رهنما39 (عصمت زلال محض)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور : عصمت؛ زلال محض/ گرداورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی؛ ویراستار محمدمهدی باقری.

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.

مشخصات ظاهری : 50 ص.؛ 11× 17 س م.

شابک : 978-600-6543-74-1

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه.

موضوع : عصمت (اسلام) -- پرسش ها و پاسخ ها

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP220/5/ع63 1391

رده بندی دیویی : 297/43

شماره کتابشناسی ملی : 2868265

ص:1

اشاره

تصویر

ص:2

تصویر

ص:3

تصویر

ص:4

عصمت؛ زلال محض

پنج پرسش زیر را، در این نوشتار، پاسخ می گیرید:

1. واژۀ عصمت از چه زمانی در معنای امروزیِ آن به کار رفته است؟

2. اگر عصمت امری اِعطایی است، آیا مصونیت پیامبران و امامان از گناه، جبری نخواهد بود؟ دراین صورت، دلیل برتری آنان بر سایر انسان ها چیست؟

3. هیچ انسانی خالی از امیال و شهوات نفسانی نیست؛ بنابراین، چگونه می توان امکان معصوم بودنِ انسانی را پذیرفت؟

4. شیعیان بر اساس چه دلایلی امامان خود را معصوم می دانند؟

5. آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان، تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی شیعیان نمی گذارد؟

ص:5

تصویر

ص:6

1-مفهوم عصمت

تصویر

ص:7

؟: واژۀ عصمت از چه زمانی در معنای امروزیِ آن به کار رفته است؟

عصمت در لغت به معنای منع کردن و بازداشتن است و به همین معنا، در برخی آیات و روایات به کار رفته است: ]لا عاصِمَ الْیوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ الاَّ مَنْ رَحِمَ[ (= امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاه دارنده ای نیست؛ مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند.)(1) یعنی، تنها رحمت اوست که مانع از عذاب می شود. ]وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاس[ (= خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می دارد.)(2) نیز، «انَّ التَّقْوَی عِصْمَةٌ لَک فِی حَیاتِک» (= تقوای الهی [از آلودگی به گناه] بازتان می دارد.)(3) گفتنی است که بازداشتن و منع کردن، همواره با جبر و اِکراه همراه نیست؛ بلکه برای کسی که به پند و اندرز

ص:8


1- . هود/43.
2- . مائده/67.
3- . تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص274.

بسنده کرده و دایرۀ اختیارِ دیگری را تنگ نمی کنید نیز، می توان این واژه را به کار گرفت.(1)

به علاوه، از دیدگاه آیات و روایات، پیامبران و امامان‰ از هرگونه گناه و خطایی در امان اند. برای بیان این حقیقت، الفاظ و تعابیرِ گوناگونی به کار رفته است که واژۀ «عصمت» نیز یکی از آن هاست؛ چنان که پیامبر اکرم… می فرمایند: «أَنَا وَ عَلِی وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُون.» (= من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.)(2) امیرمؤمنان، علی†، نیز با اشاره به این حقیقت که خدای حکیم را نشاید که به اطاعت و پیرویِ همه جانبه از کسی فرمان دهد که از آلوده شدن به گناه در امان نیست، می فرمایند: «انَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یأْمُرُ بِمَعْصِیتِه.» (= دلیل آنکه خداوند مردم را به اطاعت [همه جانبه] از پیامبر می خوانَد، آن است که وی پاک و معصوم است و به

ص:9


1- . ر.ک: مقاییس اللغة، ج4، ص331؛ و بحارالانوار، ج17، ص94.
2- . بحارالانوار، ج25، ص201؛ و ینابیع المودة، باب77، ص445.

گناه، فرمان نمی دهد.)(1)

این ها، تنها، نمونه ای است از روایاتی که پیشینۀ کاربرد واژۀ عصمت را می نمایانند و بر این پندار خط بطلان می کشند که پیدایش این اصطلاح، سال ها پس از ظهور اسلام و در زمان رواج اندیشه های کلامی بوده است(2) با این همه، برای بهره گیری از معارف دینی، نباید

تنها از واژه هایی سراغ گرفت که به تدریج در معنای امروزی شان به کار رفته یا در این معانی رواج یافته اند. قرآن کریم، بی آنکه واژۀ عصمت را به کار گیرد، با بیان های گوناگون، دامان انبیا و اولیا‰ را از هرگونه گناه و خطایی می زداید.(3) پیامبر گرامی اسلام… و امیرمؤمنان† نیز، افزون بر این واژه، تعابیر دیگری به کار می برند که در رسایی و گویایی، چیزی از آن کم ندارد؛

ص:10


1- . موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج2، ص248.
2- . ر.ک: عصمة الانبیاء، رسالة التقریب، العدد الثانی، ص133.
3- . ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص109تا114 و157تا160 و 196تا207 و 285تا306.

چنان که پیامبر اکرم… در تفسیر آیۀ تطهیر می فرمایند: «فَأَنَا وَ اهلُ بیتی مُطَهَّرُونَ مِنَ الذُّنُوب» (= من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم.)(1)

ص:11


1- . الدر المنثور، ج5، ص199.

تصویر

ص:12

2-عصمت و اختیار

تصویر

ص:13

؟: اگر عصمت امری اِعطایی است، آیا مصونیت پیامبران و امامان از گناه، جبری نخواهد بود؟ دراین صورت، دلیل برتری آنان بر سایر انسان ها چیست؟

جبری یا اختیاری بودنِ عصمت، اولین و مهم ترین پرسشی است که این مسئله، پیشِ چشم خردمندان می نهد؛(1) چراکه ارزش آدمی به ارادۀ آزاد و اختیار اوست و جبری انگاشتن عصمت، معصومان را به ماشینِ خودکاری تبدیل می کند که نه شایستۀ الگوشدن برای دیگران اند، و نه سزاوارِ پاداش فراوان.

ص:14


1- . برخی نویسندگان ازآنجاکه نتوانسته اند راهی برای جمع میان اختیاری بودنِ عصمت و دلیل برتری معصومان بیابند، بهتر آن دیده اند که اصلِ این فضیلت را انکار کنند. بر اساس این دیدگاه «اگر پیامبر، معصوم باشد، در کارهایی که انجام می دهد یا از آن ها دست می کشد، امتیازی بر دیگران نخواهد داشت؛ اما زندگیِ غیرمعصومانۀ پیامبر، شأن و منزلت او را بالا می برد و نشانۀ این است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفسِ امّاره، موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده است». ر.ک: مقارنة الادیان، ج3، ص126.

اختیار آمد عبادت را نمک / ورنه می گردد به ناخواه این فلک

گردش او را نه اجر و نه عقاب / که اختیار آمد هنر وقت حساب

جمله عالم خود مسبِّح آمدند / نیست آن تسبیحِ جبری مُزدمَند(1)

راه حلِ این مشکل، ساده است: سِیر اختیاری انسان دو رکن اساسی دارد: علم و اراده. اگر دچار معصیت می شویم، یا نسبت به زشتیِ گناه آگاهی کامل نداریم، یا اراده ای قوی برای تَرک آن در خود نمی یابیم. هر چه این دو عامل تقویت شوند، دایرۀ گناهان آدمی، تنگ تر و تنگ تر خواهد شد. معصومان‰ کسانی هستند که هم از نظر شناخت، چنان اند که زشتی و ناپسندیِ هر کارِ بدی را به چشمِ دل می بینند و هم به لحاظ اراده، چنان قدرتی دارند که طوفان غرایز حیوانی، عِنان اختیار از کفِ آنان نمی رباید. همۀ ما مرتبه ای را از چنین مصونیت هایی تجربه

ص:15


1- . مثنوی معنوی، دفتر سوم، ابیات 9-3287.

کرده ایم؛ برای مثال، خوردن برخی نجاسات، حتی به فکر هیچ عاقلی هم خطور نمی کند، چه رسد به اینکه جامۀ تحقّق پوشد.(1)

اما مسئله به همین جا خاتمه نمی یابد؛ پرسشی که هنوز ذهن آدمی را به خود مشغول می دارد، این است که چرا این علم و ارادۀ آن چنانی، در انحصار گروهی اندک است؟ درست است که راه حلِ ذکرشده، مشکل اختیار معصومین را چاره می کند؛ اما همچنان، دلیل برتری آنان بر سایرین، بی پاسخ مانده است. پیامبر و امام معصوم، گناه را همچون مادۀ سمّی می بیند؛ ازاین رو، فکر انجام دادنِ آن را نیز در سر نمی پروراند. ما نیز اگر چنان علم و اراده ای داشتیم، واجدِ صفت عصمت می شدیم.

ص:16


1- . راهنماشناسی، ص 115تا128. برای آشنایی با تبیین های دیگری از اختیاری بودن عصمت، ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج3، ص297تا302؛ امام شناسی، ج1، ص80؛ امامت و رهبری، ص174و175؛ تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص19تا21؛ گوهر مراد، ص379؛ انیس الموحدین، ب3، ف2؛ فلسفۀ وحی و نبوت، ص218و219.

این پرسش اساسی که گاه از آن با عنوان «موهبتی بودن عصمت» یاد می شود، با پاسخ های مختلفی روبه رو شده است.(1) یکی از آن ها که در تأیید آن، از روایات مختلفی می توان سود جست، راه حل این مشکل را در علم پیشینِ الهی جستجو می کند؛ به این بیان که خداوندU پیش از آفرینش آدمیان، با علم ازلیِ خود می دانست که گروهی از آنان، بیش از سایرین، از اختیارِ خود بهره می گیرند و حتی اگر موهبت های ویژه نیز به آنان نرسد، با اَعمال اختیاری خود، سرآمدِ همگان خواهند شد. این منزلتی که اینان با سِیر اختیاریِ خویش بدان می رسیدند، سبب شد که خداوندU، موهبت ویژۀ خویش را به آنان عطا کند و ایشان را از علم و اراده ای برخوردار کند که به واسطۀ آن، به مصونیت کامل برسند و در پرتوِ آن، راهنمایانی مطمئن برای همۀ افراد بشر شوند.

ص:17


1- . برای نمونه، ر.ک: پرسش ها و پاسخ های مذهبی، ج1، ص165تا169؛ راهنماشناسی، ص121؛ امام شناسی، ج1، ص114.

به عبارت دیگر، دلیل اِعطای چنین موهبتی، علاوه بر پاداش به خودِ آن ها، فراهم کردنِ وسایل هدایت برای سایر انسان هاست.(1) این نکته را می توان به خوبی از فرازهای آغازینِ دعای ندبه فهمید. همچنین، در روایتی از امام صادق† دربارۀ موهبت های ویژۀ پیامبران‰، چنین آمده است: «ازآنجاکه خداوند به هنگام آفرینش پیامبران، می دانست که آنان از او فرمان بُرداری کرده و فقط او را عبادت می کنند و هیچ گونه شِرکی روا نمی دارند، [از موهبت های ویژۀ خویش، برخوردارشان ساخت.] پس اینان به واسطۀ فرمان بُرداری از خداوند، به این کرامت و منزلت والا رسیده اند.)(2)

ص:18


1- . پژوهشی در عصمت معصومان، ص66تا68؛ همچنین، ر.ک: بحارالانوار، ج17، ص94؛ مصنفات الشیخ المفید، ج5، تصحیح الاعتقاد، ص128و129؛ مقالات الاسلامیین، ج1، ص301.
2- . بحارالانوار، ج10، ص170.

3. ناسازگاری با طبیعت انسان

مقدمه

تصویر

ص:19

3. هیچ انسانی خالی از امیال و شهوات نفسانی نیست؛ بنابراین، چگونه می توان امکان معصوم بودنِ انسانی را پذیرفت؟

برخی کسانی که به روشنفکران مذهبی شهرت یافته اند، بی گناهی را گناهی بزرگ برای نوع بشر می شمارند؛ با این استدلال که طینتِ آدمی را با اراده و اختیار سرشته اند و آنان که این ویژگی را ندارند، یا حیوان اند یا فرشته!(1) احمد امین مصری نیز پیراستگی از گناه را ناشدنی می شمارد و با اشاره به وجود گرایش های گوناگون در آدمی، برای انسانِ عاری از گناه جایگاهی جز پندار نمی شناسد.(2)

در پاسخ باید گفت که چنین نگرشی بیش از هر چیز، نمایانگر برداشت نادرست اینان از پدیدۀ

ص:20


1- . بازخوانی قصۀ خلقت، ص110تا112.
2- . ضحی الاسلام، ج3، ص229و230؛ ر.ک: من العقیدة الی الثورة، ج4، ص187تا191.

عصمت و نادیده گرفتن توانایی های آدمی است. برای توضیح بیشتر، چند نکته را یادآور می شویم:(1)

1-3 سازگاری عصمت با اختیار

بی تردید، قوام انسان به اراده و اختیار است و در هیچ پدیدۀ انسانی، نمی توان این ویژگی را نادیده گرفت. ازسوی دیگر، کسانی که با سخنانی ازاین دست، امکان عصمت را به چالش می خوانند، نتوانسته اند عصمت و اختیار را با یکدیگر سازش دهند و آن دو را کنار هم بنشانند. ازاین روست که می گویند: «انسان، با عصیان و اراده و آگاهی و قدرت، خود را ثابت می کند» یا «کمال آدمی به این است که با وجود توانایی بر انجام دادن کارهای زشت، در بیشتر اوقات، جانب خیر و پاکی را ترجیح دهد.»

ص:21


1- . ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص35تا42.

این در حالی است که در جای خود، رابطۀ عصمت و اختیار را بررسی کرده و سازگاری آن دو را با یکدیگر به اثبات رسانده اند. به راستی مگر درجاتی از عصمت، کم و بیش در همۀ انسان ها تحقق نیافته است؟ کدام انسانِ با اراده ای است که آگاهانه، لب به غذای مسموم بزند؟ تنها تفاوت معصومان‰ با دیگران در این است که در نظر آن بزرگواران، همۀ گناهان چون زهری کشنده اند؛ از این رو، خیال نزدیک شدن به آن را نیز از سر نمی گذرانند.(1)

2-3 انسانِ برتر؛ نه برتر از انسان

در تاریخ، بسیاری افراد به دلیل بشربودنِ انبیا، پیامبری شان را زیر سؤال برده و از پذیرش دعوتشان روی برتافته اند. پیام آورانِ آسمانی نیز با تأکید بر بشربودن خویش، موهبت الهی را

ص:22


1- . ر.ک: الهیات، ج3، ص159تا162؛ امامت و رهبری، ص174و175؛ امام شناسی، ج1، ص80.

دلیل دستیابی به این مقاماتِ ویژه دانسته اند:]إنْ نَّحْنُ الاَّ بَشَرٌ مِثْلُکمْ وَ لکنَّ اللَّهَ یمُنُّ عَلی مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِه.[ (= ما جز بشری مثل شما نیستیم؛ ولی، خدا بر هریک از بندگانش که بخواهد، منّت می نهد.)(1)

بنابراین، نباید از همانندی در انسان بودگی، به گمراهی بیفتیم و هیچ انسانی را شایستۀ ارتباط با جهانی دیگر و دستیابی به مقامات والایی همچون عصمت ندانیم. اگر خود، چهرۀ حقیقیِ گناهان را چنان که باید، درک نکرده ایم و آن ارادۀ قوی را برای دوری از آن ها در خود نمی بینیم و خویشتن را اسیر دام های شیطانی می یابیم، نباید همگان را با خود مقایسه کرده، هر سخنی را انکار کنیم که فراتر از سطح اندیشۀ ماست.

ص:23


1- . ابراهیم/11.

3-3 توانایی انجام دادن گناه؛ نه آلودگی به آن

آنچه رهزن اندیشۀ عصمت ستیزان قرار گرفته است، این پندار است که با وجود گرایش های نفسانی، گریزی از آلودگی به گناه نیست. غافل از آنکه در کنار امیالی که آدمی را به زشتی ها فرامی خوانَد، همواره گرایش به خوبی نیز وجود دارد و در معصومان‰، این گرایش ها هیچ گاه راهی برای به بارنشستنِ امیالِ دستۀ اول باقی نمی گذارد. به اصطلاح، این انسان های والا که در معرضِ انجام دادن گناه هم هستند، همواره مانعی در پیشِ روی خود می بینند و از فعالیتِ معصیت بار باز می مانند.(1)

ص:24


1- . الصراط المستقیم، ج1، ص116؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص172تا174.

4-3 تعدیل قوا؛ نه سرکوب آن ها

یکی از نکاتی که توجه به آن، بسیاری تردیدها را پایان می دهد، این است که عصمت به معنای سرکوبیِ قوای نفسانی و شهوانی نیست؛ بلکه نیرویی است که به هر کدام از گرایش های آدمی، از راه حلال پاسخ می گوید. «مثلاً سامعه از انسان صوت حَسَن می خواهد، نه غنا؛ و شخص می تواند صوت حسن را با صوت موزون و دلپذیرِ بدون شائبۀ حرام، تأمین کند. نیز، سایر قوا، هر کدام مقتضیاتی دارند که هم می توان آن را از راه حلال تهیه کرد و هم از راه حرام. انبیا راه حرام را بستند و با حلال، به مقتضیات قوا پاسخ دادند.»(1)

ص:25


1- . تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج9؛ سیرۀ علمی و عملی حضرت رسول اکرم…، ص22و23.

4. عصمت امامان

مقدمه

تصویر

ص:26

تصویر

ص:27

؟: شیعیان بر اساس چه دلایلی امامان خود را معصوم می دانند؟

اندیشمندان شیعه برای اثبات عصمت امامان‰ از ادلّۀ گوناگونی بهره می برند که تبیین آن ها نیازمند کتابی پُرحجم و مستقل است؛ چنان که علامه حلّی با شرح و بسط این دلایل، بیش از هزار نکته دراین باره فراهم آورده است.(1) بااین حال، اشاره ای کوتاه به این ادلّه، خالی از فایده نیست و زمینۀ جستجوهای بیشتر و عمیق تر را فراهم می سازد.

ص:28


1- . ر.ک: الالفین فی امامة امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب†.

1-4 جدایی ناپذیریِ مقام امامت از عصمت

1-4 جدایی ناپذیریِ مقام امامت از عصمت(1)

مقام امامت، آن گونه که از کتاب و سنّت برمی آید، در رهبریِ سیاسیِ جامعۀ اسلامی خلاصه نمی شود؛ بلکه دنبالۀ نبوّت و کامل کنندۀ رسالت است.(2) چنین تصویری از مسئله، پیامبر و امام را کنار هم می نشانَد و دلایل عقلیِ عصمت را به قلمروِ امامت نیز می کشاند. با این تفاوت که در اینجا، به جای ابلاغ وحی، از تبیین معارف وحیانی سخن می رود.

ص:29


1- . کشف المراد، ص364و365؛ نهج الحق، ص157و158؛ ارشادالطالبین، ص333تا336؛ تنزیه الانبیاء، ص8و9؛ عقائد الامامیه، ص67؛ تلخیص الشافی، ج1، ص194تا201؛ امام شناسی، ج1، ص9.
2- . الالهیات، ج4، ص26تا45؛ امامت و رهبری، ص51و52؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص280تا285.

2-4 قرآن و عصمت امام

1-2-4 آیۀ امامت

قرآن کریم ظالمان را شایستۀ مقام امامت نمی داند(1) و با توجه به آنکه فرهنگ قرآن، هر گناهکاری را ظالم می خوانَد،(2) چاره ای جز پذیرش عصمتِ امام باقی نمی ماند. این آیه هر چند گفت وگوهای فراوانی برانگیخته است، اما روشنیِ آن به اندازه ای است که برخی مفسّرانِ اهل سنّت را نیز به اعترافی چنین واداشته است؛ به طوری که یکی از این مفسّران می گوید: «این آیه دلیل بر آن است که پیامبران، [حتی] پیش از بعثت نیز از گناهان کبیره معصوم اند و فاسقان، شایستگیِ پیامبری ندارند.»(3)

این مفسّر نامدار اگر پیش فرض های ذهنی خود را کنار می نهاد، میان امامت و نبوّت فرقی

ص:30


1- . ر.ک: بقره/124.
2- . العصمة، ص25تا27؛ الالهیات، ج4، ص121؛ المیزان، ج1، ص276.
3- . تفسیر البیضاوی، ج1، ص139.

نمی گذاشت و در بیان شروط امام، تنها به عدالت بسنده نمی کرد. زیرا در آیۀ مذکور، سخن بر سر آن است که ظالمان، شایستگیِ دریافت عهد الهی را ندارند. ما نیز می پذیریم

که عهد الهی، عنوانی است فراگیر که نبوّت و امامت، هر دو، را دربرمی گیرد؛ اما، چگونه این جمله در یکی از مصادیق عهد، لزوم عصمت را نتیجه می دهد و در مصداق دیگرِ آن، از حدّ اشتراطِ عدالت فراتر نمی رود؟!

2-2-4 آیۀ اولی الامر

در آیه ای دیگر، قرآن کریم همگان را به اطاعت از اولی الامر فرامی خواند و این گروه را در کنار پیامبر می نشاند.(1) این اطاعت به دلیل آنکه قید و شرطی به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بی چون و چراست و این مطلب، جز با عصمت اولی الامر سازگار نیست؛ زیرا سرسپردگیِ این چنینی تنها در برابرِ کسی سزاوار است که از کج رَوی و کج اندیشی در

ص:31


1- . نساء/59.

امان است و نه تنها در گفتار، بلکه با رفتار خود نیز مردم را جز به آنچه رضای خداوند است، نمی خواند.(1)

فخر رازی، اندیشمند و مفسّر بزرگ اهل سنّت که به دلیل تواناییِ زیاد در شبهه افکنی، او را امام المشکّکین می خوانند، دلالت آیه بر عصمت را می پذیرد؛ اما، منظور از اولی الامر را نخبگان امّت می داند؛(2) درحالی که پیامبر اکرم… در پاسخ به پرسشی دراین باره، از امامان دوازده گانۀ شیعه نام می برَد و آنان را جانشین خود و پیشوای مردم معرفی می کند.(3)

3-2-4 آیۀ تطهیر

آیۀ تطهیر از دیگر آیاتی است که به روشنی، عصمت اهل بیت‰ را

ص:32


1- . المیزان، ج4، ص387تا401؛ ولایت فقیه، ص72.
2- . التفسیرالکبیر، ج10، ص116.
3- . ر.ک: اثبات الهداة، ج1، ص501؛ ر.ک: ینابیع المودة، ص494و495.

می نمایاند و بر پاکی و طهارت آنان تأکید می ورزد.(1) سخن دربارۀ این آیه نیز فراوان است؛ اما آنچه به طور گذرا می توان گفت این است که بر اساس این آیه، ارادۀ ازلی و تخلف ناپذیر الهی بر این تعلّق گرفته است که هرگونه «رِجس» و پلیدی را از اهل بیت بزداید و آنان را پاک سازد و طاهر نگه دارد. این حقیقت، با توجه به این نکته که قرآن کریم هرگونه آلودگیِ ظاهری و باطنی را رجس می شمارد،(2) تفسیری جز عصمت بر نمی تابد.

3-4 عصمت اهل بیت‰ در روایات نبوی

مقدمه

روایات پیامبر اکرم…، فضایل فراوانی برای اهل بیت‰ برمی شمارند که برخی از آن ها جز با عصمت آنان سازگار نیست. در این قسمت، از احادیثی که تنها شیعیان روایتگر آن اند

ص:33


1- . ر.ک: المیزان، ج16، ص309تا313؛ العصمة، ص69تا82 و 157تا247؛ منشور جاوید، ج5، ص282تا320.
2- . ر.ک: الالهیات، ج4، ص128و129؛ روح المعانی، ج22، ص12.

درمی گذریم و به نمونه هایی از آنچه در کتب اهل سنّت آمده است، بسنده می کنیم:

1-3-4 اهل بیت؛ همراه و همتای قرآن

در حدیث پُرآوازۀ ثقلین، توجه به دو نکته اندیشۀ حق جویان را به عصمت اهل بیت‰ رهنمون می شود: یکی آنکه در این حدیث، کتاب و عترت در کنار یکدیگر محور هدایت به شمار آمده اند: «ما إنْ تمَسّکْتُم بِهِما لَنْ تَضِلّوا أبَداً.» دیگر آنکه این روایات، بر جدایی ناپذیریِ قرآن و عترت تأکید می کند: «لَنْ یَفترِقا حتّی یَرِدا عَلَیّ الحَوْض.» اگر اهل بیت‰ معصوم از گناه و خطا نبودند، پیروی از آنان همواره موجب هدایت نبود و جدایی ناپذیریِ آنان از قرآن، معنای روشنی نمی یافت.

2-3-4 علی بن ابی طالب†، مدار و معیار حق

برای داوری میان انسان های عادی، چیزی را جز حق نمی توان محورِ ارزیابی قرار داد. باید ابتدا حق را شناخت تا بتوان میزان حقانیت

ص:34

اشخاص را بر اساس نزدیکی و دوری به این محور سنجید: «إعرِفِ الحقّ تُعرَف أهلَه.»(1) تنها کسانی که خود، معیار حق اند و حق بر گِرد آنان می چرخد، معصومان اند و امام علی† به گواهیِ رسول خدا…، از این گروه است: «علیٌّ مَعَ الحَقّ و الحَقّ مَعَ علی.»(2) نیز، «الّلهُم أدِر الحَقّ مَعَ علی حیثُ دار.»(3)

3-3-4 پیروی از اهل بیت‰؛ مایۀ رستگاری

افزون بر حدیث معروف سفینه («مثلُ اهل بیتی مَثلُ سَفینة نوحٍ»(4)) که اهل بیت‰ را به کَشتی نوح همانند می کند و رستگاریِ ابدی را با پیروی از آنان، پیوند می زند، احادیث فراوان دیگری نیز دراین باره می توان یافت که این روایت، نمونه ای از آن هاست: «هر کس می خواهد زندگی و مرگش همچون حیات و ممات من باشد،... ولایت

ص:35


1- . بحارالانوار، ج40، ص126.
2- . تاریخ بغداد، ج14، ص321.
3- . سنن الترمذی، ج5، ص633؛ المناقب، باب20؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص135.
4- . المستدرک، ج3، ص163؛ کنز العمّال، ج12، ص94؛ الصواعق المحرقة، ص186.

علی و فرزندانش را برگزیند؛ زیرا آنان هرگز شما را از راه هدایت بیرون نمی برند و به گمراهی نمی کشانند.»(1)

ص:36


1- . کنز العمال، ج11، ص611و612، ح32960.

5. پیامدهای اعتقاد به عصمت

تصویر

ص:37

تصویر

ص:38

؟: آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان‰، بر زندگی فردی و اجتماعی شیعیان تأثیری منفی نمی گذارد؟

برخی کسانی که عصمت معصومان‰ را پذیرفتنی نمی یابند، پیامدهایی منفی برای این باور برشمرده و از این راه، به نقدِ آن پرداخته اند. گروهی چنین پنداشته اند که شخص معصوم را نمی توان الگوی دیگران و برتر از آنان به شمار آورد؛ بلکه آنچه شأن و منزلت

پیامبر… را بالا می برَد، زندگی غیرمعصومانۀ اوست که «نشانگر آن است که در جهاد اکبر و مبارزه با نفسِ امّاره، موفق بوده و در غالب اوقات، راه و هدف درست را شناخته و از آن پیروی کرده است.»(1)

برخی دیگر، پدیدۀ عصمت را سبب رونق بازار دورویی و ظاهرآرایی می دانند و تلاش

ص:39


1- . مقارنة الادیان، ج3، الاسلام، ص126.

می کنند با اثبات این نکته که «گناه، در طرح خلقت آدمی مندرج است»،(1) وجدان گناه آلودگان را آسوده سازند و بدین وسیله، به گمان خود، آنان را از مقدس مآبی و زهد فروشی برحذر دارند.(2)

در پاسخ به چنین دیدگاهی، چند نکته را یادآور می شویم:

1-5 دستیابی پیامبران و امامان‰ به کمالات ویژه ای نظیر عصمت، گزاف و بی دلیل نبوده است و در شایستگی های آنان ریشه دارد؛(3) بنابراین، عصمت پیامبران و امامان از گناه، افزون بر فواید دیگر، در بُعد عملی، از انسان دست گیری می کند و نمونه ای کامل از کسانی را فراروی آدمیان قرار می دهد که از بند شیطان رسته و به خداU پیوسته اند؛ چنان که عصمت

ص:40


1- . دین و جامعه، ص489.
2- . همان، ص487.
3- . ر.ک: مصنفات الشیخ المفید، ج5، تصحیح الاعتقاد، ص128و129؛ الالهیات، ج3، ص176و177؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص66تا68.

در دریافت و ابلاغِ وحی نیز در بُعد علمی، به یاریِ آدمی می شتابد و معرفت حقیقی و سعادت واقعی را دست یافتنی می سازد. مقصود قرآن کریم از نقل حکایاتی مانند داستان حضرت یوسف† نیز همین درس آموزی هاست؛ یعنی بیان این حقیقت که حتی در عنفوان جوانی و با فراهم بودنِ زمینه های گناه نیز می توان با یاری جستن از خداU، از چنگال نفسِ بدفرما، رهایی یافت.

2-5 نباید معصومان‰ را چون ماشینِ خودکاری بپنداریم که بدون سنگ اندازی های شیطان، راه درست را در پیش می گیرند و فارغ از هرگونه مانعی، در طریق مقصود ره می سپرند؛ بلکه آنان نیز با شیطان درگیرند. هر چند، همواره در این جهاد اکبر پیروزِ میدان اند.

3-5 رهبران دینی، گرچه مردم را به پیروی از معصومان‰ فرامی خوانند و از آنان می خواهند که پیامبران و امامان‰ را الگوی خویش سازند، همواره بر این نکته تأکید می ورزند

ص:41

که هیچ گاه به مقام معصومان‰ نتوان رسید.(1) ازاین رو، جانب داری از اندیشۀ عصمت، فشاری درونی یا برونی بر مؤمنان وارد نمی سازد و روح و جان آنان را نمی آزارَد.

معصومان‰ در همۀ کمالات انسانی، پیشتازِ دیگران ا ند و کسی به آنان نزدیک تر است که در این راه، گام بیشتری بردارد. البته، هیچ گاه نباید اندیشۀ هَماوردی با آنان را در سر پروراند؛ چنان که پیشوای متّقیان، امیرمؤمنان†، دربارۀ زهد و ساده زیستیِ خویش می فرمایند: «آگاه باشید که هر پیرُوی را پیشوایی است که پِیِ وی پوید و از نور دانش او روشنی جوید. پیشوای شما، از دنیای خود، به دو جامۀ فرسوده بسنده کرده و دو قرص نان را خوردنیِ خویش کرده است... بدانید که شما چنین نتوانید کرد، اما مرا یاری کنید به پارسایی و در پارسایی کوشیدن و پاک دامنی و درستی ورزیدن.»(2)

ص:42


1- . الالهیات، ج3، ص176و177. پژوهشی در عصمت معصومان، ص66تا68.
2- . ر.ک: الکافی، ج1، ص201.

تصویر

ص:43

تصویر

ص:44

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109