سرشناسه: نوری، محمد 1340 شهریور -
عنوان و نام پدیدآور : از رسم المصحف تا رسم بریل/محمد نوری ؛ ویراستار محمدعلی کوشا.
مشخصات نشر: قم: توانمندان: دفتر فرهنگ معلولین، 1397.
مشخصات ظاهری: 272 ص.: جدول.
شابک: 250000 ریال : 978-622-99311-1-0
وضعیت فهرست نویسی: فیپا
یادداشت: واژه نامه.
یادداشت: کتابنامه.
موضوع: قرآن -- رسم الخط و کتابت
موضوع: Qur'an -- Orthography
موضوع: قرآن -- رسم الخط و کتابت (بریل)
موضوع: Qur'an -- Orthography (Braille)
شناسه افزوده: دفتر فرهنگ معلولین
رده بندی کنگره: 1397 4الف9ن/73 BP
رده بندی دیویی: 153/297
شماره کتابشناسی ملی: 5261659
---
قم، بلوار محمدامین، خیابان گلستان، کوچه11، پلاک4، دفتر فرهنگ معلولین
تلفن: 32913452-025 فکس: 32913552-025 همراه: 09125520765
www.HandicapCenter.com , www.DataDisability.com
info@handicapcenter.com
ص: 1
ص: 2
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 3
ص: 4
مقدمه. 9
نگاهی به این کتاب.. 11
بخش نخست: کتابت قرآن کریم
فصل اول: دانش رسم المصحف... 15
تعریف و ماهیت.. 15
پیدایش... 16
ویژگی های خط نگارشی قرآن و جایگاه رسم. 18
علت پیدایش رسم المصحف.. 21
فصل دوم: تاریخ تحولات... 25
دوره رسالت.. 25
دیدگاه مرحوم شریعتی.. 26
پس از رحلت تا اتمام عصر عثمانی.. 30
مصحف های صحابه. 30
مصحف امام علی (ع). 33
مصحف زید بن ثابت.. 33
موضع امام علی(ع) در مورد مصاحف.. 34
دوره عثمانی (25 تا 30ق). 36
دوره پس از مصاحف عثمانی تا پیدایش ابن مقله (30 تا سده چهارم قمری) 49
سده پنجم تا سیزدهم قمری.. 52
دوره جدید. 56
فصل سوم: کلمات اختلافی... 79
تقسیم چهارگانه کلمات اختلافی.. 79
عدم تطابق رسم و املاء. 80
قواعد عام رسم المصحف.. 84
دیدگاه علمای شیعه. 87
اقوال اهل سنت.. 91
ضابطه مندی و توجیه. 93
ریشه اختلافات نگارشی.. 96
نقد دیدگاه رجبی.. 102
ص: 5
بخش دوم: مصحف بریل در ایران
فصل اول: ورود بریل و تاریخ نشر قرآن بریل.. 109
زمینه های آشنایی.. 109
ورود خط بریل به ایران و استفاده محدود (دوره نخست: 1299- 1331). 110
تصویب رسمی و گسترش همگانی (دوره دوم: 1331-1360). 112
افزایش نقش دولت و محدودیت مراکز مردمی (دوره سوم: 1361-1380). 115
ورود به عرصه های عالی فرهنگ و جامعه (دوره چهارم: 1381 تاکنون). 119
گسترش بریل آموزشی.. 121
آموزش نابینایان و توسعه خط بریل.. 122
چاپ و نشر متون بریل.. 125
فصل دوم: آسیب شناسی قرآن بریل.. 127
شناخت ابعاد و جوانب.. 127
تاریخ نگاری.. 128
تولید قرآن بریل.. 129
درباره قرآن بریل.. 130
کوتاه نویسی.. 130
همسان سازی.. 131
اقتصاد بریل.. 134
فصل سوم: همسان سازی قرآن بریل در ایران.. 137
دستاوردها در زمینه رسم الخط قرآن کریم. 137
قواعد کتابت.. 138
دستاوردها و نتایج. 138
قواعد و ضوابط.. 139
شیوه شناسی برجسته نگاری قرآن کریم. 144
علائم خط برجسته اسلامی در حرکات.. 145
وقف و علائم آن. 147
نظام نوشتاری قرآن بریل فارسی.. 149
نخستین فعالیت رسمی برای همسان سازی.. 150
جلسه تدوین آیین نامه برای همسان سازی.. 151
متن آیین نامه. 155
فعالیت دیگر کشورها 159
فصل چهارم: قرآن ملی... 161
طاهر خوشنویس، خطاط مشهور ایرانی.. 161
نیریزی خطاط قرآن کریم. 162
عثمان طه. 163
مقایسه و نتیجه گیری.. 164
ص: 6
فصل پنجم: فعالیت های سازمان یافته ایرانیان.. 167
دوره نخست خط بریل در ایران. 167
دوره ورود دولت.. 169
مدرسه اصولی، 1338. 172
تأسیس آموزشگاه رضا پهلوی، 1343. 173
مؤسسه رودکی تهران. 175
مجتمع خزائلی ، 1344. 180
آموزشگاه رودکی اهواز، 1345. 184
آموزشگاه شوریده شیرازی شیراز، 1344. 185
مؤسسه آموزشی ابابصیر اصفهان، 1348. 188
مدرسه امید مشهد، 1363. 189
مدرسه حضرت عبدالعظیم سلام اللّه علیه شهر ری، 1365. 190
مجتمع نرگس و مجتمع محبی تهران، 1359. 190
مجتمع آموزشی پویا کرج، 1364. 191
بخش نابینایان کتابخانه ملی ایران تهران، 1382. 192
بنیاد قرآنی روشندلان اصفهان. 193
کتابخانه آیت اللّه خامنه ای قم. 196
دفتر فرهنگ معلولین، 1390. 198
دانشگاه فردوسی (تاک) 200
جامعه نابینایان ثامن الائمه مشهد. 201
بخش سوم: مصحف بریل در جهان
فصل اول: توسعه فرهنگی با خط و متون بریل.. 207
افزایش بهره دهی بریل.. 207
پیشرفت ها و دستاوردها 209
فصل دوم: وضعیت قرآن بریل در کشورهای اسلامی... 215
آفریقای جنوبی.. 215
اردن. 215
ازبکستان. 220
الجزایر. 220
اندونزی.. 220
بوسنی.. 222
تاجیکستان. 222
ترکیه. 222
روسیه. 223
عربستان سعودی.. 224
قطر. 227
ص: 7
کویت.. 227
لیبی.. 228
مالزی.. 228
مراکش... 229
مصر. 230
یمن.. 235
دیگر نقاط جهان اسلام. 235
فصل سوم: تجربه آموزی... 237
پرکینز. 237
مأخذشناسی متون بریل.. 237
نشریات.. 238
بریل پژوهی.. 239
نتیجه گیری.. 239
فصل چهارم: اطلاع رسانی... 241
کنفرانس بین المللی قرآن های بریل.. 241
توسعه بریل.. 244
سایت قرآن بریل.. 244
سایت کتاب.. 245
برایل عربی.. 245
شبکة الألوکه. 245
فصل پنجم: فناوری های قرآن بریل.. 247
نرم افزار کرزویل.. 247
لوح و قلم. 247
دستگاه تایپ پرکینز. 248
دستگاه بریل گویا 252
دستگاه نوشتاری بریل.. 253
چاپگر. 254
فناوری مدرن در خدمت قرآن بریل.. 254
منابع و مآخذ. 257
فهرست تفصیلی 265
ص: 8
نگارش و کتابت قرآن کریم در علوم قرآن جایگاه ویژه و اهمیت خاصی دارد. تعدد کاتبان وحی و کثرت نویسندگان قرآن کریم در ادوار بعد موجب پیدایش اختلافاتی در رسم الخط قرآن ها شده است. پیدایش صنعت چاپ و نشر بر این مشکل افزود؛ زیرا هر ناشری به سلیقه خود یک جور خط و یک قلم خاص برای قرآن انتخاب می کرد و بر تشتت ها افزوده شد. تا اینکه نهادهای نظارتی مثل دارالقرآن الکریم تأسیس شدند و تا اندازه زیاد به این وضع خاتمه دادند.
اما اختلافات نگارشی قران منشأهای مختلف دارد. برای مثال در همه زبان ها، کلماتی هست که نوشتن آن با خواندنش متفاوت است. در زبان عربی هم به رغم دقت های کاتبان وحی و حتی املاء کلمه به کلمه حضرت رسول (ص) به کاتبان، باز به دلیل خطاهای کاتبان وحی یا ناقص بودن خط در آن زمان یا اشکالاتی که پس از دوره رسول خدا صلی اللّه علیه وارد قرآن عثمانی شد، موجب بروز اشکالاتی در بعضی کلمات قرآن شده است.(1)
آقای فضلی از دانشمندان شیعه می گوید: «اشکالات موجود در کلماتی از قرآن اگر با درایت پیگیری نشود موجب تشتت در امت اسلامی می شود و اتحاد و اتفاق مسلمانان را به خطر می اندازد».(2) به نظر ایشان قاریان باید رسم الخط مخالف و موافق با قرائت را بیاموزند و با دقت و درایت عمل نمایند. هر چند که توجه به قرائت و تلاوت قرآن کریم امری همگانی است.
اما افراد دارای معلولیت از ابتدای نزول قرآن کریم، علاقه خاصی به آن پیدا کردند؛ چون شفاء و رحمت الهی را در آن می یافتند. از این رو همواره به حفظ و قرائت و ترویج آن اهتمام می ورزیدند. اما آنان درصدد بودند قرآنی را مطالعه کنند که نگارش آن صحیح باشد.
در مورد خط بریل موضع حساس تر و حادّتر بوده و مؤسساتی که به برگردان قرآن به خط بریل مشغول بوده باید قرآنی را مبنای کارشان قرار می دادند که اشکالات نگارشی کمتر داشت.
حتی به رغم تأسیس دارالقرآن و اینکه ناشران قرآن باید از این نهاد مجوز بگیرد و صدور مجوز هم منوط به رعایت ضوابط است. ولی هنوز در زمینه قرآن بریل تشتت مشاهده می شود. حدود پنجاه ناشر قرآن بریل در ایران و بیش از یکصد ناشر بریل در جهان با سلایق مختلف و مبانی گوناگون مشغول چاپ و نشر قران بریل هستند؛ هر مرکزی با چند میلیون تومان یعنی به اندازه قیمت یک دستگاه فتوکپی می تواند دستگاه بریل تهیه و شروع به انتشار قرآن به خط بریل نماید. اما مسائلی مثل اینکه آیا این ناشر صلاحیت دارد یا نه و اهلیت آن تا چه اندازه است؟ اصلاً مطرح نیست. از این رو قرآن های منتشره به خط بریل دارای اشکالاتی است. مهم ترین مشکل آنها تعارض و اختلاف در برخی واژه ها است. زیرا هر یک از مراکز بدون کارشناسی و مطالعه؛ قرآنی را گزینش و آن را به بریل
ص: 9
تبدیل می کنند. با اینکه مثلاً قرآن به خط عثمان طه با اینکه بسیار مشهور است و شهرت آن باعث شده که چشم بسته تبدیل به بریل کنند. به گفته قرآن پژوه معاصر، مرحوم آیت اللّه معرفت اشکالات بسیار در نگارش عثمان طه هست. بنابراین لازم است اولاً بررسی و دقت بیشتری به عمل آید؛ ثانیاً در بریل نمودن قرآن هم ضوابط مراعات گردد.
برای سامان دادن رسم الخط قرآن به بریل لازم است نخست درمورد قرآن مبدأ یعنی قرآنی که به بریل تبدیل خواهد شد؛ بحث کنیم. سپس به خود بریل و ضوابط آن و شیوه صحیح بریل سازی بپردازیم. از این رو این کتاب هم، در بخش نخست به قرآن مبدأ و در بخش دوم و سوم به بریل سازی قرآن در ایران و جهان می پردازد.
البته هدف اصلی، اجرای راهکاری برای سامان دهی به قرآن بریل و همسان سازی و ضابطه مند کردن چاپ و نشر قرآن بریل است. بالاخره قرآن بریل به ناچار با ترجمه قرآن دیگری فراهم آمده است. آن قرآن که ترجمه به بریل شده و آن را قرآن مبدأ می نامیم از سال 1358 با ورود قرآن به خط عثمان طه و فراگیر شدن آن در ایران، اغلب و اکثراً همین اثر یعنی قرآن عثمان طه را مبدأ قرار داده اند. اما قبل از 1358 قرآن های موجود در ایران اغلب و اکثراً به خط خطاطان مشهور ایرانی مثل طاهر خوشنویس و احمد نیریزی بود و دولت پهلوی هم به هر دلیل و با هر انگیزه مروج خط های ایرانی بود.
لازم به یادآوری است در دهه های اخیر، دولت سعودی، قرآن با خط عثمان طه را به عنوان قرآن ملی عربستان سعودی تصویب و تعیین کرد و سرمایه گذاری فراوان برای چاپ نشر این قرآن به کار برد به طوری که به سرعت در همه کشورها متداول گردید و رواج یافت.
ما به عنوان کشوری که در زمینه خط و خوشنویسی صاحب نظر و مکتب است، لازم است در قرآن هم، یک یا چند قرآن با نگارش خطاطان برجسته بومی و ایرانی ترویج گردد. و این قرآن به عنوان مبدأ تأیید شود و تبدیل و برگردان به خط بریل یا گویا و غیره گردد. امید است مسئولین این بخش زودتر و با وظیفه شناسی اقدامات عاجل انجام دهند.
کتاب حاضر درصدد است مسائل جاری در قرآن مبدأ برای بریل سازی را بازشناسی نماید و به آسیب شناسی آن بپردازد و در ادامه چگونگی اجرای بریل مطلوب را توضیح می دهد و فعالیت های موجود در این زمینه را تجزیه و تحلیل می نماید.
امید است نخبگان و کارشناسان در این زمینه ما را یاری رسانده و در هر مورد اشتباه و خطایی مشاهده کردند، تذکر دهند. از تذکرات و نقدهای آنان سپاسگزاری خواهیم نمود و به اصلاح خواهیم پرداخت. فرض است از حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیت اللّه العظمی سید علی سیستانی مدظله که همواره با عنایات و مساعی خیرخواهانه، پشتیبان این اقدامات بوده و هستند، تشکر نماییم. همچنین از دانشمند و نویسنده قرآن پژوه حجت الاسلام والمسلمین آقای محمدعلی کوشا به دلیل مشاوره و راهنمایی هایی که فرمودند؛ و پس از اتمام متن این کتاب، آن را تماماً مطالعه و نکات سودمندی تذکر داد نیز مقدمه ای بر این اثر نوشت و گزارش اجمالی ولی کامل از کل کتاب عرضه نمود، سپاس خاص داریم.
محمد نوری
بهار 1397
ص: 10
رسم الخطّ قرآن کریم از آغاز نزول وحی و کتابت آن به دست شماری از کاتبان آن عصر و سپس در دوران خلافت خلفای راشدین تا قرن سوم و پس از آن تا کنون مراحل گوناگونی را از جهت شکل نگارش و چگونگی اش طی کرده است. به همین جهت در مباحث علوم قرآنی، بحث از چند و چون رسم الخط قرآن، بحثی پر توجّه و چالش برانگیز بوده و هنوز گفتنی ها درباره آن شایسته پیگیری و توجّه است.
بی جهت نیست که در قرن هشتم هجری محمد بن عبداللّه زرکشی (متوفای 794) در کتاب ماندگارش «البرهان فی علوم القرآن» از میان 47 موضوع از مباحث قرآنی اش، به موضوع رسم الخط قرآن عنایت خاص نموده است.
و همچنین جلال الدّین سیوطی (متوفای 911) در اثر ارجمندش «الاتقان فی علوم القرآن» ضمن برشمردن هشتاد بحث قرآنی، توجّه خاصی به امر رسم الخط قرآن کریم نشان داده است.
جالب این است که در قرن چهاردهم هجری قمری، محمد عبدالعظیم زرقانی در کتاب معروف «مناهل العرفان فی علوم القرآن» خویش در این باره بیش از گذشتگان بحث نموده و با همه فراز و فرودهای رسم الخط قرآن در قرون گذشته، قائل به توقیفی بودن رسم الخط مصحف شده است!
از میان ده ها اثر علوم قرآنی از گذشته تا حال، دقیق ترین و جامع ترین آنها کتاب محقّقانه پر ارج و اعتبار «التمهید فی علوم القرآن» از مرحوم آیت اللّه شیخ محمدهادی معرفت است که درباره رسم الخط قرآن نکات مفید و ارزنده ای بیان داشته است.
علاوه بر این آثار، کتاب «رسم الخط» از غانم قدّوری الحمد از اساتید دانشگاه بغداد نیز اثری کاوشگرانه و جامع در این موضوع به شمار می رود که در خصوص رسم الخط عثمانی بحث مبسوطی نموده است.
تصحیح اهمیت رسم الخط قرآن از وقتی که مسئله خط بریل برای نابینایان به عنوان یک ضرورت اساسی مطرح شد، دو چندان مورد توجه اهلِ فن آیین نگارش قرار گرفت که با تمام وجود دغدغه آشنایی نابینایان به فهم و مفاهیم قرآن دارند.
از زمانی که دفتر فرهنگ معلولین وابسته به دفتر مرجع بزرگ عالم تشیّع حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی دامت برکاته در قم تأسیس گردید و پا به پای ده ها کارِ پُر بار و برگ فرهنگی در ایران و عراق و دیگر کشورهای اسلامی از طرف این مرجع آینده نگر و آگاه با مدیریت عالِم مدیر و مدبّر حضرت آیت اللّه حاج آقا سید جواد شهرستانی دامت تأییداته، به فعالیت پرداخت روز به روز دامنه استقبال گروه قابل توجه معلولان به ویژه نابینایان از تلاش های بسیار دامنه دار و مؤثر دفتر معلولین در قم بیشتر گردید تا جایی که بسیاری از مراکز دولتی هم تحت تأثیر برنامه های متنوّع این دفتر قرار گرفتند و ضمن همکاری هایی به تشویق دست اندرکارانش پرداختند و در شماری از برنامه های روشنگر و اثرگذار دفتر معلولین تشریک مساعی نمودند.
ص: 11
از جمله کارهای مفید این مرکز فرهنگی تلاش بی وقفه مدیر گرانقدر آن آقای محمد نوری در تألیف کتاب گران سنگ «از رسم المصحف تا رسم بریل» است که در نوع خود اثری جامع بر اساس منابع معتبر با استفاده از تحقیقات پژوهشگران آگاه به فنِ رسم الخط نگارش یافته است.
این کتاب در سه بخش:
الف - کتابت قرآن کریم ب - مصحف بریل در ایران ج - مصحف بریل در جهان
تألیف و تنظیم و تدوین گشته و هر بخشی نیز به فصولی که لازم و مربوط به آن بخش است اختصاص یافته و در مجموع، کتابی را عرضه کرده که در نوع خود خلأیی را پر نموده و راهکار و رهنمودی را بیان داشته که می تواند علاوه بر تجدید نظر در رسم الخط، راهی به سوی بهتر شدن رسم بریل بگشاید تا نابینایان عزیز بهتر بتوانند از قرآن و معارف والای آن استفاده نمایند.
سرفصل های بخش نخست این اثر با عناوین زیر گویای نقش آفرینی این کتاب در دایره کار خود است:
- دانش رسم الخط
- تاریخ تحولات رسم الخط
- موارد اختلافی
اما در بخش دوم، فصول این اثر حاکی از ضرورت توجه به این فن است:
- تاریخ نشر بریل
- شناخت بریل و آسیب شناسی آن
- همسان سازی قرآن بریل در ایران
- رسم الخط های پیشین تاکنون
- تلاشگران وادی خط بریل
و همچنین در بخش سوم این اثر، آگاهی های لازم به خواننده داده می شود که در سطح جهانی، خط بریل به قول معروف چه محلّی از اِعراب دارد؟ و چه کشورهایی در این باره به توفیقاتی نائل آمده اند؟
- توسعه فرهنگی با خط و متون بریل
- چگونگی خط بریل در سایر کشورها
- منابع اطلاع رسانی قرآن های بریل
- فناوری خط بریل و شکل های گوناگون آن
اینجانب که سال ها در وادی تحقیقات علوم قرآنی بوده و هستم، از عمق جان و بُنِ دندان تلاش های بسیار ارزنده فرهنگی دامنه دار دفتر حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی را با مدیریت حضرت آقای شهرستانی سلّمه اللّه تعالی که به حق مصداق توسعه فرهنگی است، می ستایم و جهاد فرهنگی و فکری دفتر فرهنگ معلولین به مدیرت آقای محمد نوری ارج می نهم و مطالعه این اثر ارجمند را به همه دست اندرکاران کارهای قرآنی سفارش می کنم.
محمدعلی کوشا
31 خرداد 1397
ص: 12
فصل اول: دانش رسم المصحف
فصل دوم: تاریخ تحولات
فصل سوم: کلمات اختلافی
ص: 13
ص: 14
از جمله شاخه های علوم قرآنی دانش رسم الخط قرآن کریم است. تغییر و تحوّل رسم الخط قرآن از خط کوفی به نسخ هر چند برای شماری از مردم کار خواندن قرآن را آسان تر ساخت اما تحولاتِ خط نسخ هم در طول قرون چندان عاری از لغزش و خطا نبوده است. ولی کار رسم الخط برای نابینایان به گونه دیگری رقم خورد که بر چه معیار و میزانی انجام پذیرد؟
بریل به عنوان یک نوع رسم قرآنی در واقع رسم المصحف نابینایان است. شناخت پاره ای از مسائل و ابعاد رسم المصحف و تاریخ تحولات آن، مدیران و کارشناسان امور نابینایان و بریل را یاری می کند تا با چشم بازتر به برنامه ریزی بپردازند.
اما این فصل شامل بررسی ماهیت و تعریف رسم المصحف؛ علل و عوامل تاریخی پیدایش آن و جایگاه آن است.
رسم به معنای اثر، اثر کتابت، تصویر کلمه و نگارش است. و رسم المصحف یعنی کتابت مجموعه اخبار و تجمیع آنها در جلد خاص است.(1)
دهخدا به واژگان رسم، رسم الخط، رسم المهر، رسم دانی، رسم مرکب و ناقص و رسم نهادن پرداخته است. او معنای رسم را اینگونه بر می شمارد: اثر و نشانه نوشتن، مهر نهادن، نهادن، طریق و آیین.
رسم الخط: طرز و شیوه نگارش حروف، املاء و طریقه نوشتن
رسم المهر: مقرری و پولی که مهردار پس از مهر زدن و امضاءکردن، دریافت می کند.
رسم تام و ناقص: نوعی تعریف منطقی است.
رسم نهادن: تصویب قانون و وضع مقررات است.(2)
در قدیم، درسی در دوره متوسطه به نام «رسم» یا «رسم الخط» بود و دانش آموزان به تمرین خط و خوشنویسی، تحکیم ضوابط و آیین خوشنویسی و زیبانویسی می پرداختند.
اما پس از حادثه جمع آوری قرآن های موجود و یکسان و همسان سازی قرآن ها در زمان عثمان خلیفه سوم راشدین، رسم المصحف به همین حادثه اطلاق و رسم عثمانی مشهور شد. به تدریج کتابت و نگارش قرآن کریم به عنوان یکی از علوم قرآن مطرح شد؛ این علم را رسم المصحف یعنی
ص: 15
آیین و روش نگارش قرآن نامیدند.(1) بعضی این علم را «علم الرسم» یا علم رسم المصحف نامیده اند.(2) بعضی آن را رسم الخط یا دستور خط یا آیین نگارش گفته اند.(3)
خلاصه اینکه رسم از واژه هایی است که از نظر لغوی معنای متعدد دارد؛ دوم اینکه در علوم مختلف کاربرد دارد و به اقتضای هر علم، دارای مفهوم و تعریف متفاوت می باشد. اما در علوم قرآنی به صورت رسم المصحف به کار می رود و به معنای ضوابط و قواعد کتابت قرآن کریم است.
پس از اینکه در زمان عثمان قرآن به خط کوفی نوشته شد و همه قرآن ها با یک رسم الخط و یک آیین نامه و مقررات نوشته شد، این سبک نگارش به نام امام مشهور شد و مردم همه نوشته های خود را با الگوگیری از آن می نوشتند. یک پژوهشگر مصری در این باره نوشته است:
ان الخط العربی الذی استخدم فی کتابة القرآن الکریم هو ذلک الخط الذی ساد استعماله عند الناس فی کل امور الحیاة فی بدایة الاسلام و حتی ظهور المصرین، البصره، الکوفه؛ یقول الهورینی: کان اکثر الصحابه و التابعین و اتباعهم یوافقون الرسم المصحفی فی کل ما کتبوا و لم لم یکن قرآناً و لاحدیثاً و یکرهون خلافه.(4)
اما عده ای معتقدند دانش رسم الخط در زمان رسول خدا (ص) بوده و کاتبان وحی بر اساس آن عمل کرده اند.
تاریخ این دانش به کتابت قرآن در عهد نبوی برمی گردد و در آن زمان آیین و دستوری برای تدوین المصحف به کار گرفتند.
چون یکنواخت سازی متن مصاحف در زمان عثمان انجام گرفته است، در متون متأخر، اصطلاح «رسم الخط عثمانی» به جای «رسم الخط قرآن» به کار می رود؛ در حالی که عثمان و کمیته توحید مصاحف، در رسم الخط قرآن هیچ تغییری انجام ندادند و دقیقاً مطابق رسم الخطی که تحت نظارت و اشراف پیامبر اکرم انجام شد، عمل کردند.
دانش «رسم المصحف»، آیین نگارش و آداب کتابت قرآن را از طریق روایت بررسی می کند؛(5) یعنی کتابت، مستند به روایت است و معلمان و مقربان، صورت نوشتاری قرآن را نیز روایت می کردند؛(6) نافع بن عبدالرحمان (درگذشت 169ق) از قاریان هفت گانه، امام اهل مدینه در رسم مصحف بود؛در بصره، عاصم بن ابی الصباح جَحْدرَی (درگذشت 128ق) و ابو عمرو بن علاء (درگذشت 154 ق) راوی رسم مصحف بودند. از پیشوایان رسم الخط قرآن در کوفه، حمزة بن حبیب زیّات (درگذشت 156ق) و علی بن حمزه کسایی (درگذشت 187ق) بودند.
ص: 16
از این رو علم رسم المصحف ابتدا مانند بسیاری دیگر از علوم قرآنی، بر پایه روایات شکل گرفت که در عصر تدوین علوم اسلامی، این روایات ثبت و ضبط شد(1) و با گسترش علوم به ویژه ادبیات، صرف و نحو عربی و آموزش قرآن در جوامع غیرعربی، مباحث علم رسم المصحف نیز گسترش یافت و به تدریج این دانش در قرون بعد از روایی به تحلیلی تبدیل و آثاری درباره این علم نوشته شد.
اولین آثار در رسم المصحف: ابن ندیم(2) اولین رساله هایی که در رسم المصحف تدوین شد، را نام برده است:
- الکتب المؤلفة فی مقطوع القرآن و موصوله؛ عبداللّه بن عامر یحصبی (درگذشت 118ق)، حمزة بن حبیب زیات کوفی و کسائی درباره قطع و وصل آثاری نوشته اند. این نوع رساله ها به بررسی و اتصال انفصال برخی از کلمات و حروف در رسم الخط قرآن پرداخته اند؛ مانند انفصال «بئس ما» و اتصال آن به صورت«بئسما».
- الکتب المؤلفة فی هجاء المصحف یحیی به حارث ذماری (م145ق)، ابن شبیب، احمد بن ابراهیم وراق (درگذشت حدود 270ق) و یعقوب بن ابی شیبه، در این باره بعضی مطلب و آثار نوشته اند. «هجا» قواعد رسم الخط قرآن را هجاء می گفتند و بعدها اصطلاح «رسم» جای آن را گرفت.
- الکتب المؤلفة فی اختلاف المصاحف؛ کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق از ابن عامر؛کتاب اختلاف مصاحف اهل المدینة و اهل الکوفة و اهل البصرة از کسائی و اختلاف اهل الکوفة و البصرة و الشام فی المصاحف از فراء (درگذشت 207ق). منظور از اختلاف مصاحف ذکر شده عبارت است از:
1. اختلاف هایی در رسم الخط که موجب اختلاف در قرائت نشده اند؛ حذف یا افزودن حروفی که ارزش آوایی ندارد: «لَأاوضعوا= لاوضعوا».
2. تفاوت هایی که موجب اختلاف در قرائت شده اند؛مانند حذف یا زیادت یک حرف؛ چنان که در مصحف مدینه: «و سارعوا الی مغفرة) (آل عمران/133)، بدون «و» و در مصحف مکه «نزّل الملائکة تنزیلا) (فرقان/25) به صورت «و ننزّل» آمده است؛ یا تبدیل یک حرف به حرفی دیگر؛مثلاً (و لایخاف عقبها) (شمس/15) در مصحف مدینه «فلا یخاف» ثبت شده است؛ در مصحف مدینه کلمه «هو» از آیه (انّ اللّه هو الغنی الحمید) (حدید/24) حذف و در مصحف مکه، «من» به آیه (تجری تحتها النهار) (توبه/100) اضافه شده است. مجموع اختلافات دسته دوم به 40 مورد می رسد.(3)
گرچه این رساله های کوچک به دست ما نرسیده است، ولی مطالب آنها همراه با شرح و تفصیل و مشاهدات عینی علمای رسم از روی مصاحف قدیمی در مهم ترین منابع رسم المصحف آمده است. برای نمونه زرکشی در البرهان (چاپ دارالمعرفة 1415ق)، نوع 25؛ پورفرزیب و دیگران در بررسی علمی - تطبیقی رسم المصحف و ضبط المصحف، (ص 28-35)؛ قدوری، در رسم الخط مصحف
ص: 17
(ص 141-170)؛ نائطی ارکائی در نثر المرجان فی رسم نظم القرآن (ده جلد) به این مبحث پرداخته اند.
بر پایه گزارش ابن ندیم نخستین تألیف در زمینه رسم الخط به اواخر قرن نخست قمری یا اوائل سده دوم قمری باز می گردد. معلوم می شود مسلمانان به مباحث این دانش اهمیت می دادند و بررسی مسائل آن را زودتر آغاز کردند و خیلی زود ساختار یک علم به خود گرفت.
علوم قرآن ارتباطات و پیوندهای محتوایی با هم دارند. علم رسم المصحف به معنای آیین نگارش قرآن کریم با چند علم دیگر ارتباط وثیق دارد.
اما علم کتابت قرآن با دانش جمع آوری قرآن پیوندهایی دارد که ذیلاً توضیح داده می شود. از کتابت قرآن در زمان رسول اللّه(ص) با عنوان قرائت و جمع قرآن یاد می شود. البته خود جمع القرآن یکی از علوم قرآنی شده است.
کلمه «جمع» در این مقام در دو معنا به کار می رود: الف- حفظ کردن و به حافظه سپردن. 2- گردآوری کردن و در مجموعه ای فراهم آوردن.
محمد بن سعد واقدی (درگذشت 230ق) در کتاب الطبقات الکبری فصلی دارد با عنوانِ ذِکْرُ مَنْ جَمَعَ القرآنَ عَلی عَهْدِ رَسُولِ اللّه(ص). که مراد از جمعِ قرآن، همان «حفظ و اخذ» و «به حافظه سپردن» آن است. همو حدیثی را درباره عثمان می گوید: «فَجَمَعَ کِتابَ اللّه فی رَکْعَةٍ» یعنی آیاتی از قرآن را در یک رکعت قرائت و اخذ کرد. بنابراین آن دسته از صحابی که قرآن را از حفظ داشتند «حفّاظ قرآن» یا «جُمّاع قرآن» می گفتند.
گاهی هم «جمع» به معنی «نوشتن» بوده چه به صورت پراکنده و چه به صورت مرتب و منظّم. و زمانی هم گردآوری با آیه ها و سوره ها به صورت «ما بین الدّفتین» و یا «ما بین اللّوحین» بوده است.
بنابراین در زمان رسول خدا(ص) جمع قرآن هم به معنی حفظ کردن است و هم به معنی نوشتن و گردآوری نمودن آیات در سوره ها و احیاناً ترتیب و تنظیم سوره ها.
مراد از دَفّ در تعبیر «ما بین الدّفتین» این است که در آغاز نوشته ها را جهت نگهداری میان دو جلد پوستی می گذاشتند (دَفّ یعنی جلدی از پوست حیوانات) به کتاب هم «مجموعٌ ما بین الدّفتین» می گفتند. ما بین اللوحین یعنی میان دو لوح= تخته، از چوب یا استخوان یا چیز دیگری.
پیامبر اکرم(ص) در کار نوشتن سعی بلیغ داشت و همگان را به خواندن و نوشتن تشویق می فرمود. نوشته اند در اوائل بعثت در تمام قریش، تنها هفده تن خواندن و نوشتن می توانستند.(1)
ابزار نگارش: امّا برای نوشتن، «لوازمِ تحریر» لازم است تا به وسیله آن، نوشتن تحقّق پیدا کند. در خود قرآن کریم نام شماری از نوشت افزارها آمده است:
1- «اقلام» جمع قلم به معنی خامه تراشیده که چهار بار در قرآن از آن سخن به میان آمده است (قلم/ 1؛ علق/ 4؛ لقمان/ 27؛ آل عمران/ 44).
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند».
ص: 18
«الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ خدایی که با قلم تعلیم داد».
این دو آیه اهمیت و عظمت نوشتن را به روشنی بیان می دارد.
2- «حریر» که گاهی برای نوشتن به جای کاغذ به کار می رفته است. (حج/ 23)
3- «دِهان» جمعِ دِهن به معنی ادیم یا پوست و چرم سرخ رنگ. (الرحمن/ 37)
4- «رَقّ»: پوست رقیق و نازکی که بر آن می نوشتند. (طور/ 3)
5- «سِجِلّ»: به معنی طومار، صفحه نامه، پیمان نامه. (انبیاء/ 104)
6- «صُحُف»: جمع صحیفه که هشت بار در قرآن آمده است. (طه/ 133؛ نجم/ 36؛ عبس/ 13؛ تکویر/ 10؛ اعلی/ 18 و 19؛ مدثر/ 52؛ بیّنة/ 2).
7- «قِرطاس»: کاغذ (انعام/ 7) جمعش «قراطیس» (انعام/ 91)
8- «کِتاب» که به صورت «الکتاب» 171 بار و به صورت «کتاباً» 12 بار و کتابٍ، 50 بار که به صورت کتابٌ و به صورت ها و مشتقات دیگر جمعاً 319 بار در قرآن کریم ذکر شده است که اهمیت نوشته و نوشتن را به درستی بیان می دارد و جمعاً 45 مشتق دارد.(1)
9- «مِداد»: به معنی مرکّبی است که در نوشتن به کار می رود. (کهف/ 109)
این نه مورد نوشت افزارهایی است در قرآن معرفی شده است. ولی وسایل دیگری نیز وجود دارد که در طول تاریخ از دوره رسول خدا(ص) به بعد در صنعت نگارش قرآن کریم به کار رفته است.
1- «رِقاع» جمع رقعه که چیزی از پوست، یا برگ یا کاغذ بوده است.
2- «لِخاف» جمع لَخْفَه که صفحه هایی نازک و سفید رنگ از سنگ بوده است.
3- «عُسُبْ» جمع عَسیب که چوب بی برگ و پهن درخت خرما بوده است.
4- «اَکْتاف» جمع کَتْف، استخوان شانه گوسفند یا شتر بوده است.
5- «اَضلاع» جمع ضلع به معنی دنده یعنی استخوان های صاف دنده حیوانات.
6- «اَدیم» یا «قِطَع ادیم» به معنی تکه های چرم و پوست دبّاغی شده.
7- «اَقْتاب» جمع «قَتْب» چوب هایی که بر پشت شتر می نهادند.
8- «لَوْح» صفحه پهنی از چوب یا استخوان یا غیر آن بوده که بر آن می نوشتند.
9- «قَضیم» یا صحیفه بیضا که همان پوست سفید رنگ بوده است.
اینها وسائلی برای نوشتن قرآن کریم بوده است. امّا کاغذ نیز در دسترس بوده است. آن روز کاغذ از هند به یمن و از آنجا توسط کاروان های تجارتی به شام و روم و حجاز می آمده است.
حتّی آیاتی از قرآن نشان از نسخه برداری از کتاب و نوشت افزار در زمان پیامبر (ص) دارد: «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ ما از آنچه می کردید، نسخه بر می داشتیم». (جاثیه/ 29)
نیز در این آیه، سخن از نوشتن و نسخه برداری و کتابت است: «حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَینَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ؛ تا بر ما کتابی نازل کنی که آن را بخوانیم» (اسراء/ 93).
تشویق و دلگرمی دادن رسول خدا (ص) سبب شد که مردم خواندن و نوشتن را بیاموزند و در میان نویسندگان نام بیش از چهل نفر به عنوان کاتبان وحی ثبت شده است.(2)
ص: 19
خط رایج در عصر نبوی: اما در مورد خط رایج در زمان پیامبر(ص) و در عصر ایشان، قرآن پژوه توانا محمدعلی کوشا نوشته است:
اما خطی که در عصر پیامبراکرم (ص) رایج بوده، خط اهل یمن بوده و به خط «مسند» یا «حمیری» معروف بوده است. دکتر جواد علی می نویسد: از نوشته افرادی که برخورد با خطوط قدیمه داشته اند استفاده می شود که خط «مسند» قلم عربی اصیل و ابتدایی عرب است و اهالی جزیرة العرب با آن خط، نوشته های خود را می نوشتند ولی هنگامی که مبشرین نصارا به این جزیره قدم گذاشتند، قلم و خط «ارمی» متأخّر را که قلم کنیسه های شرقی بود وارد جزیره کردند، و چون این خط سهل و آسان بود در میان مردم، طرفدار بیشتری پیدا کرد.(1)
مردم شبه جزیره عربستان در دوران پیش از اسلام کم و بیش با خطوطی آشنا بوده اند از جمله آنها «خط جزم» بوده که بعداً نسخه هایی از قرآن بر اساس این خط نوشته شد و از این جهت آن را جزم نامیده اند که عده ای آن را از «خط مسند» گرفتند و چون این خط از خط مسند جدا و بریده شده است آن را جزم نامیدند که به معنی قطع است. و از مردم مکه کسانی چون سفیان بن امیّه و ابوقیس بن عبد مناف خط را از حرب بن امیه آموختند. نخستین کسانی که خط عربی را نوشتند از نصارای حیره بودند.
نوشته های دوران جاهلی به طور کلّی به دو نام «مسند» و «نبطی» نامیده می شده است. خط مردم یمن را مخصوصاً «مسند» می شناخته اند. حروف در خط مسند از همدیگر جدا و منفصل اند و مانند حروف الفبای کنونی ما به هم چسبیده نبودند لذا برای تشخیص میان کلمات، در پایان هر کلمه، خطی عمودی رسم می کردند و معمولاً از راست به چپ می نوشتند. فاصله میان جملات و عبارات و علامات دیگری از قبیل استفهام و تعجّب وجود نداشت. اِعراب و مدّ و سکون و تشدید هم در آن لحاظ نمی شده است، در نتیجه آموختن و خواندن چنین خطی تا حدودی سخت و دشوار بوده است.
خط مهم دیگر در زمان رسول خدا(ص) خط نبطی است. خط نبطی بیشتر خط نگارشی یهود و نصارا بوده است و غیر از مردم جنوب عربستان بقیه کم و بیش با این خط آشنایی داشته اند. هنگام فتح عراق به دست مسلمانان، مدارس فراوانی برای تعلیم خواندن و نوشتن، این خط را به جوانان می آموختند. مستشرقان این خط را به نام خط عربی شمالی می شناسند که بعداً قرآن کریم هم بیشتر با همین خط نگارش یافت.(2)
از خط نبطی، خط نسخ به وجود آمد که امروزه خطی معروف و شناخته شده است. و از خط سریانی، خط کوفی پیدا شد که خط حیری نامیده می شد. یعنی به «حیره» که شهری قدیمی و عربی در مجاورت کوفه است، منسوب بود؛ زیرا تغییر و تحوّل در خط سریانی در حیره رخ داد. این خط، زمانی طولانی میان عرب معروف و متداول بود.
ص: 20
عرب ها کم و بیش از هر دو خط حیری و نبطی در نامه ها و نوشته های خود استفاده می کردند. یک دلیل بر آنکه خط کوفی تحوّل یافته ی خط سریانی است، این است که «کتاب» را به صورت «کتب» و «رحمان» را به صورت «رحمن» یعنی بدون الف می نوشتند که هنوز در کلمات فراوانی این رسم الخط در عربی معمول است. چنان که «ظالمین» را «ظلمین» و «اسماعیل» را «اسمعیل» و «سماوات» را «سموات» و «شیطان» را «شیطن» و «ضلال» را «ضلل» و «غافلون» را «غفلون» و غیره می نوشته و می نویسند.
و در یک کلمه، خط کوفی، تأثیر خودش بر خط نبطی (نسخ) نهاد و تا کنون تفکیک کاملی میان این دو خط - آنگونه که باید- انجام نگرفته است.
برای طایفه انباط که در شمال حجاز ساکن بودند خطی به نام نبطی بوده که آسان تر از خط «مسند» بوده است. قرآن کریم ابتدا با خط نسخ که تکامل یافته خط نبطی بوده نوشته شده است سپس با خط کوفی که تکامل یافته خط «مسند» بوده و آن را «حمیری» نیز می نامیده اند نوشته می شد. تا اینکه در اواخر قرن چهارم، ابن مقله (خطاط مشهور) خط نسخ را تکامل بخشید و با آن قرآن را نوشت و پس از او دیگران قرآن را به خط نسخ می نوشتند.(1)
نتیجه گیری: قرآن کریم در زمان رسالت تحت نظارت رسول خدا(ص) و با مراعات ضوابطی که در روایات آمده، از لفظ و گفتار به متن مکتوب تبدیل شد. در مکه و مدینه آن دوره خط خاصی وجود داشت که هر چند در ابتدا پیشرفته نبود ولی با گذشت زمان پیشرفت کرد. بعداً در زمان عثمان ضوابط جدیدی برای کتابت قرآن کریم معین شد و دانش رسم مصحف پدیدار گشت.
غالباً مسلمانان در پی احساس نیاز یا جهت برطرف کردن مشکلی به سراغ مطلبی می رفتند و به تدریج این مسئله تبدیل به یک دانش شده است. در رسم المصحف هم مشکلات و تعارض هایی وجود داشته و مسلمانان جهت حلّ آن به تفکر و تجربه اندوزی پرداختند. اولین مسئله حادّ وجود قرائت های مختلف در زمان رسالت بود. گاه واژه ای از قرآن را به چند صورت می خواندند و پیامبر(ص) هم بر آنها صحه می گذاشت.
دانشمندان بعداً پی بردند در مصحف عثمانی واژه هایی هست که بر اساس در آنها حذف، زیادت، همزه (گذاشتن همزه)، ابدال، وصل و فصل هست که مطابق قواعد نیست و این اختلافات در حد بحران گاه مطرح می شده است.
رسم عثمانی: چنان که درباره پیدایش رسم الخط مصحف عثمانی نقل شده است که در جریان یکی از جنگ ها، حُذیفة بن یمان خبر اختلاف سپاهیان در قرائت قرآن را به عثمان رسانید و از او خواست تا به این اختلاف پایان دهد؛ از این رو، گروهی به دستور خلیفه مصحفی نگاشتند که مصحف عثمانی یا امام نام گرفت و نسخه هایی از آن را به کوفه، مکه، شام، یمن، بصره و بحرین ارسال کردند و دیگر مصاحف را از بین بردند.
ص: 21
با اینکه به عقیده بیشتر مسلمانان، نگارش قرآن از زمان پیامبر اکرم و نزول وحی آغاز شد؛ زیرا صرف نظر از گزارش های تاریخی که از گسترش نگارش در آن زمان، در قالب نامه ها و پیمان نامه ها حکایت می کند، گزارش هایی نیز از مصحف هایی خبر می دهد که در شام، کوفه و بصره نوشته شده بودند. هرچند، بسیاری از این اسناد به علل مختلفی چون به کارگیری مجدد قطعه های نوشت افزار قدیمی از دست رفته اند.(1)
کاتبان در قرن نخست، قرآن و حدیث را بر اساس زبان گفتاری مردم می نوشتند؛ اما با گسترش اسلام در قرن دوم و برای تسهیل قرائت قرآن برای غیر عرب ها نقطه گذاری و اِعجام صورت گرفت. گفته اند این کار با دستور امام علی(ع) (در برخی نقل ها: زیاد بن ابیه) و نظارت ابوالاسود دُؤَلی (درگذشت 69ق) و با شیوه ای خاص انجام شد.(2)
پیش از آن، صحابه اجازه نمی دادند چیزی در رسم الخط قرآن وارد شود. همچنین نقل شده است، افرادی چون حجّاج بن یوسف (درگذشت 95ق) که نمی توانستند حروف شبیه به هم را تشخیص دهند، شکوه کردند، از این رو نصر بن عاصم و یحیی بن یَعمُر نَقط (نقطه گذاری) و اِعجام را به شیوه خاصی زیر نظر ابوالاسود انجام دادند.(3) گرچه همواره مخالفانی داشتند.(4)همچون عبداللّه بن طاهر، سومین و مقتدرترین امیر طاهریان (حک- : 213-230)، که این نسخه را به سبب داشتن نقطه های فراوان نپسندید.
با پیشرفت خط در جزیرة العرب، ترکیب حروف و نشانه های حرکات زیباتر شد و کاتبان این تغییرات را در مصاحف وارد کردند.(5) آنها نخست برای مشخص کردن قرائت های مختلف، از رنگ های متفاوت استفاده می کردند، اما بعدها فقط نگارشی را که مطابق قرائت حفص بن سلیمان (درگذشت 180ق) بود با رنگ سیاه و سایر قرائات را با مرکّب سرخ می نوشتند.(6)
از وجود اختلاف هایی در مصاحف عثمانی که به نقاط مختلف فرستاده شده بودند، به سبب اجتهادی بودن رسم الخط و نامگذاری رسم الخط به رسم عثمانی و نه رسم نبوی.(7)
در رسم الخط نسخه های مصحف عثمانی که به مناطق مختلف فرستاده شد، اختلاف هایی هست، همچون نوشتن کلماتی چون «ربا» یا «صلاة» با الف یا واو و مانند آن؛ یا نوشتن جمله هایی مانند «لئن أنجانا» (انعام: 63) در مصحف کوفه و «لئن أنجَیتَنا» در سایر مصاحف است.(8)
تاکنون درباره اختلاف رسم الخط در مصاحف عثمانی تبیین متقنی عرضه نشده، اما در این باره مثلاً گفته شده با اینکه همه اختلاف ها مطابق قرائت در زبان قریش است، اگر همه مصاحف به یک
ص: 22
شکل نوشته می شد، گمان می رفت که قرآن به همان شکل نازل شده است؛ یا اگر اختلاف ها را در حاشیه می نگاشتند، باز هم توهم تصحیح متن ایجاد می شد.(1) مسلمانان به این دلایل سراغ تأسیس علمی به نام رسم المصحف رفتند.
ص: 23
ص: 24
تا کنون حدود دویست هزار نسخه خطی قرآن شامل انواع خطوط اولیه کوفی، شکسته نستعلیق و غیره در جهان وجود دارد. البته این صرفاً حدسی است که آقای خرمشاهی بر پایه اطلاعات به دست آمده گفته است؛ البته دور از ذهن هم نیست. ایشان معتقد است از این تعداد، بیست هزار نسخه از لحاظ خط و آرایش های هنری بسیار مهم اند و بقیه هم از لحاظ خط درخور توجه می باشند، معمولاً قرآن ها را به لحاظ خط، گاه به دو دوره تقسیم می کنند: دوره عثمانی؛ پس از دوره عثمانی. و گاه به پنج دوره تقسیم کرده اند: از ابتدا تا پیدایش ابن مقله در سده سوم و چهارم قمری؛ دوره پس از ابن مقله تا سده هفتم قمری؛ دوره یاقوت مستعصمی در سده هفتم قمری؛ دوره صفویان؛ دوره جدید.
قرآن از سده اول تا پنجم قمری به خط کوفی نوشته می شد، از پنجم تا نهم به خط ثلث می نوشتند و از سده نهم به بعد به خط نسخ می نوشتند. پس از پیدایش صنعت چاپ اولین بار چاپخانه ای در آلمان در سال 1431م/ 834ق قرآنی به خط نسخ در هامبورگ چاپ کرد. نسخه ای از آن در دارالکتب العربیة در قاهره موجود است. (1)
همه این حوادث نشانگر تحولاتی است که در کتابت و نگارش قرآن کریم به وجود آمده است. این فصل به صورت تاریخی، مهم ترین رخدادهای تاریخی را بررسی و تجزیه و تحلیل می کند.
در صدر اسلام و دوره رسالت متون را روی استخوان، تنه نخل، گل یا سنگ و گاه روی دیواره های کوه سلع در مدینه حکاکی می کردند. به دلیل عدم پایداری این مواد و فاسد و تخریب شدن آنها به مروز زمان، هم اکنون چیزی از آن دوره باقی نمانده است. سکه ها پایداری و ماندگاری دارد ولی هیچ سکه ای مربوط به این دوره در دست نیست و سکه ها مربوط به سال 19 قمری به بعد است. (2) یکی از پژوهشگران در این باره نوشته است:
هیچ مصحف کاملی از این دوران به جای نمانده است و تنها مصاحف ناقص یا صفحاتی از قرآن منسوب به این زمان در موزه ها نگهداری می شود؛ بلکه در هیچ کتابی هم نگارش تمام کلمات قرآن از مصاحف این برهه تاریخی نقل نشده است و تنها نقل هایی با شک و تردید از این دوره وجود دارد.
شواهد گوناگون بیانگر آن است که در صدر اسلام، نگارش مصاحف به طور عمومی بر اساس نگارش زبان عربی آن روزگار بوده است. به عنوان نمونه عرب در کلماتی که از چهار حرف بیشتر
ص: 25
بود، معمولاً الف وسط کلمه را نمی نگاشت و کلمه ای همانند «العالمین» به صورت «العلمین» نوشته می شد.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر اصولاً نگارش کلمات قرآن مطابق املای عربی در آن دوران است؛ پس چرا موارد استثنایی، خاص و بعضاً متناقض (همانند نگارش کلمات: «قال» (انبیاء: 112)، «ابراهیم» (در سوره بقره)، «لشئ» (کهف: 23)، و «ننجی» (انبیاء: 88)، به صورت: «قل»، «ابرهم»، «لشائ» و «نجی») در رسم المصحف متعدد است؟(1)
روایات تاریخی: بنابر گزارش های تاریخی مسلم است که قرآن در عصر رسالت، مکتوب شده و از برخی روایات و گزارش های تاریخی به وضعیت کتابت قرآن های دوره رسالت می توان پی برد.
1- ابوعبید قاسم بن سلام گفت: از ابی بن کعب روایت شده است: «چیزی در دل من از زمانی که اسلام آوردم رسوخ نکرده بود مگر اینکه گاه آیه ای [از قرآن] را می خواندم و دیگری [همان را] به نحو دیگری می خواند. پس گفتم بیا تا [آیه را] پیش پیامبر بخوانیم. بنابراین نزد ایشان رفتیم و من گفتم آیا فلان آیه را این چنین و این چنین خوانده ای؟ فرمودند: آری و آن دیگری نیز سؤال کرد و همین جواب [آری] را شنید. بعد پیامبر فرمودند: جبرائیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ نشست و جبرائیل به من گفت: قرآن را بر یک حرف بخوان و میکائیل گفت: بر آن بیفزای تا به هفت حرف رسید و هر کدام کافی و شافی بود. (2)
2 - بخاری با اسناد خود از عمر بن خطاب نقل کرده که گفت: از هشام بن حکم شنیدم که او سورة فرقان را با حروف زیادی می خواند که من از پیامبر نشنیده بودم و او در حال نماز بود لذا من بعد از نماز ردای او را تکان دادم و پرسیدم چه کسی این سوره را این چنین برای تو خوانده است؟ گفت: رسول خدا. گفتم: دروغ می گویی چون پیامبر این سوره را طور دیگری بر من خوانده است. بنابراین به نزد پیامبر رفتیم و من سؤالم را با ایشان در میان گذاشتم و پیامبر به هشام فرمودند: بخوان و او خواند. فرمودند: این چنین نازل شده است. سپس فرمودند: ای عمر تو بخوان و من خواندم. پس فرمودند: این چنین نازل شده است همانا قرآن بر هفت حرف نازل شده پس هر چه میسر است از آن بخوانید. (3)
این نمونه ها - با فرض اینکه صحیح باشند و نیز به اختلاف قرائت در زمان رسول اکرم(ص) اشاره دارند. اما تا حدی گویای اختلافات در کتابت هم هست. زیرا کتابت مصحف بر پایه دانش قرائت پدید آمده است.
مرحوم محمدتقی شریعتی در تفسیر نوین تحقیقی در این باره دارد(4) که راه گشا است. او می نویسد:
ص: 26
چون عثمان همه نسخه های قرآن را سوزانید، امروز ما اطلاح صحیح و روشنی نداریم از اینکه قرآن های زمان پیغمبر با چه خطی نوشته می شده است و اساساً خط معمول آن عصر که افراد معدودی با سواد آن را می خوانده و می نوشته اند، چه بوده است؟ خوشبختانه فقط دو نامه از رسول اکرم به جا مانده است که یکی نامه ای است که به منذر بن ساوی نگاشته و هم اکنون در کتابخانه وین، پایتخت اطریش، موجود و محفوظ است. (1) دوم نامه ای است که برای مقوقس فرستاده و اینک در موزه آثار نبوی در اسلامبول(2) می باشد و دکتر هیکل در کتاب حیات محمد(ص) آن را گردآوری کرده و در ترجمه آن کتاب به فارسی نیز هست. از این دو نامه تا حدی خط رایج زمان پیغمبر(ص) شناخته می شود.
چون نامه مقوقس به وسیله کتاب دکتر هیکل و ترجمه اش در دسترس است، شباهت به خط کوفی معلوم می شود.
مورخین عرب اتفاق دارند که خط به واسطه حرب بن امیه داخل در مکه شده است و او در سفرهایی که می کرده، از اشخاص و از جمله بشر بن عبدالملک، برادر اکیدر صاحب دومة الجندل، فرا گرفته بود. و از ابن عباس نقل شده است که تازیان خط را از حرب بن امیه گرفتند و او از عبداللّه جذعان و او از اهل انبار(3) و اهل انبار از مردم حیره(4) و اهالی حیره از مردی از قبیله کنده که از یمن بر آنها وارد شد و آن یمنی از خفلجان کاتب وحی هود پیغمبر گرفته است.
در میان این مردم عامی چند نفری هم آشنا به خط و سواد شده اند به طور قطع از کشورهایی که سابقه تمدن داشته اند، مانند یمن و مصر فرا گرفته اند، یعنی خط از مصر و یمن به حیره که نسبتاً دارای تمدنی بوده، منتقل و از آنجا به سایر نقاط انتقال یافته است. و پس از آنکه کوفه در زمان خلیفه دوم بعد از فتح ایران ساخته شد و به تدریج به صورت یک شهر کامل درآمد، در همین خط رایج در حیره تصرفات و اصلاحاتی به عمل آمده، خط کوفی نامیده شد. این است که مورخان و محققان گفته اند: خط کوفی شبیه ترین خطوط به خط حیری است و خط حیره به خط نبطی به آرامی و آرامی به فنیقی و فنیقی به دیموتیک(5) که خط عمومی اهالی مصر بوده است و این شباهت دلیلی روشن بر پیوستگی این خطوط بر حسب ترتیب به یکدیگر است.
خط در مدینه: آقای زنجانی در کتاب تاریخ القرآن می گوید: پیغمبر(ص) وقتی به مدینه وارد شد در آنجا یهودی ای بود که به کودکان نوشتن می آموخت و در این شهر قریب بیست نفر(6)
نوشتن می دانستند و ظاهر این است که آنها خط حجازی را که از خط حیری گرفته شده بود می دانستند. » و باز می گوید: «اول کسی که نوشتن را به طریقه عمومی در مدینه نشر داد و رایج ساخت، رسول
ص: 27
اکرم بعد از هجرت به این شهر بود، چنانکه در جنگ بدر فدیه هر یک از اسیران با خط و سواد را تعلیم خواندن و نوشتن به ده نفر مسلمان قرار داد. مسلمان ها با اطاعت از فرمان دین و پیغمبرشان بدان سان در این راه کوشیدند و به سرعت پیش رفتند که در اندک مدتی نه تنها در مدینه، بلکه در سایر متصرفات اسلامی نیز خواندن و نوشتن رایج و معمول گردید و بی سوادی فقط در صحرا و بادیه باقی ماند. » و به ظن قوی خطوط متنوع و مختلف به یکدیگر نزدیک بوده اند در میان مسلمان ها رواج یافته و با آنها قرآن نیز نوشته می شده است، به این جهت و به جهات بسیار دیگر که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
علل اختلاف نسخه ها: نسخه های قرآن با یکدیگر اختلاف پیدا می کرد، زیرا:
اولاً، مسلمان ها تازه با خط آشنا شده بودند و نوشت افزار درستی هم نداشتند، بدیهی است که نمی توانستند کلمات را مانند نویسندگان پخته و حسابی، درست بنویسند. و قهری است که صورت کتبی کلمات با یکدیگر فرق می کرد و در برخی الفاظ منشأ اختلاف قرائت می شد.
ثانیاً، این عدم مهارت در کتابت به اضافه نبودن لوازم التحریر صحیح، باعث می شد که آنها فرقی میان مطالب اصلی و فرعی و متن و حاشیه نگذارند و به اعتماد آنکه قرآن را با غیر قرآن تمیز خواهند داد، اگر توضیحی(1) از پیغمبر خواسته یا حدیثی از او شنیده بودند، وصل به آیات می نوشتند و بعدها ممکن بود خود نویسندگان یا دیگر کسانی که آن نوشته ها را می خواندند، بعضی از آن اضافات را از قرآن پندارند، مثلاً صحابی معروف عبداللّه بن مسعود در قرآنش نوشته بود «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلاً من ربکم فی مواسم الحج» و لفظ «فی مواسم الحج» را بر آیه افزوده بود و بسیاری از این قبیل، و مثل عمر که دستور رجم «الشیخ و الشیخه اذا زنیا الخ» را آیه ای از قرآن پنداشته بود و اصرار داشت در استنساخ زمان ابی بکر آن را بنویسند.
ثالثاً، بدون شک اختلاف قرائت در زمان پیغمبر حتی میان صحابه بزرگ، مانند ابن مسعود و ابی بن کعب وجود داشت - هر چند در علت آن اختلاف است - و هر نسخه ای به طوری که قبلاً گفتیم بر قرائتی نوشته شده بود و از این طریق هم اختلاف در بین نسخه های قرآن وجود یافت.
رابعاً، سلیقه های مخصوص باعث کم و زیاد شدن بعضی نسخه های قرآن که به وسیله شخصیت های مهم تهیه شده بود، می گردید و این قرآن ها ممکن بود برای کسانی که علت آن افزایش و کاهش را نمی دانستند، مخصوصاً اگر آنها باقی می ماند برای زمان های بعد، اشکالاتی به وجود آورد، مثل آن که ابن مسعود سوره حمد و دو سوره معوذتان را در قرآنش ننوشته بود، به خیال اینکه چون مسلمان ها حمد را در نماز و معوذتان را موقع خواب علاوه بر مواقع دیگر می خوانند، همگی آنها را از بر دارند و نیازی به نوشتن ندارد، و عایشه مطالبی را که برای شخص خودش یادداشت کرده بود، در قرآنش بود. (2)
خامساً، در زبان عرب بعضی از الفاظ و جملات که قرینه ای دارد حذف می شود، در قرآن در مقام ایجاز پاره ای از مطالب که سیاق عبارت فهمیده می شود نیز حذف می گردد و بسیاری از ادبای عرب و
ص: 28
عجم از این سبک به خصوص تقلید کرده اند. (1) برخی کاتبان قرآن از شدت احتیاط آن محذوفات را در ردیف آیات مربوطه می نوشتند که معانی آنها روشن تر باشد.
سادساً، کتاب وحی تمام اوقات در حضور پیغمبر نبودند. بیمار ی ها، مسافرت ها و جنگ ها پیش می آمد و پس از بهبودی یا بازگشت از سفر، مقداری از آیات نازل و نوشته شده بود. برخی، سال های بعد و یا در مدینه و مخصوصاً چند سال بعد از هجرت مسلمان می شدند، بدیهی است قرآن های این گونه افراد، در نظم و ترتیب اختلاف فراوان پیدا می کرد و همچنین علل و موجبات بسیار دیگری برای اختلاف قرآن ها بود.
با توجه به این اختلافات قطعاً پیغمبر چاره ای برای از میان بردن آنها کرده است و در اواخر عمر دستور نوشتن قرآن هایی با خط بهتر و نوشت افزار کامل تر و بر یک قرائت و با نظم و ترتیب سوره ها داده است، اما بر حسب عقیده شیعه که قرآن از آغاز بر قرائت واحدی نازل شده که مطلب روشن است و اختلاف قرائت به وسیله اصحاب و اجتهاد آنها به وجود آمده که پیغمبر از آن جلو گرفته است، اما به عقیده اهل سنت که اختلاف قرائت ها را خود پیغمبر تصویب، بلکه تعلیم می داده است که می توان گفت: چون همه ساله جبرئیل تمام قرآن را بر پیغمبر عرضه می کرده، در عرضه اخیر مردم را بر یک قرائت وا داشته است. به خصوص که از تحقیقات برخی دانشمندان عامه می توان تأییدی برای عقیده شیعه یافت.
رای دکتر صبحی صالح: او می گوید: «معنی تصویب و اجازه پیغمبر قرائت های گوناگون را این نیست که آن حضرت اذن داده است آنها را به عنوان اینکه قرآن چنان نازل شده است، ثابت نگاهدارند و نویسندگان وحی آنها را بنویسند و ضبط کنند، بلکه این اجازه نوعی تخفیف و آسان گیری برای بعضی افراد در حالات مخصوصی بوده است. زیرا شرط قرآن بودن تواتر است و آنچه به تواتر نرسیده هر چند به وسیله اخبار آحادی باشد که از طریق صحیح رسیده، باید ترک شود. »(2)
بنابراین بر فرض که در آغاز امر پیغمبر تا جایی که با بلاغت بیانی و مفاهیم و معانی حقیقی قرآن مخالف نباشد، در بعضی الفاظ به بعضی افراد اجازه قرائت به وجهی دیگر داده باشد، بعدها مسلمان ها را موظف فرموده است که فقط بر قرائتی که قرآن بر آن نازل شده است بخوانند.
و نیز نظم و ترتیب سوره ها به دستور خود پیغمبر داده شده، در سال های آخر تکمیل گردیده است. دکتر صبیحی از قول مالک در این باره می گوید: «اگر در ظاهر راجع به نظم و ترتیب سوره ها اختلاف است که آیا به فرمان پیغمبر انجام یافته یا به اجتهاد صحابه؟ معنیش این است که آیا پیغمبر لفظاً تصریح فرموده است که نظم سوره ها باید به این صورت باشد و تخلف از آن جایز نیست، یا چون موقع نوشتن سوره ها آن حضرت بر کاتبان وحی به این کیفیت فرو می خواند و القا می کرد، آنها از عمل پیغمبر چنین استنباط کردند که حتماً نظم و ترتیب سوره ها باید به این گونه باشد. و به عبارت دیگر، این ترتیب به توقیف قولی پیغمبر یا به استناد فعلی آن حضرت است. »(3)
ص: 29
خلاصه اینکه به طور قطع و مسلّم پیغمبر اکرم قرآن ها را با اختلاف فراوان نسخه ها و در همان پوست ها و سنگ ها و استخوان ها و با همان خطوط نازیبا و ناخوانا و در همان قرائات گوناگون و به صورت پراکنده و نامنظم به جا نمی گذارد و هیچ عاقلی چنین عملی را با هیچ کتاب نسبتاً با ارزشی نمی کند، تا چه رسد به عقل کل و کتاب خدا که تا قیامت باید راهنمای بشر باشد. و اگر هیچ مدارک تاریخی و دلیل نقلی هم نباشد، باید به حکم عقل آن را پذیرفت.
رسول خدا(ص) در سال دهم قمری رحلت کرد و خلافت به ابابکر منتقل شد و تا سال 13ق خلیفه مسلمانان بود. پس از او عمر و پس از او عثمان خلافت را به دست گرفتند. از دوره دو خلیفه اول، خبر و گزارشی در مورد قرآن کریم نداریم. اما یک پرسش مطرح است که آیا قرآن های منسوب به صحابه در زمان رسول خدا(ص) تدوین شده و رسول خدا(ص) بر آنها نظارت داشته است؟
در پاسخ به این پرسش پژوهش هایی انجام یافته که به نتیجه آنها اشاره می کنیم.
مشهور است که صحابه، متن های مختلف از قرآن به صورت مکتوب داشتند. و عثمان در جریان توحید مصاحف همه را سوزاند و فقط یک مصحف را به رسمیت شناخت. اما در اینکه این مصاحف چه زمانی مکتوب شده و به وجود آمدند، اختلافی است. آقای حاج اسماعیلی معتقد است این متون پس از رحلت پدید آمده است. نظر ایشان به این شرح است. (1)
بسیار بعید به نظر می رسد که مصاحف صحابه با همه اختلاف هایی که به آن نسبت داده شده است در زمان پیامبر نوشته شده باشد. زیرا اگر بپذیریم مصاحف با این ویژگی ها در زمان حیات ایشان وجود داشته است و پیامبر از آنها با خبر بوده اند در برخورد آن حضرت با آنها دو حالت متصور است:
الف - تقریر آن حضرت با سکوت یا تأیید عملی و قولی؛ ب - رد و مخالفت با آنها.
در مورد تقریر آن حضرت گزارشی در دست نیست و در مورد رد و نهی ایشان نیز حدیث و روایتی نقل نگردیده است. مضافاً بر اینکه عثمان و اطرافیان او هم در هنگام توحید مصاحف برای گرفتن مصحف های صحابه به نهی پیامبر استناد نکرده اند زیرا اگر چنین مخالفتی وجود داشت حتماً به آن استناد می جستند. به همین دلیل نمی توان به وجود چنین مصاحفی با قرائت های متفاوت در زمان پیامبر اطمینان داشت. حتی اگر بپذیریم برخی از اصحاب مصاحفی داشته اند که با مصاحف متداول و معمول تفاوت داشته باید گفت این مصاحف در زمانی پس از وفات پیامبر کتابت شده نه در زمان حیات ایشان. نکته اساسی و مهم دیگر اینکه آیا واقعاً چنین مصاحفی در زمان پیامبر وجود داشته است؟ در جواب این پرسش باید گفت که حتی به نظر می رسد وجود چنین مصاحفی در زمان خلفا نیز محل تردید باشد. برای اثبات این مدعا می توان به کتاب المصاحف سجستانی که از قدیمی ترین و معتبرترین مآخذ در تاریخ مصاحف است مراجعه کرد. وی می گوید که ما گفتیم «مصحف فلانی»،
ص: 30
زیرا از نظر شیوه نگارش از قبیل خط یا افزونی یا کاستی یا … با مصحف های ما مخالف بود. (1) از این عبارت استفاده می شود که سجستانی بر آنچه مخالف مصحف معروف بوده نام «مصحف» گذارده و آن را به نام شخصی که آن قرائت یا کتابت به او منسوب بوده منتسب کرده است. جالب اینجاست که وی از بین حدود 240 موردی که ذیل «اختلاف مصاحف صحابه» ذکر کرده به جز 26 مورد که تصریحاً یا تلویحاً به مکتوب بودن آنها اشاره نموده در بقیه موارد یا تصریح نموده که فلان مورد قرائت فلان صحابی است یا به مکتوب یا مقروء بودن کلمه یا کلمات مورد نظر اشاره ای نکرده است.
در اینجا به عنوان مثال به موارد زیر اشاره می کنیم:
وی در مورد مصحف حضرت علی(ع) می گوید: «مصحف علی بن ابی طالب(رض). سپس با اسناد خود از ابی عبدالرحمن سلمی چنین نقل می کند: «عن ابی عبدالرحمن عن علی أنه قرأ «ءامن الرسول بما أنزل إلیه و ءامن المؤمنون» (بقره/285) به جای «ءامن الرسول بما أنزل إلیه من ربه و المؤمنون»(2)
و نیز مواردی وجود دارد که قطعاً اختلاف در قرائت است نه اختلاف در کتابت. برای نمونه سجستانی می گوید: فی قراءة عبداللّه: … «أن تُبَدِّلُوا کَلِم اللّه» به جای «أن یبَدِّلوا کَلام اللّه». بسیار واضح است که این مورد نمی تواند در زمره موارد اختلافی مصحف ابن مسعود باشد. چون واژه «کلام» طبق نقل علمای رسم به شکل «کَلِم» نوشته می شود(3) و نیز در زمان ابن مسعود علامات ضبط معمول و متداول نبوده است که بتوان «یبدلوا» را با نقطه به «تبدلوا» تبدیل کرد. همو در سوره حاقه می گوید: فی قراءة عبداللّه «و جاء فرعون و من قبله …» (حاقه/9) که البته ظاهراً مراد اختلاف قرائت در واژه «قبله» است که «قِبَلَه» هم قرائت شده است. (4) طبیعی است که این امر نباید در کتابت ظاهر شود زیرا علائم ضبط در آن زمان موجود نبوده است. از این نمونه ها می توان نتیجه گرفت که سجستانی حتی در مورد قرائات صحابه نیز لفظ مصحف را به کار می برده است. لذا وجود مصاحفی برای صحابه با ویژگی هایی که وی به آنها اشاره کرده است محل تأمل و تردید می باشد. البته، با فرض صحت این روایات می توان آنها را حاکی از قرائات متفاوت صحابه دانست نه کتابت و رسم های متفاوت. در تأیید این مطلب موارد ذیل شایان توجه است:
1 - بعید نیست که بخشی از این اختلاف قرائت ها یا اختلاف کتابت ها تفسیر و توضیح صحابه باشد که راوی آن را جزء آیه تصور کرده است، مانند: افزودن عبارت «الی اجل مسمی» به آیه 24 از سوره نساء: «فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی» و قال هذه قراءة ابی بن کعب. (5)
2 - بر اساس گزارش های تاریخی هنگامی که عثمان دستور استنساخ مصاحف را داد به هر شهر از شهرهای مهم آن روزگار مصحفی روانه و با هر مصحفی یک قاری گسیل کرد. زرقانی در این باره می گوید: عثمان در انتخاب این فرستادگان می خواست خاطر نشان کند که علاقه مند بود با هر
ص: 31
مصحفی، یک قاری همراه سازد که قرائت او با قرائت اهل آن شهر غالباً هماهنگ باشد. (1) پس معلوم می شود قرائت ابو عبدالرحمن سلمی به قرائت اهل کوفه که از عبداللّه بن مسعود گرفته بودند نزدیک بوده و بیشتر با آن موافقت داشته است. لذا عثمان او را به کوفه اعزام نمود. همو از مهدوی نقل می کند: «لیقرأه کل قوم علی روایتهم». پس می توان نتیجه گرفت که ابو عبدالرحمن سلمی قرآن را مطابق با روایت کوفیان بر آنها اقراء کرده است.
3 - از جمله مواردی که استنتاج فوق یعنی نبودن مصاحف و حتی قرائت های متفاوت در بین صحابه را تقویت می کند، تصریح ابو عبدالرحمن سلمی به نبودن چنین اختلافی در میان صحابه است و لذا همان طور که معلوم است، وجود روایاتی دال بر این اختلاف ها را یا باید تفسیر صحابه دانست و یا باید آنها را طرح و رد نمود.
با این همه، در اینجا برای تکمیل بحث، آنچه را سجستانی به عنوان مصحف به برخی از صحابه نسبت داده است به صورت جدول ترسیم می کنیم اگر چه پیش از این گفتیم که این نسبت قابل خدشه است.
این جدول نشانگر پاره ای اختلافات مهم در مصاحف صحابه است ولی آقای حاج اسماعیلی در این باره نظری دارد که به تفصیل آوردم. (2)
اما یک مسئله دیگر این است که آیا قرآنی توسط خلفای راشدین تدوین شده یا نه؟ برخی پژوهشگران چنین اظهارنظر کرده اند:
اصل این مطلب که قرآن به کوشش یکی از سه خلیفه و یا هر سه آنها جمع آوری شده باشد، از نظر عده ای از محققان مخدوش بلکه عاری از حقیقت است. به عنوان مثال، آیت اللّه خویی در این باره می گوید: خلاصه آنچه از اسناد پیش رو حاصل است این است که جمع آوری قرآن توسط خلفا امری موهوم و پنداری است. مخالف کتاب و سنت و اجماع و عقل. (3)
ص: 32
معروف است که حضرت علی(ع) به دستور پیامبر اکرم(ص) پس از رحلت آن بزرگوار به جمع آوری قرآن پرداخت. البته این غیر از آن جمعی است که به خلفا نسبت داده شده است. زیرا این جمع تفحص و شاهد گرفتن برای اثبات آیات نبوده بلکه اوراقی از قرآن در پشت بستر پیامبر بوده است که امام علی(ع) آنها را با ویژگی خاصی که دقیقاً بر ما معلوم نیست مرتب و منظم فرموده اند. از امام صادق(ع) روایت گردیده که پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) فرمودند: ای علی قرآن بر پشت فراش من در میان صحف و حریر و لوح هایی است پس آن را بردارید و جمع کنید و رها نکنید، همان طوری که یهود تورات را رها و ضایع کردند. پس علی(ع) روانه شد و آن را در پارچه ای زرد رنگ جمع و آن را مهر کرد و گفت: لباس نمی پوشم [از خانه بیرون نمی روم] تا اینکه قرآن را جمع کنم. (1) برای این مصحف ویژگی هایی ذکر کرده اند مانند اینکه ترتیب آن بر اساس ترتیب نزول بوده و در حاشیه توضیحاتی داشته است. (2)
امام ویژگی های این مصحف را اینگونه شمرده اند:
1- این مصحف، ترتیب سوره هایش بر اساس زمان نزول از آغاز تا انجام آنها بوده است که طبعاً آیات مکّی در آن مقدّم بر آیات مدنی بوده است و همچنین آیات ناسخ، مؤخر از آیات منسوخ در آن قرار گرفته بوده است.
2- در این مصحف، رسم الخط و قرائت واحدی بوده است یعنی درست بر اساس قرائت شخص پیامبر از آیات تحریر شده بود نه قرائت های گوناگون که بعداً بُروز و ظهور نمودند؛ زیرا تنها کسی که نزدیک ترین فرد به رسول خدا بود و در تمام صحنه های مهم زندگی با آن حضرت همراه و همگام بود تنها امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است که عالم ترین فرد به قرآن کریم و سنّت رسول بود.
3- در حاشیه این مصحف، شأن نزول هر آیه و یا سوره، همراه با توضیحات لازم از آن آیه به قلم علی(ع) نگارش یافته بود که به وسیله آنها رفع اجمال و احیاناً ابهام می شده است تا خواننده به درستی مقصد و مقصود آیه را دریابد. اما دستگاه خلافت وقت، چنین کار بزرگ قرآنی را از آن حضرت نپذیرفت و هرگز رسمیت پیدا نکرد. (3)
ابوبکر از زید بن ثابت خواست تا قرآن را جمع آوری کند. زید می گوید: سنگینی این کار که بر من تحمیل شده بود از تحمّل کوه گران سخت تر بود، ولی به ناچار آن را پذیرفتم و قرآن را که بر صفحاتی از چوب خرما و سنگ صاف نوشته شده بود، جمع آوری کردم. (4)
ص: 33
زید آیه ها و سوره های قرآن را جمع آوری کرد، هر سوره که کامل می شد در صندوقچه مانندی از چرم به نام «رَبْعَه» قرار می داد تا آنکه سوره ها یکی پس از دیگری کامل شد، ولی هیچ گونه نظم و ترتیبی میان سوره ها به وجود نیاورد. (1)
این مجموعه پس از ابوبکر به عمر انتقال یافت و پس او نیز به نزد دخترش حفصه رسید تا اینکه در زمان عثمان به عنوان یکی از منابع برای مقابله با نسخه های دیگر مورد استفاده قرار گرفت. ولی با مرگ حفصه، مروان که از جانب معاویه والی مدینه بود، آن را از ورثه حفصه گرفت و نابودش کرد. (2)
یعقوبی می گوید: زید بن ثابت کار جمع آوری قرآن با کمک 25 نفر انجام داد و خود بر کار آنان نظارت می کرد و هر آنچه از نسخ جمع آوری می کردند می بایست به تأیید دو شاهد برسد (شاهد حفظی و شاهد خطی). ولی شهادت خزیمة بن ثابت انصاری درباره دو آیه سوره توبه به تنهایی پذیرفته شد، زیرا پیامبراکرم(ص) شهادت او را به جای شهادت دو نفر قرار داده بود.
علاوه بر زید بن ثابت دیگر صحابه نیز به جمع قرآن پرداختند، از جمله: عبداللّه بن مسعود، اُبّی بن کعب، مقداد بن اسود، سالم مولیٰ ابی حذیفه، معاذ بن جبل و ابو موسی اشعری.
گویند نحستین کسی که سوره های قرآن را مرتّب نمود، سالم مولیٰ ابی حذیفه بود که به پیشنهاد گروهی نام «مصحف» را بر آن نهادند به اعتبار اینکه هر سوره یا چند سوره در صحیفه ای قرار گرفته بود.
علامه طباطبایی گوید: «آنچه هرگز قابل تردید نیست و نمی شود انکار کرد این است که اکثر سور قرآنی پیش از رحلت در میان مسلمانان دایر و معروف بوده اند، در ده ها و صدها حدیث از طرق اهل سنّت و شیعه در وصف تبلیغ پیغمبر اکرم(ص) با یارانش پیش از رحلت و همچنین در وصف نمازهایی که خوانده و سیرتی که در تلاوت قرآن داشته نام این سوره ها آمده است. و همچنین نام هایی که برای گروه گروه این سوره ها در صدر اسلام دایر بوده مانند «سور طوال»، «مئین»، «مثانی» و «مفصّلات» در احادیثی که از زمان حیات پیغمبر اکرم(ص) حکایت می کند بسیار به چشم می خورد». (3)
جمع کنندگان مصحف ها متعدد بودند و با یکدیگر هم رابطه ای نداشتند و میزان علم و آگاهی آنها هم متفاوت بود، از این جهت از نظر ضبط کلمات، ترتیب سوره ها و قرائات با همدیگر اختلاف داشتند و همین امر سبب اختلاف های اجتماعی و گروهی و فرقه ای نیز شده بود و جدال و نزاع هایی را به وجود آورده بود.
وقتی حذیفة از جنگ ارمنستان برگشت؛ داستان اختلاف مصاحف و بگو مگوهای پیروان قاریان را با عثمان در میان نهاد و گفت: ای خلیفه مسلمان ها، این امّت را دریاب تا گرفتار همان اختلافی یهود و نصارا شدند، نشوند. عثمان پرسید چه اختلافی؟ حذیفه گفت: در جنگ ارمنستان شرکت داشتم، در آنجا مردم شام، قرآن را به قرائت اُبّی بن کعب می خواندند که مواردی از آن را مردم عراق نشنیده اند.
ص: 34
مردم عراق از قرائت ابن مسعود تبعیت می کردند که در مواردی مردم شام از آن بی اطلاع بودند، و هر گروه، گروه دیگر را تکفیر می کرد. (1)
همین امر سبب شد که عثمان درصدد یکسان کردن مصاحف برآمد. عثمان در این کار با آن دسته از اصحاب پیامبر که در مدینه بودند به مشورت پرداخت و آنان یکسان سازی مصاحف را تأیید کردند. آنگاه چهار تن از خواص خود را برای کار برگزید که عبارت بودند از: زید بن ثابت، سعید بن عاص، عبداللّه بن زبیر و عبدالرحمان بن حارث. این چهار تن، اعضای اولیه کمیته یکسان کردن مصاحف به شمار می روند که زید بر آنان ریاست داشت، سپس کسان دیگری چون اُبَّی بن کعب، مالک بن ابی عامر، کثیر بن افلح، انس بن مالک، عبداللّه بن عبّاس، مصعب بن سعد و عبداللّه بن فطیمه به آنان پیوستند. گویند: امیرالمؤمنین(ع) رأی موافق خود را با این برنامه به گونه ی اصولی اظهار فرمود: ابن ابی داود از سوید بن غفله روایت کرده است که علی(ع) فرمود:
«سوگند به خدا که عثمان درباره مصاحف هیچ عملی را انجام نداد مگر با مشورت ما بود. او درباره قرائت ها با ما مشورت کرد و گفت: به من گفته اند که برخی می گویند: قرائت من بهتر از قرائت توست و این چیزی نزدیک به کفر است. به او (عثمان) گفتم: نظرت چیست؟ گفت: نظر من این است که فقط یک مصحف در اختیار مردم باشد و در این زمینه، تفرقه و اختلاف نداشته باشند. گفتم: نظر خوبی است.
اخرج ابو داوُد من طریق محمّد بن سیرین، عن کثیر بن افلح، قال: لمّا اراد عثمان ان یکتب المصاحف، جمع له اثنی عشر رجلاً من قریش و الأنصار. . . و عن سوید بن غفله، قال: قال علیّ: لا تقولوا فی عثمان الّا خیراً، فواللّه ما فعل فی المصاحف الّا علی ملإٍ مِنّا. قال ما تقولون فی هذه القراءة؟ فقد بلغنی اَنّ بعضهم یقول: اِنّ قرائتی خیرٌ من قرائَتِکَ، و هذا یکاد ان یکون کفراً. قلنا: ما تری؟ قال: اَری اَن یُجمَعَ النّاسُ علی مصحف واحد. فلا تکون فُرقة و لا اختلاف. قلنا نِعْمَ ما رأیتَ. (2)
پس از آنکه علی(ع) به خلافت رسید، مردم را بر آن داشت تا به همان مصحف عثمان ملتزم باشند و تغییری در آن ندهند، گرچه در آن غلط های املایی وجود داشته باشد.
این دستور امیرالمؤمنین علی(ع) دستوری کاملاً بجا و منطقی و در راستای گرایش و توجّه مردم به مصحفی واحد با قرائتی واحد است و جز این راه دیگری برای حفظ قرآن از تشتّت قرائت وجود نداشت. اما اینکه برای اثبات این معنا به حدیث «اِنَّ القرآنَ لا یُهاجُ الْیوْمَ و لا یُحَوَّل» از قول آن حضرت استشهاد می کنند، صحیح نیست. زیرا اولاً در مقام استشهاد باید همه آن حدیث نقل شود نه بخشی از آن، ثانیاً لازمه تمسّک و استشهاد به آن، چیزی جز تحریف قرآن به دست نمی آید! ثالثاً این حدیث، تنها در منابع اهل سنّت نقل شده است و مرحوم مجلسی هم بدین معنا تصریح نموده است که: «روت العامة عن علی(ع)، قرأ عنده رجل: «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» فقال: ما شأن الطّلح، اِنّما هو و طلعٌ
ص: 35
کقوله: «وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِیمٌ» (سوره شعراء/ 148). فقیل له أَلا نُغَیّرُهُ؟ فقال(ع): اِنّ القرآنَ لا یُغَیَّرُ الْیَومَ». (1)
اما اصل این حدیث بنا به نقل طبری در تفسیرش چنین است:
«قرأ رجل عند علی» «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ». فقال علی: ما شأن الطلح، اِنّما هو « وَ طَلْعٍ مَنْضُودٍ». ثُمَّ قَرَأَ « وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٍ» (شعراء/ 148) فقلنا: أَوَلا نُحَوِّلُها؟ فقال: اِنَّ القرآن لا یُهاجُ الْیوْمَ وَ لا یُحَوَّلُ». (2)
پر واضح است که اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، ناخواسته تحریف قرآن را پذیرفته ایم! زیرا طبق این حدیث، کلمه «طلح» در آیه 29 سوره واقعه تحریف شده و اصل آن «طلع» بوده است! در حالی که استشهاد به آیه 148 سوره شعرا که در آن کلمه «طلع» آمده نه «طلح» هیچ گونه دلیلی ندارد که پس در سوره واقعه هم باید «طلع» باشد نه طلح. زیرا هر یک از این دو واژه معنای خاص خود را دارند.
علاوه بر این اگر این حدیث صحیح می بود نباید امیرالمؤمنین در مقابل چنین تحریفی ساکت بماند و هیچ گونه اعتراضی نکند! و از سوی دیگر آوردن کلمه «الیوم» اشعار به این نکته دارد که امروز قرآن قابل تغییر و تحّول نیست یعنی مثلاً در شرایط دیگر قابل تغییر و تحوّل است! آیا چنین چیزی آن هم از علی(ع) باور کردنی است؟! به هر حال استشهاد به چنین حدیث پر از ایرادی صحیح نیست. و از طرفی می بینیم که امیرالمؤمنین(ع) پس از رسیدن به خلافت مردم را وا داشت تا به همان مصحف عثمان ملتزم و پایبند باشند و تغییری در آن ندهند اگر چه غلط های املایی داشته باشد. روشن است که حتی تصحیح غلط های املایی در شرایط آن روز منجر به اختلاف های بیشتری می شده است چون زمینه فکری و فرهنگی چنین کاری اصلاً فراهم نبوده است.
ضمناً باید توجّه داشت که امامان شیعه(ع) پس از آن نیز، مصحف عثمان را تأیید فرموده اند و هیچ گونه اعتراضی به آن ننموده و بلکه مردم را به حفظ و نگهداری آن ترغیب و تشویق کرده اند. شیخ حرّ عاملی در کتاب «وسائل الشیعه»، باب ابواب القرائة روایاتی را در این باره آورده است.
از این رو اجماع علمای شیعه بر این است که آنچه امروزه در دست است، همان قرآن کامل و جامع است. (3)
گویند تاریخ یکسان نمودن مصاحف در سال 25ق بوده است. اما ابن اثیر در تاریخش، آن را از حوادث سال سی ام به حساب آورده است. (4)
در این سال ها حوادث بسیار اتفاق افتاد. جمع قرآن های دستنویس یا مصاحف و یکسان سازی آنها توسط خلیفه سوم از اهمّ حوادث این دوره است.
در روایات مربوط به جمع قرآن در زمان عثمان، به دو نوع نگارش (روش عمومی مطابق با رسم الخط آن زمان و روش خاصی که آن را صحابه بر اساس دیدگاه عثمان انجام داده باشند) اشاره ای
ص: 36
نشده است. تنها نقلی مبنی بر نگارش کلمه «التابوت» وجود دارد که مطابق آن، زمانی که بین زید بن ثابت و سایر افرادی که در کتابت مصحف نقش داشتند. در نگارش این کلمه اختلاف به وجود آمد که، بنا به دستور عثمان، مطابق زبان قریش به صورت «التابوت» نگاشتند.
هر چند علمای قرون بعدی (و به طور عمده دانشمندان قرون سوم و چهارم هجری) وقتی به بررسی مصاحف زمان خود یا مصاحف قبل از زمان خودشان پرداختند و رسم موجود در آنها را مغایر با رسم الخط رایج زمان خود یافتند، تصور کردند در زمان عثمان هم دو روش کتابت موجود بوده است: یکی روش متداول در نگارش عربی و دیگری روش خاص قرآن کریم؛ لذا گفته اند: چون صحابه از این روش خاص پیروی کرده اند و املای متداول عربی را در نگارش قرآن به کار نبرده اند و تبعیت از صحابه هم واجب است، پس املای متداول عربی در کتابت قرآن نباید به کار رود. (1)
ابو عمرو دانی (م 444ق) به اسناد خود از مالک (م 179ق) چنین نقل می کند:
«سئل مالک، فقیل له: ارایت من استکتب مصحفّا الیوم، اتری ان یکتب علی ما احدث الناس من الهجاء الیوم؟ فقال: لا اری ذلک، و لکن یکتب علی الکتبه الاولی. »
«از مالک سؤال شد: به نظر شما اگر امروزه کسی قرآن بنویسد، آیا می تواند بر اساس روشی بنویسد که مردم در این روزگار ایجاد کرده اند؟ مالک گفت: نه، بلکه باید به همان روش نخستین بنویسد. »
از این عبارت چنین استنباط می گردد که تا اواسط قرن دوم، دو روش کتابت وجود نداشته است که یکی مختص قرآن و دیگری برای سایر نوشته ها باشد؛ بلکه در دوران صحابه یک روش وجود داشته و آن همان است که در نگارش قرآن نیز به کار می رفته است؛ اما به مرور زمان خط تکامل پیدا کرد و قواعد جدیدی برای نگارش وضع گردید و به تدریج نگارش جدید از نگارش قدیم (که در مصاحف به کار می رفته) متمایز گردید. (2)
به هرحال تشتت نسخه های قرآن و شکایت های رسیده، موجب شد تا خلیفه سوم در مشورت با عده ای از نخبگان به تشکیل کارگروهی به منظور یکسان سازی مصاحف بپردازد.
مصاحف امام یا عثمانی که در فاصله سال 24 تا 28 هجری به دستور عثمان به کتابت درآمد، به خط کوفی بود، بدون هیچ نقطه نشان، و بدون حرکات / اعراب، و بدون علائم وقف / سجاوندی، و به اختلاف اقوال بین 4 تا 6 نسخه همسان از آن نوشته شد که نسخه ای در مکه، نسخه ای در مدینه نگاه داشته شد و نسخه ای به شام، نسخه ای به کوفه، نسخه ای به بصره، و نسخه ای به بحرین فرستاده شد، و یک قرآن شناس هم همراه هر نسخه به این نواحی گسیل شد، تا به درست خوانی آن خط دشوار مدد برساند. (3)
ویژگی های عصر عثمانی: قرآنی که در زمان عثمان نهایی و تلاش شد به عنوان قرآنی مقبول و مورد تأیید در قلمرو اسلامی در اختیار همگان قرار گیرد، دارای ویژگی های زیر است. خلافت از این
ص: 37
قرآن حمایت می کرد و ترویج دیگر نسخه های قرآن را جمع آوری کرد. اکنون به توضیح این ویژگی ها و نیز نقل آراء و دیدگاه های قرآن پژوهان می پردازیم.
خطّ کتابتی: خطّ قرآن و یا «رسم المصحف» همان روش نگاشتن قرآن است که در زمان عثمان برای کتابت قرآن برگزیده شد. دانشمندان این روش را «رسم المصحف» نامیدند و عدّه ای نیز از آن به «رسم عثمان» یا «رسم عثمانی» یاد می کنند. اما بعداً همان اصل رسم عثمانی هم دست خوش تغییر و تبدیل شد و کم و زیاد گردید.
ابن خلدون در این باره گوید:
«آنها با خطوطی نا استوار از لحاظ زیبایی و اصول خط، قرآن را نوشته اند و در نتیجه بسیاری از رسم الخط های آنان با قواعد و اصول صنعت خط مخالف است و اهل فنّ آنها را بر خلاف قیاس تشخیص داده اند، سپس تابعان نیز همان رسم الخط اصحاب پیامبر(ص) را از روی تیمّن و تبرّک پیروی کرده اند، همان صحابه ای که پس از پیامبر بهترین افراد به شمار می رفتند و گفتارهای وحی را از کتاب خدا و کلام پیامبر فرا گرفته بودند. چنان که هم اکنون نیز برخی از کسان، خط ولی یا عالمی را از لحاظ تبرّک می پسندند و رسم الخط او خواه درست یا نادرست تقلید می کنند؛ ولی هیچ نسبتی میان اینان و آنچه صحابه نوشته اند وجود ندارد. . . در صورتی که این شیوه درست نیست و باید دانست که خط درباره آنان از کمالات نیست. زیرا این فنّ از جمله صنایع مدنی است که برای کسب معاش به کار می رود و کمال در صنایع از امور نسبی است و کمال مطلق نمی باشد. زیرا نقصان در آن به ماهیت دین یا خصال انسان باز نمی گردد، بلکه نقصان صنعت مربوط به مسائل معاش آدمی است و بر حسب عُمران و همکاری در راه آن پیشرفت می کند». (1)
به هر صورت، نوشتن قرآن به رسمی جز رسم عثمانی تحریم نشده و چنین کاری هم به عنوان گناه و خلاف دستور شرع تلّقی نشده است، ولی عدّه ای از فرط دقّت در حفظ کلام الهی و به جهت احترام به آثار یاران پیامبر(ص) و برای پرهیز از هر گونه تصرّفی، اگر چه به کوچک ترین نحو و حتّی اگر چه مفید هم باشد کتابت قرآن را جز بر همان رسم و روش ناروا می پندارند!
اِعجام و نقطه گذاری: واژه «اِعجام» مصدر باب افعال است و در زبان عرب یکی از معانی باب اِفعال، سلب است. یعنی از میان بردن ریشه فعل را می رساند. چنان که «اَعْجَمْتُ الکلامَ» یعنی از آن سخن رفع گنگی و ابهام کردم. چون نقطه گذاری بر حروف و زیر و زبر گذاشتن بر آن، ابهام و گنگی سخن را از میان می برد، از این رو آن را «اِعجام» نامیده اند.
خطّی را که عرب ها از سریانی و نبطی اقتباس کردند بدون نقطه بود و خطوط سریانی تا امروز نیز بدون نقطه است. زمانی که حجّاج بن یوسف ثقفی از جانب عبدالملک مروان (75- 86) حاکم عراق بود، مردم با کاربرد نقطه آشنا شدند و حروف نقطه دار را از بی نقطه مشخص ساختند. این کار به وسیله «یحیی بن یعمر» و «نصر بن عاصم»، شاگردان ابوالاسود دُئَلی متداول گردید. (2)
ص: 38
علّت این کار هم «موالی» بودند (یعنی مردمان غیر عرب که با عرب زبان ها مرتبط بودند) که گاهی کلمات قرآن را به گونه نادرست تلفظ می کردند به گونه ای که تغییری در معنا به وجود می آمد که سبب نگرانی جامعه اسلامی می شد.
حجّاج بن یوسف نگرانی خود را از این کار به نویسندگان عصر خود اظهار نمود و از آنان خواست برای رفع اشتباه در قرائت، علائم و نشانه هایی وضع کنند تا خواندن آن به آسانی و بدون اشتباه ممکن شود. و این کار نخستین بار توسط دو شاگرد ابوالاسود انجام پذیرفت و می دانیم که ابوالاسود نیز تعلیم یافته امیرالمؤمنین علی(ع) بود.
ابوالاسود شنید که کسی کلمه «رسوله» در آیه «أَنَّ اللّه بَرِئٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَ رَسُولُهُ» را به کسرِ لام می خواند که صد درصد معنا عوض می شود او با شنیدن این اشتباه فاحش، گفت: «تصوّر نمی کردم که کار مردم به اینجا رسیده باشد». آنگاه کاتبی را طلبید و کیفیت اِعراب گذاری بیان داشت و آیات را اِعراب گذاری کرد. آن روز به جای فتحه و ضمه و کسره فقط نقطه را بالا و پایین کلمه قرار می دادند که بعداً شکل کار تغییر پیدا کرد و به شکل کنونی آن درآمد.
گویند علایمی که اکنون برای بیان حرکات حروف به کار می برند از ابتکارات خلیل بن احمد فراهیدی است. و نیز گفته اند که تقسیم قرآن به قسمت های «ده گانه (خُمس)» و «پنج گانه (عُشر)» و «حزب» و «جزء» و تعیین علامت و نشانه برای آنها، به موجب امر مأمون عبّاسی انجام گرفته است. برخی گفته اند: حجّاج بن یوسف این کار را کرد و در زمان او کسانی مأمور تعیین کلمات و حروف آیات شدند و نشان دادند که قرآن دارای 77439 کلمه و 323015 حرف (و به قولی 340740) و 6236 آیه است. معروف است که تقسیم قرآن به 120 حزب و 30 جزء برای تسهیل قرائت آن در مکتب خانه ها بوده است. (1)
دیدگاه کاشفی سبزواری درباره رسم الخط مصحف عثمان: کاشفی سبزواری در مقدّمه جواهر التفسیر درباره رسم الخط مصحف عثمان که معروف به «مصحف امام» شد، می نویسد:
«از علوم متعلّقه به قرآن که علم تفسیر را بدان احتیاج است، اوّل علم رسم الخطّ است. و مراد از این خطّ «متَّبَع» می تواند بود، چه خطّ به تقسیم اوّلی «مُختَرع» است یا «متَّبَع». مُخْتَرع آنکه کتاب بر آن اصطلاح نموده باشد، و هر که خواهد در آن تصرّف تواند کرد. و متّبع آنکه در آن متابع دیگری می باید نمود و در او به هیچ نوع تصرّف نمی توان نمود، و قیاس آن بر اقیسه نحویّه و غیر آن نشاید کرد؛ چون: خطّ عروض. و از جمله خطوط مُتَّبَعَه خطّی است که مصحف امام بدان مکتوب بوده، و آن را «رسم» گویند، و قواعد متفق علیها که در رسم امام است به اجماع صحابه نوشته شده است. و گفته اند: رسم این خطّ نیز مُنْزَل است و به تعلیم جبرئیل بود. و امام مالک بر وجوب رعایت آن تنصیص فرموده و گفته است: «القرآن یکتب بالکتابة الأُولیٰ»، و امام ابوعمرو دانی- رحمه اللّه- که صاحب تیسیر است و در علم قرائت و غیر آن مصنّفات دارد، تقویت این سخن نیز می کند و می گوید: «هذا قول مالک لا مخالف له فی ذلک». و صاحب کشّاف آورده که متابعت خطّ مصحف سنّتی است که خلافِ آن نشاید کرد. و ائمّه سلف(ره) منع کردندی از نقطه و اعراب. و اگر جهت سهولت تعلّم رخصت دادندی، رقم آن
ص: 39
به قلمی و مدادی دیگر که قرآن بدان نوشتندی تجویز می فرمودندی. و اکثر متأخّران نظر بر آسانی در این باب مضایقه و مبالغه ندارند و شرف اوّلیه برطرف نهاده و از خطوط متّبعه به خطوط مخترعه میل فرموده اند». (1)
بررسی این دیدگاه: مراد از رسم مصحف، نحوه کتابت کلمات قرآن است در مصحف عثمانی بر هیئت مخصوصی که با قواعد معمول کتابت موافقت ندارد و با قواعد املائی سازگار نیست و این شش نوع است که عبارتند از:
حذف، زیاده، همز، بدل، وصل و فصل.
مثال حذف: هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَیٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا (کهف/ 66)
فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (فجر/ 15)
أَنَا أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ (یوسف/ 45)
و حذف واو داوُد و یک نون ننجی در سوره انبیاء وَکَذَٰلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِین (انبیاء/ 88)
و حذف یکی از دو لام اَلَّیل ← اللیل
و حذف الف در بسم اللّه
و حذف واو در یمح اللّه الباطل و یدع الانسان
مثال زیاده: سَأُوْریکُم آیاتی
و لا تَقُولُنَّ لِشَای ءٍ
مثال همز: همزه یا وصل است یا قطع. همزه وصل به صورت الف ترسیم می شود و بر حسب نظر اهل رسم در پنج مورد حذف می گردد. همزه قطع هم بر دو قسم است: یکی ساکن و دیگر متحرک و شرح آن را باید در کتب قرائت خواند.
مثال بدل: یتَوَفَّیکُمْ - الاقصا- الصّلوة- الرِّبٰوا- الزکوة- وَ لیکونا من الصّاغرین اِنّ رَحْمَتَ اللّه
مثال وصل: الّن نجعل لکم- و الّن نجمع عظامه وَیکأَنَّ . . .
مثال فصل: مال هذا الکتاب
و مثال کلماتی که دو قرائت دارند و به یکی از آن دو قرائت می شود مثل صراط که به صاد نوشته می شود ولی به روایت یکسان به سین؛ و بصّطه و بِمُصَیطِر!
نکته: کسانی مثل کاشفی سبزواری در واقع می خواهند غلط های رسم الخط مصحف امام که در زمان عثمان نگارش یافته است به نوعی رسمیت بخشند و توجیه ساختاری کنند و آن را قانونمند گردانند! گویی که این غلط ها نیز وحی مُنزَل است! در حالی که حتی رسم الخط مصاحف چندگانه ای که به دستور عثمان به اطراف و اکناف فرستادند با هم متفاوت و متهافت بوده است! مثلاً کلمه «لدا» در سوره غافر در آیه «لدی الحناجر» با یاء مکتوب است ولی در مصاحف دیگر در سوره یوسف همین کلمه در آیه «لدا الباب» با الف نوشته شده است.
و نیز در سوره روم «ربوا» با واو و در مصحف دیگر همین کلمه «ربا» با الف نوشته شده است.
ص: 40
امروز هیچ یک از مصحف های خطی عصر عثمانی در دست نیست، و آنچه درباره اختلاف رسم و کتابت مصاحف عثمانی گفته شده و در کتب قرائت و مصاحف ثبت شده مواردی است که پیشوایان متقدم علم قرائت به سند متّصل از کسانی که مصاحف عثمانی را دیده و تتبّع و پی جویی کرده اند، نقل شده است. و به طور مسجّل روشن نیست که اختلاف رسوم مصاحف مذکور به امر عثمان صورت گرفته یا اینکه این اختلاف در نحوه قرائت واحد است. چون بعضی از خلاف های منقول ناشی از رسم الخط است، و بعضی دیگر مربوط به نحوه قرائت است و ظاهراً نویسندگان مصحف های عثمانی در نحوه نگارش سلیقه خود را به کار برده اند. برخی برآنند که مصاحف عثمانی چون به حرف واحد و لغت (قرائت) قریش نوشته شد، قرائت قریش به صور و رسوم مختلف اثبات و حذف و ابدال جلوه گر بوده است؛ از این رو در بعضی مصاحف به روایتی و در بعضی دیگر به روایتی دیگر که اختلاف را کم کند و قابل قبول بُوَد ترسیم و تصویر شده است. (1)
تطابق رسم و قرائت در این دوره: سال های 25 تا 30ق به دوره توحید مصاحف مشهور است؛ در فارسی آن را یکسان سازی می نامیم. این رخداد تاریخی از یک طرف مربوط به کتابت و رسم است و از دیگر سو مربوط به قرائت است.
جمع یا توحید مصاحف آیا در اختلاف قرائت مؤثر بوده یا نه؟ در پاسخ این پرسش آراء متفاوت است. عده ای از علمای قرون بعدی که مطابقت قرائت با رسم را شرط صحت قرائت دانسته و از طرفی در بین قرائات سبع مواردی دیده اند که از نظر رسم با یکدیگر مخالفت دارند - مانند زیاده یا نقصان کلمه - در توجیه این دو امر متناقض گفته اند که این قرائات با مصاحف عثمانی مخالفت نداشته زیرا این اختلافات به دستور عثمان در مصاحف گنجانده و کتابت شده اند و سپس به شهرها ارسال گردیده تا قرائات صحیح باقی بماند.
نظریه عبدالهادی فضلی: دکتر فضلی در این باره می گوید: عثمان دستور داد مصحف های امام - طبق قرائت های مختلف و معتبر - با رسم الخط های متفاوت نگارش شود. البته این قرائت های مختلف و معتبر به پاره ای از حروف قرآن کریم محدود بود. چنانکه در مورد «قال موسی» در سوره قصص در مصحف مکه بدون واو و در سایر مصاحف با واو «و قال موسی» نگارش شده بود. همچنین عثمان دستور داد که پاره ای از کلمات قرآن به صورتی نگارش یابد که آن کلمه بتواند پذیرای وجوه مختلف قرائت باشد، مانند: «یخدعون» که در سوره بقره بدون الف نگاشته شد تا بتوان آن را «یخادعون» و با الف قرائت کرد و همچنین در یاءات زائد. (2)
سخنی که در ادامه از مهدوی یاد می شود به همین نکته اشاره دارد آنجا که می گوید: عثمان و کسانی که با رأی و نظریه او توافق کرده اند چنین اختلافی را در مورد نسخه هایی که دستور نوشتن آنها را داده و به شهرهای مختلف فرستاده بود از آن جهت تصویب کردند چون می دانستند که این اختلاف نیز از جمله چیزهایی به شمار می رفت که قرآن کریم بر اساس آن نازل گردید. لذا این اختلاف را تصویب و اجراء کرد تا هر گروهی
ص: 41
بتواند بر حسب روایت خود قرآن را روایت کند و به همین جهت قرائت مردم هر شهری تابع رسم الخط مصحف آنان بوده است. (1)
نقد حاج اسماعیلی:اگر این دیدگاه را باور داشته باشیم باید بپذیریم که اختلاف قرائات برای اولین بار بین سال های 25 تا 30 ق. در مصاحف داخل شده و قرائت بر کتابت تأثیر گذاشته ولی این نظر از چند جهت قابل خدشه است، زیرا:
اولاً درباره کتابت بعضی از کلمات به گونه ای که تحمل قرائات مختلف را داشته باشد مانند: «یخدعون» باید گفت: حذف الف یکی از خصائص و ویژگی های خط عربی در آن برهه بوده است و این ویژگی در کلمات بسیاری که هیچ گونه اختلاف قرائتی در آنها نیست نیز دیده می شود، مانند: «سموت» و «سبحن» و … و درباره حذف و اثبات بعضی از حروف مانند: حذف و اثبات «واو» در «و سارعوا الی مغفرة» (آل عمران/133) و یا حذف و اثبات «الف» در «و وصی بها ابراهیم» (بقره/133) و حذف و اثبات «هو» در «فان اللّه هو الغنی الحمید» (حدید/24). در اینجا این پرسش ها مطرح می شود که ابوبکر که خود جامع اولین مصحف بوده اختلافاتی از این دست را چگونه در مصحف خود حفظ کرده و نشان داده است؟ و به راستی چرا هیچ اثری از این گونه اختلافات در جمع اول گزارش نشده است؟ باز تأکید می کنیم که این اختلاف در قرائات - که بعدها به شکل اختلاف در رسم مطرح شده - در روایات مربوط به جمع عثمان هم دیده نمی شود بلکه علمای قرون بعدی بوده که مدعی چنین اختلافاتی در رسم مصحف عثمانی شده اند.
ثانیاً، در بین قرائات به مواردی بر می خوریم که به هیچ وجه با رسم الخط قابل تطبیق نیستند مانند: «لأهب لک غلاما زکیا» (مریم/19). با اینکه دانی در کتاب المقنع تصریح کرده که شیوه نگارش «لأهَبَ» در همه مصاحف با «الف» است ولی با این حال می بینیم ورش و قالون، در یکی از طرقش و نیز ابوعمر و بصری و یعقوب این کلمه را با «یاء» به صورت «لِیَهَبَ» خوانده اند. همچنین در «قال أو لو جئتکم» (زخرف/24) دانی از وجود حرف «الف» قبل از «واو» در مصاحف اظهار بی اطلاعی کرده و گفته است: «هیچ خبری نزد ما از اینکه ثابت کند آن در مصحف های شام چنین بوده و همچنین در سایر مصحف ها وجود ندارد». اما قرائت ابن عامر و حفص از عاصم با «الف استفهام» است و به همین گونه است در «و کذلک نُنْجی المؤمنین» (انبیاء/88). دکتر محیسن در این باره می گوید: «ابن عامر و شعبه [راوی عاصم] این کلمه را «نُجّی» با حذف یکی از دو نون و تشدید جیم قرائت می کنند و این موافق با رسم الخط مصحف است»(2) و این بدان معناست که قرائت «ننجی» مخالف رسم الخط است.
مواردی که بدان اشاره شد اگر چه به عنوان قرائات معتبر شناخته شده ولی همگی مخالف رسم است. لذا اگر بپذیریم عثمان رسم مصاحف را مطابق قرائات معتبر قرار داده باید بپذیریم که این موارد و نظائر آنها در آن روزگار در خط مصحف داخل نگردیده و این قرائات همگی مخالف رسم الخط بوده اند. به اعتقاد ما استناد به این نکته که داخل شدن قرائات در رسم الخط مصحف توسط
ص: 42
عثمان انجام پذیرفته ادعایی بیش نیست. مضافاً بر اینکه در بین گزارش های موجود درباره رسم المصحف هیچ گزارش قابل اطمینانی وجود ندارد که در آن ادعا شده باشد کسی یا کسانی مصحف عثمانی را دیده و گزارش کرده باشند. تنها چیزی که در این باره گفته شده ادعای برخی افراد در این مورد است بلکه عمده سخنانی که درباره مصاحف عثمانی در کتب رسم ذکر شده است از منابعی غیر از مصاحف عثمانی می باشد. مارغنی در این باره می گوید: بدان که پیشوایان علم رسم هر چه را گفته اند از مصاحف عثمانی به طور مستقیم نقل نکرده اند و چه بسا بازگویی ایشان از یکی از این مصاحف بوده است و بسا که بر اساس حکایت هایی که از آن مصاحف شده سخنی را بازگو کرده اند و چه بسا به هر یک از مصحف های مدینه و مکه و شام و عراق اعتماد نموده و به گمان اینکه این مصحف ها از روی همان مصاحفی که عثمان به این شهرها فرستاده نگاشته شده مطالبی را نقل کرده اند. (1) همانگونه که ملاحظه می شود مأخذ رسم المصحف بر اساس گفته مارغنی عبارت است از: 1- مصحفی از مصاحف عثمانی؛ 2 - همه مصاحف (اعم از مکی، مدنی، کوفی، بصری، شامی)؛ 3 - مصاحف شهری خاص مانند مصحف مدنی، مکی، کوفی، بصری، شامی.
در موارد 2 و 3 گمان علمای رسم بر این است که مصحف هر شهری تابع و همانند مصحف عثمانی بوده که به آن شهر فرستاده شده در حالی که در همه این موارد ملاک سخن مبتنی بر ظن و گمان است و علمایی چون دانی و دیگران که از پیشوایان علم رسم محسوب می گردند بدون توجه به این که ظن و گمان بر چه اساس و معیاری استوار است سخن گفته اند. در مورد 1 نیز کسانی چون مارغنی بر این باورند که بخشی از علم رسم از خود مصاحف عثمانی یا یکی از آنها برگرفته شده که این نیز صرفاً ادعایی بدون دلیل است. برای نمونه، دانی در مواردی از قول ابوعبید نقل کرده که وی یکی از مصاحف عثمانی را دیده است و به همین دلیل سخن ابوعبید را ملاک کار خود قرار داده در حالی که امام مالک (درگذشت 179 ق. ) معتقد است مصاحف عثمانی از بین رفته و خبری از آن در دست نیست. سجستانی در این باره می گوید: عبداللّه برای ما حدیث کرد از ابوطاهر از ابن وهب که گفت: «از مالک درباره مصحف عثمان سؤال کردم. وی در پاسخ به من گفت: [از بین] رفت»(2) شایان توجه است که امام مالک از نظر زمانی بر ابوعبید مقدم بوده و پیش از وی وفات کرده است. از طرف دیگر ابوعبید مدعی گردیده «ولات حین مناص» (سوره، ص 3) در مصحف امام به شکل متصل «و لا تحین مناص» نگاشته شده است. وی مدعی است که خود این مطلب را دیده است. ولی دانی - که در موارد دیگر سخن ابوعبید را ملاک کار خود قرار داده - در این مورد سخن او را مردود دانسته است. (3) پس چنانچه سخن ابوعبید و ادعای او مبنی بر رؤیت مصحف امام صحت داشته چرا دانی در اینجا این سخن را از او نپذیرفته است؟ و حال آنکه در مواردی دیگر با استناد و اعتماد به سخنان ابوعبید مدعی شده که در مصحف امام فلان کلمه به گونه خاصی نگاشته شده است.
ص: 43
نکته دیگر اینکه بر فرض بپذیریم همه نقل هایی که از مصحف امام گزارش گردیده با کمال امانت و صحت به ما رسیده باشد. باز این نقل ها مربوط به یکی از مصاحف عثمانی است نه همه آنها. زیرا کسی ادعا نکرده که مستقیماً همه آن مصاحف را دیده است. بنابراین توزیع قرائت در سایر مصاحف چگونه قابل اثبات است؟ آیا این همه اعتماد، ظن و گمانی نیست که دانی و امثال او به مصاحف موجود در زمان خویش داشته و آنها را مطابق مصاحف عثمانی قلمداد کرده اند همان گونه که مارغنی اشاره کرده: «نسبت به مصاحف شهرها گمان برده می شود که هر یک از آنها مطابق مصحف عثمانی [که به آن شهر فرستاده شده] نگاشته شده باشد». بنابراین باید گفت که مسئلة توزیع و ادخال قرائات در مصاحف به فرمان عثمان ادعایی بیش نیست. از این رو، ما نمی پذیریم که قرائات گوناگون در زمان عثمان یعنی در حدود سال های 25 تا 30 و به فرمان او در رسم مصاحف ارسالی به بلاد اسلامی داخل شده و قرائت بر رسم تأثیر گذارده باشد. (1)
مراحل یکسان سازی: قرآن پژوه معاصر آقای محمدعلی کوشا در این باره اظهارنظرهای سودمندی دارد و مراحل یکسان سازی را مفصلاً توضیح داده است. دیدگاه او را عیناً می آورم.
کاری که گروه یکسان سازی انجام دادند عبارت بوده است از:
الف- جمع آوری همه منابع و مآخذ صحیح برای تهیه مصحف واحد.
ب- مقابله دقیق مصاحف برای دستیابی به مصحفی واحد.
ج- انتخاب مصحفی واحد در میان همه مصاحف مختلف.
د- کتابت مصحفی واحد با قرائتی واحد و انتشار و استنساخ آن و منع مردم از قرائت ها و تلاوت های مصاحف دیگر. گویند پس از انجام کار، عثمان دستور داد دیگر مصاحف را بسوزانند. (2)
یعقوبی در تاریخش می نویسد: «عثمان قرآن را جمع آوری کرد و مرتّب نمود، و سوره های بلند را با سوره های بلند و سوره های کوتاه را با سوره های کوتاه پهلوی هم آورد و به اطراف و اکناف نوشت که قرآن ها را جمع آوری کنند تا همه جمع آوری شد. سپس آنها را با آب گرم و سرکه جوشانید و به قولی آنها را سوزانید و جز مصحف عبداللّه بن مسعود با همه مصحف ها چنین کرد. ابن مسعود در کوفه بود و زیر بار نرفت که قرآن خود را به عبداللّه بن عامر بدهد و عثمان بدو نوشت که عبداللّه را نزد من فرست چه اینکه تباهی به این دین و فساد به این امّت، راه ندارد. پس در حالی که عثمان خطبه می خواند عبداللّه به مسجد درآمد و عثمان گفت: اکنون جانوری سیاه بر شما در آمد! پس ابن مسعود سخنی درشت گفت و عثمان دستور داد تا او را با پایش کشیدند و دو دنده او شکسته شد. پس عایشه به حرف آمد و بسیار سخن گفت.
ص: 44
عثمان نسخه های قرآن را به شهرها فرستاد: نسخه ای به کوفه و نسخه ای به بصره و مصحفی به مدینه و مصحفی به مکه و مصحفی به مصر و مصحفی به شام و مصحفی به بحرین و مصحفی یمن و مصحفی به جزیره.
و دستور داد که مردم از یک نسخه قرائت کنند و سبب آن بود که خبر یافت کسانی می گویند: قرآن آل فلان. پس خواست که یک نسخه باشد و به قولی ابن مسعود این پیشنهاد را به او نوشت، ولی چون خبر یافت که عثمان قرآن ها را می سوزاند، گفت: این را نخواستم. و به قولی حذیفة بن یمان این پیشنهاد را به عثمان نوشت. و ابن مسعود رنجور شد. پس عثمان به عیادت وی آمد و به او گفت: چه سخنی است که از تو به گوشم رسیده است؟ گفت: همان چه را با من کردی گفته ام، تو فرمان دادی که شکم مرا لگدکوب کردند و نماز ظهر و عصر را بیهوش بودم و مقررّی مرا گرفتی. گفت: اکنون برای قصاص آمده ام، پس همان کاری که با تو انجام شده است با من انجام ده. گفت: من آن کس نیستم که درِ قصاص را بر خلفا بگشایم. گفت: این مقررّی توست. آن را بگیر. گفت: آنگاه که بدان نیازمند بودم آن را از من دریغ داشتی و اکنون که از آن بی نیازم آن را به من می بخشی؟ نیازی بدان ندارم. پس عثمان بازگشت و ابن مسعود بر عثمان خشمناک بود تا وفات کرد و عمّار بن یاسر بر او نماز خواند و عثمان در مدینه نبود. پس مرگ او را پوشیده داشتند و چون عثمان باز آمد قبر را دید و گفت: این قبر از کیست؟ گفته شد: قبر عبداللّه بن مسعود. گفت: چگونه پیش از اطلاع من دفن شده است؟ گفتند: عمّار یاسر به کار او رسید و گفت که خود وصیت کرده است که به عثمان اطلاع داده نشود. چیزی نگذشت که مقداد هم وفات کرد و عمار بر او نماز خواند، چه خود به عمار وصیت کرده بود و عثمان را اطلاع ندادند. پس خشم عثمان بر عمار بالا گرفت و گفت: وای من بر پسر زن سیاه، راستی که او را نیک می شناختم!». (1)
عبداللّه بن هانی بربری (غلام عثمان) نقل می کند: «من نزد عثمان بودم و می دیدم که نسخه های مختلف مصحف ها را با یکدیگر مقابله می کردند. عثمان استخوانِ کتف گوسفندی را به من داد که در آن این کلمات نوشته شده بود:
«لَمْ یَتَسَنَّ» و «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه» و «فَأَمْهِلِ الْکَافِرِینَ».
من آن را نزد اُبَّی بن کعب بردم و او آنها را به اینگونه تصریح کرد:
«لَمْ یَتَسَنَّهْ»، «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه» و «مَهِّلِ الْکَافِرِینَ». (2)
دیدگاه مرحوم آیت اللّه معرفت: در مرحله مقابله مصحف ها با یکدیگر سهل انگاری های آشکاری رخ داد به گونه ای که در مصحف های عثمانی، اشتباهات و تناقص های املایی فاحشی وجود داشت. تا آنجا که مصحف های فرستاده شده به اطراف با یکدیگر کاملاً تطبیق نمی کرد. مسئولیت این امر بر اعضای کمیته به خصوص عثمان است که بر این اشتباهات واقف شد، ولی چاره ای نیندیشید و مسامحه کرد. (3)
ص: 45
مصحف های عثمانی از نظر ترتیب سوره ها نزدیک به مصحف هایی است که صحابه نوشته بودند و بر همان شیوه، سوره های بزرگ مقدّم بر سوره های کوچک ترتیب یافت. حروف مصحف های عثمانی خالی از نقطه و علائمی بوده است که اِعراب کلمات را نشان می دهد. این مصحف ها به احزاب و اعشار و اخماس، تقسیم بندی نشده بود و مملوّ از غلط های املایی و تناقض هایی در رسم الخط بوده است که علّت آن، ابتدایی بودن خطی است که صحابه در آن زمان می شناخته اند. (1)
آنگاه مرحوم معرفت چنین نتیجه گیری می کند: «اشتباهات املایی که در مصحف همچنان باقی بوده و تغییر داده نشده، خود حجّتی است بر سلامتِ قرآن از هر گونه دستبرد و تحریف؛ زیرا تصحیح اشتباهات املایی که سزاوار بود انجام شود ولی برای حفظ کرامت، سلف درباره آن اقدامی نکرده، دلیل روشنی است که در سرتاسر قرآن هیچ گونه تغییری صورت نگرفته است و موجب شده کسی جرأت نکند به آن دستبردی بزند». (2)
و عجیب اینکه برخی تصوّر کرده اند که رسم الخط مصحف به دستور خاص پیامبر(ص) به همین گونه و شکل فعلی تدوین شده است و نویسندگان اولیه دخالتی در نحوه نوشتن کلمات نداشته اند! ابن المبارک از شیخ و استادِ خود، عبدالعزیز الدباغ نقل می کند که او گفته است: «رسم الخط قرآن سرّی از اَسرار خداوند است و تعیین آن از پیامبر است!
و عجیب تر اینکه بعضی در توجیه غلط های رسم الخط آن برآمده اند مثلاً گفته ا ند: زیادت «یاء» در «وَالسَّمَاءِ بَنَیْنَاهَا بِأَیْید» (ذاریات/ 47) برای اشاره به تعظیم قدرت الهی است که به وسیله آن، آسمان را بنا نهاده است که با هیچ قدرت و نیروی دیگر شباهت ندارد و این به مقتضای قاعده «زیادة المبانی تدلّ علی زیادة المعانی»(3)
ابوالعباس مراکشی معروف به ابن البناء (متوفای 721) در کتاب خود با نام «الدلیل فی مرسوم التنزیل»، اَسراری را برای غلط های رسم الخطی مصحف شریف تراشیده که به قول خودش از اسرار و حکمت های نهانی عوالم غیب و شهود و مراتب وجود و مقامات است!
مثلاً گوید: اضافه کردن الف در آیه «. . . لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ» (نمل/ 21) برای توجّه دادن به این معناست که ذبح از عذابی که در صدر آیه ذکر شده شدیدتر است!
یا: در آیه «کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِء ا الْمَکْنُونِ» (واقعه/ 23) الف بعد از همزه اضافه شده است تا بر سفیدی و جلای آن نسبت به مروارید غیر مکنون و غیر پوشیده دلالت داشته باشد، لذا در آیه «کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ» (طور/ 24) اضافه نشده است!
یا: در «سَأُورِیکُمْ آیَاتِی» (انبیاء/ 37) و او اضافه شده است تا بر آن دلالت کند که عالم وجود در بالاترین مرتبه وضوح است!
یا: در «وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ» (اِسراء/ 11) واو حذف شده (یدْعَو) تا بر آن دلالت کند که انجام کار بد و شرّ برای انسان آسان است و آدمی در انجامش سرعت به کار می برد!
ص: 46
یا: در «وَزَادَهُ بَسْطَةً . . . » (بقره/ 247) و «وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَصْطَةً» (اعراف/ 69) در یکی با سین و در دیگری با صاد نوشته شده است؛ زیرا با سین سعه جزئی و با صاد معنای سعه کلّی است!
یا: در «سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ» (علق/ 18) واو در آغاز آن حذف شده برای اینکه در آن سرعت فعل و اجابت شعله جهنّم و شدّتِ عمل، مقصود است!
یا: در «وَجِاْیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» (فجر/ 23) رسم الخطِّ «جِاْیءَ» به جای « جِی͠ءَ» برای آن است تا دلیل بر آن باشد که این مجیء و آمدن، آشکار است. (1)
روشن است که این گونه توجیهاتِ بی پایه ی مضحک، مصداق دفاع جاهلانه و یا متعصبانه از کاتبان کم سواد و نا آشنای به فنون خط در آن زمان است بعید نیست که ریشه چنین دفاعیات و توجیهات، به رخ کشیدن حدیث «اَصْحابِی کَالنُّجومِ بِأَیِهِّمُ اقَتَدَیْتُمْ اهْتَدَیْتُمْ» باشد که به آسانی با چنین حدیثی می توان هر گونه نادرستی و خطای آنان را درست و صواب دانست!
در جواب این گونه توجیه گران، ابن خلدون است که گفته است: «برخی از افراد ناآگاه گمان کرده اند که صحابه صنعت خط را به خوبی و به طور کامل می دانسته اند، و برخی از نوشته های آنان که مخالف قواعد است، از روی حکمت و علّتی بوده است . . . ولی این قبیل مطالب هیچ اصلی ندارد و جز گفتاری بدون دلیل نیست». (2)
دیدگاه دکتر صبحی صالح: «تردیدی نیست که این مطالب، غلوّ و مبالغه ای است درباره تقدیس رسم الخط مصحف عثمانی، و تکلّفی است که ما فوق آن تصوّر نمی شود؛ زیرا از منطق دور است که رسم الخط را امری توقیفی و با دستور پیامبر(ص) بدانیم و یا تصوّر کنیم که مشتمل بر اَسراری است».
به همین جهت است که ابن خطیب(3) معتقد است که باید رسم الخط مصحف تصحیح شود و با خطّی که همه مردم به خواندن آن قادر باشند، نوشته شود.
زیرا رسم الخط پیشین با دستور پیامبر(ص) نبوده، بلکه روش نویسندگان آن روز بوده، یا کتابت در مراحل بدوی بوده و از دقت لازم برخوردار نبوده است. اما امروزه با پیشرفت روش های کتابت و تکمیل آن که خواندن را برای همگان آسان کرده است، چاره ای جز تغییر رسم الخط گذشته به رسم الخط کنونی که همه بدان آشنا هستند، نیست. این امر موجب تحقّق بخشیدن به منظور و هدفی است که قرآن کریم برای آن نازل شده و آن هدایت و راهنمایی همگان برای همیشه است.
قاضی محمّد بن الطیب ابوبکر باقلانی (متوفای 403) در کتاب الانتصار نظری قابل توجه دارد و نوشته است: خداوند شکل و نحوه خاصی از کتابت و نوشتن را بر مردم واجب نکرده است. برای نوشتن قرآن و نویسندگان مصاحف، رسم الخط خاصی معین نشده که موظّف باشند بر طبق آن قرآن را ثبت کنند و از غیر آن بپرهیزند؛ زیرا وجوب این موضع منوط به وجود مدرک شرعی است و در نصوص کتاب به این موضوع اشاره ای نشده است که مثلاً کتابت، ثبت و ضبط قرآن به طریقه ای خاص و با خطی معین انجام گیرد و از آن تجاوز نشود. همچنین در سنّت چنین مطلبی وجود ندارد و
ص: 47
اجماع امّت نیز این امر را واجب نشمرده است. بلکه سنّت دالّ بر آن است که قرآن را می توان به هر شکلی که آسان تر باشد، نوشت. زیرا پیامبر(ص) فقط به «کتابت قرآن» امر کرد و هیچ طریقه خاصّ و رسم الخط معینی را برای نوشتن آن معین نکرد و هیچ کس را از کتابت آن نهی نفرمود. از همین رو خطوط مصحف ها مختلف است و هر گروهی با روشی که بین خود آنان مصطلح و متداول بوده است، قرآن را نوشته اند. این مطالب، خلاصه ای از گفتار قاضی باقلانی که عبدالعظیم زرقانی آن را در «مناهل العرفان» آورده است. زرقانی پس از نقل سخن باقلانی، درصدد جواب دادن به او برآمده است، اما سستی جواب های او در مقابل تحقیق محکم و استوار باقلانی به خوبی آشکار است. (1)
اما دکتر صبحی صالح درباره سخن باقلانی چنین گفته است: «عقیده قاضی ابوبکر در این باره قابل قبول است. او دلائلی محکم و نظری دوراندیش دارد. عواطف و احساسات خود را درباره بزرگداشت پیشینیان بر دلیل و برهان، مقدّم نشمرده و میان آن خلط نکرده است. آنان که رسم الخط قرآن را توقیفی و همیشگی می دانند، گرفتار احساسات خود هستند و عواطف و مذاق شخصی خود را در این امر دخالت داده اند. در حالی که عواطف و ذوق های شخصی نسبی است و نباید آنها را در امور دینی دخالت داد، زیرا حقایق شرعی از ذوق و عاطفه استنباط نمی شود». (2)
دیدگاه محمدعلی کوشا در توقیفی یا اجتهادی بودن رسم الخط: از قدیم بخشی مطرح شد که آیا هر کارشناس و متخصصی می تواند در مورد رسم الخط اظهارنظر کند و ابداعی داشته باشد؟ یا قواعد کتابت منحصر به موارد مذکور در اسناد مأثور است؟ به هر حال دو دیدگاه در این باره هست. مطلبی در توضیح این مبحث از محمدعلی کوشا نقل می کنیم.
بعضی بر توقیفی بودن رسم الخط قرآن چنین استدلال کرده اند: پیامبر(ص) قرآن را به تلقین جبرئیل بر زید بن ثابت و سایر کاتبان وحی، املاء می فرموده است، و گواه این مطلب آنکه در قول خدای تعالی «وَاخْشَوْنی» در سوره بقره آیه 150 به اثبات یاء و در سوره مائده آیه 3 و 44 به حذف یاء در دو جا کتابت شده است. و نظائر آن دلالت دارد بر هجاء قرآن و کتابت آن به نحو توقیف، نه من باب رسم موضع. و قرآن در عهد رسول خدا(ص) مکتوب شد. ولی در مجلّد واحد قرار داده نشد. (3)
اما کسانی که رسم الخط قرآن را اجتهادی می دانند، چنین استدلال می کنند:
اولاً پیامبر اکرم(ص) اُمّی بود؛ نه می نوشت و نه می خواند. و قرآن نیز گویای همین امر است آنجا که می فرماید: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ تو پیش از این هیچ کتابی نمی خواندی و چیزی به دست خود نمی نوشتی که در آن صورت باطل گرایان سخت به تردید می افتادند» (عنکبوت/48).
بنابراین پیامبر امّی چگونه بر حسب قواعد کتابت و املاء، کاتبان را به چگونه نوشتن کلمات وامی دارد؟!
ص: 48
آیا این مطلب اصولاً منطقی است که مثلاً پیامبر به کاتب وحی بگوید کلمه «ابراهیم» را در یک جا بدون یاء (ابرهم) و در جای دیگر با یاء (ابرٰهیم) بنویسد و و خود متوجّه این تهافت هم نشود؟!
آیا به راستی این کاری صحیح است که پیامبر در یک جا دستور دهد کلمه «بِاَیدٍ» با یک یاء و در جای دیگر با دو یاء (اَییدٍ) بنویسند؟!
آیا این مطلب پذیرفته است که مثلاً پیامبر دستور دهد کلمه «شَیء» در یک جا چنین و در جای دیگر به صورت «شَای ء» بنویسند؟! و همین طور ده ها مورد تهافت دیگر.
ثانیاً در زمان عثمان، وقتی که زید بن ثابت و اعضای قریشی انجمن قرآن بر سر کلمه «التابوت» اختلاف پیدا کردند که آیا با تاء کشیده بنویسند یا با تاء مدور (ة)؟ عثمان گفت: با تاء کشیده بنویسید، به جهت اینکه قرآن به زبان قریش نازل گردیده است. و اگر رسم قرآن به املاء پیامبر به صورت توقیفی می بود، می بایست بگوید چون پیامبر دستور داده می باید به فلان صورت بنویسید، ولی عثمان هرگز در اینجا استشهاد به دستور خاص پیامبر نکرد، چون پیامبر در کار رسم الخط به دلیل امّی بودن دخالتی نداشته است.
ثالثاً اگر رسم قرآن توقیفی بود، میان رسم مصاحف عثمانی اختلافی روی نمی داد.
رابعاً هرگاه رسم قرآن توقیفی بود، صحابه آن را اعلام می کردند و دیگر کتابت به صحف و الواح جهت نوآموزان (به گفته امام مالک) به غیر عثمانی روا شمرده نمی شد.
خامساً هر گاه توقیفی بود، نسبت دادن این رسم به عثمان دیگر معنا نداشت.
بنابراین رسم قرآنی، امری اجتهادی و به تعبیر دیگر اصطلاحی است نه توقیفی و این کار از اصطلاح و اجتهاد و وضع صحابه بوده است.
با توجه به این نکات، دیگر جایی برای این سخن - که رسم مصحف، سرّی از اسرار الهی است که کسی به آن پی نمی برد و خطّش هم معجز است! - باقی نمی ماند.
و به راستی اگر رسم قرآن توقیفی است، پس چاپ های گوناگون قرآن با رسم های مختلف آن در سراسر جهان اسلام مثل رسم الخط پاکستانی، ایرانی، سوری، حجازی، به ویژه لیبیایی و مصری با همه تفاوت هایشان، کاتبان و ناشران آنها به جای ثواب و صواب مرتکب گناه و خطا شده اند!
در صورتی که نوآوری های رسم الخط، کار خواندن را بر خوانندگان قرآن کریم آسان تر ساخته و می سازد، و این کار عین ثواب و صواب است.(1)
کار گروه توحید مصاحف (یکسان سازی قرآن ها) در سال 28ق به اتمام رسید و طی دستوری از جانب خلافت همه مجبور بودند قرآن تأیید شده مشهور به قرآن عثمانی را ملاک عمل قرار دهند.
قرآن عثمانی چون به خط کوفی بود. خط کوفی تحولاتی را حدود 250 سال تا نیمه دوم سده سوم پشت سرگذاشت. در این مدت خط کوفی مبنای امور آموزشی و نگارشی بود و در کل امپراطوری اسلامی، غرب اسلامی و شرق اسلامی سیطره داشت. البته تحولات در غرب اسلامی مثل شما آفریقا
ص: 49
و اندلس در زمینه خط کوفی با شرق اسلامی تفاوت هایی داشت و خط کوفی در دو بستر رو به تکامل بود. این تحولات حتی بعد از وفات ابن مقله در 328 هنوز تداوم داشت و تا هفتم قمری خط کوفی کما پیش محوریت داشت.
این دوره را گاه توحید مصاحف تا تسبیع قرائات نامیده اند. (1) بر اساس گزارش های تاریخی اوج دوران نقل قرائات گوناگون، به سده دوم، هم زمان با حیات قراء سبعه باز می گردد و همچنان این قضیه در سده های پسین تا زمان گزینش قراء سبعه و تسبیع قرائات که ابن مجاهد انجام داد گسترش می یابد. در این برهه از تاریخ، اجتهاد قراء در گزینش و انتخاب قرائات امری رایج و کاملاً مشهود است. دکتر عبدالهادی فضلی پدیده اختیار را چنین تعریف می کند: «. . . حرفی است که قاری آن را از بین مرویاتش بر اساس اجتهاد و اختیار خودش بر می گزیند»(2) بنابراین همان گونه که دانسته می شود اختیار نتیجه اجتهاد است. ولی آیا اجتهاد قاریان اجتهاد در انتخاب بوده است یا در اجتهاد در وضع و اختراع؟ آنان که همه قرائات را صحیح دانسته بر این باورند که این اجتهاد از نوع اجتهاد در انتخاب قرائت بوده است نه اختراع و وضع قرائت جدید. به این معنی که قرآن بر هفت حرف نازل گردیده و همه این قرائت ها همان هفت حرفند، فقط قاری بر اساس ملاک هایی که نزد خود معتبر دانسته قرائتی را از سایر قرائات بهتر دیده و آن را برگزیده و بر دیگران اقراء کرده است، لذا آن قرائت به نام وی اشتهار یافته. ابن جزری در این باره می گوید: همه آنچه از حضرت محمد(ص) رسیده صحیح است و همگان باید آن را بپذیرند و هیچ کس را نرسد که آن را انکار نماید به طوری که ایمان به آن لازم است، زیرا همه این قرائات منزل من عنداللّه می باشند و هیچ فرقی بین آنها نیست. پیروی از همگی، علما و عملاً واجب و ترک یکی به خاطر دیگری جایز نیست. (3) به اعتقاد کسانی مثل حاج اسماعیلی، نگرش دکتر فضلی از متأخران و ابن جزری از متقدمان از جهاتی قابل نقد و بررسی است. (4) اما برای این بررسی به منابع مرتبط مراجعه شود.
پیدایش مبتکران و مخترعان خط
با ظهور بزرگانی چون ابن مقله و ابداع سبک های جدید در کتابت و خط و خطاطی، دانشمندان علوم قرآنی هم به فکر افتادند قرآن کریم را با خط جدید کتابت کنند. از این رو دوره جدیدی در تاریخ رسم الخط و کتابت قرآن آغاز شد.
ابن مقله و خط او: ابو علی محمد بن علی معروف به ابن مقله (272-328ق) ادیب، خوشنویس، مبتکر و مبدع خطوط مختلف و وزیر عباسیان بود. بیشتر کسانی که شرح حال وی را نوشته اند او را نخستین مخترع و مبتکر رسم الخط بدیع و شیوه جدید خط عربی دانسته اند. خطوطی که ابن مقله اختراع کرد عبارتند از محقق، ریحان، ثلث ریحان، ترقیع، رقاع و نسخ که مدار آنها را بر دایره و سطح نهاد. وی خط نسخ را در 310ق در زمان المقتدر عباسی و وزارت ابن فرات اختراع و وضع کرد که به
ص: 50
مناسبت سهولت در تحریر، ناسخ خطوط دیگر شد و از همین رو «نسخ» نام گرفت و از همان زمان در ممالک اسلامی شایع و رایج گردید. ابن مقله هر کدام از این خطوط را برای نوشتن مطلبی مخصوص تعیین کرد. (1) متأسفانه از ابن مقله قرآن کاملی باقی نمانده است. یا اگر هم نوشته بوده بر اثر تطاول روزگار از بین رفته است. ولی پیگیر سبک و هنر او هنرمند بزرگی چون ابن بواب بود.
لازم به یادآوری است که خطاطان تا اواخر قرن سوم قمری مصحف ها را با خط کوفی می نوشتند. اما از اوائل قرن چهارم، خط زیبای تکامل یافته نسخ، جای خط کوفی را گرفت. اوّلین مصحف به خط نسخ، به دست خطّاط معروف مُقله نوشته شد.
بنابراین «ابن مُقله» اوّلین کسی است که به خط نسخ و ثلث نوشته است. او که در علم هندسه تخصص داشت، با رسم حروف هندسی و بنا نهادن قواعد و اصول آن، خط عربی اسلامی را تغییر داد و بدان زیبایی بخشید. مصحف موجود در موزه هرات در افغانستان منسوب به اوست. گفته اند او دو بار قرآن را نوشته است.
ابن بواب و آراء او: یکی از حوادث مهم این دوره آراء، فعالیت ها و غله ابوالحسن علی بن هلال مشهور به ابن بواب (درگذشت 413 یا 423ق) است. او کتاب مشهوری به نام مصحف ابن بوّاب در سال 391ق نوشت. از این رو این اثر که شامل آراء ابن بوّاب است در همین قلمرو دوره بوده است. اکنون اجمالاً به معرفی ابن بوّاب می پردازیم: ابن بوّاب ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بوّاب (درگذشت 413ق) خوشنویس و مذهب بزرگی بود. ابن بواب خوشنویسی را از محمد بن اسد و محمد بن سمسا می آموخت و آنان این هنر را از ابن مقله فرا گرفته بودند. هر چند گفته اند که ابن بواب 64 نسخه از قرآن مجید کتابت کرده است، اما یگانه نسخه کامل قرآن موجود به خط او در کتابخانه چستربیتی نگهداری می شود که در 391ق / 1001م کتابت شده است. رایس نوع خط آن را نسخ نوشته. ولی درست آن است که بگوییم نسخه آمیخته به ریحان یا به عبارت دیگر نسخ ریحانی است. رایس این نسخه را که تذهیب آن نیز کار ابن بواب دانسته شده، از هر جهت مورد ارزیابی قرار داده است. (2) شیوه خوشنویسی ابن بّواب تا زمانی که شیوه یاقوت مستعصمی معمول گردید، رواج تمام داشت. گفتنی است که نسخه قرآن موجود و منحصر به فرد ابن بواب (با تاریخ کتابت 391ق) که در مجموعه چستربیتی محفوظ است، در سال 1972 در پاریس به شیوه چاپ عکسی به همت رایس در نسخه هایی معدود به چاپ رسیده است. سپس به سفارش آیت اللّه حسین سعید، در یک هزار نسخه در سال های اخیر در ایتالیا به همان شیوه تجدید چاپ شده است و قرار است، همه نسخه یا تعدادی از آنها به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ایران وارد شود. (3)
دیگر فعالیت ها: نکته بسیار مهم دیگر در این دوره آراء مالک بن انس بنیانگذار مالکیه است. او مخالف هر نوع نوآوری بود. مالک، بر این عقیده بود که نباید با شیوه قدیمی و کهن نگارش قرآن (چه در زمینه رسم و چه در زمینه ضبط) مخالفت شود.
ص: 51
از این مطلب، می توان نتیجه گرفت که التزام مالک به رسم، خوف از تحریف بوده است نه قداست «رسم المصحف». غیر از مالک، احمد بن حنبل (م 241ق) نیز بر این فتوا است که قرآن باید با هجای قدیمی نوشته شود؛ چنانکه سیوطی (م 911ق) می نویسد:
«قال الامام احمد: تحرم مخالفه المصحف الامام فی واو او یاء او الف غیر ذلک»
«امام احمد گفته است: حرام است مخالفت کردن با مصحف امام در واو یا یاء یا الف یا غیر از آن»
کتاب المصاحف سجستانی (درگذشت 316ق) هم در این دوره مؤثر بوده است. سجستانی با بررسی مصحف های مختلف، اختلافات نگارشی را استخراج و معرفی کرده است. رسم هایی که صرفاً جنبه کتابتی دارد و رسم هایی که ریشه در قرائت دارد، همگی را آورده و تجزیه و تحلیل نموده است.
دانش رسم المصحف در این دوره رشد چشمگیر در جهان اسلام داشته است. این علم منحصر و ویژه یک سرزمین خاص مثل شرق یا غرب اسلامی نیست و در همه مناطق شرق و غرب پیشرفت ها و اقدامات مهمی بوده است. برای نمونه در غرب اسلامی به این آثار برخورد می کنیم:
- کتاب التنزیل تألیف ابو داود سلیمان بن نجاح (درگذشت 496ق)
- قصیده عقیله اتراب القصائد فی اسنی المقاصد
سروده شاطبی (درگذشت 590ق) این قصیده به نظم درآمده کتاب «المقنع» است.
- منظومه مورد الظمآن که خراز (درگذشت 718ق) آن را در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در علوم رسم و ضبط سروده است.
- منظومه الاعلان بتکمیل مورد الظلمآن که ابن عاشر اندلسی (درگذشت 1040ق) آن را در تکمیل مورد الظمآن سروده است.
- دلیل الحیران علی مورد الظمان، شرح سروده مورد الظمان است که ابراهیم بن احمد مارغنی تونسی آن را نوشته است.
- تنبیه الخلان علی الاعلان بتکمیل مورد الظمآن، شرح سروده الاعلان بتکمیل مورد الظمآن است که ابراهیم مارغنی آن را نوشته است.
بر این اساس علم رسم از زمان دانی (یعنی از اوایل قرن پنجم) تا اوایل قرن چهاردهم در سرزمین های غربی ممالک اسلامی بسیار رواج داشته، ولی در مقابل در سرزمین های شرقی، به این وسعت رایج نبوده است، هر چند تألیفات مهمی در این باره در شام، مصر، حجاز و ایران صورت گرفته است که می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- الوسیله الی کشف العقیله، تألیف علم الدین سخاوی (درگذشت 643ق). او از علمای دمشق و شاگرد شاطبی بوده است.
- تخلیص الفوائد و تقریب المتباعد، تألیف این قاصح بغدادی مصری (درگذشت 801ق). این اثر، شرح العقیله شاطبی است.
- در کتاب النشر فی القرائات العشر، ابن الجزری (833ق) به رسم پرداخته و نکاتی درباره آن بیان کرده است.
ص: 52
البته در غرب اسلامی توجه به قواعد رسم الخط بیشتر بوده است. اما در شرق اسلامی مصحف های بسیار کتابت و عرضه شده است و بیشتر به جنبه خط و هنر خطاطی توجه می شده تا به قواعد دانش رسم المصحف.
برای نمونه این مصحف ها در این دوره محوریت داشته است.
- مصحف به خط حافظ عثمان (درگذشت 1110ق)، خطاط معروف عثمانی
- مصحف به خط احمد نیریزی (درگذشت 1155ق)، خطاط معروف ایرانی
- مصحف به خط محمد امین رشدی (درگذشت 1236ق)، خطاط معروف عثمانی
مبتکران و فعالان این دوره
طی هشت سده، تحولات و پیشرفت های بسیار در این دوره به وقوع پیوست. دانشمندان و خطاطان بزرگ توانستند سبک های نسخ و نستعلیق را به کمال رسانند و قرآن های بسیار زیبا از نظر خط و کتابت عرضه کنند. اکنون به قله ها و مهم ترین شخصیت های این دوره می پردازیم.
یاقوت مستعصمی: از عالمان رسم مصحف که در این دوره مؤثر بوده است، از یاقوت می توان نام برد.
یاقوت مستعصمی (درگذشت 698ق) از بزرگ ترین هنرمندان قرآن نویس است که به او نیز کتابت صدها نسخه قرآن نسبت داده اند. «یاقوت از غلامان المستعصم باللّه آخرین خلیفه عباسی (640-656ق) و از دست پروردگان وی بود و به همین جهت خود را مستعصمی می خواند. با ظهور یاقوت مستعصمی خطوط متنوع اسلامی محدود و ثابت گردید و اقلام مختلف در زمان او به شش خط منحصر و متداول شد (ثلث، نسخ، ریحان، محقق، ترقیع، رقاع). قرآن هایی به همه این اقلام موجود است. بعضی آثار بازمانده از او عبارتند از: 1) قرآن خشتی کوچک ثلث کتابت خفی عالی با رقم یاقوت المستعصمی، در بقعه مولوی در قونیه، 2) قرآن وزیری بزرگ، با تذهیب قرن 9 و 10، با اهدائیه به تاریخ 767ق، در اونیورستیه اسلامبول، 3) قرآن وزیری جلد روغنی قدیم با تاریخ 674ق در کتابخانه سلطنتی سابق ایران، 4) قرآن وزیری، جلد روغنی ممتاز جدید. با تاریخ 630ق محفوظ در کتابخانه سلطنتی سابق ایران، 5) قرآن سلطانی مذهب (تذهیب جدیدتر از اصل)، ریحان دو دانگ، سر سوره ها رقاع دو دانگ عالی با رقم یاقوت المستعصمی در موزه اسلامی ترک، 6) قرآن سلطانی کوچک مذهَّب نسخ کتابت جلی عالی. با رقم «کتب یاقوت المستعصمی فی سنة خمس و ثمانین و ستّمائه (685ق). . . » در موزه اسلامی ترک، 7) قرآن وزیری خشتی کوچک مذهَّب قدیم، نسخ کتابت خفی عالی بارقم «کتب یاقوت المستعصمی فی الاربعاء رابع شعبان المبارک سنة ثلث و تسعین و ستّمائة (693ق). . . » در موزه اسلامی ترک، 8) قرآن خشتی جلد میشن عنابی منگنه، با رقم یاقوت مستعصمی، سال 680ق محفوظ در کتابخانه ملک، 9) قرآن خشتی کوچک جلد سوخت معرّق طلاپوش، دو صفحه اول تمام مذهَّب، ثلث جلی عالی، سر سوره ها نسخ کتابت خفی خوش، با رقم یاقوت بن عبداللّه، سال 668ق، محفوظ در موزه ایران باستان، 10) قرآن رحلی جلد سوخت معرق طلاپوش. ثلث کتابت عالی با رقم یاقوت المستعصمی در تاریخ سال 685ق محفوظ در موزه ایران باستان، 11) قرآن وزیری کوچک، نسخ کتابت خفی خوش. با رقم یاقوت الملوک المستعصمی فی شهر ربیع الثانی شهرر سنة ثلث و ثلثین و ستمائة [=633ق] این قرآن را به شاه سلیم تقدیم
ص: 53
کرده اند و رقم یاقوت و تاریخ آن مشکوک و اصل خط و نسبتش به یاقوت صحیح است. محفوظ در مجموعه مهدوی. (1)
سهروردی: پس از یاقوت مستعصمی، و همزمان با او یکی از بزرگ ترین قرآن نویسان نسخ احمد سهروردی (654-741ق) است. اینکه بعضی از تواریخ و تذکره ها او را شاگرد یاقوت شمرده اند درست نیست. ولی اینکه یاقوت به استادی و حتی برتری او در کتابت قلم نسخ معترف بوده، درست است. (2)
او نویسنده ای پرکار بوده است، به طوری که به او کتابت 78 جلد قرآن نسبت داده اند. (پیشین، همان صفحه). در ربع رشیدی 20 جلد از قرآن های او نگاهداری می شده است. چند قرآن از قلم او (یکی به تاریخ 701ق، که هر صفحه آن 8 سطر دارد، 6 سطر به قلم نسخِ کتابت و 2 سطر به قلم ثلث جلی عالی در بالا و پایین است و در مجموعه چستربیتی محفوظ است. ) باقی مانده است. همچنین 7 جزو از 30 جزو یک قرآن رحلی به قلم محقق عالی از او باز مانده است که هر جزو و بخشی از آن در کتابخانه و موزه ای است. همچنین یک قرآن سلطانی کوچک به قلم نسخ کتابت خوش و ثلث دودانگ جلی و با رقم او و تاریخ شوال 718ق در موزه آثار ترک و اسلام استانبول نگاهداری می شود.
ارغون کاملی: دیگر از خوشنویسان و قرآن نویسان بزرگ پس از یاقوت، یکی از شاگردان او به نام ارغون کاملی (745ق) است. او «در کتابت قلم های شش گانه به ویژه ریحان چیره دست بود. ارغون را در شمار «استادان ستّه» و از شاگردان یاقوت مستعصمی دانسته اند». (3)
آثار بازمانده از او 1) قرآن رحلی کوچک، به قلم محقق و تاریخ 706ق، محفوظ در موزه توپکاپی سرای، 2) قرآنی سلطانی با تاریخ 720ق به قلم ریحان عالی محفوظ در موزه ترک و اسلام استانبول، 3) قرآنی رحلی به تاریخ 730ق به قلم ریحان محفوظ در توپکاپی سرای، 4) قرآن وزیری به تاریخ 738ق، به قلم ریحان عالی، محفوظ در کتابخانه بایزید استانبول، 5) قرآنی سلطانی با تاریخ 741ق، به قلم ریحان عالی، محفوظ در موزه ترک و اسلام استانبول، 6)قرآنی وزیری، با تاریخ 745ق، به قلم ریحان خوش، محفوظ در موزه ملی ایران (ایران باستان)، 7) قرآنی سلطانی، بدون تاریخ، به قلم ریحان، محفوظ در کتابخانه چستربیتی. (4)
ابراهیم سلطان: یکی دیگر از خوشنویسان و قرآن نویسان هنرمند ایران ابراهیم سلطان بن شاهرخ (796-838ق) «شاهزاده دانش دوست، با ذوق و هنرمند تیموری و دومین پسر شاهرخ فرزند امیر تیمور گورکان»(5):
او از خوشنویسان نامدار قرن نهم بود و به ویژه خط ثلث را زیبا می نوشت. از آثار او در این زمینه چند قرآن نفیس در دست است. یکی از آنها به خط ثلث در 827ق نوشته شده در آستان قدس رضوی موجود بوده، ولی اکنون فقط 16 ورق آن محفوظ مانده است. قرآن دیگری نیز به قلم ریحان جلی منسوب به ابراهیم سلطان در آستان قدس موجود است، اما رقم کاتب آن مجعول به نظر می رسد. قرآن نفیس دیگری هم به خط او موجود است که سابقاً در بنای دروازه قرآن شیراز قرار
ص: 54
داشته، و اکنون در موزه پاریس شیراز نگهداری می شود. گفته می شود که قرآن مورخ 830ق موجود در موزه متروپولیتن نیز به خط اوست. همچنین کتیبه های ثلث نیز از او باقی مانده است.
بایسنغر میرزا: برادر سلطان ابراهیم، یعنی بایسنغر میرزا نیز هنرمندان و مشوقان هنر و از خوشنویسان نامدار بود. قرآنی به خط ثلث (که در واقع خطِ محقق است) به اومنسوب است که تاریخ آن 837ق یعنی سال فوت اوست و به همین جهت و جهات دیگر بعضی در صحت انتساب آن به او تردید کرده اند. این قرآن به قطع بسیار بزرگ کتابت شده و هر برگ یا چندبرگ آن در کتابخانه یا موزه یا مجموعه ای محفوظ است. کتیبه های ثلث آیات قرآنی مسجد گوهرشاد مشهد که بانی آن گوهرشاد مادر بایسنغر میرزاست، به قلم اوست.
احمد نیریزی: یکی از بزرگ ترین استادان مسلّم خط نسخ و هنرمندان قرآن نویس ایران احمد نیریزی (درگذشت 1151ق) است. به او کتابت 99 تا 120 قرآن و 77 جلد صحیفه سجادیه نسبت داده اند که درست نیست و تعداد این گونه آثار او بسیار کمتر از این است. «شمار قرآن های شناخته شده ای که در نسبت آنها به احمد جای تردید نیست، به 10 نسخه نیز نمی رسد. »(1) بعضی از قرآن های خطی او در موزه کاخ گلستان، و کتابخانه چستربیتی، موزه ملی ایران محفوظ است. یک نسخه از بهترین قرآن نویسی های او همان است که در زمان پهلوی دوم در سال 1344ش به صورت عکسی به چاپ رسیده است و الحق چاپی نفیس و هنرمندانه است. و امروزه همه دوستداران خط و خوشنویسی و کتابت هنری قرآن مجید، نسخه ای از آن را دارند یا به هر حال آن را ملاحظه کرده اند. در سال های بعد از انقلاب انتشارات نگار آن را با تغییر قطع، و همراه با ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی تجدید چاپ کرده است.
میرعلی هروی: در قرن نهم هجری با ابتکار هنرمند بزرگ میرعلی هروی، خط نستعلیق از دل خط نسخ، یا از پیوند بین نسخ و تعلیق (نام نستعلیق نیز به شیوه نحث از ترکیب این دو نام درست شده است) پدیده آمد که ایرانیان آن را عروس خط های اسلامی - ایرانی می دانند.
یکی از کهن ترین نمونه های کتابت قرآن به نستعلیق، قرآنی است به قلم شاه محمود نیشابوری (درگذشت 945ق) که خوشنویس محبوب و مورد حمایت شاه طهماسب بوده و احتمالاً این نسخه را در تبریز نوشته است که اکنون در موزه توپکاپی سرای ترکیه محفوظ است. معرفی و نمونه ای از یک قرآن به کتابت نستعلیق نیز در فهرست قرآن های خطی، تدوین خانم بدری آتابای آمده است. (2)
نتیجه: بالاخره خط نسخ عربی در قرن هفتم قمری، به دست یاقوت بن عبداللّه موصلی (درگذشت 689) به حدّ اعلای کمال خود رسید. او هفت مصحف را نگاشت. و پیشوای دیگر نویسندگان و کاتبان واقع شد. کلیه مصحف ها تا قرن دوازدهم به شیوه یاقوت کتابت شده است.
همچنین در اوّل قرن دوازدهم قمری، ترک های عثمانی، به ویژه پس از فتح مصر به دست سلطان سلیم، خطّ عربی اسلامی مورد توجّه قرار دادند و با تشویق خطاطان، انواع جدیدی از خطوط عربی مانند رقعی، دیوانی، طفرایی و خط اسلامبولی پدید آمد که همچنان متداول است.
ص: 55
برخی از آنان که شهرت بیشتری یافتند عبارتند از: حافظ عثمان (110ق) و سید عبداللّه افندی (درگذشت 1144) و استاد راسم (درگذشت 1169) و ابوبکر ممتاز بک مصطفی افندی که خط رقعی را اختراع کرد که ساده ترین خط عربی است. او در زمان سلطان عبدالمجید خان در سال 1280 قمری این خط را عرضه کرد. (1)
از قرن چهاردهم قمری نهضت بیداری در جهان اسلام آغاز شد و مسلمانان راه رهایی از استعمار و استبداد را بازگشت به قرآن دانسته و فعالیت های گسترده قرآن خواهی در کشورهای اسلامی پدید آمد. به ویژه روشنفکران و جوانان علاقه ویژه به قرآن پیدا کردند. افزایش رویکرد به قرآن پیدا کردند. افزایش رویکرد به قرآن با ترویج و افزایش کتابت و چاپ و نشر قرآن مقارن بوده است. اما افزایش خواستاری قرآن در تحول و توسعه سبک کتابت و رسم الخط مؤثر بوده است.
کشورهای فعال
در عصر جدید نیز خوشنویسی قرآن کریم در سراسر جهان اسلام رواج دارد. یکی از بزرگ ترین خوشنویسان معاصر ترک استاد حامد الآمدی است که در ثلث و نسخ مهارت بسیار داشته است. از او کتابت چند قرآن به قلم نسخ در کمال ظرافت و نفاست در ترکیه و سوریه و لبنان چاپ شده است.
ایران: یکی از بزرگ ترین استادان قلم ثلث در ایران شادروان مرتضی عبدالرسولی است که شاگرد مرحوم حسن زرین خط، و در اقلام هفت گانه استاد بود و دیوان حافظ به کتابت نستعلیق او در سال 1367 همزمان با بزرگداشت جهانی حافظ، از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران به طبع رسید. ایشان در اواخر عمر نود ساله خود به کتابت قرآن به قلم ثلث پرداخت و علی رغم پیری و فرتوتی و بیماری سال های آخر عمر، تواسنت کل قرآن مجید را به این قلم بنویسد. این نسخه اکنون در اختیار فرزند استاد، آقای مهندس سلیمان عبدالرسولی است.
دیگر از ثلث نویسان بزرگ، و در عین حال جوان معاصر، استاد محمدرضا قنبری است که قرآنی کامل به خط ثلث سبک ترکی، نوشته است که کمیسیون ملی یونسکو آن را زیر چاپ دارد. از دیگر خوشنویسان بزرگ معاصر، چنانکه اشاره شد استاد محمد احصابی خط محقق را احیا کرده اند و یک سوم قرآن را به این خط و به دانگ جلی نوشته اند. در آرزوی به پایان رساندن این اثر بزرگ، برای سلامت و طول عمر استاد دعا می کنیم. استاد موحد نیز قرآنی به خط نسخ کتابت کرده اند که گویا زیر چاپ است. از استاد غلام حسین امیرخانی، خوشنویس بزرگ معاصر و رئیس انجمن خوشنویسان، مجموعه ای از آیه نویسی، و خوشنویسی آیات مختلف قرآنی به نستعلیق و با دانگ جلی و خفی با عنوان برگی از چند از قرآن مجید حکیم در سال 1377 به نفاست تمام از سوی انتشارات کلهر به طبع رسیده است.
در عصر جدید بعضی از خوشنویسان به کتابت نستعلیق قرآن کریم روی آورده اند. در این رشته فضل تقدم با شادروان استاد حسین میرخانی است که بیش از پنجاه سال از کتابت(های) او به نستعلیق می گذرد. همچنین شادروان استاد سیف اللّه یزدانی نیز قرآنی به قلم نستعلیق نوشته اند که
ص: 56
در سال های اخیر به طبع رسیده است. جدیدترین کوشش در زمینه نستعلیق نویسی قرآن کریم، کتابت خانم فریبا مقصودی کرمانشاهی است که در حال حاضر در دست چاپ است. جدیدترین کوشش هنری و خوشنویسی قرآن، کتابت شکسته نستعلیق استاد یداللّه کابلی است که گزیده ای از قرآن است، و در حال حاضر در آستانه انتشار. به عنوان حسن ختام از آیه نگاری های (نقاشی - خط) استاد جلیل رسولی یاد می کنیم که بر تارک هنر معاصر می درخشد.
اما بعضی از استادان خوشنویس معاصر که غالباً قرآن را به قلم نسخ (و مکرر) کتابت کرده اند عبارتند از: حاج محمود اشرفی تبریزی، علی اکبر اسماعیلی قوچانی، حاج عبدالرحیم افشار زنجانی، استاد احمد زنجانی، ابوالقاسم خوانساری، محمد خالقی، طاهر خوشنویس، محمدصادق خوانساری، میر حبیب شهلافر، کاظم صادق نجفی، حبیب اللّه فضایلی، حجة الاسلام مصباح زاده، محمدباقر نیرومند، حسن هریسی، میر جمال الدین جلالی، و رضا سنگی. (1)
در سال 1326ق در شبه قاره هند، کتابی به نام نثر المرجان فی رسم نقط القرآن توسط محمد غوث احمد الارکاتی (درگذشت قرن 14ق) به رشته تحریر درآمد که بیانگر اهتمام علمای مشرق اسلامی نسبت به «رسم المصحف» بود.
با این همه در کشورهایی همانند ایران و ترکیه، همچنان خطاطان بدون رعایت کامل اصول رسم به کتابت مصحف اقدام می کردند.
سوریه: دو خطاط قرآن نویس بزرگ سوری به نام های عثمان طه، و عثمان حسین، عثمان طه کتابت خود را از قرآن کریم بر مبنای مصحف قاهره که درست ترین و دقیق ترین و علمی ترین قرآن جهان اسلام است، استوار ساخته است. آنچه کتابت نسخ استوار و شیوا و شیرین عثمان طه را عالم گیر کرد و کتابت او را به صورت مقبول ترین و مهم ترین کتابت از قرآن کریم در عصر جدید، و در جهان اسلام در آورد، این واقعیت بود که علمای قرآن شناس عربستان آن را به عنوان بهترین و صحیح ترین کتابت (با رسم الخط عثمانی) به رسمیت شناختند و همان کتابت را با اندکی تصحیح و چاپ نفیس جدید به صورت مصحف المدینه در تیراژ هر سال حدوداً دو میلیون نسخه منتشر کردند و می کنند. (2)
به نظر قرآن پژوه ایرانی محمدعلی کوشا، عثمان طه در میان خوشنویسان بزرگ معاصر هر چند جلب توجّه بیشتری نموده و قرآن تحریر یافته او در سرتاسر دنیای اسلام در تیراژ بسیار وسیعی هر سال بارها چاپ و منتشر می شود، ولی در مواردی هم مشکلی بر رسم الخط پر از اشکال پیشینیان نیز افزوده است.
رسم الخط عثمان طه در واقع همان رسم الخط «ابوعمرو دانی» و «ابو داود سلیمان بن نجاح» است، که این دو، رسم الخط خود را مربوط به دوران عثمان می دانند. البته عثمان طه، رسم الخط ابو داود را ترجیح داده است. به هر حال غلط های رسم الخط هرگز قابل توجیه نیست از جمله تهافتی که در نوشتن «سنّت»در آیات 62 سوره احزاب «سُنَّةَ اللّه فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه
ص: 57
تَبْدِیلًا» با آیه 43 سوره فاطر «فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّه تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّه تَحْوِیلًا» و آیه 23 سوره فتح «سُنَّةَ اللّه الَّتی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه تَبْدیلاً» وجود دارد.
اشکالاتی که در رسم عثمان طه هست در فصل دوم مفصلاً بررسی خواهد شد. اما در این دوره آثار فراوانی درباره رسم المصحف تألیف و عرضه شده و تحقیقات مفصل و کثیر انجام یافته است. همه اینها در مأخذ شناسی در فصل بعدی معرفی خواهد شد.
مصر:در اوایل قرن چهاردهم هجری، یکی از علمای الازهر مصر به نام شیخ رضوان بن محمد، مشهور به المخللاتی (درگذشت 1311ق) مصحفی مطابق با رسم و بر اساس دو کتاب معروف این علم، یعنی المقنع تألیف ابوعمرو دانی و التنزیل تألیف سلیمان بن نجاح، کتابت کرد. این مصحف در سال 1308ق در قاهره به چاپ رسید و مورد استقبال اهل علم قرار گرفت. در سال 1355، از طرف علمای مصر، وجوب التزام به «رسم المصحف» در کتابت قرآن ابراز گردید.
بدین ترتیب «رسم المصحف» در سرزمین های شرقی ممالک اسلامی رونقی خاص گرفت و احیا شد.
از جمله کارهای مهمی که در این دوره صورت پذیرفت، می توان به تغییر رسم، و علایم ضبط، مصحف مشهور به سلطانی به خط مصطفی نظیف (درگذشت 1331ق) اشاره نمود. در این مصحف، مواردی که خلاف قواعد «رسم» کتابت شده بود، تغییر یافت و بدین ترتیب رسم این مصحف طبق یکی از طرق منقول رسم المصحف اصلاح گردید.
در این دوره، علمای بزرگی در بلاد شرقی عالم اسلامی به دفاع از رسم پرداختند از جمله:
شنقیطی (درگذشت 1235ق)، از علمای مکه معظمه، در سال 1342ق درباره وجوب پیروی از رسم المصحف در کتابت قرآن می نویسد:
«اعلم ان رسم القرآن سنه متبعه باتفاق الائمه الاربعه بل باجماع سائر المجتهدین. . . و ان خفی ذلک علی بعض ابناء الزمان فی البلاد المشرقیه لعدم اعتنائهم غالباً بتدریس علوم رسم القرآن و ان اعتنوا بتدریس تجویده حتی حصل التساهل فی طبع المصاحف و هی مخالفه فی کثیرٍ من الرسم المرسوم المصحف العثمانی. . . »
«بدان که رسم قرآن بنابر قول ائمه چهارگانه؛ بلکه به اجماع همه مجتهدان، سنتی است که باید از آن پیروی کرد، . . . اگر چه در بلاد شرق این امر بر مردم این دوره مخفی مانده است و این بدان علت است که غالباً به تدریس علوم رسم قرآن توجهی نمی کنند، هر چند به تجوید توجه و عنایت دارند، تا آنجا که در چاپ مصاحف سهل انگاری شده است و بسیاری از مصاحف در موارد زیادی مخالف رسم مصحف عثمانی هستند. . . »
شیخ عبدالفتاح قاضی (معاصر)، از علمای «الازهر»می گوید:
«لما انشئت المطابع فی مصر و غیرها من البلاد الشرقیه کان جل عنایتها بالمصحف الکریم. . . غیر ان هذه المطابع - علی کثرتها و اختلافها و عنایتها الفائقه بطبع المصحف - ما کانت تراعی فی طبعه قواعد الرسم العثمانی. . . »
«زمانی که چاپخانه ها در مصر و سایر بلاد شرق پدید آمد، بیشترین همّت آنها به چاپ قرآن کریم معطوف گردید. . . ولی این چاپخانه ها با وجود کثرت و تنوع و نیز توجه بسیار زیادشان به چاپ قرآن،
ص: 58
رسم عثمانی را در طبع قرآن مراعات نمی کردند؛ بلکه به قواعد جدید املاء تکیه داشتند مگر در اندک کلماتی که بر اساس قواعد رسم عثمانی عمل می کردند. »
رسم الخط عثمان طه
یکی از خطاطان سوری، قرآنی پدید آورد که طی چند دهه جهانی شد و همه جا را گرفت و در اغلب خانه های مسلمانان جا گرفت. در گذشته سابقه نداشت یک قرآن به این اندازه فراگیر و گسترده شده باشد. همچنین فراگیری آن ماندگار شد و تاکنون، هنوز، استقبال عمومی از آن ادامه دارد. با اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی، تلاش کردند، قرآن ملی عرضه کننده و بر اساس اقتضائات بومی و ملی خودشان قرآن هایی منتشر کرده اند.
گسترش عثمان طه در ایران: سید مهدی سیف (متولد 1338 در تهران) قاری و پژوهشگر علوم قرآنی از سال 1358 تدریس علوم قرآنی را در دوره متوسطه و دانشگاه امام صادق(ع) شروع کرد. نیز با سازمان تبلیغات اسلامی در زمینه قرآن همکاری داشت و با جلب نظرات مدیران ارشد سازمان، در 1364، موفق به تأسیس دفتر نظارت بر چاپ و نشر قرآن شد. او در این زمینه با سید محسن خدام حسینی همکاری داشت.
از سال 1376 در دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی قرآن در وزارت آموزش و پرورش، کارشناس قرائت و رسم الخط قرآن شد. او از سال 64 به هنگام تأسیس دفتر نظارت درباره رسم الخط قرآن، تاریخ رسم الخط قرآن و سیر تحولات آن مطالعات گسترده داشت.
او در مصاحبه با گلستان قرآن دیدگاه هایش را توضیح داده است اینجا گزارشی از این دیدگاه های او را می آورم.
دیدگاه سید مهدی سیف: رسم الخط جهان عرب، ترکیه و ایران با هم فرق دارد و هر یک شیوه ای خاص خود دارند. از طرف دیگر، در کل شبه قاره ی هند که شامل هند، پاکستان، بنگلادش، افغانستان، سری لانکا، مالزی و اندونزی، یعنی تمام شبه قاره ی هند و اطراف آن می شود، شیوه ی دیگری از رسم الخط متداول است. در کشور ما از همه ی این شیوه ها استفاده می شود، به غیر از شیوه ی شمال آفریقا. در استان سیستان و بلوچستان، شرق استان خراسان و استان های هرمزگان و بوشهر، یعنی استان های شرقی و جنوبی ایران از شیوه ی شبه قاره ی هند استفاده می شود. رسم الخط ایرانی هم وجود دارد که اصالتاً متعلق به ایران است. قبلاً از رسم الخط ترکیه در ایران خیلی استفاده می شد که هنوز هم کم و بیش وجود دارد و خیلی نزدیک است به رسم الخط ایرانی. رسم الخط کشورهای عربی مثل مصر، سوریه و عربستان که در واقع یکی از شایع ترین رسم الخط های قرآن در جهان اسلام است، یعنی خط مشهور عثمان طه که به شیوه ی مصری نوشته شده است، در حال حاضر شایع ترین رسم الخط در کشور ایران است.
در جهان اسلام شایع ترین رسم الخط، رسم الخط هندی است؛ چون شبه قاره ی هند و اطراف آن بیشترین تعداد مسلمانان را در خود جای داده اند. دومین رسم الخط شایع و متداول، رسم الخط مصری است. در درجه های سوم و چهارم، رسم الخط های ترکی و ایرانی هستند و رسم الخط ایرانی منحصر به ایران می شود.
ص: 59
این رسم الخط ها در دست مردم بودند و دانش آموزان ما با عموم این رسم الخط ها سروکار داشتند؛به ویژه دو رسم الخط ایرانی و مصری. این باعث می شد که تدریس روخوانی دارای وحدت رویه نباشد. بدین ترتیب، معلم با هر روشی تدریس می کرد، دانش آموزان رسم الخط های دیگر را نمی توانستند بخوانند و مشکلاتی داشتند. در واقع، تفاوت ها برایشان مشکل ساز بود.
از طرف دیگر در رسم الخط ها، سلایق متفاوتی اعمال شده اند که در طول تاریخ ادامه داشته است. البته یک سلسله از مسائل مورد نیاز بوده و اعمال شده اند، ولی یک سلسله هم صرفاً سلیقه بوده اند یا براساس تجزیه و تحلیل ها و سلایق متفاوت و علامتگذاری ها و شیوه های گوناگون به وجود آمده اند.
آقای سیف این رسم الخط ها را بررسی کرده و محاسن و ضعف های آنها را استخراج کرده است؛ چه از نظر کتابت حروف و کلمات و چه از نظر کتابت حرکات و علائم. حتی علائم وقف را هم بررسی کرده است. همین طور مسائل مربوط به خوشنویسی را که در خواندن قرآن نقش و دخالت دارند. به هرحال، هر انسان خیرخواه و عاقلی برای امر قرآن به دنبال آن است که زیباترین و در عین حال آسان ترین خط را در اختیار داشته باشد و از لحاظ علمی و منابع و مدارک معتبر باشد.
در مورد ملاک های رسم الخط خوب باید گفت:
در مجموع سه عنصر باید در نظر گرفته شوند:اول، منابع، مدارک و اسناد رسم الخط قرآن - که از صدر اسلام تاکنون بررسی شده اند - دوم، سهولت و آسانی رسم الخط، و سوم زیبایی و چشم نواز بودن آن. هریک از این عناصر، مسائل مخصوص به خود را دارد که می توان به طور مفصل درباره ی آنها صحبت کرد.
بالاخره کوشش ها باعث شد به رسم الخطی برسیم که امتیاز همه ی رسم الخط ها را داشته باشد. متقابلاً، همه ی رسم الخط ها مشکلاتی دارند که از آنها هم پرهیز شود. نتیجتاً به رسم الخطی رسیده که شامل عمده ی محاسن و فاقد عمده ی مشکلاتی است که در رسم الخط ها وجود دارند. به این رسم الخط، «رسم الخط کم علامت» یا «رسم الخط ایرانی جدید» گفته می شود. این رسم الخط کم علامت و خلوت و نزدیک ترین رسم الخط به خط فارسی است.
البته مشکلات متعددی در این راه بوده و هست. از میان مربیان، معلمان و کارشناسان، برخی موافق و برخی مخالف بودند. بعضی از این تأییدها و مخالفت ها، به علت علم و دلیل و سند بوده است و بسیاری از آنها هم به دلیل عدم علم و احاطه داشتن به موضوع و همچنین تعصبات و سلیقه های شخصی. به هرحال هر کاری با این گونه مشکلات مواجه می شود. این رسم الخط مورد قبول بسیاری از عزیزان، به ویژه معلمان ورزیده در امر آموزش قرار گرفته است. این معلمان امر آموزش را خیلی واقعی و مستدل نگاه می کنند.
رهبر معظم هم از این رسم الخط استقبال کرده اند. البته ایشان هم اختلاف رسم الخط را در کشور یک مشکل بزرگ می دانند و عده ای را موظف کرده اند، در این زمینه بررسی کنند و ضابطه ای را برای رسم الخط آینده ی کشور جمهوری اسلامی و در نتیجه یک مصحف جمهوری اسلامی که دارای مشخصات معتبر علمی، روشی و از هر نظر مقبولیت در جهان اسلام باشد، پدید آورند. به این ترتیب، رسم الخط جدیدی در مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی و زیر نظر دفتر ارتباط
ص: 60
مردمی بیت رهبری شکل گرفت. البته این رسم الخط هنوز (سال 1388) به حالت نهایی نرسیده است. عمده مسائل آن، یعنی کتابت حروف، کتابت حرکات و علائم گوناگون آن شکل گرفته اند، ولی هنوز نهایی نشده است. هنوز به طور قطعی با استانداردهای مورد انتظار جمهوری اسلامی مختصری فاصله دارد و فرصت بیشتری می خواهد که با آزمایش های متفاوت به کمال برسد. در آینده رسم الخطی معتبر و استاندارد برای ایران باشد که هم از سندیت، مستدل و علمی بودن، و مقبولیت جهانی در جهان اسلام برخوردار باشد، هم از نظر زیبایی و خوشنویسی ظاهر شکیل و زیبایی داشته باشد و برای عموم مردم دلپذیر باشد، و هم از نظر آموزشی و خواندن، آسان، ساده و نزدیک به سوادآموزی فارسی باشد.
آقای سیف قبل از این که رسم الخط عثمان طه وارد ایران شود، با آن آشنا شده بود، او در سال 1358 به هنگام سفر به سوریه در بازار حمیدیه، نزدیک مسجد اموی، در کتاب فروشی های مذهبی، قرآن ها را بررسی و خط عثمان طه را اولین بار در آ نجا می بیند . خودش می گوید: وقتی قرآن را باز کردم، خط آن را بسیار زیبا دیدم و چون خیلی تمیز چاپ شده بود، نظرم را جلب کرد و خیلی خوشم آمد. یادم هست که آن زمان، من اولین نسخه ی عثمان طه را 60 لیر سوری خریدم و به ایران آوردم.(1)
نقش ایران در گسترش عثمان طه: در آن زمان یعنی 1358 در کشور ما اصلاً خط عثمان طه وجود نداشت. این خط واقعاً زیبا و شکیل بود که هر کسی آن را می دید، خوشش می آمد و به آن علاقه مند می شد. در نتیجه، ابتدا در کشور سوریه و سپس در لبنان که از نظر چاپ و نشر بسیار پیشرفته و پیشگام است، مورد استقبال عموم ناشران قرار گرفت. اولین ناشر این خط، «دار الشامیه» دمشق بود و بعد از آن، همه ی ناشران لبنانی اجازه گرفتند و آن را چاپ کردند. در نتیجه، این خط در جهان اسلام به سرعت رواج پیدا کرد. در ایران هم حاج آقای تسخیری و حاج آقای نعمانی، دو بزرگوار از مسئولین روحانی سازمان تبلیغات که در بخش برنامه ریزی و مدیریت نقش داشتند، امتیاز این خط را از دار الشامیه خریدند تا چاپ شود. این چاپ ها را هم من دارم. بعداً به همه ی ناشران اجازه داده شد که این خط را چاپ کنند و همه ی ناشران شروع کردند به چاپ آن. ناشرانی مثل سبحان، فقیه، صالحی و دیگران، شروع به چاپ آن کردند. هر تعداد هم چاپ می شد، مردم استقبال می کردند و مورد استفاده قرار می گرفت.
نقش عربستان در توسعه رسم الخط عثمان طه: در سال های 1363 و 1364 که عربستان سعودی هم یک مجتمع چاپ و نشر قرآن تأسیس کرد، کارشناسان عربستان هم بهترین خط را انتخاب کردند که همان رسم الخط عثمان طه بود. عربستان در همان سال های 63 و 64 و ایران سه چهار سال قبل از عربستان، خط عثمان طه را چاپ و توزیع کردند.
به هرحال این خط به زودی رونق پیدا کرد و در ایران در حال حاضر شایع ترین رسم الخط است. البته خط های دیگر هم در کنار این رسم الخط وجود دارند؛ مثل خط مرحوم طاهر خوشنویس و خالقی زنجانی. ولی بالاخره خط عثمان طه شایع ترین خط شد، چون مردم بیشترین استقبال را از آن کردند. حتی مترجمین قرآن مخصوصاً مترجمین درجه ی یک، خط عثمان طه را انتخاب می کردند.
ص: 61
چون مترجم خودش خط را انتخاب می کند، لذا عمده ترجمه های معاصر، مخصوصاً این دو سه دهه ی اخیر که ترجمه های فراوانی از قرآن داشته ایم، همه به خط عثمان طه چاپ و توزیع شده اند. این هم یکی از دلایل رواج خط عثمان طه بود. گرچه این خط برای روخوانی مشکلات عدیده ای دارد که در جای خودش درباره ی آن بحث و بررسی می شود. ولی کلاً این خط چشم نواز است و هرکس آن را می بیند، از آن خوشش می آید و به آن علاقه مند می شود.
زمینه های فکر و طرح رسم الخط کم علامت: تدریس وسیع روخوانی قرآن به عموم مردم، باعث شد با مشکلات عدیده ای که در رسم الخط وجود داشت، مواجه شده و در روش تدریس و هم در شیوه ی کتابت قرآن، تجدید نظر و به سراغ رسم الخط کار آمد در آموزش بروند.
عامل دیگر، گرفتاری هایی بود که معلمان داشتند، و مشکلاتی که مرتب با آنها مواجه بودند. از همه مهم تر این که شیوه ی موجود باعث غلط خواندن مردم می شود. البته اشتباه خواندن مردم، فقط از اشکالات رسم الخط نیست و متعدد است. یکی از مهم ترین آنها، عدم انس با قرآن است. دوم، روش تدریس و ضعف شیوه های تدریس معلمان و مربیان است. سوم، خود رسم الخط و شیوه های رسم الخط است.
شیوه های رسم الخط موجود، چه خط عثمان طه و شیوه ی کشورهای عربی، و چه شیوه ی ایرانی و سایر شیوه ها، هر کدام به نوعی باعث اشتباه خواندن مردم می شود. من همه ی این رسم الخط ها را تجربه کرده ام. البته این موضوع به کار علمی و آزمایش نیاز دارد. باید رسم الخط ها را در کنار هم امتحان و بررسی کنیم و محاسن و معایب هرکدام را استخراج کنیم. این کار به طور علمی و کامل هنوز اتفاق نیفتاده است. اگر هم کاری تا کنون انجام شده، عمدتاً فعالیت ها، مطالعات و تجربیات شخصی بوده است. کار علمی و ملی در این زمینه انجام نشده است.
رسم الخط کم علامت در مدارس: در دفتر تألیف این نگرش بوده و هست که ارتباط افقی دروس را با هم ببینیم. ارتباط افقی دروس، یعنی این که دروس فارسی، ریاضی، قرآن، علوم و سایر دروس، همدیگر را معاضدت و تقویت کنند. یعنی از اطلاعات هر درسی در درس دیگری استفاده شود؛ به ویژه درس هایی که هم سنخ هستند، مثل فارسی، عربی، دینی و قرآن که باهم ارتباط بیشتری دارند، مخصوصاً درس های فارسی و قرآن نگاه جدیدی که در دهه ی اخیر در دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی شکل گرفته و بسیار مؤثر و جهشی هم بوده، این است که ما آموزش قرآن را بر اساس سواد فارسی شکل بدهیم و دنبال کنیم. چرا؟ چون اولین سوادی که دانش آموز پیدا می کند، سواد فارسی است.
نکته ی دیگر این است که الفبا و علائم فارسی همان الفبا و علائم عربی است. الفبای فارسی در پایه ی اول دبستان با دقت بیشتری آموزش داده می شود و بعد ساده تر و خلوت تر به کار می رود. در عربی هم همین طور است. یعنی سواد عربی هم در ابتدا دقیق تر، کامل تر و پر علامت تر اتفاق می افتد و بعد برای عرب زبان ها که زبان مادری آنان است، خلوت تر و کم علامت تر می شود.
این نکته باعث شد که کارشناسان توصیه کنند، رسم الخط قرآن هرچه نزدیک تر به رسم الخط فارسی شکل بگیرد. یعنی آموزش قرآن در آغاز از سواد فارسی بهره ببرد و از نقطه ای که نزدیک ترین نقطه به سواد فارسی است، روخوانی و قرائت قرآن شروع شود. بعد به تدریج برسد به رسم الخط
ص: 62
کامل و متداول قرآن که این سرانجام آموزش است. پس یک آغاز داریم برای روخوانی قرآن و یک انجام داریم. آغاز آموزش روخوانی، سواد فارسی است، الفبای فارسی است و نقطه انجام آن، رسیدن به رسم الخط متداول و متعارف قرآن در جامعه است. براساس این اصل مهم در آموزش که بیان می دارد: آموزش باید از ساده و آسان به سمت مشکل و از معلوم به سمت مجهول برود، آموزش روخوانی از حالت ساده و معلوم آغاز می شود و به حالت پیچیده و کامل آن می رسد که همین رسم الخط متداول است.
پس انتخاب رسم الخط کم علامت برای مدارس نظر کارشناسان زبان آموزی و متخصصین آموزش قرآن بوده است و این نگاه باعث شد که رسم الخط کم علامت انتخاب شود، چون از نظر شیوه ی کتابت و کم علامت بودن، نزدیک ترین رسم الخط به خط فارسی است. البته رسم الخط کتاب های درسی با رسم الخط مصحف کم علامت تفاوت هایی دارد. یکی این است که در کتاب های درسی، به ویژه در دوره ی ابتدایی، عمدتاً از رسم الاملای عربی استفاده شده که نزدیک ترین شیوه ی کتابت به فارسی است. یعنی از رسم المصحف که از رسم الاملای عربی قدری مشکل تر است، در کتاب های درسی استفاده نشده است؛ مگر به صورت صفحاتی از قرآن در پایه های چهارم و پنجم ابتدایی، به ویژه پایه ی پنجم.
تفاوت دوم این است که حروف چینی متن قرآن با حروف معمولی ساده، خیلی باز و به دور از ترکیبات هنری است. نکته ی سوم این است که عبارات قرآن به صورت جمله جمله تقطیع شده اند و هر جمله در یک سطر قرار گرفته است تا هم از نظر روخوانی کوتاه و آسان باشد، هم از نظر وقف و ابتدا روشن باشد که از کجا شروع کنیم و در کجا توقف کنیم، و هم از نظر فهم و درک آیات، کار راحت تر باشد. اما در مصحف کم علامت، یعنی قرآن کاملی که با رسم الخط کم علامت تهیه شده، این سه مطلب لحاظ نشده است. یکی این که از رسم المصحف استفاده شده و رسم المصحف از رسم الاملاء قدری مشکل تر است. دوم این که سطرها پر هستند و این طور نیست که هر جمله در یک سطر باشد. و سوم این که از ترکیبات هنری خوشنویسی استفاده شده و خط مشکل تر از خط ساده ی کتاب های درسی است.
می توانید مراحل آموزشی و پیشرفت قرائت قرآن را در مدارس از روی رسم الخط مرحله به مرحله توضیح بفرمایید.
آموزش روخوانی قرآن در کتاب های درسی، ابتدا از رسم الخط املایی عربی که نزدیک ترین حالت به فارسی است، با جمله های تقطیع شده- هر جمله در یک سطر- و با خط ساده و به اصطلاح روزنامه ای، آغاز می شود. سپس می رسیم به کتابت قرآن در مصحف شریف که با رسم الخط کم علامت است و همه ی جمله ها پشت سر هم آمده اند. به علاوه، رسم المصحف، یعنی کتابت مستند ویژه ی قرآن که از صدر اسلام تاکنون وجود داشته، در قرآن کامل رعایت شده و ترکیبات هنری و خوشنویسی هم تا حد زیادی در آن ملحوظ شده است.
البته اگر بخواهد وضع جامعه با همین رسم الخط های متعارف باشد، ما باید تدابیری داشته باشیم که در دوره ی راهنمایی، دانش آموزان آرام آرام با رسم الخط متعارف و متداول ایرانی، نه این رسم الخط جدید ایرانی، بلکه با رسم الخط قدیمی و سنتی ایرانی و همین طور رسم الخط مصری و
ص: 63
کشورهای عربی که شایع ترین رسم الخط های کشور ما هستند، آشنا شوند تا بتوانند از هر قرآنی در مسجد یا در منزل استفاده کنند.
شایسته است که قدری هم متناسب با مراکز استان ها هم عمل کنیم. یعنی اگر در استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان، رسم الخط شبه قاره ی هند متداول تر است، آن رسم الخط را به دانش آموزان منطقه هم یاد بدهیم. باید به سنت ها، شیوه ها و عرف آن جامعه احترام بگذاریم. ولی در سایر مناطق کشور، دو رسم الخط عمده مدنظر است: یکی رسم الخط ایرانی است و دیگری رسم الخط کشورهای عربی، یعنی مصر و عربستان. باید دانش آموز ما در پایان دوره ی راهنمایی مهارت خواندن این رسم الخط ها را داشته باشند، مگر این که تغییر و تحولی در کشور صورت پذیرد و همین رسم الخط کم علامت، به رسم الخط اصلی و استاندارد ما، تبدیل شود و دانش آموزان مصحف کاملی از این رسم الخط در اختیار داشته باشند. آن وقت می توان از رسم الخط های دیگر جزوات کمکی تهیه کرد، مثلاً می توانیم برای رسم الخط عثمان طه یک راهنمای مختصر تهیه کنیم که اگر دانش آموز خواست، با مطالعه ی آن راهنما بتواند از قرآنی با این رسم الخط هم استفاده کند. این بستگی دارد به زمان آموزش قرآن، برنامه ریزی درس قرآن، و تصمیم گیری کارشناسان برنامه های درسی و کتب درسی قرآن در آموزش و پرورش.
در حال حاضر وزارت ارشاد، سازمان اوقاف، مرکز طبع و نشر قرآن و انتشارات اسوه و چاپ و نشر وزارت ارشاد، قرآن، رسم الخط کم علامت را بارها چاپ کرده و در اختیار مردم قرار داده اند.(1)
ملاحظه و بررسی
رخداد فرهنگی که در سطح ملی تأثیر دارد، لازم است توسط کارشناسان خبره فرهنگی و اجتماعی بررسی گردد. اما گزینش قرآن با رسم الخط عثمان طه که امروزه تقریباً در خانه همه مسلمانان ایران موجود است و از افتخارات عربستان سعودی است که این قرآن را در همه خانه ها جایگر نمود، آیا بر اساس کارشناسی دقیق و سنجشی منافع ملی بوده است؟ یا صرفاً چند نفر از این رسم الخط خوششان آمده و چند نفر هم سود خود را در نشر آن دیده و به سرعت، فراگیر شده است. درمصاحبه آقای سیف چند نکته هست که برای پاسخگویی به پرسش های مزبور، سودمند است.
1- آقای سیف برای اولین بار در این مصاحبه نکات مهم و تاریخی عرضه کرده و زوایا و وضعیت رسم الخط قرآن را در ایران روشن نموده است.
2- او می گوید: رسم الخط عثمان طه پس از 1358 توسط نهادهای خاص حکومتی مثل سازمان ارتباطات و سازمان تبلیغات گسترش یافت و پیش از آن کسی این رسم الخط را نمی شناخت.
3- ایشان به اشکالات این رسم الخط اشاره نکرده فقط زیبایی آن موجب توجه و اهتمام به آن شده بود.
4- معلوم است بدون مطالعه دقیق و بدون در نظر گرفتن عواقب به سراغ عثمان طه رفته اند.
5- اما بروز مشکلات در سال های بعد نهادهای رسمی را وادار کرده که به سراغ رسم الخط دیگری بروند.
ص: 64
6- البته آقای سیف اقرار می کند که در سال های 58 به بعد عثمان طه سیطره و فراگیرترین رسم الخط در ایران بوده است.
7- آقای سیف اقرار می کند که رسم الخط تأثیر بسزا در زیربنایی در امور آموزشی قرآن دارد. به ویژه در مورد نابینایان و معلولین و بالاخص در ترجمه قرآن با رسم الخط خاص به بریل که مشکلات در رسم الخط مبدأ در بریل مضاعف می گردد و موجب گمراهی نابینایان شده است.
مشکلات رسم الخط عثمان طه از نظر محمدعلی کوشا
پژوهشگر توانا آقای محمدعلی کوشا پس از بررسی های فراوان در قرآن به خط عثمان طه، بیش از یکصد مشکل نگارشی یافته و فهرست کرده است: البته این مشکلات را موارد مهمّ و اساسی می داند. این موارد در کتابچه ای به نام «نقد رسم الخط عثمان طه از قرآن» آمده و ما با اجازه ایشان از آن مقاله اخذ کرده ایم:
فهرست اشکالات
از ادات شرط جازم و ظرف است. مثل
«مهما»، «اذما» و «کَیْفَمٰا»است. بنابراین باید متّصل نوشته می شود. مانند:
حَیْثُما تَسْقُطْ تَثْبُتْ.
ص: 65
تصویر
زیرا «ما» استفهامیه است و حرف
«ل» در اینجا از حروف جارّه است و هرگز جدا نوشته نمی شود.
ص: 66
تصویر
أَنَّ مَا غَنِمْتُم
«انّ» مشبّهة بالفعل و «ما» هم
موصوله است، لذا باید جدا نوشته شود.
ص: 67
تصویر
عِنْدَاللّه هُوَ خَیْرلَکُمْ
اِنَّ ما عِنْدَاللّه. . .
«اِنّ» مشبّهة بالفعل است و «ما»
اسم آن است نه ادات حصر.
ص: 68
تصویر
ص: 69
تصویر
ص: 70
تصویر
ص: 71
تصویر
ص: 72
تصویر
در قرآن به همین شکل نوشته شده است جز سه مورد فوق که جای شگفتی فراوان دارد! (1)
مطالعات و ابتکارات مدرن
در دهه های اخیر و با ورود کامپیوتر و وسایل مدرن به عرصه نگارش قرآن کریم، پروژه ها و طرح های جدیدتری به میان آمده و بعضاً به نتیجه هم رسیده است.
مهندس رضا کیان زاده طرحی به نام قرآن خود آوا (یا خود اعراب) را مطرح و دو دهه روی آن کار کرده و از نظریات بزرگان قرآن پژوه بهره گرفته است.
اعراب ها به صورت علامت هایی چسبیده به خود حروف است و مثل قرآن های متعارف که اعراب مستقل از حروف است، نمی باشد. آقای خرمشاهی و مهندس کیان زاده معتقدند اگر این قرآن منتشر شود تحولات گسترده و عمیق در فراگیری قرآن رخ می دهد. (2)
هنوز این قرآن منتشر نشده با اینکه در سال 1378 صحبت از اتمام مراحل مختلف پژوهشی آن بود. به هر حال اگر این نوع خط منتشر شود، لازم است بررسی شود که برای قرآن بریل مناسب است یا نه؟ اجمالاً با بررسی های اولیه معلوم شده درباره بریل هم جوابگو است.
ص: 73
شیوه ابداعی: جهت حلّ مشکلات نگارشی قرآن کریم، چند سال است مرکز طبع و نشر قرآن در ایران مشغول فعالیت پژوهشی و جمع آوری اطلاعات است. در سال 1380 نتایج تحقیقاتش را با عنوان «شیوه ای نو در اعراب گذاری قرآن کریم» منتشر کرد. اکنون قسمتی از این گزارش نقل می شود. (1)
تاریخچه ضبط: «ضبط کلمات» در اصطلاح عبارت است از علمی که درباره علایم و حرکات حروف سخن می گوید؛ اعم از حرکات کوتاه و حرکات کشیده و علایمی چون سکون و تشدید و مد. از آن جا که در آغاز، این حرکات و علایم با نقطه هایی درشت و در برخی موارد رنگی مشخص می شدند، در قدیم به آن «نَقط» می گفتند. تاریخ «نقط» مصاحف به نیمه نخست سده اول هجری باز می گردد. ولی پس از آن و در سده دوم هجری بود که «نقط» مصاحف در میان مسلمانان رواج یافت.
در قرن دوم هجری، خلیل بن احمد فراهیدی (درگذشت 170ه. ق) با الهام از شکل حروف، اشکال جدیدی را برای جایگزین کردن نقاط یاد شده ابداع کرد و از آن جهت به ضبط، «شَکل» نیز می گویند. روش خلیل بن احمد از اواخر قرن سوم هجری، به ویژه در منطقه عراق که مرکز فعالیت های علمی و لغوی آن زمان بود، رواج یافت.
پس از پدید آمدن این دو روش، دو نظر در میزان به کارگیری این علایم به وجود آمد:
الف. برخی معتقد بودند باید حرکات و علایم تمام حروف قرآن کریم، اعم از خوانا و ناخوانا مشخص شود. علمای مغرب از جمله ابو عمرو دانی (درگذشت 444 ه. ق) صاحب کتاب «المحکم فی نقط المصاحف»، از طرفداران این نظر هستند. وی در این باره می گوید:
«هدف از نقط مصاحف، تصحیح قرائت و ادای صحیح حروف است تا بدین طریق، قرآن همان طور منتقل شود که از سوی خداوند نازل شده و از پیامبر اکرم(ص)، صحابه و اهل فن نقل شده است. از این رو باید حق هر حرف در نقط ادا شود و حرکت، سکون، تشدید، مد، همزه و جز آن نوشته شوند و نباید تنها به برخی از این علایم اکتفا کرد. » این نظر در مشرق نیز طرفدارانی داشته است.
در زمان ما نیز ضبط کلمات در مصاحفی چون «مصحف امیری» و «مصحف مدینه» بر اساس این نظر صورت گرفته است. در این دو مصحف می توان ماحصل آرای طرفداران این نظریه را به خوبی مشاهده کرد.
در ادامه به اقوال برخی از این علما اشاره می شود:
1. ابو حاتم سجستانی (درگذشت 255 ه. ق):
«بنای «نقط» بر اختصار است. چرا که اگر قرار باشد خطاطان آن چنان که شایسته است، نقطه گذاری کنند، خط قرآن تباه و ناخوانا می شود. »
2. ابن مجاهد (درگذشت 324ه. ق):
ص: 74
««شکل» برای رفع اشکال به کار می رود و چنین نیست که روی هر حرف علامتی قرار گیرد؛ بلکه فقط بر روی حرفی علامت قرار می گیرد که اگر علامت نداشته باشد، خواندن آن مشخص نیست و اگر علامت تمام حروف کلمه ای مشخص شود، آن کلمه به راحتی خوانده نخواهد شد و این کار سودی نخواهد داشت؛ چرا که علایم برخی حروف، سایر حروف را بی نیاز از حرکت می کند. »
3. ابن المنادی (درگذشت 336ه. ق):
««نقط» و«شکل» تنها در موارد مشکل ساز و به منظور آسان کردن قرائت مورد استفاده قرار می گیرند و چنین نیست که علامت تمام حروف کلمه ای مشخص شود؛ خواه آن حرف ساکن باشد یا متحرک. چنانچه شخصی علامت تمام حروف را مشخص کند در این کار زیاده روی کرده است و در این کار سودی نیست. »
4. ابن دُرُستُویه (درگذشت 347ه. ق):
«بدان که کاتبان. . . تنها برای حرفی نقطه و علامت قرار می دهند که اگر علامت نداشته باشد، خواندن آن مشخص نمی باشد. »
اکثر این بزرگان اهل عراق هستند. مردم نیز در این منطقه تابع ایشان بودند. به طور مثال عموم اهل عراق از علایمی چون سکون و تشدید و مد استفاده نمی کردند و حروف ساکن، مشدّد و ممدود را بدون علامت می نوشتند.
همان طور که گفته شد دو نظر درباره میزان به کار گیری حرکات و علایم در ضبط کلمات قرآن کریم وجود دارد. آنچه از سخنان طرفداران هریک از این دو نظر برمی آید، وجه مشترک این دو روش، آن است که هر دو به صحت قرائت و بلکه آسان کردن آن تأکید دارند و وجه اختلاف آنها این است که طرفداران روش اول، که چهره شاخص آن «ابو عمرو دانی» است، با دیدی افراطی و همراه با تعصب به ضبط نگریسته اند؛ درحالی که طرفداران روش دوم، ملاک نیاز یا عدم نیاز حرف به علامت یا حرکت را میزان تأثیر آن در قرائت دانسته اند که به نظر، منطقی می آید. البته این موضوع، تنها از راه آزمون و امتحان مشخص می شود. به این صورت که باید قرآن های مختلف با روش های ضبط گوناگون در جلسات و کلاس های آموزش قرآن، مورد امتحان قرار گیرد تا به این ترتیب میزان تأثیر هریک از حرکات و علایم مشخص شود. بنابراین، این گفته که باید علامت تمام حروف مشخص شود (نظر ابو عمرو دانی) درست نیست.
در حال حاضر شیوه های مختلفی برای ضبط کلمات قرآن کریم در جهان اسلام وجود دارد که اکثر آنها دارای مستندات مشخص و ادله محکمی نیست. به نظر می رسد، خوشنویسان در پیدایش برخی از علایم در این روش ها و ترویج و تثبیت آن، نقش داشته اند. این روش به کشورهای هند، ایران، ترکیه (دولت عثمانی)، مصر و منطقه مغرب منسوب است.
ضبط پیشنهادی: این مرکز با توجه به تجربیات ارزشمند معلمان و استادان قرآن کریم در سراسر کشور به این نتیجه رسید که یکی از معضلات نو آموزان و قاریان قرآن کریم وجود برخی از علایم زاید در قرآن های رایج است. وجود این علایم که گاه سلیقه ای و مخصوص یک قرآن خاص است، نه تنها باعث آسانی قرائت قرآن نشده است بلکه منجر به شلوغ شدن متن قرآن کریم می شود. به این ترتیب خواندن آن را برای عامه مردم به ویژه مبتدیان مشکل ساخته است. بنابراین پس از بررسی اکثر
ص: 75
شیوه های رایج در ضبط کلمات در این قرآن ها و ارزیابی نقش تمام علایم و حرکات موجود در آنها در فرایند آموزش و قرائت قرآن کریم، کارشناسان مرکز به این نتیجه رسیدند که تنها برخی از علایم با قرائت صحیح قرآن کریم ارتباط مستقیم دارد. از این رو به منظور هماهنگ ساختن کتابت قرآن کریم با قرائت آن و بر اساس نتایج و یافته های این تحقیق و بررسی، ضبط جدید پیشنهاد شد.
در این جا ذکر این نکته لازم است که در هر روشی به ناچار مواردی وجود دارد که نمی توان ضبط آنها را به خوبی نشان داد. برای مثال قرائت کلمه «لِشَای ءِ» را که طبق قواعد رسم، دارای یک الف زاید است، نمی توان به راحتی نشان داد. ضبط کلمه «یَایئَسُ» نیز به همین دلیل کار دشواری است.
در ضبط جدید، تنها علایم حروفی که دارای حرکت و صورت هستند، مشخص شده و برای سایر حروف، علامت خاصی در نظر گرفته نشده است. برای مثال در کلمه «کَتَبَ» علامت سه حرف «ک»، «ت» و«ب» مشخص شده است؛ اما در کلمه «فَلیَکتُب» تنها، علامت سه حرف «ف»، «ی» و «ت» که متحرک هستند، مشخص شده و برای سه حرف «ل»، «ک» و«ب» - که ساکن هستند - علامتی در نظر گرفته نشده است.
حرف ساکن در برخی از قرآن های موجود از جمله مصحف مدینه به خط عثمان طه گاه بدون علامت نوشته شده است که این موضوع مشکل خاصی برای قاریان، به ویژه نوآموزان ایجاد نکرده است. در کلمه «فَاکتُبنا» نیز تنها، علامت دو حرف «ف» و «ت» و در کلمه «اُولی» فقط علامت حرف همزه نوشته شده است. البته در برخی موارد احتمال دارد، مبتدی در آغاز با مشکلاتی مواجه شود که آن نیز با آموزش صحیح و استمرار در قرائت قرآن کریم از روی این مصحف به مرور از میان خواهد رفت.
علایم و حرکات مؤثر در قرائت قرآن کریم که در ضبط این مصحف شریف از آنها استفاده شده است، عبارتند از:
1. حرکات کوتاه فتحه و کسره و ضمه. مانند:اٌذِنَ.
2. تنوین نصب، جر و رفع. مانند: خَبیراً، رَحیمٍ، غَفورٌ.
3. الف کوچک. مانند: هٰذا.
4. تشدید، مانند: الرَّحمٰنُ
5. علامت «ء» برای همزه. مانند:دَابِ، بِئسَ، هَئّ، اللُؤلُؤُ.
6. «واو» و «یاء»کوچک برای نشان دادن اشباع حرکات. مانند: داوودُ، لَه و، الاُمِیَّنَ، بِه ے.
علایم و حرکات غیر مؤثر در قرائت که در ضبط برخی از قرآن ها به کار رفته اند ولی در این قرآن به کار نرفته اند نیز، عبارتند از:
1. علایم همراه حرکات کشیده.
مانند:
اوُذینٰااوذینا
اُوذینَااوذینا
اُوذِیْنَااوذینا
اُوذِینَااوذینا
ص: 76
تذکر: این علایم در نزد همزه وصل، حذف نشده است؛ مانند: اِذَا الجِبالُ ذُوالعَرشِ.
2. علامت حرف ساکن. مانند:أَنعَمتَ اَنتُم.
3. علامت حرف همیشه ناخوانا. مانند: اُولوا، یَایئَسُ، لِشَایءٍ.
4. علامت حرف گاه ناخوانا. مانند: انا.
5. علامت همزه وصل. مانند: واللّه.
تذکر: حرکت همزه وصل در ابتدای آیه و جمله به صورت ریز نگاشته شده است.
مانند: فیهِ هُدیَ لِلمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ
6. همزه رو یا زیر الف متحرک. مانند: أَسریٰ، اِذا.
7. کلیه علایم تجویدی. (به جز علامت مد)
تذکر: علاوه بر حذف علایم تجویدی مانند «م» ابدال و علایم خاص اشمام و تسهیل، علامت تنوین که در برخی از مصاحف به خاطر نشان دادن حالات سه گانه ادغام، اخفاء و ابدال به شکل خاصی نوشته شده در این مصحف به شکل طبیعی خود آمده است.
باتوجه به مطالب گفته شده، تعداد علایم به کار رفته در ضبط کلمات این مصحف شریف نسبت به قرآن های رایج در اکثر کشورهای اسلامی از جمله دو مصحف معروف «قاهره» و «مدینه» - که در حال حاضر الگوی بسیاری از خوشنویسان هستند - به میزان یک سوم کاهش یافته است.
لازم به ذکر است پس از چاپ قرآن کریم با روش ضبط جدید و استقبال عموم مردم از آن، وزارت آموزش و پرورش نیز بر آن شد تا کتاب های درسی قرآن را بر این اساس تغییر دهد. این تغییر و دگرگونی در شیوه کتابت آیات قرآن درسی همچنان ادامه دارد. آزمون ها و نظر سنجی های این وزارتخانه نشان می دهد روش جدید نسبت به روش های پیشین از موفقیت بیشتری برخوردار بوده است.
در مورد ضبط پیشنهادی باید به دو نکته زیر اشاره کرد:
1. در تهیه ضبط جدید، درصدد تبیین نظرات نحویوّن – به ویژه نحویوّن قدیم - در اعراب کلمات و حرکات حروف نبودیم و بیش تر میزان تأثیر گذاری علایم در امر قرائت قرآن کریم به ویژه برای مبتدیان، مدنظر بوده است.
2. سعی شده است تا ضبط پیشنهادی برپایه ادلّه علمی و آزمون های متعدد تهیه و ارائه شود؛ لذا برای اطمینان از میزان کارایی روش جدید، این قرآن در جلسات و محافل قرآنی متعدد مطرح شد و شیوه ضبط آن در مجموع مورد تأیید قرار گرفت.
ص: 77
ص: 78
از ابتدا در نگارش و کتابت برخی واژگان قرآن اختلاف بود و کمتر از دو دهه از رحلت رسول خدا(ص) می گذشت که اختلافات درباره کتابت واژه هایی از قرآن به اندازه ای رسید که ضرورت یکسان سازی و توحید مصاحف را پیش کشید و عثمان خلیفه سوم دستور داد همه قرآن ها با کتابت های مختلف جمع آوری و فقط یک قرآن مبنای امور باشد. اما در همان یک قرآن هم کلمات بعضاً دارای کتابت یکسان نداشت مثلاً رحمت به دو صورت رحمة و رحمت کتابت و ضبط شده و یکسان سازی قرآن مبحث وحدت رویه کاتبان قرآن را تثبیت ننمود.
این فصل به دیدگاه های مختلف درباره واژگان اختلافی قرآن و دسته بندی و طبقه بندی این واژگان می پردازد.
علی ابراهیم محمد از پژوهشگران مصری درباره واژگان اختلافی قرآن می نویسد: خط خاصی که عثمان دستور داد که با آن قرآن را بنویسند و این خط مبنای همه کتابت های دولتی و امور دیوانی قرار گرفت، اما در بین نخبگان، مخالفان و موافقانی داشت. زیرا در ظاهر آن مشکلات و تهافت هایی به چشم می خورد و فرهیختگان به راحتی نمی توانستند آن را بپذیرند. بعضی این مشکلات را به چهار دسته تقسیم کرده اند که در ادامه می آورم.
اما ذکر این نکته مهم است که قرآن عثمانی به عنوان تنها قرآن در طول تاریخ تداوم یافت و امروزه هم همان قرآن مبنا است و چاپ و نشر می شود و در اختیار مردم قرار می گیرد. و همین قرآن تبدیل به خط بریل می شود. از این رو پاره ای از مشکلات در خط بریل از اصل کتابت قرآن عثمانی نشأت گرفته است. او مشکلات نگارشی قرآن عثمانی را به چهار دسته تقسیم کرده و می نویسد: حذف برخی حروف، افزون برخی حروف، تبدیل هاء تأنیث به تاء کشیده چهار دسته از کلماتی است که در رسم عثمانی مشکل دارد. آنگاه نمونه هایی می شمارد:
إذ وَعَدْنا (بقره، آیه 51) إِذْ واعَدْنا
العٰلمین (حمد، آیه 1) العالمین
المیعٰد (انفال، آیه 42) المیعاد
لقمٰن (لقمان، آیه 14 لقمان
سلیمٰن (27 بار در قرآن آمده) سلیمان
الداع (قمر، آیه 6) داعی
ص: 79
فنُجِّیَ (یوسف، آیه 110) فَنُنَجِّیُ(1)
یدع (اسراء، آیه 11) یدعو
آیات 117 مؤمنون و قمر همین گونه است.
لَأَاْذْبَحَنَّهُ (نمل، آیه 21) لَأَذْبَحَنَّهُ
لَا تقولن لشایء (کهف، 22) لَتَقُولُن
تلقائ نفسی ( یونس، آیه 15) تلقاء نفسی
سأوریکم (اعراف، 145) سأریکم
سأوریکم آیتی (انبیاء، 37) سأریکم آیتی
یتوفیکم (انعام، آیه 60) یتوفاکم
یا حسرتی (زمر، آیه 56) یا حسرتا
یا اسفی (یوسف، آیه 84) یا اَسَفا
رحمة (بقره، آیه 281) رحمت
نعمة (بقره، آیه 22) نعمت
سنة (انفال، آیه 38)(2) سنت
یعنی در آیاتی سنت و در جاهایی سنة آمده است.
بعد از ذکر این موارد که گویای رویه دوگانه است به ذکر توجیحات و اقوال ادباء و مفسران قرآن می پردازد.(3)
پژوهشگر دیگری پس از بررسی ها، پنج نوع کلمه برمی شمارد که در قرآن نگارش آنها متفاوت با سبک کتابت معمول است. مطلب این پژوهشگر را عیناً می آوریم:(4)
مراد از رسم المصحف نگارش برخی از کلمات قرآن توسط صحابه به شکل مخصوصی است که گاه با قواعد کتابت امروزی مطابقت ندارد. این تفاوت ها را در پنج مورد(5) می توان خلاصه نمود: حذف، زیادت، ابدال، وصل (موصول)، فصل (مقطوع) اکنون به شرح و توضیح و ذکر نمونه هایی برای هر مورد می پردازیم:
قسمت اول: حذف
در رسم عثمانی کلماتی مشاهده می گردد که حرفی از آنها حذف گردیده است. در مجموع، حروف محذوفه عبارتند از: «الف، یاء، واو، لام و نون».
ص: 80
حذف الف: موارد حذف الف عبارتند از:
1- حذف الف از جمع مذکر سالم:
طبق قواعد رسم المصحف،الف در جمع مذکر سالم نوشته نمی شود؛ نمونه هایی از حذف الف در اسم های جمع مذکر سالم:
الصّٰدقین [الصّادقین] (آل عمران/17) خٰلدون [خالدون] (بقره/25)
سَمّٰعون [سَمَاعون] (مائده/42 السّٰجدین [السّاجدین] (اعراف/11)
2- حذف الف از جمع مؤنث سالم:
المُسلماٰت [المُسلمات] (احزاب/35) جنّٰت [جنّت] (بقره/25)
الاَمنت [الاَمانات] (نشاء/58) البقیت [الباقیات] (کهف/46)
3- حذف الف از جمع مکسر:
المساکین [المَساکین] (بقره/177) ظلل [ظلال] (رعد/15)
مَسٰجد [مَساجد] (توبه/17) خَلٰئِفَ [خَلائِف] (انعام/165)
4- حذف الف از ضمیر «نا»:
اَنزلنهُ [اَنزلناهُ] (انعام/92) اَعطینٰک [اَعطیناک] (کوثر/1)
مَکَّنّٰهم [مَکَّنّاهم] (انعام/6) زیَنّٰها [زَیّنّاها] (حجر/16)
5- حذف الف از «یاء» نداء:
یٰایُّها [یا اَیُّها] (بقره/21) یٰمریمُ [یا مریمُ] (آل عمران/42)
یسَماءُ [یاسَماءُ] (هود/44) یٰموسی [یا موسیٰ] (بقره/55)
6- حذف الف از «هاء» تنبیه:
هٰتَین [هاتین] (قصص/27) هٰانتم [هااَنتم] (نساء/109)
اَیُّهَ المؤمنون [اَیُّها المؤمنون] (نور/31)
7- حذف الف از اسامی علم:
اِسحٰق [اسحاق] (هود/71) سُلیمٰن [سُلیمان] (نمل/15)
عِمرٰن [عِمران] (آل عمران/33) اِسمٰعیل [اِسماعیل] (ص/48)
8- حذف الف از سایر کلمات:
الف) کلماتی که هجای آنها تغییر نکرده (به جای الف حرف دیگری قرار نگرفته است):
خَلّٰق [خَلّاق] (بقره/5) سُلطٰن [سُلطان] (اعراف/71)
سَلٰم [سَلام] (یس/58) غُلٰم [غُلام] (آل عمران/40)
حذف الف ممدوده: کلماتی که الف ممدوده آنها حذف شده و در عوض «و» و «الف» به آنها اضافه شده است. (این کلمات اختلافی است و در مصحف به هر دو شکل آمده است):
اَبنٰؤُا [ابناءُ] (مائده/18) اَنبٰؤُا [انباءُ] (انعام/5)
اَلبَلٰؤُا [البلاءُ] (صافات/106) نَشٰؤُا [نشاءُ] (هود/87)
ص: 81
حذف الف جمع: در آخر افعال ماضی، صیغه جمع مغایب، الفی آورده می شود که به آن الف جمع می گویند. در قرآن عثمانی، افعالی هست که، الف آنها حذف شده است. اما کلماتی که «الف جمع» از آنها حذف گردیده است:
جاءُو [جاءُوا] (آل عمران/184) باءُو [باءُوا] (بقره/90)
فاءو [فاءوا] (بقره/226) سَعَوْ [سَعَوْا] (سبأ/5)
حذف یاء: در قرآن کریم کلمات متعددی مشاهده می شود که بدون «یاء» نوشته شده اند. برخی از این کلمات عبارتند از:
ابرٰهم [اِبراهیم] (بقره/124) الافهم [ایلافهم] (قریش/2)
اَلحواریّن [اَلحواریّین] (صف/14) ربّانیّنَ [ربّانیّین] (آل عمران/79)
حذف واو: طبق ضابطه باید واو آمده باشد، اما حذف شده است. این موارد عبارت اند از:
یَستَوُن [یَستَوُون] (توبه/19) الغاوُن [الغاوُون] (شعراء/94)
یَدْعُ [یَدْعُو] (اسراء/11) سَنَدْعُ [سَنَدْعُو] (علق/18)
حذف لام: کلماتی که لام آنها حذف شده عبارت اند از:
اَلّیل [اَللّیل] (یس/40) اَلّٰتی [اَللاّتی] (نساء/23)
اَلّٰئی [اللاّئی] (طلاق/4) اّلَذانِ [اَللّذان] (نساء/16)
حذف نون: حذف نون فقط در یک کلمه آمده است:
نُجی [نُنْجی] (انبیاء/88)
قسمت دوم: زیادت
حروفی که معمولاً به صورت زاید، بر برخی از کلمات عارض شده اند، عبارت اند از: «الف»، «یاء» و «واو».
زیادت الف: کلماتی که با زیادت الف در قرآن آمده است اختلافی است؛ یعنی در بعضی از سوره ها با زیادت الف و در بعضی از سوره ها بدون الف ضبط شده اند، نمونه هایی از موارد زیادت الف:
لِشَایْءٍ [لِشَیْءٍ] (کهف/23) لٰکّنَا [لکنَّ] (کهف/38)
لَاَاذْبَحَنّهُ [لَاَذْبحَنّهُ] (نمل/21)
زیادت یاء: در چند کلمه یاء زاید است:
اَفَاینْ [ اَفَانْ] (آل عمران/144) نَبَإی [نَبَإ] (انعام/34)
بِاَییَّکُمَ [بِاَیِّکُم] (قلم/6) بِاَییْدٍ [بِاَیْدٍ] (ذاریات/47)
زیادت واو: کلمه ای که واو زائد است فقط یک مورد شناسایی شده است:
ساُوریکم [ساُریکم] (اعراف/145)
ص: 82
قسمت سوم: ابدال
منظور از ابدال در اینجا تبدیل شدن یک حرف به حرف دیگر در کتابت است. هفت مورد برای ابدال شناسایی شده است:
ابدال «الف» به «واو»:
الصَّلٰوة [الصَّلاة] (حج/78) الزَّکوة [الزَّکاة] (نور/37)
بِالْغدٰوة [باْلغداة] (انعام/52) مَنٰوةَ [مَناةَ] (نجم/20)
ابدال «الف» به «یاء»:
بُشرٰیکم [بُشراکم] (حدید/12) ضُحیٰها [ضُحاها] (نازعات/29)
دَعوٰیهم [دَعواهم] (اعراف/5)
ابدال «یاء» به «الف»: بر طبق املای معاصر، کلمات ناقص (کلماتی که لام الفعل آنها «یاء» و یا «واو» است) که در اولین صیغه ماضی آنها در اثر اعلال، حرف ناقص به الف منقلب می شود، در رسم الخط باید به الف مقصوره «یٰ» نوشته شوند. اما در برخی از موارد در رسم المصحف بر خلاف این اصل عمل شده است. مانند:
طَغا [طَغیٰ] (حاقه/11) رَءا [رَایٰ] (هود/70)
تَرٰءا [تَراءی] (شعراء/61) نَئا [نَئی] (اسراء/83)
ابدال «ة» به «ت»:
رَحمت [رَحمة] (بقره/218) نعمَت [نعمَة] (نحل/72)
سُنّت [سُنَة] (انفال/38) شَجَرت [شَجَره] (دخان/43)
ابدال نون تأکید خفیفه به تنوین:
لِیَکوناً [لِیَکونَنْ] (یوسف/32) لَنَسْفَعاً [لَنَسْفَعَنْ] (علق/15)
ابدال تنوین به نون:
کَاَیِّنْ [کَاَیٍّ] (یوسف/105)
ابدال «س» به «ص»:
یَبصُط [یَبسُط] (بقره/245) بِمُصَیطِر [بِمُسَیطِر] (غاشیه/22)
بَصْطَه [بَسْطَه] (اعراف/69)
قسمت چهارم: مقطوع
منظور از مقطوع کلماتی هستند که باید به صورت متصل (سرِهم) نوشته شوند، ولی در مصحف به صورت منفصل (جدا از هم) نوشته شده اند.
کلماتی که در قرآن به صورت مقطوع ضبط گردیده اند، عبارتند از:
فَمالِ هؤلاء [فَما لِهؤلاء] (نساء/ 78) فَمالِ هذا الرسول [فَما لِهذا الرسول] (فرقان/7)
فَمالِ هذا الکتاب [فَما لِهذا الکتاب] (کهف/49) فَمالِ الذین کفروا [فَما لِلذین کفروا] (معارج/36)
ص: 83
قسمت پنجم: موصول
منظور از موصول کلماتی هستند که باید به صورت منفصل (جدا از هم) نوشته شوند، ولی در مصحف به صورت متصل (سرِهم) نوشته شده اند. کلمات موصول را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1- کلماتی که به علت رابطه صوتی، متصل نوشته شده اند. این نوع از اتصال معمولاً در موضوع ادغام صورت می گیرد. مانند:
ممّا [مِنْ ما] (بقره/3) فَالَّم [فَانْ لَم] (هود/14)
اَمَّن [اَمْ مَن] (نمل/60) اَلَّن [اَنْ لَن] (قیامه/3)
2- کلماتی که بدون داشتن رابطه صوتی، متصل نوشته شده اند:
فیما [فی ما] (بقره/113) اَینَما [اَینَ ما] (نحل/76)
بِئسَما [بِئسَ ما] (اعراف/150) یَبنَؤُمَّ [یَابن اُمَّ] (طه/94)
بر اساس نکات مزبور می توان اینگونه نتیجه گیری کرده:
یکی از عواملی که از دیرباز تا کنون باعث دشواری قرائت قرآن برای بسیاری از مسلمانان علاقه مند به تلاوت آیات هدایت بخش الهی بوده است، نگارش خاص برخی از کلمات قرآن و به عبارتی، اختلاف رسم المصحف با رسم الخط معمولی می باشد. التزام به رسم المصحف در گذشته به جهت امکان وقوع تحریف در قرآن، امری لازم و ضروری می نمود. اما با توسعه علوم و فنون حفظ و نگهداری اسناد و مکتوبات و انتفای امکان تحریف قرآن به آن گونه که بتوان قرآن محرّف را به عنوان قرآن مُنزل از جانب خدا در اذهان و قلوب مسلمانان القا کرد، جا دارد امکان نگارش قرآن با رسم الخط معمولی زبان عربی از سوی علمای اعلام و محققان علوم قرآنی مورد بررسی مجدد قرار گیرد.(1)
حدود چهل قاعده در زمینه حذف، زیادت، همزه، تبدیل و وصل و فصل مطرح است. اهل سنت به این قواعد التزام دارند. اکنون گزارشی از این قواعد تقدیم می گردد.
الف - قاعده حذف:
1- حذف الف در مواردی از جمله:
1-1- حذف الف از یاء نداء؛ مانند: یایها الناس (بقره:21)
2-1- حذف الف از هاء تنبیه؛ مانند: هانتم (آل عمران: 66)
3-1- حذف الف بعد از ضمیر متصل «نا»؛ مانند: نجینکم (بقره: 49)
4-1- حذف الف از لفظ جلاله «اللّه».
5-1- حذف الف از کلمه «اله».
2- حذف یاء در مواردی؛ از جمله:
1-2- حذف یاء از کلمات منقوص که تنوین رفع و جر دارند؛ مانند: باغ (بقره:173)، عاد (بقره:173)
ص: 84
2-2- حذف یاء ضمیر متکلم وحده از کلماتی هما: اطیعون (آل عمران: 50)، اتقون (بقره: 197)، خافون (آل عمران: 175)، فارهبون (بقره: 40) (مگر موارد استثنایی).
3- حذف واو هنگامی که واو مدی در کنار واو دیگری واقع شود؛مانند:یستون (نحل: 75)، داود (نساء: 163).
4- حذف لام هنگامی که در حرف لام دیگری ادغام شود؛ مانند: الیل (قصص:71)، الذی (بقره: 22) (مگر موارد استثنایی).
ب - قاعده زیادت(اضافه شدن):
1- زیادت الف:
1-1- در کلیه اسامی جمع مذکر سالم یا در ملحق به جمع مذکر سالم، در حال حذف «نون»، بعد از واو، الف اضافه می شود؛ مانند: بنوا اسرائیل (یونس: 90).
2-1- بعد از همزه ای که بر روی واو نوشته می شود، الف اضافه می شود؛ مانند: تفتؤا (یوسف: 85).
3-1- در کلمات «مائه» (بقره: 261)، «ماتین» (انفال: 65)، «لظنونا» (احزاب: 10)، «الرسولا» (احزاب: 66)، «السبیلا» (احزاب: 67) الف اضافه می شود.
2- زیادت یاء:
در کلمات «نبای» (انعام: 34)، «آنای» (طه: 130)، «تلقای» (یونس: 15)، «باییکم» (قلم: 6)، «باییدٍ» (ذاریات: 47) یاء اضافه می شود.
3- زیادت واو:
در کلمات «اولوا» (هود: 116)، «اولئک» (بقره: 5)، «اولاء» (آل عمران: 119)، «اولات» (طلاق: 4) واو اضافه می شود.
ج - قاعده همزه:
1- اگر همزه، ساکن باشد، بر روی حرف متجانس با حرکت قبلش نوشته می شود؛ مانند: «ائذن» (توبه: 49)، «اؤتمن» (بقره: 283)، «البأساء» (بقره: 177) (مگر موارد استثنایی).
2- همزه متحرک:
1-2- اگر همزه متحرک در اول کلمه واقع شود، بر روی الف نوشته می شود؛ مانند: «ایوب» (انعام: 84)، «ساصرف» (اعراف: 146)، «فبای» (رحمان:13) (مگر موارد استثنایی).
2-2- اگر همزه متحرک در وسط کلمه قرار گیرد، و پیش از آن نیز متحرک باشد، با توجه به حرکت همزه و نیز حرکت حرف پیش از آن، روی حرف متجانس با حرکت قوی تر نوشته می شود، ترتیب حرکات از قوی به ضعیف چنین است: «کسره، ضمه، فتحه، سکون»؛ مانند: «سال» (معارج: 1)، «سئل» (بقره: 108)، «نقرؤه» (اسراء: 93) (مگر موارد استثنایی).
3-2- اگر همزه متحرک در وسط کلمه قرار گیرد و پیش از آن ساکن باشد، بر خلاف قواعد املای عربی، بدون کرسی و در کنار حرف متحرک پیش از خود نوشته می شود: مانند: «یسلونک» (بقره: 219)، «مسولاً» (اسراء: 34) (مگر در موارد استثنایی).
ص: 85
4-2- اگر همزه متحرک در آخر کلمه قرار گیرد، بر روی حرف متجانس با حرکت قبلش نوشته می شود مانند: «سبأ» (نمل: 22)، «شاطئ» (قصص: 30)، «اللؤلؤ» (واقعه: 23) (مگر موارد استثنایی).
5-2- اگر همزه متحرک در آخر کلمه قرار گیرد و حرف قبل از آن ساکن باشد، پایه اش حذف می شود مانند: «ملء» (آل عمران: 91)، «الخبء» (نمل: 25) (مگر موارد استثنایی).
د- قاعده ابدال:
1- تبدیل الف:
1-1- الف در کلمات «الصلوه» (بقره: 3)، «الزکوه» (لقمان: 4)، «الحیوه» (قصص: 79) به واو تبدیل می شود (مگر در موارد استثنایی).
2-1- الف در مواردی که منقلب از یاء باشد، به یاء تبدیل می شود؛ مانند: «یتوفیکم» (نحل: 70)، «یاسفی» (یوسف: 84).
3-1- الف در کلمات «الی»، «علی»، «انی»، «متی»، «بلی»، «حتی»، «لدی» (به جز در سوره یوسف) به یاء تبدیل می شود.
2- تبدیل نون:
نون تأکید خفیفه در کلمات «لیکونن» (یوسف: 32) و «لنسفعن» (علق: 15) به الف تبدیل می شود؛ یعنی به صورت: «لیکونا» و «لنسفعاً».
3- تبدیل تاء تأنیث به تاء کشیده مفتوحه در کلمات زیر:
1-3- «رحمت» (بقره: 218؛ اعراف: 56؛ هود: 73؛ مریم: 2؛ روم: 50 و زخرف: 32).
2-3- «نعمت» (بقره: 231؛ آل عمران: 103؛ مائده: 11؛ ابراهیم: 28؛ نحل: 72؛ لقمان: 31؛ فاطر: 3 و طور: 29).
3-3- «لعنت» در عبارت: «لعنت اللّه» (آل عمران: 61).
4-3- «معصیت» (مجادله: 8 و 9).
5-3- کلمات «شجرت»، «قرت»، «جنت» و «بقیت» در عبارت های: «شجرت الزقوم» (دخان: 43)، «قرت عین» (قصص: 9)، «جنت نعیم» (واقعه: 89) و «بقیت اللّه» (هود: 86).
6-3- کلمه «امرات» در مواردی که به زوجش اضافه شده باشد؛ مانند: «امرات نوح» (تحریم: 10).
ه - قاعده وصل و فصل:
1- کلمه «ان» به کلمه «لا» متصل می شود مگر در ده موضوع؛ مانند: «ان لا تعبدوا» (هود: 26).
2- کلمه «من» به کلمه «ما» متصل می شود مگر در عبارت «من ما ملکت» (نساء: 25؛ روم: 28).
3- کلمه «من» به کلمه «من»همواره متصل می شود.
4- کلمه «عن» به کلمه «ما» متصل می شود مگر در «عن ما نهنوا عنه» (اعراف: 166).
5- کلمه «ان» به کلمه «ما» متصل می شود مگر در «ان ما نرینک» (رعد: 40).
6- کلمه «ان» به کلمه «ما» همواره متصل می شود.
7- کلمه «کل» به کلمه «ما» متصل می شود مگر در چند مورد.
ص: 86
8- کلمات «نعما» (بقره: 271)، «ربما» (حجر: 2)، «کانما» (انفال: 6)، «ویکان» (قصص: 82) متصل نوشته می شوند.
و- موارد دارای دو قرائت:
اگر کلمه ای به دو وجه خوانده شود، به گونه ای نوشته می شود که هر دو وجه را متحمل شود؛ مثل «ملک» (حمد:4) که هم «مالک» و هم «ملک» خوانده می شود.
از ظواهر و اقوال پیشینیان می توان چنین نتیجه گرفت که به طور اجمال رابطه ای از نوع تأثیر و تأثر بین این قرائت و کتابت موجود است.
در باب تأثیر رسم بر قرائت به بخشی از اقوال کسائی یکی از قاریان هفتگانه مشهور اشاره می کنیم.
ابن مجاهد از محمد بن یحیی از خَلَف نقل می کند:
«سمعتُ الکسائیَّ یقول: السین فی الصراط اسیر فی کلام العرب، و لکنی اقرا بالصاد اتبع الکتابَ؛ الکتابُ بالصاد»
«شنیدم کسائی می گفت: سین در کلمه «الصراط» مطابق کلام عرب است، ولی من آن را با صاد می خوانم و از متن مصحف که با صاد است پیروی می کنم».
این تنها نمونه ای از اقوالی بود که به تأثیر رسم بر قرائت می پردازد.
این بیان، بیانگر تأثیر رسم بر قرائت به نحو جزئی از علت محسوب می شود و نه علت تامه. به عبارت دیگر، اینکه قاری قرائت خاصی داشته، نه تنها بدین علت است که کلمه این گونه نگاشته شده است؛ بلکه نحوه نگارش در قرائت تأثیر دارد، همچنانکه شنیده ها، قواعد ادبی، لغت و موارد همانند آن نیز در قرائت تأثیر داشته اند.
حال به خلاف این تأثیر باید اشاره نمود. اگر معتقد به تأثیری از ناحیه قرائت بر رسم باشیم، یکی از دو فرض ذیل را باید پذیرفت:
الف) قرائت قرآن در زمان پیامبر اکرم(ص) دارای اختلافاتی بوده است که ایشان بدون اینکه تلاشی برای رفع آن نموده باشند، به دستور مستقیم یا با سکوت و تقریر ایشان، قرآن طوری نگاشته شده است که آن قرائات در رسم لحاظ شوند.
نتیجه گیری: بر اساس آنچه مطرح گردید، التزام به رسم المصحف در کتابت قرآن نه تنها امری مستحسن و پسندیده محسوب می شود؛ بلکه از لحاظ نظری لازم و به جهت شرایط زمان و حفظ وحدت و یکپارچگی جهان اسلام، مسئله ای حیاتی و ضروری است.
امید است با توجه به نظر علما و اندیشمندان عالم اسلامی، نظارت جدی و فراگیر بر چاپ قرآن کریم در تمام کشورهای اسلامی صورت گیرد و رعایت رسم المصحف از سوی تمام ناشران و دست اندرکاران این امر مورد عنایت قرار گیرد.(1)
آقای کریم دوانی آراء عالمان و مفسران شیعه را جمع آوری و دسته بندی کرده است. گزارش ایشان را می آورم:
ص: 87
به اعتقاد شیعه، کتابت قرآن توسط امامان معصوم(ع) و چنانچه نسخه های مکتوب ایشان در اختیار ما بود، از هر دلیل و مدرک دیگری در این باره بی نیاز بودیم.
از آن رو که علما و مفسران شیعه کتاب یا اثری مستقل درباره رسم المصحف تألیف نکرده اند (یا به ما نرسیده است)، به منظور دستیابی به نظریات ایشان در این خصوص، به تحقیق و بررسی آثار و تفاسیر آنان پرداختیم. به این دلیل از میان این آثار، 17 اثر مهم از قرون متفاوت انتخاب و بررسی گردید که به ترتیب زمانی عبارت اند از:
- تفسیر القّمی، تألیف ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی (درگذشت 329ق)
- غرر الفوائد و درر القلائد، معروف به امالی المرتضی، تألیف علی بن حسین موسوی معروف به سید مرتضی (درگذشت 436ق)
- التبیان الجامع لعلوم القرآن، معروف به التبیان فی تفسیر القرآن، تألیف ابوجعفر محمد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی (درگذشت 460ق)
- مجمع البیان لعلوم القرآن، معروف به مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تألیف ابوعلی فضل بن حسن طبرسی (درگذشت 548ق)
- جوامع الجامع، تألیف ابو علی فضل بن حسن طبرسی (درگذشت 548ق)
- رَوحُ الجنان و روح الجنان، تألیف جمال الدین ابوالفتوح حسین بن علی بن محمد بن احمد خزاعی رازی (درگذشت 550ق)
- منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تألیف مولی فتح اللّه کاشانی (درگذشت 977ق)
- الصافی فی تفسیر کلام اللّه، تألیف مولی محسن محمد بن مرتضی فیض کاشانی (درگذشت 1091ق)
- البرهان فی تفسیر القرآن، تألیف سید هاشم بن سلیمان بحرانی (درگذشت 1107ق)
- نورالثقلین، تألیف عبد علی بن جمعه عروسی حویزی (درگذشت 1112ق)
- کنز الدقائق و بحر الغرائب، تألیف میرزا محمد بن محمدرضا قمی مشهدی (درگذشت 1125ق)
- تفسیر القرآن الکریم، تألیف سید عبداللّه شبّر (درگذشت 1242ق)
- تفسیر القرآن الکریم، تألیف شهید سید مصطفی خمینی (درگذشت 1397ق)
- المیزان فی تفسیر القرآن، تألیف علامه سید محمدحسین طباطبایی (درگذشت 1402ق)
- اطیب البیان، تألیف سید عبدالحسین طیب (درگذشت 1370ق)
- تفسیر نمونه، تألیف ناصر مکارم شیرازی
در این آثار، سه بخش: مقدمه، تفسیر سوره حمد و برخی کلمات دارای رسم خاص، بررسی گردید.
نظر برخی از مفسران و علمای شیعه درباره رسم المصحف
1- شیخ ابوالفتوح رازی می فرماید:
«ما ل هؤلاء» در مصاحف لام جدا می نویسند. علت معمتد آن است که اتباعاً للمصحف، متابعت مصحف را که به خط صحابه چنین یافته اند».
ص: 88
«جمله قراء، «اکن» خوانده اند به جزم؛ مگر ابوعمرو که او خوانده «اکون» به واو و نصب نون عطفا علی قوله «فاصَّدّق». ابوعمرو را گفتند: چرا واو در مصحف ها نیست؟ گفت: از کتابت بیفتاد؛ چنانکه فی قولهم کلمن و الاصل کلمون بیفتاد».(1)
2- میرزا ابوالحسن شعرانی می فرماید:
«در مصاحف، کلماتی بر خلاف رسم معهود نوشته اند و از عصر اول تاکنون، غالباً بدان مقید بودند و آن را تغییر ندادند، برای آنکه توهّم تحریف در قرآن نشود و به اعتقاد ما، حفظ آن واجب است برای همین غرض. و مذاهب اهل سنت را فعلاً حاضر ندارم ولیکن غالب مصاحف آنها، مراعات رسم الخط اصلی را کرده و بعضی مانند قرآن معروف حافظ عثمان، در پاره ای مواضع تخلف نموده است. هر چه موافق رسم الخط معهود آن زمان بوده، در زمان ما تغییر کرده است، باز باید همان رسم قدیم را محفوظ داشت؛ الا آنکه الف اشباع را برای حفظ از غلط در تلفظ مراعات کرده،حفظ لفظ را مهم تر از حفظِ نقش کتاب شمرد. ... بعضی پندارند چون این خصوصیات تعبدی از طرف پروردگار نیست، مراعات آن واجب نیست و به نظر من برای حفظ قرآن واجب است؛ هر چند رسم الخط دیگر به از آن باشد؛ چنانکه اگر دیوار مسجدی را کج بنا کنند، باید به همان صورت نگاه داشت. اما علامات خط، مثل همزه به صورت سر عَین و تشدید و اعراب، به هر صورت مجاز است».
همچنین ایشان در پاورقی تفسیر رَوحُ الجِنان و روحُ الجَنان می فرماید:
«آنچه در قرآن برخلاف قاعده خط نوشته اند، غرض، متابعت قرآن های زمان پیامبر(ص) و صحابه است تا از تحریف و تصحیف مأمون باشد؛ از جمله «ما ل هؤلاء» که لام حرف جر را از «هؤلاء» جدا می نویسند و علت دیگر که به تکلف ابداع کنند، معتبر نیست و نظیر این در قرآن بسیار است».
«وجود کلمه «هذان» در قرآن، دلیل بزرگی است بر عدم تحریف؛ چون اگر بنای قراء بر اعمال رأی و سلیقه و مراعات قواعد بوده، حتماً این کلمه را تغییر می دادند و «هذین» می کردند؛ اما بنابر سماع بوده است».(2)
3- شهید سید مصطفی خمینی چنین می فرماید:
«فی حذف همزه «بسم اللّه»: کانوا یَکتبون قبل الاسلام و بعده هکذا: «باسمک اللّهم» محافظین علی الهمزه فی الکتَابه: و بعدَ ظهور الاسلام والانقلاب فیما یُکتَب فی مبادئ المکاتیب، کتبوا هکذا، «بسم اللّه» حاذفین الهمزه فی مثله... و لا یُمکن احتمال الغلط فی الکتابه فی خصوص هذه اللفظه، و إن احتَملنا ذلک فی سائر الاغلاط الکتابیه الکثیره الموجوده فی القرآن، و رُبّما تَبلُغ أکثَرَ مِن خمسین موردا، و أنهیناها فی بعض المخطوطات الی أکثر منها ظاهراً؛ لانّ احتمال اشتباه الکاتبِ أو عدم اطلاعه علی رسم الخطوط فی الابتداء قریب. و قَد بُنی الطبقات اَللاحقه علی صیانه تلک الاغلاط؛ لِشدّه اهتمامهم بحفظ الکتاب العزیز عن الحوادث و التغیّرات، و عَن مَعرضیّه القرآن العظیم لِوَصمه اتّهام التّحریف، فَبادَروا الی تِلک الکتابه عالمین بأنها خارجه عَن قانون رسم الخط».
ص: 89
«درباره حذف همزه بسم اللّه: قبل از اسلام و بعد از آن می نوشتند: «باسمک اللّهم»؛ در حالی که همزه نوشته می شد. بعد از ظهور اسلام و تغییر یافتن آنچه در ابتدای نوشته ها به کار می رفت، این چنین می نوشتند: «بسم اللّه»؛ یعنی همزه را در امثال آن حذف کردند ... و امکان اینکه در کتابت این لفظ اشتباه شده باشد، وجود ندارد؛ در حالی که در مورد سایر غلط ها در کتابت قرآن که زیاد هم هست، احتمال اشتباه می دهیم، که چه بسا بیش از 50 مورد باشد و نهی می کنیم کتابت از روی برخی نوشته ها را؛ چرا که احتمال اشتباه کاتب یا عدم اطلاع او از رسم الخط در ابتدا وجود دارد و گروه های بعدی این غلط ها را حفظ کردند به خاطر شدت اهتمام در حفظ قرآن از حوادث و تغییرات و همچنین عدم اتهام مخالفین قرآن به تحریف آن. پس به این نوع کتابت مبادرت ورزیدند؛ در حالی که می دانستند این نوع کتابت، خارج از قانون رسم الخط است».
«و الذی هو التحقیق فی هذا الفرع الفقهی: لزوم المحافظه علی المکتوب الاولی؛ حَذَراً عن وقوع سائِر التَصرّفات فی الکتاب من أنواع التحریف و غیره، و لَعل الکاتب من الاوّل کتب غلطاً فاستَحفَظ علیه؛ إرشادا لی التزام الامّه الاسلامیه علی هذه الشدّه من الحفظ عن التصرفات حتی الیّسیره، فتبصّر».
«آنچه در این فرع فقهی مسلم است، لزوم محافظت است بر آنچه در ابتدا نگارش یافته، به خاطر دوری جستن از سایر تصرفات و انواع تحریفات در قرآن. چه بسا کاتبان از همان اول غلط نوشته باشند و سپس به خاطر شدت اهتمام امت مسلمان بر حفظ قرآن از تصرفات حتی اندک، همان غلط حفظ شده باشد».(1)
4- رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: «مسأله رسم بسیار مهم است؛ در اینجا دو مطلب مطرح است:
اول اینکه کیفیت نگارش کلماتی که مقرئین قدیمی ذکر کرده اند و معین کرده اند که این طور نوشته شود؛ مثلاً «ابرهیم» یا «ملک»، یعنی الف را محذوف می دانستند، اینها را باید رعایت کرد. در گذشته رعایت نمی کردند؛ اینها را باید رعایت کرد. آنها [اهل سنت] تحریف راعیب می دانند و درست هم هست. بر خلاف مصلحت است عوض کردن آنها؛ پس باید رعایت شود.
و دوم اینکه مثلاً در کجا الف مقصوره [برای علامت گذاری] باشد ... این ربطی به رسم الخط ندارد؛ مثلاً کجا جزم باشد؟ کجا بدون علامت؟ ...».
5- نظر علامه حسن زاده آملی در این باره چنین است: «رسم الخط قرآن، سماعی است؛ نه قیاسی. یعنی ما حق نداریم که مطابق صرف و نحو، قرآن را تغییر دهیم؛ به نحوی که خلاف رسم الخط متعارف شود. مثلاً ما بعد از واو جمع، الف می گذاریم و در بسیاری موارد در قرآن، بعد از واو جمع، الف ندارد. ما حق نداریم الف بگذاریم. بعضی جاها، بعد از واو مفرد، الف آمده؛ حق نداریم آن را حذف کنیم. اگر جایی تاء گرد آمده یا کشیده، باید به همان صورت محفوظ بماند؛ یعنی همان طور که زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) مکتوب شده، کسی حق ندارد تغییر و تبدیل کند. و این معنا را متأسفانه بعضی از خطاطان که قرآن نوشته اند، مراعات نکردند و خیلی غلط وارد قرآن کردند؛ مثلاً
ص: 90
«مالک» باید به صورت «ملک» نوشته شود و «مالک» خوانده شود و نمی توان بعد از میم، الف گذاشت و به صورت «مالک» نوشت».
6- نظر محمدهادی معرفت درباره رسم چنین است: «و هذا رأی جمهور المحقّقین ذهبوا الی جواز تبدیل الرسم القدیم الی الرسم الحاضر بعد أن لم یکن رسم السلف عن توقیف، و انّما هو اصطلاح منهم أو کانت الکتابه فی بداءه أمرها غیر متقنه، أمّا مع تقدّم أسالیب الکتابه و فیها من التوضیح ما یجعل امر القراءه سهلا علی الجمیع، فلا بدّ من تغییر ذاک الرسم الی المصطلح الحاضر الذی یعرفه کافیه الاوساط و لیکون القرآن فی متناول عامّه الناس، و فی ذلک تحقیق للغرض الذی نزل لاجله هذا الکتاب الخالد لیکون هدی للناس جمیعاً مع الابد».
«نظر بیشتر محققان بر این است که رسم قدیم (رسم المصحف) مجاز است به رسم حاضر (رسم الاملا) تبدیل شود؛ به دو دلیل: یکی اینکه رسم قدیم توقیفی نبوده؛ بلکه اصطلاح صحابه است و دیگر آنکه قواعد نگارش در بدو امر غیر متقن بوده است. باید توجه داشت که اسلوب های نگارش قدیم، قرائت را برای بسیاری از مردم آسان نمی کند و چاره ای جز تغییر رسم قدیم به رسم الاملأ نیست؛ آن رسمی که عموم مردم، که سطح اطلاعات متوسطی دارند، آن را می شناسند؛ چرا که باید قرآن مورد استفاده عامه مردم قرار گیرد و این کار باعث محقق شدن هدف نزول این کتاب جاودان که همان هدایت همه مردم تا ابد است، خواهد شد».
بر اساس نظر دانشمندان شیعه و توجه به دلایل مطرح شده آنها، می توان چنین نتیجه گیری نمود:
اکثر علمای شیعه درباره رسم المصحف و التزام به آن سکوت کرده اند؛ به این معنا که خود به این موضوع کمتر پرداخته اند یا از آنها کمتر سؤال شده است تا پاسخ منفی یا مثبت به این سؤال بدهند. با این حال، نظر کسانی که در این باره ابراز عقیده کرده اند، به طور عمده حفظ رسم المصحف و التزام به آن در نگارش قرآن کریم است.(1)
ولی از آنجا که رسم الخط قرآن اجتهادی بوده نه توقیفی، هیچ مانعی برای اصلاح آن وجود ندارد و انتظار می رود لجنه ای تحقیقی مرکب از کارشناسان فنّ حوزوی و دانشگاهی این مهم را به انجام رسانند.
به طور کلی، علمای مذاهب گوناگون اهل سنت درباره لزوم تبعیت از رسم المصحف اختلاف نظر ندارند. از بین این علما، امام مالک بن انس و امام احمد بن حنبل سرشناس ترین شخصیت هایی هستند که با صراحت به وجوب رعایت رسم المصحف فتوا داده اند و قبلاً به آن اشاره شد. هر چند از امام ابوحنیفه (درگذشت 150ق) و امام شافعی (درگذشت 204ق) فتوای صریحی در این باره نقل نشده است، اما در طول تاریخ، علمای حنفی و شافعی بسیاری به وجوب التزام به رسم المصحف فتوا داده اند. همچنین در دوران معاصر، برخی از مراکز علمی و فقهی اهل سنت نیز فتاوایی در این باره
ص: 91
منتشر کرده اند. در ادامه به برخی از سایر نظریات اشاره می شود. این قسمت از نوشته آقای کریم دوانی اخذ شده است:
کمیته فتوای مصر:
فتوای این کمیته در وجوب التزام به رسم المصحف برای نخستین بار در سال 1355 هجری قمری بدین شرح انتشار یافت:
«و أمّا طبعُ المصحف الکریم عَلی قواعد الرّسم الکتابی العادی المتَّع الآن، فَاللِّجنه تَری لزوم الوِقَف عند المأثور من کتابه المصحف و هجائه و ذلک لانَّ القرآن الکریم کتب وقت نزوله عَلی النّبی(ص) و مَضی عهده(ص) و القرآن علی هذه الکتبه لم یُحدث فیها تغییر و لا تبدیل و قد کتبت به مصاحف عثمان و وزعت علی الامصار لتکون امامًا لِلمسلمین و أقرّ أصحابُ النبی(ص) عَمل عثمان عنه و لم یخالفه أحد فیما فعل و استمرّ المصحف مکتوباً بهذا الرسم فی عهده بقیه الصّحابه و التّابعین و تابعی التّابعین و الائمّه المجتهدین فی عصورهم المختلفه».
«اما نظر کمیته فتوا درباره چاپ مصحف کریم به روشی که امروزه معمولاً پیروی می شود (یعنی کتابت بر اساس قواعد املاء عربی)، این است که قرآن باید مطالق آنچه که مأثور بوده و به ما رسیده است، نوشته شود؛ چرا که قرآن به هنگام نزولش بر پیامبر(ص) و بعد از آن، به همان صورت نگاشته شده و هیچ تغییر و تبدیلی در آن ایجاد نگردیده و مصاحف عثمان هم به همان گونه کتابت شده و در شهرهای مختلف توزیع گردیده است تا پیشوا و راهنمای مسلمانان باشد. به علاوه، اصحاب پیامبر(ص)، عمل عثمان را پذیرفتند و هیچ یک از آنان در این عمل با او مخالفت نکردند و نگارش مصحف با این شیوه کتابت در زمان بقیه صحابه و تابعین و پیروان تابعین و علمای بزرگ در زمان های مختلف نیز ادامه داشته است».
2- مجمع البحوث الاسلامیه (در الازهر): این مجمع در ششمین گردهمایی خود که در سال 1391قمری برگزار شد، به مسلمانان سفارش کرد که برای حفظ متن قرآن از تحریف، از رسم المصحف تبعیت کنند.
3- هیئه کبار العلماء (در عربستان سعودی): این هیئت در سال 1399 قمری با صدور بیانیه ای بر لزوم تبعیت از رسم المصحف تأکید کرد.
4- المجمع الفقهی الاسلامی (وابسته به «سازمان جهان اسلام» در مکه مکرمه): این مجمع در سال 1399 قمری، نظر هیئت علمای بزرگ عربستان در مورد التزام به رسم المصحف را تأیید کرده است.
5- شیخ رزق خلیل حبّه (شیخ المقاری سابق مصر): «رَسم المصحف العثمانیّ تَوقیفیّ. و مَعنی توقیفی أنّه ملزم لمن أراد أن یَکتب مُصحفا أن یَکتبه بالرّسم العثمانی الذی فی عهد عثمان بن عفان و بإجماع الصّحابه و کان بلجنه من بینَها معاویه بن سفیان و ذلک برئاسه زید بن ثابت کاتب الوحی. و الرّسول(ص) یَقول: «أصحابی کالنّجوم بأیّهمُ اقتَدَیتم اهتَدَیتم» و یقول: «عَلیکم بسنّتی و سنّه الخلفاء الرّاشیدن المهدیّین مِن بَعدی. عَضّوا عَلیها بالنَّواجذ». أمّا الرسم الاملائی، فعُرضه للتغییر و التّبدیل فی أیّ وقت. و هذا بالنّسبه للمصحف الکامل. و أما الاجزاء و بعض الجُمَل و الآیات، فقد أجاز العلماء کتابتها فی الالواح و غیرها للصّغار بالرسم الاملائی تَسهیلاً عَلیهم».
ص: 92
«رسم مصحف عثمانی، توقیفی است و معنای توقیفی بودن، این است که هر کس می خواهد مصحفی بنویسد، باید ملزم به رسم عثمانی باشد که در زمان عثمان بن عفان و با اجماع صحابه توسط گروهی که معاویه بن سفیان در آن حضور داشت و به ریاست زید بن ثابت، کاتب وحی، نوشته شد. و پیامبر، که درود خدا بر او باد، فرمود: «اصحاب من، مانند ستارگان هستند؛ به هر کدام اقتدا کنید، هدایت می شوید» و فرمود: «از سنت من و سنت خلفای راشدین که بعد از من می آیند، تبعیت کنید و به آنها تمسک جویید».
امّا رسم املایی؛ از آن رو که در هر زمانی در معرض تغییر و تبدیل قرار دارد، نمی توان درکتابت یک مصحف کامل از آن استفاده کرد؛امّا در اجزاء قرآن و بعضی از جمله ها و آیات، علما نوشتن آنها با رسم املایی را به منظور آسان نمودن برای کودکان و نوآموزان اجازه داده اند».(1)
برخی مفسران و علمای علوم قرآنی، مشکلات نگارش قرآن را توجیه کرده و تلاش نموده اند آنها را ضابطه مند و مبتنی بر دانش ادبیات یا دیگر علوم جلوه دهند.
تلاش های کسانی که چنین رویه ای داشته اند از قرون نخست اسلامی تا کنون همواره رواج داشته و مطرح بوده است. اکنون به اهمّ این دیدگاه ها می پردازیم. تحلیل ذیل توسط یکی از پژوهشگران به نام محمدرضا حاجی اسماعیلی مطرح و منتشر شده است.(2)
بعضی از این قرائات را کسانی که نزد ابن جزری و سایر علمای اهل سنت معتبرند تخطئه کرده اند؛ برای نمونه عثمان قرائت افرادی همانند ابن مسعود را رد کرده و خلاف دانسته است یا ابن الأنباری درباره وقف بر اسم منقوص محذوف الیاء مانند «باق و قاض و...» می گوید که باید بدون یاء وقف نمود. سپس می گوید که بعضی از بصریین و نیز قراء بصره مواردی این چنین را با یاء وقف کرده اند در حالی که فراء و کسایی این گونه قرائت را باطل دانسته اند. ابوعلی فارسی چنین اظهار می دارد که کسایی و فراء این مطلب را باطل دانسته و گفته اند که وقف در اثناء کلام همانند وصل بنا شده است. بنابراین آنچه در وصل نباشد در وقف نیز ایجاد نگردد.(3)
باز زمخشری درباره قرائت ابن عامر در آیه 137 سوره انعام می گوید: «اما قرائت ابن عامر یعنی «قتل أودلاهم شرکائهم …» به گونه ای است که اگر بنابر ضرورت در جایی همانند شعر قرار داشت قطعاً مردود بود چه رسد به نثر و بالاتر از آن سخنی معجز آسا همانند قرآن با آن نظم نیکو و استواریش. تنها چیزی که وجود دارد و باعث گردیده این قرائت بر پا باشد این است که در برخی از مصاحف دیده شده که این کلمه با یاء به صورت «شرکایهم» نگاشته شده است».(4) شایان توجه است
ص: 93
که ابن جزری قبل از نقل این قرائت به شدت بر زمخشری حمله کرده و سخن او را مردود دانسته ولی قصد ما از ذکر این موارد این است که بیان کنیم امر این قرائات در نزد همه دانشمندان و قرآن پژوهان و مفسرین آن گونه نیست که ابن جزری ادعا کرده و گفته است: «همه باید آن را بپذیرند و این امری است واجب که هیچ کس را نرسد که آن را انکار نماید به طوری که ایمان به آن لازم است». به عبارت دیگر، باید گفت که این عقیده تنها دیدگاه ابن جزری است نه اجماع امت. شگفت این است که ابن جزری خود درباره قرائت این کلمه از ابن عامر می گوید: «سپس این قرائت را مواظبت کرده اند و به جز او آن را روایت نکرده اند».(1) بنابراین مشخص می شود که حتی در زمان قراء سبعه یا برخی از روات ایشان عده ای قرائت عده ای دیگر را رد و انکار می کردند همان گونه که در سخن ابن جزری به آن اشاره شده« و لا یروون غیرها». اینها نمونه هایی بود از مواردی که بعضی از قرائات را علمای پیشین قرائات که از نظر فاصله زمانی بر ابن جزری تقدم داشته اند نپذیرفته اند. به طور کلی هر چه به صدر اول بیشتر نزدیک می شویم در مورد پذیرش یا نپذیرفتن قرائات حریت بیشتری نزد علماء و قراء مشاهده می نماییم.
ملاک های معتبر نزد صحابه یا قراء: دکتر فضلی به پیروی از علمای قرائات در این باره نیز اختلاف قرائات را ناشی از اجتهاد در اختیار دانسته نه اجتهاد در وضع و اختراع و عوامل گوناگونی برای آن بر شمرده است. وی می گوید: «گاهی این اختیار به سطح وثاقت سند پیوند می خورد، و احیاناً به قوت و صحت فزون تری نسبت به آن وجهی که در قواعد زبان عربی مطرح است مربوط می گردد و گاهی در زمینه مطابقت و سازش قرائت با رسم الخط مصحف عثمانی و گاهی به عوامل دیگری ارتباط پیدا می نماید».(2) ولی علی رغم این نوع نگرش، روایاتی در دست است حاکی از این که این قرائات صرفاً ناشی از اختیار نبوده بلکه عواملی دیگر همانند خطا و اشتباه، اجتهاد در وضع و اختراع بر اساس قواعد دستوری زبان عربی در شکل گیری آنها دخیل بوده است. به عبارت دیگر، باید گفت عواملی که دکتر فضلی از آنها یاد کرده تنها ملاک اجتهاد در وضع و اختراع بوده است نه صرفاً اجتهاد در اختیار. نمونه هایی از این نقل ها و شواهد عبارت است از: 1- روایتی که از امام صادق(ع) در این باره نقل گردیده که ایشان فرموده اند: «اصحاب العربیة یحرفون کلام اللّه عن مواضعه»؛(3) 2- اختیاراتی که در روایت ورش از نافع نقل گردیده که وی در آن با استاد خود نافع مدنی در خصوص قرائت پاره ای از کلمات مخالفت ورزیده است؛(4) 3 - قرائاتی که همگی مخالف با رسم الخط است و تأثیر قواعد نحوی در شکل گیری آنان کاملاً مشهود است، مانند قرائت «هذان لساحران» (طه/63) به صورت «هذین» و قرائت «أکن من الصالحین» (منافقون/10) به صورت «أکونُ».
با تأمل در آنچه بیان گردید می توان اطمینان یافت که بر خلاف دیدگاه اهل سنت اختلاف قرائات صرفاً مبتنی بر نقل و روایت (اعم از واحد یا متواتر) نبوده بلکه عواملی از جمله رسم الخط نیز در
ص: 94
پیدایش آنها دخالت داشته است، همان گونه که بعضاً قرائات نیز در شکل نگارشی پاره ای از کلمات تأثیرگذار بوده است. برای نمونه می توان به این موارد اشاره نمود:
1- وقف بر کلمه «أیُّه» بدون الف و با سکون هاء در «أیه المؤمنون» (نور/21)، «أیه الساحر» (زخرف/49)، «أیه الثقلان» (الرحمن/31) در حالی که ابوعمرو و کسایی، از قراء سبعه، وقف بر این کلمه را در هر سه مورد با اثبات الف «أیها» قرائت کرده اند.(1)
2- واژه «ضنین» در سوره تکویر را ابن کثیر، ابو عمرو و کسایی با «ظاء» یعنی «ظنین» قرائت کرده اند. صفاقسی در خیث النفع از قول جعبری چنین نقل کرده است: «لیکن در رسم الخط کوفی ضاد را به گونه ای رفع می دهند، زیرا «خطیط یشبه خط الظاء» و این همان سخن ما در کتاب عقود است: و الضاد فی کل الرسوم تصورت / و هما لدی الکوفی مشتبهان». همین مطلب جعبری را محمد سعید لحام در کتاب فیض الرحیم بدین گونه آورده است. وی در ذیل بیان اختلاف قرائت در کلمه «ضنین» می گوید: «اما در شیوه خط کوفی بالای حرف ضاد خط کوچکی شبیه الف در حرف ظاء وجود دارد و اشکال از اینجا به وجود آمده است.(2)
3 - ابوشامه درباره عطیة بن قیس کلابی که از قراء شام و هم تراز ابن عامر بوده است می گوید: «عطیه مصاحف را بر اساس قرائت خودش برای اهل دمشق اصلاح نموده است».(3)
4 - ابن مجاهد درباره قرائت حرف یاء از کلمه «لهادی» در آیه شریفه «و ان اللّه لهاد الذین…» (حج/54) می گوید که حرف یاء آن را هنگام قرائت به وصل به دلیل ساکن بودن و سکون لازم «الذین» از آن حذف نمودم زیرا در هنگام وصل حرف یاء خوانده نمی شود.(4)
با توجه به آنچه بیان گردید در می یابیم که قرائت قاریان همگی مبتنی بر روایت نبوده بلکه گاه قاری تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله روایت، نحو، رسم و … قرائتی را برای خود جایز می دانسته که این قرائت در پاره ای موارد بر اساس اختیار و گزینش و از بین مرویات و در پاره ای موارد اجتهاد شخص قاری با تکیه بر قواعد زبان، رسم الخط و … بوده است. همان گونه که مشاهده گردید گاهی نیز شکل نگارشی کلمه بر اساس قرائت قاری تغییر نموده است، مانند: «لهاد الذین» که بایستی به شکل «لهادی» نگاشته می شده ولی حرف یاء آن به پیروی از قرائت از خط حذف گردیده است. شاید این بدین دلیل باشد که در آن روزگار هنوز برای خط قواعدی به جز آنچه در رسم المصحف معمول بوده وضع نگردیده بوده است. غانم قدوری الحمد می گوید: «صحابه مصاحف را بر اساس قواعدی از هجاء و اصول رسم که در زمانشان متعارف و معمول بود می نوشتند».(5)
ص: 95
مشکلات رسم الخطی و اختلافات نگارشی قرآن ناشی از عوامل مختلف است. شناسایی این عوامل لازم است تا به هنگام قرائت یا کتابت و چاپ و نشر قرآن یا تبدیل قرآن به بریل با چشم بازتر عمل کنیم. ضروری است مراکز دارای بریل به نکات و علل و عوامل نگارشی و رسم الخطی قرآن اهتمام داشته باشند. به ویژه کارشاسانی که به ترجمه و چاپ و نشر بریل مشغول هستند، مداقه و مطالعه در این زمینه ضروری تر است.(1)
البته نگارش کل قرآن در عهد رسالت پیامبر(ص) مورد اتفاق همه علمای اسلامی است.(2) ولی، یکنواخت نبودن برخی قواعد نگارشی قرآن، اختلاف صورت نوشتاری بعضی کلمات با صورت قرائتی آن، تفاوت برخی قواعد دستوری زبان قرآن با زبان عربی، نگاه کمّی به گسترش حوزه های تعلیم و تعلّم قرآن به ویژه در جوامع غیرعربی و دور شدن تدریجی مسلمانان از نظام اَحسن آموزش قرآن در سیره نبوی سبب شد از همان سده اول قمری، دیدگاه های مختلفی درباره رسم المصحف به شرح زیر پدید آید:
اختلاف و تنوّع در رسم الخط قرآن ناشی از اشتباه کاتبان وحی: ابن قتیبه (درگذشت 276ق) معتقد است که هرچه در رسم مصحف آمده، یا مطابق با دستور زبان یکی از مکاتب نحوی است یا غلطی از سوی کاتب.(3) در این باره معمولاً به چند روایت از عایشه و عثمان بن عفان و ابن عباس به شرح ذیل استناد می شود:
ابوعبید قاسم بن سلاّم (درگذشت 224ق) به اسناد خویش از عکرمه (درگذشت 107ق) آورده است:«لمّا کتبت المصاحف عرضت علی عثمان فوجد فیها حروفا من اللحن، فقال:لاتغیّروها، فانّ العرب ستغیّرهااو قال ستعربها بالسنتها»؛(4)
وقتی مصاحف نگاشته شد، آنها را به عثمان(درگذشت 35ق) عرضه کردند، او در آنها حروفی [کلماتی] را دید که دچار لحن شده بود؛ پس گفت: [شکل نوشتاری] آنها را تغییر ندهید، زیرا که عرب ها آنها را با زبانشان(در خواندن) تغییر می دهند یا روشن می کنند؛ یعنی مسلمانان به رغم تفاوت صورت نوشتاری قرآن با صورت گفتاری آن، قرآن را مطابق صورت گفتاری آن، درست می خوانند.(5)
ص: 96
برخی با توجه به این گونه روایات، معتقدند عثمان و کمیته توحید مصاحف در تصحیح اشتباهات، مسامحه و کوتاهی کرده اند.(1) ولی، بر پایه گزارش های دیگر می توان دریافت که عثمان نسبت به تصحیح خطاهای نگارشی اهتمام داشت. هانی بربری می گوید: «من نزد عثمان بودم که مصاحف را عرضه و مقابله می کردند؛ عثمان مرا نزد ابیّ بن کعب فرستاد تا نظر او را درباره درستی این کلمات: «لم یتسنّ»، «لا تبدیل للخلق» و «فامهل الکافرین» جویا شوم؛ ابیّ آن کلمات را این گونه تصحیح کرد: لم یتسنّه، لخلق اللّه، فمهّل.(2)
ابو عمرو دانی (درگذشت 444ق) بر این باور است که اگر ظاهر این روایت بر خطای در رسم الخط دلالت داشته باشد، نمی توان آن را صحیح و حجت دانست.(3)
«یوهان فک» با بررسی تاریخی معنای واژه لحن آورده است: این واژه در زبان جاهلی و صدر اسلام به معنای میل و گرایش، هوشیاری و زیرکی، بلاغت، آواز، رمز و اشاره، معما و توریه و کنایه و شیوه بیان آمده است، اما هرگز به طور مطلق به معنای اشتباه در بیان نیامده است. به عقیده وی این معنا در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم قمری برای لحن به وجود آمده است.(4)
حسن مصطفوی اصل معنایی لحن را «خروج از میزان متعارف و متداول» می داند که از مصادیق آن می توان به خروج کلام از قواعد و ضوابط صحیح آن اشاره کرد.(5)
بنابراین منظور از «لحن» در مصحف این است که صورت نوشتاری برخی کلمات از شکل معمول و متداول خود تغییر داده شده اند یا رسم الخط بعضی واژگان با مرسوم القرائه آن متفاوت است.
از بخش آخر روایت عثمان: «لو کان الکاتب من ثقیف و المملی من هذیلٍ لم توجد هذه الحروف»(6) نیز می توان این استنباط را داشت؛ یعنی اگر املاکننده و کاتب قرآن شخصی غیر از رسول خدا(ص) و شاگردان ایشان می بودند، برخی حروف (کلمات) این گونه کتابت نمی شد.(7)
به نظر می رسد که این تغییرات، حکیمانه و با تعلیم و نظارت رسول خدا(ص) انجام گرفته است.(8)
از این رو، رسول خدا(ص) و معلمان قرآن از قرآن آموزان می خواهند که همگام با فراگیری قرائت قرآن، موارد لحن در رسم الخط قرآن و به تعبیری دیگر «استثناهای ویژه نگارش قرآن» را نیز فراگیرند: «تعلّموا اللحن فیه کما تعلّمون حفظه».(9)
از عمر بن خطاب نیز نقل شده است: «تعلّموا اللحن و
ص: 97
الفرائض و السنن کما تعلّمون القرآن»،(1) یا «تعلّموا اللحن فی القرآن کما تعلّمونه»؛(2) یعنی همان طور که قرآن را فرا می گیرید. موارد لحن در (رسم الخط) قرآن را نیز بیاموزید.
از ابن عباس روایت شده که در آیه 27 سوره نور: (حتی تستأنسوا و تسلّموا)، آیه 35 سوره نور: (مثل نوره کمشکوة)، آیه 31 سوره رعد: (افلم یایئس الذین آمنوا) و آیه 23 سوره اسراء: (و قضی ربّک) اشتباهی از سوی کاتب رخ داده است. او این آیات را به ترتیب «حتی تستأذنوا»، «مثل نور المؤمن»، «افلم یتبیّن» و «و وصّی ربّک» قرائت کرده است؛(3) این روایات درست گزارش نشده اند؛ زیرا این گونه قرائات تصریفی و تفسیری از زبان صحابه و تابعین فراوان نقل شده است (4) ولی، دیدگاه اصلی صحابه بر پایه تعالیم نبوی این بود که قرائات مختلف در مصحف ثبت نشود؛(5) از جمله ابن عباس به سعید بن جبیر گوید: «عند الرحمن» را از مصحف خود محو کن و به جای آن «عباد الرحمن» (زخرف/19) را بنگار.(6)
بر پایه این روایت، این سؤال پیش آمده است که چرا در آیات مورد اشاره کلمات: «هذان»، «المقیمین» و «الصابئون» مطابق قواعد مشهور نحو به صورت «هذین، المقیمون و الصابئین» به کار نرفته است.
قسمت اول پاسخ؛ یعنی «این کلمات را کاتبان وحی همین گونه نوشته اند» درست است؛ چنان که زبیر ابو عبدالسلام به ابان بن عثمان گفت:چرا [در آیه 261 سوره نساء]:«والمقیمین» نوشته شده است؟
ابان گفت:کاتب وقتی از نگارش ماقبل آن فارغ شده، گفته است: چه بنویسم؟
بنویس: (والمقیمین الصلوة)؛(7) ولی فراز دوم روایت، یعنی «کاتبان در نگارش آن خطا کرده اند»، نادرست است؛ زیرا اولاً در قرائت متواتر و جمهور مسلمانان این آیات به همین صورت قرائت و روایت شده است؛(8) پس نه تنها کاتبان اشتباه نکرده اند، بلکه مطابق قرائت نگاشته اند.
ثانیاً در این آیات، از نظر قواعد صرف و نحو زبان عربی اشکالی وارد نیست.(9)
اختلاف به دلیل کم سوادی کاتبان وحی و ضعف خط و ابتدایی بودن آن: ابن خلدون(درگذشت 808ق) بر این باور است که خط عربی در آغاز اسلام به نهایت احکام و اِتقان
ص: 98
نرسیده بود و حتی در مرحله متوسطی هم قرار نداشت و این به سبب بدوی بودن اعراب و دوری آنان از صنایع بود. صحابه با خطوطی نااستوار (از لحاظ زیبایی و اصول خط) قرآن را نوشته بودند؛ لذا بسیاری از رسم های آنان با رسم صناعت خط در پیش اهل آن مخالفت داشت،(1) اما این نظر به دلایل زیر مخدوش و ناپذیرفتنی است:
اولاً خط عربی دست کم از زمان نقش «نماره» (328م) به بعد رواج داشته است و طی چند قرن، پیش از انتقال آن به مکه و حجاز تکامل یافته و قواعد آن استقرار پیدا کرده بود و اصحاب پیامبر(ص) با آشنایی کامل، خط عربی را در برطرف ساختن نیازهای نظام فرهنگی جدید به کار گرفتند.(2)
ثانیاً ابن خلدون به همان خطایی رفته است که بسیاری به آن دچار شده اند و آن بررسی رسم مصحف با توجه به قواعدی است که علمای صرف و نحو ده ها سال پس از نسخه برداری مصاحف و با توجه به قواعد نگارشی قرآن وضع کرده اند؛ یعنی آنان با توجه به قاعده های مختلف رسم الخط مصحف، یکی را برگزیده و بر اساس آن، آیین نگارش خط عربی را تدوین کردند.
از سوی دیگر، بررسی سیر خوشنویسی و کتابت قرآن نشان می دهد که زیباترین و شایسته ترین خطی که توان ترسیم کرامت، مجد و عظمت کلام الهی را دارد، خط کوفی است.(3) حسن ترکیب و اعتدال طبیعی و تناسب اجزای این خط شریف از تمامی خطوط بیشتر و بهتر است.(4)
رسم الخط قرآن تحت تأثیر اختلاف قرائت قاریان مشهور: در بازه زمانی سال سی تا سده چهارم قمری این اختلافات بین قاریان مشهور پدید آمده است؛ زیرا اولاً «با توجه به این که در مصادر هیچ اشاره ای به وجود اختلاف در مکتوبات قرآنی موجود در زمان پیامبر یافت نمی گردد. می توان پذیرفت که آیات و سور در این برهه از زمان به یک صورت یا قرائت نوشته می شده، ولی مشخص نیست آن قرائت کدام بوده است».(5)
ثانیاً داخل شدن قرائات سبع در مصاحف امام توسط عثمان تنها یک ادّعای بدون دلیل است که از سوی کسانی مطرح شده که قرائات سبع را نازل شده از سوی خدا و صحیح و متواتر می پندارند و چون برای توجیه عدم انطباق این قرائات با رسم الخط مصحف توجیهی ندارد، ادّعا کرده اند که این قرائات در مصاحف امام توزیع شده است. درحالی که «در بین گزارش های موجود هیچ گزارش قابل اطمینانی وجود ندارد که در آن ادعا شده باشد کسی یا کسانی مصحف عثمانی را دیده و گزارش کرده باشند».(6)
همچنین گزارش های موجود درباره اختلاف مصاحف امصار «همگی مربوط به مصاحفی است که در زمان شخص گزارش کنند موجود بوده و یا حداکثر مربوط به مصاحف کهنی
ص: 99
است که طبیعتاً در زمان خود قرّاء مشهور رایج بوده است، حال آن که هیچ کس مدعی نشده که همه مصاحف عثمانی را دیده و با هم تطبیق داده است».(1)
بنابراین، «کتابت قرآن کریم اعم از رسم و ضبط در فاصله سال 30 ق تا قرن چهارم بر اساس قرائت قاریان مشهوری بوده که در این برهه ملجأ خاص و عام بوده اند؛ از جمله شواهد زنده ای که در تأیید این سخن می توان به استناد نمود وجود قرآن ابن بوّاب [نگاشته شده در 391ق می باشد] که بر اساس قرائت ابو عمرو بصری (درگذشت 154ق) است».(2)
رسم الخط قرآن بازتاب حفظ سنّت های نگارشی خط عربی: یعنی آز آن جا که خط عربی از خط نبطی اشتقاق یافته و تحت تأثیر زبان ها، خطوط سامی به ویژه آرامی، عبری و سریانی بوده و دوره های مختلفی را گذارنده است، ما در رسم الخط قرآن دست کم شاهد دو سنّت نگارشی هستیم: یکی حفظ صورت گفتاری(تلفظ) پیشین؛ مانند کتابت واژه «صلوة» و «زکوة» با «واو»که بیانگر تلفظ قدیمی و ریشه لغوی آن هاست؛ دیگری حفظ علائم غیرآوایی برای تمایز کلمات؛ مثل نگارش«الف» در انتهای بعضی واژه ها.(3) از این رو بایسته است با بهره گیری از علم زبان شناسی و آواشناسی و بررسی تاریخی ارتباط خط و زبان عربی با دیگر خطوط و زبان های سامی و شناخت لهجه ها و گویش های عربی عصر نزول به تبیین وجوه مختلف نگارشی رسم الخط قرآن دست یافت.
توفیقی بودن رسم الخط قرآن مجید: برخی توقیفی بودن را به این معنا می دانند که منشأ قواعد و استثناهای رسم الخط قرآن، وحی الهی است که براساس آن، رسول خدا(ص) چگونگی نوشتن شکل حروف و کلمات را تعیین می کرد و آن را بر کاتبان وحی املا می فرمود و بر کتابت آن نظارت و اشراف داشت.
شواهد و قراین ذیل را می توان مؤید توقیفیّت رسم الخط قرآن دانست:
1. وحی: راغب، اصل معنایی وحی را اشاره سریع می داند که یا با سخن گفتن است یا با صدایی مجرد یا با اشاره به برخی از اعضا و جوارح یا با کتابت انجام می گیرد.(4) رامیار (درگذشت1360ش) نیز آورده است: «این کلمه در شعر جاهلی نیز به معنای «اشاره» و «کتاب» به کار رفته است و از حارث اعور (درگذشت 65ق) روایت شده است: «تعلّمت القرآن فی سنة و الوحی فی ثلاث سنین»؛ یعنی قرائت قرآن را در عرض یک سال و وحی (رسم الخط و کتابت قرآن) را به سه سال آموختم».(5)
بنابراین بعید نیست در دل وحی علاوه بر اقراء و قرائت آیات، رسم الخط آنها نیز تعلیم شده باشد. در روایتی از رسول خدا(ص) تعبیر «فکأنّما کتب فی قلبی کتاباً» آمده است.(6)
ص: 100
2. املا و تعلیم حرف به حرف پیامبر اکرم(ص) به کاتبان وحی: تعالیم رسول خدا(ص) درباره آیین نگارش قرآن بلافاصله در کتابت قرآن اجرا می شد ازاین رو، صورت کتبی هر حرف و کلمه قرآن در حکم روایتی است که بازگوکننده تعلیم آن حضرت است؛ به همین علت کاتبان وحی به ذکر این تعالیم به شکل روایت نیازی نمی دیده اند.
3. مقابله و بررسی کتابت:
زید بن ثابت می گوید: «من وحی را نزد رسول خدا(ص) کتابت می کردم و آن حضرت آن را بر من املا می کرد. هرگاه از کتابت فارغ می شدم، می فرمود: آنچه را نوشتی، بخوان و من آن را می خواندم؛ پس اگر در چیزی دچار لغزش یا فراموشی شده بودم، آن را اصلاح و تکمیل می کرد؛ سپس آن را در اختیار دیگران قرار می داد».(1)
4. ترغیب به نگارش قرآن و عرضه مصحف: پیامبر اکرم(ص) صحابه را تشویق می فرمودند که سواد نوشتن را همراه با فراگیری شفاهی قرآن بیاموزند،(2) تا بتوانند آیات و سوره ها را بنویسند؛ زیرا نگارش قرآن و استفاده از نسخه مکتوب با رعایت آداب و شرایط آن، موجب انس عمیق تر با قرآن و تمرکز و تدبر در تلاوت و تثبیت و تحکیم آموخته ها در قلب قرآن آموز می گردد.
برای این منظور، پیامبر اکرم(ص) صحیفه های قرآن را که توسط کُتّاب مخصوص وحی و تحت تعلیم و نظارت آن حضرت نوشته می شد، در مسجد قرار می دادند تا قرآن آموزان بتوانند از روی این صحیفه ها استنساخ کنند.
5. غرائب قرآن: پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: «تعلّموا القرآن و تعلّموا غرائبه»،(3) یا «تعلّموا القرآن و التمسوا غرائبه»،(4) یا «اَعربوا القرآن و اتبعوا غرائبه و فرائضه و حدوده»؛(5) یعنی قرآن را فراگیرید و مصرّانه غرائب آن را پی جویی و جست وجو کنید تا از آنها آگاه شوید.
6. نهی از نگارش قرآن از حفظ: صحابه تأکید داشتند که برای کتابت قرآن باید از روی مصاحف الگو رونویسی کرد،(6) تا رسم الخط قرآن، به ویژه در مواردی که با قرائت آن تفاوت دارد، به دور از هرگونه اختلاف و پریشانی، تثبیت و ترویج شود.
7. تقریر رسول خدا و ائمه اهل بیت(ع) ، و اجماع صحابه و تابعین:از آن جا که رسول خدا(ص) بر کتابت کاتبان وحی نظارت و اشراف دقیق داشتند، تقریر آن حضرت و ائمه اهل بیت که حافظان و مبیّنان سیره و سنّت نبوی بودند، همچنین اجماع صحابه و امّت اسلام در زمان تابعین و مجتهدین دلیل توقیفی بودن رسم الخط قرآن است.(7)
ص: 101
اختلاف رسم به جهت اختلاف معنا: برپایه گزارش زرکشی در البرهان، ابو العباس احمد بن محمد بن عثمان ازدی معروف به ابن البنّا مراکشی (درگذشت 721 ق) در کتاب خود عنوان الدلیل فی مرسوم خط التنزیل، اختلاف در رسم کلمه را مربوط به اختلاف معنای آن برحسب سیاقی که در آن به کار رفته و موقعیتی که دارد، دانسته است. همچنین اختلاف رسم به سبب معانی باطنی ای است که متعلق به مراتب وجود و مقامات است؛ مثلاً در آیه 42 سوره شوری: «یمح اللّه الباطل» حذف «واو» اشاره به سرعت از بین رفتن و اضمحلال باطل دارد و در آیه 42 سوره فجر: «و جای ء یومئذ بجهنّم» حرف «ا» به فعل «جی ء» افزوده شد تا نشان دهد این آمدن، آن چنان ظهوری دارد که با آمدن های شناخته شده میان مردم متفاوت است.(1)
قبلاً مطلبی از محسن رجبی با عنوان «ریشه اختلافات نگارشی» نقل شد که بخشی از مقاله ایشان با عنوان «رسم المصحف: ویژگی ها و دیدگاه ها» بود. پژوهشگر دیگر یعنی جواد آسه به نقد دیدگاه آقای رجبی پرداخته و مقاله ای به نام نقدی به مقاله «رسم المصحف» نوشته است. آسه معتقد است بیشتر مشکلات نگارشی قرآن ریشه در اختلافات قرائات دارد. به دلیل اهمیت این نقد، بخشی از آن نقل می شود:
علم رسم المصحف یکی از موضوعات علوم قرآن است. در رسم المصحف سخن درباره چگونگی نگارش کلمات در کتابت قرآن در عصر نزول قرآن است. قرآن پژوهان و محقّقان درباره آن بحث های فراوانی کرده اند. برای نمونه در البرهان زرکشی نوع 25، در الاتقان سیوطی نوع 76، در مباحث فی علوم القرآن صبحی صالح ص275، در مناهل العرفان زرقانی ص204، در التمهید فی علوم القرآن علاّمه معرفت ج1، ص361 تحقیقاتی در چون و چند رسم الخط قرآن به ثمر رسیده است. به ویژه در کتاب رسم الخط المصحف (از غانم قدوری الحمد، ترجمه یعقوب جعفری) که در آن به تمامی جوانب این بحث، پرداخته شده است.
در کتاب های مزبور درباره رسم الخط قرآن دو دیدگاه مطرح شده است. دیدگاه اوّل، که صاحب التمهید فی علوم القرآن یکی از قائلان آن است، این است که رسم الخط به کار رفته در قرآن توقیفی نیست و در آن اغلاط و تناقضات زیادی به چشم می خورد که باید تصحیح و بر اساس رسم الخطی که اکنون در زبان عربی رایج است بازنگاری گردد. دیدگاه دوم، که صاحب مناهل العرفان یکی از قائلان آن است، بر این باور است که رسم الخط به کار رفته در قرآن توقیفی و براساس حکمت و دارای معنی است.
در مقاله «رسم المصحف، ویژگی ها و دیدگاه ها» نگارنده آن کوشیده تا اثبات کند که رسم الخط قرآن توقیفی است. در این مقاله پس از بیان مقدمهء کوتاه و به دست دادن تعریف علم رسم المصحف و اشاره به نخستین کتاب هایی که درباره رسم المصحف نوشته شده، به طرح، نقد و تأیید
ص: 102
دیدگاه هایی پرداخته که درباره اختلافات موجود در رسم المصحف بیان شده است. مجموعاً به شش دیدگاه، در مقاله مزبور اشارت رفته است:
1. اختلاف و تنوّع در رسم الخط قرآن ناشی از اشتباه کاتبان وحی است.
2. اختلاف به دلیل کم سوادی کاتبان وحی و ضعف خط و ابتدایی بودن آن بوده است.
3. رسم الخط قرآن تحت تأثیر اختلاف قرائت قاریان مشهور در بازه سال سی تا سدهء چهارم قمری است.
4.ویژگی های رسم الخط قرآن بازتاب حفظ سنّت های نگارشی خط عربی متقدّم و تغییر محیط زبانی است.
5. رسم الخط قرآن مجید توقیفی است.
6. اختلاف رسم الخط قرآن به سبب اختلاف معنی بوده است.
به جز دیدگاه های 5 و 6 که نگارنده مقاله مزبور آنها را پذیرفته است، بقیّه دیدگاه ها مورد نقد و بررسی وی قرار گرفته است. او در پایان نتیجه می گیرد که رسم الخط قرآن توقیفی و غیرقابل تغییر است.
ادله آقای رجبی بر توقیفی بودن رسم الخط قرآن در هشت محور نقادی شده است:
نگارنده پس از نقل سخن نظام الدین حسن نیشابوری و شیخ عبد العزیز دباغ در توقیفیّت رسم الخط قرآن شواهد و قراینی را در راستای تأیید توقیفی بودن رسم الخط قرآن می آورد که ما در ذیل هر عنوان به نقد و بررسی آنها می پردازیم:
1. وحی: نگارنده پس از نقل معنای وحی از راغب اصفهانی به این حدیث «تعلمت القرآن فی سنة و الوحی فی ثلاث سنین» از حارث اعور اشاره می کند. نگارنده الوحی را به معنای «رسم الخط و کتابت قرآن» می گیرد و بنابراین معنی می گوید که بعید نیست در دل وحی، رسم الخط آیات نیز تعلیم داده شده باشد.
امّا رامیار در کتابش تاریخ قرآنکه نگارنده این حدیث و معنای الوحی را از آن جا نقل کرده است- وحی را کتابت و خط، معنی می کند.(1) وانگهی در لسان العرب در توضیح این روایت چنین آمده که گوینده این حدیث صرفاً درصدد بیان سختی فراگیری کتابت و خط است. به همین دلیل گفته است که من قرآن را در یک سال، امّا کتابت و خط را در سه سال آموختم.(2) پس الوحی در حدیث مزبور نمی تواند به معنای رسم الخط و کتابت قرآن باشد؛ آن گونه که نگارنده استفاده کرده است. برخی نیز آن را به معنای حدیث دانستند(3) که در این صورت سخن نگارنده مقاله کاملاً نادرست خواهد شد.
ص: 103
2. املا و تعلیم حرف به حرف پیامبر اکرم(ص) به کاتبان وحی: نگارنده بر این باور است که پیامبر(ص) آیین نگارش قرآن را به کاتبان وحی تعلیم می فرمودند. در این راستا به سخن زید ابن ثابت اشاره می کند.
که آن حضرت به او می فرمودند در نوشتن بسمله سین را واضح و روشن بنگار. یا این که باء بسم اللّه را کشیده و بلند بنویس. میم را کور و توپر منویس.
سخن در رسم الخط قرآن، بر سر این نکات نیست که اشاره شد، بلکه سخن در این است که آیا پیامبر(ص) درباره نوشتن کلمات مثلاً جدا یا سرهم نویسی فرمایشی داشتند یا خیر؟
وی در ادامه می نویسد که زید بن ثابت گوید: «رسول خدا(ص) «فرهن مقبوضة» را بدون «الف» بر من اقرا فرمودند و من نیز آن را بدون «الف» کتابت کردم».
اولاً از این سخن فقط این نکته برمی آید که کلمه «رهن»را نباید به صورت «رهان» قرائت کرد.
3. مقابله و بررسی کتابت: نگارنده سخنی را از زید بن ثابت نقل می کند که او گفته وقتی من از نگارش آیاتی که پیامبر(ص) بر من املا می فرمود فارغ می شدم به دستور آن حضرت آنچه را که نوشتم برای ایشان می خواندم تا احیانا اگر دچار لغزش یا فراموشی شدم، اصلاح یا جبران گردد.
از این سخن زید بن ثابت عکس مطلبی که نگارنده استفاده کرده، استفاده می شود، بدین صورت که آن حضرت فقط به زید می فرمودند که آنچه نگاشته برای او بخواند. پس پیامبر(ص) فقط درصدد این بودند که آنچه را زید نوشته، صحیح و بی غلط باشد.آن حضرت نسبت به رسم الخط آیات مثلاً آیا کلمات جدا نوشته شده یا سرهم حسّاسیتی به خرج نمی دادند. آنچه برای ایشان اهمیت داشت قرائت بی غلط آیات بود.
4. ترغیب به نگارش قرآن و عرضه مصحف: نگارنده می نویسد پیامبر(ص) صحابه و مردم را در کنار فراگیری شفاهی قرآن بر فراگیری نوشتن نیز ترغیب می فرمودند؛ چه این که قرائت از روی مصحف، و نگارش مصحفی برای خود سبب انس و تحکیم آموخته ها در ذهن و زبان قرآن آموز خواهد شد.
آیا می توان از این بیان چنین نتیجه گرفت که رسول اکرم(ص) رهنمودهایی در چون و چند آیین نگارش آیات داشتند؟
5- تقریر رسول خدا و ائمّه اهل بیت(ع)، و اجماع صحابه و تابعین: نگارنده بر این اعتقاد است که رسول اکرم(ص) بر کتابت کاتبان وحی نظارت و اشراف دقیق داشتند. پس تقریر آن حضرت و ائمه اهل بیت(ع) و همچنین اجماع صحابه و امّت اسلام در زمان تابعین و ائمّه مجتهدین دلیل بر توقیفی بودن رسم الخط قرآن است.
ما هم بر این باوریم که پیامبر اکرم(ص) بر روند کتابت قرآن و عمل کاتبان اشراف و نظارت دقیقی داشتند، امّا این دلیل نمی شود که در هنگام وحی آیات به آن حضرت، شیوه نگارش آنها نیز بر ایشان وحی می شد و بدین ترتیب آن حضرت رسم الخط جدیدی را رقم زده باشند؛ زیرا بر اساس این بیان به کاتبان وحی آیین نگارش آیات از سوی آن حضرت آموزش داده می شد و آنان موظّف بودند فقط بر اساس این رسم الخط قرآن را بنگارند.
تا اینجا تمامی دلیل هایی را که نگارنده بر توقیفیّت رسم الخط قرآن آورده است نقد و بررسی کرده ایم. به این نقدها باید این نقد را افزود که در زمان خلافت عثمان در قرائت و رسم الخط قرآن
ص: 104
اختلافات سخنی در گرفت. وی تصمیم گرفت با توحید مصاحف به این نزاع ها و بحث ها پایان دهد. سخنی که در اینجا قابل طرح و بررسی است این است که آیا عثمان در رسم الخط قرآن دخل و تصرّفی کرده است یا خیر؟ نگارنده بر آن است که عثمان رسم الخط قرآن را تغییر نداده است و قرآن را بر اساس رسم الخط مصحفی که با اشراف پیامبر(ص) نوشته اند، بازنویسی کرده است. وی می افزاید که چون عثمان تغییری در رسم الخط نداده پس به کار بردن کلمه رسم الخط العثمانی نادرست است.
در قرآن هایی که به خط عثمان طه، خطّاط شهیر سوری، نگارش شده و گفته می شود بر اساس رسم الخط عثمانی است، مواردی را می یابیم که اثبات می کند عثمان در رسم الخطی که با اشراف پیامبر(ص) نگاشته شده، تغییراتی ایجاد کرده است. بر اساس آنچه گفته اند هدف عثمان از توحید مصاحف پایان دادن به اختلافات در قرائت و رسم الخط قرآن بود.(1) به همین دلیل عثمان با حفظ رسم الخطی که با اشراف پیامبر(ص) نگاشته شده بود، برای خاموش کردن آتش اختلافات بر اساس دلایلی که برای خود او حجّت آور بود از میان قرائت های مختلف آن زمان، چند قرائت را برگزید و برای آن که رسم الخط قرآن همه آنها را پوشش دهد کلماتی را که در آنها اختلاف قرائات وجود داشت به گونه ای نگاشتند که تاب خوانش همه آن قرائات را داشته باشد(2) و چون در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) مردم قرآن را بر اساس یک قرائت که همان قرائت آن حضرت بود قرائت می کردند پس می توان این نتیجه را گرفت که این نوع از نگارش کلمات، در زمان عثمان به وجود آمد.
بنابراین آقای آسه دلیل ها و استدلال های آقای رجبی در مورد توقیفی بودن رسم الخط قرآن مخدوش می داند و نتیجه گیری می کند:
1. رسم الخط قرآن توقیفی نیست. بنابراین می توان برای آسان سازی قرائت قرآن، آن را تغییر داد.
2. اصطلاح رسم الخط عثمانی، بی اشکال است.
3. به نظر می رسد همان طور که قرآن در به کارگیری ادبیّات عرب شیوه جدیدی در پیش نگرفته،در رسم الخط نیز چنین کرده و آن را به آنچه در میان مردم عصر نزول قرآن رایج بوده، وانهاده است.
4. اختلاف موجود در رسم الخط قرآن بر اساس اختلاف معنی نیست، بلکه می توان گفت بخشی از آن بر اساس اختلاف در قرائت هاست.
5.می توان بخش زیادی از دلایل اختلاف در نگارش کلمات قرآن را بر اساس اختلاف قرائت ها روشن ساخت.
ص: 105
ص: 106
فصل اول: ورود بریل و تاریخ نشر قرآن بریل
فصل دوم: آسیب شناسی قرآن بریل
فصل سوم: همسان سازی قرآن بریل در ایران
فصل چهارم: قرآن ملی
فصل پنجم: فعالیت های سازمان یافته ایرانیان
ص: 107
ص: 108
تاریخ قرآن بریل و تحولات آن در ایران ارتباط وثیق با تاریخ ورود بریل به ایران و تحولات خط بریل در ایران دارد و برای دانستن یا تألیف درباره تاریخ قرآن بریل به ناچار باید تحولات خود بریل را در این سرزمین رصد کنیم. به همین دلیل در این فصل، تاریخ بریل در ایران با رویکرد و گرایش به قرآن بریل مورد بررسی قرار می گیرد.
مسلمانان در ایران از زمانی که با خط بریل آشنا شدند، و آن را راه کار مناسب برای رفع مشکلات روشندلان یافتند، درصدد برآمدند از آن استفاده مطلوب داشته باشند. زیرا اصل اول و مهم برای هر مسلمان، اجرای توصیه ها و دستورات قرآنی و شرعی در اهتمام به امور معلولین و نابینایان است. برخی ادیان معلولین را محکوم جبر طبیعی یا اسیر نیروهای ماوراء طبیعی می دانند و وضعیت نامطلوب آنان را سرنوشتی محتوم تلقی می کنند. در اسلام اما تفاوت ماهوی بین انسان عادی و کسانی که فاقد توان شنوایی یا حس بینایی اند، نیست و این آیین برای آنان حقوق مساوی در نظر گرفته است. در دنیای قدیم یعنی پیش از آغاز عصر مدرن و صنعتی شدن، همه انسان ها اعم از سالم و معلول تقریباً از فرصت های مساوی و توانایی های برابر برخوردار بودند. مگر کسانی که هیچ نوع توانایی برای کارهایی مثل بیل زدن، شخم زدن، چرانیدن گوسفند و کشیدن آب از چاه نداشتند. یعنی فاقد دست و پا و قدرت بدنی بودند. فقط اینان با افراد سالم از فرصت های برابر برخوردار نبودند، اما تقریباً اکثریت افراد جوامع تساوی در بهره وری داشتند. اما با آغاز عصر صنعتی شدن و اختراع ماشین چاپ، اختلافات فاحشی بین اقشار پدید آمد. افراد دارای قدرت بینایی می توانستند از نعمت خواندن و نوشتن بهره مند باشند، به مدرسه و دانشگاه بروند، در جامعه کار و اشتغال داشته باشند؛ امّا نابینایان از همه اینها محروم بودند. از این رو اختلاف فاحشی بین معلولین و سالم ها به وجود آمد. چند قرن این گونه گذشت و نخبگان همواره در فکر پیدا کردن راه حلّی بودند. لویی بریل در سال 1829م موفق شد کار شارل باربیه را تکمیل و خط بریل را اختراع کند. این اختراع انقلاب و تحولی اساسی بود. زیرا به نابینایان قدرت خواندن و نوشتن می داد و مجدداً فرصت ها بین همه بنی آدم مساوی می شد.
ایران از نخستین کشورهای منطقه بود که رهایی از عقب ماندگی و استعمار و استبداد را تجربه کرد. پروسه توسعه و پیشرفت فراگیر است و بخشی از آن مربوط به معلولین است، از این رو فراگیری علوم و مشارکت اجتماعی معلولین در ایران زودتر از بسیاری از کشورها آغاز شد. این مقاله به اجمال و خیلی فشرده سیر تحولات مربوط به معلولین نابینا در عرصه های فرهنگی و آموزشی را بررسی می کند. البته
ص: 109
خط بریل زودتر وارد جهان عرب شد؛ لاول(1) در سال 1870یعنی حدود 145 سال قبل، بریل را به مصر برد. یعنی حدود چهل سال بعد از اختراع بریل توسط بریل و حدود نیم سده پیش از ایران، بریل به مصر رفته است.(2)
در سال 1299ش (بنابر برخی اسناد در 1300ش) یک کشیش آلمانی مسیحی به نام پاستور ارنست جی. کریستوفل(3) از ترکیه به ایران وارد شد و در تبریز اقامت گزید و سپس کار تبلیغ و خدمات رسانی را آغاز کرد. او نابینایان شهر تبریز را دعوت کرد و برای جوانان نابینا کلاس آموزش خط بریل گذاشت. در این دوره جمعاً 5 دانش آموز شرکت داشتند. و بدین ترتیب نخستین آموزشگاه و کلاس درس نابینایان و اولین آموزش خط بریل در ایران آغاز شد.
کریستوفل در سال 1307 (یا 1305) تأسیس رسمی مدرسه نابینایان را به نام آموزشگاه نابینایان تبریز به وزارت معارف پیشنهاد کرد. او در همان سال از وزارت معارف مجوز گرفت و کار آموزش را آغاز کرد. برخی نوشته اند او در همان سال ورود یعنی 1299 مدرسه نابینایان تبریز را بنیان نهاد.(4) بخش مهمی از آموزش ها مربوط به خط بریل بود. چون فراگیری این خط به مثابه یادگیری الفبای فارسی برای بینایان است و افرادی که خط بریل را فرا می گرفتند در واقع سواد خواندن و نوشتن را دارا شده بودند.
همکار کریستوفل در تبریز دبیر با سابقه ای به نام محمد علی خاموشی بود. او از فرهنگیان خوش نام و فعال بود و توانست مشاور و همکار مناسبی برای کریستوفل باشد. کریستوفل در سال 1305ش با خاموشی در تبریز آشنا شد و از این سال همکاری آنان آغاز گردید.(5) ثمره این آشنایی و همکاری تدوین کتب آموزشی نابینایان به خط بریل در سال 1305 بود.(6)
آموزشگاه نابینایان تبریز که تنها مرکز آموزش نابینایان در ایران محسوب می شد تا سال 1319 مشغول ارائه خدمات آموزشی و تربیت حرفه ای نابینایان بود و تعداد دانش آموزان نابینای تحت پوشش آن به 45 نفر می رسید. با آغاز جنگ جهانی دوم دولت ایران مجبور شد همه آلمانی ها را از ایران اخراج کند. کریستوفل هم ایران را ترک کرد. اما پس از ترک مخاصمات، علاقه اش به ایران، او را به تبریز بازگرداند و آموزش پسران نابینا را از سر گرفت. کریستوفل به دلایل نامعلوم، حوالی سال 1320 به اصفهان رفت (برخی منابع رفتن او به اصفهان را بین 1310 تا 1320 می دانند)(7) و دانش آموزان نابینا
ص: 110
را هم با خود به اصفهان بُرد. در اصفهان مجوز آموزشگاه شبانه روزی پسران نابینا را گرفت و کارش را آغاز کرد. همکارش در اصفهان نیز یکی از دبیران و فرهنگیان فعال به نام علی اکبر کابلی بود. کریستوفل و همکاران فرهنگی او به ویژه مرحوم کابلی توانستند اقداماتی شایسته و درخور ستایش در عرصه خط بریل پدید آورند. بسیاری از متون درسی را تبدیل به بریل کردند. علائم فارسی بریل را در بعضی موضوعات و علوم هرچند ناقص توسعه دادند و خلاصه موجبات تحولاتی ژرف را پدید آوردند. نخستین سند بریل موجود در مرکز اسناد ملی ایران، الفبای بریل فارسی است که کریستوفل در سال 1305ش نوشت و توسط وزارت کشور منتشر شد.
کریستوفل در آلمان با بریل آشنا شده بود. به احتمال قوی کلیسا برای مبلغان مذهبی جلسات آموزش بریل داشته تا آنان در این زمینه کاملاً تبحر پیدا کنند و به هنگام تبلیغ در دیگر کشورها، برای نابیناها کلاس بریل برپا نمایند. بعداً در ترکیه هم تجربه آموخت و برای نابینایان کلاس بریل داشت. ولی به دلایل نامعلوم در ترکیه نتوانست موفق شود.(1) داوری برخی درباره کریستوفل این گونه است که او بسیاری از حروف آلمانی از قبیل ب، پ، ت، که مستقیماً از بریل فرانسوی گرفته شده بود، را برای فارسی به کار برد. اما نتوانست برای برخی حروف مانند مصوت ها، همزه، تشدید علامت بریل ایجاد کند. از این رو بریل کریستوفل ناقص و با بریل امروزی اختلاف فاحش داشت(2).
در همین دوره مبلغ مسیحی دیگر به نام خانم گوئن گستر در اصفهان، یک باب آموزشگاه شبانه روزی برای دختران نابینا تأسیس کرد. او در سال 1325 مجوز برای آموزشگاه نور آیین مجوز گرفت. این مدرسه بعدها به مدرسه رودابه تغییر نام یافت. نورآیین دارای امکانات خوابگاهی، نشر متون بریل و دیگر امکانات برای مهارت افزایی نابیناها بود(3).
این اقدامات نخستین فعالیت ها در عرصه ترویج و آموزش خط بریل در ایران است.
حدود چهل سال خط بریل محدود بود به قشر خاصی از نابینایان که از مکنت و ثروت برخوردار بودند یا گرایش و علاقه به تبلیغات مذهبی مسیحی داشتند و می خواستند با خواندن متون مذهبی و تسلط بر معارف دینی در عرصه تبلیغ، کارآیی داشته باشند.
در این دوره خط بریل محدود به حروف الفبا و علائم عمومی بود و در عرصه های علوم و فنون مختلف گسترش نیافته بود. البته گزارش هایی هست که مدعی است مدرسه دارالفنون اقدام به گسترش علائم بریل در علوم مختلف نمود. ولی اسناد محکمی در این زمینه هنوز ارائه نشده است.
تا دهه چهل وضعیت خط بریل کمابیش همین طور بود و سرعت توسعه و گسترش آن کُند بود امّا هنگامی که در سال 1339ش پذیرش خط بریل و تصویب آن در مجلس شورای ملی صورت گرفت، راه برای گسترش آن هموار گردید و مرحله دوم آغاز شد.
ویژگی دیگر خط بریل در این دوره، وابستگی مراکز آموزشی خط بریل به جریان های تبلیغی مسیحیت و کلیسا است. یعنی دولت پهلوی و دیگر نهادهای مدنی نقشی در اداره این مراکز نداشتند.
ص: 111
اسناد و مدارک فقط از فعالیت های آموزشی در زمینه خط بریل در دو شهر تبریز و اصفهان گزارش می دهد؛ اما بعید می نماید در شهرهایی مثل شیراز، اهواز و غیره فعالیت هایی نبوده باشد. به هرحال فعالیت ها در این دو شهر و نیز در شهرهای دیگر نیاز به بررسی های گسترده تر دارد.
برخی اسناد گویاست که قبل از سال 1320 و پیش از اینکه خانم گون گستر در سال 1325 آموزشگاه دخترانه نابینایان را در اصفهان تأسیس کند، مرکز دیگری جهت نگهداری و آموزش دختران نابینا در اصفهان تأسیس شده بود و پس از جنگ جهانی دوم، اداره آن به عهده کشیشان و برخی مؤسسات خیریه انگلیسی واگذار گشته بود.
در همه این آموزشگاه های وابسته به کلیسا، برای پذیرش نابینایان در این مدارس محدودیت سنی وجود نداشتند و کودکان 2 تا 7 ساله و حتی افراد 30 ساله را نیز می پذیرفتند. زیرا هدف آنان آموزش نبود بلکه تربیت مبلغ دینی مهم ترین هدفشان بود.
این آموزشگاه ها به نگهداری و نیز حرفه آموزی و آموزش نابینایان می پرداختند. آنها آموزش هایی از قبیل بافندگی، کشاورزی، آموزگاری، مترجمی، فیزیوتراپی و کارهای دستی دیگر فرا می گرفتند و پس از یادگرفتن به آموزش آن به دیگران یا ایجاد کارگاه ها و مزارع اقدام می کردند.
این شیوه در ادامه تدبیر برای خودکفایی جریان های تبلیغی است که کلیسا ترویج می کرد. در واکنش به این اقدامات و فعالیت ها، عده ای از روحانیون، بازاریان و نیکوکاران اصفهان و کمابیش در برخی شهرهای دیگر، آموزشگاه های نابینایان با گرایش اسلامی تأسیس کردند. هدف آنان سه چیز بود: جذب مسلمانانی که به مدارس مسیحی رفته بودند و امکان مسیحی شدن آنان زیاد بود؛ دوم تربیت مبلغان اسلامی و سوم ایجاد محیطی آرام برای آموزش و مهارت آموزی شبانه روزی بود.
بریل ایرانی از 1299 (سال ورود به ایران) تا 1331 (سال تصویب و اصلاح توسط یونسکو) به نام خط کلیسا یا خط کریستوفل شناخته می شد و سایه اهداف کلیسا و میسیونری بر آن سایه افکنده بود. با توجه به تعصبات مذهبی مردم ایران، عدم همکاری و نفرستادن فرزندان نابینا به مدارس نابینایی قابل فهم و درک است. یک علت مهم ضعف بنیه های خط بریل ایرانی و پیشرفت کُند آن در طی سه دهه همین نکته است. نکته مهم اینکه این دوره در اوج فراز و فرود حکومت رضا شاه پهلوی است. ایشان مدعی بود با موانع توسعه ایرانی هرچند دینی باشد، مبارزه می کند ولی هیچ گونه تلاشی در این زمینه مشاهده نمی شود. اطلاعات ما از این دوره بسیار اندک است.
دوره دوم خط بریل در ایران با اقدام یونسکو آغاز می شود. ورود یونسکو به امور معلولین و مسائل فرهنگی آنان و به تبع خط بریل، حادثه مهم تاریخی است. یونسکو به عنوان بخش فرهنگی سازمان ملل متحد، برای ملت ها و فرهنگ های جوامع سراسر جهان و نمایندگی و پشتیبانی آنها تأسیس شد. از این رو در خط بریل «جامعه هدف» آن یک قشر خاص یا یک مکتب و پیروان یک دین ویژه نبوده و همه آحاد جوامع را در نظر دارد. به همین دلیل در ایران از دولت خواست تا مدارس، آموزش و پرورش و در ادامه خط بریل را گسترش دهد. در مقر و ساختمان یونسکو در تهران هم جلسات توجیهی و آموزشی برگزار می کرد.
ص: 112
اما مهم تر از همه اینها در سال 1950م (1330ش) همایش و کنفرانس در مقر یونسکو در پاریس با هدف سامان دهی به خط بریل برگزار شد. کارشناسان یونسکو پیش از این همایش، مشکلات را بررسی کرده بودند و با دعوت مسئولین و مدیران فرهنگی کشورها، به هم اندیشی و تبین مشکلات و ارائه راه کارها توسط کارشناسان و نیز شنیدن تحلیل های مدیران بومی پرداختند. مهم ترین راهبرد این جلسه، جهان گرایی در بریل بود. گفته شد بریل یک نیاز عمومی، برای همه نابینایان است و باید در سراسر جهان اولاً یک اراده همگانی و ثانیاً تعامل همه جانبه ایجاد شود تا این مهم به هدف مطلوب برسد. به همین دلیل نام این کنفرانس به بریل جهانی مشهور شد.
در پی کنفرانس بریل جهانی، رؤسای فرهنگی هر کشور موظف شدند در کشورهای خود به برگزاری کنفرانس درباره بریل پرداخته و به بررسی و سپس سامان دهی بپردازند.
نیز در سال 1951م کنفرانس محلی بیروت در 17-12 فوریه توسط یونسکو برپا شد. علائم بریل عربی، فارسی و ترکی نهایی و مصوب گردید. یونسکو در همین سال الفبای بریل فارسی را به وزارت آموزش و پرورش ایران تحویل داد. وزارت آموزش و پرورش، تدریس و آموزش خط بریل را بر اساس مصوب و ابلاغیه جدید آغاز کرد(1). اهمیت این مصوبه در کامل بودن آن است. یعنی غیر از الفبا، نشانه ها هم در قلمرو بود. البته با همفکری کارشناسان ایرانی، علائم اختصاصی مثل چ و ژ هم تصویب شد.
مقدمات تحولات آغاز شده بود. یعنی در دوره پهلوی ساختار اداری و قوه مجریه بازسازی و اصلاح شد. وزارت آموزش و پرورش در رأس اصطلاحات قرار داشت و بیش از جاهای دیگر به آن اهتمام می شد. از این رو وقتی یونسکو، این وزارت خانه را موظف به سامان دهی و توسعه بریل کرد، زمینه ها و مقدمات فراهم بود. البته برخی حوادث مثل جریان ملی شدن صنعت نفت و منازعات دولت مصدق و حاکمیت پادشاهی مانع بود یا موجب کند شدن پروژه بریل ایرانی می شد. تا اینکه بالاخره در 1339 یعنی هشت سال بعد از توصیه های یونسکو، وزارت آموزش و پرورش رسماً خط بریل را مصوب کرد و ابلاغیه ای به مدارس ارسال شد.
بریل مصوب و ابلاغی بر مبنای توصیه شده توسط یونسکو ولی با تغییراتی بود که در طول هشت سال در مراکز آموزشی به دست آمده بود.
غیر از حوادث کلان و سرنوشت ساز مزبور، در این دوره، رخدادهای دیگر جلب توجه می کند. گسترش همگانی بریل برای عموم نابینایان، نیازمند گسترش مهارت خواندن و نوشتن بریل بود. گسترش این مهارت ها منوط به سه متغیر اساسی آموزگاران باتجربه، وسایل و تجهیزات و متون آموزشی (کتب درسی) است.
برای تهیه و نشر متون آموزشی، نخست باید علائم و نمادهایی که گویای حروف و نشانه ها باشد تکمیل می شد. این کار از 1299 با تلاش های کریستوفل آغاز شده بود و در چند مرحله کامل تر شد و بالاخره در 1331 توسط یونسکو و در 1339 توسط وزارت آموزش و پرورش نهایی گردید.
ص: 113
دوم نیاز به دستگاه های تحریر بود تا این حروف و نشانه ها را روی برگه ها ثبت و تایپ کند. دستگاه های تحریر همگی در اروپا و امریکا ساخته می شد و برای بریل انگلیسی مناسب بودند. اما برای بریل فارسی باید اصلاح می شدند. دولت ایران پیشنهاد اصلاح داد و چند سالی طول کشید تا دستگاه های مناسب فارسی تولید و در اختیار نابینایان و مراکز قرار گیرند. این اقدام موجب تسهیل در نشر متون درسی بریل شد.
اما دستگاه های تحریر که به نام لوح و قلم و پرکینز مشهورند باید به حد وفور در جامعه پخش می شد و در اختیار نابینایان قرار می گرفت. این اقدام هم با تلاش نهادهای دولتی و بعضی از نیکوکاران عملی گردید. حتی در ایران کارخانه هایی برای ساخت این وسایل تأسیس شد.
متغیر بعدی، تربیت آموزگاران بریل بود. وزارت آموزش و پرورش اقداماتی برای انتقال تجارب و تربیت آموزگاران عملی شد. بعدها وقتی دانشگاه تربیت معلم تأسیس شد، این مهم در حیطه وظایف آنجا قرار گرفت.
حادثه مهم دیگر در این دوره، تأسیس مؤسسه ها و مراکز مختلف با خط مشی های «نیکوکاری و خدمت رسانی» یا آموزشی - پژوهشی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران تأسیس شد. برخی مراکز هم بودند که خط مشی در رسالت دینی، مذهبی، و تبلیغی برای خود قائل بودند. مثل مدرسه شوریده شیراز که توسط برخی فرهنگیان برجسته شیراز و نیکوکارانی از این شهر تأسیس شده بود.
بر اساس اسناد و مدارکی که تاکنون به دست آمده نخستین قرآن بریل، جزء سی ام بود که توسط آقای محمدحسن وجدانی در سال 1341 با لوح و قلم دستی در مدرسه شوریده شیراز، تبدیل به بریل شد.(1)
سپس در اصفهان مدرسه ابابصیر در سال 1348 تأسیس شد و توانست ظرف حدود دو دهه کارنامه قابل قبولی از خود بر جای گذارد.
مدارس ابابصیر، چاپخانه بریل را دایر کرد و متون بسیاری را به خط بریل منتشر نمود.
ابابصیر غیر از خط مشی اصلی که همان رشد نابینایان و مهارت آموزی به آنان بود، اهداف تبلیغی دیگری هم تعقیب می کردند. یکی مقابله با مدارس نابینایان که توسط کلیسا دایر شده بود و اهداف تربیت مبلغ مسیحی داشتند؛ و دوم مقابله با تبلیغات بهائیت و بابیت بود. نابینایان به دلیل استعدادهای خارق العاده در کلاس هایی توجیه شده و آموزش های لازم برای نقادی بابیت و بهائیت و خنثی کردن تبلیغات آنان می دیدند.(2)
با تبدیل خط مشی آموزش بریل از جریان مذهبی به جریان فرهنگی، اقدامات فراوانی برای گسترش خط بریل آغاز شد. در شهریور 1348ش، در سمینار مربیان و آموزگاران نابینایان (تهران) قرار شد علاوه بر اصلاح خط بریل، روش آموزش آن هم آسان تر گردد و بریل فارسی در همه موضوعات و در همه علوم گسترش پیدا کند.
ص: 114
یکی از اقدامات خوب دیگر در این دوره، تقویت زیرساخت ها و مبانی خط بریل فارسی است. آموزشگاه دکتر محمد خزائلی در 1348ش تأسیس شد. او خود دانشمندی نابینا و فعال در عرصه های سیاسی و فرهنگی بود. یعنی هم شخصیت علمی و دانشگاهی داشت و به عنوان مؤلف و پژوهشگر معروف بود و هم به عنوان نماینده مردم اراک در مجلس شورای ملی از حقوق نابینایان دفاع می کرد. اقدامات او و آموزشگاه او، در تقویت شالوده های بریل بسیار مؤثر بود. البته مراکز دیگر هم به تبع او مؤثر بودند. که در اینجا به چند نمونه از اقدامات آنان اشاره می شود.
دکتر خزائلی کلاس هایی با عنوان تقویت لامسه، کلاس آموزش بریل فارسی، کلاس کوتاه نویسی خط بریل، کلاس تقویت مهارت های خواندن و نوشتن در سراسر ایران برپا کرد. نابینایان با شرکت در این کلاس ها مهارت افزایی کرده و مبانی خواندن و نوشتن آنها تقویت می شد. این تلاش ها اقدام در توسعه خط بریل بسیار مؤثر افتاد.
به تبع آموزشگاه دکتر خزائلی، دیگر مراکز نابینایان نیز چنین کلاس هایی را برپا می کردند و در نتیجه نهضت گسترش بریل ظرف دو دهه سراسر کشور را فرا گرفت.
خلاصه این دوره از مهم ترین دوره های تأثیرگذار در جامعه و فرهنگ معلولین است.(1)
این دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به ویژه پس از سال 1360 آغاز شده و حوادث سال های پس از انقلاب بر آن سایه افکنده است. در این دوره اهتمام به امور دیگران افزایش یافت و ضرورت توجیه بیشتر نسبت به معلولین احساس شد؛ به طوری که بر سرنوشت نابینایان مؤثر بوده است. در این زمان تشکیلاتی برای مدارس استثنایی و نیز پژوهشگاهی هم در وزارت آموزش و پرورش تأسیس شد. این تشکل ها حداقل چهار اقدام را به موازات هم پیش می بردند:
الف: توسعه کوتاه نویسی خط بریل
ب: دسترسی همگانی به وسایل و تجهیزات بریل
ج: تربیت آموزگاران و مربیان بریل و اعزام به همه مناطق ایران
د: گسترش خط بریل در همه علوم و فنون
در سال 1367ش کارشناسان خط بریل طرحی به نام «گردآوری، تدوین و تثبیت علائم خط بریل» را مطرح کردند و نظر مقامات آموزش و پرورش را برای اجرای آن جلب نمودند. با اجرای این طرح، متون علوم و فنون مختلف با علائم زبان بریل تدوین می شد و خط بریل گسترش جدی پیدا می کرد. در سال 1369 نخستین ثمره این پروژه نتیجه داد و کتابی دارای بخش های مختلف از علوم و فنون به زبان بریل عرضه و منتشر شد.
ص: 115
ضرورت کوتاه نویسی
کتاب های بریل به لحاظ اینکه حروف آن به صورت مجزا به روی کاغذهای ضخیم نوشته شده، فضای بسیاری می طلبد و به صورت بسیار حجیم در می آید. برای چاپ و تهیه کتب و همچنین حمل و نقل آنها می بایست زحمات زیادی تحمل گردد. به خصوص کودکان نابینا از حمل این کتب بزرگ و سنگین ناتوانند و هر چه حجم کتاب بیشتر باشد خواندن آن هم بیشتر طول می کشد و نیروی فراوانی جهت مطالعه آن صرف می گردد.
این امر باعث شد تا مردم کشورهای مختلف برای خود روش هایی را به کار گیرند که حتی المقدور از حجم کتب بریل کم کنند و در نتیجه در وقت، مواد اولیه و نیروی انسانی صرفه جویی شود.
صرفه جویی در وقت نابینایان دارای اهمیت زیادی است زیرا آنان در اثر مطالعه طولانی که به وسیله انگشتان انجام می دهند، مقاومت انگشتانشان به علت کرخ شدن کم می گردد و نهایتاً منجر به خستگی می شود.
روش کوتاه نویسی گرچه قبلاً هم وجود داشت ولی در این دوره اهتمام گسترده تری به کوتاه نویسی شد و تحول عظیمی در تهیه کتب بریل به وجود آورد. از دیرباز در کشور ما نیز نابینایان و کارشناسان آموزش و پرورش، روش هایی را ابداع نموده اند تا برای خط بریل فارسی، روش کوتاه نویسی تدوین کنند اما نظر به محدودیت علائم بریل که فقط 63 حالت دارد موفق به ارائه روش جامعی نشده اند. زیرا اکثر این علائم در حروف الفبای فارسی به کار رفته است. زیر مجموعه علائم بریل عبارت اند از:
حروف الفبا، 33 علامت
علائم نقطه گذاری و علامت عدد، 13 علامت
تنوین ها، 2 علامت
اعراب، 2 علامت
همزه ها، 4 علامت
الف مقصوره و الف کوتاه، 2 علامت
تشدید، 1 علامت
با توجه به محاسبه فوق 57 علامت از 63 علامت استفاده شده است لذا افرادی که تاکنون خواسته اند علائم کوتاه نویسی ابداع نمایند با مشکلاتی مواجه گردیده اند. برای تهیه طرح کوتاه نویسی بریل تاکنون تلاش های فراوانی صورت پذیرفته که شاید تنها موردی که به صورت مکتوب منتشر شده طرح گروهی از متخصصین است که زیر نظر سازمان بهزیستی فعالیت نموده و موفق به تهیه جزوه ای گردیده اند. نخستین تلاش ضابطه مند و رسمی برای تدوین قواعد کوتاه نویسی در سال 1362 توسط دانشجویان تربیت معلم و زیر نظر محمد حسن وجدانی شروع شد. در سال 1364 طرح جدیدی برای کوتاه نویسی عرضه شد و پس از اجرای آن در 1366ش منتشر گردید. این طرح در قالب جزوه ای با عنوان «کوتاه نویسی بریل فارسی» تألیف عبداللّه غفاری و همکارانش در سال
ص: 116
1366 منتشر شد(1) . با مطالعه و بررسی کوتاه نویسی مذکور و توجه به کاستی های آن مجری طرح بر آن شد تا کوتاه نویسی کاملی را با کمک همکاران و بر اساس مطالعات دقیق و علمی تهیه نموده و آرزوی دیرینه نابینایان ایران را جامه عمل بپوشاند.
کوتاه نویسی که در کتاب دائرةالمعارف خط بریل توسط آقای محمدرضا ظروفی و همکارانش در سال 1367ش عرضه شده، مزایای زیادی نسبت به کوتاه نویسی سازمان بهزیستی دارد. از جمله تعداد علائم کمتر آن، قابل تشخیص تر بودن آن و درصد کوتاه کردن متون است. به طوری که این تحقیق به طور متوسط 3/27% متون را کوتاه تر کرده، حال آنکه کوتاه نویسی بهزیستی حدود 6/24% بود.
در سه دهه اخیر آثار مختلف درباره کوتاه نویسی در رشته های مختلف تألیف و منتشر شده است. اما این آثار نیازمند همسان سازی و ایجاد رویه واحد کوتاه نویسی و جمع آراء و دیدگاه های مختلف است.
دسترسی همگانی به وسایل و تجهیزات
بریل نویسی یا نویسنده بریل (بریل نگار) نیازمند وسایلی است. همان طور که مؤلف عادی برای نوشتن یک صفحه نیازمند قلم (خودکار، مداد، خودنویس و امثال اینها)، کاغذ یا هر نوع صفحه ای که روی آن بتوان نوشت، است، بریل نگار هم نیاز به وسایل و ادواتی دارد که نقطه برجسته ایجاد کند؛ به طوری که مخاطب بتواند به کمک حس لامسه این نقطه ها را بخواند.
در این دوره شاهد کارخانه ها و شرکت های تولیدکننده وسایل بریل ساز هستیم. نیز سازمان های دولتی مثل بهزیستی، گاه این تجهیزات را بین نابینایان توزیع کرده اند. در بیست سال اخیر، تجهیزات دیجیتالی و الکترونیکی برای نگارش علائم بریل یا خواندن آنها، یا انتقال و اشتراک پذیری آنها، رونق بیشتر پیدا کرد. مراکزی این وسایل را تهیه و در کتابخانه های نابینایان در دسترس آنان قرار داده اند. به هر حال همگانی کردن دسترسی و استفاده از وسایل بریل ساز، انقلاب و تحول جدیدی در خط بریل و فرهنگ نابینایان بوده است. البته در کشورهای پیشرفته دسترسی به وسایل ارزان تر و بهتر است ولی در کشورهای در حال توسعه وسایل الکترونیکی هنوز گران و دسترسی بدانها برای نابینایان هنوز مشکل است. مراکز خیریه و دولت در این گونه کشورها به ویژه جوامع اسلامی می توانند از طریق وقف این ابزارآلات و استمداد از نیکوکاران، این مشکل را مرتفع کنند. اما اقدامات چشم گیر و جدی در این زمینه به چشم نمی خورد.
تربیت آموزگاران و مربیان
در این دوره رویکرد و استقبال نابینایان از خط بریل بیشتر شد و افراد بیشتری خواهان آموختن بریل شدند. از این رو مراکز دولتی و خصوصی و غیر انتفاعی فراوان، کار آموزش را بر عهده گرفتند. ولی بدون مربیان ماهر و حاذق، آموزش امکان پذیر نمی بود. از این رو وزارت آموزش و پرورش، طرح هایی برای تربیت معلمان و مربیان را آغاز کرده است. در دانشگاه تربیت معلم و برخی از دیگر
ص: 117
دانشگاه ها، رشته تربیت معلم بریل تأسیس شد. مهم تر اینکه تلاش شد رویه و انسجام آموزشی و تربیتی واحد بین همه فعالیت ها حاکم باشد.
گسترش در همه علوم و فنون
نابینایان در گذشته فقط در مقطع تحصیلات عمومی، نهایتاً تا گرفتن گواهی دوره ابتدایی یعنی در حدی که خواندن و نوشتن بدانند، آموزش می دیدند. اما در دهه های اخیر آنان در مقاطع عالی فوق لیسانس و دکتری در رشته های تخصصی تحصیل کردند. از این رو نیازمند متون درسی و آموزشی تخصصی در رشته های مختلف فنی، مهندسی، پزشکی و داروسازی، علوم انسانی، علوم محض و علوم عملی بوده اند.
کارشناسان امور بریل چاره ای نمی دیدند، جز اینکه خط بریل را در همه رشته ها گسترش بدهند. آخرین متنی که در زبان فارسی منتشر شد، کتابی است که به مدیریت آقای محمدرضا ظروفی با عنوان دائرة المعارف خط بریل منتشر شد. ده ها کارشناس بریل در رشته های مختلف زبان، موسیقی، شیمی، فیزیک، ریاضیات، حقوق، علوم شرعی و اسلامی و غیره، علائم بریل را گسترش داده اند و در بخش های مختلف این کتاب آورده اند.
از حواشی که در این دوره در گسترش بریل مؤثر بود، راه اندازی مسابقات قرآنی از سال 1361 توسط سازمان بهزیستی بود. نابینایان علاقه بسیار به مسابقه قرآن داشتند چون یک راه برای پیشرفت و ترقی آنان بود و مجبور بودند به سراغ قرآن بریل بروند.(1)
خلاصه اینکه از 1360 تا 1380، خط بریل در چهار عرصه مزبور گسترش چشمگیر در ایران یافت.
مهم این است که اقدامات مزبور تحت تأثیر شرایط و وضعیت انقلاب اسلامی قرار داشت. دولت جمهوری اسلامی با رأی اکثریت روی کار آمد، تفکر کاپیتالیسم و خصوصی بودن اقتصاد نفی و طرد شد، دولت هدایتگر و پشتیبان فرهنگ ملی و مذهبی مردم بود. از این رو اکثر شئون و بخش های جامعه در اختیار حاکمیت قرار داشت. به همین دلیل جایی برای فعالیت مراکز خصوصی باقی نمانده بود. سازمان بهزیستی تأسیس شد، و همه سازمان ها و نهادهای مربوط به معلولین از آن ادغام شدند. سپس سازمان مدارس استثنایی تأسیس شد و تمامی امور آموزشی و پژوهشی حتی پشتیبان در این سازمان متمرکز گردید. روحیه انقلابی بر این ادارات حاکم شد و این رخداد تبعاتی مثل ضدیت با غرب و کنار رفتن اندیشه مدارا و تساهل در پی داشت. همه اینها در سرنوشت جامعه معلولین و نابینایان مؤثر بوده است. بعضی از مراکز مردمی در جریان منازعات که طبیعی پس از انقلاب است، حذف شدند. ابابصیر یکی از آنها بود. قبلاً توضیحاتی درباره آن عرضه شد. انقلاب اسلامی و بلافاصله پس از آن آغاز جنگ همه جانبه علیه ایران، مسیر رشد و ارتقای نابینایان نسبت به برخی کشورها، با تأخر و مشکلاتی مواجه شد. چون کشورهای پیشرفته جهان به ویژه غربی ها نگاه منفی به ایران داشتند. این عوامل موجب گسستگی و انفصال نابینایان ایران از جریان کلی نابینایی جهانی شد و تأخر آنان را تشدید کرد. اما همه این مسائل موجب از پای نشستن نابینایان نشد آنان به دلیل
ص: 118
پشتکار و علاقه هایی که در آنان نهادینه شده، با تلاش فراوان مسیر رشد و ترقی را هموار نمودند و به رغم همه کمبودها و موانع به مدارج عالی فرهنگی و اجتماعی رسیدند.
در بررسی دوره سوم گفته شد با وجود جنگ و موانع فراوان که برای رشد و ارتقای جامعه و فرهنگ معلولین وجود داشت، اما با تلاش و مجاورت های سازنده توانستند از هر فرصت استفاده کرده، تحصیلات عمومی و متوسط را اغلب پشت سر گذاشتند، وارد دانشگاه شدند یا در حوزه علمیه به دروس عالی راه یافتند و مقطع های کارشناسی ارشد و دکتری را طی کرده و به مدارک عالی نایل آمدند. با اینکه دولت و وزارت آموزش عالی هیچ گونه امتیازی برای آنان منظور نمی کرد و در تمامی مسائل و بارم بندی ها مثل افراد عادی و سالم بودند. تصور کنید گاه یک نابینا در بین یکصد سالم در آزمونی شرکت می کرد؛ همه افراد به راحتی متون را مطالعه کرده و با آمادگی می آمدند ولی نابینا برای مطالعه یک کتاب چه زحماتی باید متحمل می شد؛ از چند نفر استدعا می کرد متن را برایش بخوانند و او باید با خواندن آنها در همان جلسه مطالب را به حافظه می سپرد. در رشته های مثل هنر و پزشکی مشکلات مضاعف بوده است. اما آنان با توکل، اخلاص و تلاش توانستند بر مشکلات و موانع غلبه کرده و در رشته های مختلف از حفظ و قرائت قرآن تا نقاشی، مداحی و موسیقی، و کشاورزی، حقوق، پزشکی، علوم قرآن، علوم حدیث و غیره با موفقیت جلو بروند و پس از اخذ مدرک کرسی استادی و تدریس دانشگاه، کرسی شورای شهر، تبلیغ و منبر، ورزش های حرفه ای مثل وزنه برداری برسند. این دوره از نظر، عصر درخشش استعدادها نابینایان ایران است. البته برخی از رهبران ملی و دینی هم از آنان را تشویق می کردند و به کمک آنان شتافتند. بعضی مراجع تقلید برای آنان گام های بلند برداشتند.
این دوره شاهد تأسیس ده ها مرکز و مؤسسه پژوهشی، آموزشی، خدمات رسانی و فرهنگی و انتشاراتی هستیم. در همه شهر، نیکوکاران به کمک نابینایان شتافتند و در تمامی شهرها حداقل یک مرکز مردم نهاد شکل گرفت. البته خود نابینایان تجربه لازم را آموخته و به دست آورده بودند و می توانستند به راحتی از وسایل مدرن مثل کامپیوتر، اینترنت استفاده کنند. با جهان پیشرفته ارتباط برقرار کنند و بر اثر همین ارتباطات، بعضی در مراکز آموزش عالی در اروپا و امریکا اشتغال پیدا کردند.
وسایل مدرن برای توسعه خط بریل با کمک مطالعاتی و کارشناسی نابینایانی چون آقای حسینی در شرکت پکتوس و به دید از روی مدل های خارجی ساخته شد.
دی زی (Dayzy) به عنوان یک نیاز جدی برای نابینایان به روش های بومی شده در حال اجرا است. اجرای این سامانه موجب به اشتراک گذاری بریل و استفاده همگانی از پیام های بریل شده و در آینده نزدیک با اجرای طرح های مهم تر، پیشرفت ها چند برابر خواهد شد.
با گسترش خط بریل در زمینه های مختلف، مراکز تصمیم گیری و سیاست گذاری هم زیادتر شد. از سوی دیگر کنترل جدی بر روی آنها وجود نداشت. زیرا ساختار اداری پیش بینی شده، درست و
ص: 119
دقیق طراحی نشده بود. از یک طرف مراکز دولتی گسترش یافت؛ از طرف دیگر مراکز غیر انتفاعی و خصوصی فراگیر شده بود. دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور و ده ها دانشگاه غیر دولتی فعالیت داشتند. مراکز تحقیقاتی بسیار اعم از دولتی و غیر دولتی فعال شده بودند. پژوهشگران و مؤلفان هم بیکار ننشسته و آثاری درباره بریل منتشر می کردند. سر جمع همه اینها تشتت و ناهماهنگی و چندگانگی بود. از این رو از اواخر دهه هفتاد و هشتاد ضرورت همسان سازی و ایجاد رویه واحد، ضرورت و لازم می نمود.
امروزه هنوز در زمینه ایجاد رویه و خط مشی و ضوابط واحد مشکلاتی وجود دارد ولی تفکر و ایده وحدت در خط مشی را همگان ضروری دانسته و در شرایط مختلف بر آن استدلال کرده اند.
خط بریل اگر با دانش ارتباطات تلفیق گردد و پیام ها و متون بریلی توسط اینترنت و کامپیوتر به اشتراک گذاشته شود، همه نابیناها می توانند متون بریل را بخوانند و بنویسند و از پیام های بریلی دیگران هم زمان استفاده نمایند، که در این صورت در این عرصه تحول عظیمی پیدا خواهد شد. کشورهای غربی توانسته اند خط بریل را از فردیت و انزوا بیرون آورده و با طراحی و اجرای شبکه دیزی پیام ها و متون نابینایان را همگانی کنند. با این شیوه، کارآیی خط بریل چند برابر شده و نیز کارآیی نابینایان هم مضاعف گردیده است. از دهه هشتاد در ایران هم چنین اندیشه هایی مطرح شد. کسانی ضرورت پیوستن به کنسرسیوم دیزی را مطرح کردند. اما هنوز گام های جدی و اساسی برداشته نشده است؛ تا اینکه در سال های اخیر مسئله دیجیتالی کردن بریل و تبدیل خط و متن بریل به متن دیجیتالی و الکترونیک با جدیت بیشتر مطرح شده و کسانی از دولت خواستار مساعدت و کمک در این زمینه شده اند.
امروزه دفتر فرهنگ معلولین به دیزی پیوست و عضو آن است و اینک کارشناسان این دفتر درصدد اجرای طرحی هستند که بتوان متون به خط بریل را در چند مرحله سامان دهی بهینه کرد.
خلاصه و نتیجه گیری: بریل ایرانی از 1299 تاکنون بیش از 9 دهه و حدود یک قرن سابقه دارد. به رغم فرودهای جزئی، تمامیت و شاکله کلی بریل ایرانی رو به صعود بوده است. اکنون دیگر صرف خط بریل نیست بلکه باید آن را فرهنگ بریل نامید. از چهار دوره عمده گذشته و در هر دوره دهه ها حادثه تلخ و شیرین را پشت سر نهاده؛ و همچون فولاد آبدیده و مستحکم تر گردیده است. هم اکنون دوره جدیدی برای فرهنگ بریل در حال آغاز شده است. در دوره پنجم بریل در خدمت فرهنگ دینی و ملی است، بریل به عنوان یک تجربه جهانی، هم اندیشی بین المللی و راه اندازی سامانه فراگیر در سطح جهان اسلام در این دوره یک ضرورت جدی است.
بعد از سال 1340، تاریخ بریل با قرآن به خط بریل در ایران هماهنگ شد و با هم به پیش رفته است. چون از سال 1341 اولین قرآن بریل در شوریده شیراز در تیراژ محدود در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. و از سال 1361 مسابقات قرآن نابینایان و پیش از آن در سال 1350 و راه اندازی بخش قرآن بریل در ابابصیر اصفهان همه اینها در توسعه قرآن بریل مؤثر بوده است.
ص: 120
خانم ها هاجر شعاعی(1) مبحث متون بریل آموزشی را پیش کشید و در این باره مقاله ای(2) منتشر کرد. با توجه به این مقاله درصدد برآمدیم از منظر آموزشی تاریخ تحولات بریل را در ایران پیگیر باشیم.
بریل کودک، بریل مذهبی و بریل آموزشی شعبه هایی از متون بریل هستند که در تحول و گسترش بریل قرآن مؤثر بوده اند. چون در برخی مدارس قرآن به عنوان متن درسی بوده است.
معلولین با وجود تمام محدودیت ها در صورت فراهم شدن فرصت های مناسب آموزشی می توانند در حد توانمندی های خود رشد کرده و به جامعه خویش خدمت کنند و ایجاد این شرایط از وظایف آموزش و پرورش است.
یکی از گروه های افراد دارای معلولیت، افراد نابینا و کم بینا می باشند و از آنجا که حس بینایی به عنوان یکی از کانال های مهم یادگیری همواره مطرح بوده و اکثر محققین تعلیم و تربیت اذعان دارند که حداقل 75 درصد یادگیری انسان از طریق بینایی صورت می گیرد، آموزش و پرورش این دسته از افراد به علت محرومیت از کانال اصلی آموزش با مشکلات فراوانی روبه رو است. اما کارشناسان امور نابینایان همواره درصدد یافتن راه کار برای جبران این نقص به ویژه در عرصه آموزشی و یافتن روش های جایگزین بوده اند.
امروزه آموزش به افراد دارای معلولیت و به تبع آن افراد دارای مشکلات بینایی با تغییرات شگرفی همراه شده و در اکثر نقاط جهان آموزش هایی ویژه برای این دسته از افراد وجود دارد. یکی از ابعاد آموزش نابینایان یعنی متون آموزشی در این مقاله بررسی می شود.
این افراد چون از خواندن متون درسی عادی ناتوان هستند، لاجرم باید متن های درسی به خط بریل یا به روش شنیداری برای آنان فراهم آورد.
تعریف مشکلات بینایی: پزشکان در تعریف نابینا(3) گفته اند، فرد نابینا کسی است که تیزبینی او در چشم با استفاده از وسایل کمکی (مثلاً استفاده از عینک) 200/20 و یا کمتر باشد و یا کسی که میزان دیدش آن قدر کم است که وسیع ترین قطر آن نتواند فاصله زاویه ای را که بیشتر از 20 درجه است فراگیرد، نابینا است. نقص بینایی چنین فردی به حدی شدید است که مجبور است خواندن را به وسیله بریل یا با استفاده از روش های سمعی یاد بگیرد. (هالاهان و کافمن(4) به نقل از جوادیان، 1994)
از نظر انجمن ملی جلوگیری از نابینایی (1966)، کم بینا فردی است که میزان بینایی وی از 200/20 بیشتر اما از 70/20 کمتر می باشد (نراقی و نادری، 1384). چنین فردی معمولاً قادر به خواندن متون چاپی با اندازه معمول نبوده و نیاز به وسایل درشت کننده جهت خواندن دارد.
ص: 121
تعاریف فوق با وجود اینکه اطلاعات خوبی در اختیار معلمان قرار می دهد، اما پاسخگوی نیازهای ایشان نیست. زیرا موضوعی که معلمان باید نسبت به آن دغدغه دارند، آسیب¬دیدگی و یا علت به وجود آمدن آن نیست، بلکه کاهش پیامدهای ناشی از آسیب¬دیدگی در زندگی نابینا و یا موانعی که آنها در مسیر یادگیری ایجاد می¬کنند، است (روی مک کانکی و همکاران(1)، ترجمه سعیدی همکاران، 1383).
تقریباً یک دهم از کودکانی که وارد مدرسه می شوند، تا اندازه ای به آسیب بینایی(2) مبتلا می باشند. خوشبختانه، اغلب این نقایص را می توان به کمک عینک و سایر وسایل کمک بینایی یا جراحی اصلاح نمود و دربیشتر موارد این نقایص در رشد اجتماعی و یا آموزش کودک تأثیرات کمی دارند و یا بدون تأثیر می باشند، اما در هر هزار نفر، یک نفر به نقص شدید مبتلا است. بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتی ایجاد می کند ولی این محدودیت به آن اندازه نیست که فرد نابینا از تمام فعالیت های آموزشی، فراگیری حرفه و تجربه اندوزی محروم گردد.
بنابراین جامعه معلمان همواره در پی آن است که بهترین روش های آموزش دانش آموزان نابینا را خلق نماید تا این دسته از دانش آموزان بتوانند با کمترین میزان مشکل یادگیری معنادار و عمیقی را تجربه کنند. تجربه نشان داده در جریان آموزش نیاز به متن درسی قطعی است و نمی توان از آن چشم پوشید. نابیناها در هر مقطع تحصیلی و در هر رشته علمی نیاز به متن درسی دارند. اگر متن آموزشی بریل باشد، فرآیند یادگیری بهتر اجرا می شود. البته کتب صوتی و شنیداری هم می توانند به عنوان متن آموزشی استفاده شود.
همواره افراد ی که به واسطه بیماری، تصاد ف و توارث از قد رت بینایی محروم شد ه بوده اند؛ اما به د لیل برخورد اری از دیگر توانایی های خدادادی، به فراگیری پرداخته و مراحل رشد و ترقی را طی کرده اند.
آثار به د ست آمد ه از مصر قد یم نمایانگر این حقیقت است که معلولان بینایی، مورد پذیرش جامعه بود ه اند. از جمله می توان به «هومر» مؤلف ایلیاد و اد یسه اشاره کرد که نابینا بود.
اما د رباره آموزش منظم معلولان بینایی تا قرن هجدهم تاریخچه منظمی در د ست نیست. به تد ریج با انسجام فعالیت های پراکند ه، به آموزش معلولان بینایی توجه شد و د ر این راه کشورهایی مانند فرانسه، آمریکا، انگلستان، ژاپن، مصر و هند وستان پیشگام بود ند.
اولین آموزشگاه نابینایان را د ر سال 1784 والنتین هویی آموزگار فرانسوی تأسیس کرد. وی ابتد ا حروف برجسته بینایی را برای بهره مند ی نابینایان ابد اع نمود. کوشش های او که تحولی د ر امر آموزش نابینایان به وجود آورد ه بود، د ر سال 1789 هم زمان با انقلاب فرانسه متوقف ماند. راشتن د ر سال 1791 د ر لیورپول مد رسه ای برای کود کان نابینای تهید ست تأسیس کرد. د ر این مد رسه مشاغل
ص: 122
فنی، صنعتی و خواند ن آواز کر به نابینایان آموزش د اد ه می شد. د ر آمریکا توجه به کود کان نابینا از سال 1826 آغاز شد.
اولین آموزشگاه مرکزی نابینایان د ر آمریکا که امروزه به مؤسسه پرکینز مشهور است، موسسه ساموئل گرید لی ها و به د نبال آن مؤسسه های ماساچوست و پنسیلوانیا به سال 1843 دایر شد ند. د ر حال حاضر د ر آمریکا بیش از 850 سازمان آموزشی و رفاهی برای نابینایان وجود د ارد.
اوایل قرن 18 میلاد ی لویی بریل یکی از شاگرد ان آموزشگاه والنتین هویی که خود نیز نابینا بود، روش استفاد ه از نقطه های برجسته را ابد اع کرد.این روش مشتمل بر 6 نقطه برجسته لمسی است که برای خواند ن و نوشتن افراد نابینا از آن استفاد ه می شود و امروزه به نام ابد اع کنند ه آن، خط بریل نامید ه می شود. روش بریل د ر تمام جهان کامل ترین روش خواند ن و نوشتن نابینایان است.
پیش از اختراع خط بریل به وسیله وی غیر ممکن به نظرمی رسید که روزی نابینایان نیز همانند سایرین قادر به خواندن و نوشتن باشند ، اما لوییس بریل که در دوره حیات خود از داشتن بینایی محروم شده دست به ابتکار عملی زد که بعدها به نام خود وی به ثبت رسید. ابتکار وی نه تنها نابینایان را قادر به خواندن و نوشتن کرد که بسیاری از ایشان را قادر به کسب مدارج بالای علمی و تحصیلی نیز ساخت.
بر اساس اعلام انجمن نابینایان آلمان ، فقط یک چهارم از افراد نابینا مسلط به خط بریل و قادر به خواندن و نوشتن به این خط هستند. این تعداد کم مؤید دو نکته است، یکی، وجود نقص عضو از ناحیه دست ها در تعدادی از نابینایان و دیگری تنبلی محض دسته ای از افراد نابینا است. البته این تنبلی تنها مربوط به افرادی است که در طول دوران زندگی؛ بینایی خود را از دست داده اند و ترجیح می دهند نیازهای خود را از طریق تجهیزات صوتی و یا کامپیوتر مرتفع سازند در حالی که اکثر محققان و متخصصان معتقدند که خط بریل بهترین و آسان ترین امکان در یادگیری و آموزش نابینایان است.
د ر سال 1970 د انشگاه الازهر مصر، نقش تعیین کنند ه ای د ر پایه ریزی آموزش و پرورش نابینایان ایفا کرد. د ر هند وستان آموزش و پرورش کود کان نابینا ابتد ا از سوی روحانیون مورد توجه قرار گرفت و از سال 1877 تا 1947 د ر آموزش و پرورش نابینایان آن کشور پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفت. اولین مد رسه نابینایان د ر این کشور د ر سال 1877 تأسیس شد که امروزه آن را به نام مؤسس آن، مد رسه شارپ می نامند. تعد اد مد ارس نابینایان هند د ر سال 1944، 32 و د ر سال 1960، 115 و د ر سال 1988، 250 مرکز بود. د ر ژاپن آموزش و پرورش کود کان معلول، با سرمایه گذاری اولیه مرد م آغاز شد و سپس با کمک د ولت اد امه یافت و امروزه از وضعیت مطلوبی برخورد ار است.
مد ارس نابینایان د ر قرن نوزد هم به صورت شبانه روزی بود و بیشتر به کود کان خانواد ه های ثروتمند اختصاص د اشت. اولین کلاس های روزانه د ر سال 1872 د ر اسکاتلند د ایر شد.
در طی این سال ها آموزش و پرورش این کشور پیشنهاد کرد که برنامه ریزی آموزشی به شیوه ای صورت بگیرد که کودکان نابینا در کنار کودکان عادی آموزش ببینند بنابراین آنچه که امروز به عنوان آموزش و پرورش تلفیقی و فراگیر مطرح است دارای ریشه های تاریخی بوده و در سال های گذشته نیز به وسیله کشورهای مختلف مدنظر قرار گرفته است.
ص: 123
در ایران نیز به سال 1299 یک کشیش آلمانی به نام پاستور ارنست کریستوفل اولین مرکز حمایتی و آموزشی نابینایان را د ر تبریز بنیاد نهاد. فعالیت مؤسسه مذکور تا سال 1319 اد امه یافت و د ر آن سال به علت آغاز جنگ جهانی د وم، فعالیت های آموزشگاه د ر تبریز متوقف ماند. د ر سال 1330 یک خانم انگلیسی به نام «گِوِن گَستر» آموزشگاه نورآیین اصفهان را برای تعلیم و تربیت د ختران نابینا د ایر کرد. حد ود 10 سال بعد، کریستوفل مجد د اً فعالیت خود را از سر گرفت و بیشتر هم خود را صرف آموزش و پرورش پسران نابینا د ر شهر اصفهان کرد. هد ف اصلی کریستوفل، شناساند ن کارآیی نابینایان به جامعه ایران بود و د ر این زمینه به موفقیت های زیاد ی د ست یافت.
اولین مرکز آموزش نابینایان د ر تهران، سال 1328 د ر خیابان ری با عنوان کانون کار و آموزش رود کی تأسیس شد. فعالیت های آموزشی و حرفه ای آموزشگاه مشتمل بر کلاس های ابتد ایی و کلاس های حرفه آموزی از قبیل موسیقی، برس سازی، زیلوبافی و حصیربافی بود.
د ر این آموزشگاه، حد ود 100 د ختر و پسر 12 تا 18 سال تحت آموزش و نگهد اری قرار گرفتند.
(جرقه ساخت بزرگ ترین آموزشگاه نابینایان کشور به وسیله دکتر حسن علوی که یکی از چشم پزشکان مجرب آن دوران ایران بود زده شد. او شرایط وخیم آموزش نابینایان را به خوبی لمس کرده بود و مراجعه افراد نابینا به مطب او، انگیزه وی برای تأسیس یک مدرسه بزرگ ویژه نابینایان را دو چندان کرد. بر همین اساس، دکتر علوی با کمک عده ای از دوستانش، اندیشه خود را عملی نمود. وی با همکاری برادران مهدوی، از زمین داران و ثروتمندان آن روزگار، حدود 15 هزار متر زمین متعلق به این دو برادر را که از زمین های منطقه طرشت محسوب می شدند و در منطقه شهر زیبای فعلی واقع بودند، برای تأسیس این مدرسه انتخاب کرد. کلنگ اولیه ساختمان این مدرسه در سال 1340 زده شد و اولین ساختمان مدرسه در 1343 برای بهره برداری آماده گردید. زمانی که اولین ساختمان - که یک عمارت دو طبقه بود - آماده شد، نخستین مدرسه ویژه نابینایان در تاریخ 26 مهر ماه 1343 افتتاح شد و کار خود را آغاز کرد)(1)
در سال 1348 یعنی یک سال پس از تشکیل دفتر آموزش استثنایی آموزشگاه نابینایان ابابصیر در اصفهان و به دنبال آن در سال 56 آموزشگاه محمد خیابانی در شهر ری و سپس در سال 58 آموزشگاه نابینایان پاسداران و دختران نرجس در شمال تهران ایجاد گردید و پس از آن به تدریج با شکل گیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در سال 1370 آموزش نابینایان در کل ایران توسعه یافته و با اجرای طرح آموزش تلفیقی و فراگیر مناطق دور افتاده و روستاها را نیز در برگرفت. و امروزه با توجه به اهمیت مسئله اشتغال و بالا رفتن تعداد افراد تحصیل کرده مبتلا به مشکلات بینایی گسترش آموزش های حرفه ای برای د انش آموزان معلول بینایی د ر د وره د بیرستان، مناسب سازی مشاغل، افزایش آگاهی جامعه و اصلاح نگرش مرد م نسبت به توانمند ی ها و محد ود یت های نابینایان برای اشتغال، امری ضروری است.
ص: 124
در سال 1341 در مؤسسه کیهان برای اولین بار چاپخانه بریل تأسیس گردید که کتب درسی و ماهنامه ویژه نابینایان به خط بریل از طریق آن انتشار یافت. که بعد از تأسیس سازمان ملی رفاه نابینایان در اسفندماه 1349 این واحد در سازمان مزبور ادغام گردید و در سال 1351 کتابخانه گویای نابینایان نیز تأسیس گردید. البته به موازات این اقدامات سازمان ملی رفاه نابینایان رفته رفته گسترش یافته و شعباتی در شهرستان ها یا اصفهان، شیراز، کاشان، اهواز، تبریز، همدان، باختران، کردستان و مشهد دایر نمود که هم زمان با این گونه فعالیت ها، آموزشگاه نابینایان شهید مجلسی در سال 1343 و مؤسسه آموزش ابابصیر نیز در اصفهان پا به عرصه فعالیت گذارد. یکی از خدمات ارزنده سازمان ملی رفاه نابینایان فراهم آوردن امکانات مقدمات ایجاد مرکز توانبخشی نابینایان در سال 1352 به همت مدیر عامل وقت سازمان و تعدادی از کارشناسان بین المللی توانبخشی منطقه خاور دور برای پیاده کردن برنامه توانبخشی نمونه در ایران در 20 ژانویه 1947 رهسپار تهران شدند و تیم کارشناسان توانبخشی کلاس هایی در زمینه های ارزشیابی، جهت یابی، مشاوره و کاریابی، مهارت های روزانه، مهارت های لمسی و حسی دار نمودند تا دوره دیدگان این کلاس ها در آینده بتوانند ضمن تربیت مربیان آتی به آموزش کارآموزان نابینایان (از 16 تا 30) همت گمارند. مدت دوره آموزش سه ماه بود که طی آن چهار مربی ارزشیابی و مهارت های روزانه، چهار مشاور و چهار مربی جهت یابی و چهار کاریاب آموزش های لازم را فرا گرفته و آماده فعالیت گشتند. یکی از خصوصیات این دوره تعلیم مربی، توأم بودن تجربیات تئوری و عملی و داشتن فرصت تمرین عملی با یک کارآموز بود که مربیان را برای شغل آینده شان در توانبخشی آماده می ساخت. علاوه بر کلاس های تخصصی در چهار رشته ذکر شده مربیان تحت تعلیم هر هفته چند جلسه سخنرانی در زمینه هدف توانبخشی، درک صحیح نابینایان از توانبخشی، بازگرداندن و ایجاد اعتماد به نفس در فرد نابینا بخصوص برای حضور آنان در اجتماع ترتیب می دادند. در این دوره تعدادی از کارکنان دفتر کل دانش آموزان استثنایی نیز شرکت داشتند که پس از اتمام دوره به کار قبلی خود بازگشتند. پس از اتمام دوره (20 ژانویه تا 17 آوریل1947) کادر جدید التأسیس توانبخشی که همگی جوان و پر انرژی و اغلب تحصیلات کافی داشتند مسئولیت سنگین پیاده نمودن برنامه توانبخشی در ایران را به عهده گرفتند و به این ترتیب مرکز توانبخشی نابینایان در ایران از بهار 1353 پی ریزی و بنیان گذارده شده است. تعدادی از نابینایان که بین آنها افراد تحصیل کرده هم وجود داشت توانبخشی را یک نمایش پر تحمل می دانستند که هرگز نمی تواند جوابگوی نیازهای رفاهی آنها باشد به همین علت این برنامه از ابتدا با عدم استقبال گروهی از نابینایان مواجه گردید. مربیان توانبخشی به علت دلسردی و مسائل استخدامی علیرغم علاقه ای که به کار توانبخشی ابراز نمودند رفته رفته جذب بخش های دیگر شده به طوری که پس از گذشت 4 سال 90% آن گروه به امور دیگری پرداختند. باوجود تغییر مسیری که توانبخشی ناگریز با پراکندگی کادر تربیت شده خود با آن مواجه شد با کوشش گروه اندکی از افراد تحصیل کرده و دلسوز نابینا و بینا، توانبخشی از انهدام کامل نجات یافت. به هر صورت سازمان ملی رفاه نابینایان در سال 1358 بر اساس مصوبه شورای انقلاب زیر پوشش وزارت بهداری و بهزیستی قرار
ص: 125
گرفت و کلاً مؤسسه ای دولتی شد. از سال 1360 کارگاه های نابینایان از این مراکز جدا شدند ولی مرکز چاپخانه گویا کماکان زیر پوشش مرکز فعلی (مرکز توانبخشی و آموزش های فنی و حرفه ای نابینایان) باقی ماند از 24 خردادماه 1359 با تأسیس سازمان بهزیستی کشور مرکز فوق الذکر زیر پوشش سازمان بهزیستی قرار گرفت و از آن زمان تا حال در زمینه آموزش توانبخشی نابینایان و حرفه آموزی و کلاس تربیت تلفنچی نابینایان فعالیت می نماید که دامنه این فعالیت ها به مرور زمان در سایر شهرستان ها نیز گسترش یافت، به طوری که می توان اذعان نمود که در حال حاضر در کلیه مراکز استان ها مراکز توانبخشی نابینایان و بعضاً در برخی از شهرستان کلاس های سوادآموزی ویژه نابینایان تأسیس گردیده است.
نتیجه گیری: بریل آموزشی هنوز در ایران از مشکلات فراوان برخوردار است و نتوانسته نقش مؤثر در ارتقای آموزش نابینایان داشته باشد. مهم ترین دلیل آن نداشتن متولی و متصدی است. آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه سازمان تدوین کتب درسی و در آموزش عالی، سازمان سمت متصدی امور تألیف، چاپ و پخش کتب درسی اند. اما هیچ سازمان دولتی یا نهاد مردمی کتب بریل را بر عهده نگرفته است.
از این رو مشکلات و آسیب های فراوان ساختاری، پژوهشی، بودجه ای و غیره گریبان گیر کتب بریل آموزشی است.
ص: 126
قرآن بریل اگر درست عرضه شود در فرهنگ و جامعه ناشنوایان بسیار مؤثر است. اما قرآن های بریلی که در ایران عرضه شده از جهات و جنبه های مختلف دارای اشکالات و مشکلاتی است. این فصل درصدد شناسایی این مسائل و نیز راه کار برای زدودن آن مشکلات است.
بسیاری از کشورها خط بریل و متون بریل را از زوایای مختلف بررسی کرده و تلاش کرده اند، متونی تهیه کنند و حداکثر بازدهی را برای نابینایان داشته باشد. زیرا در آن کشورها، بریل متصدی و مسئول دارد. اما در ایران هنوز مشکلات بریل رصد و شناسایی نشده، چون متصدی ندارد. گویا از سال 1395 سازمان بهزیستی و دارالقرآن الکریم به قرآن بریل ورود پیدا کرده و درصدد اقداماتی برآمده اند. اما هنوز نمود و آثاری از آنها مشاهده نشده است.
قرآن نابینایی یا قرآن بریل به قرآنی گفته می شود که با خط منقوط (نقطه ای) و برجسته ای تألیف می شود و نابینایان با انگشت و حس لامسه به قرائت آن می پردازند.
شکل حروف در الفبای عربی و فارسی، خط و نقطه مسطح است؛ مثلاً الف (ا) یک قطعه خط عمودی است و تاء (ت) شامل یک پاره خط افقی () و دو پاره خط افقی (‘ ‘) و دو نقطه است. اما شکل حروف در الفبای بریل، نقطه بُعددار و غیرمسطح است که به آن نقطه برجسته هم می گویند. شش نقطه با چینش های متفاوت، حروف را نشان می دهند. مثلاً الف این گونه است: نقطه اول از بالای سمت چپ برجسته و 5 نقطه دیگر غیر برجسته می شوند. سپس با ترکیب حروف، کلمات ساخته می شوند.
اما قرآنی که با خط بریل در ایران تألیف شده از چند منظر نیاز به پژوهش دارد:
1- تاریخ قرآن بریل در ایران و جهان
2- شخصیت ها و مراکز بریل نگار
3- قواعد و ضوابط تألیف و نشر قرآن بریل (رسم المصحف بریل)
4- همسان سازی (توحید مصاحف بریل)
5- کوتاه نویسی مصحف بریل
6- قرآن مبدأ
7- اقتصاد چاپ و نشر
8- مدیریت
قرآن بریل در ایران در این هشت مورد مشکلاتی دارد.
ص: 127
یکی از مشکلات زیربنایی قرآن بریل در ایران این است که هنوز تاریخی برای آن تدوین نشده است. یعنی دقیقاً نمی دانیم از چه زمانی قرآن بریل آغاز شد و چه تحولاتی داشته تا به دست ما رسیده است.
اجمالاً و بر اساس اسناد موجود می دانیم محمدحسن وجدانی نژاد در مدرسه شوریده در شیراز معلم بود و کنار آقای عبداللّه معطری و چند نفر دیگر به آموزش قرآن می پرداختند و برای اولین بار آقای وجدانی جزء سی ام قرآن را به بریل منتشر کرد. آقای معطری نابینا است و بریل را در کلیسا یاد گرفت و بر پروژه آقای وجدانی نظارت داشت.(1)
اما آقای وجدانی کجا یاد گرفت و انگیزه او چه بود؟ چند نسخه منتشر کرد؟ و آیا نسخه ای از آن قرآن در دسترس است؟
به هر حال تا زمانی که تاریخ قرآن بریل تدوین نشود، هویت این نوع از قرآن مشخص نمی شود و نمی توان اشکالات آن را به درستی رصد کرد.
«قرآن به خط بریل» یک پدیده مستحدث است که پس از ظهور خط بریل پدید آمد. این نوع خط قبلاً وجود نداشت و بر اثر ضرورت و خواستن قشر وسیعی از جامعه اسلامی یعنی نابینایان پدیدار گشت.
آمار نابینایان را در کل جهان تا 60 میلیون نفر گفته اند و با توجه به پراکندگی جمعیت و دیگر واقعیت های جهان اسلام، نیمی از این جمعیت باید در مناطق مسلمان نشین حضور داشته باشند. آمار نابینایان را در ایران حداقل یک میلیون و حداکثر چهار میلیون نوشته اند.
اگر در تمامی جهان اسلام، 5 میلیون نابینا هم حضور داشته باشند با توجه به استعدادهای خدادادی و خلاقیت و ابتکارهای آنان و خلاصه نقش بی بدیل آنان در سازندگی اجتماعی، باید به خواست ها و نیازهای آنان احترام گذاشت. در صدر اسلام، پیامبر و ائمه به شخصیت های نابینا مثل عبداللّه بن ام مکتوم احترام می گذاشتند. از این رو این قشر تأثیر اساسی در حوادث و سیر قضایای مسلمانان داشتند.
همه اینها گویای این است که ارزش دارد خط بریل به عنوان روش مهم یادگیری و فراگیری آنان مورد توجه قرار گیرد. نیز قرآن به خط بریل به عنوان تنها روش خواندن و قرائت قرآن و تأمل در آیات قرآنی به صورت یک موضوع پژوهشی، بررسی گردد. خلاصه اینکه تعریف پروژه ای که بتواند به مشکلات قرآن بریل بپردازد یک ضرورت است. این پروژه را می توان این گونه تعریف کرد:
بررسی علمی و تاریخی و موردی، اشکالات قرآن به خط بریل بر اساس منابع کتابخانه ای میدانی و شفاهی.
ضرورت و اهمیت: با اینکه قرآن به خط بریل چند دهه سابقه دارد و ناشران و کاتبان قرآن بریل با دلسوزی، دقت و وسواس تمام به آن پرداخته اند ولی هنوز این قرآن مشکلاتی دارد. در بررسی های
ص: 128
جدید معلوم شده مشکلات و ضعف ها ناشی از عدم اطلاع از پیش فرض ها و پیش نیازها مثل کم اطلاعی از مسائل رسم المصحف یا عدم اطلاع از مواضع و مصوبات پیشین در کشورهایی مثل مصر، ایران، لبنان و غیره است.
اگر تاریخ این نوع کتابت قرآنی ثبت و ضبط نشود معلوم نیست در آینده قرآن بریل بهتر و بی غلط تر داشته باشیم. بنابراین هدف اصلی این پروژه کمک به کتابت و نشر قرآن به خط بریل بدون اغلاط یا کم غلط تر و کم مشکل تر است. هدف های درجه دومی هم در این پروژه تعقیب می شود؛ که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- ضبط و ثبت دستاوردها و تجارب گذشته در زمینه قرآن بریل
2- تسهیل آموزش قرآن به نابینایان و جلوگیری از راه یابی اغلاط به فرهنگ آنان
3- تدوین گزارشی در زمینه میراث مسلمانان در این زمینه
ضرورت این پروژه هم مبرهن و واضح است زیرا نابینایان قشر وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند و حداقل نیاز به آموزش و فراگیری قرآن کریم دارند. این ضرورت فقط از طریق خط بریل میسور است.
متأسفانه کسانی که در دهه های اخیر به عنوان مدرس و معلم خط بریل قرآنی آموزش دیده اند، ذهنشان جوان و گسترده نگر نبوده و عمیق فکر نکرده اند. این پروژه به آنان نگرش وسیع خواهد داد و آموزش های آنان را پر بارتر و عمیق تر می کند.
جایگاه تاریخ نگاری قرآن: بررسی قرآن به خط بریل ابعاد تاریخی، شخصیت شناسی، مرجع پژوهشی و بررسی موردی رسم المصحف دارد. از قدیم و از دوره رسالت قرآن، یک بُعد قرائت و خوانش و یک بُعد کتابت و نگارش داشت و هنوز هم چنین است. قرائت با دانش هایی مثل تجوید و دانش قرائت پشتیبانی می شود. چون قرائت قواعد، ضوابط و اصولی دارد که در آن علوم در طی قرون تکمیل شده است. اما قرآن فقط قرائت نیست یعنی مسلمانان فقط به قرائت قرآن نمی پردازند بلکه به نگارش قرآن هم پرداخته اند. کاتبان وحی به دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قرآن را کتابت می کردند. اولین قرآن ها با خط کوفی و ضوابط کوفی نویسی نوشته شد. اما با توسعه و گسترش قلمرو اسلامی، کتابت قرآن با خط های ملل دیگر مثل خط ایرانی هم رواج یافت.
دانش هایی مثل رسم المصحف، کتابت قرآن کریم را پشتیبانی کرده اند.
اینکه آیا کتب مقدس را می توان با هر خطی نوشت یا نه فقط با یک خط باید نوشت؟ در جامعه مسیحی هم اختلافی بوده است. نیز مسلمانان با طرح توقیفی بودن خط و کتابت و رسم المصحف، مشروعیت انواع خط ها و کتابت ها یا عدم مشروعیت آنها را پیش کشیده اند.
جمع آوری تجارب فعالین قرآن بریل و تألیف یک جلد کتاب درباره کسانی که در زمینه آنها نیز مراکز مولد قرآن بریل ضروری است. معرفی این افراد و مراکز به نسل های آینده، در واقع میراث بانی و پاسداری از میراث فرهنگی و علمی قرآن کریم است. از طرف دیگر بخشی از اختلافات قرآن های بریل منتسب به افراد و مراکزی است که این کار را انجام داده اند. زیرا هر فرد و هر مرکز رویکرد و سلیقه خاصی دارد، یا با مراکز خاصی در خارج مرتبط است و قرآن بریل را از او اخذ کرده است.
ص: 129
قرآن نخست با خط نسخ یا خط حیره ای سپس با خط کوفی و پس از شش مرحله تحول، به خط موجود رسیده است. معروف و رایج ترین خط کنونی، خط عثمان طه است. معمولاً خط بریل را بر اساس خط عثمان طه می نویسند. خط عثمان طه مثل هر خط دیگر دارای قواعد و ضوابطی است که به تدریج و در طول تاریخ و ده ها قرن شکل گرفته و تدوین شده است.
مرحوم آیت اللّه هادی معرفت از کارشناسان کم نظیر علوم قرآن، معتقد بود خط عثمان طه هشت هزار اشکال اساسی دارد و اگر جزئیات اشکالات و مصادیق را هم استقرار کنیم، سیزده هزار اشکال دارد.
نیز کارشناس دیگر آقای محمدعلی کوشا می گفت خط عثمان طه حدود پنج هزار اشکال جدی دارد. ایشان معتقد است مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید خط بی عیب تری را ابداع کنند و قرآن را با آن خط منتشر نمایند.
تصور کنید خط بریل بر اساس خط معیوب عثمان طه بنا شده، از این رو آن هم دچار مشکلاتی شده است. البته در سال های اخیر حداقل در دو سه جا جلساتی منعقد شده تا فکری برای رسم بریل بشود. یکی در دارالقرآن چاپ و نشر وابسته به سازمان تبلیغات، دوم در مؤسسه رودکی (ریحانه)، سوم در دفتر فرهنگ معلولین. در شهریور 1393 شایع شد که رودکی و دارالقرآن به نتیجه رسیده اند و درصدد انتشار قواعد و ضوابط بریل (رسم بریل) هستند ولی تاکنون چیزی منتشر نشده است.
دفتر فرهنگ معلولین بخشی از تحقیقات خود را در مجله توان نامه (شماره 4 تا 6) منتشر کرد و با شنیدن خبر فوق، تحقیقات در این باره را کنار گذاشت اما چند ماه است مجدداً، تحقیق راه اندازی شده و درصدد انتشار یک جلد کتاب است.
لازم است، مدیریت رودکی و مدیریت دارالقرآن کریم هم، یافته ها و جلسات و پژوهش های خود را منتشر کنند و در اختیار جامعه فرهنگی قرار دهند. تجربه نشان داده، بایگانی کردن تحقیقات و عدم انتشار آن ها، نه تنها مشکلی را رفع نمی کند بلکه بر مشکلات می افزاید.
اگر جمهوری اسلامی بتواند اولین رسم المصحف بریل را منتشر کند، افتخار پیشکسوتی در جهان اسلام را در این موضوع از آنِ خود خواهد کرد. چند مرکز قرآنی در ترکیه و عربستان سعودی در این زمینه تلاش بسیار کرده اند ولی تاکنون به موفقیتی دست نیافته اند.
کارشناسان رشته های مختلف مثل فیزیک، حقوق و پزشکی، کوتاه نویسی بریل را در رشته خودشان گسترش داده اند. زیرا کتاب بریل ذاتاً حجیم است. و حمل و نقل آن مشکل است. کل قرآن بریل حدود ده جلد است و ارتفاع آن حدود 70 سانتی متر می شود. البته وزن آن کم است زیرا بین اوراق، خالی است و هوا می باشد.
ص: 130
حجیم بودن کتب بریل سه علت مهم دارد: حروف بریل بزرگ و جا گیر است؛ دوم کاغذ آن باید مقوا باشد، سوم صفحات را نمی توان پرس کرد و باید بین صفحات هوا باشد.
کارشناسان درصدد هستند هر یک از این سه فاکتور را اصلاح کنند و تا جایی که ممکن است از حجم کتب بریل بکاهند.
اخیراً صفحات پلاستیکی که قطر کم دارند ولی خاصیت برجسته سازی بهتری دارند، آزمایش شده ولی هنوز جواب مطلوب نگرفته اند و در مرحله آزمایش است. نیز در مرحله برجسته سازی هم فکرهایی شده ولی هنوز به مرحله تولید انبوه نرسیده است. اما نسبت به کاهش ابعاد حروف و کلمات از چند دهه قبل دو کار شده است: یکی کاستن از طول و عرض فضایی که شش نقطه در آنجا گرفته است اگر بتوان فضا را از سه میلی متر به دو میلی متر کاهش داد یعنی 1/3 در فضا و حجم صرفه جویی خواهد شد. البته برخی با این کار مخالف اند چون مدعی هستند، ضریب دقت کاهش می یابد و اشتباه خوانی افزایش خواهد یافت. یعنی وقتی نقطه های برجسته نزدیک هم باشد، لامسه درست نمی تواند تشخیص دهد.
اما اقدام دیگر که بسیار رواج دارد و به نام کوتاه نویسی بریل یا کوتاه سازی بریل معروف است و تاکنون خوب جواب داده، تبدیل کلمات و واژه های بسامد دار و مکرر به علامت یا مخفف سازی عبارات های ترکیبی یا واژه های مرکب است.
در واقع این راه کار خودش دو راه حل دارد و هر دو هم آزمایش شده و در علوم مختلف جواب داده است. در خط بینایی و معمولی هم بسیاری از ترکیب ها به صورت مخفف استفاده می شود و شیوه ای متداول است. به جای دانشنامه ناشنوایی و ناشنوایان می گویند دانا؛ به جای دایرة المعارف اسلام می گویند EI؛ نیز USA؛ پارسا و برجام به کار می رود.
در قرآن تاکنون اقدام جدی در این زمینه نشده است. برخی می گویند شاید از نظر شرعی اشکال داشته باشد، ولی چنین نیست. مثلاً اگر به جای همه «یا ایها الذین آمنوا» ها، «یا آم» استفاده شود چه اشکالی دارد؟
به هر حال با استفاده از شیوه مخفف سازی یا شیوه علامت سازی می توان حجم قرآن بریل را به 1/5 رساند.
پیشنهاد دیگر این است که از علامت تصویری هم می توان استفاده کرد. مثلاً به جای شمس یا قمر، عکس آن ها برجسته شود. یک ماه کوچک را با یک و نیم میلی متر می توان برجسته کرد.
به هر حال از تجارب و دستاوردهای کوتاه سازی در دیگر علوم می توان استفاده کرد و قرآن بریل را هم با کوتاه نویسی با حداقل حجم می توان عرضه نمود.
اهمیت کوتاه کردن حجم در چند چیز است: هزینه ها بسیار کاهش می یابد؛ حمل و نقل راحت تر می شود؛ به تبع پژوهش های قرآنی گسترش پیدا می کند.
برای جلوگیری از تشتت و اینکه هر کس هر کاری و هر قاعده ای خواست اعمال کند، همسان سازی و ایجاد وحدت رویه در علوم مختلف و کتب بریل این علوم رواج یافته است.
ص: 131
عربستان سعودی مدعی همسان سازی قرآن های جهان اسلام است. از این رو مرکزی به نام «مرکز التوحید للمصاحف البریل» تأسیس کرده و بر تولید و چاپ و نشر قرآن بریل نظارت دارد. نیز در اروپا و کشورهای مختلف، مراکز رشته های علوم انسانی یک تشکیلات جهت نظارت و همسان سازی ایجاد کرده اند.
دفتر فرهنگ معلولین از مرکز بریل کار دعوت کرد تا برای همسان سازی جلساتی داشته باشیم و یک شیوه واحد را اجرا کنیم و در پایان جلسه اطلاعیه زیر را صادر کرد. ولی ادامه این جلسه با مشکل مواجه و کمتر از آن استقبال شد.
دفتر فرهنگ معلولین به تاریخ 20 خرداد 1393 با دعوت عده ای از کارشناسان بریل، پس از بحث و بررسی وضعیت خط بریل، از مدیران و مسئولان نهادهای دولتی و نیز مراکز مردمی خواستند، یکسان سازی خط بریل و علائم آن را مهم شمرده و پس از بررسی ها، پیشنهادات زیر را مطرح نمودند:
هم اکنون ضوابط، قواعد و نمادها و نیز شیوه آموزشی واحد و یکدست در همه مناطق اجرا نمی شود و گاه سلیقه های فردی جایگزین شیوه نامه همگانی و سراسری شده است. این وضعیت پیامدهای مخرب در فرهنگ و جامعه روشندلان خواهد داشت که بعضاً در دراز مدت ظاهر می شود.
درخواست و استدعای ما از متولیان امور این است که در یکی از نهادهای کلان مثل سازمان بهزیستی یا سازمان آموزش و پرورش استثنایی، نخست یک شورای عالی ایجاد شود. این شورا باید فراگیر باشد و همه اقشار را پوشش دهد و حتماً باید نمایندگانی از مراکز مردم نهاد در آن حضور داشته باشند. سپس باید مصوبات آن به همه مناطق ارسال گردد. نیز برای تخلف از مصوبات راه کارهایی تدبیر گردد.
البته شورایی که گاه فعال بوده، به دلیل عدم جامعیت قدرت و اقتدار لازم را اعمال نکرده است و نیاز به شورای گسترده، همگانی، ضابطه مند و فعال هست تا از تشتت ها و نابسامانی های موجود بکاهد.
ما به عنوان خادمان فرهنگ و جامعه روشندلان، سال ها و دهه هایی در خدمت این قشر مبتکر و عزیز بوده و امیدواریم این هشدار را صرفاً نشانه دلسوزی و دغدغه خیرخواهانه ما بدانید.
برای سامان دهی به این مشکلات از ده سال قبل تلاش هایی در عربستان سعودی توسط دارالنشر البرایل وابسته به حرمین شریفین آغاز شد و مهم تر اتحادیه بین المللی خدمات قرآن های بریل The International organization of Braille Quran Services با نام اختصاری IBQS در ترکیه از سال 2010م تأسیس شد و مهم ترین سازمان ها و مراکز فعال قرآن بریل در جهان عضو این اتحادیه هستند. از ایران رودکی عضو است. هر سال جمع می شود و در رأس اموری که قرار بود فکری برای آن داشته باشند. عدم هماهنگی در قرآن های بریل منتشره در کشورها بوده است. اما تاکنون هیچ اقدامی عملی نه توسط عربستان و نه ترکیه و نه مالزی و اندونزی و نه هیچ کشور دیگر انجام نشده است.
پنج سال اخیر همه حرکت ها و فعالیت ها در حوزه قرآن بریل در جهان توسط دفتر فرهنگ معلولین پیگیری و رصد شده و گزارش های فعالیت ها مثل نشست ها، سمینارها و غیره تماماً در سایت دفتر و نیز در مجله توان نامه منعکس شده است. و تلاش شده برای ایجاد اتحاد رویه و همسان سازی قرآن ها در ایران و سپس در جهان اسلام زمینه سازی گردد.
ص: 132
مدیریت: اما معلوم نیست چه نهاد و سازمانی متصدی رسیدگی به این پنج مشکل است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان بهزیستی و سازمان دارالقرآن کریم کدام یک باید این مشکلات را رسیدگی کنند؟
معلوم نیست چه نهادی متصدی رسیدگی به امور فرهنگی معلولان است؛ چون خلأ قانونی هست. یعنی اساساً هیچ قانونی برای بریل و کتاب گویا نداریم. حتی در قانون جدید نیز که در شرف تصویب است. بریل و گویا بدون متصدی است.
اما سازمان بهزیستی که علی القاعده به مسائل معلولان نزدیک است می تواند این گونه امور را به کارشناسان خصوصی یا تشکل های مردمی معلولان به صورت پروژه واگذار نماید.(1)
اکنون با قرآنی به خط بریل در ایران مواجه هستیم. این کتاب، تحولات بسیاری به خود دیده و مشتمل بر میراث بزرگی است ولی مشکلاتی هم دارد که قابل رفع است. ولی لازم است سازمان بهزیستی مسئولیت قرآن بریل را به یک تشکل مردمی یا نهاد دولتی بسپارد.
قرآن مبدأ: قبلاً گفته شد که به دلیل مشکلاتی که در قرآن عثمان طه هست، قرآن بریل هم دچار مشکل شده است. زیرا خط بریل، نوعی ترجمه و برگردان است. در هر ترجمه، دو متن وجود دارد، متن مبدأ و متن مقصد.
همه مراکز ایرانی که به قرآن بریل می پردازند، قرآن عثمان طه را مبدأ قرار داده و آن را تبدیل به بریل می کنند. سیاست و خط مشی دارالقرآن الکریم هم همین گونه است و بر قرآن عثمان طه اصرار می ورزند.
با نگاهی مختصر به قرآن های بریلی که در ایران یا خارج از کشور منتشر می شود، معلوم خواهد شد یک واژه را گاه با چند علامت بریل منتشر کرده و از علامت های مختلف بریلی استفاده شده است. از طرف دیگر هیچ ضابطه و آیین نامه که مقبول همگان باشد در دست نیست، مهم تر اینکه هیچ مرجع تصمیم گیر و واضع ضوابط وجود ندارد. نه تنها در ایران این وضعیت آشفته حاکم است بلکه در دیگر کشورها هم کمابیش همین طور است.
علت تشتت در قرآن بریل در چند چیز است:
1- قرآن های مبدأ به زبان عربی دارای کتابت ها و رسم الخط های مختلف است. عثمان طه، طاهر خوشنویس، نیریزی و کامپیوتری در ایران از مشهورترین رسم الخط ها است. نیز در این یک رسم الخط خاص و ویژه خودشان هست. همچنین در سوریه، مالزی و اندونزی و غیره.
2- عربستان سعودی در هر دو دهه اخیر تلاش کرده خط عثمان طه را به عنوان یک خط فراگیر بین المللی مطرح کند. از این رو آن را اصلاح کرده است. البته اصلاح شده خط عثمان طه هم ده ها تناقض و تهافت دارد و رویه واحدی در سراسر آن به چشم نمی خورد. چه رسد به رسم الخط اصلی عثمان طه که به قول مرحوم محمدهادی معرفت هفت هزار مشکل دارد.
ص: 133
لازم است در ایران از قرآن خطاطان مشهور استفاده شود و یک خط مثل نیریزی مورد توافق و اجماع قرار گیرد، سپس مشکلات آن رفع شود و به عنوان مبدأ بهره برداری شود.
هر پروژه ای اگر توجیه اقتصادی نداشته باشد، با مشکلات مواجه خواهد شد. چاپ متون بریل از نظر قیمت کاغذ، هزینه چاپ و نشر، هزینه صحافی، هزینه حمل و نقل و هزینه نشر همواره مشکلاتی داشته و به دلیل گرانی، قابل دفاع نیست. از این رو مسئولین امور فرهنگی و آموزشی نابینایان همواره در پی یافتن جایگزین بوده اند. برای مثال یک جلد قرآن وقتی تبدیل به بریل شود 6 تا ده جلد می شود و حداقل سیصد هزار تومان هزینه می برد در حالی که همان قرآن به صورت کاغذی - بینایی حدود پنج هزار تومان و به صورت گویایی و روی CD حدود سه هزار تومان هزینه دارد.
برخی کشورها به روش های مختلف تلاش کرده اند هزینه های بریل را کاهش دهند و بریلی چاپ کنند ارزان تر باشد.
از سوی دیگر نهادهای دولتی هم برای بریل بودجه مکفی و مستقل تصویب نکرده اند یا اگر بودجه ای مصوب وجود دارد، شفاف نیست و معلوم نیست دست کدام نهاد است و مسئول آن کیست؟ و چه کارهایی با این بودجه انجام داده اند؟
به منظور آشنایی با برخی مشکلات قرآن بریل، بخشی از مصاحبه ای آقای خوانین زاده مدیر مؤسسه رودکی را می آورم. این مؤسسه بزرگ ترین چاپخانه دستگاه بریل را در اختیار دارد و بیشترین متون بریل را منتشر کرده است.
آقای خوانین زاده می گوید: هر روز شاهد کاهش تمایل ناشران در زمینه تولید کتاب های «بریل» هستیم؛ البته هنوز مؤسساتی پیدا می شوند که در این زمینه فعالیت کنند اما همه می دانند که انتشار کتاب بدون همکاری ناشران امکان پذیر نیست.
مرکز نابینایان رودکی بزرگ ترین مرکز منابع مطالعاتی و خط بریل در کشور است که در آن انواع کتاب های منتشر شده ناشران، قرآن کریم، ادعیه مختلف، تقویم و سایر منابع به خط «بریل» تهیه می شوند و همچنین روزنامه «ایران سپید» راهم با همکاری مؤسسه روزنامه ایران منتشر می کند.
در تهیه کتاب ها به خط «بریل» به همکاری ناشران نیاز است. برخی از ناشران در این زمینه همکاری خوبی با مرکز توانبخشی نابینایان رودکی دارند که جا دارد از آنها به خاطر این همکاری، صمیمانه تشکر کنیم اما برخی از ناشران علی رغم پیگیری ما هنوز تصمیم به برقراری این ارتباط نگرفته اند. در چند سال اخیر به طور پیوسته در نمایشگاه های بین المللی کتاب تهران حضوری فعال داشته ایم و با برپایی غرفه سعی کرده ایم با ناشران حاضر در نمایشگاه ارتباط مؤثرتر و بیشتری داشته باشیم تا از این رهگذر همکاری خوبی با ناشران ایجاد کنیم.
آنچه ما از ناشران انتظار داریم این است که با ارائه فایل های حروف چینی شده، کتاب هایشان در محیط وُرد (word) ما را در تبدیل این کتاب ها به خط بریل یاری کنند تا بدین وسیله منابع مطالعاتی بیشتری برای مطالعه نابینایان و کم بینایان سراسر کشور تهیه کنیم.
ص: 134
نابینایان و کم بینایان سراسر کشور از کتاب های بریل تهیه شده در مرکز توانبخشی نابینایان رودکی استفاده می کنند. بنابراین بی تمایلی به تبدیل کتاب های ناشران به خط بریل، محروم ساختن بخشی از جامعه از مطالعه کتاب های آنهاست و این در حالی است که نابینایان و کم بینایان علاقه وافری به مطالعه دارند و گواه این امر تعداد بالای فرهیختگان، دانش آموختگان و دانشجویان نابینا و کم بینا در کشور ماست.
هم اکنون آمار دقیقی از ناشرانی که با ما همکاری می کنند ندارم؛ اما اطلاع دارم که ناشرانی چون ثالث، مرکز، چشمه و نی که پیش از این همکاری خوبی با ما داشتند، حالا مردد شده اند.
به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد داده ایم که سیستم های تشویقی را به کار ببرد و ما هم با توجه به اینکه مرکز توانبخشی نابینایان رودکی، مرکزی غیر انتفاعی است و خدمات خود را صرفاً به کم بینایان ارائه می دهد، به ناشران اطمینان می دهیم که فایل های دریافتی از آن ها صرفاً برای فعالیت های غیر تجاری و استفاده نابینایان و کم بینایان به کار گرفته می شود.
ما همواره سعی کردیم در طول بیش از 4 دهه سابقه فعالیت این مرکز در تولید کتاب های بریل، حقوق ناشران را محفوظ نگه داریم و در حفظ مالکیت معنوی آنها بکوشیم.
در پایان از ناشرانی که تاکنون همکاری خود را با مرکز توانبخشی نابینایان رودکی آغاز نکرده اند، تقاضا می شود ضمن بازدید از این مرکز و آشنایی با فعالیت های آن نابینایان و کم بینایان را با ارائه فایل های حروف چینی خود از مطالعه کتاب هایشان بهره مند سازند.
و اما با پیگیری ما از ناشرانی که پیش از این با مرکز توانبخشی نابینایان رودکی همکاری می کردند و هم اکنون با این مرکز قطع رابطه کرده اند مشخص شد که این ناشران به دلیل تعویض ریاست مرکز توانبخشی نابینایان رودکی و شخصی شدن این مرکز تمایلی به تداوم همکاری با این مرکز ندارند؛ زیرا تصور می کنند که معتبرترین متولی انتشار کتاب های بریل کشور با شخصی شدن، از هدف اصلی خود که ارائه خدمات به نابینایان و کم بینایان است فاصله گرفته و احتمال دارد که از نسخه اولیه کتاب ها برای کسب منافع تجاری بهره ببرد.(1)
خلاصه و نتیجه گیری: قرآن بریل در هشت محور مزبور مشکلاتی دارد ولی همه اینها قبل پیگیری و مرتفع شدن است. هر مشکلی چاره ای دارد. اولین و مهم ترین اقدام برای چاره گشایی از مشکلات اطلاع رسانی است. به دلیل فقدان پژوهشی و فقدان اطلاع رسانی مناسب در زمینه قرآن بریل، اغلب مدیران، مردم و حتی خود نابینایان از مشکلات بی خبر هستند. در صورتی که اگر حداقل نیکوکاران جامعه نسبت به این موضوع مطلع شوند قطعاً وسط آمده و کمک می کنند.
ص: 135
ص: 136
ایجاد رویه واحد و شیوه همگانی در رسم الخط و چاپ و نشر در قرآن کریم یک ضرورت جدی است. هر کس نمی تواند قرآن را به سلیقه خود و بر اساس تجارب شخصی خودش منتشر کند. به ویژه در قرآن های خاص مثل قرآن برای نابینایان که با خط بریل آماده و در اختیار آنان قرار می گیرد. متأسفانه تاکنون نهادهای متصدی قرآن کریم مثل دارالقرآن هم ورود نکرده و هر مؤسسه با خرید یک دستگاه چاپ بریل اقدام به چاپ و نشر قرآن کریم می پردازند. اما برای ایجاد رویه واحد و به اصطلاح همسان سازی در کتابت و نشر قرآن کریم چه پیشنهاد و توصیه هایی وجود دارد؟
این فصل شامل چند مطلب در این زمینه است.
دستاوردها در زمینه رسم الخط قرآن کریم(1)
چند مرکز در تهران، قم و برخی شهرهای دیگر به انتشار آثاری به خط بریل (برجسته، بسودنی، لمسی) در دهه های اخیر اقدام کرده اند. برای اینکه معلوم شود آیا این آثار تماماً از یک شیوه استفاده کرده یا از شیوه های متفاوت استفاده کرده اند، به بررسی این متون اقدام کردیم.
هدف این است که «همسان سازی» به شیوه پسینی بررسی شود. یعنی روی منابع بریل پس از انتشار، تحقیق و بررسی گردد. همسان سازی آرزوی دیرین همه کارشناسان بریل است و همگان آرزو دارند، همه متون با یک روش و با یک نوع قواعد و ضوابط عرضه شود. روش ما در بررسی این متون اولاً محدود به رسم الخط (در قرآن مشهور به رسم المصحف) است، دوم اینکه پنجاه متن را گزینش و فقط به آنها پرداخته ایم؛ سوم اینکه اکثر آثار بررسی شده، قرآن بریل است.
متون منتخب عبارت اند: از پنجاه عنوان کتاب بریل که توسط سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور تولید شده است. امید است در مراحل دیگر تمام آثار بریل تولید شده در ایران و جهان اسلام از این منظر بررسی شود. اهمیت این نوع بررسی در این است که تشتت شیوه و قواعد استفاده شده در متون بریل موجب تعارض و تضاد دیدگاه ها و نگرش های روشندلان می گردد؛ در نتیجه تفاهم و تلقی واحد را در روشندلان به مخاطره می افکند و تهدید می کند. از اینرو ایجاد یک رویه واحد بر مبنای رسم الخط یکسان توسط همگان و همه مراکز ضروری است.
ص: 137
اختراع خط تحول و انقلابی در سرنوشت بشر به وجود آورد. تا پیش از این اختراع، ارتباطات شفاهی برقرار بود. خط، کتابت و قواعد نگارشی را به همراه آورد. و مردم یاد گرفتند بر اساس ضوابط متعارف بنویسند.
خط بریل هم وقتی در نیمه نخست سده 19 میلادی اختراع شده، کافی نبود، و لازم بود قواعد و ضوابط کتابت بریل هم تدوین و مصوب شود. برخی از این قواعد مشترک بین همه زبان ها است مثل برجستگی نقطه ها؛ هر جدول شش نقطه دارد و برخی از قواعد منحصر به یک زبان است.
برای نمونه بریل فارسی، با بریل انگلیسی قواعد متفاوت و متمایز دارند. این ضوابط مربوط به کتابت و املا است. قرآن کریم قرائت و کتابت دارد. قرائت و خواندن قرآن ضوابط و اصولی دارد و قاریان از دوره رسالت، آغاز به تدوین کتاب هایی درباره قرائت و ضوابط آن نمودند. حضرت علی(ع) اولین کاتب و املاء کننده وحی بود و کتابی هم در اسن باره به نام رسم المصحف نوشت. ضوابط و قواعد کتابت قرآن کریم از سده نخست قمری به نام رسم المصحف مشهور شد. رسم المصحف به تدریج به صورت یکی از علوم قرآن جا افتاد و فراگیر شد.
پس از اختراع بریل قرآنی نیاز است تا رسم المصحف بریل هم تدوین گردد. هم اکنون بریل فارسی دارای ضوتبط و قواعدی است که بین بریل نویسان و نابینایان متعارف و مرسوم شده است. در جاهایی هم که ایرانیان قرآن بریل استفاده می کنند، سعی در اجرای قواعد بریل عربی دارند.
اما این تحقیق درصدد مروری بر متون بریل و استخراج اهمّ قواعد بریل اجرا شده است به ویژه در مورد قرآن های بریل است. این ضوابط را می خواهیم استخراج، و فهرست کنیم. نیز هدف دیگر ما، کشف موارد متعارض و غیر همسان است. بلکه این کشف ها، مقدمه ای باشد برای تلاش همگانی برای اجرای ضوابط همسان و یکسان.
با بررسی حدود 50 کتاب بریل تولید شده در سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور و سازمان بهزیستی کشور نتایج زیر به دست آمد.
1- تقریباً نشانه ها در زبان و رسم الخط بریل فارسی یکی است و فقط در موارد جزئی مثل نوشتن ابیات و مصراع های شعر تفاوت اندکی دارد.
2- در زبان عربی و رسم الخط قرآن نشانه ها یکی است.
3- در خیلی از موارد نکات تجویدی که در رسم الخط بینایی رعایت می شود در رسم الخط بریل رعایت نشده است و آن به این دلیل است که برخی از کسانی که در چاپ و برگردان خط بریل فعالیت دارند از این علائم آگاهی نداشته اند. در شیوه های تجوید و تلاوت قرآن خلأ نبود یک مرکز یا مؤسسه متمرکز نظارتی بر روی برگردانی خط بینایی به بریل وجود دارد.
هدف دیگر از این نوشتار، تطبیق و تلفیق رسم الخط بریل با قواعد نگارش و رسم الخط قرآن مجید و عربی و کمک به انتشار دیگر آثار اسلامی مانند نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و بحارالانوار می باشد که امیدواریم توانسته باشیم با استعانت و یاری پروردگار، گامی هرچند کوچک در این راه برداریم که
ص: 138
مورد قبول پروردگار و نیز مورد توجه خوانندگان و روشندلان عزیز قرار گیرد. انشااللّه عزیزان دیگری که در این حوزه فعالیت می کنند به تقویت و پویایی این تلاش کمک کنند.
4- قرآن مجید در شب قدر که یکی از ایام پر ارج و از بهترین شب های ماه مبارک رمضان است از سوی پروردگار عالم بوسیله فرشته مقرّب درگاهش جبرئیل بر قلب پیامبر اسلام نازل گردیده است. این کتاب،
شریفترین، کاملترین و جامع ترین کتب آسمانی است و در هدایت همه انسان ها مؤثر است.
از سوی دیگر از بدو نزول قرآن تاکنون دانشمندان مختلف کتاب های فراوان درباره هریک از موضوعات این کتاب الهی نگاشته اند و از جمله درباره قرائت و تلاوت، تجوید قرآن و رسم الخط آن که بحث و بررسی هریک از موضوعات فوق مفصل است و نیازمند مباحثی طولانی است. نیز در زمینه رسم الخط بریل، تلاش هایی شده است.
لازم است برای همسان سازی و ایجاد رویه واحد اقدام فراگیر و اساسی بشود.
5- در نوشتن این جزوه علاوه بر منابع و مآخذی که در آخر به آنها اشاره می شود از نوشته ای با خبر شدیم که با همکاری و کمک مداوم برادر ارجمند آقای بنوان سُکّر اَلاّمی که از مدرسین محترم حوزه علمیه قم در سال 1362 بوده تهیه شده است. تحصیلات ایشان در رشته زبان و ادبیات عرب است و دارای درجه لیسانس از دانشگاه بغداد و کارشناسی ارشد از دانشگاه قاهره می باشند. آقای بنوان سُکّر اَلامی چون از طفولیت نابینا بوده اند با خط عربی و بریل عربی نیز با متون مختلف عربی از جمله قرآن کریم به خط بریل آشنایی کامل داشتند.
رسم الخط قرآن مجید مطابق قواعد و زبان عرب می باشد. در صدر اسلام آیات قرآن را حفظ می کردند و با خط کوفی می نگاشتند. از قرن چهارم به بعد خط نسخ به سبب آسانی و نیکویی رواج یافت و جایگزین خط کوفی گردید. در رسم الخط قرآن شریف از زمان پیامبر بزرگوار اسلام تاکنون تغییری داده نشده و دخل و تصرف در آن مجاز نمی باشد.
6- طرز نگارش قسمت اعظم کلمات قرآنی موافق لفظ است یعنی به همان صورت که نوشته شده خوانده می شود ولی در بعضی کلمات خط موافق لفظ نیست یعنی به صورتی که نوشته شده خوانده نمی شود و به همین سبب گویند قرائت قرآن موقوف بر سماع است و به همانگونه که از پیغمبر اعظم(ص) نقل شده باید تلاوت گردد و رأی و اجتهاد در آن راه ندارد. از طرفی شناسایی کامل رسم الخط قرآن نیز برای صحت قرائت لازم و ضروری است لیکن ذکر تمام موارد گوناگون آن موجب تطویل کلام خواهد شد. نیز به سبب آنکه همکاران محترم با رسم الخط چاپی(بینایی) قرآن آشنایی دارند، اینک به تشریح رسم الخط و علائم و نشانه هایی که برای نگارش قرآن به خط بریل لازم است می پردازیم.
حروف تَهَجّی یا الفبای عربی مبنای الفبایی بریل شد. مجموع حروف از «الف» تا «یاء» را حروف تَهَجّی می نامند. که تعداد آنها را بعضی 28 حرف و برخی الف را هم اضافه کرده اند و 29 حرف گفته اند که عبارتند از: الف أ ب ت ث ج ح خ د ذ رز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک ل م ن و ه ی. البته در مورد همزه در ادامه توضیح داده خواهد شد.
ص: 139
این حروف هم الفبای متعارف عربی و هم الفبای بریل عربی است؛ با این تفاوت که زبان متعارف مسطح و با سیاهه قابل دیدن، نوشته می شود؛ اما در بریل با نقطه های برجسته و قابل لمس نگاشته می شوند. غیر از حروف، نشانه ها یعنی حرکت ها و اعراب هم در خط بینایی و هم خط بریل نگاشته می شوند.
حرکات چهارگانه: چهار حرکت و علائم بریل آنها به شکل زیر است:
- علامت فتحه در بریل نقطه 2 می باشد که بعد از حروف مفتوح قرار می گیرند.
- علامت کسره در بریل نقاط 1و5 می باشد که بعد از حروف مکسوره می آید.
- علامت ضمّه در بریل نقاط 1و3و6 می باشد که بعد از حروف مضموم به کار می رود.
- علامت ساکن در بریل نقاط 2و5 می باشد.
همزه و الف: تفاوت میان همزه «ء» و «الف» آنست که، همزه در اول، وسط و آخر کلمه واقع می شود و حرکت را قبول می کند مانند أَکَلَ، سَئَلَ، بَدَءَ، ولی «الف» قبول حرکت نمی کند و همواره ما قبل مفتوح است، و به سبب آنکه ممکن نیست کلمه ای با حرف ساکن تکلّم شود، هیچگاه «الف» در اول کلمه یافت نشده ولی در وسط یا آخر آن واقع می گردد و همواره به شکل «الف» نوشته می شود: مانند قَالَ، نَازَ، سَارَ، مِمَّا، دَعَا
تبصره: چون الف همیشه ساکن و ماقبلش مفتوح است، لذا در رسم الخط قرآن های چاپی کشورهای عربی، پاکستان، هندوستان و بعضی از قرآن های چاپ ایران، ماقبل «الف»ها فتحه گذارده شده است و نیز ما قبل «یاءِ» ساکن ماقبل مکسور، کسره می آید مانند: رَزَقنَا، إِیّاکَ، کَانَ، أَبوَابُ، فِیهِ، قِیلَ. لیکن در اکثر قرآن های چاپ کشور ایران به جای فتحه و کسره، الف مقصوره « ٰ » نگاشته می شود. مانند: أبوٰابُ، حالا با توجه به مطالب بالا به نکات زیر توجه کنید:
صدای( ٰا ٰ ): صدای ٰا در قرآن به چهار شکل آمده است ولی علامت آن در رسم الخط چاپی (بینایی) در همه جا یکسان است و آن الف کوتاهی به این شکل ( ٰ ) است که روی حروفی قرار می گیرد، و آن حروف با صدای « ٰ ا » خوانده می شود، مانند: دَﻋٰﺎ، ﯾَﻐﺷٰﻲ، ﯾَﺴﻌٰﻲ، ﺗَﻘوٰﯾﻬﺎ، ﺫٰﻟِﻚَ، ﺣَﻴﻮٰﺓِ،
- نمایش الف مقصوره در رسم الخط بریل:
وقتیکه الف مقصوره بر روی یکی از حروف به غیر از حرف «ی» قرار بگیرد، نمایش آن در متون بریل نقطه 5 است. مانند: رَﺣﻤٰﻦِ ﺫٰﻟِﻚَ
ولی اگر به صورت (ﻱٰ ) در وسط یا آخر کلمه باشد برای نمایش آن در بریل بدون نوشتن (ﻳ ﻱ) از نقاط 1و3و5 استفاده می شود. مانند: أَﺗﻳٰﻚَ تَقوﻱٰ
تنوین: اسم این سه علامت ( ً ٍ ٌ) تنوین است این علامتها در آخر بعضی از کلمات می آید و نشانه یک نون ساکن است که نوشته نمی شود ولی خوانده می شود و همواره به صدا و حروف ماقبل خود می چسبد. تنوین مختص به اسم است نه فعل و حروف و همیشه در آخر اسم قرار می گیرد. به علامت ( ً) نصب و به علامت ( ٍ) جر و به علامت ( ٌ) رفع می گویند و به کلماتی که دارای علائم فوق می باشند به
ص: 140
ترتیب منصوب، مجرور و مرفوع می گویند و نمایش آنها در متون بریل: علامت نصب نقاط 2و3 علامت جر نقاط 3و5 و علامت رفع نقاط 2و6 می باشند. ﺣَﺴَﻨَﺔٌ
تای گرد: علامت «ﺓ» و یا «ﺔ» که در کلمات عربی به کار میرود، به «تای گرد» هم مشهور است که در بریل برای نمایش آن از نقطه های 1و6 استفاده می شود که در مثال های بالا به کار رفته است.
تشدید « ّ»: اگر در یک کلمه یک حرف دوبار پشت سرهم بیاید به طوری که اوّلی ساکن و دوّمی دارای حرکت باشد، حرف ساکن را بر می دارند و به جای آن یک تشدید روی حرف دیگر می گذارند.
یعنی تشدید به جای یک حرف ساکن می نشیند و ما را از دو بار نوشتن آن در کلمه بی نیاز می کند. حرفی را که دارای تشدید باشد، مشدّد می گویند. در خط بریل برای نوشتن علامت تشدید از نقطه 6 استفاده می شود. مانند: ذَرَّﺓٍ
پایه همزه: همزه در اول کلمه به صورت «أ ء» و در وسط و آخر کلمه به صورت « أ ﺋ ؤ ء ئ » می آید. همزه گاهی روی یکی از سه حرف (ا، و، ی) می نشیند که در این صورت این حروف خوانده نمی شوند و فقط همزه ای که دارای علامت است خوانده می شود.
اشکال مختلف همزه در بالا نشان داده شد در متون بریل نیز چنین نوشته می شوند:
(ء) نقطه 3
(أ) یا الف همزه نقطه های 3و4
(ؤ) یا واو همزه نقطه های 1و2و5 و6
(ﺋ ﺉ) یا یاهمزه نقطه های 1و3و4و5و6
توجه شود که هنگام برگردان متون عربی و آیات قرآن مجید از خط بینایی به خط بریل به منظور صرفه جویی در حجم کتاب برای جلوگیری از ابهام و نیز ایجاد سهولت و سرعت در خواندن بریل، از نوشتن فتحه ماقبل (الف) و کسره ی ماقبل (یا) و ضمه ی ماقبل واو خوداری می نماییم و آنها را نمی نویسیم. البته لازم به تذکر است که در موارد فوق «الف» و «یا» و «واو» ساکن می باشند. در غیر این صورت نمی توان فتحه یا کسره یا ضمه را حذف نمود. مانند: کَانَ قِیلَ یَعلَمُونَ
علامت مدّ: «مدّ» یعنی کشش و کشیدن و در اصطلاح تجویدی عبارت است از کشیدن صوت در مواردی مخصوص که به اختصار درباره آن توضیح می دهیم.
حروف مدّ: حروف مد سه تا هستند که عبارتند از «واو» ما قبل مضموم و «الف» ماقبل مفتوح و «یاء» ما قبل مکسور
سبب مدّ: سبب مد دو چیز است همزه«ء» و سکون
اقسام مدّ بر دو قسم است: واجب یا مُتّصل و مستحب یا منفصل. هرگاه حروف مد هر دو در یک کلمه جمع شوند، ایجاد مد متصل می شود و اگر حروف مد در یک کلمه و سبب مد در کلمه جمع شوند، ایجاد مد منفصل می شود.
مقطعه ها: در آغاز بعضی از سوره های قرآن، یک حرف یا مجموعه ای از چند حرف قرار گرفته اند که به آن «حروف مُقَطَّعَه» می گویند و باید جدا جدا تلفظ شوند. بعضی از این حروف دارای علامت مدّ هستند که در موقع خواندن باید آنها را به صورت کشیده خواند مانند: الم که خواننده می شوند اَلِف لام میم
ص: 141
در بریل برای نمایش مد متصل از نقاط 2و4و6 استفاده می شود و برای نشان دادن علامت منفصل از نقاط 1و2و4و5و6 استفاده می کنیم که در هردو مورد علامت مد بعد از حرفی که در بینایی مد بر روی آن قرار گرفته (حرف ممدود) نوشته می شود.
تبصره1: در بریل عربی برای نشان دادن «لا» از نقطه های 1و2و3و6 استفاده می شود که به صورت کلمه ای منفرد یا جزئی از یک کلمه می توان آنرا به کار برد.
تبصره2: هرگاه در خط بینایی علامت مد بر روی «ﯾ » و یا «ی» قرار گیرد، و نیز هرگاه بر روی حرف ما قبل الفی که دارای مد است و الف مقصوره دارد قرار گیرد، در هنگام برگردان به خط بریل نوشتن علامت «الف مقصوره» یعنی نقطه 5 ضرورت ندارد.
وقف و علائم آن: هنگام خواندن قرآن، اغلب در آخر آیه ها، یا در وسط آیات طولانی، مقداری توقف کرده، نفس تازه می کنند، این توقف و ایستادن را وقف می نامند. در قرآن مجید حروف ریزی در وسط یا آخر آیات مشاهده می شود که این حروف علائم وقف می باشند که مهمترین آنها شش علامت است.(م لا ط ج ز ص ) که وسیله شیخ ابوجعفر سجاوندی وضع گردیده و به «علائم سجاوندی» معروف است و در همه چاپهای قدیم و جدید قرآن موجود می باشد. این رموز و علائم اختصاری برای مشخص ساختن جای مناسب برای توقف و تنفس و در نتیجه حفظ ارتباط میان الفاظ و معانی آنها می باشد.
همچنین باید توجه داشت که در خط بینایی علائم فوق بر روی کلمه ای که یکی از حالات مشروحه ذیل را داراست قرار می گیرند ولی در خط بریل، علامات وقف قبل از کلمه و چسبیده به آن نوشته می شوند.
شرح علامات وقف: « م »، علامت «وقف لازم» است و در جایی گذاشته می شود که بایستی حتماً وقف شود و رعایت نکردن آن سبب تغییر معنی می گردد. در بریل از نقاط 2و3و5 استفاده می شود.
« لا » علامت وقف ممنوع است و در جایی گذاشته می شود که اگر وقف شود ارتباط کلمات در یک جمله به هم می خورد و معنی آن تغییر می یابد، بنابراین وقف جایز نیست و به آن وقف قبیح نیز می گویند که در بریل از علامت نقطه های 1و3و6 استفاده می شود.
«ط» علامت وقف مطلق است و در مواردی که عبارت، از نظر لفظ و معنی کامل باشد نهاده می شود و آنرا وقف تام نیز می گویند که در بریل از نقاط 1و2و5و6 استفاده می شود.
«ج» وقف جایز است و در محلّی که عبارت از نظر لفظ تمام و از نظر معنی ازتباط به بعد دارد قرار می گیرد و آنرا وقف کافی نیز می گویند که در بریل از نقاط 3و5و6 استفاده می شود.
« ز» علامت وقف مُجاز است در جایی که وقف و وصل هر دو جایز است اما وقف نمودن بهتر می باشد قرار می گیرد و به آن وقف حَسَن نیز می گویند که در بریل نقاط 2و5و6 استفاده می شود.
«ص» علامت وقف مرخَّص است و آن در صورت طولانی بودن آیه و ناچاری از تنفس است که در محل مناسب نهاده می شود. و در بریل از نقاط 1و3و4و5و6 استفاده می شود.
تبصره: علامت کذلک یعنی هر حکمی برای جمله قبلی از رموز بوده برای اینجا نیز چنان است که در بریل از نقاط 4و6 استفاده می شود و به حرف اول کلمه می چسبد.
ص: 142
ادغام: در بسیاری از قرآن ها روی نون یا بین دو کلمه میم کوچکی گذاشته می شود تا خواندن نون ساکن را قلب میم نموده و میم تلفظ نماید و آن را ادغام می گویند که در بریل از نقاط 2و3و5و6 استفاده می شود و همیشه بعد از نون و چسبیده به آن می شود.
حزب: می دانیم قرآن مجید دارای 30 جزء است و هر جزء دارای 4 حزب می باشد که در قرآن های با چاپ مختلف هرکدام پایان هر حزب را به نوعی مشخص کرده اند. همانطور که گفتیم هر جزء 4 حزب دارد که در بریل پایان هر حزب را با یک علامت عدد یعنی نقاط 3و4و5و6 که از دو طرف یک خانه فاصله می گیرد نشان می دهند و بهمین ترتیب حزب دوم را با 2علامت عدد و حزب سوم را با 3 علامت عدد و حزب 4 را به 4 علامت عدد که نشان دهنده پایان جز است و با 4 علامت عدد بدون فاصله در نظر می گیرند.
دیگرنکته ها: غیر از موارد مزبور چند بحث دیگر هست که توضیح می دهم.
1- همیشه قبل از نوشتن هر سوره مشخصات آنرا ذکر می کنیم از جمله نام سوره، مکی یا مدنی بودن سوره (یا اینکه مکی و چند آیه مدنی می باشد)، تعداد آیات، سوره، زمان نزول سوره و در آخر هر آیه شماره های آیه را با یک خانه فاصله می نویسیم.
2- در موقع نوشتن آیات قرآن به خط بریل هرگز نمی توان به دلیل کمبود جا کلمه ای را دو قسمت کرد و مثلاً مانند لغات فارسی نصف یک کلمه را در انتهای سطر و نیم دیگر را در سطر بعد نوشت. بلکه باید تمامی حروف و صداهای یک کلمه بطور کامل در انتهای سطر و یا در ابتدای سطر بعد نوشته شود.
3- در فارسی به این حرف (آ) آ اول گفته می شود و معمولاً این حرف در اول کلمه می آید مانند آب، آش وغیره ولی در عربی به آ مدّی معروف است که در برگردان آن به بریل چه در فارسی و چه در عربی از نقاط 3و4و5 استفاده می شود.
4- وقتیکه «الف و لام» تعریف بر سرکلمه ای می آید برای الف، حرکت فتحه را نمی گذاریم.
6- در بریل عربی علائم نقطه گذاری همانند علائم نقطه گذاری در بریل فارسی می باشد به جز در سه مورد:
الف) کاما« ، » نقطه 5 ب) سمی کالن نقاط 5و6 ج) علامت دونقطه « : » که شامل دو خانه می باشد که از خانه اولی نقطه 5 و از خانه دومی نقطه 2 را تشکیل می دهد.(1)
ص: 143
شیوه شناسی برجسته نگاری قرآن کریم(1)
قواعد کتابت بریل (بسودنی یا نابینایی یا لمسی) برای قرآن کریم براساس نکات مذهب شیعه و فرهنگ پارسی یک ضرورت است.
کار سترگ و سنگین برجسته سازی به ویژه برای بومی شدن و اسلامی شدن بریل و تعویض محتوا و صورت آن در قالب و صبغه فرهنگ اسلامی بیش از طاقت یک فرد است و لازم است نهادها یاری رسانند. تا این پروژه عظیم به سامان و پایان رسانده شود.
اما لازم است راجع به این پروژه اطلاع رسانی و ضرورت آن تبیین گردد. در این صورت قطعاً نیکوکاران و مراکزی به کمک می شتابند. از اینرو مشکل اساسی در جامعه معلولین این است که اطلاع رسانی به روز و جامع وجود ندارد.
از آن جا که خط بریل طبق قانون کتابت لاتین از سمت چپ به راست انجام می گیرد، (زیرا مخترع این خط فرانسوی بوده است) لذا تا کنون هر کتاب اسلامی و غیر اسلامی، درسی و غیر درسی که برای نابینایان نوشته شده طبق قانون فوق الذکر صورت گرفته است. اما بنده در مطالعات خودم همیشه برایم این سؤال ایجاد می شد، که چرا قرآن کریم با توجه به قانون کتابت مسلمین و همچنین عرف کتابت در کشورهای اسلامی که از راست به چپ می باشد، نوشته نشده است؟! چرا باید حتماً آموزش خط بریل و کتابت آن از قانون نوشتار لاتین تبعیت کند؟ شاید این کار هم نمونه ای از استعمار فرهنگی تلقی شود که متأسفانه مسئولان فرهنگی و آموزشی کشورهای اسلامی به آن توجه ندارند. آیا این غربزدگی نیست که تمام نابینایان جهان که بسیاری از آن ها از کشورهای اسلامی و عربی هستند باید به همین روش لاتینی از دبستان تا دانشگاه آموزش ببینند؟ بنده ضمن درس خواندن در مراکز علمی حوزه علمیه با مشقت و سختی فراوان سالیان زیادی است که توفیق کتابت قرآن کریم، مفاتیح الجنان، رجال و درایه و تفسیر قرآن کریم را به روش خط متعارف مسلمین برای نابینایان دارم. ضمناً تلاش برای گویاسازی کتاب ها از اهداف دیگر بنده بوده است که تا کنون حدود بیست و شش هزار جلد کتاب معتبر برای نابینایان گویا شده است. من اسم این علائم و خطوط را خط برجسته اسلامی ویژه نابینایان گذاشته ام، نه خط بریل چون دیگر نیازی به نوشتن و خواندن از چپ به راست نداریم.
ص: 144
از آن جا که خط بریل طبق قانون کتابت لاتین از سمت چپ به راست انجام می گیرد، (زیرا مخترع این خط فرانسوی بوده است) لذا تا کنون هر کتاب اسلامی و غیر اسلامی، درسی و غیر درسی که برای نابینایان نوشته شده طبق قانون فوق الذکر صورت گرفته است. اما بنده در مطالعات خودم همیشه برایم این سؤال ایجاد می شد، که چرا قرآن کریم با توجه به قانون کتابت مسلمین و همچنین عرف کتابت در کشورهای اسلامی که از راست به چپ می باشد، نوشته نشده است؟! چرا باید حتماً آموزش خط بریل و کتابت آن از قانون نوشتار لاتین تبعیت کند؟ شاید این کار هم نمونه ای از استعمار فرهنگی تلقی شود که متأسفانه مسئولان فرهنگی و آموزشی کشورهای اسلامی به آن توجه ندارند. آیا این غربزدگی نیست که تمام نابینایان جهان که بسیاری از آن ها از کشورهای اسلامی و عربی هستند باید به همین روش لاتینی از دبستان تا دانشگاه آموزش ببینند؟ بنده ضمن درس خواندن در مراکز علمی حوزه علمیه با مشقت و سختی فراوان سالیان زیادی است که توفیق کتابت قرآن کریم، مفاتیح الجنان، رجال و درایه و تفسیر قرآن کریم را به روش خط متعارف مسلمین برای نابینایان دارم. ضمناً تلاش برای گویاسازی کتاب ها از اهداف دیگر بنده بوده است که تا کنون حدود بیست و شش هزار جلد کتاب معتبر برای نابینایان گویا شده است. من اسم این علائم و خطوط را خط برجسته اسلامی ویژه نابینایان گذاشته ام، نه خط بریل چون دیگر نیازی به نوشتن و خواندن از چپ به راست نداریم.
علامت اَ -َ (فتحه)
علامت فتحه در بریل عربی نقطه 2 می باشد که در خط برجسته اسلامی بعد از حرف مفتوح قرار می گیرد.
مانند: کَتَبَ
علامت اِ -ِ (کسره)
علامت کسره در بریل عربی نقطه های 1و5 می باشد که در خط برجسته اسلامی بعد از حرف مکسور قرار می گیرد.
مانند: عَلِمَ
علامت اُ -َُ (ضمه)
علامت ضمه در بریل عربی نقطه های 1و3و6 می باشد که در خط برجسته اسلامی بعد از حرف مضموم قرار می گیرد.
مانند: فُتِحَ
علامت ساکن -ْ
علامت ساکن در بریل عربی نقطه های 2و4 می باشد و در خط برجسته اسلامی آن را بعد از حروفی قرار می دهند که حرکت ندارند و هر حرفی که علامت ساکن بعد از آن باشد، با کمک صدا و حرف قبل خوانده می شود.
مانند: تَمْلِکُ
علامت ٰا -ٰ
ص: 145
صدای (ٰا) در قرآن به چهار شکل آمده است ولی علامت آن در رسم الخط چاپی (بینایی) در همه جا یکسان است و آن (الف) کوتاهی است به این شکل (ٰ) است که روی دو حرف قرار می گیرد. آن حرف با صدای (ٰا) خوانده می شود.
علامت تشدید (ّ)
اگر در یک کلمه یک حرف دوبار پشت سرهم بیاید به طوری که اولی ساکن و دومی دارای حرکت باشد، حرف ساکن را بر می دارند و به جای آن یک تشدید روی حرف دیگر می گذارند. یعنی تشدید به جای یک حرف ساکن می نشیند و ما را از دوبار نوشتن آن در کلمه بی نیاز می کند حرفی را که دارای تشدید باشد (مشدّد) می نامند. در خط برجسته اسلامی برای نمایش علامت تشدید از نقطه 6 استفاده می شود که همیشه قبل از حرف مشدد باید نوشته شود.
مانند: ذَرَّةٍ
علامت مد (~)
مد یعنی کشش و کشیدن و در اصطلاح تجویدی عبارتست از کشیدن صوت در مواردی مخصوص که به اختصار توضیح می دهیم. حروف مد: حروف مد سه تا هستند، که عبارتند از (واو) ما قبل مضموم و (الف) ما قبل مفتوح و (یا) ما قبل مکسور. سبب مد: سبب مد دو چیز است: همزه (ء) و سکون (ْ)، اقسام مد: مد بر دو قسم است، واجب یا متصل و مستحب یا منفصل.
هرگاه حرف مد و سبب مد هر دو در یک کلمه جمع شوند، ایجاد مد متصل می کنند. مانند: حآءَ و اگر حرف مد در یک کلمه و سبب مد در کلمه بعدی قرار گیرند مد منفصل حاصل می شود. مانند: مآء اُنْزِلَ
در آغاز بعضی از سوره های قرآن کریم یک حرف یا مجموعه ای از چند حرف قرار گرفته که به آن (حروف مقطعه) می گویند. و باید جدا جدا تلفظ شود، بعضی از این حروف دارای علامت مد هستند که در موقع خواندن باید آن ها را کشیده بخوانیم مانند: ص که خوانده می شود. صاد.
در خط برجسته اسلامی برای نمایش علامت مد متصل از نقاط 2و4و6 برای نشان دادن علامت مد منفصل از نقاط 2و4و5و6 استفاده می کنیم که در هر دو چیز علامت مد بعد از حرف که در بینایی مد بر روی آن قرار گرفته (حرف ممدود) نوشته می شود.
وقتی که (الف مقصوره) روی یکی از حروف، به جز حرف (ی) قرار می گیرد. در خط برجسته اسلامی برای نمایش آن از نقطه 5 استفاده می شود. مانند: ذٰلِکَ ولی اگر به صورت (یٰ) [چه در وسط و یا آخر کلمه] در خط برجسته اسلامی بدون نوشتن حرف (ی) برای نمایش (یٰ) از نقطه های 1و3و5 استفاده می شود.
مانند: تَقْویٰ
علامت ا یا (ی- یا)
هرگاه (الف مقصوره) در زیر حرف (ی) به صورت (ی) و (ی) نوشته شده باشد، در خط برجسته اسلامی باز هم از نقطه 5 استفاده می شود. که البته قرائت آن به صورت (ا یا) حرف [مد] می باشد. مانند: دینِ
علامت تنوین (ﹱﹴ ٌ)
ص: 146
این این سه علامت (ﹱﹴ ٌ) تنوین است. این علامت ها در آخر برخی از کلمات می آید و نشانه یک نون ساکن (یْ) است که نوشته نمی شود ولی خوانده می شود. و همواره به صدا و حرف ماقبل خود می چسبد تنوین مختص به اسم است نه فعل و حرف و همیشه در آخر اسم قرار می گیرد. به علامت ﹱ نصب و به علامت —ٍ جر و به علامت —ٌ رفع می گویند و به کلماتی که دارای علائم فوق باشند به ترتیب: منصوب، مجرور، مرفوع گویند.
در خط برجسته اسلامی تنوین ها به این صورت نوشته می شوند. نصب(نقاط 2و3) جرّ(نقاط 3و5) رفع(نقاط 2و6)
علامت (ة) و یا (ﺔ) که در کلمات عربی به کار می رود به (تای) گرد مشهور است که در خط برجسته اسلامی برای نمایش آن از نقطه 1و6 استفاده می شود.
در خط برجسته اسلامی برای نشان دادن (لا) از 1و2و3و6 استفاده می شود که چه به صورت کلمه ای منفرد و یا جزئی از یک کلمه می توان آن را به کار برد. هرگاه در خط بینایی علامت مد بر روی (یِ) و یا (یا) قرار گیرد، و نیز هرگاه بر روی حرف ما قبل از الفی که دارای مد است، الف مقصوره قرار داشته باشد، در هنگام برگردان به خط برجسته اسلامی نوشتن علامت (الف مقصوره) یعنی نقطه 5 ضرورت ندارد (مانند (الف مقصوره) در مثال دُعآءً
علامت همزه
همزه به صورت (ء، أ) در اول کلمه و (أ، ک، ؤ، ء، ئ) در وسط آخر کلمه می آید. همزه گاهی روی یکی از سه حرف (ا، و، ی) می نشیند که در این صورت این سه حروف خوانده نمی شود، و فقط همزه که دارای علامت است خوانده می شود. اشکال مختلف همزه در خط برجسته اسلامی چنین نوشته می شود. ألف همزه(نقاط 3و4) الفء(نقطه 3) ؤ واوهمزه(نقاط 1و2و5و6) یاء همزه(نقاط 1و3و4و5و6)
توجه: در هنگام برگردان متون عربی و آیات قرآن مجید از خط بینایی به خط برجسته اسلامی به منظور صرفه جویی در حجم کتاب و به دلیل جلوگیری از ابهام و نیز سهولت و سرعت در خواندن خط برجسته اسلامی از نوشتن فتحه ما قبل (الف) و کسره ما قبل (یاء) که در موارد فوق (الف) و (یاء) و (واو) ساکن می باشد، خودداری می شود. در غیر این صورت نمی توان فتحه یا کسره یا ضمه را حذف نمود.
هنگام خواندن قرآن اغلب در آخر آیه ها با وسط آیات طولانی در پایان جمله ها مقداری توقف کرده، نفس تازه می کنند، این توقف و ایستادن را (وقف) می نامند. در قرآن مجید حروف ریزی در وسط و یا آخر آیات مشاهده می شود این حروف (علائم وقف) می باشند. که مهمترین آن ها شش علامت است. (م- لا- ط- ج- ز- ص) که به وسیله شیخ ابو جعفر سجاوندی وضع گردیده است. و به (رموز سجاوندی) معروف است و در همه چاپ های قدیم و جدید قرآن موجود می باشد. این رموز برای مشخص ساختن جای مناسب برای توقف و تنفس و در نتیجه حفظ ارتباط میان الفاظ و معانی آن ها می باشد.
ص: 147
توجه: در خط بینایی علائم فوق بر روی کلمه ای که یکی از حالات مشروحه ذیل را داراست قرار می گیرند. ولی در خط برجسته اسلامی، علامات وقف قبل از کلمه و چسبیده به آن نوشته می شوند.
شرح علامات وقف:
1- م، علامت (وقف لازم) است و در جایی گذاشته می شود که بایستی حتماً وقف شود و رعایت نکردن آن سبب تغییر معنی می گردد، که در خط برجسته اسلامی از نقاط 2و3و5 استفاده می شود.
2- لا، علامت (وقف ممنوع) است و در جایی گذاشته می شود که اگر وقف شود ارتباط کلمات در یک جمله به هم می خورد و معنی آن تغییر می یابد بنابراین وقف جایز نیست و به آن وقف قبیح نیز می گویند (جز در آخر آیات که رعایت آن ضروری نمی باشد) که در خط برجسته اسلامی، از نقاط 1و3و6 استفاده می شود.
3- ط، علامت (وقف مطلق) است و در مواردی که عبارت از نظر لفظ و معنی کامل باشد نهاده می شود و آن را وقف تام می گویند که در خط برجسته اسلامی از نقاط 1و2و5و6 استفاده می شود.
4- ج، علامت (وقف جایز) است و در محلی که عبارت از نظر لفظ تمام و از نظر معنی ارتباط به بعد دارد نهاده می شود و آن را وقف کافی نیز می گویند. که در خط برجسته اسلامی از نقاط 3و5و6 استفاده می شود.
5- ز، علامت (وقف مجوز) است و در حالی که وقف و وصل هر دو جایز است اما وقف نمودن بهتر می باشد نهاده می شود و به آن (وقف حسن) می گویند که در خط برجسته اسلامی از نقاط 2و5و6 استفاده می شود.
6- ص، علامت (وقف مرخص) است و آن در صورت طولانی بودن آیه و ناچاری قاری از تنفس است که در محل مناسب نهاده می شود و در خط برجسته اسلامی برای آن نقاط 1و3و4و5و6 استفاده می شود.
توضیح1: از سایر رموز (ک) علامت کَذٰلِکَ یعنی هر حکمی برای جمله قبلی از رموز بوده برای این جایز چنان است که در خط برجسته اسلامی از نقاط 4و6 استفاده می شود و به حرف اول کلمه می چسبد.
توضیح2: در بسیاری از قرآن ها روی نون پایین دو کلمه، میم کوچکی گذاشته شده است تا خواندن نون ساکن را قلب به میم نموده و میم تلفظ نماید. که در خط برجسته اسلامی از نقاط 2و3و5و6 استفاده می شود. و همیشه بعد از نون و چسبیدن به آن نوشته می شود، و وقتی هم که بین دو کلمه قرار می گیرد به آخرین حرف و یا علامت کلمه اولی می چسبد.
نکات دیگر و مهم: چند نکته دیگر در مورد قرآن کریم به خط برجسته اسلامی را تذکر می دهم:
1- می دانیم که قرآن کریم دارای 30 جزء می باشد و هر جزء 4 حزب دارد که در چاپ های مختلف هر کدام پایان هر حزب را به نوعی مشخص نموده اند، همان طور که گفتیم هر جزء 4 حزب دارد که در خط برجسته اسلامی پایان حزب اول از هر جزء را با یک علامت (نقاط 3و4و5و6) که از دو طرف یک خانه فاصله می گیرد نشان می دهد. و به همین ترتیب حزب دوم را با 2 علامت عدد و حزب سوم را با 3 علامت عدد و حزب چهارم. (پایان جزء) را با 4 علامت عدد که بدون فاصله از یکدیگر نوشته می شوند نشان داده می شود.
ص: 148
2- باید همیشه قبل از نوشتن هر سوره مشخصات آن را ذکر کنیم از جمله:
الف- نام سوه
ب- مکی یا مدنی بودن سوره (یا این که چند آیه مکی و چند آیه مدنی می باشد)
ج- تعداد آیات سوره
د- زمان نزول سوره
3- در آخر هر آیه شماره همان آیه را با یک خانه فاصله می نویسیم.
توضیح، در موقع نوشتن آیات کلام اللّه مجید به خط برجسته اسلامی هرگز نمی توان به دلیل کم بود جا کلمه ای را به دو قسمت کرد و مثلاً مانند لغات فارسی نصف یک کلمه را در انتهای سطر و نیم دیگر را در ابتدای سطر بعد نوشت. بلکه باید تمامی حروف و صداهای یک کلمه به طور کامل در انتهای سطر و یا در ابتدای سطر بعد نوشته شود.
4- وقتی که (الف و لام) تعریف بر سر کلمه ای می آید برای الف حرکت فتحه را نمی گذاریم. مانند: اَلْقَمَرْ
پایان نامه ای توسط نرجس منفرد دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد تألیف و با عنوان نظام نوشتاری بریل فارسی عرضه شده است. استاد راهنمای او دکتر نادر جهانگیری و استادان مشاورش دکتر ابوالقاسم قوام و میرسجاد موسوی و تاریخ دفاع تابستان 1389 بوده است.
این پایان نامه رهیافت های سودمند برای ترجمه های فارسی قرآن کریم دارد و می توان ترجمه های فارسی قرآن به خط بریل را براساس آن سامان دهی نمود.
مؤلف در این پایان نامه به نقد و بررسی نظام نوشتاری بریل فارسی پرداخته و پیشنهادهایی برای رفع نارسایی های آن ارائه کرده است. ابتدا تاریخچه کمتر شناخته شده نظام علائم لمسی بریل فارسی مورد بررسی قرار گرفت و انواع نشانه ها و قواعد نوشتاری بریل الفبایی فارسی، علائم لمسی علوم پایه و ریاضی و طرح های کوتاه نویسی بریل فارسی معرفی شد. سپس با تکیه بر تجربه عملی به بررسی نظری پیرامون نارسایی های نظام علائم لمسی بریل الفبایی فارسی پرداخت. مطالعات نظری آن 8 ماه طول کشیده است. سپس به روش علمی به بررسی خطاهای خواندن و نوشتن دانشجویان نابینای فارسی پرداخت؛ همچنین با استفاده از آزمون «مهارت بین المللی بریل خواندن و نوشتن بریل»، جامعه آماری 20 دانشجوی - 10 دختر و 10 پسر نابینای فارسی زبان - مورد آزمایش قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده اند. نتایج بررسی نشان می دهد که به لحاظ نظری انطباق نظام علائم لمسی بریل فارسی با بینایی باعث کاهش دانش واجی دانشجویان نابینا و بروز انواع خطاهای خواندن و نوشتن شده است. سرعت خواندن 62 واژه در
ص: 149
دقیقه به دست آمده و میانگین سرعت نوشتن با لوح قلم 14 واژه و با ماشین پرکینز 16 واژه در دقیقه به دست آمد. تفاوت معناداری بین نمره خواندن و نوشتن و سرعت خواندن و نوشتن در دو جنس دانشجویان نابینا مشاهده نشد. بین دو دست خوان و یک دست خوان تفاوت معناداری به دست نیامد. در نهایت پیشنهادهایی برای رفع برخی نارسایی های بریل الفبایی فارسی و طرح های کوتاه نویسی فارسی ارائه گردید.
این پژوهش از نادر تحقیقات دقیق و علمی در کشف مشکلات و نارسایی های بریل است. مؤلف پس از طرح تحقیق (شامل تعریف مسئله، سؤالات، پیشینه، روش، مراحل و نتیجه) در چهار فصل به بررسی می پردازد. فصل اول (نظام های علائم لمسی پیش از ابداع بریل) نخست هشت نظام علائم لمسی را معرفی کرده است. نام این نظام ها عبارتند از: نظام علائم لمسی والنتین های، نظام چارلز باربیر، نظام جیمز گال، نظام فرای، نظام آلستون، نظام ساموئل هاو، نظام لوکاس و فرر و بالاخره نظام مون.
در ادامه این فصل ویژگی ها و سیر پذیرش جهانی نظام بریل گزارش شده است.
فصل دوم (نشانه ها و قواعد نوشتاری بریل الفبای فارسی)، شامل انواع نشانه های لمسی بریل فارسی، قواعد نوشتاری بریل فارسی، نشانه ها در علوم طبیعی و ریاضی، کوتاه نویسی بریل فارسی، طرح گردآوری، تدوین و تثبیت علائم بریل فارسی است.
فصل سوم (مهارت خواندن و نوشتن بریل فارسی) به انواع شیوه ها و تقویت مهارت های بریل می پردازد.
فصل چهارم به بررسی میدانی و نمونه ها و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از نمونه ها می پردازد.
این پایان نامه نخستین تحقیق علمی و جامع درباره بریل فارسی است. از آنجا که ترجمه فارسی قرآن کریم به توسعه و بسط و تعمیق قرآن در ایران کمک کرده است، از این رو ضروری است به ترجمه فارسی به خط بریل اهتمام ویژه مبذول شود.
مرکز طبع و نشر قرآن کریم برای اولین بار به موضوع یکسان سازی رویه ها و قوانین و همسان سازی قرآن بریل ورود پیدا کرد و با دعوت برخی مراکز تولید کننده قرآن بریل جلسه ای در شهریورماه 95 نشستی شکل گرفت و پس از چند روز بحث و مذاکره، آیین نامه ای منتشر گردید. متن دعوت نامه این گونه بود:
ص: 150
همان طور که از متن این نامه پیدا است قبلاً عده ای دور هم نشسته و آیین نامه ای تدوین کرده اند فقط درصددند در یک جلسه یک روز امضاء مراکز را هم بگیرند. اکنون از این جلسه یک روزه گزارشی تقدیم می گردد.
پس از چند دهه تلاش نخبگان نابینا و تشکل های آنان بالاخره در یکم مهرماه 95 مهم ترین رخداد تاریخی به نتیجه رسید و برای اولین بار در ایران و حتی در جهان اسلام، آیین نامه قرآن بریل البته فقط در بخش کتابت و صرفاً ضوابط مرتبط به کتابت و املاء قرآن کریم در نشست یک روزه به شرح زیر نهایی و تصویب شد.
تصویر
تشتت و چندگانگی قرآن هایی که به خط بریل در نیم قرن اخیر در ایران منتشر شده موجب تکدر خاطر و ناراحتی بسیاری از علاقه مندان به قرآن از یک طرف و دلسوزان جامعه نابینایان از طرف دیگر
ص: 151
شده است. بر اساس آمار موجود حدود سی مرکز در ایران دارای امکانات چاپ و نشر قرآن کریم به خط بریل هستند.، البته پنج مرکز فعال تر بوده اند. چون نظارت و قانونی وجود ندارد و نیاز به جواز هم ندارد و مهم تر شیوه عمل و آیین نامه ای قانونی و مصوب در اختیار این مراکز نیست، هر یک از این مراکز به سلیقه، تجارب و دانش خود به چاپ و نشر قرآن کریم می پردازند. این روند در طول پنج دهه تداوم داشته و هنوز ادامه دارد. اختلافات قرآن های منتشره به خط بریل در این سال ها تأثیر مخرب بر جامعه و فرهنگ نابینایان داشته است. البته خود نابینایان با اتّکا بر تجارب خود و نیز به کمک گرفتن شنوایی و شنیدن آیات و سوره ها، تلاش کرده اند فقط به قوه لامسه و قرآن های به خط بریل بسنده نکرده و قرائت و دانش قرآنی خود را اصلاح کرده و به سطح عموم مردم برسانند.
اما به هر حال، اختلاف های متون قرآنی بریل موجب کندی آموزش قرآن کریم در این جامعه و تشتت در جلسات قرائت و عدم هماهنگی بین قاریان و حتی حافظان نابینا شده است. برعکس اگر یک متن در اختیار همگان باشد و همه فعالیت های قرآنی نابینایان بر محور یک مصحف بریل شکل بگیرد، حتماً پیشرفت فرهنگی و اجتماعی این جامعه سریع تر خواهد شد.
پیشینه فعالیت ها: فرهیختگان نابینا در دو نسل اخیر بسیار کوشیده اند تا به کمک مراکز و نهادهای دولتی یا توسط خودشان به یکسان سازی قرآن بریل برسند؛ جلسات فراوان گروهی در شهرهای مختلف تشکیل شد اما متأسفانه تا امروز نتیجه عملی به دست نیامد. اما امروز (یکم مهرماه 95) با تقبل یکی از نهادهای قرآنی یعنی مرکز طبع و نشر قرآن کریم و پا پیش نهادن مدیریت این مرکز، راه برای تدوین و تصویب آیین نامه یکسان سازی هموار گردید. البته نباید تلاش های بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان اصفهان و مدیر آن سید مرتضی نیکزاد را فراموش کرد. همچنین آقایان عباسی و مشایخی از مؤسسه رودکی (ریحانه) هم به کمک آمدند و یک رخداد بزرگ تاریخی را رقم زدند. مسلماً یکسان سازی قرآن بریل در تاریخ به نام مرکز طبع و نشر قرآن کریم به ویژه آقایان مستفید، سید مهدی سیف و مرتضی توکلی از مدیران ارشد این مرکز؛ نیز سید مرتضی نیکزاد و مجید مشایخی و محمد عباسی یعنی این شش نفر ثبت خواهد شد. علاوه بر آن از دعا و ذکر خیر همه مؤمنان و نابینایان علاقه مند به قرآن کریم برخوردار خواهند شد. دفتر فرهنگ معلولین که در تمام سنوات گذشته طرفدار یکسان سازی قرآن بریل بوده و در این زمینه مطالب بسیار منتشر کرده به نوبه خود از همه این آقایان تشکر می نماید.
یکم مهرماه به عنوان روز تاریخی یکسان سازی
لازم است مسئولین سازمان بهزیستی به عنوان اصلی ترین نهاد متصدی امور معلولان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مسئول امور فرهنگی، یکم مهرماه را به عنوان یک روز تاریخی و به نام «روز یکسان سازی قرآن بریل» در تقویم ملی ایران ثبت کنند. همچنین پیشنهاد می گردد، نمایندگی یونسکو در ایران و نماینده ایرانی آن یعنی وزارت علوم این روز و این رخداد را در سازمان یونسکو به نام این شش تن ثبت نماید.
ص: 152
از طرف دیگر لازم است تمامی نهادهای نابینایی اعم از مردمی و دولتی تقدیرنامه ای هم برای سه مرکز رودکی، بنیاد روشندلان و مرکز طبع و نشر قرآن و هم برای این شش نفر تقدیم نموده و مراتب سپاس خود را اعلام نمایند. نیز سزاوار است، جلسه ای در تهران با حضور مدیران مرکز و نهادهای نابینایی کشور از شهرهای مختلف منعقد گردد و لوح تقدیری از طرف همگان به این آقایان و این سه مرکز به عنوان پیشقراولان یکسان سازی قرآن بریل تقدیم نمایند.
البته لازم است به جای واژه بریل که اصالتاً خارجی و فرانسوی است، کلمه دیگری جایگزین گردد. در جهان عرب واژه هایی، مثل منقوط (خط بریل: خط منقوط) و ملموس (خط ملموس) چند دهه است استفاده می شود. مجله توان نامه در سال 94، پیشنهاد داد به جای بریل، بسودنی یعنی برجسته و قابل لمس به کار رود. به ویژه اسناد تاریخی گویا است که قبل از اختراع خط بریل توسط لویی بریل در نیمه دوم سده نوزدهم میلادی، مسلمانان از خط برجسته استفاده می کرده اند. یک نابینا در شهر آمد کلمات را با استفاده از مواد در دسترس، برجسته می نوشت و می خواند (نکت العمیان، صفدی، ص243). بنابراین لازم است با ارائه اسناد تاریخی، افتخار خط برجسته و لمسی و نابینایی به نام مسلمانان ثبت گردد، همچنین افتخار یکسان سازی قرآن لمسی و با خط برجسته برای ایرانیان این دوره ثبت شود.
نام نشست و محل آن
در تابلوها و بنرهای که در سالن نشست نصب شده بود این عبارت به چشم می خورد:
«نشست تخصصی هم اندیشی و بررسی پیش نویس آیین نامه نگارش و علامت گذاری مصحف بریل/ اصفهان اول مهرماه 1395»
چند نکته در این عبارت هست: سخنی از تصویب نیامده ولی در بیانیه پایانی از نهایی شدن آیین نامه و تصویب آن خبر داده شده است. کارشناسان علاوه بر هم اندیشی و بررسی به تصویب چهل ماده آیین نامه اقدام کردند.
اصطلاحات خاصی را لازم است در فرهنگ معلولین به ویژه نابینایان استفاده شود تا فرهنگ این جامعه تقویت گردد. برای چنین عملیاتی در فرهنگ عربی واژه توحید و در فارسی «یکسان سازی» کاربرد دارد. اگر این همایش به نام یکسان سازی مشهور شود، زودتر تعمیم پیدا می کند.
به جای واژه بریل، لازم است، اصطلاحات ایرانی و اسلامی به کار رود. محل این نشست، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام در شهر اصفهان بود و این مؤسسه در سال 1385 تأسیس شده و دارای معماری شامل گچ کاری، آینه کاری و نجاری های بسیار زیبا است. برگزاری این نشست در چنین مکانی نشانه درایت و تدبیر است.
حضار و مذاکرات
بسیاری از حوادث و عوامل دست به دست هم داد و بستر لازم برای تدوین و تصویب آیین نامه یکسان سازی قرآن بریل فراهم گردید. همه از اعماق وجود آرزو داشتند تا این بار مثل دفعات قبل شکست پیش نیاید. به عیان دیده شد همه تلاش می کردند؛ هر سختی و مشکلی را تحمل کرده تا
ص: 153
نتیجه نهایی به دست آید. جلسه ای سنگین از ساعت هشت صبح تا نه و نیم شب بدون وقفه (غیر از نماز و نهار) اجرا شد و همه ماندند تا نتیجه نهایی به دست آید.
این نشست با دعوت از کارشناسانی از شهرهای مختلف شکل گرفت. حضار عبارت بودند از:
آقایان: روح اللّه ساعی، حبیب اللّه زارع، جواد فتحی، مهدی احمدی، صادق عباسی، مجید مشایخی، مرتضی نیکزاد، حسن نیکزاد، خالق شعبان و حسن کبیری. خانم ها: مریم غوری، عصمت باقریان، فرزانه حدادی، منصوره ضیائی فر و اعظم قاسمی.
برخی افراد به صورت تیمی حضور داشتند و یک یا چند نفر در کنار نفر اصلی به او مشورت می دادند. مدیریت این نشست بر عهده آقایان حمیدرضا مستفید، سید مهدی سیف و مرتضی توکلی از مرکز طبع و نشر قرآن کریم بود و چند ساعت (6 تا 8 بعدازظهر) آقای حاج اسماعیلی از دارالقرآن الکریم اصفهان حضور داشت.
لازم به ذکر است از سازمان بهزیستی یا اداره بهزیستی اصفهان، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ اداره ارشاد اصفهان و دارالقرآن تهران کسی حضور نداشت. اگر نمایندگان این نهادها هم می بودند، فرآیند اجرایی شدن این پروژه و به نتیجه رسیدن آن زودتر و سریع تر خواهد شد.
مؤسسه هایی که به این نشست دعوت شده بودند عبارت اند از: بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان؛ جامعه نابینایان ثامن الائمه(ع)؛ مؤسسه بشری؛ نهاد کتابخانه های عمومی کشور و بخش نابینایان کتابخانه مرکزی تبریز؛ مؤسسه رودکی (ریحانه)؛ آموزش و پرورش استثنایی بخش تولید کتب درسی قرآنی، دفتر فرهنگ معلولین؛ مرکز نابینایان شهید محبی تهران؛ مؤسسه توانگران کارآفرین نور.
پیش نویسی توسط آقایان نیکزاد، مشایخی و عباسی به کمک کارشناسان مرکز طبع و نشر قرآن کریم طی سال 94 و 95 آماده شده بود. این پیش نویس شامل دو بخش رسم کلمات و ضبط کلمات و در آخر قواعد سکت و وقف و در مجموع چهل بند داشت.
پس از مباحثی درباره مبانی و کلیات، مواد پیش نویس یکی یکی مطرح و افراد نظرات خود را گفته و سپس رأی گیری می شد. تمامی مباحث و مذاکرات توسط دو گروه ضبط شد و امید است این مذاکرات پیاده و به صورت مکتوب در اختیار کارشناسان قرار گیرد. زیرا هر چند سال لازم است موادی از این آیین نامه بازنگری گردد و لزوماً باید به پیشینه مباحث بازگشت و سیر مذاکرات را مجدداً مطالعه نمود.
پیشنهادات
با تلاش های آقایان نیکزاد، مشایخی، عباسی و نیز کارشناسان مرکز طبع و نشر یعنی آقایان مستفید، توکلی و سیف تا اینجا کارها به خوبی پیش رفته و به نتیجه اولیه رسیده است. اما تا رسیدن به نتیجه نهایی فاصله بسیار است: مشهور است، بهترین قوانین مصوب اگر زمینه اجرا نداشته باشد، در عمل تأثیر و سودمندی نخواهد داشت. برای اینکه این آیین نامه به قانون و شیوه نامه کارآمد تبدیل شود لازم است:
1- توجیه همگان و جلب مشارکت عمومی: لازم است مدیران تشکل ها، نخبگان نابینا، مدرسان و مربیان قرآنی نابینایان، پژوهشگران این حوزه در جلسات حضوری و نیز به واسطه مقاله و کتاب و رسانه ها نسبت به یکسان سازی قرآن بریل توجیه شوند. اگر چنین نشود، بهترین شیوه نامه ها هم در عمل مشکل پیدا خواهد کرد.
ص: 154
2- تکمیل آیین نامه: یکسان سازی قواعد و ضوابط نگارشی بریل یک بخش از آیین نامه است و لازم است به تدریج بخش های حقوقی، اجتماعی و فرهنگی آن تکمیل گردد. در غیر این صورت در عمل با مشکلات عدیده مواجه خواهد شد. بندهایی مثل ضرورت جواز برای نشر قرآن بریل، نهادی مجوز دهنده، مجازات متخلفین لازم است به آن افزوده شود.
3- مشارکت مراکز دولتی: لازم است این آیین نامه پس از تکمیل توسط دولت به رسمیت شناخته شود و در اسناد دولتی ثبت گردد.
4- درج قانونی: مسائل حقوقی این آیین نامه لازم است در قانون معلولین و قوانین نابینایان و دیگر قوانین جمهوری اسلامی و نیز دستورالعمل های دولتی درج و ثبت گردد. به ویژه در قانون جامع حمایت از معلولین که در دست بررسی است درج شود. لازمه این اقدام ارسال یک نسخه از آیین نامه به مجلس شورای اسلامی است.
برای تکمیل ابعاد فوق لازم است اولاً نشستی با افراد مجرب از خود نابینایان برگزار گردد. و پس از اخذ دیدگاه های آنان، برای تکمیل و نهایی کردن آن، تیمی تشکیل گردد.
5- فرهنگ سازی: برای ایجاد مفاهمه عمومی در فرهنگ و جامعه نابینایی، لازم است مباحثی که تاکنون بوده به صورت کتاب هایی تدوین و منتشر گردد و در اختیار عموم قرار گیرد. حتی به صورت گویایی در اختیار خود نابینایان هم باشد.
دفتر فرهنگ معلولین با اعزام یک تیم شش نفره به این نشست، تاکنون در جهت اطلاع رسانی و فرهنگ سازی این پروژه تلاش های مستمر داشته است و به زودی آثاری را در این زمینه منتشر می کند.
در نهایت آیین نامه ای تصویب گردید که این گونه است. البته این آیین نامه را بدون اصلاح و به همان صورتی که عرضه گردید می آورم:
پیش نویس آیین نامه مصحف نگاری بریل
این پیش نویس توسط اساتید مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران و جمعی از کارشناسان علوم قرآنی نابینایان تدوین شده که لازم است در نشست تخصصی با استفاده از نقطه نظرات دیگر اساتید و کارشناسان علوم قرآنی نابینایان که در چاپ و نشر مصحف بریل دخیل بوده و یا در این زمینه صاحب نظر هستند به تصویب نهایی برسد.
بخش اول رسم کلمات:
رسم المصحف در مصاحف بریل در حد ضرورت ها و قواعد قرائت رعایت می شود؛ یعنی کلماتی مانند «رحمة» با تاء مربوطه و «اَنَا» با الف و ... نوشته می شود؛ مگر مواردی که: راه حل و توجیهی برای آن در خط بریل وجود ندارد؛
مانند الف زینت در قالوا
نگارش این مصحف بر اساس قرائت عاصم به روایت حفص از طریقه شاطبیه است.
ص: 155
کلمات «یبسط» (بقره/245) و «بسطة» (اعراف/69) با سین نوشته می شود.
کلمات
«المصیطرون» (طور/37) و «بمصیطر» (غاشیه/22) با صاد نوشته می شود.
کلمه «ءاتانی» (نمل/36) با یاء نوشته می شود. وجه وقف بدون یاء آموزش داده می شود.
کلمه «سلاسلا» (انسان/4) و سایر کلمات هفتگانه با الف انتهایی و فتحه قبل از آن نوشته می شود.
کلمات «لنسفعاً و لیکوناً» با تنوین نوشته می شود.
کلماتی که در رسم المصحف واو یا الف یا یاء آنها حذف شده است با توجه به قاعده الوقف علی مرسوم الخط، این کلمات نیز به همین صورت (حذف واو، الف یا یاء) در مصحف بریل نوشته می شوند. مانند: نبغ، تغن، یناد المناد، یوم یأت، لمحی الموتی، ندع
کلماتی مانند یُحیی، یستحیی که در وصل با یاء خوانده، و در وقف نیز یاء تلفظ می شود، به اثبات دو یاء نوشته می شوند.
یاء و واو محذوف در وسط کلمه نوشته می شود. مانند داوود، یستوون، النبیین، الامیین
کلمات «الرحمن، هذا، ذلک، اللّه، اله، اولئک» مانند املای معاصر و به صورت حذف الف و اثبات واو در اولئک نوشته می شوند.
تبصره: کلمه ذانک به اثبات الف نوشته می شود.
کلمات «فاسأل، واسأل» مانند املای معاصر با الف بعد از واو و فاء و الف همزه بعد از سین نوشته می شوند.
کلمات اللذَین و اللائی و ما شابه ذلک با توجه به قاعده رسم الاملاء یکسان سازی شده و با دو لام نوشته می شود.
کلمه «بسم» در بسم اللّه الرحمن الرحیم بدون الف و در باسم ربک و باسم اللّه مجریها با الف نوشته می شود.
کلماتی که همزه استفهام و همزه قطع (چه مفتوح باشد یا مکسور یا مضموم) در کنار هم قرار می گیرد به شکل دو الف همزه نوشته می شود. مانند: أأنتم، أإذا، أألقی
تبصره 1: در همزه های مکسور و مضموم هر چند این وجه مرجوح است لکن به دلیل سهولت در فهم این شکل پذیرفته شد.
تبصره 2: همزه دوم (الف همزه) در کلمه ءأعجمی در سوره فصلت به جهت رعایت قاعده تسهیل به صورت همزه مفرده نوشته می شود. (پیشنهاد)
تبصره 3: کلمات شش گانه (آلآن، اللّه و آلذکرین) با توجه به اینکه وجه ابدال و مد آن مقدم در اداء است به صورت آی مدی نوشته می شود.
کلمات دارای همزه به رسم الإملاء نوشته می شود.
در نگارش همزه یاء ساکن در کلمه کسره تلقی شده و لذا کلماتی مثل هیئه با کرسی یاء نوشته می شود.
کلمات دارای بدل به رسم الإملاء نوشته می شود. مانند الصلاه، الزکاه، الحیاه و...
کلمات «عُلی، قُوی، و ضُحی» با یاء الف (ال مقصوره) ولی «سجا و زکا» با الف نوشته می شود.
ص: 156
عبارات «ام من، أن لا، إن لم، أن لن، أن لو، إن ما، إنّ ما، أنّ ما، أینما، بئس ما، حیث ما، عن ما، عن من، فیما، کلّما، مِن ما و لکی لا» طبق رسم المصحف نوشته شود بدین صورت که در مواردی که در رسم المصحف متصل نوشته شده در مصحف بریل نیز متصل و در مواردی که منفصل نوشته شده در مصحف بریل نیز منفصل نوشته شود.
تبصره: در موارد اختلافی مانند انّما و کلما و فیما رسم رعایت شده در مصحف مرکز مبنا قرار گیرد.
در خصوص کلمات «فما ل هؤلاء» و عبارات مشابه دو پیشنهاد مطرح شد: قول اول اینکه به شکل رسم المصحف (ما فاصله ل- فاصله هؤلاء) نوشته شود؛ قول دوم اینکه به صورت رسم الاملاء و متصل نوشته شود. حاضران به نتیجه قطعی نرسیدند و بنا شد در جلسات با سایر نابینایان این مسئله دوباره مطرح و سپس نتیجه گیری شود.
کلمه الیاسین به صورت متصل نوشته شود چون وقف بر «ال» در قرائت الیاسین اجماعاً جایز نیست. (لطائف الاشارات، ج7، ص285؛ اتحاف فضلاء البشر، ص475)
بخش دوم ضبط کلمات:
فصل اول: حرکات
حرکات فتحه، کسره و ضمّه و علامت تشدید در مصحف بریل مطابق قواعد متداول در این خط، استفاده می شود.
حروف مدّی به صورت «ای و» بدون علایم همراه نوشته می شود.
با توجه به اینکه هم اکنون به جای الف کوچک از فتحه استفاده می شود و باعث اشتباه در برخی کلمات خواهد شد، پیشنهاد می شود برای الف کوچک در بریل از نقطه 4 یا 5 استفاده شود؛ البته در خصوص این پیشنهاد از سایر مراکز یا صاحب نظران نظرخواهی شود.
در خصوص اشباع هاء ضمیر دو پیشنهاد مطرح شد:
الف) به جای کسره و ضمه فعلی علامت دیگری جایگزین شود.
ب) کسره یا ضمه فعلی، در حالت اشباع دو بار تکرار شود.
در مواردی که حروف مدّی قبل از همزه وصل قرار می گیرند حرکت کوتاه، روی حرفِ قبل از حرف مدی قرار می گیرد؛ مانند: اوتینَا العِلمَ، فِی الکِتبِ، ذُوالعَرشِ
فصل دوم: سکون
حروف ساکن، بدون علامت نوشته شوند.
حذف علامت سکون به دلیل خلوتی خط و نزدیکی آن به نگارش فارسی و نهایتاً عدم نیاز به این علامت در قریب به اتفاق کلمات بوده است؛ مانند: اَنعَمتَ، اَمهِلهُم
اما در برخی از کلمات و اتصالات، ممکن است حرف ساکن با حروف ناخوانا - که هر دو بدون علامت اند - اشتباه شود؛ که البته با دانستن قواعد حروف ناخوانا، امکان اشتباه به حداقل می رسد؛ مثال: اُولُوا الطَّولِ، اُولُوا الاَرحامِ، تَواصَوا
فصل سوم: حروف ناخوانا
حروف ناخوانا بدون علامت نوشته می شوند.
ص: 157
در این شیوه قواعد ساده ای برای تمیز حروف ناخوانا از حرف ساکن، به شرح زیر وجود دارد:
حروف مدی (ا، و، ی) بدون علامت، ماقبل متحرک، هنگام اتصال، ناخواناست، مانند: اَنَا، قالاَ الحَمدُ
حروف «و، ا، ل، ی) قبل از تشدید هنگام اتصال، ناخواناست؛ مانند: اِهدِنَا الصِّراطَ، اُولیِ النُّهی، جابُوا الصَّخرَ
حروف «و، ا، ی» قبل از ساکن هنگام اتصال، ناخواناست؛ مانند: ذَوِی القُربی، اِذَا البِحارُ، قالُوا ادخُلوا
الف و یاء قبل از تنوین، هنگام اتصال ناخواناست؛ مانند: قَولاً، هُدًی
تذکر: با توجه به اینکه در بحث رسم مصاحف بریل در جلسات قبل مصوب شد که الف زینت حذف شود یکی از قواعد مربوط به حروف ناخوانا که در مصاحف بینایی وجود دارد، در اینجا حذف می شود.
فصل چهارم: همزه ها
الف - همزه قطع
همزه قطع با صداهای کوتاه و صداهای «ای» و «او» و همچنین ساکن، در مصاحف بریل به صورت الف همزه (نقطه های 3 و 4) نوشته می شود.
همزه الف، در کلماتی مانند: ءامنوا و بالاخره و... به صورت آی با کلاه (نقطه های 3 و 4 و 5) نوشته می شود.
ب - همزه وصل
همزه وصل - در اول کلمه - به صورت الف (نقطه 1) نوشته می شود
در واقع اگر الف، در اول کلمه باشد همزه وصل است؛ مانند: الَّذینَ؛ اما اگر وسط کلمه باشد الف مدی است؛ مانند: قالَ
در خصوص علامت برای ابتدا از همزه های وصلی که در اول آیه یا بعد از علامت وقت قرار دارند، نظرات مختلفی ارائه شد: آقای عباسی معتقدند که در موارد فتحه به دلیل روشن بودن موضوع، حرکتی روی همزه وصل قرار نگیرد؛ اما در عموم افعال که همزه وصل با کسره یا ضمه خوانده می شود و دانستن آن نیاز به آموزش قواعد دارد، علامت گذاشته شود؛ اما آقای نیکزاد معتقدند که در هیچ یک از موارد نیازی به علامت گذاری وجود ندارد.
نهایتاً بیشتر نظرات به سمت گذاشتن علامت در موارد کسره و ضمه بود، اما در عین حال قرار شد در این خصوص نظر سایر کارشناسان خط بریل نیز اخذ شود.
فصل پنجم: سایر علایم
تنوین در همه حالت ها - اخفاء ادغام، اقلاب و نیز التقاء ساکنین - به صورت معمولی؛ یعنی همین شکل رایج فعلی نوشته شود.
برای مد، مطابق روش رایج فعلی، علامتی قرار داده نشود.
ص: 158
در خصوص تشدیدهای ادغام، پیشنهاد شد برای ادغام های یرملون تشدید گذاشته نشود ولی سایر موارد خاص مانند: «ارکب معنا» تشدید گذاشته شود؛ البته در این خصوص با سایر کارشناسان نیز مشورت صورت گیرد.
اگر در خصوص بند فوق، پس از مشورت با سایر کارشناسان، قرار شد در مواردی مانند: «ارکب معنا» تشدید گذاشته شود، حالت اماله در «مجریها» نیز با الف مقصوره نوشته شود تا به دلیل اماله، از سایر کلمات مشابه متمایز گردد؛ در غیر این صورت با الف نوشته شود.
در خصوص وضع علامت برای اشمام در «لا تأمنا» نیز به همین صورت عمل شود.
علایم وقف
در خصوص انواع وقف در مصاحف فعلی بریل که عبارت است از: لازم، وقف اولی، جایز، وصل اولی، ممنوع و معانقه - که در مصحف مرکز معادل علایم: «م، ط، ج، ز، لا» است - با حذف وقف معانقه، بقیه به همین صورت فعلی استفاده شود.
وقف مرخص - که در مصحف مرکز برای آن علامت «ص» در نظر گرفته شده - در مصحف بریل نیز استفاده شود و نقطه های 3- 5 - 6 برای آن پیشنهاد می شود.
وقف های معانقه و مجوز لوجه در مصاحف تخصصی بریل استفاده شود.
در توضیحات مصحف بریل، معادل بینایی انواع وقوف به کار رفته بیان شود.
سکت
در مواضع چهارگانه سکت: کهف/1 و 2، یس/52، قیامه/27، مطففین/14 علامت موجود در مصاحف بریل (2 تا 3 - 6) به همین شکل فعلی استفاده شود.
در «مالیه هلک» (حاقه/28) علامت سکت گذاشته شود.
در بعضی از کشورهای اسلامی نیز فعالیت برای ایجاد وحدت رویه و همسان سازی و یکسان سازی متن قرآن بریل جریان داشت. گزارش این فعالیت در بخش سوم عرضه می گردد.
ص: 159
ص: 160
بسیاری از کشورهای اسلامی بر اساس اقتضائات فرهنگی و اجتماعی خودشان، قرآنی آماده و منتشر کرده اند. تفاوت عمده قرآن مصری و قرآن هندی و قرآن تونسی و قرآن ایرانی در کتابت و نوع خط و دوم در آرایه های هنری و زیبایی های ظاهری آن است. اما خط و کتابت مهم ترین عنصر در شکل گیری هر قرآن ملی است. اما عربستان سعودی درصدد است یک قرآن با یک خط و یک نوع صحافی و حتی در سه قطع مشخص و رنگ جلد سبز مشخص برای همه کشورها و همه مسلمانان منتشر کند. و از طریق حجاج به همه نقاط جهان ارسال می کند. یعنی سالانه میلیون ها نسخه قرآن را در جهان پخش می نماید. اما ایران هم درصدد بوده یک قرآن با خطاطی و نگارش زیبای ایرانی منتشر کند. یکی از وظایف دارالقرآن الکریم همین است.
اکنون به معرفی خطاطان مشهور ایرانی و سپس خطاط مشهور سوری یعنی عثمان طه می پردازم.
طاهر خوشنویس در تبریز به سال 1267 متولد و در سال 1355ش درگذشت. نام اصلی او حاج میرزا طاهر تبریزی است. خطاط و خوشنویس ایرانی. تحصیلاتش را نزد پدر آغاز کرد. قرائت قرآن، صرف و نحو و فقه را فرا گرفت و چون علاقه وافری به خوشنویسی داشت، بر اثر تمرین و پشتکار توانست به اصول و قواعد هنر خطاطی پی ببرد. مهارت و مرتبه او در هنر خوشنویسی به درجه ای است که استادان فن به مهارت او در خط نسخ معترف اند. کتاب های درسی مدارس ایران به ویژه کتاب های فارسی و صرف و نحو سالیان دراز به خط وی کتابت شده بود. از آثار خطی وی، علاوه بر کتابت قرآن های متعدد می توان به کتابت نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، مفاتیح الجنان، کفایة الاصول، جامع المقدمات و منتهی الآمال اشاره کرد.
در یادنامه او آمده است:
استاد فقید، حاج میرزا طاهر خوشنویس، به سال 1306ق مطابق با 1267ش در یکی از روستاهای آذربایجان (قراچه داغ) در خانواده ای روحانی پا به عرصه حیات نهاد. در 1309ق، همراه خانواده، راهی تبریز شد. پدر بزرگوارش، که از فنون قرائت و تجوید بهره مند بود، از پنج سالگی سواد فارسی و قرآن را به فرزند آموخت. او در هفت سالگی به مکتب سپرده شد و در آنجا با گلستان سعدی، جامع عباسی و نصاب آشنا شد و به فراگیر خط نسخ پرداخت. در 9 سالگی اولین اثر وی که نسخه ای به خط خوش نوشته عم جزو بود به چاپ رسید.
در 1325ق، با شروع انقلاب مشروطه، از سوی مدارس تبریز (در 19 سالگی) برای تعلیم خط دعوت به کار شد و از آن پس به مدت پنجاه سال در کسوت آموزگاری به آموزش خط و خوشنویسی
ص: 161
ادامه داد و در همین مدت به کتابت بیش از دویست جلد کتاب و رساله ملی، اخلاقی و دینی از قبیل مکاسب، مفاتیح الجنان، (شش جلد)، قرآن (بیست و پنج جلد) منتهی الآمال، جامع المقدمات، شرح جامی، کتاب رجال (پنج جلد)، کفایة الاصول و... پرداخت و این تلاش عظیمی است که از نظر فنی و کاربست قواعد و ظرایف و دقایق خوشنویسی، به اعتراف اکثر صاحب نظران، سرشار از دقت، زیبایی و خلاقیت است. استاد حاج میرزا طاهر خوشنویس در 1334ش، در هفتاد سالگی، بنا به تقاضای خود بازنشسته شد. آخرین اثر وی کتابت بیست و پنجمین جلد قرآن است که در 1353ش به پایان رسید. وی سرانجام، در 1355 دارفانی را وداع گفت و به لقای معبود شتافت.
استاد حاج میرزا طاهر خوشنویس، که هستی خود را در کالبد حروف و کلمات دمید، صاحب قریحه و نبوغ فوق العاده ای بود. او عاشقی تمام عیار بود. عاشقی با اخلاص و خوشنویسی چیره دست که چون چشمه ای گوارا از خاک مشک بیز تبریز و از سینه سوخته خاک آذربایجان جوشید تا خاک تشنه هنر را سیراب کند.
در پنجه های این پیر شوریده و عارف سالک رازی نهفته بود که تشنگان خلوت راز هنر، صریر قلم او را شیفته وار نیازمندند. آری، قلم او همان به که صفابخش دل ها و قلب ها باشد، به دل نشیند و دل و جان را صفا بخشد.
استاد می گفت: «من در برابر این خدمات 65 ساله ام، به غیر از خدای بزرگ، از هیچ خلق اللّهی توقع پاداش و تقدیر نداشته ام و خدا را شکر که تا امروز از حال و آسایش دنیا کاملاً بهره مند بوده ام. به علاوه، خدمتی که به قصد پاداش انجام گیرد، خدمت نیست، تجارت است».
یادواره ای برای او برگزار شد و کتاب آن به نام یادنامه جامع میرزا طاهر خوشنویس چاپ شده است.
قرآن پژوه معاصر محمدعلی کوشا قرآن پژوه مشهور معتقد است، خط عثمان طه که اغلاط فراوان دارد ولی خط طاهر خوشنویس بی غلط ترین خط است و می تواند جایگزین عثمان طه شود.
نیریزی، میرزا احمد، یا میراحمد معروف به نیریزی که به جهت انتساب به قصبه تبریز از قصبات شیراز فارس به نیریزی شهرت یافته. از فحول خطاطان و خوشنویسان قلم نسخ در قرن دوازدهم هجری که در این خط بسیار مشهور بود. وی در جوانی از نیریز به اصفهان سفر کرد و در دربار شاه سلطان حسین به کتابت پرداخت و در اواخر عمر به زیارت عتبات عالیات شتافت. وی واضع شیوه مخصوصی در خط نسخ بود که هنوز سرمشق نسخ نویسان ایران است. از مهم ترین آثار او: قرآنی به خط او که تمامی صفحات آن با طلا مذهّب شده در کتابخانه ملی مصر، قرآنی هم به خط او که در سال هزار و صد و چهارده ق در اصفهان نوشته در کتابخانه نورالدین بیگ مصطفی از فضلای ترک مقیم مصر محفوظ است. غیر از اینها آثار قلمی دیگری نیز داشته و بعضی از قرآن ها به خط او چاپ شده و آیة الکرسی دو طرف ایوان چهل ستون اصفهان نیز که با جدول های طلای خالص تذهیب و در سال هزار و صد و بیست و هفت نوشته شده به خط او می باشد. این قرآن نویس هنرمند بزرگ در سال 1155ق وفات کرده است. همچنین نسخه ای از قرآن های خوش نوشته او در سال 1344ش به
ص: 162
درخواست پهلوی دوم، به بهترین وجهی به طبع رسیده است و نسخ آن در کتابخانه های ایران و جهان و مجموعه های شخصی یافت می شود.(1)
خوشنویس سوری. قرآن را به خط نسخ (و اندکی آمیخته به ثلث) در قطع رحلی کتابت کرد که اول بار در 1400ق در دمشق به چاپ رسید. هر صفحه این قرآن دارای پانزده سطر است و با ابتدای آیه آغاز می شود و به انتهای آیه ختم می شود. در مجموع این قرآن 604 صفحه دارد و از تزیین و تذهیب های مختلف برخوردار است. کتابت این قرآن را در میان قرآن های قدیم و جدید کتابتی بی مانند بر شمرده اند. عثمان طه در خلق این اثر، مصحف مصر یا طبع ملک فؤاد را الگوی کار خویش قرار داده بود. املای هر حرفی از حروف مصحف مصر موافق با مصحف امام یعنی طبق رسم الخط عثمانی است.
کتابت قرآن کریم: یکی از رویدادهای مهم فرهنگی- هنری دهه اخیر جهان اسلام، چاپ نفیس قرآنی است که خطاط شهیر معاصر سوری، عثمان طه، به خط معجزه آسای نسخ خویش نوشته و نخستین چاپ آن در قطع رحلی در حدود سال 1400ق از سوی الدار الشامیه للمعارف، با همکاری مؤسسه علوم القرآن، و با تأیید و همکاری چند کشور اسلامی در دمشق انتشار یافته است. کتابت این قرآن، طرح سنجیده و برنامه ریزی شده ای داشته است، به این معنی که هر صفحه آن پانزده سطر دارد و هر صفحه با اول یک آیه آغاز شده و به آخر یک آیه ختم می گردد و هر جزء از سی جزء قرآن در بیست صفحه نوشته شده و با احتساب دو صفحه در اول و دو صفحه در آخر که برای تذهیب و تزئین های دیگر در نظر گرفته شده، مجموعاً در 604 صفحه تدوین شده است. باید گفت که این ویژگی ابتکار خطاطان و قرآن نویسان هنرمند عثمانی (ترکیه) است و سابقه آن به یک دو سده اخیر می رسد. چنانکه در عصر جدید قرآن معروف به قرآن سلطان عبدالحمید، مکتوب به خطّ مصطفی نظیف (قدرغه لی) [تجدید چاپ در تهران، امیرکبیر، 1343ش، همراه با فهارس مرحوم دکتر محمود رامیار] و قرآن خوش نوشته استاد حامد الآمدی نیز همین ویژگی ها را دارد.
قرآن مکتوب به خط عثمان طه که به نسخ بسیار شیرین و شیوه ای آمیخته به ثلث به نگارش درآمده و به تصدیق خبرگان فن از نظر خوشنویسی و استحکام دست و قلم و چشم نوازی و یک دستی، در میان قرآن های خوش نوشته قدیم و جدید نظیر ندارد، چنان که انتظار می رفت به محض انتشار با استقبال وسیعی در سراسر جهان اسلام روبرو شد و به انواع شکل ها و قطع ها مخصوصاً قطع وزیری تجدید طبع شد.
ص: 163
قرآن برتر و رسمی تر جهان اسلام، پیش از این کتابت اصیل، قرآن سلطانی- سلطان عبدالحمید که به آن اشاره شد- و از آن مهمتر و علمی تر و مضبوط تر قرآنی بود که به همت و درخواست ملک فؤاد اول پادشاه مصر به طبع رسیده (طبع اول 1342ق) و اعتبار و اشتهار عظیمی از نظر صحت و دقت و انطباق رسم الخط با رسم عثمانی و بررسی کلیه علامات ضبط و وقف و قراآت آن بر مبنای مصاحف عثمانی حاصل کرد. مصحف مصر یا طبع ملک فؤاد مبنای کتابت هنرمند بزرگ و سعادتمند سوری، استاد عثمان طه قرار گرفته است. تجدید چاپ فهد پادشاه عربستان نیز بر مبنای این دو نسخه بوده، یعنی همین کتابت عثمان طه را برگرفته اند و بر مبنای منابع و روشی که قرآن شناسان مصر و جهان اسلام در اصلاح قرآن طبع ملک فؤاد کوشیده بودند، به تصحیح و بازبینی مجدد آن پرداخته اند، لذا لازم است که متن اساس یعنی مصحف رسمی مصر(ملک فؤاد) را بیشتر معرفی کنیم. این قرآن خاتمة الطبعی تحت عنوان «تعریف بهذا المصحف الشریف» دارد و در آن آمده است: «این مصحف بر مبنای روایت حفص بن سلیمان... از قرائت عاصم... از ابی عبد الرحمن عبد اللّه سلمی از عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب(ع) و زید بن ثابت و ابن بن کعب از نبی اکرم(ص) کتابت و ضبط (نقطه و نشان گذاری) شده است. و هجا (= املای) آن بر مبنای روایات علمای رسم (رسم الخط) از مصاحفی است که عثمان بن عفان به بصره، کوفه، شام، مکه فرستاد و مصحفی که برای اهل مدینه تدوین کرد و مصحفی که به خود اختصاص داد [و همه یکسان بود] و از مصاحفی که از روی آنها استنساخ شده است، گرفته شده است. و چند حرف [و کلمه ای] که املای آنها در این مصاحف اختلاف دارد، در آنها از املای غالب [اکثریت] نسخه ها و رعایت قرائت قاری ای که آن نسخه موافق قرائت او کتابت شده، و نیز مراعات قواعدی که علمای رسم الخط [رسم الخط شناسان قرآن] از میان رسم الخط های مختلف استنباط کرده اند، بر حسب روایت و ثبت و ضبط ابو عمرو الدانی و ابو داود سلیمان بن نجاح، پیروی شده است و در موارد اختلاف دو منبع اخیر، منبع دوم ترجیح داده شده است. حاصل آنکه هر حرفی از حروف این مصحف موافق با نظیر آن در مصحفی از مصاحف شش گانه است که به آنها اشاره کردیم...» سپس منابع مهمی را که مبنا و مرجع بازبینی قرآن شناسان همکار برای این طبع و تصحیح بوده است برمی شمارد و آنگاه اصطلاحات ضبط (نقطه و نشان گذاری) و در پایان علامات وقف و سرانجام اسم و امضای چهار تن از مقریان و قرائت شناسان و قرآن پژوهان و ناظر بر تدوین این نسخه را یاد کرده است.
در ایران ده ها خطاط مهم در قرون گذشته زیسته اند و از هر کدام نسخه هایی از قرآن کریم به یادگار مانده است. مصحف نگاری از چند سده قبل و به ویژه در دوره تیموریان و صفویان به بعد در ایران رواج داشت. خوشنویسی به نام عمر اقطع، مصحف زیبایی برای تیمور نوشت. در سده نهم در دوره آق قونیلو، خطاطی به نام زین العابدین بن محمد کاتب شیرازی، قرآن نفیسی برای یعقوب بیک کتابت
ص: 164
کرد. در دوره صفویه نهضت کتابت قرآن در ایران پدید آمد و خطاطانی مثل مشهدی و شاگردانش فعال بودند. بعداً در دوره قاجار، خطاطانی چون وصال شیرازی، علی عسکر ارسنجانی، زین العابدین اصفهانی و زنانی مثل ام سلمه و مریم بانو نائینی در عرصه مصحف نویسی فعال بودند.
در اواخر قاجار و دوره پهلوی، قرآن نویسان به نام چون کلهر (میرزا غلامرضا)، میرعماد، میرعلی هروی، سید مرتضی برغانی، حسین میرخانی، عماد الکتاب قزوینی و فضائلی ظهور کردند و قرآن های نفیس نوشتند.
بنابراین ایران مهد خط و خوشنویسی و قرآن نویسی است و نه تنها سزاوار نیست قرآن عربستان سعودی در اکثر خانه های ایرانی باشد بلکه ایران می تواند عرضه کننده قرآن به همه مناطق جهان باشد.(1)
ص: 165
ص: 166
از سال 1303 که خط بریل توسط کریستوفل وارد ایران شد تا امروز (1396)، نود و سه سال می گذرد. طی این سال ها که حدود یک قرن است، ده ها تشکیلات پژوهشی، انتشاراتی و غیره در ایران دایر شده و صدها جلد کتاب بریل تولید و عرضه شده است. همچنین قرآن کریم به خط بریل اگر از حدود سال 1340 در ایران شروع شده باشد یعنی پنجاه و شش سال از عمرش می گذرد و مرکز متعدد قرآنی در ایران تأسیس شد و قرآن های بسیاری منتشر کرده اند. این فصل درصدد شناسایی پژوهش و چاپ و نشر قرآن کریم و مراکزی که این کارها را انجام می داده اند است.
پاستور ارنست کریستوفل اولین کسی بود که با کمک همکاران ایرانی توانست خط بریل را وارد ایران کند، سپس آن را بومی سازی کرد و در مدرسه خودش تدریس می نمود. کریستوفل در سال 1925م/ 1303ش از ترکیه به تبریز آمد و فعالیت آموزشی و پرورشی نابینایان را آغاز کرد و بنیان گذاشت.(1)
از 1303 تا 1327 که سازمان خدمات اجتماعی تأسیس شد و مسئولیت بریل را بر عهده گرفت، یک دوره 24 ساله یا ربع یک قرن است. مهم ترین رخدادهای مربوط به بریل در این سال ها اتفاق افتاد: ورود خط بریل، بومی سازی و فارسی سازی خط بریل، پرکینز و مشاوره دادن به ایرانیان، تربیت شاگردان ممتاز و سخت کوش، ورود دختران نابینا به مدارس و آموختن بریل. این پنج رخداد که در این دوره به وقوع پیوست در سرنوشت خط بریل و آثار بریل ایرانی تأثیر داشت.
غیر از حوادث شمرده شده، تأسیس مدرسه برای نابینایان و آموزش متون بریل به آنها هم در این دوره آغاز شد.
کریستوفل که یک کشیش و مبلغ مذهبی آلمانی بود و در کشورهایی چون ترکیه و لبنان نیز سابقه احداث و اداره پرورشگاه ها و مؤسسات خیریه داشت، چند سالی در تبریز و پس از آن در اصفهان به امر آموزش و پرورش نابینایان پرداخت تا با این خدمت و از این طریق دِین خود را به اعتقادات مذهبی اش ادا کند. به نظر می رسد تبریز و به طور کلی مناطق آذربایجان به علت تمرکز بیشتر هموطنان مسیحی و آشوری و ارمنی محل مناسبی برای فعالیت های کریستوفل بوده است. پس از آن به دلیلی مشابه اصفهان را مرکز خدمات خود قرار داده بود، هر چند که هزینه های بالای فعالیت و اسکان در پایتخت نیز در انتخاب شهر اصفهان بی تأثیر نبوده است. کریستوفل که در ابتدا همکاران خود را متناوباً به تبریز و اصفهان و حتی کشورهای مجاور همچون ترکیه، لبنان و سوریه برای انجام
ص: 167
خدمات خیرخواهانه می فرستاد، به تدریج فعالیت های خود را در شهر اصفهان متمرکز کرد و با اجاره دو ساختمان در دو باغ جداگانه برای آموزش پسران و دختران نابینا، آنجا را تبدیل به مهم ترین مرکز آموزش نابینایان در ایران نمود، بدیهی ست که چون در آن سال ها مسائل نابینایان هنوز برای جامعه روشن و شناخته شده نبود، این دو آموزشگاه چندان با روش رسمی آموزشی مملکت همگام نبودند و در ابتدا فقط جمع آوری و جذب نابینایان به یک مرکز، اسکان دادن آنها، آموزش خط بریل و دروس رسمی کشور مورد توجه قرار می گرفت.
پاستور کریستوفل به سوادآموزی و تربیت شاگردان خود بسیار علاقه مند بود و به این امر اهمیت می داد. کم کم کریستوفل به ایجاد امکانات فنی و حرفه ای در آموزشگاه خود همت گماشت و کارگاه های حصیربافی، سبدبافی و برس سازی برای پسران و نخ ریسی، قلاب دوزی و بافندگی برای دختران دایر کرد. وی همچنین تلاش نمود تا استعداد شاگردانش را در جهت آموزش موسیقی به آنان به کار گیرد و با تعلیم سرود و آواز و موسیقی در آنها انگیزه هنری به وجود آورد.
از شاگردان ممتاز آن دوره استاد ویلن، هنرمند معتبر خسرو چناریان و اسکندرآبادی آهنگ ساز و دکتر در علوم سیاسی هستند.
یکی از خدمات ارزشمندی که وی در این مسیر انجام داد تطبیق علائم و نشانه های زبان فارسی با خط بریل و برگرداندن کتاب های آموزشی به این خط - با راهنمایی مؤسسه بین المللی پرکینز - بود. بدین ترتیب او با رها کردن نابینایان از دشواری های خط قدیم که به شکل حروف عادی اما بزرگ و برجسته بود و کارایی کمتری داشت و تعلیم و تربیت بسیاری از نابینایان، تأثیر و یادگاری جاودانه از خود به جای گذاشت.(1)
آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1319 شمسی (1941 میلادی) دشواری هایی را برای اتباع آلمانی در ایران به وجود آورد که از جمله توقف کار وی را در پی داشت پس از اینکه مجبور شد ایران را ترک کند، راهبه های انگلیسی اداره مدرسه کریستوفل را بر عهده گرفتند. چون آنان هم چند سال بعد از ورود کریستوفل به اصفهان، به این شهر آمده و در آنجا به معلولین و نیازمندان خدمت می کردند. خانمی به نام گوئن گستر (Gwen Gaster) از طرف اسقف وقت اصفهان برای مدیریت بخش دخترانه این مجموعه دعوت شد و بعداً خانم دروتی شیلکر (Dorotty Schilleker) این مسئولیت را ادامه داد. با رفتن پاستور کریستوفل آموزشگاه و خوابگاه پسرانه تقریباً منحل شد و مدرسه جدید تحت عنوان نورآیین فعالیت خود را به دختران در تمام سنین و پسران خردسال اختصاص داد.
چند سال بعد با فروکش کردن مشکلات و اختلافات ناشی از جنگ، خانم گستر به آلمان رفت و از کریستوفل تقاضا کرد که برای سر و سامان دادن پسران نابینا فکری بکند. کریستوفل دوباره به اصفهان بازگشت و خدمات گذشته خود را به صورت احداث آموزشگاه، خوابگاه و کارگاه برای پسران در تمام سنین ادامه داد. وی در سال 1334 شمسی در اصفهان درگذشت و در همان جا در آرامگاه ارامنه به خاک سپرده شد.
ص: 168
در این دو آموزشگاه شبانه روزی (نورآیین و کریستوفل) که دارای خوابگاه نیز بوده اند، نابینایان تحصیلات ابتدایی و حرفه و هنرها را فرا می گرفتند و با آموزش های اولیه جهت حضور در جامعه و شناخت توانایی های خود، به شرکت در مدارس بینایان و آموزش تلفیقی تشویق می شدند. به این ترتیب بسیاری از دانش آموزان این دو شبانه روزی با اعتماد به نفسی که آموزگاران به آنان ارزانی داشته بودند، به مدارس عادی راه یافته، مدارج تحصیلی و علمی خود را بالاتر برده و به کار و ارتباطات موفقی رسیده اند.
کسانی که در آن سال ها دانش آموزان نورآیین و کریستوفل بودند خاطراتی بسیار خوش به خصوص از مدیران آن مدارس دارند. مهربانی ها و دلسوزی های مادرانه خانم گستر در نورآیین به خصوص به خردسالانی که بی سرپرست یا به نوعی از محیط گرم خانواده محروم و گاه رها شده بودند، چنان بود که او را «مادر» خطاب می کردند و جانشین وی خانم شیلکر را هم که او نیز انسانی متعالی بود، «خاله جان» می نامیدند.
این دو مدرسه افراد شایسته ای را به جامعه تحویل دادند که با تسلط به زبان های آلمانی و انگلیسی، خط بریل و حرفه های گوناگون توانستند مسیر زندگی شایسته و درخورِ خود را در جامعه بیابند. یاسمین پریش و فریبا وزیری از نخستین گل های دست پرورده این بوستان فرهنگی بودند. و نیز گوهر کردی، از فرزندان شایسته نخستین دوره مدرسه نورآیین اصفهان که از دامنه تاریکی به قله نور رسید و زندگی پرآموزه خود را در کتابی به نام ماهی به تحریر کشید.
پس از تغییر سیستم حکومتی در ایران، مدارس فوق زیر نظر سازمان بهزیستی و با تغییر نام نورآیین به فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و کریستوفل به شهدای هفت تیر به طور محدودتری به کار آموزش نابینایان ادامه دادند.
نام آقای علی اکبر کابلی در عرصه خدمت و آموزش به نابینایان، آشنا و به یاد ماندنی ست و با آن همه تلاش در این راه به حق باید ایشان را یار فراموش نشدنی و پدر سوادآموزی به نابینایان ایران دانست. سال ها در سِمَت حسابدار کل در جلسات هیئت مدیره مدرسه رضا پهلوی سابق حضور می یافت. آقای کابلی متولد 1299 در نیشابور؛ در اوایل دهه بیست در بانک کشاورزی اصفهان مشغول به خدمت بود که روح خدمتگزار و دغدغه یاری به نابینایان، او را به مدرسه نورآیین و خدمت در آنجا علاقه مند کرد. بدین شکل وی اولین مدرس ایرانی آموزش خط بریل شد و به مدت بیست و پنج سال خدمت به نابینایان را وجهه همت خود قرار داد. او ابتدا در اصفهان و بعد در مراکز نابینایی تهران خدمت نمود.(1)
در دوره حکومت رضاشاه ارتش قدرت بلامنازع در ایران شد و در همه شئون و بخش های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی و حتی فرهنگی سیطره داشت. از این رو سران ارتش به فکر افتادند «سازمان خدمات اجتماعی» را ایجاد و راه اندازی کند و در سال 1326 این سازمان تأسیس شد و امور بریل را هم از 1327 بر عهده گرفت.
ص: 169
سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی همان وظایفی که امروزه سازمان بهزیستی بر عهده دارند، از سال 1326 بر عهده گرفت، یعنی مبارزه با فقر، و تکدی و ولگردی، رسیدگی به فقراء، کمک به زندانیان و پوشش خانواده آن، حمایت از مادران و کودکان، تحت پوشش قرار دادن نابینایان و ناشنوایان، همچنین برخی اقدامات مربوط به وزارت بهداشت و درمان یا آموزش و پرورش زیر پوشش خودش گرفت مثل ایجاد مدارس پرستاری، توسعه بهداشت و توسعه آموزش.
مهم ترین اقدام «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی»، راه اندازی کانون کار و آموزش برای نابینایان در تهران و شهرها بود. خود سازمان در سال 1326 تأسیس شد ولی کانون کار و آموزش برای نابینایان در سال 1327 بود.
این کانون کلاس سوادآموزی برای نابینایان، مهارت آموزی انواع حرفه ها به نابینایان را آغاز کرد. و بعد از مدتی «کانون کار و آموزش» گسترش یافت و راه اندازی مراکز شبانه روزی و نگهداری ناتوانان و بی بضاعت ها، سوادآموزی به پیران و سالخوردگان، جوانان و راه اندازی شبانه روزی برای معلولین را آغاز کرد.(1)
نیز گروهی از نابینایان اطراف شهر، همچون سایر نیازمندانِ به حمایت، در قسمتی از این شبانه روزهای نگهداری می شدند. توصیه و پیشنهاد شورای جهانی حمایت از نابینایان وابسته به سازمان یونسکو به کشورهای جهان، به ویژه کشورهایی چون ایران، مبنی بر بذل توجه خاص به آموزش نابینایان - که تا آن زمان اقدامی فراگیر و منسجم در این خصوص نشده بود - ذهنیتی را در مسئولان سازمان خدمات اجتماعی ایجاد کرد که تنها به نگهداری و کمک های مالی نیندیشند و اکتفا نکنند، بلکه درصدد سوادآموزی آنان نیز برآیند. نابینایان کانون اولین گروهی بودند که مورد نظر قرار گرفتند و پس از گزینش تعدادی از جوان ترها و مستعدترها و مدت ها تشویق و ترغیب آنها به تحصیل سرانجام در اردیبهشت 1329 کلاس های رسمی آموزش به نابینایان و در مدارس دولتی آغاز به کار کرد.(2)
فعالیت ها و اقدامات «کانون کار و آموزش» به سرعت پیش رفت و فراگیر شد چون خانواده های معلولان و آسیب دیدگان به کانون مراجعه می کردند و از موقعیت عینی و عملی شاگردان بازدید می کردند و با دیدن پیشرفت های آنها، به تشویق و ترغیب می پرداختند. و تعدادی از نابینایان تحصیلات مقدماتی را در این کانون و با هدایت آقای کابلی و بعدها آموزگارانی دیگر به پایان رساندند. حتی بعضی از دانش آموزان این مدرسه که استعداد و توانایی بیشتری از خود نشان می دادند موفق شدند که در یک سال دو کلاس را تحصیل کنند و دوره شش ساله ابتدایی را در چهار سال به پایان برند؛ و بدین گونه این محل، سرپناهی اقتصادی و فرهنگی برای نابینایان شد. و سکوهای ترقی و پیشرفت برای آنان مهیا گردید.
در این زمان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای همسو شدن هرچه بیشتر با روش ها و دستاوردهای بین المللی از مؤسسه پرکینز دعوت کرد تا برای ارائه راه کارها و پیشنهاد پروژه هایی در
ص: 170
این زمینه نماینده ای به ایران اعزام دارد. مؤسسه بین المللی پرکینز به این منظور آقای فارل را به ایران رهسپار کرد. وی در بازدید از فعالیت های کانون برنامه ها و ادامه آن را برای آن زمان بسیار مناسب، کارآمد و کافی تلقی کرد.
با شکل گیری رسمی کلاس ها و در حین پیشرفت های آموزشی، مسئولان درصدد آموزش موسیقی به نابینایان بااستعداد برآمدند که از این رهگذر هم قدم بزرگ دیگری در جهت پرورش روحیه و تقویت حس اعتماد به نفس آنان و نشان دادن توان نابینایان بردارند. بدین منظور از استاد هنرستان موسیقی ملی، استاد روح اللّه خالقی درخواست راهنمایی می کنند و از طریق ایشان استادان حسین علی وزیری تبار، جواد معروفی، منوچهر رشیدی و خیرخواه و شاگردان برجسته هنرستان خانم سیمین آقارضی، آقای هوشنگ ظریف، آقای حسن منوچهری - که امروزه از اساتید به نام هستند - آموزش علمی موسیقی را به شاگردان به عهده می گیرند و با تربیت نوازندگان و موسیقی دانانی موفق، به تشکیل ارکستر و گهگاه کنسرت نیز پرداختند.
بدین شکل نخستین کلاس های موسیقی علمی اولین مرکز سوادآموزی نابینایان به طور رسمی در کانون کار و آموزش تشکیل شد. از شاگردان نامی این دوره از آموزش موسیقی به نابینایان استاد علی جعفریان موسیقی دانی کوشاست که هنرش هم عرض درجه دکترای موسیقی در آهنگسازی ارزش گذاری شده است. استاد امیدعلی نبوی از جمله هنر آموختگان دیگر کلاس های فوق می باشد. وی از شاگردان ممتاز استاد جواد معروفی در رشته پیانو بود و آکاردئون را نیز نزد استاد منوچهری رشیدی آموخت. همچنین محمود بلوری نوازنده عود و بازنشسته رادیو؛ مطلب بختیاری آموزگار بازنشسته موسیقی و نوازنده ترومپت و ویلن؛ اسماعیل صدقی آسا (حسینی) لیسانس موسیقی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران؛ عارف ابراهیم پور نوازنده ویلن و آکاردئون.
از شاگردان این کانون که در کسب دانش، با همه مرارت ها و سختی های آغاز سوادآموزی نابینایان، به درجات علمی و فرهنگی دست یافتند، می توان از مصطفی نجفی و حیدر سلیمانی کارشناسان ادبیات فارسی، قاسم حیدریان کارشناس زبان و ادبیات عرب و عباس نفری یاد کرد.(1)
خلاصه اینکه در دوره دوم این پیشرفت ها و اقدامات به دست آمد:1. تلاش های «کانون کار و آموزش» با پشتیبانی دولت و به ویژه ارتش، شرایط و بستر مساعدی برای معلولین و به ویژه نابینایان فراهم آورد.
2. برای اولین بار مراکز شبانه روزی تأسیس شد.
3. برای اولین بار در آموزش های دولتی، کار و آموزش در کنار هم و توأم با هم به افراد آموزش داده شد.
4- پرکینز با دعوت دولت ایران برای مشاوره دادن و ارتقای سطح فرهنگی معلولان به ایران دعوت شدند.
5- سازمان فرهنگی یونسکو برای نظارت بر آموزش و پرورش معلولان دعوت شد.
6- کانون کار و آموزش تلاش کرد پیشرفت ها و امکانات و فرصت های جهانی را شناسایی و مراکز و نهادهای جهانی را دعوت کرد تا به ایران آمده و به معلولان آموزش دهند.
7- از هنرمندان درجه یک کشور دعوت شده تا به افراد مستعد مهارت یاد بدهند.
ص: 171
همه این موارد برای اولین بار در ایران و بعد از 1326 اجرا شده است.
تداوم کانون کار و آموزش: سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در سال 1335 وظایفش تغییر کرد. مؤسسه بین المللی کمک رسانی لاینز در سال 1336 با تهیه آموزشگاهی به نام آموزشگاه رودکی در نزدیکی کن توانست، بعضی از دانش آموزان و معلمین را جذب کند.(1)
شهر تبریز در تاریخچه آموزش و پرورش نابینایان نخستین پایگاه فعالیت و تجمع و سوادآموزی نابینایان به شمار می رود. همان طور که پیشتر گفته شد پاستور کریستوفل که برای مأموریت های نیکوکارانه مذهبی از طریق خاک ترکیه وارد ایران شده بود با کسب مجوز از وزارت معارف وقت و در حوالی سال 1307 (یا به اعتقاد برخی 1304) اقدام به تأسیس مدرسه خاص نابینایان کرد. وی چند سال بعد فعالیت های خود را در اصفهان نیز گسترش داد و شاگردان و همکاران او در تبریز رسیدگی به امور نابینایان به خصوص بزرگسالان را با هدایت او و ابتکار عمل خود ادامه دادند.
در سال 1338 فردی نیک اندیش به نام حسن اصولی مدرسه ای جهت تعلیم و تربیت کودکان نابینا و ناشنوا تأسیس کرد. این مدرسه نیز زیر نظر یک هیئت امنا اداره و هزینه آن توسط شماری از نیکوکاران شهر تبریز تأمین می شد.
در سال 1348 با تأسیس دفتر آموزش کودکان استثنایی در وزارت آموزش و پرورش اداره مدرسه به این وزارتخانه واگذار شد.
با افزایش تعداد دانش آموزان نابینا و نیاز این گروه به یک مدرسه مستقل، در سال 1363 به همت مسئولان وقت اداره آموزش و پرورش ناحیه یک تبریز، آموزشگاه مستقل نابینایان تأسیس و به پاس خدمات ارزنده رئیس آن اداره، نام یداللّه مرادی، برادر شهید وی، برای مدرسه انتخاب شد. اکنون این مدرسه به صورت روزانه و شبانه روزی اداره می شود و در چهار مقطع ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی تعداد 75 دانش آموز تحت آموزش و پرورش خود دارد که حدود 20 تن از آنان از امکانات شبانه روزی این مدرسه بهره مند می شوند. بسیاری از دانش آموختگان این آموزشگاه پس از پایان تحصیلات خود به دانشگاه ها راه می یابند و در مقاطع عالی به دانش اندوزی و تجربه آموزی می پردازند.(2)
دانش آموزان نابینا با فراگیری خط بریل به یادگیری متون می پرداختند. از این رو این مدرسه نخستین مدرسه ای است که توسط ایرانیان تأسیس شد که به ترویج بریل و خواندن قرآن کریم می پرداخت.
ص: 172
مؤسس بین المللی کمک رسانی لاینز بعد از انحلال «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» در سال 1336 تصمیم گرفت آموزشگاهی برای نابینایان دایر کند. به همین دلیل آقایان ابوالقاسم مینایی و عبدالرحیم بقایی از فرهنگیان فعال و شریف از بین آموزگاران تهران، برای سرپرستی و مدیریت اداره این آموزشگاه و شاگردان آن به انگلستان اعزام شدند تا پس از کسب دانش و تجربه های لازم در تعلیم و تربیت نابینایان، برای انجام خدمت در این آموزشگاه به ایران بازگردند. ایشان در دانشگاه بیرمنگام به تحصیل روان شناسی نابینایی، ادبیات نابینایان و خط بریل به زبان انگلیسی و فارسی پرداختند و زندگی نابینایان را از طریق ایجاد روابط اجتماعی و معاشرت با برخی از آنان و خانواده هایشان آزمودند. پس از آن در سال 1340 آقای مینایی به آمریکا رفتند و پس از بازگشت تجربه های بیشتری را در خدمت نابینایان قرار دادند.
در سال 1340 اولین کلنگ مدرسه شبانه روزی مورد نظر و مجهز نابینایان ایران (رضا پهلوی سابق و شهید محبی فعلی) در زمینی به وسعت سی هزار متر زده شد. این زمین را که در غرب تهران و در ابتدای جاده کن قرار داشت، آقایان دکتر یحیی و دکتر اصغر مهدوی، فرزندان حاج امین الضرب(1)، به درخواست آقای دکتر علوی (چشم پزشک) عضو فعال و نیکوکار لاینز بدین منظور به مؤسسه لاینز اهدا کردند. بنای ساختمان این آموزشگاه به مدت دو سال به طول انجامید. نظارت بر این پروژه را آقای مهندس محمدرضا مقتدر عهده دار بودند. این مجموعه دارای باغی وسیع و باغچه بندی هشت ساختمان یک تا سه طبقه شامل ساختمان های اداری و آموزشی، سالن ورزشی سرپوشیده، کارگاه های گوناگون، سفره خانه و خوابگاه های پسران و دختران بود که برخلاف ساختمان هایی که عموماً برای آسیب دیدگان در نظر گرفته می شد، آراسته و مناسب و مطلوب به نظر می رسید. هزینه اجرایی این طرح از طریق کمک های مالی اعضای مؤسسه لاینز و همت آنها در جمع آوری اعانات مردمی تأمین شد و پس از دو سال در سال 1342 رسماً به بهره برداری رسید و با نام نویسی از نابینایان سرتاسر ایران و تشکیل کلاس هایی همسو با مدارس عادی و برنامه های مدون درسی کار خود را آغاز کرد.
امور مدرسه توسط هیئت مدیره ای اداره می شد که عبارت بودند از آقایان دکتر حسن علوی (رئیس هیئت مدیره)، دکتر یحیی و دکتر اصغر مهدوی، محمدولی مشکاتی، دکتر مسعود ضرابی، شاهرخ فیروز، دکتر علی اصغر همایون فر، دکتر علی زاهدی، مهندس محمدرضا مقتدر، دکتر هوشنگ ظلی و آقای علی اکبر کابلی در سمت رئیس حسابداری و مشاور امور مالی و خانم ها آراسته کیهان، نفیسی، انتظام، آذر مهدوی، پری اباصلتی، سمیعی.
در ابتدای کار آقایان مینایی، بقایی، طالقانی، واحدی، علیزاده، شیرازی، نبوی، شفیعی و خانم ها روشن قیاس، فلاحی، وحیدی و پورمحسنی تنها آموزگاران مدرسه بودند که با نیک دلی و دلسوزی تمام به امر آموزش نابینایان می پرداختند و حتی با خانواده های آنان نیز رفت و آمد می کردند. همچنین دکتر باقر صاحب جم با حضور هفتگی و مستمر خود به کار معاینه و معالجه شاگردان این
ص: 173
شبانه روزی می پرداخت. دیگر کسانی که به گروه آموزشی پیوستند عبارت بودند از: آقای علیزاده، آقای واحدی مشاور و مدرسه فیزیوتراپی، آقایان الماس گنج، مشکل گشا، طاعت و خطیبی در حرفه آموزی، آقای مدرسی در آموزش اپراتوری تلفن، و آقای دودانگه مدرس موسیقی، دکتر حسین رضایی مدرس ادبیات و مدتی بعد آقای پردیس در سمت مربی ورزش، خانم حوری پهلوان مدیره خوابگاه ها و نیز خانم شمسی ضرابی خواهر دکتر ضرابی که به مدت ده سال در سمت ناظمه ای دلسوز فعالیت می کردند.
در آغاز این آموزشگاه برای چند ماه به طور روزانه و از مهرماه 1343 مدرسه به صورت شبانه روزی اداره می شد. مدرسه طبق اصول آموزش و پرورش بنا شد ولی به دلیل شرایط خاص نابینایان، در پذیرش شاگردان محدودیت سنی وجود نداشت. لیکن در کلاس ها، به نسبت، شرایط سنی رعایت می شد.
همان طور که گفته شد در آغاز چون این مدرسه سابقه ای نداشت و خانواده ها از وجود چنین مدرسه ای آگاه نبودند برای پذیرش سخت گیر نبودند و در هر شرایط سنی دانش آموزان را ثبت نام می کردند. با گذر زمان وقتی که از وجود چنین آموزشگاهی آگاه شدند مدرسه به روال عادی افتاد و از سن هفت سالگی کودکان مراجعه می کردند.
آموزگاران سال های ابتدایی درسی در آن مدرسه الزاماً بایستی خط بریل را می دانستند. اگرچه در ابتدا معلمین عادی پذیرفته می شدند ولی بعدها معلمین ملزم به یادگیری خط بریل شدند و به آموزش آن همت می گماشتند. اما در کلاس های بالاتر این الزام به جهت جذب هرچه بیشتر آموزگاران و تسهیل و تسریع و تداوم در امر آموزش وجود نداشت و با تجهیز دانش آموزان به این خط در سال های اولیه، کار تدریس با استفاده از وسایل صوتی و نیز گفت وگو به صورت شنیداری و به حافظه سپاری انجام می شد و خود دانش آموزان برای یادگیری هرچه بهتر از امکانات خط بریل استفاده می کردند. بعدها از سال 1352 اداره آموزش و پرورش اقدام به تأسیس سازمانی برای آموزش کودکان استثنایی کشور نمود و معلمینی متخصص برای آموزش نابینایان تعلیم داد. پس از تغییر سیستم حکومتی در ایران، آقای رجبی که از تجار بزاز در بازار بودند عهده دار اداره این مدرسه شدند. ایشان نیز از آقای کابلی درخواست همکاری کردند. حدود دو سال بعد با تفویض این مدرسه به وزارت آموزش و پرورش و دولتی شدن آن، سازمان کودکان استثنایی کشور عهده دار اداره امور این آموزشگاه شد.(1)
گزارش ویکی پدیا: این آموزشگاه در سال 1343 به ریاست فرح پهلوی به عنوان یکی از واحدهای وزارت آموزش و پرورش افتتاح شد. هدف آن گسترش آموزش جوانان نابینا و اجرای برنامه هایی در جهت پرورش شخصیت آنهاست.
ساختار آن دارای هیئت مدیره و مدیرعامل و معاونین اداری و مالی است که از طرف فرح پهلوی تعیین می شدند. در آغاز هفتاد عضو داشت که در کلاس های دبستان و اول دبیرستان پراکنده بودند و برخی در شبانه روزی آموزشگاه زندگی می کردند. بیشتر این دانش آموزان از استان های گوناگون کشور به وسیله خانواده، شهرداری ها، باشگاه ها و مردم انسان دوست معرفی شده بودند.
ص: 174
در سال 1344 پروژه ای برای گسترش فعالیت آموزشگاه و پذیرش نابینایان دختر به سازمان داده شد که با تصویب آن از تاریخ آذرماه 1345 اجرا شد. دختران نابینا از سرتاسر کشور در آموزشگاه نابینایان رضا پهلوی پذیرفته شدند و خوابگاه دختران و اداره سرپرستی افتتاح شد.
دانش آموزانی که دبستان و دبیرستان را به پایان رساندند می توانند در کلاس های کوتاه مدت حرفه ای شرکت کنند. کادر آموزشی آموزشگاه با وزارت آموزش و پرورش همکاری می کند. کلاس های حرفه ای عبارت اند از:
تمرین ماساژ برای دانش آموزان دوره دبیرستان؛ ماشین نویسی برای دانش آموزان دوره دبیرستان؛ حصیربافی، توربافی، جارو بافی، زنبیل بافی، کاموابافی، پارچه بافی، برس سازی و درودگری و فلزکاری.
با گسترش سیستم آموزشی نابینایان در سال های دهه پنجاه و استفاده از خط بریل، در کلاس های مدرسه ها، دانشگاه ها، اداره ها، کارگاه ها، و هر جایی که در آن جنب و جوش زندگی است بر روی نابینایان باز است و آنها نیز مانند بینایان به سهم خود در سازندگی اجتماع سهیم هستند.
آموزشگاه رضا پهلوی کوشش می کند تا زیربنای محکمی برای رشد شخصیت نابینایان فراهم ساخته و کاستی های عاطفی آنها را پر کند.(1)
پایگاه اینترنتی ویکی پدیا. به دلیل اینکه منبع مستقلی است لذا گزارش آن با دیگران متفاوت است.
چند دهه جدید: این آموزشگاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، تغییرات اساسی پیدا کرد و نام آن به شهید محبی تغییر یافت. گزارش ساختار و فعالیت های این مدرسه در چند دهه اخیر در فرصت مناسب عرضه خواهد شد.
این مؤسسه پیش از پیروزی انقلاب به عنوان سازمانی ملی رفاه نابینایان فعالیت داشت. پس از پیروزی 1357 و تأسیس جمهوری اسلامی به مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی تغییر نام یافت. البته به اختصار به آن رودکی یا مؤسسه رودکی گفته می شد و وابسته به سازمان بهزیستی بود.
در دهه هشتاد به بخش خصوصی واگذار به مرکز خیریه ریحانه شد و نامش به مؤسسه خیریه و نیکوکاری ریحانه (رودکی) تغییر یافت.
مؤسسه خیریه و نیکوکاری ریحانه «رودکی» پرسابقه ترین مؤسسه چاپ و نشر متون به خط بریل به ویژه قرآن کریم است. البته سابقه فعالیت های این مرکز فقط به چاپ و نشر بریل محدود نمی شود؛ بلکه به دلیل اینکه تنها مؤسسه خدمات رسانی به نابینایان بود کارهای دیگری همچون ضبط کتب گویا و خدمات توانبخشی نیز از فعالیت های مهم این نهاد بود. این مؤسسه بزرگ ترین و مؤثرترین مرکز انتشارات بریل و گویا به شمار می آید، لذا یکی از فعالیت های آن در زمینه چاپ بریل چاپ متون دینی به خصوص قرآن کریم است. این مرکز با بهره گیری از پیشرفته ترین ابزار و تکنولوژی در زمینه چاپ و نشر بریل بزرگ ترین مرکز چاپ قرآن کریم به شمار می آید. می توان گفت که پیشینه چاپ قرآن کریم به
ص: 175
خط بریل به قبل از انقلاب برمی گردد. اولین قرآن بریل مشتمل بر 8 جلد بود که توسط فرح پهلوی در این مرکز به چاپ رسید و در اختیار نابینایان قرار گرفت؛ اما این قرآن ها دارای اغلاط زیادی بود که با توجه به نبود قرآن بریل یک غنیمت محسوب می شد ولی متأسفانه طی بررسی های انجام شده هیچ کدام از نسخه های آن در کتابخانه های نابینایان کشور موجود نیست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 58 نیز اقدام به چاپ قرآن به خط بریل شد که به گفته برخی نابینایان نسخه چاپ شده در سال 58 با اندک اصلاحات و تغییرات از روی همان نسخه اولیه منتشر شده است. و از آن پس تمام قرآن ها با همان شیوه اصلاح قدیمی چاپ می شود. این مرکز دو دوره قرآن های بدون ترجمه و با ترجمه منتشر می کند که دوره با ترجمه آن بهتر از دوره بدون ترجمه است. دوره بدون ترجمه شامل شش مجلد و دوره با ترجمه در ابتدا 12 جلد و در حال حاضر 11 جلد می باشد. دوره 11 جلدی از روی نسخه 12 جلدی منتشر می شود و تنها تفاوتش در تعداد مجلدات است. و در حال حاضر همین نسخ «6 جلدی و 1 جلدی» در اختیار نابینایان و مؤسسات نابینایی قرار می گیرد. اکنون ما به بیان ویژگی های این دو نسخه به طور مجزا می پردازیم.
قرآن های بدون ترجمه: همان طور که می دانید این نسخه از روی نسخه قدیمی به چاپ رسیده و با توجه به وجود ابزار پیشرفته چاپ بریل متأسفانه مرکز تاکنون به اصلاح آن نپرداخته است. این دوره در دو نوع جلد مقوایی و گالینگور عرضه می شوند. ولی این قرآن ها بسیار حجیم هستند برگه های استفاده شده برای چاپ مناسب و مرغوب اند ولی طول و عرضشان زیاد است که باعث حجیم شدن آنها می شود. صحافی آنها مناسب نیست و نمی توان صفحه را به طور کامل باز کرد. شاید به این دلیل است که حاشیه از چپ کم است. شماره صفحات بر اساس صفحات بریل می باشد و هر جلد از صفحه 1 تا .... ادامه می یابد. البته صفحات مربوط به مشخصات چاپ و نشر، توضیح ناشر، تعریف علائم و اصطلاحات به عربی و فارسی و فهرست شماره ندارند و با حروف الفبا مشخص شده اند. شماره صفحات نیز در گوشه بالا سمت راست قرار دارند. قبل از شروع هر سوره ابتدا شماره و نام سوره، مکی و مدنی بودن آیات و اینکه بعد از چه سوره ای نازل شده درج گردیده است. در سر صفحه ها نیز شماره جزء، نام سوره و تعداد آیات درج شده در هر صفحه آمده است. متأسفانه این دوره از قرآن کریم به هیچ وجه استاندارد نیست و آن هم به دلیل اغلاط فراوان املائی است که به چشم می خورد. شاید بتوان اذعان کرد که در هر جزء 6 تا 7 غلط املائی مشاهده شده است. به علاوه اینکه شیوه علامت گذاری بسیار نامناسب است و بسیار مشاهده شده که علائم در جایگاه خود قرار نگرفته اند. آیات نیز پشت سر هم آورده شده که پیدا کردن آیات در زمان کم میسر نیست. به هر حال از مرکزی مثل رودکی با توجه به اینکه بزرگ ترین مرکز چاپ و نشر بریل است انتظار می رود نسبت به رقبای خود گامی جلوتر باشد به خصوص در عرصه چاپ قرآن کریم؛ ولی عملاً این طور نبوده و مؤسساتی که سابقه بسیار کمتری دارند به مراتب بهتر عمل کرده اند.
قرآن های با ترجمه: این قرآن ها هم در دو نوع جلد مقوایی و گالینگور ارائه می گردد. همان گونه که ذکر شد این قرآن ها نسبت به دوره بی ترجمه بسیار بهتر است. به این دلیل که گروهی از مصححین و مترجمین نسخه بینایی که بریل با آن مطابقت داده شده را تصحیح و ویرایش کرده اند؛ اما این دوره
ص: 176
نیز خالی از اشکال نیست و شیوه علامت گذاری ها با اشکال مواجه است. این قرآن ترجمه بهاءالدین خرمشاهی است. ویژگی های این دوره به شرح ذیل می باشد.
مشخصات چاپ و نشر بریل و بینایی در صفحه اول آورده شده است. در صفحه دوم توضیح ناشر و در ادامه همان صفحه و صفحه سوم آمده است صفحات چهارم و پنجم به فهرست اختصاص یافته و صفحه ششم خالی مانده است. از صفحه هفتم قرآن کریم آغاز می شود. نکته: صفحات اول تا ششم شماره صفحه ندارند. و در هر جلد از صفحه 1 شروع و تا... ادامه می یابد. صحافی و کاغذ آن مناسب است؛ اما با توجه به اینکه تعداد مجلدات زیاد است بسیار قطور و حجیم اند. در سر صفحه ها ابتدا شماره جزء و سپس نام سوره درج گردیده است. در ابتدای جلد اول پس از فهرست دعای قبل از تلاوت قرآن آورده شده است. قبل از شروع هر سوره ابتدا شماره و نام سوره مکی و مدنی بودن، و نزول بعد از کدام سوره و تعداد آیات سُوَر به زبان عربی و فارسی مندرج شده اند. آیات و ترجمه آنها هر یک در سطوری جداگانه و هر آیه و ترجمه آن در یک پاراگراف قرار دارند. در جلد پایانی «جلد یازدهم» پس از اتمام قرآن کریم این موارد مندرج اند: دعای ختم قرآن «دعای چهل و دوم از صحیفه سجادیه» به همراه ترجمه به صورت پاراگراف به پاراگراف، فهرست سوره ها بر حسب ترتیب نزول، فهرست نام های دیگر و غیر رسمی بعضی از سوره ها، پیشگفتار چاپ دوم، و گفتار مترجم. در پایان از کلیه عوامل چاپ قرآن کریم در این مرکز تشکر می کنیم و به عنوان خواننده از مسئولین ذیربط در این مؤسسه عاجزانه می خواهیم تمام تلاش خود را در جهت بهبود کیفی این قرآن ها به کار بندند.
این مجتمع در خیابان جمهوری، خیابان ظهیر الاسلام، پلاک53 قرار دارد.
مأخذشناسی قرآن: این مرکز در چند دهه توانست با تأمین نیازهای نابینایان توانست به مؤثرترین نهاد در ترویج قرآن بریل در ایران تبدیل شود. قرآن هایی که منتشر کرده دارای این مشخصات است:
قرآن های بدون ترجمه
عنوان: قرآن کریم
جلد اول از سوره فاتحة تا آخر سوره نساء
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 154
خط : بریل
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
عنوان: قرآن کریم
جلد دوم از سوره مائدة تا آخر سوره توبة
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
ص: 177
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 148
خط: بریل
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
عنوان: قرآن کریم
جلد سوم از سوره یونس تا آخر سوره کهف
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 145
خط: بریل
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
عنوان: قرآن کریم
جلد چهارم از سوره مریم تا آخر سوره عنکبوت
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 148
خط: بریل
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
عنوان: قرآن کریم
جلد پنجم از سوره روم تا آخر سوره جاثیة
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 148
خط: بریل
ص: 178
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
عنوان: قرآن کریم
جلد ششم از سوره احقاف تا آخر سوره ناس
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی
سال چاپ: 1373
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 171
خط: بریل
برگرداننده به خط بریل: مریم باستان خواه
آدرس: تهران، خیابان جمهوری، خیابان ظهیرالاسلام، پلاک53
تلفن: 33112190، 33112152 -021
توضیحات ناشر: شیوه نگارش بریل بر اساس قرآن چاپ شده کشور عربستان سعودی که در تاریخ 1407 هجری قمری مطابق با 1987 میلادی منتشر شده است می باشد.
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
***
قرآن های با ترجمه:
عنوان: قرآن کریم
جلد اول از ابتدای سوره فاتحه تا انتهای سوره بقرة
پدید آورنده:
ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی
زبان ترجمه: فارسی
محل نشر: تهران
ناشر: مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان «رودکی»
تاریخ چاپ: دی ماه 1377
تعداد صفحات: 188
خط: بریل
برگرداننده به خط بریل: رادفر
مشخصات متن بینایی
عنوان: قرآن کریم
پدید آورنده:
ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی
ص: 179
زبان ترجمه: فارسی
محل نشر:
ناشران: جامی و نیلوفر
چاپ اول:
تاریخ چاپ: پاییز 1375
مصححین: پاکدل و پرورش
گویندگان: اعرابی و فروغی
توضیحات ناشر در کلیه مجلدات:
متن عربی این مصحف شریف عیناً از نسخه چاپ شده به خط بریل در عربستان سعودی به سال 8-1407هجری قمری، مطابق با 1987 میلادی تهیه گردیده است.
مجتمع خزائلی(1) ، 1344
محمد خزائلی در 1292 در کوهرود اراک متولد شد. در هجده ماهگی بر اثر آبله نابینا شد. در آن زمان مدارس امروزی گسترش نداشت و محمد به مکتب خانه رفت و 12 سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود.(2)
او در سال 1312 یعنی وقتی بیست ساله بود به آموزش خانگی نابینایان پرداخت و پس از به دست آوردن تجارب کافی آموزشگاهی در اراک دایر کرد.(3)
وی آموزشگاه هایی به نام آموزشگاه خزائلی در اراک و تهران تأسیس کرد، انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران و آموزشگاه نابینایان بزرگسال را راه انداخت و چندین فعالیت دیگر در زمینه باسواد کردن و رشد آگاهی ها و تجارب فرهنگی نابینایان داشت.(4)
بالاخره در سال 1353 در سن 62 سالگی چشم از جهان فروبست.
تاریخچه فعالیت مؤسسات دکتر خزائلی به سال 1312 برمی گردد. در سال 1342 منزل شخصی دکتر خزائلی با عنوان انجمن حمایت و هدایت نابینایان و با مدیریت دکتر خزائلی برای آموزش نابینایان بزرگسال شکل گرفت. در سال 1344 این محل به صورت آموزشگاهی مستقل از انجمن مذکور و طبق برنامه مدارس اکابر آن زمان فعالیت می کرد. خانم پری زنگنه هم مدتی به تحصیل در رشته خبرنگاری در آن مؤسسه حضور داشت.
رفت و آمد نابینایان در کوچه خزائلی که دو ساختمان آن به فعالیت های مختلف دکتر خزائلی اختصاص داده شده بود حالتی خاص به این کوچه داده بود. به زودی نابینایان در سنین مختلف و از محله ها و طبقات گوناگون به این مکان رهسپار شدند و روی نیمکت های این کلاس ها نشستند.
ص: 180
استاد که خود از دردمندان و رنج کشیدگان روزگار بود، نابینایان، به خصوص بزرگسالان فراموش شده را گرد هم آوردند و با هدف سوادآموزی، کاریابی و ایجاد روابط اجتماعی برای آنها از هیچ حمایت و هدایتی فروگذار نکرد.(1)
ریاست آن مجتمع بر عهده دکتر خزائلی و مدیریت آن بر عهده خانم برخورداری، مدیر مجله روشندل سرهنگ حسین شاه زیدی و مسئول تلفن و ارتباط پرویز جیحون بودند.
در سال های 49-1348 این آموزشگاه توسط سازمان برنامه و بودجه بازسازی شد و مجله روشندل نیز در همان سال منتشر گردید.
در سال 1351، خانم پری زنگنه اولین کنسرت خود در تالار رودکی را به تهیه یک دستگاه تلفن اپراتوری زیمنس مخصوص با علائم صوتی از آلمان اختصاص داد. این دستگاه می توانست زمینه را برای آموزش و به کار گماردن نابینایان در امر اپراتوری به طور جدی تر و رسمی تر فراهم کند. کلاس های آموزش تلفن و تربیت اپراتور توسط آقای مدرسی که روشندلی بسیار بانشاط و آگاه بودند و در اتریش این دوره را گذرانده بودند اداره می شد.
در همان سال 1351 سازمان ملی رفاه نابینایان که دو سالی از تأسیس آن می گذشت امور مالی مؤسسات خزائلی را نیز عهده دار شد.
از یاران راستین، نیک مردان و نیک زنانی نام ببرم که دکتر خزائلی را در امر آموزش و پایه گذاری فعالیت های گوناگون مؤسسات خیریه خزائلی و انجمن حمایت و هدایت نابینایان یاری می دادند و در این راه بسیار دلسوز و کوشا بودند: آقایان دکتر حسین رضایی، دکتر عبدالعزیز واحدی، حسن مدرسی، حسین شاه زیدی، خدا رحم آبادی، مصطفی شبلی، نصراللّه شیرین آبادی، خلیل دادگر، میساک وارطانیان، رضا صَهبان، محمدرضا نامنی، محمد احمدزاده، بهرام امیری، رحیم مختاری و مرسل صدیق و خانم ها عفت خزائلی، شایسته خزائلی، اقدس برخورداری، سیمین صحت، بدری عماری، فرشته افتخاری، نوئل حداد، اکرم افشار (سنگ)، گیتی اسدی، عصمت ایرجی، سرور بهار، فریده و سیما آبرون، ربابه صفایی، اکرم اشهمی و مریم آجرلویی.
در سال 1352 این مؤسسه به آموزشگاه روزانه دولتی تلفیقی نابینایان تغییر کاربری داد و در سال 1361 به مدرسه پسرانه تبدیل شد. از سال 1371 این مؤسسه به مجتمع آموزشی از مقطع دبستان تا دبیرستان تبدیل شد و در برابر مدرسه شهید محبی در غرب تهران، نیمه شرقی شهر را پوشش داد.
در حال حاضر مجتمع آموزشی پسرانه دکتر محمد خزائلی تحت پوشش آموزش و پرورش استثنایی قرار دارد که در زمینی به مساحت 1100 متر با 2400 متر زیربنا در 4 طبقه شامل دفتر دبیران، سالن بدنسازی، آزمایشگاه با ابزار لامسه ای و نقش های برجسته، انواع کیت ها، ابزار مکانیکی، جانوران تاکسیدرمی شده، کتابخانه بریل، کارگاه های هنر (شامل سفالگری و صنایع دستی و...) و اتاق پرورشی ست.
تعداد شاگردان متمرکز در این مدرسه 110 نفر است و 75 شاگرد نیز به دلیل بینایی نسبی یا دور بودن مسیر و دلایلی از این دست به مدارس بینایی هدایت و معرفی شده اند و با در اختیار داشتن
ص: 181
معلم رابط، نوار، ماشین تحریر بریل و سایر موارد و مواد کمک آموزشی به ادامه تحصیل می پردازند و به عنوان شاگردان تلفیقی با این مدرسه ارتباط دارند.
در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه با توجه به اقداماتی که در جهت برنامه های رفاهی و آموزشی برای کودکان آسیب دیده و استثنایی صورت گرفته بود و هدف ادامه این فعالیت ها و تعمیم آن به بزرگسالان نیز مطرح شده بود، سازمان ملی رفاه نابینایان به صورت نیمه دولتی تأسیس یافت و در زمینه امور رفاهی و اجتماعی نابینایان و کاریابی برای آنان به فعالیت پرداخت.
این سازمان به ریاست دکتر مسعود ضرابی، چشم پزشک خوش نام و با هیئت مدیره ای متشکل از نابینایان فرهیخته همچون آقایان مرحوم دکتر حسین رضایی معاون اداری و عبدالعزیز واحدی، مدیر برنامه و معاون فنی اداره می شد. ریاست روابط عمومی سازمان نیز به خانم زنگنه واگذار شد. وزیر کار و امور اجتماعی، وزیر بهداری، وزیر آموزش و پرورش، رئیس سازمان کودکان استثنایی و معاونان آنها اعضای ثابت هیئت امنای سازمان بودند. جلسات در محل وزارت کار و امور اجتماعی برگزار می شد و چهار نماینده نیز از سوی نابینایان در آن شرکت می کردند که عبارت بودند از آقایان دکتر ضرابی، دکتر علوی، دکتر واحدی و پری زنگنه.
از کارهای برجسته این سازمان شرکت در همایش های بین المللی و اعلام حضور نابینایان ایران در عرصه های جهانی بود. از سمینارهایی که ایران در آن حضور داشت، همایش بلگراد در سال 1354 بود که پری زنگنه و خانم گیتی اسدی، همسر آقای رحیم مختاری، از شخصیت های فرهنگی نابینایان، در آن حضور داشتند.
در سال 1355 همایشی دیگر در تونس برگزار شد که آقایان دکتر ضرابی و دکتر واحدی در آن شرکت جستند.
در همان سال شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی میزبان همایشی دیگر بود. این همایش به ریاست شیخ عبدالغانم برگزار شد و از ایران پری زنگنه به همراه آقای عبدالعزیز واحدی و همسرشان، خانم سیمین صحت، و نیز آقای مرسل صدیق که منشی گروه بودند در آن جمع شرکت نمودند. نمایندگان شرکت کننده عموماً از نابینایان بودند که به همراهی یکی از خویشاوندان یا دوست یا منشی خود حضور به هم رسانده بودند.
قرار شد کنفرانس بعدی کمیته اجرایی سازمان جهانی امور نابینایان، در ایران و در شهر اصفهان برگزار شود که هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ فعالیت های نابینایان مرکز مهمی تلقی می شد که در جریان تغییر حکومت در ایران این کار صورت نگرفت.
در ارتباط با فعالیت های گسترده سازمان ملی رفاه نابینایان علاوه بر ایجاد هماهنگی در فعالیت های واحدهای مختلف آموزشی، حرفه ای، اجتماعی، فرهنگی و توانبخشی که در آموزشگاه خزائلی تشکیل یافته بود، به ایجاد کارگاه های مختلف حرفه ای در بخش صنایع دستی نیز می توان اشاره کرد که در مرکز خزانه فعالیت می کرد و به مرور به واحد گسترده ای تبدیل شد. همچنین تربیت مددکاران کاریاب و ایجاد مشاغل تولیدی که نابینایان بتوانند در منزل خودشان انجام دهند و از طریق همان مددکاران به بازار عرضه کنند از دیگر فعالیت های مؤثر و سودمند سازمان بود. این کار علاوه بر کمک به نابینایان که دشواری رفت و آمد از مهم ترین مشکلات ایشان بوده است، بار تهیه وسایل نقلیه
ص: 182
را از دوش مؤسسات تولیدی و کارگاهی کاست و این مانع بزرگ کارآمدی و درآمدزایی نابینایان را از سر راه برداشت.
در بخش فرهنگی خدمات این سازمان عبارت بود از تأسیس چاپخانه بریل مجهز به انواع وسایل و ماشین آلات چاپ و تکثیر، تهیه کتب و نشریات بریل و در کنار آن کتابخانه مجهزی برای انتشارات صوتی (گویا) و استودیوهای مجهز و مدرن با کمک گویندگان و خوانندگان ورزیده کتاب که داوطلبانه موضوعات درسی و غیر درسی را روی نوار کاست آماده می کردند و در اختیار نابینایان می گذاشتند.
در زمینه حرفه های نابینایان تشکیل کلاس های ماساژ با همکاری اساتید دانشکده فیزیوتراپی و آموزش به پسران و دختران از دستاوردهای سازمان بود.
در بخش فعالیت های اپراتوری، کلاس های آموزشی تشکل جدیدی یافت و فعالیت های آموزش پراکنده نابینایان که کمابیش در این زمینه وجود داشت به طور جدی و منسجم و مستمر به عنوان آموزش اپراتور تلفن (تلفنچی) دنبال شد.
در بخش ورزش فعالیت های شنا، شطرنج، دوندگی، وزنه برداری و کشتی شروع شد. در مورد فعالیت شنا، استخر مجموعه ورزشی امجدیه (شیرودی فعلی) با کمک تربیت بدنی و به طور رایگان در اختیار نابینایان بود.(1)
نابینایان از 1336 به بدنسازی و تربیت بدنی گرایش پیدا کردند. و در مراکز نابینایی این شیوه اجرا می شد. مجتمع شهید محبی و مجتمع خزائلی در تهران از پیشقراولان این شیوه بودند.
مجتمع خزائلی با هدف پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان نابینا و تربیت بدنی ایشان از امکانات مرکز توانبخشی رودکی و امکانات موجود در ورزشگاه شهید شیرودی از جمله استخر شنا، کشتی و غیره استفاده می کرد. آموزش و انجام مسابقات شطرنج نیز از جمله ورزش های فکری بود که توسط افراد نابینا در این مجتمع برقرار بود.
اطلاعات ما از مراکز این چنینی در دیگر استان های ایران حتی در دیگر کشورها بسیار کم است. در صورت دستیابی به اطلاعات افزون تر این مقاله کامل تر خواهد شد.(2)
بخش توان بخشی سازمان نیز از قسمت های مشاوره، ارزش یابی، تحرک و جهت یابی و کاریابی تشکیل شده بود که تحت نظر گروهی آموزش دیده اداره می شد و نابینایان بزرگسال یا دیر نابینا در همین مرکز آموزش می دیدند. در کنار تمام این فعالیت ها آموزش خط بریل و ترغیب نابینایان به فراگیری این خط راه گشا، مدنظر سازمان قرار گرفته بود.
پس از تغییر حکومت در ایران، این سازمان مدتی زیر نظر وزارت بهداشت وقت بود. پس از چندی با تأسیس سازمان بهزیستی کشور، این مرکز اداره امور این گونه سازمان ها را به عهده گرفت و برنامه های دیگری برای ادامه فعالیت ها پی ریزی کرد.(3)
ص: 183
پیشینه آموزش نابینایان و معلولین در اهواز به سال 1343 باز می گردد. در این سال کلاس سوادآموزی برای نابینایان اهواز در کلیسای پروتستان برگزار شد. این کلیسا توسط کشیشی به نام فرانک وودوارد اداره می شد.
مربی و آموزگار این کلاس ها، آقای علی گل کریمی از دانش آموختگان مدرسه کریستوفل اصفهان بود که از طرف آن مدرسه به اهواز اعزام شد. گویا اولین دانش آموز این کلاس ها منصور قنادپور بود که در شش ماهگی بر اثر مسامحه پزشکی و نابینا شده بود.
پس از به ثمر نشستن این اقدام در پاییز سال 1344 به همت سازمان آموزش و پرورش وقت و پشتیبانی باشگاه لاینز و مردم نیکوکار اولین کلاس رسمی برای نابینایان بزرگسال در محل مدرسه بوعلی در اهواز تشکیل شد.
اردیبهشت سال 1345 بهار زیبایی برای نابینایان بود، چرا که با تدبیر باشگاه لاینز و حمایت آموزش و پرورش و تعهد شهرداری برای پرداخت اجاره بها، خانه ای به منظور سوادآموزی نابینایان اجاره شد. این مکان که اولین آموزشگاه رسمی نابینایان در شهر اهواز به شمار می رود در سال تحصیلی 46-45 با نام رودکی و با بیست و سه دانش آموز و دو آموزگار به کار کرد.
به سال 1349 به همت مرحوم دکتر اقبال زمینی به آموزشگاه اختصاص داده شد و در همان سال ساختمان آن به نام آموزشگاه رودکی افتتاح گردید و فعالیت های گذشته با افزایش شاگردان و آموزگاران و استقرار در مکانی مناسب ادامه یافت.
از سال 1350 به بعد ناشنوایان نیز به علت نداشتن محل و امکانات در بخشی از این آموزشگاه و در نوبت های دیگر به تحصیل مشغول شدند. به تدریج با افزایش شمار دانش آموزان ناشنوا از یک سو و به نظرِ برخی، عدم تدبیر کارآمد در جذب و جلب همکاری خانواده ها - که هنوز معتقد به آموزش پذیری نابینایان نبودند - و به پیرو آن بازدهی اندک از سوی دیگر، تمام این ساختمان به ناشنوایان اختصاص داده شد و فعالیت نابینایان از رشد و رونق باز ماند.
چندی بعد باشگاه لاینز، زمینی در نزدیکی همین آموزشگاه را به نابینایان اختصاص داد و با بنای مدرسه ای به نام شوریده شیرازی و تداوم سرپرستی آموزش و پرورش مکانی دیگر بر طبق ضوابط و معیارهای آموزشی ویژه نابینایان ایجاد شد.
هم اکنون این آموزشگاه با همین نام و به صورت رسمی و مستقل دانش آموزان مقطع دبستان تا پایان سوم راهنمایی را پوشش می دهد و دانش آموزانِ دبیرستانی با هدایت و سرپرستی رابطین مدرسه و در اختیار داشتن امکاناتی آموزشی و کمک آموزشی به صورت تلفیقی در مدارس عادی تحصیل می کنند.
در حال حاضر بیش از هفتاد تن به صورت مختلط در این مدرسه و حدود چهل تن به صورت تلفیقی در مدارس دیگر به فراگیری علم و دانش مشغول هستند.
در شهرستان های اطراف مرکز استان نیز به نسبت نیاز و درخواست و تعداد نابینایان ادارات آموزش و پرورش و آموزش استثنایی فعالیت هایی در جهت ایجاد امکانات تحصیلی چه به صورت مدرسه مستقل و چه به صورت استفاده از مدارس دیگر انجام می دهند.
ص: 184
هم اکنون با افزایش درخواست های نابینایان از اطراف اهواز و پیگیری تمام کسانی که چه از نظر وجدانی و انسانی و چه از نظر اداری و شغلی خود را مسئول می دانند شهرهای دیگر نیز همچون آبادان، بهبهان، دزفول، گچساران، مسجد سلیمان، رامهرمز و غیره دارای کلاس هایی برای نابینایان هستند.(1)
در اواخر دهه 1330 مدرسه کریستوفل توسط آلمانی ها در اصفهان و مدرسه نورآیین توسط آمریکایی ها در شهر اصفهان برای آموزش نابینایان تأسیس شده بود.
اتحادیه انجمن نابینایان هلند زیر نظر دکتر ویلدن در سال 1340 تصمیم به تأسیس مدرسه نابینایان در سه شهر شیراز، کرمان و اهواز گرفت. که در کرمان موفق نشدند. اما در شیراز مدرسه شوریده و در اهواز مدرسه رودکی تأسیس گردید.
در شیراز این مدرسه زیر نظر آقای نجفی که مسئول سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی بود در اتاقی در محله دروازه قصاب خانه در سال 1340 تأسیس گردید و آقای حساس که خود نیز نابینا بود آموزش دانش آموزان نابینا را به عهده گرفت، اما فقر فرهنگی مردم موجب اذیت و آزار دانش آموزان نابینا در آن محله بود و بچه های نابینا مورد حمله بچه های آن محله واقع می شدند و اغلب به آنان سنگ پرتاب می کردند. این امر موجب شد تا آقای نجفی با رایزنی ها و پیگیری های مکرر اتاقی را در کلیسای شهر شیراز که در خیابان خیام در مجاورت بیمارستان مرسلین که متعلق به مسیحیان بود ماهی 50 تومان کرایه کنند که در این امر موفق شدند و دانش آموزان نابینا از سال 1342 تا 1344 در این مکان برای فراگیری و آموزش حاضر می شدند.
از سوی دیگر آقای عبداله معطری که خود بر اثر بیماری نابینا شده بود خط بریل را از آقای میرزاده که از مبلغین دین مسیح بود فراگرفت و در کلیسا نیز به آموزش دانش آموزان نابینا مشغول شد. در اردیبهشت سال 1344 محمدرضا پهلوی در سفری که به شیراز داشت هنگامی که از شاهچراغ دیدن می کرد یکی از نابینایان به نام شیخ سلیمان که لباس روحانی بر تن داشت در شاهچراغ به شاه اعلام کرد که ما چقدر بدبخت شده ایم که برای آموزشمان به کلیسا پناه ببریم در آن شب از طرف مسئولین شهر به آقای معطری تماس گرفته می شود و مشکل را جویا می شود و ایشان نیز مشکلات دانش آموزان را مطرح می کند. با پیگیری های مکرر آقای معطری در مهرماه 1344 ساختمانی کوچک در طبقه دوم خیابان وصال متشکل از یک اتاق بزرگ جهت کلاس و یک اتاق برای انبار و دفتر به آنان اختصاص دادند. و با پیگیری های مکرر آقای معطری قرار می شود ماهی بیست تومان جهت ایاب و ذهاب دانش آموزان نابینا از طرف آقای نجفی به آنان پرداخت شود.
در اواخر دهه 1340 سه ساختمان برای تأسیس مدرسه شوریده ساخته می شود نخست در خیابان زند ساختمان بزرگ توسط بنیاد رضا پهلوی و باشگاه لاینز ساخته می شود که توسط دانشگاه پهلوی تصرف شد و دانشگاه مهندسی در آنجا تأسیس گردید، سپس در چهار راه ادبیات ساختمانی دیگر
ص: 185
ساخته شد که باز هم توسط دانشگاه تصاحب گردید و در سال 1349 ساختمان کنونی مجتمع نابینایان شوریده در میدان کلبه ساخته می شود که هزینه ساخت آن توسط بنیاد پهلوی و باشگاه لاینز و سیصد هزار تومان کمک توسط دکتر علویان رئیس بنیاد پرداخت شد. و در سیزده آبان 1349 توسط محمدرضا شاه شخصاً افتتاح می گردد.
در آن زمان مجتمع با حدود چهل دانش آموز شروع به کار کرد. مدیریت آموزشگاه در سال 1349 به اصغر سعادت واگذار گردید که تا سال 1357 ادامه داشت.(1)
خانم پری زنگنه به نقل از اصغر سعادت می نویسد:
«علاقه شخصی این جانب به نابینایان از روز اول دبستان خودم آغاز شد که با یک همکلاسی نابینا روبه رو شدم. معلم، این کودک را به علت نابینایی اش از کلاس اخراج کرد و من تحت تأثیر این اقدام همیشه به نابینایان عشق می ورزیدم. از سن پانزده یا شانزده سالگی به فکر چاره جویی افتادم تا این که با مرحوم دکتر خزائلی آشنا شدم. ایشان تعلیماتِ مقدماتی را به من دادند و من خود را آماده خدمت به آنها کردم.
در سال 1340 که به خدمت وزارت فرهنگ و هنر وقت در آمده بودم به فکر تأسیس مدرسه ای برای نابینایان شیراز افتادم و با همکاری بعضی خیرین اقدام به تشکیل کلاسی برای آنها کردیم. به تدریج این فعالیت به آموزشگاهی مجزا با مساحتِ 10060 مترمربع انتقال یافت که آن را به نام شوریده شیرازی شاعر نامدار و نابینای شیراز نامگذاری کردیم. در مدت دو سال چهار بلوک ساختمانی در آن احداث نمودیم که شامل کلاس درس، خوابگاه، غذاخوری و کارگاه بود و کار تدریس با هشت دانش آموز که عمدتاً بزرگسال بودند آغاز شد. در کمتر از دو سال با جذب کودکان و خردسالان تعداد به هشتاد دانش آموز رسید و در دو بخش روزانه و شبانه روزی فعالیت مدرسه ادامه یافت. لازم به یادآوری ست که این آموزشگاه تنها آموزشگاهی ست که از آغاز کار زیر پوشش وزارت آموزش و پرورش بوده و همه مخارج آن اعم از تأمین معلم، لباس، غذا و دیگر مخارجِ شبانه روزی به عهده دولت است. در حال حاضر دویست و بیست دانش آموز در آن به تحصیل می پردازند. از سال های تأسیس این مدرسه تا حال ده ها نفر از این آموزشگاه فارغ التحصیل شده اند که در مشاغل مختلف مشغول خدمت اند. بعضی از آنها در کسوت استادی دانشگاه و آموزگاری انجام وظیفه می کنند و عده ای نیز به کارهایی چون اپراتوری تلفن، فیزیوتراپی، ماساژوری و ... مشغول اند.
این آموزشگاه از کادر علمی بسیار قوی و ساختمان هایی مجهز و زیبا برخوردار است. آموزگاران اولیه این آموزشگاه سه نفر بودند: آقای عبداللّه معطری که خود نابینا و به حق عاشق نابینایان بود، خانم مهرانگیز حسن شاهی که فردی فداکار و بسیار مطلع بودند و آقای محمدحسن وجدانی که به حق از اساتید کم نظیر کشور هستند و خودِ این جانب سعادت نعیمی که بیش از شانزده سال مسئولیت اداره آنجا را به عهده داشتم و هنوز هم آموزشگاه را همچون خانه خود می دانم و در تمام
ص: 186
مسائل آن احساس مسئولیت می کنم. آموزشگاه اکنون هشتاد پرسنل دارد که همگی با علاقه ای خاص در خدمت عزیزانِ نابینایند.(1)
بعد از پیروزی انقلاب مدیریت به آقای اینجو واگذار شد. ایشان اعلام نمودند که این فضا برای آموزش نابینایان زیاد است لذا بهترین قسمت مدرسه را برای آموزش دانش آموزان عادی در نظر گرفتند و مدرسه راهنمایی شوریده را برای دانش آموزان عادی تأسیس کرد سپس عزیز میهن دوست مدیریت مجتمع را به عهده گرفت. وی تمامی آلات موسیقی موجود در انبارها را شکست و باقیمانده را در اختیار امور پرورشی استان قرار داد.
در سال 1360 مدیریت به آقای جمال رسولف انتقال یافت و در سال 1362 مدیریت به محمدکاظم محقق نیا انتقال یافت و در سال 1365 محمدرضا صادقی مسئولیت مدرسه را پذیرفت. در سال 1368 محمد صفری (کارشناس استثنایی استان کردستان) مدیریت مجتمع را تا سال 1373 بر عهده گرفت و در سال 1373 زهرا عرب زاده اولین زنی بود که مدیریت مجتمع را برای یک سال بر عهده گرفت و در سال 1374 کامران نیک اقبال تا سال 1378 مدیریت را بر عهده داشت.
در سال 1378 مجتمع به دو قسمت جداگانه تقسیم شد، مدیریت قسمت پسران را تا سال 1380 قادر گودرزی بر عهده داشت و مدیریت قسمت دختران را تا سال 79-1378 ربابه خواجگانی و در سال 80-1379 اشرف السادات اطهر بر عهده داشت.
از مهر 1380 مجدداً مدرسه به صورت مجتمع در آمد و حسین امیدی مدیریت مجتمع را گرفت و تا کنون ادامه دارد.
از سال 1357 تاکنون سه ساختمان دیگر در این فضا ساخته شده است.
از سال 1349 تا 1357 مدرسه فقط دارای مقطع ابتدایی بود و از سال 1357 تا 1360 مدرسه در مقطع راهنمایی و دبیرستان به صورت تلفیقی اداره می شد. در سال 1361 مقطع راهنمایی نیز در شوریده تأسیس گردید و در سال 1369 نیز مقطع دبیرستان در شوریده تأسیس گردید که تا سال 1378 برای مقطع نظام قدیم ادامه داشت اما از سال 1374 آموزش تلفیقی در مقطع دبیرستان در نظام جدید الزامی گردید که تاکنون ادامه دارد.
از فارغ التحصیلان این مدرسه در مقطع دکترا می توان خانم مهوش مهربان پور دکترای روانشناسی در آمریکا، آقای سعید لک قشقایی دکترای ادبیات و استاد دانشگاه آزاد فسا و آقای کاظم حسن زاده دکترای جامعه شناسی و آقای داود جعفری دکترای موسیقی نام برد. این مجتمع در حال حاضر حدود سیصد دانش آموز دارد که در چهار مقطع پیش دبستانی و ابتدایی و راهنمایی و متوسطه مشغول به تحصیل می باشند.(2)
ص: 187
مدرسه ابابصیر یا سازمان آموزشی ابابصیر یا مؤسسه آموزشی ابابصیر توسط عده ای از معلمین و فرهنگی ها و روحانیون بزرگ و مشهور اصفهان در سال 1348 با مجوز آموزش و پرورش و دفتر کودکان استثنایی آغاز به کار کرد.
این مجتمع در نزدیکی اصفهان واقع و دارای دو ساختمان دو و سه طبقه جداگانه برای پسران و دختران با بیش از هشت هزار مترمربع زیربنا و در زمینی به مساحتِ تقریبیِ بیست هزار مترمربع است.
هزینه کلاس های عادی و روزانه این سازمان به عهده آموزش و پرورش است. افزون بر این، سازمان بهزیستی نیز هزینه های امور شبانه روزی روشندلان را متقبل شده است تا این سازمان بتواند خدمتگزار نابینایانی که از استان های اطراف به این مرکز مراجعه می کنند نیز باشد. سایر هزینه ها با تدبیر و همت هیئت مدیره از طریق یاری مسئولان و نیکوکاران، به صورت نقدی و غیر نقدی تأمین می گردد.
این سازمان که نخست با جذب پنج دانش آموز آغاز به فعالیت کرده است، اکنون پذیرای دویست و چهل دانش آموز دختر و پسر در مقاطع پیش دبستان، دبستان و راهنمایی ست که به طور متمرکز در بخش های مجزا به صورت روزانه و شبانه روزی به تحصیل اشتغال دارند. حدود یکصد و شصت دانش آموز در مقطع متوسطه به شیوه آموزش تلفیقی و با بهره گیری امکانات مورد نیاز مشغول فراگیری هستند و هر ساله گروهی از آنان موفق به ورود به دانشگاه ها و مؤسسات عالی می شوند و با احرازِ مشاغلِ در خور و تشکیل خانواده زندگیِ اجتماعیِ خود را پایه گذاری می نمایند.
واحدهایی که در حال حاضر در این سازمان مشغول به کار هستند عبارت اند از واحدهای آموزش تحصیلی، تکنولوژیِ آموزش، سمعی و بصری، مشاوره و راهنمایی، مشاوره اجتماعی، مددکاری اجتماعی، شبانه روزی، توانبخشی، تحقیقات و پژوهش، خدمات، پرورشی، حرفه آموزی، رشته های ورزشی، خدماتی و رفاهی، روابط عمومی، سایت کامپیوتر، روابط بین الملل، حسابداری و مشارکت مردمی.
مدرسه نورآیین اصفهان که جزو پیشگامان فعالیت برای نابینایان در ایران بوده است در حال حاضر زیر نظر سازمان بهزیستی و به نام مجتمع آموزشی فاطمه زهرا در همان محل سابق به خدمات خود ادامه می دهد. این مجتمع آموزشی حرفه ای بدون محدودیت سنی، امکان سوادآموزی تا پایان دوره ابتدایی را برای دختران و بانوان فراهم آورده است. پس از آن کسانی که علاقه مند به ادامه تحصیل می باشند، به مدرسه ابابصیر یا مؤسسات دیگر می روند و به روش تلفیقی یا غیر تلفیقی به کسب دانش می پردازند.
مهارت یابی و حرفه آموزی نیز یکی از اهداف مهم این مجتمع است. قالی بافی به روش مخصوص نابینایان (پخش صوتِ نقشه خوان و کارتریج رنگ ها)، آشپزی، خانه داری و سایر مهارت ها نیز در این مجتمع آموزش داده می شود.(1)
ص: 188
یک جلد کتاب درباره ابعاد و جنبه های مختلف ابابصیر در دفتر فرهنگ معلولین تألیف و عرضه شده است.
شهر مقدس از شهرهایی است که حضور نابینایان و دیگر معلولان در آنجا زیاد است، نیز مراکز معلولیتی در آنجا بسیار است.
در مشهد نیز چون بسیاری از نقاط کشور در ابتدا تمام معلولین جسمی و حسی در یک مرکز نگهداری می شدند. در سال 1355 با کسب تجربه و تشخیص نیاز هر کدام از آسیب دیدگان به تدریج اندیشه جداسازی گروه نابینایان و ناشنوایان از سایر آسیب دیدگان مطرح شد و این دو گروه که همچون دیگران به لحاظ ذهنی بسیار توانمند و آموزش پذیر بودند در یک کلاس به فراگیری دانش و حرفه پرداختند. این تلفیق چه به دلیل صرفه جویی و چه به جهت ارائه یک نظریه صورت گرفته باشد، در شکل عملی تجربه چندان موفقی نبود. بنابراین اندیشه جداسازی آموزش و پرورش نابینایان و ناشنوایان نیز آرام آرام منجر به تأسیس مدارس ویژه نابینایان شد. تا این که در سال 1363 اولین مدرسه مستقل نابینایان به نام امید آغاز به کار کرد. سپس پیشرفت و گسترش آموزش نابینایان در مشهد به تأسیس دو مدرسه دیگر به نام های بصیرت و تقوی انجامید.
گذشته از مدارس و مراکز آموزشی وابسته به آموزش و پرورش و بهزیستی یکی از فعالیت های نخستین در شهر مشهد تشکیل انجمن عصای سفید به همت آقای عبدالحسین آموزگار بود. این انجمن بیش از آن که به آموزش مستقیم نابینایان بپردازد در جهت ایجاد انگیزه و جذب علاقه مندان و شخصیت های دارای نفوذ و امکانات برای یاری به نابینایان می کوشید.
در فروردین ماه سال 1346 شمسی انجمن حمایت و هدایت نابینایان با حضور دکتر خزائلی و چند تن از اعضای انجمن آقایان خدارحم آبادی، مصطفی شبلی، عباس نفری و محمد داوودآبادی (اراکی) و با همیاری آقایان باتمانقلیچ، شهرستانی و افتخاری و دکتر رادپور در مشهد تأسیس یافت و مبادرت به تشکیل کلاس های آموزش نابینایان بزرگسال در محل یکی از مدارس مشهد نمود. این اقدام در پی هدف و اندیشه متعالی آموزش به بزرگسالان و فراموش شدگان نابینا انجام گرفت و ریاست افتخاری این مؤسسه به آقای عبداللّه کوثر از خوش نامان و نیکوکاران و رئیس املاک آستان قدس رضوی سپرده شد نظیر این کلاس ها بعدها در کرمانشاه و رشت هم توسط استاد خزائلی و یارانشان تأسیس گردید.
پس از ادغام این انجمن با سازمان ملی رفاه نابینایان در استان خراسان ریاست اداری و فرهنگی آن به آقایان بهادری و اسماعیل آموزگار و خانم فاطمه باشی زاده فخار واگذار شد که کماکان این افراد خوشنام و دلسوز به کار آموزش و راهنمایی نابینایان ادامه می دادند.(1)
ص: 189
در مهرماه سال 1355 مرکز کودکان استثنایی صدوق در شهر ری تأسیس گردید. این مرکز به عقب ماندگان ذهنی و ناشنوایان و نابینایان اختصاص داشت. در ابتدا تنها سه دانش آموز نابینا در این مرکز به تحصیل می پرداختند. با افزوده شدن تعداد مراجعه کنندگان نابینا در طول ده سال در سال 1365 مدرسه ای مستقل برای نابینایان تأسیس شد. این مدرسه هم اکنون مدرسه حضرت عبدالعظیم خوانده می شود و نابینایان در کلاس های مهدکودک و پیش دبستانی، ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان تا مقطع سوم در این مرکز آموزش می بینند. این مدرسه کلاس های پیش دانشگاهی ندارد و دانش آموزان این مقطع به صورت تلفیقی با دانش آموزان بینا در مدارس عادی درس می خوانند. کلاس های پیش دبستانی و دبستانی به صورت مختلط و سایر مقاطع صرفاً برای دختران برگزار می شود. بیشتر آموزگاران این مرکز خود زمانی دانش آموخته همین مدرسه بودند. در این مدرسه در حال حاضر بالغ بر هشتاد دانش آموز به کسب دانش مشغول اند.(1)
سابقه مجتمع شهید محبی به مجتمع رضا پهلوی برمی گردد و سابقه مجتمع دخترانه نرگس، به مجتمع آموزشی استثنایی پاسداران باز می گردد.
از مهرماه 1358 سومین آموزشگاه نابینایان تهران در مجتمع آموزش استثنایی پاسداران (ویژه ناشنوایان و عقب ماندگان ذهنی که در حال حاضر مجتمع شهید صیاد شیرازی نام گرفته است) تأسیس شد. این آموزشگاه فعالیت اولیه خود را با حدود پنجاه دانش آموز دختر و پسر در مقطع ابتدایی آغاز کرد. برنامه های آموزشی و پرورشی این مرکز، زیر نظر اداره کل آموزش استثنایی وزارت آموزش و پرورش و با همکاری گروهی از مربیان متخصص کودکان استثنایی انجام گرفت.
فعالیت این مرکز به شکل روزانه بوده است. از مهرماه 1359 دانش آموزان نابینای مرکز فوق از دانش آموزان ناشنوا و عقب مانده ذهنی جدا شدند و دانش آموزان پسر به مجتمع نابینایان شهید محبی و دختر به مجتمع نابینایان دخترانه نرگس انتقال یافتند. حدود یکصد و پنجاه دانش آموز دختر که از آموزشگاه های شهید محبی و دکتر خزائلی به این مرکز انتقال یافته بودند، در کلاس های ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به تحصیل مشغول شدند.
در حال حاضر این مجتمع تنها مرکز شبانه روزی دخترانه نابینایان در استان تهران است. این مجتمع دارای کلاس های درسی، هنری، کتابخانه و آزمایشگاه است. مقطع ابتدایی علاوه بر کلاس های درس، دارای یک کلاس آمادگی و دو کلاس ویژه کودکان چند معلولیتی است. کادر آموزشی این مقطع شامل هجده مربی متخصص است که دوره های استثنایی را گذرانده و مدارک تحصیلی کاردانی و بالاتر دارند. شایان توجه است که دانش آموزان مقطع ابتدایی این مجتمع از
ص: 190
مربیان تحرک و جهت یابی و موسیقی نیز استفاده می کنند. در این مجتمع در دوره راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی نود دانش آموز به تحصیل مشغول اند.
دانش آموزان ساکن تهران به صورت روزانه و دانش آموزانی که در شهر، روستا یا محل اقامت آنان مراکز آموزش استثنایی وجود ندارد به صورت شبانه روزی از برنامه های آموزشی این مجتمع استفاده می کنند. دانش آموزان شهرستانی از طریق سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به اداره استثنایی شهر تهران معرفی می شوند و پس از طی مراحل اداری برای ثبت نام به این مجتمع مراجعه می کنند. ضمناً کلیه دانش آموزان نابینا و کم بینایی که در مناطق آموزش و پرورش عادی یک، دو، سه، چهار، شش، هفت و هشت اشتغال به تحصیل دارند تحت پوشش این مجتمع از خدمات آموزشی و توانبخشی و اعزام معلم رابط متخصص استثنایی بهره مند می باشند.
از دیگر امکانات و فعالیت های آموزشی، رفاهی و توانبخشی این مرکز می توان به این موارد اشاره کرد: کلاس های آموزش و تفسیر قرآن، آموزش موسیقی، سرود و تواشیح، آموزش آشپزی، آموزش تلفن، آموزش رایانه، آموزش قالی بافی، آموزش شمع سازی، آموزش سفال، برنامه آموزش خانواده، خوابگاه، سالن ورزشی، سالن اجتماعات، کارگاه حرفه وفن، آزمایشگاه علوم، فیزیک و شیمی، کتابخانه بریل و بینایی، اتاق بهداشت، سلف سرویس و ناهارخوری، تلفنخانه، برگزاری اردوهای یک یا چند روزه و فعالیت های ورزشی داخل یا خارج از مجتمع.
مجتمع نابینایان دخترانه نرگس زیر نظر سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور و آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران اداره می شود. بخشی از هزینه های مجتمع نیز از طریق کمک های مردمی تأمین می گردد و ارائه کلیه خدمات به دانش آموزان به صورت رایگان است. ذکر این نکته لازم است که در حدود نیمی از دبیران این مجتمع نابینا هستند.(1)
خدمات سازمان یافته برای نابینایان کرج از بیش از دو دهه فراتر نمی رود. در سال 1364 گروهی از نیکوکاران به طور غیر رسمی در یک ساختمان قدیمی به فعالیت برای تمام گروه های کودکانِ استثنایی مبادرت و با خدمات خود توجه مسئولان منطقه را به این امر خطیر جلب کردند.
در همان سال گروه نابینایان آموزش و پرورش مجتمع آموزشی پویا را به طور رسمی در کرج بنا کردند و تا حد امکان به آموزشِ گروه های کودکان استثنایی به طور جداگانه پرداختند.
در این مدرسه دانش آموزان در مقطع ابتدایی و راهنمایی تحصیل می کنند و دانش آموزان دبیرستانی به طور تلفیقی با بینایان درس می خوانند و تعدادی از همین رهگذر به دانشگاه ها راه می یابند.
لازم به یادآوری ست که در مدرسه پویا آن دسته از دانش آموزانی که شرایط درسی بهتر و خانواده های پیگیرتری دارند از همان مقاطع پایین تر تحصیلی به مدارس عادی هدایت می شوند و با
ص: 191
کمکِ معلمین رابط این مجتمع که به صورت هفتگی برای رسیدگی به امور دانش آموزان به این مدارس سرکشی می کنند مدارج درسی خود را می گذرانند.
مواد درسی مدرسه پویا شامل کتاب های مدون مدارس عادی ست که توسط آموزش و پرورش تدوین شده است، هر چند که علاوه بر آن از کتاب های گویا، بریل و نیز کتاب هایی که به طور خاص مورد استفاده نابینایان است نیز بهره می جویند. دانش آموزان این مرکز هفته ای یک بار از نظر بهداشتی مورد معاینه قرار می گیرند و خانواده های آنها نیز مرتباً از مشاوره های روان شناسی برای پیشبرد اهداف مدرسه در امر آموزش و پرورش بهره مند می شوند.(1)
این بخش از سال 1382 و با تشکیل گروه ویژه در مدیریت اطلاع رسانی همگانی با نام بخش نابینایان و معلولان راه اندازی شد. هدف از راه اندازی این بخش ارائه خدمات به نابینایان و کم بینایان و تهیه مجموعه ای از منابع مطالعاتی و تحقیقاتی آنان بود. فراهم کردن سخت افزارها و نرم افزارهای مورد نیاز مطالعه و نیز گردآوری حدود 800 عنوان از تولیدات گویا از فعالیت های این بخش بوده است. مجموعه سازی منابع گویا دیجیتال و بریل، تحقیقات در زمینه فرمت های نوین اطلاعاتی، برنامه ریزی برای استانداردسازی کتابخانه های نابینایان در سطح کشور، حمایت معنوی و مادی از تولیدکنندگان، ایجاد محیطی مناسب و درخور نابینایان و کم بینایان برای پژوهش و مطالعه، برنامه ریزی جهت تشویق نابینایان به انس با کتاب و کتابخوانی و... از برنامه های این بخش در آینده است.(2)
این کتابخانه دو جلد مأخذشناسی درباره بریل منتشر کرده است:
پیش از این دو بار اطلاعات کتب بریل جمع آوری و بر اساس ضوابط کتابشناسی در قالب دو کتاب منتشر شده است.
مشخصات این دو مأخذشناسی به شرح زیر است:
- شیرین تعاونی (خالقی) با همکاری مهوش بهنام و ایراندخت عزیزی کتابی با عنوان کتابشناسی منابع گویا و بریل را تدوین کرده اند و با مشخصات زیر منتشر شده است:
کتابشناسی منابع گویا و بریل ایران (1373-1379)، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1381، 310ص.
در گذشته و تا چند دهه قبل کتاب یا مکتوب و نوشته روی کاغذ، پوست یا... و یا حفظ شده در حافظه آدمی بود و برای کسانی مثل نابینایان که از خواندن عاجز بودند؛ یا در نبود امکانات نگارشی این کتب تدوین و عرضه نمی شد. اما در دهه های اخیر سه نوع کتاب دیگر اختراع و عرضه شده است:
کتاب الکترونیک (E Book)، کتاب بریل (Touch Book) و کتاب گویا (Audio Book). اما کتاب الکترونیکی از نظر مکتوب بودن و اینکه باید با چشم خوانده شود تفاوتی با کتب سنتی ندارد، تنها تفاوت کتب الکترونیکی با کتب سنتی در جای درج کلمات است. در گذشته روی کاغذ و امثال آن
ص: 192
نوشته می شد ولی الآن در فایل کامپیوتری نوشته می شود و باید روی صفحه مانیتور خوانده شود. اما کتاب بریل، با کتاب سنتی از نظر محل درج کلمات مشابه اند و هر دو روی کاغذ می آیند ولی بریل با حس لامسه و سر انگشت خوانده می شود ولی در روش سنتی با حس بینایی مطالعه اجرا می شود. کتاب گویا هم روی کاست یا CD یا DVD یا دیگر حافظه های الکترونیکی درج می شد و با استفاده از حس شنوایی دریافت می شود.
تولید کتب گویا و کتب بریل در چند دهه اخیر رو به افزایش بوده است و غیر از نابینایان اقشار غیر معلول هم در فرصت هایی که چشم آنان مشغول است می توانند از طریق گوش به مطالعه بپردازند. مثلاً به هنگام رانندگی می توان مطالب کتاب را با گوش دادن دریافت کرد. از این رو از پنج حس اصلی، با استفاده از سه حس می توان به مطالعه پرداخت. فقط هنوز از حس بویایی و چشایی استفاده نمی شود. اما این فهرست، کتاب های بریل و گویا که در سال های 1373 تا 1379 در ایران عرضه شده، به روش کتابشناسی معرفی شده است.
- اثر دیگر او؛ فهرستگان کتاب های بریل است که کتابشناسی کتب بریل در ایران تا سال 1375 می باشد.
شیرین تعاونی (خالقی) با همکاری ایراندخت عزیزی، کتاب های بریل را در ایران شناسایی و مشخصات کتاب شناختی آنها را ثبت نموده و این مأخذشناسی را آماده و منتشر کرده است: فهرستگان کتاب های بریل ایران، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1377، 269ص.
این فهرست شامل آثاری است که به شیوه بریل تدوین شد و نابینایان با لمس صفحات به مطالعه آن می پردازند. قلمرو زمانی آن از ابتدای تولید کتب بریل تا پایان سال 1375 است. آثار به ترتیب الفبایی عنوان کتب تنظیم شده است. اطلاعات کتاب شناختی هر اثر در دو بخش فراهم آمده است:
نخست اطلاعات ظاهری چاپ بینایی مثل محل چاپ، ناشر و تاریخ نشر ثبت شده؛ آنگاه اطلاعات چاپ بریل (نابینایی) مثل تعداد صفحات، ناشر و تعداد جلد چاپ شده است.
هر کتاب یا نشریه نخست باید به صورت بینایی آماده چاپ شود، سپس فایل های آن کتاب به دستگاه بریل داده می شود؛ سپس متن مکتوب آن به روش برجسته سازی و بریل، چاپ می شود.
کتابشناسی منابع گویا و بریل اطلاعات فهرستگان را تکمیل کرد و در سال 1379 منتشر شد.(1)
بنیاد فرهنگی - قرآنی روشندلان اصفهان با انگیزه تأمین نیازهای مذهبی نابینایان در سال 1382 تأسیس شد. این مرکز با مدیریت سید مرتضی نیکزاد عمده فعالیت های خود را به امور قرآنی از جمله برگزاری مسابقات قرآن و چاپ قرآن و ادعیه به خط بریل معطوف ساخته است. این بنیاد قرآن هایی در دو دوره منتشر نموده است. قرآن های ده جلدی «بدون ترجمه» و قرآن های سی جلدی «با ترجمه». در شیوه نگارش آنها نیز از رسم الخط عثمان طه بهره گرفته شده است. به گفته خانم عصمت باقریان مصحح این دوره ها زمان زیادی برای تصحیح صرف
ص: 193
شده است. ویژگی های مهم این قرآن ها عبارت است از جلد و صحافی سخت و گالینگور و برای صحافی از فنر استفاده شده است. اندازه برگه ها A4 است.
روی تمامی جلدها برچسب خورده که شامل عنوان، شماره جلد و اجزاء مندرج می باشد. در دوره ده جلدی صفحات اول تا ششم مشتمل بر این توضیحات می باشند: مشخصات چاپ و نشر به زبان فارسی، فهرست بر اساس اجزاء، سُور و آیات به همراه شماره صفحات بریل، مشخصات چاپ و نشر به زبان عربی و انگلیسی تعریف علائم و اصطلاحات در بریل به زبان عربی و دعای قبل از تلاوت. در قرآن های با ترجمه نیز صفحات اول تا چهارم این توضیحات درج شده اند. مشخصات چاپ و نشر، فهرست بر اساس جزء، سوره و آیات، تعریف علائم و اصطلاحات کاربردی در بریل و دعای قبل از تلاوت قرآن. نکته: در هر دو دوره صفحات فوق الذکر شماره صفحه ندارند و از صفحه هفتم قرآن های بدون ترجمه و صفحه پنجم قرآن های با ترجمه شماره صفحه خورده شده است. و وجه تمایز این قرآن ها این است که در هر دو دوره هم شماره صفحات بریل و هم بینایی درج گردیده است برای صفحات بریل فقط صفحات فرد شماره دارند که در گوشه پایین سمت راست قرار گرفته اند، ولی تمامی شماره صفحات بینایی خورده شده که در بالا گوشه سمت راست قرار دارند. اگر در وسط صفحه بریل صفحه بینایی عوض شود با یک خط کشی و آوردن شماره صفحه در کنار آن تعویض صفحه نشان داده شده است. تمامی علائم وقف و ضبط و احزاب و اجزاء مطابق با رسم الخط عثمان طه رعایت شده است. قبل از شروع هر سوره ابتدا شماره جزء، شماره و نام سوره، تعداد آیات هر سوره و مکی و مدنی بودن آنها درج گردیده و پس از پایان سوره، سوره جدید با یک خط کشی از سوره قبلی مجزا می شود. در سر صفحه های بریل نیز نام سوره و آیات مندرج در هر صفحه قید گردیده است. در قرآن های بدون ترجمه هر آیه در یک پاراگراف و در قرآن های با ترجمه هر آیه و ترجمه آن در یک پاراگراف قرار گرفته اند البته آیه و ترجمه در سطور جداگانه قرار دارند. ترجمه ها نیز دارای شماره می باشند. در قرآن های ده جلدی چنان چه در وسط صفحه جزء تمام شده جزء بعدی در صفحه بعد درج شده است.(1)
آدرس این بنیاد: اصفهان، میدان قدس، ابتدای خیابان علامه مجلسی، کوچه مرتضی صفا تاج، بن بست اول، پلاک528.
کارنامه: این مرکز طی چند دهه متمرکز شده در چاپ و نشر قرآن بریل و این نکته از محسنات آن است. کارنامه این بنیاد بر اساس مشخصات چاپی قرآن های تولیدی این گونه است:
قرآن بدون ترجمه
عنوان: قرآن کریم
جلد1: شامل اجزاء: 1، 2، 3
محل نشر:اصفهان
تهیه و چاپ به خط بریل: انتشارات مؤسسه فرهنگی - قرآنی روشندلان
تاریخ چاپ: بهار 1393
ص: 194
قطع: رحلی
تعداد صفحات: 96 صفحه بریل، 62 صفحه بینایی
تعداد سطور در هر صفحه: 28
خط: بریل
آدرس: اصفهان، میدان قدس، خیابان علامه مجلسی، کوچه 12، کد پستی 8148895938 بنیاد فرهنگی - قرآنی روشندلان
پایگاه اطلاع رسانی: www.braillequran.net
نشانی الکترونیک: info@braillequran.net, bq.roshandelan@yahoo.com
جلد 2: شامل اجزاء: 4، 5، 6
محل نشر: اصفهان
تهیه و چاپ به خط بریل: انتشارات مؤسسه فرهنگی - قرآنی روشندلان
تاریخ چاپ: بهار 1393
موضوع: قرآن کریم
قطع: رحلی
تعداد صفحات: 59 صفحه بریل، 60 صفحه بینایی
تعداد سطور: در هر صفحه: 28
خط: بریل
جلد3: شامل اجزاء: 7، 8، 9
محل نشر: اصفهان
تهیه و چاپ به خط بریل: انتشارات مؤسسه فرهنگی - قرآنی روشندلان
تاریخ چاپ: بهار 1393
موضوع: قرآن کریم
قطع: رحلی
تعداد صفحات: 89 صفحه بریل، 16 صفحه بینایی
تعداد سطور در هر صفحه: 28
خط: بریل
جلد4، شامل اجزاء: 10، 11، 12
محل نشر: اصفهان
تهیه و چاپ به خط بریل: انتشارات مؤسسه فرهنگی - قرآنی روشندلان
تاریخ چاپ: بهار 1393
موضوع: قرآن کریم
ص: 195
قطع: رحلی
تعداد صفحات: 79 صفحه بریل، 60 صفحه بینایی
تعداد سطور در هر صفحه: 28
خط: بریل
جلد5، شامل اجزاء 13، 14، 15
محل نشر: اصفهان
تهیه و چاپ به خط بریل: انتشارات مؤسسه فرهنگی - قرآنی روشندلان
دیگر اجزاء این قرآن همین مشخصات را دارند.
این کتابخانه یکی از کتابخانه های عمومی استان قم و شامل بخش های مختلف است. یک بخش آن ویژه نابینایان و کم بینایان است. بخش نابینایان مورد استفاده عزیزان نابینا و کم بینا می باشد. این بخش دارای 257 عضو اعم از مرد و زن و کودک و بزرگسال می باشد که 52 عضو آن را کودکان از آمادگی تا پایان دبستان تشکیل می دهند. کتابخانه مخصوص نابینایان خود شامل 5 بخش است:
کتابخانه الکترونیک: این قسمت شامل دو بخش سخت افزار و نرم افزار است:
الف) سخت افزار: در این بخش دستگاه بهدید و دستگاه های برجسته نگار وجود دارند. این دستگاه ها بر اساس میزان کاراکترهای خروجی و اندازه آنها نامگذاری گردیده است.
ب) نرم افزار: که شامل برنامه های کاربردی برای پشتیبانی آموزش نابینایان می باشد.
نرم افزار جاز: این نرم افزار، کلیه آیکون های کامپیوتر و متون لاتین را به خروجی صدا تبدیل می کند و برای فرد نابینا می خواند.
نرم افزار نوید 5: این نرم افزار شامل 6 قسمت می باشد:
کتاب خوان، ویرایشگر که برای تایپ استفاده می شود، فرهنگ لغت، شطرنج، قرآن و سازمان دهنده که دفتر تلفن و سررسید می باشد. نرم افزار نوید 5 دارای خروجی بریل بر روی برجسته نگار و خروجی صوتی است. دیگر نرم افزارهای بخش نابینایان عبارت است از:
نرم افزار پک جاز 8، نرم افزار VJ Out book، نرم افزار پارس آوا، نرم افزار کِرزویل.
کتابخانه گویا: شامل کتب گویا در موضوعات مختلف می باشد.
کتابخانه بریل: شامل 300 نسخه، حدود 700 عنوان می باشد. کتاب ها فهرست نویسی شده و دارای لیبل بریل می باشد، کتاب ها در کیف های مخصوص حمل کتاب بریل قرار می گیرد و امانت داده می شود، به هر عضو 3 کتاب به صورت همزمان امانت داده می شود.
چاپخانه بریل: این قسمت از کتابخانه در واقع زیر مجموعه کتابخانه بریل است که شامل دستگاه چاپ بریل می باشد و متون word را به صورت خروجی بریل چاپ می کند.
ص: 196
استودیو ضبط صدا: این بخش در اصل زیرمجموعه کتابخانه گویا است و شامل اتاقک آکوستیک، دستگاه پردازشگر صدا و میکروفون حرفه ای می باشد. استودیو ضبط برای گویا کردن کتاب ها توسط گویندگان کتابخانه استفاده می گردد.
دیگر فعالیت ها: کار گروه بخش نابینایان کتابخانه های عمومی نهاد در سراسر کشور، در تاریخ 19 تا 21 بهمن ماه سال 1389 کارگاه سه روزه ای با عنوان آشنایی با نرم افزارها و سخت افزارهای مخصوص نابینایان، به منظور آشنایی و آموزش هرچه بیشتر کتابداران با نحوه برخورد صحیح با معلولین به خصوص نابینایان برگزار نمود که کتابدارانی از 4 استان تحت پوشش در این کارگاه شرکت داشتند. روز اول این کارگاه شامل همایشی با عنوان مهارت های ارتباط با معلولین به ویژه نابینایان بود.
هم اکنون مدیریت کتابخانه بخش نابینایان کتابخانه عمومی آیت اللّه خامنه ای بر عهده آقای حسن عبدلی است.(1)
آخرین وضعیت: در 30 آبان 96، آقای جباری مدیرکل کتابخانه های عمومی استان قم در همایش بزرگداشت مقام کتابداران و تجلیل از خادمان عرصه کتابخوانی مطالبی درباره کتب بریل و کتابخانه آیت اللّه خامنه ای بیان کرد. خلاصه ای از این مطالب تقدیم می گردد.
به همت چند تن از نابینایان توانمند در قم تاکنون 8 هزار جلد کتاب بریل تولید و به سراسر کشور ارسال شده است. کمبودها و کاستی های زیادی در تولید کتاب های بریل وجود داشت که با تأمین تجهیزات لازم توانستیم بخشی از نیازهای استان ها را تولید نماییم.
با حمایت های استانداری موفق به تأمین اعتبار جهت خرید یک دستگاه پرینتر بریل به قیمت 87 میلیون تومان شده ایم.
با امکانات موجود مشغول تولید کتاب بریل برای نابینایان هستیم که خوشبختانه در بخش نابینایان حرکت های خوبی انجام گرفت به ویژه که در گذشته نابینایان از کمبود کتاب رنج می بردند.
در سال گذشته با مساعدت های اداره کل تبلیغات اسلامی کتابخانه الزهرا در منطقه امامزاده ابراهیم علیه الاسلام به بهره برداری رسید.
یکی از رویکردهای مهم این بود تا فضای فیزیکی کتابخانه ها را برای حضور مردم فراهم سازیم تا شرایط متعالی ایجاد شود در این زمینه سال گذشته سه کتابخانه بازسازی شد.
مسئولان حمایت های خوبی از توسعه کتاب و کتاب خوانی و ایجاد زیرساخت های لازم دارند، امید است فعالیت ها و حمایت ها در سال جاری با قوت بیشتری ادامه یابد تا فرمایش رهبری در مورد کتاب محقق شود.
حمایت های مالی خوبی علی رغم کمبودهای مالی و بودجه ای از احداث کتابخانه صورت گرفت و اعتبارات مناسبی در اجرای پروژه ها اختصاص یافت.
تا پایان سال 96 کتابخانه شهدا در خیابان نوبهار و در سال 97 نیز کتابخانه میدان امام خمینی به اتمام خواهد رسید تا بخشی از کمبودها جبران گردد.
ص: 197
در این همایش 13 تن از خادمین عرصه کتاب و کتابداری در قم تجلیل شدند ضمن اینکه 6 کتاب بریل نیز رونمایی شد.(1)
دفتر فرهنگ معلولین در مهرماه 1390 تأسیس شد و وابسته به دفتر آیت اللّه العظمی سیستانی است. این دفتر دارای فعالیت های علمی و فرهنگی برای همه معلولان است؛ از جمله در زمینه قرآن بریل چند اقدام مهم انجام داده است.
این کارها عبارت اند از:
1- از سال 92 پروژه ای به نام راه هدایت و رستگاری جهانیان (صراط الهدایه للعالمین) نام مجموعه ای شامل سه متن مقدس یعنی قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است که به خط بریل برای مراکز و کتابخانه های کشورهای مختلف ارسال شده است.
حجت الاسلام والمسلمین آقای سید جواد شهرستانی به دفتر فرهنگ معلولین مأموریت داده اند این مجموعه به روش علمی دقیق و شاکله نفیس و زیبا به کتابخانه های ملی و مهم جهان تقدیم و اهداء گردد. هدف این است که نابینایان در همه مناطق جهان، امکان دسترسی و مطالعه این آثار را داشته باشند و از طریق مطالعه متون اصلی اسلام، با معارف و آموزه های اسلام و شیعه آشنا شوند. نزدیک به دو قرن است، کلیسا و دستگاه پاپ، کتاب عهدین را به روش های مختلف از جمله خط بریل به کتابخانه های کشورها اهداء کرده است. حتی در اتاق های هتل ها، نسخه هایی از انجیل و تورات با جلد و جعبه زیبا و شیک وجود دارد. اما جمعیت حداقل چهل میلیونی نابینایان در سراسر جهان، امکان مطالعه قرآن کریم حتی در کشورهای اسلامی را ندارند زیرا قرآن به خط بریل نه تنها در کتابخانه های اروپا و غرب وجود ندارد، بلکه در کتابخانه های کشورهای اسلامی هم به ندرت یافت می شود.
دفتر فرهنگ معلولین این مجموعه 25 جلدی را، با جعبه و صحافی نفیس به کتابخانه ها اهدا می کند.
امتیازات و اهمیت: قرآنی که توسط دفتر فرهنگ معلولین تهیه شده نسبت به قرآن های پیشین امتیازاتی دارد. هر چند فقط متن عربی قرآن تبدیل به بریل شده است؛ ترجمه به زبان دیگر در این پروژه مورد نظر نبوده است. البته درصدد هستیم در پروژه دیگر چند ترجمه مهم هم تبدیل به بریل شود. قرآنی که دارای رسم الخط عثمان طه بوده مبنای کار در دفتر فرهنگ معلولین قرار گرفت. هدف این است که حافظان و قاریان روشندل که تعداد آنها کم نیست، بتوانند راحت تر از این کتاب آسمانی بهره ببرند.
با توجه به احساس نیاز نابینایان به قرآن های مطمئن و صحیح که با استاندارهای بین المللی نیز مطابقت داشته باشد، به طوری که غیر از نابینایان ایران، نابینایان دیگر کشورها هم بتوانند از آن استفاده کنند، مقدمات تحقیق، پژوهش در رسم الخط قرآن به خط بریل توسط دفتر فرهنگ معلولین
ص: 198
از آذرماه سال 92 آغاز و همه مراحل از تحقیقات اولیه چاپ و نشر آن در همین دفتر اجرا شد. پس از انتشار خبر این طرح، نابینایان از مناطق و کشورهای مختلف با خوشحالی اعلام کرده اند که منتظر دریافت آن هستیم.
در سال های متمادی انتشار قرآن کریم به خط بریل، مورد توجه علاقمندان و قرآن پژوهان قرار داشت. ثمره این علاقه و توجه در حوزه فعالیت های قرآنی، اهتمام به برگردان مصحف شریف به خط بریل در نسخه های با ترجمه یا بدون ترجمه در سال های گذشته بود. اما مدیریت این پروژه درصدد انتشار نسخه بریل قرآن کریم، با شیوه و رسم الخط بین المللی که همه مسلمانان نابینا پذیرای آن باشند؛ نیز با کمترین اشکالات و در عین حال اصلاح برخی علائم اضافی در رسم الخط عربی بریل بوده است. دفتر فرهنگ معلولین تلاش کرده نظریات انتقادی کارشناسان قرآن کریم را با رعایت احترام و ادب اخذ کرده و نکات اصلاحی آنان را اجرا نماید.
قرآن های بریل موجود از لحاظ رسم الخط، ضبط و علائم وقف دارای ایراداتی هستند، البته هر کدام از آنها در طی چندین سال به مرور کم اشکال تر شده و همه رو به کمال هستند. اما کارشناسان دفتر فرهنگ معلولین سعی کردند قرآنی را مبنا قرار دهند که بی غلط یا کم غلط تر باشد. از سوی دیگر باید رسم الخطی انتخاب می کردیم که فقط پذیرش داخلی نداشته بلکه هم مبتنی بر تجارب حدود یک قرن ایرانیان باشد و هم مبتنی بر دستاوردهای کارشناسان دیگر کشورهای اسلامی باشد. از این رو تلاش شده رسم الخط این مصحف مطابق با ضوابط و قواعد بین المللی یعنی همه کشورها تنظیم شود؛ به شکلی که قرآن پژوهان نابینا در همه مناطق جهان بتوانند به طور سلیس و روان مطالعه کنند.
ویژگی های فنی: غیر از ویژگی های مزبور، می توان به نکات زیر هم اشاره کرد:
– هر سه جزء از متن قرآن به خط بریل در یک جلد جداگانه تنظیم شده و جمعاً ده جلد شده است.
– متن مصحف شریف روی برگه های سایز A4 و وزن 160 گرم تبدیل به بریل شده است. این ویژگی ها هم ماندگاری و دوام آن را تا حد زیادی بالا می برد و هم سبک بودن و آسانی جابجایی آن را به همراه خواهد داشت.
– به منظور سهولت در قرائت و دسترسی آسان تر به شماره آیات، شماره آیات داخل پرانتز گذاشته شد.
– علائم وقف مورد استفاده در این مصحف بر طبق آخرین تحقیقات بین المللی مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری
اسلامی ایران است که راهنمای بریل این علائم در ابتدای هر جلد از این مصحف به دو زبان عربی و فارسی درج شده است.
– تمام حزب های این قرآن از ابتدای پاراگراف آغاز شده همچنین تقسیم بندی جزء، ثلث و ربع حزب در آن صورت گرفته است.
– در بالای هر صفحه از این مصحف شماره جزء و نام سوره درج شده که راهنمای خوبی برای کاربران است.
ص: 199
– ابتدای هر سوره به گونه ای تنظیم شده که در آن شماره و نام سوره، شماره جزء، حزب، تعداد آیات آن سوره و مکی، مدنی بودن آن ذکر شده است.
– در هر جلد توضیحات آن به صورت خط بینایی بر روی جلد هم آورده شده است. همچنین همان توضیحات به خط بریل در صفحه نخست آمده است.
– ده جلد این مصحف شریف درون جعبه ای با طراحی زیبا قرار گرفته تا حمل و نقل آن آسان تر شود.
رونمایی و پخش: اهمیت این پروژه موجب شده تا مراسمی برای رونمایی آن در نیمه دوم سال 1393 برگزار گردد. پس از رونمایی، محموله ها به مناطق تعیین شده حمل و به کتابخانه ها اهدا می گردد.
متن قرآن برای همه مناطق جهان یکسان و مشابه است ولی روی جلد و پشت جلد و توضیحات در صفحه پایانی سه گونه است:
1- برای مناطق فارسی زبان شامل کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان، روی جلد ، پشت جلد و صفحه توضیح گر به زبان فارسی است.
2- برای مناطق عرب زبان شامل کشورهای جهان عرب، روی جلد، پشت جلد و صفحه توضیح گر به زبان عربی است.
3- برای کشورهای حوزه نفوذ زبان انگلیسی مثل هند و پاکستان و … روی جلد، پشت جلد و صفحه توضیح گر به انگلیسی است.
تعطیلی پروژه: پس از تولید حدود پانصد دوره قرآن بریل بر اساس قرآن عثمان طه، نتایج تحقیقات که چند سال قبل شروع شده بود، واصل شده و متوجه شدیم، خط عثمان طه مشکلات جدی دارد. چند جلسه با کارشناسان داشتیم و پس از بررسی ها، تولید قران بریل بر اساس کتابت عثمان طه را تعطیل کردیم و تحقیقات دیگری درباره بهترین و بی غلط ترین کتابت کدام است؟ را آغاز نمودیم و هنوز به نتیجه خاصی نرسیده ایم.
2- اقدام دوم این دفتر راه اندازی چند پژوهش درباره مشکلات قرآن های بریل. حدود چهار سال چند گروه پژوهشی قرآن های بریل موجود در ایران را از منظرهای مختلف بررسی کرده اند. این پژوهش ها به اتمام رسیده و نتایج آن در دست ما است.
لازم است ویرایش و نهایی سازی و تبدیل به کتاب شوند که هنوز فرصت کافی به دست نیامده است.
3- اقدام دیگر تحقیق درباره خط بریل و جنبه های قرآنی آن است. این تحقیقات در ده عنوان کتاب در حال آماده شدن است. کتاب حاضر یکی از آنها است.
کانون دانشجویان نابینایی دانشگاه فردوسی مشهد (تاک) یکی از مراکز فعال نابینایان ایران است همچنین دانشگاه فردوسی، دانشکده ادبیات از مراکز علمی در ایران است که توانسته پژوهش های جدید و سودمندی در قالب پایان نامه به نتیجه برساند. یکی از این پایان نامه ها با این مشخصات عرضه شده است و کار بسیار ابتکاری و مهم می باشد: نقد و بررسی نظام نوشتاری بریل فارسی و ارائه
ص: 200
راهکارهایی برای رفع برخی ایرادهای این نظام، نرجس منفرد، استادان ابوالقاسم قوام و میرسجاد موسوی، کارشناسی ارشد، 1389.
این مؤسسه از بدو تأسیس به چاپ و نشر قرآن بریل پرداخت و قرآنی در شش مجلد و هر مجلد شامل 5-6 جزء از قرآن کریم به چاپ رسانده است. البته این مرکز یک دوره ده جلدی هم منتشر کرده که در اختیار ما قرار ندارد. این مجموعه شش جلدی بدون ترجمه است و همان گونه که در توضیحات مندرج بیان شد، در این دوره از قرآن کریم سعی شده تا با الهام از رسم الخط عثمان طه شیوه ای نو در امر چاپ و نشر قرآن به خط بریل به وجود آید. از این رو تا آنجا که مقدور و میسر بود ترکیبی از قواعد بریل و قواعد عثمان طه در این مصحف شریف پیاده سازی شد. به گفته آقای احمدی مصحح این دوره از قرآن کریم هدف از تدوین این قرآن استانداردسازی قرآن بریل با رسم الخط عثمان طه که یک رسم الخط بین المللی شناخته شده است بود. لذا ما سعی کردیم تا جایی که ممکن است به نگارش املایی و قاعده ای آن بر اساس متن بینایی دست نزنیم، و حتی صفحات بریل و بینایی را ثبت کردیم تا قاری نابینا با سهولت بیشتری به محتوای قرآن دسترسی پیدا کند. با تقدیر از زحمات ایشان و کلیه کسانی که در امر چاپ و نشر این دوره از قرآن کریم اهتمام ورزیدند، چند نکته راه عنوان مزایا و معایب این مجموعه جهت اصلاح و بهبود ضروری می دانم که به اختصار بیان می گردد.
این قرآن دارای این مزایا است:
1- از لحاظ فنی از مرغوب ترین و با کیفیت ترین نوع کاغذ استفاده شده است. 2- جلد آنها بسیار سخت و محکم است. 3- به لحاظ نوع صحافی بسیار مناسب است و بدون پارگی می توان به راحتی صفحات را به طور کامل باز و بسته کرد. 4- حاشیه گذاری از بالا و پایین و راست مناسب است. 5- از نظر شیوه نگارش: توضیحات مندرج در مجلدات واضح و روشن است و یک حسن قوی به شمار می آید. 6- پس از توضیحات مندرج توضیح علائم به خط بریل آمده است. 7- نحوه فهرست نویسی بر اساس عنوان سوره ها، شماره صفحات، شماره اجزاء و احزاب همراه با شماره صفحات آنها می باشد که این هم یک حسن قوی است. 8- صفحات ابتدایی که شامل مشخصات کتاب، توضیحات مندرج، توضیح علائم به خط بریل و فهرست سُوَر و اجزاء و احزاب است، بدون شماره صفحه و بر اساس حروف الفبا یعنی «الف ب ج و...) تنظیم شده است. 9- شروع جلد 1 قرآن که دعای قبل از قرائت است از صفحه 1 بریل آغاز می شود و سوره فاتحه از صفحه 2 بریل مطابق با صفحه 1 بینایی. ولی در مجلدات دیگر پس از فهرست از صفحه 1 بریل مطابق با صفحه... بینای سُوَر آغاز می شود. 10- هنگام تغییر صفحه بینایی حتی اگر وسط صفحه بریل بود با یک خط کشی و کنار آن ثبت شماره صفحه بینایی تغیر صفحه برای قاری مشخص شده است. 11- در سر صفحات سطر آغازین شماره جزء با علامت مخصوصش که در این مبحث نمی گنجد، نام سوره و شماره آیات مندرج در صفحه همراه با علامت مخصوصش قرار دارد. 12- قبل از شروع سوره ها این مشخصات درج گردیده است: شماره و نام سوره، مکی و مدنی بودن سُوَر و آیات، تعداد آیات و اینکه از چه سوره ای و در کجا نازل شده است. همه این موارد به زبان عربی توضیح داده شده است. 13- علائم احزاب شامل حزب، ربع
ص: 201
حزب، نصف حزب و ثلث حزب با علامت خاص خود در جایگاه خود پس از پایان آیات آورده شده است. 14- علائم وقف و ضبط متناسب با رسم الخط عثمان طه پیاده سازی شده است.
اما معایب و اشکالاتی هم دارد که عبارت اند از:
1- به لحاظ فنی: اگر چه جلد سخت این قرآن ها یک مزیت به شمار می آید اما حمل و جابجایی را با مشکل مواجه می سازد بهتر است این قرآن ها به دو صورت جلد سخت و جلد کاغذی تعبیه شوند تا افرادی که می خواهند در مسابقات یا اماکن زیارتی از آنها استفاده کنند به راحتی بتوانند حمل و نقل کنند.
2- نحوه حاشیه گذاری از سمت چپ مناسب نیست و فاصله از نقاط ابتدایی و انتهایی صفحات بسیار کم است، حتی گاهی اصلاً قابل مشاهده نیست و زیر صحافی قرار گرفته اند.
3- پس از پایان سُوَر چنان چه صفحه بریل به اتمام نرسیده بود صفحه خالی مانده و شروع سوره بعد از صفحه دیگری آغاز شده بود که این مشکل باعث اسراف در کاغذ می شود. پیشنهاد می کنیم با آوردن عبارت پایان سوره این مسئله مرتفع گردد.
4- در صفحه مشخصات چاپ و نشر بهتر بود مشخصات متن بینایی که بریل با آن مطابقت داده شده است آورده می شد تا پژوهشگرانی که می خواهند در رابطه با گردآوری مآخذ و یا موضوعات پیرامون قرآن بریل تحقیق کنند با مشکل مواجه نشوند.
5- اغلاط املایی نسبتاً قابل توجهی در این قرآن ها مشاهده شده است که برخی از آنها به ویژگی های رسم الخط عثمان طه برمی گردد که با خط بریل همخوانی ندارد و بخشی دیگر به تصحیح در بریل که هر دو مورد باید بررسی شوند. پرداختن به این مهم در این مبحث نمی گنجد. در پایان باید اذعان کرد که به حق امتیازات این قرآن بر معایب آن برتری دارد. به گونه ای که می شود از برخی معایب آن چشم پوشی کرد.
ناشر این قرآن درباره خصوصیت های آن چنین نوشته است:
الف: در نگارش این قرآن تا آنجا که محدودیت های خط بریل اجازه داده است، از چاپ عثمان طه تبعیت شده است.
ب: در هر مجلد از قرآن تنها علائمی توضیح داده شده است که در آن مجلد کاربرد داشته است.
ج: شماره صفحات بریل در سمت راست پایین صفحات و معادل بینایی آنها در بالای سمت راست ثبت شده است.
د: در فهرست این چاپ از قرآن کریم به خط بریل، شماره صفحات و ابتدای هر حزب و جزء هم ثبت شده است.
ه: در خط اول هر صفحه شماره جزء نام سوره و شماره آیات آغازین و پایانی آن صفحه نوشته شده است.
و: هر گاه آیات پایانی یک جزء و آغازین جزء بعدی در یک صفحه قرار گرفته است، در بالای صفحه شماره هر دو جزء نوشته شده است.
کارنامه: این قرآن دارای ویژگی های مأخذشناسی یعنی خصوصیات چاپی زیر است:
عنوان: قرآن کریم
ص: 202
جلد اول: از ابتدای سوره فاتحه تا انتهای سوره نساء
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 147 صفحه بریل، 106 صفحه بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات صوری مبتنی که قرآن بریل از روی آن کار شده «متن بینایی»: در دسترس نیست.
جلد دوم
عنوان: قرآن کریم
جلد دوم: از ابتدای سوره مائده تا انتهای سوره توبه
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 142 صفحه بریل، 102 صفحه بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
جلد سوم
عنوان: قرآن کریم
جلد سوم: از ابتدای سوره یونس تا انتهای سوره کهف
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 147 صفحه بریل، 98 صفحه بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
جلد چهارم
عنوان: قرآن کریم
ص: 203
جلد چهارم: از ابتدای سوره مریم تا انتهای سوره عنکبوت
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 154 صفحه بریل، 100 صفحه بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
جلد پنجم
عنوان: قرآن کریم
جلد پنجم: از ابتدای سوره روم تا انتهای سوره جاثیه
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 154 صفحه بریل، 99 صفحه بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
جلد ششم
عنوان: قرآن کریم
جلد ششم: از ابتدای سوره احقاف تا انتهای سوره ناس
محل نشر: استان خراسان رضوی
ناشر: چاپخانه جامعه نابینایان ثامن الائمه علیهم السلام
تاریخ چاپ: تابستان 1390
قطع: خشتی
تعداد صفحات: 177 صفحه بریل، 103 بینایی
خط: بریل، عثمان طه
مشخصات متن بینایی: در دسترس نیست
ص: 204
فصل اول: توسعه فرهنگی با خط و متون بریل
فصل دوم: وضعیت قرآن بریل در کشورهای اسلامی
فصل سوم: تجربه آموزی
فصل چهارم:اطلاع رسانی
فصل پنجم: فناوری های قرآن بریل
ص: 205
ص: 206
با اینکه آسیب های بسیاری از معلولان جسمی است ولی روان و روحیه، مذهب و فرهنگ تأثیر بسیار در کاهش مشکلات معلولان دارد و از درد و عذاب و مشکلات آنها می کاهد. از این رو کارشناسان امور فرهنگی معلولین تصریح نموده اند که هر آنچه موجب گسترش فرهنگ، معنویت و روحیه مثبت در جامعه هدف می شود باید حفظ و نگهداری شود، از جمله درباره خط بریل و قرآن بریل و نشر دیگر متون مذهبی با خط بریل نظر مثبت ابراز نموده و توصیه کرده اند که قرآن آموزی باید با جدیت پیگیری گردد و نابینایان با خط بریل آشنا شده تا بتوانند قرآن را به راحتی بخوانند و بهره ببرند.(1)
به دلیل اهمیت فراگیری متون مذهبی یا بالا بردن سطح فرهنگ و دانش از قدیم و از چند قرن گذشته، مسلمانان به فکر بودند راهی برای نابینایان پیدا کنند تا بتوانند مطالعه کنند. به همین دلیل در گزارش های تاریخی آمده که الازهر در قاهره یا در سوریه، عراق و سعودی آموزش نابینایان آغاز شد.
این فصل درصدد، تبیین اهمیت خط و متون در جهان اسلام است.
سودمندی بریل را بعضاً زیر سؤال برده اند و دیدگاه های متفاوت و متعارضی در بین اهل فن و کارشناسان هست. برخی بر این عقیده اند که خط بریل را باید کلاً کنار گذاشت؛ زیرا هزینه ها و دشواری ها و ماهیت گسترش ناپذیر آن به اندازه ای است که با سودمندی اندک آن برابری نمی کند و خلاصه ضررهای آن بیش از سود آن است. اما عده ای دیگر معتقدند ضررهای آن را می توان سامان دهی کرد و به حداقل رساند، از سوی دیگر در اینکه یک امکان و شیوه از دو روش اصلی برای یادگیری و فراگیری علوم است، نباید شک کرد و اگر فقط همین یک فایده را می داشت، کافی بود .
نظر سومی هم هست که می گوید لازم است خط بریل را به امکانات مدرن مجهز کرد تا بهره دهی آن افزایش پیدا کند.
شیوه افزایش بهره دهی: بریل به عنوان یک ضرورت در زندگی روزمره همه نابینایان، اجتناب ناپذیر است. زیرا نابینا اغلب از طریق تخاطب و گفتگوی رو در رو (گفتن و شنیدن) با دیگران ارتباط برقرار می کند. اما همه ارتباط ها و تعاملات دیالوگ چهره به چهره نیست؛ به ویژه در دنیای مدرن ارتباطات اغلب غیر همزمان یا غیر هم مکان یا غیر هم زبان یا فرد و جمع است. یعنی A با B می خواهد ارتباط داشته و پیامی را به او منتقل کند ولی فاصله زمانی آنها چند ساعت یا چند روز است؛ یا A در ایران و B در چین می باشد؛ یا A فارسی زبان و B زبانش سوئدی است. در همه این
ص: 207
موارد که شامل همه متون علمی هم می شود؛ یعنی A یک مقاله برای جمعی تألیف می کند که هنوز به دنیا نیامده اند یا برای همایشی است که سال آینده برگزار می گردد. در این چهار صورت، پیام دهنده ناچار است از کتابت استفاده کند. نظام نگارشی بریل هم اکنون به رغم همه نواقص آن در جهان پذیرفته شده و نابینایان با نگارش علائم بریل، مخاطب را از نیت و مطلب خود آگاه می نمایند.
اما تا کنون این شیوه فردی اعمال و اجرا می شده و به ویژه در کشورهای در حال پیشرفت کمتر از تکنولوژی ارتباطات و روابط مدرن برای گسترش آن استفاده شده است. خلاصه اینکه اگر خط بریل مثل خط فارسی سوار امواج اینترنت شود و ارسال و دریافت آن با وسایل و تجهیزات ارزان و قابل دستیابی برای همه روشندلان امکان پذیر گردد، قطعاً تحولات زیربنایی و ژرفی در فرهنگ و جامعه روشندلان پدید می آید.
خلاصه تعریف این پروژه همگانی کردن و عمومیت بخشیدن به استفاده از بریل در هر وقت و هر زمان و توسط هر فرد برای ارسال و دریافت پیام ها و متون و مطالب با استفاده از تکنولوژی مدرن است.
هدف و ضرورت: آمارهایی که توسط مراکز بین المللی بیان شده گویای اینست که در کشورهای در حال توسعه 40 تا چهارصد میلیون نابینا و کم بینا هستند. این اختلاف فاحش در مدارک آمده است و مربوط به شاخص های آماری است. در ایران از 3 میلیون تا 7 میلیون نابینا و کم بینای به شیب نابینایی وجود دارد. این قشر وسیع، در حد جمعیت یکی از استان هایی مثل فارس یا اصفهان است. اگر برای تمشیت و تدبیر امور آنان فکری نشود، سربار و کَلّ جامعه و هزینه های دولتی خواهند شد. ولی اگر فرهنگ جامعه و روشندلان از نظر زیر ساخت های ارتباطات، اقتصادی و غیره سازمان دهی گردد، هر فرد از آنان تبدیل به عنصری فعال، پویا و به جای هزینه بر، درآمدساز برای خودش و کشورش می شود. همان روشی که کشورهایی نظیر آلمان طی کرده و با برنامه ریزی معلولین و روشندلان را به گونه ای مدیریت کرده اند که از اقشار مرفه و پولدار جامعه شده اند.
یکی از کارهای اساسی که برای روشندلان ضرورت جدی دارد، توسعه ارتباطات و سامان دهی به روابط آنان است. مشکل از اینجا آغاز می شود که آنان توانایی خواندن و نوشتن متون عادی و بینایی را ندارند از طریق قوه های لامسه و شنوایی باید بخوانند و پیام ها را بفهمند و نیز بنویسند یا ارسال کنند. یعنی تمامی فرایند دریافت و ارسال پیام های آنان از طریق لامسه و شنوایی است.
در جهان مدرن با استفاده از تکنولوژی ارتباطات و تجهیزات رایانه و اینترنت و ماهواره به سامان دهی ارسال و دریافت پیام روشندلان پرداخته و آن را مثل خط و پیام بینایی نموده اند. یعنی یک نابینا برای هر کس در هر زمان و در هر کجا برای هر فرد با هر زبان بخواهد پیامی را می فرستد و به سرعت هم جواب آن را دریافت می کند و نابینایان پیام های خود را با خط بریل ولی با استفاده از سامانه های مدرن ارسال خواهد کرد.
گام نخست این پروژه ایجاد سایت اینترنتی و تجمیع متون بریل در آنجا است. این سایت توسط مرکزی که دیگر نهادها و مراکز را قانوناً نمایندگی می کند، متون بریل را از همگان دریافت و علاوه بر آرشیو کردن آنها چند اقدام دیگر انجام می دهد:
1- توصیف و گزارش هر متن آماده و روی سایت به صورت بریل و شنیداری قرار می گیرد.
ص: 208
2- هر متن بریل، شنیداری هم می شود و گویایی آن روی سایت قرار می گیرد.
3- اطلاعات تمامی متون بریل از سراسر جهان جمع آوری و روی سایت می رود.
4- مبادله اطلاعات با همه مراکز جهان جهت داد و ستد متون بریل و گویایی.
پس از شکل گیری این سامانه ظرف نهایتاً 4 ماه، در هر شهر نماینده ای در بهترین نقطه قابل دسترسی نابیناها انتخاب می شود. بهتر است کتابخانه عمومی یا مراکز بهزیستی یا مدارس استثنایی باشد. اتاقی جهت سرویس دهی در این مکان ها تعیین می گردد و چند دستگاه نصب می شود.
نابیناها با مراجعه حضوری یا از طریق تلفن درخواست خود را مطرح می کنند. مدیر سامانه شهرستان هم اگر آماده باشد پرینت بریل را گرفته و تقدیم می کند. اگر درخواست او مضاعف یعنی گویایی و بریل باشد هر دو را تحویل می دهد. امّا اگر متنی را بخواهد که در سامانه مادر نیست. سه صورت پیدا می کند:
– قابل جایگزینی هست مثلاً ترجمه قرآن آقای مکارم را می خواهد و نداریم ولی ترجمه فولادوند را داریم و درخواست کننده آن را قبول می کند.
– قابل جایگزینی نیست ولی قابل تولید هست.
زمان مشخصی به او قول داده می شود و در زمان مقرر تحویل می شود.
– اگر قابل تولید هم نباشد، پاسخ منفی داده می شود.
مرحله دوم این پروژه اینست که هر نابینا خودش با وسایل و تجهیزاتی بتواند وصل به سامانه مادر شده و اطلاعات مورد نظرش را دریافت کند.
هزینه ها: این پروژه شامل یک سامانه مادر یعنی تعدادی تجهیزات و سایت اینترنتی کارآمد و حداقل 3 نفر نیروی علمی و فنی است و در فاز اول در 50 نقطه سامانه شهر تأسیس می شود که با دو نیرو در دو شیفت و تعدادی تجهیزات اداره می شود.
پاسخ اینکه آیا نابیناهای کاربر و ارباب رجوع مبلغی باید پرداخت کنند یا نه؟ بستگی به پیدا کردن پشتیبان مالی دارد، نیز می توان هر شهر را به یک نیکوکار یا مؤسسه دولتی واگذار کرد.
درباره همه هزینه ها کارشناسی هایی شده است و امید است با حداقل هزینه، اجرایی گردد.
با بررسی های کشورهایی مثل فرانسه، سوئد، بلژیک و آلمان معلوم شد آنها در سه دهه پیش، پروژه خود را مرحله به مرحله پیش برده اند و الآن به مرحله نهایی رسیده اند به طوری که هر نابینا با وصل به سایت بریل تمامی اطلاعات مورد نظرش را به خط بریل دریافت و می تواند پیام های خود را هم به خط بریل ارسال کند. البته مبدل هایی هم دارد که می تواند به گویایی یا خط بینایی برای خودش یا مخاطبش تبدیل کند.
خوشبختانه ما تجربه کشورهایی مثل سوئد و آلمان را پیش رو داریم. آنان با گذشت از شیب تندی توانستند، نابینایان را از بن بست دانش و ارتباطات رهانیده و دریچه ارتباط عمومی را به روی آنان بگشایند. این تجربه در قالبی در اروپا و آمریکا اجرا شده که به آن دیزی (DAISA) می گویند. این واژه مخفف این عبارت است: Digital Accessible Information System
یعنی سیستم اطلاعات قابل دسترس دیجیتال.
ص: 209
این سیستم بین المللی است و توسط اتحادیه و مجمع اعضا پشتیبانی و اداره می شود. تمامی آثار شنیداری و بریل سودمند برای نابینایان در این سیستم گردآوری و تبدیل به فرمت دیجیتال می گردد. در این صورت قابلیت های آن افزایش یافته و سودمندی آن مضاعف می گردد. اما سرگذشت دیزی در غرب را باید مرور کنیم تا بتوانیم تجربه آموزی نماییم.
در طول تاریخ دسترسی به اطلاعات برای نابینایان و معلولان دیداری، امیدبخش نبود و آنان همواره محروم از خواندن و نوشتن و دسترسی به اطلاعات چاپی بودند تا اینکه در حدود سال 1830 مرد جوانی به نام لوییس بریل سامانه ای از نقطه های برجسته را ایجاد کرد. اگر چه ماشین چاپ 300 سال قبل اختراع شده بود اما به اندازه اختراع بریل با ارزش نبود زیرا با استفاده از بریل افراد نابینا به صورت حداقلی می توانستند هم بخوانند و هم بنویسند. توانایی حداقلی ای که شخص بتواند هم بخواند و هم بنویسد برای کسب مهارت های سواد ضروری است.
بیش از یک قرن بود که نابینایان از ترجمه های بریل کتاب های چاپی استفاده می کردند. همانطور که می دانیم کتاب های بریل، بسیاری از ویژگی های مناسب کتاب های چاپی را به اشتراک می گذارند مانند توانایی پریدن به صفحات یا بازخوانی صفحات مورد نظر. با این وجود مشکلاتی در خط بریل هست که پیامدهای منفی در پی داشته است. وزن، اندازه و صحافی آنها همراه داشتن و حمل و نقل آنها را دشوار می کند. کتاب های بریل، بزرگ و سنگین هستند زیرا کاغذ برجسته ضخیم تر از کاغذ سنتی است؛ نویسه های بریل تقریباً با اندازه یکسان به عنوان نویسه های 36 نقطه ای هستند و کتاب های بریل باید آزادانه صحافی شوند، به گونه ای که نقطه های برجسته بریل را له نکنند. در بعضی کشورها مهارت استفاده از بریل به طرز قابل توجهی کاهش یافته است. برای مثال سواد بریل ایالات متحده در 50 سال اخیر از 50 درصد کودکان نابینای در سنین مدرسه در دهه 1960 تا 12 درصد در دهه 1990 کاهش یافت. علاوه بر مسائل مربوط به بریل، عوامل دیگری وجود دارند که قالبی به غیر از کتاب های نسخه چاپی کوچک سنتی ایجاد می کنند و این قالب به طور بالقوه برای بسیاری از افراد مفید است. برای مثال بسیاری خوانندگان مسن تر، خواندن کتاب های چاپی عادی را به واسطه فرایندهای سنی طبیعی و بیماری های چشمی مرتبط با سن دشوار می بینند.
از طرف دیگر کتاب های گویای ضبط شده، در حدود 1930 یعنی 100 سال بعد تولید شد. کتاب های گویا به سرعت محبوبیت لازم را به دست آورد زیرا همه گروه های سنی می توانستند از آن استفاده کنند و مخصوصاً برای بزرگترین جمعیت نابینایان یعنی افرادی که بینایی شان را در سنین بزرگسالی از دست داده بودند و از مهارت های بریل برخوردار نبودند، مفید بود.
دهه 1930 دهه بسیار مهمی برای کتاب های گویا بود در 1931، کنگره آمریکا برنامه کتاب گویا را ایجاد کرد. این برنامه «کتاب برای نابینایان بزرگسال» نامیده می شد و برای کمک به افرادی که مشکلات خواندن چاپ معمولی را داشتند، ایجاد شد. در سال بعد، بنیاد آمریکایی برای نابینایان، اولین کتاب های گویا را توسعه داد. در بریتانیا، نیاز برای کتاب های گویا در سال های بعد از جنگ جهانی اول در پاسخ به هزاران سرباز که در اثر جنگ، نابینا یا دچار معلولیت دیداری شده بودند و خواندن کتاب های گویا را نسبت به یادگیری بریل آسان تر می دیدند، احساس شد. در 1935 مؤسسه
ص: 210
ملی سلطنتی نابینایان (RNIB) تولید اختصاصی کتاب های ضبط شده را با کتاب «قتل راجر آکروید آگاتاکریستی» در میان اولین کتاب های منتشره در قالب دیسک های شفاف راه اندازی کرد.
در دهه 1970 نوارهای کاست آنالوگ بر صنعت کتاب گویا تسلط داشتند. نوارهای کاست و پخش کننده ها به میزان وسیعی قابل دسترس و بر خلاف بریل نسبتاً ارزان بودند و برای استفاده، نیاز به آموزش خاصی نداشتند. با این وجود، در هنگام خواندن این کتاب ها، دسترسی آسان به قسمت ها یا صفحات مختلف میسر نبود. توانایی یافتن سریع مکانی در یک کتاب، برای مطالعه یا در یک کلاس درس، مهم است. به عنوان مثال ممکن است معلم در کلاس درس بگوید: «لطفاً به صفحه 107 برگردید». همچنین به علت قالب های ناسازگار ضبط های استفاده شده، از به اشتراک گذاری کتاب ها بین سازمان ها یا اشخاص در کشورهای مختلف ممانعت می شود.
کتابخانه هایی که به افراد دچار معلولیت های چاپی خدمت می کنند از جمله نابینایی، کم بینایی، نارساخوانی، معلولیت های یادگیری، معلولیت شناختی، معلولیت هوشی، معلولیت های حرکتی، معلولیت های ذهنی و غیره، کاربران مشترکی دارند که دچار نگرانی های مشابهی هستند. علاوه بر نگرانی های کاربر، کتابخانه ها مجبورند که به سمت تغییر فناوری ها از آنالوگ به دیجیتال حرکت کنند.
در کنفرانس عمومی ایفلای 1986 در توکیو، بخش کتابخانه ها برای نابینایان ایفلا، از برگزاری جلسه ای بین المللی پیرامون کتاب های گویای دیجیتال و کشف فناوری دیجیتالی که همه نیازمندی های کاربران همچنین ارائه دهندگان را برآورده می کند، بهره برد. نتیجه جلسه این بود که هیچ یک از فناوری های گویای دیجیتال در آن مرحله نیازمندی های توزیع کتاب های گویای دیجیتال را برآورده نکرده است.
دسترسی به اطلاعات دیجیتال در حدود سال 1990 امکان پذیر شد. افراد نابینا و کم بینا می توانستند از رایانه ها برای خواندن استفاده کنند. به تدریج کتاب های گویای دیجیتال، شیوه رایجی برای خواندن شد. البته این امر به این معنا نبود که از میزان بهره گیری کتاب های بریل کاسته شود زیرا کتاب های بریل تنها قالبی بود که به شخص امکان کسب مهارت های سواد را می داد.
در دهه 1990، سه رویداد مهم اتفاق افتاد. در ابتدا، اینترنت همگانی شد. رویداد بعدی، اختراع صوت فشرده، مخصوصاً ام پی تری(1) روشی ماندگار برای توزیع صوت دیجیتال روی اینترنت فراهم کرد. در رویداد سوم از آنجایی که دیسک های فشرده مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته بود کتابخانه سوئد، این قالب را به عنوان رسانه هدف برای توزیع دی زی انتخاب کرد. نمونه اولیه پخش کننده دی زی در 1994 ساخته شد. بعد از آن کنفرانسی بین المللی در مورد رایانه هایی که به اشخاص با نیازهای خاص کمک می کنند، برگزار شد. این کنفرانس، منجر به علاقه قابل توجهی به طرح دی زی شد.
همانطور که اشاره شد در ابتدا، دی زی به عنوان سیستم اطلاعات صوت محور دیجیتال در سوئد، کتابخانه ملی کتاب های گویا و بریل سوئد(2)، توسعه یافت تا نیازهای کاربران کاست کتاب گویا را برآورده کند. کیفیت نامطلوب صدا، پخش طولانی و رسانه های دستی و عدم سازگاری کتاب های
ص: 211
گویای امانت گرفته شده، نگرانی های اصلی خوانندگان حرفه ای کتاب های گویا بودند. مشارکت کاربر در سراسر فرایند توسعه، یکی از ویژگی های توسعه دی زی بود.
در سال 1994، کتابخانه ملی کتاب های گویا و بریل سوئد و کتابخانه لبی رینتن(1) نمونه اولیه ای از کتاب گویای دیجیتال پی سی(2) محور در کنفرانس آی سی سی اچ پی(3) در وین(4) ارائه کردند. در اوایل دسامبر 1995، زوریتا،(5) دبیر کل اتحادیه جهانی نابینایان در نشست مقدماتی، با شور و شوق، خواستار ایجاد کنسرسیوم دی زی شد. توسدو(6) در یومگای،(7) یاپ(8) در هلند، بیجورک(9) و نورداستروم(10) در سوئد و دیگران توسعه دی زی را بسیار مورد حمایت قرار دادند.
از چندین عضو بخش کتابخانه های نابینایان در تورنتو در سال 1995 بازدید شد و موافقت شد تا استانداردهای بین المللی کتاب های گویای دیجیتال توسعه یابد و قرار شد کتابخانه لبی رینتن در سوئد و شینانوکنسیسو(11) در ژاپن آنها را به تلاش برای توسعه استاندارد کتاب گویای دیجیتال باز و غیر اختصاصی تشویق کنند. معاهده توسعه استاندارد کتاب گویای دیجیتال به طور موفقیت آمیزی در جلسه ای در کنفرانس عمومی ایفلا در 1995 استانبول بدست آمد. جلسه به این نتیجه رسید که یک استاندارد بین المللی را در طی دو سال ایجاد کند.
بر اساس توافق اولیه کتابخانه ملی کتاب های گویا و بریل سوئد و مؤسسه ملی سلطنتی نابینایان(12) و سازمان کتابخانه های ژاپنی برای نابینایان، همچنین تولیدکنندگان، لبی رینتن، شنیانوکنیسیو، نمونه آزمایشی بین المللی دی زی با یک دستگاه پخش اولیه ایجاد شد تا نیازمندی های کارکردی افراد دچار معلولیت های چاپ شناسایی شود. دولت ژاپن این بودجه را تأمین کرد. نمونه آزمایشی جهانی با مشارکت 1000 نابینا و معلول دیداری در 30 کشور در 5 قاره از جمله در مناطق در حال توسعه انجام شد. نتیجه خیلی روشن بود: افراد شکایات بسیاری در مورد سیستم نمونه اولیه داشتند اما در نهایت به توسعه استانداردهای دی زی ابراز تمایل کردند(13).
ص: 212
از اینرو دیزی با حداقل امکانات کارش را آغاز کرد و طی چند دهه توانست امکاناتی برای روشندلان فراهم آورد تا بتوانند به راحتی پیام خود را با دیگران به اشتراک گذاشته، بخوانند، بنویسند و با جهان، ارتباطات وسیع برقرار کنند.
در ایران و جهان اسلام هم اجرای چنین طرحی شدنی است. البته بر خلاف عقیده برخی، کپی برداری از دیزی صحیح نیست و باید شیوه ای متناسب با اقتضائات بومی و ملی و مذهبی خودمان طراحی کنیم.
هم اکنون در برخی از کشورهای اسلامی، فعالیت هایی جهت راه اندازی سیستم های دیجیتال در جریان است. برای نمونه در مالزی در 27 شعبان 1434 (یولیو 2013م) مراسم جشنی با حضور شخصیت های قرآنی به منظور کامپیوتری کردن قرآن به خط بریل و راه اندازی شبکه قرآن بریل برپا کردند(1).
لازم است مدیران این جریان ها در کنار هم تجمع و نشست داشته باشند و با تعامل و هم اندیشی شبکه دیجیتال سراسری برای جهان اسلام برای نابینایان را راه اندازی نمایند.
نتیجه: علت مهم در کُندی پیشرفت بریل اقتصادی نبودن، حجیم بودن، قابل حمل و نقل نبودن و موارد دیگر امثال اینها است. اما با هزینه اندک می توان همه این اشکالات را برطرف نمود و شبکه فعال قرآن بریل در سراسر کشور راه اندازی می شود و نابینایان از طرق مختلف مثلاً موبایل می توانند استفاده کنند. با فراگیر شدن بریل و قابل استفاده شدن آن می توان متون قرآنی شامل ترجمه ها و تفسیرها و علوم قرآنی را با این شبکه منتشر و در نتیجه فرهنگ مذهبی را گسترش داد.
ص: 213
ص: 214
کشورهای اسلامی غیر از ایران به ترتیب الفبای نام آنها، از نظر تولید قرآن بریل در اینجا بررسی خواهند شد و وضعیت آنان از نظر پیشرفت، و مرکز تولیدکننده قرآن بریل و دیگر مسائل و جوانب قرآن بریل تجزیه و تحلیل می شود.
مدرسه نور اقدام به چاپ قرآن به خط بریل از softcopy نموده است. این قرآن در شش جلد چاپ شده، دست دوز با پوشش آبی رنگ، وزن آن هشت کیلوگرم و در یک کیسه برای حمل و نقل آسان بسته بندی شده است. قیمت (هدیه) برای این مجموعه کامل قرآن R500.00 به استثنای هزینه پستی است. تولید آن به شرکتی در خارج از کشور سپرده شده است.
درخواست کنندگان سفارش خود را به این آدرس بفرستند. Braille@mnblind.org
در این کشور، مرکزی به نام جمعیة المحافظة علی القرآن چندین سال است فعال است. کار عمده این مرکز، نشر قرآن کریم به خط بریل و پخش رایگان بین افراد نابینا است. یکی از اقدامات نیک این جمعیت، پخش قرآن بریل در فلسطین اشغالی و برای آحاد نابینایان و اهداء 100 دوره از آن به دانشگاه قدس. همچنین دوره های بسیار را در کشورهای مختلف بین روشندلان مسلمان توزیع کرده است.
این قرآن پنج جلدی و قطع آن خشتی بزرگ با صحافی نفیس و زیبا است. هزینه های این طرح از طریق نیکوکاران و واقفین تأمین می شود. اما اگر غیر نابینایان نیاز به این قرآن داشته باشند به آدرس زیر تماس گرفته و با پرداخت مبلغ دویست دلار به علاوه هزینه های باربری، آن را دریافت خواهند کرد:
کارنامه: قرآن های چاپ اردن دارای این ویژگی ها است:
«أن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد الأول
1999
من سورة الفاتحة إلی سورة النساء
إِصدار
ص: 215
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
تلیفاکس:
96253936477
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل الشامل أصدار دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد الثانی
1999
من سورة المائدة إلی سورة التوبة
إِصدار
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
تلیفاکس:
96253936477
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل العربی
أصدار: دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد الثالث
1999
من سورة یونس إلی سورة الکهف
إِصدار
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
ص: 216
تلیفاکس: 96253936477
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل العربی
أصدار: دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد الرابع
1999
من سورة مریم إلی سورة العنکبوت
إِصدار
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
تلیفاکس:
96253936477
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل العربی
أصدار: دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد الخامس
1999
من سورة الروم إلی سورة الجاثیة
إِصدار
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
تلیفاکس:
96253936477
ص: 217
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل العربی
أصدار: دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
«إن هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم»
القرآن الکریم
بنظام برایل
المجلد السادس
1999
من سورة الأحقاف إلی سورة الناس
إِصدار
جمعیت المحافظة علی القرآن الکریم
الزرقاء: الأردن
بالتعاون مع دار حوسبة النص العربی
جبل عمان - الدوار الثانی
عمان: الأردن
طبع علی الکمبیوتر
باستخدام برنامج مترجم برایل العربی
أصدار: دار الحوسبة النص العربی
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون
گزارش فعالیت های قرآنی در عرصه بریل: یکی از کشورهای پیشگام در عرصه چاپ و نشر بریل علی الخصوص متون مذهبی کشور اردن می باشد. این کشور نه تنها در زمینه چاپ و نشر بریل بلکه در دیگر موضوعات معلولین بسیار فعال است. از جمله فعالیت های این کشور می توان به تبدیل متون به زبان اشاره و ارائه مدرن ترین وسائل و لوازم توان بخشی و همچنین چاپ قرآن کریم به خط بریل اشاره کرد. از آنجا که بحث ما پیرامون قرآن کریم است، لذا ما فقط به تبیین ویژگی های قرآن های بریل چاپ این کشور می پردازیم. یکی از نهادهایی که به چاپ و نشر قرآن کریم اهتمام ورزیده جمعیت محافظة علی القرآن الکریم است. این مرکز با همکاری دار حوسبة علی النص العربی اقدام به چاپ قرآن به خط بریل نموده و قرآن های خود را به سراسر جهان به خصوص کشورهای عربی ارسال می نماید. این قرآن ها به روایت حفص از عاصم می باشند و زیر نظر اساتید مجرب قرآنی اعم از حفاظ و قرّاء و اساتید خط به خصوص اساتید خط بریل به دفعات تصحیح و ویرایش شده است. هدف از انتشار این دوره از قرآن کریم کمبود یک قرآن استاندارد در سطح جهانی و تقاضای فراوان نابینایان
ص: 218
بوده است. برای روشن تر شدن ویژگی های این دوره به برخی خصوصیات آنها اشاره می کنیم. در ابتدا باید اذعان کرد که این قرآن ها نسبت به قرآن های منتشر شده در ایران در برخی موارد تفاوت هایی دارند که در این مبحث به آنها خواهیم پرداخت. اول اینکه این قرآن ها در شش مجلد به طبع رسیده اند و بسیار قطور و حجیم اند. از جلدهای گالینگور استفاده شده که با توجه به حجیم بودن این قرآن ها جلدهای گالینگور توان نگهداری این قرآن ها را ندارند و از جلدشان جدا می شوند. به علاوه این که حمل و نقل این قرآن ها بسیار مشکل است. نوع کاغذ و نقاط برجسته بسیار مناسب و با کیفیت است و نسبت به قرآن های ایران از ماندگاری بیشتری برخوردار است. و این امتیاز بسیار مهمی به شمار می آید. شماره صفحات در هر جلد از 1 شروع و تا... ادامه می یابد و فقط صفحه مربوط به مشخصات چاپ و نشر شماره ندارد که در اولین صفحه بریل قرار گرفته است. از صفحه بعد یعنی دومین صفحه بریل قرآن کریم شامل شماره جزء، شماره و نام سوره ها، مکی و مدنی بودن سُوَر و تعداد آیات مندرج در هر سوره آغاز می شود. البته این موارد در آغاز هر سوره نیز مندرج است. در سر صفحه ها نیز شماره جزء و نام سوره ها درج شده اند و چنانچه در یک صفحه دو یا سه سوره آورده شده باشد هر دو یا سه سوره در سر صفحه ها مندرج گردیده اند. در پایین صفحات هم شماره هر حزب آورده شده اند.
پس از پایان هر جزء، جزء بعدی با یک سطر از جزء قبلی فاصله می گیرد. هر آیه نیز در یک پاراگراف قرار دارد و شماره آیات پس از پایان آیات مندرج شده اند. تمامی علائم وقف، ضبط و احزاب و اجزاء در این دوره از قرآن درج گردیده است؛ اما نکته مهمی که کاملاً مشهود است و آن را از قرآن های چاپ ایران متمایز می کند این است که در تعریف برخی از علائم در بریل تفاوت هایی وجود دارد که به نظر بنده مناسب تر از علائم قرآن های ایران است. برای اطلاعات بیشتر به این علائم به اختصار اشاره می شود 1- وقف ممنوع قرآن های ایران نقاط 2 3 5 6 قرآن های اردن داخل پرانتز نقاط 1 2 3 6. 2- علامت وقف جائز: قرآن های ایران نقطه 5 قرآن های اردن نقطه 2. 3- علامت وقف جائز با جواز وصل: قرآن های ایران نقاط 5 6 و قرآن های اردن نقاط 2 3. 4- علامت وقف جائز با جواز وقف: قرآن های ایران نقاط 3 6 و قرآن های اردن نقاط 2 5 6 و نقطه 3 در کنار هم. 5- علامت تعانق یا وقف دو طرفه: قرآن های ایران 3 6 3 6 قرآن های اردن نقاط 3 6 3 6 3 6 3 6. 6- علامت سکت: قرآن های ایران نقاط 2 5 2 5 قرآن های اردن داخل پرانتز س 7 علامت سجده قرآن های ایران داخل پرانتز س و قرآن های اردن السجدة 8- ربع حزب: قرآن های ایران نقاط 5 6 و 1 2 3 5 و 2 5 6 در کنار هم و قرآن های اردن نقاط 3 4 5 6. 9- نصف حزب: قرآن های ایران نقاط 5 6 و 1 3 4 5 و 2 5 6 در کنار هم و قرآن های اردن نقاط 3 4 5 6 دو مرتبه در کنار هم. 10- ثلث حزب: قرآن های ایران نقاط 5 6 و 1 4 5 6 و 2 5 6 و قرآن های اردن نقاط 3 4 5 6 سه مرتبه در کنار هم.
با توجه به این اطلاعات قرآن های ایران در سه مورد علامت جزء، حزب و وقف لازم با هم مشترکند. از دیگر تمایزات قرآن های اردن می توان به موارد دیگری هم اشاره کرد. از جمله این که در این دوره پس از پایان هر جلد فهرست بر اساس شماره و نام سُوَر، مکی و مدنی بودن و شماره صفحات و همچنین تعریف علائم کاربردی در بریل قید گردیده اند؛ ولی در پایان جلد ششم علاوه بر موارد فوق پیشگفتار ظ «تعریف بهَذا المصحف درج شده است. این قرآن همانطور که در پیشگفتار آمده است
ص: 219
ترکیبی از شیوه عثمان طه و رسم الخط بریل است ولی با توجه به این که اساتید به نامی در تصحیح و ویرایش این قرآن ها نقش داشتند لذا هنوز هم اغلاطی در متن و جایگزینی علائم مشاهده می شود که امیدواریم برطرف شود.
جمهوری ازبکستان به عنوان سومین کشور جهان، قرآن کریم را به خط بریل چاپ و منتشر کرد. به گزارش مرکز خبر و اطلاع رسانی جامعة المصطفی، چاپ و انتشار این نسخه از قرآن، هم اکنون، امکان و زمینه دسترسی 000/24 مسلمان نابینا به آن را فراهم آورده است. شایان ذکر است، دو مسجد ویژه ناشنوایان در تاشکند، پایتخت ازبکستان و مدارس شبانه روزی و کتابخانه هایی ویژه نابینایان و ناشنوایان این کشور وجود دارد و هم اکنون دولت این کشور در حال توزیع کتب و نسخه های قرآن به خط بریل در این مکان هاست. گفتنی است دولت ازبکستان تصمیم دارد این تجربه را در استان و مناطق دیگر این کشور نیز اجرا کند.
وزارت امور دینی و وقف الجزایر اقدام به چاپ و انتشار قرآن کریم به خط بریل کرد. روزنامه المجاهد چاپ الجزیره روز پنجشنبه نوشت: قرآن کریم برای نخستین بار در این کشور به خط بریل در شش جلد در اختیار نابینایان قرار می گیرد.
عبداللّه تأمین مسئول ارتباطات وزارت امور دینی و وقف الجزایر در این زمینه گفت: قرآن کریم با خط بریل در 10 هزار نسخه برای علاقه مندان در داخل و خارج چاپ شده است.
این وزارتخانه پیشتر نیز اقدام به انتشار لوح های فشرده از قرآن کریم و نیز ترجمه کتاب آسمانی اسلام به شش زبان زنده دنیا کرده است.
این کشور در جنوب شرقی قاره آسیا واقع است و از مجمع الجزائری با بیش از یک هزار و جمعیتی بیش از 250 میلیون نفر تشکیل شده است. جمعیت آن بیشتر مسلمان می باشند. سه میلیون نابینا و کم بینای شدید در این کشور زندگی می کنند و نیازمند حمایت فرهنگی و بسته های کتاب های دینی به ویژه قرآن بریل می باشند.
در ماه رمضان 1434ق/ 2014م مؤسسه BAPA با همکاری) (ymR) yaxasan Makfufin Radhatul مدرسه شبانه روزی نابینایان مسلمان در جاکارتا)، قرآن به خط بریل بین مسلمانان نابینا در سراسر اندونزی توزیع شد. این قرآن 30 جلد است و با ماشین آلات چاپ بریل پیشرفته، چاپ و صحافی شده است. این پروژه حدود 2 میلیارد روپیه اندونزیایی یا 000/166 دلار برای هر دوره قرآن بریل 166 دلار خرج و با هزینه های جنبی آن حدود 200 دلار هزینه داشته است.
ص: 220
نیز در رمضان سال 2011م پروژه (wakaf) در اندونزی با حمایت BAPA اجرا شد و ده ها دوره از قرآن بریل بین نابینایان پخش گردید. اما هم اکنون BAPA درصدد است با تثبیت منابع مالی، هر سال 1000 دوره قرآن تولید و بین نابینایان اندونزی پخش کند. مسئولیت این پروژه بر عهده ymR است. مسلمانان متمول سنگاپور متعهد شده اند، بخش مهمی از هزینه های این پروژه را تأمین کنند.
مؤسسه BAPA اعلام کرده هر مسلمان سنگاپوری می تواند از این پروژه به سه صورت حمایت کند: 350 دلار، 1000 دلار یا 3000 دلار بپردازد و در 2 یا 6 یا 18 دوره قرآن بریل سهیم باشد. یعنی در ثواب آن سهم داشته و نامش هم روی این دوره ها ثبت می شود.
BAPA هم اکنون یک دستگاه چاپگر بریل دارد که در روز قادر به تولید یک دوره قرآن است ولی درصدد است سه دستگاه دیگر خریداری کند و بر سرعت تولید 1000 دوره قرآن بریل بیفزاید.
این چاپگرها از کشور سوئد تهیه شده و هر چاپگر را 15000 دلار خریداری کرده اند. البته BAPA اعلام کرده هر کس می تواند این چاپگر بریل را خریده و وقف تولید قرآن بریل نماید.
ymR مجتمع شبانه روزی نابینایان مسلمان در جاکارتا است که توسط مرحوم حلیم سوله و شرکت او به نام USTZ در سال 1983م تأسیس شد. خود حلیم سوله نابینا و معلم مذهبی بود. همکار حلیم، خلیف نور بود که در شکل گیری این مجتمع سخت فعالیت کرد.
همچنین حلیم سوله در خانه خود تلاش های قرآن برای کودکان و نوجوانان نابینا دایر کرد. وزیر امور مذهبی به نام Sagjali muna wir در سال 1992م از فعالیت های حلیم بازدید کرد و با تصویب پروژه و شیوه آموزشی او، یک ملک 700 متری برای احداث بنیاد پیشرفته تری به او اختصاص داده شد. همزمان از 1992م قرآن بریل در باندونگ تولید و به جاکارتا حمل می شد و در آنجا بین مسلمانان پخش می گردید. اما در 1999 با خرید چاپگر بریل، کار تولید قرآن بریل در جاکارتا آغاز شد.
قرآن های بریل علاوه بر پخش رایگان در مدارس نابینایان و اهدا به خود روشندلان، به مردم عادی هم فروخته می شود و درآمد حاصله مصرف گسترش چاپ و پخش قرآن بریل می گردد.
گزارش دیگر درباره قرآن بریل در اندونزی: به گزارش رحماء به نقل از پایگاه اطلاع رسانی «الجزیره نت»، انجمن آموزش تلاوت قرآن کریم به نابینایان که به نام «ابن أم مکتوم فویس» مشهور است، از جمله انجمن هایی است که در این کشور در زمینه آموزش قرآن به نابینایان فعالیت می کند.
این انجمن در سال 2007 میلادی تأسیس شده و هدف اصلی آن آموزش تلاوت قرآن کریم به روشندلان، فراهم آوردن نسخه های قرآن کریم به خط بریل برای آنان و همچنین، اقدام به چاپ نسخه های قرآن به خط بریل است.
این انجمن از زمان تأسیس تا سال گذشته میلادی توانسته است که حدود 2700 نسخه از قرآن کریم به خط بریل را برای جمعیت 3 میلیونی نابینایان اندونزی منتشر کند که این نسخه های قرآن به صورت رایگان در میان نابینایان ایالت «جاوه» اندونزی توزیع شد.
«دانی نور الرحمن»، مسئول بخش خدمات انجمن آموزش تلاوت قرآن کریم به نابینایان «ابن أم مکتوم فویس» اندونزی، در این باره گفت: کمبود مدرس و مربیان آموزش قرآن و همچنین، هزینه بالای نسخه های قرآن به خط بریل از مهم ترین مشکلات و چالش هایی است که روشندلان این کشور برای یادگیری قرآن با آن مواجه هستند.
ص: 221
بر اساس آمار وزارت بهداشت اندونزی، تعداد نابینایان این کشور حدود سه میلیون نفر است که در این میان تنها 150 هزار نفر آنان قادر به خواندن به خط بریل هستند و تاکنون حدود 10 هزار نسخه قرآن به خط بریل در میان آنها توزیع شده است.
بوسنی و هرزه گوین: دفتر نابینایان و کم بینایان (مکتب الاعمیین و قلیلی البصر) از مراکزی است که توسط دولت عربستان سعودی پشتیبانی مالی می شود. این دفتر در 5 سال اخیر نخست قرآن کریم را به زبان بوسنیایی ترجمه کرد. یکی از مترجمان مشهور به نام بسیم کورکوت Besim Korkut مسئولیت ترجمه را بر عهده داشت و آن دفتر این ترجمه را منتشر کرد. سپس متن قرآن کریم و نیز ترجمه بوسنیایی آن را با خط بریل در بیست جلد منتشر کرد. این اثر رایگان در اختیار مراکز و شخصیت های نابینایان در بوسنی و هرزه گوین قرار گرفت. در جشن رونمایی که در سال 1434 در سارایوو، مرکز فرهنگی ملک فهد برپا شد، گفته شد این پروژه 80 هزار یورو هزینه داشته است. یعنی حدود چهارصد میلیون تومان.
در سال 2012م برای نخستین بار قرآن به خط بریل و به زبان تاجیکی توسط مرکز اسلامی در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان منتشر شد و در اختیار نابینایان قرار گرفت. سعید مکرم عبدالقادر زاده رئیس مرکز اسلامی و رئیس شورای نهاد معنوی علما این اقدام را بسیار مؤثر و مهم دانست.
این قرآن در نه جلد و توسط یک شرکت خصوصی در شهر دوشنبه تولید و عرضه شده است. غیر از قرآن برخی کتب مذهبی اسلامی مثل منابع ادعیه و مناجات ها و احادیث بریل شده است. همچنین برای دانشجویان رشته زبان عربی، قرآن بریل عربی هم تولید و به آنان اهداء شده است.
همو در گزارش خود گفت در تاجیکستان، 9000 نابینا و کم بینا زندگی می کنند و 15 درصد آنان خط بریل را آموزش دیده و می توانند متون بریل را مطالعه کنند. البته از طریق آموزش و پرورش و نیز دانشگاه ها، آموختن بریل در حال گسترش است.
ترکیه: در ترکیه چند مرکز بریل قرآن فعال است. یکی از آنها بیازای است. نام انگلیسی آن چنین است: Beyazay Associotion of Turkey
این مؤسسه به نشر قرآن کریم به خط بریل اقدام کرده است. آدرس سایت آن او این گونه است:
www.beyazay.org.tr
این مؤسسه در کنفرانس بین المللی قرآن های بریل که در بهمن 1391 در استانبول برگزار شد، به عنوان نماینده دولت ترکیه شرکت داشت.
ص: 222
دکتر نجم الدین اوزون اوغلو با اصالت ترکیه ای سال ها است در دانشگاه های آمریکا تدریس می کند.او کتابی با عنوان معانی القرآن الکریم به زبان انگلیسی تألیف و منتشر کرد. این کتاب در طی یک سال با مساعدت ده نفر دستیار به اتمام رساند. سپس آن را با خط بریل هم در 8 جلد و ده هزار صفحه منتشر کرد.
ویژگی و اهمیت این کتاب در چند چیز است:
1- نخستین فرهنگنامه قرآنی که به سبک مدرن است که با خط بریل منتشر شده است.
2- نخستین فرهنگنامه قرآن در زبان انگلیسی است.
3- علائم بریل قرآن به زبان انگلیسی نخست باید تألیف و سامان دهی می شد سپس این کتاب بر اساس آن علائم شکل می گرفت و گویا چنین کرده اند.
افتتاح مرکز حفظ قرآن نابینایان در ترکیه: به گزارش خبرگزاری ایسنا، به نقل از پایگاه اینترنتی الیوم السابع، حزب عدالت و توسعه حاکم بر ترکیه اولین مرکز تخصصی حفظ قرآن کریم برای دانش آموزان نابینا را افتتاح کرد. وجود قرآن هایی با خط بریل، مخصوص نابینایان، آموزش و یادگیری و حفظ قرآن را برای معلمین و دانش آموزان این مرکز آسان می کند. در بیانیه منتشر شده در سایت رسمی حزب عدالت و توسعه آمده است: این مرکز در منطقه قیصری واقع در مرکز ترکیه تأسیس شده است و تأکید بر خط بریل در این مرکز برای تسهیل روند یادگیری کسانی است که از نعمت بینایی محروم هستند.
با شروع فصل تابستان و اوقات فراغت، صدها کودک برای یادگیری قرآن و علوم دینی در مساجد حضور یافته اند و مساجد منطقه قیصری پر از کودکانی است که مشغول یادگیری احکام قرآن و چگونگی قرائت صحیح قرآن هستند.(1)
چاپخانه بریل به منظور چاپ کتاب های اسلامی برای مسلمانان نابینای روسیه و کشورهای مشترک المنافع در مسجد قازان راه اندازی شد.
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی Islam.ru، این چاپخانه بریل مجهز به مدرن ترین تجهیزات چاپ برای تولید کتاب های با کیفیت برای تأمین نیازهای مسلمانان نابینا است. این چاپخانه به صورت آزادانه به چاپ کتاب های دینی برای مسلمانان روس خواهد پرداخت.
رابرت مینولین، نائب رئیس شورای دولتی جمهوری تاتارستان اعلام کرد: تأسیس این چاپخانه یک اتفاق تاریخی است و این اقدام مسجد قازان الگویی است که باید از آن پیروی شود.
یکی از مشکلاتی که جامعه نابینایان با آن مواجه هستند، دشواری دسترسی یا عدم دسترسی آنان به کتاب های موجود در بازار است.
ص: 223
تأسیس این چاپخانه می تواند تا حد زیادی مشکلات نابینایان روس برای دسترسی به منابع اسلامی را برطرف کند.
یکی از کشورهای فعال در عرصه خط بریل و قرآن به خط بریل و خدمات دهی به معلولان، عربستان سعودی است. نهاد «خادم الحرمین الشریفین» به عنوان اصلی ترین نهاد سیاسی و فرهنگی در این کشور، متصدی و متکفل چاپ و نشر قرآن بریل و قرآن گویا است. این نهاد مرکزی برای این منظور راه اندازی کرده به نام «مطابع خادم الحرمین الشریفین لطباعة القرآن الکریم بطریقة برایل» یعنی «چاپخانه خادم حرمین برای چاپ و نشر قرآن کریم به روش بریل». دفتر مرکزی آن در ریاض مستقر است. این چاپخانه قرآن بریل را در تیراژ وسیع منتشر و رایگان در داخل عربستان و خارج این کشور منتشر و پخش می کند. هدفش این است که نابینایان مسلمان در سراسر جهان قرآن بریل داشته باشند. هر سال تعداد زیادی از قرآن بریل در حرم مکه و حرم نبوی برای استفاده نابینایان و کم بینایان استفاده می شود.
قبلاً نام این مرکز «مطابع المکتب الاقلیمی لشؤون المکلفوفین لطباعة لخط برایل» بود و در سال 1412ق به مطابع خادم الحرمین الشریفین لطباعة القرآن الکریم تغییر یافت. و در سال 1416ق «مطابع خادم الحرمین الشریفین» تحت اشراف و نظارت آموزش استثنایی که در عربستان «اداره العامة لتربیة الخاصه بالوزارق قرار گرفت.
علاوه بر چاپ و نشر قرآن کریم این نهاد، مجله الفجر به خط بریل را به صورت ماهانه در عربستان و در کشورهای دیگر هم منتشر می کند. این مجله دینی و فرهنگی است.
این مرکز در سال های اخیر به تجهیز تمامی مدارس و ادارات نابینایان پرداخته و همه وسایل آنها را کامپیوتری کرده است. انواع مبدل ها و پرینت های الکترونیکی و کامپیوتری را نصب کرده اند.(1)
گرایش اسلام: دکتر الموسی از کارشناسان آموزش استثنایی در عربستان سعودی است که تاکنون چند اثر در این باره منتشر کرده است. او در ابتدای گزارش «جهود المملکة السعودیة فی طباعة القرآن بطریقة البرایل» درباره علت توجه به معلولین و نابینایان در اسلام مطالب مهمی نوشته است. خلاصه ای از مطالب او را اینجا می آورم:
اسلام بر مساوات بین همه اقشار مردم تأکید می نماید و حسب، نسب، قدرت جسمی و توانایی های عقلی و جسمی را ملاک برتری نمی داند. بلکه فقط ارزش ها و تقوا را عامل برتری می شمارد. از این رو بین معلول و غیر معلول تمایز و تبعیض نیست.
به همین دلیل معلولان سریع جذب اسلام شدند و در پیشبرد اهداف این دین جدید فعالانه کوشیدند.
اسلام برای معلولین حقوق طبیعی قائل شده و دولت اسلامی موظف بود حقوقشان را ادا کند. به طوری که کسی حق نداشت به آنان توهین کند یا آنها را تحقیر نماید حتی در حدّ رو برگرداندن.
ص: 224
عمر بن عبدالعزیز از خلفای صدر اسلام دستور داد معلولین سرشماری شوند و نیازهای آنها ثبت گردد و او برای هر نابینا، همراه و برای هر زمین گیر، یک نفر مستخدم قرار داد.
فقط مسلمانان درباره وضع مطلوب معلولین در صدر اسلام، مطلب ننوشته اند، بلکه پژوهشگران خارجی هم نکات مهمی گفته اند. برای نمونه kirtley (1975) می نویسد: معلولان در دوره اسلامی، وضعیت زندگی مطلوبی داشتند و رفاه و معیشت آنان بسیار بهتر از اروپا بود. Ross (1951) می نویسد: نابینایان در زمان حاکمیت محمد در سده 7م موفقیت هایی به سوی نور و خوشبختی داشتند. وضعی که دوره ها ندیده بودند.
Farrell (1956) می گوید: دانشگاه الازهر اولین مرکز آموزشی عالی بود که درهایش را از هزار سال قبل به سوی نابینایان گشود.(1) یعنی از هزار سال قبل، نابینایان در کنار بینایان به آموختن و حتی تدریس پرداختند.(2) این در شرایطی بود که در اروپا و دیگر مناطق جهان معلولین مجال و جایگاهی برای آموزش نداشتند.
تاریخ تحولات آموزش استثنایی: آموزش و پرورش ویژه معلولین به اسم معاهد النور للمکفوفین از 1380ق در عربستان آغاز شد. وزارت تعلیم در این کشور، نظام ویژه برای معلولین پی ریزی کرد که در 12 سال در مدارس ویژه، تحصیل کنند و سپس به دانشگاه بروند. ویژگی ها و شرایط این نظام در مقاله «اداره العوق البصری» آمده است.
پس از چاپ و نشر قرآن بریل و استفاده این قرآن در مراکز آموزشی و پژوهشی در عربستان و ظهور پاره ای مشکلات در کتابت و غیره، دولت عربستان در 1420 لجنه ای متشکل از 12 نفر (شامل 9 نفر نابینا و 3 نفر بینا که همگی در خط بریل تبحر و تخصص داشتند تعیین کرد تا به چاپ و نشر قرآن بریل و ایجاد وحدت رویه در چاپ های مختلف این قرآن و رفع مشکلات و سپس تدوین آیین نامه جامع برای همه چاپخانه ها و مراکز قرآنی و انتشاراتی ها بپردازند.(3) این لجنه هم اکنون به اسم «لجنه اعادة طباعة القرآن الکریم بخط برایل» مشهور است. یعنی شورای بازنگری در چاپ قرآن بریل. و تاکنون چند پژوهش درباره مشکلات قرآن بریل در زمینه کتابت یا املاء انجام داده، کتاب هایی را منتشر کرده و چند همایش و نشست های هم اندیشی برگزار کرده است.(4)
مراکز و مؤسسات: نهادهای فعال در زمینه معلولان در عربستان سعودی عبارت اند از:
- المکتبة المرکزیة الناطقة slibrary 2008. Exe
این مرکز دولتی است و در سال 1416ق تأسیس شد.
- مطابع خادم الحرمین الشریفین لطباعة القرآن الکریم بخط برایل بالریاض
- المرکز السعودی لتدریب الکفیفات بالاردن
- المعهد السعودی البحرینی للمکفوفین بالبحرین
ص: 225
- جمعیة ابصار بجدة
- جمعیة العوق البصری ببریدة
- جمعیة المکفوفین الخیریة بمنطقة الریاض(1)
- معاهد النور
چاپخانه بریل: مطبعه (چاپخانه) الملک فهد للمصحف الشریف که اصلی ترین مرکز چاپ و نشر قرآن کریم در این کشور است، قرآنی با عنوان المصحف الشریف بطریقه بریل در قطع خشتی بزرگ و شش جلد در ده سال قبل عرضه کرد و در اکثر مناطق جهان منتشر نمود.
دکتر ناصر علی الموسی رئیس مطابع خادم الشریفین لطباعه المصحف الشریف (چاپخانه های ملک فهد برای چاپ قرآن کریم) در گفت وگویی با خبرگزاری شرق اوسط گفت: این قرآن شش جلدی رایگان برای همه نابینایان در داخل عربستان و خارج آن ارسال شده است. به ویژه طلاب علوم دینی، خطبا و ائمه جمعه و جماعات و مبلغین دینی در اولویت می باشند. وی متذکر شد مسئولیت چاپ و توزیع این قرآن بر عهده مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف (در مدینه منوره) گذاشته شده است.
یکسان سازی: لویس بریل در 1829م خط بریل را نهایی و آماده استفاده کرد. و در 1878 یعنی حدود پنجاه سال بعد خط بریل را یک نفر انگلیسی به نام لُوِل Loveel به مصر برد. ولی برخی از راست و برخی از چپ می نوشتند و تشتت بسیار در نگارش و کتابت بریل وجود داشت تا اینکه یونسکو در 1951م مؤتمری در بیروت (لبنان) برپا کرد و برای اتحاد رویه و وحدت کتابت و استفاده از بریل دستورالعمل هایی بحث و تصویب شد. پس از آن در سال 1380ق با افتتاح معهد نور للمکفوفین راه برای وحدت رویه و اتخاذ یک شیوه هموار گردید.(2)
با توجه به این اخبار، سابقه بریل و چاپ قرآن بریل در عربستان به حدود پنجاه سال باز می گردد. از این رو این خبر زیر که ایسنا منتشر کرد درست نمی باشد:
رونمایی از اولین قرآن به خط بریل در عربستان: برای اولین بار نسخه کامل قرآن به خط بریل در عربستان تألیف شد. به گزارش خبرگزاری ایسنا، هنرمندان عربستانی جهت ارائه خدمات به نابینایان، اولین قرآن به خط بریل را به طور کامل تألیف و چاپ کردند. به گزارش شبکه خبری الیوم السابع، تاکنون شش نسخه از این قرآن در عربستان توسط چاپخانه مسجدالحرام به صورت رایگان، برای کمک به نابینایان در اختیار کتابخانه ها و مؤسسه های مختلف قرار گرفته است. مرکز چاپ ملک فهد کار چاپ نسخه های بعدی این مصحف را برای نابینایان بر عهده گرفته است.(3)
کتاب صوتی: نابینایان علاوه بر کتب بریل، به کتب گویا هم نیاز دارند و عربستان سعودی تشکیلات وسیع و به روز برای این منظور ایجاد کرده است. اسم این تشکیلات المکتبة المرکزیة الناطقة است.
ص: 226
در این اداره، استودیویی هست و کتاب های مورد نیاز نابینایان را به صوتی تبدیل می کنند. نیز برخی آثار به روش کامپیوتری گویا می شود و روی وسایلی مثل MP3 پخش می شود.
مرکز تولید وسایل آموزشی: اداره آموزش استثنایی مرکز دیگری راه اندازی کرده به اسم «مرکز انتاج الوسائل التعلیمیة» و تمام نیازمندی های دانش آموزان و محصلان را تهیه و رایگان در اختیار آنان قرار می دهد.(1)
وزارت اوقاف و امور اسلامی قطر نسخه هایی از قرآن به خط بریل را در مساجد این کشور توزیع می کند.
به گزارش رحماء وزارت اوقاف و امور اسلامی قطر با همکاری اتحادیه مربوط به امور روشندلان این کشور اقدام به چاپ 100 نسخه از قرآن کریم به خط بریل کرده اند.
60 نسخه از نسخه های چاپ شده برای استفاده روشندلان در مساجد قطر توزیع می شود و بقیه نسخه ها فعلاً نزد وزارت اوقاف و امور اسلامی باقی می ماند.
دکتر غیث مبارک علی عمران الکواری، وزیر اوقاف و امور اسلامی قطر روز گذشته با دکتر خالد علی النعیمی، رئیس اتحادیه امور روشندلان دیدار کرده و در این باره با یکدیگر گفتگو کردند.
بنابر گزارش پایگاه اطلاع رسانی گالف تایمز، در این دیدار دغدغه های این دو سازمان برای رعایت حقوق نابینایان در تمام امور که در اعلامیه ها و توافق های بین المللی نیز به آنها اشاره شده است به بحث و بررسی گذاشته شد.
اتحادیه امور روشندلان در سال 2007 میلادی از سوی چند مؤسسه عربی در دوحه قطر تأسیس شد.
کویت سایر کشورهای دیگر را برای بزرگداشت روز جهانی خط بریل فراخواند. این کشور بزرگترین چاپخانه کتاب های بریل را در اختیار دارد.
به گزارش بحر نیوز به نقل از خبرگزاری کونا، کویت کشورهای جهان را برای بزرگداشت روز جهانی خط بریل که راه علم، معرفت و خواندن را برای هزاران نابینا هموار ساخته است و بر حروف برجسته استوار است، فراخواند.
4 ژانویه سالروز میلاد لویی بریل مخترع فرانسوی خط بریل است که در سال 1809 میلادی متولد شد و انقلابی را در زندگی نابینایان و کم بینایان ایجاد کرد تا از طریق خطوط برجسته بتوانند بخوانند و بنویسند.
ص: 227
صنیتان المطیری رئیس انجمن نابینایان کویت تأکید کرد: امروز این انجمن همزمان با سالروز تولد لویی بریل کارگاه ها و فعالیت های متنوعی را به منظور بالا بردن آگاهی سطوح مختلف جامعه درباره حقوق نابینایان و میزان استفاده از خط بریل در آموزش آنان برگزار می کند.
وی در ادامه افزود: اختراع خط بریل در برآوردن نیازهای نابینایان برای خواندن و دانش اندوزی نه تنها سهم زیادی داشته است بلکه آنها امروز مانند سایر افراد قادر به خواندن و نوشتن هستند اما با روش متفاوت.
مطیری خاطر نشان کرد: این انجمن به آموزش توجه زیادی داشته است از این رو چاپخانه ویژه ای را مخصوص چاپ کتاب های بریل راه اندازی کرده است که در منطقه خاورمیانه بزرگترین چاپخانه به شمار می آید و نابینایان و اعضای این انجمن به ویژه محصلان و دانشجویان از آن بهره های زیادی می برند. در حال حاضر بسیاری از کتاب های فرهنگی در کویت به خط بریل چاپ شده اند و در سرتاسر این کشور منتشر شده اند. کویت نیز در چاپ قرآن و توزیع آن پیشتاز بوده است.
بنابر آمار یونسکو، 12 میلیون انسان در سراسر جهان نابینا هستند که متأسفانه تنها حدود 5 درصد آنها با خط بریل آشنایی دارند. بیش از 180 سال از اختراع خط بریل می گذرد، ولی هنوز عده زیادی هستند که خط نابینایان را بین المللی تصور می کنند.
چاپ قرآن کریم با خط بریل در لیبی: قرآن کریم با خط بریل به همت انجمن نابینایان منطقه «بنغازی» برای نخستین بار در لیبی چاپ و منتشر شد. گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اخبار لیبی، نوشتن این قرآن جدید در فوریه سال 2003 میلادی آغاز شد و مسئولان اجرایی سرانجام پس از چهار سال و در اوایل ماه سپتامبر جاری موفق به اتمام این اثر ارزشمند دینی شدند. در همین راستا و همزمان با چهل و هفتمین سال تأسیس انجمن نابینایان منطقه بنغازی لیبی، جشن بزرگی با حضور شماری از مسئولان انجمن عمومی اوقاف لیبی و انجمن نابینایان منطقه بنغازی و همچنین گروهی از حافظان قرآن کریم در مقرّ این انجمن برگزار شد. در این مراسم پس از تلاوت آیاتی از قرآن کریم، رئیس انجمن انتشارات قرآن کریم به خط بریل در این باره گفت: گروه های مختلفی همچون وزارت اوقاف با نظارت مستقیم انتشارات این انجمن، در چاپ این نسخه قرآنی مشارکت داشته اند. یادآوری می شود در پایان این جشن، تقدیرنامه های ویژه ای به منظور قدردانی از انجمن های نظارت و بررسی چاپ و نشر قرآن کریم به مسئولان اهدا شد.
مالزی: در این کشور چند مؤسسه در زمینه قرآن بریل فعالیت می کنند. اولین بار در سال 1952م خط بریل توسط انگلستان وارد سرزمین مالزی شد. در آن زمان مالزی مستعمره انگلستان بود. در سال 1999م جمعیه المکفوفین (انجمن نابینایان) در مالزی تشکیل شد و مسلمانان اولین قرآن به خط مالزی را در همین انجمن منتشر کردند. اما این قرآن ضوابط تجوید و رسم الخط را به درستی
ص: 228
رعایت نکرده بودند تا اینکه سازمان شئون اسلامی مالزی (Jakim) با همکاری دانشگاه علوم اسلامی مالزی، ابتدا مبانی و قواعد بریل عربی را سامان دهی کرد سپس قرآن بریل بدون خط بر اساس قرآن با رسم الخط عثمان طه منتشر کرد.
اخیراً یعنی در سال 2013م، سازمان شئون اسلامی با همکاری دانشگاه ملی مالزی (Ukm) درصدد برآمدند بریل را با اینترنت و کامپیوتر گسترش دهند و به اشتراک گذاری را در تمامی مالزی اجرا کنند.
انجمن بریل مالزی Persatuan Braille Malaysia یکی از فعال ترین آنها است. این انجمن در همایش قرآن بریل ترکیه (2013 - استانبول) شرکت داشت. اخیراً صفحه ای در فیسبوک به زبان انگلیسی به نام پروژه قرآن بریل گشوده و از اعضاء و افرادی که عضو این صفحه می شوند، خواستار ارائه دیدگاه ها و نظرات درباره این پروژه شده است. دیگر اقدامات این انجمن عبارت اند از:
1- ایجاد جریانی به نام خدمات نشر بریل Publishing Services Braille؛
به منظور مدرن و فعال کردن نشر بریل در همه عرصه ها از جمله قرآن کریم؛ خواستار استفاده از تکنولوژی ارتباطات مثل اینترنت در بریل شده است.
2- این انجمن در سال 2006م همه دوستداران بریل را در مالزی گرد هم آورد و اتحادیه ناشران بریل مالزی را راه انداخت. نام آن به انگلیسی چنین است: Braille Publishing Unit (BPU)
این اتحادیه یکی از اعضاء اتحادیه بین المللی قرآن های بریل است.
اتحادیه ناشران بریل مالزی Braille Publishing Unit با اسم اختصاری BPU در سال 2006 تأسیس شد. هدفش چاپ و نشر قرآن و کتب مورد نیاز نابینایان مالزی به خط بریل و نشر منابع آموزشی و مورد نیاز آنان است. یکی از خدمات مهم این مؤسسه برگردان نقشه ها، کتاب های راهنما و همگانی به بریل است.
این اتحادیه در فیسبوک صفحه ای به زبان انگلیسی به نام «پروژه قرآن بریل» ایجاد کرده و از اعضاء و افرادی که عضو این صفحه شوند، خواستار ارائه دیدگاه و نظر درباره این پروژه شده است.
وزارت اوقاف و امور اسلامی مغرب به مناسبت ماه مبارک رمضان، نسخه هایی از قرآن کریم به خط بریل را در میان مساجد این کشور توزیع می کند.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی «محیط»، انجمن حمایت از نابینایان مغرب با همکاری وزارت اوقاف و امور اسلامی مغرب، 62 هزار نسخه از قرآن کریم به خط بریل و با رسم الخط عثمانی چاپ کرده که توزیع این نسخه های قرآنی از نخستین روزهای ماه مبارک رمضان در مساجد مغرب آغاز شده است.
با توجه به ویژگی های نگارش قرآن به خط بریل که حجم بیشتری را نسبت به قرآن های معمولی می طلبد، هر نسخه قرآن به خط بریل در شش جلد منتشر شده که در هر جلد، 10 حزب از قرآن کریم گنجانده شده است.
ص: 229
همچنین، وزارت اوقاف و امور اسلامی مغرب شماری از مبلغان، قاریان قرآن، وعاظ و ائمه مساجد این کشور را به مناسبت ماه مبارک رمضان و با هدف ارشاد و آگاهی بخشی به اقلیت مسلمان مغرب و محافظت از آنان در برابر جریان های انحرافی به کشورهای اروپایی اعزام کرد.
مصر در زمینه کتب قرآن به ویژه قرآن بریل علاوه بر تقدم بر دیگر کشورهای اسلامی، پیشرفت های قابل توجه داشته و لازم است دستاوردهای مصر مطالعه و به عنوان الگو به دیگر کشورهای اسلامی توصیه گردد. خط بریل در جهان عرب به نام های خط بارزة، خط نافرة و خط نقطیة مشهور است. اولین کتاب به خط بریل در 1829م منتشر شد. و در 1858م انتشارات آمریکایی برای نابینایان American printing house for Blind تأسیس شد.
سازمان یونسکو جمعیت جهانی برای ایجاد نظام بریل در جهان world Brailla Council ایجاد کرد. و یونسکو کشورهای مختلف را وادار کرد تا برای نابینایان تشکیلاتی در چاپ و نشر آموزش بریل راه اندازی کنند.
دارالایتامی را سوریه در قدس تأسیس کرد که نابینایان را هم اداره می کرد و جمعیة المکفوفین العرب در سال 1921م را تأسیس کرد و این مؤسسه برای اولین بار کتاب بریل را منتشر کرد. اما آموزش و پرورش ویژه آسیب مندان و به اصطلاح استثنایی از زمان الخدیوی اسماعیل آغاز شد. در این زمان دوریک رئیس مدارس شد و در سال 1874م مدرسه ویژه ناشنوایان و نابینایان ایجاد کرد. سپس در سال 1880 مدرسه ای برای معلولین با یکصد دانش آموز پسر و دختر ایجاد کرد. اسم آن را مدرسه العمیان و الخرس نهاد. این مدارس به سرعت در مصر و دیگر کشورها گسترش یافت و زمینه ای شد برای تولید کتاب بریل به عنوان متن آموزشی و درسی برای دانش آموزان و در نیمه اول قرن بیستم میلادی و تولید کتب بریل به اوج رسید. و در 1952م مرکزی به نام «المرکز النموذجی لرعایة و توجیه المکفوفین» به موجب معاهده بین حکومت مصر و سازمان ملل متحد در آن زمان تأسیس شد و کارش رسیدگی به نابینایان و تألیف و نشر کتب درسی برای آنان بود. از جمله باید کتب بریل را در تیراژ زیاد تولید می کردند. این مرکز هنوز فعال است و چاپخانه پیشرفته بریل دارد و سالانه حجم بسیاری کتاب بریل تولید و در مصر پخش می کند.
مهم تر اینکه دانشگاه قاهره، بخش کتابخانه و اطلاع رسانی موظف شد تا تحقیق جامعی درباره همه ابعاد کتاب بریل و کارآیی آن در مصر انجام دهد. این تحقیق انجام شد و منتشر گردید و صنف ها و قوت های این صنعت را نشان داده است و موجب تحولات بسیار در مصر گردید.(1) چنین تحقیقی جایش در ایران و در بسیاری از کشورهای اسلامی خالی است. از 1918م سه مرکز در سه نقطه مهم جهان اسلام برای پیگیری امور نابینایان شکل گرفت و طی نشست هایی به فکر ایجاد همسان سازی و رویه واحد افتادند. این سه مرکز عبارت بودند از:
جمعیة المکفوفین العرب (فلسطین 1937)
ص: 230
العهد النموذجی للمکفوفین (بغداد)
المرکز النموذجی لرعایة و توجیه المکفوفین (قاهره)
این سه مرکز نقش بی بدیل در توسعه بریل در جهان اسلام داشتند.
آمارها: به چند روش تعداد نابینایان و کم بینایان شدید مصر به دست آمده و آمار آنها از 300 تا 800 هزار نفر برآورد شده اند.(1)
در مصر اکثر دانشگاه ها و دانشگاه های مثل جامعة القاهرة، جامعه عین شمس، جامعة حلوان و جامعه اسکندریه و همچنین چند مرکز مهم مثل المرکز النموذجی لرعایة و توجیه المکفوفین، جمعیة شمس البر لرعایة الفئات الخاصة، دارالعلم جمع و شرکة کمبیو برایل به آموزش و تولید کتب بریل و قرآن بریل مشغول هستند. یک گزارش مربوط به 1994م می گوید در مصر 228 خیریه فعالیت دارد که 25