌ فِی ثَوْبِهِ وَ هُوَ یُصَلِّی وَ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ الدَّرَاهِمُ فِی هِمْیَانٍ أَوْ فِی ثَوْبٍ إِذَا خَافَ وَ یَجْعَلُهَا إِلَی ظَهْرِهِ لَا یَسْجُدُ الرَّجُلُ عَلَی کُدْسِ حِنْطَةٍ وَ لَا عَلَی شَعِیرٍ وَ لَا عَلَی لَوْنٍ مِمَّا یُؤْکَلُ وَ لَا یَسْجُدُ عَلَی الْخُبْزِ وَ لَا یَتَوَضَّأُ الرَّجُلُ حَتَّی یُسَمِّیَ یَقُولُ قَبْلَ أَنْ یَمَسَّ الْمَاءَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِینَ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ طَهُورِهِ قَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صلی الله علیه وآله فَعِنْدَهَا یَسْتَحِقُّ الْمَغْفِرَةَ مَنْ أَتَی الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّهَا غُفِرَ لَهُ لَا یُصَلِّی الرَّجُلُ نَافِلَةً فِی وَقْتِ فَرِیضَةٍ إِلَّا مِنْ عُذْرٍ وَ لَکِنْ یَقْضِی بَعْدَ ذَلِکَ إِذَا أَمْکَنَهُ الْقَضَاءُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ یَعْنِی الَّذِینَ یَقْضُونَ مَا فَاتَهُمْ مِنَ اللَّیْلِ بِالنَّهَارِ وَ مَا فَاتَهُمْ مِنَ النَّهَارِ بِاللَّیْلِ لَا تُقْضَی النَّافِلَةُ فِی وَقْتِ فَرِیضَةٍ ابْدَأْ بِالْفَرِیضَةِ ثُمَّ صَلِّ مَا بَدَا لَکَ الصَّلَاةُ فِی الْحَرَمَیْنِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ وَ نَفَقَةُ دِرْهَمٍ فِی الْحَجِّ تَعْدِلُ أَلْفَ دِرْهَمٍ لِیَخْشَعِ الرَّجُلُ فِی صَلَاتِهِ فَإِنَّهُ مَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَشَعَتْ جَوَارِحُهُ فَلَا یَعْبَثْ بِشَیْ ءٍ الْقُنُوتُ فِی صَلَاةِ الْجُمُعَةِ قَبْلَ الرُّکُوعِ الثَّانِیَةِ وَ یَقْرَأُ فِی الْأُولَی الْحَمْدَ وَ الْجُمُعَةَ وَ فِی الثَّانِیَةِ الْحَمْدَ وَ الْمُنَافِقِینَ اجْلِسُوا فِی الرَّکْعَتَیْنِ حَتَّی تَسْکُنَ جَوَارِحُکُمْ ثُمَّ قُومُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِنَا إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ فَلْیَرْفَعْ یَدَهُ حِذَاءَ صَدْرِهِ وَ إِذَا کَانَ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ فَلْیَتَحَرَّ بِصَدْرِهِ وَ لْیُقِمْ صُلْبَهُ وَ لَا یَنْحَنِی إِذَا فَرَغَ أَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلَاةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ لْیَنْصَبْ فِی الدُّعَاءِ . فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَبَإٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَیْسَ اللَّهُ فِی کُلِّ مَکَانٍ قَالَ بَلَی قَالَ فَلِمَ یَرْفَعُ الْعَبْدُ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَمِنْ أَیْنَ یُطْلَبُ الرِّزْقُ إِلَّا مِنْ مَوْضِعِهِ وَ مَوْضِعُ الرِّزْقِ وَ مَا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّمَاءُ لَا یَنْفَتِلُ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ حَتَّی یَسْأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَسْتَجِیرَ بِهِ مِنَ النَّارِ وَ یَسْأَلَهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ إِلَی الصَّلَاةِ فَلْیُصَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ لَا یَقْطَعُ الصَّلَاةَ التَّبَسُّمُ وَ تَقْطَعُهَا الْقَهْقَهَةُ إِذَا خَالَطَ النَّوْمُ الْقَلْبَ وَجَبَ الْوُضُوءُ إِذَا غَلَبَتْکَ عَیْنُکَ وَ أَنْتَ فِی الصَّلَاةِ فَاقْطَعِ الصَّلَاةَ وَ نَمْ فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی تَدْعُو لَکَ أَوْ عَلَی نَفْسِکَ لَعَلَّکَ أَنْ تَدْعُوَ عَلَی نَفْسِکَ مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَنَا بِلِسَانِهِ وَ قَاتَلَ مَعَنَا أَعْدَاءَنَا بِیَدِهِ فَهُوَ مَعَنَا فِی الْجَنَّةِ فِی دَرَجَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَنَا بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُقَاتِلْ مَعَنَا أَعْدَاءَنَا فَهُوَ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِکَ بِدَرَجَتَیْنِ وَ مَنْ أَحَبَّنَا بِقَلْبِهِ وَ لَمْ یُعِنَّا بِلِسَانِهِ وَ لَا بِیَدِهِ فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَ عَلَیْنَا بِلِسَانِهِ وَ یَدِهِ فَهُوَ مَعَ عَدُوِّنَا فِی النَّارِ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ وَ أَعَانَ عَلَیْنَا بِلِسَانِهِ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا بِقَلْبِهِ وَ لَمْ یُعِنْ عَلَیْنَا بِلِسَانِهِ وَ لَا بِیَدِهِ فَهُوَ فِی النَّارِ . إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَیَنْظُرُونَ إِلَی مَنَازِلِ شِیعَتِنَا کَمَا یَنْظُرُ الْإِنْسَانُ إِلَی الْکَوَاکِبِ فِی السَّمَاءِ إِذَا قَرَأْتُمْ مِنَ الْمُسَبِّحَاتِ الْأَخِیرَةِ فَقُولُوا سُبْحَانَ اللَّهِ الْأَعْلَی وَ إِذَا قَرَأْتُمْ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِ فَصَلُّوا عَلَیْهِ فِی الصَّلَاةِ کُنْتُمْ أَوْ فِی غَیْرِهَا لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیْ ءٌ أَقَلَّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا قَرَأْتُمْ وَ التِّینِ فَقُولُوا فِی آخِرِهَا وَ نَحْنُ عَلَی ذَلِکَ مِنَ الشَّاهِدِینَ إِذَا قَرَأْتُمْ قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ فَقُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ حَتَّی تَبْلُغُوا إِلَی قَوْلِهِ مُسْلِمُونَ إِذَا قَالَ الْعَبْدُ فِی التَّشَهُّدِ فِی الْأَخِیرَتَیْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ ثُمَّ أَحْدَثَ حَدَثاً فَقَدْ تَمَّتْ صَلَاتُهُ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْیِ إِلَی بَیْتِهِ اطْلُبُوا الْخَیْرَ فِی أَخْفَافِ الْإِبِلِ وَ أَعْنَاقِهَا صَادِرَةً وَ وَارِدَةً إِنَّمَا سُمِّیَ السِّقَایَةُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَمَرَ بِزَبِیبٍ أُتِیَ بِهِ مِنَ الطَّائِفِ أَنْ یُنْبَذَ وَ یُطْرَحَ فِی حَوْضِ زَمْزَمَ لِأَنَّ مَاءَهَا مُرٌّ فَأَرَادَ أَنْ یَکْسِرَ مَرَارَتَهُ فَلَا تَشْرَبُوا إِذَا عَتُقَ إِذَا تَعَرَّی الرَّجُلُ نَظَرَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ فَطَمِعَ فِیهِ فَاسْتَتِرُوا لَیْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَکْشِفَ ثِیَابَهُ عَنْ فَخِذِهِ وَ یَجْلِسَ بَیْنَ قَوْمٍ . مَنْ أَکَلَ شَیْئاً مِنَ الْمُؤْذِیَاتِ بِرِیحِهَا فَلَا یَقْرَبَنَّ الْمَسْجِدَ لِیَرْفَعِ الرَّجُلُ السَّاجِدُ مُؤَخَّرَهُ فِی الْفَرِیضَةِ إِذَا سَجَدَ إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمُ الْغُسْلَ فَلْیَبْدَأْ بِذِرَاعَیْهِ فَلْیَغْسِلْهُمَا إِذَا صَلَّیْتَ فَأَسْمِعْ نَفْسَکَ الْقِرَاءَةَ وَ التَّکْبِیرَ وَ التَّسْبِیحَ إِذَا انْفَتَلْتَ مِنَ الصَّلَاةِ فَانْفَتِلْ عَنْ یَمِینِکَ تَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْیَا فَإِنَّ خَیْرَ مَا تَزَوَّدُ مِنْهَا التَّقْوَی فُقِدَتْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ أُمَّتَانِ وَاحِدَةٌ فِی الْبَحْرِ وَ أُخْرَی فِی الْبَرِّ فَلَا تَأْکُلُوا إِلَّا مَا عَرَفْتُمْ مَنْ کَتَمَ وَجَعاً أَصَابَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنَ النَّاسِ وَ شَکَا إِلَی اللَّهِ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعَافِیَهُ مِنْهُ أَبْعَدُ مَا کَانَ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ إِذَا کَانَ هَمُّهُ بَطْنَهُ وَ فَرْجَهُ لَا یَخْرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ فِیهِ عَلَی دِینِهِ وَ صَلَاتِهِ أُعْطِیَ السَّمْعَ أَرْبَعَةٌ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ الْحُورُ الْعِینُ فَإِذَا فَرَغَ الْعَبْدُ مِنْ صَلَاتِهِ فَلْیُصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله وَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَسْتَجِیرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ یَسْأَلُهُ أَنْ یُزَوِّجَهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّی عَلَی مُحَمَّد .( خصال، ص626.)

ص:94

لکن این مردم کسانی را که خداوند کنار زده بود جلو انداختند و کسانی را که او جلو انداخته بود، کنار زدند، و هنگامی که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)به خاک سپرده شد با خواسته نفسانی و رأی [فاسد و دنیاطلبی] خود، دیگران را به جای آن حضرت انتخاب نمودند!! هلاکت باد بر آنان، آیا سخن خدا را نشنیدند که فرمود:

«وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَة» (1) آری شنیدند و لکن همان گونه که خداوند می فرماید: «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور» (2) دل های آنان از پذیرفتن حق کور شده بود ... (3)

ابوذرغفّاری نیز پرده کعبه را گرفت و همین سخنان را به مردم فرمود.

ابن عباس نیز با آن که با ابوبکر بیعت نموده بود همین سخن را گفت:...» (4)

امّ سلمه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز به شدّادبن اوس همین سخن را فرمود. (5)

امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در سرزنش و ملامت از غاصبین خلافت همین سخن را فرمود. (6)

3- انکار فضائل و مقام و منزلت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اولاد پاک آن حضرت نیز از اسباب جدا شدن از خاندان محمّد وآل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) می باشد.

مرحوم علامه مجلسی گوید: مرحوم پدرم [محمدتقی مجلسی] حدیث مفصّلی را در یک کتاب قدیمی که برخی از محدثین از اصحاب ما دربارة فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) جمع آوری کرده بودند، یافته بود، و من نیز آن را در کتاب عتیقی یافتم که مشتمل بر اخبار و احادیث فراوانی [در فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام)] بود و آن حدیث این است که:


1- قصص/68.
2- حج/46.
3- لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله کَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام تَأْتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ وَتَأْتِی قَبْرَ حَمْزَةَ وَ تَبْکِی هُنَاکَ فَلَمَّا کَانَ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ أَتَیْتُ قَبْرَ حَمْزَةَ فَوَجَدْتُهَا علیهاالسلام تَبْکِی هُنَاکَ فَأَمْهَلْتُهَا حَتَّی سَکَنَتْ فَأَتَیْتُهَا وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهَا وَ قُلْتُ یَا سَیِّدَةَ النِّسْوَانِ قَدْ وَ اللَّهِ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی مِنْ بُکَائِکِ فَقَالَتْ یَا بَا عُمَرَ وَ لَحَقٌّ لِیَ الْبُکَاءُ فَلَقَدْ أُصِبْتُ بِخَیْرِ الْآبَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَا شَوْقَاهْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ ع تَقُولُ- إِذَا مَاتَ یَوْماً مَیِّتٌ قَلَّ ذِکْرُهُ- وَ ذِکْرُ أَبِی مُذْ مَاتَ وَ اللَّهِ أَکْثَرُ- قُلْتُ یَا سَیِّدَتِی إِنِّی سَائِلُکِ عَنْ مَسْأَلَةٍ تَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِی قَالَتْ سَلْ قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَی عَلِیٍّ بِالْإِمَامَةِ قَالَتْ وَا عَجَبَا أَ نَسِیتُمْ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ قُلْتُ قَدْ کَانَ ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَخْبِرِینِی بِمَا أُشِیرَ إِلَیْکِ قَالَتْ أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یَقُولُ- عَلِیٌّ خَیْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیِّینَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیَکُونُ الِاخْتِلَافُ فِیکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قُلْتُ یَا سَیِّدَتِی فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ؟ قَالَتْ یَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِیٍّ ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ اثْنَانِ وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَ لَکِنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ حَتَّی إِذَا أَلْحَدُوا الْمَبْعُوثَ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ أَ وَ لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ یَقُولُ- وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ بَلْ سَمِعُوا وَ لَکِنَّهُمْ کَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ- فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ هَیْهَاتَ بَسَطُوا فِی الدُّنْیَا آمَالَهُمْ وَ نَسُوا آجَالَهُمْ- فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنَ الْحَوْرِ بَعْدَ الْکَوْرِ .(بحارالانوار، ج36/354، از کفایه.)
4- عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ أَنَّهُ قَالَ: الْتَقَیْتُ أَنَا وَ زُفَرُ بْنُ أُوَیْسٍ النَّظَرِیُّ فَقُلْنَا نَمْضِی إِلَی ابْنِ عَبَّاسٍ فَمَضَیْنَا یُحَدِّثُنَا فَکَانَ مِمَّا تَحَدَّثَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ الَّذِی أَحْصَی رَمْلَ عَالِجٍ عَدَداً جَعَلَ فِی الْمَالِ نِصْفاً وَ نِصْفاً وَ ثُلُثاً ذَهَبَ النِّصْفَانِ بِالْمَالِ فَأَیْنَ الثُّلُثُ إِنَّمَا جَعَلَ نِصْفاً وَ نِصْفاً وَ أَثْلَاثاً وَ أَرْبَاعاً وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ قَدَّمُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ أَخِّرَهُ مَا عَالَتِ الْفَرِیضَةُ قَطُّ قُلْتُ مَنِ الَّذِی قَدَّمَهُ اللَّهُ وَ مَنِ الَّذِی أَخَّرَهُ اللَّهُ قَالَ الَّذِی أَهْبَطَ اللَّهُ مِنْ فَرْضٍ إِلَی فَرْضٍ فَهُوَ الَّذِی قَدَّمَهُ وَ مَنْ أَهْبَطَهُ مِنْ فَرْضٍ إِلَی مَا بَقِیَ فَهُوَ الَّذِی أَخَّرَهُ اللَّهُ فَقُلْتُ مَنْ أَوَّلُ مَنْ أَعَالَ الْفَرَائِضَ قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ. «کتاب الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ؛ ج 2 ؛ ص469 »
5- -عَنْ شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ الْجَمَلِ قُلْتُ لَا أَکُونُ مَعَ عَلِیٍّ وَ لَا أَکُونُ عَلَیْهِ وَ تَوَقَّفْتُ عَلَی الْقِتَالِ إِلَی انْتِصَافِ النَّهَارِ فَلَمَّا کَانَ قُرْبَ اللَّیْلِ أَلْقَی اللَّهُ فِی قَلْبِی أَنْ أُقَاتِلَ مَعَ عَلِیٍّ فَقَاتَلْتُ مَعَهُ حَتَّی کَانَ مِنْ أَمْرِهِ مَا کَانَ ثُمَّ إِنِّی أَتَیْتُ الْمَدِینَةَ فَدَخَلْتُ عَلَی أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ مِنْ أَیْنَ أَقْبَلْتَ قُلْتُ مِنَ الْبَصْرَةِ قَالَتْ مَعَ أَیِّ الْفَرِیقَیْنِ کُنْتَ قُلْتُ یَا أُمَّ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی تَوَقَّفْتُ عِنْدَ الْقِتَالِ إِلَی انْتِصَافِ النَّهَارِ فَأَلْقَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَلْبِی أَنْ أُقَاتِلَ مَعَ عَلِیٍّ قَالَتْ نِعْمَ مَا عَمِلْتَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُولُ مَنْ حَارَبَ عَلِیّاً فَقَدْ حَارَبَنِی وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبَ اللَّهَ قُلْتُ : أَ فَتَرَیْنَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَ عَلِیٍّ قَالَتْ إِی وَ اللَّهِ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفَتْ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ نَبِیَّهُمْ إِذَا قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّهُمْ صَانُوا حَلَائِلَهُمْ فِی بُیُوتِهِمْ وَ أَبْرَزُوا حَلِیلَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَی الْقِتَالِ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ إِنَّ لِأُمَّتِی فُرْقَةً وَ خُلْعَةً فَجَامِعُوهَا إِذَا اجْتَمَعَتْ فَإِذَا افْتَرَقَتْ فَکُونُوا مِنَ النَّمَطِ الْأَوْسَطِ ثُمَّ ارْقُبُوا أَهْلَ بَیْتِی فَإِنْ حَارَبُوا فَحَارِبُوا وَ إِنْ سَالَمُوا فَسَالِمُوا وَ إِنْ زَالُوا فَزُولُوا مَعَهُمْ حَیْثُ زَالُوا فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُمْ حَیْثُ کَانُوا قُلْتُ فَمَنْ أَهْلُ بَیْتِهِ الَّذِینَ أَمَرَنَا بِالتَّمَسُّکِ بِهِمْ قَالَتْ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُ کَمَا قَالَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلِیٌّ وَ سِبْطَایَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ هُمُ الْمُطَهَّرُونَ وَ الْأَئِمَّةُ الْمَعْصُومُونَ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ هَلَکَ النَّاسُ إِذاً قَالَتْ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُون 0 «بحارالانوار، ج36/346»
6- بحار الانوار ، ج36 /346.

ص:95

محمدبن صدقه گوید: ابوذرغفاری به سلمان(رضی الله عنمها) گفت:یا اباعبدالله معرفت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در عالم نورانیّت چگونه است؟ سلمان گفت : ای اباذر بیا تا نزد او برویم تا از او سؤال کنیم، ابوذر گوید: پس ما منتظر آن حضرت ماندیم تا او نزد ما آمد و فرمود: برای چه آمده-اید؟ راوی حدیث محمدبن صدقه گوید: سلمان و ابوذر گفتند: «ما آمده ایم که از معرفت شما در عالم نورانیّت سؤال کنیم» امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود :

مرحبا به شما دو دوست متعهّد به دین که در امر دین خود کوتاهی نمی کنید. سپس فرمود: به جان خودم سوگند، بر هر زن و مرد مؤمنی واجب است که چنین سؤالی را بکند، تا این که فرمود: ایمان احدی کامل نمی شود تا به کنه معرفت و نورانیّت من برسد، و هر گاه به چنین معرفتی برسد خداوند قلب او را بر ایمان ثابت می گرداند، و شرح صدر پیدا می کند، و اهل عرفان و بصیرت می گردد و کسی که از این معرفت آگاهی پیدا نکند، در شک و تردید خواهد ماند. تا این که فرمود:

معرفت به نورانیت من اگر برای کسی حاصل شود «معرفة الله» برای او حاصل شده است، و معرفة الله همان معرفت به من خواهد بود، و آن دین خالصی است که خداوند متعال می فرماید:

«وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ» (1)و این آیه می فرماید: مردم مأمور نشدند مگر به پذیرش نبوّت حضرت-محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) که آن دین حنیف محمّدیه سمحه و سهله است، و مقصود از «یُقِیمُوا الصَّلاةَ» اقامه ولایت من است و هر کس ولایت مرا بر پا کند، نماز را بر پا کرده است، و اقامة ولایت من کار بسیار سختی است که جز ملک مقرّب و یا پیامبر مرسل و یا عبد ممتحن - که خداوند قلب او را بر ایمان آزموده باشد - تحمّل آن را ندارد، از این رو اگر کسی پیامبر مرسل و یا مؤمن ممتحن نباشد تحمل آن را نخواهند داشت.

اباذر گوید: گفتم: یا امیرالمومنین مؤمن کیست و نهایت ایمان و حدّ آن چیست تا من آن را بشناسم؟ فرمود: مؤمن ممتحن کسی است که هر چه از ما به گوش او برسد استعداد پذیرفتن آن را دارد و هیچ شکّ و تردیدی در آن پیدا نمی کند. سپس فرمود:.

ای اباذر من بنده خدا و خلیفه او بر بندگانش هستم، شما ما را خدا ندانید و هر چه می خواهید در فضیلت ما بگویید، چرا که شما به نهایت و کنه فضائل ما نمی رسید، و خداوند عزّوجلّ


1- بینه/5.

ص:96

بزرگتر و بالاتر از آنچه به قلب شما خطور می کند را به ما عطا نموده است، و اگر این گونه ما را بشناسید مؤمن خواهید بود.

سلمان گوید: گفتم: ای برادر رسول خدا، آیا کسی که نماز را اقامه کند ولایت شما را اقامه نموده است؟ فرمود: آری ای سلمان چنین است و دلیل آن سخن خداوند می باشد که می فرماید: «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعِینَ» (1) و مقصود از صبر، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) است، و مقصود از «الصلاة» اقامه ولایت من است، و به همین خاطر فرمود:

«وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ» و نفرمود: «و إنّهما لکبیرتان» چرا که ولایت ما کبیر و سنگین است و جز خاشعون که همان شیعیان با بصیرت ما می باشند، کسی طاقت تحمّل آن را ندارد، به خاطر این که صاحبان اقاویل باطله مانند جبریّه و قدریّه و خوارج و غیر آنان از دشمنان ما، به نبوت حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) اقرار دارند و اختلافاتی بین آنان نیست، و در ولایت من اختلاف دارند و منکر آن هستند جز کمی از آنان که خداوند آنها را در قرآن توصیف نموده و می فرماید:

«وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعِینَ» (2) و دربارة نبوّت حضرت محمّد و ولایت من می فرماید: «وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ» (3) و « قَصْرٍ مَشِیدٍ» حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) است و « بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ» ولایت من است که مردم آن را معطّل نمودند و انکار کردند، در حالی که هر کس اقرار به ولایت من نکند، اقرار به نبوّت حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای او سودی ندارد، و شما بدانید که نبوّت و ولایت پیوسته به همدیگرند، چرا که پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) پیامبر مرسل و پیشوای همة خلایق است، و علی بعد از او امام خلق و وصیّ حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، چنان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به من فرمود: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلّا أنّه لا نبیّ بعدی».

سپس فرمود: و اوّل ما محمّد است و اوسط ما محمّد است و آخر ما نیز محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) است، و هر کس به من معرفت کامل داشته باشد، دارای دین قیّم است چنان که خداوند می-فرماید: «وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَة» (4) و من با کمک خدا و توفیق او این مسأله را برای شما روشن خواهم نمود.


1- بقره/45.
2- بقره/45.
3- حج/45.
4- بینه/5.

ص:97

سپس فرمود: ای سلمان و ای ابوذر. سلمان و ابوذر گفتند: «لبیک یا امیرالمؤمنین(صلوات الله علیک) امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: من و محمّد نور واحدی از نور خدای عزّوجلّ بودیم، و خداوند به آن نور امر کرد تا دو نصف شود، و به نصف آن فرمود: «محمّد باش و به نصف دیگر فرمود: علی باش» از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «علی منّی و أنا من علی و لایؤدّی عنّی إلّا علی» یعنی علی از من است و من از علی هستم و پیام من را جز علی نباید ابلاغ کند.

به همین علّت پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ابتداءً آیات اوّل سوره برائت را به ابوبکر داد که برای اهل مکّه بخواند، و لکن جبرئیل(علیه السلام) آمد و گفت: ای محمّد! ورسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: لبّیک. جبرئیل گفت:

«خداوند به تو امر می نماید که این آیات را جز تو و یا کسی که از تو باشد نباید به اهل مکّه ابلاغ نماید» از این رو رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مرا فرستاد تا به ابوبکر بگویم باز گردد، و ابوبکر ترسید و گفت: یا رسول الله آیا آیه ای از قرآن در مذمّت از من نازل شده؟ فرمود: چیزی دربارة تو نازل نشده جر این که این آیات را یا من باید به اهل مکّه ابلاغ کنم و یا علی. سپس فرمود:

ای سلمان و ای ابوذر- سلمان و ابوذر گفتند: «لبّیک یا أخا رسول الله» امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: کسی که صلاحیّت و قابلیّت بردن یک نامه را از طرف رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ندارد چگونه صلاحیّت امامت امّت را دارد؟! ای سلمان و ای ابوذر، من و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نور واحد بودیم و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) محمّد مصطفی گردید، و من وصیّ او [علی] مرتضی گردیدم و محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) ناطق گردید، و من صامت گردیدم، و در هر عصری باید ناطق و صامتی باشد، ای سلمان، محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) منذر بود و من هادی هستم، چنان که خداوند می فرماید: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» (1)... .

تا این که فرمود: من خاتم اوصیاء و صراط مستقیم، و «النبأ العظیم الذی هم فیه مختلون» هستم و احدی از مسلمانان اختلاف ندارند، جز در ولایت من، و محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) صاحب دعوت شد و من صاحب سیف و شمشیر گردیدم ... .

سپس فرمود: «ای سلمان و ای ابوذر» گفتند:«لبّیک یا امیرالمؤمنین» آن گاه فرمود: من بودم که به امر پروردگار خود نوح را داخل کشتی قرار دادم، و یونس را از شکم ماهی خارج کردم، و موسی را از دریا


1- رعد/7.

ص:98

عبور دادم، و ابراهیم را از آتش نجات دادم، و نهرهای آنان را جاری کردم، و چشمه ها را جوشش دادم و اشجارشان را غرس نمودم ...

تا این که فرمود: من در هر روز سخنان جبّاران و منافقان را با لغاتی که دارند می شنوم، و من معلم سلیمان بن داوود و ذوالقرنین و قدرت خدای عزّوجلّ هستم، ای سلمان و ای اباذر من محمّد هستم و محمّد من است و من از محمّد هستم و محمّد از من است، چنان که خداوند می فرماید: «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیان» (1) ای سلمان و ای اباذر گفتند: «لبّیک یا امیرالمؤمنین» فرمود: میّت ما خانواده نمرده و غائب ما غائب نشده و کشته های ما هرگز کشته نشده اند ...

سپس فرمود: من امیر هر مرد و زن مؤمن، از گذشته ها و آیندگان هستم و خداوند مرا به روح عظمت تأیید نموده، و من بنده ای از بندگان خدا هستم، ما را خدا نخوانید و هر چه می خواهید از فضائل برای ما بگویید، و شما هرگز به حقیقت فضائل ما نمی رسید، بلکه به عشری از اعشارآن نیز نمی رسید، چرا که ما آیات الله و دلائل او هستیم، و حجج الله و خلفای او می باشیم و ما امنای ائمه او هستیم و ما وجه الله، و عین الله، و لسان الله هستیم، و به واسطه ما خداوند عذاب می کند و ثواب می-دهد ...

تا این که فرمود: هر کس به آنچه گفتم ایمان بیاورد، و تصدیق کند و به آنچه بیان کردم و تفسیر و شرح و توضیح دادم ایمان داشته باشد او مؤمن ممتحن است و خداوند قلب او را بر ایمان آزموده، و او را برای پذیرفتن اسلام شرح صدر داده و او عارف و صاحب بصیرت کامل خواهد بود، و کسی که در گفته های من شک و تردید و تحیّر و انکار ی داشته باشد او مقصّر و اهل عداوت و دشمنی با ما می باشد.

سپس فرمود: «ای سلمان و ای اباذر» گفتند: «لبّیک یا امیرالمؤمنین(صلوات الله علیک)» فرمود: من [همانند عیسی] با اذن خداوند مرده را زنده می کنم و می میرانم، و من به شما خبر می دهم که چه خورده اید و چه چیزهایی را در خانه های خود ذخیره کرده اید، و من عالم به اسرار شما هستم سپس فرمود:

و امام بعد از من- از فرزندانم- نیز همین چیزها را می دانند و آنان اگر بخواهند، بر آنچه من انجام می دهم توانائی دارند، چرا که همة ما [نور] واحد هستیم و اوّل ما و آخر ما و اوسط ما محمّد است، و کل ما محمّد هستیم، پس نباید شما فرقی بین ما قرار بدهید، و ما اگر بخواهیم، خداوند نیز می خواهد، و اگر کراهت داشته باشیم خداوند نیز کراهت دارد، و همه ویل و بدبختی برای کسی است که فضل ما و آنچه خدا به ما داده است را انکار


1- الرحمن/20-19.

ص:99

نماید، چرا که هر کس فضائلی که خدا به ما عطا نموده است را انکار کند، قدرت خدا و مشیّت او را دربارة ما انکار کرده است.

سپس فرمود: «ای سلمان و ای اباذر» و آنان گفتند: «لبّیک یا امیرالمؤمنین(صلوات الله علیک)» فرمود: «خداوند بالاتر و بیشتر و بزرگتر از این ها را به ما عطا نموده است» سلمان گوید: ما گفتیم: یا امیرالمؤمنین بالاتر و بیشتر چیست؟ فرمود:

خداوند به ما اسم اعظم خود را تعلیم نموده است که اگر بخواهیم می توانیم در آسمان ها و زمین و بهشت و دوزخ سیر کنیم، و به آسمان ها صعود کنیم و به زمین هبوط نماییم و به شرق و غرب برویم و خود را به عرش برسانیم و بر روی عرش بنشینیم و در محضر قرب الهی قرار بگیریم و همه چیز ، حتی آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و حیوانات و دریاها و بهشت و دوزخ از ما اطاعت می کنند، و خداوند همه این ها را به برکت اسم اعظم خود به ما عطا نموده است، و با همة این فضائل ما [همانند دیگران] می خوریم و می آشامیم و در بازارها حرکت می کنیم و این کارها را به امر پروردگار خود انجام می دهیم، و ما بندگان مکرمون خداوند هستیم[و همانند ملائکه] تخلّف از قول خدای خود نمی کنیم و به دستور او عمل می نماییم و خداوند ما را معصوم و پاک قرار داده. و ما را بر زیادی از بندگان خود فضیلت داده است، از این رو می گوییم:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» (1) و کلمه عذاب بر کافران حق است، و مقصود من از کافران کسانی هستند که منکر فضائل و احسان خدا بر ما می-باشند.

سپس فرمود: ای سلمان و ای اباذر، آنچه گفتم معنای معرفت به نورانیّت من است، پس تو ای سلمان[و ای اباذر] به این نورانیّت تمسّک پیدا کنید تا به رشد و تعالی خود برسید، چرا که احدی از شیعیان ما به بصیرت و بینش [کامل] نمی رسد تا مرا به نورانیّت بشناسد و اگر مرا به این نورانیّت شناخت به بصیرت کامل رسیده و در دریایی از علم فرو رفته و به درجه عالی از فضیلت رسیده است، و بر سرّی از اسرار خداوند اطلاع پیدا کرده و به خزائن رحمت او دست یافته است. (2)

مؤلف گوید: مرحوم علامه مجلسی(رضوان الله علیه) پس از نقل روایت فوق جملاتی از آن را شرح نموده که برای اهل نظر بسیار مفید خواهد بود، و نویسنده تاکنون چنین روایتی را نیافته بودم.


1- اعراف/43.
2- ... رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَدَقَةَ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ سَلْمَانَ الْفَارِسِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِالنُّورَانِیَّةِ قَالَ یَا جُنْدَبُ فَامْضِ بِنَا حَتَّی نَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ قَالَ فَأَتَیْنَاهُ فَلَمْ نَجِدْهُ قَالَ فَانْتَظَرْنَاهُ حَتَّی جَاءَ قَالَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مَا جَاءَ بِکُمَا قَالا جِئْنَاکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَسْأَلُکَ عَنْ مَعْرِفَتِکَ بِالنُّورَانِیَّةِ قَالَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مَرْحَباً بِکُمَا مِنْ وَلِیَّیْنِ مُتَعَاهِدَیْنِ لِدِینِهِ لَسْتُمَا بِمُقَصِّرَیْنِ لَعَمْرِی إِنَّ ذَلِکَ الواجب [وَاجِبٌ] عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ثُمَّ قَالَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ قَالا لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ علیه السلام إِنَّهُ لَا یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّی یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَذِهِ الْمَعْرِفَةِ فَقَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ فَهُوَ شَاکٌّ وَ مُرْتَابٌ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ قَالا : لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ علیه السلام مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ وَ هُوَ الدِّینُ الْخَالِصُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ یَقُولُ مَا أُمِرُوا إِلَّا بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ هُوَ الدِّینُ الْحَنِیفِیَّةُ الْمُحَمَّدِیَّةُ السَّمْحَةُ وَ قَوْلُهُ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ فَمَنْ أَقَامَ وَلَایَتِی فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ إِقَامَةُ وَلَایَتِی صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَالْمَلَکُ إِذَا لَمْ یَکُنْ مُقَرَّباً لَمْ یَحْتَمِلْهُ وَ النَّبِیُّ إِذَا لَمْ یَکُنْ مُرْسَلًا لَمْ یَحْتَمِلْهُ وَ الْمُؤْمِنُ إِذَا لَمْ یَکُنْ مُمْتَحَناً لَمْ یَحْتَمِلْهُ قُلْتُ : یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَنِ الْمُؤْمِنُ وَ مَا نِهَایَتُهُ وَ مَا حَدُّهُ حَتَّی أَعْرِفَهُ قَالَ علیه السلام یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ الْمُؤْمِنُ الْمُمْتَحَنُ هُوَ الَّذِی لَا یُرَدُّ مِنْ أَمْرِنَا إِلَیْهِ شَیْ ءٌ إِلَّا شُرِحَ صَدْرُهُ لِقَبُولِهِ وَ لَمْ یَشُکَّ وَ لَمْ یَرْتَبْ اعْلَمْ یَا أَبَا ذَرٍّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتُهُ عَلَی عِبَادِهِ لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُمْ فَإِنَّکُمْ لَا تَبْلُغُونَ کُنْهَ مَا فِینَا وَ لَا نِهَایَتَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَعْطَانَا أَکْبَرَ وَ أَعْظَمَ مِمَّا یَصِفُهُ وَ أَصِفُکُمْ أَوْ یَخْطُرُ عَلَی قَلْبِ أَحَدِکُمْ فَإِذَا عَرَفْتُمُونَا هَکَذَا فَأَنْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ سَلْمَانُ قُلْتُ: یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ أَقَامَ وَلَایَتَکَ قَالَ نَعَمْ یَا سَلْمَانُ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی فِی الْکِتَابِ الْعَزِیزِ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ فَالصَّبْرُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الصَّلَاةُ إِقَامَةُ وَلَایَتِی فَمِنْهَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ وَ لَمْ یَقُلْ وَ إِنَّهُمَا لَکَبِیرَةٌ لِأَنَّ الْوَلَایَةَ کَبِیرَةٌ حَمْلُهَا إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعُونَ هُمُ الشِّیعَةُ الْمُسْتَبْصِرُونَ وَ ذَلِکَ لِأَنَ أَهْلَ الْأَقَاوِیلِ مِنَ الْمُرْجِئَةِ وَ الْقَدَرِیَّةِ وَ الْخَوَارِجِ وَ غَیْرِهِمْ مِنَ النَّاصِبِیَّةِ یُقِرُّونَ لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله لَیْسَ بَیْنَهُمْ خِلَافٌ وَ هُمْ مُخْتَلِفُونَ فِی وَلَایَتِی مُنْکِرُونَ لِذَلِکَ جَاحِدُونَ بِهَا إِلَّا الْقَلِیلُ وَ هُمُ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ فَقَالَ : «إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ »وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ فِی نُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ فِی وَلَایَتِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ فَالْقَصْرُ مُحَمَّدٌ وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ وَلَایَتِی عَطَّلُوهَا وَ جَحَدُوهَا وَ مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِوَلَایَتِی لَمْ یَنْفَعْهُ الْإِقْرَارُ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله إِلَّا أَنَّهُمَا مَقْرُونَانِ وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه وآله نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ هُوَ إِمَامُ الْخَلْقِ وَ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِهِ إِمَامُ الْخَلْقِ وَ وَصِیُّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله کَمَا قَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ فَمَنِ اسْتَکْمَلَ مَعْرِفَتِی فَهُوَ عَلَی الدِّینِ الْقَیِّمِ کَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ ذلِکَ دِینُ الْقَیِّمَةِ وَ سَأُبَیِّنُ ذَلِکَ بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِیقِهِ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ قَالا لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ مُحَمَّدٌ نُوراً وَاحِداً مِنْ نُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ذَلِکَ النُّورَ أَنْ یُشَقَّ فَقَالَ لِلنِّصْفِ کُنْ مُحَمَّداً وَ قَالَ لِلنِّصْفِ کُنْ عَلِیّاً فَمِنْهَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ وَ لَا یُؤَدِّی عَنِّی إِلَّا عَلِیٌّ وَ قَدْ وَجَّهَ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَةَ إِلَی مَکَّةَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّیْکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تُؤَدِّیَهَا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ عَنْکَ فَوَجَّهَنِی فِی اسْتِرْدَادِ أَبِی بَکْرٍ فَرَدَدْتُهُ فَوَجَدَ فِی نَفْسِهِ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ نَزَلَ فِیَّ الْقُرْآنُ قَالَ لَا وَ لَکِنْ لَا یُؤَدِّی إِلَّا أَنَا أَوْ عَلِیٌّ یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ قَالا لَبَّیْکَ یَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ قَالَ علیه السلام مَنْ لَا یَصْلُحُ لِحَمْل . ( بحارالانوار، ج26/1ح1. )

ص:100

4- عدم کفر به طاغوت ها و عدم برائت و بیزاری از آنان نیز از مهم ترین اسباب جدائی از خاندان نبوّت و اهل بیت پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، چرا که خداوند می فرماید:

«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لا انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (1) یعنی کسی که به حکومت طاغوت [یعنی حکومت ستمکاران و غاصبین خلافت و ظالمین به محمّد و آل محمّد(علیهم السلام)] کافر شود و به خدا ایمان بیاورد به عروة الوثقی و دستگیرة محکم الهی تمسّک نموده که هرگز گسیخته و جدا نخواهد شد، و خداوند شنوا و دانا [ی به احوال مردم] می باشد.

سپس فرمود: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُون» (2)

یعنی، تنها خدا [و رسول خدا و جانشینان او] ولیّ و حاکم و مولای مؤمنین هستند که آنان را از تاریکی ها [ی گناهان] خارج و به نور [توبه] وارد می نمایند، و کسانی که کافر شدند ، اولیای آنان طاغوت می باشد، و طاغوت[ها] آنان را از نور ایمان خارج می کنند و به تاریکی های کفر داخل می-نمایند (از این رو] آنان برای همیشه در آتش [معذّب] خواهند بود.

مؤلف گوید: از آیه اول استفاده می شود که ایمان به خداوند مسبوق به کفر به طاغوت است و همان گونه که توحید در «لا إله الّا الله» مسبوق به نفی هر معبود دیگری است، و امکان ندارد کسی موحّد باشد و بت پرست و آتش پرست و خورشید پرست و امثال این ها باشد، ایمان نیز بدون کفر به طاغوت، ایمان نیست و کسی که حاکمیّت طاغوتی را پذیرفته باشد، مؤمن به خدا نخواهد بود، چنان که خداوند در آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ» (3) می فرماید:

ای رسول من! آیا نمی بینی [و تعجّب نمی کنی] از کار این گروهی که گمان می کنند به تو و قرآن تو و آنچه بر پیامبران قبل از تو نازل شده - مانند تورات و انجیل - ایمان آورده اند و با این وضعیّت می-خواهند حاکمیّت طاغوت [ها] را بپذیرند، در حالی که ما به آنان امر کردیم که باید به طاغوت[ها] کافر باشند [و هرگز حاکمیّت آنان را نپذیرند و از آنان اطاعت نکنند؟!


1- بقره/256.
2- بقره/257.
3- نساء/60.

ص:101

از این آیات روشن می شود که خداوند با مبالغه و تأکید فراوانی می فرماید: بین ایمان به خدا و به پیامبران و کتب آسمانی، و پذیرفتن حاکمیّت طاغوت ها [یعنی حکومت های ستمگر و ظالمانه] منافات سختی وجود دارد، و جمع بین این دو چیز امکان پذیر نیست، و طاغوت ها همان حکّام ستمگر زمان-های پیامبران اند.

از این رو صاحب تفسیر مجمع البیان از امام باقر و امام صادق(علیهمالسلام) نقل نموده که می-فرمایند: مراجعه به هر حاکمی که از ناحیه خداوند نیست و به غیر حق حکم می کند، مراجعه به طاغوت است.

ما توضیح این موضوع را در کتاب «دفاع از مقام ولایت» ذیل آیات فوق و روایت ابن حنظله و غیر آن بیان نمودیم خوانندة محترم می تواند به آن کتاب مراجعه نماید.

7- عدم اعتقاد به ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) نیز از اسباب جدائی از خاندان نبوّت(علیهم السلام) می باشد، و اگر کسی در زمان غیبت امام زمان - طبق روایات فراوانی که معصومین و شخص امام زمان(علیهم السلام) فرموده اند، از فقیه جامع الشرائط اطاعت کند و حاکمیت او را بپذیرد ناچار باید از حکّام ستمگر و طاغوت های زمان خود اطاعت نکند و حاکمیّت آنان را نپذیرد چرا که خداوند اطاعت از طاغوت و پذیرفتن حاکمیّت او را حرام نموده و کفر به طاغوت را واجب کرده است.

6- عدم ایمان و عدم انتظار و آمادگی برای قیام آخرین امام از اوصیای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز از اسباب جدائی از خاندان نبوّت می باشد، چرا که ادلّه بی شماری در کتب شیعه و اهل تسنّن وجود دارد که آخرین امام از فرزندان امام حسین(علیهم السلام) در آخرالزمان پس از غیبت طولانی قیام خواهد نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد و این روایات متواتر است و صدور آن ها از معصومین(علیهم السلام) مسلّم و قطعی می باشد.

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» (1) می فرماید: ایمان به غیب اقرار به حقانیت قیام قائم(علیه السلام) است. (2)

یحیی بن ابی القاسم گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: مقصود از «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» و مقصود از «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» شیعیان علی(علیه السلام) می باشند و مقصود از «غیب» حجّت غائب است، و شاهد این معنا


1- بقره/3.
2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِقِیَامِ الْقَائِمِ علیه السلام أَنَّهُ حَقٌّ. کمال الدین، ص17.

ص:102

قول خداوند است که می-فرماید:

وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینِ» (1) و خداوند عزّوجلّ در این آیه خبر داده که مقصود از «آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ» غیب است و مقصود از غیب حجّت خداست، چرا که خداوند عزّوجلّ دربارة عیسی و مادر او می فرماید: «وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَة» (2) و مقصود از «آیة» حجّت می باشد. (3)

امام صادق(علیه السلام) نیز در تفسیر آیه «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً» (4) فرمود: مقصود از «آیات» ائمه(علیهم-السلام) هستند و آیه مورد انتظار، حضرت قائم(علیه السلام) است، و در آن روزی که او قیام می کند، ایمان کسی که قبل از قیام او ، ایمان نیاورده بوده پذیرفته نیست، گر چه به پدران آن حضرت قبلاً ایمان آورده بوده است. (5)

7- عدم معرفت به حضرت مهدی(عجّل الله تعالی فرجه) نیز از اسباب جدایی از خاندان نبوّت(علیهم السلام) می باشد.

مرحوم صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه گوید: معرفت به احوال و خصوصیات حضرت-مهدی(عجّل الله تعالی فرجه) واجب است، و ایمان هیچ مؤمنی به آن حضرت صحیح نیست مگر آن که به احوال آن بزرگوار آگاهی داشته باشد، چنان که خداوند می فرماید:

«إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» (6) و این آیه می گوید: صحّت شهادت به حق به این است که شاهد به مشهود به ، علم و آگاهی داشته باشد، و ایمان به حضرت مهدی(علیه السلام) نیز برای مؤمن هرگز سودی ندارد، جز این که عارف به شأن او در حال غیبت باشد، چرا که ائمه(علیهم السلام) از غیبت او خبر داده اند، و خصوصیات غیبت او را برای شیعیان خود بیان نموده اند و این خصوصیات را حدود دویست سال قبل از تولد و غیبت آن حضرت بیان نموده اند، و در کتاب-ها نوشته شده است .

ولکن مخالفین و دشمنان ما [با این که روایات مربوط به آن حضرت فراوان در کتاب هایشان نقل شده است] برای گمراه کردن عوام مردم مسأله غیبت آن حضرت را دلیل عدم وجود او مطرح نموده و می گویند: او هنوز به دنیا نیامده است واگرچنین امامی وجود می


1- یونس/20.
2- مؤمنون/50.
3- و شاهد ذلک قول الله عز و جل وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ فأخبر عز و جل أن الآیة هی الغیب و الغیب هو الحجة و تصدیق ذلک قول الله عز و جل وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً یعنی حجة. همان، ص18.
4- انعام/158.
5- عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ فَقَالَ الْآیَاتُ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الْآیَةُ الْمُنْتَظَرَةُ هُوَ الْقَائِمُ علیه السلام فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلِ قِیَامِهِ بِالسَّیْفِ وَ إِنْ آمَنَتْ بِمَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ آبَائِهِ علیهم السلام - همان.
6- زخرف/84.

ص:103

داشت باید تاکنون ظاهر می شد [در حال که مسأله طول غیبت آن حضرت در روایات ما و آنان فراوان بیان شده است، تا جایی که معصومین(علیهم السلام) فرموده اند: غیبت او به قدری طولانی می شود که اکثر کسانی که اعتقاد به امامت او داشته اند، ناامید می شوند و منکر وجود او می گردند]

سپس مرحوم صدوق دربارة حضرت مهدی(علیه السلام) و حکمت غیبت آن حضرت و غیبت های پیامبران(علیهم السلام) و کسانی که آن بزرگوار را دیده اند و سخنانی از او شنیده بلکه معجزاتی از او دیده اند را بیان می فرماید1.

و من به طور اجمال بیاد دارم که در روایتی آمده بود: که اگر مردم در زمان غیبت از امام زمان (علیه السلام)، آگاهی نداشته باشند واز خصوصیات و علائم ظهور آن حضرت بی اطلاع باشند دزدانِ دین، آنان را گمراه خواهند نمود.

8- عدم انتظار و آمادگی برای ظهور امام زمان(علیه السلام) نیز دلیل بر دوری از خاندان نبوّت(علیهم-السلام) است و از روایات استفاده می شود که یکی از شرائط قبولی اعمال، انتظار فرج حضرت قائم آل محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) است.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای ما دولت و حکومتی خواهد بود و خداوند- ان شاء الله- در آینده آن را آماده خواهد نمود. سپس فرمود: کسی که دوست می دارد از اصحاب و یاران حضرت قائم(علیه السلام) باشد، باید اهل تقوا و ورع و اخلاق نیک باشد، تا بتواند منتظر آن حضرت باشد، چنین کسی اگر قبل از قیام امام خود بمیرد، پاداش کسی را خواهد داشت که او را درک کرده است.

سپس فرمود: شما باید [در بندگی و اطاعت خدا و رعایت تقوا] بکوشید ومنتظر قیام امام خود باشید. (1)

آزار به محمّد و آل محمّد (علیهم السلام

قال الله سبحانه: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً» و قال سبحانه: «وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً» (2)


1- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ ذَاتَ یَوْمٍ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِهِ فَقُلْتُ بَلَی فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ الْوَلَایَةُ لَنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِنَا یَعْنِی الْأَئِمَّةَ خَاصَّةً وَ التَّسْلِیمَ لَهُمْ وَ الْوَرَعُ وَ الِاجْتِهَادُ وَ الطُّمَأْنِینَةُ وَ الِانْتِظَارُ لِلْقَائِمِ علیه السلام ثُمَّ قَالَ إِنَّ لَنَا دَوْلَةً یَجِی ءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ. 0 (کتاب الغیبة للنعمانی، ص200.)
2- احزاب /58-57.

ص:104

مؤلف گوید: دو آیه فوق را اگر کنار سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) که فرمود: «فاطمة بضعة منّی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقدآذی الله» (1) و سخنان فراوان دیگری که به این معنا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دربارة امیرالمؤمنین و ائمه بعد از آن حضرت بیان نمودند، بگذاریم، نتیجه این می شود می شود که غاصبین خلافت در دنیا و آخرت مورد لعنت خداوند هستند، و خداوند برای آنان عذاب خوارکننده ای را آماده کرده است، چرا که آنان غیر از آزارهای فراوانی که در حقّ خاندان نبوّت روا داشتند، به فرموده ی قرآ که میفرماید :

«احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً» یعنی آنان به ناحق و با افترا و تهمت و گناه آشکار، خلافت را حق خود دانستند، و خاندان نبوّت را از حق مسلّمی که پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای آنان قرار داده بود، محروم نمودند ... بس کن که سخن به درازا می کشد.

مرحوم علامه حلّی در کتاب قواعد گوید: ادب ائمه اهل البیت(علیهم السلام) و شیعیان آنان، لعن و دشنام به غاصبین خلافت نیست، چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جنگ صفین هنگامی که شنید دو نفر از اصحاب او مانند حُجربن عدّی و عَمروبن حَمِق به اهل شام لعنت می کنند و از آنان برائت و بیزاری می جویند، آنان را خواست و فرمود: از این عمل خودداری کنید. آنان گفتند:

یا امیرالمؤمنین! مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: آری. گفتند: مگر آنان بر باطل نیستند؟ فرمود: ٱری، گفتند: پس برای چه شما ما را از دشنام به آنان منع می کنید؟ فرمود: خوش ندارم شما اهل لعنت و دشنام و بیزاری [علنی] از آنان باشید، لکن اگر اعمال ناپسند و روش نادرست شان را مطرح کنید، بهتر و مؤثرتر خواهد بود، و اگر به جای لعنت و دشنام و برائت، بگوئید: «الّلهمّ احقن دماءنا و دمائهم و أصلح ذات بیننا و بینهم و اهدهم ...

یعنی خدایا ما و آنان را از ریختن خون همدیگر حفظ کن، و بین ما و آنان را اصلاح کن، و آنان را از ضلالت و گمراهی نجات ده و هدایت فرما، تا حق را بشناسند و از باطل و گمراهی و ظلم پرهیز نمایند، واین نزد من محبوب تر می باشد و خیر شما خواهد بود. پس آن دو نفر گفتند:

یا امیرالمؤمنین ما نصیحت شما را پذیرفتیم و به آن عمل خواهیم نمود. (2)

مرحوم علامه حلّی در کتاب قواعد گوید: یا امیرالمؤمنین ما نیز موعظه و ادب شما را می پذیریم و به سخن شما عمل خواهیم نمود.


1- المجموع، ج20/244.
2- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِیکٍ قَالَ: خَرَجَ حُجْرُ بْنُ عَدِیٍّ وَ عَمْرُو بْنُ الْحَمِقِ یُظْهِرَانِ الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمَا عَلِیٌّ «أَنْ کُفَّا عَمَّا یَبْلُغُنِی عَنْکُمَا» فَأَتَیَاهُ فَقَالا: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَسْنَا مُحِقِّینَ؟ قَالَ: «بَلَی» قَالا أَ وَ لَیْسُوا مُبْطِلِینَ؟ قَالَ: «بَلَی» قَالا: فَلِمَ مَنَعْتَنَا مِنْ شَتْمِهِمْ؟ قَالَ: «کَرِهْتُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا لَعَّانِینَ شَتَّامِینَ تَشْتِمُونَ وَ تَتَبَرَّءُونَ وَ لَکِنْ لَوْ وَصَفْتُمْ مَسَاوِیَ أَعْمَالِهِمْ فَقُلْتُمْ مِنْ سِیرَتِهِمْ کَذَا وَ کَذَا وَ مِنْ عَمَلِهِمْ کَذَا وَ کَذَا کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ وَ [لَوْ] قُلْتُمْ مَکَانَ لَعْنِکُمْ إِیَّاهُمْ وَ بَرَاءَتِکُمْ مِنْهُمْ- اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِنَا وَ بَیْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّی یَعْرِفَ الْحَقَّ مِنْهُمْ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَرْعَوِیَ عَنْ الْغَیِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ کَانَ هَذَا أَحَبَّ إِلَیَّ وَ خَیْراً لَکُمْ» فَقَالا : یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَقْبَلُ عِظَتَکَ وَ نَتَأَدَّبُ بِأَدَبِکَ وَ قَالَ عَمْرُو بْنُ الْحُمْقِ إِنِّی وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا أَجَبْتُکَ وَ لَا بَایَعْتُکَ عَلَی قَرَابَةٍ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ وَ لَا إِرَادَةِ مَالٍ تُؤْتِینِیهِ وَ لَا الْتِمَاسِ سُلْطَانٍ یُرْفَعُ ذِکْرِی بِهِ وَ لَکِنْ أَحْبَبْتُکَ لِخِصَالٍ خَمْسٍ إِنَّکَ ابْنُ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ زَوْجُ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْأُمَّةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله وَ أَبُو الذُّرِّیَّةِ الَّتِی بَقِیَتْ فِینَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ أَعْظَمُ رَجُلٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ سَهْماً فِی الْجِهَادِ فَلَوْ أَنِّی کُلِّفْتُ نَقْلَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی وَ نَزْحَ الْبُحُورِ الطَّوَامِی حَتَّی یَأْتِیَ عَلَیَّ یَوْمِی فِی أَمْرٍ أُقَوِّی بِهِ وَلِیَّکَ وَ أُوهِنُ بِهِ عَدُوَّکَ مَا رَأَیْتُ أَنِّی قَدْ أَدَّیْتُ فِیهِ کُلَّ الَّذِی یَحِقُّ عَلَیَّ مِنْ حَقِّکَ.فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ اللَّهُمَّ نَوِّرْ قَلْبَهُ بِالتُّقَی وَ اهْدِهِ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ لَیْتَ أَنَّ فِی جُنْدِی مِائَةً مِثْلَکَ فَقَالَ حُجْرٌ إِذاً وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَحَّ جُنْدُکَ وَ قَلَّ فِیهِمْ مَنْ یَغُشُّکَ. ثُمَّ قَامَ حُجْرٌ فَقَالَ : یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَحْنُ بَنُو الْحَرْبِ وَ أَهْلُهَا الَّذِینَ نُلْقِحُهَا وَ نُنْتِجُهَا قَدْ ضَارَسَتْنَا وَ ضَارَسْنَاهَا وَ لَنَا أَعْوَانٌ ذَوُو صَلَاحٍ وَ عَشِیرَةٍ ذَاتِ عَدَدٍ وَ رَأْیٍ مُجَرَّبٍ وَ بَأْسٍ مَحْمُودٍ وَ أَزِمَّتُنَا مُنْقَادَةٌ لَکَ بِالسَّمْعِ وَ الطَّاعَةِ فَإِنْ شَرَّقْتَ شَرَّقْنَا وَ إِنْ غَرَبْتَ غَرَّبْنَا وَ مَا أَمَرْتَنَا بِهِ مِنْ أَمْرٍ فَعَلْنَاهُ فَقَالَ عَلِیٌّ: «أَ کُلَّ قَوْمِکَ یَرَی مِثْلَ رَأْیِکَ؟» قَالَ: مَا رَأَیْتُ مِنْهُمْ إِلَّا حَسَناً وَ هَذِهِ یَدِی عَنْهُمْ بِالسَّمْعِ وَ الطَّاعَةِ وَ بِحُسْنِ الْإِجَابَةِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ خَیْراً. ( احقاق الحق، ج1/62. وقعة صفین، النص، ص: 104)

ص:105

سپس گوید: آیا امیرالمؤمنین(علیه السلام) جز این، چه کاری می توانست انجام بدهد؟ مگر آنان خون دل ها و غصّه هایی پیاپی بر قلب او وارد نکردند؟و او را به قدری در فشار قرار دادند تا فرمود:

«صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی أری تراثی نهباً ... ؟». (1)

تا این که گوید: چه کنند امیرالمؤمنین وفرزندان معصوم او(علیهم السلام) و علمای ربّانی شیعه وپیروان آنان ، با مردمی که در سرکشی و خروج از دین، به جایی رسیده اند که خداوند در دنیا و آخرت آنان را لعنت نموده است؟!

سپس گوید: ای خوانندة محترم، تو را به خدا سوگند، آیا خداوند در قرآن نمی فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً»؟ (2)

و آیا امام بخاری که از اعلام آنان است در صحیح بخاری [به گمان آنان] از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نکرده که فرمود: «فاطمة بضعة منّی فمن أغضبها أغضبنی»؟ (3)

و آیا امام بخاری در صحیح خود روایت نکرده که حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر آن دو نفر خشم نمود و با آن ها سخن نگفت تا از دنیا رحلت نمود؟ (4)

در کتاب امالی صدوق روایت مفصّلی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که در بخشی از آن ، خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) درباره اهل بیت خود می فرماید:

«إنّهم أهل بیتی فمن آذاهم آذانی و من ظلمهم ظلمنی، و من أذلّهم أذلّنی، و من أعزّهم أعزّنی، و من أکرمهم أکرمنی، و من نصرهم نصرنی، و من خذلهم خذلنی، و من طلب الهدی فی غیرهم فقد کذّبنی ... . (5)

یعنی علی و فاطمه و فرزندان آنان(علیهم السلام) اهل بیت من هستند، و کسی که آنان را بیازارد، مرا آزار نموده، و کسی که به آنان ظلم کند، به من ظلم کرده است، و کسی که آنان را خوار کند، و از آنان حمایت نکند، مرا خوار نموده، و کسی که آنان را عزیز بدارد، مرا عزیز داشته است، و کسی که به آنان اکرام و احسان و احترام کند، به من اکرام نموده است، و کسی که آنان را یاری کند، مرا یاری کرده است، و کسی که آنان را یاری نکند، مرا یاری نکرده است، و کسی که از غیر آنان هدایت طلب کند[و دین خود را از غیر آنان بگیرد] به راستی مرا تکذیب نموده است.


1- من خطبة له علیه السلام و هی المعروفة بالشقشقیة و تشتمل علی الشکوی من أمر الخلافة ثم ترجیح صبره عنها ثم مبایعة الناس له! أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِی قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَیَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی إِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَی طَخْیَةٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُ فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا أَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَی تُرَاثِی نَهْباً حَتَّی مَضَی الْأَوَّلُ لِسَبِیلِهِ فَأَدْلَی بِهَا إِلَی فُلَانٍ [ابْنِ الْخَطَّابِ] بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْأَعْشَی شَتَّانَ مَا یَوْمِی عَلَی کُورِهَا وَ یَوْمُ حَیَّانَ أَخِی جَابِرِ فَیَا عَجَباً بَیْنَا هُوَ یَسْتَقِیلُهَا فِی حَیَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَیْهَا فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا وَ یَخْشُنُ مَسُّهَا وَ یَکْثُرُ الْعِثَار....( نهج البلاغة (للصبحی صالح) ؛ ص48)
2- احزاب/57.
3- صحیح بخاری، ج5/36.
4- صحیح بخاری، ج4/968/185.
5- امالی صدوق، ص122.

ص:106

سپس فرمود: ای مردم از خدا بترسید و فکر کنید که در قیامت جواب مرا چه خواهید داد؟ چرا که من با کسانی که به اهل بیت من آزار نموده باشند دشمن خواهم بود و خصمانه با آنان برخورد خواهم کرد. سپس فرمود: «أقول قولی و أستغفر الله لی و لکم» (1)

آزار به حضرت فاطمه (علیهاالسلام)

مرحوم ابوالفتح کراجکی صاحب کتاب«التعجّب» گوید: از عجائب این است که اهل تسنّن اعتراف دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « خداوند به خاطر غضب فاطمه(علیهاالسلام) غضب می کند و به خاطر خشنودی او خشنود می شود» و فرمود:

«فاطمه پاره تن من است، هر چه او را به درد آورد، مرا به درد آورده است، و فرمود:

کسی که فاطمه را بیازارد، مرا آزرده است ،و کسی که مرا بیازارد خدا را آزرده است.

سپس گوید :

با توجه به این روایات ، آنان یقین و اتفاق دارند و می گویند: «ابابکر فاطمه (علیهاالسلام) را به درد آورد و آزار نمود و خشمگین کرد و نمی گویند: به او ظلم کرد و فدک را از او غصب کرد و به او نداد، و ادّعا می کنند که فاطمه(علیهاالسلام) به باطل ادّعای فدک را نمود و نمی گویند:

ابوبکر کسی را به خشم آورد ، که خدواند به خاطر خشم او خشم می کند، و نمی گویند: ابوبکر کسی را به درد وآورد که پارة تن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود، و کسی را آزار نمود که آزار به او آزار به خدا و رسول او(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود؟! و توجه نمی کنند که خداوند می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً» (2)

تا اینکه گوید :آیا این جز تأیید و تصویب ظالم و تهوّر و جرأت بر انجام ظلم است؟!

در کتاب شواهد التنزیل حسکانی از زیدبن علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده که او موی محاسن خود را گرفته بودومی گفت: پدرم علی بن الحسین موی محاسن خود را گرفته بود ... و امیرالمؤمنین(علیه السلام) موی محاسن خود را گرفته بود و می فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) موی محاسن خود را گرفته بود و می فرمود:

هر کس به یک موی من آزار رساند، به من آزار رسانده است، و هر کس به من آزار رساند، به خداوند آزار رسانده است، و هر کس به خدا آزار رساند، خداوند به اندازة گنجایش آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد نمود، و هیچ عمل واجب و مستحبّی را از او قبول نخواهد کرد. (3)


1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله: مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا وَ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثاً مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنِی أَنْ أُقِیمَ لَکُمْ عَلِیّاً عَلَماً وَ إِمَاماً وَ خَلِیفَةً وَ وَصِیّاً وَ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ وَزِیراً مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً بَابُ الْهُدَی بَعْدِی وَ الدَّاعِی إِلَی رَبِّی وَ هُوَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ فَارُوقُهَا الْأَکْبَرُ وَ مُحَدِّثُهَا إِنَّهُ هَارُونُهَا وَ یُوشَعُهَا وَ آصَفُهَا وَ شَمْعُونُهَا إِنَّهُ بَابُ حِطَّتِهَا وَ سَفِینَةُ نَجَاتِهَا إِنَّهُ طَالُوتُهَا وَ ذُو قَرْنَیْهَا مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ مِحْنَةُ الْوَرَی وَ الْحُجَّةُ الْعُظْمَی وَ الْآیَةُ الْکُبْرَی وَ إِمَامُ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ لِسَانُهُ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً قَسِیمُ النَّارِ لَا یَدْخُلُ النَّارَ وَلِیٌّ لَهُ وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا عَدُوٌّ لَهُ إِنَّهُ قَسِیمُ الْجَنَّةِ لَا یَدْخُلُهَا عَدُوٌّ لَهُ وَ لَا یُزَحْزَحُ عَنْهَا وَلِیٌّ لَهُ مَعَاشِرَ أَصْحَابِی قَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ بَلَّغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ أَقُولُ قَوْلِی هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِی وَ لَکُمْ ..( امالی صدوق، ص122- بشارة المصطفی، ص16- بحارالانوار، ج38/94. )
2- احزاب/57.
3- حدّثنی زید بن علی و هو آخذ بشعره، حدّثنی أبی علیّ بن الحسین و هو آخذ بشعره، حدّثنی أبی الحسین بن علیّ و هو آخذ بشعره قال: حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب و هو آخذ بشعره، قال: حدّثنی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم و هو آخذ بشعره قال: من آذی شعرة منی فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی اللَّه، و من آذی اللَّه لعنه اللَّه ملأ السماوات و ملأ الأرض [و] لا یقبل اللَّه منه صرفاً و لا عدلًا. («شواهد التنزیل، ج2/142.)

ص:107

حدیث فوق در تعدادی از کتب اهل سنّت مانند شواهد التنزیل حسکانی ، تاریخ دمشق ابن عساکر ، کشف الغمّه اربلی و ینابیع المودّة قندوزی نیز نقل شده است و در کتب شیعه نیز فراوان نقل شده ، مانند عیون اخبار الرضا ، امالی صدوق ، امالی شیخ طوسی ، دلائل الإمامة طبری، بحارالأنوار مجلسی و مستدرک السفینة نمازی و ...

مؤلف گوید: با توجّه به حدیث فوق باید مردم از ظلم به آل محمّد و ذریّه آن حضرت به ترسند. ولا حول و لا قوّة إلّا بالله العلیّ العظیم .

ناله حضرت فاطمه(علیهاالسلام) در قیامت

در کتاب ثواب الأعمال از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: هنگامی که قیامت برقرار می شود فاطمه(علیهالسلام) با گروهی از زن های منسوب به او وارد قیامت می شود، و به او گفته خواهد شد: داخل بهشت شو، و او می گوید: داخل بهشت نمی شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم (حسین) چه شده است؟

از این رو به او گفته می شود: به قلب قیامت بنگر، و چون می نگرد، وحسین خود را می بیند که ایستاده است و سر در بدن او نیست، ناله ای می زند، و من نیز به خاطر نالة او ناله ای می زنم، و ملائکه نیز به خاطر ناله [جان سوز] او ناله می زنند، و در آن هنگام خدای عزّوجلّ خشم می کند، و به آتشی که به آن هَبْهَب می گویند - و هزار سال بر آن دمیده شده تا سیاه شده است، وهرگز نسیمی داخل آن نمی شود و غم و اندوهی از آن خارج نمی شود - دستور می دهد و می فرماید:

بگیر قاتلین حسین و حاملان قرآن را [که در جنگ با قرآن بوده اند] و آن آتش آنان را فوراً می-رباید و در چاندان خود قرار می دهد و چون در حوصله و چاندان او قرار می گیرند و او شیهه و فریاد می کشد و از جا می پرد آنان نیز شیهه و فریاد می کنند و با زبان فصیح می گویند:

پروردگارا چه شده که ما را قبل از بت پرستان به آتش بردی؟! و از ناحیه خداوند جواب می آید: کسی که می دانسته است مانند کسی نیست که نمی دانسته [یعنی شما به خوبی می دانستید که فرزند پیابر خود را می کشید]. (1)

و در مثیرالأحزان ابن نمای حلّی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: روز قیامت فاطمه(علیهاالسلام) در بین جماعتی از زن های بنی هاشم وارد قیامت می شود، و چون به او گفته می شود داخل بهشت گردد، می گوید:

داخل بهشت نمی شود تا بدانم با فرزندم حسین چه کردند؟ پس


1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فِی لُمَةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَیُقَالُ لَهَا ادْخُلِی الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّی أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوُلْدِی مِنْ بَعْدِی فَیُقَالُ لَهَا انْظُرِی فِی قَلْبِ الْقِیَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَائِماً وَ لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ صَرْخَةً وَ أَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِکَةُ لِصُرَاخِهَا فَیَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ذَلِکَ فَیَأْمُرُ نَاراً یُقَالُ لَهَا هَبْهَبُ قَدْ أُوقِدَ عَلَیْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّی اسْوَدَّتْ لَا یَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَیُقَالُ الْتَقِطِی قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ وَ حَمَلَةَ الْقُرْآنِ فَتَلْتَقِطُهُمْ فَإِذَا صَارُوا فِی حَوْصَلَتِهَا صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا فَیَنْطِقُونَ بِأَلْسِنَةٍ ذَلْقَةٍ طَلْقَةٍ یَارَبَّنَا فِیمَا أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ فَیَأْتِیهِمُ الْجَوَابُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَی أَنَّ مَنْ عَلِمَ لَیْسَ کَمَنْ لَایَعْلَمُ. (ثواب الاعمال ص217. )

ص:108

به او گفته می شود: نگاه کن. و چون نگاه می کند و حسین خود را بدون سر می بیند، ناله ای می زند، و من نیز به خاطر او ناله می زنم و ملائکه نیز به خاطر ناله ما ناله می زنند، و خداوند غضب می نماید و به آتشی که به آن هبهب گفته می-شود - و هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گردیده است و هرگز نسیمی داخل آن نمی شود و غم و اندوهی از آن خارج نمی گردد - گفته می شود:

قاتلین حسین را بگیر. و چون آتش آنان را در خود جای می دهد ... آنان با زبان فصیح می گویند: پروردگارا تو قبل از بت پرستان ما را به آتش بردی؟ و جواب می آید: کسی که می دانسته ، مانند کسی نیست که نمی دانسته است. (1)

ورود فاطمه (علیهاالسلام) به صحرای محشر

مرحوم شیخ مفید در کتاب امالی با سند خود از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: هنگامی که خداوند در قیامت اولین و آخرین را جمع می کند، و دستور می دهد تا منادی ندا کند: «ای اهل محشر چشمان خود را به زیر اندازید، و سرهای خویش را پائین بیاورید تا فاطمه دختر محمّد(صلی الله علیه و آله وسلّم) از صراط عبور نماید» پس همة خلایق چشمان خود را پایین می-اندازند، و فاطمه(علیهاالسلام) در حالی که سوار بر مرکب بهشتی است، و هفتاد هزار ملک او را مشایعت می کنند، بر موقف شریفی از مواقف قیامت قرار می گیرد، و سپس از مرکب خود پایین می-آید، و پیراهن حسین خود را که آمیخته به خون است به دست می گیرد و می گوید:

«خدایا این پیراهن فرزند من است و تو می دانی این مردم با او چه کرد ه اند؟» پس از ناحیه خداوند به او ندا می رسد: « ما خشنودی تو را می خواهیم» فاطمه(علیهاالسلام) می گوید: خدایا انتقام مرا از قاتل او بگیر، و خداوند متعال دستور می دهد تا قطعه ای از آتش جهنّم خارج شود و قاتلین حسین(علیه السلام) را بگیرد، و به دوزخ ببرد تا به انواع عذاب ها معذّب شوند.

و سپس حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بر مرکب خود سوار می شود، و ملائکه او را مشایعت می-کنند، و ذریّه و دوستان او در طرف راست و چپ او قرار دارند و وارد بهشت می شوند. (2)

صاحب کتاب تأویل الآیات گوید: ابوجعفرمحمدبن بابویه(معروف به صدوق) در تفسیر آیه «...الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها


1- عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فِی لُمَةٍ أَیْ جَمَاعَةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَیُقَالُ لَهَا ادْخُلِی الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّی أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوَلَدِی مِنْ بَعْدِی فَیُقَالُ لَهَا انْظُرِی فَتَنْظُرُ إِلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام قَائِماً لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ وَ أَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِکَةُ لِصُرَاخِنَا فَتُنَادِی یَا وَلَدَاهُ قَالَ فَیَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِکَ فَیَأْمُرُ نَاراً اسْمُهَا هَبْهَبُ قَدْ أُوْقِدَ عَلَیْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّی اسْوَدَّتْ لَا یَدْخُلُهَا رَوْحٌ وَ لَا یَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَیَقُولُ لَهَا الْتَقِطِی قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ فَتَلْتَقِطُهُمْ فَإِذَا صَارُوا فِی حَوْصَلَتِهَا صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا فَیَنْطِقُونَ بِأَلْسُنٍ ذَلِقَةٍ یَا رَبَّنَا بِمَا أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ فَیَأْتِیهِمُ الْجَوَابُ أَنَّ مَنْ عَلِمَ لَیْسَ کَمَنْ لَمْ یَعْلَم .( مثیرالأحزان، ص63)
2- -... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَی غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ- حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله الصِّرَاطَ قَالَ فَتَغُضُّ الْخَلَائِقُ أَبْصَارَهُمْ فَتَأْتِی فَاطِمَةُ علیهاالسلام عَلَی نَجِیبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّةِ یُشَیِّعُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ فَتَقِفُ مَوْقِفاً شَرِیفاً مِنْ مَوَاقِفِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تَنْزِلُ عَنْ نَجِیبِهَا فَتَأْخُذُ قَمِیصَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام بِیَدِهَا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ وَ تَقُولُ یَا رَبِّ هَذَا قَمِیصُ وَلَدِی وَ قَدْ عَلِمْتَ مَا صُنِعَ بِهِ- فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا فَاطِمَةُ لَکِ عِنْدِی الرِّضَا فَتَقُولُ یَا رَبِّ انْتَصِرْ لِی مِنْ قَاتِلِهِ فَیَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَی عُنُقاً مِنَ النَّارِ فَتَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ فَتَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ ثُمَّ یَعُودُ الْعُنُقُ بِهِمْ إِلَی النَّارِ فَیُعَذَّبُونَ فِیهَا بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ ثُمَّ تَرْکَبُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام نَجِیبَهَا حَتَّی تَدْخُلَ الْجَنَّةَ وَ مَعَهَا الْمَلَائِکَةُ الْمُشَیِّعُونَ لَهَا وَ ذُرِّیَّتُهَا بَیْنَ یَدَیْهَا- وَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ النَّاسِ عَنْ یَمِینِهَا وَ شِمَالِهَا. ( امالی مفید،ص130.)

ص:109

نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ» (1) با سند خود از ابوذر نقل نموده که گوید:

من سلمان و بلال را دیدم که نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمدند و سلمان خود را بر روی قدم های آن حضرت انداخت، و قدم های او را بوسید، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) او را از این کار منع نمود و فرمود : ای سلمان کاری که عجم ها در مقابل پادشاهان انجام می-دهند را ، در مقابل من انجام مده، همانا من بنده ای از بندگان خدا هستم و مانند بنده ها غذا می خورم و مانند آنان می نشینم. سلمان گفت:

یا رسول الله شما را به خدا فضائل فاطمه(علیهاالسلام) را در قیامت برای من بیان کنید؟ ابوذر می-گوید: پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلّم) با شنیدن این سؤال شاد و خندان شد و فرمود:

به خدا سوگند فاطمه(علیهاالسلام) زنی است که در عرصة قیامت بر ناقه ای سوار می شود، که سر آن «خشیةالله» است و چشمان آن «نورالله» است، و پاهای آن «جلال الله» است و گردن آ ن «بهاءالله»است و سنام آن «رضوان الله» است و دُم آن «قدس الله» است، و قوائم آن «مجدالله» است و چون راه می رود تسبیح خدا را می گوید، و چون می خوابد تقدیس خدا را می کند، و هودجی از نور بر او قرار دارد، و در آن هودج جاریة انسیه حوریّه عزیزه ای مانند حضرت زهرا(علیهاالسلام) قرار دارد که خلقت او از سه چیز به وجود آمده است، اوّل آن از مشک اذفر و و سط آن از عنبر اشهب، و آخر آن از زعفران احمر است، و با آب حَیَوان عجین شده است و اگر آب دهان خود را در هفت دریای شور بریزد، شیرین خواهند شد، و اگر ناخن کوچک خود را خارج کند، و مقابل دنیا قرار بدهد ،خورشید و ماه را می پوشاند و جبرئیل در طرف راست اوست، و میکائیل در طرف چپ اوست، و علی(علیه-السلام) مقابل اوست و حسن و حسین (علیهمالسلام) پشت سر او هستند،و خداوند نگهدار و حافظ اوست.

ای فاطمه از من سؤال کن تا به تو عطاکنم...

پس او با همراهانش به عرصه قیامت وارد می شود، و از ناحیه خداوند جلّ جلاله ندا می رسد: ای جماعت خلائق چشمان خود را ببندید و سرهای خود را به زیر اندازید، این فاطمه دختر محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) پیامبر شما و همسر علی امام شما، و مادر حسن و حسین می باشد، سپس از صراط عبور می کند و چون داخل بهشت می شود و به نعمت ها و کرامت هایی که خداوند برای او آماده نموده نگاه می کند، می گوید:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا


1- فاطر/35-34.

ص:110

لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ» (1) (2)

مؤلف گوید : در این معنا شعرای عرب اشعاری سروده اند که به برخی از آن ها اشاره می شود:

توافی فی النشور علی نجیب - به أملاک ربّک محدقونا

و یُسمع من خلال العرش صوت – ینادی و الخلایق شاخصونا

ألا إنّ البتول تجوز فیکم – فغضّوا من مها بتها العیونا

ودیگری گوید:

قال النبیّ المصطفی فیما روی – عنه علیّ و هو نور یُقبس

نادی منادٍ من وراء الحجب فی – یوم القیامة و الخلائق ارکسوا

هاتیک فاطمة سلیلة أحمد – تهوی تجوز علی الصراط و نکسّوا

ودیگری گوید :

وقف الندا فی موضع عبرت – فیه البتول: عیونکم غضّوا

فتغضّ و الأبصار خاشعة – و علی بنان الظالم العضّ تسوّد

حینئذٍ وجوه اهل الحق تبیّض (3)

آزار به امیرالمؤمنین (علیه السلام)

همان گونه که در بحث گذشته گفتیم: آزار به فاطمه (علیهالسلام) سبب جدایی از محمّد و آل-محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) است، اکنون می گوییم آزار به امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز چنین است، چرا که خداوند می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً» (4)

و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز می فرماید: «من آذی علیّاً آذانی و من آذانی فقد آذی الله، و من آذی الله یوشک أن ینتقمُ منه» چنان که فرمود: «من أحبّ علیّاً فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد


1- فاطر/35-34.
2- ... عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: رَأَیْتُ سَلْمَانَ وَ بِلَالًا یُقْبِلَانِ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله إِذْ انْکَبَّ سَلْمَانُ عَلَی قَدَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یُقَبِّلُهَا فَزَجَرَهُ النَّبِیُّ ص عَنْ ذَلِکَ ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا سَلْمَانُ لَا تَصْنَعْ بِی مَا تَصْنَعُ الْأَعَاجِمُ بِمُلُوکِهَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ آکُلُ مِمَّا یَأْکُلُ الْعَبِیدُ وَ أَقْعُدُ کَمَا یَقْعُدُ الْعَبِیدُ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ یَا مَوْلَایَ سَأَلْتُکَ بِاللَّهِ إِلَّا أَخْبَرْتَنِی بِفَضْلِ فَاطِمَةَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَالَ فَأَقْبَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّهَا الْجَارِیَةُ الَّتِی تَجُوزُ فِی عَرْصَةِ الْقِیَامَةِ عَلَی نَاقَةٍ رَأْسُهَا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنَاهَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ خِطَامُهَا مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَ عُنُقُهَا مِنْ بَهَاءِ اللَّهِ وَ سَنَامُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ وَ ذَنَبُهَا مِنْ قُدْسِ اللَّهِ وَ قَوَائِمُهَا مِنْ مَجْدِ اللَّهِ إِنْ مَشَتْ سَبَّحَتْ وَ إِنْ رَغَتْ قَدَّسَتْ عَلَیْهَا هَوْدَجٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ جَارِیَةٌ إِنْسِیَّةٌ حُورِیَّةٌ عَزِیزَةٌ جُمِعَتْ فَخُلِقَتْ وَ صُنِعَتْ وَ مُثِّلَتْ ثَلَاثَةُ أَصْنَافٍ فَأَوَّلُهَا مِنْ مِسْکٍ أَذْفَرَ وَ أَوْسَطُهَا مِنَ الْعَنْبَرِ الْأَشْهَبِ وَ آخِرُهَا مِنَ الزَّعْفَرَانِ الْأَحْمَرِ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ لَوْ تَفَلَتْ تَفْلَةً فِی سَبْعَةِ أَبْحُرٍ مَالِحَةٍ لَعَذُبَتْ وَ لَوْ أَخْرَجَتْ ظُفُرَ خِنْصِرِهَا إِلَی دَارِ الدُّنْیَا لَغَشِیَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهَا وَ مِیکَائِیلُ عَنْ شِمَالِهَا وَ عَلِیٌّ أَمَامَهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَرَاءَهَا وَ اللَّهُ یَکْلَؤُهَا وَ یَحْفَظُهَا فَیَجُوزُونَ فِی عَرْصَةِ الْقِیَامَةِ . فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ زَوْجَةُ عَلِیٍّ إِمَامِکُمْ أُمِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ فَتَجُوزُ الصِّرَاطَ وَ عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ بَیْضَاوَتَانِ فَإِذَا دَخَلَتْ إِلَی الْجَنَّةِ وَ نَظَرَتْ إِلَی مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهَا مِنَ الْکَرَامَةِ قَرَأَتْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ قَالَ فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا یَا فَاطِمَةُ سَلِینِی أُعْطِکِ وَ تَمَنِّی عَلَیَّ أُرْضِکِ فَتَقُولُ إِلَهِی أَنْتَ الْمُنَی وَ فَوْقَ الْمُنَی أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبَّ عِتْرَتِی بِالنَّارِ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهَا یَا فَاطِمَةُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَقَدْ آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی مِنْ قَبْلِ أَنْ أَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ أَنْ لَا أُعَذِّبَ مُحِبِّیکَ وَ مُحِبِّی عِتْرَتِکَ بِالنَّارِ .(تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص: 473)
3- عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وَ وَقَفَ الْخَلَائِقُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَعَالَی نَادَی مُنَادٍ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ أَیُّهَا النَّاسُ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا مِنْ رُءُوسِکُمْ فَإِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ تَجُوزُ عَلَی الصِّرَاطِ وَ فِی حَدِیثِ أَبِی أَیُّوبَ فَیَمُرُّ مَعَهَا سَبْعُونَ جَارِیَةً مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کَالْبَرْقِ اللَّامِعِ. (مناقب ابن شهرآشوب، ج3/326)
4- احزاب/57.

ص:111

أحبّ الله» و در جنگ با بنی ولیعه فرمود:

«لأبعثنّ إلیهم رجلاً کنفسی یحبّ الله و رسوله و یحبّه الله و رسوله، قم یا علی فسر إلیهم».

و در قصّه خیبر نیز فرمود: «لأبعثنّ إلیهم غداً رجلاً یحبّ الله و رسوله و یحبّه الله و رسوله کرّاراً غیر فرّارٍ لایرجع حتّی یفتح الله علیه » (1) و در جنگ خندق نیز همین گونه فرمود.

و در کتب اهل سنّت نیز فراوان نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «من آذی علیّاً فقد آذانی» (2)

ابن بطریق در کتاب عمدة با سند خود از بریدة نقل کرده که گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «خداوند از بین اصحاب من چهار نفر را دوست می دارد و به من امر نموده که آنان را دوست بدارم» اصحاب گفتند: یا رسول الله آنان کیانند؟ فرمود: علی(علیه السلام) از آنان می باشد. (3)

و در همان کتاب از عروة بن زبیر نقل کرده که گوید: مردی نزد عمر از علی(علیه السلام) بدگویی نمود، و عمر به او گفت: آیا تو صاحب این قبر را می شناسی؟ [و مقصود او قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) بود] سپس گفت: صاحب این قبر محمّدبن عبدالله بن عبدالمطلب است، و علی بن-ابیطالب نیز فرزند عبدالمطلب است، پس تو علی را جز به خوبی یاد مکن، و اگر او را دشمن بداری صاحب این قبر را آزار کرده ای. §ِ عَنْ عُرْوَةَ وَ هُوَ ابْنُ الزُّبَیْرِ أَنَّ رَجُلًا وَقَعَ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام بِمَحْضَرٍ مِنْ عُمَرَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ أَ تَعْرِفُ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَلَا تَذْکُرْ عَلِیّاً إِلَّا بِخَیْرٍ فَإِنَّکَ إِنْ أَبْغَضْتَهُ آذَیْتَ هَذَا فِی قَبْرِه عمدة ابن بطریق، ص277ح443. (4)شَرِیکٌ عَنْ أَبِی رَبِیعَةَ الْأَیَادِیِّ عَنِ ابْنِ بُرَیْدَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَمَرَنِی اللَّهُ بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ وَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یُحِبُّهُمْ إِنَّکَ یَا عَلِیُّ مِنْهُمْ إِنَّکَ یَا عَلِیُّ مِنْهُمْ إِنَّکَ یَا عَلِیُّ مِنْهُمْ هَکَذَا وَجَدْتُ فِی بَعْضِ النُّسَخِ. عمدة، ص277ح445- فضائل الصحابه ابن حنبل، ج2/689ح1176.


1- تحف العقول، ص459.
2- عمدة ابن بطریق، ص276.
3- همان، ح442.
4- و از بریدة نیز نقل نموده که گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: خداوند مرا امر نموده که چهار نفر را دوست بدارم. بریده گوید: شریک می گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم ) فرمود: خداوند به من فرمود: من آنان را دوست می دارم سپس فرمود: علی(علیه السلام) از آنان است، علی از آنان است، و آن سه نفر دیگر سلمان و ابوذر و مقداد می باشند.

ص:112

بپذیرد و به ما اقتدا کند، وآنچه از ناحیه خداوند به ما وحی شده است و ما به او تعلیم نموده ایم را بپذیرد، و امر خدا را دربارة ما اطاعت کند، ولایت خدا را پذیرفته است، چرا که ما بهترین خلق خدا هستیم، و فرزندان ما و شیعیان ما از ما می باشند، و کسی که آنان را آزار کند ما را آزار نموده است، و کسی که به آنان اکرام و احسان نماید، به ما اکرام و احسان نموده است، و کسی که به ما اکرام کند اهل بهشت خواهد بود. (1)

علقمه گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای علقمه، چه قدر عجیب است سخنان مردم دربارة علی(علیه السلام) و چه قدر فاصله است بین کسی که برخی می گویند: او «ربّ معبود» است و کسی که می گویند: او «عبد عاصٍ للمعبود» و برای علی(علیه السلام) نسبت «عصیان ربّ» آسان تر از نسبت ربوبیت بود. سپس فرمود:

ای علقمه، آیا این مردم دربارة خدای عزّوجلّ نگفتند: «إنّه ثالث ثلاثه»؟ و آیا خدای خود را تشبیه به مخلوق نکردند؟ و آیا نگفتند: او فلک است، و او جسم است و او دهر است، و او صورت است؟ در حالی که خداوند منزّه از همه این چیزها می باشد؟! (2)

ابن مغازلی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نمود ه که فرمود: «ای مردم هر کس علی(علیه السلام) را اذیت کند مرا اذیّت نموده است، و روز قیامت خداوند او را یهودی و یا نصرانی محشور می کند. پس جابرانصاری گفت: یا رسول الله! گر چه شهادت به یگانگی خداوند و رسالت شما داده باشد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای جابر، شهادت آنان به یگانگی خدا و


1- رَوَی مُسْنَداً إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ: نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَ مَنْ وَالانَا وَ ائْتَمَّ بِنَا وَ قَبِلَ مِنَّا مَا أُوحِیَ إِلَیْنَا وَ عَلَّمْنَاهُ إِیَّاهُ وَ أَطَاعَ اللَّهَ فِینَا فَقَدْ وَالَی اللَّهَ وَ نَحْنُ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ وَ وَلَدُنَا مِنَّا وَ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ شِیعَتُنَا مِنَّا مَنْ آذَاهُمْ آذَانَا وَ مَنْ أَکْرَمَهُمْ أَکْرَمَنَا وَ مَنْ أَکْرَمَنَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ. (بحارالانوار، ج65/45 از ارشادالقلوب.)
2- ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام یَا عَلْقَمَةُ مَا أَعْجَبَ أَقَاوِیلَ النَّاسِ فِی عَلِیٍّ علیه السلام کَمْ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ رَبٌّ مَعْبُودٌ وَ بَیْنَ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ عَبْدٌ عَاصٍ لِلْمَعْبُودِ وَ لَقَدْ کَانَ قَوْلُ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَی الْعِصْیَانِ أَهْوَنَ عَلَیْهِ مِنْ قَوْلِ مَنْ یَنْسُبُهُ إِلَی الرُّبُوبِیَّةِ یَا عَلْقَمَةُ أَ لَمْ یَقُولُوا اللَّهُ [لِلَّهِ] عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ ثالِثُ ثَلاثَةٍ أَ لَمْ یُشَبِّهُوهُ بِخَلْقِهِ أَ لَمْ یَقُولُوا إِنَّهُ الدَّهْرُ أَ لَمْ یَقُولُوا إِنَّهُ الْفَلَکُ أَ لَمْ یَقُولُوا إِنَّهُ جِسْمٌ أَ لَمْ یَقُولُوا إِنَّهُ صُورَةٌ تَعَالَی اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً یَا عَلْقَمَةُ إِنَّ الْأَلْسِنَةَ الَّتِی تَتَنَاوَلُ ذَاتَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِمَا لَا یَلِیقُ بِذَاتِهِ کَیْفَ تُحْبَسُ عَنْ تَنَاوُلِکُمْ بِمَا تَکْرَهُونَهُ فَاسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ فَإِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالُوا لِمُوسَی علیه السلام أُوذِینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لَهُمْ یَا مُوسَی عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ. (الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 105)

ص:113

رسالت من، برای این است که خونشان ریخته نشود، و اموالشان گرفته نشود، و از آنان جزیه و مالیات دریافت نشود [و گرنه آنان اعتقاد به وحدانیت خدا و رسالت من ندارند]. (1)

و در کتاب مناقب محمدبن سلیمان کوفی نیز از ابن عباس نقل شده که گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس علی(علیه السلام) را اذیّت کند به راستی مرا اذیّت نموده است، چرا که او قبل از همه شما ایمان آورد، و به پیمان و عهد الهی بهتر از همه شما وفا نمود.

سپس فرمود: ای مردم، کسی که علی(علیه السلام) را آزار کند روز قیامت یهودی و یا نصرانی محشور می شود گرچه خدا را عبادت کرده باشد. (2)

و در شرح الاخبار قاضی نعمان مغربی از ابی رافع نقل شده که گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) علی(علیه السلام) را امیر گروهی قرار داد و به یمن فرستاد و همراه آنان مردی از قبیله اسلم به نام عمروبن شاس را فرستاد و عمرو بن شاس چون از یمن بازگشت، علی(علیه السلام) را ملامت می کرد و از او شکایت می نمود، و چون این خبر به گوش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) رسید، او را خواست و به او فرمود: آیا علی دربارة حکمی از احکام الهی ظلمی نمود؟ و یا در قسمت اموال خلاف عدالتی داشت؟ عمرو بن شاس گفت: خدا داند که چنین کارهایی را او نکرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: پس برای چه تو از او انتقام می جوئی و بدگوئی می-کنی؟! عمرو بن شاس گفت: به خاطر آن کینه و دشمنی که از او در دل دارم نمی توانم از او بدگوئی نکنم. ابورافع گوید:

در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) خشمگین شد و رنگ صورت مبارک او تغییر نمود و ما غضب را در صورت او مشاهده نمودیم و سپس فرمود: دورغ می گوید کسی که به من می گوید: «من تو را دوست می دارم» در حالی که علی را دشمن می دارد. و فرمود: کسی که با علی دشمن باشد با من دشمن خواهد بود، و کسی که با من دشمن باشد با خدا دشمن خواهد بود، و کسی که علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، و کسی مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است. (3)


1- أحمد فی مسنده، و ابن المغازلی فی مناقبه من عدّة طرق؛ أنّ النبیّ صلّی اللّه علیه و آله قال: یا أیّها الناس! من آذی علیّا فقد آذانی. و زاد فیه ابن المغازلی عن النبیّ صلّی اللّه علیه و آله: یا أیّها الناس! من آذی علیّا بعث یوم القیامة یهودیّا أو نصرانیّا، فقال جابر بن عبد اللّه الأنصاری: یا رسول اللّه! و إن شهدوا أن لا إله إلّا اللّه و أنّک رسول اللّه؟، فقال: یا جابر! کلمة یتحجّزون بها أن تسفک دماؤهم و تؤخذ أموالهم و أن لا یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون. (بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج 31 / 654)
2- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ ص إِذْ أَقْبَلَ عَلِیُّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع غَضْبَانَ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص مَا أَغْضَبَکَ فَقَالَ آذَوْنِی فِیکَ بَنُو عَمِّکَ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ آذَی عَلِیّاً فَقَدْ آذَانِی إِنَّ عَلِیّاً أَوَّلُکُمْ إِیمَاناً وَ أَوْفَاکُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ آذَی عَلِیّاً بُعِثَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً فَقَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّکَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَقَالَ یَا جَابِرُ کَلِمَةٌ یَحْتَجِزُونَ بِهَا أَنْ لَا تُسْفَکَ دِمَاؤُهُمْ وَ أَنْ لَا تُسْتَبَاحَ أَمْوَالُهُمْ وَ أَنْ لَا یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُون .
3- عن أبی رافع، قال: بعث النبی صلّی اللّه علیه و آله علیا الی الیمن امیرا، و أخرج معه [رجل من أسلم یقال له] عمرو بن شاس فرجع و هو یلوم علیا علیه السّلام و یشکوه، فبلغ ذلک النبی صلّی اللّه علیه و آله فبعث إلیه، فأتاه فقال له: أخبرنی عن علی! هل رأیت منه جورا فی حکم، أو حیفا فی قسم. قال: اللهمّ لا. قال [صلی الله علیه وآله: فبم تنقمن علیه، و تقول ما بلغنی إنک تقول فیه؟ قال: لبغض له فی قلبی لا أملکه.فغضب النبیّ صلّی اللّه علیه و آله حتی التمع لونه، و عرفنا الغضب فی وجهه، ثم قال: کذب من زعم إنه یحبنی و یبغض علیا، من أبغض علیا فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض اللّه، و من أحب علیا فقد أحبنی و من أحبنی فقد أحب اللّه [تعالی] .(.شرح الأخبار، ج1/153ح98و99. )

ص:114

آزار به اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)

تردیدی نیست که آزار به اهل البیت (علیهم السلام) بلکه آزار به ذریّه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) سبب گمراهی و هلاکت و دوری از خدا و رسول او (صلی الله علیه و آله و سلّم) خواهد بود، چنان که محبّت و احترام و صله ی به آنان بلکه نگاه از روی محبّت و اعتقاد به آنان، از اسباب نجات می باشد، و ذریّه تنها ائمه ی اهل البیت(علیهم السلام) نیستند بلکه جمیع ذریّه ی پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) باید مورد احترام و اعزاز و تکریم باشند، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ضمانت نموده که هر کس در دنیا به ذریّه او اکرام و احسانی بکند در قیامت آن حضرت او را از آن سختی ها نجات بدهد و شفیع او باشد، و در این موضوع روایات فراوانی نقل شده و ما به گوشه ای ازآن ها اشاره می کنیم و از خداوند توفیق عمل به این روایات را خواستاریم.

مرحوم صدوق در کتاب امالی با سند خود از حسین بن خالد نقل می کند که گوید: حضرت رضا(علیه-السلام) فرمود: «نگاه به ذریّه ما عبادت است» به آن حضرت گفته شد: ای فرزند رسول خدا آیا نگاه به امامان از شما خانواده عبادت است؟ و یا نگاه به جمیع ذریّه ی پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) عبادت است؟ حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: بلکه نگاه به همة ذریّه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) عبادت است. (1)

و در همان کتاب از امام صادق از پدرانش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: هنگامی که من به «مقام محمود» می رسم از اصحاب کبائر امّت خود شفاعت خواهم نمود، و خداوند شفاعت من را می پذیرد، و به خدا سوگند در آن روز من از کسی که به ذریّه من آزار نموده باشد، شفاعت نخواهم نمود. (2)

و فرمود: هر کس به تار موئی از من آزار کند، به من آزار نموده و هر کس به من آزار کند، به خدای عزّوجلّ آزار نموده است، و کسی که به خدا آزار نماید، خداوند به اندازة ظرفیت آسمان و زمین او را لعنت می کند. و فرمود: هر کس بخواهد به من توسل پیدا کند، و من در قیامت برای او شفاعت کنم، باید به اهل بیت من صله و احسان نماید، و آنان را مسرور کند.


1- عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیهماالسلام قَالَ النَّظَرُ إِلَی ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَةٌ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَی الْأَئِمَّةِ مِنْکُمْ عِبَادَةٌ أَمِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله فَقَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله عِبَادَةٌ. (الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص294)
2- عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا قُمْتُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ تَشَفَّعْتُ فِی أَصْحَابِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی فَیُشَفِّعُنِی اللَّهُ فِیهِمْ وَ اللَّهِ لَا تَشَفَّعْتُ فِیمَنْ آذَی ذُرِّیَّتِی . (الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص294 – بحار ج96/ص218ح4.)

ص:115

و فرمود: کسی که به یکی از اهل بیت من در دنیا به اندازة قیراطی احسان کند، من در قیامت به اندازة قنطاری به او پاداش خواهم داد. (1)

آزار به شیعیان محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم)

شیعه در لسان معصومین(علیهم السلام) مقام بلندی دارد تا جایی که بعد از آن بزرگواران مقامی بالاتر از مقام شیعه نیست بلکه آنان شیعه را از خود دانسته و بقیه مردم را مساوی با مگس و پشه قرار داده اند و از این تشبیه به دست می کند که شیعه در این روایات به معنای خاصّ خود نیست، و شامل گنهکاران از آنان نیز می شود و معنای خاصّ آن مخصوص افراد با تقوا و متعبّد و مقیّد به رعایت همه واجبات و محرمات می باشد، مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و برخی از اصحاب امیرالمؤمنین و ائمه دیگر(علیهم السلام).

مرحوم صدوق درکتاب معانی الأخباربا سند خود از معمربن خیثم ازمحمدبن علی بن علی(علیهمالسلام) نقل نموده که فرمود: ما عرب هستیم و شیعیان ما از ما هستند و بقیه مردم : هَمَج و هَبَج هستند، معمّر گوید: گفتم: هَمَج چیست؟ فرمود: هَمَج ذباب یعنی مگس است. گفتم: هَبَج چیست؟ فرمود: بَق [یعنی پشه] است. (2)

و در روایت دیگری آمده که حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرمایند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموند: «فإنّ موالینا و شیعتنا منّا و کلنّا کالجسد الواحد ...» . (3)

مفضّل گوید: امام صادق(علیه السلام) ضمن سخنان مفصّلی درمذمّت ازابوالخطاب فرمود: به ابوالخطاب [رهبر غلاة] و اصحاب او بگو: إنّا مخلوقون و عباد مربوبون و لکن لنا من ربّنا منزلة لم ینزلها أحد غیرنا و لا تصلح إلّا لنا، و نحن من نورالله و سیعتنا منّا، و سایر الخلق فی النار ... . (4)

صاحب ارشاد القلوب با سند خود از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نمود ه که به علی(علیه السلام) فرمود: ما اهل بیتی هستیم که احدی از بندگان خدا با ما مقایسه نمی شود، و هر کس ولایت ما را پذیرفته و به ما اقتدا کرده، و آنچه از ناحیه خداوند به ما وحی شده است را پذیرفته باشد، و


1- وَ قَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ آذَی شَعْرَةً مِنِّی فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَی اللَّهَ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْ ءَ السَّمَاءِ وَ مِلْ ءَ الْأَرْضِ. وَ قَالَ صلی الله علیه وآله مَنْ وَصَلَ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فِی دَارِ هَذَا الدُّنْیَا بِقِیرَاطٍ کَافَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِقِنْطَارٍ. (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) ؛ ج 2 ؛ ص273)
2- عَنْ أَخِیهِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِیعَتُنَا مِنَّا وَ سَائِرُ النَّاسِ هَمَجٌ أَوْ هَبَجٌ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْهَمَجُ قَالَ الذُّبَابُ قُلْتُ وَ مَا الْهَبَجُ قَالَ الْبَق .( معانی الأخبار، ص404ح2. )
3- الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیُّ علیه السلام فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ مَنْ یَسْتَحِقُّ الزَّکَاةَ فَقَالَ الْمُسْتَضْعَفُونَ مِنْ شِیعَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِینَ لَمْ تَقْوَ بَصَائِرُهُمْ فَأَمَّا مَنْ قَوِیَتْ بَصِیرَتُهُ وَ حَسُنَتْ بِالْوَلَایَةِ لِأَوْلِیَائِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ مَعْرِفَتُهُ فَذَلِکَ أَخُوکُمْ فِی الدِّینِ أَمَسُّ بِکُمْ رَحِماً مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ أَمَّا الْمُخَالِفُونَ فَلَا تُعْطُوهُمْ زَکَاةً وَ لَا صَدَقَةً فَإِنَّ مَوَالِیَنَا وَ شِیعَتَنَا مِنَّا وَ کُلُّنَا کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ یَحْرُمُ عَلَی جَمَاعَتِنَا الزَّکَاةُ وَ الصَّدَقَةُ وَ لْیَکُنْ مَا تُعْطُونَهُ إِخْوَانَکُمُ الْمُسْتَبْصِرِینَ مِنَ الْبِرِّ وَ ارْفَعُوهُمْ عَنِ الزَّکَاةِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ نَزِّهُوهُمْ عَنْ أَنْ تَصُبُّوا عَلَیْهِمْ أَوْسَاخَکُمْ أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَغْسِلَ وَسَخَ بَدَنِهِ. ثُمَّ یَصُبَّهُ عَلَی أَخِیهِ إِنَّ وَسَخَ الذُّنُوبِ أَعْظَمُ مِنْ وَسَخِ الْبَدَنِ فَلَا تُوَسِّخُوا بِهَا إِخْوَانَکُمُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا تَقْصِدُوا أَیْضاً بِصَدَقَاتِکُمْ وَ زَکَاتِکُمُ الْمُعَانِدِینَ لآِلِ مُحَمَّدٍ الْمُحِبِّینَ لِأَعْدَائِهِمْ فَإِنَّ الْمُتَصَدِّقَ عَلَی أَعْدَائِنَا کَالسَّارِقِ فِی حَرَمِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَرَمِی قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ مِنَ الْمُخَالِفِینَ الْجَاهِلِینَ لَا هُمْ فِی مُخَالَفَتِنَا مُسْتَبْصِرُونَ وَ لَا هُمْ لَنَا مُعَانِدُونَ قَالَ فَیُعْطَی الْوَاحِدُ مِنَ الدَّرَاهِمِ مَا دُونَ الدِّرْهَمِ وَ مِنَ الْخُبْزِ مَا دُونَ الرَّغِیفِ ثُمَّ قَالَ وَ کُلُّ مَعْرُوفٍ بَعْدَ ذَلِکَ وَ مَا وَقَیْتُمْ بِهِ أَعْرَاضَکُمْ وَ صُنْتُمُوهَا عَنْ أَلْسِنَةِ کِلَابِ النَّاسِ کَالشُّعَرَاءِ وَ الْوَقَّاعِینَ فِی الْأَعْرَاضِ تَکُفُّونَهُمْ فَهُوَ مَحْسُوبٌ لَکُمْ فِی الصَّدَقَاتِ. (وسائل الشیعه، ج9/229ح11904/6.)
4- خاتمة المستدرک، ج4/128.

ص:116

ما به او احکام خدا را تعلیم نموده باشیم، و امر خدا را دربارة ما اطاعت کرده باشد، به راستی او ولایت خدا را پذیرفته، و [می داند که] ما بهترین خلق خدا هستیم، و فرزندان ما و شیعیان ما از ما هستند، و کسی که آنان را اذیت کند، ما را اذیّت نموده، و کسی که آنان را اکرام و احترام کند، به ما اکرام و احترام نموده است، و کسی که به ما اکرام و احترام کند، اهل بهشت خواهد بود. (1)

عمروبن ابی المقدام گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: آیه «فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ (یعنی فی قبره) وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ» دربارة ما و اهل ولایت ما نازل شده است، و آیه «وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ(یعنی فی قبره) وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ» (2) یعنی فی الآخرة، دربارة دشمنان ما نازل شده است. (3)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: جبرئیل(علیه السلام) به من گفت: خداوند می فرماید: «من أهان ولیّاً فقد بارزنی بالمحاربة ... یعنی هر کس به ولیّی از اولیای من اهانت کند به جنگ با من برخاسته است. (4)

و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: وای بر کسی که به ولیّی از اولیای من اهانت کند، و هر کس به ولیّی از اولیای من اهانت کند، به جنگ با من برخاسته است، و آیا کسی که به جنگ با من قیام می کند پیروز می شود ؟ و یا می تواند مرا از پا درآورد؟! در حالی که من انتقام اولیای خود را از دشمنانشان در دنیا و آخرت می گیرم. (5)

در صحیحه هشام بن سالم آمده که گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: خداوند عزّوجلّ می فرماید: باید آماده جنگ با من باشد ، کسی که بندة مؤمن مرا اذیّت می کند، و باید خود را از غضب من ایمن بداند کسی که بندة مؤمن مرا اکرام و احترام می کند. (6)


1- رَوَی مُسْنَداً إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ: نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَ مَنْ وَالانَا وَ ائْتَمَّ بِنَا وَ قَبِلَ مِنَّا مَا أُوحِیَ إِلَیْنَا وَ عَلَّمْنَاهُ إِیَّاهُ وَ أَطَاعَ اللَّهَ فِینَا فَقَدْ وَالَی اللَّهَ وَ نَحْنُ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ وَ وَلَدُنَا مِنَّا وَ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ شِیعَتُنَا مِنَّا مَنْ آذَاهُمْ آذَانَا وَ مَنْ أَکْرَمَهُمْ أَکْرَمَنَا وَ مَنْ أَکْرَمَنَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ.( بحار الانوارج65/45.)
2- واقعه/94-88.
3- عَنْ أَبِی الْمِقْدَامِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ نَزَلَتْ هَاتَانِ الْآیَتَانِ فِی أَهْلِ وَلَایَتِنَا وَ أَهْلِ عَدَاوَتِنَا- فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ یَعْنِی فِی قَبْرِهِ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ یَعْنِی فِی الْآخِرَةِ- وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ یَعْنِی فِی قَبْرِهِ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیم . (الأمالی( للصدوق) ص474)
4- عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله عَنْ جَبْرَئِیلَ علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْ ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ مِثْلَ تَرَدُّدِی فِی قَبْضِ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدِی بِمِثْلِ أَدَاءِ مَا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ لَا یَزَالُ عَبْدِی یَبْتَهِلُ إِلَیَّ حَتَّی أُحِبَّهُ وَ مَنْ أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ لَهُ سَمْعاً وَ بَصَراً وَ یَداً وَ مَوْئِلًا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یُرِیدُ الْبَابَ مِنَ الْعِبَادَةِ فَأَکُفُّهُ عَنْهُ لِئَلَّا یَدْخُلَهُ عُجْبٌ فَیُفْسِدَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَمْ یَصْلُحْ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْفَقْرِ وَ لَوْ أَغْنَیْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْغِنَی وَ لَوْ أَفْقَرْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالسُّقْمِ وَ لَوْ صَحَّحْتُ جِسْمَهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالصِّحَّةِ وَ لَوْ أَسْقَمْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ إِنِّی أُدَبِّرُ عِبَادِی بِعِلْمِی بِقُلُوبِهِمْ فَإِنِّی عَلِیمٌ خَبِیرٌ. ( علل الشرائع الشرائع ،ج1/12ح7.)
5- عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَنَّهُ قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَیْلٌ لِمَنْ أَهَانَ وَلِیّاً مَنْ أَهَانَ وَلِیّاً فَقَدْ حَارَبَنِی وَ یَظُنُّ مَنْ حَارَبَنِی أَنْ یَسْبِقَنِی أَوْ یُعْجِزَنِی وَ أَنَا الثَّائِرُ لِأَوْلِیَائِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.( مستدرک الوسائل، ج9/102. )
6- عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ أَذَلَّ عَبْدِی وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ.( مجمع الفائده ج12/357 – محاسن،ج1/97.)

ص:117

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که برادر مسلمان خود را در مجلسی احترام و اکرام کند، و یا با کلمه ای او را مورد لطف خود قرار بدهد، و یا حاجت او را برآورده کند، همواره زیر سایه ملائکه رحمت خدا خواهد بود. (1)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: خداوند به موسی بن عمران وحی نمود: برخی از بندگان من با یک عمل نیک به من تقرّب پیدا می کند و من او را در بهشت قرار می دهم. حضرت موسی عرض کرد: خدایا آن عمل نیک چیست؟ خطاب شد: مؤمنی را شاد می کند. (2)

روایات دربارة آزار و یا احسان و اکرام به برادران مؤمن بی شمار است وما به همین اندازه اکتفا نمودیم ، والله الموّفق وهو ارحم الراحمین . تمت بحمدالله ولطفه وکرمه .


1- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَکْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِمَجْلِسٍ یُکْرِمُهُ أَوْ بِکَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِهَا أَوْ حَاجَةٍ یَکْفِیهِ إِیَّاهَا لَمْ یَزَلْ فِی ظِلٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَا کَانَ بِتِلْکَ الْمَنْزِلَةِ.( کتاب المؤمن، ص52ح128. )
2- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالْحَسَنَةِ فَأُحَکِّمُهُ بِالْجَنَّةِ قَالَ یَا رَبِّ وَ مَا هَذِهِ الْحَسَنَةُ قَالَ یُدْخِلُ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً همان، ص52ح129.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109