داستانی از پرکلیوس

مشخصات کتاب

سرشناسه : میردامادی،سید محمود، 1336 -

عنوان و نام پدیدآور : داستانی از پرکلیوس/ نویسنده سیدمحمود بحرالعلوم میردامادی.

وضعیت ویراست : [ویراست2].

مشخصات نشر : اصفهان: بهار قلوب ٬ 1393.

مشخصات ظاهری : 50 ص.؛ 5/9 علیه السلام 5/19 س م.

شابک : 20000ریال: 978-964-9967-08-0

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتاب حاضر قبلا با عنوان "داستانی از پرکلیوس: گفتگو با سران ادیان و مذاهب" در سال 1379 منتشر شده است.

یادداشت : چاپ دوم.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر : داستانی از پرکلیوس: گفتگو با سران ادیان و مذاهب.

موضوع : اسلام -- بررسی و شناخت

موضوع : خاورشناسان -- دیدگاه درباره اسلام

موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. -- تفاسیر مسیحی

موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. -- تفاسیر یهودی

رده بندی کنگره : BP11/م866د2 1393

رده بندی دیویی : 297

شماره کتابشناسی ملی : 3610519

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

نویسنده: سید محمود بحرالعلوم میردامادی

ناشر: بهار قلوب

چاپ اول: 1393

چاپخانه: گل وردی

تعداد: 1000 نسخه

شابک: 0-08-9967-964-978

قیمت: 2000 تومان

ص:4

پیشگفتار

پرکلیوس(Perikleos) یا فارقلیطا ترجمه ی یونانی و سریانی نام محمّد و احمد صلی الله علیه و آله است(1) که به معنی بسیار ستوده می باشد. (Peri به معنی بسیار و Kleos به معنی ستوده است)(2)

در بعضی از انجیل هایی که بعد از اسلام نگارش یافته از کلمه ی «پاراقلیطوس» نام می برند که به معنای تسلی دهنده است.(3)

اگر چه نگارش کنندگان این نوع انجیل ها قصدشان تحریف حقیقت محمّدیّه و احمدیّه علیه السلام

ص:5


1- - انیس الاعلام فی نصرة الاسلام، ج1، ص8: نوائب الدهور، ج4، ص304-303.
2- - مصقل صفا: علامه ی متتبّع مرحوم میر سید احمد علوی جبل عاملی رحمه الله ، داماد محقق بزرگ مرحوم میرداماد رحمه الله ، ص298.
3- - انیس الاعلام فی نصرة الاسلام، ج1، ص13.

است، ولی باز، این کلمه می تواند خبر دهنده ی بعثت بشیر و نذیر باشد که بر راه و روش حضرتش تطبیق دارد.

در تورات از این نام نیکو و بزرگ با لفظ عبری «مآدمآد»(1)

که ترجمه ی سریانی آن «طاب طاب» می باشد، یاد شده است.(2)

و از جانشینان آن حضرت به:

1- إیلیا

2- قیذار

3- اذوئیل

4- مفسام

5- شفاع

6- اذوما

7- میشا

8- هذاذ

9- قیمشا

ص:6


1- - مصقل صفا: ص69، لوامع ربانی، ص28.
2- - انیس الاعلام، ج5، ص69.

10- یطور

11- لاقیش

12- اقیذما= قیذما(1)

یاد می شود؛ بدلیل همین بیانات و بشارات که در تورات و انجیل اصلی و غیر محرّف آمده و به دلیل کمال آئین مقدّس اسلام، و بزرگی دانشگاه علمی، تربیتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینان معصوم آن بزرگوار، عده ای از اندیشمندان یهود و نصاری مسلمان شده و به تبلیغ این طریق ربّانی و سیر الهی پرداخته اند.

بیان این نکته برای مبلغان اسلام و مروّجین تشیّع و سربازان سرافراز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف لازم و ضروری است، که تبلیغ و تبیین بزرگی اسلام، تشریح معارف، حتی بصورت کم و مختصر هم، بی نتیجه و بدون ثمر نخواهد بود.

چرا که اسلام، آئینی کامل و جاذب است، و با فطرت بشر موافق می باشد. به تعبیر دیگر، اسلام خود مبلغ

ص:7


1- - مصقل صفا، ص75، لوامع ربانی، ص29.

خود

است، مُشکی است که عطر فشانیش دلیل بزرگی و عظمتش می باشد.

فقط لازم است مبلغ شروع به سخن نماید و با اخلاق نیکو و سعه ی صدر به تشنگان حقیقت، آب حیات را نشان دهد.

گفتم: تشنگان حقیقت! آری اگر افراد جامعه تشنه نباشند، تبلیغ فایده ای نمی بخشد، نشان دادن آب ثمری ندارد.

البته مبلغ باید امیدوار باشد، چون اسلام حق است، چون مکتب تشیع شیرین است، چون اهل البیت علیهم السلام معطر به عطر صداقت و عدالتند، و خود عین صداقت و عدالتند. پس، در جامعه ی تشنه، مبلغ برنده است.

متأسفانه، تبلیغات مخالفین، سمپاشی منحرفین، تشنگی و حقیقت خواهی جوامع بشری را سرکوب کرده است، ستم و تجاوز، گناه و هوی خواهی، فطرت سلم خواهی و خداجویی را به سکون و

انزوا کشانده است.

مبلّغ باید بیشترین سعیش نشان دادن کجی ها، و

ص:8

به تعبیر دیگر انحراف مذهب های غیر الهی باشد و با تبلیغات مخالف مبارزه نماید.

نفی خدایی معبودهای دروغین، کفر به طاغوت ها، مبارزه با سمپاشی ها، قبل از تبلیغ توحید و تبیین معارف اهل البیت علیهم السلام ، باید صورت پذیرد و این همان توجه به «لا اله الا الله» است.

بر این اساس کار مبلغ سخت و دشوار است، باید بر تلاش خود بیفزاید و کیفیت سخنگویی اسلام را بالا ببرد.

در جامعه ای که سالیانه ده ها و صدها کتاب و نشریه، علیه اسلام و دانشگاه اهل البیت علیهم السلام چاپ و منتشر می گردد و مخالفین با مدرنترین تجهیزات فرهنگی و سلاح های مخرب، به تخریب دین و فرهنگ ائمه ی معصومین علیهم السلام می پردازند، تلاشی جهانی و مجاهده ای وسیع و سراسری

لازم است.

ضرورت این تلاش وسیع و فعالیت مستمر را عده ای از علماء اسلام به خوبی واقف شده، و با تشریح مبانی اسلام و معارف اهل البیت علیهم السلام و نشان دادن برتری های دین مبین در بخش دین شناسی

ص:9

مقایسه ای، تشکیل کلاس ها، کنفرانس ها، کتابخانه ها، و نوشتن کتاب های مذهب شناسی، امام شناسی بصورت تخصصی، انجام مباحثه ها و مناظره ها با محققین غیر مسلمان و غیر شیعه، انعکاس نظرات اندیشمندان جهان در مورد اسلام و گزارش مسلمان شدن آن ها، تألیف و نشر مقالات در افشاگری خیانت های استعمارگران به زبان های مختلف دنیا، اعزام مبلغین کار آزموده و با تجربه به کشورهای مستعد و تشنه ی اسلام، پاسخگویی سؤالات و شبهات با وسائل مجهز بالاخص از طریق فضای مجازی، راه را بر مهاجمین فرهنگی مسدود، قلب مقدّس ولّی دوران، هادی زمان، غریب هستی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در

نصرت قرآن و عترت علیهم السلام مسرور می نماید.

حقیر با بهره برداری از همین روش، به فکر تأسیس مرکز جهانی و مدرسه ی عقائد و کتابخانه ی تخصصی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف افتاده، با تشکیل مباحث تخصصی پیرامون ولایت و معرفة الحجة عجل الله تعالی فرجه الشریف و نقد تعدادی از نوشته های انحرافی، به مبارزه با تهاجم فرهنگی پرداخته و بحمدالله تعالی در

ص:10

مباحثاتی که با بعضی از محققین خارجی داشته، در تبلیغ اسلام و مکتب اهل البیت علیهم السلام به موفقیت رسیده ام.

نوشته ای که پیش روی شما است، زبان حالی از اسلام محمّدی صلی الله علیه و آله است که با اندیشمند و کشیش بزرگ مسیحی «محمّد صادق فخرالاسلام، تحصیل کرده ی واتیکان» و «پرفسور هانری کربن، مستشرق شهیر فرانسوی» به مصاحبه نشسته و حقایق الهی به زبان آنان بیان شده است.

اساس این مصاحبه و بیان این زبان حال، در روز تاسوعا و عاشورای 1421 ه-ق

ص:11

در مسافر تبلیغی ریخته شده، و همان زمان قصد کردم ثواب این تلاش عقیدتی را به پاسداران سنگرهای ایدئولوژیک، سربازان سرفراز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اهدا نمایم.

والسّلام علی من اتّبع الهدی

سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی

اربعین حسینی، 1421 ه-. ق

در غروب یک روز پاییزی، به یاد بزرگی افتادم که بیمار گشته و لازم بود از او عیادت نمایم.

بیماری که در اثر سستی ها و بی توجهی اطرافیان خود، به امراض صعب العلاج مبتلا گشته، اخیراً به طور شدید به یاری و کمک نیازمند بود.

بر بالین او حاضر شدم و با او صحبت کردم، او که خانه نشین و غریب واقع شده بود؛ از اینکه به عیادتش آمده بودم، خوشحال شد و از نَسَب و روز تولدش برایم سخن گفت:

اسم من «اسلام»، فامیلم «محمّدی» می باشد.

من آخرین فرزند از یک فامیل بزرگ و سابقه دار هستم و از تولدم 1421 سال قمری می گذرد، الهیّون و خداپرستان در طول تاریخ با

هدفی که دنبال می نمایم خویشاوندی دارند، و مرا تأیید می کنند.

ص:12

سخنگوی من فارقلیطا (Paraglita) می گوید:(1)

بین من و خویشاوندانم در هدفی که دنبال می نماییم فرقی وجود ندارد، مگر اینکه سطح پرورش و آموزش من بالاتر و افکارم مترقّی تر است.

فارقلیطا معتقد است، روزی اندیشه ی صحیح و فرهنگ جامع من بر همه ی جوامع غالب شده و من به عنوان یگانه روش زندگی انسانی، در همه جای جهان مطرح می گردم.(2)

در این هنگام که اسلام محمّدی از هدف والای خود سخن می گفت، دو نفر برای عیادت

او نیز وارد شده و پس از سلام و احوالپرسی آماده ی استفاده از سخنان بیمار شدند.

اسلام محمّدی از آن ها خواست خود را معرفی نمایند.

ص:13


1- - برای آن که بدانید فارقلیطا کیست به نوشته ی محمد صادق فخرالاسلام که از علماء مسیحی بوده و مسلمان شده رجوع فرمایید.
2- - اشاره به آیه ی شریفه ی «هوالذی ارسل رسوله بالهدی...» صف: 9.

اولی به معرفی خود پرداخت:

من محمّد صادق هستم و در یک خانواده ی مسیحی بزرگ شده ام، پدران من از علماء مسیحیّت بوده اند، و خود در زمینه ی اصول و فروع فرقه ی پروتستنت (Protestant) و فرقه ی کاتولیک (Catholic) تحصیل نموده، و از نظر علم به مرتبه ی قسّیسیّت (کشیش شدن) رسیده ام.

در سنین جوانی بعد از اینکه فارغ التحصیل تورات و انجیل و سایر علوم شدم، برای مطالعه ی عقاید سایر مذاهب، به مسافرت و تحقیق پرداختم، و برای همین منظور، خدمت یکی از قسّیسین بزرگ از فرقه ی کاتولیک

رسیدم و با او الفت و دوستی ویژه ای پیدا نمودم.

دوستی ما بدانجا رسید که او تمام کلیدهای مسکن خود را به من داده، مرا مورد لطف خویش واقع ساخت.

فقط محلی که در اختیار من قرار نگرفت و قسّیس کلید آن را به من نداد، صندوق خانه ای بود

ص:14

که من خیال می کردم آنجا خزائن اموال قسّیس به شمار می آید.

یک روز قسّیس را کسالتی عارض شده، و بدین جهت درس را تعطیل نموده، به من گفت:

ای فرزندم روحانی! شاگردانم را بگو امروز درس تعطیل است.

من از نزد قسّیس بیرون آمدم و شاگردان را در حال مذاکره و مباحثه علمی یافتم.

آنها در مورد لفظ «فارقلیطا» (Paraglita) در لغت «سِریانی» و «پرکلیوس» (Perikleos) در لغت یونانی -

که یوحنّا صاحب انجیل چهارم (آمدن او را در باب 14، 15، 16) از جناب عیسی علیه السلام نقل نموده است - بحث داغ و جدال فراوان داشتند.

گفتگوی آنها به طول انجامید و کار به درشت گویی و فریاد کشیده شد و بعد از مدتی بدون نتیجه هر کدام از شاگردان راهی را گرفته و متفرق شدند.

من خبر این مباحث و گفتگو را به قسّیس

ص:15

رسانده و با التماس، حقیقت معنی این کلمه را از او جویا شدم.

به او گفتم:

ای پدر روحانی! در حقّ شاگرد خود لطفی فرموده، و معنای کلمه ی «فارقلیطا» و «پرکلیوس» را بیان کنید.

پس قسّیس به شدت گریست، و گفت:

ای فرزند! اگر معنای واقعی این کلمه را برایت بگویم، مدعیان پیروی مسیح خبردار شده، کمر به قتلم می بندند.

اگر عهد می نمایی کسی را از این راز خبر نکنی، برایت معنای این کلمه را بازگو می نمایم، پس من عهد نموده و او به بیان این راز پرداخت.

او با قاطعیت تمام بر مبنای علم و آگاهی، گفت:

ای فرزند! کلمه ی «فرقلیطا و پرکلیوس» نام پیامبری عظیم الشأن و با فضیلتی می باشد که بعد از عیسی علیه السلام مبعوث شده است، او مکتبش جامع و سازنده، جاوید و ابدی بوده، و مورد تأیید خداوند

ص:16

است، سپس قسّیس کلید صندوق خانه را به من داد و گفت:

درب فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را برایم بیاور.

دو کتاب مذکور را به خطّ یونانی و سِریانی نگارش شده بود، نزد او آوردم، این دو کتاب قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر پوست نوشته شده، لفظ «فارقلیطا» را به معنی (احمد و محمّد) ترجمه نموده و به بعثت آن حضرت بشارت داده است.

بعد از توضیح محقّقانه ای که قسّیس در مورد این نام مقدّس برایم بیان داشت، از او در مورد آیین مسیحیّت سؤال نمودم.

گفت: ای فرزند روحانی! دین نصاری (یعنی مسیحیّت) با آمدن اسلام منسوخ است.

گفتم: در این زمان طریقه ی نجات کدام است؟

گفت: علی التّحقیق طریقه ی نجات پیروی از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد.

گفتم: پس برای چه شما مسلمان نمی شوید؟!

ص:17

گفت: من در باطن مسلمانم، ولی از اظهار این مطلب، بر خودم می ترسم.

گفم: ای پدر روحانی! آیا مرا امر می کنی، که دین اسلام را قبول نمایم و مسلمان شوم؟

گفت: اگر خواهان سعادت و طالب آخرت هستی، البته باید دین حق را قبول نمایی!

پس از دیدن این دو کتاب که حقّانیت اسلام محمّدی را بیان داشته و کلمه ی «فارقلیطا» را به احمد و محمّد ترجمه نموده، با توجه به اینکه کتابت آنها به قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بر می گشت و با توضیحات قسّیس بزرگ و اقرار او به حقّانیّت آن حضرت، شوق تحقیق بیشتر و جستجوی کاملتر در من به وجود آمد، پس از تفکر فراوان، نور هدایت و محبت محبوب انسان ها، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بر روح من حاکم گردید، در این هنگام ترک مقام های ظاهری و دنیوی نموده، جهت سفر معنویت و سیر در عالم روحانیت، با قسّیس وداع کردم.

هر چه داشتم به جز چند کتاب، همه را ترک ن

ص:18

موده بعد از زحمات فراوان، نیمه شبی وارد شهر ارومیه (یکی از شهرهای ایران) شدم و به

درب خانه ی حاج حسن آقای مجتهد رفتم، ایشان وقتی از توجه من به اسلام محمّدی با خبر شد، بسیار خوشحال گردید، از حضور ایشان خواهش نمودم که، کلمه ی طیبه و ضروریات دین را به من یاد بدهد.

بعد از اقرار به حقانیت دین مبین اسلام و اعتراف به بزرگی پیامبر و عترت ایشان داخل در دین حق گردیدم.(1)

پس از آن، تحصیلات اسلامی را نزد حاج حسن آقای مجتهد، شروع نموده و بعد از مدتی به نجف اشرف مشرف گردیدم و مدت 16 سال از دروس اساتید بزرگ آن حوزه، کسب فیض نمودم.

من مسافرت های زیادی داشته، و همواره مبلغ اسلام بوده ام، کتابی در حقانیت اسلام و طریق اهل البیت علیهم السلام نوشته، و از کتب ادیان

دیگر بر این

ص:19


1- - انیس الاعلام فی نصرة الاسلام: جلد اول: ص20.

مطلب تأیید آورده ام.(1)

اسلام محمّدی: از بیانات شما در معرفی خود و اهدافی که دنبال می نمایید، بسیار شادمان گشتم و از اینکه به یاری و مدد من آمده، طبق دستور عیسی مسیح علیه السلام به مکتب «فارقلیطا» مشرف شدید، از شما تشکر می نمایم.

در این هنگام، ملاقات کننده ی دومی به معرفی خود پرداخت، و چنین گفت:

من «پروفسور هانری کرُبن فرانسوی» (Corbin) هستم، مستشرق و اسلام شناس می باشم.

مصاحبات من با علامه ی طباطبایی به چهار زبان «فارسی، عربی، فرانسه، انگلیسی» منتشر شده است.

تحقیقات فراوان و بررسی کاملی که من پیرامون اسلام محمّدی و مذهب تشیع

داشته ام، مرا نزدیک و

ص:20


1- - این کتاب ارزشمند انیس الاعلام فی نصرة الاسلام نام دارد، مطالعه ی آن برای محققان ضروری است.

بلکه مؤمن به اسلام نموده است.(1)

من در سخنانم به مخالفین اسلام گفته ام:

«اگر اندیشه محمّد صلی الله علیه و آله خرافی بود و اگر قرآن وحی الهی نبود هرگز جرأت نمی کرد بشر را به علم دعوت کند، هیچ بشری و هیچ طرز فکری به اندازه ی محمّد و قرآن و به دانش دعوت نکرده است، تا آنجا که در قرآن 950 بار از علم و فکر و عقل سخن به میان آورده است».(2)

با تحقیقاتی که من در مذاهب مختلف داشته، و کتاب هایی که خوانده ام به این نتیجه رسیده،که مذهب برتر و طریق حق، مذهب و راه اهل البیت علیهم السلام است.

اعتقاد من این است که در دنیا، یگانه مذهب زنده و

اصیل که نَمرده است مذهب شیعه می باشد، چون قائل بوجود امام حیّ و زنده است و اساس

ص:21


1- - این مقاله دلیل بر تأیید تمام عقائد و تفکرات پروفسور کربن نمی باشد.
2- - قرآن از دیدگاه 114 دانشمند جهان، ص53.

اعتقاد خود را بر این می گذارد.

این مذهب با اتّکاء و اعتقاد به حضرت قائم آل محمّد، «م - ح - م - د بن الحسن العسکری»، پیوسته باقی می ماند و زنده است.(1)

موقعی که در اروپا بودم، در «ژنو» کنفرانسی در موضوع «امام منتظر به عقیده شیعه» دادم، و این مطلب برای اندیشمندان اروپایی که حضور داشتند کاملاً تازگی داشت.(2)

بد نیست بدانید، من در بین مناجات ها، به دو صحیفه، عشق می ورزم و آن ها را همراه با گریه و توجه زمزمه می نمایم:

1- صحیفه ی سجادیه

2- صحیفه ی مهدویه

اسلام محمّدی: از آشنایی با شما که با تحقیق، گرایش به دین فارقلیطا پیدا نموده و در اروپا و غیر

ص:22


1- - مطالب پروفسور از کتاب مهر تابان نقل گردید، ص78-75 با تغییر عبارت.
2- - مجله ی موعود، شماره ی 14: ص 38.

آن مبلغ دین حق شدید، و نیز از آشنایی با آقای محدم صادق فخرالاسلام که تحصیل کرده ی علوم مسیحیّت در مدرسه ی عالی «آسوریه» بوده و تحت نظر واتیکان(1) به مقام قسّیسیّت رسیده، ولی در اثر تحقیق مسلمان شده اند، بسیار شادمانم.

قبل از ورود شما، من به معرفی خود پرداختم، حال برای آگاهی بیشتر می گویم: راه من، راه کمال انسانی است، و من مردم را به هدف هستی، که معرفت و شناسایی خداوند است، سوق می دهم.(2)

به پیروانم گفته و

می گویم:

خلقت و آفرینش بیهوده و باطل نیست،(3)

همگان باید به تزکیه و خودسازی پرداخته، به خداوند متعال تقرب جویید، نه فقط آقای پروفسور کربن و آقای فخرالاسلام به حقانیت من رسیده اند، بلکه بسیاری از دانشمندان جهان مثل: آلبتر انیشتاین

ص:23


1- - انیس الاعلام فی نصرة الاسلام: صفحه ی سرآغاز سخن.
2- - و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون: ذاریات: 56.
3- - «ربنا ما خلقت هذا باطلاً... »: آل عمران: 191.

(Albert Einstein) بزرگترین متفکر و فیزیکدان(1).

جان دیون پورت (Ghon Daven Port) دانشمند و اسلام شناس نامدار انگلیسی.(2)

دکتر گوستاولوبون (Goustawe Lebon) مورخ و اسلام شناس فرانسوی(3)

دکتر علی سلمان کاتولیک فرانسوی(4)

به تعریف و تمجید کتاب قانون من یعنی قرآن پرداخته، و بعضی از آن ها مسلمان شده اند، بالاتر از دانشمندان بزرگ، پیغمبران الهی می باشند، که به عناوین مختلف: مآدمآد – فارقلیطا و... از سخنگوی من تعریف و تمجید نموده، حقانیت مرا بازگو کرده اند.

در اینجا آقای پروفسور کربن سخن را از آقای اسلام محمّدی گرفته و به او گفت: ببخشید چون

ص:24


1- - قرآن از دیدگاه 114 دانشمندان جهان.
2- - مدرک قبل: ص31.
3- - مدرک قبل: ص57.
4- - مدرک قبل: ص63.

شما بیمار هستید، مقداری استراحت کنید، تا مطلبی را از کتاب «لوامع ربّانی» بازگو نمایم.

نویسنده ی این کتاب از تورات آورده:

«و بشماعیل ستا هجوهنا سراحتی ائیی و حضری ائیی و حدیتی ائیلی بمادماد شینم

عشور لامیشا لعوی کودمل»(1)

که معلوم است شماعیل عبارت از حضرت اسماعیل ذبیح است، و مآد مآد از نسل آن حضرت است. پس «ماد ماد» عبارت از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است و «شینم عشور» عبارت از آل بزرگوار و عترت نامدار آن حضرت که دوازده امام بوده باشد، چه معلوم است که «شینم» عبارتست از «دو» و «عشور» عبارتست از «ده».(2)

ص:25


1- - لوامع ربانی: ص38 و کتاب مصقل صفا: ص183، اینگونه آمده است: «ولشما یتخوهنا یبراختی و خفریتی و حزبیتی بمادماد شنیم عسور لامیتا لغوی کوذیل» ترجمه ی فارسی: «شنیدم گفته ی تو را ای ابراهیم درباره ی اسماعیل، پس در او برکت بخشیده صاحب ثمر و میوه اش خواهم نمود.» چه ظاهر است که مادماد اشارت است به محمد صلی الله علیه و آله .
2- - لوامع ربانی، ص28.

و من عجب دارم از مؤلف کتاب مذکور (علامه میر سید احمد علوی) که چگونه به تورات و کتب مسیحیّت و یهودیّت اشراف داشته و زبان

عبری را خوب می دانسته است؟!!

فخرالاسلام: بله، مطالب آقای میر سید احمد علوی، داماد محقّق بزرگ مرحوم میرداماد، در کتاب لوامع ربانی صحیح است، من در «انیس الاعلام فی نصرة الاسلام» همین مطلب را ذکر کرده ام.(1)

«وَ لِیَشمِعیل شَمعَتِخ هِنّی بِریختی اُتُودِ هَفرتی اُتُودِ هَربَتی اُتُو بِمادماد شِینِم اسار نِسِی اِم وَاَنَاتَیِتُوا لَکُویَ کادِل دَعالِ إسمعِیلَ شِمعِتُک هابِرکَتِهَ وَاسکِتِّهَ وَ أکِبرتهِ طاب طاب تِرِع سَررُوربِنینِ تَولیدی وَاتلیُوح لِعامارُبا»

یعنی: ای ابراهیم دعای تو را در حق اسماعیل شنیدم اینک او را برکت دادم و مادماد و دوازده امام

ص:26


1- - انیس الاعلام، ج5: ص68.

از بستگان آن حضرت را بزرگ گردانیده، و او را امت عظیمی خواهم نمود.

مخفی نماند که مراد از «مآد مآد» هم در عبرانی و

هم در سریانی، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد، یعنی این اسم از أسماء مقدّسه ی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است.

در اینجا آقای فخرالاسلام به سخن ادامه داد و خطاب به اسلام محمّدی گفت: مطلبی که جای سؤال دارد، این است که با توجه به تأیید فراوان انبیاء، نسبت به حقانیت شما و سخنگوی بزرگتان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله چه عاملی باعث شده شما رنجور و بیمار گردید؟

اسلام محمّدی: سخنگوی من «فارقلیطا» با إیلیا (Elia) خویشاوند و در علم و معرفت و کمالات انسانی یکی بود، وقتی که می خواستیم تابلوی دانشگاه بزرگ انسانیت را بالا ببریم، عده ای از افراد نادان به ما سنگ می زدند و با پرروئی از تحصیل علم و دانش آموزی مردم ممانعت می نمودند.

رئیس

ص:27

فقط «إیلیا» که جوانی شجاع و با ایمان بود به

کمک ما شتافت و با مخالفین دانش به مبارزه پرداخت.

او در تمام مراحل تأسیس دانشگاه و تبلیغ اساسنامه ی آن «فارقلیطا» را یاری داد و همگان را به متابعت روش من دعوت نمود.

در کتاب قانون من، از إیلیا بسیار تجلیل به عمل آمده، او نفس فارقلیطا محسوب گشته، و به مقام رهبری او تصریح شده است.(1)

استعمارگران، سخت از إیلیا نگران بودند، و از اینکه او فارقلیطا رادر بیدار نمودنِ خلق یاری می داد، عصبانی می گشتند، ولی او به سرزنش ها توجه نداشت و با قلبی مطمئن به فداکاری در مسیر اهداف من می پرداخت.

علی رغم فکر بد اندیشان،دانشگاه با برنامه ریزی رئیس

ص:28


1- - آیات مربوط به امامت و ولایت فراوان است، به کتاب شریف الغدیر علامه ی امینی رحمه الله و تفسیر البرهان علامه بحرانی رحمه الله و شواهد التنزیل حسکانی حنفی مراجعه فرمایید.

من و سخنگویی و ریاست فارقلیطا و معاونت إیلیاء، تأسیس و تعداد فراوانی دانشجود پذیرفت.

دانشگاه در تمام رشته های علمی و تربیتی، کلاس و برنامه داشت و به ویژه در رشته ی الهیات و معرفت یابی تلاش می نمود.

من به فارقلیطا گفته بودم، از عظمت آفرینش و جهان طبیعت برای دانشجویان مطالبی بیان کند و از بزرگی آفرینش از ذرّه تا کهکشان بطور کلی دروسی را بازگو نماید.

معاون دانشگاه نیز بعد از فارقلیطا درس های او را شرح می نمود، و در علوم تجربی و آگاهی های طبیعی و دانش ریاضی برای دانشجویان سخنرانی می کرد، با اینکه راه و هدف من بیان علوم مادی و تخصص های طبیعی و تجربی نبود، و در خصوص توحید وسیر الهی تلاش

می نمودم ولی ریاست دانشگاه و معاون و اساتید بعد از او مثل «اذوما»(1)، گاه در رشته های مذکور دروسی را برای شیفتگان علم و دانش

رئیس

ص:29


1- - اذوما یعنی: امام صادق علیه السلام : مصقل صفا: ص 75.

تدریس می نمودند.

دانشمند بزرگ، جابربن حیّان، شاگر «اذوما» در رشته ی علم الحیل (مکانیک) 1300 و در رشته ی طب 500 و در رشته ی نقض بر فلاسفه 500 کتاب و رساله و کتابهایی در رشته ی شیمی نوشته است.

سیصد سال قبل، 500 رساله از رساله های جابر در آلمان منتشر شده که هم اینک در کتابخانه ی دولتی برلن و کتابخانه ی دولتی پاریس موجود است.(1)

آری، پس از مدتی از تأسیس دانشگاه، آوازه ی آن به همه جای عالم رسید. فارقلیطا با یاری إیلیا به

اجرای طرح های من می پرداختند و به دانشجویان، علم و بصیرت می آموختند.

طرح ها بطور کلی آماده و بیان شده و فارقلیطا با اینکه در این مدت، با سنگ اندازی مخالفانِ کمال و معرفت روبرو بود، موفق و پیروز به نظر می رسید.

همانطور که گفتم یک موفقیت بزرگ، که ما در

ص:30


1- - جابربن حیان پدر شیمی، ص23.

تأسیس دانشگاه داشتیم، وجود «إیلیا» بود، که هم صدا با «فارقلیطا» اهداف دانشگاه را دنبال می کرد.

حتی، شبی که فارقلیطا را به آسمان ها بردند، از این پیروزی بزرگ، سخن به میان آمده، خبر تأیید فارقلیطا به وسیله ی إیلیا با پرچم های نورانی منتشر گردید.(1)

طبق طرحی که من به قارقلیطا دادم، او به فکر

بقاء دانشگاه افتاد و با آینده نگری کامل، دوباره ی مدیریت آینده ی دانشگاه تصمیم گرفت.

یک روز فارقلیطا برای دانشجویان سخنرانی نموده، و گفت:

مرگ من نزدیک شده،و می خواهم توصیه هایی برای شما داشته باشم.

برای رسیدن به اهداف بزرگ تربیتی و انسانی از «دو شیء» گرانبها غفلت نکنید.

1- کتاب درسی دانشگاه

2- إیلیا و وابستگان او

ص:31


1- - شواهد التنزیل، ج 1: ص224.

نویسنده، که تا آن مدت ساکت بودم و به صحبت های اسلام محمّدی و فخرالاسلام و پروفسور کربن گوش می دادم، با طرح سؤالی به میدان صحبت آمده، خطاب به اسلام محمّدی گفتم:

از اینکه در مورد اهداف خود سخن گفتید و از خدمات فارقلیطا و معاون او (إیلیا) یاد نمودید، بسیار

بهرمند شدم؟ ولی اخیراً به بستگان إیلیا اشاره نمودید، خواهشمندم آنها را معرفی نمایید.

اسلام محمّدی: فارقلیطا چون لیاقت های إیلیا را دید دخترش (کوثر) را به ازدواج او درآورد، کوثر دانشجوی همین دانشگاه بود و در اثر تربیت الهی پدر و لیاقت های ذاتی در علم و اخلاق به بالاترین درجه ی کمال رسیده بود، ثمره ی ازدواج إیلیا و کوثر، فرزندانی پاک و دانش و دوست بنام «قیذار» و «اذوئیل» گردید.(1)

فارقلیطا به این بستگان، که در بلند نگه داشتن تابلوی دانشگاه، یاری اش نموده بودند، و به

ص:32


1- - امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام .

خصوص دخترش (کوثر) برای اینکه الگوی زنان در تربیت و اخلاق شده بود، افتخار می کرد.

هر وقت هم، از من

نظرخواهی می نمود، من إیلیا و همسر و فرزندانش را تأیید نموده، برای اینکه دانشگاه علمی و تربیتی تعطیل نشود، می گفتم:

مدیریت آن را به این خانواده بسپارد، و در معرفی إیلیا و تأیید او سستی نکند.

یک روز به فارقلیطا گفتم:

بار دیگر در جمع دانشجویان از إیلیا تعریف کند و بگوید، او مدیر آینده دانشگاه است.

فارقلیطا از منافقین، که به نام دانشجو وارد دانشگاه شده بودند، و هدفشان اخلال گری بود، می ترسید، آن ها با دشمنی که با إیلیا داشتند، می خواستند اساس دانشگاه را بر هم بزنند و به تخریب بپردازند.

ولی من به فارقلیطا هشدار دادم، اگر مدیریت إیلیا را اعلان نکنی

دانشگاه به ضعف کشیده خواهد شد، و طرح های بزرگ من فراموش می گردد.

ص:33

آن هنگام که اسلام محمّدی خسته به نظر می رسید، کمی ساکت شد، و سپس به ادامه ی صحبت پرداخت و گفت:

فارقلیطا به معرفی إیلیا پرداخت و او را به مدیریت دانشگاه منصوب نمود.

نصب إیلیا به مدیریت دانشگاه، منافقین و اخلال گران را مأیوس نمود، ولی باز دست از خراب کاری و مخالفت بر نداشتند.

البته دانشجویانِ خوب دانشگاه، در جامعه ی آن روز تأثیرات عیجیبی گذاشتند، و مردم دنیا را به شرکت در کلاس های علمی و تربیتی دعوت نمودند.

منافقین از اینکه دانشگاه به ریاست إیلیا در آینده، جهانی می شود، ترس و هراس داشتند.

فارقلیطا به مرگ نزدیک می شد، و چون خبر از تلاش

گروه اخلال گر داشت، دائماً به دانشجویان، هشدار می داد و منصب خویشاوندان خود را بازگو می کرد.

ص:34

می گفت: اگر کسی مدیریت آینده ی دانشگاه را قبول نکند، محکوم و مردود است و افتخار شاگردی این دانشگاه را نخواهد داشت.

ولی با وفات فارقلیطا، اخلال گران تمام آن چه را که او در مدیریت إیلیا و فرزندانش گفته بود، فراموش کردند و دانشگاه بزرگ علمی و تربیتی را بر هم زدند.

از آن روز که مبانی اخلاقی فارقلیطا، با ستم در حق إیلیا و همسرش، زیر پا گذاشته شد، و جامعه ای که در اثر تلاش و کوشش، آقایی و بزرگی یافته بود، به طرف ضعف و ناتوانی کشیده شد، بیماری، مرا احاطه کرده است.

سپس اسلام محمّدی رو به آقای فخرالاسلام و آقای کربن نموده گفت: با عوض شدن

مدیریت دانشگاه به دست منافقین، ضعف شدید بر دانشگاه وارد گردید، به طوری که اگر از هم کیشان قبلی شما، (یعنی مسیحیان یا یهودیان) کسی به این دانشگاه رجوع می نمود، سؤالاتش بی پاسخ می ماند،

ص:35

و در این هنگام فقط إیلیا بود که با دانش و بینش الهی به میدان می آمد و آبروی مرا حفظ می کرد.(1)

وجود إیلیا در کنار دانشگاه، نقطه ی امیدی برای دانشجویان واقعی بشمار می آمد. ولی إیلیا هم،با دلی پر از غم و اندوه به فارقلیطا و همسر خود پیوست، و شهادت او کسالت و بیماری مرا رو به فزونی گذاشت.

بعد از شهادت إیلیا، فرزندانش (قیذار و اذوئیل) و فرزندان آن ها بدست

اخلال گران به شهادت رسیدند و من امروز بی یار و یاور شده ام، چراغ های هدایت سوسو می زند، و شمع کمال و معرفت به خاموشی می گراید.

دانشگاه علمی و تربیتی من به تعطیلی کشیده می شود و منافقان با جسارت تمام، به کار خود ادامه می دهند.

مکتب فارقلیطا در مبدأ وحی (مکه و مدینه) غریب است و وهابیت، با پیروان إیلیا و بستگانش

ص:36


1- - امام امیرالمؤمنین علیه السلام از دیدگاه خلفاء: ص67 الی 69.

مبارزه می کنند.

دشمان برای مرکز تشیع (ایران)، اندیشه ها دارند و علیه سربازان إیلیا و طرفداران من، فعالیت می کنند.

سپس اسلام محمّدی آهی کشید و ادامه داد:

بعضی خودی ها هم غریبه اند، از غریبه ها توقع یاری و نصرت ندارم، چرا خودی ها عوض ِ یاری، سنگ می زنند؟!

چرا فکر نمی کنند که من

آئین فطرتم، و برترین آئینم؟

من که با اهداف أنبیاء، خویشم و مردم را به والاترین درجه ی کمال و اخلاق سوق می دهم، چگونه می توانم شکسته شدن تابلوی دانشگاه علم و معرفت را ببینم و ناظر هتک حرمت به رئیس و مدیریت دانشگاه باشم؟!

غم و اندو فراوان، بیماریم را صد چندان نموده است.

ص:37

در این هنگام که اسلام محمّدی از بیان نگرانی ها سخت افسرده و خسته شده بود، آقای فخرالاسلام به عنوان دلداری به بیان بعضی از امیدها پرداخت.

فخرالاسلام: از بیان مشکلاتی که بر سر راه شما به وجود آمده، سخت متأسف هستم، ولی شما به نقاط مثبت اشاره نفرمودید.

حتماً خبر دارید، بعضی از جوامع بشری به این نتیجه رسیده اند که بدونِ اعتقاد به مکتب الهی، زندگی جز ذلت و زبونی، چیز دیگری نیست.

بشر برای رسیدن به کمال واقعی باید در دانشگاه پیامبران نام نویسی کند.

بعضی از محققان با کاوش های فراوان دنبال انتخاب برترین سیستم بوده، شما را یگانه مکتب حیات بخش شناخته اند.

همانطور که قبلاً اشاره

فرمودید، بعضی از دانشمندان غرب و اروپا به حقانیت شما پی برده، و

ص:38

با قلم و زبان به تأیید راه شما پرداخته اند.

مسیحیانی مثل من، و پروفسور کربن، در جهان امروز فراوانند، که از دروغ پردازی ها و تحریف های مسیحیّت و یهودیّت و مذاهب دیگر کاملاً رنجیده شده، با تشنگی خاص، به چشمه سار مکتب فارقلیطا و إیلیا، خود را رسانده و به شما (اسلام محمّدی) معتقد گشته اند.

البته مسیحیان و یهودیانی هم داشته ایم، که از آیین پرخرافه ی خود، سرباز زده از روی بی ظرفیتی و عوض پناه بردن به مکتب نور و هدایت، علم و بصیرت، تقوی و عدالت، تلاش و مجاهدت یعنی اسلام محمّدی به دروغ پردازی ماتریالیست ها توجه کرده، مُلحد و لامذهب شده اند.

نویسنده: چون از بعضی

مسیحیان و متدیّنین به ادیان و مذاهب دیگر سخن به میان آمد، سه خاطره برای شما بیان می کنم.

ص:39

خاطره ی اول:

از آقای سومیاکی (So-Miyaki) مهندس و محقق ژاپنی است که بودایی و اهل ژاپن بود.

او با مراجعه به کتاب های فراوان و مباحثه در مرکز جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، اسلام را بهترین نقشه ی زندگی و جانشینان فارقلیطا را مفسران آن نقشه دانست و در تاریخ 25/8/1374 هجری شمسی، مسلمان گردید.(1)

خاطره ی دوم:

مولوی عبدالرحمن خطیب شافعی، که خود اهل علم و حدیث بود، با مراجعه به مرکز مذکور به حقّانیّت إیلیا و بستگانش پی برده و در تاریخ 26 فروردین 1375 از تسنّن به تشیّع گرایش

پیدا کرد.

ص:40


1- - دست خط آقای سومیاکی مبنی بر تشرّف به دین مبین اسلام، در آرشیو مرکز جهانی موجود می باشد.

خاطره ی سوم:

آقای عمّار لوموناکو، (مسلمان شده در 1995 میلادی) که سابقاً به نام روجیرو لوموناکو (Rojero Lomonako) نامیده می شده، اهل ایتالیا ساکن در لندن بود، او در تاریخ 5/2/1379 هجری شمسی به مرکز مذکور آمد و سؤالاتی را در مورد دوازدهمین وصی مآدمآد مطرح نمود، و حقیر با او گفتگو نموده به سؤالاتش پاسخ دادم.

مطلبی که بسیار برای من جالب به نظر رسید، این بود که آقای عمّار، در مورد دستورات عترت و بستگان فارقلیطا سؤال نمود.

گفتم: دستورات آن ها، حکم خدای متعال به حساب می آید، یعنی امر و نهیشان باید پیروی بشود.

گفت: چرا و چگونه؟

گفتم: چون آن ها حکم الله را خوب می دانند و هرگز خطا و اشتباه نمی کنند، کتاب قانونِ فارقلیطا می فرماید:

ص:41

«إنِّما یُریدُالله لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیت وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیرا» (1)

هنگامی که آیه ی تطهیر را که در عصمت بستگان فارقلیطا نازل شده است خواندم، آقای عمّار گفت: 33، 33 یعنی آدرس این آیه، سوره ی احزاب، آیه ی 33 است.

دانستم که در این مدت 5 سالی که مسلمان شده است، خوب در معتقدات اسلامی کار کرده است و این نقطه ی امیدی است که محقّقان جهان و شیفتگان حقیقت، به معتقدات اسلامی علاقه نشان می دهند.

فخرالاسلام: بلی، مجموعاً این ها نقاط امید برای اسلام محمّدی است، ایشان نباید با دیدن ناملایمات صدر اسلام و

حق کشی های اهل سقیفه و شوری و امروز با دیدن حرکت های استعماری، ناامید شود.

من فکر می کنم اگر قدرت های استعماری، آزادی اندیشه بدهند، در آینده ی نزدیک همه ی

ص:42


1- - احزاب: 33.

محققان و اندیشمندان جهان به آیین اسلام گرایش پیدا می کنند.

اسلام محمّدی: بله، من به همه ی مطالبی که شما گفتید توجه دارم، ولی با مسلمان شدن چند نفر مسیحی و بودایی و یا با شیعه شدن چند نفر سنی، اصلاح کلی انجام نمی گیرد.

شما از تبلیغاتی که دشمنان در غرب و اروپا، علیه من انجام می دهند، خبر ندارید!!

مستشرقین و خاورشناسان بنام اسلام شناسی، بزرگترین ضربه را بر پیکر من زده و می زنند.

وهابیت، دست نشاندگان استعمار، بنام توحید، با شرط قبول توحید، یعنی عترتِ

فارقلیطا، مخالفت می نمایند.

اینان به مبانی مکتب إیلیا تاخته، با نشر کتب انحرافی و تهمت و دروغ پردازی، از گسترش نور ولایت جلوگیری می نمایند.

ایادی وهّابیّت در ایران اسلامی به جلسات توسّل و توجّه به عترت می تازند و مردم را به بی توجّهی

ص:43

نسبت به ولایت و پرچمداران آن، محدّثان و مراجع شیعه سوق می دهند.

در هند و پاکستان تعداد کتبی که اخیراً علیه ولایت نوشته شده به صدها کتاب می رسد.

در بقیّه ی کشورهای اسلامی، دست استعمار، مسلمین را به فساد اخلاق و عقیده کشانده، با ترویج کتب و مجلات گمراه کننده، نسل جوان را به بی تقوایی و انکار حقایق سوق می دهد.

اصلاح کلی با تبلیغات کم و مختصر، تلاش و فعالیت

افراد عادی و حتی علماء و محققان، نمی تواند شکل بگیرد.

البته مسئولیت هر کسی در حد توان خود اوست، و انتظار اصلاح کلی سلب وظیفه از مسلمین، خاصّه علماء و محقّقان نمی کند.

همه ی شما برای نگهداری مرزهای اعتقادی من باید فعالیت کنید و مقاصد الهی فارقلیطا و إیلیا را برای مردم دنیا تشریح نمایید.

یکی از وظایف، در جامعه ی انسانی امروز، نشر

ص:44

کتب و آثار صحیح در مورد دوازدهمین وصی فارقلیطا یعنی قیذما است،که صلح کلی جهان بدست او صورت می گیرد.

مردم باید به فضائل و بزرگی و ویژگی های مصلح کل آشنا بشوند و معرفت امام زمانشان را کسب نمایند.

امید به آینده، همراه با صلح و صفای معنوی، به زندگی انسان ها، جان تازه و نشاط فراوان می بخشد.

اصولاً فتوریسم(1)

یعنی اعتقاد به دوره ی آخرالزمان، و انتظار ظهور منجی جهانی، عقیده ای است که در کیش های آسمانی، یهودیّت (جودائیسم)، و زرتشتی (زور استریانیسم) و مسیحیّت (در سه مذهب عمده ی آن: کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس)، و مدعیان نبوت عموماً، و دین مقدّس اسلام خصوصاً، به مثابه ی یک اصل مسلم قبول شده است؛ و درباره ی آن در مباحث تئولوژیک مذاهب و آیین های آسمانی، رشته ی

ص:45


1- - Fotorism.

تئولوژی بیبلیکال، کاملاً شرح و بسط داده شده است.(1)

وظیفه است که این امید را در مردم زنده نمایید، و وسائل ارتباط معنوی با (قیذما) (Kedem-oth) دوازدهمین وصی فارقلیطا را، بخصوص برای نسل جوان فراهم کنید.

اسلام محمّدی ادامه داد:

اگر پیشرفت های علمی و معنوی زمان ظهور و امتیازات اجتماعی و اقتصادی آن برای مردم تشریح گردد، همگان برای تعجیل فرج دعا می کنند، و به زمینه سازی برای ظهور می پردازند. در این باره یکی از بستگان، فارقلیطا به نام «شفاع»(2)

گفته:

«إذا قامَ قائمُنا وَضَعً یَدَهُ عَلی رُوسِ العِباد فَجَمَعَ بِهِ عُقُولُهُم وَ اَکمَلَ بِهِ أخلاقُهُم»(3)

ص:46


1- - خورشید مغرب، ص52.
2- - حضرت امام محمد باقر علیه السلام .
3- - بحارالانوار، جلد52: ص336.

هنگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد و به عقول تمرکز بخشیده و اخلاقشان را به کمال می رساند.

ترقی علمی و رشد اخلاقی و نزول برکات مادی و معنوی

در زمان ظهور انجام می گیرد و اصلاح کلی به وجود می آورد.

مصلح کل با ظهورش از ستمگرانِ صدر اسلام(اهل سقیفه، و ادامه دهندگان راهشان) انتقال گرفته و عدل را در تمام عالم، گسترش داده، دل بیمار مرا شفا می بخشد، بیماری و غربت من تا زمان ظهور ادامه دارد، پس هر کس مرا می خواهد، یعنی با آیین فطرت اُنس و محبتی دارد باید ظهور شفابخش من «قیذما» را از خداوند بخواهد.

در اینجا آقای فخرالاسلام به سخن در آمد و خطاب به اسلام محمّدی گفت:

بله، آنچه شما می فرماید، عین واقع و حق است، ما با تحقیق در کتب ادیان شناسی، انتخاب برتر نموده

ص:47

و شما را به عنوان دین برتر برگزیده ایم.

همانطور که سابقاً هم

گفتم، حقانیت پیامبر اسلام و دوازده وصی او در تورات و انجیل بیان شده است و من در کتاب «انیس الاعلام فی نصرة الاسلام» در این موضوع صحبت نموده ام و ظهور شفا بخش اسلام محمّدی از جمله بشارت هایی است که در کتب گذشتگان آمده است، مثلاً:

در کتاب زبور جناب داود چنین آمده است: ای خدا!!! احکام خود را به پادشان ده و عدالت خویش را به پسر پادشان، و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود، و مساکین تو را به انصاف...

فرزندان فقیر را نجات، و ستمگران را ذلیل خواهد ساخت... در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.(1)

او حکم رانی خواهد کرد که از دریا تا دریا، و از نهر تا اقصای جهان، جمیع

سلاطین، او را تعظیم

ص:48


1- - زبور، مزبور22، ترجمه ی فارسی چاپ لندن سال 1895 میلادی.

خواهند کرد و جمیع امت ها، او را پیروی خواهند نمود.(1)

و این عبارت تماماً بر حکومت دوازدهمین وصی پیامبر تطبیق می کند.

در واقع مسئله ی اعتقاد به حکومت جهانی حضرت، تنها مربوط به شیعیان و مسلمانان نیست؛ بلکه همه ی اقوام و ملت ها با عبارات گوناگون و تعبیرهای مختلف اعتقاد به این مسئله را بروز داده، به آینده ای روشن و همراه با عدالت، امیدوار بوده اند.

سپس آقای فخرالاسلام با حالت انکسار، خطاب به افراد جلسه گفت: من با دیدن اسلام محمّدی که در رنجوری و بیماری به سر می برد، بسیار نگران و ناراحت شدم، و به دلیل علاقه ای که به این دین جامع

و انسان ساز دارم، برای سربلندی و سلامتی آن دعا می کنم.

اسلام محمّدی: از شما تشکر می کنم و همچنین از همه ی اندیشمندان جهان که در این چهارده قرن

ص:49


1- - انیس الاعلام فی نصرة الاسلام: جلد7: ص386.

به ندای فطرتشان توجه کرده، برخلاف نظر استعمارگران، با قلم و زبان به یاری و نصرت من شتافته اند، سپاسگزاری می نمایم؛ همانطور که قبلاً گفتم اگر کسی به من علاقمند می باشد باید به تجدید کننده ی راه و روش من (دوازدهمین وصیّ پیامبر) دعا نماید.

دعای فرج و طلب نمودن ظهور منجی کل، فرج و گشایش، فتح و پیروزی من و یاران واقعی من است.

در این هنگام به دستور آقای اسلام محمّدی، فخرالاسلام و پروفسور کربن و بنده کمترین، دست به دعا برداشتیم و برای ظهور و تعجیل فرج به نیایش

پرداختیم.

«أمّنَ یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء»(1)

ص:50


1- - نمل: 62.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109