شمیم سیب بهشت

مشخصات کتاب

سرشناسه:کافی، محمدمهدی، 1348 - گردآورنده

عنوان و نام پدیدآور:شمیم سیب بهشت : بررسی اسماء و اوصاف و القاب فاطمه زهرا علیهماالسلام در زیارات (همراه با سیری کوتاه در زندگی و فضایل آن حضرت) / به اهتمام موسسه امام هادی علیه السلام ؛ گردآوری و تنظیم محمدمهدی کافی.

مشخصات نشر:قم: پیام امام هادی (ع)، 1388.

مشخصات ظاهری:200 ص.

شابک:18000ریال 964-8837-06-6 : ؛ 16000 ریال(چاپ اول) ؛ 35500 ریال (چاپ سوم)

وضعیت فهرست نویسی:فاپا ( چاپ دوم )

یادداشت:چاپ اول: 1386.

یادداشت:چاپ دوم.

یادداشت:چاپ سوم: 1392.

یادداشت:کتابنامه: ص.[ 198 ] - 200؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع:فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- نام ها

موضوع:فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- سرگذشتنامه

شناسه افزوده:موسسه امام هادی (ع)

رده بندی کنگره:BP27/3 /ن2ک21388

رده بندی دیویی:297/973

شماره کتابشناسی ملی:1145282

ص :1

سخن مؤسسه

ص :2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :3

فاطمه زهرا علیها السلام پارۀ تن پیامبر و اسوه و سرور زنان در دو عالم است که آیات قرآن به پاکی و اخلاص او گواهی می دهند. و روایات فراوان در کتب فریقین از عظمت مقام و موقعیت قدسی او سخن می گویند.

هیچ زنی در اسلام و پیش از آن به مقام او نرسید و تنها او مدال افتخار امّ ابیها و امّ الأئمّة النجباء و سیدة نساء العالمین را دریافت نمود.

مؤسسه امام هادی علیه السلام پیش از این، کتابی مشتمل بر زیارتهای حضرت فاطمه علیها السلام به همراه ترجمه و توضیحات، با عنوان «در حریم یاس» منتشر کرد که با استقبال روبرو گردید.

اکنون نیز در تلاشی دیگر، با بررسی نامها، اوصاف و القاب آن حضرت در زیارات معصومین علیهم السلام که مؤید مقامات معنوی و فضائل آن حضرت می باشند، کتاب «شمیم سیب بهشت» را که در فضائل و سیری کوتاه در زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام است، به شیفتگان تقدیم می دارد.

از دانشمند محترم حضرت حجة الاسلام والمسلمین محمدمهدی کافی که به دعوت مؤسسه گردآوری و تنظیم این کتاب را به عهده گرفتند و نیز دیگر همکاران مؤسسه که در فراهم کردن این کتاب کوشیدند، تشکر می شود.

همچنین از مؤسسه فرهنگی فلاح و کمیته حمایت از فعالیتهای مؤسسات فرهنگی و هنری که در چاپ این کتاب مساعدت کردند قدردانی نموده و توفیقات همه این عزیزان را از درگاه خداوند متعال خواستاریم.

مؤسسه امام هادی علیه السلام

ص:4

فهرست

ص :5

فهرست

ص :6

پیش گفتار

بسم اللّٰه الرحمن الرحیم

«وَمٰا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإنسَ إلّاٰ لِیَعْبُدُونِ»

آفرینش انسان و دیگر موجودات بیهوده نیست. قرآن کریم در آیاتی به این معنا اشاره دارد؛ ما آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است را بازیچه نیافریدیم. 1و در جای دیگر می فرماید؛ آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریدیم. 2آفرینندۀ جهان، حکیمی است که ذره ای در کار او بیهودگی، سستی، اختلاف و کژی راه ندارد و همو در قرآن فرمود؛ جنّ و انسان را جز برای عبادت نیافریدم. 3پرستش با شناخت خالق میسّر است و کمال شناخت خالق و دستورات او به وسیلۀ شناخت فرستادگان خدا و جانشینان آنها امکان پذیر می شود. امام حسین علیه السلام فرمود:

ای مردم! خدای بلند مرتبه، بندگان را جز برای اینکه او را بشناسند نیافرید، وقتی او را شناختند او را می پرستند و وقتی او را عبادت کنند از عبادت غیر او بی نیاز می شوند. 4 در سخن امام علیه السلام نیز هدف آفرینش انسان ها، شناختن و معرفت پروردگار بیان گردیده است.

ص:7

خداوند پیامبران را مأموران هدایت بشر و برانگیختن گنجینه های عقل آنان قرار داد (1)، و پس از پیامبران جانشینانشان همین وظیفه را به عهده دارند. در آخر الزمان نیز خداوند در میان مردم پیامبری برانگیخت که کتاب الهی را بر آنان تلاوت کند و آنها را پاک گرداند و کتاب الهی و حکمت به آنان بیاموزد، 2 پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز حلقه های سلسلۀ طلایی، یعنی جانشینان دوازده گانه او این مسئولیت را به دوش می کشند. این گروه از هر خطا و اشتباه مصون و مظهر اتم انسان کامل و خلیفه الهی بر روی زمین اند.

قرار گرفتن در مسیر کمال، به آشنایی و نزدیک شدن به این آموزگاران بستگی دارد. 3در روایت پیش گفته امام حسین علیه السلام در پاسخ کسی که پرسید معرفت چیست فرمودند:

معرفت یعنی مردم هر زمان امام واجب الاطاعه خود را بشناسند.

سرعت حرکت در این مسیر نیز، به مقدار آشنایی و محبت به این بزرگواران بستگی دارد، شناخت و محبتی که موجب پیروی از آنان و بهره بردن از راهنمایی شان باشد. 4با این مقدمۀ کوتاه ضرورت شناخت و محبت و پیروی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله برای گام برداشتن در مسیری که جهان آفرینش برای آن موجود شد روشن می شود.

امّا در میان این انوار مقدس، شناخت فاطمۀ زهرا علیها السلام به جهاتی ویژگی دارد.

او ام الائمه و مادر همۀ نیکیهاست و شناخت او، بنابر نقلی، حتّی سبب گردش دورانهای پیشین است 5، و این یکی از ویژگیهای ضرورت شناخت عصمت کبری فاطمه زهرا علیها السلام است.

ص:8


1- (1) . نهج البلاغه، ص 38، خ 1: ویثیروا لهم دفائن العقول... .

از راههای شناخت این بزرگواران علیهم السلام مراجعه به زیارات آنها است. فقرات زیارت هایی که از زبان شریف معصومین علیهم السلام صادر و به دست ما رسیده، القاب و اوصاف به کار رفته در آنها، همه و همه در شناساندن این بزرگواران و شناساندن معارف دینی به زائر، تأثیر به سزایی دارد.

هم چنین زیارتهایی که صدور آنها از معصومین به اثبات نرسیده است و احتمال می رود به زبان اولیاء الهی در زیارت این ذوات مقدس جاری شده باشد نیز، لبریز از اوصاف، القاب و فقراتی است که از احادیث و گفتار معصومین علیهم السلام دربارۀ آن انوار پاک نشأت گرفته است.

بنابراین می توان گفت؛ در زیارات معصومین علیهم السلام تمامی واژه ها و کلمات به کار رفته یا از خود معصومین علیهم السلام و یا برگرفته از سخنان آنان می باشد و زائر در هنگام زیارت با حضور قلب و تدبر، علاوه بر بهره های بسیار، به شناسایی برخی از زوایای وجودی این انوار مقدس نیز نائل می شود.

این اثر گامی است بسیار کوتاه در جهت معرفی گوشه هایی از زوایای وجودی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام که با استفاده از القاب، اوصاف و اسامی بکار رفته در زیارات آن حضرت علیها السلام و دیگر معصومین علیهم السلام انجام گرفته است. این القاب و اوصاف و اسامی در بخشهای زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام ، مقام بلند و سروری، دانش، پاکدامنی و وابستگی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، مسئولیت پذیری، آزارها و شهادت تنظیم شده است و شواهدی از روایات و لغت در توضیح آنها، - همراه با رعایت اختصار - گردآوری شده است، به گونه ای که خواننده علاوه بر توجه به معانی این اسامی، اوصاف و القاب، سیری اجمالی در زندگی آن بانوی بزرگوار داشته باشد. در پایان نیز بخشی به زیارتهای آن حضرت علیها السلام اختصاص یافته است.

ص:9

اسم، لقب، کنیه و صفت

حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام ، در کلام الهی و معصومین علیهم السلام ، در موارد بسیار با اسامی مبارک و القاب شریفی که از شرافت و صفات ویژه ذات مقدس او حکایت می کند یاد شده است. به مناسبت موضوع این نوشتار در آغاز توضیحی کوتاه پیرامون اسم، لقب، کنیه و صفت ذکر می شود.

اسم : هر علامت و نشانه ای است که برای صاحب اسم می باشد. در دستورات دینی درباره حقوق فرزند بر پدر آمده است؛ یکی از حقوق فرزند بر پدر، انتخاب نام نیکو برای فرزند است. (1)

کنیه : برگرفته از کنایه است و آن اسم هایی است که اول آن اب یا ام و نیز ابن یا بنت باشد. به جای اسم می آید و صاحب اسم را معرفی می کند و برای بزرگداشت استفاده می شود. (2) یکی از افتخارات و عادتهای رایج در میان عرب که در میان دیگر اقوام ناشناخته بود، استفاده از کنیه برای بزرگداشت و احترام صاحب کنیه بود، که بعدها در میان غیرعرب نیز متداول شده است. در میان عرب کنیه بر لقب ترجیح داشت. (3)

ص:10


1- (1) . روضة الواعظین، ص 369؛بحارالانوار، ج 71، ص 80 . «حَقُّ الْوَلدِ عَلیٰ والِدِه ثَلاثَةٌ. یُحَسّن اسْمَهُ وَیُعلِّمُه الْکِتاٰبَةَ وَیُزَوِّجهُ إذاٰ بَلَغَ ؛ از حقوق پدر بر فرزند نیز این است که او را به اسم صدا نزند که این خود احترام بیشتری برای پدر است». ( کافی ، ج 2، ص 158، ح 5؛ بحارالانوار، ج 71، ص 45).
2- (2) .مجمع البحرین، ج 3، ص 1600.
3- (3) . الخصایص الفاطمیه، ج 1، ص 112.

لقب : در تعریف لقب گفته اند: آن نام که پس از نام نخستین به کسی دهند، و دربردارنده ستایش یا بدگویی از کسی باشد که برای مدح و ستایش و هم برای بد معرفی کردن شخص بکار می رود. (1)آیۀ «ولا تنابزوا بالألقاب» (2) نهی از لقبهای بدی است که برای شخص ناخوشایند است. برای بزرگداشت، به جای اسامی، از القاب نیکو استفاده می شود.

صفت : بیان حال و علامت و نشان چیزی است. (3)

ص:11


1- (1) . لغتنامه دهخدا ، ج 12، ص 17417.
2- (2) . حجرات: 11.
3- (3) . لغتنامه دهخدا ، ج 9، ص 13191. صفت در ترکیب به اسم ملحق می گردد.

ص:12

بخش اول: زندگانی حضرت زهرا علیها السلام

پیش از ولادت

ص:13

ص:14

زندگانی حضرت زهرا علیها السلام

پیش از ولادت:

المُمتَحَنَةُ: (1) آزموده

از تعبیراتی که دربارۀ ساحت مقدس حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام در زیارت به کار رفته، ممتحنه است که مربوط به پیش از پاگذاری آن حضرت به عالم خاکی می باشد.

در زیارت حضرتش می خوانیم ای کسی که خدای آفریننده ات، پیش از آفرینشت تو را آزمود و در آن آزمایش تو را شکیبا یافت... . (2)علامه مجلسی در توضیح می آورند: امتحان کنایه از دانش است، گرچه این احتمال هست که امتحان در عالم ارواح بوده باشد.

آن حضرت پیش از به دنیا آمدن در عالم میثاق، از علوم إلهی اشباع شده و خداوند او را از هر گونه جهل و نادانی جدا نموده است و در همان زمان او را از هر گونه آلودگی دور کرده است؛ در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است:

هنگامی که فاطمه علیها السلام متولد شد خدای عزّ و جلّ به فرشته ای وحی کرد و او زبان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به گردش درآورد و حضرت صلی الله علیه و آله و سلم او را فاطمه نامید و

ص:15


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین، ج 1، ص 275، 281 و 290. «کانَ الإمْتِحاٰنُ کِناٰیةً عَنِ العِلْم، مَع انّه یُحتَمِلُ الإمتَحانُ فی عاٰلَمِ الأرواح» . (ملاذ الاخیار، ج 9، ص 25).
2- (2) . « یا مُمُتَحَنة امتَحَنَک اللّٰهُ الَّذی خَلَقکِ قبلَ أنْ یخلقکِ فوجدکِ لما امتحنکِ صابرَة ...»

فرمود: من تو را با علم و دانش اشباع و تو را از آلودگی جدا نمودم. سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم خدای تبارک و تعالی او را هنگام میثاق [الهی] با علم و دانش او را سیراب و از آلودگی جدا نمود. (1)در مرحله پیش از پاگذاری فاطمه زهرا علیها السلام به عالم وجود، باید به این نکته که نطفۀ آن حضرت با میوۀ بهشتی بوجود آمد اشاره شود که دربارۀ آن سخن خواهد آمد، هم چنین آن حضرت علیها السلام هنگامی که در رحم بود با مادر خویش، خدیجه سخن می گفت که در ضمن حدیثی در کیفیت تولد حضرتش علیها السلام از امام صادق نقل شده است:

... کانَتْ فاطمَةُ تُحدِّثُها مِنْ بَطْنِهٰا وَتُصبِّرهٰا... (2)؛

فاطمه علیها السلام در رحم با او [خدیجه] سخن می گفت و او را دلداری می داد.

دودمان حضرت فاطمه علیها السلام

انتساب فاطمۀ زهرا علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و همچنین پاکی پدران و مادران آن حضرت علیها السلام با تعابیر مختلف در زیارتها مورد ذکر و عنایت قرار گرفته است. به ویژه از شخصیت پدر بزرگوارش با القابی والا و خاص یاد می شود و حضرت زهرا علیها السلام به عنوان دختر چنین شخصیتی مورد خطاب و زیارت قرار می گیرد؛ گویا ذکر القاب ویژۀ پیامبر در زیارت های حضرت زهرا علیها السلام اشاره به شخصیت حضرت زهرا علیها السلام نیز دارد که او دختر چنین شخصیت باعظمتی است و وارث فضیلتهای او است.

ص:16


1- (1) . کافی، ج 1، ص 460، ح 6. « لَمّا وُلدَت فاطمَةُ علیها السلام أوْحَی اللّٰه عَزَّ وَ جَلَّ إلی مَلَک فَأنْطَقَ بهِ لِسانَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم فَسَمّٰاهٰا فٰاطِمَة ثمَّ قالَ إنّی فَطَمْتُکِ بِالعِلم وفَطَمْتُکِ مِن الطَّمْثِ ». امام در ادامه می فرماید: « وَاللّٰهِ لَقَدْ فَطَمَها اللّٰهُ تَبارَکَ وَتَعالیٰ بِالعِلْمِ وَعَنِ الطَّمثِ فی المِیثاقِ ».
2- (2) . امالی صدوق ، ص 475، مجلس 87 ح 1؛بحارالانوار ، ج 43، ص 2، ح 1

تعابیر به کار رفته در زیارات عبارتند از:

بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم : (1) دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم

بِنْتُ مُحَمَّدالأکرَمِ: (2) دختر محمد ارجمند

اِبْنَةُ الرَّسُولِ: (3) دختر پیامبر

بِنتُ رَسولِ اللّٰه: (4) دختر فرستادۀ خدا صلی الله علیه و آله و سلم

بِنتُ رَسولِ ربِّ العالَمِینَ: (5) دختر فرستادۀ پروردگار جهانیان

بِنتُ حَبیبِ اللّٰهِ: (6) دختر حبیب خدا

بِنتُ خَلیلِ اللّٰهِ: (7) دختر دوست صمیمی خدا

بِنتُ صَفِیِّ اللّٰهِ: (8) دختر بندۀ خالص خدا

ص:17


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287؛ ج 4، ص 380. در این سیاق دو تعبیر «ابنته» و «ابنتک» نیز در زیارات آمده است. ( موسوعة زیارات المعصومین ، ج 3، ص 340؛ ج 4، ص 370؛ ج 5، ص79؛ ج 1، ص 129، 156، 157 و 283؛ ج 5، ص 99).
2- (2) . همان، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 167.
3- (3) . همان، ج 5، ص 67 و 112.
4- (4) . همان، ج 1، ص 276، 277، 279، 280، 283، 285، 287؛ ج 2، ص 255؛ ج 3، ص 290.
5- (5) . همان، ج 3، ص 507؛ ج 5، ص 125. همچنین تعبیر «ابنة رسول ربّ العالمین» نیز بکار رفته است. ( موسوعة زیارات المعصومین ، ج 3، ص 507؛ ج 5، ص 125).
6- (6) . همان، ج 1، ص 276، 279، 285. علامه مجلسی رحمه الله در توضیح حبیب می آورد: «محبّه او محبوبه تعالی کما قال: یحبّهم و یحبّونه». ( روضة المتقین ، ج 5، ص 344؛ ملاذ الاخیار ، ج 9، ص 26؛بحارالأنوار ، ج 100، ص 195) پدر علامه مجلسی نیز در این باره می آورد: «محبّ خدا، یا محبوب خدا، یا محب و محبوب بر سبیل مجاز شایع». ( لوامع صاحبقرانی ، ج 8، ص 506).
7- (7) . همان ج 1، ص 276، 279، 285. خلیل را الصدیق المختص معنا کرده اند. ( بحارالأنوار ، ج 100، ص 195؛روضة المتقین ، ج 5، ص 344؛ ملاذ الأخیار ، ج 9، ص 26).
8- (8) . همان، ج 1، ص 276، 279 و 285. «الصفو من کل شئ، خیاره وخالصه والصفوة من کل شیء صفوه؛ الصفی: الصدیق المختار». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 520).

بِنتُ أمِینِ اللّٰهِ: (1) دختر شخص مورد اعتماد خدا

بِنتُ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ: (2) دختر بهترین آفریدۀ خدا

بِنتُ خَیرِ البَرِیَّهِ (3) وَابْنَةُ خَیرِ البَرِیَّةِ: (4) دختر بهترین آفریدگان

بِنتُ خَیرِ الأنبِیاءِ: (5) دختر بهترین پیامبران

بِنتُ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ وَمَلائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ: (6) دختر برترین پیامبران خدا و فرشتگان و فرستادگانش

بِنتُ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ: (7) دختر سرور پیامبران

بِنتُ نَبِیِّ اللّٰهِ: (8) دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم

بِنتُ نَبِیِّکَ (9) وَابْنَةُ نَبِیِّکَ: (10) دختر پیامبرت

اِبْنَةُ نَبِیِّ الرَّحمَةِ: (11) دختر پیامبر رحمت

اِبْنَةُ النَّبِیِّ الُمصطَفٰی: (12) دختر پیامبر برگزیده

اِبْنَةُ المُختارِ: (13) دختر آن برگزیده

ص:18


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 276، 279 و 285. «الامین: الحافظ الحارس، والمأمون، ومن یتولی رقابة شئ او المحافظة علیه». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 28).
2- (2) . همان، ج 1، ص 276، 279 و 285.
3- (3) . همان، ج 1، ص 279 و 285.
4- (4) . همان، ج 1، ص 276.
5- (5) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.
6- (6) . همان، ج 1، ص 276 و 279. همچنین تعبیر «وبنت افضل انبیاء اللّٰه» در زیارتها آمده است. ( موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 285).
7- (7) . همان، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 167.
8- (8) . همان، ج 1، ص 276 و 285.
9- (9) . همان، ج 3، ص 279، 360، 540؛ ج 4، ص 25 و 124؛ ج 5، ص 160.
10- (10) . همان، ج 1، ص 284؛ ج 5، ص 103.
11- (11) . همان، ج 1، ص 281.
12- (12) . همان، ج 1، ص 281.
13- (13) . همان، ج 2، ص 216.

اِبْنَةُ مَولایَ: (1) دختر سرور من

آری زائر به قلب خویش خطور می دهد و به زبان جاری می کند که تو دختر شخصیتی هستی که برتر از او در جهان هستی نیست. تو فرزند محمد، آن گرامی، دوست صمیمی خداوند، و محبوب او می باشی و بالاخره تو دختر کسی هستی که مورد اعتماد خداوند و برترین پیامبران است.

اِبْنَةُ الأطهارِ: (2) دختر پاکیزگان

در این فراز، زائر آن حضرت علیها السلام را مورد خطاب قرار می دهد و به فضائل و پاکی پدر و مادر و دودمان او اشاره می نماید.

آری تو فرزند پاکان هستی و اجداد و پدرانت همگی دارای پروندۀ درخشانی هستند.

در کتب سیره دربارۀ پدران پیامبر صلی الله علیه و آله و خدماتشان به طور مشروح سخن گفته شده است.

مادر فاطمۀ زهرا علیها السلام

مادر فاطمه علیها السلام ، خدیجه است که نخستین زن ایمان آورنده به دین اسلام و ایثارگر و پایدار در راه دین الهی بود. او دختر خویلد بن اسد بن عبد العزیز بن قصیّ، و مادرش فاطمه بنت زائدة الاصمّ از نسل عامر بن لؤیّ است.

وی اولین زنی بود که اسلام آورد و با ثروتی که داشت پیامبر را یاری کرد و با آن حضرت مواسات نمود. او زنی عاقله و ثروتمند بود که افراد با سرمایۀ او تجارت می کردند.

در سن چهل سالگی با پیامبر صلی الله علیه و آله که بیست و پنج سال داشت ازدواج نمود و بیست و چهار سال با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد و در سن شصت و پنج سالگی، سه سال پیش از هجرت وفات یافت.

ص:19


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 286.
2- (2) . همان، ج 2، ص 216.

بلاذری و ابوالقاسم کوفی و سید مرتضی در کتاب شافی و شیخ طوسی در کتاب تلخیص گفته اند: خدیجه پیش از ازدواجش با پیامبر صلی الله علیه و آله ، ازدواجی نکرده بود. (1)در فضیلت حضرت خدیجه علیها السلام ، امام کاظم علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمود:

خداوند از میان زنان چهار نفر را برگزید: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. 2نیز در کتاب مسند احمد بن حنبل روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برترین زنان بهشتی، خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و آسیه دختر مزاحم - زن فرعون - و مریم دختر عمران می باشد. 3افزون بر روایتی که گذشت، روایات دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله در بزرگداشت شخصیت والای خدیجه علیها السلام نقل شده است، از جمله اینکه خداوند در معراج توسط پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه سلام می رساند و... .

از موارد دیگری که بر فضیلت این بانو اشاره دارد حاضر شدن چهار زن بهشتی برای وضع حمل اوست. هنگامی که زنان مکه در وقت تولد فاطمه علیها السلام ، خدیجه را تنها گذاردند، مریم، ساره، آسیه و خواهر موسی از سوی خدا برای کمک نزد او آمدند.

ولادت

تُفّاحَةُ الفِردَوسِ وَالخُلْدِ: 4 سیب بهشتی و جاودانگی

خلقت فاطمۀ زهرا علیها السلام و قدم نهادن او به این دنیا و ازدواج و زندگی آن حضرت، از ویژگی ها و امتیازات فراوانی برخوردار بوده است.

ص:20


1- (1) . معارف و معاریف ، ج 5، ص 102.

دربارۀ پیدایش نطفۀ حضرت علیها السلام در روایات آمده است که، از میوه ای بهشتی (خرما یا سیب) که برای پیامبر هدیه آورده شده بود، به وجود آمد.

امام باقر علیه السلام فرمود: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد:

ای رسول خدا! شما فاطمه را می بوسید و از او جدا نمی شوید و به خود می چسبانید و لطفی به او می کنید که به دختران دیگر خود نمی کنید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جبرئیل سیبی از سیبهای بهشت برای من آورد من آن را خوردم و سیب در صلب من به صورت آبی درآمد. با خدیجه هم بستر شدم و او به فاطمه باردار شد. من از فاطمه علیها السلام بوی بهشت استشمام می کنم. (1)ولادت حضرت زهرا علیها السلام در مکّه، پنج سال پس از بعثت و سه سال پس از معراج پیامبر صلی الله علیه و آله ، در بیستم جمادی الثانی ذکر شده است. (2) برخی بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت را صحیح دانسته اند. (3) در برخی کتب اهل سنت ولادت آن حضرت پیش از مبعث ذکر شده است. (4)شیخ صدوق رحمه الله در کتاب مولد فاطمه علیها السلام روز بیستم جمادی الثانی را معیّن دانسته، و علمای شیعه نیز همین روز را روز تولد آن حضرت علیها السلام دانسته و بزرگ می دارند. (5)امام صادق علیه السلام در جواب مفضل بن عمر که از چگونگی تولد فاطمه زهرا علیها السلام پرسید، فرمود: هنگامی که خدیجه با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ازدواج کرد، زنان مکه با او قطع رابطه کردند، نه از او عیادت می کردند و نه به او سلامی می گفتند و نه اجازه می دادند

ص:21


1- (1) . علل الشرایع ، ج 1، ص 183؛بحارالانوار ، ج 43، ص 5، ح 4 و 5، ص 6، ح 6، ص 4، ح 2. در این روایت بجای سیب، خرما ذکر شده است: «یا رَسُولَ اللّٰهِ إنَّکَ تَلثِمُ فاطِمَةَ وَ تَلتزَمُها وَ تُدْنِیها مِنکَ وَتَفعَلُ بِها ما لاٰ تَفعَلُهُ بِأَحَدٍ مِنْ بَناتِکَ؟ فَقالَ: إنَّ جَبرَئِیلَ أتانی بِتُفّاحَةٍ مِنْ تُفّاح الجَنَّةِ، فَأَکَلْتُها، فَتَحَوَّلَتْ ماءً فی صُلْبی، ثُمَّ واقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَملَتْ بِفاطِمَةَ، فَأنا أشَمُّ مِنها رائِحَةَ الجَنَّةِ» .
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 357؛ بحارالانوار ، ج 43، ص6، ح 7، 8، 9، 10 و ص 9، ح 13، 15 و 16.
3- (3) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 162؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 8، ح 12 و ص 9، ح 14 و 15.
4- (4) . بحارالأنوار ، ج 43، ص 8 و 9.
5- (5) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 391.

زنی بر او وارد شود، خدیجه از این کار دلتنگ شد، و غصّه و بی تابی او برای مواظبت بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود. وقتی فاطمه علیها السلام را باردار شد، فاطمه علیها السلام از درون رحم با او سخن می گفت و به او دلداری می داد. خدیجه این موضوع را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پنهان می داشت، تا اینکه روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه شد و شنید که خدیجه با کسی سخن می گوید، فرمود: خدیجه! با چه کسی صحبت می کنی؟ گفت: جنینی که دارم با من سخن می گوید و با من انس می گیرد، فرمود صلی الله علیه و آله و سلم : خدیجه! این جبرئیل است، به من بشارت می دهد که او دختر و همان نسل پاک و مبارک است، و خداوند نسل من را از او قرار می دهد و به زودی از فرزندان او امامانی قرار خواهد داد که پس از پایان وحی، جانشینان او بر روی زمینش باشند.

تا وقت ولادت فاطمه، این حال خدیجه بود، در هنگام وضع حمل، خدیجه به زنان قریش و بنی هاشم پیغام داد، بیایید و کارهایی که زنان هنگام ولادت برای زنان دیگر عهده دار می شوند، برایم انجام دهید.

آنها پاسخ دادند: تو نافرمانی کردی و سخن ما را نپذیرفتی، و با محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، یتیمِ ابوطالب که فقیر و نادار بود ازدواج نمودی. ما نیز نمی آییم و کاری برای تو انجام نمی دهیم.

خدیجه از این سخن ناراحت و غصه دار شد. در همین حال چهار زن گندمگون و بلندقامت شبیه زنان بنی هاشم بر او وارد شدند، خدیجه هراسان شد. یکی از آنان گفت: خدیجه! ناراحت نباش. ما فرستادگان پروردگارت و خواهران تو هستیم. من ساره و او آسیه دختر مزاحم - که همدم تو در بهشت است - و این مریم دختر عمران و او کلثوم خواهر موسی بن عمران است، خداوند ما را به سوی تو فرستاده تا کارهایی که زنان هنگام ولادت زنها بعهده می گیرند انجام دهیم.

یکی از آنان سمت راست خدیجه و دیگری چپ، یکی در مقابل و چهارمی

ص:22

در پشت سر او نشستند و خدیجه، فاطمه را در حالیکه پاک و پاکیزه بود به دنیا آورد.

وقتی فاطمه علیها السلام بر زمین آمد، نوری از او تابش نمود که به خانه های مکه داخل شد و در شرق و غرب جهان جایی نبود که این نور در آن وارد نشود. ده حورالعین که هر کدام تشت و ظرفی بهشتی از آب کوثر در دست داشتند وارد شده و آن را به زنی که در برابر خدیجه بود دادند و آن زن فاطمه علیها السلام را با آب کوثر شست وشو داد و دو پارچه سفید که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوش بوتر بود بیرون آورد، در درون یکی او را پیچید و با دیگری سر او را بست. سپس از فاطمه علیها السلام خواست که سخن بگوید، فاطمه علیها السلام با گفتن شهادتین سخن را شروع کرد و فرمود: اشهد ان لا اله الا اللّٰه شهادت می دهم معبودی جز اللّٰه نیست و پدرم فرستاده خدا سرور پیامبران و شوهرم سرور جانشینان پیامبران، و فرزندانم سرور سبطهایند، سپس بر آن زنها سلام کرد، آنان نیز به او تبسم می کردند و حورالعین به یکدیگر بشارت تولد فاطمه علیها السلام را می دادند. آسمانیان نیز برخی به برخی دیگر خبر خوش تولد فاطمه علیها السلام را می دادند و در آسمان نور درخشنده ای پدید آمد که فرشتگان پیش از این ندیده بودند. آن چهار زن گفتند: ای خدیجه! او را پاک و پاکیزه، [از ما] بگیر که در او و نسلش برکت داده شده است... . (1)

ازدواج

فاطمۀ زهرا علیها السلام با دومین شخصیت عالم ازدواج نموده است. در زیارات از امیر مؤمنان علیه السلام با تعابیر و القابی بلند یاد شده است، که مضامین آنها از علو مرتبۀ بانوی دو عالم علیها السلام نیز حکایت دارد و به این مقامِ بلند فاطمه سلام الله علیها با این تعابیر اشاره می شود:

ص:23


1- (1) . أمالی صدوق ، ص 475، مجلس 87، ح 1؛بحارالانوار ، ج 43، ص 2 و 3، ح 1.

زوجةُ وَلِیّ اللّهِ وَ خیر الخلق بَعد رَسُولِ اللّه: (1) همسر ولیّ خدا و همسر بهترین آفریده هایش پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم

زوجةُ ولیک: (2) همسر ولیّ تو خدا

زَوجُ الوَصِیِّ (3) زَوجَةُ وَصِیِّ نَبِیِّکَ: (4) همسر وصیّ پیامبر

قَرِینَةُ سَیِّدِ الأوصِیاءِ: (5) همسر سرور اوصیاء [پیامبران]

قَرِینَةُ خَیرِ الأوصِیاءِ: (6) همسر بهترین اوصیاء [پیامبران]

حَلِیلَةُ المُرتَضٰی: (7) مَحرم و همسر مرتضی

قَرِینَةُ المُرتَضٰی: (8) همسر مرتضی

حَلِیلَةُ صاحِبِ اللِّواءِ: (9) همسر پرچمدار [حق و عدل]

صاحِبَةُ وَلِیِّکَ: (10) همدم ولیّ تو (خدا)

التُّحفَةُ خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ: (11) ارمغانی که ویژۀ وصیّ پیامبر گردانیدی

تاریخ ازدواج آن حضرت با امیر مؤمنان علی علیه السلام را اول یا ششم ذی حجة سال دوم

ص:24


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 276، 280 و 285. علامه مجلسی در توضیح واژه ولی گوید: «ولی اللّٰه: محبُّه او من جعله اللّٰه اولی بالمؤمنین من انفسهم». ( بحارالأنوار ، ج 100، ص 195؛ روضة المتقین ، ج 5، ص 344؛ ملاذ الاخیار ، ج 9، ص 26). «الولیّ: کل من ولِیَ امراً أو اقام به، النصیر، المحبّ، الصدِّیق». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 107).
2- (2) . همان، ج 3، ص 40 و 279؛ ج 4، ص 124؛ ج 5، ص 103.
3- (3) . همان، ج 1، ص 281.
4- (4) . همان، ج 1، ص 284.
5- (5) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.
6- (6) . همان، ج 5، ص 67.
7- (7) . همان، ج 1، ص 282.
8- (8) . همان، ج 1، ص 278.
9- (9) . همان، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 145.
10- (10) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.
11- (11) . همان، ج 1، ص 287. «التحفة: الطرفة ویقال لما له قیمة فنیَّة أو أثریّة». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 82).

هجری (1) و زفاف آن حضرت را 21 محرم سال سوم هجری (2) ذکر کرده اند، که در ماه شوال و ششم ذی حجة نیز نقل شده است. (3)هم شأن بودن (کفویت) از دید اسلام برای تشکیل خانواده و ازدواج جایگاه ویژه دارد. اگرچه آنچه که اکنون در جامعۀ ما به عنوان معیارهای کُفْویَت شناخته می شود با معیارها از نظر اسلام تفاوت بسیار دارد.

با توجه به شأن ویژه و والای حضرت زهرا علیها السلام ، شخصیّتی بلند و مقامی بزرگ شایسته همسری اوست. در مرور تاریخ می یابیم افرادی که دارای عناوین ظاهری و بهره مند از مال بودند، از فاطمه علیها السلام خواستگاری کردند اما از پیامبر پاسخ رد شنیدند.

امام صادق علیه السلام در این باره که تنها کفو و هم شأن فاطمه علیها السلام ، امیر مؤمنان علیه السلام بود می فرماید:

اگر خدای تبارک و تعالی امیر مؤمنان علیه السلام را برای فاطمه علیها السلام نمی آفرید، روی زمین هم شأنی برای فاطمه از آدم و پس از او یافت نمی شد. (4)به گفته علامۀ مجلسی رحمه الله این سخن بر برتری امیر مؤمنان علیه السلام بر پیامبران اولوا العزم جز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دلالت دارد... و گاه بر برتری فاطمه علیها السلام بر آنان نیز با این حدیث استدلال شده است. (5)به مناسبت تعابیر ذکر شده در زیارات شمه ای از ماجرای ازدواج آن حضرت علیها السلام

ص:25


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 357؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 92، ح 2.
2- (2) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 92؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 92، ح 1.
3- (3) . امالی طوسی ، ج 1، ص 42، مجلس دوم؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 97، ح 7.
4- (4) . کافی ، ج 1، ص 461، ح 10؛ امالی طوسی ، ج 1، ص 42؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 97، ح 6. «لَولٰا أنَّ اللّٰهَ تَبارَکَ وَ تَعالیٰ خَلَقَ أمِیرَ المُؤمِنِینَ علیه السلام لِفاطِمَةَ ما کانَ لَها کُفْوٌ عَلیٰ ظَهرِ الأرضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ ».
5- (5) . مرآة العقول ، ج 5، ص 349.

ذکر می شود.

دستور خداوند

ازدواج فاطمه زهرا علیها السلام یک ازدواج معمولی نبود، و به دستور خداوند متعالی انجام گرفت، که در سخنان معصومین علیهم السلام مورد تأکید قرار گرفته است.

خواستگاران فاطمه علیها السلام یکی پس از دیگری با پاسخ منفی پیامبر صلی الله علیه و آله روبرو می گشتند، علی علیه السلام در این باره می فرماید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود:

علی! مردانی از قریش مرا به خاطر فاطمه مورد عتاب قرار داده و گفتند: ما او را از تو خواستگاری کردیم، ما را باز داشتی و او را به ازدواج علی علیه السلام درآوردی. به آنان گفتم: به خدا سوگند این من نبودم که شما را بازداشتم و او را به ازدواج علی علیه السلام درآوردم. بلکه خداوند این کار را انجام داد. (1)

پرسش از فاطمه علیها السلام

هنگام خواستگاری فاطمه علیها السلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:

علی جان! پیش از تو کسانی از او خواستگاری کرده اند، من موضوع را به اطلاع فاطمه علیها السلام رسانده ام، و در صورت او ناخشنودی دیده ام، کمی صبر کن تا برگردم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر فاطمه علیها السلام داخل شد... به او فرمود:

فاطمه جان! علی بن ابی طالب کسی است که خویشاوندی و برتری و اسلام او را می دانی و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترین و محبوب ترین مخلوقاتش درآورد. او از تو خواستگاری کرده است. نظرت چیست؟

فاطمه علیها السلام ساکت شد و صورت خود را باز نگرداند و پیامبر نیز او را ناراحت ندید، حضرت صلی الله علیه و آله و سلم برخاست و فرمود: اللّٰه اکبر سکوت او نشانۀ قبول است... . (2)

ص:26


1- (1) . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 177، ح 3؛بحارالانوار ، ج 43، ص 92، ح 3.
2- (2) . امالی طوسی ، ج 1، ص 37؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 93، ح 4.

با اینکه شخصیت علی علیه السلام شناخته شده بود پیامبر با بیان فضائل علی علیه السلام در پی رضایت کامل فاطمه علیها السلام بود، و این درسی است که مسلمانان همراه اهتمام برای تربیت صحیح فرزندان، در وقت ازدواج به فرزندان خویش حق انتخاب دهند تا آنان با رضایت کامل با شخص مورد نظر ازدواج کنند.

مهریه و وسائل منزل

مهر فاطمه علیها السلام پانصد درهم بوده است. (1) در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است:

پیشکش فاطمه علیها السلام از سوی علی علیه السلام یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت و چهار نهر بر روی زمین قرار داده شد؛ فرات، نیل در مصر و نهروان و نهر بلخ، و خداوند به پیامبر دستور داد: او را به پانصد درهم تزویج کن تا روشی برای امت تو باشد. (2)برای تهیه وسائل منزل، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود: زره خود را بفروش.

علی علیه السلام نیز همین کار را انجام داد و پول را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورد، حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بلال را خواست، بخشی از پول را به او داد و فرمود برای فاطمه علیها السلام عطر تهیه کن. و به برخی دیگر برای خرید لباس، و اثاثیه منزل پول دادند.

ص:27


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 351؛ بحارالأنوار ، ج 43، ص112. پانصد درهم در مناقب صحیح تر دانسته شده است، اگر چه 480 درهم و 400 مثقال نقره نیز ذکر شده است.
2- (2) . بحارالأنوار ، ج 43، ص 113، به نقل از کتاب الجلاء والشفاء . «عن الباقر علیه السلام : وَجُعِلَتْ نِحْلَتَها مِن علیّ خُمس الدُّنیا وَثُلث الجَنَّةِ وَجُعِلَتْ لَهاٰ فِی الأرضِ أربَعَة أنْهارٍ، الفُرات، وَنیل مِصر وَنَهرَوان وَنهر بَلْخ. فَزَوِّجْها أنْتَ یا مُحَمّد بِخَمْسمِأة دِرهَم تَکُون سُنَّةً لأُمَّتِک. قیلَ: لِلنَّبی صلی الله علیه و آله قَدْ عَلِمْنا مهرَ فاطِمة فی الأرضِ فَما مَهرها فی السَّماءِ؟... قال: کانَ مهرُها فی السَّماء خُمسَ الأرضِ فَمَنْ مَشیٰ عَلیها مُبغضاً لَها وَلِوَلدها، مَشیٰ عَلَیْها حَراماً إلیٰ انْ تَقُوم السَّاعَة» . ( مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 351).

وسایلی که برای منزل فاطمه علیها السلام تهیه شد، عبارت بودند از:

1. پیراهن به قیمت هفت درهم

2. رو سری به قیمت 4 درهم

3. رو انداز مخمل خیبری سیاه رنگ

4. تختی که پایه هایش مزیّن به برگ خرمای بافته شده بود.

5 . دو تشک از کتان مصری که درون یکی لیف خرما و درون دیگری از پشم گوسفند بود.

6. چهار متکای پوست طائف که درونش گیاه خوشبوی اذخر قرار داشت.

7. پرده ای پشمین

8 . بوریای یمنی

9. آسیاب دستی

10. ظرف رختشوی مسی

11. مشکی از پوست

12. کاسۀ بزرگ برای شیر

13. مشکی کهنه برای آب

14. آفتابه

15. کوزه گلی سبزرنگ

16. کوزه های سفالی. (1)از نکات آموزنده در ازدواج فاطمه زهرا علیها السلام برای افراد با ایمان، وسائل بسیار اندک زندگی است که نشان می دهد بزرگی آدمی به هیچ وجه در دارایی های مادی نهفته نیست. بدیهی است هیچ کس نمی تواند خود را در رتبه مقایسه با معصومین قرار دهند،

ص:28


1- (1) . امالی طوسی ، ج 1، ص 39؛بحارالانوار ، ج 43، ص 94، ح 5.

امّا هرکس می تواند به تناسب، به آن بزرگواران شبیه گشته و آنها را اسوۀ خویش قرار دهد.

مهریۀ اندک آن حضرت علیها السلام نیز الگوی دیگری است که در دستورات مورد تشویق قرار گرفته است. (1)نکته دیگر اینکه آنچه در هم شأنی و در ابعاد دیگر در ازدواج حضرت فاطمه علیها السلام مورد توجه قرار گرفته است فضائل انسانی و درجه تقرب به خدای متعال است که پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در معرفی علی علیه السلام برای فاطمه علیها السلام این فضیلت ها را بازگو می نماید.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که فاطمه به خانۀ علی علیه السلام رفت، جای خواب آن دو پوست گوسفندی بود که هنگام خواب آن را بر می گرداندند و بر پشم آن می خوابیدند، بالش آنان نیز پوستی بود که درونش لیف خرما قرار داشت. (2)در عوض از این خانۀ محقر و بی آلایش آثار و برکات مادی و معنوی در جهان انتشار یافت که در بخش های دیگر در توضیح تعبیر مبارکه و دیگر تعبیرات به آن اشاره خواهد شد.

ص:29


1- (1) . من لا یحضره الفقیه ، ج 3، ص 385، ح 4359؛ وسائل الشیعه ، ج 21، ص 251، ح 9. امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرمود: « أفضلُ نِساء أُمَّتی أصبَحهُنّ وَجْهاً وَأقَلهُنَّ مَهْراً ...»؛ بهترین زنان امت من خوش سیماترین آنها و کسانی که مهریه آنان کم است می باشند.
2- (2) . قرب الاسناد ، ص 112، ح 388؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 104، ح 14. «عَن جَعفَر عَن أبیه علیهما السلام قال: کانَ فراشُ علی وفاطِمة حینَ دَخلتْ عَلیهِ إهابَ کَبشٍ إذا أرادا أنْ یَناماٰ عَلیهِ قَلَباهُ فناٰماٰ علیٰ صُوفِهِ قال: وَکانَتْ وَسادَتهُما أدماً حَشْوُهالیفٌ ».

همسرداری

پس از ازدواج این دو نور، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خانۀ آنان آمد و سفارش هایی به آنان کرد، از جمله به دختر خود فرمود:

یا بُنیَّة نِعْمَ الزَّوج زوجک لٰاتَعصی لَه أمراً؛

دخترم! شوهرت خوب شوهری است. او را نافرمانی نکن.

سپس رو به امیر مؤمنان علی علیه السلام کرد و فرمود:

اُدخُلْ بَیتَکَ وَالْطفْ بِزَوجَتِکَ وَارْفِقْ بِها، فَإنَّ فاطِمَةَ بَِضعَةٌ مِنِّی...؛

به خانه ات داخل شو و با همسرت خوشرفتاری کن و به او مهربان باش که فاطمه پارۀ تن من است... .

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:

به خدا سوگند تا آن هنگام که فاطمه علیها السلام از دنیا رفت، او را به خشم نیاوردم و او را وادار به انجام کاری نکردم، او نیز مرا به خشم نیاورد و دستوری از من سرپیچی ننمود. من به او می نگریستم و ناراحتی ها و غصه ها از من زدوده می شد. (1)با الگویی این چنین در زندگی زناشویی، آیا بازهم شاهد ناراحتی های عصبی، درگیری ها، و تیرگی ها و خدای ناکرده طلاق خواهیم بود؟ و آیا فرزندانی که در چنین محیط آرام و پر مهری پرورش یافته اند با فرزندانی که در زندگی های الگو گرفته از غرب تربیت می شوند یکسانند؟ کدامیک بهتر می توانند به اجتماع خویش بهتر خدمت نماید؟

ص:30


1- (1) . مناقب خوارزمی ، ص 353 و 354؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 134. «قال علیٌ علیه السلام فَوَاللّٰهِ ماٰ أغضَبتُها وَلا أکرهتُها عَلیٰ أمرٍ حتّی قَبضَها اللّٰه عَزَّ وَجلّ ولا أغضبَتْنی وَلا عَصتْ لی أمراً وَلقدْ کنتُ أنظر إلَیهاٰ فَتنکَشِفُ عَنّی الهمُومُ وَالأحزانُ ».

وجود تفاهم سبب نشاط زن و مرد و فرزندان و شیرینی زندگی است، گرچه دارایی اندک باشد.

احادیثی که - بیشتر از کتب اهل سنت - نقل شده و حاکی از اختلاف میان این دو نور است را نمی توان تأیید کرد و در صورتی که صدور آنها قطعی باشد، همان گونه که مجلسی رحمه الله نیز در ذیل این گونه احادیث توضیحاتی آورده اند، تأویل می شود. (1)

تقسیم کار

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش علیهما السلام نقل فرمود:

علی و فاطمه علیهما السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ انجام کارهای روزمره راهنمایی خواستند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انجام کارهای درون خانه را به فاطمه علیها السلام و کارهای بیرون خانه را به علی علیه السلام واگذار کرد.

امام باقر علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام فرمود: جز خدا کسی نمی داند من چه اندازه شاد شدم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا از انجام کارهایی که به عهدۀ مردان است معاف نمود. 2بدیهی است مواردی که عهده گرفتن کارهای اجتماعی از سوی زنان ضرورت دارد، استثنا است.

ص:31


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 146.

فرزندان

الشَّجَرَةُ الزَّیتُونَةُ: (1) درخت زیتون

زیتون درختی است همیشه سبز و از محصولات گرمسیر، و نام میوۀ آن نیز زیتون است. پس از چهار سال میوه می دهد... چوبش سخت و مقاوم دارای سود بسیار و عمر طولانی است بگونه ای که هزار سال می گذرد هنوز میوه می دهد، درخت پیوسته سبز ناحیۀ مدیترانه. از مدتی پیش از دورۀ مسیح، ساقه و برگش نشانه صلح بوده است. روغن زیتون نافع و هرچند کهنه شود قویتر شود... . (2)نام این درخت با استحکام که میوۀ آن نیز برکتهای بسیار دارد در قرآن آمده و به آن قسم یاد شده است: «وَالتِّینِ وَالزَّیتُون» (3)، و در موارد دیگر نیز نام آن ذکر گردیده است. 4در جای دیگر در توصیف آن آمده است:

درختی از طور سینا 5 به وجود آوردیم تا برای شما روغن (چراغ) و نان خورش باشد. 6در جای دیگر خداوند در توصیف نور الهی می فرماید:

خداوند نور آسمانها و زمین است، مَثَل نور او همانند جای چراغ است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشه ای است، گویی آن شیشه اختری درخشان است

ص:32


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 113.
2- (2) . برگرفته از لغتنامه دهخدا ، ج 8، ص 11514.
3- (3) . تین: 1.

که از درخت بابرکت زیتونی نور گرفته است که نه شرقی و نه غربی است.

(روغنش چنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوری است برفراز نور. (1)زیتون غذای پیامبران و نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از بهترین نان خورشها بوده است و امیر مؤمنان از آن بسیار تناول می کرده و نقل است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: زیتون بخورید و به بدن خود بمالید که آن درخت مبارکی است... . (2)تعبیر شجرۀ زیتونه در بارۀ حضرت علیها السلام با توجه به ماندگاری درخت زیتون و با برکت بودن آن برای همه، و نیز روشنایی بخشی ویژه اش، و شادابی و خرمی آن در مدت طولانی بسیار پر معناست و اشاره دارد که آن حضرت علیها السلام درخت شادابی است که تمامی عالم وجود از آن بهره مند می گردند و از نور او روشنایی می گیرند و نسل مبارک امامان معصوم علیهم السلام که هادیان امت و تا روز قیامت حافظان از گمراهی اند، از آن وجود مبارک است.

النَّبعَةُ النَّبَوِیَّةُ النّاضِرَةُ: (3) درخت شاداب نبوت

نبع درختی است که از آن تیر و کمان می سازند و در قلۀ کوه می روید. این واژه برای تبار نیز بکار می رود گویند: «هو من نبعة کریمة» یعنی او از تبار بزرگان است.

حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام تبار زیبای نبوت است. او سبب استمرار هدایت و حافظ نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است، امامان معصوم علیهم السلام فرزندان اویند، و آن حضرت همانند درختی

ص:33


1- (1) . «اللّٰهُ نُورُ السَّمواتِ وَالأرض، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکٰاة فیهاٰ مصباٰحٌ، المصباٰحُ فی زُجاٰجَة، الزُّجاٰجَةُ کأنَّهاٰ کَوکَبٌ دُرّی یُوقَدُ مِن شَجَرة مبارَکَة زیتُونة لٰاشَرقیَّة ولٰا غَربیَّة...» (نور: 35).
2- (2) . بحارالأنوار ، ج 62، ص 282.
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112. «النبع: شجر ینبت فی قلّة الجبل تُتَّخذ منه القسیّ والسهام، یقال هو من نبعة کریمة ماجد الأصل». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 905).

شاداب است که شاخه ها و برگ هایش گسترده شده است و در هر زمان به فرمان پروردگارش میوه می دهد.

سخنی پاک همچون درختی پاک است، ریشۀ آن استوار و شاخه های آن در آسمان است و هر زمان به فرمان پروردگارش میوه می دهد. (1)دربارۀ این آیه امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر درخت و شاخۀ درخت، علی بن ابی طالب علیه السلام و شاخۀ ظریف آن فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و فرزندانش میوه های آن، و شیعیان ما برگ های آنند، سپس فرمود: وقتی مؤمنی از شیعیان ما می میرد از آن درخت برگی فرو می افتد، و چون فرزندی از شیعیان ما به دنیا آید درخت برگی می رویاند. (2)تعابیری که به صورت کنیه برای حضرتش ذکر شده است نیز به این نکته که او تبار شاداب نبوت است و امامان هدایت گر از نسل فاطمه علیها السلام هستند اشاره دارد، همچون:

اُمُّ الأَئِمَّةِ الطّاهِرِینَ: (3) مادر امامان پاک

اُمُّ الأَئِمَّةِ البَرَرَةِ: (4) مادر امامان نیکوکار

اُمُّ الأَئِمَّةِ: (5) مادر امامان

ص:34


1- (1) . «کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإذْنِ رَبِّها» (ابراهیم: 24 و 25).
2- (2) . معانی الأخبار ، ص 400، ح 61؛ نور الثقلین ، ج 2، ص 536، ح 58. «عَن جابِر الجُعفی قال: سَألتُ أبا جَعفر محمّدَ بن عَلیّ الباقِر علیهما السلام عَنْ قَولِ اللّٰه عَزَّ وَجَلّ «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ...» قالَ: أمّا الشَّجَرَةُ فَرَسُول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم وفَرْعُها علی علیه السلام وَغُصنُ الشَّجَرَةِ فاطِمَةُ علیها السلام بِنْت رَسُولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم وَثَمَرُها أولادُها علیهم السلام وَوَرَقُها شِیعَتُنا، ثُمَّ قالَ: إنَّ المُؤمِنَ مِنْ شِیعَتِنا لِیَمُوتُ فیَسقُطُ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرقَةٌ، وَإنَّ المُولُودَ مِنْ شِیعَتِنا لَیُولَدُ فتُورق الشَّجَرةُ ورَقَةً ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 167 و 222.
4- (4) . همان، ج 5، ص 112.
5- (5) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.

اُمُّ أَئِمَّةِ الهُدٰی: (1) مادر امامان هدایت

اُمُّ الأَئِمَّةِ الهادِینَ: (2) مادر امامان هدایت گر

اُمُّ السّادَةِ الأئِمَّةِ: (3) مادر امامان سرور

اُمُّ الأئِمَّةِ النُّجَباءِ: (4) مادر امامان بزرگوار

والِدَةُ الأئِمَّةِ المَهدِیِّینَ (5)، وَالِدَةُ الأئِمَّةِ: (6) مادر امامان هدایت شده

اُمُّ أحِبّائِکَ وَأصْفِیائِکَ: (7) مادر دوستداران و برگزیدگان تو (خدا)

در تعابیر دیگری از زیارات، نام فرزندان فاطمه علیها السلام ذکر شده است و به این صورت جلوۀ دیگری از علو مقام و بزرگی آن حضرت مورد اشاره قرار گرفته است، یعنی تو بانویی هستی که فرزندانی مانند امام حسن و امام حسین علیهما السلام در دامن تو تربیت شده اند:

اُمُّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهما السلام : (8) مادر امام حسن و امام حسین علیهما السلام

اُمُّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهما السلام سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ: (9) مادر دو نوۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حسن و حسین، دو سرور جوانان بهشت

که این تعبیر به سخنی از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره آن دو امام اشاره دارد؛ الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة. (10)

ص:35


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 145.
2- (2) . همان، ج 5، ص 67.
3- (3) . همان، ج 1، ص 281.
4- (4) . همان، ج 1، ص 282.
5- (5) . همان، ج 4، ص 202.
6- (6) . همان، ج 2، ص 216.
7- (7) . همان، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 145.
8- (8) . همان، ج 1، ص 277، 280 و 285؛ ج 5، ص 125.
9- (9) . همان، ج 3، ص 279؛ ج 4، ص 124.
10- (10) . کشف الغمة ، ج 2، ص 159.

[ ام الائمة المعصومین ] : (1) مادر امامان معصوم

کنیۀ دیگری که در زیارات نیامده است؛

در پایان این قسمت به برخی از کنیه های دیگر حضرت علیها السلام که در زیارت ها نیامده اشاره می گردد:

[ ام اسماء ] : (2) مادر اسماء

علامۀ مجلسی از کتاب معرفة الصحابه نقل می کند که (3) گفته اند؛ کنیه او ام اسماء بوده.

[ ام الهناء ] : (4) مادر گوارایی

این کنیه در منظومۀ شیخ حر عاملی مورد اشاره قرار گرفته است. (5) واژه هنیء به معنی گواراست. در قرآن نیز فکلوه هنیئاً مریئاً (6) آمده است.

برخی کنیه های دیگر عبارتند از: ام الریحانتین، ام المحسن، ام الخیرة، ام الازهار، ام الاخیار و ام النجباء

ص:36


1- (1) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 125. علامۀ مجلسی می آورد؛ می توان آن بزرگواران را با اوصاف و القابی که دوستداران در مقام ستایش و بزرگداشت به کار می برند، مورد خطاب قرار داد، مگر آنکه مخالف تصریح خود آن بزرگواران باشد، بنابراین می توان علاوه بر کنیه های مذکور (با ریختن صفتهای ویژه آنان در قالب کنیه) هزاران کنیه ساخت و این کنیه ها را در مقام خطاب بکار برد.
2- (2) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 116.
3- (3) . بحارالانوار ، ج 43، ص 8، ح 12، باب 1. عن کتاب معرفة الصحابة و الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 116. « ...وکانت فیما قیل تکنی ام اسماء ».
4- (4) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 117.
5- (5) . وقد رووا کنیتها ام الهنا ام الائمة الهداة الأمنا
6- (6) . نساء: 4.

نام فرزندان فاطمه علیها السلام

مشهور است که از فاطمه زهرا علیها السلام چهار فرزند باقی ماند و یک فرزند نیز پیش از تولد به شهادت رسید.

امام حسن مجتبی علیه السلام نخستین فرزند آن حضرت است که در رمضان سال سوم هجری متولد شد. (1)در ماه شعبان سال چهارم هجری (2) ولادت امام حسین علیه السلام گرمی تازه ای به خانۀ علی علیه السلام و فاطمۀ زهرا علیها السلام بخشید.

حضرت زینب علیها السلام الگوی فداکاری و تحمل مصائب و صبر، فرزند سوّم آن حضرت است. تولد زینب علیها السلام را در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری ذکر کرده اند. (3) شوهر ایشان عبداللّٰه بن جعفر طیار بود.

پس از او حضرت ام کلثوم که در همۀ مشکلات و مصیبت ها شریک خواهر بزرگوارش بود و در فضیلت و فصاحت و بلاغت پس از زینب کبری قرار داشت، در سال هفتم هجری دیده به جهان گشود. شوهر او عون بن جعفر بود. (4)فرزند دیگری که پیش از به دنیا آمدن به شهادت رسید محسن نام داشت که در بخشهای آینده دربارۀ شهادت آن مظلوم سخن خواهد آمد.

ص:37


1- (1) . اگر چه در سال دوم هجری نیز ولادت آن حضرت نقل شده است، اما مرحوم اربلی اصح اقوال را در نیمه رمضان سال سوم هجری، در مدینه دانسته است. ( کشف الغمه ، ج 2، ص 140؛دلائل الامامة ، ص 60؛ اعلام الوریٰ ، ج 1، ص 402).
2- (2) . کشف الغمه ، ج 2، ص 215؛اعلام الوریٰ ، ج 1، ص420. تولد حضرت علیه السلام در سال سوم هجری نیز نقل شده است.
3- (3) . فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی ، ص 634. در تولد آن حضرت، شعبان سال ششم هجری و اقوال دیگرنیز ذکر شده است.
4- (4) . فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی ، ص 650.

[ ام المحسن ] : (1) مادر محسن

این کنیه نیز در غیر زیارات برای حضرتش علیها السلام بکار رفته است.

بنابر روایات ،علی و فاطمه علیهما السلام نام گذاری فرزندان خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله واگذار کردند و آن حضرت این نامها را برایشان برگزید.

به مناسبت به یکی دیگر از القاب حضرت علیها السلام که در زیارت ها ذکر نشده است اشاره می شود:

[ حانیه ] : (2) مهربان نسبت به فرزندان

زنی که نسبت به فرزندان به گونه ای مهربان باشد که از شدت محبت به آنان پس از مرگ پدر شان ازدواج نکند، حانیه خوانده می شود.

پیامبر صلی الله علیه و آله در مدح زنان قریش فرمود: احناه علی ولد؛ آنان مهربانترین زنان نسبت به فرزندان خودمی باشند، این صفت کمال نیز در فاطمه زهرا علیها السلام بارز بود.

ص:38


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 357؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 16.
2- (2) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 198. «حناه یحنو: عطفه... والمرأة علی اولادها حنوّاً: عطفت واقامت علیهم ولم تتزوج بعد ابیهم». ( اقرب الموارد ، ج 1، ص 241).

بخش دوم: مقام بلند و سروری

اشاره

ص:39

ص:40

مقام بلند و سروری

شخصیّت فاطمه علیها السلام در پرتو اسماء اوصاف و القاب

نامها، القاب و کنیه های معصومین علیهم السلام هریک برگرفته از واقعیاتی هستند و از ابعاد و آثار وجودی آنان حکایت دارند. بررسی اسماء و القاب حضرت فاطمه علیها السلام و تأمل در آنها نیز ما را در شناختن آن حضرت یاری می رساند. این قسمت به بیان و بررسی این اسماء و القاب اختصاص یافته است.

فاطِمَة (1)

فاطمه یکی از مشهورترین اسامی حضرت علیها السلام است که از معانی بلندی حکایت دارد. این نام همراه صفاتی که توضیح بیشتری دربارۀ حضرتش علیها السلام را می رساند نیز در زیارات آمده است مانند:

فاطِمَةُ الزّهراءُ علیها السلام . (2)

فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ: (3) فاطمه دختر محمد

ص:41


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 283، 289، 291، 292؛ ج 2، ص 255، 281، 305، 386؛ ج 3، ص 40؛ ج 5، ص 40، 99، 118، 145، 160، 167، 222، 227، 228. «فطم الحبل: قطعه، والمرضع الرضیعَ: فصلته عن الرضاع، و الرجل عن عادته: قطعه عنها». ( اقرب الموارد ، ج 2، ص 933).
2- (2) . همان، ج 1، ص 281، 282 و 286؛ ج 2، ص 191، 195 و 249؛ ج 3، ص 418، 508؛ ج 5، ص 67، 102 و 112. درباره واژۀ زهرا توضیح خواهد آمد.
3- (3) . همان، ج 1، ص 286.

فاطِمَةُ بِنتُ الرَّسُولِ: (1) فاطمه دختر فرستاده [خدا]

فاطِمَةُ البَتُولُ: (2) فاطمۀ جدا شده از خلق

فاطِمَةُ الکُبرٰی: (3) فاطمۀ بزرگتر

فاطِمَةُ الانْفِطامِ (الأفطام): (4) فاطمۀ جدا شده (از جهل و شرک و بدی)

این اسم در کلام معصومین علیهم السلام بیانگر برخی جلوه های شخصیت حضرت فاطمه علیها السلام است که در ذیل اشاره می شود:

الف) نام فاطمه برگرفته از نام خداوند است، زیرا فاطر از نام های خداوند است و فاطمه برگرفته از فاطر است امام علی بن الحسین علیه السلام فرمود:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود و امیر مؤمنان علی و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز گرد او بودند. پیامبر فرمود: قسم به آنکس که مرا پیامبری بشارت دهنده مبعوث کرد، خداوند بر روی زمین آفریده ای دوست داشتنی تر از ما و بزرگوارتر خلق ننمود، خداوند تبارک و تعالی برای من نامی از نام های خود جدا کرد، او محمود است و من محمد. نامی نیز برای تو ای علی علیه السلام جدا نمود او علی اعلی است و نام تو علی است، نامی نیز برای تو ای حسن جدا نمود، نام او محسن است و نام تو حسن و نامی نیز برای تو ای حسین از نامهای خود جدا نمود او دارای احسان است و تو حسینی و ای فاطمه نامی نیز برای تو از نام های خود جدا نمود، نام او فاطر است و نام تو فاطمه.

سپس گفت: خدایا تو را شاهد می گیرم من با کسی که با آنها در صلح باشد صلح

ص:42


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287.
2- (2) . همان، ج 1، ص 287. دربارۀ واژه بتول در بخشهای آینده توضیح خواهد آمد.
3- (3) . همان، ج 5، ص 112 و 125.
4- (4) . همان، ج 5، ص 103 «افطم الرضیع: دخل فی وقت الانفطام و حان له ان یفطم، انفطم: مطاوع فطم». ( اقرب الموارد ، ج 2، ص 933).

هستم و با جنگ کننده با آنان در جنگم و کسی که آنها را دوست دارد دوست می دارم و بر کسی که به آنان خشم گیرد خشمگینم و با کسی که با آنان دشمن باشد دشمنم و با هر کس با آنان دوستی داشته باشد دوستم زیرا آنها از من و من از آنانم. (1)ب) حضرتش علیها السلام فاطمه نام گذاری شده است زیرا او و دوستدارانش از آتش جهنم باز داشته شده اند. (2)امام رضا علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرمود: دخترم را به این سبب فاطمه نام نهادم زیرا خداوند عز و جل او و دوستدارانش را از آتش جهنم بازداشته است. (3)

ص:43


1- (1) . معانی الأخبار ، ص 55، ح 3؛ بحارالانوار ، ج 37، ص 47، ح 23؛ ج 43، ص 15، ح 13. « کانَ رَسُولُ اللّٰه ذاتَ یَومٍ جالِساً وَعِندَهُ علیٌّ وفاطِمَة وَالحسنُ والحسینُ علیهم السلام ، فَقال: وَالّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ بَشِیراً، ما عَلیٰ وَجْهِ الأرضِ خلقٌ أحَبُّ إلی اللّٰهِ عَزَّ وَجَلّ وَلا أکرَم عَلیهِ مِنّا، إنَّ اللّٰه تَبارَک وتَعالیٰ شَقَّ لیّ اسْماً مِنْ أسْمائِهِ، فَهُوَ مَحمُود وَأنَا مُحَمَّدٌ، وَشَقَّ لَکَ یا عَلیُّ اسْماً مِنْ أسْمائِهِ، فَهُوَ الْعَلیُّ الأعلیٰ وأنتَ عَلیٌّ، وَشَقَّ لَکَ یا حَسنُ اسْماً مِنْ أسْمائِهِ، فَهوَ المُحْسِنُ وَأنتَ حَسَن، وَشَقَّ لَکَ یا حُسَینُ اسْماً مِنْ أسْمائِهِ فَهُوَ ذُو الإحْسانِ وَأنتَ حُسَین، وَشَقَّ لَکَ یا فاطِمَةُ اسْماً مِنْ أسْمائِهِ فَهُوَ الْفاطِرُ وَأنتِ فاطِمَةُ. ثُمَّ قالَ صلی الله علیه و آله و سلم : أللّهُمَّ إنّی أُشْهِدُک أنّی سِلْمٌ لِمَن سالَمَهُم، وَحَربٌ لِمَن حارَبَهُم، وَمُحِبٌّ لِمَن أحَبَّهُم، وَمُبغضٌ لِمَن أبْغَضَهُم، وَعَدُوٌّ لِمَن عاداهُم، وَوَلِیٌّ لِمَن والاهُم، لأنَّهم مِنّی وأنَا مِنْهُم ».
2- (2) . بحارالانوار ، ج 43، ص 12، ح 3، 12 و 14.
3- (3) . عیون الاخبار ، ج 2، ص 46، ح 174؛علل الشرایع ، ص 178، ح 1؛کشف الغمه ، ج 2، ص 89؛بحارالانوار ، ج 43، ص 12، ح 3 و 4، ص 14، ح 11، ص 15 ح 12 و 14، ص 18، ح 18؛ فضائل الخمسه ، ج 3، ص 126به نقل از ذخائر العقبی ، ص 26؛کنز العمال ، ج 6، ص 219. « عَنِ الرِّضا علیه السلام قالَ: قالَ رَسُول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم : إنّی سَمّیتُ ابنَتی فاطِمَة لانّ اللّٰه عَزَّ وَجَلّ فَطَمها وَفَطَم مَنْ أحَبَّها مِنَ النّارِ ». علامۀ مجلسی درباره این معنی می آورد؛ توهّم نشود که با این وجه تسمیه حضرتش علیها السلام می بایست مفطومه نامگذاری می شد، چرا که بسیار در کلام عرب فاعل به معنای مفعول می آید مثل «سرٌ کاتم» و «مکان عامر» و در قرآن «عیشة راضیة» و «ماء دافق» آمده است و بسا که «فطم» لازم هم استعمال شود. ( بحارالانوار ، ج 43، ص 14 ذیل ح10).

در برخی روایات آمده است فاطمه نام گذاری شد زیرا او و ذریه اش از آتش جهنم بازداشته شده اند. (1)ج) او فاطمه نام گرفته است چون با وجود حضرتش طمع افراد از وراثت امر (ولایت) قطع شده است.

امام کاظم علیه السلام از عبداللّٰه بن حسن پرسید:

چرا فاطمه فاطمه نامیده شد؟ او پاسخ داد تا میان آن اسم و اسم های دیگر تفاوت باشد، فرمود: فاطمه هم از اسماء بود [و قبلاً نامگذاری می شد] امّا این اسم به این سبب گذارده شد که خدای تبارک و تعالی هر چیز را پیش از بودن آن می دانست و می دانست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میان قبیله ها ازدواج خواهد نمود و آنها در جانشینی این امر ( رهبری) طمع خواهند کرد، وقتی فاطمه علیها السلام متولد شد خداوند تبارک و تعالی به سبب خیری که از او ظاهر کرد و آن چه در میان فرزندان او قرار داد او را فاطمه نامید، پس میان آن افراد و طمع شان جدایی انداخت. فاطمه علیه السلام به این سبب فاطمه نامیده شد.

چون او طمع آنان را قطع کرد. (2)د) سبب نامگذاری او به فاطمه این است که خداوند او را آن چنان دانش آموخته است که از دانش دیگران بی نیاز است.

ص:44


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 18، ح 18.
2- (2) . علل الشرایع ، ص 178، ح 2؛بحارالانوار ، ج 43، ص 13، ح 7؛مرآة العقول ، ج 5، ص 344. «لِمَ سُمیَّت فاطمَةُ فاطِمَةً قُلتُ فَرقاً بینَه وَبَینَ الأسْماءِ قال: إنّ ذلک لَمِنَ الأسماءِ وَلکنَّ الإسمَ الّذی سُمِّیت بِهِ انَّ اللّٰهَ تَبارَکَ وَتَعالیٰ عَلِمَ ما کانَ قبلَ کونِهِ، فَعلِم أنَّ رَسُولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم یَتزوّجُ فی الأحیاء وَأنَّهُمْ یَطمعُونَ فی وراثَةِ هذا الأمْر فیهم مِنْ قبلِهِ، فَلَمّا وُلدتْ فاطِمَة سمّٰاها اللّٰه تَبارَکَ وَتعالیٰ فاطِمَة لِمٰا أخْرَج مِنهٰا وَجَعلَ فی ولدِها فقَطَعَهُم عَمّا طَمَعُوا، فَبِهذا سُمّیتْ فاطمةُ فاطمةً لأنَّها فَطَمَتْ طَمعَهُم ».

امام باقر علیه السلام فرمودند:

وقتی فاطمه علیها السلام متولّد شد، خدای عزّ و جلّ به فرشته ای وحی نمود و او زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به گردش درآورد و نام حضرتش را فاطمه گذارد سپس [خطاب به فاطمه علیها السلام ] فرمود: من تو را با دانش ممتاز کردم [بی نیاز از دانش دیگران نمودم] و از آلودگی جدایت کردم.

امام باقر علیه السلام پس از این فرمود: به خدا سوگند خدای تبارک و تعالی به هنگام میثاق او را با دانش بی نیاز و از آلودگی زنانه جدا نمود. (1)ه ) علت نامگذاری حضرتش به فاطمه علیها السلام این است که او از بدی جدا است.

امام صادق علیه السلام به یکی از دوستداران فرمود:

می دانی تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولایم به من بگو. فرمود او از شرّ و بدی جدا گردیده است. (2)و) او فاطمه نامیده شد زیرا از شرک منقطع است؛

ص:45


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 460، ح 6؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 13، ح 9. «عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام : قٰالَ: لَمّٰا وُلِدَتْ فاطمة علیها السلام : أوحی اللّٰه عزّ وجلّ إلی مَلَک (فانطَلَقَ) فأنطق به لساٰنَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم فَسمّاهاٰ فاطِمَة. ثُمَّ قال: إنّی فَطَمتُکِ بالعِلْم وَفَطَمتُکِ من الطَّمْث، ثُمَّ قال أبُو جَعفر علیه السلام : وَاللّٰهِ لَقَد فَطَمها اللّٰهُ تَبارَکَ وَتَعٰالی بِالعِلْمِ وَعَنِ الطَّمثِ فی المیثاقِ ». علامه مجلسی در توضیح این حدیث آورده اند: «فطمتک بالعلم» یعنی تو را به سبب دانش از نادانی جدا کردم، یا اینکه از شیر گرفته شدن تو را همراه با علم قرار دادم، کنایه از اینکه در ابتدای خلقتش عالم به علوم ربّانی بوده است. یا اینکه منظور این باشد، که تو را با علم شیر نوشانیدم تا بی نیاز شدی و جدا گردیدی، و در هر یک از تقادیر گذشته فاعل به معنای مفعول است یا به باب تفعیل قرائت شود یعنی تو را آن گونه قرار دادم که مردم را از نادانی جدا می کنی. وقتی او را خداوند از جهل جدا کرد فاطمه علیها السلام نیز مردم را جدا می کند. ( مرآة العقول ، ج 5، ص 344).
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 330؛مرآة العقول ، ج 5، ص 344؛بحارالانوار ، ج 43، ص 16. «تدری ایّ شئ تفسیر فاطمة؟ قلت اخبرنی یا سیدی قال: فطمت من الشّر ».

امام صادق علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام دارای نٌه اسم است، فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، رضیه، محدثه، و زهرا، سپس به راوی فرمود: می دانی تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: از چه چیز باز داشته شده سرورم؟ فرمود: از شرک. (1)البَتولُ (2) وَالبَتُولَةُ: (3) بریده از غیر

بتول از دیگر نام های ذکر شده در زیارات است. این اسم برای حضرت مریم نیز به کار رفته است. بتول به معنای جدا شده از دیگران به سبب ویژگی خاص می باشد. این کلمه به معنای شخصی که به هیچ وجه ازدواج نکرده است نیز به کار می رود همان گونه که در بارۀ حضرت مریم علیها السلام به این معنا بکار رفته است، امّا برای فاطمه زهرا علیها السلام این معنا صادق نیست بلکه این واژه دربارۀ حضرت زهرا علیها السلام وجوه دیگری دارد که اشاره می شود:

الف) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در توضیح واژۀ بتول فرمود:

بتول یعنی آنکه هرگز عادت ماهیانه ندیده است زیرا این پدیده در میان دختران پیامبران پسندیده نیست. (4)و به عایشه فرمود:

او مثل زنان آدمی نیست که به عادت ماهیانه گرفتار شود. (5)

ص:46


1- (1) . دلائل الامامة ، ص 10؛العدد القویة ، ص 226. « لِفاطِمَة علیها السلام تِسعَةُ أسماء؛ فاطِمَة وَالصِّدّیقَة وَالمُبارَکَة وَالطاهِرَة وَالزَّکِیَّة وَالرّاضِیَة، وَالرَّضیَّة وَالمُحَدَّثة وَالزَّهراء. ثُمَّ قال علیه السلام : أتَدری أیّ ُ شَیءٍ تَفسیرُ فاطِمَة؟ قُلتُ: أخْبِرنی یا سَیّدی مِمّاٰ فُطمتْ؟ قال: مِنَ الشِّرکِ ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 157، 283، 287؛ ج 2، ص 191؛ ج 5، ص 50 و 67.
3- (3) . همان، ج 1، ص 281، 282. «بَتَل ه - قطعه و فصله عن غیره». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 37).
4- (4) . کشف الغمة ، ج 2، ص 90؛دلائل الامامة ، ص 55؛بحارالانوار ، ج 43، ص 15، ح 13؛مرآة العقول ، ج 5، ص 321. مجلسی رحمه الله توضیحی خواندنی در این باره آورده است. «البَتُول الَّتی لَمْ تَرَ حُمرَةً قطُّ ایْ لَم تَحضْ فإنّ الحیض مکرُوهٌ فٖی بنات الأنبیٰاء» .
5- (5) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 330؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 16.

برخی گفته اند یکی از وجوه تسمیه آن حضرت، به فاطمه نیز همین بوده است، «یُقال إنَّها سُمّیَت فاطِمَة لأنّها فُطِمَت عَنِ الطَّمْث (1) طمث عادت ماهیانه زنان ترجمه گردیده است.

امّا از طمث معنای عام یعنی «هرگونه آلودگی» و کنایه از معاصی و اخلاق پست، و چرکی های روحی و جسمی نیز می تواند مورد نظر باشد. (2)ب) فاطمه علیها السلام بتول نامیده شد، زیرا از نظر برتری و فضیلت و ایمان و شرافت خانوادگی از دیگران جدا و ممتاز شده بود. (3)ج) او بتول نامیده شد، زیرا از دنیا بریده بود و همۀ توجه او به سوی خدای متعال بود. (4)

د) او را بتول نامیدند، چون او نظیری نداشت. (5)الزَهراءُ: (6) درخشنده تر

از دیگر اسامی مشهور حضرت صدیقۀ طاهره علیها السلام ، زهرا است. این نام نیز نشان دهندۀ جلوه هایی از شخصیت بزرگ فاطمه علیها السلام است که در روایات رسیده از معصومین علیهم السلام به آن اشاره شده است. امّا چرا فاطمه علیها السلام ، زهرا نامیده شد؟

ص:47


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 330؛بحارالانوار ، ج 43، ص 16.
2- (2) . مرآة العقول ، ج 5، ص 344؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 13، ذیل ح 9.
3- (3) نهایة ابن اثیر، ج 1، ص 94. «امرأة بتول: منقطعة عن الرجال لا شهوة لها فیهم وبها سمّیت مریم امّ المسیح علی نبینا وآله وعلیهما السلام وسمّیت فاطمة علیها السلام البَتول، لانقطاٰعِها عن نساء زمانها فضلاً ودیناً وحسباً، وقیل لانقطاعها عن الدنیا إلی اللّٰه تعالی.
4- (4) نهایة ابن اثیر، ج 1، ص 94. «امرأة بتول: منقطعة عن الرجال لا شهوة لها فیهم وبها سمّیت مریم امّ المسیح علی نبینا وآله وعلیهما السلام وسمّیت فاطمة علیها السلام البَتول، لانقطاٰعِها عن نساء زمانها فضلاً ودیناً وحسباً، وقیل لانقطاعها عن الدنیا إلی اللّٰه تعالی.
5- (5) . فضائل الخمسه ، ج 3، ص 126.
6- (6) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282، 286؛ ج 2، ص 249؛ ج 3، ص 418، 508؛ ج 5، ص 67، 102 و 112. «زهر الوجه و السراج و القمر زَهْراً وزهوراً: تلألأ، و الشیء: صفا لونه و اضاء. الزهراء: مؤنث الازهر، المرأة المشرقة الوجه، البیضاء المنیرة». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 405؛اقرب الموارد ، ج 1، ص 478).

الف) ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: چرا حضرت فاطمه علیها السلام زهرا نام گرفت؟ امام صادق علیه السلام فرمود:

زیرا نور او در روز، سه بار برای امیر مؤمنان علیه السلام می درخشید، نور صورتش وقت نماز صبح، هنگامی که مردم در بستر بودند درخشش می کرد. سفیدی این نور به اتاق های آنان در مدینه می رسید و دیوارهایشان را روشن می کرد. آنان شگفت زده از این پدیده نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می آمدند و سؤال می کردند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به خانه فاطمه علیها السلام روانه می کرد، آنان فاطمه را در محراب خویش مشغول نماز می دیدند و در آن حال نور صورتش از محراب می درخشید. در می یافتند آنچه دیده اند از نور فاطمه علیها السلام بوده است.

ظهر هنگام وقتی فاطمه علیها السلام برای نماز آماده می شد صورتش به رنگ زرد می درخشید این نور به اتاق های مردم داخل می گشت، لباس و رنگ آنان به زردی می گرایید، مردم نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده و در این باره می پرسیدند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به منزل حضرت فاطمه علیها السلام می فرستاد، او را مشاهده می کردند که در محراب خود ایستاده و صورتش - درود خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد - می درخشد، می یافتند آن چه دیده بودند از نور صورت فاطمه علیها السلام است.

وقت غروب خورشید در پایان روز، صورت فاطمه علیها السلام به خاطر شادی و شکر گزاری خدای عز و جل سرخ می شد و می درخشید.

این نور خانه ها را فرا می گرفت و دیوارهای آنان را به این رنگ در می آورد، مردم شگفت زده نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده دربارۀ آن می پرسیدند، حضرت [بار دیگر] آنان را بسوی منزل فاطمه علیها السلام روانه می کرد، و می دیدند که فاطمه علیها السلام نشسته و تسبیح خدا می گوید و او را می ستاید و نور صورت او به رنگ قرمز درخشش می نماید. در می یافتند، آن چه دیده اند از نور صورت فاطمه علیها السلام است.

ص:48

و این نور در صورت او بود تا امام حسین علیه السلام متولد شد و تا روز قیامت این نور در صورت ما اهل بیت، امامی پس از امام، منتقل می شود. (1)صاحب کتاب خصائص الفاطمیة در بیان این حدیث آورده است:

روشنایی بخشی فاطمه علیها السلام با این سه نور در سه وقت، نشان از تفاوت حالتهای آن حضرت در هنگام عبادت و پس از فراغ دارد.

اول صبح ابتدای طلوع خورشید است، سفیدی نور حضرت نشان رحمت های ویژه حضرت حق است که در طول شب بر او افاضه شده و این صفت به امیدواری قبولی اطاعت های سابق و پس از آن اشاره دارد.

ظهر هنگام، وقت ریزش برکات و پایین آمدن فرشتگان رحمت و میان دو وقت صبح و عصر است، نشانه های خوف و خشیت آن حضرت از این که مبادا غفلتی در مورد عبادت و اطاعت و کوتاهی در ادای حق صاحب حق شده باشد در چهره آن حضرت ظاهر می گردد. اثر ترس و خشیت، لرزش و زردی چهره است.

امّا هنگام غروب، آخر انجام تکالیف روز است و وقت آمدن شب و مناجات با حضرت حق. این وقتِ احساس انبساط از پذیرش اطاعت او در پیشگاه خداوند است و احساس و لمس محبت الهی است و نشانۀ محبت و شوق، سرخی صورت است.

این حالت ها از آثار عبودیت است و به همین سبب فاطمه علیها السلام با این انوار در

ص:49


1- (1) . علل الشرایع ، ص 180، ح 2؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 11، ح 2، و ص 16. « لِأنّها تَزْهَرُ لِأَمیرِ المُؤْمِنٖین فی النَّهار ثَلاثَ مَرّاتٍ بِالنُّور، کٰانَ یَزْهَرُ نورُ وَجهِهٰا صَلاةَ الغَدٰاةِ وَالّناسُ فی فِرٰاشِهِم فرشهم فَیَدخُل بَیاضُ ذلِکَ النور إلٰی حُجَراتِهِمْ بالْمَدٖینَةِ، فَتَبیضُّ حٖیطٰانُهُم فَیَعْجبُون مِن ذٰلِک، فیَأتُونَ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله و سلم وَیَسألُونَه عَمّا رَأَوْا فَیُرسِلَهُمْ إلی مَنْزِلِ فٰاطِمَة علیها السلام فَیَأْتُون مَنْزلها فَیَروْنَهٰا قٰاعِدَة فٖی مِحْرٰابِهٰا تُصَلّی وَالنُّورُ یَسطَع مِنْ مِحْرٰابِهٰا مِنْ وَجْهِهٰا فَیَعْلَمُون أنَّ الَّذی رَأَوْه کٰانَ مِنْ نُورِ فٰاطِمَة علیها السلام ... ».

محرابش نمایان و این رنگ ها از آن حضرت منتشر می گشت. (1)ب) آن حضرت را زهرا نامیدند، زیرا هنگام عبادت، برای آسمانیان می درخشید.

امام صادق علیه السلام در پاسخ این سؤال که چرا فاطمه علیها السلام ، زهرا نامیده شد فرمود:

زیرا وقتی فاطمه علیها السلام در محراب خود می ایستاد نورش - مانند درخشش ستاره ها برای اهل زمین - برای آسمانیان می درخشید. (2)ج) در حدیث دیگری دربارۀ علت این نام گذاری آمده است:

خداوند فاطمه علیها السلام را از نور عظمتش آفرید. وقتی درخشش کرد، با نورش آسمانها و زمین را روشن کرد و بر چشم فرشتگان پرده افکند. فرشتگان با دیدن این نور در برابر خداوند به سجده افتادند و گفتند: ای خدای و سرور ما، این چه نوری است؟ خداوند به آنان وحی کرد؛ این نور از نور من است، از عظمت خود خلق کردم و آن را در آسمان خود جای دادم و او را از صلب یکی از پیامبرانم که بر تمامی پیامبران برتری می دهم خارج می کنم و از این نور امامانی را که عهده دار کار من شوند به وجود آورم که به سوی حقِ من هدایت می کنند، و پس از پایان وحی، آنان را جانشینان خویش در روی زمین خود قرار می دهم. (3)

ص:50


1- (1) . الخصائص الفاطمیة ، ج 1، ص 209.
2- (2) . معانی الاخبار ، ص 64، ح 15؛ علل الشرایع ، ج 1، ص 181، ح 3؛بحارالانوار ، ج 43، ص 12، ح 6. «لِأنّهٰا کٰانَتْ إذٰا قٰامَتْ فی مِحْرٰابِهٰا، زَهَرَ نُورُهٰا لِأهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا تَزْهَرُ نُورُ الْکَواکِبِ لِأهْلِ الأرْضِ ».
3- (3) . علل الشرایع ، ص 180، ح 1؛معانی الاخبار ، ص 64، ح 16؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 12، ح 5، و ص 17. « لأنّ اللّٰه عَزَّ وَجَلّ خَلَقَها مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ، فَلَمّا أشْرَقَتْ أضاءَتِ السَّماواتِ وَالأرْض بِنُورِها وَغشِیَتْ أبْصارُ المَلائِکَةِ وَخَرَّت المَلائِکَة لِلّٰه ساجِدینَ وَقالُوا: إلٰهَنا وَسیِّدَنا ما لِهذا النّورِ؟ فَأوْحی اللّٰهُ إلَیْهِمْ: هذا نُورٌ مِنْ نُوری أسکَنتُه فی سَمائی. خَلَقتُهُ مِنْ عَظمَتی، أُخْرجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبیٍّ مِنْ أنبِیائی، أفَضِّلُه عَلی جَمیعِ الأنبِیاءِ وأُخرجُ مِنْ ذلِک النُّور أئِمّةً یَقُومُونَ بِأَمْری یَهدُونَ إلیٰ حَقّی وَأجْعَلهُمْ خُلَفائی فی أرْضی بَعْدَ إنقضاءِ وَحْیی ».

د) آن حضرت زهرا نام گرفت زیرا در بهشت برای او گنبدی وجود دارد که بهشتیان آن را مانند ستاره ای درخشنده مشاهده می کنند و می گویند: این زهرا برای فاطمه است. (1)ه ) هنگامی که خداوند نور فاطمه علیها السلام را مانند چراغی آفرید و آن را در زائدۀ عرش آویخت، هفت آسمان و زمین های هفتگانه نورانی شد. فاطمه علیها السلام به همین جهت زهرا نامیده شد. فرشتگان خدا را تسبیح و تقدیس گفتند، خداوند فرمود:

به عزت و جلال خود سوگند، پاداش تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستداران این زن و پدر و شوهر و فرزندان او قرار می دهم. (2)این گونه پرتو افکنی آن حضرت علیها السلام تنها ویژۀ این دنیا نیست بلکه در سرای دیگر نیز اهل بهشت از آن بهره می برند، دربارۀ آیه «لٰایَرَوْنَ فٖیهاٰ شَمْساً وَلٰا زَمْهَرٖیراً» (3)

ص:51


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 330؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 16. «الحسن بن یَزید قُلتُ لأبی عبداللّٰه لِمَ سُمیَّت فاطِمَةُ، الزَّهراء؟ قالَ: لأَنَّ لَهاٰ فِی الجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ یاقوتةٍ حَمْراء إرتفاعُهاٰ فِی الْهَواءِ مَسیرَةُ سَنَة مُعَلَّقةٌ بِقُدرَةِ الجَبّار، لا عَلاقةَ لَها مِنْ فَوْقِهاٰ فَتُمْسکها وَلا دِعاٰمَةَ لَها مِنْ تَحْتِهاٰ فَتلْزمها، لَها مائةُ ألف بابٍ وَعَلیٰ کُلِّ بابٍ ألفٌ مِنَ المَلائِکَةِ یَراها أهلُ الجَنَّة کَما یَریٰ أحدُکم الْکَوکَب الدُّری الزاهرِ فی أُفقِ السَّماءِ فَیَقُولُون: هذه الزَّهراء لِفاطِمَة ».
2- (2) . ارشاد القلوب ، ص 403؛عوالم ، ج 11، ص 7، ح 1؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 17، ح 16. «مرفوعاً إلی سلمان الفارسی قال کُنتُ جالِساً عِندَ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ... فَقالَ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم : لَمّا أرادَ اللّٰه تَعالیٰ أن یَبلُوَ المَلائکةَ أرسلَ عَلَیهِم سَحاباً مِنْ ظُلْمَةٍ فَکانَت المَلائِکَةُ لا تَنظُر أوّلُها مِن آخرِها وَلا آخرُها مِنْ أوّلِها. فَقالت المَلائِکَةُ: إلهَنا وَسَیّدَنا مُنْذٌ خَلَقتَنا ما رَأَیْنا مثلَ ما نحنُ فِیه. فَنَسألُکَ بِحَقِّ هذِهِ الأنْوارِ، إلّاما کَشَفْتَ عَنّا. فَقالَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ وَعِزَّتی وَجَلالی لأَفْعَلنّ، فَخَلَقَ نُورَ فاطِمَة الزَّهرا علیها السلام یَوْمَئِذٍ کَالقنْدیلِ وَعَلَّقَهُ فی قُرطِ الْعَرشِ فَزَهَرَت السَّماواتِ السَّبْعِ وَالأرَضُونَ السَّبع وَمِنْ أَجْلِ ذلکَ سُمیَّت فاطِمَة الزَّهْرا، وَکانَت المَلائِکَةُ تُسَبِّحُ اللّٰهُ وَتُقَدِّسُهُ فَقالَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ: وَعِزَّتی وَجَلالی لأَجعَلَنَّ ثَوابَ تَسْبیحِکُمْ وَتَقْدیسِکُمْ إلیٰ یَومِ القِیامَةِ لمُحِبّی هذِهِ الْمَرأةِ وَأبیها وَبَعْلِها وَبَنیها ».
3- (3) . دهر: 13. «در بهشت نه خورشید و نه سرما را نمی بینند».

از ابن عباس نقل شده است:

وقتی بهشتیان در بهشت ساکن می شوند نوری مانند نور خورشید مشاهده می کنند که بهشت را روشن می کند، بهشتیان می گویند، پروردگارا، در کتاب خود فرمودی، در بهشت نه آفتاب و نه سرمایی مشاهده نمی شود، در این هنگام منادی صدا می کند؛ این نور خورشید و نور ماه نبود، بلکه علی و فاطمه علیهما السلام از چیزی به شگفت آمده و خندیدند و بهشت از نورشان روشن شد. (1)الغَرّاءُ: (2) درخشنده، بزرگوار

تعبیر دیگری که در زیارات برای حضرت فاطمه علیها السلام به کار رفته، غرّاء است. غرّاء مؤنث اغرّ و به معنای درست کرداری است که کارهایش بزرگوارانه است و به معنای «سروَر» «زیبا»، «سفید هرچیز» و «نجیب» نیز می آید.

که دربارۀ آن حضرت علیها السلام بزرگواری، درخشندگی و نورانیت و سَرورَی و نجابت همه و همه صادق است. که به برخی از آنها در بخش های گذشته اشاره شد. پس از این نیز دربارۀ سروری آن حضرت علیها السلام احادیثی ذکر خواهد شد.

نورانیت آن حضرت از نور خداوندی است و تابش آن به هر شخص سبب هدایت و راهنمایی و سعادت او در دنیا و آخرت است.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هنگامی که خداوند بهشت را آفرید آن را از نور صورت خویش آفرید سپس آن نور را پراکند، یک سوم از آن نور به من رسید و یک سوم دیگر به

ص:52


1- (1) . مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 329؛ نور الثقلین ، ج 5، ص 480، ح 43؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 45.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 286. « غرّ وجهه، صار ذا غرّة و حسن. و الشیء: ابیضّ. و المرأة: شرف. الغراء: البیضاء المنورة و المیمونة المبارکة مأخوذة من غرة الفرس، أو الشریفة الکریمة مؤنث أغرّ ». ( أقرب الموارد ، ج 2، ص 866؛ بحارالأنوار ، ج 100، ص 201).

فاطمه علیها السلام و یک سوم به علی و خاندانش علیهم السلام رسید. هرکس از آن نور برگرفت به ولایت آل محمد هدایت شد و کسی که از آن نور بی نصیب ماند از ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بی نصیب شد. (1)الإنْسِیَّةَ: (2) انسان

الحَوراءُ (3) وَالحُورِیَّةُ: (4) حوری

این دو وصف در زیارات اشاره به دارا بودن کمالات انسان و حورالعین است. گاه این دو صفت با یکدیگر ذکر شده اند:

الإنسِیَّةُ الحَوراءُ: (5) انسان حوری صفت

در آیات قرآن از حور العین یاد شده است: «حورٌ مقصورات فی الخیام» (6). «وحورٌ عین کأمثال اللؤلؤ المکنون» (7).

حوراء شخص دارای چشمانی زیبا، که سیاهی آن بشدت سیاه و سفیدی آن بسیار سفید است و دارای بدنی بسیار سفید که در فارسی نیز معادل آن واژه حوریه وحوری استعمال می شود.

ابی بصیر از امام صادق علیه السلام دربارۀ آفرینش حور العین پرسید: فدایت شوم حور العین از چه آفریده شده اند؟ فرمود: از بهشت و درون ساق او از پس هفتاد حُلّه دیده

ص:53


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 325. «لَمّا خَلَقَ اللّٰهُ الجَنَّةَ خَلَقَها مِنْ نُورِ وَجْهِهِ، ثُمَّ أخَذَ ذلکَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأصابَنی ثُلثُ النُّورِ، وَأصابَ فاطِمَةَ ثلثُ النُّور، وَأصابَ عَلیّاً وَأهلَ بَیْتِهِ ثُلثُ النُّورِ، فَمَنْ أصابَهُ مِنْ ذلکَ النُّور اهْتَدیٰ إلیٰ وِلایةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَمَنْ لَمْ یُصِبْهُ مِنْ ذلکَ النُّور ضَلَّ عَنْ وِلایَةِ آلِ مُحَمَّد ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286.
3- (3) . همان، ج 1، ص 280، 286.
4- (4) . همان، ج 1، ص 277؛ ج 5، ص 102.
5- (5) . همان، ج 5، ص 112.
6- (6) . الرحمن: 72. «حوریانی که در خیمه ها مستورند».
7- (7) . واقعه: 22 و 23. «[همسرانی مانند] حور العین، همچون مروارید در صدف پنهان» و نیز در سوره دخان: 54 و طور: 20.

می شود. گفتم. فدایت شوم آیا سخنی هم می گویند: فرمود: بله. سخنی که هیچکس نشنیده است... . (1)هم چنین فرموده اند؛ آنان از زعفران خلق شده اند. (2) و آنان از بوی خوش آفریده شدند، بیمار نمی شوند و آفتی به آنها نمی رسد. (3)تعبیر حوراء الانسیه بدین معناست که او حوریه ای است بصورت انسان همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حدیثی فرمودند:

هنگامی که به معراج رفتم جبرئیل علیه السلام دستم را گرفت، داخل بهشت نمود و از خرمای بهشتی به من داد، من آن را خوردم، و در صلبم به صورت نطفه ای درآمد، در بازگشت به زمین با خدیجه همبستر شدم، و او فاطمه را باردارشد.

فاطمه علیها السلام حوریه ای است به صورت آدمی و من هرگاه به بوی بهشت مشتاق شوم دخترم فاطمه را استشمام می کنم. (4)نیز پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

فاطمه حوریه ایست که به صورت انسان آفریده شده است. (5)

ص:54


1- (1) . تفسیر علی بن ابراهیم ، ج 2، ص 82؛بحارالانوار ، ج 8، ص 121، ح 11. «جُعلتُ فداک مِنْ أیّ ِ شَیءٍ خُلقنَ الحور العین؟ قالَ: مِنَ تربة الجَنَّةِ النورانیّة ویُریٰ مخّ ساقَیْها مِن وَراءِ سبعین حُلَّة قلتُ: جعلتُ فِداک ألَهُنَّ کلامٌ یَتَکلَّمْنَ بِهِ فی الجَنّةِ؟ قال: نَعَمْ کَلامٌ یَتکلّمنَ بِهِ لم یَسمَع الخَلائِقُ بِمِثلِهِ ...».
2- (2) . بحارالانوار ، ج 8، ص 122 ح 14. «فانهنّ خلقن من الزعفران ».
3- (3) . احتجاج ، ج 1، ص 351؛ بحارالانوار ، ج 8، ص 136، ح 48. «وانّها خلقت من الطیب لا تعتریها عاهة ولا تخالط جسمها آفة ».
4- (4) . بحارالانوار ، ج 43، ص 4، ح 2، و ص 5، ح 4 و 5، و ص 6، ح 6. « لَمّا عرَجَ بی إلی السَّماء أخذَ بِیَدی جِبرئیلُ علیه السلام فَأَدخلَنی الجَنَّةَ فَناوَلَنی مِنْ رُطَبِها فَاکَلتُه فَتحوَّلَ ذلکَ نُطفةً فی صُلبی، فَلَمّٰا هَبطتُ إلی الأرْضِ واقعتُ خَدیجةَ فَحَمَلتْ بِفاطمَةَ علیها السلام ففاطِمَةُ حَوْراءُ إنسیّة فَکُلَّما إشتَقْتُ إلی رائحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رائِحَةَ ابنَتی فاطِمَة ».
5- (5) . کشف الغمه ، ج 2، ص 89؛بحارالانوار ، ج 43، ص 7، ح 8. «إنّ فاطِمَة خُلقتْ حوریة فی صُورة إنسیّة ».

به گفته علامۀ مجلسی، به فاطمه علیها السلام حوری گفته می شود زیرا ویژگیهای آنها را داراست، اخلاق ناپسند دیگر زنان را ندارد و به جمال و کمال آراسته است. (1)در احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است:

حور العین از نور وجود مقدس فاطمه علیها السلام خلق شدند و او از رطب بهشتی آفریده شد. (2)[ العذراء ] : (3) بکر

یکی از القاب حضرت علیها السلام که در زیارات ذکر نشده است عذراء می باشد که به معنای بکر است. قرآن در بارۀ حور العین می فرماید: «فَجَعَلْناهنَّ أبکاراً» (4).

وصف عذراء برای فاطمه زهرا علیها السلام نیز به جنبۀ حوری بودن و بهشتی بودن آن حضرت علیها السلام اشاره دارد.

سروری حضرت زهرا علیها السلام

سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمِینَ: (5) سرور زنان جهانیان

سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ: (6) سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان

ص:55


1- (1) . بحارالأنوار ، ج 100، ص 196؛ ملاذ الاخیار ، ج 9، ص 27؛ روضة المتقین ، ج 5، ص 345.
2- (2) . الخصائص الفاطمیة ، ج 1، ص 180.
3- (3) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 182. «بکارت برای حضرت علیها السلام فضیتلی نیست بلکه منظور دوام این بکارت با زوجیت و ولادت است که ویژه حضرت فاطمه علیها السلام است».
4- (4) . واقعه: 36.
5- (5) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 129، 276، 278، 280، 282، 283، 284، 291؛ ج 2، ص 191، 255، 367، 386؛ ج 5، ص 67، 73، 99، 167، 176، 227. « السیّد: اللّٰه تعالی لأنّه مالک الخلق اجمعین. المالک والملک والمولی،... وکلّ من افترضت طاعته، ولقب تشریف یخاطب به الاشراف من نسل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم ... و سیّد کلّ شیء أشرفه وأرفعه یقال: القرآن سیّد الکلام ». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 464).
6- (6) . همان، ج 1، ص 285.

سیّد از سواد به معنای سیاهی گرفته شده است. به معنای ربّ، مالک، شریف.

قاضی، کریم، حلیم، رئیس، فرمانبرده شده و شکیبا استعمال می شود.

قرآن کریم دربارۀ حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:

«سیّداً وحصوراً ونبیّاً من الصالحین» (1)؛ سرور و بدور از هوسهای سرکش و پیامبری از صالحان.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند:

امام حسن و امام حسین علیهما السلام دو سرور جوانان بهشت اند. (2)در این زمان به افرادی که منتسب به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله می باشند لقب سیّد اطلاق می شود.

همان گونه که پدر فاطمه علیها السلام سید پیامبران و شویش سید اوصیاء و دو فرزندش سید جوانان بهشت هستند، او نیز سرور و سید زنان جهانیان است.

به مالک و مولای شخص و هرکس که فرمانبری او واجب باشد سیّد گفته می شود، هم چنین از اشرف و برتر هر چیز به سید تعبیر می شود. در زیارات، حضرت زهرا علیها السلام با این صفت فراوان خطاب شده است و روایات زیادی - از شیعه و اهل سنت - این مضمون را در بر دارد.

ابن عباس گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

دخترم فاطمه سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان است. (3)در ضمن حدیث دیگری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

هر زنی در شبانه روز پنج نماز گزارد و ماه رمضان را روزه دارد و حج

ص:56


1- (1) . آل عمران: 39.
2- (2) . کشف الغمة ، ج 2، ص 78. « الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنّة ».
3- (3) . امالی صدوق ، ص 99، ح 2، مجلس 24. « إبْنَتٖی فٰاطِمَة فإنّها سَیِّدَةَ نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ والآخرینَ ».

بیت اللّٰه به جا آورد و زکات مال خود را بپردازد و از همسرش فرمان بَرَد و پس از من علی علیه السلام را به ولایت و سرپرستی خود برگزیند با شفاعت دخترم فاطمه علیها السلام به بهشت داخل می شود و به تحقیق فاطمه علیها السلام سرور زنان جهانیان است. (1)قرآن کریم در شأن حضرت مریم علیها السلام آیات زیبایی دارد؛ از جمله در سورۀ آل عمران ماجرای تولد او به دعای مادرش و نیز مقام و منزلت او نزد خداوند را بیان می فرماید و پس از آن در آیات بعدی او را برگزیده، پاک و برتر زنان جهان معرفی می کند. (2)«وَاِذْ قٰالتِ الْمَلٰائِکةُ یٰا مَریَمُ إنَّ اللّٰهَ اصْطَفاکِ وَطَهَّرَکِ واصْطَفاکِ عَلیٰ نِساءِ العالَمِینَ» (3)؛

و بیاد آور هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.

این آیه می رساند که حضرت مریم محدثه بوده و فرشتگان با او سخن می گفته اند. (4) اصطفاء به معنای تلخیص نمودن از ناخالصی هاست و در این جا بمعنای مختار و برگزیده است، بالاترین رتبۀ برگزیده شدن، سیادت است. (5)جمع میان سخن پیامببر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ فاطمه علیها السلام «که او سرور زنان جهانیان است» با آیۀ قرآن که مریم را سرور زنان معرفی می کرد، برای برخی مبهم بود،

ص:57


1- (1) . امالی صدوق ، ص 393، ح 18، مجلس 73؛بحارالانوار ، ج 43، ص 22، ح 20. «فَأیّمٰا إمرَأة صَلَّتْ فٖی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ خَمْسَ صَلَوٰاتٍ وَصٰامَتْ شَهرَ رَمَضٰان وَحَجَّتْ بَیْت اللّٰهِ الْحَرٰام وَزَکَّتْ مٰالَهٰا وَأطٰاعَتْ زَوْجَهٰا وَوٰالَتْ عَلِیّاً بَعْدی دَخَلَتْ الْجَنَّةَ بِشَفٰاعَةِ إبْنَتی فٰاطِمَة وَإنَّهٰا لَسَیِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ ».
2- (2) . آل عمران: 35 - 37.
3- (3) . آل عمران: 42.
4- (4) . المیزان ، ج 3، ص 204.
5- (5) . المیزان ، ج 3، ص 235.

از امام صادق علیه السلام در این باره سؤال شد؟ امام علیه السلام فرمود:

مریم علیها السلام سرور زنان عالَم خود بود و فاطمه علیها السلام سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان است. (1)همین سخن از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده است.

در این قسمت به مناسبت دو تعبیر دیگر که برای حضرتش علیها السلام در زیارات مورد استفاده قرار گرفته است ذکر می گردد:

مَریَمُ الکُبرٰی: (2) مریم بزرگتر

این تعبیر به شأن و منزلت حضرت مریم علیها السلام و طهارت و پاکی و برگزیدن او از سوی خداوند متعال در قرآن اشاره دارد و این که فاطمه زهرا علیها السلام تمامی این فضیلت ها را در حد بالاتری داراست. در روایت گذشته آمده بود که مریم با همۀ منزلتها، سرور زنان زمان خود بود امّا فاطمه علیها السلام سرور زنان اولین و آخرین است.

شَقِیقَةُ البَتُولِ مَریَمَ: (3) همتای مریم بتول

برای آماده کردن ذهن مخاطبان و آسان کردن فهم مطالب، در مورد مقام حضرت فاطمه علیها السلام ، تشبیه هایی بین آن حضرت و حضرت مریم صورت گرفته است. در برخی فرازها حضرت زهرا علیها السلام با عنوان نظیر و مانند مریم علیها السلام مورد خطاب قرار گرفته اند. در زبان عرب شقیق به برادر، و شقیقه به خواهری که از یک پدر و مادر باشند گفته می شود.

ص:58


1- (1) . معانی الاخبار ، ص 107، ح 1؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 24، ح 20. «أخْبِرْنی عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم فی فٰاطِمَةُ: «إنَّها سَیِّدَة نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ» أهِیَ سَیِّدَة نِسٰاءِ عٰالَمِهٰا؟ فَقٰالَ: ذٰاکَ لِمَرْیَمَ کٰانَتْ سَیِّدَةِ نِسٰاءِ عٰالَمِهٰا وَفٰاطِمَةُ سَیِّدَة نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ مِنَ الْاَوِّلٖینَ وَالْآخَرٖینَ ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112.
3- (3) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 167. «الشقیق: الاخ من الرحم، کأنه شق نسبه من نسب اخیه... و کل ما انشق بنصفین فکلّ منهما شقیق الآخر... و الشقیقة: الاخت». ( اقرب الموارد ، ج 1، ص 603).

به مانند و نظیر نیز شقیق گفته می شود و چه بسا در موردی که شباهت بسیار زیاد است به کار رود، زیرا فرزندانی که از یک پدر و مادر هستند در شکل و شمایل و صفات و خلقیات به یکدیگر بسیار نزدیکند.

خداوند در آیاتی از قرآن کریم حضرت مریم (1) را ستوده است مانند این آیه:

و [خداوند برای کسانی که ایمان آوردند] مریم دختر عمران را مثال زد که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتابهای او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود. 2مشاهده می شود پاکدامنی و تصدیق سخنان پروردگار، فرمانبرداری از خداوند و استفادۀ مریم علیها السلام از روزی بهشتی که پس از این خواهد آمد، همه از امتیازات مریم علیها السلام است. مشابه همین تعبیرها از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام دربارۀ فاطمه علیها السلام ذکر شده است و افزون بر آن فاطمۀ زهرا علیها السلام بر مریم علیها السلام برتری داده شده است مانند این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:

فاطمه علیها السلام پاکدامن بود خداوند نیز فرزندان او را بر آتش حرام نمود. 3آیاتی نیز از سورۀ آل عمران گذشت که در آنها مریم علیها السلام برترین زنان معرفی گردیده بود. «إنَّ اللّٰهَ اصطَفاٰکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفاٰکِ عَلیٰ نِساءِ الْعاٰلَمِین» 4.

ص:59


1- (1) . مریم دختر عمران بن ماثان است و عمران در اینجا غیر از عمران فرزند اشهم که منسوب به اسحاق فرزند ابراهیم خلیل علیه السلام است می باشد.

دربارۀ فاطمه علیها السلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

[مریم سرور زنان عالم خود بود] و اما دخترم فاطمه او سرور زنان عالمیان از اولین و آخرین است و همانا او در محراب خود به نماز می ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرّب بر او سلام داده و با همان [کلماتی که] مریم را مورد خطاب قرار می دادند او را صدا زده و می گویند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و پاک گردانید و بر زنان عالمیان برتری داد. (1)در آیۀ دیگری در مدح مریم علیها السلام آمده است:

هر بار که زکریا در محراب بر مریم وارد می شد نزد او خوراکی می یافت.

می گفت: ای مریم! این از کجا برای تو [رسیده] است و مریم می گفت: از جانب خداست. خداوند به هرکس بخواهد بی شمار روزی می دهد. 2امام باقر علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام عهده دار کارهای خانه و خمیر کردن و پختن نان و جارو کردن خانه شده بود و علی علیه السلام کارهای بیرون - تهیۀ هیزم و آوردن غذا - را عهده دار بود. روزی پرسید: غذایی هست؟ فاطمه علیها السلام گفت: قسم به آنکس که حق تو را بزرگ داشته است، سه روز است که چیزی برای پذیرایی نیست.

علی علیه السلام فرمود: چرا به من نگفتی؟ پاسخ داد: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا از اینکه

ص:60


1- (1) . امالی صدوق ، ص 394، ح 18، مجلس 73؛بحارالانوار ، ج 37، ص 85، ح 52؛ ج 43، ص 24، ح 20. « وَأمّٰا إبنَتی فٰاطِمَةُ فَهِیَ سَیّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ مِنَ الْاَوَّلٖینَ وَالْآخَرٖینَ وَإنَّهٰا لَتَقُوم فی مِحْرٰابِهٰا فْیُسَلِّمُ عَلَیْهٰا سَبْعُونَ أَلْف مَلَکٍ مِنَ الْمَلٰائِکَةِ الْمُقَرَّبٖینَ وَیُنٰادُونَهٰا بِمٰا نٰادَتْ بِهِ الْمَلٰائِکَةُ مَرْیَمَ؛ فَیَقُولُونَ: یٰا فٰاطِمَةُ إنَّ اللّٰهَ اصطَفٰاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفٰاکِ عَلٰی نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ ».

چیزی از تو بخواهم بازداشت و فرمود: از پسر عمویت چیزی نخواه، اگر چیزی آورد که آورد و اگر نه از او درخواست نکن.

علی علیه السلام خارج شد، مردی را دید و دیناری از او قرض کرد، به سوی خانه آمد، عصر شده بود، مقداد بن اسود را دید و از او پرسید برای چه این وقتِ روز بیرون آمده ای؟ گفت: ای امیر مؤمنان! قسم به آنکس که حق تو را بزرگ داشته است به سبب گرسنگی.

در اینجا راوی از امام باقر علیه السلام پرسید: آیا این ماجرا در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاد؟ امام علیه السلام فرمود: بلی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم زنده بود. علی علیه السلام به مقداد فرمود:

من نیز به همین سبب بیرون آمدم و دیناری قرض کردم، امّا تو را بر خود مقدم می دارم. دینار را به مقداد داد و به سوی خانه آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود و فاطمه علیها السلام نماز می گزارد و میان آن دو طبقی که رویش پوشانده شده بود قرار داشت وقتی فاطمه علیها السلام از نماز فارغ شد آن را پیش آورد: طبقی از نان و گوشت بود. علی علیه السلام پرسید فاطمه! این از کجا برای تو رسیده است؟ او گفت: هُوَ مِنْ عِنُدِ اللّٰهِ إنَّ اللّٰهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشٰاءُ بِغَیْرِ حِسٰابٍ ؛ این از سوی خداوند است و خداوند به هرکس بخواهد بی حساب روزی می دهد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود: آیا بگویم مَثَل تو و فاطمه چیست؟ مثل تو مَثَل زکریاست هنگامی که در محراب بر مریم وارد شد، نزد او غذایی یافت. به او گفت: ای مریم! این از کجا برای تو رسیده است؟ گفت: از سوی خداوند، خدا به هر کس بخواهد بدون حساب روزی می دهد. (1)

ص:61


1- (1) . تفسیر عیاشی ، ج 1، ص 171، ح 41؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 27، ح 30، و ص 31، ح 38، و ص 68، 69، و ص 73 و 74، ذیل ح61. علامۀ مجلسی از زمخشری در کشاف ماجرا را شبیه به همین نقل می کند و در آخر می آورد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حمد مخصوص خدایی است که تو را شبیه سرور زنان بنی اسرائیل قرار داد... ( بحارالانوار ، ج 43، ص 29).

این ماجرا با نقلهای گوناگون در کتب روایی ذکر شده است که بسا اختلاف در کیفیت ماجرا به سبب تکرار شدن آن باشد.

در کتاب مناقب ، میان فاطمه زهرا علیها السلام و مریم مقایسه ای انجام داده، و برتری فاطمه علیها السلام را نتیجه گرفته است که به بخشی از آن اشاره می شود:

مریم دختر عمران بود و فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و شرافت مردم به پدران آنهاست [قرآن می فرماید]: «وکفّلها زکریا» (1)، زکریا عهده دار تربیت مریم شد. در حالیکه کفالت زهرا علیها السلام را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم عهده دار شد، و سرپرستی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر هر سرپرستی برتری دارد.

مریم، عیسی علیهما السلام را در ایام جاهلیت به دنیا آورد و فاطمه علیها السلام امام حسن وامام حسین علیهما السلام را بر فطرت اسلام به دنیا آورد. به مریم گفته شد اندوهگین مباش، در حالیکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای فاطمه خداوند به خوشنودی تو خشنود می شود.

فرشتگان به مریم گفتند: بدرستیکه خدا تو را برگزید و پاک کرد و بر زنان جهان برتری داد. در حالیکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه سرور زنان عالمیان از اولین و آخرین است و همانا او در محراب خود به عبادت می ایستد و هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام داده و فرشتگان که مریم را مخاطب قرار دادند فاطمه علیها السلام را صدا زده و می گویند ای فاطمه، بدرستی خداوند تو را برگزید و پاک گردانید وبر زنان عالمیان برتری داد.

و هرگاه زکریا بر مریم در محراب وارد می شد نزد مریم غذا مشاهده می کرد و از آیه استفاده می شود که این غذا به سبب زیادی شکرگزاری مریم بوده است در این باره فاطمه علیها السلام مناقبی دارد که کسی نمی تواند آن را انکار

ص:62


1- (1) آل عمران: 33.

نماید مانند احادیث مقداد، بریده، و حدیث انار و انگور و سیب و گلابی و غیر آن و تردیدی نیست که فاطمه علیها السلام خوراکیهایی میل می کرد که برای دیگران نبوده است.

روزیِ مریم از بهشت بود در حالی که آفرینش فاطمه علیها السلام از روزی بهشتی بود.

خداوند مریم علیها السلام را در قرآن به بیست تعریف ستوده است و در اخبار صحیح برای فاطمه علیها السلام بیست اسم است که هرکدام بر فضیلتی از حضرتش علیها السلام دلالت دارد و صدوق رحمه الله در کتاب « مولد فاطمه علیها السلام » آورده است. (1)تعابیر دیگری دربارۀ سیادت و سروری فاطمه علیها السلام در زیارات آمده است مانند:

سَیِّدَةُ النِّساءِ: (2) سرور زنان

السَّیِّدَةُ الزّهراءُ: (3) زهرای سرور

السیدة الکبری: (4) سرور بزرگتر

سیدة نساء أهل الجنّة: (5) سرور زنان بهشتی

از امام صادق علیه السلام دربارۀ این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فاطمه علیها السلام سرور زنان بهشتی است سؤال شد: آیا او سرور زنان زمان خویش است، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

آن مریم علیها السلام بود و فاطمه سرور زنان بهشتی از پیشینیان و پسینیان است. (6)زَینُ نِساءِ العالَمِینَ: (7) زینت زنان جهانیان

ص:63


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 359؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 48 - 50 .
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287، 292؛ ج 2، ص 212، 249؛ ج 3، ص 508؛ ج 4، ص 36، 144، 175؛ ج 5، ص 65، 168، 176.
3- (3) . همان، ج 5، ص 129.
4- (4) . همان، ج 5، ص 129.
5- (5) . همان، ج 4، ص 125.
6- (6) . مناقب آل ابی طالب ، ص 323؛بحارالانوار ، ج 43، ص 37، و ص 44، ح 44. «هی سَیِّدَةِ نِسٰاءِ عٰالَمِهٰا؟ قٰالَ ذٰاکَ مَرْیَمُ وَفٰاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسٰاءِ أهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْأوَّلٖینَ وَالْآخَرٖینَ ».
7- (7) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.

تعبیر دیگری که در زیارات برای فاطمه علیها السلام استفاده شده است تعبیر فوق می باشد.

فاطمه علیها السلام بهترین زن و پاک ترین آنان و سرور زنان دو عالم است صفاتی که تمامی زنان جهان بدان افتخار می نمایند. شخصیت آن حضرت نه تنها زینت برای زنان بلکه زینتی برای عالم وجود است در تعبیر دیگری که خواهد آمد برتری آن حضرت بر تمامی انسانها مورد اشاره قرار گرفته است.

خَیرُ نِساءِ الأُمَّةِ: (1) بهترین زنان امت

فاطمه زهرا علیها السلام سرور تمامی زنان است و این به سبب نیکوکاری و برتری ایشان در میان زنان است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیۀ «انّ اللّٰه اصطفاک و طهّرک...» را خواند سپس فرمود:

ای علی! بهترین زنان جهانیان چهار نفرند: مریم دختر عمران، و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و آسیه دختر مزاحم (2). تعبیر سیدة نساء العالمین، به برتری فاطمه علیها السلام بر این بزرگواران نیز اشاره می نماید.

المُفَضَّلَةُ عَلٰی نِساءِ العالَمِینَ: (3) برتری داده شده بر زنان جهانیان

حضرت زهرا علیها السلام به سبب ویژگیهایی مانند شناخت خداوند، اطاعت و خلوص و...

که به برخی اشاره شد کامل ترین و در میان زنان بهترین آنها بود، و خداوند او را بر تمامی زنان عالم برتری داد.

ص:64


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 3، ص 382.
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 322؛بحارالانوار ، ج 43، ص 36. «یٰا عَلی خَیْرُ نِسٰاءِ الْعٰالَمٖینَ ارْبَع: مَرْیَمُ بِنتُ عِمرٰان وَخَدٖیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلَد وَفٰاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّد وَآسِیَةُ بِنْتُ مُزٰاحِم ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 102.

امام رضا علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل فرمود:

امام حسن و امام حسین علیهما السلام بهترین اهل زمین پس از من و پدرشان هستند و مادر آنان دو برترین زنان زمین است. (1)المُفَضَّلَةُ عَلٰی کافَةِ النّاسِ: (2) برتری داده شده بر تمامی مردم

این تعبیر بیانگر فضیلت و برتری فاطمه زهرا و کمال آن حضرت است. و به قرار گرفتن آن حضرت در رتبۀ معصومین علیهم السلام اشاره دارد. پس مقام و منزلت آن حضرت نه تنها ایشان را بهترین زنان در عالم، و زینت زنان و سرور آنان قرار داده است، بلکه بر تمامی مردم برتری داده است.

در پایانِ حدیثی که امام صادق علیه السلام ، اسماء فاطمه علیها السلام را بیان می نماید به این مطلب اشاره شده است. امام صادق علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام نزد خداوند متعال دارای نه اسم است: فاطمه و صدیقه و مبارکه و طاهره و زکیّه و رٰاضِیه و مرضیّه و محدَّثه و زهرا. سپس به شنونده فرمود:

می دانی تفسیر فاطمه چیست؟ گفت: سرورم مرا آگاه کن. فرمود: او از بدی بازداشته شده است، سپس فرمود: اگر امیر مؤمنان علیه السلام با او ازدواج نمی کرد بر روی زمین برای او کفوی از آدم و پایین تر از او نبود. (3)

ص:65


1- (1) . عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 62، ح 252؛بحارالانوار ، ج 43، ص 19، ح 5. « اَلْحَسنُ وُالْحُسَیْنُ خَیرُ أهْلِ الْأرْضِ بَعْدٖی وَبَعْدَ أبٖیهٰما، وَأُمُّهُمٰا أفْضَلُ نِسٰاءِ الْأَرْضِ ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112.
3- (3) . الخصال ، ص 414، ح 3؛بحارالانوار ، ج 43، ص 10، ح 1. «قٰالَ أبُو عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام : لِفٰاطِمَةَ علیها السلام تِسْعَةُ أسْمٰاءٍ عِنْدَ اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ فٰاطِمَةُ وَالصِّدّیقَةُ وَالْمُبٰارَکَةُ وَالطّٰاهِرَةُ وَالزَّکِیَّةُ وَالرّٰاضِیَةُ وَالْمَرْضِیَةُ وَالْمُحَدَّثَةُ وَالزَّهْرٰاءُ ثُمَّ قٰالَ: أتَدْری أَیّ شَیءٍ تَفْسیرُ فٰاطِمَةُ؟ قُلْتُ أخْبِرْنی یٰاسَیِّدٖی، قٰالَ: فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ. قٰالَ: ثُمَّ قٰالَ: لَوْلٰا أنَّ أمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام تَزَوَّجَهٰا لَمٰا کٰانَ لَهٰا کُفْوٌ إلٰی یَومِ الْقِیٰامَةِ عَلٰی وَجْهِ الْأرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ ».

مَولاتی: (1) سرور من

مولی به معنای ربّ و مالک و سرپرست و دوستدار و... به کار می رود و اینجا به معنای مالک و صاحب نعمت و سرور می باشد.

او نه تنها سرور زنان جهانیان است که سرور تمامی انسان ها است و نه تنها بر تمامی زنان که بر تمامی انسان ها برتری داده شده است و زائر آن حضرت، با این خطاب ها بیان می کند که غلام یا کنیز حضرت است و او ارباب، و تمامی عالم وجود ریزه خوار سفرۀ تفضلات او و فرزندان و شوهر و پدر بزرگوارش علیهم السلام هستند.

مقام بلند فاطمه علیها السلام در پرتو القابی دیگر

اشاره

السَعِیدَة: (2) خوشبخت

سعیدة مؤنث سعید است و مادّۀ سعد برای حالتی که اقتضای خیر و صلاح و فضل دارد به کار می رود، واژۀ مقابل آن، شقاء یعنی حالت «عسرت» و «مانع از خیر و صلاح» و «سیر کمالی بودن» می باشد.

در قرآن کریم خداوند انسانها را به دو گروه سعید و شقی تقسیم می نماید:

«یَوم یأتِ لٰاتَکَلَّمُ نَفْسٌ إلّابإذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِی وَسَعیٖد» (3)؛

روزی آید که هیچ کس جز به اجازۀ او سخن نمی گوید پس برخی از مردم شقی و برخی سعید هستند.

سعادت و شقاوت هم ذاتی است و هم اکتسابی. سعادت ذاتی در اثر عواملی پیش

ص:66


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 286. «المولی: الرّب، والمالک والصاحب... والمنعِم والمنعَم علیه». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 1070).
2- (2) . همان، ج 5، ص 102. «سعدَ سعداً وسعوداً، نقیض شَقِیَ ویقال سعد یومک: یَمُن». (المعجم الوسیط، ج 1، ص 432).
3- (3) . هود: 105.

از به وجود آمدن یک نفر، یعنی از سوی پدران و اسباب دیگر به وجود می آید. قانون توارث، شرایط زمان و مکان و اعمال و اخلاق پدران و مادران و غذای آنان و غذای خود طفل از این سبب ها می باشند.

سعادت اکتسابی نیز در اثر تأثیر محیط، تربیت و تعلیم و اعمال صالح و انجام عبادتها و ریاضات بدست می آید.

لازم است انسان مراقب زندگی و حالات مادی و معنوی خود و عائله و فرزندان بوده و توجه داشته باشد که این مهم از مسئولیت های حیاتی هر فرد محسوب می شود.

حضرت زهرا علیها السلام در ذات، سعید است، و دربارۀ سعادت ذاتی فاطمه علیها السلام پیش از این روایاتی دربارۀ قبل از تولد، نحوۀ تولد و سخن گفتن آن حضرت علیها السلام هنگام تولد بیان شد. و در بارۀ سعادتمندی اکتسابی؛ آن حضرت نیز می توان به تربیت یافتن ایشان در دامان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، مصاحبت با شویی مانند امیر مؤمنان علیه السلام ، و عبادت و ریاضات آن حضرت اشاره کرد، عبادت فاطمه علیها السلام به گونه ای بود که خداوند بر فرشتگان مباهات می کرد.

الحَمِیدَة: (1) ستوده

حمید به معنای ستوده و درخور ستایش، یکی از اسماء خداوند است و در آیاتی ذکر شده است: «وَاعْلَمُوا أنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» (2) «إنّه حَمیدٌ مَجیدٌ» (3) «إنَّ اللّٰهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ» (4).

حمد، ستایش کردن و ثنا گفتن؛ در مقابل عظمت و صفات و یا اعمال برجستۀ یک شخص می باشد. حمید کسی است که ستایش مطلق برای او ثابت است و خداوند حمید است، زیرا هرگونه نعمتهای مادی و معنوی و هم چنین تربیت همۀ افراد از اوست. (5)

ص:67


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 102.
2- (2) . بقره: 267.
3- (3) . هود: 73.
4- (4) . ابراهیم: 8.
5- (5) . تفسیر روشن ، ج 11، ص 255.

حضرت زهرا علیها السلام مورد ستایش و ثنا از سوی همه اهل آسمان و زمین است، زیرا دارای عظمت است و صفات و اعمالی را داراست که در مرتبۀ فوق بشری است.

از روایاتی که دربارۀ ارجمندی حضرت فاطمه علیها السلام نزد خداوند، در صفحات گذشته ذکر شد این سخن بیشتر روشن می شود.

البَرَّة: (1) نیکوکار

برّ از نامهای خداوند متعال است و به معنای «راستگو» می باشد، و برّة زنی را گویند که به خانواده و اطرافیان نیکی نموده و با آنان خوش رفتار باشد. در قرآن نیز از ابرار یاد شده است «إنَّ الأبْرارَ لَفی نَعِیمٍ وَ إنَّ الفُجّارَ لَفی جَحِیمٍ» (2). در تفسیر این آیه امام باقر علیه السلام فرمود: ابرار همانا ما هستیم و فجّار دشمنان ما. (3)امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:

هرچه خداوند عزّ و جل در قرآن فرمود: «انّ الأبرار» به خدا قسم، منظور جز علی بن ابیطالب و فاطمه و من و حسین علیهم السلام نیست، زیرا ما نسبت به پدران و مادران خویش نیکوکار و دل های ما عامل به اطاعت الهی و نیکی است و از دنیا و حب آن بیزار است و ما تمامی واجبات الهی را ما فرمانبرداریم و به یگانگی خدا ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق نمودیم. (4)

ص:68


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282؛ ج 2، ص 216؛ ج 5، ص 102. «برّ فی یمینه: صدق، والیمین: صدقت برّة: اسم عَلَمٌ بمعنی البرّ لا یُصرَف لاجتماع التعریف و التأنیث فیه و امرأة برّة اذا کانت بارّة بأهلها حسنة العشرة لهم». ( اقرب الموارد ، ج 1، ص 37؛ معجم البلدان ، ج 1، ص 406).
2- (2) . الانفطار: 13 و 14. «به یقین نیکان در نعمتی فراوان و بدکاران در دوزخند».
3- (3) . کنز الدقائق ، ج 14، ص 172. «الابرار نحن هم والفجّار هم عدوّنا ».
4- (4) . مناقب آل ابی طالب ، ج 4، ص 2؛کنز الدقائق ، ج 14، ص 172. «کل ما قال فی کتاب اللّٰه عزّ وجلّ من قوله «إنّ الأبرار» فَوَ اللّٰهِ مٰا أرٰادَ بِهِ إلّاعَلیَّ بْن أبی طٰالِبِ وَفٰاطِمَةَ وَأنٰا وَالْحُسَیْنَ لِأنّٰا نَحْنُ أَبْرارٌ بِآبٰائِنٰا وَأُمَّهٰاتِنٰا وَقُلُوبُنٰا عَمِلَتْ (علت خ ل) بِالطّٰاعٰاتِ [وَالبِرِّ]وَتَبَرَّأَتْ مِنَ الدُّنیٰا وَحُبِّهٰا وَأَطَعْنٰا اللّٰهَ فی جَمٖیعِ فَرٰائِضِهِ وَآمَنّٰا بِوَحْدٰانِیَّتِهِ وَصَدَّقْنٰا بِرَسُولِهِ ».

الرَّضِیَّةُ: (1) خوشنود

این لقب نمایان گر مرتبۀ بلند رضایت حضرت زهرا علیها السلام است. امیر مؤمنان علیه السلام خطاب به شخصی از بنی سعد فرمود:

دربارۀ خودم و فاطمه برای تو بگویم؟ او نزد من بود و از محبوب ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله ، با مشک آب می کشید به گونه ای که جای آن در سینه اش می ماند و آسیا می کرد به گونه ای که دو دست او پینه می بست و خانه را جارو می کرد و لباسهایش غبار آلود می شد و آتش زیر دیگ روشن می کرد لباسهایش کثیف می شد و از این بابت زیان زیادی به او رسید. به او گفتم: کاش نزد پدرت می رفتی و از او خدمتکاری می خواستی تا این کارها به تو زیان نرساند.

فاطمه علیها السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت، عده ای با حضرت صلی الله علیه و آله سخن می گفتند، خجالت کشید و بازگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دانست او برای کاری آمده بود صبحگاهان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما آمد... علی علیه السلام فرمود: من علت آمدن فاطمه علیها السلام را برای حضرتش باز گفتم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آیا چیزی بهتر از خدمتکار به شما یاد ندهم؟

هنگام خواب سی و سه بار «سبحان اللّٰه» و سی و سه بار «الحمد للّٰه» و سی و چهار بار «اللّٰه اکبر»، بگویید. فاطمه زهرا علیها السلام سه بار فرمود: از خدا و پیامبرش راضی شدم. (2)امام صادق علیه السلام فرمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه زهرا علیها السلام را دید که عبایی از پشم شتر بر خود داشت و با

ص:69


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 285، 287؛ ج 2، ص 216؛ ج 4، ص 125 «الرضی: المرضیّ والمطیع والمحب». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 352).
2- (2) . علل الشرایع ، ص 366، باب 88؛بحارالانوار ، ج 43، ص 82، ح 5. « رَضیتُ عنِ اللّٰهِ وَرَسُولِه» ثَلاثَ دَفَعٰاتٍ.

دست آسیا می کرد و فرزندش را نیز شیر می داد؛ پیامبر گریان شد و فرمود:

[چیزی نیست] دخترم! در برابر شیرینی آخرت به تلخی دنیا پیش دستی کن.

فاطمه علیها السلام گفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! سپاس مخصوص خداست و ستایش در برابر نعمت های ویژۀ اوست. آیۀ «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضیٰ» در این هنگام نازل شد. (1)مرحوم انصاری در شرح خطبه فاطمه علیها السلام گوید:

حضرت فاطمه رضیّه (2) نامیده شد چون:

أ - حضرتش علیها السلام ، آن هنگام که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و خدمتکاری تقاضا نمود و گفت: بر سختی کارهای خانه طاقت ندارم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تسبیح فاطمه علیها السلام را به او آموخت و ثوابش را به او بشارت داد، فاطمه علیها السلام از خدا و پیامبرش راضی شد و سه بار فرمود: از خدا و رسولش راضی شدم. پس از بازگشت از محضر پدر گفت: از پدرم خیر دنیا را خواستم او به من خیر آخرت را عطا کرد.

ب - برای قرب و منزلت و پاکی طینت و مراتب عالی دیگر که خداوند در دنیا و برزخ و آخرت به او عطا کرد فاطمه علیها السلام از خداوند متعال خرسند شد.

ج - به این خاطر که خداوند متعال شفاعت کبری را به دست او قرار داد. (3)المَرْضِیَّةُ: (4) پسندیده

این وصف در قرآن نیز پس از راضیه ذکر شده است: «یٰا أیَّتُهٰا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعٖی

ص:70


1- (1) . مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3، ص 342؛ کنز الدقائق ، ج 14، ص 318.
2- (2) . رضیّه به معنای راضیه است.
3- (3) . اللمعة البیضاء ، ص 205.
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 285، 287؛ ج 2، ص 216.

إلٰی رَبِّکِ رٰاضِیَةً مَرْضِیَّةً» (1)؛ ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنود و هم او از تو خشنود است.

برای نفس پنج مرتبه ذکر کرده اند: نفس امّارة، نفس لوّامة، نفس مطمئنة، راضیة ومرضیة.

مرضیه در قرآن کریم و در روایات در ضمن اوصاف نفس مطمئنه آمده و پس از راضیه ذکر می شود، امّا مرضیه شریف تر و قوی تر است. راضیه آن نفسی است که همۀ مقدرات و احکامی که از سوی خداوند به او می رسد را قبول دارد، امّا مرضیه کسی است که خداوند از او خشنود شده و مرضی حضرت حق گردیده است. (2)مرحوم انصاری برای نامیده شدن حضرت زهرا علیها السلام به مرضیه سه وجه ذکر می نماید:

الف) به این علت فاطمه علیها السلام مرضیه نامیده شد که خداوند متعال در آخرت کراماتی فاخر به اوعطا فرماید تا راضی گردد همانگونه که به پدرش فرمود؛ «ولسوف یعطیک ربّک فترضی» (3)؛ و به زودی پرودرگارت [آن قدر] به تو عطا کند که تو خشنود شوی.

ب) چون خدای متعال و پیامبرش و شویش علیهما السلام از او راضی هستند.

ج) چون تمامی موجودات از او راضی اند چرا که از فیوضات وی بهره می برند. (4)الفاضِلَة: (5) دارای اوصاف پسندیده

فضل به معنای زیاده باقی مانده از نیاز است. در آیات بسیاری سخن از فضل الهی

ص:71


1- (1) . فجر: 27 و 28.
2- (2) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 233.
3- (3) . الضحی: 5.
4- (4) . اللمعة البیضاء ، ص 205.
5- (5) . موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام ، ج 1، ص 277، 280، 285.

به میان آمده و خداوند خود را ذو الفضل یعنی دارای فضل معرفی نموده است «إنَّ اللّٰهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّٰاسِ» (1)، «وَاللّٰهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» (2) و در آیات دیگر تصریح می نماید که اگر فضل الهی نبود هیچ کدام از شما پاک نمی شدید. (3)فاضل به شخصی گویند که دارای فضیلت بوده و زیادتر از انسانهای معمولی به اوصاف پسندیده و نیکو آراسته است.

امیر مؤمنان علیه السلام در وصف پرهیزگاران می فرمایند:

پرهیزگاران در این جهان همان صاحبان فضایل اند، گفتارشان راست پوششان میانه و سیرتشان در زندگی تواضع و فروتنی است. (4)ریشه های فضایل را حکمت، عفت، شجاعت و عقل بر شمرده اند. (5) فضیلت های فاطمه علیها السلام هم ذاتی و هم خارجی است: فضیلت های خارجی مانند اصالت خانوادگی و شرافت نسب است. او دختر خاتم پیامبران، سلطان عالم و افتخار بنی آدم است و مادرش خدیجۀ طاهره و همسرش امیر مؤمنان علیه السلام قطب عالم امکان و فرزندان او ائمۀ معصومین علیهم السلام اند. کیفیت انعقاد نطفه آن حضرت علیه السلام و ولادت و.. از نوع فضائل ذاتی است. بزرگ ترین فضیلت های ذاتی آن حضرت علیها السلام عفت، عصمت، معارف حقه و حقائق نظریه است که در او به حد کمال رسیده است. (6)

ص:72


1- (1) . بقره: 243.
2- (2) . آل عمران: 74.
3- (3) . نور: 21.
4- (4) . نهج البلاغة ، ص 402، خطبه 193. «فَالْمُتَّقُونَ فِیها هُمْ أهْلُ الْفَضائِلِ، مَنْطِقُهُم الصّوابُ وَمَلْبَسُهُم الاقْتِصادُ ».
5- (5) . المعجم الوسیط ، ج 2، ص 700.
6- (6) . « فَحَسر عَن إدراکها إنسانُ کلِّ عٰارفٍ وَقَصَرَ عَنْ وَصْفِها وَإحصائِها لسانُ کُلُّ مُحصٍ وَواصفٍ وَالکُلُّ بِضُروبِ فَضائِلها مُعتَرِفُون وَعَلیٰ بابِ کَعْبةِ فَواضِلِها مُعْتَکِفُون وَخَصَّها اللّٰهُ مِنْ وَظائِفِ فَضْلِهِ وَشرائِفِ نَبْلهِ بِأکْملِ ما أعدَّه لِغَیْرِها مِن ذَوی النفوسِ القُدسیَّة وَالأعراقِ الزَّکیّةِ وَالأخلاقِ الرَّضِیَّة وَالحِکَم الإلهیَّةِ وَسَطَعَ صبحُ النُّبُوَّةِ بِطَلعَتِها الحَمیدَةِ وغُرَّتِها الرَّشیدةِ... ». ( الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 121).

[ ام الفضائل ] : (1) مادر فضیلت ها

او نه تنها فاضله یعنی دارای فضیلت است بلکه ام الفضائل یعنی مادر فضیلت ها است و فضایل از او سرچشمه می گیرد. این کنیه در زیارات ذکر نشده است.

الرَشِیدَة: (2) به حد رشد رسیده

رشید از اسماء حسنای الهی است. رشیدة مونث رشید و به معنای هدایت کنندۀ به راه درست است. به کسی که به سنّ بلوغ و رشد رسیده است و کسی که در تنظیم امور آگاه است نیز گفته می شود.

فاطمه زهرا علیها السلام به تمامی معانی ذکر شده رشیده بود، او تمامی سیر تکامل را پیش از پاگذاردن به این دنیا طی نموده بود. او در بطن مادر با او سخن می گوید، و با او انس می گیرد. و هم او رشیده بمعنای هدایت کننده به راه درست است، او و فرزندانش هادیان جامعه انسانی به راه صواب، و نگاه دارنده از راه شقاوت اند.

الحُرَّة: (3) آزاد

حرّ به معنای آزاد و در مقابل کنیز است. همچنین به معنای شخص بزرگوار و به معنای خالص نیز به کار می رود. حَریر به معنای ابریشم خالص است.

فاطمه زهرا علیها السلام سرور زنان آزاد و بزرگوار است. ممکن است به کار بردن حرّه برای آن حضرت به سبب خلوص، حضرتش علیها السلام نیز باشد.

این تعبیر هنگامی که فاطمه علیها السلام در بستر بیماری بود و آن دو نفر برای عیادت

ص:73


1- (1) . عوالم ، ج 1/11 ص95.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 285، 287، 292؛ ج 5، ص 168. «رشد: اهتدی -: فهو راشد ورشید، الرشید: أحد أسماء اللّٰه الحسنی، وحَسَنُ التقدیر، والمُرشِد، ومن بلغ سنّ الرّشد». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 347).
3- (3) . همان، ج 3، ص 12. «الحرة: ضد الأمة و الکریمة... و السحابة الکثیرة المطر... الحُرّیة: الخلوص و الخصلة المنسوبة إلی الحرّ». ( اقرب الموارد ، ج 1، ص 179).

اجازه خواستند توسط امیر مؤمنان علیه السلام برای فاطمه علیها السلام بکار رفته است. علی علیه السلام فرمود:

ای حرّه! فلانی و فلانی آستانه در ایستاده و می خواهند بر تو سلام کنند نظر شما چیست؟ فرمود: خانه، خانۀ تو و زن آزاد همسر توست هر طور می خواهی عمل کن. (1)در کتاب الخصائص الفاطمیه می آورد: حرّه زنی است که عبادت او خالص است. (2)دربارۀ به کار بردن واژۀ حرّه از سوی امیر مؤمنان در روایت بالا دو وجه ذکر می کند:

الف) گویا علی علیه السلام می فرماید: ای فاطمه علیها السلام من تو را الزام به اذن برای آنان نمی کنم تو حرّه و مختار و مطاعی... .

ب) بنابر اینکه معنای حرّه کریمه باشد، استفاده از این تعبیر به این معناست که چون هنگام جلب محبت و کرم افراد بزرگوار و بخشنده و رسیدن به مطلب مورد نظر رسم است که پیش از خواستن چیزی از آنان، مدح و ستایش آنها گفته شود؛ علی علیه السلام این گونه فاطمه علیها السلام را مورد خطاب قرار دادند تا برای آن دو اجازه بگیرند... . (3)أَمَتِک: (4) کنیز تو (خدا)

حضرت فاطمه علیها السلام با این وصف نیز در زیارت مورد خطاب قرار گرفته است. باید توجه داشت که این مقامی است که در حقیقت بالاترین مرحله کمالات انسانی است.

خداوند متعال، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم - عصارۀ وجود - را عبد و بندۀ خود می خواند: «منزّه است کسی که بندۀ خویش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داد». 5 امیر مؤمنان علیه السلام نیز افتخار خود را در داشتن مقام عبودیت می داند:

ص:74


1- (1) . کتاب سلیم بن قیس ، ج 2، ص 869. « فَقالَ لَهٰا: أیّتها الحُرَّةَ فُلاٰنٌ وَ فُلاٰنٌ بِالبٰابِ یُریدٰانِ أَنْ یُسَلِّمٰا عَلَیْکِ فَمٰا تَرین؟ قٰالَتْ: الْبَیْتُ بَیْتُکَ و الحرَّةُ زَوْجَتُکَ فَافْعَلْ ماتَشآء ».
2- (2) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 190.
3- (3) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 192.
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 284.

پروردگارا همین افتخار برای من بس که بندۀ تو باشم. (1)در روایات آمده است که خطبۀ ازدواج حضرت زهرا علیها السلام توسط فرشته ای بنام راحیل در بیت المعمور میان عده ای از آسمانیان خوانده شد و آن فرشته امیر مؤمنان علی علیه السلام را عبد خدا و فاطمه زهرا علیها السلام را أمه خداوند خواند:

خداوندِ مالکِ چیره، برگزیدۀ کرامت و بندۀ بزرگی اش را برای کنیز خود سرور زنان و دختر بهترین پیامبران برگزید. (2)و در جای دیگر نیز آمده است که جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده و گفت:

... خداوند به من وحی نمود عقد ازدواج را که به این صورت بود بخوانم: کنیز خود فاطمه دختر حبیبم محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به ازدواج عبد خود علی بن ابیطالب علیه السلام درآوردم، من نیز عقد نکاح را جاری کردم... (3)هم چنین خداوند وقتی در برابر فرشتگان به عبادت فاطمۀ زهرا علیها السلام مباهات می کند از آن حضرت با این واژه یاد می کند:

ای فرشتگانم به کنیزم فاطمه سرور کنیزان من بنگرید که [چگونه] در برابر من ایستاده و از ترس شانه هایش می لرزد. (4)از توضیحات پیش گفته معلوم شد که تعبیر حُرّه به معنای زن آزاد و أمة اللّٰه یعنی کنیز خدا دربارۀ حضرتش هیچ گونه منافاتی ندارد.

ص:75


1- (1) . بحارالانوار ، ج 38، ص 340، ح 14، باب 68. «کَفٰی لی فَخْراً أن أکون لَکَ عَبْداً ».
2- (2) . مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 348؛بحارالانوار ، ج 43، ص 110. «إخْتٰارَ المَلِکِ الجَبّّار صَفْوَةَ کَرَمِهِ وعَبْدَ عَظَمَتِهِ لأَِمَتِه سَیِّدَةِ النّساء بِنْتِ خَیْرِ النَّبِیّینَ... ».
3- (3) . کشف الغمة ، ج 1، ص 357؛ بحارالأنوار ، ج 43، ص 128.
4- (4) . امالی صدوق ، ص 100، مجلس 24؛بحارالانوار ، ج 43، ص 172. «یٰا مَلائِکَتی انظُرُوا إلیٰ أمَتی فاطِمَة سَیِّدَةِ إمائی قٰائِمَةً بَیْنَ یَدَی تَرْتَعِدُ فَرائِصُها مِنْ خیفَتی... ».

المُبارَکَة: (1) فرخنده و بابرکت

مبارکه یعنی دارای برکت. در قرآن لفظ برکت و مبارک و مبارکه در موارد متعدد بکار رفته است قرآن کتاب مبارک (2) خوانده شده است هم چنین بیت اللّٰه (3)، حضرت عیسی علیه السلام (4)و شب قدر (5) با صفت مبارک ذکر شده اند.

مبارک خیری است که همراه زیادتی باشد و به معنای زیاده نیز می باشد. قرآن مبارک خوانده شده است چون تلاوت و عمل به آن خیر است و در آن دانش اولین و آخرین قرار دارد. (6) فاطمه زهرا علیها السلام موجودی خجسته، فرخنده، میمون و با برکت برای همه است، از برکتهای بی شمارش اینکه او مادر امامان معصوم علیهم السلام که هدایت عالم بشریت را تا قیامت بعهده دارند می باشد.

عبد اللّٰه بن سلیمان گوید:

در وصف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در انجیل خواندم که او همسران بسیار امّا فرزندانی کم دارد، و نسل او فقط از مبارکه [فاطمه زهرا علیها السلام ] است که برای او خانه ای در بهشت است... . (7)هنگام تولد فاطمه علیها السلام زنان بهشتی حاضر، به خدیجه گفتند:

او را که پاک و پاکیزه و میمون و با جلالت است و نسلش مبارک است دریافت کن. (8)

ص:76


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282. «البرکة: النماء و الزیادة و السعادة». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 51).
2- (2) . انعام: 92، 155؛ انبیاء: 50.
3- (3) . آل عمران: 96.
4- (4) . مریم: 31.
5- (5) . دخان: 3.
6- (6) . مجمع البیان ، ج 4، ص 121.
7- (7) . امالی صدوق ، ص 224، ح 8، مجلس 46؛بحارالانوار ، ج 43، ص 22، ح 14. «وَإنَّمٰا نَسلُهُ مِنْ مُبٰارَکَة لَهٰا بَیْتٌ فی الْجَنَّةِ لاٰ صَخبٌ فیهِ وَلاٰ نَصَبْ... ».
8- (8) . امالی صدوق ، ص 476، دنبالۀ ح 1، مجلس 87 ؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 3، ح 1. «خُذیٖهٰا طٰاهِرَة مُطَهَّرة زَکیَّة میْمُونَة بُورِکَ فیهٰا وَفی نَسْلِها ».

فاطمه علیها السلام با عمر کوتاه خویش برکات بسیار داشت، بلکه باید گفت او مادر برکت ها و ریشۀ تمام نیکی ها است، او مادر امامانی است که از نور وجود آنان عالم روشن و گردونه وجود در گردش است. به چند نمونه از برکت های مشهود آن حضرت علیها السلام اشاره می شود:

مسلمان شدن اهل کتاب به برکت فاطمه زهرا علیها السلام

امیر مؤمنان علیه السلام از شخصی یهودی مقداری جو قرض کرد. او از حضرت چیزی را به عنوان گرو خواست، امیر مؤمنان علیه السلام چادر فاطمه علیها السلام را گرو داد، یهودی آنرا به خانه برد و در اتاقی گذارد، شب وقتی همسر مرد یهودی برای کاری به اتاقی که چادر در آن قرار داشت داخل شد، نوری درخشنده دید که تمام اتاق را روشن کرده بود، به سوی همسرش رفت و ماجرا را گفت، مرد یهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیها السلام در اتاق است شتابان برخاست و داخل شد، شعاع نور چادر که گویا از ماه شب چهارده منتشر می شود را دید در شگفت شد بیشتر دقت کرد، فهمید نور از چادر فاطمه علیها السلام است، یهودی دوان دوان بسوی نزدیکانش رفت. همسر او نیز بسوی نزدیکان خود رفت، هشتاد نفر از یهود این منظره را مشاهده کرده و همگی اسلام آوردند. (1)حادثه ای دیگر: برخی از یهود به سبب ساده زیستی فاطمه زهرا علیها السلام ، قصد کوچک نمودن آن حضرت را داشتند. با اصرار از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کردند تا از دخترش فاطمه علیها السلام بخواهد در مجلس عروسی آنان شرکت کند و آنان هرآنچه زیور داشتند جمع کردند تا به رخ بکشند. قرار شد فاطمه علیها السلام در این مراسم شرکت کند. جبرئیل لباس و زیوری از بهشت آورد که مانند آن دیده نشده بود. فاطمه علیها السلام آن زیور و لباسها را پوشید و عطرها را استفاده نمود. هنگامی که به آن مجلس وارد شد زنان یهود به سجده افتاده، زمین را در برابر او می بوسیدند. با این اتفاق بسیاری از یهود مسلمان شدند. (2)

ص:77


1- (1) . الخرائج والجرائح ، ج 2، ص 537، ح 13؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 30، ح 36.
2- (2) . الخرائج والجرائح ، ج 2، ص 538، ح 14؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 30، ح 37.

در ماجرایی دیگر نیز چهار هزار نفر از قبیله بنی سلیم به سبب هدیۀ فاطمه علیها السلام به شخصی أعرابی از اهالی این قبیله، مسلمان شدند. (1) حوادث مشابه دیگری نیز در کتب روایی ذکر گردیده است.

از جلوه برکت آن حضرت علیها السلام ، نسل مبارک اوست که واژۀ کوثر به آن اشاره دارد.

[ الکوثر ] : خیر زیاد

گرچه این تعبیر در زیارات حضرت علیها السلام به کار برده نشده است امّا به مناسبت واژه مبارکه به آن اشاره می شود.

خداوند در سورۀ کوثر می فرماید: «إنّٰا أعْطَیْنٰاکَ الْکَوْثَرَ» (2) ما به تو کوثر عطا کردیم.

کوثر بمعنای خیر کثیر است، در تفسیر این واژه اختلاف است. خیر کثیر، نهری در بهشت، حوض پیامبر در بهشت، یا در محشر و اولاد آن حضرت، معانی است که برای این لفظ گفته شده است. و برخی تا بیست و شش معنا بر شمرده اند که فقط در دو معنی اوّل به روایت استناد شده است.

علامه طباطبایی می فرماید: به قرینۀ آیۀ آخر منظور از کوثر، یا تنها کثرت ذریه است، و یا منظور خیر کثیر است و کثرت ذریه در ضمن خیر کثیر اراده شده است، و اگر این طور نباشد «إنَّ شٰانِئَکَ هُوَ الأبْتَرْ» (3) در آخر سوره خالی از فائده خواهد بود.

روایات فراوانی نزول سوره را درباره کسی می داند که پس از دنیا رفتن دو فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله قاسم و عبداللّٰه با ابتر خواندن پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت عیب گرفت.

این جمله قرآن می رساند که فرزندان فاطمه علیها السلام ذریۀ پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و این نیز از پیش گویی های قرآن است. خداوند نسل پیامبر صلی الله علیه و آله را پس از بلاهای بسیار و کشتار زیادی که از آنان شد به اندازه ای زیاد کرده که هیچ نسلی به پای آنان نمی رسد. (4)

ص:78


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 69، ح 61.
2- (2) . کوثر: 1 .
3- (3) . کوثر: 3 .
4- (4) . المیزان ، ج 20، ص 521، 522.

امروز، سلالۀ پاک زهرا علیها السلام از لحاظ کمیّت در حدی هستند که برخی از نویسندگان و محققین، و بویژه متخصصان علم انساب معتقدند حدود 40 میلیون نفر از نوادگان و ذرّیۀ آن حضرت علیها السلام در اطراف سوریه، هند، پاکستان، افغانستان، اردن،، اروپا و امریکا وجود دارند که همگی به فرزندی زهرا علیها السلام افتخار می کنند.

برخی منابع و مآخذ آماری، تعداد سادات را در ایران سه میلیون، عراق یک میلیون، مصر پنج میلیون، مغرب اقصی پنج میلیون، یمن و هند و پاکستان حدود بیست میلیون نفر برشمرده اند.

تهیه کنندگان این آمار در محاسبات خود از کشور مسلمان ترکیه غفلت ورزیده اند.

بیش از نه میلیون نفر از علویّون منتسب به آن خاندان نیز در این کشور زندگی می کنند، هرچند که از نظر فکری و تربیتی برخلاف خط آن بزرگوار طی طریق می نمایند.

هم چنین پاره ای از مناطق غیر اسلامی هم بدرستی آمارگیری نشده است. افزون بر این که این آمار از چندین سال قبل موجود می باشد. وگرنه آمار و ارقام مربوط به سادات جهان باز هم بسیار بیش از این خواهد بود. (1)گذشته از کمیت فرزندان حضرت زهرا علیها السلام از نظر کیفیت و موقعیت نیز، فرزندان آن حضرت از هر لحاظ واجد اهمیت شایان، و نوعاً منشاء خیرات و برکات و مشعل داران هدایت و ارشاد در جهان اسلام بوده و هستند.

صد هزاران آفرین بر جان او

ص:79


1- (1) . آمار، برگرفته از کتاب صدیقۀ طاهره بانوی بزرگ اسلام ، ص 72، به نقل از کتاب فاطمة الزهرا من المهد الی اللحد.

المَیمُونَة: (1) با برکت

میمون به معنای دارای یُمن است و یُمن به معنای برکت می باشد، که سخن دربارۀ آن تحت عنوان واژۀ مبارکه گذشت.

الکَرِیمَةُ المَحمُودَةُ: (2) بزرگوار ستوده

فاطمۀ زهرا علیها السلام نزد خداوند متعال دارای مقامی بزرگ است، و او ستودۀ حق تعالی است و مقام و مرتبتی را داراست که پدیدار شدن آن بر روی زمین امکان پذیر نیست. امّا برخی از اتفاقات نشانگر شأن و منزلت و بزرگواری او در دستگاه عظمت الهی است. به مناسبت این تعبیر به برخی روایات در این باره اشاره می شود:

ابوذر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا فرستاد تا علی علیه السلام را خبر کنم. به خانۀ او آمدم، و صدا زدم کسی جواب مرا نداد، دیدم آسیا می گشت کسی هم آن جا نبود. علی علیه السلام را صدا زدم همراه من بیرون آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علیه السلام چیزی فرمود، من نفهمیدم. گفتم:

شگفتا! آسیا در خانه علی علیه السلام می چرخید و کسی کنار آن نبود. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا خداوند قلب و جوارح دخترم فاطمه علیها السلام را مملوّ از ایمان و یقین نموده است و خداوند ناتوانی او را دانست و او را بر دوران زندگی اش یاری نمود و کفایت کرد. آیا نمی دانی خداوند فرشتگانی دارد که مأمور کمک به آل محمد علیهم السلام اند؟ (3)دربارۀ تعبیر الکریمة المحمودة می توان به لباس ها و حُله ها و زیور آلاتی بی مانند

ص:80


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282. «میمون: ذو الیمن، الیمن: البرکة». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 1080).
2- (2) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.
3- (3) . الخرائج والجرائح ، ج 2، ص 531، ح 7؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 29، ح 34. «إنّ إبنتی فاطمة علیها السلام مَلَأ اللّٰهُ قَلبَهٰا وَ جَوٰارِحِهٰا إیمٰاناً وَ یقیناً وَ إِنَّ اللّٰهَ عَلِمَ ضَعْفَهٰا فأَعٰانَهٰا عَلیٰ دَهْرِهٰا وَ کٰفٰاها. أمٰا عَلِمْتَ أنَّ للّٰهِ مَلاٰئِکةً مُوَکّلینَ بِمَعُونَةِ آلِ مُحمّدٍ علیهم السلام ».

اشاره کرد که از بهشت برای فاطمه علیها السلام فرستاده شد و افراد یهودی که می خواستند برای لباس های سادۀ آن حضرت را تحقیر کنند مجبور به سجده در مقابل او شدند که پیشتر گذشت. (1)هم چنین نقل شده است؛ هنگامی که فاطمه زهرا علیها السلام به شهادت رسید، خدمتکار آن حضرت - ام ایمن - سوگند خورد در مدینه نماند، به سوی مکه حرکت کرد و در راه عطش شدیدی به او رسید دستهایش را بالا برد و گفت: پروردگارا! من خدمتگزار فاطمه علیها السلام هستم آیا با عطش مرا از دنیا می بری؟ خداوند دلوی از آسمان فرو فرستاد. او نوشید و هفت سال هرگز به آب و غذا نیازی پیدا نکرد، از آن پس مردم او را در روزهای بسیار گرم برای کارهایی می فرستادند و عطش در او اثر نمی کرد. (2)مورد دیگری که می توان به آن اشاره کرد؛ احترام بسیار و بزرگداشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به فاطمه زهرا علیها السلام می باشد که نشان از بزرگواری فاطمۀ زهرا علیها السلام نزد خداوند متعال داشت امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند:

روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اینگونه بود که نمی خوابید تا پهنای صورت فاطمه علیها السلام را می بوسید و صورت خود را میان سینۀ فاطمه می گذاشت و برای او دعا می کرد. (3)نیز دربارۀ این تعبیر می توان به سخن گفتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ قیامت و عریان محشور شدن خلائق در آن روز اشاره نمود که در این هنگام فاطمه علیها السلام پرسید آیا من هم عریان هستم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بله تو هم آن روز عریان خواهی بود، در آن روز

ص:81


1- (1) . الخرائج والجرائح ، ج 2، ص 538، ح 14؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 30، ح 37.
2- (2) . الخرائج والجرائح ، ج 3، ص 530، ح 5؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 28، ح 32.
3- (3) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 334؛بحارالانوار ، ج 43، ص 42. «إنَّهُ کٰانَ النَّبِیُ صلی الله علیه و آله و سلم لاٰ یَنٰامُ حَتّیٰ یُقبِّلْ عَرْضَ وَجهِ فاطِمَة وَیَضَع وَجْهَهُ بَیْنَ ثَدْیَی فٰاطِمَة وَیَدْعُولَهٰا ».

هیچ کس به دیگری توجه ندارد. فاطمه علیها السلام گفت: وای از شرمساری دربرابر خداوند متعال، هنوز فاطمه علیها السلام از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله خارج نشده بود که جبرئیل بر حضرت صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت:

ای محمد صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام سلام برسان و به او خبر بده، که او از خداوند تبارک و تعالی حیا کرد، خداوند نیز از او حیا نمود. همانا او را وعده داد که در قیامت دو حله از نور به او بپوشاند. (1)و از آن جمله می توان به روایت

«إنَّ اللّٰهَ لَیَغْضِب لِغَضَبِ فاٰطِمَة وَ َیرضیٰ لِرِضاٰهاٰ (2)؛ خداوند بخاطر خشم فاطمه خشمگین و برای خوشنودی او خشنود می گردد» اشاره نمود.

هم چنین می توان به فرود آمدن زنانی از بهشت هنگام ولادت آن حضرت علیها السلام ، و نیز فرود آمدن جبرئیل و فرشتگان، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله برای تسلّی فاطمه زهرا علیها السلام اشاره کرد.

و از موارد دیگر این که: پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمۀ زهرا علیها السلام را در حالت بیماری و ضعف مشاهده کرد، اشک بر گونه هایش جاری شد، فرمود:

ای فاطمه علیها السلام آیا نمی دانی بخاطر بزرگداشت تو بود که خداوند تو را به ازدواج اولین اسلام آورندگان و بردبارترین و عالم ترین زمینیان درآورد؟ (3)در پاسخ این پرسش که چرا خداوند متعال سورۀ هل أتی را در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل کرد و همۀ نعمت های بهشتی را در آن ذکر نمود امّا از حور العین نامی نبرد؟

ص:82


1- (1) . کشف الغمه ، ج 2، ص 123؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 55. «یا مُحَمَّد اقرأ فاطمة السلام وأعلمها أنّها استحیت من اللّٰه تبارک وتعالی فاستحیی اللّٰه منها، فقد وعدها أن یکسوها یوم القیامة حلّتین من نور... ».
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 325؛کشف الغمة ، ج 2، ص 84 ؛مرآة العقول ، ج 5، ص 315.
3- (3) . الخصال ، ص 412، ح 16؛بحارالانوار ، ج 43، ص 98، ح 8. «أما عَلِمتِ یا فاطِمَة أنَّ لِکَرامَةِ اللّٰهِ إیّاکِ زوّجَکِ أقدَمهُم سِلْماً وَأعظَمهُم حِلْماً وَأکْثرهُم عِلْماً... ».

دانشمندی گفت: این کار برای بزرگداشت فاطمه علیها السلام بود. (1)الکَرِیمَةُ عِندَ المَلَاءِ الأعلٰی: (2) بزرگوار و ارجمند در عالم بالا

امام صادق علیه السلام در بیان حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله که در آن، از روز قیامت و قرار دادن کرسی برای پیامبران و اوصیاء و ... سخن به میان آمده، فرمود: خدای تعالی به اهل محشر خطاب می کند: ای اهل محشر کرامت در این روز برای کیست؟ پیامبر، امیر مؤمنان، امام حسن، امام حسین علیهم السلام و فاطمه علیها السلام می گویند: برای خداوند واحد قهّار است. خدای تبارک و تعالی می فرماید:

ای اهل محشر من ارجمندی و کرامت را برای محمّد و علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام قرار دادم. ای اهل محشر سرها را پایین اندازید و چشم ها را ببندید، این فاطمه علیها السلام است که به سوی بهشت می رود. (3)دربارۀ ارجمندی فاطمه علیها السلام نزد عرشیان می توان به آنچه دربارۀ ام ایمن خدمتگزار آن حضرت نقل شد اشاره کرد که در هنگام عطش خداوند دلوی از آسمان برای او فرو فرستاد و او نوشید. (4)مانند این ماجرا دربارۀ شهره، دختر مسکه، دختر فضه خادمه حضرت زهرا علیها السلام نقل شده است که در موسم حج مرکب او در میانۀ راه از ادامۀ مسیر مانده بود، و به دعایش شخصی برای او شتری آورد و به مقصد رسید. (5)

ص:83


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 325؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 153.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 145.
3- (3) . تفسیر فرات کوفی ، ص 298، ح 403 - 13؛بحارالانوار ، ج 43، ص 64، ح 57. «فیقول اللّٰه جَلَّ جَلالُه: یا أهلَ الجمعِ إنّی قَدْ جَعلتُ الکَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَعلیّ وَالحَسَن وَالحُسَین وَفاطِمَة، یا أهلَ الجَمعِ طأطِؤا الرُّؤوسَ وغضُّوا الأبصارَ فَانَّ هذِهِ فاطمةُ تَسیرُ إلی الجَنَّةِ ».
4- (4) . الخرائج والجرائح ، ج 2، ص 530 ، ح 5 ؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 28، ح 32، و ص46، ح 45.
5- (5) . مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 338؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 46، ح 46.

دربارۀ کرامت حضرت زهرا علیها السلام شبیه سخن امام صادق علیه السلام ، از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:

روز قیامت منادی از عرش صدا می زند؛ ای مخلوقات، چشمان خود را پایین اندازید تا فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم عبور کند. (1)[ المنصورة ] : (2) یاری شده

به مناسبت به یکی از القاب حضرت زهرا علیها السلام که در زیارتها ذکر نشده است اشاره می شود؛ بر اساس احادیث، در آسمان ها فاطمۀ زهرا علیها السلام را با این اسم می خوانند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

نام او در آسمان منصوره است و این سخن خداوند است؛ در این روز، مؤمنان به یاری خداوند شاد می گردند. او هر کس را خواهد، یاری کند. یعنی فاطمه علیها السلام دوستدارانش را یاری می کند. (3)مُبَشِّرَةُ الاولِیاءِ: (4) مژده دهنده دوستداران

پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمۀ زهرا علیها السلام که با یادآوری محشر و ویژگیهای آن اندوهگین شده بود دلداری می داد و منزلت او را در آن روز برایش بازگو می کرد. در بخشی از این سخن آمده است:

... جبرئیل گوید: ای فاطمه چه درخواستی داری؟ تو می گویی: پروردگارا

ص:84


1- (1) . کشف الغمه ، ج 2، ص 83 ؛بحارالانوار، ج 43، ص 52. «إذا کانَ یَوم القِیامَةِ نادی مُنادٍ مِنْ بُطنانِ الْعَرْشِ یا مَعْشَرَ الخَلائِقِ غُضُّوا أبْصارَکُم حَتّیٰ تَجُوزَ فاطِمَةُ علیها السلام بنتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم ».
2- (2) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 213. «نَصَر المظلوم: أعانه، ویقال النصر أخصّ من المعونه لاختصاصه بدفع الضّر». ( اقرب الموارد ، ج 2، ص 1306).
3- (3) . معانی الاخبار ، ص 396، ح 53 . « وهِیَ فی السَّماءِ الْمَنْصُورةُ، وَذلکَ قَولُ اللّٰه عَزَّ وَجَلَّ «یَومَئِذٍ یفرَحُ المُؤمِنُونَ بِنَصْرِ اللّٰهِ ینْصُرُ مَنْ یَشاءُ» (روم: 5) یَعنی نَصر فاطِمَة لِمُحِبّیها».
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 278.

شیعیانم. خدای عزّ و جلّ فرماید: آنها را بخشیدم بار دیگر می گویی پروردگارا شیعیان فرزندانم. خدای عزّ و جلّ گوید: آنها را نیز بخشیدم، سپس می گویی:

پروردگارا شیعیان شیعیانم. خداوند می فرماید: برو، هرکس به تو توسل جوید با تو در بهشت است. در این هنگام خلایق آرزو می کنند ای کاش فاطمی بودند... . (1)در سخنی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود:

ای سلمان! هر کس دخترم فاطمه علیها السلام را دوست دارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش است. سلمان! محبت فاطمه علیها السلام در ده جایگاه سود می رساند که آسان ترین آنها هنگام مرگ و قبر و اندازه گیری اعمال و محشر و گذر از صراط و حسابرسی است. هر کس فاطمه از او خوشنود باشد من نیز از او خشنودم و هر کس که من از او خوشنود باشم خداوند از او خوشنود است و هر کس فاطمه بر او غضب کرد من بر او خشم گیرم و هر کس من بر او خشم گیرم خداوند بر او غضب کند. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه علیها السلام و شوهرش امیر مؤمنان علیه السلام ستم روا دارد، وای بر کسی که بر فرزندان و شیعیان او ستم کند. (2)

ص:85


1- (1) . تفسیر فرات کوفی ، ص 446، ذیل ح 587 - 3؛بحارالانوار ، ج 43، ص 227، ذیل ح 13. «ثمَّ یقولُ جِبرئیلُ علیه السلام : یا فاطِمَةُ سَلی حاجَتَکِ، فتَقُولینَ: یا ربِّ شیعَتی، فَیقولُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ: قَد غَفَرْتُ لَهُمْ، فَتَقُولینَ یا رَبِّ شیعَة وُلْدی فَیقولُ اللّٰه قَدْ غَفرتُ لهُم، فَتقُولینَ: یا رَبِّ شیعَة شیعَتی، فَیَقُولُ اللّٰهُ: انطَلِقی فمَنْ اعتَصَمَ بِکِ فهُوَ مَعَکِ فی الجَنَّةِ، فعِنْدَ ذلِکَ یَوَدُّ الخلائقُ أنَّهُم کانُوا فاطِمیّین ».
2- (2) . فرائد السمطین ، ج 2، ص 67؛بحارالانوار ، ج 27، ص 116، ح 94 از مناقب ابن شاذان . «یا سَلْمان! مَن أحَبَّ فاطِمَةَ [إبنَتی] فَهُوَ فی الجَنَّةِ مَعی وَمَن أبغضَها فَهُوَ فی النّار. یا سَلمان حُبُّ فاطِمَة ینفعُ فی مِائةٍ مِنَ المَواطِنِ، أیسَرُ ذلِک المَواطِنِ المَوْتُ وَالقَبْرُ وَالمیزانُ وَالمَحْشَرُ وَالصِّراطُ وَالمُحاسَبَةُ، فمَنْ رضیتْ عَنهُ ابنَتی فاطِمَة رضیتُ عنه وَمِن رضیتُ عَنهُ رضی اللّٰهُ عَنْهُ وَمَنْ غَضِبتْ عَلَیه [فاطِمَةُ] غضبتُ عَلَیْه وَمَن غضبتُ علیهِ غَضبَ اللّٰه عَلَیْه. یا سَلمان وَیلٌ لمَنْ یَظْلمُها وَیظلمُ بعلَها أمیرَ المُؤمِنین عَلیّاً علیه السلام وَوَیلٌ لِمَنْ یظلِمُ ذُرِّیَتَها وَشِیعَتَها ».

دربارۀ واژۀ مبشرة الأولیاء می توان به سخنی از خود آن بانو اشاره کرد که فرمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: ای فاطمه هر کس بر تو درود فرستد خداوند او را می آمرزد و هر جای بهشت باشم او را به من ملحق می کند. (1)المُشَفَّعَةُ فی یَومِ اللِّقاءِ: (2) شفاعت کنندۀ روز دیدار (قیامت)

یکی از ویژگی های مورد اشاره در زیارات دربارۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام شفاعت کردن آن حضرت در روز قیامت است که برخی روایات دربارۀ آن ذکر شد.

به دنبال روایتی که از امام صادق علیه السلام دربارۀ روز قیامت صفحاتی قبل گذشت چنین آمده است؛ در آن روز خداوند می فرماید:

ای اهل محشر من ارجمندی را برای محمد و علی و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام قرار دادم.

ای اهل محشر سرها را پایین اندازید و چشم ها را ببندید، این فاطمه است که به سوی بهشت می رود. سپس جبرئیل برای فاطمه علیها السلام شتری از بهشت که دو پهلوی او آراسته و دهنه ای از مروارید برّاق و جهازی از مرجان بر آن است می آورد، شتر در برابر فاطمه علیها السلام زانو می زند، و حضرتش علیها السلام سوار می شود.

خداوند صد هزار فرشته را به سوی او روانه می نماید، آنان طرف راست فاطمه علیها السلام قرار می گیرند و صد هزار فرشته نیز به سوی آن حضرت گسیل می دارد که فاطمه علیها السلام را بر بالهای خویش حمل می کنند و به سوی دَرِ بهشت می برند.

وقتی فاطمه علیها السلام به در بهشت رسد بر می گردد، خداوند فرماید: ای دختر حبیب من! چرا بازگشتی؟ من دستور دادم تو را به بهشت برند!.

ص:86


1- (1) . بحارالانوار ، ج 100، ص 194، ح 10. «عَن فاطِمَة علیها السلام قالتْ: قالَ لی رَسُول اللّٰه صلی الله علیه و آله : یا فاطمة مَن صَلّیٰ علیکِ غَفَرَ اللّٰهُ لَه وَألحَقَهُ بی حَیثُ کنتُ مِنَ الجَنَّة ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 4، ص 202؛ ج 5، ص 103.

فاطمه علیها السلام می گوید: پروردگارا دوست دارم در این روز منزلت من شناخته شود.

خداوند متعالی می فرماید: دختر حبیبم! باز گرد و بنگر و دست هر کس که دوستی تو، یا یکی از ذریه ات را در دل دارد بگیر و در بهشت داخل کن.

امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! به خدا قسم فاطمه علیها السلام در این روز همان گونه که مرغ دانۀ خوب را از میان دانه های بد بر می چیند شیعیان و دوست دارانش را جدا می کند و وقتی شیعیانش همراه او به بهشت می روند خداوند در دل آنان می اندازد که باز گردند، هنگام بازگشت خدای عزّ و جلّ می فرماید: ای دوستداران من! برای چه برگشتید، من دختر حبیبم فاطمه علیها السلام را شفیع شما قرار دادم؟

آنان گویند: پروردگارا دوست داریم ارزش ما در چنین روزی شناخته شود.

حقتعالی می فرماید: ای دوستدارانم! برگردید و بنگرید چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه علیها السلام دوست داشت و چه کسی شما را برای دوست داشتن فاطمه علیها السلام غذا داد و چه کسی شما را برای دوست داشتن فاطمه علیها السلام پوشانید، و چه کسی شما را برای دوست داشتن فاطمه علیها السلام جرعه ای آب داد و چه کسی برای دوست داشتن فاطمه علیها السلام غیبتی را از شما رد نمود، دست او را بگیرید و داخل بهشت کنید.

امام باقر علیها السلام فرمود: به خدا قسم در میان مردم جز کسی که شک در دل دارد یا منافق یا کافر است باقی نمی ماند... . (1)

ص:87


1- (1) . تفسیر فرات کوفی ، ص 298، ح 403 - 13؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 64، ح 57. «قالَ جابِر لأبی جعفرٍ علیه السلام جُعلتُ فداک یا ابنَ رسولِ اللّٰه حَدِثنی بحَدیثٍ فی فضْلِ جدَتِکَ فاطِمة علیها السلام إذا أنا حدَّثتُ به الشّیعَةَ فَرِحُوا بِذلک. قال أبو جعفر علیه السلام حَدَّثنی أبی عَن جَدی عَنْ رسولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم قالَ: إذا کانَ یَومَ القِیامَةِ نصبَ لِلأنبیاء وَالرُّسل مَنابِر مِنْ نُور فیکونُ مَنبَری أعلیٰ مَنابِرهِم یَومَ القیامةِ، ثُمَّ یَقول اللّٰه یا مُحَمَّدُ اخْطب فَأخطُبُ بخُطبَةٍ لَمْ یسمَع أحدٌ مِنَ الأنبِیاءِ وَالرُّسل بِمِثْلِها، ثُمَّ یُنصَبْ لِلأوصِیاء مَنابِرَ مِنْ نورٍ وَیُنصبُ لوَصیّی عَلیِ بن أبی طالبٍ فی أوساطِهِم مِنبرٌ مِنْ نور، فیَکُونُ منبرُه أعْلیٰ مَنابِرِهم. ثُمَّ یقولُ اللّٰهُ: یا عَلی! اخطُب فیخطُب بخُطبة لم یسمَعْ أحدٌ من الأوْصیاءِ بِمِثلِها، ثُمَّ ینصَب لأوْلادِ الأنبیاءِ وَالمُرسَلینَ مَنابِرَ مِنْ نُورٍ فَیَکونُ لابنَیَّ وَسِبْطیَّ وَریحانَتیَّ أیّام حَیاتی مِنْبَرٌ مِنْ نُور، ثُمَّ یُقالُ لَهُما إخطبا. فیَخطُبان بخُطبتَیْن لمْ یسمَع أحدٌ مِنْ أولادِ الأنبیاء وَالمُرسَلین بِمِثْلِهما. ثُمَّ یُنادی المُنادی وَهُوَ جِبرئیل علیه السلام أینَ فاطِمَة بنت مُحَمَّدٍ؟ أینَ خَدیجَة بنتُ خُوَیلَد؟ أینَ مَرْیَم بنتُ عِمْران؟ أینَ آسیَةُ بنتُ مزاحِم؟ أینَ أم کُلثوم أم یَحیی بن زَکریا؟ فیقُمْنَ. فیقولُ اللّٰه تَبارَکَ وَتَعالی: یا أهلَ الجَمْعِ لِمَنِ الْکَرَم الیُومُ؟ فَیَقولُ مُحَمَّدٌ وَعلیّ وَالحَسَن وَالحُسَین وَفاطِمَة: لِلّٰهِ الواحدِ القَهارِ. فَیقولُ اللّٰه تَعالیٰ: یا أهلَ الجَمْعِ إنّی قَدْ جعلتُ الْکَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَعَلیّ وَالحَسَن وَالحُسَین وَفاطِمَةَ. یا أهلَ الجَمْع طأطؤا الرءُوسَ وَغُضُّوا الأبصارَ فَإنَّ هذِهِ فاطِمَة تَسیر إلی الجَنَّةِ. فَیَأتیها جِبرئیل بِناقةٍ مِن نُوقِ الجنَّة مُدَبَجة الجَنْبَین خِطامُها مِنْ اللُؤْلُؤ المحَقق الرطب عَلَیها رحْلٌ مِنَ المرجانِ، فتُناخُ بینَ یَدَیها فتَرکَبُها فیُبعَثُ إلیها مِائةُ ألف مَلَک. فیَصیروا عَلیٰ یَمینِها وَیُبعث إلیها مِائةُ ألف مَلَک یحمِلونَها عَلیٰ أجْنِحَتِهِم حَتّیٰ یصیرُوها عِندَ بابِ الجنَّةِ فَإذا صارَتْ عِنْدَ بابِ الجنَّةِ تلتفتُ. فَیقولُ اللّٰهُ: یا بنتَ حَبیبی ما التفاتُکَ وَقَدْ أمرتُ بِکِ إلیٰ جنَّتی. فَتَقُولُ: یا رَبِّ أحببتُ أن یُعرفَ قَدری فی مثلِ هذا الیومِ. فَیقُولُ اللّٰهُ: یا بنتَ حَبیبی ارجِعی فانْظُری مَنْ کانَ فی قَلبهِ حُبٌ لَکِ أوْ لِأحدٍ مِنْ ذُرِّیَّتِکِ خُذی بِیَدِه فَأدْخِلیه الجنَّةَ . قالَ أبو جعفر علیه السلام : وَاللّٰهِ یا جابِر إنّها ذلکَ الیوم لتَلْتقِطُ شیعتَها وَمُحبّیها کَما یلتَقِطُ الطَّیرُ الحبَّ الجیِّدَ مِنَ الحبِّ الرَّدِیء، فَإِذا صارَ شیعتُها مَعَها عندَ بابِ الجنَّةِ یُلقی اللّٰهُ فی قُلوبِهِم أنْ یَلْتَفِتُوا. فإذا التَفَتُوا فَیقُولُ اللّٰه یا أحبّائی ما إلتفاتُکُم وَقَد شَفَّعتُ فیکُم فاطمة بنتَ حَبیبی؟ فیقُولونَ: یا ربّ أحبَبْنا أن یُعْرَفَ قدرُنا فی مِثل هذا الیومِ. فیقولُ اللّٰهُ: یا أحبّائی ارجِعُوا وَانظُروا مَنْ أحبَّکُم لِحُبِّ فاطِمَة، أنظُروا مَنْ أطعَمَکُم لحبِّ فاطِمَة، انظُروا مَن کَساکُم لِحُبِّ فاطِمَة، انظُروا مَنْ سَقاکُمْ شربَةً فی حُبِّ فاطِمَة، انظُروا مَنْ رَدَّ عَنکُم غیبَةً فی حُبِّ فاطِمَة، خُذُوا بِیَدِه وَأدخُلُوه الجنَّةَ. قالَ أبو جعفر: وَاللّٰهِ لا یبقیٰ فی النّٰاس إلّاشاکٌ أو کافرٌ أو مُنافقٌ فَإذا صارُوا بینَ الطَّبَقاتِ نادُوا کَما قالَ اللّٰه تَعالی «فَمٰا لَنٰا مِنْ شٰافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ» فیقولون «فَلَوْ أَنَّ لَنٰا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» قال أبو جعفر علیه السلام : هیهات هیهات منعوا ما طلبوا «وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکٰاذِبُونَ» ».

ارجمندی و مقام بلند فاطمه زهرا علیها السلام نزد خداوند از این سخن امام باقر علیه السلام نیز آشکار می شود که فرمود:

فاطمه علیها السلام توقفی بر در جهنم دارد، روز قیامت میان دو چشم هر کس نوشته شده مؤمن یا کافر است، به یکی از دوستداران فاطمه علیها السلام که گناهانش زیاد است می گویند به سوی آتش برود، فاطمه علیها السلام میان دو چشم او می خواند که

ص:88

دوستدار است. می گوید: خدای و پروردگار من! مرا فاطمه نامیدی و به سبب من هر کس که من و ذریه ام را دوست دارد از آتش بازداشتی و وعدۀ تو حق است و تو خلف وعده نمی کنی.

خدای عزوجل می فرماید: راست گفتی من تو را فاطمه نامیدم و به سبب تو هرکس که تو و ذریه ات را دوست دارد و آنان را سرپرست خود بداند از آتش باز می دارم و وعدۀ من حق است و خلف وعده نمی کنم و من این بنده ام را تنها برای آن دستور دادم به سوی آتش رود تا تو او را شفاعت کنی و من تو را شفیع او قرار دهم و برای فرشتگان و پیامبران و فرستادگانم و اهل محشر جایگاهت پیش من، آشکار شود، هرکس که میان دو چشم او خواندی مؤمن است دست گیر و به بهشت داخل کن. (1)

ص:89


1- (1) . علل الشرایع ، ج 1، ص 179، ح 6؛بحارالانوار ، ج 43، ص 14، ح 11.

ص:90

بخش سوم: پاکدامنی، دانش و وابستگی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

اشاره

ص:91

ص:92

پاکدامنی، دانش و وابستگی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پاکی و پاکدامنی

در این قسمت صفاتی ذکر شده است که به پاکی و پاکدامنی فاطمه زهرا علیها السلام در زیارات اشاره دارد.

التقیّه: (1) پرهیزگار

از صفات مورد تأکید در زیارات، پاکی آن حضرت از تمامی آلودگی ها می باشد حتی آلودگی هایی که برخی لازمه طبیعی بشر است، مانند آنچه در توضیح واژه بتول با استفاده از روایات گذشت.

تقیّه مؤنث تقی یعنی پرهیزگار، برگرفته از تقوی است. در قرآن و کلمات معصومین علیهم السلام تقوی مورد تأکید قرار گرفته و معیار کرامت انسانی است 2 و نیز به عنوان بهترین توشه معرفی شده است. 3 کسی که پیشینۀ وجودی اش از عالم بالا و بالاتر از فهم آدمیان است و حوریه ای در لباس انسان و خود عین پاکی است، شگفت نیست که این صفات و القاب نشان دهندۀ ابعاد بزرگ این پاکی و پرهیزگاری وی باشند و بالاتر آنکه خداوند، او و پدر و شوهر و فرزندانش را تطهیر نموده و پاک خوانده است. 4

ص:93


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286، 287؛ ج 2، ص 216؛ ج 4، ص 124؛ ج 5، ص 102. «التقی من یتقی اللّٰه». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 1065).

علامه مجلسی رحمه الله در توضیح این واژه می آورد:

یعنی او از هر آنچه خدا خوشنود نبود حتی در کارهای مباح پروا داشت. (1)نقیّة: (2) پاکیزه

نقاوة و نقاء بمعنای پاکیزگی، خلوص و ناب بودن است. فاطمۀ زهرا علیها السلام از همۀ رذائل پاکیزه، و از ویژگی ها و کارهایی که لایق به مقامش نبود نظیف بود.

الزَکِیَّة: (3) پاک و شایسته

الزکیة العارفة: (4) پاکیزۀ آشنا (به احکام الهی)

زکیّة مونث زکیّ بر وزن فعیل به معنی پاک از گناه و بزرگ شده بر خیر و خوبی است. فرشتۀ الهی به حضرت مریم علیها السلام می گوید: «إنّما أنا رَسُولُ رَبِّکَ لأهَبَ لَکِ غُلٰاماً زَکیّا» (5)؛ من فرستاده پروردگار تو ام تا پسری پاکیزه به تو بخشم.

تزکیه به معنی تطهیر است. «قد افلح من زکّاها» (6). پاکیزگی از اخلاق ناشایست ناشی از غضب، حسد، بُخل، حبّ مقام، دوستی دنیا، کبر و عُجب، سبب رستگاری فرد است. خطاب قرار دادن حضرت فاطمه علیها السلام با این وصف، به فلاح، رستگاری، تزکیۀ فطری و ذاتی و دوری آن حضرت علیها السلام از خُلقیات پَست اشاره دارد. و به سبب همین تزکیه، شایستۀ مقام خدادادی گردیده است.

ص:94


1- (1) . روضة المتقین ، ج 5، ص 345. «بمعنی المتقیة عن اللّٰه فی جمیع ما لا یرضی اللّٰه حتی عن المباحات».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286، 287؛ ج 2، ص 216؛ ج 4، ص 124؛ ج 5 ، ص 102. «نقی الشیء نقاوة: نَظُفَ. فهو نقی وهی نقیة». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 958). المنقّاة من جمیع الخصال و الافعال الغیر اللائقین بها روضة المتقین ، ج 5 ، ص 385.
3- (3) . همان، ج 1، ص 277، 280، 282، 286، 287، 291؛ ج 3، ص 279؛ ج 4، ص 125؛ ج 5، ص 145. «قال المجلسی؛ المزکاة من الصفات الرذیلة و الافعال الذمیمة». ( روضة المتقین : ج 5، ص 34).
4- (4) . همان، ج 5، ص 112. دربارۀ صفت عارفه پس از این توضیح خواهد آمد.
5- (5) . مریم: 19.
6- (6) . الشمس: 9. «هرکس خود را تزکیه کرد رستگار شد).

الزاکِیَة: (1) پاک از گناه

زاکیه نیز معانی زکی را داراست افزون بر آن زاکیه برای کسی که هیچ گناه انجام نداده است استفاده می شود. (2)الطَیِّبَةُ: (3) پاک و نیکو

واژۀ طیّب به معنای پاک و پاکیزه و چیز خوب و حلال است و در مقابل تمامی این معانی واژه خبیث قرار دارد. در قرآن نیز این واژه در مواردی به کار رفته است. (4)«اَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً کلمةً طیِّبة کَشَجَرَةٍ طَیِّبة» (5)؛ آیا ندیدی چگونه خداوند مثالی زد؛ کلمۀ پاک مانند درختی پاک است، ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است، هر زمان میوه اش را به اذن پروردگارش می دهد.

منظور از شجره طیبه در روایات اهل بیت اند. امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود:

رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم ریشه این درخت پاک و امیر مؤمنان علیه السلام شاخۀ آن و ائمه از ذریۀ آن دو نفر، جوانه های آن و دانش ائمه علیهم السلام میوۀ آن است و شیعیان مؤمن برگ های آن هستند... . (6)

ص:95


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 102. «زکا الشیء: نما وزاد وفلانٌ صلَحَ وتنعَّم وکان فی خِصب فهو زکیّ». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 398).
2- (2) . مجمع البحرین ، ص 776.
3- (3) . مجمع البحرین ، ج 3، ص 375؛ ج 5، ص 118. «الطیّب: الأفضل من کلّ شیء وکلّ ما یُتطیّب به من عطر ونحوه». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 579).
4- (4) . «وهدوا إلی الطیّب من القول»؛ «به گفتار پاک و نیکو هدایت شدند». حج: 24؛ «یا ایّها النّاس کلوا ممّا فی الأرض حلالاً طیّباً»؛ «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید». بقره: 168، 172؛ آل عمران: 179؛ نحل 97 نیز این واژه آمده است.
5- (5) . ابراهیم: 24 و 25.
6- (6) . اصول کافی ، ج 1، ص 428، ح 80. «رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم أصلها وأمیر المؤمنین علیه السلام فرعها والأئمة من ذریتهما أغصانها وعلم الأئمة ثمرتُها وشیعتهم المؤمنون ورقها... ».

مخاطب قرار دادن فاطمه زهرا علیها السلام با واژۀ طیّبه اشاره به پاکی و طهارت آن حضرت دارد. با توجه به اینکه حضرتش علیها السلام مادر ائمۀ اطهار علیهم السلام می باشند، این واژه در زیارات می تواند به حدیثی که در توضیح شجرۀ طیبة گذشت نیز اشاره داشته باشد.

الطّاهِرَةُ: (1) پاک

طاهر از اسامی خداوند به معنای منزّه از شبیه و مانند و ضدّ، و دور از صفات ممکنات و حالات مخلوقات (یعنی زوال و سکون و...) می باشد. فاطمه علیها السلام مظهر اسم طاهر است، مانندی در میان مخلوقات ندارد و در میان زنان شبیهی برایش نیست. (2)طاهره یکی از نه اسمی است که امام صادق علیه السلام برای فاطمۀ زهرا علیها السلام بر شمردند که پیش از این گذشت. (3) دربارۀ حضرت خدیجه کبری علیها السلام نیز آورده اند:

او در زمان جاهلیت طاهره نامیده می شد. (4)امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند عزّ و جلّ تا هنگامی که فاطمه علیها السلام زنده بود زنان دیگر را بر امیر مؤمنان علیه السلام حرام نمود، چون او پاک بود و عادت ماهیانه نداشت. 5

ص:96


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 283، 286، 287؛ ج 2، ص 216، 249، 367؛ ج 3، ص 279، 364، 375؛ ج 4، ص 124؛ ج 5، ص 67، 102، 112، 118. «طَهُرَ: نقی من النجاسة والدنس. وبریء من کلّ ما یشین. الطُهر: الخلوّ من النجاسة والحیض وغیره». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 574).
2- (2) . الخصائص الفاطمیة ، ج 1، ص 161.
3- (3) . الخصال ، ج 2، ص 414، ح 3؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 10، ح 1. «قالَ أبو عَبداللّٰه علیه السلام : لِفاطِمَةَ تِسعَةُ أسماءٍ عِندَ اللّٰهِ عَزَّوَجَلَّ فاطِمَةُ وَالصِّدّیقةُ وَالمُبارَکَةُ وَالطاهِرَةُ وَالزَّکِیَّةُ وَالرّاضِیَةُ وَالمَرضیَّةُ وَالمُحَدّثَةُ وَالزَّهرا... ».
4- (4) . الخصائص الفاطمیة ، ج 1، ص 161. «کانَتْ تدعیٰ فی الجاهِلیَّةِ الطاهِرَةُ .

علامۀ مجلسی می آورد: ممکن است منظور امام این باشد که جلالت فاطمه علیها السلام سبب این حکم الهی بود و امام صادق علیه السلام با استفاده از لوازم این معنا یعنی صفات ویژه حضرت فاطمه علیها السلام این جلالت را بیان فرموده اند. (1)اسماء از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بارۀ تفاوت فاطمه زهرا علیها السلام با دیگر زنان در مسائل زنانه سؤال کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

آیا نمی دانی دخترم پاک و پاکیزه است. 2الطُّهْرُ، 3 الطُّهرَةُ: 4 عاری از پلیدی

القاب دیگری به همین معنا برای حضرت فاطمه علیها السلام در زیارت ها به کار رفته است.

المُطَهَّرَة: 5 پاک شده

مُطَهَّرَةٌ مِنَ الأرجاسِ: 6 پاک شده از پلیدی ها

طهر به معنی پاک بودن از نجاست و چرکی و هر چیزی است که موجب زشتی است. دربارۀ حضرت زهرا علیها السلام این لقب به پاکی از چرکی های ظاهری و باطنی اشاره دارد که بخشی از آنها در توضیح واژه بتول گذشت.

امام صادق علیه السلام در بیان چگونگی تولد حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

فَوَضعَتْ فاٰطِمةَ علیها السلام طاٰهِرة مُطَهرة... 7؛

خدیجه فاطمه علیها السلام را پاک و پاکیزه به دنیا آورد.

ص:97


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 153.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

دخترم فاطمه علیها السلام او سرور زنان پیشین و پسین است و او در محراب خود می ایستد، و هفتاد هزار فرشتۀ مقرّب به او سلام می دهند و او را با جمله ای که مریم را خطاب می کردند ندا می کنند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و پاک گردانید و بر زنان جهانیان برتری داد. 1امام باقر علیه السلام می فرماید:

آیۀ «إنَّما یَرٖیدُ اللّٰهُ لِیُذهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ البَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطهِیراً» 2 دربارۀ رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم ، علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام در خانه ام سلمه نازل شد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را صدا زد و عبایی خیبری بر آنان کشید. و خود نیز داخل شد و فرمود:

خدایا اینان اهلبیت منند، دربارۀ آنان به من وعده ای دادی خدایا از آنان پلیدی را دور و ایشان را پاکیزه گردان. سپس این آیه نازل شد. 3نافع بن ابی حمراء گوید:

مدت هشت ماه پیامبر را مشاهده می کردم هنگام نماز صبح بر خانه فاطمۀ علیها السلام می گذشت و می فرمود: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما اهل

ص:98

بیت. [وقت] نماز است. جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور و شما را پاکیزه گرداند. (1)مفسران شیعه دربارۀ این آیه سخن گفته اند و ثابت کرده اند که نزول این آیه دربارۀ اهل بیت علیهم السلام پیامبر بوده است و دلالت بر عصمت آنان دارد. (2)أطهَرُ النِّساءِ: (3) پاک ترین زنان

او پاک ترین زنان روی زمین است. در ذیل صفت «سیدة نساء العالمین» دربارۀ برتری حضرتش بر تمامی زنان عالم سخن خواهد آمد.

المُبرَأَةُ مِنَ الأدْناسِ: (4) عاری از چرکی ها

از دیگر تعبیراتی است که در زیارات، به پاکی و طهارت حضرتش علیها السلام اشاره دارد.

دنَس بمعنای چرک، کثافت و آلودگی است و درباره خدشه دار شدن عزت، آبرو، احترام و شرف، و یا کثیف شدن لباس شخص یا اخلاق او بکار می رود، حضرت فاطمه علیها السلام از همه این چرکی ها پاک و پاکیزه بود و در این باره ضمن واژه های دیگر سخن گذشت.

المُهَذَّبَةُ مِنَ الخَناءِ: (5) عاری از سخنان زشت

خنا بمعنای سخن زشت و دشنام است و در معرفی آن حضرت به طهارت و پاکی

ص:99


1- (1) . کشف الغمة ، ج 2، ص 83 ؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 53. «السّلٰامُ عَلَیکُم یا أهلَ البَیْت وَرَحمةُ اللّٰهِ وَبَرَکٰاتُهُ. الصَّلاة « إنّما یُریدُ اللّٰهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أهلَ البَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطهِیراً»» (احزاب: 33).
2- (2) . المیزان ، ج 16، ص 327 - 331.
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 167.
4- (4) . همان، ج 5، ص 102، 112. «الدَّنَس: الوَسَخ. ویقال: دَنِس عرضِه وخُلُقُه». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 298).
5- (5) . همان، ج 5، ص 103. «هَذَبَ الشی؛ قطعه و نقّاه و أخلصه واصلحه و هذّب الکلام: خلّصه مما یَشینُه عند البلغاء». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 989) «خنا فلان: أفحش فی منطقه الخنا: الفحش فی الکلام». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 259).

در ابعاد گوناگون، زائر با این وصف نیز فاطمه علیها السلام را مورد خطاب قرار می دهد. او از گروهی است که نه تنها از سخن زشت پیرایش شده اند بلکه کلام آنان سراسر نور است کَلامُکُمْ نُورٌ، وَأمرُکُمْ رُشْدٌ. (1)المَحروسَةُ مِنَ الوَسْواسِ: (2) حفاظت شده از وسواس

وَسواس مرضی است که از افزونی سوداء به وجود می آید و موجب درهم شدن ذهن آدمی می گردد. به شیطان که اندیشۀ بد به دل آدمی می افکند نیز گفته می شود.

برای دوری وسواس و افکار شیطانی و نجات از آن اذکاری از سوی ائمه علیهم السلام بیان شده است. فاطمه زهرا علیها السلام از هر بدی که به قلب خطور کند و حدیث نفس و اندیشه بد محافظت شده است و این واژه نیز به طهارت و پاکی آن بانو اشاره دارد.

[ الحصان ] : (3) با عفت

این لقب اگرچه در زیارتها ذکر نشده است اما به مناسبت به آن اشاره می شود.

احصان در قرآن به چهار معنای بی گناهی و پاکی، (4) همسران، (5) آزاد (6) و اسلام (7)آمده است. که تمامی این معانی در بالاترین مرتبه بر فاطمه زهرا علیها السلام منطبق است.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

إنَّ فاٰطِمَة أحصنَتْ فرجَها فَحَرَّمَ اللّٰهُ ذُرّیتَها عَلی النّٰار (8)؛

فاطمه علیها السلام عفیفه بود پس خداوند ذریۀ او را بر آتش جهنم حرام نمود.

ص:100


1- (1) . زیارت جامعه کبیره.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص112. «وسوس الشیطان إلیه وله وفی صدره: حدَّثه بما لا نفع فیه ولا خیر. الوسواس: الشیطان، ومرض یحدث من غلبة السوداء یختلط معه الذهن». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 1045).
3- (3) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 194.
4- (4) . «أحْصَنتْ فرجَها» (انبیاء: 91).
5- (5) . «المُحْصَنات مِنَ النِّساءِ» (نساء: 25).
6- (6) . «فَمَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنات» (نساء: 25).
7- (7) . «فَإذا أحصِّنّ فَإن أتینَ بِفاحِشَةٍ» (نساء: 25).
8- (8) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 325؛بحارالأنوار ، ج 43، ص 232.

عصمت

از میان اسامی، القاب و اوصاف بکار رفته در زیارت های حضرت فاطمه زهرا علیها السلام برخی به عصمت آن حضرت علیها السلام اشاره دارد و زائر را متوجه وجود این کمال در حضرتش علیها السلام می نماید.

معصومه: (1) محفوظ از گناه

عصم به معنی باز داشتن و نگاه داشتن است و در قرآن نیز این واژه در موارد متعدد استفاده شده است. «وَاللّٰهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّٰاسِ» (2)؛ خداوند تو را از [شر] مردم حفظ خواهد کرد. و در اصطلاح شرع ملکه ای است که شخص را از انجام و میل به معصیت با وجود قدرت بر آن باز می دارد. تعاریف دیگری نیز برای عصمت آورده اند که در کتب مربوطه به تفصیل ذکر شده است.

حضرت زهرا علیها السلام دارای عصمت است و از فکر و فعل گناه و معصیت دور است. به همین معنا تعبیر دیگری نیز در زیارت به کار رفته است:

المَعصُومَةُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ: (3) محفوظ از هر بدی

شیعۀ امامیه معتقد است که چهارده نور پاک دارای عصمت هستند، اما این که عصمت چیست و معصوم چگونه از فعل و اندیشۀ گناه مصون است در تفسیر آن سخنانی گفته اند. (4)

ص:101


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282، 286. «عصم اللّٰه فلاناً من الشّر أو الخطأ: حفظه ووقاه ومنعه». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 611).
2- (2) . مائده: 67.
3- (3) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5، ص 168.
4- (4) . عصمت چیست؟ الف) این لطفی است که خداوند متعال نسبت به بنده دارد و او را به اطاعت الهی نزدیک می کند و می داند که او با این لطف به سوی گناه نمی رود به گونه ای که سبب اجبار نگردد. ب) و برخی از این عده عصمت را به ملکه نفسانی تفسیر نموده اند که با داشتن آن از صاحب ملکه گناه سر نمی زند و... . ( کشف المراد ، شرح آیة اللّٰه شعرانی، ص 512).

هم چنین در پاسخ این سؤال که چرا خداوند به عده ای لطف می کند و آنان را معصوم قرار می دهد پاسخهایی داده شده است که برای اطلاع بیشتر، رجوع به کتاب هایی که در این باره نگاشته شده است. (1)معصومین علیهم السلام به جهت علم خدادادی و اراده محکم و قوی به مقام مصونیت کامل از گناه یعنی عصمت رسیده اند؛ اما این موهبت خدادادی ناشی از قابلیت و شایستگی ارادی آنان است، یعنی علم خداوند به این شایستگی سبب شد آنان را برگزیند و تفضّلاً این پاداش را به آنان عنایت کند، تا راهنمایی مطمئن برای بشر باشند.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند:

خداوند متعال، از فرزندان آدم انسانهایی انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدن هایشان را پاکیزه گردانید، و آنها را در صلب مردان و رحم زنان محافظت کرد. نه برای طلبی که از خداوند داشته باشند بلکه به این سبب که خداوند، در هنگام خلقت می دانست آنان از او فرمانبرداری و عبادت می نمایند و هیچ گونه شرکی نسبت به او روا نمی دارند. پس اینان با فرمانبرداری خداوند به این کرامت و منزلت والا نزد او دست یافتند. (2)

ص:102


1- (1) . دربارۀ دارابودن مقام عصمت آورده اند: الف) ویژگی جان یا بدن معصوم اقتضای ملکه ای را دارد که مانع از فجور است. ب) معصوم بر زشتی گناهان و زیبایی و خوبی فرمانبرداری آگاهی پیدا می کند. ج) آگاهی معصوم با آمدن پی در پی وحی و الهام از سوی خداوند تأکید می گردد و او را حفظ می کند. د) او بر ترک اولیٰ مؤاخذه می شود بگونه ای که می فهمد او رها نشده، بلکه در کارهای نیک غیر واجب نیز بر او سخت گیری می شود. ( کشف المراد ، شرح آیة اللّٰه شعرانی، ص 512).
2- (2) . بحارالانوار ، ج 10، ص 170. «إنَّ اللّٰهَ إختٰارَ مِنْ وُلدِ آدَم أُنٰاساً طَهَّرَ مٖیلٰادَهُمْ، وَطَیَّبَ أبْدٰانَهُمْ وَحَفظَهُمْ فی أصلٰابِ الرِّجٰال وَأرحٰامِ النِّسٰاءِ، أخرَجَ مِنْهُمْ الأَنْبیٰاء والرُّسُلَ، فَهُمْ أزکٰی فُروعِ آدَم؛ فَفَعلَ ذٰلکَ لٰالِأمرٍ استَحقُّوهُ مِنَ اللّٰهِ عزَّ وجلَّ وَلکِنْ عَلِمَ اللّٰهُ مِنْهُمْ حٖینَ ذَرَأَهُمْ أنَّهُمْ یُطٖیعُونَهُ وَیَعْبُدُونَهُ وَلٰا یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً فَهٰؤُلٰاءِ بِالطّٰاعَةِ نٰالُوا مِنَ اللّٰهِ الکَرٰامَةَ وَالمَنزِلَةَ الرَّفٖیعَةَ عِنْدَه ».

علامۀ مجلسی رحمه الله در ذیل صفت صدیقه - که پس از این خواهد آمد - می آورد: یعنی فاطمه علیها السلام آنچه پدرش آورده بود را بسیار تصدیق می نمود و در تمامی سخنانش راستگو بود و سخنان او با کارهایش تصدیق می شد و این همان معنای عصمت است.

سپس می گوید: و در عصمت حضرتش علیها السلام شکی نیست، زیرا به اتفاق شیعه و اهل سنت در میان کسانی قرار دارد که آیۀ تطهیر دربارۀ آنها نازل شده است و روایات از شیعه و اهل سنت در این باره بسیار است.

و در ادامه می آورد: فخر رازی در تفسیرش در بارۀ آیه تطهیر گوید: در آوردن لِیُطَهِّرَکُم پس از لِیُذْهِبَ عَنْکُم الرِّجْسَ، لطیفه ای هست چرا که گاه پلیدی می رود امّا جای آن پاک نمی گردد، یعنی در مورد اهل بیت تطهیر کامل است.

از ادلّه دیگری که برای عصمت حضرتش علیها السلام می توان ذکر کرد، روایاتی است که اذیت فاطمه علیها السلام را آزار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می داند و نیز روایتی که تصریح می کند خداوند برای خشم فاطمه علیها السلام خشمگین می شود. (1)زیرا اگر فاطمه علیها السلام کسی بود که مرتکب گناه می شد نه تنها آزار او روا بود بلکه در صورت ارتکاب برخی گناهان - العیاذ باللّٰه - حد بر او اقامه و تعزیر می شد. همچنین خشنودی او - هنگامی که به معصیت راضی بود - رضایت خداوند نبود و اینگونه نبود که اگر کسی او را در معصیتی خشنود کند، خدا را خشنود کرده باشد و هرکس با ممانعت از گناهی او را به خشم درآورد، خداوند را خشمگین کرده باشد. (2)همان طور که اشاره شد مفسرین در آیۀ تطهیر، منظور از إذهاب رجس از اهل بیت علیهم السلام را ناظر به عصمت آنان دانسته اند. (3)

ص:103


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 20، ح 8؛ ج 37، ص 70. « عن جعفر الصادق علیه السلام أنّ رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله قال لفاطمة: إنّ اللّٰه یغضب لغضبک ویرضیٰ لرضاک ؛ ای فاطمه خداوند برای خشم تو به خشم می آید و بخاطر خرسندی تو خرسند می شود».
2- (2) . مرآة العقول ، ج 5، ص 317؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 39.
3- (3) . المیزان ، ج 16، ص 331.

الصِدِّیقَة: (1) تصدیق کنندۀ پیامبر در حد کمال

الصِدِّیقَة الکُبرٰی: (2) تصدیق کننده بزرگتر

صدیقه مبالغه در صدق و تصدیق است. دو واژه فوق نیز به عصمت حضرت زهرا علیها السلام اشاره دارد. خداوند مریم علیها السلام را با این ویژگی ستوده است: همانا مسیح فرزند مریم پیامبری بود که پیش از او نیز پیامبرانی بودند و مادر او صدیقه بود. (3)علامه مجلسی در توضیح این صفت برای حضرت زهرا علیها السلام می آورد:

آن گونه که از اخبار به دست می آید صدیقه به معنای معصومه است، و دو وجه برای نامگذاری حضرت زهرا علیها السلام به صدیقه ذکر می کند:

الف) او را صدیقه گویند چون اولین زن پس از مادرش خدیجه است که پیامبر را تصدیق نمود. ب) او در گفتار و رفتار بسیار صادق بود به گونه ای که کارهای او گفتارش را تصدیق می نمود. (4)در بخش هایی از زیارات واژۀ صدیقه در کنار شهیده آمده است؛ (الصدّیقة الشهیدة). همانند حدیثی از امام کاظم علیه السلام که فرمودند:

إنَّ فاطِمَةَ صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ... (5)؛ فاطمه علیها السلام صدیقه ای شهید است.

ص:104


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 282، 283، 285، 287، 291؛ ج 2، ص 249، 467؛ ج 3، ص279، 364؛ ج 5، ص 112، 145. «الصّدیق: من لا یکون إلّاصادقاً فی قول أو فعل أو صحبة». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 513). «الصدّیقة: فعیلة للمبالغة فی الصدق والتصدیق: أی کانت کثیرة التصدیق لما جاء به أبوها صلی الله علیه و آله وکانت صادقة فی جمیع أقوالها، مصدقة أقوالها بأفعالها وهی معنی العصمة». ( مرآة العقول، ج 5، ص 315).
2- (2) . همان، ج 4، ص 380.
3- (3) . مائده: 75: «ما المسیح ابن مریم إلّارسول قد خلت من قبله الرُّسل واُمّه صدّیقة».
4- (4) . ملاذ الاخیار ، ج 9، ص 27؛ روضة المتّقین ، ج 5، ص 315. پدر علامۀ مجلسی نیز در این باره می آورد: «صدیقه یعنی تصدیق کنندۀ حضرت سید المرسلین بر وجه کمال، و این رتبه نیست مگر رتبه عصمت بنابراین آن را به معصومه تفسیر نموده اند». لوامع صاحبقرانی ، ج 8 ، ص 508 .
5- (5) . کافی ، ج 1، ص 458، ح 2.

در باره واژه شهیده توضیح خواهد آمد.

امام صادق علیه السلام در پاسخ این سؤال که فاطمه علیها السلام را چه کسی غسل داد؟ فرمود: امیر مؤمنان علیه السلام . این سخن برای شنونده سنگین بود. امام علیه السلام به او فرمود:

بر تو گران نیاید، زیرا او صدّیقه بود و جز صدّیق او را غسل نمی دهد، نمی دانی که مریم را کسی جز عیسی غسل نداد؟ (1)در این سخن امام به خوبی از واژۀ صدیقه عصمت استفاده می شود و این مشابه احادیثی است که می فرماید امام را جز امام غسل نمی دهد. (2) در این باره می توان به حدیثی که اهل سنت روایت کرده اند نیز اشاره نمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود:

سه چیز به تو عطا شده که به هیچ کس حتی به من نیز داده نشده است. پدر زنی مانند من و این به من داده نشده است. همسری صدّیقه مانند دخترم که به من همسری مانند او داده نشده است، حسن و حسین علیهما السلام که از صلب تو هستند و مانند آن دو من به من عطا نشده است، امّا شما همه از من و من از شما هستم. (3)در سخنی از امام صادق علیه السلام حضرت فاطمه علیها السلام صدیقه کبری خوانده شده اند.

او صدیقه کبراست و [گردونۀ] امت های پیشین بر مدار شناخت او گردید. (4)

ص:105


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 459، ح 4. « لٰا تَضیقَنَّ فإنَّهٰا صدّیقَة وَلَمْ یَکُنْ یُغَسِّلُها إلَّاصِدّیقٌ، أمٰا عَلمتَ أنَّ مَرْیَم لَمْ یُغسِّلْها إلّاعٖیسٰی ».
2- (2) . کافی ، ج 1، ص 384، 385.
3- (3) . الریاض النضرة فی مناقب العشرة ، ج 3 و 4، ص 172؛ فضائل الخمسة ، ج 3، ص 148. «أُوتیتَ ثَلٰاثاً لَمْ یُؤْتِهِنَّ أحدٌ وَلاٰ أنا؛ أُوتیتَ صِهراً مِثْلی وَلَم أُوتَ أنا مِثْلَک وَأُوتیتَ زَوجَةً صِدّیقَةً مِثلَ ابنَتی وَلَمْ أُوتَ مِثلَها زَوْجَةً وَأُوتیتَ الحَسنَ وَالحُسینَ مَنْ صُلْبِکَ وَلَمْ اوتَ مِن صُلْبی مِثلَهُمٰا وَلکِنَّکُمْ مِنّی وَأنا مِنْکُمْ ».
4- (4) . امالی طوسی ، ج 2، ص 280، مجلس 457؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 105، ح 19. ... «وهی الصدیقة الکبری وعلی معرفتها دارت القرون الأولی ».

در توضیح این سخن برخی گفته اند:

بنابراین همۀ پیامبران، امتهای خود را به شناخت مقامات فاطمه زهرا علیها السلام دستور می دادند. اگر یکی از این امت ها این ذات مقدس (فاطمه علیها السلام ) را نمی شناخت اعمال او پذیرفته نبود. (1)صدیق مقام راستی و استقامت در گفتار و عمل است که پس از مقام پیامبری است خداوند در قرآن می فرماید:

و کسی که خدا و پیامبرش را فرمانبرداری کند با - پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان - کسانی که خدا نعمتش را بر آنان تمام نموده، خواهد بود. (2)صادقة (3): راستگو

اگرچه واژۀ صدیق دربردارندۀ صادق بودن حضرت نیز هست، در زیارت حضرتش به این صفت نیز جداگانه اشاره شده است.

عایشه گوید:

هرگز کسی راستگوتر از فاطمه جز پدرش ندیدم. (4)حلیفة الورع والزهد (5): هم قسم ورع و پارسایی

حلیف، کسی است که با دیگری برای یاری کردن او عهد و پیمان می بندد هم

ص:106


1- (1) . الخصائص الفاطمیه ، ج 1، ص 224.
2- (2) . نساء: 69: «وَمَنْ یُطِع اللّٰهَ وَالرَسول فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أنعَمَ اللّٰهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبیّین والصِّدّیقینَ والشُّهَداء والصّٰالِحینَ...».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 285.
4- (4) . فضائل الخمسة ، ج 3، ص 149، به نقل از حلیه الاولیاء ، ج 2، ص 41. « ما رَأَیتُ أحَداً قَطُّ أصدَقَ مِنْ فاطِمَةَ علیها السلام غَیرَ أبِیها ».
5- (5) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287. «الحَلِیف: المتعاهد علی التناصر. یقال: فلان حلیف الجود وحلیف الفصاحة». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 192).

چنین به هرچیزی که ملازم و همراه چیز دیگری باشد و از آن جدا نشود، گفته می شود.

در تعبیرهای کنایی برای شدت وجود صفتی در یک نفر ازا ین تعبیر استفاده می شود. او حلیف جود است یعنی بسیار سخاوتمند است و از بخشش هیچ گاه جدا نمی شود.

این تعبیر به این معنی است که برای فاطمه علیها السلام هیچ گاه جدایی از ورع و پارسایی متصور نیست. و مانند تعابیر گذشته به شدت پاکدامنی و عصمت آن بانو اشاره دارد.

آگاهی و دانش

اشاره

العارِفَةٌ بِالشَّرائِعِ وَالأحکامِ: (1) آگاه به قوانین و احکام الهی

از صفات دیگری که در زیارت حضرت فاطمه علیها السلام مورد اشاره است، آگاهی و علم حضرت به قوانین و احکام الهی است. سخنانی از آن حضرت در معارف دینی به جا مانده است که گاه در پاسخ سؤال و گاه به صورت حدیث و گاه به شکل خطابه و سخنرانی می باشد و همه نشان دهندۀ آگاهی آن حضرت علیها السلام به احکام و قوانین الهی است و شامل درسهای بلند و حکمت های بلیغ و پندهای آموزنده است.

در این رابطه نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از اصحاب سؤال کردند: چه چیز برای زنان بهتر است؟ این سؤال را فاطمۀ زهرا علیها السلام پاسخ داد که:

برای زنان بهتر آن است که مردان را نبینند و مردها نیز آنها را نبینند. (2)در اینجا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز فرمود:

إنَّ فٰاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی (3)؛

بدرستی فاطمه علیها السلام پارۀ تن من است.

ص:107


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 103.
2- (2) کشف الغمه ، ج 2، ص 92؛بحارالانوار ، ج 43، ص 54. «خَیرٌ لِلنِّساءِ أنْ لٰایَرینَ الرِّجالَ وَلٰا یَراهُنَّ الرِّجٰالُ ».
3- (3) کشف الغمه ، ج 2، ص 92؛بحارالانوار ، ج 43، ص 54. «خَیرٌ لِلنِّساءِ أنْ لٰایَرینَ الرِّجالَ وَلٰا یَراهُنَّ الرِّجٰالُ ».

خطبه های حضرت زهرا علیها السلام از نشانه های علم آن حضرت به احکام و شرایع الهی و علوم گذشته و آینده است. خطبۀ طولانی فدکیه - که در آن به علل شرایع و نیز تاریخ عرب جاهلی و اتفاقات آن زمان اشاره نموده و خبر از آینده می دهد و مطالب مهمی را با مضامین بلند بیان می فرماید - در کتب روایی ذکر شده است. نیز خطبه ای دیگر که به هنگام عیادت زنان از آن حضرت علیها السلام ، در بستر بیماری ایراد کرده است.

علامه امینی در مناقبی که برای حضرت زهرا علیها السلام ذکر کرده می آورد:

چهارمین منقبتی که وجود مقدّس حضرت زهرا علیها السلام با پدر و همسر و فرزندانش مشترک است، در اهتداء و اقتداء و تمسّک است. یعنی هدایت یافتن و پیروی کردن مردم از آنان و در موقع نیاز متوسّل شدن به آنها.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

از آفتاب پیروی کنید، و اگر آفتاب غروب کرد، از ماه. در صورتیکه ماه از نظرها پنهان شد، از زهره پیروی کنید، و اگر زهره ناپدید شد، به دو ستاره (فرقدین) اقتدا کنید. سؤال شد یا رسول اللّٰه مقصود از شمس و قمر و زهره و فرقدین چه کسانی هستند؟ فرمود: من آفتابم، علی ماه، و فاطمه ستارۀ زهره است، و حسن و حسین آن دو ستاره (فرقدان). (1)از روایت مذکور کاملا روشن است که حضرت صدّیقه علیها السلام در مراتب و مناقبِ گفته شده، در ردیف رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، علی علیه السلام ، و حسنین علیهما السلام است و اگر در ولایت و عصمت نظیر اینان نبود، امر هدایت یافتن، و پیروی مردم از او، و توسّل هر بشری در مشکلات به

ص:108


1- (1) . معانی الأخبار ، ص 114، ح 2؛ بحارالأنوار ، ج 16، ص 91، ح 23. «اِقْتَدُوا بِالشَّمْسِ، فَاِذا غٰابَتِ الشَّمْسُ، فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ، وَإذٰا غٰابَ القَمَرُ فَاقْتَدُوا بالزُّهْرَة، فَإذٰا غابَتِ الزُّهْرَةُ فَاقْتَدُوا باِلفَرقَدَیْن، فقالوا: یٰا رَسُوْلَ اللّٰهِ فما الشَّمْس وما القمر وما الزّهرة وما الفرقدان؟ فقال: أنا الشمس وعلی القمر والزّهرة فاطمة والفرقدان الحسن والحسین ».

او، کاری بیهوده و گزاف می بود. (1)العَلِیمَةُ: (2) بسیار دانا

علیمه بمعنی کسی که دارای دانش بسیار است، این واژه نیز به دانش فراوان آن حضرت علیها السلام اشاره دارد.

این ویژگی برای فاطمه زهرا علیها السلام از زمان تولد و پیش از آن وجود داشت. ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می گوید:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با من ازدواج کرد و کار سرپرستی دخترش را به من واگذار نمود، من آداب را به او می آموختم، به خدا قسم او از من مؤدب تر بود و همه چیز را بهتر از من می شناخت. (3)عمّار برای سلمان می گفت:

همراه امیر مؤمنان بر فاطمه زهرا علیها السلام داخل شدیم هنگامی که علی علیه السلام را دید صدا زد:

نزدیک شو تا آنچه را بوده و خواهد بود و آنچه اتفاق نیفتاده، تا روز قیامت را برایت بازگو کنم. ما نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمدیم و آن حضرت همین ماجرا را برای ما بازگو کردند.

عمار گوید: علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: آیا نور فاطمه علیها السلام از نور ماست؟ فرمود: آیا نمی دانی؟ در این وقت علی علیه السلام سجدۀ شکر به جا آورد. (4)

ص:109


1- (1) . فاطمة الزهراء گفتار علامه امینی ، ص 49.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286.
3- (3) . دلائل الامامة ، ص 12؛بحارالانوار ، ج 43، ص 10. «قالت امُّ سَلَمة: تَزوَّجنی رَسولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم وَفَوَّضَ أمرَ ابنَتَهُ إلیَّ فَکُنْتُ اؤدِّبها وَأدُلُّها وَکانَتْ وَاللّٰهِ أأدب مِنّی وَأعرَف بالأشیاءِ کُلِّها ».
4- (4) . بحارالانوار ، ج 43، ص 8 ، ح 11 به نقل از عیون المعجزات.

دربارۀ این گونه روایات که ممکن است پیرامون آن سؤالهایی دربارۀ علم ائمه و...

مطرح شود باید گفت: کارهای معصومین علیهم السلام افزون بر ظاهر عمل، حکمت های دیگر نیز داشته است که به عنوان مثال گاه برای شناساندن مقام دیگر معصومین علیهم السلام به اطرافیان برخی کارها انجام می گرفته است و بسا در این واقعه نیز نشان دادن مقام بلند فاطمۀ زهرا علیها السلام به عمار و دیگران که می دیدند یا بعد می شنیدند مورد نظر بوده است.

احادیثی از حضرت زهرا علیها السلام نقل شده و در کتب روایت اهل سنت و شیعه ذکر شده است. عده ای احادیث آن حضرت را کمتر از ده حدیث (1) و برخی هجده حدیث دانسته اند درحالیکه بیش از 80 سخن از آن حضرت جمع آوری گردیده است. (2)این سخنان دربارۀ شناساندن اهل بیت، اخبار غیبی، دربارۀ احکام و معارف، و ثواب اعمال، برخی از ادعیه، حدیث لوح، حدیث کساء و نیز سخنانی دربارۀ سزاواری علی علیه السلام به امر ولایت امت و... می باشد. به دو نمونه از این احادیث اشاره می شود:

الف) امام حسن مجتبی علیه السلام از مادرش علیها السلام نقل کرد که فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود:

دعایی به تو بیاموزم که هرکس آن را بخواند دعایش مستجاب شود و در او سمّ، و سحر اثر نکند؟ و شیطان به او بدی نرساند و دعای او رد نشود و تمامی خواسته هایی که از خدا می خواهد دنیوی و اخروی برآورده شود؟ گفتم: بله ای پدر! به خدا قسم این از دنیا و آنچه در آن است برای من بهتر است. فرمود:

بگو؛... . (3)

ص:110


1- (1) . الثغور الباسمة فی مناقب فاطمة ، ص 34.
2- (2) . فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی ، ص 308.
3- (3) . دلائل الامامة ، ص 6. «یا اللّٰهُ، یا أعزَّ مَذْکُورٍ وأقدَمَه قِدْماً فی العِزَّةِ والجبروتِ، یا اللّٰهُ یا رَحیمَ کُلِّ مُستَرحِمٍ، وَمفزعَ کُلِّ مَلْهُوفٍ، یا اللّٰهُ، یاٰ راٰحِمَ کُلِّ حَزینٍ یَشْکُو بثَّهُ وَحُزْنَهُ إلیهِ، یا اللّٰهُ، یا خَیرَ مَنْ طُلِبَ المعروفُ مِنْه وأسرَّ فی العطاء (وَأسرَعَه إعطاءً، یا اللّٰهُ خ ل)، یا مَنْ تَخافُ المَلائِکَةُ المُتُوَّقِدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ، أسألُکَ بِالأَسْماءِ الَّتی تَدْعُوا بِها حَمَلَةُ عَرْشِکَ، وَمنْ حَول عَرْشِک یُسَبِّحُونَ بِها شَفَقَةً مِنْ خَوفِ عَذابِک، وَبِالأَسْماءِ الَّتی یَدْعُوکَ بِها جِبْرئیلُ وَمیکائیلُ وإسرافیلُ إلّاأَجَبْتَنی وَکشفتَ یا إلهی کُرْبَتی، وَسترتَ ذُنُوبی. یا مَنْ یَأمرُ بِالصَّیْحةِ فی خَلْقِهِ فَإذا هُمْ بِالسّاهِرَةِ [یُحشَرُونَ] أسألُکَ بِذلک الإسمِ الَّذی تُحیی بِهِ العِظامَ وَهِیَ رَمیمٌ، أنْ تُحیی قَلبی، وَتشرَحَ صَدْری، وَتُصْلِحَ شَأنی. یا مَنْ خَصَّ نَفسَهُ بِالبَقاءِ، وَخَلقَ لِبَرِیَّتِهِ الْموتَ وَالحَیاةَ، یا مَنْ فِعْلُهُ قَولٌ، وَقولُه أمرٌ، وَأمرُه ماضٍ عَلی ما یَشاء. أسألُکَ بِالإسْمِ الَّذی دَعاک بِهِ خَلیلُک حینَ أُلقیَ فی النّار، فَاستجَبتَ لَهُ وَقلتَ «یا نارُ کونی بَرداً وَسلاماً عَلیٰ إبراهیمَ» وَبِالإسمِ الَّذی دَعاکَ بِهِ مُوسیٰ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الأَیْمَنِ فَاستجبتَ لَهُ دُعاءَهُ. وَبِالإسْمِ الَّذی کَشفتَ بِهِ عَنْ أیُّوب الضُّرَّ، وَتبتَ بِهِ عَلی داود، وَسخرتَ بِهِ لِسلیمانَ الرّیحَ تَجری بِأمرِه وَالشَّیاطین، وَعلَّمتَه مَنطِقَ الطَّیرِ. وَبِالإسْمِ الَّذی وهبتَ بِهِ لِزکریّا یَحییٰ، وَخلقتَ عیسیٰ مِنْ رُوحِ القُدسِ مِنْ غیرِ أبٍ، وَبِالإسْمِ الَّذی خلقتَ بِهِ العَرشَ وَالکُرسی. وَبِالإسْمِ الَّذی خلقتَ بِهِ الرُّوحانیّینَ، وَبِالإسْمِ الّذی خلقتَ بِهِ الجِنَّ وَالإنسَ، وَبِالإسْمِ الَّذی خلقتَ بِهِ جَمیعَ الخَلقِ وَجَمیعَ ما أردتَ مِنْ شیء، وَبِالإسْمِ الَّذی قدرتَ بِهِ عَلیٰ کُلِّ شیء. أسألُکَ بِهذِهِ الأسْماءِ لَمّا أعطَیْتَنی سُؤْلی، وَقَضَیْتَ بِها حَوائِجی. فَإنَّهُ یُقالُ لَک: یا فاطِمَةُ، نَعَمْ نَعَمْ ».

ب) فاطمه صغری از پدرش امام حسین علیه السلام از فاطمه زهرا علیها السلام نقل می کند که فرمود:

پیامبر هرگاه داخل مسجد می شد می گفت:بسمِ اللّٰه، اللّهم صَلِّ علیٰ مُحمَّد وَاغفِر ذنُوبی وَافْتَح لی أبواٰبَ رَحمَتِک.

و هنگام خارج شدن می فرمود: بِسمِ اللّٰه اللّٰهمَّ صل عَلیٰ محَمَّد وَاغْفِر ذُنُوبی وَافتَح لی أبواٰبَ فَضْلِک. (1)المُحَدَّثَة: (2) حدیث گفته شده

محدَّث کسی است که مخاطب فرشتگان قرار گرفته است. فاطمه علیها السلام محدّثه بود.

این نام نیز از وسعت آگاهی و علم حضرت زهرا علیها السلام پرده بر می دارد.

در اینکه فرشتگان با انسانهایی که به مقام پیامبری رسیدند سخن می گفتند برای کسی ابهامی نبود. امّا برخی با وجود اینکه پیامبر نبودند فرشتگان با آنان سخن گفته اند.

ص:111


1- (1) . امالی طوسی ، ج 2، ص 15، مجلس چهاردهم.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286.

محمد بن ابی بکر در پاسخ این سؤال که آیا فرشتگان با غیر پیامبران نیز سخن می گفتند؟ مثالهایی ذکر کرد؛ او گفت:

مریم پیامبر نبود و فرشتگان با او سخن گفتند، ساره زن ابراهیم علیه السلام پیامبر نبود، فرشتگان را دید و آنها او را به اسحاق و پس از آن به یعقوب بشارت دادند، و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، فرشتگان با او سخن می گفتند در حالی که پیامبر نبود. (1)امام صادق علیه السلام می فرماید:

فاطمه محدّثه نام گذاری شد. زیرا فرشتگان از آسمان فرود آمده همان گونه که مریم را صدا می زدند او را خطاب کرده و می گفتند: ای فاطمه! به درستیکه خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری داد، ای فاطمه برای پروردگارت خضوع کن و او را فرمانبرداری نما و برایش سجده به جا آور و به همراه رکوع کنندگان رکوع کن. فاطمه علیها السلام با آنها و فرشتگان نیز با او سخن می گفتند. (2)در حدیث دیگر امام صادق علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام پس از پدر هفتاد و پنج روز ماند، و در این مدت برای از دست دادن پدرش اندوه بسیاری بر او وارد شد. جبرئیل علیه السلام نزد او می آمد و او را بر سوگ پدر نیکو تسلیت می گفت و خوشنودش می ساخت و دربارۀ پدر او

ص:112


1- (1) . علل الشرایع ، ج 1، ص 183، ب 146؛کشف الغمه ، ج 3، ص 336؛بحارالانوار ، ج 43، ص 55، و ص 79، ح 66.
2- (2) . علل الشرایع ، ج 1، ص182، ح 1، ب 146؛بحارالانوار ، ج 43، ص 78، ح 65. «إنَّما سُمِّیَتْ فٰاطِمَةُ مُحَدَّثَةَ لاَنَّ الْمَلٰائِکةَ کٰانَتْ تَهبُطُ مِنَ السَّمٰاءِ فَتُنٰادٖیهٰا کَمٰا تُناٰدی مَریَم بِنْتَ عِمْرٰان فَتقُولُ: یٰا فٰاطِمَةُ إِنَّ اللّٰهَ اصطَفاکِ وَطَهَّرکِ وَاصطَفٰاکِ عَلٰی نِسٰاءِ العٰالَمینَ. یٰا فٰاطمةُ أُقنُتی لِرَبِّکِ وَاسْجُدی وَارْکَعی مَعَ الرّٰاکِعینَ. فَتُحدِّثُهُم وَیُحَدِّثُونَهٰا ».

و جایگاهش خبر می داد و آنچه را پس از او در مورد فرزندانش اتفاق می افتد به او گزارش می کرد و علی علیه السلام می نوشت. (1)سخن گفتن فرشتگان با حضرت علیها السلام در روایات دیگری نیز مورد تأکید قرار گرفته است و از آنها استفاده می شود که آنچه فاطمۀ زهرا علیها السلام در این هنگام از جبرئیل می شنید توسط امیر مؤمنان علی علیه السلام یادداشت می شد و مجموعه ای به نام مصحف فاطمه علیها السلام تدوین یافت.

مصحف فاطمه علیها السلام

مُصحَف و مِصحف، در بردارنده کاغذهای نوشته شده میان دو جلد را گویند.

صحیفه نیز تکه ای پوست یا کاغذ است که در آن نوشته شده باشد، و به همین معنا است صحیفۀ فاطمه علیها السلام که روایت شده طول آن هفتاد ذراع است... (2).

مصحف فاطمه علیها السلام در

برخی روایات توصیف شده است، امام صادق علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام مصحفی از خود به جا گذارده است که آن قرآن نیست، اما کلامی از سخنان خداوند است که بر فاطمه علیها السلام نازل فرمود؛ املای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و خط علی علیه السلام می باشد. (3)از امام صادق علیه السلام دربارۀ جفر و جامعه سؤال شد؛ امام فرمود: جفر پوستی است که

ص:113


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 458، ح 1: « إنّ فٰاطِمَة مَکَثَتْ بَعدَ رَسولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم خَمْسةً وَسبعٖینَ یَوماً وَکٰانَ دَخَلهٰاحُزْنٌ شَدیدٌعَلٰی أبٖیهٰا وَکٰانَ یَأتٖیهٰا جبَرئیلُ فَیُحسِّنْ عَزٰائَهٰا عَلٰی أبٖیهٰا وَیُطیِّبُ نَفسَها وَیُخبِرُهٰا عَنْ أبٖیهٰاوَمَکانِه وَیُخبِرُهٰا بِمٰا یَکُونُ بَعدَهٰا فی ذُرٖیَّتِهٰا وَکٰان عَلیٌّ علیه السلام یَکتُبُ ذٰلِکَ ».
2- (2) . مجمع البحرین ، ج 1، ص 1012.
3- (3) . بصائر الدرجات ، ص 155، ذیل ح 14؛بحارالانوار ، ج 26، ص 41، ح 73. «وخَلَّفَتْ فاطِمَةُ علیها السلام مُصحَفاً، ما هُوَ قُرآن وَلکِنَّه کَلامٌ مِنْ کلامِ اللّٰهِ انزلَ عَلَیْها، إملاءُ رَسُولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم وَخطُ عَلی علیه السلام ».

مملو از دانش است و دربارۀ جامعه فرمود: صحیفه ای است به طول هفتاد ذراع که در آن همۀ نیازهای مردم هست. سؤال کننده سپس دربارۀ مصحف فاطمه علیها السلام سؤال کرد، امام صادق علیه السلام مدتی طولانی ساکت شده و فرمود:

فاطمه علیها السلام پس از پدر هفتاد و پنچ روز زنده بود و برای از دست دادن پدر غم شدیدی بر او داخل شد، جبرئیل نزد او می آمد و سوگواری او را نیکو تسلیت می گفت و او را خشنود ساخته و از پدر و جایگاه او گزارش می داد و آنچه پس از او در بارۀ ذریه اش اتفاق می افتد را به او می گفت و علی علیه السلام آن را می نوشت، این مصحف فاطمه علیها السلام است. (1)فضیل گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: فضیل! می دانی اندکی قبل چه چیزی را مطالعه می کردم. گفتم: نه. فرمود:

در کتاب فاطمه علیها السلام می نگریستم، حکمرانی در روی زمین نیست مگر نام او و نام پدرش در آن آمده است. (2)روایاتی که درباره مصحف فاطمه علیها السلام است ظاهری متفاوت دارند، در برخی آمده است که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله خداوند فرشته ای به سوی فاطمه علیها السلام فرستاد، یا جبرئیل نزد حضرتش علیها السلام می آمد و برای او حدیث می گفت. برخی دیگر دلالت دارد که این مصحف در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وجود داشته است. و در برخی دیگر آمده که خداوند آنرا املاء نموده و به فاطمه علیها السلام وحی کرده است. از این روایات استفاده می شود که مصحف شامل تمامی احکام شرعی از نصف تازیانه یا یک تازیانه حتی مقداری که برای خراش

ص:114


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 241، ح 5 ؛ بحارالأنوار ، ج 43، ص 194، ح 22. «إنّ فٰاطِمَة مَکَثَتْ بَعدَ رَسولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم خَمْسةً وَسبعٖینَ یَوماً وَکٰانَ دَخَلهٰا حُزْنٌ شَدیدٌ عَلٰی أبٖیهٰا وَکٰانَ جبَرئیلُ یَأتٖیهٰا فَیُحسنْ عَزٰائَهٰا عَلٰی أبٖیهٰا وَیُطیِّبُ نَفسَها وَیُخبِرُهٰا عَنْ أبٖیهٰا وَمَکانِه وَیُخبِرُهٰا بِمٰا یَکُونُ بَعدَهٰا فی ذُرٖیَّتِهٰا وَکٰان عَلیٌّ علیه السلام یَکتُبُ ذٰلِکَ، فهذا مُصْحَفُ فاطِمَة علیها السلام ».
2- (2) . کافی ، ج 1، ص 242، ح 8.

باید پرداخت شود را دربردارد، و در آن نام تمامی مردم و موجودات از درخت و سنگ و...

آمده و اتفاقات مهم در آن ذکر گردیده است و استفاده می شود که این کتاب از مصادر علوم اهل بیت علیهم السلام است و به آن مراجعه می نمایند. (1)مشهور آن است که مصحف از حروف نورانی اوائل سوره ها تشکیل شده که چهارده حرف است و ترکیب آن این است (صراط علیٍّ حقّ نمسکه) و جفر جامع از تمامی حروف الفبا تشکیل شده است، و هر دو موجودند و اهل بیت از آن آگاهند. (2)از القاب دیگری که پرده از وسعت آگاهی فاطمه علیها السلام بر می دارد ممتحنه یعنی آزموده شده است که در اولین بخش گذشت، و یکی از احتمالات دربارۀ ممتحنه کنایه از دانش بود.

عصمت آن حضرت علیها السلام نیز که دربارۀ آن سخن گفته شد بر وسعت آگاهی آن حضرت علیها السلام دلالت دارد. او معصومه است و عصمت زاییدۀ علم است، زیرا سبب افتادن در خطا جهل و نادانی است، و فاطمه علیها السلام بریده از جهل و نادانی است علاوه بر آن، جهل نقیصه و نوعی پلیدی است و حضرت فاطمه علیها السلام از تمامی آلودگی ها پاکیزه است که احادیث دربارۀ پاکی آن حضرت گذشت.

لوح حضرت فاطمه علیها السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم به جابر بن عبداللّٰه انصاری فرمود: من از تو سؤالی دارم، چه وقت می توانم تو را تنها ملاقات نمایم؟ جابر گفت: هر وقت بخواهید، روزی مقرر شد. امام باقر علیه السلام فرمود: جابر! دربارۀ لوحی که در دست مادرم فاطمه، دختر رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم ، مشاهده کردی و مطالبی که در آن لوح نوشته شده بود و حضرت

ص:115


1- (1) . فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی ، ص 176.
2- (2) . روضة المتقین ، ج 5، ص 342.

به تو خبر داد، برایم بگو! جابر گفت:

خدا را شاهد می گیرم در زمان حیات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تبریک ولادت حسین علیه السلام به ملاقات مادرت فاطمه علیها السلام رفتم، در دست او لوحی سبز رنگ مشاهده کردم، پنداشتم از زمرّد است، نوشته ای سفید شبیه به نور خورشید در آن دیدم.

گفتم: پدر و مادرم فدایت! این لوح چیست؟

فرمود: این لوح را خدای عزّ وجلّ به پیامبرش هدیه نموده است و در آن اسم پدر و شوهر و دو فرزندم و نام اوصیاء از فرزندان من نوشته شده است، پدرم آنرا به من داد تا مرا شاد نماید.

جابر به امام باقر علیه السلام گفت: مادرت فاطمه علیها السلام آنرا به من داد و من خواندم و از روی آن می نوشتم.

امام صادق علیه السلام فرمود: جابر کاغذی از پوست نازک به پدرم داد.

پدرم فرمود: جابر! در نوشته خود بنگر تا من بر تو بخوانم.

او در نسخه خود نگاه کرد و پدرم برای او خواند، به خدا قسم حرفی با حرف دیگر تفاوت نداشت.

متن لوح و ترجمۀ آن در قمست ضمائم آورده شده است.

محدِّثه نیز به کسر دال، مؤنث محدِّث، می تواند به حدیث گفتن و روایت سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی فاطمه زهرا علیها السلام اشاره داشته باشد و همان گونه که ذکر شد این روایت ها اندک نیست. هم چنین می تواند به این نکته اشاره داشته باشد که آن حضرت علیها السلام پیش از تولد با مادر خویش سخن می گفت و در ذیل واژۀ ممتحنه گذشت.

در پایان، به مناسبت، سه کنیه برگرفته از غیر زیارات ذکر می شود:

ص:116

[ ام العلوم ] : (1) مادر دانش ها

این کنیه نشان از بسیاری دانش های او و احاطۀ کامل و تبحّر تام در علوم نقلی و عقلی دارد به گونه ای که همگان از گنجینۀ دانش او جرعه ای نوشیده اند.

در بیان صفت علیمه و دیگر اسماء و صفات حضرت که دال بر دانش او علیها السلام است توضیحاتی گذشت.

[ ام الفضائل ] : (2) مادر فضائل

این کنیه معنای وسیع تری از کنیه پیشین دارد، علم ودانش حضرتش علیها السلام یکی از فضائل است وبه فضلیت وبرتریهای دیگرش که به شمار نیاید با این کنیه اشاره گردیده است. که پیشتر نیز به آن اشاره شد.

[ ام الکتاب ] : (3) مادر کتاب [ قرآن]

این نام از نامهای سورۀ مبارکۀ فاتحه است. سورۀ فاتحه در بردارندۀ توحید، مبدأ و معاد و قضا و قدر است، و اصل قرآن و تمامی کتب آسمانی است و با شرافت ترین سوره های قرآن است. فاطمه علیها السلام نیز از همه بافضیلت تر و با شرافت تر و او دربردارنده همۀ علوم و معارف است و به این جهت ام الکتاب کنیه گذاری شده است.

ص:117


1- (1) . الخصائص الفاطمیة ، ج 1، ص 119.
2- (2) . همان، ج 1، ص 120.
3- (3) . همان، ج 1، ص 122.

وابستگی فاطمه علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم علاقه بسیار شدیدی به دخترش فاطمه زهرا علیها السلام داشت و این علاقه بیش از علاقۀ یک پدر به فرزند بود، و سبب آن نیز شخصیت حضرت زهرا علیها السلام بود که وجود تکوینی او یک وجود بهشتی و دارای مقام و منزلت ویژه نزد خدای متعال بود، به همین سبب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار سفارش فاطمه علیها السلام را نموده و در برابر دیدگان افراد، احترام هایی کرد که از یک پدر در برابر دخترش معمول نبود. در برابر او بر می خواست، او را به جای خویش می نشاند و سینۀ او را می بویید و می بوسید و می فرمود من هرگاه به بوی بهشت مشتاق می شوم دخترم فاطمه علیها السلام را می بویم. (1)در زیارات معصومین علیهم السلام تعابیری به این وابستگی و علاقه شدید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه زهرا علیها السلام اشاره دارد:

البَِضعَةُ النَّبَوِیَّةُ: (2) پاره ای از پیامبری

بَِضعَةٌ مِنهُ: (3) پاره ای از او (پیامبر صلی الله علیه و آله )

بَِضعَةُ لَحمِهِ: (4) قطعه ای از گوشت او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم )

بضعة به معنی پاره ای از یک چیز است و کنایه از شدت قرابت و نزدیک بودن به شخص است به گونه ای که گویا فرد جزئی از شخص دیگر است. احادیث بسیاری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فاطمه علیها السلام را پارۀ تن خویش خوانده است.

امام موسی بن جعفر علیه السلام از پدران خود از امیر مؤمنان علیه السلام نقل می کند:

نابینایی از فاطمه علیها السلام اجازه خواست، حضرتش علیها السلام خود را از او پوشانید

ص:118


1- (1) . علل الشرایع ، ص 183، ذیل ح 2؛بحارالانوار ، ج 43، ص 5 ، ح 5 .
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112. «البَِضعة من اللّحم وغیره: القطعة. ویقال هو بضعة منّی: هو فی قرابته کالجزء منّی». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 60).
3- (3) . همان، ج 1، ص 277، 280، 286.
4- (4) . همان، ج 1، ص 287؛ ج 5، ص 79.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: او که تو را نمی بیند چرا خود را از او پوشاندی؟ فاطمه علیها السلام گفت: اگر مرا نمی بیند، من او را می بینم و او بو را استشمام می کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: أشْهَدُ أنَّکَ بَضْعَةُ مِنّی؛ شهادت می دهم که تو پاره تنِ من هستی. (1)تعابیر دیگری مانند «أنْتَ منّی یا فاطمة (2)؛ ای فاطمه تو از من هستی» یا تعبیر «شجنة منّی» (3) و یا «شَعْرَةُ مِنّی» (4) نیز نقل شده است. جابر گوید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

فاطمه علیها السلام مویی از من است و هر کس مویی از من را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده و هر کس خدا را بیازارد خداوند او را به اندازۀ همۀ آسمانها و زمین لعنت کند. (5)هم چنین ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرد:

فاطمه علیها السلام بخشی از من است. آنچه او را بیازارد سبب آزار من و هر چه او را خوشنود سازد باعث خوشنودی من است و خدای متعال به سبب خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و به خوشنودی او خوشنود می شود. (6)

ص:119


1- (1) . العدد القویة ، ص 224، ح 16؛بحارالانوار ، ج 43، ص 91، ح 16، و ص 23، ح 17. « سَمِعتُ رَسُول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم یَقُول: فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّی مَنْ سَرَّها فَقَد سَرَّنی وَمَنْ ساءَها فَقد ساءَنی فاطِمَةُ اعَزُّ النّاس عَلیّ ».
2- (2) . امالی صدوق : ص 377، ح 7، مجلس 71؛بحارالانوار ، ج 43، ص 22، ح 15.
3- (3) . معانی الاخبار ، ص 303.
4- (4) . روضة الواعظین ، ص 273.
5- (5) . بحارالانوار ، ج 43، ص 54. «إنَّ فٰاطِمةَ شَعْرَةٌ مِنّی فَمَنْ اٰذیٰ شَعْرَةً مِنّی فَقَدْ آذٰانی وَمَنْ ٰآذٰانٖی فَقَدْ آذَی اللّٰهَ وَمَنْ آذَی اللّٰهَ لَعَنَهُ اللّٰهُ مل السَّماوٰاتِ وَالْاَرْضِ ».
6- (6) . معانی الاخبار ، ص 303، ح 2؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 26، ح 26، و ص 54. « إنَّ فاطِمَةَ شَجْنَةٌ مِنّی یُؤذینی مٰا آذاها وَیَسُرّنی ما سَرَّها وإنَّ اللّٰهَ تَبارَکَ وَتَعالی لیَغْضَب لِغَضَبِ فاطِمَة ویَرضٰی لِرِضٰاهٰا ». شجنة به معنای شعبه و بخشی از یک شیء است و معنایی شبیه بضعه دارد.

رُوحُهُ: (1) روح او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم )

روح پیامبر، تعبیر دیگری است که نشان از شدت وابستگی و نزدیک بودن فاطمه زهرا علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دارد، به گونه ای که فاطمه علیها السلام ، جان و روح پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که دست فاطمه علیها السلام را گرفته بود بیرون آمد و فرمود:

هر کس این شخص را می شناسد، که می شناسد، و هر کس نمی شناسد، او فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم است، او پارۀ تن من است و او قلب من و روح من که در میان دو پهلویم قرار گرفته می باشد، هرکس او را اذیت کند مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است. (2)سَلِیلَةُ المُصطَفٰی: (3) زادۀ برگزیدۀ خدا

پسر را سلیل و دختر را سلیله گویند. سلّ به معنای خارج ساختن چیزی با آرامی و نرمی است. فرزند نیز به همین شکل بخشی از شخص است که از او جدا شده است.

واژۀ سلسله نیز دربردارندۀ همین مفهوم یعنی کشش و ادامه داشتن است. فاطمۀ زهرا علیها السلام بخشی از پیامبر و امتداد حضرت صلی الله علیه و آله و سلم است و همان طور که تعابیر دیگر اشاره دارد او جان، روح، قلب و پاره ای از گوشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. در این تعبیر لطیف، ادامۀ نبوت، و انجام وظائف رسالت به وسیلۀ امامان علیهم السلام که فرزندان فاطمۀ زهرا علیها السلام می باشند نهفته است.

ص:120


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286. «الروح بالضم: ما به حیاة الأنفس». ( اقرب الموارد ، ج 1، ص 443).
2- (2) . بحارالانوار ، ج 43، ص 80. «مَنْ عَرَفَ هذِهِ فَقَدْ عَرَفَهٰا وَمَنْ لَمْ یَعْرِفهٰا فَهِیَ فٰاطِمَةُ بِنْت مُحَمَّدٍ وَهِیَ بِضعَةٌ مِنِّی وَهِیَ قَلبٖی وَرُوحِیَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَی فَمَنْ آذٰاهٰا فَقَدْ آذانی وَمَنْ آذٰانی فَقَدْ آذَی اللّٰهَ ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282. « سلَّ الشیء من الشیء: انتزعه واخرجه برفق ». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 447).

فِلْذَةُ کَبِدِهِ: (1) پارۀ جگر او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم )

فِلِذة بمعنی تکه ای از کبد (جگر) یا گوشت است. برای قطعۀ طلا و نقره نیز به کار برده می شود، افلاذ الاکباد تعبیری کنایه ای است که در مورد فرزندان استفاده می شود و نشان دهندۀ وابستگی و شدت محبت است. با این خطاب، زائر مانند تعبیرهای گذشته، شدت بستگی و علاقه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فاطمه زهرا علیها السلام را یادآور می شود.

صَمِیمِ قَلبِهِ: (2) میانۀ قلب او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم )

صمیم هر چیز، مغز آن است و آنچه هیچ ناخالصی در آن نباشد. دربارۀ میانۀ قلب نیز بکار می رود. در میان اعضای بدن، صمیم به استخوانی گویند که آن عضو را سرپا نگه می دارد.

فاطمۀ زهرا علیها السلام میان دل و قلب پیامبر جا داشت و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسی بود که آن حضرت را تقویت می نمود، این تعبیر نیز نمایان گر شدت علاقه و وابستگی حضرتش علیها السلام به وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و وابستگی پیامبر به فاطمه علیها السلام می باشد.

النُّخبَةُ مِنکَ لَهُ: (3) برگزیده از سوی تو (خدا) برای او (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم )

نخبة به معنای برگزیده است. زیارت به این نکته اشاره دارد که حضرتش برگزیده ای است از سوی خداوند که برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در نظر گرفته شده است. این تعبیر علاوه بر وابستگی به پیامبر صلی الله علیه و آله به مقام و منزلت حضرت زهرا علیها السلام نزد خداوند نیز اشاره دارد.

ص:121


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287؛ ج 5، ص 79. «الفِلذَةُ: القطعة من الکبد و اللحم و الذهب و الفضَّة». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 707).
2- (2) . همان، ج 1، ص 287. «الصمیم من کلّ شیء: المحض الخالص فی الخیر والشّر ومن القلب ونحوه: وسطه وصمیم العضو: عظمه الذی به قوامه». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 526).
3- (3) . همان، ج 1، ص 287. «النخبة: المختار من کلّ شیء یقال: جاء فی نخبة أصحابه: خیارهم». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 915).

عَزِیزَتُهُ: (1) عزیز و ارجمند او [پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ]

عزیز به معنای توانا و نیرومند، دوست داشتنی، کمیاب، شریف، ارجمند و بزرگوار می آید. عزیز از اسماء خدای متعالی است و در قرآن در موارد متعدد بکار رفته است. (2)عزیز دربارۀ خداوند به معنای چیره ای است که کسی بر او پیروز نمی گردد.

تعبیر عزیزته در مورد حضرت فاطمه علیها السلام به ارجمندی و بزرگواری او نزد پدر و مورد محبت پیامبر بودن اشاره دارد. احادیث دربارۀ ارجمندی فاطمه علیها السلام نزد پدر و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او، از شیعه و سنی فراوان است.

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل شده است که:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نمی خوابید تا پهنای گونۀ فاطمه را ببوسد و سر خود را بر سینۀ او گذارد و برای فاطمه دعا کند. (3)حَبیبَةُ المُصطَفٰی: (4) بسیار مورد محبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

حَبِیبَةُ حَبِیبِکَ وَنَبِیِّکَ: (5) حبیب محبوب تو و پیامبرت

حَبِیبَتُهُ: (6) محبوب او

واژۀ حبیب، برای نشان دادن شدت محبت نسبت به دیگری است. و برای معشوق، یار، دلارام و... بکار می رود. این واژه نیز از شدت علاقۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمۀ زهرا علیها السلام حکایت می کند.

ص:122


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 79. « عزّ فلان: قوی وبریء من الذّل. عزیز: من أسماء اللّٰه تعالی ومعناه الغالب الذی لا یقهره شیء ». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 604).
2- (2) . انفال: 10: «وَما النَّصرُ إلّامِنْ عِنْدِ اللّٰهِ إنَّ اللّٰهَ عَزیزٌ حَکٖیمٌ».
3- (3) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 334؛بحارالانوار ، ج 43، ص 55. «کٰانَ رَسولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم لٰایَنٰامُ حَتّٰی یُقَبِّلَ عَرْضَ وَجه فٰاطِمَة ویَضَعُ وَجْهَهُ بَیْنَ ثدیی فاطِمَة وَیَدعُو لَها ».
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287.
5- (5) . همان، ج 1، ص 291؛ ج 5، ص 145.
6- (6) . همان، ج 5، ص 79.

مجلسی رحمه الله دو معنی محِبّ و هم محبوب را در ترجمه این واژه صحیح دانسته است. (1)احادیث بسیاری که برخی گذشت، بر این محبت و ارجمندی فاطمه زهرا نزد پیامبر اشاره دارد.

از عایشه سؤال شد: چرا بر علیه علی علیه السلام شورش کردی؟ او گفت:

ما را به حال خود بگذار! به خدا قسم، میان مردان هیچ یک از علی علیه السلام پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دوست داشتنی تر نبود و از میان زنان نیز کسی محبوب تر از فاطمه علیها السلام نبود. (2)در جامع ترمذی نیز از قول بریده نقل می کند:

محبوب ترین زنان پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه و از مردان علی علیه السلام بود. (3)این محبت آنچنان شدید بود که در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورده اند:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هرگاه می خواست مسافرت رود، آخرین کسی که دیدار می کرد فاطمه علیها السلام بود و وقتی باز می گشت، اولین شخص که دیدار می کرد فاطمه علیها السلام بود. (4)

ص:123


1- (1) . روضة المتقین ، ج 5، ص 344.
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 331 به نقل از جامع ترمذی ج5، ص 701، رقم 3874 و ابانة العکبری و بحارالانوار ، ج 43، ص 38. «فَوَ اللّٰهِ مٰا کٰانَ أحدٌ مِن الرِّجٰالِ أحَبَّ إلٰی رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم مِنْ عَلیّ علیه السلام وَ لٰامِنَ النِّسٰاءِ أحَبَّ إلیهِ مِنْ فٰاطِمَة علیها السلام ».
3- (3) . همان، ج 3، ص 331 به نقل از جامع ترمذی ج5، ص 698، رقم 3868 و بحارالانوار ، ج 43، ص 38. «کانَ احبُّ النِّساءِ إلی رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم فاطِمَة وَمِنَ الرِّجالِ عَلی علیه السلام ».
4- (4) . همان، ج 3، ص 333؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 40. «کانَ النَّبی صلی الله علیه و آله و سلم إِذا أَرادَ سَفَراً کانَ آخِرَ النّاسِ عَهْداً بِفاطِمَة علیها السلام وَإذا قَدِمَ کانَ أوّلَ النّاس ِ عَهْداً بِفاطِمَةَ علیها السلام ».

دربارۀ بزرگداشت فاطمه زهرا علیها السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عایشه می گوید:

فاطمه علیها السلام هرگاه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد می شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای او از جای خویش بر می خواست و سر او را می بوسید و او را جای خویش می نشاند و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد فاطمه علیها السلام می رفت فاطمه علیها السلام به استقبال او می رفت و یکدیگر را می بوسیدند و با هم می نشستند. (1)اگر فاطمه علیها السلام نزد خدای متعالی برتری بزرگی نداشت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این گونه با او رفتار نمی کرد، زیرا فاطمه علیها السلام فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود و خداوند دستور داده که فرزند پدرش را بزرگ دارد و شایسته نیست بر خلاف آنچه خدا به امت خود دستور داده است پیامبر با او این گونه رفتار نماید.

فاطمه علیها السلام فرمود: هنگامی که آیه «لٰاتَجْعَلُوا دُعاٰءَ الرَّسُول کَدُعاءِ بَعضِکُمْ بَعْضاً» (2)نازل شد، هیبت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مانع شد که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگویم: ای پدر، صدا می زدم یا رسول اللّٰه! حضرت یک بار و دو بار، یا سه بار از من روی برگرداند. سپس به من فرمود:

فاطمه! این آیه دربارۀ تو و اهل بیت تو و نسل تو نازل نشده است. تو از منی و من از توام. بلکه دربارۀ جفاکاران، افراد خشن قریش و متکبران نازل شده است. به من بگو ای پدر، که این سخن دل را زنده تر و پروردگار را خوشنود می سازد. (3)

ص:124


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 333؛بحارالانوار ، ج 43، ص 40. «إنَّ فٰاطِمَةَ کٰانَتْ إذٰا دَخَلَتْ عَلٰی رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم قٰامَ لَهٰا مِنْ مَجْلِسهِ وَقَبَّلَ رَأسَهٰا وأجْلَسَهٰا مَجلِسه وَإذٰا جٰاءَ إلَیْهٰا لَقِیْتهُ وَقَبَّلَ کُلُّ وٰاحِدٍ مِنْهُمٰا صٰاحِبَهُ وَجَلَسٰا مَعاً ».
2- (2) . نور: 63. «پیامبر را مانند صدا کردن یکدیگر صدا نزنید».
3- (3) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 320؛بحارالانوار ، ج 43، ص 33 ح ؟؟. « قُولی: یا أَبَه فَإنَّهٰا أحیٰی لِلْقَلْبِ وَأرْضٰی لِلرَّبِّ ».

[ ام ابیها ] : (1) مادر پدر

یکی از کنیه های معروف برای حضرت زهرا علیها السلام أُم أبیها است، اگرچه در زیارات ذکر نشده، اما به مناسبت در این بخش به آن اشاره می شود از امام باقر علیه السلام نقل شد که فرمود:

فاطمه علیها السلام با کنیۀ ام ابیها مورد خطاب قرار می گرفت. (2)أُمّ یعنی مادر و اصل هر چیز و رئیس گروه. ام ابیها از کنیه های ویژه حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام است و کنیه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیها السلام داده اند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را با کنیه امّ ابیها می خواند. (3)در اینکه چرا فاطمۀ زهرا علیها السلام با کنیۀ «أُمّ أبیها» خوانده می شده، وجوهی ذکر شده است: (4)الف) فاطمه زهرا علیها السلام میوۀ درخت نبوت و حاصل عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و صدف دُرهای عصمت و کسی است که آسمان و زمین به سبب او استقرار یافته است. در میان فرزندان که برای پدر و مادر اهمیت دارد فاطمه از میان دختران پیامبر صلی الله علیه و آله اصل کلی است و فرزندان پیامبر از او می باشند.

پیامبر صلی الله علیه و آله دربارۀ فاطمه علیها السلام فرمود: فاطمه روح من و خون قلبم می باشد. فاطمه از من و من از اویم پس او منبع اسرار پیامبری است و حقیقت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.

ب) فاطمه زهرا علیها السلام هشت سال در مکه و ده سال در مدینه، همراه و در خدمت

ص:125


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 1، ص 162. «أمّه: قصده... واُمّ کلّ شیء أصله وعماده، وللقوم: رئیسهم ومن القرآن الفاتحة... واُمّ القری: مکة لانّها توسَّطت الأرض فیما زعموا...». ( القاموس المحیط ، ج 4، ص 103).
2- (2) . بحارالانوار ، ج 43، ص 19، ح 19. «روی فی مقاتل الطالبیّین بإسناده إلی جعفر بن محمّد عن أبیه علیهما السلام : أنَّ فاطِمَة علیها السلام کانَتْ تُکنّی ام أَبیها ».
3- (3) . کشف الغمّة ، ج 2، ص 88. « أنَّ النَّبی صلی الله علیه و آله کانَ یُکَنّیها بِاُمِّ أَبیها ».
4- (4) . در برخی از وجوه ذکر شده، از کتاب الخصائص الفاطمیه استفاده شده است.

پیامبر صلی الله علیه و آله بود، و این در زمانی بود که فشارهای زیادی از سوی دشمنان بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می شد و فاطمه علیها السلام همراه پیامبر صلی الله علیه و آله این مصائب را تحمل می نمود برای همین به مادر تشبیه شده است.

ج) پس از نزول آیۀ: «النَّبیُّ أَوْلیٰ بِالْمُؤْمِنیٖن مِنْ أنفُسِهِم وَأزوٰاجُهُ أُمَّهاٰتُهُم» (1) و افتخار زنان پیامبر به کنیۀ ام المؤمنین، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای نشان دادن برتری و شرافت فاطمه زهرا علیها السلام بر آنان، فاطمه علیها السلام را به این کنیه خطاب نمود.

الدُّرَّةُ الأحمَدِیَّةُ: (2) مروارید احمدی

دُرّ، مروارید بزرگ را گویند، در مقابل به خاک مروارید مرجان می گویند، برخی مروارید را از بقیۀ جواهرات فاخرتر دانسته اند این واژه در مورد گرانقدری و عزیزی و دُردانگی به کار می رود، به دختر یا دختر یک دانه نیز گفته می شود.

در این تعبیر حضرتش علیها السلام به مرواید بزرگ احمدی خطاب شده است، فاطمه زهرا علیها السلام دختر دُردانه نبوّت و برای پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار عزیز و گرانمایه بود، همان گونه که درّ برای صاحبش عزیز و گران قدر است. علاوه بر آن فاطمه علیها السلام نگین خاتم نبوت و دارای درخشش بسیار بود و در همۀ حالات جلوه ای از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یادآور حضرتش بود. جابر گوید:

هرگاه فاطمه علیها السلام راه می رفت یاد پیامبر می افتادم. (3)وارِثَةُ خَیرِ الْأنبِیاءِ: (4) وارث بهترین پیامبران

وارِثَةُ سَیِّدِ الأنبِیاءِ: (5) وارث سرور پیامبران

ص:126


1- (1) . احزاب: 6.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112.
3- (3) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 357؛کشف الغمة ، ج 2، ص 89 ؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 53 . «مٰا رَأَیْتُ فٰاطِمَةَ علیها السلام تَمْشٖی إلّاٰ ذَکَرتُ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ».
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5 ، ص 67.
5- (5) . همان، ج 1، ص 292؛ ج 5 ، ص 168.

این واژه نیز نزدیک بودن و علاقه و وابستگی حضرتش علیها السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و به ارث بردن دارایی و خصلت های ظاهری و معنوی فاطمه زهرا علیها السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بیان می نماید.

بدیهی است در این تعبیرها، تنها وراثت از نظر اموال و دارایی مورد نظر نیست بلکه وراثت در اخلاق، منش، هدایت گری و ملکات فاضلۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نیز شامل است. همان گونه که در تعابیر سابق گذشت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه علیها السلام را پاره ای از گوشت، و روح، و قلب خود خواندند و این خود نشان از به ارث بردن ملکات و صفات محمدی صلی الله علیه و آله از سوی فاطمۀ زهرا علیها السلام دارد، اگرچه در وراثت ظاهری نیز فاطمۀ زهرا علیها السلام بر همه تقدم داشت.

بَزل هروی از حسین بن روح سوال کرد؛ دختران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند؟ گفت چهار نفر. پرسید: کدامیک برتر بودند؟ پاسخ داد: فاطمه. سؤال کرد: با اینکه سنّ او از همه کمتر بود. و مدت زمان کمتری با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود چرا برتری داشت؟ گفت:

به دو ویژگی که خداوند او را به دو ممتاز نموده بود؛ او از پیامبر ارث می برد، و دیگر اینکه نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او بود، و این ویژگی را خداوند فقط به سبب اخلاص برتر فاطمه علیها السلام ، که در نیت از او سراغ داشت به او عنایت کرد. (1)این تعبیر هم چنین به ادعای باطل عده ای که برای رسیدن به هدفهای شوم خود حدیثی جعلی، مبنی بر ارث نگذاشتن پیامبران منتشر نمودند، اشاره دارد. فاطمه زهرا علیها السلام در رد این ادعا در خطبۀ فدکیه فرمود: شما پنداشته اید من ارث نمی برم؟ (2) در این باره توضیح خواهد آمد.

ص:127


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 323؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 37.
2- (2) . « ثُمَّ أنْتُم أُولاءِ تَزْعمُونَ أَنْ لا إِرْثَ لی؟ ».

ص:128

بخش چهارم: مسئولیت پذیری

اشاره

ص:129

ص:130

مسئولیت پذیری

فعالیتهای اجتماعی

در میان اوصاف حضرت زهرا علیها السلام صفاتی هست که به بعضی از فعالیت های اجتماعی حضرت علیها السلام اشاره دارد.

فاطمۀ زهرا علیها السلام با فراوانی کارهای منزل و عمر بسیار کوتاه، مسئولیت برخی از کارهای اجتماعی در مورد زنان و گاه غیر زنان را نیز بر عهده می گرفت، گواه این سخن سؤالهای معارفی از محضر آن حضرت و پاسخ آنهاست. از آن جمله نقل شده است که خانمی از آن حضرت دربارۀ مسائل شرعی سؤال می کند، و این خود نشان از معمول بودن اینگونه شرفیابی و سؤال از حضرتش دارد. اگرچه این ماجراها در تاریخ کمتر نقل شده یا به دست ما نرسیده است.

امام عسکری علیه السلام فرمود:

خانمی به فاطمه زهرا علیها السلام گفت: من مادری ناتوان دارم و در مورد نمازش چیزی بر او اشتباه شده است، مرا فرستاد تا از شما سؤال کنم، فاطمه زهرا علیها السلام به او پاسخ داد. آن زن بار دیگر سؤال پرسید حضرت جواب داد. برای بار سوم پرسش کرد تا ده بار و حضرت جواب داد. آن زن از زیادی سؤالها شرمگین شد و گفت: دختر رسول خدا! دیگر زحمت نمی دهم. فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: از آنچه می خواهی سؤال کن، آیا کسی که برای حمل بار

ص:131

سنگینی به پشت بام اجیر شود و اجرت او یک روز صد هزار دینار باشد برای او سخت است؟ گفت: نه.

فرمود: من برای هر سؤال به مقداری بیش از آنچه میان خاک تا عرش لبریز از لؤلؤ باشد اجیر شده ام پس بر من سنگینی نکند شایسته تر است. از پدرم شنیدم می فرمود: همانا علماء شیعیان ما برانگیخته می شوند و بر آنان از جامه های بزرگواری، به اندازه زیادی دانش، و کوشش آنها در ارشاد بندگان خدا هدیه داده می شود، به گونه ای که بر هر یک از آنان هزار هزار حُلّۀ نور خلعت می دهند، سپس منادی پروردگار عزّ وجلّ صدا می زند: ای سرپرستان ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و تقویت کنندگان آنان هنگام جدا شدن از پدرانشان؛ اینان شاگردان شما و یتیمانی که از پدران خود یعنی ائمه جدا شده اند هستند و شما آنها را سرپرستی کردید و نیرو دادید، خلعتهای دانش در دنیا را به آنان هدیه دهید. پس بر هر کدام از این یتیمان به اندازۀ دانشی که از علماء برگرفته اند خلعت داده می شود به گونه ای که در میان ایتام برخی صد هزار حلّه خلعت داده می شود و هم چنین این یتیمان به کسانی دیگر که از ایشان آموخته اند خلعت می دهند. سپس خدای متعالی می فرماید: بر علماء و سرپرستان یتیمان دو باره خلعت دهید تا خلعتهای آنان کامل شود و چند برابر آنان بدهید. و همین گونه اند کسانی که در رتبۀ پس از آنان قرار دارند. (1)

ص:132


1- (1) . تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ، ص 340، ح 216؛ بحارالانوار ، ج 2، ص 3. «قالَ أبومحمّدٍ العَسْکری علیه السلام حَضَرَتْ امرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّهْراء علیها السلام فقالتْ: إنَّ لی والِدَةً ضَعیفةً وَقدْ لَبسَ عَلَیْها فی أَمْرِ صَلاتِها شَیءٌ وَقَدْبَعَثَتْنی إلیکِ أسأ لُکِ فَأجابَتْها فاطِمَة علیها السلام عَنْ ذلِکَ فَثنَّتْ فَأجابَتْ ثُمَّ ثَلَّثَتْ إلی أنْ عشَّرَتْ فأجابَتْ ثُمَّ خَجِلَتْ مِن الکَثْرةِ فَقالتْ لا أشقُّ علیکِ یا إبْنة رَسولِ اللّٰه. قالَتْ فاطِمَةُ: هاتی وَسَلی عمّا بَدا لکِ أرأیتِ مَنْ اکتری یَوْماً یصعَدُ إلی سطحٍ بحَمْلٍ ثَقیلٍ وَکِراؤه مِائة أَلْف دینارٍ أیثْقل عَلَیْهِ؟ فَقالَتْ: لا فَقالتْ: اکتُریتُ أنا لِکُلِّ مَسألةٍ بِأکثَر مِنْ مِلءِ ما بینَ الثَّریٰ إلی العَرْشِ لُؤلؤاً، فأحریٰ أنْ لا یَثْقُل عَلَیَّ، سَمِعْتُ أبی صلی الله علیه و آله و سلم یَقولُ إِنَّ عُلماءَ شیعتِنا یُحشَرون فیُخْلَع عَلَیْهم مِنْ خُلَعِ الکَرامات عَلیٰ قدرِ کَثْرَةِ عُلُومِهِم وَجَدِّهِم فی إرْشادِ عِبادِ اللّٰهِ حَتّیٰ یخلَعْ عَلی الواحِدِ منهُمْ ألف ألف (خلعة خ ل) حُلَّةً مِنْ نورٍ ثُمَّ یُنادی مُنادی رَبِّنا عَزَّ وَجَلَّ أیُّها الکافِلُون لِأَیتامِ آلِ مُحَمَّدٍ النّاعِشُونَ لهُمْ عِنْدَ انْقِطاعِهِم عَنْ آبائِهِمْ الَّذینَ هُمْ أَئِمَّتهم، هؤُلاءِ تلامِذَتِکُم وَالأیتام الَّذین کَفَّلتُموهُم وَنَعَشْتُمُوهُم فَاخلَعُوا عَلَیْهِم خُلَعَ العلُومِ فی الدُّنْیا فیَخلَعُون عَلی کُلِّ واحِدٍ مِنْ أولئکَ الأیتامِ عَلیٰ قَدْرِ ما أخذُوا عَنْهم مِنَ العُلُومِ حَتّیٰ إنَّ فیهم - یَعنی فی الأَیْتامِ - لَمَنْ یخلَعُ عَلیْهِ مِائةَ ألف خلْعَة وَکذلِکَ یَخْلَع هؤُلاءِ الأیْتام عَلیٰ مَنْ تَعَلَّمَ مِنْهُم ثُمَّ إنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ یَقولُ: أعیدُوا عَلیٰ هؤلاءِ العُلماءِ الکافِلینَ للأَیْتامِ حَتّیٰ تَتِّمُوا لَهُمْ خُلَعَهُمْ وَتُضَعِّفُوها لَهُمْ فَیتمُّ لَهُمْ ما کانَ لَهُمْ قَبْلَ أنْ یخْلَعُوا عَلَیْهِم وَیُضاعَفُ لَهُم وَکَذلکَ مَنْ یَلیهِم مِمَّنْ خلع عَلیٰ مَنْ یَلیهِمْ... ».

مبارزه با ستمگران و ایستادگی در برابر آنان در دفاع از ولایت، هم چنین سخنرانی در مسجد مدینه، آن هنگام که همه را خاموش دید، از فعالیت های اجتماعی آن حضرت به شمار می رود.

علاوه بر آن، ایستادگی در برابر غصب فدک و دفاع از حق خود، از موارد بارز فعالیت های اجتماعی آن حضرت است که در کتب روایی و سیره و تاریخ نقل شده است. رسیدگی به فقرا، و انفاق در راه خداوند که به برخی از آنها اشاره شد.

پرداخت مازاد عوائد فدک را می توان از دیگر مصادیق فعالیت های اجتماعی آن حضرت علیها السلام برشمرد.

مُرَبِّیَةُ الأَیتامِ: (1) پرستار یتیمان

این تعبیر نیز که به فعالیت های اجتماعی حضرت علیها السلام مربوط می شود، به مراقبت از یتیمان اشاره دارد در قرآن کریم نمونه ای از آن ذکر شده است. فاطمۀ زهرا علیها السلام یکی ازپنج نفری است که سورۀ دهر دربارۀ آنان نازل شد. «وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً» (2).

علمای شیعه و سنی روایت کرده اند؛ آیات سورۀ دهر از إنّ الأبراٰر تا مَشْکُورا دربارۀ

ص:133


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 103.
2- (2) . دهر: 8.

علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و خدمتکار آنان بنام فضّه نازل شد. (1)برای بیماری امام حسن و امام حسین علیهما السلام ، امیر مؤمنان علیه السلام و فاطمه علیها السلام و فضه نذر کردند سه روز روزه بگیرند. هنگام ادای نذر، شب اول به وقت افطار مسکین و شب دوم یتیمی و شب سوم اسیری در خانه را زدند و اهل منزل هر سه شب با دادن افطاری خود که قرص نانی بود، تنها با آب افطار نمودند و پس از آن این بخش از آیات سورۀ دهر نازل شد.

مبارزه با ستمگران

اشاره

خَصِیمَةُ الفَجَرَةِ: (2) دشمن نابکاران

وصف دیگری که به فعالیتهای اجتماعی حضرتش علیها السلام اشاره دارد خصیمة الفجرة یعنی دشمن نابکاران است.

از امیر مؤمنان علیه السلام دربارۀ سبب دفن شبانه فاطمه علیها السلام سؤال شد حضرت علیه السلام فرمود: او بر عده ای که نمی خواست بر جنازه اش حاضر شوند خشمگین بود، بر پیروان آن عده نیز حرام است بر یکی از فرزندان فاطمه علیها السلام نماز گزارند. (3)دربارۀ دفن شبانۀ فاطمه زهرا علیها السلام مجلسی رحمه الله می آورد؛ شیعه و سنی به تواتر نقل کرده اند که فاطمه علیها السلام چون بر ابوبکر و عمر خشمگین بود وصیت نمود شبانه دفن شود مبادا آن دو بر او حاضر شوند و بر او نماز گزارند. (4)

ص:134


1- (1) . مجمع البیان ، ج 10، ص 232.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5 ، ص 112. « الفاجر: الفاسق غیر المکترث. یقال: یمین فاجرة أی کاذبة ». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 681).
3- (3) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 363؛ مرآة العقول ، ج 5، ص 323.
4- (4) . علل الشرایع ، ص 185، ح 1 و 2؛مرآة العقول ، ج 5، ص 321.

در صحیح بخاری که از کتب حدیثی معتبر نزد اهل سنت است نیز آمده است:

فاطمه علیها السلام دخت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر ابوبکر خشمناک شد پس با او ترک سخن کرد و تا وقت وفات با او سخن نگفت. (1)المُغتَصَبَةُ حَقَّها (2) المَغصُوبَةُ حَقَّها: (3) حقش غصب شده

این دو تعبیر به غصب شدن حق حضرت زهرا علیها السلام (فدک) به وسیله زورمداران اشاره دارد. پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم غاصبین مقام اهل بیت علیهم السلام در توطئه ای حساب شده، فدک که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان حیات آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمۀ زهرا علیها السلام بخشیده شده بود را غصب کردند. این امر سبب حرکت حضرت زهرا علیها السلام برای احقاق حق خود شد.

دربارۀ فدک

فدک مکانی در حجاز است که فاصلۀ آن تا مدینه به اندازۀ دو یا سه روز پیاده روی است. خداوند آن سرزمین را که دارای چشمه های پر آب و درختان نخل بسیاری بود در سال هفتم هجری با صلح و آرامش عاید پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم گردانید.

ماجرا از این قرار بود که هنگام فتح قلعه های خیبر، پیامبر سه روز آنها را در محاصره داشت و به آنها سخت گرفت. یهود خیبر کسی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روانه کردند و درخواست نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را بیرون آورد تا در عوض آنها نیز محل خود را ترک کنند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پذیرفت و همین کار انجام شد. این خبر به گوش اهل فدک که با

ص:135


1- (1) . صحیح بخاری ، ج 4، ص 96، باب فرض الخمس؛ ج 8 ، ص 185؛ فضائل الخمسه ، ج 3، ص 156؛ الحجة الغرّاء علی شهادة الزهراء ، ص 73. « فَغَضِبَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله فَهَجَرَتْ أبا بَکرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتهُ حَتّیٰ تُوُفِّیَتْ ».
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 67.
3- (3) . همان، ج 1، ص 287.

خیبری ها ارتباط داشتند رسید. آنان نیز که ترسیده بودند، کسی را نزد پیامبر فرستاده و از حضرت صلی الله علیه و آله و سلم خواستند با آنان مصالحه کند، به این ترتیب که نصف میوه ها و اموال آنان از آن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد و در برابر این کار، خود آنها آزاد شوند حضرت صلی الله علیه و آله و سلم نیز قبول فرمود. این غنیمتی بود که بدون لشکرکشی و جنگ بدست آمده بود و به دستور قرآن این گونه غنیمت که بدون لشکرکشی بدست آید مخصوص شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. (1)«و آنچه را خداوند از آنان به رسم غنیمت عاید پیامبر خود گردانید، اسب یا شتری بر آن نتاختید، ولی خدا فرستاگانش را بر هرکه بخواهد چیره می گرداند و خدا بر هرکاری تواناست، آنچه خدا از ساکنان قریه ها عاید پیامبرش گردانید از آنِ خدا و از آن پیامبر و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وی] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است». (2)شیعه وسنی هم سخنند که فدک بدون هیچگونه لشکرکشی بدست پیامبر افتاد. ابی سعید خدری دربارۀ آیۀ: «وآتِ ذا الْقُربٰی حَقَّهُ وَالْمِسْکٖینَ وَابنَ السَّبٖیل» (3)گفت:

هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه علیها السلام را خواست و فدک را به او داد. (4)

ص:136


1- (1) . معجم البلدان ، ج 4، ص 238. «فَدَک بالتحریک، فدّکتُ القطن تفدیکاً إذا نفشتَه».
2- (2) . حشر: 6 و 7: «وَما افاءَ اللّٰهُ عَلیٰ رَسولِهِ مِنْهُم فَما أوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خیلٍ وَلا رِکابٍ وَلکِنَّ اللّٰهَ یُسَلِّطُ رُسلَه عَلیٰ مَنْ یَشاءُ وَاللّٰهُ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ * ما أفاءَ اللّٰهُ عَلیٰ رَسُولِهِ مِنْ أهْلِ القُریٰ فَلِلّٰهِ وَللرَّسُولِ وَلِذی القُربیٰ...».
3- (3) . اسراء: 26؛روم: 38. «پس حق خویشاوند و تنگدست ودر راه مانده را بده».
4- (4) . الدّر المنثور ، ج 4، ص 320. « عن أبی سعید الخدری رضی الله عنه قال: لَما نَزَلتْ هذِهِ الآیةُ «وَآتِ ذا القُربیٰ حَقَّهُ» دعا رَسُولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم فاطِمَةَ فَأَعْطاها فَدَک ».

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هنگامی که آیه «وآت ذا القربی» نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

ای جبرئیل! مسکین را شناختم، خویشاوند کیست؟ گفت: نزدیکانت.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام را صدا زد و فرمود: پروردگارم به من دستور داده که از آنچه عاید من کرده است به شما بدهم، و فرمود: من فدک را به شما دادم. (1)به دنبال سقیفه اساس بسیاری از کجرویها به صورت رسمی در میان مسلمانان گذارده شد. باید اشاره کرد بنیان گذاران سقیفه یکی از موانع بزرگ در راه شومی که برگزیدند را خطر تهدید حکومت خود به وسیلۀ فدک می دیدند، زیرا فدک با عایدات فراوانش پشتوانۀ نیرومند اقتصادی برای اهل بیت علیهم السلام بود. (2) ابوبکر کارگزاران فاطمه زهرا علیها السلام را از فدک اخراج نمود و دستور داد درآمد آن به سود بیت المال ضبط شود. (3)به این موضوع با تعابیری دیگری نیز در زیارات اشاره شده است. مانند:

المَغصُوبَةُ: (4) غصب شده [حقش]

المَمنُوعَةُ حَقَّها: (5) از حقش بازداشته شده

ص:137


1- (1) . تفسیر العیاشی ، ج 2، ص 287، ح 46؛تفسیر البرهان ، ج 2، ص 415؛ صافی، ج 1، ص 965. « لمّا أَنزَل اللّٰه «فآتِ ذا القُربٰی حَقَّه والْمِسْکیٖنَ» قالَ رَسولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم یٰا جِبرئٖیلُ قَد عَرفتُ المِسْکینَ فمَنْ ذَوَی القُربٰی؟ قٰالَ: هُم أقارِبُکَ. فدَعٰا حَسناً و حُسَیناً و فٰاطِمة فَقٰال: إنَّ رَبّی أمرَنٖی أنْ أُعْطیکُمْ مِمّٰا أفٰاءَ عَلیَّ، قٰالَ أُعطٖیکُمْ فَدَک ».
2- (2) . درآمد فدک هر ساله 24 هزار دینار و در نقل دیگر هفتاد هزار دینار بوده است. ( بحارالانوار ، ج 29،ص 123، ح 25).
3- (3) . علل الشرایع ، ص 190، ح 1، ب 151؛بحارالانوار ، ج 29، ص 124، ح 26، و ص 189، ح 39.
4- (4) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 286.
5- (5) . همان، ج 1، ص 284.

المَمنُوعَةُ إرثُها: (1) از ارثش بازداشته شده

مجلسی رحمه الله دربارۀ این واژه می آورد:

غصب حق آن حضرت علیها السلام و بازداشته شدن او از ارث به این سبب است که فدک را از او باز داشتند. (2)برای غصب فدک آن سرزمین را میراث خواندند و حدیثی با این مضمون که پیامبر ارث نمی گذارد جعل نمودند، در حالی که این زمین هدیۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه علیها السلام بود.

غاصبین برای هدیه بودن فدک شاهد طلب می کردند و در شاهدهایی که حضرت آورد ایراد گرفتند. (3) امام صادق علیه السلام فرمود:

پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابوبکر به جای او نشست و به سوی وکیل فاطمه علیها السلام در فدک فرستاد و او را اخراج نمود. فاطمه علیها السلام نزد ابوبکر آمد و فرمود: ابوبکر! ادّعا می کنی جانشین پدر من هستی و به جای او نشسته ای و وکیل مرا از فدک اخراج کرده ای؟ و تو می دانی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنرا به من بخشید و من شاهدانی دارم. او گفت: پیامبر ارث نمی گذارد.

فاطمه علیها السلام به سوی علی بازگشت و ماجرا را گفت. علی علیه السلام فرمود: نزد او برگرد و بگو: آیا می پنداری پیامبر ارث نمی گذارد در حالیکه سلیمان از داود ارث برد و یحیی از زکریا ارث برد. پس چگونه من از پدرم ارث نبرم؟

وقتی فاطمه علیها السلام این سخنان را بازگو کرد، عمر گفت: این کلمات از تو نیست.

فاطمه علیها السلام فرمود: کسی که به من گفت پسر عمو و شوهر من است.

ابوبکر گفت: عایشه و عمر شهادت می دهند از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده اند که فرمود: پیامبر ارث نمی گذارد.

ص:138


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287.
2- (2) . مرآة العقول ، ج 5، ص 331.
3- (3) . علل الشرایع ، ص 190، ح 1، ب 151؛ الاختصاص ، ص 183 - 185.

فاطمه علیها السلام فرمود: این نخستین شهادت ناحقی است که این دو به آن شهادت می دهند. من بر ادعایم از مسلمانان شاهدانی دارم.

ابوبکر گفت: بیّنه خود را بیاور. فاطمه علیها السلام امّ ایمن و امیرمؤمنان علیه السلام را آورد.

ابوبکر گفت: امّ ایمن! آیا تو از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم چیزی دربارۀ فاطمه علیها السلام شنیدی؟

امیر مؤمنان علیه السلام و امّ ایمن گفتند: از پیامبر شنیدیم که فرمود: إنّ فاٰطِمَة سَیّدَةِ نِساٰءِ أهْلِ الجَنَّة ؛ «فاطمه سرور زنان بهشتی است». سپس ام ایمن گفت: آیا کسی که سرور زنان بهشت است چیزی که مال او نیست ادعا می کند؟ من نیز زنی از اهل بهشتم جز به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیده ام شهادت نمی دهم.

عمر گفت: ام ایمن این قصه ها را رها کن. شما دو نفر به چه چیز شهادت می دهید؟

ام ایمن گفت: در خانه فاطمه علیها السلام بودم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز بود، جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برخیز، خدای تبارک و تعالی به من دستور داده است با بال خود فدک را مشخص کنم. طولی نکشید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باز گشت. فاطمه علیها السلام عرض کرد: پدر کجا رفتی؟ فرمود: جبرئیل با بال خویش حدود فدک را برای من معین نمود. وآن... هدیه ای برای تو باشد.

آنرا می گیری؟ فاطمه علیها السلام گفت: بلی. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای علی و ای امّ ایمن! شما دو نفر شاهد باشید.

عمر برخاست و گفت: تو زن هستی و ما شهادت یک زن را معتبر نمی دانیم و علی نیز به نفع خود سخن می گوید.

فاطمه علیها السلام برخاست و گفت: بارالها! این دو نفر دربارۀ حق دختر پیامبر تو به او ستم کردند عذاب خود را بر آنان شدید گردان. (1)

ص:139


1- (1) . الاختصاص ، ص 183 - 185؛ بحارالانوار ، ج 29، ص 189، ح 39. « أللّهُمَّ إنَّهُمٰا ظَلَمٰا ابْنَةَ نَبِیِّکَ حَقَّها فَاشْدُدْ وَطْأَتَکَ عَلَیْهِمٰا ».

در بخش دیگری آمده است:

امیر مؤمنان علیه السلام به فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: هنگامی که ابوبکر تنها است پیش او برو، او از دومی نرم خوتر است و به او بگو: ادعای جانشینی پدرم را داری؟ و اگر فدک مال تو هم بود و من از تو می خواستم که آن را به من ببخشی، بر تو بود که آن را به من ردّ کنی.

وقتی فاطمه علیها السلام آمد و چنین فرمود، ابوبکر گفت: راست می گویی. کاغذی خواست و برای حضرت علیها السلام دستور باز گرداندن فدک را نوشت. فاطمه علیها السلام خارج شد. عمر او را دید، گفت: ای دختر محمد! این نوشته که دست توست چیست؟ فرمود: نوشته ای است که ابوبکر دربارۀ باز گرداندن فدک برایم نوشته است. عمر گفت: به من بده. حضرت فاطمه علیها السلام از این کار خودداری کرد. او با پایش به حضرت لگد زد، در حالیکه فاطمه علیها السلام به فرزندی به نام محسن باردار بود و سقط شد، سپس به او سیلی زد. - امام صادق علیه السلام فرمود:

گویا اکنون به گوشواره ای که در گوش فاطمه علیها السلام شکست، می نگرم - سپس کاغذ را گرفت و پاره کرد... . (1)المَظلُومَةُ: (2) مورد ستم قرار گرفته

ستم های فراوانی به حضرت فاطمه علیها السلام پس از رحلت پدر بزرگوارش رسید.

غصب حق او - که خود آن حضرت به این سبب بر غاصبین نفرین فرمود، اللّٰهمّ إنَّهُما ظَلَما إبنَةَ نَبِیِّکَ حَقَّها... - ، بی مهری مردم و رها کردن و یاری نکردن حضرت علی علیه السلام از این ستم هاست، افزون بر همه این موارد صدماتی بر جسم شریف آن حضرت علیها السلام نیز وارد شد.

ص:140


1- (1) . الاختصاص ، ص 183 - 185؛ بحارالانوار ، ج 29، ص 192، ذیل حدیث 39.
2- (2) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 280، 281، 284، 286، 287؛ ج 3، ص 515 .

در روایتی که قسمتی از آن گذشت امام صادق علیه السلام فرمود:

علی علیه السلام فاطمه زهرا علیها السلام را با امام حسن و امام حسین علیهما السلام چهل روز صبح بر درِ خانۀ مهاجر و انصار می برد و فاطمه علیها السلام به آنها می فرمود: ای مهاجر و انصار! خدا و دختر پیامبرتان را یاری کنید. روزی که شما با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کردید قرار گذاشتید که همان گونه که از خود و فرزندانتان دفاع می کنید از پیامبر و فرزندان او هم دفاع کنید. پس به بیعت خود وفا کنید.

امام صادق علیها السلام فرمود: هیچ کس او را کمک نکرد و جواب او را ندادند. (1)جابر بن عبداللّٰه انصاری گوید:

فاطمه علیها السلام هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر او وارد شد و در حالیکه گریه می کرد خود را بر روی پیامبر انداخت، پیامبر چشمان خود را گشود و فرمود:

دخترم تو پس از من مظلوم واقع خواهی شد و تو را ضعیف می شمارند، پس کسی که تو را آزارد مرا آزرده و کسی که تو را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است. کسی که تو را شاد کند مرا شاد و کسی که به تو نیکی نماید به من نیکی نموده است. (2)

ص:141


1- (1) . الاختصاص ، ص 184؛ بحارالانوار ، ج 29، ص 192، ذیل ح 39. «یا معشرَ المُهاجرینَ وَالأنصار انصُرُوا اللّٰهَ وَابنَةَ نَبیِّکُم وَقَدْ بایَعْتُم رَسولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم یَوْمَ بایَعْتُمُوه أنْ تَمْنَعوهُ وَذُرّیّتَه مِمّا تَمْنعُونَ مِنهُ أنْفُسَکُمْ وَذَراریکُم فَفُوا لِرَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم بِبیْعَتِکُم ».
2- (2) . کشف الغمة ، ج 2، ص 123. « روی جابر بن عبداللّٰه الأنصاری قالَ: دَخَلَتْ فاطِمَةُ علیها السلام عَلی رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَهُو فی سَکَراتِ المَوتِ، فَأنکبَّتْ عَلیهِ تَبکی فَفَتَحَ عَیْنَهُ وَأفاقَ، ثُمَّ قالَ علیه السلام : یا بُنَیَّة أنتِ المَظْلُومَةُ بَعدی، وَأنتِ المُستضعفةُ بَعدی، فَمَنْ آذاکِ فَقَدْ آذانی وَمنْ غاظَکِ فَقَدْ غاظَنی وَمَنْ سَرَّکِ فَقَد سَرَّنی، وَمَنْ بَرّکِ فَقَد برَّنی، وَمَنْ جفاکِ فَقَد جَفانی وَمَنْ وصَلَکِ فَقَدْ وصَلَنی، وَمَنْ قَطعکِ فَقَد قَطَعنی، وَمَنْ أنصَفکِ فَقَد أنصَفَنی، وَمَنْ ظَلَمِک فَقَدْ ظَلمَنی، لِأَنّکِ مِنّی وَأنا مِنْکِ وَأنتِ بِضعَةٌ مِنّی، وَرُوحی الَّتی بَیْنَ جَنْبَیّ، ثُمَّ قالَ علیه السلام : إلی اللّٰهِ أشکُو ظالِمیکِ مِنْ امَّتی ».

المَظلُومُ بَعلُها: (1) ستم شده به شوهرش

با اوصاف دیگری اتفاقات پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در زیارات مورد اشاره قرار گرفته است؛ مانند المظلوم بعلها که به بزرگترین ستم بر امیر مؤمنان علیه السلام یعنی شوهر فاطمه زهرا علیها السلام اشاره دارد.

حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کسانی مقایسه شد که هیچ گاه در ردیف او قرار نمی گرفتند و ستم بزرگتر این که آن افراد بر حضرتش علیه السلام برتری داده شدند. (2)الصّابِرَةُ: (3) شکیبا

صبر و شکیبایی، بمعنای خودداری از بی تابی و ثبات به هنگام سختی و رو آوردن مصیبت، از بزرگترین ملکات فاضله و حالاتی است که خداوند آنرا ستوده است و حدود هفتاد مورد دستور به آن را در قرآن کریم تکرار کرده است و از آن با تعبیر «إنَّ ذٰلِک مِنْ عَزْمِ الْأُمُور» (4) یاد کرده است. (5)حضرت زهرا علیها السلام با صفت شکیبایی در زیارتها مورد خطاب قرار گرفته اند، آن حضرت در همۀ امور بویژه در وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که برخی از مصادیق آن مرور شد شکیبا بود.

المَظلُومَةُ الصّابِرَةُ: (6) ستم شدۀ شکیبا

ص:142


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 278.
2- (2) . برای مطالعه بیشتر در این باره شایسته است به کتاب فدک در تاریخ تألیف آیة اللّٰه شهید سید محمّدباقر صدر و سایر کتابهای تألیف شده در این موضوع مراجعه شود.
3- (3) . همان، ج 1، ص 275، 281
4- (4) . زمر: 10: «إِنَّما یُوَفّی الصّابِرونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب».
5- (5) . المیزان ، ج 1، ص 349.
6- (6) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 112.

با همۀ ستم هایی که بر فاطمه علیها السلام روا داشتند او مانند شویش برای حفظ دین اسلام و جاودانه شدن کلمۀ لٰاإلٰهَ إلّااللّٰهُ شکیبایی پیشه کرد.

المغشومة: (1) ستم شده

غشم به معنای ظلم است و مغشومه به معنای مظلومه است.

المَقهُورَةُ: (2) ستم شده، از پا افتاده

گوشه ای از ستم هایی که بر فاطمه علیها السلام و خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از رحلت آن بزرگوار رفت، ذکر شد، به بخشی نیز اشاره خواهد شد. ستم ها بگونه ای بود که به شهادت فاطمه علیها السلام منجر شد.

ص:143


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282، «غشم الوالی فلاناً غشماً: ظلمه». ( أقرب الموارد ، ج 2، ص 873).
2- (2) . همان، ج 1، ص 277، 286 « قَهَره: غلبه، ویقال: أخذهم قهراً: من غیر رضاهم وفعله قهراً: بغیر رضا ». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 770).

ص:144

بخش پنجم: آزارها و شهادت

اشاره

ص:145

ص:146

آزارها و شهادت

شکنجه های جسمی و روحی

المُضطَهَدَةُ: (1) به شدت خوار شده، به شدت شکنجه شده

ضهد، به معانی خوار نمودن و ستم و شکنجه کردن است و باب افتعال بر بسیاری و تأکید کاری دلالت می کند حضرت فاطمه علیها السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شکنجه های روحی فراوانی دید افزون بر آن، دشمنان از آزارهای جسمی نیز فرو گذار نکردند. (2)در ماجرای بیرون بردن علی علیه السلام از خانه برای بیعت، نقل شده است:

فاطمه علیها السلام کنار در، میان قنفذ و علی علیه السلام فاصله شد، قنفذ ملعون با تازیانه او را زد، و فاطمۀ زهرا علیها السلام در حالی از دنیا رفت که اثر آن ضربه مانند بازوبندی بر روی بازویش بود. (3)

ص:147


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 277، 286، «ضهده: أذّلّه وظلمه. اضطهده: بالغ فی ضهده». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 548).
2- (2) . کتاب سلیم بن قیس ، ج 2، ص 588، حدیث چهارم. « وَقَدْ کانَ قُنفُذُ - لَعَنَهُ اللّٰهُ - ضَرَبَ فاطِمَةَ علیها السلام بِالسَّوطِ حِینَ حالَتْ بَینَهُ وَبَینَ زَوجِها. وأرسَل إلیه عُمر: إنْ حالَتْ بَینَکَ وَبینَه فاطِمَةُ فَاضْرِبْها. فَألجَأها قنفذُ لَعنَهُ اللّٰه إلیٰ عَضادَةِ بابِ بَیْتِها وَدَفَعها فَکَسَرَ ضِلعَها مِنْ جَنبِها فَألْقَتْ جَنِیناً مِنْ بَطنِها ».
3- (3) . کتاب سلیم بن قیس ، ج 2، ص 586. « وَحالَتْ بینَهم وبینَه فاطِمَةُ علیها السلام عِندَ بابِ البَیْتِ، فضرَبَها قنفذُ المَلعونُ بِالسُّوطِ فَماتَتْ حینَ ماتَتْ وَإنَّ فی عَضُدِها کَمِثلِ الدّمْلجِ مِنْ ضَرْبتِهِ ».

المَکسُورُ ضِلعُها: (1) دنده شکسته (پهلو شکسته)

هنگام بیرون آوردن امیر مؤمنان علی علیه السلام از خانه اش، بیشترین صدمات جسمی به حضرت زهرا علیها السلام وارد شد، از جمله پهلوی آن حضرت علیها السلام شکسته شد، فاطمۀ زهرا علیها السلام پشت در ایستاده بود تا شاید آن عده با شنیدن صدای دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باز گردند.

امّا آنان اهمیتی ندادند.

سلمان فارسی گوید:

قنفذ، حضرت زهرا علیها السلام را به پناه آستانۀ در خانه اش کشاند و هُل داد، دندۀ پهلوی فاطمه علیها السلام شکست و جنین او سقط شد، و پیوسته در بستر بیماری بود تا اینکه از این بیماری به شهادت رسید. (2)المَقتُولُ وَلَدُها: (3) فرزندش شهید شده

در ماجرای تأسف باری که به گوشه ای از آن اشاره شد، بر اثر فشار، دندۀ آن حضرت شکسته، و فرزند او سقط شد.

در نقلی دیگر آمده است که هنگام گرفتن ورقی که ابوبکر برای فاطمه علیها السلام درباره باز گرداندن فدک نوشته بود و فاطمه علیها السلام از دادن آن به عمر امتناع ورزید، عمر با ضربه ای سبب سقط جنین آن بانو علیها السلام شد. (4)

ص:148


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 287. «الضّلع: عظم من عظام قفص الصدر مُنْحَنٍ وفیه عِرَضٌ». ( المعجم الوسیط ، ج 1، ص 544).
2- (2) . کتاب سلیم بن قیس ، ج 2، ص 588 . « ... فَألجَأها قُنفُذ إلی عَضادَةِ بابِ بَیْتِها وَدَفعَها فَکَسَرَ ضِلْعَها مِنْ جَنْبِها فَألقَتْ جَنیناً مِنْ بَطْنِها، فَلَمْ تَزَلْ صاحِبَةُ فَراش حَتّیٰ ماتَتْ - صَلَّی اللّٰهُ عَلَیها - مِنْ ذلِکَ شَهِیدَةً ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 278.
4- (4) . الاختصاص ، ص 185؛ بحارالانوار ، ج 29، ص 192، ذیل ح 39. «فَرَفَسَها بِرجْلِه - وَکانَتْ علیها السلام حامِلةً بابنٍ اسمُهُ المُحْسِن - فَأَسْقَطَتْ المُحْسِن مِنْ بَطْنِها ثُمَّ لَطَمَها ».

المَفجُوعَةُ بِالأَولادِ: (1) مصیبت دیدۀ فرزندان

این وصف هم به ماجرای سقط جنین و شهادت حضرت محسن علیه السلام اشاره دارد.

المُغَصَّصَةُ بِرِیقِها: (2) آب دهان [بغض] گلوگیرش شده

مصیبت جانکاه فقدان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در فاطمه علیها السلام بسیار تأثیر گذاشت. امام صادق علیه السلام می فرماید:

فاطمه علیها السلام پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم هفتاد و پنج روز زنده بود و برای از دست دادن پدرش اندوه بسیاری بر او وارد آمد. (3)از امام ششم علیه السلام نقل شده است که فرمود:

بکّاؤون (بسیار گریه کنندگان) پنج نفر بودند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد علیها السلام و علی بن الحسین علیهما السلام . پس از آن دربارۀ فاطمه علیها السلام می فرماید: امّا فاطمه علیها السلام بر فقدان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بگونه ای گریست که اهالی مدینه از آن به ستوه آمدند، گفتند: گریه زیاد تو ما را اذیت می کند فاطمه علیها السلام به خارج مدینه به سوی مقابر شهدا می رفت و آن قدر می گریست تا آرام می گرفت. سپس باز می گشت. (4)

ص:149


1- (1) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 102. «فَجَعَهُ فجعاً: آلمه ایلاماً شدیداً، الفاجعة: المُصیبة المُؤلمة تُوجع الانسان بما یعزّ علیه من مال أو حمیم». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 681).
2- (2) . همان، ج 51، ص 67. «غصّ بالماءِ غصاً و غصصاً: وقف فی حلقه فلم یکد یُسیغه فهو غاصّ». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 660) «الرّیق: اللّعاب». ( المعجم الوسیط ، ج 2، ص 387).
3- (3) . کافی: ج1 ص458 ح 1 و بحارالانوار: ج43 ص156 ح4. إنّ فٰاطِمَة مَکَثَتْ بَعدَ رَسولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم خَمْسةً وَسبعٖینَ یَوماً وَکٰانَ دَخَلهٰا حُزْنٌ شَدیدٌ عَلٰی أبٖیهٰا ... .
4- (4) . الخصال ، ص 272، ح 15؛بحارالانوار ، ج 43، ص 155، ح 1. «وَأمّا فاطِمةُ رحمهم الله فَبَکَتْ عَلیٰ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم حَتّیٰ تَأَذّی بِهِ أهلُ المَدینةِ فَقالُوا لَها قَدْ اٰذَیْتنا بِکَثرَةِ بُکائکِ فَکانَتْ تَخرُجُ إلی المَقابرِ مَقابِرِ الشُّهَداء فتَبکی حَتّی تَقْضی حاجَتها ثُمَّ تنصَرِفُ ...».

گاه با دیدن آثار و یا شنیدن صدایی که فاطمه علیها السلام را به یاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می انداخت، آن حضرت به حالت غش می افتاد.

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در لباسش غسل دادم، فاطمه می گفت: پیراهن را به من نشان بده، هنگامی که آن را بویید غش کرد، وقتی این منظره را مشاهده کردم پیراهن را پنهان نمودم. (1)سختی بالاتر اینکه اهل مدینه نه تنها تفقدی از فاطمه علیها السلام نکردند، بلکه با ستمی که بر او و شوهرش روا داشتند بر اندوه بسیار او افزودند.

امام باقر علیه السلام فرمود:

فاطمه علیها السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تا وقتی از دنیا رفت هیچ گاه خندان دیده نشد. (2)المَطلُوبَةُ بِالأَحقادِ: (3) وامدار کینه ها

این همه هتک حرمت برای چه بود و چرا خاندان مصیبت زده وحی می بایست این گونه مورد بی مهری و ستم واقع شوند؟

فاطمه علیها السلام در پاسخ امّ سلمه که پس از این ستم ها از احوال او جویا شد، می فرماید:

شب را با دلتنگی و غصّۀ از دست دادن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ستم بر جانشین او به صبح آوردم.

ص:150


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 157، ح 6. «عَنْ عَلیّ علیه السلام قالَ: غَسَّلْتُ النَّبیَ صلی الله علیه و آله و سلم فی قَمیصِهِ فَکانَتْ فاطِمَةُ علیها السلام تَقولُ: أرِنی القَمیصَ. فَإذا شَمَّتْهُ غُشی عَلَیْها، فَلَمّا رأیتُ ذلِکَ غَیَّبْتُه ».
2- (2) . مناقب آل ابی طالب ، ج 3، ص 341؛بحارالانوار ، ج 43، ص 196، ح 27. «ما رُؤیَتْ فاطِمَةُ ضاحکةً قَطُّ مُنذ قُبِضَ رَسُولُ اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم حَتّیٰ قُبِضَتْ ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5، ص 102.

سپس حضرتش اشاره می کند که؛

کینه های به دل گرفته ستمکاران از جنگ بدر، و خونخواهی های جنگ احد که منافقان آن را در دل پنهان می داشتند سبب این گونه کارها شد. (1)در توضیح واژۀ بالا می توان به سخن امام حسن مجتبی علیه السلام در برابر معاویه و یارانش اشاره کرد که خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود:

تو بودی که فاطمه علیها السلام دخت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به گونه ای ضربت زدی که سبب مجروح شدن و سقط جنین او شدی و این کار تو برای کوچک نمودن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مخالفت با دستور او و هتک حرمت آن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود.

آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به فاطمه فرمود: ای فاطمه! تو سرور زنان بهشتی. به خدا قسم ای مغیره! سرنوشت تو دوزخ است. (2)

شهادت

السیدة المفقودة: (3) سرور از دست رفته

الشَهِیدَة: (4) شهید

از موارد مختصر ذکر شده، سبب شهادت فاطمه علیها السلام آشکار گشت. بر اثر ضربه های وارده، بازوی حضرتش مجروح و پهلوی او شکسته و جنین او سقط گردید.

ص:151


1- (1) . مناقب آل ابی طالب ، ج 2، ص 205؛بحارالانوار ، ج 43، ص 156، ح 5. «أَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وکَرْبٍ، فَقْدِ الَّنبیِّ وظُلمِ الوَصیّ، هتکَ وَاللّٰهِ حِجابُهُ [ حُجُبه ] ، مَنْ أصبَحَتْ إِمامَتُه مُقبِضَةً عَلیٰ غَیرِ ماشرَعَ اللّٰهُ فی التَّنْزیلِ وَسَنَّها النَّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فی التَّأویلِ وَلکِنَّها أحقادٌ بَدریّةٌ وَتراتٌ أُحُدّیَّة کانَتْ عَلَیها قُلوبُ النِّفاقِ مُکتَمِنَة... ».
2- (2) . الاحتجاج ، ص 278؛بحارالانوار ، ج 43، ص 197، ح 28. «أنْتَ ضَرَبْتَ فاطِمَةَ علیها السلام بِنتَ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم حَتّیٰ أدْمَیْتَها وَأَلْقَتْ ما فی بَطْنِها استِذلالاً مِنْکَ لرَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَمخالِفةً مِنْکَ لِأمْرِهِ وَانتِهاکاً لِحُرْمَتِهِ... ».
3- (3) . موسوعة زیارات المعصومین ، ج 5 ، ص 125.
4- (4) . همان، ج 1، ص 277، 280، 281، 283، 285، 291، 292.

پس از این ماجرا پیوسته فاطمه علیها السلام در بستر بیماری بود تا به همین علت، شهید از دنیا رفت. (1) امام کاظم علیه السلام فرمود:

إنَّ فاٰطِمة صِدّیقَةٌ شَهیدَة (2)؛ فاطمه علیها السلام صدیقه ای شهید است.

در تاریخ شهادت آن حضرت علیها السلام اختلاف است. مشهورترین تاریخ ها؛ هفتاد و پنج یا نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است.

سید بن طاوس از کتاب التعریف للمولد الشریف نقل می کند، شهادت فاطمۀ زهرا علیها السلام روز سوم جمادی الثانی بوده است. (3)امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هفتاد و پنج روز زندگی کرد. (4)تاریخ شهادت فاطمه علیها السلام ؛ دو ماه (5)، صد روز، هشت ماه، چهل روز و سه ماه (6) پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز ذکر شده است. (7)

ص:152


1- (1) . بحارالانوار ، ج 43، ص 198. «فلم تزل صاحبة فراش حتّی ماتت صلّی اللّٰه علیها من ذلک شهیدة ».
2- (2) . اصول کافی ، ج 1، ص 458، ح 2.
3- (3) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 160؛بحارالانوار ، ج 43، ص 215، 196.
4- (4) . کافی ، ج 1، ص 458، ح 1؛ بحارالانوار ، ج 43، ص 195، ح 24.
5- (5) . بحارالانوار ، ج 43، ص 217، ح 49 به نقل از مصباح الأنوار.
6- (6) . بحارالانوار ، ج 43، ص 212، 213.
7- (7) . علامۀ مجلسی می فرماید: میان بیشتر تاریخ های ولادت و رحلت و مدّت عمر شریف آن حضرت علیها السلام نمی توان تطبیق داد، و نیز تطبیق میان تاریخ های رحلت و خبر صحیحی که فاطمه علیها السلام پس از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بود ممکن نیست، زیرا اگر رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بیست و هشتم صفر باشد، بنابراین وفات فاطمه زهرا علیها السلام در اواسط جمادی الاولی خواهد بود و اگر در دوازدهم ربیع الاول آنگونه که اهل سنّت روایت می کنند باشد، رحلت حضرت فاطمه علیها السلام در اواخر جمادی الاولی خواهد بود. و خبر ابو الفرج از امام باقر علیه السلام مبنی بر زندگانی حضرت علیها السلام تا سه ماه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را می توان بر قول مشهور یعنی سوم جمادی الاخرة تطبیق داد، و خبر ابی بصیر از امام صادق علیه السلام به روایت طبری نیز این تاریخ را تأیید می کند به این صورت که امام صادق علیه السلام روزهای اضافه را چون اندک بوده لحاظ نکرده اند. ( بحارالانوار ، ج 43، ص 215، ح 45).

پس از شهادت فاطمه علیها السلام امیرمؤمنان علیه السلام برابر وصیت، همسر مظلومه اش علیها السلام را مخفیانه دفن کرد و جای قبر را پنهان کرد. هنگامی که امیر مؤمنان علیه السلام خاک را از دست خود زدود، غم سراسر وجودش را فرا گرفت و اشکها بر گونه هایش جاری گشت. روی خود را بسوی قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگرداند و شروع به درد دل نمود:

سلام بر تو ای رسول خدا! سلام کسی که وداع می کند، اما خشمگین و خسته نیست... دریغ، دریغ، باز هم صبر زیباتر و مبارک تر است و اگر چیرگی زورگویان نبود، پیوسته در این مکان اقامت می کردم و همچون مادر فرزند مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم.

دخترت (شبانه) و پنهان به خاک سپرده شده و حقش پایمال گشت و از ارثش بازداشته شد و حال آنکه چندی از رحلت تو نگذشته بود... . (1)

ص:153


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 458، ح 3؛ بحارالأنوار ، ج 43، ص 211، زیارت پنجم در بخش زیارتها؛ موسوعة زیارات المعصومین علیه السلام ، ج 1، ص 156 ح 214 وص 293 ح 359، رجوع کن به ص 167 از همین کتاب.

ص:154

بخش ششم: زیارت های حضرت فاطمه علیها السلام

اشاره

ص:155

ص:156

زیارتهای حضرت فاطمه علیها السلام

فضیلت زیارت حضرت زهرا علیها السلام

(1)

حضرت فاطمه علیها السلام به علی بن ابی طالب علیه السلام خبر داد که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود:

ای فاطمه هر کس بر تو درود فرستد خداوند او را بیامرزد و در هر جای بهشت باشم او را به من ملحق کند. (2)هم چنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

هر کس بعد از وفاتم مرا زیارت کند همانند آن است که مرا در حیاتم زیارت کرده است، و هر که فاطمه را زیارت کند، همانند آن است که مرا زیارت کرده است. (3)امام صادق علیه السلام فرمود:

هرکه قبر پاک فاطمه علیها السلام را زیارت کند و بگوید: «السلام علیک یا سیدة نساء العالمین...» سپس استغفار کند، خداوند او را بیامرزد و وارد بهشت کند. (4)

ص:157


1- (1) . توجه: بخش زیارات از کتاب « در حریم یاس » تلخیص شده و به کتاب افزوده شد.
2- (2) . بحارالانوار ، ج 100، ص 194، ح 10؛ مستدرک الوسائل ، ج 10، ص 211، ح 2 از مصباح الانوار . « یا فاطِمَةُ، مَنْ صَلّیٰ علَیکِ غَفَرَ اللّٰهُ لَهُ، وَألحَقَهُ بِی حَیثُ کُنتُ مِنَ الجَنَّةِ ».
3- (3) - بشارة المصطفی ، ص 139؛ بحار الانوار ، ج 100، ص 122 ضمن حدیث 28.
4- (4) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 161؛بحار الانوار ، ج 100، ص 199، ح 19 و ذیل ح18 به نقل ازمصباح الأنوار.

زیارت های فاطمه زهرا علیها السلام به دو بخش تقسیم می شوند: بخش اوّل زیارت های مأثور، که از معصومین علیهم السلام رسیده است، و بخش دوم، زیارت هایی که به طور صریح به معصومین علیهم السلام منسوب نمی باشد و یا توسط بزرگان دین از روایات اقتباس شده است.

بخش اوّل:

زیارات روایی

زیارت نخست

امام جواد علیه السلام فرمود: کنار قبر فاطمه علیها السلام بگو:

یا مُمتَحَنَةُ، امتَحَنَکِ اللّٰهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبلَ أنْ یَخلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِما امْتَحَنَکِ صابِرَةً، وزَعَمْنا أنّٰا لَکِ أولِیاءٌ ومُصَدِّقونَ وصابِرونَ لِکُلِّ ما أتانا بِهِ أبوکِ وأتانا بِهِ وَصِیُّهُ، فإنّا نَسأَلُکِ إنْ کُنّٰا صَدَّقناکِ إلّاألحَقْتِنا بِتَصدِیقِنا لَهُما بِالبُشریٰ لِنُبَشِّرَ أنفُسَنا بِأنّا قَدْ طَهُرْنا بِولایَتِکِ (1)؛

ای آزموده ای که خدای آفریننده ات پیش از آفرینشت تو را آزموده است و تو را در آنچه آزمود شکیبا یافت، ومعتقدیم که مادوستداران توهستیم، وبه آنچه پدر شما ووصی اوبرای ماآورد ایمان داریم و[در راه آن] شکیباییم، پس ما از تو می خواهیم که چون شما را تصدیق کردیم، ما را به سبب این تصدیق (وایمان)، به آن دو (بزرگوار)، با بشارت ملحق کنی تا خود را بشارت دهیم که ما با ولایت شما پاکیزه شدیم.

ص:158


1- (1) . التهذیب ، ج 6، ص 9، ح12؛ بحار الانوار ، ج 100، ص 194، ح 11.

زیارت دوم زیارت فاطمه علیها السلام در بیستم جمادی الثانیة

السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یابِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ خَلیلِ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ صَفِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ البَرِیَّةِ.

السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ والآخِرِینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَخَیرَ خَلقِهِ بَعدَ رَسولِ اللّٰهِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا أُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا أُمَّ المؤمِنینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ.

السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الصّادِقَةُ الرَّشِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ.

سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر توای دختر پیامبر خدا، سلام برتو ای دختر حبیب خدا، سلام برتو ای دختر دوست صمیمی خدا، (سلام برتو ای دختر برگزیده خدا،) سلام بر تو ای دختر امین خدا، سلام بر تو ای دختر بهترین آفریدۀ خدا، سلام بر تو ای دختر برترین پیامبران خدا، سلام بر تو ای دختر بهترین آدمیان. سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان. سلام بر تو ای همسر ولی خدا و (همسر) بهترین آفریدۀ خدا پس از رسول خدا. سلام بر تو ای مادر حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو ای مادر مؤمنان. سلام بر تو ای صدّیقۀ شهیده، سلام بر تو ای خرسند (از خدا و) مورد پسند (خدا). سلام بر تو ای راستگوی با کمال، سلام بر تو ای دانشمند پاک سرشت.

ص:159

السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الحَوراءُ الإنسِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَعصومَةُ المَظلومَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الطّاهِرَةُ المُطَهَّرَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُضطَهَدَةُ المَغصوبَةُ.

السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الغَرّاءُ الزَّهراءُ، السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةَ بِنتَ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ یا مَولاتی وَابْنَةَ مَولایَ وَعَلیٰ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ. أشهَدُ أَنَّکِ مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسولَ اللّٰهِ، وَ مَنْ جَفاکِ فَقَدْ جَفا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ آذاکِ فَقَدْ آذیٰ رَسولَ اللّٰهِ، وَمَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسولَ اللّٰهِ، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسولَ اللّٰهِ، لِأَنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ جَنبَیهِ، کما قالَ عَلَیهِ أفضَلُ الصَّلاةِ وَأکمَلُ السَّلامِ. أُشهِدُ اللّٰهَ وَمَلائِکَتَهُ أَنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، وَساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ،

سلام بر تو ای انسیّۀ حورا، سلام بر تو ای پارسای پاک نهاد، سلام بر تو ای دانای همرازِ فرشتگان، سلام بر تو ای بی گناه ستم شده. سلام بر تو ای پاکِ پاکیزه، سلام بر تو ای ستم کشیدۀ حق غارت شده. سلام بر تو ای سفید روی درخشان چهره، سلام ورحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر محمد رسول خدا، درود بر تو ای بانوی من و دختر مولایم، و (سلام) بر روح و پیکر تو باد. گواهی می دهم که تو با [مقام یقین و] دلیل روشنی از جانب پروردگارت در گذشتی و (گواهی می دهم که) هر کس تو را شاد کرد رسول خدا را شاد نمود و هر کس بر تو جفا کرد به رسول خدا جفا نمود و هر کس تو را آزار داد پیامبر خدا را آزار داد و هر کس به (راه) تو پیوست به (راه) رسول خدا پیوست، و هر که از (راه) تو برید از راه رسول خدا گسست، زیرا که تو پارۀ تن و جان درون سینۀ او هستی هم چنان که او خود - که بهترین و کامل ترین درودها و سلام ها بر او باد - گفته است. خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که من از هر کس که تو خرسندی خرسندم و بر هر کس تو خشمگینی خشمگینم،

ص:160

وَلِیٌّ لِمَنْ والاکِ، عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکِ، وَحَربٌ لِمَنْ حارَبَکِ. أَنا یا مَولاتی بِکِ وَبِأَبِیکِ وَبَعلِکِ وَالأئِمَّةِ مِنْ وُلدِکِ مُوقِنٌ، وَبِوِلایَتِهِم مؤمِنٌ، وَبِطاعَتِهِم مُلتَزِمٌ، أَشهَدُ أَنَّ الدِّینَ دِینُهُم، وَالحُکمَ حُکمُهُم، وَأنَّهُم قَدْ بَلَّغوا عَنِ اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَدَعَوا إلیٰ سَبِیلِ اللّٰهِ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ، لا تَأخُذُهُمْ فی اللّٰهِ لَومَةُ لائِمٍ، وَصَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیکِ وَعَلیٰ أبِیکِ وَبَعلِکِ وَذُرِّیَّتِکِ الأئِمَّةِ الطّاهِرینَ.

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَأهلِ بَیتِهِ، وَصَلِّ عَلَی البَتُولِ الطّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ المَعصُومَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ المَرضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ الرَّشِیدَةِ المَظلومَةِ المَقهُورَةِ، المَغصوبَةِ حَقُّها، المَمنوعَةِ إرثَها، المَکسورِ ضِلعُها، المَظلومِ بَعلُها، المَقتُولِ وَلَدُها، فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّٰهِ، وَبَِضعَةِ لَحمِهِ، وَصَمِیمِ قَلبِهِ،

و هر کس که با تو دوستی کند دوست هستم و با هر کس که با تو دشمنی بکند دشمنم، و با هر کس که با تو بجنگد در جنگم، بانوی من! من به تو و به پدر تو و همسر تو و امامان از فرزندانت یقین دارم و به ولایت آنها مؤمن هستم. و به فرمانبری ایشان پایبندم. شهادت می دهم که دین (حق) دین آنان و حکم (راستین) حکم آنان است. و آنان (آنچه را) از طرف خداوند (مأمور رساندنش بودند) رساندند. و با کلام حکیمانه، و پند نیکو به راه خدا فراخواندند، در راه خدا سرزنش سرزنش کنندگان بر آنان مؤثر نیفتاد و درود خدا بر تو و بر پدر تو و همسر و فرزندان تو - آن امامان پاک سرشت - باد. بار الها! بر محمد و خاندان او درود فرست، و درود فرست بر (فاطمۀ زهرا) آن از مردم بریدۀ به خدا پیوستۀ راست کردارِ بی گناهِ پرهیزکارِ پاک سرشتِ خرسندِ (از خدا و) مورد پسند (او) و پاکیزۀ به کمال رسیدۀ ستم شدۀ مورد خشم (دشمنان) قرار گرفته ای که حقش غصب شد و از ارثش باز داشته شد و پهلویش شکست و همسرش مورد ستم قرار گرفت، و فرزندش کشته شد، فاطمه دختر رسول خدا و پارۀ تن و زلال جان

ص:161

وَفِلذَةِ کَبِدِهِ، وَالنُخبَةِ مِنکَ لَهُ، وَالتُّحفَةِ، خَصَصْتَ بِها وَصِیَّهُ، وَحَبِیبَةِ المُصطَفیٰ، وَقَرِینَةِ المُرتَضیٰ، وَسَیِّدَةِ النِّساءِ، وَمُبَشّرَةِ الأولِیاءِ، حَلیفَةِ الوَرَعِ وَالزُّهْدِ، وَتُفّاحَةِ الفِردَوسِ وَالخُلدِ، الَّتی شَرَّفتَ مَولِدَها بِنِساءِ الجَنَّةِ، وَسَلَلتَ مِنها أنوارَ الأئِمَّةِ، وَأرخَیتَ دونَها حِجابَ النُّبُوَّةِ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَیها صَلاةً تَزیدُ فی مَحَلِّها عِندَکَ وَشَرَفِها لَدَیکَ وَمَنزِلَتِها مِنْ رِضاکَ، وَبَلِّغْها مِنّا تَحِیَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنکَ فی حُبِّها فَضلاً وَإحساناً وَرَحمَةً وَغُفراناً، إنَّکَ ذو الفَضلِ الکرِیمِ؛

و پارۀ جگر او و برگزیدۀ تو برای او و ارمغانی که آن را ویژۀ وصی پیامبر کردی، و محبوب (پیامبر) مصطفی، و همسر (علی) مرتضی، و سرور زنان، و بشارت دهندۀ دوستداران، همپیمان پارسایی و زهد، و سیب (باغ) فردوس و بهشت جاودان، آن که ولادتش را با (حضور) زنان بهشتی شرافت دادی، و انوار (درخشان) امامان را از او طالع کردی، و پردۀ (اسرار) نبوت را نزد او کنار زدی. بار الها! بر او درود فرست، درودی که به جایگاه و شرف او نزد تو، و مقام رضامندی تو از او بیفزاید، درود و سلام ما را بر او فرست، و از نزد خود در راه دوستی او به ما فضل و احسان و رحمت و غفران عطا کن که تو صاحب فضل و بزرگواری.

سپس نماز زیارت بخوان، و اگر توانستی نماز آن حضرت را نیز به جا آور، و آن دو رکعت است در هر رکعت سورۀ حمد یک مرتبه و سورۀ قل هو اللّه احد شصت مرتبه؛ و اگر نتوانستی در رکعت اوّل سورۀ حمد و یک مرتبه سورۀ قل هو اللّه احد و در رکعت دوم سورۀ حمد و یک مرتبه سورۀ قل یا ایها الکافرون بخوان، و چون سلام دادی بگو:

اللّٰهُمَّ إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیکَ بِنَبِیِّنا مُحَمَّدٍ وَبِأهلِ بَیتِهِ صَلَواتُکَ عَلَیهِم، وَأَسأَلُکَ بِحَقِّکَ العَظِیمِ عَلَیهِم، الَّذی لایَعلَمُ کُنهَهُ سِواکَ، وَأسأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عِندَکَ عَظِیمٌ،

بار الها! به وسیلۀ پیامبرمان محمد و خاندانش - که درودهای تو بر آنان باد - به سوی تو روی می کنم، و به حق بزرگ تو بر آنان که ژرفای آن را کسی جز تو نداند از تو درخواست می کنم، و به حق آنکه حق او نزد تو بزرگ است،

ص:162

وَبِأَسمائِکِ الحُسنیٰ الَّتی أمَرتَنی أَنْ أدعُوَکَ بِها. وَأسأَلُکَ بِاسْمِکَ الأعظَمِ الَّذی أمَرتَ بِهِ إبراهیمَ أنْ یَدعُوَ بِهِ الطَّیرَ فَأجابَتْهُ، وَبِاسْمِکَ العَظِیمِ الَّذی قُلتَ لِلنّارِ «کُونِی بَرداً وَسَلاماً عَلیٰ إبراهیمَ» (1) فَکانَتْ بَرداً، وَبِأَحَبِّ الأسماءِ إلَیکَ وَأشرَفِها وَأعظَمِها لَدَیکَ وَأَسرَعِها إجابَةً، وَأنجَحِها طَلِبَةً، وَمُستَحِقُّهُ وَمُستَوجِبُهُ، وَ أَتَوَسَّلُ إلَیکَ، وَ أرغَبُ إلَیکَ، وَ أتَضَرَّعُ وَاُلِحُّ عَلَیکَ. وَأسأَلُکَ بِکُتُبِکَ الَّتی أنزَلْتَها عَلیٰ أنبِیائِکَ وَرُسُلِکَ صَلواتُکَ عَلَیهِمْ مِنَ التَّوراةِ وَالإنجِیلِ وَالزَّبورِ وَالقُرآنِ العَظِیمِ، فَإنَّ فِیها اسْمَکَ الأعظَمَ، وَبِما فِیها مِنْ أسمائِکَ العُظمیٰ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأنْ تُفَرِّجَ عَنْ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَشِیعَتِهِم وَمُحِبِّیهِم وَعَنِّی، وَتَفتَحَ أبوابَ السَّماءِ لِدُعائی، وَ تَرفَعَهُ فی عِلِّیِّینَ، وَتَأذَنَ فی هٰذا الیَومِ وفی هٰذِهِ السّاعَةِ بِفَرَجی، وَإعطاءِ أَمَلی وَسُؤلی فی الدُّنیا وَالآخِرَةِ.

به نیکوترین نامهایت که فرمان داده ای تو را با آن بخوانم از تو در خواست می کنم. و به آن اسم اعظمی که ابراهیم را فرمان دادی تا با آن پرندگان را بخواند پس (خواند و آنها) اجابتش کردند، و به آن اسم بزرگت که (باآن) به آتش گفتی: «بر ابراهیم سرد و سلامت باش» پس سرد (و سلامت) شد، و نیز به محبوب ترین و شریف ترین و بزرگ ترین و سریع الاجابه ترین و به نتیجه رسنده ترین اسمهایت از تو درخواست می کنم، و نیز به آن (صفات) که تو شایسته و مستحق و در خور آن هستی، و نیز به تو توسل می جویم و به سویت مشتاق می گردم و زاری می کنم (و بر خواسته ام) بر تو اصرار می ورزم. و به (حق) کتاب های (آسمانی) تو که بر پیامبران و رسولانت - که درودهای خدا بر آنان باد - فرو فرستادی از تورات و انجیل و زبور و قرآن بزرگ که اسم اعظم تو در آنها هست، ونیز به آن اسمهای اعظمی که در آنها است از تو درخواست می کنم که بر محمد وآل محمد درود فرستی، و فرج محمد وآل محمد و شیعیان و دوستدارانشان و مرا برسانی، و درهای آسمان را به روی دعای من بگشایی، و آن را به جایگاه های بلندِ (اجابت خود) بالا ببری، امروز و همین ساعت در گشایش کار من، و نیز دادن آرزو و خواسته دنیا و آخرتم اذن فرمایی.

ص:163


1- (1) . الانبیاء: 69 .

یامَنْ لایَعلَمُ أحَدٌ کَیفَ هُوَ وَقُدرَتَهُ إلّاهُوَ، یامَنْ سَدَّالهَواءَ بِالسَّماءِ، وَکَبَسَ الأرضَ عَلَی الماءِ، وَاخْتارَ لِنَفسِهِ أحسَنَ الأسماءِ، یامَنْ سَمّیٰ نَفسَهُ بِالاسمِ الَّذی یَقضی بِهِ حاجَةَ مَنْ یَدعُوهُ، أَسأَلُکَ بِحَقِّ ذٰلِکَ الاسمِ، فَلاشَفیعَ أقویٰ لی مِنهُ أنْ تُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَقضِیَ لی حَوائِجی، وَتَسمَعَ بِمُحَمَّدٍ وَعَلِیٍّ وَفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَینِ وَعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ وَمُوسَی بنِ جَعفَرٍ وَعَلِیِّ بنِ مُوسیٰ وَمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ وَعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ وَالحُجَّةِ المُنتَظِرِ لِإذنِکَ صَلَواتُکَ وَسَلامُکَ وَرَحمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ عَلَیهِم صَوتی، لِیَشفَعُوا لی إلَیکَ، وَتُشَفِّعَهُمْ فِیَّ، وَلا تَرُدَّنی خائِباً بِحَقِّ لا إلٰهَ إلّاأنتَ؛

ای کسی که جز او کسی از چگونگی او و قدرتش خبر ندارد. ای کسی که آسمان را به هوا محیط ساختی، و (خشکیهای) زمین را بر روی آب(های دریاها و اقیانوسها) گرد آوردی. و نیکوترین نامها را برای خود برگزیدی. ای کسی که خود را به اسمی نامیدی که با آن حاجت دعا کنندگان روا گردد، از تو به حق آن اسم - که هیچ شفیعی قوی تر از آن ندارم - درخواست می کنم که بر محمد و آل محمد درود فرستی، و حوائج مرا بر آوری، و صدای (نیازمندی) مرا به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی وجعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجت منتظر اذن تو - که درودها و سلام و رحمت و برکات تو بر ایشان باد - بشنوانی تا نزد تو برایم شفاعت کنند، و شفاعت آنان را دربارۀ من بپذیری به حق (کلمه طیّبَۀ) لا الٰه الّا انت، مرا نا امید بر مگردان.

و هر حاجتی داری بخواه که برآورده می شود ان شاء اللّه تعالی (1).

ص:164


1- (1) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 167 - 164؛بحار الانوار ، ج 100، ص 199، ح 20؛موسوعة زیارات المعصومین، ج 1، ص 285 - 289، ح 354.

زیارت سوم

السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیکِ یا والِدَةَ الحُجَجِ عَلَی النّاسِ أجمَعِین، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ المَمنُوعَةُ حَقُّها.

سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان، سلام بر تو ای مادر حجت های خدا بر همۀ مردم، سلام بر تو ای مظلومه ای که او را از حقش باز داشتند.

سپس بگو:

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ أَمَتِکَ وَابْنَةِ نَبِیِّکَ وَزَوجَةِ وَصِیِّ نَبِیِّکَ، صَلاةً تُزلِفُها فَوقَ زُلفیٰ عِبادِکَ المُکرَمِینَ مِنْ أهلِ السَّماواتِ وَأهلِ الأرَضِینَ.

بار الها! بر کنیزت و دختر پیامبرت ، وهمسر وصی پیامبرت درود فرست، درودی که او را به مقامی بالاتر از مقام بندگان ارجمندت از اهل آسمان ها و زمین ها برساند.

روایت شده هر کس آن حضرت را به این زیارت زیارت کند و از خداوند طلب آمرزش کند، خداوند او را بیامرزد و وارد بهشت کند. (1)

ص:165


1- (1) . اقبال الاعمال ، ج 3، ص 161؛بحار الانوار ، ج 100، ص 198، ح 18،موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 284، ح 353، فرزند سید بن طاووس در کتاب زوائد الفوائد این زیارت را نقل کرده و گفته: «این زیارت مختص است به روز وفات آن حضرت و آن سوم جمادی الثانیه است». ( مستدرک الوسائل ، ج 10، ص 210، ح 1).

زیارت چهارم

... اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ، حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَنَبِیِّکَ، وَاُمِّ أحِبّائِکَ وَأصفِیائِکَ، الَّتی انْتَجَبتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرتَها عَلیٰ نِساءِ العالَمینِ.

اللّٰهُمَّ کُنِ الطالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَکُنِ الثّائِرَ اللّٰهُمَّ بِدَمِ أولادِها. اللّٰهُمَّ وَکما جَعَلتَها امَّ أئِمَّةِ الهُدیٰ، وَحَلِیلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ، وَالکَرِیمَةَ عِندَ المَلَإ الأعلیٰ، فَصَلِّ عَلَیها وَعَلیٰ امِّها خَدِیجَةَ الکُبریٰ صَلاةً تُکرِمُ بِها وَجهَ أبِیها مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَتُقِرُّ بِها أعیُنَ ذُرِّیَّتِها، وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّی فی هٰذِهِ السّاعَةِ أفضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ (1)؛

... خدایا بر صدّیقه، فاطمۀ پاک و نیکو کار، محبوب حبیبت و پیامبرت، و مادر دوستداران و برگزیدگانت، آنکه او را انتخاب کردی و برتری دادی و بر همه زنان جهانیان برگزیدی، درود فرست.

بار الها! تو خود از ستمگران، و سبک شماران حقش انتقام گیر و تو ای خدا، خونخواه فرزندانش باش. بار الها! همچنان که او را مادر امامان هدایت، و همسر عَلمدارِ (توحید و عدل)، و بزرگوار نزد فرشتگان مقرّب خود - که در برترین منزلت جای دارند - قرار داده ای، بر او و بر مادرش خدیجه کبری درود فرست درودی که با آن پدرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم را آبرو، و دیدگان فرزندانش را روشنایی بخشی و از جانب من هم، اکنون برترین درود وسلام را به او برسان.

ص:166


1- (1) . مصباح المتهجد ، ص 401؛موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 291، ح 357.

زیارت پنجم

کلینی رحمه الله با سند خود از امام حسین علیه السلام نقل می کند: چون فاطمه علیها السلام از دنیا رفت أمیرمؤمنان علیه السلام او را پنهانی دفن کرد و خاک بر روی قبر او ریخت، سپس برخاست و صورت خود را به سوی قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کرد و فرمود:

السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولِ اللّٰهِ... وَالسَّلامُ عَلَیکُما سَلامُ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَلا سَئِمٍ، فَإنْ أَنصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَإنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّٰهُ الصّابِرینَ.

واهاً واهاً، وَالصَّبرُ أیمَنُ وَأجمَلُ، وَلَولا غَلَبَةُ المُستَولِینَ لَجَعَلتُ المُقامَ وَاللَّبثَ لِزاماً مَعکوفاً، وَلَأعوَلْتُ إعوالَ الثَّکلیٰ عَلیٰ جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ، فَبِعَینِ اللّٰهِ تُدفَنُ ابْنَتُکَ سِرّاً وَتُهْضَمُ حَقَّها وَتُمنَعُ إرثَها، وَلَمْ یتَباعَدِ العَهدُ وَلَمْ یخلقْ مِنکَ الذِّکرُ، وَإلَی اللّٰهِ یا رَسولَ اللّٰهِ المُشتَکیٰ، وَفِیکَ یا رَسولَ اللّٰهِ أحسَنُ العَزاءِ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکَ، وَعَلَیها السَّلامُ وَالرِّضوانُ (1)؛

سلام بر تو ای رسول خدا!... (و سلام بر هر دوی شما) سلام وداع کننده، نه خشمگین و نه خسته، پس اگر (از مزار شما) بر گردم از روی خستگی نبوده، و اگر بمانم از روی بدبینی به وعدۀ خدا به صابران نیست. دریغا! دریغا! که (باز) صبر، مبارک تر و زیباتر است، و اگر چیره گی زورگویان نبود [که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش کنند] اقامت و درنگ [دراین جا] را ملازم می شدم، و هم چون مادر فرزند مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم، پس در منظر خدا دخترت (شبانه و) پنهان، به خاک سپرده شد، و حقش پایمال گشت، و از ارثش بازداشته شد در حالی که دیر زمانی (از رحلت تو) نگذشته بود و یاد تو کهنه نشده بود، ای رسول خدا! شِکوۀ خود را به خدا عرضه می دارم، و ای رسول خدا! بهترین دلداری ها را در تو می بینم، درود خدا بر تو باد، و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.

ص:167


1- (1) . کافی ، ج 1، ص 458، ح 3؛ بحار الانوار ، ج 43، ص 193، ح 21؛موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 293، ح 359.

بخش دوّم:

زیاراتی که به طور صریح به معصوم علیه السلام منسوب نیست

زیارت ششم

شیخ صدوق رحمه الله با تسلط کم نظیر یا بی نظیری که در روایات و احادیث اهل البیت علیهم السلام داشته است می گوید: چون از زیارت رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم فارغ شدم قصد خانه حضرت فاطمه علیها السلام را کردم، در حالی که با غسل نزدیک حظیره ایستاده بودم، بگونه ای که طرف چپ من به سوی حظیره و پشت به قبله و صورتم به طرف خانۀ فاطمه علیها السلام بود، گفتم:

السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ صَفِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلآئِکَتِهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا ابْنَةَ خَیرِ البَرِیَّةِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرینَ. السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَخَیرِ الخَلقِ بَعدَ رَسُولِ اللّٰهِ.

سلام بر تو ای دختر رسول خدا! سلام بر توای دختر پیامبر خدا! سلام بر تو ای دختر حبیب خدا! سلام بر تو ای دختر خلیل (ودوست خالص) خدا! سلام بر تو ای دختر برگزیدۀ خدا! سلام بر تو ای دختر امین خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین آفریدۀ خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین پیامبران و رسولان و فرشتگان خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین مردم! سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان از اولین و آخرین! سلام بر تو ای همسر ولی خدا و بهترین آفریده خدا پس از رسول خدا!

ص:168

السَّلامُ عَلَیکِ یا امَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ. السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الحُورِیَّةُ (1) الإنسِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ. السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ المَغصوبَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُضطَهَدَةُ المَقهُورَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ. أَشهَدُ أنَّکِ مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ جَفاکِ فَقَدْ جَفا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ آذاکِ فَقَدْ آذیٰ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، لِأنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ جَنبَیهِ کما قالَ عَلیهِ أفضَلُ سَلامِ اللّٰهِ وَصَلَواتِهِ.

سلام بر تو ای مادر حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت! سلام بر تو ای صدیقۀ شهیده! سلام بر تو ای خشنود (از خدا و) مورد پسند خدا! سلام بر تو ای پاکدامنِ نیکوکار! سلام بر تو ای حوریه انسی! سلام بر تو ای پارسای پاکیزه (سرشت)! سلام بر تو ای الهام شده دانا! سلام بر تو ای مورد ستم قرار گرفته حق غصب شده! سلام بر تو ای کسی که (به خاطر دینش) مورد ستم قرار گرفت واز پا افتاد! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا! درود خدا بر تو و بر روح و تن تو باد. گواهی می دهم که تو با حجتی که از پروردگار خود داشتی درگذشتی، و اینکه هر که تو را شاد کرد رسول خدا را شاد نمود، و هر که بر تو جفا کرد بر رسول خدا جفا نمود، وهر که به تو آزار کرد رسول خدا را آزار نمود، و هر که با تو پیوند کرد با رسول خدا پیوند نمود، و هر که (پیوند خود را) از تو برید از رسول خدا گسست، زیرا تو چنان که رسول خدا - که برترین سلام ودرود خدا بر او باد - فرمود پارۀ تن و روح او هستی که در (قلب و) سینه او جا دارد.

ص:169


1- (1) . التهذیب ، بحار الانوار ، مصباح المتهجد ، مزار شهید : «الحوراء».

أُشهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلآئِکَتَهُ أنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، ساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرّأْتِ مِنهُ، مُوالٍ لِمَنْ والَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، مُبغِضٌ لِمَنْ أبغَضتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أحبَبتِ، وَ کَفیٰ باللّٰهِ شَهیداً وَحَسِیباً وَجازیاً وَمُثِیباً.

خدا و پیامبران و فرشتگان او را گواه می گیرم که از هر کس تو خشنودی من نیز خشنودم، و بر هر کس تو خشمگینی من نیز خشمگینم و از هر کس که تو بیزاری من نیز بیزارم، و با هر کس تو همراهی من نیز همراهم، و با هر کس تو دشمنی من نیز دشمنم، و از هر کس تو نفرت داری من نیز نفرت دارم، و هر کس را تو دوست داری من نیز دوست دارم، و خدا بس است که شاهد و حسابرس و کیفر دهنده و پاداش بخش باشد.

سپس می گویی:

اللّٰهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ عَلیٰ عَبدِکَ وَرَسُولِکَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّٰهِ، خاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَخَیرِ الخَلائِقِ أجمَعِینَ.

وَصَلِّ عَلیٰ وَصِیِّهِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ أمیرِ المؤمِنینَ، وَإمامِ المُسلِمینَ، وَخَیرِ الوَصِیِّینَ.

وَصَلِّ عَلیٰ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمِینَ.

بار الها! درود و سلام فرست بر بنده و رسول خود محمد بن عبدالله آخرین پیامبران و بهترین آفریدگان.

و درود فرست بر وصی او علی بن ابی طالب امیر مؤمنان و امام مسلمانان، و بهترین اوصیا.

و درود فرست بر فاطمه دختر محمد، سرور زنان جهانیان.

ص:170

وَصَلِّ عَلیٰ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ.

وَصَلِّ عَلیٰ زَینِ العابِدِینَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ.

وَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ باقِرِ عِلمِ النَّبِیِّینَ.

وَصَلِّ عَلَی الصّادِقِ عَنِ اللّٰهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ.

وَصَلِّ عَلیٰ کاظِمِ الغَیظِ فی اللّٰهِ مُوسیٰ بنِ جَعفَرٍ.

وَصَلِّ عَلَی الرِّضا عَلِیِّ بنِ مُوسیٰ.

وَصَلِّ عَلَی التَّقِیِّ مُحَمَّدٍ بنِ عَلِیٍّ.

وَصَلِّ عَلَی النَّقِیِّ عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ.

وَصَلِّ عَلَی الزَّکِیِّ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ.

وَصَلِّ عَلَی الحُجَّةِ القائِمِ ابنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ.

و درود فرست بر دو سرور جوانان اهل بهشت حسن وحسین.

و درود فرست بر زین العابدین علی بن الحسین.

و درود فرست بر محمد بن علی شکافندۀ علم پیامبران.

و درود فرست بر راستگوی از جانب خدا جعفر بن محمد.

و درود فرست بر فرو برندۀ خشم خود در راه خدا موسی بن جعفر.

و درود فرست بر رضا، علی بن موسی.

و درود فرست بر پارسا(ی دوران) محمد بن علی.

و درود فرست بر پاکیزه (سرشت) علی بن محمد.

و درود فرست بر نیکوکار حسن بن علی.

و درود فرست بر حجت قائم فرزند حسن بن علی.

ص:171

اللّٰهُمَّ أَحْیِ بِهِ العَدلَ، وَأَمِتْ بِهِ الجَورَ، وَزَیِّنْ بِطُولِ بَقائِهِ الأرضَ، وَأَظهِرْ بِهِ دِینَکَ وَسُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتّیٰ لایَستَخفِیَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ، وَاجْعَلْنا مِنْ أعوانِهِ وَأشیاعِهِ وَالمَقبولِینَ فی زُمرَةِ أَولِیائِهِ یا رَبَّ العالَمِینَ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَأهلِ بَیتِهِ الَّذِینَ أذهَبْتَ عَنهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطهیراً (1)؛

خدایا! به وسیله او عدالت را زنده کن و ستم را بمیران، و به وسیلۀ درازی عمر او زمین را زینت بخش، و به سبب او دین خود و سنت پیامبرت را آشکار کن تا هیچ حقی به خاطر ترسِ از کسی پنهان نماند، و ای پروردگار جهانیان، ما را از یاوران و پیروان و پذیرفته شدگان در گروه اولیای او قرار ده. خدایا! بر محمد و خاندانش که پلیدی (شرک) را از آنان زدوده ای، و(خلوص و) پاکی ویژه شان بخشیده ای درود فرست.

شیخ صدوق بعد از نقل این زیارت می گوید: «در اخبار چیزی محدود و موظف برای زیارت حضرت زهرا نیافتم، پس به آنچه بر خود راضی بودم، برای هر که کتاب مرا ببیند نیز راضی هستم».

ص:172


1- (1) . من لا یحضره الفقیه ، ج 2، ص 573 ؛ المزار الکبیر ، ص 82 - 80 ، موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 276 - 279، ح 348.

زیارت هفتم

کفعمی رحمه الله در البلد الأمین گوید: قبر را روبروی خود قرار ده و بگو:

السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ حَبِیبِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ صَفِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ أمِینِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ خَیرِ البَرِیَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ، السَّلامُ عَلَیکِ یا زَوجَةَ وَلِیِّ اللّٰهِ وَخَیرِ الخَلقِ بَعدَ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، السَّلامُ عَلَیکِ یا امَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها الحَوراءُ الإنسِیَّةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ،

سلام بر تو ای دختر رسول خدا! سلام بر تو ای دختر حبیب خدا! سلام بر تو ای دختر خلیل خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین آفریدۀ خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین پیامبران و فرشتگان و رسولان خدا! سلام بر تو ای دختر برگزیده خدا! سلام بر تو ای دختر امین خدا! سلام بر تو ای دختر بهترین مردم! سلام بر تو ای سرور زنان جهانیان از پیشینیان و پسینیان! سلام بر تو ای همسر ولی خدا و بهترین آفریدۀ پس از رسول خدا! سلام بر تو ای مادر حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت! سلام بر تو ای صدیقه شهیده! سلام بر تو ای خرسند (از خدا و) مورد پسند خدا! سلام بر تو ای دارای فضیلت و کمال! سلام بر تو ای حوریۀ انسی! سلام بر تو ای پارسای پاکیزه (سرشت)!

ص:173

السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ المَغصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةَ بِنتِ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ، صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ. أَشهَدُ أنَّکِ قَدْ مَضَیتِ عَلیٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکِ، وَأنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم ، وَمَنْ جَفاکِ فَقَدْ جَفا رَسُولَ اللّٰهِ، وَمَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ؛ لِأنَّکِ بَِضعَةٌ مِنهُ وَرُوحُهُ الَّتی بَینَ جَنبَیهِ. أُشهِدُ اللّٰهَ وَرَسولَهُ وَمَلآئَکَتَهُ أنِّی راضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنهُ، ساخِطٌ عَلیٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوالٍ لِمَنْ والَیتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَیتِ، مُبغِضٌ لِمَنْ أبغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أحبَبْتِ، وَ کَفیٰ بِاللّٰهِ شَهِیداً وَحَسِیباً وَجازِیاً وَمُثِیباً؛

سلام بر تو ای الهام شدۀ دانا! سلام بر تو ای مورد ستم قرار گرفتۀ حق غصب شده! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای فاطمه دختر رسول خد! درود خدا بر تو و بر جان و جسم (پاک) تو باد. شهادت می دهم که تو با حجتی که از پروردگار خود (علیه دشمنانت) داشتی در گذشتی، و اینکه هر که تو را شاد کرد رسول خدا را شاد نمود، و هر که بر تو جفا کرد بر رسول خدا جفا نمود، و هر که (پیوند خود را) از تو برید از رسول خدا گسست، زیرا تو پارۀ تن و جان او هستی که در (قلب و) سینۀ او جا دارد.

خدا و رسولش و فرشتگانش را گواه می گیرم که از هر کس تو خشنودی من نیز خشنودم، بر هر کس تو خشمگینی من نیز خشمگینم، از هر کس تو بیزاری من نیز بیزارم، با هر کس که تو همراهی من نیز همراهم، با هر کس که تو دشمنی من نیز دشمنم، از هر کس که تو در بغضی من نیز در بغضم، و هر کس را که تو دوست داری من نیز دوست دارم، و خدا بس است که شاهد و حسابرس و کیفر دهنده و پاداش بخش باشد.

سپس بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام صلوات بفرست (1).

ص:174


1- (1) . البلد الأمین ، ص 278، موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 279 - 280، ح 349.

زیارت هشتم زیارت حضرت زهرا کنار خانه اش و در بقیع

السَّلامُ عَلَی البَتولَةِ الشَّهِیدَةِ، ابْنَةِ نَبِیِّ الرَّحمَةِ النَّبِیِّ المُصطَفیٰ، وَزَوجِ الوَصِیِّ الحُجَّةِ، امِّ السّادَةِ الأئِمَّةِ. السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةَ الزَّهراءَ ابْنَةَ النَّبِیِّ المُصطَفیٰ، السَّلامُ عَلَیکِ وَعَلیٰ أبِیکِ، السَّلامُ عَلَیکِ وَعَلیٰ بَعلِکِ وَبَنِیکِ.

السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُمتَحَنَةُ، السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المَظلومَةُ الصّابِرَةُ. لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ مَنَعَکِ حَقَّکِ، وَدَفَعَکِ عَنْ إرثِکِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ کَذَّبَکِ وَأعنَتَکِ، وَغَصَّصَکِ بِرِیقِکِ، وَأدخَلَ الذُلَّ بَیتَکِ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ رَضِیَ بِذٰلِکَ وَشایَعَ فِیهِ وَاخْتارَهُ وَأعانَ عَلَیهِ وَألحَقَهُمْ بِدَرَکِ الجَحِیمِ. إنِّی أتَقَرَّبُ إلَی اللّٰهِ سُبحانَهُ بِوِلایَتِکُم أهلِ البَیتِ وَالبَراءَةِ مِنْ أعدائِکُمْ مِنَ الجِنِّ وَالإنسِ وَصَلَّی اللّٰهُ علیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ (1)؛

سلام بر (زهرای) بتول، آن شهید (راه خدا)، دختر پیامبر رحمت، پیامبر مصطفی و همسر وصی (پیامبر) حجت (خدا) مادر سروران، امامان (نور و هدایت). سلام بر تو ای فاطمۀ زهرا دختر پیامبر مصطفی، سلام بر تو و بر پدر (بزرگوار) تو، سلام بر تو و بر شوهر و فرزندان تو باد. سلام بر تو ای آزمودۀ (راه خدا)، سلام بر تو ای ستمدیدۀ شکیبا، خدا از رحمت خود دور کند هر کس که تو را از حقّت بازداشت. و از ارثت بازداشت. و خدا از رحمت خود دور کند هر کس را که تکذیبت کرد، و تو را آزرد، و تو را به ناراحتی شدید وا داشت، سبب شد تو را بغض گلوگیر شود، و ذلت را به خانه تو آورد، و خدا هر کس را که به این رفتارها خرسند بود، و در آن پیروی (دیگران) نمود و برگزید، و [بر انجام آن] کمک و یاری نمود لعنت کند، و خدا ایشان را به پست ترین جای جهنم درآورد. من از راه ولایت شما خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بیزاری از دشمنان جن و انس شما، به خدای سبحان تقرب می جویم، و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او باد.

ص:175


1- (1) . المزار الکبیر ، ص 82 ؛ مصباح الزائر ، ص 53؛بحار الانوار ، ج 100، ص 198، ح 16؛ عنهما موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 281، ح 350.

زیارت نهم

این زیارت، زیارت حضرت زهرا علیها السلام در روضه (فاصله بین قبر و منبر) است که سید بن طاووس قدس سره می گوید: بین قبر و منبر می ایستی و چنین می گویی:

السَّلامُ عَلَی البَتولِ الطّاهِرَةِ، وَالصِّدِّیقَةِ المَعصومَةِ، وَالبَرَّةِ النَّقیَّةِ، سَلِیلَةِ المُصطَفیٰ، وَحَلِیلَةِ (1) المُرتَضیٰ، امِّ الأئِمَّةِ النُّجَباءِ. اللّٰهُمَّ إنَّها خَرَجَتْ مِنْ دُنیاها مَظلومَةً مَغشومَةً، قَدْ مُلِئَتْ داءً وَحَسرَةً وَکَمَداً وَغُصَّةً تَشکُو إلَیکَ وَإلیٰ أبِیها ما فُعِلَ بِها. اللّٰهُمَّ انْتَقِمْ لَها وَخُذْ لَها بِحَقِّها. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی الزَّهراءِ الزَّکِیَّةِ المُبارَکَةِ المَیمُونَةِ، صَلاةً تَزِیدُ فی شَرَفِ مَحَلِّها عِندَکَ وَجَلالَةِ مَنزِلَتِها لَدَیکَ، وَبَلِّغْها مِنِّی السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَیها وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ.

سلام بر (بانوی) از دنیابریدۀ به خدا پیوستۀ پاک (سرشت) و درستکار معصوم، و نیکوکار پارسا، زادۀ مصطفی، و همسر مرتضی، مادر امامان نجیب. بار الها! او در حالی از دنیا رفت که مورد ستم و بیداد قرار گرفت و از درد و آه و دلشکستگی و غصه آکنده بود، و از رفتار(ستمگرانه ا)ی که با او داشتند به تو و پدرش شاکی بود.

بارالها! خود انتقام او را (از دشمنانش) بگیر، و حقش را بِستان. بار الها! بر زهرای پاکیزه سرشتِ خجسته با میمَنت درود فرست، درودی که به شرافت جایگاه و شکوه مقامش نزد تو بیفزاید، و سلام مرا به او برسان و سلام، رحمت و برکات خدا بر او باد.

ص:176


1- (1) . در برخی از نسخ: خلیلة به معنی دوست ویژه آمده است.

و نیز می گویی:

اللّٰهُمَّ إنِّی یُوهِمُنی غالِبُ ظَنِّی أنَّ هذِهِ الرَّوضَةَ مواراةُ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ وَمَثواها، وَمَوضِعُ قَبرِها وَمُعَزّاها، فَصَلِّ عَلَیها وَبَلِّغْها عَنِّی السَّلامَ حَیثُ کانَتْ وَحَلَّتْ (1)؛

بارالها! مرا گمان بیشتر این است که این روضۀ (مطهره) جای دفن سرور زنان جهانیان، و قبر و آرامگاه اوست پس بر او درود فرست، و از جانب من به او - هر جا که هست و مدفون گشته - سلام برسان.

ص:177


1- (1) . مصباح الزائر ، ص 52 ؛المزار الکبیر ، ص 78، ح 1؛ المزار (شهید)، ص 20 - 21 تا «ورحمة اللّٰه وبرکاته»، و در بحارالانوار ، ج 100، ص 197، ح 15 به نقل از مصباح الزائر و مصباح کفعمی ، موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 282، ح 351.

زیارت دهم

السَّلامُ عَلیٰ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمِینَ، وَبِنتِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، وَاُمِّ الأئِمَّةِ الطّاهِرِینَ، فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ الأکرَمِ، وَشَقِیقَةِ البَتُولِ مَریَمَ، أَطهَرِ النِّساءِ، وَبِنتِ خَیرِ الأنبِیاءِ، السَّلامُ عَلَیکِ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ.

اللّٰهمَّ صَلِّ عَلَی السَّیِّدَةِ المَفقودَةِ، الکَرِیمَةِ المَحمُودَةِ، الشَّهِیدَةِ العالِیَةِ الرَّشِیدَةِ، امِّ الأئِمَّةِ، وَسَیِّدَةِ نِساءِ الاُمَّةِ، بِنتِ نَبِیِّکَ، صاحِبَةِ وَلِیِّکَ، سَیِّدَةِ النِّسآءِ، وَوارِثَةِ سَیِّدِ الأنبِیاءِ، وَقَرینَةِ سَیِّدِ الأوصِیاءِ، المَعصومَةِ مِنْ کُلِّ سُوءٍ، صَلاةً طَیِّبَةً مُبارَکَةً مَرفوعَةً مَذکورَةً، تَرفَعُ بِها ذِکرَها فی مَحَلِّ الأبرارِ الأخیارِ فی أشرَفِ شَرَفِ النَّبِیِّینَ، فی أعلیٰ عِلِّیِّینَ، فی الدَّرَجاتِ العُلیٰ، فی الرَّفِیعِ الأعلیٰ.

سلام بر سرور زنان جهانیان، و دختر سرور پیامبران و مادر امامان پاک نهاد، فاطمه دختر محمد والامقام، و خواهر مریم بتول، پاک ترین زنان، و دختر بهترین پیامبران، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

بار الها! درود فرست بر این بانوی از دست رفته بزرگوارِ در خورِ ستایشِ شهیدِ بلند مرتبۀ با کمال، مادر امامان، و سرور زنان امّت، دختر پیامبرت، همسر ولیّت، سالار بانوان، و وارث سرور پیامبران، و همسر سرور اوصیا، و معصوم از هر بدی (و گناه)، (بار الها! بر او درود فرست) درودِ پاکیزۀ خجستۀ والا مرتبۀ یادکردنی که با آن یاد او را در محل نیکوکاران اهل خیر، و شریفترین جایگاه پیامبران، و نیز در میان برترین والا رتبه گان، در بالاترین درجات، در بلندترین مقام بالا ببری.

ص:178

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَعَلیٰ آلِ مُحَمَّدٍ، وَأَعلِ کَعبَها، وَأَکرِمْ مَآبَها، وَأَجزِلْ ثَوابَها، وَأَدْنِ مِنکَ مَجلِسَها، وَشَرِّفْ لَدَیکَ مَکانَها وَمَثواها، وَانْتَقِمْ لَها مِنْ عَدُوِّها، وَضاعِفِ العَذابَ عَلیٰ مَنْ ظَلَمَها، وَالنِّقمَةَ عَلیٰ مَنْ غَصَبَها، وَخُذْ لَها یا رَبِّ بِحَقِّها، إنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ. اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَعَلیٰ آلِ مُحَمَّدٍ، وَأبلِغْها مِنّا التَّحِیَّةَ، وَارْدُدْ عَلَینا مِنْها التَّحِیَّةَ، وَالسَّلامُ عَلَیها وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ (1)؛

بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست، و مقام فاطمۀ زهرا را بالا ببر، و منزلتش را ارجمند ساز، و پاداشش را فراوان کن، و محل نشستنش را به خود نزدیکتر کن و مکانت و جای او را نزد خود شریف گردان، و از دشمنش انتقام گیر، و عذاب ستمگران و کیفر غاصبان حقّش را دو چندان کن، و ای پروردگار! تو خود برای او حقّش را بستان، که تو بر هر چیز توانایی. بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست، و سلام ما را به فاطمه زهرا برسان، و پاسخ او را به ما برگردان، سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد.

ص:179


1- (1) . بحار الانوار ، ج 102، ص 220 به نقل از عتیق غروی ، موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 291 - 292، ح 358.

زیارت یازدهم زیارت فاطمه زهرا علیها السلام در روضه

السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم . السَّلامُ عَلَی ابْنَتِکَ الصِّدِّیقَةِ الطّاهِرَةِ.

السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَة بِنتَ رَسولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله و سلم یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ. السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها البَتُولُ الشَّهِیدَةُ الطّاهِرَةُ. لَعَنَ اللّٰهُ مانِعَکِ إرثکِ، وَدافِعَکِ عَنْ حَقِّکِ، وَالرّادَّ عَلَیکِ قَولَکِ، لَعَنَ اللّٰهُ أشیاعَهُمْ وَأتباعَهُمْ، وَأَلحَقَهُم بِدَرَکِ الجَحِیمِ. صَلَّی اللّٰهُ عَلَیکِ وَعَلیٰ أبِیکِ وَبَعلِکِ وَوُلدِکِ الأئِمَّةِ الرّاشِدِینَ وَعَلَیهِمُ السَّلامُ وَرَحمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ (1)؛

سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر دختر راست کردار و پاک سرشت تو. سلام بر تو ای فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! ای سرور زنان جهانیان! (سلام بر تو) ای (زهرای) بتول شهید و پاکیزه سرشت. خداوند از رحمت خود دور کند بازدارندۀ ارث و حق تو را، و باز گردانندۀ (درخواست و) گفتارت را، خدا شیعیان و پیروان آنان را لعنت کند، و ایشان را به پست ترین جای جهنم در آورد. درود خدا بر تو و بر پدر تو و همسر و فرزندان تو باد که امامان هدایتگرند، و سلام و رحمت و برکات خدا بر ایشان باد.

ص:180


1- (1) . المزار (شیخ مفید)، ص 179؛ البلد الأمین ، ص 278؛بحارالانوار ، ج 100، ص 197، ح 14؛موسوعة زیارات المعصومین ، ج 1، ص 283، ح 352.

ضمائم

اشاره

ص:181

ص:182

متن لوح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

عَنْ أبی بَصیٖر، عَنْ أبی عَبْداللّٰه علیه السلام قاٰلَ: قالَ أبی علیه السلام لِجاٰبِر بنِ عَبدِاللّٰه الأنصاری: إنَّ لی إلَیکَ حاٰجَةً فَمَتیٰ یخفُّ عَلیکَ أن أخلُو بِکَ فأَسأَلکَ عَنها؟ فقال له جاٰبر: فی أیِّ الأوقاتِ شئتَ، فَخلٰا به أبوجعفر علیه السلام ، قالَ له: یا جاٰبرُ أخْبرنی عَنِ اللَّوحِ الّذی رأیتَه فی یَدِ أمّی فاٰطمة بنتِ رسولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله وَماٰ أخبرتْکَ بِه أنّه فی ذٰلکَ اللّوح مکتوباً. فقال جاٰبرُ: اشهَدُ باللّٰه أنّی دَخَلْتُ عَلیٰ أمّک فاطِمة علیها السلام فی حَیاة رسولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله اهنّئُهاٰ بِوِلٰادة الحُسَیْن علیه السلام فرأیتُ فی یَدها لَوحاً أخَضَر ظَنَنْتُ أنّه مِن زُمرُّد، وَرأیتُ فِیهِ کِتابةً بَیْضاٰء شَبیهة بِنورِ الشَّمسِ، فقلتُ لها: بأبی أنتِ وأمّی یاٰ بنتَ رَسُولِ اللّٰه ماٰ هٰذاٰ اللّوحِ؟

ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرد، پدرم به جابر بن عبداللّٰه انصاری فرمود: من را با تو کاری است، چه وقت برایت ممکن است، بدون حضور دیگران دربارۀ آن از تو بپرسم؟

جابر عرض کرد: هر وقت شما بخواهید.

امام باقر علیه السلام در مجلسی بدون حضور دیگران به جابر فرمود:

ای جابر! دربارۀ لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دیدی و مطالب نوشته شده درون آن که حضرتش علیها السلام به تو خبر داد، مرا آگاه کن. جابر گفت:

خدا را شاهد می گیرم؛ در زمان زندگانی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تهنیت میلاد امام حسین علیه السلام بر فاطمه زهرا علیها السلام وارد شدم. در دست او لوحی سبزرنگ که گمان کردم از زمرّد است، مشاهده کردم و در آن نوشته ای سفید شبیه به نور خورشید دیدم.

عرض کردم: پدر و مادرم فدایت ای دخت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! این لوح چیست؟

ص:183

فقالَتْ: هذا اللّوح أهداهُ اللّٰه عزَّ وجلَّ إلی رَسُوله صلی الله علیه و آله فیه اسمُ أبی واسمُ بَعْلی واسمُ ابنَیَّ وأسماءُ الأوصیاءِ مِنْ وُلْدی، فأعطاٰنیٖه أبی لِیَسُرَّنی بذلک.

قالَ جاٰبرُ: فأعطَتْنیه امّکَ فاطمة علیها السلام ، فقرأتُه وانتَسَخْتُه. فقالَ لَهُ أبی علیه السلام فَهلْ لَکَ یا جابرُ أن تَعرِضَه علیَّ؟ فقال: نَعَم، فمَشیٰ مَعَه أبی علیه السلام حَتّیٰ انتهی إلی مَنْزِلِ جابِر فَأخرَجَ إلیٰ أبی صَحفیةً مِنْ رقٍّ، فقاٰل: یا جاٰبرُ انظُر أنتَ فی کتابِک لأقرَأه أنا عَلیکَ، فَنظَر جابرُ فی نُسخَتِه فقرأهُ علیهِ أبی علیه السلام فَوَاللّٰهِ ماٰ خاٰلَفَ حرفٌ حَرفاً، قال جاٰبرُ: فإنّی اشهد بِاللّٰه أنّی هٰکَذا رأیتُهُ فی اللّوح مَکتُوباً:

فرمود: این لوح را خداوند عزّوجلّ به پیامبرش هدیه فرمود و نام پدر و شوهر و دو فرزندم و نام جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله از فرزندانم در آن است. پدرم آن را به من هدیه داد تا مرا شاد سازد.

جابر گفت: مادرت فاطمه علیها السلام آن را به من داد و من آن را خواندم و از روی آن نوشتم:

[امام صادق علیه السلام فرمود:] پدرم فرمود: جابر! ممکن است آن را به من نشان دهی؟ گفت: بله. پس پدرم به همراه او تا منزل جابر رفت. و او برای پدرم کاغذی نازک آورد.

پدرم فرمود: ای جابر! تو در نوشته خود بنگر تا من آن را [از نسخۀ خود] برای تو بخوانم. پس جابر در نسخه خود نگریست، و پدرم بر او خواند. به خدا سوگند حرفی با حرف دیگر تفاوت نداشت. جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم من همینگونه دیدم در لوح نوشته شده بود:

ص:184

بِسمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم: هٰذاٰ کِتابٌ مِنَ اللّٰهِ العَزیزِ الحَکیٖم لِمُحَمَّدٍ نُورِه وسَفیٖره وحِجاٰبِهِ ودَلیٖله، نَزَلَ بِه الرُّوحُ الأمینُ مِنْ عِندِ ربِّ العالَمیٖن؛ عظِّم یا مُحمّد أسماٰئی واشکُر نَعْمائی، وَلٰا تجْحَد آلائی، إنّی أنا اللّٰهُ لٰاإلهَ إلّاأنا، قاٰصِمُ الجَبّارین ومبیر المُتَکبّرین ومُذِّلُ الظّاٰلِمینَ ودَیّانِ یَوْم الدِّینِ، إنّی أَنَا اللّٰهُ لٰاإلٰهَ إلّاٰ أَنا، فَمَنْ رَجاٰ غَیر فَضْلی، أو خاٰفَ غَیرَ عَدْلی عذَّبتُه عَذاٰباً لا اعَذّبُه أحَداً مِنَ العٰالَمینَ، فَإیّایَ فَاعْبُد وَعَلَیَّ فتوکّل.

إنّی لَم أبعَثْ نبیّاً فأکمَلت أیّامَه وانقَضَت مَدَّتُه إلّاٰ جَعلتُ لَه وصیّاً وإنّی فَضَّلتُک عَلَی الأنبیاءِ وَفَضَّلتُ وَصِیَّک عَلَی الأوْصِیاءِ. وأکْرَمْتُکَ بِشِبْلَیْک بَعدَه وبِسِبْطَیک الحَسَن والحُسَیْن،

به نام خداوند بخشنده مهربان این کتابی است از طرف خدای با عزت و حکیم برای محمّد نور و سفیر و حاجب و راهنمای از سوی او.

روح الامین آنرا از سوی پروردگار عالمیان نازل نمود. ای محمّد! اسماء مرا بزرگ دار و نعمت های مرا سپاس گذار و آنها را انکار نکن.

من اللّٰه ام که معبودی جز او نیست درهم کوبنده ستمکاران و خوار کنندۀ ظالمان و جزا دهنده روز قیامت، من اللّٰه هستم که معبودی جز من نیست. هرکس به غیر فضل من امید داشته باشد، یا جز از عدالت من ترسان باشد کیفری دهم که هیچ یک از جهانیان را اینگونه کیفر نداده باشم. پس مرا پرستش و بر من توکل کن.

من هیچ پیامبری بر نیانگیختم که روزگار او تمام شود و زندگانی او پایان رسد مگر اینکه برای او جانشینی معین نمودم. و تو را بر پیامبران برتری دادم و جانشین تو را بر جانشینان پیامبران برتری دادم و به دو فرزند و نوه ات پس از او - امام حسن و امام حسین علیهما السلام - تو را کرامت دادم.

ص:185

وَجَعَلْتُ حَسَناً مَعدِنَ عِلمی بعدَ انقضاءِ مدَّةِ أبیٖه، وَجَعَلتُ حُسَیْناً خازِنَ وَحْیی، وَأکرَمْتُه بالشَّهادَةِ، وَخَتَمتُ لَه بِالسَّعادَة، فَهُو أفضلُ مَنْ استُشْهد وَأرفعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجةً، جَعلتُ کَلِمَتی التامَّةَ مَعَه، والحُجَّة البالِغَة عِنْدَه، بِعِتْرَتِهِ اثیبُ واُعاقبُ؛ أوَّلهم علیٌّ سیّدُ العاٰبِدیٖن، وَزَینُ أولیائی المٰاضیٖنَ؛ وَابنُه سَمیُّ جَدّهِ المَحْمُود، مَحَمَّد الباٰقِرِ لِعِلمی وَالْمَعدِن لِحِکْمَتی؛ سَیهلِکُ المُرتاٰبونَ فی جَعفر، الرّادُ عَلَیه کالرّادِّ علیَّ، حَقَّ القولُ منّی لاُکرمنَّ مَثویٰ جَعْفر، ولاُسرَّنَّه فی أولیٰائه وَأشیاٰعِه وأنصاٰرِه؛ وانتَحبت بَعدَ مُوسیٰ فتنة عَمیاٰء حِنْدِس، لأنَّ خیط فَرضی لٰایَنقطِع، وحُجّتی لٰاتَخفی، وأنَّ أولیائی لٰا یَشْقون أبَداً؛ ألٰا وَمَنْ جَحَد واٰحِداً مِنْهُم فَقَد جَحَدَ نعمتی، وَمْن غیّر آیةً مِن کتابی فَقَد افتریٰ علیَّ.

و حسن را سرچشمه دانش خود پس از پایان دوران پدرش قرار دادم، و حسین علیه السلام را خزانه دار وحی خود قرار داده و به او شهادت کرامت نمودم و او را سعادتمند کردم.

پس او برترین کسی است که شهید شد درجۀ او از همۀ شهدا رفیع تر است. کلمۀ تامه خود را همراه او قرار دادم. و حجت بالغه خود رانزد او قرار دادم، به سبب خانواده و عترتش پاداش و کیفر می دهم، اولین آنها علیّ، سَروَر عبادت کنندگان و زینت دوستداران در گذشته من است و فرزند او محمد شکافنده دانش من، همنام جد ستوده اش و معدن حکمتم می باشد. شک کنندگان دربارۀ جعفر به زودی نابود خواهند شد. و کسی که سخن او را نپذیرد سخن مرا نپذیرفته است. سخن من حق است جایگاه جعفر را ارجمندی بخشم و او را دربارۀ دوستداران و پیروان و یاری دهنده گانش شاد نمایم. پس از موسی فتنۀ کور ظلمانی رخ خواهد داد، زیرا رشتۀ واجب من [وصایت] قطع نمی شود و حجت من مخفی نمی ماند، و هرگز اولیای من از هم جدا نخواهند شد.

آگاه باش هرکس یکی از آنها را انکار کند نعمت مرا انکار کرده است. و هر کس آیه ای از کتاب مرا تغییر دهد بر من افترا بسته است،

ص:186

وَوَیلٌ لِلمُفْتَرین الجاٰحِدِین عِندَ انقضاءِ مُدَّة عَبْدی مُوسیٰ وَحَبیبی وَخِیَرتی، ألا إنَّ المُکذِّب بالثّٰامِنْ مُکذِّب بِکلِّ أولیاٰئی، وَعَلیٌّ ولیّی وناٰصِرِی، وَمَنْ أضعُ عَلَیْه أعْباٰء النبوَّة وأمتَحنه بِالاضْطِلاع، یَقْتُله عِفریتٌ مُستَکبر، یُدفن بالمدینة الَّتی بَناٰهاٰ العَبْد الصَّالِح ذُو القَرْنَیْن إلیٰ جَنْبِ شرِّ خَلْقی، حَقَّ القولُ منّی لاُقرَّنَّ عَینه بِمُحمّد ابْنه وَخَلیفته مِن بَعدهِ، فَهو واٰرثُ عِلمی وَمعدِن حِکْمتی ومَوضِعُ سِرِّی وَحُجّتی عَلیٰ خَلقی، جَعلتُ الجنّة مَثواه، وَشَفَّعتُه فی سَبْعین مِن أهل بَیته کلُّهم قَد اسْتَوجَبوا النّاٰر، وأختِم بِالسَّعادةِ لابْنه علیٍّ وَلیّی وَناٰصِری، وَالشّاٰهِدِ فی خَلْقی، وَأمیٖنی عَلیٰ وَحْیٖی، اخرِجُ مِنْه الدَّاعی إلی سَبیلی والخازِنَ لِعلْمی الحَسَن،

وای بر کسانی که پس از وفات بنده ام و حبیبم و برگزیده ام موسی افترا زنند و انکار کنند، آگاه باشید تکذیب کنندگان هشتمین امام تکذیب کنندۀ همۀ اولیای من هستند.

علی، ولی و یاری کننده من است. او کسی است که بارهای سنگین نبوت را بر دوش او قرار می دهم و او را با تحمل آن بیازمایم. مرد بسیار پست و خود بزرگ بینی او را خواهد کشت، و در شهری که بنده صالح ذو القرنین بنا نموده، در کنار بدترین مردم دفن خواهد شد. سخن من محقَّق گردیده که با محمد فرزند و جانشین او چشمش را روشن کنم، پس او وارث علم من و معدن حمکت من و جایگاه سِرّ من و حجت من بر خلایق خواهد بود، بهشت را جایگاه او قرار دهم و او را برای هفتاد نفر از خاندانش - که مستوجب آتشند - شفیع کنم. و بر فرزندش علی مُهر سعادت زنم که ولی و یاری کننده من و شاهد در خلق و امین بر وحی من است.

از نسل او حسن را بیرون آورم که دعوت کننده به راه من و خزینه دار علم من است.

ص:187

ثمَّ أکمل ذٰلِک بابنِهِ رَحمةً للعاٰلَمین، عَلیهِ کمال مُوسیٰ وَبهاٰء عیسیٰ وَصَبر أیُّوب، سَتذلُّ أولیائی فی زَمانِه ویَتَهادون رؤُوسهم کَماٰ تهاٰدی رُؤُوس التُرک والدَّیلم، فیُقتلون ویُحرقون ویَکُونون خائِفین مَرْعُوبین وَجِلین، تصْبغُ الأَرض مِنْ دِماٰئهم، وَیَفْشُو الوَیل والرَّنین فی نِساٰئِهم؛ أولٰئک أولیاٰئی حقّاً، بِهِم أدفَع کلَّ فِتنَة عَمْیاٰء حنْدَس، وَبِهِم أکشِفُ الزَّلازِل، وأرفَعُ عنهُم الآصاٰر والأغلالَ، اولئک عَلیهم صَلواتٌ مِنْ رَبِّهم وَرَحمة وَاُولئک هُمُ المُهْتَدُونَ (1)؛

سپس وصایت را با فرزند او که رحمت برای عالمیان است تمام کنم، او دارای کمال موسی و زیبایی و درخشش عیسی و صبر ایوب است.

در زمان [غیبت] او اولیای من خوار شوند، و سر آنها را همچون سرهای ترک و دیلم به ارمغان فرستند، پس کشته شوند و سوزانده شوند و در خوف و ترس به سربرند، زمین از خون آنها رنگین شود، و وای و شیون از زنانشان برخیزد.

آنها به حق، اولیای من هستند، و با ایشان هر فتنه کور و تاریکی را دفع کنم و زلزله ها را برطرف سازم، و از ایشان سختی ها و زنجیرها را بردارم. درودها و رحمت ها از پروردگار شان بر آنان باد و اینان هدایت شدگانند.

ص:188


1- (1) . کمال الدین و تمام النعمة ، ص 308 - 311، ح 1؛عیون أخبار الرضا علیه السلام ، ج 1، ص 34 - 36، ح 2، باب 6؛ الکافی ، ج 1، ص 527، ح 3؛بحارالانوار ، ج 36، ص 195 - 197، ح 3. ترجمۀ ابتدای متن در کتاب در قسمت لوح حضرت فاطمه علیها السلام آمده است.

لیست اسامی القاب و صفات حضرت فاطمه علیها السلام در زیارات

ابْنَةُ الأطهارِ-----------------------------------19

ابْنَةُ الرَّسُولِ-----------------------------------17

ابْنَةُ المُختارِ-----------------------------------18

ابْنَةُ النَّبِیِّ الُمصطَفٰی-----------------------------------18

ابْنَةُ مَولایَ-----------------------------------19

ابْنَةُ نَبِیِّ الرَّحمَةِ-----------------------------------18

ام ابیها-----------------------------------125

ام اسماء-----------------------------------36

امُّ الأَئِمَّةِ-----------------------------------34

امُّ الأَئِمَّةِ البَرَرَةِ-----------------------------------34

امُّ الأَئِمَّةِ الطّاهِرِینَ-----------------------------------34

ام الائمة المعصومین-----------------------------------36

امُّ الأئِمَّةِ النُّجَباءِ-----------------------------------35

امُّ الأَئِمَّةِ الهادِینَ-----------------------------------35

امُّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهما السلام -----------------------------------35

امُّ السّادَةِ الأئِمَّةِ-----------------------------------35

امُّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهما السلام سَیِّدَی شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ-----------------35

ام العلوم-----------------------------------117

ام الفضائل-----------------------------------73

ام الفضائل-----------------------------------117

ام الکتاب-----------------------------------117

ام المحسن-----------------------------------38

ام الهناء-----------------------------------36

امُّ أَئِمَّةِ الهُدٰی-----------------------------------35

امُّ أحِبّائِکَ وَأصْفِیائِکَ-----------------------------------35

الإنْسِیَّةَ-----------------------------------53

الإنسِیَّةُ الحَوراءُ-----------------------------------53

أطهَرُ النِّساءِ-----------------------------------99

أَمَتُک-----------------------------------74

البَتولُ وَالبَتُولَةُ-----------------------------------46

البَرَّة-----------------------------------68

البَِضعَةُ النَّبَوِیَّةُ-----------------------------------118

بَِضعَةُ لَحمِهِ-----------------------------------118

بَِضعَةٌ مِنهُ-----------------------------------118

بِنتُ أفضَلِ أنبِیاءِ اللّٰهِ وَمَلائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ---------------------------18

بِنتُ أمِینِ اللّٰهِ-----------------------------------18

بِنتُ حَبیبِ اللّٰهِ-----------------------------------17

ص:189

بِنتُ خَلیلِ اللّٰهِ-----------------------------------17

بِنتُ خَیرِ الأنبِیاءِ-----------------------------------18

بِنتُ خَیرِ البَرِیَّهِ وَابْنَةُ خَیرِ البَرِیَّةِ-----------------------------18

بِنتُ خَیرِ خَلقِ اللّٰهِ-----------------------------------18

بِنتُ رَسولِ اللّٰه-----------------------------------17

بِنتُ رَسولِ ربِّ العالَمِینَ-----------------------------------17

بِنتُ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ-----------------------------------18

بِنتُ صَفِیِّ اللّٰهِ-----------------------------------17

بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم -------------------------17

بِنْتُ مُحَمَّد الأکرَمِ-----------------------------------17

بِنتُ نَبِیِّ اللّٰهِ-----------------------------------18

بِنتُ نَبِیِّکَ وَابْنَةُ نَبِیِّکَ-----------------------------------18

التُّحفَةُ-----------------------------------24

تُفّاحَةُ الفِردَوسِ وَالخُلْدِ-----------------------------------20

التقیّه-----------------------------------93

حانیه-----------------------------------38

حَبِیبَتُهُ-----------------------------------122

حَبیبَةُ المُصطَفٰی-----------------------------------122

حَبِیبَةُ حَبِیبِکَ وَنَبِیِّکَ-----------------------------------122

الحُرَّة-----------------------------------73

الحصان-----------------------------------100

حلیفة الورع والزهد-----------------------------------106

حَلِیلَةُ المُرتَضٰی-----------------------------------24

حَلِیلَةُ صاحِبِ اللِّواءِ-----------------------------------24

الحَمِیدَة-----------------------------------67

الحَوراءُ وَالحُورِیَّةُ-----------------------------------53

خَصِیمَةُ الفَجَرَةِ-----------------------------------134

خَیرُ نِساءِ الأُمَّةِ-----------------------------------64

الدُّرَّةُ الأحمَدِیَّةُ-----------------------------------126

الرَشِیدَة-----------------------------------73

الرَّضِیَّةُ-----------------------------------69

رُوحُهُ-----------------------------------120

الزاکِیَة-----------------------------------95

الزَکِیَّة-----------------------------------94

الزکیة العارفة-----------------------------------94

زَوجُ الوَصِیِّ زَوجَةُ وَصِیِّ نَبِیِّکَ-----------------------------------24

زوجة ولی اللّه-----------------------------------24

زوجة ولیک-----------------------------------24

الزَهراءُ-----------------------------------47

زَینُ نِساءِ العالَمِینَ-----------------------------------63

السَعِیدَة-----------------------------------66

سَلِیلَةُ المُصطَفٰی-----------------------------------120

السَّیِّدَةُ الزّهراءُ-----------------------------------63

السیدة الکبری-----------------------------------63

السیدة المفقودة-----------------------------------151

سَیِّدَةُ النِّساءِ-----------------------------------63

سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمِینَ-----------------------------------55

ص:190

سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ----------------------55

سیدة نساء أهل الجنّة-----------------------------------63

الشَّجَرَةُ الزَّیتُونَةُ-----------------------------------32

شَقِیقَةُ البَتُولِ مَریَمَ-----------------------------------58

الشَهِیدَة-----------------------------------151

الصّابِرَةُ-----------------------------------142

صاحِبَةُ وَلِیِّکَ-----------------------------------24

صادقة-----------------------------------106

الصِدِّیقَة-----------------------------------104

الصِدِّیقَة الکُبرٰی-----------------------------------104

صَمِیمِ قَلبِهِ-----------------------------------121

الطّاهِرَةُ-----------------------------------96

الطُّهْرُ، الطُّهرَةُ-----------------------------------97

الطَیِّبَةُ-----------------------------------95

العارِفَةٌ بِالشَّرائِعِ وَالأحکامِ-----------------------------------107

العذراء-----------------------------------55

عَزِیزَتُهُ-----------------------------------122

العَلِیمَةُ-----------------------------------109

الغَرّاءُ-----------------------------------52

الفاضِلَة-----------------------------------71

فاطِمَة-----------------------------------41

فاطِمَةُ الانْفِطامِ (الأفطام)-----------------------------------42

فاطِمَةُ البَتُولُ-----------------------------------42

فاطِمَةُ الزّهراءُ علیها السلام -----------------------------------41

فاطِمَةُ الکُبرٰی-----------------------------------42

فاطِمَةُ بِنتُ الرَّسُولِ-----------------------------------42

فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ-----------------------------------41

فِلْذَةُ کَبِدِهِ-----------------------------------121

قَرِینَةُ المُرتَضٰی-----------------------------------24

قَرِینَةُ خَیرِ الأوصِیاءِ-----------------------------------24

قَرِینَةُ سَیِّدِ الأوصِیاءِ-----------------------------------24

الکَرِیمَةُ المَحمُودَةُ-----------------------------------80

الکَرِیمَةُ عِندَ المَلَاءِ الأعلٰی-----------------------------------83

الکوثر-----------------------------------78

المُبارَکَة-----------------------------------76

المُبرَأَةُ مِنَ الأدْناسِ-----------------------------------99

مُبَشِّرَةُ الأولِیاءِ-----------------------------------84

المُحَدَّثَة-----------------------------------111

المَحروسَةُ مِنَ الوَسْواسِ-----------------------------------100

مُرَبِّیَةُ الأَیتامِ-----------------------------------133

المَرْضِیَّةُ-----------------------------------70

مَریَمُ الکُبرٰی-----------------------------------58

المُشَفَّعَةُ فی یَومِ اللِّقاءِ-----------------------------------86

المُضطَهَدَةُ-----------------------------------147

المَطلُوبَةُ بِالأَحقادِ-----------------------------------150

المُطَهَّرَة-----------------------------------97

مُطَهَّرَةٌ مِنَ الأرجاسِ-----------------------------------97

المَظلُومُ بَعلُها-----------------------------------142

ص:191

المَظلُومَةُ-----------------------------------140

المَظلُومَةُ الصّابِرَةُ-----------------------------------142

معصومه-----------------------------------101

المَعصُومَةُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ-----------------------------------101

المُغتَصَبَةُ حَقَّها المَغصُوبَةُ حَقَّها-----------------------------------135

المغشومة-----------------------------------143

المُغَصَّصَةُ بِرِیقِها-----------------------------------149

المَغصُوبَةُ-----------------------------------137

المَفجُوعَةُ بِالأَولادِ-----------------------------------149

المُفَضَّلَةُ عَلٰی کافَةِ النّاسِ-----------------------------------65

المُفَضَّلَةُ عَلٰی نِساءِ العالَمِینَ-----------------------------------64

المَقتُولُ وَلَدُها-----------------------------------148

المَقهُورَةُ-----------------------------------143

المَکسُورُ ضِلعُها-----------------------------------148

المُمتَحَنَةُ-----------------------------------15

المَمنُوعَةُ إرثُها-----------------------------------138

المَمنُوعَةُ حَقَّها-----------------------------------137

المنصورة-----------------------------------84

مَولاتی-----------------------------------66

المُهَذَّبَةُ مِنَ الخَناءِ-----------------------------------99

المَیمُونَة-----------------------------------80

النَّبعَةُ النَّبَوِیَّةُ النّاضِرَةُ-----------------------------------33

النُّخبَةُ مِنکَ لَهُ-----------------------------------121

نقیّة-----------------------------------94

وارِثَةُ خَیرِ الْأنبِیاءِ-----------------------------------126

وارِثَةُ سَیِّدِ الأنبِیاءِ-----------------------------------126

والِدَةُ الأئِمَّةِ المَهدِیِّینَ، وَالِدَةُ الأئِمَّةِ-----------------------------------35

ص:192

لیست اسامی القاب و صفات حضرت فاطمه علیها السلام در منابع دیگر

تصویر

ص:193

تصویر

ص:194

تصویر

ص:195

منظومۀ زیر که به زبان عربی است القاب بسیاری ازحضرت فاطمه زهرا علیها السلام را گرد آورده است

تصویر

ص:196

تصویر

ص:197

فهرست منابع

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه، امیر المؤمنین علیه السلام ، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المؤمنین، 1379ش.

3. الاحتجاج، احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی، مطبعة مفید، مشهد، 1403ق.

4. الاختصاص، (مصنفات شیخ مفید 12)، أبو عبداللّٰه محمد بن محمد بن نعمان، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، 1413ق.

5. ارشاد القلوب، الدیلمی، منشورات رضی.

6. إعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، آل البیت 1417ق.

7. الاقبال بالاعمال الحسنه، سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، دفتر تبلیغات اسلامی، 1416ق.

8. اقرب الموارد (2-1)، الشرتونی اللبنانی.

9. المیزان فی تفسیر القرآن (20-1)، السید محمد حسین الطباطبائی، دار الکتب الاسلامیه 1392ق.

10. امالی الصدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1400ق.

11. امالی الطوسی، ابو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، منشورات مکتبة الداوری، قم.

12. بحارالانوار (100-1)، علامه محمد باقر المجلسی، دارالکتب الإسلامیّة.

13. البرهان فی تفسیر القرآن (4-1)، السیّد هاشم البحرانی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ق.

14. بصائر الدرجات، ابوجعفر محمّد بن الحسن بن فرّوخ الصفار القمی، منشورات مکتبة آیة العظمی المرعشی النجفی، 1404ق.

15. تفسیر العیاشی (2-1)، محمد بن مسعود بن عیاش السلمی، مکتبة العلمیة الاسلامیه 1380ق.

16. تفسیر القمی (16-1)، علی بن ابراهیم القمی، مؤسسۀ دار الکتاب للطباعة والنشر، 1404ق.

17. التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، مدرسة الامام المهدی، 1409ق.

18. تفسیر روشن، علامه مصطفوی، چاپخانه اعتماد 1380ش.

19. تفسیر فرات الکوفی، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، مؤسسه طبع و نشر 1410ق.

20. تفسیر کنز الدقائق (14-1)، محمد بن محمد رضا القمی المشهدی، مؤسسه طبع و نشر 1411ق.

21. تفسیر نور الثقلین، الشیخ عبد علی بن جمعة العروسی الحویزی، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم.

ص:198

22. الثغور الباسمة فی مناقب فاطمه، جلال الدین سیوطی، دارالصحابه للتراث بطنطا، 1411ق.

23. ثواب الاعمال، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، منشورات الرضی، قم، 1368ش.

24. الحجة الغراء علی شهادة الزهرا، آیة ا... جعفر سبحانی، نشر مؤسسۀ امام صادق علیه السلام ، 1422ق.

25. الخرائج والجرائح، قطب الدین الراوندی، مؤسسه الامام المهدی، قم المقدسه، 1409ق.

26. الخصائص الفاطمیه، محمد باقر الکجوری، انتشارات شریف رضی، 1380ش.

27. الخصال، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، منشورات جماعة المدرسین، قم، 1403ق.

28. الدّرّ المنثور فی تفسیر بالمأثور (7-1)، جلاالدین سیوطی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1424ق.

29. در حریم یاس، مؤسسه امام هادی علیه السلام ، انتشارات پیام امام هادی علیه السلام 1384ش.

30. دلائل الامامة، أبو جعفر محمد بن جریر رستم الطبری، منشورات رضی 1363ش.

31. روضة المتقین، فی شرح من لا یحضره الفقیه، مولی محمد تقی مجلسی، بنیاد فرهنگ اسلامی حاج حسین کوشانپور، 1406ق.

32. روضة الواعظین، محمد بن فتال النیشابوری، منشورات رضی قم 1368ش.

33. الریاض النضرة فی مناقب العشرة (4-1)، لأبی جعفر احمد الشهیر بالمحب الطبری، دار الکتب العلمیه، بیروت.

34. سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد بن عثمان الذهبی، مؤسسة الرسالة، 1419ق.

35. صحیح البخاری (9-1)، محمد بن اسماعیل.. البخاری، دار الجیل بیروت.

36. صدیقة طاهره بانوی بزرگ اسلام، عقیقی بخشایشی، دفتر نشر نوید اسلام، 1375ش.

37. العدد القویه لدفع المخاوف الیومیه، رضی الدین علی بن یوسف بن المطهر الحلی، منشورات مکتبة آیة اللّٰه العظمی المرعشی النجفی، 1408ق.

38. عدة الداعی ونجاح الساعی، محمد بن فهد الحلی، دار الکتب الإسلامیة.

39. علل الشرائع، ابو جعفر محمد بن علی الحسین بن بابویه القمی، منشورات المکتبة الحیدریة، نجف، 1385ق.

40. عوالم العلوم (فاطمۀ زهرا علیها السلام ) ، (2-1)، شیخ عبداللّٰه البحرانی الاصفهانی، مؤسسة الامام المهدی (عج)، 1415ق.

41. عیون اخبار الرضا علیه السلام ، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، منشورات اعلمی تهران.

42. فاطمه الزهرا، گفتار علامه امینی، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، 1362ش.

43. فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفی، احمد الرحمانی الهمدانی، المنیر للطباعة والنشر، 1420ق.

44. فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی الخراسانی، مؤسسه المحمودی للطباعة والنشر، بیروت، 1400ق.

ص:199

45. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، السیّد المرتضی الحسینی الفیروز آبادی، دار الکتب الاسلامیه، 1408ق.

46. القاموس المحیط (4-1)، مجد الدین محمد بن یعقوب الفیروزآبادی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1412ق.

47. قرب الاسناد، عبد اللّٰه بن جعفر الحمیری، مؤسسة آل البیت 1413ق.

48. الکافی (1-2)، ثقة الاسلام ابو جعفر محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، دار الکتب الاسلامیه.

49. کتاب الصافی فی تفسیر القرآن (2-1)، الفیض الکاشانی، منشورات دارالکتب الاسلامیه، 1362ش.

50. کتاب سلیم بن قیس هلالی، سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق انصاری، نشر الهادی قم، 1415ق.

51. کشف الغمة فی معرفة الائمة (4-1)، علی بن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1401ق.

52. کشف المراد، جمال الدین علامۀ حلی، انتشارات کتاب فروشی اسلامیه، 1351ش.

53. کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، مؤسسة النشر الاسلامی، جامعة المدرسین، 1416ق.

54. لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1371ش.

55. اللمعة البیضاء فی شرح خطبة الزهراء، مولی محمدعلی بن احمد القراچه داغی التبریزی الأنصاری، انتشارات دلیل ما، 1424ق.

56. لوامع صاحبقرانی، علامه محمد تقی المجلسی (الاول)، انتشارات دارالتفسیر، 1419ق.

57. مجمع البحرین (3-1)، الشیخ فخر الدین الطریحی،مؤسسۀ بعثت، 1415ق.

58. مجمع البیان، ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیة، 1390ق.

59. مرآة العقول، علامه محمد باقر مجلسی، دار الکتب الاسلامیه تهران، 1363ش.

60. مسند، الامام احمد بن حنبل، دار صادر بیروت.

61. مصباح المتهجد، ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، 1411ق.

62. معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، انتشارات دانش، 1376ش.

63. معانی الاخبار، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، انتشارات اسلامی، جامعۀ مدرسین، 1361ش.

64. معجم البلدان (5-1)، یاقوت بن عبداللّٰه الحموی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

65. المعجم الوسیط (2-1)، مجمع اللغة العربیة المکتبة العلمیة طهران.

66. ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، علامه محمد باقر مجلسی، نشر مکتبة آیة اللّٰه المرعشی 1407ق.

67. مناقب آل ابی طالب، رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب المازندرانی، مؤسسه انتشارات علامه، قم.

68. المناقب، الموفق بن احمد بن محمد المکی، انتشارات جامعه مدرسین 1414ق.

69. وسائل الشیعه، محمد بن الحسن الحر العاملی، مؤسسة آل البیت، 1414ق.

ص:200

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109