سرشناسه:بهبهانی، عبدالکریم
عنوان قراردادی:کیفیه الصلاه علی النبی . فارسی
عنوان و نام پدیدآور:چگونگی صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله [کتاب]/ گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی؛ مترجم محمد امینی؛ تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام)]؛ ویراستاری امرا... نصیری.
مشخصات نشر:قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1435 ق.= 1393.
مشخصات ظاهری:35 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.
فروست:در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ 11.
شابک:دوره 978-964-529-270-4 : ؛ 978-964-529-281-0
یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع:صلوات
موضوع:صلوات -- احادیث
موضوع:احادیث اهل سنت -- قرن 14
شناسه افزوده:عربی، حسینعلی، 1349 - ، مترجم
شناسه افزوده:نصیری، امرالله ، ویراستار
شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع). اداره ترجمه
شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع)
رده بندی کنگره:BP266/ب833ک9041 1393
رده بندی دیویی:297/77
شماره کتابشناسی ملی:3828093
ص :1
ص :2
بسم الله الرحمن الرحیم
ص :3
چگونگی صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله
گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی
مترجم محمد امینی
ص :4
ص :5
ص :6
ص :7
ص :8
«کار اساسی شما [مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) ]... معرفی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است به دنیای اسلام. بلکه به سراسر عالم، چون امروز همه دنیا تشنه معنویت اند و این معنویت در اسلام هست و در اسلامی که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) معرفی می کند به نحو جامع و کاملی وجود دارد».
( از بیانات مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»، 1386/5/28)
مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که تبلور اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله) و متّکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار می باشد و مطابق با فطرت سلیم انسان هاست؛ بر همین اساس است که حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
«فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» [شیخ صدوق(رحمه الله)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج275:2]. این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمه ی اطهار(علیه السلام) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصه های علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با
ص:9
محوریت ولایت فقیه، افق های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسان های آزاده به ویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت(علیهم السلام) گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.
مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در سال 1369 شمسی/ 1990میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و حمایت از پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان انجام داده است.
معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در موضوعات ، سطوح، مخاطبان و عرصه های مختلف، در حوزه های تولید کتاب و مجلات به زبان های متعدد و سائر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است .
این اثر با هدف معرفی معارف اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات مخالفین به ویژه وهابیان و سلفی ها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند می باشد.
ص:10
در اینجا بر خود لازم می دانم از دبیرکل محترم مجمع، حضرات اعضای محترم شورای کتاب، مدیران محترم اداره کل پژوهش و ترجمه، رئیس محترم گروه مطالعات بنیادی، دبیر محترم شورای کتاب و گروه مطالعات بنیادی، مترجمین عزیز و همکاران اداره ی ترجمه تقدیر و تشکر نمایم. همچنین از برادرانی که در ویرایش، تایپ، مقابله، تصحیح، آماده سازی، نشر و چاپ این کتاب تلاش کردند، تشکر می کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.
معاونت امور فرهنگی مجمع در راستای تعمیق و پویایی آثار منتشره در حوزه ی معارف اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان، از دیدگاه ها و پیشنهادهای اساتید، فرهیخته گان، صاحب نظران و پژوهش گران ارجمند استقبال می کند تا زمینه های بسط و گسترش هرچه بیشتر معارف اهل بیت (علیهم السلام)فراهم گردد.
به امید تعجیل در ظهور و فرج منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج).
نجف لک زایی
معاون امور فرهنگی
ص:11
ص:12
وحدت، همبستگی، اتّحاد و انسجام، از اصول عقلانی و برخاسته از اعماق سرشت انسانی است؛ هم چنان که یک اصل ثابت، مسلّم و همیشگی دین مقدّس اسلام نیز بوده و هست و تحقّق آرمان های آفرینش و نیل به اهداف عالی آن در این راستا قابل دسترسی است و قطعاً هیچ قوم و آحاد جامعه ای، در جنگ و فتنه، نزاع و تفرقه، به خیر و سعادت و کمال انسانی، نخواهد رسید.
امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) می فرماید:
إنّ الله سبحانه لم یُعط أحداً بفُرقةٍ خیراً ممّن مضی ولاممّن بقی. (1)
«خداوند سبحان، نه به گذشتگان و نه به آیندگان ، با تفرقه و جدایی خیری را عطا نکرده و نمی کند».
در سایۀ وحدت و یک دلی است که جامعه به آرمان ها و پلّه های ترقّی، گام نهاده و زیباترین استحکامات را بر سرتاسر جامعه حاکم می کند و محبّت و صمیمیت و صلح و صفا را می گستراند.
از این رو، می بینیم قرآن کریم با لحن محکم و با هدف هدایت، چنین می فرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَتَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَاحُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ . (2)
ص:13
«همه با هم، به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید و یاد بیاورید آن زمانی را که با هم دشمنی می کردید. پس خداوند دل های شما را به هم نزدیک کرد و الفت و برادری بر شما حاکم نمود و (نیز) یاد بیاورید آن زمانی را که شما، در لبۀ پرتگاه آتش قرار داشتید، پس خداوند شما را از آن نجات داد و خداوند این چنین آیات خود را تبیین می کند، شاید به هدایت دست یابید».
و نیز پیامبر اکرم؛ حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) می فرماید:
«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً». (1)
«نسبت فردِ با ایمان با مؤمن دیگر، همانند اجزای یک ساختمانند که هر جزئی از ساختمان، جزء دیگر را نگه داشته و محکم می نماید».
و نیز حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید:
«المؤمن أخو المؤمن، کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئاً منه وجد ألَم ذلک فی سائر جسده». (2)
«مؤمن برادر مؤمن است ، مانند آنکه یک جسد می باشند؛ اگر عضوی از آن به درد آید، درد و رنج آن به دیگر اعضاء خواهد رسید».
بنابر این تفرقه، کینه توزی، نزاع و خون ریزی، هرگز مشروعیت و مصونیت نداشته و از کبائر و زشتی هاست که وجدان و عقل سلیم، آن را بی اساس و بی فرهنگی معرّفی کرده و در دین اسلام هم شدیداً مورد نکوهش و توبیخ قرارگرفته و مرتکب آن را به عذاب الهی، وعده داده است.
جهالت جاهلان و دسیسۀ دسیسه گران و فتنه انگیزان، در طول تاریخ مسلمین، کوشیده است که وحدتِ صفوف و یک پارچگی مسلمین، به جنگ و
ص:14
خون ریزی تبدیل شده و کینه و بغض و بد بینی و اتّهام به خروج از دین و ورود در شرک را گسترش دهد. بنابر این بر مسؤلان و رهبران امّت و برآحاد جامعۀ اسلامی، فرض و حتم است که اجازه ندهند چنین فضائی بر جامعه اسلامی حاکم گردد و در نتیجه ذخائر و ثروت های امت اسلام، توسّط مستکبران روزگار و کافران خوش رنگ و نگار و صاحبان تراست ها و کارتل ها به راحتی و سهولت، غارت شود.
ما پیروان اهل بیت(علیهم السلام)، برخود لازم می دانیم جهت وحدت بیشتر مسلمین و زدودن موانع این اتّفاق و انسجام، نسبت های ناروائی که در طول تاریخ، به ویژه در این سال های اخیر، به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و به صورت ناجوانمردانه نسبت داده شده، از خود دورکنیم و با تمام وجود، از این تهمت ها و نسبت ها توسّط تکفیری ها و جریاناتی که آلت دست انگلیسی ها، صهونیست ها، و غارتگران امریکا و ... هستند، اعلان انزجار و تبرّی بجوییم.
از باب نمونه:
1 - ما که کتاب آسمانی مصون از تحریف، یعنی قرآن کریم را تنها کتاب همۀ مسلمین و بدون آن که کم و زیاد شده باشد و عیناً، همان قرآن کریم حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و ثقل اکبر و سرتاسر آن را داعی توحید و یکتاپرستی می دانیم؛
- ما که بزرگ ترین موفّقیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نفی بتها (اصنام) و نفی عبادت لات و عزّی و اعلان و تحقّق کلمۀ توحید «لا إله إلا الله» می دانیم؛
- ما که خطبه های غرّای توحیدی مولی الموحدین امیر المؤمنین(علیه السلام) را - شبانه روز - در مراکز آموزشی و پژوهشی، دانشگاه ها و حوزه ها و محافل علمی و تربیتی مان به تلاوت و تدریس و استضائه می نشینیم؛
ص:15
- ما که در مساجد و مراکز عبادتی مان ، متون سراسر توحید اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همانند دعای کمیل از امام علی(علیه السلام)، دعای عرفه از امام حسین(علیه السلام) و دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد(علیه السلام) و ده ها دعای توحیدی دیگر تلاوت می شود و طنین انداز است:
«... متی غِبْتَ حتّی تَحْتاجَ إلی دلیلٍ یَدلُّ علیکَ... عَمِیَتْ عینٌ لا تراکَ... ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَما الّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک...». (1)
- ما که هزاران اثر معرفتی و توحیدی همچون کتاب توحید شیخ اقدم «صدوق» را داریم، ما که ...
با همۀ این اوصاف، به صورت جاهلانه و مزوّرانه و مزدورانه به هدف بدبین کردن سایر مسلمین ناجوانمردانه به شرک متّهم شده و می شویم!!! (فما لهم کیف یحکمون)؟؟!!.
2 - اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) و مهدویت، ریشه قرآنی دارد و مذاهب و فرق اسلامی - روی هم رفته - به آن اعتراف دارند تا جائی که انکار آن را موجب قتل منکر آن دانسته اند. (2)
و نیز جایگاه رفیعی از سنّت و معرفت اسلامی را برای آن حضرت ذکر کرده اند و قاطبۀ علمای اهل بیت(علیهم السلام) و بسیاری از علمای مذاهب اسلامی، روایات و احادیث و اخباری که در شأن و ولادت آن حضرت است، مورد تصریح و تصحیح و اعتراف قرارداده اند؛ مانند صاحب سنن ترمذی، قرطبی مالکی، ابوجعفر عقیلی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی، حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن اثیر، بغوی، ابن قیم، ذهبی، تفتازانی، ابن کثیر دمشقی، جزری شافعی، عبدالوهّاب شعرانی، متّقی هندی، عبدالباقی زرقانی، سفارینی حنبلی، محمّد امین
ص:16
سویدی، شوکانی، مؤمن شبلنجی، قنوجی بخاری، کتانی مالکی، خضر مصری، غماری شافعی، ناصر الدین البانی، ابواعلی مودودی، کمال الدین ابن طلحه شافعی، یاقوت حموی، ابو نعیم اصفهانی، ابن جوزی حنبلی، گنجی شافعی، جوینی شافعی، ابن علی شافعی همدانی، حمد الله مستوفی، ابن شحنۀ حلبی حنفی، خواجه پارسا حنفی، ابن صبّاغ مالکی، سراج رفاعی، ابن طولون دمشقی، ابو عبّاس قرمانی حنفی، ابن عامر شبراوی، ساباط قاضی حنفی، قندوزی حنفی، حمزاوی شافعی مصری، زرکلی سلفی، یونس سامرایی، احمد طوسی بلاذری، ابن شاکر بدری شافعی، عبدالکریم یمانی، صبان شافعی، ابن عماد دمشقی حنبلی و غیر اینان... .
حال نگاه بیندازید و ببینید:
امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت - که در کتاب و سنّت، محکم ترین ریشه و اساس و برهان و این همه معترف به تواتر و صحت و ولادت و حیات از جمیع فرق اسلامی دارد- چگونه با زشت ترین تعبیرها مورد استهزاء و تمسخر و افتراء و نسبت های ناروا قرار گرفته است؟!.
از این عصارۀ انبیاء و خلف اوصیا، گاهی به «امام مزعوم» و گاهی به «معدوم» و ... تعبیر می شود !! و گاهی می نویسند که شیعیان کنار سرداب حلّه یا سرداب بغداد، یا سرداب سامرّا (1) و یا ... مرکبی را آماده می کنند تا آن که او وقتی که از آن سرداب خارج شد، سوار آن مرکب شود!. اینان هنگام نماز هم، هم چنان در کنار مرکب باقی می مانند، زیرا ممکن است که در همان وقت از سرداب خارج شود و کسی کنار مرکب نباشد تا او را سوار کنند!!.
ص:17
وارونه نشان دادن حقایق، تحریف و سیاه نمایی در زمینۀ اعتقادات و معارف حقّه اهل بیت(علیهم السلام) توسّط دشمنان و بقاء بر میت های آکلة الاکباد و آنان که گوینده «لااله إلا الله و محمّدٌ رسول الله» و معتقدان معاد و محشر و اهل قبله و قرآن را همانند گوسفند سر می برند و جهت جلب رضایت سردمداران کفر و غاصبان قدس، همه گونه خوش خدمتی دارند و در تمام دوران ننگین رژیم جعلی و سفّاک صهیونیستی، در حمایت از مظلومین فلسطین، و مقدسات مسلمین حتی یک فشنگ و یا تیری رها نکرده اند، امّا هر روز شاهد آنیم که دسته دسته اهل قبله و توحید و بعثت و معاد را با کمال شقاوت و بی رحمی، قطعه قطعه و به آتش می کشند و فتنه و تفرقه را بین امّت اسلام می گسترانند.
لازم به تذکر است: این دو مورد به عنوان نمونه بود و گرنه مسلمانان هر روزه شاهد نشر و بسط صدها مورد دیگر با هزاران سایت و کتاب و مقالات و نرم افزار، توسّط این مجموعۀ فاقد عاطفه و رحم و متحجّر و تکفیری با هدف شوم تفرقه افکنی و جنگ و جدال در امّت اسلامی می باشند ،فإلی الله المشتکی.
در هر صورت، ما به عنوان این که به حفظ وحدت مسلمین و قطع ید اجانب از بلاد اسلامی و زدودن اتّهامات و افتراءات از مکتب اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) مکلّفیم، بر خود واجب می دانیم جهت زایل کردن بدبینی از ذهنیّتی که اینان در بین عموم مسلمین با دروغ، نفاق، افتراء و بهتان ساخته اند، اقدام نماییم و انزجار و بی زاری خود را از این تفرقه افکنان و جنگ افروزان وابسته به استکبار و کفر جهانی، اعلان نماییم.
ص:18
مجموعۀ «فی رحاب اهل البیت(علیهم السلام)» (1)حدود چهارده سال پیش، جهت زدودن این ذهنیّت و زدودن برخی از موانع وحدت، در معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و با کمک، مساعدت و همکاری گروهی از فضلا و محققین (2)، طرّاحی و سپس مورد تنظیم و تدوین قرار گرفت.
بحمدالله به سرعت و به طور گسترده و چشمگیر، مورد استقبال محافل علمی و پژوهشی و علاقه مندان و دوستداران وحدت مسلمین، قرار گرفت.
شخصیّت های علمی و دست اندرکاران نشر و قلم و گروه های محاوره و مناظره، در همان زمان تدوین و نشر، پیشنهاد ترجمه ی این مجموعه را به زبان های زنده دنیا دادند که بحمدالله ترجمۀ فارسی آن توسّط ادارۀ ترجمۀ
ص:19
معاونت امور فرهنگی، آماده گردید و اینک مورد بررسی مجدّد و ویراستاری قرار گرفت و تقدیم علاقه مندان می شود.
امید است که این تلاش و جهاد فرهنگی، مورد قبول پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیّة الله الأعظم(عج) قرار گرفته باشد.
گروه مطالعات بنیادی
ابوالفضل اسلامی (علی)
1392/8/28
ص:20
از جمله مسایل اساسی و مورد اتّفاق مسلمانان، مسألۀ صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است، امّا در چگونگی آن اختلاف است. شالوده واساس این مسأله بر گرفته شده از قرآن است.
خداوند می فرماید:
إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا ایُّهَا الَّذِینَ امَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (1).
«خداوند وفرشتگانش بر پیامبر، صلوات می فرستند، ای کسانی که ایمان آورده اید! براو صلوات فرستید و سلامی کنید، سلامی نیکو».
این آیه با آیاتی که خداوند بر بندگان خود صلوات فرستاده مشترک است؛ مانندآیۀ:
هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا . (2)
«اوست که خود وفرشتگانش بر شما درود می فرستند تا شما را از تاریکی، به روشنی برد؛ زیرا خداوند با مؤمنان مهربان است».
ونیز با آیۀ 103 سورۀ توبه که می فرماید:
ص:21
«از داراییهایشان صدقه بستان تا آنان را پاک ومنزّه سازی و برایشان دعاکن؛ زیرا دعای تو مایۀ آرامش آنان است وخدا شنوا و داناست».
این آیه به درود فرستادن پیامبر بر بعضی از مردم اشاره می کند.
بیشتر مفسّرین معتقدند: درود و ثنای انسان بر پروردگار، به معنای نیایش و تعظیم اوست وصلوات خداوند به انسان، تکریم و رحمت به بنده است به دلیل آیۀ: «شما را از تاریکیها به سوی نور می رساند و او با مؤمنان رحیم است»؛ و درود پیغمبر بر مؤمنان، به معنای در خواست خیر و برکت برای آنان است. وصلوات فرشتگان بر پیامبر، یا بر مؤمنان به معنای طلب دعا و استغفار برای آنان است. (1)
چرخۀ صلوات بین انسان وپروردگار و رسول و درود فرستادن انسان بر خدا و صلوات خداوند بر بنده و نیز صلوات پیامبر بر مؤمنان و صلوات آنان بر پیامبر، نمایانگر شکل کاملی از پیوستگی و همبستگی بین خالق و مخلوق و میان امّت و رهبر است تا هر یک، وظیفه و منزلت طرف مقابل خودرا بشناسند و حریم هر کدام در این رویارویی ودر سایۀ این پیوند، حفظ شود.
ص:22
انسان به خاطر عبودیّت و بندگی، خداوند متعال را تعظیم می کند و در پیشگاه خالِق بزرگش، سر به تسلیم می ساید. و اگر از جانب پروردگار، بندۀ آگاه و دانا، ستوده شود، به خاطر قدر دانی و تکریم از چنین انسانی است.
صلوات مؤمنین بر رسول خدا - در واقع - اعتراف و اعتقاد به منزلت پیامبر و اعلام فرمانبر داری از ولایت آن حضرت است. ودرود و صلوات پیامبر اکرم بر افراد با ایمان، به خاطر تقدیر، تشویق و افزودن بر خیر و نیکی آنان می باشد.
وقتی خدا و فرشتگانش بر رسول اکرم صلوات می فرستند و از مؤمنین خواسته می شود آنان نیز صلوات بفرستند، نشانگر عالی ترین درجۀ بزرگواری وشرف، برای رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است.
به دنبال پیامبر، امّت ایشان که به او ایمان آورده و گوش به فرمان حضرت شدند، از این مقام و منزلت برخوردار می گردند و از درود و صلوات خدا، ملائکه و رسول اکرم، بهره مند می شوند.
اجماع فقهای مذهب اهل بیت(علیهم السلام) بر این است که در نماز، جایز نیست به صلوات بر پیامبر اکرم اکتفا شود بلکه واجب است خاندانش هم به دنبال آن حضرت ذکر شوند. (1)
ص:23
دلیل آنان اخبار و روایات محکم و قطعی است که در میراث فرهنگی - شیعه وسنّی - آمده است مانند حدیث مشهوری که در مصادر سنّی آمده که: روزی به پیامبر خدا عرض شد: یا رسول الله! چگونگی سلام بر شما را دانستیم، ولی با چه عبارتی بر شما صلوات بفرستیم؟ فرمود:
«فقولوا: اللّهمّ صلِ ّ علی محمّدٍ و علی آل محمّدٍ کما صلّیت علی إبراهیم إنَّک حمید مجید» (1)؛
«بگویید: پروردگارا! بر محمّد وآل محمّد درود فرست همان گونه که بر ابراهیم فرستادی، به درستی تو دارای صفاتی ستوده و بزرگواری.
مفسّرین نظیر این حدیث را در ذیل تفسیر آیۀ: إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ.... (2)آورده اند؛
روایتی بالحنی قاطع همراه با تأکید، در کتاب (الصواعق المحرقهً) ابن حجر آمده است که:
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: بر من صلوات بریده نفرستید. سؤال کردند: صلوات بریده چیست؟
فرمود بگویید:
«اللّهمّ صلّ علی محمّد» و بعد ساکت شوید بلکه این گونه بگویید:
«اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد» (3).
ص:24
علی رغم این همه ادله فراوانی و تاکید آنان بر باهم آوردن صلوات بر پیامبر مکرّم اسلام و خاندان او لکن فقه اهل سنّت بر وجوب قطعی صلوات بر آل محمّد اعتراف نمی کند، لذا برخی، ذکر آل او را واجب می دانند و بعضی، آن را واجب نمی شمارند (1) وبه دلایل سست و بی اساسی استناد نموده اند که قلم از نوشتن آن شرم می کند؛ مانند این که گفته اند:
«عدم وجوب، اولی است؛ زیرا وقتی از حضرت دربارۀ اهل بیتش پرسیدند، حضرت پاسخ آنان را داد، امّا خود شخصاً از ابتدا راجع به آنان به مردم چیزی نفرمود» (2).
در جواب آنان می گوییم:
در بیان احکام الهی مربوط به موضوع مسأله ای، گاهی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به سؤال مردم وپاسخی که به آنان می دادند اکتفا می ورزیدند و اگر هم از طرف مردم سؤال مطرح نمی شد، روش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این بود که خود به بیان حکم شرعی می پرداخت.
این شیوه در قرآن بسیار آمده است، آیاتی با جملۀ یَسْئَلُونَکَ ؛ یعنی: «از شما می پرسند» شروع می شوند، مانند: دربارۀ حیض از شما می پرسند». (3)
ص:25
«از تو دربارۀ جنگ کردن در ماه حرام سؤال می کنند». (1)
و نیز آیۀ در بارۀ شراب وقمار از تو سؤال می کنند (2). و آیات دیگر.
به فرض صحّت و درستی چنین ادّعایی، بایستی بگوییم. برای چنین مسائلی، اگر از طرف مردم سؤالی مطرح نمی شد، حکمی از طرف خدا هم نازل نمی گشت! آیا این چنین نتیجه گیری صحیح و روا است؟!!
نظر قطعی و پایدار مکتب اهل بیت دربارۀ دودمان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)که بایستی بر آنان صلوات فرستاده شود، عبارتند از: (افراد معصوم آن خاندان؛ زیرا بر افراد دیگری غیر از آنان واجب نیست». (3)
اثبات این مطلب، نیاز به دلیل وبرهان ندارد؛ زیرا چیزی شبیه به ضروری مذهب شمرده شده ونیز دهها حدیث از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مصادر وکتابهای سنّی بر این مدّعا دلالت می کنند؛ مانند روایتی که امام احمد در مسند خود آورده که: رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، جامۀ
ص:26
یمانی (رواندازی که از یمن به حجاز آورده می شد) بر روی (حضرت) فاطمه و (امام) علی وحسن وحسین(علیه السلام) انداخت وسپس با اشاره به آنان رو به کرد وفرمود: «پروردگارا اینان آل محمّد اند؛ پس صلوات وبرکات خود را بر محمّد وآل محمّد فرو فرست، به درستی که تو بزرگوار و دارای صفات ستوده ای». (1)
با این همه اخبار و احادیث و فراوانی و آشکار بودن آنان،. این مسأله بی نیاز از بحث و بررسی و هر گونه گفتمان است ، امّا علی رغم این، تفسیرهای بعیدی می گوید: خاندان و اهل بیت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) عبارتند از: پیروان او ، امّت او ، پیروان و افراد خاصّ او (بین 3 تا 7 نفر و حدّ اکثر10 نفر)، یاخاندان او که شامل عشیره و فامیل می شوند. و نیز برخی گفته اند: مقصود، قوم او، بعضی دیگر معتقدند: مراد از اهل بیت، افرادی از خویشان حضرت که صدقه بر آنان حرام شده و عدّه ای دیگر آنان را به بنی هاشم تفسیر کرده اند. (2)
و بنابر مذهب حسن، مراد از آل محمّد ، شخص محمّد است ! و این دورترین و عجیب ترین رأی است!!
بهتراست این بحث را با سخن فخر رازی در تفسیر کبیر به پایان برسانیم. او می نویسد:
ص:27
«و من معتقدم که آل محمّد(صلی الله علیه و آله) کسانی هستند که با پیامبر پیوند دارند؛ بنابراین هر کس که با پیامبر، پیوندش بیشتر و کاملتراست، جزو خاندان حضرت می باشد».
وشکّی نیست که پیوند و ارتباط میان (حضرت) فاطمه، علی، حسن، وحسین(علیهم السلام) با رسول الله(صلی الله علیه و آله) بیشتر و شدیدتر بود و این با نقل متواتر معلوم است، پس واجب ولازم است آنان را آل محمّد بدانیم واگر خاندان پیامبر را برامّت وی و کسانی که دعوت حضرت را پذیرفتند نیز معنا کنیم، آنان را فرامی گیرد، پس به هر صورتی که تفسیر شان کنیم، آنان نیز آل محمّد اند.
امّا آیا شامل افراد دیگری نیز می شوند؟ تفسیرهای متفاوتی شده است؛ صاحب تفسیر کشّاف می گوید:
«وقتی آیۀ مودّت بر حضرت نازل شد، عرض کردند: بر چه کسانی از نزدیکان شما واجب است مهر و مودّت بورزیم؟ فرمود:بر علی وفاطمه و دو فرزندشان».
پس این چهارتن، نزدیکان پیامبر هستند. و اگر این را ثابت نماییم، به چند دلیل می بایستی نام آنان را با عظمت خاص یاد کنیم.
فخر رازی در دلیل دوّم می گوید:
«ثنا و دعا بر آل محمد بیانگر مقام والای آنان است. به همین جهت این دعا: اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و ارحم محمّدا و آل
ص:28
محمّد» پایان بخش تشهّد قرار گرفته و این گونه تعظیمی در حقّ افراد دیگر نیامده است». (1)
فخر رازی در تفسیر خود، تأکید می ورزد صیغۀ صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) عبارت است از: «اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل محمّد....». (2)
در اصل وریشۀ صلوات - میان مسلمانان - اختلافی نیست و نیز همه به ثواب آن و فضیلت و مستحب بودنش در همۀ اوقات، اذعان دارند، زیرا در بسیاری از اخباری که از طریق شیعه و سنّی رسیده آمده است. برای نمونه فرمایش پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله): است که می فرماید:
(من صلّی علیّ صلاة صلّی الله علیه بها عشراً). (3)
«هر کس بر من - یک صلوات بفرست، خداوند بر او ده صلوات می فرستد».
اختلاف - فقط - در دو مورد شده است:
اوّل: صیغه وشکل صلوات چگونه باید باشد؟
پیرامون این مسأله توضیح دادیم و نظر حقّ را ثابت کردیم وگفتیم ذکر «آل محمّد» هنگام صلوات بر پیامبر، نزد همۀ مسلمانان
ص:29
نه تنها مشروع، بلکه عملی مطلوب و خواسته شده است و اگر هنگام درود فرستادن بر آن حضرت، به اهل بیت او صلوات، فرستاده نشود، صلوات، ناقص وناتمام است، همان گونه که در حدیث شریف پیامبر آمده بود.
دوّم: درود بر پیامبر و خاندانش چه موقع واجب می شود؟
ذیلاً به بررسی این مطلب می پردازیم.
تردیدی نیست آیه - صلوات - به شکل امر و با نحوۀ دستوری آمده؛ زیرا بعد از این که فرمود: إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ.... بلا فاصله با گفتاری همراه با تأکید و در خواست مصرّانه می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا و می دانیم علمای علم اصول، معتقدند صیغۀ امر بر وجوب دلالت می کند، بر همین اساس، زمینۀ سؤال بعدی پیش می آید.
زمخشری در تفسیر خود می نویسد:
اگر سؤال شود: آیا صلوات بر پیامبر، واجب است یا مستحب؟ پاسخ می دهم: واجب است، ولی در کیفیّت وجوب آن بین دانشمندان اختلاف است:
1- برخی آن را به هنگام ذکر نام آن حضرت، واجب می دانند و به این حدیث نبوی(صلی الله علیه و آله) که می فرماید: از رحمت خدا به دور است
ص:30
آن کس که نام مرا بشنود و صلوات نفرستد، سزای او ورود به آتش است، استناد کردند.
روایت شده از تفسیر آیۀ :« إنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ.... از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) سؤال کردند، حضرت پاسخ داد: این از علوم و اسرار غیبی است و اگر از من نمی پرسیدید، شما را برآن مطّلع نمی کردم! هرگاه نامم پیش مسلمانی برده شود و او بر من صلوات بفرستد، دو فرشته ای که خداوند همراه من وکیل نموده - از همان جا - به او می گویند: غفر الله لک خداوند تو را بیامرزد ودر پاسخ آنان خدا و فرشتگانش می گویند: آمین».
2 - گفتن صلوات در هر مجلس، یک بار واجب است، هر چند نام حضرت چند بار تکرار شود؛ مانند: شنیدن یا خواندن مکرّر آیۀ سجده و همچنین تکرار عطسه که یک بار سجده یا دعا کفایت می کند، همان طوری که در اوّل و آخر دعا صلوات فرستاده می شود.
3 - وبعضی دیگر معتقدند: صلوات فرستادن در تمام عمر، یک مرتبه واجب است، همان گونه که در اظهار شهادتین برای مسلمان شدن، یک بار را واجب نمودند، امّا مقتضای احتیاط این است که در هر یادی که از حضرت می شود، بر او صلوات فرستاده شود؛ کما این که احادیثی بر این مطلب دلالت می کنند.
(زمخشری در ادامه می نویسد) اگر بپرسید: «آیا صلوات شرط در جواز نماز است یا خیر؟می گویم: ابو حنیفه و اصحاب او، آن را شرط نمی دانند. وبه نقل از ابراهیم نخعی، صحابۀ پیامبر در تشهّد، فقط
ص:31
به ذکر: السلام علیک أیّها النبی اکتفا می کردند،امّا شافعی آن را شرط می دانست» (1).
قرطبی در تفسیرش می نویسد:
«صلوات در طول عمر یک بار فرض و واجب است ودر هر حال، صلوات فرستادن از سنّتهای واجب مؤکّد است، لذا ترک آن شایسته نیست و کسی از آن غفلت می ورزد که از خیر بی بهره است» (2).
ابن حزم در المحلی معتقد است:
«صلوات در طول عمر، یک مرتبه واجب است و بیشتر از آن مستحب است».
و در پاسخ به شافعی که آن را واجب دانسته می گوید:
«این ادّعا بی دلیل است و این که بیش از یک بار واجب است، تکرار شود، بایستی برای آن حد، و اندازه ای در نظر بگیریم و راهی برای آن نیست؛ زیرا بر عدد معیّنی دلیل نداریم (3) و این دیدگاه جصّاص نیز می باشد (4).
شافعی معتقد است، فقط در آخرین تشهّد نماز، صلوات واجب است.
ص:32
حنبلی ها این رأی را نیز پذیرفته اند و به چندین دلیل استدلال کرده اند (1).
ولی نظر مذهب اهل بیت(علیهم السلام) این است که :
«وجوب صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هر دو تشهّد، از روشن ترین واضحات است».
شیخ طوسی در استدلال بر این مسأله می نویسد:
«به دلیل اجماع فقهای شیعه و نیز موافقت نمودن با شیوه احتیاط واجب است؛ زیرا خلافی نیست در این که اگر کسی در نمازش صلوات بگوید، نماز او صحیح وپذیرفته است و اگر صلوات را ترک کند، دلیلی بر صحّت چنین نمازی نیست!
دلیل دیگر، آیۀ: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًاً است، خداوند در این آیه امر به صلوات نموده است که دلالت بر وجوب آن می کند و هیچ موردی، شایسته تر از این (نماز) نیست».
سپس شیخ طوسی سه روایت که بر وجوب صلوات دلالت می کنند، می آورد. راوی روایت اوّل، کعب بن عجره و روایت دوّم را عایشه از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت سوّم را ابو بصیر از حضرت امام صادق(علیه السلام) نقل می کند. (2)
در تذکرة الفقهاء آمده:
ص:33
«امر بر وجوب دلالت می کند و اجماع داریم در غیر از نماز، صلوات واجب نیست. ونیز عایشه گوید: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود: «نماز بدون طهارت ونیز بدون صلوات بر من پذیرفته نیست». و امام صادق(علیهم السلام) فرمودند: هر کس نمازی بخواند و صلوات بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) را عمداً ترک کند، نماز او پذیرفته نیست. (1)
از آنچه گذشت، ثابت می شود، که سزاوار است در هر وقت بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) صلوات فرستاده شود. و واجب است در هر دو تشّهد گفته شود. از این جا واضح می شود نمازی که در آن صلوات بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نباشد، باطل است. و نیز روشن شد که مقصود از صلوات بر پیغمبر، صلواتی است که به همراه آن، صلوات بر خاندان او نیز باشد.
بنابه فرمایش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) صلواتی که در آن ذکری از «آل نشود، صلوات ناقص وبریده است که شخص حضرت از آن نهی می کردند.
ص:34
و در نتیجه نماز فریضه - واجب - که بدون یاد و ذکر خاندان
پیامبر باشد، مانند نمازی است که هرگز در آن صلوات ذکر نشده باشد که هر دوی آنان باطل اند، همان گونه که امام شافعی سروده:
یا آل بیت رسول الله حبُّکم فرض من الله فی القرآن أنزله
کفاکم من عظیم الشأن أنَّکم من لم یصلّ علیکم لا صلاة له (1)
«ای خاندان رسول خدا! از طرف خداوند در قرآن آمده دوستی شما آل محمّد واجب است.
نشان عظمت و بزرگواری شما همین بس است که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نمازی از او پذیرفته نیست».
امّا ذکر دیگران در نماز، سخن پوچ وبی دلیلی است. حقیقت امر همان است که فخر رازی فرموده که: صلوات بر اهل بیت(علیهم السلام) به همراه صلوات بر حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله) آورده شود که این منزلت سترگ، مخصوص به آل محمّد است و شامل بقیّۀ مردم نمی شود.
ص:35