رهنما 25 (چرا امام رضا علیه السلام ولایت عهدی مامون را پذیرفتند؟)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور:چرا امام رضا(ع) ولایت عهدی مامون را پذیرفتند؟/ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

نویسنده : آیت الله شهید مرتضی مطهری

مشخصات نشر:مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.

مشخصات ظاهری:16ص.؛11×17س م.

فروست:رهنما.

شابک:978-600-6543-91-8

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه .

موضوع:علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- ولایتعهدی

شناسه افزوده:موسسه انتشاراتی قدس رضوی

شناسه افزوده:آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

رده بندی کنگره:BP47/35/چ4 1391

رده بندی دیویی:297/957

شماره کتابشناسی ملی:2869683

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

چرا امام رضا ولایت عهدی را قبول کرد؟

درآمد

برخی پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا را نوعی سازش با خلیفۀ ناحق تلقی کرده و معتقدند که؛ امام رضا نمی بایست ولایتعهدی مأمون را می پذیرفتند و باید تا حد کشته شدن، مقاومت می نمودند!

برای پاسخ به این اشکال لازم است کمی به تاریخ بنگریم(1).

ص:5


1- مجموعۀ آثار، جلد 18، ص 121- 120

تصویر

ص:6

نگاهی تاریخی

اشاره

مأمون، وارث خلافت عباسی است. عباسی ها از روز اول، برنامه شان کشتن و شکنجۀعلویان بود. مأمونی که برای خلافت، برادر خود را می کشد، چگونه حضرت رضا را از مدینه احضار کرده و ابتدا از ایشان می خواهد که خلافت را بپذیرد و بعد با تهدیدهای سخت، ولایتعهدی را به امام می قبولاند؟!(1) در این خصوص چند فرضیه وجود دارد:

فرضیۀ اول

مأمون وزیری به نام فضل بن سهل دارد که همه کارۀ دستگاه او است. عده ای معتقدند او مأمون را وادار به این امر کرد که دو احتمال وجود دارد:

ص:7


1- م. آ. ج 18،، ص 114

احتمال اول این که؛ فضل واقعاً شیعه بوده است که برخورد امام با وی خلاف این امر را نشان می دهد و ما می بینیم امام حتی خطر وی را به مأمون گوشزد نموده اند.

احتمال دوم این که؛ فضل عجالتاً میخواست خلافت را از دست عباسیان درآورد و روی عقاید مجوسی خود بود و قصد بازگرداندن ایران به دین زرتشت را داشته، که در این حالت وظیفۀ امام همکاری با مأمون است؛ زیرا خطر او بیشتر از خطر خلافت مأمون است. پس سازش امام با مأمون صحیح بوده است.(1)

فرضی----ۀ دوم

نظر مشهورتر این است که این کار، ابتکار خود مأمون بوده است. اما دربارۀ علت و چگونگی

ص:8


1- همان، ص 115

آن، چند نظر وجود دارد؛ شیخ مفید و شیخ صدوق برآن اند که مأمون در جنگ هایش با امین، شکست می خورد و نذر میکند که اگر خلافت را به دست بگیرد، آن را به صاحبان اصلی اش برگرداند و در ابتدا نیز با خلوص نیت به امام پیشنهاد ولایتعهدی می دهد؛ اما بعداً از کار خود پشیمان می شود و امام چون می دانستند که او پشیمان می شود و تا پایان بر حرف خود باقی نمی ماند با پیشنهاد مأمون مخالفت می کردند.(1) عده ای از مستشرقان معتقدند که وی به راستی شیعه بوده و حسن نیت داشته است که در این صورت باید حرف کسانی را قبول کنیم که می گویند: حضرت، به مرگ طبیعی از دنیا رفتند که این امر از نظر تاریخی، مردود است. علاوه بر این، اگر واقعاً چنین بود، حضرت باید ولایتعهدی را می پذیرفتند؛ درحالی که می بینیم ایشان این امر را قبول نکرده و با تهدید، مجبور به پذیرش آن شدند.

ص:9


1- همان، ص 119

تصویر

ص:10

احتمال دیگری که با توجه به سخنان امام و رفتار ایشان با مأمون مطرح می شود این است که ابتکار این کار از خود مأمون بود و از اول هم صمیمیت نداشت و این کار را به خاطر سیاست وملک داری انجام داد به این جهت که:

اول اینکه، نظر ایرانیان را جلب نماید؛ زیرا اکثر آنها مشتاق علویان بودند و تحت شعار «الرضا من آل محمد» می جنگیدند و مأمون به حضرت، لقب «رضا» داده و اعلام کرد که این، همان است که شما به خاطرش قیام کردید(1)؛

جهت دوم، فرو نشاندن قیام های علویان(2)؛

سوم، مسئلۀ خلع سلاح خود حضرت. هنگامی که در دستگاه خلافت به حضرت مقامی داده شده دیگر ایشان نمی تواند از نارضایتی مردم برضد دستگاه خلافت استفاده کند و

ص:11


1- همان، ص 122- 121
2- . همان، ص 124- 123

از طرفی این کار موجب خدشه دار شدن چهرۀ امام، نزد مردم می گشت(1). در روایات ما این مطلب وجود دارد که حضرت به مأمون فرمودند: «تو با این کار میخواستی مرا خراب کنی.(2) »

برای فهم این موضوع، لازم است آن را از جانب امام رضا نیز بررسی کنیم:

چند چیز در تاریخ مسلّم است:

• الف. احضار امام از مدینه به مرو، حالتی آمرانه و بدون مشورت داشت و مأمون امام را تا وقتی که به مرو رسید از موضوع باخبر نکرد.

• ب. مسئلۀ ولایتعهدی از سوی امام مطرح نشد، بلکه از جانب مأمون بود و امام هم به شدت امتناع می ورزیدند و می فرمودند: اگر حق توست، به چه اجازه ای به ما می دهی و

ص:12


1- همان، ص 125-124
2- بحارالانوار، ج 49، ص 128

اگر نیست، چرا آن را غصب کرده ای؟

• ج. این امر به نحو پیشنهاد نبوده است، بلکه به صورت احضار و اجبار بوده است و مأمون، تهدید را با استدلال درهم آمیخت؛ یعنی وقتی که گفت: کار تو مثل کار علی در شورای شش نفره است،از طرفی استدلال می کرد که چون حضرت سازش کرد، پس اشکالی ندارد و از طرفی چون عمر در صورت عدم تصمیم آنها را تهدید به مرگ کرده بود، می خواست بگوید: تو نیز چنین وضعی داری.

• د. امام رضا شرط کرد که من این امر را قبول می کنم به شرطی که در هیچ کاری مداخله نکنم. در واقع، می خواست مسئولیت کارهای مأمون را نپذیرد و ژست مخالفت را حفظ کند.

• ه. طرز رفتار حضرت، پس از مسئلۀ ولایتعهدی، قابل توجه است. غالباً رسم است که ولیعهد از حاکم تشکر کند و مأمون انتظار داشت که حضرت، تأییدی از او و خلافتش

ص:13

تصویر

ص:14

کند؛ ولی در مراسم بیعت، اصلاً چنین نشد و حضرت فرمود: «ما حقی داریم و آن خلافت است، شما مردم هم حقی دارید و آن اینکه خلیفه باید شما را اداره کند و شما باید حقمان را به ما بدهید، اگر دادید، وظیفهمان را انجام میدهیم.» نه تشکری از مأمون صورت میگیرد و نه حرف دیگری مطرح میشود؛ بلکه جوّ حاکم، خلاف روح جلسۀ ولایتعهدی است.(1)

طرح یک اشکال:

ممکن است برخی بگویند حضرت باید مقاومت میکردند تا کشته شوند!

در پاسخ باید گفت که چنانچه میدانیم؛ از نظر شرعی خود را به کشتن دادن گاهی جایز میشود، به شرط آنکه اثر کشته شدن بیشتر از زنده ماندن باشد، یا امر دایر باشد که شخص

ص:15


1- م. آ. ج 18، ص 127-124

تصویر

ص:16

یا کشته شود و یا فلان مفسدۀ بزرگ را متحمل شود؛ مثل قضیۀ امام حسین.

سؤال اساسی این است که آیا شرایط امام رضا نیز آن چنان بود؟!(1)

در قضیه حضرت رضا ایشان، مخیر میشود بین یکی از این دو کار: ولایتعهدی، به این شرط که مسئولیت کارهای دستگاه، به عهدۀ حضرت نباشد و یا کشته شدن.

قطعاً ایشان اولین راه را باید انتخاب می نمودند؛ زیرا صرف همکاری که گناه نیست، نوع همکاری مهم است. وقتی که بتوانیم به اسلام، بهره ای برسانیم، وارد شدن به دستگاه ظلم و جور، جایز است. اگر بتوانیم از طریق آن، امربه معروف و نهی ازمنکر بکنیم، وارد شدن به آن واجب است. در سیرۀ ائمه این موضوع فراوان دیده می شود. در مدت ولایتعهدی امام کاری به نفع عباسیان صورت نگرفت؛ ولی حضرت با تثبیت شخصیت علمی

ص:17


1- م. آ. ج 18، ص 138

خود از طریق دستگاه خلافت و پاسخ به شبهات علمی به نفع اسلام کار کرد.

ص:18

تصویر

ص:19

تصویر

ص:20

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109