عنوان و نام پدیدآور : انقلابی که نمونه بود/ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی[آستان قدس رضوی].
مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.
مشخصات ظاهری : 30ص.؛11×17س م.
فروست : رهنما.
شابک : 978-600-6543-70-3
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه .
موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- ادبیات کودکان و نوجوانان
موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- علل
شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی
شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی
رده بندی کنگره : DSR1555/5/الف77 1391
رده بندی دیویی : [ج]955/083
شماره کتابشناسی ملی : 2866913
ص:1
تصویر
ص:2
تصویر
ص:3
تصویر
ص:4
پاسخ به سه پرسش زیر، محتوای نوشتار حاضر است:
1. چرا انقلاب کردیم؟
2. با انقلاب، چه چیزهایی تغییر کرد؟
3. انقلاب ما را به کجا می برد؟
ص:5
تصویر
ص:6
پاسخ گویی به پرسش های نسل سوم انقلاب، نیازمند نیم نگاهی به وضعیت ایرانِ قبل و بعد از انقلاب می باشد. شاید این پرسش، همان نگاه کلانی باشد که هر جوان را در فضایی بزرگ، به بزرگی این انقلاب، قرار می دهد که درخورِ شأن جوان فهیم ایرانی باشد و آن این است: «ایران در قبل از انقلاب، در جغرافیای سیاسی و معادلات بین المللی و در بین اذهان عمومی جهان، در چه جایگاهی قرار داشت؟»
اگر جوانِ امروز ایرانی در پِی دستیابی به این پاسخ، در لابه لای کتب و گفته های چه دوستان انقلاب و چه دشمنان مُنصف انقلاب، بگردد به پاسخی می رسد که آن را این گونه می توان فهرست و توصیف کرد:
ص:7
تصویر
ص:8
تصویر
ص:9
ایران در سیطرۀ کاملِ امریکا قرار داشت و مسئولانِ رده بالا و حتی میانیِ آن را، یا مستقیم یا غیرمستقیم، سفارت امریکا بر کُرسیِ قدرت می نشاند. هیچ کس مُنکر این مسئله نیست که شاه ایران، هیچ اختیاری از خود نداشت. اسناد و خاطرات سُفرای وقتِ امریکا و حتی خانوادۀ شاه، گویای این واقعیت تلخ و ذلت بار است.(1)
نیز، درحالی که در همۀ جهان، رده های بالا با هم گفت و گو می کنند (رئیس جمهور با رئیس جمهور، وزیر امورخارجه با وزیر امورخارجه و سفیر با سفیر)، در کمال وقاحت و ذلّت پذیری، سفیر امریکا در جایگاه رئیس جمهور امریکا با شاه به گفت وگو می نشست و
ص:10
دستورات کاخ سفید را به او دیکته می کرد. هزاران مستشار نظامی، نبض ارتش را به دست گرفته بودند و به سبب حضورشان در ایران «حقّ توحّش»(1) می گرفتند. حتی تیمساران ایرانی درمقابل گروهبانانِ امریکایی ادای احترام می کردند.
در کنار این برخوردهای ذلیلانۀ حکومت با بیگانگان، شاه با حالتی متکبّرانه، مردم و ارتش را بنده و خود را سایۀ خدا و خدایگان خطاب می کرد و در گفت وگوهایش از واژۀ «میفرماییم» و «فرمودیم» استفاده می کرد. همیشه به دنبالِ خوش گذرانیِ خود بود و با فرستادن هواپیماهای اختصاصی، به دنبال هنرپیشه های زن هالیوود و رقاصه های اروپا، بیت المال را
ص:11
خرجِ شب نشینی های خود می کرد.(1)
ایران کمربند امنیتی امریکا به شمار می رفت و امریکا از ارتفاعات البرز، برای برپاکردنِ رادارهای خود دربرابر شوروی سابق و نیز از پایگاه های زمینی و هوایی، برای استقرارِ به موقعِ نیروهایش استفاده می کرد. ارتش ایران را نه برای دفاع از مرزها، بلکه برای ژاندارمریِ منطقه مسلّح کرده و برای سرکوبِ انقلاب ها در
ص:12
منطقه، آموزش داده بودند.(1) همچنین، ایران تأمین کنندۀ سوخت اسرائیل دربرابر اعراب و مسلمانان به شمار می رفت و بازار ایران، مصرف کنندۀ کالاهای شرکت های امریکایی بود.
تشیّع ستیزی و دین زدایی هدف اصلی امریکا و دستگاه سلطنتی بود. هرچند که رژیم، به ظاهر، ادعای پایبندی به تشیّع را داشت، دست بهائیان در عرصۀ سیاست و اقتصاد و فرهنگ به کلّی باز بود: هویدا (نخست وزیر)، پرویز ثابتی (عنصر محوری ساواک) و...، بهایی بودند. بهائیت به شدت فعالیت می کرد و این درحالی بود که برخی
ص:13
جریان های واپَس گرا، چون انجمن حجتیّه، با تأیید حاکمیت پهلوی، به جای مبارزه علیه هویدا و ثابتی، با پپسی کولا مبارزه می کردند!
دستگاه برای بی دین کردن مردم و جوانان از ایجاد هیچ مرکز فساد و فحشایی ابا نمی کرد: چاپ هزاران مجلۀ مبتذل و رنگین نامه و پخش فیلم های مبتذل در سینما و تلویزیون کافی نبود؛ تاآن جاکه وقاحت رژیم به جایی رسید که در جشن های شاهنشاهی شیراز، نمایشنامۀ خوک را اجرا کرد که در آن، بازیگرانِ برهنه درمقابل مردم، در خیابان، عمل منافی عفت انجام می دادند.
ص:14
ایران نه در معادلات بین المللی و نه در بین دولت ها و نه در بین ملت ها، خصوصاً در بین ملت های مسلمان، هیچ جایگاهی نداشت؛ تا چه رسد به اینکه بتواند نقش آفرینی کند.
به دلیل سیاستِ باقی ماندن ایران به عنوان جامعه ا ی مصرف گرا و دنباله رو، مقوله ا ی به نام تحول و تولید علم در دانشگاه ها وجود نداشت و اگر دانشجویی به مدارج بلند علمی دست می یافت، تنها به لطف کوشش های فردیِ خودش بود، نه نظام آموزشی.
شکاف طبقاتی، به وضوح، در فاصلۀ امکانات روستاها و شهرها مشهود بود. گویی سیاست
ص:15
رژیم در این بود که اکثریت مردمِ روستانشین و عشایری، در فقر کامل به سر برند و این، درحالی بود که اشرف پهلوی گاه در قمارهای شبانۀ خود، در کاخ های رؤیایی، به قماربازانِ حرف هایِ خارجی، شبی 40 تا 50 میلیون تومان می باخت.
ص:16
تصویر
ص:17
تصویر
ص:18
کشوری که تا قبل از پیروزی انقلاب، هیچ جایگاهی در معادلات سیاسی اجتماعی جهان، در بین ملل مسلمان و غیرمسلمان نداشت، با پیروزی انقلاب نه تنها به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی دست یافت، بلکه معادلات بین المللی را با تولّد ایدئولوژی جدیدی بر هم زد و تأثیر ژرفی بر جهان برجای نهاد. اکنون به نمونه هایی از آن، اشاره می کنیم:
انقلاب اسلامی احیای دوبارۀ مکتب تشیّع را موجب شد. قبل از پیروزی انقلاب، وقتی به سرهنگ قذافی به هنگام مفقودشدنِ امام موسی صدر، در لیبی، گفتند امکان دارد شیعیان مخالفت کنند، او با تکبّر و تبختر فراوان گفت: «شیعه عددی نیست و جز قبیله ا ی کم تعداد، شیعه ا ی وجود ندارد.» این جایگاه شیعه، پس از انقلاب چنان شد که امروزه، همین قذافی ادعای انتساب به حضرت علی می کند!
ص:19
با پیروزی انقلاب و محوریت یافتنِ ایران به عنوان قطب اقتدار سیاسی شیعه، شیعیان از حمایت معنویِ ایران بهره مند شدند و توانستند شجاعانه، به برگزاری مراسم مذهبیِ خود روی آورند: احیای دوبارۀ شعائر اسلامی، چون نمازجمعه و جماعات و برگزاری مراسم دعای کمیل و ندبه و اعتکاف، فرهنگ تشیّع را به خاستگاه اصلی خود بازگرداند. تأسیس ده ها حوزۀعلمیه در اقصی نقاط دنیا ازیک سو و موضع گیری های شجاعانۀ مسئولان نظام درمقابل استکبار جهانی، گرایش میلیون ها مسلمان و غیرمسلمان را خصوصاً در امریکای لاتین، افریقا و جنوب شرقی آسیا موجب شد. به تعبیر مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی، بزرگترین دستاورد حرکت امام خمینی شناساندنِ مکتب تشیّع به جهانیان بود.
انقلاب اسلامی دستاورد دیگری در بین ملل اسلامی داشت و آن بیداری اسلامی و آغاز جنبش های اسلامی و خیزش دوبارۀ مردم فلسطین بود.
ص:20
پیوند دین با سیاست و ارائۀ نظریۀ ولایت فقیه و عینیت یافتن این نظریه در جامعه، نه تنها بیانگرِ پویایی و به روزبودنِ مکتب تشیّع شد، بلکه به رقیبی جدّی برای دو تفکرِ انسان مدارِ غرب و حکومت مدارِ شرق شد. ازهمین رو، انقلاب ایران به عنوان انقلابی مادر در کنار دو انقلاب مادرِ دیگر، یعنی انقلاب کبیر فرانسه (1789) و انقلاب اکتبر روسیه (1917)، قرار گرفت؛ با این تفاوت که انقلاب اسلامی تفکر خدامحورانه را وارد عرصۀ بین الملل کرد. این انقلاب، با ویژگی هایی چون عدالت خواهی و استکبارستیزی، آن دو انقلابِ بزرگ سوسیالیستی و لیبرالیستی را با چالش جدّی روبه رو ساخت و به همین سبب، برای اولین بار، هم بلوک غرب و هم بلوک شرق برای به زانودرآوردنِ یک انقلاب، به تفاهم رسیدند و توطئه های خود را
ص:21
آغاز کردند؛(1) چراکه هر انقلابی در دنیا شکل می گرفت، یا ریشه در تفکر مارکسیستی داشت یا لیبرالیستی؛ و این، اولین انقلابی بود که بدون تکیه بر ابَرقدرتی، نه تنها پیروز شد، بلکه انقلاب ها و خیزش هایی از دامان او زاده شد.
امروزه، ایران منادی توحید و عدالت، یعنی رسالت همۀ پیامبران الهی، است و از زاویه ای با انسان های خسته از ایسم ها و ایست های دست سازِ بشر، سخن می گوید که هم با فطرت انسان و هم با آیندۀ تاریخ، همخوانی دارد.
ص:22
به جرأت می توان گفت، نفوذ سیاسی و معنوی فراوانی که انقلاب اسلامی ایران، امروز، در دل ملت ها دارد و نیز نقشی که در تصمیم گیری های بین المللی ایفا می کند، در تاریخ ایران زمین، بی نظیر است. امروز، ایران اسلامی معادله ا ی محوری در تحولات جهانی رقم زده است و در محافل سیاسی، از آن به عنوان ظهور «نو ابرقدرتی» در جهان یاد می کنند.
امروزه، انقلاب اسلامی به نقطۀ امیدی برای مسلمانان و حتی مظلومان و پابرهنگانِ سراسر عالم تبدیل شده است(1) و با پشت سرنهادنِ گذرگاه های دشواری که هر کدام از آن ها، می توانست
ص:23
انقلابی را از پای درآورَد، سربلندانه حضور خود را به عنوان نظامی مقتدر و منادیِ فرهنگ، تثبیت کرده است. این فرهنگ تنها نسخۀ نجات بشریت از بن بست های موجودِ جهان امروز به شمار می رود؛ فرهنگی که ریشه در عاشورای سرخ و انتظار پویا دارد. به همین سبب است که کارشناسان جهانی بر این باورند که در سال2020م، جهان دو سر پیدا خواهد کرد و نبرد اصلی میان این دو سر است: یکی اسلام، با محوریت ایران و دیگری، لیبرال دمکراسی با محوریت امریکا. چون موجودیت یکی از این دو فرهنگ، بستگی به نفیِ دیگری دارد، حرکت به سمتی می ر ود که باید سرِ یکی از این دو، قطع شود. این کارشناسان تمام لشکرکشی های غرب به خاورمیانه و اِشغال عراق و افغانستان و فشارهای بین المللی به ایران، به بهانه های واهی نظیر مسئلۀ انرژی هسته ا ی، را شکستِ تاکنونیِ لیبرال دمکراسی دربرابر ایدئولوژی
ص:24
انقلاب اسلامی تحلیل می کنند تا شاید، پیروزِ این میدان در آن سال، لیبرال دمکراسی باشد.
رویش های علمی و نشستن بر کرسی های نخستِ جهانی در المپیادهای علمی توسط جوانان، دستیابی به فنّاوریِ هسته ای، سلول های بنیادی و ثبت بسیاری از اختراعات و ابتکارات به نام جوانان این سرزمین، در کنارِ پرتاب ماهواره و اختراعات نوین در صنایع نظامی و هوافضا، برای کشوری که در آغاز جنگ تحمیلی توان تولید حتی سیم خاردار را هم نداشت، یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی است.
ص:25
به یقین، تحول درونی و معنویِ مردم ایران، در انقلاب اسلامی، بزرگترین دستاورد انقلاب بود؛ تحولی که امام راحل از آن، چنین یاد می کند: «من کراراً این مطلب را گفته ا م که این نهضت، تحولاتی را آورده است؛ این تحولاتِ روحی و انسانی، در نظر من اهمیتش بسیار بیشتر از این پیروزی درمقابل شاه سابق و قدرت های بزرگ است. در ظرف مدت کوتاهی، ملت ما متحول شد. به حسَبِ نام، از یک حال به حالِ مقابل او. این تحول را نمی شود هیچ اسمی رویش گذاشت؛ غیر از اینکه این تحول، تحولی بود که با دست خدا انجام گرفت؛ یعنی هیچ بشری قدرت این معنا را ندارد.»(1)
امام راحل تحول معنوی و درونیِ جوانان را در دلِ آن همه مظاهر فساد و فحشا جزو
ص:26
الطاف خداوند می داند و می فرماید: «این تحولی که در جوان های ما پیدا شد، این دست خدا بود. بشر نمی تواند در ارواح مردم این طور مؤثر باشد.»(1)
ص:27
تصویر
ص:28
تصویر
ص:29
امروزه، ایران اسلامی دیگر ایرانی منطقه ای نیست؛ بلکه ایرانی است که به برکت انقلاب، در جای جایِ جهان نقش آفرینی می کند و مؤلفه های تبدیل به تمدنی بزرگ را داراست؛ مؤلفه هایی نظیر:
3.1 داشتن سرمایۀ اجتماعی مهمی مانند جوان که می توان با نیروی آن، هر مانعی را در عرصه های گوناگون برداشت؛
3.2 دارابودنِ قدرت تولید علم در بین جوانان که می توان با آن، قله های بلند علم و دانش را فتح کرد؛
3.3 داشتنِ پیشینۀ بس کهنِ تمدنی که به جوان امروز، انگیزۀ روحی و نشاط در دفاع از میراث ماندگار خود را می دهد؛
4.3 از همه مهم تر، برخورداری از مکتبی پویا و پاسخگو که نیازهای مادی و معنویِ جهانیان را تأمین می کند.
امروزه، ایران اسلامی با همۀ فشارهای سخت نظامی و اقتصادی، بر بلندای قلّۀ عزت
ص:30
ایستاده است و فریادگرِ پیام قرآن و عترت است و پایه های تمدنی را بنیان نهاده است که پذیرای قدوم نورانی امام زمانS خواهد بود.
مارگارِت تاچِر، نخست وزیر وقت انگلستان، از قدرت ایران چنین یاد می کند: «ما غربی ها در دهۀ1980، از وسایل نظامی و ابزار جنگیِ شوروی و اقمارش واهمه نداشتیم، زیرا اگر بلوک شرق و اعضای پیمانِ ورشو، به سلاح های نظامی مجهز بوده و به ادوات مخرّب و ویرانگر مسلّح هستند، ما نیز به سلاح های مدرن و پیشرفته ای مسلّح و مجهّزیم؛ اما از حضور فرهنگ اسلامیِ انقلاب ایران، می ترسیم.»(1) بی شک، قدرت ایرانِ اسلامی، همان فرهنگ نابِ برخاسته از قرآن و عترت است و نسل جوان امروز، این ودیعۀ الهی را باید به نسلِ آینده منتقل کند.
ص:31
1. تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلال الدین مدنی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 2ج،0831.
2. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، عبدالوهاب فراتی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،0831.
3. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تهران،اطلاعات،2831
4. حدیث پیمانه،حمید پارسانیا، قم، دفتر نشر معارف، 0831.
5. قیام جاودانه، محمد رضا حکیمی، قم، دلیل ما، 2831.
ص:32