سخنرانی
سخنران : حجت الاسلام و المسلمین حاج سید مجید نبوی
محل سخنرانی : اصفهان: خیابان عبدالرزاق - مسجد حاج محمد جعفرآباده ای هیئت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
موضوع سخنرانی : میلاد حضرت عیسی علیه السلام
تاریخ سخنرانی :
اواخر سال 216 میلادی
ایمیل سخنران : nabavi135@gmail.com
اَعوذُ بِالله مِنَ الشیطان الرَّجیم
بسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم
اَلحَمدُلله ربِّ العالمین بارِءِ الخَلائِق اجمَعین جامِعِ الناس لِیومِ لارَیبَ فیه ، ثُمَّ الصَلواهُ وَالسَلام عَلی السَیِّدِالاَعظَم وَنَتیجَهِ العالَم اَلعَبدِ المؤَیَّد والرَّسولِ المُسدَّد ، اَلمُصطَفَی الاَمجَد ، اَبِی القاسِمِ المُصطَفی المُحَمَّد صلی الله علیه و آله و علی اهلبیته الاطبین الهداه المهدیین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین .
وَ بَعدُ فقد قالَ الحَکیم فی القُرآنِ العَظیم:
یا ایُّها الَّذین امَنوا اِتَّقوا الله و آمِنوا بِرَسولِهِ یؤتِکُم کِفلَینِ من رَحمَتهِ و یَجعَل لَکُم نوراً تَمشونَ بِه وَ یَغفِرلَکُم و الله غَفورٌ رحیم (1)
جهت سلامتی قطب عالم وجود حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا صلواتی ختم فر مایید .
ص: 1
شکر می کنم خدا را ، بار دیگر توفیق داد در جمع عاشقان آقا ابالفضل علیه السلام حضور پیدا کنم و وقتی وعده گرفتند ، فکر کردم که امشب چه مناسبتی می تواند موضوع بحث ما باشد . دیدم ایام ، ایام میلاد باسعادت حضرت عیسای پیغمبر علی نبینا و آله و علیه السلام است وبراین اساس گفتم بحثی را شروع کنم که یک مقدار درباره آیین مسیحیت ودر کنار دین مقدس اسلام صحبتی داشته باشیم . در این راستا کتاب هایی نوشته شده است . مسلماً در این نیم ساعت نمی شود زیاد صحبت کرد قبل از صحبت آدرسی را به شما می دهم . انهایی که علاقه مند هستند ، به سایت اینتر نتی قائمیه مراجعه کنند با آدرس اینترنتی ghbook.ir. دیشب نگاه می کردم بیش از بیست و پنج کتاب پیرامون حضرت عیسی (علیه السلام) به خصوص در این سایت وجود دارد . به زبان های فارسی ، عربی و انگلیسی .
آیه ای که اول منبر خواندم از آیه بیست و هشت سوره حدید است . باز یادی می کنم از استاد بزرگوارم مرحوم آیت الله حاج آقا احمد امامی (رضوان الله علیه) . یکی از آیاتی که بیست و هشت سال پیش در همین مسجد ، همین جا ، خودِ ایشان بیان فرمودند ، همین آیه ای است که من امشب می خواهم برای شما بگویم . سوره حدید ، آیه بیست و هشت . چون ایشان آیاتی را می خواند که شیعه و سنی اذعان دارند این آیه مربوط به امیر المؤمنین است . حالا که چرا این آیه نازل شد مفصل است .
ص: 1
مفسرین بیان می کنند همان اوایل که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به دین اسلام دعوت می کردند ، مشرکین شروع کردند به آزار و اذیت مسلمین ، حتی چندین نفر در این راه زیر شکنجه ها به شهادت رسیدند .
مسلمانان مخفیانه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند و عرض کردند یا رسول الله ما حرفی نداریم زیر این شکنجه ها باشیم اما ازاین می ترسیم که خدایی نکرده نتوانیم طاقت بیاوریم و دین خود را از دست بدهیم . اگر شما اجازه بدهید ما هجرت کنیم و به سمت کشوری برویم که بتوانیم در آنجا دین خود را حفظ کنیم . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند فکر بسیار خوبی هست حالا کجا می خواهید بروید ؟ گفتند این را شما بگویید . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : « به نظر من اگر شما به سمت حبشه بروید خوب هست . پادشاهی دارد به نام نجاشی ، مسیحی مذهب است .
اگر چنانچه خودتان را به آنجا برسانید شاید بهتر از هر جای دیگری باشد . بالاخره این مشرکین همه جا نفوذ دارند وممکن هست که نگذارند حتی انجایی که می خواهید بروید راحت باشید . » لذا مسلمانان دودسته شدند . یک دسته هفتاد نفره ویک دسته پانزده نفره . با فاصله از هم حرکت کردند باهم هشتادو پنج نفر بودند . مخفیانه به سمت حبشه حرکت کردند .
مشرکین جلسه گرفتند و خبر دار شدند که مسلمانان حرکت کردند و رفتند . چکار باید بکنند . انها بعد از مشورت و مصلحت اندیشی به این نتیجه رسیدند که اگر ما بخواهیم بنشینیم اینجا و هر کس به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان می آورد ، اذیت کنیم ، بعد او فرار کند و برود.
یواش یواش آنها وارد کشور همسایه می شوند و بعد از مدتی دوست دارند به کشور خود برگردند ، آن وقت ما با یک لشکر عظیمی رو به رو می شویم که خودمان آن را درست کرده ایم . بهترین راه این است که اینها را تعقیب کنیم تا از کشور خارج نشوند . مشرکان این کار را انجام دادند آنها را تعقیب کردند . اما مسلمانان توانستند به صورت معجزه آسا فرار کنند و خودشان را به کشور حبشه رساندند .
باز مشرکین جلسه گرفتند که چکار کنند . در جلسه گفتند : باید مقداری طلا و جواهرات و هدیه هایی بر داریم و پیش نجاشی ، پادشاه حبشه برویم و بگوییم این ها را از ما قبول کن و مسلمانان را به کشور ما برگردانید . وقتی برگشتند آن موقع خودمان به حساب آنها می رسیم .
ص: 3
گروهی از مشرکین با هدایا و طلا و جواهرات به سوی حبشه به راه افتادند که در رأس آن ها عمرو عاص ( لعنه الله ) بودند وارد کاخ نجاشی شدند ، هدایا را تحویل دادند . نجاشی گفت : حرف خود را بزنید . مشرکین گفتند : سالهاست که ما با شما همسایه بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم و از این به بعد هم مشکلی نخواهیم داشت . اما متأسفانه یک عده از جوانان ما ، دست از دین آباء و اجداد خود برداشته اند و ادعاهایی مضحک و مسخره می کنند . ما می خواستیم آن ها را ادب کنیم که فرار کردند و به سوی کشور شما آمدند . می ترسیم که کشور شما را هم بهم بریزند . شما کاری کنید که آنها به کشورمان برگردند ما خودمان تکلیف آنها را مشخص می کنیم .
ص: 4
نجاشی دستور داد تمام این مسلمانانی که تازه وارد حبشه شده اند به کاخ من بیایند .
وقتی مسلمانان وارد کاخ شدند که داستانش خیلی مفصل هست در فیلم محمد رسول الله ، یک قسمت آن را هنر پیشه ها بسیار خوب نقش خود را اجرا کردند . که چه گذشت بین نجاشی و مسلمانان . وقتی نجاشی وارد شد همه سجده کردند اما مسلمانان سجده نکردند ، مشرکین خوشحال شدند که اینها همین اول کار با این بی ادبی کارشان ساخته است . به نجاشی گفتند ببینید این ها چه قدر بی ادب هستند حتی در مقابل شما سجده نکردند . نجاشی روبه مسلمانان کرد و گفت : « علت این که شما به من سجده نکردید جیست ؟ »
ص: 5
جعفر بن ابی طالب برادر امیرالمؤمنین علیه السلام همان کسی که به جعفر طیار معروف بود و نمازی هم در مفاتیح الجنان دارد(1) ،
به عنوان نماینده از طرف مسلمانان شروع به صحبت کرد و خلاصه مطلب این که سجده و پیشانی روی خاک گذاشتن ، این مهمترین و شریفترین عضو بدن انسان که مر بوط به سر انسان می شود حالت سجده آخرین حالت خضوع انسان است که بالاتراز آن نداریم و ما این را فقط برای خداوند تبارک وتعالی سزاوار می دانیم و برای بندگان از سایر تحیات استفاده می کنیم مانند ؛ سلام علیکم ، دست به سینه گذاشتن و احترام گذاشتن . که ماهم وظیفه خود را انجام دادیم . نجاشی که تا حالا شنیده بود اینها افرادی جوان و بی قیدوبند بار ولاابالی هستند وقتی شنید نام خدا را به میان می آورند یک حالی شد ؛ چون خودش هم به خداوند معتقد بود .
بالاخره یکی از ارکان مسیحیت ، خودِ خداست . خیلی حساس شد راجع به دین اینها پرس و جو کند که شما چه کسی هستید و چه می خواهید ؟ جعفر بن ابی طالب خیلی زیبا تشریح کرد که ما مردمی بودیم غرق در جهالت و نادانی و در باره جهالت قبل از اسلام صحبت کرد که چوب و سنگ و خرما را بر می داشتند و با آن بت درست می کردند ودر مقابل ان به سجده می افتادند و برای نجاشی اینطور گفت که ما آن قدر جاهل بودیم که خدای خود را این جور مجسم می کردیم و به ان سجده می کردیم آن قدر جاهل بودیم که دختران خود را زنده به گور می کردیم وگفت پیغمبری از طرف خداوند آمد و ما را از خواب غفلت بیدار کرد وبرای این که خدا را بپرستیم سوره توحید را آورد
بِسْمِ اللَّ_هِ الرَّ حْمَ_ٰنِ الرَّ حِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّ_هُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّ_هُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾
و ما را با خدای این عالم آشنا کرد و فرمود روزی خواهد آمد به نام قیامت و إذَالموؤدهُ سُئِلَت بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت (2) و شروع کرد به خواندن آیات نجات بخشِ بشر برای نجاشی و نجاشی هم از سخنان جعفر بن ابی طالب خوشحال می شد و با دید احترام به مسلمانان نگاه می کرد .
ص: 6
عمرو عاص گفت : ای نجاشی ، بلبل زبانی این ها را نبین ، اینها نه تنها اعتقادات آباء و اجداد خود را قبول ندارند بلکه نسبت به عیسی علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام هیچ ارزشی قائل نیستند و بحث را به سمت اعتقادات نجاشی آورد . نجاشی عصبانی شد و گفت :
« نظر شما نسبت به دین عیسی علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام چیست ؟ »
جعفر بن ابی طالب برای نجاشی از سوره مبارکه مریم که تا آن زمان نازل شده بود خواند وگفت : ما حضرت عیسی علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام را از معجزات الهی می دانیم که خداوند به این بانوی مقدسه و بانوی عابده و زاهده که عمری را در محراب عبادت گذراند اراده فرمود بدون همسر بچه دار شود تا آیتی برای جهانیان باشد . خداوند می خواست قدرتش را به مردم نشان بدهد . اما بنی اسرائیل به او تهمت زدند که ای مریم این بچه کجا بوده است ؟ مادر تو زن پاکدامنی بوده است (1). این حرف ها به خانواده شما نمی آید . و هرچه از او پرسیدند به دستور خدا او سکوت کرد و به بچه اشاره می کرد که هر سؤالی دارید از این نوزاد بپرسید . (کیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً) (2)
ما چگونه با این بچه که در گهواره است سخن بگوییم . مگر او می تواند صحبت کند ؟ دیدند که آن بچه شروع به سخن گفتن کرد : (إنی عَبدُالله آتانی الکتاب و جَعَلَنی نَبیً ) (3)منم بنده خدا ، او مرا پیغمبر خدا قرار داد و به من کتاب عطا فرمود . تمام بنی اسرائیل شگفت زده شدند وبه او ایمان آوردند .
ص: 7
وقتی که جعفر بن ابی طالب ، پاکدامنی حضرت عیسی علیه السلام را از آیه ی قرآن ثابت کرد نجاشی بسیار خوشحال شد . اما یک عده از اطرافیان نجاشی که طلا و جواهرات مشرکین را گرفته بودند گفتند این حرفها چیست که می زند . نجاشی گفت : « عقیده من همین اعتقادی هست که اینها دارند و همین است که قرآن کریم بیان می کند .
مسلمانان گفتند : اگر شما دستور بدهید بمانید ، می مانیم و اگر هم بگویید بروید ما می رویم ما تابع قانون کشور شما هستیم . چون از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله به اینجا امده ایم .
نجاشی گفت من در مقابل کوهی از طلا ، اینها را به شما نمی دهم . ای مسلمانان شما در مملکت من آزاد هستید و تا هر وقت که دوست داشتید می توانید در اینجا زندگی کنید وبه همه گفت که انها را حمایت کنید که کسی انها را اذیت نکند . ( عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد . )
ص: 8
در روایات نوشته شده است که مسلمانان سه الی چهار ماه در حبشه بودند زندگی خوب و عالی داشتند . تا این که شایعه شد تمام مردم مکه به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورده اند و صحبت از شکنجه و آزار و اذیت نیست . مسلمانان هم که دلشان هوای وطن کرده بود پیش نجاشی رفتند و تشکر کردند و به ایشان گفتند : اگر اجازه بدهی ما دیگر از خدمت شما مرخص می شویم وبه مملکت خود باز می گردیم . نجاشی گفت صبر کنید من می خواهم چهل عالِم مسیحی را همراه شما بفرستم .
این چهل عالم مسیحی آنجا بیایند ، چون در انجیل یک سری نشانه هایی از پیغمبر آخر الزمان به آن اشاره شده است (یعنی برای پیغمبر اسلام ) که پیغمبری خواهد آمد به این نشانه ها. اگر دیدید این پیغمبر همان هست شما باید از ایین مسیحیت دست بردارید و به دین او روی آورید که دین او اسلام است . این را خدا در کتاب انجیل بیان کرده است .
نجاشی گفت این چهل عالم از نجاشی سؤالاتی می پرسند که اگر پیغمبر جواب آن ها را داد اینها ایمان می آورند و خبر ان را برای من می اورند .
ص: 9
هشتاد و پنج مسلمان با چهل مسیحی از حبشه به سوی مکه حرکت کردند و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیدند چند شبانه روز این چهل مسیحی از پیامبر سؤالاتی را می پرسیدند و ایشان جواب می دادند . به طوری که یقین کردند ایشان همان پیغمبر اخرالزمان هستند همان پیامبری که خداوند در انجیل وعده اش را داده است . چهل عالم مسیحی مسلمان شدند و گفتند یا رسول الله مسلمانان اینجا خیلی فقیر هستند ( چون مشرکین مکه به آنها کار نمی دادند و شکنجه می دادند و در تحریم و محاصره اقتصادی بودند . )
ولی ما در کشورمان نعمت فراوان داریم . اجازه دهید ما برویم خبر مسلمان شدنمان را به نجاشی بدهیم و بعد هم اموالی داریم آنها را بیاوریم و به مسلمانان بدهیم . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « الان شما با هم برادر هستید ( اِنَّما المؤمنونَ أخوَه )» (1) انها به حبشه رفتند خبر رابه نجاشی دادند اموال خود را آوردند شهر مکه و بین مسلمانان تقسیم کرد ند . یک ایه نازل شد ( سوره مبارکه قصص آیه پنجاه و چهارم ) در تفسیر نمونه نوشته است که خدا وند می خواسته است با این آیه ی شریفه تشکر خود را از مسیحیانِ تازه مسلمان شده ابراز کند أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ (2)
مسیحیان خوشحال شدند . این آیه می فرماید : « در پیشگاه خدا دو برابر اجر دارند ، یک وقت پیامبری فرستادیم به نام عیسی علیه السلام و مسیحیان به آن ایمان اوردند و الان هم پیغمبری فرستادیم به نام محمد صلی الله علیه و آله ، به این پیغمبر نیز ایمان آوردند . در کارنامه عمل آنها دو اجر نوشته می شود . خداوند خواست از این طریق از آنها تجلیل کند . مسیحیان خیلی خوشحال شدند که خداوند چقدر از آنها تجلیل می کند . به سوی حبشه رفتند .
ص: 10
این آیه ی شریفه که نازل شد یک شبهه ای در بین مسلمانان ایجاد کردند . چه کسانی ؟ مسیحی هایی که در شهر مدینه بودند . مسیحی های نَجران که تعداد آن ها زیاد بود . وقتی این آیه به گوش اینها رسید . گفتند : ای مسلمانان ، قرآنِ شما می فرماید که هیچ فرقی بین مسلمان و مسیحی نیست .
گفتند کجای قرآن این را گفته است ؟ مسلمان از همه بالاتر است . گفتند در این آیه ، مسیحی هایی که تازه مسلمان شده اند دو تا اجر دارند . شما که به عیسی ایمان نداشتید ؟ گفتند : نه .
گفتند شما به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان دارید یک اجر پیش خدا دارید و ما هم که به عیسی مسیح ایمان داریم هم یک اجر پیش خدا داریم پس فرقی بین ما و شما وجود ندارد .
هیچ فرقی بین مسلمان و مسیحی نیست . مسلمانان مدینه مخفیانه پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله در مکه آمدند و گفتند یا رسول الله به داد ما برسید . مسلمانان مدینه که جوان هستند و تازه هم ایمان اورده اند و ایمانشان خیلی محکم نیست با این شبهه دارند از دست می روند . جواب چیست ؟
ص: 11
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : « جواب این شبهه را خدا باید بدهد . جبرئیل نازل شد و آیه بیست و هشت سوره حدید را اورد : ( یا ایُّها الَّذین آمنوا ) ای کسانی که ایمان اورده اید ( إتَّقوا الله ) تقوا داشته باشید این حرفها چیست که می زنید ( وَآمِنوا بِرَسولِه ) ایمان محکم به رسول خدا بیاورید نه ایمانی که وقتی چهار نفر شبهه ایجاد کردند متزلزل می شوید . می دانید خداوند به شما مسلمانان چه چیزهایی داده است که به ادیان دیگر نداده است . ( یؤتِکُم کِفلَین مِن رَحمَه ) اول خداوند دو کفل رحمت به شما داده است . ( و یَجعَل لَکُم نوراً تَمشونَ بِه ) و خداوند نوری به شما داده است . »
امام صادق علیه السلام می فرماید : « این چه چیزی است که خداوند به مسلمانان داده است و به هیچ ادیان و مکاتب دیگر نداده است ؟ این کفلین چیست ؟ کفلین از کفیل گرفته می شود . کفیل هم به کسی گفته می شود که زحمت دیگری بر دوش اوست . شما کفیل خانواده خود هستید . خدا دو زحمت کش برای امت اسلام قرار داده است که هیچ امتی حتی مسیحیت هم ندارند . می دانید این دو نفر چه کسانی هستند ؟ ( قال الحسن و الحسین علیهما السلام ) شما امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام دارید . شما در تمام ادیان و مکاتب بگردید کجا این دو را دارند . آن وقت فضائل این دو را ببینید هرکس محبت و ولایت اینها را داشته باشد چه عنایاتی که خداوند به اینها می دهد به امام صادق علیه السلام گفتند : ( و یجعَل لَکُم نورا تَمشونَ بِه ) یعنی چه ؟ یعنی خداوند به شما نور داده است به دیگران نداده است .
هو امام عدل تاتمون به (1)می دانید این نور چیست ؟ ان امام عادلی است که شما به ان اقتدا می کنید و هو علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه . شما علی و حسن و حسین را دارید .
یک موقع خودتان را با دیگران مقایسه نکنید . این روزها هم که میلاد مسیح و عید کریسمس است ودر تلویزیون نشان می دهد یک وقت حسرت اینها را نخورید . آنها باید حسرت شما را بخورند زیرا که شما این خانواده را دارید . خدایا ما را از این خانواده جدا نکن . (الهی آمین) (2)
ما امیر المؤمنینی داریم که یکی از فرزندانش آقا ابالفضل علیه السلام است .
ص: 12