رهنما42 (دام خرافات و کمند رهایی از آن )

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور : دام خرافات و کمند رهایی از آن: نگاهی به دیدگاه های روشنگرانه رهبر معظم انقلاب درباره خرافه گرایی/ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی[آستان قدس رضوی].

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی،1391.

مشخصات ظاهری : 30ص.؛11×17س م.

فروست : رهنما.

شابک : 978-600-6543-71-0

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه .

موضوع : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : خرافات -- جنبه های مذهبی -- اسلام

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP272/8 /خ4 د2 1391

رده بندی دیویی : 297/7

شماره کتابشناسی ملی : 2866914

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

دام خرافات و کمندِ رهایی از آن

تصویر

ص:4

دام خرافات و کمندِ رهایی از آن

نگاهی به دیدگاه های روشنگرانۀ رهبر معظم انقلاب، دربارۀ خرافه گرایی

؟: خرافه چیست و ردّ پایش در تاریخِ مسیحیت و اسلام، تا کجاها دیده می شود؟

؟: ضرورت خرافه زدایی در نظرگاه قرآن و پیامبر… چیست و راهکارهای آنان کدام است؟

؟: با انواع خرافه گرایی، خصوصاً بدعت های رایج در عزاداری ها، آشنا شویم.

؟: خرافات و بدعت ها، مثلاً عمل زشتی مانند قمه زدن، چه آثار مخرّبی بر چهرۀ شیعه، در بُعد جهانی، می گذارد؟

؟: اگر کسی را مدّعیِ ارتباط با امام زمان و عالَم غیب دانستند، چرا باید او را تکذیب کرد؟

؟: بزرگان و عالِمانِ شیعه در راهِ ریشه کنی و رفع خرافات و ادّعاهای دروغ گویان، چه تلاش هایی کرده اند؟

ص:5

اشاره

خرافات در دین اسلام امری مردود است و یکی از اقدامات مهم پیشوایان دینی، در دوران رسالت و امامتشان، مبارزه با جهالت، خرافه و انحراف بوده است. جدال با تفسیرهای ناسازگار از دین، همچنان سرلوحۀ همّتِ هادیان امّت است و در نظام جمهوری اسلامی ایران، ولی فقیه به عنوان رکن رکین قانون اساسی، در صف اول پیکار با جهالت و نادانی قرار دارد. آنچه در ادامه می آید، مروری بر بیانات رهبری دربارۀ خرافه گرایی است که از نظر شما می گذرد.(1)

ص:6

1. ماهیت و تعریف خرافه


1- . این نوشتار به نقل از نشریۀ سراب، ضمیمۀ روزنامۀ جام جم، مرداد1388، تقدیم می شود.

تصویر

ص:7

بعضی هستند که حقایق دینی را به عنوان خرافه انکار می کنند؛ آن ها را کاری نداریم. آنچه با کتاب و سنّتِ مُتقَن و معتبر ثابت شده است، این برای دین است؛ چه عقول بپذیرند یا نپذیرند. از این، حمایت و دفاع کنید. آنچه با دلیل معتبر ثابت نشده است و معارضه ای با مبانی و اصول دین ندارد، در مقابلِ آن سکوت کنید. آنچه معارضه ای با یکی از اصول دین داشته و مدرک معتبری ندارد، آن را رد کنید: این می شود خرافه. معیار خرافه این است.

امروز شما ببینید مدّعیان ارتباط با امام زمان و مدّعیان ارتباط با غیب، در جامعه، با شکل های مختلف کار می کنند. البته این نشانۀ این است که گرایش به دین، عنصری اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دینی علاقه دارند که آدمِ خرافه ساز می رود و خرافه می سازد. چون کالای اصلی در دست او نیست، کالای تقلّبی را به میدان می آورد، برای اینکه مردم را جذب کند؛ این نشانۀ گرایش مردم به دین است.

در مقابله با خرافات و در مقابله با آن چیز هایی که از دین نیست، باید ایستاد [و تذکر

ص:8

داد.] ملاحظۀ اینکه حالا کسی بدش بیاید [جایز نیست] و غالباً در مواردی، متأسفانه، انسان می بیند که این مراعات ها وجود دارد.(1)

ص:9


1- . 18/8/85.

تصویر

ص:10

2. تاریخچۀ خرافه گرایی

2-1 خرافه در همۀ دوران های بشری

تصویر

ص:11

اگر کسی تاریخ را ملاحظه کند، خواهد دید که در آن دوران، همۀ بشریت اسیر بودند؛ همان طور که در کلام امیرالمؤمنین† است که «فِی فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَی سَنَابِکهَا». درنهایتِ فتنه و فشار و مشکلات و برادرکشی، بشر زندگی تلخی را می گذرانْد. نَوْمُهُمْ سُهُود»، در همین خطبه، امیرالمؤمنین† می فرمایند: «خواب راحت به چشمِ مردم نمی آمد.»

اشتباه است اگر کسی خیال کند که این مشکلات، مخصوص همان جزیرةالعرب بوده است؛ نه. در مهد تمدّن آن روز دنیا، یعنی در کشور روم هم که شما نگاه می کنید، همین حرف ها بود. آنجا هم که آن روز، به اصطلاح، ادعا می کردند دمکراسی و مجلس سِنا دارند، استعدادها و فسادهایی بر مردم حاکم بود که شما وقتی کتاب آن را بخوانید، خجالت می کشید.

انسان شرم می کند که بشر در روزگاری، دچار چنین انحطاطی بوده است. ایران باستان

ص:12

ما هم، از این جهت، بهتر از روم نبود: این ها قدرت و شمشیر و نیزه و جنگاوری و سلحشوری و از این چیزها داشتند؛ اما، اختلاف طبقاتی و ظلم و تبعیض و فساد و زورگویی و جهل و خرافه هم، بی حد و اندازه داشتند.(1)

2-2 خرافه گرایی در دین مسیحیت

قرون وُسطی فقط دوران جهالت و بدبختی اروپاست و تعمیم دادنِ آن به دنیا، چیزی از حقیقت کم نمی کند؛ زیرا در همان زمان، یعنی قرن های چهارم و پنجم و ششم هجری، کشورهای اسلامی و در رأس همۀ آن ها، ایران، در اوج شکوفاییِ تمدن اسلامی قرار داشتند. بنابراین دین، مانعی در راه علم محسوب نمی شود و آنچه مانع از پیشرفت علمی در اروپا شد، جهالت های گوناگون و خرافاتِ منتسب به

ص:13


1- . 15/3/86.

مسیحیت بود. در دورۀ اسلامی، هیچ گاه یک عالم به جُرم علم، مورد اهانت قرار نگرفت؛ اما در اروپا، به جُرم علم، عده ای را کشتند، دار زدند، سنگسار کردند یا به آتش کشیدند.

عالمان و دانشمندانِ بزرگ در ایران، به جز موارد بسیار معدودی، در زمرۀ علمای بالله هستند. در این کشور، علم و دین با هم پیش رفته اند و دین در باز کردن راه پیشرفت، به علم کمک کرده است. کسانی که در سال های پس از انقلاب اسلامی، به مدارج بالای علمی در سطح جهان دست یافتند، عموماً با قرآن کریم مأنوس و با مسائل دینی آشنا بوده اند.(1)

2-3 خرافه گرایی در جامعۀ غرب

در دو قرن اولِ تجدید حیات صنعتی اروپا که به علم روی آورده بودند، تصور این شد که دین از دنیا رفت. این تفکراتی که امروز می بینید بعضی

ص:14


1- . 19/7/87.

از تازه رسیده های به میدان فکر و اندیشه و سیاست بر زبان جاری می کنند، این ها حرف های قرن نوزدهمیِ فیلسوفان و سیاستمداران اروپاست.

آن ها خیال می کردند که دین تمام شد! تجربۀ آن ها این را نشان می داد که دینِ آلوده به خرافات و آمیخته به تاریکی ها، در مقابلِ هجوم علم، نتوانست طاقت بیاورد؛ ذوب شد؛ از بین رفت. این ها تصور کردند که دین در میان بشر، هر جا هست، مثل همان چیزی است که آن ها نمونه اش را در اروپا و در غرب داشتند؛ آن نوع از مسیحیت، آن نوع از دین داری، آن تعصّبات و درعین حال، در لابه لای همان تعصّبات، فسادهای فراوان! خیال کردند که دین از بین رفت و مسئلۀ دین، در دنیا، به کلّی حل شد؛ شروع کردند به خیالِ خودشان گوشه و کنارها را درست و مرتّب کردند؛ از آن اعماق و زوایای بشر، بقای دین را از بین بردند.

امروزه، شما ملاحظه می کنید که انگیزۀ دینی، توجه به دین، توجه به معنویت، به خصوص توجه به آن بخشِ مشترک و خالص دین، یعنی آن جنبۀ معنوی و دلدادگی به معنویت، دنیا

ص:15

را پُر کرده است و روزبه روز هم، بیشتر می شود.

البته در جاهایی، متأسفانه، چون پایه های فکری و دینیِ درستی ندارند، این احساس عرفانی، یک احساس سطحی است که اگر پایۀ درست اعتقادی و فکریِ آن چنانی که در اسلام وجود دارد، با آن همراه شود، یک احساس فوق العاده ذی قیمت و والاست.(1)

2-4 خرافه گرایی بعد از غدیر خُم

مسئلۀ غدیر یک مسئلۀ تاریخیِ صِرف نیست؛ نشانه ای از جامعیت اسلام است. اگر نبیّ مکرم… که در طول ده سال، یک جامعۀ بدویِ آلوده به تعصّبات و خرافات را با آن مجاهدت های عظیمی که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحابِ باوفایش به یک جامعۀ مترقّیِ اسلامی تبدیل کرد، برای بعد از این ده

ص:16


1- . 19/ 7 /87.

سال، فکری نکرده بود و نقشه ای در اختیار امّت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود.

رسوبات تعصّبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آن ها، سال های بسیار طولانی نیاز بود. ظواهر، خوب بود. ایمان مردم، ایمان خوبی بود؛ البته همه در یک سطح نبودند، زیرا بعضی در زمان وفات پیغمبر اکرم… یک سال بود، شش ماه بود، دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هِیمنۀ قدرت نظامی پیغمبر… همراه با جاذبه های اسلام، این ها را به اسلام کشانده بود. همه که جزوِ آن مسلمانان عمیقِ دوران اول نبودند. برای پاک کردن رسوبات جاهلی از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتنِ خط هدایت اسلامی بعد از ده سال زمان حیات پیغمبر…، تدبیری لازم بود. اگر این تدبیر انجام نمی شد، کار ناتمام بود.

اینکه در سورۀ مائده، می فرماید: )الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی(،(1) تصریح به

ص:17


1- . مائده/3.

همین معناست که این نعمت، [یعنی] نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادنِ صراط مستقیم به جامعۀ بشریت، آن وقتی تمام و کامل می شد که نقشۀ راه برای بعد از پیغمبر… هم معیّن باشد. این یک امر طبیعی است.

این کار را پیغمبر… در غدیر انجام دادند: امیرالمؤمنین† را که از لحاظ شخصیت، چه شخصیت ایمانی، چه شخصیت اخلاقی، چه شخصیت انقلابی و نظامی و چه شخصیت رفتاری با قشرهای مختلف افراد، فردی ممتاز و منحصربه فرد بود، منصوب کرده و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. این هم فکر پیغمبر… نبود: این، هدایت الهی بود، دستور الهی بود، نصب الهی بود؛ مثل بقیۀ سخنان و هدایت های نبیّ مکرّم… که همه، الهام الهی بود. این دستور صریح پروردگارU به پیغمبر اکرم… بود؛ پیغمبر اکرم… هم این دستور را عمل کردند.

مسئلۀ غدیر این است؛ یعنی نشان دهندۀ جامعیت اسلام و نگاه به آینده و آن چیزی که در هدایت و زعامت امّت اسلامی شرط است. آن چیست؟ همان چیزهایی که شخصیت

ص:18

امیرالمؤمنین†، مظهر آن هاست: یعنی تقوا، تدیّن، پایبندیِ مطلق به دین، ملاحظۀ غیر خدا و غیر راه حق را نکردن، بی پروا در راه خدا حرکت کردن، برخورداری از علم، برخورداری از عقل و تدبیر و برخورداری از قدرت عزم و اراده.

این یک عملِ واقعی و درعین حال، نمادین است. امیرالمؤمنین† را با همین خصوصیات نصب کردند؛ درعین حال، این نماد زعامت امّت اسلامی در طول عمر اسلام، هرچه که بشود، همین عمل است؛ یعنی نماد زعامت و رهبری اسلام در طول زمان همین است، همان چیزی که در انتخاب الهی امیرالمؤمنین† تحقق پیدا کرد. غدیر، یک چنین حقیقتی است.(1)

ص:19


1- . 18/10/85.

تصویر

ص:20

3. خرافه زدایی در آینۀ قرآن و عترت

3-1 قرآن کریم و مبارزه با خرافه

تصویر

ص:21

ما خیال می کنیم اگر با یک مطلبی که موردِ عقیدۀ مردم است، ولی... خلاف واقع است، مقاومت کنیم، برخلاف شأن روحانی عمل کرده ایم. نه! شأن روحانی این است. همین آیۀ )الَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یخْشَوْنَهُ، وَ لا یخْشَوْنَ أَحَداً الَّا اللَّهَ، وَ کفی بِاللَّهِ حَسِیباً((1) برای چه چیزی است؟ این آیه مربوط به مبارزه با خرافه است.

)وَ اذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِ أَمْسِک عَلَیک زَوْجَک.((2) این مربوط به قضیۀ زید است؛)فَلَمَّا قَضی زَید((3) راجع به یک خرافه است: زید زینب را طلاق داد، پیامبر… زنِ پسرخواندۀ خود را خواستگاری کرد یا گرفت و این، درحالی بود که زنِ پسرخوانده را مثل زنِ فرزند می دانستند: خرافه ای بر حسب سنّت های قدیم جاهلی. مسلمان ها هم در همان

ص:22


1- . احزاب/39.
2- . احزاب/37.
3- . همان.

فکرها بودند که زنِ پسرخوانده را نمی توان گرفت. پیغمبر… زنِ پسرخواندۀ خودش را گرفت. اینکه می گوید:)الَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ( در این قضیه وارد شده است. مبارزه با خرافه آن قدر مهم است. در مبارزه با خرافات، شجاع باشید.

3-2 پیامبر اکرم… و مبارزه با خرافه

این مولود مبارک و این پیام آور الهی، برای نجات بشریت پا به عرصۀ وجود گذاشت. اینکه در آثار و تواریخ هست که کنگرۀ کاخ کسری شکست و نشانه های بت پرستی و شِرک، در گوشه وکنار دنیا، متزلزل شد، اگر این آثار قطعیت داشته باشد، شاید همان قدرت نماییِ الهی است، برای اِعلام رمزیِ حضور این قدرتی که قرار است همۀ پایه های ظلم و فساد را در هم بشکند و علم را از خرافه و تمدن را از فساد و ظلم، پاک و آراسته کند. این کار را پیغمبر بزرگوار ما کرد.

این مولود مقدس، در هنگام بعثت بزرگ خود، با چنان دنیایی [خرافه زده] روبه رو شد و با جهادی بسیار دشوار، انسانیت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات

ص:23

دودمان برانداز، از زورگوییِ انسان ها به یکدیگر و ستم انسان ها و سوار شدنِ آن ها بر دوش یکدیگر، [رهانید و از آن امور] جلوگیری کرد. اصلاً بساط بشریت را دگرگون کرد.(1)

3-3 حضرت امیرالمؤمنین† و مبارزه با خرافه

این، آن علیِ درخشان تاریخ است: خورشیدی که قرن ها درخشیده و روز به روز درخشان تر شده است. این بزرگوار، هر جا که گوهر انسانیِ وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچ کس نبود. می فرمود: «لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّة أَهْلِه». (= اگر در اقلیت اید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید.)

وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همۀ وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین† بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگیِ خود به کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از

ص:24


1- . 1/6/72.

پنج سال طول کشید، باز، همین منطق امیرالمؤمنین† وجود داشت. هر چه نگاه می کنید، شجاعت است.

از روز دوم بیعت با امیرالمؤمنین†، این بزرگوار دربارۀ اموالی که قبل از ایشان به این وآن داده شده بود، فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تزوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِک بِهِ الْإِمَاءُ...» (= به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من، به ناحق، کسانی به شما داده اند و مهریۀ زنانتان قرار داده اید یا با پولِ فروش آن، کنیز خریده اید، ملاحظه نمی کنم و همۀ آن ها را برمی گردانم.)

آن گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنی ها به وجود آمد. شجاعت، از این بالاتر؟ در مقابل لجوج ترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعۀ اسلامی نام ونشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که می توانست ده ها هزار سربازِ جنگجو را در مقابلِ او به صف

آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظۀ احدی را نکرد. این شجاعت است. در مقابلِ خویشاوندان خود نیز ملاحظه نکرد.

ص:25

گفتن این حرف ها آسان است؛ اما عمل کردن به آن ها بسیار سخت و عظیم است. زمانی، ما این مطالب را به عنوان سرمشق های زندگی علی† بیان می کردیم و باید حقیقت قضیه را اعتراف کنم که درست به عمق این مطلب پِی نمی بردیم. اما امروز که وظیفۀ حسّاس ادارۀ جامعۀ اسلامی در دستِ امثالِ بنده است و با این مطالب آشناییم، می فهمیم که چقدر علی† بزرگ بوده است.

عزیزان من، برادران و خواهران نمازگزارِ مؤمن، اگرچه این مطالب را من بیشتر برای خودم و برای کسانی که دستی در کارها دارند و مثل خودِ ما، دوششان زیرِ بار بخشی از ادارۀ جامعۀ اسلامی است، می گویم؛ اما، مربوط به همه است و فقط مربوط به قشر یا جماعت خاصی نیست. امیرالمؤمنینی که توانست کاری کند که میلیون ها انسان، اسلام و حقیقت را به برکتِ شخصیت او بشناسند، این گونه زندگی کرد.

امیرالمؤمنینی که نزدیک به صد سال بر روی منبرها، او را لعن و همه جای دنیای اسلام،

ص:26

علیهِ او بدگویی کردند؛ آن یگانه ای که هزاران حدیثِ جعلی علیه او و حرف هایش ساختند و به بازار افکار عرضه کردند؛ چنین بود که توانست بعد از گذشت این سال های طولانی، خود را از زیرِ بار اوهام و خرافات بیرون آورَد و قامت رسایش را در مقابل تاریخ، نگه دارد.

گوهری مثل علی است که می مانَد. خار و خاشاک و زباله و گِل و لای، او را آلوده نمی کند و جوهرش را نمی کاهد. اگر قطعه ای الماس را در گِل هم بیندازند، الماس است و بالاخره، خود را نشان خواهد داد. باید این چنین جوهر پیدا کرد هر فرد مسلمانی باید این مشعل عظیم را بر بالای قلّۀ حیات ببیند و به سمتِ آن حرکت کند. (1)

ص:27


1- . 17/11/74.

تصویر

ص:28

4. انواع اصلیِ خرافه گرایی

4-1 خرافه گرایی در ایام محرّم و عزاداری ها

4-1-1 خرافۀ قفل زدن به بدن

تصویر

ص:29

بنده خیلی متأسفم که بگویم در این سه چهار سال اخیر، برخی کارها در ارتباط با مراسم عزاداریِ ماه محرّم دیده شده است که دست هایی به غلط، آن را در جامعۀ ما ترویج کرده اند. کارهایی را باب می کنند و رواج می دهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال به وجود می آید.

برای مثال، در قدیم الایام، بین طبقۀ عوام الناس معمول بود که در روزهای عزاداری، به بدن خودشان قفل می زدند. البته پس از مدتی، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسم غلط بر افتاد. اما باز، مجدداً شروع به ترویج این رسم کرده اند و شنیدم که بعضی

ص:30

افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل می زنند. این چه کار غلطی است که بعضی افراد انجام می دهند؟!(1)

4-1-2 خرافات در روضه خوانی

عاشورا و ماجرای حسین بن علی† باید در منبر، به شکل سنّتی، روضه خوانی شود؛ اما نه برای سنّت گرایی، بلکه از طریق واقعه خوانی: یعنی اینکه شب عاشورا این طور شد، روز عاشورا این طور شد، صبح عاشورا این طور شد.

شما ببینید، یک حادثۀ بزرگ به مرور از بین می رود؛ اما حادثۀ عاشورا، به برکتِ همین خواندن ها، با جزئیاتش باقی مانده است. فلان کس این طوری آمد با امام حسین† وداع کرد؛ این طوری رفت به میدان؛ این طوری جنگید؛ این طوری شهید شد و این کلمات را بر زبان جاری کرد.

واقعه خوانی، تا حدّ ممکن، باید مُتقَن باشد. مثلاً، در حدود لهوف ابن طاووس و ارشاد

ص:31


1- . 17/3/73.

مفید و امثال این ها، و نه چیزهای مَن درآوردی، واقعه خوانی و روضه خوانی شود. در خلال روضه خوانی، سخنرانی، مداحی، شعرهای مصیبت، خواندنِ نوحه، سینه زنی و در خلال سخنرانی های آموزنده، ماجرا و هدف امام حسین†، یعنی همان هدفی که در کلمات خودِ آن بزرگوار هست که «وَ انِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ انَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاصْلَاح فِی أُمَّة جَدِّی» بیان شود. این، یک سرفصل است.

عباراتی از قبیلِ: «ایّها النّاس انّ رسول اللَّه قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام اللَّه، ناکثا عهده، مخالفا لسنة رسول اللَّه، یعمل فی عباد اللَّه بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول، کان حقا علی اللَّه ان یدخله مدخله‹ (1)

ص:32


1- . (= هان! ای مردم، پیامبر خدا فرمود: هر کس زمامدارِ بیدادپیشه و قانون شکنی را نظاره کند که حرام خدا را حلال و روا می سازد و عهد و پیمان او را می شکند و با سبک و روش عادلانه و بشردوستانۀ پیامبر خدا مخالفت می ورزد... و با این وصف، در برابر آن عنصرِ خودکامه و قانون گریز، با گفتار و عملکردش به مخالفت برنخیزد و در راهِ اصلاح جامعه و حکومت، خود را به هر آب و آتش نزند، بر خداست که او را از همان راهی که آن بیدادپیشه را به دوزخ درمی آورد، به دوزخ درآورد.)

و «مَنْ کانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً عَلَی لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیرْحَلْ مَعَنَا»(1) هر کدام، سرفصل یک درسِ هستند. بحث [در اینجا] لقاءالله و ملاقات با خداست.

هدف آفرینش بشر و هدفِ «انَّک کادِحٌ الی رَبِّک کدْحا»(2) [یعنی هدفِ] همۀ این تلاش ها و زحمت ها، این است که «فَمُلاقیهِ» [یعنی] ملاقات کند. اگر کسی موطِن در لقاءالله است و بر لقاءالله توطینِ نفْس کرده است، «فَلْیرْحَلْ مَعَنَا»، باید با حسین† راه بیفتد. نمی شود توی خانه نشست، نمی شود به دنیا و تمتّعات دنیا چسبید و از راه حسین† غافل شد. باید راه بیفتیم: این راه افتادن از درون و از نفْس ما، با تهذیب نفس شروع می شود و به وسط جامعه و جهان می کشد. این ها باید [در سخنرانی ها] بیان شود.

این ها هدف های امام حسین† است. این ها خلاصه گیری ها و جمع بندی های نهضت

ص:33


1- . (= هر کس حاضر است در راهِ این قیام مقدّس خون خویش را نثار کند، و آماده ملاقات با خداست، با ما حرکت کند.)
2- . (= حقّاً که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی.) انشقاق/6.

حسینی است. جمع بندی نهضت حسینی این است که یک روز، امام حسین† درحالی که همۀ دنیا در زیر سیطرۀ ظلماتِ ظلم و جور پوشیده بود و هیچ کس جرأت نداشت حقیقت را بیان کند [و] فضا و زمین و زمان، سیاهِ ظلمانی بود، قیام کرد.

شما نگاه کنید، ببینید: ابن عباس با امام حسین† نیامد. عبدالله بن جعفر با امام حسین† نیامد. عزیزان من! معنای این، چیست؟ این نشان نمی دهد که دنیا در چه وضعی بود؟ در چنین وضعیتی، امام حسین† تک وتنها بود. البته چند ده نفری دور و برِ آن حضرت ماندند؛ اما اگر نمی ماندند هم، آن حضرت می ایستاد. مگر غیر از این است؟ فرض کنیم شب عاشورا، وقتی حضرت فرمود که «من بیعتم را برداشتم... بروید»، همه می رفتند؛ ابوالفضل و علی اکبر هم می رفتند و حضرت تنها می مانْد. روز عاشورا چه می شد؟ حضرت برمی گشت؟! یا می ایستاد و می جنگید؟

در زمان ما، یک نفر پیدا شد که گفت: «اگر من تنها بمانم و همۀ دنیا در مقابلِ من باشند،

ص:34

از راهم برنمی گردم.» آن شخص، امام ما بود که عمل کرد و راست گفت. «صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّه.»(1) لقلقۀ زبان را که خوب، همه داریم. دیدید، یک انسان حسینی و عاشورایی چه کرد؟ خوب؛ اگر همۀ ما

عاشورایی باشیم، حرکت دنیا به سمت صلاح، سریع [خواهد بود] و زمینۀ ظهور ولیّ مطلقِ حق، فراهم خواهد شد. باید این مفهوم برای مردم بیان شود. فراموش نکنید که هدف امام حسین† بیان شود.

حالا ممکن است انسان یک حدیث اخلاقی هم، به فرض، بخواند یا سیاست کشور یا دنیا را تشریح کند. این ها لازم است؛ اما در خلال سخن، حتماً طوری صحبت شود که تصریحاً، تلویحاً، مستقلاً و ضمناً، ماجرای عاشورا تبیین شود و مکتوم و مخفی نماند.

مطلب دوم اینکه از این فرصت استفاده شود و همان طور که خودِ حسین بن علی†

ص:35


1- . (= به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا کردند.) احزاب/23.

به برکت جهادش، اسلام را زنده کرد، (اسلام، در حقیقت، زنده شده و آزادشدۀ خون و قیام حسین بن علی† است)، امروز هم شما به انگیزۀ یاد و نام و منبرِ آن بزرگوار، حقایق اسلامی را بیان کنید: قرآن و حدیث را معرفی کنید؛ نهج البلاغه را برای مردم بخوانید؛ حقایق اسلامی، ازجمله همین حقیقت مبارکی را که امروز در حکومت حق، یعنی نظام علوی، ولایی و نبویِ جمهوری اسلامی تجسّد پیدا کرده است، برای مردم بیان کنید. این، جزوِ بالاترین معارف اسلامی است. خیال نکنند که می شود اسلام را تبیین کرد و از حاکمیت اسلام که امروزه در این مرزوبوم متجسّد شده است، غافل ماند و آن را مغفولٌ عنه گذاشت. این توصیۀ ما به شما عزیزان است.

بحمدالله، همۀ برکات در وجود آقایان محترم، بزرگان، به خصوص طلّاب جوانِ پُرشور، مؤمن و فاضل وجود دارد. در روز اول هم که همین طبقه، این نهضت را گسترش دادند و با استفاده از آن حدیث شریف، اصحابِ شأن را به نحل شبیه کردند، این آیه در مقابل چشم

ص:36

انسان مجسم می شد که )وَ أَوْحی رَبُّک الَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُون؛ ثُمَّ کلی مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک((1) حقایق را می مکیدند و عسل ناب را به تشنگانِ حقیقت می دادند که «فیه شفاءٌ للنّاس».

امروز هم، همین است: امروز هم طلّاب، فضلا و مبلّغین جوان، با بهره گیری از تجربه های اساتید و بزرگانِ این فنون، کوله بار خودشان را محکم کنند و به امید خدا، برای خدا، در راه خدا و با قصد قربت، بروند و این حقایق را در همه جای کشور، در اقطار این کشور و در اقطار عالَم، با زبان مناسب، بیان کنند.(2)

ص:37

4-1-3 خرافۀ قَمه زنی


1- . (= و پروردگار تو به زنبور عسل وحی [الهام غریزی] کرد که از پاره ای کوه ها و از برخی درختان و از آنچه داربست [و چفته سازی] می کنند، خانه هایی برای خود درست کن؛ سپس، از همۀ میوه ها بخور و راه های پروردگارت را فرمان بُردارانه، بپوی.) نحل68 و69.
2- . 17/3/73.

قمه زدن هم، از کارهای خلاف است. می دانم، عده ای خواهند گفت: «حق این بود که فلانی اسم قمه را نمی آورْد.» خواهند گفت: «شما به قمه زدن چه کار داشتید؟ عده ای می زنند؛ بگذارید بزنند.» نه! نمی شود در مقابلِ این کار غلط، سکوت کرد.

این خطر بزرگی است در عالَم دین و معارف دینی؛ مرزدارانِ عقیده باید متوجهش باشند. عرض کردم عده ای وقتی این حرف را بشنوند، مطمئناً از روی دلسوزی خواهند گفت: «خوب بود فلانی این حرف را امروز نمی زد.» نه؛ من بایستی این حرف را می زدم. بنده مسئولیتم بیشتر از دیگران است؛ البته آقایان هم باید بزنند؛ شما آقایان هم باید بگویید.

اگر به گونه ای که طی چهارپنج سال اخیر، بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم می کنند، در زمان حیات مبارک امام€ ترویج می کردند، قطعاً ایشان در مقابلِ این قضیه می ایستادند. کارِ غلطی است که عده ای قمه به دست بگیرند و به سرِ خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را می کنند که چه بشود؟ کجای این حرکت، عزاداری است؟!

ص:38

البته، دست بر سر زدن، به نوعی نشانۀ عزاداری است. شما بارها دیده اید، کسانی که مصیبتی برایشان پیش می آید، بر سر و سینۀ خود می کوبند. این نشانۀ عزاداریِ معمولی است. اما شما تابه حال، کجا دیده اید که فردی به سببِ مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سرِ خود، خون جاری کند! کجای این کار، عزاداری است؟!

قمه زدن، سنّتی جعلی است؛ از اموری است که مربوط به دین نیست و بی شک، خدا هم از انجام دادنِ آن راضی نیست. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمی توانم این مطلب، قمه زدن، را که قطعاً یک خلاف و یک بِدعت است، به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم... این کار را نکنند. بنده راضی نیستم.

اگر کسی تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از او ناراضی ام. این را من جداً عرض می کنم. یک وقت بود در گوشه وکنار، چند نفر دورِ هم جمع می شدند و دور از اَنظار عمومی، مبادرت به قمه زنی می کردند و کارشان، تظاهر، به

ص:39

این معنا که امروز هست، نبود. کسی هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چراکه در دایرۀ محدودی انجام می شد.

اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان، در خیابانی از خیابان های تهران یا قم یا شهرهای آذربایجان یا شهرهای خراسان، ظاهر شوند و با قمه و شمشیر، بر سرِ خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین† به این معنا راضی نیست. من نمی دانم کدام سلیقه هایی و از کجا، این بدعت های عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامی و جامعۀ انقلابیِ ما می کنند.(1)

ص:40

4-2 خرافه گرایی در زیارت معصومین‰


1- . 17/3/73.

اخیراً، یک بدعت عجیب وغریب و نامأنوسِ دیگر هم در باب زیارت، درست کرده اند! بدین ترتیب که وقتی می خواهند قبور مطهر ائمه‰ را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد می شوند، روی زمین می خوابند و سینه خیز خود را به حرم می رسانند!

شما می دانید که قبر مطهر پیغمبر… و قبور مطهر امام حسین†، امام صادق†، موسی بن جعفر†، امام رضا† و بقیۀ ائمه‰ را همۀ مردم، همچنین علما و فقهای بزرگ در مدینه و عراق و ایران، زیارت می کردند. آیا هرگز شنیده اید که یک نفر از ائمه‰ یا علما، وقتی می خواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، به طور سینه خیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب می نمود، بزرگان ما به انجامش مُبادرت می کردند؛ اما نکردند.

حتی نقل شد که مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی€، آن عالم بزرگ و مجتهد

ص:41

قوی و عمیق و روشنفکر، عتبه بوسی را با اینکه شاید مستحب باشد، منع می کرد. احتمالاً، استحباب بوسیدنِ عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که

برای عتبه بوسی، روایت هم وجود دارد. با اینکه این کار مستحب است، ایشان می گفتند: «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده می کنیم.»

اما امروز، وقتی عده ای وارد صحن مطهر علی بن موسی الرضا† می شوند، خود را به زمین می اندازند و دویست متر راه را به طور سینه خیز می پیمایند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کارِ درستی است؟! نه؛ این کار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه کسی چنین بدعت هایی را بین مردم رواج می دهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! این ها را به مردم بگویید و ذهن ها را روشن کنید.(1)

ص:42

5. آثار مخرّب خرافه گرایی

5-1 خرافه گرایی و ترویج سنّت های غلط


1- . 17/3/73.

تصویر

ص:43

تصویر

ص:44

در دوران حاکمیت اسلام، وجود خرافات و زوایدِ اسلام پذیرفتنی نیست؛ بنابراین، برادران عرب، بختیاری و لُر هر کدام باید عادات و روش های غلطِ گذشته را دربارۀ زنان کنار بگذارند تا خواهران ما در خوزستان بتوانند در میدان های اجتماعی وارد شوند و تحصیلِ علم و معرفت کنند.

5-2 خرافه گرایی و ترویج اسلامِ امریکایی

اسلام امریکایی، اسلام متحجّرانه و آمیخته به خرافات یا اسلامِ تطبیق داده شده با اصول امریکایی و مدنظر غربی هاست و امّت اسلامی تنها با تمسّک به اسلام ناب محمدی… که اسلامِ توحید و وحدت مسلمانان و اسلامِ ایستادگی در مقابلِ مستکبران است، آینده ای روشن و درخشان خواهد داشت.(1)

5-3 خرافه گرایی؛ سدّ راه سازندگی جامعه

با تنبلی، بی حالی، اظهار ذلّت،

ص:45


1- . 29/3/73.

ضعف و ناتوانی و پایبندی به خرافات و بی اعتنایی به ارزش های والای اسلامی، نمی توان یک کشور را بر طبق خواستۀ خداوند و فرهنگ قرآنی تجدیدِ بنا کرد؛ ولی، خدا را شکرگزاریم که امکانات فراوانِ طبیعی، زمین های حاصل خیز، آب و هوای مناسب، استعدادهای انسانی و طبیعی و هدایت صحیح مسئولان، این امکان را فراهم کرده است که ملت ایران بتواند عقب افتادگی هایِ ناشی از دوران سیاهِ حاکمیت ستمشاهی بر این کشور را جبران کند و این همه، در خورِ تمجید و ستایش است.

5-4 خرافه گرایی و جدال با دینِ استدلالی

هر ذهن سالم صحیح و اهل فهم و استدلال که در مقابلِ منطق اسلام قرار گیرد، تسلیم و خاضع می شود و امروزه، با وجود مخالفت ها و مبارزاتی که با هر وسیلۀ ممکن، علیهِ اسلام ناب در جریان است، دین مبین اسلام به سببِ اتّکای آن به منطق و استدلال، در امریکا، افریقا و شرق دور، رو به توسعه و گسترش است.

ص:46

بنابراین، اسلام در بطن خود، عقاید و احکامی دارد که هر انسان سلیم الطبعی را جذب و به خود، معتقد می کند.

هر جا که خرافات به نام دین به میان بیاید، دینِ خالص بدنام خواهد شد و کسانی که خرافات را به نام اسلام بیان کنند، بزرگ ترین دشمنی را با دین خدا ابراز کرده اند و بر همین اساس، علما و متفکرینِ دینی و عشّاق گسترش دین مبین اسلام، باید توجه کنند که اسلام و مکتب اهل بیت‰ همیشه با منطق و استدلال همراه است.

5-5 خرافه گرایی و طغیان سیاسی جهان

جهل، عادات زشت، خلقیات بد، فتنه های میان جوامع مختلف، ظلم و طغیان و نیز خرافاتِ حاکم بر اذهان بشر که موجب انحراف انسان ها از راه مستقیم می شود، ظلماتی هستند که اسلام و پیام بعثت، انسان ها را از همۀ این ظلمات، خارج و به نوری که در مقابلِ آن است، هدایت و دلالت می کند و این همان مفهومی است که در آیات متعدد قرآن کریم، به عنوان تحول در زندگیِ انسان ها از لحاظ فردی و اجتماعی

ص:47

و هدف گیری، مورد تأکید قرار گرفته است.

گرفتاری های امروز بشر و طغیان های سیاسیِ جهان، به ریشه های اخلاقی و نیز جهالتِ توده های مردم مربوط می شود و این چیزی است که تنها، اسلام قادر به برطرف کردنِ آن است.(1)

5-6 خرافه گرایی و گرفتاریِ ملت اسلام

اسلام به ملت ها استقلال و آزادی می دهد: هم آزادی در محیط زندگیِ خودشان، آزادی از قدرت های دیکتاتور و مستبد، آزادی از خرافات و جهالت ها، آزادی از تعصّب های جاهلانه و کج فکری ها و هم آزادی از کمند قدرت اقتصادی و فشار سیاسیِ استکبار. اسلام به ملت ها رفاه و پیشرفت اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی هم می دهد.

آن پیشرفت اقتصادی که فاصلۀ بین طبقات مردم را زیاد کند، مدنظر اسلام نیست. آن

ص:48


1- . 7/9/76.

نسخۀ اقتصادی که امروز، کشور های غربی برای مردم دنیا می پیچند و ارائه می دهند که طبقاتی را مرفّه می کند و رونق اقتصادی را بالا می برد و به قیمتِ ضعیف شدن و فقیرشدن و زیرِ فشار قرارگرفتنِ طبقاتی از جامعه تمام می شود، این را اسلام نمی پسندد. رفاهِ اقتصادی همراه با عدالت، همراه با روح مُواسات و همراه با روح برادری، باز در سایۀ اسلام به دست می آید.

امروز، گرفتاری های ملت های مسلمان در دنیا چیست؟ وجود قدرت های مُسیْطِر و مستکبری است که از آن سویِ دنیا بر ملت های مسلمان حکم می رانند؛ در زندگیِ آن ها دخالت می کنند؛ آن ها را در فقر و ضعف و اختلاف نگه می دارند و از ثروت های آن ها به شکل نامشروعی استفاده می کنند.

نداشتن استقلال، نداشتن آزادی، نداشتن حیثیت انسانی، عقب ماندگیِ علمی و عقب ماندگی در شئون زندگی، از دیگر گرفتاری های ملت های مسلمان است. همۀ این

ص:49

گرفتاری ها به برکتِ بازگشت به اسلام، به برکت عمل به اسلام و به برکت حاکمیت اسلام برطرف می شود.(1)

ص:50

6. ادعاهای شرم آور


1- . 13/2/83.

تصویر

ص:51

البته، مثل همۀ حقایقی که در برهه های مختلفی از زمان، ملعبۀ دستِ سودجویان می شود، این حقیقت هم گاهی ملعبۀ دست سودجویان می شود؛ این کسانی که ادعاهای خلاف واقع می کنند: ادعای رؤیت، ادعای تشرّف، حتی به صورت کاملاً خرافی، ادعای اقتدای به آن حضرت در نماز و... که حقیقتاً ادعاهای شرم آوری است، این ها همان پیرایه های باطلی است که این حقیقتِ روشن را در چشم و دلِ انسان های پاک نهاد، ممکن است مُشَوّب کند.

نباید گذاشت... همۀ آحاد مردم توجه داشته باشند که این ادعاهای اتّصال و ارتباط و تشرّف به حضرت و دستورگرفتن از آن بزرگوار، هیچ کدام تصدیق کردنی نیست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسان های با ارزشی که یک لحظۀ عمرِ آن ها ارزش دارد به روز ها و ماه ها و سال های عمر امثالِ ما، چنین ادعاهایی نکردند. ممکن است انسان سعادتمندی، چشمش و دلش این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمالِ مبارک روشن شود، اما یک چنین کسی، اهل ادعا نیست؛ اهلِ گفتن نیست؛ اهل دکّان داری نیست. این کسانی که به این وسیله

ص:52

دکّان داری می کنند، می توان به طور قطع ویقین گفت که این ها دروغ گو هستند؛ مُفتَری هستند. این عقیدۀ روشن و تابناک را بایستی از این آفتِ اعتقادی دور نگه داشت.(1)

ص:53


1- . 27/5/87.

تصویر

ص:54

7. خرافه زدایی در تاریخ شیعه

7-1 متکلّمین و خرافه زدایی

تصویر

ص:55

دین، منطقی است؛ اسلام، منطقی است و منطقی ترین بخش اسلام، تفسیری است که شیعه از اسلام دارد: تفسیری قوی. متکلّمین شیعه، هر یک در زمان خود، مثل خورشید تابناکی می درخشیدند و کسی نمی توانست به آن ها بگوید: «شما منطقتان ضعیف است.»

این متکلّمین چه از زمان ائمه‰، مثل مؤمن طاق و هشام بن حکم، چه بعد از ائمه‰، مثل بنی نوبخت و شیخ مفید و چه در زمان های بعد، مثل مرحوم علامه حلّی، فراوان بوده اند. ما اهل منطق و استدلالیم. شما ببینید، دربارۀ مباحث مربوط به شیعه، چه کتُب استدلالیِ قوی ای نوشته شده است: کتاب های مرحوم علامه حلّی فراوان بوده اند؛ کتاب های مرحوم شرف الدین و نیز الغدیر مرحوم علامه امینی در زمان ما، سر تا پا مستدل، بتون آرمه و مستحکم است.

تشیّع این است یا مطالب و موضوعاتی که نه فقط استدلال ندارد، بلکه «اشبهُ شیء بِالخُرافه»

ص:56

است؟ چرا این ها را وارد می کنند؟(1)

7-2 روش علمای سلَف در مبارزه با خرافه گرایی

در کنار ترویج و تبلیغِ معارف اصیل اسلام ناب، باید با خرافه مبارزه کرد. روزبه روز، کسانی دارند خرافات جدیدی وارد جامعۀ ما می کنند؛ مبارزه با خرافه را جدّی بگیرید. این روشِ علمای ما بوده است.

مرحوم آقاجمال خوانساری، محشّی شرح لمعه، عالم بزرگ، پسر مرحوم آقاحسین خوانساری که از علما و شایستگانِ تاریخ روحانیت شیعه اند، 300سال پیش برای اینکه خرافات را برملا کند، کتاب کلثوم ننه را نوشت. الان هست؛ اخیراً، چاپ شده است. با زبان طنز، معروف ترین خرافاتِ زمان خویش را در آورده و به زبانِ زنان می گوید: زنان پنج فقیهِ بزرگ دارند: یکی کلثوم ننه است، یکی بی بی شاه زینب است، یکی دَدِه بزم آراست... . از قول

ص:57


1- . 17/3/73.

این ها، نقل می کند درباب مَحرم و نامَحرم، درباب طهارت و نجاست، درباب انواع و اقسام چیزها، یعنی عالِم دینی می پردازد به این چیزها.(1)

7-3 امام خمینی€ و خرافه زدایی از فرهنگ اسلامی

امام بزرگوار، خط شکنی بود که هرجا انحرافی در نکته ای مشاهده می کرد، با قدرت و بدون هیچ ملاحظه ای، بیان می فرمود. اگر این بدعت ها و خلاف ها در زمانِ آن بزرگوار می بود یا به این رواج می رسید، بی شک می گفت. البته، عده ای هم که به این مسائل، دل بسته اند، متأذّی خواهند شد که چرا فلانی به موضوع موردعلاقۀ ما، این طور بی محبتی کرد و با این لحن، از آن یاد نمود. آن ها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و بی غرضی هستند؛ اما اشتباه می کنند.(2)

7-4 نقش ممتاز حوزه های علمیۀ شیعه در خرافه زدایی

روحانیت آگاه و اصیل باید

ص:58


1- . 18/7/85.
2- . 17/3/73.

بر مبنای سیرۀ پیامبر… و روش علمای اسلام، با این گونه خرافاتِ خطرناک، شجاعانه و بدون ملاحظه مقابله کند. شیعه با آزادفکری و تکیه بر عقل و منطق و استدلال، رشد کرده است و باید قدرِ این ویژگی را دانست و آن را دنبال کرد.(1)

یکی از مسائل مهم کنونی، جلوگیری از آمیخته شدنِ معارف دین با خرافه است که علما و برجستگان باید با تبیینِ صحیح معارف اهل بیت‰ مانع از رسوخ مسائل خرافی شوند.(2)

تقویت ارتباط با مردم، افزایش قدرت فهم و تحلیل سیاسی، حفظ قداست روحانیت، سلامت مالی و اخلاقی، زیِّ طلبگی، افزایش مهارت های دینی برای پیروزی در میدان پیکارِ جهانیِ اندیشه ها و مبارزۀ شجاعانه با خرافات، ازجمله وظایفی است که عمل به آن، موجب

ص:59


1- . 17/7/85.
2- . 28/5/86.

حفظ جایگاه بی نظیرِ روحانیت و استمرارِ تاریخی آن خواهد شد.(1)

علمای سلف، دستشان بسته بود و نمی توانستند بگویند: «این کار، غلط و خلاف است.» امروز، روز حاکمیت اسلام و روز جلوۀ اسلام است. نباید کاری کنیم که جامعۀ اسلامیِ برتر، یعنی جامعۀ محبّ اهل بیت‰ که به نام مقدس ولیّ عصر، به نام حسین بن علی† و به نام امیر المؤمنین† مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانانِ عالَم، به عنوان آدم های خرافیِ بی منطق معرفی شوند.

وظیفۀ بزرگی که [شما] آقایان روحانی و علما، در هر بخش و هرجا که هستید، باید برعهده داشته باشید، همان هاست که عرض شد. مجلس عزای حسین† است که باید منشأ معرفت باشد. امیدواریم که خداوند متعال، شما را موفق بدارد. آنچه موجب رضای پروردگار

ص:60


1- . 17/8/85.

است، با قدرت، با شجاعت، با تلاش و با جِدّ و جهد، پیگیری و بیان کنید و إن شاءالله، وظیفۀ خودتان را به انجام برسانید.(1)

7-5 نقش وُعّاظ و عزاداران در خرافه زدایی

واقعۀ کربلا در روز عاشورا، فصل عظیمی از تاریخ ماست و مایۀ اصلی حرکت و نهضت اسلامی و تفکرات صحیح اسلامی محسوب می شود. تفکر انقلابیِ ما مُستند به جایی بود که سراسرِ جهان اسلام را فرا گرفت و این گونه، مردم را وارد میدانِ جهاد فی سبیل الله کرد.

فضلا، گویندگان و خطبا باید حقایق مربوط به حادثۀ عظیم عاشورا را که پایۀ اصلی انقلاب ماست، به صورتی پیراسته از خرافات و اضافات، برای مردم بیان کنند.(2) همۀ عزاداران، ازجمله گویندگان، وعّاظ و مداحان، باید مراقب باشند که شأن و جایگاه این حقیقت عزیز

ص:61


1- . 17/3/73.
2- . 20/4/70.

را حفظ کنند و مبادا برخی خرافه ها یا کارهای غیرمعقول، موجبِ ضایع شدن عزاداری امام حسین† شود.

مجالس امام حسین† باید مجالس ضدّ ظلم، ضدّ سلطه و ضدّ یزیدها، شمرها و ابن زیادهای زمان حاضر باشد. جهت گیری در عزاداری های امام حسین† باید به سوی تحکیم ایمان و روح تدیّن در مردم، آگاهی بخشی، گسترش روح شجاعت و غیرت دینی و جلوگیری از بی تفاوتی مردم باشد و این معنای واقعیِ بزرگداشتِ قیام امام حسین† است.

جنبۀ عاطفیِ عزاداری امام حسین† بر عواطف و احساسات مردم، تأثیرگذار است و جنبۀ عمقی و معنوی آن، موجب آگاهی بخشی به صاحبان فکر و بصیرت است و امام حسین† مظهر بصیرت و استقامت بودند.(1)

ص:62


1- . 19/10/86.

تصویر

ص:63

تصویر

ص:64

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109