کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم

مشخصات کتاب

سرشناسه : روضاتی، سیدمحمدجعفر، 1352 -

عنوان و نام پدیدآور : کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم : روشی جدید برای حفظ و آموزش آیات رجعت در قرآن کریم

مشخصات نشر : قم : بهار قلوب ٬ 1394.

مشخصات ظاهری : 250 ص.

شابک : 978-964-9967-29-5

وضعیت فهرست نویسی : فیپای مختصر

یادداشت : فهرستنویسی کامل این اثر در نشانی: http://opac.nlai.ir قابل دسترسی است

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

شناسه افزوده : مهدی پور، علی اکبر، 1324 -

شماره کتابشناسی ملی : 3804818

ص: 1

تقدیرنامه

عکس

اشاره

ص: 2

کلید واژه آیات رجعت در قرآن کریم

روشی جدید برای حفظ و آموزش آیات رجعت

در قرآن کریم

تألیف: سیّدمحمّدجعفر روضاتی

ص: 3

[1] کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم

ص: 4

تقدیم به محضر مقدسّه ی

السَّیدَةِ الْجَلیلَةِ الْجَمیلَةِ، اَلْمَعْصُومَةِ الْمَظْلُومَةِ، اَلکَریمَةِ النَّبیلَةِ، اَلْمَکْرُوبَةِ الْعَلیلَةِ، ذاتِ الْاَحْزانِ الطَّویلَةِ فِی الْمُدَّةِ الْقَلیلَةِ، اَلرَّضِیةِ الْحَلیمَةِ، اَلعَفیفَةِ السَّلیمَةِ، اَلْمَجْهُولَةِ قَدْرًا وَ الْمَخْفِیةِ قَبْرًا، اَلْمَدْفُونَةِ سِرًّا وَ الْمَغْصُوبَةِ جَهْرًا، سَیدَةِ النِّساءِ، اَلْاِنْسِیةِ الْحَوْراءِ، اُمِّ الْاَئِمَّةِ النُّقَباءِ النُّجَباءِ، بِنْتِ خَیرِ الْاَنْبِیاءِ، اَلطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ، اَلبَتُولِ الْعَذْراءِ، فاطِمَةَ التَّقِیةِ النَّقِیةِ.

ص: 5

ص: 6

فهرست

مقدّمه13

سیمای رجعت در آیینه ی آیات نورانی قرآن و دیگر کتب آسمانی15

گل واژه ی رجعت15

پیشینه ی رجعت16

رجعت در میان پیشینیان18

رجعت در امّت اسلامی18

لزوم اعتقاد به رجعت19

پیشینه ی اعتقاد به رجعت20

تواتر احادیث رجعت22

رجعت هراسی22

پیشگفتار27

1- لغت رجعت27

2- اصطلاح رجعت27

3- اعتقاد به رجعت28

4- احادیث «رجعت»28

5- ادعیه و «رجعت»31

6- زیارات و «رجعت»38

7- زیبائی های «رجعت»44

8- اقوال علماء در باره ی «رجعت»45

9- کتابنامه ی رجعت49

ص: 7

10- حمد و سپاس65

شماره: 1: اسم آیه: زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام69

شماره: 2: اسم آیه: زنده شدن مقتول بنی اسرائیل72

شماره: 3: اسم آیه: زنده شدن هزاران نفر از بنی اسرائیل74

شماره: 4: اسم آیه: زنده شدن عزیر پس از صد سال77

شماره: 5: اسم آیه: زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم عَلَیهِ السَّلام79

شماره: 6: اسم آیه: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام84

شماره: 7: اسم آیه: رجعت انبیاء86

شماره: 8: اسم آیه: رجعت شهدا88

شماره: 9: اسم آیه: شهادت یا مردن، در رجعت91

شماره: 10: اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت93

شماره: 11: اسم آیه: ایمان به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت94

شماره: 12: اسم آیه: پادشاهان رجعت97

شماره: 13: اسم آیه: آرزوی کفّار99

شماره: 14: اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و امام حسین عَلَیهِ السَّلام102

شماره: 15: اسم آیه: یاری امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت106

شماره: 16: اسم آیه: رجعت عدّه ای ازیهودیان مؤمن108

شماره: 17: اسم آیه: برتری دین حق، در رجعت110

شماره: 18: اسم آیه: خریداری جان و مال مؤمنین، در رجعت112

شماره: 19: اسم آیه: تکذیب رجعت از روی نادانی114

شماره: 20: اسم آیه: پشیمانی ظالمین در رجعت116

شماره: 21: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا118

شماره: 22: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و شیعیانشان120

شماره: 23: اسم آیه: کشته شدن شیطان در رجعت121

شماره: 24: اسم آیه: کفر منکران رجعت126

ص: 8

شماره: 25: اسم آیه: عذاب در رجعت128

شماره: 26: اسم آیه: کافرانِ امّت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه129

شماره: 27: اسم آیه: رجعت جناب سلمان134

شماره: 28: اسم آیه: رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام140

شماره: 29: اسم آیه: رجعت کوردلان143

شماره: 30: اسم آیه: رجعت اصحاب کهف144

شماره: 31: اسم آیه: ذوالقرنین این امّت147

شماره: 32: اسم آیه: وعده ی رجعت به اسماعیل بن حزقیل عَلَیهِما السَّلام150

شماره: 33: اسم آیه: رجعت ناصبیان153

شماره: 34: اسم آیه: مرگ شهدا بعد از رجعت155

شماره: 35: اسم آیه: عدم رجعت عذاب شدگان156

شماره: 36: اسم آیه: به ارث بردن زمین در رجعت158

شماره: 37: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام160

شماره: 38: اسم آیه: ذلّت بنی امیه در رجعت161

شماره: 39: اسم آیه: جنبنده ی زمین163

شماره: 40: اسم آیه: رجعت، رستاخیزی کوچک166

شماره: 41: اسم آیه: شناخت ائمّه در رجعت168

شماره: 42: اسم آیه: رجعت فرعون و هامان قریش170

شماره: 43: اسم آیه: تحقّق وعده ی الهی در رجعت171

شماره: 44: اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و ائمّه172

شماره: 45: اسم آیه: رجعت، عذابی نزدیک174

شماره: 46: اسم آیه: زمین رجعت176

شماره: 47: اسم آیه: نمونه ای از رجعت در امّتهای پیشین178

شماره: 48: اسم آیه: صبر تا زمان رجعت185

شماره: 49: اسم آیه: فرزندان حضرت ایوب عَلَیهِ السَّلام در رجعت187

ص: 9

شماره: 50: اسم آیه: حیات دو باره در رجعت189

شماره: 51: اسم آیه: یاری انبیاء و ائمّه در رجعت191

شماره: 52: اسم آیه: دیدن نشانه های خداوند در رجعت193

شماره: 53: اسم آیه: عذاب ستمگران در رجعت195

شماره: 54: اسم آیه: دود آشکار در رجعت196

شماره: 55: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا198

شماره: 56: اسم آیه: خبر رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام199

شماره: 57: اسم آیه: رجعت، روز بیرون آمدن201

شماره: 58: اسم آیه: شکافته شدن زمین در رجعت203

شماره: 59: اسم آیه: امتحان رجعت204

شماره: 60: اسم آیه: اخبار رجعت205

شماره: 61: اسم آیه: عذاب در رجعت206

شماره: 62: اسم آیه: شهر واژگون شده208

شماره: 63: اسم آیه: رجعت، روز سختی برای کافران210

شماره: 64: اسم آیه: یأس کفّار در رجعت211

شماره: 65: اسم آیه: علامت دشمنان در رجعت213

شماره: 66: اسم آیه: روز پنج هزار ساله214

شماره: 67: اسم آیه: ضعف کفّار در رجعت215

شماره: 68: اسم آیه: اسرار رجعت217

شماره: 69: اسم آیه: قیام پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت218

شماره: 70: اسم آیه: انذار پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت220

شماره: 71: اسم آیه: اوّلین رجعت کننده221

شماره: 72: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام پس از امام حسین عَلَیهِ السَّلام222

شماره: 73: اسم آیه: بازگشت زیانبار224

شماره: 74: اسم آیه: مأموریت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت226

ص: 10

شماره: 75: اسم آیه: سنّت امّتهای گذشته228

شماره: 76: اسم آیه: قدرت خدا در رجعت230

شماره: 77: اسم آیه: رجعت، پایان مهلت کفّار232

شماره: 78: اسم آیه: تکرار عذاب در رجعت233

شماره: 79: اسم آیه: رجعت، بهتر از دنیا234

شماره: 80: اسم آیه: دیدن حقیقت در رجعت235

منابع و مآخذ237

جدول فهرست سوره های قرآن243

ص: 11

ص: 12

مقدّمه

ص: 13

ص: 14

سیمای رجعت در آیینه ی آیات نورانی قرآن و دیگر کتب آسمانی

گلواژه ی رجعت

رجعت در لغت به معنای بازگشت، و در اصطلاح، بازگشت گروهی از مردگان به دنیا، پیش از رستاخیز می باشد.

خداوند منّان گروهی از مردگان را به هنگام ظهور امام زمان عَلَیهِ السَّلام به این دنیا باز می گرداند، برخی از آن ها را عزّت می دهد، و برخی دیگر را خوار می سازد.

گروهی از صالحان را برمی گرداند، تا دولت حقّه را مشاهده کنند، به عزّت، شکوه و آرزوی دیرینه ی خود برسند.

گروهی از تبهکاران را برمی گرداند، تا انتقام ستم دیدگان را از آن ها بگیرد، و دل رنج دیده ها با مشاهده ی ذلّت آن ها مسرور گردد.

آنگاه هر دو گروه می میرند، و به هنگام رستاخیز عمومی برانگیخته می شوند، تا به ثواب و عقاب جاویدان برسند.(1)

زیر بنای رجعت، قدرت بی پایان حق تعالی است، خداوند با قدرت بیکران خود، استخوان های پوسیده و اجسام فرسوده ای را که هزاران سال در زیر خاک ها نهفته اند، به زندگی باز می گرداند، تا هابیلیان شاهد انتقام الهی، از قابیلیان در راستای تاریخ باشند.

ص: 15


1- 1 . شیخ مفید، اوائل المقالات، ص77؛ همو، تصحیح الاعتقاد، ص9؛ همو، المسائل السّرویّة، ص32.

خداوند با رجعت انسان ها، دورنمای رستاخیز را در سرتاسر گیتی به نمایش می گذارد و هزاران انسان را، که از قرن ها پیش در زیر خاک ها مدفون شده اند، با یک فرمان جان می بخشد، تا پیش از رستاخیز شاهد گرفتن حق مظلومان از ستم پیشگان باشند.

پیشینه ی رجعت

قرآن کریم در آیات فراوان از وقوع رجعت در میان اقوام گذشته خبر داده، که با تعدادی از آن ها در این کتاب آشنا می شوید.

پس از ثبوت وقوع آن در میان اقوام گذشته، اثبات امکان و لزوم وقوع آن در میان امّت اسلامی نیز ثابت می شود، زیرا:

1. بهترین دلیل بر امکان هر چیزی وقوع آن است.

پس از اثبات وقوع آن در میان اقوام پیشین، در مورد امکان وقوع آن در میان امّت اسلامی، هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند.

2. براساس قاعده ی معروف: «حکم الأمثال فیما یجوز و ما لا یجوز»، اگر ثابت شود که آن در میان گذشتگان واقع شده، احتمال امتناع آن از بین می رود و ممکن بودن آن ثابت می شود.

3. در احادیث فراوان از رسول اکرم، آمده است که:

آنچه در امّت های پیشین واقع شده، حتماً در این امّت نیز واقع خواهد شد. و اینک به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

لَتَرْکَبُنَّ سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُم؛

بی گمان راهی را که پیشینیان پیموده اند، شما نیز خواهید پیمود.(1)

ص: 16


1- 1 . احمد حنبل، المسند، ج 5، ص218 و 340.

لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ؛

بی گمان دقیقاً همان راه پیشینیان را، همانند تطابق دو لنگه ی کفش خواهید رفت.(1)

لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مِنْ قَبْلِکُمْ؛

بی گمان راه پیشینیان را خواهید پیمود.(2)

لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، شِبْراً بِشِبْرٍ، وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ، حَتَّی لَوْ دَخَلُوا جُحْر ضَبٍّ لَدَخَلتُم؛

بی گمان راه پیشینیان را، وجب به وجب، ذراع به ذراع خواهید پیمود. اگر آن ها به لانه ی سوسماری داخل شده باشند، شما نیز داخل خواهید شد.(3)

لَتَرْکَبَنَّ طَرِیقَتُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ؛

بی گمان همانند تطابق دو تیرکمان، راه آن ها را خواهید پیمود.(4)

احادیث یاد شده عموماً از منابع اهل سنّت تقدیم گردید، این احادیث از طریق اهل بیت: به قدری زیاد است، که دو تن از محدّثان بزرگ، کتاب مستقلی در این رابطه تألیف کرده اند:

1. فضل بن شاذان، متوفّای 260 ق.

2. شیخ صدوق، متوفّای 381 ق.

ص: 17


1- 1 . طبرانی، المعجم الکبیر، ج 6: ص20.
2- 2 . بخاری، التاریخ الکبیر، ج 4: ص163.
3- 3 . حاکم، المستدرک علی الصّحیحین، ج 4: ص455؛ سیوطی، الدرّ المنثور، ج 6: ص56؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج 7: ص261؛ متّقی هندی، کنز العمّال، ج11: ص134؛ قرطبی، الجامع الاحکام القرآن، ج19: ص279.
4- 4 . طبرانی، المعجم الکبیر، ج10: ص39.

هر دو محدّث بزرگوار کتاب خود را «حذو النّعل بالنّعل» نامیده اند.(1)

روی این بیان اگر ثابت شود که رجعت در میان امّت های پیشین واقع شده، نه تنها امکان، بلکه ضرورت وقوع آن در میان امّت اسلامی ثابت خواهد شد.

رجعت در میان پیشینیان

در کتابی که پیش رو دارید، آیات شماره ی یک تا شماره شش، شش نمونه از بازگشت انسان ها پس از مرگ به این دنیا را در میان امّت های پیشین بیان نموده است.

شیخ حرّ عاملی، در کتاب گرانسنگ: «الایقاظ من الهجعة فی اثبات الرّجعة» 26 روایت از رسول گرامی اسلام9 نقل کرده، که آنچه در امّت های پیشین اتّفاق افتاده، مو به مو، در امّت من نیز واقع خواهد شد.(2)

رجعت در امّت اسلامی

بر اساس روایات فراوانی که از خاندان عصمت و طهارت: به ما رسیده، در میان امّت اسلامی نیز به مواردی از وقوع رجعت در قرون اوّلیّه برمی خوریم،(3) که تعداد 70 مورد آن را شیخ حرّ عاملی گرد آورده است.(4)

عبد الله بن محمّد بن عبید، مشهور به: «ابن ابی الدّنیا» (180 - 281 ق) کتابی به نام: «من عاش بعد الموت» در این رابطه گرد آورده است.(5)

ص: 18


1- 1 . نگارنده، کتابنامه ی حضرت مهدی f ، ج1: ص219.
2- 2 . شیخ حرّ، الایقاظ، ص98 - 111.
3- 3 . طبرسی، مجمع البیان، ج 9: ص53؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج 4: ص151؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 4: ص397؛ حویزی، نور الثّقلین، ج 4: ص610.
4- 4 . شیخ حرّ، الایقاظ، ص188- 231.
5- 5 . ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج13: ص403.

وی در این کتاب، 64 مورد از افرادی که در سه قرن اوّل اسلامی، پس از مرگ، زنده شده، کم یا زیاد، زنده مانده اند را معرفی کرده است.(1)

دکتر «رایموند مودی» در این رابطه کتابی نوشته و آن را «بازگشت روح» نام نهاده است.

او در این کتاب، از کسانی سخن گفته که طبق نظر پزشک قانونی، مرده، سپس زنده شده اند.(2)

بر اساس روایات اسلامی، کتاب ابن ابی الدّنیا و دکتر رایموند مودی، بازگشت روح به بدن و زنده شدن انسان پس از مرگ، نه تنها ممکن، بلکه اتفاق افتاده است و از نظر زیست شناسی نیز مانعی ندارد.

لزوم اعتقاد به رجعت

آیات فراوانی از قرآن کریم، بر اساس روایات معصومین عَلَیهِم السَّلام، به رجعت تفسیر شده، که 80 نمونه ی آن ها را در این کتاب ملاحظه می فرمایید.

در چهلمین آیه ای که در این کتاب، با کُد 83 / 27 بیان شده، آمده است:

«وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ»؛

آن روز از هر امّتی گروهی را محشور می سازیم که منکر آیات ما بودند، آن ها بازداشت می شوند.(3)

به یقین این آیه مربوط به رستاخیز نیست، زیرا در رستاخیز همه محشور می شوند و احدی فروگذار نمی شود.(4)

ص: 19


1- 1 . این کتاب به سال 1406 ق. در 151 صفحه، در بیروت، از سوی عالم الکتب، منتشر شده است.
2- 2 . مجلّه ی «التمدن الاسلامی» سال 48، شماره ی 48 و مجلّه ی «المختار» شماره ی شعبان 1400 ق.
3- 3 . سوره ی نمل، آیه ی 83.
4- 4 . سوره ی کهف، آیه ی 47.

امام صادق عَلَیهِ السَّلام در تفسیر این آیه فرمودند:

«وَ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَنْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً»؛

تنها کسی در رجعت برمی گردد که مؤمن خالص، یا کافر خالص باشد.(1)

پیشینه ی اعتقاد به رجعت

اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان پیش از رستاخیز، سابقه ای بس طولانی دارد و در همه ی کتب آسمانی به نمونه هایی از آن برمی خوریم.

اینک به سه نمونه، از سه دین معروف «یهود»، «نصاری»، و «مجوس» اشاره می کنیم:

1. رجعت در عهد عتیق

در کتاب «دانیال نبی» آمده است:

بسیاری از آنان که در خاک زمین آرمیده اند، بیدار خواهند شد، اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی.(2)

پدر «آنتونیو دوژزو» از کشور پرتقال، رئیس پیشین دیر آگوستین های اصفهان، که پس از تشرّف به اسلام به نام: «علی قلی جدید الاسلام»، مشهور شد، در کتابی که به عنوان شرح و نقد تورات نوشته، فراز بالا را از دلایل روشن رجعت بیان کرده است.(3)

2.رجعت در عهد جدید

در کتاب مکاشفه ی یوحنای رسول آمده است:

ص: 20


1- 1 . علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج2: ص131؛ بحرانی، تفسیر البرهان، ج3: ص210.
2- 2 . کتاب مقدّس، عهد عتیق، کتاب دانیال نبی، باب12، فراز 2.
3- 3 . آنتونیو دوژزو، ترجمه، شرح و نقد سِفر پیدایش، ص298.

آنان که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند، زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند. سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید.(1)

آنتونیو در مورد این فراز نیز به تفصیل سخن گفته، و دلالت آن را بر اثبات رجعت توضیح داده است.(2)

3. رجعت در آیین مجوس

جز از طریق کتب زرتشتیان به کتاب آسمانی مجوس راه نداریم، از این رهگذر فرازی را از کتب زرتشتیان که برگرفته از کتاب مجوس است نقل می کنیم:

در بخش «یشت ها» از کتاب «اوستا» در ضمن فرازهای مربوط به «سوشیانت»(3) آمده است:

بدان هنگام که مردگان دیگر باره زنده شوند و زندگی جاودانه آغاز گردد، «سوشیانت» بدر آید و جهان را به آرزوی خویش دیگرگون سازد.(4)

سه فراز از سه کتاب مقدّس، سه آیین مشهور جهان، تورات، انجیل و اوستا نقل کردیم، در هر سه مورد بر زنده شدن مردگان تأکید شده و کاملاً روشن است که مربوط به رستاخیز نیست، بلکه در همین دنیا و پیش از رستاخیز می باشد.

روی این بیان، اعتقاد به رجعت، اختصاص به دین مقدّس اسلام ندارد، بلکه سابقه ای بس طولانی دارد، و در همه ی کتاب هایی که به اعتقاد پیروانشان کتاب آسمانی به شمار می آید، به صراحت و شفّافیّت آمده است.

ص: 21


1- 1 . کتاب مقدّس، عهد جدید، مکاشفه ی یوحنّا، باب20، فرازهای 5 و 6.
2- 2 . آنتونیو، همان، ص299.
3- 3 . آخرین رهایی بخش جهان.
4- 4 . اوستا، بخش یشت ها، زامیاد یشت، کرده ی یکم، فراز یازدهم.

تواتر احادیث رجعت

با توجّه به این که دشمنان اهلبیت، برای از بین بردن کتاب های شیعیان در طول قرون و اعصار، تلاش فراوان نموده و بیش از 90% کتاب های ما را از بین برده اند، هنوز احادیث بر جای مانده پیرامون رجعت بیش از حدّ تواتر است.

شیخ حرّ عاملی در کتاب گرانسنگ «الایقاظ» 600 حدیث پیرامون رجعت گرد آورده و بعد از اثبات تواتر آن ها فرموده:

ثبوت رجعت از ضروریّات مذهب شیعه است.(1)

مرحوم علامه مجلسی در دائرة المعارف بزرگ خود می نویسد:

اگر احادیث رجعت متواتر نباشد، در هیچ موردی نمی توان ادّعای تواتر نمود.(2)

رجعت هراسی

در شماری از احادیث رجعت تأکید شده که چون منتقم الهی ظهور کند، دو بت بزرگ قریش را از قبر بیرون می کشد، به دار می زند، طعمه ی حریق می سازد و خاکسترشان را به باد می دهد.(3)

در شمار دیگری آمده است، زنی که به «ماریه ی قبطیّه» مادر ابراهیم - فرزند پیامبر اکرم9  تهمت زده بود را زنده می کند، بر او حدّ جاری می کند.(4)

از این رهگذر شیفتگان آن ها از شنیدن نام رجعت هراس دارند و خیال

ص: 22


1- 1 . شیخ حرّ، الایقاظ، ص60.
2- 2 . مجلسی، بحار الأنوار، ج 53: ص123.
3- 3 . بحرانی، حلیة الأبرار، ج2: ص598 - 606 (چاپ سنگی)
4- 4 . طبری، دلائل الامامة، ص485.

می کنند که اگر احادیث رجعت در مجلسی مطرح شود، ترس آن است که سقف آن مجلس بر سرشان فرو بریزد!

سفیان بن عُیَینَه می گوید:

در خانه ی جابر جُعفی نشسته بودیم، چیزی گفت که از خانه اش بیرون رفتیم، زیرا ترسیدیم که سقف خانه بر سرمان فرو ریزد!(1)

سفیان ثوری می گوید:

مردم از جابر بن یزید جعفی روایت می کردند، تا هنگامی که عقیده اش را ابراز کرد، دیگر از او حدیثی نقل نکردند! پرسیدند: چه چیزی را ابراز کرد؟ گفت: اعتقاد به رجعت را.(2)

در حالی که خود سفیان می گوید:

جابر بسیار راستگو بود، من کسی را راستگوتر از او در نقل حدیث ندیدم.(3)

جابر بن یزید جعفی بدون تردید، از راستگوترین اصحاب ائمّه بود، حتّی به اعتراف دشمنان اهل بیت:

1) شعبه گوید: جابر از موثّق ترین انسان هاست.(4)

2) وکیع گوید: اگر در هر چیزی شک بکنید، در این شک نکنید که جابر جعفی ثقه است.(5)

3) سفیان گوید: جابر جعفی در نقل حدیث پارسا بود، من در حدیث پارساتر از او ندیده ام.(6)

ص: 23


1- 1 . دمیری، حیاة الحیوان، ج1: ص459.
2- 2 . مسلم، صحیح مسلم، ج1: ص20.
3- 3 . آیة الله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج4: ص23.
4- 4 . ذهبی، میزان الاعتدال، ج1: ص379.
5- 5 . همان.
6- 6 . همان.

پس از اعتراف همه ی بزرگان جرح و تعدیل به وثاقت او، جریر می گوید:

من جابر بن یزید جعفی را ملاقات کردم، ولی حدیثی از او ننوشتم، زیرا به رجعت ایمان داشت.(1)

زهیر می گوید:

از جابر شنیدم که گفت: نزد من 000/50 حدیث است که چیزی از آن را نقل نکرده ام.(2)

از این رهگذر علمای شیعه در طول قرون و اعصار، به تألیف آثار گرانقدری در این رابطه همّت گماشته اند، که با عناوین 130 مورد از آنها در مقدمه ی این کتاب آشنا می شوید، که تازه ترین آن ها کتاب حاضر است، که مؤلّف بزرگوار آن، با ابتکار و حسن سلیقه ی خود، آیات مربوط به رجعت را کُد گذاری کرده، برای هر آیه ای نامی برگزیده، آنگاه یک یا چند حدیث از منابع معتبر، در ذیل هر آیه ای آورده است.

امیدواریم نشر این اثر به تعمیم فرهنگ مهدویّت و غنای مکتب پربار تشیّع کمک کرده، مسائل مرتبط با رجعت را در دسترس پژوهشگران قرار دهد و شاهد انتشار ده ها کتاب جدید در این عرصه باشیم.

از خداوند منّان تقات روز افزون، مؤلّف، ناشر و دیگر دست اندرکاران چاپ و نشر این اثر ارزشمند را خواهانیم.

15 ربیع الثانی 1436 ق.

حوزه ی علم-یّه ی قم

عل-ی اکب-ر مه-دی پ-ور

ص: 24


1- 1 . مسلم، صحیح مسلم، ج1: ص20.
2- 2 . همان.

پیشگفتار

اشاره

ص: 25

ص: 26

1- لغت رجعت

«رجعت» در لغت، به معنی «بازگشتن» است، و کلمه ی «رجوع» در لغت به معنای بازگشتن به مبدأ، مکان و یا فعل و حالت اصلی، می باشد.

«ایاب» هم به معنای رجوع است، با این تفاوت که «ایاب» به برگشتن با اراده و اختیار گفته می شود، امّا رجوع به معنای اعم از آن استعمال می شود.

2- اصطلاح رجعت

«رجعت» در اصطلاح، بازگشت و زنده شدن بعضی از مؤمنان و بعضی از کافران، به این دنیا، در هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، و البته قبل از قیامت.

به تعبیری دیگر «رجعت» ، عبارت است از اینکه خداوند، همزمان با ظهور حضرت مهدی4، عدّه ای از بندگان صالح خودش را که در ایمان و عمل، اسوه ی مؤمنان بوده اند، و همچنین عدّه ای از کفّار و منافقان را که در کفر و نفاق، سر سلسله ی کفّار و منافقان بوده اند، به دنیا برمی گرداند، تا اینکه هر دو گروه، نتیجه ی اعمالشان را در این دنیا ببینند.

پس رجعت یک قیامت کوچکی است، که مهم ترین وجه مشترک آن با قیامت، زنده شدن مردگان، و خروج آنها از قبورشان، می باشد.

ص: 27

3- اعتقاد به رجعت

اعتقاد به اصل «رجعت» از ضروریات مذهب شیعه ی امامیّه به شمار می رود، تمام ائمّه ی اطهار:، به طرق مختلف، و شاگردان و پیروان آنها، از صدر اسلام، به «رجعت» اعتقاد داشته و از این عقیده، دفاع و حمایت نموده اند.

شاید هیچ شعاری در تشیّع برجسته تر از «رجعت» نباشد، که قبول آن از نشانه های توحید است، و اعتقاد به آن از مظاهر ایمان به قدرت الهی محسوب می شود.

یکی از آثار سازنده و تربیتی اعتقاد به «رجعت»، این است که انسان را به آینده امیدوار نموده، و از سقوط در گرداب فساد و گناه، بازداشته، و از ترس اینکه او، از گروه رجعت کنندگان حذف شود، و فیض ملاقات معصومین عَلَیهِم السَّلام را در عصر شکوهمند رجعت، از دست بدهد، به تلاش و کوشش بیشتر در راه بندگی و اطاعت خداوند می پردازد، چنین شخصی اگر در این مسیر مقدّس، مرگ به سراغش بیاید، باکی نداشته، بلکه ازآن استقبال هم می نماید.

4- احادیث «رجعت»

در مسئله ی رجعت، قبل از هر چیز، باید به این نکته دقّت شود، که رجعت امری است ممکن، و عقلائی، و بهترین دلیل بر امکان آن، این است که دست قدرت الهی، نمونه های زیادی از آن را، که در گذشته ی تاریخ، به صورت معجزه، رخ داده است، توسّط بعضی از پیامبرانش، به بشر نشان داده، که این وقایع، در بعضی از کتب آسمانی، از جمله قرآن کریم، به ثبت رسیده است، که البته در این کتاب، به این آیات، و شرح و تفسیر آنها اشاره شده است.

علاوه بر آنچه که گفته شد، دلائلی که علمای شیعه بر این مسئله اقامه کرده اند، سه دسته است:

ص: 28

1- آیات قرآن کریم

2- سنّت نبوی

3. احادیث اهل بیت:، که عمده ترین دلیل آنان، احادیثی است که به صورت متواتر، از ائمّه ی اطهار: در این باره، روایت شده است.

در این بخش، از بین صدها حدیثی که در باره ی «رجعت» وجود دارد، بنا به اختصار، به بعضی از آنها، به عنوان نمونه، اشاره می نماییم:

الف) قال الشیخ فی کتاب «من لا یحضره الفقیه»: قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلام: لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یؤْمِنْ بِکَرَّتِنَا وَ ...(1)

مرحوم شیخ صدوق قدس سره در کتاب من لا یحضره الفقیه، از امام صادق عَلَیهِ السَّلام روایت نموده که آن حضرت فرمودند: از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد و ...

ب) ... عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذَکَرْنَا الْقَائِمَ عَلَیهِ السَّلام وَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا ینْتَظِرُهُ، فَقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: إِذَا قَامَ أُتِی الْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ، فَیقَالُ لَهُ: یا هَذَا! إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ، فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ، وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَةِ رَبِّکَ فَأَقِمْ.(2)

از مفضل بن عمر نقل است که گفت: در خدمت حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام صحبت از حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، و کسانی که در انتظار او جان داده اند، به میان آمد، حضرت فرمودند: هنگامی که قائم عَلَیهِ السَّلام قیام کند، مأمورانی بر سر قبور مؤمنین بیایند، و گویند: مولای تو ظهور کرده است، اگر            

ص: 29


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص297؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص300؛ بحار الأنوار، ج 53: ص92، ح101؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص440؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 3: ص376؛ من لا یحضره الفقیه، ج 3: ص458، ح4583.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص271، ح77؛ بحار الأنوار، ج 53: ص91، ح98؛ کتاب الغیبة (طوسی قدس سره )، ص459.

می خواهی، به او ملحق شو، و اگر می خواهی، در جوار پروردگارت بمان.

ج) عَنْ محمّد بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْینَ وَ أَبَا الْخَطَّابِ یحَدِّثَانِ جَمِیعاً قَبْلَ أَنْ یحْدِثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام یقُولُ: أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ یرْجِعُ إِلَی الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی’ وَ إِنَّ الرّجعة لَیسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِی خَاصَّةٌ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضاً.(1)

از محمّد بن مسلم نقل است که گفت: شنیدم: حمران بن اعین و ابو الخطاب، پیش از انحرافش، می گفتند: شنیدیم از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در حدیثی می فرمودند: اوّل کسی که از قبر بیرون می آید و به دنیا برمی گردد، حسین بن علی عَلَیهِ السَّلام است، و رجعت، عمومی نیست، کسی به این دنیا بر نمی گردد، مگر اینکه مؤمن خالص و یا مشرک خالص باشد.

د) عَنْ بُرَیدِ بْنِ مُعَاوِیةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام یقُول: ...  ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَاللهِ لَا تَذْهَبُ الْأَیامُ وَ اللَّیالِی حَتَّی یحْیی اللهُ الْمَوْتَی، وَ یمِیتَ الْأَحْیاءَ، وَ یرُدَّ اللهُ الْحَقَّ إِلَی أَهْلِهِ، وَ یقِیمَ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِیهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا، فَوَ اللهِ! مَا الْحَقُّ إِلَّا فِی أَیدِیکُمْ.(2)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: به خدا قسم! روزها و شب ها به پایان نمی رسد، تا اینکه خداوند، مُرده ها را زنده نماید، و زنده ها را بمیراند، و خداوند، حقّ را به اهلش بازگرداند، و دینی را که مورد رضایت خود و     

ص: 30


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص301؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص277، ح88؛ بحار الأنوار، ج 53: ص39، ح1؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص507، ح12؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام ، ج 6: ص368، ح15؛ مختصر البصائر، ص107، ح23.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص300؛ بحار الأنوار، ج 41: ص127، ح36؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج 4: ص97، ح8؛ الکافی، ج 3: ص538، ح1.

رسولش می باشد، به پا دارد، پس بشارت باد بر شما! بشارت باد بر شما! و بشارت باد بر شما! به خدا قسم! که حقّ جز در دست های شما نمی باشد.

ه-) عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ الصادق عَلَیهِ السَّلام: ... یا أَبَا بَصِیرٍ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللهُ إِلَیهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قِبَاعُ سُیوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یمُوتُوا فَیقُولُونَ بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ مَعَ الْقَائِمِ...(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام به ابو بصیر فرمودند: ای ابا بصیر! هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را، که دسته های شمشیرشان را روی دوششان گذارده اند، زنده نماید، این خبر به گوش جمعی از شیعیان ما، که هنوز نمرده اند، برسد، آنها به هم گویند: فلانی و فلانی و فلانی از فبرهایشان بیرون آمده اند و زنده شده اند، و همراه حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام هستند.

5- ادعیه و «رجعت»

در برخی از ادعیه ای که از گنجینه های علم خاندان وحی به ما رسیده، موضوع «رجعت» در قالب دعا، بیان شده، که ما در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می نماییم:

الف) دعای روز سوّم شعبان:

چون اوّلین شخصیتی که در زمان رجعت زنده می شود، حضرت امام حسین عَلَیهِ السَّلام می باشند، از دعای روز ولادت ایشان شروع می کنیم:

ص: 31


1- 1 . إثبات الهداة، ج 5: ص63، ح54؛ إلزام الناصب، ج 1: ص70؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص248، ح24؛ بحار الأنوار، ج 53: ص92، ح102؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب ، ج 7: ص209؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص54، ح83، الکافی، ج 8: ص51: ح14.

خَرَجَ إِلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ الْهَمَدَانِی، وَکِیلِ أَبِی محمّد عَلَیهِ السَّلام: أَنَّ مَوْلَانَا الْحُسَینَ عَلَیهِ السَّلام وُلِدَ یوْمَ الْخَمِیسِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْ شَعْبَانَ، فَصُمْهُ وَ ادْعُ فِیهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ بَکَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِیهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَیهَا وَ لَمَّا یطَأْ لَابَتَیهَا، قَتِیلِ الْعَبَرَةِ، وَ سَیدِ الْأُسْرَةِ، الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یوْمَ الْکَرَّةِ، الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ، وَ الْأَوْصِیاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قَائِمِهِمْ وَ غَیبَتِهِ، حَتَّی یدْرِکُوا الْأَوْتَارَ وَ یثْأَرُوا الثَّارَ وَ یرْضُوا الْجَبَّارَ وَ یکُونُوا خَیرَ أَنْصَارٍ، صَلَّی اللهُ عَلَیهِمْ مَعَ اخْتِلَافِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ.

اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إِلَیکَ أَتَوَسَّلُ وَ أَسْأَلُ سُؤَالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِی ءٍ إِلَی نَفْسِهِ مِمَّا فَرَّطَ فِی یوْمِهِ وَ أَمْسِهِ یسْأَلُکَ الْعِصْمَةَ إِلَی مَحَلِّ رَمْسِهِ.

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی محمّد وَ عِتْرَتِهِ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ بَوِّئْنَا مَعَهُ دَارَ الْکَرَامَةِ وَ مَحَلَّ الْإِقَامَةِ.

اللَّهُمَّ وَ کَمَا أَکْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَکْرِمْنَا بِزُلْفَتِهِ وَ ارْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُ وَ سَابِقَتَهُ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یسَلِّمُ لِأَمْرِهِ وَ یکْثِرُ الصَّلَاةَ عَلَیهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ وَ عَلَی جَمِیعِ أَوْصِیائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِیائِهِ الْمَمْدُودِینَ مِنْکَ بِالْعَدَدِ الِاثْنَی عَشَرَ النُّجُومِ الزُّهْرِ وَ الْحُجَجِ عَلَی جَمِیعِ الْبَشَرِ.

اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَا فِی هَذَا الْیوْمِ خَیرَ مَوْهِبَةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِیهِ کُلَّ طَلَبَةٍ کَمَا وَهَبْتَ الْحُسَینَ لِمحمّد جَدِّهِ، وَ عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ، فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ».(1)

ص: 32


1- 1 . الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 3: ص303؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص318؛ بحار الأنوار، ج 98: ص347، ح1؛ زاد المعاد و مفتاح الجنان، ص51؛ مختصر البصائر، ص135؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2: ص826.

در کتاب «اقبال» مرحوم سید بن طاوس قدس سره و کتاب «مصباح» مرحوم شیخ طوسی قدس سره ، روایتی است از حضرت امام حسن عسکری عَلَیهِ السَّلام، که آن را به صورت نامه، برای وکیلشان، قاسم بن علاء همدانی، فرستادند، که این طور نوشته بودند: مولای ما، حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام، پنجشنبه سوّم شعبان به دنیا آمد، آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان:

خداوندا! به حق مولود امروز، که پیش از تولّد خبر شهادتش را دادی، و پیش از آنکه پا بر زمین مدینه نهد، آسمان و اهلش، و زمین و مردمش، بر او گریستند، آن کشته ی اشک، و سرور اهلبیت، که وی را در رجعت مدد می کنی، و در عوض شهادت امامان را از نسل او، و شفاء را در تربتش قرار دادی، و در هنگام بازگشت غلبه را برای او مقدّر کرده ای، و بعد از حضرت قائم و غیبت وی، اوصیائش را از عترت آن جناب مقرر کردی، تا انتقام خونهای مقدّس را بگیرند، و خدای جبار را خشنود کنند، و بهترین یاور دین باشند، رحمت خدا بر آنها باد، ما دام که شب و روز پشت سر یکدیگر در حرکت اند.

خداوندا! درود فرست بر محمّد و آلش، و ما را در زمره ی ایشان محشور فرما، و با ایشان در منزل نیکان و سرای جاودان جایمان ده.

خداوندا! چنانکه ما را به معرفت او سرفراز کردی، به مجاورتش نیز مفتخرمان فرما، و همنشینی او را نصیبمان گردان، ما را از آنان قرار ده که در برابر او تسلیم اند، و چون یاد او می کنند، درود فراوان بر او و دوازده ستاره ی فروزان، اوصیای بزرگوارش می فرستند.

خداوندا! امروز بهترین عطاها را به ما عنایت نما، چنانکه حسین عَلَیهِ السَّلام را به محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه عطاکردی، خدایا! «فطرس» ملک به گهواره ی او پناه برد، ما به قبرش پناه آورده ایم، تربت پاکش را می نگریم و در انتظار بازگشتش به سر می بریم.

ص: 33

ب) دعای افتتاح:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ ... تا آنجا که می فرماید:

«اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی وَلِی أَمْرِکَ، الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَیدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، یا رَبَّ الْعَالَمِین ...

اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ الْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِکَ، وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، ... وَ انْصُرْنَا عَلَی عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّنَا، إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.

اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیکَ فَقْدَ نَبِینَا، صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ غَیبَةَ وَلِینَا، وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا، وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا، وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا، وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَینَا، فَصَلِّ عَلَی محمّد وَ آلِهِ، وَ أَعِنَّا عَلَی ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ، وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ، وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ، وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا، وَ عَافِیةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(1)

بارالها! ما به درگاه تو شکایت می کنیم از فقدان پیامبرمان صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، و غیبت امام مان، و بسیاری دشمنان مان، و کمی تعدادمان، و فتنه های سخت بر ما، و غلبه ی روزگار بر ما، پس درود فرست بر محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و آلش، و ما را در همه ی این امور یاری نما، به پیروزی زود رسی که از جانب خودت است، و برطرف ساختن رنج و سختی، و نصرت و یاری با اقتدار و عزّتمند، و سلطنت حقّه ای که تو آشکار گردانی، و رحمتی از توجّهت که بر همه ی ما شامل گردد، و لباس عافیت که ما را بپوشاند، به حق رحمت نامنتهایت، ای مهربانترین مهربانان عالم.

ص: 34


1- 1 . الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 1: ص142؛ بحار الأنوار، ج 94: ص332؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج 3: ص108؛ زاد المعاد ، مفتاح الجنان: ص89؛ المصباح للکفعمی، ص581.

ج) دعای شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان:

عَنْ محمّد بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ: قَالَ: وَ کَرِّرْ فِی لَیلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ، وَ الشَّهْرِ کُلِّهِ، وَ کَیفَ أَمْکَنَکَ، وَ مَتَی حَضَرَکَ فِی دَهْرِکَ، تَقُولُ بَعْدَ تَمْجِیدِ اللهِ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِی وَ آلِهِ::

«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکََ، الْحُجَّةِ، محمّد بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِی، عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً، وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ مُؤَیداً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طُولًا وَ عَرْضاً، وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوَارِثِینَ.

اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ، وَ اجْعَلِ النَّصْرَ مِنْکَ لَهُ وَ عَلَی یدِهِ، وَ الْفَتْحَ عَلَی وَجْهِهِ، وَ لَا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلَی غَیرِهِ، اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیکَ، حَتَّی لَا یسْتَخْفِی بِشَی ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ، وَ الْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِکَ، وَ «آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» وَ اجْمَعْ لَنَا خَیرَ الدَّارَینِ، وَ اقْضِ عَنَّا جَمِیعَ مَا تُحِبُّ فِیهِمَا، وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیرَةَ بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ فِی عَافِیةٍ، آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ وَ َ یدِکَ الْمَلِی ءِ، فَإِنَّ کُلَّ مُعْطٍ ینْقُصُ مِنْ مِلْکِهِ، وَ عَطَاؤُکَ یزِیدُ فِی مِلْکِک».(1)

مرحوم سید بن طاوس قدس سره در اقبال، به اسناد خودش از ائمّه ی اطهار: روایت نموده که: این دعا را در شب بیست و سوّم ماه مبارک رمضان، در حال سجده، برخاستن، نشستن، و در هر حال تکرار می کنی، و                         

ص: 35


1- 1 . الإقبال بالأعمال الحسنة، ج 1: ص191؛ بحار الأنوار، ج 94: ص349، ح16.

نیز هر قدر که می توانی و هرگاه که به یادت آمد در دوران زندگیت، می خوانی، پس از حمد خدای تبارک و تعالی، و درود بر پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه بگو:

خداوندا! برای ولی قائم به أمرت، حجّت بن الحسن مهدی عَلَیهِ السَّلام، که بر او و بر پدرانش بهترین درود و سلام باد، در این ساعت و در همه ی ساعت ها، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و تأیید کننده باش، تا این که بر سراسر زمینت فرمانروای مطاعش سازی، و از کران تا کران گیتی برخوردارش نمایی، و او و فرزندانش را از امامانِ وارث قرار دهی.

خدایا! او را یاری نموده، و به وسیله ی او پیروزی را برای (دین) خویش تحقّق بخش، و نصرت خود را برای او و به دست او فراهم آور، و یاری را به او اختصاص ده، و فتح و پیروزی را به روی او بگشای و امر (حکومت) را به غیر او متوجّه مساز.

خداوندا! دینت و سنّت پیامبرت، که درود و سلامت بر او و خاندانش باد، را به وسیله ی او آشکار نما، تا چیزی از حق را از بیم احدی از خلق مخفی ندارد.

خدایا! من به درگاه تو زاری می کنم به جهت دولتی گرامی که اسلام و اهل آن را به آن عزت دهی، و نفاق و اهل آن را خوار گردانی، و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به سوی طاعتت قرار داده، و در شمار راهنمایان به راهت منظور داری، و «در دنیا حسنه ای و در آخرت حسنه ای به ما عنایت فرمای و ما را از عذاب آتش نگهدار»، و خیر دنیا و آخرت را برای ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داری برای ما قرار ده، و اختیار آن را برایمان محفوظ بدار، به رحمتت و منت خودت و با عافیت، اجابت فرمای، ای پروردگار عالمیان! و از فضل و نعمتت بر ما بیفزای (و پیمانه مان را) پر کن، که هر بخشنده ای از دارائیش کاسته می شود، ولی عطای تو در ملکت می افزاید.

خدایا! من به درگاه تو زاری می کنم به جهت دولتی گرامی که اسلام و اهل آن را به آن عزّت دهی، و نفاق و اهل آن را خوار گردانی، و ما را در آن دولت از دعوت کنندگان به سوی طاعتت قرار داده، و در شمار راهنمایان به راهت منظور داری، و «در دنیا حسنه ای و در آخرت حسنه ای به ما عنایت فرمای و ما را از عذاب آتش نگهدار»، و خیر دنیا و آخرت را برای ما فراهم ساز، و تمام آنچه در آن دوست داری برای ما قرار ده، و اختیار آن را برایمان محفوظ بدار، به رحمت و منّت خودت و با عافیت، اجابت فرمای، ای پروردگار عالمیان! و از فضل و نعمتت بر ما بیفزای (و پیمانه مان را) پر کن، که هر بخشنده ای از دارائیش کاسته می شود، ولی عطای تو در ملکت می افزاید.

ص: 36

د) دعای عهد:

فی مصباح الزّائر، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ محمّد الصَّادِقِ عَلَیهِ السَّلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا إِلَی اللهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ، کَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللهُ تَعَالَی مِنْ قَبْرِهِ، وَ أَعْطَاهُ بِکُلِّ کَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ، وَ هُوَ هَذَا:

«اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِی الرَّفِیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ ...»

در کتاب «مصباح الزّائر» مرحوم سید بن طاوس قدس سره از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام روایت نموده که حضرت فرمودند: هر کس چهل بامداد، دعای عهد را بخواند، از یاوران حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام خواهد بود، و اگر قبل از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند (هنگام ظهور) او را از قبر بیرون می آورد، و با هر کلمه ی این دعا، هزار ثواب به او عطا فرماید، و هزار گناه از نامه ی عمل او محو نماید، تا آنجا که به خداوند عرضه می دارد:

«... اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضیاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شَاهِراً سَیفِی، مُجَرِّداً قَنَاتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی، اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ، وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیهِ، ...»(1)

پروردگارا! اگر مرگ، که برای بندگانت یک امر حتمی قرار داده ای، میان من و آن حضرت جدائی انداخت، پس مرا از قبرم بیرون آور، تا در حالی که کفنم را پوشیده و شمشیرم را از غلاف درآورده ام و نیزه ام را به دست               

ص: 37


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص81؛ بحار الأنوار، ج 53: ص95، ح111 و ج 99: ص111؛ زاد المعاد، ص302 و ص542.

گرفته ام، در میان آنها که در شهر حاضرند، یا آنان که کوچ می کنند، قرار گیرم و ندای دعوت کننده ی آن حضرت را اجابت کنم.

خداوندا! آن طلعت رعنا و آن صورت زیبا را به من بنما، و با نگاهی که به او می کنم، دیدگانم را روشن گردان.

6- زیارات و «رجعت»

در بسیاری از زیارتهائی که از ناحیه ی حضرات معصومین عَلَیهِم السَّلام رسیده است، اشاره به موضوع «رجعت» شده، که ما در این بخش به بعضی از آنها اشاره می نماییم:

الف) زیارت آل یاسین:

از محمّد بن عبد الله بن جعفر حمیری نقل است که گفت: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در جواب نامه ای، پس از جواب مسائل مختلفی، مرقوم فرمودند: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ... وقتی که خواستید به وسیله ی ما متوجّه خداوند تبارک و تعالی شوید، چنانکه خدا فرموده است، بگوئید:

«سَلَامٌ عَلَی آلِ یس، السَّلَامُ عَلَیکَ یا دَاعِی اللهِ وَ رَبَّانِی آیاتِهِ، ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَی أَنْ قَالَ: ... وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ، وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لَا رَیبَ فِیهَا، یوْمَ لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیراً، ...»(1)

سلام بر آل یاسین، سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی خدا ... مولای من! شما را گواه می گیرم و شهادت می دهم که شما حجّت خدا هستید، اوّل و آخر، شمائید، رجعت شما حق و بی تردید است، روزی که هرکس قبلاً       

ص: 38


1- 1 . الإحتجاج (للطبرسی)، ج 2: ص494؛ إلزام الناصب، ج 2: ص83؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص351، ح94؛ بحار الأنوار، ج 53: ص171، ح5.

ایمان نیاورده باشد، یا در ایمانش خیری به دست نیاورده باشد، ایمانش سودی نبخشد. ...

ب) زیارت جامعه ی کبیره:

عَنْ مُوسَی بْنِ عَبْدِ اللهِ النَّخَعِی، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الثَّالِثِ عَلَیهِ السَّلام، فِی الزِّیارَةِ الْجَامِعَةِ، وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَی أَنْ قَالَ:

«... عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُم ...»

از موسی بن عبد الله نخعی نقل است که گفت: حضرت امام علی الهادی عَلَیهِ السَّلام، در سه قسمت از زیارت جامعه ی کبیره، اشاره به رجعت ائمّه ی اطهار: نموده اند:

یکی در این قسمت زیارت که می خوانیم:

«... عَارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، وَ مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ، ...»

... و من به حقّ شما عارف هستم، و بف فضل و برتری شما اقرار دارم و قبول دارم، و علوم شما را حق می دانم، و خود را در امان شما در آورده، دخیل شما شده ام، و به حقیت شما اعتراف می کنم، و به بازگشت شما معتقدم، و ایمان دارم، و تصدیق کننده ی رجعت شما هستم، و منتظر امر شما هستم، و انتظار زمان تشکیل دولت شما را می کشم ...

و در فرازی دیگر از این زیارت می خوانیم:

«... وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتَّی یحْیی اللهُ دِینَهُ بِکُمْ، وَ یرُدَّکُمْ فِی أَیامِهِ، وَ یظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ، وَ یمَکِّنَکُمْ فِی أَرْضِهِ ...»

ص: 39

... و یاریم برای شما آماده است، تا آنکه خدا دینش را به وسیله ی شما زنده سازد، و شما را در ایام خود بازگرداند، و برای اجرای عدالتش پیروز سازد، و در زمین خودش تسلّط و تمکین بخشد ...

و در بخش دیگری از زیارت جامعه می خوانیم:

«... وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ یقْتَصُّ آثَارَکُمْ، وَ یسْلُکُ سَبیلَکُمْ، وَ یهْتَدِی بِهُدَاکُمْ، وَ یحْشَرُ فِی زُمْرَتِکُمْ، وَ یکِرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ، وَ یمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ، وَ یشَرَّفُ فِی عَافِیتِکُمْ، وَ یمَکَّنُ فِی أَیامِکُمْ، وَ تَقَرُّ عَینُهُ غَداً بِرُؤْیتِکُمْ ...»(1)

... و مرا در زمره ی کسانی قرار ده، که در پی شما گام همی سپارند، و به راه شما می روند، و در پرتو هدایت شما راه همی جویند، و در جمع شما محشور می شوند، و در رجعت شما برای پیکار بر ضدّ دشمنانتان باز می گردند، و در دولت شما به حکومت می رسند، و در جوّی از سلامت و عافیت شما به شرف و علوّ مقام نائل می شوند، و در ایام شما عزّت و تمکین می یابند، و فردا چشمشان به دیدار شما روشن می گردد.

ج) زیارت رجبیه:

مرحوم شیخ طوسی قدس سره از جناب ابو القاسم حسین بن روح نوبختی(رضوان الله علیه)، که سوّمین نایب خاصّ حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است، روایت کرده، که حضرت فرمودند: در ماه رجب، در هر زیارتگاهی از مشاهد مشرّفه که بودی، به این زیارت، صاحب آن مزار را زیارت کن، پس چون وارد حرم می شوی بگو:

«الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِیائِهِ فِی رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَینَا مِنْ

ص: 40


1- 1 . بحار الأنوار، ج 99 : ص127، ح4؛ عیون أخبار الرضا × ، ج 2: ص272، ح1؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه ی کبیره؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2: ص609، ح3213.

حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَب ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَی أَنْ قَالَ:

... وَ أَنْ یرْجِعَنِی مِنْ حَضْرَتِکُمْ خَیرَ مَرْجِعٍ إِلَی جَنَابٍ مُمْرِعٍ وَ خَفْضٍ مُوَسَّعٍ وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إِلَی حِینِ الْأَجَلِ وَ خَیرِ مَصِیرٍ وَ مَحَلٍّ فِی النَّعِیمِ الْأَزَلِ وَ الْعَیشِ الْمُقْتَبَلِ وَ دَوَامِ الْأَکْلِ وَ شُرْبِ الرَّحِیقِ وَ السَّلْسَلِ وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ لَا سَأَمَ مِنْهُ وَ لَا مَلَلَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ تَحِیاتُهُ حَتَّی الْعَوْدِ إِلَی حَضْرَتِکُمْ وَ الْفَوْزِ فِی کَرَّتِکُمْ وَ الْحَشْرِ فِی زُمْرَتِکُمْ ...»(1)

و از خدا می خواهد که باز به سوی شما بازگردد، و تلاش و بازگشت او به سوی شما پایان نپذیرد، و این که با بهترین بازگشت در حضور شما بازگردد، یعنی به سوی آستانه ی پرنعمت و زندگانی آسوده و گسترده و فراخی و آرامش تا به هنگام سرآمد عمر و بهترین بازگشت و جایگاه در نعمت فراوان ازلی و زندگانی نو و خوراکی های پیوسته و نوشیدن شراب و نوشیدنی های گوارا و نوشیدن های پی درپی که از آن خسته و دلتنگ نگردم و رحمت، برکات و درودهای خدا بر شما، تا هنگام بازگشت به حضور شما و کامیاب گردیدن به حضور در رجعت شما، و زنده شدن جزو گروه شما ...

د) زیارت حضرت صاحب الامر4:

زِیارَةٌ أُخْرَی یزَارُ بِهَا مَوْلَانَا صَاحِبُ الْأَمْرِ عجل الله تعالی فرجه الشریف إِذَا زُرْتَ الْعَسْکَرِیینِ’، فَأْتِ إِلَی السِّرْدَابِ، وَ قِفْ مَاسِکاً جَانِبَ الْبَابِ، کَالْمُسْتَأْذِنِ وَ سَمِّ، وَ انْزِلْ وَ إلیک  السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ، وَ صَلِّ رَکْعَتَینِ فِی عَرْصَةِ السِّرْدَابِ،ِ وَ قُل:

پس از زیارت امامین عسکریین:، نزد سرداب غیبت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف برو، و کنار درب بایست، و درها را با دست خود بگیر، و صدا را در  

ص: 41


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص236؛ بحار الأنوار، ج 99: ص195؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2: ص821؛ مفاتیح الجنان، زیارت رجبیه.

سینه رفت و برگشت بده، همانند کسی که اجازه ی وارد شدن می خواهد، و «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» بگو، و به آرامی، و با حضور قلب پایین برو، و در فضای سرداب دو رکعت نماز بخوان، سپس بگو:

«اللهُ أَکْبَرُ اللهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ، وَ للهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ عَرَّفَنَا أَوْلِیاءَهُ  ... وَ سَاقَ الزِّیارَةَ إِلَی أَنْ قَالَ:

... اللَّهُمَّ کَمَا جَعَلْتَ قَلْبِی بِذِکْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلَاحِی بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَ لِقَائِهِ الْمَوْتُ، الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً، وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلَی خَلِیقَتِکَ رَغْماً، فَابْعَثْنِی عِنْدَ خُرُوجِهِ ظَاهِراً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی، حَتَّی أُجَاهِدَ بَینَ یدَیهِ فِی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیتَ عَلَی أَهْلِهِ فِی کِتَابِکَ، فَقُلْتَ: «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ»

اللَّهُمَّ طَالَ الِانْتِظَارُ، وَ شَمِتَ بِنَا الْفُجَّارُ، وَ صَعُبَ عَلَینَا الِانْتِصَارُ، اللَّهُمَّ أَرِنَا وَجْهَ وَلِیکَ الْمَیمُونِ فِی حَیاتِنَا وَ بَعْدَ الْمَنُونِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَدِینُ لَکَ بِالرّجعة بَینَ یدَی صَاحِبِ هَذِهِ الْبُقْعَةِ ...»(1)

خدایا! چنانکه دلم را با یادش آباد کردی، پس اسلحه ام را در جهت یاری اش آماده گردان، و اگر مرگ، که بر بندگانت حتم نمودی، و با آن بر آفریده هایت علی رغم آنان، قدرت نمایی کردی، بین من و دیدارش فاصله انداخت، پس مرا به هنگام ظهورش برانگیز، تا از قبرم سر برآورم، درحالی که کفن پوشیده ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفی که در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودی، و فرمودی: «گویی آنان بنای استوارند».

خدایا! انتظار ما طولانی شد، و ناپاکان ما را شماتت کردند، و به دست آوردن پیروزی بر ما سخت گشت.

ص: 42


1- 1 . بحار الأنوار، ج 99: ص103؛ مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر f .

خدایا! جمال بامیمنت ولیّ ات را، در حیاتمان، و پس از مرگ، به ما بنمایان، خدایا! من در پیشگاه صاحب این بارگاه، برای تو به رجعت ایمان دارم ...

ه-) زیارت ائمّه ی اطهار: از راه دور:

مرحوم شیخ طوسی قدس سره در کتاب «مصباح» در اعمال روز جمعه، از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام نقل می کند که آن حضرت فرمودند: هرکه بخواهد از راه دور پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، حضرت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام، حضرت زهراء قدس سره و یا یکی از ائمّه ی اطهار: را زیارت کند، غسل کند ... و بگوید:

«...إِنِّی مِنَ الْقَائِلِینَ بِفَضْلِکُمْ، مُقِرٌّ بِرَجْعَتِکُمْ، لَا أُنْکِرُ للهِ قَدْرَهُ، وَ لَا أَزْعُمُ إِلَّا مَا شَاءَ الله ...»(1)

من از کسانی هستم که اعتقاد به فضل شما دارم، رجعت شما را اقرار می کنم، و این قدرت را از خداوند انکار نمی نمایم، و به چیزی جز آنچه خداوند می خواهد عقیده ندارم ...

و) زیارت اربعین امام حسین عَلَیهِ السَّلام:

مرحوم شیخ طوسی قدس سره در کتاب «تهذیب» و «مصباح»، در زیارت اربعین امام حسین عَلَیهِ السَّلام از صفوان بن مهران نقل می کند که حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: در زیارت اربعین بگو:

«... وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرَائِعِ دِینِی، وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ

ص: 43


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص301؛ بحار الأنوار، ج 97: ص189، ح12؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 1: ص288؛ وسائل الشیعة، ج 14: ص579.

مُعَدَّةٌ، حَتَّی یأْذَنَ اللهُ لَکُم، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ ...»(1)

... و شهادت می دهم که من به شما ایمان دارم، و به بازگشتتان، و احکام دینم، و سرانجام کارم یقین دارم، در هر امر پیرو شما هستم، و نیرویم برای نصرتتان آماده است، تا وقتی که خدا به شما رخصت خروج دهد، با شمایم، با شما، نه با دشمنان شما ...

7- زیبائی های «رجعت»

وقتی انسان به آیات قرآن کریم و تفاسیر آنها و روایاتی که از ناحیه ی ائمّه ی اطهار: به ما رسیده است، به دقّت می نگرد، می بیند در زمان «رجعت» زندگی چه قدر زیبا خواهد شد.

تصوّر کنید، زندگی در زمان «رجعت» در کنار شخصیت هایی مثل پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و ائمّه ی اطهار:، که زنده می شوند و حضور دارند، چه قدر لذّت بخش و زیبا است.

حتّی وقتی انسان فکر ملاقات با بعضی از اصحاب پیامبر اکرم و امیر مؤمنان عَلَیهِما السَّلام، مثل جناب سلمان، را می کند، و یا دیدن شهدای کربلا، مثل حضرت علی اکبر و حضرت قاسم عَلَیهِما السَّلام، از جوانان، و جناب حبیب بن مظاهر، از پیرمردان را، به بخشی از زیبائی های رجعت پی می برد.

پس «رجعت» نقطه ی امید ی است، برای هر شیعه ی معتقد، و منتظر امام زمان4، که اگر هم در طول عمرش توفیق دیدن مولایش حضرت صاحب الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را پیدا نکند، با امید به آینده، هیچ گاه خودش را در مقابل حوادث ناگوار زندگی نمی بازد، و با خواندن ادعیه ی مخصوص، از خداوند متعال می خواهد، که او را جزو رجعت کنندگان در زمان ظهور                       

ص: 44


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص317؛ بحار الأنوار، ج 98: ص331، ح2؛ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج 6: ص113؛ مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2: ص788.

حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، قرار دهد.

8- اقوال علماء در باره ی «رجعت»

اجماع علمای شیعه، احادیث رجعت را متواتر دانسته اند از جمله:

الف) مرحوم علامه شیخ صدوق قدس سره می فرماید:

و قد صحّ أنّ الرّجعة کانت فی الامم السّالفة، وَ قَالَ النَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: «یکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ مِثْلُ مَا یکُونُ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ، حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ».

فیجب علی هذا الأصل أن تکون فی هذه الأمّة رجعة.(1)

«قول صحیح آن است که رجعت در میان امّت های پیشین بود است، و پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فرمودند: «هر آنچه در بین امّت های پیشین اتفاق افتاده، در این امّت نیز اتفاق خواهد افتاد»، پس واجب است که در این امّت نیز «رجعت» باشد».

قَالَ الشَّیخُ الصَّدُوقُ فِی کِتَابِهِ الِاعْتِقَادَاتِ: إعتقادنا فِی الرّجعة أَنَّهَا حَقٌّ.(2)

شیخ صدوق قدس سره در کتاب اعتقادات می گوید: عقیده ی ما، درباره ی رجعت این است که این رویداد قطعاً به وقوع می پیوندد.

ب) مرحوم علامه شیخ مفید قدس سره می فرماید:

«فقال: و قد قالت الإمامیة إن الله تعالی ینجز الوعد بالنصر للأولیاء قبل الآخرة عند قیام القائم و الکرّة التی وعد بها المؤمنین فی العاقبة».(3)

ص: 45


1- 1 . اعتقادات الإمامیة (للصدوق)، ص62.
2- 2 . اعتقادات الإمامیة (للصدوق)، ص60، باب18؛ بحار الأنوار، ج 53: ص128.
3- 3 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص46؛ بحار الأنوار، ج 53: ص130؛ الفصول المختارة، ص153.

«امامیه ها معتقدند که خداوند تعالی با نصرت دوستان خود، پیش از آخرت هنگام قیام حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، و در آن رجعتی که راجع به آخر کار به مؤمنین وعده داده، به وعده ی خویش وفا می کند».

ج) مرحوم علامه سیّد مرتضی قدس سره ، از علمای بزرگ شیعه، می گوید:

«انّ الذی تذهب الشیعة الإمامیة إلیه انّ الله تعالی یعید عند ظهور إمام الزّمان المهدی عَلَیهِ السَّلام قوماً ممّن کان قد تقدّم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و معونته و مشاهدة دولته، و یعید أیضاً قوماً من أعدائه لینتقم منهم فیلتذّوا بما یشاهدون من ظهور الحقّ و علوّ کلمة أهله، و الدّلالة علی صحّة هذا المذهب انّ الذی ذهبوا إلیه ممّا لا شبهة علی عاقل فی انّه مقدور لله تعالی غیر مستحیل فی نفسه، فانّا نری کثیرا من مخالفینا ینکرون الرّجعة إنکار من یراها مستحیلة غیر مقدورة، و إذا ثبت جواز الرّجعة و دخولها تحت المقدور فالطریق الی إثباتها إجماع الإمامیة علی وقوعها فإنّهم لا یختلفون فی ذلک، و إجماعهم قد بینا فی مواضع من کتبنا انّه حجّة لدخول قول الإمام علیه السّلام فیه، انتهی». (1)

«خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام، گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفته اند به این جهان باز می گرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده ی حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند، و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را باز می گرداند تا از آنها انتقام گیرد... دلیل بر صحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند، چرا که این، امر محالی نیست در حالی که بعضی از مخالفین ما چنان این موضوع را انکار می کنند که گوئی آن را محال و غیر       

ص: 46


1- 1 . سفینة البحار، ج3: ص315، (ماده ی رجع).

ممکن می شمرند... دلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیه است، زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است».

د) مرحوم علامه شیخ حرّ عاملی قدس سره ضمن بیان بیش از ششصد حدیث و بیش از شصت آیه می گوید:

«... و لا ریب فی بلوغ الاحادیث المذکورة حدّ التواتر المعنوی بدلیل ایجابها للیقین، لکلّ من خلا قلبه من شبهة أو تقلید...»(1)

«هیچ شکی نیست که این احادیث به تواتر معنوی رسیده است، زیرا برای کسی که قلبش از شبهه و تقلید پاک باشد، موجب یقین و قطع می شود.

و در جای دیگر می فرماید:

«... و قوة أحادیث الرّجعة و ادلتها کما رأیت، فانها وصلت الی حدّ التّواتر، بل تجاوزت بمراتب، فأوجبت القطع و الیقین بل کل حدیث منها موجب لذلک لکثرة القرائن القطعیة من موافقة القرآن و الادلّة و السنّة النبویة ...»(2)

«... و احادیث و ادلّه ی رجعت، چنانکه معلوم شد، در کمال قوّت بلکه بحد تواتر یا به درجاتی بالاتر از تواتر است، از این جهت موجب قطع و یقین است، بلکه می توان گفت هریک از این احادیث به لحاظ شواهد قطعی زیادی که دارد موجب یقین است، زیرا با قرآن و ادلّه و سنّت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه موافق است ...»

ه-) مرحوم علامه مجلسی قدس سره بعد از نقل احادیث رجعت می گوید:

«اجمعت الشیعة علیها فی جمیع الأعصار و اشتهرت بینهم کالّشمس

ص: 47


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص33.
2- 2 . همان، ص428.

فی رابعة النهار الی قوله: و کیف یشک مؤمن بحقیة الأئمة الأطهار: فیما تواتر عنهم فی قریب من مائتی حدیث صریح رواها نیف و اربعون من الثقات العظام و العلماء الأعلام فی ازید من خمسین من مؤلّفاتهم ک: ثقة الأسلام الکلینی، و الصدوق محمّد بن بابویه، و الشیخ ابی جعفر الطوسی، و السید المرتضی، و النجاشی، و الکشّی، و العیاشی، و علی بن ابراهیم، و سلیم الهلالی، و الشیخ المفید، و الکراجکی، و النعمانی، و الصفّار، و سعد بن عبد اللّه، و ابن قولویه، و علی بن عبد الحمید، و السید علی بن طاووس5، و...»

«شیعه در تمام اعصار معتقد به رجعت بوده و این اعتقاد در میان آنان مسأله ای روشنی است.

سپس می افزاید:

چگونه ممکن است کسی به صدق گفتار اهل بیت: ایمان داشته باشد و احادیث متواتر رجعت را نپذیرد؟

بیش از چهل نفر از علمای بزرگ شیعه، به طور متواتر، نزدیک دویست روایت را در بیش از پنجاه کتاب خود راجع به رجعت نقل کرده اند، که مرحوم کلینی، صدوق، طوسی، سید مرتضی، نجاشی، کشّی، عیاشی، قمی، سلیم هلالی، شیخ مفید، کراچکی، نعمانی، صفّار، سعد بن عبد اللّه، ابن قولویه، علی بن عبد الحمید و سید بن طاووس5، در زمره ی آنها هستند».

سپس می گوید:

«و اذا لم یکن مثل هذا متواترا ففی ای شی ءٍ یمکن دعوی التواتر مع ماروته کافّة الشیعة خلفا عن سلف؟!»(1)

ص: 48


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص122.

«اگر چنین مسأله ای متواتر قلمداد نشود، دیگر در چه مسأله ای می توان ادعای تواتر نمود، با آن که مسأله ی رجعت را تمام علمای شیعه در طول تاریخ از یکدیگر نقل نموده اند».

9- کتابنامه ی رجعت

چون مسئله ی «رجعت» یکی از اعتقادات ویژه ی شیعیان است و همواره مورد انتقاد و تهاجم دشمنان بوده، عالمای شیعه، کتابهای فراوانی پیرامون این موضوع تألیف نموده اند، و ما در اینجا به تعدادی از عناوین کتابهائی که مستقلاً در موضوع «رجعت» تألیف شده است، به ترتیب حروف تهجّی، اشاره می نمائیم:

1. «آیات الحجة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّدعلی حائری همدانی، متوفّای 1378 ق.

2. «آیات الرّجعة»، تألیف: حاج میرزا محسن عماد، مشهور به خوشنویس و متخلص به «اردبیلی» که در سال 1357 ق، در تهران به چاپ رسیده است.

3. «الآیات المأولة بالحجة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّای 1378 ق، این اثر کتاب مفصلی است درباره ی امام زمان عَلَیهِ السَّلام و قیام آن حضرت و رجعت، با استفاده از آیات و روایات و کتب شیعی و سنّی، و مرحوم حاج سید محمّد حسینی یزدی فیروزآبادی، تقریظی را بر آن نگاشته است.

4. «اثبات الرّجعة»، تألیف: محدّث متبحّر و جلیل القدر مرحوم علامه محمّد باقر مجلسی، متوفّای سال 1110 ق، شیخ حرّ عاملی و محدّث نوری، از این کتاب به نام «رسالة فی الرّجعة» نام برده اند.

ص: 49

توضیح: مرحوم شیخ حرّ عاملی و مرحوم محدّث نوری از آن به «رسالة فی الرّجعة» تعبیر کرده اند، ولی صاحب «الذّریعه» از آن به «اثبات الرّجعة» یاد نموده است. مصحّح بحارالانوار در شرح حال مرحوم علامه مجلسی قدس سره می نویسد: «این کتاب تاکنون به چاپ نرسیده است»، در حالی که این کتاب در سال 1078 ق، تألیف شده و در سال 1260 ق، در هندوستان به چاپ رسیده است، و اخیراً با تحقیقات آقای ابوذر بیدار در 144 صفحه ی وزیری، تحت عنوان «رجعت» در تهران انتشار یافته است.

5. «اثبات الرّجعة»، تألیف: مرحوم علامه بزرگوار آقا جمال خوانساری، متوفّای سال 1125 ق.

6. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ حسن بن سلیمان بن محمّد حلّی، صاحب کتاب «مختصر بصائر الدرجات» که از شاگردان شهید اوّل و از محدثین عالیقدر شیعه در قرن هشتم هجری بوده است.

7. «اثبات الرّجعة»، تألیف: آیة اللّه علامه حسن بن یوسف بن مطهر حلّی، مشهور به علامه حلّی، از علمای قرن هشتم، متوفّای سال 726 ق.

8. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ نور الدین علی بن حسین بن عبد العالی، مشهور به محقّق کرکی، متوفّای سال 940 ق، از علمای نامی شیعه ی امامیه.

9. «اثبات الرّجعة»، تألیف: میر محمّد عباس بن علی اکبر موسوی تستری، مفتی لکهنو، متوفّای 1306 ق.

10. «اثبات الرّجعة»، تألیف: ملا سلطان محمود بن غلام علی طبسی، از محدثین عالیقدر قرن 11 ق، و از شاگردان مرحوم علامه مجلسی قدس سره .

11. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ شرف الدین یحیی بحرانی، شاگرد محقّق کرکی و نایب او در یزد، و صاحب کتاب «اسامی المشایخ فی ذکر علماء الشیعة».

12. «اثبات الرّجعة»، تألیف: میرزا حسن بن ملا عبد الرزاق لاهیجی قمی،

ص: 50

مؤلّف کتاب «شمع الیقین»، که آن را به فارسی نوشته است.

13. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی، متوفّای 1405 ق، که در سال 1354 ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده و به عربی و اردو نیز ترجمه شده است.

14. «اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ سلیمان بن احمد آل عبد الجبار قطیفی، متوفّای 1266 ق.

15. «اثبات الرجعه»، تألیف: حاج میرزا ولی الله اشراقی سرابی، متوفّای 1390 ق، که در سال 1363 ق، در تبریز چاپ شده است.

16. «اثبات الرّجعة»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری، از اعلام قرن 3 هجری، متوفّای سال 260 ق، و از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادی عَلَیهِما السَّلام، بوده و 180 جلد کتاب پر ارج از خود به یادگار گذاشته، که سه جلد آنها مربوط به رجعت است، ولی متأسفانه از کتاب «اثبات الرّجعة» ایشان، تنها گزیده ی آن به نام «منتخب اثبات الرّجعة» موجود است.

17. «اثبات الرّجعة»، تألیف: علی آل محسن، چاپ اوّل، تهران، مشعر، 103صفحه، جیبی، 1429ق.

18. «احادیث الرّجعة»، تألیف: آیت الله سیّد حسن صدر، متوفّای 1354 ق.

19. «احیاء السنّة و اماتة البدعة»، در اثبات رجعت، تألیف: سید دلدار علی نصر آبادی نقوی، متوفّای 1235 ق، که در هندوستان به چاپ رسیده است.

20. «ارشاد الجهلة المصرین علی انکار الغیبة و الرّجعة» منسوب به مرحوم ملا محمّد هاشم هروی خراسانی، از علماء و محدثین قرن 12 هجری، عربی.

21. «الامامیة و الرّجعة»، تألیف: میرزا عبد اللّه رزّاق همدانی، متوفای1291 ق، ردّیه بر کتاب «اسلام و رجعت» نوشته ی یکی از شاگردان شریعت سنگلجی، به نام فرید تنکابنی.

ص: 51

22. «انیس المحجّة فی کیفیة الرّجعة»، تألیف: مرحوم آیت الله میرزا محمّد باقر بن شیخ حسینعلی فقیه ایمانی اصفهانی، متوفّای 1370 ق.

23. «ایقاظ الامّة من الضّجعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید محمّد مهدی بن محمّد موسوی خوانساری کاظمی، متوفّای 1391 ق، چاپ اوّل 1366 ق، در بغداد.

24. «الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة»، تألیف: مرحوم علامه الشیخ محمّد بن الحسن الحر العاملی، صاحب «وسائل الشیعه»، از علمای قرن 11 قمری، عربی، چاپ اوّل 1381 ق، قم، علمیّه،432ص، وزیری، ترجمه به فارسی: احمد جنّتی، تصحیح سید هاشم رسولی محلاّتی، چاپ اوّل 1362شمسی، تهران، نوید، وزیری.

25. «الایمان و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن محمّد جواد شاه آبادی،  (1253-1328 ش)، چاپ اوّل 1368 ق، سنگی، تهران، 192 ص، رقعی، به همراه «الانسان و الفطرة»، عربی.

26. «ایمان به رجعت اهل بیت:»، یا صفیر ولایت، شرح زیارت جامعه ی کبیره، تألیف: آیت الله سیّد محمّد ضیاء آبادی، تهران، 85، پالتوئی، 18ص، فارسی/عربی.

27. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید جلال الدین حسینی ارموی، معروف به محدث ارموی، متوفّای 1399 هجری، 4 جلد، خطی، نسخه ی کتابخانه ی فرزند مؤلّف در تهران، فارسی.

28. «ایمان و رجعت»، تألیف: سید احمد شبیری زنجانی، معروف به آقا سید احمد زنجانی، متوفّای 1393 هجری، که در سال 1359 هجری تألیف کرده و یاوه گویی های عبدالوهّاب فرید تنکابنی را پاسخ گفته است.

29. «بازگشت: نگاهی به مبحث رجعت»، تألیف: سیّد مجتبی حسینی، تهران، 1382ش، رقعی، 188ص، فارسی.

30. «بازگشت به دنیا در پایان تاریخ، تحلیل و بررسی مسئله ی رجعت»،

ص: 52

تألیف: خدامراد سلیمیان، قم، 84 ش، رقعی، 264 ص، فارسی.

31. «بازگشت شهید در رجعت»، محمّد جواد خراسانی (متوفای 1397ق)، متن پیاده شده از سخنرانی وی، فارسی.

32. «بحث حول الرّجعة»، تألیف: سید محمّد صدر، چاپ اوّل 1414 ق، بیروت، دار الاضواء، 36 ص، جیبی، عربی.

33. «برهان الشیعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید محمّد علی بن شرف الدین سنقری، چاپ اوّل 1369 ق، 165 ص، در ردّ «کشف الحقّ»، محمّد بن جعفر گلپایگانی سنقری.

34. «برهان الشیعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ عباس علی شاهرودی، چاپ اوّل1354 ق، سنگی، تهران، 56 ص، جیبی، اثبات امکان رجعت، وقوع آن در امت های پیشین، بررسی سند روایات رجعت و دفع شبهات، فارسی.

35. «بشارت الرّجعة یا بازگشت مردگان به دنیا»، تألیف: سید هبة اللّه بهشتی لاری، چاپ اوّل 1354شمسی، تهران، انتشارات گلی، 176 ص، وزیری، فارسی، مؤلّف در این کتاب به اثبات رجعت به وسیله ی علوم طبیعی و روان شناسی پرداخته است.

36. «بشارة الفرج»، تألیف: ملا محمّد بن عاشور کرمانشاهی تهرانی، معاصر فتحعلی شاه قاجار، صاحب کتاب «اعتذار الفقیر»، متوفای1250هجری.

37. «بعث الاموات قبل ظهور الحجّة»، تألیف: شیخ محمّد باقر بهاری همدانی(متوفای1333 ق)، عربی.

38. «بیان الفرقان»، تألیف: شیخ مجتبی قزوینی، متوفّای 1387 هجری، چاپ اوّل1380 ق، مشهد، انتشارات توس،320 ص، وزیری، فارسی، که جلد پنجم آن را تحت عنوان «غیبت و رجعت» به مسئله ی رجعت اختصاص داده، شبهات مخالفان را پاسخ گفته است.

ص: 53

39. «بیداری امّت در اثبات رجعت»، ترجمه ی کتاب: «ایقاظ الامّة من الضّجعة فی اثبات الرّجعة»، مترجم: ابوالقاسم سحاب، متوفّای 1335شمسی، چاپ اوّل 1331شمسی، تهران.

40. «پاسخ نامه ی ازگلی»، تألیف: سید علی نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفای 1405 ق)، چاپ اوّل 1353 ق، تهران، کتابخانه ی ایران، 84ص، رقعی، فاسی.

توضیح: این کتاب در پاسخ نامه ی عیسی ازگلی شمیرانی تهرانی، در اثبات رجعت با زبان ساده، و پاسخ اجمالی به انحرافات و شبهات شریعت سنگلجی است.

41. «تحفة الشیعة در اثبات رجعت و ظهور ائمّة»، تألیف: حسین بن نصر الله ابن صادق الموسوی الحسینی الارومی، (متوفای1369 ق)، حسین عرب باغی، (1256 -1329)، چاپ اوّل 1335 ق، تبریز، به همراه «التحفة المهدویّة»، رحلی؛ چاپ پنجم 1358 ش، قم، وزیری، فارسی.

42. «تحفة اهل الایمان لصاحب العصر و الزّمان4»، تألیف: محمّد بن عبد علی بن محمّد بن عبدالجبّار (ق13)، نسخه ی کتابخانه ی وزیری یزد، شماره ی 806، کتابت 1259ق، 111 برگ، بحث در آیات و احادیث رجعت، عربی.

43. «تفریح الکربة عن المنتقم لهم فی الرّجعة»، تألیف: سید محمود بن فتح اللّه حسینی کاظمی نجفی، متوفّای سال 1085 ق، عربی، نویسنده از معاصرین مرحوم شیخ حرّ عاملی بوده، و مرحوم شیخ در مقدمه ی کتاب «الایقاظ»، به این کتاب و مؤلّف محترم آن اشاره نموده است.

44. «تلازم بین رجعت و ولایت»، مؤلّف ناشناخته، نسخه ی کتابخانه ی مدرسه ی آیت الله گلپایگانی، در مجموعه ی شماره ی 31، بیان تلازم رجعت با ولایت امیر مؤمنان عَلَیهِ السَّلام به سبک عرفانی، فارسی.

ص: 54

45. «تناسخ و مقایسه ی آن با رجعت»، تألیف: ایرج حافظی(ق 14)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه قم، 1377ش، استاد راهنما دکتر محمّد ذبیحی خبیری، فارسی.

46. «تنبیه الامة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی(1282-1363 ش1405/ ق)،  چاپ اول 1345 ق، نجف، چاپخانه الغری،32 ص، وزیری؛ چاپ دوم 1354 ق، نجف، 48 ص، رقعی، آیات و احادیث رجعت، امکان رجعت، کتابنامه رجعت، ضروری بودن اعتقاد به رجعت، فارسی.

47. «تنبیه الامة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: الشیخ محمّد رضا الطبسی الخراسانی النجفی، وفات 1405 ق، قطع وزیری، فارسی، که در سال 1354 ق، در نجف اشرف به چاپ رسیده است.

48. «جامعة البیان فی رجعة صاحب الزمان»، تألیف: علی بلادی بحرانی(1274-1340 ق)، نسخه ی کتابخانه ی شیخ محمّد صالح، خواهرزاده ی مؤلّف در قطیف، قصیده ای است در چهارصد بیت، عربی.

49. «الجواهر المنضود فی اثبات الرّجعة الموعود»، تألیف: شیخ احمد بیان اصفهانی از فضلای معاصر، متولد سال 1314 ق.

50. «جوهر المقصود فی اثبات الرّجعة الموعود»، تألیف: احمد بن محمّد حسن بیان الواعظین اصفهانی(1314-1371 ق)، چاپ اوّل 1354 ق، تهران، فارسی.

51. «الحجّة و الرّجعة»، تألیف: محمّد بن حسین بن مهدی مهدوی سعیدی لاهیجی (متوفای1403ق)، عربی.

52. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: ابو محمّد فضل بن شاذان ازدی نیشابوری، از اعلام قرن سوّم هجری، متوفّای سال 260 ق، عربی.

53. «حذو النّعل بالنّعل»، تألیف: شیخ صدوق ابو جعفر محمّد بن علی بن

ص: 55

حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق (متوفای381 ق)، عربی.

توضیح: فضل بن شاذان و شیخ صدوق، عنوان کتابشان را از حدیث معروف رسول اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه گرفته اند که می فرمایند: آنچه در امّت های پیشین واقع شده، مو به مو در این امّت نیز واقع خواهد شد. متن حدیث در بخش «رجعت در امّت اسلامی» آورده شده است.

54. «حیاة الاموات بعد الموت»، تألیف: شیخ احمد بن ابراهیم بحرانی، متوفّای سال 1131هجری، که پسرش در «لؤلؤ البحرین» از آن یاد کرده است.

55. «حیات الاموات»، تألیف: آقا جمال الدین محمّد بن آقا حسین خوانساری(متوفای 1125 ق)، فارسی.

توضیح: این اثر در سال 1106 قمری، برای شاه سلطان حسین صفوی، درباره ی رجعت و بازگشت ائمّه ی اطهار: و گروهی از مؤمنان در عصر حضرت حجّت4، تألیف شده است.

56. «دحض البدعة من انکار الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد علی بن حسن علی حائری سنقری همدانی(معروف به سنقری)، متوفّای 1378 ق، چاپ اوّل 1354 ق، نجف، 64 ص، وزیری، عربی.

توضیح: در این اثر مباحثی پیرامون اصل امامت و اثبات دوازده نفر بودن آنان و نصوص مربوط به امام منتظر عَلَیهِ السَّلام و مسأله ی رجعت مطرح شده، و با استفاده از روایات و اقوال علمای شیعه و سنّی ضروری بودن رجعت را نزد شیعه به اثبات رسانده است، و در پایان کتاب نامه ای از کتب شیعه و سنّی در این باره ارائه داده است.

57. «دعائم الدّین و کشف الرّیبة فی اثبات الکرة والرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد محسن بن عنایت الله مشهدی (قرن 12)، عربی.

58. «دلائل الرّجعة، یا ایمان و رجعت»، این کتاب به نام میرزا غلامعلی                 

ص: 56

عقیقی کرمانشاهی، منتشر شده، لکن به گفته ی صاحب «الذّریعة» مؤلّف حقیقی آن، آقای شیخ حسن علامی کرمانشاهی (1305-1394 ق)، فاضل معاصر است، چاپ اول 1323 ش،کرمانشاه، شرکت سعادت، 139صفحه، فارسی، رقعی، که نام خود را مستور داشته، و ردیّه ای است بر کتاب «اسلام و رجعت»، که و به تفاوت رجعت و تناسخ می پردازد.

59. «الدّین و الرّجعة»، تألیف: محمّد حسن تبریزی، در ردّ کتاب «اسلام و رجعت» اثر شریعت سنگلجی، در زمینه ی اسناد احادیث رجعت، عربی.

60. «الرّجعة»، تألیف: ابی نضر محمّد بن مسعود عیاشی سمرقندی، صاحب کتاب تفسیر معروف عیاشی، و از بزرگان شیعه در قرن 3 هجری، و از معاصرین ثقة الاسلام شیخ کلینی قدس سره بوده است.

61. «الرّجعة»، تألیف: رئیس المحدثین، محمّد بن علی بن بابویه، مشتهر به «شیخ صدوق قدس سره » متوفّای سال 381، و صاحب تألیفات کثیرة.

62. «الرّجعة»، تألیف: حمد بن صالح بن طوق قطیفی، نسخه ی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، رساله ی دوازدهم از مجموعه ی شماره ی 2358، به خط مؤلّف، عربی.

63. «الرّجعة»، تألیف: ابو یحیی احمد بن داوود بن سعید فزاری جرجانی، (قرن سوّم) از مستبصرین و اصحاب امام هادی عَلَیهِ السَّلام، عربی.

توضیح: ابو یحیی احمد بن داود بن سعید فزاری جرجانی، از عالمان بلند مرتبه ی تشیع در قرن سوّم هجری است. او در گذشته از عالمان اهل سنّت بود و سپس به مذهب اهل بیت: گروید. وی در عصر امام هادی عَلَیهِ السَّلام می زیسته و کتاب هایی در دفاع از مکتب تشیع نوشته است. شیخ طوسی در رجال خود، وی را در شمار یاران امام هادی عَلَیهِ السَّلام

ص: 57

ذکر کرده است. محمّد بن طاهر خزاعی، والی خراسان دستور داد او را، به خاطر ردّ یک حدیث که به دروغ در مورد خلیفه ی دوّم گفته شده بود، هزار ضربه شلاق بزنند، و سپس زبان و دست و پایش را قطع کنند و آن گاه به دار آویزند!

64. «رجعت»، تألیف: ابراهیم ابراهیمی، قم، 1381ش، قطع پالتوئی، ص72، فارسی.

65. «رجعت»، نویسنده: علامه محمّد باقر مجلسی، تحقیق: ابوذر بیدار، تهران، 84 ص، وزیری، 144ص، فارسی.

66. «رجعت» تألیف: سید ابو الحسن رفیعی حکمی قزوینی (متوفای 1395 ق)، چاپ اوّل 1353، تهران، کتابفروشی اسلام، 38 ص، جیبی، فارسی، در سال 1369 قمری، با عنوان «رجعت و معراج»، به ضمیمه ی هفت مقاله ی دیگر، و در سال 1389 قمری، با عنوان «رجعت پس از ظهور»، چاپ سوّم 1397 قمری، تهران، کتابفروشی اسلام، 50ص، رقعی.

67. «الرّجعة»، تألیف: عبد الکریم بهبهانی، چاپ اوّل، قم، مجمع جهانی اهلبیت:، 25صفحه، رقعی، 1422ق.

68. «رجعت»، تألیف: محمّد باقر بهبودی، چاپ اوّل 1357ش، تهران، معراجی، نسخه ی کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، 38 ص، فارسی.

69. «رجعت»، تألیف: سلیمان بن محمّد گیلانی تنکابنی، قرن 12، نگارش در سال 1089 قمری، عربی.

70. «رجعت از دیدگاه اسلام و ادیان»، تألیف: استاد علی اکبر مهدی پور، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، 28صفحه، وزیری، 1379ش.

71. «رجعت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث»، تألیف: حسن طارمی، چاپ

ص: 58

اوّل 1365ش، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 79 ص، رقعی، زیر نظر جعفر سبحانی، فارسی.

72. «رجعت از دیدگاه قرآن کریم و عترت» حمید کردنژاد، 1341 ش، چاپ اوّل 1377ش، تهران، مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی سیمیا، 121 ص.

73. «رجعت از دیدگاه متکلمان برجسته ی شیعی و رابطه ی آن با تناسخ»، تألیف: اصغر بهمنی، 85ش، 336ص، فارسی.

74. «رجعت از نظر شیعه»، تألیف: شیخ نجم الدین طبسی، چاپ اوّل 1359 ش،1400 ق، قم، ناشر مؤلّف، 142 ص، جیبی، فارسی.

75. «رجعت از نگاه عقل و دین»، تألیف: غلام رضا مغیثی، چاپ اوّل 1380 ش، قم، 96 ص، فارسی.

76. «الرّجعة بین العقل والقرآن»، تألیف: حسن طارمی، تعریب: عبد الکریم محمود، چاپ اوّل 1407 ق، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 35ص، رقعی.

77. «رجعت، بازگشت بزرگ در هنگام ظهور»، تألیف: حسین شهمیری، نسرین دمیرچی، تهران، 86ش، رقعی، 238ص، فارسی.

78. «الرّجعة بین الظهور و المعاد»، تألیف: شیخ محمّد سند، چاپ اوّل، قم، دار زین العابدین، 2جلد در یک مجلد، 544صفحه، وزیری، 1393ش، چاپ دوّم، اصفهان، بهار قلوب، 2جلد، 766صفحه، وزیری، 1393ش.

79. «رجعت، حکومت خاندان رسالت»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، ترجمه به اردو: حافظ اقبال حسین جاوید، چاپ لاهور، انتشارات ولی عصر، 272صفحه، رقعی، 1409ق.

80. «رجعت در آثار علامه ی مجلسی»، تألیف: نعمت الله صفری فروشانی، جلد دوّم یادنامه ی علامه مجلسی، به اهتمام مهدی مهریزی و هادی ربانی، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اوّل 1379 ش، فارسی.

ص: 59

81. «رجعت در دولت کریمه ی اهلبیت:»، برگرفته از کتاب «حق الیقین» علامه محمّد باقر مجلسی، متوفای 1110ق، به کوشش: مرتضی جنتیان، چاپ اوّل، اصفهان، کانون پژوهش، 100صفحه، وزیری، 1379ش.

82. «الرّجعة عند آل محمّد»، تألیف: شیخ اسماعیل حریری، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، 192صفحه، وزیری، 1424ق.

83. «الرّجعة، العودة الی الحیاة الدّنیا بعد الموت»، بی نا، بی تا، چاپ قم، مرکز الرّسالة، 107صفحه، رقعی.

84. «الرّجعة فی مصادر الفریقین»، تألیف: نجم الدّین طبسی، چاپ اوّل، بیروت، دار الولاء، 48صفحه، رقعی، 1427ق.

85. «الرّجعة و احادیثها»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل، ابن محمّد ازدی نیشابوری (متوفای 260 ق) نسخه ی کتابخانه ی میرزا ابراهیم امین الواعظین اصفهانی، عربی.

توضیح: در این کتاب به ذکر روایات رجعت و ظهور و احوال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پرداخته و تا قرن 11 وجود داشته، و سید محمّد بن محمّد میرلوحی حسینی موسوی سبزواری اصفهانی (1085 ق) «کفایة المهتدی فی احوال المهدی» را در ترجمه، تفسیر و شرح چهل حدیث از این کتاب، نگاشته است.

86. «الرّجعة و احادیثها المنقولة عن آل العصمة»، تألیف: سید احمد بن محسن، از احفاد میر احمد بن موسی الکاظم عَلَیهِ السَّلام،  از علماء قرن 13 هجری، عربی.

87. «الرّجعة و الرّد علی اهل البدعة»، تألیف: حسن بن سلیمان بن خالد حلی (قرن هشتم)، نسخه ی کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، شماره ی 2081، عربی.

ص: 60

88. «الرّجعة و الظهور»، تألیف: محمّد طبیب زاده، چاپ اوّل 1377 ق، اصفهان، عربی.

89. «الرّجعة و ظهور الحجّة»، تألیف: سید میرزا محمّد مؤمن دوست محمّد استرآبادی، داماد مرحوم ملا محمّد أمین استرآبادی، که مقیم مکّه ی معظمّه بود و پس از نوشتن این کتاب، در سال 1088 ق، در مکّه به شهادت رسید.

90. «رجعت، یا بازگشت به جهان»، تألیف: محمّد رضا ضمیری، چاپ اوّل 1378ش، رقعی، 80ص، تهران، فارسی.

91. «رجعت یا بازگشت به دنیا پس از مرگ»، تألیف: محمّد حسین فصیحی، چاپ اوّل، زاهدان، امور اهل سنّت بلوچستان، 26صفحه، وزیری، 1379ش.

92. «رجعت، یا جامعه شناسی نجات»، تألیف: رجب خادمیان قزوینی، قزوین، 1379ش، رقعی، 180 ص، فارسی.

93. «رجعت، یا حیات دوباره، از دیدگاه عقل، قرآن و روایات»، تألیف: احمد علی طاهری ورسی، قم، 86ش، وزیری، 232ص، فارسی.

94. «رجعت یا دولت کریمه ی خاندان وحی»، تألیف: محمّد خادمی شیرازی، چاپ اوّل 1365 ش1406 ق، تهران، مؤسسه ی نشر و تبلیغ، 228 ص، وزیری، با مقدمه و ویرایش، جناب علامه حاج شیخ علی اکبر مهدی پور، فارسی.

95. «رسالة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: محمّد علی ربانی خوراسگانی، چاپ اوّل1381 ق، نجف، 805 ص، وزیری، به همراه «الهام ربانی» و چهار رساله ی دیگر، عربی.

96. «رسالة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: ملا محمّد بن هاشم سرابی تبریزی از علمای معاصر، این کتاب در سه جزء به طبع رسیده است.

ص: 61

97. «رسالة فی الرّجعة»، مؤلّف: ناشناخته،کتابخانه ی مرکزی آستان قدس رضوی، شماره 9736،کتابت 1280 ق، عربی.

98. «رسالة فی بقاء النفس و رجعتها بعد موت الجسد»، تألیف: احمد بن ابراهیم درازی بحرانی(متوفای 1131 ق) ، عربی.

99. «رسالة فی قتال اهل القبلة و انکار الرّجعة»، تألیف: عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی، عربی.

100. «رساله ای در بیان رجعت ائمّه:»، تألیف: حبیب الله شریف بن علی مدد کاشانی ساوجی(1262-1340 ق)، چاپ اول 1329 ش، به همراه «خواصّ الاسماء فی شرح الاسماء و اسرار الحسینیة»، و چاپ 1368 ق، وزیری، ترجمه به فارسی به کوشش احمد شریف زادۀ کاشانی.

101. «رهبر گمشدگان فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید علی نقی بن محمّد سدهی اصفهانی، معروف به فیض الاسلام (متوفای 1405 ق)، چاپ اوّل 1353، اصفهان، چاپ دوّم 1359، اصفهان، 300 ص، فارسی.

102. «ستارگان درخشان»، ترجمه ی: «الشّیعه و الرّجعة» به فارسی: سید محمّد میر شاه ولد، ج 1،چاپ دوّم 1371 ش، قم، مؤسسه ی انصاریان، 518 ص، وزیری، ج 2، با نام «رجعت از نظر شیعه»،چاپ اوّل 1381 ق،560 ص، وزیری، ج 2، با نام «رجعت از نظر شیعه»، چاپ دوّم 1376 ش، قم، دار النشراسلام.

103. «سرّ مخزون در اثبات رجعت»، تألیف: علی صدرایی خویی، تبریز، رقعی، 80 ص، فارسی.

104. «سیف الانتقام فی حکومة قائم آل محمّد»، تألیف: ابراهیم بن محمّد باقرسخنور، نسخه: کتابخانه ی مؤلّف، 505 ص، عربی.

105. «سیمای رجعت در آئینه ی قرآن، تأویل و تفسیر آیات رجعت در روایات معصومین عَلَیهِم السَّلام»،تألیف: علی مشکینی، تهران، 86ش، جیبی، 232ص، فارسی.

ص: 62

106. «الشّموس المضیئة فی الغیبة و الظّهور و الرّجعة»، تألیف: علی سعادت پور(1305 ش)، چاپ اوّل 1416 ق1374ش، تهران، پیام آزادی،240ص، ترجمه به فارسی: محمّد جواد وزیری فرد، با نام: «ظهور نور» پژوهشی نو و مستند پیرامون وقایع دو غیبت امام، ظهور و رجعت، چاپ اوّل 1376ش، قم، تشیع،296 ص.

107. «الشّیعة و الرّجعة»، تألیف: شیخ محمّد رضا طبسی خراسانی نجفی، مشهور به فاضل طبسی، 1405ق، چاپ اوّل 1374ق، نجف، چاپخانه حیدریه.

  توضیح: این کتاب تفصیل یافته کتاب «تنبیه الامّة فی اثبات الرّجعة» از همین مؤلّف است که در جلد اوّل «اخبار مهدی منتظر» را آورده و در جلد دوّم با ذکر هفتاد آیه و ذکر تواتر احادیث رجعت به «بیان اثبات رجعت» پرداخته است.

108. «شیعه و اعتقاد به رجعت، در قرآن و حدیث»، تألیف: جلیل فلاح تفتی، یزد، وزیری، 184ص، فارسی.

109. «ظهور و رجعت در اسلام (اهل سنّت)، مسیحیّت، یهودیّت و آیین زردشت»، تألیف: علی سعادت پرور، مترجم: محمّد جواد وزیری فرد، دانشیاران ایران، شهر ری، 87ش، وزیری، 264ص، فارسی.

110. «عصر شکوهمند رجعت»، تألیف: محمّد رضا اکبری، تهران، 87ش، رقعی، 304ص، فارسی.

111. «عقیده ی رجعت»، تألیف: سید محمّد عبادت تقوی، چاپ شده، اردو.

112. «کتاب الرّجعة»، تألیف: حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، عربی.

113. «کتاب الرّجعة»، تألیف: احمد بن زین الدین احسایی (متوفای 1241 ق)، چاپ اوّل 1390 ق، به فرمان محمّد علی شاه قاجار، به همراه کتاب «العصمة در کتاب جوامع الحکمه» چاپ 1392 ق، کربلا، 280 ص، وزیری؛ چاپ اوّل 1993 م، 1414 ق، و در بیروت، الدار العالمیه،230 ص، وزیری، مصوّر ،افست از روی چاپ 1392 ق،عربی.

ص: 63

114. «کتاب رجعت چهارده حدیث، از ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تا رجعت ائمّه:»، تألیف: محمّد باقر بن محمّد تقی مجلسی، محقّق: سیّد حسن موسوی، 1382ش، وزیری، فارسی.

115. «الکرة و الرّجعة فی اثبات الرّجعة بالبیان العصری» تألیف: سید محمّد صادق بن باقر بن محمّد موسوی هندی، چاپ اوّل، نجف اشرف، با رعایت اختصار به برخی از آیات رجعت پرداخته است، عربی.

116. «کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم»، تألیف: سید محمّد جعفر روضاتی، قم، رسالت، وزیری،  فارسی/عربی، (کتاب حاضر).

117. «مجالس شب های شنبه» بیانات آیت الله العظمی حاج سید تقی طباطبایی قمی، در جلسات شب های شنبه، پیرامون مسئله ی رجعت (1301 ش)، به قلم عباس حاجیانی رشتی ،چاپ اوّل 1371ش،1416 ق، قم.

118. «محاضرات فی الرّجعة»، تألیف: سید علی الحسینی الصدر، انتشارات دارالعلوم، بئرالعبد، لبنان.

119. «مختصر اثبات الرّجعة»، تألیف: فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری (متوفای 260 ق)، تلخیص سیّد بهاء الدین علی بن غیاث الدین عبد الکریم بن عبد الحمید نیلی (متوفای 790 ق) چاپ اوّل 1409 ق، قم، مؤسسه ی آل البیت، وزیری.

120. «مسئله ی رجعت»، مجموعه رسائل و مقالات فلسفی، به کوشش غلام حسین رضانژاد، چاپ اوّل 1367 ش، تهران، الزهرا، فارسی.

121. «مسئله ی رجعت از دید قرآن و سنّت و عقل»، تألیف: سیّد محمّد علی موحّد ابطحی اصفهانی (متوفای 1381 ش)، چاپ نشده است، فارسی.

122. «مسئله ی رجعت و ظهور در آیین زردشت»، تألیف: صادق هدایت (1281-1330 ش)، چاپ اوّل 1944 م1323ش، تهران، چاپخانه ی فرهنگ، 128ص، جیبی.

123. «مسئلة فی الرّجعة»، تألیف: شیخ مفید ابی عبد الله محمّد بن            

ص: 64

محمّد بن نعمان عکبری (متوفای 413 ق)، نسخه ی کتابخانه ی آیت الله مرعشی، عربی.

124. «مناهج الوصول فی تفسیر آیات الاصول»، مؤلّف ناشناخته، درپایان باب چهارم به صورت مفصّل به اثبات رجعت در نزد شیعه پرداخته است، عربی.

125. «مهدی عَلَیهِ السَّلام و مسئله ی رجعت»، تألیف: سیّد ابو الحسن مولانا (1303 ش)، چاپ اوّل 1375 ش، تبریز، نور ولایت، فارسی.

126. «النّجعة فی اثبات الرّجعة»، تألیف: سید علی نقی بن ابو الحسن نقوی لکهنوی(1323-1408 ق)، چاپ اوّل 1354 ق، لکهنو، عربی.

127. «النّجعة فی الرّجعة»، تعریب رساله ی فارسی شیخ محمّد رضا طبسی، ترجمه به عربی: سید محسن نواب رضوی لکهنوی (متوفای1389 ق)، چاپ اول 1355 ق، نجف، چاپخانه الغری،40 ص، وزیری.

128. ترجمه به اردو: سیّد علی بن محمّد باقر رضوی کشمیری لکهنوی.

129. «نور الابصار فی رجعة اهل بیت النّبی المختار»، تألیف: محمّد بن عیسی بن محمّد علی بن حیدر شروگی(شروقی) مجیراوی نجفی، متوفای 1333ق، که در سال 1320ق، به تألیف آن پرداخته است.

130. «نور الانوار در آثار ظهور و رجعت ائمّه ی اطهار:»، تألیف: علی اصغر بروجردی(1231-1332 ق)، چاپ اوّل 1328 ق، تهران، کتابچی،362 ص، وزیری، فارسی.

131. «واکاوی مباحث رجعت: الف: فلسفه اعتقاد به رجعت، ب: اهداف رجعت»، تألیف، سجاد خانی آرانی، چاپ نشده، فارسی.

ص: 65

10- حمد و سپاس

شکر بی پایان و سپاس فراوان می گویم خداوند تبارک و تعالی را، که به بنده ی حقیر، توفیق نگارش دوّمین اثر از مجموعه ی «کلید واژه ها» را، با موضوع «رجعت» عنایت نمود، تا پس از تألیف «کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم» که به معرّفی و شرح و تفسیر 240 آیه در موضوع مهدویت پرداختم، آیات مربوط به «رجعت» را در غالب اسم و کُد مشخص همراه با تفاسیر ائمّه ی اطهار:، با عنوان «کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم» را، که به معرّفی و شرح و تفسیر80 آیه در موضوع رجعت پرداخته، به رشته ی تحریر در آورم.

بنده در این روش برای هر آیه، یک اسم و یک کُد تعریف نموده ام، که هر کُد، از یک عدد صحیح که معرّف شماره ی سوره در قرآن کریم، و یک عدد اعشاری که معرّف شماره ی آیه است، تشکیل شده، تا به کمک این روش، جویندگان معارف اهل بیت عصمت و طهارت:، به ویژه جوانان عزیز بتوانند به آسانی با آیه های رجعت در قرآن کریم آشنا شده و چراغ راهی برای دیگران گردند.

در اینجا بر خود لازم می دانم، تا از استاد خودم، که همیشه بنده را مورد لطف و عنایت خویش قرار داده اند، و این بار نیز مقدمه ی این کتاب را، با قلم محققّانه و عالمانه ی خویش، مزین فرموده اند، کارشناس مباحث امامت و مهدویت، جناب استاد، علامه حاج شیخ علی اکبر مهدی پور دام بقائه، تقدیر و تشکّر فراوان نمایم، و از درگاه خداوند متعال، برای ایشان، و همه ی خدمت گزاران آستان ملک پاسبان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، آرزوی صحّت و عافیت و طول عمر با عزّت، نمایم.

               20 جمادی الثّانی 1436 ق

قم مقدّسه  سید محمّد جعفر روضاتی

ص: 66

کلید واژه ی

آیات رجعت در قرآن

ص: 67

ص: 68

شماره: 1: اسم آیه: زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام

شماره: 1

کد آیه: 56 / 2

اسم آیه: زنده شدن هفتاد نفر از یاران حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام

(ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)

سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.

1- عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَة فَقَالَ لَهُ (لابن الکوّاء) أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ، قَالَ: نَعَمْ إِنَّ أُنَاساً مِنْ أَصْحَابِکَ یزْعُمُونَ أَنَّهُمْ یرَدُّونَ بَعْدَ الْمَوْتِ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: نَعَمْ تَکَلَّمْ بِمَا سَمِعْتَ وَ لَا تَزِدْ فِی الْکَلَامِ فَمَا قُلْتَ لَهُمْ؟

قَالَ: قُلْتُ: لَا أُؤْمِنُ بِشَی ءٍ مِمَّا قُلْتُمْ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: وَیلَکَ إِنَّ اللهَ عزّ و جلّ ابْتَلَی قَوْماً بِمَا کَانَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ فَأَمَاتَهُمْ قَبْلَ آجَالِهِمُ الَّتِی سُمِّیتْ لَهُمْ ثُمَّ رَدَّهُمْ إِلَی الدُّنْیا لِیسْتَوْفُوا أَرْزَاقَهُمْ ثُمَّ أَمَاتَهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ.

قَالَ: فَکَبُرَ عَلَی ابْنِ الْکَوَّاءِ وَ لَمْ یهْتَدِ لَهُ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: وَیلَکَ تَعْلَمُ أَنَّ اللهَ عزّ و جلّ قَالَ فِی کِتَابِهِ: «وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا»،(1) فَانْطَلَقَ بِهِمْ مَعَهُ لِیشْهَدُوا لَهُ إِذَا رَجَعُوا عِنْدَ الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنَّ رَبِّی قَدْ کَلَّمَنِی فَلَوْ أَنَّهُمْ سَلَّمُوا ذَلِکَ لَهُ وَ صَدَّقُوا بِهِ لَکَانَ خَیراً

ص: 69


1- 1 . 155/ 7.

لَهُمْ، وَ لَکِنَّهُمْ قَالُوا لِمُوسَی عَلَیهِ السَّلام: «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً»، قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»، «ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»، أَ تَرَی یا ابْنَ الْکَوَّاءِ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ رَجَعُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ بَعْدَ مَا مَاتُوا؟

فَقَالَ ابْنُ الْکَوَّاءِ: وَ مَا ذَاکَ ثُمَّ أَمَاتَهُمْ فَکَأَنَّهُمْ، فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: لَا، وَیلَکَ! أَ وَ لَیسَ قَدْ أَخْبَرَ اللهُ فِی کِتَابِهِ حَیثُ یقُولُ: «وَ ظَلَّلْنا عَلَیکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی»، فَهَذَا بَعْدَ الْمَوْتِ إِذْ بَعَثَهُمْ وَ أَیضاً مِثْلُهُمْ یا ابْنَ الْکَوَّاءِ الْمَلَأُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ حَیثُ یقُولُ اللهُ عزّ و جلّ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ»،(1) وَ قَوْلُهُ أَیضاً فِی عُزَیرٍ حَیثُ أَخْبَرَ اللهُ عزّ و جلّ فَقَالَ: «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیةٍ وَ هِی خاوِیةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ اللهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللهُ»،(2) وَ أَخَذَهُ بِذَلِکَ الذَّنْبِ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ وَ رَدَّهُ إِلَی الدُّنْیا، «فَقالَ کَمْ لَبِثْتَ فَقالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ»،(3) فَلَا تَشُکَّنَّ یا ابْنَ الْکَوَّاءِ فِی قُدْرَةِ اللهِ عزّ و جلّ.(4)

از اصبغ بن نباته نقل است که گفت: حضرت امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام به ابن کوّاء فرمودند: از هرچه که می خواهی سؤال کن، ابن کوّاء گفت: گروهی از یاران شما گمان می کنند که پس از مرگ دوباره زنده می شوند و قبل از برپایی قیامت به دنیا باز می گردند.

امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام فرمودند: بله! شما در مقابل این سخن چه گفتی؟

ص: 70


1- 1 . 243 / 2.
2- 2 . 259 / 2.
3- 3 . همان.
4- 4 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص151؛ بحار الأنوار، ج 53: ص72؛ مختصر البصائر: ص102؛ نوادر الأخبار، ص280؛ الوافی، ج 2: ص461.

گفت: هیچ کدام از سخنان آن ها را نپذیرفتم و به آن ها گفتم: به هیچ سخنی از سخنان شما اعتقاد ندارم. حضرت علی عَلَیهِ السَّلام فرمودند: وای بر تو! خداوند گروهی را به خاطر گناهانی که مرتکب شده بودند، به گرفتاری هایی مبتلا کرد و قبل از فرا رسیدن اجل و عمر حتمی که بر ایشان معیّن کرده بود، آن ها را می راند و سپس آن ها را زنده کرد و به دنیا بازگرداند تا از باقی مانده روزی خود استفاده کنند و پس از آن دوباره بمیرند.

چون سخن بر ابن کوّاء گران آمد و آن را نپذیرفت، امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام سخن را ادامه دادند و برای اثبات مطلب فرمودند: وای بر تو! ای ابن کوّاء! می دانی که در قرآن آمده است: «حضرت موسی هفتاد نفر از مردان بنی اسرائیل را برای میقات ما انتخاب کرد...» سپس حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام با آن گروه رفت تا هنگام بازگشت به بنی اسرائیل، شهادت دهند که حضرت موسی با خدا سخن گفته است، ولی وقتی آنان این واقعه را مشاهده کردند، باز منکر شدند و به موسی عَلَیهِ السَّلام گفتند: «به تو ایمان نمی آوریم مگر خدا را با چشم ببینیم» در این حال خداوند متعال آن ها را عذاب کرد و همگی را به هلاکت رساند و بعد زنده کرد: «سپس بعد از مرگ شما را زنده کردیم»

و همچنین، ای پسر کوّاء! خدا در قرآن داستان گروهی از بنی اسرائیل را ذکر کرده است که به فرمان الهی مردند و دوباره زنده شدند. و داستان عزیر را ذکر کرده است که او صد سال مرد و دوباره زنده شد، پس ای پسر کوّاء در زنده شدن مردگان بعد از مرگ و بازگشت آن ها به دنیا قبل از برپایی قیامت تردید مکن، زیرا خدا بر هر چیزی قدرت و توانایی دارد.

ص: 71

شماره: 2: اسم آیه: زنده شدن مقتول بنی اسرائیل

شماره: 2

کد آیه: 73 / 2

اسم آیه: زنده شدن مقتول بنی اسرائیل

(فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یحْی اللَّهُ الْمَوْتی وَ یریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)

سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد شاید اندیشه کنید!»

قَالَ عَلیُّ بنُ اِبراهِیم فِی تَفسِیرِه: حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِمْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: إِنَّ رَجُلًا مِنْ خِیارِ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ عُلَمَائِهِمْ خَطَبَ امْرَأَةً مِنْهُمْ فَأَنْعَمَتْ لَهُ، وَ خَطَبَهَا ابْنُ عَمٍّ لِذَلِکَ الرَّجُلِ، وَ کَانَ فَاسِقاً رَدِیاً فَلَمْ ینْعِمُوا لَهُ، فَحَسَدَ ابْنَ عَمِّهِ الَّذِی أَنْعَمُوا لَهُ، فَقَعَدَ لَهُ فَقَتَلَهُ غِیلَةً، ثُمَّ حَمَلَهُ إِلَی مُوسَی عَلَیهِ السَّلام، فَقَالَ: یا نَبِی اللهِ! هَذَا ابْنُ عَمِّی قَدْ قُتِلَ.

قَالَ مُوسَی عَلَیهِ السَّلام: مَنْ قَتَلَهُ؟ قَالَ: لَا أَدْرِی، وَ کَانَ الْقَتْلُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَظِیماً جِدّاً فَعَظُمَ ذَلِکَ عَلَی مُوسَی، فَاجْتَمَعَ إِلَیهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ.

فَقَالُوا: مَا تَرَی یا نَبِی اللهِ!؟ ... فَلَمَّا اجْتَمَعُوا إِلَی مُوسَی وَ بَکَوْا وَ ضَجُّوا.

قَالَ لَهُمْ مُوسَی: إِنَّ اللهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً ... ثُمَّ قَالُوا: مَا تَأْمُرُنَا یا نَبِی اللهِ!؟

ص: 72

فَأَوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَیهِ، قُلْ لَهُمْ: اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا، وَ قُولُوا: مَنْ قَتَلَکَ؟

فَأَخَذُوا الذَّنَبَ فَضَرَبُوهُ بِهِ، وَ قَالُوا: مَنْ قَتَلَکَ یا فُلَانُ؟ فَقَالَ: فُلَانٌ ابْنُ فُلَانٍ، ابْنُ عَمِّی الَّذِی جَاءَ بِهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یحْی اللهُ الْمَوْتی وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ».(1)

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه، از ابن ابی عمیر نقل می کند که شخصی گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: یکی از نیکان و علمای بنی اسرائیل زنی را خواستگاری کرد، زن جواب مثبت داد، سپس پسر عموی آن مرد که مرد فاسق و نالایقی بود خواستگاری کرد، وی را رد کردند، لذا بر پسر عموی خویش حسد برد، و در کمینش نشست تا بی خبر او را کشت، و جنازه را نزد موسی آورده گفت: پسر عموی مرا کشته اند؟

حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام فرمود: چه کسی او را کشته است؟ گفت: نمی دانم، در بنی اسرائیل هم قتل جرم بزرگی بشمار می رفت، بستگانش گردآمده شروع به گریه و شیون کردند.

حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام فرمود: خدا دستور می دهد (برای پیدا کردن قاتل) گاوی را بکشید ...

به حضرت موسی وحی شد بگو قسمتی از بدن گاو را به مقتول بزنند و از او بپرسند قاتل تو کیست؟ دُم گاو را به وی زدند و پرسیدند چه کسی ترا کشت؟ گفت: فلان، پسر فلان، که پسر عموی من است، این است که خداوند می فرماید: «قسمتی از آن را به وی بزنید، این طور خدا مردگان را زنده می کند، و آیات خود را به شما می نماید شاید به عقل آئید».

ص: 73


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص137؛ بحار الأنوار، ج 13: ص259؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص244؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص141؛ تفسیر القمی، ج 1: ص49؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 2: ص47؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص88.

شماره: 3: اسم آیه: زنده شدن هزاران نفر از بنی اسرائیل

شماره: 3

کد آیه: 243 / 2

اسم آیه: زنده شدن هزاران نفر از بنی اسرائیل

(أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یشْکُرُونَ)

ندیدی کسانی را که هزاران نفر بودند و از ترس مرگ از سرزمین و دیار خود بیرون رفتند. خدا به آنان گفت: بمیرید، سپس آنها را زنده کرد، خدا برای مردم همیشه دارای بخششو رحمت است ولی اکثر مردم سپاسگزار نیستند.

عَنْ عُمَر بْنِ یزِید وَ غَیرِهِ عَنْ بَعْضِهِمْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام وَ بَعْضِهِمْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ»، فَقَالَ: إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ مَدِینَةٍ مِنْ مَدَائِنِ الشَّامِ، وَ کَانُوا سَبْعِینَ أَلْفَ بَیتٍ، وَ کَانَ الطَّاعُونُ یقَعُ فِیهِمْ فِی کُلِّ أَوَانٍ، فَکَانُوا إِذَا أَحَسُّوا بِهِ خَرَجَ مِنَ الْمَدِینَةِ الْأَغْنِیاءُ لِقُوَّتِهِمْ وَ بَقِی فِیهَا الْفُقَرَاءُ لِضَعْفِهِمْ، فَکَانَ الْمَوْتُ یکْثُرُ فِی الَّذِینَ أَقَامُوا وَ یقِلُّ فِی الَّذِینَ خَرَجُوا، فَیقُولُ الَّذِینَ خَرَجُوا لَوْ کُنَّا أَقَمْنَا لَکَثُرَ فِینَا الْمَوْتُ، وَ یقُولُ الَّذِینَ أَقَامُوا لَوْ کُنَّا خَرَجْنَا لَقَلَّ فِینَا الْمَوْتُ.

ص: 74

قَالَ: فَأَجْمَعَ رَأْیهُمْ جَمِیعاً أَنَّهُ إِذَا وَقَعَ الطَّاعُونُ وَ أَحَسُّوا بِهِ خَرَجُوا کُلُّهُمْ مِنَ الْمَدِینَةِ، فَلَمَّا أَحَسُّوا بِالطَّاعُونِ خَرَجُوا جَمِیعاً وَ تَنَحَّوْا عَنِ الطَّاعُونِ حَذَرَ الْمَوْتِ فَسَارُوا فِی الْبِلَادِ مَا شَاءَ اللهُ ثُمَّ إِنَّهُمْ مَرُّوا بِمَدِینَةٍ خَرِبَةٍ قَدْ جَلَا أَهْلُهَا عَنْهَا وَ أَفْنَاهُمُ الطَّاعُونُ، فَنَزَلُوا بِهَا فَلَمَّا حَطُّوا رِحَالَهُمْ وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا.

قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: مُوتُوا جَمِیعاً، فَمَاتُوا مِنْ سَاعَتِهِمْ وَ صَارُوا رَمِیماً عِظَاماً تَلُوحُ وَ کَانُوا عَلَی طَرِیقِ الْمَارَّةِ فَکَنَسَتْهُمُ الْمَارَّةُ فَنَحَّوْهُمْ وَ جَمَعُوهُمْ فِی مَوْضِعٍ.

فَمَرَّ بِهِمْ نَبِی مِنْ أَنْبِیاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ، یقَالُ لَهُ «حِزْقِیلُ»، فَلَمَّا رَأَی تِلْکَ الْعِظَامَ بَکَی وَ اسْتَعْبَرَ، وَ قَالَ: یا رَبِّ! لَوْ شِئْتَ لَأَحْییتَهُمُ السَّاعَةَ، کَمَا أَمَتَّهُمْ فَعَمَرُوا بِلَادَکَ وَ وَلَدُوا عِبَادَکَ وَ عَبَدُوکَ مَعَ مَنْ یعْبُدُکَ مِنْ خَلْقِکَ.

فَأَوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَیهِ: أَ فَتُحِبُ ذَلِکَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ، یا رَبِّ! فَأَحْیهِمْ، قَالَ: فَأَوْحَی اللهُ عزّ و جلّ إِلَیهِ: قُلْ کَذَا وَ کَذَا.

فَقَالَ: الَّذِی أَمَرَهُ اللهُ عزّ و جلّ أَنْ یقُولَهُ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: وَ هُوَ الِاسْمُ الْأَعْظَمُ، فَلَمَّا قَالَ حِزْقِیلُ ذَلِکَ الْکَلَامَ، نَظَرَ إِلَی الْعِظَامِ یطِیرُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ، فَعَادُوا أَحْیاءً ینْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ، یسَبِّحُونَ اللهَ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ یکَبِّرُونَهُ وَ یهَلِّلُونَهُ.

فَقَالَ حِزْقِیلُ عِنْدَ ذَلِکَ: أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ، قَالَ عُمَرُ بْنُ یزِیدَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیةُ.(1)

از عمر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام، و به نقل بعضی، حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام، در تفسیر این آیه: «مگر قصه ی آنان را که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ از وطن بیرون رفتند، خداوند به   

ص: 75


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص124؛ بحار الأنوار، ج 6: ص123؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص502؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص272؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 2: ص374؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص241؛ الکافی، ج 8: ص198.

آنان فرمود بمیرید، سپس همه را زنده کرد، ندانستی؟»

فرمودند: اینان هفتاد هزار خانوار، و اهل یکی از شهرهای شام بودند، گاهگاهی در شهرشان طاعون می آمد، و ثروتمندان که قدرت داشتند، چون مطلب را حس می کردند، بیرون می رفتند، و فقرا که توانائی نداشتند می ماندند، و در نتیجه طاعون زده در میان باقی مانده ها بیشتر بود، از این رو همه تصمیم گرفتند وقتی که آثار طاعون را مشاهده کردند، عموماً از شهر بیرون روند.

این دفعه که احساس طاعون کردند، همه از ترس مرگ بیرون رفتند، مدّتی در شهرها می گشتند، تا به خرابه ای رسیدند که اهلش همه هجرت کرده بودند، و طاعون همه را نابود کرده بود، آنجا پیاده شدند.

وقتی که بارها را بر زمین گذاشتند، خداوند امر فرمود: بمیرید! همه در یک ساعت مردند، و کم کم پوسیدند، چون در راه عابرین بودند همه را در محلی جمع کردند.

یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حزقیل، از آنجا عبور کرد، این وضع را که دید، گریه کرد و اشکش جاری شد، و گفت: پروردگارا! ای کاش همان طور که اینان را می راندی اکنون زنده شان می کردی، تا شهرها را آباد کنند، و نسلها را به وجودآورند، و مثل سایر بندگان ترا بپرستند.

از جانب خداوند وحی شد: می خواهی زنده شان کنم! عرض کرد: آری! خطاب شد: چنین و چنان بگو، و آن کلمات اسم اعظم بود، چون به زبان جاری کرد دید استخوانها به جانب یکدیگر پرواز کردند و به هم پیوستند، و همه زنده شدند، و بنا کردند به یکدیگر نگریستن، و سبحان اللّه، و اللّه اکبر، و لا إله الا اللّه گفتن، اینجا حزقیل عَلَیهِ السَّلام گفت: می دانم که خدا بر هر چیز توانا است، عمر بن یزید گفت: حضرت صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: این آیه درباره ی اینها نازل شده است.

ص: 76

شماره: 4: اسم آیه: زنده شدن عزیر پس از صد سال

شماره: 4

کد آیه: 259 / 2

اسم آیه: زنده شدن عزیر پس از صد سال

(أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیةٍ وَ هِی خاوِیةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ .. )

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند سپس زنده کرد...

رُوِی أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: إِنَّ عُزَیراً خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ، وَ امْرَأَتُهُ حَامِلٌ، وَ لَهُ خَمْسُونَ سَنَةً، فَأَمَاتَهُ اللهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ، فَرَجَعَ إِلَی أَهْلِهِ هُوَ ابْنُ خَمْسِینَ سَنَةً، فَکَانَ ابْنُهُ أَکْبَرَ مِنْهُ، وَ ذَلِکَ مِنْ آیاتِ اللَه.(1)

ص: 77


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص169؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص534؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص292؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص269؛ روضة الواعظین، ج 1: ص14؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص641.

حضرت امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام فرمودند: «عزیر» وقتی از عائله اش خارج شد، همسرش باردار بود، و خود او در سن پنجاه سالگی بود، تا خدا او را صد سال میراند و پس از آن، زنده کرد، پس برگشت به سوی اهلش به همان سن پنجاه سالگی، در حالی که پسرش به سن صد سالگی رسیده بود، و پسرش پنجاه سال از خودش بزرگتر بود! و این از آیات خدا بود.

ص: 78

شماره: 5: اسم آیه: زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم عَلَیهِ السَّلام

شماره: 5

کد آیه: 260 / 2

اسم آیه: زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم عَلَیهِ السَّلام

(وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیفَ تُحْی الْمَوْتیٰ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ)

و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا! به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، ولی برای آنکه دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ را بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.

1- ... عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: ... ثُمَّ الْتَفَتَ فَرَأَی جِیفَةً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ، نِصْفُهَا فِی الْمَاءِ وَ نِصْفُهَا فِی الْبِرِّ، تَجِی ءُ سِبَاعُ الْبَحْرِ فَتَأْکُلُ مَا فِی الْمَاءِ، ثُمَّ تَرْجِعُ فَیشُدُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ فَیأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً، وَ تَجِی ءُ سِبَاعُ الْبَرِّ فَتَأْکُلُ مِنْهَا فَیشُدُّ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ فَیأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً، فَعِنْدَ ذَلِکَ تَعَجَّبَ

ص: 79

إِبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلام مِمَّا رَأَی، وَ قَالَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی».

قَالَ: کَیفَ تُخْرِجُ مَا تَنَاسَلَ الَّتِی أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً، «قالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، یعْنِی حَتَّی أَرَی هَذَا کَمَا رَأَیتُ الْأَشْیاءَ کُلَّهَا، «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً».

فَقَطِّعْهُنَّ وَ اخْلِطْهُنَّ کَمَا اخْتَلَطَتْ هَذِهِ الْجِیفَةُ فِی هَذِهِ السِّبَاعِ الَّتِی أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً، فَخَلَّطَ ثُمَّ جَعَلَ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً، ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ، وَ کَانَتِ الْجِبَالُ عَشَرَةً.(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: ... ابراهیم عَلَیهِ السَّلام پس از آن، نگاهی کرد و در ساحل دریا، مرداری را دید که نیمی از آن در آب و نیمی از آن در خشکی قرار داشت، و حیوانات دریا را دید که می آیند و نیمه ی او را که در دریا قرار دارد می خورند و سپس بازمی گردند و به یک دیگر حمله می کنند و هم را می خورند و آن گاه درندگان خشکی می آیند و از آن می خورند و آنها هم به یک دیگر یورش می برند و یک دیگر را می خورند.

ابراهیم عَلَیهِ السَّلام از آنچه دید در شگفت شد و گفت: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی»، یعنی: چگونه در روز معاد حیواناتی را زنده می کنی، که یک دیگر را خورده اند؟

«قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، یعنی همچنان که همه چیز را به چشم می بینم، این حقیقت را نیز به چشم خود بنگرم، «قالَ

ص: 80


1- 1 . بحار الأنوار، ج 7: ص41، ح 12 و ج 12: ص61، ح 6؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص537، ح 1450؛ تفسیر العیاشی، ج 1: ص142، ح 469؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص280، ح 1098؛ علل الشرائع، ج 2: ص585، ح 31؛ الکافی، ج 8: ص305، ح 473.

فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً» یعنی: چهار پرنده را بگیر، آنها را قطعه قطعه کن و با یکدیگر درهم آمیز، چنانچه گوشت این مردار در تن این درندگان که یکدیگر را خورده اند درهم آمیخته.

و او چنین کرد، «ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً»، سپس آن گوشتهای درهم آمیخته را به چهار قسمت تقسیم کن و هر قسمت را بر فراز کوهی بگذار، سپس آنها را صدا بزن، و چون ابراهیم عَلَیهِ السَّلام آنها را صدا زد، زنده شدند و به نزدش آمدند، و تعداد آن کوهها ده بود.

2- عَنْ عَلِی بْنِ محمّد بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: حَضَرْتُ مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ وَ عِنْدَهُ الرِّضَا عَلِی بْنُ مُوسَی عَلَیهِما السَّلام فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَ لَیسَ مِنْ قَوْلِکَ أَنَّ الْأَنْبِیاءَ مَعْصُومُونَ؟

قَالَ: بَلَی، ... فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی».

قَالَ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیهِ السَّلام أَنِّی مُتَّخِذٌ مِنْ عِبَادِی خَلِیلًا إِنْ سَأَلَنِی إِحْیاءَ الْمَوْتَی أَجَبْتُهُ، فَوَقَعَ فِی نَفْسِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیهِ السَّلام أَنَّهُ ذَلِکَ الْخَلِیلُ.

فَقَالَ: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، عَلَی الْخُلَّةِ، «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یأْتِینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».

فَأَخَذَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلام نَسْراً وَ بَطّاً وَ طَاوُساً وَ دِیکاً، فَقَطَّعَهُنَّ وَ خَلَطَهُنَ ثُمَّ جَعَلَ عَلَی کُلِّ جَبَلٍ مِنَ الْجِبَالِ الَّتِی حَوْلَهُ، وَ کَانَتْ عَشَرَةً مِنْهُنَّ جُزْءاً، وَ جَعَلَ مَنَاقِیرَهُنَّ بَینَ أَصَابِعِهِ، ثُمَّ دَعَاهُنَّ بِأَسْمَائِهِنَّ، وَ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءً، فَتَطَایرَتْ تِلْکَ الْأَجْزَاءُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ، حَتَّی اسْتَوَتِ الْأَبْدَانُ وَ جَاءَ کُلُّ

ص: 81

بَدَنٍ حَتَّی انْضَمَّ إِلَی رَقَبَتِهِ وَ رَأْسِهِ.

فَخَلَّی إِبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلام عَنْ مَنَاقِیرِهِنَّ فَطِرْنَ، ثُمَّ وَقَعْنَ فَشَرِبْنَ مِنْ ذَلِکَ الْمَاءِ، وَ الْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِکَ الْحَبِّ، وَ قُلْنَ یا نَبِی اللهِ! أَحْییتَنَا أَحْیاکَ اللهُ.

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیهِ السَّلام: بَلِ اللهُ یحْیی وَ یمِیتُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدِیرٌ، قَالَ الْمَأْمُونُ: بَارَکَ اللهُ فِیکَ، یا أَبَا الْحَسَنِ!(1)

علی بن محمّد بن الجهم گفت: در مجلس مأمون حاضر شدم در زمانی که حضرت علی بن موسی عَلَیهِما السَّلام در نزد مأمون بودند، مأمون به آن جناب عرض کرد: ای پسر رسول خدا! آیا این قول شما نیست، که انبیاء معصوم هستند؟ حضرت فرمودند: بله، قول من است، ...

مأمون عرض کرد: خداوند تو را اجر خیر دهد، ای فرزند رسول خدا! خبر دهید مرا از قول ابراهیم: «رَبِّ أَرِنِی کَیفَ تُحْی الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیطْمَئِنَّ قَلْبِی»، حضرت فرمودند: خداوند به ابراهیم عَلَیهِ السَّلام وحی فرمود که: من برای خودم، از میان بندگانم، دوستی را انتخاب خواهم کرد، که حتّی اگر از من بخواهد، مرده ها را زنده کنم، این کار را برای او خواهم کرد.

ابراهیم عَلَیهِ السَّلام به دلش الهام شد که او، آن دوست و خلیل است، لذا عرض کرد: خدایا! به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می کنی، خداوند فرمود: آیا تو ایمان نداری؟ عرض کرد: چرا، ولی به خاطر اینکه قلبم آرام گیرد، یعنی نسبت به خلیل بودنم، خداوند فرمود: چهار پرنده را بگیر، آنها را

ص: 82


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص118؛ بحار الأنوار، ج 11: ص78،  ح8  و ج 12: ص64، ح10؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص535، ح 1445؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص293؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 2: ص431؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص275، ح1088؛ عیون أخبار الرضا 7 ، ج 1: ص198، باب15، ح1.

تکه تکه کن، سپس بر هر کوهی، بخشی از آنها را قرار ده، آنگاه آنها را بخوان، به سرعت خود را بتو می رسانند، و بدان خداوند عزیز و حکیم است.

پس ابراهیم عَلَیهِ السَّلام، یک کرکس، یک طاوس، یک مرغابی و یک خروس گرفته، ذبح کرد، و سپس آنها را تکّه تکّه نمود، و اجزای آنها را با هم مخلوط کرد، و سپس هر بخشی از این اجزاء مخلوط شده را، بر کوهی از ده کوه اطراف خود قرار داد، و آنگاه منقار آنها را به دست گرفت، و هر کدام را با نامشان صدا زد، و مقداری دانه و آب، نزد خود گذاشته بود، آن اجزاء به سوی یک دیگر پرواز کردند، و به هم متّصل شدند، و بدنها کامل شد، و هر بدنی به سوی سر خود رفت، و به آن پیوست، سپس ابراهیم عَلَیهِ السَّلام منقار آنها را از دست خود رها کرد، و آنها پرواز کردند، و سپس فرود آمدند، و از آن آب و دانه ها خوردند، و گفتند: ای پیامبر خدا! تو ما را زنده کردی، خدا تو را زنده بدارد.

ابراهیم عَلَیهِ السَّلام فرمود: بلکه خداوند زنده می کند و می میراند، و اوست که بر همه کار تواناست. مأمون عرض کرد: آفرین بر شما، ای ابا الحسن!

ص: 83

شماره: 6: اسم آیه: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام

شماره: 6

کد آیه: 49 / 3

اسم آیه: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام

(وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیکُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فی بُیوتِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)

و او را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستد که به آنان گوید: من از طرف خدا معجزی آورده ام، من از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد، و کور مادر زاد و مبتلای به پیسی را به امر خدا شفا دهم، و مردگان را به امر خدا زنده کنم، و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه هاتان چه می خورید و چه ذخیره می کنید. این معجزات برای شما حجّت و نشانه (حقانیت من) است اگر اهل ایمان هستید.

1- مرحوم طبرسی قدس سره در تفسیرش می گوید: گفته اند که حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام چهار نفر را زنده کرد:

اوّل: عازر، که دوست وی بود، و سه روز پس از مرگش بر سر قبر او رفت، و گفت: (بار خدایا! ای پروردگار آسمانها و زمین! تو مرا به سوی بنی        

ص: 84

اسرائیل فرستادی که آنها را به دین تو دعوت کنم، و به ایشان خبر دهم که مردگان را زنده خواهی کرد، اینک عازر را زنده گردان.)

پس عازر زنده شد، و برخاست، و پس از آن هم، صاحب فرزندی گردید.

دوّم: پسر پیرزنی بود، که حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام جنازه ی او را بر دوش مردم دید، که با تابوت می برند، پس دعایی کرد، و او زنده شد، و از دوش مردم پایین آمد، و لباس پوشید، و به خانه برگشت، و بعداً صاحب فرزند شد.

سوّم: دختری ده ساله را، که یک روز پس از مردن زنده ساخت، تا به خانه ی خود برگشت و شوهر کرد و بچه دار شد.

چهارم: سام بن نوح، که اسم اعظم خدا را خواند، و دعا کرد، و زنده شد، سپس حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام به او گفت: باید بمیری، وی شرط کرد که خدا مرا از سکرات موت و رنج جانکندن در امان نگهدارد، عیسی عَلَیهِ السَّلام در این باره دعایی نمود و دعایش مستجاب شد.(1)

ص: 85


1- 1 . ترجمه ی مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص80.

شماره: 7: اسم آیه: رجعت انبیاء علیهم السلام

شماره: 7

کد آیه: 81 / 3

اسم آیه: رجعت انبیاء:

(وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْری قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ)

و (یاد کن) آن گاه که خدا از پیامبران (و امّتهاشان) پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس بر شما (اهل کتاب) رسولی از جانب خدا آمد که گواهی به راستی کتاب و شریعت شما می داد به او ایمان آورده و یاری او کنید خدا فرمود: آیا اقرار داشته و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند: اقرار داریم. خدا فرمود: گواه باشید، من هم با شما گواهم.

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ لَما آتَیتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»، قَالَ: مَا بَعَثَ اللهُ نَبِیاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی عِیسَی عَلَیهِ السَّلام إِلَّا أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا فَینْصُرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام وَ هُوَ قَوْلُهُ            

ص: 86

«لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ»، یعْنِی رَسُولَ اللهِ «وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین.(1)

علی بن ابراهیم قمی، در تفسیرش، از عبد اللّه بن مسکان نقل می کند که حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام  در باره ی این آیه: «هنگامی که خدا از پیمبران پیمان گرفت که این کتاب و حکمتی را که به شما دادم، اگر پیامبری سویتان آمد و آنچه نزد شما است تصدیق کرد باید به وی ایمان آرید و یاریش کنید»، فرمودند: از زمان حضرت آدم، تا کنون، خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده، جز این که به دنیا برمی گردد، و رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام را یاری می کند، و تأویل آیه چنین است که: «باید به پیامبر ایمان آورید و امیر المؤمنین را یاری نمایید». (و این در زمان رجعت محقّق خواهد شد. ان شاء الله تعالی)

ص: 87


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص332؛ بحار الأنوار، ج 53: ص50؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص91 و ص646؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص351؛ تفسیر القمی، ج 1: ص251 و ص106؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 3: ص150؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص359؛ مختصر البصائر: ص150.

شماره: 8: اسم آیه: رجعت شهدا

شماره: 8

کد آیه: 144 / 3

اسم آیه: رجعت شهدا

(وَ ما محمّد إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ...)

محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فقط پیامبر است، قبل از او نیز پیامبرانی بودند. آیا اگر او بمیرد و یا (در جنگ) کشته شود، شما بعقب بر میگردید؟

عَنْ زُرَارَة قَالَ: کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی الرّجعة فَاحْتَلْتُ مَسْأَلَةً لَطِیفَةً، لِأَبْلُغَ بِهَا حَاجَتِی مِنْهَا، فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ مَاتَ؟

قَالَ: لَا، الْمَوْتُ مَوْتٌ وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ، فَقُلْتُ: مَا أَحَدٌ یقْتَلُ إِلَّا مَاتَ؟

قَالَ: فَقَالَ: یا زُرَارَةُ! قَوْلُ اللهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ قَدْ فَرَّقَ بَینَ الْقَتْلِ وَ الْمَوْتِ فِی الْقُرْآنِ، فَقَالَ عَلَیهِ السَّلام: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»، وَ قَالَ: «لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللهِ تُحْشَرُونَ»،(1) فَلَیسَ کَمَا قُلْتَ یا زُرَارَةُ! الْمَوْتُ مَوْتٌ وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ وَ قَدْ قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ

ص: 88


1- 1 . 158 / 3.

یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا».(1)

قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»،(2) أَ فَرَأَیتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یذُقِ الْمَوْتَ فَقَالَ: لَیسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لَا بُدَّ أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی یذُوقَ الْمَوْتَ.(3)

از زراره نقل است که گفت: کراهت داشتم که از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام درباره ی رجعت سؤالی بپرسم، پس مسأله ای لطیف طرح نمودم، تا در ضمن پاسخ آن، به خواسته ی خود برسم، پس عرض کردم: فدایتان شوم! مرا از حال شخصی خبر دهید، که اگر کشته شود، آیا مرده به شمار می آید؟

حضرت فرمودند: خیر، مردن، مردن است، و کشته شدن، کشته شدن است.

زراره گفت: سپس به آن حضرت عرض کردم: هیچ کس کشته نشده، مگر اینکه بمیرد. پس حضرت فرمودند: ای زراره! فرمایش خداوند متعال، از گفته ی تو صحیح تر است، و او در قرآن میان آن دو (یعنی کشته شدن و مردن) تفاوت قائل شده است، آنجا که فرموده: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»، و فرموده: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَی اللهِ تُحْشَرُونَ»، ای زراره! اینگونه که شما می گویی نیست، مردن، مردن است، و کشته شدن، کشته شدن است. همانا خداوند می فرماید:

ص: 89


1- 1 . 111 / 9.
2- 2 . 185 / 3.
3- 3 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص273، ح80؛ بحار الأنوار، ج 53: ص65، ح58؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص705، ح1961 و ج2: ص856، ح4756؛ تفسیر العیاشی، ج2: ص112، ح139؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 3: ص238؛ مختصر البصائر، ص93، ح61.

«إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا»، یعنی: خداوند جانها و اموال مؤمنین را از آنها می خرد تا در عوض به آنها بهشت بدهد، آنها در راه خدا جهاد می کنند و دشمنان خدا را می کشند، و خود کشته می شوند این وعده ی راست خداوند است.

زراره می گوید: عرض کردم: خداوند در آیه ی دیگر می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» یعنی: هر کس مرگ را می چشد، آیا می فرمائید کسی که کشته می شود مرگ را نمی چشد؟ حضرت فرمودند: کسی که با شمشیر در راه خدا کشته می شود، با آن کس که در بسترش جان می دهد یکسان نیست، کسی که کشته می شود، به ناچار می باید به دنیا برگردد، (و مجدداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزّه ی مرگ را بچشد.

ص: 90

شماره: 9: اسم آیه: شهادت یا مردن، در رجعت

شماره: 9

کد آیه: 158و157 / 3

اسم آیه: شهادت یا مردن، در رجعت

(وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ)(وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللَّهِ تُحْشَرُونَ)

اگر در راه خدا کشته شده یا بمیرید، همانا آمرزش و رحمت خدا بهتر از هر چیز است که  فراهم آورند. و اگر (در راه خدا) بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور خواهید شد.

عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَئَلتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أَوْ مُتُّمْ»، فَقَالَ: یا جَابِرُ! أَ تَدْرِی مَا سَبِیلُ اللهِ؟ قُلْتُ: لَا وَ اللهِ إِلَّا إِذَا سَمِعْتُ مِنْکَ، فَقَالَ: الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ عَلِی عَلَیهِ السَّلام وَ ذُرِّیتِهِ، فَمَنْ قُتِلَ فِی وَلَایتِهِ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَ لَیسَ مِنْ أَحَدٍ یؤْمِنُ بِهَذِهِ الْآیةِ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَیتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ ینْشَرُ حَتَّی یمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ ینْشَرُ حَتَّی یقْتَلَ.(1)

از جابر بن یزید نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در

ص: 91


1- 1 . بحار الأنوار، ج 24: ص12، ح6 و ج 35: ص371، ح15 و ج 53: ص40، ح8؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص706؛ تفسیر العیاشی، ج 1: ص202؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص404، ح407؛ مختصر البصائر، ص111؛ معانی الأخبار، ص167.

باره ی تفسیر این آیه: «اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا از آنچه جمع می کنند بهتر است»، سؤال کردم، حضرت فرمودند: ای جابر! آیا می دانی راه خدا کدام است؟ گوید: عرض کردم، نه، به خدا قسم! مگر آنکه آن را از شما بشنوم، حضرت فرمودند: راه خدا و «سبیل اللَّه» علیّ عَلَیهِ السَّلام و فرزندان او می باشند، پس کسی که در راه ولایت او کشته شود، در راه خدا کشته شده، و هر مؤمنی که به این آیه ایمان داشته باشد، کشته شدنی دارد و مرگی، اگر کشته شده باشد، زنده شود، (رجعت نماید) تا بمیرد، و اگر مرده باشد، زنده شود تا کشته گردد.

ص: 92

شماره: 10: اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت

شماره: 10

کد آیه: 185 / 3

اسم آیه: چشیدن طعم مرگ در رجعت

(کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ... )

هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید ...

عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی الرّجعة ... قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»، أَ فَرَأَیتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یذُقِ الْمَوْتَ؟ فَقَالَ: لَیسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لَا بُدَّ أَنْ یرْجِعَ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی یذُوقَ الْمَوْتَ.(1)

از زراره نقل است که گفت: دوست نداشتم آشکارا، از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی رجعت، سؤال کنم، تا اینکه ...

عرض کردم: همانا خداوند عزّوجلّ می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»، آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود، مرگ را نمی چشد؟

حضرت فرمودند: کسی که با شمشیر، در راه خدا کشته می شود، با آن کسی که در بسترش جان می دهد، یکسان نیستند، کسی که کشته می شود به ناچار می باید به دنیا برگردد، (و مجدداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزّه ی مرگ را بچشد.

ص: 93


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص273، ح80؛ بحار الأنوار، ج 53: ص66، ح 58؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص705، ح1961 و ج 2: ص856، ح4756؛ تفسیر العیاشی، ج 1: ص202، ح160؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص403، ح 404؛ مختصر البصائر: ص93، ح61.

شماره: 11: اسم آیه: ایمان به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

شماره: 11

کد آیه: 159 / 4

اسم آیه: ایمان به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

(وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلاَّ لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهیداً)

هیچکس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگش به او ایمان می آورد و روز قیامت گواه بر او خواهد بود.

1- فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً»، فَإِنَّهُ رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه إِذَا رَجَعَ آمَنَ بِهِ النَّاسُ کُلُّهُمْ.(1)

در تفسیر قمی در باره ی آیه ی: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ یکُونُ عَلَیهِمْ شَهِیداً»، روایت شده که به تحقیق، وقتی که پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه به دنیا رجعت می کنند، همه ی مردم به ایشان ایمان می آورند.

2- عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، قَالَ: قَالَ لِی الْحَجَّاجُ: یا شَهْرُ! آیةٌ فِی کِتَابِ اللهِ قَدْ أَعْیتْنِی، فَقُلْتُ: أَیهَا الْأَمِیرُ! أَیةُ آیةٍ هِی؟

ص: 94


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص90؛ بحار الأنوار، ج 53: ص50؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص197؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص519؛ تفسیر القمی، ج 1: ص158؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 3: ص584؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص571.

فَقَالَ: قَوْلُهُ: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»، وَ اللهِ! إِنِّی لَأَمُرُّ بِالْیهُودِی وَ النَّصْرَانِی فَتُضْرَبُ عُنُقُهُ، ثُمَّ أَرْمَقُهُ  بِعَینِی، فَمَا أَرَاهُ یحَرِّکُ شَفَتَیهِ حَتَّی یخْمُدَ.

فَقُلْتُ: أَصْلَحَ اللهُ الْأَمِیرَ، لَیسَ عَلَی مَا تَأَوَّلْتَ.

قَالَ: کَیفَ هُوَ؟ قُلْتُ: إِنَّ عِیسَی ینْزِلُ قَبْلَ یوْمِ الْقِیامَةِ إِلَی الدُّنْیا، فَلَا یبْقَی أَهْلُ مِلَّةِ یهُودِی وَ لَا غَیرِهِ إِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یصَلِّی خَلْفَ الْمَهْدِی عَلَیهِ السَّلام.

قَالَ: وَیحَکَ! أَنَّی لَکَ هَذَا وَ مِنْ أَینَ جِئْتَ بِهِ؟

فَقُلْتُ: حَدَّثَنِی بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ:.

فَقَالَ: جِئْتَ وَ اللهِ بِهَا مِنْ عَینٍ صَافِیةٍ.(1)

از شهر بن حوشب نقل است که گفت: حجّاج به من گفت: یک آیه در قرآن مرا خسته کرده، گفتم: ای امیر! آن کدام آیه است؟

گفت: این آیه: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»، هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر اینکه ایمان می آورند به او قبل از مرگش، گفت: من دستور می دهم گردن یک یهودی یا نصرانی را بزنند، بعد دقیق تماشا می کنم، هرگز لبهای خود را تکان نمی دهد، تا موقعی که می میرد و چیزی نمی گوید، که معلوم شود ایمان آورده. گفتم: خدا امیر را خیر دهد، آن طور که تو تأویل کرده ای نیست، پرسید: پس چگونه است؟

ص: 95


1- 1 . الزام الناصب، ج 1: ص57 و ج2: ص284؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص340، ح64؛ بحار الانوار، ج 9: ص195، ح45 و ج14: ص349، ح13 و ج53: ص50، ح24؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص197، ح2831؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج 1: ص585؛ تفسیر الصافی، ج 1: ص519؛ تفسیر القمّی، ج1: ص158؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1: ص571، ح662.

گفتم: حضرت عیسی عَلَیهِ السَّلام قبل از روز قیامت به دنیا فرود خواهد آمد، احدی از ملّتها، چه یهودی و چه دیگران، نمی ماند، مگر اینکه به او ایمان می آورد، و او پشت سر حضرت مهدی عَلَیهِ السَّلام، نماز خواهد خواند.

گفت: وای بر تو! از کجا این مطلب را کشف نموده ای، و از چه کسی استفاده کرده ای؟ گفتم: این مطلب را محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب: برایم نقل نموده، گفت: به خدا قسم! از سرچشمه ی پاکی گرفته ای.

ص: 96

شماره: 12: اسم آیه: پادشاهان رجعت

شماره: 12

کد آیه:  20 / 5

اسم آیه: پادشاهان رجعت

(... اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ)

... نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود!

عَنْ محمّد بْنِ سُلَیمَانَ الدَّیلَمِی، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام عَنْ قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً».

فَقَالَ: الْأَنْبِیاءُ: رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ إِبْرَاهِیمُ وَ إِسْمَاعِیلُ وَ ذُرِّیتُهُ، وَ الْمُلُوکُ: الْأَئِمَّةُ:. قَالَ: فَقُلْتُ: وَ أَی مُلْکٍ أُعْطِیتُمْ؟ قَالَ: مُلْکَ الْجَنَّةِ وَ مُلْکَ الْکَرَّةِ.(1)

از محمّد بن سلیمان دیلمی نقل است که پدرش گفت: از حضرت امام   

ص: 97


1- 1 . الزام الناصب، ج 2: ص273؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص363، ح115؛ بحار الأنوار، ج:53، ص45، ح18؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص266، ح3010؛ مختصر البصائر، ص119، ح97.

جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام تفسیر این آیه ی شریفه: «إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً»، را پرسیدم: حضرت فرمودند: مقصود از انبیاء، رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و ابراهیم عَلَیهِ السَّلام و اسماعیل عَلَیهِ السَّلام و ذریه ی او هستند، و منظور از پادشاهان، ائمّه ی اطهار: می باشند، عرض کردم: خداوند چه سلطنتی به شما عطا می کند؟ فرمودند: سلطنت بهشت، و سلطنت زمان رجعت را.

ص: 98

شماره: 13: اسم آیه: آرزوی کفّار

شماره: 13

کد آیه: 28 و 27 / 6

اسم آیه: آرزوی کفّار

(وَ لَوْ تَری إِذْ وُقِفُوا عَلَی النَّارِ فَقالُوا یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ) (بَلْ بَدا لَهُمْ ما کانُوا یخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ)

و اگر ببینی حال آنها را هنگامی که بر آتش دوزخشان بازدارند که در آن حال (با نهایت حسرت) گویند: ای کاش ما را به دنیا باز می گردانیدند تا دیگر آیات خدا را تکذیب نکرده و ایمان می آوردیم!

بلکه (وبال) آنچه پیش از این پنهان می داشتند بر آنها آشکار شده و اگر بار دیگر هم (به دنیا) برگردند باز همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد، و آنان دروغ می گویند.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رَضِی اللهُ عَنْهُ، قَالَ: رَأَیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام وَ هُوَ خَارِجٌ مِنَ الْکُوفَةِ، فَتَبِعْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّی صَارَ إِلَی جَبَّانَةِ الْیهُودِ وَ وَقَفَ فِی وَسْطِهَا وَ نَادَی: یا یهُودُ! فَأَجَابُوهُ مِنْ جَوْفِ الْقُبُورِ: لَبَّیکَ لَبَّیکَ! مُطَاعٌ یعْنُونَ بِذَلِکَ یا سَیدَنَا!

                                                                                                     

ص: 99

فَقَالَ: کَیفَ تَرَوْنَ الْعَذَابَ؟ فَقَالُوا: بِعِصْیانِنِا لَکَ کَهَارُونَ فَنَحْنُ وَ مَنْ عَصَاکَ فِی الْعَذَابِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ، ثُمَّ صَاحَ صَیحَةً کَادَتِ السَّمَاوَاتُ ینْقَلِبْنَ، فَوَقَعْتُ مَغْشِیاً عَلَی وَجْهِی مِنْ هَوْلِ مَا رَأَیتُ.

فَلَمَّا أَفَقْتُ رَأَیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی سَرِیرٍ مِنْ یاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَی رَأْسِهِ إِکْلِیلٌ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ عَلَیهِ حُلَلٌ خُضْرٌ وَ صُفْرٌ وَ وَجْهُهُ کَدَارَةِ الْقَمَرِ، فَقُلْتُ: یا سَیدِی! هَذَا مُلْکٌ عَظِیمٌ؟

قَالَ: نَعَمْ یا جَابِرُ! إِنَّ مُلْکَنَا أَعْظَمُ مِنْ مُلْکِ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ سُلْطَانَنَا أَعْظَمُ مِنْ سُلْطَانِهِ، ثُمَّ رَجَعَ وَ دَخَلْنَا الْکُوفَةَ وَ دَخَلْتُ خَلْفَهُ إِلَی الْمَسْجِدِ فَجَعَلَ یخْطُو خُطُوَاتٍ وَ هُوَ یقُولُ: لَا وَ اللهِ لَا فَعَلْتُ، لَا وَ اللهِ لَا کَانَ ذَلِکَ أَبَداً.

فَقُلْتُ: یا مَوْلَای! لِمَنْ تُکَلِّمُ وَ لِمَنْ تُخَاطِبُ وَ لَیسَ أَرَی أَحَداً، فَقَالَ: یا جَابِرُ! کُشِفَ لِی عَنْ بَرَهُوتَ فَرَأَیتُ شَیبُویه، وَ حَبْتَرَ وَ هُمَا یعَذَّبَانِ فِی جَوْفِ تَابُوتٍ فِی بَرَهُوتَ، فَنَادَیانِی: یا أَبَا الْحَسَنِ! یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! رُدَّنَا إِلَی الدُّنْیا نُقِرَّ بِفَضْلِکَ وَ نُقِرَّ بِالْوَلَایةِ لَکَ.

فَقُلْتُ: لَا وَ اللهِ لَا فَعَلْتُ، لَا وَ اللهِ لَا کَانَ ذَلِکَ أَبَداً، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»، یا جَابِرُ! وَ مَا مِنْ أَحَدٍ خَالَفَ وَصِی نَبِی إِلَّا حُشِرَ أَعْمَی یتَکَبْکَبُ فِی عَرَصَاتِ الْقِیامَةِ.(1)

از جابر بن عبداللَّه انصاری نقل است که گفت: امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام را خارج کوفه دیدم، به دنبال آن حضرت رفتم تا اینکه رسیدند به قبرستان یهودیان، در وسط قبرستان صدا زدند: ای یهود! از درون قبور جواب

ص: 100


1- 1 . بحار الأنوار، ج 27: ص306، ح11 و ج41: ص222، ح33؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص412، ح3447؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص168؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 4: ص313؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 2: ص98، ح422.

دادند: لبیک لبیک! ای سرور ما!

حضرت فرمودند: عذاب را چگونه دیدید؟ جواب دادند: به خاطر مخالفت ما با تو، مانند مخالفتی که ما با هارون کردیم، و هر کسی مخالف تو باشد تا روز قیامت در عذاب است، سپس حضرت فریادی زدند، که نزدیک بود آسمان زیر و رو شود، من از ترس بیهوش شدم.

تا به هوش آمدم، دیدم امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام بر تختی از یاقوت قرمز نشسته اند، و بر سر تاجی از جواهر دارند، و لباسهای عالی سبز و زرد پوشیده، و چهره ی آن حضرت مثل ماه می درخشید.

گفتم: آقا این سلطنت بزرگی است! حضرت فرمودند: آری،ای جابر! قدرت و فرمانروائی ما از سلیمان بن داود بزرگتر است، و سلطنت ما از سلطنت او بالاتر.

پس از آن با امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام برگشتیم و داخل کوفه شدیم، من پشت سر آن حضرت وارد مسجد شدم، امام عَلَیهِ السَّلام هر گام بر می داشتند می فرمودند: نه به خدا انجام نمی دهم، نه به خدا چنین کاری هرگز نخواهد شد.

عرض کردم: ای سرورم! با چه کسی صحبت می کنید و حرف می زنید، من که کسی را نمی بینم؟

حضرت فرمودند: ای جابر! برهوت برایم آشکار شد، «شیبویه» و «حبتر» را دیدم که در درون تابوت در عذاب بودند، مرا صدا زدند که: ای ابا الحسن! ای امیر المؤمنین! اگر ما را به دنیا برگردانید، اقرار به برتری تو می کنیم، و ولایت ترا می پذیریم، گفتم: نه، به خدا نخواهم کرد، هرگز چنین کاری نخواهد شد، بعد این آیه را تلاوت فرمودند:

«وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ»، ای جابر! هیچ کس با وصی پیامبری مخالفت نکرد، مگر آنکه کور برانگیخته می شود، و در عرصه های قیامت با صورت بر زمین می افتد.

ص: 101

شماره: 14: اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و امام حسین عَلَیهِ السَّلام

شماره: 14

کد آیه: 96 / 7

اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و امام حسین عَلَیهِ السَّلام

(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ)

و اگر مردم شهر و روستاها ایمان می آوردند و خداترس و پرهیزکار می شدند، ما برکات آسمان و زمین را برای آنان می گشودیم. ولی آنان حقایق را تکذیب کردند. ما نیز آنها را به کیفر اعمالشان گرفتار ساختیم.

عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: قَالَ الْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلام لِأَصْحَابِهِ قَبْلَ أَنْ یقْتَلَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ قَالَ لِی: یا بُنَی! إِنَّکَ سَتُسَاقُ إِلَی الْعِرَاقِ وَ هِی أَرْضٌ قَدِ الْتَقَی بِهَا النَّبِیونَ وَ أَوْصِیاءُ النَّبِیینَ، وَ هِی أَرْضٌ تُدْعَی عموراء، وَ إِنَّکَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یسْتَشْهَدُ مَعَکَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِکَ، لَا یجِدُونَ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ، وَ تَلَا قُلْنا: «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ»، یکُونُ الْحَرْبُ بَرْداً وَ سَلَاماً عَلَیکَ وَ عَلَیهِمْ، فَأَبْشِرُوا فَوَ اللهِ لَئِنْ قَتَلُونَا فَإِنَّا نَرِدُ عَلَی نَبِینَا.

قَالَ: ثُمَّ أَمْکُثُ مَا شَاءَ اللهُ، فَأَکُونُ أَوَّلَ مَنْ ینْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ، فَأَخْرُجُ خَرْجَةً یوَافِقُ ذَلِکَ خَرْجَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ قِیامَ قَائِمِنَا ثُمَّ لَینْزِلَنَّ عَلَی وَفْدٌ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ عِنْدِ اللهِ لَمْ ینْزِلُوا إِلَی الْأَرْضِ قَطُّ وَ لَینْزِلَنَّ إِلَی جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ جُنُودٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَینْزِلَنَّ محمّد وَ عَلِی وَ أَنَا وَ أَخِی وَ جَمِیعُ مَنْ

ص: 102

مَنَّ اللهُ عَلَیهِ فِی حَمُولَاتٍ مِنْ حَمُولَاتِ الرَّبِّ خَیلٍ بُلْقٍ مِنْ نُورٍ لَمْ یرْکَبْهَا مَخْلُوقٌ، ثُمَّ لَیهُزَّنَّ محمّد لِوَاءَهُ وَ لَیدْفَعَنَّهُ إِلَی قَائِمِنَا مَعَ سَیفِهِ، ثُمَّ إِنَّا نَمْکُثُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ إِنَّ اللهَ یخْرُجُ مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ عَیناً مِنْ دُهْنٍ وَ عَیناً مِنْ مَاءٍ وَ عَیناً مِنْ لَبَنٍ، ثُمَّ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام یدْفَعُ إِلَی سَیفَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ یبْعَثُنِی إِلَی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، فَلَا آتِی عَلَی عَدُوٍّ لِلهِ إِلَّا أَهْرَقْتُ دَمَهُ وَ لَا أَدَعُ صَنَماً إِلَّا أَحْرَقْتُهُ حَتَّی أَقَعَ إِلَی الْهِنْدِ فَأَفْتَحُهَا وَ إِنَّ دَانِیالَ وَ یوشَعَ یخْرُجَانِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یقُولَانِ: صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ یبْعَثُ اللهُ مَعَهُمَا إِلَی الْبَصْرَةِ سَبْعِینَ رَجُلًا، فَیقْتُلُونَ مُقَاتِلِیهِمْ وَ یبْعَثُ بَعْثاً إِلَی الرُّومِ فَیفْتَحُ اللهُ لَهُمْ ثُمَّ لَأَقْتُلَنَّ کُلَّ دَابَّةٍ حَرَّمَ اللهُ لَحْمَهَا حَتَّی لَا یکُونَ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا الطَّیبُ وَ أَعْرِضُ عَلَی الْیهُودِ وَ النَّصَارَی وَ سَائِرِ الْمِلَلِ وَ لَأُخَیرَنَّهُمْ بَینَ الْإِسْلَامِ وَ السَّیفِ.

فَمَنْ أَسْلَمَ مَنَنْتُ عَلَیهِ وَ مَنْ کَرِهَ الْإِسْلَامَ أَهْرَقَ اللهُ دَمَهُ، وَ لَا یبْقَی رَجُلٌ مِنْ شِیعَتِنَا إِلَّا أَنْزَلَ اللهُ إِلَیهِ مَلَکاً یمْسَحُ عَنْ وَجْهِهِ التُّرَابَ، وَ یعَرِّفُهُ أَزْوَاجَهُ وَ مَنْزِلَتَهُ فِی الْجَنَّةِ وَ لَا یبْقَی عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَی وَ لَا مُقْعَدٌ وَ لَا مُبْتَلًی إِلَّا کَشَفَ اللهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیتِ وَ لَینْزِلَنَّ الْبَرَکَةُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ حَتَّی إِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقْصِفُ بِمَا یرِیدُ اللهُ فِیهَا مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتَأْکُلَنَّ ثَمَرَةَ الشِّتَاءِ فِی الصَّیفِ وَ ثَمَرَةَ الصَّیفِ فِی الشِّتَاءِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ» ثُمَّ إِنَّ اللهَ لَیهَبُ لِشِیعَتِنَا کَرَامَةً لَا یخْفَی عَلَیهِمْ شَی ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ مَا کَانَ فِیهَا حَتَّی إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ یرِیدُ أَنْ یعْلَمَ عِلْمَ أَهْلِ بَیتِهِ فَیخْبِرَهُمْ بِعِلْمِ مَا یعْمَلُونَ.(1)

ص: 103


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص352؛ بحار الأنوار، ج 45: ص80، ح6 و ج 53: ص61، ح52؛ الخرائج و الجرائح، ج 2: ص848، ح63؛ مختصر البصائر: ص139، ح107؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص286،ح5.

از جابر نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: امام حسین عَلَیهِ السَّلام قبل از اینکه به شهادت برسند، به اصحاب خود می فرمودند: پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه به من فرمودند: ای پسر عزیزم! تو به زودی به سوی عراق رانده خواهی شد، زمین عراق همان زمینی است که پیامبران و اوصیای آنان، در آن با یکدیگر ملاقات کردند، آن زمین را عمور می خوانند، تو در آن زمین شهید خواهی شد، و گروهی که با تو شهید می شوند، درد نیزه و شمشیر را احساس نمی کنند، سپس این آیه را تلاوت کردند:

«قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ»، جنگ برای تو و یارانت سرد و سلامت خواهد شد.

سپس امام حسین عَلَیهِ السَّلام به اصحاب خود فرمودند: مژده باد شما را! گر چه دشمنان، ما را می کشند، ولی ما بر پیامبرمان وارد خواهیم شد، سپس من به قدری که خدا بخواهد مکث خواهم نمود! سپس اوّل کسی که زمین برایش شکافته خواهد شد، و او خارج می شود، من خواهم بود.

پس من با خروج حضرت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و قیام حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، و زنده شدن پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، خروج خواهم کرد، سپس افرادی از آسمان از طرف خدا نزد من می آیند، که هرگز در زمین نازل نشده اند.

جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و گروهی از ملائکه بر من نازل خواهند شد، حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و علی عَلَیهِ السَّلام و من و برادرم و جمیع آن افرادی که خدا بر آنان منّت نهاده، به وسیله ی شترانی از نور، که احدی از مخلوقین بر آنها سوار نشده، فرود می آئیم، پس از این جریان حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه پرچم خود را به اهتزاز در می آورد، و آن را با شمشیر خود به قائم ما می دهد.

سپس ما به اندازه ای که خدا بخواهد مکث می نمائیم، بعداً خدای توانا چشمه ای از روغن و چشمه ای از آب و چشمه ای از شیر در مسجد کوفه خارج می کند. پس از این جریان، امیر

ص: 104

المؤمنین عَلَیهِ السَّلام شمشیر پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه را به من می دهند، و مرا به سوی مشرق و مغرب زمین می فرستند، پس من به هیچ یک از دشمنان خدا بر نمی خورم، مگر اینکه خون او را می ریزم، هیچ بُتی را نمی بینم مگر اینکه آن را می سوزانم، تا اینکه به هند می رسم، و آن را فتح می نمایم! دانیال و یوشع خارج می شوند، و به حضرت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام می گویند: خدا و رسول، راست گفته اند. سپس ایشان با تعداد هفتاد مرد، به سوی بصره می روند، و دشمنان خود را می کشند. گروهی به جانب روم اعزام می شوند، و خدای توانا پیروزی را نصیب آنان می نماید.

بعداً من هر حیوانی را که خدا گوشت آن را حرام کرده می کشم، تا اینکه در روی زمین غیر از گوشت طیب و طاهر چیزی نباشد. من بر یهود و نصارا و سائر ملل اسلام، شمشیر را عرضه می کنم، و آنان را بین اسلام و شمشیر مخیر می نمایم، هر کسی از آنان اسلام بیاورد، منّت بر او می گذارم، و هر کس که از اسلام بیزار باشد، خدا خون او را خواهد ریخت.

هیچ مردی از شیعیان ما روی زمین نیست، مگر اینکه خدا ملَکی می فرستد تا خاک را از روی او پاک نماید، و زنان و مقام و منزلت او را در بهشت به وی معرّفی نماید، در روی زمین شخص کور و زمین گیر و مبتلائی نخواهد بود، مگر اینکه خدا به وسیله ی ما اهل بیت، بلا را از او بر طرف می کند.

به قدری برکت از آسمان به زمین نازل می شود، که شاخه ی درخت، از زیادی میوه می شکند! میوه ی زمستانی در تابستان، و میوه ی تابستانی در زمستان خورده می شود. همین است معنای قول خداوند سبحان که می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکْسِبُونَ»، سپس خدای رؤف کرامتی به شیعیان ما عطا می کند، که چیزی در زمین بر آنان پنهان نخواهد بود. تا آنجا که مردی از ایشان تصمیم می گیرد، که علم اهل بیت خود را بداند، پس خداوند او را از آنچه آنها می دانند آگاه می نماید.

ص: 105

شماره: 15: اسم آیه: یاری امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت

شماره: 15

کد آیه: 157 / 7

اسم آیه: یاری امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت

(الَّذینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی ... فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)

هم آنان که پیروی کنند از آن رسول و پیامبر امّی ... پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاری او کردند و نوری را که به او نازل شد پیروی نمودند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند.

فی تفسیر القمی: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ»، یعْنِی بِرَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام، «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، فَأَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ رَسُولِ اللهِ عَلَی الْأَنْبِیاءِ أَنْ یخْبِرُوا أُمَمَهُمْ وَ ینْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرُوهُ بِالْقَوْلِ وَ أَمَرُوا أُمَمَهُمْ بِذَلِکَ، وَ سَیرْجِعُ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ یرْجِعُونَ وَ ینْصُرُونَهُ فِی الدُّنْیا.(1)

در تفسیر قمی روایت است که: «فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ»، کسانی که ایمان به

ص: 106


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص341؛ بحار الأنوار، ج 23: ص309، ح 9؛ تفسیر القمی، ج 1: ص242.

رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه آورند، «وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ»، یعنی از امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام پیروی و تبعیت کنند، «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» آنها رستگاران هستند، خداوند از پیامبران پیمان گرفت، که امّتشان را به آمدن پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه بشارت دهند و او را یاری نمایند، انبیاء: هم، با گفتار، او را یاری نمودند، و به امّتشان دستور دادند که امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام را نصرت دهند، طولی نمی کشد که همه به دنیا برمی گردند، و در همین دنیا او را یاری می کنند.

ص: 107

شماره: 16: اسم آیه: رجعت عدّه ای ازیهودیان مؤمن

شماره: 16

کد آیه:  159 / 7

اسم آیه: رجعت عدّه ای ازیهودیان مؤمن

(وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ)

و از قوم موسی، گروهی هستند که به سوی حق هدایت می کنند و به حق و عدالت حکم می نمایند.

عَن مُفَضَّلِ بْن عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: قَالَ: یخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلام مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَةِ سَبْعٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلام الَّذِینَ کَانُوا، «یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ»، وَ سَبْعَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکَهْفِ، وَ یوشَعُ بْنُ نُونٍ، وَ سَلْمَانُ، وَ أَبُو دُجَانَةَ الْأَنْصَارِی، وَ الْمِقْدَادُ، وَ مَالِکٌ الْأَشْتَرُ، فَیکُونُونَ بَینَ یدَیهِ أَنْصَاراً وَ حُکَّاما.(1)

از مفضل بن عمر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند:

ص: 108


1- 1 . الزام الناصب، ج 2: ص234 و ص285؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص249، ح27؛ بحار الانوار، ج 53: ص90، ح 95؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص620، ح6635؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص238؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 8: ص43؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص252، ح40؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمّة، ج 2: ص466.

از پشت شهر کوفه بیست و هفت نفر، همراه حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام بیرون می آیند، پانزده نفر آنان از قوم حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام می باشند، که به حق هدایت کنند و بدان دادگری نمایند، و هفت تن آنان اصحاب کهف هستند، و یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر، می باشند، پس اینها یاران و حکمرانان او هستند.

ص: 109

شماره: 17: اسم آیه: برتری دین حق، در رجعت

شماره: 17

کد آیه: 33 / 9

اسم آیه: برتری دین حق، در رجعت

(هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)

او خدایی است که پیامبرش را با دین حق فرستاد تا آن را بر همه ی ادیان جهان برتری بخشد، هر چند مشرکان را خوش آیند نباشد.

عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: إِنَّ لِعَلِی عَلَیهِ السَّلام فِی الْأَرْضِ کَرَّةً مَعَ الْحُسَینِ ابْنِهِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِمَا، یقْبِلُ بِرَایتِهِ حَتَّی ینْتَقِمَ لَهُ مِنْ بَنِی أُمَیةَ وَ مُعَاوِیةَ وَ آلِ مُعَاوِیةَ وَ مَنْ شَهِدَ حَرْبَهُ، ثُمَّ یبْعَثُ اللهُ إِلَیهِمْ بِأَنْصَارِهِ یوْمَئِذٍ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ مِنْ سَائِرِ النَّاسِ سَبْعِینَ أَلْفاً.

فَیلْقَاهُمْ بِصِفِّینَ مِثْلَ الْمَرَّةِ الْأُولَی، حَتَّی یقْتُلَهُمْ وَ لَا یبْقَی مِنْهُمْ مُخْبِراً، ثُمَّ یبْعَثُهُمُ اللهُ عزّ و جلّ فَیدْخِلُهُمْ أَشَدَّ عَذَابِهِ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ، ثُمَّ کَرَّةً أُخْرَی مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه حَتَّی یکُونَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ وَ تَکُونَ الْأَئِمَّةُ: عُمَّالَهُ وَ حَتَّی یبْعَثَهُ اللهُ عَلَانِیةً فَتَکُونَ عِبَادَتُهُ عَلَانِیةً فِی الْأَرْضِ کَمَا عَبَدَ اللهَ سِرّاً فِی الْأَرْضِ.

ص: 110

ثُمَّ قَالَ: إِی وَ اللهِ! وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ، ثُمَّ عَقَدَ بِیدِهِ أَضْعَافاً یعْطِی اللهُ نَبِیهُ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه مُلْکَ جَمِیعِ أَهْلِ الدُّنْیا مُنْذُ یوْمَ خَلَقَ اللهُ الدُّنْیا إِلَی یوْمِ یفْنِیهَا حَتَّی ینْجِزَ لَهُ مَوْعُودَهُ فِی کِتَابِهِ کَمَا قَالَ: «لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».(1)

از جابر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: حضرت علی عَلَیهِ السَّلام دو رجعت دارند.

یکی با امام حسین عَلَیهِ السَّلام، که با پرچم خویش بیایند، و از بنی امیّه و معاویه و آل معاویه و تمام آنان که شاهد جنگ با آن حضرت بودند، انتقام گیرند، سپس خداوند سی هزار یاور از کوفه، و هفتاد هزار نفر از جاهای دیگر برای ایشان بفرستد، در «صفین» مثل دفعه ی اوّل جنگ کنند، و به طوری دشمنان را نابود کنند که یک نفر از آنان نماند، تا سرگذشت جنگ را تعریف کند، و خداوند ایشان را برانگیخته و با فرعون و آل فرعون، به شدیدترین عذاب مبتلا خواهد نمود.

و رجعت دوّم حضرت، در حضور پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه است، که بر می گردند، تا خلیفه ی روی زمین باشند، و ائمّه ی دیگر، همه، عمّال و از کارگزاران و فرماندهان او خواهند بود، و خداوند سلطنت روی زمین را به پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه دهد، چنانکه در قرآن وعده داده: «لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».

ص: 111


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص363، ح118؛ بحار الأنوار، ج 53: ص74، ح75؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص507، ح6262؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار علیهم السلام ، ج 6: ص366؛ مختصر البصائر: ص121، ح99؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، ص289، ح8.

شماره: 18: اسم آیه: خریداری جان و مال مؤمنین، در رجعت

شماره: 18

کد آیه: 111 / 9

اسم آیه: خریداری جان و مال مؤمنین، در رجعت

(إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)

خدا، جان و مال مردم با ایمان را در مقابل بهشتی که نصیب آنان خواهد کرد، پیش خرید می کند. این مردم با ایمان در راه خدا پیکار می کنند، می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است که خدا در هر سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن یاد کرده است. وفادارتر از خدا به عهد خود کیست؟ شما را به داد و ستدی که با وی انجام داده اید، بشارت باد، سعادت و پیروزی بزرگ همین است.

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام عَنْ قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیقْتُلُونَ وَ یقْتَلُونَ» إِلَی آخِرِ الْآیةِ، فَقَالَ: ذَلِکَ فِی الْمِیثَاقِ، ثُمَّ قَرَأْتُ «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ».

ص: 112

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: لَا تَقْرَأْ هَکَذَا، وَ لَکِنْ اقْرَأْ «التَّائِبِینَ الْعَابِدِینَ» إِلَی آخِرِ الْآیةِ، ثُمَّ قَالَ: إِذَا رَأَیتَ هَؤُلَاءِ فَعِنْدَ ذَلِکَ هُمُ الَّذِینَ اشْتَرَی مِنْهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ یعْنِی فِی الرّجعة، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ مَیتَةٌ وَ قَتْلَةٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ حَتَّی یقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ بُعِثَ حَتَّی یمُوتَ.(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: تفسیر این آیه را از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام پرسیدم، حضرت فرمودند: این میثاق و معامله در عالم ذر بوده، سپس آیه ی بعد را خواندم: «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ»، (یعنی مؤمنان عبارت اند از توبه کنندگان و عبادت کنندگان)

حضرت فرمودند: چنین بخوان: «التائبین العابدین» آنگاه فرمودند: هرگاه این توبه کنندگان و عبادت کنندگان را دیدی، بدان همان هایند که خدا جان و مالشان را خریده، یعنی در زمان رجعت، سپس حضرت فرمودند: هیچ مؤمنی نیست جز اینکه مردنی دارد، و کشته شدنی. هرکه بمیرد، زنده شود تا کشته گردد، و هرکه کشته شود، زنده گردد تا بمیرد.

ص: 113


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص293، ح117؛ بحار الأنوار، ج 53: ص71، ح70؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2: ص857؛ تفسیر الصافی، ج 2: ص382؛ تفسیر العیاشی، ج 2: ص112؛ مختصر البصائر، ص99، ح69.

شماره: 19: اسم آیه: تکذیب رجعت از روی نادانی

شماره: 19

کد آیه: 39 / 10

اسم آیه: تکذیب رجعت از روی نادانی

(بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْویلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمینَ)

بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود!

1- عَنْ زُرَارَة قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام عَنْ هَذِهِ الْأُمُورِ الْعِظَامِ مِنَ الرّجعة وَ أَشْبَاهِهَا، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الَّذِی تَسْأَلُونَ عَنْهُ لَمْ یجِئْ أَوَانُهُ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ عزّ و جلّ: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ».(1)

از زراره نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی رجعت و امثال این امور مهم سؤال کردم، حضرت فرمودند: این را که می پرسید هنوز وقتش نرسیده است، خداوند می فرماید: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، یعنی: بلکه آنها آنچه را که با علم خود به                      

ص: 114


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص278، ح89؛ بحار الأنوار، ج 53: ص40، ح4؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص31، ح4898؛ تفسیر الصافی، ج 2: ص403؛ مختصر البصائر: ص108، ح80.

آن احاطه نداشتند، دروغ پنداشتند در صورتی که (دروغ نیست) و هنوز (موقع) تأویل آن نرسیده است.

2- فی تفسیر القمی، «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، أَی لَمْ یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ، «کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، قَالَ: نَزَلَتْ فِی الرّجعة، کَذَّبُوا بِهَا أَی أَنَّهَا لَا تَکُونُ، ثُمَّ قَالَ: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ».(1)

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، بعد از ذکر این آیه: «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»، یعنی: چیزی را که علم آنها به آن احاطه ندارد، تکذیب کردند، در صورتی که هنوز تأویل آن برای آنها نیامده است، «کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، و بدین گونه پیشینیان را نیز تکذیب نمودند، این آیه در باره ی رجعت نازل شده، بی دینان وقوع رجعت را تکذیب می کنند و می گویند: رجعتی نخواهد بود، سپس گفت: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ».

ص: 115


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص51، ح 25؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص31، ح4895؛ تفسیر القمی، ج 1: ص312؛ تفسیر نور الثقلین، ج 2: ص305، ح 67.

شماره: 20: اسم آیه: پشیمانی ظالمین در رجعت

شماره: 20

کد آیه: 54 / 10

اسم آیه: پشیمانی ظالمین در رجعت

(وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ)

و اگر هر چه در روی زمین است، متعلق بکسی باشد که بسیار ظلم کرده است و بخواهد همه آن را فدا کند  از او پذیرفته نخواهد شد و چون عذاب را مشاهده کنند، پشیمانی خود را نهان میدارند و میان آنها بعدالت حکم می شود و ستمی به آنان نخواهد شد.

فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ»، آلَ محمّد: حَقَّهُمْ، «ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً لَافْتَدَتْ بِهِ»، فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ یعْنِی الرّجعة.(1)

ص: 116


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص286؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص252؛ بحار الأنوار، ج 53: ص51، ح26؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص34، ح4911؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 6: ص66؛ تفسیر القمی، ج 1: ص313؛ تفسیر نور الثقلین، ج 2: ص306، ح76.

در تفسیر قمی، در باره ی آیه ی: «وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ»، می فرماید: هر کس ظلمی به آل محمّد: نموده باشد، حاضر است تمام آنچه را که در روی زمین است، اگر مالک باشد، همه را بدهد تا از کیفر روز رجعت نجات یابد.

ص: 117

شماره: 21: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا

شماره: 21

کد آیه: 5 / 14

اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا

(...  وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ)

... و «ایام اللَّه» را به آنان یاد آور! در این، نشانه هایی است برای هر صبر کننده شکرگزار!

1- عَنْ مُثَنًّی الْحَنَّاطِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام یقُولُ: «أَیامُ اللهِ»، ثَلَاثَةٌ یوْمُ، یقُومُ الْقَائِمُ وَ یوْمُ الْکَرَّةِ وَ یوْمُ الْقِیامَةِ.(1)

از مثنای حناط نقل است که گفت: شنیدم از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام که می فرمودند: روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روزند، روزی که حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام قیام می کنند، و روز رجعت، و روز قیامت.

2- رُوِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام، أَنَّهُ قَالَ: أَیامُ اللهِ الْمَرْجُوَّةُ ثَلَاثَةُ أَیامٍ: یوْمُ قِیامِ الْقَائِمِ وَ یوْمُ الْکَرَّةِ وَ یوْمُ الْقِیامَةِ.(2)

ص: 118


1- 1 . اثبات الهداة، ج 5: ص185، ح623؛ الزام الناصب، ج 1: ص68 و  ج 2: ص291؛ بحار الانوار، ج 7: ص61 و ج 51: ص50؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص286، ح5671؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص80؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص29؛ تفسیر نور الثقلین، ج 2: ص526؛ الخصال، ج 1: ص108، ح75.
2- 2 . احقاق الحق، ج 13: ص348؛ الزام الناصب، ج 1،ص90؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص28، ح9739؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص558؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج 4: ص118؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص153.

از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام نقل است که فرمودند: روزهایی که مورد امید و آرزو هستند، سه روز هستند: روز قیام حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، و روز رجعت، و روز قیامت.

ص: 119

شماره: 22: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و شیعیانشان

شماره: 22

کد آیه: 2 / 15

اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و شیعیانشان

(رُبَما یوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ)

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند!

عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِید، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی خبرٍ طَویل ... اِلی اَن قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ عزّ و جلّ: «رُبَما یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ»، قَالَ: هُوَ أَنَا، إِذَا خَرَجْتُ أَنَا وَ شِیعَتِی، وَ خَرَجَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ وَ شِیعَتُهُ، وَ نَقْتُلُ بَنِی أُمَیةَ فَعِنْدَهَا «یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمَینِ».(1)

از جابر بن یزید نقل است که گفت: در روایتی طولانی حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: وجود مقدّس امیرمؤمنان علی عَلَیهِ السَّلام در تفسیر آیه ی: «رُبَما یوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمِینَ»، فرمودند: آن هنگامی است که من و شیعیانم خارج شویم، عثمان و پیروانش نیز خارج شوند و بنی امیّه را از دم شمشیر بگذرانیم، آن روز کافران آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند.

ص: 120


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص64، ح55؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج1: ص721، ذیل ح2912 و ج 3: ص331؛ مختصر البصائر: ص89، ذیل ح55؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 3: ص98، ح758.

شماره: 23: اسم آیه: کشته شدن شیطان در رجعت

شماره: 23

کد آیه: 38 / 15

اسم آیه: کشته شدن شیطان در رجعت

(إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)

تا روزی که وقت آن نزد ما معلوم و مشخص است.

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «فَأَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ» «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ» «إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، قَالَ: یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، یوْمٌ یذْبَحُهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه عَلَی الصَّخْرَةِ الَّتِی فِی بَیتِ الْمَقْدِسِ.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «فَأَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»، «قالَ فَإِنَّکِ مِنَ الْمُنْظَرِینَ»، «إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، فرمودند: «یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، روزی است که رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، شیطان را بر صخره ای در بیت المقدّس ذبح می کنند.

2- عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِی، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام یقُولُ: إِنَّ إِبْلِیسَ، «قَالَ أَنْظِرْنِی إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ»،(2) فَأَبَی اللهُ ذَلِکَ عَلَیهِ، فَقَالَ:

ص: 121


1- 1 . بحار الأنوار، ج 11: ص154 و ج 60: ص244؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص365؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص113؛ تفسیر القمی، ج 2: ص245؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص129؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص472.
2- 2 . 14 / 7.

«فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ»، «إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»، فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، ظَهَرَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللهُ، فِی جَمِیعِ أَشْیاعِهِ، مُنْذُ خَلَقَ اللهُ آدَمَ إِلَی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، وَ هِی آخِرُ کَرَّةٍ، یکُرُّهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام. فَقُلْتُ: وَ إِنَّهَا لَکَرَّاتٌ؟ قَالَ: نَعَمْ، إِنَّهَا لَکَرَّاتٌ وَ کَرَّاتٌ، مَا مِنْ إِمَامٍ فِی قَرْنٍ إِلَّا وَ یکُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِی دَهْرِهِ، حَتَّی یدِیلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ.

فَإِذَا کَانَ یوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، کَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام فِی أَصْحَابِهِ، وَ جَاءَ إِبْلِیسُ فِی أَصْحَابِهِ، وَ یکُونُ مِیقَاتُهُمْ فِی أَرْضٍ مِنْ أَرَاضِی الْفُرَاتِ، یقَالُ لَهَا: الرَّوْحَاءُ قَرِیبٌ مِنْ کُوفَتِکُمْ، فَیقْتَتِلُونَ قِتَالًا لَمْ یقْتَتَلْ مِثْلُهُ، مُنْذُ خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالَمِینَ، فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَصْحَابِ عَلِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام قَدْ رَجَعُوا إِلَی خَلْفِهِمُ الْقَهْقَرَی مِائَةَ قَدَمٍ، وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیهِمْ وَ قَدْ وَقَعَتْ بَعْضُ أَرْجُلِهِمْ فِی الْفُرَاتِ.

فَعِنْدَ ذَلِکَ یهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ وَ قُضِی الْأَمْرُ»،(1) رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه أَمَامَهُ بِیدِهِ حَرْبَةٌ مِنْ نُورٍ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَیهِ إِبْلِیسُ، رَجَعَ الْقَهْقَرَی نَاکِصاً عَلَی عَقِبَیهِ، فَیقُولُونَ لَهُ أَصْحَابُهُ: أَینَ تُرِیدُ وَ قَدْ ظَفِرْتَ؟

فَیقُولُ: «إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ»،(2) «إِنِّی أَخافُ اللهَ رَبَّ الْعالَمِینَ»،(3) فَیلْحَقُهُ النَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فَیطْعُنُهُ طَعْنَةً بَینَ کَتِفَیهِ، فَیکُونُ هَلَاکُهُ وَ هَلَاکُ جَمِیعِ أَشْیاعِهِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یعْبَدُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یشْرَکُ بِهِ شَیئاً.

وَ یمْلِکُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، حَتَّی یلِدَ الرَّجُلُ مِنْ شِیعَةِ عَلِی عَلَیهِ السَّلام أَلْفَ وَلَدٍ مِنْ صُلْبِهِ ذَکَراً، فِی کُلِّ سَنَةٍ ذَکَراً، وَ عِنْدَ ذَلِکَ تَظْهَرُ

ص: 122


1- 1 . 210 / 2.
2- 2 . 48 / 8.
3- 3 . 16 / 59.

الْجَنَّتَانِ الْمُدْهَامَّتَانِ عِنْدَ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ، وَ مَا حَوْلَهُ بِمَا شَاءَ اللَه.(1)

از عبد الکریم بن عمرو خثعمی نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام شنیدم که می فرمودند: همانا ابلیس به خداوند عرض کرد: مرا تا روز قیامت مهلت ده، خدای سبحان خواسته ی او را نپذیرفت و فرمود: تا روز وقت معلوم مهلت داری، زمانیکه روز وقت معلوم فرا رسد، ابلیس که لعنت خدا بر او باد، با تمام هوا دارانش، از زمان آفرینش حضرت آدم تا آن روز، پدیدار می شود، آن هنگام آخرین رجعتی است که امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام انجام می دهند، به آن حضرت عرض کردم: مگر رجعت، چند بار صورت

حضرت فرمودند: آری، رجعت چندین و چند بار است، هیچ امام و پیشوایی در هیچ قرنی، نیست، مگر اینکه افراد مؤمن و نیکوکار و انسانهای تبهکار زمان خودش، با او رجعت می کنند، تا اینکه خداوند به وسیله ی مؤمن، از کافر انتقام بگیرد، آن زمان که روز وقت معلوم فرا برسد، امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام با یاران خودشان رجعت دارند، و ابلیس و هوا دارانش نیز می آیند، و میعادگاه آنان در زمینی از زمینهای فرات است که به آن (روحاء) می گویند، و آن نزدیک کوفه ی شما است، آنان با یکدیگر آنچنان نبردی می کنند، که از زمانی که خداوند جهانیان را آفریده، بی سابقه بوده است.

گویی به یاران امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام می نگرم، که صد گام به عقب بر می گردند، (عقب نشینی می کنند) و گویی می بینم که قسمتی از پاهای آنان داخل فرات شده است، در این هنگام تجلّی خدای جبّار عزّ وجلّ، «به وسیله ی قطعه ی به هم پیوسته ای از ابر و فرشتگان، فرود می آید، و وعده              

ص: 123


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص42، ح12؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص448، ح1098 و ج 3: ص365، ح5864؛ مختصر البصائر، ص115، ح91؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 3: ص101، ح764؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص290، ح9.

عملی می شود».

آنگاه رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه سلاحی از نور در دست دارند، هنگامی که ابلیس به آن حضرت می نگرد، به عقب بر می گردد، و عقب می نشیند. یارانش به او می گویند: کجا می خواهی بروی، تو پیروز شده ای؟

پس ابلیس می گوید: «چیزی را که من می بینم شما نمی بینید»، «من از خداوند، پروردگار جهانیان بیم دارم»، در اینجا رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه با او در گیر می شوند و حربه ای به میان کتف او فرود می آورند، که هلاکت ابلیس و کلیه ی هواداران او را در پی خواهد داشت، در این زمان خدای عزّوجلّ (به حق) عبادت می شود و نسبت به او شرک ورزیده نمی شود، و امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام مدّت چهل و چهار هزار سال حکومت می کنند، تا آنجا که از هر مرد شیعه و پیرو علی عَلَیهِ السَّلام هزار فرزند پسر به وجود آید، که در هر سال یک پسر، و در این زمان دو باغ سر سبز و سیاه فام در کنار مسجد کوفه و اطراف آن، آنگونه که خداوند بخواهد، پدیدار می گردد.

توضیح: یکی از شاگردان معروف حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام، ابو جعفر محمّد بن علی بن نعمان، معروف به (مؤمن طاق) است. او مردی سخنور و حاضر جواب و شیرین زبان، و از متکلّمین شیعه به شمار می آید، و به همین جهت، بزرگان و دانشمندان اهل تسنّن، از وی حساب می بردند.

بعضی گفته اند: علّت اینکه او را، مؤمن طاق، می گفتند، این است که، وی در کوفه دکّانی در محل معروف به (طاق المحامل) داشته، و در آن زمان سکّه های تقلّبی شیوع یافته، که تشخیص آن، از پول اصلی برای مردم مشکل بود، و تنها مؤمن طاق بود که به خوبی سکّه های تقلّبی را تشخیص می داده است، از این جهت اهل تسنّن او را (شیطان طاق) می گفتند!

ص: 124

ابو جعفر مؤمن طاق با ابو حنیفه که بزرگترین دانشمند اهل تسنّن و فقیه نامی آنها بود، داستانهای شیرین و حکایات لطیفی دارد، که همه حاکی از ظرافت طبع و سرعت انتقال و لطافت بیان او است، که عنوان مثال توجّه شما را به یکی از آن گفتگوها جلب می نماییم:

قال أبو حنیفة لمؤمن الطاق: قد مات إمامک، جعفر بن محمّد عَلَیهِما السَّلام، فقال أبو جعفر: و لکن إمامک مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلی یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.

وقتی که حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام به شهادت رسیدند، ابو حنیفه، به مؤمن طاق گفت: ای ابو جعفر! امام تو فوت شد! مؤمن طاق در جواب گفت: آری، امام من وفات یافتند، ولی امام تو (شیطان) زنده است، تا روزی که خداوند برای او معین کرده است!

مرحوم شیخ بهائی قدس سره ، در کتاب کشکولش نوشته است که مهدی خلیفه ی عباسی از سخن مؤمن طاق خندید و امر کرد که ده هزار درهم به او بدهند!(1)

ص: 125


1- 1 . برگرفته از کتاب مهدی موعود (ترجمه ی جلد 51 بحار الأنوار)، ص1224.

شماره: 24: اسم آیه: کفر منکران رجعت

شماره: 24

کد آیه: 22 / 16

اسم آیه: کفر منکران رجعت

(إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ)

معبود شما خداوند یگانه است امّا کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، دلهایشان (حق را) انکار می کند و مستکبرند.

1- عَنْ أَبِی حَمْزَة الثُّمَالِی قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام یقُولُ فِی قَوْلِهِ: «فَالَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ»، یعْنِی أَنَّهُمْ لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعة أَنَّهَا حَقٌّ، قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ، یعْنِی أَنَّهَا کَافِرَةٌ ...(1)

از ابو حمزه ثمالی نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام درباره ی فرمایش خداوند متعال: «آنان که به آخرت ایمان نیاورند دلهایشان به انکار خو گرفته، و متکبّرند»، شنیدم، که می فرمودند: یعنی آنان که به رجعت ایمان ندارند، دلهایشان به انکار خو گرفته و کافرند.

2- فی تفسیر العیاشی، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «أَمْواتٌ

ص: 126


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص91؛ بحار الأنوار، ج 36: ص104، ح46؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص411، ح5997؛ تفسیر القمی، ج 1: ص383؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص195؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص47، ح53.

غَیرُ أَحْیاءٍ»، یعْنِی کُفَّاراً غَیرَ مُؤْمِنِینَ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «وَ ما یشْعُرُونَ أَیانَ یبْعَثُونَ»، فَإِنَّهُ یعْنِی أَنَّهُمْ لَا یؤْمِنُونَ وَ أَنَّهُمْ یشْرِکُونَ، «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ»، فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اللهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: «فَالَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ»، فَإِنَّهُ یعْنِی لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعة أَنَّهَا حَقٌّ.(1)

عیاشی در تفسیر این آیه: «آنها که به آخرت ایمان ندارند دلهایشان به انکار خو گرفته»، از جابر نقل می کند که حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: یعنی آنها که به حقیقت رجعت ایمان ندارند.

ص: 127


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص298، ح 129؛ بحار الأنوار، ج 53: ص118، ح 147؛ تفسیر العیاشی، ج 2: ص256، ح14؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص47، ح53.

شماره: 25: اسم آیه: عذاب در رجعت

شماره: 25

کد آیه: 34 / 16

اسم آیه: عذاب در رجعت

(فَأَصابَهُمْ سَیئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ)

و سرانجام بدیهای اعمالشان به آنها رسید و آنچه را (از وعده های عذاب) استهزا می کردند، بر آنان وارد شد.

روی علی بن ابراهیم، فی قوله تعالی: «فَأَصابَهُمْ سَیئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ»، قال: ان المراد العذاب، فی الرّجعة.(1)

علی بن ابراهیم قمّی، در تفسیر این آیه: «و عذابی که مسخره اش می کردند دامنگیرشان شد»، روایت می کند که: مراد از عذابی که مسخره می کردند، عذاب در رجعت است.

ص: 128


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص91، ح40؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص419، ح6016؛ تفسیر القمی، ج 1: ص385؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص206.

شماره: 26: اسم آیه: کافرانِ امّت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه

شماره: 26

کد آیه: 39 و38 / 16

اسم آیه: کافرانِ امّت حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه

(وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یمُوتُ بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ)(لیبَینَ لَهُمُ الَّذی یخْتَلِفُونَ فیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبینَ)

آنها سوگندهای شدید به خدا یاد کردند که: «هرگز خداوند کسی را که می میرد، برنمی انگیزد!» آری، این وعده قطعی خداست ، ولی بیشتر مردم نمی دانند!

تا آنچه در آن اختلاف داشتند بر آنان آشکار گردد و کافران از سخنان دروغ آمیز و افکار نادرست خود کاملا آگاه شوند.

1- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فی قَوْلِه تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا».

قَالَ: فَقَالَ لِی: یا أَبَا بَصِیرٍ! مَا تَقُولُ فِی هَذِهِ الْآیةُ؟ قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ

ص: 129

الْمُشْرِکِینَ یزْعُمُونَ وَ یحْلِفُونَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه أَنَّ اللهَ لَا یبْعَثُ الْمَوْتَی، فَقَالَ: تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا، سَلْهُمْ هَلْ کَانَ الْمُشْرِکُونَ یحْلِفُونَ بِاللهِ أَمْ بِاللَّاتِ وَ الْعُزَّی؟ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَأَوْجِدْنِیهِ.

فَقَالَ لِی: یا أَبَا بَصِیرٍ! لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اللهُ إِلَیهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قَبَایعُ   سُیوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ، فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یمُوتُوا، فَیقُولُونَ: بُعِثَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ مِنْ قُبُورِهِمْ فَهُمْ مَعَ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلام، فَیبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ عَدُوِّنَا، فَیقُولُونَ: یا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ! مَا أَکْذَبَکُمْ، هَذِهِ دَوْلَتُکُمْ فَأَنْتُمْ تَقُولُونَ فِیهِ الْکَذِبَ، لَا، وَ اللهِ! مَا عَاشَ هَؤُلَاءِ وَ لَا یعِیشُ أَحَدٌ مِنْهُمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ، فَحَکَی اللهُ قَوْلَهُمْ، فَقَالَ: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ».(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: تفسیر این آیه را از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام پرسیدم: «به خدا قسم خوردند، قسمهای مؤکّد که خدا آنان را که می میرند زنده نمی کند، آری، وعده ای است بر او ثابت، امّا بیشتر مردم نمی دانند».

حضرت فرمودند: ای ابو بصیر! مردم در باره ی این آیه چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند: مشرکان می گفتند خدا مردگان را زنده نمی کند و برای اثبات این مدّعا نزد پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قسم می خوردند.

حضرت فرمودند: مرگ بر آنها که آیه را چنین تفسیر می کنند، از اینان بپرس: مشرکان به خدا قسم می خوردند، یا به «لات و عزّی»؟ عرض کردم: پس مرا از این حقیقت آگاه فرمائید.

ص: 130


1- 1 . اثبات الهداة، ج 5: ص62؛ الزام الناصب، ج 1: ص70؛ بحار الانوار، ج 53: ص92، ح102؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص420، ح6020؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص258؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص135؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص209؛ الکافی، ج 8: ص51 .

حضرت فرمودند: ای ابو بصیر! هنگام قیام قائم ما خداوند جمعی از شیعیان ما را در حالی که قبضه ی شمشیرشان را بر دوش نهاده اند محشور فرماید، از طرفی، وقتی این خبر به شیعیان ما، که در آن وقت زنده اند، می رسد، به یکدیگر بشارت می دهند که: فلان و فلان و فلان، از قبرهایشان محشور شدند، و در رکاب حضرت قائم اند، از طرف دیگر، تا این خبر به عدّه ای از دشمنان ما می رسد، می گویند: ای گروه شیعه! شما چه قدر دروغ می گوئید؟! این دوران دولت شما است، که در آن دروغ می گوئید؟ نه، به خدا! اینها زنده نشده اند، و تا قیامت هم زنده نشوند، و این حکایت فرمایش خداوند متعال است که می فرماید: «به خدا! قسم خوردند قسمهای مؤکد که هرکس بمیرد خدا زنده اش نمی کند».

2- عَنْ سِیرِینَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام إِذْ قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِی هَذِهِ الْآیةِ: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ»؟ قَالَ: یقُولُونَ: لَا قِیامَةَ وَ لَا بَعْثَ وَ لَا نُشُورَ، فَقَالَ: کَذَّبُوا، وَ اللهِ! إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ وَ کَرَّ مَعَهُ الْمُکِرُّونَ، فَقَالَ أَهْلُ خِلَافِکُمْ قَدْ ظَهَرَتْ دَوْلَتُکُمْ، یا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ! وَ هَذَا مِنْ کَذِبِکُمْ تَقُولُونَ رَجَعَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، لَا وَ اللهِ لَا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ، أَ لَا تَرَی أَنَّهُمْ قَالُوا: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ» کَانَتِ الْمُشْرِکُونَ أَشَدَّ تَعْظِیماً لِلَّاتِ وَ الْعُزَّی مِنْ أَنْ یقْسِمُوا بِغَیرِهَا، فَقَالَ اللهُ: «بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا ...»، «لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ»، «إِنَّما قَوْلُنا لِشَی ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ».(1)

ص: 131


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص293؛ بحار الأنوار، ج 53: ص71، ح69؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص421، ح6024؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص136؛ تفسیر العیاشی، ج 2: ص259، ح28؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص208.

از سیرین نقل است که گفت: خدمت حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام بودم، حضرت فرمودند: مردم درباره ی این آیه چه می گویند: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ لا یبْعَثُ اللهُ مَنْ یمُوتُ»؟ گفتم: می گویند مربوط به انکار قیامت و حشر و نشر است، حضرت فرمودند: به خدا قسم! دروغ می گویند، مربوط به رجعت است، وقتی که حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام قیام کند و عدّه ای برگردند و زنده شوند، سنیان گویند: دولت شما شیعیان ظاهر شد، و این هم از دروغ شما است که می گوئید فلان و فلان زنده شدند، و قسم می خورند که هرکس بمیرد خدا زنده اش نمی کند، مگر نمی بینی که می فرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیمانِهِمْ» مشرکین منکر قیامت به «لات و عزّی» قسم می خورند، و برای آنها بیش از خدا احترام قائل اند، خداوند هم در ردّ همان مخالفین شما می فرماید: «بَلی وَعْداً عَلَیهِ حَقًّا ...»، «لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ»، «إِنَّما قَوْلُنا لِشَی ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ».

3- عَن أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِیهَا؟ قَالَ: یقُولُونَ نَزَلَتْ فِی الْکُفَّارِ، قَالَ: إِنَّ الْکُفَّارَ کَانُوا لَا یحْلِفُونَ بِاللهِ، وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ مِنْ أُمَّةِ محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قِیلَ لَهُمْ تُرْجَعُونَ بَعْدَ الْمَوْتِ قَبْلَ الْقِیامَةِ، فَحَلَفُوا إِنَّهُمْ لَا یرْجِعُونَ، فَرَدَّ اللهُ عَلَیهِمْ فَقَالَ: «لِیبَینَ لَهُمُ الَّذِی یخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ»، یعْنِی فِی الرّجعة یرُدُّهُمْ فَیقْتُلُهُمْ وَ یشْفِی صُدُورَ الْمُؤْمِنِینَ فِیهِم.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: مردم درباره ی این آیه چه

ص: 132


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص287؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص253، ح35؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص420، ح6021؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص135؛ تفسیر القمی، ج 1: ص385؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص209؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص54، ح84.

می گویند؟ عرض شد: می گویند که این آیه درباره ی کفّار نازل شده، حضرت فرمودند: هیچ وقت کفّار به خدا، قسم نمی خورند، این آیه درباره ی جمعی از امّت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه نازل شده، که چون به آنها گویند:

بعد از مرگ، پیش از قیامت به دنیا برمی گردید، قسم می خورند که برنمی گردیم، خدا در مقام ردّ گفتار آنان می فرماید: (چرا برمی گردند) «تا آنچه در آن اختلاف دارند بر ایشان بیان کند، و آنها که کافر شدند بدانند دروغ گو بوده اند»، یعنی در زمان رجعت، آنان را برمی گرداند، و می کشد، تا دلهای مؤمنان را شفا دهد.

ص: 133

شماره: 27: اسم آیه: رجعت جناب سلمان

شماره: 27

کد آیه: 5 / 17

اسم آیه: رجعت جناب سلمان

(فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِباداً لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً)

و چون وعده مجازات فساد اولی فرا رسید، بندگانی سرسخت و خشن را بر شما مسلط ساختیم که خانه بخانه دنبال شما می گشتند و وعده خدا انجام گرفت.

عَنْ سَلْمَان رَضِی اللهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه: إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا جَعَلَ لَهُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً، فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! لَقَدْ عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابَینِ، فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! هَلْ عَلِمْتَ مَنْ نُقَبَائِی وَ مَنِ الِاثْنَی عَشَرَ الَّذِینَ اخْتَارَهُمْ اللهُ لِلْأُمَّةِ مِنْ بَعْدِی؟ فَقُلْتُ: اللهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ.

فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! خَلَقَنِی اللهُ مِنْ صَفْوَةِ نُورِهِ، وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیاً، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ عَلِی فَاطِمَةَ، وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَةَ: الْحَسَنَ، وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، وَ خَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَةَ: الْحُسَینَ، فَدَعَاهُ فَأَطَاعَهُ، ثُمَّ سَمَّانَا بِخَمْسَةِ أَسْمَاءٍ مِنْ أَسْمَائِهِ، فَاللهُ الْمَحْمُودُ وَ أَنَا محمّد، وَ اللهُ الْعَالِی وَ هَذَا عَلِی، وَ اللهُ الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ، وَ اللهُ

ص: 134

ذُو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحَسَنُ، وَ اللهُ الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَینُ، ثُمَّ خَلَقَ مِنَّا وَ مِنْ نُورِ الْحُسَینِ: تِسْعَةَ أَئِمَّةٍ، فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ، قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ سَمَاءً مَبْنِیةً، وَ أَرْضاً مَدْحِیةً، وَ لَا مَلَکاً وَ لَا بَشَراً، وَ کُنَّا نُوراً نُسَبِّحُ اللهَ، وَ نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِیعُ.

قَالَ سَلْمَانُ: فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، فَمَا لِمَنْ عَرَفَ هَؤُلَاءِ؟

فَقَالَ: یا سَلْمَانُ! مَنْ عَرَفَهُمْ حَقَّ مَعْرِفَتِهِمْ، وَ اقْتَدَی بِهِمْ، وَ وَالَی وَلِیهُمْ، وَ تَبَرَّأَ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَهُوَ وَ اللهِ! مِنَّا، یرِدُ حَیثُ نَرِدُ، وَ یسْکُنُ حَیثُ نَسْکُنُ.

فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! وَ هَلْ یکُونُ إِیمَانٌ بِهِمْ بِغَیرِ مَعْرِفَةِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ؟

فَقَالَ: لَا، یا سَلْمَانُ! فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! فَأَنَّی لِی بِهِمْ وَ قَدْ عَرَفْتُ إِلَی الْحُسَینِ؟

قَالَ: ثُمَّ سَیدُ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ عَلِی بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِینَ، ثُمَّ ابْنُهُ جَعْفَرُ بْنُ محمّد لِسَانُ اللهِ الصَّادِقُ، ثُمَّ ابْنُهُ موسی بن جعفرالْکَاظِمُ غَیظَهُ صَبْراً فِی اللهِ عزّ و جلّ، ثُمَّ ابْنُهُ عَلِی بْنُ مُوسَی الرَّضِی لِأَمْرِ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ عَلِی الْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ عَلِی بْنُ محمّد الْهَادِی إِلَی اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی الصَّامِتُ الْأَمِینُ لِسِرِّ اللهِ، ثُمَّ ابْنُهُ محمّد بْنُ الْحَسَنِ الْهَادِی الْمَهْدِی النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللهِ.

ثُمَّ قَالَ: یا سَلْمَانُ! إِنَّکَ مُدْرِکُهُ، وَ مَنْ کَانَ مِثْلَکَ، وَ مَنْ تَوَلَّاهُ بِحَقِیقَةِ الْمَعْرِفَةِ.

قَالَ سَلْمَانُ: فَشَکَرْتُ اللهَ کَثِیراً، ثُمَّ قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! وَ إِنِّی مُؤَجَّلٌ إِلَی عَهْدِهِ؟

ص: 135

قَالَ: یا سَلْمَانُ! اقْرَأْ: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا»، «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».

قَالَ سَلْمَانُ: فَاشْتَدَّ بُکَائِی وَ شَوْقِی، ثُمَّ قُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ! أَ بِعَهْدٍ مِنْکَ؟

فَقَالَ: إِی، وَ اللهِ! الَّذِی أَرْسَلَ محمّداً بِالْحَقِّ، مِنِّی وَ مِنْ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ التِّسْعَةِ، وَ کُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا وَ مَعَنَا، وَ مُضَامٍّ فِینَا، إِی، وَ اللهِ! یا سَلْمَانُ، وَ لَیحْضُرَنَ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ، وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً، حَتَّی یؤْخَذَ بِالْقِصَاصِ وَ الْأَوْتَارِ، «وَ لَا یظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً»،(1) وَ یحَقِّقُ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیةِ: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»، «وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یحْذَرُونَ».(2)

قَالَ سَلْمَانُ: فَقُمْتُ مِنْ بَینِ یدَی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ مَا یبَالِی سَلْمَانُ مَتَی لَقِی الْمَوْتَ، أَوْ الْمَوْتُ لَقِیهُ.(3)

از سلمان فارسی نقل است که گفت: محضر مبارک رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وارد شدم، چون نظرشان به من افتاد، فرمودند: ای سلمان! خداوند متعال، هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نفرموده، جز اینکه برای او دوازده نقیب قرار        

ص: 136


1- 1 . 49 / 18.
2- 2 . 6و5 / 28.
3- 3 . إلزام الناصب، ج 2: ص274؛ بحار الأنوار، ج 25: ص6، ح9 و ج 53: ص142، ح162؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج3: ص503، ح6249 و ج 4: ص252، ح8096؛ دلائل الإمامة، ص448، ح424؛ مقتضب الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص6؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص128، ح26.

داده، عرض کردم: ای رسول خدا! این مطلب را از اهل کتاب تورات و انجیل دانسته ام، نقبای شما کیانند؟

حضرت فرمودند: ای سلمان! خداوند مرا از برگزیده نور خود آفرید، پس مرا خواند و من اطاعتش کردم، و علی را از نور من آفرید، پس او را خواند و او اطاعتش کرد، و از نور من و علی، فاطمه را آفرید، سپس او را خواند و او اطاعت کرد، و از من و علی و فاطمه حسن را آفرید و خواندش و او اطاعت کرد، و از من و علی و فاطمه و حسن، حسین را آفرید و او را خواند وی اطاعت کرد، و ما را به پنج نام از نامهای خودش نام نهاد.

خداوند محمود است و من محمّد، خدا عالی است و این علی، خدا فاطر است و این فاطمه، خدا احسان است و این حسن، خدا محسن است و این حسین، پس از آن خداوند از ما و از صلب حسین نُه امام آفرید و آنان را خواند آنها اطاعت کردند، و این پیش از آن بود که خداوند آسمان افراشته و زمین پهناور یا هوا یا ملک یا آب یا بشری را بیافریند، و ما به علم او نوری بودیم که وی را تسبیح می نمودیم، و دستورات و فرامین او را می شنیدیم و اطاعت می کردیم.

سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! چه ثواب و اجری است برای کسی که ایشان را بشناسد؟

حضرت فرمودند: ای سلمان! هر که ایشان را بشناسد و به حقیقت معرفت به آنان پیدا کند، و از ایشان پیروی کند، و دوست بدارد هر که آنان را دوست دارد، و دشمن بدارد دشمنان آنها را، او به خدا سوگند از ما است، وارد شود هر کجا که ما وارد شویم، و منزل کند هر جا که ما منزل کنیم.

عرض کردم: ای رسول خدا! آیا بدون شناختن نامهای ایشان ایمان به آنها کافی است؟ حضرت فرمودند: نه، ای سلمان! عرض کردم: ای رسول خدا! من تا حسین بیش نشناسم بقیه را از چه راهی بشناسم؟

حضرت فرمودند: پس از حسین، آقای عبادت کنندگان، فرزندش علی

ص: 137

بن الحسین، سپس محمّد بن علی باقر، (شکافنده ی) علم اوّلین و آخرین از پیامبران و مرسلین، و پس از او جعفر بن محمّد صادق، زبان گویای خدا، سپس موسی بن جعفرکاظم، فرو نشاننده ی غیظ و غضب خود به بردباری در راه خدای عزّ و جلّ، سپس علی بن موسی الرضا، راضی به امر پروردگار، سپس محمّد بن علی، برگزیده از خلق خدا، و پس از او علی بن محمّد، راهنمای به سوی خدا، سپس حسن بن علی، صامت (خاموش) و امین بر اسرار خدا، پس از او محمّد بن الحسن مهدی، هادی و ناطق و قائم به امر خدای عزّ و جلّ.

سلمان گوید: گریان شدم و عرض کردم: سلمان کجاست که او را درک کند؟

حضرت به من فرمودند: تو و امثال تو از کسانی هستید، که به حقیقت شناخت و معرفت، آنها را دوست دارید و او را درک کنید.

سلمان گوید: خدای را بسیار سپاسگزاری کردم، سپس عرض کردم: ای رسول خدا! آیا من به زمان او می رسم؟

فرمودند: ای سلمان! بخوان این آیه را: «پس گاهی که آید وعده ی نخستین آنها، برانگیزیم بر شما بندگانی از ما، دارندگان نیرویی سخت، پس بگردند میان شهرها و بوده است وعده ی شدنی»، «پس بازگردانیم برای شما تاختن را بر ایشان و کمک دادیم شما را به مالها و پسرانی و گردانیم شما را فزونتر در گروه».

پس گریه ی شوقم شدید شد و عرض کردم: ای رسول خدا! در حضور شما است؟ فرمودند: آری، به خدایی که محمّد را فرستاده! با حضور من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نُه امام، و هر مؤمنی که در باره ی ما به او ستم شده است، می باشد، آری، به خدا سوگند! ای سلمان! سپس شیطان و لشکریانش، و همچنین هر مؤمن خالص، و هر کافر خالصی، بیایند تا

ص: 138

قصاص و انتقام ظلم ها و خونها گرفته شود، و خداوند احدی را ستم نکند، و مائیم تأویل این آیه شریفه:

«و اراده کنیم که منت نهیم بر آنان که ناتوان شمرده شدند در زمین و بگردانیمشان ارث برندگان و فرمانرواییشان دهیم در زمین»، «و بنمایانیم فرعون و هامان و سپاهیان ایشان را از آنچه می ترسیدند»، سلمان گویند: از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاستم و عرض کردم: هر زمان مرگ بیاید سلمان باکی ندارد.

«و اراده کنیم که منّت نهیم بر آنان که ناتوان شمرده شدند در زمین و بگردانیمشان ارث برندگان و فرمانرواییشان دهیم در زمین»، «و بنمایانیم فرعون و هامان و سپاهیان ایشان را از آنچه می ترسیدند»، سلمان گوید: از نزد رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه برخاستم و عرض کردم: هر زمان مرگ بیاید سلمان باکی ندارد.

ص: 139

شماره: 28: اسم آیه: رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام

شماره: 28

کد آیه: 6 / 17

اسم آیه: رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام

(ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً)

سپس شما را بر آنها چیره می کنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار می دهیم.

1 - عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْبَطَلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام ... فِی قَوْلِهِ: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ»، خُرُوجُ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام، یخْرُجُ فِی سَبْعِینَ مِنْ أَصْحَابِهِ، عَلَیهِمُ الْبِیضُ، الْمُذَهَّبَةُ لِکُلِّ بَیضَةٍ وَجْهَانِ، الْمُؤَدُّون إِلَی النَّاسِ أَنَّ هَذَا الْحُسَینَ عَلَیهِ السَّلام قَدْ خَرَجَ حَتَّی لَا یشُکَّ الْمُؤْمِنُونَ فِیهِ، وَ أَنَّهُ لَیسَ بِدَجَّالٍ وَ لَا شَیطَانٍ، وَ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ بَینَ أَظْهُرِهِمْ، فَإِذَا اسْتَقَرَّتِ الْمَعْرِفَةُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ الْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلام، جَاءَ الْحُجَّةَ الْمَوْتُ، فَیکُونُ الَّذِی یغَسِّلُهُ وَ یکَفِّنُهُ وَ یحَنِّطُهُ وَ یلْحَدُهُ فِی حُفْرَتِهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام، وَ لَا یلِی الْوَصِی إِلَّا الْوَصِی.(1)

ص: 140


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص309، ح11؛ بحار الانوار، ج 53: ص93، ح103؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص503، ح6248 ؛ تفسیر الصافی، ج3: ص179؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص138، ح77؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار : ، ج 6: ص362، ح5؛ الکافی، ج 8: ص206، ح250؛ مختصر البصائر، ص164، ح138.

از عبد اللَّه بن قاسم بطل نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: ... و مقصود از آیه ی شریفه: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ»، رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام است، همراه با هفتاد تن از یاران وفادار خود، که کلاه خودهای زرّین بر سر دارند، که از هر دو رو طلاست، آنها به مردم خبر می دهند که این شخص، امام حسین عَلَیهِ السَّلام است، که رجعت نموده و بیرون آمده، تا هیچ مؤمنی در باره ی آن حضرت شک و تردید نکند، و بدون تردید، او دجّال و شیطان نیست، و هنوز حجّت بن الحسن عَلَیهِ السَّلام میان مردم است، و چون در دل مؤمنان استوار شود که او امام حسین عَلَیهِ السَّلام است، اجل امام دوازدهم، که حجّت خدا است، فرا می رسد، و همان امام حسین عَلَیهِ السَّلام خواهد بود، که او را غسل می دهد و کفن و حنوط می کند، و به خاکش می سپارد، و عهده دار تجهیز جنازه ی وصیّ نشود، مگر وصیّ و امام.

2- عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَی، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یکُرُّ إِلَی الدُّنْیا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام وَ أَصْحَابُهُ وَ یزِیدُ بْنُ مُعَاوِیةَ وَ أَصْحَابُهُ، فَیقْتُلُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».(1)

از رفاعة بن موسی نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: اوّل کسی که به دنیا برمی گردد، حضرت حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام و اصحاب او هستند، و یزید و یارانش نیز بر می گردند، آنگاه بدون ذرّه ای کم و زیاد از آنان انتقام می گیرد، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: «ثُمَّ            

ص: 141


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص294، ح118؛ بحار الأنوار، ج 53: ص76، ح78؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص506، ح6256؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص179؛ تفسیر العیاشی، ج 2: ص282، ح23؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 7: ص362؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص140، ح83؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار : ، ج 6: ص369، ح18.

رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».

3- عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ خُنَیسٍ، وَ زَیدٍ الشَّحَّامِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالا: سَمِعْنَاهُ یقُولُ: إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یکُرُّ فِی الرّجعة الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام، وَ یمْکُثُ فِی الْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَةً، حَتَّی یسْقُطَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَینَیهِ.(1)

از معلی بن خنیس و زید شحام نقل است که گفتند: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: اوّل کسی که در رجعت برمی گردد، حضرت امام حسین عَلَیهِ السَّلام است، و چهل سال در دنیا بماند، تا ابروهایش روی چشمانش را بگیرد.

ص: 142


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص358، ح105؛ بحار الأنوار، ج 53: ص64، ح54؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص506، ح6257؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار : ، ج 6: ص367، ح13؛ مختصر البصائر: ص91، ح58.

شماره: 29: اسم آیه: رجعت کوردلان

شماره: 29

کد آیه: 72 / 17

اسم آیه: رجعت کوردلان

(وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبیلاً)

امّا کسی که در این جهان نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است!

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیهِما السَّلام، فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلًا»، قَالَ: فِی الرّجعة.(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام، و یا حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابیناست، در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است»، فرمودند: این مربوط به رجعت است.

ص: 143


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص274، ح81؛ بحار الأنوار، ج 53: ص67، ح61؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص560، ح6484؛ تفسیر العیاشی، ج 2: ص306، ح131؛ مختصر البصائر: ص96، ح65.

شماره: 30: اسم آیه: رجعت اصحاب کهف

شماره: 30

کد آیه: 12 / 18

اسم آیه: رجعت اصحاب کهف

(ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَی الْحِزْبَینِ أَحْصی لِما لَبِثُوا أَمَداً)

پس از آن خواب آنان را برانگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه، مدت درنگ در آن غار را بهتر احصا خواهند کرد. (و پی به قدرت خدا می برند)

1- رَوَی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: یخْرِجُ الْقَائِمُ عَلَیهِ السَّلام مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ رَجُلًا، خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلام الَّذِینَ کَانُوا یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یعْدِلُونَ، وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْکَهْفِ، وَ یوشَعَ بْنَ نُونٍ، وَ سَلْمَانَ، وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِی وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِکاً الْأَشْتَرَ فَیکُونُونَ بَینَ یدَیهِ أَنْصَاراً وَ حُکَّاماً.(1)

از مفضل بن عمر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: از پشت شهر کوفه بیست و هفت نفر، همراه با حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام

ص: 144


1- 1 . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2: ص386؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص250، ح27؛ بحار الأنوار، ج 53: ص90، ح 95؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص620، ح6635؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص238؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص252، ح 40؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2: ص466.

بیرون می آیند، پانزده نفر از آنان، از قوم حضرت موسی عَلَیهِ السَّلام می باشند که «به حق هدایت کنند و به آن دادگری نمایند»، و هفت نفر از آنان، اصحاب کهف هستند، و بقیه: یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابو دجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر، می باشند، (که جمعاً بیست و هفت نفر می شوند) پس اینها یاران و حکمرانان او هستند.

2- قَالَ الْمُفِیدُ فِی اِرشَادِه: ... وَ لَمَّا أَصْبَحَ ابْنُ زِیادٍ، لَعَنَهُ اللهُ، بَعَثَ بِرَأْسِ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام فَدِیرَ بِهِ فِی سِکَکِ الْکُوفَةِ کُلِّهَا وَ قَبَائِلِهَا، فَرُوِی عَنْ زَیدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَّهُ قَالَ: مُرَّ بِهِ عَلَی، وَ هُوَ عَلَی رُمْحٍ، وَ أَنَا فِی غُرْفَةٍ لِی، فَلَمَّا حَاذَانِی، سَمِعْتُهُ یقْرَأُ: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»، فَقَفَّ وَ اللهِ! شَعْرِی وَ نَادَیتُ رَأْسَکَ: وَ اللهِ! یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! وَ أَمْرُکَ أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ.(1)

مرحوم علامه شیخ مفید قدس سره در کتاب ارشادش می فرماید: ... صبح روز بعد ابن زیاد (لعنت خدا بر او باد) دستور داد که سر مبارک حضرت سید الشهداء عَلَیهِ السَّلام را، در همه ی کوچه های کوفه و میان قبائل بگردانند.

نقل است که زید بن ارقم گفت: سر حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام را، از نزدیک منزل من عبور دادند، در حالی که بالای نیزه قرار داشت، و من در آن وقت در میان غرفه ای نشسته بودم، هنگامی که سر مبارک آن حضرت، به من نزدیک شد، شنیدم که این آیه ی مبارکه را قرائت می فرمودند:

«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»، به

ص: 145


1- 1 . الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2: ص117؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1: ص473؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص214، ح11؛ بحار الأنوار، ج 45: ص121؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2: ص67؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 4: ص135، ح1136.

خداوند قسم! از شنیدن این صدا موهای بدنم راست شد، و گفتم: سر مبارک شما، با این وضع، از داستان اصحاب کهف هم شگفت تر وعجیب تر است.

توضیح: مرحوم شیخ حرّ عاملی قدس سره می فرماید: این از رجعت هم عجیب و غریب تر است، زیرا برگشتن روح در همه ی بدن، بسیار اتّفاق افتاده، امّا برگشتن روح به سر و زنده شدن سر، به تنهایی، بی سابقه است، پس هیچگاه اصل اعتقاد به رجعت را نباید بعید شمرد.

ص: 146

شماره: 31: اسم آیه: ذوالقرنین این امّت

شماره: 31

کد آیه: 83 / 18

اسم آیه: ذوالقرنین این امّت

(وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً)

و از تو (ای رسول) سؤال از ذو القرنین می کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او برای شما خواهم خواند.

1- قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی عَلَیهِ السَّلام: إِنَّ ذَا الْقَرْنَینِ کَانَ مَلِکاً عَادِلًا، فَأَحَبَّهُ اللهُ وَ نَاصَحَ لِلهِ فَنَصَحَهُ اللهُ، أَمَرَ قَوْمَهُ بِتَقْوَی اللهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ بِالسَّیفِ، فَغَابَ عَنْهُمْ مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَیهِمْ فَدَعَاهُمْ إِلَی اللهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ الْآخَرِ بِالسَّیفِ، فَذَلِکَ قَرْنَاهُ، وَ فِیکُمْ مِثْلُهُ، یعْنِی نَفْسَهُ، لِأَنَّهُ ضُرِبَ عَلَی رَأْسِهِ ضَرْبَتَینِ، أَحَدُهُمَا یوْمَ الْخَنْدَقِ، وَ الثَّانِی ضَرْبَةُ ابْنِ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللهُ. (1)

حضرت امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام فرمودند: همانا ذو القرنین پادشاهی عادل، و بنده ی صالحی بود، خدا را دوست می داشت، و خداوند نیز او را دوست می داشت، برای خدا مردم را موعظه نمود، خدا هم برایش خیر                

ص: 147


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص335، ح 54؛ بحار الأنوار، ج 39: ص43، ح 14؛ مناقب آل أبی طالب : (لابن شهرآشوب)، ج 3: ص87.

خواست، قوم خود را به پرهیزگاری دعوت نمود، شمشیری به یک طرف پیشانیش زدند، که در اثر همین ضربه از دنیا رفت، و پس از مدّتی زنده شد، و کار هدایت مردم را از سرگرفت، ضربت دیگری به طرف دیگر پیشانیش زدند، و این بود دو شاخ او (که ذو القرنین، یعنی صاحب دو شاخش گفتند) در بین شما هم، نظیر او هست، (مقصود خود حضرت علی عَلَیهِ السَّلام هستند، که دو مرتبه به سر مبارکشان شمشیر خورده است، یکی در عزوه ی احزاب، که عمرو بن عبدود با شمشیرش به سر آن حضرت زد، و یکی دیگر در محراب عبادت، که ابن ملجم مرادی لعنت الله علیه، به سر آن حضرت شمشیر زد).

2- عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه یقُولُ: إِنَّ ذَا الْقَرْنَینِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً، جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلَی عِبَادِهِ، فَدَعَا قَوْمَهُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَمَرَهُمْ بِتَقْوَاهُ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً حَتَّی قِیلَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ بِأَی وَادٍ سَلَکَ ثُمَّ ظَهَرَ، وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ، فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، أَلَا وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ وَ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ لَهُ فِی الْأَرْضِ، وَ آتَاهُ مِنْ کُلِّ شَی ءٍ سَبَباً، وَ بَلَغَ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی، وَ یبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا، حَتَّی لَا یبْقَی سَهْلٌ وَ لَا مَوْضِعٌ مِنْ سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَینِ إِلَّا وَطِئَهُ، وَ یظْهِرُ اللهُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا، وَ ینْصُرُهُ بِالرُّعْبِ یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.(1)

ص: 148


1- 1 . إثبات الهداة، ج 5: ص96، ح181؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2: ص249؛ بحار الأنوار، ج 12: ص195، ح 19 و ج 52: ص323، ح31؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص662، ح6758؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص294، ح204؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2: ص527؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 2: ص394، ح4.

از جابر بن عبد اللَّه انصاری نقل است که گفت: از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه شنیدم که می فرمودند: ذو القرنین یکی از بندگان صالح بود، که خداوند او را برای بندگانش حجّت قرار داده بود، وی قوم خود را به سوی خداوند دعوت کرد و آن ها را به تقوی و فضیلت خواند، ولی آنان حرف او را قبول نکردند و او را زدند، او هم مدّتی از انظار آنها ناپدید شد، و مردم می گفتند: او مرده و هلاک شده است.

پس از مدّتی، بار دیگر ظاهر شد، و به میان قومش مراجعت کرد، باز هم مردم او را مضروب نموده و از خود راندند.

آگاه باشید! که در میان شما هم کسی هست که مانند او خواهد بود، پروردگار به ذو القرنین قدرت فوق العاده ای داد، و سلطنت او تا شرق و غرب عالم پیش رفت، و خداوند همین سنّت را در قائم، که از فرزندان من است، جاری خواهد نمود، و سلطنت او را هم به شرق و غرب عالم خواهد رسانید، و هر جا که مورد تصرّف ذو القرنین بوده، به تصرّف او هم خواهد رسید، پروردگار گنج های زمین را برای وی ظاهر می کند و معادن را برای او کشف می سازد، و با القاء رعب و وحشت در دلهای کفّار، او را یاری می نماید، خداوند به وسیله ی او زمین را پس از ظلم و جور پر از عدل و داد می سازد.

توضیح: با توجّه به روایاتی که می فرمایند: «هرچه در امّتهای گذشته بوده، در این امّت هم هست»، و با توجّه به حکایت ذو القرنین و امثال آن، می توان بر اثبات رجعت، استدلال نمود.

ص: 149

شماره: 32: اسم آیه: وعده ی رجعت به اسماعیل بن حزقیل عَلَیهِما السَّلام

شماره: 32

کد آیه: 54 / 19

اسم آیه: وعده ی رجعت به اسماعیل بن حزقیل عَلَیهِما السَّلام

(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیا)

و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده هایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!

عَنْ بُرَیدِ بْنِ مُعَاوِیة الْعِجْلِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! أَخْبِرْنِی عَنْ إِسْمَاعِیلَ الَّذِی ذَکَرَهُ اللهُ فِی کِتَابِهِ حَیثُ یقُولُ: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیا»، أَ کَانَ إِسْمَاعِیلَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیهِ السَّلام فَإِنَّ النَّاسَ یزْعُمُونَ أَنَّهُ إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ؟

فَقَالَ عَلَیهِ السَّلام: إِنَّ إِسْمَاعِیلَ مَاتَ قَبْلَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ حُجَّةً لِلهِ کُلَّهَا قَائِماً صَاحِبَ شَرِیعَةٍ، فَإِلَی مَنْ أُرْسِلَ إِسْمَاعِیلُ إِذَنْ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَمَنْ کَانَ؟

قَالَ عَلَیهِ السَّلام: ذَاکَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ حِزْقِیلَ النَّبِی عَلَیهِما السَّلام، بَعَثَهُ اللهُ إِلَی قَوْمِهِ فَکَذَّبُوهُ فَقَتَلُوهُ وَ سَلَخُوا وَجْهَهُ، فَغَضِبَ اللهُ لَهُ عَلَیهِمْ فَوَجَّهَ إِلَیهِ أَسْطَاطَائِیلَ مَلَکَ

ص: 150

الْعَذَابِ فَقَالَ لَهُ: یا إِسْمَاعِیلُ! أَنَا أَسَطَاطَائِیلُ مَلَکُ الْعَذَابِ وَجَّهَنِی إِلَیکَ رَبُّ الْعِزَّةِ لِأُعَذِّبَ قَوْمَکَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ إِنْ شِئْتَ.

فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: لَا حَاجَةَ لِی فِی ذَلِکَ، فَأَوْحَی اللهُ إِلَیهِ فَمَا حَاجَتُکَ یا إِسْمَاعِیلُ!؟ فَقَالَ: یا رَبِّ! إِنَّکَ أَخَذْتَ الْمِیثَاقَ لِنَفْسِکَ بِالرُّبُوبِیةِ وَ لِمحمّد بِالنُّبُوَّةِ وَ لِأَوْصِیائِهِ بِالْوَلَایةِ وَ أَخْبَرْتَ خَیرَ خَلْقِکَ بِمَا تَفْعَلُ أُمَّتُهُ بِالْحُسَینِ بْنِ عَلِی عَلَیهِما السَّلام مِنْ بَعْدِ نَبِیهَا، وَ إِنَّکَ وَعَدْتَ الْحُسَینَ عَلَیهِ السَّلام أَنْ تَکُرَّهُ إِلَی الدُّنْیا حَتَّی ینْتَقِمَ بِنَفْسِهِ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ، فَحَاجَتِی إِلَیکَ یا رَبِّ! أَنْ تَکُرَّنِی إِلَی الدُّنْیا حَتَّی أَنْتَقِمَ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِی، کَمَا تَکُرُّ الْحُسَینَ عَلَیهِ السَّلام فَوَعَدَ اللَّهُ إِسْمَاعِیلَ بْنَ حِزْقِیلَ ذَلِکَ فَهُوَ یکَرُّ مَعَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام.(1)

از برید بن معاویة العجلی نقل است که گفت: خدمت حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام عرض کردم: ای پسر رسول خدا! مرا از اسماعیل که حق تعالی در کتاب خودش از او یاد کرده و فرموده: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیا»، خبر دهید، آیا مقصود، اسماعیل بن ابراهیم عَلَیهِما السَّلام است، همان طور که مردم این گونه می پندارند، که او اسماعیل بن ابراهیم عَلَیهِما السَّلام می باشد؟

حضرت عَلَیهِ السَّلام فرمودند: اسماعیل عَلَیهِ السَّلام، قبل از حضرت ابراهیم عَلَیهِ السَّلام از دنیا رفت، و جناب ابراهیم عَلَیهِ السَّلام حجّت قائم حق تعالی، و صاحب شریعت بود، و با این حال، اسماعیل عَلَیهِ السَّلام با چنین موقعیتی، به جانب چه کسانی می توانست مبعوث شده باشد؟! راوی می گوید: محضر مبارکش عرض کردم: پس اسماعیل در آیه ی مذکور چه کسی است؟

ص: 151


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص328، ح42؛ بحار الأنوار، ج 13: ص390، ح6 و  ج 44: ص237، ح28 و ج 53: ص105، ح132؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص720، ح6901؛ کامل الزیارات، ص65، ح3؛ مختصر البصائر: ص431، ح509.

حضرت فرمودند: او، اسماعیل پسر حزقیل پیامبر می باشد، که خداوند متعال او را به جانب قومش مبعوث نمود، و آنها وی را تکذیب کرده و کشتند، و سپس پوست صورتش را کندند، پس خداوند به ایشان غضب نمود، و اسطاطائیل را، که فرشته ی عذاب است، بر او نازل کرد، فرشته عرضه داشت: ای اسماعیل! من اسطاطائیل فرشته ی عذاب هستم، پروردگار متعال مرا نزد تو فرستاده، تا قوم تو را به انواع عذاب ها، عذاب نمایم، و در صورتی که بخواهی ایشان را به بلاها و گرفتاری ها مبتلا سازم. اسماعیل عَلَیهِ السَّلام به او فرمود: به این امر نیاز و احتیاجی ندارم.

پس حق تعالی وحی فرستاد: ای اسماعیل! حاجت تو چیست؟ عرض کرد: پروردگارا! از بندگانت عهد و میثاق گرفتی که تو را ربّ و پروردگار دانسته، و حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه را پیامبر و اوصیاء کرامش را ولیّ، بدانند، و به بهترین مخلوقاتت خبر دادی که امّتش با حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام بعد از پیامبرشان چه خواهند نمود، و به حسین عَلَیهِ السَّلام وعده دادی که به دنیا رجعت می کند، تا خودش از آن قوم جفا کار انتقام بگیرد.

پس حاجت من به تو، ای پروردگارم! آن است که مرا نیز (در زمان رجعت) به دنیا برگردانی، تا انتقام خود را از ظالمین بگیرم، همان طور که حسین عَلَیهِ السَّلام را به دنیا باز می گردانی، پس حق تعالی به اسماعیل بن حزقیل، وعده داد، که او را با حضرت حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام به دنیا برگرداند.

ص: 152

شماره: 33: اسم آیه: رجعت ناصبیان

شماره: 33

کد آیه: 124 / 20

اسم آیه: رجعت ناصبیان

(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی)

و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می کنیم!»

عَنْ مُعَاوِیة بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام عَنْ قَوْلِ اللهِ: «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً»، قَالَ: هِی وَ اللهِ النُّصَّابُ، قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَدْ رَأَینَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِی کِفَایةٍ حَتَّی مَاتُوا، قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعة یأْکُلُونَ الْعَذَرَةَ.(1)

از معاویة بن عمار نقل است که گفت: به حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام عرض کردم: معنی زندگی تنگ در آیه ی: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ

ص: 153


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص288؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص255، ح37؛ بحار الأنوار، ج 53: ص51، ح28؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص785، ح5و6؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص325؛ تفسیر القمی، ج 2: ص65؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 8: ص369؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص405، ح168؛ مختصر البصائر: ص91، ح59.

مَعِیشَةً ضَنْکاً»، هر کس از ذکر ما روی بگرداند، گذران تنگی برای او خواهد بود چیست؟

حضرت فرمودند: به خدا قسم! این آیه در باره ی نواصب (و دشمنان ما) است.

عرض کردم: قربانت گردم! ما که آنها را همواره در ناز و نعمت دیده و می بینیم و بدین گونه هم می میرند. حضرت فرمودند: به خدا قسم! این، در هنگام رجعت خواهد بود، که در آن زمان آنها نجاست می خورند.

توضیح: رُوِی أَنَّ یوْماً، قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ لِمُؤْمِنِ الطَّاقِ: إِنَّکُمْ تَقُولُونَ بِالرَّجْعَةِ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ أَبُو حَنِیفَةَ: فَأَعْطِنِی الْآنَ أَلْفَ دِرْهَمٍ، حَتَّی أُعْطِیکَ أَلْفَ دِینَارٍ، إِذَا رَجَعْنَا، قَالَ الطَّاقِی لِأَبِی حَنِیفَةَ: فَأَعْطِنِی کَفِیلًا، بِأَنَّکَ تَرْجِعُ إِنْسَاناً، وَ لَا تَرْجِعُ خِنْزِیراً. (1)

نجاشی در کتاب رجال خود می نویسد: مؤمن طاق، را با ابو حنیفه حکایات بسیار است، از جمله اینکه روزی ابو حنیفه از مؤمن طاق پرسید: ای ابو جعفر! آیا عقیده ی به رجعت داری؟ گفت: آری، ابو حنیفه از روی تمسخر گفت: پس، از این کیسه ی خود، هزار درهم به من قرض بده، تا وقتی من و تو در رجعت دوباره به دنیا برگشتیم، من به تو هزار دینار بپردازم!

مؤمن طاق به سرعت در جواب گفت: تو یک ضامن بیاور تا برایت ضمانت کند که تو به صورت آدم به دنیا برمی گردی، تا من این مبلغ را به تو بدهم، چون من می ترسم که تو به شکل بوزینه برگردی، و من نتوانم طلب خود را وصول نمایم!

ص: 154


1- 1 . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 2، ص381؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص66؛ بحار الأنوار، ج 47: ص399؛ مختصر البصائر، ص478، ح527.

شماره: 34: اسم آیه: مرگ شهدا بعد از رجعت

شماره: 34

کد آیه: 35 / 21

اسم آیه: مرگ شهدا بعد از رجعت

(کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُونَ)

هر کسی طعم مرگ را خواهد چشید و شما را (تا زنده هستید) با شر و خیر مورد آزمایش قرار می دهیم و همه ی شما به سوی ما بازگشت می کنید.

لطفاً به روایات ذیل آیه ی 144 / 3 و آیه ی 185 / 3 مراجعه فرمائید.

ص: 155

شماره: 35: اسم آیه: عدم رجعت عذاب شدگان

شماره: 35

کد آیه: 95 / 21

اسم آیه: عدم رجعت عذاب شدگان

(وَ حَرامٌ عَلی قَرْیةٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یرْجِعُونَ)

و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت!

قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلام: کُلُّ قَرْیةٍ أَهْلَکَ اللهُ أَهْلَهَا بِالْعَذَابِ لَا یرْجِعُونَ فِی الرّجعة، وَ أَمَّا یوْمَ الْقِیامَةِ فَیرْجِعُونَ الَّذِینَ مَحَضُوا الْإِیمَانَ مَحْضاً، وَ غَیرُهُمْ مِمَّنْ لَمْ یهْلِکُوا بِالْعَذَابِ وَ مَحَضُوا الْکُفْرَ مَحْضاً یرْجِعُونَ.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: هر شهری که خداوند اهلش را به عذاب هلاک کرده است، در رجعت برنمی گردند، امّا در قیامت برمی گردند، و در رجعت مؤمن خالص، و کافر خالص و آنان که به عذاب خدا نمرده اند، برمی گردند.

نکته: اگر خوب دقّت کنید، متوجّه خواهید شد که این آیه ی شریفه،

ص: 156


1- 1 . إلزام الناصب ، ج 2: ص288؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص247 و ص256؛ بحار الأنوار، ج 53: ص52 و ص61؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص91 و ج 3: ص840، ذیل ح7199؛ تفسیر القمی، ج 1: ص25؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 8: ص471؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص458، ح167؛ مختصر البصائر: ص150، ذیل ح115.

یکی از بزرگترین دلایل، اثبات رجعت است، چون هیچ مسلمانی منکر آن نیست که در قیامت همه ی مردم زنده می شوند، چه هلاک شده باشند چه نشده باشند، پس اینکه می فرماید: «آنهائی که هلاک شده اند برنمی گردند»، یعنی آنها در رجعت برنمی گردند، ولی هلاک شدگان حتماً در قیامت برمی گردند تا وارد دوزخ شوند.

ص: 157

شماره: 36: اسم آیه: به ارث بردن زمین در رجعت

شماره: 36

کد آیه: 105 / 21

اسم آیه: به ارث بردن زمین در رجعت

(وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ)

و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.

1- عَنْ أَبِی الْوَرْدِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، هُمْ آلُ مُحَمّدٍ.(1)

از ابو الورد نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی آیه ی: «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، فرمودند: عباد صالح در این آیه، آل محمّد: هستند.

2- مِنْ کِتَابِ عِلَلِ الشَّرَائِعِ، لِمحمّد بْنِ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ، وَ کَانَتْ عِنْدَنَا مِنْهُ نُسْخَةٌ قَدِیمَةٌ، قَالَ: أَخْبَرَ اللهُ تَعَالَی نَبِیهُ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه فِی کِتَابِهِ، مَا یصِیبُ أَهْلَ بَیتِهِ بَعْدَهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْغَصْبِ وَ الْبَلَاءِ، ثُمَّ یرُدُّهُمْ إِلَی الدُّنْیا، وَ یقْتُلُونَ

ص: 158


1- 1 . بحار الأنوار، ج 24: ص358، ح 78؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3: ص847، ح7217؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص326؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 8: ص483.

أَعْدَاءَهُمْ، وَ یمَلِّکُهُمُ الْأَرْضَ، وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»، وَ قَوْلُهُ: «وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»(1) الْآیةَ.(2)

مرحوم علامه مجلسی قدس سره از کتاب «علل الشرائع»، تألیف: محمّد بن علی بن ابراهیم بن هاشم (قمی)، (فرزند صاحب تفسیر قمی) که نسخه ی قدیمی آن نزد ایشان موجود بوده است، می نویسد: خداوند در قرآن به پیامبرش خبر داد که اهل بیتش بعد از وی مبتلای به کشته شدن، و غصب حقّشان، و گرفتاریهایی می شوند، و آنگاه خداوند آنها را به دنیا برمی گرداند، و آنها دشمنان خود را به مجازات اعمال و کردارشان می رسانند، و سپس خداوند زمین را در اختیار آنها قرار می دهد، و آن این آیه ی شریفه است: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» و این آیه است: «وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ».

ص: 159


1- 1 . 55 / 24.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص277؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص390، ح 175، بحار الأنوار، ج 53: ص117، ح 143.

شماره: 37: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام

شماره: 37

کد آیه:  77 / 23

اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام

(حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدیدٍ إِذا هُمْ فیهِ مُبْلِسُونَ)

تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می شوند که) ناگهان به کلّی مأیوس گردند.

عَن جاِبرِ بنِ یزید، عَن أبِی جَعفَر عَلَیهِ السَّلام، فِی قولِه: «حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِید»، هُوَ، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِما السَّلام إِذَا رَجَعَ فِی الرّجعة.(1)

از جابر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خداوند متعال: «حَتَّی إِذا فَتَحْنا عَلَیهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِید»، فرمودند: او علی بن ابیطالب عَلَیهِما السَّلام است، هنگامی که در زمان رجعت، برمی گردد.

ص: 160


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص64، ح55؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص721 ، ذیل ح2012 و ج 4: ص32، ح7514؛ مختصر البصائر: ص88، ذیل ح55.

شماره: 38: اسم آیه: ذلّت بنی امیه در رجعت

شماره: 38

کد آیه: 4 / 26

اسم آیه: ذلّت بنی امیه در رجعت

(إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ  لَها خاضِعینَ)

ما اگر بخواهیم از آسمان آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار (ایمان به) آن فرود آرند.

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ»، قَالَ: تَخْضَعُ لَهَا رِقَابُ بَنِی أُمَیةَ، قَالَ: ذَلِکَ بَارِزٌ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ، قَالَ: وَ ذَاکَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام، یبْرُزُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ عَلَی رُءُوسِ النَّاسِ سَاعَةً حَتَّی یبْرُزَ وَجْهُهُ، وَ یعْرِفُ النَّاسُ حَسَبَهُ وَ نَسَبَهُ، ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ بَنِی أُمَیةَ لَیخْتَبِینَّ الرَّجُلُ مِنْهُمْ إِلَی جَنْبِ شَجَرَةٍ فَتَقُولُ: هَذَا رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیةَ فَاقْتُلُوهُ.(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی آیه ی شریفه ی: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیهِمْ مِنَ السَّماءِ آیةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها

ص: 161


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص109، ذیل ح138؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص168، ح7880 ؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار : ، ج 6: ص294، ح9؛ ؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9: ص458؛ مختصر البصائر، ص482، ح533.

خاضِعِینَ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: گردنهای بنی امیه برای آن خاضع می شود، سپس فرمودند: آن نشانه، آشکار شونده ی در خورشید است، که او علی بن ابیطالب عَلَیهِ السَّلام است که به هنگام نیمروز آشکار می گردد و بالای سر مردم بر خورشید سوار می شود چنان که چهره اش نمایان گشته، و مردم خاندان و تبار وی را می شناسند.

سپس فرمودند: در آنروز بنی امیه آنقدر خوار می شوند که اگر یکی از آنها در زیر درختی پنهان شود، آن درخت بانگ می زند که: اینجا یک نفر اموی است، او را بکشید.

ص: 162

شماره: 39: اسم آیه: جنبنده ی زمین

شماره: 39

کد آیه: 82 / 27

اسم آیه: جنبنده ی زمین

(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یوقِنُونَ)

و هنگامی که وعده ی عذاب کافران به وقوع پیوندد (و یا زمان انتقام به ظهور قائم فرا رسد) جنبنده ای از زمین بیرون آریم که با آنان تکلم کند، که مردم به آیات ما (بعد از این) از روی یقین نمی گروند.

1- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: انْتَهَی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام وَ هُوَ نَائِمٌ فِی الْمَسْجِدِ قَدْ جَمَعَ رَمْلًا، وَ وَضَعَ رَأْسَهُ عَلَیهِ فَحَرَّکَهُ بِرِجْلِهِ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: قُمْ یا دَابَّةَ الْأَرْضِ! فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ: یا رَسُولَ اللهِ! أَ یسَمِّی بَعْضُنَا بَعْضاً بِهَذَا الِاسْمِ؟ فَقَالَ: لَا وَ اللهِ مَا هُوَ إِلَّا لَهُ خَاصَّةً، وَ هُوَ الدَّابَّةُ الَّتِی ذَکَرَ اللهُ فِی کِتَابِهِ «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ، أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یوقِنُونَ» ثُمَّ قَالَ: یا عَلِی! إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ أَخْرَجَکَ اللهُ فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ، وَ مَعَکَ مِیسَمٌ تَسِمُ بِهِ أَعْدَاءَکَ.(1)

ص: 163


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص342، ح72؛ بحار الأنوار، ج 39: ص243، ح31 و ج 53: ص52، ح30؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج4: ص228، ح8043؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص401؛ تفسیر القمی، ج 2: ص130؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص98، ح104؛ مختصر البصائر، ص152، ح118.

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام در مسجد خوابیده بودند، رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه آمدند پاهایش را حرکت دادند و فرمودند: ای جنبنده ی زمین! برخیز، مردی گفت: یا رسول اللّه! آیا ما هم می توانیم، یکدیگر را به این نام، بخوانیم؟

حضرت فرمودند: نه، به خدا قسم! این لقب اختصاصی او است، او همان جنبنده ای است که خداوند می فرماید: «هنگامی که عذاب حتمی شود «جنبنده ای» از زمین بیرون آوریم که با آنان سخن گوید»، سپس فرمودند: ای علی! در آخر الزّمان، خداوند تو را به بهترین صورتی بیرون آورد، در حالی که به وسیله ی آهنی که در دست داری، دشمنانت را داغ و نشان خواهی زد.

2- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: قَالَ رَجُلٌ لِعَمَّارِ بْنِ یاسِرٍ: یا أَبَا الْیقْظَانِ! آیةٌ فِی کِتَابِ اللهِ قَدْ أَفْسَدَتْ قَلْبِی وَ شَکَّکَتْنِی، قَالَ عَمَّارٌ: وَ أَی آیةٍ هِی؟ قَالَ: قَوْلُ اللهِ: «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ»، الْآیةَ فَأَی دَابَّةٍ هِی؟

قَالَ عَمَّارٌ: وَ اللهِ! مَا أَجْلِسُ وَ لَا آکُلُ وَ لَا أَشْرَبُ، حَتَّی أُرِیکَهَا، فَجَاءَ عَمَّارٌ مَعَ الرَّجُلِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام وَ هُوَ یأْکُلُ تَمْراً وَ زَبَداً، فَقَالَ لَهُ: یا أَبَا الْیقْظَانِ! هَلُمَّ، فَجَلَسَ عَمَّارٌ وَ أَقْبَلَ یأْکُلُ مَعَهُ، فَتَعَجَّبَ الرَّجُلُ مِنْهُ، فَلَمَّا قَامَ عَمَّارٌ قَالَ لَهُ الرَّجُلُ: سُبْحَانَ اللهِ! یا أَبَا الْیقْظَانِ! حَلَفْتَ أَنَّکَ لَا تَأْکُلُ وَ لَا تَشْرَبُ وَ لَا تَجْلِسُ حَتَّی تُرِینِیهَا، قَالَ عَمَّارٌ: قَدْ أَرَیتُکَهَا إِنْ کُنْتَ تَعْقِلُ.(1)

ص: 164


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص336، ح59؛ ؛ بحار الأنوار، ج 39: ص242، ح30 و ج 53، ص53؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص228، ح8045؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص74؛ تفسیر القمی، ج 2: ص131؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9: ص591؛ مختصر البصائر، ص153، ح119.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش، از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام نقل می کند که مردی به عمار یاسر گفت: یک آیه در قرآن دل مرا ناراحت کرده؟ عمار پرسید: کدام آیه؟ گفت: این آیه: «هنگامی که عذاب بر آنان محقّق شود جنبنده ای از زمین برایشان بیرون می آوریم، که با آنان سخن گوید»، عمار گفت: به خدا قسم! ننشینم، و چیزی نخورم و ننوشم، تا اینکه آن جنبنده را به تو نشان دهم، و سپس با هم خدمت حضرت علی عَلَیهِ السَّلام آمدند.

حضرت علی عَلَیهِ السَّلام خرما و کره می خوردند، تا عمار را دیدند، فرمودند: ای عمار! جلو بیا، عمار نشست و مشغول خوردن شد، آن مرد تعجّب کرد، وقتی که برخاست گفت: سبحان اللّه! ای عمار! تو قسم خوردی که چیزی نخوری و ننوشی و به زمین ننشینی، تا آن جنبنده را به من نشان دهی؟! عمار گفت: اگر خوب فکر کنی، می فهمی که به تو نشان دادم.

ص: 165

شماره: 40: اسم آیه: رجعت، رستاخیزی کوچک

شماره: 40

کد آیه: 83 / 27

اسم آیه: رجعت، رستاخیزی کوچک

(وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یوزَعُونَ)

آن روز از هر امتی جمعی را که منکر آیات ما بودند، محشور می سازیم و آنها باز داشته می شوند.

1- عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: مَا یقُولُ النَّاسُ فِی هَذِهِ الْآیةِ: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً»؟ قُلْتُ: یقُولُونَ إِنَّهَا فِی الْقِیامَةِ، قَالَ: لَیسَ کَمَا یقُولُونَ، إِنَّ ذَلِکَ فِی الرّجعة، أَ یحْشُرُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً وَ یدَعُ الْبَاقِینَ، إِنَّمَا آیةُ الْقِیامَةِ قَوْلُهُ: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً».(1) (2)

از حمّاد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: مردم در معنای این آیه ی مبارکه چه می گویند؟ عرض کردم: می گویند این آیه درباره ی قیامت است، حضرت فرمودند: این گونه نیست! به راستی این آیه درباره ی رجعت است، آیا خداوند در روز قیامت گروهی از هر امّت را       

ص: 166


1- 1 . 47 / 18.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص246؛ بحار الأنوار، ج 53: ص60؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص90 و ج 4: ص228؛ تفسیر القمی، ج 1: ص24؛ مختصر البصائر: ص150.

محشور می کند، و بقیه را رها می نماید؟ آیه ای که به قیامت مربوط است این است که می فرماید: «و همه ی آنان (انسانها) را برمی انگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد»!

2- عَنِ الْمُفَضَّلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً»، قَالَ: لَیسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ قُتِلَ، إِلَّا یرْجِعُ حَتَّی یمُوتَ وَ لَا یرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَنْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً.(1)

از مفضّل نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً»، فرمودند: هر کدام از مؤمنین که کشته شده باشد، در زمان رجعت برمی گردد، تا به مرگ عادی و طبیعی بمیرد، و رجعت مختصّ مؤمن محض، یا کافر محض است.

3- عَنْ أَبِی محمّد یعْنِی أَبَا بَصِیرٍ، قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: ینْکِرُ أَهْلُ الْعِرَاقِ الرّجعة؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: أَ مَا یقْرَءُونَ الْقُرْآنَ: «وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً».(2)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: آیا اهل عراق، رجعت را انکار می کنند؟ عرض کردم: آری، حضرت فرمودند: سبحان اللّه! مگر قرآن نمی خوانند که می فرماید: «روزی که از هر امّتی دسته ای را محشور می کنیم».

ص: 167


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص258، ح44؛ بحار الأنوار، ج 53: ص53، ذیل ح30؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص228، ح8045؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص76؛ تفسیر القمی، ج 2: ص131؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9: ص595؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص100، ح113؛ مختصر البصائر: ص153، ح119.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص278، ح91؛ بحار الأنوار، ج 53: ص40، ح6؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص231، ح8056؛ مختصر البصائر، ص110، ح83.

شماره: 41: اسم آیه: شناخت ائمّه در رجعت

شماره: 41

کد آیه: 93 / 27

اسم آیه: شناخت ائمّه: در رجعت

(وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیریکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)

بگو: «حمد و ستایش مخصوص ذات خداست به زودی آیاتش را به شما نشان می دهد تا آن را بشناسید و پروردگار تو از آنچه انجام می دهید غافل نیست!

فی تفسیر القمی: «سَیرِیکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها»، قَالَ: أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةُ:، إِذَا رَجَعُوا یعْرِفُهُمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِذَا رَأَوْهُمْ، وَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْآیاتِ هُمُ الْأَئِمَّةُ، قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: وَ اللهِ! مَا لِلهِ آیةٌ أَعْظَمَ مِنِّی، فَإِذَا رَجَعُوا إِلَی الدُّنْیا یعْرِفُهُمْ أَعْدَاؤُهُمْ إِذَا رَأَوْهُمْ فِی الدُّنْیا.(1)

در تفسیر علی بن ابراهیم در باره ی این آیه: «سَیرِیکُمْ آیاتِهِ فَتَعْرِفُونَها»، یعنی: خداوند آیات (و علامات) خود را به شما می نماید تا شما آن را بشناسید، می فرماید: هنگامی که امیر المؤمنین و ائمّه ی طاهرین:

ص: 168


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص53، ح31؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص236، ح8079؛ تفسیر القمی، ج 2: ص132؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 9: ص607؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص106، ح138؛ مختصر البصائر: ص154، ح120.

به دنیا رجعت نمودند، دشمنانی که آنها را می بینند آنان را می شناسند، و دلیل بر اینکه، این آیات، ائمّه: می باشند، فرمایش امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام است که فرمودند: به خدا قسم! برای خداوند، نشانه ای بزرگتر از من نیست، پس وقتی که آن ذوات مقدسّه ی ائمّه: به دنیا برگشتند، دشمنان آنها، آنان را می شناسند.

ص: 169

شماره: 42: اسم آیه: رجعت فرعون و هامان قریش

شماره: 42

کد آیه: 6 / 28

اسم آیه: رجعت فرعون و هامان قریش

(وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِی فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یحْذَرُونَ)

و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند نشان دهیم!

روی عَن الباقِر عَلَیهِ السَّلام و الصّادِق عَلَیهِ السَّلام: أنَّ «فِرعَون وَ هامان»، هُنا هُما شَخصان مِن جَبابِرَةِ قُرَیش، یحییهِما الله تَعالی عِندَ قیامِ القائِم مِن آلِ محمّد:، فِی آخِرِ الزَّمان، فَینتَقِمُ مِنهُما بِما أسلَفه.(1)

حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام و حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی آیه ی: «فِرعَون وَ هامان»، فرمودند: مقصود از «فرعون و هامان»، در این آیه، دو مرد جبّار و ظالم از قریش هستند، که خداوند آن دو را، هنگام قیام حضرت مهدی عَلَیهِ السَّلام، در آخر الزّمان، زنده می گرداند، سپس به خاطر ظلمها و جنایاتشان، از آن دو انتقام می گیرد.

ص: 170


1- 1 . إلزام الناصب، ج 1: ص80؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص254، ح8100؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار : ، ج 6: ص280، ح6.

شماره: 43: اسم آیه: تحقّق وعده ی الهی در رجعت

شماره: 43

کد آیه: 61 / 28

اسم آیه: تحقّق وعده ی الهی در رجعت

(أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقیهِ کَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرینَ)

آیا کسی که ما برای او وعده نیک دادیم و البته به آن خواهد رسید، همانند کسی است که او را از متاع زندگانی دنیا برخوردار کنیم؟ و روز قیامت از حاضران در عذاب گردد؟

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ عزّ و جلّ: «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ»، قَالَ: الْمَوْعُودُ، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام، وَعَدَهُ اللهُ أَنْ ینْتَقِمَ لَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ فِی الدُّنْیا، وَ وَعَدَهُ الْجَنَّةَ لَهُ وَ لِأَوْلِیائِهِ فِی الْآخِرَةِ.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدا ی عزّ و جلّ: «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقِیهِ»، فرمودند: آن موعودی که این وعده به وی داده شده، علی بن ابی طالب عَلَیهِ السَّلام است، که خداوند به او وعده داده است که در رجعت از دشمنانش انتقام بگیرد، و در آخرت نیز به وی و دوستانش وعده ی بهشت داده است.

ص: 171


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص295، ح119؛ بحار الأنوار، ج 24: ص163، ح2 و  ج 53: ص76، ح79؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص280؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص414؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 10: ص88.

شماره: 44: اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و ائمّه علیهم السلام

شماره: 44

کد آیه: 85 / 28

اسم آیه: رجعت پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و ائمّه:

(إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ... )

آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی گرداند!...

1- عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی، عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَلَیهِما السَّلام، فِی قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، قَالَ: یرْجِعُ إِلَیکُمْ نَبِیکُمْ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه.(1)

از ابو خالد کابلی نقل است که گفت: حضرت امام علی بن الحسین عَلَیهِما السَّلام، درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، فرمودند: مقصود زمانی است که پیامبرتان، حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه رجعت می کنند.

2- عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِی، عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَلَیهِما السَّلام، فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، قَالَ: یرْجِعُ فِیهِ إِلَیکُمْ نَبِیکُمْ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام وَ الْأَئِمَّةُ:. (2)

ص: 172


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص56، ح33؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص416؛ مختصر البصائر: ص156، ح122.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص343، ح75؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص291، ح8194؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص107؛ تفسیر القمی، ج 2: ص147؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 10: ص108؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص144، ح126.

از ابو خالد کابلی نقل است که گفت: حضرت امام سجاد عَلَیهِ السَّلام، درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، فرمودند: اشاره به زمانی است که پیامبرتان صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و ائمّه: در آن برمی گردند.

2 - عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ حَرِیزٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام، قَالَ: سُئِلَ عَنْ جَابِرٍ؟ فَقَالَ: رَحِمَ اللهُ جَابِراً! بَلَغَ مِنْ فِقْهِهِ أَنَّهُ کَانَ یعْرِفُ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیةِ: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، یعْنِی الرّجعة.(1)

از حریز نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام، درباره ی جابر سؤال شد؟ حضرت فرمودند: خداوند جابر را رحمت فرماید! علمش به جائی رسیده بود، که تأویل این آیه را می دانست: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ»، یعنی می دانست که این آیه مربوط به رجعت است.

ص: 173


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، ص343، ح74؛ بحار الأنوار، ج 22: ص99، ح53؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص291، ح8193؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص416؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص107؛ تفسیر القمی، ج1: ص25 و ج 2: ص147؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص144، ح125؛ مختصر البصائر، ص151 و ص155.

شماره: 45: اسم آیه: رجعت، عذابی نزدیک

شماره: 45

کد آیه: 21 / 32

اسم آیه: رجعت، عذابی نزدیک

(وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ)

به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می چشانیم، شاید بازگردند!

1- عَن مُفضَّل بن عُمَر فِی خَبَرٍ طَویل وَ سُؤالاتٍ مُتعدِّده عَن الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلام... قَالَ الْمُفَضَّلُ: یا مَوْلَای! إِنَّ مِنْ شِیعَتِکُمْ مَنْ لَا یقُولُ بِرَجْعَتِکُمْ، فَقَالَ عَلَیهِ السَّلام: إِنَّمَا سَمِعُوا قَوْلَ جَدِّنَا رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، وَ نَحْنُ سَائِرَ الْأَئِمَّةِ نَقُولُ: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلام: الْعَذَابُ الْأَدْنَی عَذَابُ الرّجعة، وَ الْعَذَابُ الْأَکْبَرُ عَذَابُ یوْمِ الْقِیامَةِ، الَّذِی «تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»(1)...(2)

در خبری طولانی از مفضل بن عمر نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام سوالاتی نموده ...  تا آنجا که مفضل گفت:

ص: 174


1- 1 . 48 / 14.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص224؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص287؛ بحار الأنوار، ج 53: ص24؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار : ، ج 6: ص397.

عرض کرد: آقای من! بعضی از شیعیان شما عقیده به رجعت شما ندارند، حضرت فرمودند: آیا آنها سخن جدّ ما پیامبر خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه و گفته ی ما ائمّه را نشنیده اند که می گوئیم: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»، یعنی: به جای عذاب بزرگتر، عذاب نزدیکتر به آنها می چشانیم تا شاید برگردند.

ای مفضل! عذاب نزدیکتر، رجعت آل محمد علیهم السلام، و عذاب بزرگتر عذاب روز قیامت است که خدا می فرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»

یعنی: قیامت روزی است که اوضاع زمین و آسمان ها دگرگون می گردد و همه در پیشگاه خداوند حاضر می شوند...، یعنی: قیامت روزی است که اوضاع زمین و آسمان ها دگرگون می گردد و همه در پیشگاه خداوند حاضر می شوند ...

2- فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، قَالَ: الْعَذَابُ الْأَدْنَی عَذَابُ الرّجعة بِالسَّیفِ، وَ مَعْنَی قَوْلِهِ: «لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ» أَی یرْجِعُونَ فِی الرّجعة حَتَّی یعَذَّبُوا.(1)

در تفسیر قمی در باره ی فرمایش خداوند متعال: «وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ»، می فرماید: عذاب نزدیک، عذاب رجعت با شمشیر است، و منظور از «لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ»، یعنی در رجعت بر می گردند، تا عذاب شوند.

ص: 175


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص290؛ بحار الأنوار، ج 53: ص56، ح34؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص158؛ تفسیر القمی، ج 2: ص170؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 10: ص303؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص231، ح44.

شماره: 46: اسم آیه: زمین رجعت

شماره: 46

کد آیه: 27 / 32

اسم آیه: زمین رجعت

(أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یبْصِرُونَ)

مگر نمی بینند که ما آب را در زمین خشک جاری می سازیم و با آن کشت را به ثمر می رسانیم، تا از محصول آن چهار پایان آنها و هم خودشان تغذیه کنند؟ آیا باز هم نمی بینند؟

فی تفسیر القمی فی قوله تعالی: «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ»، قال: الأرض الخراب، وَ هُو مَثَل ضربه الله عزّ و جلّ فِی الرّجعة وَ القائمِ عَلَیهِ السَّلام، فَلمّا أخبرهم رَسُول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه بِخَبر الرّجعة قالوا: «مَتی هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ».(1) (2)

ص: 176


1- 1 . 28 / 32.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص290؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص402، ح8510؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص160؛ تفسیر القمی، ج 2: ص171؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 10: ص308؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص233، ح51.

در تفسیر قمی در باره ی این آیه: «أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ»، روایت می کند که: زمین ویران، مثَلی است که خداوند درباره ی رجعت و حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، زده است، چون پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قضیه ی رجعت را به آنان خبر داد، آنان گفتند: «اگر راست می گوئید این فتح و پیروزی در چه زمانی روی می دهد؟»

ص: 177

شماره: 47: اسم آیه: نمونه ای از رجعت در امّتهای پیشین

شماره: 47

کد آیه: 13و14 / 36

اسم آیه: نمونه ای از رجعت در امّتهای پیشین

(وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ)(إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ)

برای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.

که نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمده ایم.

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیةِ: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»، «إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ»، فَقَالَ: بَعَثَ اللهُ رَجُلَینِ إِلَی أَهْلِ مَدِینَةِ أَنْطَاکِیةَ، فَجَاءَاهُمْ بِمَا لَا یعْرِفُونَهُ، فَغَلَّظُوا عَلَیهِمَا فَأَخَذُوهُمَا وَ حَبَسُوهُمَا فِی بَیتِ الْأَصْنَامِ، فَبَعَثَ اللهُ الثَّالِثَ فَدَخَلَ الْمَدِینَةَ، فَقَالَ: أَرْشِدُونِی إِلَی بَابِ الْمَلِکِ.

ص: 178

قَالَ: فَلَمَّا وَقَفَ عَلَی بَابِ الْمَلِکِ، قَالَ: أَنَا رَجُلٌ کُنْتُ أَتَعَبَّدُ فِی فَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أَعْبُدَ إِلَهَ الْمَلِکِ، فَأَبْلَغُوا کَلَامَهُ الْمَلِکَ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ إِلَی بَیتِ الْآلِهَةِ، فَأَدْخَلُوهُ فَمَکَثَ سَنَةً مَعَ صَاحِبَیهِ، فَقَالَ لَهُمَا: بِهَذَا نَنْقُلُ قَوْماً مِنْ دِینٍ إِلَی دِینٍ لَا بِالْخُرْقِ أَ فَلَا رَفَقْتُمَا، ثُمَّ قَالَ لَهُمَا: لَا تُقِرَّانِ بِمَعْرِفَتِی.

ثُمَّ أُدْخِلَ عَلَی الْمَلِکِ، فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَعْبُدُ إِلَهِی فَلَمْ أَزَلْ وَ أَنْتَ أَخِی فَسَلْنِی حَاجَتَکَ، قَالَ: مَا لِی حَاجَةٌ أَیهَا الْمَلِکُ، وَ لَکِنْ رَجُلَینِ رَأَیتُهُمَا فِی بَیتِ الْآلِهَةِ فَمَا حَالُهُمَا؟

قَالَ الْمَلِکُ: هَذَانِ رَجُلَانِ أَتَیانِی یضِلَّانِ عَنْ دِینِی وَ یدْعُوَانِ إِلَی إِلهٍ سَمَاوِی.

فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! فَمُنَاظَرَةٌ جَمِیلَةٌ، فَإِنْ یکُنِ الْحَقُّ لَهُمَا اتَّبَعْنَاهُمَا، وَ إِنْ یکُنِ الْحَقُّ لَنَا دَخَلَا مَعَنَا فِی دِینِنَا، فَکَانَ لَهُمَا مَا لَنَا وَ عَلَیهِمَا مَا عَلَینَا.

قَالَ: فَبَعَثَ الْمَلِکُ إِلَیهِمَا، فَلَمَّا دَخَلَا إِلَیهِ، قَالَ لَهُمَا صَاحِبُهُمَا: مَا الَّذِی جِئْتُمَانِی بِهِ؟

قَالا: جِئْنَا نَدْعُو إِلَی عِبَادَةِ اللهِ، الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ یخْلُقُ فِی الْأَرْحَامِ مَا یشَاءُ وَ یصَوِّرُ کَیفَ یشَاءُ وَ أَنْبَتَ الْأَشْجَارَ وَ الثِّمَارَ وَ أَنْزَلَ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ.

قَالَ: فَقَالَ لَهُمَا: إِلَهُکُمَا هَذَا الَّذِی تَدْعُوَانِ إِلَیهِ وَ إِلَی عِبَادَتِهِ إِنْ جِئْنَاکُمَا بِأَعْمَی یقْدِرُ أَنْ یرُدَّهُ صَحِیحاً؟

قَالا: إِنْ سَأَلْنَاهُ أَنْ یفْعَلَ فَعَلَ إِنْ شَاءَ.

قَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِأَعْمَی لَا یبْصِرُ قَطُّ، قَالَ: فَأُتِی بِهِ، فَقَالَ لَهُمَا: ادْعُوا

ص: 179

إِلَهَکُمَا أَنْ یرُدَّ بَصَرَ هَذَا، فَقَامَا وَ صَلَّیا رَکْعَتَینِ، فَإِذَا عَینَاهُ مَفْتُوحَتَانِ وَ هُوَ ینْظُرُ إِلَی السَّمَاءِ.

فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِأَعْمَی آخَرَ، فَأُتِی بِهِ، قَالَ: فَسَجَدَ سَجْدَةً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا الْأَعْمَی بَصِیرٌ.

فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! حُجَّةٌ بِحُجَّةٍ، عَلَی بِمُقْعَدٍ، فَأُتِی بِهِ، فَقَالَ لَهُمَا: مِثْلَ ذَلِکَ فَصَلَّیا وَ دَعَوَا اللهَ، فَإِذَا الْمُقْعَدُ قَدْ أُطْلِقَتْ رِجْلَاهُ وَ قَامَ یمْشِی.

فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! عَلَی بِمُقْعَدٍ آخَرَ، فَأُتِی بِهِ، فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ أَوَّلَ مَرَّةٍ، فَانْطَلَقَ الْمُقْعَدُ.

فَقَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! قَدْ أَتَیا بِحُجَّتَینِ وَ أَتَینَا بِمِثْلِهِمَا، وَ لَکِنْ بَقِی شَی ءٌ وَاحِدٌ، فَإِنْ کَانَ هُمَا فَعَلَاهُ، دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا.

ثُمَّ قَالَ: أَیهَا الْمَلِکُ! بَلَغَنِی أَنَّهُ کَانَ لِلْمَلِکِ، ابْنٌ وَاحِدٌ وَ مَاتَ، فَإِنْ أَحْیاهُ إِلَهُهُمَا، دَخَلْتُ مَعَهُمَا فِی دِینِهِمَا، فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ: وَ أَنَا أَیضاً مَعَکَ، ثُمَّ قَالَ لَهُمَا: قَدْ بَقِیتْ هَذِهِ الْخَصْلَةُ الْوَاحِدَةُ، قَدْ مَاتَ ابْنُ الْمَلِکِ فَادْعُوا إِلَهَکُمَا أَنْ یحْییهُ.

قَالَ: فَخَرَّا سَاجِدَینِ لِلهِ وَ أَطَالا السُّجُودَ، ثُمَّ رَفَعَا رَأْسَیهِمَا، وَ قَالا لِلْمَلِکِ: ابْعَثْ إِلَی قَبْرِ ابْنِکَ، تَجِدْهُ قَدْ قَامَ مِنْ قَبْرِهِ، إِنْ شَاءَ اللَهُ.

قَالَ: فَخَرَجَ النَّاسُ ینْظُرُونَ فَوَجَدُوهُ قَدْ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ ینْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ التُّرَابِ، قَالَ: فَأُتِی بِهِ إِلَی الْمَلِکِ، فَعَرَفَ أَنَّهُ ابْنُهُ، فَقَالَ لَهُ: مَا حَالُکَ یا بُنَی!؟

قَالَ: کُنْتُ مَیتاً، فَرَأَیتُ رَجُلَینِ بَینَ یدَی رَبِّی السَّاعَةَ سَاجِدَینِ، یسْأَلَانِهِ أَنْ یحْیینِی فَأَحْیانِی، قَالَ: یا بُنَی! فَتَعْرِفُهُمَا إِذَا رَأَیتَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ.

قَالَ: فَأَخْرَجَ النَّاسَ جُمْلَةً إِلَی الصَّحْرَاءِ، فَکَانَ یمُرُّ عَلَیهِ رَجُلٌ رَجُلٌ،

ص: 180

فَیقُولُ لَهُ أَبُوهُ: اُنْظُرْ، فَیقُولُ: لَا، لَا، ثُمَّ مَرَّ عَلَیهِ بِأَحَدِهِمَا بَعْدَ جَمْعٍ کَثِیرٍ، فَقَالَ: هَذَا أَحَدُهُمَا وَ أَشَارَ بِیدِهِ إِلَیهِ، ثُمَّ مَرَّ أَیضاً بِقَوْمٍ کَثِیرِینَ، حَتَّی رَأَی صَاحِبَهُ الْآخَرَ، فَقَالَ: وَ هَذَا الْآخَرُ.

قَالَ: فَقَالَ النَّبِی: صَاحِبُ الرَّجُلَینِ، أَمَّا أَنَا فَقَدْ آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا، وَ عَلِمْتُ أَنَّ مَا جِئْتُمَا بِهِ هُوَ الْحَقُّ، فَقَالَ الْمَلِکُ: وَ أَنَا أَیضاً آمَنْتُ بِإِلَهِکُمَا، وَ آمَنَ أَهْلُ مَمْلَکَتِهِ کُلُّهُمْ.(1)

از ابو حمزه ثمالی نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در پاسخ به سؤال از آیه ی «و برای آنان مَثَل بزن داستان مردم آن شهری را که رسولان بدان جا آمدند»، «آنگاه که دو تن سوی آنان فرستادیم ولی آن دو را دروغگو خواندند تا با فرستاده ی سوّمین آنان را تأیید کردیم. پس رسولان گفتند : ما به سوی شما به پیامبری فرستاده شده ایم»، فرمودند: خداوند دو مرد به سوی مردم شهر انطاکیه فرستاد، و آنان برای مردم چیزهایی (سخنانی) آوردند که برایشان ناآشنا و بیگانه بود، لذا بر آن دو خشم گرفتند و آنها را دستگیر و در بتکده زندانی کردند.

خداوند رسول دیگری فرستاد، و او وارد شهر شد و گفت: مرا به کاخ پادشاه راهنمایی کنید، وقتی بر درگاه پادشاه ایستاد، گفت: من مردی هستم که روزگار خود را در بیابانی به عبادت می گذراندم، امّا علاقه مند شدم که خدای پادشاه را بپرستم.

سخن او را به گوش پادشاه رساندند، شاه گفت: او را به خانه ی خدایان

ص: 181


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص140، ح35؛ بحار الأنوار، ج 14: ص240، ح20؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص570، ح8911؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص247؛ تفسیر القمی، ج 2: ص213؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 11: ص64؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص379، ح30.

(بتکده) ببرید، آن مرد را به آن جا بردند، او یک سال با دو یار خود در آن جا ماند و به آن دو گفت: با مهارت و هوشیاری است که می توان مردی را از دینی به دین دیگر درآورد، چرا از راه مدارا وارد نشدید! سپس به آنان گفت: چنان وانمود کنید که مرا نمی شناسید.

آنگاه او را به حضور پادشاه بردند، پادشاه به او گفت: شنیده ام که تو خدای مرا می پرستیدی، از این پس تو برادر من هستی، حالا بگو چه می خواهی؟

مرد گفت: پادشاها! من حاجتی ندارم، امّا در معبد خدایان دو مرد دیدم. آنها چه کرده اند؟

پادشاه گفت: این دو مرد نزد من آمده اند و می گویند دین من باطل است و مرا به سوی خدایی آسمانی دعوت می کنند.

مرد گفت: پادشاها! مناظره ای نیکو (منطقی) ترتیب دهید، تا اگر حق با آن دو بود ما پیرو آنان شویم، و اگر حق با ما بود آنها به دین و آیین ما درآیند.

پادشاه در پی آن دو نفر فرستاد، چون بر او وارد شدند، دوست آن دو به ایشان گفت: شما برای چه آمده اید؟

گفتند: آمده ایم تا شما را به عبادت و پرستش خداوندی دعوت کنیم که آسمانها و زمین را آفریده و آنچه بخواهد در زهدان ها می آفریند و آن را به دلخواه خود شکل می دهد و درختان و میوه ها را می رویاند و از آسمان باران می فرستد.

او به آن دو نفر گفت: آیا این خدای شما که به او و عبادتش دعوت می کنید، اگر نابینایی را بیاوریم می تواند بینایش گرداند؟

گفتند: اگر از او تقاضا کنیم که این کار را بکند، و او بخواهد، البته چنین می کند.

آن مرد گفت: پادشاها! شخص نابینایی را که هیچگاه بینایی نداشته است، برایم بیاورید، چنین شخصی را آوردند، به آن دو گفت: از خدایتان بخواهید بینایی این مرد را به او برگرداند.

ص: 182

آن دو برخاستند و دو رکعت نماز خواندند، ناگهان هر دو چشم آن نابینا باز شد، و به آسمان می نگریست.

آن مرد گفت: پادشاها! بگو نابینای دیگری بیاورند، دیگری را آوردند، خود آن مرد سجده ای کرد و سپس سر از سجده برداشت، ناگهان آن نابینا، بینا شد.

آن مرد گفت: پادشاها! این هم حجّتی از ما بود در برابر حجّت آنان، اکنون تختی برایم بیاورید، برایش آوردند، و او از آن دو تقاضایی کرد، آن دو نماز خواندند و به درگاه خدا دعا کردند، ناگهان دو پایه ی تخت بلند شد و تخت شروع به راه رفتن کرد.

مرد گفت: پادشاها! تختی دیگر برایم بیاورید، برایش آوردند، آن مرد مانند بار اوّل سجده ای کرد و تخت به راه افتاد، گفت: ای پادشاه! آنان، دو حجّت آوردند و ما نیز به مانند حجّت آنان ارائه دادیم.

اینک یک کار دیگر باقی مانده است، اگر اینها آن را انجام دادند من به دین آنها در می آیم، سپس گفت: پادشاها! شنیده ام که سلطان تنها یک پسر داشته که مرده است، حالا اگر خدای این دو مرد، او را زنده کرد، من به دین آنها گردن می نهم، پادشاه گفت: من نیز با تو به دین آنها در می آیم، آنگاه به آن دو گفت: همین یک کار باقی مانده است، پسر پادشاه مرده و شما از خدایتان بخواهید تا او را زنده گرداند.

آن دو در برابر خدا به خاک سجده افتادند، و سجده ای طولانی به جای آوردند و آنگاه سر برداشتند و به پادشاه گفتند: نزد قبر فرزندت بفرست، خواهی دید که به خواست خداوند، پسرت از قبر خویش برخاسته است.

مردم به گورستان رفتند و نگاه می کردند، دیدند که پسر پادشاه از قبرش بیرون آمده است و گرد و خاک سر خود را می تکاند، او را نزد پادشاه آوردند، دید که فرزند خود اوست، پادشاه پرسید: ای فرزندم! حالت چگونه است؟

ص: 183

گفت: من مرده بودم، ناگهان دیدم که دو مرد در پیشگاه پروردگارم به سجده افتاده اند، و از او می خواهند مرا زنده گرداند، و خدا هم مرا زنده کرد.

پادشاه گفت: اگر آن دو نفر را ببینی می شناسی؟ گفت: آری.

پادشاه دستور داد همه ی مردم به صحرا روند، مردم یکی یکی از برابر آن پسر عبور می کردند و پدرش به او می گفت: خوب نگاه کن، پسر پادشاه نگاه می کرد و می گفت: این نیست، این نیست، بعد از آنکه شمار زیادی از مقابل او گذشتند، یکی از آن دو نفر را از برابرش عبور دادند، پسر پادشاه با دست خود به او اشاره کرد و گفت: این یکی از آنهاست، بار دیگر عدّه ی زیادی را از مقابلش گذراندند تا آنکه آن دیگری را دید و گفت: این، آن دوّمی است.

در این هنگام، آن پیامبر که یار آن دو رسول بود گفت: اینک من به خدای شما دو تن ایمان آوردم و دانستم که آنچه آورده اید حقّ است.

پادشاه نیز گفت: من هم به خدای شما دو نفر ایمان آوردم و مردم کشور او نیز همگی ایمان آوردند.

ص: 184

شماره: 48: اسم آیه: صبر تا زمان رجعت

شماره: 48

کد آیه: 52 / 36

اسم آیه: صبر تا زمان رجعت

(قالُوا یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ)

و خواهند گفت: وای بر ما، چه کسی ما را از آرامگاه ابدی خود برانگیخت؟ این همان وعده خدای رحمان است و پیامبران حقیقت را برای ما می گفتند.

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ الْوَاسِطِی، قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام أَشْکُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطٍ، وَ حَمْلَهُمْ عَلَی، وَ کَانَتْ عِصَابَةٌ مِنَ الْعُثْمَانِیةِ تُؤْذِینِی، فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ: إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَخَذَ مِیثَاقَ أَوْلِیائِنَا عَلَی الصَّبْرِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ، «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ»،(1) فَلَوْ قَدْ قَامَ سَیدُ الْخَلْقِ لَقَالُوا: «یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».(2)

از حسن بن شاذان واسطی نقل است که گفت: به امام هشتم، حضرت    

ص: 185


1- 1 . 48 / 68.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص290؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص295، ح121؛ بحار الأنوار، ج 53: ص89، ح87؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص579، ح8934؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 11: ص85؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص388، ح62؛ الکافی، ج 8: ص247، ح346.

امام رضا عَلَیهِ السَّلام نامه ای نوشتم، و از ستم مردم واسط و حملاتی که به من وارد می کردند، به آن حضرت شکایت کردم، و آنها گروهی از طرفداران عثمان بودند، که به من آزار می رساندند. آن حضرت عَلَیهِ السَّلام به خط شریف خود به من این گونه نوشتند:

همانا خدای تبارک و تعالی از دوستان ما پیمان گرفته، که در دوره ی حکومت باطل، صبر پیشه کنند، پس در برابر حکم پروردگارت شکیبا باش، و آن گاه که سرور خلایق ظهور کند (و زمان رجعت فرا رسد) آنها خواهند گفت: «یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ».

ص: 186

شماره: 49: اسم آیه: فرزندان حضرت ایوب عَلَیهِ السَّلام در رجعت

شماره: 49

کد آیه: 43 / 38

اسم آیه: فرزندان حضرت ایوب عَلَیهِ السَّلام در رجعت

(وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ)

و ما اهل و فرزندانی که از او مردند، و به مقدار آنها هم علاوه به او عطا کردیم، تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل متذکر شوند.

1- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»، قُلْتُ: وُلْدُهُ کَیفَ أُوتِی مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ؟ قَالَ: أَحْیا لَهُ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِینَ کَانُوا مَاتُوا قَبْلَ ذَلِکَ بِآجَالِهِمْ مِثْلَ الَّذِینَ هَلَکُوا یوْمَئِذٍ.(1)

از ابوبصیر نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام درباره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «وَ آتَیناهُ أهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم»، پرسیدم که چگونه خداوند، مانند آنها را، به ایوب عَلَیهِ السَّلام داد؟» حضرت فرمودند: خداوند، چه آن فرزندانش را، که قبلاً مرده بودند، و چه آنان که در واقعه ی امتحان مردند، همه را با هم زنده نمود.

ص: 187


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة: ص125، ح10؛ بحار الأنوار، ج 12: ص347، ح7؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3 ص833، ح7181؛ تفسیر الصافی، ج 3: ص351 و ج 4: ص301؛ تفسیر نور الثقلین، ج 3: ص448، ح132؛ الکافی، ج 8: ص252، ح354.

2- قال الشیخ الطبرسی قدس سره : قال ابن عباس و ابن مسعود: رد الله سبحانه علیه أهله الذین هلکوا بأعیانهم، و أعطاه مثلهم معهم، و کذلک رد الله علیه أمواله و مواشیه بأعیانها و أعطاه مثلها معها.(1)

مرحوم طبرسی قدس سره در تفسیر مجمع البیان، ذیل این آیه: «وَ آتَیناهُ أهلَهُ وَ مِثلَهُم مَعَهُم»، روایتی را از ابن عباس و ابن مسعود نقل می کند، که:

خداوند، فرزندان ایّوب را که مرده بودند، به وی برگرداند، و مثل آنان هم به وی عطا کرد، و همچنین اموال و چارپایانش را نیز، دو برابر به او برگرداند.

سپس مرحوم طبرسی قدس سره از قول ابن یسار می نویسد: فرزندان حضرت ایّوب، هفت پسر، و هفت دختر بودند، که از دنیا رفته بودند، و سپس خداوند آن ها را زنده نمود.

ص: 188


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص136، ح29؛ بحار الأنوار، ج 12: ص346، ذیل ح6؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7: ص94؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 26: ص230.

شماره: 50: اسم آیه: حیات دو باره در رجعت

شماره: 50

کد آیه: 11 / 40

اسم آیه: حیات دو باره در رجعت

(قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ)

آنها می گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»

1- قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیم: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، قَالَ الصَّادِقُ عَلَیهِ السَّلام: ذَلِکَ فِی الرّجعة.(1)

علی بن ابراهیم در باره ی فرمایش خدای متعال: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، یعنی: خداوندا! ما را دو بار می رانیدی و دو بار زنده کردی، گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: این آیه در باره ی رجعت است.

2- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَّامٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ

ص: 189


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص258، ح46؛ بحار الأنوار، ج 53: ص56، ح36؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص749، ح9327؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص336؛ تفسیر القمی، ج 2: ص256؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 11: ص365؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص513، ح19؛ مختصر البصائر: ص157، ح124.

وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ»، قَالَ عَلَیهِ السَّلام: هُوَ خَاصٌّ لِأَقْوَامٍ فِی الرّجعة بَعْدَ الْمَوْتِ وَ یجْرِی فِی الْقِیامَةِ، «فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِین».(1) (2)

از محمّد بن سلام نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی»، فرمودند: این مخصوص عدّه ایست که بعد از مرگ، در رجعت زنده می شوند و در قیامت هم «جریان» دارد. (یعنی درباره ی رجعت نازل شده و با قیامت هم قابل تطبیق است)، «پس رحمت حق از ستمکاران دور باد».

3- رَوَی الصَّفْوَانِی فِی کِتَابِهِ، بِإِسْنَادِهِ، قَالَ: سُئِلَ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام عَنْ تَفْسِیرِ: «أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، قَالَ: وَ اللهِ! مَا هَذِهِ الْآیةُ إِلَّا فِی الْکَرَّة.(3)

صفوانی روایت کرده که: از حضرت امام رضا عَلَیهِ السَّلام از تفسیر آیه ی: «أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْییتَنَا اثْنَتَینِ»، سؤال شد، حضرت فرمودند: به خدا قسم! این آیه جز در مورد رجعت، نیست.

توضیح: یکی از مواردی که خداوند مرده، زنده می کند، در رجعت است، و دیگری در قیامت، و یکی از مرگ ها، در دنیا است، و دیگری در رجعت می باشد.

ص: 190


1- 1 . 41 / 23.
2- 2 . إلزام الناصب، ج 2: ص291؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص298، ح127؛ بحار الأنوار، ج 53: ص116، ح139؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص749، ح9328؛ مختصر البصائر: ص463، ح519.
3- 3 . إلزام الناصب، ج 2: ص291؛ بحار الأنوار، ج 53: ص144.

شماره: 51: اسم آیه: یاری انبیاء و ائمّه علیهم السلام در رجعت

شماره: 51

کد آیه: 51 / 40

اسم آیه: یاری انبیاء و ائمّه: در رجعت

(إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ  یقُومُ الْأَشْهادُ)

ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم!

عَنْ جَمیل عَن أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام، قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُ اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعة، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَنْبِیاءَ کَثِیرَةً لَمْ ینْصَرُوا فِی الدُّنْیا وَ قُتِلُوا، وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِمْ قُتِلُوا وَ لَمْ ینْصَرُوا، وَ ذَلِکَ فِی الرّجعة.(1)

از جمیل نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: به خدا قسم! این در رجعت است.

ص: 191


1- 1 . بحار الأنوار، ج 11: ص27، ح15؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص764، ح9370؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص345؛ تفسیر القمی، ج 2: ص258؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4: ص526، ح69؛ مختصر البصائر: ص92، ح60 و ص157، ح125.

مگر نمی دانی که بسیاری از پیامبران: در دنیا یاری نشدند، بلکه کشته شدند، و ائمّه: هم کشته شدند، و کسی آنها را یاری نکرد؟ پس این نصرت و یاری در زمان رجعت است.

2- عَنْ سُلَیمَان بْنِ خَالِد، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ»، «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»،(1) قَالَ: «الرَّاجِفَةُ»، الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام، وَ «الرَّادِفَةُ»، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام، وَ أَوَّلُ مَنْ ینْفُضُ عَنْ رَأْسِهِ التُّرَابَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام فِی خَمْسَةٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفاً، وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، «یوْمَ لا ینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار».(2)

از سلیمان بن خالد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «روزی که لرزاننده بلرزاند، و لرزاننده دیگر از پس آن آید»، فرمودند: «الرَّاجِفَةُ»، حضرت حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام، و «الرَّادِفَةُ»، امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام، هستند، و اوّلین کسی که گرد و خاک از سرش پاک می کند، حضرت حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام هستند، که با هفتاد و پنج هزار نفر وارد می شوند.

و این است تفسیر این آیه: «ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا برای آنها، و جایگاهی بد نیز برای آنان است».

ص: 192


1- 1 . 7و6 / 79.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص382، ح150؛ بحار الأنوار، ج 53: ص106، ح134؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص575، ح11361؛ تأویل الآیات الظاهرة : ص737؛ تفسیر فرات الکوفی: ص537، ح689؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص115؛ مختصر البصائر: ص492، ح554.

شماره: 52: اسم آیه: دیدن نشانه های خداوند در رجعت

شماره: 52

کد آیه: 81 / 40

اسم آیه: دیدن نشانه های خداوند در رجعت

(وَ یریکُمْ آیاتِهِ فَأَی آیاتِ اللَّهِ تُنْکِرُونَ)

خداوند آیات خود را برای شما نشان می دهد، پس کدام یک از آیات خدا را انکار توانید کرد؟

فی تفسیر القمی، قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ: «وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ»، یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةَ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِمْ، فِی الرّجعة فَإِذَا رَأَوْهُمْ، «قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ»، أَی جَحَدْنَا بِمَا أَشْرَکْنَاهُمْ، «فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُون».(1)

علی بن ابراهیم قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ یرِیکُمْ آیاتِهِ»، می گوید: مقصود این است که خداوند، امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام و ائمّه ی معصومین عَلَیهِم السَّلام را در رجعت به دشمنان آنها نشان می دهد، «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنا بِما کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ» یعنی: چون آنها را دیدند خواهند گفت: ایمان آوردیم به خدای یگانه، و کافر شدیم به آنچه قبلاً شرک می ورزیدیم، «فَلَمْ یکُ ینْفَعُهُمْ إِیمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ

ص: 193


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص344، ح78؛ بحار الأنوار، ج 53: ص56، ح37؛ تفسیر القمی، ج 2: ص261؛ مختصر البصائر: ص158، ح126.

فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَی»، یعنی: وقتی آنها در آن روز، عذاب ما را دیدند، دیگر  ایمانشان سودی به حالشان ندارد، این سنّت الهی است که همیشه در میان بندگانش جریان داشته و در این مورد کافران زیانکار گردیده اند.

ص: 194

شماره: 53: اسم آیه: عذاب ستمگران در رجعت

شماره: 53

کد آیه: 44 / 42

اسم آیه: عذاب ستمگران در رجعت

(...وَ تَرَی الظَّالِمینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبیلٍ)

... و ستمگران را خواهی دید هنگامی که عذاب را با چشم به یقین مشاهده کنند، می گویند: آیا برای ما راه بازگشتی وجود دارد؟

فی تفسیر القمی فی قوله تعالی: «وَ تَرَی الظَّالِمِینَ»، آلَ محمّد: حَقَّهُمْ «لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ»، وَ عَلِی عَلَیهِ السَّلام، هُوَ الْعَذَابُ فِی هَذَا الْوَجْهِ، «یقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ» فَنُوَالِی عَلِیاً.(1)

علی بن ابراهیم قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «وَ تَرَی الظَّالِمِینَ»، گفت: و ستمگران در حق آل محمّد: را می بینی، وقتی که علی بن ابی طالب عَلَیهِ السَّلام را، که برای ستمکاران عذاب است، در زمان رجعت، بینند، (چون آن حضرت می خواهند از آنان انتقام بگیرند) می گویند: آیا راهی برای بازگشت هست؟ تا ولایت حضرت علی عَلَیهِ السَّلام را بپذیریم.

ص: 195


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص258، ح47؛ بحار الأنوار، ج 31: ص580، ذیل ح14؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4: ص830، ذیل ح9542؛ تفسیر الصافی، ج 4: ص380؛ تفسیر القمی، ج 2: ص278؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 11: ص535.

شماره: 54: اسم آیه: دود آشکار در رجعت

شماره: 54

کد آیه: 10 / 44

اسم آیه: دود آشکار در رجعت

(فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ)

پس در انتظار روزی باش که دودی آشکار از آسمان پدید آید.

فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «فَارْتَقِبْ»، أَی اصْبِرْ «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، قَالَ: ذَلِکَ إِذَا خَرَجُوا فِی الرّجعة مِنَ الْقَبْرِ تَغْشَی النَّاسَ کُلَّهُمُ الظُّلْمَةُ فَیقُولُوا «هذا عَذابٌ أَلِیمٌ»، «رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ».

فَقَالَ اللهُ رَدّاً عَلَیهِمْ: «أَنَّی لَهُمُ الذِّکْری»، فِی ذَلِکَ الْیوْمِ «وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ»، أَی رَسُولٌ قَدْ بَینَ لَهُمْ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ «وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»، قَالَ: قَالُوا: ذَلِکَ لَمَّا نَزَلَ الْوَحْی عَلَی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أَخَذَهُ الْغَشْی.

فَقَالُوا: هُوَ مَجْنُونٌ ثُمَّ قَالَ: «إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ»، یعْنِی إِلَی الْقِیامَةِ وَ لَوْ کَانَ قَوْلُهُ: «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، فِی الْقِیامَةِ لَمْ یقُلْ إِنَّکُمْ عَائِدُونَ، لِأَنَّهُ لَیسَ بَعْدَ الْآخِرَةِ وَ الْقِیامَةِ حَالَةٌ یعُودُونَ إِلَیهَا.

ثُمَّ قَالَ: «یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْری»، یعْنِی فِی الْقِیامَةِ «إِنَّا مُنْتَقِمُون».(1)

ص: 196


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص94، ح50؛ بحار الأنوار، ج 53: ص57، ح39؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص13، ح9696؛ تفسیر القمی، ج 2: ص290؛ مختصر البصائر: ص158، ح127.

در تفسیر قمی ذیل آیه ی: «فَارْتَقِبْ یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، یعنی منتظر باش روزی خواهد آمد که آسمان دودی آشکار می آورد، می گوید:

این هنگامی است که مردم در رجعت از قبر بیرون آمده به دنیا باز می گردند، و ظلمت و تاریکی همه ی مردم را فرا می گیرد، به همین دلیل خواهند گفت:

این است عذاب دردناک، «رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ»، خدایا! این عذاب را از ما برطرف کن، ما ایمان آوردیم.

خداوند جواب رد به آنها می دهد، و می فرماید: «أَنَّی لَهُمُ الذِّکْری وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ».

یعنی: چه شده است که در آن روز ایمان می آورند، در حالی که قبلاً پیامبری برای آنها آمده بود تا حقیقت را آشکار نماید، «ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ»، سپس از وی روی برتافتند و گفتند: وی چیزهائی را آموخته و دیوانه است.

وقتی وحی بر رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه نازل می شد، آن حضرت از هیبت وحی الهی از هوش می رفتند، آنها می گفتند: پیامبر دیوانه شده است.

سپس علی بن ابراهیم این آیه را ذکر می کند: «إِنَّا کاشِفُوا الْعَذابِ قَلِیلًا إِنَّکُمْ عائِدُونَ» یعنی: اندکی از عذاب را برطرف می کنیم، زیرا شما به قیامت برخواهید گشت.

اگر منظور از «یوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ»، آن بود که این امر در قیامت اتّفاق خواهد افتاد، خداوند در پایان آن نمی فرمود: شما بازگشت خواهید نمود، زیرا بعد از آخرت و قیامت حالتی وجود ندارد که مردگان بازگشت به آن کنند.

سپس علی بن ابراهیم می گوید: «یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکُبْری إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»، روزی که باز خواست بزرگ را از مردم می نمائیم، ما انتقام از آنها می گیریم، که البته این انتقام و بازخواست در قیامت است.

ص: 197

شماره: 55: اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا

شماره: 55

کد آیه: 14 / 45

اسم آیه: رجعت، یکی از روزهای خدا

(قُلْ لِلَّذینَ آمَنُوا یغْفِرُوا لِلَّذینَ لا یرْجُونَ أَیامَ اللَّهِ لِیجْزِی قَوْماً بِما کانُوا یکْسِبُونَ)

به مؤمنان بگو: «کسانی را که امید به ایام اللَّه ندارند مورد عفو قرار دهند تا خداوند هر قومی را به اعمالی که انجام می دادند جزا دهد»! 

«لطفاً به روایات ذیل آیه ی 5 / 14 مراجعه فرمائید.»

ص: 198

شماره: 56: اسم آیه: خبر رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام

شماره: 56

کد آیه: 15 / 46

اسم آیه: خبر رجعت امام حسین عَلَیهِ السَّلام

(وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً... )

ما انسان را بر احسان و نیکی در حق پدر و مادر سفارش بسیار کردیم. مادرش با رنج و زحمت بار حمل کشیده و با درد و رنج وضع حمل نموده...

فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ»، إِنَّمَا عَنَی الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ عَلَیهِما السَّلام، ثُمَّ عَطَفَ عَلَی الْحُسَینِ، فَقَالَ: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً» وَ ذَلِکَ أَنَّ اللهَ أَخْبَرَ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ بَشَّرَهُ بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلام قَبْلَ حَمْلِهِ، وَ أَنَّ الْإِمَامَةَ یکُونُ فِی وُلْدِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ، ثُمَّ أَخْبَرَهُ بِمَا یصِیبُهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْمُصِیبَةِ فِی نَفْسِهِ وَ وُلْدِهِ، ثُمَّ عَوَّضَهُ بِأَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی عَقِبِهِ، وَ أَعْلَمَهُ أَنَّهُ یقْتَلُ، ثُمَّ یرُدُّهُ إِلَی الدُّنْیا وَ ینْصُرُهُ حَتَّی یقْتُلَ أَعْدَاءَهُ  ...(1)

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی، ذیل آیه ی: «وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ»،

ص: 199


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص345، ح81؛ بحار الأنوار، ج 43: ص246، ح21 و ج 53: ص102، 126؛ تفسیر القمی، ج 2: ص297؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص11، ح12؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص179؛ مختصر البصائر: ص159، ح128.

می فرماید: منظور از والدین: امام حسن و امام حسین عَلَیهِما السَّلام هستند، آنگاه در باره ی امام حسین عَلَیهِ السَّلام فرموده: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً»، زیرا خدای علیم، قبل از انعقاد نطفه ی امام حسین عَلَیهِ السَّلام، رسول گرامی خود را به وجود حسین عَلَیهِ السَّلام و اینکه مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان وی خواهد شد، بشارت و مژده داده بود، آنگاه آن حضرت را از آن مصائبی که دچار حسین عَلَیهِ السَّلام و فرزندانش می شود، آگاه نموده بود، سپس مقام امامت را، در عوض آن مصائب، به فرزندانش خواهد داد، و پیامبر خود را خبر داده بود که حسین عَلَیهِ السَّلام کشته خواهد شد، سپس خداوند او را به دنیا باز می گرداند و وی را یاری می کند تا دشمنان خود را به مجازات برساند.

ص: 200

شماره: 57: اسم آیه: رجعت، روز بیرون آمدن

شماره: 57

کد آیه: 42 / 50

اسم آیه: رجعت، روز بیرون آمدن

(یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ)

آن روز همه مخلوقات، آن صیحه ی آسمانی را قطعاً خواهند شنید که (می گوید) امروز، روز خروج از قبرهاست.

1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تعالی: «یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، قَالَ: هِی الرّجعة.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در تفسیر آیه ی: «روزی که مردم صدای حق را می شنوند، آن روز روز قیام است»، فرمودند: این آیه مربوط به رجعت است.

2- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»،(2) قَالَ: ذَلِکَ وَ اللهِ فِی الرّجعة، أَ مَا عَلِمْتَ، أَنَّ أَنْبِیاءَ اللهِ کَثِیراً لَمْ ینْصَرُوا فِی الدُّنْیا وَ

ص: 201


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص259، ح51؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص152، ح10100؛  تفسیر الصافی، ج 5: ص65؛ تفسیر القمی، ج 2: ص327؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص400؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص119، ذیل ح59؛ مختصر البصائر: ص160، ح129.
2- 2 . 51 / 40.

قُتِلُوا، وَ الْأَئِمَّةَ قَدْ قُتِلُوا وَ لَمْ ینْصَرُوا، فَذَلِکَ فِی الرّجعة.

قُلْتُ: «وَ اسْتَمِعْ یوْمَ ینادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ»، «یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، قَالَ: هِی الرّجعة.(1)

از جمیل درّاج روایت است که، گفتم به حضرت صادق عَلَیهِ السَّلام آیه ی: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، چیست؟

حضرت فرمودند: به خدا سوگند! که این در رجعت است، آیا نمی دانی که بیشتر دوستان خدای تبارک و تعالی در دنیا یاری نشدند، و به قتل رسیدند و امامان کشته شدند و یاری نگشتند؟! بنابر این، یاری آنان در رجعت خواهد بود.

جمیل درّاج گوید، عرض کردم: «وَ اسْتَمِعْ یوْمَ ینادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَرِیبٍ. یوْمَ یسْمَعُونَ الصَّیحَةَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یوْمُ الْخُرُوجِ»، حضرت فرمودند: این رجعت است.

ص: 202


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص65، ح 57؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص151، ح10098؛ مختصر البصائر، ص92، ح60؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص281، ح3.

شماره: 58: اسم آیه: شکافته شدن زمین در رجعت

شماره: 58

کد آیه: 44 / 50

اسم آیه: شکافته شدن زمین در رجعت

(یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَینا یسیرٌ)

روزی که زمین سریعا شکافته و از وجود آنان خالی گردد، آن روز، روز حشر است و اینکار برای ما بسیار آسان است.

قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعالی: «یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»، قَالَ: فِی الرّجعة.(1)

علی بن ابراهیم در باره ی آیه ی: «یوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»، می فرماید: این آیه مربوط به رجعت است.

ص: 203


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص292؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص95، ح53 و ص260، ح52؛ بحار الأنوار، ج 53: ص58، ح40؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص152، ح10101؛ تفسیر القمی، ج 2: ص327؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص401؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص119، ح59؛ مختصر البصائر: ص160، ح130.

شماره: 59: اسم آیه: امتحان رجعت

شماره: 59

کد آیه: 13 / 51

اسم آیه: امتحان رجعت

(یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ)

همان روزی است که آنها را بر آتش می سوزانند!

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِ اللهِ عزّ و جلّ: «یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ»، قَالَ: یکْسَرُونَ فِی الْکَرَّةِ کَمَا یکْسَرُ الذَّهَبُ حَتَّی یرْجِعَ کُلُّ شَی ءٍ إِلَی شِبْهِهِ یعْنِی إِلَی حَقِیقَتِهِ.(1)

حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «یوْمَ هُمْ عَلَی النَّارِ یفْتَنُونَ»، فرمودند: یعنی روزی که آنها بر آتش امتحان می شوند، فرمودند: مقصود اینست که در رجعت، شکسته می شوند، همان گونه که طلا شکسته می شود، تا هر چیزی به حقیقت خود بازگردد.

ص: 204


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص292؛ بحار الأنوار، ج 53: ص44، ح15؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص159، ح10117؛ مختصر البصائر: ص117، ح94؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص285، ح19.

شماره: 60: اسم آیه: اخبار رجعت

شماره: 60

کد آیه: 22 / 51

اسم آیه: اخبار رجعت

(وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ)

و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می شود!

فِی تَفسِیرِ عَلیِ بنِ إبراهِیم فِی قَولِهِ تَعالَی: «وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ»، قَالَ: المَطرُ ینزِلُ مِنَ السَّماءِ، فَتُخرجُ بِه أقوات العالَم مِن الأرضِ، وَ مَا تُوعَدُون مِن أخبارِ الرّجعة وَ القِیامَة، وَ الاَخبارِ الَّتی فِی السَّماء.(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «روزیِ شما و آنچه به شما وعده داده می شود، در آسمان است»، روایت می کند که: منظور از روزی، بارانی است که از آسمان می آید، و به وسیله ی آن رزق عالم از زمین خارج می شود، و منظور از «ما توعدون»، یعنی آنچه که از اخبار رجعت و قیامت، وعده می دهند، و آنها اخباری است که در آسمان است.

ص: 205


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص292؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص260، ح53؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 161، ح10126؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص71؛ تفسیر القمی، ج 2: ص330؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص417؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص124، ح25.

شماره: 61: اسم آیه: عذاب در رجعت

شماره: 61

کد آیه: 47 / 52

اسم آیه: عذاب در رجعت

(وَ إِنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذلِکَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ)

و برای ستمگران عذابی قبل از آن است (در همین جهان) ولی بیشترشان نمی دانند.

1- عَن سَعْدِ بنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیةِ هَکَذَا: فَإِنَّ لِلظَّالِمِینَ آلَ محمّد حَقَّهُمْ، «عَذَاباً دُونَ ذَلِکَ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ»، یعْنِی عَذَاباً فِی الرّجعة.(1)

از سعد بن عبد اللّه نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: جبرئیل این آیه را چنین نازل کرد: آنها که حق آل محمّد: را گرفتند، عذابی غیر از این دارند، و این عذاب در رجعت است.

2- قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ إِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا»، آلَ محمّد حَقَّهُمْ، «عَذاباً دُونَ ذلِکَ»، قَالَ: عَذَابَ الرّجعة بِالسَّیفِ.(2)

ص: 206


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص298، ح128؛ بحار الأنوار، ج 53: ص117، ح144.
2- 2 . بحار الأنوار، ج 9: ص239، ح138 و ج53: ص103، ح127؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص180، ح10173؛ تفسیر القمی، ج 2: ص333؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص462؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص143، ح38؛ مختصر البصائر، ص160، ح131.

علی بن ابراهیم قمی در باره ی آیه ی: «وَ إِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا» می گوید: یعنی کسانی که در حقّ آل محمّد: ظلم کردند، «عَذاباً دُونَ ذلِکَ»، در زمان رجعت به وسیله ی شمشیر عذاب خواهند شد.

ص: 207

شماره: 62: اسم آیه: شهر واژگون شده

شماره: 62

کد آیه: 53 / 53

اسم آیه: شهر واژگون شده

(وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی)

و نیز شهرهای زیر و رو شده، را فرو کوبید.

قَالَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی»، قال: المؤتفکة، البصرة، و الدلیل علی ذلک، قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام: یا أَهْلَ الْبَصْرَةِ! وَ یا أَهْلَ الْمُؤْتَفِکَةِ! یا جُنْدَ الْمَرْأَةِ! وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ، رَغَا فَأَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ، مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ، وَ أَحْلَامُکُمْ رِقَاقٌ وَ فِیکُمْ خَتْمُ النِّفَاقِ، وَ لُعِنْتُمْ عَلَی لِسَانِ سَبْعِینَ نَبِیاً، إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه أَخْبَرَنِی: أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیهِ السَّلام أَخْبَرَهُ أَنَّهُ طَوَی لَهُ الْأَرْضَ، فَرَأَی الْبَصْرَةَ أَقْرَبَ الْأَرَضِینَ مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدَهَا مِنَ السَّمَاءِ، وَ فِیهَا تِسْعَةُ أَعْشَارِ الشَّرِّ وَ الدَّاءُ الْعُضَالُ، الْمُقِیمُ فِیهَا مُذْنِبٌ، وَ الْخَارِجُ مِنْهَا بِرَحْمَةٍ، وَ قَدِ ائْتَفَکَتْ بِأَهْلِهَا مَرَّتَینِ، وَ عَلَی اللهِ تَمَامُ الثَّالِثَةِ وَ تَمَامُ الثَّالِثَةِ فِی الرّجعة.(1)

علی بن ابراهیم قمی، در تفسیر خود، در باره ی فرمایش خدای متعال:      

ص: 208


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص292، ح39؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص260، ح55؛ بحار الأنوار، ج 32: ص226، ح176؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص209، ح10247؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص97؛ تفسیر القمی، ج 2: ص339؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12: ص520؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص: 172، ح105.

«وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی»، چنین گفته است: شهر واژگون شده، همان شهر بصره است، به دلیل خطبه ی امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام که  فرمودند:

ای مردم بصره! ای سپاهیان زن! و ای پیروان چهارپائی که زوزه کشید و شما او را اجابت کردید! و زمانی که پی شد، فرار کردید! آب شما تلخ، دین شما سطحی است، و در دلهایتان نفاق است، شما از با زبان هفتاد پیامبر الهی، نفرین شده اید.

همانا رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه به من خبر داد که: جبرئیل عَلَیهِ السَّلام او را آگاه ساخته است که: زمین برای او در هم پیچیده شد و او بصره را دید که نزدیکترین سرزمین ها به آب، و دورترین آنها به آسمان است، نُه دهم شرّ و بیماری سخت در آن قرار دارد، هر که در آن بماند، اهل معصیت است، و هر که از آن خارج شود، به رحمت الهی دست یافته است.

این شهر، دو بار بر اهلش واژگون گشته، و بر خداست که سوّمین بار نیز آن را واژگون نماید، و مرتبه ی سوّم در زمان رجعت است.

ص: 209

شماره: 63: اسم آیه: رجعت، روز سختی برای کافران

شماره: 63

کد آیه: 8 / 54

اسم آیه: رجعت، روز سختی برای کافران

(مُهْطِعینَ إِلَی الدَّاعِ یقُولُ الْکافِرُونَ هذا یوْمٌ عَسِرٌ)

در حالی که (بر اثر وحشت و اضطراب) به سوی این دعوت کننده گردن می کشند کافران می گویند: «امروز روز سخت و دردناکی است!»

قالَ عَلی بن إبراهِیم فِی قَولِه تَعالَی: «مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ»، إذَا رَجَعَ، فَیقُولُ: اِرجِعُوا، «یقُولُ الْکافِرُونَ هذا یوْمٌ عَسِرٌ».(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «شتابان به سوی دعوت کننده می کشانند»، می فرماید: هنگامیکه در رجعت به آنان می گویند: برگردید، «و کافران می گویند: این روز سخت و دشواری است».

ص: 210


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص261، ح56؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص218؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص100؛ تفسیر القمی، ج 2: ص341.

شماره: 64: اسم آیه: یأس کفّار در رجعت

شماره:  64

کد آیه: 13 / 60

اسم آیه: یأس کفّار در رجعت

(یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ)

ای کسانی که ایمان آورده اید! با قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید آنان از آخرت مأیوسند همان گونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس می باشند!

عَنْ أَبِی الْجَارُودِ، عَمَّنْ سَمِعَ عَلِیاً عَلَیهِ السَّلام، یقُولُ: الْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ بَینَ جُمَادَی وَ رَجَبٍ.

فَقَامَ رَجُلٌ، فَقَالَ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! مَا هَذَا الْعَجَبُ الَّذِی لَا تَزَالُ تَعْجَبُ مِنْهُ؟

فَقَالَ: ثَکلَتْکَ أُمُّکَ! وَ أَی عَجَبٍ أَعْجَبُ مِنْ أَمْوَاتٍ یضْرِبُونَ کُلَّ عَدُوٍّ لِلهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَهْلِ بَیتِهِ؟

وَ ذَلِکَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیةِ: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ»، فَإِذَا اشْتَدَّ الْقَتْلُ قُلْتُمْ مَاتَ أَوْ هَلَکَ أَوْ أَی وَادٍ سَلَکَ.

وَ ذَلِکَ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیةِ: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ

ص: 211

وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً».(1) (2)

از ابو الجارود نقل است که گفت: از قول کسی که از امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام شنیده است، که آن حضرت می فرمودند: عجب و همه ی عجب بین جمادی و رجب است!

مردی به پا خاست و عرضه داشت: یا امیر المؤمنین! این چه شگفتی است که شما پیوسته از آن در تعجّب دارید؟

حضرت فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند! کدام شگفتی از این عجیب تر است، که مردگانی، همه ی دشمنان خدا و پیامبر و اهل بیتش را، گردن بزنند؟

و این است تأویل این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اند، هرگز قومی را که خداوند بر آنان غضب کرده یار و دوست خود مگیرید که آن ها از جهان آخرت مأیوس و نا امیدند، هم چنان که کافران از اهل قبور نا امیدند»، پس هنگامی که کشتار شدّت یابد، گویند: او مرده و هلاک گشته، و به کدام وادی رفته است، و همان است تأویل این آیه: «سپس بار دیگر شما را بر آنان مسلّط کنیم و به وسیله ی اموال و فرزندان مدد رسانیم و تعداد (افراد) تان را بیش تر سازیم».

ص: 212


1- 1 . 6 / 17.
2- 2 . الزام الناصب، ج 1: ص94؛ بحار الانوار، ج 53: ص60، ح48؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص360، ح10676؛  تأویل الآیات الظاهرة: ص659؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 13: ص217.

شماره: 65: اسم آیه: علامت دشمنان در رجعت

شماره: 65

کد آیه:  16 / 68

اسم آیه: علامت دشمنان در رجعت

( سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ)

(ولی) ما به زودی بر بینی او علامت و داغ ننگ می نهیم!

عن علی بن ابراهیم فی تفسیر قَوْله تعالی: «سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُومِ»، قَالَ: فِی الرّجعة إِذَا رَجَعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام وَ یرْجِعُ أَعْدَاؤُهُ فَیسِمُهُمْ بِمِیسَمٍ مَعَهُ کَمَا تُوسَمُ الْبَهَائِمُ عَلَی الْخَرَاطِیمِ الْأَنْفُ وَ الشَّفَتَانِ.(1)

در تفسیر قمی روایت است که: این آیه مربوط به رجعت است، هنگامی که شاه ولایت، حضرت امیرالمؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام رجعت کنند و دشمنان آن حضرت نیز برگردند، آن حضرت بر پیشانی آنها مُهر می زنند، و آنها را نشاندار می کنند، همان گونه که بر بینی و لبهای چهارپایان، داغ می زنند تا نشاندار شوند.

ص: 213


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص293؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص346، ح83؛ بحار الأنوار، ج 30: ص166 و ج 53: ص103، ح128؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص459، ح10977؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص210؛ تفسیر القمی، ج 2: ص381؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 13: ص384؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص394، ح45؛  مختصر البصائر: ص161، ح132.

شماره: 66: اسم آیه: روز پنج هزار ساله

شماره: 66

کد آیه: 4 / 70

اسم آیه: روز پنج هزار ساله

(تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیهِ فی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ)

فرشتگان و روح (فرشته ی مقرّب خداوند) به سوی او عروج می کنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است!

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام أَنَّهُ قَالَ: حِینَ سُئِلَ عَنِ الْیوْمِ الَّذِی ذَکَرَ اللهُ تَعَالَی مِقْدَارَهُ فِی الْقُرْآنِ: «فِی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ»، وَ هِی کَرَّةُ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، فَیکُونُ مُلْکُهُ فِی کَرَّتِهِ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، وَ یمْلِکُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام فِی کَرَّتِهِ أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَنَةٍ.(1)

از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام روایت است که، وقتی تفسیر آیه: «فِی یوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ»، را از آن حضرت پرسیدند، حضرت فرمودند: این در موقع بازگشت و رجعت پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه به دنیا است، که مدّت سلطنتش پنجاه هزار سال خواهد بود، و امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام نیز چهل و چهار هزار سال سلطنت می کنند.

ص: 214


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص294؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص368، ح125؛ بحار الأنوار، ج 53: ص104، ذیل ح130؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص487، ح11074؛ مختصر البصائر: ص167، ح143.

شماره: 67: اسم آیه: ضعف کفّار در رجعت

شماره: 67

کد آیه: 24 / 72

اسم آیه: ضعف کفّار در رجعت

(حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یوعَدُونَ فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً)

(این کار شکنی کفّار هم چنان ادامه می یابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببینند آن گاه می دانند چه کسی یاورش ضعیفتر و جمعیتش کمتر است!

علی بن إبراهیم: قوله تعالی: «حَتَّی إِذا رَأَوْا ما یوعَدُونَ»، قَالَ: الْقَائِمُ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِما السَّلام فِی الرّجعة، «فَسَیعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً»، قَالَ: هُوَ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام لِزُفَرَ: وَ اللهِ! یا ابْنَ صَهَاکَ! لَوْ لَا عَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، وَ «کِتَابٌ مِنَ اللهِ سَبَقَ»،(1) لَعَلِمْتَ أَینَا أَضْعَفُ نَاصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً، قَالَ: فَلَمَّا أَخْبَرَهُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه مَا یکُونُ مِنَ الرّجعة قَالُوا: مَتَی یکُونُ هَذَا؟ قَالَ اللهُ: «قُلْ یا محمّد! إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدا».(2)

ص: 215


1- 1 .   68 / 8.
2- 2 . الزام الناصب، ج 1: ص97 و ج 2: ص294؛ بحار الانوار، ج 53: ص58، ح41؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص513، ح11149؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص238؛ تفسیر القمی، ج 2: ص391؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 13: ص488؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص441، ح47؛ مختصر البصائر، ص161، ح133.

علی بن ابراهیم در باره ی فرمایش خدای تعالی: «تا آنچه را به آنان وعده داده شده ببینند»، فرمود: مقصود، دیدن قائم و امیر مؤمنان عَلَیهِما السَّلام در هنگام رجعت است، آن گاه می فهمند، چه کسی یاورش ضعیف تر و گروهش کمتر است، امیر مؤمنان عَلَیهِ السَّلام به ابن صهاک فرمودند: اگر پیمان رسول خدا و خواست الهی نبود، می فهمیدی کدام یک از ما یاورش ضعیف تر و گروهش کمتر است، وقتی رسول الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، مردم را از رجعت آگاه کرد، سؤال شد: زمان آن چه وقت است؟ خدا این آیه را نازل کرد: ای محمّد! بگو: نمی دانم آنچه به شما وعده داده شده، نزدیک است یا پروردگارم زمانی برای آن قرار می دهد.

ص: 216

شماره: 68: اسم آیه: اسرار رجعت

شماره:  68

کد آیه: 26 / 72

اسم آیه: اسرار رجعت

(عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً)

عالم بر غیب تنها اوست و هیچ دانایی بر غیب او آگاه نیست.

فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: ... وَ قَوْلُهُ «عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً»، «إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»، قَالَ: یخْبِرُ اللهُ رَسُولَهُ الَّذِی یرْتَضِیهِ بِمَا کَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَخْبَارِ، وَ مَا یکُونُ بَعْدَهُ مِنْ أَخْبَارِ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلام وَ الرّجعة وَ الْقِیامَةِ.(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر آیه ی: «دانای غیب است و احدی را بر غیب خویش آشکار نکند جز آن پیامبری را که مورد رضایش باشد»، روایت می کند که خداوند به پیامبرش، که مورد رضایش بود، حوادث زمان خود و حوادث آینده، راجع به حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام و رجعت و قیامت را به آنجناب خبر داد.

ص: 217


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص294؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص262؛ بحار الأنوار، ج 53: ص58، ح41؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص513، ح11149؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص238؛ تفسیر القمی، ج 2: ص391؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 13: ص493؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص445، ح63.

شماره: 69: اسم آیه: قیام پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

شماره: 69

کد آیه: 2 و 1 / 74

اسم آیه: قیام پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

(یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ)(قُمْ فَأَنْذِرْ)

ای جامه به خود پیچیده!

برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده).

1- فی تفسیر القمی فی قَوله تَعَالَی: «قُمْ فَأَنْذِرْ»، قَالَ: هُوَ قِیامُهُ فِی الرّجعة ینْذِرُ فِیهَا، وَ فِی قَوْلِهِ: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ»، «نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، یعنی محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه نَذِیراً لِلْبَشَرِ فِی الرّجعة.(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه: «ای جامه به خود پیچیده، برخیز و بترسان»، فرمود: مقصود، حضرت محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه، و آمدن آن حضرت در زمان رجعت است، که مردم را از نافرمانی خدا برحذر می دارند.

نیز در قول خداوند: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَر»، مقصود: پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه هستند، که در رجعت به دنیا بازگشته، بشر را از معصیت خدا برحذر می دارند.

ص: 218


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص294؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص357؛ بحار الأنوار، ج 9: ص244 و ج 16: ص 97 و ج 53 : ص42 و ص64 و ص103؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص721 و ج 5: ص523؛ تفسیر القمی، ج 2: ص393؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص13؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص453؛ مختصر البصائر: ص88 و ص113 و ص162.

2- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام: إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام کَانَ یقُولُ: إِنَّ الْمُدَّثِّرَ هُوَ کَائِنٌ عِنْدَ الرّجعة، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! أَ حَیاةٌ قَبْلَ الْقِیامَةِ ثُمَّ مَوْتٌ؟ فَقَالَ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَعَمْ وَ اللهِ لَکَفْرَةٌ مِنَ الْکُفْرِ بَعْدَ الرّجعة أَشَدُّ مِنْ کَفَرَاتٍ قَبْلَهَا.(1)

حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام فرمودند: هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین عَلَیهِ السَّلام مسئله ی رجعت را برای مردم بیان کردند، فرمودند: آمدن «مدّثّر» در رجعت حتمی است، مردی پرسید: مگر پیش از قیامت هم زنده شدن، و مرگ دوباره ای هست؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا قسم! یک لحظه کفر بعد از رجعت سخت تر از چند کفر قبل از رجعت است.

ص: 219


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص285، ح106؛ بحار الأنوار، ج 53: ص42، ح11؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص522، ح11185؛ مختصر البصائر: ص114، ح89.

شماره: 70: اسم آیه: انذار پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

شماره: 70

کد آیه: 36 و 35 / 74

اسم آیه: انذار پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه در رجعت

(إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ)(نَذیراً لِلْبَشَرِ)

که این یکی از بزرگترین آیات خداست.

در آن پند و اندرز آدمیان است.

عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَل: ... «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، یعنی محمّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه نَذِیراً لِلْبَشَرِ فِی الرّجعة.(1)

از جابر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «إِنَّها لَإِحْدَی الْکُبَرِ، نَذِیراً لِلْبَشَرِ»، فرمودند: مقصود، پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه هستند، که در رجعت به دنیا بازگشته، بشر را از معصیت خدا، برحذر می دارند.

ص: 220


1- 1 . بحار الأنوار، ج 53: ص42 و ص64 ؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1: ص721 و ج 5: ص522؛  مختصر البصائر: ص87 و ص114.

شماره: 71: اسم آیه: اوّلین رجعت کننده

شماره: 71

کد آیه: 18 / 78

اسم آیه: اوّلین رجعت کننده

(یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً)

روزی که در «صور» دمیده می شود و شما فوج فوج (به محشر) می آیید!

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام سُئِلَ عَنِ الرّجعة أَحَقٌّ هِی؟ قَالَ: نَعَمْ، فَقِیلَ لَهُ: مَنْ أَوَّلُ مَنْ یخْرُجُ؟ قَالَ: الْحُسَینُ عَلَیهِ السَّلام، یخْرُجُ عَلَی أَثَرِ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلام، قیلَ: وَ مَعَهُ النَّاسُ کُلُّهُمْ؟ قَالَ: لَا، بَلْ کَمَا ذَکَرَ اللهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: «یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»، قَوْماً بَعْدَ قَوْمٍ.(1)

از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام سؤال شد: آیا رجعت حق است؟ حضرت فرمودند: آری، عرض شد: اوّل کسی که از قبر بیرون می آید، کیست؟ حضرت فرمودند: حضرت حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام است، که پس از قیام حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام خارج می شود، گفته شد: مردم هم همراه ایشان هستند؟ فرمودند: نه، چنانکه خداوند می فرماید: دسته دسته بیایند، به ترتیب خواهند آمد، قومی پس از قوم دیگر.

ص: 221


1- 1 . إلزام الناصب، ج 2: ص294؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص367، ح123؛ بحار الأنوار، ج 53: ص103، ح130؛ مختصر البصائر: ص165، ح139؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص286، ح2.

شماره: 72: اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام پس از امام حسین عَلَیهِ السَّلام

شماره: 72

کد آیه: 7 و 6 / 79

اسم آیه: رجعت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام  پس از امام حسین عَلَیهِ السَّلام

(یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ )( تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ )

آن روز که زلزله های وحشتناک همه چیز را به لرزه درمی آورد.

و بدنبال آن، حادثه دومین (صیحه عظیم محشر)رخ  می دهد.

عَنْ سُلَیمَان بْنِ خَالِد، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «یوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ»، «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»، قَالَ: «الرَّاجِفَةُ»، الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام، وَ «الرَّادِفَةُ»، عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلام، وَ أَوَّلُ مَنْ ینْفُضُ عَنْ رَأْسِهِ التُّرَابَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی عَلَیهِما السَّلام فِی خَمْسَةٍ وَ سَبْعِینَ أَلْفاً.

وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یوْمَ یقُومُ الْأَشْهادُ»، «یوْمَ لا ینْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار».(1) (2)

از سلیمان بن خالد نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در

ص: 222


1- 1 . 51و52 / 40.
2- 2 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص382، ح150؛ بحار الأنوار، ج 53: ص106، ح134؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص575، ح11361؛ تأویل الآیات الظاهرة : ص737؛ تفسیر فرات الکوفی: ص537، ح689؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص115؛ مختصر البصائر: ص492، ح554.

تأویل این آیه: «روزی که لرزاننده بلرزاند، و لرزاننده دیگر از پس آن آید»، فرمودند: اوّلی حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام است، و دوّمی امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام، اوّل کسی که گرد و خاک از سر می فشاند، حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام است، که با هفتاد و پنج هزار نفر وارد می شود.

و این است تفسیر این آیه: «ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم! روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا برای آنها، و جایگاهی بد نیز برای آنان است».

ص: 223

شماره: 73: اسم آیه: بازگشت زیانبار

شماره: 73

کد آیه: 13 و 12 / 79

اسم آیه: بازگشت زیانبار

(قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ)(فَإِنَّما هِی زَجْرَةٌ واحِدَةٌ)

می گویند: «اگر قیامتی در کار باشد، بازگشتی است زیانبار!»

ولی (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است!

عَن محمّد بْن عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحُسَینِ، قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ أَبِی، عَلَی أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام، فَجَرَی بَینَهُمَا حَدِیثٌ، فَقَالَ أَبِی لِأَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: مَا تَقُولُ فِی الْکَرَّةِ؟

قَالَ عَلَیهِ السَّلام: أَقُولُ فِیهَا مَا قَالَ اللهُ عزّ و جلّ، وَ ذَلِکَ أَنَّ تَفْسِیرَهَا صَارَ إِلَی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَبْلَ أَنْ یأْتِی هَذَا الْحَرْفُ بِخَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ لَیلَةً، قَوْلُ اللهِ عزّ و جلّ: «تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ»، إِذَا رَجَعُوا إِلَی الدُّنْیا وَ لَمْ یقْضُوا ذُحُولَهُمْ.

فَقَالَ لَهُ أَبِی: یقُولُ اللهُ عزّ و جلّ: «فَإِنَّما هِی زَجْرَةٌ واحِدَةٌ، فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ»، أَی شَی ءٍ أَرَادَ بِهَذَا؟ فَقَالَ: إِذَا انْتَقَمَ مِنْهُمْ وَ بَاتَتْ بَقِیةُ الْأَرْوَاحِ سَاهِرَةً لَا تَنَامُ وَ لَا تَمُوتُ.(1)

ص: 224


1- 1 . إلزام الناصب ، ج 2: ص295؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص279، ح93؛ بحار الأنوار، ج 53: ص44، ح17؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص576، ح11364؛ مختصر البصائر: ص118، ح96.

از محمّد بن عبد اللَّه بن حسین نقل است که گفت: همراه پدرم بر حضرت صادق عَلَیهِ السَّلام وارد شدیم، میان آن حضرت و پدرم سخنی گذشت، سپس پدرم به حضرت عرض کرد: در باره ی رجعت چه می فرمائید؟

حضرت فرمودند: می گوئیم آنچه که خداوند فرموده، و آن این است که بیست و پنج شب پیش از این اتفاق تفسیرش برای پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه آمده، همان که خدا می فرماید، «(گویند:) این بازگشتی زیان بار است»، و این هنگامی است که مردم به دنیا برمی گردند و خونخواهی آنها تمام می شود.

پدرم عرض کرد: اینکه خداوند در قرآن می فرماید: «فَإِنَّما هِی زَجْرَةٌ واحِدَةٌ، فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ»، مقصود چیست؟

حضرت فرمودند: وقتی که از آنها انتقام گیرند و بدنها بمیرد روحها بیدار بماند، ارواح آنها بیدار است نه می خوابد و نه می میرد.

ص: 225

شماره: 74: اسم آیه: مأموریت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت

شماره: 74

کد آیه: 22 / 80

اسم آیه: مأموریت امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام در رجعت

(ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ)

سپس هرگاه بخواهد او را زنده می کند!

عَنْ أَبِی سَلَمَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»، قَالَ: نَعَمْ، نَزَلَتْ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام، «ما أَکْفَرَهُ»، یعْنِی بِقَتْلِکُمْ إِیاهُ، ثُمَّ نَسَبَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلام فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَکْرَمَهُ اللهُ بِهِ، فَقَالَ: «مِنْ أَی شَی ءٍ خَلَقَهُ»، یقُولُ: مِنْ طِینَةِ الْأَنْبِیاءِ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ لِلْخَیرِ، «ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ»، یعْنِی سَبِیلَ الْهُدَی، «ثُمَّ أَماتَهُ»، مِیتَةَ الْأَنْبِیاءِ، «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، قُلْتُ: مَا قَوْلُهُ: «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، قَالَ: یمْکُثُ بَعْدَ قَتْلِهِ فِی الرّجعة فَیقْضِی مَا أَمَرَهُ.(1)

از ابو سلمه نقل است که گفت: از حضرت امام محمّد باقر عَلَیهِ السَّلام در باره ی تفسیر آیه ی: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»، پرسیدم، حضرت فرمودند: این آیه درباره ی امیر المؤمنین عَلَیهِ السَّلام نازل شده، پس این «انسان» امیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام است، آن جناب کشته شد مگر چه کرده بود که او را کشتند؟ سپس          

ص: 226


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص348، ح86؛ بحار الأنوار، ج 36: ص174، ذیل ح163 و ج 53: ص99، ذیل ح119؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص584، ح11387؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص740؛ تفسیر القمی، ج 2: ص406؛ مختصر البصائر: ص163، ح136.

خداوند می فرماید: «مِنْ أَی شَی ءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ»، او را از چه چیز آفریده، یعنی از گِل پیامبران، آفریدش و برای کارهای خیر آماده اش کرد، سپس راه، یعنی راه هدایت را برایش آسان کرد، «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»، سپس او را میرانید و به خاک سپرد، آنگاه هر وقت بخواهد، یعنی در رجعت زنده اش می فرماید، «کَلَّا لَمَّا یقْضِ ما أَمَرَهُ»، ولی آن انسان (امیر المؤمنین) نتوانست مأموریت خود را انجام دهد، و از این رو در زمان رجعت به دنیا برمی گردد تا کار خود را به پایان رساند، و آنچه خدا به وی دستور داده بود را اجرا نماید.

ص: 227

شماره: 75: اسم آیه: سنّت امّتهای گذشته

شماره: 75

کد آیه: 19 / 84

اسم آیه: سنّت امّتهای گذشته

(لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ)

که همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید.

1- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیبَةً یطُولُ أَمَدُهَا، فَقُلْتُ لَهُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! وَ لِمَ ذَلِکَ؟ قَالَ: لِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلَّا أَنْ تَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیاءِ: فِی غَیبَاتِهِمْ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ، یا سَدِیرُ! مِنِ اسْتِیفَاءِ مَدَدِ غَیبَاتِهِمْ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، أَی سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ.(1)

از حنان بن سدیر نقل است که پدرش گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام فرمودند: برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد، گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ حضرت فرمودند: زیرا خدای تعالی می خواهد در او سنّتهای پیامبران: را در

ص: 228


1- 1 . إثبات الهداة، ج 5: ص103، ح211؛ إلزام الناصب، ج 1: ص99، ح123؛ بحار الأنوار، ج 51: ص142، ح2 و ج 52: ص90، ح3؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص619، ح3؛ الخرائج و الجرائح، ج 2: ص955؛ علل الشرائع، ج 1: ص245، ح7؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 2: ص480، ح6.

غیبتهایشان جاری کند، و ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدّت غیبتهای آنها به سرآید، خدای تعالی می فرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، یعنی: سنّتهای پیشینیان در شما جاری خواهد شد.

2- ... فَقَالَ الْمَأْمُونُ: یا أَبَا الْحَسَنِ! فَمَا تَقُولُ فِی الرّجعة؟ فَقَالَ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام إِنَّهَا لَحَقٌّ قَدْ کَانَتْ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ، وَ نَطَقَ بِهِ الْقُرْآنُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه یکُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلُّ مَا کَانَ فِی الْأُمَمِ السَّالِفَةِ، حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ.(1)

... پس مأمون پرسید: ای ابا الحسن! شما در باره ی رجعت چه می فرمایید؟ امام رضا عَلَیهِ السَّلام فرمودند: آن به جا و حقّ است، و در امّتهای پیشین هم بوده است، و قرآن مجید هم به آن ناطق است، و رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه هم فرموده اند: هر چه در امّتهای سابق اتّفاق افتاده، در این امّت نیز اتّفاق خواهد افتاد، بی کم و کاست، طابق النّعل بالنّعل و بدون تفاوت.

ص: 229


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص107 و ص304؛ بحار الأنوار، ج 25: ص135، ح6 و ج 53: ص59، ح45؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار : ، ج 4: ص348؛ عیون أخبار الرضا 7 ، ج 2: ص201، ح1.

شماره: 76: اسم آیه: قدرت خدا در رجعت

شماره: 76

کد آیه: 8 / 86

اسم آیه: قدرت خدا در رجعت

(إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ)

مسلّماً او (خدایی که انسان را از چنین چیز پستی آفرید) می تواند او را بازگرداند!

فی تفسیر القمی، فی قوله تعالی: «إِنَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ»، قال: کَمَا خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَةٍ یقْدِرُ أَنْ یرُدَّهُ إِلَی الدُّنْیا وَ إِلَی الْقِیامَةِ.(1)

در تفسیر قمی در باره ی فرمایش خدای متعال: «خدا به برگرداندنش توانا است»، می فرماید: چنانکه بشر را از نطفه آفرید، می تواند او را هم در دنیا و هم در قیامت برگرداند.

توضیح: این آیه یکی از برهانهای اثبات رجعت است، یعنی همانطور که خداوند، توانائی دارد که همه ی آفریدگانش را در رستاخیز بزرگ، یعنی قیامت، برگرداند، این قدرت را دارد که برخی از آنان را در رستاخیز کوچک

ص: 230


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص262، ح60 و ص348، ح87؛ بحار الأنوار، ج 7: ص47، ح29؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص631، ح11533؛ تفسیر الصافی، ج 5: ص314؛ تفسیر القمی، ج 2: ص415؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص228؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص552، ح13.

یعنی «رجعت» زنده نماید، و به همین دنیا باز گرداند، پس کسی که منکر رجعت است، در واقع قدرت خداوند را انکار نموده، و چون قدرت خدا، جزء ذات پرودگار است، کسی که قدرت خداوند را انکار کند، کافر است، بنا بر این، منکر «رجعت» کافر است.

ص: 231

شماره: 77: اسم آیه: رجعت، پایان مهلت کفّار

شماره: 77

کد آیه: 17 / 86

اسم آیه: رجعت، پایان مهلت کفّار

«فَمَهِّلِ الْکافِرینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»

حال که چنین است کافران را (فقط) اندکی مهلت ده!

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام ... فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»، لِوَقْتِ بَعْثِ الْقَائِمِ عَلَیهِ السَّلام، فَینْتَقِمُ لِی مِنَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتِ مِنْ قُرَیشٍ وَ بَنِی أُمَیةَ وَ سَائِرِ النَّاسِ. (1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی فرمایش خدای متعال: «فَمَهِّلِ الْکافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیداً»، فرمودند: من نیز با آنها مقابله به مثل می کنم، ایشان را مهلت بده تا وقت ظهور حضرت قائم عَلَیهِ السَّلام، خداوند ستمگران و طغیان گران قریش و بنی امیه و دیگران را، برای او زنده می کند، تا از آنها انتقام گیرد.

ص: 232


1- 1 . الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص262، ح61؛ بحار الانوار، ج 23: ص368، ح40 و ج 51: ص49، ح19 و ج 53: ص58، ح42 و ص120، ح154؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص632، ح11534؛ تفسیر القمی، ج 2: ص416؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص230؛ تفسیر نور الثقلین، ج 5: ص553، ح19.

شماره: 78: اسم آیه: تکرار عذاب در رجعت

شماره: 78

کد آیه: 14 / 91

اسم آیه: تکرار عذاب در رجعت

«فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»

ولی آنها او را تکذیب و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند) از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان و صاف کرد!

عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ تَعالی: «فَدَمْدَمَ عَلَیهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها»، قَالَ: فِی الرّجعة، «وَ لا یخافُ عُقْباها»، قَالَ: لَا یخَافُ مِنْ مِثْلِهَا إِذَا رَجَعَ.(1)

از فضل بن عباس نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در تفسیر این آیه: «پروردگارشان به سزای گناهانشان هلاکشان کرد و دیارشان را هموار کرد»، فرمودند: این در رجعت است، و بعد که می فرماید: «و از عاقبت آن بیم ندارد»، یعنی اگر مانند آن (در رجعت) تکرار شود، نمی ترسد.

ص: 233


1- 1. إلزام الناصب، ج 1: ص102 و ج 2: ص296؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص299، ح130؛ بحار الأنوار، ج 24: ص73، ح6 و ج 53: ص120، ح155؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص672، ح11664؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص777.

شماره: 79: اسم آیه: رجعت، بهتر از دنیا

شماره: 79

کد آیه: 4 / 93

اسم آیه: رجعت، بهتر از دنیا

«وَ لَلْآخِرَةُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»

و مسلّماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است!

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام فِی قَوْلِهِ: «وَ لَلْآخِرَةُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»، قَالَ: یعْنِی الْکَرَّةَ هِی الْآخِرَةُ لِلنَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قُلْتُ: قَوْلُهُ: «وَ لَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»، قَالَ: یعْطِیکَ مِنَ الْجَنَّةِ فَتَرْضَی.(1)

از ابو بصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام در باره ی آیه: «وَ لَلْآخِرَةُ خَیرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»، فرمودند: یعنی ای پیامبر! رجعت برای تو از دنیا بهتر است، عرض کردم: «وَ لَسَوْفَ یعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»، یعنی چه؟ فرمودند: خداوند به زودی بهشت را به تو می دهد، تا خشنود گردی.

ص: 234


1- 1. بحار الأنوار، ج 53: ص59، ح43؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص682، ح11701؛ تفسیر القمی، ج 2: ص427؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص317؛ مختصر البصائر: ص164، ح137.

شماره: 80: اسم آیه: دیدن حقیقت در رجعت

شماره: 80

کد آیه: 4 و 3 / 102

اسم آیه: دیدن حقیقت در رجعت

«کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»«ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»

چنین نیست که می پندارید، (آری) بزودی خواهید دانست!

باز چنان نیست که شما می پندارید بزودی خواهید دانست!

عَنْ عَبْدِ الله بْنِ نَجِیحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَیهِ السَّلام: قَوْلُهُ عزّ و جلّ: «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»، «ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ»، قَالَ: یعْنِی مَرَّةً فِی الْکَرَّةِ وَ مَرَّةً أُخْرَی یوْمَ الْقِیامَةِ.(1)

از عبد اللّه بن نجیح نقل است که گفت: معنی این آیه را از حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام پرسیدم: «بس کنید به زودی خواهید دانست»، «باز هم بس کنید به زودی خواهید دانست»، حضرت فرمودند: یک مرتبه در رجعت است، و مرتبه ی دیگر در قیامت.

ص: 235


1- 1. إلزام الناصب، ج 2: ص296؛ الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص282، ح99؛ بحار الأنوار، ج 53: ص120، ح156؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5: ص745، ح11864؛ تأویل الآیات الظاهرة: ص815؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 14: ص418.

ص: 236

منابع و مأخذ

1- قرآن کریم.

2- مفاتیح الجنان.

3- إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات/ 5جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ اعلمی/ بیروت/ سال چاپ: 1425 ق.

4- الإحتجاج علی أهل اللجاج( للطبرسی)/ 2جلدی/ طبرسی، احمد بن علی/ محقق: خرسان، محمّد باقر/ نشر مرتضی/ مشهد/ 1403 ق.

5- احقاق الحق و ازهاق الباطل/ 23جلدی/ قاضی نور الله مرعشی/ مکتبة آیة الله المرعشی النجفی/ قم/ سال چاپ: 1409 ق.

6- الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد/ 2جلدی/ مفید، محمّد بن محمّد/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ 1413 ق.

7- اعتقادات الإمامیة ( للصدوق)/ 1جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ 1414 ق.

8- إعلام الوری بأعلام الهدی/ 2جلدی/ طبرسی، فضل بن حسن/ مؤسسة آل البیت/ قم/ 1417 ق.

9- الإقبال بالأعمال الحسنة/ 3جلدی/ ابن طاووس، علی بن موسی/ محقّق: قیومی اصفهانی، جواد/ دفتر تبلیغات اسلامی/ قم/ 1376 ش.

ص: 237

10- إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب/ 2جلدی/ یزدی حایری، علی/ مؤسسة الأعلمی/ بیروت/ سال چاپ: 1422 ق.

11- الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة/ 1جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ نوید/ تهران/ سال چاپ: 1362 ش.

12- بحار الأنوار/ 110جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ إحیاء التراث العربی/ بیروت/ سال چاپ: 1403 ق.

13- البرهان فی تفسیر القرآن/ 5جلدی/ بحرانی، سید هاشم/ بنیاد بعثت/ تهران/ سال چاپ: 1416 ق.

14- تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة/ 1جلدی/ استرآبادی، علی/ مؤسسة النشر الإسلامی/ قم/ سال چاپ: 1409 ق.

15- تفسیر شریف لاهیجی/ 4جلدی/ شریف لاهیجی محمّد بن علی/ دفتر نشر داد/ تهران/ سال چاپ: 1373 ش.

16- تفسیر الصافی/ 5جلدی/ فیض کاشانی، محمّد بن شاه مرتضی/ مکتبه الصدر/ تهران/ سال چاپ: 1415 ق.

17- تفسیر العیاشی/ 2جلدی/ عیاشی، محمّد بن مسعود/ المطبعة العلمیة/ تهران/ سال چاپ: 1380 ق.

18- تفسیر فرات الکوفی/ 1جلدی/ کوفی، فرات بن ابراهیم/ مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی/ تهران/ سال چاپ: 1410 ق.

19- تفسیر قمی/ 2جلدی/ قمی علی بن ابراهیم/ دار الکتاب/ قم/ سال چاپ: 1367 ش .

20- تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب/ 14جلدی/ قمی مشهدی، محمّد بن محمّد رضا/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ تهران/ سال چاپ: 1368 ش.

21- تفسیر نور الثقلین/ 5جلدی/ عروسی حویزی عبد علی بن جمعه/ انتشارات اسماعیلیان/ قم/ سال چاپ: 1415 ق.

ص: 238

22- تهذیب الأحکام/ 10جلدی/ طوسی، محمّد بن الحسن/ محقّق: خرسان، حسن الموسوی/ دار الکتب الإسلامیه/ تهران/ 1407 ق.

23- حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار/ 5جلدی/ علامه بحرانی، سید هاشم بن سلیمان/ مؤسسة المعارف الإسلامیة/ قم/ 1411 ق.

24- الخرائج و الجرائح/ 3جلدی/ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله/ مؤسسه ی امام مهدی/ قم/ سال چاپ: 1409 ق.

25- الخصال/ 2جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ جامعه مدرسین/ قم/ سال چاپ: 1362 ش.

26- دلائل الإمامة/ 1جلدی/ طبری آملی صغیر، محمّد بن جریر بن رستم/ بعثت/ قم/ سال چاپ: 1413 ق.

27- روضة الواعظین و بصیرة المتعظین/ 2جلدی/ فتال نیشابوری، محمّد بن احمد/ انتشارات رضی/ قم/ 1375 ش.

28- زاد المعاد- مفتاح الجنان/ 1جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ محقّق: اعلمی، علاءالدین/ مؤسسة الأعلمی للمطبوعات/ بیروت/ 1423 ق.

29- سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی البحار الانوار/ 8جلدی/ قمی، حاج شیخ عباس/ اسوه/ قم، 1414ق.

30- علل الشرائع/ 2جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ کتاب فروشی داوری/ قم/ 1385 ش.

31- عیون أخبار الرضا عَلَیهِ السَّلام/ 2جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: لاجوردی، مهدی/ نشر جهان/ تهران/ 1378 ق.

32- الفصول المختارة/ 1جلدی/ مفید، محمّد بن محمّد/ محقق: میر شریفی، علی/ کنگره ی شیخ مفید/ قم/ 1413 ق.

33- الکافی/ 8جلدی/ کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق/ دار الکتب الإسلامیة/ تهران/ سال چاپ: 1407 ق.

ص: 239

34- کامل الزیارات/ 1جلدی/ ابن قولویه، جعفر بن محمّد/ دار المرتضویة/ نجف اشرف/ سال چاپ: 1356 ش.

35- کتاب الغیبة (للطوسی)/ طوسی، محمّد بن الحسن/ 1جلدی/ محقّق: تهرانی، عباد الله و ناصح، علی احمد/ دار المعارف الإسلامیة/ قم/ 1411 ق.

36- کشف الغمة فی معرفة الأئمة/ 2جلدی/ اربلی، علی بن عیسی/ بنی هاشمی/ تبریز/ سال چاپ: 1381 ق.

37- کمال الدین و تمام النعمة/ 2جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: غفاری، علی اکبر/ اسلامیه/ تهران/ 1395 ق.

38- مجمع البیان فی تفسیر القرآن/ 10جلدی/ طبرسی فضل بن حسن/ انتشارات ناصر خسرو/ تهران/ 1372ش.

39- مختصر البصائر/ 1جلدی/ حلّی، حسن بن سلیمان بن محمّد/ مؤسسة النشر الإسلامی/ قم/ سال چاپ: 1421 ق.

40- مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول/ 26جلدی/ مجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی/ دار الکتب الإسلامیة/ تهران/ سال چاپ: 1404 ق.

41- المصباح للکفعمی( جنة الأمان الواقیة)/ 1جلدی/ کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی/ دار الرضی( زاهدی)/ قم/ 1405 ق.

42- مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد/ 1جلدی/ طوسی، محمّد بن الحسن/ مؤسسة فقه الشیعة/ بیروت/1411 ق.

43- معانی الأخبار/ 1جلدی/ ابن بابویه، محمّد بن علی/ محقق: غفاری، علی اکبر/ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم/ قم/ 1403 ق.

44- مقتضب الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر/ 1جلدی/ جوهری بصری، احمد بن عبد العزیز/ انتشارات طباطبایی/ قم.

45- مناقب آل أبی طالب ( لابن شهرآشوب)/ 4جلدی/ ابن شهر آشوب

ص: 240

مازندرانی، محمّد بن علی/ نشر علامه/ قم/ 1379 ق.

46- من لا یحضره الفقیه/ 4جلدی / ابن بابویه، محمّد بن علی / محقّق: غفاری، علی اکبر/ دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم/ 1413 ق.

47- نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین/ 1جلدی/ فیض کاشانی، محمّد محسن بن شاه مرتضی/ مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی/ تهران/ سال چاپ: 1371 ش.

48- الوافی/ 26جلد ی/ فیض کاشانی، محمّد محسن بن شاه مرتضی/ کتابخانه ی امام أمیر المؤمنین علی عَلَیهِ السَّلام/ اصفهان/ سال چاپ: 1406 ق.

49- وسائل الشیعة/ 30جلدی/ شیخ حر عاملی، محمّد بن حسن/ مؤسسة آل البیت/ قم/ 1409 ق.

ص: 241

ص: 242

ص: 243

ص: 244

کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم

معرّفی 240 آیه در باره ی امام زمان عَلَیهِ السَّلام

جهت تهیه، با شماره ی 09109671518 تماس بگیرید.

ص: 245

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109