توسل

مشخصات کتاب

سرشناسه:حصینی موسوی، عبدالرحیم

عنوان قراردادی:التوسل . فارسی

عنوان و نام پدیدآور:توسل [کتاب]/ گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالرحیم موسوی؛ مترجم گروهی از مترجمان [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ ویراستاری امرا... نصیری.

مشخصات نشر:قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1435 ق.= 1393.

مشخصات ظاهری:62 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.

فروست:در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ 13.

شابک:دوره 978-964-529-270-4 : ؛ 978-964-529-283-4

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:توسل

موضوع:توسل -- احادیث

موضوع:احادیث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده:نصیری، امرالله ، ویراستار

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع). اداره ترجمه

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع)

رده بندی کنگره:BP226/6/ح6ت9041 1393

رده بندی دیویی:297/468

شماره کتابشناسی ملی:3828083

ص :1

اشاره

ص :2

ص :3

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :4

توسل

گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالرحیم موسوی

مترجم گروهی از مترجمان [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]

تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]

ویراستاری امرا... نصیری

ص :5

ص :6

ص :7

ص :8

سخن مجمع

«کار اساسی شما [مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السّلام) ]... معرفی مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) است به دنیای اسلام. بلکه به سراسر عالم، چون امروز همه دنیا تشنه معنویت اند و این معنویت در اسلام هست و در اسلامی که در مکتب اهل بیت(علیهم السّلام) معرفی می کند به نحو جامع و کاملی وجود دارد».

(از بیانات مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»، 1386/5/28)

مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) که تبلور اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله) و متّکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار می باشد و مطابق با فطرت سلیم انسان هاست؛ بر همین اساس است که حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:

«فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» [شیخ صدوق(رحمه الله)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج275:2]. این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمه ی اطهار(علیه السلام) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصه های علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(قدّس سره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با

ص:9

محوریت ولایت فقیه، افق های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسان های آزاده به ویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت(علیهم السّلام) گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.

مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السّلام)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در سال 1369 شمسی/ 1990میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السّلام) و حمایت از پیروان اهل بیت(علیهم السّلام) در سراسر جهان انجام داده است.

معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السّلام) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت(علیهم السّلام) در موضوعات، سطوح، مخاطبان و عرصه های مختلف، در حوزه های تولید کتاب و مجلات به زبان های متعدد و سائر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است .

این اثر با هدف معرفی معارف اهل بیت(علیهم السّلام) و پاسخ به شبهات مخالفین به ویژه وهابیان و سلفی ها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند می باشد.

ص:10

در اینجا بر خود لازم می دانم از دبیرکل محترم مجمع، حضرات اعضای محترم شورای کتاب، مدیران محترم اداره کل پژوهش و ترجمه، رئیس محترم گروه مطالعات بنیادی، دبیر محترم شورای کتاب و گروه مطالعات بنیادی، مترجمین عزیز و همکاران اداره ی ترجمه تقدیر و تشکر نمایم. همچنین از برادرانی که در ویرایش، تایپ، مقابله، تصحیح، آماده سازی، نشر و چاپ این کتاب تلاش کردند، تشکر می کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.

معاونت امور فرهنگی مجمع در راستای تعمیق و پویایی آثار منتشره در حوزه ی معارف اهل بیت(علیهم السّلام) در سراسر جهان، از دیدگاه ها و پیشنهادهای اساتید، فرهیخته گان، صاحب نظران و پژوهش گران ارجمند استقبال می کند تا زمینه های بسط و گسترش هرچه بیشتر معارف اهل بیت (علیهم السّلام)فراهم گردد.

به امید تعجیل در ظهور و فرج منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج).

نجف لک زایی

معاون امور فرهنگی

ص:11

ص:12

مقدمه

اشاره

وحدت، همبستگی، اتّحاد و انسجام، از اصول عقلانی و برخاسته از اعماق سرشت انسانی است؛ هم چنان که یک اصل ثابت، مسلّم و همیشگی دین مقدّس اسلام نیز بوده و هست و تحقّق آرمان های آفرینش و نیل به اهداف عالی آن در این راستا قابل دسترسی است و قطعاً هیچ قوم و آحاد جامعه ای، در جنگ و فتنه، نزاع و تفرقه، به خیر و سعادت و کمال انسانی، نخواهد رسید.

امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) می فرماید:

إنّ الله سبحانه لم یُعط أحداً بفُرقةٍ خیراً ممّن مضی ولاممّن بقی. (1)

«خداوند سبحان، نه به گذشتگان و نه به آیندگان ، با تفرقه و جدایی خیری را عطا نکرده و نمی کند».

در سایۀ وحدت و یک دلی است که جامعه به آرمان ها و پلّه های ترقّی، گام نهاده و زیباترین استحکامات را بر سرتاسر جامعه حاکم می کند و محبّت و صمیمیت و صلح و صفا را می گستراند.

از این رو، می بینیم قرآن کریم با لحن محکم و با هدف هدایت، چنین می فرماید:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَتَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَاحُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ . (2)

ص:13


1- (1) - نّهج البلاغه: خطبۀ 176.
2- (2) - آل عمران: 103.

«همه با هم، به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید و یاد بیاورید آن زمانی را که با هم دشمنی می کردید. پس خداوند دل های شما را به هم نزدیک کرد و الفت و برادری بر شما حاکم نمود و (نیز) یاد بیاورید آن زمانی را که شما، در لبۀ پرتگاه آتش قرار داشتید، پس خداوند شما را از آن نجات داد و خداوند این چنین آیات خود را تبیین می کند، شاید به هدایت دست یابید».

و نیز پیامبر اکرم؛ حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً». (1)

«نسبت فردِ با ایمان با مؤمن دیگر، همانند اجزای یک ساختمانند که هر جزئی از ساختمان، جزء دیگر را نگه داشته و محکم می نماید».

و نیز حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید:

«المؤمن أخو المؤمن، کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئاً منه وجد ألَم ذلک فی سائر جسده». (2)

«مؤمن برادر مؤمن است ، مانند آنکه یک جسد می باشند؛ اگر عضوی از آن به درد آید، درد و رنج آن به دیگر اعضاء خواهد رسید».

بنابر این تفرقه، کینه توزی، نزاع و خون ریزی، هرگز مشروعیت و مصونیت نداشته و از کبائر و زشتی هاست که وجدان و عقل سلیم، آن را بی اساس و بی فرهنگی معرّفی کرده و در دین اسلام هم شدیداً مورد نکوهش و توبیخ قرارگرفته و مرتکب آن را به عذاب الهی، وعده داده است.

جهالت جاهلان و دسیسۀ دسیسه گران و فتنه انگیزان، در طول تاریخ مسلمین، کوشیده است که وحدتِ صفوف و یک پارچگی مسلمین، به جنگ و

ص:14


1- (1) - اصول کافی 166/2؛ نهج الفصاحه: 779؛ کنز العمّال: 141/1.
2- (2) - بحار الأنوار: 148/61.

خون ریزی تبدیل شده و کینه و بغض و بد بینی و اتّهام به خروج از دین و ورود در شرک را گسترش دهد. بنابر این بر مسؤلان و رهبران امّت و برآحاد جامعۀ اسلامی، فرض و حتم است که اجازه ندهند چنین فضائی بر جامعه اسلامی حاکم گردد و در نتیجه ذخائر و ثروت های امت اسلام، توسّط مستکبران روزگار و کافران خوش رنگ و نگار و صاحبان تراست ها و کارتل ها به راحتی و سهولت، غارت شود.

ما پیروان اهل بیت(علیهم السّلام)، برخود لازم می دانیم جهت وحدت بیشتر مسلمین و زدودن موانع این اتّفاق و انسجام، نسبت های ناروائی که در طول تاریخ، به ویژه در این سال های اخیر، به مکتب اهل بیت(علیهم السّلام) و به صورت ناجوانمردانه نسبت داده شده، از خود دورکنیم و با تمام وجود، از این تهمت ها و نسبت ها توسّط تکفیری ها و جریاناتی که آلت دست انگلیسی ها، صهونیست ها، و غارتگران امریکا و ... هستند، اعلان انزجار و تبرّی بجوییم.

از باب نمونه:

1 - ما که کتاب آسمانی مصون از تحریف، یعنی قرآن کریم را تنها کتاب همۀ مسلمین و بدون آن که کم و زیاد شده باشد و عیناً، همان قرآن کریم حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و ثقل اکبر و سرتاسر آن را داعی توحید و یکتاپرستی می دانیم؛

- ما که بزرگ ترین موفّقیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نفی بتها (اصنام) و نفی عبادت لات و عزّی و اعلان و تحقّق کلمۀ توحید «لا إله إلا الله» می دانیم؛

- ما که خطبه های غرّای توحیدی مولی الموحدین امیر المؤمنین(علیه السلام) را - شبانه روز - در مراکز آموزشی و پژوهشی، دانشگاه ها و حوزه ها و محافل علمی و تربیتی مان به تلاوت و تدریس و استضائه می نشینیم؛

ص:15

- ما که در مساجد و مراکز عبادتی مان ، متون سراسر توحید اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همانند دعای کمیل از امام علی(علیه السلام)، دعای عرفه از امام حسین(علیه السلام) و دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد(علیه السلام) و ده ها دعای توحیدی دیگر تلاوت می شود و طنین انداز است:

«... متی غِبْتَ حتّی تَحْتاجَ إلی دلیلٍ یَدلُّ علیکَ... عَمِیَتْ عینٌ لا تراکَ... ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَما الّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک...». (1)

- ما که هزاران اثر معرفتی و توحیدی همچون کتاب توحید شیخ اقدم «صدوق» را داریم، ما که ...

با همۀ این اوصاف، به صورت جاهلانه و مزوّرانه و مزدورانه به هدف بدبین کردن سایر مسلمین ناجوانمردانه به شرک متّهم شده و می شویم!!! (فما لهم کیف یحکمون)؟؟!!.

2 - اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) و مهدویت، ریشه قرآنی دارد و مذاهب و فرق اسلامی - روی هم رفته - به آن اعتراف دارند تا جائی که انکار آن را موجب قتل منکر آن دانسته اند. (2)

و نیز جایگاه رفیعی از سنّت و معرفت اسلامی را برای آن حضرت ذکر کرده اند و قاطبۀ علمای اهل بیت(علیهم السّلام) و بسیاری از علمای مذاهب اسلامی، روایات و احادیث و اخباری که در شأن و ولادت آن حضرت است، مورد تصریح و تصحیح و اعتراف قرارداده اند؛ مانند صاحب سنن ترمذی، قرطبی مالکی، ابوجعفر عقیلی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی، حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن اثیر، بغوی، ابن قیم، ذهبی، تفتازانی، ابن کثیر دمشقی، جزری شافعی، عبدالوهّاب شعرانی، متّقی هندی، عبدالباقی زرقانی، سفارینی حنبلی، محمّد امین

ص:16


1- (1) - بحار الأنوار: 95/ 226 (بخشی از دعای عرفه).
2- (2) - همانند ابن حجر هیتمی شافعی، شیخ صبای حنفی، خطابی مالکی، یحیی حنبلی و...

سویدی، شوکانی، مؤمن شبلنجی، قنوجی بخاری، کتانی مالکی، خضر مصری، غماری شافعی، ناصر الدین البانی، ابواعلی مودودی، کمال الدین ابن طلحه شافعی، یاقوت حموی، ابو نعیم اصفهانی، ابن جوزی حنبلی، گنجی شافعی، جوینی شافعی، ابن علی شافعی همدانی، حمد الله مستوفی، ابن شحنۀ حلبی حنفی، خواجه پارسا حنفی، ابن صبّاغ مالکی، سراج رفاعی، ابن طولون دمشقی، ابو عبّاس قرمانی حنفی، ابن عامر شبراوی، ساباط قاضی حنفی، قندوزی حنفی، حمزاوی شافعی مصری، زرکلی سلفی، یونس سامرایی، احمد طوسی بلاذری، ابن شاکر بدری شافعی، عبدالکریم یمانی، صبان شافعی، ابن عماد دمشقی حنبلی و غیر اینان... .

حال نگاه بیندازید و ببینید:

امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت - که در کتاب و سنّت، محکم ترین ریشه و اساس و برهان و این همه معترف به تواتر و صحت و ولادت و حیات از جمیع فرق اسلامی دارد- چگونه با زشت ترین تعبیرها مورد استهزاء و تمسخر و افتراء و نسبت های ناروا قرار گرفته است؟!.

از این عصارۀ انبیاء و خلف اوصیا، گاهی به «امام مزعوم» و گاهی به «معدوم» و ... تعبیر می شود !! و گاهی می نویسند که شیعیان کنار سرداب حلّه یا سرداب بغداد، یا سرداب سامرّا (1) و یا ... مرکبی را آماده می کنند تا آن که او وقتی که از آن سرداب خارج شد، سوار آن مرکب شود!. اینان هنگام نماز هم، هم چنان در کنار مرکب باقی می مانند، زیرا ممکن است که در همان وقت از سرداب خارج شود و کسی کنار مرکب نباشد تا او را سوار کنند!!.

ص:17


1- (1) - بالآخره، معلوم نشد این سرداب کجاست!

وارونه نشان دادن حقایق، تحریف و سیاه نمایی در زمینۀ اعتقادات و معارف حقّه اهل بیت(علیهم السّلام) توسّط دشمنان و بقاء بر میت های آکلة الاکباد و آنان که گوینده «لااله الاّ الله و محمّدٌ رسول الله» و معتقدان معاد و محشر و اهل قبله و قرآن را همانند گوسفند سر می برند و جهت جلب رضایت سردمداران کفر و غاصبان قدس، همه گونه خوش خدمتی دارند و در تمام دوران ننگین رژیم جعلی و سفّاک صهیونیستی، در حمایت از مظلومین فلسطین، و مقدسات مسلمین حتی یک فشنگ و یا تیری رها نکرده اند، امّا هر روز شاهد آنیم که دسته دسته اهل قبله و توحید و بعثت و معاد را با کمال شقاوت و بی رحمی، قطعه قطعه و به آتش می کشند و فتنه و تفرقه را بین امّت اسلام می گسترانند.

لازم به تذکر است: این دو مورد به عنوان نمونه بود و گرنه مسلمانان هر روزه شاهد نشر و بسط صدها مورد دیگر با هزاران سایت و کتاب و مقالات و نرم افزار، توسّط این مجموعۀ فاقد عاطفه و رحم و متحجّر و تکفیری با هدف شوم تفرقه افکنی و جنگ و جدال در امّت اسلامی می باشند، فإلی الله المشتکی.

در هر صورت، ما به عنوان این که به حفظ وحدت مسلمین و قطع ید اجانب از بلاد اسلامی و زدودن اتّهامات و افتراءات از مکتب اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السّلام) مکلّفیم، بر خود واجب می دانیم جهت زایل کردن بدبینی از ذهنیّتی که اینان در بین عموم مسلمین با دروغ، نفاق، افتراء و بهتان ساخته اند، اقدام نماییم و انزجار و بی زاری خود را از این تفرقه افکنان و جنگ افروزان وابسته به استکبار و کفر جهانی، اعلان نماییم.

ص:18

مجموعۀ «فی رحاب اهل البیت(علیهم السّلام)» (1) حدود چهارده سال پیش، جهت زدودن این ذهنیّت و زدودن برخی از موانع وحدت، در معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و با کمک، مساعدت و همکاری گروهی از فضلا و محققین (2)، طرّاحی و سپس مورد تنظیم و تدوین قرار گرفت.

بحمدالله به سرعت و به طور گسترده و چشمگیر، مورد استقبال محافل علمی و پژوهشی و علاقه مندان و دوستداران وحدت مسلمین، قرار گرفت.

شخصیّت های علمی و دست اندرکاران نشر و قلم و گروه های محاوره و مناظره، در همان زمان تدوین و نشر، پیشنهاد ترجمه ی این مجموعه را به زبان های زنده دنیا دادند که بحمدالله ترجمۀ فارسی آن توسّط ادارۀ ترجمۀ

ص:19


1- (1) - این مجموعه بیش از چهل جلد است که هر یک از آنها به یک موضوع و یک شبهه اختصاص دارد و به زبان عربی و با سبک مقارنه و ارائه دلائل تنظیم یافته است.
2- (2) - جهت تقدیر از زحمات عزیزانی که در این مجموعه به نوعی تلاش داشته و نقشی که در تحقّق این کار علمی و فرهنگی داشته اند. متذکّر می شویم: 1 - ابوالفضل اسلامی (علی)؛ مسؤول گروه و مشرف علمی پروژه. 2 - سید منذر حکیم؛ پیگیر امور مجموعه. 5 - 3 - سید عبدالرحیم موسوی(رحمه الله)، شیخ عبدالکریم بهبهانی و صباح بیاتی؛ تهیه کنندگان بعضی از متون مجموعه. 9 - 6 - شیخ عبدالأمیر سلطانی، شیخ محمّد هاشم عاملی، شیخ محمّد امینی و شیخ علی بهرامی؛ تصدّی مسائل استخراج و مقابله. 13 - 10 - سید محمدرضا آل ایوب، عباس جعفری، حسین صالحی و عزیز عقابی؛ در مسائل تصحیح و تطبیق و روند امور. ضمن آن که از نظرات ارزشمند آقایان: شیخ جعفر الهادی (خوشنویس)، شیخ محمّدهادی یوسفی غروی، استاد صائب عبدالحمید وغیر اینان در برخی از این متون استفاده کرده ایم. جزاهم الله خیر الجزاء. (ناشر)

معاونت امور فرهنگی، آماده گردید و اینک مورد بررسی مجدّد و ویراستاری قرار گرفت و تقدیم علاقه مندان می شود.

امید است که این تلاش و جهاد فرهنگی، مورد قبول پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیّة الله الأعظم(عج) قرار گرفته باشد.

گروه مطالعات بنیادی

ابوالفضل اسلامی (علی)

1392/8/28

ص:20

پیشگفتار

قرآن کریم ، حقیقت «توسّل» را به بهترین صورت، بیان کرده است. خداوند خطاب به مؤمنان می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (1)

«(ای کسانی که ایمان آوردید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و وسیله ای برای تقرّب به او بجویید ودر راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید».

آیۀ شریفه ، «تقوا» و «جهاد» را از وسایل مشروع بر شمرده که انسان می تواند آنها را اسباب رسیدن به خداوند قرار دهد.

آیا وسایل دیگری وجود دارد که اسلام ما را به آنها دعوت کرده باشد ؟ یا این که امر، به انسان واگذار شده است واو می تواند وسایل دیگری انتخاب کند و به وسیلۀ آنها به خداوند تقرّب جوید؟

روشن است وسایلی که بنده به وسیلۀ آنها به خداوند تقرّب می جوید، اجتهاد بردار نیست؛ زیرا تقرّب به خداوند وشیوه های تحقّق آن، نیازمند به راهنمایی او دارد. بدین جهت شریعت، عهده دار بیان آنها شده و در کتاب وسنّت، آنها را معیّن کرده است؛

ص:21


1- (1) - مائده (5): 35.

بنابراین، استفاده از هر وسیله ای که شریعت - به صورت عام ویا خاص - نصّی بر آن ندارد ، نوعی بدعت وگمراهی است.

امام علی (علیه السلام) به وسایلی که موجب تقرّب بنده به سوی خداوند می شود، تصریح فرموده است. حضرت می فرماید:

«همانا بهترین چیزی که نزدیکی خواهانِ، به خدای سبحان، بدان توسّل می جویند، ایمان به خدا و پیامبر و جهاد در راه خداست؛ زیرا آن، بلندی اسلام است و کلمۀ اخلاص است؛ زیرا آن فطرت انسان است و برپا داشتن نماز است که آن دین است و دادن زکات است که واجب است و روزۀ ماه رمضان که سپر از عذاب است و حجّ خانۀ خدا و بجا آوردن عمره که فقر را برطرف می نمایند و گناهان را می شویند و پیوند با خویشان که مال را افزون سازد و سبب تأخیر در مرگ است و صدقه دادن نهانی که گناه را می پوشاند و صدقه دادن آشکارا که مرگِ بد را باز دارد! و بجا آوردن کارهای نیک است که آنها از کشته شدنهای به خواری نگه می دارند». (1)

و قرآن کریم، مسلمانان را به روش نیکو و مطلوب راهنمایی کرده است. خداوند می فرماید:

ص:22


1- (1) - نهج البلاغه صبحی صالح: خطبۀ 110.

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا. (1)

«و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم کردند، به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند».

رفتن نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) اختصاصی به حیات آن حضرت میان مسلمانان ندارد، زیرا خداوند می فرماید:

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (2)

«ای پیامبر!» هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند» .

توسّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) عبادت مستمرّی است که بعد از رحلت آن حضرت نیز به آن عمل می شد و مسلمانان آن را روا می دانستند وبعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیوسته آن را انجام می دادند.

برخی از مفسّران نیز عدم اختصاص آیۀ شریفه به حال حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله) را پذیرفته اند، (3) پس مانعی از ارتباط با خداوند و درخواست بخشش گناهان از او و یا رسیدن به حاجات دینی و دنیایی

ص:23


1- (1) - نساء: 64.
2- (2) - آل عمران: 169.
3- (3) - تفسیر ابن کثیر: 532/1.

از طریق توسّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) وجود ندارد. گناهکاران می توانند او را واسطه قرار دهند. آن حضرت نیز به جهت تقرّب به خدا و برخورداری از مقام و منزلت در نزد او، برای آنان طلب بخشش نماید و این روشی است که شرع، تشویق و دعوت به آن کرده و قرآن کریم نیز آن را معیّن نموده است.

در این جا برای روشن شدن مسألۀ «توسّل» و نیز مسائلی که بر آن مترتّب می باشد ، موضوعات زیر مطرح می شود:

1 - معنای لغوی و اصطلاحی توسّل.

2 - نظرات مختلف دربارۀ توسّل.

3 - جواز توسّل در قرآن کریم.

4 - توسّل درگفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله).

5 - توسل در سیرۀ مسلمانان.

6 - توسّل در روایات اهل بیت(علیهم السّلام).

7 - بررسی شبهات واده به جواز توسّل.

ص:24

توسّل

1- معنای لغوی و اصطلاحی توسّل

صاحب لسان العرب می نویسد:

«و وَسَلَ فُلانْ إلَی اللهِ وَسیلةً؛ یعنی: فلان شخص کاری کرد که به سبب آن به خدا نزدیک شد. این سخن(هنگامی گفته می شود) که عملی را انجام دهد که به سبب آن، به خدا نزدیک شود . واسل: کسی است که به خدا رغبت دارد».

لبید می گوید:

اَرَی النَّاسَ لایدروَن ما قَدرَ امِرهِم

بَلی کُلُّ ذی رأی ِإلَی اللهِ وَاسلُ

مردم را می بینم که ارزش کار خود را نمی دانند، بله هر انسان صاحب رایی، رغبت به خدا دارد .

توسّل پیدا کرد به وسیله ای، هنگامی گفته می شود که با عملی به خدا نزدیک شود و (اگرگفته می شود:) این چنین ، توسّل به خداوند پیدا کرد ؛ یعنی تقرّب پیدا کرد به امر مقدّسی که محبوب (شخص مقابل) است و مهربانی او را نسبت به خویش، جلب می کند

الوسیله: پیوند ونزدیکی است که جمع آن وسایل است . خداوند می فرماید:

ص:25

أُولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ. (1)

«کسانی را که آنان می خوانند، خودشان وسیله ای (برای تقرّب به پروردگارشان می جویند». (2)

فرهنگهای دیگر نیز، «وسیله» را شبیه آن چه گفته شد، معنا کرده اند ؛ زیرا معنای آن، جزء مفاهیم روشن است . حقیقت آن برگزیدن چیزی برای رسیدن به امر دیگر است که در واقع مقصود و مطلوب ما می باشد و «وسایل» نیز به اعتبار اهدافی که می خواهیم به آنها دست یابیم، گوناگون است.

کسی که رضایت خداوند سبحان را می طلبد، با اعمال نیک - که رضایت او را فراهم می آورد - توسّل پیدا می کند. وشخصی که زیارت خانه خدا را می خواهد، به چیزی متوسّل می شود که او را به آن برساند. (3)

ابن کثیر دربارۀ معنای توسّل می گوید:

«انسان بین خود و خدا ، واسطه ای قرار دهد، تا خداوند نیاز و حاجتش را به خاطر آن واسطه برآورده سازد». (4)

ص:26


1- (1) - الإِسراء57 :17.
2- (2) - لسان العرب ابن منظور: جزء 11، مادّۀ «وسل».
3- (3) - التوسّل فی الشریعة الإسلامیة، جعفر سبحانی: 17.
4- (4) - تفسیر ابن کثیر: 1/ 532.

2- نظرات مختلف دربارۀ توسّل

اشاره

قبل از بیان و بررسی دلایل توسّل ومشروع بودن آن ، شایسته است نظریّه هایی که دربارۀ جواز و یا منع آن وجود دارد ، بیان شود.

دیدگاه اوّل: منع توسّل

البانی، معتقد به این نظریّه (منع توسّل) است . او در کتاب التوسّل ، انواعه ، أحکامه، «توسّل» را نوعی گمراهی دانسته و در مقدّمۀ کتاب شرح الطحاویة می نویسد:

«توسّل، جزء مسائل اعتقادی نیست». (1)

محم-ّد بن عبدالوهّاب نیز معتقد به ممنوع بودن توسّل است. او می گوید:

اگر برخی از مشرکان (مسلمانانی که وهّابی نیستند) به تو بگویند:

أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (2)

«آگاه باشید! اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند».

و یا بگویند: شفاعت حق است. و یا این که: پیامبران در نزد خداوند منزلت دارند، و یا سخنی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) ذکر کنند و بر اعتقاد باطل خویش (شفاعت) استدلال نمایند که تو آن را نمی فهمی و توانایی بر جواب نداری، در جواب به آنان بگو : خداوند در قرآن می فرماید:

ص:27


1- (1) - البشارة والاتحاف سقاف: 52 ، به نقل از شرح طحاویة :60.
2- (2) - یونس (10): 62.

«کسانی که در قلبشان انحراف وجود دارد، آیات محکم را رها می کنند، و از آیات متشابه پیروی می کنند». (1)

و از دیگر کسانی که اعتقاد به ممنوع بودن توسّل دارند، عبدالعزیز بن عبدالله بن باز است. او می گوید:

«کسی که از پیامبر درخواست نماید و از او طلب شفاعت کند، اسلام خود را تباه کرده است». (2)

دیدگاه دوّم : جواز توسّل

شوکانی، اعتقاد به آن (جواز توسّل) دارد . او در کتاب تحفة الذاکرین به آن تصریح کرده می گوید:

« به خداوند، به وسیلۀ پیامبران و نیکوکاران، توسّل می شود». (3)

سمهودی شافعی نیز آن را روا دانسته می گوید:

«گاهی توسّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) به طلب خواستۀ از آن حضرت است ؛ بدین معنا که ایشان توانایی دارد که سبب باشد و سببیّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به درخواست و شفاعت آن حضرت از پروردگار است، پس بازگشت توسّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) به درخواست دعای آن حضرت است ؛ گرچه عبارت فرق داشته باشد.

ص:28


1- (1) - کشف الشبهات محمّد بن عبدالوهاب: 60.
2- (2) - مخالفه الوهّابیّه للکتاب والسنّة عمر عبدالسلام: 20 به نقل از العقیدة الصحیحة ونواقض الإسلام عبدالعزیز بن عبدالله بن باز.
3- (3) - تحفة الذاکرین ، شوکانی: 37.

از موارد توسّل، گفتار شخصی است که به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می گوید: از تو درخواست می کنم که در بهشت همراه شما باشم... ومقصود از توسّل آن نیست که آن حضرت بدون واسطه مستقلّا ً سبب شفاعت کننده باشد» (1).

ابن تیمیّه از احمد بن حنبل در کتاب منسک المروزی نقل می کند که او توسّل به پیامبر و دعا در نزد آن حضرت را روا می دانست. و نیز همین را از ابن ابی دنیا و بیهقی و طبرانی با نقلهای متعدّد - که به صحیح بودن آنها گواهی می دهد - نقل می کند». (2)

شافعی نیز از معتقدان به جواز توسّل است . او می گوید:

«هنگامی که حاجتی برایم پیش آید، نزد قبر ابوحنیفه می روم ودو رکعت نماز به جای می آورم وبه او تبرّک می جویم وحاجت خود را از خداوند نزد او می خواهم وطولی نمی کشد که حاجتم برآورده می شود». (3)

ابو علی خلال (دانشمند بزرگ حنبلی ها) از دیگر کسانی است که معتقد به جواز آن می باشد. او می گوید:

«هرگاه امری مرا اندوهناک سازد، به سوی قبر موسی بن جعفر(علیه السلام) می روم وبه او توسّل می جویم وخداوند آنچه را که مورد نظرم است، برایم آسان می کند». (4)

ص:29


1- (1) - وفاء الوفاء ، سمهودی: 2 / 1374.
2- (2) - التوسّل والوسیلة ابن تیمیه: 145 و 144، نشر دار الآفاق، سال 1399 ه-. ق.
3- (3) - تاریخ بغداد: 1 /123 باب ما ذکر فی مقابر بغداد.
4- (4) - تاریخ بغداد: 1 /123 باب ما ذکر فی مقابر بغداد.

شیعیان می گویند:

«درخواست از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السّلام) جهت برآوردن حاجات وبرطرف شدن گرفتاری بعد از مرگشان جایز است؛ چنان که در زمان حیات آنان جایز بود ؛ زیرا اوّلاً: درخواست از آنان و مخاطب قرار دادن ایشان، خطاب معدوم نمی باشد. و ثانیاً: درخواست از آنان، شرک نیست». (1)

دیدگاه سوّم : تفصیل بین انواع توسّل

این رأی ابن تیمیّه است، البتّه رأی او در موضوع «توسّل» آشفته است ؛ زیرا گاهی منکر وگاهی معتقد به جواز وگاهی اعتقاد به تفصیل دارد! او هنگامی که اقسام سه گانۀ توسّل را بیان می کند، در دو قسم آن، اعتقاد به جواز ودر یکی اعتقاد به حرمت دارد. او می نویسد :

«از واژۀ توسّل سه معنا اراده می شود:

اوّل: توسّل پیدا کنیم به پیروی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ایمان به آن حضرت(صلی الله علیه و آله)، واین همان اصل اسلام وایمان است وکسی که منکر باشد، کفر او در نزد خواص وعوام روشن است.

ص:30


1- (1) - البراهین الجلیه فی رفع تشکیکات الوهابیه، محمد حسن قزوینی حائری: 30.

دوّم: توسّل به دعا وشفاعت آن حضرت(صلی الله علیه و آله) - که پیامبر خود مستقیماً دعا وشفاعت کند - که در زمان حیات ایشان وجود داشت . در روز قیامت نیز به شفاعت آن حضرت مؤمنان توسّل پیدا خواهند کرد. و کسی که منکر باشد، کافر ومرتد است واو را باید وادار به توبه کنند؛ اگر توبه کرد (از او می گذرند) وگرنه به جهت ارتدادش او را بکشند.

سوّم: توسّل پیدا کنیم به شفاعت آن حضرت بعد از مرگش وخدا را قسم دهیم به پیامبر، این از بدعتهای جدید است». (1)

3- جواز توسّل در قرآن کریم

اشاره

پیامبران به حقیقتِ توسّل ومشروع بودن آن، اعتراف دارند. قرآن کریم، موارد فراوانی نقل می کند که مردم به پیامبران واولیا توسّل می جستند وایشان به درخواست آنان پاسخ مثبت می دادند. برخی از مواردی که قرآن تصریح به آن دارد، به شرح ذیل است:

الف: خداوند می فرماید :

وَأُبْرِیءُ الأکْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَی بِإِذْنِ اللّهِ (2)

«(عیسی گفت:) کور مادر زاد ومبتلایان به برص (پیسی) را بهبود می بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم» .

ص:31


1- (1) - التوسّل والوسیلة: 50 و20 و13.
2- (2) - آل عمران (3): 49.

آیۀ شریفه دلالت دارد بر این که مردم به حضرت عیسی(علیه السلام) توسّل می جستند لکن این توسّل، نشأت گرفته از این نبود که آن حضرت قدرتی غیر از قدرت الهی دارد بلکه توسّل آنان بدین جهت بود که عیسی(علیه السلام) توانایی شفای بیماران را به اذن خدا داشته ؛ زیرا او نزد خداوند، دارای منزلت ومقام است واین شرک شمرده نمی شود؛ «شرک» عبارت از این است که: برای حضرت عیسی(علیه السلام) قدرت مستقلّی از قدرت خدا فرض کنیم که هیچ یک از مسلمانان به این مطلب اعتقاد ندارند.

ب: خداوند می فرماید:

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ (1)

«گفتند: ای پدر ازخدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطا کار بودیم».

فرزندان یعقوب(علیه السلام) آمرزش را از او، جدای از قدرت الهی درخواست نکردند بلکه یعقوب(علیه السلام) را واسطه در طلب آمرزش قرار دادند؛ زیرا او مقرّب درگاه الهی وآبرومند، نزد خداوند است . این مطلب از جواب آن حضرت به فرزندانش کاملاً روشن است :

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2)

«گفت: به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می طلبم».

ص:32


1- (1) - یوسف (12):97.
2- (2) - یوسف (12): 98.

ج: خداوند می فرماید:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا. (1)

«اگر هنگامی که به خود ستم می کردند، به نزد تو می آمدند، از خدا طلب آمرزش می کردند وپیامبر هم برای آنان استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر ومهربان می یافتند.»

آیۀ شریفه دلالت بر پذیرش استغفار پیامبر (صلی الله علیه و آله)برای مسلمانان توبه کننده دارد؛ زیرا آن حضرت، دارای منزلتی بزرگ نزد خداوند سبحان است و این آیه بر اهمّیّت آمدن مسلمانان نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) جهت آمرزش خواهی آن حضرت برای آنان، تأکید دارد. (2)

انواع توسّل از دیدگاه قرآن

اشاره

خداوند در قرآن کریم ، بندگان مؤمن خویش را ترغیب به توسّل نموده و صورتهای مختلف آن را روا دانسته است.

ص:33


1- (1) - النساء (4): 64.
2- (2) - مخالفة الوهّابیّة، عمر عبدالسلام: 22.

برخی از انواع توسّل مشروع - که در قرآن کریم آمده - عبارت است از:

الف: توسّل به اسمای خداوند سبحان!

(1)

خداوند می فرماید:

وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ (2)

«وبرای خدا، نامهای نیک است، خدا را به آن (نامها) بخوانید وکسانی را که در اسمای خدا تحریف می کنند، رها سازید . آنان به زودی جزای اعمالی را که انجام می دادند، می بینند».

آیۀ شریفه همۀ اسمای خداوند را - بدون این که بین آنها تفاوتی قایل شود - نیک می داند وسپس به ما فرمان می دهد که از طریق آنها دعا کنیم. اسمای الهی در برگیرندۀ همۀ خیرها، جمال، رحمت، مغفرت و عزّت است و هنگامی که بنده ای این اسامی را یاد کرده به خدا روی می آورد واز او درخواست بخشش گناهان و برآوردن حاجات می کند، خداوند نیز درخواست او را اجابت می کند.

ص:34


1- (1) - ر.ک : توسّل، جعفر سبحانی: 67 - 21.
2- (2) - اعراف (7): 180.
ب: توسّل با اعمال نیک

عمل صالح از وسایل مشروعی است که بنده به وسیله آن به خداوند تقرّب می جوید. «توسّل» تقدیم کردن چیزی به ساحت پروردگار است برای به دست آوردن رضای او. شکّی در این مطلب نیست که «عمل صالح» از بهترین وسایلی است که بنده برای برآوردن حاجات خویش به آن تمسّک می جوید. خداوند می فرماید:

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (1).

«و نیز (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم واسماعیل، پایه های خانۀ (کعبه) را بالا می بردند، (و می گفتند:) پروردگارا ! از ما بپذیر که تو شنوا ودانایی. پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور وطرز عبادت مان را به ما نشان بده و توبۀ ما را بپذیر که تو ، توبه پذیر ودانایی».

ص:35


1- (1) - بقره (2): 128 - 127.

آیۀ شریفه بر ارتباط عمل صالح (ساختن خانۀ خدا) و دعا تأکید دارد؛ دعای حضرت ابراهیم(علیه السلام) - که رغبت در اجابت آن داشت - قبولی اعمال نیک و نیز درخواست دودمانی تسلیم شده در برابر فرمانهای حق است. خداوند در گفتارش بر این مطلب تأکید می کند:

الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (1)

«همان کسانی که می گویند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش، نگه دار».

در این آیه خداوند ، طلب غفران را با «فاء» بر رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا عطف کرده است و«فای تفریع» دلالت بر ارتباط بین ایمان و درخواست بخشش دارد.

ج: توسّل به دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله)

قرآن کریم ازمنزلت ، عظمت و ارزش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نزد خداوند و تمایز آن حضرت سخن گفته است:

لا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضًا. (2)

«صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید».

ص:36


1- (1) - آل عمران (3): 16.
2- (2) - نور (24): 63.

همچنین قرآن بیان می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) یکی از اسباب عذاب نشدن مردم، بر روی زمین است.

وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. (1)

«((ای پیامبر!) تا تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را مجازات نخواهد کرد، و (نیز) تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند».

قرآن کریم در جاهای متعدّد، خداوند وپیامبر(صلی الله علیه و آله) را با هم ذکر می کند وعمل واحدی را به آنان نسبت می دهد :

وَسَیَرَی اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ. (2)

«خدا ورسولش، اعمال شما را می بینند، سپس به سوی کسی که دانای پنهان وآشکار است، بازگشت داده می شوید».

ودر جای دیگر می فرماید:

وما نقموا إلاّ أن اغناَهُم اللهُ و رَسُولُهُ مِنْ فَضلِه. (3)

«آنان فقط از این انتقام می گیرند که خداوند ورسولش، آنان را به فضل و(کرم) خود، بی نیاز ساختند.»

ص:37


1- (1) - انفال (8): 33.
2- (2) - توبه (9): 94.
3- (3) - توبه (9): 74.

پس حال که پیامبر(صلی الله علیه و آله) از چنین منزلتی نزد خدا برخوردار است، خداوند دعای او را رد نمی کند و درخواستهای او را می پذیرد وکسی که بر دعای آن حضرت تمس-ّک جوید، به ریسمانی محکم و مورد اطمینان تمسّک جسته است.

بدین جهت، خداوند سبحان ، به گناهکاران مسلمان، امر می کند که به دعای آن حضرت تمسّک جویند واز خدا در حضور آن حضرت، طلب بخشش نمایند واز او درخواست کنند که برایشان استغفار نماید تا استغفار او برای آنان موجب نزول رحمت وسبب قبول توبه شود.

قرآن می فرماید:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا. (1)

«واگر این مخالفان: هنگامی که به خود ستم می کردند، به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند وپیامبر هم برای آنان استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر ومهربان می یافتند».

مانند این معنا در این آیه نیز آمده است :

ص:38


1- (1) - نساء (4): 64.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ. (1)

«هنگامی که به آنان گفته شود: بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهای خود را (از روی استهزا، کبر وغرور) تکان می دهند وآنان را می بینی که از سخنان تو اعراض کرده وتکبّر می ورزند».

د: توسّل به دعای برادر مؤمن

خداوند ، در توسّل به دعای مؤمنان می فرماید:

وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (2).

«و کسانی که بعد از آنان ( صابران وانصار) آمده و می گویند: پروردگارا! ما وبرادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز ودر دلهایمان حسد وکینه ای نسبت به مؤمنان قرار مده . پروردگارا ! تو مهربان ورحیمی».

آیۀ کریمه دلالت دارد بر این که مؤمنانی در آینده برای مؤمنان قبل از خود ، استغفار می کنند واین مطلب دلالت دارد بر این که

ص:39


1- (1) - المنافقون (63): 5.
2- (2) - حشر (59): 10.

دعای برادر مؤمن ، در حقّ برادرش، امری پسندیده ومورد اجابت است.

ه- : توسّل به انبیا وصالحان

این مورد، با قسمت «ج» فرق دارد ؛ زیرا در آن جا توسّل به دعای پیامبر بود لکن در این جا توسّل به ذات پیامبران و صالحان است و این که آنان از مقام ومنزلت والایی نزد خداوند برخوردارند.

در سابق به دعای پیامبر، نزد خداوند ، به عنوان وسیله توسّل پیدا می کردیم لکن در این قسم ، شخص پیامبر وکرامت آن حضرت را وسیله نزد پروردگار قرار می دهیم و روشن است که «وسیله» همان دعایی است که از آن شخصیّت مورد تکریم وتعظیم خداوند سرچشمه می گیرد؛ چنان که فرموده است :

وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ (1) .

«و آوازۀ تو را بلند ساختیم».

همچنین به مسلمانان فرمان می دهد تا آن حضرت را گرامی داشته او را یاری نمایند:

فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (2)

ص:40


1- (1) - انشراح (94): 4.
2- (2) - اعراف (7): 157.

«پس کسانی که به او ایمان آوردند و حمایت ویاری اش کردند واز نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند».

پس اگر امیدواری به استجابت دعا ، چیزی جز شخصیّت یگانۀ پیامبر(صلی الله علیه و آله) ومنزلت او نزد خداوند نیست، سزاوار است که انسان توسّل به آن پیدا کند؛ چنان که به دعای آن حضرت توسّل می شد. وکسی که در قسم اوّل - دعای پیامبر - اعتراف به جواز دارد ولکن در قسم دوّم - شخص پیامبر - اعتقاد به ممنوعیّت داشته باشد ، او بین دو امر متلازم فرق گذاشته است واین نوع از توسّل را روایاتی که از سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به سند صحیح نقل شده است وبزرگان اهل حدیث نیز به صحتشان اعتراف دارند، تأیید می کند (1).

و: توسّل به حقّ صالحان وحرمت ومنزلت آنان

با بررسی سیرۀ مسلمانان ، می توان موارد فراوانی از این توسّل را مشاهده کرد .

مسلم ، از معاذ بن جبل نقل می کند:

«رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند : آیا می دانی که حقّ خدا بر بندگان چیست؟ گفت: خداوند ورسولش داناترند . فرمودند: حقّ خدا بر

ص:41


1- (1) - ترمذی: 531/5 کتاب الدعوات، باب 119شمارۀ 3578، سنن ابن ماجه: 441/1 شمارۀ 1385؛ مسند احمد: 138/4، ح 16789.

بندگان این است که او را عبادت کنند وچیزی را برای او شریک قرار ندهند. سپس ساعتی راه رفتند، آنگاه فرمود: ای معاذ! آیا می دانی که حقّ بندگان، هنگامی که آن موارد را انجام دهند چیست؟ گفتم: خدا ورسولش داناترند. (پیامبر) فرمود: خداوند آنان را عذاب نکند» (1).

خلاصه این که، قرآن سیرۀ پیامبران وبندگان نیکوکار در ارتباط با توسّل را بیان داشته است همچنین نمونه هایی از توسّل مشروع را ذکر نموده است. ونیز روشن شد که توسّل فقط اختصاص به دعا ندارد تا بین شخص پیامبر ودعای آن حضرت فرق باشد بلکه توسّل شامل تمسّک به خود حضرت نیز می شود.

4- توسّل در گفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله)

روایاتی نقل شده که دلالت بر جواز توسّل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و بندگان خاصّ خدا دارد :

1 - مرد نابینایی به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد :

«از خداوند بخواه تا به من عافیت ببخشد. پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: اگر مایل هستی دعا برای تو را به تأخیر بیندازم - وآن برای تو بهتر است - واگر مایل هستی دعا کنم. مرد نابینا گفت : دعا بفرمایید. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به

ص:42


1- (1) - شرح نووی بر صحیح مسلم: 1/ 232 و231 و230.

او دستور داد که وضو بگیرد ووضوی خود را نیکو سازد و دو رکعت نماز بگزارد واین چنین دعا کند: خدایا! من از تو درخواست می کنم وبه تو متوجّه می شوم به وسیلۀ پیامبرت محم-ّد(صلی الله علیه و آله)؛ پیامبر رحمت. ای محم-ّد ! من دربارۀ حاجتم به وسیلۀ تو، به خدایم متوجّه می شوم تا حاجتم را برآورده فرمایی. خدایا ! شفاعت او را دربارۀ من بپذیر» (1).

اشکالی در صحّت حدیث وجود ندارد، به طوری که ابن تیمیّه نیز آن را صحیح دانسته است.

او می گوید:

«مراد از ابی جعفر (در سند حدیث) ابو جعفر خطمی است که ثقه می باشد».

رفاعی می گوید:

شکّی نیست که این روایت، صحیح ومشهور می باشد و در آن بدون هیچ گونه شکّی ، شخص نابینا با دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله) بینایی خود را باز یافت» (2).

اومی نویسد :

ص:43


1- (1) - سنن ابن ماجه: 441/1 حدیث 1385؛ مسند احمد: 4/ 138 ح 16789؛ مستدرک الصحیحین: 313/1؛ جامع صغیرسیوطی: 59؛ منهاج الجامع: 1/ 286.
2- (2) - التوصّل إلی حقیقة التوسّل، رفاعی: 158 به نقل از توسّل، سبحانی: 69.

این روایت را نسایی، بیهقی، طبرانی، ترمذی وحاکم در مستدرک نقل کرده اند (1).

این روایت ، مشروعیّت توسّل را مورد تأکید قرار داده است ؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) به شخص نابینا یاد دادند که به وسیلۀ آن حضرت، متوجّه خدا گردد و او را شفیع قرار دهد تا حاجتش برآورده شود. مراد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) خود حضرت می باشد که به وسیلۀ منزلت ومقام ایشان به خدا متوجّه شویم(نه دعای ایشان).

2- عطیّۀ عوفی از ابی سعید خدری نقل می کند:

«پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که از خانه اش برای نماز بیرون رود وبگوید: خدایا ! از تو درخواست می کنم به حقّ سؤال کنندگان از تو واز تو درخواست می کنم به حقّ این راه رفتنم که من از روی نافرمانی، خوشگذرانی ریا وشهرت از خانه بیرون نیامدم . من برای پرهیز از خشم تو و تحصیل رضای تو خارج شدم، از تو درخواست می کنم مرا از آتش بازداری وگناهان مرا ببخشی؛ زیرا گناهان را جز تو کسی نمی بخشد. خداوند ، خود به او توجّه پیدا می کند وهفتاد هزار فرشته برای او استغفار می کنند». (2)

ص:44


1- (1) - سنن ترمذی: 531/5 ح 3578؛ سنن کبری نسایی: 6 /169 ح 1095.
2- (2) - سنن ابن ماجه: 1/ 256 ح 778 باب المشی إلی الصلاة.

این روایت دلالت بر جایز بودن توسّل به خدا به واسطۀ منزلت و مقام صالحان دارد و این که توسّل کننده، آنان را واسطه وشفیع قرار می دهد تا حاجتش برآورده شود و دعایش اجابت گردد.

3 - انس بن مالک می گوید:

«هنگامی که فاطمه بنت اسد؛ مادر حضرت علی(علیه السلام) درگذشت، پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر او وارد شد وبر بالای جنازۀ او نشست وفرمود: خدا تورا رحمت کند ای مادرم پس از مادرم! سپس اسامه، ابوایّوب ، عمر بن خطّاب وغلام سیاهی را فراخواند و دستور داد که قبری آماده کنند. وقتی قبر او را کندند وبه لحد رسیدند ، پیامبر خدا با دست خود، لحد را کَند و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر، برروی پهلو دراز کشید، سپس فرمود: ای خدایی که زنده می کند ومی میراند واو زنده است ونمی میرد! مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع قرار ده، به حق پیامبرت وپیامبرانی که پیش از من بوده اند» (1).

4- روایت شده که سواد بن قارب برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اشعاری سرود که به وسیلۀ آنها به حضرت توسّل جست :

واشهد أن الله لا ربّ غیره وأنّک مأمون علی کلّ غائب

ص:45


1- (1) - وفاء الوفاء والدرر السنیه: 8 به نقل از کشف الارتیاب: 312.

وأنّک أدنی المرسلین وسیلة إلی الله یابن الاکرمین الأطائبِ

فمرنا بما یأتیک یا خیر مُرسل وإن کان فیما فیه شَیبُ الذوائبِ

وکن لی شفیعاًیوم لاذوشفاعة بمغنٍفتیلاً عنسواد بن قاربِ (1) )

«و گواهی می دهم که جز خدا پروردگاری نیست و تو بر هر پوشیده ای از حس ، امین هستی» .

«و تو نزدیکترین وسیله از دیگر پیامبران هستی به خداوند ، ای فرزند گرامیها و پاکیزه ها».

«به ما دستور ده آنچه را به تو می رسده ای نیکوترین پیامبران! هرچند که عمل به دستور تو موجب سفیدی موی سر باشد».

«وشفیع من باش در روزی که شفاعت شافعان به اندازۀ رشتۀ هستۀ خرما به حال سواد بن قارب سود نمی بخشد».

5- توسّل در سیرۀ مسلمانان

سیرۀ مسلمانان بر توسّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) هنگام حیات وبعد از وفات آن حضرت و نیز بر توسّل به اولیای خدا و درخواست شفاعت از آنان نزد خدا جاری بوده است. در ذیل، نمونه هایی از سیرۀ مسلمانان را بیان می کنیم:

الف: بعد از درگذشت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ابو بکر گفت:

ص:46


1- (1) - الدّرر السنیّه : 27؛ التوصّل إلی حقیقة التوسّل : 300.

«ای محم-ّد! ما را در نزد پروردگارت یاد کن وهمواره ما را به خاطر داشته باش». (1)

ب: حافظ ابو عبدالله محم-ّد بن موسی بن نعمانی، در کتاب مصباح الظلام می گوید:

«ابو سعید سمعانی، از علی ابن ابی طالب(علیه السلام) نقل می کند: بعد از این که سه روز از دفن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گذشت، مرد بادیه نشینی بر ما وارد شد. خود را بر قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) انداخت واز خاک قبر بر سر خود پاشید و گفت : ای رسول خدا ! گفتی و ما گفتارت را شنیدیم ونسبت به خدا آگاهی دادی و ما به وسیلۀ تو آگاه شدیم واز جمله آنچه نازل شد، این آیه است:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ.... (2)

«ومن ظلم کردم ونزد تو آمدم تا برایم استغفار نمایی . از قبر ندا داده شد: خداوند (گناهان) تو را بخشید». (3)

ج: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به مردی آموخت که چگونه دعا کند واز خدا درخواست نماید وسپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) را مورد خطاب قرار دهد وبه آن حضرت توسّل جوید واز خدا بطلبد که شفاعت پیامبر را بپذیرد وبگوید:

ص:47


1- (1) - الدّرر السنیّه فی الردّ علی الوهّابیّه: 36.
2- (2) - نساء (4): 64.
3- (3) - وفاء الوفاء ، سمهودی: 1361/2.

«خدایا! من از تو درخواست می کنم وبه تو متوجّه می شوم، به وسیلۀ پیامبرت محمد(صلی الله علیه و آله) ، پیامبر رحمت، ای محمد! ای رسول خدا ! من دربارۀ حاجتم به وسیلۀ تو به پروردگارم متوسّل می شوم تا حاجتم را برآورده کنی. خدایا! شفاعت او را دربارۀ من بپذیر». (1)

د: بخاری در صحیح خود نقل می کند:

«عمر بن خطّاب در مواقع قحطی، به عبّاس بن عبدالمطّلب متوسّل می شد ومی گفت: خدایا ! ما در گذشته به پیامبرت متوسّل می شدیم وما را سیراب می کردی و اکنون به عموی پیامبرت متوسّل می شویم، پس ما را سیراب کن (و در این هنگام، باران ریزش می کرد) وسیراب می شدند». (2)

ه- : منصور عبّاسی، از مالک بن انس (امام مالکی ها) از کیفیّت زیارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) وتوسّل به آن حضرت سؤال کرد و گفت:

«ای ابا عبدالله ! آیا رو به قبله باشم ودعا کنم؟ یا رو به رسول خدا نمایم؟ مالک در جواب او گفت: چرا صورت خودت را از او بگردانی که او وسیلۀ تو و وسیلۀ پدرت آدم است تا روز قیامت؟ بلکه رو به سوی او کن وبه وسیلۀ او طلب شفاعت کن که خدا تو را شفاعت خواهد کرد. خداوند می فرماید: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ... » (3).

ص:48


1- (1) - مجموعة الرسائل والمسائل، ابن تیمیه: 18/1.
2- (2) - صحیح بخاری، باب صلاة الاستسقاء: 2/ 32، ح 947.
3- (3) - وفاء الوفاء، سمهودی: 1376/2.

و: شافعی در دو بیت از اشعارش به آل پیامبر(صلی الله علیه و آله) توسّل جسته ومی گوید:

آل النبی ذریعتی وهم إلیه وسیلتی

أرجوا بهم اعطی غداً

یدی الیمین صحیفتی (1) )

«خاندان پیامبر، وسیلۀ من به سوی خدا هستند.»

«به وسیلۀ آنان امید دارم که نامۀ عمل مرا به دست راستم بدهند».

با توجّه به ادلّه وشواهد تاریخی، می توان گفت: پیامبران وبندگان صالح خدا از وسیله های مشروع هستند که خداوند آنان را در قرآن مورد توجّه قرار داده است :

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ (2)

(«««ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بپرهیزید و وسیلۀ تقرّب به او بجویید».

«وسیله» در این آیه ، مستحبّات را نیز در برمی گیرد و منحصر به واجبات و محرّمات نمی باشد.

6- توسّل در روایات اهل بیت(علیهم السّلام)

اشاره

ائمّه(علیهم السّلام) توسّل به «قرآن» و «اولیا» را مورد تشویق فراوان قرار داده اند. کسی که به کتب شیعیان - به خصوص کتابهای روایی

ص:49


1- (1) - الصواعق المحرقه : 274 .
2- (2) - مائده (5): 35.

ودعا - مراجعه کند، این مطلب را به روشنی و به طور مستدل در می یابد :

الف: حارث بن مغیره می گوید:

«شنیدم که امام صادق(علیه السلام) می فرمود: بر شما باد اگر یکی از شما خواست که از پروردگارش چیزی از حاجتهای دنیا را بطلبد ، با حمد وستایش خداوند عزّوجلّ شروع نماید وبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) درود فرستد، آنگاه حاجات خود را از خدا بخواهد». (1)

ب: امام باقر(علیه السلام) می فرماید:

«جابر انصاری گفته است : از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال کردم: دربارۀ علی بن ابی طالب چه می فرمایید؟ فرمود: او نَفْسِ من است. گفتم: درباره حسن وحسین چه می گویید؟ فرمود: آنان روح من هستند و فاطمه مادر آنان ، دختر من است، مرا اندوهگین می کند، آنچه او را اندوهگین کند و مرا خوشحال می کند، آنچه او را خوشحال کند. خدا را گواه می گیرم که من جنگ کننده ام با کسی که با آنان بجنگد ومن صلح کننده ام با کسی که با آنان صلح کند. ای جابر! اگر خواستی خدا را بخوانی وتو را اجابت نماید، او را با نامهای آنان بخوان، که آنها بهترین اسم ها در نزد خدای عزّوجلّ می باشند». (2)

ص:50


1- (1) - بحار الأنوار: 93 کتاب الذکر والدعاء ، باب 17 ،ح 19.
2- (2) - بحار الأنوار: 94 باب 28 ح 17 و16.

ج: امام رضا(علیه السلام) فرمود:

«اگر سختی به شما رسید، به وسیلۀ ما از خدا کمک بجویید که این همان گفتار خداوند عزّوجلّ است: وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا». (1)

د: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

«اللّهمّ إنی اتوجّه إلیک بمحم-ّد وآل محم-ّد وأتقرّب بهم إلیک واقدمهم بین یدی حوائجی». (2)

«خدایا! من به وسیلۀ محمّد و آل محمّد، به تو متوجّه می شوم و به وسیلۀ آنان به تو تقرّب می جویم وآنان را برای برآورده شدن حاجاتم، واسطه قرار می دهم».

ه- : امام علی(علیه السلام) در دعای خویش می فرمود:

«...خدایا! از تو به حقّی که محم-ّد وآل محم-ّد برتو دارند و به حقّ بزرگی که بر آنان داری، درخواست می کنم که بر آنان درود فرستی آن چنان که اهل آن هستی و به من عطا فرمایی بهترین چیزی را که به بندگان درخواست کنندۀ مؤمن خود درگذشته عطا فرموده ای وبهترین چیزی را که به بقیّۀ مؤمنان می دهی» (3).

و: امام حسین(علیه السلام) در دعای عرفه می فرماید:

ص:51


1- (1) - بحار الأنوار: 94 باب 28 ح 17 و16.
2- (2) - بحار الأنوار: 94 باب 28 ح 17 و16.
3- (3) - صحیفه علویّه، سماهیجی: 51.

«...خدایا! ما در این شامگاهی که آن را واجب وبزرگ قرار دادی، به تو متوجّه می شویم به وسیلۀ محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر ورسول تو وبرگزیده ات از میان بندگانت». (1)

ز: امام سجّاد(علیه السلام) در دعای خود به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان می فرمود:

«خدایا ! من از تو درخواست می کنم به حقّ این ماه وبه حقّ کسی که در آن عبادت کند . از ابتدای فرا رسیدن آن تا پایان آن و از فرشته ای که او را مقرّب گردانیدی، یا پیامبری که او را فرستادی ویا بندۀ نیکوکاری که او را برگزیدی...». (2)

7- بررسی شبهات وارده به جواز توسّل

الف: گفته شده است که توسّل به مردگان ممکن نیست واین عمل از لحاظ عقلی، ناپسند است ؛ زیرا مرده توانایی پاسخگویی ندارد و توسّل به او، مورد خطاب قرار دادن معدوم است (3).

این ادّعا، باطل و در تعارض با قرآن کریم است ، آیات قرآن بیانگر این است که مرگ، عدم نیست ؛ برخی از این آیات عبارت است از :

ص:52


1- (1) - اقبال الاعمال: ابن طاووس: 85/2.
2- (2) - صحیفۀ سجّادیّه: دعای شمارۀ 44.
3- (3) - منهاج السنه، ابن تیمیّه.

1- وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَعَشِیّاً. (1)

این طایفه از آیات، در حقّ مؤمنین نازل شده اند؛ زیرا نوع و چگونگی رعایت حال آنان در دنیا و آخرت را بیان می نمائید.

2- النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ. (2)

«عذاب آنان آتش است که هر صبح وشام بر آن عرضه می شوند وروزی که قیامت بر پا می شود(می فرماید:) آل فرعون را در سخت ترین عذابها وارد کنید».

این آیه به تبیین عذاب برزخی گناهکاران وکافران می پردازد و دلالت بر حیات آنان بعد از مرگ وقبل از قیامت دارد ؛ زیرا برپایی قیامت بعد از عرضه کردن آنان برآتش در صبح وشام می باشد.

3- وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (3)

«(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند بلکه آنان زنده اند ونزد پروردگارشان روزی داده می شوند».

ص:53


1- (1) - مریم (19): 63.
2- (2) - غافر (40): 46.
3- (3) - آل عمران (3): 169.

4- حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ. (1)

«تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید، شاید در آنچه ترک کرده ام ، عمل صالحی انجام دهم ؛ چنین نیست، این سخنی است که او به زبان می گوید وپشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند).

5- وَقَالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرَی رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا کَبِیرًا * یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ لا بُشْرَی یَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا (2)

«وکسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (ورستاخیز را انکار می کنند) گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند ویا پروردگارمان را باچشم خود نمی بینیم؟ آنان دربارۀ خود تکبّر ورزیدند وطغیان بزرگی کردند، امّا روزی که فرشتگان را می بینند، روز بشارت برای مجرمان نخواهد بود ومی گویند: ما را امان دهید، ما را معاف دارید».

مراد از : یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَةَ ، دیدن فرشتگان بعد از مرگ است وآیات فراوانی بر آن دلالت دارد.

ص:54


1- (1) - مؤمنون (23): 100 -99.
2- (2) - فرقان (25): 22 - 21.

ب: اشکال شده است که اگر پذیرفتیم که مرگ، عدم نیست ونوعی حیات می باشد، آیا ممکن است با مرده ارتباط برقرار کرد؟ آیا حیات برزخی مانع از آن نیست ؟

باید گفت: علاوه بر آنچه در سنّت آمده، آیاتی از قرآن کریم دلالت بر امکان ارتباط انسان موجود در دنیا با انسان زنده درجهان برزخ دارد که به بعضی ازآنها اشاره می شود.

1 - حضرت صالح(علیه السلام) قومش را دعوت به ایمان نمود و به آنان امر کرد که به ناقه ای که معجزۀ آن حضرت بود، آزار نرسانند لکن آنان شتر را پی کردند واز فرمان پروردگارشان سرپیچی نمودند:

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ * فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ (1)

«سرانجام، زمین لرزه آنان را فراگرفت وصبحگاهان (تنها) جسم بی جانشان در خانه هایشان باقی ماند. (صالح) از آنان روی برتافت وگفت: ای قوم ! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم وشرط خیرخواهی را انجام دادم ؛ ولی (چه کنم که )شما خیرخواهان را دوست ندارید».

ص:55


1- (1) - اعراف (7): 79 - 78.

خداوند، خبر می دهد که زمین لرزه، قوم صالح را هلاک کرد وآنان با صورت، در خانه هایشان افتاده بودند. بعد از آن، حضرت صالح از آنها روی برتافت وبه آنان گفت:

لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ.

خطاب حضرت صالح بعد از هلاکت قومش ومرگ آنان صادر شد؛ زیرا عبارت فتولی که با «فاء» آمده إشعار به صدور خطاب بعد از نابودی آنان دارد.

2 - حضرت شعیب(علیه السلام) بعد از هلاکت قومش ، آنان را مورد خطاب قرار داد :

فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسَی عَلَی قَوْمٍ کَافِرِینَ (1)

«سپس از آنان روی بر تافت وگفت: ای قوم من! رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کردم وبرای شما خیرخواهی نمودم، با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان، تأسّف بخورم».

خطاب حضرت شعیب به قوم خویش بعد از هلاکت آنان صادر شد. این موضوع ، امکان ارتباط با آنان را تأیید می کند، پس اگر هلاک شدگان به وسیلۀ زلزله خطاب حضرت صالح وشعیب را نمی شنیدند، خطاب قرار دادن آنان از سوی این دو پیامبر، چه معنایی دارد؟

ص:56


1- (1) - اعراف (7): 93.

این خطاب را نمی توان به خطاب از سر اندوه تفسیر کرد؛ زیرا بر خلاف ظاهر است واصول تفسیر هم آن را نمی پذیرد.

3 - قرآن کریم به پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمان می دهد که با پیامبران گذشته صحبت نماید:

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ (1)

«از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس : آیا غیر از خداوند رحمان، معبودهایی برای پرستش قرار دادیم؟».

سؤال پیامبر(صلی الله علیه و آله)را نمی توان به پرسش از دانشمندان اهل کتاب تفسیرکرد؛ زیرا بین مدلول آن وبین مدلول آیۀ زیر، تفاوت وجود دارد:

فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ (2)

«و اگر در آنچه بر تو نازل کرده ایم تردیدی داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را می خواندند، بپرس».

امّا روایاتی هست که بر امکان ارتباط با ارواح اشاره می کند؛ مانند:

1 - روایت شده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر گودال (بدر) ایستاد و با مشرکانی که کشته شده بودند وپیکرهای آنان در چاه انداخته شده بود ، سخن گفت.

ص:57


1- (1) - زخرف (43): 45.
2- (2) - یونس (10): 94.

انس بن مالک می گوید:

«اصحاب پیامبر خدا شنیدند که آن حضرت در نیمۀ شب می گفت: ای اهل گودال! ای عتبة بن ربیعه! ای شیبة بن ربیعة! ای امیة بن خلف ! وای ابو جهل بن هشام! حضرت تمام کسانی را که در گودال بودند بر شمرد: (آنگاه فرمود:) آیا وعده ای که خدا به شما داده بود، حقّ یافتید؟ من وعده ای را که خدا به من داده بود حقّ یافتم؟

مسلمانان گفتند: ای رسول خدا ! آیا با قومی سخن می گویی که بدن آنان متعفّن شده است؟ فرمود : شما نسبت به سخنی که به آنان می گویم، شنواتر نیستید ولکن آنان توانایی جواب دادن مرا ندارند». (1)

2- مسلمانان - با اختلاف مذاهبشان - در پایان نماز، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سلام می کنند ومی گویند:

«السلام علیک أیّها النبیّ ورحمة الله وبرکاته» و سنّت آن حضرت هنگام حیات وبعد از رحلت ایشان، ثابت است، پس ارتباطما با پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ گاه قطع نمی شود. و سلام در نماز، دلالت بر امکان ارتباط با روح شریف پیامبر(صلی الله علیه و آله) دارد بلکه واقع شدن آن، قطعی است.

ص:58


1- (1) - صحیح بخاری: 76/5، سیرۀ ابن هشام: 639/2.

3 - پیامبر فرمود :

«کسی که بعد از مرگم مرا زیارت کند وبر من سلام نماید، من ده بار بر او سلام می کنم وده فرشته او را زیارت کرده وبر او سلام می کنند و اگر کسی در خانه ای بر من سلام کند، خداوند، روحم را به من بر می گرداند تا بر او سلام کنم...». (1)

4 - پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:

«کسی که بعد از مرگم مرا زیارت کند ، مانند این است که مرا در زمان حیاتم زیارت کرده است...». (2)

ج: اشکال بعدی این است که: آیا توسّل به انسان برزخی ، برای برآوردن حاجات، جایز می باشد؟ وآیا این کار شرک به خدا نیست؟ به دلیل گفتار خداوند که می فرماید:

إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ (3) ؛

«همۀ کارها به دست خداست».

در جواب باید گفت که : همۀ امور از آن خدا وبه ارادۀ اوست و همۀ امور، با رضایت خداوند به وجود می آیند لکن این مطلب منافاتی با ثبوت شفاعت برای پیامبران واولیا در دنیا وآخرت به اذن الهی ندارد؛ چنان که زنده کردن مردگان وشفای بیماران به وسیلۀ عیسی(علیه السلام) با اذن خدا انجام می گرفت.

ص:59


1- (1) - سنن ابی داوود: 218/2؛ کنزالعمال: 38/10؛ طبقات شافعیه، سبکی: 3/ 408 - 406.
2- (2) - کنز العمّال: 5 /135، ح 12372.
3- (3) - آل عمران(3): 154.

و از آن جا که همۀ اشیاء بر اساس قانون سببیّت جریان دارند، ازاین رو، حضرت موسی(علیه السلام) می فرماید:

قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَی غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَی (1)

«گفت : این عصای من است؛ بر آن تکیه می کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو می ریزم ومرا با آن کارها ونیازهای دیگری است».

پیامبران با این که معصوم هستند، از غیر خدا کمک طلبیدند تا این که دربارۀ پیامبر این آیه نازل شد که :

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (2)

«(ای پیامبر! خداوند ومؤمنانی که از تو پیروی می کنند، برای حمایت تو کافی است».

ظاهر آیه دلالت دارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خدا و مؤمنان کمک خواسته ؛ چنان که حضرت عیسی(علیه السلام) از حواریّین مدد جسته است؛ زیرا فرمود:

مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللَّهِ. (3)

«کیست که یاور من به سوی خدا گردد؟».

ص:60


1- (1) - طه (20): 18.
2- (2) - انفال (8): 64.
3- (3) - آل عمران (3): 52.

و مانند استمداد موسی(علیه السلام) از برادرش که خداوند در جواب فرمود:

قال سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ (1) (2)

«فرمود: به زودی بازوان تو را به وسیلۀ برادرت، محکم می کنیم».

در قرآن کریم، خداوند از بندگانش یاری طلبیده و فرموده است:

ان تنصروا الله ینصرکم. (3)

«اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند».

همچنین فرمود:

وَالَّذِینَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ. (4)

«و آنان که پناه دادند ویاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقی اند».

د: اشکال شده است که اگر قبول کردیم ، استعانت و توسّل به غیر خدا جایز است - زیرا به اذن واراده او می باشد نه مستقل از آن - پس وجه استعانت از مرده چیست؟ با این که آنچه ثابت است، استعانت از پیامبر ویا ولی، در زمان حیاتشان است، نه بعد از مرگ آنان؟

اصحاب، توسّل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در حیات وبعد از وفات آن حضرت، منکر نشده اند بلکه توسّل به آن حضرت حتّی قبل از حیات دنیوی شان نیز بوده است ؛ چنان که همۀ مسلمانان بر آن اتّفاق نظر دارند وقرآن و سنّت نیز مؤیّد آن است.

ص:61


1- (1) - قصص (28): 35.
2- (2) - ر.ک: به البراهین الجلیه، محمّد قزوینی:42.
3- (3) - محم-ّد (47): 7.
4- (4) - انفال (8): 74.

عمر بن خطّاب گوید: پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: «هنگامی که آدم(علیه السلام) مرتکب گناه شد ، گفت: ای پروردگار من !به حقّ محم-ّد(صلی الله علیه و آله) از تو درخواست می کنم که مرا ببخشی». (1)

خلاصۀ بحث

مرگ، امر عدمی نیست وارتباط با جهان برزخ هم، اکنون وجود دارد و سیرۀ مسلمانان در گذشته وحال بر توسّل به پیامبران واولیای زنده ومرده - بدون این که بین توسّل به ذات آنان ودعایشان فرق بگذارند - پیوسته جاری بوده است، پس قول به جواز توسّل ، صحیح و متعیّن و قول به حرمت ومنع آن، باطل است.

وسایلی که به وسیلۀ آن بنده به خدای سبحان تقرّب پیدا می کند، اجتهاد بردار نیست وشریعت، عهده دار بیان آنهاست. و با جستجو در منابع معتبر می توان به این وسایل دست یافت وهروسیله ای که خارج ازاین چارچوب باشد ، بدعت وگمراهی است.

ص:62


1- (1) - دلائل النبوه، بیهقی: 5/ 489.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109