وظایف دولت در پیش گیری از جرم (در جامعه اسلامی)

مشخصات کتاب

سرشناسه : عابدی، محمد، 1353 -

عنوان و نام پدیدآور : وظایف دولت در پیش گیری از جرم (در جامعه اسلامی)/ محمد عابدی؛ به سفارش ستاد مردمی پیشگیری و حفاظت اجتماعی.

مشخصات نشر : قم: نورالسجاد، 1388.

مشخصات ظاهری : 224ص.

فروست : عدالت و سلامت.

شابک : 22000 ریال 978-600-5220-28-5 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه: ص. [220] - 224؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : جرم و جنایت-- پیشگیری

موضوع : جرم و جنایت-- سیاست دولت

موضوع : جرم و جنایت -- جنبه های مذهبی-- اسلام

شناسه افزوده : ایران. قوه قضائیه. ستاد مردمی پیشگیری و حفاظت اجتماعی

رده بندی کنگره : HV7431/ع17و6 1388

رده بندی دیویی : 364/4

شماره کتابشناسی ملی : 1830932

ص: 1

تقدیم به:

حضرت بقیة الله الاعظم که چشم هامنتظر ظهور اوست تادرسایه «دولت الهی وآسمانی اش » جرم و گناه ازصحنه هستی رخت بربندد وجهانیان سایه نشین حکومت پاکی ها وزیبایی هاشوند.

وتقدیم به مدیرانی که روبه قبله فرهنگ توحید ،نماز عدل واحسان می خوانند وپای درمسیر سراسر عدل ونور منجی موعود می گذارند.

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

پیش گفتار 13

مقدمه مؤلف 15

فصل اول: مروری بر شیوه های پیشگیری از جرم و گناه

مقدمه 19

مفهوم پیشگیری 19

انواع پیشگیری 20

1. پیشگیری گسترده و محدود 20

2. پیشگیری کیفری و جنائی 21

3. پیشگیری قهرآمیز و غیر قهرآمیز 23

4. پیشگیری اجتماعی و وضعی 23

5. پیشگیری فردی از جرایم 26

ص: 5

فصل دوم: دولت اسلامی و

پیشگیری از محرومیت ها

مقدمه 29

بخش اول: محدودیت معرفتی بشر 31

1. نداشتن برنامۀ عمل 31

2. دین، راهنمای عمل 31

بخش دوم: محرومیت های غیر معرفتی 38

مقدمه 38

الف. محرومیت های جنسی 38

1. ازدواج 39

2. سالم سازی محیط 49

3. کار و اشتغال 49

4. تقویت ایمان 50

5. تقویت حیثیت های اجتماعی و شخصیتی 50

6. آگاهی بخشی از عوارض انحراف 51

ب. محرومیت های اقتصادی 52

ج. راه های پیشگیری از فقر 57

پیشگیری از فقر 57

ایجاد رفاه عمومی 58

عدالت اجتماعی و اقتصادی 59

پیشگیری از عوارض محرومیت اقتصادی 59

الف. برنامه های حمایتی 59

1. امکان دستیابی یکسان به کالاهای ضروری 60

2. سوق دادن مشارکت مردمی برای جبران فقر 60

ص: 6

3. توجه ویژۀ حکومت اسلامی به محرومان 62

4. تشویق اشتغال 65

5. حمایت در حوادث طبیعی 67

6. تعیین مسئول تأمین اقتصادی 68

7. استفاده از ظرفیت های دینی 69

ب. برنامه های تربیتی و اعتقادی 71

الف. اصلاح جهان بینی 71

ترویج و گسترش ارزش محوری 72

گسترش فرهنگ قناعت و صرفه جویی 77

ب. اصلاح رفتار برخورداران 79

ترویج فرهنگ صرفه جویی 82

پیشگیری از استثمار و قمار 85

خطر رفاه زدگی 85

فصل سوم: اصلاح بسترهای اجتماعی جرم و گناه

مقدمه 89

بخش اول: خانواده 91

1. تأثیر خانواده بر کج روی فرزندان 91

2. نقش خانواده از نگاه اسلام 92

اول: تأثیرات ارثی خانواده 93

دوم: نقش تربیتی خانواده 97

3. تأثیر مثبت خانواده بر تربیت فرزندان 99

ب. پیشگیری از جرم در نظام خانواده 101

1. ایجاد احساس مسئولیت 102

ص: 7

2. تشویق های دینی 102

3. تعیین حقوق فرزندان 103

4. خدا محوری خانواده 104

5. حفظ جایگاه آمرانه والدین 105

6. تبدیل خانواده به کانون آرامش 107

بخش دوم: محیط سکونت 111

الف. فضای عبادت و معنویت 112

ب. آرامش زایی 113

ج. امکان رعایت موازین شرعی 113

بخش سوم: محیط اشتغال و ارتباط 115

الف. شغل 115

ب. محیط تفریح 119

ج. محیط ارتباطی 122

اول. وسایل ارتباط جمعی مجازی 122

دوم. باندها و گروه ها 125

جرایم باندها و گروه ها 125

وظایف دولت 127

الف. تبیین ماهیت گروه های منحرف 127

1. هشدار دربارۀ عوارض باندگرایی 128

2. تبیین تأثیرگذاری ارتباطات 129

3. علت شناسی گرایش به گروه های منحرف 131

ب. دولت و مجامع فرهنگی 133

1. ایجاد و تقویت مجامع فرهنگی 133

2. مبارزه با بدعت 135

3. مبارزه با گروه های منحرف 136

ص: 8

بخش چهارم: محیط غیر انتخابی 139

الف. محیط تحصیل 139

1. جرم زایی محیط تحصیل 139

2. وظایف دولت اسلامی 140

الف. نقش آگاهی در پیشگیری: 140

ب. ناکافی بودن آگاهی: 141

ج. نیاز به تزکیه: 142

د. اصلاح فضای اجتماعی: 145

ب. محیط سربازی 148

ج. محیط زندان 149

فصل چهارم: دولت اسلامی و اصلاح بسترهای سیاسی

بخش اول: سیاست داخلی 152

1. نوع رژیم سیاسی 153

2. سیاست کیفری و ویژگی های آن 153

اول: حتمیت اجرای مجازات ها 155

1. حذف حاشیه های امن: 156

2. مدارای درون گروهی: 156

3. سوء استفاده از موقعیت: 157

4. جوسازی ها و دخالت ها: 157

5. اطاله دادرسی ها: 158

6. حجم زیاد کار دادگاه ها: 158

دوم: جرم انگاری رفتارهای مقدماتی 158

سوم: قضازدایی 160

ص: 9

بخش دوم: اقدامات بیگانگان 163

الف. سیاست خارجی و گسترش مواد مخدر 163

ب. نقش مواد مخدر در افزایش جرایم 167

ج. وظایف دولت در پیشگیری از تولید و توزیع مواد مخدر 168

1. حوزه خارجی 168

2. حوزه داخلی 168

فصل پنجم: دولت اسلامی و پیشگیری از هجوم فرهنگی

بخش اول: هجوم فرهنگی 177

1. چیستی تهاجم فرهنگی 177

2. پشتوانه و انگیزۀ هجوم فرهنگی 178

3. اهداف هجوم فرهنگی 180

الف) بینش ها و باورها 180

ب) ارزش ها و گرایش ها 181

ج) رفتارها 182

4. سطوح هجوم فرهنگی و وظایف دولت اسلامی 182

الف) سطح عمومی 183

ب) سطح تخصصی 184

بخش دوم: وظایف دولت در مبارزه با هجوم فرهنگی 187

الف) مقابله با سلطۀ فرهنگی بیگانه 187

ب) توجه به اهمیت خطر 188

ج) امن سازی حوزه های مورد هجوم 194

1. حوزه های سه گانه 194

اول: بینش ها و باورها (اصول دین، هستی شناسی) 194

ص: 10

دوم: ارزش ها و گرایش ها 195

سوم: رفتارها و کردارها 195

2. تقویت عناصر سه گانه 196

د) کاهش وابستگی، حفظ عزت اسلامی 198

ر) وظایف تبیینی و ترویجی 206

1. ترویج فرهنگ اسلامی 206

2. پویاسازی احساسات و عواطف 209

3. احیای اجتماعات مذهبی 210

4. تبیین اهداف مهاجمان 211

ز) هجوم متقابل 211

س) بازسازی فرهنگی 212

ش) گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و آثار ترک آن 213

برخی آثار ترک دو فریضه 215

(1). سلطه اشرار 215

(2). هلاکت و نابودی 215

(3). حساسیت زدایی 216

(4). استحالۀ ارزشها 209

ص) تقویت جایگاه ولایت فقیه 217

ض) نگاهی به نقش اقلیت ها در بسترسازی برای جرم و گناه 220

منابع و مآخذ 227

ص: 11

ص: 12

پیش گفتار

حفاظت از محیط زیست و سلامت فضای زندگی ابعاد مختلفی دارد؛ گاهی عبور و مرور وسائل نقلیه و فعالیّت کارگاه های پر سر و صدا، موجب آلودگی صوتی می شود، گاهی نگهداری و پخش زباله ها در فضای زندگی سبب انواع بیماری و ایذای همسایگان می گردد.

پاسداری از پاکی محیط زندگی و سلامت فضای عمومی، یک وظیفه­ و خواست عموم خردمندان جهان است، امّا آلودگی ها، فقط گرد و غبار و تولید دود و پخش مواد نفتی در رودخانه و دریا و ریختن زباله های متعفن و فاضلاب در کوچه و خیابان نیست.

تولید، تکثیر، پخش و نشر و نمایش مواد آلوده از دیدگاه عقیدتی و اخلاقی و اجتماعی که ایمان، اخلاق، اتحاد، عدالت و استقلال جامعه را در معرض خطر قرار دهد، صدها بار بیش تر از دود و گرد و غبار برای جامعه مشکل ایجاد می کند. جرم و گناه وقتی در منظر و مرئی و در فضای مشترک و عمومی انجام گیرد، محیط اخلاقی و ایمانی جامعه را آلوده می کند. پیشگیری از گناه، به ویژه گناهان مشهودی که جرم و بزه و جنایت و خلاف شناخته می شود، وظیفه ای اجتماعی است که بر عهده افراد جامعه و دولت و ملت مسلمان و هر اندیشمند دلسوز سعادت و سلامت جامعه ی بشری است.

ص: 13

چندین سال است که با همین هدف مقدس «ستاد مردمی پیش گیری و حفاظت اجتماعی» در قوّه قضائیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است. این ستاد می کوشد که با یاری امت از تولید و تکثیر و پیدایش و افزایش جرم های گوناگون پیش گیری کند. هسته های مردمی حفاظت اجتماعی و ستادهای احیای امر به معروف و نهی از منکر و نیروهای مخلص بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و همه فرزندان مساجد در هر کجای کشور با هدایت و نظارت عالمان دین می کوشند که فضای زندگی عمومی را از هر گونه آلودگی به ویروس جرم و گناه پاک نگه دارند و از بروز جرایم عقیدتی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و رسانه ای جلوگیری کنند. شناخت زمینه­های جرم، انگیزه های مجرمان، انواع جرم و علل و عوامل پیدایش و گسترش آن یک وظیفه ی اجتماعی است که بدون آن پاسداری از امنیّت اخلاقی و ایمانی جامعه، امکان پذیر نیست.

یکی از برنامه های این ستاد که با همکاری گروهی از محققان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه تحقق یافت، تدوین کتاب های عمیق و کاربردی در زمینه مباحث پیش گیری از جرم است. این ستاد تاکنون بیش از ده اثر علمی - پژوهشی و بعضاً آموزشی در راستای هدف پیش گیری از جرم فراهم آورده است. کتاب حاضر، که به قلم برادر گرامی محمد حسن خسروی تألیف شده تلاشی علمی است، که امید است هم­چون دیگر خدمات برادران و خواهران مؤمن و فداکار در زمینه­ی پیشگیری از جرم مقبول آستان قدس ربوبی قرار گیرد و یاران همراه در اقامه این وظیفه ی اجتماعی از الطاف حضرت حق جلّ و علا بهره مند شوند. پیش گیری از جرم و گناه نوعی «جهاد فرهنگی» و مرزبانی در جبهه ی تقوا و پارسایی است.

در پایان از حمایت های ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیةالله هاشمی شاهرودی و همکاران ستاد مردمی و برادر گرامی حجةالاسلام محمود مهدی پور، به دلیل هدایت و نظارت بر تحقیق و تولید این مجموعه، و از ناشر محترم جناب آقای جلالوند سپاس گذاری می شود.

والسلام، دبیر ستاد مردمی پیشگیری و حفاظت اجتماعی کشور

سید احمد زرگر/ اسفند 1387

ص: 14

مقدمه مؤلف

آنچه پیش رو دارید، حاصل تلاشی است که برای تبیین «وظایف دولت اسلامی در جهت پیشگیری از جرم و گناه» به انجام رسیده است؛ در فصل اول با عنوان «مروری بر شیوه های پیشگیری از جرم و گناه» مفهوم و انواع پیشگیری را مرور کرده ایم. فصل دوم را به «وظایف دولت اسلامی و پیشگیری از محرومیت ها»، اختصاص داده و در سه بخش به «محدودیت معرفتی بشر»، «محرومیت های جنسی»، «رفاه زدگی و محرومیت های اقتصادی» توجه

کرده ایم. فصل سوم به «دولت اسلامی و اصلاح بسترهای اجتماعی جرم و گناه» اختصاص دارد و به مسائلی چون «مسکن، خانواده، محیط اشتغال و ارتباط و محیط های تحمیلی می پردازد. فصل چهارم و پنجم هم به موضوع دولت اسلامی و اصلاح بسترهای سیاسی و فرهنگی جرم اختصاص دارد به این ترتیب در فصل چهارم حوزۀ سیاست داخلی و خارجی و وظایف دولت در هر حوزه و در فصل پنجم موضوع هجوم فرهنگی به طور گسترده بحث شده است. در خاتمه به دلیل حساسیت نقش

ص: 15

اقلیت ها، نگاهی به جایگاه اقلیت ها در بسترسازی برای جرم و گناه انداخته ایم.

در این مقدمه ذکر چند نکته ضروری است:

1. در نوشتۀ حاضر برای پرهیز از طولانی شدن مباحث، بحث های واژگانی مانند معنای جرم و گناه و تفاوت آن ها، یا معنای دولت و نظام و مباحثی از این دست را واگذاشته ایم و بیشتر به آنچه عرف از این واژگان درک می کنند، تکیه کرده ایم و لذا جرم و گناه را مساوی هم و دولت و نظام را مترادف فرض کرده ایم؛

هر چند تفاوت هایی در گستردۀ جرم و گناه و چگونگی تمایز یا تداخل آن ها وجود دارد، ولی منظور ما شامل هر دو است و هدف نوشتۀ حاضر تبیین راه هایی برای «پیشگیری از جرم و گناه» است و همین طور از دولت اسلامی، همان نظام اسلامی را مد نظر قرار داده ایم.

2. نزدیک به دویست آیۀ قرآنی در این نوشته مورد توجه و استناد قرار گرفته است؛ از این رو می توان تحقیق حاضر را به نوعی نگاه قرآنی به موضوع پیشگیری از جرم دانست. همین طور حجم فراوانی از روایات به ویژه روایات امیرمؤمنان(علیه السّلام) چراغ راه و راهنمای این پژوهش است.

3. ضمن اینکه به کتب تخصصی مرتبط استناد و توجه کرده ایم، تلاش نموده ایم نمونه های عینی و مستندی هم برای مطالب ارائه کنیم؛ از این رو حجم قابل توجهی از مطالب را به مصاحبه ها و گزارش های نهادها و مقام های مسئول و ذیصلاح در ارتباط با بحث پیشگیری اختصاص داده ایم.

4. تلاش کرده ایم مطالب تنها توصیفی نباشند؛ بنابراین در جای جای کتاب به ارائۀ پیشنهاد های عملی پرداخته ایم؛ به این امید که مورد توجۀ دلسوزان نظام اسلامی و ارزش های الهی قرار گیرد. و گامی به سوی سلامت اخلاقی جامعه محسوب شود.

محمد عابدی

ص: 16

فصل اول :مروری بر شیوه های پیشگیری از جرم و گناه

اشاره

ص: 17

ص: 18

مقدمه

پیشگیری از جرم و گناه، شیو ه های متنوعی دارد: بخشی از این تنوع به دلیل نگرش های مختلف به موضوع جرم است، برخی از نگاه جامعه شناختی به آن می نگرند و عده ای از نظر روان شناسی، زیست شناسی و ... . تنوع مجرمان و بسترهای جرم و حوزه های متنوع جرم مانند جرایم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... نیز از علل پیشنهاد شیوه های متعدد برای پیشگیری از جرم و گناه است.

مفهوم پیشگیری

پیشگیری در لغت به معنای جلوگیری، دفع، صیانت، پاسداری، ممانعت، بستن جلو، جلوی وقوع چیزی را گرفتن، به کار گرفتن امور احتیاطی برای مانع شدن از رخدادها و ... است.(1)

معنای لغوی «پیشگیری» در دو بخش «جلوی وقوع چیزی را گرفتن» و «هشدار دادن دربارۀ وقوع چیزی» نهفته است.

ص: 19


1- فرهنگ فارسی، محمد معین، تهران، امیرکبیر؛ فرهنگ فارسی، مهشید مشیری، تهران، سروش.

دراصطلاح علمی، تعاریف متعددی برای پیشگیری ارائه شده است که به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

انواع پیشگیری

1. پیشگیری گسترده و محدود

پیشگیری گسترده: «هر چیزی که بتواند جرم را کاهش دهد، و علیه آن به کار گرفته شود». این تعریف برای پیشگیری گسترده به کار می رود و بر این اساس پیشگیری شامل اقدامات گستردۀ کیفری و غیر کیفری می شود.

اگر بخواهیم با این نگاه از جرایم پیشگیری کنیم، باید از دو راهکار «تدابیر دفاع فردی» و «دفاع اجتماعی» استفاده کنیم.

(1). دفاع فردی: مبارزه با علل شخصی جرم است تا از تکرار آن جلوگیری شود.

(2). دفاع جمعی: کارهایی موازی کیفر است و یگانه هدفش «کاهش پیامد اجتماعی جرم» می باشد.(1)

امروزه در فرانسه، چهار اقدام حمایت از بزه دیده، میانجیگری، توسعۀ خدمات عام المنفعه، توسعۀ اجتماعی شهرها، با نام «اقدام دفاع جمعی» اعمال می شود.

به این ترتیب پیشگیری گسترده می تواند شامل اقداماتی چون موارد زیر بشود.

(1). اقدامات رفاه اجتماعی: پیشگیری با هدف بهبود زندگی و رفع نیاز ها و محرومیت های دخیل در جرم است.

ص: 20


1- ر.ک.: تاریخ اندیشه های کیفری، ژان پراول، ترجمۀ، حسین نجفی ابرندآبادی، ص94؛ به نقل از جرم شناسی، دکتر میرخلیلی، مرکز تخصصی حقوق و قضای اسلامی، ص42.

(2). اقدامات کیفری: مجازات ها، صدور و اجرای احکام کیفری، بازپروری، اصلاح بزهکاری، مجازات های سلب کننده، آزادی که در چارچوب نظام قضایی اعمال می شوند و بعد از «وقوع جرم» انجام می شود.

(3). پیشگیری فردی: وقتی جرمی اتفاق افتاد و محکومیت صورت گرفت، برای جلوگیری از تکرار جرم توسط مجرم، اقداماتی صورت می گیرد.

(4). ترمیم خسارت بزه دیدگان و حمایت از آن ها: با هدف جلوگیری از آسیب پذیری و عامل بستر جرم شدن، در این نوع قرار می گیرد.

(5). کنترل بزهکاری: مانند گشت های پلیس و نظارت ها در شمار پیشگیری گسترده از جرم جای می گیرند، حتی اگر برخی آن را از پیشگیری به معنای خاص بیرون بدانند.

پیشگیری محدود: بسته ای از ابزارهاست که دولت برای مهار مناسب جرم و گناه با دو راهکار به کار می برد:

(1). حذف یا محدودسازی عوامل جرم زا؛

(2). اعمال مدیریت مناسب بر عوامل محیطی دخیل در جرم آفرینی.

این تعریف از پیشگیری، مربوط به «قبل از وقوع جرم» است و وجه تمایز آن با پیشگیری گسترده نیز در همین جهت است. پیشگیری محدود، تنها تدابیر غیرکیفری را شامل می شود(1) و هدف اصلی، اثرگذاری بر عوامل یا فرآیندهای مؤثر در جرم و گناه است. که پیش از ارتکاب جرم اعمال می شود و جنبۀ قهرآمیز هم ندارد.

ص: 21


1- قوه قضائیه و پیشگیری از وقوع جرم، (مجموعه مقالات راجع به قوۀ قضائیه و پیشگیری از جرم)، انتشارات قوۀ قضائیه، ابوالحسن شاکری، ص9؛ جرم شناسی کاربردی، ریمون گسن، ترجمۀ مهدی کی نیا، انتشارات علامه طباطبایی، ص133.

2. پیشگیری کیفری و جنائی

سیاست کیفری (حقوق جزا): قانون گذاران برای مبارزه با جرایم، به حقوق جزا و «اصل انتقام» متوسل شده اند. سیاست کیفری یا توسل به حقوق جزا مبارزه علیه جرم را دنبال می کند و طبیعتاً جنبۀ سرکوبگری و تنبیهی دارد. البته دانش جرم شناسی نشان داده است که سرکوبگری و تنبیه صرف، همیشه و به طور کامل موجب تعادل جامعه نمی شود.(1) از اشکالات عمده پیشگیری کیفری - که گویای ضرورت تکمیل آن با پیشگیری های دیگر است - می توان به این موارد اشاره کرد:

اولاً باید قانون گذار، مجازات ها و اقدامات تأمینی پیش بینی کند و دستگاه قضایی میزان آن را معین و اجرا نماید، بنابراین بین ارتکاب جرم و مجازات، فاصله وجود دارد که آیین دادرسی دچار اطاله است و به دلیل همین فاصله، مجازات جرم را تداعی نمی کند. در عین حال، پیشگیری کیفری در جنبۀ عام خوددارای بعد ارعاب توسط مجازات هاست که مخاطب آن همۀ جامعه هستند که با اطلاع از مجازات متنبه می شوند و جرم کاهش می یابد. در جنبۀ خاص نیز (مخاطب بزهکار است) هدف پیشگیری از تکرار جرم و اصلاح مجرم است.

در پیشگیری کیفری عام، سه محور تهدید بالقوه به مجازات، تهدید بالفعل به مجازات، سرعت در اجرای مجازات مورد توجه است که عمدتاً روی محور اول و با نبود آن به ترتیب روی محورهای دیگر توجه می شود.

در بازدارندگی عمومی دو موضوع «قطعیت» (افزایش احتمال اجرای مجازات)و «شدت و تناسب مجازات ها با جرم برای بازدارندگی» مورد توجه است.(2)

ص: 22


1- جرم شناسی، دکتر میرخلیلی، همان، ص25.
2- همان.

پیشگیری جنائی: یعنی سازمان بخشیدن منظم به مبارزه علیه بزهکاری. سیاست جنایی بعد از سیاست کیفری ایجاد شد، چون پیشگیری کیفری (سرکوبگری) به تنهایی موجب تعادل جامعه نشد، بنابراین به طرق پیشگیری غیرکیفری احساس نیاز شد، زیرا ماهیت افراد در مقابل کیفرها یکسان نیست، یک کیفر با توجه به ماهیت متنوع بزهکاران، اثر یکسان ندارد و اعمال سرکوب و قهرآمیزی صرف، نقش کاملاً مثبت ندارد، از این رو سیاست پیشگیری جنایی با ابزارهای متنوع غیر کیفری لازم است. همچنین لزوم صرفه جویی در هزینۀ بزهکاری ها و کاهش خسارات نظام قضایی، ایجاب می کند به اقدامات پیشگیرانه پرداخته شود. این سیاست پیشگیری در مجموعۀ سیاست های اجتماعی قرار می گیرد؛ زیرا برای جلوگیری از جرم، علاوه بر ابزارهای قضایی، جامعه نیازمند ابزارهای اجتماعی هم می باشد.

3. پیشگیری قهرآمیز و غیر قهرآمیز

قهرآمیز: تمام تدابیر کیفری با دو هدف پیشگیری خاص و عام در این تعریف جای می گیرند. در پیشگیری خاص از ارتکاب جرم توسط مرتکب جلوگیری می شود و در پیشگیری عام این کار با تهدید و ارعاب دیگران که در معرض ارتکاب هستند، انجام می شود.

غیر قهرآمیز: شامل پیشگیری اجتماعی و وضعی است.

4. پیشگیری اجتماعی و وضعی

پیشگیری اجتماعی: عوامل مختلفی مثل محیط اجتماعی عمومی و شخصی، در ایجاد جرم و گناه نقش عمده دارند؛ بنابراین باید این عوامل را خنثی کرد. در این روش، در محیط مداخله می شود تا جرم زایی و مجرم پروری کاهش یابد. این محیط ها می تواند خانواده (ارتباط با والدین، محیط تشنج، گسست خانواده، تأثیر رفتار والدین، تأثیرات روابط عاطفی و

ص: 23

...) یا مسکن باشد که خود دو بخش اصلی دارد: مسکن انتخابی (خانواده شخص، شغل، تفریح، ارتباط جمعی، گروه های سازمان یافته، باندهای گروهی) و

تحمیلی (محل تحصیل، سربازی، اردوها، زندان ها و ...).(1)

در پیشگیری اجتماعی، ابتدا عوامل جرم زا شناسایی می شوند، آن گاه اقداماتی برای خنثی کردن یا کنار زدن آثار آن عوامل صورت می گیرد؛ برای مثال فقر یک عامل جرم زا (به ویژه از جهت تبعیض و شکاف طبقاتی) است. حال اگر تنها به محاکمۀ مجرم اقدام کنیم، ریشه فساد از بین نمی رود و علت جرم نابود نمی شود؛ هر چند معلول تنبیه می شود، در کنار تنبیه مجرم که آثار بازدارندگی و پیشگیرانه دارد، باید عوامل جرم (در این مثال فقر)(2)

ص: 24


1- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، تاج زمان دانش، چ دهم، 1384ش، ص 295 - 328.
2- برای مثال بعد از شناخت فقر، درمان همیشه به رفع فقر نیست، زیرا امکان فقرزدایی همه جانبه و همیشگی هرگز مقدور هیچ حکومتی نیست، بلکه بخش مهمی از درمان به یافتن راه های دقیق «مهارت زندگی و حل مسئله» اختصاص دارد؛ یعنی افراد بدانند و بتوانند با فرض وجود فقر به حل مسئله بپردازند و باور کنند که با وجود فقر، مهارت هایی هست که می تواند مانع جرم خیزی شود، نظام اسلامی موظف است بخش عمده ای از توان خود را صرف این موضوع کند. حال مسئله در مورد «ثروت و غنا» هم همین طور است و اشخاصی که توان حل مسئله و مهارت لازم برای استفاده درست از ثروت را یاد نگرفته اند، در زندگی دچار اختلال روش و منش می شوند و به ارتکاب جرم کشیده می شوند. می دانیم که از نگاه قرآن، همان طور که فقر عامل امتحان الهی است و شخصی با کسب مهارت لازم می تواند دین خود را در عین فقر، حفظ کند و به گناه نیفتد، ثروت هم در همین کارکرد را دارد، از این رو، افرادی مثل «قارون» با وجود برخورداری از «ثروت» یا «فرعون» با داشتن «قدرت و برخورداری سیاسی و اجتماعی و ...» به علت نداشتن مهارت لازم و ناتوانی در حل مسائل، به جرم و گناه کشانده می شوند یا همچون «حضرت سلیمان» با مهارت لازم به حل مسئلۀ خود می پردازند و از جادۀ صلاح و درست کاری خارج نمی شوند. بنابراین این دیدگاه باید اصلاح شود که تنها راه پیشگیری «فقرزدایی» است، زیرا در این صورت در برابر جرایم ناشی از ثروت هم باید «ثروت زدایی» باشد. بلکه در کنار «تعدیل وضع اقتصادی» باید با عواملی که فقر و ثروت را بستر جرم قرار می دهند، مبارزه شود که از مهم ترین آن ها نداشتن «مهارت لازم برای برخورد با مسئله «فقر، ثروت» است و موضوعی که قرآن کریم بخش عمده ای از آیات خود را به آن اختصاص می دهد. به راستی آیا دولت اسلامی کارنامۀ موفقی در این ارتباط از خود نشان داده است!

را شناسایی و اصلاح کنیم تا مانع توسعه جرم شویم. در اسلام توجه به علل جرایم بیشتر از توجه به معلول هاست و اسلام رابطه علی و معلولی عوامل اجتماعی و جرایم و گناهان را فراموش نمی کند.

پیشگیری وضعی: در این روش، وضعیت فرد یا شرایط بیرونی (مکان، زمان و ...) تغییر داده می شود تا از ارتکاب

جرم پیشگیری گردد. در این شیوه، توجه به «وضعیت پیش از وقوع جرم» است و تلاش می شود

فرآیند گذر از «اندیشۀ مجرمانه» به «عمل مجرمانه» قطع شود. گذر از فکر گناه به عمل گناه، به عواملی مانند انگیزه های مجرم، خصوصیات وضعی، شرایط موضعی، شرایط موجود در اوضاع و احوال قبل از جرم، بستگی دارد و باید بر این عوامل غلبه کرد تا جرم کاهش یابد. اقدامات پیشگیرانۀ فردی عبارتند از :

(1). کاهش وضعیت های جرم زایی پیش از وقوع جرم؛

(2). اقداماتی که منجر به افزایش هزینه کیفری برای مجرم شود.

در پیشگیری وضعی دو جهت گیری عمده دیده می شود که عبارتند از:

(1). مداخله در وضعیت پیش از جرم؛

2. ایمن سازی اهداف جرم (اقداماتی که مانع بزه دیدگی افراد می شود).(1)

ص: 25


1- ر.ک: مبانی نظری پیشگیری وضعی از جرم، علی صفاری، مجلۀ تحقیقات حقوقی، ش34-33، ص291؛ روابط میان پیشگیری وضعی و کنترل بزهکاری، علی حسین نجف ابرندآبادی، مجله تحقیقات حقوقی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، ش19-20، ص14؛ پیشگیری وضعی از جرم، داونیس روبرت...، ترجمه رضا پرویزی، مجله حقوق و قضایی دادگستری، ش32؛ پیشگیری وضعی با نگاه سیاست جنائی اسلام، سید محمود میرخلیلی، رسالۀ دکتری، دانشگاه تهران.

خلاصه اینکه دو هدف اساسی در این روش وجود دارد.

(1). دشوار یا ناممکن سازی وقوع جرم به رغم وجود انگیزه: تمام راهبردهایی که به تغییر وضعیت، فرصت و موقعیت می انجامد (مانند کنترل ها، ایجاد فضاهای قابل دفاع، جمع آروی ابزارهای جرم، کنترل مجرمان، حمایت از بزه دیدگان و ...) و با هدف ناتوان کردن شخص از تحقق نیت مجرمانه اش اعمال می شود.

(2). جلوگیری از پیدایش و شدت گرفتن انگیزۀ مجرمانه: بالابردن خطر شناسایی و دستگیری، کاهش جاذبه های تحریک کنندۀ محیطی، نصب ابزارهای پنهان، ایجاد پوشش برای کاهش جذابیت ها و ... از جمله ابزارهایی هستند که برای جلوگیری از تشدید یا ایجاد انگیزۀ مجرمانه استفاده می شوند.

هنر اصلی در این پیشگیری، توانایی اعمال مدیریت، طراحی یا مداخله در تغییر محیط است و در آن تلاش می شود کاری صورت گیرد که مجرم برای ارتکاب، نیازمند تلاش بیش از گذشته باشد، فنونی به کار رود که ارتکاب جرم را پرخطر سازد و جذابیت ها و لذت ها را کاهش دهد.(1)

5. پیشگیری فردی از جرایم

این پیشگیری زمانی اعمال می شود که جرم صورت بگیرد و به دنبال جلوگیری از تکرار جرم باشیم. بخش مهمی از نهی از منکر، از جمله روش های پیشگیری فردی است که می کوشد بعد از ملاحظۀ گناه و جرم، با نهی گناهکار، از ارتکاب آن جلوگیری کند.

آنچه بیان شد، نمونه هایی از تقسیمات پیشگیری است که با ادغام و چینش مناسب آن می توان به تقسیمات مناسب تری هم دست یافت.

ص: 26


1- جرم شناسی کاربردی، گسن ریمون، ترجمۀ مهدی کی نیا، انتشارات علامه طباطبائی، ص133.

فصل دوم :دولت اسلامی و پیشگیری از محرومیت ها

اشاره

ص: 27

ص: 28

مقدمه

نظام اسلامی بر اساس اهدافی که از سوی قرآن، سنّت، عقل و فطرت برای آن طراحی شده، موظف است از جرم و گناه پیشگیری کند تا برای رسیدن به اهداف حکومت داری، امیدوار باشد. با توجه به توانایی و ظرفیت های نظام اسلامی در ابعاد گوناگون (سیاست گذاری، قانون گذاری، برنامه و طرح سازی، نظارت ها و مراقبت ها، ظرفیت های قضایی و انتظامی و اجرایی و ...) می توان وظایفی را برای آن تعریف کرد که بخش هایی از آن یادآوری می شوند.

قرآن کریم به عنوان «کتاب حکومت الهی» توجه ویژه ای به هدایت بشر نموده و یکی از اهداف اصلی خود را هدایت انسان به خیر، نیکی، صلاح و رستگاری دانسته است. آیات الهی، نشان از عنایت خداوند برای «انحراف زدایی» از رفتار و کردار و اندیشۀ بشر و قرار گرفتن او در مسیر قرب الهی دارد؛ از این رو، کتاب آسمانی ما بهترین تعالیم را برای«جرم زدایی»، «پیشگیری از تداوم و تکرار گناه وجرم» ارائه می دهد. به این آیات توجه کنید:

ص: 29

{وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضّالِّینَ}؛(1)

«و او را یاد کنید، همانگونه که شما را راهنمایی نمود و پیش از آن قطعاً از گمراهان بودید».

{ وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطًا مُسْتَقیمًا}؛(2)

«و مسلماً آنان را به راهی مستقیم (راست و استوار) راهنمایی می کردیم».

{فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ}؛(3)

«پس کسانی که از رهنمود من پیروی کنند، پس نه هیچ ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می شوند».

{فَمَنِ اتّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلّ وَ لا یَشْقی}؛(4)

« هر کس از هدایت من پیروی کند، گمراه نمی شود و به زحمت نمی افتد».

به این ترتیب به نظر می رسد «وظایف حاکمان اسلامی در برابر پیشگیری از جرم و گناه»، را به کامل ترین شکل و مطمئن ترین صورت می توان از آیات الهی استخراج و تبیین کرد.

ص: 30


1- بقره / 198.
2- نساء / 68.
3- بقره / 38.
4- طه / 23.

بخش اول: محدودیت معرفتی بشر

1. نداشتن برنامۀ عمل

بزرگ ترین عامل انحراف بشر، نداشتن «برنامۀ عمل» است، به گونه ای که هرگز از صحیح و مستقیم بودن مسیر و صراط خود مطمئن نیست و نمی داند راهی که طی می کند، او را به مسیر گناه و هلاکت می کشاند، یا نه؟ اولین گام قرآن کریم برای مبارزۀ پیشگیرانه با این آسیب، طرح دین به عنوان راهنمای عمل برای جامعه بشری است.

2. دین، راهنمای عمل

اشاره

دین شامل پیشگیری از انحراف فکری، رفتاری، ساختاری و انحراف در عادات و اخلاق اجتماعی می شود؛ به این ترتیب دین، یعنی ترازوی ارزیابی و قطب نمای حرکت در دست انسان ها. پس تلقی درست از دین، شرط پیشگیری از هر گونه جرم و گناه و ظلم و تجاوز اجتماعی است. این موضوع باید در جایگاه خود به دقت تبیین شود که چون دین، میزان صلاح و فساد است، تخریب آن بزرگ ترین ضربه به انسان هاست و بی دینی، تحریف دین، اعراض از دین، افترا بر دین و خدا و پیامبران از بزرگ ترین جرایم و گناهان است.

{فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ}؛(1)

{فَمَنِ اتّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلّ وَ لا یَشْقی}؛(2)

ص: 31


1- بقره / 38.
2- طه / 123.

آنان که هدایت الهی را بپذیرند و تبعیت کنند، دچار ترس، اندوه، گمراهی، و شقاوت نخواهند شد؛ بنابراین مطرح کردن «هدایت الهی» اقدامی پیشگیرانه در برابر عوامل انحراف است.

{هُوَ الّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقّ}؛(1)

«او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد».

برای همین خداوند در همۀ امت ها اصرار به معرفی دین خود دارد تا برای همۀ آن ها امکان پیشگیری از جرم و گناه فراهم شود؛ از جمله در امت اسلام.

{إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقّ ِ فَاعْبُدِ اللّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ}؛(2)

« ما این کتاب را به حق، به سوی تو فرستادیم، پس خدا را در حالی که دین خود را برای او خالص کرده ای، پرستش کن».

قرآن کریم آسیب های پیش روی دینداری را - اعم از آسیب های خارجی و داخلی - به نحو مؤثر گوشزد می کند؛ مانند تفرقه

{...أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرّقُوا فیهِ}؛(3)

«... که دین را بر پا دارید و در آن تفرقه افکنی نکنید».

رویگردانی

{وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُم}؛(4)

ص: 32


1- فتح / 28؛ صف / 9.
2- زمر / 2و 3.
3- شوری / 13.
4- بقره / 217.

«و کسی از شما که از دین خود برگردد، و او در حال کفر بمیرد، پس آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه می شود».

ابزار قرار دادن دین

{الّذینَ اتّخَذُوا دینَهُمْ لَهْوًا وَ لَعِبًا وَ غَرّتْهُمُ الْحَیاةُ الدّنْیا}؛(1)

«کسانی که دینشان را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی پست (دنیا)، آنان را فریب داد».

ارتداد از دین

{وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتّی یَرُدّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا....} ؛(2)

«و پیوسته با شما پیکار می کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند».

انتخاب غلط

{وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اْلإِسْلامِ دینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ}؛(3)

«و هر کس جز اسلام دینی بجوید، از او پذیرفته نخواهد شد».

برخی دیگر از عوامل گمراهی و انحراف عقیدتی، اجتماعی بشر عبارتند از:

انکار، تکذیب، تجزیه و تبعیض در قوانین خدا، افترا به خدا، جلوگیری از تبلیغ دین، بستن کانون نشر اندیشه های دینی (مساجد و حوزه های علمیه)، مسخره کردن خدا و پیامبران و دین خدا، تحریف قرآن و سنّت، قتل و آزار

ص: 33


1- اعراف / 51 و مائده / 77.
2- بقره / 217 و مائده / 57.
3- آل عمران/ 85.

اهل بیت، بزرگ ترین زمینه ساز جرم و هرج و مرج در تشخیص حق و باطل و ...

نخستین وظیفۀ نظام اسلامی، به عنوان تداوم بخش نظام اسلامی رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله )، «دین محوری» با همۀ ظرفیت و توان خود در جامعه است، به گونه ای که با گسترش وتعمیق «دین محوری» از ریشه و اساس، ماهیتی پیشگیرانه و هدایتگرانه به دین بدهد. نقش گسترش «دین محوری» در نظام اسلامی باید از رأس هرم نظام سیاسی تا نظام قانون گذاری، اجرا، قضاوت، نظارت، مصلحت سنجی ها و... را در برگیرد و سازوکارهای دقیقی عهده دار تشخیص خروج از «محور دین» و اصلاح آن در همۀ بخش های نظام، در تعامل با مردم شوند؛ در غیر این صورت انحرافات عظیمی روی خواهد داد که بسترساز جرایم و گناهان بسیار گسترده و بزرگ خواهد شد.

حکومت اموی، نمونۀ بسیار تلخ از عدول از «دین محوری» است که اثر آن در جامعۀ مسلمانان از کوچک ترین ابعاد فردی و اخلاقی تا بزرگ ترین ابعاد سیاسی خود را نشان داد و زمینۀ تمام جرایم بعدی را فراهم آورد.

«چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در همان شهری که ایشان حکومت می کرد، سرهای پسران امیرالمؤمنین را بر نیزه کردند... جواب این است که بیماری وجود دارد که می تواند جامعه ای را که در رأس آن کسی مثل پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله ) و امیرالمؤمنین(علیه السّلام) بوده است را در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند. پس این بیماریِ خطرناکی است ... قرآن، جواب ما را داده است. قرآن، درد و بیماری را به مسلمین معرفی می کند. آن آیه این است که می فرماید:

{فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصّلاةَ وَ اتّبَعُوا الشّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّا}؛

ص: 34

«پس دو عامل اصلی، عوامل این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی «دور شدن از ذکر خدا» که مظهر آن نماز است،... و عامل دوم {اتّبَعُوا الشّهَواتِ} است؛ یعنی دنبال شهوت ها و هوس ها و در یک جمله دنبال دنیاطلبی رفتن... .

نظام اسلامی با ایمان و همت های بلند، با مطرح بودن و اهمیت دادن و زنده نگهداشتن شعارها به وجود می آید و حفظ می شود و پیش می رود. معلوم است که کم رنگ کردن شعارها، بی اعتنایی به اصول اسلام و انقلاب و همه چیز را با محاسبات مادی فهمیدن و مطرح کردن، جامعه را به آنجا پیش خواهد برد که به چنان وضعی برسد... یک روز برای مسلمین پیشرفت اسلام، رضای خدا، تعلیم دین و معارف اسلامی و آشنایی با قرآن و معارف آن مطرح بود، دستگاه حکومت و ادارۀ کشور، دستگاه زهد و تقوا و بی اعتنایی به زخارف دنیا و شهوات شخصی بود و نتیجۀ آن هم، حرکت عظیمی بود که مردم به سمت خدا کردند».(1)

بر این اساس منزوی کردن دین به سبب توهم منافع دنیایی و... مردم را دچار زیان خواهد کرد و حکومت اسلامی نباید برای اصلاح امور، اصالت را از دین بگیرد، زیرا نه تنها مشکل، حقیقتاً حل نخواهد شد، بلکه مشکلات بزرگ تری هم ایجاد خواهد شد؛ هر چند در کوتاه مدت، ملموس نباشد. به این دلیل که دین بر اساس مبنای دقیق الهی طراحی شده و تمام دستورهای آن دارای مبنا و اثر است و هر کدام که نادیده گرفته شود، هیچ چیزی جای آن را نخواهد گرفت.

ص: 35


1- سخنرانی مقام معظم رهبری دربارۀ عبرت های عاشورا، تاریخ 21/4/71.

{لاَ یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لاِسْتِصْلاَحٍ دُنْیَاهُمْ إِلاَّ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ}؛(1)

«مردم برای اصلاح دنیا، چیزی از دین را وا نمی گذارند؛ مگر اینکه خدا آنان را دچار چیزی زیان بارتر کند».

بنابراین نظام اسلامی باید اسباب دین مداری مردم را فراهم کند و ابزارهای لازم آن را در اختیارشان بگذارد تا از ایجاد انحراف یا تداوم کج روی جلوگیری شود.(2) اگر جامعۀ اسلامی براساس رهنمودهای دین و قرآن پیش رود، ویژگی «اصلاح گری ذاتی» قرآن، مانع از بروز بسیاری از انحرافات خواهد شد. برای همین تأکید فراوانی شده است که همۀ رفتارها و تعامل های نظام اسلامی با مردم، بر محور قرآن و دین باشد، امام علی(علیه السّلام) می فرمود:

«قرآن نگهدارندۀ کسی است که به آن تمسک جوید و نجات دهندۀ کسی است که به آن چنگ زند، کجی ندارد تا راست شود و به باطل گرایش ندارد تا از آن بازگردانده شود... کسی که با قرآن سخن بگوید، راست گفته و هر کس به آن عمل کند، پیشتاز است».(3)

«آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن، بی نیاز نخواهد شد، پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بخواهید که در قرآن، درمان بزرگ ترین بیماری ها، یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی هست».(4)

ص: 36


1- نهج البلاغه، خ106، ص648. و ر.ک. به همان، خ153، ص282.
2- این غیر از «دین محوری» خود حکومت در تعامل با کارگزاران و نظام درونی اش است که در کتاب وظایف دولت در جرم زدایی از نظام اسلامی بیان شد.
3- نهج البلاغه، خ156، ص290.
4- همان، خ 176، ص333.

امام علی(علیه السّلام) همین شیوه را در حکومت داری خود به کار گرفت و به کارگزارانش هم توصیه کرد.(1)

هر چند در بین نظریه های پیشگیری از جرم، نامی از نیاز به «دین الهی» به میان نیامده است، ولی باید توجه داشت که مبانی دانش های انسانی غربی عموماً بر پایۀ سکولاریسم، اومانیسم و انسان محوری است و اساساً جایی برای خدا در زندگی بشر در نظر نمی گیرد تا از آن انتظار نقش آفرینی در پیشگیری از جرم را داشته باشد. از این رو با پیش فرض های اومانیستی نمی توان نسخه ای دقیق برای «جامعه شناسی کج روی و انحرافات اجتماعی و ...» پیچید. متأسفانه آمیختگی مبانی اسلامی و غربی به دلیل مبهوت شدن در برابر پیشرفت های فنی و تکنولوژیک غرب باعث شده است که اکثر نسخه های پیچیده شده برای جوامع اسلامی، فاقد مبانی الهی از جمله «خدا محوری» شود.

در واقع، مطرح کردن دین از سوی خداوند، پاسخ به «نیاز معرفتی» بشر و محدودیت شناختی اوست که ممکن است در مقابل آسیب ها، او را دچار مشکل سازد. بنابراین، خداوند عالم با علم به این محدودیت ها و برای جبران آن ها «بسته ای شناختی» به نام دین را به او عرضه کرده است. حال نظام اسلامی که مدعی تلاش برای حاکمیت الله در همۀ عرصه های زندگی است، باید مردم را با دین آشنا سازد و آنان را در برابر محدودیت های معرفتی، صیانت نماید و در حقیقت نوعی ترمیم و تکمیل و تعمیم معرفتی انجام دهد.(2)

ص: 37


1- همان، نامه 53، ص567.
2- قُلْ إِنّما عِلْمُها عِنْدَ رَبّی (اعراف / 187؛ قُلْ إِنّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ (اعراف / 187 و احزاب / 63)؛ لکِنِ اللّهُ یَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ (نساء / 166)؛ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ (بقره / 255)؛ أَنّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلّ ِ شَیْ ءٍ عِلْمًا (طلاق / 12)؛ رَبّنا وَسِعْتَ کُلّ شَیْ ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْمًا (غافر/7)؛ وَسِعَ کُلّ شَیْ ءٍ عِلْمًا (طه / 12)؛ وَسِعَ رَبّنا کُلّ شَیْ ءٍ عِلْمًا (اعراف /89)؛ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ لا أَعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ إِنّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ (مائده / 116)؛ إِنّ اللّهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا (نساء / 24).

بخش دوم: محرومیت های غیر معرفتی

مقدمه

انسان به مقتضای طبیعت و جسم خود و محیط اجتماعی که در آن زندگی می کند، دچار محرومیت هایی می شود و حس سود محوری او را به تلاش برای تغییر وضع و رفع محرومیت ها وادار می نماید. اگر این تلاش از راه های مشروع، سهل الوصول یا دلخواه به نتیجه نرسد، یا توان و انگیزۀ تحمل آن را نداشته باشد، زمینۀ مناسب برای کج روی فراهم خواهد آمد. آن گاه که موقعیت و فرصت مناسب به دست آورد، برای جبران و ترمیم آن محرومیت ها و التیام بخشیدن و خاموش کردن آثار آن از هر کوششی دریغ نخواهد کرد؛ از این رو نظام اسلامی باید برای کاهش محرومیت ها از یکسو و افزایش توان تحمل پذیری با کمک ابزارهای فرهنگی و دینی تلاش کند. در اینجا به برخی از مهم ترین محرومیت های مؤثر در جرم زایی و گناه خیزی توجه می کنیم.

الف. محرومیت های جنسی

اشاره

انسان موجودی است دارای غریزه، از جمله غریزه شهوت (لذت خواهی)، غضب و برتری طلبی و... .(1) این توانایی ها در صورت تعادل، برای بشر مفید و برای زندگی وی لازم است؛ مثلاً نیروی غضب برای دفاع، شهوات برای بقا نسل لازم است، اما در صورت خروج از جادۀ اعتدال،

ص: 38


1- تفسیر کبیر، فخر رازی، ج20، ص104؛ جامع السعادات، ج1، ص34.

موجب تباهی زندگی است. این قوا در وجود آدمی قرار داده شده است تا از آن ها برای سعادت خود سود برد. حال اگر به هر دلیلی، قوا سرکوب و غرایز منکوب گردند، فرد دچار محرومیت خواهد شد که سرآغاز بسیاری از انحرافات است. البته انسان ها به دلیل برخورداری از «اختیار» در نهایت، خود تصمیم می گیرند که در برابر محرومیت ها چگونه رفتار کنند، اما سخن در این است که این محرومیت ها «زمینه گناه» (علت ناقصه) را فراهم می کنند. حال ممکن است کسی در مقابل این زمینه، پاسخ مثبت یا منفی دهد، پس تلاش دولت اسلامی باید این باشد تا اساساً در این زمینه ها، محرومیت و انحراف کاهش یابد.

امروزه محرومیت های جنسی گریبان بسیاری از جوانان کشور را گرفته است. در حالی که رئیس سازمان ملی جوانان، دوازده میلیون جوان (مجرد) را در انتظار ازدواج می داند،(1) آمارهای دیگر از وجود پانزده میلیون جوان مجرد در بین هفتاد میلیون ایرانی خبر می دهد که برای گروه های زیادی از آنان، سال هاست سن ازدواج سپری شده است.

ارتباطات نامشروع، بروز خشونت ها، رفتارهای خارج از تعادل، تحرکات ضد اخلاقی، کاهش پایبندی به دین و قانون، بروز پدیده هایی چون خودنمایی مردان و بدحجابی زنان و دختران، وقوع هزاران جنایت جنسی و ... تنها گوشه هایی از آثار سرکوبی این غریزه است که آمارهای نظام قضایی و نیروی انتظامی گویای آن است.

1. ازدواج
اشاره

یکی از کارکردهای مهم ازدواج، ایجاد آرامش است، آرامشی که بستر لازم برای دوری از تمام رفتارهای نامتعادل، جنایت ها و خیانت های جنسی را می تواند فراهم آورد.

ص: 39


1- روزنامۀ قدس، همان.

{وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها}؛(1)

«و از نشانه های او، اینکه از خودتان زوج هایی برایتان آفرید تا بدان ها آرامش یابید».

موضوع یاد شده چنان حیاتی و لازم است که خدا آن را از «آیات الهی» می داند و ایجادش را مستقیماً به خود نسبت می دهد.

{ثُمّ جَعَلَکُمْ أَزْواجًا}؛(2)

«سپس شما را به صورت جفت هایی قرار داد».

{جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا}؛(3)

«برای شما از خودتان زوج هایی قرار داد».

{وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجًا}؛(4)

«و شما را به صورت جفت آفریدیم».

بالاتر از این، خدواند از جلوه گری و زینت نمایی زنان برای مردان و ایجاد جذابیت های جنسی در نظام آفرینش یاد می کند:

{زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبّ الشّهَواتِ مِنَ النِّساءِ....} ؛(5)

«محبت امور دوست داشتنی از زنان و ... برای مردم آراسته شده است».

خداوند ضمن ایجاد امکان جهت دهی به استفاده کامل از این غریزه از طریق صحیح، توصیه می کند:

{ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ}؛(6)

ص: 40


1- روم / 21.
2- فاطر / 11.
3- شوری / 11.
4- نبأء / 8.
5- آل عمران / 14.
6- بقره / 223.

«زنانتان کشتزار شما هستند، پس از هر کجا خواستید، به کشتزارتان در آیید».

{لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ}؛(1)

«نگهبان دامانشان (در امور جنسی) هستند؛ مگر برای همسرانشان».

{ أُحِلّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ}؛(2)

«در شب روزه داری، هم بستری با زنانتان بر شما حلال شده است».

آن گاه با انحرافات جنسی که بعد از فراهم آمدن زمینه های سالم، ممکن است پیش آید، مبارزه می کند و از آن ها باز می دارد.

{إِنّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساء}؛(3)

«در واقع شما از روی شهوت، به غیر از زنان به سراغ مردان می روید».

قرآن سازوکارهای کنترلی و محدودیتی را مطرح می سازد و می فرماید:

{یُدْنینَ عَلَیْهِنّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ}؛(4)

«از پوشش های بلندشان به خودشان نزدیک کنند، این برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، نزدیک تر است».

یکی از وظایف دولت اسلامی، تسهیل دسترسی سالم به اشباع غرایز جنسی است و این غیر از وظایف مشخص خانواده هاست. در هر صورت

ص: 41


1- مؤمنون / 5 و6، و ر.ک. به: معارج / 30.
2- بقره / 187.
3- اعراف / 81.
4- احزاب / 59.

اگر نظام خانواده، در ایجاد این امکانات به هر دلیل ناموفق باشد، وظیفۀ نظام اسلامی است که با ایجاد این دسترسی از جرایم و گناهان پیشگیری کند. روایات نیز گویای سیرۀ امام علی(علیه السّلام) به عنوان حاکم اسلامی، در همین راستا است.

امام صادق(علیه السّلام) می فرماید: «مردی با آلت خود بازی می کرد، حضرت چنان به دستش زد که سرخ شد، بعد با پول بیت المال برای او همسری تزویج کرد».(1)

دربارۀ حضرت علی(علیه السّلام) نقل شده است که روزی اصحاب، پیرامونش نشسته بودند، زنی زیبا از کنارشان گذشت و حاضران، چشم به او دوختند، امام فرمود:

«همانا چشمان این مردان به منظرۀ شهوت انگیز دوخته شده است و به هیجان آمده اند. هر وقت کسی از شما با نگاه به زنی به شگفتی آمد، با همسرش بیامیزد که او نیز زنی چون زن وی است».(2)

طبق این روایت نیز لزوم امکان دسترسی حلال و سالم به اشباع غریزه جنسی روشن می شود.(3)

دولت اسلامی موظف است حداقل به وظایفی که قانون اساسی به عهده اش گذاشته است، عمل کند. به این اصول توجه کنید:

ص: 42


1- وسایل الشیعة، ج18، ص574، باب 3، ابواب نکاح، ج1، ح14، ص267.
2- نهج البلاغه، حکمت420، ص731.
3- شاید من بتوانم بگویم یکی از گناهان کبیرۀ تمدن غرب نسبت به بشریت این است که ازدواج و تشکیل خانواده را در چشم مرد سبک و کوچک کرد (رهبر انقلاب ، برگزیده اخبار، جامعه مدرسین، ش4، مسلسل127،17/4/83).
اصل دهم:

«از آنجا که خانواده، واحد بنیادی جامعۀ اسلامی است، همۀ قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید برای آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایۀ حقوق و اخلاق اسلامی باشد».

جالب اینکه قانون اساسی حتی بحث مهم مسکن را که در کشور ما دارای وزارتخانه مستقلی است، در خدمت موضوع خانواده مطرح می کند.

اصل سی و یکم:

«داشتن مسکن مناسب با نیاز، حق هر فرد و خانوادۀ ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آن ها که نیازمند ترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینۀ اجرای این اصل را فراهم کند».

حتی اموری چون بهداشت و درمان، آموزش و پرورش که دو وزارتخانه مستقل هستند، از نگاه قانون اساسی در خدمت خانواده قرار دارند.

اصل چهل و سوم:

«برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار است:

تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش، و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه از حقوق مطرح در قانون اساسی است.

بنابراین نظام اسلامی باید با نگاه اولویت دار به موضوع ازدواج بنگرد و آن را بر ورزش های حرفه ای و مسابقات بیهوده، اشتغال و مسکن مقدم

ص: 43

دارد؛ زیرا در سایۀ ازدواج و تشکیل خانواده انگیزه لازم برای یافتن شغل و مسکن هم فراهم می شود. اساساً یکی از ابزارهای مهم انگیزش برای شغل و مسکن، احساس نیاز خانواده به سرپناه و تأمین زندگی است.

البته نظام اسلامی با کارشناسی لازم و پیش از وقوع ازدواج ها می تواند بستر های لازم برای تهیۀ مسکن و اشتغال لازم را فراهم آورد؛ اما نباید به این بهانه، محرومیت جنسی بر جمعیت میلیونی جوانان تحمیل شود و گر نه نهادینه شدن «تقدم اشتغال و مسکن بر ازدواج»، موجب به هم ریختگی اجتماعی خواهد شد. به گونه ای که امروزه میلیون ها دختر جوان به دلیل ادامۀ تحصیل، به ازدواج تن نمی دهند و امیدواراند با تحصیلات عالی تر، امکان و شانس اشتغال خود را در آینده بیشتر کنند و سرپناهی فراهم آورند. درهم ریختگی اولویت ها، ضربه های جبران ناپذیری به نظام خانوادگی توصیه شدۀ اسلام (محوریت مرد در تأمین اقتصادی و حفظ کرامت و شخصیت زن و لکه دار نشدن آن به دلیل تأمین نیازهای ضروری اولیه) وارد کرده است.

به روایات زیر توجه کنیم تا متوجه دگرگونی ارزش ها و درهم ریختگی اولویت ها دربارۀ ازدواج شویم.

1. «جاء رجل الی النبی(صلّی الله علیه و آله ) فشکا الیه الحاجة فقال: تزوج فتزوج فوسّع علیه؛(1) مردی نزد پیامبر آمد و از نیازمندی شکوه کرد، به او فرمود: ازدواج کن! ازدواج کرد و زندگی اش توسعه یافت».

2. «الرزق مع النساء و العیال؛(2) رزق با زن و خانواده است».

3. قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ) من ترک التزویج مخافة العیلة فقد اساء ظنّه بالله عزوجل یقول: {إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ

ص: 44


1- الفروغ من الکافی، ج5، ص330 - 331.
2- همان.

فَضْلِهِ(1)}(2)؛ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )فرمود: هر کس ازدواج را به علت ترس از فقر ترک کند، حتماً به خدای عزوجل بدگمان شده است که می فرماید: «اگر فقیر باشند، خدا از فضل خود بی نیازشان می کند».

4. عن ابی عبدالله فی قول الله عزوجل {ولیستعفف الذین لایجدون نکاحاً حتی یغنیههم الله من فضله}(3) قال: یتزوّجوا حتی یغنیهم من فضله.(4)

در روایاتی دیگر به دلیل اهمیت ازدواج در بازداری از جرایم و ... حتی با فضیلت ترین میانجی گری، این دانسته شده است که کسی بین دو نفر برای ازدواج شفاعت کند.(5) همچنین امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«من زوّج اعزباً کان ممن ینظر الله عزوجل الیه یوم القیامه»؛(6)

«کسی که موجب ازدواج مجردی شود، از کسانی است که خدا در قیامت به او می نگرد».

این همه آیات و روایات و آیاتی چون {وَ أَنْکِحُوا اْلأَیامی}؛(7) گویای مسئولیت دادن مؤمنان برای تحقق این راهکار مهم الهی برای پیشگیری از جرایم و گناهان ناشی از طغیان یا خاموشی غریزۀ جنسی است. دولت اسلامی اگر بخواهد بر مدار اسلام پیش رود، مسئولیتی فراتر از مردم عادی از طریق سیاست گذاری، قانون گذاری، تشویق ها، برنامه های تبلیغی، بسیج

ص: 45


1- نور/33.
2- الفروع من الکافی، ج5، ص330 - 331.
3- نور/33
4- الفروع من الکافی، ج5، ص330 - 331.
5- همان، ص331.
6- همان.
7- نور / 32، از این آیه، نکات مهمی در مورد وظایف حکومت اسلامی برای ازدواج جوانان فاقد توان و امکانات استفاده می شود.

امکانات ملی و خصوصی، خیّرها، و ... به عهده دارد. نباید در این ارتباط، روایت های گسترده از معصومان را حمل بر مورد فردی یا اخلاقی نمود. نظام اسلامی در عصر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )یا امام علی(علیه السّلام)در حد امکانات اجرایی خود تلاش های گسترده ای در سطوح مختلف - از جمله سطح فرهنگی - برای رفع موانع این راهکار الهی می کرد؛ مانند این روایت که نشان می دهد پیامبر برای حذف و کاهش تأثیر فاصلۀ طبقاتی در ازدواج می کوشید.

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«اِن رسولَ الله(صلّی الله علیه و آله ) زوج مقداد بن الأسود ضباعة ابنة الزبیر بن عبدالمطلب و انّما زوجه لتتّضع المناکح و لیتأسوا برسول الله(صلّی الله علیه و آله )ولیعلموا أن اکرمهم عندالله اتقاهم»؛(1)

رسول خدا ضباعة دختر زبیر بن عبدالمطلب را به همسری درآورد تا ازدواج ها پایین آید و به رسول خدا اقتدا کند و بدانند که گرامی ترین آن ها نزد خدا، باتقواترین آن هاست».

محمد همدانی می گوید: به اباجعفر(علیه السّلام) نامه ای دربارۀ ازدواج نوشتم. با خود نامه ای برایم فرستاد که نوشته بود:

«قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله )اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوّجوه «اِلاّ تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر»؛(2)

«رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )فرمود: وقتی کسی نزد شما آمد که از اخلاقش و دینش راضی بودید، به او همسر دهید، اگر انجام ندهید در زمین فتنه و فساد بزرگ خواهد شد».

در کنار این ها، به دلیل تأثیرگذاری عمیق ازدواج بر تربیت زن و مرد و فرزندان آن ها - جدای از بحث غریزه - محدودیت ها و باید و نبایدهایی

ص: 46


1- الفروع من الکافی، ج5، ص344.
2- همان، ص347، سه روایت به این مضمون)..

همچون کفو بودن در عفت و ...، شارب خمر نبودن، ناصبی و شکاک نبودن، فساد عقیده نداشتن، و ... در روایات مطرح شده است.(1)

با این همه، تأکید برای ازدواج شگفت آور است که در نظام ما، تلاش های درخور و کارآمدی انجام نشده است و ازدواج در همۀ اشکال آن بدون وجود وزارت، سازمان و متولی خاص، مگر گاهی با حمایت های موسمی و تبلیغی، رها شده است.

نکتۀ مهم در باب پیشگیری از جرایم و گناهان ناشی از تأمین نشدن غریزۀ جنسی، این است که ازدواج راه اصلی تأمین مشروع آن است و به پیشگیری عمده از طریق سلب فرصت گناه و جرم می انجامد؛ زیرا با تأمین مشروع نیاز، فرصت سوء استفاده برای مجرمان جنسی از

بین می رود. از طرف دیگر با حمایتی که زن و مرد به دلیل ایجاد پیوستگی اجتماعی جدید انجام می دهند، نوعی پیشگیری حمایتی هم به وجود می آید و به این طریق هر یک از دو طرف در معرضِ جرم، با حمایت همسر خود، توان رویارویی با جرم و عدم ارتکاب آن را می یابد.

نظام اسلامی باید در این باب به آسیب پذیری بیشتر زنان و دختران توجه کند و برای پیشگیری از جرم و گناه ناشی از ساختارهای ویژۀ بدنی و عاطفی و ... آنان، تدابیر لازم را طراحی و در محیط های تحت اشراف خود عملی کند. در روایات اسلامی تأکید فراوانی بر شدت غریزۀ جنسی بانوان و در نتیجه آسیب پذیری بیشتر آنان شده است. به این روایت توجه کنید:

«خلق الله الشهوة عشرة اجزاء فجعل تسعة اجزاء فی النساء و جزءاً واحداً فی الرجال و لولا ماجعل فیهن من الحیاء علی قدر اجزاء الشهوة لکان لکل رجل تسع نسوة متعلقات به»؛(2)

ص: 47


1- همان، ص347 - 364.
2- الکافی فی الاصول، ج5، ص338. (پنج روایت به همین مضمون)، از این رو امام علی(علیه السّلام) می فرمود: «اگر مانع ازدواج موقت نمی شدند، جز عده ای خاص، کسی زنا نمی کرد».

«خداوند شهوت را ده قسمت آفرید، آن گاه نُه بخش آن را در زنان و یک جزء را در مردان قرار داد و اگر به اندازۀ شهوت، حیا در آن ها قرار نداده بود، نُه زن، به هر مرد می آویختند».

این نوع روایات تأکید دارد که تلاش بیش تری برای حفظ حیای زنان لازم است و اگر حیای آنان دچار آسیب شود، ده ها برابر بیشتر از مردان در معرض آسیب خواهند بود. همچنین حیا از عوامل اساسی پیشگیری از جرایم و گناهان است که همین عامل باعث پیشگیری طبیعی و خدادادی در زنان و دختران می شود. حال وظیفۀ نظام اسلامی تلاش برای گسترش فرهنگ حیا و عفاف است، در غیر این صورت، شهوات که ضد حیا و عفت هستند،

جامعه را آماج گناهان قرار خواهند داد.

«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجّم علی السیّئات»؛(1)

«شهوت ها را رها کنید؛ زیرا آن ها شما را به ارتکاب گناهان و هجوم به سوی بدی ها می کشاند».

«کیف یستطیع الهدی من یغلبها الهوی»؛(2)

«چگونه انسان می تواند به هدایت برسد، با اینکه هوای نفس بر او چیره شده است».

گستردگی خطر گناه زایی این مسئله به حدی است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

«ثلاثٌ اَخافَهُنَّ بَعدی علی اُمتی الضَّلالةُ بعد المعرفة و مُضِلاّتُ الفِتن و شَهوةُ البطنِ و الفرج»؛(3)

ص: 48


1- غررالحکم ، خ5 ص25.
2- همان، خ7001، ص566.
3- الکافی فی الاصول، ج2، ص79.

«سه چیز است که بعد از خودم، بر امتم نگرانم؛ گمراهی بعد از آگاهی و آزمایش های گمراه کننده و شهوت شکم و جنسی».

«اکثر ما تلجُ به امتی النار الاجوفان، البطن و الفرج»؛

«بیش ترین چیزی که امت مرا به آتش وارد می کند دو چیز توخالی است؛ شکم و فرج».(1)

نظام اسلامی باید در کنار ازدواج - همۀ انواع آن - به تقویت این امور کمک کند تا مانع بروز جرایم و گناهان برخاسته از غریزۀ جنسی شود.

2. سالم سازی محیط

طبیعت غریزۀ جنسی، تنوع طلبی و حرص انسان بر ارضای آن از راه های مختلف، و تأثیر جلوه گری و هر گونه تحریک این غریزه، می طلبد که محیط ها توسط نظام اسلامی عاری از امکان گناه شود. مدیریت فرصت ها و امکانات باید به گونه ای باشد که فرصت اشباع این غریزه در غیر محیط شرعی فراهم نشود، در حالی که امروزه نمونه ها و ساختارهای بسیاری را می توان نشان داد که زمینۀ اعمال مهار گسیخته این غریزه در جامعه اسلامی هستند؛ حال آنکه تلاش نظام اسلامی باید برخلاف این باشد. عنایت ویژۀ اسلام به حجاب و پوشش در این بخش قرار می گیرد که نظام اسلامی وظیفۀ مهمی در گسترش و فرهنگ سازی برای آن دارد.(2)

3. کار و اشتغال

تلاش برای کاهش فراغت ها، بیکاری ها و سرگردانی ها از عوامل مهم پیشگیری از جرایم ناشی از غریزه جنسی است. اصولاً رابطه ای ملموس بین

ص: 49


1- همان.
2- {یُدْنینَ عَلَیْهِنّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنّ}، احزاب/ 59.

بیکار ماندن با افزایش جرم و گناه وجود دارد. به گونه ای که آمار جنایات و اعتیاد در ایام بیکاری و تعطیلات تا هفت برابر افزایش می یابد. امام موسی بن جعفر(علیه السّلام) فرمود:

«ان الله عزوجل یبغض العبد النوام الفارغ؛(1)

«خدای عزوجل بنده پرخوابِ بیکار را دشمن می دارد».

4. تقویت ایمان

هر چه ایمان تقویت شود، توان پیشگیری از گناه - از جمله گناهان جنسی - افزایش می یابد. امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«من اشتاق الی الجنة سلاعن الشهوات»؛

«کسی که مشتاق بهشت شود، شهوات را فراموش می کند».

توصیه های اسلامی به اعمالی مثل روزه برای پیشگیری از طغیان غریزۀ جنسی به همین منظور است و دولت اسلامی وظیفه دارد برای عملی شدن چنین عباداتی به منظور پیشگیری از جرم، فضای جامعه را به ایمان و معنویت عطرآگین و دل ها را به دوری از گناه مشتاق سازد.

5. تقویت حیثیت های اجتماعی و شخصیتی

هر چه نظام اسلامی در تولید و تقویت حیثیت های اجتماعی، محلی، شخصیت و آبرو های بازدارنده تلاش کند، به همان میزان، حیثیت ها مانع رشد جرم و گناه می شوند. احساس شخصیت و حیثیت اجتماعی مانع بسیاری از گناهان می شود.

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«حلاوة الشهوة یُنغِّصُها عار الفضیحه»؛(2)

ص: 50


1- فروع کافی، ج5، ص84.
2- غررالحکم، ح4885.

«شیرینی شهوت را ننگ رسوایی از میان می برد».

«زیادة الشهوة تُزری بالمروة»؛(1)

«افزوده شدن شهوات، شخصیت انسان را لکه دار می کند».

6. آگاهی بخشی از عوارض انحراف

نظام اسلامی از طریق ابزارهای متعدد فرهنگی، رسانه ای و ... می تواند با آگاهی بخشی از عوارض گناهان و جرایم، نقش بسیار مؤثری در کاهش آن داشته باشد. قرآن کریم و معصومان: با این روش کوشیده اند مخاطبان را از عبور از خط قرمز ها و ورود به حریم گناه و عصیان بازدارند.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )با اطلاع رسانی از عوارض، همین هدف را پیگیری می کرد. به نمونه ای توجه کنید.

«خمس ان ادرکتموهن فَتعوّذوُا بالله منهن: لم تَظهر الفاحشة فی قوم قطُّ حتی یعلوننها الاّظهر فیهم الطاعون و الاوجاع التی لم تکن فی اسلافهم الذین مضوا ....»؛(2)

«پنج چیز است که اگر با آن ها روبه رو شدید، از آن ها به خدا پناه ببرید، اعمال زشت و آشکار در هیچ قومی ظاهر نمی شود، مگر اینکه گرفتار طاعون و بیماری هایی می شوند که در میان پیشینیان آنان نبود و...».

به این حدیث امام علی(علیه السّلام) نیز دقت کنید:

«اُذکر مع کلِّ لَذَّةٍ زوالَها و معَ کلِّ نعمةٍ انتقالَها و مع کُلِّ بلیةٍ کشفَها فاِنّ ذلک اَبقی للنِّعمة و اَنفی لِلشَّهوة و اَذهبُ

ص: 51


1- شرح غررالحکم، ح5507، و . ر.ک.به: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته». (بحار، ج78، ص71)؛ «من عرف شرف معناه صانه عن دنائة شهوته» (غررالحکم، ح9069)..
2- الکافی فی الاصول، ج2، ص373.

للبَطَر و اَقربُ الی الفَرَجِ و اَجدُر بِکشفِ الغُمَّةِ و دَرکِ المامول»؛(1)

«با هر لذت، نابودی آن را و با هر نعمت، گذرا بودنش را و با هر بلا، برطرف شدن آن را به یاد آور، زیرا آن یادآوری نعمت را پایدارتر و شهوت ها را دورتر می سازد و مستی و غرور نعمت را بهتر نابود می کند و به گشایش امور نزدیک تر است و برای از میان بردن اندوه و رسیدن به مقصود، شایسته تر است».

ب. محرومیت های اقتصادی

محرومیت های اقتصادی از مهم ترین زمینه های جرم زایی اند. در اصل سوم قانون اساسی می خوانیم:

«دولت جمهوری اسلامی ایران مؤظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، هم امکانات خود را برای امور زیر به کار برد:

12. پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی برای ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه و...».

این سخن بدان معنا نیست که برخورداری های فراوان ضد جرم است، بلکه آن هم در صورت نبود خود کنترلی، تعهد،

ایمان، ظرفیت و ... زمینه ای برای جرم خیزی است.(2) سخن ما در اینجا پیرامون محرومیت هایی است که می توانند زمینۀ جرم و گناه بشوند.

ص: 52


1- میزان الحکمه، ج4، ح34384، ح21507.
2- علق / 6 - 7، قصص / 78 - 81؛ سباء / 34، قصص /58؛ نور الثقلین، ج5، ص662؛ ماجرای مشهور ثعلبه در بحارالانوار، ج22، ص40.

می دانیم که هر فردی برای ارضای غرایز خود همواره در تلاش است، اما در بیشتر مواقع تزاحم با خواسته های دیگران، مانع رسیدن به این اهداف می شود و غرایز فرد بی پاسخ می ماند. او در مقابل می کوشد با تجربیات، آموزش ها و کسب مهارت ها، شرایط لازم برای پاسخ گویی بیشتر و غلبه بر شرایط محیط را فراهم آورد و محرومیت خود را کاهش دهد. ایجاد محرومیت ها و عقده ها، سبب می شود، خواسته یا ناخواسته ، هر زمان که فرصت به دست آمد، برای رفع آن یا کاهش عوارض محرومیت ها بکوشد. در اینجاست که امکان کج روی و انحراف از

قوانین و ارزش ها بیشتر می شود و زمینۀ جرم و گناه پدید می آید.(1)

به طور حتم فقر یک زمینه است که شرایط دیگر مانند اعتقادها، ارزش های دینی، هنجارها و حیثیت های اجتماعی، اقناع عقلی و ... می تواند به مهار آن کمک کنند، در عین حال به عنوان یک واقعیت نباید انکار کرد که محرومیت ها، زمینه (علت ناقصه) انحراف ها را پدید می آورند و همۀ جریان های دخیل (از خانواده تا نظام اسلامی) در حد خود وظیفۀ کاهش محرومیت ها با هدف کاهش زمینه های جرم خیزی را به عهده دارند؛ به گونه ای که بدون سرکوبی غرایز، کنترل و جهت دهی آن را به سامان رسانند.

این واقعیت انکارپذیر نیست که اکثریت مردم همواره طعم محرومیت ها را می چشند و اقلیت محدودی در دهک های بالای اقتصادی و ... بالاترین

ص: 53


1- ر.ک. به: مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ تاج زمان دانش، ص40 - 43؛ منابع اسلامی محرومیت های غرایز را علت تامه گناه و جرم نمی شناسد، اما به عنوان «زمینه» و «علت ناقصه» می پذیرد و معتقد است که عواملی چون دین، آموزه های اجتماعی و ... می توانند به کنترل و جهت دهی سالم آن کمک کنند. به عبارتی فرد باید غرایز خود را بدون هزینه ارضا نکند، بلکه در مقابل خدمت و تلاش قانون مند و مفید به جامعه، به ارضای غرایز موفق می شود.

حجم برخورداری ها را دارند؛ از سویی محرومان بیشتر درگیر جرم هستند. به این ترتیب نظام های قضایی هر چند بتوانند بازوی قوی برای کنترل جرم باشند، نخواهند توانست از گسترش بزهکاری ها جلوگیری کنند، بنابراین دولت و نظام اسلامی و عوامل اجرایی در سطح ملی و محلی، اگر با هدف «تأمین خواسته های مشروع تودۀ مردم» سامان یابند و خدمت کنند؛ نه تأمین منافع قدرتمندان و برخوردارها، خواهند توانست به پیشگیری از گسترش جرم امیدوار باشند.(1) از این رو در کشورهایی مثل انگلیس و فرانسه هر از گاهی واکنش های خشونت آمیز در مناطق فقیرنشین ایجاد می شوند که گویای ناامیدی محرومان از تأمین خواسته های مشروع توسط نظام اجرایی و دولت است.

برای توضیح لازم است بدانیم جامعه و محرومان برعهدۀ اعضای برخوردار، حق دارند و این(2) به دلیل ایفای نقش آنان در تداوم وضعیت افراد برخوردار است. گاهی روشن است، مانند حق پدر، معلم و طبقاتی از این نوع و گاه پنهان است؛ مانند نیازمندان، محرومان، و ... . با دقت در زنجیرۀ اجتماع می توان حقوق آن ها نسبت به اعضای دیگر را کشف کرد و آنگاه است که معلوم می شود توجه به خواسته و نیاز محرومان، حقی است که آنها برعهدۀ گروه های برخوردار و نظام اسلامی دارند. بر این اساس رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای خطاب به نمایندگان مجلس می گوید:

«نمایندۀ مردم باید نمایندۀ توده مردم باشد، به خصوص نمایندۀ کسانی باشد که به حضور نماینده شان در سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور بیشتر نیاز دارند؛ آن هایی که دستشان به جایی نمی رسد و محرومیّت بیشتری دارند.در درجۀ اول نمایندگی از

ص: 54


1- پیک خبری پلیس، همان، نقل از: مجلۀ لوموند، خشونت های اجتماعی، ژوئیه 2001.
2- خدا در هر نعمتی حقی دارد، هر کس آن را بپردازد ، فزونی یابد و آن کس که نپردازد و کوتاهی کند، در خطر نابودی قرار گیرد، (نهج البلاغه، ج244، ص681).

مردم محروم را برای خودتان تعریف کنید... یک قانون شما می تواند شکاف بین فقیر و غنی را عمیق تر کند، باید دنبال این باشید که این فاصله را کم و این شکاف را پر کنید».(1)

وقتی مردی نزد امام سجاد(علیه السّلام) آمد و از «حق معلوم» در آیۀ شریفه {وَ الّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُوم}(2) پرسید، حضرت به وی فرمود: «حق معلوم چیزی است که شخص از مال خود بیرون می کند و آن غیر از زکات و صدقه واجب است». آن مرد پرسید: با آن، چه کند؟ فرمود: «صله رحم کند و به ضعیفان کمک نماید و رنج ایشان را برطرف سازد و یا به برادر دینی اش محبت کند و گرفتاری او را بزداید».(3)

بنابراین اگر این حقوق پرداخته نشود و محرومیت ها کاهش نیابد، فاصلۀ طبقاتی رنج آور و جرم ساز خواهد شد.(4) نظام اسلامی باید این حقوق متقابل را در قوانین، اجرا کند و تبلیغات و ... را به عنوان اصل حاکم، لحاظ و اعمال نماید. قانون اساسی در اصل چهل و سوم جایگاه ریشه کنی فقر و محرومیت را چنین تبیین می کند:

«برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس ضوابط زیر استوار می شوند .....»

ص: 55


1- برگزیدۀ اخبار، جامعۀ مدرسین، شماره 4، مورخ 17/4/83، مسلسل122، ص6 - 7.
2- معارج / 24 و 25.
3- وسائل الشیعة، ج6، ص69.
4- خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمی ماند، مگر به کامیابی توانگری و خدا از آنان دربارۀ گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید. (نهج البلاغه، ح328).

اما واقعیت های جامعه امروز ما چیز دیگری را نشان می دهند و به دلیل همین خاصیت جرم زایی است که فقر به شدت در روایات مذمت شده است؛ مانند:

«الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَکْبَرُ»؛(1) «فقر، بزرگ ترین مرگ است».

«فرزندم! از فقر بر تو می ترسم. از آن به خدا پناه ببر؛ چون فقر، دین انسان را ناقص و عقل او را مضطرب و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبین می سازد».(2)

«القبر خیر من الفقر»؛(3)

«قبر بهتر از فقر است».

«آگاه باشید که فقر، نوعی بلا است و سخت تر از تنگدستی، بیماری تن و سخت تر از آن بیماری قلب است».(4)

«وَالْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حجّته، وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»؛(5)

«فقر، برهان مرد زیرک را کُند می کند و تهی دست در شهر خود غریب است».

«الْغِنَی فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ، وَالْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَة»؛(6)

«بی نیازی در غربت، وطن است و فقر در وطن، غربت».

«اَللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ طَالِبِی رِزْقِکَ»(7)

ص: 56


1- نهج البلاغه، خ163.
2- همان، ح 319.
3- فهرست غررالحکم (مادۀ فقر).
4- نهج البلاغه، ح388.
5- همان، ح3.
6- همان، 56.
7- همان خ 225، ص460.

«خدایا آبروی مرا با بی نیازی حفظ کن و موقعیت مرا با فقر لکه دار نکن که از روزی خواران تو روزی بخواهم».

در این روایات به عوارضی از فقر اشاره شده است که همگی زمینه ساز جرایم و گناهان هستند؛ مانند نقصان دین، اضطراب در فکر و عقل، حس بدبینی طرفینی، نداشتن جایگاه اجتماعی، احساس تنگنا و فشار، احساس بی پناهی و بی آبرویی و ... .

ج. راه های پیشگیری از فقر

پیشگیری از فقر

«فقر زدایی پایدار» از اصلی ترین راهکارهای پیشگیری از فقر و در امان ماندن از جرایم ناشی از فقر است. فقرزدایی پایدار اقتصادی با مهندسی جامع اقتصادی و در نظر گرفتن تمام شاخصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... ممکن است.

نظام اسلامی برای مبارزه با فقر و محرومیت باید در گام اول عوامل محرومیت در هر بخش را شناسایی کند. در گام بعد ساختار آن ها را تشخیص دهد و آنگاه به پیشگیری و مبارزه بپردازد. بدیهی است هر چه سرمایه گذاری برای کاهش شرایط فقر و محرومیت زیادتر شود، جرم و گناه نیز کاهش خواهد یافت؛ زیرا بستر جرم و گناه محدود تر و نامساعد تر خواهد شد. این عزم زمانی به وجود خواهد آمد که ارکان نظام اسلامی در عمل هم قبول کنند که فلسفۀ حکومت آنان فقرزدایی و عدالت ورزی است.

«سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید! اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما، عهد نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و

ص: 57

گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را روی کوهان آن می انداختم و رهایش می کردم».(1)

ایجاد رفاه عمومی

با ایجاد رفاه عمومی، اضطراب ها و تنگناها کاهش می یابد و زمینه های جرم و گناه ناشی از محرومیت ها محدود تر می شود. امام علی(علیه السّلام) نمونه ای از رفاه گستری خود در کوفه را چنین به تصویر می کشد:

«ما اصبح بالکوفة احدٌ الاّ ناعماً انّ ادناهم منزلةً لیاکلَ البُرَّ و یجلس الظّل و یشرب من ماء الفُرات»؛

«هیچ کس در کوفه روزگار نمی گذراند؛ مگر اینکه در نعمت و رفاه است. کم ترین آنان از نظر سطح زندگی، نان گندم می خورد و در سایه می نشیند و از آب فرات (آب گوارا) می نوشد.(2)

تلاش دولت ها برای رفع نیازمندی های منجر به جرایم، از دیگر اقدامات مؤثر برای پیشگیری است. امام علی(علیه السّلام) در نامه به مالک اشتر، راه های کاهش دست اندازی به بیت المال را چنین بیان می کند:

«در امور کارمندانت بیندیش ... سپس روزی فراوان برآنان ارزانی دار که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خویش می کوشند و با بی نیازی دست به اموال بیت المال نزنند و اتمام حجتی است برآنان؛ اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند».(3)

دربارۀ قضات نیز توصیه می کند:

ص: 58


1- نهج البلاغه، خ3، ص49، و.رک. به: خ33، و خ4.
2- بحارالانوار، ج40، ص327.
3- نهج البلاغه، نامۀ 53، ص579.

«... پس از انتخاب قاضی، هر چه بیشتر در قضاوت های او بیندیش و آن قدر به او ببخش که نیاز هایش رفع گردد و نیازمند مردم نباشد...».(1)

عدالت اجتماعی و اقتصادی

از راه های مهم جلوگیری از بروز محرومیت ها، عدالت محوری در هر سه بعد «تولید» و «توزیع» و «مصرف» است. نظام اسلامی باید سیاست های روشن برای اجرای

همزمان عدالت اجتماعی و اقتصادی داشته باشد.(2)

پیشگیری از عوارض محرومیت اقتصادی
اشاره

هر چند تلاش برای جلوگیری از بروز فقر، مقدس و ضروری است، اما بی گمان در هر وضعیتی باز محرومیت هایی وجود خواهد داشت. دولت اسلامی در گام دوم باید تلاش خود را برای کاهش آثار فقر به کار بندد تا شاهد بروز جرایم و گناهان با منشأ فقر اقتصادی نباشد. بخشی از این اقدامات پیشگیرانه عبارتند از:

الف. برنامه های حمایتی
اشاره

حمایت از گروه های در معرض آسیب و خطر از وظایف اولیه حکومت اسلامی است و می تواند نقش مؤثری در کاهش جرم های مولود

ص: 59


1- همان، ص577.
2- قصۀ «عدالت اجتماعی و اقتصادی و تقدم یکی بر دیگری» در جمهوری اسلامی پیشینه ای طولانی دارد که مطالعۀ سیر آن و نیز تأثیر گذاری هر کدام از طرز تفکرها بر وضعیت جرم و گناه درجامعه اسلامی فرصتی دیگر می طلبد؛ هر چند بحث ها و مقالات مفصلی دربارۀ تقدم و تأخر این ارائه شده و حتی کتاب هایی هم نگاشته شده است، اما موضوع «تأثیر حاکمیت هر یک از دو دیدگاه بر جرم خیزی» یا پیشنهاد «دیدگاه سوم و تآثیر آن در جرم زدایی» تاکنون مورد توجه مسئولان و یا نهادهای علمی و آموزشی قرار نگرفته است و برای نمونه نمی توان پایان نامه یا تحقیقی در این ارتباط معرفی کرد.

محرومیت های اقتصادی داشته باشد. نمونه هایی از برنامه ها و سیاست حمایتی را می توان چنین برشمرد:

1. امکان دستیابی یکسان به کالاهای ضروری

دولت اسلامی موظف است با فراهم ساختن امکان دستیابی یکسان همۀ طبقات به کالاهای اساسی، گرد محرومیت را در ابتدایی ترین شکل آن از سیمای محرومان بزداید.

از ابن عمر نقل شده است که در زمان رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله ) به بیرون شهر می رفتیم و از قافله هایی که می خواستند وارد شهر شوند، مواد غذایی خریداری می کردیم. پیامبر(صلّی الله علیه و آله ) به یکی از مسلمانان مأموریت داد به همۀ خریداران اعلام کند.

«کسی حق خرید جنس در بیرون از شهر را ندارد، بلکه همه باید صبر کنند تا فروشندگان وارد شهر شوند و به میدان یا بازار بیایند و اجناس خود را در معرض دید قرار دهند تا همه بتوانند استفاده کنند».(1)

2. سوق دادن مشارکت مردمی برای جبران فقر

آیات و روایات فراوانی دربارۀ رسیدگی اغنیای جامعۀ اسلامی به فقرا وارد شده که هدف آن مشارکت ثروتمندان در زدودن فقر است.

ابوبصیر می گوید: در حضور امام صادق(علیه السّلام) دربارۀ ثروتمندان شیعه صحبت کردیم، امام با لحنی که گویا از شنیدن سخنان ما کراهت داشت، فرمود:

«ای ابا محمد! اگر شخص مؤمن ثروتمند باشد، صلۀ رحم کند، به دیگران مهربانی ورزد و به دوستانش نیکی کند، خدا به اندازۀ دو

ص: 60


1- ولایة الفقیه، ج2، ص264؛ به نقل از صحیح بخاری، ج2، ص14، بیوع، باب 49.

برابر آنچه در راه نیکی به دیگران انفاق کرده است، به او پاداش خواهد داد».(1)

مسلماً دولت اسلامی موظف به اعمال سیاست های حمایتی از نیازمندان است،اما نکتۀ مهم این است که در این مسیر به جذب حمایت های مردمی و نهادینه سازی آن به عنوان یک ارزش و فرهنگ هم مؤظف است. سیاست های دولت اسلامی باید به گونه ای باشد که مردم در برابر نیازمندان احساس همبستگی و مسئولیت بکنند. یکی از ابزارهای این کار که رسول اکرم و اهل بیت: بر آن تأکید دارند، استفاده از «وابستگی های خانوادگی و ...» است، آن ها می کوشند در جامعه، حس مسئولیت نسبت به وابستگان خود را ایجاد کنند.

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ) خمس تمرات او خمس قرص او دنانیر او دراهم یملکها الانسان و هو یرید ان یمضیها فافضلها ما انفقه الانسان علی والدیه ثم الثانیة علی نفسه و عیاله ثم الثالثة علی قرابته الفقراء ثم الرابعة علی جیرانه الفقراء ثم الخامسة فی سبیل الله و هو اخسّها اجراً»؛(2)

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود: پنج خرما یا پنج نان یا پنج دینار یا درهم که انسان داشته باشد و بخواهد بدهد، بهترین کار را انجام دهد، آن است که انسان به پدر و مادرش انفاق کند، در مرتبۀ دوم به خود و خانواده اش، در مرتبۀ سوم، به فقیران از خویشانش، در مرتبۀ

ص: 61


1- وسائل الشیعة، ج11، باب اول از ابواب فعل معروف ، ص524، ح12، و ر.ک. به: همان، ح6 و9 و12.
2- الکافی فی الاصول، ح5، ص66.

چهارم به همسایگان فقیرش و در مرتبۀ پنجم در راه خدا و این پایین ترین مرتبه از لحاظ اجراست».

بنابراین استفاده از نظام خانواده،(1) محله، ... از راه های حمایت از فقرا است. لازمۀ عمل به این توصیه آن است که نظام اسلامی در حفظ نظام خانواده، محله، ... باید چنان بکوشد که آن ها در مواقع نیاز به «خود ترمیمی» اعضا اقدام کنند. ترویج فرهنگ قرض الحسنه، و... نیز همه در همین راستا قابل ارزیابی است.(2)

ایجاد قرض الحسنۀ ویژۀ اقشار محروم از وظایف دولت است و این کار بر حمایت و دادن صدقه و زکات مقدم است.

این کارکرد غیر از وظیفۀ اقتصادی نظام اسلامی در محو فقر و یاری محرومان است؛ مانند آیه {وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ...}(3) که به ملازمه نشان می دهد مردم از حاکم اسلامی انتظار کمک و حاکم اسلامی هم به این انتظارها، حتی بیش از حد لازم، پاسخ می داد.

3. توجه ویژۀ حکومت اسلامی به محرومان

در منابع اسلامی به فقرا و نیازمندان توجۀ ویژه شده است. نظام اسلامی هم مؤظف است در کنار تمام برنامه ها، برنامه ای دقیق، کارآمد و مستقل برای حمایت از فقرا و محرومان داشته باشد. به همین دلیل امام علی(علیه السّلام) در نامه به فرماندارش (مالک اشتر) بخشی ویژه، مهم و طولانی برای محرومان و مستضعفان می گشاید و می نویسد:

ص: 62


1- در منابع اسلامی از مسئولیت عاقله در پرداخت برخی دیون یاد شده است.
2- ر.ک. به: قرض الحسنه، محمد حسین ابراهیمی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371.
3- اسراء/31.

«خدا را، خدا را! در خصوص طبقات محروم و پایین جامعه! که هیچ چاره ای ندارند، از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، درماندگان».

«همانا در این طبقۀ محروم گروهی خویشتن داری می کنند و جمعی به گدایی دست نیاز برمی دارند، پس برای خدا، پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است. بخشی از بیت المال و بخشی از غله های زمین های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص بده؛ زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن می باشی.(1)

ص: 63


1- سهم مساوی دورترین و نزدیک ترین شهروند مسلمان در فرصت ها و نعمت ها و مسئولیت حاکمان اسلامی در برابر برهم خوردن این تعادل، گویای عظمت نظام حکومتی اسلامی است و رهبران و مدیران جامعه اسلامی باید با چنین ملاک ها و میزان هایی، میزان اسلامی بودن روش های حکومتی و مدیریتی خود را بسنجد. به راستی آیا امروزه چنین تساوی در جامعۀ ما اعمال می شود؟ آیا حقوق روستاییان مساوی با حقوق شهرنشینان لحاظ می شود؟ آیا اگر چنین تساوی اعمال شده بود، ما شاهد گسترش حاشیه نشینی، گسست از خانواده، تورم جمعیت، کاهش امنیت ... بودیم؟ این وضع نامتعادل اختصاص به روستائیان ندارد، در شهرها نیز عدم تعادل بین امتیازات دریافتی مراکز استان ها با شهرستان ها همواره عامل فربه شدن مراکز استان ها و نابودی و عقب افتادگی و گسترش فقر، فساد و تبعیض در شهرهای دیگر شده است. هر چند دولت جدید با استانی کردن بودجه ها تا حدودی کوشیده این نابسامانی را کاهش دهد، اما این نسخه نیز نمی تواند عامل ایجاد بسامانی و برابری امتیاز مراکز استان ها و شهرستان ها و همین طور واحدهای کوچک تر شود. این همه نشان می دهد نظام تخصیص و پخش بودجه ها، امکانات و امتیازات در جامعه ما مسیری غیر از توصیۀ امام علی(علیه السّلام) به مالک اشتر را می پیماید. نکتۀ دیگر اینکه تأسیس دفاتر و مراکزی چون دفتر رسیدگی به مناطق محروم و ... هم نمی تواند پوشش دهندۀ دائمی این نقاط کور باشند، هر چند برای کوتاه مدت مراکزی این چنین می تواند مرهمی موقت بر دردهای ناشی از بی عدالتی باشند، اما نظام اسلامی باید با اصلاح نظام توزیع ثروت و تولید، از پیدایش فقر در سایۀ توزیع ناعادلانۀ ثروت ها، پیشگیری کند. و آنگاه برای عوارض ناشی از اجرای احیاناً ناقص قوانین، عدم دسترسی های طبیعی و ... با تأسیس مراکزی به درمان مقطعی و موردی هم اقدام کند.

مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان باز دارد که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسئولیت های کوچک نخواهد بود.

همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی مگردان، به ویژه امور کسانی از آنان را بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می سازند و کمتر به تو دسترسی دارند. برای این گروه از افراد مورد اطمینان خود که خدا ترس و فروتن هستند، فردی را انتخاب کن تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش دهند سپس در رفع مشکلشان به گونه ای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی؛ زیرا این گروه در میان مردم، بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند و حق آنان را به گونه ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی. از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چاره ای ندارند و دست نیاز بر نمی دارند، پیوسته دلجویی کن که مسئولیتی سنگین بر دوش زمامداران است.

اگر چه حق، تمامش سنگین است، اما خدا آن را بر مردمی آسان می کند که آخرت طلب هستند. نفس را به شکیبایی وا می دارند و به وعده های پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص بده که به تو نیاز دارند تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که آفرید، فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سرراهشان بردار تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند.

ص: 64

من از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) بارها شنیدم که می فرمود: «ملتی که حق ناتوان را از زورمندان بدون اضطراب و با صراحت نگیرد، رستگار نخواهد شد».(1)

4. تشویق اشتغال

تأکید اسلام بر توانمندسازی فقرا و محرومان برای رسیدن به رفاه جامعه است؛ از این رو سیاست های حمایتی بعد از مرحلۀ توانمند سازی قرار خواهد گرفت.

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) می فرمود:

«مسئلة الناس من الفواحش»؛(2)

«درخواست از مردم، از زشتی هاست».

«ملعون معلون من القی کلّه علی الناس»؛(3)

«از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است کسی که زحمت زندگی اش به گردن دیگران اندازد».

«طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمة»؛(4)

امام علی(علیه السّلام) به مردی فرمود:

«احمل علی رأسک و استغن عن الناس»؛(5)

«بر سر خود بار حمل کن و از مردم بی نیاز باش».

دولت اسلامی باید فرهنگ کار و تلاش را در جامعه گسترش بدهد و موقعیت و فرصت های کار را در جامعه فراهم سازد تا محرومان بتوانند برای

ص: 65


1- نهج البلاغه، نامۀ53، ص585.
2- الکافی فی الاصول، ج5، ص84.
3- همان، ج5، ص72.
4- بحار الانوار، ج103، ص9.
5- همان، ص77.

نجات از محرومیت به تلاش و کار دست زنند. اساساً توصیۀ اسلام به کار و افزایش تولید است و مردم را به تلاش در تولید فرا می خواند؛ زیرا تلاش و تولید عامل کاهش جرم است و این سخن منافی دعوت اسلام به زهد در مصرف نیست. امام علی(علیه السّلام) نخلستان، چاه آب و ... ایجاد می کرد و پیامبران همگی در پی کار و تلاش بودند؛ لذا وقتی شخصی امام کاظم(علیه السّلام) را سراپا، پر عرق و در حال کار در زمین کشاورزی دید، از توجۀ حضرت به دنیا ابراز شگفتی کرد.

امام در برابر ابراز شگفتی وی فرمود:

«قد عمل بالید من هو خیر منی فی ارضه و من ابی»؛

«کسانی که بهتر از من و پدرم بودند در زمین خود کار می کردند! ]او پرسید چه کسانی؟ فرمود:[ رسول الله. امیرمؤمنان و همۀ پدرانم با دستانشان کار می کردند و آن از کار پیامبران و مرسلین و اوصیاء صالح است».(1)

امام علی(علیه السّلام) می فرمود:

«به تجارت بپردازید که از آنچه در دست مردم است، شما را بی نیاز می سازد».(2)

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) نیز می فرمود:

«قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر یکی از شما طنابی بگیرد و داخل این صحرا شود، هیزم جمع کند تا آنجا که دوطرفش را نبیند، آنگاه وارد بازار شود و به یک مدّ از خرما بفروشد، یک سوم آن را خود بردارد و دو سوم دیگر را صدقه

ص: 66


1- فروع کافی، ج5، ص75 ، 76.
2- وسائل الشیعة، ج17، ص11.

بدهد، برای او بهتر از این است که از مردم چیزی بخواهد، بدهند یا ندهند».(1)

البته فرصت های شغلی در آن دوره اموری مانند آنچه در روایات ذکر شد، بودند و ائمه و معصومان نیز با یادآوری همان فرصت ها، مردم را به تلاش و کار وامی داشتند؛ اما امروزه فرصتها دگرگون شده است و نظام اسلامی موظف است، فرصت های جدید تعریف کند و آن را در اختیار مردم بگذارد و با فرهنگ سازی لازم، مردم را به کسب مهارت ها و آموزش حرفه و فن تشویق کند، کارآموزی به محرومان و افراد و گروه هایی که به هر دلیل از جمله کاهش فرصت های شغلی، بیماری، ناتوانی، و ... از شغل و کار محروم می شوند از بدیهی ترین حقوق ملت مسلمان است.

5. حمایت در حوادث طبیعی

به تناسب جوامع مختلف، محرومیت های گوناگونی بروز می کند. برخی از محرومیت ها مخصوص گروهی از مناطق و برخی هم عام و فراگیر است. در هر صورت دولت اسلامی باید با ابزارهای دقیق و غیرقابل سوء استفاده، به جبران ناتوانی هایی بپردازد که فرد محروم، توان برطرف سازی آن را ندارد، برخی از این ابزارها عبارتند از: 1. پرداخت زکات به غارمین؛ 2. کاهش مالیات در خشکسالی؛ 3. تأخیر دیون به دلیل حوادث طبیعی؛ 4. واجب النفقه بودن برخی خویشان و اینکه دولت باید اولیا را مجبور کند، نفقۀ بستگان فقیر خود را تا حد معقول بپردازند؛ 5. پرداخت دیونی که فرد یا خانواده اش از عمل به آن ناتوان است و ده ها مورد دیگر. در روایت می خوانیم:

ص: 67


1- الکافی فی الاصول، ج4، ص20.

«هر مسلمانی بمیرد و دینی از خود برجا گذارد که به علت فساد و اسراف نباشد، برعهدۀ امام است که آن را بپردازد. اگر نپردازد، گناهش بر گردن امام است. خدا می فرماید: «صدقات برای فقرا، مساکین، کارگزاران صدقات، مؤلفة قلوب، و بدهکاران است» و آن فرد هم از بدهکاران است و نزد امام سهمی دارد و اگر سهم او را حبس کند، گناهی بر اوست».(1)

6. تعیین مسئول تأمین اقتصادی

گروه هایی از مردم به دلایل طبیعی توان تأمین نیازهای اقتصادی خود را - نوعاً نه موارد خاص - ندارند! مگر اینکه از کرامت ها و ارزش ها یا خطوط قرمزی که خداوند برای آنان تعیین کرده، تجاوز کنند، در چنین مواقعی خداوند مسئولیت تأمین نیاز آن ها را برعهدۀ کسانی گذاشته است که تلاش برای تأمین نیازهای اقتصادی به کرامت آنان لطمه نمی زند. این صیانت می تواند به دلیل ویژگی های جسمی و روحی یا مسائل دیگر باشد، مواردی مثل وجوب نفقۀ زنان بر مردان که در اسلام تعیین شده است، عامل مهمی در حفاظت از کرامت زنان به شمار می رود. و امروزه برخی تشرف ها به اسلام از سوی زنان غربی به ویژه انگلیس به سبب همین مسئله است، زیرا آنان معتقدند دینی که زن را حتی برای تأمین غذا و نیاز شخصی، مجبور به کار نمی کند و دیگری را مسئول آن می سازد، بزرگ ترین حافظ کرامت زن است. این مسئله در صورت برعکس شدن عامل جرایم فراوانی است که هر روز، شاهد آن هستیم.(2) این نکته، شایان توجه کسانی است که سعی می کنند زنان را هر روز بیشتر به کارگاه، کارخانه، اداره و بازار بکشانند.

ص: 68


1- الحکومة الاسلامیة فی احادیث الشیعة الامامیه، ص79، نقل از مستدرک الوسائل، ج1، ص525، 540 و ج2، ص409؛ و چند روایت دیگر. و ر.ک/ به: بحارالانوار، ج41، ص52؛ الحیاة، ج2، ص207 - 208.
2- ر.ک. به: مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، ولی الله نقی پور، 187 - 232.
7. استفاده از ظرفیت های دینی

از ویژگی های اسلام، استفاده از ظرفیت دین و فرهنگ دینی برای گسترش محرومیت زدایی و حمایت از محرومان است. از این رو شاهد عناوینی مانند «صدقه»، «زکات» «انفاق» و ... در اسلام هستیم که با هدف کاهش محرومیت ها و التیام آن ها طراحی شده اند، یا حداقل بخش مهمی از کارکرد آن ها محرومیت زدایی است.

دین، رهنمودهایی برای فرهنگ سازی انفاق، و ایثار و احسان دارد و دولت وظیفه دارد این فرهنگ را تبلیغ و اطلاع رسانی کند. به نمونه هایی از این فرهنگ سازی توجه می کنیم.

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالعَطِیَّةِ»؛(1)

«آن که پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند تر است».

آن حضرت ایمان و صدقه را به هم پیوند می زند و می فرماید: «ایمانتان را با صدقه حفظ کنید».(2)

خداوند می فرماید:

{لَنْ تَنالُوا الْبِرّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبّونَ}؛(3)

«هرگز به حقیقت نیکوکاری نخواهید رسید، مگر اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید».

رسول خدا کمک به دیگران را چنین با ایمان پیوند می زند:

ص: 69


1- نهج البلاغه، حکمت 138، ص658.
2- نهج البلاغه، کلمات قصار 146.
3- آل عمران / 92.

«سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، کسی که سیر بخوابد و همسایه یا برادر مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است».(1)

بنابراین، نظام اسلامی موظف است با ایجاد پیوند بین دین و فقرزدایی و تبیین دقیق آن، قلوب دینداران را به سوی فقرزدایی و یاری محرومان سوق دهد و با ابزارهای فرهنگی مناسب، ارزش اجتماعی گروه های یاری رسان را بالاببرد. همان گونه که قرآن کریم با انفاق کنندگان و... چنین رفتاری دارد.

{الّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السّرّاءِ وَ الضّرّاء وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبّ الْمُحْسِنینَ }؛ِ(2)

{آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ فَالّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبیرٌ}.(3)

انسان ها به دلیل حس سودجویی طالب آن هستند که کارشان سود مشخصی برایشان داشته باشد. اسلام حتی از این ظرفیت هم برای جلب کمک ها به محرومان سود می برد. مطالب فراوانی درباره تبلیغ فرهنگ انفاق، احسان، پرداخت حقوق واجب و مستحب مالی در اسلام وجود دارد و دولت اسلامی باید فرهنگ کار، فرهنگ عزت طلبی و فرهنگ احسان و ایثار را تبلیغ کند. امام علی(علیه السّلام) می فرماید:

«زمانی که زندگی بر شما تنگ شد و آثار فقر نمایان شد، با صدقه دادن با خدا معامله کنید و روزی خود را رونق بخشید».(4)

«صدقه، دارویی شفابخش است».(5)

ص: 70


1- بحارالانوار، ج71، ص369.
2- آل عمران / 134.
3- حدید / 7 و ده ها آیه دیگر.
4- نهج البلاغه، کلمات قصار، 258.
5- حدید. 7

«حصنوا اموالکم بالزکاة»؛(1)

«اموالتان را با زکات نگه دارید».

{وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ}؛(2)

{وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلأَنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفّ إِلَیْکُمْ}؛(3)

در تمام این آیات و روایات، کارکردهایی برای صدقه و انفاق مطرح می شوند که مؤمنان را به انجام آن فرا می خواند و انگیزش لازم برای محرومیت زدایی را فراهم می سازد.

نکتۀ دیگر اینکه اگر نتایجی مانند افزایش و حفظ ثروت برای اموری مثل زکات، صدقه و ... بیان می شود، گویای واقعیاتی است که نظام اسلامی باید با کشف سازوکارهای این افزایش و تبیین فرهنگی و علمی آن ها برای جامعۀ اسلامی، موجب انگیزش بیشتر مردم به اینگونه فعالیت ها شود.

ب. برنامه های تربیتی و اعتقادی
اشاره

بخش دوم از راه های پیشگیری از جرایم مولود فقر، تدوین و طراحی برنامه های تربیتی برای کنترل درونی، حفظ نظام اجتماعی و اداری محرومان به رعایت خطوط قرمز». در چگونگی رفع محرومیت یا مبارزۀ پیشگیرانه با عوارض ناشی از تحمل محرومیت ها و ارضا نشدن غرایز و نیازمندی ها است؛ برنامه هایی که مخاطب آن هر سه گروه محرومان، کارگزاران و مردم توانگر است.

ص: 71


1- حدید/ 146.
2- سبأ/39.
3- بقره/272.
الف. اصلاح جهان بینی
اشاره

از شاخصه های جامعه اسلامی، وجود جهان بینی الهی است. براساس آیات متعدد انسان ها همواره در معرض آزمایش الهی قرار دارند. به نمونه ای از این آیات توجه کنید.

{وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُم فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ}؛(1)

«و اگر خدا می خواست، حتماً شما را یک امت قرار می داد، ولی ]چنین نکرد[ تا در آنچه به شما داده است، امتحانتان کند، پس در نیکی ها پیشی بگیرید».

{لَتُبْلَوُنّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ}؛(2)

«مسلماً در مورد مال هایتان و جان هایتان آزمایش می شوید».

{إِنّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنّةِ}؛(3)

«ما آنان (تکذیب گران) را آزمودیم، همانگونه که باغداران را آزمودیم».

{وَ لَنَبْلُوَنّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ الّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ}؛(4)

«و قطعاً ]همه[ شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در ثروت ها و جان ها و محصولات آزمایش می کنیم و به صابران

ص: 72


1- مائده/48؛ ز.ک. به: محمد/31.
2- آل عمران/186.
3- قلم/17؛ واژه های بلا و ابتلا (37 بار) فتنه (60بار) تمحیص و امتحان (هر کدام 2بار) و ... به موضوع امتحان دلالت دارند.
4- بقره/155 - 157.

بشارت بده؛ کسانی که هرگاه مصیبتی به آنان برسد می گویند: درحقیقت ما از آن خداییم و فقط به سوی او برمی گردیم».

{الّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً}؛(1)

«کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید، که کدامتان کار بهتری دارید».

این گونه آیات تأکید دارد که با ایجاد محرومیت های مختلف (عدم امنیت، گرسنگی، کاستی در اموال، جان ها، ثمرات، ...) زمینه گناه و جرم پدید می آید و در همین بزنگاه و میدان است که انسان وارد امتحان الهی می شود و با برگزیدن یک طرف، سرنوشت خود را رقم می زند و اساساً شرافت و برتری انسان بر دیگر موجودات به علت همین توان تشخیص و قدرت انتخاب است.

گرچه محرومیت های جامعه باید توسط دولت ها و نظام ها کاهش یابد تا زمینه گناه و جرم کمتر شود(2)، اما محرومیت هایی مانند برخورداری ها، میدانی برای افراد است تا با توسل به صبر و شکیبایی وارد حریم ها و خطوط قرمز الهی نشوند و محرومیت خود را به هر قیمت پاسخ ندهند.(3)

این جهان بینی و بینش (زندگی با همۀ برخورداری ها و محرومیت ها، میدان امتحان الهی است) به مردم و گسترش کارآمد آن، همانگونه که قرآن عنایت ویژه ای به آن دارد، می تواند ابزار بسیار کارآمدی در برابر جرم خیزی شرایط اجتماعی ایجاد کند. بر همین اساس امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) می فرماید:

ص: 73


1- ملک/2.
2- نهج البلاغه، نامۀ 51، ص565.
3- برای مطالعۀ بیشتر، ر.ک. به: نگاهی قرآنی به آزمون الهی، حسن مهدویان، احمد نطنزی، بازنویسی، محمد عابدی، انتشارات کانون اندیشۀ جوان.

«روزی انسا ن ها را اندازه گیری و مقدّر فرمود: گاهی کم و زمانی زیاد و به تنگی و وسعت به گونه ای عادلانه تقسیم کرد تا هر کسی را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید و با شکر و صبر، غنی و فقیر را آزمایش کند. پس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی در هم آمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد و ... با مرگ

رشته های زندگی را درهم پیچید و پیوندهای خویشاوندی را از هم گسست تا آزمایش شوند».(1)

ترویج و گسترش ارزش محوری

ارزش محوری از عوامل بسیار مهم در کنترل افراد هنگام طغیان غرایز و نیازها می باشد که خود مبتنی بر وجود ارزش های متقن و قابل توجه و اعتماد برای مخاطبان است. قرآن کریم با تأکید پیوسته بر تقوا، مخاطبان را به پرهیز از برآوردن نیازها به هر قیمت فرا می خواند که روش معصومان نیز چنین است. نمونه ای را می خوانیم:

«عن ابی جعفر(علیه السّلام) قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ) فی حجة الوداع: .... لاتموت نفس حتی تستکمل رزقها فاتقوا الله عزوجل واجملوا فی الطلب و لا یحملنّکم استبطاء شیء من الرزق ان تطلبوه بشیء من معصیة الله فان الله تبارک و تعالی قسّم الأرزاق بین خلقه حلالاً و لم یقسّمها حراماً فمن اتقی الله عزّوجّل و صبر اتاه الله برزقه من حلّه و من هتک حجاب الستر و عجّل فاخذه من غیر حلّه قصَّ به من رزقه الحلال و حوسب علیه یوم القیامة»؛(2)

امام باقر(علیه السّلام) فرمود:

ص: 74


1- نهج البلاغه، خ91، ص168.
2- الکافی فی الاصول، ج5، ص80؛ چند روایت دیگر.

رسول الله در حجة الوداع فرمود: ... کسی نمی میرد مگر اینکه رزقش کامل می شود. پس خدا را در نظر بگیرید و در طلب حلال، تندروی نکنید و کُند رسیدن بخشی از روزی، شما را وادار نسازد که با نافرمانی الهی آن را بجویید؛ زیرا خدای تبارک و تعالی روزی ها را به گونۀ حلال بین آفریده هایش تقسیم کرده است، نه به گونۀ حرام، پس هر کسی خدا محور باشد و صبر کند خدا از روزی حلالش به او می دهد و کسی که پرده را بدرد و عجله کند، از غیر حلال برمی دارد، و به علت آن در روز قیامت، محاسبه می شود».

این گونه روایات و ده ها آیۀ قرآنی مانند:

{یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ}؛(1)

آیات حرمت ربا(2) و ... به مسلمانان دستور می دهد که اگر در امور اقتصادی و معیشتی دچار محرومیتی شدند، به قیمت نادیده گرفتن خط قرمزها، در پی به دست آوردن آن نباشند؛ لذا بخش عمده ای از فقه اسلامی به معرفی کسب های حرام اختصاص یافته است تا مرزهای ارزش ها و محدوده های الهی در کسب های مختلف را روشن سازد و مؤمنان و مسلمانان با توجه به حلال و حرام به تأمین نیازها، رفع محرومیت ها و جلب منفعت ها بپردازند. این اندیشه - عدم اصالت اقتصاد در برابر ارزش های الهی - عامل بسیار مهمی در پیشگیری از جرایم و گناهان بسیار بزرگی است که کیان جامعۀ اسلامی را تهدید می کند. اگر نظام اسلامی بتواند چنین «ارزش محوری» را در هر عصری، طراحی، اجرایی و عملی نماید، در این صورت هر قدر هم محرومیت ها بیشتر و زمینۀ جرم (گناه) فراهم تر باشد، عصیان

ص: 75


1- نساء / 29.
2- بقره/275، 276، 278؛ آل عمران/130؛ نساء/161؛ روم/39.

مسلمانان به همان نسبت افزایش نخواهد یافت، بلکه بدنۀ جامعه

اسلامی و اکثریت مسلمانان در سایۀ فرهنگ اسلامی و ارزش ها، از جرم و گناه دور خواهند بود.

امیرمؤمنان دربارۀ تأثیر تقوای الهی و ارزش محوری در پیشگیری از گناهان می گوید:

«همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرمات باز می دارد و قلب هایشان را پر از ترس خدا می سازد تا آنکه شبهای آنان با بی خوابی و روزهایشان با گرسنگی و روزه داری سپری می گردد که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگی دنیا به دست می آورند».(1)

امام علی(علیه السّلام) در روایتی دیگر از عنوان «عفاف» برای این منظور سود می برد:

«أَلْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَی»؛(2)

«پاکدستی، زینت فقر و سپاسگزاری زینت ثروتمندی است».

خداوند در پیشگیری از «ربا» که جرم بزرگ اقتصادی است، نهی از آن را در کنار ایمان و امر به تقوا و (خدا محوری) قرار می دهد:

{اتّقُوا اللّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ}؛ (3)

{یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا}؛(4)

خلاصه اینکه تنها با نیروی ایمان و تقوا در برابر جاذبۀ پول می توانید مقاومت کنید و نظام اسلامی باید عزم خود را برای به کارگیری شیوه های مؤثر در این باره، در عمل، نشان دهد.

ص: 76


1- نهج البلاغه، خ114، ص221.
2- همان، ح240.
3- بقره/278.
4- آل عمران/130.
گسترش فرهنگ قناعت و صرفه جویی

فرهنگ قناعت، موجب کاهش نیازها و ایجاد توازن بین داشته ها و نیازها می شود، و عامل مهمی در کاهش احساس نیاز و جرایم برخاسته از آن می باشد.

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«القَنَاعَةُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ»؛(1)

«قناعت مالی است که پایان نمی پذیرد».

خداوند در آیات متعدد از اسراف که در جبهۀ مخالف قناعت قرار دارد، نهی می کند مانند:

{وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنّهُ لا یُحِبّ الْمُسْرِفینَ}(2)

«بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، زیرا او اسراف کاران را دوست ندارد».

{وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرًا إِنّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشّیاطینِ}؛(3)

«با اسراف کاری اموال را تلف نکن، زیرا اسراف کاران برادران شیطان ها هستند».

{وَ لا تُطیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفینَ}؛(4)

«از فرمان اسراف کاران پیروی نکنید».

{وَ أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفینَ}؛(5)

«اسراف کاران را نابود کردیم».

ص: 77


1- نهج البلاغه، ح57.
2- اعراف/31.
3- اسراء/26 و 27.
4- شعراء/151.
5- انبیاء/9.

مسلماً رسالت این گروه عمده از آیات، تنها توصیۀ اخلاقی به رعایت تعادل در زندگی و اسراف نکردن یا قناعت پیشگی نیست، بلکه قرآن کریم (کتاب حکومت اسلامی رسول خدا)، سیاست های حکومتی مطلوب را در چنین حد گسترده ای تبلیغ و ترویج می کند و فرهنگ قناعت ورزی از جمله آن ها است. بنابراین برداشت اخلاقی سطحی ترین برداشت از پیام های این آیات است و عمیق ترین آن پیام ها این است که نظام اسلامی باید سازوکارهایی طراحی و اجرا کند که فرهنگ قناعت و صرفه جویی را نهادینه کند. به همین دلیل است که امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) نیز به عنوان حاکم اسلامی همین سازوکارها را - متناسب با امکانات و شرایط عصر- پیگیری و برای آن به طور گسترده فرهنگ سازی کرد. او می فرماید:

«لاَ کَنْزَ أَغْنَی مِنَ الْقَنَاعَةِ، وَ لاَ مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقُوتِ»؛(1)

«گنجی بی نیازکننده تر از قناعت نیست و مالی فقرزداتر از رضایت به روزی نیست».

«لاَ تَسْأَلُوا فِیهَا فَوْقَ الْکَفَافِ، وَ لاَ تَطْلُبُوا مِنْهَا أَکْثَرَ مِنَ الْبَلاَغ»؛(2)

«بیش از کفاف خود از دنیا نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید، از آن طلب نکنید».

«کَفَی بِالْقَنَاعَةِ مُلْکاً»؛(3)

«قناعت برای دولتمندی کافی است».

«مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَدَ»؛(4)

ص: 78


1- نهج البلاغه، خ371، ص717.
2- همان، خ45، ص98.
3- همان، خ229، ص676.
4- همان، خ140، ص658.

«آنکه میانه روی کند، تهیدست نشود».

«مَنِ اقْتَصَرَ عَلَی بُلْغَةِ الْکَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ وَ مَطِیَّةُ التَّعَبِ»؛(1)

«کسی که به اندازۀ کفایت زندگی از دنیا بردارد، به آسایش دست یابد و آسوده خاطر شود در حالی که دنیاپرستی کلید دشواری و مرکب رنج و گرفتاری است».

«الْغِنَی الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ»؛(2)

«بی نیازی بزرگ، ناامیدی از امکانات مردم است».

امام در این روایت دستاورد فرهنگ قناعت را اموری مانند آسایش خاطر، رهایی از رنج و دشواری، بی نیازی، فقرزدایی، دولتمندی، و ... معرفی می کند که هر یک در دوری انسان از جرم و گناه و عدم آسایش خاطر، در تنگنا بودن، نیازمندی، سلطه فقر و... نقش مؤثر دارند.

بار دیگر یادآور می شویم که زهد در مصرف، منافاتی با تلاش در تولید و سودرسانی بیشتر به جامعه ندارد و این نکتۀ مهم در ده ها آیه یادآوری شده است.

ب. اصلاح رفتار برخورداران
اشاره

در کنار برنامه های اعتقادی و اخلاقی عمومی، برنامه هایی هم برای حاکمان و کارگزاران از یکسو و برخوردارهای جامعه از سوی دیگر نیاز است. حداقل می توان «تلاش برای کاهش ترس از فقر، پرهیز از مصرف گرایی و دامن زدن به آن، سرمایه گذاری برای تولید، ایجاد نگاه

ص: 79


1- همان، خ371، ص719.
2- همان، خ342، ص710.

انسانی و الهی در برخوردارها، مبارزه با سوء استفاده کنندگان از محرومیت ها و...» را به عنوان بخشی از این برنامه ها نام برد.

کارگزاران برای پیشگیری از پیدایش جرم باید از رفتارهایی که احساس تلخ نیازمندی و محرومیت را برمی انگیزد، به شدت پرهیز کنند(1) و اصولاً سازو کارهای نظام اسلامی باید این رفتارها را با چنان هزینه های سنگینی روبه رو کند که به حداقل کاهش یابند؛ دقیقاً عکس آنچه ما در جامعه فعلی می بینیم.

امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) به خوبی این اصل را مدنظر داشت و به زیباترین شکل آن را ترسیم کرد. او در نامه ای در سال 36 ﻫ . به عثمان بن حنیف انصاری - فرماندار بصره - که دعوت گروهی از سرمایه داران را پذیرفته بود، نوشت:

«گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده اند و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند ... اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم سازم، اما دور باد! که هوای نفس بر من چیره شود و حرص و طمع مرا وادارد تا طعام های لذیذ برگزینم؛ در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد یا هرگز شکمی سیر غذا نخورد و ... آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرمؤمنان بخوانند، و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختی ها الگوی آن ها قرار نگیرم ...».(2)

ص: 80


1- در سیره و سخن معصومان موارد متعددی را می توان در این ارتباط سراغ گرفت که .ر.ک.به: الحیاة، محمدرضا، محمد و علی حکیمی، ط ثالثة، طهران، دائرة الطباعة والنشر، 1360 ه.ش، ج2، ص221 - 236، در این کتاب، 20 روایت نقل شده است که گویای سیرۀ مذکور اهل بیت: است.
2- نهج البلاغه، نامۀ 45، ص553 - 555.

بسیاری از رهبران اسلامی در طول تاریخ برخلاف رویکرد اصولی امام علی(علیه السّلام)، با سبک زندگی خود عامل مهمی در بروز احساس تفاوت ها و محرومیت ها شده اند.

قرآن کریم همان طور که برای فقیران و نیازمندان، فرهنگ خاصی طراحی کرده است که طبق آن باید براساس ارزش محوری از هر اقدام مخالف ارزش ها، خودداری کنند، فرهنگ ویژه ای هم برای برخوردارها طراحی می کند و اساساً هر دو وضعیت «محرومیت، برخورداری» را میدان امتحان و آزمون الهی می داند و از مردم می خواهد از این ابزار امتحان در مسیر صحیح استفاده کنند. در عالم واقعیت گروهی به این فرهنگ پایبند می شوند؛ مانند سلیمان(علیه السّلام) که فرمود: {هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی لِیَبْلُوَنی ءَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر}؛ (1)و گروهی پا را از خطوط قرمز بیرون می گذارند. آنان منشأ ثروت را غیرالهی می دانند و در هزینه کردن آن نیز به حدود معین شده اعتنا نمی کنند؛ مانند قارون که گفت:

{إِنّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی}؛(2)

«آن ففط براساس دانشی که نزد من هست، به من داده شده است».

سنت الهی در نهایت نابودی گروه دوم است:

{فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ اْلأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرینَ}؛(3)

«و او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، پس برای او هیچ دسته ای غیر از خدا نبود که یاری اش کنند و از یاری کنندگان هم نبود».

ص: 80


1- نمل/40.
2- قصص/78.
3- همان/81.

اقدام قارون، به عنوان یکی از برخورداران، در نمایش و اظهار بی مهار داشته ها در عرصه جامعه و در مقابل چشمان هزاران نیازمند، حس نیاز را در آنان چنان زنده کرد که گفتند:

{یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنّهُ لَذُو حَظّ عَظیمٍ}؛(1)

«کاش مانند آنچه به قارون داده شده است، برای ما هم بود، زیرا مسلماً او بهره بزرگی دارد».

تنها گروهی که پشتوانۀ الهی داشتند، به رغم محرومیت ها، گفتند:

{وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحًا وَ لا یُلَقّاها إِلاّ الصّابِرُونَ}؛(2)

«وای بر شما! برای کسانی که ایمان آوردند و کار شایسته انجام دادند، پاداش خدا بهتر است و آن را جز شکیبایان، دریافت کننده نیستند».

گروه هایی که پایۀ ایمانی قوی ندارند تنها در صورت شکست ثروتمندان قانع می شوند و دست از تمنا برمی دارند:

«و کسانی که دیروز آرزو می کردند به جای او باشند، بامداد (بعد از نزول عذاب بر قارون) گفتند: وای چنانکه گویی خدا روزی را برای هر کسی از بندگانش بخواهد، گسترده و تنگ می گرداند».(3)

ترویج فرهنگ صرفه جویی

اگر همه تلاش های ممکن - در ابعاد اهداف کلی نظام اسلامی، سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و... - برای فقرزدایی و کاهش آثار آن صورت گیرد، اما ساختار نظام مدیران و دستگاه های فرهنگ ساز مروج

ص: 81


1- همان / 79.
2- همان / 80.
3- همان/82.

مصرف گرایی باشند، نمی توان به کارایی تلاش های پیشین امید داشت؛ برای مثال به گزارش یکی از روزنامه های داخلی توجه کنید.

« مدیران دولتی با نیم درصد صرفه جویی در ریخت و پاش های تشریفاتی می توانند جان میلیون ها نفر را که در مرز مرگ و زندگی دست و پا می زنند، نجات دهند. بیش از هفتاد درصد بودجه کشور (معادل 150 هزار میلیارد تومان) در اختیار شرکت ها و مؤسسات دولتی قرار می گیرد که با کسر نیم درصد از این اعتبار می توان به نیازمندان کشور کمک اساسی کرد. اگر همین درصد اندک توسط مدیران دولتی لحاظ شود و شرکت ها، مستمندان را نیز در این ریخت و پاش ها سهیم کنند، کمک زیادی به آنان خواهد بود و می توان مستمری نیازمندان تحت پوشش کمیتۀ امداد و... که متوسط روزانه 120 تومان است، به 250 تومان رساند».(1)

برخلاف این گزارش روز، به گزارشی از روش حاکمان صدر اسلام، توجه کنید.

سلمان، یکی از فرمانداران مداین بود و بر سی هزار مسلمان حکومت می کرد. تمام حقوقش (پنج هزار درهم) را صدقه می داد و با حصیربافی زندگی می کرد. خلیفه وقت نامه ای توبیخ آمیز به وی نگاشت و از اینکه حصیربافی می کند، غذایش نان جو است و... ابراز ناراحتی کرد. در جواب نوشت:

در آن نامه متذکر شده بودی که در آنجا به شغل حصیربافی روکرده ای و غذایت نان جو می باشد، بدان که این از اموری نیست که بتوان مسلمان را به آن جهت سرزنش کرد. گفته بودی:

ص: 83


1- روزنامۀ کیهان، 11/11/1383، ص4، به نقل از: آیینۀ رشد،ش11، ص83.

« مثل افراد عادی زندگی می کنم و مردم را نسبت به خود گستاخ کرده ام و آنان هیبتم را فراموش کرده اند و بر گرده ام سوار شده اند و آبروی سلطنت خدایی را برده ام و این موجب ضعف قدرت اسلام می شود!» بدان که ذلت در طاعت خدا بهتر از عزت در عصیان اوست و تو خوب می دانی پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله )در اوج قدرت و مقام نبوت، چنان با مردم انس و الفت داشت و خودمانی بود که هیچ امتیاز ظاهری با دیگران در وجود او دیده نمی شد و گویی یکی از آن ها بود و غذایش ساده و لباسش زبر بود».(1)

بنابراین مسابقۀ مصرف گرایی و تجمل گرایی از سوی مدیران نظام و نهاد های حکومت و گروه های برخوردار، باید با سازوکارهای مناسب به پایین ترین حد خود رسانده شود و تمام ابزارهای تبلیغی مثل صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و... خود را در این فرهنگ سازی، ذاتاً مسئول بدانند و در مسیر ترویج آن بکوشند. این نکته برای حکومت اسلامی یک وظیفه است؛ اما تاکنون تنها در حد یک برنامۀ اخلاقی و فانتزی به آن توجه شده است و چقدر فرق است بین رفتار ما و روش امام علی(علیه السّلام) که فرمود:

«أِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ عَلَی أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَیْلاَ یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ!»؛(2)

«خدای تعالی بر پیشوایان حق واجب کرد که خود را با مردم تنگدست برابر قرار دهند تا مبادا فقر، فقیر را نگران سازد».

ص: 84


1- احتجاج طبرسی، ج1، ص131، به نقل از: آیینه رشد، همان.
2- نهج البلاغه، کلمات قصار 200.
پیشگیری از استثمار و قمار

نظام اسلامی باید مانع قمار و استثمار شود. امروزه گروه هایی با استفاده از محرومیت ها که در پی نیروی کار ارزان هستند محرومان را با امیدها و وعده های واهی از هستی ساقط می کنند. برخی شرکت های مضاربه ای و گلدکوئیستی و قمار گونه اموال محرومان را با وعدۀ تأمین مسکن و الماس و... به تاراج می برند. آمار این گونه مراکز به میزان وحشت آوری افزایش یافته است. این در حالی است که سوء استفاده کنندگان هم به دلیل فقدان قوانین حمایتی از محرومان احساس خطر یا وجود نظارت نمی کنند و بیم پرداخت هزینه های سنگین تر به سبب خلاف های خود را ندارند.(1)

خطر رفاه زدگی

پس از مباحث فقر، لازم است به نقش رفاه زدگی در ایجاد و گسترش جرم و جنایت توجه کرد.(2)

نوع جرم های مرفهان با جرم محرومان متفاوت است. به علاوه همیشه اینان خود را در حاشیه های امن قرار می دهند. پرونده های اختلاس کلان، سوء استفاده از بیت المال، قانون گریزی، دخالت در تصویب قوانین جرم زا، و ... مربوط به ثروتمندان است.

پرتوقعی، بی انصافی، خود برتربینی از شاخصه های مرفهان بی درد است. اصلاح اندیشۀ اینان و گرفتن حقوق واجب محرومان از آنان و تشویق به انفاق، از راه های اصلاح این قشر و کل جامعۀ اسلامی است.

جرم بزرگ اسراف همیشه از مرفهان آغاز می شود و گاه محرومان را هم در بر می گیرد. گاهی امکاناتی که باید صرف نیازهای اولیه محرومان

ص: 85


1- اطلاعات، دوشنبه 16 اسفند 1386، ص21.
2- {کَلاّ إِنّ اْلإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی}، (علق / 6- 7).

شود، صرف رفاه و خوشگذرانی این گروه ها مثل اعزام ورزشکاران به بلاد کفر می شود.

ص: 86

فصل سوم :اصلاح بسترهای اجتماعی جرم و گناه

اشاره

ص: 87

ص: 88

مقدمه

محیط خانوادگی (محیط اصلی)، محیط مسکن، محیطی که شخص برای زندگی انتخاب می کند، محیطی که فرد به اجبار در آن مقیم می شود و ...(1) از جمله زمینه های اجتماعی مؤثر در جرم خیزی اند که نظام اسلامی باید توجه ویژه ای به آن ها داشته باشد.

روشن است که عوامل فردی، به تنهایی در کشاندن اشخاص به جرم و گناه، نقش ندارند و عوامل اجتماعی هم از شاخصه های مهم و زمینه ساز جرم و گناه هستند.

اشخاص، این استعداد را دارند که روابط اجتماعی خود را با توجه به وضع روانی، حافظه و هوش، آداب و رسوم و ... با تقلید از رفتار دیگران، برقرار سازند.(2) بنابراین محیط و اطرافیان تأثیر زیادی در بزهکاری می توانند داشته باشند.(3)

جرم و گناه، می تواند ناشی از نظام، فرهنگ و تمدن هر جامعه باشد؛ زیرا جامعه، قبل از فرد وجود دارد و می تواند آثار خود را در او به جا

ص: 89


1- این تقسیم بندی، طولی است.
2- جامعه شناسی جنائی، دکتر مهدی کی نیا، تهران، 1346، ص273؛ مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ ص290 به نقل از: بزهکاری تطبیقی، گابریل تارد.
3- همان، ص290.

بگذارد و روحیۀ او را در سایۀ تشکیلات، وظایف و دستورها و الگوهای اجتماعی اش، متأثر کند. به این صورت که عقاید و روش های اجتماعی، در انسان نفوذ می کند و او ناخواسته گمان می کند، این افکار و عقاید خود اوست. برای همین مجرمان در هر جامعه، جرم های متناسب با آن اجتماع را مرتکب می شوند. به این ترتیب، به زمینه های اجتماعی جرم و گناه در کنار زمینه های جسمی (طرز رشد جسمی، نقص بدن، عیوب شکل ظاهری، نژاد، سن، جنس، ...) و روانی (اختلال های روانی منشی، هوشی) باید توجه کرد.

عوامل اجتماعی، گستره ای بزرگ را شامل می شوند؛ مانند چگونگی زیر بنای خانوادگی، شغل، افکار عمومی، اعتقادات مذهبی، مسکن، مسائل جغرافیایی، تراکم جمعیت، وضع اقتصادی، تولیدات صنعتی و سیاسی، اداری، قضایی، طرز کار نیروی انتظامی، حتی روش تدوین قوانین مدنی و کیفری و... .

برای نمونه در جوامع پیشرفته، ارتکاب جرم با حیله، تزویر و طرح قبلی، بیشتر از جرائم همراه با خشونت است و در جوامع عقب مانده، برعکس است. در اینجا نمونه هایی از زمینه های اجتماعی را بر می شماریم و به وظایف دولت، در چگونگی پیشگیری از آن ها می پردازیم.

ص: 90

بخش اول: خانواده

1. تأثیر خانواده بر کج روی فرزندان

خانواده، محیط اصلی فرد است؛ جایی که در آنجا چشم به دنیا می گشاید و سنین اولیۀ رشد را طی می کند و او در این دوران، تأثیرپذیری زیادی از اطرافیان دارد. رابطه فرزند با پدر و مادر و ارضای نیازهای عاطفی او، از سوی والدین، می تواند مانع محرومیت از محبت، طرد از اجتماع و ایجاد حس انتقام جویی و احساس رضایت از ارتکاب جرم وگناه باشد. محرومیت فرزند، از عواطف مادری در چند ماهۀ اول زندگی، از زمینه های مهم ابتلا به جنون جوانی در دورۀ بلوغ است. رسیدگی نکردن به فرزندان توسط مادران شاغل، موجب بی سرپرستی پنهان آن ها می شود و آنان، زمینۀ دچار شدن به اختلالات عصبی و تأثیرپذیری از القائات دیگران در دوران جوانی را پیدا می کنند.

پدر، هم با برقراری رابطه با فرزند و آمریت خود، او را برای اطاعت پذیری از مقررات اجتماعی و... آماده می کند و

بدون ایجاد و تداوم این رابطه، زمینه بسیار مساعدی برای انطباق پذیری کودک با قوانین پدید نمی آید.

نفاق، ناسازگاری، مشاجره دائمی پدر و مادر، فرزندان را، دچار مشکلات اساسی و آماده برای ارتکاب جرم می کند. کودک، به دلیل نداشتن آرامش روانی، دچار اضطراب و بی ثباتی می شود و در بزرگسالی

ص: 91

می تواند گرفتار عصیان، پرخاشگری، سرکشی از قوانین، بی تفاوتی، انزوا و ... شود که همگی در ایجاد جرم و گناه مؤثر اند. (1)

نبود پدر و مادر بر اثر طلاق یا مرگ نیز، غمگینی و اضطراب، بدخلقی، سرپیچی، ناسازگاری و عدم انطباق را می تواند در پی داشته باشد. در دختران، موجب فرار از خانه و مدرسه و درپسران، عامل عضویت در باندهای ارتکاب جرایم گردد.

طفل، در سال های نخست زندگی، به شدت تحت تأثیر رفتار والدین قرار دارد و در سنین بالاتر، به دلیل ارتباط با افراد، مهارت های زندگی را فرا می گیرد و برای کسب محبوبیت و مقبولیت اجتماعی، تلاش می کند، لذا ارتباط غیرمعقول و نادرست پدر و مادر، سبب ناسازگاری اجتماعی او می شود. زیاده روی در محبت، تشویق و تنبیه بیجا یا ترک یکی از این دو، تحقیر و طرد فرزند و ... نیز از جمله این مسائل هستند.

2. نقش خانواده از نگاه اسلام

اشاره

اسلام، با درک حساسیت موضوع خانواده و تأثیر آن در سرنوشت فرزندان و اعضا، از یک طرف کوشیده است، به ساختار خانواده و ستون های اصلی آن، قداست و حرمت ویژه ببخشد، لذا امام رضا(علیه السّلام) فرمود:

«خداوند متعال فرمان داده است، سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام شود:

ص: 92


1- طبق تحقیقاتی که در فرانسه، به عمل آمده است، هشتاد درصد اطفال بزهکار از خانواده هایی اند که به علت نفاق و ناسازگاری و نبود تفاهم بین اعضای خانواده، محیط خانواده متشنجی دارند. (مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، ص299). همچنین در آمریکا، نهاد خانواده به دلیل درگیر شدن با مواد مخدر، تضعیف شده و به گفتۀ کارشناسان، افزایش جمعیت کیفری آمریکا، به علت ناکارا شدن نهاد خانواده است.

به نماز همراه زکات فرمان داد، پس هر کس نماز بخواند و زکات نپردازد، نمازش نیز پذیرفته نمی شود. به سپاسگزاری از خدا و پدر و مادر فرمان داد،(1) پس هر کسی از پدر و مادر سپاس گذاری نکند، خدا را هم شکر نکرده است. به تقوای الهی و صلۀ رحم فرمان داده است، پس کسی که صلۀ رحم نکند، تقوا را هم به جا نیاورده است».(2)

و از سوی دیگر، می کوشد ارکان خانواده را متوجۀ وظایف خود در برابر اعضا نماید.

خانواده به طور کلی از دو راه بر انحراف و کج روی فرزندان اثر می گذارد:

اول: تأثیرات ارثی خانواده

عوامل ارثی، می تواند نقش مهمی در شکل گیری اخلاق و رفتار فرد داشته باشد و در تکامل جسمی و روحی او مؤثر است.

اثر کروموزم ها، تغییر و تجزیۀ ژن ها، اثر بیماری های واگیر بر رشد جسمی و پرورش روانی و سایر عواملی که در جسم و روان هر فرد مؤثر است، زمینه را برای بروز جرائم مختلف، آماده می سازد، البته همین زمینه انحراف، می تواند توسط عوامل مؤثر دیگر - خارجی و محیطی و ... تغییر پذیرد. این عامل به قدری زمینه ساز جرم است که برخی عقیده داشتند:

«مجرم فردی است مانند انسان های دیگر که تحول و تکامل آن ها در مقطعی متوقف شده است و عیوب ساختاری دارند و این نارسایی های ساختاری به لحاظ جنبۀ ارثی می باشد و فرد محکوم

ص: 93


1- مانند: {وَ وَصّیْنَا اْلإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمّهُ وَهْنًا عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیّ الْمَصیر} (لقمان/14).
2- بحارالانوار، ج74، ص77؛ و.ر.ک: به: فروغ حدیث، محمود شریفی، ج 1، ص134 - 150.

به مجرم شدن می شود. مجرمان در دورۀ تکاملی خود، در مقطعی متوقف شده اند که به دلیل مسائل ارثی است».(1)

البته این دیدگاه افراط گرایانه، بعدها تعدیل و مسائلی چون عوامل محیطی و آموزشی هم به آن اضافه شد.(2)

در قرآن کریم، به امکان تأثیرگذاری ارثی اشاره شده است. آنگاه که حضرت نوح برای قوم خود نفرین کرد، فرمود:

{إِنّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا}؛(3)

«پروردگارا! احدی از آنان را روی زمین زنده نگذار، چرا که اگر آن ها را زنده بگذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی آورند».

خداوند در آیه ای دیگر می فرماید:

«خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد و آن ها فرزندان دودمانی اند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده بودند».(4)

منظور از گرفته شدن بعضی از آن ها از بعضی دیگر، یا اشاره به عامل وراثت است یا تربیت یا هر دو.(5)

این موضوع در روایات، مورد توجۀ بیشتر قرار دارد. به این روایات توجه کنید:

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«حُسن الاخلاقِ برهانُ کرم الاعراق»؛(6)

ص: 94


1- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، ص 60.
2- جرم شناسی، دکتر میرخلیلی، ص17.
3- نوح/27.
4- آل عمران/23.
5- اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج1، ص169.
6- غررالحکم، ج1، ص379.

«اخلاق نیکو، دلیل وراثت های پسندیده است».

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«هر زنی، از همسرش که شراب نوشیده، اطاعت کند (و با او همبستر شود) به عدد ستارگان آسمان، مرتکب گناه شده است و فرزندی که از او متولد می شود، آلوده خواهد بود».(1)

در زیارت مطلقۀ امام حسین(علیه السّلام) و برخی زیارت ها، خطاب به ائمه می خوانیم:

«گواهی می دهم که تو نوری در پشت های بلند مرتبه و در رحم های پاک بودی. دوران جاهلیت به وسیلۀ پلیدی هایش، تو را آلوده نساخت و تیرگی های جامه هایش را بر تن تو نکرد».

امام علی(علیه السّلام) بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسّلام) با زنی(ام البنین) از خاندان شجاع، ازدواج کرد تا فرزندش (حضرت ابوالفضل) شجاع باشد.(2)

امام صادق(علیه السّلام) نشانه های فرزند نامشروع را، دشمنی با خاندان پیامبر(صلّی الله علیه و آله )، علاقه به زنا، سبک شماری دین، خشونت و بداخلاقی می داند.(3)

امیرمؤمنان فرمود:

«از ازدواج با زن کم عقل، بپرهیزید، زیرا مصاحبت با او بلاست و فرزند او در تباهی است».(4)

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«خوش به حال کسی که مادرش پاکدامن و عفیف باشد».(5)

ص: 95


1- اخلاق در قرآن، همان، ص173، به نقل از لئالی الاخبار، و ر.ک. به: وسایل الشیعة، ج14، ص53-54.
2- تنقیح المقال، مامقانی، ریاحین الشریعة، ج3، ص291.
3- سفینة البحار، ج1، ص560؛ بحارالانوار، ج75، ص279.
4- فروع کافی، ج12، ص12؛ وسایل الشیعه، ج14 ،ص56.
5- بحارالانوار، ج23، ص79. بدیهی است که براساس قاعدۀ تکلیف به اندازه طاقت لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها و لزوم وجود «اختیار» برای تکلیف پذیری، افراد در برابر تأثیرات اجباری و قطعی که بر آن ها وارد می شود، «مسئولیتی» ندارند و به دلیل آن، مؤاخذه نمی شوند؛ اما در برابر تأثیرهایی که توان مقابله با آن تأثیرها در وجودشان قرار گرفته باشد، مسئول اند و باید با استفاده از آن توان و استعداد، مؤثرهای منفی را خنثی کنند. با نمونه هایی از افرادی که موفق به تغییر مؤثرها شده اند، در همین بخش آشنا می شوید. همین مطلب، در مورد نقص های جسمی هم وجود دارد و خداوند کسی را که به دلیل نداشتن قدرت جسمی و توان بازدارندگی به کار حرام واداشته شده باشد (مثلاً دست و پایش را بسته، و در دهان وی شراب ریخته اند) عقوبت نمی کند، اما مسلم است که اگر همین فرد، می توانست ساعتی قبل از آن، از مجلس گناه بیرون رود و خود را در مقابل اجبار به گناه، بی سلاح نسازد، مسئول و مکلف است.

این همه نشان می دهد «نظام اسلامی» برای پیشگیری از شکل گیری نسلی که زمینه های فراوانی از جرم و گناه پیش رو دارد، باید تلاش کند و مانع شکل گیری چنین نسلی شود. نظام اسلامی برای این کار باید در «اصلاح نسل حاضر» بکوشد؛ زیرا اصلاح نسل امروز، به «پرورش نسل صالح فردا» کمک خواهد کرد. نمونه های فراوان تاریخی از موفقیت اصلاح و بازسازی مذکور وجود دارد. پدر عمر بن عبدالعزیز، خطیب خلفا بود؛ اما وقتی به نام علی(علیه السّلام) می رسید، لکنت پیدا می کرد.

فرزندش علت را پرسید، گفت: «اگر مردم، فضائل علی(علیه السّلام) را می دانستند، اطراف ما را نمی گرفتند. همین جمله به رغم همۀ زمینه سازی های ارثی، عمر بن عبدالعزیز را متحول کرد». معاویۀ دوم، پسر یزید بن معاویه نیز همین وضع را داشت. او بالای منبر رفت و گفت: «خدا، معاویه را لعنت کند، خدا، پدرم یزید را لعنت کند. من خلیفۀ پیامبر نیستم، خلیفۀ واقعی امام سجاد(علیه السّلام) در مدینه است! وی نیز بر اثر تربیت یک معلم دگرگون شده بود».

بنابراین، نظام اسلامی با ابزارهای تربیتی، آموزشی باید در اصلاح نسل حاضر بکوشد.

ص: 96

دوم: نقش تربیتی خانواده

اگر خانواده، در مسیری قرار نگیرد که بتواند کارکردهای مثبت خود را، در تربیت اعضا اعمال کند، مرکزی برای انحراف و زمینه ای برای مجرم پروری خواهد شد. این خطر به حدی است که در روایت می خوانیم.

«کل مولود یولد علی الفطرة حتی لیکون ابوا هما اللَّذان یَهوّدانه و یُنصّرانه»؛(1)

«هر نوزادی بر فطرت متولد می شود تا اینکه پدر و مادرش هستند که یهودی یا نصرانی اش می کنند».

خداوند، انسان را به گونه ای آفرید که به حق، تمایل دارد و از باطل بیزار است و ذاتاً دین گرا و طرفدار حق است،(2) با این حال، نقش تربیت پدر و مادر به حدی است که می تواند مسیر این جریان فطری را تغییر دهد و در آن ایجاد انحراف کند؛ البته چون این گرایش ها فطری است، به طور کلی محو نمی شوند (لا تبدیل لخلق الله) و تربیت خلاف فطرت، پایداری ندارد، برای همین، انسان می تواند این زمینه منفی را با کمک زمینه های مثبت دیگر، از بین ببرد.

تربیت نادرست، مربیان ناصالح، زمینۀ کج روی و انحراف را حتی تا لحظه سقوط در جهنم فراهم می آورند.

{ قالَ الّذینَ آمَنُوا إِنّ الْخاسِرینَ الّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا إِنّ الظّالِمینَ فی عَذابٍ مُقیمٍ}؛(3)

ص: 97


1- نور الثقلین، ج4، ص184؛ مجمع البیان، ح ذیل آیه 30، سورۀ روم. {فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ}.
2- تفسیر نور، ج9، ص197.
3- شوری/45.

«کسانی که ایمان آورده اند، گفتند: همانا زیان کاران کسانی اند که خود و خانواده شان را در قیامت باختند، بدانید که همانا ستمکاران در عذاب پایدارند».

علاوه بر این، اگر پدر و مادر هم صالح باشند، باز امکان انحراف از بیرون خانه وجود دارد، لذا خانواده با کارکردی بازدارنده، می تواند عامل پیشگیری شود.(1)

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«اربعة لاتدخل واحدة منهن بیتاً الاّ خرب ولم یُعمر؛ الخیانة و السرقة و شرب الخمر و الزنا»(2)

«چهار چیزاست که خانه ای نمی شود، مگر اینکه خراب می کند و آبادش نمی سازد؛ خیانت، دزدی، شراب خواری، زنا».

همچنین نباید فراموش کرد که فرزندان هم، نقش متقابل در منزل دارند و می توانند عامل انحراف و کج روی اعضای دیگر شوند، لذا امام علی(علیه السّلام) دربارۀ زبیر و رفتار متفاوت او فرمود:

«مازال الزبیر رجلاً منا اهل البیت حتی نشاء ابنه المشؤوم عبدالله»(3)

«زبیر همواره مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شومش، عبدالله، رشد کرد».

در ماجرای حضرت خضر و موسی(علیه السّلام) هم، وی دلیل قتل نوجوان را چنین بیان کرد:

ص: 98


1- نهج البلاغه، ح14، ص627.
2- خصال، شیخ صدوق، ج1، ص230، ح73 ور .ک. به: بحارالانوار، ج75، ص 170.
3- نهج البلاغه، ح 453.

«و اما نوجوان پدر و مادرش هر دو مؤمن بودند، ترسیدم آن دو را به کفر و طغیان وادارد».(1)

آیات الهی در زمینۀ کارکرد تخریبی فرزندان، به شدت هشدار می دهند.

«ای کسانی که ایمان آورده اید، همانا بعضی از همسران و فرزندانتان، دشمن شما هستند، پس از آنان، بر حذر باشید».(2)

3. تأثیر مثبت خانواده بر تربیت فرزندان

اشاره

به موازات این تأثیرات منفی، دلایل متعددی برای اثرگذاری مثبت تربیتی، وجود دارد که نظام اسلامی، برای گسترش آن در نظام خانواده، باید با تمام ابزارهای آموزشی، فرهنگی، اعتقادی و... بکوشد.

براساس جهان بینی اسلامی، خانواده برای هر دو طرف (پدر و مادر، فرزندان)، ابزار امتحان است

{وَ اعْلَمُوا أَنّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ}(3)

«و بدانید که اموال شما و فرزندانتان، آزمایش است».

دلیل این امتحان هم، همان کارکرد تأثیرگذارانه بین اعضاست که افراد در روند تأثیرگذاری بر هم، در حال آزمون الهی اند. آیات الهی، به خوبی این تأثیرگذاری را به تصویر می کشند. مانند:

«و کسانی که ایمان آوردند و نسل آنان در ایمان، از آنان پیروی کردند، نسلشان را به آنان، ملحق می سازیم».(4)

ص: 99


1- کهف/81. در حدیث آمده است: «خداوند دختری به او داد که از نسل او هفتاد پیامبر متولد شدند»، (نورالثقلین، ذیل آیه، تفسیر نور، ج7، ص212) و. ر.ک. به: المیزان فی تفسیر قرآن، ج13، ص348.
2- تغابن / 14؛ تفسیر نمونه، ج24، ص203.
3- انفال/28، ر.ک. به: تبیان، ج5، ص106؛ نمونه، ج7، ص128.
4- طور/21 . ر.ک. به: ابن کثیر، ج4، ص374.

و امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) با توجه به همین کارکرد، به مالک اشتر توصیه می کند، در انتخاب فرماندهان به ارتباط با سپاهیانی که خانواده هایی ریشه دار،دارای شخصیت، پارسا، دارای سابقۀ دلاوری، و شجاعت هستند، توجه کند.(1)

خداوند دربارۀ نقش تربیتی حضرت زکریا نسبت به حضرت مریم می فرماید:

«خداوند او (مریم) را به طرز نیکویی پذیرفت و به طور شایسته ای او را رویانید و کفالت او را به زکریا سپرد».(2)

طبق آیه، از واژۀ «کفّل»، یعنی «سرپرستی انتخاب کرد و نه«کَفَل»، یعنی سرپرست شد، استفاده شده است؛ یعنی خداوند چنان به سرپرستی و تربیت حضرت مریم اهمیت می داد که خود سرپرستی برای او انتخاب کرد.(3)

امام علی(علیه السّلام) حتی موقع ارجاع اشخاص به دیگران، برای رفع نیازها، توصیه می کرد به کسانی مراجعه کنید که شریف و پرورش یافته در خانواده پاک و اصیل باشند؛

زیرا رفع نیازها نزد آن ها، بهتر و پاکیزه تر انجام می شود.(4)

امام علی(علیه السّلام) هنگام معرفی رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) به اصل تربیت و خانواده توجه می کند و می فرماید:

ص: 100


1- «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُروءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَة». « وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلاَم» (نهج البلاغه، نامۀ53، ص575.)
2- آل عمران/37.
3- اخلاق در قرآن، ج1، ص168.
4- غرر الحکم، اخلاق در قرآن، ج1، ص172.

«گواهی می دهم که محمد، بنده و فرستادۀ خدا، سرور مخلوقات است. اگر آفریده ها را به دو دسته تقسیم کنیم، او در بهترین آن ها قرار دارد. در خاندان او نه زناکار و نه مردم بدکار هست».(1)

بسیاری از تقلیدهای اجتماعی هم که مانع دعوت انبیا و عامل انحراف افراد بود، خاستگاه خانوادگی داشت و آیات متعددی در پی بیان این مطلب بوده، مانند:

{إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُریدُونَ أَنْ تَصُدّونا عَمّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُنا}؛(2)

«کافران گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید. می خواهید که ما را از آنچه پدرانمان همواره می پرستیدند، بازدارید».

{ وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا}؛(3)

«و هنگامی که به آنان گفته شود آنچه را خدا فرو فرستاده است، پیروی کنید، می گویند: بلکه آنچه نیاکانمان را بر آن یافتیم، پیروی می کنیم».

ب. پیشگیری از جرم در نظام خانواده
اشاره

آنچه گفتیم، به خوبی نقش مؤثر خانواده (تربیت) در کج روی یا هدایت فرزندان را نشان داد. به همین دلیل، اسلام معتقد است باید از این

ص: 101


1- نهج البلاغه، خ 214، ص439، و نمونۀ دیگر دربارۀ خود امام علی(علیه السّلام) توسط پیامبر(صلّی الله علیه و آله )، نهج البلاغه ،خ193، ور. ک. به: خ 94، ص177.
2- ابراهیم/10.
3- بقره/170، ر .ک. به: اعراف/70؛ انبیاء/52؛ زخرف/87؛ نحل/58 - 59؛ فتح/29؛ اخلاق در قرآن ، ج1، ص194.

توان و ظرفیت برای پیشگیری از جرم و گناه اعضا سود برد. برخی از ابزارها برای تقویت این نقش را که دولت اسلامی باید به آن ها در عمل توجه کند، برمی شماریم.

1. ایجاد احساس مسئولیت

نظام اسلامی، باید حس مسئولیت را در ارکان خانواده، احیا کند تا ارکان خانواده، به عامل پیشگیری از جرم تبدیل شوند.

امام سجاد(علیه السّلام) این احساس را چنین ایجاد می کند:

«انک مسئول عما وُلّیتّهُ به من حسن الادب و الدَّلالة علی ربّه عزوجل و المعونة له علی طاعته»؛(1)

«تو در برابر آنچه ولایتش برعهدۀ تو گذاشته شده است، مسئول هستی؛ نسبت به تربیت نیکوی آن ها و هدایت به سوی پروردگار و یاری او بر اطاعت خدا».

2. تشویق های دینی

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) بارها از این روش، برای تشویق ارکان خانواده به ایفای نقش هدایتی سود می برد، مانند:

«رحم ا لله عبداً اعان ولده علی بره بالاحسان الیه و التألف له و تعلیمه و تأدیبه»؛(2)

«خدا رحمت کند بنده ای را که فرزندش را با نیکی به او و مهربانی به او و آموزش او و آداب آموزی اش، یاری کند»

«رحم الله والدین اعانا ولدهما علی برّهما»؛(3)

ص: 102


1- بحارالانوار، ج71، ص6.
2- مستدرک الوسایل، ج2، ص626.
3- فروع کافی، ح 6؛ ص45.

«خدا پدر و مادری را که فرزندشان را بر نیکی آن دو، یاری نمایند، رحمت کند».

«اکرموا اولادکم و احسنوا ادبهم یُغفرلکم»(1)

«فرزندانتان را تکریم کنید و ادبشان را به نیکی انجام دهید، خدا شما را می آمرزد».

جملات دعایی (خدا رحمت کند) یاخبری (خدا شما را می آمرزد) در این عبارت ها، شنونده را تشویق می کند که برای برخورداری از آن ها، به تربیت فرزندان همت گمارد؛ بنابراین سخنان حضرت، علاوه بر دعا و ذکر، اثر تربیت درست، کارکرد تشویقی هم دارد.

3. تعیین حقوق فرزندان

از دیگر شیوه ها برای برانگیختن ارکان خانواده به ایفای نقش هدایتی و پیشگیری، تأکید بر این است که آنان، حقوقی بر گردن پدر و مادر دارند و طبق آن، پدر و مادر باید برای جلو گیری از تضییع حقوق فرزندان، در هدایت و پیشگیری آنان از جرم وگناه، بکوشند.

پیامبر می فرمود:

«حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ»؛(2)

«حق فرزند بر پدر این است که نام نیک بر او بگذارد و ادبش را نیکو کند»

امیرمؤمنان هم فرمود:

« حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»؛(3)

ص: 103


1- مکارم الاخلاق، ص222.
2- کنزالعمال، ح45192.
3- نهج البلاغه ، ح399، در این روایات، حقوق اثباتی مورد نظر است.

«حق فرزند بر پدر این است که نام نیک بر او بگذارد، ادبش را نیکو کند و قرآن را یادش بدهد».

4. خدا محوری خانواده

راه در امان ماندن خانواده از جرم و گناه، تقویت خدا محوری در آن است. خداوند این اصل را به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله ) به صراحت بیان می کند:

«(ای پیامبر) بگو اگر پدران شما و فرزندانتان و برادران شما و همسرانتان و ... نزد شما از خدا و فرستاده اش و جهاد در راه خدا محبوب تر است، پس در انتظار باشد تا خدا فرمانش (عذاب) را بیاورد».(1)

قرآن، الگوی خدا محوری را در زندگی خانوادگی، چنین بیان می کند که حضرت یعقوب هنگام رحلت، فرزندانش را چنین به خدا محوری فرا خواند:

{أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهًا واحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}؛(2)

«آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرارسید، شاهد بودید؛ وقتی که به پسرانش گفت: پس از من چه چیز را می پرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود نیاکانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق - معبود یگانه - را می پرستیم و ما تنها تسلیم او هستیم».

اگر این اصل در خانواده ها جاری شود، احتمال به انحراف کشیدن اعضا از سوی ارکان خانواده، کاهش خواهد یافت، لذا خداوند می فرماید:

{وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَیّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}؛(3)

ص: 104


1- توبه/24 . ر.ک. به: بحارالانوار، ج92، ص200؛ اصول کافی، ج6، ص416 - 415.
2- بقره/133.
3- عنکبوت/ 8؛ در سوره لقمان (15 - 16) حتی بیان می کند که ضمن حفظ خدا محوری، چگونه روابط خانوادگی و نظام خانواده را باید حفظ کرد.

«و اگر آن دو (پدر و مادر) کوشیدند برای اینکه چیزی را که به آن هیچ آگاهی نداری، همتای من قرار دهدی، پس از آن دو، اطاعت نکن، بازگشت شما تنها به سوی من است و شما را به آنچه همواره انجام می دهید، خبر می دهم».

آیات و روایات متعددی به موضوع خدا محوری در خانواده توجه کرده اند.

5. حفظ جایگاه آمرانه والدین

منظور از جایگاه آمرانه، اشراف، نظارت و رفتار هدایت گرانه پدر و مادر است که در مواقع متعدد، عامل هدایت و بازداری از انحراف است. به این آیات توجه کنید:

{وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصّلاةِ وَ الزّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیّا}؛(1)

«{اسماعیل} همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد و نزد پروردگارش مورد رضایت بود».

{یا بُنَیّ أَقِمِ الصّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ وَ لا تُصَعِّرْ خَدّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی اْلأَرْضِ مَرَحًا إِنّ اللّهَ لا یُحِبّ کُلّ مُخْتالٍ فَخُورٍ وَ اقْصِدْ فی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنّ أَنْکَرَ اْلأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ}؛(2)

«ای پسرکم! نماز را بر پا دار و به کار پسندیده، فرمان بده و از ناپسند بازدار و در برابرآنچه به تو می رسد، بردبار باش، که این،

ص: 105


1- مریم / 55.
2- لقمان / 17 - 19.

از تصمیم استوار در کارهاست، و از مردم رخ بر متاب و در زمین با سرمستی راه مرو؛ زیرا خدا هیچ متکبر خیال پرداز فخر فروشی را دوست ندارد. و در راه رفتنت، میانه رو باش و از صدایت کم کن، زیرا مسلماً ناپسندترین صداها، صدای الاغ هاست».

در این صورت است که خداوند، اسباب نجات و هدایت خانواده را نیز فراهم خواهد کرد، مگر آنانکه از این زمینۀ هدایتی، نخواهند استفاده کنند.(1)

از آیات بسیار مهمی که گویای کارکرد مثبت اِعمال نقش آمرانه است، این آیه است:

{یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ نارًا وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ...} ؛(2)

«ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده تان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگ هاست، نگه دارید».

یکی از یاران رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )رسید: چگونه خانواده مان را از آتش حفظ کنیم؟ فرمود:

«آن ها را امر به معروف و نهی از منکر کن. اگر از تو پذیرفتند، آن ها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای و اگر نپذیرفتند، آنچه را برعهده داشتی، انجام داده ای».(3)

در این آیه، با تعبیر «قوا نگه دارید» مسئولیت در برابر خانواده، به ارکان آن سپرده شده است و خداوند با لحن شدید می گوید: «خود و خانواده را چنان تربیت کنید که نتیجه اش جلوگیری از سقوط در آتش جهنم باشد».(4)

ص: 106


1- نمل / 57.
2- تحریم / 6.
3- نورالثقلین، ج5، ص372.
4- آشنایی با قرآن، شهید مطهری ،ح8، ص88 - 89.

علامه مجلسی نیز چگونگی نگهداری از آتش را در سایۀ سه کار می داند: «دعوت به اطاعت خدا، یاد دادن فرائض و واجبات و نهی از بدی و امر به خوبی».(1)

این شاخصه (آمریت و هدایتگری) به ویژه زمانی که آسیب های بیرون از خانه، افراد را تهدید می کند، توان بازدارندگی و پیشگیری فراوانی خواهد داشت. مخصوصاً در عصر ما که عوامل بیرونی با حداقل موانع وارد خانه ها و حریم خصوصی افراد می شوند و در سایه فن آوری (ماهواره، سی دی، فیلم و ...) بسیاری از افراد را در معرض انحراف و کج روی قرار می دهند. به نظر می رسد دولت اسلامی، علاوه بر وظیفۀ توانمند سازی ارکان خانواده، در برخورد با موانع خارجی و حفظ اقتدار مدیر خانواده، باید در کنترل، نظارت و کاهش کارکرد تخریبی عوامل بیرونی (مانند صدا و سیما، ماهواره ها و ...) نقشی بسیار

کارآمد تر از آنچه امروزه دارد، ایفا کند.

امام علی(علیه السّلام) می فرماید:

« مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»؛(2)

«کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می شود».

بنابراین، اگر ارکان خانواده، بتوانند فرزند را در مسیر صحیح نگه دارد، او هرگز در دام پذیرش غیرخانواده گرفتار نخواهد شد.

6. تبدیل خانواده به کانون آرامش

اضطراب، از عوامل مهم جرم خیزی است؛ بنابراین دولت اسلامی باید از راه های مختلف به ویژه تقویت پیوند های خویشاوندی و در رأس همه،

ص: 107


1- بحارالانوار، ج5، ص372.
2- نهج البلاغه، خ14، ص627.

تقویت کوچک ترین واحد اجتماعی (خانواده) برای کاهش اضطراب ها، تلاش کند و با تقویت روح همبستگی اعضا، پناهگاهی امن برای آنان ایجاد کند. به این سخن امام علی(علیه السّلام) دقت کنید.

«ای مردم! انسان هر قدر ثروتمند باشد، باز از خویشان بی نیاز نیست، که از او با دست و زبان دفاع کنند. خویشاوندان، بزرگ ترین گروهی اند که از او حمایت می کنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدانید و هنگام مصیبت ها، نسبت به او پرعاطفه ترین مردم می باشند».(1)

نکتۀ مهم: جلوگیری نظام ها از رشد کاریکاتوری قوانین است. امروزه در حالی که برای اموری نه چندان مهم، برنامه ریزی های ملی و کلان صورت می گیرد، و ثروت ها و مالیات های مردم مسلمان از جمله فقرا، یتیمان و بیوه زنان به راحتی هزینه می شوند، به ارتقای جایگاه نهاد خانواده که از ارکان مهم جامعۀ اسلامی است، چندان بهایی داده نمی شود. دولت اسلامی، باید در عمل به خانواده اصالت دهد، در تقویت آن بکوشد، آموزش خانواده ها را مطابق اهداف اسلامی طراحی و اجرای نماید، نقش های اساسی در تربیت را به خانواده ها بازگرداند. اصلی ترین انتظار از ارکان خانواده (پدر ، مادر)، تربیت اعضای صالح و بعد مسائلی مانند کار و اشتغال باشد؛ امروزه ارکان خانواده به شدت درگیر فعالیت های اقتصادی هستند، به ویژه مادران(2) که نقش عاطفی و تربیتی آنان به نقش حاشیه ای و تصادفی تبدیل شده است.

ص: 108


1- نهج البلاغه، خ23، ص69.
2- پدیدۀ مادران شاغل که به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم، ظهور کرد و برخاسته از تفکر نظام سرمایه داری بود، به شدت کمر نظام خانواده در غرب را شکسته و نسل هایی بی هویت و فاقد پشتوانۀ عاطفی تحویل داده است. در حالی که در جوامع غربی، هر روزه شاهد اعتراض ها، با هدف «برگردان زنان به خانواده» برای ایفای «نقش مادری و همسری» هستیم، در جامعۀ اسلامی خود، هر روزه شاهد به ثمر رسیدن تلاشی مقدس!! با هدف «ربودن زنان و مادران از خانواده» افزودن به خیل «زنان و مادران شاغل» هستیم. علاوه بر فعالیت های نهادهای غیردولتی، مروری بر آیین نامه های دولتی و قوانین مجلس ها در دهۀ گذشته به خوبی نشان می دهد، چگونه امکانات متعدد در خدمت تضعیف نهاد خانواده از طریق اشتغال زنان در بیرون از خانه و ایجاد «بی سرپرستی پنهان» قرار گرفته است. پدیدۀ «بی سرپرستی پنهان» از این رو که عوارض دفعی و انفجاری ندارد، هرگز دولت مردان نظام را متوجه خود نمی کند، اما آثار آن را باید در نابسامانی نظام خانواده، کاهش علقه ها و ارتباطات خانوادگی و افزایش امواج بی هویتی نسل جدید و بی سرپرستان پنهان مشاهده کرد.

وظیفۀ دولت اسلامی است که از تغییر الگوی (خانواده محوری) به الگوهای دیگر از جمله فرد محوری، اشتغال محوری و... جلوگیری کند، زیرا اوج این الگوها در جوامع غربی، سرانجام به اموری چون نفی خانواده، آزادی جنسی، همجنس بازی و گسیختگی واحد اصلی اجتماعی (خانواده)، کشیده شده است.

این بیم وجود دارد که در جامعۀ ما نیز به تدریج و با روند رو به رشد صنعتی شدن اصالت و محوریت خانواده به شدت رنگ ببازد، در حالی که قرآن کریم نیز الگوی خانواده محوری را ترویج می کند، حتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی به این محوریت تأکید دارد.

«از آنجا که خانواده، واحد بنیادی جامعۀ اسلامی است، همۀ قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوط، باید در جهت آسان سازی تشکیل خانواده، پاسداری از قداست

آن، و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.»(1)

حال باید بپرسید، دولت های اسلامی چه کارنامه ای در این ارتباط، ارائه کرده اند؟ متأسفانه به دلیل «غفلت عملی» از تأثیر این نهاد، بر جرم سوزی یا

ص: 109


1- قانون اساسی، اصل دهم.

جرم خیزی، ما نمی توانیم حتی فهرستی از تحقیقات عمیق علمی یا میدانی در این ارتباط، ارائه کنیم.

ص: 110

بخش دوم: محیط سکونت

اشاره

مسکن، بخشی از محیط اجتماعی است.(1) هر چه فضای مسکن، متناسب با اعضا و تعداد آن ها باشد، تأثیر بیش تری در رفتارهای صحیح افراد دارد. گیم برگ جرم شناس سوئدی معتقد است:

«وضع خانواده، تحت تأثیر اطرافیان، به طور محسوس دگرگون شده و ممکن است فرد را به ارتکاب جرم بکشاند یا از وقوع جرم، پیشگیری کند.

اطرافیان عبارتند از : همسایه، رفقا، همبازی های کوچه و محله، دوستان تحصیلی، خانوادگی، حرفه ای، شغلی، ورزشی، و ...؛ لذا در بسیاری از موارد دیده شده است که با تغییر محل سکونت، دگرگونی هایی در رفتار و اعمال افراد به وجود آمده است؛ مثلاً در خانه های شخصی، جرایمی مثل سرقت، رواج دارد، اما در آپارتمان ها

علاوه بر سرقت، عدم رعایت آسایش و سلب حقوق دیگران، فحاشی، درگیری، تهمت و افترا، بیشتر بروز می کند، یا در مناطقی که افراد، اوقات فراغت خود را باید در کوچه بگذرانند، غالباً با تشکیل باند، به ارتکاب جرم، روی می آورند».(2)

علمای اسلامی، به محل سکونت و نقش پیشگیری آن، از جرم توجه داشته اند؛ از جمله خواجه نصیرالدین طوسی اصول مهم خانه سازی را چنین معرفی می کند:

ص: 111


1- اصل سی و یک قانون اساسی، داشتن مسکن مناسب با نیاز را حق هر فرد و خانواده ایرانی می داند و دولت را مؤظف به تأمین آن می کند.
2- ر.ک. به: ابعاد اجتماعی مسکن، ترجمۀ عباس مخبر، ص 17 - 38.

«بنیاد استوار، تأمین نور و برخورداری از هوای ملایم، پرهیز از تکلف و اشرافیت و تفکیک محل سکونت خانواده و مهمانان، وسعت بنا، مراعات حال همسایگان، پرهیز از مجاورت با اهل شر و فساد، تأمین مصالح از طریق حلال، اجتناب از غصبی بودن، زمین».(1)

برخی از بایسته های مسکن که در جرم زدایی مؤثرند عبارتند از:

الف. فضای عبادت و معنویت

در معماری خانه، اگر بخشی به عبادتگاه اختصاص یابد، همواره عامل توجه به خدا و بازداری از گناه خواهد بود؛ همین طور، وجود نمادهایی که عامل توجه به خداوند شود. طبق یک روایت امام صادق(علیه السّلام) به مسمع نوشت:

«دوست دارم یکی از اتاق های خود را، عبادتگاه خودسازی، آن گاه از خدا بخواهی تو را از آتش دوزخ برهاند و به بهشت وارد کند. در آنجا سخنی بیهوده و فراتر از حد، بر زبان نیاور».(2)

امام صادق(علیه السّلام) خود نیز نمازخانه ای داشت که در قبلۀ آن، آیات قرآنی نوشته شده بود.(3)

طبق روایت، ارتباط معناداری بین تعیین عبادتگاه و امکان نجات از آتش و انحراف وجود دارد. با وجود چنین روایاتی است که معماری اسلامی معنا می یابد و آثار متعدد آن از جمله ظرفیت بازداری و پیشگیری از جرم و گناه، مشخص می شود.

ص: 112


1- احکام و آداب مسکن، غلامرضا گلی زواره، ص11، اخلاق ناصری، بحث تدبیر منزل.
2- بحارالانوار، ج76، باب 31، ص162.
3- بحارالانوار، ج76، ص151.

ب. آرامش زایی

اضطراب، از عوامل مهم جرم خیزی است؛ بنابراین مسکن اگر آرامش زا باشد، می تواند نقش بازدارنده داشته باشد {وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً} (1)

چنین کارکردی که باعث می شود، حتی اگر صاحب خانه مدیون باشد، خانه اش برای ادای دین، فروخته نشود.(2)

ج. امکان رعایت موازین شرعی

اگر خانه به گونه ای طراحی شود که موازین شرعی، مانند حدود محرم و نامحرم، ارتباطات پدر و مادر و ... رعایت شود، نقش مؤثری در کاهش جرم خواهد داشت. در مورد حضرت ابراهیم می خوانیم:

«به دنبال آن، پنهانی به سوی خانواده خود رفت و گوسالۀ فربه را برای آنان آورد»(3)

از این عبارت استفاده می شود که خانۀ حضرت، قسمت اندرونی، بیرونی داشت که موجب جداسازی فضای داخلی، از فضای بیرونی می شد و حداقل آشپزخانه در معرض دید نبود.(4)

همچنین از آیات الهی بر می آید که اتاق ویژه پدر و مادر باید جدا باشد، اگر هم جدا نبود یا به دلیل تک اتاق بودن و... امکان نداشت، باید امور جنسی و ... بدون حضور و احساس کودکان باشد.(5)

ص: 113


1- نحل / 80.
2- جواهر الکلام، ج25، ص334؛ اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های انسانی، محمد تقی فلسفی، ج1، ص304.
3- زاریات / 6
4- تفسیر نور، ج11، ص252.
5- اخبار و گزارش های تکان دهنده ای در مطبوعات منشتر می شود که بزهکاران جنسی، از دلایل مهم گرایش به جرم را، مشاهدۀ ارتباطات جنسی والدین معرفی می کنند. همین طور، اخبار گوناگونی از ترویج گناهانی خاص، در مجتمع های مسکونی منتشر شده که دلیل آن تمرکز بیش از حد و معماری فشرده ساختمان ها، رعایت نشدن حریم ها، و راحت تر و کم هزینه تر شدن گناهان در این اماکن است.

«ای کسانی که ایمان آورده اید، باید... کسانی که به بلوغ نرسیده اند، در سه مرتبه از شما اجازه بگیرند؛ پیش از نماز صبح، هنگام نیم روز که لباس های خود را فرو می نهید و بعد از نماز عشا. ]اینها[ سه وقت مخصوص امور برهنگی شماست».(1)

ص: 114


1- نور / 58، ور.ک. به: تفسیر نور، ج8، ص208.

بخش سوم: محیط اشتغال و ارتباط

الف. شغل

اشتغال، سبب آرامش و انطباق با زندگی اجتماعی است، اما اگر از روی اجبار، شغلی غیر متناسب پذیرفته شود، نارضایتی و ناراحتی روانی و عدم آرامش، ایجاد می شود و بستر مناسبی برای ارتکاب جرایم فراهم می آید. عدم احساس امنیت شغلی، اضطراب زاست، در محیط خانه و کار، تشنج آفرین است و کاهش مقاومت در برابر فشارهای روانی را در پی دارد. طرز برخورد کارفرما، موقعیت شغلی، عدم تأمین یا تهدید به بیکاری، و ... حالت عصبی، بی تفاوتی به کار و احساس بی مسئولیتی را پدید می آورد که همگی از زمینه های جرایم هستند.

نکتۀ اساسی این است که افراد به تناسب شغل خود، دچار انحرافات می شوند؛ مثلاً کارگران فروشگاه های بزرگ، بیشتر مرتکب سرقت می شوند، کارگران چاپخانه ها به جعل اسکناس رو می آورند، ثروتمندان، صاحبان صنایع، مدیران، سیاستمداران، وزرا و ... به دلیل درآمدهای زیاد، کسب بدون مشقت، استفاده از موقعیت های خاصی و ...، ثروت های بادآورده، فراهم می کنند که در اصطلاح جرم شناسی قرن اخیر به جرم آن ها «جرم یقه سفیدها» گفته می شود. طبق یک بررسی در فرانسه، جرایم ارتکابی کارفرمایان بزرگ، بیش از دیگران است. کارمندان عالی رتبه و ... بیشتر دچار جرایمی، مانند صدور چک بی محل، اخذ رشوه، خیانت در امانت، کلاه برداری، اختلاس، تخلفات راهنمایی و رانندگی، جرایم تأمین

ص: 115

اجتماعی و کار، تقلب و جعل اسناد، ترک نفقه خانواده، هتک ناموس، ضرب و جرح عمدی و قتل می شوند.(1)

به این ترتیب روشن می شود که دولت اسلامی در اولین گام برای پیشگیری از جرم و گناه باید به تنوع شغل ها و جرایم خاص هر شغل، بیش از امور دیگر توجه کند.

اولین اثر اشتغال، کسب درآمد و بی نیازی از دیگران است که خود اثر ضد انحرافی و ضد جرم دارد؛ لذا اسلام به شدت با بیکاری مخالفت می کند. امام صادق(علیه السّلام) دربارۀ کسی که تجارت و کار را ترک کرده بود، سه بار فرمود: «عملُ الشیطان، کار شیطانی است» و خدا می فرماید:

{ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ}؛(2)

«مردانی که تجارت و خرید و فروش، آن ها را از یاد خدا باز نمی دارد».

امام صادق(علیه السّلام) برای تجارت، هزار و هفتصد دینار به شخصی داد و فرمود:

«تجارت کن، البته من علاقه ای به سودش ندارم، هر چند سودش هم علاقه زاست، اما من دوست دارم، خدا مرا در جستجوی روزی خویش ببیند».(3)

امام باقر(علیه السّلام) فرمود:

«هر کس دنیا را به علت بی نیازی از مردم، توسعه بر خانواده و کمک به همسایه بخواهد، خدا را در قیامت، در حالی ملاقات خواهد کرد که صورتش مثل ماه شب چهارده است».(4)

ص: 116


1- ژان میشل سبت، جامعه شناسی جنایت، ترجمه دکتر فریدون وحیدا، ص24 - 174.
2- نور/37 ؛ تفسیر نور، ج8، ص75.
3- همان، ص76.
4- همان، ص78.

از جمله عوارض، نداشتن عدم امنیت شغلی، تعویض کار و دل نبستن به کار واگذار شده، است که حاصل آن جز خواری و سرشکستگی و احساس ناامیدی نیست و این خود از عوامل مهم جرم است. امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«مَنْ أَوْمَأَ إِلَی مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِیَلُ»؛

«کسی که به کارهای گوناگون بپردازد، خوار می شود و پیروز نمی گردد».(1)

افرادی که توان کاریابی ندارند و در جرگۀ بیکاران می مانند، بیش از دیگران، دچار مشکلات می شوند و دام جرم و گناه بیشتر از دیگران، برای آن ها پهن شده است. برای نمونه در یک استان، بیکاری مهم ترین عامل و منشأ افزایش آمار زندانیان اعلام شده است.(2) طبق نتایج بررسی علل طلاق صد پرونده در محاکم قضایی تهران، در سال 78، بیکاری عامل 2% طلاق اعلام شده است.(3)

به نظر جامعه شناسان، «اشتغال» «تعهد»، «سرمایه» و «ایمان» در بهسازی روابط اجتماعی، نقش اساسی دارد، و اگر این سه شاخص یاد شده، موجود باشد، ولی اشتغال نباشد، افراد آسیب پذیر خواهند بود.(4)

تنوع جرایم، ویژگی های خاص هر شغل و اقتضائات و هماهنگی آن با جرم های ویژه، عامل اصلی در پنهان ماندن بسیاری از جرایم - مانند جرم یقه سفیدها - می شود و در آینده، آثار تخریبی عظیمی برجای می گذارد. به همین دلیل، قوانین دولتی و سازمان های نظارتی، حتی گاه از وقوع جرایم

ص: 117


1- نهج البلاغه، ح 402، ص726.
2- قدس، ش5830، 8 اردیبهشت 1387، ص6.
3- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، ص308.
4- قدس، یکشنبه 4 خرداد، 1387، ص13.

توسط چنین گروه هایی مطلع نمی شوند، چه رسد به نظارت، پیگیری یا پیشگیری از آن ها.

توضیح اینکه، حالت خطرناک در مجرمان دو رکن دارد: (1). ظرفیت و استعداد مجرمانه؛ (2). استعداد انطباق با جامعه. وخیم ترین حالت، مربوط به مجرمانی است که ظرفیت جنایی خیلی قوی و قابلیت انطباق بسیار بالایی با محیط دارند. آن ها می دانند چگونه جرم کنند تا گرفتار نشوند. بزهکاران یقه سفید هر دو رکن را دارند، لذا ممکن است در جامعه، اساساً مجرم به حساب نیایند و جرم آن ها کشف نشود؛ مثلاً در اختلاس از دولت، علت بالابودن رقم سیاه بزهکاری یقه سفیدها این است که قدرت ظرفیت جنایی و استعداد انطباق پذیری بالایی دارند، لذا تفکیک مجرم از غیر مجرم بسیار دشوار می شود. این گروه، همیشه کمتر از بزهکاران «بالنسبه خطرناک» در معرض شناسایی اند.(1)

همان گونه که مجرمان یقه سفید، در نظام دولتی، بهتر می توانند دچار جرم شوند، همین وضعیت در هر یک از مشاغل دیگر وجود دارد؛ یعنی افراد آشنا به آن شغل، در همان شغل، یقه سفیدند و همین ویژگی باعث می شود، دولت توان شناسایی و کنترل خود را از دست بدهد. راه چارۀ آن نیز، شاید توجه ویژه به هر شغل و ارائۀ طرح و راهکار، براساس ساختار متناسب با آن شغل باشد؛ هم برای پیشگیری و هم برای برخوردهای کیفری و حقوقی. حال آنکه امروزه، ما از قوانین، با ساختارها و روش های یکسانی پیروی می کنیم؛ مثلاً در مورد جرم سرقت، برای سرقت موردی و جزئی از همان روش سود می بریم که برای سرقت های یقه سفیدها، حاصل آن می شود، که یقه سفید ها با دزدی های میلیاردی همچنان متشخص و عالی

ص: 118


1- جرم شناسی، دکتر خلیلی، ص15.

مقام می مانند؛ اما افراد عادی و محروم دچار زندان، محاکمه، و قطع دست و ... می شوند. هر چند این تفاوت، توسط مسئولان نظام و کارگزاران احساس نشود، اما مخاطبان و مردم، تضاد حاصله را، به خوبی احساس می کنند و با عباراتی گوناگون، از قطع دست دزدهای عادی و مصونیت دزدهای میلیاردی، به شدت اظهار رنج می کنند. همین احساس تبعیض، اثر اجرای حدود - بازدارنگی و پیشگیری - را خنثی می کند. بنابراین نظام اسلامی باید به تناسب مشاغل، راه های کشف، نظارت، کنترل، مجازات و پیشگیری، را متنوع سازد.

برای مثال: 20 میلیون نفر، جمعیت صنفی کشور را تشکیل می دهند که در 7600 اتحادیه گرد می آیند و 306 مجمع در کشور، حضور دارند. برقراری ارتباط تخصصی با هر یک از این گروه ها و مداخلۀ صاحبان تخصص در روند پیشگیری از جرایم خاص هر صنف، موجب «تولید امنیت» و کاهش جرم و پیشگیری از وقوع جرایم می شود.(1)

چنین تقسیم بندی و برخورد تخصصی با تمام طبقات اجتماعی، می تواند نقش بسیار مؤثرتری در پیشگیری داشته باشد و درصد «یقه سفیدها» در هر گروه شغلی و... را به شدت پایین آورد. البته این برخوردها، تنها نباید در حد انتظامی باشد، بلکه باید به لایه های قانون گذاری، سیاست گذاری و قضایی نیز گسترش یابد.

ب. محیط تفریح

از نیازهای اساسی بشر، تفریح و ایجاد بستر شادی زا برای تسکین اعصاب، تجدید قوا و کاهش فشارهاست، بنابراین بشر به محیطی برای

ص: 119


1- سردار نجفی، رئیس پلیس نظارت بر اماکن عمومی ناجا، رادیو فرهنگ، 14 مهر 1387، برنامۀ جامعۀ ایران، قانون گرایی و انضباط اجتماعی.

تفریح نیاز دارد. این محیط، می تواند درون خانه یا بیرون از آن (در محله و ...) باشد. نکتۀ مهم، سلامت تفریحات و محل آن هاست. اوقاتی که مردم برای تفریح اختصاص می دهند - به دلیل نیاز به تأمین زندگی - معمولاً زمانی است که با اوقات کار و تلاش فاصله دارد؛ مثلاً کارمندان در تابستان ها، دانش آموزان و جوانان ایام تعطیلات، افراد با شغل آزاد، بیکارها و ... هر کدام موقعیت های خاصی برای تفریح دارند.

همین نیاز، بستر مناسب برای حضور بزهکاران حرفه ای و منحرفان فراهم می کند تا مردم را با عناوینی چون تأمین و ارضای نیازهای درونی، جذب کنند و شریک جرم خود سازند. در این میان، نوجوانان و جوانان، دختران و پسران مجرد، افراد فاقد شغل، محرومان جنسی، و ... بیشتر از دیگران در معرض خطر قرار می گیرند.

بررسی های علمی، نشان می دهد فعالیت های اجتماعی، هنری، سیاسی، مذهبی، از عوامل مهم انطباق با محیط اجتماعی است. افرادی که اوقات فراغت خود را به بطالت و عیاشی در مراکز مربوطه می گذرانند، بیشتر به ارتکاب جرایم مختلف، کشیده می شوند.(1)

تحقیقات اجتماعی، نشان می دهد: یکی از عوامل مهم بزهکاری در جوانان، خالی بودن اوقات فراغت آن هاست و در سال های اخیر به دلیل گران شدن روش های فعال و ترویج روحیۀ انزواطلبی در جوانان و محدودیت فضاها، گرایش به سمت گذران غیرفعال اوقات فراغت و رفع نیاز به تفریح، گسترش پیدا کرده است. در شهرهای بزرگ و در هوای گرم و سوزان تابستان - اوقات فراغت - افراد از لحاظ مقاوت روانی و

ص: 120


1- قدس، یکشنبه 4 خرداد، 1387، ص13

تحریک پذیری شرایط خطرناکی پیدا می کنند. دادیار مجتمع قضایی اطفال، می گوید:

«با آغاز فصل تابستان و بیکاری جوانان، تغییراتی در نوع پرونده ها ایجاد می شود و جرایمی مثل سرقت، ضرب و شتم افزایش می یابد».

مسئولان انتظامی معتقدند: جرم های سرقت، شرارات، مزاحمت های خیابانی، در تابستان زیاد می شوند. البته این مسئله، کشف تازه ای نیست، بقراط (365 - 410 قبل از میلاد) معتقد بود: «فصول و آب و هوا در وضع زندگی مؤثرند»، منتسکیو در کتاب روح القوانین تأثیر محیط جغرافیایی در وضع جسمی و روانی را تأیید می کند. طبق یک بررسی در 1830 - 1826 در فرانسه، روشن شد که عوامل جغرافیایی در ارتکاب جرم مؤثرند، لذا جرایم علیه اشخاص در نقاط گرمسیر و جرایم علیه اموال در نقاط سردسیر بیشتر است. در تابستان، که روزها طولانی و اشخاص ساعات زیادی در بیرون خانه هستند، برخوردهای اجتماعی، زیادتر است؛ بنابراین جرایم علیه اشخاص (قتل، ضرب، جرح) هم بیشتر است و در زمستان، به دلیل طولانی بودن شب ها، جرایمی مثل سرقت افزون تر است. طبق تحقیقات جرم شناس بلژیکی، قتل، عمل منافی عفت، هتک ناموسی و تجاوز در اوایل تابستان، بیشتر است.(1)

اوقات فراغت و ایام تفریح در طول سال، نیازمند برنامه ریزی کلان و البته اجراپذیر دولتی است. دولت، باید خانواده ها را به مشارکت گسترده برای طراحی سازوکارهای متناسب فرابخواند به گونه ای که هم به نیاز تفریحی مردم، پاسخ داده شود و هم بسترهای جرم زا کاهش یابد. افزایش

ص: 121


1- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، ص331.

موقعیت های تفریح کنترل شده، کاهش موقعیت های حضور منحرفان و اهل سوء استفاده و مجرمان حرفه ای، تنوع تفریح، افزایش امکانات، کاهش هزینه های تفریحات سالم از جملۀ این عوامل هستند.

ج. محیط ارتباطی

اول. وسایل ارتباط جمعی مجازی

رسانه های گروهی مثل صدا و سیما، مطبوعات، سینما و ... جزو محیط های انتخابی و گاه اتفاقی است. این محیط، در پرورش یا تخریب افکار عمومی، نقش اساسی دارد. وسایل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی، در تار و پود افراد تلقین پذیر برای ارتکاب جرم، نفوذ می کنند. مردم چون به وقایع عادی زندگی توجه ندارند، حوادث استثنائی را با شدت پیگیری می کنند، رسانه ها هم برای جلب مشتری و کسب منافع به برجسته کردن «نقش بزهکاری» می پردازند و مخاطبان، به تقلید از آن ها روی می آورند. رادیوها به خصوص رادیوهای بیگانه، نوارهای کاست و ویدیویی، سی دی و... به دلیل فراگیری بیشتر، نقش انکارناپذیری در آموزش اجتماعی شدن، القای عقیده، کسب مهارت و ... دارند، و به همین نسبت، می توانند سبب گمراهی شوند. اما سینما و تلویزیون، به دلیل علاقۀ بیشتر، جذابیت های بصری و در دسترس بودن در محیط خانواده و ... طبقات مختلف به ویژه اطفال و جوانان را متأثر می کند و این گروه تلقین پذیر را، در آستانۀ انحراف قرار می دهد. تلویزیون و سینما، می تواند در روند آموزش، کسب معلومات متنوع و افزایش سطح مهارت های زندگی، نقش داشته باشد، اما اگر جنبه های منفی و تخریبی آن بیشتر باشد، و نگاه اومانیستی یا تجاری بر آن حاکم شود، اهداف و منافع شخصی و گروهی، به گونه اغراق آمیز در فیلم ها تبلیغ خواهد شد و پرخاشگری، عصیان،

ص: 122

عیاشی، قانون شکنی، شهوترانی ترویج خواهد شد. در جامعۀ ایرانی ما، که میلیون ها جوان فاقد امکانات ازدواج هستند و میلیون ها خانواده، با فقر مالی دست و پنجه نرم می کنند، نمایش مناظر شهوت انگیز مثل بدن های لخت ورزشکاران و تبلیغ رفاه زدگی، در رسانه ها، چیزی جز تشدید احساس فقر و نیاز نخواهد داشت که حاصل آن، نزدیک شدن به جرم خیزی و گناه گستری است.

نظام اسلامی، وظیفه دارد از ظرفیت های خود برای کنترل و جهت دهی مناسب به رسانه های گروهی، نهایت استفاده را برای کاهش جرایم و پیشگیری از آن ها بکند. به دلیل دولتی بودن رسانۀ ملی، این امکان برای دولت اسلامی بیش از کشورهای دیگر فراهم است.

رسانه ها، کلاً دو کارکرد در راستای پیشگیری، می توانند داشته باشند که نظام اسلامی باید به هر دو توجه کند:

(1). ساختار رسانه های گروهی، به گونه ای طراحی شود که جرم زا نباشد و از لحاظ قانونی، اصل پیشگیرانه بودن در ساختار رسانه ها، لحاظ و به عنوان یکی از شاخصه های تأیید و بقا رسانه به رسمیت شناخته شود.

(2). اهداف آن ها باید جرم زدا باشد و به خصوص دربارۀ تمام برنامه های رسانۀ ملی این ملاک به دقت پیگیری گردد.

رسانه ها باید به عنوان ابزار فرهنگی و ابزار نرم دولت اسلامی، تمام سیاست های پیشگیرانه دولت را بسترسازی کنند و با کم ترین مانع به اجرا درآورند، زیرا واقعیت عصر و دستاوردهای دانش ارتباطات، گویای تأثیر بلامنازع دستگا ه های رسانه ای بر فرهنگ، باورها و رفتارهای مردم است و این تأثیرگذاری در هر دو بُعد فرهنگ سازی و فرهنگ سوزی، «گسترش انحراف»، «پیشگیری از انحراف» از گسترۀ رفتارهای ظاهری تا عمق بینش ها و اعتقادات را شامل می شود.

ص: 123

یکی از راه های در امان ماندن از کارکرد تخریبی و تقویت نقش پیشگیرانۀ رسانه ها: تقویت امکان نظارت دائمی، فراگیر، کارآمد و مؤثر «عالمان دین» و «سازمان های متعهد خصوصی» بر این دستگاه هاست.

امروزه، گروهی در سطح جهانی، علما و نخبگان، استادان و سازمان های غیردولتی متعهد را بی خبر از دنیای ارتباطات، می پندارند و می کوشند ذائقۀ اسلامی نسل ها را طبق تشخیص و منافع خود دست کاری کنند. بر این اساس، رسانه ها این ظرفیت را دارند که تعاملات برخاسته از دین را در تمام عرصه های اجتماعی (مانند ارتباط محرم و نامحرم، ورزش بانوان، ازدواج دائم و موقت، تعدد زوجات، غیرت دینی، نام گذاری ها، فرهنگ شهادت، امر به معروف و نهی از منکر، وفاداری به خانواده، داشتن دوست از جنس مخالف، بیگانگی مذهبی و دینی، خودباختگی فرهنگی، و صدها عنوان ریز و درشت دیگر) دگرگون سازند و برنامه های دراز مدت برای تغییر ذائقۀ فرهنگی، کاهش غیرت دینی، عادی سازی تدریجی گناه و ناهنجاری های دینی را تدارک و عملی کنند و خلاصه، این ابزار را در خدمت «استحالۀ فرهنگی و دینی» قرار دهند. در این صورت، می توان برای مثال، جامعه ای را نشان داد که در روزی، نمایش کوچک ترین صحنۀ معاشرت و ارتباط مشکوک در رسانه، خروش متعهدان را برمی انگیخت، اما در زمانی دیگر، متعهدان جامعه، برای رعایت حداقل های شرعی در سیما و سینما با متولیان فرهنگی چانه می زنند.

به دلیل نابودی مرزهای فرهنگی، فرهنگ استفاده از جذابیت های جنسی در فیلم ها از غرب به کشورمان هجوم آورده و بستر مناسبی برای جرم گستری ایجاد کرده است.

رسانه های گروهی، نقش مؤثری در «عرفی سازی گناهان» برعهده دارند. شاید بتوان یکی از دلایل تأثیرگذاری منفی رسانه های گروهی و ملی در

ص: 124

ایران را، اعمال سیاست های سکولاریستی درباره مقوله هنر و رسانه دانست که خود جای بحث مفصلی دارد. دولت اسلامی می تواند از شکل گیری سازمان های تخصصی غیردولتی، در هر عرصه از جمله «نظارت بر رسانه های گروهی» به عنوان ابزاری کارآمد برای پیشگیری از بسترسازی رسانه ها برای جرم و گناه سود برد. از این تشکّل ها حمایت قضائی، حقوقی و قانونی بنماید و با فراهم سازی امکان نظارت مؤثر غیردولتی بر رسانه ها، در کاهش آثار تخریبی آن ها بکوشد. تربیت کارشناسان مذهبی و متعهد آشنا با علوم ارتباطات، نیز از اولویت های دولت اسلامی است.

در دنیای امروز، رقابتی شدن رسانه های داخلی با رسانه های خارجی - در پی گسترش ماهواره ها، صنعت رایانه و... - این ضرورت را ایجاد کرده است که دولت اسلامی، بیش ترین همت خود را صرف تقویت ارزشی رسانه های گروهی و ملی جامعه خود بکند تا از یکسو در دنیای رقابت، ابزار رسانه ای خود را ناکارآمد نسازد و از سوی دیگر، خیل مخاطبان تقلید پذیر جامعۀ خود را، در مقابل هجوم رسانه های خارجی، تنها نگذارد. به

این ترتیب، تلاش نظام اسلامی برای تطهیر رسانه ها از اسباب انحراف، باید در کنار تقویت اعتقادی، فرهنگی آن ها صورت گیرد و تمام امکانات مادی و معنوی لازم برای فراهم سازی جذابیت های مشروع در آن به کار گرفته شود.

دوم. باندها و گروه ها
جرایم باندها و گروه ها

انسان ها، دوستانشان را به انتخاب خود برمی گزینند و با آنان رابطه برقرار می کنند.، مطالعۀ چگونگی تأثیر معاشرت بر جرم زایی، از مباحث قدیم جرم شناسی است. گاهی جوانان، گروه تشکیل می دهند و یک رئیس،

ص: 125

سرپرستی آنان را به عهده می گیرد. نزاع های دسته جمعی که گاه به قتل منجر می شود، از عوارض این باندهاست.

چنین پیوندهایی از گذشته های دور، بین افراد مختلف بوده است، هر چند عموماً مشخص و با نشان همراه نبوده است و نوع رسمی آن، از فراورده های تمدن عصر ماست. جوانان، به دلیل اختلافات خانوادگی، نبود مراقبت، بیکاری، وضع مسکن، تفریحات ناسالم، جستجوی هویت، احترام و محبت، شخصیت، ارضای غرایز، گشودن عقده های روانی و ... به تشکیل گروه، روی می آورند تا مورد محبت و پذیرش قرار گیرند و با قبول نقشی هر چند مجرمانه، احساسات سرکوب شده و تحقیر شدۀ خود را التیام بخشند.

این وضعیت، دربارۀ «باند بزرگسالان» هم وجود دارد، باند بزرگسالان در طول تاریخ، در اشکال مختلف (قبیله ای، محله ای، تعصبات نژادی) بوده، ولی در عصر حاضر، تشکیلات باندی برای انجام جرایمی خاص مثل اخاذی، قاچاق اسلحه، زنان، اطفال، مواد مخدر، پدید می آید. باند گانگسترها، مافیا و کامورا از جمله آن هاست. در آمریکا، حتی کارمندان عالی رتبه و مأموران سیاسی و پلیس، مجبور به همکاری با این باندها هستند، در ایتالیا، مافیا، سالانه 835 میلیون دلار از اماکن عمومی، اخاذی می کند. از جمله ابزارهای نفوذ باندهای جدید، (قاچاق مواد مخدر، جعل اسکناس، ربودن دختران و زنان...) استفاده از بازارهای مشترک می باشد که پیوستگی اقتصادی و سیاسی ملت ها را ترغیب می کنند..(1)

در قرآن کریم و روایات، موضوع رفاقت و دوست گزینی، بارها مورد توجه قرار گرفته است و راه های متنوعی هم برای رهایی یا اصلاح آن، ارائه

ص: 126


1- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ ص 316 - 322.

شده است که نظام اسلامی باید به آن ها توجه کند. به نمونه ای از تأثیر دوستان توجه کنیم.

در عصر پیامبر، دو نفر از مشرکان (عقبه و ابی) با هم دوست بودند، عقبه وقتی از مسافرت آمد، مردم و حتی پیامبر را دعوت کرد. پیامبر فرمود: «من از غذای تو نمی خورم، مگر اینکه مسلمان شوی»، عقبه هم مسلمان شد. وقتی ابی مطلع شد، گفت: من از تو راضی نمی شوم، مگر اینکه به محمد توهین کنی. عقبه فریب خورد و به پیامبر توهین کرد و در جنگ بدر کشته شد. ابی هم در جنگ بدر کشته شد. آن گاه آیات زیر نازل شد:

«روزی که ظالم، دست خود را از شدت حسرت به دندان می گزد و می گوید: کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. وای بر من! ای کاش! فلان را دوست خود انتخاب نمی کردم. او مرا از یاد حق، گمراه کرد؛ بعد از آنکه آگاهی به سوی من، آمده بود و شیطان، همواره انسان را تنها می گذارد».(1)

وظایف دولت
اشاره

در رویارویی با این پدیده، دو نهاد خانواده و حکومت، وظایف مهمی به عهده دارند. حکومت اسلامی، وظیفه دارد حداقل در چهار شاخه، به پیشگیری از جرایم ناشی از گروه ها بپردازد.

الف. تبیین ماهیت گروه های منحرف
اشاره

حکومت اسلامی، باید تمام ابزارهای رسانه ای و آموزشی خود را در خدمت تبیین اهداف، معرفی چهره ها، عوارض، پیامدها و دلایل تشکیل گروه های مذکور، قرار دهد و نهاد خانواده را از همان دوران دانش آموزی با خطرهای آن ها آشنا سازد؛ به گونه ای که دوری از گروه های منحرف، به

ص: 127


1- فرقان/27-29؛ مجمع البیان، ج7، ص166.

صورت یک رفتار نهادینه شده و فرهنگ در آید. اگر دستگاه های فرهنگ ساز نظام اسلامی، در این عرصه، کوتاهی کنند. به زودی پایه های خانواده سست خواهد شد و رقیبی جدی و بی مهار برای نهاد خانواده، ایجاد خواهد شد. این تبیین و روشن گری می تواند در چند بخش صورت گیرد:

1. هشدار دربارۀ عوارض باندگرایی

قرآن کریم به عنوان کتاب حکومت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله )، بارها به تبیین عوارض زیان بار حضور در گروه های منحرف می پردازد،(1) از جمله در سوره مدثر می فرماید: «بهشتیان از دوزخیان می پرسند، چه چیزی شما را به دوزخ فرستاد؟ آن ها اموری را ذکر می کنند، از جمله می گویند:

{وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ}

«ما پیوسته با اهل باطل، همنشین و هم صدا بودیم».

در سوره ای دیگر، اثر همنشین و حضور در گروه های منحرف را چنین بیان می کند:

{یَقُولُ أَ إِنّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقینَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُرابًا وَ عِظامًا

أَ إِنّا لَمَدینُونَ قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطّلِعُونَ فَاطّلَعَ فَرَآهُ فی سَواءِ الْجَحیمِ قالَ تَاللّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدینِ وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرینَ}

«کسی از آن ها می گوید: من همنشینی داشتم که پیوسته می گفت: آیا تو این سخن را باور کرده ای که وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم، زنده می شویم و جزا داده خواهیم شد؟ می گوید: آیا شما می توانید از او خبری بگویید؟ این جاست که نگاهی می کند، ناگهان او را میان دوزخ می بیند. می گوید: به خدا

ص: 128


1- فرقان/ 27 - 29.

سوگند، نزدیک بود مرا به هلاکت بکشانی و اگر نعمت پروردگارم نبود، من از احضارشدگان بودم».

امام جواد(علیه السّلام) می فرمود:

«ایاک و مصاحبة الشریر فانه کالسیف المسلول یحسن منظره و یقبح اثره»؛(1)

«از همنشینی بدکار بپرهیز؛ زیرا او مانند شمشیر برهنه، ظاهرش زیبا و اثرش زشت است».

و امام باقر(علیه السّلام) هم فرمود:

«کسی که در مجلسی بنشیند که در آن به امامی از امامان ناسزا گویند و بتواند برخیزد و برود، ولی نرود، خدا لباس ذلت را در دنیا به او می پوشاند و در آخرت او را عذاب می کند و آن چیز نیکی را که خداوند به دادن آن بر وی، منت نهاده است، یعنی معرفت ما، از او می گیرد».(2)

دولت باید عبرت های فراون فعالیت باندی را برای نسل جوان تشریح کند و آنان را از افتادن در دام های گوناگون برحذر دارد.

2. تبیین تأثیرگذاری ارتباطات

نهاد خانواده و حکومت باید این باور را در مخاطبان خود ایجاد کند که ارتباطات تأثیرگذار است. بنابراین از هر ارتباطی، نباید استقبال کنند و بدانند افراد آگاهانه یا ناآگاهانه از همنشین ها، اثر می پذیرند. بر این اساس رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

ص: 129


1- بحارالانوار، ج74، ص195.
2- کافی، ج2، ص379.

«المرء علی دین خلیله و قرینه»؛(1)

«انسان، بر دین دوست و همنشین خود است».

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«با بدعت گذاران رفاقت نکنید و با آن ها همنشین نشوید که نزد مردم همچون یکی از آن ها خواهید بود».

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

«انسان پیرو دین دوست و رفیقش است».(2)

از حضرت سلیمان(علیه السّلام) نقل شده است:

«دربارۀ کسی قضاوت نکنید تا نگاه کنید با چه کسی همنشین است، چرا که انسان را به وسیلۀ دوستان و همنشین هایش می توان شناخت و او نسبتی با اصحاب و یارانش دارد».(3)

و حضرت لقمان(علیه السّلام) فرمود:

«فرزندم! با دانشمندان، دوستی کن و با آن ها نزدیک باش و همنشینی کن و به زیارت آن ها در خانه هایشان برو! باشد که مثل آن ها شوی و با آن ها باشی».(4)

امام علی(علیه السّلام) به امام حسن(علیه السّلام) فرمود:

«با نیکان، قرین و همنشین باش تا از آن ها شوی و از بدان دور باش! تا جدا شوی».(5)

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

ص: 130


1- کافی، ج2، ص374.
2- همان.
3- بحار الانوار، ج71، ص188.
4- همان، ص189.
5- نهج البلاغه، نامۀ31.

«از همنشینی با فساق، بپرهیز که شر به شر می پیوندد؛ خدا را گرامی دار و دوستان خدا را دوست بدار».(1)

در خطبه های مختلفی از نهج البلاغه به تبیین اثرگذاری ارتباط با گروه های منحرف و رؤسای آنها پرداخته شده است.

«دیگری که او را دانشمند نامند، اما از دانش بی بهره است، یک دسته از نادانی ها را از جمعی نادان، فراگرفته و مطالب گمراه کننده را از گمراهان، آموخته و به هم بافته و دام هایی از طناب های غرور و گفته های دروغین، بر سر راه مردم افکنده است، قرآن را بر امیال و خواسته های خود، تطبیق می دهد و حق را به هوس های خود، تفسیر می کند».(2)

«دشمن ترین آفریده ها، نزد خدا دو نفرند: مردی که خدا او را به حال خود گذاشته و از راه راست دور افتاده، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه می کند و به فتنه انگیزی می کشاند و راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتی های خود نیز باشد و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسان های نادان امت، جایگاهی پیدا کرده است، در تاریکی های فتنه، فرورفته و از مشاهدۀ صلح و صفا، کور است».(3)

3. علت شناسی گرایش به گروه های منحرف

قرآن کریم از جمله علل همنشینی با منحرفان را، دشمنی افراد با خدا می داند و خدا به عنوان مجازات، آنها را گرفتار دوست و همنشین بد،

ص: 131


1- نهج البلاغه، نامۀ 69، ص613.
2- همان، خ87، ص147.
3- همان، خ 17، ص41.

می سازد. بنابراین اشخاص با آگاهی از چنین نقاط ضعفی در خود، در پی عیب یابی از خود بر خواهند آمد.

{وَ قَیّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ}؛(1)

«ما برای آنها، همنشینان قرار دادیم و آن همنشین ها، زشتی ها را از پیش رو و پشت سر، در نظرشان جلوه دادند».

در آیه ای دیگر می فرماید:

«و هر کس از یاد خدا روی گرداند، شیطان را به سراغ او می فرستیم، پس همواره قرین اوست و آن ها (شیطان ها) این گروه را از یاد خدا باز می دارند؛ در حالی که گمان می کنند، هدایت یافتۀ حقیقی اند. تا زمانی که نزد ما حاضر شود، می گوید: ای کاش، بین من و تو فاصلۀ مشرق و مغرب بود، چه بد همنشینی بودی!».(2)

اساساً گروه بندی هایی که در قرآن صورت می گیرد، برای تبیین تأثیرگذاری گروه ها و بازداری مردم از انحراف به سمت گروه های منحرف است؛ مانند آیات متعددی از سورۀ زمر، آیات نهی از معروف و امر به منکر منافقان و برعکس امر به معروف و نهی از منکر مؤمنان، جملگی در همین راستا قابل بحث و بررسی است.

ابزارهای فرهنگی و آموزشی و رسانه ای نظام اسلامی و نیز ارکان خانواده، باید تبیین کنند که عضویت یا حضور در جمع گروه های معارض خانواده و قانون، به مرور، زشتی گناه را از بین می برد و با مشاهدۀ بدی و زشتی، از قبح آن می کاهد؛ به گونه ای که جرم و گناه برای اعضا، به

ص: 132


1- فصلت / 25.
2- زخرف / 36 - 38.

صورت امری عادی در می آید، در حالی که یکی از عوامل مؤثر در عدم اتکاب جرم و گناه، همین احساس زشتی و قباحت آن است.

برای همین در روایات با کنایه از این حالت، به «مرگ» قلب و روان انسان یاد شده است. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

«اربع یُمتن القلب ... و مجالسة الموتی قیل له یا رسول الله و ما الموتی؟ قال: کل غنی مسرف»؛

«چهار چیز قلب را می میراند ... و همنشینی با مردگان، پرسیدند: مردگان کیستند؟ فرمود: هر ثروتمند اسراف کاری».(1)

ب. دولت و مجامع فرهنگی
1. ایجاد و تقویت مجامع فرهنگی

اصل نیاز به گروه، قابل انکار نیست و باید دانست در شرایط رقابتی شدن بازار گروه سازی، همۀ جوانان به سمت گروه های فاسد، کشیده نخواهند شد، بلکه طیف گسترده ای هم به سوی گروه های سازنده، سوق پیدا خواهند کرد. هر چند این ظرفیت را نظام اسلامی به وجود

آورده است؛ مانند گروه های علمی، گروه های مذهبی، گروه های فرهنگی، و ...، با این حال، هنوز جای کار فراوان برای متولیان امور وجود دارد. به ویژه اینکه باید از مشارکت مردمی برای ایجاد چنین گروه هایی در مقابل گروه های فاسد، کمک گرفته شود. در آیۀ شریفه(2) فراخوانی به عضویت و تعاون در امور شایسته، در مقابل بازداری از عضویت در گروه های فاسد قرار دارد. در حالیکه در جامعۀ فعلی ما، همه از گسترش عرفان های خودساخته (از بت پرستی هندی گرفته تا شیطان پرستی) در برخی مناطق کشور، می نالند و

ص: 133


1- بحارالانوار، ج71، ص195.
2- تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی اْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ.

روزنامه ها، صفحات مهمی را به تبیین ابعاد جلسات گسترش بهائیت، تبلیغ مسیحیت در پشت چراغ های قرمز تا کلیساهای خانگی و ایجاد نظام آموزشی مختلط تجربی محور، توسط مسیحیان اختصاص می دهند، کمتر کسی است که لزوم ایجاد معادل ها و جایگزین ها در برابر این گروه ها و ایجاد توان انتخاب با گسترده کردن و متنوع کردن گروه های صالح، سخن بگوید یا در مسیر ایجاد آن ها گام بردارد. به راستی دولت اسلامی چه میزان در ایجاد گروه های مذکور، کوشیده یا بخش نهاد های مردمی را هدایت کرده است؟ امروزه، در حالی کلیساهای خانگی، در تهران رشد می کنند که گاه در شعاع چند کیلومتری نمی توان یک مسجد یا حسینیه یافت. به نظر می رسد باید به پراکندگی مناسب این گونه اماکن توجه جدی شود. اکنون، در حالیکه استان کردستان با 2878 مسجد برای هر 520 نفر یک مسجد دارد، در سایر نقاط، این میزان به هر 1041 نفر یک مسجد کاهش می یابد.(1)

در همین شرایط، برخی از کمبودهای سرانۀ ورزشی فریاد می زنند و وقت مجلس و دولت برای حل اختلافات ورزشی، هزینه می گردد. و بیشترین درآمدها به مربیان خارجی اختصاص می یابد.

به عنوان معرفی یک نمونۀ مصداقی، می توان طرحی اجرا کرد که براساس آن در هر محله، یک یا چند گروه مذهبی،

فعالیت کارآمد داشته باشد و افراد با تجربه، ریش سفیدان، مربیان قرآن مدارس، اساتید مؤمن دانشگاه و... جوانان را با سلایق مختلف، جذب نمایند.

احیای سازوکار محله ها، فرهنگ احترام به ریش سفیدان محل، که به ایجاد و احیای پایگاه های جدیدی برای جلسات و هیئات مثبت می انجامد، نقش بسیار مؤثری در تنوع گروه ها به عهده دارد.

ص: 134


1- مسئول دبیرخانۀ امور مساجد استان کردستان، نشریۀ عبرت های عاشورا، ش99، ص3، 23 آذر 1386.

البته بدیهی است، احیای چنین سنت پسندیده ای، لوازمی دارد که گسترش حوزه های علمیه و ایجاد توان پاسخگویی توسط این نهاد مذهبی، به نیازهای گسترده مردم از آن جمله است.

از نمونه های موفق محافل فرهنگی، اعتقادی اجتماعی، شاید بتوان از کاروان ها و اردوهای زیارتی، آموزشی و بسیج سازندگی، یا کاروان های دیدار از مناطق عملیاتی، یاد کرد.

2. مبارزه با بدعت

اگر ماهیت گروه های منحرف به دقت تبیین شود، گروه های جایگزین ایجاد گردند و جلوی سلطۀ گروه های منحرف، گرفته شوند، آن گاه منطقی است که سخن

از طرد گروه های منحرف، به میان آید، به این آیات توجه کنید:

{ِذا رَأَیْتَ الّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ}؛(1)

«هر وقت کسانی را که آیات ما را مسخره می کنند، دیدی از آن ها روبرگردان تا به سخن دیگری، بپردازند».

{َلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنّکُمْ إِذًا مِثْلُهُم}؛(2)

«با مسخره کنندگان آیات، ننشینید تا به سخن دیگر بپردازند».

امام صادق(علیه السّلام) فرمود:

«سزاوار نیست مؤمن در مجلسی بنشیند که در آن نافرمانی خدا شود و او نتواند به هم بزند».(3)

ص: 135


1- انعام/ 68.
2- نساء/140.
3- کافی، ج2، ص374، (باب مجالسة اهل المعاصی).

«برای مسلمان، شایسته نیست که با شخص فاجر و احمق و دروغگو رفاقت کند».(1)

امام کاظم(علیه السّلام) از سلیمان بن جعفر جعفری پرسید: «چرا تو را نزد عبدالرحمان بن یعقوب می بینم؟ پاسخ داد: دایی ام است. فرمود: «او اعتقاد نادرستی دربارۀ خدا دارد، یا با او بنشین و ما را ترک کن یا با ما باش و او را رها کن».(2)

3. مبارزه با گروه های منحرف

مرحلۀ دیگر، مبارزه با آن ها برای ناکارآمدسازی یا حذفشان می باشد. در عین حال، باید توجه کرد که با آداب پسندیده ای که گروه ها دارند،(3) مبارزه نشود و برای مخاطبان این گروه ها نیز از روش های اقناعی سود برده شود، زیرا متقاعدسازی - به خصوص جوانان - راه صحیح را پیش پای اعضای گروه ها، می گذارد و آنان را به راه درست سوق می دهد؛ مانند گروه های مُد که پیامد متقاعد نکردن جوانان است.

امروزه، مخاطبان براساس تعاملات نظام سرمایه داری، طراحان و تبلیغات، قانع می شوند که مد و لباس زیبا، لباسی است که آن ها وارد مراکز خرید می کنند، در حالی که در طرف مقابل، چنین قدرت متقاعد سازی به کار گرفته نمی شود.

آنچه گفتیم، بیشتر در مورد باندهای اجتماعی و اخلاقی بود. اما درجوامع مختلف، باندهای بسیار متفاوت تر وجود دارند که روش های خاص و گاه فراملی هم برای رسیدن آمال خود دارند.

ص: 136


1- همان، ص355.
2- همان.
3- نهج البلاغه، نامه 53، ص573.

گزارش زیر از زبان رئیس جمهور، نمونه ای متفاوت از باندهای سیاسی اقتصادی را نشان می دهد.

«آن قدر برخی از شبکه های انحصار، قدرتمند هستند که حتی در مراجع تصمیم گیری و قانون گذاری آن چیزی را که خودشان می خواهند، به تصویب می رسانند. برطرف کردن این، یک مبارزۀ سنگین است. همان کسانی که سیگار وارد می کنند، دو شبکه درست کرده اند: یکی شبکۀ رسمی که از گمرکات وارد می کنند، یک شبکۀ غیر رسمی که با طراحی و حتی با درگیری با نیروی انتظامی به صورت قاچاق وارد می کنند... دخانیات ما گفته است که امتیازات واردات سیگار به جای اینکه دست یک نفر باشد، آزاد می گذاریم. کسی دیگر هم آمده که حالا آدم به ظاهر سالمی است، گفته است، من بدون قاچاق و تقلب و رشوه، می خواهم سیگار وارد کنم ... رئیس دخانیات پیش من آمد و گفت: فلان آقا مرا صدا کرده و گفته چرا می خواهی به این فرد مجوز واردکردن سیگار بدهی؟ تو حق نداری و گر نه با تو برخورد می کنیم!!. می خواهم ابعاد کار دستتان بیاید، یعنی مبارزه در صحنه ای که ارقام میلیاردی جا به جا می شود».(1)

«در جلسه ای نشسته و گفته که فلانی را زمین خواهیم زد، او هر کاری که کند دو جا دست ماست: یک نفت و دیگری بانک ها. شما این موضوع را اتفاقی نگیرید که من برای تصدی وزارت نفت، چهار نفر را معرفی کردم. بار اول یک برادر حزب اللهی ضد فساد را معرفی کردیم، اما شب نامه ها آمد، و در حالی که قرار بود برادری برود و با فساد و مافیا مقابله کند، آن برادر را با

ص: 137


1- قدس، 29 فروردین، 1387، ص2.

شب نامه ها به مافیا، متهم کردند و او نتوانست رأی اعتماد بیاورد ... معرفی نفرهای دوم وسوم، با برخوردهای این گونه مواجه شد و در نهایت ما مجبور شدیم برای اینکه کارهای این وزارتخانه، متوقف نشود، عقب نشینی کنیم تا کار نفت متلاشی نشود، در مورد بانک ها نیز به همین صورت است».(1)

ص: 138


1- همان.

بخش چهارم: محیط غیر انتخابی

الف. محیط تحصیل

1. جرم زایی محیط تحصیل

سوادآموزی به تنهایی تأثیر عمیقی در کاهش جرم زایی ندارد و تنها نوع جرایم را تغییر می دهد. خشونت های رفتاری و جرایم فیزیکی، در بی سوادان بیشتر است و جرایمی مثل جعل، خیانت در امانت، اختلاس های کلان و ... در گروه با سوادها فزونی دارد. آنچه اهمیت دارد، محیط تحصیل است.

فرد بعد از خانواده، وارد محیط اجتماعی محل آموزش می شود؛ جایی که گروه های مختلف اجتماعی و ... در آن حضور دارند و افراد ضمن تماس با هم، همزیستی، طرز معاشرت، سازگاری، احترام به حقوق، نظم و انضباط، اطاعت پذیری، جامعه پذیری، افزایش آگاهی دربارۀ محدودیت ها، خطوط قرمز ها و قانون ها، محدودۀ آزادی فردی و.... را فرا می گیرند و در امور معنوی، مذهبی، تربیتی، و اخلاقی از هم، تأثیر می پذیرند. عناصر اصلی محل آموزش عبارتند از: فراگیران، مربیان، خانواده، متون و برنامه های آموزشی و پرورشی، بنابراین برنامه های پیشگیرانه باید با آگاهی و توجه به نقش هر یک از ارکان تنظیم شود؛ برای مثال نادیده گرفتن نقش تربیتی مربیان و خلاصه کردن نقش آن ها در آموزش و غفلت از نقش های تحمیلی و اختیاری تربیتی آنان، آثار و عوارض جبران ناپذیری در آسیب پذیری فراگیران خواهد داشت. این وضعیت در عصر ما که رشد جمعیت و صنعتی شدن جوامع، خود را بر همۀ تعاملات اجتماعی تحمیل کرده است، بیش از گذشته بروز دارد. اختلاف روش های آموزشی و جداسازی مدارس براساس طبقات و اصناف ... همه به فاصلۀ طبقاتی و ناسازگاری های

ص: 139

اجتماعی و فکری در آینده دامن می زند و بی توجهی به اعتقادات مذهبی، در متون آموزشی، عامل بی هویتی دینی نسل آینده می گردد.

2. وظایف دولت اسلامی
اشاره

دولت اسلامی با توجه به اهداف تربیتی خود، وظیفۀ زمینه سازی برای تغییرات مطلوب و هم راستا با اهداف دینی را دارد، لذا همۀ سیاست ها، برنامه ریزی ها و اقدامات کلان و خرد را باید در این زمینه، به کار برد و محیطی پدید آورد که آموزش به قیمت تباهی پرورش، به دست نیاید، در بحث محیط تحصیل، باید به چند مطلب توجه عمده بشود:.

الف. نقش آگاهی در پیشگیری:

آگاهی و سواد، ابزاری برای پیشگیری از افتادن در جرم و گناه است. جهل، بستر و زمینه ساز وقوع جرم و گناه است؛ چه جهل به مصداق ها یا جهل به اصل قوانین و بایدها و نبایدها.

امام علی(علیه السّلام) از جهل به قوانین و تأثیر آن در وقوع گناه، چنین سخن می گوید:

«کسی که بدون آموزش فقه، تجارت کند، به رباخواری آلوده می شود».(1)

این ابزار به ویژه برای بزه دیدگان و افراد در معرض خطر، از سوی مجرمان ابزار محافظت کنندۀ خوبی می تواند باشد. برخی از کج روی های ناشی از جهل عبارت است از: انحراف های جنسی،(2)

حسادت،(3) تعصب و لجاجت،(4) بهانه جویی،(5) سوءظن،(6) بی ادبی،(7) نفاق(8)

ص: 140


1- نهج البلاغه، ح 447، ص736.
2- نمل/55؛ یوسف/33.
3- یوسف/89.
4- فتح/26.
5- . بقره/118
6- آل عمران/154.
7- حجرات/4.
8- حشر/14.
ب. ناکافی بودن آگاهی:

سقراط معتقد بود: «علم و حکمت، سرچشمۀ اخلاق نیک است و رذایل اخلاقی، محصول جهل می باشد. از نظر وی، تنها راه مبارزه با جرم و گناه و گسترش فضائل، علم گستری است؛ اما می دانیم که انسان موجودی دو بُعدی (علم و ادراک، غرایز و امیال) است و با میل خود، یکی از آن دو را انتخاب می کند». در قرآن کریم، با دو نوع آیات برخورد می کنیم. از یکسو می فرماید:

{أَنّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهالَةٍ ثُمّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ}؛(1)

از سوی تصریح می کند:

{وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوّا}؛(2)

«آن ها آیات ما را از روی ظلم و سرکشی، انکار کردند، در حالیکه در دل، به آن یقین داشتند».

بنابراین مواقعی هم علم، نمی تواند مانع جرم و فساد شود و این طور نیست که همیشه شخص، به دلیل بی خبری از آثار زیان بار حسد و تکبر، دچار آن شود؛ بلکه علم می تواند بسترساز صلاح و رستگاری گردد، همان طور که عکس آن هم ممکن است. شاید واضح ترین آیۀ قرآن، دربارۀ علت تامه نبودن دانش، این آیه باشد:

{الّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنّ فَریقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ}؛(3)

ص: 141


1- انعام / 54. ور . ک.: پیام قرآن، ج 1، ص86 - 98.
2- نمل / 14؛ و. ر. ک.: آل عمران / 75 و 78.
3- بقره / 146، و . ر . ک.: بقره 22 و 42 و 188؛ آل عمران / 71؛ انفال / 27.

«کسانی که کتاب به آن ها دادیم، او را می شناختند. همان طور که پسرانشان را می شناختند و گروهی

از آنان حق را پنهان می کنند، با اینکه می دانند».

ج. نیاز به تزکیه:

به همین دلیل که آگاهی و آموزش به تنهایی علت تامۀ پیشگیری از جرم و گناه نیست، در قرآن کریم موضوعی به نام «تزکیه» چهار بار در کنار «تعلیم» مطرح شده است.

1. {رَبّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ}؛(1)

3 و 2.{ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَة}؛(2)

4. {فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ}؛(3)

و همین تزکیه را هم بارها عامل رستگاری دانسته و آن را به خدا نسبت داده است:

{قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها}؛(4)

{قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی}.(5)

منشأ توجه بسیاری از محققان و نظریه پردازان به موضوع «تخصص متعهدانه» همین آیات است؛ زیرا آنچه می تواند بازدارندگی ایجاد کند، دو

ص: 142


1- بقره/129.
2- آل عمران/164؛ جمعه/2.
3- بقره/151.
4- شمس/9.
5- اعلی/14.

بال تخصص و تعهد است که تخصص با علم، و تعهد با تزکیه حاصل می شود؛ لذا فردی مثل سامری که علم داشت، اما از تعهد خالی بود، با گوساله پرستی قومی را به تباهی کشاند.

«موسی گفت: ای سامری پس کار تو چه بود؟ گفت: به چیزی که به آن شناخت نداشتند، آگاهی یافتم و مشتی از آثار فرستاده را برگرفتم و آن را دور افکندم و این چنین نفس من، برایم آراست».(1)

شیطان نیز از کمبود آگاهی به خطا نیفتاد، بلکه از شّدت غرور و خود برتربینی سقوط کرد.

امیرمؤمنان(علیه السّلام) به «دو بُعد انسان» در جرم زایی تأکید می فرماید:

«بندگان خدا، به «نادانی هایتان، تکیه نکنید و تسلیم «هوای نفس» خویش نباشید که چنین کسی بر لبۀ پرتگاه است و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جایی به جایی می برد».(2)

این «دو جنبه ای بودن» اختصاص به علم ندارد و از نگاه قرآن و روایت هر نوع قدرتی (علمی، اقتصادی، ...) که بدون تزکیه و تعهد باشد، منشأ فساد و تباهی و بستر جرم زایی می تواند باشد.

در واقع علم، قدرتی است که به دست صاحب آن می آید و نوع استفاده از آن را تزکیه و تعهد تعیین می کند و جهت می دهد. برای پیشگیری از جرم و گناه، آنچه باید به طور مبنایی در نظر گرفته شود، تعهدی است که با هر نوع قدرتی باید آمیخته شود؛ آنچه نبودش موجب شده است به رغم صنعتی شدن جوامع و افزایش معلومات و سطح آگاهی ها، جرایم همچنان روز افزون باشد. اولین گام در نظام اسلامی، تغییر ساختار های نظام آموزش

ص: 143


1- طه / 95 - 96.
2- نهج البلاغه، خ105، ص195.

و پرورش است؛ به گونه ای که توان جهت دهی به دانش ها - همۀ دانش ها - در خدمت به بشریت را داشته باشد. چکیدۀ سخن این فرمایش امام خمینی1 است:

«تزکیه بر تعلیم، مقدم است».

آیا این سخن به درستی در ساختار نظام آموزشی ما مخاطبی پیدا کرده است و طرح و ساختاری متناسب با آن، پیشنهاد شده است؟

متأسفانه طبق معمول، دشمنان، زودتر متوجه لزوم پیوند علم و تعهد برای بازدارندگی از جرم و گناه و تأثیرپذیری مثبت بر رشد فضایل و ارزش ها شده اند و برای جدایی آن، تمام تلاش خود را به کار بسته اند؛ برای مثال انگلیسی ها با طراحی و اجرای برنامه ای «بیست ساله» در هندوستان موفق به ایجاد نسلی شدند که به دلیل تحصیلات عالی به راحتی مراکز تصمیم گیری را در اختیار گرفت، اما به دلیل تعلق خاطر به معیارهای غربی (عدم تعهد به فرهنگ خود)، هند را به سمت پیروی از انگلیس، کشاند. این طرح براساس اندیشه های «مک کوالی» از مستشاران انگلیسی در هند، شکل یافته بود. طبق آن طرح، باید بخش کوچکی را در دانشگاه ها تحت تربیت غربی قرار داد و آنان را در پرتو «تبلیغ اولویت تخصص» به قدرت رساند.

همین نظریه در ایران هم اجرا شد که البته با پیروزی انقلاب متوقف شد؛ اما تحلیل واقع بینانه نشان می دهد، تغییرات ساختاری عمیق در بافت دانشگاه ها و موارد متون درسی به ویژه رشته های انسانی ایجاد نشده، بلکه بخشی از حوز ه های علمیّه تحت تأثیر مدرک گرایی از قوانین و معیارهای غربی اثر پذیرفته است.

«وضعیت آموزش عالی، یک وضعیت پیچیده ای است، یک ساختاری دارد که این ساختار، کاملاً تقلیدی است، یعنی اسکلت بندی دانشگاه های ما، یک اسکلت بندی تقلیدی از غرب

ص: 144

است. تغییرات خیلی خیلی بنیادی لازم دارد و این وقتی انجام می شود که ما یک مقداری هویت خود را بازیابیم».(1)

د. اصلاح فضای اجتماعی:

آیات متعددی از قرآن، زمینه سازی محیط فاسد برای وقوع جرم و همین طور تأثیر محیط پاک، در وقوع فضایل و پاکی ها را یادآوری می کند، مانند:

{وَ الْبَلَدُ الطّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا کَذلِکَ نُصَرِّفُ اْلآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ}؛(2)

{وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}؛(3)

{وَ قالَ نُوحٌ رَبّ ِ لا تَذَرْ عَلَی اْلأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیّارًا إِنّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِرًا کَفّارًا}.(4)

از نکات قابل توجه در آیات الهی، این است که خداوند با علم به زمینه سازی و بسترگستری محیط فاسد برای

گناه و تباهی، تکلیف را روشن می کند و در دنیا، از انسان ها می خواهد اگر توان تأثیرگذاری بر محیط را ندارند و محیط آن ها را متأثر می کند، دست به تعویض محیط بزنند.

{یا عِبادِیَ الّذینَ آمَنُوا إِنّ أَرْضی واسِعَةٌ فَإِیّایَ فَاعْبُدُونِ}؛(5)

و در مقابل به کسانی که از محیط فاسدِ تأثیرگذار، دوری نکردند و اجازۀ تسلط آن بر سرنوشت خود را صادر کردند، چنین هشدار می دهد:

ص: 145


1- هویت، مسعود خرم، ص31.
2- اعراف/58.
3- اعراف/ 138.
4- نوح/ 26 - 27.
5- عنکبوت/ 56.

{إِنّ الّذینَ متَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فِی اْلأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنّمُ وَ ساءَتْ مَصیرًا}؛(1)

از نکات مهم در آیات، این است که خود محیط، هم نوعی منبع آموزشی برای افراد است؛ هر چند منبع رسمی به شمار نمی آید و متأسفانه همواره از دیده ها پنهان است، ولی امروزه، متخصصان علوم اجتماعی به نقش دانش گستری و فرهنگ سازی از طریق این منبع مهم و تأثیرگذار، تأکید فراوان دارند؛ مانند یادگیری قوم موسی از بت پرستان که به آن ها آموخت، دنبال خدای تجسم پذیر باشند.

رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله ) چنان به این نقش های و تأثیرگذاری آن توجه داشت که فرمود:

«من فرّ بدینه من ارض الی ارضٍ و ان کان شبراً من الارض استوجب الجنة و کان رفیق محمد و ابراهیم»؛

«کسی که برای حفظ دین از سرزمینی به سرزمین دیگر، گر چه به اندازۀ یک وجب مهاجرت کند، شایسته بهشت می شود و همنشین محمد و ابراهیم8 (دو پیامبر مهاجر) خواهد بود».(2)

روشن است که احادیث رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )، خالی از اغراق است، بنابراین شایستۀ بهشت بودن به سبب کوچک ترین هجرت از محیط گناه به محیط سالم، گویای تأثیرگذاری واقعی، حتمی و عمیق محیط است و لازم است دولت اسلامی در گام اول، مردم را از تأثیرگذاری محیط ها مطلع سازد؛ همان طور که بسیاری آیات و روایات این نقش تبلیغی را به خوبی ایفا

ص: 146


1- نساء / 97.
2- نورالثقلین، ج1، ص541.

می کنند، ثانیاً روحیۀ لازم برای جابه جایی، به علت ارزش ها و انگیزه های لازم را فراهم آورد. ثالثاً امکان تغییر وضعیت و تنوع وضعیت ها را فراهم سازد و در گام چهارم، به پاک سازی محیط اقدام نماید.

حال، اگر نظام آموزشی از اساس، متحول شود، اما به نقش محیط، توجه نگردد، حاصل کار، پرورش ناقص انسان هایی خواهد بود که به رغم آموزش و تخصص، به دلیل آسیب دیدگی های مستمر از محیط، شخصیت اخلاقی ناقص، متعارض، ناکارآمد و غیربازدارنده از گناه و عصیان یافته اند.

در کنار نظام آموزشی، علاوه بر عوامل محیطی عادی، عوامل مخرب خارجی و بیرونی هم دخالت دارند و می کوشند از کارآمدی و همراهی آموزش با پرورش و تعلیم با تزکیه، جلوگیری کنند.

ادوارد بِرمن در کتاب کنترل فرهنگ بخشی از سیاست های آمریکا را برای ترویج معیارهای مورد نظر فرهنگ در

دیگر کشورها به طور مستند و براساس نتایج تحقیقات طولانی، تشریح می کند. وی در فصلی از کتاب که به تلاش، برای نفوذ آمریکا در نظام آموزشی دیگر کشورها و ایجاد تغییر در آن ها اختصاص دارد، می نویسد:

«در برنامه ریزی های مراکز سیاست گذاری آمریکا، برای ایجاد نظام های آموزشی در دیگر کشورها، دو دورۀ متفاوت ابتدایی و محدود و تعلیمات حرفه ای برای نخبگان یا تحصیل کرده های دانشگاهی پیش بینی شده است».

این برنامه در طول دهه های متوالی در اکثر کشورهای جهان سوم، در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین اجرا شد و در دل خود نظام هایی را به وجود

ص: 147

آورد که در تأثیرپذیری مشخصی از معیارهای غربی، تحصیل کرده هایی را پرورش داد که عملاً در خدمت منافع غرب قرار گرفتند.(1)

ب. محیط سربازی

دورۀ سربازی، به تجربۀ جوانان می افزاید، آن ها را به انتخاب رفتار در برابر وقایع و رفتارهای اجتماعی دیگران، وامی دارد، قدرت تطبیق اجتماعی در فرد ایجاد می کند، افراد، تعاملات مثبت و منفی فراوانی در ابعاد فکری، اعتقادی، سیاسی، مذهبی با دیگران پیدا می کنند، محیط سربازی که در اکثر کشورها برای جوانان پسر، وجود دارد، همواره از محیط های تأثیرگذار بر کج روی یا اصلاح جوانان بوده است و لازم است دولت اسلامی، به عنوان یک محیط، که امکان بسترسازی برای کج روی در آن وجود دارد، به آن نگاه کند و با سیاست های سنجیده، جوانان را در برابر هر گونه انحراف بیمه کند.

افراد در حساس ترین سن، از جهت عاطفی، بلوغ عقلی، رشد توانایی های غریزی، و ... به محیط سربازی وارد می شوند. اولین محیط گسترده و اصلی برای شکل گیری شخصیت جوانان بعد از خانه و مدرسه است. بنابراین دولت اسلامی، باید وظایف خود را در قبال این محیط، به صورت روشن طراحی و اجرا کند. آسیب شناسی محیط سربازی و استفاده از این فرصت برای پرورش علمی، ایمانی، اخلاقی و فنّی، یکی از وظایف مهم نظام اسلامی است.

ص: 148


1- هویت ، ص29.

ج. محیط زندان

از «زندان» می توان در شمار محیط های تأثیرگذار یاد کرد که امروزه به دانشگاه بزرگ فسادگستری در اکثر کشورهای دنیا تبدیل شده است و به اتفاق نظر همه کشورها، اثر تخریبی زندان های امروزی، در فسادگستری بیشتر از آثار مثبت آن است. گسترش مواد مخدر، بیماری های مهلکی چون ایدز، ... در زندان ها، فراگیری روش های جدید جرم و جنایت، انگ خوردن زندانیان، و ... جزو صدها معضلی است که زندان، زندانی، خانواده زندانیان و ... با آن روبه رو هستند و تاکنون طرح جامع موفقی که بتواند زندان ها را از کانون فساد، به «کانون اصلاح» واقعی، تبدیل کند، به مرحله اجرا در نیامده است. هر چند نباید از کوشش های محدود و موفقی چشم پوشی کرد. با این حال، تأثیرات مخرب زندان بر زندانیان و جامعه به حدی رسیده است که امروزه، طرح «زندان زدایی» ارائه می شود. در عین حال که این طرح زندان، می تواند برای کاهش جرایم ناشی از زندان، نقش پیشگیرانه داشته باشد، باز هم زندان و زندانی وجود خواهد داشت، باید برای کاهش جرم خیزی آن ها، چاره اندیشی شود. جداسازی زندان ها، تقویت مراقبت از زندانیان با سازوکارهای پیشگیری وضعی، سلب موقعیت های جرم گستری در زندان ها، اعمال سیاست های تربیتی، بازنگری جدی در نظام کارکنان و محافظان و زندانبانان، بالابردن هزینۀ جرم در زندان برای زندانیان، کارکنان و خانواده ها و هر عامل بسترساز جرم برای زندانیان، در کنار سیاست های تشویقی برای کاهش جرم و... می تواند تأثیر زیادی دراین بحث داشته باشد. همچنین استفاده از جایگزین های حبس - با همان میزان سلب آزادی - مانند کار اجباری در کارگاه ها و مراکز و ... تأثیر

زیادی در کاهش جرم خیزی زندان ها خواهد داشت.

ص: 149

باید پذیرفت که کیفر زندان، در شکل کنونی آن، جرم زاست و در همه جا تراکم جمعیت کیفری، عامل عقیم ماندن برنامه های بازپروری مجرمان می باشد. کمبود بودجه، نداشتن نیروی کارآمد و ...، دست به دست هم داده و جامعه ای کیفری به وجود آورده است که خرده فرهنگ مجرمانه خاص خود را پیدا کرده است و این خرده فرهنگ با آزادی اعضا به جامعه منتقل می شود و علاوه بر اینکه محیط زندان، جرم زا می ماند، محیط بیرون نیز از آثار جرم زای آن در امان نمی ماند.(1) این سخن بدان معنا نیست که زندان و کل نظام کیفری، مضر یا غیر مفید است، بلکه سخن در کیفیت اداره امور و طراحی ها و بازسازی ساختارهای زندان، در راستای اهدافی است که نظام اسلامی از زندان انتظار دارد.

امروزه، زندان هتل زمستانه و یا تابستانی مجرمان است. جا و غذا و ورزش و کتابخانه و بهداشت و درمان، همه مجانی است. این گونه زندان، برای افراد مجرم و فاقد احساس مسئولیت، هیچ کیفری محسوب نمی شود؛ بلکه تحمیل بودجه بر بیت المال است.

در جامعه اسلامی باید اصل بر زندان زدایی باشد، در موارد ضروری هم باید بین جنایتکاران و قاصران و مقصران فرق گذاشت. به علاوه، کودکان هم احکام ویژه ای دارند که ساختار تربیتی، نگهداری خاص خود را لازم دارند.

ص: 150


1- ر.ک.: مجلۀ حقوقی و قضایی دادگستری، ش38 (ویژه نامۀ جایگزین های زندان.)

فصل چهارم :دولت اسلامی و اصلاح بسترهای سیاسی

اشاره

ص: 151

ص: 152

بخش اول: سیاست داخلی

اشاره

تأثیر محیط سیاسی در زمینه سازی برای جرایم یا کاهش آن قابل انکار نیست؛ لذا سیاست داخلی و خارجی دولت ها از نگاه جرم شناسی، همواره مورد توجه بوده است.

به طور حتم، نوع رژیم های و دگرگونی ها و انقلاب ها، در جرم گستری یا جرم گریزی نقش دارند، پس دولت اسلامی باید با توجه به این کارکرد، محیط سیاسی، برنامه ها و سیاست های لازم را انتخاب کند.

1. نوع رژیم سیاسی

جرم وگناه و انواع و چگونگی گستردگی آن، با رژیم سیاسی در ارتباط است؛ زیرا انسان ها، در هر نوع رژیم سیاسی، متأثر از احساسات درونی و وضع روانی و جسمی خاص، مرتکب جرم می شوند. سیاست حاکمان، می تواند از وقوع جرایمی، مثل تقلب در انتخابات، فساد اداری، خیانت در اموال ملی، اغوای افکار عمومی، بمب گذاری ها، ترور ها، گروگان گیری ها و امثال آن پیشگیری کند؛ که در بخش «اهداف حکومت و وظایف دولت نسبت به کارگزاران» در این موضوع، سخن گفته شد.

2. سیاست کیفری و ویژگی های آن

اشاره

به اعتقاد متخصصان جرم شناسی، تدوین قوانین کیفری و طرز اجرای مجازات ها، باید با هدف اصلاح و تربیت یا درمان بزهکاران باشد؛ زیرا شدت مجازات ها، بدون توجه به نحوۀ اجرای آن ها، تأثیر چندانی در کاهش جرم ندارد.

خط مشی سیاست کیفری، متکی به دو اصل است: (1). تدوین قوانین کیفری؛ (2). امکانات و قدرت اجرایی آن قوانین.

ص: 153

اجرا نشدن قوانین مدون، بر جرئت مجرمان و جسارت بزهکاران، می افزاید و اعتماد عمومی به قدرت هیئت حاکمه را از بین می برد.

طرز فعالیت پلیس و دادگاه ها، در وضع روانی افراد جامعه و کاهش یا افزایش بزهکاری، اثر دارد، در برنامه ریزی های سیاست کیفری، علاوه بر تدوین قوانین کیفری و قدرت اجرایی، باید امنیت، رفاه و بهداشت اجتماعی هم لحاظ شود.(1)

هدف از ایجاد نظام کیفری اسلام، حتی قبل از اجرای مجازات ها، بازدارندگی، ارعاب و پیشگیری است و قانون مجازات، باید بتواند بر انگیزه های مجرمانۀ افراد، غلبه کند و آن ها را از ارتکاب جرم، باز دارد؛ لذا در قوانین کیفری، ضمن تعیین مجازات سنگین برای برخی جرایم، مانند حد قتل، رجم و ...، شرایط اجرای بسیار دشوار و مفصلی در نظر گرفته شده است. از مجموع قوانین و مقررات کیفری اسلام، می توان فهمید که هدف اصلی، تأثیرگذاری در فرآیند بازداری مجرمان است. البته حتمیت و قطعیت در اجرای مجازات ها هم به گونه ای است که تصور نشود، سنگینی و شدت مجازات، باعث ترک آن، می شود؛ از این رو در قرآن و روایات بر اجرای حدود، تأکید فراوان شده است؛ از جمله:

قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ):

«اقامة حد خیر من مطر اربعین صباحاً»؛(2)

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

«برپایی یک حد، از باران چهل روزه بهتر است».

برخی از ویژگی های سیاست کیفری اسلام که نقش مهمی در پیشگیری دارند، عبارتند از:

ص: 154


1- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟، ص371 - 372.
2- کافی، ج7، ص174، ح3.
اول: حتمیت اجرای مجازات ها
اشاره

در قرآن کریم، اجرای حدود و احکام الهی، حق جامعه و افراد و ترک آن - بدون عفو- ظلم دانسته شده است.

{وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُون}؛(1)

«و کسانی که طبق آنچه خدا نازل کرد، داوری نکردند، پس آن ها ستمگرانند».

{وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ}؛(2)

«و اگر به خدا و روز دیگر، ایمان دارید، به آن دو ]زن و مرد زناکار[، در دین خدا، هیچ دلسوزی، شما را گرفتار نکند و

باید دسته ای از مؤمنان، مجازات آن دو را مشاهده کنند».

موارد متعددی از تلاش ائمه، برای قطعی و حتمی کردن اجرای حدود، ثبت شده است؛ از جمله امیرمؤمنان پیش از تازیانه زدن به ولید شراب خوار- به دلیل نسبت او با خلیفه، کسی جرئت اجرای حد بر او را نداشت - فرمود: «ساکت باش، ابا وهب! بنی اسرائیل چون حدود الهی را تعطیل کردند، نابود شدند. آن گاه به او شلاق زد و فرمود: بعد از این، قریش، مرا شلاق زننده خواهند نامید».(3)

برخی از عوامل توقف مجازات ها که نظام اسلامی، مؤظف به برنامه ریزی و قانون گذاری برای محو آن هاست؛ عبارتند از:

ص: 155


1- مائده / 45.
2- نور / 2، و . ر.ک. به: مائده /34 - 38 - 39،
3- دعائم الاسلام، ج2، ص442، و 443. همچنین ر.ک.: به سوی فردای بهتر، محمد عابدی، ص91.
1. حذف حاشیه های امن:

مجرمان در سایۀ اطمینان حاصل از وجود «حاشیه امن»، به جرم ادامه می دهند؛ لذا سلب حاشیه های امن از قوانین، ساختارها، ابرازها، مجریان و... پیشگیری مؤثری

از تداوم جرم خواهد بود؛ برای مثال، وقتی «طایفه» یا «هم حزبی های» یک مجرم، خواهان چشم پوشی از اجرای حکم بودند و حتی خواستند امام حسین(علیه السّلام) را به وساطت بگیرند، امام علی(علیه السّلام) نپذیرفت و حد را اجرا کرد.(1)

امتیاز طلبی کارگزاران، مدیران، فعالان و برجستگان بخش های خصوصی که در بدنۀ نظام اسلامی، نفوذ کرده اند و اهرم های فشار دارند و همواره خواهان از قطعیت افتادن قوانین جزایی و کیفری در حق خود، هستند. چارۀ مشکل، این است که ساختار نظام اسلامی به گونه ای طراحی و اهداف، به نحوی اجرا شوند که به امتیاز طلبی آن ها، پاسخ مثبت داده نشود؛ یا به علت فرهنگ سازی اجتماعی یا به سبب بالابردن هزینه های پاسخ مثبت. امام علی(علیه السّلام) در حکایت طلحه و زبیر، به خوبی نشان می دهد که ساختار نظام او، چنین اجازه ای نمی دهد؛ لذا در برابر درخواست آنان، فرمود: «بدانید من اشخاصی را به حکومت می گمارم که به دینداری و امانت آن ها مطمئن باشم و روحیات آن ها را بشناسم.(2)

2. مدارای درون گروهی:

قطعیت مجازات ها در موارد متعدد، به دلیل مدارای درون گروهی حاکمان، به خطر می افتد؛ مثلاً درسال 34ﻫ .، مهاجران و انصار، امام علی(علیه السّلام) را نزد عثمان فرستاند تا با وی، دربارۀ کارهای خلاف کارگزارانش سخن بگوید. امام در این جلسه، از مدارای درون گروهی خلیفه، به شدت انتقاد کرد و خواهان رفع آن شد. عثمان گفت: «خلفای قبلی هم، بستگان خود را بر مسند می نشاندند»، امام فرمود: «خلیفۀ قبل، اگر

ص: 156


1- همان، ص443.
2- بحارالانوار، ج32، ص6، و .ر. ک. به: همان، ح21.

کسی را حاکم می کرد، او را توبیخ هم می کرد و می فهماند در صورت تخلف، عزل خواهد شد، ولی تو با خویشان خود، مدارا می کنی».(1)

امام علی(علیه السّلام)، خود نیز بعد از خلافت، کوچک ترین سستی در این باره، به خرج نمی داد.(2)

3. سوء استفاده از موقعیت:

برخی با تصاحب موقعیت ها در جامعه، دارای اختیارات و قدرت زیادی می شوند و از این راه، مانع اجرای مجازات ها می شوند. امام علی(علیه السّلام)، در ماجرای امانت گرفتن گردنبند از بیت المال، توسط دخترش، نشان داد که اجازه نمی دهد موقعیت های حاکمیتی، احساس امنیت در مقابل مجازات ها، ایجاد کند؛ لذا فرمود: «اگر این را به عاریۀ مضمونه نمی گرفتی، به خدا قسم دستت را قطع می کردم».(3)

4. جوسازی ها و دخالت ها:

نظام اسلامی، برای اجرای قطعی مجازات ها، باید بستر های لازم را فراهم آورد و قدرت اقناع کنندگی، اثر بازدارندگی مجازات، بر پیشگیری را لحاظ کند و با عوامل جوساز و دخالت گرا برای از قطعیت انداختن مجازات ها، به شیوه ای کارآمد و فعال، مبارزه کند. نمونه هایی از این جوسازی ها را می توان در اجرای حدود، سنگسار زناکاران محصنه، اعدام هتاکان به رسول اکرم و ائمه:، در سال های اخیر، سراغ گرفت.

مسلماً، دولت اسلامی باید فضای اقتدار احکام الهی را ایجاد کند، امکان سوء استفاده ها را کاهش دهد، سوء برداشت ها، از رفتار عادلانۀ حکومت، در اعمال مجازات ها را رفع کند، مردم را قانع و توجیه سازد، احساس تبعیض در جامعه، نسبت به اجرای حدود را برطرف کند و این احساس که

ص: 157


1- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص265.
2- همان، ج5، ص194.
3- التهذیب، ج10، ص151، به سوی فردای بهتر، ص94.

«حکومت ها»، در ایجاد جرم ها دخیل هستند»، را به صورت واقع بینانه، حل کند. همین طور برای رفع و خنثی کردن دخالت های خارجی، در لغو احکام الهی، طرح و برنامه های علمی و کارآمد، داشته باشد.

5. اطاله دادرسی ها:

آخرین ایستگاه در برابر جرم و مجرم، قوۀ قضائیه است. آیین دادرسی طولانی، دادگاه های متعدد، احکام بدوی، تجدیدنظر، دیوان عالی، هیئت های تشخیص و... که هر کدام می توانند تکرار شوند، وضعیتی پیش می آورند که گاه چند سال، رسیدگی به یک پرونده، طول می کشد. به این ترتیب، «قبح فساد» از بین می رود، مجرم در جرم، جری می شود، مردم و آسیب دیدگان، ناامید و بی اعتماد می شوند، متولیان و متصدیان نظارتی و انتظامی، دلسرد می گردند و... بالاتر از همه، اینکه فرصت کافی و موقعیت مناسب برای نفوذ عناصری فراهم می شود که خواهان از قطعیت انداختن مجازات ها، هستند. به همین دلیل، امام علی(علیه السّلام) به سرعت، به دادخواهی ها رسیدگی می کرد و بارها عاملان جرم را، بی درنگ از مناصب دولتی، عزل می نمود. یادآوری می شود که منظور از عدم اطاله، عجله و بی دقتی نیست.

6. حجم زیاد کار دادگاه ها:

هر چه کار دادگاه ها متراکم و بیشتر شود، شاکیان از تعقیب و شکایت بیشتر، خودداری می کنند؛ زیرا میزان دقت کار دادگاه، به سبب حجم زیاد کار، کاهش می یابد و حتمیت کیفر، پایین می آید.

دوم: جرم انگاری رفتارهای مقدماتی

جرایم با فراهم آمدن مقدماتشان، امکان وقوع می یابند، پس سیاست کیفری برای پیشگیری از جرم، از مقدمات و اسباب و افراد دخیل، هم نباید غافل بماند. بر این اساس، اسلام، یاری به ارتکاب جرم را نکوهش می کند و مورد «جرم انگاری» قرار می دهد. رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله ) می فرماید:

ص: 158

«در روز قیامت، منادی ندا می دهد: کجایند یاری کنندگان ستمکاران! هر کس که برای آنان، مرکّب برای نوشتن آماده کرده یا کیسه ای برای آنان، دوخته یا اقدامی کرده بود، را با آنان (مجرمان اصلی)، محشور کنید».(1)

معاونت بر جرم، چون موجب تشویق و ایجاد انگیزه، در مجرم می شود، نهی شده است و اسلام می خواهد مجرم، خود را، تنها ببیند، دچار وحشت و ضعف گردد؛ لذا هدف، ریشه کن کردن مقدمات جرم است، و نهی از مقدمات، به این دلیل می باشد.(2)

برای مثال، هدف از تحریم شراب، جلوگیری از هم یاری و کمک بر جرایم و تعدیات است و شارع می خواهد سرچشمه و اساس فساد را، نابود و از گسترش جرایم و تجاوز، پیشگیری کند.(3)

آیۀ شریفه {تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی اْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ}؛(4) نیز از یاری و همکاری در کارهای حرام، نهی می کند، زیرا آیۀ مطلق است؛ همان طور که از اصل، همکاری بر گناه و عدوان نهی می کند. برای همین، قانون گذار هم یاری در راهنمایی و دلالت به جرایم را، جرم شناخته و مجازات برای آن، در نظر گرفته است.(5)

این جدای از برخی موارد است، مانند ایجاد مرکز فساد یا فحشا یا تشویق مردم به فحشا و ... به دلیل نقش مؤثر در ایجاد فرصت و موقعیت ارتکاب جرم، به عنوان جرم مستقل، در نظر گرفته شده است.(6)

ص: 159


1- مصباح الفقاهة، ابوالقاسم خویی، ح3، ص658.
2- مکاسب محرمه، امام خمینی (ره)، اسماعیلیان، ج1، ص143.
3- همان، ص139.
4- مائده/3.
5- قانون مجازات اسلامی، مادۀ 43 و 726.
6- همان، مادۀ 639.

برخی از موارد جرم انگاری و گناه انگاری اقدامات مقدماتی برای پیشگیری وضعی از بزهکاری، عبارت است از:

(1). مقدمات جرایم منافی عفت، مانند: نگاه به نامحرم.(1)

(2). تحریم مسکرات.(2)

(3). بی حجابی.

سوم: قضازدایی

قضازدایی، برای جلوگیری از تماس افراد، با دستگاه کیفری و زیان های ناشی از آن، صورت می گیرد؛ زیرا همیشه عقوبت، توسط دستگاه قضا و کاربرد خشونت، صورت نمی گیرد؛

مثلاً امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«رب ذنب مقدار العقوبة علیه اعلام المذنب به»؛

«چه بسا گناهی که عقوبت آن، همان اعلام گناه به گناهکار است».(3)

واکنش ها نسبت به جرم واحد در افراد مختلف، می تواند متفاوت باشد، گاهی صرف اطلاع رسانی به پلیس، مجرم را از جرم، باز می دارد و زمانی مجرم با قطعی شدن

زندان، از عمل، دست می کشد و گاهی تا آخرین مرحله، حاضر به ترک جرم نمی شود.

بنابراین، نظام اسلامی باید مراحلی را بین «جرم» و «دستگاه قضائی و نظام کیفری» طراحی کند تا افراد خاصی به ایستگاه آخر (دستگاه قضایی و کیفری)، برسند و با مجرمان دارای جرم های ساده، مجرمان جوان و تحول پذیر، زنان و دختران در معرض خطر و... در مراحل قبل، برخوردهای

ص: 160


1- نور / 30؛ مکاسب محرمه، امام خمینی (ره)، همان، ص143.
2- مائده / 91 - 92؛ بحارالانوار، ج59، ص133، ح21.
3-

غیرقضایی، شبه قضایی و نیمه قضایی صورت گیرد. «شوراهای حل اختلاف» و داوری و میانجیگری از جمله اقدامات مناسب است، اما به نظر می رسد، حلقه های دیگری نیز برای تکمیل ارتباط مجرم تا دستگاه قضا، نیاز است.

از فواید قضازدایی، کاهش حجم پرونده ها، بالابردن کارآیی و حتمیت کار دادگاه ها، جلوگیری از لکه دار شدن آبروی افراد، انگ نخوردن اشخاص، امکان بازگشت به زندگی عادی، حفظ حرمت اجتماعی و ... است که همگی در پیشگیری از تکرار جرم نقش کلیدی دارند. نمونه های فراوانی از سیاست قضازدایی در اسلام را می توان مطرح کرد، مانند:

(1). بخشش و چشم پوشی از خطاهای کوچک؛(1)

(2). طراحی توبه به عنوان ابزار ساقط کننده حد؛.(2)

(3). لغو حدود در حالت ایجاد شبهه؛(3)

(4). مرتبه ای کردن اجرای حدود.

مانند: «قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله ) : من شرب الخمر فاجلدوه ثم ان شرب فاجلدوه، ثم ان شرب فاجلدوه، ثم اِن شرب فاقتلوه»؛(4)

«کسی که شراب نوشید، تازیانه بزنید، اگر باز نوشید، تازیانه بزنید، و باز هم اگر نوشید، تازیانه اش بزنید، سپس اگر باز هم نوشید، او را بکشید».

ص: 161


1- نهج البلاغه، خ20، ص471.
2- نور / 4،5؛ مائده/43 ، 44.
3- من لایحضره الفقیه، ج4، ص53، ح90.
4- کنز العرفان فی فقه القرآن، فاضل مقداد، ص348. ر.ک. به: جرم شناسی، دکتر میرخلیلی، ص104 - 110.

این سخن، نشان می دهد، حتی در صورت رسیدن کار مجرم به بخش قضا، باید به صورت مرتبه ای با آن، برخورد کرد و از مجازات سبک به سنگین، پیش رفت، چه بسا

عقوبت در مراتب قبل، بتواند از تکرار جرم، پیشگیری نماید.

ص: 162

بخش دوم: اقدامات بیگانگان

اشاره

بخش قابل توجهی از جرایم، در کشورها، به دلیل دخالت های خارجی - در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی - است. امروزه، قدرت های بزرگ، می کوشند، با تعریف «منافع ملی»، هر آنچه در سطح جهانی، مخالف امیال و اهداف آن هاست، به هر طریق ممکن (فرهنگی، سیاسی، نظامی، ...)، از پیش پا بردارند و در این مسیر، ضربه زدن به نظام های سیاسی مخالف را، به هر شیوه، جایز می دانند. از این جاست که نقش سیاست خارجی کشورها، در گسترش جرایم، در کشورهای هدف، معنا می یابد، دولت اسلامی، باید تلاش گسترده ای برای به حداقل رسانی این آسیب ها، انجام دهد. این اقدامات، هر چند از گذشته های دور، بیشتر در قالب نظامی، رخ می نمود، ولی امروزه، در شکل فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی، بیشتر ظهور و بروز دارد. از این رو، به بخشی از اقدامات - فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - دولت های خارجی در کشور، اشاره می کنیم و نقش پیشگیرانۀ دولت را، یادآور می شویم. در این بخش، برای نمونه، به گسترش مواد مخدر، می پردازیم و در فصل بعد، با عنوان «هجوم فرهنگی» این بحث را پی می گیریم.

الف. سیاست خارجی و گسترش مواد مخدر

گسترش مواد مخدر، پدیده ای جهانی است که علل متعددی دارد، اما نمی توان علل خارجی آن را، هم عرض دیگر علت ها، معرفی کرد. از لحاظ تاریخی، انگلیسی ها برای گسترش سلطۀ خود، نقش مهمی در ترویج

ص: 163

استعمال تریاک، در کشورهای مختلف از جمله، ایران داشته اند.(1) آنان در قرن هفدهم تریاک را با کشتی، از خاور دور، به ایران آوردند و بیشتر درباریان را، معتاد کردند. این ماده، با گسترش اعتیاد، در حوالی یزد و سپس قسمت مرکزی و جنوبی کشور، کاشته شد؛ به حدی که کشت غلات، دچار مشکل شد. در سال 929ق.، شاه طهماسب اول و بعد شاه عباس، با اعتیاد مبارزه کردند، اما در عصر قاجار، مواد مخدر، جزو تجملات دربار شد و خرید و فروش آن، به انحصار

دولت درآمد و انحصار دولتی تریاک، مشهور شد.(2) در 13 شهریور 1350 ش، اجازه کشت خشخاش، در 19 استان، صادر و سازمان معاملات تریاک، در وزارت تعاون و امور روستاها، تشکیل شد، هدف عوامل آمریکایی ها، از کشاندن جوانان به اعتیاد در این دوره، سرکوب مخالفان رژیم سلطنتی بود، اما بعد از انقلاب اسلامی، با اعتیاد، به شدت مبارزه شد. سیر مجازات اعدام در این باره چنین(3) است:

31 خرداد 1348

2 کیلو تریاک

10 گرم هروئین و مورفین

اعدام

19 خرداد 1359

1 کیلو تریاک

5 گرم هروئین و مورفین

اعدام

3 آبان 1367

5 کیلو تریاک

30 گرم هروئین و مرفین

اعدام

سرانجام، ستادی به ریاست رئیس جمهوری، تشکیل شد و آیین نامه ای در 6 بهمن 1377، برای پیشگیری از اعتیاد،

تصویب کرد.(4) به طور متوسط، در سال 1382، روزانه 2 تن مواد مخدر، در ایران مصرف می شد.(5) از

ص: 164


1- روان شناسی اعتیاد، کریم پور، ص44.
2- تاریخ 20 سالۀ ایران، حسین ملکی، ج1، ص350.
3- مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ ص 228.
4- روزنامۀ رسمی، ش15864، مورخ 24 مرداد 1378.
5- روزنامۀ همشهری، 29 تیرماه 1382.

مجموع 162888 نفر زندانی سال 1379، حدود 68930 نفر، مرتکب جرایم مواد مخدر بودند و طبق آمار سال 1378 ستاد مبارزه با مواد مخدر، 3981 نفر دارای تابعیت خارجی (3728 افغانی و روسیه، نخجوان، یوگسلاوی، مغولستان، هر کدام یک نفر)، بودند.(1)

درآمد خالص قاچاق مواد مخدر، در جهان بین 300 تا 500 میلیارد دلار، تخمین زده می شود و هر سال، 11 میلیون هکتار از مزارع، به علت کشت مواد مخدر، تخریب می شوند و 185 میلیون نفر، معتاد در جهان، وجود دارد.

ایران، تاکنون (8/5/1387) چهار هزار شهید، در راه مبارزه با مواد مخدر، تقدیم جامعۀ اسلامی کرده است. با این حال، افزایش سه برابری کشت مواد مخدر در افغانستان، مبارزه را سخت تر کرده است. از سویی، درآمدهای میلیاردی مافیای مواد مخدر که در تار و پود کشورهای قدرتمند و سیاست مداران(2) آن ها، نفوذ کرده، مبارزه را تحت الشعاع قرار داده است.

براساس گزارش سازمان ملل متحد در سال 2008، مواد مخدر، جنایت، تروریسم، سه تهدید امنیت جهانی است. ایران، به دلیل اینکه مرز ترانزیت مواد مخدر است،(3) خسارت های فراوانی را تحمل می کند، در حالی که افغانستان، در سال 2007 میلادی، 82% زمین های زیر کشت خشخاش در جهان (193000)متر مربع و 93% تولید تریاک جهان (7200 تن) را به خود،

ص: 165


1- گزارش آماری ستاد مبارزه با مواد مخدر، بهار 1378 ص 26.
2- برخی از کارشناسان معتقدند: آمریکا بعد از خروج از ویتنام، تولید مواد مخدر را به آرامی، به افعانستان منتقل کرد، به گونه ای که تولید در تایلند، تنها به 100 تا 200 تن می رسد، اما در افغانستان، 8500 تن مواد، تولید می شود.
3- از مجموع 2500 تن مواد مخدر ترانزیتی، 3/1 کشف، 3/1 مصرف و 3/1 نیز ترانزیت می شود. سردار حسین آبادی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، سیمای جمهوری اسلامی، برنامه صبحگاهی، شبکۀ2.

اختصاص داد و استان هلمند - نزدیک مرزایران - 53 درصد از مجموع این زمین ها را در خود، جای داده است.(1)

به گفتۀ رئیس پلیس مواد مخدر ناجا، تولید مواد مخدر در افغانستان (11 هزار تن تریاک و ...)، با حمایت آمریکا صورت می گیرد و ایران، به دلیل 950 کیلومتر مرز با افغانستان و 930 کیلومتر مرز با پاکستان، در بدترین شرایط ممکن قرار دارد. امروزه، قیمت یک کیلو هروئین در افغانستان، 2500 یورو و در انگلیس (بزرگ ترین مصرف کنندۀ هروئین)، 000/100 یورو است. تریاک نیز در مزرعۀ افغان ها، 70 دلار و در تهران 000/600 تومان، به فروش می رسد. این سودهای سرشار، منع ارتزاق تروریست هاست و درحالی که، 320 لابراتوار در افغانستان، به کار تهیۀ هروئین مشغولند، نفت، سلاح، و مواد مخدر، به سه منبع مهم درآمد جهان، تبدیل شده اند.(2)

در سال های اخیر، با گسترش تولید کراک در افغانستان،(3) مصرف کراک بیشتر شده است. در حالی که در سال 1385، طبق گزارشی یکی از 1200 مرکز NGO کشور،795 نفر از 800 نفر 21-25 ساله بودند، در سال 86 این رقم بین 700 نفر به 630 نفر بین 21 - 25 ساله رسیده است. و در حالی که در سال 85، 70% کشف هروئین و 30% کراک بود در سال 86 به 7% کراک و 30% هروئین رسیده است.(4)

ص: 166


1- روزنامۀ قدس، 8 تبر 1387، ص 13 گزارش مراسم روز جهانی مبارزه با مواد مخدر.
2- سیمای جمهوری اسلامی، شبکۀ اول، 17/4/1387، یکشنبه، برنامۀ چراغ خاموش، حسین آبادی، رئیس پلیس مواد مخدر ناجا، وی در برنامه ای دیگر، مصرف کل کشور، با منشأ تریاک را 700 تن در سال87، اعلام کرد و گفت: هر کیلو هروئین در افغانستان، 2032 دلار، در تهران، 5/3 میلیون تومان و در اروپا، 000/100 یورو می باشد و گردش مالی مواد مخدر درجهان، 2 هزار میلیارد دلار، تخمین زده می شود (برنامۀ صبحگاهی شبکۀ 2).
3- هروئین معمولی،(40 تا 60 درصد) مرفین دارد، و هروئین فشرده شده (کراک) 70 تا 95 درصد)
4- همان.

گسترش فن آوری، کار را مشکل تر کرده و با ظهور مواد مخدر های جدید، حمل و نقل آن ها هم آسان شده است، به گونه ای که از یک خانم هلندی، در یک مسافرت وی به ایران، در فرودگاه امام خمینی1، یک میلیون و دویست هزار قرص مواد مخدر صنعتی، کشف شده است.(1)

ب. نقش مواد مخدر در افزایش جرایم

دبیرکل مبارزه با مواد مخدر نهاد ریاست جمهوری (سردار اسماعیل احمدی مقدم)، افزایش جرم و جنایت های سازمان یافته، افزایش بیماری ایدز، هپاتیت، رشد مرگ و میرهای ناشی از اعتیاد، گسترش ناامنی، فقر و محرومیت را از تبعات شوم این معضل، معرفی می کند.(2)

اعتیاد، شخصیت فرد را از اعتدال خارج می کند و او نمی تواند وظایف روزانه را انجام دهد و اضطراب، ناراحتی روانی، عصبانیت، حالت تهاجمی و سرکشی برای رسیدن به مواد مخدر، در معتاد بروز می کند.

اراده و عاطفه از بین می رود، به قوانین اجتماعی، قیود اخلاقی، احکام مذهبی و هر نوع قید قانونی، بی اعتنا می گردد و در معرض ارتکاب جرم، قرار می گیرد. سرقت، کلاه برداری، خیانت در امانت، خودفروشی، ترغیب دیگران به استعمال مواد مخدر، از جمله جرایم این گروه است، گاه - بسته به نوع مواد - تا جرم ضرب و جرح و قتل هم می رسد. جرایم مختلف جنسی، اعمال منافی عفت، هتک حرمت ناموسی، جرایم هولناک، خودکشی، جنون، تصادفات رانندگی، و تخلفات در اکثر موارد، از دیگر آثار اعتیاد است.

ص: 167


1- همان.
2- قدس، 8 تیر 1387، ص13.

ج. وظایف دولت در پیشگیری از تولید و توزیع مواد مخدر

اشاره

وظایف دولت ها را باید در دو حوزۀ داخلی و خارجی خلاصه کرد و به تبیین هر کدام پرداخت.

1. حوزه خارجی

به دلیل اینکه انگیزه اصلی تولید مواد مخدر، ابعاد اقتصادی و سیاسی تولیدکنندگان یا محرکان آن هاست، باید سیاست نظام اسلامی، مبنی بر مدیریت اقداماتی باشد که تولیدکنندگان را از تولید، بازدارد، هزینه را برای آن ها تا حد بازداری، افزایش دهد یا با «دخالت تخریبی» چرخۀ تولید را عقیم سازد. هر چند عنوان «همکاری های

بین المللی» زیبا به نظر می رسد، اما واقعیت دنیای اقتصادی و سیاست، این است که کشور ما در کنار این همکاری ها، مستقلاً باید بتواند اراده های یک جانبه خود را برای کاهش آسیب مواد مخدر به دیگران، تحمیل کند. کشور ما باید بیش از اقدامات بین المللی، به اقدامات اختصاصی در چرخۀ «کاهش تا حذف تولید» در منطقه خود، دست بزند؛ زیرا در فضایی که قدرت های بزرگ، به اعتیاد، به عنوان ابزار مهم وصول به اهداف سیاسی، نگاه می کنند، مانع به ثمر نشستن تلاش های بازدارنده در این زمینه، خواهند شد؛ پس تمرکز انحصاری به جلب همکاری های بین المللی، به معنای ایجاد فرصت مناسب برای تداوم تولید و عرضه است.

2. حوزه داخلی

(1). کاهش و قطع عرضه در سطح کلان: عرضۀ مواد مخدر، جرم زاست و باعث تقاضاهای جدید می شود. سیاست های نظام اسلامی، باید عرضۀ مواد مخدر را چنان پرهزینه سازد که توان بازدارندگی و پیشگیری ایجاد کند. در سال 86، حدود 612 تن انواع مخدر، کشف شد و افزایش 9 درصدی دستگیری عوامل اصلی قاچاق در کشور و حتمیت مجازات دربارۀ

ص: 168

آن ها را شاهد بودیم و همین طور انهدام باندها و شبکه های توزیع 5 درصد، رشد را نشان داده اند.(1)

(2). توجه به جامعۀ عرضه کنندگان: در جامعۀ عرضه کنندگان مواد مخدر (خرده فروشان)، متأسفانه اقدامات پیشگیرانه چندانی انجام نمی گیرد و این گروه، به عنوان حلقۀ وصل تولید و مصرف، محروم از کاربست سیاست های پیشگیرانه اند. ایجاد اشتغال مفید، تأمین آبرومندانۀ زندگی، امکان تداوم تحصیلات و ... از جمله عوامل بازدارنده ای است که می تواند مانع رویکرد تودۀ جوانان و مردم، به فروشندگی مواد مخدر شود.

(3). تلاش برای تغییر جغرافیای ترانزیتی: این موضوع، می تواند نقش مهمی در کاهش ورود مواد مخدر داشته باشد؛ زیرا بخش مهمی از آسیب وارده به کشور، به سبب موقعیت جغرافیایی و ترانزیتی آن به کشورهای مقصد است.

(4). مبارزه با علل: مسلماً کاهش عرضه مواد مخدر، باعث کاهش جامعۀ مصرف کنندگان نیز خواهد شد و محدودیت های اعمال شده، هزینۀ دسترسی و امکان وصول را مشکل تر خواهد کرد. با این حال، باید علل مصرف مواد مخدر در جامعه، شناسایی و با آن ها مبارزه شود. برخی از راهکارها عبارتند از :

(1.4). تقویت نهاد خانواده؛ (4.2). پاک سازی محیط های اجتماعی هدف در معرض خطر، مانند مدارس، دانشگاه ها، پارک ها، مجالس عمومی، میادین کارگری، سربازخانه ها؛ (4.3). افزایش سازوکارهای کنترل محله ها «با طراحی نظام محله ای» و «پلیس محله»؛ (4.4). طراحی نظام آموزشی بازدارنده؛ (4.5). جلوگیری از نقش تخریبی رسانه ها، مانند

ص: 169


1- قدس، 8 تیر، 1387، ص13.

بزرگنمایی و ایجاد حس کنجکاوی در مورد مواد مخدر؛ (4.6). ایفای نقش صحیح نظام رسانه ای؛ (4.7). تلاش مؤثر برای جلوگیری از سهولت دسترسی به مواد مخدر؛ (4.8). فراهم سازی تفریحات سالم؛ (4.9). بازسازی هویت اجتماعی، از طریق گروه درمانی ها؛ (4.10). طراحی مکمل های خانواده؛ (4.11). اشتغال و رفع بیکاری؛ (4.12). روش های نظارتی و کنترل عمومی، مانند آزمون مدام و سالانۀ عدم اعتیاد برای اقشار مختلف، مانند کارمندان، رانندگان، سربازان، دانشجویان، کارگران و ... .

از جمله راهکارهای مؤثر در کاهش جامعۀ مصرف کنندگان، استفاده از «مشارکت مردمی» و جلوگیری از «قضا محوری و کیفر محوری» است. مدیرکل درمان و بازپروری ستاد مبارزه با مواد مخدر می گوید:

«با همکاری دستگاه های دولتی و 35 سازمان «مردم نهاد»، هر سال 25 هزار معتاد، پاک می شوند و به زندگی عادی بر می گردند. در این نوع از اقدامات، با برگزاری برنامه های آموزشی، تفریحی، ورزشی و اعتقادی، افراد به مدت طولانی، تحت درمان قرار می گیرند».(1)

در عین حال این تشکل ها، نمی تواند بسترهای اصلی را مانند عدم اشتغال پایدار، ازدواج و ... جبران کنند. همانطور که یک مقام مسئول، فقر، بیکاری، نبود امکانات تفریحی فرهنگی را عامل اصلی اعتیاد می داند.(2)

استفاده از تعاون و همکاری در جامعۀ اسلامی {تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی اْلإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ}؛(3) از وظایف دولت اسلامی، کارآمدسازی سازوکارهای پیشگیرانه است. فراخوانی آیه به تعاون بر نیکی و عدم همکاری در زشتی ها، نشان می دهد، ایجاد بستر لازم در جامعۀ

ص: 170


1- قدس، یکشنبه، 26 خرداد 1387، ص10،؛ افق حوزه، چهارشنبه 22 خرداد، 1387، ص8.
2- کیهان، 20خرداد 1387، ص11.
3- مائده/2.

اسلامی برای انگیزش جامعه، به تعاون مذکور، از وظایف مهم رسانه ای نظام اسلامی است که در گسترۀ قلبی، زبانی، عملی، باید جامعۀ اسلامی را به همکاری مذکور سوق دهد و برساند.

«تدافع جمعی» هم راهکار مهمی است که دولت اسلامی، می تواند بر آن تکیه کند؛ زیرا در کنار همکاری اجتماعی، موضوعی به نام «رویارویی اجتماعی» مطرح می شود و گر نه جاذبه، بدون دافعه اجتماعی، به پیشگیری ناقص، منجر خواهد شد.

«اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دفع نمی کرد، حتماً زمین، تباه می شد».(1)

نباید فراموش کرد که به رغم تمام اقدامات اجتماعی و فرهنگی، باز گروه هایی از مجرمان و توزیع کنندگان و مصرف کنندگان به دلیل ماهیت انسانی و اختیاری خود، به تداوم جرم، ادامه می دهند. نظام اسلامی برای پیشگیری از گسترش جرایم و جرم گستری این گروه ها، باید آنان را از نظر دور ندارد و با اقداماتی مناسب، مانند «تهیۀ شناسنامۀ کیفری»، توان کنترل و نظارت و خنثی سازی آثار تخریبی آنان را داشته باشد تا دامنۀ امنیت اجتماعی توسط آن ها هر روز، محدودتر نشود. طرح های ارتقای امنیت اجتماعی، جمع آوری برنامه ریزی شده و گزینشی خرده فروشان و ... جملگی می توانند در این مسیر، مؤثر باشند. این بخش را با جملاتی از امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب دربارۀ نقش سیاست های خارجی در گسترش مصرف مواد مخدر، به پایان می بریم.

«شما، این را یک مسئلۀ اتفاقی ندانید که مِن باب اتفاق، یک دسته ای هروئین فروش شده اند و یک دسته ای هم مبتلا شده اند،

ص: 171


1- بقره / 251.

این همه، یک توطئه ای است که قدرت های بزرگ، به این وسیله، ضربه می زنند».

«قشر جوان، قشری است که می شود از آن، همه جور استفاده را کرد. قشر جوان، قشری است که می تواند اقتصاد ما را اداره کند. قشر جوان، می تواند خود را در مقابل هجمات فرهنگی، نظامی و سیاسی مجهز کند.

این جوان، در حالی که جوانیش، ارزشمند است، افکارش آن قدر عمیق نیست که توطئه ها را تا آخر بتواند بخواند. خیال می کند که خُب! حالا دلمان می خواهد تریاک یا هروئین بکشیم! این یک نقشه ای است که برای فلج کردن جوان های ماست. یک آدم هروئینی نمی تواند در

سیاست، فکر کند. نمی تواند در اقتصاد، عمل کند».(1)

«من از شما سؤال می کنم، اگر مدیر مدرسه ای نسبت به فاسد شدن 500، 600، 1000 نوجوان که به دست او، سپرد ه اند، حساس بود و گوش پسر بدجنسی را که وسیلۀ دشمن قرار گرفته، و داخل مدرسه، هروئین آورده است، بپیچاند، ما به این مدیر مدرسه، چه باید بگوییم؟ بگوییم شما برخلاف آزادی، عمل کرده اید؟! این چه روشی است؟ شما ضد آزادی هستید؟ آیا این حرف، درست است؟ مدیر مدرسه، می گوید: به من، هزار جوان، سپرده اند و من نمی خواهم فردا این ها را هروئینی تحویل مادر و پدرشان بدهم! حالا درست است به او بگوییم نخیر، می خواستی اجازه بدهی، خودشان انتخاب کنند. ما هروئین را می آوریم پخش می کنیم و هر کس نخواست، نکشد. تو فقط، حق داری دربارۀ مضرات

ص: 172


1- صحیفۀ نور، ج11، ص181.

هروئین، صحبت کنی، آیا این برخورد یک بخش از تهاجم فرهنگی نیست؟».(1)

ص: 173


1- سخنرانی رهبر معظم انقلاب، 21/ 5/1371.

ص: 174

فصل پنجم :دولت اسلامی و پیشگیری از هجوم فرهنگی

اشاره

ص: 175

ص: 176

بخش اول: هجوم فرهنگی

اشاره

ابزار اصلی نظام های سلطه و امپراطوری های ثروت و قدرت، چه دارای نظام سیاسی روشن باشند (دولت های سلطه گر) یا نباشند (باندها و شبکه های سودجو و منفعت طلب در عرصۀ بین المللی)،

هجوم فرهنگی برای تأمین اهداف و منافع است، جنگی نرم و بی صدا که فریاد کشته شدگان آن، به گوش نمی رسد.

1. چیستی تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعۀ سیاسی یا اقتصادی، برای اجرای مقاصد، خاص خود و اسیر کردن یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت، هجوم می برند. آن ها هم، چیزهای تازه ای، وارد این کشور و ملت می کنند، اما به زور و به قصد جایگزین کردن آن ها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت که نام این «تهاجم فرهنگی» است. در تبادل فرهنگی، هدف، بارور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است،

ولی در تهاجم فرهنگی، هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.

در تبادل فرهنگی، ملت گیرندۀ فرهنگ، چیزهای مطبوع، دلنشین و مورد علاقۀ خود را می گیرد. در تهاجم فرهنگی، چیزهای را که به ملت مورد تهاجم، می دهند، خوب نیست و بد است؛ مثلاً وقتی اروپایی ها، تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند، روحیۀ وقت شناسی، شجاعت، خطر کردن در مسائل و تجسس و کنجکاوی علمی را برای ما نیاوردند و سعی نکردند تا با تعلیمات و تبلیغات و پیگیری، ملت ایران را یک ملت دارای وجدان کار و وجدان علمی کنند. آن ها فقط بی بندو باری جنسی را وارد کشور

ص: 177

ما کردند ... در تهاجم فرهنگی، دشمن نقطه ای از فرهنگ خود را به این ملت می دهد و وارد این کشور می کند که خود می خواهد و معلوم است که دشمن چه چیزی می خواهد.(1)

امروزه، تلاش غربی ها در گسترش شبکه های ارتباطی و خبری و ... برای این است که سلیقه ها، معیارها و الگوهای رفتاری و اخلاقی خود را، به دیگران تحمیل کنند و آن را بر سلسله ای از شناخت ها، باورها و ارزش های اخلاقی، اجتماعی و اسلامی منسجم و هماهنگ ما (فرهنگ)، غلبه دهند.

2. پشتوانه و انگیزۀ هجوم فرهنگی

هجوم فرهنگی بیشتر از سوی فرهنگ غربی، تحقق می یابد که به فلسفۀ ماتریالیستی(مادی) و اپیکوریسم (لذّت گرائی) متکی است. این فلسفه، بعد از دورۀ رنسانس، رشد یافت و ادبیات، رفتار، منش، و همۀ حوزه های زندگی آن ها را فراگرفت.

مسیحیت تحریف شده از یکسو نمی توانست نیازهای زمان را برطرف کند و از طرفی، مردم فطرتاً نیاز به دین داشتند، لذا قلمرو دین را فردی و آن را از حوزۀ اجتماعی و سیاست، خارج کردند. در هجوم فرهنگی، همین شاخصه را به کشورهای اسلامی، تحمیل نمودند. بُعد دیگر نیز که مادی گرایی بود، به کشورهای اسلامی، تحمیل شد. حتی شیفتگان این فرهنگ در کشورهای اسلامی، اخلاق را از دین جدا و «اخلاق اجتماعی» را در برابر اخلاق اسلامی، قرار داده اند. هنگامی که استعمار انگلیس، فرهنگ

ص: 178


1- سخنرانی رهبر معظم انقلاب، 21/5/1371 روزنامه اطلاعات 11/5/71. امام خمینی1 می فرمود: «آن چیزی که وظیفه همه مسلمین است... این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که خودمان فرهنگ غنی داریم . فرهنگ ما طوری بوده است که صادر شده است به خارج». (صحیفه نور، ج6، ص218).

اسلامی را مانع غارتگری خود دیده، تشکیلات فراماسونری را برای فرهنگ اسلامی، در تمام نقاط جهان، به راه انداخت.(1)

به طور کلی سلطه جویی غربی ها را در چهار بخش نظامی (مانند جنگ های صلیبی)، سیاسی (مانند تغییر مشروعه به مشروطه)، اقتصادی (استعمار اقتصادی، فرهنگ مصرف گرایی، تسخیر بازارهای مسلمانان) و از همه مهم تر فرهنگی، سامان داد.(2)

این نوع هجوم به دلیل گستردگی و پیچیدگی و برخورداری از همۀ ابزارهای فن آورانه و روش های علمی، توان تخریب فراوانی دارد. اساساً هر سه نوع سلطۀ سابق، نیازمند سلطۀ فرهنگی است. اسپنسر فیلسوف معروف انگلیسی می گوید:

«اخلاق، آداب، زبان و تمدن خودتان را به اقوام و مستملکات خود بیاموزید و آنان را به حال خودشان، واگذارید که همیشه از آن شما خواهند بود».(3)

اهداف مادی و اقتصادی و لذت جویانه ای که فلسفۀ غرب، برای غربی ها طراحی کرده، موجب شده است آنان، «اقتصاد» را محور همۀ کارهای خود قرار دهند. سلطۀ سیاسی، وسیله ای برای تسلط بر منابع اقتصادی است، سلطۀ فرهنگی و نظامی هم همین طور، زیرا آنان نمی توانند تولیدات خود را در

ص: 179


1- «باید توجه داشت که دین و دولت در دوران حکومت عقل و ضرورت آزادی و دمکراسی و نیز رشد و توسعۀ اجتماعی، و اقتصادی با یکدیگر در تضادند» (نشریۀ ضد انقلابی آرش، چاپ فرانسه، هویت، ص 48).
2- با سلاح فرهنگ، بهتر می توان به جنگ نظام رفت تا چیزی که در خارج بر آن، نام مبارزۀ سیاسی نهاده اند. مبارزه بدون زمینه سازی فرهنگی، فراهم نمی شود و در واقع آن هایی که در جستجوی راه خروج از وضع کنونی هستند، باید بیش از هر چیز، به مبارزۀ فرهنگی توجه کنند». (هویت، ص55).
3- اسلام، بر سر دو راهی، ص23، تهاجم فرهنگی، مصباح یزدی، ص45.

بازارهای کشورهای دیگر بفروشند؛ مگر اینکه فرهنگ مردم آنجا را، مطابق منافع خود، عوض کنند. آن ها حتی در کشورهای خود، با «اصالت اقتصاد»، با مردم خود، رفتار می کنند، لذا اساساً فرهنگ مهاجم، کاری به درستی و غلط بودن فرهنگ مورد هجوم، ندارد و در هر حال، به فکر آماده سازی وضع، به نفع خود است.

به این ترتیب، با تغییر فرهنگ، تزلزل فرهنگی، خلأ هویتی و تحقیر و شکست غرور ملت ها، بروز می کند و ملت های مورد هجوم، به اطاعت و بندگی و تقلید، روی می آورند و فاقد هویت و خوداتکایی می گردند. فرهنگ مهاجم بعد از این مرحله، با تزریق آداب و رسوم منتهی به مصرف گرایی، تمام رفتارها، بینش ها و عادات را به تسخیر خود در می آورد، به نفع خود، از آن سود می برد، با کمک بنگا ه های تبلیغاتی، اهداف تجاری و اقتصادی را پیش می برد و به استثمار روی می آورد. از این رو، مبارزه با ناهنجاری هایی، مثل مدگرایی، مصرف زدگی، و ... هرگز در جوامع اسلامی و ملل دیگر، تاکنون به نتیجه نرسیده است؛ زیرا فرهنگ مهاجم، ابتدا با تخریب فرهنگ و ایجاد خلأ و بعد با تزریق فرهنگ خود، بسترهای سلطه پذیری و احساس تحقیر و تقلید را به مرور زمان، ایجاد کرده است و با مبارزۀ گذرا، هرگز نمی توان به جنگ آن رفت؛ هر چند این سخن، به معنای نفی تحرکات مقطعی، به منظور رفع مقطعی ناهنجاری ها نیست.

3. اهداف هجوم فرهنگی

الف) بینش ها و باورها

براساس آیات قرآنی، کار شیاطین، تمرکز بر فکر و اندیشۀ بشر است و می کوشند مانع ایمان به آخرت، بینش معنوی، ارزش های والا و فرامادی

ص: 180

انسان شوند، اگر هجوم آنان، موفقیت آمیز باشد، در دیگر بخش ها هم اثرگذار خواهد بود و گر نه افکار و اعتقادات صحیح و اصیل، مانع انحرافات خواهد بود.

امروزه، تلاش وسیعی می شود تا اعتقاد به خدا، آغاز و انجام جهان، معنویات، روح، فرشته، وحی، حساب وکتاب، قیامت... با عناوینی چون نامحسوس بودن ماواری طبیعت، خیال بافانه بودن، معنا نداشتن اعتقاد جزمی(1) و اصالت شک، ایده آلیستی بودن، غلط بودن دعوت به اسلام، صحت همۀ اعتقادها، حتی بت پرستی، پنداری بودن دین، اصالت دلایل تجربی، نه عقلی و فلسفی، تضعیف گردد و روح یقین و اعتقاد از آنان، سلب شود و با نابودی ایمان، اساسی ترین سد در برابر هجوم فرهنگی، شکسته شود.

ب) ارزش ها و گرایش ها

در کنار شناخت ها (نسبت به خدا، جهان و انسان)، ارزش هایی پدید می آید. زندگی بدون اعتقاد به ارزش ها، شکل انسانی به خود نمی گیرد و فرق انسان با حیوان در این است که برای انسان، خوب و بد مطرح است. البته جوامع از نظر شناختِ خوب و بد و ارزش و ضد ارزش، با هم اختلاف هایی دارند؛ لذا غربی ها با اهداف خاصی می کوشند شناخت های خود، از ارزش ها را به مسلمانان تحمیل کنند. آنان برای این کار، ابتدا ارزش های اسلامی را «اعتباری» جلوه می دهند و فرافیزیکی و اثبات نشدنی می انگارند و چنین ترویج می دهند که ارزش ها، اعتباری اند و پایۀ ثابتی ندارند و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی اند؛ بنابراین لذا اگر چیزی، ارزش دانسته می شود، شاید زمانی دیگر، ارزش نباشد. به این ترتیب، جامعه را از

ص: 181


1- برخلاف آیاتی، مانند {بِاْلآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ} (بقره/4؛ نمل/3؛ لقمان/4) و رعد2، بقره/118؛ نمل/82؛ سجده/24.

عمل به مسائل ارزشی که ضد مستکبران است، باز می دارند و قدرت بازدارنگی را از آنان می گیرند و روشنفکران غرب زده(1) به عنوان سربازان غربی ها همه تلاش خود را در این مسیر به کار می گیرند.

ج) رفتارها

وقتی باورها و ارزش ها تغییر می کند، رفتارها هم تغییر خواهد کرد؛ از این رو مهاجمان همواره در پی تغییر الگوهای رفتاری، برآمده اند. در واقع آنچه از رفتارها در سطح جامعۀ اسلامی، مشاهده می شود، محصول تغییر باورها و ارزش هاست که طی مرور زمان، خود را به صورت رفتار، نشان می دهد. البته نباید غافل شد که در طرف مقابل نیز طرز رفتارها و الگوهای رفتاری، می تواند بر ارزش ها و باورها، اثر بگذارد و آن ها را از کارآیی بیندازد. (2)

4. سطوح هجوم فرهنگی و وظایف دولت اسلامی

اشاره

سطوح هجوم فرهنگی نیز به دو بخش عمومی و تخصصی قابل تقسیم است که می طلبد نظام اسلامی در هر دو عرصه، از سازوکارهای لازم برخوردار باشد.

ص: 182


1- میرزا ملکم خان می نویسد: «بنا به اصل ترقی، هر چیزی که متعلق به گذشته باشد، از اعتبار ساقط است و به کار امروز نمی آید و اگر اصالتی هم در گذشته باشد، در گذشتۀ غرب است نه در گذشته ما، فرهنگ امروز غرب، مترقی است و باید جای فرهنگ کنونی ما را بگیرد». تقی زاده می گفت: باید از فرق سر تا نوک انگشتان پایمان، غربی شویم». هویت، ص54.
2- در تنظیم این بخش، از مطالب استاد محمد تقی مصباح یزدی در کتاب تهاجم فرهنگی (ص26 به بعد) استفاده کرده ایم.
الف) سطح عمومی

دشمنان، برای هجوم به ارکان سه گانۀ توده ها، با روش های گوناگون روان شناسی، برنامه های رسانه ای - به خصوص تلویزیون و طراحان، و برنامه ریزان و مجریان آن - را خواسته و ناخواسته از فرهنگ بیگانه متأثر می سازند و اغلب برنامه های خود را به دست آن ها اجرا می کنند. دشمنان در این روش، چنان موفق بوده اند که حتی توانسته اند، در بسیاری از خانواده های متدین و مذهبی، نفوذ کنند و آن ها را به جای عبادت و کسب علم، به دیدن فیلم، شنیدن شعر، نقاشی، مجسمه سازی و .... مشغول سازند.(1)

بنابراین رسانه های ما، از بهترین وسایل ترویج فرهنگ غرب هستند.(2) و باید نظام اسلامی چشم خود را به این واقعیت نبندد. واقعیت این است که مردم مسلمان، عقبۀ نظام اسلامی اند و دشمن با هجوم فرهنگی، برای تغییر ارزش های آن ها، می خواهد تکیه گاه اصل نظام اسلامی را نابود کند و در این راه، از بی اعتناکردن مردم به بینش ها، ارزش ها و رفتارهای اسلامی، غفلت نمی ورزد. دشمن در این مسیر، به جای اقدامات شفاف و صریح که حساسیت مسلمانان را برمی انگیزد، از پخش نوارهای صوتی و تصویری مبتذل، چاپ و نشر داستان، شعر، رمان های سطحی و مبتذل و ... نیز سود می برد. ماهواره نیز، امروزه به خدمت تهاجم فرهنگی علیه توده ها، درآمده است. رادیو دولتی انگلیس - بی بی سی - در برنامۀ 14 مرداد 73 می گوید:

«چنین به نظر می آید که تلویزیون ماهواره ای در ایران، در ضربه زدن به مظاهر اسلام سیاسی، از همۀ گروه های مخالف حکومت، قدرت بیش تری دارد».(3)

ص: 183


1- تهاجم فرهنگی، مصباح یزدی، ص 168.
2- همان.
3- هویت ، ص34.

رئیس دیده بان حقوق بشر هیومن رایت واچ هم می گوید:

«باور ما این است که حق برخوردار بودن ملت ایران از آنتن های بشقابی ماهواره، جز حقوق بشر است».(1)

ب) سطح تخصصی

برنامه های هجوم فرهنگی، گروه های نخبه را با ابزار های خاص، هدف قرار می دهند. آنان، ابتدا متوجۀ قشر تحصیل کرده می شوند و از طریق آنان، در جامعه، تأثیر می گذارند. دشمنان، حتی برای به ثمر رسیدن این روش های خاص، برنامه ریزی های پنج ساله نیز طراحی کرده اند.(2) در مقابل، روشنفکران متدین ما، هنوز باور نکرده اند که به خصوص در رشته های علوم انسانی، محتوای دروس، وسیله ای برای پذیرش هجوم فرهنگی است. دشمنان ما، متوجه شده اند که نظام آموزشی و دانشگاهی، از مهم ترین مراکز سرمایه گذاری برای به ثمر رساندن هجوم فرهنگی است، لذا امام خمینی می فرمود:

«دولت باید درست توجه بکند که ... رؤسایی را که انتخاب می کنند برای دانشگاه ها، برای مدارس، از کسانی که سابق، در خدمت اشخاص بیگانه بودند ... حالا نیایند و بچه های ما را باز به عقب برانند.

این هم یک مطلب است که در فرهنگ، بسیار مهم است».(3)

این باور سازمان دهندگان تهاجم فرهنگی است که تحصیل کرده های دانشگاهی، به طور طبیعی، مدیریت علمی کشور را در آینده، در اختیار دارند، پس باید آن ها را با ارزش های مورد نظر غرب، آشنا ساخت و در

ص: 184


1- همان.
2- تهاجم فرهنگی ، مصباح یزدی، ص 165.
3- تهاجم فرهنگی، مرکز تحقیقات سپاه، ص92.

روندی پنهان، چارچوب «بینش، ارزش، رفتار» آن ها را به سمت معیارهای غربی سوق داد و امیدوار بود که در آینده، گردانندگان نظام اسلامی، حساسیت خود را به تدریج از دست بدهند و بر مبنای یافته های غیرانقلابی و غیر اسلامیِ طول تحصیل، انقلاب را در سیاست گذاری ها، تصمیمات و ... از جوهر اصلی، خود دور سازند.

مطالعات نشان می دهد، انتخاب این گروه، به عنوان یکی از مخاطبان اصلی تهاجم فرهنگی، بر مبنای مطالعۀ پیشینه و بافت و ساختار نظام آموزش عالی در ایران و شناخت خلل های موجود این سیستم، طراحی شده است. ضمن آنکه در تحقیق اهداف مورد نظر، برخی نشریات داخلی هم مؤثرند.

یکی از سازمان دهندگان ویژۀ تهاجم فرهنگی در بخش دانشگاهی، می گوید:

«توده های مردم، ضمن اینکه دنباله رو هستند، هویت خودشان را از دست داده اند، بنابراین باید به دنبال طبقه ای رفت که از نظر مالی و فکری، آسایش بیشتر و امکان تأثیرگذاری بیش تری در آینده داشته باشد».(1)

این همه، نشان می دهد، دولت اسلامی باید برای پیشگیری از نفوذ عوامل تهاجم فرهنگی - در هر دو بُعد عمومی و تخصصی - به ساختارهای نظام اسلامی و نیز به جامعۀ اسلامی تلاش کند. امام خمینی(ره) توجه ویژه ای به این موضوع داشت.

«اکنون وصیت من ... آن است که نگذارند این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها، از اسلام و مصالح کشور، منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی

آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل، محکوم

ص: 185


1- هویت، ص 28.

است و تبلیغات، مقالات، سخنرانی ها، کتب و مجلات، برخلاف اسلام و عفت عمومی، حرام است و بر همۀ ما و همۀ مسلمانان جلوگیری از آن ها، واجب است و از آزادی های مخرب، باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع، حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع، جلوگیری نشود، همه، مسئول می باشند».(1)

ص: 186


1- تهاجم فرهنگی، مرکز تحقیقات سپاه، ص 149.

بخش دوم: وظایف دولت در مبارزه با هجوم فرهنگی

الف) مقابله با سلطۀ فرهنگی بیگانه

هجوم فرهنگی، ارکان بازدارندۀ امت اسلامی از جرم و گناه را، هدف قرار می دهد و به نابودی یا تضعیف سازوکارهای پیشگیرانه و بازدارنده از گناه و جرم (در ابعاد شناخت ها، ارزش ها و رفتارها)، می انجامد. بنابراین، دولت اسلامی باید برای پیشگیری از این عوامل خارجی و زمینه های جرم و گناه، حساسیت نشان دهد و طراحی ها و برنامه ها و سازوکارهای کاملاً دقیق، اجراپذیر و کارآمد، ارائه کند.

هجوم و سلطۀ فرهنگی، در کنار ابعاد دیگر نظام سلطه، از نگاه قانون اساسی، دور نمانده است و قانون گذار وظیفه ای روشن برای دولت اسلامی، طراحی کرده است. به برخی از روشن ترین موارد، توجه کنید.

«هر گونه قرارداد که موجب سلطۀ بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگی، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است».(1)

«نظام جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایۀ ایمان به : (1). خدای یکتا ... (2). وحی الهی ... (3). معاد ... (4). عدل خدا ... (5). امامت و رهبری مستمر (6). کرامت و ارزش والای انسان ... که از راه نفی هر گونه «ستم گری و ستم کشی» و «سلطه گری و «سلطه پذیری» ...؛ قسط و عدل، استقلال سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و همبستگی ملی را تأمین می کند».(2)

ص: 187


1- اصل یکصد و پنجاه و سوم قانون اساسی.
2- اصل دوم قانون اساسی.

«سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، براساس نفی هر گونه «سلطه جویی و سلطه پذیری»، عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر... استوار است».(1)

به این ترتیب، قانون اساسی، در سه اصل مهم، نظام اسلامی را از «سلطه پذیری» که بخشی از آن، حاصل

تهاجم فرهنگی و تحمیل فرهنگ بیگانه است، به شدت برحذر داشته است.

نکتۀ مهم این است که از گلوگاه های مهم حضور و نفوذ بیگانگان در بخش رسمی کشورها، نفوذ از طریق قراردادها (ممنوع در اصل صد و پنجاه و سوم)، ظرفیت ها و منفذهای سیاست خارجی (ممنوع در اصل صد و پنجاه و دوم) و اهداف و راهکارهای وصول به آن (ممنوع در اصل دوم)، می باشد و قانون گذار، هر سه منفذ سلطه پذیری را مسدود کرده است. بنابراین، روشن ترین و مطرح ترین وظیفۀ نظام اسلامی، عمل به قوانین ضد سلطه پذیری قانون اساسی و ایجاد سازوکارهایی برای کشف و نظارت بر چگونگی اجرای این اصول و معرفی صریح و شفاف تخلفات از آن هاست.

ب) توجه به اهمیت خطر

این همه تأکید قانون اساسی به نفی سلطه پذیری، باید بتواند نظام اسلامی را به اهمیت و میزان خطر هجمۀ فرهنگی و دیگر گونه های هجوم (اقتصادی، سیاسی، ...)، متوجه بنماید؛ توجهی که کارآمد باشد، یعنی در عمل، موجب تصحیح دیدگاه ها، اصلاح برنامه ریزی ها، ساختار سازی ها، قانون سازی ها ... با اصل عدم سلطه پذیری شود.

ص: 188


1- اصل صد و پنجاه و دوم.

هجوم فرهنگی به دلیل ملموس نبودن، واکنش دفعی و سریع را بر نمی انگیزد، به ویژه امروزه که با رشد فن آوری تمام سدها، شکسته شده و این هجوم همه جانبه و بنیان کن خود را بدون هزینه، تحمیل کرده است.

امام خمینی 1 معتقد بود:

«رأس همۀ اصلاحات، اصلاح فرهنگ و نجات جوان های ما از این وابستگی، به غرب است... ما

الان در همه چیز، یک نوع وابستگی داریم که بالاتر از همه، وابستگی افکار است. این وابستگی، سر منشأ همۀ وابستگی هاست که ما داریم، اگر ما وابستگی فرهنگی داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی، هم هست، وابستگی اجتماعی و سیاسی هم هست».(1)

در هجوم فرهنگی، تلاش دشمن بر نابودی هویت ملت ما، استوار است تا بتواند در سایۀ بی هویتی و خلأ حاصل، روح تقلیدپذیری و «بندگی فرهنگی» را حاکم سازد و طبق منافع اقتصادی و ... هر آنچه را مطلوب خود بود، بدون مانع، تحمیل کند.

گسترۀ هجوم فرهنگی، همۀ ارزش ها و همۀ نهادها را در بر می گیرد. هویت، دین، اندیشه های اخلاقی و تربیت اجتماعی، همه، تحت تأثیر هجوم یاد شده، قرار می گیرند؛ به این ترتیب، نه شناخت یقینی، نه جهان بینی روشن، نه دستگاه ارزش محکمی و نه رفتار ثابتی که ناشی از هویت فرهنگی باشد، بر جای خواهد ماند. اگر خطر درک شود، مراقبت و ترویج از هویت و فرهنگ هم، ارزش خواهد شد و مانع استحالۀ فرهنگی و هویتی انقلاب ما، خواهد شد. اگر به اهمیت موضوع، توجه شود، درک فرهنگی قوی هم ایجاد خواهد شد؛ درکی که امروزه، رشد چندانی را شاهد نیست.

ص: 188


1- تهاجم فرهنگی، مصباح یزدی، ص 57.

به راستی چه چیزی جوان های ما را در جنگ هشت ساله، با نارنجک، به زیر تانک ها می فرستاد؟ غیر از اعتقاد به خدا و معاد بود؟ بهترین راه برای شکستن سد مقاومت ها در برابر هجوم فرهنگی، چیزی غیر از نابودی اعتقادهای ملت ها نیست.

برای همین، ایمان زدایی در صدر برنامه های هجوم فرهنگی، قرار دارد. سخنرانی های علمی، کتاب های فلسفی، فیلم ها، نمایشنامه ها، سمینارها، نظریه پردازی ها، تبلیغات ها، برنامه نویسی ها و هدف گذاری ها... همه و همه، به نام پیشرفت و ترقی، ایمان را به کناری می گذارند.(1)

به نمونه ای از آرا و نظرهای ابراز شدۀ مطبوعات داخلی که بسترساز هجوم فرهنگی بودند، در عرصه ایمان زدایی ... توجه کنید.

«جهان مدرن، پرده از رازهای موهوم دینی برداشته و دین را از صحنه اجتماع به یک حیطۀ کاملاً فردی، به عقب رانده است».(2)

«قرآن، محدودۀ اعتقادات را از شریعت جدا کرده و آنچه را دین نام نهاده، شامل شریعت نمی شود».(3)

«دین، هیچ ارتباطی به امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی ندارد»؛(4)

«ایمان، هرگز از بین رفتنی نیست، و لو دین مردم از بین برود»؛(5)

«در اسلام، هیچ مسئله و حکم قطعی نداریم و ادلۀ اربعه، هیچ کدام، یقین آور نیستند»؛(6)

ص: 190


1- تهاجم فرهنگی، ص90.
2- ماهنامۀ کیهان، مرداد 78.
3- روزنامۀ خرداد، اسفند 77.
4- روزنامۀ صبح امروز، خرداد 78.
5- هفته نامۀ آبان، تیر 78.
6- روزنامۀ خرداد، مهر 78.

«احکام اسلام، آمیخته به اسطوره اند و اگر از آن ها اسطوره زدایی شود، به راحتی به مرور زمان، قابل تغییرند؛ مثلاً حجاب، جنبۀ اسطوره ای دارد، نه اینکه برای حفظ عفت باشد. بله عفت را باید حفظ کرد، ولی حفظ آن، در هر زمانی به یک روش است و آن روشی که عرف زمان، آن را بپسندد»؛(1)

«حقیقت ثابت نداریم، حتی در دست انبیا و معصومین هم حقیقت ثابتی نبوده که بتوانند آن را برای همۀ ازمنه و امکنه، دیکته کنند»؛(2)

«ارزش مطلق نداریم، زیرا ارزش ها، زاییدۀ پویایی جوامع بشری بوده اند و آنچه زاییدۀ ایدئولوژی های ناکجا آبادی باشد، دروغین و حاصل آرمان های بیمار است»؛(3)

«حق و باطل نسبی اند، و حق مطلق، فقط خداست. اگر حق نسبی نبود، نباید با باطل مشتبه می شد»؛(4)

«پلورالیزم دینی، یک آموزۀ دینی و برخاسته از متن احادیث ماست»؛(5)

«اینکه همۀ ادیان جز یک دین را، باطل بدانیم، چنانچه راسل گفته، بدعت علمای دینی، اسرائیل است،

سنت گرایان مسلمان نیز پا را فراتر نهاده، غیر مسلمین را گمراه می دانند»؛(6)

ص: 191


1- ماهنامۀ زنان، دی 78، ش 59، ص33.
2- هفته نامۀ توانا، شهریور 77.
3- روزنامۀ خرداد، تیر و مرداد 78.
4- هفته نامۀ آوا، 4/8/78، ش77 ،ص4.
5- ماهنامۀ پیام هاجر، شهریور 77.
6- هفته نامۀ آبان، 30/11/78، ش115، ص4.

«برای پرورش یک تجربۀ معنوی، نیاز به اعتقاد به یک خدای ماواری طبیعی نداریم. خلقت ما چنان است که با فقدان یک تجربۀ معنوی، منبع دیگری را جایگزین می کند. موسیقی، ورزش و حتی بازی های رایانه ای می توانند تبدیل به مذهب ملی همۀ گروه ها شوند»؛(1)

«ارزش های دینی، دائماً در تغییر اند، اگر روزی فاطمه(علیهاالسّلام) می گفت: بهترینِ زنان، کسی است که نامحرم او را نبیند، امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد»؛(2)

«دین، توان رویارویی با تمدن جدید را ندارد و تنها منجی، عقلانیت مستقل است»؛(3)

«پذیرش دین، حق است، نه تکلیف، در نتیجه، هر کسی حق تبدیل دین خود را هم خواهد داشت»؛(4)

«قرآن، قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات، بسیار دعوت به آن نموده است»؛(5)

«ارتداد، حق طبیعی هر انسان است و ادیان همگی بر حق اند»؛(6)

«در قلمرو ایمان نیز تسامح هست، به این معنا که ایمان ابراهیمی، ایمان دین گرای شکاک و ایمان ملحد دین گرا، هر سه با تفاوت مراتب، بهره ای از قداست دارند و هر سه دسته، مؤمن اند...»؛(7)

ص: 192


1- روزنامۀ عصر آزادگان، 16/1/79، ص7.
2- ماهنامۀ زنان، دی 78، ش59، ص33.
3- ماهنامۀ کیان، مهر و آذر 78، ش 49، 47.
4- روزنامۀ صبح امروز ،24/7/78، ص6.
5- هفته نامۀ هاجر، 23 / 9 /78.
6- ماهنامۀ کیان، فروردین 78.
7- هفته نامۀ راه نو، مرداد 77.

«اندیشۀ ارزش گرایی اسلامی، از سنخ تفکر طالبان است که برخاسته از مجموعه احادیث موجود در حوزۀ علمیه ایران است»؛(1)

«در حیطۀ ولایت سیاسی، حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند».(2)

مطبوعات، در داخل حوزۀ نظام اسلامی چنان می توانند دچار افسونگری و شبهه افکنی شوند که حتی اصل وجود خطر را برای مردم و مسئولان «توهم پنداری»، جلوه دهند. از این رو، یکی از وظایف نظام اسلامی در بحث هجوم فرهنگی، موضوع مطبوعات است. نحوۀ تعامل نظام اسلامی با مطبوعات و رسانه ها، گویای میزان توجه عملی و کارآمد نظام اسلامی، به مقولۀ هجوم فرهنگی می باشد. حال آنکه در سال1377 و 1378 (به فاصلۀ پنج سال بعد از هشدار، عالی ترین و مطلع ترین مقام نظام اسلامی نسبت به هجوم و شبیخون فرهنگی)، مطبوعات داخلی چنین ترویج می کردند:

«در برابر هجوم فرهنگ بیگانه، نباید عکس العمل نشان داد»؛(3)

«فرهنگ خودی در قبال ارزش های فرهنگ بیگانه، ضعیف و ناتوان است و لذا توان دفاع در مقابل آن را ندارد»؛(4)

«توهم تهاجم فرهنگی، ناشی از احساس ضعف و ترس است و گرنه فرهنگ ها همیشه با هم تعامل داشته و در تأثیر از یکدیگر بوده اند»؛(5)

ص: 193


1- روزنامۀ جامعه، خرداد 77.
2- ماهنامۀ کیان، ابان 77.
3- پیام هاجر، خرداد 77.
4- روزنامۀ جامعه، تیر 77.
5- هفته نامۀ آبان/ شهریور /77.

«نظریۀ تهاجم فرهنگی، چه ها که بر سر فرهنگ و هنر روشنفکران نیاورد، کاروان خردستیزی اقتدارگرایان از مرداب آن نظریه، سیراب و انجامش به قتل و کشتار و حبس و حصر انجامید».(1)

به نظر می رسد امروزه وقت آن رسیده است که منافذی که موجب ظهور این مقاومت ها در برابر هشدارهای رهبری به وجود تهاجم فرهنگی شد، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شناسایی شود و راهکارهای عملی برای شناسایی خلأها در ابعاد سیاست گذاری، قانون گذاری و... ارائه شود. این حداقل وظیفه ای است که نظام اسلامی با انجام کار علمی و دقیق روی آن، می تواند ساختارهای غلط، منافذ موجود و خلأهای ایجاد شده برای تسلط و نفوذ فرهنگ مهاجم را شناسایی کند و به ترمیم آن بپردازد.

ج) امن سازی حوزه های مورد هجوم

اشاره

عناصر اصلی فرهنگ اسلامی، چیزی غیر از آداب و رسوم محلی و اموری از این دست است، این عناصر که در هجوم فرهنگی به شدت تخریب می شوند و نظام اسلامی باید چاره ای عملی برای ایمن سازی آن ها انجام دهد، عبارتند از:

1. حوزه های سه گانه
اول: بینش ها و باورها (اصول دین، هستی شناسی)

بینش اسلامی مبتنی بر توحید، نبوت و معاد است و آیات متعددی گویای این بینش و باور است، اما هجوم فرهنگی، به شدت با این باورهای یقینی، به معارضه بر می خیزد و آن ها را خنثی می سازد.

ص: 194


1- روزنامۀ عصر آزادگان، 16/8/78، ص3.

«یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بود که سعی کنند جوان های مؤمن را، از پایبندی های متعصبانه به ایمان که همان چیزی است که یک تمدن را نگه می دارد،

منحرف کنند؛ مانند همان کاری که قرن های گذشته، در اندلس کردند و جوانان را ریختند در عالم فساد و شهوترانی و میگساری. این کارها در حال حاضر، دارد انجام می گیرد».(1)

دوم: ارزش ها و گرایش ها

مهاجمان فرهنگی، می کوشند دستگاه ارزشی را که تاکنون مانع نفوذ آن ها شده است، درهم بشکنند و ملت را به زانو درآورند و این پایبندی به اعتقادها و ارزش ها را نابود سازند.

سوم: رفتارها و کردارها

تلاش های فراوانی که برای گسترش فساد و بی بندو باری از طریق رسانه ها، ابزارهای اقتصای و تجاری، کالاهای صادراتی، سیاست های ترویج مصرف گرایی، مدگرایی و... پیگیری می شود، همگی در راستای تغییر رفتارها و کردارهای برخاسته از ارزش ها و بینش های اسلامی است، چه عالمان و مروجان این اقدامات، متوجۀ نقش خود باشند، چه ناخواسته و ناآگاهانه در مسیر اجرای این امور باشند.

رهبر انقلاب، بارها خواهان بیداری ملی و هوشیاری مسئولان، در برابر هجوم به ارزش ها و رفتارهای اسلامی شده است.

«فهمیدند که باید عقبۀ ما را بمباران کنند ... عقبه ما در مبارزۀ ملت ایران، با قلدری استکبار جهانی، عبارت از فرهنگ ما بود، منطقۀ عقبه ما، عبارت از اخلاق اسلامی، توکل به خدا، ایمان و علاقه به اسلام بود ... باید فرهنگ و اخلاق، ایمان، ایثار، اعتقاد

ص: 195


1- رهبر انقلاب، 11/5/71، روزنامه اطلاعات.

به دین، اعتقاد به رهبری، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را از بین برد... من وقتی به وسعت ابزارهای دشمن نگاه می کنم، می فهمم چقدر برای این ها، قضیه اهمیت دارد ... اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید، خدا نخواسته صدای فرروریختن ارزش های معنوی که ناشی از تهاجم پنهانی و زیرکانۀ دشمن است، هنگامی در می آید که دیگر علاج ناپذیر نیست. اگر جوان جبهه رفته ما را محاصره کردند، اول یک ویدئو به او دادند، بعد وسیلۀ تماشای فیلم های جنسی وقیح را به او دادند و شهوت او را تحریک کردند و بعد هم او را به چند مجلس کشاندند، آن وقت ما چه باید بکنیم؟...»(1)

2. تقویت عناصر سه گانه

آیات متعددی از قرآن کریم، نشان می دهد «ایمان»، عامل هدایت مسلمانان است.

{یَهْدیهِمْ رَبّهُمْ بِإیمانِهِمْ}؛(2)

بنابراین، تقویت سه عنصر اصلی یاد شده، باید در دستور کار نظام اسلامی قرار گیرد و ابزارهای لازم برای آن، طراحی گردد و کارنامه ای قابل عرضه، ارائه شود.

شاید بتوان به راحتی ادعا کرد، بعد از شناسایی این عناصر، تاکنون کاری جدی برای تقویت هوشمند و هدفمند این عناصر در جامعۀ دینی صورت نگرفته است و نهادهای مربوط به تقویت مثلث «بینش، ارزش، رفتار»، کارنامه ای از اقدامات خود، دربارۀ این مطالب رهبری نمی توانند ارائه کنند که مشکل عمده، در این باره، نداشتن ساختارهای لازم و

ص: 196


1- روزنامۀ اطلاعات، همان.
2- یونس / 9.

طراحی های عملیاتی برای اجرای مطالبات یاد شده، می باشد که متأسفانه در اکثر موارد موجب می شود هشدارهای رهبری، در گذر زمان، به فراموشی سپرده شود. تبدیل این هشدارها به اهداف و سیاست ها، و قانون ها، لزوم تعیین متولیان و سپس طراحی ساختارها و... و در نهایت اجرای مطالبات و پاسخگویی از ضرورت های حیاتی برای جامعۀ اسلامی است.

احمد هوبر، روزنامه نگار مسلمان سوئیسی می گوید:

«اولین کار آن است که شما در رسانه های گروهی ایران، رادیو، تلویزیون و مطبوعات آنچه دربارۀ انحطاط این فرهنگ تجاری می دانید، به گوش جوانان برسانید و ثابت کنید که این فرهنگ دروغین، با یک مد جدید لباس، هیچ ارتباطی به شیوۀ جدید زندگی ندارد، بلکه تمام آن، از پول و سیاست سرچشمه می گیرد و در حقیقت جنگی است علیه اسلام».

وظیفۀ دوم که باید انجام دهید و این کار سفارتخانه های ایران در خارج از کشور است، آن است که شما باید صحنه فرهنگی را در اروپا و آمریکا به دقت، زیر نظر داشته باشید و تماس هایی نیز با مسلمانان این کشورها، برقرار کنید تا اطلاعات لازم را در مورد تحولات فرهنگی غرب به شما رله کنند؛ برای مثال هم اکنون علیه این آلودگی وارداتی از آمریکا که در سراسر دنیا، مفسده ایجاد کرده، نهضتی در میان جوانان و در همه جا در آمریکا، در انگلستان، فرانسه، آلمان، سوئیس و غیره در حرکت است که این فرهنگ تجارتی آمریکایی را نفی و رد می کند. این امر بسیار مهمی است، برای دولت ایران که به جوانان و نسل جوان خود، نشان دهد که علیه این فرهنگ فسادانگیز آمریکایی، حتی در اروپا، جوانان بپاخاسته اند و اینک در آمریکا و کشورهای اروپایی، فیلم ها و مقالات گوناگونی در مطبوعات و برنامه های

ص: 197

رایویی علیه این موج فسادانگیز تبلیغاتی، فرهنگی تهیه شده است. سفارتخانه های ایران در دنیای غرب، دربارۀ این فعالیت ها، مطلع هستند و می توانند اطلاعات مربوط به آن را جمع آوری کنند... بعد می توانند آن را برای مبارزه با این تأثیرات و تحولات در ایران، به کار بگیرند».(1)

د) کاهش وابستگی، حفظ عزت اسلامی

از عوامل بسترساز هجوم فرهنگی، ایجاد حس حقارت در برابر پیشرفت های فرهنگ مهاجم و عقب ماندگی ها و مشکلات فرهنگ مورد هجوم است. دشمن، با طرح این مسائل - واقعی یا کاذب - در پی نابودی عزت اسلامی و افزایش وابستگی ها بر می آید. از این رو، پیوند وابستگی اقتصادی و... با هجوم فرهنگی، پیش می آید. این وابستگی، خود را در لفافۀ صدور فن آوری و پیشرفت، پنهان می سازد و خودنمایی ویژه ای ندارد؛ به همین دلیل:

اولاً: درک و باور آن، برای خیلی از نخبگان اجتماعی و اصحاب رسانه و ... سخت است و ثانیاً ملموس بودن مشکلات اقتصادی و ... و رفع آن ها در سایۀ وابستگی خارجی، مانع از توجۀ عملی به ابزاری بودن کمک ها و واردات اقتصادی برای هجوم فرهنگی می شود.

در نظام اسلامی، ریشه های وابستگی، باید در دراز مدت، قطع شود. این سخن غیر از لزوم تعاملات اقتصادی و فن آورانه است که متأسفانه گروهی «وابستگی» را با «تعامل» اشتباه می گیرند و با طرح لزوم تعامل، در جامعۀ جهانی، مانع قطع اصل وابستگی و رسیدن به خودکفایی می شوند. رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله ) در عین اینکه با جامعۀ جهانی روزگار خود، تعامل داشت، می فرمود:

ص: 198


1- تهاجم فرهنگی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، ص 143.

«لاتستضیئوا بنار المشرکین»؛(1)

«با آتش مشرکان، روشنایی نجویید».

امام سجاد(علیه السّلام) می فرمود:

«اللهم اغننی من شرار خلقک»؛(2)

«خدایا! مرا از انسان های شرور، بی نیاز کن».

رسول خدا(علیه السّلام) رابطه بین حجب و حیا با استقلال را، چنین بیان می فرماید:

«فاستعفوا عن السوال ما استطعتم إنَّ الأرزاقَ دونها حجبٌ فَمَن شاءَ قَنی حیاءه واخذ رزقه و مَن شاء هتک الحجاب واخذ رزقه و الذی نفسی بیده لإن یاخذ احدکم حبلاً ثمَّ یدخل عرض هذا الوادی فیحتطب حتّی لا یلتقی طرفاه ثمّ یدخل به السوق فیبیعه بمدّ من تمر و یاخذ ثلثه و یتصدّق بثلثیه خیر له من ان یسأل الناس اعطوه او حرّموه»؛

«تا جایی که می توانید از درخواست کردن، خودداری کنید. حجب و حیا در کنار روزی دادن است. آن که بخواهد، حیایش را نگاه می دارد و روزی اش را می گیرد و آن که بخواهد، حجابش را پاره می کند ]و با درخواست و وابستگی به غیر خدا[ روزی اش را می گیرد. قسم به آن که جانم در دست اوست، اگر یکی از شما طنابی بگیرد و داخل این صحرا شود، هیزم جمع کند تا آنجا که دوطرفش را نبیند، آنگاه به بازار برود و به یک مدّ خرما بفروشد، یک سوم آن را، خود بردارد و دو سوم آن را،

ص: 199


1- کنزالعمال، ج16، ص12، ح 43759، ر.ک.به: چهل حدیث استقلال، محمد عابدی، ص29 (موارد متعدد).
2- تحف العقول، ص 278، به نقل از همان، ص 34.

صدقه بدهد، برایش بهتر از این است که از مردم چیزی بخواهد، بدهند یا ندهند».(1)

البته ترویج فرهنگ صرفه جویی و درست مصرف کردن و قناعت هم، از ابزارهای قطع وابستگی است، لذا امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«الغنی من استغنی بالقناعة»

«بی نیاز، کسی است که با کمک قناعت، بی نیازی جوید».(2)

دولت اسلامی، باید با ترویج فرهنگ پرهیز از آزمندی و توقعات، به امکان وصول به استقلال و کاهش وابستگی ها، کمک کند، امام باقر(علیه السّلام) فرمود:

«ارض بما قسم الله لک تکن غنیاً»؛

«به آنچه خدا نصیب تو کرده است، راضی باش تا بی نیاز شوی».(3)

همین طور با تقویت و رشد مدیریت ها، می توان به آرمان استقلال، نزدیک تر شد، امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«سوء التدبیر مفتاح الفقر»؛(4)

«مدیریت بد، کلید فقر است».

افزایش دانایی و کاهش جهل نیز از نگاه امام علی(علیه السّلام) در رسیدن به استقلال، تأثیر دارد و اصولاً امام، نادانی را عین نیازمندی و وابستگی می داند.

«لاغنی لجاهل»؛(5)

ص: 200


1- الکافی فی الاصول، ج4، ص20.
2- غررالحکم، و دررالکلم، ش 9031.
3- خصال، ج1، ص169.
4- غررالحکم، و دررالکلم، ش 8090.
5- همان 1111.

«برای جاهل، بی نیازی وجود ندارد».

همین طور از نگاه امام علی(علیه السّلام)، حفظ وحدت اجتماعی و دینی از عوامل مهم کاهش وابستگی است و امام، سخنان فراوانی در این باره دارد که نظام اسلامی باید برای کشف راهکارهای عملی آن، بیندیشد.(1)

رابطه عمیق احساس وابستگی با پذیرش فرهنگ و خواسته های مهاجم، در این سخن امام علی(علیه السّلام) روشن است.

«من احتاج الیک کانت طاعتُه لک بقدر حاجته الیک»؛(2)

«آن که به تو محتاج است، اطاعتش از تو، به اندازه نیازش است».

امام خمینی(رحمه الله)، خطر وابستگی را چنان زیاد می دانست که می فرمود:

«ما می خواهیم زندگی فقیرانه داشته، ولی آزاد و مستقل باشیم».(3)

«احتیاج ما، پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعت های بزرگ کشورهای خارجی، حقیقتی است انکارناپذیر و این به آن معنا نیست که ما باید در علوم

پیشرفته، به یکی از دو قطب، وابسته باشیم».(4)

نکتۀ اساسی این است که نظام اسلامی، باید تمام ابزارهای لازم برای قطع وابستگی را فراهم سازد و اساساً جامعۀ اسلامی دارای روح و فرهنگ استقلال شود؛ به گونه ای که جامعه، اصل وابستگی را پس بزند و به عنوان عنصری بیگانه، دفع کند. امام خمینی(رحمه الله) تأکید فراوان بر این فرهنگ سازی داشت و معتقد بود:

ص: 201


1- نهج البلاغه، ص297، خ 192.
2- غررالحکم و دررالکلم، ش 11114.
3- کلمات قصار «پندها و حکمت ها»، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمه الله).
4- همان.

«اساساً تربیت از دامان پاک مادر وجوار پدر، شروع می شود و باید با تربیت اسلامی و صحیح

آنان، استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور، پایه ریزی شود».(1)

«استقلال و موجودیت هر جامعه، از استقلال فرهنگی آن نشأت می گیرد».(2)

واقعیت های خارجی نیز گویای همین ارتباط و تلاش دستگاه های مختلف غربی، برای گسترش ریشه های وابستگی است. برای نمونه ایران که از صادرکنندگان

فراورده های کشاورزی بود، بعد از اجرای اصلاحات ارضی در اوج فرمانروایی بیگانه پرستان، برنج، گندم، گوشت و... را از خارج، وارد می کرد و با سیاست تک محصولی کردن صادرات، رشته های وابستگی کشور را در تمام ابعاد، به محاصرۀ بیگانگان درآورد؛ به گونه ای که در سال 1331، صادرات غیر نفتی، 80 / 99 بود و طی دوازده سال، یعنی در سال 1343، به 30/13 رسید.(3) به همین میزان، کالاهای مصرفی و لوکس وارد کشور شد و حاصل آن شد که بسیاری از متفکران، این دهه را جزو دهه های شاخص در«استحالۀ فرهنگی» نامیدند. این خطر، مسلماً مخصوص دورۀ خاصی نیست، لذا امام خمینی هشدارمی داد:

«مبادا چنان که در افراد سطحی و غافل، دیده شده است، نسل انقلابی و زنان مؤمن دوباره روی به مصرف

و تجمل های پوچ و گرایش های غیر انقلابی بیاورند».(4)

ص: 202


1- همان.
2- همان.
3- تهاجم فرهنگی، مرکز تحقیقات سپاه، ص 104، به نقل از مجلۀ سروش، مهر 58.، ش232، ص24.
4- همان، ص 138، به نقل از روزنامۀ جمهوری اسلامی، 5/8/68.

«آنچه تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگری فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن، شما را عقب مانده و به اصطلاح نیمه وحشی نگه دارند».(1)

مهم این است که، نظام اسلامی «استقلال و عدم وابستگی را به عنوان فرهنگ مسلط جمهوری اسلامی در همۀ ابعاد، تسری دهد؛ بُعد خارجی و داخلی، ابعاد فرهنگی و رسانه ای و ...؛ اما آیا این مدیریت قوی و هماهنگ، در نظام اسلامی ایجاد شده است که همۀ ارکان و ظرفیت ها از جمله ظرفیت های فرهنگی و رسانه ای را در صف مقدم مبارزه با وابستگی، مصرف گرایی و ... نگاه دارد؟!

باید دانست که نخستین اثر استقلال و رهایی از وابستگی، فتح اولین سنگر دشمن، «تلاش برای تحقیر نیروهای خودی» است و بر عکس اولین اثر وابستگی «تحقیر و انزوای» است. به یک نمونه، از نگاه مقام معظم رهبری توجه کنید.

«یکی از کارهای آن ها، تحقیر و منزوی کردن جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی، در کشور است. یکی از کارهای مهمی که انقلاب کرد، این بود که یک عده عنصر فرهنگی و ادیب و هنرمند و دارای اقتدار فرهنگی، تربیت کرد. ... من بارها از اعماق دل و قلب برای این جوان های مؤمن و انقلابی و سوخته و گداخته، تأسف خورده ام که چرا باید جوان های به این خوبی، از کسانی که، حالا به عنوان هنرمند معروف شده اند، هیچ کم ندارند، مورد بی اعتنایی قرار بگیرند! آخر چرا؟ وقتی که انسان

ص: 203


1- همان، ص 144، به نقل از صحیفه نور، ج 21، ص185.

مطلب را، درست کاوش می کند، می بیند و به سررشتۀ این بی اعتنایی ها می رسد به ادارۀ خباثت آمیز در یک نقطه ای که مسئولین هم متوجه نیستند. مسئولین فرهنگی ما، مردمان خوبی هستند، منتهی به کارهایی که در سطوح متوسط انجام می گیرد، توجه ندارند، از جمله روش هایی که برای منزوی کردن نیروهای مؤمن، به کار می رود و من هم احساس می کنم که این، از آن دردهای خاموش است و انسان دوست دارد که این چیزها را، همۀ مردم به وضوح بفهمند این است که وقتی فیلم یا آثار و فرآورده های هنری ایران در مجامع جهانی، مطرح می شود، آثاری که نشان از روحیات انقلابی داشته باشد، مورد بی اعتنایی قرار می گیرند، این مجامع جهانی، به ظاهر غیرسیاسی هستند، اما باطن قضیه، جور دیگری است... چرا در میان آثاری که این ها جایزه دادند، یک اثر انقلابی وجود ندارد، بنده احتمال می دهم که این مجامع، حتی جایزۀ نوبل را هم بدهند به یکی از همین عناصر به اصطلاح فرهنگیِ ضد اسلامی و ضد انقلابی. برای اینکه آن ها را در دنیا، بزرگ و عناصر انقلابی را منزوی کنند، این تهاجم فرهنگی نیست؟».(1)

این سخنان برخاسته از واقعیت های جهان عصر ماست، در سال 1999، خانم «فرانسیس استیونر ساندرز» کتاب جنگ سرد فرهنگی؛ سیا و جهان هنر و ادب را در 509 صفحه، منتشر کرد. وی نشان می دهد که رئیس بخش عملیات بین المللی سیا و همکارش، طبق طرحی که «ملوین لاسکی» ارائه داد، حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکۀ فرهنگی غول آسایی در جهان، انجامید. ساندرز این شبکه را «ناتوی فرهنگی» نامید. بودجۀ عملیاتی

ص: 204


1- سخنرانی رهبر معظم انقلاب، 21/5/1371، روزنامه اطلاعات.

آن، تنها در سال 1950، مبلغ 34 میلیون دلار بود. سیا در چارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی، یک «شبکۀ مطبوعاتی جهان شمول» ایجاد کرد که از آمریکا تا لندن، اوگاندا، خاورمیانه تا آمریکای لاتین، گسترش داشت و در تمام این دوران، مطبوعات روشنفکری متنفذی، مانند پارتیزان ریویو، کنیان ریوریو، نیولیدر، انکادنتر و... از سیا، کمک های مالی مستقیم و غیرمستقیم دریافت می کردند. به تعبیر خانم ساندرز، سازمان سیا در مقام وزارت فرهنگ «بلوک غرب»، عمل می کرد؛ برای مثال این سازمان، به شدت از جکسون یولاک و نقاشی آبستره حمایت می کرد تا در عرصۀ هنر، سبک رو به رواج رئالیسم سیاسی را شکست دهد. در هالیوود مأموران سیا کارگردانان را ترغیب می کردند در فیلم ها، سیاهپوستان را شیک پوش نشان دهند تا آمریکا، جامعۀ آزادتر دیده شود. فیلم «مزرعۀ حیوانات» جرج اورال با سرمایۀ سیا، تهیه گردید و فیلم 1984 اورول نیز با بودجۀ سیا، تهیه شد. بسیاری از کتب کمپانی معروف «پراگر»، با بودجۀ مستقیم سیا، چاپ می شد و کتاب طبقۀ جدید سلیوان جیلاس، با پشتیبانی سیا در شمارگان وسیع در سطح دنیا، ترجمه و توزیع گردید، همین طور میلیون ها نسخه از کتاب های «ایروینگ کریستول» مجانی در دنیا، توزیع گردید. سیا در دوران جنگ سرد، هزار عنوان کتاب را با نام بنگاه های فرهنگی و انتشاراتی، تنها در ایالات متحده، منتشر کرد.(1)

به هر صورت، «حفظ عزت اسلامی»، عامل مهمی درکاهش تحقیر، احساس بی هویتی و بسترسازی ها، برای غلتیدن در ورطۀ وابستگی و پذیرش هجمه های فرهنگی و در نهایت، غارت و استعمار زدگی است.

ص: 205


1- راه رشد، ش 102، آبان 1386، ص12.

فضای جامعه اسلامی، باید به گونه ای باشد که همۀ مظاهر زندگی اجتماعی، دلیل شخصیت و منزلت و سربلندی مسلمانان باشد و وجود چنین فضا و محیطی است که در رشد اشخاص مسلمان و احساس سربلندی آنان، اثرگذار است و موجب می شود اشخاص، این احساس را ادراک کنند که اسلام، مساوی با سربلندی است؛ لذا نظام اسلامی در سایۀ توانمندسازی جامعه، در همۀ ابعاد، باید مانع فراهم آمدن شرایط تحقیر شود. در سطح بین المللی نیز همین وضعیت وجود دارد و باید محیط جهانی، محیط مناسبی برای رشد و سربلندی مسلمین باشد. اسلام عزیز باشد و مسلمانان احساس عزت کنند و در سایۀ فراهم آمدن محیط عزت و افتخار، زمینۀ رشد اسلامی، فراهم آید. به همین دلیل، اسلام، اجازه نمی دهد کفار در محیط اسلامی سلطه داشته باشند و گر نه، یکی از زمینه های زبونی و پستی نسل آیندۀ مسلمانان، فراهم می شود. در سطح بین المللی نیز اگر افتخار، عظمت، سیادت و عزت برای مسلمانان، پذیرفته شود، جوامع دیگر به اسلام علاقه مند خواهند شد و گر نه از آن، منزجر خواهند گردید.(1)

ر) وظایف تبیینی و ترویجی

اشاره

دولت اسلامی برای مبارزه با عوامل هجوم فرهنگی، گروهی از وظایف تبیینی، روشنگرانه و ترویجی را برعهده دارد که بخشی از آن ها عبارتند از:

1. ترویج فرهنگ اسلامی

فرهنگ ملت ها، ماهیت تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دارد؛ از این رو مهاجمان، همواره با ترویج فرهنگ خود، در پی

تأثیرگذاری بر فرهنگ مورد هجوم، هستند، حتی اگر در مواردی از دشمن، عمدی هم در کار

ص: 206


1- تهاجم فرهنگی، مصباح یزدی، ص 49.

نباشد، تعاملات بین المللی و اجتماعی، خود عامل تأثیرگذاری بر فرهنگ ها می شود و متأسفانه همین ظرفیت، برخی را به انکار اصل هجوم فرهنگی، واداشته است. بنابراین نظام اسلامی مؤظف به ترویج فرهنگ و ارزش های خود، در جامعه است. به بخشی از سوگند نامۀ رئیس جمهور در اصل صد و بیست و یکم توجه کنید:

«من به عنوان رئیس جمهور، در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال، سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشم. همۀ استعداد و صلاحیت خویش را، در راه ایفای مسئولیت هایی که بر عهده گرفته ام، بکار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم...».

تأکید قانون اساسی بر ترویج دین و اخلاق، نشان می دهد ماهیت ترویجی دین و اخلاق و فرهنگ، ایجاب می کند از سکون و رضایت به وضع موجود، در این حوزه ها به شدت، پرهیز شود و کارنامۀ نظام، در هر لحظه و ساعت پر از تلاش ترویجی باشد تا ملت در دامان بی هویتی و تقلید فرهنگی، گرفتار نیایند و دین و فرهنگ، دچار انزوا و تحقیر نگردد. اگر سایۀ سیاست های ترویجی نظام اسلامی، از سر ارزش ها و فرهنگ برداشته شود، حاصل، خانه نشینی فرهنگ و نابودی آن، خواهد بود.

توضیح دقیق تر اینکه؛ انسان، غرایز و گرایش های طبیعی دارد که به طور فطری، در نهاد او هست، مانند غریزۀ جنسی. اگر این غریزه نبود، احساس نیاز دختر و پسر به هم، شکل نمی گرفت و کسی مشکلات زندگی را به سبب ازدواج، تحمل نمی کرد. این غریزۀ فطری است که آن ها را به تشکیل زندگی مشترک، با وجود همۀ مشکلات، فرامی خواند؛ بنابراین وجود

ص: 207

غرایز، براساس حکمت است، اما همین غرایز اگر در چارچوب محدودی، اعمال نشود، موجب بروز فساد می شود. آنچه این غرایز را کنترل می کند و در چارچوب معینی نگه می دارد، گرایش به ارزش های روحی، معنوی، و پذیرش و باور یک سلسله از ارزش هاست؛ مانند پذیرش عفت، عبادت، خدا محوری و ... .

بعثت انبیا هم برای این بود که این باور بازدارنده و پیشگیرانه را در بشر، ایجاد کنند و به رشد و تزکیه او، در سایۀ حرکت در داخل محدوده، کمک کنند.

{لَقَدْ مَنّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ}؛(1)

«به یقین، بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنان، فرستاده ای از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان، بخواند و رشدشان دهد و کتاب و فرزانگی، به آن ها بیاموزد، در حالی که، قطعاً پیش از آن، در گمراهی آشکار بودند».

در برابر مخالفان، انبیا در تلاش هستند این محدوده ها را بشکنند و برای وصول به منافع خود، مانع کنترل غرایز و نظام مندی بهره برداری از آن، شوند. از این رو مثلاً غول های سرمایه داری که حیاتشان در تولید و مصرف بیشتر است، تلاش می کنند با شکستن محدوده های مصرف گرایی، مردم، هر چه بیشتر می توانند مصرف کنند، ارضای جنسی شوند، بخورند، و ... خلاصه، فرهنگ غریزهِ محوری را در جامعۀ بشری، بگسترانند و غریزه را که «ابزار رسیدن به اهداف عالی» بود، به «هدف نهایی» تبدیل کنند.

ص: 208


1- آل عمران / 164.

سؤال این جاست که اگر در جامعه دو عامل به وجود می آمد:

(1). موافق گرایش و غرایز طبیعی (فرهنگ مورد علاقه سودجویان)؛

(2). مخالف و محدودساز گرایش های غریزی، کدام عامل خود به خود موفق خواهد بود؟ روشن است که فرهنگ موافق غریزه خود به خود، موفق خواهد شد؛ چون موافق غریزه، است. همین نکتۀ مهم، لزوم تبلیغ و ترویج ارزش ها و باورهای پیشگیرانه و معنوی را نشان می دهد، زیرا بدون تبلیغ و ترویج، گرایش مذکور به انزوا، کشیده خواهد شد، بنابراین نظام اسلامی علاوه بر وظایف سلبی، وظیفۀ ایجابی گسترش ارزش ها و فرهنگ اسلامی را برای مقابله با هجمۀ فرهنگی به عهده دارد و باید برای ساماندهی تلاش های خود، در این ارتباط و کارآمدسازی آن، بیش از گذشته بکوشد.

2. پویاسازی احساسات و عواطف

بحث و گفت وگو دربارۀ هر یک از ارزش های اسلامی، ذکر فوائد هر کدام و بیان اولویت ها برای مبارزه با روش ها و شیوه های غلط و... راهکار مناسبی برای ترویج ارزش هاست. با این حال تبلیغات، عملی که همان تحریک احساسات و عواطف است، نقش کاراتری دارد؛ همان چیزی که دستگاه های تبلیغی غرب، برای مبارزه با ارزش های اسلامی، استفاده می کنند.

آنان، آنچه مربوط به نوشتار و روزنامه، کتاب، نمایشنامه و ... است، به صورتی منظم و مسلّم، به خواننده، تلقین می کنند که او ناخواسته، می پذیرد. همین شیوه در فیلم ها و ... هم به کار گرفته می شود و بدون نام بردن از شیوۀ رفتاریِ خاص، عملاً شیوۀ مورد نظر را ترویج و تثبیت می کنند.(1) نظام

ص: 209


1- تهاجم فرهنگی، مصباح یزدی، ص 314 - 143.

اسلامی، باید از همین شیوه ها برای پاسخ، سود ببرد و با رخنه به فرهنگ و اعتقادات، مبارزه کند.

3. احیای اجتماعات مذهبی

گام دیگر برای تحقق وظایف ترویجی و تبیینی دولت، احیا و گسترش اجتماعات مذهبی است؛ زیرا تأثیر محیطی این مراکز بر پیشگیری از جرایم و هویت سازی و تقویت هویت دینی و احیای اعتماد به نفس مذهبی، کاملاً و به گونۀ مشهود، روشن است. این جلسات در سطوح مختلف، «شناخت ها، ارزش و رفتارهای اسلامی» را ترویج و تبیین می کنند. با هدایت و راهنمایی متخصص ترین و متعهد ترین گروه های اجتماعی، به احیا و حفظ ارزش های دینی و جلوگیری از انحراف، بی هویتی، تقلید فرهنگ و اضمحلال نظام هویتی، کمک می کنند. روایات متعددی بر نقش جلسات مذکور و اجتماعات دینی، تأکید دارند؛ برای نمونه، دربارۀ یکی از این مراکز، امام حسن(علیه السّلام) می فرماید:

«من ادام الاختلاف الی المسجد اصاب احدی ثمان؛ آیة محکمة، واخاٌ مستفاداً و علماٌ مستطرفاً و رحمة منتظرة و کلمةً تدلّه علی الهدی، او ترّده عن ردی و ترک الذنوب حیاءً؛ او خشیةً»؛(1)

«کسی که پیوسته به مسجد رفت و آمد کند، به یکی از هشت چیز، می رسد: 1. آیه ای استوار؛ 2. برادری مورد استفاده؛ 3. علمی جدید؛ 4. رحمتی مورد انتظار؛ 5. کلمه ای که به هدایت، راهنمایی اش کند؛ 6. یا از بدی باز دارد؛ 7. ترک گناه از روی حیا؛ 8. یا از روی خشیت و ترس خدا.

ص: 210


1- تحف العقول، ص258.

از جمله کارکردهای مسجد، به عنوان یک مجتمع اسلامی، توان پیشگیری آن از گناهان و جرایم است که در این حدیث، مورد تأکید قرار دارد. روشن است که دیگر اجتماعات اسلامی هم به فراخور هم راستایی با اهداف مراکز دینی، مثل مسجد، توان بازداری از گناه و احیای ارزش ها و ترویج و تبیین آن ها را به عهده دارند.

4. تبیین اهداف مهاجمان

دستگاه های رسانه ای و آموزشی و فرهنگ ساز نظام اسلامی، باید همت خود را برای تبیین تبلیغات مهاجمان و خنثی سازی آن، به کار گیرند و برای مردم، روشن سازند که تلاش دشمن به کاربردن شیوه های استعماری، برای حاکم کردن ارزش های ضد اسلامی است. این یک موضع تدافعی است، در عین حال، به دلیل عقب ماندگی های تاریخی و فن آورانه و وابستگی به فراورده های تبلیغی و هنری غرب، چاره ای جز کاربست سیاست های تبیینی در این حوزه، وجود ندارد.

ز) هجوم متقابل

نظام فرهنگی کشور، باید بتواند خود را برای تعاملی فعال و تأثیرگذار در عرصۀ فرهنگی، آماده کند و دشمنان را به انفعال و چالش وا دارد و فرصت تأثیرگذاری و هجوم یک جانبه را از آنان، بگیرد. تنها در این صورت است که جریان یک طرفه و لجام گسیختۀ هجوم و تأثیرگذاری، کنترل پذیر و برای دشمنان، هزینه دار خواهد شد. اما در انفعال فرهنگی، همواره گروه مورد حمله، هزینۀ هجوم و دفاع را می پردازد و مهاجم فرهنگی، همواره در حال پیشروی است. نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی، مراکز هنری و ارتباطات و ... جملگی این وظیفۀ مهم را در بخش نرم افزاری و سخت افزاری، برعهده دارند، و باید افرادی را برای تعامل فعال

ص: 211

و تأثیرگذار در همۀ عرصه های یاد شده، پرورش دهند و به کار گیرند. پیامبران الهی، هر یک در عصر خود، این تعامل فعال و تأثیرگذار را به مرحله اجرا در آورده اند و فرهنگ مردم را با جهت دهی اعتقادی و الهی، اصلاح کرده اند.(1)

س) بازسازی فرهنگی

مهم ترین وظیفۀ نظام اسلامی، پرکردن خلأهایی است که عامل نفوذ فرهنگ مهاجم می شود یا مقدمات سستی و اضمحلال ارزش ها را فراهم می آورد یا عامل انزوا و مهجور بودن مؤلفه های فرهنگ اسلامی می گردد. در یک کلام، نظام اسلامی، باید به ترمیم و بازسازی مدام نظام فرهنگی، مبتنی بر اهداف حکومت اسلامی، سازوکارها و ساختار و برنامه های کاملاً روشن، اقدام کند.

شاید بتوان ادعا کرد، بزرگ ترین کمبود جامعۀ اسلامی ما، در بخش فرهنگی است. در حالی که در حرکت های انبیای الهی هرگز این کمبود، وجود نداشت و تمام حوزه های دیگر (اقتصاد، اجتماع، سیاست، ...)، به عنوان ابزار بعد فرهنگی و معنوی، عمل می کرد. جامعۀ اسلامی و در رأس آن، نظام اسلامی باید به بازسازی فرهنگی از طریق احیا، ترویج و تثبیت اندیشه های الهی و ارزشی اسلامی و مبارزه با اندیشه های رقیب، بپردازد و نشر فرهنگ اسلامی را بر هر خدمت دیگر مقدم دارد.

ص: 212


1- ر.ک.به: شعراء/69؛ قصص3-8، آل عمران/146، انعام/112؛ اعراف/158؛ انفال/65؛ توبه/73؛ تحریم/9، بقره47.

ش) گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و آثار ترک آن

اشاره

امر به معروف و نهی از منکر، نقش بسیار مهمی در مقابله با هجمۀ فرهنگی، به عهده دارد؛ چه بخش دولتی آن و چه بخش عمومی اش. امر به معروف و نهی از منکر موجب می شود ارزش ها، همواره در صحنه بمانند و هرگز دچار انزوا و فراموشی نشوند، این، اولین گام برای محافظت از هویت فرهنگی است، همان طور که تلاش برای به محاق بردن و انزوای ارزش ها، اولین گام مهاجمان فرهنگی برای ایجاد خلأ فرهنگی و بعد تقلید فرهنگی است؛ لذا امام حسین(علیه السّلام) به نقل از امیرمؤمنان فرمود:

«انها اذا ادّیت واقیمت استقامت الفرائض کلها هیّنها و صعبها و ذلک لان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفیء و الغنائم واخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقّها»(1)

«وقتی امر به معروف و نهی از منکر، انجام و بر پا داشته شود، همۀ واجب ها الهی از ساده و دشوارش، به پا داشته می شود، چون امر به معروف و نهی از منکر، مردم را به اسلام فرامی خواند، مظالم (حقوق مردم) را به آن ها بر می گرداند. با ستمگر، به مخالفت برمی خیزد و فیء و غنائم را تقسیم می کند و صدقات را از محل آن، می گیرد و در جای خود، مصرف می کند».

از این رو اگر امر و نهی صورت گیرد، موجب ماندگاری ارزش ها و تزلزل ضد ارزش ها می شود، بنابراین آمر و ناهی هم به اندازۀ عامل به معروف و تارک از منکر، در احیا و عمل به ارزش ها، نقش پیدا می کند و به این دلیل است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) فرمود:

ص: 213


1- تحف العقول ، ص 241.

«من امر بمعروف او نهی عن المنکر او دل علی خیر او اشاربه فهو شریک و من امر بسوءٍ او دل علیه او اشاره به فهو شریک»؛(1)

«هر کس، به معروف امر و از منکر، نهی کند یا به نیکی، راهنمایی یا به آن، اشاره کند، در آن، شریک است و هر کس به بدی، امر کند یا به آن، راهنمایی یا اشاره نماید، در آن شریک است».

اساساً حفظ سلامت دین، به همین امر به معروف و نهی از منکر، وابسته است: امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«ثلاث خصال من کن فیه سلمته الدنیا و الآخرة: من امر بالمعروف و أئتمر به و نهی عن المنکر و انتهی عنه و حافظ علی حدود الله»؛(2)

«سه ویژگی در هر کس باشد، دنیا و آخرت برای او، سالم می ماند: کسی که به معروف، فرمان دهد و خود هم، آن را بپذیرد و نهی از منکر کند و خود هم، از آن بازایستد و بر حدود خداحافظ باشد».

به همین میزان هم ترک امر به معروف و نهی از منکر، عامل سقوط ارزش ها و فرهنگ اسلامی است، فراموشی این دو فریضۀ بزرگ الهی، آثار زیان باری دارد که به چند مورد آن اشاره می شود.

ص: 214


1- وسائل الشیعه، ج11، ص368.
2- امالی مفید، ص 130.
برخی آثار ترک دو فریضه
(1). سلطه اشرار

رسول خدا فرمود:

«تا زمانی که مردم، امر به معروف و نهی از منکر، می کنند و همدیگر را در نیکی، یاری می رسانند، همواره در خیر و سعادت، خواهند بود و گر نه برکت ها و خیر الهی از آنان، گرفته خواهد شد و برخی بر دیگران، مسلط خواهند شد و یاوری در زمین و آسمان، نخواهند داشت».(1)

(2). هلاکت و نابودی

امام علی(علیه السّلام) فرمود:

«کسانی از امت های پیش از شما، هلاک نشدند؛ مگر به علت اینکه، گناه کردند و ربّانیان و دانشمندان، آن ها را نهی نمی کردند، پس قبل از آنکه بر سر شما، همان بیاید که بر سر آنان آمد، امر به معروف و نهی از منکر کنید».(2)

(3). حساسیت زدایی

اگر امر به معروف، ترک شود و نهی از منکر، صورت نگیرد، حساسیت ها در برابر غلبۀ فرهنگ مهاجم، به مرور کاهش خواهد یافت. امام علی(علیه السّلام) در قالب یک مثال به نقل از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله )، این حساسیت زدایی را چنین توضیح می دهد:

«هر مردی از فجور در خانه اش، چیزی ببیند و آن را اصلاح نکند، خداوند پرنده ای سفید را برمی انگیزد که چهل صبح بر در خانه

ص: 215


1- تهذیب الاحکام، ج6، ص181 ، ح22.
2- اصول کافی، ج5، ص57، ور .ک. به: به سوی فردای بهتر، محمد عابدی، ص 103 - 109.

او، پر می گستراند و هرگاه او به خانه وارد یا از آن، خارج شود، می گوید: اصلاح کن، اصلاح کن! اگر اصلاح کرد (به وظیفه اش عمل کرده است) و اگر اصلاح نکرد، پرنده بال خود را بر چشم او،می کشد، پس اگر او به خوبی بنگرد، خوب نمی بیند و اگر به زشتی بنگرد، زشت نمی بیند.»(1)

(4). استحالۀ ارزشها

امیرمؤمنان(علیه السّلام) فرمود:

«پس از من، زمانی برای شما فرا می رسد که چیزی پنهان تر از حق و آشکارتر از باطل، نیست؛ زمانی که دروغ بستن به خدا و رسول، بر هر چیزی فزونی می گیرد، قرآن اگر به گونه ای بایسته تلاوت شود، بی مقدارترین کالاها نزد مردم، می شود و زمانی که در جایگاه خود، قرار نگیرد و تحریف شود، گران ترین چیزها می شود. در تمام شهرها، معروف ناشناخته ترین و منکر، شناخته ترین ها می شود».(2)

این همه، گواه آن است که احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، از سوی نظام اسلامی و زمینه سازی برای آن، از وظایف ذاتی حکومت اسلامی است.

حکومت، باید ظرفیت پذیرش امر به معروف و نهی از منکرهای مردمی خود را به آنان، در عمل نشان دهد و در عمل، آنان را به سوی احیای این فرایض بکشاند.

ص: 216


1- مستدرک الوسائل، ج12، ص200، به نقل از همان، ص106.
2- همان، ص107.

ص) تقویت جایگاه ولایت فقیه

هر محقق و ناظر منصفی باور دارد که طوفان های سهمگین و بنیان کن بعد از انقلاب، به دلیل حضور مقتدر و امن ولایت فقیه، نتوانسته اند نظام اسلامی را ساقط کند. از این رو، تمام تلاش مهاجمان فرهنگی، متوجه این رکن اساسی، شده است تا با نابودی آن، ساختار نظام اسلامی را درهم بشکند و آن را به ساختاری نفوذپذیر در برابر سلطه، تبدیل کنند.

«فقاهت باید برود تا جامعه دوباره بر روال و مدار رشد و ترقی قرار بگیرد، در چارچوب فقه، نمی شود رشد کرد...»(1)

«بدون پرده پوشی بگویم که ما، هم خواستار جایگزینی جمهوری اسلامی با یک جمهوری لائیک هستیم و در این، هیچ تعارفی نداریم».(2)

یکی از نشریات کشورمان می نویسد:

«فقه، علمی دنیوی است و با آن، نمی توان جامعه ای آرمانی - ایمانی ساخت».(3)

نشریۀ دیگر کشورمان می نویسد:

«اگر به مذهب و سنت های مکاتب الهی هم معتقد نباشیم، با قوانین طبیعی می توانیم برای خود، هویتی استوار فراهم کنیم».(4)

نشریه ای ضد انقلابی معتقد است:

«فرهنگ لائیک و غیر اسلامی، هر چه بالنده تر و منفذتر شود، جا را برای فرهنگ ولایت فقیهی تنگ می کند و این مسئله، بدون

ص: 217


1- هویت، ص 39.
2- همان، ص 42 - 43.
3- همان.
4- همان.

شک محدود به حوزۀ فرهنگ، نخواهد بود و به میدان سیاست نیز سرایت خواهد کرد».(1)

نتیجۀ کنفرانسی که در 14 مرداد 1374 در اشتوتگارت آلمان، برگزار شد، چنین اعلام گردید:

«شرکت کنندگان در این کنفرانس، بر یک نکته تأکید داشته و آن، لزوم نفی قانون اساسی جمهوری اسلامی، به دلیل وجود اصل ولایت فقیه است».(2)

علاوه بر تلاش های خارجی، پیادۀ نظام هجوم فرهنگی در داخل نیز تلاش گسترده ای برای از میدان به درکردن ولایت فقیه، در موعدهای مساعد، انجام می دهد. سال های 1377 و حوالی آن، از جمله این فرصت های طلایی برای بروز و ظهور چهرۀ پیاده نظام یاد شده بود، که برای همیشه خود را رسوا کرد و نشان داد که اگر مسئولان نظام اسلامی، به فکر تقویت این اصل مهم و سلطه ستیز نباشند، دشمنان داخلی و خارجی، کمر همت برای نابودی آن، خواهند بست. تنها به گوشه ای از این تلاش ها توجه کنید.

«در حیطۀ ولایت سیاسی، حتی ائمه هم، وجوب اطاعت ندارند چه رسد به ولایت فقیه».(3)

«جامعۀ ولایی، انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای توده ها، قائل نیست».(4)

«ولایت فقیه نه از اصول دین است نه از فروع دین و هیچ دلیلی بر آن، اقامه نشده است».(5)

ص: 218


1- همان.
2- همان.
3- آزادی یا توطئه، به اهتمام جمعی از فضلا و روحانیون حوزۀ علمیه قم، ص107.
4- همان.
5- همان.

«ولایت فقیه، یعنی حکومت توتالیز و ضد مردمی».(1)

«ولایت فقیه، در نحوۀ ارتباط با مردم و رعایت حقوق آن ها، گرفتار تناقضات بسیاری است».(2)

«ولایت مطلقۀ فقیه، همان حکومت مطلقۀ سلطنتی است».(3)

«مدیریت سیاسی و ادارۀ حکومت، با تخصص فقها ناسازگار است، پس بهتر که فقیه، صرفاً ناظر حکومت باشد».(4)

«نظریۀ وصایت و شورا که پس از پیامبر، اجرا گردید، می تواند جانشینی برای نظریۀ ولایت فقیه بعد از دوران ائمه باشد».(5)

«در درون حاکمیت هم، زمزمه هایی در مورد تعدیل ولایت فقیه، به گوش می رسد. همۀ تشنجات و بحران ها و اعمال زورها در حقیقت، به کاربردن زور است برای نگه داشتن چیزی که عمر آن، به سر آمده است».(6)

حقیقت این است که ولایت فقیه، عقبه و تکیه گاه دفاع فرهنگی در برابر سلطه جویی فرهنگ مهاجم است. سوگمندانه در حالی که دشمن آگاهانه، به منابع قدرت ما می تازد و رکن اصلی مدافع هویت فرهنگی ما را، نشانه می گیرد، برخی این چنین در داخل کشور اسلامی به آن،

می تازند و می کوشند با کنار زدن ولایت فقیه، استقلال فرهنگی ایران اسلامی را، لکه دار و فرهنگ اسلامی ایران را، خلع سلاح کنند.

ص: 219


1- همان.
2- همان، ص108.
3- همان.
4- همان، ص110
5- همان، ص 111.
6- همان.

به راستی باید پرسید، نهادها و سازمان های فرهنگی و مراکز تولید فرهنگ و اندیشه نظام اسلامی، سازمان های فرهنگی و آموزشی و رسانه ای حکومت اسلامی، تاکنون چه حساسیت ها و طراحی ها و ساختارهایی برای دفاع از این رکن مقتدر و در عین حال مظلوم نظام اسلامی، ارائه کرده اند و در جهت روشن گری و دفاع فکری و آموزش آن به نسل های آینده، چه اقداماتی انجام داده اند؟

ولایت فقیه، ضامن اقامۀ واجبات و مبارزه با همۀ گناهان و جرایم و منکرات است. آیا در نظام فکری نسل جوان، چقدر به این موضوع پرداخته ایم؟

ض) نگاهی به نقش اقلیت ها در بسترسازی برای جرم و گناه

جامعۀ اسلامی مانند هر جامعۀ دیگر، پذیرای اقلیت هایی است که با پذیرش حاکمیت اسلامی، در سرزمین های اسلامی زندگی می کنند.

«ایرانیان زردشتی، کلیمی و مسیحی، تنها اقلیت های دینی شناخته می شوند که در حدود قانون، در انجام مراسم دینی خود، آزادند و در احوال شخصی و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود، عمل می کنند».(1)

«احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده، آزادند؛ مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند...».(2)

ص: 220


1- اصل سیزدهم قانون اساسی.
2- اصل بیست و ششم قانون اساسی.

علاوه بر این ها، اقلیت هایی هم وجود دارند که به طور غیر قانونی به فعالیت می پردازند و آثار تخریبی خطرناک و بنیان براندازی دارند.

واقعیت این است که مشروط کردن فعالیت اقلیت ها به عدم نقص «استقلال» ، «آزادی»، «وحدت ملی»، «موازین اسلامی»، «اساس جمهوری اسلامی» گویای آگاهی قانون گذار از خطرهای اقلیت ها برای جامعۀ اسلامی و نقشی است که در بسترسازی برای جرایم و گناهان دارند. اما آیا نظام اسلامی سازوکارهای روشن، برای پیشگیری از بسترسازی های ناشی از فعالیت های اقلیت های رسمی و غیر قانونی دارد؟ اصولاً چه وظایف تعریف شده ای در این ارتباط طراحی شده است؟

صدها آیه، در قرآن کریم به تبیین وضعیت اقلیت های یهودی، (1)مسیحی، و خطرهای آن ها برای نظام اسلامی و راهکارهای رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) برای مقابله و پیشگیری از خطرهای آنان در عین زندگی مسالمت آمیز دارد.

تلاش برای خلع سلاح علمی مسلمانان، انکار رسالت رسول خدا، کارشکنی ها و پیمان شکنی ها، تحریم ها و فشارهای اقتصادی، با هدف ایجاد خلل در عقاید مسلمانان، شبهه افکنی برای برگرداندن از عقاید اسلامی، کتمان حقایق مربوط به رسالت رسول خاتم، انکار اصل نزول قرآن، مبارزه با یهودیان مسلمان شده، محاصرۀ اقتصادی مسلمانان، همدستی با منافقان داخلی، تفرقه افکنی، حرمت شکنی، تحقیر مسلمانان، شرکت در جنگ های داخلی، آزار رسول خدا در قالب هنر شعر و ... طراحی نقشۀ قتل رسول اکرم، روشن کردن شعلۀ جنگ ها (مانند جنگ خندق و خیبر و...)، علیه مسلمانان، تعهد به دشمن خارجی، مسموم کردن رسول خدا و ...(2) تنها

ص: 221


1- ر.ک. به : فصلنامۀ فرهنگ کوثر، ش5، تابستان 1381، ش50، ص17 - 36، کارشکنی های یهود در مصاف با حکومت نبوی، محمد عابدی.
2- همان.

گوشه ای از خطرهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و آموزشی، و ... است که می تواند از سوی اقلیت ها، جامعۀ اسلامی را تهدید کند و راز تأکید قانون اساسی بر مشروط بودن فعالیت و آزادی آنان به استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی، و اصل جمهوری اسلامی نیز در همین قابلیت ها نهفته است. سیاست نظام اسلامی، باید به طور روشن، راهکارهای اصولی برای کاهش خطر این گروه های دینی و سیاسی، داشته باشد. به ویژه در عصر ما که نقش آنان، در جرم گستری در حوزه هایی چون حجاب و پوشش، ظواهر و شعائر اسلامی، ربا و مسائل اقتصادی، فسادهای جنسی و ... بر کسی پوشیده نیست. این سخن، به معنای اقلیت ستیزی، نیست، بلکه هدف، تلاش برای ایجاد همان محیط مسالمت آمیزی است که اقلیت ها و مسلمانان برای تأمین آن، به توافق رسیده اند.

امام علی(علیه السّلام) به این ظرفیت فسادگستری توجه داشت؛ از این رو آن ها را ملزم به رعایت هنجارهای جامعۀ اسلامی می کرد و در صورت تخلف، قطعاً مجازات می نمود. ابی بصیر از امام صادق یا باقر(علیهماالسّلام) نقل می کند:

«کان علی(علیه السّلام) یضرب فی الخمر و النبیذ ثمانین الحر و العبد و الیهودی و النصرانی»؛

« روش امام علی(علیه السّلام)، این بود که در مورد خمر و نبیذ، هشتاد ضرب می زد، به آزاد، بنده، یهودی و نصرانی».

ابی بصیر پرسید: چرا یهودی و نصرانی را؟ فرمود:

«لیس لهم ان یظهروا شربه، یکون ذلک فی بیوتهم»؛

«آن ها حق ندارند شراب خواری را اظهار کنند، بلکه باید در خانه شان باشد».(1)

ص: 222


1- وسائل الشیعه، ج18، ص471، ابواب حد المسکر، باب 6، ح1.

اگر چنانچه اقلیت ها، هنجارهای اسلامی را قبول نداشته باشند، نظام اسلامی موظف است، وضعیتی به وجود آورد که آن ها، توان اظهار خلاف نداشته باشند. در این روایت امام، هزینۀ خلاف را چنان بالا می برد که توان پیشگیری ایجاد کند، و گر نه اظهار منکر به اشاعۀ آن، خواهد انجامید؛ چه عامل آن مسلمان باشد، چه اقلیت ها که منکری را آشکار انجام دهند.

{ إِنّ الّذینَ یُحِبّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدّنْیا وَ اْلآخِرَةِ}؛(1)

واقعیت ها، نشان می دهد اقلیت های موجود، در صورت نبود مانع عملی بر سر راهشان، به جز کشاندن آداب و هنجارهای خود به صحنۀ اجتماع مسلمین و تظاهر به

اموری که از نگاه اسلام، فحشا و گناه شمرده می شود، تلاش وسیعی هم برای اثبات خود و گسترش دادن ترویج آیین و مذهبشان، خواهند کرد. برخی تشکّل های مسیحیان ایران، کتاب های انجیل، با ترجمۀ تفسیری آن را از مناطق مرزی تهیه می کردند و در تهران، رایگان یا با تخفیف ویژه، در اختیار جوانان قرار دادند. آنان، حتی از محیط فرهنگی ایران، استفاده و کتاب های تبلیغی مسیحیت را چاپ می کنند و کشور مسلمان و بحران زدۀ افغانستان را آماج هجوم تبلیغی خود، قرار می دهند.

جزواتی در تبلیغ آیین خود، چاپ و در مناطق مختلف به ویژه فقیرنشین، پخش می کنند. برای نمونه، این کار توسط کمیساریای سازمان ملل متحد، به همراه کمک های غذایی در منطقۀ کهریزک تهران نیز انجام شد. جلساتی با عنوان مسیح شناسی در برخی مناطق برگزار می کنند، سی دی با مضامین مذکور، در میان مردم، به رایگان توزیع می کنند. فعالیت های تبشیری توسط کلیساها انجام می دهند و اخیراً برای جذب مسلمانان به جای

ص: 223


1- نور / 19.

شراب، از آب سیب، در مراسم خود استفاده می کنند و به تازگی خواهان ایجاد شبکۀ تلویزیون «نجات»، در ایران شده اند.(1)

وضعیت دربارۀ یهویان از این هم، عجیب تر است. مساوی دانستن فراموشی اورشالیم با خشک شدن دست راست، توجه دائمی به اورشالیم در دعاها، به نیکی یادکردن از عناصر صهیونیست ایرانی رژیم طاغوت، همنوایی با دیگر یهودیان در طرح شعار سال اورشالیم، ارتباط پنهانی با صهیونیسم، رایزنی با صهیونیست های آمریکایی برای برقراری رابطه با ایران و... از اهداف سازمان های یهودی ایران، پرده برمی دارند. بعد از انقلاب، آنان سازوکارهای جدیدی برای ادامۀ فعالیت عناصر صهیونیست ایرانی - به عنوان بدل سفارت - طراحی کردند. تلاش برای در دست داشتن شریان های اقتصادی و تجاری، حضور در عرصۀ علم و فرهنگ و صنعت و هنر از جمله اقدامات آن هاست. یکی از انجمن های آنان که به تشکیل نهادها و مراکز خاص یهودیان اقدام کرده و برای رسمیت بخشیدن به آن، هم مجوز ها و اساسنامه های مربوطه را تهیه نموده است، بعد از انقلاب هم با تجدید نظر در اساسنامۀ خود، مجوز لازم را اخذ کرد.

ارتباط با بیگانگان، برای حفظ ارتباط با صهیونیسم، جاسوسی رسمی، گرفتن امتیاز از نظام، با رایزنی با سفرای خارجی، تثبیت موقعیت یهودیان خارجی در اقتصاد و فرهنگ با عناوین رسمی مبادلات علمی، فرهنگی مذهبی، از جمله این کارهاست. کمیتۀ فرهنگی این گروه، در سال های اخیر بر دامنۀ اهمیت خود، افزوده است و اقداماتی از این دست انجام داده است:

(1). فعالیت گسترده در عرصۀ مطبوعات و کتاب؛

ص: 224


1- سیری در اخبار و تحلیل ها، ش 20/10/84 ،ص39.

2. برنامه ریزی در عرصۀ سینما، موسیقی، صدا و سیما. در همین رابطه، شرکتی تشکیل داده اند که در سال های اخیر، به یکی از کانون های اصلی تهاجم فرهنگی علیه نظام اسلامی تبدیل شده است و در زمینۀ ابتذال سینمای کشور، نقش بسیار مهمی بر دوش کشیده است.

علاوه بر این اقلیت های غیرقانونی نیز بستری جرم زا، پدید می آوردند.

وهابیان، از جمله این گروه ها هستند، برای نمونه، آنان فردی به نام محمد اسلام زومک هی از چهره های مردمی بلوچ را به جرم تشیع با شلیک ده ها گلوله به شهادت رساندند.(1)

شبهات گسترده ای علیه شیعیان ایجاد می کنند؛(2) در ایام حج، میلیون ها نسخه کتاب، در نقد و تضعیف شیعه، چاپ و منتشر می کنند و در اختیار زائران ایرانی، قرار می دهند.(3)

بهائیان چنان تلاش منسجمی انجام می دهند که در ضیافتی که در اصفهان، برگزار کردند، قضیۀ حذف کلمۀ دین اسلام، از کارنامۀ داوطلبان بهایی در کنکور سراسری را حاصل استقامت خود و فشارهای بین المللی می دانند. محفل ملی بهائیان، هماهنگ کنندۀ اقدامات این گروه گمراه است.(4) حتی گاهی روزنامه های دولتی هم متأثر از تبلیغات و فشارها، به تبلیغ آن ها می پردازند.(5)

برخی فرهنگ سراهای پایتخت، برای گردهمایی ها در خدمت فرقۀ اهل حق، قرار می گیرد تا برای مثال همایش «موسیقی برای ذهن»، برگزار شود.

ص: 225


1- سیری در اخبار و تحلیل ها، ش9، تاریخ 11/11/84، سال نهم، ص40.
2- همان، ش4، تاریخ 9/4/86، س11، ص47.
3- همان، ش6، تاریخ 22/8/84، ش9، ص21.
4- برگزیدۀ اخبار، ش12، تاریخ 5/9/83، سی و هشتم، ص42.
5- ر.ک. به: روزنامۀ ایران، 10/10/83.

فرقه ای منحرف و فاسد از لحاظ اعتقاد و اخلاق مثل «فرقۀ ذهبیۀ احمدی» به ساخت و تجدید بنای خانقاه در دزفول، می پردازد و... .(1)

این ها همه، نمونه ای از ده ها گروه و فرقه مذهبی و سیاسی است که به عنوان اقلیت های قانونی و غیرقانونی، تأثیری مهم در بسترسازی برای جرایم و گناهان در جامعۀ اسلامی، ایفا می کنند و از وظایف دولت اسلامی است که به مقابلۀ ارشادی و قانونی با این گروه ها بپردازد و اجازۀ خروج از قانون، به آن ها ندهد. اما به راستی ابزارها و سازوکارهای چنین سیاست پیشگیرانه، تاکنون چه بوده و چه ثمری داشته است؟ در پایان یادآوری می گردد، شناخت وظایف دولت در پیشگیری از جرم و ایجاد ساختار مناسب برای آن، پژوهشکده ای قوی و با اخلاص و ایمان، لازم دارد و پیوند نزدیک بین پژوهش و اطلاع رسانی و اقدامات اجرائی را می طلبد.

والسلام

ص: 226


1- برگزیدۀ اخبار، ش16، تاریخ 24/10/83، سی و هشتم، ص48.

منابع و مآخذ

الف: قرآن و تفسیر

1. قرآن کریم، ترجمۀ گروهی (دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی و دیگران)، ج2، دارالذکر، قم، 1384.

2. تفسیر کبیر(مفاتیح الغیب)، فخرالدین رازی، دارالکتب العلمیة، ج دوم، تهران.

3. تفسیر نور الثقلین، عبدالعلی الحویزی، اسماعیلیان، قم، 1415 ه.ق.

4. تفسیر نور، محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ج12، قم، 1386ﻫ.ق.

5. مجمع البیان، طبرسی، مکتبة الاسلامیة، تهران، 1383ﻫ.ق.

6. المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، مؤسسة النشر الاسلامی، التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، قم.

7. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات دارالکتب السلامیه، ج16، تهران، 1362.

8. التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1390ﻫ. ق.

ص: 227

9. تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم)، ابن کثیر، داراحیاء الکتب العربیه، مصر.

10. آشنایی با قرآن، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ج اول، تهران، 1369ﻫ.ش.

11. تفسیر موضوعی «پیام قرآن»، ناصر مکارم شیرازی، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، قم، چ اول، 1374ﻫ.ق.

12. المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، محمد فؤاد، عبدالباقی، انتشارات اسلامیة، قم، چ هشتم، 1386ﻫ.ق.

13. تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، مولی فتح الله کاشانی، کتاب فروشی الاسلامیه، تهران، 1346ﻫ.ش.

14. اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، 3ج، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، قم، چ دوم، 1382ﻫ.ش.

15. التفسیر القرآن المجید، المستخرج من تراث الشیخ المفید، سید محمد علی ایازی، مرکز الثقاﻓﮥ و المعارف القرآنیة، بوستان کتاب، قم، چ اول، 1382ﻫ.ش.

ب: روایت و فقه

16. نهج البلاغه، ترجمۀ محمد دشتی، انتشارات شاکر، قم، چ اول، 1379ﻫ.ش.

17. وسائل الشیعه، محمد بن حسن حرّ عاملی، مؤسسة آل البیت، قم، 1412ﻫ.ق.

18. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1389ﻫ.ق.

19. غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، متعدد و شرح و فهرست آن.

20. بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، موسسة آل البیت، بیروت، 1404ﻫ.ق.

21. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری طبرسی، موسسة آل البیت، قم، 1407ﻫ.ق.

ص: 228

22. صحیح بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، مطابع الشعب، 1378ﻫ.ق.

23. قرض الحسنه، محمد حسین ابراهیمی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371ﻫ.ش.

24. چهل حدیث استقلال، محمد عابدی، نشر معروف، قم.

25. الحکومة الاسلامیة فی احادیث الشیعة الامامیة، غلامرضا سلطانی، حسین مظاهری،ابوالحسن مصلحی، محسن خرازی، رضا استادی، مؤسسۀ انتشارات در راه حق، قم، 1368ﻫ.ش.

26. الحیاة، محمد رضا حکیمی، محمد حکیمی، علی حکیمی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ سوم، 1360.

27. احتجاج، ابومنصور احمد بن علی طبرسی، نجف، 1386ﻫ.ق.

28. فروغ حدیث، محمود شریفی، نشر معروف، قم.

29. سفینة البحار، عباس قمی، تهران، چ اول، 1414ﻫ.ق.

30. خصال، شیخ صدوق، مکتبة الصدوق، تهران، 1389.

31. کنزالعمال، علی متقی هندی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405ﻫ.ق.

32. احکام و آداب مسکن، غلامرضا گلی زواره، انتشارات نورالسجاد ،سفارش ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر).

33. جواهر الکلام فی شرح شرائع الحکام، محمد حسن نجفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، 1981م. ط7.

34.اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های اسلامی، محمد تقی فلسفی.

35. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، داراحیاء الکتب العربیة، مصر، 1965م.

36. به سوی فردای بهتر، محمد عابدی، انتشارات زائر، قم.

37. مکاسب محرمه، امام خمینی، انتشارات اسماعیلیان، قم.

38. من لایحضره الفقیه، ابوجعفر محمد بن الحسین بابویه القمی، نشر جماعة المدرسین بحوزه العلمیة من القم المقدسة.

ص: 229

39. کنزالعرفان فی فقه القرآن، جمال الدین فاضل مقداد، نشر المجمع العالمی للتقریب بین المذهب الاسلامیة، چ اول، 1380.

40. تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبه حرّانی، موسسة النشر الاسلامی لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ایران، تصحیح علی اکبر غفاری، 1421ﻫ.ق.

41. میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1362، ط اول.

42. امر به معروف و نهی از منکر، محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، قم، چ هشتم، 1377.

43. گناه شناسی، محسن قرائتی، تدوین محمد محمدی اشتهاردی، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، چ هفتم، 1386.

ج) کتب مرتبط با موضوع

44. تاریخ اندیشه های کیفری، ژان پراول، ترجمۀ نجفی ابرندآبادی.

45. جرم شناسی، دکتر سید محمود میرخلیلی، مرکز تخصصی حقوق و قضای اسلامی، مقطع کارشناسی ارشد، قم.

46. مقالات راجع به قوه قضائیه و پیشگیری از جرم، ابوالحسن شاکری، انتشارات قوه قضائیه،

47. جرم شناسی کاربردی، ریمون گس، ترجمۀ مهدی کی نیا، انتشارات علامه طباطبایی.

48. مجرم کیست؟ جرم شناسی چیست؟ تاج زمان دانش، انتشارات کیهان، چ دهم، 1384.

49. پیشگیری وضعی با نگاه به سیاست جنائی اسلام، سید محمد میرخلیلی، رسالۀ دکتری، دانشگاه تهران.

50. جامعه شناسی جنایت، ژان میشل سبت، ترجمۀ دکتر فریدون وحیدا.

51. گزارش آماری ستاد مبارزه با مواد مخدر، 1378ﻫ.ش.

ص: 230

52. جامعه شناسی جنائی، دکتر مهدی کی نیا، تهران، 1346ﻫ.ش.

53. تهاجم فرهنگی، محمد تقی مصباح یزدی، تحقیق عبدالجواد ابراهیمی،انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ اول، 1376.

54. تهاجم فرهنگی، مرکز تحقیقات سپاه، قم.

55. آزادی یا توطئه، به اهتمام جمعی از فضلا و روحانیون حوزۀ علمیه قم، انتشارات کیهان، تهران.

56. پایان غم انگیز یک داستان، نگاهی به زمینه های صدور حکم حکومتی مقام معظم رهبری دربارۀ قانون مطبوعات، حمید رسائی، انتشارات کیهان، چ سوم، 1381.

57. هویت، مسعود خرم، موسسه فرهنگی انتشاراتی حیان، تهران، چ اول، 1376.

58. مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، ولی الله نقی پورفر، پیام نور، تهران.

59. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به همراه مجموعه نظرات شورای نگهبان، سید محمد مهدی هزاوه ئی، نشر محسن، چ اول، 1378ﻫ.

60. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

61. کلمات قصار «پندها و حکمت ها» مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

62. حدیث ولایت، مجموعه سخنرانی های مقام معظم رهبری.

63. نقش اسلام در پیشگیری از کاهش بزهکاری، مهدی علیزاده، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چ اول، 1382.

64. رابطه جرم و گناه، سید صادق سید حسینی تاشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، وابسته به معاونت پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چ اول، 1386.

ص: 231

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109