بداء

مشخصات کتاب

سرشناسه:بهبهانی، عبدالکریم

عنوان قراردادی:البداء فی القرآن الکریم . فارسی

عنوان و نام پدیدآور:بداء [کتاب]/ تالیف گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی؛ مترجم گروهی از مترجمان مجمع جهانی اهل بیت (ع)؛ تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ ویراستاری امرا... نصیری.

مشخصات نشر:قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1435 ق.= 1393.

مشخصات ظاهری:41ص.؛ 5/14 × 21 س م.

فروست:در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ 6.

شابک:دوره 978-964-529-270-4 : ؛ 978-964-529-276-6

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:بداء

موضوع:احادیث اهل سنت -- قرن 14

شناسه افزوده:نصیری، امرالله ، ویراستار.

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع)

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع). اداره ترجمه

رده بندی کنگره:BP218/44/ب96ب4041 1393

رده بندی دیویی:297/42

شماره کتابشناسی ملی:3827993

ص :1

اشاره

ص :2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :3

بداء

تالیف گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی

مترجم گروهی از مترجمان مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام)

ص :4

ص :5

ص :6

ص :7

ص :8

سخن مجمع

«کار اساسی شما [مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) ]... معرفی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است به دنیای اسلام. بلکه به سراسر عالم، چون امروز همه دنیا تشنه معنویت اند و این معنویت در اسلام هست و در اسلامی که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) معرفی می کند به نحو جامع و کاملی وجود دارد».

(از بیانات مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»، 1386/5/28)

مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که تبلور اسلام ناب محمّدی(صلی الله علیه و آله) و متّکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار می باشد و مطابق با فطرت سلیم انسان هاست؛ بر همین اساس است که حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:

«فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» [شیخ صدوق(رحمه الله)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج275:2] . این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمه ی اطهار(علیهم السلام) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصه های علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با

ص:9

محوریت ولایت فقیه، افق های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسان های آزاده به ویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت(علیهم السلام) گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.

مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در سال 1369شمسی/ 1990میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و حمایت از پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان انجام داده است.

معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در موضوعات ، سطوح، مخاطبان و عرصه های مختلف، در حوزه های تولید کتاب و مجلات به زبان های متعدد و سائر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است .

این اثر با هدف معرفی معارف اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات مخالفین به ویژه وهابیان و سلفی ها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند می باشد.

ص:10

در اینجا بر خود لازم می دانم از دبیرکل محترم مجمع، حضرات اعضای محترم شورای کتاب، مدیران محترم اداره کل پژوهش و

ترجمه، رئیس محترم گروه مطالعات بنیادی، دبیر محترم شورای کتاب و گروه مطالعات بنیادی، مترجمین عزیز و همکاران اداره ی ترجمه تقدیر و تشکر نمایم. همچنین از برادرانی که در ویرایش، تایپ، مقابله، تصحیح، آماده سازی، نشر و چاپ این کتاب تلاش کردند، تشکر می کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.

معاونت امور فرهنگی مجمع در راستای تعمیق و پویایی آثار منتشره در حوزه ی معارف اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان، از دیدگاه ها و پیشنهادهای اساتید، فرهیخته گان، صاحب نظران و پژوهش گران ارجمند استقبال می کند تا زمینه های بسط و گسترش هرچه بیشتر معارف اهل بیت (علیهم السلام)فراهم گردد.

به امید تعجیل در ظهور و فرج منجی عالم بشریّت حضرت مهدی(عج).

نجف لک زایی

معاون امور فرهنگی

ص:11

ص:12

مقدمه

اشاره

وحدت، همبستگی، اتّحاد و انسجام، از اصول عقلانی و برخاسته از اعماق سرشت انسانی است؛ هم چنان که یک اصل ثابت، مسلّم و همیشگی دین مقدّس اسلام نیز بوده و هست و تحقّق آرمان های آفرینش و نیل به اهداف عالی آن در این راستا قابل دسترسی است و قطعاً هیچ قوم و آحاد جامعه ای، در جنگ و فتنه، نزاع و تفرقه، به خیر و سعادت و کمال انسانی، نخواهد رسید.

امام امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) می فرماید:

إنّ الله سبحانه لم یعط أحداً بفُرقةٍ خیراً ممّن مضی ولاممّن بقی. (1)

«خداوند سبحان، نه به گذشتگان و نه به آیندگان ، با تفرقه و جدایی خیری را عطا نکرده و نمی کند».

در سایۀ وحدت و یک دلی است که جامعه به آرمان ها و پلّه های ترقّی، گام نهاده و زیباترین استحکامات را بر سرتاسر جامعه حاکم می کند و محبّت و صمیمیّت و صلح و صفا را می گستراند.

از این رو، می بینیم قرآن کریم با لحن محکم و با هدف هدایت، چنین می فرماید:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَتَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَاحُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا کَذلِکَ یبَینُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ. (2)

ص:13


1- (1) - نهج البلاغه: خطبۀ 176.
2- (2) - آل عمران: 103.

«همه با هم، به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید و یاد بیاورید آن زمانی را که با هم دشمنی می کردید. پس خداوند دل های شما را به هم نزدیک کرد و الفت و برادری بر شما حاکم نمود و (نیز) یاد بیاورید آن زمانی را که شما، در لبۀ پرتگاه آتش قرار داشتید، پس خداوند شما را از آن نجات داد و خداوند این چنین آیات خود را تبیین می کند، شاید به هدایت دست یابید».

و نیز پیامبر اکرم؛ حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) می فرماید:

«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً». (1)

«نسبت فردِ با ایمان با مؤمن دیگر، همانند اجزای یک ساختمانند که هر جزئی از ساختمان، جزء دیگر را نگه داشته و محکم می نماید».

و نیز حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید:

«المؤمن أخو المؤمن، کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئاً منه وجد ألَم ذلک فی سائر جسده». (2)

«مؤمن برادر مؤمن است ، مانند آنکه یک جسد می باشند؛ اگر عضوی از آن به درد آید، درد و رنج آن به دیگر اعضاء خواهد رسید».

بنابر این تفرقه، کینه توزی، نزاع و خون ریزی، هرگز مشروعیّت و مصونیّت نداشته و از کبائر و زشتی هاست که وجدان و عقل سلیم، آن را بی اساس و بی فرهنگی معرّفی کرده و در دین اسلام هم شدیداً مورد نکوهش و توبیخ قرارگرفته و مرتکب آن را به عذاب الهی، وعده داده است.

جهالت جاهلان و دسیسۀ دسیسه گران و فتنه انگیزان، در طول تاریخ مسلمین، کوشیده است که وحدتِ صفوف و یک پارچگیِ مسلمین، به جنگ و

ص:14


1- (1) - اصول کافی 166/2؛ نهج الفصاحه: 779؛ کنز العمّال: 141/1.
2- (2) - بحار الأنوار: 148/61.

خون ریزی تبدیل شده و کینه و بغض و بد بینی و اتّهام به خروج از دین و ورود در شرک را گسترش دهد. بنابر این بر مسؤلان و رهبران امّت و برآحاد جامعۀ اسلامی، فرض و حتم است که اجازه ندهند چنین فضائی بر جامعه اسلامی حاکم گردد و در نتیجه ذخائر و ثروت های امت اسلام، توسّط مستکبران روزگار و کافران خوش رنگ و نگار و صاحبان تراست ها و کارتل ها به راحتی و سهولت، غارت شود.

ما پیروان اهل بیت(علیهم السلام)، برخود لازم می دانیم جهت وحدت بیشتر مسلمین و زدودن موانع این اتّفاق و انسجام، نسبت های ناروائی که در طول تاریخ، به ویژه در این سال های اخیر، به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و به صورت ناجوانمردانه نسبت داده شده، از خود دورکنیم و با تمام وجود، از این تهمت ها و نسبت ها توسّط تکفیری ها و جریاناتی که آلت دست انگلیسی ها، صهونیست ها، و غارتگران امریکا و ... هستند، اعلان انزجار و تبرّی بجوییم.

از باب نمونه:

1 - ما که کتاب آسمانی مصون از تحریف، یعنی قرآن کریم را تنها کتاب همۀ مسلمین و بدون آن که کم و زیاد شده باشد و عیناً، همان قرآن کریم حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) و ثقل اکبر و سرتاسر آن را داعیِ توحید و یکتاپرستی می دانیم؛

- ما که بزرگ ترین موفّقیّت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را نفی بتها (اصنام) و نفی عبادت لات و عزّی و اعلان و تحقّق کلمۀ توحید «لا إله إلا الله» می دانیم؛

- ما که خطبه های غرّای توحیدی مولی الموحدین امیر المؤمنین(علیه السلام) را - شبانه روز - در مراکز آموزشی و پژوهشی، دانشگاه ها و حوزه ها و محافل علمی و تربیتی مان به تلاوت و تدریس و استضائه می نشینیم؛

ص:15

- ما که در مساجد و مراکز عبادتی مان ، متون سراسر توحید اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همانند دعای کمیل از امام علیّ(علیه السلام)، دعای عرفه از امام حسین(علیه السلام) و دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد(علیه السلام) و ده ها دعای توحیدی دیگر تلاوت می شود و طنین انداز است:

«... متی غِبْتَ حتّی تَحْتاجَ إلی دلیلٍ یدلُّ علیکَ... عَمِیتْ عینٌ لا تراکَ... ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَما الّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک...». (1)

- ما که هزاران اثر معرفتی و توحیدی همچون کتاب توحید شیخ اقدم «صدوق» را داریم، ما که ...

با همۀ این اوصاف، به صورت جاهلانه و مزوّرانه و مزدورانه به هدف بدبین کردن سایر مسلمین ناجوانمردانه به شرک متّهم شده و می شویم!!! (فما لهم کیف یحکمون)؟؟!!.

2 - اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت، ریشه قرآنی دارد و مذاهب و فرق اسلامی - روی هم رفته - به آن اعتراف دارند تا جائی که انکار آن را موجب قتل منکر آن دانسته اند. (2)

و نیز جایگاه رفیعی از سنّت و معرفت اسلامی را برای آن حضرت ذکر کرده اند و قاطبۀ علمای اهل بیت(علیهم السلام) و بسیاری از علمای مذاهب اسلامی، روایات و احادیث و اخباری که در شأن و ولادت آن حضرت است، مورد تصریح و تصحیح و اعتراف قرارداده اند؛ مانند صاحب سنن ترمذی، قرطبی مالکی، ابوجعفر عقیلی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی، حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن اثیر، بغوی، ابن قیّم، ذهبی، تفتازانی، ابن کثیر دمشقی، جزری شافعی، عبدالوهّاب شعرانی، متّقی هندی، عبدالباقی زرقانی، سفارینی حنبلی، محمّد امین

ص:16


1- (1) - بحار الأنوار: 95/ 226 (بخشی از دعای عرفه).
2- (2) - همانند ابن حجر هیتمی شافعی، شیخ صبای حنفی، خطابی مالکی، یحیی حنبلی و...

سویدی، شوکانی، مؤمن شبلنجی، قنوجی بخاری، کتانی مالکی، خضر مصری، غماری شافعی، ناصر الدین البانی، ابواعلی مودودی، کمال الدین ابن طلحه شافعی، یاقوت حموی، ابو نعیم اصفهانی، ابن جوزی حنبلی، گنجی شافعی، جوینی شافعی، ابن علی شافعی همدانی، حمد الله مستوفی، ابن شحنۀ حلبی حنفی، خواجه پارسا حنفی، ابن صبّاغ مالکی، سراج رفاعی، ابن طولون دمشقی، ابو عبّاس قرمانی حنفی، ابن عامر شبراوی، ساباط قاضی حنفی، قندوزی حنفی، حمزاوی شافعی مصری، زرکلی سلفی، یونس سامرایی، احمد طوسی بلاذری، ابن شاکر بدری شافعی، عبدالکریم یمانی، صبان شافعی، ابن عماد دمشقی حنبلی و غیر اینان... .

حال نگاه بیندازید و ببینید:

امام مهدی(علیه السلام) و مهدویت - که در کتاب و سنّت، محکم ترین ریشه و اساس و برهان و این همه معترف به تواتر و صحت و ولادت و حیات از جمیع فرق اسلامی دارد- چگونه با زشت ترین تعبیرها مورد استهزاء و تمسخر و افتراء و نسبت های ناروا قرار گرفته است؟!.

از این عصارۀ انبیاء و خلف اوصیا، گاهی به «امام مزعوم» و گاهی به «معدوم» و ... تعبیر می شود !! و گاهی می نویسند که شیعیان کنار سرداب حلّه یا سرداب بغداد، یا سرداب سامرّا (1) و یا ... مرکبی را آماده می کنند تا آن که او وقتی که از آن سرداب خارج شد، سوار آن مرکب شود!. اینان هنگام نماز هم، هم چنان در کنار مرکب باقی می مانند، زیرا ممکن است که در همان وقت از سرداب خارج شود و کسی کنار مرکب نباشد تا او را سوار کنند!!.

ص:17


1- (1) - بالآخره، معلوم نشد این سرداب کجاست!

وارونه نشان دادن حقایق، تحریف و سیاه نمایی در زمینۀ اعتقادات و معارف حقّه اهل بیت(علیهم السلام) توسّط دشمنان و بقاء بر میت های آکلة الاکباد و آنان که گوینده «لااله الاّ الله و محمّدٌ رسول الله» و معتقدان معاد و محشر و اهل قبله و قرآن را همانند گوسفند سر می برند و جهت جلب رضایت سردمداران کفر و غاصبان قدس، همه گونه خوش خدمتی دارند و در تمام دوران ننگین رژیم جعلی و سفّاک صهیونیستی، در حمایت از مظلومین فلسطین، و مقدسات مسلمین حتی یک فشنگ و یا تیری رها نکرده اند، امّا هر روز شاهد آنیم که دسته دسته اهل قبله و توحید و بعثت و معاد را با کمال شقاوت و بی رحمی، قطعه قطعه و به آتش می کشند و فتنه و تفرقه را بین امّت اسلام می گسترانند.

لازم به تذکر است: این دو مورد به عنوان نمونه بود و گرنه مسلمانان هر روزه شاهد نشر و بسط صدها مورد دیگر با هزاران سایت و کتاب و مقالات و نرم افزار، توسّط این مجموعۀ فاقد عاطفه و رحم و متحجّر و تکفیری با هدف شوم تفرقه افکنی و جنگ و جدال در امّت اسلامی می باشند، فإلی الله المشتکی.

در هر صورت، ما به عنوان این که به حفظ وحدت مسلمین و قطع ید اجانب از بلاد اسلامی و زدودن اتّهامات و افتراءات از مکتب اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) مکلّفیم، بر خود واجب می دانیم جهت زایل کردن بدبینی از ذهنیتی که اینان در بین عموم مسلمین با دروغ، نفاق، افتراء و بهتان ساخته اند، اقدام نماییم و انزجار و بی زاری خود را از این تفرقه افکنان و جنگ افروزان وابسته به استکبار و کفر جهانی، اعلان نماییم.

ص:18

مجموعۀ «فی رحاب اهل البیت(علیهم السلام)» (1)حدود چهارده سال پیش، جهت زدودن این ذهنیت و زدودن برخی از موانع وحدت، در معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و با کمک، مساعدت و همکاری گروهی از فضلا و محققین (2)، طرّاحی و سپس مورد تنظیم و تدوین قرار گرفت.

بحمدالله به سرعت و به طور گسترده و چشمگیر، مورد استقبال محافل علمی و پژوهشی و علاقه مندان و دوستداران وحدت مسلمین، قرار گرفت.

شخصیت های علمی و دست اندرکاران نشر و قلم و گروه های محاوره و مناظره، در همان زمان تدوین و نشر، پیشنهاد ترجمه ی این مجموعه را به زبان های زنده دنیا دادند که بحمدالله ترجمۀ فارسی آن توسّط ادارۀ ترجمۀ

ص:19


1- (1) - این مجموعه بیش از چهل جلد است که هر یک از آنها به یک موضوع و یک شبهه اختصاص دارد و به زبان عربی و با سبک مقارنه و ارائه دلائل تنظیم یافته است.
2- (2) - جهت تقدیر از زحمات عزیزانی که در این مجموعه به نوعی تلاش داشته و نقشی که در تحقّق این کار علمی و فرهنگی داشته اند. متذکّر می شویم: 1 - ابوالفضل اسلامی (علی)؛ مسؤول گروه و مشرف علمی پروژه. 2 - سیّد منذر حکیم؛ پیگیر امور مجموعه. 5 - 3 - سیّد عبدالرحیم موسوی(رحمه الله)، شیخ عبدالکریم بهبهانی و صباح بیاتی؛ تهیّه کنندگان بعضی از متون مجموعه. 9 - 6 - شیخ عبدالأمیر سلطانی، شیخ محمّد هاشم عاملی، شیخ محمّد امینی و شیخ علی بهرامی؛ تصدّی مسائل استخراج و مقابله. 13 - 10 - سیّد محمدرضا آل ایّوب، عباس جعفری، حسین صالحی و عزیز عقابی؛ در مسائل تصحیح و تطبیق و روند امور. ضمن آن که از نظرات ارزشمند آقایان: شیخ جعفر الهادی (خوشنویس)، شیخ محمّدهادی یوسفی غروی، استاد صائب عبدالحمید وغیر اینان در برخی از این متون استفاده کرده ایم. جزاهم الله خیر الجزاء. (ناشر)

معاونت امور فرهنگی، آماده گردید و اینک مورد بررسی مجدّد و ویراستاری قرار گرفت و تقدیم علاقه مندان می شود.

امید است که این تلاش و جهاد فرهنگی، مورد قبول پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیة الله الأعظم(علیه السلام) قرار گرفته باشد.

گروه مطالعات بنیادی

ابوالفضل اسلامی (علی)

1392/8/28

ص:20

بداء در قرآن کریم

اشاره

بحث «بداء» از جمله مسائل مهمّ کلامی است که بحث گسترده ای را در میان دانشمندان علم کلام بر جای نهاده است وبه همین دلیل، حاوی نکات دقیق وحسّاس می باشد.

«بداء») در لغت به معنای: آشکاری بعد از پنهانی است و در گفتگوهای عامیانه در مورد عوض شدن نظر، فکر، اهداف ومقاصد به کار برده می شود؛ مثلاً می گویند: نظرش چنین بود، سپس برایش بداء حاصل شد. روشن است که بداء به این معنا در درون خود، یک جهل گذشته ویک علم جدید دارد وهر دو از خدای تعالی منتفی است؛ زیرا علم خدای سبحان، ذاتی بوده و از جهل گذشته مبرّا است.

اگر در معنای لغوی «بداء» دقّت کنیم، می بینیم که از دو عنصر، ترکیب یافته است (1):

1- جهل گذشته وعلم فعلی.

2- عوض شدن نظر، اغراض واهداف، به تبعیت از علم فعلی.

حال کدام یک از دو عنصر یاد شده با توحید سازگار نیست؟ اوّلی یا دوّمی ویا هر دو؟

ص:21


1- (1) - ر.ک : مجمع البحرین : 170/1 - 167.

آیا امکان دارد که آنها را از هم جدا سازیم به این شکل که: عوض شدن وتغییر از جهل گذشته وعلم فعلی، برگرفته نشده باشد؟.

نسبت به عنصر اوّل (جهل گذشته) باید گفت که: این عنصر با توحید سازگار نیست وهیچ مسلمانی نسبت جهل به خدای سبحان را نمی پذیرد و نیازی به بیان آیات وروایات در این مورد نیست.

نسبت به عنصر دوّم نیز گفتنی است که: اگر «عوض شدن» لازمۀ ذاتی وجود جهل گذشته وعارض شدن علم فعلی باشد، در این صورت هم، با توحید سازگاری ندارد و همان گونه که جهل با توحید ناسازگاراست، هر عوض شدن وتغییر ناشی از جهل نیز با توحید ناسازگار می باشد. واگر عوض شدن، لازمۀ ذاتی جهل گذشته وعارض شدن علم فعلی وبر گرفته از آن جهل نباشد وتنها از عوامل دیگری گرفته شده باشد، در این صورت با توحید ناسازگار نخواهد بود.

پس عوض گشتن رأی ونظر، از لوازم ذاتی آشکار شدن علم و از بین رفتن «جهل» است وبنابر این فرض، همان گونه که نسبت دادن «جهل» به خدای تعالی ممکن نیست، نسبت دادن «عوض شدن رأی ونظر» به خدای سبحان نیز ممکن نمی باشد.

اصولاً نسبت دادن خود مفهوم رأی ونظر به خدای سبحان، ممکن نیست تا چه رسد به عوض شدن وتغییر آن؛ چرا که این مفهوم وابسته

ص:22

به مفهوم به دست آوردن وکسب کردن علم است وعلم الهی به دست آوردنی وکسب کردنی نیست تا گفته شود این نظر ورأی خداوند است بلکه تنها علم ذاتی است که به ذات باری تعالی وابسته است.

بعد از روشن شدن پرسش، در صدد هستیم با مراجعه به قرآن، به دست آوریم که آیا در آن، آیه ای یافت می شود که تغییر وجا به جایی در یکی از دستورها، یا یکی از ابعاد را به خدای سبحان نسبت داده باشد؟

برخی در مقام پاسخ بر آمده و با عجله گفته اند: طبق آیات شریفۀ ...وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلا... (1) و ...وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلا... (2)، قرآن کریم هرگونه تغییر وجا به جایی را از خدای سبحان مردود دانسته است.

ولی این پاسخ، کافی نیست؛ چرا که حقیقت قرآن بر گرفته از تمام قرآن است؛ هر مسأله ای که تنها از یک بُعد معین گرفته شده باشد، فقط نیمی از حقیقت آن را به تصویر کشیده است. این جواب هم نیمی از حقیقت را بیان می کند؛ چون تنها از یک بعد قرآن کریم بر گرفته شده است؛ حال آن که قرآن کریم، بعد دیگری دارد که تغییر وجا به جایی را به خدای سبحان نسبت داده است :

ص:23


1- (1) - فاطر (35) : 43.
2- (2) - احزاب (33): 62.

یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ (1)«خدا هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات می کند و امّ الکتاب (لوح محفوظ) نزد او است.» ونیز:

...إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ.... (2)

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (وملّتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند».

پس آیۀ اوّل دلالت دارد که خداوند، محو واثبات می کند و آن کنایه از تغییر وجا به جایی است، ولی آیۀ دوّم صریحاً می فرماید: هنگامی که مردم خودشان خواستار تغییر آن باشند، خداوند حال آنان را تغییر می دهد، پس وضعیت اقتصادی وسیاسی مردم، از مقدّرات الهی است که اگر مردم خواستار تغییر آن باشند، قابل تغییر است. همچنین وضعیت فرهنگی، از شرک به ایمان و از گمراهی به هدایت، قابل تغییر است.

پس دوگونه تغییر داریم:

1- تقدیر الهی برای حالات مردم در طاعت.

2- تقدیر الهی برای حالات مردم در معصیت.

اگر مردم، «طاعت» را بپذیرند، تقدیر اوّل بر ایشان جاری می گردد واگر «معصیت» را بپذیرند، تقدیر دوّم برای آنان اجرا می

ص:24


1- (1) - رعد (13): 39.
2- (2) - رعد (13): 11.

شود. آنچه در برخی از آیات، در مورد تأثیر بعضی از اعمال در روزی، سرنوشتها وآزمایشها بیان شده از این قبیل است.

مسلمانان در این مطالب، اختلافی ندارند. تنها در معنای لغوی بداء - که ناسازگار با توحید است - اختلاف وجود دارد. گفتنی است که بداء نسبت دادن جهل به خدای سبحان نیست بلکه به این معناست که خداوند به دلیل خاصّی برای بنده اش چیزی را مقدّر می فرماید، سپس طبق دلیل دیگری، تقدیرش را عوض می کند ونتیجۀ آن عمل خاصّی است که از بنده صادر شده است. ودر هر دو صورت، این تغییر وتبدیل، وابسته به علم گذشتۀ خداوند است.

حال اگر مخالفان از این معنا آگاه باشند، خواهند دانست که آن، مورد اتّفاق همۀ مسلمانان است واختلاف، تنها لفظی می باشد.

در این زمینه علاّمه سید عبد الحسین شرف الدین گفته است:

«دعوای بین ما واهل سنّت در مورد این مسأله لفظی است... اگر آنان در اختلاف دربارۀ این مسأله پافشاری کنند وبه دلیل اطلاق لفظ بداء آن را جایز ندانند؛ ما در مقابل حکم آنان، سر فرود می آوریم. اسم آن را هر طور که می پسندند، عوض کنند، و در مورد برادران مؤمن شان از خدا بترسند» (1).

شیخ مفید(رحمه الله) نیز می گوید: «در مورد اطلاق لفظ بداء (گفتنی است که) من باشنیدن از آنها که واسطۀ بین بندگان وخدا هستند،

ص:25


1- (1) - اجوبۀ مسائل جار الله: 79.

بدان رسیدم و اگر چیزی در این مورد از ایشان نمی رسید، آن را صحیح نمی دانستم؛ همان گونه که اگر ایشان نگفته بودند که خدا غضبناک می شود، خشنود می گردد، دوست می دارد وتعجّب می کند، هرگز آن را برای خدای سبحان جایز نمی دانستم، ولی از زمانی که آن را از ایشان شنیدم طبق یک سری معانی - که عقل از درک آنها ابا ندارد - به آن رسیدم. بین من و همۀ مسلمانان در این مورد اختلافی نیست وکسی که با آنها اختلاف دارد، تنها در لفظ اختلاف دارد؛ نه غیر آن ودلیل خود را در مورد اطلاق آن با چیزی توضیح دادم، که کلام در برابر آن، کم وکوتاه است. آنچه بیان شد تمام مذهب امامیه است وهر کس که از نظر مذهبی از آن فاصله بگیرد، تنها آنچه را که در اسم آن وجود دارد، منکر شده است، نه معنای آن را» (1).

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیۀ شریفۀ :یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ فرموده است:

«هرآنچه خدا آن را بخواهد، قبل از آن که آن را انجام دهد در (خزانۀ) علمش وجود دارد، هیچ چیزی برای او آشکار نمی شود؛ مگر آن که در (خزانۀ) علمش بوده است. برای خدا چیزی از روی جهل، آشکار نمی شود» (2).

ص:26


1- (1) - اوائل المقالات: 93 - 92.
2- (2) - بحار الأنوار:111/4ح63.

ونیزفرموده است:

«هر کس اعتقاد دارد، چیزی که برای خدای عزّوجلّ آشکار می شود، در گذشته آن را نمی دانسته، از او بیزاری بجویید» (1).

دلائل امامیّه در مسائل بداء

اشاره

مهمترین دلایل امامیه در مورد مسأله ((بداء) عبارت است از:

1- آیات قرآن:

خداوند می فرماید:

یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ (2)

«خدا هر چه را بخواهد، محو و (هرجه را بخواهد) اثبات می کند واُمّ الکتاب (لوح محفوظ) نزد اوست».

ونیز می فرماید:

یسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (3)

«تمام کسانی که در آسمانها وزمین هستند، از او تقاضا می کنند واو هر روز، در شأن وکاری است».

2- مسألۀ نسخ در تشریع

«نسخ در تکوین» مثل « نسخ در تشریع» است. وبداء نسخ تکوینی ونسخ «بداء» تشریعی است. نسخ در تشریع، در بعضی از مسائل (مثل

ص:27


1- (1) - بحار الانوار:111/4ح30.
2- (2) - رعد (13) : 39.
3- (3) - رحمن (55) : 29.

تغییر قبله از مسجد الاقصی به سمت کعبۀ معظّمه) ثابت می باشد وهیچ یک از مسلمانان در آن مخالفتی نکرده اند وهیچ یک از آنان، آن را مخالف علم ازلی خدای تعالی ومستلزم ثبوت جهل گذشتۀ او ندانسته اند. بداء نیز تغییری در احکام تکوین است، بدون این که جهل گذشتۀ خدا لازم آید وبدون این که مخالف علم ازلی خدای سبحان باشد.

حال اگر کسی بر « بداء» اشکال کند، اشکال او بر «نسخ» نیز وارد می شود، وآنچه در پاسخ به اشکالات نسخ داده اند، می توان همۀ آن را - بدون این که کوچکترین فرقی بین آن دو باشد - در مورد بداء بیان کرد.

در این صورت، اشکال بر بداء، تکرار همان اشکالی است که یهودیان در مورد نسخ در تشریع گفته اند (آنها نسخ را باطل ونسبتش را به خدای سبحان، غیر ممکن می دانند). در این جا همان پاسخی که دانشمندان اسلام در مورد این اشکال بیان داشته وامکان نسخ در تشریع را ثابت نموده اند - بدون این که اشکالی در مقام مقدّس ربوبی پیش آید - می توان همان را در مورد نسخ در عالم تکوین وتدبیر نیز بیان کرد.

3- تأثیر اعمال در سرنوشت انسان:

این امر، یک حقیقت قطعی قرآنی است که علاوه بر آن. در سنّت نبوی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در این باره گفتنی است که اعمال انسان از ایمان وشرک، طاعت ومعصیت، نیکی به

ص:28

پدر ومادر، عقوق آنان، انفاق بر مستمندان وجلوگیری از آن، صلۀ رحم وقطع رحم و... در روزی وبرکت وطول عمر وخوشبختی، مؤثّر هستند.

قرآن کریم، این مسائل را بارها یاد آورشده وسنّت هم آن را تأیید کرده است.

خداوند می فرماید:

...إِنَّ اللّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ... (1).

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (وملّتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»

منکران بداء باید بدانند که نتیجۀ انکار آن، انکار این گونه حقایق روشن است واگر به آن ایمان داشته باشند، همان چیزی است که امامیه نام آن را «بداء»گذاشته اند.

«بداء» از دیدگاه دانشمندان شیعه:

آنچه گذشت، معنای «بداء») از نظر دانشمندان شیعه در گذشته وحال است.

شیخ مفید(رحمه الله) می گوید:

«راه (اثبات) نظریۀ امامیه در مورد بداء، شنیدن (دلیل نقلی) است، نه تعقّل (وفکر کردن). معنای آن، حدوث و پیدایش یک نظر

ص:29


1- (1) - رعد (13): 11.

و روشن شدن چیزی نیست که از خدا مخفی بوده باشد بلکه تمام کارهایی که در آفرینش برای او آشکار شده پیش از آن که به وجود آید، همیشه برای او معلوم بوده است» (1).

شیخ طوسی(رحمه الله) می گوید:

«حقیقت بداء در لغت، آشکار شدن است و به همین دلیل می گویند: بدا لنا سور المدینه؛ یعنی: دیوار شهر برای ما آشکار شد و: بدا لنا وجه الرأی؛ یعنی: دلیل نظریه برای ما آشکار شد. و در صورتی که این لفظ به خدا نسبت داده شود ، باید گفت که نسبت دادن قسمتی از آن به خدا جایز است وقسمتی از آن جایز نیست؛ اما آنچه جایز است آن است که: خود نسخ را برساند و نسبت دادن آن به خدا یک نوع توسعه در معناست. وهر آنچه از امام صادق(علیه السلام) وامام باقر(علیه السلام) روایت شده که شامل نسبت دادن بداء به خدای تعالی می باشد، به این معناست، نه معنایی که نسبت دادن آن به خداوند، جایز نیست (مثل تحصیل علمی که قبلاً آن را نداشته است).

و دلیل اطلاق این لفظ بر خدای متعال تشبیه است؛ یعنی آنچه دلالت بر نسخ دارد وبه وسیلۀ آن برای مکلّفان، چیزی آشکار می شود که سابقاً آشکار نبود وعلمی از آن را به دست آنان می دهد که قبلاً به دست آنان نرسیده بوده آن را «بداء» نام نهاده اند (2).

ص:30


1- (1) - تصحیح اعتقادات الامامیه: 66 چاپ دار المفید.
2- (2) - عدة الاصول:29/2.

سید عبد الله شبر می نویسد:

«بداء دارای معانیی است که (نسبت دادن) بعضی از آن معانی به خداوند جایز است و برخی جایز نیست. بداء با فتحه ومد می باشد وبیشترین چیزی که در لغت به آن اطلاق شده، آشکار شدن چیزی بعد از پنهانی آن وبه دست آوردن علم بعد از جهل است. وهمۀ امّت - جز تعدادی غیر قابل توجّه - بر ممنوع بودن (نسبت) آن به خداوند اتّفاق نظر دارند. وهر کس آن را به شیعۀ امامیه نسبت دهد، بر آنان دروغ بسته است وشیعیان امامیه از آن بیزارند» (1).

سید شرف الدین موسوی می گوید:

«خلاصۀ آنچه شیعه در این مورد می گوید این است که: خداوند از بیماری می کاهد وگاهی بر آن می افزاید، وهمین طور است، اجل (مرگ)، سلامتی، بیماری، خوشبختی، بدبختی، سختیها، مصیبتها، ایمان و کفر و دیگر چیزهایی که آیۀ شریفۀ: یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ (2)شامل آن می شود. آنچه (گفته شد) همان مذهب عمر بن خطّاب، ابن مسعود، ابی وائل وقتاده است وجابر آن را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت نموده است.

بسیاری از گذشتکان دعا نموده ودر پیشگاه خدا تضرّع می کردند که آنان را از سعادتمندان قرار دهد و این (مطلب) در دعاهای ائمۀ ما به تواتر رسیده است. در روایات زیادی وارد شده است که صدقه

ص:31


1- (1) - مصابیح الانوار:33/1.
2- (2) - رعد (13): 39.

دادن، نیکی به پدر ومادر و انجام (کارهای) نیک، شقاوت را به سعادت تبدیل می کند و بر طول عمر می افزاید.

ابن عبّاس گفته است:

«دوری کردن از مقدّرات، سودی ندارد، ولی خدا به وسیلۀ دعا آنچه از مقدّرات را بخواهد محو می کند واین همان بداء است که شیعه بدان اعتقاد دارد. شیعیان آن را به علّت مشابهت - مجازاً - بداء نامیده اند، پس دعوای بین ما واهل سنّت، لفظی است، وبداء به آن معنایی که شیعه می گوید وما بیان داشتیم، مورد اعتقاد همۀ مسلمانان است» (1).

شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:

«معنای بداء در لغت، آشکار شدن نظریه ای است که سابقاً نبوده است وصحیح دانستن چیزی است که قبلاً معلوم نبوده وبعد معلوم شده است. این معنا برای همۀ انسانها امکان پذیر است ولی نسبت به خدای تعالی محال است؛ چرا که مستلزم پیدایش این نظریه است که او اوّل بدان جاهل و یا از انجام آن ناتوان بوده است! حال آن که خدای تعالی از هر دوی آنها منزّه است.

پس بداء در اعتقاد امامیه بدان معناست که باید همۀ مسلمانان به آن اعتقاد داشته باشند؛ چرا که در مقابل یهودیانی هستند که می گویند: خدای تعالی از کارها فارغ شد ودیگر برای او امر جدیدی رخ نمی دهد

ص:32


1- (1) - اجوبۀ مسائل جار الله: 103 - 101.

و می گویند: یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ! (1)ویا (در مقابل) کسانی (اند که از سخنان یهودیان پیروی نموده ومعتقد شده اند که: خدای تعالی همۀ موجودات را به وجود آورد ویک دفعه آنها را ایجاد نمود... پس بعد از ایجاد ابتدایی، دیگر چیزی از او پیدایش نمی یابد ویا (در مقابل) کسانی (اند که به عقول ونفوس فلکی معتقدند ومی گویند: خدای تعالی عقل اوّل را آفرید وسپس از حوزۀ ملکیت خود خارج ساخت و عقول دیگر در آن تصرّف می نمایند، پس بر هر مسلمانی بایسته است که این سخنان را (از ساحت خدای تعالی) پیراسته سازد وبه آیۀ شریفۀ ...کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (2)معتقد باشد) (3).

نقش بداء در اعتقاد وتربیت سازنده:

اشاره

از آنچه گذشت، روشن شد که نزد همۀ مسلمانان، «بداء» یک مفهوم متداول قرآنی است وشیعیان امامیه با دیگر مسلمانان - جز در نامگذاری که از آن اشتباهاً نسبت جهل به خدای سبحان فهمیده می شود - هیچ تفاوتی ندارند. وصحیح نبودن این نسبت نیز روشن شد. آنچه اینک برای ما مهم است، توجّه به بُعد دیگر بحث است وآن اهمّیت نظریۀ بداء نسبت به عقاید یک مسلمان می باشد.

ص:33


1- (1) - یعنی: دست خدا بسته است! (مائده : 64).
2- (2) - الرحمن (55): 39.
3- (3) - الذریعه: 3/ 53 - 51 .

افکار و اندیشه ها از جهتی بر اساس پایه های علمی و دلایل منطقی آن و از جهت دیگر بر اساس فایده وثمرۀ آن سنجیده می شود.

در مورد موضوع بداء، گاهی با حالت سؤال می پرسند: اگر دورۀ آفرینش (وتصمیم) اوّل به واقع نمی رسد ودر نهایت، لغو می شود، پس خبر دادن از آن، چه فایده ای دارد؟! در این صورت نتیجۀ اعتقاد به بداء چیست؟

پاسخ این است که: اعتقاد به بداء از دو نظر دارای اهمّیت است:

1- از نظر عقیدتی.

2- از نظر تربیتی.

1- از نظر عقیدتی:

علاّمۀ مجلسی در این باره می نویسد:

« (ائمّه(علیهم السلام) در مورد بداء، سخن را به نهایت رسانده اند تا پاسخی به یهودیان باشد که می گویند: خدا از کارها ونظام آفرینش فارغ شده است! همچنین پاسخی به معتزله باشد که می گویند: خداوند، موجوداتی مثل معدنها، گیاهان، حیوانات وانسانها را - همان گونه که الان وجود دارند - یک دفعه آفرید. وآفرینش آدم پیش از آفرینش فرزندانش نبوده و پیشی گرفتن آنان، تنها در آشکار شدن آنان بوده است، نه در خلقت و ایجادشان. آنان این سخن را از فلاسفه ای گرفته اند که معتقد به عقول و نفوس فلکی اند و می گویند: خداوند جز در عقل اوّل، اثر واقعی ندارد.

ص:34

آنان خدا را از ملکش عزل می دانند وحوادث را به خودشان نسبت می دهند، نه خدای عزّ وجلّ» (1).

از این گفتار روشن می شود که سفارشهای فراوان ائمّه(علیهم السلام) بر بداء، به خاطر این است که هر اندیشه ای که قدرت خدا وخواست او را در حد ومرز خاصّی محدود می سازد، باطل نموده وثابت بکند که قدرت الهی از هر جهت، حقیقتی مطلق است، حتّی از جهت تقدیری که خود خدای تعالی آن را در عالم تکوین، خلقت، تدبیر و ربوبیت مقدّر می فرماید. تقدیر الهی نسبت به این مقدّرات، او را در مقابل آن بی اراده وبی اختیار نمی کند.

همچنین آنان در ضمن بیان تقدیر الهی - که لوح محفوظ و تغییر ناپذیر در بارۀ آن وجود دارد - ، بداء را مطرح کرده اند و بدین گونه بر اراده واختیار انسان و لوح محو و اثبات که خدای سبحان آن را ازآغاز به تبع اعمال دنیوی انسان مقدّر فرموده - تاکید نموده اند.

گویا اعتقاد به بدا برای تکمیل نمودن اعتقاد به «قضا وقدر» است تا زیاده گویی وافراط را از عقیدۀ قضا وقدر بر طرف سازد و به معنای این نباشد که اختیارات را از خدای سبحان وانسان برگیرد. باید عقیده به قضا وقدر را به وسیلۀ بداء تکمیل نمود. بداء تأکیدی

ص:35


1- (1) - بحار الانوار: 4 /130 - 129 چاپ تهران.

است بر این که تقدیر به مرزی نمی رسد که اختیار را از خدا وانسان سلب نماید.

2- از نظر تربیتی:

اعتقاد به بداء دارای اثر تربیتی سازنده ای در زندگی انسان است.

علاّمۀ مجلسی(رحمه الله) در بحث «دلایل سفارش ائمّه(علیهم السلام) به بداء» می فرماید:

«ائمّه(علیهم السلام)، آن (اعتقاد یهود) را منتفی دانسته وثابت کردند که خدای تعالی در هر روزی، در یک مقام است؛ از قبیل از بین بردن یکی وایجاد کردن دیگری، میراندن کسی وزنده کردن دیگری واز این قبیل... تا این که بندگان تضرّع به درگاه خدا و درخواست از او، پیروزی از او ونزدیکی به او را به وسیلۀ آنچه دنیا وآخرتشان را اصلاح می کند، ترک نکنند و نسبت به صدقه دادن به فقیران، صلۀ رحم، نیکی به پدر ومادر و نیز خوبی ونیکی که در مقابل آنها وعدۀ طول عمر وزیاد شدن روزی داده شده امیدوار باشند.

وعقیده به بداء از این نظر، با ایجاد اعتقاد به توبه وشرایط قبولی آن، نزد خداوند مساوی است، پس همان گونه که توبه در جهت سازندگی انسان، جلوگیری از یأس ونومیدی، گشودن درب آرزو، امید وایجاد روحیۀ تغییر وآمادگی برای اصلاح (بشر) اثر مثبت دارد، بداء این اثرات را در زندگی انسان به جای می گذارد بلکه بداء از لوازم توبه واعمالی مانند آن است.

ص:36

از لوازم توبه اعتقاد به این است که قلم خدای سبحان، هنوز در لوح محو و اثبات خشک نشده است و او می تواند آنچه را بخواهد محو، یا اثبات کند. وبر اساس آنچه بنده خود را به مکارم اخلاق واعمال شایسته می آراید ویا دست به اعمال ناشایست می زند، هر که را بخواهد، خوشبخت وهر که را بخواهد، بدبخت می کند.

مشیت الهی، گزافه ای نیست که تابع دلیل حکیمانه ای نباشد بلکه اگر بنده توبه کند و واجبات را بجا آورد و به حقایق الهی، چنگ زند، از صفوف اشقیا خارج وبه شمار سعادتمندان می پیوندد... در پرتو آنچه گذشت، می توان سخن ائمّه(علیهم السلام) را فهمید که می فرمایند:

خدا به هیچ چیزی همانند بداء پرسش نشده است (1) و : خدای عزّوجلّ به هیچ چیزی همانند بداء بزرگ داشته نشده است. (2)

و: خدا هیچ پیغمبری را بر نگزید مگر آن که در او سه صفت باشد: اقرار به بندگی وراندن شریکان واین که خدا هر آنچه بخواهد مقدم می دارد وهر آنچه بخواهد به تأخیر می اندازد» (3).

پرسشهائی در باره ی بدا

در زمینۀ «بداء» سؤالاتی به شرح زیر وجود دارد که بایسته است بدانها پاسخی کافی داده شود.

ص:37


1- (1) - اصول کافی:1/ 146، کتاب توحید، باب بداء.
2- (2) - اصول کافی: 1/ 147، کتاب توحید، باب بداء.
3- (3) 1 - همان.

1- اعتقاد به بداء منجر به سرزدن کارهای بیهوده از سوی خدای تعالی می شود؛ چون با توجّه به این که خداوند می داند در آیندۀ نزدیک، از طرف او تغییر وبداء پیش می آید، خبر دادن از حالت اوّل بیهوده خواهد بود؟

پاسخ: فرض بیهودگی در صورتی است که هدف ومنفعت مورد نظری، برای خبر دادن از حالت اوّل تصوّر نکنیم واثبات این فرض ممکن نیست، پس ممکن است در این خبر دادن، هدف ومنفعت بزرگی وجود داشته باشد که به خود بنده بر گردد.

2- اگر پیامبر یا امام از چیزی خبر دهند، سپس در تحقّق آن چیز، بداء پیش آید، باید خبر اوّل به مصدری نسبت داده شود، حال، سؤال این است که پیامبر یا امام، در خبر دادن به چه منبع و مصدری تکیه دارند؟

پاسخ: جواب این سؤال نیاز به بیان یک مثال دارد: شخصی سمّ مهلکی می خورد که قطعاً به مرگ او منجر خواهد شد؛ چنانچه شما این حادثه را مشاهده کنید، از فرا رسیدن مرگ او بعد از چند ساعت، خبر می دهید؛ این خبر دادن، به مقتضای نوشیدن «سمّ مهلک»، خبر صادقی است واگر به علّت پیدایش مانعی، او نمیرد (مثل حاضر شدن پزشکی که وی را کاملاً معالجه کند)، این خبر دادن، دروغ نخواهد بود واز خبرهای بدون دلیل، شمرده نمی شود. خبرهای آسمانی نیز که از واقع شدن برخی امور در آینده خبر می دهند، این چنین هستند؛ چرا که آنها به علّت مقتضی آن حادثه - که

ص:38

مشروط به نرسیدن مانع است - دائمی اند واز این پاسخ - جز بی اطّلاعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا امام از رسیدن مانع در آینده - هیچ اشکالی به وجود نمی آید، پس گفتنی است که خدای تعالی، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از علّت حادثه با خبر ساخته، ولی خواسته است او را از رسیدن مانع - که در آینده برای بندگان پیش خواهد آمد - با خبر نسازد.

3 - پیدایش بداء، منجر به این می شود که پیامبر یا امام، در معرض اتّهام به دروغ قرار گیرند.

پاسخ:

گناه متّهم کردن پیامبر یا امام به دروغگویی، بر عهدۀ گویندۀ آن است؛ اگر اتّهام از سوی کافر باشد که این مطلب در قبال نپذیرفتن ایمان به توحید ونبوّت ومعاد، از آنان بعید نیست واگر از مؤمنی سرزده که فرض این است که ایمانش، او را از این عمل باز می دارد واگر او را باز نمی دارد، آن هم دلیل بر ضعف ایمان اوست.

آنچه مهم است این که بداء دلیل منطقی برای متّهم نمودن به دروغ نیست بلکه بسیاری از حالات بداء نوعی تصدیق است، مثل قصّۀ ابراهیم (علیه السلام) که مأمور به سر بریدن فرزندش شده بود، دستور جدید (برای قربانی کردن قوچ)، خود تصدیق دستور اوّل به سر بریدن اسماعیل(علیه السلام) را می رساند. حال اگر خبر اوّل صادق نبود، قربانی کردن گوسفند نیز به جای او«فدا» محسوب نمی شود؛ چرا که «فدا» به معنای «بدل وعوض» می باشد.

ص:39

چکیدۀ بحث

نسبت دادن بداء (به معنای عوض شدن نظریه)، به خدای متعال، محال است وامامیه به آن اعتقاد ندارند بلکه آن را محال می دانند ومی گویند:

«کسی که بدان اعتقاد داشته باشد، کافر است وباید از او بیزاری جست» (1).

معنای معقول بداء وآنچه اعتقاد به آن واجب است، آن چیزی است که در آیات قرآن کریم؛ مثل: یمْحُو اللّهُ مَا یشَاء وَیثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ وجود دارد. تجلّی این محو و اثبات، آن جاست که خداوند در ظاهر چیزی را به خاطر مصلحت، بر زبان پیامبر یا ولیّش جاری می کند وسپس آن را محو می نماید. در این صورت، این امر جدید، غیر از آن چیزی است که در مرحلۀ اوّل ظهور پیدا کرده بود، با توجّه به این که خدا قبلاً آن را می دانسته است.

بداء شبیه نسخ شدن احکام ادیان گذشته به وسیلۀ دین پیامبر ما حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است ویا شبیه به نسخ شدن برخی از احکام شریعت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به وسیلۀ احکامی است که بعد از آن حکم اوّلی آمده است. (2)

ص:40


1- (1) 1- عقائد امامیه, محمد رضا مظفّر: 45، چاپ نجف اشرف، چاپ دوّم.
2- (2) - عقائد امامیّه: 46.

کسی که به این شکل از بداء معتقد نباشد، در واقع قدرت وارادۀ مطلق خداوند را محدود ساخته است و قرآن کریم در ضمن بر شمردن برخی از عقاید یهود، به آن اشاره فرموده است: وَقَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدِیهِمْ (1)این دیدگاه در عقاید برخی از فرقه های اسلامی غیر امامیه نیز رخنه کرده است.

ص:41


1- (1) - مائده (5): 64.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109