سرشناسه : میرزایی، حبیب الله، 1342-
عنوان و نام پدیدآور : ارمغان ملکوت: نگاهی به کرامات امام رضا علیه السلام / حبیب الله میرزائی.
مشخصات نشر : مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی ، 1385.
مشخصات ظاهری : 50 ص.؛ 5/8×5/11 س م.
فروست : ساحت پاک امامان؛ 5.
شابک : 2000 ریال: 9644449584
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق.-- کرامتها.
شناسه افزوده : بنیاد پژوهشهای اسلامی
رده بندی کنگره : BP47/35/م97الف4
رده بندی دیویی : 297/957
شماره کتابشناسی ملی : م 84-45484
ص:1
ص:2
ص:3
ساحت پاک امامان (5)
ارمغان ملکوت
نگاهی به کرامات امام رضا علیه السلام
حبیب اللّه میرزایی
ص:4
ارمغان ملکوت
نگاهی به کرامات امام رضا علیه السلام
حبیب اللّه میرزایی
چاپ یکم: 1387 / 5000 نسخه / قیمت 22000 ریال
چاپ و صحافی: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی
بنیاد پژوهشهای اسلامی، صندوق پستی 366 - 91735
تلفن و دورنگار واحد فروش بنیاد پژوهشهای اسلامی: 2230803
فروشگاههای کتاب بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد: 2233923 ، قم: 7733029
شرکت به نشر، دفتر مرکزی (مشهد) تلفن: 7 - 8511136 ، دورنگار: 8515560
Web Site: www.islamic-rf.org E-mil:info - islamic-rf.org
حق چاپ محفوظ است.
ص:5
پیش گفتار··· 7
آیا معجزه، ویژه پیامبران بوده است؟··· 17
معجزه پیامبران و کرامت اولیا به اجازه خداوند است··· 25
نگاهی به کرامتهای رضوی··· 28
1- راهنمایی زائرانِ راه گم کرده··· 29
خوابهای صادق و خوابهای دروغ··· 34
ویژگی های خواب و رؤیای درست··· 36
2- آگاهی امام از خواسته های قلبی زائران··· 37
3 - پاسخ امام به نامه ناخوانده··· 42
4 - آگاهی امام به آینده··· 48
سخنی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ··· 52
ص:6
پیش گفتار
معتقدان به ادیان آسمانی، بر این باورند که پیامبران الهی هر چند از نظر جسمی مانند همه مردمند(1)، امّا از نظر روحی و قدرت معنوی با دیگران تفاوت دارند و
دارای ویژگیهایی اند(2)، به دلیل چنین ویژگیهای معنوی و روحی بوده است که خداوند آنان را برگزیده و رسالت سنگین پیامبری و رهبری مردم را بر دوش اینان نهاده است.
بدیهی است که پیامبران برای اینکه مردم به آنان اعتماد کنند و پیام و هدایت آنان را بپذیرند، باید دلایلی روشن داشته باشند تا اثبات کنند که آنان نه تنها افرادی
معمولی نیستند، بلکه با پروردگار متعال، ارتباطی ناگسستنی دارند.
در قرآن کریم آیات فراوانی را می توان یافت که از این ویژگی پیامبران و معجزات ایشان یاد کرده است که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
«لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ(3)»
ما رسولان خویش را با نشانه ها - یعنی معجزات - فرستادیم.
«وَ لَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِکَ رُسُلاً إلی قَومِهِم فَجاءُوهُم بِالبَیِّناتِ(4)»
پیش از تو رسولانی، به سوی قومشان فرستادیم. پس آنها با نشانه ها - و معجزات - نزدشان آمدند.
«ثُمَّ أرسَلنا مُوسی وَ أخاهُ هرُونَ بِایاتِنا وَ سُلطانٍ مُبِینٍ(5)»
ص:7
پس موسی و برادرش هارون را با نشانه های خویش و حجّتی آشکار فرستادیم.
در برخی از آیات قرآن کریم به نمونه هایی از نشانه ها و معجزات پیامبران پرداخته شده است. در سوره انبیاء درباره حضرت ابراهیم علیه السلام این گونه می خوانیم:
«قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انصُرُوا الِهَتَکُم إن کُنتُم فاعِلِینَ. قُلَنا یَا نَارُ کُونِی بَردا وَ سَلاما عَلی إبراهِیمَ(1)».
گفتند: اگر کاری می کنید، او را بسوزانید و خدایانتان را یاری دهید. گفتیم: ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی آسیب باش.
حضرت ابراهیم علیه السلام به دست کفرپیشگان
در آتش افکنده شد، ولی به خواست خدا آتش بدن او را نسوزاند و وی بی هیچ گزندی، از دل شعله های آتش بیرون آمد.
حضرت موسی علیه السلام نُه دلیل و معجزه ارائه کرد که یکی از آن معجزات، عصایی
بود که چون موسی آن را بر زمین می افکند، به ماری بزرگ تبدیل می شد.
«قالَ ألقِها یا مُوسی، فَألقها فَاِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسعی(2)».
حضرت عیسی علیه السلام به مردمش می گفت: «... أنّی قَد جِئتُکُم بایَةٍ مِن رَبِّکُم أنّی أخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیرا بِاِذنِ اللّه ِ وَ اُبرِئُ الأکمَهَ وَ الأبرَصَ وَ اُحیِ المَوتی بِاِذنِ اللّه ِ وَ اُنَبِّئُکُم بِما تَأکُلُونَ وَ مَا
تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُم(3)».
من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه ای آورده ام:
1- از گِل، مجسمه ای به شکل پرنده می سازم و سپس در آن می دمم، آن مجسّمه گِلی به اجازه الهی، پرنده ای می شود (و پرواز می کند).
2- کور مادرزاد و بیمار جذامی را شفا می دهم.
3- به اجازه خداوند مرده را زنده می کنم.
4- به شما خبر می دهم که چه خورده اید و چه چیزی در خانه هایتان انباشته اید.
ص:8
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز برای اثبات پیامبری خویش معجزات گوناگونی را به مردم ارائه کرد که برخی از آن معجزات، خبر از آینده می داد و برخی حسّی بود که قرآن کریم در سوره «قمر» به یکی از معجزات حسّی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره فرموده
است:
«اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ، وَ انشَقَّ القَمَرُ، وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ(1)».
قیامت نزدیک شد، و ماه شکافته شد، و اگر - کافران و مشرکان - نشانه ای ببینند روی گردانند و گویند سحری است همیشگی.
اکثر مفسران عامّه و خاصّه روایت کرده اند که این آیات پس از آن نازل شد که
مشرکان قریش در مکه تقاضای معجزه از پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، آن حضرت به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم گشت. براساس برخی از روایات این جریان در شب چهاردهم ذی الحجة رخ داده، که قرص ماه کامل بوده است(2).
مهم ترین معجزه جاویدان پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن است که شامل اعجاز علمی، معرفتی و
خبرهایی از آینده می باشد، و تاکنون هیچ کس نتوانسته حتی یک آیه همانند آن را بیاورد و هر کس ادعای آوردن مثل آن را کرده، رسوا و شرمنده گردیده است.
ص:9
آیا معجزه، ویژه پیامبران بوده است؟
«معجزه» به معنای «انجام کار خارق العاده برای اثبات نبوّت»، ویژه پیامبران بوده است، امّا در قرآن کریم، نام کسانی را می توان دید که پیامبر نبوده اند ولی کارهایی خارق العاده از آنان سر زده است که انسانهای معمولی تاب و توان انجام
آن را ندارند.
کارهای شگفت و خارق العاده ای که از سوی جز پیامبران انجام می گیرد «کرامت» نامیده می شود.
به سخنی دیگر، «معجزه» و «کرامت» هر دو به کارهای شگفت و خارج از توان بشر معمولی، گفته می شود با این فرق که: معجزه، کارهای خارق العاده انبیاست که بر آنند با آن، درستی ادّعای رسالت خود را اثبات کنند، ولی کرامت، کارهای خارق العاده انسانهای بزرگ و بندگان محبوب خداست
که ادّعای پیامبری ندارند، بلکه به پیامبران الهی باور دارند و از آن رو که در راه بندگی خدا به جایگاه و پایگاه ویژه ای دست یافته اند، خداوند به آنان توان، دانش و ویژگیهایی را ارزانی داشته است تا بدین وسیله ایشان را بر دیگران برتری بخشد.
در قرآن کریم، کرامتهایی برای جز پیامبران بازگو شده است که برای نمونه به یک مورد از آن اشاره می نماییم.
در سوره نمل، آیه 40، خداوند متعال فرموده است که چون سلیمان، ملکه
سرزمین سبأ(1) را به سوی خود فرا خواند، برای نشان دادن قدرت خود به وی آهنگ آن کرد تا تخت فرمانروایی او را به سرعت و به گونه ای شگفت، پیش از آن که وی نزد او آید، حاضر سازد.
ص:10
از این رو، سلیمان به اطرافیانش گفت: آیا کسی توان چنین کاری را دارد؟ یکی از کسانی که بهره ای از دانش کتاب
(علم الکتاب(1)) را داشت، پاسخ داد: من در چشم بر هم زدنی، می توانم آن تخت را از سرزمین دور به این جا بیاورم. پس سلیمان چون نگریست، تخت را بی درنگ، در برابر خود یافت.
در حدیثی آمده است:
«ابوسعید خدری» از حضرت رسول صلی الله علیه و آله پرسید: آن که بهره ای از دانش کتاب را داشت و توانست چنین کار شگفتی را انجام دهد، چه کسی بود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وی وصیّ سلیمان بود.
سپس ابوسعید پرسید: کسی که دانش کتاب نزد اوست و خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «مَنْ عِندَهُ
عِلمُ الکِتابِ(2)» کیست؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ذلک أخی علی بن ابی طالب(3)»، «او برادرم علی بن ابی طالب است».
در برخی از روایات آمده است که اسم اعظم الهی(4)، هفتاد و سه حرف است که یک
حرف آن نزد «آصف بن برخیا» - وصیّ سلیمان - بود که توانست آن کار شگفت را انجام دهد.
نزد امامان اهل بیت علیهم السلام هفتاد و دو
حرف آن هست و یک حرف آن ویژه ذات پاک خداوند است(5).
ص:11
بنابراین، آنچه از متون روایی برمی آید، آن است که امامان معصوم علیهم السلام که جانشینان راستین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده اند، از توان و قدرتی خارق العاده و شگفت بهره مندند، که در پرتو آن می توانند بندگان خدا را به سوی راه حق هدایت کنند و اینان را در مسیر معارف قرآنی و سنّت نبوی راهنما باشند.
ص:12
آنچه بر هر مسلمان و شیعه خاندان عصمت و طهارت واجب است، اعتقاد به قدرت مطلق و بی چند و چون خداوند است که هیچ قدرتی مستقل از قدرت او نیست. بنابراین اگر پیامبران و امامان علیهم السلام معجزه یا کرامتی از خود نشان می دهند به اذن پروردگار هستی بخش است و اینان از خود توان چنین کاری را ندارند.
افتخار پیامبران و امامان علیهم السلام این بوده است که بندگان خدایند و سر بر آستان بندگی او فرو آورده اند.
بنابراین مؤمنان راستین کسانی اند که با اعتقاد به معجزه و کرامت، از توجّه به قدرت بی چند و چون الهی غافل نیستند و خواست و اراده خداوند را باور دارند. اگر عیسی علیه السلام کور مادرزاد را شفا می داد و یا بیماران
بی درمان را به گونه ای شگفت شفا می بخشید، بر آن بود تا مردم را به سوی خداوند فرا خوانَد و یاد آورَد که چنین کارهایی را به اجازه پروردگار انجام می دهد.
امامان علیهم السلام نیز اگر کرامتی از خود نشان می دهند، از آن روست تا زائران و دوستانِ آنان با دیدن آن کرامتها، به خداوند توجّه کنند و راه امامان را که همان راه پیامبر صلی الله علیه و آله و راه قرآن است در پیش گیرند، از گناهان پرهیز کنند و به بندگی و فرمانبری خداوند،
روی آورند.
ص:13
زائران بسیاری که از راههای دور و نزدیک به زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام آمده و می آیند، چه بسا گوشه ای از عنایات و نگاههای مهرآمیز آن امام را یا دیده اند و یا از افرادی مطمئن شنیده اند.
در این باره کتابهای بسیاری نوشته
شده است و موارد ثبت شده در آستان قدس رضوی فراوان است، ولی در این جا نمونه وار، به چند مورد کوتاه اشاره خواهیم داشت.
محدث نوری رحمه الله در کتاب دارالسلام
نوشته است:
«یکی از خدّام حرم رضوی، هنگامی که در رواق «دارالحُفّاظ» نوبت استراحت خود را سپری می کرد به خواب رفت و در عالم رؤیا مشاهده نمود که درِ حرم باز شد و امام علی بن موسی الرضا علیه السلام از آن در رو به سوی او آورد و به او فرمود، از خواب برخیز و از خادمان حرم بخواه تا مشعلی را بالای گلدسته روشن نگاه دارند، زیرا گروهی از زائران عرب بحرین به زیارت من می آیند ولی در منطقه «طُرُق» به دلیل تاریکی شب و پوشیده شدن جاده به وسیله برف، راه را گم کرده اند، مشعل را بالای گلدسته روشن نگاه دارید تا مگر آنها با دیدن آن جهت راه را تشخیص دهند، علاوه بر این به متولّی حرم بگو جمعی از خادمان را همراه با مشعل به سوی منطقه طُرُق روانه کند و به استقبال زائران برود.
خادم از خواب بیدار شد و آنچه امام در خواب به او فرموده بود، انجام داد.
متولّی حرم با جمعی از خادمان مشعلها را روشن کرده و به سوی «طُرُق» - که در مسیر نیشابور به مشهد واقع شده و در یک منزلی مشهد قدیم قرار گرفته
بود - حرکت کردند و سرانجام توانستند در آن شب برفی، سرد و طوفانی، زائران عرب زبان بحرین را پیدا
ص:14
کنند و مورد استقبال قرار دهند.
پس از آن که زائران از نگرانی و خطر رهایی یافتند، سرگذشت خود را چنین باز گفتند:
«ما به سمت مشهد در حرکت بودیم که برف و سرما شدّت گرفت، هوا طوفانی شد به طوری که از یک سو راه را گم کردیم و از سوی دیگر به خاطر سردی
هوا، دست و پای ما بی حس شده و قادر به حرکت نبودیم، زمینگیر شدیم و برای مرگ آماده شدیم و دور هم حلقه زدیم و فرشی را روی سر خود افکندیم تا مگر قدری از سرما کاسته شود، شرایط سخت و توانفرسایی بود و برخی می گریستند.
در میان ما مرد صالح و شایسته ای حضور داشت که به دلیل خستگی و چه بسا سرما، در آستانه خواب قرار گرفت و در همان شرایط حضرت رضا علیه السلام را
ملاقات کرد که به او فرمود:
برخیزید و به راه ادامه دهید، من گفته ام تا بر فراز گلدسته مشعلی روشن کنند، شما به همان سو حرکت کنید، گروهی از خادمان نیز به استقبال شما می آیند. این بود که ما برخاستیم و با امید به راه رفتن ادامه دادیم، تا این که وعده آن امام رئوف و مهربان تحقق یافت و با شما روبرو شدیم»(1).
لازم به یادآوری است که نقل این گونه رخدادها بدان معنی نیست که خواب هر کس را باور کنیم، زیرا به طور کلی، خواب به دو دسته خوابهای صادق و دروغ تقسیم می شود.
علاوه بر این برخی افراد ناآگاه یا فرصت طلب برای فخرفروشی یا اهداف
نادرستِ دیگر به دروغ، خوابهایی را نقل می کنند و حتّی از مردم می خواهند آن را برای دیگران بازگویند یا بنویسند.
زائران محترم باید بدانند که خوابهای صادق و راست، دارای نشانه های صدق است، همانند خوابی که خادم امام رضا علیه السلام در این واقعه دیده بود و نشانه صدق آن این بود که
ص:15
در عالم واقع، آن زائران راه گم کرده، دیده شدند و از مرگ رهایی یافتند.
بنابراین، خوابهایی که در پشت کتابها و بی دلیل و نشانه قطعی نوشته می شود،
پذیرفتنی نیست.
باید مطالب دینی و حتّی این گونه مسایل را از دانشمندان دینی دریافت که پرهیزکارند و پیش از هر چیز درستی و یا نادرستی هر نکته و مطلبی را از آنان پرسید، زیرا شیطان صفتها و فرصت طلبها همیشه می کوشند از هر راهی به ایمان و اعتقاد مردم آسیب رسانند.
خواب و رؤیای درست چنین ویژگیهایی را داراست:
1- دارای نشانه های صدق خارجی است.
2- با باورهای دینی و قرآنی سازگار است.
3- با احکام و برنامه های دینی همسازی دارد.
4- دانشمندان و کارشناسان آن را تأیید می کنند.
از این رو هرگاه یکی از این نشانه ها در نقل خواب نباشد به آن خواب اعتنا نمی شود و نباید آن را بازگفت.
قطب الدین راوندی که یکی از محدثان شیعه است، از «ریّان بن صلت» نقل کرده است که وی گفت:
«به دیدار امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
در خراسان رفتم، در میان راه با خود گفتم: چه خوب بود که امام از سکّه هایی که به نامشان ضرب شده است، به من هدیه می کردند.
به منزل امام رسیدم و وارد شدم. [سلام کردم و اجازه خواستم بنشینم]. هنوز آرزوی خود را بازگو نکرده بودم، که آن حضرت به خدمتکار خود فرمود: میهمان ما دوست دارد از سکّه هایی که نام من بر آن نقش بسته است، هدیه بگیرد. سی درهم بیاور و به وی
ص:16
تقدیم کن!
[وقتی این لطف و محبّت را از امام دیدم ]در دل گفتم: ای کاش امام از لباسهایی که تاکنون پوشیده اند، به من هدیه دهند!
هنوز در این فکر بودم که امام دوباره به خدمتکار خود رو کرد و فرمود: از لباسهایم بیاور و در اختیار این میهمان بگذار(1)».
آگاهی پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام به گفتگوهای قلبی دوستان و مؤمنان و زائران خود، یکی از باورهای شیعه امامیه است زیرا در نظر شیعه، خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و
امامان معصوم علیهم السلام به دلیل جایگاه و منزلتی که نزد او دارند، چنین توان و قدرتی را داده است تا دلیلی باشد بر حقّانیت آنها و نشانه ای باشد بر درستی راه و خط مشی آنها.
شیخ صدوق رحمه الله به سندش از ابی بصیر نقل می کند که او به امام صادق علیه السلام گفت:
چرا خداوند به انبیاء و رسولان و شما معجزه عطا کرده است؟ حضرت فرمود: برای اینکه دلیلی باشد بر صدق آورنده آن(2).
در روایت دیگری آمده است:
در یکی از روزها حضرت جواد الائمه علیه السلام در کنار دجله ایستاده بود، فردی به آن حضرت گفت:
«شیعیان شما بر این باورند که شما به آنچه در این رودخانه وجود دارد آگاهید و حتّی وزن آن را هم می دانید!
حضرت فرمود: آیا خداوند می تواند این دانش را به موجودی کوچک و
ضعیف چون پشه ارزانی کند؟
آن فرد پاسخ داد: آری خدا چنین قدرتی دارد.
امام فرمود: پس چندان شگفت نخواهد بود اگر خدا این دانش را به یک انسان که نزد او
ص:17
گرامی تر است عطا کرده باشد(1)».
«هنگامی که امام موسی بن جعفر علیه السلام به شهادت رسید، امامت به علیّ بن موسی علیه السلام رسید. ولی برخی شیعیان و یاران موسی بن جعفر علیه السلام ، هنوز به این امر باور نداشتند و نمی دانستند که به راستی امام پس از موسی بن جعفر علیه السلام
کیست. از این رو تلاش می کردند که از راههای ممکن، امام راستین را بشناسند.
حسن بن علی وشّاء(2)، یکی از یاران
امام موسی بن جعفر علیه السلام می گوید: هنوز به امامت علی بن موسی علیه السلام یقین نیافته بودم و می خواستم به این یقین دست یابم، از این رو چندین پرسش را در نامه ای نوشتم، تا بدین سان وی را بیازمایم.
در حالی که نامه را در زیر لباس پنهان کرده بودم، نزد ایشان رفتم و منتظر بودم تا اجازه ورود بیابم، ناگاه جوانی
از خانه بیرون آمد و با صدای بلند گفت: کدام یک از شما «حسن بن علی وشّاء است»؟ گفتم: منم.
جوان نوشته ای را به من داد و گفت: علیّ بن موسی الرضا علیه السلام این نامه را برای تو نوشته است. نامه را گرفتم، آن را گشودم و دیدم که علی بن موسی پرسشهای مرا، یک به یک پاسخ داده است، در حالی که پرسشها هنوز نزد من بود و به ایشان نداده بودم. این گونه بود که امامت آن گرامی را باور کردم و به
آن اعتقاد یافتم(3)».
در اندیشه شیعی، امامان معصوم علیهم السلام به گونه ای فوق بشری از علوم نبوی و معارف الهی برخوردارند و افزون بر آن، خداوند دانشهای دیگری را نیز به آنان داده است که می توانند نامه ناخوانده یا سخن ناگفته را دریابند. اما باید توجه داشت، این نوع کرامتها که از امامان علیهم السلام دیده می شود،
خود راهی است که به جایگاه و منزلت معنوی و الهی آنان
ص:18
پی برده شود و از ایشان آموزه های دین آموخته گردد و گام در راه پرستش و فرمانبرداری پروردگار متعال نهاده شود.
پس زائران آگاه پیش از آن که در زیارت خود، برآورده شدن حاجتها و نیازهای خود را در نظر داشته باشند، به این حقیقت توجّه کنند که باید درس توحید و دینداری و دین خواهی را از امامان فرا گرفت و از مکتب اهل بیت علیهم السلام برای درس آموزی و
دین شناسی بهره برد و از آستان مهر و محبّت ایشان، به اطاعت و بندگی خدا رسید، حرام الهی را کنار نهاد و تکالیف واجب را انجام داد؛ چیزی که امامان را خشنود می سازد و لطف و محبّت و دعای آنان را ارزانی می دارد.
دِعبل خُزاعی یکی از شاعران بزرگ
روزگار امام علی بن موسی علیه السلام بود که با وجود شرایط دشوار آن زمان، در برابر مخالفان اهل بیت علیهم السلام در مدح و ستایش
اهل بیتِ عصمت و طهارت علیهم السلام شعر می سرود و با اشعار خود، امامان را به همه مردم می شناساند.
«در یکی از مجالسی که دعبل شعری درباره حضرت رضا علیه السلام و کرامتهای آن بزرگوار سروده بود، آن امام مهربان سکّه هایی از نقره که نام رضوی بر آن نقش بسته بود، به وی هدیه داد.
دعبل که از سر محبّت و ارادت شعر سروده بود و پول و هدیه ای را چشم نداشت، پولها را نپذیرفت و بازگرداند. امّا امام فرمود: این سکّه ها را بگیر زیرا به آن نیاز خواهی یافت!
دِعبل می گوید: از مجلس امام بیرون آمدم و به خانه بازگشتم، چون به خانه رسیدم، خانه را از اسباب و اثاث، خالی دیدم و دریافتم که، اموال خانه دزدیده شده است.
این جا بود که سکّه های نقره را فروختم
و مردم به بهای خوبی از من خریدند، چه نام امام بر آن نقش بسته بود و مردم در برابر سکّه ای نقره، سکّه ای طلا به من می دادند و
ص:19
بدین گونه آنچه را نیاز داشتم فراهم ساختم(1)».
سخاوتمندان و گشاده دستان، هیچ نیازمندی را از خویش ناامید و بی بهره برنمی گردانند. خاندان عصمت و
طهارت علیهم السلام که مهر و جود و سخاوت را از پیامبر صلی الله علیه و آله به ارث برده اند، زائران خویش را بی پاسخ نخواهند گذاشت، ولی چه زیباست که زائران نیز همچون دعبل، از سر مهر و محبّت و با معرفت، به زیارت امام آیند و بدانند که این خاندان، دوستان خود را وانمی نهند و حتّی نیازهای آینده آنان را نیز در نظر دارند.
ص:20
این نوشته را با این سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به پایان می بریم که فرمود:
«سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنّی بِأَرْضِ خُراسانَ. ما زارَها مَکْرُوبٌ إلاّ فَرَّجَ اللّه ُ کُرْبَتَهُ وَ لامُذْنِبٌ إلاّ غَفَر اللّه ُ ذُنُوبَهُ»(1).
پاره ای از تن من در سرزمین خراسان دفن خواهد شد. هیچ کسی وی را زیارت نمی کند مگر خداوند گرفتاریها و اندوه هایش را از میان می برد و گناهان او را می آمرزد.
چه شایسته و زیباست که زائران حرم رضوی نیز، امیدوار و با شناخت امام خویش، در این حرم گام گذارند و با آن حضرت پیمان بندند که از این پس پاکی خود را پاس دارند و دامان خویش را به گناه و
معصیت نیالایند.
ص:21