رهنما 34: (هفت گام برای زندگی جمعی)

مشخصات کتاب

سرشناسه : پورامینی، محمدباقر، 1347 -

عنوان و نام پدیدآور : هفت گام برای زندگی جمعی ، با الهامی از فرهنگ رضوی/ نویسنده محمدباقر پورامینی؛ [ برای ] معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی [ آستان قدس رضوی ].

مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.

مشخصات ظاهری : 52ص.؛ 17×11س م.

شابک : 978-600-6543-79-6

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه.

موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- نظریه درباره آداب معاشرت اسلامی

موضوع : آداب معاشرت اسلامی

موضوع : اخلاق اسلامی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی

شناسه افزوده : آستان قدس رضوی

رده بندی کنگره : BP47/35/پ9ھ7 1391

رده بندی دیویی : 297/957

شماره کتابشناسی ملی : 2868318

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

تصویر

ص:4

هفت گام برای زندگی جمعی

با الهام از فرهنگ رضوی

پرسش های زیر را، در این نوشتار، پاسخ می گیرید:

• از امام رضا† سخنی شنیده ام که طیِ آن، ایشان به مهرورزی با مردم اصرار دارند؛ لطفاً آن را بیشتر تبیین کنید و از نوعِ رفتار ایشان بنویسید؟

• دوستان ما چه حقی بر گردنِ ما دارند؟ برادری به چه معنی است؟

• آیا در زندگی با مردم، می توان شاخصی برای بهترین زندگی یا بدترین زندگی مشخص کرد که

ص:5

ما، خود را با آن بسنجیم و برای بهتر شدن، در راستای آن تلاش کنیم؟

• چرا اسلام به انفاق و کمک به دیگران توصیه می کند؟ سیرۀ امام رضا† دراین زمینه چگونه بوده است؟

• پدر و مادر بخش مهمی از زندگی ما را شکل می دهند؛ دربارۀ حقوق و وظیفه ای که درقبال آن ها، برعهدۀ ماست، توضیح دهید؟

• درخصوص نحوۀ معاشرت و رفتار با اهل خانواده بگویید. منِش امام رضا† با خانوادۀ خود چگونه بود است؟

• از رعایت حقوق مردم و احترام به آنان، زیاد خوانده ام. در این زمینه، شیوۀ امام رضا† چگونه بوده است؟

• متأسفانه می بینیم که کسی به امر به معروف و نهی از منکر توجهی نمی کند و بسیاری مردم از این فریضۀ مقدس غافل اند. از دیدگاه امام هشتم، دربارۀ آن، توضیح دهید؟

ص:6

درآمد

هر کس شیوه ای برای زندگیِ خود انتخاب می کند؛ او با آن سبکِ زیستن دمساز است و روزگار می گذراند در لاک خود است و جز حریم زندگی خود، دغدغه ای ندارد. اما وقتی زندگی را با شاخصی الهی بسنجیم، سبک زندگی تغییر می کند و گسترۀ وسیعی می یابد: دیگران بخشی از زندگیِ انسان می شوند و توجه به مردم و رعایت حق آنان، بخش جدایی ناپذیرِ افکار و اَعمال آدمی می شود. در ادامه و در پرتوِ سخن و سیرۀ امام رضا†، هفت گام زندگی با دیگران را به نظاره می نشینیم و توفیق عمل را از خداوند مهربان، مدد می جوییم.

ص:7

تصویر

ص:8

گام اول: مهرورزی

تصویر

ص:9

انسان، به صورت فطری، شیفتۀ الفت و رفاقت است و خواهش دل، او را به مهرورزیدن و محبت کردن به دیگر هم کیشانِ خود می کشاند. البته در این میان، محبت جوان صمیمانه تر و اسرار آمیزتر از دیگران است؛ او قدرت دارد که این محبت را با دقت، مخفی کرده یا به شدت و حرارت، اظهار کند.

هین غذای دل بده از همدلی رُو بجو اقبال را از مُقبلی(1)

از حضرت علی بن موسی الرضا† این دو سخن را روایت کرده اند که هر دو، بر مهرورزی و الفت تأکید دارد: اول، «التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْل» (= مهرورزی و محبت با مردم، نیمی از عقل است)(2) و دوم، «رأس العقل، بعد الإیمان باللَّه، التّودّد إلی النّاس.» (= اساس خردورزی، پس از ایمان به خدا،

ص:10


1- . مثنوی معنوی، ج1، بیت 726.
2- . تحف العقول، ص443.

جلب دوستی مردم است.)(1)

منِش امام آیینۀ تمام نمای آیین الفت و دوستی است: «نوع برخورد و معاشرت پسندیدۀ امام به گونه ای بود که بدون استثنا، در دل های مردم نفوذ فراوان داشت.»(2) همواره متبسّم و خوش رو بودند و در معاشرتِ نیکو، سرآمد و مثال زدنی. ابراهیم بن عباس می گفت: «امام رضا با سخن، هرگز به هیچ کس جفا نکردند و کلام کسی را نبریدند تا مگر شخص از گفتن، باز ایستد. حاجتی را که می توانستند برآورده سازند، رد نمی کردند. پاهایشان را دراز نمی کردند و هرگز روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی دادند و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی دادند. هرگز آب دهان بر زمین نمی افکندند و در خنده شان قهقهه نمی زدند، بلکه تبسّم می کردند.»(3)

ص:11


1- . عیون اخبار الرضا†، ج2، ص35.
2- . ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج1، ص121.
3- . اربلی، کشف الغمه، ج2، ص316.

امام با زیردستان و خادمان خود با مهربانی و ملایمت برخورد می کردند: وقتی تنها می شدند، همۀ آنان را جمع می کردند، بزرگ و کوچک، و با آنان سخن می گفتند؛ با آنان اُنس می گرفتند و آنان با او. در تنهایی، هنگامی که برای امام غذا می آوردند، آن حضرت خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سرِ سفره می نشاندند و با آن ها غذا می خوردند. مردی از اهالی بلخ می گفت که در سفر خراسان با امام رضا† همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همۀ خدمتگزاران و غلامان، حتی سیاهان را، بر آن سفره نشاندند تا همراهِ او غذا بخورند. من به امام عرض کردم: «فدایتان شوم... بهتر است اینان بر سفره یی جداگانه بنشینند.» فرمودند: «ساکت باش! پروردگارِ همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است.»(1)

حضرت به آمدوشدِ مؤمنان با یکدیگر، تأکید داشتند و می فرمودند: «سَخی از غذای مردم

ص:12


1- . کافی، ج8، ص230.

می خورَد تا مردم هم در سرِ سفرۀ او حاضر شوند و از غذاهای او بخورند؛ ولی بخیل برای اینکه مردم از طعام او نخورند، از خوردن طعام دیگران خودداری می کند.»(1) همچنین، ایشان مهمان را دوست می داشتند و بر اِکرام او پای می فشردند: شبی، امام میهمان داشتند. در میان صحبت، چراغ نقصی پیدا کرد. میهمانِ امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند؛ امام نگذاشتند و خود این کار را انجام دادند و فرمودند: «ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم.»(2)

فروتنی امام مثال زدنی بود: «یک بار، شخصی که امام را نمی شناخت، در حمام، از امام خواست تا او را کیسه بکشد. امام پذیرفتند و مشغول شدند. دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت؛ ولی امام، بی توجه به عذر خواهی او، همچنان

ص:13


1- . همان، ج4، ص41.
2- . همان، ج6، ص283.

او را کیسه می کشیدند و او را دلداری می دادند که طوری نشده است.»(1)

ص:14


1- . ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص362.

گام دوم: برادری

تصویر

ص:15

مؤمنان برادر یکدیگرند؛ آن گونه که در کتاب الهی به عنوان یک قانون از آن یاد می شود: ]إِنَّمَا الْمُومِنُونَ إِخْوَةٌ.[(1) این آیه نسبتی را میان مسلمانان برقرار می سازد که قبلاً برقرار نبود و آن نسبت، برادری است. اُخوّت در اسلام، نسبتی است که بین دو نفر برقرار می شود و آثاری شرعی و حقوقی نیز دارد.(2)

امام رضا† دربارۀ حقوق برادران دینی تأکید داشتند؛ ازجمله، به عبدالعظیم حسنیŠ چنین بیان فرمودند که به دوستان سلام برسان و به آنان بگو: «در گفتار خویش راست گو باشند و امانت را ادا کنند؛ خاموشی را پیشۀ خود سازند و از جدال و نزاع بیهوده ای دوری کنند که سودی برایشان ندارد؛ به همدیگر روی آورند و به دیدار و ملاقاتِ هم بروند، زیرا این کار موجب نزدیکی به من است؛ خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازند، زیرا با خود عهد

ص:16


1- . حجرات/10.
2- . المیزان، ج18، ص316.

کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند و به خشم آورَد، خداوند را بخوانم تا او را در دنیا، با شدیدترین عذاب ها مجازات کند و در آن سرا نیز از زیان کاران خواهد بود.»

... به ایشان بگو: «همانا پروردگار نیکوکارانشان را آمرزیده و از خطای گنهکارانشان درگذشته است، مگر کسی را که به خدا شرک بورزد یا دوستی از دوستانم را بیازارد یا کینۀ آن ها را به دل بگیرد؛ به درستی که خداوند او را نخواهد بخشید تا آنکه از کردار ناشایست خویش دست بکشد. هرگاه از این اعمال نادرست دوری گزیند، آمرزش خدا را شامل خود کرده است؛ وگرنه، روح ایمان از قلبش بیرون رفته و از ولایت ما خارج شده است و بهره ای از ولایت ما نخواهد برد و اعوذ باللّه من ذلک.»(1)

ص:17


1- . شیخ مفید، الاختصاص، ص247. و مستدرک الوسایل، ج9، ص102.

نفع رسانی به دیگری می تواند شاخصی برای برادری باشد و حرکت در این مسیر، زندگی انسان را از برترین ها قرار خواهد داد. علی بن شعیب می گوید که خدمت امام رضا† رسیدم؛ به من فرمودند: «ای علی، زندگانی چه کسی بهتر است؟» عرض کردم: «سرور من؛ تو بدان آگاه تری تا من.» حضرت† فرمودند: «مَنْ حَسَّنَ مَعَاشَ غَیرِهِ فِی مَعَاشِهِ.» (= کسی که دیگری از پرتوِ زندگانی او، زندگی خوبی داشته باشد.) سپس پرسیدند: «حال، زندگانی چه کسی بدتر است؟» عرض کردم: «تو بدان آگاه تری.» فرمودند: «مَنْ لَمْ یعِشْ غَیرَهُ فِی مَعَاشِهِ.» (= کسی که در پرتوِ زندگانی او، دیگری زندگانی نکند.)(1)

سخن زیر می تواند تبیین کنندۀ دسته اول باشد: آنان که دیگران از پرتو زندگانی او، زندگی خوبی داشته باشند. از امام رضا† دربارۀ بهترین بندگان خداU پرسیدند که آنان کیستند.

ص:18


1- . تحف العقول، ص448.

امام † فرمودند: «کسانی که:

إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا؛ (= چون نیکی کنند، شاد شوند؛)

وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا؛ (= و چون بد کنند، آمرزش خواهند؛)

وَ إِذَا أُعْطُوا شَکرُوا؛ (= اگر چیزی به آنان دهند، سپاس دارند؛)

وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا؛ (= چون گرفتار شوند، بشَکیبَند؛)

وَ إِذَا غَضِبُوا عَفَوْا. (= چون خشمگین شوند، گذشت کنند [و مانع خشم خود شوند].)(1)

است. این ماجرا را سلیمان جعفری گزارش می کند:

ص:19


1- . تحف العقول، ص445.

تصویر

ص:20

گام سوم: رعایت حق دیگری

تصویر

ص:21

حفظ شأن و کرامت انسان و رعایت حقوقِ آدمی را اصلی کلّی در دین تلقی می کنند: ]وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللّهَ لا یحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. وَ اقْصِدْ فی مَشْیک وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِک إِنَّ أَنْکرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ.[ (= با بی اعتنایی، از مردم روی مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّرِ مغروری را دوست ندارد. در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صدای خود بکاه [و هرگز فریاد مزن] که زشت ترین صداها، صدای خران است.)(1)

رعایت حقوق مردم اصلی قطعی و خدشه ناپذیر در زندگی اجتماعی امام بود. در این سیرۀ الهی، حتی رعایت حق رنج کشیدگان، ارزش و کرامت داشت. برای نمونه، توجه به دادنِ دسترنج زحمت کش و تعیین مُزد، پیش از انجام دادن کار، یکی از نمونه های دغدغه مندیِ ام-ام است. این ماجرا را سلیمان جعفری گزارش می کند:

ص:22


1- . لقمان/18و19.

برای برخی کارها، خدمت امام بودم و وقتی کارم انجام شد، خواستم مرخص شوم. امام فرمودند که امشب نزد ما بمان. همراه امام به خانۀ او رفتم. هنگام غروب بود و غلامان حضرت مشغول بنّایی بودند. امام در میان آن ها غریبه ای دیدند و پرسیدند: «این کیست؟» عرض کردند: «به ما کمک می کند و به او چیزی خواهیم داد.» فرمودند: «مزدش را تعیین کرده اید؟» گفتند: «نه؛ هرچه بدهیم، می پذیرد.» امام برآشفتند و خشمگین شدند. من به حضرت عرض کردم: «فدایتان شوم. خود را ناراحت نکنید...» فرمودند: «من بارها به این ها گفته ام که هیچ کس را برای کاری نیاورید؛ مگر آنکه قبلاً مُزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام دهد، اگر سه برابر مُزدش را بدهی، باز گمان می کند مزدش را کم داده ای. ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدارِ معین شده

بپردازی، از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده ای و دراین صورت، اگر بیش ازمقدارِ تعیین شده، چیزی به او بدهی، هرچند کم

ص:23

و ناچیز باشد، می فهمد که بیشتر پرداخته ای و سپاسگزار خواهد بود.»(1)

ص:24


1- . کافی، ج5، ص288.

گام چهارم: دست گیری

تصویر

ص:25

تصویر

ص:26

انفاق و دست گیری نیز ضلعی از رابطۀ انسان مؤمن با جامعه است و مؤمن، بنابه آن، دربرابر روزیِ خدادادی انفاق می کند. قرآن وقتی متّقین را توصیف می کند، پس از بیان «ایمان به غیب» و «اقامۀ نماز»، از رابطۀ نزدیک و بخشش مستمرِ آنان به خلق خداU یاد می کند: ]وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ.[ (= و از تمام مواهبی که به آن ها روزی داده ایم، انفاق می کنند.)(1)

بی شک، روزی معنای عامی است که به روزی های معنوی و مادی اطلاق می شود(2) و ازاین رو، پرهیزکاران آن هایند که نه تنها از اموال خود، بلکه از عقل، دانش، نیروهای جسمانی، مقام و موقعیت اجتماعی خود و خلاصه، از تمام سرمایه های خویش به آن هایی

می بخشند که نیازمندند؛ بی آنکه انتظارِ پاداشی داشته باشند.(3) فلسفۀ انفاق تنها پُرشدنِ خلاءهای اجتماعی

ص:27


1- . بقره/3.
2- . «انفاق، اعم از انفاق مالی می باشد». المیزان، ج1، ص47.
3- . «جالب اینکه قرآن نمی گوید: من اموالهم ینفقون. (= از اموالشان انفاق می کنند)، بلکه می گوید: ]مِمّا رَزَقْناهُمْ.[ (= از آنچه به آن ها روزی دادیم.) و به این ترتیب، مسئلۀ «انفاق» را آن چنان تعمیم می دهد که تمام مواهب مادی و معنوی را در بر می گیرد.»، تفسیر نمونه، ج1، ص74.

نیست، بلکه رابطه ای با ساخته شدن دارد: اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت خداU شود، این امر، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد.(1)

قرآن در آیه ای دیگر به «بِر»(2) توصیه می کند و انفاق مال مورد علاقه را از ارکان آن می شمارد و دربارۀ حقیقت بِر می فرمایند: ]لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّون.[ (= شما هرگز به حقیقت بِر و نیکی نمی رسید، مگر اینکه از آنچه دوست می دارید، [در راه خدا] انفاق کنید.)(3) خداU می داند که تعلق قلبی انسان به آنچه به دست آورده و جمع کرده است، جزء غریزۀ اوست: او دوست دارد مال را جمع کند و بشمارد؛ به طوری که اگر قسمتی از آن را از دست بدهد، مثل این است که

ص:28


1- . مطهری، آشنایی با قرآن، ج1و2. ص134و135.
2- . «بِر» به معنای توسّع در خیر است و اعم از خیر اعتقادی و عملی می باشد. ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص40.
3- . آل عمران/92.

جزیی از جان خود را از دست داده است. پس مجاهدت انسان در انفاق مال، بیشتر و دشوارتر از سایر عبادات و اعمال است؛ چون در آن ها فوت و زوال و کمبود، چشمگیر نیست.(1)

حضرت رضا† فرمودند: «بعد از ایمان به خدا و اعتراف به حقوق اولیاء خدا از آل محمد، چیزی نخواهید داشت که نزد شما، محبوب تر باشد از کمک به برادران دینی خود در امور دنیا که وسیلۀ رسیدن به بهشتِ خداست. کسی که چنین کند، از اولیاء خدا و از مقرّبین درگاه خدا خواهد بود.»(2)

سیرۀ حضرت رضا† همراه با احسان فراوان بود: امام به تنگ دستان در نهان صدقه می دادند و بیشتر، این کار را در شب های تاریک به انجام می رساندند؛ تا احسان او، شرمندگیِ نیازمند را

ص:29


1- . المیزان، ج3، ص344.
2- . بحارالانوار، ج 49، ص182.

در پِی نداشته باشد.(1) روزی غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: «من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج باز گشته ام و خرجیِ راه تمام کرده ام. اگر مایل اید، مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا، از جانب شما، معادلِ همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد؛ زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر، نیازمند مانده ام.» امام برخاستند و به اطاقی دیگر رفتند و دویست دینار آوردند و از بالای در، دست خویش را فراز آوردند و آن شخص را خواندند و فرمودند: «این دویست دینار را بگیر و توشۀ راه کن و به آن تبرّک بجوی و لازم نیست که از جانب من، معادل آن را صدقه بدهی.» آن شخص دینارها را گرفت و رفت. امام از آن اطاق، به جای اول بازگشتند. از ایشان پرسیدند که چرا کاری کردید که شما را هنگام گرفتنِ دینارها نبیند. فرمودند: «تا شرمندگی نیاز و سؤال

ص:30


1- . کشف الغمه، ج2، ص316.

را در او نبینم.»(1)

ایشان هرچه داشتند، در رفعِ مشکل نیازمند هزینه می کردند؛ مردی به ابوالحسن رضا† برخورد کرد و گفت: «به قدر مردانگی ات بر من ببخش.» امام گفت: «به این مقدار ندارم.» مرد گفت: «به قدر مردانگی خودم ببخش.» امام فرمودند: «این قدر دارم.» سپس فرمودند: «ای غلام؛ دویست دینار به او بده.»(2)

حضرت رضا† در واکنش به سخن فضل بن سهل که امام را نسبت به انفاق همۀ مال خود ملامت می کرد، چنین فرمودند: «لا تعدّن مُغرماً ما اتّبعت بِه اجراً و مکرما.» (= چیزی که پاداش و کرامت بدان تعلق می گیرد، ضرر محسوب مکن.)(3)

ص:31


1- . کافی، ج4، ص24 و مناقب، ج4، ص360.
2- . بحارالانوار، ج49، ص100.
3- . مستدرک الوسایل، ج7، ص235.

تصویر

ص:32

گام پنجم: خاکساری دربرابرِ والدین

تصویر

ص:33

بی شک، نوع رفتار با والدین در اولویت نخستِ آداب معاشرت جای دارد؛ به آن میزان که خداوندU بدان پای می فشارد: ]وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِی عامَینِ أَنِ اشکرْ لِی وَ لِوالِدَیک إِلَی الْمَصِیرُ. وَ إِنْ جاهَداک عَلی أَنْ تُشْرِک بِی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنابَ إِلَی ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُکمْ فَأُنَبِّیکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُون.َ[ (= و به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با سستی در پِی سستی، بارداری کرد و زمان شیرخوارگی وی دو سال بود. [سفارش این بود] که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار که بازگشت همه به سوی من است و اگر تو را وادارند تا آنچه نمی دانی، برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر؛ و در این جهان، با آنان، به شایستگی همراهی کن و راه کسی را پیش گیر که به درگاه من بازگردد، سپس بازگشتتان به سوی من است. آن گاه شما را از آنچه می کرده اید، می آگاهانم.)(1)

ص:34


1- . لقمان/14و15.

قرآن توصیه می کند که بر انسان واجب است که در امور دنیوی، نه در احکام شرعی که راه خداU است، با پدر و مادر خود به طور پسندیده و متعارف مصاحبت کند، نه به طور ناشایست؛ و رعایت حال آن دو را کرده، با رفق و نرمی رفتار کند و جفا و خشونت در حقّشان روا ندارد. در این مسیر، حتی نگاه محبت آمیز به پدر و مادر نیز ستودنی است و عبادت شمرده می شود.(1) نیکی به والدین را مهم ترین تکیف الهی تلقی کرده اند؛ این رویکرد در سخن حضرت رضا† هویداست که آن را در قالب نکات زیر ذکر می کنیم:

1.5 نیکی کردن: «بِرّ الوالدینِ واجبٌ و إنْ کانا مُشرکین و لاطاعة لهما فی معصیة الخالق.» (= نیکی به پدر و مادر، اگرچه مشرک باشند، واجب است؛ ولی محدودۀ اطاعت از پدر و مادر تا جایی است که اطاعت آن ها، معصیت خدا نباشد.)

ص:35


1- . بحارالانوار، ج74، ص80.

2.5 سپاسگزاری: خداوند به سه چیز، همراه با سه چیز دیگر، امر کرده است؛ ازجمله: «أَمَرَ بِالشُّکرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَین، فَمَنْ لَمْ یشْکرْ وَالِدَیهِ لَمْ یشْکرِ اللَّهَ.» (= امر کرده است که از او تشکر کنند و سپاسگزارِ او باشند، همراه با شکر و سپاس از والدین؛ پس هرکه از والدین خود تشکر نکرد و آن ها را سپاس نگفت، شکر خدا را به جا نیاورده و او را سپاس نگفته است.)(1)

3.5 دوری از عقوق والدین: «حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَینِ، لِمَا فِیهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِیقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ التَّوْقِیرِ لِلْوَالِدَینِ وَ تَجَنُّبِ کفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّکرِ، وَ مَا یدْعُو مِنْ ذَلِک إِلَی قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ، لِمَا فِی الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِیرِ الْوَالِدَینِ، وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا، وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَینِ فِی الْوَلَدِ، وَ تَرْک التَّرْبِیةِ بِعِلَّةِ تَرْک الْوَلَدِ بِرَّهُمَا.» (= خداوند متعال عقوق والدین را حرام کرده است و این به جهتِ خروج از اطاعت خداوند و تعظیم والدین و دوری از کفران نعمت و ابطال شکر و سپاسگزاری است. چنانچه عقوق والدین حرام نشده بود، قطع

ص:36


1- . بحارالانوار، ج71، ص68.

نسل پیش می آمد و احترام پدر و مادر از بین می رفت و کسی حقوق آن ها را نمی شناخت و درنتیجه، قطعِ رحم می شد و پدر و مادر اولاد خود را تَرک می کردند و فرزندان هم از نیکی به آن ها خودداری می کردند.)(1)

و یادآوری این نکته از سعدی شیرازی، خالی از لطف نیست: وقتی به جهلِ جوانی، بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: «مگر خُردی فراموش کردی که درشتی می کنی؟»

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افکن و پیل تَن

گر از عهد خُردیت یاد آمدی که بیچاره بودی در آغوش م-ن

نکردی در این روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پی--رزن

ص:37


1- . همان، ج71، ص75.

تصویر

ص:38

گام ششم: نیک سیرتی در خانه

تصویر

ص:39

به این سخن حضرت رضا† باید گوشِ جان سپرد: «در قیامت، کسی به من نزدیک تر است که در دنیا، خوش اخلاق تر و نسبت به خانوادۀ خود نیکوکارتر باشد.»(1) حضرت رضا† ساده زیستی را با آراستگی جمع کرده بودند و پاکیزگی را از اخلاق پیامبران می شمردند.(2) امام ضمن حفظ آراستگیِ خود در خانه، بر آراسته بودن مرد در خانه تأکید می داشتند:(3) محاسِن خود را با خضاب سیاه می کردند(4) و موهای سر و صورت خود را شانه می زدند.(5) ایشان عطر زدن را از اخلاق پیامبران می شمردند(6) و همگان را به این ویژگی

سفارش می کردند: «بر هیچ کس

ص:40


1- وسایل الشیعه، ج12، ص153.
2- . تحف العقول، ص451.
3- . بحارالانوار، ج73، ص100.
4- . همان.
5- . همان، ج73، ص115.
6- . کافی، ج6، ص512.

روا نیست که از به کار بردنِ عطر در هر روز، خودداری کند و اگر قدرت نداشت، یک روز در میان خود را خوشبو کند و اگر باز هم نتوانست، در روز جمعه حتماً بوی خوش استعمال کند.»(1)

امام رضا† به آنان که دارای امکانات هستند، لازم می شمردند که خانوادۀ خود را در رفاه و آسایش قرار دهند(2) و می فرمودند: «شایسته است که مرد بر خانواده اش، از جهت مالی، توجه بیشتری کند تا آرزوی مرگِ او را نکنند.»(3) ایشان بر فراخیِ منزل تأکید می کردند و می فرمودند: «زندگی دنیا و لذت آن، در بزرگیِ منزل و دوستان زیاد است.»(4) حضرت رضا† برای یکی از خدمتکاران، خود منزلی خریدند و فرمودند که چون منزل شما تنگ است، در آنجا ساکن

ص:41


1- . شیخ صدوق، خصال، ج2، ص392.
2- . وسایل الشیعه، ج15، ص249.
3- . همان.
4- . عطاردی، مُسند الامام الرضا†، ج2، ص374.

شو! آن مرد گفت که پدرم در اینجا زندگی می کرد. فرمودند: «اگر پدرت نادان بود، تو هم باید مانند او باشی؟!»(1)

امام بر خوش اخلاقی و نیک رفتاری با خانواده توصیه می فرمودند: «أَقْرَبُکمْ مِنِّی مَجْلِساً یوْمَ الْقِیامَة أَحْسَنُکمْ خُلُقاً وَ خَیرُکمْ لِأَهْلِهِ.» (= در قیامت، کسی به من نزدیک تر است که در دنیا، خوش اخلاق تر و نسبت به خانوادۀ خود نیکوکارتر باشد.)(2) همچنین، وقتی سخن از خانواده می رود، باید از صلۀ رحم و آمد وشد با خویشاوندان سخن گفت؛ رفت و آمدی که با نیکویی و عدم آزار همراه باشد. به فرمودۀ امام رضا†: «با خویشاوند، محبت و پیوند کن؛ ولو به جرعۀ آبی و بهترین صلۀرحم، خودداری از آزارِ اوست.»(3)

ص:42


1- . بحارالانوار، ج73، ص153.
2- . وسایل الشیعه، ج12، ص153.
3- . تحف العقول، ص445.

گام هفتم: نظارت و اصلاحگری

تصویر

ص:43

مسلمان، صالح است و مُصلِح: او نخست با برپاییِ نماز و انس با خداU و دوری از گناه، به اصلاح خود می اندیشد و در مرتبۀ بعد، وظیفۀ اصلاح دیگران را عهده دار است. قرآن این برنامۀ اجتماعی را، پس از توصیه به نماز، یادآور می شود: ]وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکرِ.[ (= مردم را به نیکی ها و معروف دعوت کن و از منکرات و زشتی ها باز دار.)(1)

امر به معروف و نهی از منکر یکی از مشخصات روحی اسلام است و پروردگارU دینِ خود را برآن اساس، بنا نهاده و استوار ساخته است: ]قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی.[ (= این راه من است. من و پیروانم و با بصیرت کامل، همۀ مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم.)(2) نیز: ]کنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ.[(3)

ص:44


1- . لقمان/17.
2- . یوسف/108.
3- . آل عمران/110.

اهتمام اسلام به امربه معروف و نهی ازمنکر، بدان حد است که غفلت و دوری از آن، عواقب خطرناکی در پِی خواهد داشت. حضرت رضا† از پیامبر… چنین روایت فرمودند: «هرگاه امت من امربه معروف و نهی ازمنکر را ترک کنند، باید در انتظار عذاب پروردگار باشد.»(1) جامعۀ صالح که آن را با اندیشه ای سودمند و رفتاری صالح، بنیان نهاده اند، باید با تمام امکانات خود، رشد و کمال خود را حفظ کند و اگر کسی یا جمعی،

برخلاف مسیر آن، سازی جدا و انحراف گونه زد، نباید او را به حال خود وانهند و باید به مسیر راست، سمت و سویش دهند: «باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امربه معروف و نهی ازمنکر کنند و آن ها همان رستگاران اند.»(2) این آیه، از خیر و شر تعبیر به معروف و منکر کرده است، زیرا خداوندU همگان را به چنگ زدن به ریسمان الهی و عدم تفرقه دعوت کرده

ص:45


1- . تهذیب، ج6، ص177.
2- . آل عمران/104.

است(1) و طبیعی است که چنین جامعه ای، معروف در آن، خیر است و منکر در آن، شر.(2)

ص:46


1- . [وَ اعْتَصِمُواْ بحَِبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ.]، آل عمران/103.
2- . تفسیر المیزان، ج3، ص373.

تصویر

ص:47

تصویر

ص:48

ص:49

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109