حلیة المتقین

مشخصات کتاب

سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1110ق.

عنوان و نام پدیدآور : حلیه المتقین/ مولف محمدتقی مجلسی؛ با مقدمه مکارم شیرازی؛ بازنگری و تحقیق ابوالقاسم علیان نژادی.

مشخصات نشر : قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، 1392.

مشخصات ظاهری : 827 ص.

شابک : 240000 ریال 978-964-533-180-9 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتاب حاضر در سال های مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است.

یادداشت : کتابنامه: ص. [813] - 821؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع : اخلاق شیعی

موضوع : *Shiite ethics

موضوع : احادیث اخلاقی

موضوع : Hadiths - Ethics

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.

موضوع : Hadith (Shiites) -- Texts -- 17th century

موضوع : رستاخیز

موضوع : Resurrection

موضوع : شیعه -- دفاعیه ها و ردیه ها

موضوع : Shi'ah -- Controversial literature

شناسه افزوده : مکارم شیرازی، ناصر، 1305 -، مقدمه نویس

شناسه افزوده : علیان نژادی، ابوالقاسم، 1343 -

رده بندی کنگره : BP247/65/م3ح8 1392

رده بندی دیویی : 297/61

شماره کتابشناسی ملی : 4305255

ص:1

اشاره

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

ص: 4

فهرست مطالب

مقدّمه حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظلّه) 41

ضرورت ویرایش و تحقیق کتاب حلیة المتّقین 45

نکاتی درباره کارهای انجام شده 47

نگاهی گذرا به زندگی علّامه مجلسی رحمة الله 49

ولادت وخاندان 49

دوران تحصیل 50

اساتید و شیوخ اجازه 50

جانشینی پدر 51

شاگردان وراویان 51

تألیفات 52

حلیة المتّقین 53

علّامه در سفر 53

علّامه مجلسی وسیاست 54

علّامه از منظر اهل نظر 55

وفات علّامه مجلسی رحمة الله 56

مقدّمه علّامه مجلسی رحمة الله 59

فصل اوّل: آداب پوشیدن لباس و کفش / 63

فضیلت آراستن 65

اظهار نعمت های پروردگار 65

خود را برای خودی ها بیارایید 66

لباس خوب از مال حلال 66

لباس زیرین ورویین 67

آراسته بودن در بیرون خانه 68

فلسفه سختی های دنیا 68

ص: 5

لباس های حرام 69

لباس ابریشمین 70

زیورآلات طلا ونقره 70

بهترین لباس 71

لباس پنبه ای وپشمین 71

لباس کتان وخز 73

رنگ لباس 73

لباس سفید وزرد 74

لباس قرمز وکبود 74

لباس سبز سیر وسیاه 75

برخی آداب لباس پوشیدن 76

حرمت پوشیدن لباس مخصوص زنان یا کافران 78

عِمامه بستن وکلاه پوشیدن 79

عِمامه بر سر گذاشتن 79

کلاه پوشیدن 81

آداب پوشیدن پاجامه (شلوار راحتی) 81

آداب لباس نو بریدن وپوشیدن 82

دعاهای هنگام بریدن وپوشیدن لباس نو 82

پوشیدن لباس نو ورهایی یافتن از آفات 84

شکرانه پوشیدن لباس نو 84

دیگر آداب پوشیدن وبیرون آوردن لباس 85

هیچ گاه به طور کامل برهنه نشوید 85

ویژگی های پوشش بانوان 85

اسراف در پوشش 86

پاکیزگی ونظافت لباس 86

وصله زدن به لباس 87

رنگ کفش وویژگی های دیگر آن 87

اهمیّت پوشیدن کفش 88

چه کفشی بپوشیم 88

آداب پوشیدن کفش 90

استراحت دادن به پاها 91

دعای پوشیدن کفش 91

ص: 6

فصل دوم: زیورآلات ونوع زینت مردان وزنان / 93

فضیلت انگشتر به دست کردن وآداب آن 95

استحباب انگشتر در دست راست کردن 95

انگشتر در کدام دست کنیم 97

انگشتر در کدام انگشت نکنیم 97

دعای انگشتر در دست کردن 97

جنس انگشتر 98

چگونگی انگشتر 98

انگشترهای نامناسب 98

فضیلت عقیق 99

اهمیّت عقیق در دست کردن 99

آثار وخواصّ عقیق در دست کردن 100

فضیلت یاقوت وزبرجد وزمرّد 103

انگشتر یاقوت ورفع فقر وپریشانی 103

انگشتر زمرّد وراحتی وتوانگری 104

انگشتر زبرجد در دست کردن 104

فضیلت فیروزه وجزع یمانی 104

خواصّ انگشتر فیروزه 104

خواصّ انگشتر جزع یمانی 105

فضیلت دُرّ نجف وحدید چینی وبلور ودیگر نگین ها 106

نقش نگین 108

اهمیّت نقش نگین انگشتر 108

نقش نگین انگشتر پیامبران 108

نقش نگین انگشتر امامان علیهم السلام 110

آثار وخواصّ نقش نگین 114

پوشیدن طلا ونقره برای زنان وکودکان 117

زیور کودکان 117

زیور زنان 117

آراستن دیگر چیزها با طلا 118

آداب سرمه کشیدن 119

اهمیّت سرمه کشیدن 119

ص: 7

دعای هنگام سرمه کشیدن 120

آثار وفواید سرمه کشیدن 121

آداب نگاه کردن در آیینه 122

اهمیّت وفواید نگاه کردن در آیینه 122

دعاهای هنگام نگاه کردن در آیینه 122

رنگ کردن موها 124

اهمیّت رنگ کردن با حنا 124

فواید و آثار رنگ کردن 125

فلسفه رنگ کردن 125

چگونگی وآثار رنگ کردن 127

فصل سوم: آداب خوردن وآشامیدن / 129

ظرف خوردن وآشامیدن 131

غذاهای مجاز وافراط در غذا 132

شریک کردن دیگران در غذای خود 133

از غذای حلال نمی پرسند 133

غذا خوردن در حال سیری 134

کم خوری وسلامت تن 135

کمترین اسراف در غذا خوردن 137

پاره ای از آداب واوقات غذا خوردن 137

وعده های غذایی 138

غذای داغ نخورید 139

در غذا فوت نکنید 140

از جلوی خود شروع به خوردن کنید 140

روش غذا خوردن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله 141

بهترین راه جلوگیری از ضررهای غذا خوردن 141

سفارشات امام حسن علیه السلام در مورد غذا خوردن 142

سایر آداب غذا خوردن 143

تنها غذا خوردن 143

سهم نیازمندان از غذاها 144

موارد ممنوع یا مکروه، هنگام غذا خوردن 144

ص: 8

سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در غذا خوردن 146

آداب غذا خوردن 147

شستن دست ها پیش از غذا خوردن 147

شستن دست ها پس از غذا خوردن 148

شستن دهان پس از غذا خوردن 149

کیفیّت نشستن هنگام غذا خوردن 149

با چه چیز غذا خوردن را شروع وتمام کنیم؟ 149

دعای سفره وآثار آن 153

آغاز وانجام غذا با نام وحمد خدا 153

آثار شروع به «بسم الله» وختم به «الحمد لله» 154

آثار دعا خواندن هنگام غذا خوردن 155

دعای سفره حضرت رسول صلی الله علیه و آله وائمّه اطهار علیهم السلام 156

آداب پس از غذا خوردن 158

غذاهای ریخته شده اطراف سفره 158

حرمت نان وآثار کفران نعمت 159

خوابیدن بعد از غذا 160

ترک خدمت کردن به احترام غذا 160

در فضیلت برخی غذاها 160

موادّ غذایی 160

گوشت وانواع آن 164

غذاهای گوشتی 170

غذاهای غیر گوشتی 171

لبنیات 173

دیگر موادّ غذایی 175

دعای پس از خوردن وآشامیدن 177

سبزی ها ومیوه ها ودیگر خوراکی ها 178

سبزی ها 178

میوه ها 185

آداب میوه خوردن 193

حبوبات 194

خوردن خاک وگِل 196

ص: 9

فضیلت ضیافت مؤمنین وآداب آن 197

میهمانداری وفضیلت آن 197

قبول کردن دعوت مؤمنین 198

ولیمه ومیهمانی دادن 199

بی دعوت به میهمانی رفتن 199

آداب پذیرایی از میهمان 199

وظایف میزبان 200

میهمان سرزده ودعوت نشده 200

به خدمت گرفتن میهمان 201

وظایف میزبان در سر سفره 201

استقبال وبدرقه میهمان 202

وظایف میهمان 202

اندازه میهمانی 203

فضیلت خلال کردن وآداب آن 203

فضیلت وفایده خلال کردن 203

چوب خلال 204

آداب خلال کردن 205

فضیلت نوشیدن آب وانواع آن 205

فضیلت نوشیدن آب و خواصّ آن 205

آب هایی که نوشیدن آن سفارش شده 206

آب زمزم 206

آب فرات 207

آب باران وآب ناودان کعبه 208

آب خنک 208

آب جوشیده 209

آب هایی که نوشیدن آن مذموم است 209

فلسفه شیرین یا تلخ بودن آب 210

آداب خوردن آب 210

طرز نوشیدن آب 210

آب خوردن در حال ایستاده یا نشسته 210

چگونگی آب خوردن 211

ص: 10

ظرف آب 212

دعاهای قبل وبعد از نوشیدن آب 212

ابتدا به نام خدا وانتها به حمد او 212

سلام بر حسین شهید 214

دعا برای دفع ضرر نوشیدن آب در شب 214

مقدار نوشیدن آب 214

فصل چهارم: ازدواج، آداب ازدواج، تربیت فرزندان / 217

فضیلت ازدواج کردن ونهی از رهبانیّت 219

ازدواج ودینداری 219

ترک ازدواج برای مسائل مالی 220

دوست داشتن همسر 220

لزوم آمیزش با همسر 221

رهبانیّت ممنوع 221

صفات پسندیده وناپسند زنان 222

اهمیّت همسر 222

معیارهای معنوی همسر خوب 224

معیارهای جسمی همسر شایسته 225

بهترین وبدترین زنان 226

زنی که از کارکنان خداست 227

آداب خواستگاری وزمان مناسب آن 228

خواستگاری 228

زمان عقد وزفاف 228

ولیمه ازدواج 229

خواندن خطبه عقد 229

آداب زفاف وآمیزش 230

اوقات مکروه آمیزش 231

شب چهارشنبه وهنگام تحت الشعاع 231

آمیزش در اوّل ووسط وآخر ماه 231

آمیزش هنگام طلوع وغروب آفتاب 232

آمیزش در شب عید فطر وعید قربان ودر برابر آفتاب 232

ص: 11

اوقات حرام آمیزش 233

اوقات مستحبّ آمیزش 233

مکان هایی که آمیزش در آن مکروه است 234

کارهای مکروه به هنگام آمیزش 235

حالت های مکروه به هنگام آمیزش 236

آداب پیش از آمیزش 237

آداب عروسی 238

آمیزش در حمّام یا بدون روانداز 239

دعا ونماز در شب زفاف وهنگام آمیزش 239

آداب شب زفاف 239

چگونه شیطان شریک نطفه می شود 241

دعای هنگام آمیزش 242

حقوق زن وشوهر بر یکدیگر 243

حقوق شوهر بر زن 243

حقوق زن بر شوهر 244

دعاهای طلب فرزند وفضیلت آن 245

فرزندان در کلام معصومان علیهم السلام 245

اهمیّت وتعداد فرزند 245

تأثیر اعمال فرزند در کارنامه والدین 246

پاداش زحمات پدر ومادر 246

ثواب دوران بارداری وشیردهی 247

دختر یا پسر 247

دعا برای فرزنددار شدن 248

دعاهای مخصوص 248

استغفار 249

تلاوت آیاتی از قرآن برای زاد و ولد 251

نماز مخصوص، اذان ونام علی 252

احکام دوران حمل وزایمان وپس از آن 253

پیش از زایمان 253

هنگام زایمان 253

پس از وضع حمل 256

ص: 12

غذای مادر 256

تبریک ولادت ورنگ لباس نوزاد 256

برداشتن کام طفل 257

قطره ریختن در بینی، اذان واقامه گفتن در گوش وغسل دادن نوزاد 258

نامگذاری 259

نام های نیک 259

نام های نامناسب 261

عقیقه کردن و سر تراشیدن نوزاد وآداب آن 261

عقیقه 261

اهمّیّت عقیقه 262

فلسفه وزمان عقیقه 262

عقیقه برای بزرگسالان 262

صدقه یا قربانی به جای عقیقه 263

عقیقه کودک هفت روزه 263

شرایط عقیقه 263

دعای هنگام ذبح گوسفند 264

حکم مالیدن خون عقیقه بر نوزاد وهدیه دادن به قابله 266

آداب طبخ کردن وخوردن عقیقه 266

چه کسانی از گوشت عقیقه نخورند؟ 267

تراشیدن موی سر نوزاد 267

ختنه کردن 267

زمان ختنه کردن 267

فلسفه ختنه کردن 268

دعای ختنه کردن، تکرار ختنه واحکام ترک ختنه 268

آداب شیر دادن وتربیت فرزند 269

آداب شیر دادن 270

شیرهای ممنوع 271

حدّاقل مدّت شیردهی 271

تعلیم وتربیت فرزند 271

اهمیّت تربیت فرزند وسنّ بازی وتربیت 271

آموختن حدیث ومراحل تربیت فرزند 272

ص: 13

رختخواب مستقل ونظافت شبانه 273

اجتناب کردن از خرافات 273

حقوق فرزند بر والدین 274

نفقه فرزندان 277

چگونه آرامش پیدا کنیم 278

سنّ نامحرم شدن دختران و پسران 278

شیطنت در کودکی، نشانه بردباری در بزرگسالی 279

رعایت کردن حرمت والدین وحقوق آنها بر فرزندان 279

بخشی از حقوق والدین 280

احترام به والدین 280

احسان ونیکی به والدین 280

نیکی به مادر وحقّ پدر 281

پرداخت هزینه های والدین 282

عاقّ والدین 282

آثار وپاداش احسان به والدین 283

مجازات بی حرمتی به والدین 284

فصل پنجم: مسواک زدن، شانه کردن، ناخن گرفتن، کوتاه کردن شارب وتراشیدن سر / 287

مسواک زدن 289

فضیلت مسواک زدن 289

سنّت پیامبران 289

سفارش جبرئیل 290

مسواک ونماز 290

سرزنش ترک کننده مسواک 291

فلسفه مسواک زدن 291

آثار وفواید مسواک زدن 292

زمان ومکان مسواک زدن 292

چگونگی مسواک زدن 293

ترک کردن مسواک 293

تراشیدن موی سر 294

اهمّیّت تراشیدن موی سر وفواید آن 294

ص: 14

زمان تراشیدن موی سر وآداب آن 294

آداب نگهداری موی سر 295

آداب نگهداری موی سر مردان 296

آداب نگهداری موی سر زنان 296

فضیلت تراشیدن سبیل 297

فلسفه تراشیدن سبیل وفواید آن 297

وقت و مقدار گرفتن شارب 297

دعای هنگام گرفتن شارب 298

آداب ریش گذاشتن 298

درازای ریش 298

چگونگی اصلاح ریش 299

محاسن سبب زیبایی است 300

مجازات تراشیدن ریش 300

فضیلت موی سفید 300

نخستین موی سفید وفلسفه آن 300

فایده موی سفید وحکم کندن آن 301

بازی کردن با ریش وکندن موی بینی 302

فضیلت ناخن گرفتن 303

آداب واوقات ناخن گرفتن 304

زمان ناخن گرفتن 304

روز جمعه 304

روز پنجشنبه 305

سایر روزهای هفته 306

چگونه ناخن بگیریم؟ 307

دعای هنگام ناخن گرفتن 308

دفن مو وناخن 308

فضیلت شانه کردن موی سر وصورت 309

آداب واوقات شانه کردن 310

وقت شانه کردن 310

چگونگی شانه کردن 310

دعای هنگام شانه کردن 311

ص: 15

فصل ششم: آداب استفاده از بوی خوش وگل ها وکرم ها وروغن ها / 313

سبب پیدایش بوهای خوش در زمین 315

فضیلت بوی خوش وآداب آن 316

فضیلت بوی خوش 316

وقت استفاده از بوی خوش 317

بوی خوش برای زنان 318

فواید بوی خوش 318

کراهت ردّ عطریات 319

فضیلت مشک وعنبر وزعفران 320

مشک 320

فضیلت عنبر وزعفران وعود 321

خلوق 321

فضیلت غالیه 322

فضیلت وآداب روغن زدن 323

زمان روغن زدن 323

فواید روغن زدن 323

آداب روغن زدن 324

روغن بنفشه 325

فضیلت روغن بنفشه 325

فواید روغن بنفشه 325

روغن بان وزنبق 326

فضیلت روغن بان 326

فضیلت روغن زنبق 327

فواید سایر روغن ها 328

روغن زیتون وگل خیری 328

روغن کنجد 328

بخور وانواع وآداب آن 328

فضیلت بخور 328

بخور با عود 329

آداب ودعای بخور دادن 330

فضیلت گلاب، گل سرخ ودیگر گل ها 331

خواصّ گلاب 331

ص: 16

گل نرگس وگل مورد 331

گل سرخ 332

گل مَرْزنگوش 333

آداب بوییدن گل 333

فصل هفتم: نظافت شخصی / 335

فضیلت حمّام کردن 337

اهمیّت حمّام رفتن 337

فواید حمّام کردن 337

آداب ورود وخروج ودعاهای حمّام 338

وقت حمّام رفتن 338

پوشش عورتین 339

شستن پا به هنگام خروج از حمّام 339

پوشش سر 340

دعاها واذکار حمّام رفتن 340

بایدها ونبایدهای حمّام 341

نبایدها 341

کارهای مجاز 343

فضیلت شستن سر وبدن وزدودن بوهای بد 343

شستن وخوشبو کردن بدن 343

شستن لباس 344

درمان کچلی 344

فضیلت شستن سر با سدر وگل خطمی 345

فواید شست وشو با گل خطمی 345

شست وشوی سر با سدر 345

فضیلت برطرف کردن موهای زاید (زهار) 346

اهمیّت وفواید دارو کشیدن 346

فلسفه دارو کشیدن 347

ازاله کردن موی زیر بغل 348

وقت دارو کشیدن 348

دعاهای هنگام دارو کشیدن 350

ص: 17

وقت دارو کشیدن ودیگر آداب آن 351

اوقات مناسب ونامناسب 351

دارو کشیدن در حال جنابت ونشسته 352

روش برطرف کردن بوی ناپسند دارو 352

فضیلت حنا مالیدن بعد از نوره 353

آداب غسل جمعه ودیگر غسل ها 354

غسل های واجب 354

غسل های مستحب 355

اوّل: غسل های زمانی 355

غسل جمعه 356

غسل شب های فرد ماه رمضان 357

غسل شب های دهه آخر ماه رمضان 358

غسل روز عید فطر وقربان وشب عید فطر 358

غسل هشتم ونهم ماه ذوالحجّه 359

واوّل ووسط وآخر ماه رجب 359

غسل روز مبعث 359

غسل شب نیمه شعبان 359

غسل روز غدیر خم (هیجدهم ذوالحجّه) 359

غسل روز مباهله (24 ذوالحجّه) وبرخی معتقدند روز 25 ذوالحجّه است 360

غسل روز دحو الأرض (25 ذوالقعده) 360

غسل روز نوروز 360

دوم: غسل های مستحبّ مکانی 360

سوم: غسل های مستحبّ مربوط به برخی اعمال 361

فصل هشتم: آداب خوابیدن، بیدار شدن ورفتن به حاجتگاه / 365

اوقات خوابیدن 367

خواب بین الطّلوعین 367

خواب قیلوله 369

وضو گرفتن قبل از خواب 70 3

فضیلت وفلسفه وضو گرفتن قبل از خواب 370

شب زنده داری سالانه 370

ص: 18

مکان خوابیدن وآداب پیش از خواب 72 3

مکان هایی که خوابیدن در آنها کراهت دارد 372

اوقاتی که خوابیدن کراهت دارد 373

رفتن به حاجتگاه پیش از خواب 373

دیگر آداب خوابیدن 373

آداب ودعاهای قبل از خواب 374

از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 374

از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام 375

از امام سجّاد علیه السلام 377

از امام باقر علیه السلام 377

از امام صادق علیه السلام 379

از امام رضا علیه السلام 382

برطرف کردن ترس در خواب وخواب پریشان دیدن ومحتلم شدن 382

راه های برطرف کردن ترس به هنگام خواب 382

دعاها وذکرهای خاص 382

فصد (رگ زدن) وپرداخت زکات 384

دعا برای محتلم نشدن وبرطرف کردن بی خوابی 384

دعای برطرف کردن خواب های پریشان 385

دعا برای بی خوابی وبیدار شدن آخر شب 386

چگونه به وقت بیدار شویم؟ 386

برطرف کردن بی خوابی 387

نماز ودعا برای خواب خوب دیدن وآداب بیدار شدن 388

چگونه اموات را در خواب ببینیم؟ 388

ذکر از یک پهلو به پهلوی دیگر شدن 389

آداب پس از بیدار شدن 390

سرّ خواب راست ودروغ دیدن وتعبیر خواب 391

اقسام خواب دیدن 391

خواب راست (رؤیای صادقه) 392

سرّ خواب های خوب وخواب های پریشان 393

خواب خود را به کسی نگویید 395

برای خوابتان تعبیر خوب کنید 395

ص: 19

تعبیر خواب حضرت رسول صلی الله علیه و آله 395

تعبیر خواب امام صادق علیه السلام 396

تعبیر خواب امام رضا علیه السلام 398

تحقیقی در مورد حقیقت خواب ورؤیا 398

آداب بیداری ومذمّت پرخوابی 403

عواقب پرخوابی 403

بیداری های مذموم 405

کسانی که خواب ندارند 405

رو به آفتاب خوابیدن ونشستن 406

آداب حاجتگاه رفتن 407

آداب تخلیه 407

مکروهات استنجا (تطهیر) 409

حاجتگاه و آداب آن 411

مستحبّات تخلّی 412

مکروهات تخلّی 413

فصل نهم: آداب حجامت وتنقیه، داروها وبیماری ها / 415

ثواب بیماری وبیان شدّت ابتلای مؤمن 417

پاداش بیماری 417

تب 419

فلسفه بلاها 420

آداب حجامت 422

اهمیّت حجامت 422

زمان مناسب برای حجامت 423

اوقات نامناسب 425

محلّ حجامت 427

آداب حجامت 428

آداب قبل از حجامت 428

آداب هنگام حجامت 428

آداب پس از حجامت 429

فواید حجامت 430

ص: 20

سفارش های طبّی ائمّه علیهم السلام وحکم رجوع به اطبّا 432

ضرورت اقدام برای درمان 432

چه کسی شفا می دهد؟ 432

مراجعه به طبیب غیر مسلمان 432

زمان مراجعه به طبیب 433

مصرف دارو به مقدار ضرورت 433

پرهیز وامساک 434

انواع معالجات 435

معالجه با آب، عسل، شیر، باران و مانند آن 435

معالجه با صدقه 436

معالجه با پیشگیری وآمیزش 436

معالجه با حقنه (اماله) 437

معالجه با حجامت وحمّام رفتن 437

معالجه با چکاندن دارو در بینی ودارو کشیدن 437

معالجات مختلف 438

چگونگی نماز انسان مبتلا به چشم درد 438

دستورهای طبّی نه گانه 438

معالجه انواع تب وتعویذها 440

روش های مادّی درمان تب 440

آب سرد وسیب 440

قندآب 441

آب باران وبنفشه 442

سنجد وکباب 442

برنج 442

معالجه تب 443

معجون وپالوده مخصوص 443

روش های معنوی درمان تب 443

آبِ آیة الکرسی ویاد اهل بیت علیهم السلام 444

هفتاد مرتبه سوره حمد وده مرتبه یاالله 444

اذان واقامه وسوره حمد 445

صدقه ودعاهای مخصوص 445

ص: 21

تعویذ تب 448

نشانه های فشار خون 451

دعای عیادت از بیمار 451

دعاهای جامع همه دردها وداروهای ترکیبی 451

دعاهای جامع، یا دعادرمانی 451

درمان بیماری های مختلف با داروهای گیاهی 453

درمان سردی، عقرب زدگی ومارزدگی 453

درمان بهق، پیسی، خوره، دیوانگی، فلج و لقوه 454

درمان سردرد وسردی سر 455

درمان زکام 455

معالجه انواع بیماری های سر 456

درمان سردرد 456

درمان درد شقیقه وگوش 457

درمان اختلالات مغزی وبیماری صرع 458

درمان بیماری های چشم وگوش ودندان 459

معالجه چشم درد 459

معالجه با آیات قرآن 459

معالجه با دعا 459

درمان ضعف چشم وشب کوری 460

درمان چشم درد با دارو 461

معالجه گوش 464

درمان گوش درد با قرآن 464

درمان گوش درد با داروی گیاهی 465

معالجه دندان 466

درمانی دیگر 467

درمان دندان درد با دارو 468

معالجه برخی از بیماری های پوستی 468

درمان پیسی 468

درمان خوره (جذام) 470

درمان بهق 471

درمان زگیل 472

ص: 22

درمان دمل وطاعون 472

درمان خنازیر وورم 473

درمان غدّه 474

معالجه بیماری های داخلی 475

درمان بیماری های شکم 475

معالجه درد شکم 475

معالجه ناراحتی شکم 475

درمان درد سینه 476

درمان درد طحال 477

درمان زخم جگر وبیماری های معده 478

درمان اسهال 479

درمان قولنج 479

درمان درد باسن 480

درمان درد پشت 482

درمان سرفه وسل ودردهای درونی 482

معالجه درد مفاصل و بعضی بیماری های دیگر 483

درمان بلغم 484

درمان لقوه 485

درمان بادهای بدن ودرد مفاصل 485

درمان درد پا 486

درمان درد ران وزانو 487

درمان درد ساق ومثانه 487

درمان حبس ادرار وبی اختیاری ادرار 488

درمان طبّی یبوست مزاج وعِرق النّسا 489

دعا برای چاره جویی سِحر وزهر گزندگان ودیگر بلاها 489

دعا برای از بین بردن چشم زخم 489

تعویذ برای از بین بردن سحر 490

دور کردن خیالات فاسد ووسوسه های شیطان وآرزوهای طولانی 492

از بین بردن ترس از تنهایی 493

گشودن کسی که او را بسته اند 494

فرو بردن خشم 495

ص: 23

دعا برای از بین بردن فراموشی واندوه 496

دعا برای چاره جویی فقر وپریشانی وبدهی وضرر 497

دعا برای رسیدن به حج 498

دعا برای دور کردن سگ وحیوانات درنده وجانوران 498

دعا برای دور کردن ضرر گزندگان 499

دعا برای دور کردن حشرات موذی 500

دعای یافتن گمشده 501

حکم تعویذ همراه جنب وحائض 502

تعویذهای نامناسب 502

فواید تربت امام حسین علیه السلام و خواصّ برخی داروها 503

تربت امام حسین علیه السلام 503

محدوده تربت ودعای هنگام برداشتن آن 503

فواید وخواصّ تربت 504

تربت و ایمنی از بلا وتلف وترس 505

مقدار خوردن تربت 506

تسبیح تربت 506

شرط اثربخشی تربت 507

آداب استفاده از تربت 507

خرید وفروش تربت 508

تربت گذاشتن در کفن 508

خواصّ برخی خوراکی ها و گیاهان 509

عنّاب 509

سیاهدانه 509

اسفند 510

انجیر 510

کُندر وهلیله زرد 511

خرفه وکرفس 511

بادروج وکاهو وسداب 511

اسفرزه وسنا وکاسنی 512

نمک وسرکه واُشنان 513

زنیان وگردو وآبشم 513

ص: 24

زنیان وآبشم وسیاهدانه 514

عسل 514

فصل دهم: آداب معاشرت با مردم وحقوق آنان / 515

حقوق خویشاوندان وخادمان 517

اهمّیّت صله رحم وفواید آن در دنیا 517

فواید صله رحم برای آخرت 518

حقّ صله رحم 520

رعایت حقوق خادمان 520

حقوق همسایگان ویتیمان وعشیره وقبیله 521

رعایت حقوق همسایگان 521

اهمّیّت حقّ همسایه 521

حقوق همسایه وحدود همسایگی 521

بدترین بلاها 522

زیان های همسایه آزاری وفواید رعایت حقوق همسایه 523

حقوق یتیمان 523

سرپرستی یتیمان 523

یتیم نوازی و پاداش آن در دنیا وآخرت 524

مجازات به ناحق خوردن مال یتیمان 525

حقوق قبیله وعشیره 526

اُخوّت وصداقت 527

اُخوّت و برادری 527

اهمّیّت اُخوّت 527

انواع وآثار اخوّت 528

حقوق وپاداش اخوّت 529

دوستی 529

اهمّیّت دوستی 529

معیارهای دوستی 530

مراتب وحقوق دوستی 531

حدّ دوستی ومقدار توقّع از دوست 532

حرمت دوستان پدر ومحبّت بیجا 533

ص: 25

حقوق مؤمنین بر یکدیگر وحُسن معاشرت با مردم 533

اهمّیّت حقّ مؤمن 533

حقّ مؤمن بر مؤمن 534

حقّ مسلمان بر مسلمان 535

برآوردن حاجت مؤمن، چگونگی رفتار با مردم وشاد کردن دیگران 537

برآوردن حاجت مؤمن 537

اهمّیّت برآوردن حاجت 537

پاداش دنیوی برآوردن حاجت 538

پاداش اخروی برآوردن حاجت 539

پاداش غمگین شدن برای مشکل دیگران 542

مجازات اجابت نکردن درخواست مؤمنان 543

چگونگی رفتار با مردم 544

شاد کردن دیگران 545

اهمیّت شاد کردن مؤمن 545

پاداش شاد کردن مؤمنان 545

دیدار مؤمن وعیادت از بیماران 547

دیدار مؤمن 547

اهمیّت دیدار مؤمن 547

پاداش دیدار مؤمن 548

آثار دیدار مؤمن 549

عیادت بیماران 550

اعلان بیماری واجازه ملاقات 550

آداب عیادت از بیمار 550

پاداش عیادت از بیمار 551

اطعام کردن و سیراب کردن، پوشانیدن ودیگر کمک ها به مؤمنان 552

اطعام کردن مؤمنان 552

اهمّیّت اطعام کردن 552

پاداش های دنیوی اطعام کردن 553

پاداش های اُخروی اطعام کردن 554

مجازات ترک اطعام کردن 554

سیراب کردن 555

ص: 26

پوشانیدن برهنه وسکنی دادن بی خانمان ها 555

برطرف کردن مانع سر راه مردم 556

هدیه دادن 556

حقوق فقرا،ضعفا،مظلومان،پیران،دوستان وآداب معاشرت با آنان 557

فقرا ونیازمندان 557

حقیقت فقر 557

طرز رفتار با نیازمندان 557

وضعیّت فقرا در جهان آخرت 558

پاداش صبر بر فقر ومجازات بی حرمتی به نیازمندان 559

بنده مؤمن 560

مقام مؤمن 560

چرا مؤمن را مؤمن گویند 561

ترسانیدن مسلمان ودشنام دادن مؤمن 561

مجازات تحقیر کردن مؤمن 561

مجازات آزار دادن مؤمن 562

مجازات ترک کردن یاری مؤمن 563

پاداش گرامی داشتن مؤمن 564

مجازات نپذیرفتن دیدارکننده 566

احترام به بزرگسالان 567

کمک به نابینایان وناشنوایان 567

مبتلایان به بیماری های سخت 568

به اهل بلا زیاد نگاه نکنید 568

اذکار مخصوص در برخورد با بلادیدگان 569

آداب رفتار با مبتلایان به خوره 569

رعایت حقوق مؤمنین در غیابشان 570

غیبت 570

ماهیّت غیبت 570

غیبت را ترک کنید 571

مجازات غیبت کننده 572

آثار ردّ غیبت وپاداش ترک آن 573

استثنائات غیبت 574

ص: 27

حفظ الغیب 575

برادر مؤمن را تصدیق کن 575

سرزنش کردن وشماتت مؤمن 576

تهمت زدن وگمان بد بردن 576

سخن چینی 577

قهر وآشتی 577

آداب رفتار با ظالمان 578

وضعیّت حاکمان ظالم 578

جایگاه حاکمان عادل 579

کیفیّت رفتار با حاکمان 579

اطاعت از حاکم وحکم یاری کردن او 579

تحریک کردن حاکم ظالم، یا مدارا کردن با وی 580

بقای ظالم را دوست نداشته باش وبه ظلمش کمک نکن 580

به در خانه ظالم نرو 581

همکاری با ظالمین 582

جبران کردن همکاری با ظالم 583

منازعه با حاکم واستفاده از اموال وی 584

نصیحت حاکم ورساندن حاجات مردم به او 585

مجازات ها وپی امدها 585

مجازات مدح یا راهنمایی ظالم 585

مجازات درخواست از حاکم ظالم 586

گناه ومجازات همکاری با حاکمان ظالم 586

مجازات توجیه ظلم ظالم وخضوع در برابر ثروتمند مغرور 587

مجازات به ناحق حکومت کردن وبه کار مردم رسیدگی نکردن 588

مجازات جبّاران 589

مجازات ظالمان 589

آداب معاشرت با کافران ومخالفان 590

معاشرت با کافران 590

معاشرت کردن با مخالفان 591

حقوق مردگان بر زندگان 593

وظیفه محتضر 593

ص: 28

وصیّت کردن نیکو 595

دعای محتضر در حال احتضار 598

وظیفه اطرافیان محتضر 598

محتضری که جان کندنش دشوار است 599

دست بر محتضر نگذارید، برایش قرآن بخوانید 599

تلقین 600

تلقین لا إله إلّا الله 600

تلقین کلمات فرج 600

تلقین شهادتین واقرار به ائمّه علیهم السلام 601

تلقین دعای خاص 602

پس از مرگ 603

آداب تشییع جنازه 603

خبردار کردن مؤمنان 603

ثواب حضور در تشییع جنازه 603

آداب شرکت جستن در تشییع جنازه 605

دعای هنگام دیدن جنازه 605

آداب غسل دادن میّت 606

کفن کردن میّت 607

نماز خواندن بر میّت 607

آثار شهادت دادن برای میّت 607

آداب دفن کردن میّت 608

تسلّی دادن صاحبان عزا 609

زیارت اهل قبور 609

مردگان خبردار وشاد می شوند 609

ثواب زیارت اهل قبور 610

فصل یازدهم: آداب مجالس / 613

فضیلت سلام کردن وآداب آن 615

اهمیّت سلام کردن 615

حکم سلام کردن وپاسخ آن 616

به چنین کسانی سلام نکنید 616

ص: 29

آداب سلام کردن 617

سلام رخصت 619

پاداش سلام کردن 620

فضیلت مصافحه ومعانقه وروبوسی کردن 620

اهمّیّت مصافحه کردن 620

آداب مصافحه کردن 621

آثار دنیوی مصافحه کردن 621

پاداش اُخروی مصافحه کردن 622

معانقه (به هنگام ملاقات دست در گردن یکدیگر کردن) 623

روبوسی کردن 625

آداب نشستن در مجالس 626

رفتن به مجلسی بدون دعوت 626

آداب ورود به مجلس و نشستن 627

جایگاه صدر مجلس 628

آداب و روش های نشستن 628

آداب ملاقات میزبان با میهمان 630

اهمّیّت میهمان داری 630

وظایف میزبان 631

گرامیداشت بزرگسالان 631

ردّ احسان ممنوع 632

پاداش پذیرایی از مؤمن 632

مجالس مناسب وهمنشینان شایسته 633

همنشینی 633

اهمّیّت همنشین 633

همنشینان خوب 634

هر که عیب تو را گوید 634

همنشینی با کسانی که تو را به یاد خدا آورند 634

همنشینی با اهل دین ومعرفت 635

همنشینان بد 636

اصحاب بدعت، احمقان وجاهلان 636

زینت دهنده گناه وانسان های بد 636

ص: 30

توانگران خدانشناس 637

فاجر وپست 637

دروغگو، فاسق، بخیل، قاطع رحم، متّهم 638

بی وفا، ناسپاس، رازندار، قدرنشناس علم 639

همنشینان پدر 639

حدّ همنشینی وحقّ آن 639

مجالس خوب وبد 640

مجالس شایسته 640

مجالس ناشایست 640

آداب عطسه زدن 641

اهمّیّت عطسه زدن وفلسفه آن 641

آداب عطسه زدن 642

ذکر عطسه کننده 642

ذکر شنونده عطسه 643

پاسخ عطسه کننده 644

تکرار عطسه 645

حدیث جامع آداب عطسه 645

مزاح کردن، خندیدن، سخن درِگوشی، رازداری، آداب سخن گفتن 646

آداب سخن گفتن 646

رازداری مجالس 646

مزاح وشوخی کردن 647

اهمّیّت شوخی کردن 647

شوخی های ناروا 647

خنده های ناروا 648

قهقهه زدن 649

آداب همنشینی وحقوق همنشینان بر یکدیگر 650

اهمیّت همنشینی نیکو 650

حقّ مصاحبت 651

پرسش از نام وقبیله 651

ترک مجادله وفراموش کردن کینه 651

رفتار نیکو با همنشین 652

ص: 31

روش های همنشینی نیکو 652

فواید وآثار همنشینی نیکو 653

اظهار محبّت کردن ورعایت عدالت 654

همنشینان بد 654

این گونه سخن نگو 655

فضیلت یاد خدا در مجالس 655

اهمّیّت یاد خدا 655

یاد خدا در همه جا 656

ذکر پایان مجالس 656

حسرت ترک کردن ذکر خدا 657

رفتار حضرت رسول صلی الله علیه و آله وائمّه علیهم السلام در مجالس 658

اهمیّت ذکر محمّد وآل محمّد 658

فواید ذکر محمّد وآل محمّد علیهم السلام 659

همکاران فرشتگان وهمکاران شیطان 660

تحصیل ومباحثه علوم اهل بیت علیهم السلام 661

مشورت وآداب آن 662

اهمّیّت مشورت 662

با چه کسانی مشورت کنیم 662

وظیفه مشاور 663

فایده مشورت 664

کسانی که نباید با آنها مشورت کرد 664

نامه نگاری 665

اهمّیّت نوشتن نامه 665

آداب نامه نگاری 665

جواب نامه وروش های از بین بردن نامه 666

فصل دوازدهم: آداب وارد شدن وخارج شدن از خانه / 669

خانه گشاده 671

خانه وسیع 671

خانه کوچک وتنگ 672

مذمّت خانه به خانه شدن 673

ص: 32

مذمّت بلندمرتبه سازی وتکلّف بسیار در ساخت خانه 673

ساختن بنای اضافه بر نیاز 673

مجازات کسب پول حرام 673

بناهای گران قیمت وخانه های ریایی 674

ساختن سقف های بلند 674

مجسّمه سازی وکشیدن نقّاشی 675

مجسّمه سازی 676

نقّاشی های ممنوع 676

نقّاشی های مجاز 676

آداب فرش کردن خانه 677

فرشی که بدان نیاز است 677

فرش جهیزیّه همسران 677

چگونگی فرش 678

فرش حضرات معصومین علیهم السلام 678

فرش ابریشم وفرش های دارای نقش 678

آداب عبادت کردن در خانه 679

محلّ ویژه عبادت 679

فلسفه عبادت در خانه 680

نگهداری حیوانات در خانه 681

فضیلت نگهداری کبوتر 681

فواید نگهداری کبوتر 682

نگهداری خروس 683

اهمّیّت دامداری 684

نگهداری پرندگان وحیوانات دیگر 685

پرندگان 685

فاخته 685

پرستو، زنبور عسل، کرکس، قورباغه 686

هدهد وچکاوک 687

طاووس 688

گنجشک 688

وقت شکار پرندگان 689

ص: 33

کشتن، آتش زدن وشکنجه حیوانات 689

نگهداری سگ در خانه 690

کراهت ومجازات نگهداری سگ 690

موارد مجاز نگهداری سگ 691

چیزهایی که حیوانات می فهمند وما نمی فهمیم 692

آداب خانه خریدن 692

ولیمه خریدن وساختن خانه 692

آداب چراغ افروختن 692

سایر آداب خانه 694

مکروهات 694

سکونت در خانه بی در وپرده 694

تنها خوابیدن 694

نگهداری خاکروبه ودستمال آلوده در خانه 694

نگاه کردن به خانه همسایه 695

مستحبّات خانه داری 696

جاروب کردن 696

پاک کردن تار عنکبوت ها 696

بستن در ظرف آب وغذا وحفاظت از کودکان وچهارپایان 696

آداب وارد شدن وبیرون رفتن از خانه 697

آداب وارد شدن به خانه 697

دعای هنگام بیرون رفتن از خانه 698

فایده دعا خواندن هنگام بیرون رفتن از خانه 699

طلب حاجت کردن 701

فصل سیزدهم: آداب پیاده روی، سواری، تجارت، زراعت / 703

سوار شدن چهارپایان 705

آداب نگهداری ورعایت حقوق چهارپایان 705

آداب زین کردن ولجام زدن 707

دعاها وآداب سواری 707

ادعیه هنگام سوار شدن 707

آداب سواری 708

ص: 34

آداب پیاده روی 709

چگونه باید راه رفت؟ 709

آداب راه رفتن 710

سفارش های جامع امام صادق علیه السلام 711

بهترین اموال 711

آداب خریداری ونگهداری حیوانات 712

بخشی از احوالات واقسام حیوانات 713

سرّ تنوّع وجدایی حیوانات 713

حیوانات وتسبیح خدا 713

فضیلت تجارت وطلب رزق حلال کردن 714

تجارت وکار وتلاش کردن 714

ارزش وفضیلت تجارت 714

تجارت کردن یا عبادت کردن 715

سربار مردم نشوید 715

طلب کردن دنیا یا آخرت 716

استفاده نکردن از بیت المال 716

توانگری 717

وقت تجارت 717

کسب روزی حلال 717

روزی رسان خداست 718

آداب تجارت 719

فراگیری احکام تجارت واهمّیّت آن 719

کارهایی که به هنگام تجارت باید ترک کرد 720

آداب تجارت 721

دعای هنگام وارد شدن به بازار 722

خواندن دعا در بازار 724

دعای هنگام خرید وپس از آن 725

با چنین کسانی معامله نکنید 727

برخی معاملات مکروه 728

درآمد واجرت معلّم قرآن 728

خرید وفروش ودستمزد کتابت قرآن 729

ص: 35

فضیلت زراعت ودرختکاری 729

ارزش وفضیلت زراعت 729

فضیلت درختکاری 731

باغ وباغداری 732

آداب زراعت ودرختکاری 732

آداب زراعت 732

آداب درختکاری 733

دعای هنگام درختکاری 733

بارور کردن درخت خرما وآبیاری درخت سدر 734

فلسفه درختان بدون میوه ودرمان میوه های کرم زده 734

بریدن درخت 735

فصل چهاردهم: آداب سفر / 737

سفر کردن، روزها وساعت های خوب وبد 739

هدف از سفر کردن 739

سفر کردن به مقدار ضرورت 739

روزهای نیک برای سفر کردن 740

روزهای نامیمون برای سفر کردن 741

اموری که نحوست های سفر را از بین می برد 742

صدقه دادن 742

خواندن دعا به هنگام سفر 743

کتاب های نجوم را بسوزان 745

آداب غسل کردن ونماز ودعا خواندن به هنگام رفتن به سفر 745

غسل کردن پیش از سفر 745

نماز خواندن پیش از سفر 746

دعا خواندن پیش از رفتن به سفر 748

دعای سفر 752

همراه داشتن تسبیح تربت امام حسین علیه السلام در سفر 753

انگشتر به دست کردن در سفر 754

خواندن سوره عبس در سفر 755

به همراه بردن تعویذ در سفر 755

ص: 36

وسایل سفر پیامبر صلی الله علیه و آله وسفارشات لقمان 756

توشه سفر 756

اهمیّت به همراه بردن توشه سفر 756

توشه لازم برای سفر 757

اعتدال ومیانه روی در هزینه های سفر 757

مراقبت از توشه سفر 758

آداب معاشرت با همسفر 758

آداب سفر 758

تنها سفر نکن 758

حقّ همسفر 759

هزینه های سفر 759

همسفران 760

اهمّیّت وتعداد همسفر 760

ویژگی های علمی واخلاقی ومالی همسفر 760

سایر آداب سفر 762

سفارشات لقمان در مورد سفر وهمسفران 762

مروّت در سفر وحضر 764

کمک کردن به مسافران 765

توشه سفر 765

همراهی با همسفران 766

آداب راه رفتن وفرود آمدن 766

آداب پیاده روی در سفر 766

آداب فرود آمدن 767

مدارا کردن با مرکب 767

دعاهای مسیر راه ومنازل 768

دعاها واذکار سفر 768

دعای ایمنی از دشمنان ودزدان 770

دعای منازل بین راه 771

دعا به هنگام رسیدن به مقصد 774

آداب سفرهای دریایی وعبور از پل ها 774

سفر دریا 774

ص: 37

حکم سفرهای دریایی 774

آداب ودعای سوار شدن کشتی 775

دعا به هنگام ترس از غرق شدن 777

ذکر ودعای عبور کردن از پل 778

آداب مشایعت واستقبال کردن از مسافر 778

خواندن دعای سفر 778

مشایعت کردن واستقبال از مسافر 779

سوغاتی آوردن وآداب پس از سفر 780

آداب اسب سواری وتیراندازی 781

مسابقات 781

اسب سواری 781

تیراندازی 781

شترسواری 782

کشتی 782

دفاع وجهاد 783

تحقیقی در مورد مسابقات اسب سواری وتیراندازی 786

جایزه دهندگان وجایزه گیرندگان 786

شرایط مسابقه اسب سواری 787

نام اسب های مسابقه 788

شرایط تیراندازی 788

اقسام نشانه گیری 790

خاتمه: برخی آداب متفرّقه وفواید سودمند / 791

آغاز کردن هر کار به نام خدا وگفتن اِن شاءالله 793

علل فراموشی واسباب تقویت حافظه 794

عوامل ایجاد وبرطرف کردن اندوه 794

عوامل فقر وغنی 794

اشعار ممدوح ومذموم 795

مجازات لواط در دنیا وآخرت 796

پندهای امام صادق علیه السلام 797

برترین ها از دیدگاه پیامبر صلی الله علیه و آله 797

ص: 38

محرومان از نظر رحمت پروردگار وبهشت 799

مساحقه (همجنس بازی زنان) وعقوبت شدید آن 800

مسلمانان کافر! 800

مست همچون بت پرست است 800

موسیقی وقِمار 800

مناهی النّبی صلی الله علیه و آله (آنچه پیامبر از آنها نهی کرد) 802

فهرست منابع 813

ص: 39

ص: 40

مقدّمه حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظلّه)

بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی به کتاب ارزشمند حلیة المتّقین

علّامه عالیقدر مجلسی رحمة الله

از افتخارات شیعه در اختیار داشتن گنجینه ای پربار از احادیث پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وروایات اهل بیت علیهم السلام است که آن هم عمومآ منتهی به روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می شود. (1)

در همه ابواب علوم اسلامی اعمّ از عبادات، معاملات، سیاسات، عرفان واخلاق اسلامی - بحمدالله - دست پری از روایات معصومین علیهم السلام داریم، در حالی که دیگران از این نظر بسیار در تنگنا قرار دارند تا آنجا که معروف است «ابوحنیفه» در تمام ابواب فقه به بیش از هفده حدیث از احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دست نیافت. (2)

این سخن خواه حقیقت باشد یا مبالغه، نشان از تهی بودن دست کسانی دارد که از مکتب اهل بیت علیهم السلام فاصله گرفته و به «حدیث ثقلین» پشت کرده اند.

ص: 41


1- جامع احادیث الشّیعه، ج 1، ص 179 به بعد، باب 4.
2- تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 796.

ومی توان گفت یکی از عوامل پناه بردن به «قیاس» و«استحسان» و«ظنون غیر معتبر»، همین دست مایه ناچیز روایی است.

از کسانی که از گنجینه علوم محمّد وآل محمّد علیهم السلام بهره کافی ووافی برده اند، علّامه مجلسی است که عالم بزرگ روزگار خود ودارای ابتکارات فراوان در علوم اسلامی، به ویژه «علم الحدیث» بود.

کتاب بحارالأنوار او که اقیانوسی عظیم از روایات اهل بیت علیهم السلام است، دلیل روشن این معناست. درست است که اراده علّامه مجلسی بر این بوده که در این کتاب تمام احادیث را اعمّ از صحیح وضعیف، گرد آورَد ونقّادی آن را به کتاب های دیگرش واگذارد، هرچه هست دائرة المعارف عجیب وپرارزشی است.

نشانه اهتمام علّامه مجلسی رحمة الله به اَسناد روایات در کتاب ارزشمندش مرآة العقول آشکار می شود که موشکافی ودقّت بسیار فوق العاده در نقّادی احادیث کتاب کافی - آن کتاب بسیار پراهمیّت - به خرج داده است.

*

به هر حال، این مرد بزرگ وپرمایه ومؤیّد به تأییدات الهی وآگاه به نیازهای مختلف پیروان این مکتب، کتاب های گوناگون هر کدام را برای هدف خاصّی ویا صحیح تر، پر کردن خلأ معیّنی نگاشته است.

از جمله همین کتاب پربار حلیة المتّقین است که با زبان فارسی روان وساده عصر خود، آداب زندگی را در تمام زمینه ها از دیدگاه اسلام وائمّه اهل بیت علیهم السلام در چهارده باب به رشته تحریر درآورده ودر هر باب هر چه را مناسب وباارزش یافته ذکر کرده است؛ به گونه ای که تمام زندگی فردی واجتماعی ومادّی ومعنوی انسان را پوشش می دهد.

ولی چون با گذشت زمان (حدود چهارصد سال)، ادبیّات فارسی ونیازها

ص: 42

تغییر یافته، لازم بود ویرایش دقیقی در آن صورت گیرد وپاره ای از مسائل را که در زمان ما خارج از محدوده نیازهای مردم است کنار گذاشته شود وکتاب مزبور، با حفظ اصالت محتوا، در لباس تازه ای عرضه شود که همگان از آن بهره ببرند.

*

اینجانب مدّت ها پیش این نیاز را احساس کرده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم انجام دادن آن را بر عهده دانشمند محترم حجّة الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ ابوالقاسم علیان نژادی که عالمی خوش ذوق وپرکار وهوشیار است بگذارم وایشان با صرف وقت فراوان - بحمدالله - این کار را به سامان رساند.

امیدوارم روح مقدّس علّامه مجلسی - رضوان الله تعالی علیه - از این کار خشنود باشد وهمگان توفیق یابند از زحمات آن مرد بزرگ بهره مند شوند.

درود خداوند بر روان پاکش باد.

والحمدلله ربّ العالمین

اوّل ربیع الثّانی 1433

ناصر مکارم شیرازی

ص: 43

ص: 44

ضرورت ویرایش و تحقیق کتاب حلیة المتّقین

هرچند از قبل با این کتاب نفیس آشنایی داشتم، امّا هر چه مطالعاتم درباره آن بیشتر شد وکار تحقیق وبررسی روایات کتاب جلوتر می رفت، اهمّیّت وارزش مطالب کتاب ومقام علمی نویسنده عالیقدر آن بر من روشن تر می شد.

با مطالعه این کتاب انسان درمی یابد که در هر موضوعی به طور جامع سخن رفته است واین دلیل بر احاطه وسیع علّامه مجلسی بر روایات ائمّه اهل بیت علیهم السلام است.

موضوع این کتاب چندان ارزشمند وکاربردی است که بر همه خانواده ها لازم وضروری است این کتاب را در کنار قرآن مجید، نهج البلاغه، مفاتیح الجنان ورساله توضیح المسائل قرار دهند وهر از چندی از آن بهره ببرند.

در اهمّیّت این کتاب همین بس است که علّامه بحرالعلوم؛ (1) گفته :

ای کاش ثواب تمام تألیفات من در دیوان علّامه مجلسی نوشته شود ودر برابر آن، ثواب یکی از کتاب های فارسی او (مانند همین کتاب حلیة المتّقین) که

ص: 45


1- مهدی بن المرتضی بن محمّد الحسینی البروجردی، معروف به علّامه بحرالعلوم، در یکی از شب هایجمعه ماه شوّال سال 1155 ه . ق در کربلای معلّی دیده به جهان گشود ودر سال 1212 در نجف اشرفرخت از جهان بربست ودر جوار شیخ طوسی رحمة الله آرام گرفت. از جمله کتاب های وی می توان به دوره سهجلدی مصابیح در فقه، فوائد رجالیه، الفوائد فی الاصول اشاره کرد. شرح بیشتر را در اعیان الشّیعه، (ج 10،ص 158 به بعد) مطالعه فرمایید.

ترجمه احادیث ائمّه اهل بیت علیهم السلام است و در دسترس همگان قرار دارد، در نامه عمل من نوشته شود. (1)

از سوی دیگر با توجّه به گذشت 352 سال از تألیف این کتاب گرانسنگ وتغییر وتحوّلات فراوانی که از جهات مختلف در زندگی بشر ایجاد شده است نیاز به بازنگری در کتاب مزبور احساس می شد.

نکته دیگر اینکه جلسات استفتاءِ مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی - مدّظلّه - که این حقیر توفیق شرکت در آن را دارم، تنها پاسخگوی پرسش های فقهی نیست، بلکه به شبهه هایی که برای پرسشگران در مسائل مختلف به وجود می آید در این جلسات پاسخ داده می شود.

افزون بر این، اگر احساس شود شبهه یا مشکلی فراگیر شده است، اقدام عملی وسیع نظیر تألیف کتاب یا کتاب ها در آن زمینه، نامه نگاری با مسؤولین ذی ربط، طرح آن مسائل وراهکارهای آن در سخنرانی ها وخطابه ها ودادن بیانیه ورهنمود به رسانه ها وجز آن انجام می شود.

در این میان برخی احادیث کتاب ارزشمند حلیة المتّقین برای بعضی از مردم سؤال برانگیز بود و نامه های مختلفی در مورد آن به جلسه استفتاءِ معظّم له می رسید و ایشان پاسخ می دادند تا اینکه در یکی از جلسات، حضرت استاد فرمودند: «ای کاش کتاب حلیة المتّقین بازنگری می شد». بنده برای این کار اعلام آمادگی کردم وپس از موافقت استاد، با توکّل بر خداوند متعال واستعانت از ذات پاکش در تاریخ 3/12/1382 کار را شروع کردم و در تاریخ 30/12/1388 به پایان رسید، سپس تمام کتاب را با اصلاحات انجام شده به نظر استاد رساندم وراهنمایی ها وارشادات معظّم له را به کار بستم، آن گاه کتاب را برای ویرایش فنّی به دست ویراستار محترم جناب حجّة الاسلام احمد علی بابائی سپردم

ص: 46


1- فوائد الرضویّه، ج 2، ص 669.

وایشان افزون بر ویرایش متن، برخی ترجمه ها را با متن روایت تطبیق وآن را اصلاح کردند واکنون این کتاب با مزایای ذیل در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.

نکاتی درباره کارهای انجام شده

هرچند در مورد کتاب حلیة المتّقین، پیش از این کارهای متعدّدی از سوی نویسندگان محترم صورت گرفته، امّا ندیدیم در حدّ وسیع که شرح آن خواهد آمد، کسی روی این کتاب ارزشمند کار کرده باشد.

کارهایی که انجام گرفته را می توان در ده بند به شرح زیر بیان کرد :

1. تبدیل نثر کتاب به نثر روز (با حفظ اصالت کتاب).

2. حذف احادیثی که در عصر ما محلّ ابتلا نیست.

3. نوشتن آدرس آیات قرآن و منابع روایات معصومان علیهم السلام و مدرک دیگر مطالبی که علّامه بزرگوار مجلسی از جای دیگر نقل کرده است.

4. شرح و توضیح روایاتی که در ابتدای نظر با هم تعارض دارد.

5. ترجمه آیات و دعاها.

6. موضوع بندی روایات هر فصل در زیر شاخه های محدودتر وانتخاب عنوان ها وتیترهای مناسب و آموزنده برای آن.

7. تقطیع برخی روایات طولانی که مشتمل بر موضوعات مختلف بود و قرار دادن هر قسمت در جایگاه خاصّ خود.

8. ویرایش کامل و گسترده.

9. تطبیق برخی روایات با متن اصلی و اصلاح و ترجمه آن بر اساس

متن اصلی.

10. شرح و توضیح کلماتی که نیاز به توضیح داشته، در پاورقی کتاب.

امید است این خدمت مورد رضای درگاه خداوند متعال قرار گیرد ومایه

ص: 47

خشنودی روح نویسنده عالی مقام کتاب حلیة المتّقین را فراهم کند.

در پایان از همه کسانی که به نوعی در تکمیل این کار نقش داشته اند، به ویژه حجج اسلام آقایان عبدالمجید شفقّت، سیّدمحمّدجواد بنی سعید، وحید علیان نژاد وبعضی اعضای خانواده تشکّر می کنم وبرای همه آنها خیر دنیا وآخرت را آرزو دارم.

خدایا، توفیق مطالعه آثار اهل بیت علیهم السلام وبه کار بستن دستورهای آن بزرگواران را به همه ما عطا فرما!

آمین یا ربّ العالمین

قم - حوزه مقدّسه علمیّه

ابوالقاسم علیان نژادی

10/11/ 1390

ص: 48

نگاهی گذرا به زندگی علّامه مجلسی رحمة الله

ولادت وخاندان

نام او محمّدباقر وپدرش محمّدتقی وجدّش مقصودعلی است. مادرش از نزدیکان شیخ عبدالله بن جابر عاملی ودختر صدرالدّین محمّد عاشوری است که خود از پرورش یافتگان خاندان علم وفضیلت بود. (1)

وی که به علّامه مجلسی شهرت یافته، (2) در سال 1037 (وبه گفته برخی سال

1038 وبه گفته علّامه سیّدمحسن امین در سال 1027) دیده به جهان گشود. (3)

محمّدباقر آخرین فرزند پسر خانواده بود. پدرش در سال 1070، یعنی 67 سالگی، از دنیا رفت. (4) برادر بزرگ او مولا عزیزالله در سال 1159 وبرادر دوم وی

مولا عبدالله در سال 1084 دار فانی را وداع گفتند. (5)

ص: 49


1- گلشن ابرار، ج 1، ص 249.
2- در مورد شهرت یافتن محمّدباقر وپدرش محمّدتقی به صفت «مجلسی»، در شرح حال پدرش آمده استکه وی به ذوق وقریحه شعرا شهرت داشت وبه «مجلسی» تخلّص می کرد؛ گویی از همین رو، مجلسی نامگرفته بود. (گلشن ابرار، ج 1، ص 218).
3- بحارالأنوار، ج 0، ص 62.
4- بحارالأنوار، ج 0، ص 66.
5- سفینة البحار، ج 1، ص 632.

خداوند به علّامه مجلسی چهار پسر وپنج دختر عنایت فرمود. نام پسرانش محمّدصادق ومحمّدرضا ومیرزا جعفر ومیرزا عبدالله است. (1)

دوران تحصیل

وی از چهار سالگی نزد پدر درس خواند ودر دوران تحصیل در درس بیش از بیست استاد شرکت جست که در فصل بعد به آن اشاره می کنیم.

او در اندک زمانی بر علم صرف ونحو ومعانی وبیان ولغت وریاضیّات وتاریخ وفلسفه وحدیث ورجال ودرایه واصول وفقه وکلام، احاطه کامل یافت. (2)

وی در چهارده سالگی از فیلسوف بزرگ اسلام، ملّاصدرا، اجازه روایت گرفت.

اساتید و شیوخ اجازه

علّامه مجلسی سال ها نزد علمای بزرگ درس خواند وشاگردی کرد و از بعضی از آنها اجازه نقل روایت گرفت که از جمله می توان به دانشمندان زیر اشاره کرد :

1. شیخ المحدّثین محمّد بن الحسن الحرّ العاملی، نویسنده کتاب ارزشمند وسائل الشیعه.

2. عالم فاضل ومحدّث عارف، فیض کاشانی، نویسنده کتاب های وافی وتفسیر صافی ومفاتیح الشرایع.

3. پدر بزرگوارش، عالم گرانسنگ علّامه محمّدتقی مجلسی، نویسنده کتاب

ص: 50


1- سفینة البحار، ج 1، ص 635.
2- گلشن ابرار، ج 1، ص 250.

ارزشمند روضة المتّقین.

4. فیلسوف نامدار ملّاصدرا.

5. ملّا صالح مازندرانی، شارح اصول کافی. (1)

جانشینی پدر

علّامه مجلسی در مدرسه ملّاعبدالله اقامه نماز وتدریس می کرد وپس از رحلت پدر بزرگوارش در مسجد جامع اصفهان این دو کار مهم را ادامه داد.

سیّد نعمت الله جزایری رحمة الله که از نامورترین شاگردان اوست، درباره علّامه مجلسی رحمة الله می گوید :

با آنکه جوان بود چنان در علوم تتبّع کرده بود که کسی از علمای زمانش به آن پایه نرسیده بود. هنگامی که در مسجد جامع اصفهان به مردم پند می داد هیچ کس را فصیح تر وخوش کلام تر از او نیافتم. حدیثی که شب مطالعه می کردم چون صبح از او می شنیدم چنان بیان می کرد که گویی هرگز آن را نشنیده ام. (2)

شاگردان وراویان

جمعی از بزرگان وعلمای شیعه در محضر علّامه مجلسی رحمة الله شاگردی کرده، یا از وی روایت نقل کرده اند.

در مجلس درس او، بنابر نقلی، هزار تن یا بیشتر شرکت می کرده اند که علّامه نوری در کتاب فیض قدس نام آنها را ذکر کرده ودر جلد صفر بحارالأنوار نام پنجاه تن از شاگردانش آمده است که به ذکر پنج تن از آنان بسنده می کنیم :

1. صدرالدّین سیّد علی خان شیرازی، شارح کتاب صحیفه سجّادیّه.

ص: 51


1- بحارالأنوار، ج 0، ص 52 - 55.
2- گلشن ابرار، ج 1، ص 250.

2. آغا میرزا عبدالله بن عیسی بن محمّد صالح مشهور به آفندی، نویسنده کتاب ریاض العلماء وصحیفه ثالثه.

3. محمّد بن علی الأردبیلی مؤلّف کتاب جامع الرّواة.

4. میرزا محمّد مشهدی صاحب تفسیر کنز العرفان.

5. محدّث نبیل، سیّد نعمت الله جزایری. (1)

تألیفات

علّامه مجلسی رحمة الله از بزرگ ترین نویسندگان جهان اسلام است. وی کتاب های فراوانی در علوم مختلف به عربی وفارسی به رشته تحریر درآورده که معروف ترین ومهم ترین وارزشمندترین آنها کتاب بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الائمّة الأطهار است ومی توان آن را بزرگ ترین موسوعه حدیثی شیعه، بلکه جهان اسلام شمرد.

نیز از ایشان سیزده کتاب به زبان عربی به ثبت رسیده که علاوه بر بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الائمّة الأطهار می توان به مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرّسول اشاره کرد که از کتاب های مشهور است.

نخستین کتابی که این مرد بزرگ نگاشته، رسالة الأوزان نام دارد که آن هم به زبان عربی است.

کتاب تاریخ تشیّع اصفهان، مجموع کتاب های علّامه مجلسی را بالغ بر 245 جلد شمرده است. (2)

تعداد کتاب هایی که علّامه مجلسی به زبان فارسی نوشته است تا پنجاه وسه جلد نوشته اند؛ البتّه برخی معتقدند تعداد تألیفات فارسی او بیش از اینهاست.

ص: 52


1- بحارالأنوار، ج 0، ص 56 - 61.
2- تاریخ تشیّع اصفهان، ص 370.

از جمله کتاب های فارسی ایشان می توان به عین الحیاة، حیاة القلوب، زادالمعاد، حلیة المتّقین وحقّ الیقین اشاره کرد؛ حقّ الیقین، آخرین کتاب علّامه مجلسی رحمة الله است. (1)

حلیة المتّقین

حلیة المتّقین از کتاب های بسیار ارزشمند وپرمنفعت علّامه مجلسی است که احتمالا بیش از سایر کتاب هایش چاپ ومنتشر شده است.

علّامه آقا بزرگ تهرانی معتقد است که علّامه مجلسی در 26 ذوالحجّه سال 1081، در 44 سالگی، تألیف این کتاب ارزشمند را به پایان رساند واین کتاب به زبان هندی وعربی نیز ترجمه شده است. (2)

سیّدمقبول احمد دهلوی، کتاب حلیة المتّقین را به زبان اردو ترجمه کرد ونام آن را تهذیب الإسلام نهاد. (3) وشیخ خلیل رزق عاملی وعلی عبدالحسین

شبستری نیز آن را تعریب کردند. (4)

گزیده حلیة المتّقین به نام مختصر الأبواب فی السّنن والآداب، به وسیله حاج شیخ عبّاس قمی (5) ، وچکیده آن به نام آداب الشریعه به وسیله ملّا محمّدباقر فشارکی اصفهانی تنظیم شده است. (6)

علّامه در سفر

علّامه هیچ گاه قلم را حتّی در سفر از خود جدا نمی کرد وجلد بیست ودوم

ص: 53


1- بحارالأنوار، ج 0، ص 46.
2- الذریعة إلی تصانیف الشّیعة، ج 7، ص 83.
3- الذریعة إلی تصانیف الشّیعة، ج 4، ص 508.
4- مجله مبلّغان، شماره 124، ص 160 به بعد.
5- الذریعة إلی تصانیف الشّیعة، ج 20، ص 176.
6- الذریعة إلی تصانیف الشّیعة، ج 1، ص 21.

بحارالأنوار را پس از مراجعت از سفر حج در نجف اشرف تألیف کرد ودر بازگشت از سفر خراسان در بین راه، ترجمه خطبه امام رضا علیه السلام ورساله وجیزه رجب را نگاشت.

در روزهایی که این محدّث شهیر به منظور زیارت در مشهد مقدّس به سر می برد، جمعی از علما وفضلا وطلّاب برای استفاده از دانش او تقاضای درس حدیث کردند واو چهل حدیث (اربعون حدیث) را نگاشت.

هنگامی که شرح اربعین را به انجام رساند یکی از فضلای اهل سنّت بعد از دیدن کتاب از راه انصاف ومحبّت گفت :

گمان می کردم پایه علمی علّامه مجلسی منحصر به ترجمه کتاب عربی به فارسی است تا آن که کتاب السماء والعالم بحار وشرح اربعین او را دیدم، دانستم علّامه مجلسی دانایی است که مافوق او در علم متصوّر نیست. (1)

علّامه مجلسی وسیاست

علّامه پس از درگذشت ملّا محمّدباقر سبزواری در سال 1090 ه ق، به منصب «شیخ الاسلام» دست یافت (2) ودر این مسند خدمات بسیاری در

زمینه های گوناگون سیاسی واجتماعی به ایران وتشیّع کرد.

بزرگ ترین کار علّامه مجلسی رحمة الله در صحنه سیاست که به نفع مکتب تشیّع منتهی شد، مبارزه با صوفیان بود. علّامه در دوایر دولتی ونیز نظام های مختلف اداری از قدرت آنها کاست. او در خصوص این گروه که فقط در اصفهان بیست ویک تکیه وخانقاه وزاویه داشتند، در رساله اعتقادات می نویسد :

اینک اجمالاً برای شما می نویسم وبیان می کنم چیزهایی را که برای خودم از

ص: 54


1- گلشن ابرار، ج 1، ص 254.
2- زندگینامه علّامه مجلسی، ج 1، ص 161، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.

اصول مذهب به وسیله اخبار کثیره ومتواتره ظاهر شده، تا گمراه نشوید وبه خدعه ها وفریب ها وغرورهای صوفیه فریب داده نشوید وحجّت خدا را بر شما تمام می کنم. (1)

علّامه علاوه بر صوفیان، کشیشان دربار، بیگانگان، نمایندگان مؤسّسات وشرکت های غربی به مبارزه با بت پرستان پرداخت. روزی به وی خبر دادند که بت پرستان در شهر اصفهان در خانه ای بتی قرار داده وبرای نیایش آن بت به آن خانه می روند. وی بعد از تحقیق وآگاهی از محلّ بت، فتوای خراب کردن آن را صادر کرد. (2)

علّامه از منظر اهل نظر

دانشمندان مطالب ارزشمندی در مورد شخصیّت علّامه مجلسی گفته اند که به منظور رعایت اختصار به سه نمونه آن بسنده می کنیم :

1. محدّث شهیر شیخ حرّ عاملی رحمة الله شخصیّت آن عالم بزرگوار را چنین وصف کرده است :

آقا محمّدباقر مجلسی عالم فاضل، محقّق ماهر، علّامه مدقّق، اندیشمند فقیه، متکلّم برجسته، محدّث مورد اعتماد، دربردارنده محاسن وفضائل، استاد جلیل القدر وعظیم الشأن، دارای تألیفات بسیار وسودمند است. بحارالأنوار فی أخبار الأئمّة الأطهار، جلاء العیون، حیاة القلوب، عین الحیاة، مشکاة الأنوار وحلیة المتّقین از جمله آثار اوست. (3)

2. علّامه سیّد محسن امین رحمة الله می گوید :

ص: 55


1- ترجمه رساله اعتقادات علّامه مجلسی، ص 78، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.
2- روضات الجنّات، ج 2، ص 79، به نقل از گلشن ابرار، ج 1، ص 255.
3- اعیان الشیعه، ج 9، ص 182 و 183.

ملّا محمّدباقر اصفهانی معروف به مجلسی ثانی، فرزند ملّا محمّدتقی (مجلسی اوّل)، از عالمان موفّقی است که در عالم اسلام کسی به درجه توفیقات ایشان نایل نگشته است. خدمات علّامه به مذهب تشیّع در آن پایه است که عالِم متعصّب اهل سنّت، عبدالعزیز دهلوی صاحب التحفة الاثنی عشریة فی الردّ علی الامامیة گفته است: اگر شیعیان را مجلسی مذهب بنامند جا دارد، زیرا این مرد در رونق این مذهب نقش بسزایی داشته است. (1)

3. معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی قدس سره، همکاری علّامه مجلسی با سلاطین عصر را برای کنترل زمامداران دانسته، می فرماید :

مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویّه بود، صفویّه را آخوند کرد؛ نه خودش را صفویّه کرد؛ آنها را کشاند توی مدرسه وتوی علم وتوی دانش واینها، تا آن اندازه ای که البتّه توانستند. (2)

وفات علّامه مجلسی رحمة الله

طبق آنچه در کتاب وقایع الأیّام ولؤلؤة آمده، علّامه مجلسی در روز 27 ماه رمضان سال 1111 در 73 سالگی از دنیا رفت. (3)

علّامه سیّدمحسن امین معتقد است که علّامه مجلسی در 1027 متولّد شد ودر سال 1110 رحلت یافت؛ بنابراین، عمر شریفشان 83 سال بوده است. (4)

شاعر در مورد تاریخ وفاتش چنین گفته است :

ص: 56


1- امل الآمل، ج 2، ص 248، شماره 733.
2- صحیفه نور، ج 8، ص 8.
3- بحارالأنوار، ج 0، ص 62. البتّه نویسنده کتاب الروضات از کتاب حدائق المقرّبین نقل کرده که تاریخدرگذشت ایشان 27 رمضان سال 1110 بوده است.
4- اعیان الشّیعه، ج 9، ص 182.

ماه رمضان چو بیست وهفتش کم شد تاریخ وفات باقر اعلم شد

پیکر پاک علّامه مجلسی در مقبره ای که پدرش وجمعی دیگر از علمای بزرگ مدفون بودند آرام گرفت، تا قبرستان عتیق اصفهان به نور این بزرگان

منوّر شود.

عاش سعیدآ ومات سعیدآ

وسوف یبعث إن شاء اللّه سعیدآ

ص: 57

ص: 58

مقدّمه علّامه مجلسی

حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که پیامبران ورسولانش را به زیباترین چیزی که متّقین خود را به آن می آرایند، آراست وگل سرسبد برگزیدگانش حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را به منظور تکمیل اخلاق مؤمنین مبعوث کرد وبرترین خصلت های اخلاقی پیامبران را در اوصیا وامامان انتخاب شده، به اکمال رساند. پس صلوات ودرود خداوند به تعداد نفس های تسبیح کنندگان از همه ملائکه وتمامی انسان ها بر محمّد واوصیایش باد ونفرین خدا به قدری که تمام آسمان ها وزمین ها را پُر کند بر دشمنان محمّد وآل محمّد علیهم السلام. (1)

از آنجا که مهم ترین امتیاز انسان بر سایر موجودات، آراستگی وی به اخلاق پسندیده واستفاده از آداب وخلق وخوی نیکوست وبه مقتضای حدیث نورانی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله که فرمود: بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاْخْلاقِ (2) ، تمام خلق وخوهای

نیکو واخلاق پسندیده در آیین اسلام جمع شده است. وچون بخشی از مکارم اخلاق را در کتاب عین الحیاة ذکر کرده ام، بدین رو جمعی از دوستداران راه سعادت وعلاقه مندان به پیروی از اهل بیت رسالت از اینجانب درخواست

ص: 59


1- متن مزبور خطبه علّامه مجلسی به زبان عربی است که ترجمه شده.
2- ترجمه: «مبعوث شدم تا اصول اخلاقی را کامل کنم». بحارالأنوار، ج 16، ص 210؛ میزان الحکمة، ج 3،باب 1176، ح 5457.

کردند که کتابی در مورد آداب اسلامی که با اسناد معتبر از حضرات معصومین علیهم السلام به من رسیده، گردآوری کنم وبرای این که همه مردم بتوانند از آن استفاده کنند به فارسی باشد. پس، علی رغم کمبود وقت واشتغالات فراوان، چون اجابت این دعوت را لازم وانجام دادن آن را حقّی بر گردن خود می دانستم وبه امید آنکه مصداق حدیث شریف ]نبوی[: اَلدّالُّ عَلَی الْخَیْرِ کَفاعِلِه (1) شوم، کتابی را که پیش روی شما خوانندگان محترم است، در چهارده فصل ویک خاتمه نوشتم :

فصل اوّل: آداب لباس پوشیدن.

فصل دوم: آداب پوشیدن زیورآلات وسرمه کشیدن ورنگ کردن ونگاه کردن در آینه.

فصل سوم: آداب خوردن وآشامیدن.

فصل چهارم: فضیلت ازدواج وآداب آمیزش ومعاشرت با زنان وچگونگی تربیت فرزندان ورفتار با آنها.

فصل پنجم: آداب مسواک زدن وناخن گرفتن وکوتاه کردن شارب واصلاح سر وصورت وشانه کردن ومانند آن.

فصل ششم: آداب استعمال بوی خوش وبوییدن گل خوش وروغن مالیدن.

فصل هفتم: آداب حمّام رفتن ودارو کشیدن ومانند آن.

فصل هشتم: آداب خوابیدن وبیدار شدن ورفتن به حاجتگاه.

فصل نهم: آداب حجامت کردن وتنقیه وذکر برخی دعاها وحرزها وخواصّ برخی داروها وچگونگی معالجه برخی بیماری ها.

ص: 60


1- ترجمه: «هر که دیگران را به کارهای خیر راهنمایی کند، همانند انجام دهنده آن است». بحارالأنوار، ج 96،ص 119، ح 20؛ میزان الحکمة، ج 3، باب 1176، ح 5457.

فصل دهم: آداب معاشرت با مؤمنین وحقوق واصناف مؤمنان.

فصل یازدهم: آداب مجالس وسلام وعطسه ومصافحه ومعانقه کردن ومانند آن.

فصل دوازدهم: آداب وارد شدن به خانه وبیرون رفتن از آن.

فصل سیزدهم: آداب سوار شدن وراه رفتن وبه بازار رفتن وتجارت وزراعت کردن ونگهداری حیوانات.

فصل چهاردهم: آداب سفر.

خاتمه: بیان برخی فواید (وروایات) متفرقه.

وهر فصل دوازده بخش دارد.

این کتاب را «حلیة المتّقین» نامیدم، به امید آنکه خوانندگان این کتاب ارزشمند وعمل کنندگان به روایاتش، نویسنده را از دعای خیر فراموش نکنند.

والله الموفّق والمعین

محمّد باقر بن محمّد تقی مجلسی

ص: 61

ص: 62

فصل اوّل: آداب پوشیدن لباس و کفش

اشاره

1. فضیلت آراستن

2. لباس های حرام

3. بهترین لباس

4. رنگ لباس

5. برخی آداب لباس پوشیدن

6. حرمت پوشیدن لباس مخصوص زنان یا کافران

7. عِمامه بستن و کلاه پوشیدن

8. آداب پوشیدن پاجامه

9. آداب لباس نو بریدن و پوشیدن

10. دیگر آداب پوشیدن و بیرون آوردن لباس

11. رنگ کفش وویژگی های آن

12. آداب پوشیدن کفش

ص: 63

ص: 64

فضیلت آراستن

اشاره

(مقدّمه:) از احادیث معتبر وفراوان استفاده می شود که پوشیدن لباس تمیز وخوب وآراستن وزینت کردن مناسب خویش، در صورتی که هزینه آن از راه حلال به دست آمده ودر شأن انسان باشد، مستحب وموجب خشنودی پروردگار عالمیان است. امّا اگر از راه حلال ممکن نباشد باید به قدر امکان بسنده کرد، تا زیاده خواهی های پوشاک مانع بندگی وعبادت نشود وچنانچه خداوند متعال درهای روزی را بر کسی گشود، هم خود او از آن به شایستگی بهره برد وهم دیگران را در آن سهیم کند واگر بر او تنگ گرفت، قناعت پیشه سازد وخود را به حرام وحتّی اموال مشتبه آلوده نکند. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

اظهار نعمت های پروردگار

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه خداوند نعمتی به بنده خود دهد وآثار آن نعمت بر آن بنده آشکار شود، او ذاکر (وشاکر) نعمت پروردگار ودوست خداوندنامیده می شود،امّااگرآثارنعمت در(گفتار وکردار) او ظاهر نشود، دشمن خدا وتکذیب کننده نعمت پروردگار شمرده خواهد شد». (1)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «هرگاه خداوند نعمتی به بنده اش کرامت کند،

ص: 65


1- کافی، ج 6، ص 438، ح 2؛ میزان الحکمة، ج 10، باب 3911، ح 20431.

دوست دارد اثر آن نعمت را بر او ببیند». (1)

3. نیز در سخنی فرمود: «خداوند متعال زینت واظهار وابراز نعمت را دوست دارد واز ترک زینت واظهار فقر وبدحالی بیزار است. دوست دارد آثار نعمت را در بنده اش ببیند. (مثل اینکه) لباس خود را خوشبو سازد، از منزلش به خوبی نگهداری کند، خانه اش را جاروب کرده، آن را تمیز نگاه دارد وحتّی روشن کردن خانه پیش از غروب آفتاب (2) ، فقر را زایل می کند وبر روزی می افزاید». (3)

خود را برای خودی ها بیارایید

از امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «همان گونه که به هنگام ملاقات با غریبه ها خود را می آرایید تا شما را در بهترین حال ببینند، برای برادران مؤمن نیز خود را بیارایید». (4)

لباس خوب از مال حلال

یوسف بن ابراهیم، از راویان حدیث، می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در حالی که لباس هایی خوب (از خز) (5) پوشیده بودم. پرسیدم: نظرتان در مورد

این لباس ها چیست؟ فرمود: اشکالی ندارد زیرا امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت از همین لباس بر تن داشت وهنگامی که حضرت علی علیه السلام به عبداللّه بن عبّاس

ص: 66


1- کافی، ج 6، ص 43، ح 1 و4؛ مکارم الأخلاق، ص 98.
2- البتّه این بخش از روایت مربوط به زمان های گذشته است که مردم از نعمت برق محروم بودند ولازم بودپیش از تاریکی هوا وسایل روشن کننده را آماده سازند.
3- مکارم الأخلاق، ص 41؛ میزان الحکمة، ج 10، باب 3911، ح 20433.
4- کافی، ج 6، ص 439، ح 10؛ مکارم الأخلاق، ص 98.
5- خز، پوست حیواناتی است که موهایی بلند ونرم ولطیف وپرپشت دارند. برخی حیوانات غیر اهلی نیز خزدارند. چنین حیواناتی در زمان های گذشته فراوان بود ولی امروزه بر اثر صید بی رویّه، کمیاب یا نایاب است.

مأموریّت داد تا با خوارج نهروان مذاکره کند، بهترین لباس ها را پوشید وبا بهترین عطرها خود را خوشبو ساخت وبر بهترین اسبان سوار شد ورو به آنها رفت. خوارج چون او را در آن حال دیدند، گفتند: تو از بهترین مردمانی، پس چرا لباس جبّاران بر تن داری وبر مرکب آنان سوار شده ای؟ ابن عبّاس آیه زیر را تلاوت کرد: (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ): «بگو : چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده وروزی های پاکیزه را حرام کرده است؟» (1) (وآنها جوابی در برابر او نداشتند).

سپس امام صادق علیه السلام به یوسف بن ابراهیم فرمود: لباس های خوب وارزشمند بپوش وخود را پیرایش کن که خداوند زیباست وزیبایی ها را دوست می دارد؛ البتّه مشروط بر آنکه از راه حلال به دست آمده باشد (ودر حدّ اسراف نباشد)». (2)

لباس زیرین ورویین

در روایتی معتبر آمده است که روزی سفیان ثوری از سران متصوّفه به مسجدالحرام رفت. امام صادق علیه السلام را دید که در گوشه ای از مسجد نشسته ولباس هایی زیبا و ارزشمند بر تن دارد. با خود گفت: به خدا سوگند باید به نزدش بروم واو را به خاطر این لباس ها سرزنش کنم. سپس خدمت حضرت رسید وبا سخنی اعتراض آمیز عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، به خدا قسم پیامبر وهیچ یک از پدرانت چنین لباسی نپوشیده اند.

امام فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله در روزگاری زندگی می کرد که عموم مردم در فقر وتنگدستی به سر می بردند (وبه همین علّت چنین لباس هایی

ص: 67


1- سوره اعراف، آیه 32.
2- کافی، ج 6، ص 442، ح 8؛ بحارالأنوار، ج 65، ص 125.

نمی پوشید)، امّا امروز وضعیّت مالی شان بهتر است وسزاوارترین مردم به استفاده از نعمت های پروردگار، انسان های نیکوکار وپرهیزگاران هستند». سپس آیه 32 سوره اعراف را که در روایت پیشین گذشت، تلاوت کرد. آن گاه فرمود : «ما سزاوارترین مردم برای استفاده از نعمت های پروردگار هستیم». ودر ادامه فرمود: «ای ثوری، این جامه رویین را که می بینی برای (حفظ آبرو در برابر) مردم پوشیده ام»، سپس دامن لباس را بالا زد ولباس زیرین را که لباس بسیار ساده وکم ارزش بود به وی نشان داد وفرمود: «این لباس را برای خود پوشیده ام». بعد حضرت لباس رویین سفیان ثوری را بالا زد و او لباس زیبا وارزشمندی در زیر ولباس ساده وکم ارزشی روی آن پوشیده بود! حضرت فرمود: «ثوری، لباس زیرین را برای لذّت نفس ولباس رویین را برای فریب دادن مردم پوشیده ای». (1)

آراسته بودن در بیرون خانه

در روایتی معتبر می خوانیم که امام رضا علیه السلام در فصل تابستان بر روی حصیر ودر زمستان بر روی پلاس (2) می نشست ودر خانه لباس گشاد می پوشید، امّا در

بیرون خانه ودر برابر مردم، آراسته ظاهر می شد. (3)

فلسفه سختی های دنیا

از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند متعال بر اثر علاقه ای که به برخی بندگانش دارد، دنیا را بر آنها تنگ گرفته ومحبّت دنیا را از دل آنها برداشته است. ازاین رو آنان بر تنگی خوردنی ها وآشامیدنی ها

ص: 68


1- کافی، ج 6، ص 442، ح 7؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 151، ح 544.
2- گلیم، فرشی از پشم (که) به رنگ های مختلف می بافند وپرز ندارد (فرهنگ عمید).
3- عیون اخبار الرّضا، ج 2، باب 44، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 117.

وسختی های دنیا شکیبایی ورزیده وبه جهان آخرت وآنچه از کرامت ابدی که نزد خداست مشتاق وراغب اند وجان خود را در راه رضای خدایشان بر کف گرفته وسرانجام به شهادت می رسند وهنگام کوچیدن به جهان دیگر، خداوند از آنان خشنود است. چنین بندگانی نیک می دانند که مرگ دامنگیر همه می شود (وباید دنیا وهر آنچه را در آن است بگذارند وبگذرند)؛ به همین علّت، به فکر تهیّه زاد وتوشه برای جهان دیگرند. آنها به فکر گردآوری طلا ونقره نیستند، لباس های ساده می پوشند وبیش از ضرورت ونیاز غذا نمی خورند واضافه بر آن را در راه خدا هزینه می کنند، تا توشه آخرتشان باشد. آنان برای جلب رضای خدا، با انسان های خوب دست دوستی داده وبا دشمنان خدا قطع رابطه می کنند. این بندگان خوب خدا، چراغ های هدایت وغرق در نعمت های جهان آخرتند». (1)

یادآوری :بسیاری ازروایات مناسب این فصل رادرکتاب عین الحیاة آورده ام. (2)

لباس های حرام

اشاره

(مقدّمه:) برخی لباس هایی که پوشیدن آن حرام است به شرح زیر است :

(اوّل:) پوشیدن لباس هایی که از ابریشم خالص است وهمچنین لباس های طلاباف (وهر آنچه زینت طلا دارد)، بر مردان حرام است. ونیز احتیاط آن است که عرقچین وکیف دستی وچیزهای کوچکی که نمی توان با آن عورت را پوشاند از ابریشم خالص نباشد. همان گونه که احتیاط آن است که اجزای لباس، حتّی نوارهایی را که در حاشیه لباس می دوزند از ابریشم خالص نباشد. وچنانچه کسانی بخواهند لباس حریر بپوشند، بهترین راه آن است که چیزی با ابریشم مخلوط کنند؛ به هر نسبتی که باشد ولی سزاوار است نسبت آن ده به یک یا بیشتر

ص: 69


1- معانی الأخبار، ص 199؛ امالی طوسی، ج 2، ص 51.
2- عین الحیاة، ص 286، لمعه ششم.

باشد. واگر مجموع تار یا مجموع پود (1) آن غیر ابریشم باشد بهتر است. وسزاوار است که ولیّ، پسران نابالغ خود را از پوشیدن لباس های ابریشمین وطلاباف منع کند.

(دوم:) لباس هایی که از پوست حیوان مرده تهیّه شده، هر چند آن را دبّاغی کرده باشند.

(سوم:) لباس هایی که از پوست حیوانات حرام گوشت تهیّه شده، هر چند حیوان را به طریق شرعی ذبح کرده باشند. حتّی اگر یک تار موی حیوان حرام گوشت (مانند گربه) در لباس یا بدن نمازگزار باشد حرام است. (در این زمینه به روایات زیر توجّه کنید:)

لباس ابریشمین

1. در روایت معتبری آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود : «انگشتر طلا در دست نکن ولباس ابریشمین نپوش که این هر دو، زینت وپوشش تو در بهشت است». (2)

2. ودر سخنی دیگر، به آن حضرت فرمود: «لباس ابریشمین نپوش که اگر بپوشی، خداوند پوست تو را به آتش می سوزانَد». (3)

زیورآلات طلا ونقره

1. در حدیث است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا بر مرد جایز است خانواده اش را با زیورآلات طلا بیاراید؟ حضرت فرمود: «برای زنان ودختران

ص: 70


1- نخ های عمودی پارچه «تار» ونخ های افقی آن «پود» نامیده می شود.
2- خصال، ج 2، ص 375؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 248، ح 8.
3- علل الشرایع، ج 2، ص 348، باب 57، ح 3؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 164، ح 774.

اشکال ندارد، ولی برای پسران جایز نیست». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پدرم امام باقر علیه السلام فرزندان (دختر) وهمسران خود را به زیورآلات طلا ونقره می آراست ومی فرمود : اشکالی ندارد». (2)

بهترین لباس

اشاره

(مقدّمه:) بهترین لباس آن است که از پنبه بافته شده باشد وبعد از آن کتان است وکراهت دارد همواره لباس پشمین بپوشند، امّا پوشیدن آن در برخی اوقات به منظور حفاظت از سرما وصرفه جویی در هزینه ومانند آن خوب است. (به روایاتی در این زمینه توجّه کنید:)

لباس پنبه ای وپشمین

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که حضرت علی علیه السلام فرمود: «لباس های پنبه ای بپوشید که پوشش حضرت رسول صلی الله علیه و آله وما اهل بیت است وپیامبر خدا صلی الله علیه و آله لباسی را که از مو یا پشم تهیّه شده بود جز در موارد ضرورت نمی پوشید». (3)

2. امام صادق علیه السلام در سخنی فرمود: «لباسی که از مو یا پشم بافته شده، جز در موارد ضرورت نپوشید». (4)

3. حسین بن کثیر می گوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که پیراهنی گشاد بر تن داشت وجامه پشمینه ای بر روی آن پوشیده بود. عرض کردم: فدایت شوم، مردم

ص: 71


1- سرائر، ج 3، ص 636؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 412، ح 1. هدف اسلام از این کار، مبارزه با تجمّل پرستیوخوی اشرافیگری است.
2- کافی، ج 6، ص 475، ح 2؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 539، ح 49.
3- کافی، ج 6، ص 450، ح 2؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 153، ح 551.
4- کافی، ج 6، ص 449، ح 1؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 153، ح 551.

از پوشیدن لباس پشمین خودداری می ورزند شما چرا می پوشید؟ حضرت فرمود: «پدرم امام باقر وپدرش امام سجّاد علیهما السلام چنین لباسی می پوشیدند وهرگاه به نماز می ایستادند گشادترین (وساده ترین) لباس های خود را می پوشیدند وما به پیروی از آنان چنین می کنیم». (1)

4. در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «چند کار را تا پایان عمر ترک نخواهم کرد تا پس از من سنّت شود: هم غذا شدن با مستخدمان در حال نشسته بر روی زمین، سوار شدن بر مرکب ساده، دوشیدن شیر از حیوان با دستان خود، سلام کردن بر کودکان، پوشیدن لباس پشمین». (2)

(سؤال:) در برخی روایات، پوشیدن لباس پشمین مکروه شمرده شده وطبق برخی روایات دیگر، برخی امامان معصوم آن را می پوشیدند. چگونه این روایات با هم سازگار است؟

(جواب:) اگر از لباس پشمی برای همیشه وبه منظور خودنمایی وجلوه گری استفاده شود کار مذموم وناپسندی است، امّا اگر به منظور قناعت در هزینه های زندگی، یا تواضع وفروتنی، یا حفاظت از سرما پوشیده شود اشکال ندارد. روایت زیر پاسخ بالا را تأیید می کند. توجّه فرمایید :

5. طبق آنچه ابوذر غِفاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده، آن حضرت فرمودند : «در آخرالزّمان گروهی در تابستان وزمستان لباس های پشمی می پوشند، به گمان آنکه با این کار بر دیگران فضیلت وبرتری خواهند داشت. ملائکه آسمان ها وزمین آنها را لعنت می کنند». (3) (وشاید نامیدن آنها به صوفیّه به علّت پوشیدن همین

لباس های پشمی بوده که عرب به آن صوف می گوید. در ضمن لباس پشمی بر دو گونه

ص: 72


1- کافی، ج 6، ص 450، ح 4.
2- خصال، ج 1، ص 246؛ مکارم الأخلاق، ص 115.
3- امالی طوسی، ج 2، ص 152؛ مکارم الأخلاق، ص 471.

است: بخشی از آن نرم ولطیف که غالباً اشراف می پوشیدند وبخشی دیگر، خشن ودرشت که زاهدان واقعی وگاهی ریاکاران می پوشیدند).

لباس کتان وخز

1. در حدیثی آمده است که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «پوشش پیامبران لباس کتان بوده است». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «لباس کتان انسان را فربه (ودارای تناسب اندام) می کند». (2)

3. در روایت دیگری می خوانیم که امام سجّاد علیه السلام برای خرید لباس خز (3) هزار یا هزار وپانصد درهم می پرداخت وآن را در زمستان می پوشید وهنگام فصل بهار آن را فروخته، قیمتش را به فقرا صدقه می دادند. (4)

رنگ لباس

اشاره

(مقدّمه:) بهترین رنگ برای لباس، سفید وسپس زرد، بعد سبز وپس از آن قرمز کم رنگ (صورتی) است. وپوشیدن لباس به رنگ کبود وعدسی وقرمز پررنگ، به ویژه هنگام نماز کراهت دارد. وپوشیدن لباس سیاه در همه حال کراهت شدید دارد؛ البتّه عِمامه وعبا وکفش سیاه (5) از این حکم مستثناست،

هرچند که عبا وعمامه سیاه نباشد بهتر است. (به روایاتی در این زمینه توجّه کنید:)

ص: 73


1- مکارم الأخلاق، ص 104؛ کافی، ج 6، ص 449، باب کتان، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 449، باب کتان، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 357، باب 16، ح 1.
3- خز را پیشتر تفسیر کردیم.
4- مکارم الأخلاق، ص 106، ودعائم الاسلام، ج 2، ص 154، ح 552.
5- ونیز عبا وچادر زنان.

لباس سفید وزرد

1. در احادیثی معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «لباس سفید بپوشید که نیکوترین وپاکیزه ترین رنگ هاست. ومردگان خود را با کفن سفید دفن کنید». (1)

2. امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت علی علیه السلام در بیشتر اوقات، لباس سفید می پوشید. (2)

3. حفص مؤذّن می گوید: امام صادق علیه السلام را در مسجد پیامبر در بین قبر ومنبر در حال نماز دیدم. آن حضرت لباسی زرد همچون رنگ بِه بر تن داشت. (3)

4. زراره می گوید: امام باقر علیه السلام را دیدم که لباسی گشاد وعبایی زردرنگ از خز پوشیده بود. (4)

لباس قرمز وکبود

1. در حدیثی معتبر آمده است که حَکَم بن عیینه خدمت امام باقر علیه السلام رسید. حضرت لباس سرخ تیره که با گل کافشه (5) رنگ شده بود بر تن داشت. به حَکم

فرمود: نظر تو در مورد این لباس چیست؟ عرض کرد: چه گویم در مورد لباسی که اگر جوانان شوخ بپوشند ما آن را عیب می دانیم. حضرت فرمود: «چه کسی زینت الهی را بر بندگانش حرام کرده است؟» سپس فرمود: «چون تازه دامادم چنین لباسی پوشیده ام». (6)

ص: 74


1- کافی، ج 6، ص 445، ح 1 و2؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 355، ح 1.
2- قرب الإسناد، ص 134؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 356، ح 6.
3- کافی، ج 6، ص 452، ح 10؛ قرب الإسناد، ص 30، ح 37.
4- کافی، ج 6، ص 450، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 104.
5- گیاهی است با برگ های بیضی شکل وگل های زرد رنگ که گل های آن را پس از خشک کردن نرم می کنندوروی نان می ریزند وگاه به جای زعفران به کار می برند (فرهنگ عمید).
6- کافی، ج 6، ص 446، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 105.

2. در روایت دیگری آمده است که پوشیدن لباس قرمز تیره، جز برای تازه داماد، کراهت دارد. (1)

3. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «جبرئیل در روز آخر ماه رمضان بعد از نماز عصر بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله نازل شد. چون به آسمان رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام را خواند که با شوهرت نزد من آیید. هنگامی که خدمت حضرت رسیدند علی علیه السلام را در جانب راست وفاطمه علیها السلام را در جانب چپ خود نشانید ودست آنها را گرفت وبر دامان خویش نهاد. سپس فرمود: دوست دارید آنچه را که جبرئیل به من گفت به شما بگویم؟ عرض کردند: آری ای رسول خدا. فرمود: جبرئیل گفت: در روز قیامت من در جانب راست عرش خواهم بود وخداوند دو لباس بر من می پوشانَد که یکی به رنگ سبز ودیگری سرخ همچون رنگ گل است وتو ای علی، در جانب راست عرش خواهی بود وبر تو نیز دو لباس همانند لباس های من می پوشانَد». راوی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: مردم رنگ سرخ را نمی پسندند. امام فرمود: «هنگامی که خداوند حضرت عیسی را به آسمان برد، آن حضرت دو لباس به همین رنگ بر تن داشت». (2)

4. در روایتی معتبر آمده است که یونس می گوید: امام رضا علیه السلام را دیدم که لباسی گشاد وبلند وکبودرنگ بر تن داشت. (3)

لباس سبز سیر وسیاه

1. محمّد بن علی می گوید: امام هفتم علیه السلام را در لباس عدسی رنگ دیدم. (4)

ص: 75


1- کافی، ج 6، ص 447، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 105.
2- مکارم الأخلاق، ص 106؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 360، ح 16.
3- کافی، ج 6، ص 448، ح 11؛ مکارم الأخلاق، ص 106.
4- کافی، ج 6، ص 448، ح 12؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 359، ح 9.

2. ابوالعلا می گوید: حضرت صادق علیه السلام را در حال اِحرام با بُرد یمنی سبزرنگ دیدم. (1)

3. در حدیث است که کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: با کلاه سیاه نماز بخوانم؟ فرمود: «لباس سیاه لباس اهل جهنّم است با آن نماز نخوان». (2)

4. از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «لباس سیاه کراهت دارد، مگر در سه چیز: عبا وعِمامه وکفش». (3)

برخی آداب لباس پوشیدن

(مقدّمه:) پیراهن های دراز وبلند پوشیدن وآستین پیراهن را بلند کردن ولباس را برای تکبّر بر روی زمین کشیدن، مکروه وناپسند است. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت امیر مؤمنان علیه السلام به بازار رفت وبا یک دینار (اشرفی) سه قطعه لباس خرید: پیراهنی که بلندای آن تا نزدیک بند پا بود، لنگی که طول آن تا نیمه ساق پا بود، ازاری که از جلو تا روی سینه ها واز عقب تا پایین تر از کمر را می پوشاند. حضرت پس از خرید، دست به آسمان بلند کرد وپیوسته خدا را بر این نعمت شکر می کرد تا به خانه بازگشت». (4)

2. ودر حدیثی دیگر فرمود: «آنچه از بلندای پیراهن از قوزک پا می گذرد در آتش جهنّم است». (5)

ص: 76


1- مکارم الأخلاق، ص 105؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 215، ح 978.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 162؛ تهذیب الاحکام، ج 2، ص 227.
3- کافی، ج 6، ص 449، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 163.گفتنی است که چادر زنان در میان عرب، نوعی عبا محسوب می شود.
4- کافی، ج 6، ص 455، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 113.
5- کافی، ج 6، ص 456، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 109.

3. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند به پیامبرش فرمود : (وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ)؛ ولباست را پاکیزه دار. (1) لباس های پیامبر صلی الله علیه و آله پاک وپاکیزه بود،

منظور خدا این بود که پیراهنت را کوتاه کن تا آلوده نشود». (2)

ودر روایت دیگری آمده است که آن را بالا بزن تا به زمین کشیده نشود. (3)

4. در روایت حسنه ای از امام باقر علیه السلام نقل شده است که: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به مردی از بنی تمیم چنین وصیّت کرد: مبادا پیراهن ولنگ خود را بلند ودراز کنی که نشانه تکبّر است وخداوند متکبّران را دوست نمی دارد». (4)

5. در روایتی معتبر آمده است که امیر مؤمنان علی علیه السلام هرگاه پیراهن می پوشید آستین آن را می کشید وآنچه را که از سر انگشتانش می گذشت می بُرید. (5)

6. در حدیث آمده است که: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: هر که از روی تکبّر، جامه اش را بر زمین بکشد خداوند در قیامت نظر رحمت به او نمی کند. واِزار مرد تا نیمه ساق پاست؛ البتّه تا بند پا هم جایز است، امّا افزون بر آن در آتش است». (6)

(یادآوری: به طور کلّی همواره باید اهداف پوشش لباس را در نظر داشته باشیم ومطابق آن، لباس های خود را تهیّه کنیم.

هدف از پوشیدن لباس سه چیز است :

نخست حفظ تن از سرما وگرما وصدمات احتمالی ناشی از برخورد با موانع طبیعی وغیر طبیعی؛ این هدف مربوط به جسم انسان است.

هدف دیگر، حفظ حرمت وکرامت انسانی در برابر دیدگان دیگر انسان هاست، زیرا

ص: 77


1- سوره مدّثّر، آیه 4.
2- کافی، ج 6، ص 456، ح 4.
3- کافی،ج 6، ص 455، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 103.
4- کافی، ج 6، ص 456، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 109.
5- کافی، ج 6، ص 457، ح 7؛ مکارم الأخلاق، ص 111.
6- امالی طوسی، ج 2، ص 152؛ مکارم الأخلاق، ص 110.

اگر آدمی به صورت برهنه، همچون حیوانات، در برابر همنوعان خود حاضر شود، از چشم آنان می افتد وحرمتش شکسته وکرامتش لکّه دار می شود؛ این هدف مربوط به روح انسان است.

وهدف سوم، کمک به حفظ پاکدامنی وعفّت همنوعان در سطح جامعه وحتّی خانواده است که این هدف بر خلاف دو هدف اوّل، مربوط به دیگران است؛ بنابراین، آنچه به هنگام تهیّه لباس مهمّ است رعایت سه هدف مزبور است؛ ازاین رو لباس های تنگ وچسبان هر چند تمام بدن را بپوشاند، پسندیده نیست زیرا نه مایه آرامش جسم انسان است ونه روح ونه افراد جامعه.

همان گونه که لباس های آستین کوتاه که بیش از حدّ متعارف، آستین آن کوتاه است در انظار عمومی پسندیده نیست.

مختصر اینکه، لباس های واجد اهداف سه گانه بالا مورد تأیید اسلام است وآنچه فاقد آن سه هدف، یا برخی از آنها باشد در اسلام سفارش نشده است).

حرمت پوشیدن لباس مخصوص زنان یا کافران

(مقدّمه:) پوشیدن لباس ویژه بانوان، مانند روسری، مقنعه، چادر وبرخی از لباس های زیر، بر مردان حرام است. چنانکه بر بانوان حرام است پوشیدن لباس های مخصوص مردان، مانند قبا، عِمامه ودیگر لباس های ویژه آنان. وبر مرد وزن جایز نیست پوشیدن لباس های مخصوص کافران. (به دو روایت در این زمینه توجّه کنید:)

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «جایز نیست زنان شبیه مردان شوند، زیرا رسول خدا زنانی را که شبیه به مردان می شوند ومردانی را که شبیه به زنان می شوند نفرین کرده است». (1)

ص: 78


1- خصال، ج 2، ص 374؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 256.

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند متعال به پیامبری از پیامبرانش فرمود: به مؤمنین بگو: لباس های مخصوص دشمنان مرا را نپوشید واز غذای آنان نخورید وخود را شبیه آنان نکنید، وگرنه شما هم دشمن من خواهید بود». (1)

عِمامه بستن وکلاه پوشیدن

اشاره

(مقدّمه:) به دو روش می توان عِمامه بست: بر سر وزانو. بستن عمامه بر روی سر مستحبّ است، چنانکه تحت الحنک (2) نهادن برای عِمامه هم مستحبّ است. (3)

شهید اوّل رحمة الله اعتقاد دارد که ایستاده عمامه پیچیدن مستحبّ است. (4) (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

عِمامه بر سر گذاشتن

1. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس عمامه بر سر بپیچد وتحت الحنک (5) نبندد وبه درد بی درمانی مبتلا شود، کسی را جز خودش

سرزنش نکند». (6)

2. ودر روایتی دیگر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با دست (مبارک) خود بر سر حضرت امیرمؤمنان علیه السلام عِمامه بست. یک

ص: 79


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 163، ح 769؛ مشکاة الأنوار، ص 325.
2- پیچی از عمامه که از زیر چانه می گذرانند و روی شانه می اندازند.
3- روایات مربوط به استحباب تحت الحنک فراوان است، ولی ظاهرآ همه آنها مربوط به تمام حالات است ودرخصوص حال نماز، فقط یک روایت داریم که آن هم ضعیف است. رک:اصول کافی، ج6،ص460، باب العمائم.
4- دروس، ج 1، ص 152.
5- باید توجّه داشت که «تحت الحنک» در گذشته در همه حال معمول بود، ولی اکنون متعارف نیست وگاهممکن است لباس شهرت به شمار آید.
6- کافی، ج 6، ص 461، باب العمائم، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 291، ح 1.

طرف عمامه را از پیش صورت وطرف دیگر آن را چهار انگشت کوتاه تر، از پشت سر آویخت، سپس به علی علیه السلام فرمود: برو! رفت وفرمود: بیا! آمد وبعد فرمود: به خدا قسم، تاج ملائکه وفرشتگان چنین است». (1)

3. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله عمامه را بر سر بست ویک طرف آن را به جلو وطرف دیگر آن را به پشت سر انداخت. چنانکه جبرئیل (در هیأتی که در برابر پیامبر آشکار می شد) نیز به این صورت عمامه می بست». (2)

4. واز امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «فرشتگان در جنگ بدر عمامه های سفید بر سر داشتند». (3)

5. در کتاب فقه الرّضا خواندن این دعا به هنگام گذاشتن عمامه بر سر سفارش شده است: بِسْمِ اللهِ اَللّهُمَّ ارْفَعْ ذِکْری وَاَعْلِ شَأْنی وَاَعِزَّنی بِعِزَّتِکَ وَأَکْرِمْنی بَکَرَمِکَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَبَیْنَ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ تَوِّجْنی بِتاجِ الْکَرامَةِ وَالْعِزِّ وَالْقَبُولِ. (4)

6. در کتاب مکارم الأخلاق از کتاب نجات نقل کرده است که به هنگام گذاشتن عِمامه این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ سَوِّمْنی بِسیماءِ الاْیمانِ وَتَوِّجْنی بِتاجِ الْکَرامَةِ وَقَلِّدنی حَبْلَ الاْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رَبْقَةَ الاْیمانِ مِنْ عُنُقی (5) وافزوده است که عمامه را باید در حال ایستاده پیچید. (6)

ص: 80


1- کافی، ج 6، ص 461، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 120.
2- کافی، ج 6، ص 461؛ مکارم الأخلاق، ص 460.
3- کافی، ج 6، ص 461؛ مکارم الأخلاق، ص 119.
4- ترجمه: «به نام خدا، پروردگارا، ذکر مرا بالا بر ورتبه ام را بلند گردان ومرا در پیشگاه خود ودر میانمخلوقاتت گرامی بدار. بار خدایا، تاج کرامت وعزّت وپذیرش (اعمال) را بر سرم نِه». فقه الرّضا، ص 395؛مستدرک الوسائل، ج 3، ص 277، ح 8 .
5- ترجمه: «خدایا، مرا به نشانه ایمان نشانه گذار وتاج کرامت بر سرم نِه وبند اسلام و ایمان بر گردنم افکنوآن را از گردنم بیرون میاور».
6- مکارم الأخلاق، ص 120.

کلاه پوشیدن

در حدیث است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله کلاه های متعدّدی داشت که بر سر می نهاد. (1)

علما پوشیدن کلاه های دراز وبلند را که به آن «بُرطُل» گویند ویهودیان بر سر می گذاشتند، مکروه شمرده اند. (2) واز برخی روایات استفاده می شود که شکستن

پایین کلاه وبرگردانیدن آن مکروه است. (3)

آداب پوشیدن پاجامه (شلوار راحتی)

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند به حضرت ابراهیم وحی کرد که زمین به سبب دیدن عورت تو به من شکایت می کند، میان زمین وعورت خود حجابی قرار ده تا زمین ناراحت نباشد (4) ، سپس حضرت ابراهیم پاجامه را اختراع کرد وپوشید». (5)

2. در کتاب جامع بزنطی روایت شده است که هر که پاجامه را ایستاده بپوشد، تا سه روز حاجتش برآورده نشود. (6)

3. از حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پوشیدن پاجامه در حال ایستاده، موجب اندوه است». (7)

ص: 81


1- بحارالأنوار، ج 16، ص 121 و122 و125.
2- مکارم الأخلاق، ص 120 (با اندکی تفاوت).
3- بحارالأنوار، ج 47، ص 45، ح 62.
4- گفتنی است که عرب ها زیر پیراهن بلند (دشداشه) پاجامه نمی پوشیدند. اکنون هم کم وبیش برخیعرب ها چنین می کنند. روایت مزبور ناظر به پوشش پاجامه برای چنین کسانی است، زیرا در حرکاتوحالات مختلف، ممکن است قسمت هایی از بدن انسان نمایان شود.
5- علل الشرایع، ج 2، ص 585، ح 29؛ بحارالأنوار، ج 12، ص 77، ح 3.
6- السرائر، ج 3، ص 581؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 417، ابواب احکام الملابس، باب 68، ح 5.
7- مکارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 416، ابواب احکام الملابس، باب 68، ح 2. (شاید بهاین خاطر که گاه ممکن است خطرهایی پیش آید).

4. در حدیثی دیگر فرمود: «پاجامه را ایستاده ورو به قبله ورو به انسان دیگری نپوشید». (1)

5. ودر سخنی دیگر فرمود: «پیامبران پیراهن را پیش از پاجامه می پوشیدند». (2)

6. در کتاب فقه الرّضا آمده است: پاجامه را ایستاده نپوشید که موجب هلاکت وزردآب وغم ودرد می شود، بلکه نشسته بپوشید ودر وقت پوشیدن این دعا را بخوانید: بِسْمِ اللهِ اَللّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَتی وَلا تَهْتِکْنی فی عَرَصاتِ الْقِیامَةِ وَاعْفُ فَرْجی وَلا تَخْلَعْ عَنّی زینَةَ الاْیمانِ. (3)

7. کتاب مکارم الأخلاق از کتاب نجات نقل کرده است که به هنگام پوشیدن پاجامه این دعا خوانده شود: اللّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَآمِنْ رَوْعَتِی وَاعْفُ فَرْجِی

وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِی ذلِکَ نَصِیبآ وَلا لَهُ إلی ذلِکَ وُصُولاً فَیَصْنَعَ لِیَ الْمَکایِدَ وَیُهَیِّجَنی لاِرْتِکابِ الْمَحارِمِ. (4)

آداب لباس نو بریدن وپوشیدن

دعاهای هنگام بریدن وپوشیدن لباس نو

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هر که لباس نو ببُرد وظرفی را پر از آب کند وسی وشش مرتبه سوره قدر بر آن بخواند وهر مرتبه که به آیه (تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ) می رسد اندکی از آب را آرام بر پارچه بپاشد، سپس دو

ص: 82


1- مکارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 416، ابواب احکام الملابس، باب 68، ح 4.
2- مکارم الأخلاق، ص 101؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 416، ابواب احکام الملابس، باب 68، ح 3.
3- ترجمه: «به نام خدا، پروردگارا، عیوبم را بپوشان ودر روز قیامت مرا رسوا مگردان ومرا پاکدامن قرار دهوزینت ایمان را از من سلب نفرما». فقه الرّضا، ص 395، باب الزیّ والزّینة ؛ مستدرک الوسائل، ج3، ص 313،باب 44، ح 1.
4- ترجمه: «بار خدایا، عیوبم را بپوشان وهراسم را برطرف کن ومرا پاکدامن قرار ده واز برای شیطان در آنبهره ای وبرای رسیدن به آن راهی قرار مده، تا برای من حیله ها سازد وبر گناهان تحریک ام کند».مکارم الأخلاق، ص 101.

رکعت نماز بخواند ودعا کند وبگوید: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی رَزَقَنی ما اَتَجَمَّلُ بِهِ فِی النّاسِ وَاُواری بِهِ عَوْرَتی وَاُصَلّی فِیهِ لِرَبِّی (1) وآن گاه خدا را شکر کند، پیوسته در

وفور نعمت باشد تا آن لباس کهنه شود». (2)

2. در روایتی صحیح می خوانیم که امام محمّد باقر علیه السلام، خواندن این دعا را به هنگام پوشیدن لباس نو سفارش کرد: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ ثَوْبَ یُمْنٍ وَتُقی وَبَرَکَةٍ اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فِیهِ حُسْنَ عِبادَتِکَ وَعَمَلاً بِطاعَتِکَ وَاَداءَ شُکْرِ نِعْمَتِکَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی کَسانی ما اُواری بِهِ عَوْرَتی وَاَتَجَمَّلُ بِهِ فِی النّاسِ. (3)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که در ظرفی نو آب کند وبر آن سی ودو مرتبه سوره قدر بخواند وبر لباس نو بپاشد، با پوشیدن آن لباس همواره در وفور نعمت باشد تا وقتی که تاری از آن لباس باقی باشد». (4)

4. در روایتی معتبر آمده است که: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: به هنگام پوشیدن لباس نو این دعا را بخوان: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی کَسانِی مِنَ اللِّباسِ ما اَتَجَمَّلُ بِهِ فِی النَّاسِ. اللّهُمَّ اجْعَلْها ثِیابَ بَرَکَةٍ، أَسْعی فِیها لِمَرْضاتِکَ وَأَعْمُرُ فِیها مَساجِدَکَ». (5) سپس فرمود: «ای علی، هر که این دعا را بخواند سپس لباس نو را بپوشد، خداوند او را می آمرزد». (6)

ص: 83


1- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که چیزی (لباسی) روزی ام کرد که با آن بتوانم خود را در میانمردم زینت کنم وبا آن خود را بپوشانم ودر آن برای پروردگارم نماز بگذارم».
2- ثواب الأعمال، ص 44؛ مکارم الأخلاق، ص 99.
3- ترجمه: «پروردگارا، این لباس نو را لباس میمنت وپرهیزگاری وبرکت قرار ده. بار خدایا، پرستش نیکووانجام دادن دستورهایت وادای شکر نعمتت را در این لباس روزی ام کن. حمد وسپاس مخصوص خداییاست که لباسی به من عنایت کرد که خود را با آن بپوشانم ودر میان مردم خود را زینت کنم». کافی، ج 6،ص 458، ح 1.
4- کافی، ج 6، ص 459، ح 4؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 371، ابواب احکام الملابس، باب 26، ح 2.
5- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که بر اندام من لباسی پوشاند که با آن در میان مردم خود رامی آرایم. خدایا، آن را مایه برکت قرار ده تا در آن به سوی خشنودیت حرکت کنم ودر مساجدت حضور یابم».
6- کافی، ج 6، ص 458، ح 2.

5. از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شایسته است هر که لباس نو می پوشد دست بر آن بکشد وبگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی کَسانِی ما أُوارِی بِهِ عَوْرَتِی وَأَتَجَمَّلُ بِهِ فِی النَّاسِ وَأَتَزَیَّنُ بِهِ بَیْنَهُم». (1)

6. در روایتی معتبر آمده است که امام رضا علیه السلام هرگاه می خواست لباس نو بپوشد، لباس ها را در طرف راست خود می نهاد وپس از پوشیدن لباس، ظرفی آب می طلبید وهر یک از سوره های توحید وکافرون وآیة الکرسی (2) را ده مرتبه

بر آن می خواند، سپس آب را بر لباس می پاشید ومی فرمود: «هر که چنین کند، همواره در وفور نعمت باشد تا وقتی که تار نخی از آن لباس باقی باشد». (3)

پوشیدن لباس نو ورهایی یافتن از آفات

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «به هنگام پوشیدن لباس نو

«لا اِلهَ إلّا اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه» بگو، تا از آفت ها نجات یابی. وچیزی را که بسیار دوست داری فراوان یاد نکن که تو را در هم می شکند واگر با کسی کاری داشتی در غیابش به او دشنام نده که در دلش اثر می کند». (4)

شکرانه پوشیدن لباس نو

در روایتی معتبر آمده است که حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: «هرگاه خداوند لباس نو نصیب کسی کند، شایسته است وضو بگیرد ودو رکعت نماز (شکر) بگزارد ودر هر رکعت سوره حمد وآیة الکرسی وسوره های توحید

ص: 84


1- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که لباسی بر اندام من پوشاند که به وسیله آن عیوبم راپنهان کنم وبا آن خود را در میان مردم زینت وآرایش دهم». کافی، ج 6، ص 459، ح 3.
2- سوره بقره، آیه 255.
3- عیون اخبار الرّضا، ج 1، ص 351؛ مکارم الأخلاق، ص 102.
4- کافی، ج 6، ص 459، ح 6؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 373، ابواب احکام الملابس، باب 27، ح 4.

وقدر بخواند، سپس از خداوندی که تن او را پوشانده ودر میان مردم زینتش داده، تشکّر کند وحمد وستایش او را به جا آورد وبسیار ذکر «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» بگوید. هر که چنین کند، در آن لباس معصیت نکند. وپروردگار به عدد هر نخی که در آن لباس است، فرشته ای می آفریند که خداوند را به پاکی یاد کند وبرای او استغفار کند وبر او ترحّم کند». (1)

دیگر آداب پوشیدن وبیرون آوردن لباس

هیچ گاه به طور کامل برهنه نشوید

1. در حدیث است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از برهنه شدن (به طور کامل) در روز وشب نهی کردند. (2)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه مردی (کاملاً) عریان شود، شیطان به او نظر کرده وطمع می کند که او را به گناه بکشاند». ونیز فرمود: «هنگامی که انسان در جمعی نشسته، سزاوار نیست که ران های خود را برهنه سازد». (3)

3. ودر حدیثی دیگر فرمود: «هرگاه لباس خود را از تن بیرون می آورید، «بسم الله» بگویید». (4)

ویژگی های پوشش بانوان

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «برای زن مسلمان شایسته نیست که روسری یا پیراهن بدن نما بپوشد». (5)

ص: 85


1- کافی، ج 6، ص 459؛ خصال، ج 2، ص 416.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 5.
3- خصال، ج 2، ص 423؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 108.
4- علل الشرایع، ج 2، ص 583؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 415، باب 67، ح 1.
5- مکارم الأخلاق، ص 93؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 281، باب 21، ح 2.

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «عرض مقنعه حضرت فاطمه علیها السلام به قدری بود که تا نصف بازوی آن حضرت می رسید وزنان باید

چنین کنند». (1)

اسراف در پوشش

1. در حدیثی می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «کمترین حدّ اسراف آن است که لباس داخل وبیرون از خانه یکی باشد». (2)

2. در حدیث است که از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: اگر کسی ده پیراهن داشته باشد اسراف است؟ فرمود: «نه، بلکه به منظور حفاظت از لباس این کار بهتر است؛ اسراف آن است که جامه نگاه داشتنی را در جاهای کثیف بپوشی». (3) (واین

برای آن است که پیراهن ها دوام بیشتری پیدا می کند).

پاکیزگی ونظافت لباس

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پوشیدن لباس نو، دشمن را منکوب می کند». (4)

2. در حدیثی می خوانیم که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر لباسی که می پوشید باید پاکیزه باشد». (5)

3. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شست وشوی لباس،

ص: 86


1- مکارم الأخلاق، ص 93.
2- زیرا لباس بیرون منزل معمولاً قیمت بیشتری دارد واگر در داخل منزل همان پوشیده شود هزینه لباسانسان سنگین خواهد شد. کافی، ج 6، ص 460، ح 1 و2؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 103.
3- مکارم الأخلاق، ص 98.
4- مکارم الأخلاق، ص 103.
5- کافی، ج 6، ص 441، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 346، باب 6، ح 3.

اندوه را می زداید وموجب قبولی نماز می شود». (1)

4. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کوتاه کردن پیراهن(های بلند)، سبب راحتی پوشیدن ودوام آن می شود». (2)

وصله زدن به لباس

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آن قدر بر لباس خود وصله زدم که از وصله کننده آن خجالت کشیدم». (3)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که یقه پیراهنش را وصله کند وکفش خود را پینه زند وآنچه برای خانه اش خریده با دست خود به خانه ببرد، از تکبّر وخودبرتربینی در امان می مانَد». (4)

3. در حدیث است که کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید دید حضرت یقه لباسش را وصله زده، با تعجّب به حضرت نگاه کرد. حضرت فرمود: «چرا تعجّب می کنی؟» گفت: از وصله لباس شما شگفت زده شدم. کتابی در پیش روی حضرت بود، به او فرمود: «این جملات را بخوان». نوشته بود: هر که حیا ندارد ایمان ندارد وکسی که به اندازه خرج نمی کند سرمایه ای برایش نمی ماند وهر که جامه کهنه ندارد لباس نو نخواهد داشت. (5)

رنگ کفش وویژگی های دیگر آن

اشاره

(مقدّمه:) بهترین رنگ برای نعلین ودیگر کفش ها، رنگ زرد است وسپس

ص: 87


1- خصال، ج 2، ص 402؛ مکارم الأخلاق، ص 103.
2- مکارم الأخلاق، ص 103.
3- نهج البلاغه، خطبه 160؛ بحارالأنوار، ج 40، ص 346. این در زمانی است که مردم مشکلات مادّی دارند.
4- خصال، ج 1، ص 127، ح 68.
5- کافی، ج 6، ص 460، ح 3.

سفید. وبهترین رنگ برای چکمه، رنگ سیاه است. رنگ قرمز در سفر سفارش شده، ولی در وطن کراهت دارد. ودر مورد نعلین سفارش شده است که جلو وعقبش بلند وقسمت میانی آن کوتاه وتهی باشد وتمام آن بر زمین نچسبد وغیر آن کراهت دارد؛ ظاهراً کفش نیز همین حکم را دارد. و(پوشیدن) کفش سرپایی (در بیرون از منزل) مکروه است. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

اهمیّت پوشیدن کفش

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت علی علیه السلام فرمود: «پوشیدن کفش خوب، تن را از بلاها حفظ کرده، به انسان کمک می کند که وضو ونمازش را به صورت کامل به جا آورَد». (1)

2. آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود: «هر که دوست دارد عمرش طولانی شود، باید چهار کار کند: صبحانه را نزدیک طلوع آفتاب بخورد، کفش خوب بپوشد، لباس سبک بپوشد، کمتر آمیزش جنسی کند». (2)

چه کفشی بپوشیم

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پوشیدن نعل هموار وصاف که همه اش بر روی زمین برسد، پوشش یهودیان است». (3)

وروایات فراوانی در مذمّت چنین کفشی وارد شده است. (4)

2. در احادیث معتبر آمده است: «کفش سیاه نپوشید که: چشم را ضعیف می کند، از قدرت شهوت می کاهد، موجب اندوه می شود. وکفش زرد بپوشید که :

ص: 88


1- کافی، ج 6، ص 462، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 122.
2- امالی طوسی، ج 2، ص 279؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 381، باب 32، ح 5.
3- کافی، ج 6، ص 463، ح 6.
4- برخی از این روایات در وسائل الشیعه، ج 3، ص 382، باب 33، باب کیفیّة النعل، آمده است.

چشم را جلا می دهد، بر قدرت شهوت می افزاید، اندوه را برطرف می سازد وپوشش پیامبران است». (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پوشیدن کفش سیاه موجب غرور وتکبّر است». (2)

4. در حدیثی می خوانیم که امام باقر علیه السلام فرمود: «هر که کفش زرد رنگ بپوشد، تا وقتی در پای اوست در شادی وسرور باشد زیرا خداوند متعال در وصف گاو بنی اسرائیل می فرماید: (صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ) (3) ». (4)

5. سُدیر صرّاف می گوید: با کفشی سفید رنگ خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. حضرت فرمود: آیا دانسته چنین رنگی را انتخاب کرده ای؟ سپس فرمود: «هر که کفشی سفید از بازار بخرد کهنه نمی شود، مگر اینکه از جایی که گمان نمی بَرد مالی به او می رسد». سدیر می گوید: هنوز آن کفش سفید کهنه نشده بود که صد اشرفی از جایی که گمان نداشتم به دستم رسید. (5)

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که کفش سفید یا زردرنگ بپوشد، مال وفرزندانی نصیب او شود». (6)

7. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «پوشیدن چکمه بر نور چشم می افزاید». (7)

8. ودر روایتی دیگر فرمود: «مداومت بر پوشیدن چکمه، انسان را از مرگ بد

ص: 89


1- کافی، ج 6، ص 465، مکارم الأخلاق، ص 125.
2- کافی، ج6، ص465، دنباله حدیث 1و4 با کمی تفاوت ؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 385، باب 38، ح 1 و2 و3.
3- ترجمه: «گاوی باشد زرد یکدست که بینندگان را شاد ومسرور سازد». سوره بقره، آیه 69.
4- کافی، ج 6، ص 466، ح 6؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 387، باب 40، ح 2 و4.
5- کافی، ج 6، ص 465؛ ثواب الأعمال، ص 43.
6- کافی، ج 6، ص 466، ح 7؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 388، باب 40، ح 5.
7- کافی، ج 6، ص 466، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 121.

وبیماری سل می رهاند». (1)

9. در حدیث است که داوود رقّی می گوید: امام صادق علیه السلام را در سفر دیدم که چکمه سرخی پوشیده بود. پرسیدم: این چکمه سرخ چیست؟ فرمود: «این کفش را برای سفر گرفته ام وبرای گِل وباران خوب است، امّا در وطن هیچ رنگی بهتر از سیاه نیست». (2)

10. و در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت ابراهیم علیه السلام اوّل کسی بود که نعلین (3) پوشید». (4)

آداب پوشیدن کفش

اشاره

1. در روایاتی معتبر که از امام باقر وامام صادق علیهما السلام نقل شده است، سفارش کرده اند به هنگام پوشیدن کفش از پای راست وبیرون آوردن آن از پای چپ

آغاز شود.

ونیز فرموده اند: «هر که یک پا در کفش کند وپای دیگرش برهنه باشد وبا این حال راه رود، شیطان بر او دست می یابد». (5)

2. در حدیث است که عبدالرّحمن بن کثیر می گوید: همراه امام صادق علیه السلام به جایی می رفتیم، بند کفش امام پاره شد. من بند دیگری که همراه داشتم درآوردم وجایگزین بند پاره کردم. حضرت که در این هنگام دست بر شانه من نهاده بود، فرمود: «هر کس کفش مؤمنی را اصلاح (ومشکل او را حل) کند، هنگامی که از قبر بیرون آید خداوند او را بر شتر پرسرعت سوار کند تا درِ بهشت را بکوبد». (6)

ص: 90


1- کافی، ج 6، ص 466، ح 2 و3 وص 467، ح 6؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 388، باب 41، ح 1 و2 و3.
2- محاسن، ص 378، ح 5؛ کافی، ج 6، ص 466، ح 4.
3- «نعلین» کفشی است که پشت ندارد و روی پا را به طور کامل نمی پوشاند.
4- کافی، ج 6، ص 462، ح 2؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 381، باب 32، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 467، ح 1 - 4؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 390، باب 43، ح 1-4 و باب 44، ح 1-4.
6- کافی، ج 6، ص 464، ح 13؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 384، باب 35، ح 1.

3. در حدیث است که یعقوب سرّاج می گوید: در سفری در خدمت امام صادق علیه السلام بودم. بند کفش حضرت پاره شد وبه اجبار با پای برهنه به راه خود ادامه داد. عبداللّه بن ابی یعفور بند کفش خود را درآورد وبه حضرت داد، امّا آن حضرت قبول نکرد وفرمود: «هر که گرفتار مشکلی شده، سزاوار است که بر مشکل خود صبر کند». (1)

استراحت دادن به پاها

1. در حدیث است که عبدالرّحمن بن ابی عبدالله می گوید: همراه امام صادق علیه السلام به دیدن کسی رفتم. چون حضرت بر او وارد شد (گویا جمعی با کفش نشسته بودند)، کفش خود را از پا بیرون آورد وفرمود: «کفش هایتان را بیرون آورید که این کار موجب استراحت پا می شود». (2)

دعای پوشیدن کفش

1. در کتاب مکارم الأخلاق (3) به نقل از کتاب نجات آمده است: کفش را نشسته

بپوش ودر وقت پوشیدن آن بگو: بِسْمِ اللهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَوَطِّیءْ قَدَمَیَّ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَثَبِّتْهُما عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الاَْقْدامُ. (4)

ودر وقت بیرون آوردن، ایستاده کفش ها را درآور وبگو: بِسْمِ اللهِ، اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی رَزَقَنی ما اَقی بِهِ قَدَمَیَّ مِنَ الاَْذی اَللّهُمَّ ثَبِّتْهُما عَلی صِراطِکَ وَلا تَزِلَّهُما

ص: 91


1- کافی، ج 6، ص 464، ح 14؛ مکارم الأخلاق، ص 123.
2- کافی، ج 6، ص 464، ح 15؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 385، باب 37، ح 1.
3- مکارم الأخلاق، ص 123؛ الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 63.
4- ترجمه: «به نام خدا. پروردگارا، بر محمّد و خاندان پاکش درود بفرست وگام هایم را در دنیا وجهان آخرتاستوار گردان و در روزی که همه قدم ها می لغزند، آنها را بر پل صراط محکم وثابت گردان».

عَنْ صِراطِکَ السَّوِیِّ. (1)

2. در کتاب فقه الرّضا (2) آمده است: هرگاه بخواهی کفش یا چکمه بپوشی از

پای راست شروع کن وبگو: بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ وَطِّئْ قَدَمَیَّ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَثَبِّتْهُما عَلَی الاْیمانِ وَلا تُزِلْزِلْهُما یَوْمَ زَلْزَلَةِ الاْقْدامُ اللّهُمَّ وَقِنِی مِنْ جَمِیعِ الاْفاتِ وَالْعاهاتِ وَمِنَ الاْذی. (3)

وهنگام بیرون آوردن کفش از پای چپ شروع کن وبگو: اللّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّی مِنْ کُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ وَلا تَنْزَعْ عَنّی حُلَّةَ الاْیمانِ. (4)

ص: 92


1- ترجمه: «به نام خدا. حمد وثنا مخصوص خداوندی است که نعمتی به من داد تا بتوانم با آن پاهایم را از آزارواذیّت حفظ کنم. بار خدایا، پاهایم را بر صراط خود پایدار کن واز راه راست خود نلغزان».
2- فقه الرضا، ص 397 و 398.
3- ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاک) خدا (آغاز می کنم.) وحمد وستایش مخصوص خداست. بار خدایا!بر محمّد وآل محمّد درود بفرست. بار خدایا! قدم های مرا در دنیا وآخرت ثابت گردان، ودر پیمودن راهایمان پایدارشان کن، ودر روزی که قدم ها می لغزد آنها را ملغزان. خدایا! مرا از تمام آسیب ها وآفات وآزارهاحفظ کن».
4- ترجمه: «خدایا، هر اندوهی را از من برطرف کن وجامه ایمان را از تنم بیرون مکن».

فصل دوم: زیورآلات ونوع زینت مردان وزنان

اشاره

1. فضیلت انگشتر به دست کردن وآداب آن

2. جنس انگشتر

3. فضیلت عقیق

4. فضیلت یاقوت وزبرجد وزمرّد

5. فضیلت فیروزه وجزع یمانی

6. فضیلت درّ نجف و حدید چینی و بلور ودیگر نگین ها

7. نقش نگین

8. پوشیدن طلا و نقره برای زنان وکودکان

9. آداب سرمه کشیدن

10. آداب نگاه کردن در آیینه

11. رنگ کردن موها

12. چگونگی و آثار رنگ کردن

ص: 93

ص: 94

فضیلت انگشتر به دست کردن وآداب آن

اشاره

(مقدّمه:) تأکید شده است که مردان وزنان انگشتر را در دست راست کنند. هر چند در برخی روایات، انگشتر در دست چپ کردن هم تجویز شده است. واگر نقش نگین یا خود نگین، شریف وباعظمت باشد باید به هنگام تطهیر کردن در حاجتگاه، آن را بیرون آورد. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

استحباب انگشتر در دست راست کردن

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت علی علیه السلام فرمود: «حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست می کرد». (1)

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت رسول صلی الله علیه و آله انگشتر را در دست راست می کرد. (2)

3. در حدیث است که سلمان فارسی - که رضوان خدا بر او باد - می گوید : «حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: ای علی، انگشتر را در دست راست کن تا از مقرّبان باشی. حضرت علی علیه السلام عرض کرد: ای رسول خدا، مقرّبان کیانند؟ فرمود: جبرئیل ومیکائیل. علی علیه السلام پرسید: چه انگشتری در دست کنم؟ فرمود :

ص: 95


1- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 63، ح 268؛ علل الشرایع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 2.
2- مستدرک الوسائل، ج 3، ص 285، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 397، ح 4 و6.

عقیق سرخ، زیرا عقیق سرخ بر یگانگی خدا وپیامبری من وامامت ووصایت تو وامامت یازده فرزند از تو واستحقاق دوستان تو به بهشت واختصاص جنّت الفردوس به شیعیان تو اقرار کرده است». (1)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر در دست راست کردن از سنّت پیامبران است». (2)

5. در روایتی معتبر آمده است که از امام هفتم علیه السلام پرسیدند: چرا حضرت علی علیه السلام انگشتر را در دست راست می کرد؟ فرمود: «زیرا آن حضرت در روز قیامت پیشوای اصحاب یمین است که نامه هایشان را به دست راستشان می دهند. افزون بر این، رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین می کرد. افزون بر آنکه این کار نشانه ای برای شیعیان است که بدین سبب وبه پنج عمل زیر بر دیگران امتیاز دارند: مراقبت کردن بر وقت نمازهای پنجگانه، پرداختن زکات اموال (ووجوهات شرعیّه)، تقسیم کردن اموال وامکانات خود با برادران مؤمن، امر به معروف ونیکی ها کردن، نهی از منکر وزشتی ها کردن». (3)

6. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «جبرئیل به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله گفت: هر که انگشتر در دست راست کند وهدفش از این کار، پیروی از تو وسنّت تو باشد، چنانچه او را در قیامت سرگردان ببینم دستش را گرفته وبه تو وامیر مؤمنان می رسانم». (4)

ص: 96


1- علل الشرایع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 3؛ بحارالأنوار، ج 27، ص 280، ح 1.
2- دعائم الاسلام، ج 2، ص 164، ح 591؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 289، باب 30، ح 7، به نقل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله. البتّه از برخی روایات هم استفاده می شود که انگشتر به دست چپ کردن اشکال ندارد.
3- علل الشرایع، ج 1، ص 158، باب 127، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 396، باب 49، ح 3.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 303.

انگشتر در کدام دست کنیم

در حدیثی معتبر آمده که حضرت رضا علیه السلام فرمود: «اگر بخواهی انگشتر را در دست راست کن واگر دوست داری در دست چپ، تفاوتی ندارد». (1)

ولی از برخی روایات استفاده می شود که هر کس انگشتری در دست چپ کند که نام خداوند بر آن نقش بسته، برای تطهیر کردن در حاجتگاه آن را به دست دیگر کند». (2)

انگشتر در کدام انگشت نکنیم

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت از اینکه انگشتر را در انگشت شهادت یا انگشت میانی کنند نهی فرمود». (3)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «انگشتر را به بند پایین انگشت برسانید». (4)

3. شیخ صدوق از ابو سعید آدمی روایت کرده است: انگشتر به سر انگشتان کردن از کارهای قوم لوط است. (5)

دعای انگشتر در دست کردن

در کتاب فقه الرّضا آمده است که هنگام انگشتر در دست کردن این دعا را بخوانید: اَللّهُمَّ سُمْنی بِسیماءِ الاْیمانِ وَاخْتِمْ لی بِخَیْرٍ وَاجْعَلْ عاقِبَتی اِلی خَیْرٍ، اِنَّکَ

ص: 97


1- السرائر، ج 3، ص 574؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 395، باب 48، ح 6.
2- خصال، ج 2، ص 401؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 91.
3- مکارم الأخلاق، ص 93؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 408، باب 59، ح 1 و2.
4- خصال، ج 1، ص 237، ح 120؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 212، ذیل روایت شماره 7.
5- خصال، ج 1، ص 237، ادامه حدیث 120؛ بحارالأنوار، ج 1، ص 212، ذیل روایت 7.

اَنْتَ الْعَزیزُ الاَْکْرَمُ. (1)

سیّد بن طاووس سفارش کرده است که به هنگام انگشتر در دست کردن این دعا را بخوانید: اَللّهُمَّ سَوِّمْنی بِسیماءِ الاِْیْمانِ وَتَوِّجْنی بِتاجِ الْکَرامَةِ وَقَلِّدْنی حَبْلَ الاِْسْلامِ وَلا تَخْلَعْ رِبْقَةَ الاْیمانِ مِنْ عُنُقی. (2)

جنس انگشتر

اشاره

(مقدّمه:) انگشتر نقره در دست کردن مستحب وانگشتر طلا بر مردان حرام است. وانگشتر ساخته شده از آهن وبرنج (برنز) وفولاد برای مردان وزنان کراهت دارد. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

چگونگی انگشتر

1. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر پیامبر صلی الله علیه و آله از نقره بود». (3)

2. در روایتی دیگر فرمود: «انگشتر حضرت رسول صلی الله علیه و آله از نقره بود، نگین نداشت وبر آن جمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» نقش بسته بود». (4)

انگشترهای نامناسب

1. در چندین روایت معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام

ص: 98


1- ترجمه: «پروردگارا، بر من نشان ایمان بگذار وبرایم به نیکی پایان ده وعاقبتم را ختم به خیر کن، زیرا توعزیز وکریم هستی». فقه الرّضا، ص 395؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 324، ح 25.
2- ترجمه: «بار خدایا، بر من نشان ایمان بگذار وتاج کرامت بر سرم نِه وریسمان اسلام بر گردنم افکن وبندایمان را از گردنم برمدار». الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 35؛ مکارم الأخلاق، ص 93.
3- کافی، ج 6، ص 468، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 393، باب 46، ح 1 و2.
4- مکارم الأخلاق، ص 85؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 394، باب 46، ح 5.

فرمود: «انگشتر طلا در دست نکن که زینت تو در آخرت است». (1)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتری جز نقره در دست نکنید، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دستی که انگشتری از جنس آهن در آن باشد آلوده است». (2)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «خداوند دستی را که انگشتر آهنی در آن باشد پاک نخواهد کرد». (3)

4. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به هنگام نماز، انگشتر آهنی در دست نکنید ودر هیچ حال، انگشتر برنز نپوشید». (4)

فضیلت عقیق

اهمیّت عقیق در دست کردن

1. در حدیثی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «انگشتر عقیق با خود داشته باشید زیرا عقیق، نخستین کوهی است که به یگانگی خداوند ورسالت من وامامت علیّ بن ابی طالب اقرار کرد». (5)

2. در حدیثی معتبر آمده است که بشیر دهان می گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم چه نگینی بر انگشترم بنشانم؟

فرمود: «چرا از عقیق سرخ وزرد وسفید غافلی؟ اینها سه کوه هستند در بهشت؛ عقیق سرخ نام کوهی است که مُشرف بر خانه رسول صلی الله علیه و آله است. کوه عقیق زرد مُشرف بر خانه فاطمه زهرا علیها السلام وعقیق سفید مُشرف بر خانه حضرت

ص: 99


1- کافی، ج 6، ص 468، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 86.
2- کافی، ج 6، ص 468، ح 6؛ خصال، ج 2، ص 401.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 164، ح 772؛ مکارم الأخلاق، ص 86.
4- مکارم الأخلاق، ص 85؛ بحارالأنوار، ج 83، ص 252، ح 16 و ج 76، ص 331.
5- مکارم الأخلاق، ج 1، ص 200؛ عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 70، ح 324.

علی علیه السلام است وهمه اینها یک خانه است. واز زیر هر کوهی نهری جاری است که آب آن از برف سردتر واز شیر سفیدتر است وهر سه نهر از کوثر سرچشمه می گیرد وبه یک جا می ریزد. وجز آل محمّد وشیعیانش از این نهرها نمی نوشند. این سه کوه (همواره) تسبیح وتقدیس وتمجید پروردگار کرده وبرای محبّان آل محمّد آمرزش می طلبند. پس هر کس از شیعیان آل محمّد یکی از این عقیق ها را در دست داشته باشد، جز نیکی ووسعت روزی وسلامتی از بلاها وامان از شرّ پادشاهان وهر آنچه انسان از آن بیم دارد، به او نرسد». (1)

3. در حدیث است که ربیعة الرأی می گوید: انگشتر عقیقی در دست امام سجّاد دیدم، پرسیدم: این چه نگینی است؟ فرمود: «این عقیق رومی است». (2)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دستی که در آن انگشتر عقیق باشد، از تمام دست هایی که به آسمان بلند می شود در نزد پروردگار محبوب تر است». (3)

5. آن حضرت در حدیثی دیگر فرمود: «انگشتر عقیق در دست کردن مستحبّ است». (4)

آثار وخواصّ عقیق در دست کردن

1. از امام حسین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت موسی علیه السلام در کوه طور به هنگام مناجات با خداوند نگاهی به زمین کرد، خداوند عقیق را از نور صورت او آفرید، سپس فرمود: به ذاتم قسم، دستی را که انگشتر عقیق در آن

ص: 100


1- امالی طوسی، ج 1، ص 36 و37؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 401، باب 52، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 470، ح 4؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 4 و5.
3- ثواب الأعمال، ص 208، ح 9؛ عدّة الدّاعی، ص 118.
4- ثواب الأعمال، ص 209، ح 11؛ عدّة الدّاعی، ص 119.

باشد عذاب نمی کنم، مشروط بر اینکه به ولایت علیّ بن ابی طالب اقرار داشته باشد». (1)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نماز (جماعت) کسی که انگشتر عقیق در دست دارد، نسبت به نماز جماعتی که غیر عقیق در دست داشته باشد چهل درجه برتری دارد». (2)

3. از امام صادق روایت شده است که فرمود: «دو رکعت نماز با انگشتر عقیق، بسیار بهتر از نماز بدون آن است». (3)

4. در حدیثی دیگر فرمود: «انگشتر عقیق در سفر، پیام آور امنیّت است». (4)

5. در حدیث است که کسی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید واز اینکه دزد در بین راه اموالش را برده بود شکایت کرد. حضرت فرمود: «چرا انگشتر عقیق در دست نداشتی که انسان را از بدی نگاه می دارد؟». (5)

6. در روایتی آمده است که حاکمی حکم جلب شخص بیگناهی را صادر کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق به او برسانید» این کار را کردند وگزندی به او نرسید. (6)

7. در حدیث است که مردی را از مقابل چشمان مبارک امام باقر علیه السلام عبور دادند که بسی تازیانه بر بدنش زده بودند. حضرت فرمود: «انگشتر عقیق او کجاست؟ اگر همراهش بود شلّاق نمی خورد». (7)

ص: 101


1- ثواب الأعمال، ص 209، ح 11؛ عدّة الدّاعی، ص 119.
2- مکارم الأخلاق، ص 87؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 297، باب 34، ح 1. در مستدرک الوسائل به جایچهل، عدد هفتاد ذکر شده ودر هیچ یک از این دو کتاب، سخنی از نماز جماعت نیست.
3- عدّة الدّاعی، ص 119؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 403، باب 53، ح 10.
4- کافی، ج 6، ص 470، ح 5؛ الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 39.
5- کافی، ج 6، ص 471، ح 8؛ مکارم الأخلاق، ص 88.
6- کافی، ج 6، ص 471، ح 7؛ مکارم الأخلاق، ص 89.
7- ثواب الأعمال، ص 207، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 402، باب 53، ح 4.

8. سلیمان اعمش می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم کسی را که تازیانه خورده بود از قصر منصور عبّاسی بیرون آوردند. حضرت فرمود: «سلیمان، ببین نگین انگشترش چیست؟» عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، نگین آن عقیق نیست. فرمود: «ای سلیمان، اگر عقیق بود تازیانه اش نمی زدند». عرض کردم : شرح بیشتری در مورد عقیق بفرمایید. فرمود: «نگین عقیق از قطع شدن دست انسان جلوگیری می کند». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقیق از خون انسان محافظت می کند». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «خداوند دوست دارد دستی را که به سوی او برای دعا بلند می شود انگشتر عقیق در آن باشد». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «تعجّب می کنم دستی که انگشتر عقیق در آن باشد، چطور از دینار ودرهم خالی شود».

عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انگشتر عقیق انسان را از هر بلایی نگاه می دارد». عرض کردم: دیگر چه؟ فرمود: «انسان را از فقر نگاه می دارد». عرض کردم: اجازه می فرمایید این حدیث را به نقل از جدّت امام حسین علیه السلام از پدرش امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل کنم؟ فرمود: «مانعی ندارد». (1)

9. در روایتی معتبر آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق، فقر ونداری را برطرف ونفاق ودورویی را زایل می کند». (2)

10. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس قرعه بزند در حالی که انگشتر عقیق در دست دارد، شانس بیشتری خواهد داشت». (3)

11. در روایتی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «انگشتر عقیق در دست کنید که میمون ومبارک است وامید می رود که دارنده آن، عاقبت به خیر شود». (4)

ص: 102


1- مکارم الأخلاق، ص 88؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 403، باب 53، ح 12.
2- کافی، ج 6، ص 470، ح 1؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 470، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 208، ح 10.
4- کافی، ج 6، ص 470، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 3.

12. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس انگشتر عقیق به دست کند، پریشان خاطر نگردد وبی شک عاقبت به خیر می شود». (1)

13. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس انگشتر عقیق در دست داشته باشد، حاجتش برآورده می شود». (2)

14. در حدیثی دیگر فرمود: «انگشتر عقیق به دست کنید، زیرا تا زمانی که در دست است اندوهی به صاحبش نمی رسد». (3)

15. در حدیث است که حضرت امیرمؤمنان علیه السلام چهار انگشتر در دست می کردند: انگشتر یاقوت برای شرافت وزینتش، فیروزه برای نصرت ویاری اش، حدید چینی برای قوّتش، عقیق برای حرز ودفع دشمنان وبلاها. (4)

فضیلت یاقوت وزبرجد وزمرّد

انگشتر یاقوت ورفع فقر وپریشانی

1. در روایتی معتبر می خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «انگشتر یاقوت پریشانی را زایل می کند». (5)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر یاقوت در دست داشتن سنّت است». (6)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس یاقوت زرد در دست کند فقیر نشود». (7)

ص: 103


1- کافی، ج 6، ص 471، ح 6؛ ثواب الأعمال، ص 207، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 470، ح 4؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 399، باب 51، ح 4 و5.
3- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 47، ح 180؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 400، باب 51، ح 7.
4- علل الشرایع، ج 1، ص 157، باب 126، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 86.
5- کافی، ج 6، ص 471، ح 4؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
6- کافی، ج 6، ص 471، ح 5؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 404، باب 54، ح 2.
7- مکارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 404، باب 54، ح 1 و3 و4. البتّه در روایات وسائلالشیعه، کلمه «زرد» وجود ندارد.

انگشتر زمرّد وراحتی وتوانگری

1. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر زمرّد به دست کردن چنان سهولت وآسانی به دنبال خواهد داشت که هیچ سختی در آن نباشد». (1)

2. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر زمرّد در دست داشتن، فقر را به توانگری مبدّل می سازد». (2)

انگشتر زبرجد در دست کردن

در حدیثی می خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «در دست کردن انگشتر زبرجد، چنان سهولت وآسانی به دنبال دارد که هیچ سختی در آن نباشد». (3)

فضیلت فیروزه وجزع

اشاره

فضیلت فیروزه وجزع(4) یمانی

خواصّ انگشتر فیروزه

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کسی که انگشتر فیروزه در دست کند، فقیر نمی شود». (5)

2. در حدیث است که حسن بن علی بن مهران می گوید: خدمت امام هفتم علیه السلام رسیدم، آن حضرت انگشتری در دست داشت که نگینش فیروزه ونقش آن «اللهُ الْمَلِکُ» بود. به انگشترش خیره شدم. امام فرمود: «به چه نگاه می کنی؟» عرض کردم: امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز انگشتر فیروزه ای داشته که نقش آن «اللهُ الْمَلِکُ»

ص: 104


1- کافی، ج 6، ص 471؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
2- مکارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 405، باب 55، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 471، ح 3؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.
4- «جَزْع» مهره یمانی، سنگی است سیاه وسفید دارای خال های سفید وزرد وسرخ وسیاه، که در معدنعقیق یافت می شود (فرهنگ عمید).
5- کافی، ج 6، ص 472، باب الفیروزج، ح 1؛ ثواب الأعمال ص 209، باب التختم بالفیروزج، ح 1.

بوده، امام فرمود: «آن را می شناسی؟» عرض کردم: نه. فرمود: «این همان انگشتر است که جبرئیل آن را از بهشت برای رسول خدا هدیه آورد وحضرت رسول صلی الله علیه و آله آن را به حضرت علی علیه السلام بخشید». (1)

3. علی بن محمّد صیمری می گوید: با دختر جعفر بن محمود کاتب (2) ازدواج

کردم واو را بسیار دوست می داشتم، لیکن فرزندی از او به دنیا نیامد. خدمت امام هشتم علیه السلام رسیدم ومشکل را گفتم. حضرت تبسّمی کرد وفرمود: «انگشتر فیروزه ای تهیّه وآیه شریفه (رَبِّ لاَ تَذَرْنِی فَرْدآ وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ) (3) را بر آن

نقش کن تا مشکل حل شود. به فرمایش حضرت عمل کردم ویک سال نگذشت که از آن زن، پسری نصیبم شد. (4)

4. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «خداوند متعال می فرماید: شرم می کنم از دستی که انگشتر فیروزه در آن است وبرای دعا به سوی من بلند می شود، آن را ناامید برگردانم». (5)

خواصّ انگشتر جزع یمانی

1. از حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر جزع یمانی در دست کنید که شیاطین سرکش را دور می سازد». (6)

2. در روایتی از امام رضا علیه السلام نقل شده است که حضرت علی علیه السلام فرمود :

ص: 105


1- مکارم الأخلاق، ص 89؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 405، باب 56، ح 1.
2- جعفر بن محمود الکاتب در دمشق مصاحب وهمنشین متوکّل عبّاسی بود ودر سال 284 ه ق وزیرالمستعین وسپس وزیر المعتزّ بالله شد ودر سال 286 ه ق از دنیا رفت (مختصر تاریخ دمشق، ج 6، ص 95).
3- .ترجمه:«پروردگارا،مراتنهامگذاروفرزندبرومندی به من عطاکن وتوبهترین وارثانی».سوره انبیاء،آیه 89.
4- امالی طوسی، ص 84، ح 30؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 406، باب 56، ح 4.
5- عدّة الدّاعی، ص 117؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 406، باب 56، ح 5.
6- کافی، ج 6، ص 471، باب الجزع الیمانی، ح 1؛ ثواب الأعمال، ص 210، ح 1.

«رسول خدا صلی الله علیه و آله با ما نماز خواند، در حالی که انگشتر یمانی در دست داشت. پس از نماز، انگشترش را به من داد وفرمود: این انگشتر را در دست کن وبا آن نماز بخوان که نماز در جزع یمانی برابر با هفتاد نماز است. واین انگشتر تسبیح واستغفار می کند وثوابش برای صاحبش نوشته می شود». (1)

فضیلت دُرّ نجف وحدید چینی وبلور ودیگر نگین ها

1. در حدیث است که مفضّل بن عمر می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، در حالی که انگشتر فیروزه ای در دست داشتم. حضرت فرمود: «ای مفضّل، فیروزه دورکننده دردها از دیدگان مؤمنان است. دوست دارم هر مؤمن پنج انگشتر در دست داشته باشد :

انگشتر یاقوت که فاخرترین همه است.

انگشتر عقیق که خالص ترین نوع انگشتر برای جلب رضایت خدا واهل بیت است.

انگشتر فیروزه که نور چشم را زیاد وسینه را گشاده وبر قوّت دل می افزاید واگر کسی که در پی انجام دادن کاری است آن را در دست کند به هدف می رسد.

انگشتر حدید چینی که دوست ندارم همیشه آن را در دست کند ولی بد نیست هنگامی که به دیدن کسی می رود که از شرّ او می ترسد آن را در دست کند تا از شرّ او در امان باشد. افزون بر اینکه این نگین، شیاطین را از انسان دور می کند وبرای همین دوست دارم که مؤمن آن را داشته باشد.

درّی که خداوند آن را در نجف اشرف ظاهر می سازد چرا که هر کس آن را در

ص: 106


1- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 132، ح 18؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 407، باب 57، ح 2.

دست کند در مقابل هر بار که به آن نگاه کند، خداوند ثواب زیارت حج یا عمره در نامه عمل او می نویسد که ثوابش ثواب پیامبران وصالحان باشد. واگر خدا بر شیعیان ما رحم نمی کرد، هر نگین آن به قیمت گرانی خرید وفروش می شد. لیکن آن را ارزان کرده تا ثروتمند وفقیر بتوانند از آن استفاده کنند». (1)

2. ابوطاهر می گوید: این حدیث را برای امام حسن عسکری علیه السلام نقل کردم. حضرت فرمود: «این حدیث جدّم حضرت صادق علیه السلام است». عرض کردم: چرا شما هیچ انگشتری را بر عقیق سرخ ترجیح نمی دهید؟ فرمود: «فضایل فراوانی در مورد آن وارد شده است؛ جدّم (امام محمّد تقی علیه السلام) فرمود: اوّل کسی که انگشتر عقیق در دست کرد حضرت آدم علیه السلام بود. او دید که در عرش نوشته شده است: «اَنَا اللهُ لا اِلهَ اِلّا اَنَا وَحْدی، مُحَمَّدٌ صَفْوَتی مِنْ خَلْقی، اَیَّدْتُهُ بِأَخِیهِ عَلیٍّ وَنَصَرْتُهُ (2) تا آخر نام های پنجگانه آل عبا» پس چون حضرت را از بهشت راندند

وبه زمین آمد وبه آن نام های پنجگانه به خداوند توسّل جست وخداوند به برکت آن نام ها او را بخشود، حضرت انگشتری از نقره ساخت، نگینش را عقیق سرخ قرار داد ونام های پنجگانه مزبور را بر آن حک کرد وآن انگشتر را در دست راست خود نمود واز آن پس، انگشتر عقیق در دست راست کردن سنّتی شد که پرهیزگاران از فرزندانش به آن عمل کردند». (3)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نگین بلور، نگین نیک وخوبی است». (4)

ص: 107


1- تهذیب، ج 6، ص 42، ح 75؛ فرحة الغری، ص 86 و87.
2- ترجمه: «منم آن خدای یگانه ای که جز من خدایی نیست، محمّد برگزیده من از میان مخلوقات است، او رابه وسیله برادرش علی علیه السلام تأیید کرده ویاری اش نمودم».
3- فرحة الغری، ص 87 - 89.
4- کافی، ج 6، ص 472، باب الجزع الیمانی، ح 2؛ ثواب الأعمال، ص 210 و211.

نقش نگین

اهمیّت نقش نگین انگشتر

1. در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «عقل مردان را در سه چیز می توان آزمود: بلندی ریش، نقش انگشتر، کنیه آنها (1) ». (2)

2. در حدیث است که حسین بن خالد از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا کسی که نقش نگین انگشترش «لا إلهَ إلّا الله» است جایز است با آن حال خود را تطهیر کند؟ حضرت فرمود: «این کار را برای او خوب نمی دانم». (3)

3. در روایتی معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور دادند مسلمانان شکل حیوانات را بر نگین انگشتر خود حک نکنند. (4)

نقش نگین انگشتر پیامبران

1. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: نقش نگین انگشتر حضرت آدم علیه السلام «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» بود که از بهشت همراه خود آورده بود». (5)

2. در حدیث است هنگامی که حضرت نوح سوار بر کشتی شد خداوند به او وحی کرد: «هرگاه از غرق شدن ترسیدی هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلّا الله» بگو، سپس دعا کن تا تو ومؤمنین را از غرق شدن نجات دهم». کشتی حرکت کرد، باد تندی وزیدن گرفت، حضرت نوح از غرق شدن ترسید وفرصت پیدا نکرد هزار مرتبه

ص: 108


1- اشاره به اینکه اگر نقش نگین اش پرمعنا باشد وکنیه خوب انتخاب کند وریش او بیش از حد بلند نباشد،دلیل بر عقلانیّت اوست.
2- بحارالأنوار، ج 1، ص 107، ح 2؛ سفینة البحار، ج 7، ص 584.
3- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ امالی صدوق، ص 457، ح 5.
4- کتاب من لایحضره الفقیه،ج3،ص5؛ وسائل الشیعه، ج4، ص 443، ح5667؛ امالی صدوق، ص426، ح1.
5- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.

«لا اِلهَ اِلّا الله» بگوید، پس به زبان سریانی گفت: «هَلُو لیا اَلْفاً یا مارا ثَقَنْ» سپس طوفان فرو نشست وکشتی به حرکت خود ادامه داد. آن گاه با خود گفت: «سخنی که خداوند مرا با آن نجات داد سزاوار است همیشه همراه من باشد». ازاین رو، جمله «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ اَلْفَ مَرَّةٍ یا رَبِّ اَصْلِحْنی» (1) را به زبان عربی بر نگین انگشتر

خویش حک کرد. (2)

3. در حدیث است هنگامی که نمرودیان ابراهیم علیه السلام را در کفّه منجنیق (3) نهاده

تا در آتش افکنند، جبرئیل به خشم آمد. خداوند از جبرئیل پرسید: چه چیز تو را خشمگین ساخته است؟ عرض کرد: پروردگارا، ابراهیم خلیل (دوست) تو است چطور دشمن مشترکمان را بر وی که تنها یکتاپرست است مسلّط فرموده ای؟ خداوند فرمود: ساکت باش، کسی در امور عجله می کند که همچون تو بنده است. من هر زمان اراده کنم او را از کام خطر نجات می دهم. جبرئیل خیالش راحت شد وبه جانب ابراهیم رفت. از او پرسید: آیا در این هنگامه خطر حاجتی داری؟ حضرت فرمود: با تو کاری ندارم واز تو حاجتی نمی طلبم. پس از آن خداوند متعال انگشتری برای آن حضرت فرستاد که جملات زیر بر نگین آن نقش بسته بود: «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ، فَوَّضْتُ اَمْری اِلَی اللهِ، اَسْنَدْتُ ظَهْری اِلَی اللهِ، حَسْبِیَ اللهُ» (4) ، سپس به او وحی کرد: «این انگشتر را در

دستت کن تا آتش را بر تو سرد وسالم گردانم». (5)

ص: 109


1- ترجمه: «هزار بار لا اله الا الله و گفتن یارب اصلحنی (پروردگارا کار مرا سامان بخش)».
2- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 69، ح 9.
3- «مَنْجَنیüق» آلتی است که در جنگهای قدیم برای پرتاب کردن سنگ یا گلوله های آتش به کار می رفت... درعربی منجلیق نیز می گویند. ودر فارسی منجنیک هم گفته شده است. (فرهنگ عمید)
4- ترجمه: «خدایی جز الله نیست، محمّد رسول اوست، هیچ پناهگاه وقدرتی جز به ذات خداوند نیست،اموراتم را به خدا واگذار کردم، تکیه گاهم خداست واو برای من بس است».
5- همان ؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.

نقش نگین انگشتر حضرت موسی علیه السلام دو جمله برگرفته از تورات بود: «إصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقْ تَنْجَحْ» (صبر کن تا پاداشت دهند وراستگو باش تا نجات یابی). (1)

5. نقش نگین انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام این جمله بود: «سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ بِکَلِماتِهِ» (منزّه است خداوندی که جنّ را با کلماتش مسخّر وتحت فرمان گرفت). (2)

6. در حدیث است که نقش نگین انگشتر حضرت مسیح دو جمله برگرفته از انجیل بود: «طُوبی لِعَبْدٍ ذُکِرَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ وَوَیْلٌ لِعَبْدٍ نُسِیَ اللهُ مِنْ اَجْلِهِ» (خوشا به حال بنده ای که منشأ یاد خداست وبدا به حال بنده ای که سبب فراموشی یاد خداست). (3)

7. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت رسول صلی الله علیه و آله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود». (4)

8. در حدیث است که عبداللّه بن سنان گوید: حضرت صادق علیه السلام انگشتر رسول خدا صلی الله علیه و آله را به من نشان داد. نگین انگشتر آن حضرت سیاه وجمله «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» در دو سطر بر آن حک شده بود. (5)

9. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین رسول خدا صلی الله علیه و آله

«لا إلهَ إلّا الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» بود». (6)

نقش نگین انگشتر امامان علیهم السلام

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت علی علیه السلام «اللهُ المَلِک» بود». (7)

ص: 110


1- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
2- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
3- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 411، باب 62، ح 9.
4- کافی، ج 6، ص 473، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 89.
5- کافی، ج 6، ص 474، ح 7؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 394، باب 47، ح 2.
6- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 409، باب 62، ح 1.
7- کافی، ج 6، ص 473، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 89.

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انگشتر حضرت امیر مؤمنان علیه السلام از نقره ونقش آن «نِعمَ الْقادِرُ اللهُ» بود». (1)

3. در برخی روایات نیز نقش آن «اَلْمُلْکُ لِلّهِ» ذکر شده است. (2)

4. در روایتی دیگر آمده است که حضرت علی علیه السلام انگشتری از حدید چینی صاف داشت که جملات زیر در هفت سطر بر آن نقش بسته بود وآن را هنگام جنگ ها وکارهای سخت به دست می کرد :

اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ «لاإلهَ إلّااللهُ» وَلِکُلِّ کَرْبٍ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِالله» وَلِکُلِّ مُصیبَةٍ نازِلَةٍ «حَسْبِیَ اللهُ» وَلِکُلِّ ذَنْبٍ کَبیرَةٍ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» وَلِکُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ قادِحٍ «ماشاءَ اللهُ» وَلِکُلِّ نِعْمَةٍ مُتَجَدِّدَةٍ «الْحَمْدُ للهِِ» ما بِعَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ مِنْ نِعَمِ اللهِ

فَمِنَ اللهِ». (3)

5. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسن علیه السلام «العِزّةُ لِلّهِ» بود». (4)

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسن علیه السلام «حَسبِیَ الله» بود». (5)

7. در حدیثی دیگر فرمود: «نقش نگین امام حسین علیه السلام «حَسبِیَ الله» بود». (6)

ص: 111


1- مکارم الأخلاق، ص 90.
2- الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
3- ترجمه: «برای هر ترسی ذکر «لاإله إلّاالله» وبرای هر اندوهی ذکر «لا حول ولا قوّة إلّا بالله» وبرای هرمصیبتی که نازل می شود ذکر «حسبی الله» وبرای هر گناه بزرگی ذکر «استغفر الله» وبرای هر اندوه زیانباریذکر «ما شاء الله» وبرای هر نعمت تازه ای ذکر «الحمد لله» را آماده کرده ام؛ هر نعمتی که به علیّ ابن ابی طالبرسیده از ناحیه خداست». مکارم الأخلاق، ص 91.علّامه مجلسی مطابق آنچه در بحار الأنوار، (ج 43، ص 19) نقل کرده، معتقد است که نقش نگین حضرتفاطمه علیها السلام «أمن المتوکّلون» بوده است.
4- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 412، باب 62، ح 9.
5- کافی، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.
6- کافی، ج 6، ص 473، ح 2؛ وسائل الشیعه، ج 3، ص 408، باب 60، ح 1.

8. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام حسین علیه السلام

«اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود». (1)

9. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: نقش نگین امام علیّ بن الحسین علیهما السلام «الْحَمْدُ لِلّهِ الْعَلِی» بود». (2)

10. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام زین العابدین، همچون پدر بزرگوارش، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِه» بود». (3)

11. در حدیثی دیگر فرمود: «نقش نگین امام سجّاد علیه السلام، جمله «خَزِیٌّ وَشَقِیٌّ قاتِلُ حُسَینِ بْنِ عَلیٍّ» بود». (4)

12. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین پدرم «اَلْعِزَّةُ لِلّهِ» بود». (5)

13. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین امام باقر علیه السلام همچون جدّش امام حسین علیه السلام، «اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ» بود». (6)

14. در حدیثی دیگر فرمود: «نقش نگین امام باقر علیه السلام جمله «ظَنّی بِاللهِ حَسَنٌ وَبِالنَّبِیِّ الْمُؤْتَمَنْ وَبِالْوَصِیِّ ذِی الْمِنَنَ وَبِالْحُسَیْنِ وَالْحَسَن» بود». (7)

15. در حدیث است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا کراهت دارد که انسان در نگین انگشترش غیر از نام خود وپدرش، چیز دیگری حک کند؟ فرمود :

ص: 112


1- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
2- کافی، ج 6، ص 473، ح 2.
3- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
4- کافی، ج 6، ص 473، ح 6؛ عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 56.
5- کافی، ج 6، ص 473، ح 1.
6- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
7- ترجمه: «گمانم به خداوند وپیامبر امین اش وجانشین پربرکت پیامبرش وبه امام حسن وامامحسین :، خوب ونیکوست». عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 27، ح 15، مکارم الأخلاق، ص 92.

نقش نگین انگشتر من، جمله «اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ» است». (1)

16. در حدیثی معتبر آمده است که نقش نگین امام صادق علیه السلام جمله «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فَقِنی شَرَّ خَلْقِکَ» بوده است. (2)

17. در حدیثی صحیح ومعتبر می خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «نقش نگین انگشتر امام جعفر صادق علیه السلام «اَنْتَ ثِقَتی فَاعْصِمْنی مِنَ النّاسِ» بوده است». (3)

18. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین انگشتر امام صادق علیه السلام جمله «اَللّهُ وَلِیّی وَعِصْمَتی مِنْ خَلْقی» بود». (4)

19. اسماعیل بن موسی می گوید: انگشتر امام صادق علیه السلام به طور کامل از نقره بود وبر نگین آن، جمله «یا ثِقَتی قِنی شَرَّ جَمیعِ خَلْقِکَ» نقش بسته بود». (5)

20. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نقش نگین حضرت کاظم علیه السلام «حَسْبِیَ الله» بودودر زیر آن گُل ودر بالایش هلالی نیز نقش بسته بود». (6)

21. در حدیث است که حسین بن خالد می گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: «نقش نگین امام کاظم علیه السلام «حَسبِیَ الله» بود». حسین بن خالد ادامه می دهد: سپس امام رضا علیه السلام دست مبارک را دراز کرد وانگشتر پدرش را که در دست داشت به من نشان داد. (7)

22. در روایتی صحیح ومعتبر می خوانیم که نقش نگین امام رضا علیه السلام، جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِالله» بود. (8)

ص: 113


1- کافی، ج 6، ص 473، ح 2.
2- کافی، ج 6، 473، ح 3، دعائم الاسلام، ج 2، ص 163، ح 592.
3- کافی، ج 6، ص 473، ح 4.
4- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
5- مکارم الأخلاق، ص 91.
6- کافی، ج 6، ص 473، ح 4، مکارم الأخلاق، ص 90.
7- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 54، ح 206.
8- کافی، ج 6، ص 473، ح 5.نقش نگین امام جواد علیه السلام «نعم القادر الله» (سفینة البحار، ج 2، ص 354) ونقش نگین امام هادی علیه السلام «حفظالعهود من اخلاق المعبود» (بحارالأنوار، ج 50، ص 117) ونقش نگین امام حسن عسکری علیه السلام «إنّ اللهشهید» (بحارالأنوار، ج 50، ص 238) بود.گفتنی است که برخی از آن بزرگواران، دو یا چند انگشتر با نقش ها ونگین های متفاوت داشتند.

آثار وخواصّ نقش نگین

1. سیّد بن طاووس به نقل از قاسم بن العلا از صافی، خادم امام هادی علیه السلام چنین نقل می کند: از امام محمّد نقی علیه السلام اجازه گرفتم که به زیارت جدّش امام رضا علیه السلام (در خراسان) بروم. حضرت فرمود: «انگشتری با نگین عقیق زرد که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ، اَسْتَغْفِرُ الله» بر آن نقش بسته وبر روی دیگر نگین، نام های محمّد وعلی حک شده باشد همراه داشته باش، زیرا اگر چنین انگشتری با خود ببری از شرّ دزدان وراهزنان در امان خواهی بود وبرای سلامتی ات مؤثّر واز دین تو حفاظت می کند».

صافی خادم می گوید: از خدمت حضرت بیرون شدم وانگشتری که وصف فرمودند تهیّه کردم وبرای خداحافظی نزد آن حضرت رفتم. پس از خداحافظی، مقداری از آن حضرت دور شدم، مرا صدا زد، خدمتشان رسیدم، فرمودند: «لازم است انگشتر فیروزه نیز همراه داشته باشی، زیرا در بین راه طوس ونیشابور، شیری سدّ راه تو وکاروان همراهت می شود. انگشتر فیروزه ات را به شیر نشان بده وبگو مولایم می گوید: از جلوی راه ما دور شو! بر یک روی نگین فیروزه جمله «اللّهُ الْمَلِکُ» وبر روی دیگر آن جمله «اَلْمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّار» را حک کن، چرا که نقش نگین حضرت علی علیه السلام «اَللهُ الْمَلِک» بود وچون خلافت آن حضرت برگشت، جمله «اَلْمُلْکُ للهِِ الْواحِدِ الْقَهّار» را بر نگین انگشترش که از فیروزه بود حک کرد. وچنین نگینی انسان را از حیوانات درنده در امان می دارد وموجب پیروزی در جنگ ها می شود».

صافی خادم می گوید: به سفر رفتم. به خدا سوگند، در همان مکانی که

ص: 114

حضرت فرموده بود شیری بر سر راه ما ظاهر شد. به فرمایش حضرت عمل کردم وشیر بازگشت. هنگامی که از سفر برگشتم آنچه بر من گذشته بود خدمت حضرت گزارش دادم. حضرت فرمود: «مطلبی را نقل نکردی، می خواهی من بگویم؟» عرض کردم: شاید فراموش کرده باشم. حضرت فرمود: «شبی که در طوس نزدیک ضریح مطهّر امام رضا علیه السلام خوابیده بودی، گروهی از جنّیان به زیارت قبر آن حضرت می رفتند. آن نگین را در دست تو دیدند ونقش آن را خواندند، آن را از دست تو درآوردند، نزد بیماری که همراه داشتند بردند وآن را در آبی شسته، آب را به بیمار خود نوشاندند وبیمارشان شفا پیدا کرد. سپس انگشتر را بازگردانده وآن را در دست چپ شما کردند، در حالی که شما آن را در دست راست خود کرده بودید. هنگامی که از خواب برخاستی، از این مطلب تعجّب کردی ولی علّت آن را نفهمیدی وبر بالین خود یاقوتی یافتی وآن را برداشتی که اکنون همراه تو است، آن هدیّه جنّیان است که برای تو آورده اند. آن را به بازار ببر که به هشتاد اشرفی از تو خواهند خرید».

صافی خادم می گوید: آن را به بازار بردم وبه فرمایش حضرت به هشتاد دینار فروختم. (1)

2. سیّد بن طاووس می گوید: در حدیث است که کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وعرض کرد: می ترسم دشمنانم خشم حاکم شهرمان را علیه من برافروزند ودر نتیجه جانم به خطر افتد. حضرت فرمود: انگشتری که نگین آن حدید چینی باشد تهیّه کن وبر روی نگین آن سه جمله در سه سطر حک کن: در سطر اوّل «اُعُوذُ بِجَلالِ الله» ودر سطر دوم «اَعُوذُ بِکَلِماتِ الله» ودر سطر سوم «اَعُوذُ بِرَسُولِ الله» ودر زیر نگین نیز سه جمله به ترتیب زیر حک کن: «آمَنْتُ بِاللّهِ وَکُتُبِه»، «اِنّی واثِقٌ بِاللهِ وَرُسُلِه»، «اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ إلّا اللهُ مُخْلِصآ» وآن را هنگامی که حاجتی

ص: 115


1- الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 34 و35.

داری واز دشمن ترسان هستی در دست کن که حاجات تو برآورده وترس تو به آرامش وامنیّت تبدیل می شود. واگر آن انگشتر را در دست زنی که زایمان بر او سخت شده کنید، به خواست خدا به زودی وضع حمل می کند. همچنین اثر چشم زخم را از بین می برد. امّا مراقب باش که نجاست وچربی به نگین آن نرسد وآن را همراه خود به حمّام وحاجتگاه نبر وآن را به خوبی حفظ کن که از اسرار خداست. وشما شیعیان که از دشمنان خود ترسان هستید لازم است هماره این انگشتر را همراه داشته باشید وآن را از دشمنان خود پنهان سازید وآن را جز به کسانی که به آنها اعتماد دارید تعلیم ندهید». راوی می گوید: من تجربه کردم وآثار آن را دیدم. (1)

3. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که شب را به صبح برساند در حالی که انگشتر عقیق در دست راست داشته باشد وپیش از آنکه نگاهش به کسی بیفتد نگین آن را به سمت کف دست بچرخاند ودر حالی که به آن نگاه می کند سوره قدر را تا آخر بخواند، سپس بگوید: «آمَنْتُ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَکَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَآمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمّدٍ وَعَلانِیَتِهِمْ وَظاهِرِهِمْ وَباطِنِهِمْ وَاَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ» (2) خداوند دو جهان او را از شرّ آنچه در زمین

وآسمان است در آن روز نگه می دارد و تا شب در حمایت پروردگار باشد». (3)

4. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس آیه ای از قرآن بر نگین انگشتر خود حک کند آمرزیده می شود». (4)

ص: 116


1- الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 37 و38.
2- ترجمه: «به خداوند یگانه ای که همتا ندارد ایمان آوردم وبه جبت وطاغوت کافر شدم وبه پنهان و آشکارآل محمّد وظاهر وباطنشان واوّل وآخرشان ایمان آوردم».
3- الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 39؛ عدّة الدّاعی، ص 118.
4- مکارم الأخلاق، ص 91.

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که انگشتری از عقیق بسازد وجمله «مُحَمَّدٌ نَبِیُّ اللهِ وَعَلِیٌّ وَلیُّ اللهِ» را بر نگین آن حک کند، خداوند او را از مرگ بد حفظ می کند وجز بر دین حق نمی میرد». (1)

6. در حدیثی دیگر فرمود: «هر که جمله «ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ» را بر نگین انگشترش حک کند از فقر در امان خواهد بود». (2)

پوشیدن طلا ونقره برای زنان وکودکان

زیور کودکان

1. در روایتی معتبر آمده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا می توان بر پسران نابالغ زیور وطلا پوشاند؟ حضرت فرمود: «امام زین العابدین علیه السلام زنان وکودکان (دختر) خویش را به زیور طلا ونقره سفارش می کرد». (3)

2. در روایت معتبر دیگری آمده است که امام صادق در پاسخ به این پرسش فرمود: «پدرم امام باقر علیه السلام به زنان وفرزندان (دختر) خویش اجازه می داد از زیور طلا ونقره استفاده کنند». (4)

زیور زنان

1. نیز در روایتی معتبر آمده است که از آن حضرت پرسیدند: آیا زنان می توانند زیورآلات طلا ونقره بپوشند؟ حضرت فرمود: «اشکال ندارد». (5)

ص: 117


1- ثواب الأعمال، ص 208، ح 8.
2- ثواب الأعمال، ص 214، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 475، ح 1.
4- کافی، ج 6، ص 475، ح 2؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 163، ح 584.
5- کافی، ج 6، ص 475، ح 3.

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «زنان همواره زیور (طلا) می پوشیده اند». (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سزاوار نیست زن بدون زینت باشد، هر چند به گردنبندی (ساده) که بر گردن بیاویزد. وشایسته نیست دستش بدون رنگ باشد». (2)

آراستن دیگر چیزها با طلا

1. در روایتی معتبر آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود: «زینت کردن قرآن ها وشمشیرها به طلا ونقره، اشکال ندارد». (3)

2. نیز در روایتی معتبر آمده است: «جایز است دندان ها را با طلا به یکدیگر ببندند». (4)

3. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام در وصف شمشیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «سر غلاف شمشیر آن حضرت ودسته اش از نقره بود. وبر روی غلاف، حلقه هایی از نقره وجود داشت. وزره آن حضرت سه حلقه نقره از جلو ودو حلقه در قسمت پشت سر داشت». (5)

4. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ذوالفقار را که جبرئیل از آسمان برای رسول خدا آورد، با نقره تزیین شده بود». (6)

5. در حدیثی معتبر می خوانیم که آن حضرت فرمود: «زینت کردن شمشیر با

ص: 118


1- کافی، ج 6، ص 475، ح 8.
2- مکارم الأخلاق، ص 94.
3- کافی، ج 6، ص 475، ح 7.
4- مکارم الأخلاق، ص 95.
5- کافی، ج 6، ص 475، ح 4.
6- کافی، ج 1، ص 234، ح 5؛ عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 50، ح 195.

طلا ونقره، اشکال ندارد». (1)

6. در روایتی دیگر فرمود: «زیور شمشیر حضرت رسول صلی الله علیه و آله از نقره بود، هم دسته اش وهم سر دسته اش». (2)

7. در حدیثی معتبر آمده است که فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا در خانه می توان کرسی ای که با طلا زینت شده، نگه داشت؟ حضرت فرمود: «اگر از طلا باشد جایز نیست، امّا چنانچه آب طلا داده باشند اشکال ندارد». (3)

(یادآوری :) سزاوار است مردان مطلقآ از طلا برای زینت استفاده نکنند؛ هر چند در شمشیر وقرآن باشد (وآنچه در بالا آمد مسأله جواز بود، نه استحباب).

آداب سرمه کشیدن

اهمیّت سرمه کشیدن

1. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس به خدا وروز قیامت ایمان دارد، باید سرمه بکشد». (4)

2. در حدیثی معتبر آمده است که حسن بن جهم می گوید: امام رضا علیه السلام میل وسرمه دانی به من داد وفرمود: این (یادگاری) از امام کاظم علیه السلام است، با آن سرمه بکش». (5)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سرمه کشیدن در شب برای چشم سودمند ودر روز زینت است». (6)

ص: 119


1- کافی، ج 6، ص 475، ح 5.
2- کافی، ج 6، ص 475، ح 6.
3- کافی، ج 6، ص 476، ح 10.
4- ثواب الأعمال، ص 40، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 46.
5- کافی، ج 6، ص 494، ح 2.
6- کافی، ج 6، ص 494، ح 3.

4. و در حدیثی دیگر فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله سرمه سنگ به چشم می کشید ودر وقت خواب به پشت می خوابید». (1)

5. در روایتی معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از خواب، سرمه می کشید؛ چهار میل بر چشم راست وسه میل بر چشم چپ. (2)

6. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که سرمه می کشد تعداد سرمه کشیدن را فرد قرار دهد؛ هر چند این کار واجب نیست». (3)

دعای هنگام سرمه کشیدن

1. در کتاب فقه الرّضا آمده است که هرگاه بخواهی سرمه بکشی میل را به دست راست بگیر ودر سرمه دان بزن وبسم الله بگو وهنگامی که میل را بر چشم می کشی بگو: اَللّهُمَّ نَوِّرْ بَصَری وَاجْعَلْ فِیهِ نُورآ اَبْصُرُ بِهِ حَقَّکَ وَاهْدِنی اِلی طَریقِ الْحَقِّ وَاَرْشِدْنی اِلی سَبیلِ الرَّشادِ. اَللّهُمَّ نَوِّرْ عَلَیَّ دُنْیایَ وَآخِرَتی. (4)

2. در کتاب مکارم الأخلاق خواندن این دعا به هنگام سرمه کشیدن روایت شده است: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَنْ تَجْعَلَ النُّورَ فی بَصَری وَالْبَصیرَةَ فی دینی وَالْیَقینَ فی قَلْبی وَالاْخْلاصَ فی عَمَلی وَالسَّلامَةَ فی نَفْسی وَالسَّعَةَ فی رِزْقی وَالشُّکْرَ لَکَ اَبَدآ ما اَبْقَیْتَنِی. (5)

ص: 120


1- کافی، ج 6، ص 493، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 495، ح 12.
3- کافی، ج 6، ص 494، ح 9.
4- ترجمه: «بار خدایا، دیده ام را روشن گردان ودر آن نوری قرار ده که به حقّ تو بینا باشم ومرا به راه حقرهنمون ساز وبه راه راست ارشاد کن. بار خدایا، دنیا وآخرتم را بر من روشن فرما». فقه الرّضا، ص 397.
5- ترجمه: «بار خدایا، به حقّ محمّد وآل محمّد از تو می خواهم که در دیده ام روشنایی ودر دین ام بینایی ودردلم یقین ودر کارم اخلاص ودر بدنم سلامتی وبه روزی ام وسعت بخشی وتا وقتی زنده ام توفیق سپاسگزاری عنایت فرمایی». مکارم الأخلاق، ص 47.

آثار وفواید سرمه کشیدن

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «چهار چیز سیمای انسان را نورانی می کند: نگاه کردن به چهره انسان های خوش چهره، نگاه کردن به آب جاری، نگاه کردن به سبزه زار وسرمه کشیدن به هنگام خواب». (1)

2. در روایتی دیگر فرمود: «سرمه کشیدن به هنگام خواب، از آب آوردن چشم جلوگیری می کند». (2)

3. ودر گفته ای دیگر فرمود: «هر که هر شب از سرمه سنگ بدون مُشک استفاده کند، هرگز چشمش آب سیاه نمی آورد». (3)

در روایتی معتبر آمده است که سرمه کشیدن دهان را شیرین می کند. (4)

4. در روایتی معتبر آمده است که امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: «استفاده از سرمه سنگ، دهان را خوشبو ومژگان را محکم می کند». (5)

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سرمه کشیدن، موی

مژگان را می رویاند وبینایی را قوی می کند وبر طولانی شدن سجده کمک می نماید». (6)

6. در حدیثی دیگر فرمود: «سرمه سنگ چشم را جلا می دهد وموی مژه را می رویاند وآب ریختن چشم را شفا می دهد». (7)

ص: 121


1- خصال، ج 1، ص 221، ح 73؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 94، ح 2.
2- ثواب الأعمال، ص 40، ح 3، مکارم الأخلاق، ص 46.
3- کافی، ج 6، ص 494، ح 9.
4- کافی، ج 6، ص 494، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 46.
5- کافی، ج 6، ص 494، ح 4.
6- کافی، ج 6، ص 494، ح 6.
7- کافی، ج 6، ص 494، ح 7.

آداب نگاه کردن در آیینه

اهمیّت وفواید نگاه کردن در آیینه

1. در حدیثی معتبر آمده که امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است : «خداوند عالمیان بهشت را واجب می کند بر جوانی که بسی در آیینه نگاه کند وحمد (وشکر) خدا بسیار گوید. و(نیز) بر کسی که خداوند او را به صورت نیکو آفرید واو را معیوب نگردانید». (1)

2. در برخی روایات آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله خود را در آیینه نگاه می کرد وبر موی سر وصورتش شانه می زد. وخویش را برای هنگام روبه رو شدن با اصحاب یا همسرانش می آراست ومی فرمود: «خداوند دوست می دارد بنده اش هنگام ملاقات با برادران مؤمن، خود را بیاراید». (2)

دعاهای هنگام نگاه کردن در آیینه

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه در آیینه نگاه کنی بگو: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی خَلَقَنی فَاَحْسَنَ خَلْقی وَصَوَّرَنی فَاَحْسَنَ صُورَتی وَزانَ مِنّی ما شانَ مِنْ غَیْری وَاَکْرَمَنی بِالاْسْلامِ». (3)

2. در کتاب فقه الرّضا آمده است که: «هرگاه بخواهی در آیینه نگاه کنی، آیینه را به دست چپ بگیر وبسم الله بگو وهنگامی که در آن نگاه کردی دست راست را بر پیش سر بگذار وبر صورت بکش ومحاسن خود را به دست راست بگیر ودر آیینه نگاه کن وبگو: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی خَلَقَنی بَشَرآ سَویّآ وَزَیَّنَنی وَلَمْ یَشِنّی

ص: 122


1- ثواب الأعمال، ص 44، ح 1.
2- مکارم الأخلاق، ص 34.
3- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که مرا آفرید وچهره ای زیبا وخلقتی نیکو به من بخشید وآنچهرا که در دیگران زشت است در من نیکو گردانید ومرا به نعمت اسلام گرامی داشت». مکارم الأخلاق، ص 69به نقل از امام صادق علیه السلام.

وَفَضَّلَنی عَلی کَثیرٍ مِنْ خَلْقِهِ وَمَنَّ عَلَیَّ بِالاْسْلامِ وَرَضِیَهُ لی دینآ (1) ، سپس آیینه را

بر زمین بگذار وبگو: اَللّهُمَّ لا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعَمِکَ وَاجْعَلْنا لاِنْعُمِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلائِکَ مِنَ الذّاکِرینَ». (2)

3. در حدیث دیگری آمده است: «آیینه را به دست چپ بگیر وهنگامی که چهره ات را در آن دیدی بگو: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَحْسَنَ وَاَکْمَلَ خَلْقی وَحَسَّنَ خُلْقی وَخَلَقَنی خَلْقآ سَوِیّآ وَلَمْ یَجْعَلْنی جَبّارآ شَقِیّآ. اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی زَیَّنَ مِنّی ما شانَ مِنْ غَیْری اَللّهُمَّ کَما اَحْسَنْتَ خَلْقی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَسِّنْ خُلْقی وَتَمِّمْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ وَزَیِّنی فی عُیُونِ خَلْقِکَ وَجَمِّلْنی فی عُیُونِ بَرِیَّتِکَ وَارْزُقْنِی الْقَبُولَ وَالْمَهابَةَ وَالرَّأْفَةَ وَالرَّحْمَةَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ». (3)

4. در حدیث است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «یا علی، هرگاه در آیینه نظر کنی بگو: اللّهُمَّ کَما حَسَّنْتَ خَلْقی فَحَسِّنْ خُلْقی وَرِزْقی». (4)

ص: 123


1- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که مرا بشری سالم وکامل آفرید ومرا آراسته ساخت وخوارنگردانید وبر بسیاری از مخلوقاتش برتری داد وبه (گرویدنم به) اسلام بر من منّت نهاد وخشنود شد کهاسلام دین من باشد».
2- ترجمه: «بار خدایا، نعمت هایی را که بر ما ارزانی داشتی تغییر نده وما را نسبت به نعمت هایت از شکرگزارانویادکنندگان قرار ده». فقه الرّضا، ص 395؛ مکارم الأخلاق، ص 69.
3- ترجمه: «سپاس ویژه خداوندی است که مرا نیکو وکامل آفرید واخلاق مرا خوب ونیکو گرداند ومرامخلوقی سالم وکامل آفرید وستمکار وبدبخت قرارم نداد وعیوبی که در بعضی مردم است در من قرار نداد.بار خدایا، همچنان که آفرینش مرا نیکو گردانیدی بر محمّد وخاندان محمّد صلی الله علیه و آله درود بفرست واخلاق مرانیز نیکو گردان ونعمتت را بر من تمام کن ومرا در چشم مردم نیکو (وبا آبرو) گردان ودر دیدگاه دیگران مرازیبا قرار ده وپذیرش وهیبت ومهربانی ورحمت را روزی ام گردان، ای مهربان ترین مهربانان».الامان من اخطار الاسفار والازمان، ص 24.
4- ترجمه: «بار خدایا، همان گونه که آفرینش مرا نیکو قرار دادی، اخلاق وروزی ام را نیکو گردان».مکارم الأخلاق، ص 69.

رنگ کردن موها

اشاره

(مقدّمه:) رنگ کردن موی سر وصورت برای مردان وموی سر برای زنان، مستحبّ مؤکّد است. (به روایات زیر توجّه کنید:)

اهمیّت رنگ کردن با حنا

1. در احادیثی معتبر آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «چهار چیز از سنّت های پیامبران است: بوی خوش، آمیزش با همسر، مسواک زدن، رنگ کردن با حنا». (1)

2.درروایتی معتبرمی خوانیم که ازامام صادق علیه السلامپرسیدند:آیارنگ کردن موی سروصورت مستحبّ است؟حضرت فرمود:«آری،(ولی)حضرت امیرمؤمنان علیه السلام خضاب نمی کرد، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: یا علی، محاسن تو از خون سر تو خضاب خواهد شد. پس حضرت علی در انتظار آن خضاب بود». (2)

3. در حدیث است که حضرت امام حسین علیه السلام وحضرت امام باقر علیه السلام خضاب می کردند. (3)

4. در حدیث است که حضرت علی علیه السلام در مورد علّت ترک خضاب کردن چنین فرمود: «به خاطر اندوه از دست دادن پیامبر صلی الله علیه و آله خضاب نمی کنم». (4)

5. ابوالصباح می گوید: اثر حنا را در دست امام محمّد باقر علیه السلام دیدم. (5)

6. در روایات بسیاری آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله موهای خود را

رنگ می کرد. (6)

ص: 124


1- خصال، ج 1، ص 224، ح 84؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 127، ح 9.
2- کافی، ج 6، ص 481، ح 5.
3- کافی، ج 6، ص 481، ح 7-9.
4- نهج البلاغه، کوتاه سخنِ 473.
5- مکارم الأخلاق، ص 80.
6- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 69، ح 277؛ علل الشرایع، ج 1، ص 173، باب 138، ح 1.

فواید و آثار رنگ کردن

1. در حدیثی می خوانیم: «خضاب کردن چهارده اثر دارد: باد را از گوش ها بیرون می کند، غبار از چشم برطرف ساخته وآن را جلا می دهد، بینی را نرم می کند، دهان را خوشبو می سازد، ریشه دندان ها را محکم می کند، بوی بد زیر بغل را از بین می برد، از وسوسه شیطان می کاهد، ملائکه با آن شاد می شوند، سبب شادی مؤمنان وخشم کافران می شود، هم زینت محسوب می شود وهم بوی خوش است، موجب خلاصی از عذاب قبر می شود، نکیر ومنکر از آن

شرم می کنند». (1)

2. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «برای مداوای تَرَک هایی که گاه در دست وپا پیدا می شود، در حمّام بر آنها خلوق بمالید؛ امّا دوست ندارم که همیشه این کار انجام شود». (2)

«خلوق»، گیاهی است خوشبو که آن را با زعفران می آمیزند ورنگ آن بر بدن باقی می مانَد.

فلسفه رنگ کردن

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «موی سفید خود را رنگ کنید وشبیه دشمنان نشوید». (3)

2. در روایتی معتبر آمده است که جمعی خدمت امام حسین علیه السلام رسیدند دیدند حضرت موهایش را رنگ مشکی کرده است. از علّت آن پرسیدند. حضرت دست بر محاسن خویش نهاد وفرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در یکی از

ص: 125


1- خصال، ج 2، ص 270، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 78.
2- کافی، ج 6، ص 517، ح 2.
3- خصال، ج 2، ص 271، ادامه ح 1؛ بحارالأنوار، ج 76، ص 98، ح 3.

جنگ ها به مسلمان ها دستور داد که موهایشان را رنگ مشکی کنند، تا سبب غلبه آنها بر دشمنان شود». (1)

3. در حدیث است که حسن بن جهم می گوید: خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم، حضرت محاسن (ریش) خود را رنگ مشکی کرده بود. حضرت فرمود : «خضاب کردن پاداشی عظیم دارد. وآراستگی موجب بیشتر شدن عفّت زنان می شود. وعلّت اینکه جمعی از زنان به بی عفّتی گرایش پیدا کرده اند این است که شوهرانشان خود را برای همسرانشان نمی آراستند».

حسن بن جهم می گوید عرض کردم: شنیده ام که حنا بر موی های سفید می افزاید. حضرت فرمود: «موی سفید خود (به طور طبیعی) زیاد می شود، هر چند حنا نکنید». (2)

4. در حدیث است که کسی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید حضرت نگاهی به چهره اش کرد، موی سفیدی در محاسن او دید. فرمود: «هر که در اسلام یک موی سفید در ریش او پیدا شود، بسان نوری در روز قیامت برای وی باشد». آن شخص پس از مدّتی در حالی که موی صورت خود را خضاب کرده بود خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید. حضرت فرمود: «هم نور است وهم اسلام». آن شخص از خدمت حضرت مرخّص شد ومحاسن خود را به رنگ دیگری خضاب کرد وبازگشت. حضرت فرمود: «نور است واسلام وایمان واین کار، شما را نزد زنانتان محبوب می کند وترس را در دل دشمنانتان می افکند». (3)

ص: 126


1- کافی، ج 6، ص 481، ح 4.از آنجا که در آن زمان تعداد مسلمانان کم بود، دستور داده شد موهایشان را رنگ کنند تا جوان به نظر برسندودر برابر دشمن، باشکوه جلوه کنند.
2- کافی، ج 6، ص 480، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 69، ح 276.
3- کافی، ج 6، ص 480، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 79.

چگونگی وآثار رنگ کردن

(مقدّمه:) در روایات اسلامی اقسام خضاب کردن وآثار آن بیان شده وبر رنگ های نیلی، قرمز، مشکی وخصوص حنا بیشتر تأکید شده است، وبه برخی از آثار خضاب در ضمن روایاتی که خواهد آمد اشاره شده است.

1. در حدیثی معتبر وصحیح از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «رنگ کردن به وَسمَه (1) برای سالخوردگان اشکال ندارد». (2)

2. در چند روایت معتبر آمده است که به هنگام شهادت امام حسین علیه السلام، آثار خضاب به وسمه در محاسن آن حضرت آشکار بود. (3)

3. در روایتی معتبر وصحیح آمده است که امام باقر علیه السلام با حنا خضاب می کرد؛ خضاب به رنگ سرخ. (4)

4. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خضاب به حنا بوهای بد را

از بین می بَرد وبر آبرو می افزاید ودهان را خوشبو می سازد وفرزند را نیکو می کند». (5)

5. از امام موسی کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر زنی که حیض نمی شود، سرش را به حنا خضاب کند که حیضش برخواهد گشت». (6)

6. در حدیث آمده است که امام حسین علیه السلام وامام باقر علیه السلام با ترکیبی از حنا ووسمه خضاب می کردند. (7)

ص: 127


1- «وَسْمَه»، برگ نیل یا رنگی شبیه نیل است که زنان در آب خیسانده وبه ابروانشان می کشند. فرهنگ عمید
2- کافی، ج 6، ص 482، ح 2.
3- کافی، ج 6، ص 483، ح 5 و6.
4- کافی، ج 6، ص 481، ح 10.
5- کافی، ج 6، ص 484، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 78.
6- کافی، ج 6، ص 484، ح 6.
7- کافی، ج 6، ص 481، ح 9.

7. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «بهترین رنگ ها نزد خداوند، مشکی است». (1)

8. امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است که آن حضرت به زنان اجازه داد موهای سرشان را با رنگ مشکی رنگ کنند. (2)

شایان ذکر است که میان علما مشهور این است که رنگ کردن در حال عادت ماهیانه (3) وجنابت (4) کراهت دارد، همان گونه که در حال خضاب کردن، جنب

شدن مکروه است. (5) البتّه از برخی روایات معتبر استفاده می شود هرگاه حنا اثر

خود را گذاشت، کراهت جنابت برطرف می گردد. (6)

ص: 128


1- ثواب الأعمال، ص 37، ح 2.
2- مکارم الأخلاق، ص 82.
3- مهذّب الاحکام فی بیان الحلال والحرام، ج 3، ص 262.
4- جواهر الکلام، ج 3، ص 77.
5- جواهر الکلام، ج 3، ص 78.
6- وسائل الشیعه، ج 1، ابواب الجنابة، باب 22، ح 4.

فصل سوم: آداب خوردن وآشامیدن

اشاره

1. ظرف خوردن وآشامیدن

2. غذاهای مجاز و افراط در غذا

3. پاره ای از آداب واوقات غذا خوردن

4. سایر آداب غذا خوردن

5. دعای سفره و آثار آن

6. آداب پس از غذا خوردن

7. در فضیلت برخی غذاها

8. سبزی ها ومیوه ها ودیگر خوراکی ها

9. فضیلت ضیافت مؤمنین و آداب آن

10. فضیلت خلال کردن وآداب آن

11. فضیلت نوشیدن آب وانواع آن

12. آداب خوردن آب

ص: 129

ص: 130

ظرف خوردن وآشامیدن

(مقدّمه:) خوردن وآشامیدن در ظرف طلا ونقره حرام است. ودر مورد استفاده از چنین ظروفی در غیر خوردن وآشامیدن اختلاف نظر وجود دارد واحتیاط آن است که برای تزیین نیز نگهداری نشود. وضو گرفتن از ظروف طلا ونقره حرام است. وخوردن وآشامیدن از ظروف نقره کوب وطلاکوب کراهت دارد. استفاده از ظرفی که از پوست حیوان حلال گوشت که به روش شرعی ذبح شده، اشکال ندارد، امّا اگر از پوست حیوان مرده باشد جایز نیست. (به روایاتی در این باره توجّه کنید:)

1. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر که در دنیا از ظرف طلا ونقره آب بنوشد، در بهشت از این ظروف محروم خواهد شد». (1)

2. در روایتی معتبر آمده است که محمّد بن اسماعیل بن بزیع از امام رضا علیه السلام درباره استفاده از ظروف طلا ونقره پرسید. حضرت فرمود: «کراهت دارد». راوی عرض کرد: شنیده ایم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آیینه ای داشت که پوشش آن از نقره بود. امام فرمود: «خدا را سپاس، نه چنین نیست. آن آیینه اکنون نزد من است وتنها حلقه ای از نقره بر آن است». سپس اضافه فرمود: «هنگامی که عبّاس را ختنه کردند برایش عصایی ساختند که پوشش آن از نقره بود، از قبیل چیزهایی

ص: 131


1- خصال، ج 2، ص 93، ح 2؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 527، ح 4.

که برای کودکان می سازند که نقره آن در حدود ده درهم بود. چون پدرم آن را دید دستور داد آن را شکستند». (1)

3. عمرو بن ابی المقدام می گوید: ظرفی آب خدمت امام صادق آوردند که نقره ای بر آن چسبانده بودند. آن حضرت تکّه نقره را از ظرف جدا کرد، سپس آب نوشید. (2)

4. در حدیثی معتبر آمده است که امام کاظم علیه السلام فرمود: «ظروف طلا ونقره کالای کسانی است که به جهان آخرت یقین ندارند». (3)

5. در حدیثی موثّق از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «آب خوردن از ظرفی که نقره کوب باشد یا قسمتی از آن نقره باشد کراهت دارد. روغن مالیدن از چنین روغن دانی وشانه کردن با چنین شانه ای نیز مکروه است». (4)

غذاهای مجاز وافراط در غذا

اشاره

(مقدّمه:) از احادیث وروایات معصومین علیهم السلام استفاده می شود که خوردن غذاهای لذیذ وخوراندن آن به مردم وبه زحمت افتادن در پاکیزگی وخوبی غذا شایسته است. وسزاوار نیست انسان غذاهای لذیذ را بر خود حرام کند. البتّه بی شک، غذا باید حلال باشد وآن قدر نخورد که او را از عبادت وپرستش پروردگار بازدارد ونباید همانند حیوانات، پیوسته برای خوردن وآشامیدن بکوشد، بلکه باید هدفش از خوردن وآشامیدن، آمادگی برای اطاعت خداوند باشد وبه گونه ای خرج کند که نسبت به شأن وجایگاه وی اسراف محسوب نشود که خداوند اسرافکاران را دوست نمی دارد. (به روایات زیر توجّه کنید:)

ص: 132


1- محاسن، ص 582، ح 67؛ کافی، ج 6، ص 267، ح 2.
2- محاسن، ص 582، ح 64؛ کافی، ج 6، ص 267، ح 6.
3- محاسن، ص 582، ح 62؛ کافی، ج 6، ص 268، ح 7.
4- محاسن، ص 582، ح 66؛ کافی، ج 6، ص 267، ح 5.

شریک کردن دیگران در غذای خود

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام بسی نان وغذای لذیذ

به مردم می داد تا بخورند ومی فرمود: «هرگاه خداوند بر ما توسعه دهد وامکانات ما را وسیع گرداند، ما نیز بر مردم توسعه می دهیم. وچون خداوند بر ما تنگ

گیرد وامکانات محدود شود، ما نیز (به ناچار) دایره کمک به مردم را

محدود می کنیم». (1)

2. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «غذا را طبخ کن ویارانت را دعوت نما وبا آنها بخور». (2)

از غذای حلال نمی پرسند

1. نیز در روایتی معتبر آمده است که آن حضرت فرمود: «سه چیز است که خداوند متعال در قیامت مؤمن را در مورد آن بازخواست نمی کند: غذایی که می خورد، لباسی که می پوشد، همسر شایسته ای که یاور اوست واو را از آلودگی ها بازمی دارد». (3)

2. در حدیث است که ابوخالد کابلی می گوید: خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم. حضرت دستور داد صبحانه آوردند. با حضرت غذایی خوردم که پاکیزه تر وبهتر از آن نخورده بودم. حضرت فرمود: «نظر تو در مورد غذای ما چیست؟» عرض کردم جانم به فدایت، هرگز غذایی به این خوبی نخورده بودم لیکن به یاد این آیه شریفه افتادم که می فرماید: (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ): «سپس در آن روز (همه شما) از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد». (4) حضرت فرمود :

ص: 133


1- محاسن، ص 400، ح 84؛ کافی، ج 6، ص 279، ح 1.
2- محاسن، ص 410، ح 137؛ کافی، ج 6، ص 280، ح 6.
3- محاسن، ص 399، ح 80؛ کافی، ج 6، ص 280، ح 2.
4- سوره تکاثر، آیه 8.

«منظور از نعیم در آیه شریفه، ولایت اهل بیت علیهم السلام است که در روز قیامت از شما می پرسند». (1)

3. در روایتی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند متعال کریم تر از آن است که از مؤمن در مورد خوردنی ها ونوشیدنی هایی که در دنیا بر او حلال کرده سؤال کند». (2)

غذا خوردن در حال سیری

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «غذا خوردن در حال سیری، عامل بیماری پیسی (برص) است». (3)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند صاحب سه چیز را دشمن می دارد: خواب (بسیار) بدون شب زنده داری، خندیدن در غیر محل تعجّب، خوردن به هنگام سیری». (4)

3. در حدیث است که ابوجحیفه خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید در حالی که از سیری، آروغ می زد. حضرت فرمود: «از آروغ زدن بپرهیز (کمتر بخور تا آروغ نزنی)، زیرا هر که در دنیا سیرتر است در قیامت گرسنه تر است». پس از این فرمایش رسول خدا، ابوجحیفه سیر غذا نخورد تا از دنیا رفت. (5)

4. در روایتی آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند هیچ چیز را همچون شکم پر از غذا، دشمن نمی دارد». (6)

ص: 134


1- محاسن، ص 399، ح 82؛ کافی، ج 6، ص 280، ح 5.
2- محاسن، ص 399، ح 81؛ کافی، ج 6، ص 280، ح 3.
3- خصال، ج 1، ص 245، ح 8؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 334، ح 16.
4- خصال، ج 1، ص 114، ح 21؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 332، ح 9.
5- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 38، ح 113.
6- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 36، ح 89.

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه شکم سیر شود، موجب طغیان وفساد می گردد». (1)

6. در حدیثی دیگر فرمود: «ریشه هر درد وبیماری پرخوری است، جز تب که ناگهانی ظاهر می شود». (2)

7. در روایتی آمده است که حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «ای بنی اسرائیل، تا گرسنه نشوید چیزی نخورید وچون گرسنه شدید سیر نخورید، زیرا هرگاه سیر بخورید فربه می شوید وپروردگارتان را به دست فراموشی می سپارید». (3)

8. در حدیث است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله پنج کار را موجب بیماری برص وپیسی برشمرده است: «نوره کشیدن در روزهای جمعه وچهارشنبه، وضو گرفتن وغسل کردن با آبی که در آفتاب گرم شده باشد، خوردن در حال جنابت، آمیزش با زوجه حائض، غذا خوردن در حال سیری». (4)

9. در حدیثی دیگر فرمود: «خداوند هیچ چیز را مانند شکم پر از غذا دشمن نمی دارد». (5)

کم خوری وسلامت تن

1. از حضرت امیر مؤمنان علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت عیسی علیه السلام به شهری رسید که مرد وزنی با هم درگیر بودند وفریاد می کشیدند. جویای سبب آن شد. مرد گفت: این همسرم وزنی شایسته است وهیچ عیبی ندارد، امّا او را دوست ندارم ومی خواهم طلاقش دهم. حضرت پرسید: چرا؟

ص: 135


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 225، ح 1052.
2- محاسن، ص 447، ح 341؛ کافی، ج 6، ص 269، ح 8.
3- محاسن، ص 447، ح 342.
4- خصال، ج 1، ص 245، ح 8.
5- عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 36، ح89.

عرض کرد: چون صورتش طراوت ندارد، با آنکه پیر نشده است. حضرت عیسی رو به آن زن فرمود: می خواهی طراوت صورت تو بازگردد؟ زن گفت : آری. حضرت فرمود: شکم را از غذا پر نکن، زیرا طعام بسیار، آب صورت را از بین می برد وچهره را بی طراوت می سازد. آن زن به دستور حضرت عیسی عمل کرد وطراوت چهره اش بازگشت ومحبوب شوهرش شد». (1)

2. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «اگر مردم در غذا خوردن زیاده روی نکنند بلکه میانه رو باشند، همیشه بدنشان سالم خواهد بود». (2)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کفران نعمت الهی است اینکه کسی بگوید: فلان غذا را خوردم مرا آزار داد» (شاید این زیان بر اثر زیاده روی در خوردن غذا بوده نه خود غذا). (3)

4. در حدیث است که روزی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله شیر وعسل آوردند. حضرت اندکی از آن تناول کرد وباقی را بر زمین نهاد. پرسیدند: ای رسول خدا، آیا خوردن این غذا حرام است؟ فرمود: «نه، امّا برای رضای خدا فروتنی می کنم (وکم می خورم)». (4)

5. در حدیث است که پالوده خوشبویی نزد امیر مؤمنان علی علیه السلام آوردند. حضرت از آن اندکی خورد، سپس فرمود: «خوردن آن حرام نیست، امّا نمی خواهم خود را به چیزی که به آن عادت نکرده ام، عادت دهم».

ودر روایتی دیگر فرمود: «خوردن آن حرام نیست، ولی هرگز چیزی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله نخورده، نمی خورم». (5)

ص: 136


1- علل الشرایع، ج 2، ص 497، باب 252، ح 1.
2- محاسن، ص 439، ح 296.
3- محاسن، ص 450، ح 362.
4- محاسن، ص 409، ح 133؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 114، ح 384.
5- محاسن، ص 409، ح 134.

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انسان برای کسب نیرو وتجدید قوا ناگزیر است غذا بخورد، ولی لازم است بخشی از شکم را به غذا وبخشی دیگر را به آب اختصاص دهد وبخش سوم را برای تنفّس، خالی بگذارد. وبرای فربه کردن خود نکوشید چنانکه حیوانات را برای کشتن،

فربه می کنند». (1)

کمترین اسراف در غذا خوردن

از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «سرکه نانِ خورش خوبی است. وکمترین اسراف آن است غذایی را که نزد انسان می آورند (با بی اعتنایی) نخورد». (2)

پاره ای از آداب واوقات غذا خوردن

اشاره

(مقدّمه:) مستحبّ است صبحانه را نزدیک طلوع آفتاب بخورد وناهار نخورد وپس از نماز خفتن (نماز عشا)، بار دیگر غذا بخورد. ونیز مستحبّ است لقمه کوچک بگیرد وآن را خوب بجود وهنگام غذا خوردن، به چهره هم سفره ای ها نگاه نکند وغذای بسیار داغ نخورد ودر غذای داغ فوت نکند، بلکه صبر کند تا سرد شود سپس آن را تناول کند. ونان را با کارد نبرّد واستخوان را (کاملاً) پاک نکند وبا کمتر از سه انگشت چیزی نخورد واز غذایی که جلوی دیگران است نخورد. خوردن و نوشیدن در حال جنابت کراهت دارد، ولی اگر پیش از آن وضو بگیرد، یا دست هایش را بشوید ومضمضه واستنشاق کند، یا دست وصورتش را بشوید ومضمضه کند، یا دست هایش را بشوید ومضمضه کند، کراهتش

ص: 137


1- محاسن، ص 440، ح 298؛ کافی، ج 6، ص 269، ح 9.
2- محاسن، ص 441، ح 303.

برطرف می شود. فلسفه این حکم، مطابق آنچه در حدیث آمده، این است که : «اگر در حال جنابت چیزی بخورد بی آنکه یکی از اعمال مزبور را انجام دهد، بیم آن می رود که مبتلا به بیماری برص شود». (1) (به روایات زیر توجّه فرمایید:)

وعده های غذایی

1. در روایتی معتبر آمده است که کسی از درد سوءِ هاضمه به سبب پر بودن معده به امام صادق علیه السلام شکایت کرد. حضرت فرمود: «صبح وشام غذا بخور ودر میان آنها چیز دیگری نخور، زیرا خداوند دو جهان در وصف غذای بهشتیان می فرماید: (وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَعَشِیًّا): وهر صبح وشام، روزی آنان در بهشت مقرّر است. (2) » (3)

2. در روایتی معتبر آمده است که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «پیامبران غذای آخر روز را پس از نماز عشا می خوردند؛ پس غذا خوردن در آن وقت را ترک نکنید که ترک آن موجب بیماری تن می شود». (4)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «شام نخوردن انسان را پیر می کند». (5)

4. نیز در گفتاری فرمود: «چون انسان پیر شد لازم است پیش از خواب شبانه چیزی بخورد که با این کار، بهتر خواب می رود ودهانش خوشبو یا خُلقش

نیکو می شود». (6)

5. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «غذای شب را ترک نکنید، هر

ص: 138


1- کافی، ج 3، ص 51، ح 12؛ کتاب من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 46، باب 19.
2- سوره مریم، آیه 61.
3- محاسن، ص 42، ح 196؛ کافی، ج 6، ص 288، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 288، ح 1؛ خصال، ج 2، ص 411، ح 132.
5- کافی ج 6، ص 288 ح 3؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 142، ح 505.
6- محاسن، ص 422، ح 208؛ کافی، ج 6، ص 288، ح 4.

چند به پاره نان خشکی باشد، که موجب قوّت بدن ونیروی آمیزش می شود». (1)

6. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در بدن رگی است به نام عشا، هر که در شب چیزی نخورد آن رگ او را تا صبح نفرین می کند ومی گوید : خداوند تو را گرسنه وتشنه بدارد که مرا تا صبح گرسنه وتشنه نگاه داشتی؛ پس غذای شب را ترک نکنید، هر چند به لقمه نان ولیوانی آب باشد». (2)

7. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شایسته نیست مؤمن از خانه بیرون رود، مگر آنکه صبحانه خورده باشد که این کار بر قدرتش می افزاید». (3)

غذای داغ نخورید

1. از امام امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «غذای گرم را بگذارید تا سرد شود (سپس آن را بخورید) زیرا غذایی گرم برای رسول خدا آوردند، حضرت فرمود: بگذارید تا سرد شود که خداوند، آتش را غذای ما قرار نداده وبرکت در غذای سرد است». (4)

2. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «غذای داغ برکت ندارد وشیطان در آن بهره ونصیبی دارد». (5)

3. در حدیثی معتبر آمده است که سلیمان خالد می گوید: در یکی از شب های تابستان بر سر سفره امام جعفر صادق علیه السلام حاضر شدم. سفره گستردند، مقداری

ص: 139


1- محاسن، ص 423، ح 211؛ کافی، ج 6، ص 288، ح 5.
2- محاسن، ص 423، ح 12.
3- محاسن، ص 397، ح 72.
4- کافی، ج 6، ص 321، باب الطعام الحار، ح 1؛ خصال، ج 2، ص 403، ح 48.
5- محاسن، ص 406، ح 117.

نان وکاسه ای آبگوشت آوردند که در آن نان وگوشت بود. حضرت دست بر کاسه برد وبرداشت، سپس فرمود: «امان می طلبم از خدا از آتش جهنّم، پناه می برم به خدا از آتش جهنّم، خدایا تاب حرارت وگرمای این غذا را نداریم وبر آن صبر نمی توانیم کرد، چگونه بر آتش جهنّم تاب آوریم وصبر کنیم؟» حضرت این جملات را چندان تکرار کرد که غذا سرد وآماده خوردن شد، سپس غذا را تناول فرمود وما هم غذایمان را خوردیم». (1)

در غذا فوت نکنید

1. در حدیث است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از دمیدن در خوردنی ها وآشامیدنی ها نهی کرد. (2)

2. در حدیث است که امام صادق علیه السلام سه نوع دمیدن را مکروه شمرده است : «دمیدن در گره ها برای افسون کردن، دمیدن در غذا، دمیدن در محلّ سجده». (3)

3. ودر حدیثی دیگر آمده است که حضرت فرمود: «فوت کردن غذای داغ اشکال ندارد». این روایت مربوط به حال ضرورت وزمانی است که شخص عجله دارد. (4)

از جلوی خود شروع به خوردن کنید

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از بالای غذا شروع نکنید، بلکه از کناره غذا (قسمتی که در جلوی شماست) آغاز کنید که برکت غذا

ص: 140


1- محاسن، ص 407، ح 122؛ کافی، ج 6، ص 322، ح 5.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 5؛ مکارم الأخلاق، ص 427.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 198؛ خصال، ج 1، ص 163، ح 175.
4- علل الشرایع، ج 2، ص 518، باب 29، ح 1.

در بالای طعام است» (وبا خوردن بالای طعام در ابتدای کار، برکت را از سفره نبرید). (1)

2. در روایتی معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگاه بخواهید غذا بخورید از جلوی خود شروع به خوردن کنید». (2)

روش غذا خوردن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

1. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده که آن حضرت به هنگام غذا خوردن دوزانو نشسته ویک دست بر زمین گذاشته وبا دست دیگر وبا سه انگشت، غذا تناول می کرد ومی فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین غذا تناول می کردند، نه با دو انگشت که روش متکبّران وجبّاران است». (3)

2. در حدیثی دیگر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت به هنگام صرف غذا بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ می گفت واز پیش دیگران چیزی برنمی داشت وپیش از میهمانان شروع به خوردن نمی کرد وبا سه انگشت وگاه چهار انگشت وگاه با تمام انگشتان غذا می خورد وهرگز با دو انگشت غذا نمی خورد ومی فرمود: «با دو انگشت غذا خوردن، روش غذا خوردن شیطان است». (4)

بهترین راه جلوگیری از ضررهای غذا خوردن

1. از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که بخواهد غذا زیانی به او نزند چهار کار کند: تا گرسنه نشده ومعده اش پاک نگشته

ص: 141


1- محاسن، ص 403، ح 101؛ کافی ج 6، ص 296، ح 1، وص 318، ح 9.
2- محاسن، ص 448، ح 348؛ کافی، ج 6، ص 297، ح 3.
3- محاسن، ص 441، ح 307؛ کافی، ج 6، ص 297، ح 6.
4- مکارم الأخلاق، ص 28.

چیزی نخورَد، هنگام شروع به غذا خوردن بسم الله الرّحمن الرّحیم بگوید، غذا را خوب بجود، پیش از آنکه کاملاً سیر شود دست از غذا خوردن بکشد». (1)

2. در روایتی معتبر آمده است که حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمود : «دوست داری چهار مطلب به تو بیاموزم که اگر انجام دهی نیاز به طبیب نداشته باشی؟ عرض کرد: آری ای امیر مؤمنان. فرمود: تا گرسنه نشدی بر سر سفره نشین، پیش از سیر شدن کامل برخیز، خوب جویدن غذا را فراموش نکن، پیش از خواب به حاجتگاه برو». (2)

سفارشات امام حسن علیه السلام در مورد غذا خوردن

1. از امام حسن علیه السلام روایت شده است که فرمود: «بر سر هر سفره ای دوازده ویژگی لازم است که مسلمان نباید از آن غافل باشد. چهار ویژگی آن بسیار مهم وچهار ویژگی دیگر آن مهم تر وچهارتای باقی مانده مهمّ است. امّا چهار ویژگی بسیار مهم عبارتند از :

کسی که این نعمت ها را به وی داده بشناسد وبداند که از جانب پروردگار است، به آنچه خداوند به وی ارزانی داشته راضی باشد، در آغاز بسم الله بگوید ودر پایان خدا را شکر کند.

وویژگی های مهم تر به شرح زیر است: پیش از غذا دستانش را بشوید، بر طرف چپ بنشیند، با سه انگشت غذا بخورد، (هرگاه با دست غذا می خورد) به طور کامل غذا را از دست ها برگیرد.

وچهار ویژگی دیگر عبارتند از: از پیش خود غذا بخورد، لقمه را کوچک بردارد، غذا را بسیار بجود، به صورت دیگران نگاه نکند». (3)

ص: 142


1- طبّ الائمّه، ص 29.
2- خصال، ج 1، ص 215، ح 60؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 415، ح 15.
3- خصال، ج 2، ص 255، ح 12؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 413، ح 13.

سایر آداب غذا خوردن

اشاره

(مقدّمه:) مستحبّ است با دست راست غذا بخورد ودوزانو بنشیند وخوابیده چیزی نخورد، امّا اگر به دست چپ تکیه کند اشکال ندارد. وچهار زانو نشستن به هنگام غذا خوردن مکروه است واگر پا را بر روی زانو بگذارد کراهت آن شدیدتر است. تنها غذا خوردن کراهت دارد ومستحبّ است با خدمتکاران وبر روی زمین غذا بخورد. غذا خوردن به هنگام راه رفتن کراهت دارد. وشستن دست پیش وپس از غذا سفارش شده است. غذا خوردن بر سفره ای که شراب در آن خورده اند حرام است، بلکه برخی معتقدند غذا خوردن بر سر سفره ای که در آن مجلس، گناه مرتکب شده نیز حرام است. حتّی غذا خوردن بر سفره جمعی که غیبت مسلمانان را کرده اند حرام است. ومستحبّ است با نمک، غذای خود را آغاز کند وبه پایان برساند. (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

تنها غذا خوردن

1. در روایتی معتبر آمده که امام موسی کاظم علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت سه کس را نفرین کرد: «کسی که تنهاخور باشد، کسی که تنها سفر کند، کسی که در خانه تنها بخوابد». (1)

2. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «غذایی کامل است که چهار چیز در آن جمع باشد: از راه حلال تهیّه شده باشد، دست های بسیاری در آن سفره برود (جمع فراوانی از آن غذا استفاده کنند)، در ابتدای آن نام خدا گفته شود ودر پایان، حمد الهی گویند». (2)

ص: 143


1- محاسن، ج 398، ح 76؛ خصال، ج 1، 117، ح 34.
2- محاسن، ص 398، ح 74؛ کافی، ج 6، ص 273، ح 2.

سهم نیازمندان از غذاها

1. در روایتی معتبر می خوانیم که هرگاه ظرف غذایی خدمت امام رضا علیه السلام می آوردند، دستور می داد یک ظرف خالی هم بیاورند واز هر یک از بهترین غذاها، مقداری در آن ظرف می ریخت ودستور می داد به مساکین وبیچارگان بدهند. (1)

2. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «علّت ابتلای حضرت یعقوب علیه السلام به جدایی از فرزندش حضرت یوسف علیه السلام این بود که روزی گوسفندی چاق کشت وبریان کرد. مرد نیکوکار روزه داری در همسایگی آن حضرت بود وبوی آن غذا را استشمام کرد. حضرت یعقوب علیه السلام غافل شد وچیزی از آن غذا به وی نداد. جبرئیل همان شب بر حضرت نازل شد وگفت : آماده بلایی (در برابر این ترک اَولی) از سوی خدا باش ودر همان شب، حضرت یوسف علیه السلام آن خواب را دید (وپس از آن، داستان حضرت یوسف اتّفاق افتاد). پس از این حادثه، حضرت یعقوب به هنگام صبحانه تا یک فرسخ راه اعلان می کرد که هر کس اشتهای به غذا دارد بر سر سفره یعقوب حاضر شود. واین کار را در شب هم تکرار می کرد». (2)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «هرگاه سفره بگسترند، هر نیازمندی آمد او را دست خالی رد نکنید». (3)

موارد ممنوع یا مکروه، هنگام غذا خوردن

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «ملعون است آن

ص: 144


1- محاسن، ص 392، ح 39.
2- علل الشرایع، ج 1، ص 45، باب 41، ح 1.
3- محاسن، 423، ح 213.

که بر سفره ای بنشیند که در آن شراب می نوشند (هر چند خودش ننوشد)». (1)

2. در حدیثی دیگر می خوانیم که فرمود: «هر که به خدا وروز قیامت ایمان داشته باشد، از سفره ای که بر آن شراب می نوشند غذا نمی خورد». (2)

3. در فقه الرضا علیه السلام آمده است: از سفره ای که پس از رفتن تو بر آن شراب می نوشند غذا نخور. (3)

4. در چندین حدیث آمده است که خوردن در حال جنابت، سبب فقر وتنگدستی می شود. (4)

5. در روایات فراوانی آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله از خوردن وآشامیدن با دست چپ، جز در حال اضطرار، نهی کردند. (5)

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کسی که توانایی استفاده از دست راست خویش دارد مکروه است با دست چپ غذا بخورد، یا چیزی بیاشامد، یا چیزی بردارد». (6)

7. در روایتی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «در حال راه رفتن چیزی نخور، مگر اینکه مجبور باشی». (7)

8. در حدیثی دیگر فرمود: «در حالی که تکیه کرده اید، یا به رو خوابیده اید، چیزی نخورید». (8)

ص: 145


1- محاسن، ص 584، ح 76؛ کافی، ج 6، ص 268، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 268، ح 2؛ تهذیب، ج 9، ص 113، ح 420.
3- فقه الرّضا، ص 281.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 47، ح 178.
5- دعائم الاسلام، ج 2، ص 117، ح 399. از امام صادق علیه السلام.
6- محاسن، ص 358، ح 397؛ کافی، ج 6، ص 273، ح 2.
7- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 223، ح 1044؛ مکارم الأخلاق، ص 145.
8- کافی، ج 6، ص 271، ح ؛ محاسن، ص 458، ح 393.

سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در غذا خوردن

1. در روایات معتبر آمده است که حضرت صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد که: «آن حضرت هرگز در حال تکیه بر پهلوی چپ یا راست، چیزی نمی خورد وبه هنگام غذا خوردن، دوزانو نشسته وبا فروتنی غذا می خورد». (1)

2. در حدیث است که روزی عباد بصری که از مشایخ متصوّفه وعلمای اهل سنّت است درحضور امام صادق علیه السلام نشسته بود. حضرت در حالی که دست چپ خویش را بر زمین گذاشته بود غذا می خورد. عباد به عنوان اعتراض به حضرت گفت:مگرنمی دانیدکه رسول خدا صلی الله علیه و آله از این کار نهی کرده است؟ حضرت دست را برداشت ودوباره روی زمین گذاشت. دوباره عباد اعتراض کرد وامام همان کار را کرد واین سه بار تکرار شد. سپس حضرت فرمود: «واللّه رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگز از این کار نهی نکرد (آنچه از آن نهی شده، خوردن در حال خوابیدن بر پهلوی راست یا چپ است، همان گونه که روش برخی مستکبران است)». (2)

3. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله پس از خوردن غذا، دستان مبارک را می شست، آب در دهان می کرد و مضمضه می فرمود». (3)

4. از امام جواد علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله پس از صبحانه، دست های خود را می شست وپیش از آنکه با حوله خشک کند به سر وصورت می مالید ومی فرمود: اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمّنْ لا یُرْهِقُ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّة». (4)

ص: 146


1- محاسن، 457، ح 390؛ کافی، ج 6، ص 270، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 271، ح 5.
3- تهذیب الاحکام، تحقیق غفّاری، ج 1، ص 350.
4- ترجمه: «پروردگارا، مرا از کسانی قرار ده که گَرد تنگی وخواری بر چهره اش نمی نشیند». محاسن،ص426، ح 234.

5. در روایتی دیگر در مورد چگونگی غذا خوردن رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم : «هرگاه بر سر سفره می نشست از پیش خود غذا می خورد وهمانند حالت تشهّد نماز می نشست ومی فرمود: من بنده ام، به روش بردگان غذا می خورم وهمچون آنان می نشینم». (1)

6. در حدیثی دیگر آمده است: «هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله از شستن دستان خویش پس از غذا فارغ می شد، دست بر صورت کشیده واین دعا را می خواند : اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی هَدانا واَطْعَمَنا وَسَقانا وکُلَّ بَلاءٍ صالِحٍ اَوْلانا». (2)

آداب غذا خوردن

شستن دست ها پیش از غذا خوردن

1. در روایات متعدّدی از امیر مؤمنان علی علیه السلام وائمّه طاهرین علیهم السلام نقل شده است که هر که بخواهد خیر وبرکت خانه اش افزون شود، دست خود را پیش از غذا خوردن بشوید. (3)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شستن دست ها پیش از

غذا خوردن وپس از آن فقر را برطرف، روزی را بسیار، لباس انسان را پاکیزه ودردها را از بدن دور می کند وچشم را جلا می دهد». (4)

3. در حدیث است که مرازم از یاران امام کاظم علیه السلام می گوید دیدم که امام پیش از غذا خوردن دستانش را می شست وآن را با دستمال خشک نمی کرد، ولی پس

ص: 147


1- مکارم الأخلاق، ص 27.
2- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که ما را هدایت کرد وبه ما آب و غذا داد وهر نعمت خوبی را به مابخشید». مکارم الأخلاق، ص 140؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 363، ح 38.
3- محاسن، 424، ح 217؛ کافی، ج 6، ص 290، ح 4.
4- محاسن، ص 424، ح 217؛ کافی، 6، ص 290، ح 2 و3.

از غذا خوردن دستانش را می شست وآن را با دستمال خشک می کرد». (1)

4. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگام غذا خوردن دست ها را بشوی وآن را خشک نکن، زیرا تا زمانی که رطوبت آن موجود است برکت در غذا خواهد بود. (2) وپس از شستن دست ها آن را بر صورت مالیدن،

کَلَف (3) را از چهره برطرف می کند وبر روزی می افزاید». (4)

5. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که دستش پاکیزه است لازم نیست پیش از غذا خوردن آن را بشوید». (5)

شستن دست ها پس از غذا خوردن

1. در حدیث است که مفضّل بن عمر از یاران ارزشمند امام صادق علیه السلام می گوید از درد چشم به حضرت شکایت کردم. فرمود: «پس از غذا خوردن دستان را بشوی واین جمله را سه بار بگو: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمُحْسِنِ الْمُجْمِلِ

الْمُنعِمِ الْمُفْضِلِ»». (6) راوی می گوید: به دستور امام عمل کردم وپس از آن هرگز

چشمانم درد نگرفت. (7)

2. در حدیث است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه پس از غذا دست ها را بشویی وبارطوبت آن دیدگان رامسح کنی،این کارجلوی چشم درد را می گیرد». (8)

ص: 148


1- کافی، ج 6، ص 291؛ مکارم الأخلاق، ص 140.
2- کافی، ج 6، ص 291؛ مکارم الأخلاق، ص 139.
3- «کَلَف» لکّه ای است که در چهره انسان پیدا می شود وآن را در فارسی کک مک می گویند (فرهنگ عمید).
4- کافی، ج 6، ص 291.
5- محاسن، ص 428، ح 242؛ کافی، ج 6، ص 298، ح 13.
6- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که احسان کننده، نیکوکار، نعمت دهنده وفضیلت بخش است».
7- کافی، ج 6، ص 292، ح 5.
8- مکارم الأخلاق، ص 140.

3. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هرگاه پس از غذا خوردن دست ها را شستی، پیش از آنکه با دستمال خشک کنی بر دیدگان بکش واین دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ الزِّینَةَ وَالْمَحَبَّةَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنَ الْمَقْتِ وَالْبَغْضَةِ». (1)

شستن دهان پس از غذا خوردن

از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله دست ها را پس از خوردن غذا می شست، سپس آب در دهان کرده وآن را می شست». (2)

کیفیّت نشستن هنگام غذا خوردن

در روایتی معتبر آمده است که حضرت علی علیه السلام فرمود: «هنگام غذا خوردن دوزانو بنشینید ویک پا را روی پای دیگر نیندازید وچهار زانو ننشینید، زیرا خداوند از چنین نشستنی وصاحب آن بیزار است».

توجّه: ظاهر روایت این است که منظور از چهار زانو نشستن آن است که به روش جبّاران باشد، یعنی یک پا را بر روی ران پای دیگر بگذارد. (3)

با چه چیز غذا خوردن را شروع وتمام کنیم؟

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «در ابتدا وانتهای غذای خوردن مقداری نمک بخور که هر که چنین کند خدا او را از هفتاد بلا که آسان ترین آن بیماری جُذام است، حفظ می کند». (4)

ص: 149


1- ترجمه: «بار خدایا، من از تو زینت ودوستی می خواهم واز گناه ودشمنی به تو پناه می برم». محاسن،ص 426، ح 234.
2- بحارالأنوار، ج 66، ص 355، ح 12.
3- کافی، ج 6، ص 272، ح 10؛ مکارم الأخلاق، ص 141.
4- محاسن، ص 593، ح 109؛ کافی، ج 6، ص 351، ح 1.

2. در حدیثی دیگر آمده است که این کار انسان را از هفتاد ودو نوع بیماری که از جمله آن دیوانگی وجذام وبیماری پیسی است حفظ می کند. (1)

3. ودر حدیثی دیگر آمده است که این کار از درد گلو ودندان درد ودرد شکم جلوگیری می کند. (2)

4. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند به حضرت موسی علیه السلام امر کرد که به قومش بگوید: غذای خود را با نمک آغاز کنند وبا آن پایان دهند وگرنه (چنانچه به بلایی مبتلا شوند،) کسی را جز خود سرزنش نکنند». (3)

5. در حدیثی معتبر آمده است که آن حضرت فرمود: «نمک شفای هفتاد نوع از انواع دردهاست واگر مردم بدانند چه آثار ومنافعی در نمک هست، جز با آن امراض خود را مداوا نمی کنند». (4)

6. در روایتی معتبر می خوانیم که هنگام غذا خوردن، ابتدا به سرکه خوب است. (5)

7. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «ما غذا را با نمک شروع وبا سرکه ختم می کنیم». (6)

8. در سخنی دیگر فرمود: «هر که بر نخستین لقمه ای که می خورد نمک بپاشد، رو به توانگری خواهد آورد». (7)

ص: 150


1- محاسن، ص 593، ح 108؛ کافی، ج 6، ص 326، ح 3.
2- محاسن، ص 593، ح 110 و111؛ مکارم الأخلاق، ص 142.
3- محاسن، ص 592، ح 103؛ کافی، 6، ص 326، ح 6.
4- محاسن، ص 590، ح 96؛ کافی، ج 6، ص 326، ح 3. این روایت اشاره به شروع غذا با اندکی نمک است.
5- محاسن، ص 487، ح 554؛ کافی، ج 6، ص 329، ح 4.
6- کافی، ج 6، ص 330، ح 12؛ مکارم الأخلاق، 142.
7- محاسن، ص 594، ح 113.
پای بر سفره نگذارید

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «روزی به مجلس سفاح از خلفای بنی عبّاس رفتم. سفره غذایشان گسترده بود. دست مرا گرفت وبه سوی خود کشید. (ناخودآگاه) پای من بر کناره سفره قرار گرفت. آن قدر غمگین شدم که خدا می داند، زیرا این کار کفران نعمت پروردگار است». (1)

نشستن طولانی بر سر سفره

در حدیثی دیگر فرمود: «نشستن بر سر سفره را طولانی کنید (وغذا را آهسته بخورید) که این مدّت جزءِ عمر شما به حساب نمی آید». (2)

غذا خوردن با زیردستان

در حدیث است که یاسر، خادم امام رضا علیه السلام در مورد سیره آن حضرت هنگام غذا خوردن چنین گوید: هرگاه آن حضرت بر سر سفره می نشست، کوچک وبزرگ، حتّی حجامت کننده وبزرگ قوم را دعوت می کرد که بر سر سفره نشینند. (3)

ابراهیم بن عبّاس نیز در این باره می گوید: آن حضرت چون خلوت می شد وغذا می آوردند، همه دربانان وخدمتکاران را بر سفره ای که خود نشسته بود می نشاند». (4)

ص: 151


1- محاسن، ص 588، ح 88.
2- الاختصاص، 253؛ مکارم الأخلاق، ص 141.
3- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 159، ح 24.
4- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 184، ح 7.
بیرون کردن کفش به هنگام غذا خوردن

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هنگام خوردن غذا، کفش خود را از پا بیرون کنید که سنّت نیکو است وموجب استراحت بیشتر پاهای شماست». (1)

غذا خوردن با دست

در روایاتی معتبر آمده که یکی از امتیازات انسان بر حیوان آن است که غذایش را با دست می خورد؛ پس انسان باید غذای خود را با کمک دستانش بخورد. (2)

صاحبخانه پیش از میهمان شروع به غذا خوردن کند

در روایاتی معتبر آمده است که هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله با جمعی از میهمانانش غذا می خورد، پیش از همه شروع می کرد وپس از همه دست می کشید، تا میهمانان غذای بیشتری بخورند. (3)

اوّل نماز خواندن یا غذا خوردن

در حدیث است که سماعة بن مهران می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: وقت نماز رسیده وغذا حاضر است به کدام بپردازیم؟ امام فرمود: «اگر ابتدای وقت نماز است اوّل غذا بخورید واگر بخشی از وقت نماز گذشته وبیم آن می رود که وقت فضیلت نماز بگذرد، نماز بخوانید». (4)

ص: 152


1- محاسن، ص 449، ح 351.
2- امالی طوسی، ج 2، ص 103 و 104.
3- محاسن، ص 448، ح 349؛ کافی، ج 6، ص 285، باب الأکل مع الضّیف، ح 1.
4- محاسن، ص 423، ح 212؛ کافی، ج 6، ص 298، ح 9.

دعای سفره وآثار آن

آغاز وانجام غذا با نام وحمد خدا

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه سفره بگسترند بگو: بسم الله وچون شروع به غذا کردی بگو: بِسْمِ اللهِ عَلی اَوَّلِهِ وَآخِرِهِ وچون سفره را جمع کردند بگو: اَلْحَمْدُ لِلّهِ». (1)

2. ودر حدیثی معتبر آمده است که آن حضرت فرمود: «هنگامی که ملائکه نزد حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند واو برای آنها گوساله ای بریان شده آورد وگفت بخورید! گفتند: نمی خوریم تا بگویی ارزش این نعمت الهی چقدر است؟ حضرت فرمود: (قیمت آن این است که) چون شروع به خوردن کنید بسم الله بگویید وهنگامی که غذا تمام شد اَلْحَمْدُ لله بگویید. جبرئیل رو به سه فرشته دیگر کرد وگفت: می سزد که پروردگار چنین بنده ای را خلیل خود گردانَد». (2)

3. و در سخنی دیگر فرمود: «هرگاه چند نوع غذا بر سر سفره باشد برای هر کدام یک بسم الله بگویید». راوی پرسید: اگر فراموش شود چه کنم؟ حضرت فرمود: «بگو بِسْمِ اللهِ عَلی اَوَّلِهِ وَآخِرِهِ». (3)

4. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که حضرت علی علیه السلام فرمود: «هرگاه غذاحاضرشود،چنانچه یکی ازحاضران بسم الله بگویدازدیگران کفایت می کند». (4)

5. در سخنی دیگر فرمود: «به هنگام خوردن غذا خدا را یاد کنید وبسیار سخن نگویید که آن طعام، نعمت وروزی خداست وبر شما لازم است که در وقت غذا خوردن یاد خدا، سپاس او وشکرش را به جا آورید». (5)

ص: 153


1- کافی، ج 6، ص 292، ح 2.
2- علل الشرایع، ج 1، ص 35، باب 32، ح 6.
3- کافی، ج 6، ص 259، ح 20؛ مکارم الأخلاق، ص 143.
4- کافی، ج 6، ص 293، ح 9.
5- کافی، ج 6، ص 296، ح 23.

6. در حدیثی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «غذا خورنده ای که شکر پروردگار را به جا می آورَد، از روزه دار خاموش بهتر است». (1)

7. در حدیث است که امام صادق علیه السلام به سماعه فرمود: «ای سماعه، بخور وسپاس خدا کن ونخور که خاموش (از یاد خدا) باشی». (2)

آثار شروع به «بسم الله» وختم به «الحمد لله»

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هرگاه سفره گسترده شود، چهار هزار فرشته آن را احاطه می کنند. اگر کسانی که می خواهند غذا بخورند بسم الله بگویند ملائکه می گویند: خداوند برکاتش را بر شما وغذای شما نازل کند. سپس به شیطان می گویند: ای فاسق، از اینجا خارج شو که تو بر این افراد سلطه ای نداری. وچنانچه پس از فراغت از غذا الحمد لله بگویند، فرشتگان می گویند: اینها بندگانی هستند که خداوند به آنها نعمت داده وشکر نعمت پروردگار را به جا آورده اند. واگر غذای خود را با بسم الله آغاز نکنند

ملائکه به شیطان می گویند: ای فاسق، جلو بیا وبا اینها غذا بخور وچنانچه در پایان غذا حمد وسپاس الهی را به جا نیاورند، ملائکه می گویند: اینان گروهی هستند که خداوند به آنها نعمت داده، ولی پروردگار خویش را فراموش کردند». (3)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده که فرمود: «هر که نام خدا را در اوّل طعام ببردودرپایان سپاس خدای رابه جاآورد،هرگزازآن طعام ازاو سؤال نمی کنند». (4)

3. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه مسلمانی به هنگام شروع غذا بگوید: «بِسْمِ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» پیش از آنکه لقمه به

ص: 154


1- محاسن، ص 435، ح 271.
2- محاسن، ص 435، ح 275؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 224، ح 1049.
3- کافی، ج 6، ص 292، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 142.
4- کافی، ج 6، ص 294، ح 14؛ ثواب الأعمال، ص 219.

دهانش برسد، خداوند متعال گناهانش را می آمرزد». (1)

4. امام صادق علیه السلام روایت کرده است که: «روزی حضرت امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: هر کس غذای خود را با بسم الله شروع کند، من ضمانت می کنم که آن غذا زیانی به او نرساند. ابن کوا گفت: دیشب غذا خوردم وبسم الله گفتم وغذا مرا اذیّت کرد. حضرت فرمود: شاید چند نوع غذا خورده ای وبر برخی بسم الله گفته وبر برخی نگفته ای». (2)

5. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که کسی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: هرگاه غذا بخورم مرا اذیّت می کند. امام فرمود: «مگر بسم الله نمی گویی؟» عرض کرد: آری می گویم، ولی باز غذا آزارم می دهد. امام فرمود: «پس از آنکه در وسط غذا سخن می گویی، بسم الله را تکرار می کنی؟» عرض کرد: نه. امام فرمود : «علّت ناراحتی تو همین است؛ هرگاه سخنانت تمام شد دوباره بسم الله بگو وبه خوردن ادامه بده». (3)

آثار دعا خواندن هنگام غذا خوردن

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «هر که این دعا را هنگام خوردن غذا بخواند، ضمانت می کنم که آن غذا آسیبی به او نرساند: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ خَیْرِ الاَْسْماءِ مِلاَْ الاَرْضِ وَالسَّماءِ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الَّذی

لا یَضُرُّ مَعَهُ داءٌ». (4)

2. در حدیث است که کسی از ضعف معده به امام صادق علیه السلام شکایت کرد.

ص: 155


1- محاسن، ص 435، ح 273؛ کافی، ج 6، ص 293، ح 7.
2- کافی، ج 6، ص 259، ح 18؛ مکارم الأخلاق، ص 142.
3- محاسن، ص 438، ح 287؛ کافی، ج 6، ص 259، ح 19.
4- ترجمه: «بار خدایا، از تو به بهترین نام های تو که زمین وآسمان را پر کرده وبه بخشندگی ومهربانی ات که باآن هیچ دردی زیان نمی رساند، تو را مسئلت می کنم». محاسن، 438، ح 289.

حضرت فرمود: «هرگاه از غذا خوردن فارغ شدی، دست بر شکم بکش واین دعا را بخوان: اَللّهُمَّ هَنِّئْنِیهِ، اَللّهُمَّ سَوَّغْنِیهِ، اَللّهُمَّ امْرَأْنِیهِ». (1)

دعای سفره حضرت رسول صلی الله علیه و آله وائمّه اطهار علیهم السلام

1. در روایتی آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از خوردن غذا می فرمود: «اَللّهُمَّ اَکثَرْتَ وَاَطَبْتَ وَبارَکْتَ ما شَبِعْتُ وَاَرْوَیْتُ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمْ». (2)

2. در روایتی آمده است که هرگاه سفره را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله می گستراندند چنین دعا می کرد: «سُبْحانَکَ اللّهُمَّ ما اَحْسَنَ ما تَبْتَلینا سُبْحانَکَ ما اَکْثَرَ ما تُعْطینا، سُبْحانَکَ ما اکْثَرَ ما تُعافینا. اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَیْنا وَعَلی فُقَراءِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ». (3)

3. در روایتی معتبر آمده است که امام سجّاد علیه السلام غذا خوردن را با این دعا

آغاز می کرد: «اَللّهُمَّ هذا مِنْکَ وَمِنْ فَضْلِکَ وَعَطائِکَ، فَبارِکْ لَنا فیهِ وَسَوِّغْناهُ وَارْزُقْنا خَلَفآ اِذا اَکَلْناهُ وَرُبَّ مُحْتاجٍ اِلَیْهِ رَزَقْتَ فَاَحْسَنْتَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا

مِنَ الشّاکِرینَ». (4) وپس از غذا خوردن می فرمود: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی حَمَلَنا فِی الْبَرِّ

وَالْبَحْرِ وَرَزَقَنا مِنَ الطَّیِّباتِ وَفَضَّلَنا عَلی کَثیرٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضیلاً». (5)

ص: 156


1- ترجمه: «بار خدایا، آن را بر من گوارا وکامل وخوش گردان». محاسن، ص 439، ح 291.
2- ترجمه: «بار خدایا، افزودی وپاکیزه گرداندی وبرکت دادی آن چنان که سیر وسیراب شدم. سپاس ویژهخداوندی است که اطعام می کند ونیاز به غذا ندارد». محاسن، ص 436، ح 277؛ کافی، ج 6، ص 294، ح 15.
3- ترجمه: «بار خدایا، تو منزّهی، چه نیک ما را می آزمایی، منزّهی تو چه بسیار به ما عطا می کنی، منزّهی توچه بسیار از ما درمی گذری. بار خدایا، بر ما وبر نیازمندان از مؤمنین ومؤمنات ومسلمین ومسلمات وسعتوگشایش ده». کافی، ج 6، ص 293، ح 2.
4- ترجمه: «بار خدایا، این (غذا) از تو واز فضل وبخشش تو است، پس برای ما در آن برکت ده وکامل گردانوچون آن را خوردیم به جای آن به ما روزی ده وچه بسیار نیازمندانی که به آنها روزی دادی ونیکی کردی.بار خدایا، ما را از شکرگزاران قرار ده». محاسن، ص 433، ح 263؛ کافی، ج 6، ص 294، ح 12.
5- ترجمه: «سپاس مخصوص خداوندی است که ما را در خشکی ودریا بر مرکب سوار کرد واز چیزهای پاکیزهبه ما روزی داد وما را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری وفضیلت بخشید».

4. در حدیث است که امام صادق علیه السلام فرمود: «پدرم امام باقر علیه السلام پس از غذا خوردن چنین دعا می کرد: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَشْبَعَنا فی جائِعینَ وَاَرْوانا فی ظامِئینَ وَآوانا فی ضاحینَ وَحَمَلَنا فی راجِلینَ وَآمَنَنا فی خائِفینَ وَاَخْدَمَنا فی عانینَ». (1)

5. در روایتی معتبر می خوانیم که امام سجّاد علیه السلام پس از غذا خوردن چنین دعا می کرد: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَطْعَمَنا وَسَقانا وَکَفانا وَاَیَّدَنا وَآوانا وَاَنْعَمَ عَلَیْنا وَاَفْضَلَ. اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ». (2)

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در ابتدای خوردن غذا نام خدا را ببرید وپس غذا خوردن بگویید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ». (3)

7. در روایتی معتبر آمده است که امام محمّدباقر علیه السلام بعد از خوردن غذا چنین دعا می کرد: «اَللّهُمَّ هذا مِنْکَ وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولِکَ صلی الله علیه و آله اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ». (4)

8. در روایتی معتبر آمده است که زراره می گوید با امام صادق علیه السلام

غذا می خوردم وحضرت جمله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَنی اَشْتَهِیهِ» را بسیار تکرار می کرد. (5)

ص: 157


1- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که ما را در میان گرسنگان سیر کرد ودر میان تشنگانسیراب گردانید ودر میان گرفتاران پناه داد ودر میان پیادگان سوار کرد ودر میان خائفان امنیّت داد ودرمیان ضعیفان و زحمتکشان کمک کار برای ما قرار داد». محاسن، ص436، ح280؛ کافی، ج6، ص295، ح12.
2- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که به ما آب و غذا داد و ما را کفایت و تأیید نمود وما رامأوی داد ونعمت بخشید وتفضّل کرد. حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که اطعام می کند و نیاز بهغذا ندارد». محاسن، ص 435، ح 277؛ مکارم الأخلاق، ص 143.
3- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که اطعام می کند و نیاز به غذا ندارد». محاسن، ص434،ح 268؛ کافی، ج 6، ص 294، ح 13.
4- ترجمه: «بار خدایا، طعامی که تناول کردیم از سوی تو وبه واسطه محمّد رسول تو است. بار خدایا، حمدوثنا مخصوص تو است، بر محمّد وآل محمّد درود بفرست». کافی، ج 6، ص 296، ح 22.
5- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که میل به چنین غذایی را در من ایجاد کرد». محاسن،ص 437، ح 283؛ کافی، ج 6، ص 259، ح 12.

آداب پس از غذا خوردن

غذاهای ریخته شده اطراف سفره

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «غذایی را که از سفره بیرون می افتد بخورید که خوردن آن به اذن خدا شفای هر دردی است». (1) (البته با حفظ نظافت آن، این نهایت صرفه جویی در موادّ غذایی است به

عکس این همه مواد غذایی که امروز به زباله دان ها ریخته می شود).

2. در حدیث است که کسی از درد به امام صادق علیه السلام شکایت کرد. حضرت فرمود: «آنچه را که از سفره بر زمین می افتد بخور». او به فرمایش امام عمل کرد وناراحتی اش از بین رفت. (2)

3. در حدیث است که معاویة بن وهب می گوید: در محضر امام صادق علیه السلام غذا خوردیم وچون سفره را جمع کردند، حضرت آنچه را که از سفره بر روی زمین ریخته بود برمی داشت وتناول می کرد، سپس فرمود: «خوردن اینها فقر ونداری را برطرف می کند وبر فرزندان می افزاید». (3)

4. در حیث است که عبدالله ارجایی می گوید در خدمت امام صادق علیه السلام بودم دیدم آن حضرت جست وجو می کند تا آنچه را که از غذا بر روی زمین افتاده بردارد وبخورد، حتّی کنجد وامثال آن. عرض کردم: فدایت شوم اینها را هم برمی دارید؟ فرمود: «اینها روزی تو است، آن را برای دیگری وانگذار که شفای دردهاست». (4)

5. در روایتی دیگر، اثر این کار برطرف شدن فقر از خورنده آن وفرزندان او تا هفت نسل بیان شده است. (5)

ص: 158


1- کافی، ج 6، ص 299، باب أکل ما یسقط عن الخوان، ح 1.
2- محاسن، ص 444، ح 325؛ کافی، ج 6، ص 300، ح 5.
3- محاسن، ص 444، ح 326؛ کافی، ج 6، ص 300، ح 4.
4- محاسن، ص 444، ح 321؛ کافی، ج 6، ص 301، ح 9.
5- محاسن، ص 445، ح 329؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 115.

6. در حدیثی دیگر آمده است: «هر که غذای اطراف سفره را بخورد از دیوانگی، خوره، پیسی، زردآب وحماقت مصون می مانَد». (1)

7. در روایات معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «آنچه از سفره می ریزد مَهر حورالعین است». (2)

8. در حدیثی صحیح ومعتبر آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود: «هرگاه در خانه غذا می خورید وچیزی از غذا بیرون سفره می ریزد آن را بردارید وبخورید، امّا اگر در صحرا باشید آن را برای پرندگان وحیوانات رها کنید». (3)

9. از امام جواد علیه السلام روایت شده است که فرمود: «اگر در صحرا باشید برندارید، هر چند ران گوسفند باشد». (4)

حرمت نان وآثار کفران نعمت

علّامه مجلسی در اینجا روایات بسیاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وائمّه معصومین علیهم السلام نقل کرده است که غذاهایی را که از سفره بیرون می افتد (هرگاه آلوده نباشد وقابل خوردن باشد) بردارند وتناول کنند وبرای آن آثار وفواید بسیاری ذکر شده است. ولی اگر در بیابان باشد برای پرندگان وحیوانات باقی بگذارد. همچنین در مورد غذاهایی که بر اثر سهل انگاری بر روی زمین افتاده، روایات فراوانی ذکر کرده است که باید آن را برداشت وپس از تمیز کردن، تناول کرد واین نشان می دهد که اسلام در مورد استفاده کردن از موادّ غذایی واسراف نکردن، اهمّیّت بسیاری قائل است.

ص: 159


1- دعوات راوندی، ص 138، ح 343؛ مکارم الأخلاق، ص 146.
2- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 34، ح 68.
3- محاسن، ص 445، ح 327؛ کافی، ج 6، ص 300، ح 8.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 225، ح 1054.

خوابیدن بعد از غذا

در حدیثی معتبر می خوانیم که امام رضا علیه السلام فرمود: «پس از غذا بر پشت بخواب وپای راست را بر روی پای چپ بگذار». (1)

ترک خدمت کردن به احترام غذا

1. در روایتی معتبر آمده است که امام رضا علیه السلام به خادمان خود، یاسر ونادر، فرمود: «اگر به هنگام غذا خوردن من بالای سرتان ایستاده باشم، تا پایان غذا خوردن برنخیزید» وبسیار اتّفاق می افتاد که یکی از ما را صدا می زد، وقتی

گفته می شد مشغول خوردن غذاست، می فرمود: «رهایش کنید تا غذایش

را بخورد». (2)

2. در روایتی دیگر، همان دو خادم امام رضا علیه السلام گویند: سیره امام رضا علیه السلام این بود که هرگاه یکی از ما مشغول غذا خوردن بودیم دستوری به ما نمی داد تا غذایمان را کامل بخوریم. (3)

در فضیلت برخی غذاها

موادّ غذایی

نان

1. در حدیثی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «نان را گرامی بدارید که برای آماده شدن آن، فرشتگان پروردگار از عرش تا زمین وهمچنین بسیاری از اهل زمین تلاش کرده اند. سپس فرمود: روزی حضرت دانیال نزد

ص: 160


1- کافی، ج 6، ص 299، ح 21؛ مکارم الأخلاق، ص 147.
2- کافی، ج 6، ص 298، ح 10.
3- کافی، ج 6، ص 298، ح 11.

ناخدای کشتی ای رفت ونانی به او داد تا وی را از آب بگذراند. کشتی بان نان را به دور انداخت وگفت: این نان را چه کنم؛ نزد ما آن قدر نان فراوان است که در زیر دست وپای مردم افتاده ومردم بر آن پا می نهند. حضرت دانیال دست به آسمان برد وعرض کرد: «پروردگارا، تو آگاهی این بنده ات با نان چه کرد ودر مورد آن چه گفت. خدایا، نان را گرامی دار». خداوند به آسمان دستور داد که بر آن مردم باران نبارد وبر زمین وحی کرد که برای آنها گیاهی نرویاند (بر اثر قطع برکات آسمان وزمین) کار آن مردم به جایی رسید که از گرسنگی گوشت مردگانشان را می خوردند. هنگامی که حضرت دانیال علیه السلام از این مطلب باخبر شد دست به سوی آسمان برد وعرض کرد: «پروردگارا، فضل ورحمت وبرکات خود را بر این مردم بازگردان واطفال وبیگناهانشان را به گناه کشتی بان مجازات نکن». خداوند متعال دعای پیامبرش را اجابت کرد. به آسمان دستور باریدن وبه زمین فرمان روییدن داد وحتّی دستور جبران گذشته را صادر کرد وفرمود: بر این قوم واطفال صغیر آنها رحم کردم». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نان را گرامی بدارید». پرسیدند: گرامی داشتن نان چگونه است؟ فرمود: «چون نان بر سر سفره حاضر شد بخورید ومنتظر غذای دیگری نباشید». (2)

3. در حدیثی آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوندا، نان ما را پربرکت کن ومیان ما ونان جدایی نینداز که اگر نان نباشد نمی توانیم نماز بخوانیم وروزه بگیریم ودیگر فرائض خدا را به جا آوریم». (3)

4. و در روایتی دیگر فرمود: «هرگاه بر سر سفره نان وگوشت حاضر شود،

ص: 161


1- کافی، ج 6، ص 302، ح 2.
2- کافی، ج 6، ص 303، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 154.
3- کافی، ج 6، ص 287، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 154.

ابتدا نان بخورید تا گرسنگی شما برطرف گردد، سپس گوشت بخورید». (1)

5. در روایتی صحیح ومعتبر آمده که امام رضا علیه السلام نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اندازه نان ها را کوچک بگیرید که با هر قطعه نانی برکتی است». (2)

6. در حدیث است که امام صادق علیه السلام فرمود: «نان را زیر کاسه نگذارید». (3)

7. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «نان را به روش درندگان بو نکنید که نان مبارک است. به کمک آن نماز می خوانید وروزه می گیرید وحجّ خانه خدا به جا می آورید». (4)

8. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نان را با کارد نبرید، بلکه آن را با دست تکّه کنید» (مگر در مواردی که نبریدن نان، موجب اسراف ودور ریختن قسمت هایی از آن شود). (5)

نان جو

1. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که در مورد نان جو فرمود: «فضیلت نان جو بر نان گندم، مانند فضیلت ما اهل بیت بر سایر مردم است. وهیچ پیامبری نیست مگر اینکه برای خورنده نان جو وآش جو دعا کرده وخداوند بر آن برکت فرستاده است. ووارد شکم هر که شود، دردهای درون وجودش را بیرون می کند. نان جو غذای پیامبران وطعام نیکان است. خداوند غذای پیامبرانش را نان جو قرار داده است». (6)

ص: 162


1- الجعفریّات، ص 160؛ کافی، ج 6، ص 303، ح 7.
2- کافی، ج 6، ص 303، ح 8.
3- محاسن، ص 589، ح 91؛ کافی، ج 6، ص 303، ح 3 و4 وص 304، ح 12.
4- کافی، ج 6، ص 303، ح 6.
5- محاسن، ص 589، ح 92؛ کافی، ج 6، ص 304، ح 13 و14.
6- کافی، ج 6، ص 304، باب خبز الشعیر، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 154.

2. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوراک حضرت رسول صلی الله علیه و آله هماره نان جو بود تا از دنیا رفت». (1)

نان برنجی

1. و در حدیثی دیگر فرمود: «نان برنجی برای مبتلایان به اسهال وسل مفید است. نان برنجی دردها را از بدن می کشد». (2)

2. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «برای مبتلایان به بیماری سل، چیزی نافع تر ومفیدتر از نان برنجی نیست». (3)

سویق یا آرد تافته شده

1. در حدیثی صحیح ومعتبر آمده است که امام رضا علیه السلام فرمود: «سویق (آرد تافته شده) غذای نیکویی است. گرسنه را سیر وغذا را هضم می کند». (4)

2. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سویق به وحی الهی ساخته شده است. گوشت بدن را می رویاند، استخوان را محکم می کند وخوراک پیامبران است. واگر مبتلایان به بلغم وصفرا، صبح ناشتا سه کف از سویق خشک بخورند بلغم وصفرای آنها برطرف می شود».

سپس در مورد قاووت (5) فرمود: «قاووتِ خشک، پیسی را برطرف می کند

واگر همراه با روغن زیتون خورده شود، گوشت بدن را می رویاند واستخوان را

ص: 163


1- مکارم الأخلاق، ص 29.
2- کافی، ج 6، ص 305، باب خبز الارز، ح 2.
3- کافی، ج 6، ص 305، باب خبز الاُرز، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 154.
4- کافی، ج 6، ص 305، باب الأسوقة، ح 1.
5- «قاوُوت» یا «قاوُت» واژه ای است ترکی، به معنای آرد نخود که با قهوه وشکر، یا قند کوبیده ومخلوطمی کنند وبیشتر آن را در سوگواری ها می خورند (فرهنگ عمید).

محکم وپوست را لطیف ونازک وقدرت آمیزش را زیاد می کند». (1)

3. در سخنی دیگر فرمود: «سویق هفتاد بلا را از بین می برد وهر که چهل صبح آن را بخورد بازوانش پرقدرت خواهد شد». (2)

4. و در گفتاری دیگر فرمود: «سویق عطش تشنگی را زایل ومعده را پرقدرت وپاک می کند وصفرا را فرو می نشاند وهیجان خون وحرارت را برطرف کرده ودرمان هفتاد درد است». (3)

5. در روایتی صحیح آمده است که امام محمّد تقی علیه السلام فرمود: «زنی که خون عادت ماهیانه اش قطع نمی شود سویق بخورد تا خون قطع گردد». (4)

گوشت وانواع آن

اشاره

1. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «بهترین غذاها در دنیا وآخرت گوشت (مخصوصاً گوشت سفید) است. مگر نشینده ای که خداوند در وصف بهشت فرماید: وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛ وگوشت پرنده از هر نوع که بخواهند». (5)

2. در روایتی دیگر آمده است که عبدالأعلی ومسمع به امام صادق علیه السلام عرض کردند: از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که خداوند دشمن می دارد خانه ای را که پر از گوشت است! حضرت فرمود: «روایت صحیح است، ولی معنای آن این نیست که فهمیده اند، بلکه منظور حضرت این است که خداوند دشمن می دارد خانه ای که گوشت مردم را به سبب غیبت کردن بخورند». (6)

ص: 164


1- محاسن، ص 488، ح 555، 557 و559؛ کافی، ج 6، ص 305، باب الاسوقه، ح 2 الی 4؛ ص 306، ح 6-8.
2- محاسن، ص 489، ح 564؛ کافی، ج 6، ص 306، ح 11 و12.
3- کافی، ج 6، ص 307، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 193.
4- کافی، ج 6، ص 307، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 193.
5- سوره واقعه، آیه 21. محاسن، ص 460، ح 405؛ کافی، ج 6، ص 308، ح 1.
6- محاسن، ص 460، ح 410؛ کافی، ج 6، ص 308، ح 5.

3. و در حدیث است که امام صادق علیه السلام فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله بسیار گوشت می خورد وآن را بسی دوست می داشت». (1)

4. ونیز در روایتی فرمود: «پدرم گوشت را بسیار دوست داشت وروزی که از دنیا رفت، سی درهم برای خریدن گوشت جدا کرده بود». (2)

5. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ما قریشیان، گوشت را دوست می داریم». (3)

6. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «خوردن گوشت موجب رویش گوشت در بدن می شود وهر که چهل روز گوشت نخورَد بداخلاق می شود وهر که بد اخلاق شود باید در گوشش اذان بگویند». (4)

7. در روایتی دیگر فرمود: «هر که چهل روز بر او بگذرد وگوشت نخورد، بر خدا توکّل کند وقرض بگیرد وگوشت بخورد که قرضش ادا می شود». (5)

گوشت گوسفند

1. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که کسی خدمت امام رضا علیه السلام عرض کرد: اهل خانه ما گوشت گوسفند نمی خورند زیرا معتقدند سودا را به حرکت درمی آورد وبر اثر آن، سردرد ودردهای دیگری تولید می شود. حضرت فرمود : «اگر گوشتی بهتر از گوشت گوسفند وجود داشت، خداوند فِدای اسماعیل را گوسفند قرار نمی داد». (6)

ص: 165


1- محاسن، ص 461، ح 412؛ کافی، ج 6، ص 309، ح 7.
2- محاسن، ص 461، ح 411؛ کافی، ج 6، ص 309، ح 8.
3- محاسن، ص 461، ح 413؛ کافی، ج 6، ص 309، ح 9.
4- محاسن، ص 465، ح 433؛ کافی، ج 6، ص 309، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 309، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 159.
6- کافی، ج 6، ص 310، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 159.

2. در احادیث فراوانی آمده است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله گوشت دست وکتف گوسفند را دوست می داشت واز گوشت ران گوسفند کراهت داشت، زیرا نزدیک محلّ بول گوسفند است. (1)

3. در چندین روایت آمده است که: حضرت آدم علیه السلام گوسفندی برای پیامبران از فرزندان خود قربانی کرد. هر عضوی از گوسفند را به پیامبری اختصاص داد ودست آن را برای پیامبر آخرالزّمان برگزید. بدین علّت رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله دست گوسفند را دوست می داشت وبر دیگر اعضای آن ترجیح می داد. (2)

گوشت گاو و گاومیش

1. از امام محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «بنی اسرائیل از بیماری پیسی که درمیان آنهاشایع شده بود به حضرت موسی علیه السلام شکایت کردند. خداوند به پیامبرش وحی کرد که به آنها دستور بده گوشت گاو را با چغندر بخورند». (3)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آبگوشت گاو پیسی را از بین می برد. (4) وشیر گاو دوا وروغن گاو شفا وگوشت گاو درد است» (شاید

منظور، زیاده روی در خوردن گوشت گاو است). (5)

3. از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن گوشت وشیر وروغن به دست آمده از گاومیش اشکالی ندارد». (6)

ص: 166


1- کافی، ج 6، ص 315، ح 3.
2- محاسن، ص 470، ح 459؛ کافی، ج 6، ص 315، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 310، باب لحم البقر، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 160.
4- کافی، ج 6، ص 311، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 160.
5- کافی، ج 6، ص 311، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 159.
6- کافی، ج 6، ص 313، باب لحوم الجوامیس، ح 1.
گوشت کبوتر، درّاج وکبک

1. از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چرا از کبوتری که تازه به دنیا آمده باشد وفرد خوش سلیقه ای آن را خوب تربیت کرده باشد استفاده نمی کنید». (1)

2. در احادیث معتبر آمده است: «هر که می خواهد خشمش کم واندوهش زایل شود، گوشت درّاج بخورد». (2)

3. از امام موسی کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «گوشت کبک، ساق پا را قوی وتب را از انسان دور می کند». (3)

گوشت اِسفَرود، هَوبَرَه وگورخر

1. در روایتی صحیح می خوانیم که امام محمّد تقی علیه السلام فرمود: «گوشت اسفرود (4) مبارک است وپدرم آن را دوست می داشت ومی فرمود: برای هر که

زردی دارد بریان کنید وبه او بخورانید». (5)

2. از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن گوشت هوبره (6) اشکال ندارد وبرای درمان بواسیر ودرد پشت سودمند است وبر قدرت

آمیزش می افزاید». (7)

ص: 167


1- محاسن، ص 474، ح 475؛ کافی، ج 6، ص 312، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 312، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 161.
3- کافی، ج 6، ص 312، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 161.
4- «اِسْفَرود» پرنده ای است کوچک وسیاهرنگ که آن را سنگخوار هم می گویند، به عربی «قطاة» گفته می شود(فرهنگ عمید).
5- کافی، ج 6، ص 312، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 161.
6- «هَوْبَرَ» پرنده ای است وحشی وحلال گوشت، بزرگ تر از مرغ خانگی، دارای گردن دراز وبال های زرد رنگخالدار که در عربی به آن «حباری» گویند ودر بلاهت به آن مثل می زنند. در فارسی ابره، تودره، جرز، چرز،وجرد هم گفته شده وآن را برای گوشتش شکار می کنند (فرهنگ عمید).
7- کافی، ج 6، ص 313، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 161.

3. در حدیث است که از حضرت امام رضا علیه السلام در مورد گوشت گورخر پرسیدند. حضرت فرمود: «چون وحشی است (1) خوردن آن جایز، ولی نخوردنش بهتر است». (2)

گوشت خام

1. در حدیثی می خوانیم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله از خوردن گوشت خام نهی کرد وفرمود: «این، کار حیوانات درنده است وتا با آفتاب یا آتش پخته نشده، نباید آن را خورد». (3)

2. در حدیثی صحیح ومعتبر آمده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: خوردن گوشت خام چه حکمی دارد؟ فرمود: «غذای درندگان است». (4)

گوشت خشک

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سه چیز خوردنی نیست، ولی انسان را فربه می کند: پوشیدن پیراهن کتان، استعمال بوی خوش، استفاده از نوره برای ازاله موهای زاید بدن. وسه چیز خوردنی است، ولی انسان را لاغر می کند: گوشت خشک، پنیر، شکوفه خرما. ودو چیز است که به همه چیز نفع می رساند وبه هیچ چیز ضرر نمی زند: آب نیم گرم وانار». (5)

2. در روایات بسیاری از گوشت قدید که در سایه خشک کرده باشند نهی شده، چرا که دردها را به حرکت درآورده ومعده را سست می کند. (6) هر چند در

ص: 168


1- یعنی مانند الاغ اهلی نیست که گوشت آن مکروه باشد.
2- کافی، ج 6، ص 313، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 313، ح 1.
4- کافی، ج 6، ص 314، ح 2.
5- محاسن، ص 463، ح 426؛ کافی، ج 6، ص 315، ح 7.
6- کافی، ج 6، ص 314، ح 3 و4.

برخی روایات خوردن آن جایز شمرده شده است. (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سه چیز بدن انسان را فاسد کرده وبسا موجب مرگ انسان شود: خوردن گوشت قدید بدبو، حمّام رفتن با شکم پر وآمیزش با زنان پیر». (2)

گوشت ماهی ومرغ

1. از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «گوشت ماهی بخوریدکه اگربدون نان خورده شود کافی است واگر با نان بخورید گواراست». (3)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «ماهی تازه چربی بدن را آب می کند». (4)

3. در حدیث است که کسی به امام حسن عسکری علیه السلام نوشت: اگر حجامت کنم صفرا به هیجان می آید واگر آن را ترک کنم خون بدن آزارم می دهد چه کنم؟ فرمود: «حجامت کن وپس از آن ماهی تازه که با آب ونمک کباب کرده باشند بخور». او به دستور امام عمل کرد وهمواره در عافیت وتندرستی بود. (5)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که هر شب ماهی بخورد وپس از آن خرما یا عسل نخورد، رگ فالج در بدنش تا صبح متحرّک است». (6)

5. در حدیثی دیگر فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله هرگاه ماهی تناول می کرد، می فرمود: اللّهُمَّ بارِکْ لَنا فِیهِ وَاَبْدِلْنا بِهِ خَیْرآ مِنْهُ». (7)

ص: 169


1- محاسن، ص 463، ح 423؛ کافی، ج 6، ص 314، ح 1 و2.
2- کافی، ج 6، ص 314، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 160.
3- محاسن، ص 475، ح 479؛ کافی، ج 6، ص 323، ح 4.
4- کافی، ج 6، ص 323؛ مکارم الأخلاق، ص 161.
5- کافی، ج 6، ص 323، ح 5.
6- محاسن، ص 477، ح 490؛ کافی، ج 6، ص 323، ح 1.
7- ترجمه: «پروردگارا، برکاتت را در این طعام (ماهی) بر ما نازل فرما وبهتر از آن به ما عنایت کن». کافی، ج 6،ص 323، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 162.

6. در حدیث است که عبدالأعلی می گوید: روزی خدمت حضرت صادق علیه السلام غذا می خوردم، مرغی آوردند که شکمش را از خرما وروغن پر کرده بودند. (1)

غذاهای گوشتی

شیر گوشت وآبگوشت

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «گوشتی که با شیر پخته باشند آبگوشت پیامبران است». (2)

2. از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه ضعف بر مسلمانی غلبه کند، گوشت را با شیر بپزد وبخورد». (3)

3. پیامبری از ضعف وسستی بدنش به خداوند متعال شکایت کرد، به او وحی رسید که: «گوشت را با شیر طبخ کن وبخور که بدن را قوی می کند». (4)

4. آبگوشتی که نان در آن ترید کنند در روایات بسیاری ستوده شده است. (5)

کباب وخوراک کلّه

1. احادیث معتبر بسیاری در مدح کباب آمده است که ضعف را زایل ورنگ بدن را سرخ می کند وتب را از بین می برد. (6)

2. در روایتی معتبر آمده است که روزی اصبغ بن نباته خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید. گوشت بریانی نزد آن حضرت نهاده بودند. فرمود :

ص: 170


1- محاسن، ص 408، ح 127؛ کافی، ج 6، ص 321، باب الحلواء، ح 1.
2- محاسن، ص 468، ح 447؛ کافی، ج 6، ص 316، ح 1 و3.
3- محاسن، ص 467، ح 444؛ کافی، ج 6، ص 316، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 316، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 159.
5- کافی، ج 6، ص 317، ح 3 و4 و5 وص 318، ح 8؛ مکارم الأخلاق، ص 164.
6- کافی، ج 6، ص 318، ح 2، ص 319، ح 3 و4؛ مکارم الأخلاق، ص 164.

«نزدیک بیا واز این گوشت بخور». عرض کرد: یا امیرالمؤمنین برای من ضرر دارد. حضرت فرمود: «دعایی به تو تعلیم می دهم که اگر آن دعا را بخوانی هیچ چیز به تو ضرر نمی رساند. بگو: بِسْمِ اللّهِ خَیْرِ الاْسْماءِ مِلاَْ الاَرْضِ وَالسَّماءِ، اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الَّذی لا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ وَلا داءٌ». (1)

3. مدح کلّه نیز در احادیث وارد شده، چرا که محلّ تذکیه وقربانی است واز همه اعضای بدن حیوان به چراگاه نزدیک تر واز کثافات دورتر است. (2)

غذاهای غیر گوشتی

آش انار وحلیم

1. در روایتی معتبر آمده است که: محبوب ترین غذاها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله، آش انار بود. (3)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حلیم بخورید که تا چهل روز قوّت وقدرت بر عبادت می دهد واز جمله غذاهایی است که خداوند جهانیان بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرو فرستاد». (4)

3. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «یکی از پیامبران از ضعف قدرت آمیزش به خداوند شکایت کرد. خداوند برای برطرف شدن این مشکل، به وی سفارش کرد حلیم بخورد». (5)

ص: 171


1- ترجمه: «به نام خدایی که نامش بهترین نامهاست؛ به اندازه ظرفیّت زمین و آسمان. (خدای) بخشندهومهربانی که با نام او هیچ درد وچیز دیگری به انسان زیان نمی رساند». محاسن، ص 469، ح 452؛ کافی،ج6، ص 318، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 319، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 163.
3- محاسن، ص 401، ح 91؛ کافی، ج 6، ص 316، ح 5.
4- محاسن، ص 404، ح 804؛ کافی، ج 6، ص 319، ح 1.
5- محاسن، ص 403، ح 102؛ کافی، ج 6، ص 319، ح 2.
مثلثه وحلوا وپالوده

1. «مثلثه» غذایی است که از یک پیمانه برنج ویک پیمانه نخود ویک پیمانه باقلا تهیّه می شود؛ به این ترتیب که این هر سه را می کوبند وسپس می پزند وگاه به جای باقلا، دانه دیگری می نهادند؛ چنین غذایی در روایات اسلامی مدح

شده است. (1)

2. در حدیث است که هارون بن موفّق می گوید: روزی امام موسی بن جعفر علیهما السلام مرا فراخواند تا در خدمتش غذا بخورم. حلوای فراوانی آورده بودند. گفتم: چقدر حلوا! حضرت فرمود: «ما وشیعیان ما از شیرینی آفریده شده ایم، لذا حلوا را دوست داریم». (2)

3. «تلبین» نیز در روایات ستوده شده است وآن حلوای رومی است که از آرد وشیر وعسل ساخته می شود. (3)

4. در حدیث است که یونس بن یعقوب می گوید: ما در مدینه سکونت داشتیم. حضرت صادق علیه السلام کسی را نزد ما فرستاد که برای حضرتش پالوده درست کنیم وفرمود: «مقدار کمی بفرستید». ما ظرفی کوچک درست کردیم وبرای حضرت فرستادیم. (4)

تخم مرغ

1. از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تخم (مرغ) سبک است وخواصّ گوشت را دارد وضررهای آن را ندارد». (5)

ص: 172


1- کافی، ج 6، ص 320، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 163.
2- محاسن، ص 408، ح 126؛ کافی، ج 6، ص 321، ح 1.
3- محاسن، ص 405، ح 110؛ کافی، ج 6، ص 320، ح 2.
4- محاسن، ص 408، ح 830؛ کافی، ج 6، ص 321، ح 4.
5- محاسن، ص 481، ح 512 و513؛ کافی، ج 6، ص 324، ح 1.

2. کسی به امام رضا علیه السلام از کمی فرزند شکایت کرد. حضرت فرمود: «استغفار کن وتخم مرغ را با پیاز بخور». (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پیامبری از پیامبران الهی از کمی فرزندبه خداشکایت کرد.به اووحی رسیدکه تخم (مرغ) با گوشت بخور». (2)

4. در سخنی دیگر فرمود: «زرده تخم (مرغ) سبک وسفیده اش سنگین است». (3)

5. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «زیاد تخم مرغ خوردن، فرزند را زیاد می کند». (4)

لبنیات

شیر

1. کسی به امام باقر علیه السلام از ضعف بدن شکایت کرد. حضرت فرمود: «شیر بخور که گوشت را می رویاند واستخوان را محکم می کند». (5)

2. از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس صاحب فرزند نمی شود شیر با عسل بخورد». (6)

3. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شیر خوراک پیامبران است». (7)

4. کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وعرض کرد: با خوردن شیر اذیّت شدم.

ص: 173


1- محاسن، ص 481، ح 509؛ کافی، ج 6، ص 324، ح 2.
2- محاسن، ص 481، ح 508؛ کافی، ج 6، ص 324، ح 3.
3- محاسن، ص 481، ح 514؛ کافی، ج 6، ص 325، ح 5.
4- محاسن، ص 481، ح 510؛ کافی، ج 6، ص 325، ح 4.
5- محاسن، ص 492، ح 582؛ کافی، ج 6، ص 336، ح 7.
6- محاسن، ص 492، ح 583؛ کافی، ج 6، ص 337، ح 8.
7- محاسن، ص 491، ح 575؛ کافی، ج 6، ص 336، ح 6.

حضرت فرمود: «شیر آسیبی به بدن انسان نمی رساند، (شاید) با شیر چیز دیگری خورده ای که آن باعث آزار تو شده است». (1)

شیر گاو وشتر

1. در روایتی معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «از شیر گاو استفاده کنید که از همه درختان تغذیه می کند وخاصیّت همه گیاهان در شیر آن هست». (2)

2.ازحضرت امیرالمؤمنین علیه السلامروایت شده است که فرمود:«شیرگاودواست». (3)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «شیر گاو برای ناراحتی های معده مفید است». (4)

4. از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شیر شتر شفای همه دردهاست». (5)

5. در حدیثی آمده است که هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله شیر می خورد می فرمود : «اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا وَزِدْنا مِنْهُ». (6)

ماست وپنیر

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس می خواهد ماست به او آسیبی نرساند آن را با زنیان (7) تناول کند». (8)

ص: 174


1- کافی، ج 6، ص 336، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 193.
2- محاسن، ص 493، ح 588؛ کافی، ج 6، ص 337، ح 3.
3- کافی، ج 6، ص 337، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 193.
4- کافی، ج 6، ص 337، ح 2.
5- محاسن، ص 493، ح 587؛ کافی، ج 6، ص 338، ح 2.
6- ترجمه: «خدایا، آنچه را آشامیدیم بر ما مبارک گردان واز آن نعمت بر ما بیفزا». محاسن، ص 491، ح 576؛کافی، ج 6، ص 336، ح 1.
7- «زنیان» تخمی است زرد رنگ وخوشبو وطعم آن اندکی تند وتلخ است. گاه آن را روی نان می ریزند.جوانی، نانخواه، زینان، زینیان وساسم هم گفته شده است (فرهنگ عمید).
8- کافی، ج 6، ص 338، باب الماست، ح 1.

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پنیر را دوست می دارم». (1)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «خوردن پنیر به هنگام صبح مضرّ است، امّا در شب نافع وسودمند است وموجب تولّد فرزند می شود». (2)

4. در چندین حدیث آمده که: اگر پنیر ومغز گردو را با هم بخورید دواست، ولی هر یک به تنهایی درد است. (3)

دیگر موادّ غذایی

سرکه

1. روایات بسیاری در مدح سرکه وارد شده (4) ، از جمله این که: سرکه خوراک

پیامبران است. وروایت شده است که: بهترین نان خورش ها برای رسول خدا صلی الله علیه و آله سرکه بود؛ به همین علّت فرمود: «خانه ای که در آن سرکه باشد خالی از نان خورش نیست». (5)

2. از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سرکه نان خورش نیکویی است، صفرا را فرو می نشاند ودل را زنده می کند». (6)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سرکه ای که از شراب درست شده (یعنی شراب به سرکه تبدیل شده) باشد، کرم معده را می کشد وریشه دندان را محکم وعقل را قوی وشهوت را قطع می کند». (7)

ص: 175


1- محاسن، ص 495، ح 596؛ کافی، ج 6، ص 339، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 340، ح 3.
3- کافی، ج 6، ص 340، باب الجِبن وَالجَوز، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 189.
4- کافی، ج 6، ص 329، ح 1 - 4؛ مکارم الأخلاق، ص 189.
5- کافی، ج 6، ص 329، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 189.
6- محاسن، ص 486، ح 547؛ کافی، ج 6، ص 329، ح 7.
7- انگور معمولاً نخست تبدیل به شراب وپس از مدّتی تبدیل به سرکه می شود. محاسن، ص 487، ح 550؛کافی، ج 6، ص 330، ح 9.

4. و در حدیثی دیگر فرمود: «بنی اسرائیل در ابتدا وانتهای غذای خود سرکه می خوردند وما در اوّل غذا مقداری نمک ودر آخر آن سرکه می خوریم». (1)

روغن زیتون

1. در احادیث بسیار، خوردن روغن زیتون ومالیدن آن بر بدن سفارش

شده است. (2)

2. در روایتی آمده است که: «زیتون نان خورش پیامبران وبرگزیدگان است». (3)

3. مدح وستایش میوه زیتون نیز در روایات بسیاری وارد شده است که میوه زیتون بادهای بدن را بیرون می کند. (4)

روغن گاو وعسل

1. در مدح روغن، به خصوص روغن گاو، احادیث بسیار است ولی برای بزرگسالان بالای پنجاه سال منع شده است. (5)

2. ونقل شده است که روغن گاو شفاست. (6)

3. به چند سند از ائمّه طاهرین علیهم السلام روایت شده است که فرمودند: «هیچ چیز مانند عسل شفابخش نیست. عسل شفای هر دردی است. خوردن عسل وتلاوت قرآن وجویدن کُندر، بلغم را می گدازد». (7)

ص: 176


1- کافی، ج 6، ص 320، ح 12.
2- محاسن، ص 484، ح 531، وص 485، ح 532؛ کافی، ج 6، ص 331، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 331، ح 4، ص 332، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 191.
4- محاسن، ص 483، ح 526 وص 484، ح 527؛ کافی، ج 6، ص 331، ح 5.
5- کافی، ج 6، ص 335، ح 4.
6- محاسن، ص 498، ح 608؛ کافی، ج 6، ص 335، ح 1.
7- محاسن، ص 498، ح 610؛ کافی، ج 6، ص 332، ح 2.
شکر وگردو

احادیث فراوانی در مدح ووصف شکر وارد شده است. (1) منظور از شکر هر چیزی است که از شکر درست کنند مانند قند، نبات، نقل وجز اینها (البتّه شکر در زمان قدیم به صورتی سالم تر از امروز تهیّه می شد).

1. روایت شده است که امام کاظم علیه السلام هنگام خواب، شکر تناول می فرمود. (2)

2. و در روایت آمده است که شکر برای هر چیزی سودمند است وبلغم را برطرف می کند. (3)

3. در حدیث آمده است که اگر کسی هزار درهم داشته باشد وجز آن چیزی نداشته باشد وهمه را شکر خریداری کند، اسرافکار شمرده نمی شود. (4)

از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مغز گردو در تابستان، حرارت درونی انسان را به حرکت درآورده وباعث ایجاد دمل می شود ودر زمستان، کلیه ها را گرم وسرما را از بین می برد». (5)

دعای پس از خوردن وآشامیدن

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله پس از هر خوردن ونوشیدنی به پیشگاه خدا عرض می کرد: «اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا وَاَبْدِلْنا خَیْرآ مِنْهُ». (6)

ص: 177


1- کافی، ج 6، ص 333، ح 2 و3؛ مکارم الأخلاق، ص 167.
2- محاسن، ص 501، ح 624؛ کافی، ج 6، ص 332، باب السکر، ح 1.
3- محاسن، ص 501، ح 627؛ کافی، ج 6، ص 333، ح 4، ص 334، ح 10.
4- کافی، ج 6، ص 334، ح 8؛ مکارم الأخلاق، ص 168.
5- محاسن، ص 497، ح 603؛ کافی، ج 6، ص 340، ح 1.
6- ترجمه: «خداوندا، آنچه را خوردیم بر ما مبارک گردان وبهتر از آن را به ما عطا فرما». محاسن، ص 491،ح 576؛ کافی، ج 6، ص 336، ح 1.

سبزی ها ومیوه ها ودیگر خوراکی ها

سبزی ها

اشاره

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگز غذایی نزد حضرت علی علیه السلام ننهادند مگر اینکه سبزی خوردن در کنار آن بود». (1)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «دل های مؤمنان سبز است وبه سبزی علاقه مند». (2)

کاسنی

1. در روایتی دیگر فرمود: «هر کس شب بخوابد وهفت برگ کاسنی در معده اش باشد، آن شب از قولنج در امان است». (3)

2. نیز در سخنی فرمود: «کسی که دوست دارد مال وفرزندش زیاد شود، برگ کاسنی زیاد بخورد». (4)

3. در گفتاری دیگر فرمود: «کاسنی سبزی نیکویی است. هیچ برگی از کاسنی نیست مگر اینکه قطره ای از آب بهشت بر روی آن هست؛ پس، در هنگام خوردن آن را فشار ندهید که قطراتش بریزد». (5)

4. نیز در حدیثی فرمود: «کاسنی بهترین سبزی هاست. فرزندان را بسیار نیکو می کند وپسر می آورد». (6)

5. در گفته ای دیگر فرمود: «فضیلت کاسنی بر دیگر سبزی ها، مانند فضیلت ما بر سایر مخلوقات است». (7)

ص: 178


1- کافی، ج 6، ص 362، باب البقول، ح 2.
2- محاسن، ص 507، ح 652؛ کافی، ج 6، ص 362، باب البقول، ح 2.
3- محاسن، ص 509، ح 668؛ کافی، ج 6، ص 362، باب ما جاء فی الهندباء، ح 1.
4- کافی، ج 6، ص 363، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 177.
5- کافی، ج 6، ص 363، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 177.
6- کافی، ج 6، ص 363، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 178.
7- محاسن، ص 509، ح 670؛ کافی، ج 6، ص 363، ح 7.

6. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کاسنی شفای همه دردهاست. هیچ دردی در بدن انسان نیست مگر اینکه کاسنی آن را از بیخ وبن قطع می کند». (1)

7. در حدیث است که حضرت رضا علیه السلام در مورد کسی که تب وسردرد داشت فرمود: «کاسنی را بکوبند وبر کاغذی پهن کنند وبر روی آن روغن بنفشه بریزند، سپس بر پیشانی اش بگذارند که تب وسردرد را قطع می کند». (2)

بادروج

1. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کاسنی سبزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله وبادروج (3) سبزی امیرالمؤمنین علیه السلام وبرگ خرفه سبزی

حضرت فاطمه علیها السلام بوده است». (4)

2. در روایتی دیگر فرمود: «کاسنی وبادروج از ماست». (5)

3. در مورد بادروج احادیث بسیاری وارد شده است که باید اوّلِ غذا خورده شود و«سُدَّه» (6) را باز می کند وبر اشتها می افزاید وسل را از بین می برد وآروغ را

خوشبو می کند وانسان را نسبت به خوره، ایمن می سازد وچون در شکم قرار گیرد همه دردها را برطرف می کند. (7)

ص: 179


1- کافی، ج 6، ص 365، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 178.
2- کافی، ج 6، ص 363 ادامه حدیث 9؛ مکارم الأخلاق، ص 178.
3- «بادْروج» ریحان کوهی، نوعی ریحان، گیاهی است دارای برگ های ریز وگل های سرخ رنگ. به معنای گلبستان افروز هم گفته اند. بادرویه وبورنگ وبوینگ هم گفته شده است (فرهنگ عمید).
4- کافی، ج 6، ص 363، ح 10.
5- کافی، ج 6، ص 368.
6- «سُدَّه» در اصطلاح طب به چیزی گفته می شود که در روده گیر کرده وسدّ راه می شود (فرهنگ عمید).
7- کافی، ج 6، ص 364، ح 3 و4؛ مکارم الأخلاق، ص 179.
تره

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در مورد کسی که طحالش دچار عارضه شده بود فرمود: «سه روز به او تره بخورانید خوب می شود». به فرمایش امام عمل کردند واو بهبود یافت. (1)

2. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تره بخورید

که چهار خاصیّت در آن است: بوی بد دهان را برطرف، بادهای بدن را

بیرون، بواسیر را قطع می کند وهر کس مداومت بر آن کند از خوره در امان خواهد بود». (2)

3. در روایت آمده است که: حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تره را با نمکِ ساییده تناول می فرمود. (3)

تره تیزک (سبزی شاهی) وکرفس

1. در حدیث است که خادم امام کاظم علیه السلام می گوید: هرگاه حضرت دستور می داد سبزی بخریم می فرمود تره تیزک هم بخرید ومی فرمود: «برخی مردم چقدر احمق اند که می گویند تره تیزک در کنار رودخانه جهنّم می روید، در حالی که خداوند فرماید: آتش افروز جهنّم، مردم وسنگ بت ها یا سنگ کبریت است (4) ،

پس چگونه ممکن است سبزی در جهنّم بروید». (5)

2. در روایتی معتبر آمده، امام صادق علیه السلام از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آورده

ص: 180


1- کافی، ج 6، ص 365، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 178.
2- محاسن، ص 510، ح 678؛ کافی، ج 6، ص 365، ح 4.
3- کافی، ج 6، ص 336، ح 8؛ مکارم الأخلاق، ص 178.
4- سوره بقره، آیه 24؛ سوره تحریم، آیه 6.
5- برخی این روایت را حمل بر تقیّه کرده اند. محاسن، ص 518، ح 719؛ کافی ،ج 6، ص 368، ح 4.

است که فرمود: «کرفس بخورید که خوراک حضرت الیاس ویسع ویوشع بن نون : بوده است». (1)

گشنیز وبرگ خرفه

1. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن سیب ترش وگشنیز حافظه را کم می کند». (2)

2. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سبزی ای شریف تر وسودمندتر از خرفه بر روی زمین نیست وآن سبزی حضرت فاطمه علیها السلام است». (3)

کاهو وبرگ چغندر

1. در حدیثی دیگر فرمود: «کاهو بخورید که خون را صاف می کند». (4)

2. از حضرت امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «به بیمارانتان برگ چغندر بخورانید که در آن شفاست. دردی در آن نیست وضرری ندارد. بیمار را به خوابِ راحت می برد وریشه چغندر، سودا را به حرکت درمی آورد». (5)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «چیزی مانند برگ چغندر وارد شکم صاحب ذاتُ الْجَنب (6) نشده است». (7)

ص: 181


1- محاسن، ص 515، ح 705؛ کافی، ج 6، ص 366، باب الکرفس، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 366، باب الکزبرة، ح 1.
3- کافی، ج 6، ص 367، باب الفرفخ، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 180.
4- محاسن، ص 514، ح 703؛ کافی، ج 6، ص 367، باب الخس، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 369، ح 4.
6- به ورم پرده درونی پهلو که باعث درد پهلو وتب وتنگی نفس وسرفه می شود، ذات الجنب می گویند(فرهنگ عمید) ودر فارسی امروز به آن سینه پهلو گفته می شود.
7- کافی، ج 6، ص 369، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 181.
چغندر

1. از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند بیماری خوره را از یهودیان با خوردن چغندر وبیرون آوردن رگ های گوشت دور کرد». (1)

2. از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چغندر، سبزی نیکویی است». (2)

کدو و ترب

1. در چندین روایت آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله کدو را دوست می داشت (3) وبه همسرانش سفارش می کرد که در غذا بسیار کدو بریزند». (4)

2. ودر حدیثی آمده است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام سفارش کرد: «کدو فراوان بخور که عقل انسان را بسیار می کند». (5)

3. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ترب سه خاصیّت دارد : برگش بادهای بدن را بیرون وتخمش غذا را هضم وریشه اش بلغم را قطع می کند». (6)

4. ودر حدیثی دیگر فرمود: «برگش مدرّ است». (7)

5. ودر سخنی دیگر فرمود: «تخمش (نیز) مدرّ است». (8)

ص: 182


1- کافی، ج 6، ص 369، باب السلق، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 181.
2- محاسن، ص 520، ح 726؛ کافی، ج 6، ص 369، ح 2.
3- محاسن، ص 521، ح 734؛ کافی، ج 6، ص 370، باب الکماة، ح 2.
4- محاسن، ص 521، ح 736؛ کافی، ج 6، ص 371، ح 6.
5- محاسن، ص 521، ح 732؛ کافی، ج 6، ص 371، ح 7.
6- کافی، ج 6، ص 371، باب الفجل، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 182.
7- محاسن، ص 524، ح 748؛ کافی، ج 6، ص 371، دنباله ح 2.
8- کافی، ج 6، ص 371، ح 1.
گزر (هویج، زردک) وشلغم

1. در روایتی معتبر از امام ششم وهفتم علیهما السلام آمده است که فرمودند: «خوردن هویج بر قدرت آمیزش می افزاید واز قولنج امان می دهد وبواسیر را درمان می کند». (1)

2. در چهار حدیث صحیح ومعتبر آمده است که: شلغم بخورید وبر آن مداومت کنید، زیرا شلغم زمینه بیماری خوره را که در همه هست از بین می برد. (2)

خیار وبادمجان

1. در حدیثی معتبر آمده است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله خیار را با نمک

تناول می کرد. (3)

2. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خیار را از ته آن بخورید که باعث برکت می شود». (4)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «بادمجان بخورید که درد را می برد وبا آن

دردی نیست». (5)

احادیث فراوانی در مدح بادمجان ومنافع آن وارد شده است. (6)

پیاز

1. در چندین روایت از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: «پیاز بوی بد دهان را از بین می برد، بلغم را زایل می کند، سستی وواماندگی را برطرف می سازد،

ص: 183


1- کافی، ج 6، ص 372، باب الجزر، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 184.
2- کافی، ج 6، ص 372، باب السلجم، ح 1 - 4؛ مکارم الأخلاق، ص 181.
3- کافی، ج 6، ص 373، باب القثاء، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 185.
4- کافی، ج 6، ص 373، باب القثاء، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 185.
5- محاسن، ص 526، ح 757؛ کافی، ج 6، ص 373، باب الباذنجان، ح 1.
6- کافی، ج 6، ص 373، باب الباذنجان، ح 2 و3؛ مکارم الأخلاق، ص 183 و 184.

ریشه دندان ها را محکم می کند، بر قدرت آمیزش می افزاید، نسل را زیاد می کند، تب را قطع وپوست را لطیف می کند». (1)

2. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به هر شهری سفر کردید پیاز همان شهر را بخورید که طاعون آن شهر را از شما دور می کند». (2)

3. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پیاز وتره را خام وپخته خوردن اشکالی ندارد، امّا هر که آن را می خورد وارد مسجد نشود که کراهت دارد، زیرا کسی که نزد او می نشیند (از بوی دهانش) اذیّت می شود». (3)

سیر وآویشن

1. در حدیثی امام محمّد باقر علیه السلام آورده است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : «هر کس سیر بخورد به خاطر بوی بد آن به مسجد نرود. امّا کسی که قصد ندارد به مسجد برود می تواند سیر بخورد». (4)

2. در احادیث در مدح آویشن آمده که: معده را تقویت می کند واگر صبح ناشتاآن رانرم کنندوبرروی زبان بریزندوبخورندرطوبت معده راازبین می برد. (5)

قارچ

در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «قارچ جزءِ منّ (ترنجبین) است که بر بنی اسرائیل نازل شد. (6) ومنّ (ترنجبین) از بهشت آمده

وآبش شفای چشم است». (7)

ص: 184


1- کافی، ج 6، ص 374، باب البصل، ح 1 - 4؛ مکارم الأخلاق، ص 182.
2- کافی، ج 6، ص 374، باب البصل، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 182.
3- کافی، ج 6، ص 375، باب الثوم، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 374، باب الثوم، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 375، باب اسعته، ح 1 و2.
6- در آیه 57 سوره بقره به این موضوع اشاره شده است.
7- کافی، ج 6، ص 370، باب الکماة، ح 2؛ محاسن، ص 527، ح 761.

میوه ها

انگور

1. در روایتی آمده است که یکی از پیامبران از اندوه به خدا شکایت کرد. وحی آمد که انگور بخور. (1)

2. در احادیث معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که حضرت نوح علیه السلام از کشتی فرود آمد مشاهده استخوان مرده ها، اندوهی بزرگ در وجودش پدید آورد. از این غم به خدا شکایت کرد. به او وحی رسید که انگور سیاه بخور تا اندوه تو زایل شود». (2)

3. در روایتی آمده است که امام سجّاد انگور را بسیار دوست می داشت. روزی روزه بود، هنگام افطار همسرش خوشه ای انگور برای آن حضرت آورد، در حالی که ابتدای فصل انگور بود. فقیری رسید وحضرت انگور را به او داد. زن به دنبال فقیر رفت وخوشه انگور را از وی خرید ونزد حضرت گذاشت. نیازمند دیگری از راه رسید وحضرت انگور را به او داد. بار دیگر آن زن در پی سائل رفت وانگور را از وی خرید ونزد حضرت نهاد. این کار چهار بار تکرار شد، تا امام در مرتبه چهارم انگور را تناول فرمود. (3)

4. در حدیث است که ابو عکاشه خدمت امام باقر علیه السلام رسید، انگوری نزد وی نهادند. حضرت فرمود: «کهنسالان وکودکان انگور را دانه دانه بخورند وهر که بترسد سیر نشود سه دانه وچهار دانه بخورد وتو دو دانه دو دانه بخور که مستحبّ است». (4)

ص: 185


1- کافی، ج 6، ص 351، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 174.
2- محاسن، ص 548، ح 870، کافی، ج 6، ص 350، ح 2.
3- کافی، ج 6، ص 350، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 174.
4- کافی، ج 6، ص 351، ح 6.
مویز (کشمش)

1. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس صبح ناشتا (پیش از صبحانه) بیست ویک دانه مویز سرخ بخورد، تمام بیماری هایش درمان می شود، جز مرگ». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کشمشِ طائف، عصب های بدن را محکم وانسان را شاد می کند وملالت وضعف را از بین می برد». (2)

انار

1. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «میوه صد وبیست نوع دارد وبهتر از همه انار است». (3)

2. در روایتی دیگر فرمود: «انار بخورید که گرسنه را سیر وغذای انسان سیر را هضم می کند». (4)

3. در سخنی دیگر فرمود: «هیچ میوه ای نزد پیامبر محبوب تر از انار نبود». (5)

4. در حدیثی صحیح ومعتبر می خوانیم که امام صادق فرمود: «انار شیرین بخورید که هیچ دانه ای از آن وارد معده مؤمن نمی شود مگر اینکه دردی را برطرف ووسوسه شیطان را از وی دور می کند». (6)

5. در روایتی دیگر فرمود: «هر کس ناشتا (پیش از صبحانه) یک انار بخورد دلش تا چهل روز روشن باشد». (7)

ص: 186


1- محاسن، ص 548، ح 871؛ کافی، ج 6، ص 351، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 352، ح 4.
3- محاسن، ص 539، ح 821؛ کافی، ج 6، ص 352، ح 2.
4- محاسن، ص 540، ح 823؛ کافی، ج 6، ص 352، ح 1.
5- محاسن، ص 541، ح 833؛ کافی، ج 6، ص 352، ح 3.
6- محاسن، ص 545، ح 853؛ کافی، ج 6، ص 354، ح 10.
7- محاسن، ص 545، ح 847؛ کافی، ج 6، ص 353، ح 11.

6. در سخنی دیگر فرمود: «انار را با پیه آن (برگ نازکی که میان انبوه دانه های انار است) بخورید که معده را دبّاغی می کند وبر شعور آدمی می افزاید». (1)

7. ودر گفتاری دیگر فرمود: «انار ترش وشیرین برای بدن شایسته تر است». (2)

سیب

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «سیب معده را

جلا می دهد». (3)

2. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سیب برای از بین بردن

اثر زهر، سحر، استیلای اجنّه، غلبه بلغم مؤثّر است وهیچ چیز نفعش از آن

بیشتر نیست». (4)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «سه چیز است که ضرری نمی رساند: انگور رازقی، نیشکر، سیب». (5)

4. در روایات معتبر آمده است که خوردن سیب، تب ورعاف (خون دماغ) وطاعون را درمان می کند. (6)

5. نیز در حدیثی معتبر آمده است که سویقِ سیبِ خشک، خون دماغ را

قطع می کند. (7)

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هیچ دوایی در از بین بردن

ص: 187


1- محاسن، ص 542، ح 839؛ کافی، ج 6، ص 354، ح 12.
2- محاسن، ص 543، ح 841؛ کافی، ج 6، ص 354، ح 14.
3- محاسن، ص 553، ح 900؛ کافی، ج 6، ص 355، ح 1.
4- محاسن، ص 553، ح 898؛ کافی، ج 6، ص 355، ح 2.
5- مکارم الأخلاق، ص 168.
6- محاسن، ص 551، ح 889 و552؛ کافی، ج 6، ص 355، ح 3 وص 356، ح 4.
7- کافی، ج 6، ص 356، ح 6.

زهر، بهتر از خوراک آرد سیب نیست». (1)

7. در سخنی دیگر فرمود: «اگر مردم بدانند چه منفعت هایی در سیب است بیماران خود را جز با آن معالجه نمی کنند». (2)

8. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سیب بخورید که معده را دبّاغی می کند». (3)

بِه

1. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن بِه، دل ضعیف را قوی، معده را پاکیزه وآدمی را زیرک ومرد ترسو را شجاع می کند». (4)

2. از حضرت صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: «بِه، رنگ را صاف وفرزند را نیکو می کند». (5)

3. در حدیثی معتبر آمده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک بِه بخورد، حق تعالی تا چهل روز حکمت را بر زبانش جاری می سازد». (6)

4. در سخنی دیگر فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر آنکه بوی بِه با او بوده است». (7)

ودر ادامه فرمود: «بِه، اندوه اندوهگین را می برد همان گونه که دست، عرق جبین را می گیرد». (8)

ص: 188


1- کافی، ج 6، ص 356، ح 7.
2- محاسن، ص 551، ح 891، کافی، ج 6، ص 356، ح 10.
3- کافی، ج 6، ص 357، ح 11.
4- محاسن، ص 550، ح 883؛ کافی، ج 6، ص 357، ح 1.
5- محاسن، ص 549، ح 873، کافی، ج 6، ص 357، ح 2.
6- محاسن، ص 548، ح 875؛ کافی، ج 6، ص 357، ح 5.
7- کافی، ج 6، ص 358، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 172.
8- محاسن، ص 550، ح 884؛ کافی، ج 6، ص 358، ح 7.

5. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس ناشتا (پیش از صبحانه) بِهْ بخورد، نطفه اش پاکیزه وفرزندش خوشرو می شود». (1)

انجیر

1. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انجیر بوی بد دهان را برطرف واستخوان را محکم می کند ومو را می رویاند. وبا وجود آن، نیاز به داروی دیگری نیست وشبیه ترین میوه به میوه های بهشت است». (2)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «انجیر، گرفتگی روده ها را درمان می کند وبرای بادهای قولنج، سودمند است. در روز بسیار بخورید ولی در شب زیاد نخورید». (3)

3. نیز روایت شده است که: «انجیر، بواسیر (4) ونقرس (5) را درمان می کند وبرقوّت آمیزش می افزاید». (6)

گلابی وآلو

1. در حدیثی با سند معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «گلابی بخورید که دل را جلا می دهد ودردهای درونی بدن را به امر وفرمان پروردگار ساکت می کند». (7)

ص: 189


1- محاسن، ص 549، ح 879؛ کافی، ج 6، ص 357، ح 3.
2- محاسن، ص 544، ح 903؛ کافی، ج 6، ص 358، ح 1.
3- طبّ الائمّه، ص 137.
4- «بواسیر» ورم دردناک رگ های مقعد است که گاه از آن خون می آید وبیشتر به سبب یبوست مزمن، یانشستن زیاد، به خصوص نشستن سر پا تولید می شود وبا عمل جرّاحی معالجه می شود (فرهنگ عمید).
5- «نِقْرِس» ورم وآماس ودرد شدیدی است که در پا وبند انگشتان به خصوص شست پا بروز می کند (فرهنگعمید).
6- مکارم الأخلاق، ص 174.
7- کافی، ج 6، ص 358، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 175.

2. در حدیث معتبر دیگری آمده است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «گلابی معده را دبّاغی می کند وبه آن قوّت وقدرت می دهد وپس از غذا، نافع تر است از ناشتا خوردن». (1)

3. در روایتی دیگر فرمود: «گلابی برای درمان قولنج نافع است». (2)

4. در حدیث است که زیاد قندی می گوید خدمت امام موسی کاظم علیه السلام رسیدم. ظرفی آب نزد حضرت بود که در آن آلوی سیاه ریخته شده بود. حضرت فرمود: «حرارتی بر من مستولی وغالب شده بود. آلوی تازه، حرارت را فرو می نشاند وصفرا را ساکن می کند. وآلوی خشک، خون را ساکن کرده ودردهای کهنه را از بدن می کشد». (3)

ترنج وسنجد

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام از کسی پرسید: «اطبّای شما در مورد ترنج چه می گویند؟» عرض کرد: می گویند باید پیش از غذا خورد. حضرت فرمود: «من می گویم پس از غذا بخورید». (4)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «ترنج بخورید که آل محمّد آن را می خوردند. (5)

ونان خشک، ترنج را هضم می کند». (6)

3. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله نگاه

ص: 190


1- کافی، ج 6، ص 358، ح 2.
2- روایتی به این مضمون یافت نشد؛ امّا در کافی (ج 6، ص 358) حدیثی به شرح زیر هست که قابل تطبیق برمضمون بالاست. امام صادق علیه السلام فرمود: گلابی بخورید که قلب را جلا می دهد وبیماری ها ودردهای داخلیرا تسکین می بخشد».
3- کافی، ج 6، ص 359، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 175.
4- محاسن، ص 555، ح 909؛ کافی، ج 6، ص 359، ح 2.
5- محاسن، ص 555، ح 907؛ کافی، ج 6، ص 360، ح 3.
6- کافی، ج 6، ص 360، ح 4.

کردن به ترنج سبز وسیب سرخ را دوست می داشت». (1)

نکته: عرب به لیمو ونارنج هم ترنج می گوید.

4. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن مغز سنجد گوشت، پوستش پوست واستخوانش استخوان را می رویاند. خوردن سنجد کلیه ها را گرم ومعده را دبّاغی می کند. وانسان را از بواسیر وریزش بول حفظ می کند وساق پا را قوّت می دهد وریشه خوره را قطع می کند». (2)

خرما

1. در احادیث معتبر نقل شده که: «پنج میوه از بهشت آمده است: انار ملس، سیب شامی، بِهْ، انگور رازقی، رطب مشان». (3)

2. در روایتی معتبر آمده است که هرگاه چند نوع غذا برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله می آوردند که در میان آنها خرما بود، خوردن را از خرما آغاز می کرد. (4)

3.درحدیث است که حضرت علیّبن الحسین علیه السلام خرما را دوست می داشت. (5)

4. در حدیث است که سلیمان بن جعفر می گوید خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. ظرفی از خرمایِ برنی نزد آن حضرت بود وامام با اشتها واشتیاق از آن تناول می کرد. فرمود: «سلیمان، نزدیک بیا واز این خرما بخور». عرض کردم: فدایت شوم بسیار جدّی واز روی اشتها تناول می کنید! فرمود: «آری، دوست دارم چرا که حضرت رسول صلی الله علیه و آله وامیرالمؤمنین وامام حسن وامام حسین وامام زین العابدین وامام محمّد باقر وامام جعفر صادق وپدرم امام کاظم : همگی

ص: 191


1- کافی، ج 6، ص 360، ح 6.
2- کافی، ج 6، ص 361، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 176.
3- کافی، ج 6، ص 349، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 170.
4- محاسن، ص 531، ح 780؛ کافی، ج 6، ص 345، باب التمر، ح 2.
5- محاسن، ص 531، ح 784؛ کافی، ج 6، ص 345، ح 3.

خرما را دوست داشتند. من نیز خرما را دوست دارم وشیعیان ما هم دوست دارند، زیرا شیعیان ما از طینت ما خلق شده اند. ودشمنان ما شراب را دوست دارند، زیرا آنها از آتش خلق شده اند». (1)

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس روزی هفت دانه خرمای عجوه که از خرماهای اطراف مدینه است، ناشتا (پیش از صبحانه) بخورد، هیچ زهر وسِحر وشیطانی به او آسیب نمی رسانَد». (2)

6. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس به هنگام خواب، هفت دانه خرمای عجوه بخورد، کرم های شکمش از بین می رود». (3)

7. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دود چوب درخت خرما، حشرات وگزندگان زمین را دور می کند». (4)

خربزه

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خربزه بخورید که دارای ده ویژگی است: زیانی ندارد، خوردنی است (جنبه غذایی دارد)، آشامیدنی است (مایع مورد نیاز بدن را تأمین می کند)، میوه است، گل است (خاصیّت میوه وگل را دارد)، نوعی موادّ شوینده محسوب می شود ودهان را پاک می کند، نانِ خورش است، بر قدرت آمیزش می افزاید، مثانه را شسته وسنگ مثانه را از طریق ادرار دفع می کند». (5)

2. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن خربزه پیش از

ص: 192


1- کافی، ج 6، ص 345، ح 6.
2- محاسن، ص 532، ح 789؛ کافی، ج 6، ص 349، ح 19.
3- محاسن، ص 533، ح 791؛ کافی، ج 6، ص 349، ح 20.
4- محاسن، ص 545، ح 857؛ کافی، ج 6، ص 355، ح 18.
5- خصال، ج 2، ص 210، ح 26؛ مکارم الأخلاق، ص 185.

صبحانه موجب فلج شدن است». (1)

3. در حدیثی آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، خربزه را با رطب تناول می کرد واین کار را دوست می داشت. (2)

آداب میوه خوردن

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس به هنگام میوه خوردن بسم الله بگوید آسیبی به وی نمی رسد». (3)

2. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله میوه تازه (نوبر) می دید، آن را می بوسید وبر هر دو دیده می نهاد ومی فرمود: اَللّهُمَّ کَما اَرَیْتَنا اَوَّلَها فی عافِیَةٍ فَاَرِنا آخِرَها فی عافِیَةٍ». (4)

3. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «کندن پوست میوه ها(یی که با پوست قابل خوردن است) کراهت دارد». (5)

4. در حدیثی دیگر فرمود: «بر روی هر میوه ای زهری است، آن را پیش از خوردن بشویید». (6)

5. در روایتی معتبر آمده است که از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام پرسیدند : انجیر وخرما ودیگر میوه ها(ی مانند آن) را دو تا دو تا خوردن چه حکمی دارد؟ فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله از این کار نهی کرد؛ پس اگر تنها باشید به هر صورت که بخواهید بخورید واگر با جمعی از مسلمانان می خورید چنین نکنید

ص: 193


1- کافی، ج 6، ص 361، باب البطیخ، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 185.
2- کافی، ج 6، ص 361، باب البطیخ، ح 1 - 5؛ مکارم الأخلاق، ص 185.
3- مکارم الأخلاق، ص 170.
4- ترجمه: «پروردگارا، همان گونه که در ابتدای فصل، این میوه را در حال عافیت به ما دادی، تا انتهای فصل آنرا در حال عافیت به ما عنایت فرما». مکارم الأخلاق، ص 146 و170.
5- محاسن، ص 556، ح 912؛ کافی، ج 6، ص 350، ح 3.
6- محاسن، ص 556، ح 913؛ کافی، ج 6، ص 350، ح 4.

ویک دانه یک دانه بخورید». (1)

6. در روایتی معتبر آمده است که روزی حضرت رضا علیه السلام دید خادمانش میوه ای را نیم خورده، دور انداخته اند. فرمود: «سبحان الله، اگر شما بی نیاز شده اید، دیگران بی نیاز نیستند، آن را به کسی که نیاز دارد بدهید». (2)

7. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «باید انگور وانار را با دو دست خورد». (با یک دست بگیرند وبا دست دیگر بخورند). (3)

حبوبات

برنج

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «برنج غذای نیکو وخوبی است. روده ها را باز وبواسیر را درمان می کند». (4)

2. در چند حدیث آمده است که: ما بیماران خود را با برنج مداوا می کنیم. (5)

3. در حدیث است که کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید واز درد شکم شکایت کرد. حضرت فرمود: «برنج را بشوی ودر سایه خشک کن واندکی از آن را بریان کن ونرم بکوب وهر صبح یک کف دست از آن بخور». (6)

4. در روایتی دیگر آمده است که: آن حضرت دل درد داشت، دستور داد برنج را با سماق بپزند وچون تناول کرد، درد برطرف شد. (7)

ص: 194


1- محاسن، ص 442، ح 311؛ علل الشرایع، ج 2، ص 519، باب 294، ح 1.
2- محاسن، ص 441، ح 304؛ کافی، ج 6، ص 297، ح 8.
3- محاسن، ص 556، ح 914؛ مکارم الأخلاق، ص 174.
4- محاسن، ص 503، ح 634؛ کافی، ج 6، ص 341، ح 2.
5- کافی، ج 6، ص 342، ح 5.
6- محاسن، ص 503، ح 633؛ کافی، ج 6، ص 342، ح 6.
7- کافی، ج 6، ص 342، ح 7.

5. از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «برای سل چیزی سودمندتر از نان برنج نیست». (1)

6. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نان برنج برای مبتلایان به اسهال وسل مفید است ودردهارا از بدن می کشد». (2)

نخود بریان وعدس

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رضا علیه السلام قبل وبعد از غذا، نخود بریان تناول می فرمود. (3)

2. در روایات معتبر وبسیاری آمده است که: خوردن عدس، دل را نرم واشک را جاری می کند. (4)

باقلا و لوبیا وماش

1. در حدیثی معتبر آمده است که: باقلا ساق پاها را پرمغز وقدرت مغز را زیاد وخون تازه تولید می کند. (5)

2. در روایتی دیگر آمده است که: باقلا را با پوست بخورید که معده را

دبّاغی می کند. (6)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن لوبیا بادهای درونی را بیرون می کند». (7)

ص: 195


1- کافی، ج 6، ص 305، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 305، ح 2.
3- محاسن، ص 505، ح 644؛ کافی، ج 6، ص 342، ح 1.
4- کافی، ج 6، ص 343، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 188.
5- محاسن، ص 506، ح 647، کافی، ج 6، ص 344، باب الباقلی واللوبیا، ح 1.
6- محاسن، ص 506، ح 650؛ کافی، ج 6، ص 344، باب الباقلی واللوبیا، ح 3.
7- کافی، ج 6، ص 344، ح 4.

4. کسی از بهق (1) به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شکایت کرد. حضرت فرمود :

«ماش را پخته وبه غذایت اضافه کن وآن را بخور». (2)

خوردن خاک وگِل

1. در حدیثی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس گِل بخورد وبمیرد، در خون خود شریک است». (3)

2. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند حضرت

آدم علیه السلامراازخاک آفرید،به همین علّت خوردن خاک را بر فرزندان او حرام کرد». (4)

3. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «بزرگ ترین دام های شیطان، خوردن خاک وگل است که دردهایی در بدن ایجاد می کند وموجب خارش بدن وبواسیر می شود ودردهای سوداوی معلول آن است وقوّت را از ساق پا می بَرد وهر چه از قوّتش به سبب خوردن خاک وگل کم شده ودر نتیجه از اعمال خیرش کاسته شده، در قیامت بازخواست خواهد شد وسپس عذاب می شود». (5)

4. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چهار چیز از وسوسه های شیطان است: خوردن گِل، خرد کردن گِل خشک شده با دست، گرفتن ناخن با دندان، به دندان گرفتن ریش». (6)

5. در احادیث معتبر آمده است که: «خوردن هر گِلی حرام است (همان گونه

ص: 196


1- «بهق» لکّه سفیدی است که بر اثر علّتی غیر از برص، روی پوست بدن پیدا می شود ودر فارسی آن را بهکمی گویند (فرهنگ عمید).
2- کافی، ج 6، ص 314، باب الماش، ح 1.
3- دعائم الاسلام، ج 2، ص 148، ح 538.
4- کافی، ج 6، ص 265، ح 4؛ علل الشرایع، ج 2، ص 532، باب 317، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 266، ح 6؛ تهذیب، ج 9، ص 103، ح 377.
6- خصال، ج 1، ص 209، ح 40؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 246، ح 10.

که مردار وخون وگوشت خوک حرام است) مگر گِل قبر امام حسین علیه السلام که خوردن آن به اندازه یک عدس، شفای هر درد وامان از هر ترسی است». (1)

(بهتر است آن را در استکان کوچکی از آب بریزند و میل کنند).

فضیلت ضیافت مؤمنین وآداب آن

میهمانداری وفضیلت آن

1. در احادیث معتبر وبسیار آمده است که: هر کس به خدا وروز قیامت ایمان دارد، باید میهمان خود را گرامی بدارد. (2)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «اگر کسی هزار درهم برای تهیّه غذایی هزینه کند ومؤمنی از آن بخورد، اسراف نکرده است». (3)

3. در روایات متعدّدی آمده است: هرگاه میهمان بیاید روزی اش همراهش می آید وهنگامی که غذا بخورد، خدا صاحب خانه را می آمرزد. (4)

4. ودر روایتی دیگر می خوانیم: «چون میهمان بیرون رود، خداوند گناه تو وعیالت را بیرون می برد». (5)

5. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «یک لقمه غذایی که برادر مؤمن نزد من بخورد، از آزاد کردن برده ای نزد من محبوب تر است». (6)

6. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر مؤمنی که صدای میهمانی را بشنود وبا آن شاد گردد، گناهانش بخشوده می شود». (7)

ص: 197


1- کافی، ج 6، ص 266، ح 9؛ تهذیب، ج 9، ص 103، ح 376.
2- کافی، ج 6، ص 285، باب حقّ الضّیف وإکرامه، ح 1 و2.
3- مکارم الأخلاق، ص 134.
4- کافی، ج 6، ص 284، ح 1.
5- محاسن، ص 390، ح 28؛ کافی، ج 2، ص 201، ح 8.
6- محاسن، ص 393، ح 46؛ کافی، ج 2، ص 203، ح 13.
7- جامع الأخبار، ص 136.

7. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر خانه ای که میهمان به آن نرود، فرشتگان وارد آن نمی شوند». (1)

8. از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه به برادر مؤمنی برادری کنم واو را سیر سازم، این کار برای من بهتر است از آنکه شکم ده مسکین را سیر کنم». (2)

9. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «کسی را به سفره خود دعوت کن که برای رضای خدا او را دوست می داری». (3)

قبول کردن دعوت مؤمنین

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از حقوق واجب مؤمن بر مؤمن آن است که اگر او را به میهمانی دعوت کرد قبول کند». (4)

2. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «سفارش می کنم به حاضران وغایبان از امّتم که دعوت مسلمانان را قبول کنند، هر چند پنج میل (5)

فاصله باشد، چرا که پذیرش دعوت از نظر دین لازم است». (6)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «اگر مؤمنی مرا برای دست گوسفندی (که اندکی گوشت بر آن باشد) دعوت کند اجابت می کنم». (7)

4. ودر سخنی دیگر فرمود: «بدترین عجزها آن است که شخصی برادرش را به غذایی دعوت کند واو قبول نکند». (8)

ص: 198


1- جامع الأخبار، ص 136.
2- محاسن، ص 392، ح 35.
3- محاسن، ص 391، ح 29.
4- محاسن، ص 391، ح 29.
5- هر «میل» یک سوم فرسخ است؛ پس پنج میل حدود دو فرسخ است.
6- محاسن، ص 411، ح 142؛ کافی، ج 6، ص 274، ح 4.
7- محاسن، ص 411، ح 143؛ کافی، ج 6، ص 274، ح 1.
8- محاسن، ص 411، ح 146.

ولیمه ومیهمانی دادن

1. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ولیمه ومیهمانی دادن در پنج چیز سنّت است: عروسی، عقیقه، ختنه کردن پسر، خریدن یا ساختن خانه نو، بازگشت از سفر». (1)

2. در حدیثی دیگر می خوانیم که فرمود: «در وقتی که از سفر حج بازگردد». (2)

3. در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نهی کردند از اینکه ولیمه مخصوص ثروتمندان باشد وفقرا حضور نداشته باشند. (3)

بی دعوت به میهمانی رفتن

1. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هشت کس اگر خوار وذلیل شود، جز خود کسی را سرزنش نکند: آن که بدون دعوت سر سفره ای حاضر شود، میهمانی که به صاحب خانه زور بگوید، کسی که از دشمن خود طلب خیر کند، کسی که از انسان های پست وبخیل فضل واحسان بطلبد، کسی که خود را داخل در رازی کند که بین دو تن بوده است؛ البتّه بدون رضایت آنها، آن که به بزرگان توهین کند، کسی که در محلّی از مجلس بنشیند که سزاوار آن مجلس نباشد، هر که با کسی سخن گوید که به سخنش گوش فرا ندهد». (4)

آداب پذیرایی از میهمان

1. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه برادر مؤمن به خانه ات آمد از او نپرس که چیزی خورده ای یا نه، بلکه هر چه در خانه

ص: 199


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 257؛ خصال، ج 1، ص 280، ح 84.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 257؛ خصال، ج 1، ص 280، ح 84.
3- کافی، ج 6، ص 282، ح 4.
4- خصال، ج 2، ص 175، ح 9؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 256.

داری برایش بیاور که جواد وجوانمرد آن است که هر چه دارد برای میهمانش حاضر کند». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چون برادر مؤمن میهمان تو شد او را دعوت به خوردن کن، اگر نخورد دعوت به نوشیدنی کن، اگر نپذیرفت دعوت به شست وشوی دست وصورت با آب کن، یا او را معطّر ساز». (2)

3. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «از جمله گرامی داشتن برادر مؤمن آن است که تحفه او را قبول کند وآنچه حاضر داشته برایش هدیه بیاورد ونسبت به چیزی که نداشته باشد بر او تکلیف نکند». (3)

4. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که امکانات موجود خود را در پذیرایی از میهمانی که برایش آمده کوچک بشمرد، به زحمت می افتد وهر کس هدیه ای را که مؤمن برایش می آورد کوچک وناچیز بشمرد هلاک می شود». (4)

وظایف میزبان

میهمان سرزده ودعوت نشده

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه برادر مؤمن بدون دعوت وسرزده میهمان تو شد، آنچه در خانه داری برایش بیاور وخود را به زحمت نینداز. واگر با دعوت قبلی آمد در پذیرایی از او تلاش کن». (5)

ص: 200


1- کافی، ج 6، ص 285، باب حقّ الضّیف وإکرامه، ح 1 و2.
2- محاسن، ص 417، ح 179؛ کافی، ج 6، ص 275، ح 2.
3- کافی، ج 6، ص 275، باب انس الرّجل فی منزل أخیه، ح 1.
4- محاسن، ص 415، ح 167؛ کافی، ج 6، ص 276، دنباله حدیث 3.
5- تکلیف یعنی اضافه بر آنچه در خانه دارد از بیرون برای او چیزی فراهم کند؛ یعنی خود را به رنج انداختن.محاسن، ص 410، ح 138؛ کافی، ج 6، ص 276، ح 6.
به خدمت گرفتن میهمان

1. ابن ابی یعفور می گوید: میهمانی را در خانه امام صادق علیه السلام دیدم که برای انجام دادن کاری برخاست، حضرت او را منع کرد وخود برخاست وآن کار را انجام داد وفرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله از خدمت کردن میهمان برای میزبان

نهی کرد». (1)

2. در حدیثی دیگر آمده است که میهمانی در حضور امام رضا علیه السلام خواست چراغ را تمیز کند. حضرت او را از این کار نهی کرد وخود به اصلاح

چراغ پرداخت وفرمود: «ما اهل بیت اجازه نمی دهیم میهمان در خانه به ما خدمت کند». (2)

وظایف میزبان در سر سفره

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله میهمان داشت پیش از همه شروع به خوردن غذا می کرد وبعد از همه دست از غذا خوردن می کشید». (3)

2. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر که به جماعتی آب دهد، باید خودش پس از همه آب بنوشد». (4)

3. از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «از جمله حقوق میهمان آن است که او را گرامی داشته و(حتّی) برایش خِلال حاضر سازد». (5)

ص: 201


1- کافی، ج 6، ص 283، باب کراهیة استخدام الضّیف، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 283، باب کراهیة استخدام الضیف، ح 2.
3- محاسن، ص 268، ح 349، کافی، ج 6، ص 285، باب الأکل مع الضّیف، ح 1 و2.
4- محاسن، ص 452، ح 368.
5- محاسن، ص 564، ح 964؛ کافی، ج 6، ص 285، ح 3.
استقبال وبدرقه میهمان

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از جمله موارد ضعف وسستی انسان آن است که کسی به تو احسان کند وتو پاسخ احسان او را ندهی. وخدمت کردن میهمان به صاحب خانه بر خلاف آداب است، بلکه هرگاه میهمانی بر انسان وارد می شود باید به او (برای آوردن اسبابش) کمک کند وهنگامی که می خواهد برود به او کمک نکند که این کار دلیل بر خسّت نفس است. ودر تهیّه توشه همراهی اش کنید وتوشه خوشبو ونیکویی برای وی فراهم آورید که این کار دلیل بر جوانمردی است». (1)

2. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «از جمله حقوق میهمان آن است که تا درِ خانه همراهش بروید». (2)

وظایف میهمان

اشاره

1. در حدیث است که ابن ابی یعفور می گوید میهمان امام صادق علیه السلام شدم. حضرت دستور داد غذا حاضر کنند. یکی دیگر از میهمانان به نام هشام گفت: من کمتر چیزی می خورم. حضرت فرمود: «مگر نمی دانی که محبّت مؤمن بر مؤمن به مقدار غذایی است که از او می خورد». این مطلب در احادیث فراوانی

آمده است. (3)

2. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سخاوتمند وبلندهمّت از طعام مردم می خورد تا مردم نیز از غذایش بخورند. وبخیل غذای مردم را نمی خورد تا از غذایش نخورند». (4)

ص: 202


1- کافی، ج 6، ص 283، ح 3.
2- کافی، ج 2، ص 659، ح 1؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 69، ح 323.
3- محاسن، ص 413، ح 160؛ کافی، ج 6، ص 278، ح 1.
4- کافی، ج 4، ص 41، ح 10؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 12، ح 26.

3. در احادیث معتبر آمده است که: هر کس وارد شهری شود میهمان برادران مؤمن وهمکیشان خود در آن شهر است. وسزاوار نیست میهمان بدون اجازه صاحب خانه روزه بگیرد، مبادا صاحب خانه غذایی تهیّه کند وخورده نشود. همان گونه که میزبان نباید بدون اجازه صاحب خانه روزه بگیرد، مبادا میهمان شرم کند وغذا نخورد. (1)

4. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه کسی میهمان دیگری شود، هر کجا که صاحب خانه امر کند بنشیند، زیرا صاحب خانه از امور پنهانی خانه اش بهتر خبر دارد». (2)

اندازه میهمانی

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «حدّ ضیافت ومیهمانی سه روز است وپس از سه روز، صدقه ای است که میزبان به میهمان می دهد». (3)

2. ودر سخنی دیگر فرمود: «آن قدر نزد میزبان نمانید که او را در هم شکنید». عرض شد: ای رسول خدا، چگونه در هم می شکند؟ فرمود: «آن قدر بمانید که برای پذیرایی از شما به زحمت بیفتد». (4)

فضیلت خلال کردن وآداب آن

فضیلت وفایده خلال کردن

اشاره

1. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ملائکه هیچ چیز

ص: 203


1- کافی، ج 6، ص 282، ح 1 و2.
2- قرب الإسناد، ص 73، ح 212.
3- کافی، ج 6، ص 283، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 283، باب انّ الضّیافة ثلاثة ایّام، ح 2.

را دشمن ندارند مانند آنکه ببینند در دندان بنده ای طعامی مانده (وخلال نکرده وسبب بدبویی دهانش شده) است». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «جبرئیل برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله مسواک وخلال وحجامت آورد وفرمود: خلال ریشه دندان را اصلاح می کند وبر روزی می افزاید». (2)

چوب خلال

1. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «با چوب گل وچوب درخت انار خلال نکنید که محرّک بیماری خوره اند». (3)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «با «نی» خلال نکنید که تا شش روز حاجاتتان برآورده نمی شود». (4)

3. نیز در سخنی فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله با هر چوبی خلال می کرد، جز برگ درخت خرما ونی». (5)

4. در حدیثی آمده است که: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله از خلال کردن با چوب درخت انار ودرخت مورد ونی نهی کرد وفرمود: اینها زمینه ساز بیماری خوره هستند». (6)

5. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خلال کردن با چوب گز موجب فقر وبی چیزی است». (7)

ص: 204


1- مکارم الأخلاق، ص 152.
2- کافی، ج 6، ص 376، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 153.
3- کافی، ج 6، ص 377، ح 7؛ مکارم الأخلاق، ص 152.
4- محاسن، ص 564، ح 968؛ کافی، ج 6، ص 377، ح 8.
5- کافی، ج 6، ص 377، ح 10؛ مکارم الأخلاق، ص 153.
6- محاسن، ص 564، ح 968؛ کافی، ج 6، ص 377، ح 8.
7- مکارم الأخلاق، ص 152.

آداب خلال کردن

1. از امام صادق روایت شده است که فرمود: «آنچه با خلال بیرون می آوری فرو نبر که موجب جراحت های داخلی می شود». (1)

2. در احادیث دیگر آمده است: «آنچه را با خلال بیرون می آوری (نخور، بلکه) بیرون بینداز». (2)

3. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هرگاه خلال می کنید آب نخورید، مگر اینکه سه نوبت مضمضه کنید وآب دهان را بیرون بریزید». (3)

4. در احادیث معتبر وارد شده است که داخل وخارج از دهان را بعد از غذا با «سُعد» (4) و«اشنان» (5) بشویید. (6)

فضیلت نوشیدن آب وانواع آن

فضیلت نوشیدن آب و خواصّ آن

1. در احادیث معتبر آمده است که بهترین آشامیدنی های دنیا وآخرت،

آب است. (7)

2. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس از آشامیدن آب دنیا لذّت ببرد، خداوند متعال در آخرت او را از آشامیدنی های بهشت

ص: 205


1- کافی، ج 6، ص 378، ح 4.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 226، ح 1059.
3- مکارم الأخلاق، ص 153، از امیرالمؤمنین علیه السلام.
4- «سُعد» گیاهی از تیره جگن ها که قسمتی از ساقه های زیرزمینی آن غدّه ای شکل ودارای موادّ غذایی چربوشیرین است که به مصرف خوراکی می رسد (لغت نامه متوسّط دهخدا).
5- «اشنان» یا «اشنیان» یک مادّه شوینده قدیمی است.
6- کافی، ج 6، ص 378، ح 1 و3 وص 379، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 191.
7- محاسن، ص 570، ح 2؛ کافی، ج 6، ص 380، ح 1.

بهره مند می سازد تا از آنها هم لذّت ببرد». (1)

3. در حدیث است که کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: آب چه طعمی دارد؟ حضرت فرمود: «طعم حیات، زیرا خداوند متعال در قرآن کریم فرماید: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلاَ یُؤْمِنُونَ». (2)

4. در حدیث دیگری می خوانیم که کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید، در حالی که حضرت خرما تناول می کرد وپس از آن آب نوشید. عرض کرد: اگر بعد از خرما آب نخورید بهتر است. حضرت فرمود: «برای این خرما می خورم که لذّت نوشیدن آب را ببرم». (3)

5. در حدیث است که ابن ابی طیفور خدمت امام کاظم علیه السلام رسید (ظاهراً این شخص طبیب بود وحضرت کسالتی داشت). حضرت را از نوشیدن آب برحذر داشت. حضرت فرمود: «نوشیدن آب اشکالی ندارد، زیرا غذا را در معده جابه جا می کند وغضب را فرو می نشاند وبر عقل می افزاید واز صفرا می کاهد». (4)

آب هایی که نوشیدن آن سفارش شده

آب زمزم

1. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «بهترین آب روی زمین آب زمزم وبدترین آن آب برهوت است؛ برهوت سرزمینی است در یمن که ارواح کافران را شبانه به آنجا می برند ودر عذاب هستند». (5)

ص: 206


1- کافی، ج 6، ص 381، ح 6؛ ثواب الأعمال، ص 219.
2- ترجمه: «وهر موجود زنده ای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمی آورند؟» (سوره انبیاء، آیه 30) کافی، ج 6،ص 381، ح 7؛ مکارم الأخلاق، ص 151.
3- محاسن، ص 571، ح 7؛ کافی، ج 6، ص 381، ح 3.
4- محاسن، ص 572، ح 15؛ کافی، ج 6، ص 381، ح 2.
5- محاسن، ص 573، ح 18؛ کافی، ج 6، ص 386، ح 3.

2. در حدیثی دیگر فرمود: «آب زمزم دوای هر دردی است». (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آب زمزم درمان هر بیماری است». (2)

4. در حدیثی دیگر فرمود: «آب زمزم را برای هر حاجتی بنوشند آن حاجت برآورده می شود». (3)

آب فرات

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «گمان نمی کنم کام کودکی را با آب فرات بردارند مگر اینکه دوستدار ما اهل بیت شود». (4)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «پیوسته دو ناودان از آب بهشت در آب فرات

فرو می ریزد». (5)

3. در سخنی دیگر فرمود: «اگر هم فاصله بین من وآب فرات بسیار باشد، برای شفا به آنجا می روم واز آب فرات می نوشم». (6)

4. در حدیثی دیگر فرمود: «اگر نزدیک آب فرات بودم دوست می داشتم صبح وشام نزد آن بروم». (7)

5. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «اگر اهل کوفه کام فرزندان خود را از آب فرات بردارند، همه آنها شیعه ما خواهند شد». (8)

ص: 207


1- محاسن، ص 573، ح 19؛ کافی، ج 6، ص 387، ح 5.
2- محاسن، ص 573، ح 20؛ کافی، ج 6، ص 386، ح 4.
3- بحارالأنوار، ج 57، ص 45، ح 17 از درّ المنثور.
4- کافی، ج 6، ص 388، باب فضل ماء الفرات، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 388، باب فضل ماء الفرات، ح 1.
6- محاسن، ص 575، ح 26؛ کافی، ج 6، ص 388، باب فضل ماء الفرات، ح 1.
7- کافی، ج 6، ص 388، ح 4.
8- کافی، ج 6، ص 389، ح 5.

6. از امام سجّاد علیه السلام روایت شده است که فرمود: «فرشته ای هر شب سه مثقال از مشک بهشتی در آب فرات می ریزد. وهیچ نهری در شرق وغرب عالم پربرکت تر از نهر فرات نیست». (1)

آب باران وآب ناودان کعبه

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از آب باران بنوشید که بدن را پاک ودردها وبیماری ها را از بدن بیرون می کند». (2)

2. در حدیث است که مصادف از یاران حضرت صادق علیه السلام می گوید: یکی از دوستان ما در مکّه بیمار شد، بیماریش چندان شدّت گرفت که به حال احتضار افتاد. وضعیّت او را به امام صادق علیه السلام عرض کردم. حضرت فرمود: «اگر من جای شما بودم از آب ناودان کعبه به او می دادم». ما در شهر مکّه در جست وجوی آب ناودان کعبه رفتیم ولی نیافتیم. به ناگاه ابری در آسمان ظاهر وصدای رعد وبرق بلند شد وباران شروع به باریدن کرد. ظرفی را زیر ناودان کعبه نهادیم، سپس ظرف پر از آب را نزد بیمار بردیم. از آن آب نوشید وهمان ساعت شفا یافت. (3)

آب خنک

1. در روایتی آمده است که حضرت علی علیه السلام در تفسیر آیه شریفه (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) (4) فرمود: «منظور از آن نعمت ها، رطب وآب سرد است». (5)

2. از حضرت کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوردن آب سرد

ص: 208


1- کافی، ج 6، ص 389، ح 6؛ کامل الزّیارات، ص 48 و49.
2- کافی، ج 6، ص 387، ح 2.
3- محاسن، ص 574، ح 24؛ کافی، ج 6، ص 387، ح 6.
4- ترجمه: «سپس در آن روز (همه شما) از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد». سوره تکاثر، آیه 8.
5- مکارم الأخلاق، ص 157.

لذّت بیشتری دارد». (1)

3.ازامام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آب سرد حرارت بدن را فرو می نشاندوصفراراساکن می کندوغذارادرمعده می گدازدوتب راپایین می آورد». (2)

آب جوشیده

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آب جوشیده برای همه دردها سودمند است وهیچ ضرری ندارد». (3)

2. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آب جوشیده ای که هفت بار بجوشد واز ظرفی به ظرف دیگر برگردانده شود، تب را زایل کرده وساق پا وقدم ها را قوّت می بخشد». (4)

آب هایی که نوشیدن آن مذموم است

1. در احادیث فراوانی آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله از شفا طلبیدن از آب های گرم که بوی گوگرد می دهد واز کوه ها می جوشد نهی کرد وفرمود : «گرمی آن آب ها از گرمی جهنّم است». (5)

2. در حدیث است که امام باقر علیه السلام از اینکه کسی از آب تلخ وآبی که بوی گوگرد می دهد طلب شفا کند، کراهت داشت ومی فرمود: «حضرت نوح علیه السلام به هنگام طوفان، آب ها را طلبید، همه اجابت کردند جز آب تلخ وآب گوگرد، پس هر دو را نفرین کرد». (6)

ص: 209


1- کافی، ج 6، ص 382، ح 1.
2- مکارم الأخلاق، ص 156.
3- مکارم الأخلاق، ص 157.
4- مکارم الأخلاق، ص 157.
5- کافی، ج 6، ص 389، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 13.
6- کافی، ج 6، ص 390، ح 4.

فلسفه شیرین یا تلخ بودن آب

از امام حسن وامام حسین علیهما السلام روایت شده است که فرمودند: «ولایت ودوستی ما را بر همه آب ها عرضه کردند، هر آبی که آن را پذیرفت شیرین وگوارا شد وهر آبی که نپذیرفت تلخ وشور شد». (1)

آداب خوردن آب

طرز نوشیدن آب

(مقدّمه:) در احادیث بسیاری آمده است که ایستاده آب خوردن خوب وآب را به یک نفس خوردن نیکو است، ولی بهتر است که به سه نفس خورده شود ودر روز ایستاده ودر شب نشسته بخورد. (به روایاتی در این باره توجّه کنید:)

آب خوردن در حال ایستاده یا نشسته

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ایستاده آب خوردن باعث غلبه زرداب وصفرا می شود». (2)

2. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ایستاده آب نخورید، زیرا موجب دردی می شود که درمان نداشته باشد، مگر آنکه خدا عافیت دهد». (3)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ایستاده آب نخور وبر گِرد هیچ قبری نگرد ودر آب راکد ادرار نکن، زیرا هر کس این کارها را انجام دهد وبلایی به او برسد، کسی جز خود را سرزنش نکند». (4)

ص: 210


1- کافی، ج 6، ص 389، دنباله حدیث 3.
2- کافی، ج 6، ص 383، دنباله ح 2؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 223.
3- خصال، ج 2، ص 429، ح 335؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 458، ح 1.
4- علل الشرایع، ج 1، ص 283، باب 200، ح 1.

صدوق رحمة الله فرمود: روایاتی که از آب خوردن در حال ایستاده نهی می کند منظور، آب خوردن در شب است.

4. در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «ایستاده آب خوردن باعث قوّت وصحّت بیشتر بدن می شود». (1)

این روایت ومانند آن مربوط به آب خوردن در روز است؛ بنابراین، همان گونه که مراجع تقلید فرموده اند: ایستاده آب خوردن در روز اشکال ندارد، ولی در شب مکروه است.

چگونگی آب خوردن

1. در روایتی که با دو سند صحیح به امام صادق علیه السلام می رسد آمده است که حضرت فرمود: «آب را به سه نفس خوردن بهتر از یک نفس خوردن است». (2)

2. در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دمیدن در آب با دهان نهی کرد. (3)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در صورتی دمیدن در آب مکروه است که کس دیگری بخواهد از آن آب بخورد، مبادا که او از این کار ناراحت شود». (4)

4. در روایتی آمده است که حضرت صادق علیه السلام از خوردن آب با دست چپ نهی کرد. (5) ودر سخنی دیگر فرمود: «آب را بمکید واندک اندک بنوشید ودهان را

پر نکنید که باعث درد جگر می شود». (6)

ص: 211


1- محاسن، ص 581، ح 57.
2- کافی، ج 6، ص 383، ح 7 و8؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 223، ح 1040.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 5؛ مکارم الأخلاق، ص 427.
4- علل الشرایع، ج 2، ص 518، باب 290، ح 1.
5- محاسن، ص 455، ح 381؛ کافی، ج 6، ص 272، ح 1.
6- محاسن، ص 575، ح 27.

ظرف آب

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله آب خوردن در «قدح شامی» را دوست می داشت ومی فرمود: پاکیزه ترین ظرف های شما قدح های شامی است». (1) ولذا برای آن حضرت این گونه ظروف را از شام هدیه

می آوردند. (2)

2. در حدیث آمده است که حضرت باقر علیه السلام از کوزه سفالی آب می نوشید. (3)

3. در حدیث آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله گاه در قدح های آبگینه که از شام می آوردند وگاه در قدح چوبی آب می آشامید. (4)

4. در روایتی آمده است: حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر گروهی گذشت که (به خاطر نداشتن ظرف) دهان بر آب گذاشته ومی خوردند، فرمود: «با دست آب بخورید که بهترین ظرف های شماست». (5)

دعاهای قبل وبعد از نوشیدن آب

ابتدا به نام خدا وانتها به حمد او

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آداب آشامیدن آب به این شرح است: گفتن بسم الله در ابتدا والحمد لله در پایان وننوشیدن آب از جای دسته کوزه وجایی که شکسته یا رخنه داشته باشد که این دو موضع جای شیطان است». (6) (ممکن است اشاره به جمع شدن میکروب ها در این گونه جاها باشد).

ص: 212


1- محاسن، ص 577، ح 38؛ کافی ج 6، ص 386، ح 8.
2- محاسن، ص 577، ح 40؛ کافی، ج 6، ص 385، ح 1.
3- محاسن، ص 583، ح 71؛ کافی، ج 6، ص 385، ح 2.
4- مکارم الأخلاق، ص 31.
5- محاسن، ص 577، ح 37؛ کافی، ج 6، ص 385، ح 7.
6- محاسن، ص 577، ح 41.

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه کسی پیش از آب خوردن بسم الله بگوید ودمی بخورد والحمد لله بگوید، سپس بسم الله بگوید ومقداری بخورد والحمد لله بگوید واین کار را سه بار تکرار کند، مادام که آن آب در شکم او باشد تسبیح خدا گوید وثوابش از آنِ او باشد». (1)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «گاه شخصی با یک نوبت آب خوردن بهشتی می شود، بدین ترتیب که آب بخورد وهنوز سیراب نشده آب را از لب جدا کند وحمد خدای به جا آورد، سپس آب خوردن را ادامه دهد وهنوز سیراب نشده، آب را از لب جدا کند وحمد خدای گوید سپس آب بنوشد. خداوند به سبب این کار او را بهشتی می کند». (2)

4. در حدیثی معتبر آمده است که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله آب می آشامید این دعا را می خواند: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی سَقانا عَذْبآ زُلالاً وَلَمْ یَسْقِنا مِلْحآ اُجاجآ وَلَمْ یُؤاخِذْنا بِذُنُوبِنا». (3)

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در وقت نوشیدن آب این دعا را بخوانید: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی سَقانی فَاَرْوانی وَاَعْطانی فَاَرْضانی وَعافانی وَکَفانی. اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ تَسْقِیَهُ فِی الْمَعادِ مِنْ حَوْضِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله وَتُسْعِدَهُ بِمُرافَقَتِهِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ». (4)

ص: 213


1- محاسن، ص 578، ح 45؛ کافی، ج 6، ص 384، ح 3.
2- کافی، ج 6، ص 384، ح 1؛ معانی الأخبار، ص 385.
3- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که به ما آبی گوارا وزلال نوشانید، نه شور و ناگوار وما رابه گناهانمان نگرفت (ومؤاخذه نکرد)». قرب الإسناد، ص 36، ح 66؛ کافی، ج 6، ص 384، ح 2.
4- ترجمه: «حمد وسپاس ویژه خداوندی است که آب داد وسیرابم کرد وعطا کرد وراضی ام نمود وعافیتمبخشید وکفایتم کرد. بار خدایا، مرا از کسانی قرار ده که در قیامت از حوض (کوثر) محمّد صلی الله علیه و آله به همراه آنحضرت به آنان آب می دهی وبا همنشینی آن حضرت آنها را سعادتمند می کنی، به مهربانی خودت ایمهربان ترین مهربانان». مکارم الأخلاق، ص 151؛ بحارالأنوار، ج 66، ص 475.
سلام بر حسین شهید

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس آب بنوشد واز تشنگی امام حسین علیه السلام واهل بیت آن حضرت یاد کند وقاتلین آن حضرت را نفرین نماید، خداوند متعال پاداش های بسیار زیادی برایش خواهد نوشت ودر روز قیامت او را خوشحال خواهد کرد وبا خیالی آسوده محشور می گرداند». (1) واگر

چنین بگوید خوب است: «صَلَواتُ اللهِ عَلَی الْحُسَیْنِ وَاَهْلِ بَیْتِهِ وَاَصْحابِهِ وَلَعْنَةُ اللهِ عَلی قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ وَاَعْدائِهِ». (2)

دعا برای دفع ضرر نوشیدن آب در شب

1. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه بخواهی در شب آب بنوشی ظرف آب را بردار وآن را حرکت بده وبگو: یا ماءُ، ماءُ زَمْزَمٍ وَماءُ فُراتٍ یُقْرِآنِکَ السَّلامَ». (3)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس در شب آب بنوشد وسه مرتبه بگوید : «عَلَیْکَ السَّلامُ مِنْ ماءِ زَمْزَمٍ وَماءِ الْفُراتِ» آب به او ضرر نمی زند». (4)

مقدار نوشیدن آب

1. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «زیاد آب نخور که هر دردی را به سوی تو جذب می کند وتا وقتی که طاقت درد داری از دارو استفاده

ص: 214


1- کافی، ج 6، ص 391، ح 6 ؛ کامل الزیّارات، ص 106.
2- ترجمه: «درود وسلام خداوند بر حسین علیه السلام وخاندان ویارانش ولعنت خداوند بر کشندگان حسین علیه السلامودشمنانش».
3- ترجمه: «ای آب، آب زمزم وفرات بر تو درود می فرستند». کافی، ج 6، ص 384، ح 4.
4- ترجمه: «درود وسلام آب زمزم وفرات بر تو باد». مکارم الأخلاق، ص 157.

نکن». (1) (تا بدن با قدرت خود، بیماری را بیرون کند که گرفتار ضایعات داروها نشود).

2. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آب خوردن زیاد پس از غذا ضرر ندارد، امّا در غیر آن زمان زیاد آب نخور». (2)

ص: 215


1- کافی، ج 6، ص 382، ح 2.
2- محاسن، ص 572، ح 16؛ کافی، ج 6، ص 382، ح 3.

ص: 216

فصل چهارم: ازدواج، آداب ازدواج، تربیت فرزندان

اشاره

1. فضیلت ازدواج کردن ونهی از رهبانیّت

2. صفات پسندیده وناپسند زنان

3. آداب خواستگاری و زمان مناسب آن

4. آداب زفاف وآمیزش

5. دعا و نماز در شب زفاف وهنگام آمیزش

6. حقوق زن وشوهر بر یکدیگر

7. دعاهای طلب فرزند وفضیلت آن

8. احکام دوران حمل و زایمان و پس از آن

9. عقیقه کردن و سر تراشیدن نوزاد وآداب آن

10. ختنه کردن

11. آداب شیر دادن وتربیت فرزند

12. رعایت کردن حرمت والدین و حقوق آنها بر فرزندان

ص: 217

ص: 218

فضیلت ازدواج کردن ونهی از رهبانیّت

ازدواج ودینداری

1. در حدیثی امام صادق علیه السلام آورده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس زنی را به عقد خود درآورد نصف دینش را حفظ کرده است، پس باید تقوای الهی را برای حفظ نصف دیگر آن به کار بندد». (1)

2. در روایتی دیگر فرمود: «بدترین مردان شما بی زن ها هستند. چه چیز مانع شما از ازدواج می شود؟ شاید خداوند فرزندی به شما بدهد که زمین را به گفتن لاإله إلّاالله سنگین کند». (2)

3. ودر حدیثی دیگر فرمود: «هر کس می خواهد از سنّت من پیروی کند، ازدواج کند». (3)

4. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوش ندارم دنیا وآنچه در دنیاست را داشته باشم ویک شب بدون همسر بخوابم». سپس فرمود: «دو رکعت نماز شخص متأهل بهتر از عبادات شخص مجرّدی است که تمام شب ها

ص: 219


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 241، ح 1141 و1142؛ مکارم الأخلاق، ص 196.
2- مکارم الأخلاق، ص 196.
3- کافی، ج 5، ص 329، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 196.

نماز بخواند وروزها را روزه باشد». (1)

5. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دو رکعت نماز شخص متأهل برابر با هفتاد رکعت نماز شخص مجرّد است». (2)

6. به سندهای معتبر از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: «از دنیای شما همسران وبوی خوش را اختیار کردم وروشنی دیده من در نماز است». (3)

ترک ازدواج برای مسائل مالی

از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس ازدواج را برای ترس از فقر ترک کند به خداوند بدگمان است، زیرا خداوند متعال در قرآن مجید فرماید: (إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ)». (4)

دوست داشتن همسر

1. در حدیثی به سند معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «دوست داشتن همسر از اخلاق پیامبران است». (5)

2. ودر روایتی فرمود: «گمان نمی کنم ایمان کسی بالا رود، مگر اینکه محبّتش به همسرش زیاد شود». (6)

ص: 220


1- تهذیب، ج 7، ص 467، ح 576؛ مکارم الأخلاق، ص 197.
2- کافی، ج 5، ص 328، باب کراهیة العزبة، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 197.
3- خصال، ج 1، ص 167، ح 189؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 218، ح 7.
4- ترجمه: «اگر فقیر وتنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد». (سوره نور، آیه 32)کافی، ج 5، ص 330، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 196.
5- کافی، ج 5، ص 320، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 197.
6- کافی، ج 5، ص 321، ح 5؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 242، ح 1151.

لزوم آمیزش با همسر

1. در روایتی صحیح ومعتبر آمده است که حضرت رضا علیه السلام فرمود: «سه چیز از سنّت پیامبران است: بوی خوش، ازاله موهای زاید بدن وهمخوابی با همسر». (1)

2. زنی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید واز شوهرش که نزد او نمی رفت شکایت کرد. حضرت فرمود: «خود را خوشبو ساز تا نزد تو آید». زن گفت: به هر عطری که داشتم خود را خوشبو ساختم ولی باز از من دوری می کند. حضرت فرمود: «اگر می دانست این کار چه ثوابی دارد از تو دوری نمی کرد». سپس فرمود : «هرگاه به سوی تو حرکت کند دو فرشته او را همراهی می کند وثوابش چونان کسی است که سلاح به دست گرفته، در راه خدا جهاد می کند وزمانی که با تو درآمیزد گناهانش می ریزد همچون ریزش برگ درختان وهرگاه غسل کند از گناهان خارج می شود». (2)

رهبانیّت ممنوع

1. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «همسر عثمان بن مظعون خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید وعرض کرد: ای رسول خدا، شوهرم روزها را روزه می گیرد وشب ها به عبادت می پردازد ونزد من نمی آید. حضرت خشمناک شد وبا همان حال نزد عثمان بن مظعون رفت وفرمود: «ای عثمان، خداوند مرا به رهبانیّت نفرستاده، بلکه به دین مستقیم وآسان مبعوث کرده است. من نماز می خوانم، روزه می گیرم وبا همسرانم نزدیکی می کنم؛ پس هر که مرا دوست دارد باید طبق سنّت وروش من عمل کند وآمیزش با همسران از

ص: 221


1- کافی، ج 5، ص 320، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 66، ح 568.
2- کافی، ج 5، ص 496، ح 4.

سنّت من است». (1)

2. در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم که فرمود: «سه زن خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند. یکی گفت: شوهرم گوشت نمی خورد. دیگری گفت: شوهرم بوی خوش استعمال نمی کند. وسومی گفت: شوهرم نزد همسرانش نمی رود. حضرت به سوی مسجد حرکت کرد، در حالی که از شدّت خشم عبای وی بر زمین کشیده می شد. بر فراز منبر رفت، حمد وثنای الهی گفت وفرمود: چرا جماعتی از اصحاب من گوشت نمی خورند وبوی خوش استعمال نمی کنند ونزد همسرانشان نمی روند؟ در حالی که من گوشت می خورم وبوی خوش می بویم ونزد همسرانم می روم. هر کس از سنّت من پیروی نکند از من نیست». (2)

3. در روایتی معتبر آمده است که سکین نخعی بوی خوش وغذاهای لذیذ وآمیزش با همسرانش را ترک کرده وبه عبادت پرداخته بود. در این موضوع نامه ای به حضرت صادق علیه السلام نوشت وآن حضرت در پاسخ نوشتند: «امّا در مورد زنان، می دانی حضرت رسول چند همسر داشت ونزد آنها می رفت. وامّا غذای لذیذ، حضرت رسول گوشت وعسل تناول می کرد». (3)

صفات پسندیده وناپسند زنان

اهمیّت همسر

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «زن همچون گردنبند (وقلّاده ای) است که به گردن خود می افکنی، دقّت کن که چگونه گردنبندی برای خود انتخاب می کنی». (4)

ص: 222


1- کافی، ج 5، ص 494، باب کراهیة الرّهبانیة وترک الباه، ح 1.
2- کافی، ج 5، ص 496، ح 5.
3- کافی، ج 5، ص 320، ح 4.
4- کافی، ج 5، ص 332، باب اختیار الزّوجة، ح 1، تهذیب، ج 7، ص 464، ح 561.

2. ودر حدیثی دیگر فرمود: «زنان صالحه وغیر صالحه هیچ یک قابل قیمت گذاری نیستند. اگر زن صالحه باشد هیچ طلا ونقره ای معادل ارزش او نخواهد بود، بلکه از طلا ونقره بهتر است. واگر غیر صالحه باشد به خاک هم نمی ارزد، بلکه خاک از او بهتر است». (1)

3. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند جهانیان فرماید: هرگاه اراده کنم که خوبی های دنیا وآخرت را به کسی دهم این نعمت ها را نصیبش می کنم: دلِ شکسته خاشع، زبان ذاکر، بدن صبور بر بلا، زنِ مؤمن که هرگاه به او نگاه کند شاد شود وچون شوهر غایب شود خود را نگاه دارد واموال شوهر را ضایع نکند». (2)

4. در روایتی صحیح آمده است که امام باقر علیه السلام فرمود: «شخص عاقل وبسیار ثروتمندی در بنی اسرائیل زندگی می کرد که دارای دو همسر بود. یک فرزند از همسر عفیفه اش داشت که در شکل وشمایل شبیه پدر بود ودو فرزند از همسر دیگر که عفّتی نداشت. به هنگام مرگ وصیّت کرد که همه اموال من از آنِ یکی از شماهاست. چون پدر مرد هر کدام ادّعا کرد که تمام اموال به وی می رسد. نزد قاضی رفتند، گفت: نزد آن سه برادر که به عقل ودرایت در بین مردم مشهورند بروید تا در میان شما حکم کنند. نزد یکی از آنها رفتند که ظاهراً از همه بزرگ تر بود وآثار پیری در چهره اش نمایان بود. او گفت: نزد فلان برادرم که از من بزرگ تر است بروید. هنگامی که نزد او رفتند وی نه پیر ونه جوان بود، بلکه میانسال به نظر می رسید. او گفت: نزد برادر سوم که از من بزرگ تر است بروید. هنگامی که او را ملاقات کردند با کمال تعجّب دیدند او از همه آنها جوان تر است. پرسیدند: چطور برادر کوچک تر از همه پیرتر وتو که از همه بزرگ تری از

ص: 223


1- کافی، ج 5، ص 332، باب اختیار الزّوجة، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 464، ح 561.
2- کافی، ج 5، ص 327، ح 2.

آنها جوان تری؟ پاسخ داد: امّا برادر کوچک تر ما، همسر بسیار بدی دارد که برادرمان بر بدی های او صبر می کند، مبادا که به بلای دیگری مبتلا شود که نتواند صبر کند، بدین جهت از همه پیرتر نشان می دهد. وامّا برادر دیگر همسری دارد که گاه خوشحالش می کند، بدین جهت میانسال مانده است. وامّا من، همسری دارم که همواره مرا خوشحال می کند وهرگز خاطرم را نمی آزارد، بدین سبب جوان مانده ام. به هر حال آن سه برادر داستان خود را نقل کردند واز او داوری خواستند. وی گفت: نخست بروید استخوان های پدر را از قبر خارج کرده وآتش بزنید، سپس بیایید تا در میان شما حکم کنم. چون از نزد آن شخص رفتند پسر کوچک شمشیری برداشت وبرادرانش کلنگ برداشتند. هنگامی که به سر قبر رسیدند وقصد داشتند قبر پدر را با کلنگ بشکافند، پسر کوچک در مقابل آنها شمشیر کشید وگفت: اجازه نمی دهم قبر پدرم را بشکافید، من از سهم خود گذشتم واموال پدر را به شما واگذار کردم. آنها نزد قاضی بازگشته وماجرا را شرح دادند. قاضی اموال را به پسر کوچک واگذار کرد وخطاب به آن دو گفت : اگر شماها هم فرزند او بودید، مهر وعاطفه فرزندی مانع بیرون آوردن استخوان های پدرتان می شد». (1)

معیارهای معنوی همسر خوب

1. در روایتی معتبر آمده است که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «هر کس زنی را برای زیبایی یا اموالش بخواهد از هر دو محروم خواهد شد. واگر به خاطر دین وایمانش با وی ازدواج کند، خداوند زیبایی وثروت نیز روزی او کند». (2)

2. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به کفو وهم شأن خود

ص: 224


1- راوندی، قصص الانبیاء، ص 182.
2- کافی، ج 5، ص 333، باب مَن تزوّج ذات دین، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 203.

دختر بدهید واز کفو وهم شأن خود دختر بگیرید. وبرای نطفه خود زنی پیدا کنید که شایسته فرزنددار شدن باشد». (1)

معیارهای جسمی همسر شایسته

1. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «با دختر باکره ازدواج کنید که فرزند بسیار آورد. وبه سراغ زنی که از هر جهت مورد قبول شماست ولی فرزند نمی آورد نروید که من به تعداد مسلمانان نسبت به امّت های دیگر در روز قیامت مباهات می کنم. مگر نمی دانید که فرزندان در زیر عرش الهی برای پدران خود طلب آمرزش می کنند. وحضرت ابراهیم علیه السلام از آنها نگهداری کرده وحضرت ساره آنها را بر فراز کوهی از مشک وعنبر وزعفران تربیت می کند». (2)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «با دختران باکره ازدواج کنید که دهانشان خوشبوتر ورحم هایشان خشک تر وپستان هایشان پرشیرتر وفرزندان بیشتری می آورند. مگر نمی دانید که من در روز قیامت به فزونی جمعیّت مسلمانان افتخار می کنم؟ حتّی فرزندی که پیش از موعد سقط شده باشد خشمناک بر در بهشت می ایستد. خداوند فرماید: وارد شو، می گوید: نمی روم تا پدر ومادرم پیش از من وارد بهشت شوند. سپس خداوند به فرشتگان دستور می دهد که

پدر ومادرش را وارد بهشت کنید. پس از ورود آنها به بهشت، به آن طفل می فرماید: به خاطر رحمت زیادی که نسبت به تو داشتم پدر ومادر تو را هم وارد بهشت کردم». (3)

ص: 225


1- کافی، ج 5، ص 332، ح 3؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 192، ح 704.
2- کافی، ج 5، ص 334، ح 4.
3- کافی، ج 5، ص 334، باب فضل الأبکار، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 462، ح 555.

3. از حضرت رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از سعادت انسان است که زنی سفیدرو داشته باشد». (1)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هنگامی که قصد خواستگاری از زنی داشتید از موهایش بپرسید، همان گونه که از چهره اش

سؤال می کنید». (2)

5. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «زنی را خواستگاری کن که گندمگون، فراخ چشم، سیاه چشم، بزرگ سر، میانه بالا باشد. اگر نپسندید بیایید مَهر او را از من بگیرید». (3)

6. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خوبی زن آن است که مَهرش کم وزاییدنش آسان باشد. وشومی زن آن است که مَهرش سنگین وزاییدنش دشوار باشد». (4)

بهترین وبدترین زنان

1. در روایتی با سند معتبر آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بهترین زنان شما زنی است که: فرزند بسیار آورد، شوهردوست، عفیف، در میان خویشاوندانش عزیز، نزد شوهرش فروتن باشد، برای شوهرش زینت کند، از دیگران شرم کرده وعفّت پیشه سازد، هر چه شوهرش گوید اطاعت کند، با شوهر گلاویز نشود واو را وادار بر آمیزش نکند». (5) سپس فرمود: «بدترین زنان

ص: 226


1- کافی، ج 5، ص 335، ح 7.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 245، ح 1164 از امیرالمؤمنین علیه السلام؛ مکارم الأخلاق، ص 200 ازامام سجّاد علیه السلام.
3- کافی، ج 5، ص 335، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 199.
4- کافی، ج 5 ص 564، ح 37؛ مکارم الأخلاق، ص 198.
5- کافی، ج 5، ص 324، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 200.

شما زنی است که: در میان قومش خوار، بر شوهر مسلّط باشد، فرزند نیاورد، کینه توز باشد، از کارهای زشت وقبیح اجتناب نورزد، هنگامی که شوهرش نیست آرایش کند، خود را به دیگران عرضه نماید، هرگاه شوهر به منزل می آید خود را از وی پنهان سازد، از شوهر اطاعت نکند، در خلوت با شوهر از او مضایقه کند، از تقصیر شوهر درنگذرد». (1)

2. در روایتی دیگر فرمود: «زنان قریش بهترین زنان مسلمان ومهربان ترین زنان نسبت به شوهران وفرزندانشان وامین ترین همسران نسبت به شوهران وباعفّت ترین زنان نسبت به غیر شوهرانشان هستند». (2)

ومصداق قریش در روزگار ما سادات هستند.

3. ودر حدیثی دیگر فرمود: «بهترین زنان امّت من زنی است که از دیگران خوش روتر ومَهرش سبک تر باشد». (3)

زنی که از کارکنان خداست

در حدیث است که کسی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید وعرض کرد: زنی دارم که هرگاه به خانه روم از من استقبال وچون بیرون آیم بدرقه ام می کند وهنگامی که مرا غمگین بیند می گوید: چرا ناخوشی؟ اگر برای رزق وروزی غمگین هستی خداوند متکفّل روزی ما ودیگران است واگر برای آخرت محزونی، دعا می کنم که خدا اندوه تو را بزداید. حضرت فرمود: «خداوند کارکنانی دارد واین زن از کارکنان خداست ونیمی از ثواب شهید را دارد». (4)

ص: 227


1- کافی، ج 5، ص 325، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 202.
2- کافی، ج 5، ص 326، باب فضل نساء قریش، ح 2؛ تهذیب، ج 7، ص 466، ح 573 از امیرالمؤمنین علیه السلام.
3- کافی، ج 5، ص 324، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 201.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 246، ح 1169؛ مکارم الأخلاق، ص 200.

آداب خواستگاری وزمان مناسب آن

خواستگاری

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه بخواهی به خواستگاری بروی دو رکعت نماز بگزار وحمد وستایش پروردگار را به جا آور، سپس این دعا را بخوان: اَللّهُمَّ اِنِّی اُریدُ اَنْ اَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لی مِنَ النِّساءِ اَعَفَّهُنَّ فَرْجآ وَاَحْفَظَهُنَّ لی فی نَفْسِها وَمالی وَاَوْسَعَهُنَّ رِزْقآ وَاَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَقَدِّرْ لی وَلَدآ طَیِّبآ تَجْعَلَهُ خَلَفآ صالِحآ فی حَیاتی وَبَعْدَ مَوْتی». (1)

2. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «روز جمعه روز خواستگاری ونکاح است». (2)

3. در حدیث است که به حضرت باقر علیه السلام خبر رسید شخصی در گرمای هوا ودر وسط روز به خواستگاری زنی رفته است. حضرت فرمود: «گمان نمی کنم محبّت والفت در میان آنها استوار شود». آنها به زودی از هم جدا شدند. (3)

زمان عقد وزفاف

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس عقد یا زفاف کند در حالی که قمر در عقرب باشد، عاقبت به خیر نمی شود». (4)

ص: 228


1- ترجمه: «بار خدایا، می خواهم ازدواج کنم. همسری برایم مقدّر کن که پاکدامن ترین زنان ونگاه دارنده ترینآنها در حفظ ونگهداری خود ومالم، از نظر روزی گسترده تر واز جهت برکت عظیم تر باشد وفرزندی پاکروزی ام گردان که جانشین شایسته ای در حیات وپس از مرگ من باشد». کافی، ج 5، ص 501، ح 3؛ مکارمالأخلاق، ص 205.
2- علل الشرایع، ج 3، ص 598.
3- کافی، ج 5، ص 366، باب الوقت الّذی یکره فیه التّزویج، ح 1.
4- تهذیب، ج 7، ص 470، ح 585؛ مکارم الأخلاق، ص 198.

2. در روایتی معتبر آمده است که عقد کردن در ماه شوّال خوب است. (1)

3. در حدیثی معتبر آمده است که ازدواج در شب مستحبّ است. (2)

ولیمه ازدواج

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «غذا دادن به هنگام ازدواج از سنّت پیامبران است». (3)

2. در روایتی آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله چون با میمونه ازدواج کرد به مردم ولیمه داد وغذای آن روز چیزی به نام «حلس» بود که از خرما وروغن وکشک تهیّه می شد. (4)

3. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ولیمه روز اوّل ازدواج لازم ودر روز دوم نیک ودر روز سوم، ریا وسمعه است». (5)

خواندن خطبه عقد

در روایتی آمده است که امام جواد علیه السلام برای عقد کردن دختر مأمون چنین خطبه خواند: «اَلْحَمْدُ للهِِ اِقْرارآ بِنِعْمَتِهِ وَلا اِلهَ اِلاَّ اللهُ اِخْلاصآ لِوَحْدانِیَّتِهِ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِ بَرِیَّتِهِ وَالاَْصْفِیاءِ مِنْ عِتْرَتِهِ. اَمّا بَعْدُ، فَقَدْ کانَ مِنْ فَضْلِ اللهِ عَلَی الاَْنامِ اَنْ اَغْناهُمْ بِالْحَلالِ عَنِ الْحَرامِ فَقالَ سُبْحانَهُ: (وَأَنکِحُوا الاَْیَامَی مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)». (6)

ص: 229


1- کافی، ج 5، ص 563، ح 29.
2- کافی، ج 5، ص 366، باب ما یستحبّ من التّزویج باللیل، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 482، ح 632.
3- کافی، ج 5، ص 367، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 472، ح 590.
4- کافی، ج 5، ص 368، باب الإطعام عند التّزویج، ح 2؛ تهذیب، ج 7، ص 471، ح 589.
5- الجعفریّات، ص 164؛ کافی، ج 5، ص 368، ح 4.
6- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که به نعمت او اعتراف دارم وخدایی جز الله که خالصانهبه وحدانیّت او اعتراف می کنم وجود ندارد ودرود خداوند بر سرور مخلوقاتش وبرگزیدگان از ذرّیّه اش. امّابعد، از فضل خداوند بر مردم این است که آنان را با حلال از حرام بی نیاز گردانید وفرمود: مردان وزنانبی همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان وکنیزان صالح ودرستکارتان را؛ اگر فقیر وتنگدستباشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد؛ (فضل) خداوند واسع و(از نیازهای بندگان) آگاه است».(سوره نور، آیه 32) مکارم الأخلاق، ص 206.

سایر خطبه های طولانی در کتاب های مبسوط ومفصّل ذکر شده است (1)

واین کتاب گنجایش آن را ندارد ودر مورد آداب صیغه نکاح کتابی جداگانه نوشته ام.

آداب زفاف وآمیزش

اشاره

(مقدّمه:) انجام دادن مراسم عروسی (زفاف) به هنگامی که قمر در عقرب است، یا تحت الشعاع (2) باشد، کراهت دارد. وآمیزش در حال عادت ماهیانه، یا

هنگامی که زن خون نفاس دیده حرام است، امّا تمتّعات دیگر (غیر از آمیزش) جایز است هر چند نسبت به بین ناف وزانو کراهت دارد. وبرخی فقها آمیزش پس از پاک شدن وپیش از غسل را حرام دانسته اند واحتیاط در اجتناب است مگر اینکه ضرورتی باشد وزن مستحاضه اگر غسل ودیگر وظایفش را انجام دهد آمیزش اشکال ندارد. آنچه گفته شد در مورد آمیزش از طریق متعارف بود، امّا در آمیزش با همسر از طریق غیر متعارف (از پشت) بین فقها اختلاف نظر است؛ عدّه ای آن را حرام وبیشتر علما آن را مکروه می دانند واحوط اجتناب است وبهتر است به هنگام آمیزش با همسر، نطفه را بیرون نریزد وبرخی علما این کار را بدون اجازه همسر حرام می دانند.

ص: 230


1- به کتاب بحارالانوار، ج 103، ص 263، باب 6 مراجعه فرمایید.
2- کنایه از دو یا سه روز آخر هر ماه که جرم قمر (ماه) در آن ایّام بر اثر باریکی زیاد، دیده نمی شود. (لغت نامهدهخدا).

اوقات مکروه آمیزش

شب چهارشنبه وهنگام تحت الشعاع

1. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مرد نباید در شب چهارشنبه با همسرش آمیزش کند». (1)

2. از حضرت کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس در تحت الشعاع با همسرش آمیزش کند، (بیم آن می رود که) موجب سقط جنین شود». (2)

آمیزش در اوّل ووسط وآخر ماه

1. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در اوّل ووسط وآخر ماه آمیزش نکن که موجب سقط فرزند می شود. واگر سقط نشود دیوانه به دنیا می آید، یا مبتلا به بیماری صرع خواهد شد. ونطفه کسانی که بیماری صرع دارند اکثر در اوّل یا آخر ماه منعقد شده است». (3)

2. در حدیثی آمده است که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: «ای علی، در اوّل ووسط ماه آمیزش نکن که زمینه بیماری های جنون، خوره وفساد عقل را در همسر وفرزندت به وجود می آورد». (4)

3. همچنین فرمود: «ای علی، در شب نیمه شعبان آمیزش نکن که اگر فرزندی به وجود آید شوم ونامیمون باشد. ودر روز آخر ماه شعبان نیز این کار را ترک کن، چرا که اگر فرزندی به وجود آید یاور ستمکاران شود». (5)

ص: 231


1- کافی، ج 5، ص 366، باب الوقت الّذی یکره فیه التّزویج، ح 3.
2- کافی، ج 5، ص 499، ح 2؛ تهذیب، ج 7، ص 474، ح 60.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 255، ح 1208.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
5- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
آمیزش هنگام طلوع وغروب آفتاب

1. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «جنب شدن به هنگام طلوع آفتاب ونیز هنگام زردی آفتاب که خورشید غروب می کند کراهت دارد». (1)

2. در حدیثی معتبر آمده است که: «آمیزش میان سپیده صبح تا طلوع آفتاب واز هنگام غروب آفتاب تا برطرف شدن سرخی مغرب ودر روزی که آفتاب می گیرد ودر شبی که ماه می گیرد ودر شب یا روزی که باد سیاه یا سرخ یا زرد می وزد کراهت دارد. به خدا قسم، اگر در این اوقات آمیزش کنند وفرزندی به دنیا آید آنچه را دوست دارند در آن فرزند نخواهند یافت، زیرا نشانه های خشم الهی را سبک شمرده اند». (2)

آمیزش در شب عید فطر وعید قربان ودر برابر آفتاب

1. در حدیث است که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود : «ای علی، در شب عید فطر با همسر خود هم بستر نشو که اگر نطفه فرزندی در آن شب منعقد شود، منشأ شرور فراوانی خواهد شد». (3)

2. نیز فرمود: «ای علی، در شب عید قربان با زوجه خود آمیزش نکن که اگر فرزندی منعقد شود، نقص عضو خواهد داشت». (4)

3. نیز فرمود: «ای علی، در برابر تابش مستقیم نور آفتاب آمیزش نکن، مگر اینکه پرده ای میان خود وآفتاب قرار دهی، زیرا اگر در چنان حالتی فرزندی به وجود آید همواره پریشان وبدحال باشد». (5)

ص: 232


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 47، ح 182، ج 3، ص 255، ح 1209.
2- محاسن، ص 311، ح 26؛ کافی، ج 5، ص 498، ح 1.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
5- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.

اوقات حرام آمیزش

(مقدّمه:) آمیزش با همسر در پاره ای از اوقات حرام است که علّامه مجلسی رحمة الله فقط به یک مورد آن اشاره کرده است. (توجّه کنید:)

در حدیثی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «هر کس با همسرش در حال حیض همبستر گردد ونطفه فرزندی در آن حال بسته شود، سپس آن فرزند به دنیا آید در حالی که مبتلا به بیماری پیسی باشد، جز خود هیچ کس را سرزنش نکند». (1)

اوقات مستحبّ آمیزش

1. از حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «آمیزش در شب اوّل ماه مبارک رمضان مستحبّ است». (2)

2. در حدیثی آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «ای علی، در شب دوشنبه آمیزش کن که اگر فرزندی به وجود آید، (امید است) حافظ قرآن وراضی به قسمت خدا باشد». (3)

3. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ای علی، اگر در شب سه شنبه آمیزش کنی وخداوند فرزندی نصیب تو کند، سعادت اسلام نصیب وی شود ودهانش خوشبو ودلش مهربان ودستش سخاوتمند وزبانش از غیبت وتهمت پاک باشد». (4)

4. در سخنی دیگر فرمود: «ای علی، اگر در شب پنجشنبه آمیزش کنی ونطفه

ص: 233


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 256، ح 1213.
2- کافی، ج 4، ص 108، ح 3؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 112، ح 481.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.

فرزندی منعقد شود، حاکمی از حاکمان دینی، یا دانشمندی از دانشمندان خواهد شد». (1)

5. نیز در سخنی فرمود: «ای علی، اگر در شب جمعه آمیزش کنی وفرزندی از آن به وجود آید، خطیب وسخنگو باشد. وچنانچه در شب جمعه بعد از نماز عشا باشد، امید است که آن فرزند از ابدال (شریف وصالح ونیکوکار) باشد». (2)

6. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه کسی زنی را ببیند واز او خوشش بیاید، با همسرش آمیزش کند زیرا او هم زنی است مانند آن زن؛ شیطان را بر دل خود مسلّط نکند. واگر همسری ندارد دو رکعت نماز بگزارد وحمد وستایش خدا فراوان گوید وبر محمّد وآل محمّد صلوات فرستد، سپس از خداوند تقاضای همسر کند تا او را از حرام بی نیاز سازد». (3)

7. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ای علی، هرگاه در عصر جمعه آمیزش کنی وفرزندی به وجود آید، از دانایان مشهور خواهد بود». (4)

مکان هایی که آمیزش در آن مکروه است

1. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ای علی، زیر درخت دارای میوه آمیزش نکن که اگر فرزندی به وجود آید، (بیم آن می رود که) جلّاد وقاتل مردم، یا رئیس وسرکرده ستمکاران باشد». (5)

2. در سخنی دیگر فرمود: «ای علی، بر پشت بام آمیزش نکن که اگر فرزندی

ص: 234


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
3- خصال، ج 2، ص 433؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 287، ح 19.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
5- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.

به وجود آید، (بیم آن می رود که) منافق وریاکار وبدعتگذار باشد». (1)

3. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دوست ندارم کسی که در سفر برای غسل کردن آب در اختیار ندارد آمیزش کند، مگر اینکه بترسد

به او زیانی برسد». (2)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در اتاقی که کودکی در آن باشد آمیزش نکنید که آن کودک یا فرزندی که از آن آمیزش به وجود می آید، عفیف نباشد». (3)

5. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به حقّ خداوندی که جانم در دست اوست، هرگاه کسی با همسر خود آمیزش کند ودر آنجا کسی بیدار باشد که ایشان را ببیند، یا سخن ونفس آنها را بشنود، فرزندی که از این آمیزش به وجود آید رستگار نشود وعفیف نباشد». (4)

کارهای مکروه به هنگام آمیزش

1. در حدیثی معتبر وصحیح آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «به هنگام آمیزش سخن نگویید، زیرا بیم آن می رود که اگر فرزندی به وجود آید لال باشد. (5) وشوهر در آن وقت به عورت زوجه نگاه نکند، زیرا بیم نابینایی فرزند می رود». (6)

توجّه: این سخن در روایت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت

ص: 235


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
2- تهذیب، ج 7، ص 482، ح 634.
3- کافی، ج 5، ص 499، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 476، ح 612.
4- کافی، ج 5، ص 500، ح 2.
5- کافی، ج 5، ص 498، ح 7؛ تهذیب، ج 7، ص 476، ح 608.
6- تهذیب، ج 7، ص 477، ح 613.

علی علیه السلام نیز آمده است. البتّه نگاه کردن به عورت زوجه، در برخی دیگر از روایات جایز شمرده شده است. (1) واین نشان می دهد که آنچه در روایت بالا

آمده، حکم تحریم نیست بلکه دلالت بر کراهت این کار دارد.

2. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «ای علی، با علاقه زن دیگر با همسر خود آمیزش نکن که اگر در این حال فرزندی نصیب تو شود، (بیم آن می رود که) آلوده دامن باشد». (2)

3. در گفته ای دیگر فرمود: «ای علی، هنگامی که همسرت حامله است، بدون وضو با او آمیزش نکن که اگر فرزندی به وجود آید، کوردل وبخیل باشد». (3)

4. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «زن وشوهر به هنگام آمیزش کاملاً عریان نشوند، زیرا این کار موجب دوری فرشتگان از آنها می شود». (4)

حالت های مکروه به هنگام آمیزش

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «کسی که محتلم شده، پیش از آنکه غسل جنابت کند با همسر خود آمیزش نکند واگر آمیزش کرد وفرزند عقب افتاده ای نصیبش شد، جز خود کسی را سرزنش نکند». (5)

2. در چندین روایت معتبر آمده است که زن وشوهر در حالتی که خضاب به حنا یا غیر آن بسته باشند، آمیزش نکنند. (6)

ص: 236


1- کافی، ج 5، ص 497، ح 5؛ تهذیب، ج 7، ص 476، ح 608.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 358، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 385، ح 1712؛ مکارم الأخلاق، ص 209.
4- علل الشرایع، ج 2، ص 518، ح 8.
5- طبّ الائمّه، ص 138.
6- کافی، ج 5، ص 498، ح 8؛ تهذیب، ج 7، ص 476، ح 611.

3. در روایتی آمده است که اگر کسی انگشتری در دست داشته باشد که نام خدا در آن باشد، جماع نکند. (1)

4. در حدیثی امام رضا علیه السلام از جدّ بزرگوارش امام صادق علیه السلام آورده است که : «هر کس پس از آمیزش وپیش از غسل بخواهد بار دیگر آمیزش کند، وضو بگیرد». (2)

آداب پیش از آمیزش

1. در چندین روایت معتبر آمده است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: «هرگاه بخواهید با همسر خود آمیزش کنید به روش مرغان نزد او نروید، بلکه نخست با زبان ودست وبا گفتار ولمس، او را آماده سازید سپس آمیزش کنید». (3)

2. در روایتی می خوانیم که: «هرگاه امام زین العابدین علیه السلام می خواست با همسرش آمیزش کند، خدمتکاران را از آن محل دور می کرد ودرها را می بست وپرده ها را می انداخت». (4)

3. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «سه کار را از کلاغ بیاموزید: آمیزش کاملاً پنهانی وبه دور از چشم دیگران، بامداد به سراغ کار وکسب رفتن، و احتیاط فراوان». (5)

4. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مردان به هنگام آمیزش عجله نکنند،زیرازنان پیش ازآمیزش کارهایی دارند که می خواهند انجام دهند». (6)

ص: 237


1- استبصار، ج 1، ص 48، ح 133.
2- کشف الغمّه، ج 2، ص 822؛ بحارالانوار، ج 49، ص 63، ح 80 .
3- کافی، ج 5، ص 497، ح 2؛ تهذیب، ج 7، ص 475، ح 65.
4- کافی، ج 5، ص 500، ح 2.
5- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 257، ح 10؛ خصال، ج 1، ص 121، ح 47.
6- خصال، ج 2، ص 433.

آداب عروسی

1. در حدیثی معتبر آمده است: «خداوند متعال در روز عقد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به سدرة المنتهی دستور داد که آنچه داری برای نثار فاطمه فرو ریز! سدرة المنتهی آنچه از مروارید ومرجان وجواهر داشت بر اهل بهشت نثار کرد. حوریان بهشتی آنها را بردند وتا روز قیامت به آن افتخار می کنند وبرای یکدیگر هدیه می فرستند ومی گویند: این نثار (هدیه شب عروسی) فاطمه (به حاضران) است». (1)

2. در حدیث آمده است که: «در شب عروسی حضرت زهرا علیها السلام، مرکب حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله را آوردند وقطیفه ای بر روی آن انداختند، سپس حضرت به دخترش فاطمه فرمود: «سوار شو!» سلمان افسار آن را می کشید وپیامبر از پشت سر حرکت می کرد. در اثنای راه، صدای ملائکه به گوش حضرت رسید. جبرئیل با هزار فرشته ومیکائیل با هزار فرشته فرود آمدند وبه حضرت عرض کردند: خداوند ما را برای عروسی فاطمه فرستاده است. سپس جبرئیل ومیکائیل تکبیر گفتند وملائکه نیز الله اکبر گفتند واز آنجا سنّت شد که در شب زفاف، الله اکبر بگویند». (2)

3. در احادیث وروایات معتبر در مورد عروسی در شب سفارش شده، ازاین رو عروسی در شب سنّت است، همان گونه که پختن غذا در صبحگاهان. (3)

4. در برخی احادیث معتبر آمده است که نثار (4) عروسی را می توان برداشت،

امّا چون از یکدیگر غارت می کنند ومی ربایند کراهت دارد.

ص: 238


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 253، ح 1202.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 253، ح 1202.
3- کافی، ج 5، ص 366، باب ما یستحبّ مِن التّزویج بِالْلَیل، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 482، ح 633.
4- «نثار» چیزی است که شب عروسی بر سر عروس می ریزند.

وعلما فرموده اند: در صورتی برداشتن آن جایز است که از قراین وشواهد معلوم شود که صاحبان آن رضایت دارند. (1)

5. در حدیث است که کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ما غذاهای بسیار خوب وخوشبویی درست می کنیم، ولی بوی غذای عروسی در هیچ غذایی یافت نمی شود. حضرت فرمود: «علّت آن این است که نسیم بهشتی بر طعام عروسی می وزد، زیرا غذایی است که برای کار حلالی آماده می شود». (2)

6. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه به عروسی دعوت شدید دیر بروید، زیرا شما را به یاد دنیا می اندازد. وچون به تشییع جنازه دعوتتان کردند زودتر بروید که شما را به یاد آخرت می اندازد». (3)

آمیزش در حمّام یا بدون روانداز

1. در روایتی صحیح آمده است که از امام رضا علیه السلام سؤال شد: آمیزش با همسر در حمّام چه حکمی دارد؟ فرمود: «جایز است». (4)

2. در روایتی آمده است که از امام کاظم علیه السلام پرسیدند: اگر در حال آمیزش، روانداز از روی زن وشوهر کنار رود چه حکمی دارد؟ فرمود: «اشکال ندارد». (5)

دعا ونماز در شب زفاف وهنگام آمیزش

آداب شب زفاف

1. در حدیثی صحیح ومعتبر آمده است که امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: «پیش از

ص: 239


1- جواهر الکلام، ج 29، ص 51.
2- محاسن، ص 418، ح 186؛ کافی، ج 6، ص 282، ح 6.
3- قرب الإسناد، ص 87، ح 268؛ تهذیب، ج 1، ص 490، ح 1510.
4- تهذیب الأحکام، ج 1، ص 394، ح 1135.
5- کافی، ج 5، ص 497، ح 3؛ تهذیب الأحکام، ج 7، ص 475، ح 606.

آنکه عروس را نزد تو آورند بگو وضو بگیرد، تو نیز وضو بگیر، سپس هر کدام دو رکعت نماز بگزارید. بعد حمد وثنای الهی را به جا آورده، بر محمّد وآل محمّد صلوات بفرست ودعا کن واز زنانی که همراه عروس آمده اند تقاضا کن که آمین بگویند. آن گاه این دعا را بخوان: اَللّهُمَّ ارْزُقْنی إلْفَها وَوُدَّها وَرِضاها وَارْضِنی بِها وَاجْمَعْ بَیْنَنا بِاَحْسَنِ اِجْتِماعٍ وَآنَسَ ائْتِلافٍ، فَاِنَّکَ تُحِبُّ الْحَلالَ وَتَکْرَهُ الْحَرامَ». (1) سپس فرمود: «الفت ومحبّت از سوی خدا ودشمنی از جانب

شیطان است واو می خواهد آنچه را خدا حلال کرده، در نظر مردم زشت

جلوه دهد». (2)

2. در روایتی حسنه آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که در شب زفاف نزد عروس رفتی، موی پیشانی اش را بگیر واو را رو به قبله کن وبگو :

اَللّهُمَّ بِأمانَتِکَ أخَذْتُها وَبِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُها فَإنْ قَضَیْتَ لی مِنْها وَلَدآ فَاجْعَلْهُ مُبَارَکآ تَقِیّآ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فِیهِ شِرْکآ وَلا نَصِیبآ». (3)

3. در حدیثی آمده است که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «داماد در شب زفاف این دعا را بخواند: اَللّهُمَّ بِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُها وَبِأمانَتِکَ أخَذْتُها اللّهُمَّ اجْعَلْها وَلُودآ وَدُودآ لا تَفْرَکُ تَأْکُلُ مِمّا راحَ وَلا تَسْألُ عَمَّا سَرَحَ». (4)

4. در روایتی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود این دعا را بخواند :

ص: 240


1- ترجمه: «بار خدایا، الفت ودوستی وخشنودیش را روزی ام کن ومرا (نیز) با او خشنود ساز ومیان ما بهبهترین سازگاری وخو گرفتن وهمدم بودن جمع کن، زیرا تو حلال را دوست وحرام را دشمن می داری».
2- کافی، ج 5، ص 500، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 472، ح 593.
3- ترجمه: «بار خدایا، به امانت تو او را به همسری گرفتم وبا کلمات تو وی را بر خود حلال کردم، پس اگر برایمن از او فرزندی مقدّر کرده ای او را مبارک وپرهیزگار واز شیعیان آل محمّد قرار ده واز برای شیطان در اوشراکت وبهره ای قرار مده». کافی، ج 5، ص 500، ح 2.
4- ترجمه: «بار خدایا، او را با کلمات تو بر خود حلال کردم وبه امانت تو وی را به همسری گرفتم. بار خدایا، از اوفرزندان بسیاری به من عطا کن وبر محبّتش بیفزا، به گونه ای که دشمنی نکند وبه آنچه برایش آوردهمی شود قناعت کند واز آنچه ندارد نپرسد». کافی، ج 5، ص 501، ح 4.

«بِکَلِماتِ اللّهِ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها وَفِی أمانَةِ اللّهِ أَخَذْتُها اَللّهُمَّ إنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِها شَیْئآ فَاجْعَلْهُ بَارّآ تَقِیّآ وَاجْعَلْهُ مُسْلِمآ سَوِیّآ وَلا تَجْعَلْ فِیهِ شِرْکآ لِلشَّیْطَانِ». (1)

چگونه شیطان شریک نطفه می شود

1. در روایتی معتبر از امام صادق علیه السلام می خوانیم که در مورد دعای شب زفاف فرمود: «دست بر بالای پیشانی اش بگذار وبگو: اَللّهُمَّ عَلی کِتابِکَ تَزَوَّجْتُها وَفی اَمانَتِکَ اَخَذْتُها وَبِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَها، فَاِنْ قَضَیْتَ لی فی رَحِمِها شَیْئآ فَاجْعَلْهُ سَوِیّآ وَلا تَجْعَلْهُ شِرْکَ شَیْطانٍ». (2)

راوی پرسید: چگونه شیطان شریک نطفه می شود؟ امام فرمود: «اگر به هنگام آمیزش، نام خدا را ببرند شیطان دور می شود واگر نبرند شریک نطفه می شود». آن شخص پرسید: چگونه می توان فهمید شیطان در نطفه کسی شریک شده است؟ فرمود: «هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد شیطان در نطفه اش شریک نشده وهر کس دشمن ما باشد شیطان در نطفه اش شرکت جسته است». (3)

وبه این مضمون، احادیث بسیاری در منابع شیعه واهل سنّت وجود دارد.

2. در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «هر کس بخواهد شیطان در نطفه اش شریک نشود، بسم الله بگوید وسپس از شرّ شیطان به خداوند پناه ببرد». (4)

ص: 241


1- ترجمه: «با کلمات خدا او را بر خود حلال وبر امانت خدا با وی ازدواج کردم. بار خدایا، اگر در رحم اوفرزندی برای من مقدّر کرده ای او را نیکوکار وپرهیزگار قرار ده ومسلمانی راست اندام (وسالم) گردان وازبرای شیطان در او شراکتی قرار مده». کافی، ج 5، ص 502، ح 2.
2- ترجمه: «بار خدایا، بر طبق کتاب تو او را به ازدواج خود درآوردم وبا امانت تو او را به همسری گرفتم وباکلمات تو او را بر خود حلال کردم. اگر در رحم او فرزندی برای من مقدّر کرده ای خلقتش را کامل گردانوبرای شیطان در آن شراکتی قرار مده». کافی، ج 5، ص 501، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 470، ح 584.
3- کافی، ج 5، ص 501، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 407، ح 584.
4- کافی، ج 5، ص 502، ح 1.

3. در حدیثی دیگر آمده است که امام صادق علیه السلام چگونگی شرکت شیطان در نطفه انسان را بیان فرمود وآن را بسیار مهم شمرد. راوی پرسید: چه باید کرد که این اتّفاق نیفتد؟ حضرت فرمود: «هرگاه بخواهی آمیزش کنی بگو: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لا إلهَ إِلاَّ هُوَ بَدِیعُ السَّماواتِ وَالاْرْضِ اللّهُمَّ إِنْ قَضَیْتَ مِنِّی فِی هذِهِ اللَّیْلَةِ خَلِیفَةً فَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فِیهِ شِرْکآ وَلا نَصِیبآ وَلا حَظّآ وَاجْعَلْهُ مُوْمِنآ مُخْلِصآ مُصَفًّی مِنَ الشَّیْطانِ وَرِجْزِهِ جَلَّ ثَناؤُکَ». (1)

دعای هنگام آمیزش

1. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه بخواهی با همسرت آمیزش کنی این دعا را بخوان. اَللّهُمَّ ارْزُقْنی وَلَدآ وَاجْعَلْهُ تَقِیّآ زَکِیّآ لَیْسَ فی خَلْقِهِ زِیادَةٌ وَلا نُقْصانٌ وَاجْعَلْ عاقِبَتَهُ اِلی خَیْرٍ». (2)

2. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه کسی بخواهد آمیزش کند این دعا را بخواند: «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اللّهُمَّ جَنِّبْنِی الشَّیْطانَ وَجَنِّبِ الشَّیْطانَ ما رَزَقْتَنِی. در این صورت اگر فرزندی نصیبش شود، شیطان هرگز به او ضرری نمی رساند». (3)

ص: 242


1- ترجمه: «به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایی که جز او خدایی نیست. همو که آفریننده آسمان ها وزمیناست. بار خدایا، اگر در این شب برای من فرزندی مقدّر کردی، برای شیطان در او شراکت وبهره ای قرار مدهواو را مؤمنی با اخلاص وپاکیزه از شیطان وپلیدی شیطان قرار ده، تو مستحقّ ستایش بزرگی». کافی، ج 5،ص503، ح 4؛ تفسیر عیّاشی، ج 2، ص 300، ح 106.
2- ترجمه: «بار خدایا، فرزندی روزی ام کن واو را پرهیزگار وپاک قرار ده، در خلقتش زیاد وکمی نباشدوعاقبت او را نیک گردان». تهذیب، ج 7، ص 473، ح 598.
3- ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاک) خدا (آغاز می کنم). بار خدایا، شیطان را از من وفرزندی که نصیب منمی کنی دور کن». کافی، ج 5، ص 503، ح 598.

حقوق زن وشوهر بر یکدیگر

حقوق شوهر بر زن

1. در روایتی معتبر می خوانیم که امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: «زنی خدمت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد وعرض کرد: حقّ شوهر بر زن چیست؟ حضرت فرمود: لازم است از شوهرش اطاعت کند ونافرمانی نکند، بدون اجازه شوهر از اموالش صدقه ندهد، بدون رضایت شوهر روزه مستحبّی نگیرد، هرگاه نیاز به آمیزش داشت مضایقه نکند، بی اجازه شوهر (جز برای کار ضروری) از خانه بیرون نرود که اگر چنین کند تا زمانی که به خانه بازگردد ملائکه آسمان وزمین وملائکه غضب ورحمت همگی او را نفرین می کنند. آن زن دوباره پرسید: حقّ چه کسی بر مرد از همه عظیم تر است؟ فرمود: حقّ پدر. عرض کرد: حقّ چه کسی بر زن از همه عظیم تر است؟ فرمود: حقّ شوهر».

2. در روایتی دیگر می خوانیم: «زنی خدمت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله رسید واز حقّ شوهر بر زن پرسید. حضرت فرمود: بیش از آن است که بتوان گفت، از جمله

اینکه بدون اجازه اش روزه مستحبّی نگیرد واز خانه بیرون نرود، به بهترین بوها خود را خوشبو سازد، زیباترین لباس ها را برای او بپوشد، خود را به بهترین صورت برای شوهر بیاراید». (1)

3. در حدیثی دیگر فرمود: «بی اجازه شوهر چیزی از اموالش را به کسی ندهد که اگر چنین کند گناهش برای زن وثوابش برای شوهر است. وهیچ شب سر بر بالین نگذارد مگر اینکه شوهر از او راضی باشد». (2)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر زنی شب را به صبح برد

ص: 243


1- کافی، ج 5، ص 508، ح 7.
2- کافی، ج 5، ص 508، ح 8.

در حالی که شوهرش از او آزرده خاطر باشد، نمازش قبول نمی شود تا شوهر از او راضی گردد. وهر زنی که برای غیر شوهر بوی خوش استفاده کند نمازش قبول نیست تا آنکه بوی خوش را از خود بزداید». (1)

5. در حدیثی دیگر فرمود: «عمل سه گروه به آسمان بالا نمی رود؛ یک گروه زنانی اند که شوهرانشان از آنها راضی نباشند». (2)

6. در احادیث معتبر آمده است: «جهاد مردان آن است که جان ومال خود را در راه خدا صرف کنند تا کشته (یا پیروز) شوند وجهاد زنان آن است که با شوهر خود مدارا کنند». (3)

7. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «هر زنی به شوهرش بگوید: من هرگز از تو نیکی ندیده ام، ثواب اعمالش از بین می رود». (4)

حقوق زن بر شوهر

1. در روایاتی معتبر وبسیار آمده است: «حقّ زن بر مرد این است که نیازهای او را در تغذیه ولباس تأمین کند واگر بدی کرد او را ببخشاید». (5)

2. در حدیثی دیگر در مورد (بخشی از) حقوق زن، علاوه بر آنچه در بالا

ذکر شد، چنین آمده است: «با وی بداخلاقی نکند، به مقدار نیاز برایش موادّ آرایشی وغذایی ولباس تهیّه کند، خانه اش را از موادّ مورد نیاز خالی نگذارد، میوه های فصل را برایش بخرد، در اعیاد بیش از ایّام دیگر برایش موادّ خوراکی

ص: 244


1- کافی، ج 5، ص 507، ح 2؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 278، ح 1320 و1322.
2- کافی، ج 5، ص 507، ح 3.
3- کافی، ج 5، ص 507، ح 3.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 278، ح 1325؛ مکارم الأخلاق، ص 215.
5- کافی، ج 5، ص 510، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 279، ح 1327.

تهیّه کند». (1)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «از خدا درباره حقّ دو گروه بترسید: یتیمان وزنان». (2)

4. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «بهترین شما کسی است که با همسر خود رفتار بهتری داشته باشد». (3)

5. امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: «خلاف مروّت است که انسان در شهری که همسرش آنجاست، شب را نزد همسرش نرود وجای دیگر بخوابد». (4)

6. حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حدیثی فرمود: «اگر مردی به همسر خود بگوید دوستت دارم، همسرش هرگز آن را فراموش نمی کند». (5)

دعاهای طلب فرزند وفضیلت آن

فرزندان در کلام معصومان علیهم السلام

اهمیّت وتعداد فرزند

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «فرزند صالح گلی از گل های بهشت است». (6)

2. ودر حدیثی دیگر فرمود: «فرزند صالح از سعادت انسان است». (7)

3. ودر روایتی دیگر فرمود: «هر که بدون فرزند بمیرد گویا هرگز در میان

ص: 245


1- کافی، ج 5، ص 511، ح 5.
2- کافی، ج 5، ص 511، ح 3؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 248، ح 1179.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 281، ح 1339.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 362، ح 1719.
5- کافی، ج 5، ص 569، ح 59.
6- کافی، ج 6، ص 3، ح 10؛ مکارم الأخلاق، ص 218.
7- کافی، ج 6، ص 3، ح 11.

مردم نبوده وکسی که از خود فرزندی به جا گذاشته، گویی نمرده است». (1)

4. و در سخنی دیگر فرمود: «فرزند بسیار داشته باشید که من به جمعیّت فراوان مسلمانان در روز قیامت مباهات می کنم». (2)

تأثیر اعمال فرزند در کارنامه والدین

1. در حدیثی معتبر می خوانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «حضرت عیسی از کنار قبری گذشت که صاحبش را عذاب می کردند. سال دیگر از کنار همان قبر عبور کرد امّا خبری از عذاب نبود. در این مورد از پروردگار سؤال کرد. وحی رسید: امسال فرزند صاحب قبر به سنّ بلوغ رسید وجادّه ای را اصلاح کرد ویتیمی را پناه داد، بدین سبب او را آمرزیدم. سپس فرمود: میراثی که از برای خدا از بنده می ماند، فرزندی است که پس از او خدا را عبادت کند». (3)

پاداش زحمات پدر ومادر

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چون بیماری گریبانگیر فرزند می شود، کفّاره گناهان والدین اوست». (4)

2. در حدیثی صحیح می خوانیم: «روزی جبرئیل نازل شد ودید حضرت رسول وعلی علیهما السلام ناله می کنند. علّت را پرسید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: دو طفل ما گریه کردند وبر اثر گریه آنها ما اذیّت شدیم. جبرئیل گفت: خداوند متعال فرموده است: گریه کودکان تا هفت سال همچون ذکر «لااِلهَ اِلّاالله» واز هفت تا

ص: 246


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 309، ح 1493.
2- کافی، ج 6، ص 2، ح 3.
3- کافی، ج 6، ص 3، ح 12؛ عدّة الدّاعی، ص 77.
4- کافی، ج 6، ص 52، ح 1؛ ثواب الأعمال، ص 230، ثواب مرض الصّبی، ح 1.

چهارده سالگی، طلب آمرزش برای پدر ومادر است وچون به سنّ بلوغ برسند، پدر ومادر در ثواب اعمال آنها شریک اند ودر گناهانشان شریک نیستند». (1)

ثواب دوران بارداری وشیردهی

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «از هنگامی که زن باردار می شود تا زمانی که وضع حمل کند وفرزندش را از شیر می گیرد، مانند کسی است که در مرزهای کشور اسلامی با کافران جهاد کرده وشرّ آنها را از سر مسلمانان کوتاه می کند. واگر در این بین بمیرد، ثواب شهیدان را دارد». (2)

دختر یا پسر

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند بر دختران مهربان تر از پسران است. وهر مردی که شاد کند زنی را که با او خویشاوندی دارد ومحرم اوست، خداوند او را در قیامت شاد می گرداند». (3)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دختران حسنات هستند وپسران نعمت وخداوند بر حسنه ثواب می دهد واز نعمت سؤال می کند». (4)

3. امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابش فرمود: «شنیده ام خداوند دختری به

تو عنایت کرده ولی او را نمی خواهی؟ مگر چه ضرری برای تو دارد؟ دختر

گلی است که اورامی بویی وروزیش راخدا می دهد وپیامبر پدر دختران بود». (5)

ص: 247


1- کافی، ج 6، ص 52، ح 5.
2- مکارم الأخلاق، ص 234.
3- کافی، ج 6، ص 6، ح 7.
4- کافی، ج 6، ص 6، ح 8؛ ثواب الأعمال، ص 239، ثواب اب البنات، ح 1.
5- کافی، ج 6، ص 6، ح 9.

4. ودر سخنی دیگر فرمود: «هر کس آرزوی مرگ دختران را کند وآنها بمیرند، ثوابی در کارنامه اعمالش نخواهد بود ودر روز قیامت نزد خداوند گناهکار باشد». (1)

5. در حدیثی دیگر آمده است: «کسی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود، به وی خبر دادند خداوند دختری به تو داد، رنگش تغییر کرد. حضرت فرمود: زمین گهواره او وآسمان سایبانش وخداوند روزیش را می دهد. وگلی است که او را می بویی (از چه چیز ناراحتی؟) سپس رو به یارانش کرد ودر مورد کسانی که یک یا چند دختر دارند سفارش هایی فرمود». (2)

6. از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس نفقه سه دختر یا سه خواهر را دهد بهشت بر او واجب می شود. سپس فرمود: بلکه هر کس دو یا یک تن از آنان را نفقه دهد، بهشت بر او واجب می شود». (3)

دعا برای فرزنددار شدن

دعاهای مخصوص

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کسانی که دیرهنگام صاحب فرزند می شوند این دعا را بخوانند: اَللّهُمَّ لا تَذَرْنِی فَرْدآ وَاَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ وَحیدآ وَحْشآ، فَیَقْصُرُ شُکْری عَنْ تَفَکُّری بَلْ هَبْ لی عاقِبَةَ صِدْقٍ ذُکُورآ وَاِناثآ، آنَسُ بِهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَاَسْکُنُ اِلَیْهِمْ مِنَ الْوَحْدَةِ وَاَشْکُرُکَ عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ، یا وَهّابُ یا عَظیمُ یا مُعْظِمُ. ثُمَّ اَعْطِنی فی کُلِّ عافِیَةٍ شُکْرآ حَتّی تُبَلِّغَنی مِنْها رِضْوانَکَ

ص: 248


1- کافی، ج 6، ص 5، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 219.
2- کافی، ج 6، ص 5، ح 6؛ مکارم الأخلاق، ص 219.
3- کافی، ج 6، ص 6، ح 10؛ مکارم الأخلاق، ص 219.

فی صِدْقِ الْحَدیثِ وَاَداءِ الاَْمانَةِ وَوَفاءٍ بِالْعَهْدِ». (1)

2. از امام سجّاد علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس این دعا را بخواند، خداوند دعاهایش را در مورد ثروت وفرزند وخیر دنیا وآخرت مستجاب می کند: رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْدآ وَاَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ وَاجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّآ یَرِثُنی فی حَیاتی وَیَسْتَغْفِرُ لی بَعْدَ مَوْتی وَاجْعَلْهُ خَلْقآ سَوِیّآ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ نَصیبآ. اَللّهُمَّ اِنّی اَسْتَغْفِرُکَ وَاَتُوبُ اِلَیْکَ، اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (2) وبرای فرزنددار

شدن، هفتاد مرتبه آن را بخواند». (3)

3. در حدیث است که کسی از نداشتن فرزند به امام صادق علیه السلام شکایت کرد. حضرت فرمود: «هرگاه بخواهی با همسر خود آمیزش کنی این دعا را بخوان : اَللّهُمَّ اِنْ رَزَقْتَنی ذَکَرآ سَمَّیْتُهُ مُحَمّدآ». (4)

استغفار

1. ابرش کلبی به امام محمّد باقر علیه السلام عرض کرد: صاحب فرزند نمی شوم.

ص: 249


1- ترجمه: «بار خدایا، مرا تنها وامگذار وتویی بهترین وارثان، تنهای ترس آوری که تفکّرم از شکرگزاریممی کاهد، بلکه مرا عاقبتی صادقانه با پسران ودخترانی ببخش که از تنهایی به آنان مأنوس بوده وآرام گیرمودر هنگام کامل شدن، نعمت تو را شکر کنم ای بخشنده، ای بزرگ، ای بزرگ کننده. سپس در هر عافیتیتوفیق شکر وسپاس به من عطا کن تا مرا در راستگویی وادای امانت ووفای به پیمان، به خشنودی وبهشتتو برساند». کافی، ج 6، ص 7، ح 1.
2- ترجمه: «پروردگارا، مرا تنها وامگذار. وتویی بهترین وارثان واز نزد خود برای من یاوری (فرزندی) قرار دهکه در زندگی به من کمک کند وپس از مرگ برایم طلب مغفرت نماید واو را خلقتی موزون قرار ده واز برایشیطان در او بهره ای قرار مده! بار خدایا، من از تو طلب مغفرت می کنم وبه سوی تو بازمی گردم، زیرا توبخشنده ومهربانی».
3- مکارم الأخلاق، ص 224.
4- ترجمه: «خدایا، اگر فرزند پسری روزی ام کنی او را محمّد نامیدم». کافی، ج 6، ص 11، ح 1؛ مکارمالأخلاق، ص 225.

حضرت فرمود: «هر روز یا هر شب صد مرتبه استغفار کن». (1)

وبهتر آن است که «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَاَتُوبُ اِلَیْهِ» بگوید.

2. در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است که برای حلّ مشکل نداشتن فرزند چنین بگوید: هر صبح وشام هفتاد بار «سُبْحانَ اللهِ»، سپس ده بار «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَاَتُوبُ إِلَیْهِ»، بعد نُه بار «سُبْحانَ اللهِ» وبه دنبال آن، یک بار «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَاَتُوبُ إِلَیْهِ». راوی می گوید: جمع بسیاری به این دستور عمل کردند وبر آن مداومت نمودند وفرزندان فراوانی روزی آنها شد. ودر هر یک از اینها می توان به یک «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» اکتفا کرد. (2)

3. در حدیث است که کسی خدمت امام باقر علیه السلام رسید واز کمی فرزند شکایت کرد. حضرت فرمود: «سه روز پس از نماز صبح وعشا هفتاد مرتبه «سُبْحانَ الله» وهفتاد مرتبه «اَسْتَغْفِرُ الله» بگو وپس از آن این آیات شریفه را تلاوت کن: (إِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِّدْرَارًا * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَلْ لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهَارًا). (3) سپس در شب سوم با همسر خود آمیزش کن، خداوند پسری سالم به تو خواهد داد». (4)

4. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که برای فرزنددار شدن سفارش کرد : «هر شب سحر صد بار استغفار کن واگر شبی فراموش شد در وقت دیگر قضای آن را به جا آور». (5)

ص: 250


1- کافی، ج 6، ص 8، ح 4.
2- کافی، ج 6، ص 8، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 224.
3- ترجمه: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است - تا باران های پربرکت آسمان را پیدر پی بر شما فرو فرستد - وشما را با اموال وفرزندان فراوان کمک کند وباغ های سرسبز ونهرهای جاری دراختیارتان قرار دهد». سوره نوح، آیات 10 - 12.
4- طبّ الائمّه، ص 129.
5- کافی، ج 6، ص 9، ح 6.

5. از امام حسن مجتبی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس فرزند بخواهد، بسیار استغفار کند». (1)

تلاوت آیاتی از قرآن برای زاد و ولد

1. در حدیث است که حارث نصری می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم از خاندانی هستم که منقرض شدند وفرزند ندارم. حضرت فرمود: «در حال سجود چنین دعا کن: رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَّدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ. (2) رَبِّ لاَ تَذَرْنِی

فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ». (3) این کار را کردم وخداوند متعال به من علی و حسین

را عطا فرمود. (4)

2. مردی از اینکه صاحب فرزند نمی شد به امام صادق علیه السلام شکایت کرد. حضرت فرمود: «هرگاه بخواهی با همسر خود آمیزش کنی، این سه آیه را از قرآن بخوان، إن شاء الله خداوند فرزندی روزی تو کند: (وَذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ

أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنْ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ * وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ

لاَ تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ)». (5)

ص: 251


1- مکارم الأخلاق، ص 226.
2- ترجمه: «پروردگارا، از نزد خود نسلی پاکیزه به من ببخش، که تو شنونده دعایی». سوره آل عمران، آیه 38.
3- ترجمه: «پروردگارا، مرا تنها وامگذار (وفرزندی برومند به من عطا کن)؛ وتو بهترین وارثانی». سوره انبیاء،آیه 89.
4- کافی، ج 6، ص 8، ح 2.
5- ترجمه: «و(به یاد آر) صاحب ماهی (یونس) را در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت وچنینمی پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت ؛ (امّا وقتی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمت ها(یمتراکم) صدا زد: «(خداوندا،) جز تو معبودی نیست ؛ منزّهی تو! من از ستمکاران بودم». ما دعای او را بهاجابت رساندیم ؛ واز آن اندوه نجاتش بخشیدیم ؛ واین گونه مؤمنان را نجات می دهیم. و(به یاد آر) زکریّا رادر آن هنگام که پروردگارش را خواند (وعرض کرد): «پروردگار من، مرا تنها مگذار (وفرزندی برومند به منعطا کن)؛ وتو بهترین وارثانی». (سوره انبیاء، آیات 87 - 89) کافی، ج 6، ص 10، ح 10.
نماز مخصوص، اذان ونام علی

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس بخواهد همسرش حامله شود، پس از نماز جمعه دو رکعت نماز بخواند ورکوع وسجودش را طولانی کند وپس از نماز بگوید : اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِما سَألَکَ بِهِ زَکَرِیّا : «رَبِّ

لاَ تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثینَ، رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ» اَللّهُمَّ بِاسْمِکَ اِسْتَحْلَلْتُها وَفی اَمانَتِکَ اَخَذْتُها، فَاِنْ قَضَیْتَ فی رَحِمِها وَلَدآ فَاجْعَلْهُ غُلامآ مُبارَکآ زَکیّآ وَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فِیهِ شِرْکآ وَلا نَصیبآ». (1)

2. در حدیث است که کسی خدمت امام رضا علیه السلام رسید وعرض کرد: همواره بیمارم وصاحب فرزند نمی شوم. حضرت فرمود: «در خانه ات با صدای بلند اذان بگو» آن شخص به دستور امام عمل کرد، بیماریش برطرف وفرزندان بسیاری نصیبش شد. (2)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس فرزندی روزی اش نشده،اگرنیّت کندکه نام فرزندش راعلی بگذارد، خداوند پسری به او عطا کند». (3)

4. در روایت دیگری می خوانیم: «نام فرزند را علی بگذارید تا عمرش درازتر شود». (4)

ص: 252


1- ترجمه: «بار خدایا، از تو می خواهم آنچه را که زکریّا از تو خواست «پروردگارا، مرا تنها وامگذار وتو بهترینوارثانی. بار خدایا، از نزد خود نسلی پاکیزه به من ببخش زیرا تو شنونده دعایی»، بار خدایا، با نام تو او را برخود حلال کردم وبه امانت تو او را گرفتم، پس اگر در رحم او فرزندی مقدّر کرده ای او را مبارک وپاک گردانواز برای شیطان در او شریک وبهره ای قرار مده». کافی، ج 6، ص 8، ح 3؛ تهذیب، ج 3، ص 348، ح 974.
2- کافی، ج 6، ص 9، ح 9؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 189، ح 903.
3- کافی، ج 6، ص 10، ح 11.
4- کافی، ج 6، ص 11، ح 2.

احکام دوران حمل وزایمان وپس از آن

پیش از زایمان

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «به زن حامله بِه بخورانید تا فرزندش خوشبوتر ورنگش صاف تر شود». (1)

2. از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «به زنان حامله کُندُر بخورانید که اگر کندر غذای جنین شود، دلش محکم وعقلش زیاد می شود؛ اگر پسر باشد شجاع می شود واگر دختر باشد نزد شوهرش عزیز است». (2)

3. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نام فرزندتان را پیش از ولادت انتخاب کنید. اگر نمی دانید پسر است یا دختر از نامی مشترک بین پسر ودختر بگذارید، زیرا اگر این کار را نکنید وفرزند سقط شود، در روز قیامت به شما گوید: چرا بر من نام نگذاشتید؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله، محسن فرزند فاطمه علیها السلام را هنگامی که در شکم مادر بود نام نهاد». (3)

هنگام زایمان

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه بر زن حامله درد زایمان سخت شود، این آیات را بر روی پوستی نوشته، بر ران راستش ببندید وپس از زایمان آن را باز کنید: (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ نَّهَارٍ (4) کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحَیهَا (5) إِذْ

ص: 253


1- کافی، ج 6، ص 22، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 506، ح 711.
2- کافی، ج 6، ص 23، ح 6.
3- کافی، ج 6، ص 18، ح 2.
4- ترجمه: «هنگامی که وعده ای را که به آنها داده می شود ببینند، احساس می کنند که گویی فقط ساعتی ازیک روز (در دنیا) توقّف داشتند». سوره احقاف، آیه 35.
5- ترجمه: «آنها در آن روز که قیام قیامت را می بینند چنین احساس می کنند که گویی توقّفشان (در دنیاوبرزخ) جز شامگاهی یا صبح آن بیشتر نبوده است». سوره نازعات، آیه 46.

قَالَتْ اِمْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا)». (1)

2. نویسنده کتاب طبّ الائمّه می گوید: «کسی خدمت امام باقر علیه السلام رسید وگفت: همسرم بر اثر شدّت درد زایمان نزدیک است بمیرد. حضرت فرمود: این آیات را بر او بخوان : (فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَی جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا * فَنَادَیهَا مِنْ تَحْتِهَا أَنْ لاَ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا * وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا) (2) سپس با صدای بلند این آیه را بخوان :

(وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِّنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالاَْبْصَارَ وَالاَْفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ) (3) کَذلِکَ أَیُّهَا الطَّلِقُ أُخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ. (4) اگر آنچه را که گفته

شد بخوانی، به یاری خداوند فوراً زن نجات می یابد». (5)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه زن حامله وارد ماه وضع حمل شد این آیات را در کاغذی بنویسید و چیزی بر آن بپیچید (امّا گره نزنید) وبر کمر آن زن ببندید. در این صورت درد زایمان او را نیازارد وپس از وضع حمل آن را باز کنید وبیش از یک ساعت همراهش نباشد.

(أَوَ لَمْ یَرَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ

ص: 254


1- ترجمه: «(به یاد آرید) آن گاه که همسر عِمران گفت: خداوندا، آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، کهمحرّر (وآزاد، برای خدمت خانه تو) باشد». (سوره آل عمران، آیه 35) السرائر، ج 3، ص 598.
2- ترجمه: «درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند؛ (آن قدر ناراحت شد که) گفت: «ای کاش پیشاز این مرده بودم وبه کلّی فراموش می شدم». ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش!پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است. واین تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطبتازه ای بر تو فرو می ریزد». سوره مریم، آیات 23 - 25.
3- ترجمه: «وخداوند شما را از شکم مادرانتان خارج کرد در حالی که هیچ چیز نمی دانستید؛ و برای شماگوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را به جا آورید». سوره نحل، آیه 78.
4- ترجمه: «ای درد، به اذن خداوند این چنین خارج شو».
5- طبّ الأئمّه، ص 69.

الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلاَ یُؤْمِنُونَ). (1) (وَآیَةٌ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُّظْلِمُونَ *

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ * وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ * لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلاَ الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ * وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ * وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِّنْ مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ * وَإِنْ نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلاَ صَرِیخَ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یُنقَذُونَ * إِلاَّ رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَی حِینٍ). (2) (وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِّنَ الاَْجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ). (3)

ودر پشت کاغذ این آیات زیر را بنویسید: (کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ نَّهَارٍ بَلاَغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ). (4) (کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ

یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا)». (5)

ص: 255


1- ترجمه: «آیا کافران ندیدند که آسمان ها وزمین به هم پیوسته بودند وما آنها را از یکدیگر باز کردیم وهرچیز زنده ای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمی آورند؟!» سوره انبیاء، آیه 30.
2- ترجمه: «شب (نیز) برای آنها نشانه ای است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمی گیریم، ناگهان تاریکیآنان را فرا می گیرد. وخورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است ؛ اینتقدیر خداوند توانا وداناست. وبرای ماه منزلگاه هایی قرار دادیم، (وهنگامی که این منازل را طی کرد)سرانجام به صورت «شاخه کهنه قوسی شکل وزردرنگ خرما» درمی آید. نه خورشید را سزاست که به ماهبرسد ونه شب بر روز پیشی می گیرد؛ وهر کدام در مسیر خود شناورند. نشانه(ای دیگر از عظمت پروردگار)برای آنان این است که ما فرزندانشان را در کشتی هایی پر (از وسایل وبارها) حمل کردیم. وبرای آنهامرکب های دیگری همانند آن آفریدیم. واگر بخواهیم غرقشان می کنیم به طوری که نه فریادرسی داشتهباشند ونه نجات داده شوند. مگر اینکه رحمت ما (شامل آنان شود)، وتا زمانی معیّن از این زندگی بهرهگیرند». سوره یس، آیات 37 - 44.
3- ترجمه: «(بار دیگر) در صور دمیده می شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشانمی روند». سوره یس، آیه 51.
4- ترجمه: «هرگاه وعده ای را که به آنها داده می شود ببینند، احساس می کنند که گویی فقط ساعتی از یک روز(در دنیا) توقّف داشتند». سوره احقاف، آیه 35.
5- ترجمه: «آنها در آن روز که قیام قیامت را می بینند چنین احساس می کنند که گویی توقّفشان (در دنیاوبرزخ) جز شامگاهی یا صبح آن بیشتر نبوده است». (سوره نازعات، آیه 46) طبّ الأئمّه، ص 95.

پس از وضع حمل

غذای مادر

1. در روایتی معتبر آمده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اوّل چیزی که زن پس از وضع حمل باید بخورد رطب است، همان گونه که خداوند متعال به حضرت مریم علیها السلام پس از وضع حمل دستور داد رطب بخورد. واگر فصل رطب نباشد (یا رطب در دسترس نباشد) نُه عدد از خرماهای مدینه بخورد. واگر آن هم موجود نبود، نُه عدد از خرماهای دیگر که در اختیار دارد بخورد، زیرا خداوند متعال می فرماید: به عزّت وجلالم سوگند، اگر هر زنی که تازه زاییده رطب بخورد فرزندش را بردبار می گردانم». (1)

2. در حدیثی معتبر آمده است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «بهترین میوه های شما خرمای برنی است؛ پس به زنانتان بعد از وضع حمل، خرمای برنی بخورانید تا فرزندش زیرک وبردبار شود». (2)

3. در روایتی آمده است که هرگاه به حضرت سجّاد علیه السلام بشارت ولادت فرزند می دادند نمی پرسید پسر است یا دختر، بلکه از سلامتی مولود سؤال می کرد

وهنگامی که خبر سلامتی اش را می دادند، می فرمود: «اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی لَمْ یَخْلُقْ مِنّی شَیْئآ مُشَوَّهآ». (3)

تبریک ولادت ورنگ لباس نوزاد

1. در حدیثی می خوانیم امام صادق علیه السلام به کسی که خداوند به وی پسر داده

ص: 256


1- کافی، ج 6، ص 22، ح 4.
2- محاسن، ص 534، ح 800؛ کافی، ج 6، ص 22، ح 3.
3- ترجمه: «حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که از من، فرزند معیوب وزشتی نیافرید». کافی، ج 6،ص21، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 506، ح 710.

بود چنین تبریک گفت: «رَزَقَکَ اللهُ شُکْرَ الْواهِبِ وَبارَکَ لَکَ فِی الْمَوْهُوبِ وَبَلَغَ بِهِ اَشُدَّهُ وَرَزَقَکَ بِرَّهُ». (1)

2. از حدیث هایی که در مورد ولادت امام حسن وامام حسین علیهما السلام وارد شده است استفاده می شود که پیچیدن نوزاد در پارچه زرد، کراهت دارد ودر پارچه سفید مستحبّ است. (2)

برداشتن کام طفل

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کام طفل خود را با تربت امام حسین علیه السلام بردارید که این کار، نوزاد را در برابر دردها وبلاها بیمه می کند». (3)

2. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کام طفل را با آب فرات بردارید ودر گوشش اقامه بگویید». (4)

3. در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم که فرمود: «کام نوزاد را با آب

فرات وتربت امام حسین علیه السلام بردارید واگر آب فرات نباشد با آب باران». (5)

4. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کام فرزندان خود را با خرما بردارید، زیرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله با امام حسن وحسین علیهما السلام چنین کرد». (6)

ص: 257


1- ترجمه: «خداوند توفیق شکر کسی که این فرزند را به تو بخشیده عنایت فرماید ودر آن فرزند به تو برکت دهد واو را به کمال قوّت برساند وخوبی های او را روزی تو کند». کافی، ج 6، ص 17، باب التهیة بالولد، ح 1؛تهذیب، ج 7، ص 503، ح 699.
2- صحیفة الرضا علیه السلام، ص 73، ح 145.
3- کامل الزّیارات، ص 278، ح 2؛ تهذیب، ج 6، ص 84، ح 142 و143.
4- کافی، ج 6، ص 24، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 502، ح 696.
5- کافی، ج 6، ص 24، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 229.
6- کافی، ج 6، ص 24، ح 5؛ تهذیب، ج 7، ص 503، ح 697.
قطره ریختن در بینی، اذان واقامه گفتن در گوش وغسل دادن نوزاد

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه نوزاد به دنیا آمد به مقدار یک عدس از جاوشیر (1) در آب حل کنید، سپس دو قطره از آن را در بینی

راست ویک قطره را در بینی چپ نوزاد بریزید». (2)

2. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پیش از آنکه ناف نوزاد را قطع کنید، در گوش راستش اذان ودر گوش چپش اقامه بگویید، در این صورت ترسی بر آن فرزند نیست وامّالصّبیان (نوعی بیماری کودکان) به او

ضرر نمی زند». (3)

3. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس فرزندی از او متولّد شود باید در گوش راستش اذان ودر گوش چپش اقامه بگوید که او را از شرّ شیطان حفظ می کند». (4)

4. از جمله اعمال مستحب در وقت ولادت، غسل دادن نوزاد است (5) ، حتّی

برخی علما آن را واجب می دانند. (6) واحتیاط آن است که چنین نیّت کند: غسل

می دهم این طفل را برای رضای خدا، سپس سرش را بشوید وبعد سمت راست ودر آخر سمت چپ بدنش را بشوید.

ص: 258


1- «جاوشیر» صمغی است بدبو به رنگ سرخ تیره که از بیخ وساقه گیاهی گرفته می شود. گیاه آن دارای ساقهبلند وپرزدار وبرگ هایش شبیه برگ انجیر وگل های آن زرد وخوشبو است. گاوشیر وجواشیر وکوشیر همگفته شده است (فرهنگ عمید).
2- کافی، ج 6، ص 23، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 502، ح 695.
3- کافی، ج 6، ص 23، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 502، ح 695.
4- کافی، ج 6، ص 24، ح 6؛ تهذیب، ج 7، ص 503، ح 698.
5- وسائل الشیعه، ج 2، ص 937، ح 3.
6- جواهر الکلام، ج 31، ص 251.
نامگذاری
اشاره

1. در فقه الرّضا آمده است که: «نام نوزاد را در روز هفتم تعیین کنید». (1)

2. از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نخستین نیکی پدر به فرزند، انتخاب نام نیک است». (2)

نام های نیک

1. از امام محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «راست ترین نام ها نامی است که دلالت بر بندگی خدا کند، مانند عبدالله وبهترین نام ها نام پیامبران است». (3)

2. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هر کس چهار فرزند نصیبش شود وهیچ یک را به نام من ننهد، بر من جفا کرده است». (4)

3. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خانه ای که در آن نام محمّد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله یا فاطمه بوده باشد، فقر وبینوایی وارد آن خانه نمی شود». (5)

4. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هرگاه گروهی برای مشورت جمع شوند ودر میان آنها کسی باشد که نامش محمّد یا حامد یا محمود یا احمد باشد، رأی آنها بر آنچه خیر است قرار می گیرد». (6)

5. ودر حدیثی دیگر فرمود: «فرزندی که نام محمّد را برای او انتخاب

ص: 259


1- فقه الرضا علیه السلام، ص 239.
2- کافی، ج 6، ص 18، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 503، ح 701.
3- کافی، ج 6، ص 18، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 504، ح 703.
4- کافی، ج 6، ص 19، ح 6؛ عدّة الدّاعی، ص 77.
5- کافی، ج 6، ص 19، ح 8؛ تهذیب، ج 7، ص 504، ح 704.
6- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 29، ح 30؛ مکارم الأخلاق، ص 220.

کرده اید، گرامی بدارید ودر مجلس برایش جا باز کنید وبر او رو ترش نکنید». (1)

6. ودر روایتی دیگر فرمود: «هر خانواده ای که نام پیامبری در میان آنها باشد، خداوند متعال هر صبح وشام فرشته ای می فرستد که برایشان به قداست وپاکی دعا کند». (2)

7. در روایتی می خوانیم که کسی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: خداوند به من پسری داده است. امام فرمود: «مبارک باشد چه نامی برایش انتخاب کرده ای؟» عرض کرد: محمّد. امام سر را به پایین خم کرد، نام محمّد را تکرار می کرد به حدّی که صورت ایشان به زمین نزدیک شد. سپس فرمود: «جان خود وفرزندان وهمسران وپدر ومادر وتمام ساکنان زمین فدای حضرت رسول صلی الله علیه و آله باد! اکنون که چنین نام مبارکی برایش انتخاب کرده ای به او دشنام نده واو را کتک نزن ودر حقّش بدی نکن وتوجّه داشته باش که هیچ خانه ای نیست که در آن نام محمّد باشد مگر آنکه هر روز آن خانه را تطهیر وتقدیس می کنند». (3)

8. در حدیث است که جابر می گوید همراه امام باقر علیه السلام به منزل یکی از شیعیان برای عیادت از وی رفتم. کودکی بیرون آمد. حضرت پرسید: «نام تو چیست؟» گفت: محمّد. فرمود: «کنیه ات چیست؟» عرض کرد: ابوعلی. فرمود : «خود را در برابر شیطان در قلعه محکمی قرار داده ای؛ هرگاه شیطان بشنود کسی این کودک را به نام محمّد یا علی صدا می زند دور می شود واگر نام کسی همنام دشمنان ما باشد واو را با آن نام صدا زنند شیطان شاد می شود». (4)

9. در روایتی معتبر آمده است که کسی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید وعرض کرد :

ص: 260


1- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 29، ح 29.
2- امالی طوسی، ج 2، ص 69.
3- کافی، ج 6، ص 39، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 20، ح 12.

خداوند پسری به من داده است چه نامی بر او بگذارم؟ حضرت فرمود: «بهترین نام ها نزد من حمزه است، این نام را برایش انتخاب کن». (1)

نام های نامناسب

1. در چندین حدیث آمده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله از انتخاب نام های حکم، حکیم، خالد، مالک نهی کرد وفرمود: «دشمن ترین نام ها نزد خدا، حارث ومالک وخالد است». (2) ونیز از کنیه های ابوعیسی، ابوالحکم، ابومالک وهمچنین

ابوالقاسم برای کسی که نامش محمّد است نهی کرد، تا نام وکنیه یک شخص هر دو همسان نام وکنیه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نباشد. (3)

2. در حدیثی دیگر می خوانیم: نام «یاسین» را برای فرزندانتان انتخاب نکنید که مخصوص حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است. (4)

عقیقه کردن و سر تراشیدن نوزاد وآداب آن

عقیقه

(مقدّمه:) عقیقه برای فرزند مستحبّ مؤکّد است، البتّه برای کسانی که قادر بر آن باشند وبعضی از علما آن را واجب می دانند وبهتر آن است که در هفتمین روز تولّد فرزند انجام شود واگر انجام نشود تا زمان بلوغ فرزند بر پدر وبعد از بلوغ تا آخر عمر بر خودش مستحبّ است.

ص: 261


1- کافی، ج 6، ص 19، ح 9؛ تهذیب، ج 7، ص 504، ح 705.
2- علّت عدم انتخاب این نام ها ظاهرآ این است که موجب غفلت انسان از موقعیّت خویش وگاه از خدا می شود.کافی، ج 6، ص 20، ح 14؛ تهذیب، ج 7، ص 505، ح 702.
3- کافی، ج 6، ص 21، ح 15؛ تهذیب، ج 7، ص 505، ح 708.
4- کافی، ج 6، ص 20، ح 13.

اهمّیّت عقیقه

در احادیث معتبر فراوانی آمده است که: عقیقه بر کسی که صاحب فرزندی شود واجب است (1) (ولی حق آن است که جزءِ مستحبّات مؤکّد است).

فلسفه وزمان عقیقه

1. در احادیث بسیاری آمده است که فرزند در گرو ورهن عقیقه است. (2) یعنی

اگر عقیقه نشود در معرض انواع بلاها خواهد بود.

2. در حدیثی معتبر از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: «هرگاه پسر یا دختری متولّد شد روز هفتم برایش گوسفند یا شتری عقیقه کن وهمان روز برایش نام (نیکی) انتخاب بنما وموهای سرش را بتراش وبه وزن موهایش طلا یا نقره صدقه بده». (3)

3. حضرت رضا علیه السلام فرمود: «پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله در روز ولادت امام حسن و امام حسین علیهما السلام در گوش آنان اذان گفت و حضرت فاطمه علیها السلام در روز هفتم ولادت آن بزرگواران برایشان عقیقه کرد و ران گوسفند را به همراه یک اشرفی به قابله داد». (4)

عقیقه برای بزرگسالان

در روایتی معتبر آمده است که عمر بن یزید می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: نمی دانم پدرم برایم عقیقه کرده است یا نه، (چه کنم؟) امام فرمود : «عقیقه کن». سپس عمر بن یزید در پیری برای خود عقیقه کرد. (5)

ص: 262


1- کافی، ج 6، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 226.
2- کافی، ج 6، ص 24، ح 2 وص 25، ح 4؛ مکارم الأخلاق، ص 226.
3- کافی، ج 6، ص 28، ح 7.
4- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 46، ح 170.
5- کافی، ج 6، ص 25، ح 3؛ تهذیب، ج 7، ص 508، ح 719.

صدقه یا قربانی به جای عقیقه

1. در حدیثی آمده است که کسی از امام صادق علیه السلام پرسید: گوسفندی برای عقیقه نیافتم آیا می توانم قیمتش را صدقه دهم؟ امام علیه السلام فرمود: «کفایت نمی کند، جست وجو کن تا گوسفندی بیابی، زیرا خداوند دوست دارد گوسفندی قربانی واطعام داده شود». (1)

2. در روایتی می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «عقیقه برای کسانی که غنی هستند لازم است وکسی که فقیر باشد هرگاه توانایی یافت انجام می دهد واگر توانایی نیافت چیزی بر او نیست. واگر عقیقه نکرد تا زمانی که قربانی برای او کنند همان قربانی برای او کافی است». (2)

عقیقه کودک هفت روزه

1. در حدیثی آمده است که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا فرزندی که روز هفتم می میرد عقیقه دارد؟ فرمود: «چنانچه قبل از ظهر بمیرد عقیقه ندارد واگر بعد از ظهر از دنیا برود عقیقه دارد». (3)

شرایط عقیقه

(مقدّمه:) عقیقه اگر شتر باشد باید پنج ساله یا بیشتر واگر بز باشد یک ساله یا بیشتر واگر گوسفند باشد حدّاقل شش ماهه یا بیشتر واگر هفت ماه تمام باشد بهتر است ومی بایست بیضه اش را نکشیده بلکه نکوبیده باشند. ومغز شاخش شکسته نباشد وگوشش را نبریده باشند وکور وزیاد لاغر نباشد ولنگ نباشد به

ص: 263


1- کافی، ج 6، ص 25، ح 6 و8؛ تهذیب، ج 7، ص 508، ح 720.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 312، ح 1517؛ مکارم الأخلاق، ص 226.
3- کافی، ج 6، ص 39، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 314، ح 1525.

حدّی که راه رفتن برایش مشکل باشد.

(ولی) در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «عقیقه همچون قربانی نیست وشرایط آن را ندارد، بنابراین هر گوسفندی باشد کفایت می کند (1) ،

زیرا هدف گوشت آن است هر چند اگر چاق تر باشد بهتر است». (واین نشان می دهد که بیان اوّل به جنبه های مستحبّی نظر دارد). (2)

دعای هنگام ذبح گوسفند

1. در حدیثی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «به هنگام ذبح گوسفند این دعا را بخوانید: بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ عَقیقَةٌ عَنْ فُلانٍ (به جای فلان، نام کسی را بگوید که برایش عقیقه می کنند) لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمِهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءَ آلِ مُحَمَّدٍ». (3)

2. در حدیثی دیگر آمده است که خواندن این دعا را سفارش فرمود: «بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالْحَمْدُ للهِِ وَاللهُ اَکْبَرُ، ایمانآ بِاللهِ، وَثَناءً عَلی رَسُولِ اللهِ، وَالْعِصْمَةُ لاِمْرِهِ، والشُّکْرُ لِرِزْقِهِ، وَالْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَیْنا اَهْلَ الْبَیْتِ». (4)

سپس اگر فرزند پسر باشد بگوید: «اَللّهُمَّ اِنَّکَ وَهَبْتَ لَنا ذَکَرآ وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِما

ص: 264


1- کافی، ج 6، ص 29، باب أنّ العقیقة لیست بمنزلة الاُضحیة، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 29، باب أنّ العقیقة لیست بمنزلة الاُضحیة، ح 2.
3- ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاک) خدا (آغاز می کنم.) بار خدایا این عقیقه از طرف فلانی است، گوشتش رادر برابر گوشت او وخونش را در برابر خون او واستخوانش را در برابر استخوان او (حفظ کن) بار خدایا، آن رامایه حفظ خاندان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله قرار ده». کافی، ج 6، ص 30، باب القول علی العقیقة، ح 1.
4- ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاک) خدا (آغاز می کنم.) وحمد وثنا مخصوص خداست وخداوند بزرگ تر ازآن است که به وصف آید (این عقیقه را همراه با) ایمان به خدا وستایش بر رسول خدا وگردن نهادن به فرماناو وسپاس برای روزی دادن او وشناختن فضل خداوند بر ما اهل بیت (انجام می دهم)». کافی، ج 6، ص 30،باب القول علی العقیقة، ح 2؛ تهذیب، ج 7، ص 511، ح 730.

وَهَبْتَ وَمِنْکَ ما اَعْطَیْتَ وَکُلُّ ما صَنَعْنا فَتَقَبَّلْهُ مِنّا عَلی سُنَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ صلی الله علیه و آله وَاخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطانَ الرَّجیمِ لَکَ سَفَکْتُ الدِّماءَ لا شَریکَ لَکَ وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ. اَللّهُمَّ لَحْمُها بِلَحْمِهِ وَدَمُها بِدَمَهِ وَعَظْمُها بِعَظْمِهِ وَشَعْرُها بِشَعْرِهِ وَجِلْدُها بِجِلْدِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها وِقاءً لِفُلانِ بْنِ فُلانٍ وبه جای فلان بن فلان نام کسی که برایش عقیقه شده وپدرش را ببرد». (1)

3. در روایت معتبر دیگری آمده است که امام صادق علیه السلام این دعا را به هنگام ذبح کردن عقیقه سفارش کرد: «یَا قَوْمِ اِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ اِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (2) إِنَّ صَلاَتِی

وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ (3) اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَاللهُ اَکْبَرُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنْ فُلانٍ وبه جای فلان، نام فرزند را ببرد سپس گوسفند را

سر ببرد». (4)

ص: 265


1- ترجمه: «بار خدایا، تو پسری به ما دادی در حالی که تو داناتری به آنچه داده ای واین بخشش از جانب تواست وآنچه را که ما انجام داده ایم بر سنّت تو وپیامبر تو است از ما بپذیر وشیطان رانده شده را از ما دور کن،از برای (فرمان) تو عقیقه کردم، تو شریکی نداری وحمد وثنا مخصوص خداوندی است که پروردگارجهانیان است. بار خدایا، گوشتش را در برابر گوشت او وخونش را در برابر خون او واستخوانش را در برابراستخوان او ومویش را در مقابل موی او وپوستش را در برابر پوست او (حفظ کن). پروردگارا، این عقیقه رامایه حفظ وسلامتی فلان کس فرزند فلان کس قرار بده».
2- ترجمه: «ای قوم، من از شریکانی که شما (برای خدا) می سازید بیزارم. من روی خود را به سوی کسی کردمکه آسمان ها وزمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم واز مشرکان نیستم». سوره انعام، آیات 78 و79.
3- ترجمه: «نماز وتمام عبادات من وزندگی ومرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. همتاییبرای او نیست ؛ وبه همین مأمور شده ام ؛ ومن نخستین مسلمانم». سوره انعام، آیات 162 و163.
4- ترجمه: «بار خدایا، از تو وبرای تو است، به نام خدا و به ذات (پاک) خدا (آغاز می کنم) و خدا بزرگ تر از آناست که وصف شود. بار خدایا، بر محمّد وآل محمّد درود فرست واز فلانی بپذیر». کافی، ج 6، ص 31، ح 4؛مکارم الأخلاق، ص227.

حکم مالیدن خون عقیقه بر نوزاد وهدیه دادن به قابله

1. در احادیث بسیار از مالیدن خون عقیقه بر سر نوزاد نهی شده واین کار از خرافات جاهلیّت شمرده شده است. (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «یک چهارم گوسفند عقیقه را به قابله بدهید واگر زایمان بدون قابله صورت گرفته، آن را به مادر نوزاد دهید تا به هر که بخواهد بدهد ولااقل ده فقیر مسلمان را با آن اطعام کنید وهر چه زیادتر باشد بهتر است. وخود مادر از آن نخورَد». (2)

3. در روایت دیگری آمده است که یک سوم گوسفند را به قابله بدهند. (3)

آداب طبخ کردن وخوردن عقیقه

مستحبّ است که استخوان ها را نشکنند بلکه از بندها جدا سازند (4) ، چنانکه مستحبّ است آن را نپخته وخام تقسیم نکنند وحدّاقل با آب ونمک بپزند. (5)

بلکه این روش احتمالاً روش خوبی باشد واگر خام هم صدقه دهند خوب است ولازم نیست کسانی را که برای خوردن عقیقه دعوت می کنند فقیر باشند، هر چند بهتر است صالحان وفقیران دعوت شوند. ومشهور آن است که اوّل سر نوزاد را بتراشند سپس برای او عقیقه کنند. (6)

ص: 266


1- کافی، ج 6، ص 33، ح 2 و3؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 25، ح 5.
2- کافی، ج 6، ص 28، ح 9؛ تهذیب، ج 7، ص 510، ح 727.
3- کافی، ج 6، ص 32، ح 2.
4- کافی، ج 6، ص 29، ح 11.
5- وسائل الشیعه، ج 15، ابواب احکام الأولاد، باب 44، ح 16.
6- وسائل الشیعه، ج 15، ابواب احکام الأولاد، باب 44، ح 4.

چه کسانی از گوشت عقیقه نخورند؟

مستحبّ است پدر و مادر از گوشت عقیقه نخورند. و نیز بهتر است از غذایی که با گوشت عقیقه پخته شده نخورند و خوردن مادر کراهتش بیشتر است وبهتر آنکه عیال و نانخور پدر و مادر نیز که در خانه ایشان هستند از آن گوشت و طعام نخورند. (1)

تراشیدن موی سر نوزاد

1. در حدیثی آمده است که: «عقیقه کردن وتراشیدن موی سر وصدقه دادن طلا یا نقره هموزن آن، همه در یک زمان ومکان باشد». (2)

2. در مورد تراشیدن سر مستحبّ است که همه سر را بتراشند وزلف وکاکل نگذارند. (3)

3. در روایتی آمده است که مستحبّ است پس از تراشیدن سر نوزاد، بر سرش زعفران بمالند. (4)

ختنه کردن

زمان ختنه کردن

1. در حدیثی صحیح ومعتبر آمده است که امام کاظم علیه السلام فرمود: «مستحبّ است پسران را در روز هفتم ولادتشان ختنه کنند واگر قبل از آن باشد نیز

اشکال ندارد». (5)

ص: 267


1- وسائل الشیعه، ج 15، ابواب احکام الأولاد، باب 47، ح 1 و2 و3.
2- کافی، ج 6، ص 27، ح 2.
3- کافی، ج 6، ص 40، باب کراهیة القنازع، ح 1 و2؛ تهذیب، ج 7، ص 515، ح 746.
4- مکارم الأخلاق، ص 228.
5- کافی، ج 6، ص 36، ح 7؛ تهذیب، ج 7، ص 513، ح 736.

2. در روایتی حضرت علی علیه السلام فرمود: «کسی که مسلمان شود ختنه اش می کنند، هر چند هشتاد سال داشته باشد». (1)

فلسفه ختنه کردن

1. در روایتی معتبر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنید که باعث پاکیزگی بیشتر بدن ورویش بهتر گوشت آنها می شود. وزمین از ادرار کسی که ختنه نشده باشد ناراحت می شود». (2)

در حدیثی می خوانیم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «زمین از ادرار کسی که ختنه نکرده، تا چهل روز نجس می شود». (3)

ودر حدیثی دیگر فرمود: «زمین از ادرار کسی که ختنه نکرده، به خدا شکایت می کند». (4)

دعای ختنه کردن، تکرار ختنه واحکام ترک ختنه

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «به هنگام ختنه کردن پسر این دعا را بخوانید واگر آن زمان خوانده نشد، تا زمان بلوغ هر زمان امکان داشت بخوانید که حرارت وصدمات ناشی از آهن، مانند کشته شدن وجز آن را از وی دور می کند وآن دعا این است: اَللّهُمَّ هذِهِ سُنَّتُکَ وَسُنَّةُ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ

وَآلِهِ وَاتِّباعٌ مِنّا لَکَ وَلِنَبِیِّکَ، بِمَشِیَّتِکَ وَبِإرادَتِکَ وَقَضائِکَ لاِمْرٍ اَرَدْتَهُ وَقَضاءٍ حَتَمْتَهُ وَاَمْرٍ اَنْفَذْتَهُ وَاَذَقْتَهُ حَرَّ الْحَدیدِ فی خِتانِهِ وَحِجامَتِهِ، بِاَمْرٍ اَنْتَ اَعْرَفُ بِهِ

ص: 268


1- کافی، ج 6، ص 37، ح 10؛ تهذیب، ج 7، ص 513، ح 737.
2- کافی، ج 6، ص 34، باب التطهیر، ح 1؛ تهذیب، ج 7، ص 512، ح 733.
3- کافی، ج 6، ص 35، ح 2؛ مکارم الأخلاق، ص 230.
4- کافی، ج 6، ص 35، ح 3؛ مکارم الأخلاق، ص 229.

مِنِّی. اَللّهُمَّ فَطَهِّرْهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَزِدْ فی عُمْرِهِ وَادْفَعِ الاْفاتَ عَنْ بَدَنِهِ وَالاَْوْجاعَ عَنْ جِسْمِهِ وَزِدْهُ مِنَ الْغِنی وَادْفَعْ عَنْهُ الْفَقْرَ، فَاِنَّکَ تَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ». (1)

2. از حضرت امام زمان علیه السلام روایت شده است که فرمود: «اگر پسری را ختنه کنند ودوباره قسمت بریده شده بروید به طوری که سر حشفه پنهان شود، باید دوباره ختنه کنند زیرا زمین از ادرار کسی که ختنه (کامل) نکرده باشد تا چهل روز ناله می کند». (2)

3. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کسی که ختنه نکرده امام جماعت نشود، شهادتش قبول نیست وهر زمان مرد بر او نماز نخوانید، زیرا بزرگ ترین سنّت های پیامبر را ترک کرده است، مگر اینکه به خاطر (عذری مثلاً ترس از) مرگ آن را ترک کرده باشد». (3)

آداب شیر دادن وتربیت فرزند

اشاره

(مقدّمه:) انتهای شیر دادن پایان دو سالگی است. (4) وبرخی علما معتقدند که بدون عذر بیش از دو سال شیر دادن جایز نیست (5) ، مگر آنکه باعث اذیّت وآزار

ص: 269


1- ترجمه: «بار خدایا، این سنّت تو وسنّت پیامبر تو است که درود تو بر او وبر آل او باد، (واین مراسم) پیرویما از تو واز پیامبرت به خواست واراده وقضای تو برای امری که اراده کردی وقضایی که واجب کردی وامریکه انفاذ نمودی ودر ختنه کردن وحجامت او سوزش آهن را به او چشانیدی، به خاطر مصالحی که تو از من بهآن عارف تری. بار خدایا، او را از گناهان پاک گردان وبر عمرش بیفزا، آسیب را از بدنش ودردها را از جسمشبازدار وبر توانگریش بیفزا وتنگدستی را از او بازدار، زیرا تو می دانی وما نمی دانیم». کتاب من لا یحضرهالفقیه، ج 3، ص 315، ح 1530؛ مکارم الأخلاق، ص 229.
2- کمال الدّین، ج 2، ص 520؛ احتجاج، ج 2، ص 559.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 248، ح 1107 از امیرالمؤمنین علیه السلام.
4- جواهر الکلام، ج 31، ص 276.
5- جواهر الکلام، ج 31، ص 277.

کودک گردد وحالت اضطراری ایجاد شود.

از سوی دیگر، کمتر از بیست ویک ماه شیر ندهند، مگر در صورت ضرورت، مثل اینکه مادر شیر نداشته باشد، یا شیر مادر برای کودک مضر باشد، یا دایه ای یافت نشود، یا قادر بر پرداخت اجرت دایه نباشد. وجمعی از علما معتقدند که برمادر واجب است نخستین شیری که به پستانش می آید به نوزادش بخوراند (1) ، شیری که اگر به بچّه ندهد زنده نخواهد ماند، یا قدرت کافی نخواهد

داشت.

آداب شیر دادن

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «سودمندترین ومبارک ترین شیرها برای فرزند، شیر مادر است». (2)

2. در حدیث است که روزی امام صادق علیه السلام مشاهده کرد امّ اسحاق به فرزندش شیر می دهد، به او فرمود: «ای مادر اسحاق، از یک پستان به کودک شیر نده بلکه از هر دو پستان بده که یکی به جای غذا ودیگری به جای آب است». (3)

3. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «دایه ای انتخاب کنید که هم صورتی زیبا وهم سیرتی نیک داشته باشد، زیرا در نوزاد تأثیر دارد وکودک در صورت وسیرت شبیه به دایه می شود». (4)

ص: 270


1- جواهر الکلام، ج 31، ص 277.
2- کافی، ج 6، ص 40، باب الرضاع، ح 1؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 305، ح 1465.
3- کافی، ج 6، ص 40، باب الرضاع، ح 2؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 305، ح 1466.
4- کافی، ج 6، ص 44، ح 12 و13؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 307، ح 1479.

شیرهای ممنوع

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: اگر به حکم ضرورت فرزند خود را به دایه یهودی یا مسیحی سپردید (اوّلاً:) اجازه ندهید که فرزندتان

رابه خانه خودببرد و(ثانیاً:) سفارش کنید از خوردن شراب وگوشت خوک ودیگرچیزهایی که درآیین آنهاحلال (ولی دراسلام حرام)است اجتناب ورزد». (1)

2. در احادیث معتبر استفاده کردن از شیری که از زنا به وجود آمده نهی

شده است. (2)

3. (نیز) در احادیث از شیر زنی که خود متولّد از زناست نهی شده است. (3)

4. حضرت رسول صلی الله علیه و آله از شیر زن احمق وهمچنین زنی که چشمش معیوب است نهی کرد، زیرا شیر در شیرخوار اثر می کند. (4)

حدّاقل مدّت شیردهی

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مدّت شیر دادن به نوزاد بیست ویک ماه است وهر چه کمتر باشد ظلم بر نوزاد است». (5)

تعلیم وتربیت فرزند

اهمیّت تربیت فرزند وسنّ بازی وتربیت

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «خدا

ص: 271


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 308، ح 1482؛ تهذیب، ج 8، ص 191، ح 397.
2- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 307، ح 1480.
3- کافی، ج 6، ص 44، ح 11؛ الاستبصار، ج 3، ص 321، ح 1144.
4- عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 34، ح 67.
5- کافی، ج 6، ص 40، باب الرّضاع، ح 3؛ تهذیب الاحکام، ج 8، ص 178، ح 353.

رحم کند کسی که به فرزندش بر نیکی ها کمک کند. راوی سؤال کرد: چگونه؟ فرمود: کار آسانی که از او برمی آید قبول کند وکارهایی که برایش دشوار باشد وانجام نمی دهد از او درگذرد. وکارهای سخت از او نخواهد وبا وی سفاهت وتندی نکند». (1)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «فرزندت را تا هفت سالگی رها کن که بازی کند وپس از آن تا هفت سال دوم در مورد تربیتش تلاش کن». (2)

3. ودر حدیثی دیگر فرمود: «هفت سال اوّل برای بازی، هفت سال دوم برای تعلیم علم وهفت سال سوم برای آموختن احکام حلال وحرام خداست». (3)

4. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کودک تا هفت سالگی به تربیت بدنش بپردازد وهفت سال دوم آداب را بیاموزد وباید هفت سال سوم به او خدمت کرد وتا بیست وسه سال قدّش بلند می شود وتا سی وپنج سال عقلش رشد می کند وپس از آن تجربه هایش اندوخته می گردد». (4)

آموختن حدیث ومراحل تربیت فرزند

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «احادیث ما را زود به فرزندانتان تعلیم دهید، تا مخالفان آنها را گمراه نکنند». (5)

2. در حدیثی معتبر می خوانیم که امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که پسر سه ساله شود به او می گویند هفت بار «لا إله إلّا الله» بگو. چون سه سال وهفت ماه وبیست روز از عمرش بگذرد به او می گویند هفت مرتبه «محمّد رسول الله» بگو.

ص: 272


1- کافی، ج 6، ص 50، ح 6؛ تهذیب، ج 8، ص 187، ح 386.
2- کافی، ج 6، ص 46، باب تأدیب الولد، ح 1؛ مکارم الأخلاق، ص 222.
3- کافی، ج 6، ص 47، ح 3؛ تهذیب، ج 8، ص 184، ح 375.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، 319، ح 1551؛ مکارم الأخلاق، ص 223.
5- کافی، ج 6، ص 47، ح 5؛ تهذیب، ج 8، ص 185، ح 377.

وزمانی که چهار سالش تمام شود به او می گویند هفت بار «صلّی الله علی محمّد وآله» بگو. وپس از تمام شدن پنج سالگی او را وادار بر سجده می کنند. با تکمیل پنج سالگی وورود به شش سال به وی نماز بیاموزند وسفارش به انجام دادن آن کنند. وچون نُه سالش کامل شد وضو ونماز را به خوبی به وی تعلیم دهند وچنانچه نماز را ترک کرد او را تنبیه کنند. هنگامی که وضو ونماز را فرا گرفت خداوند پدر ومادرش را بیامرزد». (1)

رختخواب مستقل ونظافت شبانه

1. از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پسران که شش ساله شدند نباید در رختخواب مشترک وزیر یک پتو بخوابند». (2)

2. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «چربی وچرک های دست وصورت اطفال را پیش از خواب بشویید که شیطان به هنگام خواب او را می بوید وکودک در خواب می ترسد وفرشتگان نویسنده اعمال (پدر ومادر) اذیّت می شوند». (3)

اجتناب کردن از خرافات

حضرت علی علیه السلام مشاهده کرد زیر سر کودکی تیغی گذارده اند (گویا خرافه ای برای حفظ کودک بوده است)، حضرت آن را برداشت وبه کناری انداخت. سیره امام علی علیه السلام این بود که گذاردن تیغ را در اختیار کودکان ناپسند می شمرد. (4)

ص: 273


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 182، ح 863.
2- مکارم الأخلاق، ص 223.
3- مکارم الأخلاق، ص 223.
4- قرب الإسناد، ص 127، ح 492.

حقوق فرزند بر والدین

1. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «پدر ومادر ممکن است عاقّ فرزندان خود شوند، چنانکه امکان دارد فرزندان عاقّ والدین گردند». (1)

2. در حدیثی دیگر فرمود: «خدا رحم کند به پدر ومادری که فرزندان خود را بر نیکی کردن به ایشان یاری کنند». (2)

3. کسی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وپرسید: به چه کسی نیکی کنم؟

امام فرمود: «به پدر ومادرت». عرض کرد: آنها از دنیا رفته اند. فرمود :

«به فرزندانت». (3)

4. در احادیث معتبر آمده است که فرزندان خود را بر محبّت علیّ بن ابی طالب علیه السلام تربیت کنید. (4)

5. از حضرت کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند غضب نمی کند برای چیزی مانند غضب برای ظلم به زنان وکودکان». (5)

6. در روایتی آمده است که سکونی خدمت امام صادق علیه السلام رسید وعرض کرد : غمگین ام. امام فرمود: «چرا؟» عرض کرد: خداوند به من دختری داده است. امام فرمود: «زمین بستر زندگی اوست وروزیش بر خداست وعمری جدا از عمر تو دارد وروزی تو را نمی خورد (پس جای نگرانی نیست)». سپس فرمود: «چه نامش گذارده ای؟» عرض کرد: فاطمه. فرمود: «آه آه» (گویا حضرت به یاد جدّه اش فاطمه زهرا علیها السلام ومصائب او افتاد)، سپس دست بر پیشانی نهاد وفرمود : «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فرزند اگر پسر باشد حقّش بر پدر آن است که به مادرش

ص: 274


1- کافی، ج 6، ص 48، ح 5؛ مکارم الأخلاق، ص 220.
2- کافی، ج 6، ص 48، ح 3؛ تهذیب، ج 8، ص 186، ح 381.
3- کافی، ج 6، ص 49، ح 2.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 319، ح 1551؛ مکارم الأخلاق، ص 323.
5- کافی، ج 6، ص 50، ح 8.

احترام بگذارد ونام نیکی برایش انتخاب کند وقرآن به او بیاموزد وختنه اش کند وبه او شنا آموزش دهد واگر دختر باشد به مادرش نیکی کند ونام نیکی بر او بگذارد وسوره نور را به او بیاموزد و... واو را زود به خانه شوهر بفرستد». سپس فرمود: «به فرزندی که نامش را فاطمه نهاده ای دشنام نده ونفرینش نکن واو را کتک نزن». (1)

7. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «حقّ فرزند بر پدر آن است که برایش نام نیکی انتخاب کند ونیکو تربیتش نماید واو را به کسب شایسته ای بگمارد». (2)

8. در حدیثی می خوانیم که حضرت علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده است : «شنا کردن وتیراندازی را به فرزندانتان تعلیم دهید». (3)

9. از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «کودکان خود را دوست بدارید وبه آنها رحم کنید واگر وعده ای دادید وفا کنید، زیرا آنها گمان می کنند که شما روزی رسان آنها هستید». (4)

10. در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس کودکی داشته باشد باید با او همچون کودکان بازی کند». (5)

11. در حدیثی صحیح ومعتبر از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: «هر کس فرزند خود را ببوسد خداوند حسنه ای برای او می نویسد وهر کس فرزندش را شاد کند خدا او را در قیامت شاد می کند وهر کس به فرزند خود قرآن

ص: 275


1- کافی، ج 6، ص 48، ح 6؛ تهذیب، ج 8، ص 186، ح 383.
2- کافی، ج 6، ص 48، ح 1؛ تهذیب، ج 8، ص 186، ح 380.
3- کافی، ج 6، ص 47، ح 4.
4- کافی، ج 6، ص 49، ح 3؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 311، ح 1505.
5- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 312، ح 1510.

بیاموزد، در قیامت پدر ومادر او را می طلبند ودو لباس فاخر بر آنها می پوشانند که از نور آن دو لباس، سیمای اهل بهشت روشن گردد». (1)

12. در حدیث است که کسی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید وعرض کرد : هرگز فرزندان خود را نبوسیده ام. حضرت فرمود: «به نظر من این مرد جهنّمی است (چرا که قلب او از محبّت وعاطفه خالی است)». (2)

13. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «خداوند به بنده ای که فرزند خود را بسیار دوست داشته باشد رحم می کند». (3)

14. روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله شخصی را دید که یک پسرش را بوسید ودیگری را نبوسید. فرمود: «چرا نسبت به هر دو یکسان مهربانی نکردی؟» (4)

بهتر آن است که در میان فرزندان تبعیض قائل نشود، مگر آنکه یکی عالم تر وصالح تر باشد وبه این علّت او را بر دیگری ترجیح دهد.

15. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «کسی که به بازار برود وهدیه ای برای خانواده اش بخرد وبه خانه ببرد، همچون کسی است که به جمعی از فقرا صدقه داده است. وباید هدیه دختران را پیش از پسران بدهد، چرا که هر کس دختری را شاد وخوشحال کند گویا بنده ای از فرزندان اسماعیل پیامبر را آزاد کرده است. وشخصی که دیده پسری را روشن سازد واو را شاد کند، همچون کسی است که از ترس خدا گریسته باشد وهر کس از خوف خدا گریان شود خدا او را وارد بهشت می کند». (5)

ص: 276


1- کافی، ج 6، ص 49، ح 1.
2- کافی، ج 6، ص 50، ح 7؛ تهذیب، ج 8، ص 188، ح 387.
3- کافی، ج 6، ص 50، ح 5؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 380، ح 1498.
4- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 311، ح 1507؛ مکارم الأخلاق، ص 220.
5- مکارم الأخلاق، ص 221.

نفقه فرزندان

1. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «نفقه پنج کس بر انسان واجب است: فرزند، پدر، مادر، زوجه، برده». (1)

وفرزند شامل فرزند فرزندان (نوه ها) هر قدر که پایین روند می شود وپدر ومادر نیز شامل جدّ وجدّه پدری ومادری هر چند بالا روند می شود (ولی بعضی از مراجع بزرگ واجب النفقه را فقط پدر ومادر وفرزندان بی واسطه می دانند).

2. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «درجه ای در بهشت وجود دارد که کسی به آن دست نمی یابد مگر سه گروه: امام عادل، کسی که به خویشان خود احسان کند، کسی که بر هزینه خانواده وآزار آنها صبر کند». (2)

3. از حضرت امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «عیال انسان همچون اسیران اویند؛ پس هرگاه خداوند نعمتی به او داد بر اسیران خود توسعه دهد که اگر چنین نکند، به زودی آن نعمت از وی زایل می شود». (3)

4. در حدیثی معتبر آمده است: «کسی که عیال خود را ضایع کند وخرج آنها را (علی رغم توانایی مالی) ندهد، رانده درگاه خداست». (4)

5. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس خرج دو دختر یا دو خواهر یا دو خاله یا دو عمّه را بدهد، این کار سپری در برابر آتش جهنّم خواهد بود». (5)

ص: 277


1- تحف العقول، ص 336؛ بحارالأنوار، ج 96، ص 167.
2- خصال، ج 1، ص 117، ح 35؛ بحارالأنوار، ج 74، ص 90، ح 9.
3- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 287، ح 863؛ مکارم الأخلاق، ص 287.
4- کافی، ج 4، ص 12، ح 9؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 103، ح 487.
5- خصال، ج 1، ص 81، ح 12؛ بحارالأنوار، ج 104، ص 70، ح 3.

6. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «به کودکان خویش قاووت (1)

بخورانید که باعث رشد گوشت واستحکام استخوان های آنها می شود». (2)

7. در روایت دیگری فرمود: «به کودکان انار بخورانید که زودتر به جوانی وقوّت وقدرت می رسند». (3)

چگونه آرامش پیدا کنیم

در کتاب طبّ الائمّه از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است که هرگاه کودکی بسیار بگرید، یا زنی در خواب بترسد، یا کسی از درد به خواب نرود، این آیات شریفه را تلاوت کند :

(فَضَرَبْنَا عَلَی ءَاذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا * ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَی لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا). (4)

سنّ نامحرم شدن دختران و پسران

1. در حدیثی آمده است که: چنانچه دختر شش ساله شود، نباید مرد نامحرم او را ببوسد وبر دامن خود بنشاند. (5)

2. در حدیثی دیگر آمده است: دختری که شش ساله شد پسران او را نبوسند

ص: 278


1- «قاووت» واژه ای ترکی است. آرد نخود که با قهوه وشکر یا قند کوبیده مخلوط کنند وبیشتر در عزاداری هامی خورند (فرهنگ عمید).
2- محاسن، ص 489، ح 564؛ مکارم الأخلاق، ص 192.
3- محاسن، ص 546، ح 760.
4- ترجمه: «ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم وسال ها در خواب فرو رفتند. - سپس آنان رابرانگیختیم تا بدانیم (واین امر آشکار شود که) کدام یک از آن دو گروه، مدّت خواب خود را بهتر حسابکرده اند». (سوره کهف، آیات 11 و12) طبّ الأئمّه، ص 36.
5- کافی، ج 5، ص 533، ح 1 و2؛ مکارم الأخلاق، ص 223.

وپسر که از هفت سال بگذرد زنان او را نبوسند. (1)

3. در روایتی دیگر می خوانیم که: امام رضا علیه السلام در مجلسی بودند که دختر بچّه ای را به آن مجلس آوردند. حاضران در مجلس یکی پس از دیگری او را به دامن نشانده ومی بوسیدند. چون نوبت به حضرت رسید از سنّ وی پرسید. گفتند: پنج سال دارد. حضرت او را نبوسید ودر دامن ننشاند. (2)

4. در روایت دیگری آمده است که هرگاه شش سال دختر تمام شد، مادر او را در رختخواب خود برهنه نخواباند. (3)

شیطنت در کودکی، نشانه بردباری در بزرگسالی

از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «شوخی وشیطنت وکج خلقی کودک در خردسالی نشانه آن است که در بزرگی، دانا وبردبار می شود». (4)

رعایت کردن حرمت والدین وحقوق آنها بر فرزندان

اشاره

(مقدّمه:) رعایت کردن حرمت پدر ومادر از مهم ترین دستورهای دینی وجلب رضایت آنها از اشرف طاعات وعبادات وعاقّ والدین شدن وآزرده خاطر ساختن آنها از جمله گناهان کبیره است. خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است که: «اگر پدر ومادرت کافر باشند وبه تو دستور دهند که کافر شو، در این مسأله از آنها اطاعت نکن، ولی در دنیا با آنها رفتار ومصاحبت نیکو داشته باش». (5) (به روایاتی در این زمینه توجّه فرمایید:)

ص: 279


1- کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 276، ح 1311؛ مکارم الأخلاق، ص 223.
2- کافی، ج 5، ص 533، ح 3.