رهنما94 (گریه و سوگ)

مشخصات کتاب

سرشناسه : پورامینی، محمدباقر، 1347 -

عنوان و نام پدیدآور : گریه و سوگ/ نویسنده محمدباقر پورامینی؛ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.

مشخصات ظاهری : 44ص.

فروست : رهنما؛94.

شابک : 978-600-299-059-4

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : سوگواری های اسلامی

موضوع : سوگواری ها-- فلسفه

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

رده بندی کنگره : BP260/پ9گ4 1391

رده بندی دیویی : 297/74

شماره کتابشناسی ملی : 2990989

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

گریه و سوگ

پرسش هایی چند دربارۀ گریه و سوگواری مطرح است و این نوشته تلاشی است برای پاسخ به آن ها:

1. گریه و سوگواری به چه معناست؟ آیا ریشۀ دینی دارد؟

2. چرا برخی به مسئلۀ گریه و عزاداری واکنش منفی نشان می دهند؟ ریشۀ این خودداری در کجاست؟

3. آیا در دین اسلام و سیرۀ پیشوایان معصوم‰ گریه و سوگواری جایگاهی دارد؟

4. تأکید اسلام بر سوگواری ویژه برای امام حسین† به چه سبب است؟

ص:5

تصویر

ص:6

اشاره

گریه ریشه در احساسات پاک و زلال انسانی دارد و وقتی با شخصیت های دینی و اولیای الهی، به خصوص سالار شهیدان امام حسین†، پیوند بخورد و در عزای او جاری شود، به دلیل استناد به سنت پیامبر ˆو معصومان گرامی†، امری مستحب تلقی می شود و زمینۀ رشد و قرب الهی را فراهم می آورد. دربارۀ این پدیدۀ مبارک، پرسش ها و حتی نقدهایی مطرح است که برای پاسخ به آن ها، نیاز به بررسی دقیق این موضوع است. این دفتر ضمن مفهوم شناسی گریه و سوگ، به مخالفان گریه و عزاداری پاسخ خواهد داد و از چرایی و حکمت گریه، به خصوص دربارۀ سالار شهیدان†، یاد خواهد کرد.

ص:7

تصویر

ص:8

تصویری از تاریخ

تصویر

ص:9

در صدر اسلام، شهادت حمزه برای پیامبرˆ بسیار جانسوز و سخت بود؛ تاحدی که یارانشان گفته بودند که ما پیامبر اکرمˆ را به مانند روزی که بر حمزه می گریست، گریان ندیدیم.(1) در آن وقت، نبرد پایان یافته بود و از خانۀ مهاجر و انصار صدای گریه به گوش می رسید. زنان، سوگوارِ کشتگان خویش بودند و در عزایشان می گریستند. هنگامی که رسول اکرمˆ به مدینه بازگشتند، صدای گریۀ زنان انصار را شنیدند و فرمودند: وَ لَکن حَمْزَةَ لا بَواکی لَهُ الْیَوْم؛(= اما حمزه امروز گریه کننده ای ندارد.)(2)

پس از جنگ اُحد، حضور پیامبرˆ در خانۀ شهدای اُحد، تسلّی غم مصیبت زدگان بود. جابر بن عبدالله می گوید: پس از ادای نماز صبح، حضور پیامبرˆ نشسته بودیم و دربارۀ واقعۀ احد صحبت می کردیم و از شهدای خود یاد می کردیم. چون صحبت از سعد بن

ربیع انصاری

ص:10


1- 1. حلبی، سیرۀ حلبیه، ج2، ص323.
2- 2. دلائل النبوة، ج3، ص215؛ مجلسی، بحارالانوار، ج20، ص98.

شد، حضرتˆ فرمودند: «برخیزید.» ما که بیست مرد بودیم، همراه آن حضرت برخاستیم. پیامبرˆ وارد خانۀ سعد بن ربیع انصاری شدند و ما هم به دنبال ایشان وارد شدیم و دیدیم که همسرش فاصلۀ میان دو دیوار را آب پاشیده و تمیز کرده و فقط حصیری گسترده است. همه نشستیم و رسول خداˆ از سعد بن ربیع برای ما صحبت کردند. حضرتˆ بر او رحمت فرستادند و فرمودند: «در آن روز دیدم که نیزه ها بر بدن او فرو می شد تا اینکه کشته شد.» چون زن ها این مطلب را شنیدند، گریستند: فدَمَعَتْ عَینا رَسولِ اللهˆ وَ ما نَهاهُنَّ عَن شَی ءٍ مِنَ البُکاءِ؛ (= چشم های پیامبرˆ نیز اشک آلود شد و زن ها را از گریه کردن منع نفرمودند.)(1)

نام و یاد حمزه و شهدای احد، رمز و نشان ماندگاری شد و گریه در جوار سیدالشهدای صدر اسلام، تسلایی برای غم هر ستمدیده و مصیبت زده ای تلقی می شد. فاطمۀ زهراƒ در

ص:11


1- . واقدی، المغازی، ج1، ص329.

زمان پدر و بعد از آن، مکرر و پی درپی، به زیارت قبر حمزه† و شهدای احد می رفتند و گریه می کردند.(1)

این تصویر، دریچه ای است تا از مشروعیت و حکمت گریه و عزا نکاتی تقدیم شما خوانندۀ این دفتر کنیم.

ص:12


1- . عبدالرزاق، السنن الکبری، ج3، ص572؛ ج4، ص131.

نعمت گریه

تصویر

ص:13

گریه از نعمت های الهی به آدمی است تا با آن بتوان ارتباط تعریف شده ای با خدا و خود و دیگران برقرار کرد. هرگاه گریه با مصیبت و عزایی پیوند بخورد، راهی برای تکریم و احترام فرد درگذشته است و آرامش داغ دیده را به دنبال خواهد داشت.

گریه، مانند خنده، مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است و از تعادل روحی انسان گواهی می دهد و به نوبۀ خود انواع و اقسام دارد. گریه همیشه ملازم با نوعی رقّت و هیجان است. در حال گریه و رقّت، انسان بیش از هر حالت دیگر، خود را به محبوبی نزدیک می بیند که برای او می گرید. حالت احساسی خنده جنبۀ فردی و درخودفرورفتن دارد؛ اما گریه برخلاف خنده، بیشتر جنبۀ بیرون آمدن از خود و فراموش کردن خود و یکی شدن با محبوب را تداعی می کند.(1) از دیدگاه عرفا نیز گریه زیباترین جلوۀ تذلّل است.(2)

ص:14


1- . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 24، ص474.
2- . محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد مثنوی، ص263.

«عَزا» به معنای سوگ و مصیبت است؛ همچنین صبرکردن و شکیبایی انسان بر هر چیزِ ازدست رفته را عزا می گویند؛(1) ازاین رو، مراسمی را که برای تجلیل از درگذشته و آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می شود و با گریه و ناله همراه است، مجلس عزا و سوگواری می نامند.

پیامبر اکرمˆ برای تکریم دلیرانی که در صف دفاع از دین به شهادت رسیدند و به منظور تعزیت خاندان ایشان، بر گریه و سوگواری تأکید داشتند؛ برای مثال، پس از نبرد موته و شهادت جعفربن ابی طالب و یارانش، رسول خداˆ وارد خانۀ جعفر شدند و فرزندان او را طلب کردند؛ آنگاه آن ها را بوسیدند و گریه کردند. اسما، همسر جعفر، عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت، چه چیزی شما را گریان کرد؟ آیا خبری از جعفر به شما رسیده است؟»

ص:15


1- . ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص195 و 196.

حضرتˆ فرمودند: «آری، امروز آنان به شهادت رسیدند.» اسما می گوید: «...من با جماعتی از زنان صیحه و شیون کردیم.» آنگاه حضرت فاطمهƒ گریه کنان وارد شدند و صدا کردند: واعمّاه. رسول خداˆ فرمودند: «باید گریه کنندگان بر امثال جعفر بگریند.»(1)

ص:16


1- . ابن اثیر، الکامل، ج2، ص90.

سبب منع از گریه

تصویر

ص:17

گریه نکردن برخی از مسلمانان در مرگ عزیزانشان و مخالفت آنان با برپایی مجالس عزا و سوگواری، مستند به چند روایت از خلیفۀ دوم است؛ زیرا او از گریه بر اموات به شدت منع می کرد و گاهی، ادعای خود را بر سنت رسول اللهˆ متکی می کرد. تمام مورخان و محدثان اذعان دارند که خلیفۀ دوم مردم را از گریه بر میّت منع می کرد. بخاری چنین مدعی است: کانَ عُمَر یَضربُ فیه بِالعَصا و یَرْمِی بِالحجارةِ و یَحْثی التُّراب؛ (= عمر بن خطاب، با زدن عصا و پرتاب سنگ و پاشیدن خاک، جلوی گریه کننده بر اموات را می گرفت.)(1)

وقتی یکی از دختران رسول خداˆ از دنیا رفت، پیامبرˆ دستور دادند تا او را در بقیع به خاک بسپارند. زنان می گریستند؛ آنگاه عمر با تازیانه آنان را زد. پیامبر خداˆ دست او را گرفتند و فرمودند: «عمر صبر کن. بگذار آن ها گریه کنند و بر زنان است که از فریادزدن

ص:18


1- . صحیح البخاری، کتاب الجنائز، باب البکاء عندالمریض، ص209، حدیث 1304.

شیطانی حذر کنند.» سپس رسول خداˆ کنار قبر نشستند و فاطمهƒ نیز کنارشان نشستند و گریه می کردند. پیغمبرˆ با دستان مبارک، اشک چشمان دخترشان را پاک کردند.(1)

علامه امینیŠ با نقل این ماجرا، شتاب و خشونت عمر را در زدن زنان سوگوار نقد می کند؛ با این نگاه که اگر گریۀ زنان زشت بود، رسول خداˆ به عنوان صاحب شریعت، خود دستور ممانعت می دادند و عمر حق دخالت نداشت.(2) ابوهریره از ماجرایی دیگر چنین گزارش می دهد که عمر نگاهش به زنی افتاد که بر قبری گریه می کرد؛ پس او را به سختی منع کرد. آنگاه رسول خداˆ فرمودند: «اباحفص، او را واگذار که دیده گریان و دل مجروح و خاطره نزدیک است.»(3)

ص:19


1- 1. مسند احمد، ج1، ص237؛ مستدرک حاکم، ج3، ص191.
2- . ترجمۀ الغدیر، ج 11، ص318.
3- 1. متقی هندی، کنزالعمال، ج8، ص117.

در متون تاریخی، نمونه های متعددی گزارش شده است که عمر در دورۀ خلافتش، با شلاق زدن بر سر و بدن زنان گریان و عزادار، از سوگواری آنان ممانعت می کرده است؛ به گونه ای که گزارش کرده اند که یک بار، عمر با شلاق بر زنانِ سوگوار زد. وقتی روسری یکی از زنان افتاد، به خلیفه یادآور شدند؛ اما او در پاسخ گفت: رها کنید: لا حرمة لها؛ (= برایش احترامی نیست.)(1) مسلِم در صحیح خود مدعی است که عمر از گریه بر مرده نهی می کرد و می گفت رسول اللهˆ فرموده اند: المَیّتُ یُعَذَّبُ فی قَبْرِه بمانیح عَلَیهِ؛ (= میت در قبر، به واسطۀ نوحه سرایی افراد زنده عذاب می شود.)(2) فرزند عمر نیز این روایت را از پدر ترویج می کرد.

عایشه فهم عمر و فرزندش، عبدالله، را از این روایت اشتباه می دانست(3) و می گفت: «به خدا

ص:20


1- .کنزالعمال، ج8، ص118.
2- . صحیح مسلم، کتاب الجنائز، باب المیت یعذب ببکاء اهله علیه، ص359، حدیث 927 و 928.
3- . پیشین، ص398، حدیث 931 و 932.

قسم، عمر اشتباه کرده که گفته است رسول اللهˆ فرموده اند خدا مرده را به سبب گریۀ کسی عذاب می کند؛ بلکه پیامبرˆ فرموده اند خدا عذاب مردۀ کافر را به سبب گریۀ اهلش زیاد می کند(1) و قرآن شما را کفایت می کند: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری»؛ (= هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد.)(2)»(3) عایشه دربارۀ سخن فرزند عمر نیز واکنش نشان داده و گفته بود: «سخنی را شنیده، ولی آن را به درستی درنیافته است. جنازۀ یک یهودی را از کنار پیامبر خداˆ عبور دادند، درحالی که بر او می گریستند. پیامبرˆ فرمودند: شما بر او گریه می کنید، درحالی که او »به سبب گناهانش« عذاب می شود.»(4)

ص:21


1- . پیشین، ص397، حدیث 929 و 930.
2- . فاطر، 18.
3- . صحیح مسلم، کتاب الجنائز، باب المیت یعذب ببکاء اهله علیه، ص397، حدیث 929 و 930.
4- . صحیح بخاری، کتاب المغازی، ص671، حدیث 3978.

بنابراین، روایات نیز به روش و عملکرد ناصواب عمر در مخالفت با عزاداری اشاره دارد که این ناشی از فهم نادرست از سنت پیامبرˆ و روایات نقل شده از ایشان است؛ هرچند که روایات نقل شده از او نیز از اعتبار ساقط است.

ص:22

دلیل جواز گریه

تصویر

ص:23

گریه بر عزیز ازدست رفته امری فطری است که سیره و سخن معصومان‰ بر جواز آن گواهی می دهد و حتی در سوگ بزرگان دین نیز مستحب شمرده می شود. نمونه های زیر نشان از مشروع بودن گریه دارد:

1. رسول اللهˆ روزی به زیارت قبر مادرشان رفتند و گریستند و همراهانشان نیز گریستند.(1)

2. پیامبرˆ عثمان بن مظعون را درحالی که از دنیا رفته بود، بوسیدند و سپس گریه کردند.(2)

3. حضرت زهراƒ پس از رحلت پیامبرˆ، پیوسته می گریستند و می فرمودند: «ای پدر، تو به پروردگارت نزدیک شدی و دعوتش را اجابت کردی؛ اکنون بهشتِ برین جایگاه توست.»(3)

ص:24


1- . شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام، ص191.
2- . مستدرک حاکم، ج1، ص361.
3- . مسند أبی داوود، ج2، ص197.

4. امیرالمؤمنین† بعد از وفات فاطمۀ زهراƒ هر روز به زیارت قبر ایشان می آمدند. روزی خود را به روی قبر فاطمهƒ انداختند و گریه کنان اشعاری سرودند.(1)

5. امیرمؤمنان† پس از اطلاع از شهادت عمار بن یاسر گریستند و بر او رحمت فرستادند.(2)

6. وقتی خبر شهادت مالک اشتر به کوفه رسید، امیرمؤمنان† بسیار اندوهناک شدند، با صدای بلند گریستند و تا چند روز آثار غم بر چهره شان نمایان بود. در سوگ مالک می گفتند: «به خدا سوگند ای مالک، مرگ تو بسیاری را لرزانید و بسیاری را خوش دل کرد. گریندگان باید بر چونان تویی بگریند. أینَ مثلُ مالک؟ (= آیا مردی چونان مالک هرگز توان یافت؟)»(3)

ص:25


1- . ابن صباغ، الفصول المهمة، ص130.
2- . الامامة و السیاسة، ج1، ص110.
3- . ثقفی کوفی، الغارات، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، ج1، ص265.

7. امام حسن† در صبح آن شبی که امیرالمؤمنین† به شهادت رسیدند، وارد مسجد کوفه شدند و بعد از حمد و ثنای الهی، شروع به معرفی امیرالمؤمنین† کردند که ناگهان، بغض گلویشان را گرفت و گریه کردند؛ تمام مردم نیز با آن حضرت در غم فراق مولاعلی† گریستند... .(1)

8. از امام سجاد† از سبب گریۀ بسیار ایشان بر امام حسین† پرسیدند. حضرت† فرمودند: «مرا ملامت نکنید؛ زیرا یکی از فرزندان یعقوب غایب شد و یعقوب آن قدر گریست که چشمانش سفید شد، درحالی که نمی دانست که او مرده است یا نه؛ ولی من در یک روز مشاهده کردم که چهارده »و به روایتی هجده«(2) نفر از اهل بیتم‰ را به شهادت رساندند و سر

ص:26


1- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج4، ص11.
2- . در منابع شیعی، هجده شهید ثبت شده است. بحارالأنوار، ج 75، ص162.

بریدند. آیا شما می خواهید که حزن و اندوه این مصیبت از دل من بیرون رود؟(1)

9. بعد از شهادت امام حسین†، ابن عباس دائماً گریه می کرد تا اینکه چشمانش کور شد.(2) ام سلمه نیز وقتی خبر شهادت امام حسین† را شنید، با تعجب گفت: «آیا مرتکب چنین عملی شدند؟ خداوند قبرهایشان را از آتش پر کند.» آنگاه به حدی گریست که بی هوش شد.(3)

ص:27


1- . ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج41، ص386.
2- . ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص152.
3- . ابن حجر الهیثمی، الصواعق المحرقة، ص196.

تصویر

ص:28

حکمت گریه

تصویر

ص:29

اندوه انسان و گریستن او هنگام مرگ عزیزانش، از نشانه های عطوفت و علاقه و مهربانی انسان است که آرامش را به دنبال دارد؛ همچنین باعث جلای قلب می شود. بدیهی است سرکوب و نفی آن، گواه نابخردی است؛ زیرا گریه نوعی تخلیۀ هیجانی است و این نکته بسیار مهم و ارزشمند است. ازاین رو، بزرگان گریه و اشک ریختن در فراق عزیزان را رحمتی الهی دانسته اند. پیغمبر اکرمˆ خاطرنشان کرده اند: «اندوه و گریه وقتی از دل و چشم سرچشمه بگیرد، از ناحیۀ خدا و ناشی از ترحم است.»(1) وقتی ا بن صامت از سبب گریۀ پیامبرˆ برای دخترِ درگذشته شان پرسید، حضرت این گونه پاسخ دادند: «گریه رحمتی است که خداوند در نهاد فرزندان آدم قرار داده است و خداوند فقط بر بندگان مهربان و باعاطفۀ خود رحم خواهد کرد.»(2)

ص:30


1- . مسند احمد، ج1، ص333.
2- . سنن ابی داوود، ج2، ص58.

گریه بر هر درد بی درمان دواست *** چشم گریان چشمۀ فیض خداست

رسول خداˆ به اباذر این گونه توصیه کرده اند: «کسی که توان گریه دارد، باید گریه کند و کسی که توان گریه ندارد، قلبش را محزون دارد و خود را به حالت گریه کننده ها درآورد. به درستی که دل سخت از خدا دور است؛ ولی شما متوجه نیستید.»(1) آنگاه که ابراهیم، پسر پیامبرˆ جان می داد، حضرتˆ آمدند و او را در دامان مادرش دیدند. او را گرفتند و در دامان خویش نهادند و فرمودند: «ای ابراهیم، ما در مقابل خواست خدا نمی توانیم برایت کاری کنیم.» سپس، چشمانشان اشک آلود شد و فرمودند: «ای ابراهیم، ما برای تو اندوهناکیم. چشم می گرید و دل غمگین می شود؛ ولی چیزی نمی گوییم که مبادا خدا به خشم آید. اگر نبود که این امری حق و وعده ای راست و راهی است که برای همه خواهد

ص:31


1- . مجلسی، بحارالأنوار، ج77، حدیث 79.

آمد، بر تو بیش از این بسیار اندوهگین می شدیم؛ بیش از این.» عبدالرحمان بن عوف به آن حضرتˆ گفت: «مگر ما را از گریه نهی نکرده بودید؟» حضرتˆ فرمودند: «نه، از دو صدای احمقانه و دو چیز دیگر نهی کرده بودم: یکی صدای هنگام مصیبت و خراشیدن صورت و گریبان چاک زدن و نالۀ شیطان؛ دیگری هم صدای نغمه، نغمۀ لهو و بیهوده. این گریه ترحم است و هرکس رحم نکند، مورد ترحم قرار نمی گیرد.»(1)

امام صادق† نیز دراین باره می فرمودند: «زنان در مصیبت ها، نیاز به نوحه سرایی و شیون و زاری دارند و باید اشک هایشان جاری شود؛ اما نباید سخنان باطل و بیهوده بگویند.»(2) حکمت گریه در سوگ حسین بن علی† بیشتر تجلی دارد که درنگ در آن شایسته است.

ص:32


1- . سیرۀ حلبیه، ج3، ص348.
2- 2. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج12، ص90.

در سوگ امام حسین

تصویر

ص:33

تصویر

ص:34

در روز نخست محرم، ریان بن شبیب حضور امام رضا† رسیده بود. امام از این ماه و غم محرم و عزای امام حسین† گفتند و آنگاه فرمودند: یَا بْن َشبیب إِن کُنتَ باکِیاً لِشَیءٍ فَابْکِ لِلْحُسَینِ بنِ عَلیِّ بن اَبی طالب† فإنه ذُبِحَ کما یذبَحُ الکَبش؛ (= ای پسر شبیب، اگر گریه می کنی، برای حسین بن علی بن ابی طالب† گریه کن که او را مانند گوسفندی ذبح کردند و او را با هجده نفر از اهل بیتش شهید کردند که هیچ یک از آن ها در روی زمین شبیه و مانندی نداشتند.( (1)

گریه بر مصائب خاندان رسول اللهˆ پسندیده و مستحب است و گریۀ بر امام حسین† از نیکوترین راه های نزدیکی به خداست. امام رضا† در جای دیگر فرموده اند: «کسی که یادآور مصیبت ما شود و برای آن ستم هایی که در حق ما شده، گریه کند، درجۀ وی فردای قیامت نظیر درجۀ ما خواهد بود. کسی که ذکر مصیبت ما را کند و گریان شود و دیگران را هم

ص:35


1- . صدوق، عیون اخبار الرضا†، ج1، ص604.

گریان کند، چشم وی در آن روزی که همۀ چشم ها گریان اند، گریان نخواهد بود.»(1)

هرگاه پیامبرˆ و امیرمؤمنان† و فاطمۀ زهراƒ از شهادت امام حسین† یاد می کردند، اشکشان جاری می شد و حتی امام مجتبی† به حسین بن علی† می فرمودند: لا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یا أَبا عَبْدِ الله؛ (= هیچ مصیبتی به اندازۀ مصیبت تو سنگین نیست.)(2)

نقل کرده اند که روزی امیرالمؤمنین† به امام حسین† نظری کردند و فرمودند: «ای اشک هر مؤمن.» امام حسین† عرضه داشتند: «ای پدر، من اشک هر مؤمنی هستم؟» امیرالمؤمنین† فرمودند: «آری، پسرم.»(3) ابن خارجه نیز نقل می کند که نزد امام جعفر صادق† بودیم و نامی از امام حسین† برده شد. امام صادق† گریان شدند و ما هم

ص:36


1- . بحارالأنوار، ج44، ص278.
2- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج4، ص86.
3- . کامل الزیارات، ص108.

گریستیم. سپس آن بزرگوار† فرمودند که امام حسین† فرموده است: أنا قَتیلُ الْعَبَرات؛ (= من کشتۀ اشک ها هستم؛ هیچ مؤمنی یادآور من نمی شود، مگر اینکه گریان خواهد شد.)(1) گویا امام با بیان این سخن، چنین پیام می دهند که من کشتۀ رحمت هستم؛ یعنی به شهادت رسیدم تا جامعۀ اسلامی با اشک ریختن بر من، لبریز از رحمت شده و دل ها نرم شود و با یکدیگر الفت گیرد.(2) گریه بر حسین† به واقع تأسی به انبیا‰ و ملائکه و عباد صالح خداست و به وسیلۀ آن، به نوعی، حق پیامبرˆ و خدا و ائمۀ هُدا‰ ادا می شود.(3)

گریه برای سالار شهیدان† و اهل بیت ایشان‰ از مظاهر محبت به این خاندان و مصداقی از تعظیم شعائر الهی است. سوگواری و گریه بر ایشان درواقع پیام هایی دارد. این

ص:37


1- 1. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص108.
2- . نک: استاد علی سعادت پرور، فروغ شهادت، ص300.
3- . بحارالأنوار، ج45، ص205؛ کامل الزیارات، ص79.

پیام ها عبارت اند از: قرارگرفتن در صف دفاع از مظلوم کربلا†، تکریم فرهنگ شهادت، ادامه دادن و زنده نگه داشتن راه او، همانند سازی و الگوگیری از او و به واقع، مرهمی بر قلب سوختۀ عاشقان حسینی است.

حال ممکن است این پرسش مطرح شود که شهادت، رستگاری و سعادت است؛ بنابراین، چرا در برابر این پدیده و فیض الهی، به خصوص شهادت سالار شهیدان†، باید به جای شادمانی گریست؟ در پاسخ به این پرسش، باید بگوییم که شهادت را در دو منظر به نظاره می نشینند و هر منظری رویکردی خواهد داشت: شهادت از جنبۀ فردی و برای شخص شهید، ارتقا و رستگاری بزرگ و پیروزی عظیم است. شهادت امام حسین† برای آن امام همام، عالی ترین حد کمال است؛ آن گونه که امام† می فرمودند: «جدم به من فرموده است که تو درجه ای نزد

ص:38

خدا داری که جز با شهادت، به آن درجه نخواهی رسید.»(1) همین شهادت ازنظر اجتماعی و بازخورد آن در جامعه، به گونه ای دیگر تحلیل می شود. گریه بر شهید، یعنی شرکت در حماسۀ او، هماهنگی با روح او، موافقت با نشاط او، حرکت در مسیر او و مخالفت با جبهۀ مخالف او،(2) آن گونه که ضمن تقویت صف دین داران، توان مقابله با ستمگران را می افزاید و همین روحیه زمینه ساز حفظ مکتب حسینی است. دراین باره، امام خمینیŠ می فرمودند: «هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کُن نباشد، حفظ نمی شود.»(3)

امام حسین† با شخصیت عالی قدرش و به سبب شهادت قهرمانانه اش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است. دوستداران او در حال گریه و عزا، بیش از هر حالت

ص:39


1- . حرانی، تحف العقول، ص39.
2- . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 24، ص474.
3- . امام خمینی، صحیفۀ نور، ج8، ص70.

دیگر، خود را به محبوبی که برای او می گریند، نزدیک می بینند و درحقیقت، «اشک، زبانِ دل و شاهد عشق است.»(1)

راز ماندگاری مکتب و حماسه امام حسین† این است که نهضت او ضمن داشتن منطق عقلانی، در عمق احساسات پاک و عواطف زلال مردم راه یافته است و به لطف توصیۀ ائمۀ اطهار‰، گریه بر امام حسین† زمینۀ نفوذ این نهضت در عمق جان مردم شده است.

برای مطالعۀ بیشتر

1. شهید ثانی، آرام بخش دل داغ دیدگان (ترجمۀ مسکن الفؤاد)، ترجمۀ جناتی شاهرودی.

2. شرف الدین، سید عبدالحسین، اجتهاد در مقابل نص، ترجمۀ علی دوانی.

3. علامه امینی، ترجمۀ الغدیر، ج11.

4. طبسی، نجم الدین، چرایی گریه و سوگواری.

5. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج24، موضوع شهید.

ص:40


1- . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم: معروف، 1374، ص382.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109