سرشناسه : محیطی اردکانی، احمد، 1335-
عنوان و نام پدیدآور : سبزپوشان: نگاهی به زندگینامه امام زادگان مدفون در شهر مقدس قم/ تهیه و تنظیم احمد محیطی اردکانی؛ [به سفارش] کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و مکانت فرهنگی قم.
مشخصات نشر : قم : آستانه مقدسه قم، انتشارات زائر، 1384.
مشخصات ظاهری : 302 ص.
فروست : کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و مکانت فرهنگی قم. مجموعه آثار؛ شماره 36.
شابک : 13000 ریال:964-8567-26-3
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : کتابنامه: ص. [295] - 302؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : نگاهی به زندگینامه امام زادگان مدفون در شهر مقدس قم
موضوع : قم -- امامزادها.
شناسه افزوده : کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(ع) و مکانت فرهنگی قم (1383: قم)
رده بندی کنگره : BP264/3/م 3س 2 1384
رده بندی دیویی : 297/7673
شماره کتابشناسی ملی : م 83-38741
ص: 1
کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه و مکانت فرهنگی قم
مجموعه آثار شماره 36
سبزپوشان
نویسنده: احمد محیطی اردکانی
صفحه آرا: محمدعلی محمدی
ناشر: زائر _ آستانه مقدّسه قم
لیتوگرافی: بیات _ قم
چاپخانه: باقری _ قم
نوبت چاپ: اوّل/ 1383
شمارگان: 1000
بهاء: 1300 تومان
شابک: 3-26-8567-964
کلیه حقوق نشر برای آستانه مقدّسه قم محفوظ است.
مرکز پخش: قم، میدان شهداء (چهار راه بیمارستان)
تلفن: 7742519 ص.پ. 3597-37185
ص: 2
مقدمه کنگره··· 1
پیشگفتار··· 5
بخش اوّل: امام زادگان مدفون در جهت غرب رودخانه قمرود
43-9
امام زاده ابراهیم··· 11
سلسله نسب··· 13
خاندان··· 14
بارگاه امام زاده ابوجعفر محمّد··· 15
اجداد··· 16
ابراهیم بن موسی الکاظم علیه السلام··· 16
موسی ابو سُبحه··· 20
گنبد و بارگاه··· 22
امام زاده جعفر··· 25
سلسله نسب··· 26
گنبد و بارگاه··· 28
امام زاده حارث بن احمد (امام زاده خاک فرج)··· 29
سلسله نسب··· 29
ص: 3
گنبد و بارگاه··· 32
امام زاده صفورا و محمد بن جعفر··· 32
سلسله نسب··· 33
تباری پاک··· 35
عمر اطرف··· 36
گنبد و بارگاه··· 36
امام زاده سید عبدالله (قلعه صدری)··· 37
سلسله نسب··· 37
تباری پاک··· 38
گنبد و بارگاه··· 39
امام زاده سید معصوم··· 40
سلسله نسب··· 40
گنبد و بارگاه··· 41
امام زاده سیّد جمال··· 41
گنبد و بارگاه··· 44
بخش دوّم: امام زادگان مدفون در جهت شرق رودخانه قمرود
228-45
امام زاده سید علی (شاه سید علی)··· 47
سلسله نسب··· 47
تباری پاک··· 48
مهاجرت به قم··· 49
فرزندان··· 49
ص: 4
گنبد و بارگاه··· 50
امام زاده ابو احمد محمد (امام زاده میانی)··· 53
سلسله نسب··· 53
شجره طوبی··· 55
فرزندان محمد حنفیّه··· 56
گنبد و بارگاه··· 57
امام زاده حسین بن علی و سه فرزندش (چهار امام زاده)··· 58
سلسله نسب··· 58
احتمالات دیگر در سلسله نسب آن ها··· 60
تباری پاک··· 62
گنبد و بارگاه··· 63
امام زاده ناصر الدین علی (شاه زاده ناصر الدین)··· 64
سلسله نسب··· 65
تباری پاک··· 66
کرامات··· 68
فرزندان··· 69
گنبد و بارگاه··· 69
امام زاده حمزه··· 72
سلسله نسب··· 72
احمد بن اسحاق جدّ امام زاده حمزه··· 73
گنبد و بارگاه··· 74
امام زاده موسی مبرقع··· 76
یوسف آل محمد صلی الله علیه و آله ··· 76
ص: 5
تباری پاک و معصوم··· 77
ازدواج با سمانه مغربیّه··· 79
منزلت سمانه··· 80
شباهت به مادر··· 81
دوران کودکی··· 83
دیانت و پرهیزکاری··· 84
در منظر علمای رجال··· 86
هجرت به قم··· 92
رحلت··· 95
احمد بن محمد اعرج··· 97
گنبد و بارگاه··· 99
روایات موسی مبرقع··· 101
سئوالات یحیی بن اکثم از موسی مبرقع··· 102
چهل اختران··· 115
بقعه و بارگاه··· 118
امام زاده زید (شاه زاده زید)··· 120
سلسله نسب··· 120
تباری پاک··· 121
گنبد و بارگاه··· 122
امام زاده اسماعیل (سید سربخش)··· 124
سلسله نسب··· 126
شهادت··· 127
گنبد و بارگاه··· 128
ص: 6
امام زاده علی موسی الرّضا··· 130
سلسله نسب··· 130
گنبد و بارگاه··· 130
امام زاده احمد بن قاسم··· 130
خاندان··· 131
هجرت از مدینه··· 133
مزار احمد بن قاسم··· 133
گنبد و بارگاه··· 137
بازسازی بارگاه··· 139
سلطان محمد شریف··· 139
تولد··· 140
سلسله نسب··· 140
تباری پاک··· 141
کسب لقب «سلطان»··· 144
فضیلت و شرافت··· 145
وفات یا شهادت··· 146
فرزندان··· 147
گنبد و بارگاه··· 148
امام زاده ابراهیم موسوی··· 149
سلسه نسب··· 150
تباری پاک··· 152
فرزندان احمد بن موسی··· 155
گنبد و بارگاه··· 156
ص: 7
امام زاده علی بن جعفر علیهما السلام··· 157
تباری پاک و معصوم··· 158
تولد··· 159
امام هفتم و دیگر برادران علی بن جعفر··· 161
اسماعیل··· 162
عبدالله افطح··· 163
اسحاق بن جعفر··· 164
محمد بن جعفر··· 164
عباس بن جعفر··· 164
پیرو حق··· 165
همگام برادر··· 165
اوضاع نابسامان مردم در عصر امام کاظم علیه السلام··· 166
در محضر امام رضا علیه السلام··· 170
جنبش ها در زمان امام رضا علیه السلام··· 172
تسلیم ولایت··· 176
ناچار از حکم قیافه شناس!··· 181
در منظر اهل نظر··· 184
اساتید و شاگردان··· 187
اساتید··· 187
شاگردان··· 190
رحلت··· 195
مرقد شریف در عُرَیض··· 196
مزاری در قم!··· 197
ص: 8
بقعه «دربهشت»··· 200
مرقدی در سمنان··· 201
آثاری تا به امروز··· 202
سید کمال الدّین··· 205
سید علی امامی··· 206
سلطان سید علی در نایین··· 206
سادات عریضی در یزد··· 207
انوار تابناکی از علی بن جعفر··· 214
هر سخنی بر زبان جاری مساز··· 215
هم رتبه با پیامبر صلی الله علیه و آله ··· 216
خزانه داران پروردگار··· 216
فرمانی که پیروی نشد··· 217
منزلت امیر مؤمنان علی علیه السلام··· 217
گفتاری به هنگام وفات··· 218
غیبتی که به طول انجامد··· 218
بخش سوم: امام زادگان مدفون در استان قم به ترتیب حروف الفبا
294-229
دیباچه··· 231
منابع و مآخذ··· 295
ص: 9
حضرت امام صادق علیه السلام:
«حرم ما اهل بیت علیهم السلام ، شهر قم است. آنجا بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دفن می شود، بهشت بر هر که اورا زیارت کند، واجب می گردد»(1).
قم که به لقب «حرم اهل بیت علیهم السلام» مفتخر گردید، نه تنها به جهت وجود مردمی است که در آن به حسنِ عبادت و توحید عبادی در قیام و رکوع و سجود شناخته شده اند(2)، و در آرمان شهر اسلامی گرد حضرت مهدی اجتماع کرده و به یاری آن حضرت قیام خواهند نمود، و نه صرفا به جهت وجود بزرگ ترین حوزه علمی و حدیثی و معرفتی شیعه در آن، بلکه این شهر مفتخر است که چونان صدفی زمینی، گوهر آسمانی و ملکوتی فرزند باب الحوائج الی الله را در بر گرفته و مسجد اولیای الهی گردیده است. اگر در گذشته شهر قم محل محدّثان بزرگ و
ص: 1
معبد و سجده گاه فاطمه معصومه علیها السلام بوده، امروزه نیز پرچم دار فرهنگ ناب فقه جعفری علیه السلام و معنویت و عرفان بوده و ضمن تربیت و پرورش یاران امام عصر ارواحنا فداه، زائران حضرتش را با معارف بلند دینی میزبانی می کند. آری، «زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر(1)».
قم، شهری است که بر ولایت و مودّت اهل بیت علیهم السلام پایه گذاری شده و به همین جهت، پایگاهی برای علویان و شیعیان و دژ تسخیرناپذیری علیه ستمگران بوده است و ائمه علیهم السلام با تعبیراتی خاص و بلند از این شهر یاد کرده اند(2).
از هنگامی که شهر قم مسکن حضرت ستی، فاطمه معصومه علیها السلام گردید، بُعد فرهنگی و معنوی آن در کنار تحوّلات اجتماعی و سیاسی متحوّل و شکوفا شد، و از چنان موقعیتی برخوردار شد که جناب حسین بن روح رضوان الله علیه، از نوّاب اربعه، تأیید محتوای یک کتاب علمی و فقهی را مشروط به نظر مساعد علمای قم نمود(3). وجود حوزه غنی و بزرگ شیعه، در این شهر و دفاع علمی از اسلام راستین به وسیله تألیف کتابها، اعزام مبلّغان و زادگاه انقلاب اسلامی بودن و... همه و همه به برکت وجود فرزند رسول خدا، کریمه اهل بیت علیهم السلام در این شهر است.
ص: 2
از آنجا که سال 1383 ه .ش. با یک هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد ولادت آن حضرت، و نیز با پایان تجدید طلاکاری گنبد مطهر _ که در زیبایی کم نظیر و بلکه بی نظیر است _ مقارن شده، به منظور معرفی بیشتر آن حضرت و تبیین جایگاه ویژه شهر قم در ترویج فرهنگ تشیّع، به دستور تولیت عظمای آستانه مقدّسه، حضرت آیة الله مسعودی دام عزه «کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و مکانت فرهنگی قم» شروع به فعالیت نمود. و در چهار موضوع ذیل:
الف. حضرت معصومه علیها السلام و آستانه مقدسه؛
ب. قم و فرهنگ تشیّع؛
ج. حوزه علمیه قم؛
د. انقلاب اسلامی در قم،
با محوریّت آستانه مقدّسه، دهها جلد کتاب در موضوعات فوق که اکثر آنها جنبه تألیف داشته و برخی دیگر جنبه تراثی دارد و توسط محققان تألیف و تصحیح شده، اهتمام ورزیده است.
آثاری که در محورهای فوق تدوین و نگارش یافته تنها قدم کوچکی است که می تواند نقطه شروعی برای تحقیقات گسترده و عمیقی باشد که سزاوار موضوعات یاد شده است.
کتاب ارزشمند «سبزپوشان» از جمله آثار کنگره است که به قلم توانای فاضل ارجمند جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای محیطی اردکانی نگارش یافته، که لازم است در اینجا کمال تقدیر و سپاس خود
ص: 3
را از ایشان ابراز داشته، همچنین از تولیت آستانه مقدسه، حضرت آیة الله مسعودی، معاون محترم اداری مالی آستانه، جناب آقای فقیه میرزایی و مدیریت فرهنگی حجة الاسلام والمسلمین عباسی که تلاش فراوانی در این امر داشته اند، نهایت امتنان و سپاس را داریم.
بر خود لازم می دانم که اذعان و اعتقاد قلبی خود را ابراز دارم که اگر توفیقات خدای متعال و عنایات کریمه اهل بیت علیهم السلام نبود، از برداشتن کوچک ترین قدمی در این راه عاجز و ناتوان بودیم.
و ما توفیقی الا بالله، علیه توکلت و الیه انیب.
احمد عاب_دی
دبیر کنگره
ص: 4
در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «اَلا وَ اِنَّ قُم الْکُوفَةُ الصَّغیرَةُ، اَلا اِنّ لِلْجَنِّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ، ثَلاثَةٌ مِنْها اِلی قُم، تُقْبَضُ فیها اِمْرَأةٌ مِنْ وُلْدی اسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوْسی، و تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتیَ الْجَنّةَ بِاَجْمَعِهِمْ»(1)
«قم کوفه کوچک است و بهشت هشت در دارد، سه در آن به روی قم باز است و بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان من وارد بهشت می شوند».
با ورود عبد الرحمن بن محمد بن اشعث همراه هفده نفر از علمای تابعین و شیعیان برجسته و پارسا، مانند سعید بن جبیر به قم در حدود سال 83 ه .ق و هجرت آل اشعر در دو دهه آخر قرن اوّل هجری به این سرزمین،(2) قم پایگاه مهمّی برای شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام گردید.
بدین جهت وقتی حضرت معصومه علیها السلام در ساوه بیمار
ص: 5
شد، درخواست کرد تا او را به قم ببرند. با ورود حضرت معصومه علیها السلام به قم و وفات و دفن شدن آن حضرت در این سرزمین، قم رونق بیشتری یافت و فرزندان و احفاد ائمه معصوم علیهم السلام که بر اثر فشار حکّام ظالم و دشمنان اهل بیت علیهم السلام در تنگنای شدید بودند، گروه گروه به سوی ایران مخصوصا به شهر قم و اطراف آن که پایگاه شیعیان بود روی آوردند. و در کنار دوستداران اهل بیت با احترام زیاد زندگی کردند و پس از رحلت در قم دفن گردیدند.
زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام و معرّفی شخصیت والای آن حضرت و امامزادگان مدفون در جوار روضه مطهّره آن بزرگوار و یا در گوشه و کنار شهر مقدس قم، کتابی مستقل می طلبد که در این زمینه تألیفات خوبی وجود دارد.
در این نوشتار سعی شده است، سیری کوتاه و مختصر در زندگی نامه سایر امام زادگان که در شهر مقدس قم دارای قبه و بارگاهی هستند، ارائه گردد.
در این راستا از کتب بسیاری که در این زمینه به رشته تحریر در آمده، مانند: «گنجینه آثار قم»، «بدر فروزان»، «انجم فروزان»، تألیف مرحوم عباس فیض، «تاریخ قم»، تألیف حسن بن محمد، و «تاریخ قم»، ناصر الشریعه، «عمدة الطالب» ابن عنبه «منتهی الآمال»، محدث قمی، «انوار المشعشعین»، شیخ محمد علی کچوئی، و «انوار پراکنده»، تألیف محمد مهدی فقیه محمدی گیلانی و دیگر کتبی که در فهرست منابع، بیان گردیده است استفاده نمودیم. از همه مؤلفین محترمی که در این
ص: 6
زمینه زحمت کشیده اند قدردانی و تشکّر می شود.
تألیف این کتاب به پیشنهاد دبیرخانه کنگره بزرگداشت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و مکانت فرهنگی قم انجام شده لذا سعی گردید تا زندگی نامه این امام زادگان بزرگوار به صورت گویا و مختصر نوشته شود. به جز زندگی نامه علی بن جعفر که قبلاً در فرصتی بیشتر و مفصل تر تحریر یافت و به این مجموعه اضافه گردید.
کتاب در سه بخش تنظیم یافت:
1 _ امام زادگان مدفون در غرب رودخانه قمرود
2 _ امام زادگان مدفون در شرق رودخانه قمرود
3 _ امام زادگان مدفون در استان قم به ترتیب حروف الفبا.
و در بخش اول ودوم امام زادگان مدفون در هر خیابان پشت سر هم قرار گرفت تا بدین صورت نظم خاصی پیدا کند. امید است مرضی حضرت حق و مورد قبول اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و قرار بگیرد.
احمد محیطی اردکانی
اردیبهشت 1383
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
امام زاده ابراهیم
در شهر مقدس قم دو قبه و بارگاه به نام امام زاده ابراهیم (شاه ابراهیم _ شاه زاده ابراهیم) معروف و مشهود است.
1. امام زاده ابراهیم که در طرف غرب قم در خیابان امام زاده ابراهیم نزدیک ایستگاه راه آهن است و در کنار پدر بزرگوارش به نام سید ابو جعفر محمّد در یک ضریح و زیر یک گنبد، مدفون می باشند و در بعضی از کتب وی را با لقب «بخشی» معرّفی نموده اند.
2. امام زاده ابراهیم که در کنار گلزار شهدای «در بهشت» نزدیک مشهد منسوب به علی بن جعفر، آخر خیابان چهارمردان جهت شرق قم واقع است و زندگینامه وی در بخش دوم خواهد آمد.
1 _ امام زاده ابراهیم (بخشی) و پدرش ابو جعفر محمّد.
مرحوم فیض می نویسد: «در این بقعه(1) دو امام زاده جلیل (پدر و پسر) به اسامی ابوجعفر، محمد بن محسن بن ابراهیم عسکری، ابن موسی ابی السُّبْحة، ابن ابراهیم المرتضی، ابن امام موسی الکاظم علیه السلام، و فرزندش ابو اسماعیل ابراهیم مدفونند. که به واسطه آثار تألیفی امام زاده ابراهیم این قبه و بارگاه به نام وی شهرت یافته است.(2)
ص: 11
درکتیبه ایوانچه ورودی بقعه بر روی کاشی های ملوّن چنین نوشته شده:
«بسم الله الرحمن الرحیم، در این بقعه مبارکه به طوری که آقای ابو المعالی شهاب الدّین مشهور بالنجفی الحسینی الحسنی المرعشی تعیین نموده اند: دو نفر از خاندان حضرت رسالت، یکی سیّد جلیل ابو اسماعیل ابراهیم، بن ابی جعفر محمّد، ابن ابی طالب المحسن، بن ابی الحسن ابراهیم العسکری، بن موسی الثّانی ابی السُّبحة، بن ابراهیم المرتضی، بن سیدنا و مولینا الامام موسی بن جعفر علیهما السلام و دیگری سیّد ابو جعفر محمّد، پدر بزرگوار ایشان مدفون می باشد، و سید ابو جعفر محمّد با عم خود اسحاق _ که بین ساوه و آوه در بقعه معروف به شاه زاده اسحاق مدفون است _ از عراق عرب مهاجرت به قم نمودند. نظر به این که شاه زاده ابراهیم از بزرگان علما و محدّثین بوده و کتب بسیاری از جمله کتاب «الامامة» و کتاب «القضاء» و غیرهما تألیف نموده، بقعه منوّره به اسم ایشان مشهور شده است. شاه زاده ابراهیم در حدود سنه چهارصد هجری وفات یافت. ساختمان روضه منوّره او را بنا به فرمایش مؤلّف منتقلة الطّالبیین و به طوری که در سفرنامه خوزستان مرحوم نجم الدّولة حاجی میرزا عبد الغفار خان مهندس، نوشته شده بین سنه هفتصد و هشتصد هجری بوده است. و جناب مستطاب آقای حاجی حسینعلی گرجی آشتیانی بانی شده به سعایت جناب حاجی میرزا محمد و حاجی میرزا محمد علی، اخوان شاکری خرّازی قمی به تعمیرات این بقعه اقدام و در اوّل شهر رجب هزار و سیصد و پنجاه و هفت هجری قمری تعمیر آن خاتمه یافت.
ص: 12
همان گونه که در ایوانچه ورودی بقعه منوّره نوشته شده، نسب این سیّد جلیل با پنج واسطه به امام کاظم علیه السلام می رسد که در میان آن ها، علما، محدّثین و صالحان برگزیده وجود دارند.
نمودار زیر بیانگر سلسله نسب وی و هم نامش ابو القاسم ابراهیم بن احمد بن موسی و بعضی از امام زادگان بزرگوار می باشد که با تفحص در کتب انساب تنظیم گردیده است.(1)
ص: 13
اما بعضی از نسب شناسان احتمالات دیگری در سلسله نسب وی داده اند که مورد تأیید همه نمی باشد.
ناصر الشریعه، سه احتمال در نسب وی و پدرش ذکر کرده است:
1 _ ابراهیم، بن محمد، بن حسن، بن ابراهیم، بن احمد، بن موسی، بن ابراهیم، بن موسی بن جعفر علیه السلام.
2 _ محمد بن حسن، بن احمد، بن اسحاق، بن ابراهیم، بن احمد، بن موسی، بن ابراهیم،بن موسی بن ابراهیم،بن موسی بن جعفر علیهماالسلام.
3 _ محمّد بن اسحاق، بن موسی، بن اسحاق، بن ابراهیم، بن موسی، بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام.
و این احتمالات را از روی کتب انساب می داند.(1) اما با تدبّر در کتب انساب(2) به خوبی آشکار می شود که هیچ کدام از این احتمالات در سلسله نسب امام زاده ابراهیم و پدر بزرگوارش مورد تأیید نیست و شواهدی بر ضعف آن ها موجود می باشد، سلسله نسب این دو سید جلیل القدر همان است که آیة الله نجفی مرعشی _ قدّس سرّه _ استخراج نموده اند.
پدر بزرگوار امام زاده ابراهیم، سیّد ابو جعفر محمّد است که با
ص: 14
عموی خود اسحاق(1) بن ابراهیم عسکری فرزند موسی ابوسُبحه، فرزند ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهما السلام از عراق عرب به قم مهاجرت نموده است.
علّت مهاجرتشان را این گونه می توان بیان کرد: که در آن ایّام سادات و ذراری پیامبر صلی الله علیه و آله در عراق تحت فشار حکّام جور قرار داشتند. و عرصه زندگی برای آن ها بسیار تنگ بود. امّا ایران به ویژه شهر قم، مرکز دوستداران اهل بیت علیهم السلام و راویان حدیث و عالمان دین بود که به ائمه معصومین علیهم السلام و منتسبین به آن ها عشق می ورزیدند و آن ها را با احترام و اکرام در کنار خود می پذیرفتند. بدین جهت سادات بزرگوار به سوی ایران و قم مهاجرت نموده در جای جای ایران خصوصا در قم سکنی گرفتند.
قابل توجه این که هیچ یک از علمای نسب شناس ذکر نکرده اند که وقتی ابوجعفر محمّد همراه عموی خود اسحاق، وارد قم شد فرزندش ابراهیم را نیز همراه خود آورد. از این مطلب می توان حدس زد که ابراهیم در قم متولد شده است و در این شهر که در آن روز مرکز علم و دانش و تقوا بود رشد و نمو نمود و صاحب علم و کمال گردید.
ابوجعفر محمّد مورد احترام و اکرام مردم قم بود و تا آخر در این
ص: 15
شهر مقدّس ماند. سرانجام در حدود نیمه دوم قرن چهارم(1) دار فانی را وداع، و به دیدار معبود متعال شتافت. بدن مطهّر وی را در مکانی که امروزه به امام زاده ابراهیم معروف است به خاک سپردند.
درباره ابوطالب محسن و پدرش ابوالحسن ابراهیم عسکری، دو تن از اجداد امام زاده ابراهیم اطلاع زیادی در دست نیست، و تاریخ نویسان و علمای نسب شناس درباره اوصاف این دو بزرگوار و مکان زندگی آن ها مطلبی بیان نکرده اند. امّا درباره موسی ابوسُبحه و ابراهیم بن موسی الکاظم علیه السلام دو جدّ دیگر وی مطالبی ذکر کرده اند که به اختصار بیان می گردد.
ابراهیم ملقّب به مرتضی فرزند بلا فصل امام موسی بن جعفر علیهما السلام است وی سیّدی کریم، بزرگوار، شجاع و با سخاوت بود. حضرت امام موسی کاظم علیه السلام قبل از ولادتش خبر داد که: یکی از همسرانم فرزندی به دنیا می آورد که در میان فرزندانم(2) در سخاوت و شجاعت و عبادت کسی از او پیشی نخواهد
ص: 16
گرفت سؤال شد: نام او چه خواهد بود، حضرت کاظم علیه السلام فرمود: ابراهیم که مادرش نجیّه نوبیّه است.(1)
ابراهیم شخصی امین و متولی زمین های موقوفه پدرش بود. امام کاظم علیه السلام درآمد آن زمین ها را بر بینوایان و زنان بی همسر وقف نمود تا کمک هزینه زندگی آنان باشد.
حضرت فرمود: «هذا ما تَصَدَّقَ بِهِ مُوسَی بنُ جعفر، تَصَدَّقَ بِاَرْضِهِ فی مکان کَذا و کَذا... وَ جَعَلَ صَدَقَتَهُ هذِهِ إلی عَلِیٍّ و اِبْراهیمَ فَاِذا انْقَرَضَ اَحَدُهُما دَخَلَ الْقاسِمُ مَعَ الباقی مِنْهُما... »(2)
این چیزی است که موسی بن جعفر آن را صدقه قرار داده و زمینی را که در فلان مکان... قرار دارد وقف می کند... و متولی آن علی (امام هشتم) و ابراهیم است، هر گاه یکی از آنان از دنیا رفت. قاسم با آن کسی که از فرزندان آن دو باقی مانده عهده دار تولیت بر موقوفه های من باشد.
در این که امام کاظم علیه السلام چند فرزند به نام ابراهیم داشته است، دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه این است که ابراهیم از اولاد امام کاظم علیه السلام یک فرد بیش نیست. و ظاهر عبارت اکثر علما و تاریخ نگاران مانند شیخ مفید، اربلی، طبرسی(3) و... همین است زیرا در
ص: 17
فرزندان امام کاظم علیه السلام نام یک ابراهیم بیشتر نبرده اند.
امّا «ابن عنبه» نسب شناس مشهور و شیخ ابونصر بخاری و شیخ تاج الدّین و... بر این باورند که حضرت امام موسی کاظم علیه السلام دو فرزند به نام ابراهیم داشته، یکی ابراهیم اکبر و دیگری ابراهیم اصغر.
ظاهرا متعدد بودن ابراهیم قوی تر است همان طوری که ابن عنبه و دیگر نسب شناسان مشهور به آن تصریح کرده اند. و دیگران تصریح به عدم تعدد نکرده اند. بلکه یک ابراهیم برای امام کاظم علیه السلام بیشتر نام نبرده اند و این منافات با تعدد ندارد.(1)
تاج الدین ابن زهره حسینی می نویسد: ابراهیم مرتضی سیدی جلیل، عالم و فاضل بود، از پدرانش حدیث نقل می کرد، در زمان قیام «ابو السّرایا» به یمن رفت و مدتی امیر یمن گردید، و مردم را به امامت برادرش علی بن موسی الرّضا علیه السلام دعوت می کرد، این خبر به مأمون رسید. ولی با شفاعت بعضی، مأمون متعرضش نگردید. وی [با کشته شدن ابو السّرایا] به بغداد بازگشت و در آن جا ماند تا وفات نمود و قبرش در مقابر قریش نزد پدر بزرگوارش در مدفنی جداگانه معروف است.(2)
ص: 18
در ارشاد آمده: ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهما السلام مردی با سخاوت و کریم بود و در ایّام مأمون از جانب محمد بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام، که «ابو السّرایا» در کوفه با او بیعت کرده بود، امیر یمن گردید. و زمانی که ابو السّرایا کشته گشت و طالبیّین متفرّق و متواری شدند، مأمون، ابراهیم را امان داد.(1)
باید توجّه داشت. کسانی که برای امام کاظم علیه السلام بیش از یک ابراهیم قائل نیستند، تمام این صفات و قیام در زمان ابو السّرایا و امارت یمن را، متوجه یک نفر می دانند. امّا همان گونه که بیان شد: حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام دارای دو فرزند به نام ابراهیم بوده است، بدین جهت به تصریح بعضی از نسب شناسان مشهور مانند ابن عنبه و ابو نصر بخاری و... آن کسی که در ایّام ابو السّرایا خروج کرد و والی یمن گردید ابراهیم اکبر است و او یکی از پیشوایان زیدیه و بدون نسل می باشد و ابراهیم اصغر ملقّب به مرتضی است و مادرش ام ولد(2) نوبیّه به نام «نجیّه» است او دو پسر به نام های موسی ابو سُبحه و جعفر دارد که نسل او از این دو نفر ادامه یافته است(3) و بعضی وی را صاحب سه پسر دانسته اند و اسماعیل را به آن دو اضافه کرده اند.(4)
ص: 19
از بعضی از روایات استفاده می شود که ابراهیم نسبت به پدر بزرگوارش موسی بن جعفر علیه السلام عقیده به وقف داشته است.(1) که این نیز در صورت صحت، با قرائن و شواهد موجود متوجه ابراهیم اکبر است و ساحت وجود ابراهیم اصغر از این نسبت پاک و مبرا است.(2)
یکی از اجداد امام زاده ابراهیم، موسی ابو سُبحه فرزند ابراهیم اصغر (مرتضی) است وی عالمی صالح، باتقوا و اهل عبادت بود. بیشتر اوقات با تسبیحی ملوّن مشغول ذکر گفتن بود، بدین جهت وی را «ابوسُبحه»(3) می نامیدند.
علاوه بر این وی یکی از راویان حدیث نیز بود، چنانچه حدیث معروف _ «سلسلة الذهب» _ که امام هشتم علیه السلام در شهر نیشابور در حالی که کاتبان بسیاری برای دریافت آن حدیث جمع شده بودند برای مردم بیان کرد _ به وسیله موسی ابو سُبحه نیز از اجداد طاهرینش
ص: 20
نقل شده است.
در غایة الاختصار آمده است: رایت له کتابا فی سلسلة الذّهب یروی عنه الموافق و المخالف، کان یقول: «اخبرنی ابی ابراهیم، قال حدثنی أبی موسی الکاظم علیه السلام، قال: حدّثنی الامام الصادق جعفر بن محمد، قال حدّثنی محمد الباقر، قال: حدّثنی ابی زین العابدین، قال حدّثنی ابی الامام شهید کربلا، قال: حدثنی ابی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام قال: حدّثنی رسول الله _ صلی الله علیه و آله _ قال: حدّثنی جبرائیل عن الله تعالی _ انّه قال: «لا اِلهَ إلاَّ الله» حصنی. فمن قالها دخل حصنی. و من دخل حصنی امن من عذابی».(1)
از او _ موسی ابوسبحه _ کتابی در (حدیث) سلسلة الذهب مشاهده کردم که موافق و مخالف از آن کتاب روایت می کنند: او می گوید: از پدرم ابراهیم [اصغر] شنیدم و او از پدرش موسی کاظم او از پدرش جعفر صادق، او از پدرش محمد باقر، او از پدرش زین العابدین، او از پدرش امام حسین شهید کربلا، او از پدرش امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام او از پیامبر صلی الله علیه و آله او از جبرئیل، او از خداوند متعال نقل کرد که خداوند متعال فرمود: کلمه «لا اله الاّ الله» دژ محکم من است هر کس این کلمه را بگوید داخل دژ محکم من می شود و هر کس داخل دژ محکم من شد از عذاب من در امان است.
وی دارای فرزندان زیادی بود. که از هشت فرزند وی نسل او ادامه یافت از آن جمله، ابوجعفر محمد اعرج است که پدر موسی الاصغر
ص: 21
ملقب به ابرش و جدّ ابو احمد حسین است که ابو احمد حسین نقیب علویّین در بغداد و پدر بزرگوار سید مرتضی و سید رضی است و جلالت شأن آن ها بر کسی پوشیده نیست.
فرزند دیگر موسی ابوسُبحه، ابو الحسن ابراهیم عسکری، پدر ابو طالب محسن و جدّ شاهزاده ابو جعفر محمد است، (پدر امام زاده ابراهیم) می باشد.
سید تاج الدّین در «غایة الاختصار» می نویسد: موسی ابوسُبحه در بغداد از دنیا رفت و قبرش در مقابر قریش در جوار پدر و جدّش قرار دارد. و من از قبرش جستجو نمودم، موضعی در دهلیز حجره کوچکی که جزء ملک و منازل جوهری هندی بود، به من نشان دادند.(1)
و در «رجال» سید بحر العلوم آمده است: که قبر وی نزدیک ضریح امام حسین علیه السلام در کربلا، کنار قبر پدرش ابراهیم بن موسی و فرزندانش می باشد. در جمع این اختلاف چنین آمده است که شاید بعد از دفن در مقابر قریش مانند پدر بزرگوارش به کربلا منتقل گردیده است.(2)
مرحوم فیض می نویسد: گنبد و بارگاه امام زاده ابراهیم در سابق، خارج قم بود. ولی اکنون بر اثر گسترش و توسعه شهر، در میان شهر واقع شده است. این بقعه تا چهل سال قبل در میان گورستانی ترسناک و
ص: 22
ناهموار قرار داشت. گنبد آن در سال 1310 ق. از ناحیه متولی آن روز، مرحوم آقا سید علی نقی، تعمیر و آجرکاری شد.
در سال 1356 ق. به اهتمام آقای حاج حسینعلی گرجی آشتیانی تعمیر و ایوان مدخل آن کاشی کاری و گنبد آن به خشت کاشی آراسته گشت. در سال 1377 به وسیله مرحوم دکتر احسان که طبیبی خیّر و بلند همّت بود مسجد و حسینیه و آب انباری در آن جا ساخته شد و رونق بیشتری یافت. با مساعی آقای حاج سید محمد شاه ابراهیمی، گورستان اطراف امام زاده ابراهیم، تسطیح و در محوطه جنوبی آن نزدیک چاه آب، حوضی با دو لبه بالا و پایین از سنگ تراش احداث [شد]، و وضوخانه مردانه و زنانه[ای]، با جدار کاشی کاری [شده [در ضلع شرقی آن بنا نهاد[ه شد].(1)
هم اکنون با تعمیراتی که به کمک و سرپرستی اداره اوقاف انجام شده در مدخل صحن دروازه و ایوان باشکوهی همراه با دو گلدسته مزیّن به کاشی های گره ای الوان موجود می باشد که در بالای درب بزرگ ورودی صحن با خط نستعلیق سفید در زمینه آبی چنین نوشته شده:
«بسم الله الرحمن الرحیم، آستان مقدس عالم جلیل القدر حضرت امام زاده ابراهیم و پدر بزرگوار ایشان ابو جعفر محمّد. از احفاد امام کاظم علیه السلام. بنای این ساختمان در سال 1368 ه .ش توسط اوقاف و امور خیریّه قم به اتمام رسید»
در نتیجه افزایش بناهای مذکور و پس از احداث سردر و تعمیرات
ص: 23
مهم دیگر و دفن شهدای دفاع مقدّس در گورستان مجاور امام زاده ابراهیم، توجه عمومی به این بارگاه رفیع بیشتر گردید و احداث بقعه ها و حجرات و تالارهایی در دو ضلع جنوبی به عنوان مقبره های خانوادگی، باعث شد تا صحن بزرگ امام زاده از چند طرف محفوظ و از نظر معماری از جلوه زیبایی برخوردار گردد.
بقعه امام زاده ابراهیم به صورت هشت ضلعی متساوی چهار متری است، در هر ضلع آن نمایی از کاشی های ملوّن می باشد که سراسر کاشی های جدار بقعه و گنبد به رنگ آبی مزیّن گشته است.
در جهت راست و چپ ایوانچه ورودی اصلی به روضه مقدسه امام زاده ابراهیم، کتیبه ای است با خط سفید نستعلیق بر روی کاشی های آبی که در آن چنین نوشته شده است: با تحقّق یافتن جمهوری اسلامی ایران به رهبری حضرت آیة الله العظمی امام خمینی _ قدّس سرّه _ و با تشکیل اوّلین هیئت امنای آستان مقدس امام زاده ابراهیم در سال 1361 شمسی تعمیرات اساسی و کاشی کاری اطراف بقعه متبرّکه شروع و در سال 1364 ه . ش اتمام یافت».
بالای همین ایوان در طرفین آن دو گلدسته مزیّن به کاشی کاری های گره بندی به رنگ آبی و دو خط 10 سانتی متری زرد در اوّل و آخر آن مشاهده می گردد.
در وسط بقعه ضریحی از نقره و طلا بر روی قبر امام زاده ابراهیم و پدرش ابو جعفر محمّد قرار دارد که آقایان احمد و عباس پرورش آن را ساخته اند و توسط حسین عباس پور قلم زنی شده و حاج نعمت الله
ص: 24
حیدر زاده اصفهانی نجّاری آن را به عهده داشته است.
جدار روضه مقدسه، سراسر تا ابتدای سطح بام از سنگ های مرمر پوشیده شده و بر فراز آن گنبدی کلاه خودی فاقد عنق مزیّن به کاشی های فیروزه فام دوالی، که بر تارکش میله برنجی که در رأس آن تاج کیانی است، به چشم می خورد.
در این اواخر سازمان اوقاف و امور خیریّه استان قم و افراد خیّر در صدد توسعه بقعه امام زاده ابراهیم برآمده و مسجد و حسینیه ای متصل به روضه منوّره بنا نمودند که به واسطه دو در از طرف راست و چپ ورودی اصلی روضه به آن [مسجد و حسینیه] متّصل می باشد.
در شهر قم دو امام زاده به نام جعفر مدفون می باشند.
1 _ در خیابان امام زاده ابراهیم
2 _ در جاده کاشان نزدیک قبرستان بقیع و مسجد جمکران
1 _ امام زاده جعفر موسوی
مرحوم ناصر الشریعة می نویسد: نزدیک شاه ابراهیم به مسافتی جزئی بالاتر از آن بقعه ای واقع است و گنبدی متوسط از کاشی دارد که کاشی آن ریخته و همچنین کتیبه بقعه ریخته و محو شده و ظاهرا از اولاد موسی بن جعفر علیه السلام است(1)
مرحوم فیض می نویسد: «مدفون در این گنبد شخصیت برجسته و
ص: 25
مورد احترام و تعظیمی به نام سید جعفر موسوی است. که به نصّ کتیبه قدیمی که بر روی کاشی های قرن هفتم یعنی همزمان با بنیان بقعه نوشته شده است به عزّ شهادت نائل آمده است».(1)
در معرفی ابو المعالی اسماعیل (سید سربخش) بیان گردید که در یورش سپاه مغول به قم دو تن از سادات و نقیب های بزرگوار قم به شهادت رسیدند. یکی از آن دو امام زاده جعفر موسوی بود.
در میان علمای انساب درباره سلسله نسب وی اختلاف است.
ناصر الشریعة سه احتمال ذکر کرده است. او می نویسد: «نسب او از این قرار است: جعفر الدّقاق بن محمّد بن احمد بن هارون بن موسی بن جعفر علیه السلام و بنا بر احتمالی: جعفر بن علی بن حمزة بن احمد بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبدالله الباهر بن امام زین العابدین علیه السلام، و احتمال می رود: جعفر بن حسین بن علی بن محمّد بن امام جعفر صادق علیه السلام باشد از موقوفاتش قطعه زمین واقع در مزرعه براودستان و قطعه زمین واقع در مزرعه مزدیجان است».(2)
صاحب «انوار المشعشعین» نوشته است: «احتمال می رود شاه زاده ای که در قم معروف و مشهور و مدفن او در خارج شهر قم در
ص: 26
اراضی «هندیجان» است و از شهر تا بقعه او قریب ربع فرسنگ(1) راه باشد جناب امام زاده جلیل یعنی جعفر اشعری بن الحسین که پدر شاه زاده محمّد جمال بن علی بن محمد دیباج بن امام جعفر الصادق علیه السلام باشد و یا این که محتمل است جناب شاه زاده جعفر دقّاق بن محمّد بن احمد بن هارون بن امام موسی کاظم علیه السلام بوده باشد».(2) مرحوم فیض می نویسد: آنچه که بعضی از مؤلفین در تعیین نسب شاه زاده جعفر نوشته اند، ناشی از قلّت تتبّع می باشد. زیرا اولاً: امام زاده هایی که به نام جعفر در قم و اطراف آن وجود دارند زیاد است.
ثانیا: جعفر دقّاق کشته نشده بلکه به طور طبیعی از دنیا رفته، ولی مدفون در بقعه مورد نظر به عنوان شهید شناخته شده است.
و ثالثا: جعفر دقّاق نقیب نبود. و مدفون در این بقعه جزء نقباء شمرده شده است.(3)
با این وجود: در این گنبد همان گونه که مرحوم فیض(4) بیان نموده: سید جلیل شاه جعفر موسوی است که از نقبا و شرفای علویه در اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده است. که شجره نامه اش در دسترس نمی باشد. وی در یورش سپاه مغول به قم در سال 617 ه . ق در حادثه قتل عام مردم قم به شهادت رسیده است 50 سال پس از وقوع حادثه قتل وی در سال 667 ه . ق بقعه ای مجلل بر مزار وی بنا نهادند.
ص: 27
بقعه امام زاده جعفر موسوی (شهید) کمی بالاتر از بقعه امام زاده ابراهیم است و دارای سه درب ورودی به بقعه می باشد که یکی از آن ها مقابل خیابان امام زاده ابراهیم و با چند پلّه که متصل به راهرو بزرگی که به حسینیه نیز راه دارد و از آن به داخل روضه مقدسه وارد می شوند. و یکی از درب ها در طرف شمال بقعه و درب دیگر در ابتدای کوچه هشت متری واقع است و هر دو در به صحن بزرگ و مشجّر متصل می شود. در وسط این صحن حوض بسیار بزرگ نمایان است. در اطراف این صحن رواق و حجراتی بنا نموده اند که برای برپایی مراسم و اسکان زوّار مورد استفاده قرار می گیرند.
در وسط این بقعه روضه مطهّر امام زاده وجود دارد. که دیوار آن تماما با سنگ مرمر پوشیده شده و ضریح منوّر شاه زاده جعفر نقره ای و مطلاّ می باشد. روی سنگ قبر مطهر نوشته شده: «بسم الله الرحمن الرحیم، این مرقد مطهّر مدفن سید جلیل القدر و شریف حضرت جعفر بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب [علیه السلام است [که در تاریخ 617 هجری به عزّ شهادت نائل گردیده است.
سازندگان ضریح مطهّر آقایان احمد و عباس پرورش می باشند و قلم زنی آقای حسین عباس پور و نجّاری حاج نعمت الله حیدرزاده صورت گرفته و در سال 1368 ه . .ش به اتمام رسیده و نصب گردیده است.
ص: 28
بالای این مرقد گنبد دو جداره بسیار زیبا که به ارتفاع تقریبی 7 متر از سطح بام مشاهده می گردد، روی آن از کاشی های الوان گره ای به صورت گل های کوچک و بزرگ ترنج مزیّن است و در زیر آن، آیات قرآنی در زمینه صورتی؛ و خط سفید به زیبایی گنبد افزوده است سقف گنبد هم با کاشی های الوان، مزیّن به آیات قرآن و اسماء جلاله همراه با گل و بوته های بسیار زیبا منقّش است.
در اواخر خیابان خاک فرج در جنب بیمارستان و داروخانه الهادی مرقدی تازه تعمیر وجود دارد که به بقعه امام زاده خاک فرج(1) مشهوراست.
عباس فیض درباره نسب این امام زاده چنین نوشته است: در این بقعه پدر و پسری از سادات سجادی مدفون می باشند که سلسله آن دو چنین است: ابو الحسین احمد بن ابی الخیر محمّد بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام و
ص: 29
پسرش ابوالقاسم علی، ملقّب به حارث.(1)
یکی از شواهدی که این نسب را تأیید می کند این است که: در لوح قدیمی این مزار که از آثار قرن هفتم است و همزمان با بنای بقعه نوشته شده و امروز در موزه ایران باستان در تهران نگهداری می شود همین نام را ذکر کرده است.
شاهد دیگر این که در «تاریخ قم» آمده است، دیگر از امام زادگانی که از فرزندان عمر بن حسن افطس به قم آمدند جناب شاه زاده محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام بود و از او در قم دو پسر به نام ابو الحسین احمد و ابو عبدالله حسین به وجود آمدند و مادرِ آن ها هم دختر حسن بن علی بن عمر بن امام زین العابدین علیه السلام بود.
ابو الحسین احمد بن محمّد در قم ماند و با وجه معاشی که داشت اکتفا می نمود و در این شهر از وی ابو القاسم علی ملقّب به حارث به وجود آمد و از علی الحارث بن احمد هم دو پسر به نام ابوالفضل و ابوسهل به وجود آمدند. اما ابوعبدالله حسین بن محمد از قم به بغداد هجرت کرد و در آن جا سکونت گزید تا در سال 375 ه . ق وفات نمود».(2)
بدین طریق امام زاده ابوالحسین احمد در اوّلین جدّ خود «علی بن عمر بن حسن افطس» با پدر امام زاده ابو عبدالله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس و فرزندانش که در بقعه چهار امام زاده مدفون
ص: 30
می باشند متحد می گردند در واقع امام زاده خاک فرج و چهار امام زاده که تقریبا در یک ردیف به خاک سپرده شده اند از فرزندان و نوادگان و احفاد علی بن عمر بن حسن افطس بن علی اصغر فرزند امام سجّاد علیه السلام می باشند.
بعضی احتمال داده اند که فضل علی و سهل علی که در کوه های نزدیک ساوه مدفونند. از نوه های ابوالحسین احمد و از فرزندان علی الحارث (امام زاده خاک فرج) باشند، ولی عباس فیض این احتمال را بعید شمرده است.(1) احتمالی دیگر در سلسله نسب امام زاده خاک فرج این که مرحوم ناصر الشریعة می نویسد: «از قراری که بعضی از ثقات روی قبر را دیده بودند و امروز جایش را با گچ پر کرده اند نوشته بود، حارث بن زید بن علی بن الحسین علیهما السلام، ولی این زمان معروف شده است به شاه زاده احمد از اولاد امام زین العابدین علیه السلام، و اگر نام احمد صحیح است به احتمالی که بعضی داده اند، محتمل است که احمد بن محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام باشد.(2) اما احتمال اوّل وی قابل قبول نیست چون در هیچ یک از کتب انساب و تاریخ برای زید شهید فرزندی به نام حارث ثبت نشده، و هیچ کدام از فرزندانش هم ملقب به حارث نبوده اند. پس همان احتمال دوم ایشان که با دلایل و شواهد زیادی تأیید گردید، صحیح می باشد.
ص: 31
گنبد و بارگاه جدید التأسیس این دو امام زاده بزرگوار چنین است که: اصل بقعه به صورت هشت ضلعی منتظم و منقّش به نمای آجری که مدخل اصلی آن از خیابان باز می شود و خود بقعه فاقد حجرات و بیوتات است و مطابق بناهای بقاع قرن هفت و هشت هجری ساخته شده که ارتفاع تقریبی گنبد از سطح زمین 10 متر و از سطح بام 4 متر می باشد و به شکل هرمی بنا شده است که حدود سه متر آن را به کاشی های الوان به رنگ آبی با بوته های گل مزیّن نموده اند. تحت گنبد مزبور هم صورت یک قبر که مدفن دو امام زاده می باشد به چشم می خورد و خود قبر را به اندازه 50 سانتی متر بالا آورده و اطراف آن را با سنگ مرمر مزیّن نموده اند که به جهت حفاظت از سنگ روی قبر، شیشه ای به ارتفاع 30 سانتی متر به طول مرقد و عرض آن کشیده تا از استلام و اندراس مصون بماند. جدار روضه مطهّر تا ارتفاع 50/1 سانتی متر با سنگ مرمر پوشیده شده است و ما بقی آن تا جدار داخلی گنبد مزیّن به کاشی کاری گره ای آبی منقّش به گل و بوته و آیات قرآن و اسماء جلاله می باشد.
پشت بقعه امام زادگان علی حارث و پدر بزرگوارش احمد در خیابان خاک فرج کنار بیمارستان و داروخانه الهادی بقعه متبرکه ای وجود دارد که به امام زاده صفورا معروف است که بر اثر قدمت و مرور
ص: 32
زمان بخش زیادی از آجرهای آن خراب شده و احتمال دارد بنای آن به کلّی فرو ریزد شاید به همین علّت مدّتی است که درِ امام زاده به روی زائرین بسته است.
در میان علمای انساب و مورّخین اختلاف است که در این بقعه چه کسی مدفون می باشد، تا جایی که در بین مردم به غلط شهرت یافته که مدفون در این بقعه صفورا دختر حضرت شعیب پیغمبر علیه السلام می باشد(1) بعضی از مورّخین وی را امام زاده جلیل القدری از احفاد عمر بن علی بن ابی طالب می دانند(2) و مستند قول خود را مطالبی می دانند که در تاریخ قدیم قم آمده است به این که: «دیگر ساداتی که به قم آمدند عمریّه اند از فرزندان عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام»(3) در تاریخ قدیم قم نام وی را ذکر نکرده، فقط کنیه او را آورده و می گوید: یک نفر از فرزندان عمر بن علی بن ابی طالب به قم آمد که کنیه اش ابو عبدالله است سپس می نویسد: ابو عبدالله سیّدی فاضل بود و در قریه کمیدان(4) قم نزول نمود و در همان جا وفات یافت.(5)
سپس از دو زن از فرزندان عمر بن علی علیه السلام که وارد قم
ص: 33
شده اند. نام برده است، اما نام آن ها را متذکر نشده است.
مرحوم فیض با توجه به مطالب «تاریخ قم» چنین نتیجه ای می گیرد: که مدفونین در این بقعه شاه زاده محمّد بن عبدالله بن عمر بن علی بن ابی طالب علیه السلام و برادرزاده اش، صفورا می باشد.(1) اما شواهد و قرائن نشان می دهد که یکی از مدفونین در این بقعه فرزندی از جعفر بن احمد بن عبدالله بن محمّد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی بن ابی طالب علیه السلام به نام «محمد» است. زیرا اوّلاً: چند تن از علمای نسب شناس به سلسله نسب محمد بن جعفر بن احمد تصریح کرده اند و او را مدفون در این بقعه معرفی نموده اند.(2)
در کتاب «مهاجران آل ابی طالب» آمده است: برخی از اولاد جعفر بن [احمد بن عبدالله بن] محمد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف که به قم وارد شدند عبارتند از: محمد، علی و یعقوب(3).
و ثانیا: چنان که نقل کرده اند؛ تاریخ وفات صفورا خاتون سال 378 ه . ق است(4) و وفات محمد بن عبدالله بن عمر در نیمه قرن دوم است و لازمه آن این است که صفورا بالغ بر دویست سال در قید حیات بوده باشد. که این بعید به نظر می رسد.
و ثالثا: در «تاریخ قم» تعیین نشده است که از چندین نسل عمر
ص: 34
اطرف به شهر قم هجرت نموده و وفات کرده است، پس می توان نتیجه گرفت که مدفونین در این بقعه عبارتند از: محمد بن جعفر بن احمد بن عبدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن عمر اطرف و برادرزاده اش «صفورا خاتون» می باشد و چون سیده صفورا نخستین شخصیتی است که در این بقعه به خاک سپرده شده این بقعه به نام وی معروف است.(1)
در کتب انساب آمده است که نسل عمر بن امام علی علیه السلام از یک فرزند به نام محمّد ادامه یافته است، چون محمد بن عمر بن علی علیه السلام چهار پسر داشته به نام های 1 _ عبدالله ابو محمد 2 _ عبیدالله ابو الحسن 3 _ عمر الثانی الاصغر که مادر این سه نفر خدیجه خاتون دختر امام سجاد علیه السلام بوده است 4_ جعفر که مادرش ام ولد می باشد.
عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طالب علیه السلام: مردی عفیف و بخشنده و محدّث بوده و در سن 57 سالگی فوت نموده و نسل وی از چهار فرزندش باقی مانده است: 1_ یحیی ابو محمد الصالح الصوفی، 2_ عیسی الاکبر که محدّث و نسّابه و شاعر بوده است. 3_ احمد، 4_ محمد ابو عمر الاکبر که ما در این چهار تن فاطمه ام حسین دختر عبدالله بن امام محمد باقر علیه السلام است.(2)
ص: 35
جدّ اعلای امام زاده صفورا و محمد بن جعفر، عمر اطرف کوچک ترین فرزند امام علی علیه السلام است وی به جهت این که شرافتش فقط از جهت پدرش می باشد به عمر اطرف ملقّب شده است. به خلاف عمر اشرف که فرزند امام سجاد علیه السلام است که از طرف مادر هم به صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام می رسد. مادر عمر اطرف بنا به قولی صهباء ثعلبیّه دختر عباد بن ربیعة بن یحیی است. بعضی می گویند وی در جنگ یمن اسیر شد و حضرت علی علیه السلام او را خریداری کرد. صهباء زنی عفیف و فصیح و خوش سخن بود. بدین جهت امیر المؤمنین او را به همسری خویش پذیرفت.(1) وی دارای شش فرزند (سه دختر و سه پسر) بوده است به نامهای: 1 _ ام حبیب 2 _ ام موسی 3 _ ام یونس 4 _ محمد 5 _ علی 6 _ ابو ابراهیم اسماعیل که نسل محمد اطرف تنهابه واسطه او ادامه یافت.(2)
بقعه مورد نظر فاقد هر گونه تزئینات و حجرات و بیوتات می باشد. تاریخ بنای اصلی آن را در سال 378 ه . ق دانسته اند و نوشته اند کلمه «صفورا» ماده تاریخ وفات سیده صفورا و تاریخ بنای بقعه می باشد.
ص: 36
در کتاب «تربت پاکان» بنای بقعه فعلی را متعلّق به قرن نهم و دهم هجری دانسته و تعمیرات بعدی آن را در سال 1334 ه . ق به محمدرضا میرزا قاجار نسبت داده است.(1)
ساختمان بقعه از خارج شش ضلعی منتظم می باشد بر فراز این بقعه گنبدی عرقچینی است که مزین به کاشی های آجری فیروزه رنگ می باشد ارتفاع گنبد از سطح زمین به طور تقریبی پنج متر است.
در انتهای خیابان نیروگاه بعد از پل اتوبان کمربندی، نزدیک دهکده قلعه صدری بقعه امام زاده عبدالله قرار دارد. قبلاً از شهر قم تا آن جا یک فرسخ فاصله بود ولی امروز به جهت توسعه جزء شهر محسوب می گردد.
مرحوم ناصر الشریعة به تبع تاریخ قدیم قم می نویسد گویند مدفون در این بقعه: «شاه زاده عبدالله از اولاد امام زین العابدین علیه السلام است. و ظاهرا نسب او از این قرار است عبدالله بن عبّاس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام».(2)
در «تاریخ قم» آمده: «دیگر از امام زاده هایی که به قم آمدند؛ عبدالله
ص: 37
بن عباس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام بود که از بصره به قم آمده او با علی بن محمد علوی صاحب زنج در بصره بود، چون صاحب زنج را در بصره به قتل رساندند، عبدالله با برادرش حسن بن عباس از بصره... به قم آمد و متوطن شد».(1)
بعضی احتمال داده اند که این عبدالله فرزند عباس، در شهر ری دفن باشد چون که در ری نیز مقبره ای به همین نام وجود دارد. اما بنابر تصریح بعضی از مورّخین(2) امام زاده مدفون در شهر ری، جناب حسین بن عبدالله ابیض مکنی به ابو عبدالله می باشد. در تابلویی که بر درب ورودی روضه مطهره وی نصب گردیده و چند تن از علمای ری نیز به آن تصریح نموده اند. به این حقیقت اشاره شده است.
در «عمدة الطالب» آمده است: ابو نصر بخاری نقل کرده است که مدفون در ری ابو عبدالله حسین بن عبدالله ابیض است وی در سال 319 ه . ق وفات یافت.(3)
جدّ امام زاده عبدالله ابیض جناب سید جلیل القدر امام زاده عبدالله شهید فرزند حسن افطس بن علی اصغر بن امام زین العابدین
ص: 38
علیه السلام است. وی به دست برامکه به قتل رسید هنگامی که حسین بن علی شهید فخ علیه خلیفه وقت قیام نمود جناب عبدالله بن حسن هم به یاری وی شتافت.
پس از شهادت حسین بن علی شهید فخ، عبدالله بن افطس به دست سپاهیان هارون الرّشید اسیر شد و در زندان افتاد. هارون الرّشید او را به حبس جعفر بن یحیی برمکی انتقال داد تا این که جعفر برمکی در شب عید نوروز، سر عبدالله را از بدن جدا کرد. روز عید سر مطهّر او را با تحفه های دیگر برای خلیفه هدیه فرستاد سپس به تصور این که خلیفه از این عمل ظالمانه اش تحسین و تقدیر خواهد کرد شخصا به نزد هارون حاضر گشت و سرپوش را از روی طبق برداشت و هدایا را به خلیفه اظهار نمود چون چشم هارون به سر بریده عبدالله افتاد در غضب شد و پس از رفتن وی به خادم خود دستور داد که سر جعفر را از بدن جدا کند، و مسرور خادم هارون رفت سر او را برید.(1) مرقد مطهّر عبدالله شهید جدّ بزرگوار سید عبدالله ابیض در «سوق الطعام» بغداد است(2).
با این که این امام زاده بزرگوار با چهار واسطه به امام سجاد علیه السلام می رسد، ولی متأسفانه بقعه او هنوز در کمال سادگی
ص: 39
می باشد در داخل صحن بزرگ بقعه ای بسیار محقّر، دارای دو کفش کن شمالی و جنوبی است و جدار خارجی بقعه از آجر و خالی از هر گونه تزیین می باشد. بر فراز آن گنبد عرقچینی خشتی به چشم می خورد و زیر گنبد مرقد مطهّر امام زاده عبدالله ابیض است که با ضریح سبز رنگ چوبی مشبّک محفوظ می باشد.
در انتهای خیابان نیروگاه بقعه امام زاده سید معصوم واقع است.
مرحوم ناصر الشریعة می نویسد: «به قدر یک میدان بالاتر از بقعه شاه جعفر بقعه مختصر و محقّری است که گویند مدفن سید معصوم از اولاد امام زین العابدین علیه السلام است از موقوفاتش قطعه زمین واقع در اراضی ابرستیجان است».(1)
در کتاب «تربت پاکان» آمده است: «در اراضی مزدیجان در غرب شهر بقعه ای ساده و کوتاه، از دوره قاجار موجود می باشد».(2)
در تابلویی که بر دیوار امام زاده سید معصوم نصب شده چنین آمده شجره طیّبه سید معصوم ابن احمد بن حسن بن امام زین العابدین امام علی بن الحسین علیهما السلام
ص: 40
بقعه مورد نظر به شکل مربع است که بر فراز آن گنبدی عرقچینی از خشت و آجر قرار دارد و داخل بقعه هیچ آثار هنری و باستانی وجود ندارد. زیر گنبد مرقد مطهّر سید معصوم واقع شده که بر روی آن ضریح مشبک چوبی نصب گردیده. در کنار آن حسینیه بزرگی برای استفاده در مراسم گوناگون بنا گردیده است.
در قم و اطراف آن سه امام زاده به نام سید جمال وجود دارد.
1 _ در خیابان اراک اوّل اتوبان کمربندی شهر
2 _ در جاده کاشان جنب قبرستان بقیع معروف به شاه جمال غریب
3 _ در خارج دهکده لنگرود سر راه قم به کاشان.
اما مدفون در بقعه واقع در خیابان اراک چه کسی است؟ نظرات مختلفی وجود دارد. مرحوم ناصر الشریعة می نویسد: «بقعه امام زاده شاه جمال در جاده ای که به سمت سلطان آباد عراق (اراک) می رود واقع
ص: 41
است و قریب یک فرسخ(1) تا شهر مسافت دارد بقعه و گنبدی محقّر و چند ایوان دارد، گویند از اولاد موسی بن جعفر علیهما السلام است و احتمالی که در حق شاه جمال غریب داده شده در حق این امام زاده داده می شود... از موقوفاتش قطعه زمینی است جزء مزرعه ابرستیجان و قطعه زمینی واقع در مزرعه برادستان»(2).
در «انوار المشعشعین» آمده است که: در قم بقعه و مزاری است مشهور به شاه زاده جمال و ظاهرا در همان بقعه، نوه امام زاده حسین به نام محمد جمال بن جعفر بن حسین بن علی بن محمد دیباج ابن امام جعفر الصادق علیه السلام مدفون می باشد.(3)
عباس فیض نیز می نویسد: «ناگفته نماند در قسمت شرقی و یک فرسنگی خارج شهر قم (نزدیک مسجد جمکران) بقعه و مزاری است که به شاه زاده جعفر غریب معروف و دارای بقعه و گنبد و صحن قدیمی و در نزدیکی آن بقعه هم، امام زاده دیگری است به نام شاه زاده جمال که اگر گفته شود آن دو مزار یکی از جعفر بن حسین و دیگری از فرزند محمد جمال است اقرب به صواب و انسب خواهد بود»(4).
وی در کتاب دیگرش می نویسد: «مدفون در بقعه لنگرود... شاه زاده
ص: 42
محمد جمال بن جعفر بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن امام جعفر الصادق علیه السلام است. که زیاده با حشمت و ثروت بود و چون صاحب مواشی و شتران بسیار شد او را «جمّال» به تشدید هم می خواندند که به این نام هم شهرت یافت»(1).
وی اضافه می کند که مدفون در بقعه جاده اراک: «به شهادت نام و لقب یکی از شرفاء قم سیّد ابو المعالی محمد جمال الدین نقیب سادات قم و آوه در قرن هشتم مدفون است».(2)
صاحب کتاب «انوار پراکنده» می نویسد: «چون ورود احفاد امام سجاد علیه السلام در قم در اکثر کتب تاریخی و انساب ثبت شده و اکثر قبور و مشاهد متبرکه موجود در قم هم منسوب به اولاد و احفاد آن حضرت می باشد و با تصریح مؤلف کتاب «سراج الانساب» در ص 165 مبنی بر وفات دو تن از احفاد امام سجاد علیه السلام از نسل شاه جمال الدین محمد و با تأیید مرحوم فیض مبنی بر مدفون بودن شخصیتی در قرن هشتم در این بقعه، پس به طور قوی احتمال داده می شود که مدفون در این بقعه: سید جلیل القدر شاه زاده محمد بن علی بن محمد بن محمد بن حسن بن زید بن داعی بن مهدی بن اسماعیل بن حسن بن محمد بن نجم بن حسین بن علی بن حسن بن حسین بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام باشد».(3)
ص: 43
مدخل اصلی امام زاده صحن بزرگ مشجر است که اطراف آن حجراتی زیبا همراه با ایوان های هم کف بسیار با شکوه و مجلل ساخته شده که برای قبور خانوادگی و استراحت گاه زوّار از آن، استفاده می شود. این بقعه دارای چهار مدخل و ایوان های متعدد می باشد که هم اکنون در حال بازسازی است.
روی تابلویی که درب ورودی امام زاده نصب است چنین نوشته شده:
پروژه: بازسازی ساختمان بقعه امام زاده جمال الدین
مساحت: 1200 متر مربع
بانی: حاجیه خانم حُسناء الخفاف
مجری: دفتر فنی و عمران اداره کل اوقاف و امور خیریّه استان قم
بر فراز بقعه گنبدی عرقچینی کوتاه با آجر و خشت که در مرکز آن گنبد کوچکی شلجمی سراپا آراسته به کاشی های گرهی الوان وجود داشت که آن به کلی از بین رفته و الان گنبد بزرگ آجری بر مزار آن بقعه ساخته شده و در حال تعمیر است. زیر گنبد نیز هنوز هیچ گونه تزیینی وجود ندارد و در حال ساخت است. زیر گنبد، ضریح بسیار زیبا از نقره و طلا روی قبر نصب شده است که روی درب ضریح با خط برجسته طلایی چنین نوشته است: «این ضریح مطهّر در سال 1382 به همّت خانم حُسناء مهدی الخفاف و پسران محمد و احمد و با همکاری اداره کل اوقاف و امور خیریه استان قم ساخته شد».
ص: 44
ص: 45
ص: 46
یکی از امام زادگانی که بسیار مورد توجه اهالی قم و توابع بوده، و مرکز اجتماع و محل نذورات صاحبان حاجت قرار دارد، امام زاده سید علی معروف به شاه سید علی می باشد. مزارش در خارج دروازه ری (بلوار 15 خرداد) در قسمت شمال شرقی قم واقع است.
آنچه در بین مردم شهرت یافته که وی از نوادگان حضرت ابوالفضل العباس فرزند امیر المؤمنین علیه السلام می باشد، خالی از حقیقت و غیر مقرون به صحت است؛ زیرا در هیچ یک از کتب انساب و تاریخ های عمومی و خصوصی دیده نشده است که از اعقاب حضرت ابوالفضل العباس کسی به شهر قم آمده باشد.(1)
در تابلویی که بر دیوار امام زاده نصب شده و همچنین در لوح کاشی مرقدش نیز همین اشتباه وجود دارد. سلسله نسب وی در تابلو چنین است: «مرقد شریف امام زاده سید علی ابن ابراهیم ابن ابی جعفر حسن ابن
ص: 47
عبیدالله بن سیدنا و مولانا الشهید السقّا ابوالفضل العباس، علیه السلام».
در سراج الانساب آمده: «نسل عباس بن امیرالمؤمنین علیه السلام به غایت اندک است، در عراق عجم و خراسان کسی از ایشان ندیدم، غالبا در شیراز و طبرستان بوده اند و بیشتر نسل عباس علیه السلام در حجاز و مغرب اند».(1) سلسله نسب وی چنان چه در «تاریخ قم» و «مهاجران آل ابی طالب» آمده، چنین است: «علی بن احمد بن محمد بن علی بن عبدالله بن جعفر اصغر بن عبدالله بن جعفر بن محمد حنفیة بن علی بن ابی طالب علیه السلام و کنیه وی ابوالحسن است.(2)
پدر بزرگوار شاه سید علی، در زهد و تقوا به مقامی رسید که وی را به عنوان احمد زاهد می شناختند و در زیبایی چهره و درخشندگی به حدی بود که با لقب «باهر» معرفی می گردید. ابو عبدالله حسین فقیه یکی از برادران امام زاده سید علی می باشد که در قزوین مدفون است و ابو زید محمد برادر دیگرش که در شهر ری به خاک سپرده شده است و در کتب انساب، برادران دیگری برای وی ذکر کرده اند.
در «تهذیب الانساب» عبیدلی آمده است: که مادر امام زاده سید علی و چند تن از برادرانش، دختر کسائی کوفی بوده است.(3)
ص: 48
نخستین فرد از اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله که از نصبین وارد شهر ری گردید، احمد پدر بزرگوار شاه زاده سید علی بود، وی در حالی که پسر خردسالش سید علی را همراه داشت به شهر ری وارد شد. سید علی در «ری» رشد و نمو و تربیت یافت و به کمال رسید. سپس به همراه پدرش به قم مهاجرت نمود. پس از مدتی پدرش به ری برگشت و در آن جا ماند تا از دنیا رفت. پسرش سید علی در شهر قم ماند تا دار فانی را وداع گفت(1) و در خارج دروازه ری، در محل کنونی مزارش به خاک سپرده شد. و از همان روز تا به امروز مزار وی مورد توجه و زیارت مشتاقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است.
امام زاده سید علی در شهر قم ساکن گردید و از زنان متعدد دارای پنج دختر و هفت پسر به نام های: محمد، حسین، احمد، حسن، طاهر، ابوالقاسم حَمزه و اسماعیل گردیده از فرزندش محمد در شهر قم پسری به نام ابوحمزه به دنیا آمد که پس از آن به شهر «ری» رفت و در آن جا از زن جعفریّه دختری آورد. و خود در آن جا بلاعقب درگذشت ولی نسلش ادامه پیدا نکرد.
ابوالقاسم حمزه هم بدون فرزند وفات یافت.
از فرزند دیگرش به نام حسین، دو پسر به نام ابوطالب محسن
ص: 49
عزیزی و ابوالفضل عباس و یک دختر به دنیا آمد. که ابوطالب محسن از قم به ری هجرت کرد و در آن جا از دخترِ عموی خود (محمد بن علی) دو پسر به نام محمد و علی و یک دختر آورد. ابوالفضل عباس بن حسین بن شاه سید علی در قم وفات نمود و در جوار پدرش حسین بن علی در قبرستان محمدیّه مدفون می باشد و از برای او فرزندی ذکر نشده است.
شاید با غفلتی در سلسله نسب ابوالفضل العباس فرزند حسین بن علی که از نوادگان شاه زاده سید علی می باشد. باعث شده تا اشتباهی در نسب شاه زاده سید علی پیش آید. و به جای این که گفته شود: ابوالفضل العباس از نوادگان شاه زاده سید علی است. بر عکس گفته شده شاه زاده سید علی از احفاد ابوالفضل العباس است.
فرزندان و نوادگان امام زاده سید علی همه از بزرگان و رؤسا و علمای روزگار خودشان در شهرهای مختلف بودند. ابونصر بخاری نقل می کند که: سادات محمدیّه که در شهر قزوین از رؤسا و در قم از علما و در ری بزرگ و سرور بودند همه از احفاد همین شاه زاده سید علی می باشند.(1)
بقعه شاه زاده سید علی از داخل به صورت هشت ضلعی مختلف الاضلاع به دهانه 7 و ارتفاع 9 متر است، در جهت جنوبی بقعه ایوانی به
ص: 50
دهانه تقریبی 5 متر و عرض و ارتفاع 7 متر خالی از کاشی کاری است و جلو ایوان صحن نسبتا بزرگی است که دارای اشجاری زیبا می باشد.
بقعه و صحن بیش از یک متر بلندتر از سطح خیابان است که با چندین پله به خیابان وصل می شود در صحن امام زاده صورت زیادی از قبور مؤمنین و مؤمنات و شهداء دفاع مقدس وجود دارد که در این مکان مقدس به خاک سپرده شده اند.
عصرهای پنج شنبه و شب های جمعه صحن و سرای شاه زاده سید علی مملو از زائرین آن حضرت و قبور مؤمنین و مؤمنات و شهداء انقلاب است که با خیرات میوه و شیرینی یاد گذشتگان خود و امام زاده سید علی را گرامی می دارند.
بر فراز بقعه گنبدی شلجمی است سراپا آراسته به کاشی های گره سازی الوان به ارتفاع 7 و قطر 7 متر دارای عنقی استوانه ای به ارتفاع 40/2 متر مزیّن به کاشی کاری معقلی با چند کمربند دندانه آجری که پیش داده شده و در مقرنس آجری بر روی یکدیگر که نیز پیش آمدگی دارند و در داخل هر حوضچه مقرنس چند پارچه کاشی کوچک کلوکی فیروزه رنگ و یا مشکی به کار برده شده است.
بالای آن ها کتیبه ای است به عرض 45% سانتی متر از کاشی های خشتی به خط ثلث سفید در زمینه لاجوردی که روی آن آیه مبارکه نور «اللّه َُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ»تا «هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» (صدق الله العظیم فی سنة 1342 حرّره حسین ارسطو) خوانده می شود.
و تارک گنبد شلمجی آراسته به کاشی های گرهی است که روی آن
ص: 51
در بالا چند نام جلاله و در وسط چند اسم محمد و در پایین در محاذات آن ها چند نام علی به طور متعاکس از کاشی های الوان تجلّی یافته است.
در مدخل بقعه زیر ایوان یک جفت درب منبّت کاری بود که این اشعار در چهارچوب و اطراف آن به خط نستعلیق منبّت شده بودند:
یا علی آن بنده مضطر منم بر در اکرام تو احقر منم
هشتم ذی الحجة 1334 استاد محمد بن ابوالحسن
هر کس به علی روی تولّی نکند در باغ جنان به حشر مأوی نکند
باللّه به جز از علی و اولاد علی دردی ز کسی، کسی مداوا نکند(1)
در سال های اخیر، از طرف سازمان اوقاف و امور خیریّه استان قم، تعمیرات و توسعه شایان ذکری یافته از آن جمله نصب ضریح مطهّر از نقره و مطلاّ که سازنده آن آقایان احمد و عباس پرورش می باشند و قلم زنی آن توسط حسین عباس پور و نجّاری توسط حاج نعمت الله حیدرزاده در اصفهان به سال 1370 ه . ش به اتمام رسیده و نصب گردیده است و اشعاری اطراف ضریح مطهّر مانند اشعار ضریح امام زاده علی بن جعفر علیه السلام قلم زنی شده است. که چند بیت از آن چنین است:
چشمی که هست محو تماشای اهل بیت بیند جمال دوست به سیمای اهل بیت
وجه خدا که رنگ تعلّق پذیر نیست پیداست در جمال دل آرای اهل بیت
ص: 52
نور خدا که موسی عمران طلب کند بین جلوه گر به سینه سینای اهل بیت
هر کس که دید نقد دل ز دست داد ای جان فدای طلعت زیبای اهل بیت(1)
در نزدیکی امام زاده سید علی، بارگاه شاه زاده ابو احمد محمد یکی از نوادگان محمد حنفیّه قرار دارد که زیارت گاه اهالی قم و دوستداران اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله می باشد این بقعه چون در میان بقعه چهار امام زاده و امام زاده سید علی واقع شده به امام زاده میانی شهرت یافته است.
در لوح مزار وی، احمد بن محمد حنفیّه ضبط شده که مخففّ ابو احمد محمد بن محمد حنفیّه است. بدون شک بین ابو احمد محمد تا محمد حنفیّه وسائطی نیز بوده که طبق معمول سنگ نوشته ها در امام زادگان برای اختصار، آن وسائط حذف شده است.
با تصریحی که «انساب مجدی» به ورود ابو احمد محمد فرزند عبدالله ثانی به قم دارد،(2) و شواهد دیگری چون تطبیق بر لوح مزار
ص: 53
وی، سلسله نسب وی چنین است: «ابو احمد محمد بن عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن جعفر بن محمد بن حنفیّه بن امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام».(1) و لذا شاه زاده سید علی در جد سوّمش با پدر امام زاده ابو احمد محمد یعنی «عبدالله بن جعفر» متحدند و در واقع امام زاده سید علی یکی از نوادگان عموی امام زاده ابو احمد محمد می شود.
بعضی سلسله نسب وی را به گونه ای دیگر ترسیم نموده اند.
در «تاریخ قم» آمده است، «دیگر از اعقاب محمد بن حنفیّه که به قم آمدند؛ ابو احمد عبیدالله بن احمد بن جعفر بن عبدالله بن محمد حنفیّه بن امام علی علیه السلام است».(2)
ابوالقاسم محمدی(3) روایت می کند که ابو احمد از کوفه به قم آمد و در این شهر ساکن شد و همچنان بود تا این که وفات یافت و او را به مقبره مالک آباد به خاک سپردند و از او فرزندی باقی نماند. بدین جهت بعضی احتمال داده اند که در این بقعه دو تن از احفاد محمد حنفیّه مدفون باشند. ولی آن که با لوح مزار تطبیق دارد همان ابو احمد محمد است که سلسله نسب وی در اول ذکر گردید.
ص: 54
برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام از خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلم (مسلمة) بن عبدالله بن ثعلبة بن یربوع بن ثعلبة بن الدُئل بن حنفیّة بن لجیم (الجیم) فرزند پسری به دنیا آمد که بنا به نقلی پیامبر گرامی اسلام قبل از تولّدش به چنین فرزندی خبر داده و نام و کنیه خود را به او عطا کرده بود.(1)
وی در ماه ربیع الاول سال 81 ه . ق در سن 65 سالگی از دنیا رفت محل دفن وی را بعضی طائف و بعضی مدینه و در بقیع می دانند. بنابراین ولادتش باید در سال 16 هجری قمری باشد.
غیر از محمد حنفیّه کسی را این افتخار نبود که نام و کنیه رسول خدا در او جمع شود ولی به اعطاء خود پیامبر صلی الله علیه و آله نامش محمد و کنیه اش ابوالقاسم بود اما چون از مادری از قبیله حنفیّه متولد گردید، به محمد حنفیّه مشهور گشت(2).
محمد حنفیّه بعد از حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام بزرگ ترین پسر حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و مردی عالم و شجاع و قوی بود. در «کشف الغمة» نوشته شده: که به جناب محمد حنفیّه گفتند: پدر بزرگوارت علی علیه السلام تو را به میدان می فرستد و در فرستادن حسن و حسین علیهما السلام به میدان جنگ بخل می ورزد؟
جواب داد: «هُما عَیْناهُ وَ أنَا یَدهُ وَ الاْءنْسانُ یَقی عَیْنَیْهِ بِیَدِهِ؛ حسن و حسین
ص: 55
[به منزله] دو چشم پدرم و من به مانند دست اویم، بدیهی است که انسان چشم های خود را به وسیله دستش حفظ می کند.
بار دیگر در جواب گفت: «اَنَا وَلَدُهُ وَ هُما وَلَدا رَسُولِ الله صلی الله علیه و آله ؛ من فرزند پدرم علی علیه السلام هستم ولی حسن و حسین فرزندان رسول خدا می باشند یعنی به جاست که من پیش مرگ آنان باشم». وی هیچ گاه ادّعای امامت نداشت در حالی که در زهد و تقوا و علم و دانش و شجاعت و قوت سرآمد دیگران بود. بدین جهت جماعت کیسانیّه او را مهدی آخر الزّمان پنداشتند و می گویند در کوه رضوی غائب(1) شده است.
در تعداد فرزندان محمد حنفیّه میان علما اتفاق نظر است، مورّخین برای وی 14 پسر و 10 دختر که جمعا 24 فرزند می شود، ذکر کرده اند و ادامه نسل وی را از دو فرزندش «علی» و «جعفر» دانسته اند، و از نسل وی اعقابی عالم، متّقی در شهرهای مختلف چون قم، اصفهان، فارس و دیگر شهرها زندگی می کردند و مردم از نور وجود آن ها بهره مند می شدند.(2) امروز نیز مرقد بعضی از آنان چون شاه زاده ابو احمد محمد، و شاه زاده سید علی در قم، چون ستاره ای درخشان نورافشانی می کنند. و مردم از فیوضات و کرامات آن ها بهره مندند.
ص: 56
بقعه شاه زاده ابو احمد محمد نسبتا در وسط صحن واقع شده، که در جانب شرقی و مدخل آن ایوانچه ای است به دهانه 5/2 متر، عرض 2 متر با جدار ساده سفیدکاری شده و پوشش مقرنس گچی که در حسن قطار و زیبایی ممتازند در داخل هر یک از حوضچه های مقرنس اسامی مقدّسات و صلوات بر معصومین گچ بری شده بود که در تعمیرات قابل خواندن نمی باشد. در زیر همین مقرنس، کتیبه ای از کاشی خشتی که روی آن به خط نستعلیق سفیدی عبارت «شاه زاده احمد بن محمد حنفیّه» نوشته شده است.
در روی بقعه گنبدی هرمی است به ارتفاع تقریبی 4 متر که نماسازی آن با جوزهای ساده آجری که اسپر هر نمایی مزیّن به کاشی های الوان و فیروزه ای که متضمن کتیبه ای به خط بنایی از کاشی های الوان که روی بعضی از آن به جمله های «الملک لله» یا «لا ملک اِلاّ لِله» و در قسمتی نام مبارک امام متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به طور تکراری دیده می شود و همچنین در اطراف و منتهی الیه عنق گلوبندی زنجیری است که کلمات سابق الذکر در آن به طور مکرّر به چشم می خورد و بدنه هرمی گنبد هم آراسته به کاشی های دوالی است که روی هر ترکی از بالا به پایین نام جلاله و اسم محمد صلی الله علیه و آله و دو نام علی به طور متعاکس به خط کوفی بنایی مزیّن گشته است.
در زیر گنبد روی طاقچه ها کتیبه ای است به عرض 60 سانتی متر که بسیار زیبا و با خط برجسته ثلثی که آراسته به گل و بوته می باشد، سوره
ص: 57
مبارکه «انّا فتحنا» به طور کامل گچ بری شده است که جا دادن این سوره بدون کم و کاست در این کمربند کمال مهارت استاد آن را نشان می دهد. بنای این بقعه در سال 932 ه . ق به امر شاه طهماسب حسینی موسوی صفوی بوده که الان کاشی های مربوط به آن تخریب و منهدم گشته است(1).
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجّهات زیادی به بقعه مبارکه امام زاده ابو احمد محمد مبذول گشته است، که ساخت مدخل بزرگ به صحن و حصار اطراف بقعه و مسطح نمودن اطراف صحن و تعمیر بقعه و نصب ضریح آلومینیم از جمله اقدامات مهمی است که صورت گرفته است.
در منطقه اراضی جمر و سعدآباد، بین امام زاده خاک فرج و امام زاده ابو احمد محمد بن محمد حنفیّه مدفن چهار امام زاده بزرگوار است که زمانی این بقعه شریف به اسم خادمش «ملاّ آقا بابا» نیز معروف بوده است. این بقعه در ابتدای خیابان 15 خرداد به فاصله کمی بعد از میدان جهاد، در خیابان فرعی به نام 20 متری حائری در جنب مدرسه علمیه امام خمینی (قدّس سرّه) قرار دارد.
تعیین مدفونین در این بارگاه شریف به طور دقیق کار آسانی نیست ذکر احتمالاتی که مورّخین داده اند شاید راه گشای تعیین آن ها در
ص: 58
تحقیقات دیگر محقّقین باشد.
آنچه عباس فیض اختیار نموده و در بازسازی جدید امام زاده در سال 1368 ه . ش، بر سنگ قبر آنان حجّاری شده چنین است: «سید جلیل القدر حضرت ابو عبدالله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام و سه فرزند ایشان به نام های «ابو محمد حسن» و «ابو علی محمد» و «ابو طالب محسن»(1) شواهدی که در کتب انساب و تاریخ به چشم می خورد، این سلسله نسب را تا اندازه زیادی تأیید می کند. زیرا در تمام کتب انساب و تاریخ نسل علی الاصغر فرزند امام زین العابدین علیه السلام را از حسن افطس می دانند(2) و حسن افطس دارای فرزندان بسیاری بود، اما نسل وی از پنج پسر باقی ماند: 1 _ علی الحوری(3)، 2 _ ابو محمد الحسن المکفوک، 3 _ عبدالله الشهید 4_ الحسین، 5 _ عمر(4).
اما نسل عمر بن حسن افطس بن علی از یک پسر به نام علی ملقّب به بَرْطُله ادامه یافته است و نسل علی بن عمر بن حسن افطس از پنج پسر به نام های: 1 _ ابو طاهر ابراهیم، 2 _ عمر، 3 _ ابوالحسن محمد،
ص: 59
4_ ابو عبدالله الحسین(1)، 5 _ احمد ادامه یافت.
مرحوم فیض می نویسد: ابو عبدالله الحسین در اصفهان ساکن بود و دارای دو دختر و سه پسر به اسامی: ابوطالب محسن، ابو محمد حسن و ابوالحسن علی بَرْطُله بوده است که با این پنج فرزند به قم هجرت کرده است و در این شهر هم از او پسری به نام ابو علی محمد الرئیس به دنیا آمده است.(2) از آن میان، ابو الحسن علی برطله از قم به «آوه» نقل مکان کرد و در آن جا برای وی پسرانی به نام های: ابو جعفر محمد، و ابو محمد حسن برطله، و ابوالعباس طیّب و ابوالحسین طاهر به دنیا آمدند. که شاه زاده طیّب و طاهر از آوه به قم آمده متوطّن شدند و در همین شهر وفات یافتند که الآن بقعه متبرکه آن ها در جاده سراجه مزار مؤمنین می باشد. با این شواهد و تصریح بعضی از مؤلفین کتب انساب، مدفونین در این بقعه همان گونه که ذکر شد: ابو عبدالله حسین بن علی بن عمر بن حسن افطس فرزند علی اصغر ابن امام زین العابدین علیه السلام و سه فرزند وی با اسامی که بیان گردید می باشند.
ناصر الشریعة بعد از پذیرش این که در این بقعه شریف چهار امام زاده مدفون می باشند در سلسله نسب آن ها چند احتمال را ذکر کرده است:
ص: 60
1 _ احتمال دارد که شاه زاده حسین، جناب حسین بن حسن بن حسین بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام باشد.
2 _ شاید حسن (که در این بقعه مدفون می باشد) پدر همین حسین باشد.
3 _ احتمال دارد که شاه زاده حسن جناب حسن بن عباس بن عبدالله الشهید ابن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام باشد.
4 _ احتمال دارد که شاه زاده حسین، جناب حسین بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام باشد.(1)
اما سه احتمال اول وی، دلیل و شاهدی برای آن وجود ندارد و در کتب انساب از ورود آن ها به قم ذکری به میان نیامده است.
و احتمال چهارمی که ذکر نموده است همان است که ما قبلاً با شواهد و قرائن تأیید و آن را اختیار نمودیم.
صاحب «انوار المشعشعین» نیز ابتدا مطابق مشهور بین مردم و موافق لوح قدیم مزارشان، مدفونین در این بقعه را چهار تن از احفاد حضرت امام سجاد علیه السلام به نام های: حسین، محمد، احمد و حسن تعیین کرده و بیانات خود را به زیارت نامه ای که در بقعه موجود بوده است متکی نموده سپس به استناد کتاب «تاریخ قم» احتمالاتی در سلسله نسب آن ها یا احیانا تغییر نامی از آن ها ذکر نموده است:
احتمالات انوار المشعشعین:
1 _ حسن بن عباس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس بن علی بن
ص: 61
امام زین العابدین علیه السلام.
2 _ محمد بن حسن بن عباس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام.
3 _ عبدالله ابیض ابن عباس بن عبدالله الشهید ابن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام.
4 _ احمد بن عباس بن عبدالله ابیض بن عباس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام.
باز همو گوید احتمال دارد سلسله نسب آن ها چنین باشد:
ابوالفضل حسین بن حسن بن حسین بن حسن افطس بن امام زین العابدین علیه السلام و فرزندش محمد بن حسین، و فرزند محمد به نام ابوالعباس احمد بن محمد بن حسین، و حسن بن عباس بن عبدالله الشهید بن حسن افطس.(1) ولی دلایل و شواهدی که برای این احتمالات ذکر کرده است خالی از ضعف نیست.
همان گونه که گذشت شاه زاده حسین از نوادگان علی اصغر فرزند امام زین العابدین علیه السلام است. علی اصغر کوچک ترین فرزند امام سجاد علیه السلام می باشد که آن حضرت او را به نام برادرش که در کربلا شهید شد نامید، مادرش ام ولد و کنیه اش ابوالحسن، صاحب شرافت و جلالت قدر و آثار فضائل و مناقب در او هویدا بود. علی اصغر در سن سی
ص: 62
سالگی در ینبع فوت کرد و قبرش در همان جا می باشد.(1)
نسل علی اصغر از فرزندش حسن افطس ادامه یافت، قبل از این که حسن افطس از مادرش که ام ولد بود متولد گردد پدرش از دنیا رفت. حسن کم کم رشد کرد و جوانی رشید و شجاع گردید، وی با محمد بن عبدالله بن حسن نفس زکیّه قیام نمود و پرچمی سفید در دست داشت هیچ کس در شجاعت مانند او در سپاه نفس زکیّه یافت نمی شد، او به سبب طول قامت رمح آل ابی طالب نامیده می شد. چون محمد نفس زکیّه و افراد او به شهادت رسیدند، حسن افطس مخفی گردید و هنگامی که امام صادق علیه السلام به عراق هجرت کرد، نزد خلیفه منصور دوانقی رفت و به او فرمود آیا می خواهی به رسول خدا صلی الله علیه و آله احسانی کرده باشی؟
منصور گفت: بلی یا ابا عبدالله!
امام صادق فرمود: از حسن افطس در گذر. خلیفه هم پذیرفت و حسن از مخفی گاه خود بیرون آمد(2).
بقعه چهار امام زاده یکی از مشاهد بسیار زیبا و پرمعنویت شهر قم است در صحن اطراف آن درختانی بلند وجود دارد که زائرین از سایه این درختان استفاده می کنند. این بقعه دارای دو مدخل به صحن است
ص: 63
یکی از سوی خیابان که متصل به کفشکنی حرم است. و دومی آن از کوچه پشت امام زاده به صحن مشجّر آن باز می شود در وسط صحن حوضی به طول و عرض تقریبی 4 متر وجود دارد. در مقابل همین حوض، مدخل اصلی روضه مطهّر از صحن به حرم است.
ضریح مطهّر با سنگ مرمر سنگ گاری شده و در هر طرف این ضریح دو پنجره مشبّک از نقره و مطلاّ به عرض و ارتفاع 40 سانتی متر که برای دیدن قبر و انداختن نذورات به داخل مرقد استفاده می شود. در دو طرف ضریح مطّهر دو حجره باز و متصل به روضه مقدسه وجود دارد که برای زوّاری که قصد توسل دارند جای وسیعی است.
بر مزار بقعه گنبدی هرمی شانزده تَرکی به ارتفاع تقریبی 4 متر از سطح بام، آراسته به کاشی های الوان به رنگ فیروزه که با گل های کوچک مزیّن شده است و در هر قسمت آن از بالا به پایین اول اسم جلاله «الله» و بعد اسماء مبارک پنج تن آل عبا به ترتیب «محمد صلی الله علیه و آله»، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به چشم می خورد که به زیبایی گنبد افزوده است.
روبه روی درب شمالی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام مرقد مطهر امام زاده ناصر الدّین علی واقع است.
وی مردی جلیل القدر و دارای شخصیتی برجسته بود که در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم می زیست.
ص: 64
آن گونه که در کتب انساب آمده و روی سنگ قبر نیز حکاکی شده سلسله نسب وی چنین است: «سید جلیل القدر ناصر الدین علی بن مهدی بن محمد بن حسین بن زید بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن عبدالرّحمن بن محمد البطحانی(1) بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام»(2).
بر روی سنگ قبر چنین حکاکی شده: «بسم الله الرحمن الرحیم: مرقد مطهّر سید جلیل ناصر الدین علی بن مهدی بطحانی از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام که در سال 828 هجری قمری در قم رحلت یافت به نقل از کتاب «گنجینه آثار قم» بازسازی 1411 هجری قمری اداره اوقاف قم» و اطراف این نوشتار سلسله نسب وی همان گونه که در ابتدا ذکر شد حکاکی شده است.
مرحوم فیض معتقد است که بعضی از افراد از سلسله نسب وی ساقط شده و بر این عقیده استدلالی نیز ذکر کرده است.(3) اما آن چنان که محدّث قمی و دیگر علمای انساب تصریح کرده اند(4) سلسله نسب وی همان است که ذکر گردید.
ص: 65
محدّث قمی از صاحب «عمدة الطالب» نقل کرده است که ناصر الدّین در مدرسه ای واقع در محله سورانیک(1) در بازار قم مدفون می باشد.
در سلسله نسب امام زاده ناصر الدّین علی افراد برجسته و فرهیخته ای وجود دارد جد اعلای وی ابوالحسن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام است. شیخ مفید رحمة الله علیه می نویسد: او متولی صدقات رسول الله صلی الله علیه و آله بود. وی شخصی جلیل القدر و کریم الطبع و طیّب النفس و کثیر الاحسان بود، شعرا او را مدح نموده و در فضائل او بسیار سخن گفته اند. و مردم برای بهره مندی از احسان او از راه های دور به خدمتش می رسیدند.
تاریخ نویسان ذکر نموده اند: که سلیمان بن عبد الملک وقتی بر مسند خلافت نشست به حاکم مدینه نوشت. «اما بعد فاذا جاءک کتابی هذا فاعزل زیدا عن صدقات رسول الله و ادفعها الی فلان بن فلان رجل من قومه و اعنه ما استعانک علیه و السلام»
یعنی وقتی این نامه من به دستت رسید، زید را از سرپرستی صدقات رسول الله عزل کن و به دست کس دیگری از قوم خودش بسپار و او را کمک کن و السّلام.
ص: 66
حاکم مدینه حسب الامر سلیمان، زید را از تولیت صدقات عزل کرد و دیگری را متولی ساخت. وقتی خلافت به عمر بن عبد العزیز رسید به وسیله نامه ای به حاکم مدینه دوباره سرپرستی صدقات رسول الله را به زید بازگرداند.
زید بن حسن نود سال عمر کرد و چون از دنیا رفت جماعتی از شعرا در مرثیه او شعر سرودند.(1)
همسر زید بن حسن، لبابه دختر عبدالله بن عباس است که قبلاً همسر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود. چون آن حضرت در کربلا شهید شد زید او را به تزویج خود در آورد. و از او دو فرزند به نام حسن و نفیسه دارد.
ابو محمد حسن بن زید، مردی باسخاوت بود که از جانب منصور دوانیقی پنج سال حکومت مدینه را داشت، پس از آن منصور بر او غضب کرد و او را عزل نمود. اموالش را مصادره و او را در بغداد حبس کرد. تا این که منصور از دنیا رفت و مهدی خلیفه شد. مهدی او را از زندان بیرون آورد. و اموالی که از او مصادره شده بود به او باز گرداند و در نهایت حسن بن زید در راه سفر حج در «حاجز» وفات کرد.
حسن بن زید هفت پسر داشت. که بزرگ ترین همه، ابو محمد قاسم بود، مادرش ام سلمه دختر حسین اثرم است. او مردی پارسا، پرهیزگار و صاحب چهار پسر و دو دختر بود. یکی از فرزندانش محمد بطحانی است که از اجداد ناصر الدّین علی می باشد. او به سبب طول اقامتش در
ص: 67
بطحان یا ساکن بودن در بطحان، بطحانی خوانده می شد. وی نیز صاحب اولاد و عشیره و فقیه و عالم و پدر قبایل بود(1).
تمام امام زادگان بزرگوار دارای کرامت هستند. اما خیلی از کرامات این بزرگواران در جایی ثبت و ضبط نشده است.
اما درباره امام زاده ناصر الدّین، بعضی از کراماتش در کتابی به نام «کرامات شاه زاده ناصر» چاپ شده و چاپ اول آن در زمستان 1382 منتشر شده است. در این کتاب بیش از 25 کرامت از این امام زاده بزرگوار ثبت شده که به عنوان نمونه یکی از آن ها را ذکر می کنیم:
در تاریخ 9 / 10 / 80 جوانی وارد امام زاده شد گفت آقا شما خادم این جا هستید گفتم بله گفت خوشا به حالت! گفتم چطور، گفت: آقا شما را خیلی دوست داشته که خادم این مکان مقدس شدید. پرسیدم چرا؟ پاسخ داد خیلی آقاست. گفت برادری دارم که 19 سال دارد. ایشان دچار دل درد و تهوع شدیدی شده بود همه جا دکتر بردم و آزمایش دادم ولی نتیجه نگرفتم. جواب آزمایشات چیزی را نشان نمی داد. یک شب ساعت دو بعد از نیمه شب حالش بدتر شد. او را به بیمارستان بردم. پس از این که حالش کمی بهتر شد به طرف منزل به راه افتادیم. در راه راننده تاکسی سؤال کرد چه اتفاقی افتاده؟ من هم ماجرا را گفتم سپس راننده گفت: چرا او را به امام زاده ناصرالدّین نمی برید. بعد ما را آورد
ص: 68
مقابل درب امام زاده، متوسل به امام زاده ناصرالدّین شدیم و نذر کردم اگر برادرم خوب شود فردا صبح زود به پابوست خواهم آمد و یک گوسفند قربانی کرده، گوشت آن را بین فقرا تقسیم می کنم. بعد به طرف خانه حرکت کردیم برادرم حالش به یک باره خوب شد. و دیگر آثاری از دل درد و حالت تهوع باقی نماند. از آن روز هر هفته به پا بوس آقا می آیم.(1)
ناصرالدّین علی دارای فرزندانی بوده که نام یکی از آن ها در کتب تاریخ آمده: محمد بن ناصرالدین علی، یکی از فرزندان امام زاده ناصرالدّین می باشد که او نیز اعقابی در قم داشته است. یکی از آن ها عبدالله بن محمد بن ناصرالدّین علی است وی نیز فرزندی به نام محمد داشته که فرزندش عبدالله بن محمد بن عبدالله بن محمد بن ناصرالدّین در پایین پای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مدفون است.(2)
بارگاه ناصرالدّین علی بدون صحن و بیوتات و از آثار قرن دوازدهم یا اواخر دوره صفویه است که هم زمان با ایوان مسجدامام حسن
ص: 69
عسکری علیه السلام بنا گردیده است.
این بقعه به صورت مربع مختلف الاضلاع به طول تقریبی 4 و عرض 5/3 متر است در وسط آن ضریح بسیار عالی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زعامت رهبر بزرگ جهان اسلام حضرت امام خمینی رحمة الله علیه ساخته شده و نصب گردیده است جدار این بقعه با کاشی های فیروزه فام ساده و خشتی کاشیکاری و آیینه کاری شده می باشد.
سازندگان ضریح سید مصطفی و سلیم حمدانی و شیخ شبانی می باشند و نجّاری آن توسط حاج اکبر خموشیان صورت گرفته و در اصفهان به اتمام رسیده است و در سال 1370 بر سر تربت این امام زاده نصب گردیده است. و آیات قرآن از سوره فتح بالای این ضریح مطهّر را مزیّن نموده و زیر آن این اشعار محتشم قلم زنی گردیده است :
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
تا آخر این ابیات .
بر بالای بقعه گنبدی کوچک به ارتفاع 35/1 متر و دو گلدسته به ارتفاع 15/1 متر بدون تزیین و کاشی کاری می باشد.
بعضی این بقعه را متعلق به احمد بن اسحاق دانسته، احتمال داده اند که وی نیز در این بقعه مدفون باشد. برای توضیح این مطلب باید گفت در قم دو نفر به نام احمد بن اسحاق زندگی می کردند.
1 _ احمد بن اسحاق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن امام
ص: 70
موسی کاظم علیه السلام که در فاصله حدود 7 متر از امام زاده حمزه روبه روی میدان کهنه مدفون می باشد و دارای بارگاه مستقلی است. اما محدث قمی، احتمال داده است که وی در بقعه ناصرالدّین علی مدفون باشد.(1)
2 _ احمد بن اسحاق اشعری که از ناحیه امام حسن عسکری علیه السلام در قم وکیل آن امام همام بود و در مراجعت از سامرا در «حلوان» که امروز آن را سر پل ذهاب می نامند وفات کرد و در همان جا مدفون گردید و مزارش تا به امروز زیارتگاه مردم است.
رمز انتساب این بقعه به احمد بن اسحاق این است که وی زمانی که مسجد امام را به امر امام حسن عسکری علیه السلام بنا نمود، آن بقعه را جهت مدفن خویش آراسته نمود. تا این که وی در سر پل ذهاب از دنیا رفت و همان جا به خاک سپرده شد. این بقعه بدون استفاده و رو به خرابی می رفت.
در عصر سلطان «برکیارق امیرایپک» مدرسه ای بنا شد و این بقعه یکی از حجرات آن مدرسه گردید. وقتی ناصرالدّین علی بطحانی در سال 828 ق. در قم وفات یافت جسد مطهّر او را در این بقعه که بدون مانع بود به خاک سپردند.(2) بدین جهت این بقعه به نام احمد بن اسحاق اشتهار داشت.
ص: 71
در خیابان آذر (طالقانی) روبه روی میدان تره بارفروشی (میدان کهنه) داخل کوچه، مرقد مطهّر امام زاده حمزه قرار دارد. بنا به تصریح علمای انساب وی در جوار پدر بزرگوارش حسین و جد ارجمندش احمد بن اسحاق مدفون می باشد، ولی به واسطه شهرت و فضیلتی که حمزه داشته این مجموعه به نام وی شهرت یافته است.(1)
بنا به تصریح تاریخ قم، امام زاده حمزه فرزند حسین در قم دارای موقعیت بزرگی بوده وی مردی عالم، فاضل، و در همین شهر وفات یافته و در همین مکانی که به نام وی می باشد دفن گردیده است.
در این که در این بقعه چه کسی مدفون است، نظرات مختلفی وجود دارد. و هر کدام برای عقیده خود دلایلی اقامه نموده اند. که نقل اقوال و نقض و ابرام آن بحث را طولانی می کند.
آنچه مسلم است و مورد تأیید اکثر تاریخ نویسان و علمای انساب می باشد سلسله نسب امام زاده حمزه مدفون دراین بقعه از این قراراست:
حمزة بن ابو عبدالله حسین بن احمد بن اسحق بن ابراهیم المعسکر بن موسی ابی السّبحة بن ابراهیم المرتضی بن امام موسی کاظم علیه السلام.(2)
ص: 72
در چهار موضع دیگر نیز به نام امام زاده حمزه بارگاه وجود دارد که هر کدام از آن ها سلسله نسب خاص دیگری دارند که در جای خودش ثابت شده است آن چهار موضع عبارتند از: 1 _ شیراز، 2 _ ترشیز (کاشمر) 3 _ سیرجان 4 _ ری (در جوار عبدالعظیم حسنی)(1).
امام زاده ابو علی احمد بن اسحاق موسوی جدّ امام زاده حمزه متوفای اواسط قرن چهارم هجری در بقعه ای جداگانه در طرف جنوب مرقد امام زاده حمزه مدفون می باشد.(2) وی همان گونه که در بخش امام زاده ناصرالدّین علی بیان شد، غیر از احمد بن اسحاق اشعری قمی است که وکیل امام حسن عسکری علیه السلام بود و در راه بازگشت از سامرا در سر پل ذهاب درگذشت و مرقد وی در همان جا زیارتگاه مؤمنین است. مرقد احمد بن اسحاق موسوی در 7 متری مزار نوه اش امام زاده حمزه واقع است.
روی قبرش که با کاشیکاری ملوّن، با رنگ های زرد و آبی لاجوردی مزیّن است با خط سفید در زمینه سبز چنین نوشته شده: «احمد بن اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهما السلام».
ضریح مشبک از جنس آلومینیم روی قبر قرار دارد. زیر گنبد آیینه کاری است در کمربندی داخل گنبد با خط زرد و زمینه آبی نوشته
ص: 73
شده: «این بنا با همّت حاج میرزا علی بزرگ زاده و کمک افراد خیّر در سال 1397 ه . ق به اتمام رسید، با معماری حاج مهدی خداداد». سپس اسماء ائمه معصومین علیهم السلام با خطی زیبا نوشته شده است. بر مزار این بقعه قبه ای عرقچینی و آجرپوش وجود دارد مانند گنبد امام زاده احمد بن قاسم که در دروازه قلعه مدفون است.
ابو عبدالله حسین فرزند احمد بن اسحاق موسوی و پدر بزرگوار امام زاده حمزه، مردی عاقل و عالم بود. وی دختر ابوالقاسم حمزه، فرزند امام زاده سید علی (مدفون در بیرون دروازه ری قم) را به همسری خود در آورد و از وی چهار پسر به نام حمزه و ابوالحسن علی، و ابوالفضل محمد و ابو محمد حسین و همچنین چهار دختر به دنیا آمد.(1) مرحوم فیض معتقد است وی در بقعه پدرش احمد بن اسحاق مدفون می باشد و کس دیگری به این مطلب اشاره نکرده است.(2) اسحاق بن ابراهیم، جدّ اعلای امام زاده حمزه نیز در ساوه مدفون است و دارای گنبد و بارگاه مجلّلی است.(3)
بقعه امام زاده حمزه مشتمل بر رواق های مجلّل و ایوان و کفشکن ها و حجرات گوناگونی است که به شهادت سبک بنا از آثار قرن هشتم می نماید علاوه بر این که لوح کاشی مرقد وی نیز مؤیّد این سخن است.
ص: 74
و در عصر شاه طهماسب صفوی تزیین و تعمیر کلی و اساسی یافته است. بر مزار بقعه گنبدی از آثار اتابک اعظم است که در سال 1301 ه . ق همزمان با بنای گلدسته های بلند و ایوان آیینه و صحن بزرگ فاطمه معصومه سلام الله علیها ساخته شده است. سبک ساختمان از ابتکارات مرحوم استاد حسن معمار قمی است که در نوع خود یگانه است و در هیچ یک از مشاهد متبرکه دیگر برای آن شبیهی وجود ندارد.
ارتفاع گنبد از سطح بام حدود هشت متر و نیم و سراپا مزیّن به کاشی های گرهی و احیانا دوالی فیروزه فام می باشد. در جانب شرقی بقعه ایوانی است با شکوه از آثار صفویّه که تزیینات کاشی آن به فرمان اتابک تعمیر شده است.
در پیشانی ایوان بزرگ کاشی خشتی زمینه لاجوردی است که به خط نستعلیق سفید روی آن عبارات و آیاتی نوشته شده است. و این سه بیت متن کتیبه است:
این کفشکن سلیل موسای کظیم کو طعنه زند به طور موسای کلیم
بنیاد اصغر ابراهیم است چونان که بنای کعبه کرد ابراهیم
این واد مقدّس است فاخلع نعلیک وین باب خداست فادخلوا للتعظیم
بقعه امام زاده حمزه از سه جهت شمالی و جنوبی و شرقی، محاط به سه صحن و از جانب غربی محدود به رواق یا حسینیه است. و صحن شرقی نسبتا وسیع و معمور است. زیر گنبد بزرگ روضه مطهّر امام زاده حمزه وجود دارد که دیوار و زوایای روضه مقرنس کاری و با آیینه های بزرگ و کوچک مزیّن می باشد.
ص: 75
در وسط روضه ضریح امام زاده حمزه که بسیار زیبا و مطلاّ و نقره کاری شده موجود می باشد این ضریح را جناب آقایان احمد و عباس پرورش ساخته اند و قلم زنی آن توسط حسین عباس پور و نجّاری حاج نعمت الله حیدرزاده، در سال 1371 ه . ق در اصفهان صورت گرفته و بر سر تربت شاه زاده حمزه نصب گردیده است. بالای ضریح مطهّر بعد از بسم الله آیاتی نوشته شده و زیر آن آیات اشعاری قلم زنی گشته است. در بالای درب ورودی ضریح مطهّر بعد از آیه «نَصْرٌ مِنَ اللّه ِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ» اسامی سازندگان و قلم زن و نجّار آن حک گردیده است، و بر اطراف ضریح اسماء ائمه علیهم السلام قلم زنی شده است.(1)
یوسف آل محمد صلی الله علیه و آله
ابو احمد، موسی مبرقع فرزند حضرت امام جواد علیه السلام(2) در
ص: 76
تاریخ 214 ه . ق دو سال بعد از میلاد علی بن محمد، امام هادی علیه السلام در مدینه متولد شد.(1)
پدر بزرگوارش، نهمین امام معصوم، حضرت محمد بن علی، جواد الائمه علیه السلام است. وی در دهم رجب سال 195 ه . ق در مدینه متولد شد. پدر ارجمندش، علی بن موسی الرضا علیه السلام هنگام تولدش چنین فرمود: «قَدْ وُلِدَ لی شَبیهُ مُوسی بن عِمْران، فالِقِ الْبِحارِ، وَ شَبیهُ عیسَی بْنِ مَرْیَم قُدِّسَتْ اُمٌّ وَلَّدَتْهُ»(2).
فرزندی برای من به دنیا آمد که شبیه حضرت موسی بن عمران علیه السلام شکافنده دریاها و نظیر حضرت عیسی علیه السلام، مادرش زنی پاک و مقدس است.
و نیز فرمود: «هذا المَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ اَعْظَمُ عَلی شیعَتنا بَرَکَةً مِنْهُ»؛(3) این نوزادی است که مولودی برای شیعیان ما پر برکت تر از او به
ص: 77
دنیا نیامده است». خاندان حضرت امام رضا علیه السلام شیعیان، از حضرت جواد علیه السلام به عنوان «مولودی پر خیر و برکت» یاد می کنند، و این عنوان از این رو به آن حضرت داده شده است که امام رضا علیه السلام مکرّر او را به این عنوان یاد می کرد.(1)
پس از شهادت حضرت رضا علیه السلام در سال 203 ه .ق. مأمون در سال 204 به بغداد رفت و آن جا را دارالخلافه قرار داد. در همان جا برای امام جواد علیه السلام که در مدینه بود، نامه نوشت و او را به بغداد دعوت کرد. امام جواد علیه السلام به ناچار، این دعوت را پذیرفت و مدینه را به قصد بغداد ترک کرد، هنگامی که وارد بغداد شد، مورد احترام شایان مأمون قرار گرفت، مأمون آن حضرت را در یکی از خانه های مجاور خانه خودش، اسکان داد و دخترش زینب را که با کنیه امّ الفضل خوانده می شد به عقد ازدواج امام جواد درآورد.(2)
ص: 78
از بعضی از روایات فهمیده می شود، مأمون اصرار داشت که امام جواد علیه السلام در بغداد بماند، ولی امام جواد علیه السلام سکونت در مدینه را ترجیح می داد، از این رو امام در سال 204 یا 205 ق به عنوان شرکت در مراسم حج با همسرش امّ الفضل از بغداد به سوی مکه رهسپار شد، سپس به مدینه بازگشت و حدود پانزده سال در مدینه سکونت نمود.(1)
از ازدواج امام جواد با امّ الفضل دختر مأمون سال ها گذشت ولی
ص: 79
دارای فرزند نشد، چرا که او عقیم و نازا بود، بدین جهت امام جواد علیه السلام، با کنیزی پاک سرشت به نام «سمانه» از اهالی مغرب (بین آفریقا و اندلس) ازدواج کرد و از او در سال 212 ه . ق دارای فرزندی شد که همان حضرت هادی علیه السلام است.(1)
دو سال بعد (214 ق) فرزند دیگرش از سمانه متولد شد که او را «موسی» نام نهاد.
این بانوی بزرگوار در فضایل معنوی ممتاز بود و او را سیّده ومادرِ ارزش ها می نامیدند.(2) در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود، بیشتر روزها، روزه مستحبی می گرفت. هنگامی سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط محمد بن فرج به خانه امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر وی گردید، امام جواد در شأن او چنین فرمود:
اِنّ إِسْمَها سَمانَةُ و أنَّها اَمَةٌ عارِفَةٌ بِحَقّی وَ هِیِ مِنَ الْجَنَّةِ لا یَقْرُبُها شَیْطانٌ مارِدٌ، وَ لا یَنالُها کَیْدُ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ هِیَ کانَتُ بِعَیْنِ اللّهِ الّتی لا تَنامُ وَ لا تَخَلَّفُ عَنْ اُمُّهاتِ الصّدّیقینَ وَ الصّالِحینَ.
نام او سمانه است، او بانویی است که حقّ من را می شناسد، او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود، و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد، او همواره مورد نظر لطف خداوندی که
ص: 80
هرگز خواب ندارد قرار دارد و در داشتن مقام والای معنوی در ردیف مادران صدیقان و صالحان است.(1)
عالم بزرگ، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» در شأن حضرت سمانه می نویسد: «وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتاتِ» او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خضوع و خشوع را داشت.(2)
یک بانو می تواند به مقامی برسد که به فرموده امام جواد علیه السلام شایستگی مادریِ صدّیقان و صالحان را پیدا کند و از وی فرزندانی چون امام هادی علیه السلام و موسی مبرقع به وجود آید.
هنگامی که امام جواد علیه السلام در سال 220 ق به دعوت اجبارآمیز معتصم عباسی از مدینه به سوی بغداد حرکت کرد پس از آن که به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح فرمود او را که در آن هنگام حدود هشت سال داشت، در آغوش گرفت، و فرمود: چه چیزی دوست داری تا از عراق برای تو سوغات بیاورم؟
حضرت هادی علیه السلام گفت: شمشیری که چون آتش شعله ور است. سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی که حدود شش سال داشت متوجه گردید و فرمود: تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟
ص: 81
موسی عرض کرد: یک اسب سواری.
امام جواد علیه السلام فرمود: «أَشْبَهَنی اَبُو الْحَسَن وَ اُشْبَهَ هذا أُمَّهُ» ابوالحسن (امام هادی) علیه السلام به من شباهت دارد، و موسی به مادرش.(1)
امام جواد علیه السلام در این بیان گهربارش به یک نکته بسیار مهم درباره امامت اشاره فرمود و آن این که هیچ کس نمی تواند به مقام و منزلت امام معصوم برسد. در این جا با نوع انتخاب سوغات، برتری حضرت هادی علیه السلام که امام و پیشوای شیعیان خواهد بود بر برادرش موسی مبرقع آشکار گردید خواسته امام هادی علیه السلام از پدر، نشانه شجاعت ذاتی او است. او شمشیر بُرّان جهاد و دفاع خواست تا از حریم دین و عدل اسلامی نگهبانی کند. اما خواسته موسی مبرقع، یک چیز معمولی است که هرفرزندی ممکن است از پدرش درخواست نماید.
اما نکته ای قابل توجه است و آن شباهت موسی به مادرش سمانه است که در کمالات و فضائل به مقام و منزلتی رسیده که او را مادر ارزش ها (ام الفضل) نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بوده، به فرموده امام جواد علیه السلام شیطان سرکش به او نزدیک نمی شده، و همواره مورد لطف خداوند و از بانوان بهشت و هم طراز مادران صدیقان و صالحان بوده است، و این نهایت ارج و منزلت موسی مبرقع نیز خواهد بود.
ص: 82
موسی مبرقع دوران کودکی خود را در شهر مدینه، در دامن مادری پاک و باتقوا، در کنار پدربزرگوارش امام جواد علیه السلام و برادرش امام هادی علیه السلام سپری نمود، و شالوده علم و تقوای خود را در خانه وحی و امامت، زهد و تقوا پایه ریزی نمود.
با تبعید پدر بزرگوارش از مدینه به بغداد در حالی که جز شش بهار از زندگی وی نمی گذشت. روح لطیف او در غم فراق پدر تحت فشار زیاد قرار گرفت. ولی سعی کرد با تحصیل علوم دینی و احکام شریعت از برادر ارجمندش به کمالات بالایی دست یابد.(1) سرانجام او در این راه به مرتبه ای رسید که مردم وی را به عنوان شخصیتی برجسته در علم و تقوا می شناختند. و لذا گاهی مسائل دینی خود را از وی سؤال می کردند، ولی او به خاطر احترام زیادی که برای برادرش امام هادی علیه السلام قائل بود سعی می کرد برای پاسخ مسائل به وی مراجعه نماید، و بدون اجازه او به مسائل مهم پاسخ ندهد.
از باب نمونه می توان به این حدیث که خود راوی آن است توجه کرد: او می گوید: در دیوان عمومی با یحیی بن اَکْثَم(2) برخورد کردم و او
ص: 83
از من مسائلی پرسید، من نزد برادرم علی بن محمد علیه السلام (امام هادی) رسیدم و میان من و او پندهایی رد و بدل شد که من را در اطاعت از خودش آگاه و بینا کرد. به او گفتم: قربانت! یحیی بن اَکْثَم نامه ای برای من نوشته و مسائلی از من پرسیده تا به او پاسخ دهم.
امام هادی علیه السلام لبخندی زد، فرمود: پاسخ او را دادی؟!
گفتم: نه. فرمود: آن سؤال ها چیست؟...
یکی یکی سؤال ها را بیان کردم و برادرم امام هادی علیه السلام جواب فرمود.(1)
از این روایت به خوبی استفاده می شود که موسی مبرقع در مدینه و عراق به عنوان یک شخصیت برجسته علمی، مورد توجه بزرگان بوده است.(2) پس از مهاجرت به قم نیز مورد احترام علمای بزرگی چون احمد بن عیسی اشعری و احمد بن اسحاق و محمد بن یحیی که ریاست دینی و دنیایی مردم قم را دارا بودند، واقع می شود.(3)
پرهیزکاری، امانت و تقوای موسی مبرقع نزد پدرش، امری مسلّم بود تا به آن جا که حضرت امام جواد علیه السلام او را بعد از برادرش امام هادی علیه السلام متولی موقوفات و صدقات خود نمود، بی آن که ناظری بر وی بگمارد.
ص: 84
این موضوع در وصیتنامه امام جواد علیه السلام به صراحت بیان شده است:
واسطی گوید: از احمد بن ابی خالد، خادم ابو جعفر علیه السلام شنیدم که آن حضرت او را بر این وصیّت گواه گرفته است و چنین نگاشته است: که «گواهی می دهد احمد بن ابی خالد، خادم ابو جعفر بر این که: ابو جعفر محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، او را گواه گرفت که او به پسرش علی وصیّت کرد درباره امور خودش و خواهرانش و نیز امر موسی را بعد از بلوغ به خودش واگذاشت. و عبدلله بن مساور را سرپرست املاک و اموال و مخارج و بردگان و سایر ترکه خود نمود. تا زمانی که علی بن محمد بالغ شود(1) و آن گاه عبدالله بن مساور آن ها را به او تحویل دهد تا او به کار خود و خواهرانش قیام کند، و کار موسی را به خود او واگذارد تا او هم بعد از فوت علی النّقی علیه السلام و ابن مساور، در کار خود مستقل شود و طبق شرط پدرشان راجع به صدقاتی که می دهد قیام کند. به تاریخ یک شنبه سوم ذوالحجّة سنه 220.
احمد بن خالد گواهیش را با دست خود نوشت و حسن بن محمد بن عبدالله بن حسن بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام معروف به «جَوّانی» گواهی خود را مثل گواهی احمد بن ابی خالد در بالای این مکتوب نوشت و آن را با دست خود هم نوشت، و
ص: 85
نصر خادم هم گواهی داد و گواهیش را با دست خود نوشت.(1)
هیچ یک از علمای رجال درباره موسی مبرقع، قدح و ضعفی نقل نکرده اند، بلکه جمعی از بزرگان شیعه که هیچ گاه از افراد ضعیف و غیر موثّق روایت نمی کنند. با اذعان به عدالت و وثاقت و دیانت حضرت موسی مبرقع، از وی روایاتی نقل کرده اند. و به مفاد آن ترتیب اثر داده اند.
ثقة الاسلام کلینی در «الکافی»، شیخ طوسی در «تهذیب الاحکام»، و شیخ مفید در «الاختصاص» ابن شعبه در «تحف العقول»(2) و... از وی روایاتی نقل کرده اند که حاکی از وثاقت وی می باشد. تنها یک روایت
ص: 86
ضعیف در کتاب «ارشاد» شیخ مفید(1) نقل شده است که بعضی از جاهلان را بر آن داشته تا به استناد این حدیث مجعول به موسی مبرقع (نعوذ بالله) نسبت ناروای شراب خواری بدهند.
آنچه در کتاب «ارشاد» آمده چنین است:
و روی الحسین بن الحسن الحسنی قال: حدّثنی ابو الطیّب یعقوب بن یاسر قال: «کانَ الْمُتَوَکِّلُ یَقُولُ: وَیْحَکُم قَدْ أَعْیانِی اَمْرَ ابْنِ الرِّضا وَ جَهَدْتُ أنْ یَشْرِبَ مَعِیَ وَ أَنْ یُنادِ مَنِی فَامْتَنَعَ وَ جَهَدْتُ أَنْ أَجِدَ فُرْصَةً فی هذَا الْمَعنی فَلَمْ أَجِدْهَا؟ فَقالَ لَهُ بَعْضُ مَنْ حَضَرَ: اِنْ لَمْ تَجِدْ مِنْ ابْنِ الرِّضَا ما تَریدُهُ مِنْ هذِهِ الْحالِ فَهذا أَخُوهُ مُوسی قَصّافٌ عَزّافٌ یَأْکُلُ وَ یَشْرَبُ وَ یَعْشَقُ وَ یَتَخالَعُ، فَاحْضَرْهُ وَ أَشْهَرْه، فَاِنَّ الْخَبَرَ یَشیعُ عَنِ ابْنِ الرِّضا بِذلِکَ، فَلا یُفَرِّقِ النّاسُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخیهِ وَ مَنْ عَرَفَهُ إِتَّهَمَ أَخاهُ بِمِثْلِ فِعالِه، فَقالَ: اکْتُبُوا بِأشْخاصِهِ مُکْرِمَا، فَأَشْخَصَ مُکْرِمَا، فَتَقَدَّمَ الْمُتَوَکِّلُ أَنْ یَلقاهُ جَمیعَ بَنی هاشِمِ، وَ القُوّادُ وَ سایِرِ النّاسِ، وَ عَمِلَ عَلی أَنَّهُ اذا وافی أقْطَعَهُ قَطیعَةً وَ بَنی لَهُ فیها وَ قَوَّلَ إلَیْها الخَمّارینَ وَ القَیّانَ، وَ تَقَدَّمَ بِصِلَتِهِ وَ بِرِّهِ وَ أَفْرَدَ لَهُ مَنْزِلاً سَرِیّا یَصْلَحُ أَنْ یَزُورُهُ هُوَ فیهِ.
فَلَمّا وافی مُوسی تَلَقّاهُ اَبُوالحَسنُ(ع) فی قَنْطَرِةٍ وُصَیْفٍ وَ هُوَ مُوْضِعٌ یَتَلَقّی فیهِ القادِمُونَ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ وَفّاهُ حَقَّهُ، ثُمَّ قالَ لَهُ: إنَّ هذا الرَّجُلَ قَد أَحْضُرَکَ لِیَهتِکَکَ وَ یَضَعَ مِنْکَ، فَلا تَقَرَّ لَهُ إنَّکَ شَرِبْتَ نَبیذا قَطُّ، وَ اتَّقِ اللّهَ یا أَخی أَنْ تَرْتَکِبَ مَحْظورا، فَقالَ لَهُ مُوسی: وَ إنَّما دَعانی لِهذا فَما حیلَتی؟ قالَ: فَلا تَضَعُ مِنْ قَدْرِکَ وَ لا تَعْصَ رَبَّکَ وَ لاَ تَفْعَلْ ما یَشینُکَ فَما غَرَضُهُ إِلاّ هَتْکُکَ، فَأَبی عَلَیْهِ مُوسی فَکَرَّرَ عَلَیْهِ اَبُوالحَسنِ الْقَوْلُ وَ الْوَعْظُ و هُوَ مُقیمٌ عَلی خِلافِهِ. فَلَمّا رَآی أَنَّهُ لا یُجیبُ قالَ: أَما أنّ
ص: 87
الْمَجْلِس الَّذی تُریدُ الإجْتِماعُ مَعَهَ عَلَیْهِ، لا تَجْتَمِعُ عَلَیْهِ أَنْتَ وُ هُوَ أَبدَا قالَ: فَأقامَ مُوسی ثَلاثَ سَنینَ یَبْکَرُ کُلَّ یَوْمٍ إِلی بابِ المُتَوَکِّلِ فَیُقالُ لَهُ: قَدْ تَشاغَلَ الْیَوْمَ فَیرُوحُ وَ یَبْکَرُ فَیُقالَ لَهُ: قَدْ سَکَرَ، فیَبْکَر، فَیُقالُ لَهُ: قَد شِرَبَ دَواءَا. فَما زالَ عَلی هذا ثَلاثَ سِنینَ حَتّی قُتِلَ المُتَوکِّلُ، وَ لَمْ یَجْتَمع مَعَهُ عَلی شَرابٍ»:
«حسین بن حسن از یعقوب بن یاسر روایت کرده که گفت: متوکل (با اطرافیانش) می گفت: وای بر شما کار ابن الرّضا (امام هادی علیه السلام) من را درمانده و عاجز کرده، هرچه کوشش کرده ام که با من میگساری و هم نشینی کند او خودداری می کند. و هرچه کوشش کرده ام که فرصتی از او در این باره به دست آورم، چنین فرصتی نیافته ام (که در نتیجه او را پیش مردم میگسار و گنهکار معرفی کنم).
یکی از حاضرین گفت: اگر آنچه خواهی از او به دست نیاید و چنین فرصتی از او پیدا نکنی پس به وسیله برادرش موسی این مقصود را انجام ده، که او تا بتواند در خوانندگی و نوازندگی و لهو و لعب کوتاهی نکند. می خورد و می نوشد و عشق می ورزد و میخوارگی می کند. پس او را بخواه و در انظار و برابر چشم مردم او را به این کارها وادار کن و در نتیجه در میان مردم خبر بپیچد که ابن الرّضا چنین کرده و مردم میان او و برادرش فرقی نگذارند. هر کس نیز که او را بشناسد (وقتی چنین بداند) برادرش را نیز متّهم به کارهای او می کند (و مقصود تو در هر حال انجام خواهد شد) متوکل گفت: بنویسید او را محترمانه به سامرا بفرستند. پس موسی را با احترام تمام به سامرا فرستادند. و متوکل دستور دارد همه بنی هاشم و سرلشکران و دیگر مردمان به استقبال او
ص: 88
روند، و تصمیم متوکل بر این بود (یا با موسی قرار بسته بودند) که چون به سامرا رود زمین هایی را به او واگذار کند و ساختمانی در آن جا برایش بنا کند، و میگساران و زنان خواننده نزد او بفرستد و دستور داده بود با او احسان کنند و درباره اش خوش رفتاری شود. و خانه زیبایی جداگانه برایش آماده سازند که خود متوکل در آن جا به دیدنش برود.
چون موسی به سامرا رسید حضرت هادی علیه السلام در پل وصیف که جایی بود برای استقبال از آنان که به شهر سامرا وارد می شدند. به دیدار موسی رفت و بر او سلام کرد و احترامات لازم را به جا آورد آن گاه به او فرمود: همانا این مرد تو را به این شهر آورده که آبرویت بریزد، و پرده حرمتت بدرد، و از ارزش تو بکاهد، هیچ گاه مبادا نزد او اقرار کنی که شراب خورده ای؟ ای برادر از خدا بترس که مرتکب گناه شوی! موسی گفت: اکنون که من را برای این کار خواسته است چاره کار من چیست؟ فرمود: از ارزش و رتبه خود مکاه و نافرمانی پروردگار خویش مکن و کاری که آبرویت را بریزد انجام مده. زیرا این مرد مقصودی جز ریختن آبرو و پرده دری تو ندارد. موسی نصیحت حضرت هادی علیه السلام را نپذیرفت. و آن حضرت هر چه به او اصرار کرد و او را پند داد او از سخن خود دست برنداشت و زیر بار نصیحت های آن حضرت نرفت، همین که حضرت دید موسی اندرز او را نمی پذیرد فرمود: حال که چنین است پس بدان که آن مجلسی که تو می خواهی با او در آن یک جا جمع شوی هرگز فراهم نخواهد شد. راوی گوید: موسی سه سال در سامرا ماند و هر روز به در
ص: 89
خانه متوکل می آمد (که به نزد او رود) به او می گفتند: امروز متوکل سرگرم کاری است (که ملاقات با او میسور نیست) آن روز می رفت و فردا می آمد به او می گفتند: امروز مست است، روز دیگر می آمد، می گفتند: امروز دوا خورده، و هم چنان سه سال بر این منوال گذشت تا این که متوکل کشته شد و موسی در مجلس شراب و میخوارگی با او ننشست».
با تمام جلالت شأن و وثاقت و عدالت شیخ مفید، این روایت از جهات مختلف ضعیف و مردود شمرده شده، هیچ یک از علمای شیعه و حدیث شناس به آن ترتیب اثر نداده اند:
1 _ حسین بن حسن و یعقوب بن یاسر که راوی این حدیث اند، در هیچ یک از کتب رجالی نامی از آن ها برده نشده، و لذا محدّث نوری رحمة الله علیه می گوید این دو مجهول الحال و غیر معروفند.(1)
2 _ چنانچه محدّث نوری می گوید، از مفاد خبر برمی آید که ابو الطیب یعقوب بن یاسر، از خواص ندیمان متوکّل بوده است که در مجلس عیش و نوش وی شرکت داشته، بر قبایح کردار و رفتار و حتّی بر اسرار وی واقف بوده است، و چه بسا که پدرش یاسر همان یاسر خادم مخصوص مأمون بوده باشد. و لذا استناد به خبر چنین شخص فاسقی هیچ اعتبار ندارد.
اما استناد شیخ مفید رحمة الله علیه به این روایت در مقام اثبات منقبت امام هادی علیه السلام است، زیرا برای اثبات مناقب، استشهاد به گفته مخالفان و معاندان، دلنشین تر و تأثیرش بیشتر است
ص: 90
چون که:«الفَضْلُ ما شَهِدَتْ بِه الاَْعْداءُ؛ فضیلت آن است که دشمنان به آن شهادت بدهند». ولی به اتفاق آراء، به استناد یک چنین خبری بر جرح و فسق احدی نمی توان حکم کرد. چه این که روایاتی قوی تر از این را هم که در ذمّ بعضی از روات نقل گردیده است از طرف علمای رجال طرح گردیده و به آن ترتیب اثر داده نشده است. پس تفوّه به این نسبت های ناروا عملی جز افترا و تهمت و عنوانی جز بهتان و اهانت ندارد.(1)
3_ در مقابل این روایت ضعیف یا بهتر بگوییم روایت مجعول این راوی فاسق اخبار معتبری در شأن و علوّ درجات موسی مبرقع وارد شده است.(2) که با روایت جعلی یعقوب بن یاسر معارضه دارد. چگونه آن روایات معتبر را انکار نکنیم و به این روایت ضعیف با راوی فاسق متمسک شویم! این عمل خلاف سیره علمای رجال است.
4 _ یکی دیگر از علامت های جعلی بودن این حدیث این است که مورّخان شیعه و سنّی غیر از این روایت جعلی، هیچ روایت دیگری از یعقوب بن یاسر نقل نکرده اند.
5 _ تزلزل متن حدیث نیز یکی دیگر از دلایل مجعول بودن آن است زیرا دعوت خلیفه از موسی مبرقع به بغداد با آن همه تجلیل و استقبال با این رفتارش که موسی مدّت سه سال همه روزه درب خانه متوکّل
ص: 91
برود و هر روز به بهانه ای او را نپذیرد، سازگار نیست. در نتیجه، این روایت هیچ قابل اعتنا نیست و ساحت مقدس موسی مبرقع از تمام تهمت ها پاک و مبرّاست.
علاوه بر این که، یکی از شگردهای دشمنان دین در طول تاریخ چنین بوده است که برای فریب دادن مردم و پراکنده کردن آن ها از اطراف پیشوایان راستین، تهمت های ناروا به آن ها یا فرزندان یا اصحاب آن ها نسبت می دادند. و این روایت یکی از نمونه های بارز آن است. شاهد بر این، مطلبی است که در صدر این روایت مجعول آمده است که متوکّل، از این که امام هادی علیه السلام را گنهکار جلوه دهد عاجز مانده، و با پیشنهاد یکی از ندیمانش این تهمت ناروا را نسبت به برادرش روا می دارد.
اکثر تاریخ نویسان و محدثان و علمای انساب اتّفاق دارند بر این که موسی مبرقع از کوفه به قم هجرت نموده و در همین شهر رحلت کرده و در محلّی که هم اکنون در خیابان آذر (طالقانی) محله چهل اختران معروف است به خاک سپرده شده است.(1)
در «تاریخ قم» چنین آمده: «دیگر از سادات حسینیّه از سادات رضائیّه از فرزندان امام رضا علیه السلام، موسی بن محمد بن علی بن
ص: 92
موسی الرّضا علیهم السلام صاحب رضائیّه است ابو علی الحسین بن محمد بن نصر بن سالم گوید: که اول کسی که از سادات رضویّه به قم آمدند از کوفه،(1) ابوجعفر موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر علیهم السلام بود، وی در سنه ستّ و خمسین و مأتین (256 ه . ق) از کوفه به قم آمد، و به قم مقام کرد... »(2).
محدث قمی رحمة الله علیه با استفاده از «تاریخ قم» می گوید: موسی مبرقع جدّ سادات رضویّه است و رشته اولادش تا به حال _ بحمدالله _ منقطع نگشته است و بسیاری از سادات، نسب ایشان به او منتهی می شود. و او اول کسی است که از سادات رضویّه در سال 256 ه . ق به قم وارد شده است.(3)
ص: 93
ابن فندق، علی بن زید بیهقی متوفای 565 ق در کتاب «لباب الانساب» می نویسد: موسی مبرقع به قم هجرت کرد و در آن جا مدفون می باشد.(1)
در «تاریخ قم» آمده است: موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام وقتی وارد قم شد، پیوسته روی خود را با برقع می پوشاند، رؤسای عرب مقیم قم، به او پیغام دادند که باید از مجاورت و همسایگی ما بیرون روی. موسی به کاشان رفت، و مورد تجلیل و احترام احمد بن عبد العزیز بن دُلف عجلی واقع شد، هدایای گران قیمتی دریافت کرد. احمد بن عبدالعزیز برای وی، هزار مثقال طلا و یک اسب زین کرده به عنوان مقرّری سالانه تعیین نمود و به وی تسلیم کرد.
پس از آن ابو الصّدیم، حسن بن علی بن آدم اشعری و یکی دیگر از رؤسای عرب، با پی جویی علّت بیرون رفتن موسی مبرقع از قم، اهالی قم را به خاطر این عمل ناشایست توبیخ کردند. و عده ای از بزرگان عرب را به کاشان فرستادند و با عذرخواهی، او را به قم بازگرداندند. احترام و اکرام نموده، از مال خود برای او خانه ای خریدند. چند سهم از قریه «هنبرد» و «اندریقان» و «کاریز» را به او واگذار نموده، مبلغ بیست هزار درهم به او عطا کردند.
در روایتی دیگر از غیر ابو علی نقل شده است: که چون عرب قم به موسی مبرقع پیغام دادند که باید از همسایگی ما بیرون روی، او برقع از روی خود برداشت و ایشان او را شناختند، پس درباره موسی همّت و
ص: 94
اعتقادشان محقّق شد و این خانه و سهام و اموال را به او بخشیدند.(1)
از این دو روایت به خوبی استفاده می شود که یکی از علل بیرون کردن وی از قم نشناختن او بوده است. وقتی او را شناختند بسیار تجلیل و اکرام نمودند.
موسی مبرقع با این اموالی که در اختیارش قرار دادند. چند روستا، و زمین های کشاورزی خریداری کرد. و به یک زندگی خوبی نائل آمد. آن گاه خواهرانش:، زینب، ام محمد، و میمونه و دخترش بریهه به قم آمدند، و تا پایان عمر در قم ماندند.(2)
موسی مبرقع در سال 256 ه . ق در سن 42 سالگی وارد قم شد و بعد از آن وقایعی که ذکر شد مدت 40 سال در قم مقیم بودو به عنوان یکی از شخصیت های برجسته از خاندان امامت و ولایت مورد تکریم علما و بزرگان و اهالی قم قرار داشت. تا این که در شب چهارشنبه آخر دی ماه، هشت روز مانده به آخر ربیع الثانی سال 296 ه . ق در سن 82 سالگی دار فانی را وداع و روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست.(3)
امیر قم، عباس بن عمرو غنوی بر او نماز خواند و در سرای خودش موضعی که امروز به مشهد موسی مبرقع در محله چهل اختران معروف
ص: 95
است به خاک سپرده شد.(1)
از همان روز تاکنون مزار وی مورد احترام مؤمنین و دوستداران اهل بیت علیهم السلام می باشد. حتی شیعیان دور از قم، مانند اهالی هندوستان، پاکستان و دیگر کشورها نیز وقتی به قم مشرف می شوند به زیارت موسی مبرقع می روند و احترام مرقد و ضریح بوسی وی را بر خود لازم می دانند. درباره تعداد فرزندان موسی مبرقع میان علمای انساب و مورخان اختلاف است.
1_ در «تحفة الازهار» آمده است که وی دارای پنج پسر به اسامی: ابوالقاسم حسین، علی، احمد، محمد و جعفر بود.(2)
2 _ بعضی وی را صاحب دو پسر به نام احمد و محمّد و چهار دختر به اسامی: زینب، ام محمد، میمونه و بریهه دانسته اند.(3)
بدون تردید همه علما اقرار دارند که موسی مبرقع، حداقل دارای دو پسر به نام احمد و محمد بوده(4) که محمد دارای فرزند نشده و نسل موسی مبرقع از فرزند دیگرش، احمد ادامه یافته است. و سادات رضوی، تقوی، نقوی، برقعی، مبرقعی،رضایی و... همه از نسل محمد
ص: 96
اعرج فرزند احمد بن موسی مبرقع می باشند که تا به امروز از بین آن ها علما و صلحا و افراد برجسته ای به وجود آمدند و مؤمنین از وجود پر فیض آن ها بهره مند گردیدند.
زیر گنبد و در کنار مرقد مطهّر موسی مبرقع، یکی از نوادگان وی به نام ابوعبدالله احمد بن محمد بن موسی مبرقع مدفون می باشد.
احمد بن محمّد در سال 311 ه . ق در قم متولد گردید، کودکی خود را در کنار پدر بزرگوارش محمد اعرج که عهده دار سمت نقابت(1) و ریاست مردم بود، سپری نمود و از علوم وی بهره مند گردید او سیّدی والا مقام و برجسته بود. که در زهد، تقوا، کرامت، سخاوت و عبادت به مقامی رسیده بود که علاوه بر نقابت و ریاست عامّه مردم _ که بعضی دیگر از نوادگان موسی مبرقع نیز عهده دار بودند _ بر دل ها نیز حکومت می کرد. مردم از صمیم قلب او را دوست می داشتند.
احمد بن محمد، با تمام محبوبیتی که در میان مردم داشت و اهالی قم پروانه وار دور شمع وجودش جمع و از فضائل و کمالات او بهره می بردند. بیش از 46 سال عمر نکرد و در صفر 357 ق چشم از جهان
ص: 97
فرو بست و به دیدار معبود خویش شتافت. مردم قم از فراقش در سوگ نشستند و با غم و اندوه فراوان بدن مطهرش را با عظمت خاصی تشییع نمودند و در کنار مرقد جدّ بزرگوارش موسی مبرقع به خاک سپردند. هم اکنون در زیر گنبد موسی مبرقع، صورت دو قبر وجود دارد که یکی مرقد مطهّر موسی مبرقع فرزند بلا فصل امام جواد علیه السلام است و دیگری احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع است.(1)
نظر میرزای شیرازی رحمة الله علیه نسبت به سادات رضوی
بر اثر بعضی از ابهاماتی که در میان مردم شایع شده بود و بدون تردید دست دشمنان شیعه در آن بی دخالت نبود. نسبت به بعضی از سادات کشمیری که نسب شریفشان به موسی مبرقع منتهی می شد، تعرّض هایی واقع شد که موجب اذیّت و آزار واقع گردیدند. بدین جهت به محضر آیة الله حاج میرزا محمد حسن شیرازی (مجدّد الشریعة) نامه ای ارسال، و از انساب سادات رضویه، استفسار نمودند. که خلاصه آن بدین قرار است:
س: سادات رضویه صحیح النسب از اهل کشمیر، سلسله خود را تا موسی المبرقع فرزند حضرت امام محمد تقی _ علیه و علی آبائه الصّلاة و السلام _ می رسانند. بعضی از جهّال در آن جا اشتباه در عوام انداختند
ص: 98
که از موسی مبرقع یا از محمد اعرج که از نواده آن بزرگوار است، نسلی باقی نمانده است. به سبب آن به فقرای سادات رضویه ضرر کلی رسیده. جواب با صواب مرقوم فرمایید.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم، آنچه متفق علیه نسّابین است، بقای نسل محمد اعرج است از سید احمد که مکنّی است به ابوعبدالله. و نقابت قم، چنانچه در «عمدة الطالب» و «تاریخ قم» است راجع به او بوده و اولاد و احفاد او در قم نقابت طالبییّن داشتند و از جمله اشراف اهل البیت محسوب می شدند. و حالات ایشان در «تاریخ قم» که از کتب معتمده شیعه است معلوم می شود. و از احفاد او است سید عبدالله بن موسی بن احمد که ترجمه او در «فهرست» شیخ منتجب الدّین(1) مذکور است. و از جمله مشایخ شیعه بوده است و اولاد او غالبا در قم و ری بودند و از آن جا به قزوین و همدان و خراسان و کشمیر و هند و سایر بلاد منتشر شدند و الان در بلاد شیعه از اعظم و اعزّ طوائف سادات و اشرافند. زادهم الله سؤددا و شرفا، حررّه الاحقر محمد حسن الحسینی.(2)
گنبد و بقعه موسی مبرقع از آثار قبل از صفویه است که در زمان شاه طهماسب صفوی تعمیراتی در آن صورت گرفته است، اما تمام
ص: 99
آثار باستانی بقعه فرسوده شدند و با ساختن گنبد جدید، تمام آن آثار از بین رفت و فقط ضریحی مشبّک از چوب در وسط بقعه زیر گنبد باقی مانده است.
تاریخ تعمیر بقعه بر کتیبه ای که بر دیوار نصب شده از این قرار است:
«تاریخ تعمیر بقعه متبرکه حضرت شاه زاده اعظم موسی مبرقع ابن حضرت امام محمد تقی علیه السلام به سال 1335 که کتیبه آن اشعار زیر است»:
در همایون عهد میمون عهد احمد شاه عادل کز دعای دولتش پاینده شد چرخ مُلَمّح
حضرت شهزاده موسی یوسف آل محمد کز رخش کسب تشعشع کرده خورشید مشعشع
سال ها طوف حریمش بود دربار سعادت گرچه هر دم در مزار او ملایک بود مجمع
کیست اندر کنز مخفی شأن او بودی که آمد افسرش از گوهران غیرت عرف مرصّع
بود همنام محمد با علی در لفظ و معنی کز پی این خدمت از شاه خراسان گشت مرجع
آمد از مشهد به قم اجرای این شایسته خدمت سر برون آورد که از جیب دو سر با یک مرقع
ص: 100
سرور آل رضا سیّد محمد در کمر زد با بنی عم معظّم کرد و طالع شد مطلع
همّت قائم مقام تولیت فرخنده پورش امتحان داد و نهاد اجرای خدمت را به موقع
از پی تاریخ تحسین بنا گفتی صبوری رونق جاوید دارد طور موسای مبرقع(1)
تفسیری از آیه مباهله
1 _ عن محمد بن سعید الأردنی، عن موسی بن محمد بن الرّضا، عن اخیه ابی الحسن علیه السلام أَنَّهُ قالَ فی هذِهِ الآیَةِ «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّه ِ عَلَی الْکَاذِبِینَ»(2) وَ لَوْ قالَ: تَعالَوْا نَبْتَهِلُ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ «عَلَیْکُمْ» لَمْ یَکُونُوا یُجیبونَ لِلْمُباهِلَةِ وَ قَدْ عَلِمَ اللّهُ اَنَّ نَبِیّهُ مُؤَدٍ عَنْهُ رِسالاتِهِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکاذِبینَ.(3)
موسی مبرقع از برادرش امام هادی علیه السلام: درباره آیه مباهله این چنین نقل می کند: که اگر خداوند متعال به جای «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّه ِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» فرموده بود، «لَعْنَة الله عَلَیْکُمْ» یعنی بر شما لعنت خدا باد. آن ها پیشنهاد مباهله را نمی پذیرفتند. با این که خدا می دانست پیغمبرش همه پیام های او را می رساند و از دروغگوها نیست.
ص: 101
2 _ در این جا حدیثی است که یحیی بن اکثم سؤالات متعددی از موسی مبرقع پرسیده است یا بنا بر بعضی تعابیر برای موسی مبرقع به صورت مکتوب فرستاده است و او از برادرش امام هادی علیه السلام، با جمله «جُعِلْتُ فِداکَ؛ جانم فدایت»، یکی یکی سؤال نموده و جواب آن ها را دریافت کرده است در بیشتر جوامع حدیثی ذکر شده است.
در «الاختصاص» شیخ مفید رحمة الله علیه و «مناقب آل ابی طالب»، ابن شهر آشوب و «بحار الانوار»، علامه مجلسی، و «تحف العقول» ابن شعبة و... (1) با کمی اختلاف مسندا و مرسلاً ذکر گردیده است، اینک متن حدیث با ترجمه آن:
قال موسی بن محمّد بن الرِّضا: لقیت یحیی بن أکثم فی دارالعامّة، فسألنی عن مسائل، فجئت إلی أخی علیِّ بن محمّد علیهما السلام فدار بینی و بینه من المواعظ ما حملنی و بصّرنی طاعته، فقلت له: جعلت فداک إنَّ ابن أکثم کتب یسألنی عن مسائل لأفتیه فیها، فضحک علیه السلام ثمَّ قال: فهل أفتیته؟ قلت: لا، لم أعرفها، قال علیه السلام: و ما هی؟
قلت: کتب یسألنی عن قول الله: «قال الّذی عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک»(2) نبیُّ الله کان محتاجا إلی علم آصف؟
ص: 102
و عن قوله: «و رفع أبویه علی العرش و خرُّوا له سجّدا»(1) سجد یعقوب و ولده لیوسف و هم أنبیاء؟
و عن قوله: «فإن کنت فی شکّ ممّا أنزلنا إلیک فسئل الّذین یقرؤن الکتاب»(2) من المخاطب بالآیة؟ فإن کان المخاطب النّبی صلی الله علیه و آله فقد شکَّ. و إن کان المخاطب غیره فعلی من إذا اُنزل الکتاب؟
و عن قوله: «و لو أنَّ ما فی الأَرض من شجرة أقلام و البحر یمدُّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت کلمات الله»(3) ما هذه الأَبحر و أین هی؟
موسی بن محمد بن الرضا علیه السلام گوید در ایوان عمومی به یحیی بن اکثم برخوردم و از من مسائلی پرسید و من نزد برادرم علی بن محمد علیه السلام (امام هادی) رسیدم و میان من و او پندها گفتگو شد مرا بر لازم بودن طاعت او آگاهی بخشید و بر اطاعت امر واداشت، به او گفتم قربانت شوم ابن اکثم نامه ای به من نوشته و مسائلی از من پرسیده تا به او در پاسخ فتوا بدهم، امام خنده ای کرد سپس فرمود: تو به او فتوا دادی؟ گفتم: نه، نمی دانستم چگونه فتوا دهم فرمود: آن مسائل چیست؟ گفتم از من پرسیده است:
1 _ از قول خدا که گفت: آن که در نزد او بود علمی از کتاب من آن را [تخت بلقیس [برایت می آورم پیش از این که چشم برهم زنی _ آیا پیغمبر خدا (سلیمان) نیازمند بود به علم آصف؟»
ص: 103
2 _ از قول خدا که: [یوسف] پدر و مادرش را بر تخت برآورد و همه برادرانش بر خاک افتاده سجده کردند _ آیا یعقوب و فرزندانش که پیغمبر بودند برای یوسف سجده کردند؟».
3 _ از قول خدا که: «اگر تو شک داری در آنچه به تو فرو فرستادیم بپرس از کسانی که کتاب می خوانند». آیا این آیه خطاب به کیست؟ اگر مخاطب خود پیغمبر است پس او در شک بوده است و اگر دیگریست قرآن بر چه کسی (جز پیامبر) نازل شده است؟»
4 _ و از قول خدا که: و اگر هر آنچه درخت در زمین است قلم باشد و دریا مرکب و به دنبالش هفت دریا باشد [شمارش و محاسبه] کلمات خدا به پایان نرسد _ این دریاها چیست و کجایند؟
و عن قوله: «و فیها ما تشتهیه الأَنفسُ و تلذُّ الأَعین»(1) فاشتهت نفس آدم علیه السلامأکل البرِّ فأکل و أطعم [و فیها ما تشتهی الأَنفس] فکیف عوقب؟
و عن قوله: «أو یزوِّجهم ذکرانا و إناثا»(2) یزِّوج اللّه عباده الذُّکران و قد عاقب قوما فعلوا ذلک؟
و عن شهادة المرأة جازت وحدها و قد قال اللّه: «و اشهدوا ذوی عدل منکم»؟(3)
و عن الخنثی و قول علیّ علیه السلام: «یورث من المبال» فمن ینظر إذا بال إِلیه؟ مع أنّه عسی أن یکون امرأة و قد نظر إِلیها الرِّجال، أو عسی أن یکون رجلاً و
ص: 104
قد نظرت إلیه النّساء و هذا ما لایحلُّ. و شهادة الجارِّ إلی نفسه لاتقبل؟
و عن رجل أتی إلی قطیع غنم فرأی الرَّاعی ینزو علی شاة منها فلمّا بصر بصاحبها خلّی سبیلها، فدخلت بین الغنم کیف تذبح؟ و هل یجوز أکلها أم لا؟
و عن صلاة الفجر لم یجهر فیها بالقراءة و هی من صلاة النّهار و إنّما یجهر فی صلاة اللّیل؟
و عن قول علیّ علیه السلام لابن جرموز: «بشّر قاتل ابن صفیّة بالنّار فلِمَ یقتله و هو إمام؟
و أخبرنی عن علیّ علیه السلام لم قتل أهل صفّین و أمر بذلک مقبلین و مدبرین و أجاز علی الجرحی، و کان حکمه یوم الجمل أنّه لم یقتل مولّیا و لم یجز علی جریح، و لم یأمر بذلک، و قال: من دخل داره فهو آمن، و من ألقی سلاحه فهو آمن، لم فعل ذلک؟ فإن کان الحکم الأَوَّل صوابا فالثّانی خطأ.
و أخبرنی عن رجل أقرَّ بالّلواط علی نفسه أیحدُّ، أم یدرأ عنه الحدّ؟
قال علیه السلام: اکتب إلیه، قلت: و ما أکتب؟ قال علیه السلام: اکتب بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم و أنت فألهمک اللّه الرُّشد أتانی کتابک فامتحنتنا به من تعنّتک لتجد إلی الطّعن سبیلاً إن قصّرنا فیها، و اللّه یکافیک علی نیّتک و قد شرحنا مسائلک فأصغ إلیها سمعک و دلّل لها فهمک و اشغل بها قلبک، فقد لزمتک الحجّة و السّلام.
سألت عن قول اللّه جلَّ و عزَّ؟ «قال الّذی عنده علم من الکتاب» فهو آصف بن برخیا، و لم یعجز سلیمان علیه السلام عن معرفة ما عرف آصف لکنّه صلوات اللّه علیه أحبَّ أن یعرِّف أمّته من الجنِّ و الإنس أنّه الحجّة من بعده، و ذلک من علم سلیمان علیه السلام أودعه عند آصف بأمر اللّه، ففهّمه ذلک لئلاّ یختلف علیه فی إمامته و دلالته کما فهّم سلیمان علیه السلام فی حیاة داود علیه السلام لتعرف
ص: 105
نبوَّته و إمامته من بعده لتأکّد الحجّة علی الخلق.
5 _ و از قول خدا که: «در آن بهشت است آنچه دل خواهد و دیده خوش دارد» دل آدم خواست گندم بخورد و از آن خورد (اگر در آن است هر چه دل بخواهد) پس چرا عقوبت شد؟
6 _ از قول خدا که: «به آن ها جفت کند پسران و دختران» خدا به بنده هایش مردان را تزویج کرده با این حال قومی را که چنین عمل کردند عقوبت کرد؟
7 _ از گواهی یک زن که تنها نافذ است با این که خدا فرموده که: «گواه بگیرید دو مرد عادل از خود را».
8 _ از خنثی که به قول علی علیه السلام به نشانه ادرار بولش ارث برد، چه کسی نحوه بول او را وارسی کند، مردان وارسند بسا که او زن باشد و مرد به او نظر کرده باشند، و زنان وارسند بسا که مرد باشد و زن به او نظر کرده باشد و هر دو اینها حرام است، و گواهی خود او هم چون جلب نفع می کند پذیرفته نیست.
9 _ از مردی که بر سر رمه گوسفندی آمده و دیده چوپان با یکی از گوسفندان جماع میکند و چون چشمش به صاحب رمه افتد آن گوسفند را در میان رمه راه دهد [و تشخیص آن مشکل گردد پس جهت حلیت این رمه] چگونه گوسفند این رمه ذبح شود و آیا خوردن گوشت این رمه جائز است یا نه؟
10 _ از نماز بامداد سؤال کرد که: چگونه قرائت حمد و سوره آن بلند باشد با این که از نمازهای روز است و همانا جهرِ به قرائت در
ص: 106
نمازهای شب است.
11 _ و سؤال کرد از این که علی علیه السلام به ابن جرموز (قاتل زبیر) فرمود: «کشنده فرزند صفیه را به دوزخ مژده ده» ولی خود با این که امام بود او را _ که قاتل زبیر بود _ نکشت.
12 _ او نوشته است که: به من بگو علی علیه السلام چگونه در جنگ صفین فرمان به کشتن مخالفان داد در حال حمله و گریز و اجازه داده زخمی های آنان را بکشند. با این که در روز جنگ جمل حکم داد گریخته را نکشند، و اجازه داد زخم داران را بکشند، و به کشتن آن ها فرمان نداد، و فرمود: هر که به خانه خود پناهنده شود در امانست، و هر که اسلحه خود را بر زمین نهد در امانست، چرا چنین کرد و اگر حکم اول درست است دومی نادرست باشد.
13 _ و چنین نوشته است که: و به من بگو از حکم مردی که بر خود اعتراف به لواط کرده است حدّ دارد یا حدّ از او ساقط است؟
امام علیه السلام فرمود به او پاسخ بنویس گفتم چه بنویسم فرمود بنویس به نام خداوند بخشاینده مهربان نامه تو که خدایت به راه حق هدایت کند به من رسید و مقصودت آزمایش ما بوده است و رنج دادن ما تا بلکه راهی برای عیب جویی ما به دست آری اگر پاسخ نارسا باشد خدا تو را طبق نیتی که داری پاداش دهد ما پاسخ مسائلت را شرح دادیم خوب گوش بده و فهمت را رام آن ساز و بدان دل بده حجت بر تو تمام است و السّلام.
1 _ از قول خدا پرسیدی که «گفت آن که علمی از کتاب داشت» او
ص: 107
آصف بن برخیا بود سلیمان علیه السلام از فهم آنچه آصف بن برخیا می دانست عاجز نبود ولی او خواست به امتش از جن و انس بفهماند حجت خدا پس از وی اوست، و همان که او می دانست از علم خدا سلیمان بود که به امر خدا نزد آصف به امانت گذارده بود و آن را به وی فهمانید تا درباره امامت و نشانه امامت و اختلافی نباشد. چنان چه به خود سلیمان فهمانده شده بود در زمان زندگی داود علیه السلام تا نبوت و امامتش پس از وی معلوم باشد، و حجت بر خلق تمام باشد.
و أمّا سجود یعقوب علیه السلام و ولده کان طاعة الله و محبّة لیوسف علیه السلام کما أنَّ السّجود من الملائکة لآدم علیه السلام لم یکن لآدم علیه السلام و إنّما کان ذلک طاعة لله و محبّة منهم لآدم علیه السلام، فسجود یعقوب علیه السلام و ولده و یوسف علیه السلام معهم کان شکرا لله باجتماع شملهم، ألم تره یقول فی شکره ذلک الوقت: «ربِّ قد آتیتنی من الملک و علّمتنی من تأویل الأَحادیث»(1) إلی آخر الآیة _ ».
و أمّا قوله: «فإن کنت فی شکّ ممّا أنزلنا إلیک فسئل الّذین یقرؤن الکتاب» فإنَّ المخاطب به رسول الله صلی الله علیه و آله و لم یکن فی شکّ ممّا أنزل إلیه و لکن قالت الجهلة: کیف لم یبعث الله نبیّا من الملائکة؟ إذ لم یفرق بین نبیّه و بیننا فی الاستغناء عن المآکل و المشارب و المشی فی الأَسواق، فأوحی الله إلی نبیّه «فسئل الّذین یقرؤن الکتاب»بمحضر الجهلة، هل بعث الله رسولاً قبلک إلاّ و هویا کل الطّعام و یمشی فی الأَسواق و لک بهم أسوة. و إنّما قال: «فإن کنت فی شکّ» و لم یکن شکّ و لکن للنّصفة کما قال: «تعالوا ندع أبناءنا و أبناء کم و
ص: 108
نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثمَّ نبتهل فنجعل لعنة اللّه علی الکاذبین» و لو قال: علیکم لم یجیبوا إلی المباهلة، و قد علم اللّه أنَّ نبیّه یؤدِّی عنه رسالته و ما هو من الکاذبین، فکذلک عرف النّبیُّ أنّه صادق فیما یقول و لکن أحبَّ أن ینصف من نفسه.
و أمّا قوله: «و لو أنَّ ما فی الأَرض من شجرة أقلام و البحر یمدُّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت کلمات الله» فهو کذلک لو أنَّ أشجار الدُّنیا أقلام و البحر یمدُّه سبعة أبحر و انفجرت الأَرض عیونا لنفدت قبل أن تنقد کلمات الله و هی عین الکبریت و عین النمر و عین [ال] برهوت و عین طبریّة وحمة ماسبندان وحمة إفریقیة یدعی لسان و عین بحرون، و نحن کلمات الله الّتی لا تنفد و لا تُدرک فضائلنا.
و أمّا الجنّة فإنَّ فیها من المآکل و المشارب و الملاهی ما تشتهی الأَنفس و تلذُّ الأَعین و أباح الله ذلک کلّه لآدم علیه السلام و الشّجرة الّتی نهی الله عنها آدم علیه السلام و زوجته أن یأکلا منها شجرة الحسد عهد إلیهما أن لا ینظرا إلی من فضّل الله علی خلائقه بعین الحسد فنسی و نظر بعین الحسد و لم یجد له عزما.
و أمّا قوله: «أویزوِّجهم ذکرانا و إناثا» أی یولد له ذکور و یولد له اناث، یقال لکلِّ اثنین مقرنین زوجان کلُّ واحد منهما زوج، و معاذ الله أن یکون عنی الجلیل ما لبّست به علی نفسک تطلب الرُّخص لارتکاب المآثم «و من یفعل ذلک یلق أثاما یضاعف له العذاب یوم القیامة و یخلد فیه مهانا»(1)إن لم یتب.
و أمّا شهادة المرأة وحدها الّتی جازت فهی القابلة جازت شهادتها مع الرِّضا، فإن لم یکن أرضی فلا أقلِّ من امرأتین تقوم المرأتان بدل الرَّجل للضّرورة، لأَنَّ الرَّجل لایمکنه أن یقوم مقامها، فإن کانت وحدها قُبل قولها مع یمینها.
ص: 109
و أمّا قول علی علیه السلام فی الخنثی فهی کما قال: ینظر قوم عدول یأخذ کلُّ واحد منهم مرآة و تقوم الخنثی خلفهم عریانة و ینظرون فی المرایا فیرون الشّبح فیحکمون علیه.
و أمّا الرَّجل النّاظر إلی الرَّاعی و قد نزی علی شاة فإن عرفها ذبحها و أحرقها. و إن لم یعرفها قسم الغنم نصفین و ساهم بینهما، فإذا وقع علی أحد النّصفین فقد نجا النّصف الآخر، ثمَّ یفرِّق النّصف الآخر فلایزال کذلک حتّی تبقی شاتان فیقرع بینهما فأیّتها وقع السّهم بها ذبحت و أحرقت، و نجا سائر الغنم.
و أمّا صلاة الفجر فالجهر فیها بالقراءة، لأَنَّ النبیَّ صلی الله علیه و آله کان یغلّس بها فقراءتها من اللّیل.
و أمّا قول علیّ علیه السلام «بشّر قاتل ابن صفیّة بالنّار» فهو لقول رسول الله صلی الله علیه و آله و کان ممّن خرج یوم النهروان فلم یقتله أمیر المؤمنین علیه السلام بالبصرة، لأَنّه یقتل فی فتنة النَّهروان.
و أمّا قولک: إنَّ علیّا علیه السلام قتل أهل الصّفیّن مقبلین و مدبرین و أجاز علی جریحهم؛ و إنّه یوم الجمل لم یتبع مولّیا و لم یجز علی جریح و من ألقی سلاحه آمنه و من دخل داره آمنه، فإنَّ أهل الجمل قتل إمامهم و لم تکن لهم فئةٌ یرجعون إلیها و إنّما رجع القوم إلی منازلهم غیر محاربین و لا مخالفین و لا منابذین، رضوا بالکفّ عنهم، فکان الحکم فیهم رفع السّیف عنهم و الکفُّ عن أذاهم، إذ لم یطلبوا علیه أعوانا، و أهل صفّین کانوا یرجعون إلی فئة مستعدَّة و إمام یجمع. لهم السّلاح و الدُّروع و الرِّماح والسّیوف و یسنی لهم العطاء، یهیّی ء لهم الأَنزال و یعود مریضهم و یجبر کسیرهم و یداوی جریحهم و یحمل راجلهم ویکسوا حاسرهم، و یردُّهم فیرجعون إلی محاربتهم و قتالهم، فلم یساوبین الفریقین فی الحکم لما
ص: 110
عرف من الحکم فی قتال أهل التّوحید، لکنّه شرح ذلک، فمن رغب عرض علی السّیف أو یتوب من ذلک.
و أمّا الرَّجل الّذی اعترف باللّواط فإنّه لم تقم علیه بیّنة و إنّما تطوَّع بالإقرار من نفسه و إذا کان للإمام الّذی من الله أن یعاقب عن الله کان له أن یمنَّ عن الله؛ أما سمعت قول اللّه: «هذا عطاؤنا» _ الآیة _ قد أنبأناک بجمیع ما سألتنا عنه فاعلم ذلک.
2 _ و اما سجده یعقوب و فرزندانش برای اطاعت خدا و دوست داشتن یوسف علیه السلام بود چنان چه سجده فرشته ها بر آدم علیه السلام برای خود آدم نبود و همانا طاعت خدا بود و اظهار دوستی فرشته ها با آدم علیه السلام، و سجده یعقوب و فرزندانش که یوسف با آن ها بود شکر خدا بود بر این که پراکندگی آن ها را جمع آوری ساخته بود آیا ننگری که یوسف علیه السلام در این وقت برای شکر خدا می گفت پروردگارا تو به من ملک دادی و تأویل احادیث آموختی _ الی آخر آیه.
3 _ و اما قول خداا «اگر در شکی، از آنچه نازل کردیم به سوی تو، بپرس از کسانی که کتاب می خوانند»، مخاطب همان رسول خدا صلی الله علیه و آله است و او خود در آنچه بر او نازل می شد شکی نداشت ولی نادانان می گفتند: چگونه خداوند رسولی از فرشته ها مبعوث نکرده، و میان ما و پیغمبر او که فرقی نیست درباره خوردن و نوشیدن و بازار رفتن، خدا به پیغمبرش وحی کرد از آن ها که کتاب می خوانند در حضور این نادان ها بپرس آیا خدا پیش از تو رسولی مبعوث کرده جز
ص: 111
این که غذا می خورده و در بازارها راه می رفته و توهم بمانند آنهایی. و همانا گفته: «اگر تو شکی داری» با این که خودش شکی نداشته برای مراعات انصاف در گفتار چنانچه فرموده بیایید پسران ما و پسران شما، و زنان ما و زنان شما، و خود ماها و خود شماها را دعوت کنیم و به درگاه خدا زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بخواهیم _ و اگر می فرمود: بر شماها بخواهیم پیشنهاد مباهله را نپذیرفتندی با این که خدا می دانست پیغمبرش همه پیام های او را می رساند و از دروغ گوها نیست و همچنین پیغمبر صلی الله علیه و آله هم می دانست که او را در آنچه می گوید راستگو است ولی دوست داشت از طرف خود عادلانه اظهار کند.
4 _ و اما قول او «اگر که آنچه درخت در زمین است قلم شود و دریا مرکب و در پی آن هفت دریا باشد کلمات خدا به پایان نرسند، واقع آن همچنین است اگر که همه درخت های دنیا قلم شوند و دریا را درما پی باشند و از زمین همه چشمه بجوشند به پایان رسند پیش از آنکه ثبت کلمات خدا به پایان رسند و آن دریاها چشمه کبریت است و چشمه نمر و چشمه برهوت و چشمه طبریه و چشمه گرم ماسبندان و چشمه گرم آفریقیه که زبانش خوانند و چشمه بحرون و مائیم کلمات خدا که به پایان نرسیم و فضائل ما درک نشوند.
5 _ و اما بهشت دارای همه خوردنی ها و همه نوشیدنی ها و بازی ها است که دل بخواهد و دیده خوش دارد و خدا همه را برای آدم مباح کرد، و آن درخت که خدا آدم و حوا را از خوردنش غدقن کرد درخت
ص: 112
حسد بود که به آن ها سفارش کرد تا به هر کس از خلائق که خدا فضیلتی داده به دیده حسد ننگرند و آدم فراموش کرد و به دیده حسد نگریست و تصمیمی برای او نیافت.
6 _ و اما قول خدا «یا به آن ها جفت کند مردان و زنان» یعنی برای او فرزند ذکور آید و یا فرزند اناث به هر دو تا که باهم باشند گویند زوجان هر یک جفت دیگری است و معاذ الله که خداوند والا را مقصود آن باشد که تو خود را بدان فریفتی و می خواهی برای ارتکاب گناه رخصت جویی «هر که این کار کند به گناه آلوده شده، عذابش دو چندان گردد در روز قیامت و جاویدان در آن خوار بماند» اگر توبه نکند.
7 _ و اما شهادت یک زن که نفوذ دارد آن ماما است با رضایت به وی و اگر رضایت نباشد حداقل باید دو زن باشند که به حکم ضرورت به جای مردند زیرا مرد را امکان جانشینی آن ها نیست و اگر تنها باشد قول او با قسم پذیرفته است.
8 _ و اما قول علی علیه السلام درباره خنثی چنان است که گفته: مردمی عادل که هر کدام آیینه ای به دست دارند بدو نگاه می کنند. آن خنثی برهنه پشت سر آن ها می ایستد و آنان در آیینه ها می نگرند و شبح او را می بینند و بدان حکم می کنند.
9 _ و اما مردی که بر شبانی نگاه کرده که بر گوسفندی جهیده اگر آن گوسفند را بشناسد سر ببرد و بسوزاند و اگر نشناسد رمه را دو بخش کند و قرعه کشد و چون قرعه به نام نیمی در آید نیم دیگر رها شود واین نیم را هم دو نیم کند و پیوسته چنین کند تا دو گوسفند بمانند و میان آن
ص: 113
دو قرعه کشد و به نام هر کدام در آمد آن را سر برد و بسوزاند و سایر رمه نجات یابند.
10 _ و اما نماز بامداد را قرائت به جهر است برای آن که پیمبرش در تاریکی می خواند و قرائتش ملحق به نماز شب ها شد.
11 _ و اما قول علی علیه السلام کشنده ابن جرموز را به دوزخ بشارت بده برای این بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرموده بود او در جنگ نهروان به همراه خوارج بود و علی علیه السلام او را در بصره نکشت چون می دانست در فتنه نهروان کشته می شود.
12 _ و اما این که گفتی علی علیه السلام اهل صفین را در هجوم و گریز هر دو می کشت و زخم دارشان را هم اجازه کشتن می داد و روز جمل به دنبال گریخته نمی رفت و زخم دار را نمی کشت، و هر که سلاح به زمین می گذاشت امانش می داد، و هر که به خانه خود پناهنده می شد امانش می داد، برای این بود که رهبر قشون جمل کشته شده بود و پشتیبانی نداشتند که بدان برگردند و دوباره جنگ را از سر گیرند و مردم به خانه خود برگشتند و دست از جنگ کشیده و مخالفت را کنار گذارده، و قصد تفرقه نداشتند راضی بودند که شمشیر از آن ها برداشته شود، حکم آنان برداشتن شمشیر و خودداری از آزارشان بود زیرا کمک برای ادامه جنگ نطلبیدند ولی مردم صفین به یک ستاد آماده و رهبر مقتدری برمی گشتند که اسلحه و زره و نیزه و شمشیر برایشان فراهم می کرد، و عطای وافر به آن ها می داد و از آن ها پذیرایی می کرد و بیمارشان را عیادت می کرد، و شکسته آنان را بست و بند می کرد، و
ص: 114
زخمدارشان را درمان می کرد، و به هر که پیاده بود مرکب سواری می داد، و به هر که برهنه بود جامه می داد، و آن ها را به جنگ و کشتار برمی گردانید، و به این دو دسته یک حکم نکرد چون حکم محارب از خداپرستان را می دانست. بلی این را برایشان توضیح می داد و هر که رو گردان بود کشته می شد یا این که باید توبه کند.
13 _ و اما مردی که به لواط اعتراف کرده باشد بر او بیّنه اقامه نشده و خود به خود اعتراف کرده است، و امام به حق که می تواند از طرف خدا مجرمی را مجازات کند می تواند هم از طرف خدا منّت بر او نهد و عفوش کند آیا نشنیدی گفته خدا را؟ «این است عطای ما» _ الآیة _ ما تو را به همه چیزها که از ما پرسیدی خبر دادیم آن را بدان.
تعدادی از فرزندان و نوادگان موسی مبرقع در بقعه خانوادگی وی در کنار مرقدش معروف به چهل اختران مدفون می باشند، و مورد احترام و زیارت مؤمنین قرار دارند.
تا زمان تألیف «تاریخ قم»(1) به سال 378ه .ق، چهارده تن از سادات رضویه از خاندان موسی و جعفر در این بقعه به خاک سپرده شده بودند که نام آن ها در آن تاریخ ثبت گردیده است. و بعد از آن هم از همین خاندان جمع دیگری دفن شده اند که عدد آن ها را به چهل تن می رسانند. ولی منبعی برای معرّفی نام و نسب اکثر آنان در دست نیست.
ص: 115
در تابلویی که به پنجره های مشبّک آلومینیومی آن آویخته است چنین نگاشته:
السلام علیک یا امام محمّد التقی الجواد علیه السلام
بقعه مقابر رضویّون در چهل اختران
آرامگاه خانوادگی امام زاده ابو جعفر موسی مبرقع علیه السلام
نسب مدفونین این بقعه مبارکه با فرزند بلافصل حضرت امام محمد تقی جواد علیه السلام یعنی امام زاده ابوجعفر موسی مبرقع
1. ابو احمد محمد پسر ابوجعفر موسی مبرقع
2. ابو علی احمد پسر ابوجعفر موسی مبرقع
3. زینب دختر ابوجعفر موسی مبرقع
4. ابو علی محمد الاعرج بن احمد (وفات 315ق) نوه ابوجعفر موسی مبرقع
5. ام محمّد بنت احمد نوه ابوجعفر موسی مبرقع
6. ام حبیب بنت احمد نوه ابوجعفر موسی مبرقع
7. فاطمة بنت محمد بن احمد نتیجه ابوجعفر موسی مبرقع
8. بریهة بنت محمد بن احمد نتیجه ابوجعفر موسی مبرقع
9. ام کلثوم بنت محمد بن احمد نتیجه ابوجعفر موسی مبرقع
10. ام سلمة بنت محمد بن احمد نتیجه ابوجعفر موسی مبرقع
11. یحیی بن احمد بن محمد بن احمد نبیره ابوجعفر موسی مبرقع
12. ابوجعفر محمد بن موسی بن احمد بن محمد بن احمد ندیده ابوجعفر موسی مبرقع
ص: 116
13. ابوالفتح عبدالله بن موسی بن احمد بن محمد بن احمد ندیده ابوجعفر موسی مبرقع
14. بریهة بنت علی بن جعفر بن امام هادی زوجه محمد بن موسی مبرقع عروس ابوجعفر موسی مبرقع
در ذیل این تابلو چنین نوشته شده است: در خاتمه چند نکته قابل ذکر است:
1. سابقاً در این محل صورت 17 قبر مشهود بود و قبر بزرگ و برجسته ای در وسط به طور حتم قبر شریف محمدبن موسی مبرقع و شانزده قبر دیگر دراطراف آن نمایان بود.
2. امام زاده های شماره 11 _ 12، 13 در قم ساکن و نقیب [و] راوی اخبار بوده[اند [احتمالاً در این بقعه مدفون [شده اند] و سایر امام زاده های فوق الذکر طبق اسناد و مدارک معتبر به طور یقین در این بقعه مدفونند.
3. [امام زاده]شماره 2 _ احمد بن موسی مبرقع حفظ مطابق نقل کتاب «لباب الانساب» بیهقی، ص 585 در قم و احتمالاً در همین بقعه مدفون است.
4. امام زاده های شماره 1 _ 3 _ 4 _ 5 _ 6 _ 7 _ 8 _ 10 و 14 در کتاب معتبر «تاریخ قدیم» تألیف سال 378ه .ق و اکثر کتب انساب محل دفن ایشان را در همین بقعه ذکر نموده اند.
5. اسامی شماره های 15 _ 16 _ 17 را نتوانستیم طبق اسناد و مدارک شناسایی کنیم لذا از محققین محترم تقاضا می شود ما را در این امر یاری فرمایند».
ص: 117
در کتاب «گنجینه آثار قم» سه تن دیگر از مدفونین در این بقعه را نام می برد. به اسامی: ام ولد همسر ابوعلی محمّد بن احمد بن موسی مبرقع و ابو جعفر و فخر الدین فرزندان یحیی صوفی فرزند جعفر بن امام علی النقی علیه السلام که شاید بتوان به عنوان امام زادگان شماره 15 _ 16 و 17 ذکر نمود.(1)
گنبد چهل اختران با اینکه دارای جدار آجری است از بناهای باشکوه باستانی و تاریخی اصیل شهر قم است که تاریخ بنای آن را به سال 95 ه .ق و نام بانی آن را شاه طهماسب صفوی و اسم معمار هنرمندش استاد سلطان قمی معرّفی نموده اند که در کتیبه های داخلی آن هنوز نام وی موجود است.
در بالای سر درب بقعه در کتیبه ای که با خط ثلث و از گچ بری بیرون آورده شده، نوشته است: این مکان قبور جمعی از سادات و امام زادگان است که در اینجا مدفون شده اند و در تاریخ 851ه .ق این کتیبه نوشته شده که در سال 953ه .ق به امر شاه طهماسب صفوی سقفی بسیار مرتفع و بنایی عالی بر این مرقد برپا داشته است که اصل بقعه متساوی الاضلاع است و هر ضلع او پانزده ذرع می باشد که از بناهای بسیار خوب و عالی است و کمتر همچون بنایی دیده شده. بنّا و معمار او استاد سلطان قمی است که از مشاهیر معمارهای عصر صفویّه است و نام او
ص: 118
در این مکان مضبوط است.
متأسفانه در تعمیرات قائم مقام فراهانی در سال 1333 ق آن کتیبه از بین رفته است. در این بقعه دو کتیبه موجود است. یکی به صورت نامرئی که روی زاویه جنوب شرقی زیر نیم طاق به صورت تابلوی مربع و مستطیل گچ بری شده که تا دقت نشود تشخیص داده نمی شود به این عبارت (بنّائی عمل سلطان قمی) و کتیبه دیگر که بر فراز درب ورودی از صحن غربی به طول سه متر به خط ثلثی برجسته که روی آن عبارت ذیل گچ بری شده است موجود می باشد که چنین نوشته شده است: قد صدر الحکم المطاع ببناء هذه العمارة الشریفة عن اعلی حضرت سلطان سلاطین الزمان ابوالمظفر بهادرخان شاه طهماسب خلد الله ملکه و سلطانه و أفاض علی العالمین برّه و احسانه فی شهور سنة خمسین و تسعمأة.
بر فراز این بقعه گنبد عرقچینی و آجری قرار دارد که چهار هواکش در جهات اصلی آن به طور مشبّک آجری دیده می شود و در وسط بقعه مرقدی است سراسری به ارتفاع یک[متر] و طول و عرض 9 متر که روی سطح آن در چند ردیف قبر سازی شده و به وسیله کاشی های خشتی فیروزه ای فرش شده است.(1)
در این اواخر روی این قبور، ضریحی از آلومینیوم از طرف اوقاف و امور خیریه نصب شده است. در صحن و سرای مجموعه چهل اختران تعداد زیادی از علما و صلحا و مؤمنین و مؤمنات مدفون
ص: 119
می باشند که جمع زیادی از مؤمنین در طول هفته به ویژه عصرهای پنج شنبه و شب های جمعه برای زیارت اهل قبور خصوصاً امام زادگان بزرگوار مدفون در این مکان در آن جا جمع می شوند. و برای شادی ارواح طیبه مدفونین در این مکان دعا و قرآن و حمد و سوره اخلاص می خوانند و ثوابش را نثار می کنند.
درضلع غربی صحن بزرگ چهل اختران بقعه شاه زاده زید واقع است.
مرحوم عبّاس فیض سلسله نسب وی را چنین ذکر کرده است:
«امام زاده جلیل القدر سیّد اجل جناب شاه زاده زید بن علی بن علی الاکبر ابن محمّد السّلیق ابن عبیدالله بن محمّد بن الحسن بن الحسین الاصغر بن الامام زین العابدین علیه السلام».(1)
به نظر می رسد امام زاده علی اکبر که در بازار تجریش تهران مورد احترام و زیارت عموم مؤمنین قرار دارد جدّ امام زاده زید باشد.
عباس فیض، سلطان محمود (فرزند محمد بن زید) مدفون در قریه «صرم» قم را از نوادگان وی می شمارد.(2)
ص: 120
شیخ مفید می گوید: حسین بن علی بن الحسین علیه السلام [جدّ اعلای امام زاده زید [سیّدی فاضل و صاحب کمال و ورع بوده و روایات زیادی از پدر بزرگوارش(1) و از عمّه اش فاطمه بنت الحسین علیه السلام و از برادرش امام محمّد باقر علیه السلام نقل نموده است.
و روی احمد بن عیسی قال: حدَّثنا أبی قالَ: کُنْتُ اَری الحُسینَ بن علی بن الحسین علیه السلام یَدعُو فَکُنتُ اَقُولُ: لا یَضَعُ یَدَهُ حَتّی یُسْتَجابُ لَهُ فِی الخَلْقِ جَمیعاً؛ احمد بن عیسی از پدرش روایت می کند که گفت: حسین بن علی بن الحسین علیهما السلام را می دیدم که دعا می کرد. من (از آن مقام و تقوایی که او داشت) با خود می گفتم: که (این مرد) دست پایین نیاورد تا اینکه دعایش درباره همه مردم به اجابت برسد.
و حرب طحّان از سعید که ملازم حسن بن صالح بود روایت می کند که گفت: ندیدم کسی را از خدا ترسناک تر از حسن بن صالح، تا اینکه به مدینه رفتم و حسین بن علی بن الحسین علیهما السلام را دیدم، و کسی را نسبت به خدا ترسناک تر از او ندیدم. گویا داخل آتش شده بود و بیرون آمده بود به خاطر شدّت ترس و خوفی که داشت.(2)
مرحوم محدث قمی می نویسد: حسین اصغر که کنیه اش ابو عبدالله بوده است، مردی عفیف و محدث و فاضل بوده است و جماعتی از وی
ص: 121
حدیث نقل کرده اند. وی در سال 157ه .ق در سن 64 سالگی وفات کرد و در بقیع به خاک سپرده شد.(1)
جدّ دیگر امام زاده زید، حسن بن حسین بن علی بن الحسین علیهما السلام است. که محدث قمی وی را مردی محدّث معرّفی می نماید و در مکّه ساکن بود سپس در سرزمین روم وفات نموده است.(2) و نسل وی از محمّد اکبر و از محمّد پسرش «عبیدالله» [و بنا به نقل بعضی از کتب «عبدالله» [ادامه یافت.
و از نسل عبیدالله [یا عبدالله] دو پسرش به نام محمّد السلیق و علی المرعشی و از محمّد السلیق علی و از وی نیز علی و از ایشان شاه زاده زید به دنیا آمد.(3)
بقعه امام زاده زید بنایی قدیمی است از خشت و گل و فاقد تزئینات هنری، که ایوان و کفشکن آن بعداً به آن افزوده شده است و گنبد آن نیز جدید می باشد.
بر فراز این بقعه گنبدی شلجمی بنا شده که فاقد کاشی کاری و تزئینات هنری دیگر است در وسط بقعه مرقد امام زاده زید قرار دارد با جدار گچی تعمیری که سطح آن باکاشیکاری خشتی آراسته
ص: 122
شده است و اطراف این مرقد ضریح مشبّک از چوب به رنگ سبز قرار دارد.
در جهت شرقی بقعه ایوانی است که مدخل بقعه از اینجا باز شده و آراسته به کتیبه گچ بری زیبایی است. این ایوان به دهانه 3 و عرض 2/1 و ارتفاع 5/3 متر که در قسمت پائینش تا دو متری ساده و بالای آن آراسته به گچ بری با رنگ آمیزی آراسته شده است که به خط ثلث برجسته در زمینه منقش به گل و بوته های نمایان متضمّن آیه و حدیث و عباراتی حاکی از نام بانی _ خواجه بهاء الدین هبة الله قمی _ است که از وزرای ابوالمعز میرزا یوسف بن شاهرخ شاه بن امیر تیمور بوده است.
و تاریخ بنا به سال 847 ه .ق به چشم می خورد. متن کتیبه چنین است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم، کل شیء هالک الاّ وجهه، له الحکم و الیه ترجعون. قال النبی الامّی صلی الله علیه و آله من زار احداً من ذرّیّتی کانّما زارنی ومن زارنی فقد زار الله عزّوجلّ، هذا مضجع الإمام زید بن الإمام زین العابدین علی بن الإمام الحسین بن علی علیهم السلام تشرّف بهذا البناء الصدر الکبیر خواجه بهاء الدین هبة الله القمّی فی شهور سنة سبع و اربعین وثمانمائة.
در جانب شمالی بقعه که قبلاً مدخل ورودی بقعه بوده و ایوانی قرار داشته است که امروز به صورت رواق و انبار درآورده اند. این رواق نیز از بناهای 979ه .ق می باشد که در آن علاوه بر طاقچه های قدیمی مقرنس که فقط یکی از آن ها باقی مانده، دو اثر هنری باستانی و یک لوحه سنگ یشم وجود داشته _ که دو تای آن سالم و بقیه در تعمیرات از بین رفته است.
ص: 123
1. مقرنس گچی زیبا در چهار ردیف که بسیار خوش قطار و مثلث الشکل می باشد که جایگاه قرآن و چراغ بوده و مقداری از آن خراب شده است.
2. لوحی از سنگ یشم که در جبهه درگاه ورودی بقعه به خط ثلث برجسته عبارات ذیل در چهار سطر بر آن حجّاری شده است: چون داخل روضه شاه زاده زید بن امام زین العابدین شدی بگوی: بسم الله و باللّه و علی ملّة رسول الله صلی الله علیه و آله [تا آخر اذن دخول]. بانی تعمیرات ایوان استاد علی اکبر.(1)
در خیابان آذر (طالقانی) داخل کوچه روبروی چهل اختران در محله ای به نام سید سربخش مرقد مطهّر امام زاده اسماعیل معروف به سیّد سربخش وجود دارد.
بنا به عقیده مرحوم فیض(2) در شهر قم دو بقعه مشهور به سیّد سربخش وجود داشته، که بر اثر توسعه خیابان آذر (طالقانی) یکی از آن دو به کلّی ویران شده است. با قرائن و شواهدی که ذکر خواهد شد بقعه ای که امروز باقی است مربوط به امام زاده اسماعیل است که در سال 617ه .ق یعنی دو قرن و نیم پس از تألیف «تاریخ قم» به شهادت رسیده است و لذا نام و نسب وی در آن کتاب ذکر نشده است.
ص: 124
بقعه ای که ویران شده مربوط به محمّد عزیزی معروف به سید سربخش می باشد که نام وی در اکثر کتب تاریخ آمده، و گنبد و بارگاه وی در قسمت جنوبی تکیه درخت پیر قرار داشته که بر اثر احداث خیابان آذر (طالقانی) به کلّی منهدم گردیده است.
در بعضی کتب انساب سلسله نسب وی را چنین بیان کرده اند: محمد بن عبدالله عزیزی بن حسین بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن امام صادق علیه السلام.(1)
وی در نهروان به قتل رسید و در قم به خاک سپرده شد.(2)
مهم ترین دلیلی که شاهد بر دفن امام زاده اسماعیل در این بقعه موجود می باشد این است که: نام امام زاده اسماعیل روی لوح مزار و کتیبه قدیمی کمربندی بقعه که مربوط به قرن ها پیش می باشد، ثبت گردیده است. ولی چون امام زاده اسماعیل در قرن هفتم می زیسته است و در تاریخ قم از او نامی نیست و امام زاده محمد عزیزی دو قرن و نیم قبل از او می زیسته و نامش در کتب تاریخ قم آمده و هر دو شهید شده اند و هر دو معروف به سید سربخش بوده اند. و هر دو در یک محلّه نزدیک به هم دفن شده اند جای این خلط و اشتباه بوده است که بعضی این بقعه را متعلق به محمد عزیزی بدانند.(3)
محدث قمی(ره) می نویسد: از «تاریخ قم» نقل است که محمد
ص: 125
عزیزی از قم به بغداد رفت و او را در نهروان کشتند. جنازه اش به قم آوردند و نزدیک مسجد رضائیه او را دفن کردند... ظاهراً همین امام زاده است که به سید سربخش معروف است و سلسله نسب وی چنین می باشد: «محمد عزیزی فرزند عبدالله بن حسین بن علی بن محمد بن امام جعفر صادق علیه السلام».(1)
شاید چون محدث قمی نام شخص دیگری در «تاریخ قم» نیافته، احتمال داده این بقعه متعلق به محمد عزیزی باشد. و سلسله نسب وی را نیز با کمی تفاوت ذکر نموده است.
در کتب انساب سلسله نسب امام زاده اسماعیل را چنین رقم زده اند:
شاه زاده ابوالمعالی اسماعیل بن عبدالله بن حسین بن محمد بن حسین بن احمد بن محمّد عزیزی بن حسین بن محمد اطروش بن علی بن حسین بن علی بن محمّد دیباج بن امام صادق علیه السلام.(2)
آنگونه که از سلسله نسب امام زاده اسماعیل کاملاً مشهود است وی با پنج واسطه از نوادگان محمد عزیزی است (که مرقد وی در وسط خیابان آذر قرار گرفته و منهدم شده است) و بقعه موجود متعلق به امام زاده اسماعیل می باشد. وی پس از کسب علوم و اکتساب معارف اسلامی به نیشابور دارالملک خراسان رفت و به حدّی رفعت
ص: 126
و منزلت یافت که سلطان محمد خوارزمشاه او را به نقیب النقبائی کشور برگزید.(1)
ابوالمعالی اسماعیل تا سال 617 ه .ق بدون هیچ معارضی در سراسر کشور نقیب النقباء و رئیس بود و در کلیّه امور مهم از نظر و فکر وی تبعیّت می گردید چنانکه در حمله سپاه مغول هم ارکان دولت با نظر وی از تسلیم نیشابور خودداری به عمل آوردند، سپس ابوالمعالی به قم هجرت کرد و در محله رضاباد (رضائیه، که بیشتر جایگاه سادات رضائیّه بود) اقامت گزید.
امیرزاده «جته نویان» پس از قتل مردم ری از راه قم عازم همدان بود. در بین راه چند تن از مخالفین مفسد که در سپاه مغول به نامِ راهنما راه یافته بودند، قتل مردم قم را به عنوان اینکه اینها رافضی مذهبند واجب دانسته و موجب اجر زیاد قلمداد می کردند و جته نویان را برای قتل مردم قم تحریک نمودند.
مردم قم نیز مقاومت نمودند امّا پس از انهدام حصار قم و ورود
ص: 127
مغولان به داخل شهر چنان به قتل و غارت دست زدند که تمام شهر به ویرانه ای مبدل گردید. در این کشتار وحشیانه دو تن از نقباء سادات به شهادت رسید. یکی سید جعفر نقیب موسوی است که در نزدیکی امام زاده ابراهیم مدفون و دارای گنبد و بارگاه می باشد.
و دیگری شاه زاده ابوالمعالی اسماعیل معروف به سید سربخش می باشد. چون وی را مسبب عدم تسلیم مردم نیشابور معرّفی کرده بودند سر او را از تن جدا ساخته و نزد امیر زاده بردند. پس از آن که تن وی را در خانه مسکونیش در محلّه «رضاباد» به خاک سپردند، جته نویان از این منطقه دور شد. سر او را از میان سرهای بریده که روی هم انباشته بودند پیدا کرد و در نزدیک بدنش دفن نمودند.(1)
بقعه امام زاده اسماعیل، گنجینه آثار هنری ابو شجاع علی بنّاء است و حاکی از بنای آن به سال 774ه .ق و نام بانی آن میر غیاث الدین محمد فرزند علی صفی شهریار عراق است.
درگاه بقعه کوتاه و تنگ و در جبهه آن کتیبه ای است از کاشی خشتی و روی آن به خط نستعلیق سفید چنین نوشته شده است: «شاهزاده اسماعیل بن محمّد بن جعفر الصادق علیه السلام» که سلسله اجداد امام زاده اسقاط گردیده است.
بر فراز این بقعه گنبدی هرمی شکل است و هشت تَرکی به ارتفاع
ص: 128
تقریبی 4 متر آراسته به کاشی های دوالی فیروزه فام، تعمیری با نقوشی از کاشی های الوان که زیباتر از گنبدهای هرمی سایر مشاهد متبرکه است.
در بالای محراب کتیبه ای است کمربندی به خط ثلث ممتاز و درشت که بغله ها و اسپر شاه نشین ها را هم زینت بخشیده و روی آن سوره مبارکه فتح و یازده آیه از اول سوره دهر خوانده می شود. بر فراز همین کتیبه، کتیبه دیگری به عرض 50 سانتیمتر با دو حاشیه کنده کاری که در زمینه مزیّن به گل و بوته های برجسته عبارات ذیل گچ بری شده است: «امر ببناء هذه العمارة الرفیعة المنیعة مرقد الامام المعصوم المظلوم اسماعیل بن محمّد بن الامام جعفر الصادق علیه السلام الصاحب الاعظم الاعدل الاعلم والی اقالیم الفضل و الکرم مستخدم (مستند) ارباب السیف و اصحاب القلم المنصور بنصرة خیر النّاصرین غیاث الحقّ والدّنیا والدّین امیر محمّد بن المولی المخدوم الاعظم الاعدل الأعلم جمال الحق والدّنیا والدّین علی [بن[ الصّفی اعلی الله شأنهما ورفع فوق الفرقدین مکانهما فی محرم الحرام سنة 774ه .ق) یا (776ه .ق).(1)
وسط بقعه مرقدی است که در سال 1370ه .ش از طرف اداره اوقاف و امور خیریه، ضریحی از آلومینیوم بر آن نصب شده و کف روضه مطهّر و جدار آن به ارتفاع یک متر و نیم از سنگ های مرمر آراسته و در جهت شرقی بقعه، مسجدی بنا گردیده که به داخل بقعه نیز راه دارد. و از آن برای مراسم های مذهبی استفاده می شود.
ص: 129
مقابل بیمارستان نکوئی داخل کوچه بقعه امام زاده علی موسی الرّضا واقع شده است.
سلسله نسب این امام زاده بزرگوار به طور دقیق معلوم نیست.
مرحوم ناصر الشریعة می نویسد: «شهر به قدر یک میدان از دروازه ری از سمت کوره پزخانه ها که دور می شود بقعه مختصر محقّر و مخروبه ای است که محاذی آن حوض مسقفی است، گویند امام زاده علی موسی الرضا است و از قراری که در لوح آن نوشته شده: امام زاده علی از اولاد امام موسی بن جعفر علیهما السلام است.(1)
بقعه کوچک وی داخل کوچه مقابل بیمارستان نکوئی، اخیراً تعمیر شده است. و قبر مطهّر سیدِ معصوم (امام زاده علی موسی الرّضا) با سنگ مرمر به ارتفاع حدود 5/1 متر برجسته است، و داخل بقعه سفیدکاری شده است بدون هیچ تزیین دیگری.
در پایان خیابان معلم قم که از سوی بیت امام خمینی(قدس سرّه) به موازات خیابان چهارمردان ادامه دارد گنبد و بارگاه امام زاده بزرگواری
ص: 130
به چشم می خورد که در اینجا با زندگی وی آشنا می شویم:
نسب او [ابوالحسین احمد بن قاسم] با سه واسطه به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می رسد. پدر بزرگوارش قاسم بن احمد شعرانی، فرزند علی بن جعفر عریضی است که از راویان مورد اطمینان می باشد.(1) و مادرش ام کلثوم، دختر عبدالله بن اسماعیل بن ابراهیم بن محمّد بن عبدالله بن محمّد بن علی زینبی است.(2)
قاسم بن احمد، پدر ارجمند امام زاده احمد بن قاسم، دارای دو فرزند دیگر به نام های علی و فاطمه نیز بوده است.
علی بن قاسم نیز مانند پدر از راویان مورد اطمینان بوده(3)، امّا از احمد بن قاسم به عنوان راوی ذکری به میان نیامده است.
فاطمه، خواهر امام زاده احمد بن قاسم، مادر یکی از امام زادگان بزرگوار مدفون در قم به نام محمد عزیزی است.
سید محمد عزیزی فرزند عبدالله بن حسین بن علی بن محمد بن
ص: 131
الامام جعفر صادق علیه السلام است که به سید سربخش معروف می باشد. وی سیدی دلاور، تنومند و قوی بود، که در اواخر قرن سوم برای زیارت عتبات مقدس با کاروانی عازم بغداد شد. در نزدیکی نهروان با گروهی از راهزنان روبرو گردید و همراهانش از وی خواستند تا شر آنها را دفع نماید. سید با لباس فاخری که بر تن داشت شمشیر حمایل نموده، عمامه سبزی بر سر نهاد و نزدیک آنها رفت. ابتدا کوشید تا با نصیحت آنها را از این کار خلاف باز دارد اما نتوانست. کار به مشاجره کشید و سید محمد به قتل رسید. راهزنان سرش را از بدن جدا کردند و به پیش امیرشان فرستادند و تمام اموال کاروان را غارت نموده با خود بردند.
کاروانیان برهنه و گرسنه، بدون زاد و توشه از رفتن به عراق منصرف شده، به قم بازگشتند. غلامان سید، تن بی سر مولای خود را به کمک دیگران به قم آوردند و در خانه اش (نزدیک مسجد رضائیه، در خیابان آذر (طالقانی)، حوالی چهل اختران) به خاک سپردند. از آن سو یکی از نزدیکان وی به دنبال راهزنان به راه افتاد و نزد بزرگشان رفته، به هر کیفیت سر بریده سید محمد را از آنها گرفت، و چند روز دیرتر از کاروان به قم آمد و سر او را در گوشه بقعه، جدا از تن دفن کردند.(1)
ص: 132
یکی از دلایل مهم مهاجرت سادات علوی از مدینه به ایران در اوایل قرن سوم، ورود حضرت امام رضا علیه السلام در سال 200ه .ق به ایران است.
احمد بن قاسم نیز در حدود همین سالها به همراه خواهرش فاطمه از مدینه به قم آمد و تا آخر عمر در این شهر ماند.(1)
او سیدی فاضل و پرهیزکار بود. در اواخر عمر بر اثر بیماری آبله که در چشمش پیدا شد، نابینا گردید و بقیه عمر را در گوشه ای به تهجّد و عبادت سپری نمود.(2)
ابوالحسین احمد بن قاسم بن احمد شعرانی، فرزند علی بن جعفر عریضی از امامزادگان مشهور قم می باشد.
احمد بن قاسم، سیدی پرهیزگار و عابد بود که همراه خواهرش فاطمه، از مدینه به قم هجرت نمود و در این شهر به عبادت و ریاضت گذراند تا اینکه وفات نمود. جسد مطهّر وی را در مقبره «مالون» در جنوب قم در محل دروازه قلعه به خاک سپردند.(3)
ص: 133
بعضی چنین نگاشته اند: احمد بن قاسم در اواخر عمر مریض و بر اثر آبله ای که در چشمانش پیدا شد، نابینا گشت.
بر طبق معمول آن روز، بر سر تربت پاکش سایبانی از بوریا ساختند. چون اصحاب خاقان مفلحی در سال 295ه .ق وارد قم شدند، آن سایبان را خراب کردند و مدّتی کسی او را زیارت نمی کرد. تا اینکه در سال 371ه .ق یکی از صالحان قم، خواب دیده در اینجا مردی فاضل مدفون می باشد و زیارت کردن او دارای اجر و ثواب بسیار است. از آن پس دوباره بر آن قبر سایبانی ساختند و مردم برای زیارت و طلب شفا به آنجا رو آوردند.
در این مقبره خواهر احمد بن قاسم به نام فاطمه که همسر عبدالله بن حسین بن علی بن محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق علیه السلام می باشد نیز مدفون است.(1)
تاریخ بنای بقعه و بارگاهش را سال 780ه .ق نوشته اند.(2)
در این اواخر از طرف اداره اوقاف و امور خیریه قم، تعمیر اساسی گردیده است و ضریح نقره ای و زرنگار مجللی روی قبر نصب نموده اند.
بعضی دیگراز فرزندان علی بن جعفر علیه السلام که وارد قم شدند، بدین شرح است:
1. علی بن علی بن حسن بن علی بن عیسی نقیب، پسر محمد اکبر فرزند علی بن جعفر علیه السلام.
ص: 134
2. ابوعبدالله حسین بن احمد بن حسین بن احمد شعرانی، فرزند علی عریضی.
3. احمد بن حمزة بن محمد بن احمد بن حسین بن احمد شعرانی پسر علی عریضی.(1)
وی پس از عمری تلاش و مجاهده در راه تهذیب نفس، بدون فرزند(2) به دیدار معبود شتافت و دار فانی را وداع گفت، بدن مطهرش را در مقبره مالون(3) (نزدیک دروازه قلعه) به خاک سپردند(4) و بر فراز تربتش بر طبق معمول آن روز سایبانی از بوریا(5) ساختند.(6)
در سال 258 ه .ق(7) معتمد عباسی برای اشغال شهرهای زنجان، ابهر، سلطانیه و قزوین، که در تحت تصرف یکی از سادات علوی به نام
ص: 135
حسین کوکبی بود و در آن منطقه حکومت مستقلی تشکیل داده بود، لشکری مجهز، به فرماندهی موسی بن بوغا (بُغا) به آن سو گسیل داشت. و به عبدالله بن طاهر (حاکم خراسان) نامه ای نوشت که او را کمک نماید. موسی بن بوغا، خاقان بن مفلح ترک را سردار لشکر خویش گردانید و به او مأموریت داد که در سر راه خود، شورش مردم قم را فرو نشاند و مالیات عقب مانده قم را وصول نماید و کسانی را که از دستورهای وی سرپیچی کنند، سرکوب کند و در ری به اردوی بغداد ملحق گردد.
ابن مفلح پس از چند روز تلاش، از حصار قم گذشت و وارد شهر گردید و تنی چند از سران را به قتل رسانید و مالیات چند ساله قم را وصول نمود. یکی از اعمال ناشایستی که انجام داد این بود که دستور داد سایبانی که روی مزار احمد بن قاسم ساخته بودند خراب کنند! سپس به جانب ری حرکت کرد.(1)
مدتی پس از خراب شدن سایبان کسی او را زیارت نمی کرد، تا اینکه در سال 371ه .ق یکی از مردان صالح قم خواب دید در اینجا مردی فاضل مدفون می باشد و زیارت کردن او دارای اجر و ثواب بسیار است. از آن پس دوباره بر آن قبر سایبانی ساختند و مردم برای زیارت و طلب شفا به آنجا روی آوردند. پس از گذشت زمانی، مردم قم بر فراز تربت وی قبه ای بنا نهادند.(2)
ص: 136
این مقبره به مرور ایام رو به خرابی نهاد و بارها تعمیر و بازسازی شد تا اینکه در سال 780ه .ق از ناحیه علی بن عزّالدین اسحاق (فرزند علی بن صفی الدّین) حاکم عراق تجدید بنا شد و گنبد کنونی بر فراز مرقد شریف او بنا نهاده شد.(1)
مؤلف «تاریخ قم» می نویسد:
بعضی از افراد مورد اعتماد چنین نقل کردند که عده ای از کسانی که دارای امراض صعب العلاج بودند و پزشکان از معالجه آنها ناامید گشتند به این بارگاه پناه آوردند و از این بزرگوار شفا گرفتند.(2)
کتیبه ای که به طور سینه بندی و به خط ثلث برجسته در داخل گنبد وجود دارد و از جنبه تاریخی حائز اهمیت است و روی آن این عبارات گچ بری شده، نظر هر بیننده را به خود جلب می نماید:
«للّه الاعانة والاغاثة، امر ببناء هذه العمارة الرفیعة والروضة المنیعة مرقد المعصوم المظلوم احمد بن قاسم بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام الصاحب الاعظم الاعدل الاعلم ملاذ طوایف الامم مستعبد ارباب السیف واصحاب القلم صاحب دیوان الممالک والامم ملجأ عظماء العالم موئل صنادید بنی آدم، عمیم المواهب والنعم عضد الخواقین المنصور بنصرة خیر الناصرین قوام الحق والدنیا والدین مغیث الخلایق اجمعین علی بن الصاحب الاعظم السعید عز الحق و الدنیا والدین اسحق بن علی الصفی الماضی عظم الله تعالی قدره بعمل ابن محمد علی ابو شجاع البنّاء»(1)
در اینجا تذکر چند نکته ضروری است:
1. در نسب نامه امام زاده اشتباهی در کتیبه مزبور راه یافته و نام موسی در سلسله انساب افزوده شده است.
2. این کتیبه در بعضی نشریات با چند اشتباه نقل شده است.
3. بانی این بنای تاریخی علی بن عزّ الدّین وزیر دولت شیخ ابواسحاق آل مظفر بوده است.(2)
ص: 138
در این اواخر از طرف سازمان اوقاف و امور خیریه قم، این گنبد و بارگاه تعمیر اساسی گردید. ضریح نقره ای و زرنگار مجللی روی قبر نصب نموده اند که رویش این عبارات منقوش است:
«سازنده ضریح مطهر، احمد و عباس پرورش، قلمزنی علیرضا و حسن اسدی، نجاری حاج نعمت الله حیدرزاده، اصفهان 1369شمسی»
روی قبر سنگ مرمر زیبایی قرار داده شده که این عبارات بر آن کنده شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم مرقد مطهر حضرت ابوالحسین احمد بن قاسم بن علی بن جعفر العریضی علیهم صلوات الله، از فرزندان امام صادق علیه السلام.»
مدفن مقدس حضرت فاطمه خاتون زوجه عبدالله بن عزیز بن حسین بن علی بن محمد دیباج، مادر بزرگوار سید سربخش که در قم مدفون است.(1)بازسازی 1411ه .ق / اوقاف قم.
یکی از امام زادگان بزرگواری که بسیار مورد تکریم و تعظیم اهالی قم و دوستداران اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد، امام زاده سلطان محمد شریف است مرقد مطهّر وی در خیابان چهار مردان (انقلاب) در محله ای به نام سلطان محمد شریف قرار دارد.
ص: 139
وی در خانواده ای دینی و از پدری برگزیده و نقیب به نام علی بن حمزه در سال 343ه .ق از جاریه ترکیه متولد شد(1) نامش را محمد و کنیه اش را ابوالفضل نهادند.
او چهار ساله بود که پدرش رحلت کرد و تحت تکفّل عموی خود، ابو محمد حسن به کسب علم و معرفت پرداخت تا به سن رشد و کمال و بالندگی رسید پس ماترک پدرش را از سرپرست و عموی خود تحویل گرفت و خود در فضل و کیاست و ثروت و سخاوت و علوّ همت سرآمد زمان خود گردید و سمت نقابت سادات علویه قم و آوه به وی واگذار گردید.(2)
درتابلویی که بر دیوار امام زاده سلطان محمد شریف نصب گردیده چنین آمده است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«امام زاده جلیل القدر از جمله احفاد حضرت امام زین العابدین علیه السلام حضرت سلطان محمد شریف که ملقّب به نقیب و مکنّی به ابوالفضل است، مزار و آرامگاه مجلل آن بزرگوار در قم در
ص: 140
محله ای که منسوب به آن جناب است واقع می باشد و شجره نامه ایشان همانند ودایع اهل بیت علیهم السلام در کتب انساب رجال پوشیده بود، تا در تاریخ 1389هجری نسابه عالیقدر و مرجع عظیم الشأن شهاب الدین حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، نسب نامه آن جناب را به این صورت مکشوف و مرقوم فرموده اند: این مرقد و آرامگاه حضرت سلطان العترة الطاهرة ابوالفضل محمد شریف نقیب فرزند علی مکنّی به ابوالقاسم نقیب قم، و او پسر محمد و او پسر حمزه و او پسر احمد و او پسر اسماعیل و او پسر محمد و او پسر عبدالله باهر فرزند امام همام حضرت زین العابدین علیه السلام است و آن بزرگوار در سال «343» متولد شد و در سال «398» یعنی در 55 سالگی در شهری به نام «ری» درگذشت و جنازه محترمش را نقل دادند به قم و در محله ای که اکنون به نام آن بزرگوار است به خاک آرمیده شد و آن جناب را اعقاب و احفاد فراوان است مطابق صورت فوق نسب والای این امام زاده عالیقدر با هفت واسطه به حضرت امام زین العابدین علیه السلام متصل است.»(1)
ابوالقاسم علی بن محمد، پدر بزرگوار سلطان محمد شریف مردی هوشمند، فاضل، کامل، شجاع و با سخاوت بود. پس از عموی خود علی
ص: 141
بن حمزه، نقابت سادات علوی به او واگذار شد. در شوّال سال 345 به حج رفت، معزّ الدّوله و سادات عراق و حجاز او را گرامی داشتند و در سال 346 به قم بازگشت و همیشه پیشوای مؤمنین بود تا اینکه در سال 347ه .ق وفات کرد و در قبه متصل به مشهد پدرش در مقبره بابلان در جوار مرقد مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها دفن گردید.
ابو جعفر محمد بن حمزه قمی جدّ سلطان محمد شریف و حمزة بن احمد جدّ دیگرش از نقباء برگزیده زمان خود بودند. حمزه را بدان سبب قمی می گفتند که از ناحیه طبرستان به قم آمد، وی پس از وفات پدرش رئیس و پیشوای مردم قم گردید و کارهای مهمی برای آبادانی این شهر انجام داد. وی تا آخر عمر در قم ساکن گردید و به تحصیل معاش پرداخت تا اینکه دار فانی را وداع گفت و در مقبره بابلان در جوار مرقد مطهّر حضرت معصومه علیها السلام دفن گردید. پدرش احمد بن محمد نیز در مزار بابلان مدفون می باشد. مرقد این سه بزرگوار دارای قبه و بارگاه(1) بود که در توسعه های حرم مطهر از بین رفته است.
احمد بن محمد دارای پنج پسر(2) به اسامی زیر بود.
1. ابوالقاسم حمزه.
2. ابوجعفر محمد الفقیه که به «قیرط» ملقّب بود.
ص: 142
3. عبدالله مصری که در ایّام مستعین بالله دوازدهمین خلیفه عباسی در سال 252ه .ق در مصر خروج کرد و شکست خورد در حالی که ترس از سربازان و عمّال خلیفه داشت. در سن 55 سالگی مخفیانه از دنیا رفت و محل قبر وی معلوم نیست.(1)
4. حسین کوکبی که با حمزه از یک مادر به نام رقیّه دختر جعفربن محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق علیه السلام، متولد گردید در زمان مستعین در قزوین خروج کرد و بعد از غلبه بر قزوین و ابهر و زنجان در سال 255 ه .ق به طبرستان رفت و مورد خشم داعی کبیر پادشاه آنجا قرار گرفت بدین جهت او را در برکه آب غرق نمود و به شهادت رساند برادرش حمزه در طبرستان با او بود، پس از شهادت وی به قم هجرت نمود.(2)
5. ابو عبدالله جعفر خداع
محمد بن اسماعیل بن محمّد ارقط، جدّ دیگر سلطان محمد شریف است که رجاء بن ابی ضحّاک او را با حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام در سال 200ه .ق از مدینه به مرو، نزد مأمون برد.(3)
ابو عبدالله محمد ارقط فرزند عبدالله باهر از محدثین مدینه بود که در سن 58 سالگی از دنیا رفت.
عبدالله باهر فرزند امام سجاد علیه السلام، متولی صدقات حضرت
ص: 143
رسول صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام بود. او مردی فاضل و فقیه و مورد وثوق تمام علمای رجال می باشد و اخبار زیادی از وی روایت شده است.
عبدالله را به خاطر حسن جمال و درخشندگی صورت با لقب «باهر: درخشنده» می شناختند.(1)
وی [محمد بن علی] به جهت خدمتی که به مجد الدوله نمود به عنوان نقیب النقبای عراق منصوب گردید. و لقب «سلطان» محمد شریف به خود گرفت.
چون فخر الدوله در سال 387ه .ق وفات نمود. فرزندش مجد الدّوله صغیر بود و لذا مادرش به نیابت فرزند، با کمال اقتدار عهده دار مقام سلطنت گردید. وقتی مجد الدوله به سن رشد رسید، با مادر خود در امر سلطنت به منازعت برخواست، و عاقبت مادر بر فرزندش غلبه کرد، و او را به زندان انداخت.
در سال 400ه .ق شاه زاده محمد شریف که رئیس و نقیب النقبای قم و آوه بود به خواسته طرفداران مجد الدّوله به شهر ری سفر کرد و روز عاشورا با لباس و عمامه سبز مجلّلی نزد ملکه بار یافت و زبان به شفاعت فرزند وی مجد الدّوله باز نمود و چندان پند و نصیحت کرد تا ملکه را بر سرِ مهر آورد و مجد الدوله را آزاد
ص: 144
گردانید و در ماه صفر او را بر سر تخت نشانید و سلطنت را از مادر به وی منتقل نمود.
از این وقت پادشاه مجد الدوله، شاه زاده محمّد شریف را نقیب النّقبای عراق ساخت و به عنوان «سلطان» محمد شریف خوانده شد و در سال 429ه .ق در حکومت علاء الدوله کاکویه در ری رحلت نمود و جسد مطهرش را با کمال تجلیل و احترام به قم نقل داده در کاخ و باغ تفریحگاه وی در شمال رودخانه به خاک سپرده شد که الآن این محل به کوی سلطان محمّد شریف خوانده می شود.(1)
سلطان محمد شریف مردی متدیّن با فضل و کرامت و دارای نقابت سادات علویه و سعه صدر بود.
در «انوار المشعشعین» آمده است: «وَکانَ دَیِّناً فاضِلاً کَرِیماً واسِعَ النَّفْسِ شَرِیفَ الأئِمّةِ وَلِیَّ النُقَباءِ بِالرِّی»(2)؛
وی نقل می کند که جناب عمدة العلماء آقای آشیخ محمدحسن قمی که در محله چهارمردان قم سکنی داشت خوابی دید و آن خواب چنین است: «در عالم رؤیا دیدم که مشرّف شده ام به بقعه آن امام زاده واجب التّعظیم والتکریم سلطان محمد شریف و شخصی به درب آن بقعه مبارکه ایستاده بود و در میان بقعه شخص جلیل القدری نشسته
ص: 145
و جنازه ای در نزد او می باشد و پارچه ای روی او کشیده شده، از بقعه بیرون آمدم، از آن شخص سؤال نمودم که این شخص کیست؟ و این جنازه چیست؟ جواب گفت: که این جنازه سلطان محمد شریف می باشد و این شخص جناب سید سجّاد امام زین العابدین علیه السلام است که به دیدن فرزند خود آمده است»(1).
سزاوار است که مردم به زیارت این بزرگوار همّت گمارند و از برکات وی بهره مند گردند.
صاحب کتاب «تربت پاکان» بر اساس نوشتاری که بر کاشی های لوح مزار سلطان محمد شریف نقش بسته و در آن نوشته: «هذا المضجع المبارک للسیّد المظلوم المعصوم الشهید شریف بن شریف من اولاد الامام المعصوم زین العابدین بن الامام الشهید المعصوم ابو عبدالله الحسین بن الامام الهمام مولی جمیع الأنام علی بن ابی طالب علیه السلام». احتمال داده است که وی به شهادت رسیده است.(2)
ولی مدرک دیگری غیر از همین نوشته بر لوح مزار برای تأیید این احتمال یافت نشد. و در دیگر کتب انساب و تاریخ، وی را به عنوان شهید معرّفی نکرده اند. و لذا درباره کیفیّت وفات این امام زاده بزرگوار نمی توان به طور قطع اظهار نظر نمود.
ص: 146
ابوالفضل سلطان محمد شریف که جوانی عاقل و بسیار باحیا و نیک خواه و شریف بود از دختر ابوالحسن علی بن احمد موسوی رازی که سیّدی جلیل القدر و بزرگوار بود خواستگاری نمود و آن دوشیزه مجلّله را به همسری برگزید، و از او دارای دو فرزند شد.
در کتب انساب نام یکی از فرزندان وی را ذکر کرده اند، در کتاب «عمدة الطالب»(1) آمده: از دختر ابوالحسن علی بن احمد پسری به نام ابوالحسن علی که بعد او را علی الزّکی خواندند به وجود آمد او نیز مثل اجدادش نقیب شهر ری بود.
شیخ منتجب الدین قمی در وصف او نوشته است: «السیّد الاجل الزّکی ذی الحسبین ابی القاسم علی بن ابی الفضل محمد شریف...»(2)
مراد از «ذو الحسبین» آن است که علی زکی، هم از طرف پدر و هم از طرف مادر دارای شرافت عظیمی بود؛ زیرا سلسله نسب وی از طرف مادر نیز به امام معصوم علیه السلام منتهی می شود.
علی الزّکی دارای دو پسر به نام های سیّد مطهر و حسین بود. شیخ منتجب الدین قمی درباره سید مطهّر چنین می نویسد: «السعید شرف الدّوله والدّین عزّ الاسلام والمسلمین السید الأجل الإمام المرتضی الکبیر الأعلم الأزهد ذو الفخرین نقیب النقباء سید السّادات مطهر بن السیّد الأجل الزّکیّ ذی الحسبین ابی القاسم علی...»(3)
ص: 147
در بعضی از کتب انساب آمده: این سید جلیل القدر در فضل و کرامت نفس یگانه عصر خویش بود و تمام محاسن و خوبی ها در او جمع گردیده بود. وی عهده دار نقابت علما و متکلّمین و نویسندگان و شعرایِ ری بود.
مادر سید مطهّر سکینه دختر حسین بن محمد بن علی بن قاسم بن عبدالله بن امام موسی کاظم علیه السلام است.
سید مطهّر در تمام علوم و فنون متبحّر و دارای رسائلی لطیف بود. او در سفر حج از محضر مرحوم شیخ ابوجعفر طوسی بهره های وافری برد و جمعی از محدّثین نیز از وی احادیثی نقل نموده اند.
سید مطهّر دو پسر به نام محمد و علی داشت. محمّد بن مطهّر نیز پسری به نام علی داشت که ملقّب به فخر الدین و در قم نقابت سادات را عهده دار بود. نوه و نتیجه های این سید بزرگوار در اطراف قم و تهران دارای مرقد بوده و قبور مطهر ایشان زیارتگاه عاشقان می باشد از آن جمله. ابوالقاسم عزّ الدین یحیی فرزند محمد بن علی بن مطهّر بن علی الزّکیّ بن سلطان محمد شریف است که خوارزمشاه او را به شهادت رساند و در تهران مدفون می باشد. وی در قم نقیب النقباء طالبیین قم و ری و آمل بود. امروز مرقد وی در تهران زیارتگاه مردم می باشد.
اکنون بر فراز پوشش عرقچینی و گنبد هلالی شکل آن قبّه ای از آجر شلجمی ساخته شده که طول ارتفاع گنبد از سطح بام حدود 7 متر است
ص: 148
که با کاشی های گره ای ملوّن ساخته و آراسته شده است.(1) در مدخل بقعه ایوانچه ای است که الآن به عنوان حسینیّه در مراسم عزاداری استفاده می شود. در دو طرف این مدخل دو گلدسته بسیار زیبا و بلند به ارتفاع 8 متر که بنا شده است که بر شکوه و عظمت بقعه افزوده است.
در زیر گنبد روضه مطهّر امام زاده سلطان محمد شریف واقع شده که جدار آن گچی و زاویه های آن مقرنس بدون کاشی است در وسط این روضه هم ضریح نو بنیان وجود دارد که بر در ورودی آن بعد از بسم الله آیه شریفه «اُدْخُلوها بِسَلامٍ آمِنینَ»(2) قلمزنی شده و در تحت همین آیه نوشته شده: «این ضریح مطهّر همزمان با چهارمین سالگرد جمهوری اسلامی ایران به رهبری زعیم عالیقدر نائب الامام امام خمینی (قدّس سرّه) و به دستور آیت الله العظمی آقای مرعشی نجفی (قدّس سرّه) و به کمک مؤمنین ساخته و تقدیم گردید 1403ه .ق» که مطابق 1361ه .ش می باشد سازنده آن آقای حسن پرورش می باشد و قلمزنی آن توسط آقای حسین اسکندری و نجّاری آن توسط حاج اسدالله رهنما انجام شده است.
بقعه ای در جهت شرق قم اواخر خیابان چهارمردان روبه روی گلزار شهدا، نزدیک بارگاه منسوب به علی بن جعفر، وجود دارد که به
ص: 149
عنوان امام زاده ابراهیم مورد توجه و زیارت اهالی قم و دوستداران اهل بیت علیهم السلام می باشد. نسب شناسان وی را با کنیه ابوالقاسم و لقب موسوی می شناسند.
بنابر تصریح اکثر علمای نسب شناس و به استناد کتیبه گچ بری شده داخل گنبد، وی فرزند احمد بن موسی (شاه چراغ) می باشد.
در کتیبه گچ بری شده با خط ثلث چنین نوشته شده:
«قد امرت بعمارة هذه الروضة الرفیعة و المرقد المنیعة المشهد المنوّر المقدّس المعطّر للامام المعصوم الطّاهر، ابی القاسم ابراهیم بن احمد بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن الامام المفترض الطاعة اسد الله الغالب ابی الحسن امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین. بمنّة الخاتون العظمی البانوی(1) الکبری بلقیس العهد و الاوان خدیجة العصر رابعة الدهر عصمة الدّنیا و الدّین صفوة الاسلام و المسلمین زیدت عصمتها و خلّدت عظمتها فی شهر شوّال سنة خمس و ثمانمأة بمشقّة العبد علی بن حسن الطوسی»(2)
در تاریخ مذهبی قم آمده: در نزدیکی بقعه علی بن جعفر علیه السلام در وسط یک باغ. سه بقعه و در روبه روی آن یک بقعه دیگر به نام شاه زاده ابراهیم وجود دارد که از نظر بنا و کتیبه و گچ بری جزو بناهای نفیس و تاریخی است چون تا چند قرن قبل راه قم به
ص: 150
کاشان از این باغ و بقعه ها می گذشته است طبعا مسافران و جهان گردانی که از قم به کاشان می رفتند باغ مذکور و گنبدهای اطراف آن را می دیدند. از این جهت وصف باغ گنبد سبز و دو گنبد اطراف آن را _ که بعضی از جهان گردان آنها را با عنوان مقبره شیوخ و علی بن جعفر علیه السلام و شاه زاده ابراهیم نامیده اند _ می توان در سفرنامه های مربوط به دوره صفویه تا اواخر قاجاریه کم و بیش مشاهده نمود»(1).
پس بدون تردید، بنابر آنچه مرحوم فیض بیان کرده است از نظر تاریخی مسلّم می باشد که مدفون در این بقعه ابوالقاسم ابراهیم بن احمد بن امام موسی کاظم علیه السلام است. زیرا در «تاریخ قم» از هجرتش به قم خبر داده شده و در کتیبه کمربندی بقعه هم که در سال 805 ه . ق گچ بری شده، به نام و نسب وی تصریح گردیده است.
وی می نویسد: مؤلف کتاب «انوار المشعشعین» بدون هیچ گونه مستندی برخلاف نصوص گذشته اظهار نموده: آنچه در کتیبه بقعه راجع به نسب وی قید شده از اغلاط مشهور و مشمول «رُبَّ مَشْهُورٍ لا اَصْلَ لَهُ» می باشد. و مدفون در این بقعه: ابراهیم بن احمد بن محمد بن حسین بن حسن بن علی الاصغر بن الامام زین العابدین علیه السلام می باشد که در تاریخ قم مدفنش را نزدیک مشهد علی بن حسن العلوی العریضی به نزدیکیِ نهر سعد تعیین کرده است.
اما چنان چه واضح است دفن ابراهیم سجادی قرب بقعه علی بن حسن العریضی، دلیل بر دفن او در این بقعه نمی شود، زیرا بقعه مزبور
ص: 151
گنبد دیگری است که در فاصله پنج متری صحن علی بن حسن عریضی است. و معلوم نیست چگونه آن بقعه از نظر مؤلف کتاب مزبور دور و مهجور افتاده است.
بالجمله این نظر به مصداق واقعی اجتهاد در مقابل نصّ و برخلاف منطوق کتیبه باستانی بقعه مورد نظر است و ابراهیم سجّادی با ابو العباس احمد پدر خود در بقعه مجاور صحن علی بن حسن مشهور به علی بن جعفر مدفون است.(1) اما مرحوم فیض در کتاب «انجم فروزان» قائل شده است که به احتمال قوی در کنار امام زاده ابراهیم در زیر آن گنبد، ابو العباس احمد بن محمد بن حسین بن حسن بن حسین بن حسن افطس ابن علی بن امام زین العابدین علیه السلام، مدفون می باشد.(2)
بالای سردر ورودی بقعه امام زاده ابراهیم نام وی و نام احمد بن علی بن الحسین علیه السلام نیز نوشته شده و در زیارت نامه وی که بر دیوار بقعه نصب شده نام هر دو را آورده که مؤید دفن این دو بزرگوار در این بقعه می باشد.
امام زاده ابراهیم، فرزند احمد فرزند امام موسی بن جعفر علیهما السلام است. احمد بن موسی معروف به (شاه چراغ) مدفون در شهر
ص: 152
شیراز، مردی کریم و بزرگوار، پارسا و مورد علاقه شدید پدرش موسی بن جعفر علیه السلام بود. به گونه ای که امام کاظم علیه السلام، او را بر دیگر فرزندانش به غیر از علی بن موسی الرّضا علیه السلام مقدّم می داشت، مزرعه خود معروف به «یسیره» را به او بخشید، چنان چه نقل کرده اند احمد بن موسی در زمان خود هزار بنده آزاد کرد.(1)
شیخ مفید می نویسد: برای هر یک از فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فضیلت و منقبتی جداگانه و مشهور است. و حضرت رضا علیه السلام در فضیلت بر دیگران مقدّم بود.(2)
ام احمد، مادر احمد بن موسی از بانوان محترمی است که مورد لطف زیاد امام کاظم علیه السلام قرار داشت. ام احمد، از داناترین و باتقواترین زنان روزگار خویش بود امام کاظم علیه السلام، قبل از حرکت به سوی بغداد، ودیعه های امامت _ اشیاء موروثی از پیامبر صلی الله علیه و آله _ را به او سپرد و رازهای امامت را فقط به او بیان کرد. و به او فرمود: «کلّ مَنْ جائَکِ وَ طالَبَ مِنْکِ هذِهِ الاْءَمانَةَ فی اَیِّ وَقْتٍ مِنَ الاَْوْقاتِ فَاعْلَمی بِاَنّی اسْتَشْهَدْتُ و أنَّهُ هُوَ الْخَلیفَةُ مِنْ بَعْدی وَ الاِْمامُ الْمُفْتَرَضُ الطّاعَةُ عَلَیْکِ وَ عَلی سائِرِ النّاسِ» شخصی که به تو مراجعه کرد و این امانت را خواست در هر زمانی که باشد، بدان که من شهید شده ام و آن شخص جانشین بعد از من و امام واجب الاطاعة بر تو و دیگر مردمان است.
امام کاظم علیه السلام در سال 183 ه . ق روز 25 رجب به دستور
ص: 153
هارون الرشید و توسط سندی بن شاهک پس از تحمل سختی های فراوان در زندان بغداد به شهادت رسید. علی بن موسی علیهما السلام اوّلین کسی بود که به شهادت پدر آگاهی یافت و نزد ام احمد رفت و فرمود: «هر آنچه پدر به تو سپرده بیاور» ام احمد بی درنگ فریادی کشید و سیلی بر رخسارش زد و گریبانش را درید و گفت به خدا مولایم وفات کرد» حضرت رضا علیه السلام مانع گریه و زاری او شد و فرمود: مبادا سخنی بگویی تا خبر شهادت پدرم به حاکم مدینه برسد. آن گاه ام احمد زنبیلی را با دو یا چهار هزار دینار نزد ایشان آورد و به امام رضا علیه السلام تحویل داد و اوّلین کسی بود که با آن حضرت به عنوان امام بیعت کرد.
مردم مدینه برای عرض تسلیت به خانه «ام احمد» مراجعه می کردند و احمد بن موسی برادر علی بن موسی الرّضا علیه السلام که در آن خانه بود جواب تسلیت ها را می دادند. احمد از پارساترین و عابدترین صالحان زمان خود و مردی کریم و بزرگوار بود. این منزلت احمد بن موسی سبب شد که مردم گمان ببرند که او جانشین پدرش می باشد.
احمد بن موسی متوجه منظور مردم گردید. و خود می دانست که جانشین پدر، علی بن موسی الرّضا علیه السلام است چیزی به مردم مدینه نگفت. مردم هم با وی بیعت کردند. پس از بیعت گرفتن، احمد بر فراز منبر در مسجد النّبی قرار گرفت، و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت ایراد نمود آن گاه چنین لب به سخن گشود: «اَیُّهَا النّاسُ کَما أنَّکُمْ جمیعا فی بَیْعَتی فَإنّی فی بَیْعَةِ اَخی عَلِیِّ بنِ مُوسَی الرِّضا علیه السلام وَ اعْلَمُوا اَنَّهُ
ص: 154
الإِمامُ وَ الْخَلیفَةُ مِنْ بَعْدِ أبی وَ هُوَ وَلِیُّ اللّهِ وَ الْفَرْضُ عَلَیَّ و عَلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسَولِهِ طاعَتُهُ، بِکُلِّ ما یَأمُرُنا».(1)
ای مردم همچنان که تمام شما در بیعت من هستید، من نیز در بیعت برادرم، علی بن موسی الرّضا علیه السلام می باشم، پیشوا و جانشین بعد از پدرم اوست آری او ولی خداست از طرف خدا و رسولش، بر من و شما واجب است به هر چه او فرمان داد فرمان برداری کنیم.
تمام آنان که شاهد جوان مردی و پارسایی احمد بودند، کلامش را از جان و دل پذیرفتند، در حالی که احمد بن موسی جلودارشان بود از مسجد خارج شدند و جلوی خانه علی بن موسی الرّضا علیه السلام گرد آمدند و با او بیعت کردند. احمد بن موسی نیز مجددا با امام خویش بیعت نمود و امام رضا علیه السلام در حق او دعا کرد.(2)
کیفیت هجرت وی به ایران و شهادت و دفن او در شیراز و علت لقب یافتن وی به شاه چراغ در کتب مفصل بیان شده است.
فخر رازی می نویسد: از فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام که علمای انساب اتفاق بر عدم نسل آن ها دارند، ده نفرند. یکی از آن ها جناب احمد بن موسی (شاه چراغ)(3) است صاحب «تاریخ قم» می نویسد: یکی از کسانی که به قم وارد شده است ابراهیم فرزند احمد
ص: 155
بن موسی است و در قم دارای گنبد و بارگاه است.
برای جمع بین این دو قول می توان چنین گفت: که شاه زاده ابراهیم تنها پسر احمد بن موسی بوده و چون او نسلی نداشته است، علمای انساب احمد بن موسی را بدون نسل تصوّر کرده اند آیة الله العظمی علاّمه علم رجال آقای سید موسی زنجانی _ حفظه الله _ می فرماید: برای جناب احمد بن موسی دو فرزند پسر بوده و اعقابی از آن ها موجود می باشد. که متأسفانه علمای انساب خصوصا از قرن پنج به بعد نوعا از ذکر آن غافل بوده اند.(1)
تاریخ بنای بقعه امام زاده ابراهیم سال 805 ه . ق است. و به سبک قرن هشتم برهنه از رواق و بیوتات تابعه بنا شده است. و از ابنیه تاریخی این شهر به شمار می آید.
ساختمان این بقعه با تزیینات ممتاز گچ بری، بدون نیاز به تعمیر و تجدید تا به حال حفظ شده است. بر فراز بقعه، گنبدی است هرمی. شانزده تَرکی به ارتفاع شش متر، مزیّن به کاشی های فیروزه فام که حدودا 25 سال قبل از این تعمیر و تجدید شده، در قسمت بالای هر ضلع نام جلاله و زیر آن اسم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و پایین تر از آن نام علی علیه السلام با کاشی الوان چیده شده است. این گنبد دارای عنقی نمابندی به ارتفاع دو متر از آجر کاشی تعمیری است.
ص: 156
بالای سردر ورودی بقعه، با خط نستعلیق به رنگ زرد و زمینه آبی لاجوردی، چنین نوشته: «بسمه تعالی، آرامگاه امام زادگان ابراهیم بن احمد بن موسی الکاظم علیه السلام، و احمد بن علی بن الحسین علیه السلام». روبه روی درب ورودی امام زاده ابراهیم، مسجدی به نام مسجد مسلم بن عقیل از بناهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد. ساختن ضریح آلومینیومی و نصب آن و توسعه صحن و دیوارکشی اطراف آن از اقداماتی است که در این چند سال اخیر صورت گرفته است.
ابوالحسن(1)، علی بن جعفر عُرَیضِی به سبب انتسابش به خاندان وحی و امامت، «حسینی»(2)، «هاشمی»(3) و «علوی»(4) خوانده می شد و چون در مدینه رشد یافت، وی را «مدنی» نیز می خواندند.(5)
امّا مشهورترین نسبش که بر کسی جز او گفته نمی شود، «عُرَیضی» است. چون بیشتر عمر شریفش در قریه «عُرَیض»(6) (از توابع شهر
ص: 157
مدینه) سپری شد و فرزندان وی نیز در آنجا به سر می بردند و به «عُرَیضیون» معروفند.(1)
علی بن جعفر در خانواده عصمت و طهارت دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش امام جعفر صادق علیه السلام در سال 83 ه .ق، متولد و در سال 148ه .ق در سن 65 سالگی به تحریک منصور خلیفه عباسی مسموم و شهید شد.(2)
امام جعفر صادق علیه السلام هفت فرزند پسر داشت(3) که علی کوچکترین آنها بود. و در اوایل جوانی پدر را از دست داد.(4) و با
ص: 158
برادرش امام کاظم علیه السلام رشد و نموّ نمود و به درجات عالی علمی و اخلاقی نایل آمد.(1)
در کتابهای رجالی از تاریخ تولد علی بن جعفر یادی نشده است.
امّا با دقت در بعضی از روایات به خوبی آشکار می شود که او از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السلام بیش از یک یا دو سال کوچکتر نبوده و سال تولدش نزدیک سالهای 129 یا 130ه .ق می باشد.
در روایتی از فیض بن مختار، این گونه نقل شده است که گفت:... روزی در حضور امام صادق علیه السلام از جانشین وی سخن به میان آمد... حضرت برخاست و پرده ای که آویخته بود، بالا زد و پشت پرده رفت. بعد از لحظه ای مرا صدا زد و فرمود: ای فیض، داخل شو. داخل شدم، آن حضرت را در محل عبادت مشغول نماز یافتم. نمازش تمام شد. از قبله رو گرداند، روبرویش نشستم. در این هنگام ابوالحسن (موسی بن جعفر علیه السلام) در حالی که بیش از پنج بهار از عمر شریفش نمی گذشت و تازیانه ای در دستش بود، وارد شد.
امام صادق علیه السلام فرزندش را بر زانوی خود نشاند و گفت: پدر و مادرم قربانت! این تازیانه در دستت برای چیست؟!
ص: 159
ابوالحسن گفت: برادرم علی را دیدم که این تازیانه در دست دارد و حیوانات را آزار می داد، از دستش گرفتم...»(1) حضرت امام صادق علیه السلام، به دنبال این گفتار امامت فرزندش موسی بن جعفر علیه السلام را تبیین می کند. فیض بن مختار اوّلین کسی است که این خبر را می شنود و نقل می کند.
از این روایت معلوم می شود که علی بن جعفر، در آن موقع در سن سه یا چهار سالگی بوده، به طوری که می توانسته با تازیانه حیوانات را بیازارد. با توجه به اینکه علی بن جعفر کوچکترین فرزند امام صادق علیه السلام است، پس بیشتر از یکی دو سال کوچکتر از امام کاظم علیه السلام نمی باشد. در این صورت، وی هنگام شهادت پدر 18 یا 19 سال داشته است.
مامقانی می گوید: «لازمه اینکه علی بن جعفر از پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام حدیث نقل کند؛ این است که وی هنگام رحلت پدر بین 16 تا 20 سال داشته باشد.»(2) پس آنچه را که مؤلف «تاریخ قم»(3) و محدث نوری(4) ذکر کرده اند که وی هنگام وفات پدر، دو سال بیشتر نداشته، بعید است.(5)
ص: 160
تاریخ نویسان مشهور، بر این عقیده اند که علی بن جعفر، دارای شش برادر به نامهای اسماعیل، عبدالله، اسحاق، محمّد، عباس، و امام موسی بن جعفر علیه السلام و سه خواهر به نامهای ام فروه، اسماء و فاطمه می باشد.(1)
ولی از این میان امام موسی بن جعفر علیه السلام است که در قدر و منزلت بزرگوارترین فرزند امام صادق علیه السلام شناخته می شود. وی در سال 128ه .ق. در ابواء(2) متولد گردید. آوازه بزرگواریش از دیگر برادران بیشتر بود و در آن زمان از همه سخاوتمندتر و خوشرو و گرامی تر، در عبادت سرآمد مردم عصر و پرهیزگارترین آنان و در فهم و دانش از همگان برتر بود.
پس از شهادت امام صادق علیه السلام عموم شیعیان پدرش، به امامت آن بزرگوار معتقد شدند. و در برابرش سر تعظیم فرود آوردند و از پدر بزرگوارش درباره امامت و جانشینی وی روایات و اشارات زیادی نقل کردند.(3)
با این همه، امام هفتم در عهد بسیار تاریک و دشوار بعضی از خلفای عباسی چون منصور، هادی، مهدی و هارون با تقیه(4) و سختی
ص: 161
می زیست تا اینکه هارون پس از بازگشت از سفر حج به مدینه، دستور داد؛ امام را در حالی که در مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله مشغول نماز بود، گرفته، به زنجیر کشند و زندانی کنند. پس از آن، حضرتش را از مدینه به بصره و از بصره به بغداد بردند و سالها از زندانی به زندان دیگر منتقل کردند تا اینکه در سال 183ه .ق در زندان بغداد، سندی بن شاهک وی را با سم شهید کرد. بدن مطهّر او را در مقابر قریش که هم اکنون شهر کاظمیه نام دارد، دفن نمودند. مدت امامت آن حضرت پس از پدر بزرگوارش 35 سال بود و در روز رحلت 55 سال از عمر شریفش گذشته بود.(1)
اسماعیل، بزرگترین برادر و اوّلین فرزند امام صادق علیه السلام بود که آن حضرت بسیار او را دوست می داشت و نسبت به او بیش از دیگران نیکی و محبّت می نمود.
گروهی از شیعه به موجب اینکه او بزرگترین فرزند امام صادق علیه السلام و محبوبترین آنان نزد پدر بود، گمان کردند پس از حضرت او امام و جانشین پدر است ولی اسماعیل در زمان حیات پدر در عُرَیض از دنیا رفت و مردم جنازه اش را از آنجا تا مدینه (در حدود یک فرسخ راه) بر دوش حمل نمودند و نزد امام صادق علیه السلام
ص: 162
آوردند. سپس در قبرستان بقیع دفن نمودند. چون امام صادق علیه السلام از دنیا رفت، گروهی به زنده بودن اسماعیل معتقد شدند و او را امام خود دانستند و دسته ای امامت را در فرزندان وی دانستند. این دو دسته را «اسماعیلیه» می نامند.(1)
پس از اسماعیل، عبدالله بن جعفر از دیگر برادران خود بزرگتر بود و چون در عقیده متهم به مخالفت با امام صادق علیه السلام بود، نزد پدر مقام و منزلتی مانند دیگر برادران نداشت.
عبدالله پس از پدر ادعای امامت کرد و برای اثبات این مدعا به بزرگتر بودنش از برادران دیگر استدلال می نمود. گروهی از اصحاب امام صادق علیه السلام ادعایش را پذیرفتند و ایشان را «فطحیه» لقب دادند. و این لقب بدان علت بود که پاها یا سر عبدالله، افطح (یعنی پهن) بود.
چنانکه امام صادق علیه السلام به فرزند عزیزش موسی بن جعفر علیه السلام فرموده بود؛ عبدالله مدتی اندک (هفتاد روز) پس از فوت پدر بزرگوارش درگذشت و چون پسری نداشت که جانشین وی شود معتقدان به وی دانستند که او امام نبوده است. به علاوه که برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وی را در حضور جمعی آزمود تا خود و پیروانش بدانند که او امام نیست.
عبدالله پس از مشاهده بی صلاحیتی خود برای عهده داری مقام
ص: 163
امامت، و پس از آنکه در پاسخ پرسشهای مردم ناتوان شناخته شد، اگر چه به صراحت اظهار پشیمانی نکرد ولی از ادعاهایش دست برداشت و درحالی درگذشت که هنوز برخی او را امام می پنداشتند.(1)
وی مردی دانشمند و شایسته و پارسا بود و اهل حدیث از او احادیثی نقل کرده اند.
مردی با سخاوت و دلاور بود. روزها، یک روز روزه می گرفت و یک روز افطار می کرد. وی معتقد بود که امام کسی است که با شمشیر خروج کند. همسرش خدیجه، دختر عبدالله بن الحسین می گوید: نشد روزی که محمد با جامه ای از خانه بیرون رود و آن را به مستمندان نپوشاند. و چنان بود که روزی یک گوسفند برای واردین و مهمانان خود می کشت. وی در زمان مأمون در خراسان از دنیا رفت.
در ایام امامت امام کاظم علیه السلام، گروههای زیادی چون اسماعیلیه(1)، سمیطیّه(2)، فطحّیه و ... به وجود آمدند و نیز جوّ اختناق پیش آمده از سوی حاکمان وقت باعث شده بود که تشخیص حق یعنی امامت موسی بن جعفر علیه السلام کار آسانی نباشد. امّا علی بن جعفر، حقیقت را یافته و هرگز از برادر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام جدا نشد.
علی بن جعفر نه تنها همراه و خدمتگزار برادرش موسی بن جعفر علیه السلام بود بلکه او را امام، جانشین و برترین فرزند پدر خویش می دانست.
محمد بن ولید می گوید: علی بن جعفر علیه السلام گفت: از پدرم جعفر بن محمّد علیه السلام شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود می فرمود: وصیت مرا درباره فرزندم موسی بپذیرید. زیرا او برترین فرزندان و یادگار من و جانشین من و پس از من حجّت خدای
ص: 165
تعالی بر همه مردم است.(1) او در استفاده و بهره گیری احکام و اصول دین از برادر بزرگوارش کوشا بود و پاسخهای مسائل بسیاری را نقل کرده که خود از آن بزرگوار شنیده بود.(2)
وی می گوید: همگام با برادرم در حالی که اهل و عیالش را همراه داشت، چهار مرتبه پیاده به عمره مشرف شدم. یک بار 26 روز، بار دگر 25 روز، دگر بار 24 روز و آخرین بار 21 روز طول کشید.(3)
خاندان بنی عباس و اطرافیان آنها و نظامیان برجسته و زمینداران بزرگ که از قبایل مختلفی از ملّیت های غیر عربی به اسلام روی آورده بودند، از طبقه حاکم دوران هارون الرشید به شمار می آمدند.
رؤسای این قبایل همچنان به حال خود باقی بودند و چون در گذشته، کشاورزان و بازرگانان و پیشه وران را استثمار می کردند و با طبقه بلندپایه جامعه؛ یعنی تاجران و زمینداران بزرگ و نظامیان و بیش از همه با خلفای بنی عباس همکاری و همدستی داشتند. همه اینها در مکیدن خون محرومان و به بردگی گرفتن طبقه محروم یکدست بودند و این در حالی رخ می داد که بیشتر مسلمانان در محرومیت کامل به سر می بردند.
ص: 166
بسیار دشوار بود در چنین وضعیتی که بهره مندی از آسایش و ثروت و پاداشهای فراوان از ویژگیهای آن به شمار می آمد، رهبر یا رییس قبیله ای یافت شود که حکومت، او را با پول نخریده باشد.
بسیاری از علویان که تا دیروز ماهیتی انقلابی داشتند و چه بسا کسانی که پدران و برادران و خویشانشان به دست عباسیان به قتل رسیده بودند، سرانجام در دام مادیّات آنها شکار شدند.(1)
یکی از کسانی که در قبال صد هزار درهم اسرار امام را برای هارون الرشید آشکار ساخت و در شهادت آن حضرت همدست آنها گردید، محمد بن اسماعیل بن جعفر نوه امام صادق علیه السلام بود.
علی بن جعفر در روایتی چنین می گوید: عمره رجب را گزارده و در مکه بودیم. محمد بن اسماعیل بن جعفر (نوه امام صادق علیه السلام) نزد من آمد و گفت: عمو جان، می خواهم به بغداد بروم و دوست دارم با عمویم ابوالحسن (موسی بن جعفر علیه السلام) خداحافظی کنم. دلم می خواهد تو نیز همراهم باشی.(2)
من با او به سوی برادرم که در منزل «حُوْبَه» بود، رهسپار شدیم. اندکی از مغرب گذشته بود که به آنجا رسیدیم. من در زدم. برادرم جواب داد و در را باز کرد و فرمود: کیستی؟
ص: 167
گفتم: علی.
فرمود: اکنون می آیم (و برای وضو گرفتن به اندرون خانه رفت) و او وضو را طول می داد.
گفتم: شتاب کنید.
فرمود: شتاب می کنم، سپس آمد در حالی که پارچه رنگ کرده ای به گردنش بسته بود و پایین آستانه در نشست.
من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: من برای کاری آمده ام که اگر تصویب فرمایی از توفیق خداست و اگر غیر از آن باشد، ما خطای بسیار داریم.
فرمود: چه کار است؟
گفتم: این برادرزاده شماست که می خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد رود.
فرمود: بگو بیاید.
من او را که در کناری ایستاده بود، صدا زدم. او نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید. و گفت: قربانت، مرا سفارشی کن.
فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی!
او پاسخ داد: هر که بدی تو را خواهد، خدا آن بدی را به خودش رساند. (محمد پیوسته به بدخواه او نفرین می کرد تا) باز سرش را بوسید و گفت: عمویم! مرا سفارشی کن.
فرمود: تو را سفارش می کنم که درباره خون من از خدا بترسی!
گفت: هر که بدی شما را بخواهد، خدا به خودش رساند، به خودش
ص: 168
رساند!
باز سرش را بوسید و گفت: ای عمو! مرا سفارشی کن
فرمود: سفارشت می کنم که درباره خون من از خدا بترسی!
باز او بر بد خواهش نفرین کرد و به کناری رفت.
من نزدیک برادرم رفتم، وی به من فرمود: علی، اینجا باش.
من ایستادم. حضرت به اندرون خانه رفت و مرا صدا زد. من نزدش رفتم. کیسه ای که صد دینار در آن بود، به من داد و فرمود: به پسر برادرت بگو، این پول را در سفر کمکِ خرجش سازد.
من آن را گرفتم و در حاشیه عبایم گذاشتم، باز صد دینار دیگرم داد و فرمود: این را هم به او بده. سپس کیسه دیگری داد و فرمود: این را هم به او بده.
گفتم: قربانت! اگر بدانچه فرمودی، از او می ترسی، چرا او را بر ضد خود کمک می کنی!؟
فرمود: هر گاه من به او بپیوندم و او از من ببُرد، خدا عمرش را قطع می کند، سپس یک کیسه دیگری که سه هزار درهم خالص داشت، برگرفت و فرمود: این را هم به او بده.
من نزد محمد رفتم و صد دینار اوّل را به او دادم. بسیار خوشحال شد و عمویش را دعا کرد. سپس کیسه دوم و سوم را دادم، چنان خوشحالی کرد که گمان کردم، باز می گردد و به بغداد نمی رود. باز سه هزار درهم را به او دادم ولی او راه خود را پیش گرفت و نزد هارون رفت و به عنوان پذیرش خلافت وی به او سلام کرد و گفت:
ص: 169
من گمان نمی کردم که در روی زمین دو خلیفه باشد تا آنکه دیدم مردم به عمویم موسی بن جعفر علیه السلام به عنوان خلافت سلام می کنند!
هارون صد هزار درهم برایش فرستاد. ولی خدا او را به بیماری خنازیر و خناق مبتلا کرد و نتوانست به یک درهم از آن اموال نگاه کند و دست برساند.(1)
آری این نمونه ای بود از افراد زیادی که سعادت ابدی خویش را به دنیای زودگذر فروختند و آب به آسیاب دشمن ریختند. و امام بحق را تنها گذاشتند. هارون الرشید نیز که در پی فرصت بود تا بزرگترین سدّ راه خوشگذرانیها و چپاولگریهایش را بردارد. با سعایت امثال وی به نقشه های شومش نزدیکتر می شد. تا اینکه سرانجام آن امام همام علیه السلام را مسموم و شهید کرد.
بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام گروهی چنین پنداشتند که وی از دنیا نرفته و نمی میرد تا اینکه شرق و غرب زمین از آنِ او گردد و گیتی آکنده از ستم را، پر از عدل و داد کند و او مهدی «قائم» است!
بعضی شهید شدن آن امام را انکار کرده، گفتند: خداوند او را نزد خود به آسمان برده، در هنگام قیامش دوباره باز می گرداند. این گروه را
ص: 170
«واقفه» نامیدند، چون بر امامت موسی بن جعفر علیه السلام توقف نموده، پس از وی امامی را نپذیرفتند.(1)
امّا علی بن جعفر علیه السلام به سبب درست تربیت شدن در مکتب برادر بزرگوارش، پیرو هیچ یک از گروههای انحرافی نشد و امامت بحق فرزند برادرش امام رضا علیه السلام را پذیرفت و از مدافعان وی بود. او از کسانی است که سخن گرانقدر برادرش امام کاظم علیه السلام را در تعیین و نصب امام رضا علیه السلام بر منصب امامت و جانشینی پدرش نقل نمود.
حسن بن فضال می گوید: از علی بن جعفر شنیدم که می گفت: نزد برادرم موسی بن جعفر علیه السلام بودم در حالی که او _ به خدا سوگند _ بعد از پدرم، حجّت خدا در روی زمین بود، ناگاه فرزندش علی علیه السلام وارد شد برادرم به من فرمود: ای علی! این صاحب (امر امامت و ولیّ) تو است. او نسبت به من به منزله من است نسبت به پدرم. [همانطوری که من جانشین پدرم امام صادق علیه السلام می باشم، او بعد از من جانشین من است و امر امامت به او سپرده می شود.] خداوند تو را بر دین او ثابت قدم بدارد. پس من گریستم و با خود گفتم: به خدا سوگند، پیام مرگ خود را می دهد!
باز فرمود: ای علی! ناچار حکم پروردگار درباره من جاری می شود. من [نیز] به راه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می روم. آن حضرت سه روز قبل از
ص: 171
اینکه هارون الرشید دوباره او را جلب نماید، این سخنان را با من در میان گذاشت.(1)
علی بن جعفر در روایتی دیگر چنین می گوید: مردی بر برادرم امام کاظم علیه السلام وارد شد و گفت: قربانت شوم، بعد از شما صاحب امر امامت کیست؟
برادرم فرمود: بعد از وفات من آنها فتنه می کنند و می گویند او «قائم» است در حالی که «قائم» سالها بعد از من خواهد آمد.(2)
امام علیه السلام پیشاپیش معجزه گونه، گمراهی واقفیه را خبر می دهد. و علی بن جعفر علیه السلام و جمعی از خواصّ آن حضرت با آگاهی کامل، از آنها دوری می جویند و امامت امام رضا علیه السلام را می پذیرند.
زکریا بن یحیی می گوید: شنیدم علی بن جعفر به حسن فرزند حسین بن علی بن الحسین چنین می گفت: خداوند ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را یاری نمود، زمانی که برادرها و عموهایش بر او ستم روا داشتند.(3)
در عصر امامت آن بزرگوار، نهضتهای فراگیری بر ضد جورپیشگان حاکم شکل گرفت و نفوذ بعضی از آنها تا کوفه، واسط، بصره، اهواز، حجاز و یمن گسترش یافت. نوشته اند: علی بن جعفر علیه السلام به
ص: 172
همراه عده ای از علویین در بعضی از این جنبشها چون قیام ابن طباطبا به فرماندهی ابوالسرایا، (199ه .ق)(1) و خروج محمد دیباج (200ه .ق)(2) شرکت داشته است.(3)
برخی این را دلیل بر ضعف عقیده وی نسبت به امامت امام رضا علیه السلام دانسته اند(4)! امّا با کمی دقّت روشن خواهد شد که بر فرض شرکت وی در این قیامها دلیل ضعف عقیده اش نیست. زیرا ائمه علیهم السلام بعد از امام حسین علیه السلام با اینکه خود در هیچ یک از این نهضتها شرکت نکردند و گاهی نسبت به روشها و خطاهای قیام کنندگان اعتراض می کردند، هیچ گاه آنها را از نظر دور نداشتند
ص: 173
و خیلی از آنها را مخفیانه تأیید می کردند.(1) چنانکه از امام کاظم علیه السلام نقل شده، هنگامی که پسر عمویش، حسین بن علی معروف به قتیل فخّ(2) برای وداع نزد آن حضرت آمد، امام علیه السلام به او فرمود: «ای پسر عمو! تو کشته می شوی! پس ضربه را محکم فرود بیاور، زیرا که این گروه فاسقند، به ایمان تظاهر می کنند و شرک خود را پنهان می دارند. انا لله و انّا إلیه راجعون. پاداش شهیدان را برای تو و یارانت از خدا می خواهم.»(3)
و از حضرت امام رضا علیه السلام درباره نهضت علوی ابن طباطبا چنین نقل شده است: «محمد بن اثرم که در زمان ابوالسرایا از جانب محمد بن سلیمان علوی سردسته نگهبانان مدینه بود، می گوید: همه افراد خاندان ابن طباطبا و دیگر مردم از قریش، به گرد او جمع شدند و با وی بیعت کردند و به او گفتند: خوب است برای ابو الحسن علیه السلام پیغامی بفرستی که به جمع ما درآید. زیرا دعوت ما یکی است.
سلیمان به من گفت: به سوی او برو و سلام برسان و بگو: افراد
ص: 174
خاندان تو گرد هم آمده اند و دوست دارند که شما هم با آنان باشی. اگر مصلحت می دانی، قدم رنجه فرما.
محمد بن اثرم می گوید: من نزد آن حضرت شرفیاب شدم و او در «الحمراء» بود. سلام کردم و پیام را به او رساندم.
حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو: پس از گذشت بیست روز نزد تو خواهم آمد.
او می گوید: پاسخ وی را رساندم. چند روزی درنگ کردم؛ چون روز هیجدهم شد، ورقا، فرمانده جلّودی وارد شد. من از مدینه خارج شدم و به جانب «صورین» فرار کردم. در آن هنگام کسی مرا آواز داد: ای اثرم! چون روی به جانب او کردم، دیدم ابوالحسن علیه السلام است و می فرماید: «بیست روز گذشته یا نه؟!»(1)
از این بیان چند نکته بخوبی روشن می شود:
1. این نهضت در دفاع از عدالت و دفع جور و ستم شکل گرفته و افرادی از خاندان اهل بیت علیهم السلام و علویانی که نسبت به اسلام درد و سوزی داشتند، گرد هم جمع شدند و انگیزه ای جز ادامه راه ائمه علیهم السلام نداشتند.
2. امام علیه السلام با صراحت نهضت را رد نکرد و حرکت و جنبش را مردود نشمارد. پس با اصل جنبش و قیام در مقابل ستمگران مخالف نبوده است؛ لکن بنابر مصالحی از شرکت در آن سرباز زد. شاید
ص: 175
همراهی آشکار امام علیه السلام با آنها با آن مراقبتهای شدیدی که برای حضرت بود، باعث می شد که آنها نه تنها به اهداف خود نرسند، بلکه زودتر شکست بخورند.
3. امام علیه السلام با بینش دقیقی که نسبت به حوادث داشت، می دانست این حرکتها که ابتدا با یک شور و هیجان زیادی آغاز می شود، با رودر رویی سپاه مجهّز و قوی حاکمان جور سست شده، صحنه را خالی می کنند و قیامها بدون نتیجه مطلوب سرکوب می شود. چه اینکه اگر امام علیه السلام تشخیص دهد که تعداد انگشت شماری یار باوفا دارد، خود در مقابل حاکمان جور قیام می کند. به علاوه که، این قیام گرچه به ظاهر به آرمانهای خود نرسیدند، امّا آثار نیک فراوانی داشتند که نمی توان نادیده گرفت. لرزه ای که در پی این انقلابها بر اندام حکومت وارد می شد و جبهه های مختلفی که در شهرهای متعدد ایجاد می گردید، بعضی از آن نتایج است که امر ساده ای نبود. جبهه هایی که در مدت استمرارش پیوسته حکومت عباسی را وا می داشت تا در جنگ با انقلابیون تقاضای آتش بس کند.(1) پس همراهی علی بن جعفر علیه السلام با بعضی از این قیامها دلیلی بر ضعف عقیده وی نیست.
بزرگترین فضیلت علی بن جعفر علیه السلام این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب شناخت و آن را از ارزشهای ظاهری جدا
ص: 176
دانست که خود را تسلیم ولایت کرد و برای امام معصوم علیه السلام ارج و منزلت ویژه ای قایل شد.
بدین سبب امامت برادرش امام کاظم علیه السلام و فرزند برادرش امام رضا علیه السلام را به خوبی پذیرفت و در مقابل آنها سر اطاعت و تسلیم فرود آورد. امّا تبلور این فضیلت هنگامی است که وی در کهنسالی بعد از آنکه خود عالمی بزرگ، دارای منزلتی عظیم و شخصیت اجتماعی والایی است، در مقابل فرزندِ فرزند برادرش، امام جواد علیه السلام، در حالی که بیش از هشت بهار از عمر شریفش نگذشته، سر تعظیم فرود آورده، او را امام خویش معرفی می کند و به گونه ای احترامش می کند که برای دوستانش تعجب انگیز است. بر او خرده می گیرند. امّا او بر صحّت رفتار خود تأکید می نماید.
محمد فرزند حسن بن عمار گوید: «من دو سال نزد علی بن جعفر بن محمد (عموی امام رضا علیه السلام) بودم و هر خبری که او از برادرش، موسی بن جعفر علیه السلام، شنیده بود، می نوشتم. روزی در مدینه خدمتش نشسته بودم که ابوجعفر محمد بن علی (حضرت جواد علیه السلام) در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او وارد شد. علی بن جعفر علیه السلام برجست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابوجعفر علیه السلام به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت رحمت کند! او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما ایستاده باشی؟!
چون علی بن جعفر به جایگاه خود برگشت، اصحابش او را
ص: 177
سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این گونه رفتار می کنید؟!! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خداوند عزّوجلّ (صاحب) این ریش را سزاوار (امامت) ندانست و این کودک را شایسته دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟!! پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم.(1)
آری! اگر کسی بنده خدا باشد، در مقابل انتخاب خداوند اعتراض ندارد و تسلیم محض است.
حسن(2) فرزند موسی بن جعفر علیه السلام می گوید: در مدینه خدمت ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) بودم، که علی بن جعفر علیه السلام و مردی بیابانی از اهل مدینه نیز نشسته بودند. آن مرد در حالی که با دستش به حضرت اشاره می کرد، به من گفت: این جوان کیست؟
گفتم: او جانشین رسول الله صلی الله علیه و آله است.
گفت: سبحان الله! رسول خدا صلی الله علیه و آله حدود دویست و اندی سال پیش، از دنیا رفت و او جوانی بیش نیست. چگونه جانشین پیامبر خواهد بود؟!
گفتم: او وصیّ علی بن موسی (الرضا علیه السلام) است. و علی وصیّ موسی بن جعفر علیه السلام، و موسی وصیّ جعفر بن محمّد، و جعفر وصیّ محمّد بن علی و محمّد وصیّ علی بن الحسین و علی
ص: 178
وصیّ حسین بن علی و حسین وصیّ حسن بن علی و حسن وصیّ علیّ بن ابیطالب و علی وصیّ رسول الله علیهم السلام است.
(در این هنگام) طبیب آمد، خواست (برای مداوا) او را رگ زند(1)، پس علی بن جعفر بلند شد و گفت: سرورم (اجازه دهید) اوّل رگ مرا قطع کند تا اینکه قبل از شما تیزی آهن را بچشم.
او می گوید: به (علی بن جعفر) گفتم بر تو مبارک باشد. سپس روی به سوی اعرابی (یا طبیب) کرده، گفتم: او عموی پدرش است.
بدین ترتیب رگ علی بن جعفر علیه السلام زده شد. سپس امام جواد علیه السلام بلند شد تا آنجا را ترک کند، علی بن جعفر علیه السلام نیز بلند شد و کفشهای امام را جفت کرد تا بپوشد.(2)
در روایت دیگر آمده است:
علی بن جعفر علیه السلام گفت: مردی که او را واقفی می پنداشتم از من پرسید: برادرت امام کاظم علیه السلام چه شد؟
گفتم: از دنیا رفت.
گفت: به چه دلیل این را می گویی؟!
گفتم: اموالش تقسیم شد. همسرانش زندگی جدید شروع کردند و امامِ بعد از وی تعیین گردید.
گفت: امام بعد از او کیست؟
ص: 179
گفتم: فرزندش علی.
گفت: او چه شد؟
گفتم: او نیز از دنیا رفت.
گفت: از کجا می دانی وفات کرده است؟!
گفتم: اموالش تقسیم شد و زنانش به خانه های جدید رفتند و امام بعد از وی معلوم گردید.
گفت: امام بعد از او کیست؟
گفتم: فرزندش ابوجعفر.
گفت: شما با این سن زیاد و قدر و منزلت و در حالی که فرزند امام صادق علیه السلام هستید درباره این نوجوان چنین می گویی؟!
گفتم: تو را جز شیطان چیز دیگری نمی بینم. چه کنم اگر خداوند او را برای (امامت) شایسته دیده، امّا این ریش سفید را برای آن، اهل ندانسته است.(1)
و نیز چنین نقل شده است: که ابو جعفر، محمد بن علی بن موسی (امام جواد علیه السلام)، بر علی بن جعفر عُریضی وارد شد. وی از جا برخاست و آن حضرت را بر جای خود نشاند و هیچ سخنی نگفت تا اینکه آن امام بزرگوار برخاست. اصحاب و دوستان علی بن جعفر گفتند:
آیا با امام جواد علیه السلام در حالی که عموی پدرش هستی، این گونه تواضع می کنی؟!
ص: 180
علی بن جعفر دستی به ریش خود زد و گفت: وقتی خداوند این ریش سفید را برای امامت اهل نداند، من آن را برای سوختن در آتش شایسته بدانم؟!(1)
ناچار از حکم قیافه شناس!
زکریا بن یحیی می گوید: از علی بن جعفر علیه السلام که برای حسن بن حسین بن علی علیه السلام سخن می گفت، چنین شنیدم: به خدا سوگند! خداوند متعال، ابوالحسن حضرت رضا علیه السلام را یاری کرد.
حسن گفت: آری به خدا، قربانت گردم، همانا برادرانش نسبت به او ستم کردند.
علی بن جعفر علیه السلام گفت: آری به خدا، ما عموهایش هم به او ستم کردیم.
گفت: [عموهایش به وی گفتند] هرگز در میان ما خاندان امامی(2) کسی که رنگش دگرگون باشد، نبوده است.
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: او پسر من است.
آنها گفتند: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله، به حکم قیافه شناس داوری فرمود(3)، میان شما و ما هم قیافه شناس، داور باشد (تا
ص: 181
معلوم شود که حضرت جواد علیه السلام فرزند شماست).
حضرت فرمود: من دنبال آنها نمی فرستم، شما بفرستید و به آنها اطلاع ندهید که برای چه دعوتشان می کنید و شما در خانه خود باشید.
چون که آنها آمدند. ما همه در باغی نشستیم و عموها و برادران و خواهران امام رضا علیه السلام صف کشیدند و به حضرت رضا علیه السلام لباس کهنه و کلاهی پشمین پوشانیدند و بیلی بر دوشش گذاشتند و گفتند: به صورت باغبانی در باغ مشغول کار شود. سپس ابو جعفر علیه السلام را آوردند و به قیافه شناسان گفتند: این پسر را به پدرش منسوب کنید.
آنها گفتند: پدر او در اینجا نیست ولی این و این عموی پدر او هستند و این عموی خود اوست و این عمّه او می باشد. اگر او را در اینجا پدری باشد، همین صاحب باغ است که قدمهای او با قدمهای این پسر یکسان است و چون حضرت رضا علیه السلام برگشت، گفتند: همین شخص، پدر اوست.(1)
ص: 182
علی بن جعفر گوید: من برخاستم و لب ابو جعفر علیه السلام را چنان بوسیدم که آب دهانش را مکیدم و به او عرض کردم: گواهی می دهم که تو نزد خدا امام من هستی.
پس حضرت امام رضا علیه السلام گریه کرد و فرمود: ای عمو، مگر نشنیدی که پدرم می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پدرم فدای پسرِ بهترین کنیزان، پسر کنیز نوبیه(1) که دهانش خوشبو و زهدانش نجیب زاست...(2)
از فرزندان اوست آن غایب و خونخواه پدر و جدش، آن کس که از دیده ها پنهان شود، پس مردم بگویند، مُرد، یا اینکه هلاک شد، یا در کدام بیابان و صحرا گم گشته است؟!
عرض کردم: راست گفتی قربانت شوم.(3)
ص: 183
علی بن جعفر، یکی از راویان بزرگواری است که فقها و محدثان در فضیلت و وثاقت و اعتماد بر روایتش، اتفاق نظر دارند.(1)
رجال شناس معروف احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفی 274 یا 280ه .ق) او را از اصحاب امام صادق علیه السلام و امام رضا علیه السلام شمرده است(2) و این در حالی است که وی تا کسی را مورد اطمینان نداند، او را از اصحاب امام نمی شمارد.
ابوالحسن محمد بن احمد بن داوود (وفات 378ه .ق) وی را در ردیف موثقین نام برده است و او را به بزرگواری ستوده است.(3)
شیخ مفید محمد بن نعمان (متوفی 413ه .ق) چنین می گوید: «علی بن جعفر و برادرش اسحاق دو شخصیتی هستند که هیچ کس در فضل و تقوایشان اختلاف نکرده است.»(4) وی در جای دیگر می گوید: «علی بن جعفر از کسانی است که بسیار حدیث نقل کرده و روشی استوار داشته است. بسیار پارسا و دانشمند و در خدمت برادر ارجمندش، امام موسی بن جعفر علیه السلام، بوده و خبرهای زیادی از آن حضرت نقل
ص: 184
نموده است.»(1)
نجاشی (372 _ 450ه .ق) می گوید: «علی بن جعفر کتابی درباره حلال و حرام دارد که از راههای گوناگونی به ما رسیده است.»(2)
گویا فضیلت و تقوای علی بن جعفر علیه السلام در نزد نجاشی به گونه ای آشکار بوده است که آن را لازم ندانسته است.(3)
شیخ طوسی (385 _ 460ه .ق) درباره وی این گونه اظهار نظر می کند: «علی بن جعفر، برادر موسی بن جعفر صلوات الله علیهم _ شخصی بزرگوار و مورد اطمینان است. کتاب «مناسک و مسائل» از اوست».(4)
وی در کتاب رجالش، علی بن جعفر را از اصحاب امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام می داند و او را مورد اطمینان و صاحب کتاب معرّفی می کند.(5)
رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب (متوفی 588ه .ق) می گوید: «علی بن جعفر یکی از افراد مورد وثوق امام کاظم علیه السلام بود.»(6)
علاّمه حلّی (648 _ 726ه .ق) درباره او چنین آورده است: «علی بن جعفر برادر امام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام، از اصحاب امام
ص: 185
رضا علیه السلام و مورد اطمینان است.
مرحوم کشی درباره او روایاتی آورده است که بر صحّت عقیده و ادب وی با امام هادی علیه السلام دلالت دارد و شأن وی برتر از این ها می باشد.»(1)
ابن عنبة (متوفی 828ه .ق) می گوید: «علی عُریضِی کوچکترین فرزند امام صادق علیه السلام عالمی بزرگوار می باشد که از برادرش، امام موسی بن جعفر علیه السلام و پسر عموی برادرش شهید حسین بن زید روایت نقل کرده است.»(2)
علامه ملا محمدباقر مجلسی (متوفی 1111ه . ق) می گوید: «علی بن جعفر بسیار با فضیلت و با تقوا و استوار بود و از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام احادیث زیادی نقل کرده است، به تربیت وی رشد نموده و تاکنون مورد احترام شیعیان بوده، چهار یا پنج امام معصوم علیهم السلام را درک کرده است. درباره اش چنین نقل شده که: از نظر پارسایی و فضیلت کسی به منزلت وی نمی رسید.»(3)
محدث قمی (1294 _ 1359ه . ق) می نویسد: «جلالت شأن و عظمت قدر آن بزرگوار بیشتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که بر کسی پوشیده بماند. آن بزرگوار تربیت شده برادر ارجمندش امام موسی بن جعفر علیه السلام است و از بزرگان راویان
ص: 186
و صاحبان تصنیف بوده، چهار امام را درک نموده [و] خدمت کرده [است [و تمامی علمای رجال او را ستایش بلیغ نموده اند.(1)
علی بن جعفر از نظر وثاقت و فضیلت به مقامی رسیده که بعضی از مخالفین نیز وی را به عظمت و بزرگی ستوده اند. شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی (متوفی 748ه . ق)(2) و ابو الفلاح عبدالحیّ بن العماد حنبلی (متوفی 1089ه . ق)(3) وی را از بزرگان سادات و از اشراف می شمارند. شهاب الدین ابوالفضل احمد بن علی بن حجر عسقلانی (متوفی 852ه . ق)(4) می گوید: علی بن جعفر ... هاشمی و علوی است و از پدر و برادر و پسر عموی پدرش حسین بن زید بن علی بن الحسین علیهما السلام حدیث نقل می کند.
اساتید
در علم رجال، به افرادی که راوی از آنها حدیث نقل می کند، «مشایخ» یا «اساتید» گفته می شود. علی بن جعفر علیه السلام از این نظر ویژگی خاصی دارد، که شاید کمتر کسی بدین شرافت و افتخار رسیده باشد.
وی پنج امام معصوم علیهم السلام را درک کرده، از محضر سه تن از آن بزرگواران بهره مند گردیده است.
ص: 187
1 _ پدرش، امام صادق علیه السلام:
بنابر تصریح جمعی از محدثان بزرگوار چون برقی، شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن شهرآشوب، ابن داوود(1)رحمة الله علیهم علی بن جعفر از پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده و لذا از اصحاب وی محسوب می شود.
2 _ برادرش، امام کاظم علیه السلام:
علی بن جعفر علیه السلام بیشترین بهره علمی و اخلاقیش را از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السلام گرفت و در مکتب وی رشد نمود و به درجات عالی رسید.
حاصل آن همه تلاش، علاوه بر رشد انسانی خود کتاب (المسائل) وی می باشد که امروز یکی از مآخذ فقهی شیعه است و او اکثر روایاتش را از برادر بزرگوارش نقل نموده است.(2)
3 _ فرزند برادرش، امام رضا علیه السلام:
علامه حلی و شیخ طوسی و بعضی دیگر(3)، علی بن جعفر علیه السلام را از اصحاب امام رضا علیه السلام دانسته و می گویند: روایاتی از آن امام همام نقل فرموده است.
ص: 188
بدون شک، وی زمان امام جواد و امام هادی علیهما السلام را درک کرده امّا مشاهده نشده است که از آن دو بزرگوار روایتی نقل کند.(1)
علی بن جعفر مشایخ دیگری نیز داشته که عبارتند از:
1. حسین بن زید(2) شهید فرزند علی بن الحسین علیه السلام.
2. سفیان بن عیینه ثوری.(3)
ص: 189
3. محمد بن مسلم.(1)
4. عبدالملک بن قدامة
5. مُعَتّب از محبان امام صادق علیه السلام.
معتب یکی از ده موالی امام صادق علیه السلام می باشد که از همه برتر و با فضیلت تر می باشد.(2)
6. ابوسعید مکیّ.(3)
کسانی که از راوی، روایت نقل می کنند، شاگردان وی محسوب می شوند. علی بن جعفر به موجب انتسابش به خاندان وحی و امامت،
ص: 190
و ارتباط نزدیکش با ائمه معصومین علیهم السلام بیشتر مورد توجه بوده است و چون خورشیدی عالمتاب، گردش جمع می شدند تا از نور وجودش، راههای تاریک زندگی خویش و آیندگان را روشن نمایند.
بدین سبب تشنگان حقیقت به واسطه وی از دریای بی کران علم خاندان عصمت و طهارت، آب حیات نوشیده، مشکلات علمی و دینی خویش را حل می نمودند. از همین رو وی توفیق یافت که با پرورش شاگردان زیاد، علوم اهل بیت علیهم السلام را در اختیار آنها قرار دهد.
در کتابهای رجالی و مجموعه های روایی ذکر شده است که بیش از چهل راوی از خوان نعمت علمی وی بهره مند شدند. اسامی آنها به ترتیب حروف الفبا چنین است:
1. احمد بزی (احمد بن زید)؛
2. احمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
3. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی؛
4. احمد بن محمد بن عبدالله؛
5. احمد بن موسی؛
6. احمد بن یزید؛
7. اسحاق بن محمد بن اسحاق بن جعفر؛
8. اسحاق بن موسی بن جعفر (فرزند برادرش)؛
9. اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر (فرزندِ پسر برادرش)؛ وی مانند استادش علی بن جعفر علیه السلام از راویان مورد وثوق
ص: 191
و صاحب کتاب می باشد.(1)
10. اسماعیل بن همام؛
وی نیز از نظر علمای رجال مورد اطمینان بوده و دارای کتابی است.(2)
11. اسماعیل بن یسار (بشار)؛
12. ایوب بن نوح؛
وی نزد امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام دارای منزلتی عظیم بود و بسیار باتقوا و اهل عبادت و مورد وثوق بود.(3)
13. الحسن بن الحسین بن علی بن الحسین؛
14. الحسن بن علی بن عثمان بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام؛ (الحسن بن علی بن عمر و العمرکی)؛
15. حسین بن زید بن علی بن الحسین علیه السلام؛
شرح حال وی در بخش اساتید ذکر شد.
16. الحسین بن عیسی بن عبدالله؛
17. الحسین بن موسی بن جعفر علیه السلام (پسر برادرش)؛
18. داوود بن محمد نهدی؛ که خود از راویان مورد وثوق است.
19. زکریا بن یحیی بن نعمان صیرفی، بصری؛
20. زید بن علی بن الحسین علیه السلام؛
ص: 192
21. سلمة بن شعیب؛
22. سلیمان بن جعفر؛
23. عبدالجبار بن عمرو یمامی؛
24. عبدالعزیز بن عبدالله اویسی؛
25. عبدالعظیم حسنی؛
26. عبدالله بن الحسن بن علی بن جعفر (نواده وی)؛
27. عبدالله نهیکی؛
28. علی بن اسباط بن سالم؛
29. علی بن حسن بن علی بن عمر بن علی بن الحسین علیه السلام؛
30. علی بن حسین بن علی بن عمر بن علی بن الحسین علیه السلام؛ (شاید این همان علی بن حسن باشد).
31. علی بن محمد بن حفص، ابوقتاده قمی؛
32. عمرکی بن علی بوفکی خراسانی، نیشابوری؛
33. عمرو بن ابی معمر؛
34. عیسی بن عبدالله؛
35. محمد بن حسن بن عمار؛
36. محمد بن عبدالله بن مهران؛
37. محمد بن علی بن جعفر (فرزندش)؛
38. موسی بن حسن؛
39. موسی بن قاسم بجلی؛
40. نصر بن علی جَهْضَمِّی؛
ص: 193
41. یعقوب بن یزید؛
42. یونس بن عبدالرحمان؛
43. هارون بن موسی.(1)
بعضی از شاگردان علی بن جعفر از علمای بزرگ و راویان بنام و برجسته بوده اند که زندگینامه تنی چند از آنها را به طور خلاصه ذکر می کنیم:
1. احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی (متوفی 221ق.): از محدثان بلندپایه شیعه و از اصحاب امام موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد علیهم السلام بوده و علما، روایات وی را صحیح و او را از اصحاب اجماع می دانند. کتاب «الجامع»، «ما رواه عن الرضا علیه السلام»، «المسائل» و «النوادر» از تألیفات اوست.(2)
2. زید بن علی بن الحسین: وی بعد از حضرت امام باقر علیه السلام از دیگر برادران خود بهتر و فاضل تر بود. شخصی عابد، پرهیزگار، سخاوتمند و شجاع بود که در پی امر به معروف و نهی از منکر و خونخواهی امام حسین علیه السلام با شمشیر قیام کرد. او پیوسته مشغول قرائت قرآن مجید بود و از خوف خدا می گریست.
قیام وی برای دفاع از حق امامت و ولایت بود و برادرش امام باقر علیه السلام را شایسته این امر می دانست.(3)
ص: 194
3. حضرت عبدالعظیم حسنی از محدثان بزرگوار، عالم، زاهد، عابد و از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام بود و احادیث زیادی از ایشان نقل کرده است، زمانی اعتقاداتش را بر امام هادی علیه السلام عرضه می کند و حضرت می فرماید: به خدا سوگند این است دین پسندیده خدا. بر همین اعتقاد ثابت باش! خداوند متعال تو را در دنیا و آخرت ثابت قدم بدارد.(1)
در تاریخ وفات علی بن جعفر علیه السلام اتفاق نظر وجود ندارد. بعضی چون ذهبی(2)، ابن حجر(3)، یاحقی(4)، ابن العماد(5) و از متأخرین آقا بزرگ تهرانی(6) و ... رحلت وی را سال 210ه . ق دانسته اند. بعضی چون ابن عنبة و ... می گویند: علی بن جعفر زمان امام هادی علیه السلام را درک نموده و تا حدود سال 220 ه . ق در قید حیات بوده است.(7)
مامقانی(ره)(8) طول حیات وی را تا سال 252 ه . ق بعید نشمرده، و مدت عمرش را 120 سال، بلکه بیشتر از آن دانسته است.
ص: 195
مسعودی می نویسد: «وفات علی بن جعفر مدنی روز دوشنبه سه روز به آخر ماه ذوالحجة سال 234 ه . ق واقع شد و در آن موقع هفتاد و دو سال از عمرش گذشته بود.»(1)
بعضی بدین نتیجه رسیده اند که تولد وی زودتر از سال 135 ه .ق و وفاتش بعد از سال 220 ه . ق نمی باشد. پس هنگام وفات 85 ساله بوده است.(2) امّا با تحقیقی که گذشت، تولد علی بن جعفر حدود سال 130(3) و وفاتش از سال 220 ه .ق فراتر نبوده و سن شریف وی در هنگام وفات حدود نود سال بوده است.
در شرق شهر مقدس قم [اواخر خیابان چهار مردان (انقلاب) جنب گلزار شهدا [بارگاهی وجود دارد که به «دربهشت» مشهور است و از آن و کاشی های نفیس مرقد و محراب و ازاره و درگاه آن در بسیاری از مآخذ داخلی و خارجی یاد شده است.
آن تربت را «علی بن جعفر عریضی» فرزند امام صادق علیه السلام می پندارند. ولی بعید است این انتساب صحیح باشد.(1)
علامه ملا محمدتقی مجلسی(ره) (1003 _ 1070 ه . ق) می نویسد: «قبر علی بن جعفر در شهر قم مشهور و معروف است. شنیدم که اهل کوفه از او تقاضا کردند، به کوفه بیاید. علی بن جعفر دعوت آنها را پذیرفت و به کوفه رفت و مدتی در آنجا ماند. مردم کوفه از وی احادیثی آموختند و او نیز از آنها، احادیثی گرفت. سپس مردم قم از وی خواستند به قم بیاید. او به قم آمد و تا آخر عمر در آنجا ماند و بعد از رحلت در قم به خاک سپرده شد.»(2)
محدث نوری(ره) این نظر را نادرست شمرده و برای آن چند دلیل آورده است:
1. چگونه ممکن است علمای رجال شناس، علی بن جعفر علیه السلام را که فضل و کمالش شهرت داشته، در ردیف افرادی که وارد شهر قم شدند، یاد نکنند در حالی که بنابراین داشتند که
ص: 197
علمایی که به شهر دیگری وارد و ساکن می شدند، نام و مشخصاتشان را ثبت کنند.
2. چگونه علمای نسب شناس شرح حال اولاد و نوادگان علی بن جعفر را نوشته اند ولی از آمدن خود او به شهر قم هیچ یاد نکرده اند!
تاریخ نویس شهیر، حسن بن محمد بن حسن قمی که همزمان با شیخ صدوق علیه الرحمة (281 ه . ق) بوده، کتاب «تاریخ شهر قم» را نگاشته و عموم ساداتی که به قم هجرت کرده اند، مخصوصاً سادات عریضی را در آن کتاب ذکر کرده است و می نویسد: اوّل کسی که از سادات عریضی وارد شهر قم شد، حسن بن عیسی بن محمد بن علی بن جعفر الصادق علیه السلام است. و آن گاه شرح حال فرزندان علی بن جعفر علیه السلام را هر کدام جداگانه نوشته است.
امّا چه شد که هیچ کس از ورود و فوت سرسلسله سادات عُرَیضی علی بن جعفر علیه السلام به قم یادی نکرده است!
3. علاوه بر آنها علمایی که برای شنیدن حدیث به دورترین شهرها می رفتند و رنج سفرها را تحمل می کردند، چگونه هیچ یک از آنها از علی بن جعفر علیه السلام، حدیثی نشنیده و نقل نکرده است، در حالی که وی فرزند امام صادق علیه السلام و برادر امام کاظم علیه السلام و دریای علم و معرفت بوده است!(1)
بدین سبب، مرقد شریف وی در قم نمی باشد و آنچه امروز در قم به نام علی بن جعفر علیه السلام مشهور است، از نوادگان اوست.
ص: 198
محدّث قمی رحمة الله علیه در برشماری فرزندان علی بن جعفر چنین می گوید:
«از او چهار پسر به نامهای محمّد و احمد شعرانی، حسن و جعفر باقی ماند. از جعفر اصغر نیز فرزندی به وجود آمد که علی نام داشت. و حال وی پوشیده است. این قبری که در قم است، احتمال دارد قبر همین علی بن جعفر بن علی بن جعفر الصادق علیه السلام باشد.(1)
با این بیان مزار موجود در قم متعلق به نوه علی بن جعفر عریضی است. بعضی این قبر را به نواده دیگر علی بن جعفر، به نام «علی بن حسن بن عیسی علوی عریضی» منتسب دانسته اند که وی همراه پدرش از مدینه به قم آمده است.(2) اگر این نسبت صحیح باشد، باید وی را علی بن حسن نامید؛ مگر بگوییم وی را به اسم جدّش علی بن جعفر گفته اند.
ص: 199
بنا و تزیینات بقعه «دربهشت» از نیمه نخستین قرن هشتم است. این بقعه به دستور عطاملک میر محمد حسنی بنیاد و با گچ بریهای رنگین آراسته شد. کار بنا و تکمیل و تزیین آن در سال 740 ه . ق. پایان یافته است.(1) سمت راست آن، این عبارت نوشته شده است:
هذا الضریح الشریف والمرقد المنیف للإمام الطاهر محمد بن الامام المعصوم موسی الکاظم؛ ابن الامام المعصوم جعفر الصادق؛ ابن الامام المعصوم محمد الباقر؛ ابن الامام المعصوم السجاد علی زین العابدین؛ ابن الامام المعصوم الشهید ابی عبدالله الحسین؛ ابن الامام المعصوم الشهید المولی الامیرالمؤمنین(2) ابی الحسن علیّ بن ابیطالب _ صلوات الله علیهم اجمعین.
و سمت چپ آن چنین نگاشته شده:
هذا المرقد و المزار المتبرک للامام المعصوم المظلوم الراوی علیّ العریضی؛ ابن مولانا والسیدنا(3) الامام المعصوم جعفر الصادق، ابن الامام المعصوم محمّد الباقر، ابن الامام المعصوم
ص: 200
السجّاد، علی زین العابدین؛ ابن الامام المعصوم الشهید المظلوم ابی عبدالله، الحسین؛ ابن الامام الشهید الأمیر(1) المؤمنین علیّ بن ابی طالب _ صلوات الله علیهم.
از این بیان معلوم می شود در زیر این بقعه دو تن از نوادگان امام علیه السلام مدفون هستند. علامه محمد باقر مجلسی(ره) نیز با توجه به نوشته روی قبر یکی از آن دو را به علی بن جعفر الصادق علیه السلام منتسب دانسته است، در صورتی که با دقّتی که به عمل آمد، معلوم شد که این، قبر علی بن جعفر عریضی(2) نمی باشد.(3)
در خارج شهر سمنان، در وسط باغی سرسبز و خرّم، بقعه و بارگاه مجللی وجود دارد که به علی بن جعفر عریضی منسوب است.
با بیانی که گذشت، روشن شد که این مرقد نیز از آن وی نمی باشد بلکه مرقد شخص دیگری است که همنام او یا از نوادگانش است.(4)
ص: 201
الف: یادگاری از قلم
«مسائل» علی بن جعفر علیه السلام
یکی از کتابهای معتبری که از مصادر کتاب ارزشمند «بحارالانوار» می باشد، «مسائل علی بن جعفر علیه السلام» است.
رجال شناسان بر این عقیده اند که علی بن جعفر علیه السلام کتابی دارد که مطالبش را از برادرش امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل کرده است. امّا در نامگذاری آن اختلاف دارند. و همین سبب شده که بعضی گمان کنند وی دارای دو کتاب یا سه کتاب است.
محدث نوری می گوید: «کتاب علی بن جعفر علیه السلام در این زمان از کتب معتبر و اصیل است. بسیاری از علمای بزرگ از آن استفاده نموده، روایات آن را مورد توجه قرار می دهند. و این مثل جلالت و عظمت شأن او از واضحات است.»(1)
نجاشی وی را صاحب یک کتاب می داند. در یک جا می گوید: او کتابی در حلال و حرام دارد(2) و در جای دیگر آن را «المسائل» می نامد.(3)
ابوغالب زراری (متوفی 368ه. ق) در منابع کتابش، نام کتاب «مسائل علی بن جعفر علیه السلام» را ذکر کرده است.(4)
محمد بن علی بن شهرآشوب (متوفی 588ه .ق) می گوید: علی بن
ص: 202
جعفر الصادق علیه السلام دارای کتابی به نام «مسائل» می باشد.(1)
شیخ طوسی(ره) وی را صاحب کتابی می داند که آنچه از برادرش سؤال نموده، درآن جمع است.(2) اما در فهرست شیخ آمده که: علی بن جعفر دارای کتابی به نام «مناسک و مسائل» است.(3)
ظاهر عبارت آن است که وی دو کتاب دارد. از همین رو برخی با صراحت وی را صاحب دو کتاب دانسته اند.(4)
بعضی برای او نام سه کتاب را آورده اند: 1. «المناسک»؛ 2. «المسائل»؛ 3. «کتابی در حلال و حرام».(5)
ولی همان گونه که ذکر شد؛ علی بن جعفر، یک کتاب بیشتر آن هم به نام «المسائل» ندارد که از برادرش امام کاظم علیه السلام سؤالاتی کرده و جواب گرفته و آنها را در آن کتاب جمع آوری نموده است که شامل ابواب مختلفی از حلال و حرام می باشد.(6)
ب: خاندان
در بعضی از کتابهای نسب شناسی، فاطمه کبری دختر محمد بن عبدالله باهر فرزند امام زین العابدین علیه السلام را همسر علی بن
ص: 203
جعفر علیه السلام دانسته اند.(1) فرزندان او به عُریضیّون مشهور بوده اند و اسامی آنها بدین شرح است:
1. محمد اکبر؛
2. محمد اصغر؛
3. حسن؛
4. احمد شعرانی؛
5. علی؛
6. جعفر اصغر؛
7. کلثوم (ام کلثوم)؛
8. ملیکه؛
9. خدیجه؛
10. حمدونه؛
11. زینب؛
12. فاطمة.(2)
و بعضی فرزندی به نام عبدالله نیز برای وی شمرده اند.(3)
از فرزندان و نوادگان علی بن جعفر عریضی خانواده بزرگی شکل گرفت که بیشتر شهرها به سبب مهاجرت این بزرگواران بدان سرزمینها از برکت وجودشان بهره مند گردیدند.
ص: 204
امروز نیز مراقد شریف بزرگانی از این خاندان در دورافتاده ترین نقاط عالم، چشم و چراغ آن دیارند. ذکر و یاد همه آنها، کتابی مستقل می طلبد و از حوصله این مختصر، بیرون است. ما در اینجا به ذکر تنی چند از آنها اکتفا می کنیم:
مقبره اش در قریه «سین خوار» در استان اصفهان زیارتگاه مؤمنان است. بیشتر سادات شهر نطنز از فرزندان این امامزاده بزرگوار می باشند، از آن جمله سید ابوالمعالی و سید ابو علی است که فرزندان بزرگوارشان در اصفهان از برجستگان دین به شمار می روند.(1) یکی از آنها سید ارجمند مجد الدین حلبی استاد محقق حلّی(ره) است.
نسب نامه اش را چنین نوشته اند: علی بن حسن بن ابراهیم بن علی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسن بن عیسی بن محمد بن عیسی(2) بن علی بن جعفر عریضی.(3)
ص: 205
این عالم متقی فرزند سید محمد اصفهانی مشهور به امامی، از شاگردان برجسته علامه مجلسی است. تألیفاتش عبارتند از:
1. کتاب تراجیح در فقه؛
2. ترجمه شفا و اشارات ابن سینا؛
3. کتاب هشت بهشت، که ترجمه هشت کتاب از قبیل: خصال، کمال الدین، عیون اخبار الرضا علیه السلام، امالی و غیر آن می باشد.
وی را امامی نامیدند زیرا انتسابش به امامزاده، ابوالحسن علی زین العابدین بن نظام الدین احمد بن شمس الدین عیسی (ملقب به رومی) بن جمال الدین محمد بن علی عریضی، فرزند امام جعفر صادق علیه السلام می رسد که در محله جملان اصفهان مدفون است.(1)
افراد دیگری از این خاندان که به اصفهان آمدند، عبارتند از: ابوطیب زید بن حسن بن احمد بن عبیدالله بن محمد بن علی بن عبیدالله بن احمد شعرانی پسر علی بن جعفر عریضی. و ابوالحسن محمد بن عیسی اکبر نقیب پسر محمد اکبر فرزند علی بن جعفر.(2)
جمعی از افراد خاندان عریضی در نایین مقیم بودند که مقابر عده ای از برجستگان آنها هم اکنون در آن شهر موجود است.
مردم نایین معتقدند نخستین فردی که از این خانواده به نایین آمد،
ص: 206
بعد از رحلت در آن شهر مدفون گردید، علی بن عبیدالله بن احمد شعرانی فرزند ابو الحسن علی عریضی است که امروز بارگاهی به نام وی، زیارتگاه مؤمنان است.(1)
سادات عریضی از قرن پنجم هجری در یزد مقیم بوده اند.(2)
1. امامزاده ابو جعفر: معروف ترین افراد از خاندان علی بن جعفر علیه السلام که در یزد می زیسته، ابوجعفر، محمد بن علی بن عبیدالله بن احمد بن علی بن جعفر عریضی است.
ماجرای آمدن امامزاده ابوجعفر محمد، به یزد در تمام کتب تاریخ یزد به یک نحو نقل شده که خلاصه آن چنین است: وی در زمان خلافت متوکل عباسی به علت بیدادی که به خاندان رسالت می شد، به طور ناشناس از مدینه به یزد آمد و به پیشه آهنگری رو آورد.
در این میان، حاکم یزد به نام «امیر اوجش» دو شب متوالی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را در خواب می بیند که به او می فرماید: یکی از فرزندان من در این شهر می باشد، باید مقدم او را گرامی بداری! حاکم از حال وی جویا می شود و از محل کارش اطلاع می یابد و نزد وی می رود، دست و پای او را بوسیده، خواب خود را برای او باز می کند.
در این حال ابو جعفر نسب خود را آشکار می نماید و حاکم او را گرامی
ص: 207
می دارد و دخترش را به ازدواج وی در می آورد و خانه ای در اختیارش می گذارد و اراضی «طِزِرجان» و «فَرْجَ» را برای معاش وی معین می کند. ابوجعفر محمّد در سال 424ه .ق از دنیا می رود و در محله مصلای عتیق او را به خاک می سپارند. هم اکنون مقبره وی دارای بارگاه مجللی است که زیارتگاه شیفتگان اهل بیت علیهم السلام می باشد و به خاطر کنیه اش (ابوجعفر) در نزد عموم مردم به امامزاده جعفر معروف است.(1)
2. امامزاده سید جعفر: بارگاه این امامزاده در کنار جاده اصلی یزد _ تهران واقع است و تاریخ ایجاد این مزار همزمان بافوت امامزاده می باشد.
شجره نامه وی که به کوشش متولی و رئیس هیأت امنای امامزاده از کتب مختلف استخراج و بررسی شده و به تأیید دفتر حضرت آیت الله نجفی مرعشی رسیده، از این قرار است:
امامزاده سید جعفر بن علی بن عبدالله بن احمد شعرانی بن حسن بن علی عریضی فرزند امام جعفر صادق علیه السلام.(2)
3. سید رکن الدین: سید رکن الدین ابوالمکارم محمد قاضی حسینی یزدی، از رجال مهم و صاحب موقوفات بسیار بود. تفصیل موقوفات وی و فرزندش سید شمس الدین محمد در وقفنامه آن دو که به صورت کتابی
ص: 208
به نام «جامع الخیرات» به چاپ رسیده، درج شده است. بدین سبب نام این دو بزرگوار تداعی بخش احیای وقف و رونق این سنّت الهی است.
سید رکن الدین برای مراکز علمی و دینی خود در یزد، اصفهان، ابرقو، کازرون، قم، کاشان و حدود آن، موقوفات بسیار داشته و امّا اکنون از آن همه آثار بجز بنای مسجد جامع یزد، مسجد محلّه مصلای عتیق و گنبد مدرسه اش که محل دفن اوست، چیزی باقی نمانده است.
سید رکن الدین در سال 732ه .ق وفات کرد و در زیر گنبد مدرسه خود نزدیک مسجد جامع مدفون گردید و مرقدش زیارتگاه مؤمنان است. نسبنامه او چنین است:
سید رکن الدین محمد بن قوام الدین محمد بن نظام الدین محمد حسینی «نقیب» ابن ابی محمد شرفشاه بن ابی المعالی عربشاه بن ابی محمد بن ابی الطیب زید بن ابی محمد الحسن بن احمد بن عبیدالله بن ابی جعفر محمد بن علی بن عبیدالله بن احمد شعرانی بن ابی الحسن علی عریضی بن امام جعفر صادق علیه السلام.(1)
4. سید شمس الدین: وی فرزند سید رکن الدین محمد، می باشد که نسب نامه اش به همان واسطه ها به امام جعفر صادق علیه السلام می رسد و همچون پدر بزرگوارش باعث آثار خیر متعدد در یزد و دیگر شهرها می باشد، مهمانسرا و عمارت «نه گنبد» و مجو مرد، جوگند، عقدا، نیستانه و بعضی مهمانسراهای دیگر از آثار اوست.
سید شمس الدین در سال 733ه .ق یک سال بعد از فوت پدر، از دنیا
ص: 209
رفت و در زیر گنبد مدرسه اش در محله چهار منار یزد به خاک سپرده شد و بارگاهش جزء آثار باستانی و زیارتگاه مؤمنان است.(1)
ص: 210
5. سید احمد حسینی اردکانی: عالمی فقیه، محدثی حکیم، فاضلی نسب شناس و معاصر فتحعلی شاه قاجار بود. از ترجمه مجلدات عوالم که در سال 1238ه .ق به پایان رسانده، معلوم می شود که وفات وی بعد از این سال بوده است.
ترجمه فارسی «مبدأ و معاد» تألیف مرحوم ملاّصدرا را در سال 1242ه .ق به اتمام رسانده و به خوبی از عهده آن برآمده است. گاه توضیحاتی از خود بر آن افزوده یا مطالبی مناسب، از کتابهای دیگر مؤلف شاهد آورده است. بدین سبب بعضی آن را «شرح مبدأ و معاد» یا «شرح و ترجمه مبدأ و معاد» دانسته اند. نثر ترجمه اغلب روان و رساست.
وی درباره شرح زندگی خود در پایان «محبوب القلوب» چنین نگاشته:
«وبالجملة مترجم این کتاب مستطاب، احمد بن محمد الحسینی العریضی به عرض برادران ایمانی و دوستان روحانی می رساند که سلسله نسب بنده حقیر به فخر سادات و مظهر و منبع سعادات، امامزاده لازم التکریم علی بن الامام الهمام جعفر بن محمّد الصادق علیه السلام می رسد.
سپس می افزاید: یکی از نوادگان آن بزرگوار که به «ابو جعفر» معروف بود، به موجب شدّت آزار دشمنان از موطن خود هجرت نموده و به طور ناشناس وارد یزد می شود. والی یزد از حال او اطلاع می یابد و او را تکریم می نماید. و دختر خود را به او تزویج می نماید.(1)
اولاد آن بزرگوار در آن دیار زیاد می شوند. پدران من از شهرستان یزد به اردکان می آیند و در اینجا ساکن می شوند.
ص: 211
تألیفاتی که از او نام برده اند، چنین است:
1. احوالات امام حسین علیه السلام؛
2. احوالات امام زمان «عجل الله فرجه»؛
3. احوالات موسی بن جعفر علیه السلام؛
4. ترجمه جامع السعادات نراقی به فارسی؛
5. ترجمه زیارات و دعوات به فارسی؛
6. ترجمه عوالم العلوم والمعارف به فارسی؛
7. ترجمه محبوب القلوب به فارسی؛
8 . سرور المؤمنین در احوال حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام؛
9. شجرة الاولیاء، یا الانساب المشجرة؛
10. شرح اسباب نفیسی (در طب)؛
11. شرح تجرید الکلام مرحوم خواجه؛
12. شرح زیارت جامعه کبیره؛
13. شرح شرایع الاسلام محقق حلّی؛
14. شرح کتاب مختصر؛
15. ضیاء العیون در تعزیه امام حسین علیه السلام؛
16. طریقة بیضاء در بیان اجتهاد و اخبار؛
17. فضائل الشیعه؛
18. کتابی در طب؛
19. فضائل الصلوات؛(1)
ص: 212
افراد دیگری از این خاندان به شهرهای دیگری هجرت نموده اند که اسامی تنی چند از آنها و شهرهای محل سکونتشان بدین شرح است:
مدینه: علی خواری، فرزند حسن بن علی بن جعفر عریضی که در مدینه نقیب سادات بود.(1)
مصر: جعفر بن حسن بن عیسی بن محمد بن عیسی نقیب، فرزند محمد اکبر پسر علی بن جعفر علیه السلام.
و علی بن علی بن حسین بن محمد اکبر معروف به ابن کلثوم که فرزندانش را کلثومیون می گفتند و در مصر می زیستند.(2)
مرو: ابوطالب جعفر، فرزند علی بن احمد بن علی بن عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر علیه السلام.
و ابو علی احمد بن حسین جذوعی فرزند احمد بن حسین بن احمد شعرانی پسر علی بن جعفر علیه السلام.(3)
نصیبین(4): حسن بن احمد بن حسن بن علی عریضی.(5)
توس: حمزة بن احمد بن حسین بن احمد شعرانی فرزند علی بن
ص: 213
جعفر علیه السلام.(1)
نیشابور: جعفر بن حسن بن عیسی رومی فرزند محمد اشرف ازرق فرزند عیسی بن محمد اکبر، پسر علی بن جعفر و ناصر بن حسن بن علی بن حسین بن احمد بن حسین بن احمد شعرانی فرزند علی عریضی.(2)
واسط(3): یحیی بن حمزة بن عبیدالله حسن بن محمد اکبر فرزند علی بن جعفر علیه السلام(4).
همدان: اسحاق (بن عیسی) فرزند محمد اکبر پسر علی بن جعفر علیه السلام.
و برخی از فرزندان ابوالحسن عیسی بن ابراهیم بن عیسی نقیب، فرزند محمد اکبر پسر علی بن جعفر علیه السلام.(5)
در این فصل به ذکر روایاتی چند می پردازیم که علی بن جعفر علیه السلام از امامان معصوم نقل کرده است.
ص: 214
1. عبدالعظیم حسنی می گوید: علی بن جعفر علیه السلام، از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام از پدرش، از علی بن الحسین علیه السلام چنین نقل کرد:
با هر کس که پیش آمد، همنشین مباش چون که خداوند متعال می فرماید: «چون گروهی را دیدی که برای خرده گیری و طعن زدن بر آیات ما، گفتگو می کنند از آنان دوری گزین، تا آن زمان که در سخنی دیگر وارد شوند. و چنانچه شیطان دچار فراموشیت ساخت، بعد از آنکه به یاد کلام خدا افتادی، دیگر با گروه ستمگر مجالست نکن.»(1) و هر سخنی بر زبان جاری مساز، چون که خدا می فرماید: «هر چه را نمی دانی متابعت و دنبال مکن»(2)
و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: خدا رحمت کند بنده ای که اگر سخن بگوید، خوبی بر زبانش جاری است و غنیمت می برد و گرنه سکوت اختیار می کند و سالم می ماند و هر سخنی را گوش مده، زیرا خداوند متعال می فرماید(3): «همانا گوش و چشم و دل، همه مورد پرسش واقع می شوند.»(4)
ص: 215
2. نصر بن جَهْضَمّی از علی بن جعفر بن محمد چنین نقل می کند: برادرم موسی بن جعفر، از پدرش و ایشان از جدّ بزرگوارشان، علی بن ابی طالب، خبر داد که زمانی پیامبر صلی الله علیه و آله دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و فرمود: «هر کس مرا و این دو و پدر و مادر آنها را دوست داشته باشد، روز قیامت در ردیف و درجه بهشتی همراه من خواهد بود.»(1)
3. علی بن جعفر از برادرش و او از امام صادق علیه السلام این گونه نقل کرده است: «خداوند عزّوجلّ... آفرینش ما را نیکو قرار داد و در آسمان و زمین ما را خزانه دار خویش ساخت... و با عبادت و پرستش ما خداوند متعال عبادت گردید و اگر ما نبودیم، خداوند پرستش نمی شد.»(2)
ص: 216
یعنی به سبب شناخت پرستش ما نسبت به خدا و هدایت و راهنمایی ما، مردم به پرستش خداوند روی می آورند.(1)
علی بن جعفر می گوید: امام ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله [در خواب] دید که تیم وعدی و بنی امیّه بر منبر او می نشینند، هراسناک و غمگین شد. خدای تبارک و تعالی آیه ای چنین نازل فرمود تا مایه دلداریش باشد: «و چون به فرشتگان گفتیم آدم را سجده کنید، همه سجده کردند مگر ابلیس که از این فرمان سرپیچی کرد.»(2) سپس به پیامبر خدا وحی کرد که: «ای محمد! من امر می کنم، فرمان نمی برند، پس اگر تو هم درباره وصی و جانشینت امر کردی و فرمان نبردند، بیتابی نکن.»(3)
5. علی بن جعفر از امام رضا علیه السلام روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال مرا همراه شخصی، از
ص: 217
پشت های پاکی از صلب آدم علیه السلام آفرید، تا اینکه از صلب پدرمان متولد شدیم. پس از آن حضرت رسول صلی الله علیه و آله انگشت سبابه را به وسطی چسباند و فرمود: من به اندازه بلندی این انگشت بر آن فرد همراهم، پیشی گرفتم و آن «نبوّت» است.
از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: آن شخص همراه شما که بود؟ فرمود: علی بن ابی طالب.(1)
6. علی بن جعفر علیه السلام می گوید: پدرم یک سال قبل از رحلتش، هنگامی که اهل بیتش نزد او جمع بودند، می فرمود: خداوند متعال به بندگانش درباره چیزی جز اقرار به امامت این اندازه تأکید نفرمود، و بندگان نسبت به هیچ چیز جز همین امر این قدر انکار و تکذیب روا نداشتند.(2)
7. علی بن جعفر می گوید: برادرم موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: زمانی که پنجمین فرزند از هفتمین [امام [ناپدید گشت، شما را به خدا، شما را به خدا، مواظب باشید، کسی بی دینتان نکند.
پسر جان! صاحب الامر بناچار غیبتی دارد، به گونه ای که افراد معتقد به
ص: 218
او از اعتقادشان برمی گردند. و این غیبت از جانب خدا وسیله ای است که بندگان خویش را با آن می آزماید. و اگر پدران و نیاکان شما، دینی را درست تر از این دین می شناختند، از آن پیروی می کردند...(1)
8 . علی بن جعفر می گوید: از برادرم موسی بن جعفر علیه السلام پرسیدم: تأویل این قول خداوند که می فرماید: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماوءُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ»(2) چیست؟
فرمود: منظور این است؛ هنگامی که امامتان غایب شود و شما او را نبینید، چه می کنید؟!(3)
و در بعضی روایات آمده: زمانی که امامتان غایب شود، چه کسی امام جدید برای شما می آورد.(4) یعنی غیبت امام علیه السلام به فرو رفتن آب که مایه حیات است، تشبیه شده است.
9. علی بن جعفر می گوید: برادرم امام کاظم علیه السلام فرمود: «خداوند متعال دو گونه علم دارد:
اوّل _ علمی که ملائکه و پیامبرانش را به آن آگاه ساخته است. پس آنچه ملائکه و رسولانش را به آن آگاه نموده، ما هم می دانیم.
ص: 219
دوم _ علمی که به خودش اختصاص دارد. هر گاه در موضوعی از آن علم تغییر نظری حاصل شود، ما را آگاه سازد و بر امامان پیش از ما نیز عرضه می شد.»(1)
10 _ وی می گوید: برادرم موسی بن جعفر علیه السلام به من فرمود: ما (امامان) در علم و شجاعت همرتبه هستیم، و در بخشیدن (علم و مال به مردم) به هر اندازه که دستور داریم، می بخشیم.(2)
11. علی بن جعفر از برادرش و او از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل فرمود: ای علی! بین دوستدارانت و کسانی که چیزهای دیگر را روشنی چشمان خود قرار داده اند، جز دیدار مرگ فاصله ای نیست. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهاین آیه را تلاوت کرد: «رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ».(3) یعنی: دشمنان علی زمانی که، وارد آتش می شوند، می گویند: خدایا، ما را از آتش نجات ده، عمل صالح انجام می دهیم. یعنی: ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را می پذیریم و غیر آنچه تاکنون عمل می کردیم، عمل می کنیم. یعنی: دیگر با علی علیه السلام دشمنی نمی کنیم.
پس به آنها جواب داده می شود: مگر به اندازه ای که به خود آیید به شما عمر ندادیم؟! و یا کسی که چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شما را هشدار دهد، نیامد؟!. پس آتش را بچشید که برای ستمگران به
ص: 220
حقوق آل محمّد، یاوری نیست و حجاب و نجات دهنده ای از آتش برای آنها وجود ندارد.(1)
12. علی بن جعفر می گوید: امام حسن علیه السلام، روز شهادت امیرالمؤمنین، خطبه خواند و فرمود: ما از اهل بیتی هستیم که خداوند متعال دوستی ما را بر هر مسلمانی واجب کرده است. خداوند می فرماید:«لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً».(2) «اقتراف حسنه»؛ یعنی: دوستی ما اهل بیت.(3)
13. و در روایت دیگر از علی بن جعفر چنین آمده که امام حسن مجتبی علیه السلام روز شهادت پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه خواند و فرمود:
«در این شب شخصیتی از دنیا رفت که گذشتگان در دانش و معرفت از وی سبقت نگرفتند و آیندگان به پایه وی نمی رسند. از خود طلا و نقره ای جز هفتصد درهم که قصد داشت برای خانواده اش خادمی بخرد، بر جای نگذاشت.
سپس فرمود: ای مردم! هر کس مرا می شناسد که می شناسد و هر کس نمی شناسد، من حسن بن علی فرزند بشارت دهنده و هشدار
ص: 221
دهنده ام. فرزند کسی که به اذن خدا، مردم را به سوی او دعوت می نمود و چراغ روشن هدایت بود.(1)
من از خاندانی هستم که جبرئیل در میان آنان رفت و آمد داشت. و از خاندانی هستم که خداوند ناپاکیها و پلیدیها را از آنها دور ساخت و آنها را پاکیزه گردانید.»(2)
14. علی بن جعفر گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام می فرمود: «چنین نیست هر که به ولایت ما معتقد شد، مؤمن باشد، بلکه آنها همدم مؤمنان هستند. مؤمنان راستین از کمی افراد خود هراسناک نشوند. چه اینکه علاوه بر اعتقاد به ولایت، عمل صالح نیز لازم است».(3)
15. علی بن جعفر گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله روزی به اصحاب خود فرمود: آیا می دانید ناتوانی چیست؟ عرض کردند: خدا و رسولش داناترند.
فرمود: ناتوانی سه چیز است:
اوّل: کسی که خوراکی برای رفیقش آماده کند و او خلف وعده کند و برای صرف غذا پیش او نیاید.
دوّم: یکی از شما با دیگری رفیق شود یا با او همنشین گردد و دوست داشته باشد، بداند او کیست و اهل کجاست، امّا پیش از آشنایی از او جدا شود.
ص: 222
سوم: درباره کار زنان است که یکی از شما با همسر خود درآمیزد و قبل از رضایت وی، خود کامروا شود و از او فاصله گیرد...(1)
16. علی بن جعفر از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی به یارانش فرمود: آگاه باشید که بیماری امتهای پیش از شما به سوی شما روان است و آن حسد است. [آن گونه که تیغ زداینده مو است] حسد زداینده دین بلکه از بین برنده دین است. و تنها راه نجات، این است که آدمی دست خود را باز دارد و زبانش را در بند کند و خرده گیر و عیبجوی برادر مؤمن خود نباشد.(2)
منظور آنکه دست و زبان را تحت کنترل عقل و دین قرار دهد تا موجب اذیت دیگران نشود و در راه خیر گام نهد.
17. علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام چنین نقل کرده است: خداوند دلهای مؤمنان را پیچیده و بسته به ایمان آفرید. [یعنی مانند نامه لوله شده و خانه دربسته که جز نویسنده نامه و صاحبخانه کسی نداند در آن چیست] و هنگامی که بخواهد آنچه در آن است، بدرخشد با باران حکمت آبیاری اش کند و بذر علم در آن بنشاند و زارع و سرپرست آن پروردگار است.(3)
آری، توفیقات و پیشرفتهای مؤمن از عنایت و لطف پروردگار
ص: 223
سرچشمه می گیرد.
18. علی بن جعفر می گوید: از برادرم ابوالحسن شنیدم که می فرمود: هر کس برادر مؤمنش در پی حاجتی نزد او آید، رحمتی است که خداوند متعال برای او فرستاده است. پس اگر او را بپذیرد، همین امر، وی را به ولایت ما پیوند دهد و ولایت ما به ولایت خدا پیوسته است. و اگر با وجود آنکه می تواند حاجتش را برآورد، او را رد کند. خدا در قبر ماری از آتش بر او مسلط گرداند که تا روز قیامت او را نیش زند، چه گناه دیگری داشته باشد یا نداشته باشد...(1)
19. علی بن جعفر می گوید: از برادرم موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس مردی از برادران مؤمنش به او رو کند و در پاره ای از گرفتاریهایش به او پناه آورد. و او پناهش ندهد با اینکه قدرت بر آن دارد، همانا پیوند خود را با خدای متعال بریده است.(2)
20. علی بن جعفر می گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در روز قیامت دستور داده می شود که مردانی را به سوی آتش ببرند. پس خداوند متعال به مالک (خازن دوزخ) می فرماید: به آتش بگو: قدمهای آنها را نسوزاند، چون با آن به سوی مساجد می رفتند! و چهره آنها را نسوزاند، چون برای دعا به سوی بالا رو می کردند! و زبانهایشان را نسوزاند، چون قرآن زیاد تلاوت می کردند. پس خازن دوزخ می گوید: ای بدبختها، چرا به این حال درآمده اید؟! می گویند: ما تمام
ص: 224
این اعمال را برای غیر خدا انجام می دادیم! پس گفته می شود: مزد اعمالتان را هم از کسانی بگیرید که برای آنها عمل را انجام می دادید.(1)
21. علی بن جعفر می گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حاجت کسی که دستش به من نمی رسد، به من برسانید، زیرا هر کس حاجت شخصی را به صاحب قدرتی برساند، در حالی که خود او دستش از چاره کوتاه است، خداوند متعال او را بر صراط، ثابت قدم می دارد.(2)
22. علی بن جعفر می گوید: برادرم امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: زمانی پدرم دستم را گرفت و فرمود: ای فرزندم، روزی پدرم امام علی بن الحسین علیه السلام دست مرا گرفت و فرمود: ای فرزندم، هر کس از تو خیری خواست به جای آور. اگر او از اهل خیر باشد که بجا انجام داده ای و اگر از اهل خوبی نباشد تو از اهل خیر هستی.
و اگر شخصی از طرف راست تو را دشنام داد سپس طرف چپ تو قرار گرفت و عذرخواهی کرد، عذرش را بپذیر.(3)
23. علی بن جعفر می گوید: امام کاظم علیه السلام فرمود: در روزی که سایه ای جز آن نمی باشد، سه گروه در سایه عرش الهی هستند: مردی که برادر مسلمانش را زن بدهد یا او را خدمت کند، یا رازی از او را پنهان دارد.(4)
ص: 225
24. وی می گوید: برادرم از پدرش نقل کرد که خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: ای موسی، به زیادی مال خوشحال مباش و یاد مرا در هیچ حالی فراموش مکن زیرا زیادی مال گناهان را به فراموشی می سپارد و ترک یاد من، دلها را سخت می کند.(1)
25. علی بن جعفر می گوید: امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: بهشت بر سه دسته حرام گردیده است: سخن چین، شراب خوار و فاسق بدکردار.(2)
26. علی بن جعفر از اجدادش نقل می کند که خداوند متعال هنگامی که بخواهد اهل زمین را دچار عذاب کند، می گوید: اگر آنهایی که به بزرگی و جلال من عشق می ورزند و مساجد مرا آباد می کنند و سحرگاهان در حال استغفار به سر می بردند، نبودند عذاب خود را نازل می کردم.(3)
27. علی بن جعفر، از امام باقر علیه السلام نقل کرد که زمانی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خانه علی علیه السلام آمد و فرمود: ای علی! امشب این آیه بر من نازل شد «وَتَعیِهَا اُذُنٌ وَاعِیَةٌ»(4) و من از خدا خواستم که این آیه را درباره تو قرار دهد. و خداوند متعال پذیرفت.(5)
ص: 226
یعنی تو ای علی، آن هوشمندی هستی که از غرق شدن کفار (مانند فرعونیان) و نجات مؤمنان پند گرفته، متذکر خواهی بود و یقین می کنی که باطل نابود شدنی و حق پیروز است و خداوند پیوسته در کمین ستمکاران است.
28. علی بن جعفر، از پدرش از اجدادش چنین نقل می کند که امام سجاد علیه السلام به فرزندانش می فرمود: با اهل دین و معرفت همنشین شوید اگر آنها را نیافتید، به تنهایی خو کنید تا سالم بمانید، و اگر ناچار باید با مردم مجالست داشته باشید، با جوانمردان همنشین گردید زیرا در بین آنها ناسزاگویی وجود ندارد.(1)
29. علی بن جعفر می گوید: برادرم موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرش امام صادق علیه السلام چنین نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
هنگامی که قیامت برپا می شود، منادی ندا می دهد؛ ای بندگان! چشمهایتان را فرو نهید و سرهایتان را به زیر افکنید تا فاطمه علیها السلام دختر محمّد صلی الله علیه و آله بگذرد. و او اوّلین کسی است که پوشیده می شود و وارد بهشت می گردد و دوازده هزار حورالعین از فردوس و پنجاه هزار فرشته بر اسبهایی از یاقوت، با بالها و افسارهایی از لؤلؤ با طراوت با رکابهایی از زبرجد و زینهایی از دُرّ، بر هر کدام پارچه ای از سندس نهاده، سوارند و به استقبال وی می آیند و او را وارد بهشت فردوس می کنند. پس از آن اهل بهشت وارد می شوند. و فاطمه
ص: 227
بر کرسی ای از نور و دیگران دور او می نشینند. سقف جنت فردوس، عرش رحمان است و در آن یک قصر سفید و یک قصر زرد از لؤلؤ وجود دارد. در قصر سفید هفتاد هزار خانه است که محل استقرار محمّد و آل محمّد است و در قصر زرد هفتاد هزار خانه است که از آنِ ابراهیم و آل ابراهیم است. سپس خداوند متعال برای فاطمه علیها السلام فرشته ای می فرستد که قبل از آن برای هیچ کس نفرستاده است و بعد از آن نیز برای کسی نخواهد فرستاد.
پس آن فرشته می گوید: [ای فاطمه] پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید: [آنچه دوست داری [از من بخواه.
حضرت فاطمه علیها السلام جواب می دهد، همانا خداوند نعمتش را بر من تمام کرد و کرامتش را بر من ارزانی داشت و بهشتش را در اختیارم نهاد و بر همه آفریدگانش برتریم بخشید. تقاضا دارم فرزندان و نوادگان و دوستداران آنها و نگهدارندگان آنها را نجات بخشد.
از جانب خداوند متعال به آن فرشته در همان حال وحی می شود: به فاطمه خبر بده که من شفاعتش را درباره فرزندان و نوادگان و دوستداران و حافظان آنها پذیرفتم.
پس فاطمه علیها السلام می گوید: سپاس خدای را که غم مرا برطرف و دیدگانم را روشن گردانید. و بدین وسیله خداوند متعال چشمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را نیز روشن می کند.(1)
ص: 228
به ترتیب حروف الفبا
ص: 229
ص: 230
دیباچه
پس از وفات حضرت معصومه علیها السلام در شهر قم، بسیاری از سادات عالی مقام و امام زادگان بزرگوار که برای دیدار حضرت امام رضا علیه السلام و جهات مختلف دیگر از مدینه و عراق وارد ایران شده بودند در قم سکونت گزیدند. زیرا قم در آن روزگار مرکز شیعیان و طرفداران خاندان نبوت بود، و پس از وفات، در جوار کریمه اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام و در اطرف و اکناف شهر قم به خاک سپرده شدند.
نوشتار حاضر اسامی این امام زادگان به ردیف حروف الفبا می باشد.(1)
1. نام: آمنه خاتون
سلسله نسب: از احفاد امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای فُرْدو(2)
2. نام: ابراهیم
سلسله نسب: احتمالاً از احفاد
ص: 231
جعفر بن امام علی النّقی علیه السلام و بعضی از اهالی او را از نوادگان امام عسکری علیه السلام می دانند. (این نسب وجهی ندارد).
محل دفن: در فاصله 10 متری بقعه خدیجه خاتون در 30 کیلومتری قم در جاده قدیم قم - اصفهان. نزدیک روستای خدیجه خاتون.
ویژگی ها: بقعه نام برده یک اتاق تقریبا 5×4 متر است که در بقعه هیچ نوشته و آثاری به چشم نمی خورد. ولی مشهور است که در این بقعه وی باامامزاده اسماعیل پهلوی هم می باشند. (1)
3. نام: ابراهیم (شاه ابراهیم)
سلسله نسب: از نوادگان امام باقر علیه السلام و بعضی او را فرزند بلافصل امام باقر دانسته اند.
محل دفن: در روستای شاه ابراهیم از مزارع قهستان نزدیک کیکوهه و سیرویه.
ویژگی ها: بنای کنونی این مزار از دوره صفوی است. گنبد به بلندی 7 متر هرمی برجی، آراسته به کاشی فیروزه ای. (2)
4. نام: ابراهیم (شاه زاده ابراهیم)
محل دفن: در بخش خلجستان، روستای دستگرد (دستجرد)
ویژگی ها: بنایی ساده، با گنبدی مخروطی از نیمه دوم دوره صفوی.
5. نام: ابراهیم (شاه زاده ابراهیم)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوند از مزارع ورجان (3)
6 . نام: ابراهیم
محل دفن: روستای ابرجس از
ص: 232
توابع کهک(1)
7. نام: ابراهیم (شاه زاده ابراهیم)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوند از مزارع ورجان (2)
8 .نام: ابراهیم بن احمد
کنیه: ابوالقاسم
لقب: موسوی
سلسله نسب: ابوالقاسم ابراهیم بن احمد (شاه چراغ)، بن موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: در جهت شرق قم، اواخر خیابان چهارمردان، مقابل گلزار شهدای در بهشت، روبه روی مشهد منسوب به علی بن جعفر.(3)
9. نام: ابراهیم بن احمد
لقب: سجّادی
سلسه نسب: ابراهیم بن احمد بن محمّد بن حسین بن حسن بن علی الاصغر بن الامام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: نزدیک مشهد علی بن حسن علوی عریضی (معروف به علی بن جعفر) نزدیک نهر سعد.
ویژگی ها: بعضی وی را همراه پدرش ابوالعباس احمد در بقعه ای مجاور بقعه علی بن جعفر مدفون می دانند. (4)
10. نام: ابراهیم بن محمد
کنیه: ابو اسماعیل
لقب: بخشی و بعضی وی را (عسکری) لقب داده اند.
تولد و وفات: وفات حدود سال 400 ه . ق.
سلسه نسب: ابواسماعیل ابراهیم،
ص: 233
بن ابو جعفر محمّد. ابن ابی طالب المحسن، بن ابی الحسن ابراهیم العسکری، بن موسی الثّانی ابی السُّبحه، بن ابراهیم المرتضی، بن الامام موسی بن جعفر علیه السلام.
محل دفن: در جهت غرب قم نزدیک ایستگاه راه آهن، در کنار پدر بزرگوارش ابی جعفر محمد بن محسن. زیر یک گنبد و بارگاه.
ویژگی ها: عالم و محدّثی بزرگ و صاحب تألیفات مانند «الامامة » و «القضاء» و دارای گنبد و بارگاه.(1)
11. نام: (نام مشخص نیست)
کنیه: ابو جعفر
سلسله نسب: ابو جعفر فرزند یحیی صوفی ابن جعفر بن امام علی النقی علیه السلام
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران(2)
12. نام: ابوطالب (شاه زاده ابوطالب)
محل دفن: روستای کاسوا از توابع
خلجستان (3)
13. نام: ابوطالب
محل دفن: روستای کهندان از توابع خلجستان در کنار امام زاده حسین
14. نام: احمد (شاه زاده احمد)
سلسله نسب: از اولاد احمد بن موسی (شاه چراغ)
محل دفن: مزرعه «نوره» از مزارع فُردَو (4)
15. نام: احمد (شاه زاده احمد)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن:روستای سیرو، سه
ص: 234
فرسخی قم(1)
نام: احمد (امام زاده احمد)
محل دفن: روستای کاسوا، از توابع خلجستان (2)
16. نام: احمد بن اسحق
لقب: موسوی
سلسله نسب: احمد بن اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: خیابان آذر، روبروی میدان کهنه (میدان زکریا بن آدم) در کنار مرقد امام زاده حمزه.
ویژگی ها: روی قبر مربعی برجسته به ارتفاع یک متر کاشی کاری شده، با کاشی های ملوّن، وسط آن روی قبر سلسله نسب با خط نستعلیق نوشته شده و روی آن ضریح مشبّک از جنس آلومینیوم. و زیر سقف گنبد آئینه کاری شده و در کمربندی گنبد، با خط زرد بر زمینه آبی چنین نوشته: «این بنا با همّت
حاج میرزا علی بزرگ زاده و کمک افراد خیّر در سال 1397 ق به اتمام رسید، با معماری حاج مهدی خداداد». فیض می گوید: آنچه محدث قمی در منتهی الامال احتمال داده که محل دفن وی مقابل مسجد امام حسن عسکری در مقبره معروف به ناصر الدین دفن باشد، وجهی ندارد. (3)
17. نام: احمد بن ابراهیم
سلسله نسب: احمد بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: در بقعه ای متصل به بقعه شاه زاده حمزه. (4)
18. نام: احمد بن ابی الخیر محمّد
کنیه: ابوالحسین
سلسله نسب: ابو الحسین احمد بن
ص: 235
ابی الخیر محمّدبن علی بن عمربن حسن الافطس ابن علی الاصغر ابن امام زین العابدین (ع) (پدر امام زاده خاک فرج ابوالقاسم علی حارث)
محل دفن: در اواخر خیابان خاک فرج، نزدیک مزار وادی السلام، در بقعه فرزندش ابوالقاسم علی حارث نزدیک داروخانه و بیمارستان الهادی. (1)
19. نام: احمد بن حسن
کنیه: ابو علی
وفات: پنج شنبه ماه ربیع الآخر سال 371 ه ق.
سلسله نسب: ابوعلی احمد بن ابو محمد حسن بن احمد الخطیب الشجری، ابن علی بن محمد بن عمر الشجری ابن علی بن عمر الاشرف ابن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: مزار بابلان در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام. ولی از قبر وی اثری نیست و جزو
بیوتات حرم مطهّر گردیده است. (2)
20. نام: احمد بن علی
کنیه: ابو علی
لقب: الخطیب الشجری
سلسله نسب: ابو علی احمد الخطیب الشجری ابن علی بن محمد بن عمر الشجری ابن علی بن عمر الاشرف ابن امام زین العابدین علیه السلام.
محل دفن: مزار بابلان در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام ولی از قبر وی اثری نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده است. (3)
21. نام: احمد بن قاسم
محل دفن: روستای ابرجس از توابع کهک(4)
ص: 236
22. نام: احمد بن قاسم
کنیه: ابو الحسین
سلسله نسب: ابو الحسین احمد بن قاسم بن احمد شعرانی، فرزند علی بن جعفر عریضی.
محل دفن: مقبره مالون در جنوب قم در محل دروازه قلعه
ویژگی ها: پرهیزکار، عابد، که همراه خواهرش، فاطمه از مدینه به قم آمد و بعضی نقل کرده اند اواخر عمر بر اثر آبله نابینا شد. دارای بقعه و بارگاه.(1)
23. نام: احمد بن محمد
کنیه: ابو عبد الله
وفات: پنج شنبه، نیمه ماه صفر 358 ه . ق.
سلسله نسب: ابو عبد الله احمد بن ابی علی محمد اعرج بن احمد بن موسی مبرقع
محل دفن:خیابان آذر، در بقعه چهل اختران. یا در بقعه موسی
مبرقع در کنار بقعه چهل اختران
ویژگی ها: وی نقابت سادات قم را عهده دار بود. (2)
24. نام: احمد بن محمد
کنیه: ابو العبّاس
سلسله نسب: ابو العباس احمد بن محمد بن حسین بن حسن بن حسین بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: اواخر خیابان چهارمردان، روبروی گلزار شهدای «در بهشت» روبروی مشهد علی بن جعفر، در کنار امامزاده ابراهیم بن احمد بن موسی زیر یک گنبد و بارگاه. اما با تحقیقی که فیض درکتاب گنجینه آثار قم نموده است (3) و قائل شده به اینکه
ص: 237
در مجاورت علی بن حسن (معروف به علی بن جعفر) به فاصله 5 متری بقعه ای وجود دارد که در آن ابو العباس احمد مدفون می باشد و در بقعه شاه زاده ابراهیم نمی باشد و شواهدی بر آن اقامه نموده است.
و وفات وی را بعد از سال های 316 هجری قمری در عهد سلطنت رکن الدوله می دانند.(1)
25. نام: احمد بن موسی
کنیه: ابو علی
سلسله نسب: ابو علی احمد بن موسی مبرقع
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران(2)
26. نام: اسحق
محل دفن: روستای لنگرود(3)
27. نام: اسحق
محل دفن: روستای ونارج از توابع
ص: 238
کهک(1)
28. نام: اسحاق (شاه زاده اسحق)
محل دفن: روستای نایه، از توابع خلجستان
29. نام: اسماعیل
کنیه: ابوالمعالی
لقب: سید سر بخش
وفات: 617 ه . ق.
سلسله نسب: شاه زاده ابو المعالی اسماعیل بن عبد الله بن حسین بن محمّد بن حسین بن احمد بن محمد عزیزی بن حسین بن محمد اطروش بن علی بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن امام صادق علیه السلام
محل دفن: خیابان آذر، مقابل چهل اختران، در محلّه ای موسوم به سید سربخش.
ویژگی ها: وی از اعاظم نقباء و شرفاء و فضلای سادات در خطه خراسان بود. (2) نقابت نقباء سادات برگزیده شد.
وی به علت مسبب بودن در عدم تسلیم مردم نیشابور در مقابل حمله امیر زاده «جته نویان» سرش را از تن جدا کردند و تن وی را در خانه مسکونیش در محلّه (رضا آباد) به خاک سپردند. و بعدا سروی را به آن ملحق کردند و معروف شد به سید سربخش، وی بعد از ویرانی قم به شهادت رسید. (3)
30. نام: اسماعیل
سلسله نسب: از نوادگان امام جعفر صادق. ظاهرعلیه السلام ا نسب شریفش: اسماعیل بن احمد بن الحسین الجذوعی ابن احمد صاحب السجادة ابن حسن (حسین
نابی) ابن احمد بن علی العریضی ابن امام جعفر صادق علیه السلام.
محل دفن: در دامنه کوه بیرقان در روستای شاه اسماعیل از توابع شهر کهک.(4)
ویژگی ها: بنا بر اطلاعیه ای که این اواخر بر در و دیوارهای چندین امام زاده نصب شده چنین آمده: مرحوم میرزای قمی نگاشته اند: محقق قمی صاحب قوانین اعلی الله مقامه از جهت آن که نسب شاه اسماعیل بر ایشان معلوم نبود به زیارت او نمی رفتند. بلکه مردم را هم از زیارت او منع می نمودند، تا شبی آن امام زاده بزرگوار را به هیبتی بسیار خوش و ریش سفید در خواب می بیند که به ایشان
ص: 239
می فرماید خودت که به زیارت ما نمی آیید هیچ، چرا مردم را از زیارت ما منع می کنی. از آن به بعد سالی یک مرتبه آن جناب به آستان مبارک آن امام زاده مشرّف می شدند و زیارت می کردند. بدین جهت رغبت و نیل اهالی قم بدان آستان مبارک زیاد شد و هر سالی یک مرتبه غالب اهالی قم درایام پاییز بدان آستان مشرف می شدند.(1)
کتاب منتخب البلاد و تاریخ قم. و در کارتی که عکس بارگاه امام زاده اسماعیل چاپ شده چنین آمده: آستان مقدس امام زاده اسماعیل و امام زاده حمزه از فرزندان امام صادق علیه السلام و امام زاده محمد فرزند موسی بن جعفر علیه السلام، روستای شاه اسماعیل، کهک.
31. نام: اسماعیل
سلسله نسب: احتمالاً از احفاد جعفر بن امام علی النقی علیه السلام
می باشد.
محل دفن: در فاصله 10 متری بقعه خدیجه خاتون نزدیک روستای خدیجه خاتون، در 30 کیلومتری قم در جاده قم - اصفهان می باشد.
ویژگی ها: وی در کنار امام زاده ابراهیم در یک بقعه ساده در اطاقی 5×4 متری مدفون می باشد. (2)
32. نام: اسحق بن موسی
سلسله نسب: اسحق بن موسی بن اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم علیه السلام
محل دفن: ظاهرا در روستای «مِیَم» در حدود 30 کیلومتری قم.
ویژگی ها: در سال 1280 قمری بر اثر خواب یکی از بزرگان و کندن
ص: 240
زمین و دیدن بدن سالم بر آن قبه و بارگاه ساختند. (1)
33. نام: ام احمد
سلسله نسب: ام احمد دختر موسی مبرقع
محل دفن: در جوار حرم حضرت معصومه علیها السلام
ویژگی ها: برخی معتقد هستند که وی همان ام محمّد است. (2)
34. نام: امّ سلمه
محل دفن: روستای نایه،از توابع خلجستان(3)
35. نام: ام کلمه
محل دفن: روستای نایه از توابع خلجستان(4)
36. نام: ام محمّد دختر محمد بن علی (امام جواد علیه السلام )
کنیه: ام محمّد
سلسله نسب: ام محمد بنت محمد بن علی الجواد علیه السلام
محل دفن: درمزار بابلان در روضه
حضرت معصومه علیها السلام
ویژگی ها: دارای فضل و کمال، همراه دو خواهرش، زینب و میمونه بعد از رحلت حضرت معصومه علیهاالسلام از کوفه به قم آمدند. (5)
ص: 241
37. نام: ام محمد
سلسله نسب: ام محمد دختر موسی مبرقع.
محل دفن: احتمالاً درمزار بابلان در روضه حضرت معصومه علیهاالسلام(1)
38. نام: ام محمّد
تولد و وفات: 343 ه ق.
سلسله نسب: ام محمد دختر احمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران(2)
39. نام: ام قاسم
سلسله نسب: ام قاسم دختر علی کوکبی
محل دفن: در مزار بابلان، در نزدیکی حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام(3)
40. نام: ام کلثوم
سلسله نسب: ام کلثوم، دختر محمد بن احمد بن موسی مبرقع فرزند
امام جواد علیه السلام
محل دفن: چهل اختران، خیابان آذر قم. (4)
41. نام: ام سلمه
سلسله نسب: ام سلمه، بنت محمد بن احمد بن موسی مبرقع، فرزند امام جواد علیه السلام
محل دفن: چهل اختران،خیابان آذر قم. (5)
42. نام: ام حبیب
کنیه: ام حبیب
سلسله نسب: ام حبیب دختر احمد بن موسی مبرقع.
ص: 242
محل دفن: خیابان آذر قم، چهل اختران، در جوار محمد بن موسی مبرقع، یا مزار بابلان در جوار حضرت معصومه علیها السلام.
ویژگی ها: وی همراه فرزندان برادرش محمد اعرج از کوفه به قم آمد: وی بانویی پرهیزکار بود. (1)
43. نام: اهل علی
محل دفن: آبادی کوشک نصرت: از توابع بخش مرکزی قم. (2)
44. نام: امین الدّین
سلسله نسب: از احفاد امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن:روستای فُرْدو (3)
45. نام: بُرَیهه
سلسله نسب: بُرَیهه دختر علی بن جعفر بن امام هادی علیه السلام، همسر محمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، چهل اختران.
ویژگی ها: وی همسر محمد بن
موسی مبرقع است.بعضی وی را دختر جعفر بن امام هادی علیه السلام و همسر موسی مبرقع معرفی نموده اند. (4)
46. نام: بُرَیهه
سلسله نسب: بُرَیهه دختر ابو علی محمد بن احمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، چهل اختران.
ویژگی ها: وی همراه خواهرانش فاطمه و ام سلمة و ام کلثوم و پدرش ابو علی محمّد در بقعه چهل اختران مدفون می باشند. (5)
ص: 243
47. نام: تاج الدّین
سلسله نسب: از اولاد امام موسی کاظم علیه السلام
محل دفن:روستای سیرو، سه فرسخی قم(1)
48. نام: پیرحسن
محل دفن: شهر قم، قسمت غربی رودخانه کوه یزدان روبروی قلعه صدری(2)
49. نام: جعفر (شاه زاده جعفر)
محل دفن: روستای ویزجان، از توابع جلستان (3)
50. نام: جعفر (شاه زاده جعفر)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوته از مزارع ورجان. (4)
51. نام: جعفر (شاه زاده جعفر)
سلسله نسب: فرزند بلافصل امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای «گیو» در
نزدیکی قریه دستجرد از توابع جلستان. (5)
52. نام: جعفر (شاه زاده جعفر)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای «راهجرد» آغاز راه فرعی روستا، از راه قم - اراک. بنای بقعه از سنگ و گچ به صورت برجی، از آثار قرن ششم و هفتم. (6)
53. نام: جعفر (شاه جعفر موسوی)
لقب: موسوی
تولد و وفات: شهادت در سال 617 ق در فتنه امیر زاده «جته نویان» در قتل عام قم به وسیله یورش سپاه چنگیزی.
ص: 244
سلسله نسب: سید جلیل شاه جعفر موسوی که از نقباء و شرفای علویه در اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم بوده و شجره نامه اش در دسترس نیست . ولی احتمالاتی در سلسله نسبب وی داده شده:
مثل: جعفر بن علی بن حمزه بن احمد بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر بن امام سجاد علیه السلام.
احتمال دیگر: جعفر الشعرانی، بن الحسین (پدر شاه زاده محمد جمال) بن علی بن محمد دیباج بن امام صادق علیه السلام
و احتمال دارد : جعفر بن حسین بن علی بن محمد بن امام جعفر صادق علیه السلام باشد که در کتب نسب شناسی تمام این احتمالات تصنیف شده بر کتیبه کاشی فیروزه رنگ چنین نوشته شده:
«هذا مشهد طاهر المطهّر الشهید
جعفر بن امام جعفر صادق بن الباقر بن امام علی زین العابدین بن امام حسین بن امام المظلوم امیر المؤمنین سید الوصیین صلوات الله علیهم اجمعین فی تاریخ محرم سبع و ستین و ستمأه 677 »
محل دفن: خیابان شاه ابراهیم در جهت غربی شهر قم، نزدیک امام زاده شاه ابراهیم در محله مزدیجان.(1)
54. نام: جعفر (معروف به شاه زاده جعفر غریب)
لقب: دقاق
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
احتمالاً: جعفر دقاق بن محمد بن احمد بن هارون بن امام موسی کاظم علیه السلام
محل دفن: در 3 کیلومتری شرقی قم، نزدیک قبرستان بقیع، و نزدیک
ص: 245
مسجد مقدس جمکران.
ویژگی ها:جدیدا تعمیر شده و ضریح آلومینیوم مشبک به رنگ مشکی بر روی قبرنصب شده، تا یک متری دیوار داخل بقعه سنگ و بقیه با گچ سفید شده و سقف داخل گنبد به رنگ سبز کم رنگ می باشد. تا چندی قبل این امام زاده در وسط یک باغ پر درختی قرار داشت و راه ورودی به امام زاده باریک بود.
در این اواخر که در نزدیکی جاده قدیم - جمکران قرار گرفته اطراف امام زاده را تستطیع نمودند و امکانات رفاهی برای مسافرین و زائرین در آن جا ایجاد شده است. (1)
55. نام: جعفر بن ناصر الدین محمد
سلسله نسب: شاه زاده جعفر فرزند ناصر الدین محمد بن ابی الفضل احمد بن ابی القاسم حمزة الاصم ابن عبدالله بن حسین بنفسج ابن اسماعیل ابن ارقط ابن عبد الله الباهر
ابن امام زین العابدین علیه السلام
احتمال دیگر: وی فرزند علی بن حمزة بن احمد بن محمد بن اسماعیل بن عبد الله الباهر ابن امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای گرگاب، نزدیک جمکران، در چند متری بقعه هادی و مهدی و ناصر الدین محمد. (2)
56. نام: شاه زاده جمال غریب
لقب: معروف به جمال زینب
سلسله نسب: شاه زاده جمال از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام
احتمالاً محمّد جمال بن جعفر بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن امام جعفر الصادق علیه السلام
ص: 246
محل دفن: جاده کاشان جنب قبرستان بقیع.
ویژگی ها: بر اثر « خواب نما» پدیدار شده است. (1)
57. نام: جمال الدین محمد بن علی
لقب: جمال الدین
تولد و وفات: در قرن هشتم
سلسله نسب: سید جمال الدین محمد بن علی بن محمد بن محمد بن حسن بن زید بن داعی بن مهدی بن اسماعیل بن حسن بن محمد بن نجم بن حسین بن علی بن حسن بن حسین بن حسن الأفطس بن علی الأصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
که در سر در ورودی امام زاده نوشته شده، امام زاده محمد جمال الدین از احفاد امام موسی کاظم علیه السلام است.
محل دفن: جاده اراک، اول اتوبان کمربندی شهر قم. (2)
ویژگی ها: دو امام زاده دیگر نیز به اسم «جمال» در قم و اطراف آن مدفون می باشند که در فهرست ذکر شده است و مرحوم ناصر الشریعه: احتمال داده که این بقعه متعلق به امام زاده محمد جمال بن جعفر بن حسین بن علی بن محمد بن دیباج ابن امام جعفر صادق علیه السلام باشد. (3)
58. نام: جمال الدین
سلسله نسب: احتمالاً: شاه زاده محمد جمال بن جعفر بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن اما جعفر صادق علیه السلام.
محل دفن: در خارج دهکده لنجرود (لنگرود) 20 کیلومتری
ص: 247
شهر قم، سر راه کاشان. (1)
59. نام: حسن بن احمد الخطیب
کنیه: ابو محمد
وفات: دو شنبه 9 صفر 349 ه ق.
سلسله نسب: ابو محمد حسن بن احمد الخطیب الشجری ابن علی بن محمد بن عمر الشجری ابن علی بن عمر الاشرف ابن امام زین العابدین علیه السلام.
محل دفن: مزار بابلان در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام ولی از قبر وی اثری نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده.(2)
60. نام: حسن
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای قمرود، در بقعه شش امام زاده در کنار رقیه، خالد، حمزه، قاسم، محمد.(3)
61. نام: حسن بن ابو عبد الله حسین
کنیه: ابو محمد
سلسله نسب: ابو محمد حسن بن ابو عبد الله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: بلوار 15 خرداد، نزدیک بقعه شاه سید علی، که قبلاً آن را اراضی جمر و سعد آباد می نامیدند در بقعه چهار امام زاده، نزد پدرشان و دو برادر دیگر معروف به اسم خادم آنها امام زاده «ملّا آقا بابا» (4)
62. نام: حسین (شاه زاده حسین)، بعضی وی را حسن نامیده اند.
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم
ص: 248
علیه السلام
محل دفن: روستای نیوند از مزارع ورجان (1)
63. نام: حسین
محل دفن: روستای کهندان از توابع قاهان بخش خلجستان(2) در کنار امام زاده ابوطالب
64. نام: حسین
محل دفن: روستای فردو از توابع بخش کهک(3)
65. نام: حسین بن احمد
کنیه: ابو عبد الله
سلسله نسب: ابو عبد الله حسین بن احمد بن علی بن جعفر عریضی،
و بعضی: ابو عبد الله حسین بن احمد بن حسین بن احمد شعرانی ابن علی بن جعفر عریضی دانسته اند.
محل دفن: در قم وفات کرده اما محل دفن معلوم نیست. (4)
66. نام: حسین بن احمد
کنیه: ابو عبد الله
سلسله نسب: حسین بن احمد بن اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم علیه السلام
پدر بزرگوار شاه زاده حمزه که در قم مدفون است.
محل دفن: مرحوم فیض قائل است که در بقعه فرزندش شاه زاده حمزه در خیابان آذر مقابل میدان کهنه مدفون است. (5)
67. نام: حسین بن الحسیشن
لقب: سید ابو الحسن
سلسله نسب: سید ابو الحسن
ص: 249
حسین بن الحسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن امام جعفر صادق علیه السلام
محل دفن: در مزار بابلان، نزدیک مرقد مطهر حضرت معصومه علیها السلام. الآن اثری از قبر وی مشهود نمی باشد و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده است. (1)
68. نام: حسین بن علی
سلسله نسب: حسین فرزند شاه زاده سید علی ( مدفون در خارج دروازه ری - خیابان 15 خرداد) ابن احمد بن محمد بن علی بن عبد الله بن جعفر بن عبد الله بن جعفر بن محمد حنفیّه (بن علی بن ابیطالب علیه السلام)
محل دفن: در قبرستان محمدیّه درجوار فرزندش عباس بن حسین.(2)
69. نام: حسین بن علی
کنیه: ابو عبد الله
سلسله نسب: سید جلیل القدر شاه
زاده ابو عبد الله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: بلوار 15 خرداد، در نزدیکی بقعه شاه سید علی، که قبلاً آن را اراضی جمر و سعدآباد می نامیدند در بقعه چهار امام زاده که سه نفر دیگر فرزندان وی می باشند و معروف به اسم خادم آنها (ملا آقا بابا). (3)
70. نام: حلیمه خاتون
سلسله نسب: از اولاد احمد بن موسی (شاه چراغ)
محل دفن: در مزرعه نوره از مزارع
ص: 250
فردو (1)
71. نام: حلیمه
سلسله نسب: از نوادگان امام محمد باقر علیه السلام
محل دفن: روستای وشنوه. در کنار بقعه زینب، هادی، شهر بانو و... بعضی معتقدند وی همسر هادی است. (2)
72. نام: حلیمه دختر موسی
سلسله نسب: حلیمه دختر ابوالحسن موسی بن احمد ابو عبد الله، بن ابو علی محمد بن ابو علی احمد بن موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام
محل دفن: روستای علی آباد نزدیک روستای چاله گنبد، حدود 15 کیلومتری در روستای قلعه جم (سه راه جاده قدیم اصفهان) با فاصله 17 کیلومتری از امام زاده عبد الله.
ویژگی ها: وی در کنار برادرش امام
زاده یحیی زیر یک گنبد و در یک ضریح آلومینیومی مدفون می باشد.(3)
73. نام: حلیمه
محل دفن: روستای دستگرد، از بخش خلجستان، نزدیک بقعه شاه زاده ابراهیم. (4)
74. نام: حلیمه
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در بقعه چهار امام زاده - واقع در روستای لنجرود، در قهستان قم در کنار بقعه خواهرش زینب.
ویژگی ها: روی صندوق مزارش کتیبه ای با صلوات کبیره و تاریخ «غرّة شهر جمادی الاولی سنة اثنتین و
ص: 251
ثلاثین و الف من هجرة النبویه صلی الله علیه و آله العبد نور الله بن حبیب الله» نوشته شده.(1)
75. نام: حلیمه خاتون
محل دفن: روستای نایه از توابع خلجستان(2)
76. نام: حمزة بن احمد الرّخ
لقب: القمی
سلسله نسب: حمزة بن احمد الرّخ بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: مزار بابلان، در مقبره حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام. الآن اثری از قبر وی معلوم نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده. (3)
77. نام: حمزة
سلسله نسب:احتمالاً حمزة فرزند ابو الحسن محمد صورانی بن حسین بن اسحق بن امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای قمرود، در
بقعه شش امام زاده، پهلوی رقیه، خالد، حسن، قاسم، محمد. (4)
78. نام: حمزه بن شاه زاده اسماعیل
سلسله نسب: از احفاد علی بن جعفر عریضی فرزند امام صادق علیه السلام
محل دفن: در روستای شاه اسماعیل در دامنه کوه بیرقان (بید قان) از توابع شهر کهک در کنار پدرش شاه زاده اسماعیل. (5)
79. نام: حمزة بن حسین معروف به «شاه زاده حمزه»
تولد و وفات: وفات در اواسط قرن چهارم هجری.
ص: 252
سلسله نسب: حمزة بن حسین (ابو عبد الله)، بن احمد بن اسحق بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام
وی نوه احمد بن اسحق است که در مجاورت بقعه جدّ خود احمد بن اسحق به خاک سپرده شده است.
احتمالات دیگری هم وجود دارد.
محل دفن: خیابان آذر، مقابل میدان کهنه، (میدان زکریا بن آدم) در مجاورت بقعه جدّ خود احمد بن اسحق.
ویژگی ها: هر کس به اسم او سوگندی دورغ و بر خلاف حقیقت یاد کند بی شبهه به جزای خود هر چه زودتر خواهد رسید.
داخل گنبد تمام سقف آئینه کاری است و دارای ضریح نقره و طلا.
سازنده ضریح مطهر: احمد و عباس پرورش قلمزنی حسین عباسپور و نجاری حاج نعمت الله
حیدرزاده اصفهانی 1371 ه ش.(1)
80. نام: حیدر (سلطان حیدر)
سلسله نسب: از اولاد موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوند از مزارع ورجان.(2)
81. نام: خواجه حسن
محل دفن: در جاده قم - اراک. روستای «راهجرد» (3)
82. نام: خالد
سلسله نسب: احتمالاً فرزند ابو جعفر محمد صورانی بن حسین بن اسحق بن امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای قمرود، در بقعه شش امام زاده، کنار رقیه، حسن، قاسم، حمزه، محمد. (4)
ص: 253
83. نام: خدیجه خاتون
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای خلجستان، چهار فرسخی قم. (1)
84. نام: خدیجه
سلسله نسب: از نوادگان امام سجاد علیه السلام
و احتمال دارد از دختران ابو طالب محسن بن حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی اصغر ابن امام سجاد علیه السلام باشد.
محل دفن:در قسمت شرقی قم و جهت شرقی امام زاده طیّب و طاهر در اراضی نجم آباد. در کنار سکینه و فاطمه و رقیه مدفون است. (2)
85. نام: خدیجه
سلسله نسب: خدیجه خاتون یکی از نوادگان امام جعفر صادق علیه السلام است.
بعضی: وی را از نوادگان علی بن حسن العلوی العریضی می دانند.
فیض می گوید: آنچه که اهل محل درباره وی معتقدند که نام برده فرزند بلافصل امام صادق علیه السلام و عمّه فاطمه معصومه است. با هیچ مستندی وفق نمی دهد. چونکه خدیجه اولاد امام صادق نام برده نشده.
محل دفن: در قریه خدیجه خاتون، در جنوب قم در جاده قدیم قم - اصفهان، سه کیلومتر از جاده اصلی فاصله دارد.
ویژگی ها: بقعه امام زاده خدیجه خاتون بنائی هشت ظلعی، با گنبد منشوری است و یکی از هفت امام زاده ارزشمند و تاریخی قم می باشد کهبه دستور غیاث الدین امیر محمد فرزند خواجه علی
ص: 254
صفی از امرای مستقل قم در سال 770 هجری قمری بنا شده است. (1)
86. نام: دربن علی
محل دفن: روستای اَبَرْجَس ( ابرگس) در مزرعه «ازناوه» در مدخل ابرجس. (2)
87. نام: دوز بن علی بن حسن
محل دفن: روستای اَبَرجس، از توابع کهک(3)
88. نام: رقیه خاتون
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای لنجرود، در بقعه حلیمه خاتون. (4)
89. نام: رقیه
سلسله نسب: از نوادگان امام محمد باقر علیه السلام
محل دفن: روستای وشنوه در کنار زینب شهر بانو، هادی، حلیمه، رقیه و... بعضی قائلند که وی همسر هادی می باشد. (5)
90. نام: رقیه
سلسله نسب:وی از نوادگان امام سجاد علیه السلام:
احتمال دارد: از دختران ابو طالب محسن بن حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی اصغر ابن امام سجاد علیه السلام می باشد.
محل دفن: در قسمت شرقی قم در جهت شرقی امام زاده طیب و طاهر در اراضی نجم آباد. درکنار سکینه و فاطمه و رقیه مدفون است. (6)
91. نام: رقیه
ص: 255
سلسله نسب: از فرزندان یا نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در بقعه خدیجه خاتون در روستای خدیجه خاتون در جاده سراجه نزدیک طیب و طاهر.
ویژگی ها: وی در کنار برادرانش، عبد الرحمن و عبد الله و زینب و خدیجه و... مدفون می باشد. (1)
92. نام: رقیه خاتون
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای خلجستان، چهار فرسخی قم. (2)
93. نام: رقیه
محل دفن: روستای فردو(3)
94. نام: رقیه
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای قمرود، در بقعه شش امام زاده در کنار خالد، حسن، حمزه، قاسم و محمد. (4)
95. نام: زبیده خاتون (بی بی زبیده خاتون)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای جنداب، بیرون ده نزدیک روستای قاضی و مزرعه زیبکان در کنار شاه زاده عباس.(5)
96. نام: زکریّا
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در 25 متری بقعه ابراهیم و اسماعیل نزدیک بقعه خدیجه خاتون در 30 کیلومتری قم در جهت جنوب در جاده قدیم قم - اصفهان.
ویژگی ها:این بقعه ساده و قدیمی
ص: 256
است. و قبری در وسط آن بدون نام و نشان با جدار گچی و بدون ضریح می باشد.(1)
97. نام: زکریا
سلسله نسب: فرزند امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای میدانک از توابع خلجستان (2)
98. نام: زید بن علی
سلسله نسب: زید بن علی بن علی اکبر بن محمد السلیق ابن عبید الله بن محمد بن الحسن بن الحسین الأصغر بن الامام زین العابدین علیه السلام
محل دفن:در خیابان آذر، در مجاورت بقعه چهل اختران، در بقعه ای جدا مدفون می باشد. (3)
99. نام: زید(شاه زاده زید)
سلسله نسب: از احفاد امام سجاد علیه السلام: زید بن حسن عزیزی، بن علی ابن حمزه القمی، ابن احمد
بن محمّد بن اسماعیل بن محمّد ابن عبدالله الباهر ابن امام الهمام زین العابدین علیه السلام(4)
محل دفن: بازارچه شاه زاده حمزه، آخر کوچه پنجه علی دارای مرقد و مقبره کاشیکاری شده و قدیمی.
ویژگی ها: در جهت غربی بقعه، مسجد شاه زاده زید وجود دارد. (5)
100. نام: زینب خاتون
سلسله نسب: از اولاد احمد بن موسی (شاه چراغ)
محل دفن: مزرعه نوره از مزارع فُردو (6)
101. نام: زینت خاتون
ص: 257
سلسله نسب: از احفاد امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای فردو (1)
102. نام: زینب
سلسله نسب:از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای صَرم در بقعه سلطان محمود. این روستا در جنوب شرقی قم قرار دارد. (2)
103. نام: زینب
سلسله نسب:از دختران امام موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: بقعه خدیجه خاتون، در قریه خدیجه خاتون در جهت شرقی قم جاده سراجه، نزدیک طیب طاهر.
ویژگی ها: وی در کنار خواهرش مریم مدفون است. بر روی خشت چنین نوشته شده است: «هذا ضریح اولاد الامام المعصوم موسی بن جعفر و هما...».
و روی خشت دوم چنین نوشته شده است: «... و الاختین اسمهما زینب و مریم بنتا الامام الشهید المطهر موسی بن جعفر علیهما السلام.
و بر کتیبه سنگی ایوان شرقی بقعه این عبارت دیده می شود:
هذا مرقد المطهر المعصوم امام زادگان واجب التعظیم و التکریم شاه زاده عبد الرحمن، عبد الله ابنا موسی بن جعفر علیهما السلام، و زینب خاتون و فاطمه خاتون و خدیجه خاتون و مریم خاتون و رقیه خاتون بنات موسی بن جعفر علیما السلام».
البته امام موسی بن جعفر دختری به نام مریم نداشت از این روی احتمال می رود از نوادگان آن حضرت باشد. اصل بقعه در دوره ایلخانیان ساخته شده و در دوره
ص: 258
صفویه مرمّت شده است. (1)
104. نام: زینب
سلسله نسب:از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای وشنوِه در کنار هادی، رقیه، حلیمه، شهربانو و... (2)
105. نام: زینب
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در بقعه چهار امام زاده واقع در قهستان قم.
ویژگی ها: بر صندوق مزارش صلوات بر معصومین که چنین ختم می یابد دیده می شود «... و الحجة القائم الخلف الصالح الامام الهمام المنتظر محمد المهدی».
و در کنار محمد، حسین، حلیمه، از نوادگان امام کاظم خفته است. (3)
106. نام: زینب بنت محمد بن علی (امام جواد)
سلسله نسب: زینب بنت امام جواد
علیه السلام
محل دفن: مقبره بابلان داخل روضه حضرت معصومه علیها السلام
ویژگی ها: بعد از وفات حضرت معصومه به قم آمد، و بوریای روی قبرحضرت معصومه علیهاالسلام را برداشت و گنبدی بر مزارش ساخت.(4)
107. نام: زینب
تولد و وفات: وفات 320 ق
سلسله نسب: زینب دختر موسی
ص: 259
مبرقع. بعضی وی را جدای از زینب دختر موسی بن جعفر علیه السلام ندانسته اند.
محل دفن: در کنار قبر برادرش محمد بن موسی مبرقع در چهل اختران.
ویژگی ها: بعضی معتقدند وی بعد از تصرف در اموالی که از برادرش ارث برده بود به مرمّت مزار حضرت معصومه علیها السلام پرداخت. (1)
108. نام: ساریه خاتون
محل دفن: در جاده اصفهان نزدیک روستای نیزار(2)
109. نام: سکینه
سلسله نسب: احتمالاً سکینه دختر حسین بن محمد بن علی بن قاسم بن عبد الله بن موسی کاظم علیه السلام
احتمال دیگر: سکینه دختر حسین بن علی بن محمد بن علی بن قاسم بن عبد الله بن موسی کاظم علیه السلام
محل دفن: 30 کیلومتری شرق قم
نزدیک جاده کنونی قم - کاشان، در حوالی روستای قاسم آباد و نزدیک دهکده زالون آباد.
ویژگی ها: وی مادر سید مطهر فرزند علی بن سلطان محمد شریف است. (3)
110. نام: سکینه
سلسله نسب: از نوادگان امام سجاد علیه السلام
احتمال دارد: از دختران ابو طالب محسن بن حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی اصغر بن امام سجاد علیه السلام باشد.
ص: 260
محل دفن: در قسمت شرقی قم و جهت شرقی امام زاده طیّب طاهر در اراضی نجم آباد در کنار خدیجه و فاطمه و رقیه مدفون است. (1)
درگنجینه آثار قم، سکینه را در این جا مدفون نمی داند. (2)
111. نام: سکینه خاتون
سلسله نسب: سکینه خاتون دختر ناصر الدین محمد بن ابی الفضل احمد بن ابی القاسم حمزة الاصم ابن عبد الله بن حسین بنفسج ابن اسماعیل ابن محمد ارقط ابن عبد الله الباهر ابن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: روستای گرگاب نزدیک جمکران، کنار برادرش جعفر، و نزدیکی بقعه پدرش و دو برادر دیگرش هادی و مهدی. (3)
112. نام: سلیمان بن سلطان محمود
سلسله نسب: سلیمان بن سلطان محمود بن محمد بن زید (مدفون
در روبروی بقعه چهل اختران) بن علی بن علی الاکبر بن محمد السّلیق ابن عبید الله بن محمد بن الحسن بن الحسین الاصغر بن امام زین العابدین.
محل دفن: روستای صرم، در جنوب شرقی قم. در کنار مادرش زینب از نوادگان امام کاظم علیه السلام و پدرش سلطان محمود.(4)
113. نام: سلیمان
محل دفن: روستای صفرآباد از
ص: 261
توابع بخش مرکزی(1)
114. نام: سلیمان
محل دفن: روستای خورآباد از توابع کهک(2)
115. نام: سلیمان
سلسله نسب: فرزند امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای آوه از توابع جعفرآباد
ویژگی ها: به قسمت «موسی» مراجعه شود.(3)
116. نام: سه خواهران
محل دفن: روستای راهجرد، مزرعه «ریزاه»، میان روستای «دیزیجان» و «ریزاه». (4)
117. نام: سهل علی
محل دفن: روستای کوشک نصرت از توابع بخش مرکزی قم. (5)
118. نام: شهر بانو
سلسله نسب: از نوادگان امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای وِشنوِه در کنار هادی و حلیمه و رقیه و زینب و...
بعضی معتقدند: وی خواهر هادی است. (6)
119. نام: شریفه خاتون (بی بی شریفه خاتون)
محل دفن: آبادی نویس، از توابع خلجستان(7)
120. نام: شعیب
محل دفن: روستای ورزنه از توابع خلجستان(8)
121. نام: صالح (شاه زاده صالح)
ص: 262
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوند از مزارع ورجان. (1)
122. نام: صالح بن مالک اشتر
لقب: علمدار
وفات: در نیمه قرن دوم هجری
سلسله نسب: امیر صالح بن محمد بن ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، که در لشکر زید بن علی بن الحسین علمدار بود.
محل دفن: روستای کیاب از توابع خلجستان
ویژگی ها: وی پس از شهادت زید و یارانش متواری شد و از کوفه به ایران آمد و در دامنه کوه کیاب به زراعت مشغول شد و در همین مکان وفات یافت و به خاک سپرده شد.(2)
123. نام: صفورا خاتون
وفات: 378 ه . ق.
سلسله نسب: برادر زاده محمد بن
جعفر بن احمد بن عبد الله بن محمد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی علیه السلام
احتمال دیگر :برادر زاده محمد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی علیه السلام
بعضی نام برادران محمد بن جعفر را «اسحاق» و «یعقوب» دانسته اند.
محل دفن: پشت بارگاه امام زادگان علی حارث و احمد، خاک فرج، کنار داروخانه الهادی.
ویژگی ها: به علت اختلاف در نسب وی بعضی به غلط وی را دختر حضرت شعیب پیغمبر علیه السلام دانسته اند.
وی در کنار عموی خود، محمد بن جعفر بن احمد بن عبد الله... مدفون می باشد و علت این که این بقعه را به اسم صفورا خاتون
ص: 263
شناخته می شود این باشد اول او در این بقعه به خاک سپرده شده است یا این که صفورا ماده تاریخ بنای بقعه و وفات صفورا خاتون است که 378 می شود. بقعه فاقد هر گونه تزئینات و حجرات و بیوتات است که بنای فعلی را به قرن نهم و دهم هجری نسبت داده اند. و تعمیرات بعدی در سال 1334 ه ق به وسیله محمد رضای میرزا قاجار انجام شده. توضیح بیشتر به نام محمد بن جعفر مراجعه شود. (1)
124. نام: طاهر (شاه زاده طاهر)
محل دفن: روستای تقرود (یا طغرود) از توابع خلجستان که امروز از توابع جعفرآباد است بنای آن از دوره صفوی است ساده و تهی از هر گونه تزئین، در کنار بقعه میرزا رضا وزیر دفتر از رجال دوره قاجار. (2)
125. نام: طیّب (حسین بن علی)
کنیه: ابو عبد الله و بعضی او را ابو
العباس خواندند
لقب: طیّب
سلسله نسب: درایوان غربی بقعه کتیبه ای کمربندی از کاشی خشتی دارد به نستعلیق سفید چنین نوشته: بسمه تعالی، در مجلد دوم انور المشعشعین است که شاه زاده طیب و طاهر در قم حسین و محسن هستند و نسب آنها این است: حسین بن علی بن عمر بن الحسن الافطس ابن علی الاصغر ابن زین العابدین علیه السلام و محسن پسر اوست که ملقبند به طیّب و طاهر.
محل دفن: در جاده قم - سراجه، با فاصله دوکیلومتری خارج از جاده اصلی در بقعه ای به نام طیّب
ص: 264
و طاهر.(1)
ویژگی ها: گنبد این مزار برجی هرمی شانزده ترکی و نمای درون آن نخست چهار گوشه که در بالا به هشت گوشه و سپس در قاعدة گنبد به شانزده ضلعی تبدیل شده، بلندی سقف از سطح بقعه بیش از ده متر است. روی مرقد میان بقعه با درازای و پهنای 2 × 3 و بلندی 20/1 با کاشی معرق لاجوردی آراسته، که بی هیچ تردید از قرن دهم است....
روی مرقد ضریخ آلومینیوم مشبّک قرار دارد. ولی در گنجینه آثار قم: وی را: ابو العباس طیّب بن ابو الحسن علی ابن ابو عبد الله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام معرفی می کند.
126. نام: طاهر (محسن بن حسین)
کنیه: ابو الحسین
لقب: طاهر
سلسله نسب: بنا بر آنچه در کتیبه کمر بندی بقعه نوشته:
وی: محسن بن حسین بن علی بن عمر بن الحسن الافطس ابن علی الاصغر ابن زین العابدین علیه السلام فرزند طیّب است.
و در گنجینه آثار قم: وی را ابو الحسین طاهر فرزند ابو الحسن علی ابن ابی عبد الله حسین بن علی بن عمربن الحسن الافطس... می داند.
محل دفن: جاده قم - سراجه، با فرعی دو کیلومتری در کنار پدرش طیّب در بقعه طیب و طاهر. (2)
127. نام: عاقب (شاه زاده عاقب)
سلسله نسب: از فرزندان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در شمال قریه جمزقان
ص: 265
(جیزقان) در روستای «بنابر» از توابع خلجستان.
ویژگی ها: در بازار کاشان، امامزاده ای به نام ابوالحارث بن عاقب وجود دارد که شاید پسر این امامزاده باشد. (1)
نام: عباس (شاه زاده عباس).
سلسله نسب: عباس فرزند شاه ابراهیم، از نوادگان امام باقر علیه السلام
محل دفن: در کنار مزرعه نیوند از مزارع ورجان در جهت شرقی قم.
بعضی وی را در روستای شاه ابراهیم پهلوی پدرش مدفون می دانند.(2)
128. نام: عباس (شاه زاده عباس)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای جَنداب، بیرون ده، نزدیک روستای قاضی پایین و مزرعه زیبکان، گنبدی ساده از نیمه
نخستین دوره قاجار. و در این بقعه بی بی زبیده خاتون از احفاد امام کاظم علیه السلام دفن شده است. (3)
129. نام: عباس بن حسین
کنیه: ابوالفضل
سلسله نسب: عباس بن حسین فرزند شاه زاده سید علی (مدفون در خارج دروازه ری خیابان 15 خرداد) بن احمد بن محمد بن علی بن عبد الله بن جعفر بن عبد الله بن جعفر بن محمد حنفیّه ابن علی ابن ابی طالب علیه السلام
محل دفن: در قبرستان محمدیّه در جوار پدرش حسین بن شاه زاده سید علی. (4)
ص: 266
130. نام: عبد الرّحمن (شاه زاده عبد الرحمن)
محل دفن: خور آباد، دو فرسخی قم. (1)
نام: عبدالرّحمن
سلسله نسب: از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: در بقعه خدیجه خاتون: در جهت شرقی قم، نزدیک امامزاده طیب و طاهر در روستای خدیجه خاتون.
ویژگی ها: وی در کنار برادرش عبد الله و خواهرانش زینب، مریم، خدیجه، فاطمه، رقیه مدفون است.(2)
نام: عبد الله
سلسله نسب: از نوادگان یا فرزندان امام کاظم علیه السلام، برادر عبد الرحمن.
محل دفن: در بقعه خدیجه خاتون، در جهت شرقی قم، نزدیک بقعه طیب و طاهر در روستای خدیجه
خاتون.
ویژگی ها: وی در کنار برادرش عبد الرحمن و خواهرانش زینب، فاطمه، رقیه، خدیجه، مریم... مدفون می باشد. (3)
نام: عبدالله (شاه زاده عبدالله)
سلسله نسب: از نوادگان امام کاظم علیه السلام
محل دفن: حدود چهل کیلومتری جنوب قم، کنار راه اصفهان، در بستر رود انار بار، غرب دهکده قلعه چم.
ویژگی ها: پیدایش این گنبد مستند به رؤیای زن صالحه ای از مردم دهکده قلعه چم در سال 1324 قمری. (4)
ص: 267
131. نام: عبد الله (شاه زاده عبد الله)
سلسله نسب: فرزند بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام
احتمال دیگر: عبد الله محنف ابو عبد الله اسحق بن ابراهیم العسکر ابن موسی ابی السُّبحة بن ابراهیم المرتضی ابن امام کاظم علیه السلام این احتمال در تاریخ قم آمده که وی در آوه می زیسته و دختر دهخدا شاهین را در طریز ناهید تزویج کرد و او را پسری بود به نام احمد بن اسحق که با پسر خود حسین و پسر زاده اش شاه زاده حمزه در یک نقطه قم مدفونند.
ولی عباس فیض می گوید ابو عبد الله اسحق در ساوه مدفون است. (1)
محل دفن: در یک فرسنگی آوه از توابع جعفرآباد. (2)
132. نام: عبدالله
محل دفن: بیرون کهک جلو جاده بیدهند در بقعه چهار امام زاده.(3)
133. نام: عبد الخالق
محل دفن: روستای راهجرد، جاده قم - اراک، اول فرعی همین روستا، در بقعه سه امام زاده (عبد الصالح، شاه زاده جعفر، و عبد الخالق).(4)
134. نام: عبد الصالح (امام زاده عبد الصالح)
محل دفن: روستای راهجرد، جاده قم - اراک، آغاز راه فرعی روستا، در بقعه سه امام زاده. (5)
135. نام: عبد الله
محل دفن: روستای فوجرد(6)
136. نام: عبد الله (شاه عبد الله)
سلسله نسب: از نوادگان شاه چراغ.
ص: 268
محل دفن: در یک فرسخی فردو، بر فراز کوه جنوبی مزرعه باوره (بورِه) در بقعه چهار امام زاده. (1)
137. نام: سیّد عبد الله ابیض
سلسله نسب: ظاهرا: شاه زاده عبد الله بن عبّاس بن عبد الله الشهید بن حسن افطس بن علی بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: انتهای خیابان نیروگاه، در محله ای به نام دهکده قلعه صدری.
و بعضی می گویند: وی در شهر ری مدفون است و بقعه ای به نام عبد الله بن عباس مشهور است. و بعضی بقعه عبدالله در شهر ری را متعلق به فرزندش ابو عبد الله حسین بن عبد الله بن عباس دانسته اند. و ابو عبد الله کم کم به عبد الله تبدیل شده است و ممکن هم است که فرزند حسین عبد الله بن ابو عبد الله حسین بن عبد الله نیز در کنار پدرش در آنجا مدفون باشد و لذا به اسم فرزندش مشهور
گردیده باشد.(2)
138. نام: عبد الله بن محمد
سلسله نسب: عبد الله بن محمد بن عبدالله بن محمد بن ناصر الدین علی (که مقابل مسجد اما حسن عسکری مدفون است) بن مهدی بن محمد بن حسین بن زید بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن عبد الرحمن بن محمد البطحائی ابن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام
محل دفن:پایین پای حضرت فاطمه معصومه علیها السلام(3)
139. نام: عبد الله بن موسی
ص: 269
کنیه: ابو الفتح
سلسله نسب: ابو الفتح عبد الله بن موسی بن احمد بن محمد بن احمدبن موسی مبرقع
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران(1)
140. نام: سید علی (شاه سید علی)
کنیه: ابو الحسن
سلسله نسب: سید علی بن احمد بن محمد بن علی بن عبد الله بن جعفر بن عبد الله بن جعفر بن محمد حنفیّه بن علی ابن ابی طالب علیه السلام
در السنه و افواه عامه اشتباها وی به عنوان یکی از فرزندان ابو الفضل العباس فرزند امیر المؤمنین علیه السلام اشتهار یافته، و این ناشی از این است که دو احفاد شاه زاده سید علی ابوالفضل العباس و پدر او حسین بن علی وجود دارد.
محل دفن: بلوار 15 خرداد، خارج
دروازه ری(2)
141. نام: علی بن احمد (امام زاده خاک فرج)
کنیه: ابو القاسم
لقب: حارث
سلسله نسب:ابوالقاسم علی الحارث بن ابو الحسن احمد بن ابی الخیر محمد بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی الاصغر ابن امام زین العابدین علیه السلام
بعید نیست امام زاده فضل علی حارث و سهل علی حارث در ساوه فرزندان وی باشند.
محل دفن: خیابان خاک فرج، نزدیک قبرستان وادی السلام، کنار داروخانه الهادی. (3)
ص: 270
ویژگی ها: بیرون بقعه امام زاده خاک فرج صورت سه قبر با سنگ مرمر برجسته به فاصله دو سه متری وجود دارد که نوشته های آن چنین است:
روی سنگ اول: آرامگاه مرحومه مغفوره خانم هاجر خاتون مادر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) تاریخ وفات 1336 هجری قمری.
روی سنگ دوم: آرامگاه مرحومه مغفوره صاحب جان خانم عمّه حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) تاریخ وفات 1336 هجری قمری.
روی سنگ سوم: آرامگاه مرحومه مغفوره خانم مولوده آغا خواهر حضرت امام خمینی (ره)
تولد جمعه هیجده جمادی الثانی 1305 هجری قمری، وفات 23 رجب 1343 هجری قمری.
142. نام: علی رضا (معروف به امام زاده حاجی صفر)
سلسله نسب: احتمالاً: علی رضا بن محمد بن رضی الدین محمد بن محمد بن زید بن علی بن حسین بن حسن بن علی بن شرف بن علی بن محمد بن علی بن علی الحوری بن حسن الافطس ابن علی بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: یک فرسخ و نیم بالای مسجد جمکران. که به اسم خادمش «امام زاده حاجی صفر» مشهور است.(1)
143. نام: علی بن جعفر
کنیه: ابو الحسن
لقب: حسینی، هاشمی، علوی، مدنی، عُرَیضی
تولد و وفات: تولد حدود 129 -
ص: 271
130 ه ق. وفات: 210 - یا 220، یا 252 یا 334 هجری.
سلسله نسب: ابو الحسن علی فرزند بلافصل امام جعفر صادق علیه السلام
محل دفن: بنا بر تحقیق در عُرَیض یک فرسخی مدینه. بعضی مزار وی را در قم اواخر خیابان چهارمردان، جنب گلزار شهدا دانسته اند. و مرقدی در سمنان بدین نام است. بعضی مدفون در قم را علی بن جعفر بن علی بن جعفر الصادق علیه السلام می دانند. (1) و بعضی علی بن حسن بن عیسی بن محمد بن علی بن جعفر عریضی دانسته اند (2)
ویژگی ها:علی فرزند امام جعفر صادق علیه السلام عالم محدث صاحب کتاب «مسائل علی بن جعفر» با ورع، تسلیم ولایت...
و علی بن جعفر مدفون در قم،
مورد احترام مردم قم و دارای بقعه و بارگاه، و ضریح مطلّا...
در جوار یکی دیگر از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام به نام محمد می باشد. (3)
144. نام: علی موسی الرّضا
لقب: الرّضا
سلسله نسب: از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: خیابان آذر، روبروی بیمارستان نکوئی داخل کوچه.
ویژگی ها: ظاهرا بنای امامزاده مربوط به دوران قاجار است که داخل آن تعمیر شده و بدون هیچ
ص: 272
گچ بری، یا تزئین خاص است. (1)
145. نام: علی بن رضا (علی رضا)
سلسله نسب: آن گونه که در تابلوی منصوب به دیوار امام زاده آمده چنین است: امام زاده سیدعلی بن الرضا بن محمد بن رضی بن محمد بن زید بن مرام بن زید بن علی بن حسین بن حسن بن علی بن شرف بن علی بن محمد بن علی (ساکن آوه از توابع ساوه) بن علی حریری بن حسن افطس بن علی الاصغر بن الامام علی بن الحسین السجاد علیه السلام و در کتاب سراج الانسان در باب نسب شریف سادات آوه و توابع ساوه چنین آمده:... علی بن رضا ابن محمد بن محمد بن محمد بن زید بن داعی بن علی بن حسین بن علی بن محمد بن علی بن ابو محمد الحسن بن علی بن علی بن محمد الخزری بن علی الخزری بن حسن الافطس
بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام.(2)
محل دفن: در فاصله چند کیلومتری جنوب غربی مسجد جمکران
ویژگی ها: دارای بقعه ای کوچک که در زیر آن صورت قبری برجسته به ارتقاع تقریبی یک متر و طول و عرض 2×5/1 که با کاشی سبز و لاجوردی، تزیین شده قرار دارد و بقعه به صورت یک هشت ضلعی می باشد. در کنار آن باغی است که وقف امام زاده است و همچنین قدری از زمینهای آنجا وقف بر امام زاده می باشد.
146. نام: علی بن حمزه
سلسله نسب: علی بن حمزة بن
ص: 273
احمد الرّخ بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر بن امام زین العابدین. وی برادر محمد بن حمزة است که او نیز در اطراف حرم مدفون است.
محل دفن: درمزار بابلان، در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام، قبر وی معلوم نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده است. (1)
147. نام: علی بن محمد بن حمزة
کنیه: ابو القاسم
سلسله نسب: علی بن محمد بن حمزة بن احمد الرّخ بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر ابن امام زین العابدین.
محل دفن: در مزار بابلان، در اطراف حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام ولی از قبر وی اثری نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردیده است.(2)
148. نام: عمران
محل دفن: روستای گلستان(3)
149. نام: غیبی (امام زاده غیبی)
محل دفن: روستای طایقان (طاقان)، از توابع خلجستان، در 25 کیلومتری قم. بر اساس «خواب نما» در سال 1352 پدیدار گشت. (4)
150. نام: حضرت فاطمه معصومه
لقب: معصومه، طاهره، رشیده، صدیقه، سیده، رضیّه، مرضیّه و...
تولد: اول ذی قعده 173 ه . ق در مدینه در این باره احتمالات دیگری هم وجود دارد.
وفات: دهم ربیع الثانی 201 ه . ق در قم، درباره روز وفات وی اقوال دیگری هم هست مانند هشتم شعبان و دوازدهم ربیع الثانی.
ص: 274
و لذا برای جمع بین بعضی از اقوال، از روز دهم تا دوازدهم ربیع الثانی، به عنوان سوگواری معصومیّه در قم مراسم برگزار می شود. اما درباره سال وفات اتفاق نظر است.
سلسله نسب: فرزند بلافصل حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و برادر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام. که هر دو از یک مادر به نام «نجمه» متولد شدند. برای «نجمه» نام هایی چون تُکْتَم، خَیْزران و... هم وجود دارد.
محل دفن: قم، مزار بابلان، در همین محلّی که هم اکنون زیارتگاه عاشقان اهل بیت علیهم السلام است.
ویژگی ها: حضرت امام رضا علیه السلام درباره وی فرمود: مَنْ زارَ المَعْصومة بِقُم کَمَنْ زارَنی. هر کس حضرت معصومه را در قم زیارت کند مانند کسی است که من را زیارت کرده است. بقیه ویژگی ها
به کتب مفصل مراجعه شود. (1)
151. نام: فاطمه
تولد و وفات: وفات شب پنج شنبه، 343 ه . ق.
سلسله نسب: فاطمه دختر محمد بن احمد بن موسی مبرقع
محل دفن: خیابان آذر، چهل اختران.
ویژگی ها: وی از راویان حدیث است. یکی از روایاتی که اکثر افراد در سلسله سند به نام فاطمه هستند وی نیز در سلسله سند آن می باشد.
عن فاطمة بنت الحسین الرضوی... عن فاطمه بنت محمد بن احمد بن موسی المبرقع... عن فاطمة بنت رسول الله (ص) قالت قال رسول الله(ص): «اَلا مَنْ ماتَ عَلی حبِّ آلِ
ص: 275
مُحَمَّد ماتَ شهیدا». (1)
152. نام: فاطمه
سلسله نسب: از نوادگان امام سجاد علیه السلام
احتمال دارد از دختران ابوطاب محسن بن حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس ابن علی اصغر ابن امام سجاد علیه السلام باشد.
محل دفن: در قسمت شرقی قم، در جهت شرقی امام زاده طیّب و طاهر در اراضی نجم آباد در کنار خدیجه و رقیه و سکینه مدفون است. (2)
153. نام: فاطمه بنت قاسم
سلسله نسب: فاطمه بنت قاسم بن احمد شعرانی فرزند علی بن جعفر عریضی. وی خواهر احمد بن قاسم است که همراه برادر به قم مهاجرت نموده است.
محل دفن: در مقبره برادرش امام زاده احمد بن قاسم در جنوب قم در محل دروازه قلعه، مقبره مالون.
ویژگی ها: وی همسر عبد الله بن حسین بن علی بن محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق علیه السلام بود. و مادر شهید محمد عزیزی (سید سر بخش) .درباره این فاطمه نظرات دیگری هم وجود دارد. بعضی: وی را دختر احمد بن قاسم بن احمد بن علی بن جعفر دانسته. و همسر عبیدالله بن عزیز بن حسین بن علی بن محمد دیباج. (3)
ص: 276
154. نام: فضل
سلسله نسب: فرزند امام موسی کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای آوه، از توابع جعفر آباد
ویژگی ها: به قسمت «موسی» مراجعه شود.(1)
155. نام: امام زاده فاضل
محل دفن: روستای بید هند (وید هند)، بیرون روستا، بالای کوهی کوچک. (2)
156. نام: فخر الدّین بن یحیی
سلسله نسب: فخر الدّین ابن یحیی صوفی ابن جعفر بن امام علی النّقی علیه السلام
محل دفن: خیابان چهارمردان،، بقعه چهل اختران. (3)
157. نام: شاه زاده فیروز
محل دفن: خارج مزرعه نیونه کنار دهکده ورجان در بقعه هفت امام زاده(4)
158. نام: قاسم (شاه زاده قاسم)
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: مزرعه نیوند از مزارع ورجان (5)
159. نام: شاه قاسم
محل دفن: در یک کیلومتری جنوب شرقی کهک در مزرعه «نره».(6)
160. نام: شاه زاده قاسم
محل دفن: بالای قریه اَبَرْجَس (ابرگس) (7)
161. نام: قاسم
سلسله نسب:از نوادگان امام کاظم علیه السلام
ص: 277
محل دفن: روستای قمرود، در بقعه شش امام زاده کنار رقیه، حسن، خالد، حمزده، محمد. (1)
162. نام: قاسم (شاه زاده قاسم)
محل دفن: روستای زواریان از توابع خلجستان (2)
163. نام: محسن
محل دفن: روستای «قُباد بِزَن» (3)
164. نام: محسن بن ابو عبد الله حسین
کنیه: ابو طالب
سلسله نسب: ابوطالب محسن بن ابو عبد الله حسین بن علی بن عمر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: بلوار 15 خرداد، نزدیک بقعه شاه سید علی، که قبلاً آن را اراضی جمر و سعد آباد می نامیدند. در بقعه چهارامام زاده، نزد پدر و دو برادرش معروف به اسم خادم آنها، امام زاده «ملا آقا بابا». (4)
165. نام: محمد
محل دفن: بیرون کهک، کنار جاده بیدهند در بقعه چهار امام زاده.(5)
166. نام: محمد (شاه زاده محمد)
سلسله نسب: از اولاد احمد بن موسی (شاه چراغ)
محل دفن: مزرعه نوره از مزارع فُردو(6)
167. نام: محمد
محل دفن: روستای رستگان از توابع خلجستان.(7)
168. نام: محمد بن محمد بن زید (امام زاده پیغمبر)
ص: 278
لقب: پیغمبری یا پیغمبر
وفات: در سال 320 هجری قمری
سلسله نسب: سید جلیل محمد بن محمد بن زید بن علی الاحول ابن محمد السلیق از احفاد امام کاظم علیه السلام
احتمال دیگر: سید جلیل احمد ابحر ابن ابی محمد حسن الدلال ابن محمد بن علی بن محمد بن ابی جعفر احمد بن عیسی الرومی از احفاد علی بن جعفر عریضی است که در دولت رکن الدّوله دیلمی به استخراج نفت در اطراف کوه نمک پرداخت. (1)
محل دفن: روستای آوه
ویژگی ها: وی در سال 299 در اهواز بر مقتدر عباسی خروج کرد و شهر واسط را هم تسخیر کرد و خلیفه عباسی بااو مقابله کرد او متواری شد و به قم آمد و از آنجا با لباسی سفید به آوه رفت و زیبایی روی و ظاهر او باعث شد که وی را
به پیغمبر یا پیغمبری ملقب کنند.
169. نام: سید محمد
محل دفن: در روستای «حصار سرخ» در نزدیک «نیزار» با گنبدی ساده در مزاری به نام «آقای غائب».(2)
170. نام: محمد بن احمد
کنیه: ابو علی
لقب: الاعرج
وفات: یک شنبه، سوم ربیع الاول 315 ق.
سلسله نسب: ابو علی محمد الاعرج بن احمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران.
ویژگی ها: رئیس و نقیب و پیشوای سادات در قم. (3)
171. نام: محمد بن احمد الخطیب
کنیه: ابو جعفر
ص: 279
سلسله نسب: ابو جعفر بن احمد الخطیب الشجری ابن علی بن محمد بن عمر الشجری ابن علی بن عمر الاشرف ابن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: مزار بابلان، در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام. ولی از قبر وی اثری نیست و جزء بیوتات حرم مطهر گردید. (1)
172. نام: محمد بن ابو جعفر محمد صورانی
سلسله نسب: احتمالاً محمد بن ابو جعفر محمد صورانی بن حسین بن اسحاق بن امام کاظم علیه السلام
محل دفن: روستای قمرود، در بقعه شش امام زاده، در کنار رقیه، حسن، خالد و حمزه و قاسم. (2)
173. نام: محمد شریف (معروف به سلطان محمد شریف)
کنیه: ابو الفضل
لقب: شریف
سلسله نسب:علامه محمد شریف فرزند علّامه سید ابوالقاسم علی بن ابی جعفر محمد بن حمزة قمی بن احمد بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر بن الامام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: خیابان چهارمردان، دروازه قدیم قلعه، در محله ای به نام خود او مدفون می باشد.
ویژگی ها: وی شخصیتی دانشور و صاحب کرامات است. پدرش سید ابوالقاسم علی و دو جدّش محمد و حمزه در مزار بابلان در جوار حضرت معصومه علیها السلام مدفون می باشند. (3)
174. نام: محمد بن جعفر
سلسله نسب: محمد بن جعفر بن
ص: 280
احمد بن عبد الله بن محمد بن جعفر بن محمد بن عمر الاطرف بن امام علی علیه السلام. که با قرائن و شواهد ثابت شده است بعضی مثل عباس فیض، می گوید وی شاه زاده محمد بن عبد الله بن عمر بن علی بن ابیطالب علیه السلام است که شاید دلیل محکمی بر آن ارائه نشده است.
محل دفن: پشت بارگاه امام زادگان علی حارث و احمد مشهور به امام زاده خاک فرج، در نزدیکی داروخانه الهادی. در بقعه برادر زاده خودش صفورا خاتون .
ویژگی ها:در بقعه ای فاقد هر گونه تزئینات و حجرات و بیوتات، که بنای اصلی بقعه به سال 378 ه . ق نوشته اند.
بنای فعلی را به قرن نهم و دهم هجری دانسته و تعمیرات بعدی در سال 1334 ق به وسیله محمد رضای میرزا قاجار نسبت داده است.
شکل ساختمان بقعه از خارج، شش ضلعی منتظم می باشد. بر فراز بقعه، گنبدی عرقچینی است که مزیّن به کاشی های آجری فیروزه رنگ به ارتفاع 2 متر از سطح بام می باشد.(1)
175. نام: محمد بن حسین
کنیه: ابو علی
سلسله نسب: ابو علی محمد بن حسین (ابو عبد الله) بن علی بن عمر بن حسن الافطس بن علی الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: بلوار 15 خرداد، نزدیک بقعه شاه سید علی که قبلاً آن را اراضی جمر و سعد آباد می نامیدند. در بقعه چهار امام زاده، نزد پدر و
ص: 281
دو برادرش معروف به اسم خادم آنها امام زاده «ملا آقا بابا». (1)
176. نام: محمد بن حمزة
سلسله نسب: محمد بن حمزة بن احمد الرّخ بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن عبد الله الباهر بن امام زین العابدین.
محل دفن: در مزار بابلان، اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام. که الآن اثری از قبر وی معلوم نمی باشد و جزء بیوتات حرم گردیده است.(2)
177. نام: محمد بن عبد الله (امام زاده میانی)
کنیه: ابو احمد
سلسله نسب: ابو احمد محمد بن عبد الله بن جعفر بن عبد الله بن جعفر بن محمد حنفیّه بن امام امیر المؤمنین علیه السلام در گنجینه آثار قم آمده: ابو احمد محمد بن علی بن عبد الله بن جعفر بن عبد
الله بن جعفر بن محمد حنفیه بن امام علی علیه السلام
احتمال دیگر: ابو احمد عبید الله بن احمد بن جعفر بن عبد الله بن محمد بن حنفیه بن امام امیر المؤمنین علیه السلام. و احتمال دارد که ابو احمد عبید الله شخص دیگری باشد که در این بقعه با ابو احمد محمّد دفن شده است.
محل دفن:خیابان 15 خرداد، میانه بقعه های چهارامام زاده و امام زاده شاه سیدعلی.(3) و بدین جهت به «امام زاده میانی» مشهور گشته است.
ص: 282
178. نام: محمد بن عبد الله
لقب: عزیزی (سید سر بخش)
سلسله نسب: محمد بن عبد الله بن حسین بن علی بن محمد دیباج بن امام جعفر صادق علیه السلام ولی بعضی قائلند که این نسبت کامل نیست، بلکه سلسله نسبت وی چنین است: محمد بن عبد الله عزیزی ابن حسین بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن محمد بن امام صادق علیه السلام.
محل دفن: خیابان آذر، روبروی چهل اختران، نزدیک امام زاده اسماعیل (سید سر بخش) که در اثر گسترش خیابان آذر بقعه و بارگاه وی کاملاً در خیابان قرار گرفته و منهدم شده و اثری از آن باقی نمی باشد.
ویژگی ها: مادر وی: فاطمه دختر قاسم بن احمد بن علی بن جعفر عریضی است که خواهر شاه زاده احمد بن قاسم است و در قبّه شاه
زاده احمد بن قاسم مدفون است. سید محمد عزیزی سیدی دلاور، قوی الجثه و شجاع بود. که در اواخر قرن سوم برای زیارت عتبات عالیات با کاروانی عازم بغداد گشت. در نزدیکی نهروان با گروهی از راه زنان روبرو شدند و اهل کاروان به او متوسل شدند. و سید به مبارزه پرداخت و سرانجام او را به قتل رساندند و سر او را بریدند و برای رئیس خودشان فرستادند. سپس مردم آن را پس گرفتند و به قم آوردند. (1)
179. نام: محمد بن محسن
کنیه: ابی جعفر
سلسله نسب: ابی جعفر محمد، بن
ص: 283
ابی طالب المحسن، بن ابی الحسن ابراهیم العسکری، بن موسی الثانی ابی السُّبحه، بن ابراهیم المترضی، بن الامام موسی بن جعفر علیه السلام.
محل دفن: کنار فرزندش در مشهد امام زاده ابراهیم در طرف غرب قم، نزدیک ایستگاه راه آهن، زیر یک گنبد. (1)
180. نام: محمد بن موسی
کنیه: ابو جعفر
سلسله نسب: ابو جعفر محمد بن موسی بن احمد بن محمد بن احمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل اختران(2)
181. نام: محمد بن موسی
کنیه: ابو احمد
سلسله نسب: ابو احمد محمد بن موسی مبرقع، فرزند امام جواد علیه السلام
محل دفن: خیابان آذر، بقعه چهل
اختران.(3)
182. نام: محمد بن موسی
سلسله نسب: از احفاد امام کاظم علیه السلام
محل دفن: در روستای شاه اسماعیل در دامنه کوه بیرقان، در بقعه کوچکی در جوار بقعه شاه اسماعیل. (4)
183. نام: محمد بن موسی
لقب: فقیه
سلسله نسب: بنا بر سنگ نوشته روی قبر وی یکی از احفاد امام موسی بن جعفر علیه السلام است.
ص: 284
احتمالاً: محمد بن موسی پسر اسحق بن ابراهیم العسکری ابن موسی ابی السُبحه بن ابراهیم المرتضی بن امام موسی کاظم علیه السلام باشد.
محل دفن: در بقعه علی بن جعفر در اواخر خیابان چهارمردان قم. (1)
184. نام: محمّد مهدی
محل دفن: روستای کاسوا از توابع خلجستان(2)
185. نام: سلطان محمود
سلسله نسب: محمود بن محمد بن زید (مدفون در روبروی بقعه چهل اختران) بن علی بن علی الاکبر بن محمد السّلیق ابن عبید الله بن محمد السحن بن الحسین الاصغر بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: روستای صَرم در جنوب شرقی قم در کنار زینب از نوادگان امام کاظم علیه السلام. و در تلفظ روستایی «سلم» گفته می شود.(3)
186. نام: مریم
سلسله نسب: از فرزندان یا نوادگان امام کاظم علیه السلام.
محل دفن: در بقعه خدیجه خاتون در قریه خدیجه خاتون نزدیک طیب طاهر، در جهت شرقی قم.
ویژگی ها: وی در کنار زینب و فاطمه و خدیجه و رقیه و عبد الرحمن و عبد الله از فرزندان امام کاظم علیه السلام در زیر یک گنبد و در یک بقعه(4)
187. نام: سید معصوم
ص: 285
سلسله نسب:سید معصوم بن احمد بن حسن بن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: آخر خیابان نیروگاه، نزدیک امام زاده عبد الله. (1)
188. نام: معصومه بعضی نام وی را «زینب خاتون» می دانند معروف به حضرت «معصومه علیها السلام»(2)
سلسله نسب: از نوادگان امام موسی بن جعفر علیه السلام
محل دفن: در دامنه کوهی در شمال غربی کهک.
ویژگی ها: بنای این مزار از آثار دوره صفویه است. تعمیر آن توسط شاه بیگم، بانوی نیکوکاری که در سال 969 وفات یافت و طبق وصیت خود در حرم حضرت معصومه دفن شد.
نمای داخلی بقعه با بلندی حدود هفت متر چهار گوشه و گرداگرد آن جز درِ سوی جنوبی، ایوان ها و
حجرات و تالارهاست.
گنبد هرمی برجی مزار به سبک خاص تزئین یافته است.(3)
189. نام: معصومه (بی بی معصومه)
محل دفن: روستای آوه (4)
190. نام: معین
محل دفن: امام زاده معین در روستای خلج آباد قم در جهت جنوب شهر به فاصله حدود 25 کیلومتر، واقع است.
ویژگی ها: گنبد و بارگاهی که در حال ساختمان هستند. بر مرقد
ص: 286
مطهری روی گنبد به رنگ سبز، رنگ شده و داخل گنبد هنوز آجری و نیمه تمام است. (1)
191. نام: معین الدوله
سلسله نسب:ازاحفاد امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: روستای فُردو(2)
192. نام: منصور ( شاه منصور)
سلسله نسب: از نوادگان شاه چراغ
محل دفن: در یک فرسخی «فردو» بر فراز کوه جنوبی، مزرعه بوره (باوره) در بقعه چهار امام زاده. (3)
193. نام: موسی بن محمد
کنیه: ابو احمد
لقب: مبرقع
تولد و وفات: 214 ه . ق در مدینه متولد و 256 ه . ق درقم وفات یافت.
سلسله نسب: ابو احمد موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام
محل دفن: سرای خودش در خیابان آذر، محلّه چهل اختران.
ویژگی ها: عالم، محدّث، پرهیزکار،
امانت دار، متولی موقوفات و صدقات پدرش امام جواد علیه السلام بعد از برادرش امام هادی علیه السلام.
زیبا به گونه ای که اغلب برقع بر روی می انداخت.(4)
194. نام: موسی
سلسله نسب:از فرزندان بلافصل امام موسی کاظم علیه السلام
محل دفن: در فاصله پانصد متری روستای آوه از توابع جعفر آباد
ویژگی ها: طبق تصریح کتاب النقص، تألیف شیخ عبد الجلیل قزوینی در سال 556 و کتاب مجالس المؤمنین
ص: 287
قاضی نور الله شوشتری مدفن موسی و فضل و سلیمان و چه بسا عبد الله فرزندان بلافصل امام کاظم علیه السلام می باشد. (1)
195. نام: میمونه
سلسله نسب: میمونه بنت محمد بن علی الجواد علیه السلام
محل دفن: در مزار بابلان در روضه حضرت معصومه علیها السلام
ویژگی ها: وی همراه دو خواهرش زینب و ام محمّد از کوفه به قم آمدند. بعد از رحلت حضرت معصومه علیها السلام بنا بر کشفی که در عصر ناصرالدین شاه قاجار (1313 ق) اتفاق افتاد و در قسمت پایین پای حضرت معصومه علیها السلام روزنه ای پیدا شد. دو نفر از بانوان با چراغ به سرداب رفتند. در پایین قبر حضرت معصومه علیها السلام سه پیکر مطهر،تر و تازه مشاهده کردند.
یک تن بانوان، دو تن دیگر سیاه چهره و کنیز بودند.
از بررسی کتب و قرائن به دست می آید که آن بانو حضرت میمونه دختر امام جواد علیه السلام و آن دو کنیز 1 - ام سحاق (کنیز محمد بن موسی بن امام جواد علیه السلام).
2 - ام حبیب (کنیز محمد بن احمد بن موسی) می باشد.(2)
196. نام: میمونه
سلسله نسب: میمونه دختر موسی مبرقع بن محمد بن علی بن موسی
ص: 288
الرضا علیه السلام
محل دفن: در حرم حضرت معصومه علیها السلام
ویژگی ها: وی از زنان عفیف و پرهیزکار، بعد از بریهه وفات یافت. مزارش قبل از توسعه حرم حضرت معصومه علیها السلام درکنار آن بارگاه دارای گنبدی جداگانه بود. (1)
197. نام: مهدی
سلسله نسب:مهدی بن شاه زاده ناصر الدین محمد بن ابی الفضل احمد بن ابی القاسم حمزة بن الاصم ابن عبد الله بن حسین بن بنفسج ابن اسماعیل ابن محمد ارقط ابن عبد الله الباهر ابن امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای گرگاب، قریه هادی مهدی نزدیک جمکران.
ویژگی ها: دارای گنبد و بارگاه در کنار هادی مدفون می باشد.(2)
198. نام: ناصر
محل دفن: بیرون کهک کنار جاده بیدهند در بقعه چهار امام زاده(3)
199. نام: ناصر الدین علی
تولد و وفات: زندگی در اواخر قرن هشتم و اوائل قرن نهم. بعضی وفات وی را 828 ه ق دانسته اند.
سلسله نسب: ناصر الدین علی بن مهدی بن محمد بن حسین بن زید بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن عبد الرحمن بن محمد البطحائی ابن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی علیه السلام
محل دفن: روبروی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، خیابان آذر، که سابقا به نام بقعه احمد بن
ص: 289
اسحق خوانده می شد.
ویژگی ها: وی سید جلیل و شخصیت والائی داشت. بقعه خالی از بیوتات و صحن می باشد. از آثار قرن دوازدهم یا اواخر صفویّه است.
این بقعه به صورت مربع مختلف الاضلاع به طول تقریبی 4 و عرض 5/3 متر که در وسط آن ضریح بسیار عالی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ساخته شده است.
سازنده ضریح سید مصطفی و سلیم حمدانی و شیخ شبانی و نجّاری از حاج اکبر خموشیان در اصفهان اتمام و در سال 1370 بر سر تربت وی نصب گردیده است.(1)
200. نام: ناصر الدین محمد بن احمد
لقب: ناصر الدّین
سلسله نسب: شاه زاده ناصر الدین محمد بن ابی الفضل احمد بن ابی القاسم حمزة الاصم ابن عبد الله بن حسین بنفسج ابن اسماعیل بن
محمد ارقط ابن عبد الله الباهر ابن امام زین العابدین علیه السلام
محل دفن: در روستای گرگاب نزدیک جمکران.
ویژگی ها: وی پیشوای شیعیان در جمکران و گرگاب بود، و مزرعه گرگاب از آنِ خودش بود. و در آن مزرعه به عبادت و خود سازی پرداخته و بنا بر وصیت خودش در همان مزرعه خودش به خاک سپرده شد. سپس دو فرزندش شاه زاده هادی و مهدی به خاک سپرده شدند. و در زیر یک گنبد و در یک ضریح آلومینیوم قرار دارند.
و در فاصله چند متری این بقعه، گنبد و بقعه شاه زاده جعفر و سکنیه خاتون دو فرزند دیگرش مدفون می باشند و این مکان به عنوان مرقد
ص: 290
پنج امام زاده مشهور می باشد و روستا به نام روستای «هادی مهدی» خوانده می شود. (1)
201. نام: شاه نور علی
محل دفن: روستای کرمجکان، یکی از مزارع آن به نام «در باغ». (2)
202. نام: هادی
سلسله نسب: از نوادگان امام سجاد علیه السلام. فیض او را از نوادگان امام کاظم علیه السلام می داند و امامزاده هادی در نزدیک جمکران از نوادگان امام سجاد علیه السلام می داند.
محل دفن: روستای وشنوه، در کنار شهر بانو، حلیمه، و رقیه، و زینب و...(3)
203. نام: هادی
سلسله نسب:از نوادگان امام کاظم علیه السلام، که فیض او را از نوادگان امام سجاد معرفی می کنند و در سلسله نسب وی آمده: وی
فرزند ناصرالدین محمد بن احمد بن ابی القاسم حمزة الاصم بن عبد الله بن حسین ابن اسماعیل بن محمد ارقط ابن عبد الله الباهر ابن امام سجاد علیه السلام می باشد.
محل دفن: روستای گرگاب، قریه هادی و مهدی، نزدیک جمکران در کنار برادرش مهدی و پدرشان ناصر الدین محمد.
ویژگی ها: دارای بقعه و بارگاه و در کنار مهدی مدفون می باشد.(4)
204. نام: هادی (شاه زاده هادی)
ص: 291
سلسله نسب: از فرزندان امام کاظم علیه السلام
احتمال دیگر: از فرزندان امام سجاد علیه السلام
محل دفن: روستای جیزقان یا (جمزقان) در شمال قریه قاهان و از توابع خلجستان است.
ویژگی ها: مردم ساوه و قرای تابعه درباره وی و کراماتش اعتقاد تمام است و صحن و سرایش اکثر اوقات مرکز تجمع زائرین است.(1)
205. نام: یعقوب
محل دفن: بیرون کهک، کنار جاده بیدهند، در بقعه چهار امام زاده.(2)
206. نام: یحیی بن احمد
سلسله نسب: یحیی فرزند ابو عبد الله احمد بن ابو علی محمد بن ابو علی احمد بن موسی مبرقع فرزند امام جواد علیه السلام
محل دفن: روستای علی آباد نزدیک روستای چاله گنبد.
حدود 15 کیلومتری روستای قلعه چم (نزدیک امام زاده عبدالله)
ویژگی ها: وی در کنار خواهرش حلمیه در زیر یک گنبد و ضریح آلومینیوم، و یک سنگ مرمر برجسته مدفون می باشد. روی سنگ با خط نستعلیق و برجسته چنین نوشته شده: «مرقد مطهر امام زاده یحیی و خواهر گرامیش حلیمه خاتون از احفاد امام محمد تقی علیه السلام. اتمام و نوسازی ساختمان سنه 1377 دفتر فنی اوقاف و عمران قم. - کتبه بخشی». وی کریم و واسع الجاه بوده است. (3)
207. نام: یحیی بن احمد
سلسله نسب: یحیی بن احمد بن
ص: 292
محمد بن احمد بن موسی مبرقع.
محل دفن: خیابان آذر، در بقعه چهل اختران. (1)
208. نام: یحیی
کنیه: ابو القاسم
لقب: عزّ الدین
وفات: حدود 592 ه ق.
سلسله نسب: سید عزّ الدین یحیی ابن شرف الدین محمد (ابوالفضل المرتضی) ابن علی (ابو القاسم) بن ابی الفضل محمد بن ابی الحسن المطهر ابن ابی القاسم علی بن ابی الفضل محمد بن ابی القاسم علیّ بن ابی جعفر محمد بن حمزة بن احمد بن محمد بن اسماعیل الدّیباج ابن محمد الاکبر ابن عبد الله الباهر ابن الامام زین العابدین علیه السلام.
محل دفن: احتمالاً در قم، ولی جای آن مشخص نیست.
و احتمال دیگر: در تهران در محله امام زاده یحیی، خیابان 15 خرداد
شرقی
ویژگی ها: وی ریاست نقیبان ری، قم و آمل را عهده دار بوده، شیخ منتخب الدین کتاب فهرس را به درخواست وی نگاشته و کتاب «الاربعین عن الاربعین فی الاربعین» در فضائل امیر المؤمنین علیه السلام به جهت وی تصنیف کرده است.
و سرانجام در حمله خوارزمشاه به ری به بهانه واهی به شهادت رسید.
هم اکنون در تهران در محله ای به اسم وی دارای مرقد و بارگاه است و مورد احترام مردم می باشد. (2)
ص: 293
209. نام: یحیی
محل دفن: روستای نورآباد در جاده کاشان.(1)
210. نام: یحیی
محل دفن: روستای صفرآباد از توابع بخش مرکزی(2)
ص: 294
قرآن کریم
211. اختران تابناک یا کثب الکواکب، ذبیح الله محلاتی، تصحیح محمدجواد نجفی، اسلامیه، 1349ش.
212. الاختصاص، شیخ مفید.
213. اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، محمد بن حسن طوسی، دانشگاه مشهد، 1348ش.
214. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، محمد بن محمد بن نعمان المفید، ترجمه و شرح رسولی محلاتی، اسلامیه تهران.
215. الاصول من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، اسلامیه تهران، 1362 ش.
216. اضواء علی حیاة موسی المبرقع، کشمیری، چاپ قم.
217. اعیان الشیعة، سید محسن امین (جبل عاملی).
218. امالی الصدوق، محمد بن علی صدوق، اعلمی بیروت، چاپ پنجم، 1400ق.
219. امالی شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی، ترجمه حسین استاد ولی، آستان قدس رضوی، 1364.
ص: 295
220. امامان شیعه و جنبشهای مکتبی، محمد تقی مدرسی، ج سوم، قدس رضوی، 1372.
221. انجم فروزان، عباس فیض، 1322 ش، قم.
222. انوار المشعشعین، محمد علی نائینی کچوئی قمی، چاپ اول، 1381.
223. انوار پراکنده، محمد مهدی فقیه محمّدی گیلانی، چاپ اوّل، 1376.
224. بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، اسلامیه، 1385ه .ش.
225. بدر فروزان، عباس فیض، انتشارات بنگاه چاپ قم.
226. بدر مشعشع فی احوال موسی المبرقع، حاج علی نوری، چاپ سنگی، قم.
227. بررسی سنگ نبشته مزار شهدا، کارشناسان مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور، ج اول، سحاب، 1370.
228. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی البحرانی، اسماعیلیان.
229. بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال، ملا علی علیاری، تصحیح هدایت الله مسترحمی، علمیه قم، 1365ش.
230. تاریخ اردکان، علی سپهری، چاپ دوم، کانون کتاب ولی عصر اردکان، 1364.
231. تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، ج 14.
232. تاریخ جدید یزد، احمد بن حسین بن علی کاتب، بهمن، تهران.
233. کتاب تاریخ قم، حسن بن محمد قمی، ترجمه حسن بن علی قمی، تصحیح سید جلال الدین تهرانی، چاپ مجلس.
234. تاریخ قم، محمدحسین ناصر الشریعة، مقدمه علی دوانی، چاپ 1350.
235. تاریخ طبرستان، بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار، تصحیح عباس
ص: 296
اقبا، چ 1330.
236. تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، چاپ 1391، قم.
237. تاریخ یزد، جعفر بن محمد جعفری، تهران، 1343.
238. تاریخ یعقوبی احمد بن ابی یعقوب، ترجمه ابراهیم آیتی، ج ششم، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371.
239. تحف العقول، ابن شعبة، ترجمه کمره ای، چاپ 1400ه .ق.
240. تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، حاج شیخ عباس قمی، اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1370.
241. تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام، محمد جواد فضل الله، ترجمه سید محمد صادق عارف، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1372.
242. تذکره هفت اقلیم، امین احمد رازی، تصحیح سید محمدرضا دهلوی، 1378.
243. تربت پاکان، سید حسین مدرسی طباطبایی، چاپ مهر، 1335ه .ق.
244. تنقیح المقال فی علم الرجال، المامقانی، چاپ نجف، 1350.
245. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج سوم، 1364ش.
246. تهذیب الانساب، ابی الحسن محمد بن شرف العبیدلی، 1413ه .ق، قم.
247. تهذیب التهذیب، احمد بن علی بن حجر العسقلانی، چاپ اول، هند، 1329.
248. جامع الخیرات (وقفنامه) سید رکن الدین و سید شمس الدین، ترجمه سید جعفر غضبان، اداره کل حج و اوقاف یزد، گلبهار یزد.
249. الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، دارالفکر، بیروت.
250. الجامع فی الرجال، موسی زنجانی، پیروز قم، 1394ه .ق.
ص: 297
251. جامع مفیدی، محمد مفید مستوفی یاحقّی اسدی، تهران، 1342.
252. حضرت معصومه علیها السلام، چشمه جوشان کوثر، محمد محمدی اشتهاردی، چاپ اول، 1378.
253. حضرت معصومه، فاطمه دوم، محمد محمدی اشتهاردی، چ اول، 1381.
254. خلاصة المقال، فیض.
255. دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر، تهران، 1370.
256. راهنمای قم، انتشارات دفتر آستانه قم، مهرماه 1317.
257. الذریعة الی تصانیف الشیعة، آقا بزرگ تهرانی.
258. رجال ابن داوود.
259. رجال البرقی.
260. رجال العلامة الحلی، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، رضی قم، 1402ه .ق.
261. رجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، داوری، قم، 1398ه .ق.
262. رجال سید بحر العلوم، سید محمدمهدی بحرالعلوم طباطبایی، چاپ 1363، نجف.
263. رجال شیخ طوسی، محمد بن حسن طوسی.
264. رسالة فی آل اعین، ابوغالب زراری، شرح سید محمد علی موسوی موحدی.
265. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی، ج 14، کوشانپور، علمیه قم، 1399ه .ق.
266. الروضة من الکافی، محمّد بن یعقوب کلینی، اسلامیه.
267. ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، چاپ تهران، دارالکتب الاسلامیة.
ص: 298
268. ریحانة الادب، میرزا محمدعلی مدرس، چاپ سوم، حیدری، 1369ش.
269. زندگانی حضرت معصومه و تاریخ قم، سید مهدی صحفی، چاپ پنجم.
270. سراج الانساب، سید احمد کیاء گیلانی، 1409ه .ق، قم.
271. سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، حاج شیخ عباس قمی، مهارت، 1363.
272. سیره چهارده معصوم، محمد مهدی اشتهاردی، 1377ش.
273. سیمای قم، عبدالوحید وفایی، چ اول، 1373 ه .ش
274. شاگردان مکتب ائمه علیهم السلام، محمد علی عالمی دامغانی، چاپ اول، علمیه، قم، 1371.
275. الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیّة، فخر رازی، 1409ه .ق.
276. شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن الفلاح عبدالحیّ ابن العماد، بیروت، ج 2.
277. شهیدان راه فضیلت، علامه شیخ عبدالحسین امینی، ترجمه ف.ج.
278. شیعه در اسلام، سید محمدحسین طباطبایی، هجرت.
279. العبر فی خبر من غَبَر، ذهبی، تحقیق صلاح الدین المنجد، چاپ کویت، 1960 میلادی.
280. عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، جمال الدین احمد بن علی بن الحسین بن علی بن مهنا ابن عنبة، چ نجف.
281. عیون اخبار الرضا علیه السلام، محمد بن حسن، صدوق، تصحیح علمی، چاپ بیروت، 1404ه .ق.
282. غایة الاختصار، تاج الدین ابن زهره حسینی.
283. الفخری فی انساب الطالبیّین، اسماعیل مروزی، چاپ اول، 1409ه .ق.
ص: 299
284. فرق الشیعة، نوبختی، ترجمه و تعلیقات: محمدجواد مشکور، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361.
285. فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، محمدحسین پاپلی یزدی، 1367 ش.
286. الفروع من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، چاپ اسلامیه، تهران، 1362.
287. فوائد الرضویّة، حاج شیخ عباس قمی.
288. الفهرست، شیخ محمد بن حسن طوسی، رضی، قم.
289. قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری، چاپ اسلامیه، 1370.
290. قم نامه، مجموعه مقالات و متون درباره قم، سید حسین مدرسی طباطبائی.
291. قیام خونین شیعه در طول تاریخ اسلام، عبدالصمد اسلامی، سیما آذر، چاپ اول، 1370.
292. کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، تصحیح علامه امینی، چ نجف، 1356.
293. کتاب الغیبة، شیخ محمد بن حسن طوسی، اسلامیه، تهران.
294. کتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم نعمانی، ترجمه سید احمد فهری، اسلامیه، تهران، 1362.
295. کرامات شاهزاده ناصر، انتشارات ظهور، 1382.
296. کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، قم، 1415 ق.
297. کشف الارتیاب، در مقدمه لباب الالباب بیهقی، آیة الله شهاب الدین مرعشی نجفی، چاپ اوّل، قدس رضوی، 1372.
298. کشف الغمة فی معرفة الأئمّة، علی بن عیسی اربلی، دارالاضواء بیروت.
ص: 300
299. کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی صدوق، جامعه مدرسین، قم، 1363ه .ق.
300. گنجینه آثار قم، عباس فیض، چ اول، 1350.
301. گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، 1352، تهران.
302. لباب الانساب، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، چاپ قم.
303. ماهیت قیام شهید فخ، سید ابو فاضل رضوی اردکانی، چاپ اول، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1370ه .ش.
304. مجالس المؤمنین، قاضی نور الله شوشتری، تهران.
305. مجمع الرجال، عنایت الله علی قهپایی، اصفهان، 1384ه .ق.
306. المجدی فی انساب الطالبیّین، علی بن ابی الغنائم العمری، 1409ه .ق
307. مرآة الجنان، یاحقّی.
308. مروج الذهب، علی بن حسین مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ چهارم، علمی، 1370.
309. مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، تحقیق و تصحیح مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1409ه .ق.
310. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، چاپ رحلی، ج 3.
311. معالم العلماء محمد بن علی بن شهرآشوب، حیدریه، نجف، 1380ه .ق.
312. معجم المؤلفین و تراجم مصنفی الکتب العربیة، عمر رضا کحّالة، بیروت، دارالاحیاء.
313. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج 4، مرکز نشر آثار الشیعة، 1369.
314. معرفة الحدیث وتاریخ و نشره و تدوینه و ثقافته عند الشیعة الامامیة،
ص: 301
محمد باقر بهبودی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1362.
315. مقاتل الطالبیّین، ابوالفرج اصفهانی، چاپ دوم، رضی زاهدی، 1405ه .ق.
316. مناقب آل ابی طالب، رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب، چاپ چهارم، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، علامه قم، 1362ه .ق.
317. منتقلة الطالبیّة، ابو اسماعیل ابراهیم بن ناصر بن طباطبا، 1388، نجف.
318. منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، چاپ علمی، ج 2.
319. مهاجران آل ابی طالب، ابن طباطبا، ترجمه محمد رضا عطایی، چاپ اول، قدس رضوی، 1372.
320. نوادر الراوندی، فضل الله بن علی حسینی، منشورات حیدریه، نجف، چاپ اول، 1370 ق.
321. وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، چاپ بیروت.
322. یادگارهای یزد، ایرج افشار انتشارات انجمن ملی، 1354، چاپ دوم.
ص: 302