عقیده، تربیت و اخلاق : در مکتب عسکریین علیهما السلام
نگارنده: سید محمود بحرالعلوم میردامادی
زیر نظر: مجمع مطالعات و تحقیقات مسائل جهانی مهدویّت ناشر: بهار قلوب
چاپ اول: 1393
چاپخانه:
تعداد: 1000
شابک: 6- 19- 9967 - 964 - 978
قیمت: 1000 تومان
حق چاپ و نشر برای ناشر محفوظ است.
مراکز پخش: 37705493 - 025 و 32237352 - 031
ص:1
ص:2
عقیده، تربیت و اخلاق
در مکتب عسکریین علیهما السلام
نگارنده: سید محمود بحرالعلوم میردامادی
زیر نظر: مجمع مطالعات و تحقیقات مسائل جهانی مهدویّت ناشر: بهار قلوب
چاپ اول: 1393
چاپخانه:
تعداد: 1000
شابک: 6- 19- 9967 - 964 - 978
قیمت: 1000 تومان
حق چاپ و نشر برای ناشر محفوظ است.
مراکز پخش: 37705493 - 025 و 32237352 - 031
ارتباط مستقیم: 09127594117
www.Bahareqoloob.com
Info@Bahareqoloob.com
ص:3
ص:4
این نوشته پیرامون عقیده، تربیت و اخلاق در مکتب امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام به درخواست دبیرخانه ی چهارمین کنفرانس بین المللی (الإمامان العسکریّان امتداد للإمامین الکاظمین علیهما السلام دعوة حسنی لنهج رسالی)، رجب المرجّب 1434 هجری قمری، در شهر مقدّس کاظمین، نوشته شد و ارائه گردید.
امید است مورد استفاده ی همگان قرار گیرد.
ص:5
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم محمّد و اله الطّیبین الطّاهرین لاسیّما بقیّة الله فی الارضین، و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدّین
حضّار محترم، اساتید گرامی، علمای اعلام و نمایندگان حضرات آیات مراجع
السّلام علیکم و رحمة الله
با کسب اجازه از دو نور آسمانی، امامین حضرت امام موسی بن جعفر علیهما سلام الله و حضرت امام محمّد بن علی علیهما سلام الله، و با ادب در این بارگاه نورانی و مقدّس، مطالبی را پیرامون العقیدة و التربیة و المعرفة فی مدرسة العسکریّین «علیهما سلام الله» معروض می دارم.
ص:6
بر اهل اطّلاع و اندیشمندان پوشیده و پنهان نیست، که اسلام مکتب تربیت و اخلاق بر اساس عقیده به مبدء و معاد است.
قرآن کریم می فرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»(1)
و نیز می فرماید:
«هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ
ص:7
لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»(1)
مؤمنین به دین مبین اسلام، با توجّه به آیاتی که هدف ارسال رسل و انزال کتب، خاصّه بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را بیان می دارد، در تزکیه و فرا گیری علم و معرفت، همواره کوشا بوده اند.
قبل از بیان هر مطلب باید به ترسیم روز الست بپردازیم، روز الست روزی که انسان، با ایمان به خدا و رسول و اوصیاء علیهم السلام به همه ی خوبیها و خیرات بله گفت و بر همه ی شرور و نابجائی ها پشت پا زد، در گوشه ی دل و
جان صاحبان فطرت و دارندگان قلب سلیم، انعکاس دارد.
ص:8
قرآن کریم می فرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»(1)
و امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:
«فبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَواتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَیُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَیَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَیُثِیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ»(2)
خداوند متعال پیامبرانش را در بین مردم مبعوث فرمود، و آنها را پیاپی فرستاد تا انجام میثاق و پیمان فطرت را از آنان
بخواهند و نعمت های فراموش را به یاد آنان آورند و با تبلیغ حجّت را بر آنان تمام کنند و گنج های عقول را آشکار نمایند.
معتقَد ما اینست که قانون خداوند متعال، در
ص:9
عقیده و عمل، ایمان و تربیت با تبیین «أَهْلَ الذِّکْرِ»(1) مطابق با فطرت و جبلّی انسان است.
انسانی که فطرتش را فراموش کرده و جبلّی خود را پایمال نموده است، نمی تواند با ذکر، که رسول
الله صلی الله علیه و آله وسلم هستند(2)
و با «أَهْلَ الذِّکْرِ» یعنی اهل البیت علیهم السلام موافقت داشته باشد.
مگر، خداوند دست انسان را بگیرد و الاّ فطرت خاموش شده به وسیله ی کفر و نفاق و خمیرمایه ی
ص:10
نابود شده در غفلت و فساد، چگونه می تواند با «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ»(1) موافقت کند و از آنان پیروی نماید.
باید به این نکته گوش جان بسپاریم که آنچه در مکتب «کتاب الله وعترتی» آمده، مطابق با قول و
قراری است که در عوالم قبل با انسان گذاشته شده است.
ولایت عترت علیهم السلام «ذکر الله» است و انسان در این مکتب یاد پیمان الهی می کند و به خوبی ها و خیرات عمل می نماید.
قرآن کریم می فرماید:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً
ص:11
ضَنْکاً»(1)
و نیز می فرماید:
«وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً»(2)
لازم است به این آیه ی شریفه نیز توجّه کنیم:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ
مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(3)
وجه اینکه جمعه را جمعه گفته اند چیست و چرا ظرف «فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ»، جمعه شده است؟
روایات اهل البیت علیهم السلام به این سؤال به خوبی پاسخ
ص:12
داده و زمان عهد بشر و قول و قرار انسان را با خداوند متعال معلوم ساخته و «فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ» را دستور تجدید عهد با ولی الله و حجّت خدا معرّفی می نماید.
می دانید ولی الله و حجّت خدا، مربّی خوبیها است، و برای ترغیب به مکتبش «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ» نازل شده است، او مظهر توحید و معلّم معرفت الله است، برای همین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره ی امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:
«إِنَّمَا مَثَلُ عَلِیٍّ علیه السلام فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ، مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فِی الْقُرْآن»(1)
پیام سوره ی توحید همان پیام امیر المؤمنین علیه السلام به انسانها است.
ص:13
هر کجا سخن از توحید باشد باید بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم نام امیر المؤمنین علیه السلام را به عنوان، مجسّم توحید و معلّم معرفت و اخلاق ببرند و این است معنای دستور العمل زیارت جامعه از امام هدایت و نورانیت حضرت هادی علیه السلام :
«إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ
وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ...»(1)
مگر توحید رأس همه ی خیرات نیست؟ مگر غیر معصومین می توانند این خیر را برای بشر به خوبی تدریس کنند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان معصوم ایشان، مدرّس بزرگ توحید و نشان دهنده ی یگانگی خداوند متعال می باشند، برای همین ولایتشان شرط قبول توحید و ایمان است.
آنان که بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرید زمین و وحید زمان می باشند و در عدالت و شرف انسانی بی بدیل و بی نظیرند، آنان می توانند در سیر بشر به
ص:14
سوی خداوند، دستگیر و مرشد باشند، و انسان را به معراج معنوی برسانند.
«کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ ...»(1)
به نظر شما سرگردانی و بیچارگی و معشیت ضنک انسان از کجا ناشی می شود؟
به عبارت دیگر، منشأ این خسران مبین و این انحطاط آشکار که گریبان انسان را گرفته است، چیست؟
پاسخ اینست که این بدبختی و انحطاط از روزی است که، آدمی نسخه ی فطرت را پاره کرد و پیمان الهی را مستور نمود.
امام هادی علیه السلام :
باور ما اینست که ذکر الله (دهم) گرامی فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم ، امام هادی علیه السلام می باشند.
ص:15
امامی که سراسر حیات طیبه اش، انسانهای لایق را به یاد خداوند متعال می اندازد و به مسیر توحید الله سوق می دهد.
قرآن، به مصادیق، امام هادی علیه السلام دهمین مصداق(1)
آیه ی شریفه «وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(2) بوده و نه فقط در عصر خویش هدایت کننده ی خلق اند، که برای همه ی اعصار الگو و مرشد هستند.
شما زیارت جامعه ی این امام هدایت و رهبر سعادت را ببینید که برای جامعه ی بشری دروس اعتقادی و تربیتی جامعی را تدریس می کند.
چرا ولیّ زمان و امام دوران حضرت بقیة الله
ص:16
الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، در آن تشرّف می فرمایند: چرا جامعه نمی خوانید.
زیارت جامعه، قبل از هر چیز، دستور گفتن شهادتین می دهد، و متمسّک به ولایت را به ذکر «الله اکبر» وا می دارد، بعضی از علمای عظیم الشّأن رضوان الله علیهم گفته اند:
که وجه تکبیر، این است که اکثر مردم مایل به غلوّ می باشند، مبادا از عبارات امثال این زیارات به غلوّ بیفتند...(1)
ولی شاید سرّ دیگری در این مطلب نهفته است، و آن اینست که، امام هادی علیه السلام با این دستور، می خواهند بفرمایند: اگر معرفت الله برای زائر محقّق شود، دیگر در قبول مقامات و اعتقاد به ولایت، و اختیارات ولیّ الله سستی نمی کند و با شک و ریب روبرو نمی شود.
ص:17
«ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ»(1)
امام کتاب الله است و نماینده ی خداوند متعال می باشد، ولیِّ خدای اکبر، باید در بین خلق، اکبر باشد.
پس اهل شک در مقامات عترت طاهرین علیهم السلام و مخالفین ولایت، در موضوع معرفت الله تعالی مشکل دارند و باید در مسئله ی توحید و قدرت الهی به مطالعه بپردازند.
باز مربّی انسان و معلّم بشریّت امام هادی علیه السلام راه دیگری را برای معرفت الله و کسب عرفان حقیقی می گشایند که:
«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ»
فقه این عبارات الهی، و این کلمات آسمانی، وظیفه ی همگان، خاصّه شیعیان و محبان آل عصمت علیهم السلام است.
در این باره باید اشاره به مسئولیّتهای علمی و
ص:18
معنوی حوزه های علمیّه بشود که عهده دار حفاظت عقائد مردم، و مسئول نگهداری دین و احکام آن می باشند.
حوزویان بر اساس آیه ی نفر، مسئول فهم و سپس فهماندن آیات الولایة، و آیات مربوط به حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشند.
کلاس درس «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ» که طریقیّت ولایت و امامت عترت علیهم السلام را بیان می دارد، با کلاس درس آیه ی «تبلیغ»(1)،
موضوعیّت ولایت و امامت را بازگو می کند، باید به وسیله ی حوزویان برای افراد لایق و قابل، تشریح وتبیین گردد.
البته فقه این مطلب، فقط برای فطرتهای پاک و قلوب سلیم، که به امر «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً»(4)
ص:19
مأمورند، میسور است.
فقه «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا
عُرِفَ اللَّهُ»(1) مانند فقه «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا»(2) وآیات دیگر مربوط به توحید و شرط آن برای کسانی که «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»(3) هستند، باور نکردنی است.
چگونه کسانی که نسبت به اهل البیت علیهم السلام حسد دارند و احقاد بدریّه و خیبریّه نسبت به اهل البیت علیهم السلام در قلوبشان وجود دارد می توانند «بِمُوَالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ»(4) را درک نمایند و«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»(5) را بفهمند.
ص:20
از معتقدات شاگردان
زیارت جامعه، اینست که، ائمه علیهم السلام ابواب الله هستند، بر این مطلب آیه ی شریفه ی «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(1) شهادت می دهد، و حدیث «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ» همان دلالت «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ» را دارد.
نه فقط معرفت خدای متعال را باید از این بزرگواران اخذ نمود که معرفت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و سنّت صحیحه ی آن حضرت را نیز باید از مدرسه ی اهل البیت علیهم السلام بدست آورد.
بهترین دلیل برای این مطلب، حدیث شریف «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»(2) است، که فریقین برآن اتفاق دارند.
شاعر فارسی زبان چه خوب گفته است:
تا نبگشاد علم حیدر، در***ندهد سنت پیمبر، بر
ص:21
شما حسنه ای فوق اعتقاد به ولایت و امامت اهل البیت علیهم السلام ، آیا سراغ دارید؟
حسنه ای که دیگر حسنات را در بر گرفته باشد، یعنی مبدء حسنات دیگر باشد، کدام حسنه است؟
آیه ی شریفه ی «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها»(1) با تدبّر شایسته، افراد لایق را به سر منزل مقصود می رساند و نیز آیه ی شریفه ی «وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً»(2) می تواند وسیله ی استبصار همه ی صاحبان فطرت و شیفتگان حکمت باشد.
با تدبّر در آیات یاد شده، انسان می تواند ادّعا کند و در مقام عرض ادب به ائمه علیهم السلام بگوید:
«مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ وَ بِضَلَالَةِ مَنْ خَالَفَکُمْ»(3)
چرا دوستی و مودّت محمّد و آل محمّد صلوات
ص:22
الله علیهم اجمعین، حسنه نباشد که همه ی خیرات معرفتی و اعتقادی در بیوت آنان نازل گشته، و دستور العمل اخلاق و تزکیه منحصراً از آن بزرگوارن صادر گردیده است.
باز هم باید در مقام تشکّر و عرض ادب به پیشگاه ائمّه علیهم السلام ، بگوئیم:
«إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ....»(1)
به همه باید گفت و به همه ی زبانها باید ترجمه کرد و با آب طلا باید نوشت که: بلد امن و مدینه ی سعادت، بالیقین حصن حصین ولایت معصومین علیهم السلام است،
«مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ»(2)
این عبارت زیبای زیارت جامعه، که ملوک کلام است و از کلام ملوک است، مبیّن آیه ی «وَ مَنْ
ص:23
دَخَلَهُ کانَ آمِناً»(1) می باشد.
اگر در آیات «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»(2) و«رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً»(3) خوب تدبّر کنیم و روایات منقوله از اهل البیت علیهم السلام را، در نشان دادن بطون آیات یاد شده به دقّت ببینم، به این مطلب محقّقانه گواهی خواهیم داد که حصن ولایت، به انسانها قرار می دهد و دلهای مضطرب
را به امان و آرامش می رساند.
و این همان دستور و امر حکیمانه ی خدای متعال است که:
«سیرُوا فیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنینَ»(4)
در سیر علمی و در سفر معنوی یعنی در برهان و استدلال و نیز در بصیرت و شهود راستین، باید انسان به دستور «سیروا» عمل کند تا به سر منزل مقصود
ص:24
برسد،(1)و ایمن از شک و زیغ و عذاب آخرت باشد، این همه در «من اتاکم نجی» که ولیّ خدا و امام هدایت حضرت هادی علیه السلام دستور تلاوتش را صادر کرده است، نهفته است.
و این عبارت نورانی می تواند یک طرح بزرگ و عالمی برای همه ی انسانها باشد، آنها که از معیشت ضنک خسته شده، از جنگ، فقر، بی عدالتی، استبداد و ظلم نگرانند بیایند مکتب «من اتاکم نجی» را ببینند و بدور از تعصّب کورکورانه، خود را از مهالک نجات بخشند.
نجات مردم از مکتبهای اِلحادی، جبر، تفویض، عقیده به جسمیّت خداوند متعال، تناسخ، و افشای
ص:25
انحراف مکتب غلات و افراد جاه طلب که از صداقت مردم و مستضعفین فکری، سوء استفاده می کنند، به رهبری امام هادی علیه السلام انجام گرفته است.
نقش ائمه علیهم السلام همان طور که در بیان امیر المؤمنین علیه السلام به عنوان «کُهُوفُ کُتُبِهِ» از آن یاد شده است، نقش احیاء کننده ی دین و حافظ اساس عقائد مؤمنین می باشد، و در این راه آن بزرگواران از هیچ کوششی دریغ نداشتند.
زمان امامین عسکریّین علیهما السلام که استبداد و خفقان، انحراف و کج اندیشی به اوج خود رسیده بود، این دو امام عظیم الشّأن از طرق مختلفه از اصول و فروع اسلام حفاظت و پاسداری نمودند.
مبارزه ی حضرت امام هادی علیه السلام ، با غلات و بدعتگزاران مانند «ابن حسکه»(1)
و «فارس بن حاتم»(2)
معرّف تلاش پیگر آن حضرت با مخالفین دین
ص:26
می باشد.
مباحث اختلاف انگیزی همچون مخلوق بودن و یا قدیم بودن قرآن، که باعث فرقه بندیهای فراوانی شد و بیشتر از ناحیه ی یهود، یعنی سرسخت ترین دشمنان اسلام مطرح می گردید به وسیله ی امام هادی علیه السلام به بهترین وجه خاتمه پیدا کرد.(1)
مدرسه ی امام عسکری علیه السلام بزرگترین مدرسه ی اعتقادی، علمی و تربیتی است، با اینکه دوره ی ایشان، خفقان، استبداد و مبارزه با نور هدایت اهل البیت علیهم السلام ، به نهایت رسیده بود.
امام عسکری علیه السلام منتقل کننده ی ولایت خاتم الأنبیا صلی الله علیه و آله وسلم به خاتم الاوصیاء یعنی حضرت بقیّة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بوده و مسائل حسّاسی همچون ایجاد شبکه ارتباطی بین شیعیان و زمینه سازی اعتقادی برای دوران غیبت، به دوش آنجناب بوده است.
ص:27
شک و تردید در دین در زمان امام عسکری علیه السلام به اوج خود رسیده بود.
ولی امام علیه السلام با تعلیم و تربیت شاگردان وآشکار ساختن معجزات و اقدامات خارق العادّه، یعنی، هم از راه برهان و استدلال و هم از راه شهود راستین در برابر کفر، نفاق، ستم و انحراف ایستاد.
امام علیه السلام در بُعد زمینه سازی غیبت و بیان وظائف علماء در این دوران به ترغیب آنها به بیدار نمودن مردم و تشویق آنان به مقابله با شبکه های ابلیسی و تبلیغات شیطانی می پردازند و می فرمایند:
قَالَ عَلِیُّ بْنُ محمّد علیه السلام : لَوْ لَا مَنْ یَبْقَی بَعْدَ غَیْبَةِ قَائِمِنَا علیه السلام مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیْهِ، وَ الدَّالِّینَ عَلَیْهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ، وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاکِ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا
بَقِیَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِینَ یُمْسِکُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَةِ، کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ
ص:28
السَّفِینَةِ سُکَّانَهَا أُولَئِکَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ.(1)
توجّه امام به اساسی ترین وظیفه ی الهی، یعنی حفظ و حراسات قرآن و سنّت نبوی صلی الله علیه و آله وسلم ، ایشان را از بیان جزئی ترین مسئولیّت باز نمی داشت.
آن حضرت همانطور که در پنهان و آشکار یک معلّم بزرگ اعتقادات بودند، یک مربّی اخلاق و عمل نیز به حساب می آمدند.
امام عسکری علیه السلام می فرمایند:
ص:29
«مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»(1)
و این همان درس دوری از ذلّت و پستی است که مکتب عاشورا قرنهاست عهده دار تعلیم آن است.
و نیز می فرمایند:
«جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکَذِبُ.»(2)
و اینست نقش امام در جامعه ی بشری، که در آن وضعیّتی که استبداد و ظلم حاکم بود با یک جمله ی کوتاه، بزرگترین و کلیدی ترین زشتی را نشان داده و مردم را به بلندترین قلّه ی سعادت اعتقادی و اخلاقی رهنمون می گردد.
با صلوات و سلام بر محمّد وآل محمّد به سخنان خود پایان داده از برگزارکنندگان این نشست محترم
ص:30
و هم اندیشی عقیدتی، تربیتی و علمی تشکّر می نمایم.
والسّلام علیکم و رحمة الله
نجف اشرف - 3 جمادی الثّانی 1434 ه- .ق
سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی
ص:31