از تبار محدثان سکینه دخت امیرمؤمنان علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : مهدی پور ، علی اکبر ، 1324 -

عنوان و پدیدآور : از تبار محدّثان سکینه دخت امیرمؤمنان علیه السلام / علی اکبر مهدی پور .

مشخصات نشر : قم : رسالت ، 1388 .

مشخصات ظاهری : 112 ص .

شابک : 0 - 13 - 6838 - - 964 978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : سکینه علیهاالسلام بنت علی علیه السلام .

موضوع : محدّثان زن .

رده بندی کنگره : 1388 9 م 85 س / 2 / 52 BP

رده بندی دیویی : 977 / 297

شماره کتابخانه ملی : 1727322

ص: 1

اشاره

از تبار محدّثان سکینه دخت امیرمؤمنان علیه السلام

علی اکبر مهدی پور

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

پیشگف-تار

اوّلین مظلوم تاریخ

یکی از اوّلیّات امیرمؤمنان علیه السلام مظلومیّت گسترده آن حضرت می باشد.(1)

حضرت امام هادی علیه السلام در کنار قبر مطهّر آن حضرت عرضه می داشت :

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللّه ِ ؛

أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ ؛

وَأَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ ؛

درود بر تو ای ولیّ خدا !

من گواهی می دهم که تو اوّلین مظلوم هستی ؛

و تو اوّلین کسی هستی که حقّش غصب گردید .(2)

ص: 9


1- 1 . نگارنده 40 حدیث از اوّلیّات امیرمؤمنان علیه السلام را در کتاب « نبراس الفائزین » گرد آورده است .
2- 2 . ابن قولویه ، کامل الزّیارات ، ص 41 .

امیرمؤمنان علیه السلام در حال ایراد خطبه بود که عربی بادیه نشین وارد مسجد کوفه شد و با صدای بلند گفت :

وا مَظْلَمَتاهُ ؛

آه ، چقدر مظلوم شدم !

امیرمؤمنان خطبه اش را قطع کرد و به او فرمود :

بیا نزدیک .

چند نزدیک آمد فرمود :

لَقَدْ ظُلِمْتُ عَدَدَ الْمَدَرِ وَالْوَبَرِ ؛

من به تعداد ریگهای بیابان و کُرکهای اشتران مظلوم شدم .(1)

مظلومیت امیرمؤمنان طوری نهادینه شد که چهل سال تمام در بیش از 60000 مسجد ، در خطبه های نماز جمعه به آن حضرت ناسزا گفتند ، در حالی که او در آیه مباهله « نفس پیامبر » تعبیر شده است .(2)

مظلومیّت فراگیر

مظلومیّت امیرمؤمنان علیه السلام به شخص ایشان اختصاص ندارد ، هر کس به هر مقدار به او نزدیک شود به همان مقدار از مظلومیّت آن حضرت برخوردار می گردد .

ص: 10


1- 1 . مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 51 .
2- 2 . سوره آل عمران ، آیه 61 .

معاویه به همه استانداران خود بخشنامه صادر کرده که :

هر کسی را که به محبت علی علیه السلام متّهم کنند ، به شدّت کیفر دهید و خانه اش را بر سرش ویران کنید .(1)

متوکّل دستور داد به کسی که یک حدیث در فضیلت امیرمؤمنان علیه السلام روایت کرده بود هزار ضربه شلاّق بزنند .

طرّاحان سقیفه نه تنها برای جلوگیری از نشر فضائل آن حضرت تدوین حدیث را منع کردند ، بلکه در یک فراخوان عمومی از اصحاب خواستند که آنچه حدیث از پیامبر نوشته اند بیاورند، همه آورد، آنها را روی هم انباشتند ، به صورت تلّی درآمد ، با یک فرمان همه آنها را طعمه آتش ساختند .(2)

یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید :

پدرم 500 حدیث از احادیث پیامبر را در کتابی گرد آورده بود و آن را به من سپرده بود ، یک شب تا صبح در بسترش آرام نداشت ، چون صبح شد آن را از من گرفت ، آتشی طلبید ، آن را به شعله های آتش سپرد و آنگاه آرام شد .(3)

علم ستیزی دشمنان مولا

از دیر باز دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، علم ستیزی

ص: 11


1- 1 . ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 11 ، ص 45 .
2- 2 . ابن سعد ، الطّبقات الکبری ، ج 5 ، ص 188 .
3- 3 . ذهبی ، تذکرة الحفّاظ ، ج 1 ، ص 5 .

و کتاب سوزی را در طلیعه رفتار خود قرار دادند و اینک چند آمار :

1 ) دولت فاطمیان بیش از 200000 جلد کتاب نفیس در کتابخانه های خود گرد آوردند ، که از عجایب دنیا به شمار می آمد ، صلاح الدّین ایّوبی در تهاجم وحشیانه اش به کاخهای فاطمیان همه آنها را به تاراج برد .(1)

2 ) در تهاجم وحشیانه سلجوقیان به بغداد ، کتابهای کتابخانه شیخ طوسی را به میدان کرخ بغداد بردند و در برابر دیدگان مردم به آتش کشیدند .(2)

در این کتابخانه 80000 جلد کتاب بود و این فاجعه در سال 448 ق . رخ داد .

3 ) به هنگام ورود طغرل بیک - اوّلین پادشاه سلجوقی - به بغداد، کتابخانه شاپور بن اردشیر ، وزیر بهاء الدوله - آل بویه - را به آتش کشیدند .(3)

در این کتابخانه 10000 جلد کتاب نفیس وجود داشت .

4 ) احمد پاشا جزّار ، دست نشانده دولت عثمانی ، کتابخانه های جبل عامل را غارت کرده ، گنجینه های فرهنگی شیعیان را به عکّا برده ، به مدت شش روز تنورهای نانوائی ها را با کتب نفیس شیعه گرم نگه داشتند .(4)

ص: 12


1- 1 . مقریزی ، الخطط المقریزیّه ، ج 2 ، ص 165 .
2- 2 . ابن حجر ، لسان المیزان ، ج 5 ، ص 153 .
3- 3 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 1 ، ص 534 .
4- 4 . علی مروّة ، تاریخ جباع ، ص 29 .

مشعل ستیزی

حرم مطهّر امامان نور و امامزادگان شایسته تعظیم مصداق بارز :

« فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ » ؛

خانه هایی که خداوند اذن ترفیع آنها را داده ، که نام خدا در آنها برده شود .(1)

می باشد و تعظیم آنها از مصادیق تعظیم شعائر الهی است .

ولی خفّاشان کور دل ، با این بارگاهها که مشعل هدایت هستند و هر روز هزاران نفر در این حرم ها از اعمال خود توبه کرده ، با خدای خود آشتی می کنند ؛ دشمنی خاصّی داشته ، شب و روز درصدد ویران کردن آن برمی آیند .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امام حسین علیه السلام را مشعل هدایت نامیده(2) خفّاش صفتان که قدرت دیدن خورشید را ندارند ، درصدد خاموش کردن خورشید با فوت کردن خود برمی آیند و بیش از 25 بار قبر مطهّر آن مشعل هدایت را با خاک یکسان کرده اند ، ولی او هنوز هم بر دلها حکومت می کند و هر روز هزاران عاشق هدایت را به سوی خود جذب می کند .

در سال 443 ق . گروهی از مشعل ستیزان به حرم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام حمله کرده ، آنچه در حرم بود به یغما بردند ، ضریح مقدس

ص: 13


1- 1 . سوره نور ، آیه 36 .
2- 2 . مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 36 ، ص 205 .

امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام را طعمه حریق ساختند .

آنگاه پیکر پاک جمعی از دوستان اهلبیت ، چون : ناشی ، حدوجی و عونی شاعر را از قبر بیرون آورده آتش زدند .(1)

به سال 448 ق . زهری با گروهی از اوباش به حرم کاظمین حمله کرده ، قبرها را با خاک یکسان نموده ، اشعار ناهنجاری را رقص کنان و پای کوبان در حرم مطهر بر فراز قبرها می خواندند .

تا نوبت به ابن تیمیّه رسید ، او به این جنایت ها و مشعل ستیزی ها و کتاب سوزی ها رنگ مذهب داد .

او کینه های بدر و حنین را در دل پنهان کرده ، به نام دین و زیر پرچم توحید ، با وحشیانه ترین شکل ممکن به کشتار مسلمانان ، ذبح اطفال و قتل زنان فتوا داده ، آن را جهاد در راه خدا می نامید .(2)

نهادینه کردن این مشعل ستیزی ها

ابن تیمیّه نسل کشی شیعیان ، تخریب حرم امامان و از بین بردن شعائر اسلامی را در سطح گسترده ای مطرح کرد ، پیروان مکتبش از قبیل « ابن قیم جوزیه » آن را فرهنگ سازی کردند .

سرانجام تربیت شده استعمار انگلیس(3) محمّد بن عبدالوهّاب آن

ص: 14


1- 1 . ابن جوزی ، المنتظم ، حوادث سال 443 ق .
2- 2 . ر .ک : ابن تیمیّه ، العقیدة الحمویّة الکبری .
3- 3 . ر .ک : مستر همفر ، خاطرات .

را نهادینه کرد ، زیارت قبور را تحریم کرده ، از بین بردن حرم ائمّه را واجب دانست .

وهّابیان بی فرهنگ به عنوان یک فریضه مذهبی به حرم مطهّر امام حسین علیه السلام حمله کرده ، شیعیان کربلا را قتل عام نموده ، ضریح مطهّر و دیگر اشیاء نفیس را طعمه حریق ساختند .(1)

مشعل ستیزی در مکتب پیروان ابن تیمیّه به جایی رسید که شیخ الاسلام عثمانی در فتوای مشهور خود می نویسد :

قتل شیعیان واجب است ، توبه کنند یا نکنند !

هر کس در کفر و الحاد شیعیان تردید کند او نیز کافر و واجب القتل است .(2)

با این فتاوای ناهنجار حرم مطهّر چهار امام معصوم در بقیع مورد تهاجم قرار گرفته ، گنبد و بارگاه آنان در روز هشتم شوال 1344 ق . تخریب گردید .

گنبد و بارگاه دختران و همسران و عمه های پیامبر در بقیع، حضرت خدیجه و عبدالمطلب در مکه ، ابن عباس در طائف و ... با خاک یکسان گردید .

گنبد و بارگاه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام روز 23 محرم 1427 ق . در سامرا تخریب شد .

یک عدّه جوان خیره سر که در کلاسهای دانشگاه ابن سعود در عربستان

ص: 15


1- 1 . ر .ک : ایّوب صبری ، تاریخ وهّابیان .
2- 2 . ابن عابدین ، العقود الدّریّة ، ج 1 ، ص 102 .

و فتح الاسلام در لبنان و دیگر مراکز تروریستی در جهان شستشوی

مغزی داده شده اند ، با حملات انتحاری خود تاکنون موجب شهادت بیش از 000/400 شیعه در عراق شده اند .

یکی از دانشمندان غربی می گوید :

مجالس الحسین مدارس ؛

مجالس امام حسین مدرسه است .

مشعل ستیزان با تمام قدرت با این مجالس به مخالفت برخاسته ، عزاداران را همه ساله در مجالس و محافل حسینی به خاک و خون می کشند .

اخبار شیعیان پاکستان و حملات ناجوانمردانه وهابیان به این مجالس وجدانهای بیدار را آزار می دهد ولی در رسانه ها پخش نمی شود و از سوی مجامع بین المللی محکوم نمی شود .(1)

این جنایتها پیشینه بس درازی دارد ، در عهد آل سلجوق همه ساله در ماههای محرّم و صفر نیروهای انتظامی به مجالس عزاداری شیعیان هجوم برده ، خانه های آنها را طعمه حریق ساخته ، اموالشان را به یغما می بردند .(2)

نمی از یم

این نمی از یم ، مشتی از خروار و گزارش اندکی از جنایات بسیاری است

ص: 16


1- 1 . معتمدی ، عزاداری سنتی شیعیان ، ج 3 ، ص 302 - 346 .
2- 2 . ر .ک : ابن اثیر ، الکامل ؛ ذهبی ، تاریخ الاسلام ؛ ابن کثیر ، البدایة والنّهایة ؛ ابن جوزی ، المنتظم .

که بر شیعیان ، به جرم پیروی از امام مبین ، امیرالمؤمنین ، علیه صلوات المصلّین رفته است .

امیرمؤمنان علیه السلام همواره از این حوادث خونباری که در انتظار شیعیان بود سخن می گفت و می فرمود :

مَنْ أَحَبَّنا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَستَعِدَّ عُدَّةً لِلْبَلاءِ ؛

هر کس ما اهلبیت را دوست بدارد ، پس باید مهیّای انواع بلاها شود .(1)

امیر بیان در یک تعبیر پر بار ، کوتاه ، نغز و پر مغز فرمود :

لَوْ أَحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهافَتَ ؛

اگر کوهی مرا دوست بدارد فروریزد .(2)

با این بیان رسا و شیوای امیر بلاغت ، دیگر انتظار نمی رود که عمّارها ، مقدادها ، ابوذرها ، مالک اشترها و حُجر بن عدی ها در بستر بمیرند و با اجل طبیعی جان سپارند .

کانون بلاها

براساس کلام مولا ، محور بلاها ، اوّلین مظلوم تاریخ ، حضرت امیرمؤمنان است .

ص: 17


1- 1 . مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 34 ، ص 336 .
2- 2 . سید رضی ، نهج البلاغه ، کلمات قصار ، حکمت 111 .

هر کس به هر مقدار به این کانون بلاها نزدیکتر باشد ، به همان مقدار سهم بیشتری خواهد داشت .

اگر حضرت ابوطالب با آن مقام شامخی که دارد ، هدف و آماج بلاها قرار گرفته و لبه تیز شمشیرهای زهرآگین دشمنان اسلام به سوی او متوجّه شده ، به این دلیل است که او پدر امیرالمؤمنین است .

اگر صدّیقه طاهره ، سرآمد بانوان جهان ، از اوّلین و آخرین ، در میان در و دیوار آزرده شده ، به این دلیل است که همسر و هم سِرّ امیرالمؤمنین بود .

اگر عقیلة العرب زینب کبری ، آنقدر مصیبت دیده که به « امّ المصائب » شهرت یافته ، به این دلیل است که دختر بی بدیل امیرالمؤمنین بود .

اگر دو سرور جوانان بهشت ، یکی به سمّ جفا و دیگری به شمشیر اعداء به آن طرز فجیع به شهادت رسیدند ، به این دلیل است که فرزند دلبند این امام همام بودند .

سیری کوتاه و نگاهی گذرا به مقاتلی چون : « مقاتل الطّالبیّین » از حجم گسترده مصائب اهلبیت و حوادث خونبار تاریخ در مورد فرزندان امیرمؤمنان علیه السلام پرده برمی دارد .

مظلومیّت مضاعف

در میان فرزندان امیرمؤمنان سهم دختران ، بیش از پسران بوده ، مظلومیّت جانکاهی همه ابعاد زندگی آنها را فراگرفته ، تا جایی که گاهی وجود برخی از آنها مورد تردید قرار گرفته است .

ص: 18

همواره قلم در دست دشمنان اهلبیت بود ، صاحبان زر و زور و تزویر زندگانی ستم پیشگان اموی و عباسی را تابلو کرده ، جزئیّات زندگی وابسته های دستگاه خلافت را به تصویر کشیده ، سازنده ها و نوازنده های بزم شراب متوکّل ها را به صورت کتابهای دائرة المعارفی درآورده اند ، ولی در مورد مادران ائمّه ، همسران ائمّه و دختران ائمّه دم فرو بسته اند .

تاریخ ولادت و وفات هیچکدام از مادران ائمّه - به جز حضرت فاطمه - در هیچ منبعی ثبت نشده و یا به دست ما نرسیده است .

سوگمندانه باید گفت : نه تنها در مورد مخدّرات اهلبیت اطلاعات جامعی ثبت نشده، بلکه مواردی مطالب ناهنجاری ثبت شده، داستان سرایی شده ، شبهه افکنی شده ، بر روی شبهات تأکید شده ، فرهنگ سازی شده ، ارزشها به ضدّ ارزشها مبدّل گشته است .

نگارنده با توان اندک و بضاعت مزجاة خود ، نوشتاری تحت عنوان « سرچشمه کوثر » منتشر کرده ، به شبهات رایج پیرامون حضرت خدیجه علیهاالسلام پاسخ داده است .

در سال گذشته جزوه ای به نام : « ازدواج ام کلثوم افسانه یا حقیقت ؟ » منتشر نموده ، ازدواج افسانه ای آن حضرت را نقد کرد .

و اینک سوّمین اثر در این راستا ، پیرامون اثبات وجود سوّمین دختر والامقام حضرت زهرا علیهاالسلام به دوستان و شیفتگان این خاندان تقدیم می گردد ، به این امید که تبسّمی بر لبان نازکتر از گل یوسف زهرا نقش بندد و اهل تحقیق را به کار آید .

علی اکبر مهدی پور

ص: 19

ص: 20

بخش اوّل : حضرت سکینه در گذر تاریخ

اشاره

ص: 21

ص: 22

آوای مظلومی گمشده در زیر آوارهای سقیفه

اشاره

قهرمان سقیفه با تهاجم به خانه وحی تنها با یک فشار ثُلث عترت طاها را از بین برد ، آنگاه برای جلوگیری از ثبت این حادثه در صفحات تاریخ ، فرمان منع تدوین حدیث را صادر نمود .

از این رهگذر مجهولات فراوانی در زندگانی مخدّرات خاندان عصمت و طهارت به وجود آمد ، تا جایی که تاریخ ولادت و وفات مادرانِ امامان - به جز حضرت فاطمه علیهاالسلام - در دست نیست .

در این میان سهم اختران تابناک یادگار لولاک از همه بیشتر است .

گل سرسبد دختران حضرت زهرا علیهاالسلام عقیلة العرب زینب کبری علیهاالسلام است ، که با آن همه تقدیر و تمجید در حق او از سوی امامان معصوم علیهم السلام و سهم وافرش در نهضت کربلا و خطبه های آتشین و کوبنده اش در کوفه و شام ، تاریخ زندگی اش در هاله ای از ابهام قرار دارد .

دوّمین اختر تابناک این خاندان ، هم سفر و هم سنگر زینب کبری ، حضرت ام کلثوم می باشد ، که بیش از همه مورد ستم قرار گرفته ، تا جایی که اصل وجودش همراه با شک و تردید مطرح می گردد و اگر

ص: 23

خطبه های آتشین او در کوفه و شام نبود و داستان ازدواج افسانه ای اش با خلیفه دوران ثبت نمی شد ، شاید نامی از این بانو در صفحات تاریخ منعکس نمی شد .(1)

سوّمین دختر شایسته این خاندان حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام ،

آن چنان در زیر لگدهای معماران سقیفه پایمال گشته ، که اگر قبر شریفش در « دارَیّا » کشف نمی شد ، نام و نشانی از او حتّی در میان شیفتگان این خاندان مطرح نمی شد .

و اینک گامی لرزان به سوی بازشناسی این بانوی بزرگ .

به دنبال حلقه های مفقوده

زندگانی حضرت سکینه دخت گرامی امیرمؤمنان علیه السلام آن چنان آکنده از مجهولات است که برای اثبات اصل وجودش راهی به جز غور و بررسی در زوایای تاریک تاریخ نداریم .

برای شناگری ناتوان فرورفتن در اعماق دریای بیکران تاریخ بسیار سخت است ، ولی امیدوارم به لطف حضرت حق و عنایات حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - به دُرهای شاهواری دست یافته ، دُرهای ناسفته و سخنان ناگفته را در طبق اخلاص نهاده ، به شیفتگان شیفته و ارادتمندان پاک باخته این خاندان تقدیم کنیم .

ص: 24


1- 1 . در مورد افسانه بودن این ازدواج : ر.ک : « ازدواج امّ کلثوم ، افسانه یا حقیقت » از نویسنده سطور .

و اینک در کتب حدیث ، تاریخ ، سیره و تراجم ، به ترتیب تسلسل زمانی ، به دنبال سر نخ هایی که اصل وجود این بانو را اثبات کند ، به سیر و بررسی می پردازیم و انشاء اللّه از لابه لای آنها مقام شامخ و شخصیّت والای این بانو را در حدّ بضاعت ناقص خود معرّفی می کنیم :

1 . سکینه خاتون در فراخوان پدر

نخستین باری که نام نامی و یاد گرامی حضرت سکینه دختر والامقام امیرمؤمنان علیه السلام گوش جان را نوازش می دهد ، بیان زیبا و

فراخوان شیوای امیر بیان ، پیشوای پرواپیشگان ، امیرمؤمنان علیه السلام است ، که بعد از فراغت از تجهیز ، تکفین و حنوط حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، حضرت سکینه را همراه برادران و خواهران والامقامش برای واپسین دیدار با مادر ، بر بالین مادر فرامی خواند و می فرماید :

چون خواستم گره های کفن را ببندم ، فریاد برآوردم : ای ام کلثوم ، ای زینب ، ای سکینه ، ای فضّه ، ای حسن ، ای حسین ! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید ، که اینک موسم فراق است و دیدار بعدی در بهشت است .(1)

متن کامل این گزارش را بعداً تقدیم می کنیم ، از این فرازی که نقل شد ، چند نکته استفاده می کنیم :

1 . در آن تاریکی شب که بدن مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام را غسل می دادند،

ص: 25


1- 1 . علامه مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 43 ، ص 179 .

در دودمان عصمت و طهارت به جز فرزندان ، اَسماء بنت عُمَیس و فضّه خادمه کسی حضور نداشت .

2 . فضّه خادمه به قدری با حضرت زهرا علیهاالسلام نزدیک بود که مولای متقیان او را نیز همانند یکی از فرزندان آن حضرت خطاب کرده و می فرماید :

بیایید از مادرتان توشه بگیرید .

3 . در میان فرزندان حضرتْ علاوه بر حضرت زینب و حضرت ام کلثوم دختر سوّمی به نام « سکینه » وجود داشته است .

البته « اسماء بنت عمیس » نیز در این مراسم حضور داشت ، ولی نام او در این فراخوان نیامده ، زیرا او در کنار پیکر مقدس بی بی بود و مولای متّقیان را در تغسیل و تکفین یاری می کرد ، تنها از کسانی در این فراخوان یاد شده که در اطاق دیگر در انتظار تمام شدن مراسم تکفین و تجهیز بودند .

2 . الگوی بانوان از دیدگاه سالار شهیدان

دومین موردی که نام نامی حضرت سکینه گوش جان را نوازش می دهد، نقل سیره زیبای ایشان توسّط برادر بزرگوارش حضرت امام حسین علیه السلام است ، تا الگوی زیبایی برای همه بانوان در طول تاریخ باشد .

افتخار صفحات تاریخ ، پیشوای بی بدیل علمای شیعه در طول قرون و اعصار ، شیخ طوسی قدس سره با سلسله اسنادش ، از امام حسین علیه السلام روایت می کند که فرمود :

به محضر خواهرم « سکینه بنت علی » علیه السلام خادمی آوردند ،

ص: 26

سرش را از او پوشانید . گفته شد که او « خادم » است .(1)

گفت :

هُوَ رَجُلٌ ، مُنِعَ شَهْوَتُهُ ؛

او مردی است که از شهوتش جلوگیری به عمل آمده است.(2)

وجود مقدس سالار شهیدان این داستان را به عنوان قصّه سرایی نقل نمی کند ، بلکه به عنوان اینکه برای همه بانوان اسوه و الگو باشد ، از خواهر مکرّمه اش سکینه خاتون نقل می فرماید .

این حدیث صریح است در اینکه امام حسین علیه السلام خواهری به نام « سکینه » داشته و او بانوی بافضیلتی بود که امام حسین علیه السلام سیره اش را ارج نهاده ، برای الگوپذیری بانوان شیعه آن را نقل فرموده است .

آنگاه راویان حدیث و ناقلان آثار این روایت را در طول قرون و اعصار برای نسلهای بعدی روایت کرده اند .

پیشوای اهل حدیث نیز آن را در کتاب خود ثبت نموده است .

3 . همسنگر زینب

سوّمین موردی که نام نامی و یاد گرامی حضرت سکینه زینت بخش صفحات تاریخ شده ، داستان نهضت کربلا می باشد .

حضرت سکینه دوشادوش دو خواهر گرامی دیگرش : زینب و ام کلثوم علیهماالسلام در حادثه خونبار کربلا شرکت کرده ، تا عصر عاشورا در

ص: 27


1- 1 . در اینجا منظور از خادم ، خواجه است ، یعنی : خادمی که خَصی شده باشد .
2- 1 . شیخ طوسی ، الأمالی ، ص 367 ، ح 780 ( مجلس 13 ، ح 31 ) .

محضر برادر و پس از آن در کنار کاروان حسینی از کربلا تا کوفه ، از کوفه تا شام و از شام تا مدینه حضور فعّال داشت .

رکن الدّین ، ابواسحاق ، ابراهیم بن محمّد شافعی اسفرایینی ، متوفّای

418 ق . صاحب کتاب معروف « جامع الجلی والخفی فی اصول الدین والردّ علی الملحدین » که آن را در پنج مجلّد سامان داده و خود به عنوان عالم ، فقیه ، اصولی و متکلّم شناخته شده(1) در کتاب ارزشمند خود : « نور العین فی مشهد الحسین » علیه السلام ، به تفصیل از حضور فعّال سکینه بنت امیرالمؤمنین علیه السلام در کربلا و گفت و گویش با امام حسین علیه السلام در روز عاشورا سخن گفته است ،(2) که در بخش پنجم فرازهایی از آن تقدیم می شود .

4 . بر اریکه حدیث

یکی از بانوان بافضیلتی که بر اریکه رفیع حدیث نشسته ، احادیث اهلبیت را از سرچشمه زلال آن دریافت کرده به نسل های بعدی منتقل نموده ، حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام است .

برخی از احادیثِ او را طبری امامی با سلسله اسنادش از امام سجاد علیه السلام روایت کرده است .

علاوه بر طبری معروف ، صاحب تاریخ طبری ، سه تن از علمای بزرگ شیعه با او همنام بودند ، که یکی از آنها معاصر صاحب تاریخ ، دیگری مقدّم بر او و سومی متأخّر از او بود .

ص: 28


1- 1 . کحّاله ، معجم المؤلّفین ، ج 1 ، ص 83 .
2- 2 . اسفرایینی ، نور العین ، ص 7 - 15 .

ابوجعفر ، محمّد بن جریر بن رستم طبری ، معاصر شیخ طوسی در نام ، نام پدر ، کنیه و لقب با طبری معروف مشترک می باشد ، فقط در نام جدّ با او فرق می کند که نام جدّ او « رستم » و نام جدّ طبری معروف « یزید » می باشد .

از این رهگذر برای اینکه با او اشتباه نشود به او « طبری امامی » می گویند.

طبری امامی با سلسله اسنادش از امام سجاد علیه السلام روایت کرده که ایشان از دو عمّه بزرگوارش : سکینه و زینب ، دختران علی علیه السلام ، از حضرت علی علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود :

إِنَّ فاطِمَة خُلِقَتْ حُورِیَّةً فی صُورَةٍ اِنْسِیَّةٍ ، وَإِنَّ بَناتَ الاْءَنْبِیاءِ لا تَحِضْنَ ؛

فاطمه در آفرینش حوریه ای است که به صورت انسیّه آفریده شده و دختران پیامبران عادت ماهانه نمی شوند .(1)

بسیار جالب توجّه است که امام زین العابدین علیه السلام این حدیث را از حضرت سکینه و حضرت زینب علیهماالسلام روایت فرموده اند .

از این حدیث شریف چند نکته استفاده می شود :

1 . حضرت سکینه از تبار محدّثان و به عنوانِ یک بانوی « محدِّثه » می باشد .

2 . حجّت خدا حضرت سجاد علیه السلام به عمّه بزرگوارش اعتماد کرده ، حدیثی را از او روایت نموده است .

ص: 29


1- 1 . طبری ، دلائل الامامه ، ص 146 ، ح 52 .

3 . حضرت سکینه از موقعیّتی برخوردار است که امام زین العابدین علیه السلام با وجود حضرت زینب علیهاالسلام در سلسله راویان این حدیث شریف ، از

حضرت سکینه نیز نام برده است . و این برای اثبات موقعیّت خاص این بانو کفایت می کند .

5 . از تبار محدّثان

صدها نفر از بانوان صحابی و تابعی از وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله حدیث نقل کرده اند و در زمره محدّثان قرار گرفته اند .

به هنگام تدوین کتب حدیثی سعی بر این بود که حتّی الامکان از مخدّرات اهلبیت چیزی روایت نشود ، با یک مقایسه سر انگشتی صحّت این سخن آشکار می شود .

تعداد روایاتی که از عایشه در کتب حدیثی نقل شده چندین هزار برابر احادیثی است که از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت شده است ، در حالی که او یکی از نُه همسر پیامبر بود و از هر نُه شب یک شب در خدمت پیامبر بود ، ولی حضرت فاطمه علیهاالسلام شب و روز در محضر پیامبر اکرم بود ، عدالت و وثاقتش نیز در آیه تطهیر آمده بود .

ولی نقش سکینه بنت امیرمؤمنان در حدّی بود که سیره نویسان و تراجم نگاران اهل سنت نیز او را در زمره محدّثان آورده اند ، که به دو عنوان از منابع بسیار محکم و متقن از قرن سوم و چهارم هجری بسنده می کنیم :

1 . ابوعبداللّه ، اسماعیل بن ابراهیم بخاری ، متوفّای 256 ق .

ص: 30

صاحب کتاب معروف « صحیح بخاری » در تاریخ کبیر خود در ضمن شرح حال : « ابوالعلاء ، سالم ، مولی ابراهیم طائی » می نویسد :

سالم ابوالعلاء ، مولی ابراهیم الطّائی ، از ابوصالح استماع کرده ، او نیز از « سکینه بنت علی » از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله .(1)

بر این اساس بخاری از حضرت سکینه دخت امیرمؤمنان علیه السلام به عنوان یکی از بانوان محدّثه نام برده و تصریح کرده که وی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است .

در اینجا احتمال این معنی هست که حضرت سکینه توسط پدر یا مادرش از آن حضرت روایت کرده باشد ، ولی از ظاهر عبارت روایت بدون واسطه استفاده می شود .

این سخن شاهد دیگری است بر اینکه حضرت سکینه دخت گرامی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام می باشد ، زیرا تا حضرت فاطمه زنده بود امیرمؤمنان علیه السلام همسر دیگری نداشت .

2 . شیخ الاسلام ، ابومحمّد ، عبدالرّحمن بن ابی حاتم رازی ، متوفّای 327 ق . نیز در شرح حال سالم ابوالعلاء همان تعبیر بخاری را آورده است .(2)

روی این بیان سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام در قرنهای سوّم و چهارم به عنوان یکی از محدِّثه ها در کتب سیره و تراجم مطرح بود .

ص: 31


1- 1 . بخاری ، التاریخ الکبیر ، ج 4 ، ص 111 ، رقم 2137 .
2- 2 . رازی ، الجرح و التّعدیل ، ج 4 ، ص 191 ، رقم 822 .

6 . جمال بی مثال

در میان بانوان جهان اسلام زیباترین بانو حضرت خدیجه بود ، که

حضرت زهرا علیهاالسلام این زیبایی را از مادر به ارث برده بود .

انس بن مالک از مادرش خواست که جمال بی مثال حضرت فاطمه علیهاالسلام را برای او بیان کند ، مادرش گفت :

او شبیه ترین مردمان به پیامبر اکرم بود ، رنگ مبارکش سفید و چهره اش گلناری بود ، گیسوانش مشکی بود و صورتش چون ماه چهارده شبه می درخشید ، گویی خورشید فروزانی بود که در کنار ابر قرار گرفته باشد.(1)

از عبداللّه ظاهر ، فرزند حسن مثنّی پرسیدند : این درخشندگی دندانهای امام صادق علیه السلام از کجاست ؟

وی در پاسخ گفت : من نمی دانم ، فقط می دانم که حضرت خدیجه اینگونه بود ، حضرت فاطمه نیز این چنین بود .(2)

در میان دختران حضرت فاطمه این ویژگی را حضرت سکینه از آن حضرت به ارث برده بود .

ابومحمّد ، عبداللّه بن مسلم بن قتیبه دینوری ، متوفّای 276 ق . در کتاب معروفش « المعارف » می نویسد :

الطُّرَّةُ السَّکینِیَّةِ ،

ص: 32


1- 1 . طبری ، دلائل الامامه ، ص 150 ، ح 63 .
2- 2 . همان ، ص 151 ، ح 64 .

هِیَ تُنْسَبُ إِلی سَکینَةَ بِنْتِ عَلِیِّ بْنِ أَبیطالِبٍ علیه السلام ؛

« طُرَّه سکینه ای » به سکینه دختر امیرمؤمنان علیه السلام منسوب

می باشد .(1)

ابن فارس پیشتاز ارباب لغت در ریشه یابی واژه ها « طرّه » را به معنای صورت زیبا ، شمایل نیکو ، اندام متناسب ، شمشیر جلا داده شده و هر شی ء زیبا گفته است .(2)

از اینکه شمایل حضرت سکینه پس از دو قرن به عنوان مَثَل مطرح بوده ، حکایت از آن دارد که او در جمال و کمال آیینه تمام نمای مادرش حضرت فاطمه علیهاالسلام بود .

7 . مرقد مطهر حضرت سکینه

مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی ، متوفّای بعد از 1308 ق . در کتاب ارزشمند خود « نور الأبصار » اقوال مختلف را پیرامون مرقد مطهر حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام آورده ، از عبدالرحمن اجهوری(3) نقل کرده که وی در کتاب « مشارق الانوار » گفته است :

بیشتر سیره نویسان معتقدند که سکینه دختر امام حسین علیه السلام در مدینه وفات کرده است .

ص: 33


1- 1 . ابن قتیبه ، المعارف ، ص 619 .
2- 2 . ابن فارس ، معجم مقاییس اللغة ، ج 3 ، ص 409 .
3- 3 . عبدالرّحمن بن حسن بن عمر أجهوری مالکی ، متوفّای 1197 ق . صاحب کتاب « مشارق الأنوار فی آل بیت نبیّ الأخیار » [ بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج 2 ، ص 483 ] .

آنگاه از طبقات شعرانی نقل کرده که ایشان در مراغه(1) در نزدیکی

حرم سیّده نفیسه در قاهره مدفون است .

سپس از اجهوری نقل می کند که « شعرانی »(2) در منن خود(3) گفته است :

این حضرت سکینه ، سکینه خواهر امام حسین علیه السلام است ، نه سکینه دختر آن حضرت .(4)

عبدالوهّاب شعرانی شخصیّت کم نظیر قرن دهم که بیش از 300 جلد اثر تحقیقی از خود به یادگار نهاده ، به وجود حضرت سکینه دختر امیرمؤمنان علیه السلام اعتراف داشته و قبر موجود در نواحی قاهره را به ایشان منتسب دانسته است .

این بود سیری کوتاه در منابع حدیثی ، تاریخی ، سیره و تراجم ، که از مجموع آنها اطمینان حاصل می شود که امیرمؤمنان علیه السلام علاوه بر حضرت زینب و حضرت ام کلثوم دختر دیگری به نام حضرت سکینه داشته است .

ص: 34


1- 4 . مراغه نام قصبه ای در نواحی قاهره در بخش جرجا ، در ده کیلومتری جنوب شرقی « طهطا » واقع است [ شمس الدین سامی ، قاموس الأعلام ، ج 6 ، ص 4256 ] .
2- 1 . شعرانی ، عبدالوهّاب بن احمد شافعی ، متوفّای 973 ق .
3- 2 . منظور از « منن » کتاب : لطائف المنن والاخلاق شعرانی است ، که به عنوان : « المنن الکبری » مشهور شده است . [ سرکیس ، معجم المطبوعات العربیة والمعرّبة ، ج 1 ، ص 1132 ] .
4- 3 . شبلنجی ، نور الأبصار ، ص 270 .

بخش دوّم : تعداد دختران نیک اختر فاطمه اطهر

اشاره

ص: 35

ص: 36

آیا حضرت فاطمه علیهاالسلام دختری به نام سکینه داشت ؟

در غالب کتابهای تاریخ ، سیره ، تراجم ، نسب و مقتل برای حضرت فاطمه علیهاالسلام دو اختر تابناک به نام حضرت زینب و حضرت امّ کلثوم ثبت شده و تقریباً در هیچ منبعی دختر سوّمی به نام سکینه ثبت نشده است .

در تعدادی از منابع مورد اعتماد و استناد برای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام سه دختر ثبت شده ، جز اینکه یا از آنها نام برده نشده و یا از سوّمی به عنوانِ : « رقیّه » یاد شده است و اینک به تعدادی از این منابع اشاره می کنیم :

1 . احمد بن ابی یعقوب ، مشهور به ابن واضح یعقوبی مقدّمِ ارباب تاریخ ، متوفّای حدود 292 ق . چهارده تن از پسران امیرمؤمنان علیه السلام را نام می برد ، سپس می نویسد :

برای آن حضرت 18 دختر بود که سه تن از آنها از حضرت فاطمه ، بقیه از دیگر همسران و کنیزان بود .(1)

ص: 37


1- 1 . ابن واضح ، تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 203 .

اگرچه یعقوبی نام دختران حضرت زهرا علیهاالسلام را ثبت نکرده ، ولی همین که به صراحت گفته سه تن از آنها از حضرت فاطمه بود ، بسیار ارزشمند است ، زیرا اوّلاً یعقوبی پیشتاز همه مورّخان است ، ثانیاً از دقّت نظر خاصّی برخوردار بود .

2 . اَسماء بنت عُمَیس به هنگام گزارش آخرین لحظات حضرت

فاطمه علیهاالسلام روایت می کند که از من آب خواست ، خود را شستشو داد ، جامه های نو خواست ، آنها را پوشید ، بقیّه حنوط پیامبر اکرم را طلبید و در زیر بالش خود قرار داد ، سپس فرمود : از نزد من بیرون شو ، که می خواهم با خدای خود مناجات کنم .

اسماء می گوید : من بیرون رفتم مشغول مناجات شد ، پس وارد شدم ، متوجّه ورود من نشد ، دیدم که دست های مبارکش را به سوی آسمان برافراشته عرضه می دارد :

خدایا ، ترا می خوانم به حق محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و اشتیاقش به من ، و به حق شوهرم علی مرتضی علیه السلام و اندوهش بر من ، و به حسن مجتبی و گریه هایش بر من، و به حق حسین شهید و حزنش بر من ، و به حق دخترانِ فاطمی ام و غم و اندوهشان بر من ، که بر گنهکاران از امّت پدرم ترحّم کنی و آنها را بیامرزی و وارد بهشت کنی ، که تو بهترین مسئولین و مهربان ترین مهربانان هستی .(1)

جالب توجّه است که در اینجا تعبیر حضرت فاطمه علیهاالسلام : « بِبَناتِیَ الْفاطِمِیّاتِ » صریح است در اینکه دختران آن حضرت بیش از دو تن بودند ،

ص: 38


1- 1 . همدانی ، فاطمة الزّهراء بهجة قلب المصطفی ، ص 576 .

زیرا در عربی صیغه تثنیه داریم ، اگر دو نفر بودند می فرمود : « بِبِنْتَیَّ الْفاطِمِیَّتَیْنِ » یعنی : دو دختر فاطمی ام ، نمی فرمود : دختران فاطمی ام .

3 . ابوبِشر ، محمّد بن احمد انصاری دولابی ، متوفّای 310 ق . با سلسله اسنادش از « لیث بن سعد »(1) روایت می کند که گفت :

علی بن ابی طالب علیه السلام با فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله ازدواج نمود ، پس حضرت فاطمه برای او : حسن ، حسین ، زینب ، امّ کلثوم و رقیّه را آورد ، که رقیّه پیش از بلوغ وفات کرد .(2)

دولابی اگرچه از دختر سوم به عنوان « رقیّه » نام برده ، ولی تصریح او به اینکه حضرت فاطمه سه دختر داشت، از اهمیّت خاصی برخوردار می باشد.

4 . حافظ محبّ الدّین احمد بن عبداللّه طبری ، متوفّای 694 ق . عین تعبیر دولابی را از لیث بن سعد آورده است .(3)

5 . حافظ محمّد بن معتمدخان بدخشانی ، متوفّای بعد از 1126 ق . در شمار اولاد حضرت فاطمه علیهاالسلام می نویسد :

دو دختر : زینب و امّ کلثوم .

لیث بن سعد گوید : و دختر سوم رقیه نام دارد ، که در کودکی در گذشت .(4)

ص: 39


1- 1 . ابوالحارث ، لیث بن سعد مصری ، متوفّای 157 ق . از نظر وثاقت و دقّت نظر مورد اتّفاق رجالیّون است [ ابن حجر ، تهذیب التّهذیب ، ج 4 ، ص 609 ] .
2- 2 . دولابی ، الذریة الطاهرة ، ص 92 ، ح 82 .
3- 3 . محبّ الدّین طبری ، ذخائر العقبی ، ج 1 ، ص 229 .
4- 4 . بدخشانی ، نزل الابرار ، ص 137 .

این مضمون از ده ها تن دیگر نقل شده ، که از آن جمله است :

6 . محبّ الدّین بن نجّار ، در الدّرّة الثّمینة فی أخبار المدینة .

7 . سید رفاعی ، در نور الأنوار ، ص 5 .

8 . شیروانی ، در مناقب اهل البیت ، ص 231 .

9 . کردی ، در رفع الخفاء ، ج 2 ، ص 18 .

10 . علوی ، در تاریخ الحوادث و الأحوال النّبویّة ، ص 19 .

11 . صاحب اتحاف اهل الاسلام ، ص 35 .

12 . سید محمّد صنعانی یمنی ، متوفّای 1182 ق . این متن را در شرح خود بر بلوغ المرام ابن حجر ، از ابن عباس روایت کرده است .(1)

از بررسی مطالب یاد شده چند نکته به دست می آید :

1 . حضرت فاطمه علیهاالسلام در واپسین مناجات خود ، خدا را به حقّ دخترانش سوگند می دهد و از آنها با صیغه جمع تعبیر می کند .

2 . یعقوبی ، مقدَّمِ تاریخ نویسان دختران امیرمؤمنان علیه السلام را از حضرت فاطمه علیهاالسلام سه تن دانسته ، جز اینکه از آنها نام نبرده است .

3 . در 10 منبع یاد شده تصریح شده به اینکه دختران حضرت زهرا علیهاالسلام سه تن بوده اند و سوّمی آنها رقیه نام داشته است .

4 . در غالب منابع یاد شده این سخن از « لیث بن سعد » نقل شده است .

5 . لیث بن سعد از محدثان قرن دوم بود ، به سال 157 ق . در گذشته

ص: 40


1- 1 . صنعانی ، سبل السّلام فی شرح بلوغ المرام ، ج 3 ، ص 149 ، به نقل احقاق الحقّ ، ج 33 ، ص 340 .

و مورد توثیق همه رجالیون می باشد .(1)

6 . صنعانی آن را به نقل از ابن عباس ثبت کرده است .

7 . انحصار دختران حضرت فاطمه به حضرت زینب و حضرت

ام کلثوم قطعی نیست ، بلکه در بیش از ده منبع یاد شده ، تعداد آنها سه تن ثبت شده است .

دختر سوّم سکینه است یا رقیّه ؟

تنها مشکلی که در اینجا با آن روبرو هستیم این است که ما درصدد اثبات دختری به نام سکینه هستیم ، در حالی که در این منابع این دختر به نام رقیّه ثبت شده است .

این مشکل به چند طریق قابل حلّ است :

1 . در میان مخدّرات اهلبیت نمونه هایی سراغ داریم که دو نام داشتند و فقط به یک نام خوانده می شدند ، مثل سکینه دختر امام حسین علیه السلام که آمنه نام داشت ، ولی او را سکینه می خواندند .

احتمال دارد که سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام نیز رقیّه نام داشته باشد ، ولی به سکینه شهرت پیدا کند .

2 . برخی از علمای انساب نام دختران حضرت فاطمه علیهاالسلام را زینب و رقیّه ثبت کرده اند.(2) و برخی از محدّثان ام کلثوم را کنیه رقیه دانسته اند.(3)

ص: 41


1- 2 . ابن حجر ، تهذیب التّهذیب ، ج 4 ، ص 609 .
2- 1 . عمری ، المجدی ، ص 11 .
3- 2 . قندوزی ، ینابیع المودّة ، ج 2 ، ص 142 وج 3 ، ص 147 .

روی این بیان ممکن است منظور از رقیّه ، امّ کلثوم و منظور از امّ کلثوم همان سکینه باشد .

3 . برخی معتقدند که حضرت علی علیه السلام دو دختر به نام رقیّه داشت ، یکی رقیّه کبری ، که مادرش حضرت فاطمه بود ، دیگری رقیّه صغری ، که مادرش امّ حبیب بود .(1)

روی این بیان احتمال این معنی هست که سوّمین دختر حضرت فاطمه را به نام « رقیّه » فرزند خوانده حضرت خدیجه ، رقیّه نامیده باشند ، ولی سکینه صدا کنند ، چنانکه در مورد سکینه بنت الحسین اتّفاق افتاد ، که او را به یاد آمنه مادر پیامبر آمنه نام نهادند ، ولی سکینه صدا کردند .

4 . شبلنجی می نویسد :

برخی از اهل شام به من خبر دادند که برای رقیه دختر علی علیه السلام ضریحی در دمشق - شام - موجود است ، دیوارهای قبر آسیب دیده بود ، خواستند که حضرت رقیه را بیرون آورده لحد را تعمیر کنند ، کسی جرأت نکرد که وارد قبر شود ، یک نفر از سادات به نام : سیّد پسر مرتضی وارد قبر شده ، پیکر رقیه را در پارچه ای پیچیده بیرون آورد ، پس او دختری بود که به سنّ بلوغ نرسیده بود .

این داستان را به برخی از فضلا نقل کردم ، گفت که آن را از استادش شنیده است .(2)

ص: 42


1- 3 . شبلنجی ، نور الأبصار ، ص 35 .
2- 1 . همان ، ص 271 .

سپس شبلنجی می افزاید :

تاریخ نویسان برای حضرت علی علیه السلام تنها یک دختر به نام رقیّه ثبت کرده اند که مادرش حضرت فاطمه نیست ، ولی لیث بن سعد آن را از حضرت فاطمه دانسته است .

ولی بعداً دیدم که برخی از سیره نویسان برای حضرت علی دو دختر به نام رقیّه ثبت کرده اند :

1 ) رقیّه کبری ، از حضرت فاطمه

2 ) رقیّه صغری ، از امّ حبیب

آنگاه کرامتی برای حضرت رقیّه بنت علی علیه السلام از أجهوری نقل کرده است .(1)

ص: 43


1- 1 . همان .

ص: 44

بخش سوّم : محدّثه آل طاه-ا

اشاره

ص: 45

ص: 46

جایگاه حدیث در اسلام

پیش از اسلام تحصیل دانش در انحصار اشراف زادگان بود و طبقات دیگر از این نعمت الهی محروم بودند ، آیین مقدس اسلام که با « إِقْرَأْ » آغاز شد و « نآ وَ الْقَلَمِ » را در سر لوحه فراخوان خود قرار داد ، طلب دانش را بر هر مرد و زن مسلمان واجب کرد و آوایِ :

طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ ؛

کسب دانش بر هر مسلمانی فریضه است ،(1)

را در هر کوی و برزن سر داد .

به این نیز بسنده نکرده ، فرهنگ اجباری را تشریع کرده فرمود :

لَوَدَدْتُ أَنَّ أَصْحابی ضُرِبَتْ رُؤُسُهُمْ بِالسِّیاطِ حَتّی یَتَفَقَّهُوا ؛

دوست دارم بر سر یارانم با تازیانه نواخته شود تا فقه بیاموزند.(2)

ص: 47


1- 1 . کلینی ، الکافی ، ج 1 ، ص 30 .
2- 2 . همان ، ص 31 .

بسیار لطیف است که به روخوانی بسنده نکرده ، به آموزش در حدّ فقاهت تأکید فرموده است .

آنگاه در میان رشته های مختلف علوم اسلامی علم حدیث جایگاه

خاصّی دارد و تأکید فراوان بر آن شده است .

پیامبر گرامی اسلام در خطبه تاریخی خود در مسجد خیف در « مِنی » فرمود :

نَضَّرَ اللّه ُ عَبْداً سَمِعَ مَقالَتی فَوَعاها ، وَبَلَّغَها مَنْ لَمْ تَبْلُغْهُ ؛

خداوند نورانی گرداند کسی را که گفتار مرا بشنود ، آن را خوب بفهمد ، سپس آن را به کسانی که نرسیده است برساند .(1)

رئیس مذهب امام جعفر صادق علیه السلام در مقام بیانِ میزان ارزیابی منزلت مردم می فرماید :

اِعْرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلی قَدْرِ رِوایَتِهِمْ عَنّا ؛

منزلت مردمان را با مقدار روایتشان از ما بشناسید .(2)

احادیث وارده در فضیلت و منقبت راویان حدیث به قدری زیاد است ، که تعداد 334 حدیث از آنها را خطیب بغدادی در کتابی گرد آورده و آن را « شرف اصحاب الحدیث » نام نهاده است .(3)

در جایگاه رفیع و منزلت والای حدیث این بس که در مورد یکی از

ص: 48


1- 1 . همان ، ص 403 .
2- 2 . همان ، ص 50 .
3- 3 . خطیب بغدادی ، شرف اصحاب الحدیث ، چاپ دانشکده الهیات دانشگاه آنکارا ، 1971 م .

محدّثان صدر اسلام نوشته اند :

هنگامی که دانش پژوهان بر درِ خانه اش گرد می آمدند ، بیرون می شد و می پرسید : آیا برای کتابت حدیث آمده اید یا پرسشهای دیگری دارید ؟

اگر می گفتند : برای سؤالات دیگر آمده ایم ، برای پاسخ گویی حضور می یافت و اگر می گفتند برای حدیث آمده ایم ، برمی گشت ، غسل می کرد ، لباس نو می پوشید ، عمامه بر سر می نهاد و عبا بر دوش می انداخت ، آنگاه بر کرسی تدریس می نشست و حدیث می گفت .(1)

بانوان محدِّثه در صدر اسلام

در پرتو تشویق های مکرّر رسول اکرم صلی الله علیه و آله به موازات اصحاب ، بانوان بافضیلت فراوان به محضر مقدّس آن حضرت می شتافتند و از آن حضرت حدیث دریافت می کردند و به نسل های بعدی منتقل می ساختند .

از این رهگذر سیره نویسان و تراجم نگاران در پایان کتاب های سیره و تراجم خود بخش مستقلّی را به بانوان اختصاص داده اند ، که از آن جمله است :

1 . ابوعمر ، یوسف بن عبداللّه بن محمّد بن عبدالبرّ قرطبی ، متوفّای 463 ق . که بیوگرافی 407 تن از بانوان صحابی را آورده است .(2)

2 . عزّ الدّین ابوالحسن ، علی بن أبی الکرم ، مشهور به « إبن أثیر »

ص: 49


1- 1 . شبراوی ، الاتّحاف بحبّ الاشراف ، ص 34 .
2- 2 . ابن عبدالبرّ ، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب ، ج 4 ، ص 342 - 520 .

متوفّای 630 ق . که نزدیک به یک هزار بانوی صحابی را معرّفی کرده است.(1)

3 . شهاب الدّین ابوالفضل ، احمد بن علی بن محمّد ، مشهور به « ابن حجر عسقلانی » تعداد 1545 نفر از صحابیّات را برشمرده است .(2)

محدِّثه آل طه

نام نامی و یاد گرامی حضرت سکینه دختر امیرمؤمنان علیه السلام با خطوط زرّین بر تارک بانوان محدِّثه ثبت است .

به طوری که در بخش نخست اشاره شد ، بخاری ، صاحب صحیح بخاری ، متوفّای 256 ق . در شرح حال « ابوالعلاء سالم » می نویسد :

ابوالعلاء ، سالم ، مولی ابراهیم طائی ، از ابوصالح ، از « سکینه دخت علی علیه السلام » ، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است .(3)

شیخ الاسلام رازی ، متوفّای 327 ق . نیز عین همان تعبیر را در کتاب خود آورده است .(4)

روی این بیان حضرت سکینه در قرن سوم و چهارم به عنوان یک بانوی محدِّثه مطرح بود و دو تن از شخصیت های برجسته رجال از او یاد کرده اند .

ص: 50


1- 3 . ابن اثیر ، اُسدُ الغابَة فی معرفة الصّحابة ، ج 5 ، ص 389 - 642 .
2- 1 . ابن حجر ، الإصابة فی تمییز الصّحابة ، ج 8 ، ص 2 - 291 .
3- 2 . بخاری ، التاریخ الکبیر ، ج 4 ، ص 111 .
4- 3 . رازی ، الجرح و التّعدیل ، ج 4 ، ص 191 ، رقم 822 .

مشایخ حضرت سکینه

اشاره

در منابع رجالی و حدیثی از دو نفر به عنوان مشایخ این بانوی مکرَّمه یاد شده است :

1 . رسول اکرم صلی الله علیه و آله

بخاری و رازی در تعبیری که از آنها نقل شد ، تصریح کرده اند که وی از جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است ، جز اینکه متن این حدیث در دست ما نیست و نقل بی واسطه حضرت سکینه از پیامبر اکرم بعید به نظر می رسد .

ما تصوّر می کنیم که روایت حضرت سکینه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله با واسطه باشد ، یعنی به وسیله پدر بزرگوار و یا مادر گرامی اش باشد ، ولی چون نام واسطه در نقل بخاری و رازی ذکر نشده، آن را « مُرْسَلَه » می نامند.(1)

2 . امیر مؤمنان علیه السلام

روایت حضرت سکینه از پدر بزرگوارش در فضایل مادرش حضرت فاطمه علیهاالسلام در کتاب طبری موجود است و متن کامل آن در همین بخش خواهد آمد .

ص: 51


1- 1 . حدیث مُرسَل - بالمعنی الخاصّ - به حدیثی گفته می شود که آن را تابعی بدون ذکر واسطه از پیامبر روایت کرده باشد . [ علامه مامقانی ، مقباس الهدایة ، ج 1 ، ص 340 ] .

راویان از حضرت سکینه

اشاره

ما در کتب حدیثی و رجالی تنها سه تن پیدا کردیم که از حضرت سکینه روایت کرده اند و آنها عبارتند از :

1 . امام حسین علیه السلام

سخن حضرت سکینه در مورد لزوم پوشش زن از خواجگان را سالار شهیدان امام حسین علیه السلام از ایشان روایت کرده ، که متن آن تقدیم خواهد شد .

2 . امام زین العابدین علیه السلام

حدیث مربوط به خلقت نورانی حضرت فاطمه علیهاالسلام را امام سجاد علیه السلام از آن بانوی مکرمه روایت می کند که متن آن تقدیم می گردد .

3 . ابوصالح

بخاری و رازی از محدّثی به نام « ابوصالح » یاد کرده اند که از حضرت سکینه روایت کرده است، با توجّه به اینکه تعدادی از اصحاب به « ابوصالح » مکنّی می باشند ، تشخیص آن برای ما ممکن نشد ، ولی احتمال می دهیم که منظور از این ابوصالح : « ابوصالح مولی امّ هانی » باشد ، که او را امّ هانی - خواهر امیرمؤمنان علیه السلام - خریده و آزاد کرده است و او گاه و بیگاه به رسم وفا به خدمت امّ هانی شرفیاب می شد و احادیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خانه امّ هانی و در مورد وی استماع کرده و روایت نموده است .(1)

ص: 52


1- 1 . ابن اثیر ، اسدالغابة ، ج 5 ، ص 228 .

بر این اساس احتمال می رود که به جهت رفت و آمدش به محضر امّ هانی

با حضرت سکینه نیز دیدار کرده و احادیثی از ایشان استماع کرده باشد .

احتمال قوی تر اینکه حضرت سکینه خود غلام آزاد شده ای به نام « ابوصالح » داشته باشد و از وی روایت کرده باشد .

مستند این احتمال گفتار ابن حجر عسقلانی است که از سکینه ای به عنوان یکی از بانوان محدِّثه نام می برد و می گوید :

غلام آزاد شده اش « ابوصالح » از او روایت کرده است .

آنگاه از ابن منده نقل کرده که حدیث این سکینه را سلیمان بن عبدالرّحمن ، از حکم بن یعلی ، از کامل ابوالعلاء ، از ابوصالح روایت کرده است .(1)

احادیث سکینه بنت علی علیه السلام

1 . شیخ طوسی ، ابوجعفر محمّد بن الحسن ، متوفّای 460 ق . روایت می کند :

از ابوالفتح ، هلال بن محمّد بن جعفر حفّار ؛

از ابوالقاسم ، اسماعیل بن علی بن علی دعبلی ؛

از ابوالحسن ، علی بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالرّحمن بن عبداللّه بن بدیل بن ورقا - برادر دعبل خُزاعی - در بغداد ، به سال 272 ق . ؛

از حضرت امام رضا علیه السلام ؛

ص: 53


1- 1 . ابن حجر ، الإصابة ، ج 8 ، ص 108 ، رقم 545 .

از حضرت حسین بن علی علیه السلام ، که فرمود :

اُدْخِلَ عَلی اُخْتی سَکینَةَ بِنْتِ عَلِیٍّ علیه السلام خادِمٌ فَغَطَّتْ رَأْسَها مِنْهُ ، فَقیلَ لَها :

إِنَّهُ خادِمٌ ، قالَتْ :

هُوَ رَجُلٌ ، مُنِعَ شَهْوَتُهُ ؛

به خدمت خواهرم سکینه دختر علی علیه السلام خادمی آوردند ،

پس سرش را از او پوشانید .

به او گفتند : که او خادم است ( یعنی : خواجه است ) .

گفت : آری او خادم است ، ولی او مردی است که از شهوتش جلوگیری به عمل آمده است .(1)

این حدیث را بسیاری از محدّثان به نقل از کتاب « امالی » شیخ طوسی روایت کرده اند ، که از آن جمله است :

1 ) شیخ حرّ عاملی ، متوفّای 1104 ق .(2)

2 ) علامه مجلسی ، متوفّای 1110 ق .(3)

3 ) آیة اللّه بروجردی ، متوفّای 1380 ق .(4)

4 ) هیئت تحریریّه مرکز تحقیقاتی باقرالعلوم .(5)

ص: 54


1- 1 . شیخ طوسی ، الأمالی ، ص 367 ، ح 780 ؛ م 13 ، ح 31 .
2- 2 . شیخ حرّ ، وسائل الشیعة ، ج 20 ، ص 227 .
3- 3 . مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 101 ، ص 45 .
4- 4 . بروجردی ، جامع احادیث الشّیعة ، ج 20 ، ص 294 .
5- 1 . موسوعة کلمات الإمام الحسین ، ص 714 ( چاپ مترجَم ، ص 792 ) .

5 ) شهید سید حسن شیرازی ، مستشهد 1400 ق .(1)

مرحوم نمازی آن را به « علل الشّرایع » نسبت داده(2) ظاهراً اشتباه است .

نقل این سخن توسّط سالار شهیدان دلیل موقعیّت علمی و شخصیّت اجتماعی حضرت سکینه می باشد ، زیرا امام حسین علیه السلام که خود حجّت خداست نیازی ندارد که یک حکم فقهی را از خواهرش نقل کند .

درج این حدیث در منابع حدیثی از سوی رجال برجسته ای چون : شیخ طوسی ، شیخ حرّ عاملی ، علامه مجلسی و آیة اللّه بروجردی ، دلالت ضمنی بر اعتراف آنها به وجود حضرت سکینه دختر امیرمؤمنان علیه السلام دارد ، زیرا اگر اعتراض داشتند نقل نمی کردند و یا تعلیقه می زدند .

* * *

2 . ابوجعفر ، محمّد بن جریر بن رستم ، مشهور به : « طبری امامی » معاصر شیخ طوسی روایت کرده :

از ابوعبداللّه ، حسین بن ابراهیم بن علی بن عیسی ، مشهور به : « ابن خیّاط قمی » ؛

از ابوالحسن ، علی بن محمّد بن جعفر عسکری ؛

از ابومحمّد صعصعة بن سیاب بن ناجیة ؛

از زید بن موسی بن جعفر علیه السلام ؛

از پدرش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ؛

ص: 55


1- 2 . شیرازی ، کلمة الامام الحسین ، ص 155 .
2- 3 . نمازی ، مستدرک سفینه ، ج 7 ، ص 384 .

از پدرش امام جعفر صادق علیه السلام ؛

از عمویش زید بن علی علیه السلام ؛

از پدرش امام زین العابدین علیه السلام ؛

از حضرت سکینه و حضرت زینب ، دختران علی علیه السلام ؛

از علی علیه السلام ؛

از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود :

إِنَّ فاطِمَةَ خُلِقَتْ حُورِیَّةً فی صُورَةٍ اِنْسِیَّةٍ وَإِنَّ بَناتِ الاْءَنْبِیاءِ لا یَحِضْنَ ؛

فاطمه حوریّه ای به صورت انسیّه آفریده شده ، و دختران پیامبران عادت ماهانه نمی بینند .(1)

این حدیث را بسیاری از محدّثان از طبری امامی روایت کرده اند ، که از آن جمله است :

1 ) علاّمه مجلسی ، متوفّای 1110 ق .(2)

2 ) محدّث نوری ، متوفّای 1320 ق .(3)

3 ) تستری ، متوفّای 1415 ق .(4)

4 ) مرحوم نمازی ، متوفّای 1405 ق .(5)

ص: 56


1- 1 . طبری ، دلائل الامامه ، ص 146 ، ح 52 .
2- 2 . مجلسی ، بحار الأنوار ، ج 81 ، ص 112 .
3- 3 . نوری ، مستدرک وسائل ، ج 2 ، ص 37 .
4- 4 . تستری ، تواریخ النّبی والآل ، ص 117 .
5- 1 . نمازی ، مستدرک سفینه ، ج 5 ، ص 90 .

در این حدیث روایت امام جعفر صادق علیه السلام از عمویش زید بن علی برای اظهار ارج و منزلت زید و نقل حدیث از سوی امام سجّاد علیه السلام از عمّه هایش حضرت زینب و حضرت سکینه برای اظهار مقام منیع و جایگاه رفیع آنهاست وگرنه امام معصوم نیازی ندارد که حدیثی را از عمّه هایش نقل کند .

* * *

3 . سالم ابوالعلاء ، غلام آزاد شده ابراهیم طائی ؛

از ابوصالح ؛

از حضرت سکینه بنت علی علیه السلام ؛

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ؛

روایت کرده ، که متن حدیث به دست ما نرسیده ، فقط گزارش آن توسط بخاری در « التّاریخ الکبیر » و رازی در « الجرح والتّعدیل » به ما رسیده ، که متن گزارش در بخش اول تقدیم گردید ،(1) و گفته شد که به احتمال قوی روایت سکینه از جد بزرگوارش ، به واسطه پدرش امیرالمؤمنین یا مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام خواهد بود ، در نتیجه حدیث مرسل خواهد بود .

مرسل بودن یا ضعیف بودن سند حدیث ، در موضوع بحث ما مشکلی ایجاد نمی کند ، زیرا ما نمی خواهیم بر این احادیث حکم فقهی بار

ص: 57


1- 2 . بخاری ، التّاریخ الکبیر ، ج 4 ، ص 111 ، رقم 2137 ؛ رازی ، الجرح والتّعدیل ، ج 4 ، ص 191 ، رقم 822 .

کنیم ، بلکه فقط می خواهیم وجود حضرت سکینه را به عنوان دختر امیرمؤمنان علیه السلام و در زمره محدّثان اثبات کنیم و آن به آسانی ثابت می شود .

* * *

ص: 58

بخش چهارم : آستان مقدس حضرت سکینه بنت علی علیه السلام

اشاره

ص: 59

ص: 60

موقعیت جغرافیایی « دارَیّا »

« دارَیّا » شهری در حومه دمشق است که در گذشته به عنوان روستایی بزرگ و زیبا از دهات غوطه شناخته می شد .

دارَیّا زادگاه بسیاری از مشاهیر علما و زهّاد بود که به سبب آن شهرت داشت .(1)

کسانی را که به داریّا منسوب باشند : « دارانی » یا « دارائی » گویند .(2)

این نسبت در ادب عربی برخلاف قاعده است .(3)

در مورد تاریخچه « داریا » کتاب مستقلی تألیف شده ، به نام « تاریخ داریا » که به دست ما نرسیده است .

مؤلّف این کتاب « ابوعلی عبدالرّحمن بن داود خَولانی » مشهور به : « ابن مُهَنّا » می باشد .(4)

ص: 61


1- 1 . شمس الدّین سامی ، قاموس الاعلام ، ج 3 ، ص 2088 .
2- 2 . همان ، ص 2083 .
3- 3 . خیابانی ، ریحانة الادب ، ج 2 ، ص 203 .
4- 4 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 2 ، ص 432 .

کحّاله از این کتاب به عنوان : « تاریخ داریّا ومَن نَزَلَ فیها مِنَ الصّحابة » تعبیر کرده و از مؤلّف آن به عنوان : « عبدالجبّار بن عبداللّه بن محمّد خَولانی دارانی » متوفّای بعد از 365 ق . یاد کرده است .(1)

ظاهراً ابن مُهَنّا آغازگر تراجم نگاری به این شیوه است ، بعد از ایشان خطیب بغدادی ، متوفّای 463 ق . همین راه را دنبال کرده و بیوگرافی کسانی را که وارد بغداد شده ، یا در آن اقامت داشته اند به رشته تحریر

درآورده و کتاب « تاریخ بغداد » را سامان داده است .(2)

سپس ابن عساکر ، متوفّای 571 ق . نیز « تاریخ دمشق » را به همین شیوه تألیف کرده است .(3)

تاریخ بغداد یک قرن پس از « تاریخ دارَیّا » و تاریخ دمشق دو قرن پس از آن نگارش یافته است .

پیش از تاریخ بغداد و تاریخ دمشق ، تنها کتاب : « تاریخ قم » را سراغ داریم که به همین سبک سامان یافته ، آن هم به سال 378 ق . بعد از فوت « ابن مُهَنّا » تألیف شده است .(4)

از چهره های معروفی که در « دارَیّا » مدفون می باشد ، « بلال حبشی » مؤذّن رسول گرامی اسلام است .

ص: 62


1- 5 . کحّاله ، معجم المؤلّفین ، ج 5 ، ص 81 .
2- 1 . تاریخ بغداد در 14 مجلد و به پیوست فهرست و ذُیول آن در 20 مجلّد منتشر شده است .
3- 2 . تاریخ دمشق در 80 مجلّد انتشار یافته است .
4- 3 . تاریخ قم ، توسّط حسن بن محمّد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی ، به سال 378 ق . تألیف شده و در سال 805 ق . توسّط حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی ، به فارسی برگردان شده است .

ابن عساکر می نویسد :

بلال مؤذّن پیامبر در « دارَیّا » اقامت کرد ، در آنجا ازدواج نمود و در آنجا درگذشت .

سپس در مورد محل دفن او می گوید :

به قولی در همانجا به خاک سپرده شد(1) و به قولی پیکرش به

« باب صغیر » انتقال یافت .(2)

از دیگر چهره های معروف مدفون در دارَیّا ، ابوسلیمان ، عبدالرّحمن بن احمد بن عطیّه ، متوفّای 215 ق .(3) یا 235 ق . می باشد .(4)

سمعانی ، متوفّای 562 ق . می نویسد :

« دارَیّا » روستای بزرگ و زیبایی از دهات غوطه دمشق است .

من برای زیارت قبر « ابوسلیمان » به آنجا رفتم ، بسیاری از علما و محدّثین بزرگ از قدیم و جدید در آنجا می زیسته اند .

منسوبین به این قریه را « دارانی » یا « دارائی » می گویند .

سپس اضافه می کند :

به خاطر دارم که عمر بن ابی الحسن بسطامی به سال 28 ( یعنی: 528 ق . ) در مَرو بر ما وارد شد ، در خان البزّازین به موعظه پرداخت .

در ضمن گفتارش نام « ابوالحسن دارائی » را بر زبان جاری کرد ،

ص: 63


1- 4 . ابن عساکر ، تاریخ دمشق ، ج 2 ، ص 272 .
2- 1 . همان ، ص 270 .
3- 2 . شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، ج 3 ، ص 2083 .
4- 3 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 2 ، ص 431 .

عمویم ابوالقاسم سمعانی گفت : « دارانی » . من گفتم : هر دو جایز است .

آنگاه تعدادی از مشاهیر آنجا را نام می برد .(1)

ابن اثیر نیز منسوبین به « دارَیّا » را تحت عنوانِ :

دارانی و دارائی ثبت کرده(2) ولی سیوطی تنها از دارانی یاد می کند .(3)

یاقوت حموی از هر دو عنوان یاد کرده ، ده ها تن از مشاهیر منسوب به داریّا را نام می برد .(4)

شناسنامه دارَیّا

اینک زائران مزارات شام ، این شهر را با نام نامی و یاد گرامی حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام می شناسند .

همه خیابانها و اتوبانهایی که از دمشق یا زینبیّه به شهر دارَیّا منتهی می شود ، با تابلوهای بزرگی بر سرِ راه زائران مزیّن است ، که نام نامیِ « سکینه بنت علی علیه السلام » بر فراز آن با خطوط برجسته می درخشد و دلباختگان خاندان عصمت و طهارت را به سوی آستان مبارک این بی بی رهنمون می شود .

نگارنده سطور در سفرهای زیارتی خود به سوریه ، به هنگام

ص: 64


1- 4 . سمعانی ، الأنساب ، ج 5 ، ص 244 .
2- 5 . ابن أثیر ، اللّباب فی تهذیب الأنساب ، ج 1 ، ص 337 .
3- 6 . سیوطی ، لب اللباب فی تحریر الانساب ، ص 163 .
4- 1 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 2 ، ص 431 .

تشرّف به آستانه حضرت سکینه ، از مشاهده این تابلوها در پوست نمی گنجید ، زیرا به یاد می آورد که :

1 ) روزی ابوسفیان با تمام قدرت تلاش می کرد که از پیامبر اکرم نامی در صفحات تاریخ نباشد .

2 ) روزی معاویه با جمله معروفش « دفناً دفناً » می خواست ، حتّی نام پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز مأذنه ها برده نشود .

3 ) روزی هم یزید با فرمان پایمال نمودن اجساد شهدای کربلا با

سُمّ ستوران می خواست نام و نشانی از عترت طاها باقی نباشد !

ولی امروز :

بارگاه ملکوتی حضرت زینب شیفتگان خاندان عصمت و طهارت را از اقطار و اکناف جهان به سوی خود جذب می کند و اکثر قریب به اتّفاق کسانی که وارد سوریه می شوند ، به قصد عتبه بوسی آستانه عقیلة العرب رنج سفر را بر خود هموار می کنند و شهر « زینبیّه » باپایتخت حکومت اموی پهلو به پهلو می زند .

ستاره درخشان خرابه ، رقیه سه ساله ، دخت گرامی امام حسین علیه السلام در کنار مسجد اموی می درخشد و دلهای عاشقان شیفته و ارادتمندان پاکباخته را به حریم کویش فرامی خواند .

تابلوهای راهنمای شناسنامه داریا ، آستان مبارک نگین فروزان شهر تاریخی داریا ، حضرت سکینه نیز چشم زائران را می نوازد و دیدگان عابران را خیره می سازد .

ص: 65

آستانه مبارکه حضرت سکینه در اسناد رسمی

براساس اسناد و مدارک موجود در آرشیو ادارات دولتی سوریّه موقوفاتی بر آستانه حضرت سکینه در یک قرن گذشته وقف شده که سند برخی از آنها به تاریخ زیر به ثبت رسیده است :

1 . سندی به سال 1919 م . برابر 1337 ق .

2 . سندی به سال 1945 م . برابر 1364 ق .

همچنین سند دیگری در مورد تعیین حدود بقعه و صحن مطهر

حضرت سکینه در اداره زمین شهری داریّا به تاریخ 12 مارس 1938 م . برابر نهم محرم الحرام 1357 ق . مطابق 21/12/1316 ش . که رونوشت آن در آرشیو حرم مطهر حضرت سکینه موجود است .

در این سه سند نام نامی و یاد گرامی « سکینه بنت علی علیه السلام » به صراحت آمده است .

آستانه مقدّسه حضرت سکینه از قرنها پیش در میان اهالی داریّا به عنوان یکی از بیوت النّبی و حرم یکی از بانوان اهلبیت عصمت و طهارت مورد احترام بود ، جز اینکه آوازه آن جهانی نبود و در محدوده حومه دمشق مطرح بود .

تا در سال 1367 ش . در طرح توسعه شهر و احداث خیابان جدید در منطقه ، بقعه قدیمی حضرت سکینه در مسیر خیابان قرار گرفت ، پس از تحقیق و کنکاش و مشاهده لوح قبر که به قرنها پیش مربوط بود و نام « سکینه بنت علی علیه السلام » از صدها سال پیش بر آن نقش بسته بود ،

ص: 66

مراتب به مسئولین منطقه رسید ، سرتیب علی زَیّود استاندار حومه دمشق ، براساس اعتقاد درونی خود به اهلبیت علیهم السلام از تخریب آن جلوگیری کرد و موضوع را به استحضار شادروان حافظ اسد رسانید و ایشان دستور تحقیق بیشتر در اصالت این بقعه را صادر نمود .

ستادی به عنوان : « ستاد بازسازی حرم مطهّر » تأسیس شد و نخستین جلسه رسمی آن در تاریخ اوّل جمادی الاولی 1412 ق . برابر 11/11/1991 م . منعقد گردید .

آنگاه از محضر دانشمند فرزانه حضرت حجة الاسلام والمسلمین علاّمه حاج سید احمد واحدی که از دیرباز از سوی مراجع قم در زینبیّه

اقامت داشت تقاضای بررسی شد .

در آن ایّام پژوهشگر پرتوان حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد اشکوری برای تحقیق در آثار خطی زیدیه رهسپار یمن شده بود ، به هنگام بازگشت برای زیارت عقیلة العرب به سوریّه مشرّف گردید ، در روزهای اقامت خود در سوریّه دو حدیث از دائرة المعارف بزرگ شیعه ، بحار الأنوار علامه مجلسی پیدا کرد که نام نامی حضرت سکینه علیهاالسلام آمده بود .

با پیدا شدن این دو حدیث وجود دختری به نام سکینه برای امیرمؤمنان علیه السلام بیش از پیش به اثبات رسید .

برای بازسازی آستانه مبارکه حضرت سکینه زمینی به مساحت 5000 مترمربع از خانه های مسکونی اطراف آن مرقد شریف به دستور استاندار اختصاص یافت .

ص: 67

نویسنده شاهد بود که تولیت فعلی حرم استاد واحدی با چه تلاش شبانه روزی برای گردآوری هزینه خرید زمین یاد شده مشغول فعالیت بود .

سرانجام به یاری مؤمنان و تلاش دست اندرکاران این زمین خریداری شد و بازسازی حرم مطهر آغاز گردید .

در جلسه رسمی 14/5/1997 م . برابر هفتم محرم 1418 ق . مطابق 24/2/1376 ش . شادروان استاد سید عدنان محمّد شرف به ریاست ستاد بازسازی حرم مطهر تعیین شد .

ایشان ستادی را به این امر اختصاص داد و کار بازسازی را رسماً آغاز کرد ، ولی چند ماه بعد به درود حیات گفت .

پس از درگذشت ایشان ، در یک جلسه رسمی به تاریخ 14 مارس

2002 م . برابر 29 ذیحجة الحرام 1422 ق . مطابق 23/12/1380 ش . حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد واحدی به ریاست ستاد بازسازی و تولیت آستانه مقدسه برگزیده شد .

راز مهجور ماندن این حرم در طول قرون و اعصار

با توجّه به مطالب یاد شده از منابع حدیثی ، تاریخی ، رجالی و انساب تردیدی در وجود دختری به نام حضرت سکینه برای امیرمؤمنان علیه السلام باقی نمی ماند .

با وجود بقعه ای از صدها سال پیش در شهر دارَیّا و اعتقاد اهالی به اصالت آن در طول قرنهای متمادی و ثبت آن در اسناد رسمی کشور سوریّه از یک قرن پیش ، به طور طبیعی این پرسش مطرح می شود که با

ص: 68

آنهمه عظمت ، شرافت ، اصالت ، اسناد و مدارک ، این قبر مطهر چرا در طول تاریخ مهجور مانده است ؟

برای پاسخ به این پرسش باید صفحات تاریخ را ورق زده حوادث خونباری که در منطقه رخ داده است را بررسی کنیم .

یکی از حوادث خونبار این منطقه داستان نسل کشی شیعیان در این شهر بود .

داستان از اینجا آغاز شد که استاندار سجستان در عهد هارون الرّشید برادر « ابوالهیذام » را کشت .

عامر بن عماره ، مشهور به « ابوالهیذام » در سال 177 ق . در شام خروج کرد و به عنوان خونخواهی برادرش لشکری بیاراست .

لبه تیز شمشیر ابوالهیذام متوجّه بنی خَولان(1) بود که از دوستداران

اهلبیت بودند .

در این فاجعه هزاران تن از شیعیان در منطقه دارَیّا به قتل رسیدند که مشروح آن در منابع تاریخی آمده است .

نسل کشی شیعیان در بیستم رمضان 178 ق . در شهر دارَیّا با شکست کامل بنی خَولان به پایان رسید .(2)

با توجّه به این فتنه های خانمانسوز ، راز مهجور ماندن آثار اهلبیت در این منطقه روشن می گردد .

ص: 69


1- 1 . بنی خَولان هفت قبیله از تبار خَولان بن عَمرو ، از تیره کهلان از قبایل یمن بودند که در شام زندگی می کردند . [ خیابانی ، ریحانة الادب ، ج 2 ، ص 193 ] .
2- 1 . ابن اثیر ، الکامل ، ج 6 ، ص 127 - 132 .

ما معتقدیم باید سؤال را عوض کنیم و بگوییم : با این همه جنایات خانمان برانداز ، این مرقد مطهّر در طول قرون و اعصار چگونه باقی مانده است ؟

راز مهاجرت اهلبیت به دمشق و حومه آن

همانگونه که اقامت اجباری امام رضا علیه السلام در خراسان موجب شد که صدها تن از هواداران اهلبیت علیهم السلام که از خفقان هارونی خسته و رنجور شده بودند ، از حجاز رخت سفر بربسته به سوی ایران و خراسان عزیمت کنند ، در ایّام خروج عبداللّه بن زبیر نیز خانواده های وابسته به اهلبیت عصمت و طهارت در نهایت تشویش و اضطراب به سر می بردند ، رجال برجسته ای چون محمّد حنفیه به زندان و تبعید تن دادند ، دیگر منسوبین این خاندان نیز پس از پیدایش توّابین و خروج

مختار ، به مناطقی چون حومه دمشق کوچ کردند ، تا در پناه بَنی خَولان و دیگر هواداران اهلبیت از فتنه عبداللّه بن زبیر در امان باشند .

یک نگاه گذرا به مزارات منسوب به اهلبیت در باب صغیر و دیگر مزارات شام این احتمال را قوّت می بخشد .

مزارات شام

به جز حرم باشکوه حضرت زینب ، حضرت رقیّه و حضرت سکینه ، مزارات بسیاری در شام به این خاندان منسوب است ، که به تعدادی از

ص: 70

آنها اشاره می کنیم :

1 . امّ الحسن دختر امیرمؤمنان علیه السلام

2 . سکینه دختر امام حسین علیه السلام

3 . خدیجه دختر امام زین العابدین علیه السلام

4 . فضّه خادمه

5. سه تن از همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

6 . امّ الحسن دختر امام صادق علیه السلام (1)

7 . اسماء بنت عمیس

8 . حمیده دختر حضرت مسلم

9 . میمونه دختر امام حسن علیه السلام

10 . امّ کلثوم دختر امیرمؤمنان علیه السلام و ...

هیچیک از موارد دهگانه به طور قطع و یقین ثابت نشده که در شام

مدفون هستند ، ولی بودن قبرهای شناخته شده و انتساب آنها به این بزرگواران در مزارات مختلف شام ، به ویژه در « باب صغیر » حکایت از آن دارد که گروهی از منسوبین خاندان عصمت و طهارت به این سامان مهاجرت نموده ، در این مناطق زندگی کرده و تعدادی از آنها در این نواحی به خاک سپرده شده اند .

انتخاب شام برای مهاجران حجازی ناامن شدن عراق در فتنه عبداللّه بن زبیر و برادرش مصعب بن زبیر بود ، که حتی بسیاری از شیعیان عراق چون « هَمْدانی ها » به صورت گروهی به این سامان مهاجرت نمودند .

ص: 71


1- 1 . این شش مورد را یاقوت در معجم البلدان ، ج 2 ، ص 468 برشمرده است .

در حومه دمشق هنوز هم شماری از مناطق نام یمانی دارد ، مانند : حَجیرا(1) ، صَنعا(2) و عَین ثَرما(3) .

و این اثبات می کند که روزگاری تیره هایی از همدانی ها و یمانی ها در این مناطق سکونت داشتند .

اسامی یاد شده عموماً از روستاهای « غوطه » در حومه دمشق بودند ، یکی دیگر از روستاهای غوطه « دارَیّا » بود که پیکر مقدس حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام را چون نگین انگشتر در برگرفته است .

در پایان این بخشْ با نام نامی و یاد گرامی یکی از مراجع بزرگ تقلید این بخش را حُسن ختام می بخشم :

یادکردی از مرجعی والاتبار

مرحوم آیة اللّه حاج میرزا ابوالفضل زاهدی ، متوفّای 1398 ق . از علمای برجسته حوزه علمیه قم که سالیان درازی در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام امامت می کرد ، در سال 1377 ق . در بیت افتخار صفحات تاریخ مرحوم آیة اللّه بروجردی قدس سره ، بر فراز منبر تأکید داشتند بر اینکه علیرغم کوتاهی منابع تاریخی ، حضرت علی علیه السلام علاوه بر حضرت زینب و حضرت ام کلثوم دختر دیگری به نام « سکینه » داشتند که باید نام او احیاء گردد .

علاوه بر اینکه آیة اللّه زاهدی از مقام علمی والایی برخوردار بود

ص: 72


1- 1 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 2 ، ص 226 .
2- 2 . همان ، ج 3 ، ص 429 .
3- 3 . همان ، ج 4 ، ص 177 .

و در رشته های مختلفی چون : فقه ، اصول ، تفسیر و تاریخ کتاب نوشته ، به ویژه دو جلد از آثار ایشان به نام :

1 ) مقصد الحسین علیه السلام

2 ) منطق الحسین علیه السلام (1)

به حادثه خونین کربلا اختصاص دارد ، طرح این مطلب از طرف ایشان ، آنهم در محضر آن مرجع بزرگ که گذشته از فقه و اصول ، در علم رجال نیز تسلّط عجیبی داشت ، حکایت از استواری سخن و استحکام مستندات آن می کند .

دو تن از عالمان فرهیخته معاصر در آن محفل حضور داشتند و به شنیدن آن از آیة اللّه زاهدی در محضر آن مرجع والاتبار شهادت می دهند :

1 ) آیة اللّه حاج شیخ حسین شب زنده دار دام ظله

2 ) حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد واحدی دام تأییده

مادحان حضرت سکینه

اشاره

پس از اقدام به بازسازی حرم مطهر حضرت سکینه بنت امیرالمؤمنین علیه السلام گروهی از شاعران اهلبیت علیهم السلام در مدح آن حضرت چکامه ها سرودند ، که به شماری از آنها اشاره می کنیم :

1 . شیخ محمّدجواد سهلانی

حجة الاسلام والمسلمین شیخ محمّدجواد سهلانی در چکامه خود

ص: 73


1- 1 . جواهر کلام ، تربت پاکان قم ، ج 1 ، ص 245 .

می گوید:

ذا مَرْقَدٌ یُنْمی لِبَضْعَةِ حَیْدَرٍ هذا لَعَمْری مُنْتَهَی الاْءَحْلامِ

این مرقدی است که به جگر گوشه امیرمؤمنان علیه السلام انتساب دارد ، به جان خود سوگند که این نهایت آرزوها می باشد .

2 . سیّد محمّدمهدی سویج

علامه سید محمّدمهدی سویج در چکامه ای که به عنوان مادّه تاریخ بنای حرم سروده ، می گوید :

لَیْسَتْ سَکینَةُ بِنْتُ الْمُرْتَضی اِنْفَرَدَتْ بِالْقَبْرِ فی دارَیّا اِذْباتَ مُنْغَمِراً

فَقَبْرُ والِدِها عَنِ الْخَوارِجِ فِی الْ- -غَرِیِّ بَعْدَ اخْتِفاءٍ ، بانَ وَاشْتَهَرا

وَاُمُّها فاطِمُ الزَّهْراءُ شَیَّعَها لَیْلاً عَلِیٌّ وَلَمْ یُعْلِنْ لَها خَبَراً

وَفِی الْبَقیعِ بَدا قَبْرٌ لَها وَلِبِنْ- -تِها سَکینَةَ فی دارَیّا قَدْ فَخَرا

بِهِ الْمُحامی أَبُو خَلْدُونَ أَخْبَرَنی فَزُرْتُهُ وَکَراماتٍ لَها ذُکِرا

وَالْواحِدِیُّ وَعَدْنانُ ، بِنایَتَهُ شادا وَلَجْنَةُ تَصْمیمٍ وَقَدْ شُکِرا

کَذا الْمُهاجِرُ فی بَحْثٍ یُؤَیِّدُهُ ما کانَ عَیْناً فَلَمْ نَطْلُبْ لَهُ أَثَراً

سَکینَةُ بَضْعَةٌ لِلْمُرْتَضی نُورُها فِی الشّامِ أَرَّخْتُ « مِنْ دارَیِّها ظَهَرا »

این تنها سکینه دخت علی مرتضی علیه السلام نیست که در داریّا قبرش گمنام مانده است .

قبر پدرش نیز پس از یک دوره اختفاء از شرّ خوارج ، در غَرِیّ ( نجف ) پدیدار گردید .

مادرش فاطمه زهرا را نیز علی علیه السلام شبانه و مخفیانه تشییع نمود و خبرش را منتشر نکرد .

ص: 74

در بقیع قبری برای او پدیدار شد و در مورد دخترش سکینه نیز در « دارَیّا » چنین افتخاری نصیب شد .

ابوخلدونِ وکیل به من خبر داد ، پس من به زیارتش مشرّف شدم و برای او کراماتی نقل گردید .

آقای واحدی و آقای عدنان بارگاهش را برافراشتند و ستاد تصمیم گیری شایسته ای برگزیدند .

آقای مهاجر نیز در پژوهش خود آن را تأیید کرد ، آنچه عیان است دیگر از آن نشان نمی جوییم .

پرتو سکینه پاره تن علیِّ مرتضی در شام پدیدار گردید و من : « مِنْ دارَیِّها ظَهَرا » را به عنوان مادّه تاریخِ آن سرودم .(1)

3 . دکتر عصام عباس

دکتر عصام عباس نیز در ضمن چکامه « فقه فاطمه » می گوید :

وَبِیَوْمِ مَوْلَدِ زُهْرَةِ الطّیبِ الَّتی فاضَتْ بِهَا الدُّنْیا شَذًی وَعُطُوراً

أَحْلَی التَّهانی لِلْعَقیلَةِ قَدَّمَتْ هذی الْخَلائِقُ وَرْدَةً وَزُهُوراً

وَأَتَتْ مُهَنِّئَةً بِفَیْضِ شُعُورِها لَکِ یا سَکینَةُ بَهْجَةً وَحُبُوراً

فی أَرْضِ دارَیّا أَضاءَتْ شُعْلَةٌ قَبَساً مِنَ الآلِ الکِرامِ وَنُوراً

لَکُمُ التَّهانی أَهْلَ دارَیّا بِها وَجَدَتْ بِلادُکُمْ غِنًی وَسُرُوراً

فَهِیَ إِبْنَةُ الزَّهْراءِ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَعَلی مَنْ مَلاَءَ الدِّیارَ عَبیراً

در روز میلاد زهرای طاهره که جهان را آکنده از عطر مشک و عنبر نمود .

ص: 75


1- 1 . جمله ی : « مِنْ دارَیِّها ظَهَرا » با حروف ابجد 1417 می شود که مادّه تاریخ تشرّف شاعر به حرم مطهر حضرت سکینه می باشد .

این مردمان شیرین ترین تهنیت ها را با دسته های گل و شکوفه به پیشگاه عقیلة العرب تقدیم نمودند .

آنگاه با یک دنیا بهجت و سرور ، به پیشگاه حضرت سکینه ، برای تهنیت و فیض حضور آمدند .

در سرزمین داریّا شعله ای از انوار درخشان خاندان فضیلت درخشید و نورافشانی کرد .

هان ای اهالی « داریا » بر شما تهنیت باد که به برکت وجود او دیار شما ثروت و شادمانی یافت .

او دخت گرامی حضرت زهرا بنت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد ، که جهان را پر از شمیم عطر نمود .

4 . استاد عدنان شرف

مرحوم استاد عدنان بن محمّد شرف ، متوفّای 1999 م . سرپرست ستاد بازسازی حرم نیز چکامه اش را اینگونه تقدیم می کند :

هذا ضَریحُ شَقیقَةِ الْقَمَرَیْنِ بِنْتِ الاِْمامِ شَریفَةِ الاَْبَوَیْنِ

وَسَلیلَةُ الزَّهْراءِ بَضْعَةُ أَحْمَدَ نُورُ الْوُجُودِ وَسَیِّدُ الثَّقَلَیْنِ

نَسَبٌ کَریمٌ مُشْرِقٌ لِسَکینَةَ شَمْسُ الضُّحی وَکَریمَةُ الدّارَیْنِ

این ضریح خواهر دو ماه ( زینب و ام کلثوم ) دختر امام است ، که از سوی پدر و مادر نسب شریف و والایی دارد .

او دختر حضرت زهرا ، پاره تن احمد صلی الله علیه و آله است ، که نور جهان هستی و سرور آدمیان و پریان است .

برای حضرت سکینه نسب والا و درخشان است ، که او آفتاب نیمروز و بانوی دوسرا می باشد .

ص: 76

بخش پنجم : همسنگر زینب علیهاالسلام

اشاره

ص: 77

ص: 78

آیا حضرت سکینه در کربلا حضور داشت ؟

براساس روایت ابواسحاق اسفرایینی ، متوفّای 418 ق . حضرت سکینه دخت گرامی امیرمؤمنان علیه السلام در کنار حضرت زینب و حضرت ام کلثوم علیهماالسلام در کربلا حضور فعّال داشت .

پیش از آنکه فرازهایی از کتاب اسفرایینی از لحاظ خوانندگان گرامی بگذرد ، اشاره ای کوتاه به شرح زندگانی اسفرایینی می شود :

ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم در « اسفرایین » دیده به جهان گشود .

اسفرایین در نیمه راه گرگان و نیشابور ، در دامنه کوه آلاداغ ، در جنوب شیروان ، در 108 کیلومتری سبزوار قرار دارد .

« اسفرایین » از دو واژه « اسپر » و « آیین » مرکّب است .

اسپر به معنای « سپر » و آیین به معنای آداب و رسوم می باشد .

در وجه تسمیه این شهر به « اسپرایین » گویند :

اهالی این شهر همواره با خود سپر حمل می کردند ، از این روی به شهر آنها اسپرایین گفتند ، یعنی شهری که از آداب و رسوم اهالی آن

ص: 79

حمل سپر می باشد .(1)

یکی از رجال برجسته این شهر در قرن چهارم هجری رکن الدّین ابواسحاق ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اسفرایینی می باشد .

ابن اثیر جزری از او به عنوان : « الامام المشهور » نام می برد .(2)

سمعانی گوید :

اسفرایینی یکی از کسانی بود که به مرتبه اجتهاد رسیده بود .(3)

با توجّه به اینکه تعداد کسانی که اجتهاد آنها از سوی اهل سنّت مورد قبول می باشد ، از شمار انگشتان تجاوز نمی کند ، این تعبیر سمعانی در مورد اسفرایینی تعبیر بسیار بلندی است .

سمعانی در ادامه می نویسد :

اسفرایینی همه شرایط امامت را از فقه ، کلام ، اصول ، آشنایی کامل با کتاب ، سنت و ادب عربی دارا بود .

ابن منجویه یک هزار حدیث از او نقل کرده و حاکم نیشابوری 10 جزء از احادیث او را گرد آورده است .(4)

به جهت تبحّر عجیبی که در علم اصول داشت به « اصولی » مشهور بود .(5) و هر کجا در کتابهای کلامی « استاد » تعبیر کنند ، منظور

ص: 80


1- 1 . یاقوت ، معجم البلدان ، ج 1 ، ص 177 .
2- 2 . ابن اثیر ، اللّباب فی تهذیب ، الأنساب ، ج 1 ، ص 41 .
3- 1 . سمعانی ، الأنساب ، ج 1 ، ص 237 .
4- 2 . همان .
5- 3 . همان ، ص 299 .

ابواسحاق اسفرایینی است .(1)

چون در نزد صاحب بن عبّاد از او نام برده می شد ، می گفت :

اسفرایینی آتش سوزاننده است .(2)

روز عاشورای 418 ق. در نیشابور درگذشت پس از تشییع بی نظیر ، جنازه اش را به اسفرایین حمل کردند و قبرش در آنجا مشهور و زیارتگاه است .

یوسف الیاس سرکیس می نویسد :

رکن الدّین ، ابواسحاق ، ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم بن مهروان اسفرایینی شافعی ، معروف به « استاد » متکلّم ، اصولی و شیخ اهل خراسان ... بود .

همه مشایخ نیشابور از او علم کلام و علم اصول آموخته اند و همه اهل عراق و اهل خراسان به دانش او اعتراف کرده اند و مدرسه ای به نام او در نیشابور ساخته اند .(3)

یکی از آثار معروف او : « جامع الجلی والخفی ، فی اصول الدّین والرّد علی الملحدین » است ، که در پنج جلد آن را سامان داده است .(4)

از دیگر آثار او « نور العین فی مشهد الحسین » در مقتل است ، که مکرّر به چاپ رسیده است .

ص: 81


1- 4 . خیابانی ، ریحانة الادب ، ج 1 ، ص 119 .
2- 1 . محدث قمی ، الکنی و الالقاب ، ج 2 ، ص 26 .
3- 2 . سرکیس ، معجم المطبوعات العربیّة والمعرّبة ، ج 1 ، ص 435 .
4- 3 . چلبی ، کشف الظّنون ، ج 1 ، ص 539 .

نسخه ای که ما از آن نقل می کنیم به سال 1299 ق . در 101 صفحه در بمبئی - هند - به چاپ رسیده ، ولی خانبابا مشار گزارش سه چاپ دیگر را به شرح زیر داده است :

1 . چاپ سنگی ، بمبئی ، به سال 1307 ق .

2 . چاپ سربی ، مصر ، بی تا . 40 صفحه .

3 . چاپ سربی ، بغداد ، رقعی ، 47 صفحه .(1)

فرازهایی از کتاب « نور العین »

پس از آشنایی اجمالی با مؤلّف کتاب ، فرازهایی را از کتاب « نورالعین فی مشهد الحسین » تألیف : رکن الدّین ، ابواسحاق ، ابراهیم بن محمّد بن ابراهیم اسفرایینی شافعی ، چاپ سنگی 1299 ق . بمبئی به صورت گزارش تقدیم می کنیم :

1 ) امام حسین علیه السلام در روزهای آغازین حکومت یزید با خواهرش سکینه از سنگدلی یزید سخن گفت و با او به رایزنی پرداخت .(2)

2 ) امام حسین علیه السلام با خواهرش سکینه از نامه های ارسالی کوفیان ، شرح جنایات امویان ، وضع رقّت بار امّت اسلامی سخن گفت و اشک دیدگانش بر سیمای مبارکش سرازیر شد .

حضرت سکینه به محضر سالار شهیدان عرضه داشت :

برادرجان ! خداوند دیدگانت را جز در راستای خوف و

ص: 82


1- 1 . مشار ، فهرست کتابهای چاپی عربی ، ص 970 .
2- 2 . اسفرایینی ، نور العین ، ص 8 .

خشیت پروردگار نگریاند .(1)

3 ) امام حسین علیه السلام پس از اعزام مسلم بن عقیل به کوفه ، با خواهرش سکینه در مورد عزیمت خویش به سوی کوفه سخن می گوید و حضرت سکینه اصرار می کند که ایام حج را در مکه بماند و تا سپری شدن ماه محرم نیز سفر خود را تأخیر بیندازد ، زیرا از جدّ بزرگوارش شنیده است که امام حسین علیه السلام در ماه محرّم به شهادت می رسد .(2)

4 ) آنگاه خاکی را که پیک وحی از خاک کربلا به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تقدیم کرده بود و پیامبر آن را به حضرت فاطمه سپرده بود و سکینه آن را از مادرش دریافت کرده بود ، بیرون آورد و دید که رنگش عوض شده و همانند عقیق سرخ به رنگ خون درآمده است .(3)

5 ) چون کاروان حسینی حرکت می کند حضرت سکینه اشعار جانسوزی به مطلع :

« اَلا اِنَّ شَوْقی فِی الْفُؤادِ تَحَکَّما »

می سراید .(4)

6 ) هنگامی که روز عاشورا اسب بی صاحب امام حسین علیه السلام به خیمه ها آمد ، حضرت سکینه چکامه مفصّلی سرود ، که در ابیات

ص: 83


1- 1 . همان ، ص 16 .
2- 2 . همان .
3- 3 . همان ، ص 17 .
4- 4 . همان ، ص 18 .

آخرین آنها عرضه می دارد :

برادرجان ! با شهادت تو بی سرپرست شدیم و پس از عزّت و شوکت بی نوا گشتیم .

برادرجان ! پس از تو چه کسی از ما حمایت می کند ؟ دیگر چه کسی از ما در برابر این مردمان دفاع می کند ؟

برادرجان ! حوادث جانکاه امروز توانم را درهم شکست و هوشم را از کار انداخت .(1)

7 ) هنگامی که کاروان حسینی را از کنار کشته ها عبور دادند ، حضرت سکینه چکامه ای به این مطلع :

« أَلا یا أَخی قَدْ سَبَتْنَا الاْءَعادی »

سرود .(2)

8 ) حضرت ام کلثوم به هنگام ورود به مدینه چکامه ای به مطلعِ :

« مَدینَةَ جَدِّنا لا تَقْبَلینا »

سروده ، که در ضمن آن حوادث خونبار کربلا و اسارت آل اللّه را به جدّ بزرگوارش گزارش می دهد و در یکی از ابیات آن عرضه می دارد :

سَکیآنَةُ تَشْتَکی مِنْ حَرِّ شَجْوٍ تُنادی یا اَخی جارُوا عَلَیْنا

یعنی : سکینه از شدّت داغی که بر دل داشت شکایت می کرد و می گفت :

ص: 84


1- 1 . همان ، ص 63 .
2- 2 . همان ، ص 65 .

برادرجان ! بر ما ستم کردند .(1)

در پایان به چند نکته در پیرامون این گزارشها اشاره می کنیم :

1 . کتاب « نور العین » آکنده از مطالب جالب و شنیدنی است ، ولی سند مطالب خود را بیان نکرده ، و اگر مؤلّف از رجال برجسته نبود ، کتاب مورد توجّه قرار نمی گرفت .

2 . چنانکه اشاره شد مؤلّف از بزرگان علمای شافعی است و بسیاری از بزرگان اهل سنّت به اجتهاد او اعتراف کرده اند .

3 . به جهت نامأنوس بودن مطالب کتاب ، ما بخشهای مربوط به حضرت سکینه را در بخش مستقلّی آوردیم تا اگر کسی در صحّت آن تردید داشته باشد ، در مورد اصل قضیّه دچار تردید نشود و مطالب محکم و استوار بخشهای پیشین سست نگردد .

4 . در این فرازها به وجود حضرت سکینه ، حضور فعّال وی در حادثه کربلا و نقل حدیث وی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصریح شده است .

5 . در جای جای کتاب مطالب فراوان از حضرت زینب و حضرت امّ کلثوم آمده و آن حکایت از آن دارد که سکینه نامِ امّ کلثوم نیست ، بلکه خواهر دیگر این دو بانو می باشد .

6 . در این کتاب مطالب مربوط به سکینه بنت الحسین علیه السلام نیز به تفصیل آمده است و لذا احتمال اینکه مؤلّف حضرت سکینه بنت امام حسین علیه السلام را اشتباهاً دختر امیرمؤمنان علیه السلام تصوّر کرده باشد ، منتفی است .

ص: 85


1- 1 . همان ، ص 87 .

7 . در کتاب « نور العین » دُرهای ناسفته و سخنان ناگفته فراوان یافت می شود و در لابه لای آن مطالب سست و ضعیف نیز به چشم می خورد .

8 . نویسنده سرآمد علمای شافعی در عصر خود می باشد و اهل سنّت به یافته های ایشان و به ویژه نوآوری های ایشان اعتماد راسخ دارند . از این رهگذر سخنان ایشان را به عنوان شاهدی دیگر بر وجود حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام نقل کردیم و قضاوت نهائی را برعهده تاریخ نهادیم .

9 . در صورت ثبوت مطالب این کتاب ، شخصیّت برجسته حضرت سکینه از رایزنی های امام حسین علیه السلام با وی و سخنان حکیمانه ایشان در این رایزنی ها تجلّی می کند .

10 . نقل حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در اختیار داشتن تربت کربلای اعطایی پیامبر اکرم به حضرت فاطمه علیهاالسلام شاهد دیگری است بر اینکه حضرت سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام از بنات الزّهراء ، هم سنگ ، هم سنگر و هم سفر حضرت زینب و حضرت امّ کلثوم علیهماالسلام می باشد و در حادثه خونین کربلا حضور فعّال داشت .

* * *

سفارش حضرت زینب به حضرت سکینه

از خطیب توانا ، شیخ عبدالحمید مهاجر ، سرآمد خطبای عرب نقل شده که بر فراز منبر گفت :

بانویی به نام سکینه بنت امیرمؤمنان علیه السلام در کربلا حضور داشت ،

ص: 86

امام حسین علیه السلام در وداع آخرین حضرت زینب را مشاهده کرد که غمهای عالم بر دلش فروریخته ، خواهرش سکینه را ندا کرده فرمود :

یا اُخْتی سَکینَةُ ، أَدْرِکی اُخْتَنا زَیْنَبَ ، تَجُودُ بِنَفْسِها ؛

خواهرم سکینه ! خواهرمان زینب را دریاب ، که نزدیک است قالب تهی کند .(1)

ص: 87


1- 1 . به نقل علامه سید احمد واحدی از استاد مهاجر .

ص: 88

بخش ششم : ثبت وقایع اتّفاقیّه

اشاره

ص: 89

ص: 90

رخدادهای مربوط به حضرت سکینه بنت علی علیه السلام

وقایع اتّفاقیّه ، سوانح حیاتی و دیگر رخدادهای مربوط به حضرت سکینه دختر امیرمؤمنان علیه السلام را در بخش پایانی کتاب به ترتیب تسلسل زمانی مرور می کنیم :

1 . حضور در بالین مادر ، در واپسین دیدار ، روز سوّم جمادی الثّانیه سال 11 هجری قمری .

2 . نقل سیره ایشان توسّط امام حسین علیه السلام در قرن اوّل هجری .

3 . حضور فعّال در نهضت کربلا ، به روایت اسفرایینی روز دهم محرّم الحرام 61 ق .

4 . نقل حدیث از ایشان ، توسّط امام زین العابدین علیه السلام ، در نیمه دوّم قرن اوّل هجری .

5 . نقل حدیث امام حسین علیه السلام ، توسّط امام رضا علیه السلام ، در طوس ، به سال 198 ق .(1)

ص: 91


1- 1 . شیخ طوسی ، الأمالی ، ص 361 ، ح 750 .

6 . ثبت نام حضرت سکینه در زمره محدّثان ، توسّط بخاری در نیمه های قرن سوّم هجری .

7 . نقل حدیث امام حسین علیه السلام ، توسّط برادرزاده دعبل ، از پدرش علی بن علی - برادر دعبل - در بغداد ، به سال 272 ق .(1)

8 . ثبت شمایل حضرت سکینه ، توسّط ابن قتیبه ، در نیمه دوّم قرن سوّم .

9 . ثبت نام ایشان در میان محدّثان ، توسّط ابن أبی حاتم رازی ، در

اوایل قرن چهارم .

10 . ثبت حضور فعّال ایشان در کربلا ، توسّط اسفرایینی ، در اوایل قرن پنجم .

11 . ثبت حدیث امام حسین علیه السلام از ایشان ، توسّط شیخ طوسی ، اوایل قرن پنجم .

12 . ثبت حدیث امام سجّاد علیه السلام از ایشان توسّط طبری امامی ، در قرن پنجم .

13 . بحث از مدفن حضرت سکینه ، توسّط شعرانی در نیمه های قرن دهم .

14 . ثبت احادیث ایشان توسّط شیخ حرّ عاملی و علاّمه مجلسی ، در اواخر قرن یازدهم .

15 . بحث از مدفن آن حضرت، توسّط أجهوری در اواخر قرن دوازدهم.

16 . ثبت حضور ایشان در مراسم تودیع مادر ، توسّط بحرانی در

ص: 92


1- 2 . همان .

عوالم ، در قرن دوازدهم .

17 . بحث از مدفن ایشان توسّط شبلنجی ، در اوایل قرن چهاردهم .

18 . ثبت حضور ایشان در تودیع مادر ، توسّط ابوالحسن مرندی ، در سال 1328 ق .

19 . ثبت موقوفات حرم مطهّر حضرت سکینه در ایّام اشغال سوریّه توسّط فرانسویان ، در وزارت اوقاف سوریّه ، به سال 1337 ق . ( 1919 م ) .

20 . ثبت آستانه حضرت سکینه ، در اداره زمین شهری دارَیّا ، به سال 1359 ق . ( 1938 م ) .

21 . ثبت حضور حضرت سکینه در بالین مادر ، توسّط محدّث

قمی ، در نیمه های قرن چهاردهم .

22 . ثبت موقوفات حرم حضرت سکینه در وزارت اوقاف سوریّه ، به سال 1364 ق . ( 1945 م ) .

23 . تأکید بر لزوم احیای نام حضرت سکینه در محضرت آیة اللّه بروجردی ، توسّط آیة اللّه زاهدی ، به سال 1377 ق .

24 . ثبت حدیث امام حسین علیه السلام از حضرت سکینه در « جامع أحادیث الشّیعه » زیر نظر آیة اللّه بروجردی ، در نیمه دوّم قرن چهاردهم .

25 . ثبت حدیث امام حسین علیه السلام در کتاب « کلمة الامام الحسین علیه السلام » توسّط شهید سید حسن شیرازی ، در اواخر قرن چهاردهم .

26 . ثبت نام حضرت سکینه در شمار محدّثان توسّط مرحوم نمازی در « مستدرکات علم رجال » در اوایل قرن پانزدهم .

27 . سر آغاز فصلی نوین در تاریخ حرم مطهّر حضرت سکینه با قرار

ص: 93

گرفتن ساختمان کهن آن در مسیر خیابان ، به سال 1367 ش . ( 1408 ق ) .

28 . گردهمایی و تأسیس ستاد بازسازی حرم مطهّر به سال 1412 ق .

29 . انتشار اوّلین کتاب پیرامون حضرت سکینه ، تحت عنوان : « السّیّدة سکینة بنت علیّ علیه السلام » به قلم علاّمه سیّد احمد اشکوری ، چاپ دار الذّخائر قم ، به سال 1412 ق .

30 . تشرّف شاعر فرزانه استاد سویج به حرم مطهّر حضرت سکینه و سرودن چکامه ی معروفش به سال 1417 ق .

31 . گرد همایی ستاد بازسازی حرم مطهر به سال 1418 ق .

32 . انتشار دوّمین اثر پیرامون حضرت سکینه به نام : « السّیدة سکینة بنت أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام » به قلم شیخ جعفر مهاجر ،

چاپ دمشق ، مطبعة کرم ، 1418 ق .

33 . انتشار سوّمین کتاب در همین رابطه به نام : « بانوی ناشناخته ، سکینه دختر امام امیرالمؤمنین علیه السلام » به قلم سید محمّدرضا واحدی ، چاپ بنیاد بعثت ، تهران ، 1378 ش . ( 1420 ق ) .

34 . انتشار چهارمین اثر تحت عنوان : « سکینه دختر امام علی علیه السلام و مرقد او در شام » به قلم شادروان محمّدمهدی اشتهاردی ، چاپ تهران ، نشر مطهّر ، 1378 ش . ( 1420 ق ) .

35 . انتشار پنجمین کتاب به نام : « السّیّدة سکینة بنت الامام علیّ بن ابی طالب علیهماالسلام » گزارش حرم مطهّر به چهار زبان ( فارسی ، اردو ، عربی و انگلیسی ) تدوین حسین محمّدعلی فاضلی ، زیر نظر استاد سیّد احمد واحدی ، چاپ 1421 ق .

ص: 94

36 . انتشار ششمین کتاب در این رابطه تحت عنوان : « سکینة بنت علیّ علیه السلام تحقیق و دراسة » ، تألیف : شیخ عبّاس شومان و سیّد علی مرتضی ، با تقریظ علاّمه سیّد جعفر مرتضی العاملی ، چاپ بیروت ، مرکز الدّراسات الاسلامیّة ، 1423 ق .

37 . گردهمایی ستاد بازسازی حرم مطهر زیرنظر تولیت محترم و بیانیّه استاندار حومه دمشق .

38 . اعتراف علاّمه سید جعفر مرتضی به وجود حضرت سکینه در میان دختران امیرمؤمنان علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام در کتاب ارزشمند « الصّحیح من سیرة الامام علی علیه السلام » ، ج 1 ، ص 292 - 296 ، چاپ بیروت ، المرکز الاسلامی للدّراسات ، 1430 ق .

این بود مروری کوتاه بر رخدادهای مربوط به حضرت سکینه و

حرم مطهّر آن حضرت در طول چهارده قرن .

با یک نگاه گذرا ثابت می شود که حضرت علی علیه السلام دختری به نام سکینه داشتند .

این دختر سوّمین یادگار مظهر کوثر حضرت فاطمه اطهر بود .

برای اثبات وجود این بانوی ناشناخته ، نقل سیره ایشان توسّط امام حسین علیه السلام ، نقل حدیث از ایشان ، توسّط امام سجّاد علیه السلام و ثبت نام نامی اش در میان محدّثان توسّط تراجم نگارانی چون بخاری و ابن أبی حاتم رازی ، کافی است .

در مورد انتساب قبر شریف موجود در « داریّا » به ایشان مستند ما وجود بقعه ای به نام ایشان در طول قرون و اعصار ، اعتقاد اهالی ، نقل

ص: 95

متواتر کهنسالان از نیاکان و اسناد موجود در آرشیو وزارت اوقاف سوریّه و اداره زمین شهری داریّا می باشد .

امّا مدرک اصلی ما برای اثبات اینکه مادر گرامی اش حضرت فاطمه علیهاالسلام است ، فراخوان امیرمؤمنان علیه السلام به هنگام تجهیز حضرت زهرا علیهاالسلام است ، که در آن نام حضرت سکینه نیز بر زبان آن حضرت جاری شده ، که این فراخوان را یکبار دیگر مرور می کنیم :

بر بالین مادر

در یک حدیث بسیار طولانی که غوّاص بحار علوم آل محمّد علیهم السلام آن را از « ورقة بن عبداللّه أزدی » از « فضّه خادمه » روایت کرده ، که جناب فضّه از زبان امیرمؤمنان علیه السلام نقل می کند که فرمود :

پس به تجهیز او پرداختم ، از زیر پیراهنش او را غسل دادم ، پیراهنش را بیرون نیاوردم که او پاک و پاکیزه بود ، سپس او را با بازمانده حنوط رسول خدا صلی الله علیه و آله حنوط کردم ، آنگاه او را در کفن پیچیدم ، هنگامی که خواستم بندهای کفن را ببندم صدا کردم :

ای ام کلثوم ، ای زینب ، ای سکینه ، ای فضه ، ای حسن ، ای حسین ، بیایید و از مادرتان توشه برگیرید ، که اینک موسم جدایی است و دیدار در بهشت است .(1)

در اینجا امیرمؤمنان علیه السلام در میان فرزندانِ حضرت فاطمه از حضرت سکینه نیز نام برده است و چون در آن زمان مولای متّقیان همسر دیگری نداشت ،

ص: 96


1- 1 . مجلسی ، بحار الانوار ، ج 43 ، ص 179 .

بدون تردید او نیز دختر حضرت زهرا علیهاالسلام خواهد بود .

فضّه خادمه نیز به قدری در آن دودمان مورد احترام بود که امیرمؤمنان علیه السلام او را نیز در ردیف فرزندان خود نام برده و فرموده : « بیایید از مادر خود توشه برگیرید » .

بعد از علاّمه مجلسی بسیاری از محدّثان ، سیره نویسان و تراجم نگاران این متن را از علاّمه مجلسی روایت کرده اند ، که از آن جمله است :

1 . بحرانی ، شاگرد علاّمه مجلسی ، در عوالم ، ج 11 ، ص 1070 .

2 . ابوالحسن مرندی ، در مجمع النّورین ، ص 153 .

3 . خوئی ، در منهاج البراعة ، ج 13 ، ص 23 .

4 . انصاری قراجه داغی ، در اللّمعة البیضاء ، ص 860 .

5 . محدّث قمی ، در بیت الأحزان ، ص 153 و الأنوار البهیّة ، ص 62 .

6 . نمازی ، در مستدرک سفینه ، ج 8 ، ص 210 و مستدرکات علم رجال الحدیث ، ج 8 ، ص 596 .

7 . انصاری ، در الموسوعة الکبری ، ج 9 ، ص 209 .

8 . جعفر مرتضی ، در الصّحیح من سیرة الامام علی علیه السلام ، ج 1 ، ص 294.

* * *

ص: 97

ص: 98

بخش هفتم : زیارت و زیارتنامه حضرت سکینه علیهاالسلام

اشاره

ص: 99

ص: 100

خِتامُهُ مِسْکٌ

در بخش پایانی برای دست مریزاد به عزیزانی که با وجود مشکلات فراوان شب و روز در خدمت حضرت سکینه هستند و برای بازسازی حرم مطهّر آن حضرت تلاش می کنند ، حدیثی را از وجود مقدّس رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنیم :

جایگاه زیارت در اسلام

شیخ طوسی قدس سره در کتاب شریف « تهذیب الأحکام » که یکی از کتب اربعه می باشد ، با سلسله اسنادش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که امیرمؤمنان صلوات اللّه علیه به محضر مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله عرضه داشت :

ما لِمَنْ زارَ قُبُورَنا وَعَمَّرَها وَتَعاهَدَها ؟ ؛

کسی که قبرهای ما را زیارت کند ، آنها را تعمیر نماید و به زیارت آنها مداومت کند چه پاداشی دارد ؟

ص: 101

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

یا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللّه َ جَعَلَ قَبْرَکَ وَقَبْرَ وُلْدِکَ بِقاعاً مِنْ بِقاعِ الْجَنَّةِ ، وَعَرْصَةً مِنْ عَرَصاتِها ، وَإِنَّ اللّه َ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَباءَ مِنْ خَلْقِهِ وَصَفْوَتِهِ مِنْ عِبادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وَتَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ

وَالاْءَذی فیکُمْ ، فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ وَیُکْثِرُونَ زِیارَتَها ، تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَی اللّه ِ ، مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ ؛

اُولئِکَ یا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفاعَتی ، وَالْوارِدُونَ حَوْضی ، وَهُمْ زُوّاری غَداً فِی الْجَنَّةِ .

یا عَلِیُّ ! مَنْ عَمَّرَ قُبُورَکُمْ وَتَعاهَدَها ، فَکَأَنَّما أَعانَ سُلَیْمانَ بْنَ داوُدَ عَلی بَناءِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ .

وَمَنْ زارَ قُبُورَکُمْ عُدِلَ ذلِکَ لَهُ ثَوابُ سَبْعینَ حَجَّةً بَعْدَ حَجَّةِ الاِْسْلامِ ، وَخَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ ، حَتّی یَرْجِعَ مِنْ زِیارَتِکُمْ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ ؛

فَأَبْشِرْ وَبَشِّرْ أَوْلِیاءَکَ وَمُحِبّیکَ مِنَ النَّعیمِ وَقُرَّةِ الْعَیْنِ ، بِما لا عَیْنٌ رَأَتْ وَلا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَلا خَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ .

وَلکِنَّ حُثالَةً مِنَ النّاسِ یُعَیِّرُونَ زُوّارَ قُبُورِکُمْ بِزِیارَتِکُمْ ، کَما تُعَیَّرُ الزّانِیَةُ بِزِناها ، اُولئِکَ شِرارُ اُمَّتی ، لا نالَتْهُمْ شَفاعَتی وَلا یَرِدُونَ حَوْضی ؛

علی جان ! خداوند قبر تو و قبرهای فرزندانت را بقعه ای از بقعه های بهشت و فضایی از فضاهای بهشت قرار داده است .

خداوند دلهای نجیب زادگان و برگزیدگان از بندگانش را شیفته شما ساخته است .

ص: 102

آنها در راه شما هر گونه مشقّت و اذیّت را تحمّل می کنند .

آنها قبرهای شما را آباد می کنند و برای تقرّب به خداوند و محبّت به رسول خدا ، فراوان به زیارت قبور شما می آیند .

علی جان ! آنها مخصوص شفاعت من هستند ، آنها بر حوض من وارد شوند و در بهشت از زائران من هستند .

علی جان ! هر کس قبرهای شما را تعمیر کند و بر زیارت آنها مداومت کند ، همانند کسی است که در ساختن بیت المقدس به سلیمان بن داود یاری کرده باشد .

کسی که قبرهای شما را زیارت کند ، معادل هفتاد حجّ - پس از حَجَّةُ الاسلام - به او پاداش داده می شود و از گناهان بیرون آید و از زیارت شما برگردد همانند روزی که از مادر متولّد شده باشد .

علی جان ! بر تو بشارت باد ، تو نیز دوستان و علاقمندان خود را بشارت بده با نعمتها و چشم روشنی هایی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر دل کسی خطور کرده است .

لکن تفاله هایی از مردمانْ زائرانِ قبر شما را نکوهش می کنند، آنگونه که زن بدکاره را برای کار زشتش نکوهش کنند .

آنان بدترین امّت من هستند ، شفاعت من به آنها نمی رسد و آنها بر حوض من وارد نشوند .(1)

این حدیث شریف در یکی از معتبرترین کتابها با سند بسیار معتبر رسیده، و نیازی به بررسی سندی ندارد زیرا شامل خبر غیبی است ، روزی که شیخ طوسی این حدیث را در کتاب خود ثبت کرده از بدعت گذاران وهّابی خبری نبود ، حتّی ابن تیمیّه متولّد نشده بود ، زیرا شیخ طوسی به

ص: 103


1- 1 . شیخ طوسی ، تهذیب الأحکام ، ج 6 ، ص 22 .

سال 460 ق . درگذشته و ابن تیمیّه به سال 661 ق . متولّد شده است .

پیامبر اکرم این حدیث را 650 سال پیش از تولّد بنیانگذار افکار وهابّیان بیان فرموده و شیخ طوسی نیز 200 سال پیش از ولادت او در کتابش ثبت فرموده است .

جالب توجّه است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنها را بدترین امّت ، تفاله های مردم ، محروم از شفاعت و ورود به حوض کوثر معرّفی فرموده ، برای زائران قبور امیرمؤمنان و فرزندانش پاداشی معادل هفتاد حج بیان فرموده است .

آنگاه آبادانی قبور آنها را در حدّ یاری کردن به حضرت سلیمان در ساختن بیت المقدس تعبیر فرموده است .

امیدوارم خداوند به همه کسانی که در بازسازی حرم مطهّر حضرت سکینه تلاش کرده اند ، پاداشهای بیان شده در این حدیث را ارزانی بدارد ، بر اخلاص و توفیقاتشان بیفزاید .

یک وظیفه ولائی

برای همه شیفتگان اهلبیت علیهم السلام زیارت قبور آنها و تلاش در بازسازی آنها یک وظیفه مهم ولائی می باشد .

امام رضا علیه السلام می فرماید :

اِنَّ لِکُلِّ اِمامٍ عَهْداً فی عُنُقِ اَوْلِیائِهِ وَشیعَتِهِ وَاِنَّ مِنْ تَمامِ الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ وَحُسْنِ الاْءَداءِ ، زِیارَةُ قُبُورِهِمْ ، فَمَنْ زارَهُمْ رَغْبَةً فی زِیارَتِهِمْ وَتَصْدِیقاً بِما رَغَّبُوا فیهِ ، کانَ اَئِمَّتُهُمْ

ص: 104

شُفَعاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ؛

برای هر امامی در گردن دوستان و شیعیانش حقی است ، از کمال وفا به عهد و حسن ادای حق آنها زیارت قبر آنهاست . هر کس آنها را برای عشق به زیارت آنها و تصدیق ترغیب های آنها زیارت کند ، امامانش روز قیامت او را شفاعت کنند .(1)

شیخ طوسی با سلسله اسنادش از امام کاظم علیه السلام روایت کرده که فرمود :

مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلی زِیارَتِنا فَلْیَزُرْ صالِحَ اِخْوانِهِ ، یُکْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِیارَتِنا ؛

هر کس به زیارت ما قدرت نداشته باشد ، اگر برادران ایمانی شایسته اش را زیارت کند پاداش زیارت ما به او نوشته می شود .(2)

بر این اساس برای زیارت حضرت سکینه پاداش زیارت معصومین علیهم السلام نوشته می شود ، انشاء اللّه .

زیارت آن حضرت از مصادیق تعظیم شعائر ، از موارد مودّت

ذِی القُربی ، از موجبات صله رسول اکرم صلی الله علیه و آله و از اقسام اجرت رسالت آن حضرت می باشد ، انشاء اللّه .

* * *

ص: 105


1- 1 . کلینی ، الکافی ، ج 4 ، ص 567 .
2- 2 . شیخ طوسی ، تهذیب الأحکام ، ج 6 ، ص 104 .

آداب زیارت

در احادیث واصله از ائمّه اطهار علیهم السلام برای زیارت معصومین علیهم السلام آداب فراوانی رسیده که نگارنده در آثار خود 60 ادب برای زیارت امیرمؤمنان علیه السلام (1) 50 ادب برای سالار شهیدان(2) 40 ادب برای حضرت معصومه علیهاالسلام (3) آورده و اینک 20 ادب فهرست وار برای زیارت حضرت سکینه علیهاالسلام می آوریم:

1 . غسل توبه پیش از تشرّف به زیارت .

2 . غسل زیارت به قصد رجاء مطلوبیّت .

3 . پرهیز از گناه و کارهای لغو و بیهوده در طول سفر زیارتی .

4 . توبه از لغزشهای گذشته ، اصلاح خویش ، تهذیب نفس و جبران اشتباهات .

5 . اذن دخول در آستانه ورود به حرم مطهّر .

6 . حضور در حرم مطهر با خضوع و خشوع و توجّه کامل .

7 . حفظ ادب ظاهر ، استعمال عطر و پوشیدن لباس تازه و پاکیزه .

8 . بوسیدن آستانه ، حفظ حریم حرم و احترام به زائران و خادمان حرم .

9 . پرهیز از ایجاد مزاحمت به دیگر زائران ، به ویژه در کنار

ضریح مقدس .

10 . پرهیز از غذاهای بودار ، صدای بلند و فشار به دیگران .

ص: 106


1- 1 . نگارنده ، نبراس الفائزین ، ص 41 - 46 .
2- 2 . نگارنده ، نبراس الزّائر ، ص 32 - 36 .
3- 3 . نگارنده ، زندگانی کریمه اهلبیت ، ص 108 - 112 .

11 . خواندن زیارت مأثور از معصوم با توجّه کامل و تلفّظ صحیح .

12 . تلاوت آیاتی از قرآن و هدیّه آن به حضرت سکینه علیهاالسلام .

13 . خواندن دو رکعت نماز زیارت و اهدای آن به آن حضرت .

14 . عدم تقدّم بر قبر مطهّر به هنگام نماز .

15 . زیارت به نیابت پدر ، مادر ، حق داران و سفارش کنندگان .

16 . دعا برای حوائج خویش و دیگران ، به ویژه فرج حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه .

17 . کمک به نیازمندان و شرکت در امور خیریّه ، به ویژه برای تکمیل ، توسعه و خدمات فرهنگی حرم مطهّر .

18 . پشت نکردن به ضریح مقدس به هنگام خروج .

19 . یادآوری زندگانی سراسر افتخار حضرت سکینه و الهام پذیری از مکتب پر بار آن حضرت .

20 . حفظ نورانیّت زیارت تا بازگشت به وطن و پس از آن .

* * *

زیارتنامه حضرت سکینه

در میان مخدّرات اهلبیت عصمت و طهارت ، بعد از حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها بانویی که زیارتنامه مأثور دارد حضرت معصومه علیهاالسلام می باشد ، از این رهگذر محدث قمی برای حضرت حکیمه خاتون و آقاجمال خوانساری برای حضرت عبدالعظیم از زیارتنامه حضرت

معصومه استفاده کرده اند ، از این رهگذر ما نیز برای حضرت

ص: 107

سکینه علیهاالسلام از همان زیارتنامه استفاده می کنیم :

هنگامی که به کنار قبر مطهّر آن حضرت رسیدی در نزد سرِ آن حضرت رو به قبله بایست و بگو :

اَللّهُ اَکْبَ--رُ - 34 مرتبه -

سُبْحانَ اللّهِ - 33 مرتبه -

اَلْحَ-مْ-دُلِلّهِ - 33 مرتبه -

آنگاه بگو:

اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوَةِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلی نوُحٍ نَبِیِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خَلیلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلی موُسی کَلیمِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلی عیسی روُحِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ی-ا رَس-وُلَ اللّ-هِ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ ی-ا خَیْ-رَ خَلْ-قِ اللّ-هِ، اَلسَّلامُ عَلَیْ-کَ ی-ا صَفِ-یَّ اللّ-هِ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ ی-ا مُحَمَّ-دَ بْ-نَ عَبْ-دِاللّهِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ی-ا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبی طالِبٍ، وَصِیَّ رَس-وُلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ ، سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، وَ سَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّةَ عَیْنِ النّاظِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ی-ا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِیِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدِنِ الصّادِقَ الْبارَّ اْلأَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَی بْنَ جَعْفَرِنِ

ص: 108

الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنَ موُسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی،

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّنِ التَّقِیَّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدِنِ النَّقِیَّ النّاصِحَ اْلأَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، اَلسَّلامُ عَلَی الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَ وَلِیِّ وَلِیِّکَ، وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ .

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسوُلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کِ ی-ا بِنْتَ وَلِیِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَرَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ.

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّةِ، وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْکُمْ، أَسْئَلُ اللّهَ أَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَإِیّ-اکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ، صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ. أَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلیمِ إِلَی اللّهِ، راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لا مُسْتَکْبِرٍ وَ عَلی یَقینِ ما أَتی بِهِ مُحَمَّ-دٌ وَ بِ-هِ راضٍ، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ

ص: 109

الاْآخِرَةَ. یا سَکینَةُ اشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ، فَإِنَّ لَکِ عِنْدَاللّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ .

اَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ، فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما أَنَا فیهِ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ .

اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِرَحْمَتِکَ وَ

عافِیَتِکَ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ .

اسناد و منابع زیارتنامه فوق را در کتاب زندگانی کریمه اهلبیت بررسی نموده ایم .(1)

خداوند این تلاش مختصر را از این ناچیز بپذیرد ، به همه تلاشگران در طبع و نشر آن پاداش عظیم عنایت فرماید .

خدای را به احترام حضرت سکینه سوگند می دهم که این خدمت ناقابل را موجب تقرّب به پیشگاه حضرت بقیّة اللّه ارواحنا فداه و قرب ظهور آن حضرت قرار بدهد ، انشاءاللّه .

24/3/88 برابر بیستم جمادی الثّانیه 1430 ق .

سالروز میلاد مسعود سیّدة نساء العالمین

فاطمة الزّهراء علیهاالسلام ،

جوار کریمه اهلبیت حضرت معصومه علیهاالسلام

حوزه علمیه قم - علی اکبر مهدی پور

ص: 110


1- 1 . نگارنده ، زندگانی کریمه اهلبیت ، ص 121 - 123 .

برخی آثار چاپ شده ی مؤلّف

1 - ابو ریحان بیرونی / چاپ دوّم / دارالتبلیغ اسلامی / قم.

2 - اجساد جاویدان / چاپ دوم / نشر حاذق / قم.

3 - ارزیابی تمدن غرب / چاپ سوّم / انتشارات رسالت / قم.

4 - ارمغان صافی / چاپ اول / انتشارات دلیل ما / قم.

5 - ارمغان مجلسی / چاپ پانزدهم / انتشارات رسالت / قم.

6 - اسرار نماز / چاپ چهارم / انتشارات رسالت / قم.

7 - اعتقادات علاّمه ی مجلسی / چاپ سوم / انتشارات رسالت / قم.

8 - او خواهد آمد / چاپ دوازدهم / انتشارات رسالت / قم.

9 - با دعای ندبه در پگاه جمعه / چاپ اول / نشر موعود / تهران.

10 - تاریخ شیعه ی زیدیّه / چاپ اوّل / دانشگاه شیراز.

11 - تاریخ وهابیان / چاپ اول / نشر طوفان / تهران.

12 - تاریخچه ی عاشورا / ترکی استانبولی / انتشارات زمان / استانبول.

13 - تشیّع یا اسلام راستین / چاپ ششم / بنیاد بعثت / تهران.

14 - جزیره ی خضراء / چاپ چهاردهم / انتشارات رسالت / قم.

15 - چهل حدیث از غیبت فضل بن شاذان / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.

ص: 111

16 - چهل حدیث پیرامون نور یزدان / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.

17 - چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا / چاپ اوّل / نشر حاذق / قم.

18 - چهل حدیث در مناقب اوّلین پیشوا / چاپ اوّل / انتشارات رسالت / قم.

19 - چهل حدیث در مناقب امّ ابیها / چاپ اوّل / انتشارات رسالت / قم.

20 - روزگار رهائی / چاپ سوّم / نشر آفاق / تهران.

21 - زندگانی کریمه ی اهلبیت / نشر حاذق / قم.

22 - زیارت عاشورا وآثار معجزآسای آن / چاپ پنجم / انتشارات رسالت / قم.

23 - سرچشمه کوثر / چاپ سوم / انتشارات راه وداد / کرج.

24 - سند حدیث کساء / چاپ دوّم / انتشارات رسالت / قم.

25 - طول عمر امام زمان علیه السلام / چاپ سوّم / انتشارات طاووس بهشتیان / قم.

26 - علی اول / چاپ دوم / نشر موعود / تهران.

27 - علی و فلسفه ی الهی / چاپ اوّل / بنیاد علاّمه ی طباطبائی / قم.

28 - کتابنامه ی آثار ماندگار تنهار یادگار پیامبر / چاپ اول / انتشارات دلیل ما / قم.

29 - کتابنامه ی حضرت مهدی علیه السلام / چاپ اول / انتشارات الهادی / قم.

30 - کرامات معصومیه / چاپ دوم / انتشارات حاذق / قم.

31 - کریمه ی اهلبیت / چاپ اوّل / انتشارات حاذق / قم.

32 - گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور / چاپ اول / انتشارات رسالت / قم.

33 - میثم تمّار / چاپ اوّل / انتشارات توحید / تهران.

34 - میلاد نور / چاپ اوّل / مسجد صدریّه / تهران.

35 - نبراس الزائر / چاپ اول / انتشارات رسالت / قم.

36 - نبراس الفائزین بزیارة امیرالمؤمنین علیه السلام / چاپ اول / مولود کعبه / قم.

ص: 112

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109