سرشناسه : ارفع، سید کاظم، 1323 -
عنوان و نام پدیدآور : پژوهشی درباره ی زیباترین درودها بر محمد و آل محمد علیهم السلام/ سیدکاظم ارفع.
مشخصات نشر : تهران: پیام عدالت، 1392.
مشخصات ظاهری : 434 ص.
شابک : 200000 ریال: 978-964-152-267-6
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : چهارده معصوم
موضوع : چهارده معصوم -- فضایل
موضوع : چهارده معصوم -- احادیث
رده بندی کنگره : BP36/الف4پ4 1392
رده بندی دیویی : 297/95
شماره کتابشناسی ملی : 2918733
ص:1
ص:2
ص:3
ص:4
ص:5
ص:6
ص:7
ص:8
ص:9
ص:10
بسم الله الرحمن الرحیم
آفتاب آمد دلیل آفتاب:
مقدمه کتاب حاضر را با عنوان فوق آغاز کردم زیرا که معصوم بزرگواری چون امام حسن عسکری علیه السلام روش صلوات بر معصومین علیهم السلام را به ما آموزش می دهد قبل از هر چیز لازم است درباره سند این مجموعه نورانی گفته شود که شیخ ابی جعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن الطوسی مشهور به شیخ الطایفه شیخ طوسی متولد 385 و متوفی 460 هجری قمری در کتابگرانقدر مصباح المتهجد خود ص 399 اینگونه نقل می کند:
أَخْبَرَنَا جِمَاعُهُ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ الشَّیْبَانِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا ابومحمد عبدالله بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَابِدُ بالدالیه لَفْظًا قَالَ سَأَلْتُ مَوْلَایَ ابامحمد الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ فِی مَنْزِلِهِ بِسُرَّ مَنْ رَأْیِ سِنِّهِ خَمْسٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ أَنْ یُمْلِیَ عَلَیَّ مِنْ الصلوه عَلَیَّ النَّبِیّ وَ أَوْصِیَائِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ أَحْضَرْتُ معلی قِرْطَاساً کثیرا فَأُمْلِیَ عَلَیَّ مِنْ غَیْرِ کتاب
گروهی از اصحاب ما خبر دادند از ابی المفضل شیبانی که گفت: ابومحمد
ص:11
عبدالله بن محمد عابد بدالیه از لفظ خود حدیث کرد و گفت از مولای خود امام حسن عسکری علیه السلام در منزل آن حضرت در شهر سامرا سال دویست وپنجاه و پنج درخواست کردم که دیکته کند برای من کلمه کلمه کیفیت صلوات فرستادن بر پیغمبر و اوصیاء آن حضرت صلوات الله علیهم را و من باخود کاغذهای زیادی را برده بودم.
امام حسن عسکری علیه السلام درخواست مرا پذیرفت و بدون آنکه به کتابی مراجعه کند این چهارده صلوات بر معصومین علیهم السلام را برایم دیکته فرمود.
ضمنا مرحوم محدث قمی در قسمت های پایانی مفاتیح الجنان این صلوات را با همین مدرک نقل کرده است.
بی تردید این صلوات از جمله دعاهایی است که منقول واقع شده تا آنجا که بعضی از ارادتمندان به اهل بیت علیهم السلام از وجود چنین دعایی اظهار بی اطلاعی می کنند و یا اصلا تا به حال آن را نخوانده اند.
اینک از شما خوانندگان محترم درخواست می نمایم ابتدا به نکات ذیل توجه ویژه نموده و سپس به مطالعه کتاب اقدام نمایید.
1-آن که در قالب صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام جایگاه رفیع و با عظمت ایشان در آفرینش تبیین گردیده است.
2-در اکثر درودها این موضوع ثابت شده اگر کسی پایگاهی را می خواهد که به حلال و حرامی که خداوند تبارک و تعالی به عنوان قانون زندگی بشر تنظیم کرده آشنا شود فقط باید به گفتار و رفتار معصومین علیهم السلام توجه نماید.
3-امام حسن عسکری علیه السلام در فرازهایی از درودها راه ورود به مفاهیم قرآن و درک معالم و تفسیر و تاویل آن را از طریق چهارده معصوم بیان می فرماید.
4-نکته د یگر این که اهل بیت علیهم السلام زندگی همراه با عزت و اقتدار را در برابر دشمنان به ما آموخته و روش دشمن ستیزی و مبارزه با استکبار را خیلی روشن برایمان ترسیم کرده اند.
ص:12
5-عباراتی در این چهارده صلوات به چشم می خورد که در دعاها و زیارت های دیگر دیده نمی شود به عنوان مثال اگر شما تحقیق کنید و تمام کتابهای مربوطه را مورد بررسی قرار دهید نمی توانید در قالب صلوات بر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام تا این حد جامع و کامل در معرفی شخصیت آن حضرت پیدا کنید. در حدود هفت خط اکثر فضائل و حوادث عمر شریف آن گرامی در آن گنجانده شده و هر جمله آن می تواند مطلع یک سخنرانی کامل و جامع قرار گیرد.
6-از ویژگی های دیگر این مجموعه اهداف بلند انسان ساز و تربیتی چهارده معصوم علیه السلام است که در ژرفای عبارات درود بر آن انوار طیبه ملاحظه می گردد.
7-نکته قابل دقت دیگر واسطه بودن این ذوات مقدسه برای رسیدن به خداوند تبارک و تعالی است با چنین تعبیرهایی بَابُ اللَّهِ، بَابٌ الْهَدْیِ، عروه الوثقی، الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ، مَعْدِنُ کلام اللَّهِ، خَازِنَ عِلْمِ اللَّهِ، نَاصِرِ دِینِ اللَّهِ.
8-یکی از مسایل مهم روز شبه هایی است که دشمنان شیعه درباره جانشینان رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در نوشته ها و سایت ها و رسانه هایشان اشاعه می دهند امام حسن عسکری علیه السلام در این درودها به نوعی اکثر شبهات را پاسخ داده است.
9-در هر کدام از صلوات ها چند شاخص از همان امام و معصوم نقل شده که حکایت از این می کند معصومین ما علیهم السلام با این که همه نور واحدی بودند اما در عین حال هر کدام خصائص مخصوص به خود را داشته اند.
10-در پایان اگر بخواهیم یک جمع بندی درستی کنیم باید بگوییم این صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام جامعه کبیره دومی است که امام یازدهم علیه السلام بعد از پدر بزرگوارش امام هادی علیه السلام در شکل صلوات برای امت اسلام ارائه داده است.
رجب 1433 برابر با خرداد 1391
سیدکاظم ارفع
ص:13
ص:14
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا حَمَلَ وَحْیَکَ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَحَلَّ حَلالَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ وَ عَلَّمَ کِتَابَکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَقَامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ دَعَا إِلَی دِینِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِکَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِیدِکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُیُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ کَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّیْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْیَیْتَ بِهِ الْبِلادَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَکْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ کَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا بَعَثْتَهُ بِخَیْرِ الْأَدْیَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِیمَانَ
وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ الْبَیْتَ الْحَرَامَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما
ص:15
بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا حَمَلَ وَحْیَکَ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِکَ
خدایا درود فرصت بر محمد همچنان که به دوش کشید وحیت را و رسانید پیام هایت را.
دو کار مهم پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله وسلم در جملات فوق جای گرفته یکی تحمل و حمل وحی و دیگر ابلاغ به مردم.
وقتی بحث عصمت آن حضرت مطرح می شود باید چهار مسئله برای ما مورد توجه قرار گیرد:
1-رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم معصوم در گرفتن وحی و فهم آن و 2-معصوم در حفظ و نگهداری آن و 3-معصوم در کم و زیاد نکردن و عین آنچه را به وی وحی شده برساند و 4-معصوم است در ابلاغ و قصور نکردن در رساندن وحی.
هدف از این کار اتمام حجت به بندگان خداست وگرفتن عذر و بهانه از آنها چنانکه امیرمومنان علی علیه السلام درباره نقش تربیتی پیامبران الهی می فرمود:
ص:16
بَعَثَ اللَّهُ رُسُلَهُ بِما خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ وَحْیِهِ، وَ جَعَلَهُمْ حُجَّةً لَهُ عَلی خَلْقِهِ، لِئلاّ تَجِبَ الْحُجَّةُ لَهُمْ بِتَرْکِ الْإِعْذارِ إِلَیْهِمْ، فَدَعاهُمْ بِلِسانِ الصِّدْقِ إِلَی سَبِیلِ الْحَقِّ(1)
پروردگار پیامبرانش را فرستاد و وحی خویش را به آنها اختصاص داد و ایشان را حجت خود بر مخلوقاتش نمود تا هیچ عذر و بهانه ای نماند و انبیاء مردم را به زبانی صادق به راه پروردگار دعوت کردند.
وحی حقیقتی است که خداوند گاهی در قالب شرع و معارف دینی به انبیاء آموزش و القاء نموده و گاهی به شکل های گوناگون و سایر موجودات حتی بر جمادات القا فرموده است.
وَأَوْحَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا (2) و در هر آسمانی کار آن را وحی فرمود.
گاهی وحی بر حیوانات شد. وَأَوْحَی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا (3)
پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از کوه ها منزل انتخاب کند.
و گاهی وحی بر غیر انبیاء افتاده مثل وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ (4) و به مادر موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده.
طریقه وحی برای بشر نیز در قرآن آمده است: وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ (5)
امکان ندارد خدا با هیچ انسانی سخن بگوید جز به وسیله وحی یا از پشت حجابی با از راه فرستادن رسولی. در این هنگام فرستاده الهی به فرمان خداوند آنچه را که می خواهد وحی می کند که او برتر و حکیم است. از متن آیه شریفه فهمیدیم که پیامبران در نوع گرفتن وحی متفاوت هستند و یا یک پیامبر به انواع ذکر شده در آیه به وی وحی می شود.
زراره از امام باقر علیه السلام نقل می کند که آن گرامی فرمود: پیامبران بر چند دسته تقسیم
ص:17
می شوند آنهایی که به طور مستقیم صدای حق را می شنوند و منظور حق تعالی را می فهمند. آنانی که در عالم رویا فرمان الهی را دریافت میکنند مثل یوسف و ابراهیم. آن هایی که آورنده وحی را می بینند. کسانی که به قلبشان القاء می شود.(1)
پس از این گفت و گوی کوتاه درباره مسئله وحی باز گردیم به فراز اول صلوات بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم که عرض می کنیم خدایا درود فرست بر پیامبرت که بار وحی را به دوش کشید و به طور صحیح و کامل آن به مردم ابلاغ کرد و چیزی را فروگذار ننمود. حتی قل هایی که صدر و یا بین آیات آمده یا اینکه خطاب مستقیم به شخص پیامبر است ولی جهت حفظ امانت عین آنچه که نازل شده در دسترس انسان ها گذاشت.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَحَلَّ حَلالَکَ وَ حَرَّمَ حَرَامَکَ
و درود فرست بر محمد همچنان که حلال کرد حلال ترا و حرام کرد حرام ترا.
یکی دیگر از موارد مهمی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به آن همت گماشت و تمام تلاش خود را کرد تبیین حلال خدا و حرام خدا برای مردم بود تا تکلیف خود را در برابر احکام خدا بدانند. در این راستا آن حضرت اهل مسامحه و مداهنه نبود و چقدر برای ایشان سخت بود مردمی که سال ها به کارهای حرام انس گرفته بودند و زندگی جاهلی داشتند آنها از رفتارهایشان منفعل کند وعادات دیرینه را از سر آنها بیندازد و باید گفت یکی از معجزات غیرقابل انکار پیامبر همین بود چنانکه امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: رِیَاضِهِ الْجَاهِلِ وَ رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کالمعجز (2)
نادان را دانا ساختن و معتاد را ترک اعتیاد دادن همانند معجزه است.
امیرالمومنین علی علیه السلام شمه ای از وضع عرب قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را اینگونه بیان می فرماید:
وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلِیٌّ شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ
و شما ای گروه عرب قبل از بعثت آن حضرت بدترین عقاید را داشتید و در بدترین جایگاه زندگی
ص:18
می کردید. در ادامه فرمود: محل سکونت شما بین سنگلاخ ها و مارهای پرزهری بود که از صداها فرار نمی کردند. آب آشامیدنی شما لجن و تیره و غذایتان زبر و خشن بود خون یکدیگر را می ریختید و با خویشاوندان قطع رابطه می کردید. بت ها را همه جا نصب کرده بودید و وَ الْآثَامِ بکم مَعصُوبَهٌ (1) و همه خطا بین شما رواج داشت. از همین جمله پایانی خطبه تو خود حدیث مفصل بخوان و بدان که آن ملت چگونه در حرام غوطه ور بودند.
وَ وَعَلَّمَ کِتابَکَ
درود بر پیامبرت که کتابت را به مردم آموخت.
خداوند تبارک و تعالی به موضوع تعلیم کتاب آسمانی یعنی قرآن مجید توسط پیامبرش چندین بار اشاره فرموده و به نوعی فلسفه بعثت حضرت را بر شمرده است.
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (2)
خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که از بین آنها پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات الهی را برای آنها بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت بیاموزد گرچه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
نعمت وجود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آنقدر باارزش است خداوندی که نعمت هایش حساب و اندازه ندارد وقتی به علت بعثت آن حضرت می رسد می فرماید: خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که بین آنها پیامبری را با آن ویژگی ها مبعوث کرد که یکی از آنها تعلیم کتاب بود.
سخن اینجاست که دایره و وسعت تعلیم کتاب برای اهل ایمان تا چه حد بود. آیا فقط آموزش روخوانی قرآن بود و یا فهم ظاهر آیات و یا تعلیم کتاب فراتر از این
ص:19
حرف ها بوده. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم اول مبین و مفسر قرآن بوده و خداوند او را مامور کرده که آیات قرآن را برای آحاد جامعه تبیین و تشریح کند.
آن هایی که مدعی هستند قرآن و ظاهرش ما را بس است با آیات متشابه چه می کنند و چگونه به خود اجازه می دهند با نص صریح قرآن مخالفت کنند زیرا که خداوند در دو جای سوره مبارکه نمل به طور آشکار از پیامبرش می خواهد که به بیان و تشریح آیات شریفه قرآن بپردازد.
وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (1)
و این قرآن را به تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به ایشان نازل شده بیان کنی شاید اندیشه کنند.
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًی وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (2)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی که قرآن مایه هدایت و رحمت برای مردم باایمان است.
پس تعلیم پیامبر توسط کتاب آسمانی همراه با تفسیر و تشریح بوده و خود بسیاری آیات کلی قرآن را به افعال و اعمال خود به فروع و جزء و جزء ارائه داده است مثلا قرآن می فرماید: اَقمِ الصَّلوهَ (3) نماز را بر پا دار اما کیفیت و نوع خواندن نماز با بیان نفرموده است ولی رسول الله در تبیین آیه فرمود: صَلُّوا کما رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی(4) همان طور که می بینید من نماز می خوانم شما نیز بخوانید و بعد طریقه خواندن نماز های یومیه و سایر نمازهای واجب و مستحب را برای همگان تشریح نمود.
ص:20
با قرآن در کل فرموده:
وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا (1)
و برای خدا حج این خانه بر همه مردم در صورتی که توانایی رسیدن به آنجا را دارند واجب است. و در جای دیگر فرمود:
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِی الْحَجِّ (2) حج در ماه های معین است و هر که حج بر او واجب شد آمیزش جنسی و گناه و مجادله را باید ترک کند.
ملاحظه می فرمایید تمامی مناسک حج از طریقه احرام بستن و نیت و تلبیه و طواف های خانه کعبه و رکعات نماز طواف و حضور در مسعی و هفت دور سعی بین صفا و مروه و بقیه اعمال حج در عرفات و منی و غیره هیچ کدام در قرآن به آنها اشاره نشده جز آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به ریز مسائل پرداخته و به مردم آموزش داده است.
سومین عمل بزرگ اسلامی که عبارت از روزه باشد با آن همه آداب و مسائلی که در باب مبطلات آن وجود دارد و سایر خصوصیات جز یکی و دو مورد بقیه را باید در بیان و تبعیت از پیامبر عظیم الشان جستجو کرد. لازم است در همین جا اضافه کنم آنهایی که ایراد می گیرند چرا نام ائمه طاهرین در قرآن نیامده ولی کلیت امامت و فضائل آن گرامیان در آیات الولایه بیان شده پاسخ می دهیم مسئله امامت و ائمه طاهرین علیهم السلام هم مثل نماز و حج و روزه از زبان مفسر قرآن رسول مکرم اسلام به امر پروردگار متعال در مثل غدیر خم و سایر ایام با اسم و لقب و کنیه تعیین گردیده است و یک امر ثابت شده است و خیلی صریح در روایات اهل سنت و شیعه موجود می باشد.
وَ صَلِّ عَلَیَّ مُحَمَّدُ کما أَقَامَ الصلوه
و درود فرست بر محمد همچنان که نماز را برپا داشت.
اقامه نماز برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم مربوط می شود به قبل از بعثت و جایگاه
ص:21
عبادت حضرت کوه و غاز حرا بود همان جایی که برای نخستین بار مورد خطاب الهی قرار گرفت و با کلمه اقرء بِاسْمِ ربک الَّذِی خَلَقَ بخوان به نام پروردگارت همان که خلق همه چیز کرد.
بعد از بعثت نیز در برپایی نماز چنان اسرار داشت که آیه نازل شد طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی (1) طاها ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی.
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ای جامه به خویشتن فرو پیچیده به پاخیز شب را مگر اندکی
بر پیامبر نازل شد آن حضرت تمام شب را به نماز و عبادت می پرداخت تا جایی که پاهایش ورم کرد به طوری که موقع نماز خواندن یک پایش را بلند می کرد و یکی را روی زمین می گذاشت پس جبرئیل بر آن حضرت فرمود آمد و گفت: طه یعنی هر دو پایت را به زمین بگذار ای محمد
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که به رنج افتی.(2)
نماز نور دیده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود و حضرتش به نماز عشق می ورزید و آن را محبوب می داشت.
تعبیر خود حضرت این بود: جَعَلَ اللَّهُ جَلَّ ثناوه قره عَیْنِی فِی الصلاه وَ حَبِّبْ إِلَیَّ الصلاه کما حَبِّبْ إِلَیَّ الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَیَّ الظمان الْمَاءِ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا اکل شَبِعَ وَ إِنَّ الظمان إِذَا شَرِبَ رَوِیَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصلاه(3)
خداوند جل ثناوه نور دیده مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید همچنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه. با این تفاوت که گرسنه هر گاه غذا بخورد سیر می شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیراب می گردد اما من از نماز سیر نمی شوم.
قضاوت امیرالمومنین علی علیه السلام درباره برپایی نماز توسط رسول مکرم اسلام
ص:22
خیلی عجیب است:
کان رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَا یوثر عَلِیِّ الصلوه عَشَاءٌ وَ لاَ غَیْرِهِ وَ کان إذَا دَخَلَ وَقْتُهَا کانه لاَ یُعْرَفُ أَهْلًا وَ لَا حَمِیماً (1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شام و غیر شام را بر نماز مقدم نمی داشت و چون وقت نماز می رسید گویی نه خانواده ای می شناسد و نه رفیق شفیقی.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم همان طور که بنیان گذار نمازها در اسلام بود برپا کننده نماز جماعت نیز بود امام صادق علیه السلام میفرماید: اولین نماز جماعتی که خوانده شد به این صورت بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در حال نماز بود که ابوطالب و جعفر بر او گذشتند پس ابوطالب به جعفر گفت پسرم کنار پسر عمویت نماز بخوان چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وجود جعفر را در کنار خود حس کرد برای امامت نماز جلوتر رفت و ابوطالب با خوشحالی برگشت.... این اولین نمازی بود که در آن روز به جماعت خوانده شد.(2)
رسول خدا به خاطر برپایی نماز شب به مقام محمود یعنی مقام شفاعت رسید. وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا (3)
و پاسی از شب را بیدار بمان تا برای نافله ای باشد امید که پروردگارت تو را به مقامی محمود برانگیزد.
انس بن مالک می گوید روزی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم در حالی که رو در روی علی بن ابی طالب علیه السلام بود این آیه را تلاوت می کرد
وَ مِنْ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافله لک عسی أَنْ یبعثک مَقَاماً مَحْمُوداً سپس فرمود یا علی خداوند شفاعت را برای اهل توحید از امت من از آن من قرار داد اما دشمنان تو و فرزندانت از آن محروم می باشند.(4)
امام صادق علیه السلام فرمود: علیکم بصلاه اللَّیْلِ فَإِنَّهَا سِنِّهِ نبیکم(5)
ص:23
بر شما باد برپایی نماز شب که آن سنت پیامبر شماست.
از مجموع این فصل اهمیت نماز و آثار نورانی آن در حد اختصار بیان شد پس ای دوستان از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه طلب کنیم اولا ما را به نماز اول وقت و به جماعت و در مسجد موفق بدارد و ثانیا از حضرت باری تعالی طلب نماییم که توفیق انجام شرایط کمال نماز را نیز پیدا کنیم و به این حقیقت دست یابیم که اقامه کننده نماز باشیم چون فرق است بین خواندن و اقامه در اقامه و برپایی نماز تمام شرایط کمال و آبرو دادن به نماز و حفظ ارزش هایی که برای نماز مترتب است نهفته است.
در زیارت وارث که صفوان جمال از امام صادق علیه السلام نقل میکند و از زیارات معتبر حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیهم السلام است از جمله خطابه هایی که به حضرتش داریم این است أَشْهَدُ انک قَدْ أَقَمْتَ الصلوه(1) شهادت می دهم که تو نماز را برپا داشتی.
برپایی نماز امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا زنده کردن نماز بود و هشدار به دوستدارانش که همه عرض ادب ها و اظهار ارادت ها و عزاداری ها به جای خود توجه داشته باشید که من در آن شرایط نماز را به موقعش اقامه کردم و نگذاشتم به تاخیر افتد.
مرحوم سیدبن طاووس می نویسد:
وَ حَضَرَتِ صَلَّاهُ الظُّهْرِ فَأَمَرَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ زهیرین الْقَیْنِ وَ سَعِیدُ بْنُ عبدالله الْحَنَفِیِّ أَنْ یَتَّقِدُ مَا أَمَامَهُ بِنِصْفِ مَنٍّ تَخَلَّفَ مَعَهُ ثُمَّ صَلِّی بِهِمْ صَلَّاهُ الْخَوْفِ سرانجام روز عاشورا به نیمه خودر سید هنگام ظهر بود امام حسین علیه السلام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد که مقابلش بایستند تا آن حضرت علیه السلام بتواند با بقیه اصحاب نماز را به صورت نماز خوف به جای آورد.
ص:24
در هنگام نماز تیری به سمت امام حسین علیه السلام پرتاب شد سعید بن عبدالله خود را سپر حضرت نمود و آن را به جان خرید و به همین صورت تیرهایی را که از سوی دشمن پرتاب می شدند می گرفت تا آن که رمقی برایش باقی نماند بر زمین افتاد و می گفت بار خدایا این قوم را لعنت کن همانگونه که قوم عاد و ثمود را لعنت نمودی.
بار الها سلام مرا به پیامبرت برسان و به آن حضرت بگو که در راه یاری جگر گوشه اش حسین چه زخم هایی بر من وارد شد زیرا من در راه یاری خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هدفی جز تحصیل رضا و خشنودی تو نداشتم.
سعید بن عبدالله پس از گفتن این کلام در حالی که سیزده پیکان تیر و زخم های فراوان نیزه و شمشیر در بدنش دیده می شد به شهادت رسید. رضوان الله علیه. (1)
جا دارد در قسمت پایانی این بحث نامی هم از سوید بن عمرو بن ابی مطاع برده شود که جزو شهدای کربلاست و آخرین شهید کربلا بوده و طبق فرمایش سیدبن طاووس کان شَرِیفاً کثیر الصلوه او مرد شریفی بود و بسیار نماز می خواند.
آری سوید بن عمرو همانند شیر ژیان جنگید و در برابر سختی ها صبر کرد تا آن که از کثرت زخم توانی برایش باقی نماند و میان شهیدان افتاد او به همین صورت بی هیچ حرکت بر روی زمین افتاده بود تا این که از مردم شنید که می گفتند حسین علیه السلام کشته شد با شنیدن این سخن با سختی برخاست و از کفش خود خنجری در آورد و شروع به جنگ با لشکر ابن سعد نمود تا آن که او نیز به شهادت نایل آمد. رِضوان الله عَلیه (2)
وَ آتِی الزکوه
درود بر پیامبرت که زکات را پرداخت نمود.
همیشه چه در آیات کریمه قرآن و چه در روایات و دعاهای نقل شده از
ص:25
معصومین علیهم السلام در کنار اقامه نماز پرداخت زکات مطرح است و این نشان جدا نبودن این دو از یکدیگر و تساوی اهمیت نماز و زکات است.
وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ (1) و نماز را بر پای دارید و زکات را بپردازید.
امام رضا علیه السلام از شدت مقارنت بی نماز و زکات می فرماید که: فَمَنْ صَلِّی وَ لَمْ یزک لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ (2) پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد نمازش پذیرفته نشود.
متاسفانه یکی از احکام تعطیل شده اسلام همین مسئله زکات است که خشم و غضب خدا را همراه خواهد داشت چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند نامش بلند باد چیزی سخت تر از زکات بر این امت واجب نکرد و عموم آنان جز در این مورد هلاک نشوند. (3)
مواردی که از نظر فقهاء اسلام زکات بر آنها واجب می شود عبارت است از: گندم ، جو ، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو، گوسند و بعضی از فقهاء معتقدند مال التجاره را نیز بنابر احتیاط باید زکات داد درباره این قسمت آخر نظر این است اگر مال حداقل به اندازه 15 مثقال طلای مسکوک یا 105 مثقال نقره مسکوک قیمت داشته باشد هر سال زکات آن یک چهلم است.(4)
نپرداختن زکات از جرم های سنگین است که در بعضی روایات حکم قتل دارند و بعضی در حکم کافران محسوب می شوند.
امام صادق علیه السلام درباره کسی که زکات نمی دهد فرمود: إذَا قَامَ الْقَائِمُ أَخَذَ مَانِعَ الزکاه فضرت عُنُقِهِ (5) هرگاه قائم علیه السلام ظهور کند کسی را که زکات ندهد دستگیر کند و او را به قتل می رساند.
در جای دیگر فرمود: مَنْ مَنَعَ قِیرَاطاً مِنَ الزکات فلیلمت إِنْ شَاءَ یَهُودِیَّانِ إِنْ شَاءَ
ص:26
نَصْرَانِیّاً(1)هر که به اندازه و وزن چهار دانه جو از زکات را نپردازد گو بمیرد خواهد یهودی یا نصرانی.
خداوند درباره مانعین زکات می فرماید: ذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (2)
کسانی که زکات نمی دهند ایشان به آخرت کافرند.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سوال شد منظور ا زکلام خدا چیست که می فرماید: وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ (3) و وای بر مشرکان آنان که زکات نمی دهند حضرت فرمود: خداوند مشرکان را مورد عتاب قرار نمی دهد. مگر نشنیده ای این سخن او را فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ(4) وای بر نمازگزاران آنان که در نماز خود غافلند آنان که خودنمایی می کنند و ماعون را نمی پردازند؟ بدانید که ماعون همان زکات است. سپس فرمود سوگند به آن که جان محمد در دست اوست هیچ کس در چیزی از زکات مال خود به خدا خیانت نکرد مگر آن که مشرک به خداست. (5)
وَ دَعا اِلی دِینِکَ
درود بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم که مردم را به دینت دعوت کرد.
دعوت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به دین خدا در سه مرحله انجام گرفت نخست مخفیانه و با دو نفر یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام و خدیجه بنت خویلد علیهم السلام و بعد دعوت از عشریه و فامیل و مرحله سوم دعوت کافه و همه مردم عالم بود.
خداوند از مردم خواست که دعوت او را برای زندگی بهتر و حیات پاکیزه بپذیرند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ (6)
ص:27
ای اهل ایمان هنگامی که خدا و رسول شما را دعوت می کنند برای زندگی بهتر و نیکبختی استجابت کنید. جهان شمولی پیامبر هم از آیات قرآن استخراج می شودو هم از رفتار حضرت که دعوت او دعوت عام و بین المللی بود
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ(1)
ما تو را جز برای همه مردم جهان نفرستادیم.
قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا (2)
بگو ای مردم من برای همگی شما از جانب خداوند پیام آوردم.
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (3)
ما تو را جز بری رحمت جهانیان نفرستادیم.
پیامبر در بعضی گفتارهایی که داشت جهان شمولی خود را ابراز می فرمود: أَنَا رَسُولُ مِنْ ادرکت حَیًّا وَ مَنْ یُولَدُ بَعْدِی (4)
من پیامبر همه کسانی هستم که در زمان زنده بودنم آنان را درک میکنم و بعد از وفات من به دنیا می آیند. أَرْسَلْتَ إِلَیَّ النَّاسُ کافه وَ بِی خَتَمَ النَّبِیُّونَ(5)
من برای تمامی مردم مبعوث به رسالت شدم و به من پیامبری پایان می پذیرد و امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم عنایت فرمود و او را برای همگان اعم از سفید و سیاه و جن و انسان مبعوث به رسالت نمود. (6)
یکی از کارهایی که حضرت به عنوان دعوت عام داشت نامه هایی است که از پادشاهان و رهبران اقوام و کشورها در عصر خود به اسلام عزیز ارسال نمود.
عکس العمل دریافت کنندگان نامه و دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم متفاوت بود بعضی مثل نجاشی پادشاه حبشه نامه آن حضرت را گرفت و بر دیدگان خود نهاد و برای ابراز
ص:28
تواضع از تخت فرو آمد و روی زمین نشست و اسلام آورد و شهادتین بر زبان جاری کرد. (1)
و بعضی مثل هرقل قیصر روم از ترس جانش و برای حفظ تاج و تختش که مبادا مسیحیان بر علیه او بشورند دعوت پیامبر را نپذیرفت. (2)
و از همه گستاخ تر خسروپرویز بود که چون نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را گرفت در نهایت بی ادبی نامه را پاره کرد وقتی خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسید فرمود پروردگارا پادشاهی او را پاره کن و همین هم شد شیرویه پسر خسرو بر وی چیره شد و خسرو را به قتل رساند.(3)
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِکَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِیدِکَ
و درود بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم که وعده هایت را تصدیق کرد و از وعیدهایت بیمناک گردید. خداوند تبارک و تعالی در سراسر قرآن شریف یک سری وعده دارد و یک سری وعید.
وعده هایش به نعمت های دنیوی و آخرتی است و مژده ها و بشارت هایی است که به اهل ایمان و تقوا داده و ثواب هایی که برایشان در نظر گرفته است.
وعیدهای الهی هم شامل خبرهای بیم دهنده و عذاب های گوناگون است که برای گنهکاران و کافران و منافقین در نظر گرفته است.
با دسته بندی آیات کریمه قرآن به راحتی می توان دانست که کدام آیه وعده الهی است و کدام آیه وعید حق تعالی است به عنوان مثال این آیات جزو آیات وعده خداوند است.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (4)
ص:29
آنانی که ایمان آورده و کارهای پسندیده کرده اند بر آنها باغ های پرنعمت خواهد بود برای همیشه در آن می مانند وعده الهی حق است و او مقتدر و حکیم است.
و این آیات جزو وعیدهای پروردگار است:
درست دو ایه قبل از آیات فوق خداوند می فرماید:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّی مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (1)
بعضی از مردم خریدار سخنان بیهوده هستند تا مردم را بدون آگاهی از راه خدا منحرف سازند و آیات الهی را به مسخره گیرند برای اینها عذاب خوار کننده ای خواهد بود.
وقتی آیات ما برای وی تلاوت می شود از روی تکبر اعراض می کند مثل آن که هیچ چیز نشنیده و مثل آن که گوش هایش سنگین است. او را به عذاب دردناک بشارت ده.
خداوند تبارک و تعالی صفات جمالیه دارد که جلاوات صفات جمالیه الهیه را باید در آیات وعده او جستجو کرد و صفات جلالیه دارد که باید در آیات وعید او این صفات را پیدا نمود. با این حال صفات جمالیه اش که همان رحمت واسعه اوست بر صفات جلالیه اش که قهر و غضب اوست غلبه دارد.
خود می فرماید: عَذَابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ (2)
عذاب من هر که را خواهم شامل می شود و رحمت من در برگیرنده تمامی موجودات است.
هدهد پرنده ای بود در خدمت حضرت سلیمان پیامبر علیه السلام سلیمان جویای
ص:30
پرندگان شد و گفت:
لَا أَرَی الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ(1)
چرا هد هد را نمی بینم؟ مگر او غایب است او را عذابی سخت خواهم کرد و یا سرش را می برم و یا باید برای غیبتش دلیل قانع کننده ای بیاورد.
ملاحظه می فرمایید پیامبر خدا چه عکس العملی با یک پرنده غایب دارد ولی خداوند تبارک و تعالی با همه قصورها و گناهان و نافرمانی های بندگان روزی را از آنها دریغ نمی کند و فورا آنها را به سزای اعمالشان نمی رساند و به آنها فرصت می دهد تا توبه کنند و از پدر و مادر به انسان مهربان تر است.
دوبار جمله أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ در سوره یوسف آمده یکی از زبان یعقوب و دیگری از زبان یوسف. یعقوب وقتی فرزندان را روانه مصر می کند می گوید: فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ(2) خداوند بهترین نگهبان و نگهدارنده است و از مهربان ترین مهربانان است و یوسف خطاب به برادران می گوید: لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (3) امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست. خداوند شما را می بخشد زیرا که مهربان ترین مهربانان است.
امام سجاد علیه السلام در مناجات های خود به ما می آموزد که خدا را به جود و کرمش و رحمت واسعه اش بخوانیم باشد که مشمول عفو و آمرزش پروردگار مهربان قرار گیریم.
یَا جَمِیلَ السِّتْرِ اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ إِلَیْکَ وَ تَوَسَّلْتُ بِجَنَابِکَ وَ تَرَحُّمِکَ لَدَیْکَ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ لاَ تُخَیِّبْ فِیکَ رَجَائِی وَ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی وَ کَفِّرْ خَطِیئَتِی بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ(4)
ای نیکو پرده پوش بر گناهان جود و رحمت نامنتهای تو را شفیع قرار می دهم و
ص:31
به جناب تو و مهربانیت و به درگاهت توسل می جویم. پس دعایم را مستجاب کن و از امیدی که به لطف تو دارم محرومم مگردان توبه ام قبول فرما و خطاهایم به کرم و رحمتت محو گردان ای مهربان ترین مهربانان.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُیُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ
و درود فرست بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم همان گونه بندگان گنهکارت را به خاطر او می بخشی و عیب هایشان را می پوشانی و رفع گرفتاری هایشان را می نمایی.
اولین معصوم و اولین واسطه فیض جهان خلقت وجود نازنین رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است همان بزرگواری که به یمن وجود نازنینش چه انسان هایی مشمول لطف و مرحمت پروردگار قرار گرفته و خواهند گرفت و بعد از گرایش به دین او و عمل و به دستوراتش پاک و پاکیزه خواهند شد و خدای ستارالعیوب عیب هایشان را نادیده خواهد گرفت و گشایش در کارشان ایجاد خواهد کرد.
وجود پیامبر آن قدر نزد خداوند عزیز بود که تا ایشان بودند خداوند خود فرمود شما مردم خطاکار را عذاب نمی کنم.
وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(1)
ولی خداوند تا مادامی که تو در بین آنها هستی عذابشان نمی کند و نیز تا مادامی که از خدا طلب آمرزش کنند آنان را عذاب نخواهد کرد.
و حتی این اختیار را به پیامبر رحمت داد که برای گنهکاران استغفار کند تا خداوند از سر تقصیرشان بگذرد.
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا (2)
و اگر آنها هنگامی که به خود ستم نمودند پیش تو می آمدند و از خداوند طلب بخشش می نمودند پیامبر برای آنها طلب بخشش می نمود در این موقع خداوند
ص:32
را تو پذیر و مهربان می یافتید.
بر همین اساس در دعا و زیارت روز شنبه که متعلق به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است عرض میکنیم
اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً إِلَهِی فَقَدْ أَتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِی(1)
پروردگارا تو خود فرموده ای اگر آنها هنگامی که برخود ستم می کنند آمدند نزد تو پس آمرزش طلبیدند از خدا و آمرزش طلبید پیامبر حتما خداوند را توبه پذیر خواهند یافت. پروردگارا من هم آمدم پیش پیغمبرت استغفارکنان و توبه کنان از گناهانم پس بر محمد و آل او درود فرست و از گناهانم در گذر.
خدای ستارالعیوب و کشاف الکروب به احترام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم عیوب بندگان گنهکار نادم و پشیمانش را می پوشاند و رفع هم و غم از آنها میکند.
یکی از اشکال هایی که مخالفین بر ما می گیرند این است که پرا برای طلب مغفرت الهی پیامبر و ائمه معصومین را واسطه قرار می دهید و ما را متهم به شرک می کنند.
پاسخ را خداوند به این آدم های کج اندیش داده که می شود نزد رسول خدا رفت و درخواست آمرزش کرد که نزد خدا واسطه شود و برای پیروان گنهکارش طلب مغفرت نماید چنانکه فرزندان یعقوب بنابر صراحت آیه شریفه از پدر برای خطاهایی که مرتکب شدند درخواست استغفار کردند و یعقوب نگفت این کار شرک است و درخواست فرزندانش را پذیرفت.
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (2)
ص:33
گفتند پدر جان از خدا بخواه که ما را ببخشد چرا که ما خطاکار بودیم گفت به زودی از پرودگار برای شما طلب آمرزش می کنم زیرا که او بخشنده و مهربان است. برای ارتباط با پروردگار تهیه وسیله چه مانعی دارد چنانکه گاهی عبادات و مناجات ها و تلاوت آیات کریمه قرآن می توانند وسیله ارتباطی ما با خداوند باشند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ (1)
شما که ایمان دارید از خدا بترسید و با وسیله به او تقرب جوئید.
از ابن شهر آشوب نقل شده که امیرالمومنین علی علیه السلام در ذیل آیه شریفه فرموده است: اَنَا وَسِیلَتُهُ من وسیله تقرب به خدا هستم. (2)
در پایان زیارت جامعه کبیره هم عرض می کنیم: اللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ الیک مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیَارِ الْأَئِمَّهْ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شفعایی(3)
پروردگارا اگر من شفیعان و واسطه هایی نزدیکتر به تو از محمد و اهل بیت گرامش که ائمه طاهرین و نیک هستند سراغ داشتم آنها را شفیع و وسیله خویش قرار می دادم.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ کَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّیْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ
و درود فرست بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم همان گونه که به وجود شریف او بدبختی ها را رفع کردی و تیرگی و غمگینی ها را برطرف نمودی و دعاها را مستجاب فرمودی و مردم را از بلاها نجات بخشیدی.
برکات وجودی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم یکی و دو تا نیست و ما قادر به احصاء و شمارش آنها نمی باشیم. یکبار مردی از امیرالمومنین علی علیه السلام درخواست کرد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برایش خلقیات و آثارش را بیان کند. امام علیه السلام فرمود: تو نعمت های دنیا را بشمار تا من نیز آثار وجودی آن حضرت را برایت بشمارم عرض کرد چگونه ممکن است
ص:34
نعمت های دنیا را احصاء کرد با اینکه خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعَمِهِ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا اگر بخواهید نعمت های خدا را شماره کنید نمی توانید.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: خداوند تمام نعمت های دنیا را قلیل و کم می داند و می فرماید: قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ بگو متاع دنیا اندک است ولی درباره پیامبرش قضاوت می کند و می فرماید: انک لِعَلِیٍّ خُلُقٍ عَظِیمٍ تو را خوئی بسیار بزرگ است اینک تو چیزی که قلیل است نمی توانی بشماری من چگونه چیزی که خداوند عظیم و بزرگ شمرده شمارش کنم. (1)
در فراز از صلوات فوق این حقیقت روشن شد که شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باعث شد که بارهای سنگین از دوش مردم برداشته شود و یک دین سهل و مطابق طاقت بشری تا قیامت برای همه انسان ها ارائه داده شود.
وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ (2)
پیامبری که تکلیف سخت و زنجیرهای گران را از آنها برمیدارد.
چنان که ایمان آورندگان به آن بزرگوار طبق بیان قرآن نیز اینگونه دعا می کنند:
رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلانَا فَانْصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (3)
پروردگارا اگر ما فراموش کردیم یا خطا نمودیم ما را مواخذه مکن خداوندا بار تکلیف سنگین بر دوش ما قرار مده آن گونه که بر پیشینیان ما قرار دادی.
پروردگارا چیزی که ما را تاب تحمل آن نیست بر ما مقرر مفرما.ما را ببخش و ما را بیامرز به ما رحم کن که تو مولای مایی پس ما را برای غلبه بر مردم کافر یاری فرما.
ص:35
با مراجعه به تاریخ از صدر اسلام تا به امروز که بیش از چهارده قرن می گذرد و مشاهده می کنیم که به برکت وجود نازنین پیامبرمان خداوند عذابی را که برای امت های گذشته آورد و به طور کلی نسل آنان را منقرض نمود برای امت اسلام به وجود نیاورد با اینکه در بین زمامداران غاصب و بنی امیه و بنی عباس بزرگترین ظلم ها و جنایت ها بر مردم انجام گرفت و امامان معصوم همگی یا مسموم شدند و یا مقتول و حادثه عظیمی چون کربلا به وجود آمد اما باز خدای مهربان این ملت مسلمان را ریشه کن نکرد و همه اش به خطر گل روی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود که در صلوات بر حضرت گفتیم: وَ نَجَّیْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ خداوندا به علت و برای احترام به حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ملت مسلمان را از بلاء رهایی بخشیدی.
و اگر بنا بود خداوند عذاب امت های پیشین را بر این امت تجویز کند باید مثل قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین با آنها برخورد می کرد.
أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (1)
آیا داستان آنانی را که قبل از ایشان بوده اند نشنیده اید: داستان قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اهل مدین و شهرهای ویران شده که پیامبرانشان با دلایل روشن به سویشان آمدند و خداوند نمی خواست که به آنها ستم کند بلکه آنها به خویش ستم کردند.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْیَیْتَ بِهِ الْبِلادَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَکْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ
و درود فرست بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم همان طور که به وجود مبارک او بر بندگانت رحم کردی و به توسط او شهرها را آباد نمودی و پشت جباران و ستمگران را
ص:36
شکستی وفرعون های زمان را هلاک نمودی.
چقدر انسان ها در پرتو پیامبر عظیم الشان اسلام مشمول رحمت الهی شدند. انسان هایی که اگر نور محمدی بر آنها نمی تابید و عطر محمدی بر مشامشان نمی خورد در جهل مرکب می ماندند و جاهل و نادان می مردند و یک راست راهی دوزخ می شدند.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم غریق نجات بزرگ تاریخ بشریت تا قیامت فیضش ادامه دارد و با معجزه بزرگش یعنی قرآن مجید و سنت و گفتار نورانیش گمراهان را در مسیر صراط مستقیم دین خدا قرار داده و می دهد و هر کس را در این طریق قرار می دهد زیر سایه رحمت واسعه الهیه قرار می گیرد.
وَ اَحیَیتَ بِهِ البِلادَ خداوند به خاطر رسول مکرم اسلام شهرها را زنده و حیات تازه بخشید چیزی که بیگانگان از اسلام نیز بدان اعتراف میکنند پیشرو بودن اسلام در ایجاد تمدن و پاکیزه نگاهداشتن محیط زیست بوده است.
سلسله قوانین وضع شده توسط آن حضرت نظافت و طهارت و چگونه زیستی را در خانه و کاشانه و محل عبور مرور مردم و آبادانی شهرها به ارمغان آورده است.
اسلام عزیز چیزی را برای احیاء شهرها فروگذار نکرده و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای پاکیزگی و نظم در شهرها سفارشات لازم را فرموده است:
إنَّ اللَّهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطَّیِّبَ نَظِیفٌ یُحِبُّ النظافه(1)
خداوندپاک است و شخص پاک را دوست دارد پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد.
نعمان بن بشیر می گوید رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم عملا نظم در کار را به مردم آموزش می داد مثلا صفوف نماز را طوری منظم می کرد که گویی تیرها را در تیردان مرتب می کند تا آن که دید ما از او غافل شده ایم. سپس روزی برای نماز بیرون آمد و
ص:37
خواست تکبیره الاحرام بگوید که دید مردی سینه اش را جلو آورده است فرمود: ای بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید وگرنه خداوند شما را از هم روگردان می کند. (دچار اختلاف می شوید) (1)
اءَلاَ إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یَأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُمْ.(2)
بدانید که در قرآن علم آینده و سخن از گذشته و دوای درد شما و باعث نظم و ساماندهی میان شماست.
دکتر گوستاولوبون فرانسوی در دیباچه کتاب خود به نام تمدن اسلام و عرب می نویسد علت این که به تمدن عرب و اسلام شروع می کنیم این است که دائره آن نسبت به سایر تمدن ها وسیع تر و کامل تر می باشد خاصه در تکامل بشری عوامل و اسبابی که از آن بحث نموده ایم اثر آنها در این تمدن بیش تر ظاهر و هویداست علاوه بر این تاریخ تمدن مزبور بسیار دلچسب و اطلاع و شناسایی اهالی کشور ما از آن خیلی کم و محدود است. (3)
با خواندن کتاب هایی از این قبیل که از زبان بیگانگان از اسلام نقل شده به این نتیجه می رسیم که اگر در دعا و صلوات بر شخص رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم عرض می کنیم که اَحیَیتَ بِهِ البِلادَ پروردگارا به توسط پیامبرت شهرها آباد شد مطلب گزافی گفته نشده و حتی تمدن دیگران و پیشرفت های علمی آنها مرهون اسلام و رهبر بزرگ آن ختمی مرتبت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است.
مطلب بعدی شکسته شدن پشت جباران و دیکتاتورها و نابودی فرعون ها توسط آن حضرت است.
در عصری که بعثت آغاز شد و اسلام طلوع کرد در مصر و قاهره افریقا در
ص:38
خاورمیانه و ایران و خاور دور و قاره اروپا همه سردمداران و روسای حکومت ها جبار و دیکتاتور و از فراعنه بودند خروش و صدای اسلام و قوانین مترقی آن پایه های حکومت همه آنان را متزلزل کرد و اکثر کشورها در فاصله نیم قرن به فتح اسلام و مسلمین در آمدند یک پرچم اسلام در اتلانتیک و دیگری در هندوستان به اهتزاز در آمد و هم اینک بعد از گذشت قرن ها شاهدیم که اسلام در پنجاه و چهار کشور دین رسمی و در کشورهای اروپایی و امریکا و آسیا مسلمانان رو به فزونی هستند و طبق پیش بینی کارشناسان غربی بعد از گذشت چندین سال اکثریت ساکنین کشورهای غربی مسلمان خواهند شد و مسیحیت در اقلیت قرار خواهند گرفت.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ کَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ
و درود فرست بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم همان طور که به خاطر وجود پربرکت او اموال و ثروت ها را فزونی بخشیدی و وضع اقتصادی مردم رو به بهبودی رفت و به توسط آن حضرت دارایی ها را از تلف شدن حفظ کردی و بت ها را به دست او شکستی و به خاطر او به بندگان خود رحم نمودی.
قوانین جامع و کامل اقتصادی اسلام باعث شد مردم فقیر و تهیدست ساکنین مناطق تحت سیطره اسلام به مال و منال دنیا برسند و در ابعاد مختلف رو به تعالی روند.
در بخش کشاورزی دام داری استخراج معادن و استفاده از منابع دریایی دین محمدی صلی الله علیه و آله وسلم با نظرات کارشناسانه خود توانست مسلمین را از فقر و فلاکت رهایی بخشد و روز به روز وضع اقتصادیشان بهتر شود.
و این از الطاف الهی بوده که پیامبر اسلام باید از نقطه ای به ظاهر خشک و گرمسیر برخیزد اما مردم عصرش خبر نداشته باشند که زیر پایشان طلای سیاه و چه
ص:39
ثروت هنگفتی نهفته دارند و با استخراج آن چه گسترشی در اقتصاد پیدا می کنند و با یک نگرش کوتاه خواهیم دید که اکثر منابع زیرزمینی از نفت و گاز و معادن ارزشمند در همین نقطه و اطراف آن جایی است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم رسالتش را آغاز فرمود
یکی دیگر از آثار وجودی آن گرامی اضمحلال و نابودی بت ها بود بت پرستی و خرافه پرستی در مرکز خانه خدا در اوج خود بود فقط 360 بت به خانه کعبه آویزان بود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چون جد بزرگوارش ابراهیم خلیل علیه لاسلام همه را پایین کشید و شکست و به هر چه بت پرستی و خرافه پرستی بود خاتمه داد.
بت شکنی پیامبر هم در بعد فرهنگی بود و هم در بعد فیزیکی یعنی ابتدا با تبلیغ و هدایت مردم حجاز اعتقادات بت پرستانه و خرافی گرایی آنها را شکست و بعد از آن که ابهت و عظمت خدایان قلابی در هم ریخت اقدام فیزیکی کرد و با یاری امیرالمومنین علی علیه السلام اصنام را نابود کردند. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: همان شبی که پیامبر خدا به من فرمان داد که در بسترش بخوابم و از مکه هجرت کرد مرا با خود نزد بت ها برد و فرمود: بنشین پس من کنار کعبه نشستم سپس پیامبر خدا از شانه های من بالا رفت و فرمود برخیز من او را بلند کردم و چون ضعفم را در زیر خود دید فرمود بنشین پس نشستم و او را پایین آوردم.
پیامبر خدا برای من نشست و به من فرمود ای علی تو از شانه های من بالا برو و من هم بالا رفتم سپس پیامبر خدا مرا بلند کرد و چنان پنداشتم که اگر بخواهم به آسمان دست می یابم.
روی کعبه رفتم و پیامبر خدا کنار رفت تا من بت بزرگ آنان قریش را که از مس بود و با میخ های آهنین به سقف کعبه محکم شده بود بیندازم پس پیامبر خدا به من فرمود چاره ای برایش بیندیش و من دست به کار شدم و در کار آن بودم و پیامبر خدا می فرمود دوباره دوباره.
ص:40
پس من پیوسته در آن کار بودم تا موفق شدم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود آن را در هم بکوب و من آن را در هم کوبیده شکستم و پایین آمدم. (1)
و نیز در روایت است که علی علیه السلام فرمود یکی از بت ها را پرتاب کردم که مانند شیشه خرد شد سپس فرمود آمدم و من و پیامبر خدا از یکدیگر سبقت می جستیم تا در خانه ها پنهان شویم مبادا کسی ما را ببیند. (2)
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا بَعَثْتَهُ بِخَیْرِ الْأَدْیَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِیمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ الْبَیْتَ الْحَرَامَ (3)
خدایا درود فرست بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم همان طور که او را مبعوث کردی به بهتر دین ها و عزیز گرداندی به توسط او ایمان را و بت ها را توسط او قطعه قطعه کردی و به وسیله او به بیت الحرام و کعبه عظمت بخشیدی.
همه ادیان آسمانی خوب بودند اما اسلام بهترین و کامل ترین آنها بود برای برتری دین محمدی صلی الله علیه و اله وسلم همین بس که فرسودگی بدان راه ندارد تا پایان جهان با طراوت و تازه و قابل اجرا و استفاده است.
هر آنچه که انسان از نظر علمی سیاسی روابط اجتماعی و خانوادگی و فرهنگی بدان نیاز دارد مطابق با زمان و مکان زیست انسان دین رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم پاسخگوست و در هیچ زمینه کم نگذاشته است.
به همین جهت است که خداوند می فرماید. مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ (4) ما چیزی را در این کتاب از قلم نینداخته ایم.
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَی لِلْمُسْلِمِینَ (5)
و قرآن را که بیان کننده هر چیز است و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است بر تو نازل کردیم.
ص:41
وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (1) و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتاب آشکار ثبت است.
از امام صادق علیه السلام سوال شد چه سری است که قرآن هر چه بیشتر خوانده و بحث شود بر تازگی و طراوت آن افزوده می شود؟
حضرت فرمود: لِأَنَّ اللَّهَ تبارک وَ تَعَالَیْ لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کل زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کل قَوْمٍ غَضٌّ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه(2)
چون خدای تبارک و تعالی آن را تنها برای زمان خاص و مردمی خاص قرار نداده است از این رو در هر زمانی و برای هر مردی تا روز قیامت تازه و با طراوت است در سه جای قرآن یک مضمون تکرار شده و آن نشان اهمیت مطلب است و آن ظهور و برتری اسلام بر سایر ادیان است.هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ(3) خداوند کسی است که رسولش را فرستاد برای هدایت بشر با دین حق تا این دین بر همه ادیان غالب آید.
وَ اَعزَزتَ بِهِ الاِیمانَ و عزیز گرداندی به توسط حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ایمان را ایمان به خدا و رسالت و امامت و معاد و فروع دین از غربت بیرون آمد و کار بیست و سه ساله پیامبر این نتیجه بزرگ را دارد که ایمان و اهلش عزیز و گرامی شوند و غبار غم و تنهایی از چهره آنها زدوده گردد.
غیر از این که در سراسر قرآن کریم خداوند بهاء و ارزش به ایمان و مومن داده شخص پیامبر در سیره و رفتار خویش ارزش و منزلت ایمان و کسانی که از این سرمایه بزرگ بهره مند بودند سربلند کرد و اقتدار بخشید.
خمیر مایه ایمان به طور فطری در نهاد همه انسان ها بوده و هست ولی عامل شکوفایی و رشد و تعالی آن وجود مبارک انبیاء و اوصیاء بودندو در راس همه آنها
ص:42
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود امیرالمومنین علی علیه السلام درباره نقش رسول خدا در تقویت ایمان مردم فرمود:
فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّدا صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْاءَوْثانِ إِلی عِبادَتِهِ، وَ مِنْ طاعَةِ الشَّیْطانِ إِلی طاعَتِهِ(1)
خداوند تبارک و تعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را به حق برانگیخت تا بندگانش را از عبادت و بندگی بت ها به عبادت باری تعالی وادار سازد و از فرمانبری شیطان به فرمانبری از پروردگار ترغیب نماید.
وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظُمَتْ بِهِ الْبَیْتَ الْحَرَامَ: خداوندا به توسط پیامبرت بت ها را قطعه قطعه کردی و بیت الحرام و کعبه را عظمت بخشیدی
یک روز خداوند به حضرت ابراهیم و اسماعیل علیها السلام دستور داد خانه اش را از لوث خبائث و آلودگی ها تطهیر کنند. وَعَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ (2)
و با ابراهیم و اسماعیل پیمان بستیم که خانه ما را برای طواف کنندگان و معتکفین و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه نمایند.
روز دیگر به پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم امر کرد که به کمک علی بن ابی طالب علیه لاسلام خانه اش را از لوث بت ها و خدایان قلابی تطهیر نماید و چنین کرد.
وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما
در پایان صلوات بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم امام حسن عسکری علیه السلام عرض می کند خدایا بر محمد و اهل بیت طاهرین و آن نیکان درود و نیز سلامی مخصوص فرست.
این جمله هم برگرفته از کلام خدا است که فرمود: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ
ص:43
عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (1)
خدا و فرشتگان او بر پیامبر درود می فرستند ای اهل ایمان شما نیز بر او درود فرستید و با احترام بر او سلام مخصوص فرستید.
طبق فرمایش امام صادق علیه السلام صلوات بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم اذعان و اعتراف به عهدی است که در عالم ذر با پروردگار خویش درباره توحید ونبوت وولایت داشته ایم:مِنْ صُلِّیَ عَلَیَّ النَّبِیُّ فَمَعْنَاهُ أَنِّی أَنَا عَلِیُّ الْمِیثَاقِ وَ الْوَفَاءِ الَّذِی قَبِلْتُ حِینَ قَوْلِهِ تَعَالَیْ السِّتِّ بربکم (2)
هر کس بر حضرت محمد درود فرستد یعنی اینکه من بر پیمانی که روز الست بسته ام پایدار و وفادار مانده ام.
از همان بزرگوار سوال شد چگونه بر محمد و آلش درود فرستیم؟ فرمود بگویید.
صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ ملائکته وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ خَلْقِهِ عَلِیٌّ مُحَمَّدٌ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ برکاته (3)
درود خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولان و همه خلق خدا بر محمد و آل محمد و سلام بر او و اهل بیت او و رحمت و برکات الهی بر آنها باد.
هشدار به آنانی که آل و اهل بیت را از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم جدا می کنند:
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر کس بگوید : صَلَّی اللَّهُ عَلِیٌّ مُحَمَّدٌ وَ آلِهِ خداوند تبارک و تعالی می فرماید: صَلَّی اللَّهُ علیک فلیکثر مِنْ ذلک درود بر تو باد بیشتر این ذکر را بازگو کن و هر کس بگوید: صَلَّی اللَّهُ عَلِیٌّ مُحَمَّدٌ وَ لَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ آلِهِ بر حضرت محمد درود فرستد و بر آلش نفرستد. لَمْ یَجِدْ رِیحَ الجنه وَ رِیحُهَا یُوجَدُ مِنْ مَسِیرِهِ خمسماه عَامٍ بوی بهشت را که از مسیر پانصد سال راه استشمام می شود نتواند بویید. (4)
ص:44
در بیان دیگر فرمود اگر کسی بر من درود فرستد و بر اهل بیت من درود نفرستد بین او و آسمان هفتاد حجاب به وجود می آید و پروردگار در جوابش می فرماید لاَ لبیک وَ لاَ سعدیک ای فرشتگان من دعایش را بالا نبرید مگر انکه عترت پیامبر را به حضرتش ملحق کند.(1)
و نیز فرمود:الصلوه عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ أَهْلَ بَیْتِی تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ(2)
درود بر من و اهل بیت من نفاق را از بین می برد.
ص:45
ص:46
صلوات بر امیرالمومنین علی علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَخِی نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّهِ وَ صَفِیِّهِ وَ وَزِیرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِکْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِی إِلَی شَرِیعَتِهِ وَ خَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْکُرَبِ عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْکَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ
ص:47
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ :
عنوان امیرالمومنین برای علی بن ابی طالب علیه السلام نخستین بار طبق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از ناحیه پروردگار متعال داده شده و این منصب خاص اوست و هیچ کس حتی امامان معصوم را نباید با این لقب خواند.
مردی خدمت امام علی علیه السلام آمد و عرض کرد به شما امیرالمومنین می گویند چه کسی شما را امیر مردم قرار داده است؟ فرمود خداوند مرا امیر بر آنها قرار داده است مرد عرب خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رفت و عرض کرد آیا علی راست می گوید که خدا او را امیر قرار داده است؟
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خشمگین شد و فرمود: به راستی چنین است که علی به ولایت الهی امیر بر مردم شده خداوند این ولایت را در آسمان ها منعقد کرده و فرشتگان را بر آن گواه گرفته که علی خلیفه و حجت خدا و امام مسلمانان است اطاعت از او همراه با اطاعت از خداست و نافرمانی از او همراه با نافرمانی خداست.(1)
ص:48
در روایت دیگر آمده که ابن عباس می گوید رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به علی علیه السلام فرمود:
یَا عَلِیُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ امیرالمومنین (1)
انس بن مالک می گوید ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بودیم که ناگاه پیامبر فرمود: أَلَانَ یَدْخُلُ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ امیرالمومنین هم اینک آقای مسلمانان و امیرالمومنین به جمع ما حاضر می شود. إِذَا طَلَعَ عَلِیُّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ (2) در همان موقع علی بن ابی طالب علیه السلام در جمع ما حضور یافت.
پس به چه حقی افراد غاصب و نالایق این سمت را به خود انتصاب دادند و مردم احمق و نادان امثال یزید بن معاویه و منصور دوانیقی و همانند آنها را امیرالمومنین می دانستند؟!
امام هادی علیه السلام در زیارت امیرمومنان علیه السلام در روز غدیر اینگونه جد بزرگوارش را خطاب می کند:
السَّلَامُ علیک یَا امیرالمومنین عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ صَابِراً وَ جُدْتَ بنفسک مُحْتَسِباً
سلام بر تو ای امیر مومنان پرستش کردی خدا را از روی اخلاص و پیکار کردی در راه خدا بردبارانه و بذل جان کردی به حساب خدا.
امام صادق علیه السلام می فرمود کسی در روز غدیر هر ساعتی که خواست دو رکعت نماز بخواند بهتر است که نزدیک ظهر باشد که آن ساعتی است که علی علیه السلام به امامت و امیری بر مومنین منصوب شد هر که چنین کند همانند کسی است که در آن روز در مراسم معرفی علی علیه السلام حضور پیدا کرده است. (3)
امامان معصوم ما آنقدر در برابر امیرالمومنین جد بزرگوارشان خاضع بودند که قبول امیری و ولایت آن حضرت را جزو افتخارات خود می دانستند.
ص:49
امام صادق علیه السلام می فرمود:
وَلَایَتِی لِعَلِیِّ بْنِ ابیطالب عَلَیْهِ السَّلَامُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ وِلَادَتِی مِنْهُ لِأَنَّ وَلَایَتِی لِعَلِیِّ بْنِ ابیطالب فَرْضٌ وَ وِلَادَتِی مِنْهُ فَضْلٌ (1)
ولایت من نسبت به جدم علی بن ابیطالب علیه السلام نزد من محبوب تر از ولادت من از آن بزرگوار است. به این دلیل که ولایت من نسبت به ایشان واجب است و ولادت من از ایشان فضیلت است.
ابان از سلیم چنین نقل می کند: در زمان خلافت عمر نزد ابوذر رفتم در حالی که او مریض بود در همان لحظه عمر نیز برای عیادت ابوذر وارد شد امیرالمومنین علی علیه السلام و سلمان و مقداد نیز حاضر بودند و ابوذر در حال وصیت کردن به حضرت علی علیه السلام بود و حضرت علی علیه السلام وصیت را نوشت و شهادت می گرفت. هنگامی که عمر خارج شد مردی که از اهل و خویشان ابوذر از پسر عموهایش از قبیله بنی غفار بود گفت: چرا به عمر وصیت نکردی؟ ابوذر گفت من به امیرالمومنین حقیقی وصیت کرده ام وقتی که ما چهل نفر از عرب و چهل نفر از عجم بودیم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به ما امر کردند که علی علیه السلام جانشین ایشان است آنگاه ما شهادت دادیم که او امیرمومنان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم است. (2)
در روایت آمده که امام صادق علیه السلام فرمود: هر جا که خداوند خطاب یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا دارد امیر آن آمنو و ایمان آورندگان علی بن ابی طالب علیه السلام است. (3)
انس بن مالک می گوید پیامبر خدا به من فرمود برایم آب وضو بیاور پس وضو گرفت و برخاست و دو رکعت نماز گذارد. سپس فرمود ای انس نخستین کسی که از این در داخل می شود امیرمومنان و پیشوای شریفان رو سپید و سرور مومنان علی است. (4)
روایت فوق شبیه روایتی است که همین راوی نقل شد البته از طریق کتب روایی
ص:50
شیعه مثل بحار و امالی صدوق.
جابر بن یزید جعفی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت شوم چرا امیرمومنان امیر مومنان نامیده شد؟ فرمود چون برایشان دانش می آورد آیا قرآن نشنیده ای:وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا و ما برای خانواده مان آذوقه می آوریم. (1)
آذوقه ای امیرمومنان برای اهل ایمان می آورد خوراک روح است و آن علم و دانش است چنانکه در تفسیر آیه شریفه فَلْیَنْظُرْ الْإِنْسَانُ إِلَیَّ طَعَامِهِ از امام باقر و امام صادق هر دو نقل شده عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ فَمَنْ یَأْخُذُهُ (2) اینکه قرآن می فرماید پس انسان نظر کند به آذوقه و خوراک خود علمی است که فرا می گیرد و از چه کسی فرا می گیرد.
آخِی نَبِیِّکَ:
خداوندا درود فرست بر برادر پیامبرت.
امتیازات و فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام نمنحصر به فرد است ممکن است در بعضی مواقع رسول خدا به حضرت جبرئیل علیه السلام فرشته مقرب پروردگار و یا انبیاء خطاب برادر کرده باشد اما در بین اصحاب خود چنین خطابی از ناحیه رسول خدا اختصاص به علی بن ابیطالب علیه السلام دارد.
از فریقین نقل شده رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در هنگام دعا و نیایش عرض می کرد خدایا همان گونه که برادرم موسی گفت می گویم خدایا برای من یاوری از خاندانم قرار ده علی برادرم را پشتم را با او محکم بدار و او را د رکارم شریک گردان تا فراوان تسبیحت کنیم و به ذکرت بپردازیم که توبه ما بینایی. (3)
در جای دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دعا کرد که ای سرور و خدای من از تو می خواهم که برایم یاوری از خاندانم قرار دهی که بازویم را بدان قوی کن. پس علی را یاور و برادر
ص:51
من قرار ده و شجاعت را در دل او بنه و هیبتش را در دل دشمن بیفکن. (1)
در ذیل آیه شریفه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ (2)
مومنان به تحقیق برادرانند میان برادران خویش را اصلاح کنید ابن عباس روایت می کند که وقتی این آیه نازل شد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بین مسلمین اخوت را قرار داد بین ابی بکر و عمر و بین عثمان و عبدالرحمان و بین فلان و فلان حتی اخابین أَصْحَابِهِ أَجْمَعِهِمْ عَلَیَّ قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ قَالَ لِعَلِیِّ بْنِ ابیطالب عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا اخوک (3) و بالاخره بین همه اصحاب چنین کرد و آنگاه خطاب به علی بن ابیطالب علیه السلام نمود و فرمود تو برادر منی و من برادر تو هستم.
وَ وَلِیُّهُ وَ صَفِیُّهُ وَ وَزِیرُهُ:
خدایا درود فرست بر امیرالمومنین علی علیه السلام که دوست خاص و برگزیده و وصی و وزیر پیامبرت بود.
علاقه شدید رسول خدا به امیرالمومنین علی علیه السلام زبانزد خاص و عام بود و همه خوب می دانستند که چقدر علی بن ابی طالب علیه السلام مورد لطف ویژه پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم بوده است.
امیرالمومنین می فرماید: شبی تب کردم و تا صبح نخوابیدم. پس پیامبر خدا نیز بیدار ماند و آن شب را در میان من و مصلایش گذراند. مقداری نماز می خواند و سپس نزد من می آمد و از احوالم جویا می شد و مرا می نگریست و کارش این بود تا صبح شد. پس چون نماز صبح با اصحابش خواند فرمود خدایا علی را شفا ده و عافیت بخش که شب را به خاطر بیماری او بیدار ماندم.(4)
ابن ابی الحدید می نویسد چون علی علیه السلام با عمرو به مبارزه پرداخت پیامبر خدا پیوسته دستانش بالا بود و با چشمانی فرو بسته سر به آسمان داشت و پروردگارش
ص:52
را می خواند و چنین می گفت خدایا در جنگ بدر عبیده را از من گرفتی و در جنگ احد حمزه را پس امروز علی را برایم حفظ فرما پروردگارا مرا تنها مگذار هر چند که تو بهترین بازمانده ای. (1)
امیرالمومنین برگزیده پیامبر و وصی و وزیر او بود.
علی بن ابی طالب علیه السلام به امر پروردگار توسط رسول مکرم اسلام به عنوان وصلی و جانشین پیامبر برگزیده شد و بهترین دلیل حادثه بزرگ غدیر خم است که خیلی صریح خداوند تبارک و تعالی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را مامور به نصب خلافت بدون فاصله خویش می نماید و به او می فرماید که اگر در ابلاغ آن کوتاهی کنی رسالتت را ابلاغ ننموده ای. (2)
به گفته حافظ عبدالعزیز غماری دانشمند معاصر سنی حدیث غدیر در بالاترین درجات تواتر است و کسی به جز جاهل و منافق آن ر انکار نمی کند.(3)
در بین عده ای از افراطی ها اینگونه شایع است که مسئله غدیر فقط برای آن بوده که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مردم بگوید که هر که من او را دوست هستم علی نیز دوست اوست. و موضوع انتخاب و برگزیده نمودن علی علیه السلام به عنوان خلیفه بعد از خود ووصی و جانشین نبوده است.
از این آقایان می پرسیم چرا کلام رسول خدا را با کلام پروردگار در قرآن تفسیر نمی کنید.
وقتی خداوند می فرماید: النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ (4)
رسول خدا بر اهل ایمان از خود آنان ولایت بیشتر دارد.
یا خداوند می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ (5)
خداوند سرپرست آننی است که ایمان آورده اند آنها را از تاریکی ها به عالم
ص:53
روشنایی خارج می سازد.
و یا می فرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (1)
سرپرست شما فقط خدا و رسول و کسانی هستند که ایمان آورده اند و نماز را بر پا داشته و در حال رکوع زکات می دهند.
با مراجعه به این آیات این نتیجه به دست می آید که ولی به معنای سرپرست و صاحب ولایت است و در روز غدیر آن اجتماع عظیم به همین منظور تشکیل شد تا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به مردم تفهیم کند که هر کس من سرپرست اویم علی نیز سرپرست اوست. مِنْ کنت مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ
اگر به زعم این کسانی که ولی را به معنای دوست می گیرند بر فرض که درست باشد چرا در بین همه اصحابی که همراه حضرت بودند پیامبر فقط علی علیه السلام را برگزید آیا این خود ارجحیت و برتری امیرالمومنین علی علیه السلام را بر سایرین نمی رساند.
نکته دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در روز غدیر خم سه اصل اعتقادی را قبل از معرفی و نصب امیرالمومنین علیه السلام از مردم اعتراف گرفت و بعد اصل چهارم را بیان کرد.
فرمود: أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الجنه حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ؟ آیا شما شهادت ندادید که خداوند یکی است و غیر از او خدایی نیست و محمد بنده و رسول اوست و بهشت و جهنم و جهان آخرت حق است؟
وقتی از آن سه اصل اعتراف گرفت بعد فرمود: مِنْ کنت مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ یعنی این اصل چهارم مثل سه اصول گذشته مهم و جزء اصول عقاید محسوب می شود.
ص:54
و بعد از نزول آیه شریفه اکمال دین الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا (1) امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را برایتان تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود : اللَّهِ اکبر عَلِیِّ اکمال الدِّینِ وَ إِتْمَامِ النعمه وَ رَضِیَ الرَّبِّ بِرِسَالَتِی وَ الولایه لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی خدا بزرگ است بر کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت و الله اکبر از رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت برای علی بعد از من. (2)
چون خداوند فرموده بود که اگر ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ نکردی پیامبر خوشحال است که خداوند برسالتش رضایت داده است.
حرف حقیر این است که باید برای ترویج و گفت و گوی در حقانیت و اثبات آنچه را در غدیر اتفاق افتاده دوره سال تحت هر مناسبتی از غدیر سخن گفت و یا دو خاطره اش را زنده نگهداشت تا نسل جوان ما و بلکه جوانان دنیای اسلام بفهمند و بدانند چه ظلمی در حق امیرالمومنین علی علیه السلام شده و چگونه حضور در کشورهای اسلامی عالمان و رهبران حکومت های اسلامی مسئله غدیر را مغفول نگهداشته و چیزی از آن نمی گویند.
چنانکه درگذشته نمی گذاشتند حقیقت غدیر برای مردم مکشوف شود. ابوحنیفه به مجلسی که درباره غدیر صحبت بود وارد شد وقتی متوجه شد گفت به اصحاب خود گفته ام در برابر شیعیان به حدیث غدیر اقرار نکنید که شما را محکوم می کنند.
میثم بن حبیب صیرفی که در آن مجلس بود متغیر شد و گفت چر به آن اقرار نمی کنید؟ آیا این مطلب نزد تو ثابت نیست؟ ابوحنیفه گفت ثابت است و خود آن را روایت کرده ام میثم گفت پس چرا به آن اقرار نمی کنید..... در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آن را فرموده و درباره اش خطا به ایراد کرده؟ آنگاه ما دلسوزتر از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باشیم و
ص:55
به خاطر گفته این و آن از نقلش چشم بپوشیم؟!(1)
وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ :
پروردگارا درود فرست بر امیرالمومنین که در اختیار گیرند علم پیامبرت بود.
رسول خدا همه آنچه را از علوم بود به ودیعت در اختیار امیرالمومنین علی علیه السلام قرار داد امام علی علیه السلام می فرمود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا کَانَ و مِمّا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلُّ بَابٍ مِنْهَا یَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِکَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ حَتَّی عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ فَصْلَ الْخِطاب(2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هزار باب از حلال و حرام و از آنچه در گذشته بوده و آنچه تا قیامت رخ خواهد داد به من آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده می شود یعنی هزار هزار باب چندان که دانش خواب ها و بلایا و داوری قاطعانه را فرا گرفتم.
در جای دیگر حضرت می فرماید: لَقَدْ فُتِحَتْ لِیَ السُّبُلُ وَ عُلِّمْتُ الْأَنْسَابَ وَ أُجْرِیَ لِیَ السَّحَابُ وَ عُلِّمْتُ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ فَصْلَ الْخِطَابِ (3)
راه ها برای من بازگشته و نسب ها به من آموخته شده و ابرها برای من به حرکت در آمده اند و دانش خواب ها و بلایا و داوری قاطعانه را آموخته ام.
و نیز فرمود: به خدا سوگند هیچ آیه ای نازل نشد مگر آن که من دانستم درباره چه چیز و در کجا و درباره چه کسی نازل شده است پروردگارم به من دلی خردمند و زبانی رسا و پرسان بخشید. (4)
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علم و دانش امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: أَنَا مَدِینِهِ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَقْتَبِسْهُ مِنْ عَلِیٍّ(5)
من شهر دانشم و علی به منزله در آن هر کس دانش طلب می کند باید از علی علیه السلام فرا گیرد.
ص:56
خود حضرت می فرماید از علومی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من آموخت سینه ام لبریز است و اگر کسی را بیابم که بتواند آن علوم را درک کند در اختیارش خواهم گذاشت. (1)
و نیز فرمود: سلونی قبل ان تفقدونی از من بپرسید پیش از انکه مرا از دست دهید. اگر از یکایک آیه های قرآن بپرسید پاسختان خواهم گرفت از هنگام نزول آن و از اینکه درباره چه کسی نازل شده و هم از ناسخ و منسوخ و خاص و عام و محکم و متشابه و مکی و مدنی آیه ها خبر می توانم داد. (2)
ابن بابویه از حضرت باقر علیه السلام از پدرش از جدش علیهم السلام روایت کرده که چون آیه کل شیی أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ نازل شد ابوبکر و عمر از محل خود برخاستند و گفتند ای رسول خدا آیا مراد از امام مبین تورات است؟ رسول خدا فرمود نه گفتند آیا مراد انجیل است؟ فرمود نه گفتند مراد قرآن است ؟ فرمود نه پس از این امیرالمومنین علیه السلام وارد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِی أُحْصِی اللَّهِ تبارک وَ تَعَالَیْ فِیهِ عِلْمُ کل شیی (3)
این است آن امام مبین این است آن امامی که خداوند تبارک و تعالی در او علم هر چیز را قرار داده است.
خود حضرت بر حسب نقل ابن عباس فرمود: أَنَا وَ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُبِینُ آین الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ رثقه مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ(4)
به خدا سوگند منم امام مبین که بین حق از باطل را جدایی می اندازم و این را از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ارث برده ام.
وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ
خدایا درود فرست بر امیرالمومنین که جایگاه اسرار و رسولت بود.
امیرالمومنین علی علیه السلام اسراری از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرا گرفته بود که هیچ کس جز
ص:57
خداوند تبارک و تعالی و پیامبر و او از آن اسرار مطلع نبودند.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمود: خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگانش را از وقتی که رسول صلی الله علیه و آله وسلم از شیر گرفته شده بود همنشین آن حضرت گردانید تا او را شب و روز به راه بزرگواری ها و مکارم اخلاق جهان سیر دهد و من پی او می رفتم و هر روز از آن اخلاق پرچمی و نشانه ای می افراشت و به من امر می کرد تا از حضرتش پیروی کنم و به ایشان در فراگیری آنها اقتدا نمایم. (1)
امیرالمومنین در بیماری پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هیچ گاه از او جدا نمی شد جز به ضرورت.
یکبار چون برای کاری بیرون رفت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اندکی بهبود یافت و علی علیه السلام را ندید پس در حالی که همسرانش پیرامونش بودند فرمود برادر و همراهم را برایم فرا بخوانید و دوباره بی حال گشته ساکت شد.
پی عایشه گفت: ابوبکر را نزدش بیاورید پس فرا خوانده شد و بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وارد گشت و بالای سر حضرت نشست چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چشمانش را گشود و او را دید از او رو گردانید و ابوبکر برخاست و گفت اگر با من کاری داشت مرا از آن آگاه می کرد.
هنگامی که ابوبکر بیرون رفت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گفته اش را تکرار کرد و فرمود برادر و همراهم را برایم فرا بخوانید پس حفصه گفت عمر را برایش فرا بخوانید پس فرا خواندند و حاضر شد و چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را دید از وی نیز رو گردانید و او هم بازگشت.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: برادر و همراهم را برایم فرا بخوانید پس ام سلمه گفت علی علیه السلام را برایش بیاورید که او جز علی علیه السلام را نمی خواهد.
امیرمومنان فرا خوانده شد و چون به او نزدیک شد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اشاره ای به او کرد پس علی علیه السلام خم شد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مدت زیادی با او نجوا کرد سپس برخاست
ص:58
و در کناری نشست تا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به خواب رفت.
مردم به او گفتند ای ابوالحسن چه چیزی با تو در میان نهاد؟ فرمود هزار باب علم به من آموخت که هر کدامش هزار باب را برمیگشود و مرا به چیزی وصیت کرد که اگر خدا بخواهد بدان اقدام می کنم.(1) و در یک کلام وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: لکل نَبِیٍّ صَاحِبُ سِرِّ وَ صَاحِبُ سِرِّی عَلِیُّ بْنُ ابیطالب (2) برای هر پیامبری صاحب سری است و صاحب سر من علی بن ابیطالب علیه السلام است.
وَ بَابُ حکمته:
همان طور که امیرالمومنین علی علیه السلام باب شهر علم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود باب حکمتش نیز بود.
مقام حکمت به تعبیر قرآن خیر کثیر است و همه کس را نسزد که به این منزلت برسد خداوند درباره حضرت لقمان علیه السلام می فرماید که: وَ لَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الحکمه (3) به تحقیق ما به لقمان رتبه حکمت عطا کردیم.
وَ مَنْ یوت الحکمه فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کثیرا (4) و هر که حکمت آموخت و یا حکمت به او داده شد خوبی فراوان و خیر کثیر را یافته است
حالا صحبت اینجاست که سرچشمه تمام حکمت ها از روز الست تا پایان جهان و حتی جهان آخرت در قلب مقدس رسول مکرم اسلام است و باب ورود به آن حکمت ها شخص امیرالمومنین علی علیه السلام است.
چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: أَنَا دارالحکمه وَ عَلِیٌّ بَابُهَا (5)
من خانه حکمتم و علی در آن است.
همه رفتارها و منش های علی علیه السلام حکیمانه بود ولی در بخش قضاوت های حضرت خیلی دقیق حکمت را از آن گرامی احساس میکنیم و این همه را از
ص:59
دارالحکمه یعنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دریافت کرده بود.
در آن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علی علیه السلام را جهت آموزش احکام و بیان حلال و حرام برای قاضیان یمن فرستاد عرض کرد یا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مرا برای قضاوت می فرستی در حالی که جوان هستم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود نزدیک من بیا حضرت دست بر سینه امیرالمومنین علی علیه السلام گذاشت و عرض کرد: اللَّهُمَّ اهْدِ قَلْبَهُ وَ ثَبِّتْ لِسَانَهُ خداوندا قلب علی را هدایت کن و زبان او را ثابت بدار.
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: دیگر بعد از آن در مقام قضاوت کردن بین دو نفر هرگز شک نکردم. (1)
در زمان حکومت حضرت کودکی متولد شد که دارای دو سر و دو سینه بود و قسمت پایین بدن به هم چسبیده از علی علیه السلام پرسیدند به این بچه چگونه سهم ارث دهند آیا ارث دو نفر را می برد یا یک نفر؟
فرمود صبر کنید به خواب رود آنگاه صدا کنید اگر هر دو سر با هم بیدار شدند ارث یک نفر را می برد و اگر یکی بیدار شد و آن دیگری هنوز در خواب بود ارث دو نفر را می برند. (2)
اگر بیست و پنج سال سکوت کرد و مردم را به حال خودشان گذاشت تا آن سه نفر جای پیامبر بنشینند براساس حکمتش بود و آن زمان هم که هجوم آوردند و با اصرار با حضرتش بیعت کردند باز حکیمانه پذیرفت بدون آنکه چشم داشتی به ریاست و اموال بیت المال داشته باشد و سیره اش در مقابله با سه جنگی که بر او تحمیل کردند جمل و صفین و نهروان نیز از روی حکمت بود و اگر اسلام جوان بعد از آن همه تاخت و تازهای شرورانه منافقین امروز به دست ما رسیده و پایدار مانده مرهون افکار و رفتار حکیمانه آن بزرگوار بوده است.
وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِی إِلَی شَرِیعَتِهِ:
ص:60
خداوندا درود فرست بر امیرالمومنین علی علیه السلام که گویای دلیل قاطع پیامبرت بود و مردم را به شریعت او دعوت می کرد.
یک مقایسه کوتاه بین حکومت سه خلیفه با حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام به خوبی روشن خواهد شد که چه بدعتها و خود رایی ها در عصر آن سه خلیفه انجام گرفت و برعکس مولا علی علیه السلام هر آنچه سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود به اجرا در آورد و لذا وقتی هم که با اصرار خلافت ظاهری را بر حضرت تحمیل کردند فرمود: من به سیره و روش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم عمل خواهم کرد. برای اطلاعات بیشتر بهتر است خواننده گرامی خطبه سوم نهج البلاغه به نام خطبه (شقشقیه) را مرور کند هم از گله های امیرالمومنین علی علیه السلام از آنانکه در گذشته بر مسند خلافت نشستند آشنا شود و هم از علت پذیرش خلافت ظاهری حضرت مطلع گردد و ما در این نقطه از گفت و گو به یک فراز از آن خطبه اکتفا می کنیم:
وَ الَّذِی فَلَقَ الحَبَّهَ، وَ بَرَاءَ النَّسَمَهَ لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَی الْعُلَماءِ اءَنْ لا یُقارُّوا عَلی کِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لاْلَقْیْتُ حَبْلَها عَلی غارِبها وَ لَسَقَیْتُ آخِرَها بِکَاءْسِ اءوَّلِها، وَ لالْفَیْتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اءَزْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ(1)
آگاه باشید سوگند به خدای که میان دانه را شکافت و انسان را خلق نمود اگر حاضر نمی شدند آن جمعیت بسیار که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدا تعالی از علماء و دانایان گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم از ظلم و گرسنه ماندن مظلوم از ستم او هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم و آب می دادم آخر خلافت را به کاسه اول آن و فهمیده اید که این دنیای شما نزد من خوارتر است از عطسه بز ماده است.
و این را اضافه میکنیم که قبول خلافت حضرت طبق فرمایش خود حضرت
ص:61
برای اقامه دلایل قاطع نبوی در زمینه اسلام و ترویج شریعت مقدس آن حضرت بوده است.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ اءَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کانَ مِنّا مُنافَسَةً فِی سُلْطانٍ، وَ لا الْتِماسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، فَیَاءْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ(1)
پروردگارا تو به آن چه بر ما گذشته آگاهی و تو می دانی که همه آنها نه به خاطر رسیدن به حکومت بود ونه برای زیاده طلبی در امر دنیا بلکه تصمیم گرفتم نشانه های دین را در جای خودش قرار دهم و شهرها را اصلاح کنم تا مردم ستمدیده به نوایی برسند و در امنیت قرار گیرند و احکام تعطیل شده ات به اجرا در آیند.
به راستی چرا امیرالمومنین به خدای خویش عرضه می دارد که پروردگارا تو شاهدی که برای احکام تعطیل شده ات قبول خلافت کردم چه شد که احکام اسلام به تعطیلی کشیده شد مرحوم سید شریف الدین در کتاب شریف النص و الاجتهاد صدها مورد از بدعت های خلفاء و غاصبین حقوق اهل بیت علیهم السلام را به رشته تحریر در آورده که همگی جای این سوال را از این آقایان دارد که چگونه به خود اجازه دادند در احکام قطعی اسلام و سنت نبوی دست درازی کنند و در کمال وقاحت حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال و بر دین خدا اموری را بدون استناد به وحی و سنت جزو دین خدا قرار دهند.
علی علیه السلام الدَّاعِی عَلِیِّ شَرِیعَتِهِ بود تمام همت خود را گذاشته بود که اسلام نبوی را ترویج کند چنانکه خود می فرمود: إِنِّی لَعَلِّی أَقَامَهُ حُجَجُ اللَّهِ اقاول وَ عَلِیٌّ نَصَرَهُ دِینِهِ أُجَاهِدَ وَ أُقَاتِلَ(2) همانا من برای برپایی حجت های خدا سخن می گویم و برای یاری دین خدا جهاد و پیکار می کنم.
ص:62
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم درباره اش فرمود:
إِنْ تَوَلَّوْا عَلِیّاً تَجِدُوهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً یسلک بکم الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ (1)
اگر علی را به ولایت و سرپرستی گیرید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را به راه راست می برد.
آنگاه که از موضوع فرمانروایی یا خلافت نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم سخن به میان آمد فرمود: أَنْ وَلَّیْتُمُوهَا عَلِیّاً وحدتموه هَادِیاً مَهْدِیّاً یسلک بکم عَلِیِّ الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ(2)
اگر آن را به علی سپارید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را در راه راست می برد.
وَ خَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ :
پروردگارا بر امیرالمومنین علی علیه السلام درود فرست که جانشین رسولت بود در بین امت او. خلافت بلافصل علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جزو اعتقادات محکم و مستدل ماست و برای اثبات این حقیقت شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بارها به مناسبت های مختلف اذعان و بازگو فرموده که علی جان تو بعد از من جانشین من هستی و اسناد و روایات از طریق اهل سنت درباره این مسئله مهم اعتقادی از اسناد و روایاتی که شیعیان در اختیار دارند بیشتر است و اینجا جا دارد از امثال مولف کتاب گرانقدر الغدیر مرحوم علامی امینی یاد کنم که هر آنچه در احتجاج و اقامه دلیل بر خلافت بلافصل علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آورده از کتابهای مورد قبول و معتبر اهل سنت است و آن بزرگوار با نبود امکانات امروزی برای تحقیق و تفحص خون دل ها خورده و رنج هایی را در سفرهایش متحمل شده تا ثابت کند که همه علماء و محدثین اهل سنت متفق القول هستند که وَ خَلِیفَتِهِ فِی أُمَّتِهِ جانشین بر حق رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم علی علیه السلام بوده است و بس و لاغیر.
ص:63
در این مقال به سه روایت نقل شده از فرقین اکتفا می کنیم:
إِنَّ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَزِیرِی وَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی عَلِیَّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَقْضِی دَیْنِی وَ یُنْجِزُ مَوْعِدِی یَا بَنِی هَاشِمٍ (1)
ای بنی هاشم همانا برادر من وصی من و وزیر من و جانشین من در میان خانواده ام علی بن ابی طالب است. او دین مرا می پردزد و وعده ام را به کار می بندد.
اتاتی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ ربک (یقرئک السَّلَامَ وَ) یَقُولُ لک أَنَّ عَلِیَّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وصیک وَ خلیفتک عَلِیِّ اهلک وَ امتک (2)
جبرئیل نزد من آمد و گفت ای محمد پروردگارت (به تو سلام می رساند و) می گوید همانا علی بن ابیطالب وصی و جانشین تو در میان خانواده ات و امت تو می باشد.
مُشِیرًا إِلَیَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فیکم فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا(3)
یک بار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی علیه السلام اشاره فرمود این برادر و وصی و جانشین من در میان شماست فرمانش را بشنوید و اطاعتش کنید.
وَ مُفَرِّجِ الْکُرَبِ عَنْ وَجْهِهِ:
خدایا درود فرست بر علی بن ابیطالب علیه السلام که زداینده غم و غصه از چهره پیامبرت بود.
بیشترین شادی را مولایمان علی علیه السلام در جبهه های جنگ و جانفشانی هایش برای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم به ارمغان می آورد. آن حضرت خود را سپر بلای رسول خدا کرده بود و در مواقع خطر خطرپذیری می کرد تا جان حبیبش رسول مکرم اسلام را حفظ کند.
ص:64
به نمونه هایی از حرکات شادی آفرین و رفع اندوه از چهره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در تاریخ زندگانی علی علیه السلام اشاره داشته باشیم.
1-شب هجرت: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ(1)
و از مردم کسی است که جان خود را در طلب رضایت پروردگار به معرض فروش می نهد و خداوند به بندگانش مهربان است.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی علیه السلام پیشنهاد کرد که آن شب هجرت در بستر وی بخوابد علی پرسید : اگر چنین کنم شما سالم خواهید ماند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ مثبت داد علی علیه السلام با آمادگی کشته شدن در بامداد و به هنگام رویارویی با مشرکان از این پیشنهاد استقبال کرد و برای موهبت بزرگ سجده شکر به جا آورد. (2)
آری پس از این حرکت خداوند آیه فوق را برای جاودانه کردن این کار بزرگ و ایثار حضرت نازل فرمود که از نظرتان گذشت.
2-جنگ بدر: علی علیه السلام در جنگ بدر پرچم پیرومند سپاه اسلام را در دست داشت چون شب بدر شد پیامبر خدا فرمود چه کسی برای ما آب می آورد؟ پس مردم پا پس کشیدند ولی علی علیه السلام برخاست و مشکی به زیر بغل گرفت به چاه تاریکی در آمد و از آن پایین رفت پس خدای محمد صلی الله علیه و آله وسلم به جبرئیل و میکائیل و اسرافیل وحی کرد که برای یاری محمد صلی الله علیه و آله وسلم و گروهش آماده شوید پس از آسمان فرود آمدند و همهمه ای داشتند که شنونده را می ترساند پس چون رو به روی چاه رسیدند همگی و از روی بزرگداشت و احترام به او سلام دادند.(3)
در همین جنگ بود که طبق بیان امام باقر علیه السلام فرشته ای به نام رضوان در آسمان نداد داد: لَا سَیْفَ إِلَّا ذوالفقار وَ لاَ فَتِی إِلَّا عَلِیٌّ شمشیری جز ذوالفقار و جوان مردی جز علی نیست.
ص:65
3-جنگ احد: در این جنگ سپاه اسلام به خاطر تخلف عده ای سودجو به شدت آسیب دید و در هم شکست و همه به جز امیرالمومنین که پروانه وار شمع وجود پیامبر خدا را در میان داشت و تنی چند فرار را بر قرار ترجیج دادند و پیامبر خدا را در میان نبرد تنها گذاشتند. علی علیه السلام پرچم اصلی جنگ را در دست داشت و در این نبرد جبرئیل شهامت و پیکار علی علیه السلام را ستود و ندای ملکوتی لَا سَیْفَ إِلَّا ذوالفقار وَ لاَ فَتِی إِلَّا عَلِیٌّ مثل جنگ بدر در فضا پیچید.(1)
در این جنگ بیش از نود زخم بر پیکر مولا علی علیه السلام وارد شد تا باعث شد سپاه کفر صحنه را ترک کند و در حفاظت از جان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کوشید.(2)
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در پایان این جنگ فرمود علی از من است و من از اویم جبرئیل گفت و من هم از شمایم ای پیامبر خدا. (3)
جنگ خندق: اری علی علیه السلام مُفَرِّجَ الکرب عَنْ وَجْهِهِ زداینده اندوه از چهره پیامبر خدا بود. در جنگ خندق کاری کرد کارستان که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم عبارتی قابل تامل و دقت درباره اش گفت که هر شیعه مکتب علوی را به وجد می آورد.
ضَرَبَهُ عَلِیٌّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادِهِ الثَّقَلَیْنِ ضربت لعی به عمروبن عبدود در جنگ خندق از عبادت همه عبادت کنندگان دو عالم و انس و جن برتر است. (4)
جنگ خیبر: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در روز فتح خیبر فرمود: فردا پرچم را به دست مردی می سپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند. حمله کننده ای پی در پی است و نه هیچ گاه گریزنده باز نمی گردد تا خداوند به دست او فتح کند.(5)
قَاصِمِ الْکَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ
ص:66
الها بر علی بن ابی طالب درود فرست که شکننده کافران و به خاک مالنده بینی ناپاکان و فاجران بود. برای نمونه کفره و فجره هایی که به دست پر قدرت ید اللهی علی علیه السلام به جهنم واصل شدند مرور می کنیم.
امام علی علیه السلام می فرماید: در جنگ بدر ولید بن عتبه را از پای در آوردم و نیز حنظله بن ابی سفیان به من روی آورد و چون به من نزدیک شد با شمشیر ضربه ای به او زدم که چشمانش از کاسه سر بیرون زد و بی جان به زمین افتاد. کافران علی علیه السلام را مرگ سرخ می نامیدند. این نام را در جنگ بدر به او دادند به دلیل بزرگی ضربه ها و جراحاتی که بر آن وارد ساخت.(1)
راویان شیعه و سنی هر دو نام های مشرکانی را که امیرمومنان در بدر کشت ثبت کرده اند ونقل هر دو گروه با هم موافق و همخوان است و آنها 35 مردی بودند که علی به تنهایی آنها را هلاک کرده است. (2)
در جنگ احد براساس گزارش ابن اسحاق 22 تن از مشرکان کشته شدند که دوازده نفر از آنان را امیرالمومنین علی علیه السلام به خاک هلاکت افکند.(3)
در جنگ خندق بزرگ کافران عمرو بن عبدود به میدان امام علی علیه السلام به سوی او رفت و به نزدیکش رسید و شعری خواند عمرو به او گفت تو کیستی؟ فرمود من علی هستم گفت پسر عبد مناف؟ فرمود من پسر ابوطالبم گفت جز تو ای برادرزاده کسی از عموهایت به میدان بیاید که از تو بزرگتر باشد چرا که من خوش ندارم خون تو را بریزم علی علیه السلام فرمود اما به خدا سوگند من بدم نمی آید که خون تو رابریزم.
عمرو خشمناک شد و از سب فرود آمد و شمشیرش را چون شعله آتش بیرون کشید و خشمگینانه به علی علیه السلام حمله کرد و علی علیه السلام هم با سپرش از او
ص:67
استقبال کرد عمرو با شمشیر ضربه ای بر او وارد کرد که سپر را درید و شمشیر در آن فرو رفت و به سر علی علیه السلام رسید و آن را زخمی کرد و علی علیه السلام هم ضربه ای به رگ گردن او زد پس افتاد و گرد و غبار برخاست و پیامبر خدا تکبیر شنید پس دانست که علی علیه السلام او را کشته است.(1)
در جنگ خیبر پس از گشودن بسیاری از دژها حارث رزم آور مغرور یهودی که نهره هایش به هنگام نبرد لرزه بر اندام ها می افکند با ضربت سهمگین علی علیه السلام بر خاک افتاد و مرحب که کسی توان رویارویی با او را نداشت با شمشیر مولا دو نیم گشت.(2)
کفره و فجره هایی هم بودند که در چهره نفاق به جنگ علی علیه السلام آمدند در همان حدود پنج سال حکومتداری امیرالمومنین علی علیه السلام که حضرت آنها را کشت و در جمل و صفین و نهروان به دوزخ واصل نمود.
الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی :
خداوندا درود فرست بر علی علیه السلام همان کسی که تو او را برای پیامبرت به منزله هارون برادر موسی علیها السلام قرار دادی.
نقش هارون برادر موسی برای این پیامبر اولوالعزم چه بود؟ پاسخ را از قرآن دریافت می کنیم حضرت موسی علیه السلام در آن هنگام که ماموریت یافت تا به سوی فرعون رود و به وی خطاب شد.اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی برو به سوی فرعون که طغیان کرده است. گفت: رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی (3)
پروردگارا سینه ام را گشاده کن کارم را آسان فرما گره از زبانم باز کن تا سخن مرا بفهمد از خانواده ام یک نفر را وزیر ویاورم قرار ده برادرم هارون به وسیله او
ص:68
پشتم را محکم کن او را شریک کارم قرار ده.
ملاحظه می فرمایید حضرت موسی در ضمن دعاهایش کسی را از خداوند طلب م یکند که وزیر و یاورش باشد تا به وسیله او پشتش محکم شود شریک در کارش باشد.
رسول خدا هم به امر پروردگار امیرالمومنین علی علیه السلام را به منزله هارون برادر موسی برای خود قرار داد که تمام آن ویژگی ها را جز مقام نبوت داشت.
حدیث منزلت از احادیث متواتر و مورد قبول فرقین است که فقط حدود صد سند از علماء اهل سنت درباره این حدیث نقل شده است.(1)
در احتجاجی که امام حسن مجتبی علیه السلام بر علیه معاویه کرد و خطبه غرایی ایراد نمود به این حدیث منزلت نیز اشاره فرمود:
وَ قَدْ سَمِعَتْ هَذِهِ الْأَمَهْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ ذلک لِأَبِی إِنَّهُ مِنِّی یمنزله هَارُونَ مِنْ موسی إلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی(2)
این مردم از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدند که درباره پدرم امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود که وی به مانند هارون برادر موسی برای من است جز آنکه پیامبری بعد از من وجود ندارد با یک نگرش به مسئولیت هارون در برابر حضرت موسی خواهیم فهمید که حدیث نبوی چه منظوری را تعقیب میکند یعنی تمام نقش هایی که هارون در حضور و غیاب حضرت موسی علیه السلام داشت علی علیه السلام نیز در حضور و غیبت پیامبر عظیم الشان اسلام داشت. البته ناگفته نماند یک وجه شباهت تاریخی هم وجود داردکه قابل تامل است و آن اینکه در غیبت حضرت موسی علیه السلام مردم دور سامری جمع شدند و به گوساله پرستی روی آوردند و هارون هر چه دلیل و حجت اقامه کرد به حرفش گوش ندادند و پس از ارتحال رسول مکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز سامری زمان و منافقین از فرصت استفاده کرده و در سقیفه جمع شدند و تمام دلایل روشن و نصوص وارده در خلافت بلافصل مولای متقیان را نادیده و ناشنیده گرفتند و
ص:69
درست در همان ایامی که وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مشغول به تغسیل و تکفین و دفن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود به خلیفه تراشی مشغول شدند و از این نظر هم بین هارون برادر موسی علیه السلام با علی علیه السلام و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم تشابه به چشم می خورد.
روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سوار بر مرکب حرکت می کرد در حالی که علی بن ابیطالب علیه لاسلام پیاده راه می رفت پیامبر فرمود یا اباالحسن یا تو هم سوار بر مرکب حرکت کن و یا اینکه از آمدن با من منصرف گردیده و با من همراه نباش زیرا که خداوند بزرگ مرا فرمان داده که هر وقت تو سواره بودی من نیز سوار شوم و هر وقت تو پیاده بودی من نیز پیاده باشم و اگر تو نشستی من بنشینم مگر لازمه حدی از حدود الهی تو را ناچار به قیام کند. خداوند مرا به کرامتی آراسته نکرد مگر آنکه مثل آن را به تو عنایت فرمود. پروردگار مرا به نبوت و رسالت اختصاص داد و تو را ولی من در این زمینه نمود. یا علی: در حدود و سخت ترین امور الهی قیام خواهی کرد. به آن خدایی که محمد را به حق به مقام نبوت رسانید کسی که تو را انکار کند به من ایمان نخواهد آورد و کسی که منکر فضائل تو باشد اقرار به من نمی کند و کسی که به تو کفر ورزد به من ایمان ندارد. یاعلی:فضل تو از فضل من است و فضل من از فضل خداست فضل خدا پیامبر شماست رحمت خدا ولایت علی بن ابیطالب است و شادمانی شیعیان به نبوت و ولایت بهتر است از آنچه را که مخالفان آنها از مال و اولاد در دنیا جمع کرده اند.(1)
در قسمت پایانی صلوات بر امیرالمومنین علی علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام همان دعایی را که جد بزرگوارش روز غدیر خم در حق دوستدارن علی علیه السلام و همان نفرینی که در حق دشمنانش کرد بیان می نماید:
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ
ص:70
أَوْصِیَاءِ أَنْبِیَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ :
پروردگارا دوست بدار هر که علی علیه السلام را دوست می دارد و دشمن بدار هر که با علی علیه السلام دشمنی می کند خدایا هر که علی علیه السلام را یاری می کند یاریش کن و هر که در مقام خوار کردن حضرتش می باشد خوارش کن. الها بر کسانی که بر آن گرامی طرح دشمنی می ریزند از اولین و آخرین لعن فرست. درود فرست بر علی علیه السلام بالاترین درودهایی را که بر هر یک از اوصیاء پیامبرانت فرستادی ای پروردگار جهانیان. ابی هارون عبدی از ابی سعید خدری روایت کرده که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم روزی که مردم را به غدیر خم فرا خواند دستور داد خس و خاشاک زیر درخت را به کلی جاروب کردند این جریان روز پنجشنبه واقع شد که مردم را به سوی علی علیه السلام خواند و بازویش را گرفت و بلندش کرد تا بدانجا که مردم سپیدی زیر بغلش را دیدند و هنوز متفرق نشده بودند که این آیه نازل شد:
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ اکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الْاسْلامَ دیناً
و آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: الله اکبر که خدا دین را کامل ساخت و نعمت را تمام کرد و پروردگار به رسالت من و ولایت علی علیه السلام رضایت داد و سپس فرمود:
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
آنگاه حسان بن ثابت گفت ای رسول خدا اجازه می فرمایی که شعرهایی بگویم؟
فرمود بگو که خدا آن را بر زبانت الهام می نماید.
حسان بن ثابت برخاست و گفت ای بزرگان قریش به دنبال بیانات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در باب ولایت می گویم که:
یُنَادِیهِمْ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَبِیُّهُمْ ***بِخُمٍّ فَاسْمَعْ بِالرَّسُولِ مُنَادِیاً
یَقُولُ فَمَنْ مولاکم وَ ولیکم ؟****فَقَالُوا کم یَبْدُو اهناک التغامیا
الهک مَوْلَانَا وَ أَنْتَ وَلِیُّنَا ***وَ لَمْ تَرْمِنَا فِی الولایه عَاصِیًا
ص:71
فَقَالَ لَهُ: قُمْ یَا عَلِیُّ ؟فَإِنَّنِی ****رضیتک مِنْ بَعْدِی إِمَاماً وَ هَادِیاً
فَمَنْ کنت مَوْلَاهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ ***فکونوا لَهُ أَنْصَارَ صِدْقٍ مُوَالِیاً
هناک دَعَا اللَّهُمَّ ؟ وَالِ وَلِیَّهُ ***وَ کن لِلَّذِی عَاداً عَلِیّاً مُعَادِیاً(1)
در روز غدیر پیغمبرشان ایشان را ندا کرد در خم و چقدر خوب ندای پیامبر را می شنیدند که من مولا و ولی شما هستم آری مردم خود را به کوری نزدند و گفتند ندای تو مولای ما و تو سرپرست مائی و هرگز این خلق از امر تو سرپیچی ندارند آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به علی گفت برخیز که من پسندیدم تو بعد از من امام و راهنما باشی پس هر کس من مولایش بوده ام این شخص سرپرست اوست پس شما یاران و دوستداران او باشید در اینجا دعا کرد خدایا دوست او را دوست دار و هر کس با علی دشمنی ورزد دشمن بدار.
در ادامه خوب است بخشی از دعاهایی که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم درباره امیرالمومنین علی علیه السلام کرده مرور کنیم:
خدایا همان گونه که برادرم موسی گفت می گویم خدایا برای من یاوری از خاندانم قرار ده علی برادرم را پشتم را به او محکم بدار و او را در کارم شریک گردان تا فراوان تسبیحت کنیم و به ذکرت بپردازیم که تو به ما بینائی. (2)
ای سرور و خدای من از تو می خواهم که برایم یاوری از خاندانم قرا ردهی که بازویم را بدان قوی کنی پس علی را یاور و برادر من قرار ده و شجاعت را در دل او بنه و هیبتش را در دل دشمن افکن.(3)
خدایا قلب علی را از علم و فهم و نور و حلم و حکمت و ایمان پر ساز و دانایش کن و او را حفظ کن و از یادش مبر. (4)
خدایا قلب علی را هدایت نما و سینه اش را گشاده کن و زبانش را استوار بدار و
ص:72
او را از گرما و سرما محافظت فرما.(1)
خدایا علی را بیامرز خدایا حق را بر مدار او بچرخان هر جا که بگردد. (2)
خدایا علی را یاری کن و به او عزت بخش و بر او مهر بورز و او را نصرت ده خدایا هر کس او را دوست می دارد دوستش بدار و هر کس با او دشمنی میکند دشمنش بدار. (3)
علی علیه السلام می فرماید بیمار شدم و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر من وارد شد در حالی که می گفتم خدایا اگر اجلم سر رسیده راحتم کن و اگر هنوز مانده مرا شفا بده یا عافیت بخش و اگر بلاست شکیبایی ام بده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود چه گفتی؟ برایش تکرار کردم پس با دستش بر جای درد کشید و سپس گفت خدایا او را شفا بده و عافیت بخش پس از آن دیگر به درد مبتلا نشدم.(4)
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید چیزی را می گویم که پیش از این به کسی نگفته ام روزی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خواستم که برای من آمرزش بخواهد فرمود می کنم پس برخاست و نماز گزارد و چون دستانش را به دعا بلند کرد گوش فرا دادم شنیدم که می فرماید خدایا به حق علی نزد تو علی را بیامرز.
گفتم ای پیامبر خدا یعنی چه؟ فرمود ایا نزد خدا کسی گرامی تر از تو هست که با او به خدا شفاعت جویم؟(5)
عبدالله بن حارث می گوید به علی بن ابیطالب علیه السلام گفتم مرا از بالاترین منزلت نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آگاه کن گفت باشد روزی خوابیده بودم و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نزد می خواند. چون از نمازش فارغ شد گفت ای علی هیچ خیری از خدای متعال نخواستم مگر آنکه مانندش را برای تو خواستم و از هیچ شری به خدا پناه نبردم جز آن که برای تو از آن پناه خواستم.(6)
ص:73
ص:74
صلوات بر سیده نساء العالمین فاطمه علیها السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ کُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ کُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِهَا اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَی وَ حَلِیلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْکَرِیمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَی فَصَلِّ عَلَیْهَا وَ عَلَی أُمِّهَا صَلاةً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْیُنَ ذُرِّیَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ
ص:75
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ :
خدایا درود فرست بر حضرت صدیقه علیها السلام.
راغب اصفهانی می گوید: وَ الصَّدِیقُ مَنْ کثر مِنْهُ الصِّدْقَ وَ قِیلَ بَلْ یُقَالُ لِمَنْ لَا یکذب قَطُّ وَ قِیلَ بَلْ لِمَنْ صَدَّقَ بِقَوْلِهِ وَ اعْتِقَادِهِ وَ حَقِّقْ صَدَّقَهُ بِفِعْلِهِ(1)
صدیق به کسی می گویند که راستی از او فراوان دیده شده باشد و عده ای گفتند صدیق به کسی می گویند که هیچ گاه دروغ نگفته باشد و جمعی گفتند صدیق به کسی گویند که در گفتار و اعتقاد صادق باشد و این صداقت را در عمل محقق بخشد.
خداوند برای مقام صدق ارزش فوق العاده ای قایل است و این مدال افتخار را بر افراد شایسته آن داده مثلا درباره حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (2)
یاد کن در کتاب خود داستان ابراهیم را که او صدیق و پیامبر بود.
ص:76
درست شبیه همین عبارت را درباره حضرت ادریس علیه السلام می فرماید:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ اِدرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (1)
یاد کن در کتاب خود ادریس را که او صدیق و پیامبر بود.
درباره ضحرت مریم علیها السلام هم می فرماید:
مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ(2)
مسیح پسر مریم جز فرستاده خدا نبود و پیش از او فرستادگان دیگری از طرف پروردگار آمدند و مادر او زنی صدیقه بسیار راستگو بود.
یوسف پیامبر علیه السلام در بین مردم زمانش و هم زندانی هایش به صدیق شهرت داشت: یُوسُفَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ (3) یوسف ای مرد صدیق.
خداوند تبارک و تعالی از همه اهل ایمان می خواهد که قرین صادقین باشند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ (4)
شما که ایمان دارید از خدا بترسید و قرین صادقین باشد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سوال شد منظور از صادقین در آیه کیانند؟ فَقَالَ هُمْ عَلِیٌّ وَ فاطمه وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ وَ ذُرِّیَّتُهُمُ الطَّاهِرِینَ إِلَیَّ یَوْمَ القیامه(5)
فرمود ایشان علی و فاطمه و حسن و حسین و فرزندان پاکیزه آنها هستند تا روز قیامت.
ملاحظه فرمودید وجود نازنین حضرت زهرا علیها السلام جزو نامبردگان پدر بزرگوارش به عنوان صادقین می باشد چنانکه در روایت یونس بن ظبیان از امام جعفر صادق علیه السلام آمده که حضرت نه اسم از جانب خداوند برای حضرت زهرا علیها السلام می شمرد که دومین آنها الصدیقه است. (6)
فاطمه علیها السلام غیر از صداقت در گفتار صداقت در رفتار را در حد اعلا داشت.
ص:77
به ویژه در شوهرداری و سرپرستی فرزندان و تعلیم و تربیت آنها او وقتی به زندگی زناشویی تن داد که نه سال و سه ماه بیشتر نداشت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از همان روزهای نخستین زندگی کارها را تقسیم کرد و فرمود کار بیرون خانه با علی بن ابی طالب علیه السلام و کارهای داخل خانه با فاطمه علیها السلام:
فَقَالَتْ فاطمه فَلَا یَعْلَمُ مَا دَاخَلَنِی مِنَ السُّوَرِ إلَّا اللَّهُ باکفانی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ تَحَمُّلَ رِقَابِ الرِّجَالِ (1)
فاطمه علیها السلام سلام می فرماید خدا می داند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای خارج خانه به عهده من نیفتاد تا مجبور شوم با مردها برخورد داشته باشم.
این هم یک نمونه دیگر از صداقت در رفتار فاطمه علیها السلام جابر بن عبدالله انصاری علیه الرحمه چنین نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فاطمه را دید که لباس کم ارزشی پوشیده و با دستش آسیاب می کند و بچه اش را در دامن نهاده شیر می دهد از دیدن این منظره اشکش جاری شد و فرمود دختر عزیزم سختی و مرارت دنیا را بچش تا به شیرینی نعمت های آخرت نایل گردی. عرض کرد یا رسول الله خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم آنگاه این آیه نازل شد. وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی (2)
خدا در قیامت آنقدر به تو عطا می کند که راضی شوی.(3)
صداقت را درباره فاطمه علیها السلام از زبان امیرالمومنین علی علیه السلام بشنویم:
به خدا قسم بعد از ازدواج با فاطمه علیها السلام تا هنگام مرگ او هرگز کاری نکردم که فاطمه غصبناک شود و فاطمه هم هیچ گاه مرا خشمناک ننمود و از دستوراتم سرپیچی نکرد وَ لَقَدْ کنت أَنْظُرُ إِلَیْهَا فتنجلی عَنِّی الْغُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ بنظرتی إلَیْهَا(4)
و هرگاه به خانه می آمدم و به زهرا علیها السلام نگاه می کردم تمام غم و غصه هایم برطرف می شد.
ص:78
فاطِمَهَ:
خدایا درود فرست بر کسی که فاطمه بود.
از مشهورترین اسامی حضرت زهرا علیها السلام فاطمه است که دارای معانی متفاوتی است وجه تسمیه آن بزرگوار به این نام را باید از لابلای کلمات نورانی معصومین علیهم السلام استخراج کرد. لازم است بدون مقدمه وارد این بحث نشویم و ابتدا درباره اهمیت نامگذاری فرزندان شمه ای گفتگو داشته باشیم. امروزه کسانی که صاحب فرزند می شوند یکی از دغدغه هایشان اسمی است که برای فرزند و نوزاد خویش انتخای می کنند بعضی دنبال نام باستانی و ملی می گردند بعضی سراغ بیگانگان از اسلام رفته و اسماء خارجی روی فرزندان می گذارند و بعضی تفعل به قرآن می زنند و بدون آنکه مناسبت را در نظر بگیرند کلمه ای از قرآن را روی فرزند می گذارند و بعضی اسماء معنادار و پرمحتوا رابرمیگزینندو گروهی هم نام های خاندان عصمت و طهارت را زنده نگهداشته و مقید هستند چه دختر و چه پسر از اسماء اهل بیت علیهم السلام و محمد و آل او استفاده نمایند و استناد می کنند به جامعه کبیره آن زیارت نامه ارزشمند که خطاب به ائمه طاهرین علیهم السلام عرض می کنیم اسماوکم فِی الْأَسْمَاءِ .......فَمَا أَحِلِّی اسمائکم(1) اسامی شما در بین اسامی است.... و چقدر نام های شما با حلاوت و شیرین است.
یکبار به امام صادق علیه السلام عرض شد: أَنَا نُسَمِّی باسمائکم وَ أَسْمَاءِ آبائکم فیفعنا ذلک فَقَالَ إِی وَ اللَّهِ(2) ما فرزندان خود را به اسماء شما و پدرانتان نامگذاری می کنیم آیا این عمل برای ما در پیشگاه پروردگار فایده ای دارد؟ امام صادق علیه السلام فرمود آری قسم به پروردگار این کار نفع معنوی دارد.
با این مقدمه فکر می کنم راه صواب مشخص شده باشد که بهترین گزینه کدام است.
ص:79
اما فاطمه در لغت یعنی بریدن و قطع کردن این صیغه که بر وزن فاعل است معنی مفعولی می دهد و به معنی بریده و جدا شده است. سوال فاطمه از چه چیز جدا شده است؟ امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ سُمِّیَتْ فاطمه لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ النَّارِ (1)
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که فرمود نام دخترم فاطمه شد چون که خداوند او و فرزندانش را از آتش جدا می نماید.
در بیانی دیگر آمده که جبرئیل علیه السلام درباره معنای فاطمه به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پاسخ داد: سُمِّیَتْ فاطمه فِی الْأَرْضِ لِأَنَّهُ فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ (2)
نام او را در زمین فاطمه گفتند زیرا که خداوند شیعیان او را از آتش دوزخ جدا می کند.
معنای دیگری هم طبق روایت یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام شده است:
امام علیه السلام به یونس فرمود: أَتَدْرِی أَیْ شیی ء تفسیر فاطمه قُلْتُ أَخْبِرْنِی یَا سَیِّدِی قَالَ فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ(3)
آیا می دانی تفسیر فاطمه چیست؟ گفت برایم توضیح دهید ای آقای من فرمود یعنی او از شر و بدی ها بریده شده است.
مرحوم علامه مجلسی رضوان الله تعالی از امام باقر علیه السلام درباره معنای فاطمه می آورد و خود به شرح و توضیح آن می پردازد.
لَمَّا وَلَدَتْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ أُوحِیَ اللَّهِ عزوجل إِلَیَّ ملک فَأَنْطَقَ بِهِ لِسَانَ محمدصلی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَسَمَّاهَا فاطمه ثُمَّ قَالَ تَعَالَیْ إِنِّی فطمتک بِالْعِلْمِ وفطمتک عَنْ الطَّمْثِ ثُمَّ قَالَ ابوجعفرعلیه السَّلَامُ وَاَللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تبارک وَ تَعَالَیْ بِالْعِلْمِ وَعَنْ الطَّمْثِ بِالْمِیثَاقِ(4)
زمانی که حضرت فاطمه علیها السلام متولد شد خداوند به فرشته ای وحی فرستاد تا بر زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نامه فاطمه را جاری کند و نامش را فاطمه بگذارد سپس پروردگار فرمود ای فاطمه من تو را به علم آراستم و تو را از پلیدی و ناپاکی جدا
ص:80
ساختم. سپس امام باقر علیه السلام می فرماید سوگند به پروردگار خداوند تبارک و تعالی حضرت فاطمه علیها السلام را به علم آراست و از پلیدی دورش ساخت.
امام شرحی که مرحوم مجلسی داده این است که می گوید: فطمتک بِالْعِلْمِ یعنی تو را چنان از علم پر کردم تا به حالت استغناء و بی نیازی رسیدی و اگر خداوند می فرماید وَ فُطِمَتْ عَنِ الطَّمْثِ یعنی تو را به سبب علم از جهل دور ساختم از بدو خلقت و فطرتت تو را عالم به علوم ربانی نمودم و بعد علامه ادامه می دهد که طَمَث کنایه از اخلاق و افعال زشت است یا منظور پلیدی های جسمانی و روحانی است. امام باقر علیه السلام از پدران خویش روایت می کند که بدین جهت نام دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را فاطمه نامیدند چون از هر آلودگی و پلیدی پاکیزه بود و هیچ گاه در دوران عمرش خون حیض و نفاس و استحاضه ندید.(1)
محمد بن مسلم ثقفی می گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود حضرت فاطمه علیها السلام اینگونه فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ در کنار درب جهنم توقف می کند. وقتی روز قیامت می شود بر پیشانی همه افراد نوشته مومن یا کافر. خداوند به کسی که گناهان بسیاری کرده اما دوستدار حضرت فاطمه علیها السلام است امر می کند به سوی آتش برود. ناگاه حضرت فاطمه می بیند که بر پیشانی وی نوشته شد دوستدار فاطمه عرضه می دارد پروردگار من و آقای من نامم را فاطمه نهادی و وعده دادی که هر که من و ذریه من را دوست بدارد از آتش جدا کنی. وعده تو حق است و تو تخلف از وعده ات نمی فرمایی در این لحظه خداوند می فرماید راست گفتی ای فاطمه من تو را فاطمه نامیدم و هر که تو را دوست بدارد و به ذریه ات ارادت داشته باشد وعده دادم از اتش جدا کنم و وعده من حق است و من تخلف از وعده ام نمی کنم. من به بنده ام امر کردم به طرف آتش برود تا تو از او شفاعت کنی و من هم شفاعت تو را بپذیرم تا مقام منزلت تو را به فرشتگانم و پیامبرانم و همه کسانی که در
ص:81
این عالم هستند در نزد خودم نشان دهم بنابراین هر کس را بین پیشانیش مومن یافتی او را داخل بهشت کن.(1)
الزَّکِیَّه:
خدایا درود فرست بر بانویی که پاک روش بود.
فاطمه علیها السلام مثل همه پیامبران و ائمه طاهرین خلقت و خلق پاکیزه داشت نه با اکتساب و تعلیم بلکه به عنایت پروردگار و چون نقطه مرکزی آیه تطهیر بود اراده و مشیت الهی بر این تعلق گرفته بود در عین حالی که خلقت بشری داشت و می توانست خطا کند نمی کرد و زکیه ماند خواهید گفت می شود خداوند کسی را مزکی و پاکیزه خلق کند؟ پاسخ قرآنی داریم که می شود.
وقتی خداوند فرمود و ما روح خود را به سوی او فرستادیم که شبیه انسانی کامل در برابرش نمایان شد. مریم گفت: أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا (2)
من فرستاده پروردگار توام تا پسری پاکیزه بر تو ببخشم.
یا درباره حضرت یحیی از تزکیه لدنی و عنایت و لطف خدا در حق وی می فرماید:
وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا(3)
و در حالی که طفل بود به او مقام نبوت دادیم از جانب خود به او مهربانی و پاکیزگی دادیم واو پرهیزکار بود.
اعتقاد ما بر این است که حضرت زهرا علیها السلام زکیه از جانب خداوند متعال است از اسماء وارده در روایات درباره حضرت زهرا علیها السلام یکی همین زکیه است که در روایت یونس بن ظبیان از امام صادق علیه السلام به عنوان پنجمین نام شریف آن گرامی آمده است.(4)
لازم است خارج از مبحث بالا عرض کنم که بحث تزکیه نفس برای ما اکتسابی
ص:82
است و در اثر مداومت و پشتکار می توان به اندازه ظرف وجودی خویش به این مقام نایل شد که نتیجه اش رستگاری و نیکبختی دنیا و آخرت است.
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا(1) به تحقیق رستگار شد هر که خود را تزکیه کرد و شبیه همین آیه در سوره اعلی آمده. قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی (2)
خداوند تبارک و تعالی هم توصیه می فرماید که خود را تزکیه کنید و هم بی نیازی خود را از تزکیه انسان ها بیان می فرماید. یعنی تزکیه نفس سودی دارد که نصیب خودتان می شود.
وَمَنْ تَزَکَّی فَإِنَّمَا یَتَزَکَّی لِنَفْسِهِ وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ (3)
و هر که راه تزکیه را پیش گیرد نتیجه اش نصیب خودش خواهد شد و بازگشت همه به سوی خداوند است.
وقتی کسی همت کند هر آنچه رذیله اخلاقی است از صفحه دل پاک کند بی شک از کدری در می آید و با صفا می شود. آب کدر پس از آنکه در تصفیه خانه قرار می گیرد و املاح اضافی آن گرفته می شود صاف و قابل شرب می گردد. روح و دل انسان نیز چنین است زیرا که زنگارها و الودگی های گناهان حتی مکروهات آن را مکدر می کند ولی جای امیدواری هست که در اثر توبه واقعی و جبران گذشته با اعمال صالحه خسارت های به وجود آمده را برطرف کرد و این یعنی تزکیه نفس.
تزکیه نفس چیز غیرممکن نیست فقط مقداری مداومت و همت می خواهد و اگر کسی بهانه بیاورد در واقع با اراده خود راه خطا را برگزیده است.
امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید: أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ قَدَّرَ عَلَیَّ أَنْ یُزِیلَ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ فَلَمْ یَفْعَلْ(4)
ناتوان ترین مردم کسی است که قادر باشد از نفس خود رفع نواقص نماید ولی
ص:83
کوتاهی در امر کند.
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت بدرآی ***که صفایی ندهد آب تراب آلوده
راه های عملی تزکیه نفس در کتاب های اخلاق فراوان آمده ولی در این جا فقط به یک حدیث نبوی صلی الله علیه و آله وسلم بسنده می کنیم که اگر کسی خواست کلیتی را برای تزکیه خویش دریافت کند به ژرفای این حدیث نورانی دقت بیشتری بنماید:
إِنَّ النُّورَ إِذَا دَخَلَ الْقَلْبِ انْفَسَخَ وَ انْشَرَحَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ لذلک عَلَامَهْ یُعَرِّفْ بِهَا فَقَالَ التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغَرَرِ وَ الانابه إِلَیَّ دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ (1)
چون بنده را نور حق در دل افتد دل او گشاده و فراخ گردد گفتند ای رسول خدا نشان آن چیست فرمودند از دنیا و دوستی او دور شود و به کار آخرت مشغول و خود را آماده مرگ کند قبل از آنکه فرا برسد.
سه نکته مهم در حدیث که عامل تزکیه و تطهیر نفس است 1-ترک دوستی و محبت به دنیاست که طبق فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام علاقه به دنیا راس هر خطا و معصیت و فتنه هاست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حُبُّ الدُّنْیَا أَصْلُ کل معصیه وَ أَوَّلُ کل ذَنْبٍ (2)
دنیادوستی ریشه هر معصیت و آغاز هر گناهی است.
امام علی علیه السلام حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ الْفِتَنِ وَ أَصْلُ الْمِحَنِ (3)
دنیا دوستی منشا فتنه ها و ریشه محنت هاست.
امام صادق علیه السلام رَأْسِ کل خطیئه حُبُّ الدُّنْیَا(4)
منشا هر گناهی دنیا دوستی است.
ص:84
2-پرداخت به کار آخرت مومن برای تزکیه نفس و مزکی شدن نیاز به کارهای آخرتی دارد و باید تمام همت خود برای چیزهایی که به درد آخرتش می خورد مصروف بدارد این وعده مولایمان علی علیه السلام است که فرمود:
مِنْ جَعَلَ کل هَمُّهُ لاخرته ظَفِرَ بِالْمَأْمُولِ (1)
کسی که تمام هم خود را مصروف آخرتش کند به این آرزو یعنی آخرت خوب خواهد رسید.
3-کسی خود را آماده مرگ می کند قبل از آنکه به سراغش آید یعنی این روحیه نیاز به مقدمه اصلاح نفس دارد تا تزکیه به وجود نیاید و زنگارها از صفحه دل زدوده نشود این آمادگی ایجاد نخواهد شد و لذا کسی مستعد مرگ است که خاطرش جمع است که خود را تصفیه و پالایش کرده و رذایل را از درون بیرون ریخته و با یک دنیا صفای باطن به ملاقات پروردگار می شود و الا طبق فرمایش امام علی علیه السلام کیف یَعْمَلُ للاخره الْمَشْغُولِ بِالدُّنْیَا(2) کسی که سرگرم دنیاست چگونه می تواند بر آخرت کار کند و مستعد برای جهان دیگر باشد.
در این قسمت چه زیباست از روح مقدس زکیه دو عالم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام استمداد بطلبیم و عرضه بداریم بانویی که اسوه ی مردان نیز هستی از خداوند تبارک و تعالی بخواه توفیق تزکیه نفس و مزکی شدن را نیز به ما عنایت فرماید چرا که شما خاندان مستجاب الدعوه و آبرومند در خانه خدایید شاید به دعای شما بزرگواران فضل پروردگار متعال شامل حالمان شود و در این باقیمانده از عمر به پاکیزه کردن ضمیر خود اقدام عاجل کنیم. انشاالله.
حَبِیبَةِ حَبِیبِکَ وَ نَبِیِّکَ:
خدایا درود فرست بر محبوبه محبوبت و پیامبرت.
خدا می داند که رسول گرامی اسلام چقدر فاطمه علیها السلام را دوست می داشت آنقدر این معصومه مورد علاقه پدر بود که هر وقت می خواست به سفر برود ابتدا به سراغ
ص:85
فاطمه علیها السلام می رفت و مدتی نزد او می نشست و هنگامی که از سفر بر میگشت نیز اولین کسی را که دیدار می کرد دخترش زهرا علیها السلام بود و می فرمود:
فَداها ابُوها پدرش به فدای او باد. (1)
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: فاطمه بُضْعِهِ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهُ فَقَدْ سَاءَنِی فاطمه أَعَزُّ النَّاسِ عَلَیَّ (2)
فاطمه پاره تن من است هر کس او را مسرور کند من را مسرور کرده و هر که به وی بدی کند به من بد کرده فاطمه عزیزترین مردم است نزد من.
این روایت را عایشه نقل می کند که: إِنَّهُ مَا کان مِنَ الرِّجَالِ أَحَبُّ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ مِنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ لاَ مِنَ النِّسَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ (3)
به تحقیق هیچ کس از بین مردان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم محبوب تر از علی علیه السلام نبود و هیچ کس در بین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم محبوب تر از فاطمه علیها السلام نبود.
یک بار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به علی علیه السلام درباره محبوبه اش فرمود: یَا عَلِیُّ إِنَّ فاطمه بُضْعِهِ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرِهِ فوادی (4)
ای علی به تحقیق فاطمه پاره تن من و نور چشم من و ثمره قلب من است.
در جای دیگر اضافه بر بیانات فوق فرمود: وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ (5)
فاطمه آنچنان روحی است که در وجود من است.
شدت علاقه رسول خدا نسبت به حضرت زهرا را می توان در این خطاب جست جو کرد که پدر به دختر خطاب مادر و یا ام به معنای بنیان و اساس داشته است.
امام صادق از امام باقر علیه السلام نقل می کند که : أَنْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ کانت تکنی أُمِّ أَبِیهَا(6)
به تحقیق که فاطمه علیها السلام کنیه اش ام ابیها بود و به این نام خوانده می شد.
ص:86
ابن عباس می گوید یک بار عایشه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وارد شد و دید که پیامبر زهرایش را می بوسد گفت آیا او را دوست می داری؟ فرمود:
أَمَّا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لاَ زددت لَهَا حُبّاً بدان اگر سوگند به پروردگار می دانستی که من چقدر فاطمه را دوست می دارم محبت تو نیز به او زیاد می شد. فاطمه من نطفه اش برگرفته از میوه بهشتی است و لذا فَإِذَا أَشْفَقْتُ إِلَیَّ الجنه شَمِمْتُ رائحه فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ (1) هر وقت مشتاق بهشت می شوم بوی بهشت را از فاطمه ام استشمام می کنم.
عایشه اعتراف می کند که ندیدم کسی جز فاطمه از نظر کلام و بیان حدیث شبیه ترین به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد. هر وقت فاطمه بر پیامبر وارد می شد تمام قد در برابرش می ایستاد به او خیر مقدم می گفت و دست او را می بوسید و فاطمه را سر جای خود می نشاند. (2) هنگامی که این آیه شریفه نازل شد که لاَ تجعلو دُعَاءَ الرَّسُولِ بینکم کدعاء بعضکم بَعْضاً (3)
صدا کردن پیامبر را بین خودتان مانند صدا کردن همدیگر قرار ندهید.
یعنی با القاب و احترام مثل یا رسول الله یا نبی الله و امثال آن. امام صادق علیه السلام می فرماید: حضرت زهرا علیها السلام نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را با القاب و احترام خاص صدا می زد تا به فرمان الهی عمل کند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر فاطمه وارد شد و فرمود:
یَا فاطمه أَنَّهَا لَمْ تَنْزِلْ فیک وَ لاَ فِی اهلک وَ أَلْ فِی نسلک أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا منک إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الغلظه مِنْ قُرَیْشٍ أَصْحَابِ الْبَذَخِ وَ الکبر قُولِی یَا أَبَهْ فَإِنَّهَا أُحْیِی لِلْقَلْبِ وَ أَرْضِی لِلرَّبِّ(4)
فاطمه جان این آیه درباره تو و خانواده ات و فرزندانت نازل نشده تو از منی و من از توام بلکه این آیه درباره اهل جفا و غلظت و سخت دل از قریش که اصحاب
ص:87
کبر و نخوتند نازل شده است.
فاطمه جان تو به من بگویی پدرجان قلبم را زنده می کند و پروردگار را راضی می نماید یک بار علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام در برابر رسول خدا نشسته بودند علی علیه السلام عرض کرد:
أَیُّنَا أَحَبُّ الیک أَنَا اوهی فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ هِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْهَا (1)
کدام یک ما نزد تو محبوب تریم من یا فاطمه؟ فرمود فاطمه محبوب تر است نزد من و تو عزیزتر از وی هستی برای من.
ابوسعید خدری می گوید حضرت زهرا علیها السلام عزیزترین مردم نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود یک روز پیامبر بر فاطمه وارد شد در حالی که مشغول نماز بود در بین نماز کلام و صدای رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را شنید. نماز را به پایان رساند و از محل نماز و مصلای خود خارج شد سپس به آن حضرت سلام کرد در این بین رسول خدا دستی بر سر فاطمه علیها السلام کشید و فرمود: یَا بَنِیهِ کیف أَمْسَیْتَ رحمک اللَّهُ عَشِّینَا غَفَرَ اللَّهُ لک(2)
دخترم چگونه شب را به سر نمودی خداوند تو را رحمت کند در این شب که بر ما گذشت خداوند تو را مشمول غفران خویش قرار داد.
وَ أُمِّ أَحِبَّائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ :
خدایا بر مادر محبوبانت و برگزیدگانت درود فرست.
زهرای اطهر علیها السلام تنها مادر یازده امام معصوم علیها السلام نبود بلکه مادر تمامی سادات در طول تاریخ است و هر دختر و پسر سید و سیده حق دارد بانوی عظمای دو جهان را مادر خطاب کند.
حضرت زهرا علیها السلام ریشه و بنیان هستی است وقتی زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که از نظر رتبه و منزلت قابل مقایسه با آن بزرگوار نیستند ام البنین خوانده می شوند. النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ (3) رسول خدا بر اهل ایمان از خود
ص:88
آنان سزاوارتر است و زنان پیامبر مادران آنها محسوب می شوند.
به طریق اولی هر ارادتمندی به حضرت زهرا علیه السلام حق دارد پاره تن پیامبر و تنها دختر آن حضرت را مادر خطاب کند.
لازم به ذکر است که علی رغم آنکه امثال عاص بن وائل ها و کافران بعد از مرگ ابراهیم پسر پیامبر حضرتش را ابتر یعنی بدون عقبه و فرزند خواندند خداوند سوره کوثر را نازل کرد و به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مژده کوثر داد و فرمود که: إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ما به تو خیر فراوان دادیم بنابراین برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که دشمن تو مقطوع النسل و بی دنباله است.
کوثر همان فاطمه بود که خیر فراوان بود و از برکت وجود او غیر از یازده امام معصوم علیهم السلام نسل سادات که طبق آمار تقریبی در سال 1390 نزدیک به هشتاد میلیون هستند اضافه بر اینکه عده زیادی از فرزندان فاطمه علیها السلام در سراسر جهان هستند که خود از سیادت خود بی خبرند در حالی که از ذریه آن حضرت می باشند.
و باز اضافه بر اینکه مرحوم سید مرتضی علم الهدی شاگرد شیخ مفید قائل بود آنانی که مادرشان سید است نیز سیدند و حتی می توان به آنها سهم سادات داد و ناگفته نماند با شهادت محسن بن علی علیها السلام که با سکوت جبت و ضربه طاغوت کشته شد از تولد یک سوم از نسل فاطمه و سادات ممانعت به عمل آمد.
اگر ام را از این محدوده خارج کنیم به قول راغب اصفهانی به ریشه واصل هر موجودی اطلاق می شود.
یُقَالُ لکل مَا کان أَصْلًا لِوُجُودِ شییء اَوْ تَرْبِیَتُهُ اَوْ إِصْلَاحِهِ اَوْ مَبْدَئِهِ أَمْ(1)
به هر چیزی که اصل و ریشه بر وجود چیزیا یا در تربیت و اصلاح آن دخالت داشته و یا باعث وجود آن شود ام گفته می شود.
الَّتِی انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
ص:89
خدایا درود فرست بر فاطمه ای که او را برگزیدی و بر او برتری بخشیدی و وی را بر زنان عالم امتیاز دادی.
درباره حضرت مریم علیها السلام خداوند می فرماید:
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ (1)
و فرشتگان گفتند ای مریم خدا تو را برگزیده و پاک کرده و بر زنان زمانه برتری داده است.
جلال الدین سیوطی در تفسیر خود ذیل آیه شریفه دو روایت نقل می کند:
ابن ابی شیبه و ابن جریر از فاطمه علیها السلام روایت کرده اند که گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: أَنْتَ سَیِّدِهِ نِسَاءِ أَهْلِ الجنه لاَ مَرْیَمَ الْبَتُولُ (2) تویی سیده زنان اهل بهشت نه مریم بتول.
ابن عساکر از طریق مقاتل از ضحاک از ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روایت کرده که فرمود چهار زن سیده زنان زمان خودشان بودند مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم وَ أَفْضَلُهُنَّ عَالِمًا فاطمه و بالاترین آنها از حیث دوران فاطمه است.
ابن عباس نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: وَ أَمَّا ابْنَتِی فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ فَإِنَّهَا سَیِّدِهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ (3)
و اما دخترم فاطمه علیها السلام به تحقیق سیده زنان عالم است از اول خلقت تا آخر خلقت.
امام صادق علیه السلام در ضمن نقل مطالبی در ادامه می فرماید که رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرمود:
فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ سَیِّدِهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِی مِحْرَابِهَا فَیُسَلِّمُ عَلَیْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ ملک مِنَ الْمُقَرَّبِینَ وَ یُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ
ص:90
الملائکه مَرْیَمَ فَیَقُولُونَ یَا فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ إنَّ اللَّهَ اصطفاک وَ طهرک وَ اصطفاک عَلَیَّ نِسَاءٌ الْعَالَمِینَ (1)
فاطمه سیده زنان عالم است از اول خلقت تا آخر خلقت و به تحقیق وقتی حضرت زهرا علیها السلام در محراب عبادت خود می ایستاد هفتاد هزار فرشتگان مقرب الهی بر او سلام می کردند و وی را همان طور ندا می دادند که برای مریم ندا دادند و می گفتند ای فاطمه علیها السلام خدا تو را برگزیده و پاک کرده و بر همه زنان عالم تو را برتری داده است.
همان گرامی در جای دیگر می فرماید یک شب که حضرت زهرا مورد چنین خطابی از ناحیه فرشتگان قرار گرفت به فرشتگان فرمود:
أَلَیْسَتْ المفضله عَلَیَّ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ مَرْیَمَ کانت سَیِّدِهِ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عزوجل جعلک سَیِّدِهِ نِسَاءِ عالمک وَ عَالَمِهَا وَ سَیِّدُهُ نِسَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ (2)
آیا این مریم بنت عمران نیست که مقام برترین زنان عالم را داراست؟ فرشتگان پاسخ دادند مریم برترین زنان در زمان خود بود ولی خداوند عزوجل تو را برترین زنان عالم خود و عالم مریم و برترین زنان اول خلقت تا آخر خلقت قرار داده است.
از جمله احتجاجات امیرالمومنین علی علیه السلام با معاویه این بود که مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ منکم حماله الْحَطَبِ(3) بهترین زنان عالم از ماست و حماله الحطب یعنی زن ابولهب ام جمیل که مورد ملامت پروردگار در قرآن قرار گرفته از شماست.
ودر پایان این قسمت جا دارد که دعایی را که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره خاندان خود کرده از نظر بگذرانیم و متوجه شویم چقدر حضرت زهرا علیها السلام و شوهر و فرزندانش مورد سفارش و احترام پیامبر عظیم الشان اسلام بودند.
إِنَّ عَلِیّاً علیه السلام وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ علیها السلام سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ابْنَتِی
ص:91
وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیها السلام سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَلَدَایَ مَنْ وَالَاهُمْ فَقَدْ وَالَانِی وَ مَنْ بَرَّهُمْ فَقَدْ بَرَّنِی وَصَلَ اللَّهُ مَنْ وَصَلَهُمْ وَ قَطَعَ اللَّهُ مَنْ قَطَعَهُمْ وَ نَصَرَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَهُمْ وَ خَذَلَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَهُمْ اللَّهُمَّ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ ثَقَلٌ وَ أَهْلُ بَیْتٍ فَعَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ أَهْلُ بَیْتِی وَ ثَقَلِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیرا(1)
علی بن ابی طالب وصی و جانشین من است همسرش فاطمه سیده زنان عالم است که دختر من است حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند که دو پسرانم هستند.
هر کس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنها دشمنی ورزد با من دشمنی کرده هر که با آنها مخالفت کند بامن مخالفت کرده و هر که بر آنها جفا روا دارد به من جفا کرده و هر که بر آنها نیکی کند به من نیکی کرده خدایا صله کنندگان به آنها صله شان محکم کن و هر که با آنها قطع می کند نابودش کن و هر که آنان را یاری می رساند کمکشان کن و هر که آنان را خوار می نماید خوارش فرما. پروردگارا اگر هر کدام از پیامبرانت ثقل دارند ثل من اهل بیت من علی فاطمه و حسن و حسین هستند پس رجس و پلیدی را از آنها دور ساز و پاک و پاکیزه شان قرار ده.
اللَّهُمَّ کُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا :
خدایا از کسانی که بر او ظلم کردند و حقش را ضایع نمودند انتقام بگیر.
قبل از ورود به اینکه چه ظلمی بر آن گرامی کردند و چه حقی از ایشان ضایع نمودند لازم است بدانیم که همه ظالمان و حق کشان نسبت به حضرت زهرا علیها السلام بارها و بارها سفارش مودت و احترام بر او عترت پیامبر را از دو لب رسول الله و گاهی آیات شریفه قرآن شنیده بودند و با این حال ظلم و تعدی را به فرزندان رسول
ص:92
خدا صلی الله علیه و آله وسلم را پایه گذاری کردند.
قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی (1)
بگو من از شما مزد رسالت نمی خواهم جز مودت نسبت به خویشاوندانم.
ابن عباس می گوید همین که این آیه نازل شد عده ای گفتند یا رسول الله منظور ایه کیانند که خداوند ما را امر به مودت بر آنها نموده؟ فرمود علی و فاطمه و فرزندان آنها.(2)
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می نویسد از طریق صحیح از حسن بن علی علیه السلام روایت شده که برای مردم خطبه خواند و ضمن خطبه فرمود:
أَنَا مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ الَّذِینَ افْتَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلِیِّ کل مُسْلِمٍ فَقَالَ قُلْ لَا اسئلکم عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الموده فِی الْقُرْبَیْ (3)
من از آن خاندان هستم که خداوند مودت و دوستی آنان را به هر مسلمانی واجب کرده می فرماید ای پیامبر بگو من از شما مزد رسالت نمی خواهم جز مودت نسبت به خویشاوندانم.
حسین بن سعید می گوید محضر امام باقر علیه السلام نشسته بودم به من فرمود خداوند متعال می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی (4)
پروردگار امر می کند به عدل و احسان و بخشیدن حق خویشاوندان امام علیه السلام فرمود: الْعَدْلِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ وَ الْإِحْسَانِ عَلِیٌّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ ذِی الْقُرْبِیُّ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ (5)
منظور از عدل در آیه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و احسان علی بن ابی طالب علیه السلام و خویشاوند فاطمه علیها السلام است.
آیا ظالمان به حقوق فاطمه علیها السلام بارها روایت ذیل را از پیامبر شنیده بودند.؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
یَا فاطمه إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ
ص:93
لغضبک وَ یُرْضِی لرضاک (1) ای فاطمه به تحقیق خداوند به غضب تو غضبناک می شود و به رضایت تو راضی می گردد.
شیعه و سنی نقل کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: إِنَّمَا فاطمه بُضْعِهِ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبْتُهَا فَقَدْ أَغْضَبَنِی (2)
به تحقیق فاطمه پاره تن من است هر که او را غضبناک کند بی شک مرا غضبناک کرده است.
فَقَالَ عُمَرُ: سَمِعْت الثقه مِنْ الصحابه أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِلَهَ وَسَلَّمَ قَالَ فاطمه بُضْعِهِ مِنِّی یُرْضِینِی مَا أَرْضَاهَا وَ یُسْخِطُنِی مَا أَسْخَطَهَا فَوَاَللَّهِ إِنِّی لَحَقِیقٌ أَنْ أَطْلُبَ رَضِیَ رَسُولُ اللَّهِ وَ رِضَاهُ وَ رِضَاهَا فِی رَضِیَ وَلَدِهَا (3)
عمر می گوید از اصحاب مورد وثوق شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود فاطمه پاره تن من است هر کس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده و هر که او را خشمناک نماید مرا خشمناک ساخته قسم به پروردگار بر خود لازم دانستم که رضایت رسول خدا را طلب کنم چون رضایت پیامبر و رضایت حضرت زهرا در رضایت فرزند زهراست.
از طریق اهل سنت نقل شده که
خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِلَهَ وَسَلَّمَ وَ قَدْ أَخَذَ بِیَدِ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ وَ قَالَ مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فاطمه بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِیَ بُضْعِهِ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِیَ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذی اللَّهِ(4)
یک بار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از منزل خارج شد در حالی دست حضرت زهرا علیه السلام را در دست داشت فرمود هر کس این شخص را می شناسد که شناخته هر که نمی شناسد این فاطمه دختر محمدصلی الله علیه و آله وسلم است و او پاره تن من و او قلب من است بنابراین هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر که مرا اذیت نماید خدا را اذیت کرده است.
پس از بررسی کوتاه درباره جایگاه حضرت زهرا علیها السلام نزد خدا و رسول او این سوال مطرح است پس چرا به محض آنکه پیامبر خدا رحلت نمود اذیت ها و آزارها
ص:94
نسبت به این بانوی بزرگوار و شوهر و فرزندانش آغاز شد.
امام حسن عسکری علیه السلام در بخش درود بر حضرت فاطمه علیها السلام از خداوند درخواست می کند بار پروردگار تو انتقام ظالمان به حقوق حضرت زهرا و غاصبین حقش را بگیر. مگر چه ظلمی درباره ایشان شد و چه حقی از ایشان ضایع گردید که امام یازدهم علیه السلام مطالبه آن را از خداوند مسئلت می جوید.؟
همه می دانیم که با ارتحال پیامبر عظیم الشان اسلام در حالی که مولای متقیان امیرالمومنین علیه السلام مشغول تغسیل و تکفین و تدفین آن حضرت بود و هنوز بدن مطهر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روی زمین بود عده ای در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا برای رسول خدا جانشین تعیین کنند وقایع سقیفه از زبان سلمان فارسی رحمه الله:
بان بن عیاش از سلیم بن قیس نقل می کند که گفت از سلمان فارسی شنیدم که چنین گفت هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از دنیا رفت و مردم آنچه می خواستند کردند ابوبکر و عمر و ابوعبیده ی جراح نزد مردم آمدند و با انصار به مخاصمه برخاستند و آنان را با حجت و دلیل علی علیه السلام را محکوم کردند و چنین گفتند ای گروه انصار قریش از شما به امر خلافت سزاوارترند زیرا پیامبر از قریش است و مهاجرین از شما بهترند زیرا خداوند در کتابش ابتدا آنان را ذکر کرده و ایشان را فضیلت داده است پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هم فرموده است امامان از قریش اند.
سلمان فارسی می گوید کار مردم را به علی علیه السلام در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را غسل می داد خبر دادم و گفتم ابوبکر هم اکنون بر فراز منبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قرار گرفته و مردم به این راضی نمی شوند که با یک دست با او بیعت کنند بلکه با هر دو دست راست و چپ با او بیعت می کنند.
علی علیه السلام فرمود ای سلمان آیا می دانی اول کسی که با او بر منبر پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم بیعت کرد که بود؟ عرض کردم نه ولی او را در سقیفه بنی ساعده دیدم هنگامی که انصار محکوم شدند و اولین کسانی که با او بیعت کردند مغیربن شبعه و سپس بشیر بن سعید و بعد ابوعبیده جراح و بعد عمر بن خطاب و سپس سالم مولی ابی
ص:95
حذیفه و معاذ بن جبل بودند فرمود درباره اینان از تو سوال نکردم آیا دانستی هنگامی که از منبر بالا رفت اول کسی که با او بیعت کرد که بود؟ عرض کردم نه ولی پیرمرد سالخورده ای که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جای سجده ای بود که پینه آن بسیار بریده شده بود او به عنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمی کرد و در حالی که می گریست گفت سپاس خدایی را که مرا نمیرانید تا تو را در این مکان دیدم دستت را برای بیعت باز کن ابوبکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد سپس گفت روزی است مثل روز آدم و بعد از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.
علی علیه السلام فرمود ای سلمان می دانی او که بود؟ عرض کردم نه ولی گفتارش مرا ناراحت کرد گویی مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را با شماتت و مسخره یاد می کرد فرمود او ابلیس بود خدا او را لعنت کند.(1)
برای بیعت گرفتن از علی علیه السلام نقشه حمله به خانه حضرت زهرا علیها السلام به چه صورت طراحی شد؟ ابوبکر قنفذ را نزد امیرالمومنین علی علیه السلام فرستاد و عده ای کمک نیز به همراهش قرار داد او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست ولی حضرت به آنان اجازه نداد اصحاب قنفذ به نزد ابوبکر و عمر برگشتند در حالی که آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد عمر گفت بروید اگر به شما اجازه داد وارد شوید وگرنه بدون اجازه وارد شوید.
آنها آمدند و اجازه خواستند حضرت زهرا علیها السلام فرمود به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید. همراهان او برگشتند ولی خود قنفذ ملعون آنجا ماند آنان به ابوبکر و عمر گفتند فاطمه چنین گفت و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم عمر عصبانی شد و گفت ما را با زنان چه کار است.
ص:96
سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند آنان هیزم برداشتند و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشت و آنها را اطراف خانه علی و فاطمه و فرزندانش علیهم السلام قرار دادند سپس عمر ندا کرد به طوری که علی و فاطمه علیها السلام بشنوند و گفت به خدا قسم ای علی باید خارج شوی و با خلیفه پیامبر بیعت کنی وگرنه خانه را با خودتان به آتش می کشم.
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد حضرت زهرا علیها السلام در مقابل او در آمد و فریاد زد یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و به پهلوی حضرت زهرا علیها السلام زد آن حضرت ناله کرد یا اَبَتاهُ عمر تازیانه را بلند کرد و به بازوی حضرت زد آن حضرت صدا زد یا رسول الله ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتاری کردند.(1)
این هم د رروایت آمده که عمر با پایش به در زد در شکست و فاطمه پشت در تحت فشار قرار گرفت و پهلویش شکست و میخ در به سینه حضرت وارد شد و خون جاری گشت در همین لحظات فرزند در رحم حضرت در اثر فشار در سقط شد و حضرت فریاد برآورد یَا فَضَّهُ فخذینی فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِی إِحْشَانِی (2) ای فضه مرا دریاب که به خدا سوگند فرزند در رحم کشته شد.
بعد این حادثه دلخراش و جانکاه غصب فدک انجام گرفت که امام حسن عسکری علیه السلام با کنایه و اشاره بدان پرداخته است خدایا انتقام از کسانی که بر حضرتش ظلم روا داشتند بگیر و بعد عرض می کند وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا استخفاف حق حضرت زهرا علیها السلام غصب فدک بود.
وَ آتِ ذَا الْقُرْبِیُّ حَقُّهُ(3) فَاتَ ذالوبی حَقِّهِ(4)
حق خویشاوند را به او بده همان طور که ملاحظه کردید این امریه از جانب
ص:97
پروردگار در قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دوباره تکرار شده و نشان اهمیت آن است.
ابان بن تغلب می گوید به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فدک را در اختیار حضرت فاطمه علیها السلام گذاشت بعد از آنکه این آیه نازل شد ابان ادامه می دهد پیامبر فدک را به فاطمه عطا کرد قَالَ بَلِ اللَّهُ أَعْطَاهَا (1)
فرمود بلکه خداوند به او عطا کرد.
در روایتی دیگر عبدالرحمان از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود همین که آیه شریفه وَ آتِ ذالقربی حَقِّهِ را نازل کرد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به جبرئیل فرمود: مسکین را دانستم ولی ذوی القربی چه کسانی هستند؟ گفت ایشان اقربای تو می باشند.
در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه علیهم السلام را دعوت کرد و فرمود:
إِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی أَنْ اعطیکم مَا أَفَاءَ عَلَیَّ قَالَ اعطیتکم فدکا (2)
پروردگارم مرا رمان داده تا از آنچه بهره برده ام به شما بدهم و اینک فدک را به شما می بخشم.
در اینجا برای اینکه خواننده گرامی بداند که فدک به امر پروردگار به حضرت زهرا علیها السلام بخشیده شده و ارتباط با ارث ندارد و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در زمان زنده بودنش آن را به نام فاطمه علیها السلام نموده و تا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در قید حیات بود کارگران حضرت زهرا در آن باغات کار می کردند و حضرت زهرا علیها السلام منافعش را در اختیار فقراء مدینه می گذاشت و بعد از رحلت رسول خدا با جعل حدیث الْأَنْبِیَاءِ لَا یُورَثُ پیامبران از خود ارث نمی گذارند فدک را غصب کردند ما به استدال شخص حضرت زهرا در خطبه آتشین فدکیه اش اکتفا می کنیم.
ای مسلمانان ایا ارثم ستانده می شود؟ ای پسر ابی قحافه: آیا در کتاب خدا نوشته شده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ به تحقیق افترایی
ص:98
بزرگ آورده ای آیا دانسته و از روی عمد کتاب خدا را رها کرده و پشت سر افکندید آنجا که می فرماید: وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ (1) و سلیمان از داوود ارث برد. و نیز در آنجا که از خبر یحیی و ذکریا گزارش می دهد می فرماید: فَهَبْ لِی مِنْ لدنک وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ(2) از جانب خودت به من جانشینی ببخشای که از من و از آل یعقوب ارث ببرد .... پس آیا خدای متعال شما را به آیه ای مخصوص گردانیده است که پدرم را از آن خارج فرموده است یا می گویید من و پدرم اهل دو دین می باشیم و از هم ارث نمی بریم؟ آیا من و پدرم پیر و یک دین نمی باشیم یا که شما خصوص و عموم قرآن را از پدرم و پسر عمویم بهتر می دانید.... ابوبکر در پاسخ گفت خدا راست گفت و رسول خدا راست گفت و دخترش راست گفت تو معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمتی و پایه دین و حقیقت برهان و حجتی. سخن درست تو را رد نمی کنم و خطابه ات را ناپسند نمی شمرم این جماعت مسلمانان در میان من و تو حکم می باشند. زمامداری را اینان برگردن من افکندند و من به اتفاق کلمه ایشان آن را پذیرا شدم نه به زور و استبداد متوسل شدم و نه چیزی را به خود اختصاص دادم و هم اکنون آنان بر این مطلب شاهدند.
در پاورقی این قسمت از کتاب شرح خطبه فدک آمده: واضح است که مرادش از جماعت مسلمین همان چند نفر حزب و دارو دسته اوست که با نیرنگ و دغل خلافت را به یکدیگر تعارف کردند و آخر الامر با ابوبکر بیعت کردند و مخالفان را لگدکوب کردند چنانکه سعد بن عباده در زیر پاها لگد شد و فریاد برآورد که مرا کشتید عمر گفت بکشیدش که خدایش بکشد قیس پسر سعد برخاست و ریش عمر بگرفت و گفت ای پسر صهاک حبشیه که در روز جنگ ترسو و فرارکننده هستی و در روز امنیت در میان جماعت شیر می شوی اگر یک موی از پدرم کم شود یک دندان سالم در دهانت نمی گذارم.(3)
ص:99
حضرت زهرا علیها السلام در ادامه خطبه رو به مردم کرده فرمود ای جماعت که به سوی سخن باطل شتابانید و بر کار زشت زیانبار چشم پوشی می کنید آیا در قرآن تدبر نمی کنید یا که بر دل ها قفل ها زده شده است (1)
نه چنین نیست بلکه بر دلهایتان به رفتار زشتتان زنگ گرفته است پس گوش و چشمتان بسته است و چه بد تاویل کردید به خدا قسم حملش را سنگین و عاقبتش را وخیم خواهید یافت آن روز که پرده کنار رود و آنچه پشت حجاب است نمایان گردد و برای شما از جانب خدا آنچه گمانش نداشتید آشکار گردد و در آنجا باطل جویان زیانمند گردند.(2)
آنگاه حضرت زهرا علیها السلام رو به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کرد و اشعاری سرود که ترجمه اش چنین است:
همانا بعد از تو ای پدر خبرها شد و فتنه هایی رو نمود که اگر تو حاضر می بودی این چنین فتنه بزرگ نمی شد. تو را به تحقیق از دست دادیم آنچنان که زمین کشت بی باران شود و کار امت مختل گشت پس بنگرشان که از راه منحرف شدند و هر خویشاوندی نزد خدا نسبت به خویشاوندش قرب و منزلتی دارد و بر دورها تقدم دارد تنها خویشاوندی ما نسبت به پیامبر رعایت نمی شود مردانی زمزمه های ناهنجار و کینه های دلشان را آشکار نمودند زمانی که تو از دست رفتی و خاک گور بین ما و تو حایل گردید.
مردمی با چهره های کریه و عبوس با ما مواجه شدند و به ما اهانت شد آنگاه که تو برفتی و همه روی زمین از ما ربوده شد و تو ماه تابان و نور فروزانی بودی که از فروغت استفاده می شد و کتاب ها و نامه های آسمانی از سوی خدای عزیز بر تو نازل می گشت و جبرئیل امین با آیات الهی به ما انس می بخشید و اینک تو از دست شدی و همه خوبی ها پس پرده شد.
ای کاش که مرگ پیش از تو به ما می رسید آن زمان که تو درگذشتی و توده های
ص:100
خاک بین ما و تو حایل گشت همانا به مصیبتی ضربه خوردیم که هیچ غمزده از عرب و عجم مثل آن را ندید.
وَ کُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلادِهَا:
خداوندا خوانخواه خون فرزندان حضرت زهرا علیها السلام باش.
اول منتقم خون فرزندان شهید فاطمه علیها السلام از محسن شهید تا امامان معصوم علیهم السلام و همه سادات و کسانی که از نسل او بودند خداوند تبارک و تعالی است و این انتقام باید به دست فرزند فاطمه علیها السلام حضرت بقیه الله امام عصر روحی له الفداء انجام گیرد و اگر کسی فکر کند امثال مختارها توانستند انتقام خون بعضی از شهدا از نسل زهرا علیها السلام را مثل حضرت سید الشهدا علیه السلام و شهدای کربلا بگیرند در اشتباه است چون منتقم حقیقی امام زمان علیه السلام است و لذا هر صبح جمعه در دعای ندبه عرض می کنیم. أَنْ یالطالب بِدَمِ المقتبول بکربلا کجاست آن آقایی که انتقام خون کشته کربلا را بگیرد.
به آیه شریفه توجه کنید: وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا(1)
هر که به ستم کشته شود ولی وی را تسلطی داده ایم اما در کشتن زیاده روی نکنید که او نصرت یافته است.
ذیل آیه فوق به دو روایت از امام باقر و امام صادق علیه السلام که در واقع به تفسیر و تاویل آیه پرداخته اند توجه بفرمایید:
سلام بن مستنیر از امام باقر علیه السلام در تفسیر کلام خدا وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا روایت نموده که فرمود:
هُوَ الْحُسَیْنُ بْنِ عَلِیٍّ قَتَلَ مَظْلُوماً وَ نَحْنُ اولیاوه وَ الْقَائِمُ مِنَّا وَ إذَا قَامَ مَانَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَیْنِ(2)
او حسین بن علی علیه السلام است که مظلومانه به شهادت رسید و ولی او مائیم و قائم
ص:101
ما و در هنگامه قیام قائم است که او مطالبه خون حضرت حسین علیه السلام را می نماید امام صادق علیه السلام میفرمود: ولی دم قائم آل محمد علیه السلام است که انتقام خون حسین علیه السلام راخواهد گرفت و اگر تمایل اهل زمین را بکشد اسراف در قتل نکرده است و اینکه خداوند می فرماید در کشتن زیاده روی نکنید یعنی به گونه ای نباشید که چیزی را ایجاد کنید و در آن اسراف کنید و آنگاه فرمود:
وَ اللَّهُ ذاری قَتَلَهُ الْحُسَیْنِ بِفِعَالِ آبَائِهَا(1)
قسم به پروردگار حضرت قائم علیه السلام فرزندان قاتلین حضرت حسین علیه السلام را می کشد زیرا که به عمل پدرانشان راضی هستند.
بیان دیگری را می توان در این خصوص ارائه داد که انتقام امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرهنگی و دینی است یعنی جاهلیت و جمودی که بنی امیه و مانند آنها به وجود آوردند و باعث شدند مردم در جهل مرکب بمانند و دست به ظلم و جنایت بزنند و امثال حسین بن علی علیه السلام که برای بیرون آوردن مردم از فقر آگاهی و بصیرت و گمراهی بود قیام کرد بکشند. امام زمان علیه السلام می آید و بساط ظلم و جهل را بر می چیند و عدالت را جهانی می کند و دین خدا را بر کل کره زمین حاکم می کند و به این صورت از خون مقدس سیدالشهداء و همه امامان معصوم و شهید انتقام می گیرد. البته در این بین اکثر عدالتخواهان عالم و مردم زجر کشیده که عمری دنبال دادرس و فریادرس بوده اند بدون خونریزی دعوت آن بزرگوار را استجابت م یکنند و اینجا مستکبرین و خودخواهان هستند که به دست امام عصر روحی له الفداء و سربازان حضرتش به قتل می رسند.
اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَی وَ حَلِیلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ:
خدایا درود فرست بر حضرت زهرا علیها السلام همان طور که او را مادر امامان هدایت بشر و همسر صاحب لواء یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام قرار دادی.
ص:102
صاحب لواء تنها کفو حضرت فاطمه علیها السلام بود و این عنوان برگرفته از کلام رسول خداست که در جنگ ها شخص امیرالمومنین علی علیه السلام صاحب لواء یعنی پرچمدار جبهه معرفی می کرد و می دانست تنها اوست که تا پای جان می ایستد و صف شکن است و هرگز پشت به دشمن نمی کند چنانکه در جنگ خیبر وقتی دیگران را فرستاد و ترسیدند و برگشتند فرمود:
لَیْسَتْ هَذِهِ الرایه لِمَنْ حَمَلَهَا جِیئُونِی بِعَلِیِّ بْنِ ابیطالب عَلَیْهِ السَّلَامُ (1) پرچم از اینان نبود علی را برایم بیاورید درباره کفویت بین حضرت زهرا و علی علیهما السلام امام صادق علیه السلام می فرمود:
لَوْلَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَیْ خَلَقَ امیرالمومنین لَمْ یکن لفاطمه کفو عَلَیَّ وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ (2)
اگر خداوند تبارک و تعالی امیرالمومنین علی علیه السلام را خلق نمی کرد از حضرت آدم تا آخرین انسان روی زمین کسی همتا و کفو فاطمه علیها السلام نبود.
اصولا ازدواج حضرت زهرا با علی علیه السلام از جانب پروردگار تعیین شده بود و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز مامور به اجرای آن بود به همین دلیل همه خواستگاران پاسخ رد شنیدند و به آنهایی که داوطلب ازدواج با حضرت فاطمه علیها السلام بودند از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جواب داده می شد که أَنْتَظِرُ أَمْرَ اللَّهِ فِیهَا درباره او منتظر فرمان خدایم.
و بالاخره انتظار سرآمد و پیامبر فرمود:
آتَانِی ملک فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یَقْرَأُ علیک السَّلَامَ وَ یَقُولُ لک أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطمه ابنتک مِنْ عبی بْنِ ابیطالب فِی الْمُلَاءَ الاعلی فَزَوَّجَهَا مِنْهُ فِی الْأَرْضِ(3)
فرشته ای به نزد من آمد و گفت ای محمد صلی الله علیه و آله وسلم خداوند تو را سلام می رساند و می گوید من دخترت فاطمه را در آسمان ها به همسری علی بن ابیطالب درآوردم
ص:103
تو هم در زمین این کار را سرانجام بده.
در حدیث دیگر نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ اتخذک صِهْراً (1) ای علی خداوند مرا امر کرده که تو را به دامادی خود انتخاب کنم آن روزی هم که علی علیه السلام به خواستگاری حضرت زهرا علیها السلام آمد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از حضرت استقبال کرد و وقتی با دخترش در میان گذاشت فاطمه سر به زیر انداخت و چیزی نگفت ولی اثار ناراحتی در چهره اش مثل خواستگارهای قبلی دیده نمی شد که رسول الله از جا برخاست و فرمود: اللَّهِ اکبر سکوتها إِقْرَارُهَا الله اکبر سکوت فاطمه نشانه رضایت و پذیرش اوست فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ زَوِّجْهَا عَلِیَّ بْنَ ابیطالب فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِیَهَا لَهُ وَ رَضِیَهُ لَهَا (2) جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد فاطمه را به عقد علی بن ابیطالب در آور زیرا که خداوند به این ازدواج راضی است.
وَ الْکَرِیمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَی :
خدایا درود فرست بر کسی که در مراتب بالا و آسمان ها و عرش الهی دارای مقامی بس شریف و بزرگ است.
کریمه نزد ملاء اعلی را می توان در بعضی از روایات جستجو کرد به عنوان مثال در حدیث شریف کساء که خداوند به فرشتگانش مباهات می کند از خلق خمسه طیبه و به ویژه در هنگام معرفی آنها که فاطمه علیها السلام را نقطه مرکزی قرار می دهد و میفرماید: هُمْ فاطمه وَ أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا این اجتماع تشکیل شده از فاطمه و پدر فاطمه فاطمه و شوهر فاطمه فاطمه و پسران فاطمه است. یا در هنگامی که حضرت زهرا علیها السلام به نماز و عبادت می ایستاد از ملاء اعلا چنین خطابی به فرشتگان داده می شد:
یَا ملائکتی انْظُرَا إِلَیَّ أُمَّتِی فاطمه سَیِّدِهِ إِمَائِی قَائِمُهُ بَیْنَ یَدِیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِضِهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلِیِّ عِبَادَتِی اشهدکم أَنِّی قَدْ
ص:104
آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ
ای فرشتگان من بنده و کنیز مرا ببینید چطور در مقابل من به نماز ایستاده همان که سیده کنیزان من است. اعضای بدنش از خوف من می لرزد و غرق در عبادت است و ببینید چگونه دلش را به عبادت ما سپرده ای ملائکه گواه باشید که شیعیانش را از عذاب دوزخ در امان خواهم داد.
منزلت حضرت زهرا علیها السلام در پیشگاه پروردگار و نزد آسمانیان وصف ناکردنی است جایگاه و رتبه آن حضرت از زبان پدر بزرگوارش در صحنه قیامت بیش تر روشن می شود.
مثل آن است که دارم می بینم دخترم فاطمه را که به محض ورود به صحنه قیامت در هاله ای از نور قرار دارد. سمت راستش هفتاد هزار فرشته سمت چپش نیز هفتاد هزار فرشته و مقابلش نیز هفتاد هزار فرشته و پشت سرش هفتاد هزر فرشته او را همراهی می کنند او باعث می شود که زنان با ایمان امت به بهشت روند. بنابراین هر زنی که نمازهای پنج گانه اش را بخواند و روزه ماه مبارک رمضان را بگیرد و حج بیت الله الحرام را برود و زکات مالش را بدهد و اطاعت از شوهرش کند و علی علیه السلام را بعد از من سرپرست و مولای خود بداند به شفاعت دخترم فاطمه وارد بهشت خواهد شد.(1)
آری فاطمه علیها السلام طبق فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام الکریمه عِنْدَ الْمُلَاءَ الاعلی او کریمه ای است که به ملاء اعلی وصل است و لذا انعقاد نطفه اونیز از بهشت و عالم بالا نشات گرفته است. چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بعد از بیانات مبسوطی درباره شب معراج و عالم بالا می فرماید:
ثُمَّ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رائِحَهً مِنَ المسک وَ أَحِلِّی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فاکلتها فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَیَّ الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ
ص:105
فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ علیها السلام فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ (1)
سپس در برابرم روبرو شدم به خرما و رطبی که ملایم تر از کف و از نظر بو معطر از مشک و از نظر طعم شیرین تر از عسل بود یک عدد از آن خرما برداشتم و خوردم و آن میوه بهشتی نطفه ای در صلبم شد. هنگامی که از آسمان به زمین آمدم پس از مواقعه با حضرت خدیجه علیها السلام وی به فاطمه علیها السلام حامله شد پس فاطمه حوریه ای انسی است.
در جای دیگر همان گرامی فرمود: أَنْ فاطمه حوریه فِی صُوَرِهِ أُنْسِیه (2) فاطمه حوریه ای است در صورت انسان.
فَصَلِّ عَلَیْهَا وَ عَلَی أُمِّهَا صَلاةً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
پروردگارا پس درود بفرست بر فاطمه و بر مادر فاطمه حضرت خدیجه کبری علیها السلام درودی که گرامی بداری با آن خاطر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را.
درودی که بر حضرت زهرا و مادر بزرگوارش حضرت خدیجه علیها السلام فرستاده می شود سبب خشنودی و گرامی داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد زیرا که هر دو مورد علاقه شدید رسول الله بودند و حضرت برایشان احترام ویژه قایل بود.
جا دارد در اینجا مقداری از ویژگی های مادر حضرت زهرا همسر رسول خدا حضرت خدیجه گفتگو کنیم که شخصیت این بانوی بزرگ اسلام در بین مسلمانان مغقول مانده و کمتر از سجایای اخلاقی و عظمت روحی وی صحبت می شود.
نخست باید بدانیم که حضرت خدیجه علیها السلام جزو چهار بانوی نمونه تاریخ است و هیچ زنی در عالم به مرز عظمت این چهار بانو راه نیافته است.
از پیامبر روایت شده که اشْتَاقَتْ الجنه إِلَیَّ أَرْبَعٌ مِنْ النِّسَاءِ مَرْیَمَ بِنْتُ عِمْرَانَ
ص:106
وَ آسیه بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ خدیجه بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فاطمه بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ(1)
بهشت مشتاق چهار زن است مریم دختر عمران آسیه دختر مزاحم خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم.
وقتی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بیست و پنج ساله بود در تمام سرزمین حجاز به محمد امین شهرت یافت. خدیجه دختر خویلد که گروهی از خویشاوندان حضرت را برای تجارت به کار گمارده بود پیشنهاد کار و گرفتن مزد دو برابر نسبت به دیگران را به وی داد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم که از وضع زندگی ابوطالب با خبر بود برای کمک و یاری عموی مهربانش پیشنهاد خدیجه را پذیرفت. حضرت خدیجه علیها السلام چهل سال از عمرش می گذشت و دوبار شوهر کرده بود. ابوهاله و عنیق مخزونی شوهران فوت شده او بودند ولی از آنجا که ثروت فراوانی داشت خواستگاران زیادی داوطلب ازدواج با او بودند ولی جواب مثبت به هیچ کدام از آنها نمی داد.
خدیجه وقتی امانت راستگویی و جوانمردی خوشرفتاری و خوش کلامی را در حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم دید شیفته ازدواج با او شد و لذا کوشید تا وسایل کار را فراهم سازد.
یک روز به نفیسه که دوست و محرم رازش بود گفت آیا تو می توانی باب صحبت باز کنی و با محمد صلی الله علیه و آله وسلم در زمینه ازدواج با من سخن بگویی؟ نفیسه گفت آری می پذیرم نفیسه پیش آن حضرت رفت و گفت چرا ازدواج نمی کنی او جواب داد شرایط زندگی و امکانات من اجازه نمی دهد. نفیسه گفت اگر زنی باشد که از نظر عفت و پاکدامنی و مسایل مادی جامع و کامل باشد موافقت می کنی؟ فرمود بلی نفیسه گفت آن زن خدیجه است همان کسی که بارها برای او تجارت کرده ای. حضرت محمد صلی لله علیه و آله و سلم هک اظهار رضایت از این پیشنهاد می کرد برای کسب اجازه و انجام مراسم خواستگاری عموهای خویش را در جریان گفت و گوهایش با
ص:107
نفیسه گذاشت و سرانجام در مجمعی که اقوام خدیجه و ابوطالب و دیگر بزرگان قریش حاضر بودند مراسم ازدواج انجام گرفت.(1)
حضرت خدیجه علیها السلام اولین بانویی است که به اسلام مشرف شده و تمام ثروت خود را جهت تبلیغ و اعتلای اسلام عزیز در اختیار شوهر بزرگوارش قرار داده و هماره یار و مددکار رسول خدا در سختی ها و شداید روزگار بوده است.
در آن سه سالی که پیامبر همراه با مسلمین در شعب ابی طالب در تبعید بسر می بردند یک روز حکیم بن حزام بن خویلد مقداری خوراکی برای عمه اش خدیجه با شتری به وسیله غلام خود فرستاد در بین راه ابوجهل با او برخورد کرد مهار شتر را گرفته گفت تو از پیمان سرپیچی کردی اینک تو را در انجمن قریش می برم و رسوایت می کنم. برادر ابوجهل ابوالبختری گفت دست از این مرد بردار مقداری خوردنی از عمه اش پیش او بوده می خواهد برایش بفرستد.(2)
یکی از افتخارات بزرگ حضرت خدیجه علیه السلام این است که خداوند او را به عنوان حامل بانوی عظمای دو جهان حضرت زهرا علیها السلام برگزید و آن قدر والا مقام بود که توانست حق مادری را نسبت به حضرت زهرا علیها السلام ادا نماید.
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در ابطح نشسته بود جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا محمد خداوند بزرگ بر تو سلام می رساند و می فرماید چهل شبانه روز از خدیجه کناره گیری کن و به عادت و تهجد مشغول باش پیامبر اکرم براساس دستور خداوند تبارک و تعالی چهل روز به خانه خدیجه نرفت و در آن مدت شب ها به نماز و عبادت می پرداخت و روزها روزه دار بود چون چهل روز بدین منوال سپری شد جبرئیل فرود آمد و غذایی از بهشت آورد و عرض کرد یا محمد خداوند بزرگ بر تو سلام می رساند و فرمان می دهد که از این غذاهای بهشتی تناول کن.
رسول خدا با آن غذاهای روحانی و هدایای بهشتی افطار کرد هنگامی که
ص:108
برخاست تا آماده نماز و عبادت شود جبرئیل نازل شد و عرض کرد ای رسول خدا امشب از نماز مستحبی بگذر و به سوی خانه خدیجه حرکت کن زیرا خداوند اراده نموده که از صلب تو فرزند پاکیزه ای بیافریند. از آن شب که نور فاطمه علیها السلام در صلب پدر به رحم مادر منتقل شد حضرت خدیجه کم کم آثار بارداری را در خویش احساس می کرد و آن بانوی گرامی و فداکار تا حدی از غم و غصه تنهایی بیرون آمد.(1)
امام صادق علیه السلام می فرماید یک بار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم وارد بر خانه شد عایشه مشغول گفت و گو با حضرت زهرا علیه السلام بود و عایشه می گفت ای دختر خدیجه چیزی که برتری خدیجه را بر ما داده باشد در مادرت سراغ ندارم و او کدام فضیلت را بر ما دارد؟ او هم مثل ماست پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گفتگوی آنها را و سخنان عایشه را شنید و دید فاطمه اش گریه می کند فرمود ای دختر محمد چه چیز باعث گریه ات شده؟ عرض کرد عایشه نام مادرم خدیجه را برد و منزلت او را پایین آورد پس من اشک ریختم
فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ قَالَ مَهْ یَا حَمِیراً فَإِنْ اللَّهَ تبارک وَ تَعَالَیْ بارک فِی الودو دالولود وَ إِنْ خدیجه رَحِمَهَا اللَّهُ وَ لدت مِنِّی طَاهِراً وَ هُوَ عبدالله وَ هُوَ الْمُطَهَّرُ وَ وَلَدَتْ مِنِّی الْقَاسِمَ وَ فاطمه ررقیه وَ أُمُّ کلثوم وَ زَیْنَبُ وَ أَنْتَ مِمَّنْ أَعْقَمَ اللَّهُ رَحِمَهُ فَلَمْ تَلِدِی شَیْئاً(2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خشمناک شد و سپس فرمود ساکت ای حمیرا به درستی که خداوند تبارک و تعالی برکت را در بانوی پر فرزند قرار داده است.
همانا خدیجه که خدایش رحمتش کند از من فرزندانی پاکیزه و عبد خدا و مطهر به دنیا آورد خدیجه از من صاحب فرزندانی چون قاسم و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب شد . اما تو کسی هستی که خدا عقیمت کرده و از من هیچ فرزندی به دنیا نیاورده ای.
ص:109
در روایتی دیگر همان بزرگوار می فرماید هنگامی که حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفت حضرت زهرا علیها السلام اطراف رسول خدا می گردید و عرض می کرد:
یَا أَبَهْ أَیْنَ أُمِّی قَالَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ لَهُ ربک یامرک أَنْ تقرء فاطمه السَّلَامَ وَ تَقُولَ لَهَا إِنَّ امک فِی بَیْتٍ مِنْ قَصَبٍ کعابه مِنْ ذَهَبٍ وَ عُمُدُهُ یَا قُوَّةَ أَحْمَرَ بَیْنَ اسیه وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَقَالَتْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ إنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ(1)
پدر جان مادرم کجاست؟ امام صادق علیه السلام فرمود در این حال جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت پروردگارت به تو امر می کند که به فاطمه سلام برسانی و به وی بگویی همانا مادرت در خانه ای زرین و پوشیده از یاقوت سرخ بین آسیه و مریم دختران عمران است در این لحظه حضرت زهرا علیها السلام فرمود خدا سلام است و از او سلام است و به سوی او سلام است.
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْیُنَ ذُرِّیَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ :
خداوندا چنان درودی بر حضرت زهرا فرست که باعث روشنایی دیدگان ذریه اش شود و به همه فرزندان آن بزرگوار از جانب من در این ساعت بالاترین تحیت و سلام را ابلاغ فرما.همه خوب می دانیم که حضرت فاطمه علیها السلام چه اندازه مورد احترام و محبت ذیره اش بوده است تا آنجا که در مواقع حساس و گرفتاری ها متوسل به مادر می شدند و از روح بلند فاطمه علیها السلام در پیشگاه پروردگار استمداد می طلبیدند.
چرا که خانه فاطمه دارالمقامه است همه خوبان عالم و دوستان اهل بیت عصمت و طهارت برای نجات و رهایی باید متمسک به زهرای مرضیه شوند.
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ
ص:110
الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ(1)
و می گویند حمد خدای را که از ما غم و اندوه را برطرف ساخت زیرا که پروردگار ما بخشنده و سپاسگزار است همان خدایی که به فضل خویش ما را در این خانه جاودانه جای داد که در آن رنجی و خستگی و ضعف به سراغ ما نمی آید.
اباذر غفاری می گوید یک روز سلمان و بلال بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وارد شدند ناگهان سلمان خود را روی قدم های پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انداخت و شروع کرد به بوسیدن پیامبر از این کار ناراحت شد و فرمود ای سلمان رفتاری که عجم ها با پادشاهانشان دارند با من انجام نده من بنده ای از بندگان خدایم مثل یک عبد غذا می خورم و مثل یک عبد می نشینم.
در این بین سلمان عرض کرد ای مولای من تو را به خدا سوگند می دهم اخباری از فضایل حضرت فاطمه علیها السلام در روز قیامت برایمان بیان بفرمایید.
در این لحظه پیامبر با استقبال از این سوال در حالی شادمان شده بود فرمود به آن خدایی که جانم در اختیار اوست دخترم فاطمه در حالی وارد صحنه قیامت می شود که جبرئیل سمت راست او و میکائیل سمت چپ اوست و علی علیه السلام جلوی او وحسن و حسین پشت سر او در حرکتند در این لحظه ندایی از جانب پروردگار متعال بلند می شود.
مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا ابصارکم وَ نکسوا رووسکم هَذِهِ فَاطِمَةُ علیهاالسلام بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وسلم زَوْجَةُ عَلِیٍّ امامکم أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنُ علیها السلام
ای همه مردم چشمان خود را ببندید و سرهای خود را پایین اندازید این فاطمه علیها السلام دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و همسر علی علیه السلام امام شما و مادر حسن و حسین علیها السلام که وارد می شود.
اباذر می گوید پیامبر در ادامه فرمایشاتشان فرمودند حضرت زهرا از پل صراط
ص:111
عبور می کند و وارد بهشت می شود و من نظر کردم به آنچه را که خداوند از کرامت برای فاطمه ام مقرر فرموده است سپس آیات 34 و 35 سوره فاطر را قرائت فرمود و بعد فرمود خداوند به حضرت زهرا وحی می کند یَا فاطمه سَلِینِی اعطک وَ تَمَنِّی ارضک ای فاطمه از من بخواه تا عطایت کنم و از من تمنا کن تا راضیت نمایم فاطمه علیها السلام عرض می کند خدایا او مرکز منت و برتر از آنی اسالک أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبِّی عِتْرَتِی بِالنَّارِ از تو می خواهم که دوستانم و دوستان عترتم را به آتش عذاب نکنی خطاب می رسد ای فاطمه به عرت و جلالم سوگند من قبل از خلقت آسمان ها و زمین با خود عهد کردم که لَا أُعَذِّبُ محبیک وَ مُحِبِّی عترتک بِالنَّارِ دوستانت و دوستان عترتت را عذاب نکنم و به آتش نسوزانم.(1)
ص:112
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَبْدَیْکَ وَ وَلِیَّیْکَ وَ ابْنَیْ رَسُولِکَ وَ سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوما وَ مَضَیْتَ شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْکَفَرَةِ وَ طَرِیحِ الْفَجَرَةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ مُوقِنا أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ قُتِلْتَ مَظْلُوما وَ مَضَیْتَ شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی الطَّالِبُ بِثَارِکَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْیِیدِ
ص:113
فِی هَلاکِ عَدُوِّکَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِکَ وَ أَشَهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَلَبَّتْ عَلَیْکَ وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِمَّنْ أَکْذَبَکَ وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکَ وَ اسْتَحَلَّ دَمَکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَکَ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یَنْصُرْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبَی نِسَاءَکَ أَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ مِمَّنْ وَالاهُمْ وَ مَالَأَهُمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَیْهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ بَابُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِمَنْزِلَتِکُمْ مُوقِنٌ وَ لَکُمْ تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی فِی دُنیَایَ وَ آخِرَتِی
ص:114
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَبْدَیْکَ وَ وَلِیَّیْکَ :
خدایا بر حسن و حسین دو بنده ات و ولیت درود فرست
چیزی که همین ابتدای امر جلب توجه می کند سیره ائمه طاهرین و رسول خدا علیهم السلام است. که هماره دو امام معصوم حسن بن علی و حسین بن علی علیها السلام را کنار هم نام میبرند و از فضائلشان سخن می گویند و ما این روش را در موارد زیادی سراغ داریم که چه از ناحیه رسول خدا یا امیرالمومنین و حضرت زهرا علیها السلام رعایت شده و حتما حکمت آن رفع شبه ای است که از صدر اسلام در اذهان بوده که امام حسن علیه السلام در رتبه ای نازل تر از امام حسین علیه السلام است و متاسفانه حتی دوستان اهل بیت نسبت به امام مجتبی علیه السلام دیدگاهی برخلاف دیدگاه جد و پدر و مادر و ائمه طاهرین علیهم السلام دارند و به یک طریقی حق امام حسن را در امر امامت ادا نمی کنند و در مقام قضاوت اهل قصورند.
در حالی که پدر بزرگوارشان علی علیه السلام فرمود: ابْنَایَ هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا اوقعدا (1) این دو فرزند من امام هستند چه برخیزند و قیام کنند و چه بنشینند و سکوت اختیار نمایند. و یا فرمود
أَنْتُمَا إِمَامَانِ بَعْدِی وَ سیداشباب أَهْلِ الجنه وَ الْمَعْصُومَانِ
ص:115
حفظکما اللَّهُ وَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَیَّ مِنْ عاداکما(1)
شما هر دو امامان بعد از من هستید و دو جوانان اهل بهشتید و دو معصوم می باشید خداوند هر دوی شما را حفظ کند و خداوند دشمنانتان را لعنت کند. بعضی فکر می کنند صلح امام حسن علیه السلام نوعی محافظه کاری بوده در حالی که امام مجتبی علیه السلام به فریاد اسلام و پیروان بر حق اسلام رسید و با پذیرش صلحنامه ای که خود شرایطش را تنظیم فرموده بود تمام نقشه های امثال معاویه را که قصد دفن اسلام و احکام آن را داشتند نقش بر آب کرد و مقدمه قیام برادر خود حضرت حسین علیه السلام را فراهم آورد.
امام حسین علیه السلام اولا در ده سال امامت برادرش امام حسن علیه السلام با تمام وجود تابع فرمان ها و دستورات برادر بود و کوچکترین مخالفتی و اظهار نظری در برابر امام قبل از خود نمی کرد و ثانیا در موقعیتی قرار گرفت که اگر دز مان معاویه به ظاهر احکام اسلام عمل می شد و معاویه روحیه محافظه کارانه ای داشت و نمی خواست به این زودی فاتحه اسلام را بخواند اگر چه قصدش همین بود اما یزید فرزندش واقعا مصمم بود که ریشه اسلام را بکند و همه مقدسات را به باد مسخره گرفته بود و می گفت:
لَعِبَتْ هَاشِمٍ بالملک فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْیٌ نَزَلَ بنی هاشم ما را به بازی گرفتند تا بر ما حکومت کنند والا نه خبری آمده و نه وحی نازل شده است.
بر همین اساس امام حسین علیه السلام فرمود: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ وَ عَلِیٌّ الْإِسْلَامِ وَ السَّلَامُ إذَا بُلِیتَ الْأَمَهْ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ(2)
انا لله و انا الیه راجعون اگر بنا شود افرادی چون یزید بر مسند حکومت اسلامی بنشینند باید فاتحه اسلام را خواند.
نتیجه آنکه هیچ فرقی بین این دو امام علیها السلام در انجام ماموریتشان وجود ندارد و لذا امام حسن عسکری علیه السلام در آغاز اسلام بر آن دو عرض می کند که پروردگارا بر
ص:116
حسن و حسین دو بنده ات و ولیت درود فرست.
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید بین امام حسن و امام حسین علیها السلام زورآزمایی انجام می گرفت پیامبر می فرمود بارک الله حسنم حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد یا رسول الله بزرگتر را بر کوچکتر برگزیدی؟ پیامبر فرمود جبرئیل می گفت بارک الله حسین من هم می گفتم بارک الله حسن. (1)
امام رضا علیه السلام از پدرانش نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
الْوَلَدِ رَیْحَانِهِ وَ رَیْحَانَتَایَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهَا السَّلَامُ (2)
فرزند ریحانه است و دو ریحانه من حسن و حسین علیها السلام هستند.
دو راوی نقل می کنند که رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهُ وَاضِعاً الْحَسَنِ عَلِیِّ عَاتِقِهِ وَ قَالَ مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبَّهُ دیدم رسول خدا را در حالی که حسن علیه السلام را بر دوش داشت و می فرمود هر که مرا دوست دارد پس این حسن مرا نیز دوست بدارد. رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ حَامِلُ الْحُسَیْنِ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ خدایا من حسین را دوست دارم پس تو نیز او را دوست بدار.(3)
اباذر غفاری می گفت أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ بِحُبِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ فَأَحْبَبْتُهُمَا وَ أَنَا أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُمَا لِحُبِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ إیَّاهُمَا(4)
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم مرا امر به دوستی حسن و حسین علیها السلام فرمود پس آن دو را دوست دارم و هر که هم آن دو را دوست بدارد دوست دارم به خاطر آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن دو را دوست می داشت.
در این زمینه روایات فراوانی موجود است که همگی دلالت دارند بر یکسانی محبت و ارادت به امام حسن و امام حسین علیها السلام پی هیچ گونه تفاوتی از نظر رتبه و مقام والایی بین این دو امام همام وجود ندارد و آن هایی که در گفتار و نوشتار و در مقام قضاوت حق امام حسن که برادر بزرگتر است نادیده می گیرند از مسیر خدا و
ص:117
رسول و اهل بیت گرامش فاصله گرفته اند و درک و معرفتشان به منزلت امام مجتبی علیه السلام پایین است.
وَ ابْنَیْ رَسُولِکَ وَ سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ :
خدایا بر دو پسر رسولت و دو نوه پیامبر رحمتت و بر دو آقایان جوانان بهشت درود فرست درودی که برتر باشد از درودی که بر همه فرزندان پیامبران و مرسلین فرستادی.
چیزی که برای هیچ یک از فرقه های اسلامی و حتی آنهایی که مبارزات و مخالفت های خود را بر علیه فرزندان پیامبر علنی کردند و تا مرز کشتن و به شهادت رساندن آن بزرگواران پیش رفتند پوشیده نیست این است که امام حسن و امام حسین علیها السلام دو جگرگوشه و پاره تن و میوه دل رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بودند و همان طور که روایات را مرور کردیم مورد علاقه شدید پیامبر خدا سوال اینجاست پس چه باعث شد که این مردمی که ادعای اسلامیت داشتند ارج و قرب این عزیزان را نسبت به پیامبرشان نادیده گرفتند و هر کاری از ظلم و ستم و حق کشی بود درباره ایشان به اجرا درآورند؟
البته با مراجعه به تاریخ و اتفاقاتی که در عصر خودمان نیز می افتد به راحتی می توان پاسخ را دریافت کرد.
یک عامل که بسیار تاثیرگذار بوده و هست استفاده از لقمه حرام است که گام به گام سبب عقب ماندگی انسان از درک صحیح از تکلیف و وظیفه می شود و کار را به جایی می رساند که تمام فلز وجود انسان و سلول های خونی و استخوانی و گوشتی انسان از حرام روییده و رشد می کند عاقبت همین انسانی که یک روزی مسلمان درست و حسابی بوده دشمن اهل بیت از آب در می آید تا جایی که حاضر می شود خون پسر پیامبر را بریزد و برای کرده خود طلب جایزه کند و به طور کلی خدا و قیامت را فراموش نماید.
ص:118
با گذر به واقعه عاشورا از خود می پرسیم به راستی قاتلان امام حسین علیه السلام که بزرگترین جنایت تاریخ را مرتکب شدند چگونه مسلمانانی بودند؟ یا آنهایی که زمینه کشتن امام حسن علیه السلام را فراهم آوردند و با عامل نفوذی خودشان همانند جعده دختر اشعث چرا امام مجتبی علیه السلام را مسموم کردند به یک نتیجه می رسیم که کشتن ولی خدا در اثر حرامخواری انجام گرفت در مورد قاتلان امام حسن علیه السلام کیسه های طلای معاویه کارساز شد و درباره قاتلان امام حسین علیه السلام پر شدن شکم های یاران یزید از حرام.
امام حسین علیه السلام برای کوفیان یعنی همان هایی که حضرت را بر زعامت بر خود دعوت کرده بودند خطبه می خواند اما آنها سر و صدا می کردند و هلهله سر می دادند و حاضر نبودند تا به کلام امام حسین علیه السلام گوش فرا دهند تا اینکه ولی خدا به آنها فرمود:ویلکم مَا علیکم أَنْ تُنْصِتُوا إِلَیَّ فتستمعوا قَوْلِی وای بر شم چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ فَقَدْ مُلِئَتْ بطونکم مِنَ الْحَرَامِ (1) خود حضرت علیت را بیان فرمود علت آن است که به تحقیق شکم های شما از حرام پر شده است. اگر کسی بگوید دشمنان امام حسن و امام حسین علیها السلام هم نماز می خواندند و اهل عبادت بودند باز عرض می کنیم لقمه حرام اثرات معنوی عبادت را هم خنثی می کند و هدفی که بر نماز مترتب است که ممانعت از فحشاء و منکرات به دست نمی آید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: مِنَ اکل لَقِّمْهُ حَرَامٌ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَّاهُ أَرْبَعِینَ لَیْلَهُ نماز کسی که لقمه اش حرام است تا چهل روز از او قبول نمی شود و آن را از ارزش می اندازد. وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعُوهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود وَ کل لَحْمَ یُنَبِّهْ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أُولِی بِهِ بر گوشت بدنی که از حرام رشد کند به آتش جهنم سزاوارتر است. (2)
ص:119
در بیانی دیگر حضرت فرمود:
إذَا وَقَعَتْ اللقمه مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کل ملک فِی السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ (1)
هر لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند.
و از همه داغدارتر این است که امیرالمومنین در وصیت خود به امام حسن علیه السلام می فرمود به خدا سوگند به خدا سوگند به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دور می افتد و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.(2)
امام حسن عسگری علیه السلام در هنگام درود به امام حسن و امام حسین علیها السلام سه ویژگی از آن بزرگواران بیان کرد. 1-پسر پیامبر بودن 2-نوه های رحمه العالمین بودن و 3-دو آقای جوانان بهشت. سخن اینجاست آیا آنان که اقدام به ظلم و کشتن این دو امام عزیز کردند نمی دانستند که رسول خدا در عمل و گفتار این حقایق را بیان کرده بود قطعا شنیده بودند ولی همان عامل حرامخواری آنها را بدان جا سوق داد که تا مرز کشتار آن پاره های تن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اقدام نمایند.
أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْ أَوْلَادِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خدایا درودی که برتر باشد از درودی که بر همه فرزندان پیامبران و مرسلین فرستادی.
در بین همه پیامبران و مرسلین و حتی پیامبران اولوالعزم آیا فرزندانی همانند فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم دو سبط اکبر و اصغر آن حضرت کسی سراغ دارد؟
دو فرزندی که نورین و نیرین و سیدی شباب اهل الجنه باشند و طبق فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در روایتی که گذشت امامان و معصومان باشند. این فقط در انحصار بچه های فاطمه و علی علیها السلام و نوه های رسول گرامی اسلام است.
عبدالله بن مسعود می گوید: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ مَنْ کان یحبی
ص:120
فَلْیُحِبَّ ابْنَیَّ هَذَیْنِ فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّهِمَا(1)
از رسول خدا شنیدم که فرمود هر کس می خواهد مرا دوست داشته باشد این دو فرزند مرا دوست بدارد چرا که خداوند مرا امر به محبت به آنها فرموده است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ:
خدایا بر حسن فرزند آقای همه انبیاء و وصی امیرالمومنین درودف رست.
از اینجا به بعد صلوات اختصاصی می شود و امام حسن عسکری علیه السلام به طور ویژه ابتدا به درود به امام حسن علیه السلام و خصائص آن حضرت می پردازد و به بعد به طور مستقل درباره حضرت سیدالشهداء و درود بر آن حضرت سخن می گوید.
اینکه امام حسن علیه السلام فرزند برترین پیامبران است هیچ فرقه ای تردید ندارد و قابل قبول همه صاحبان ادیان است البته آن هایی پیروان راستین عیسی و موسی و انبیاء سلف بوده اند. پرونده رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و برتری اش را بر سایر انبیاء را از زبان خودش مرور کنیم:
من شبیه ترین مردم به آدم هستم و ابراهیم در قیافه و اخلاق شبیه ترین مردم به من بود. خداوند از فراز عرض خود ده نام روی من گذاشت و اوصاف مرا بیان کرد و از زبان هر پیامبری که به سوی قومش فرستاد بشارت آمدن مرا داد و نام مرا در تورات آورد و معرفی کرد و نامم را در میان پیروان تورات و انجیل معرفی کرد و کتاب خود را به من آموخت و در آسمان خود بلند مرتبه ام گردانید و از اسماء خود برایم نامی برگزید. مرا محمد نامید و او نامش محمود است... در انجیل مرا احمد نامید. پس من در آسمان محمود و ستوده ام و امت مرا حمدکنندگان قرار داد مرا رسول رحمت نامید و فرمود ای محمد صلی الله علیک من هر پیامبری را به زبان امتش سوی آنها فرستادم اما تو را به سوی همه خلق خود از سفید و سیاه فرستادم و به واسطه رعب و وحشت یاریت کردم که احدی را با این وسیله یاری نکردم...
ص:121
هیچ فردی از امت تو مرا یاد نکند مگر این که در کنار نام من از تو نیز نام برد. پس خوشا به حال تو و امت تو ای محمد(1)
امام مجتبی علیه السلام فرزند چنین پیامبری است که اوصافش را خداوند متعال بر شمرد و او نیز وصی پدرش امیرالمومنین علی علیه السلام و امام بعد از اوست.
امام باقر علیه السلام میفرمود:
أَنْ امیرالمومنین صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ لَمَّا حَضَرَهُ الَّذِی حَضَرَهُ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ أَذِنَ مِنِّی أَسَرَّ الیک مَا أَسَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ إِلَیَّ وَ ائتمنک عَلَیَّ مَا ائْتَمَنَنِی عَلَیْهِ فَفَعَلَ (2)
چون وفات امیرالمومنین صلوات الله علیه فرا رسید به فرزندش حسن فرمود نزدیک بیا تا رازی را که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم به من گفت به تو بگویم و آنچه را به من امانت سپرد به تو بسپارم سپس این کار را کرد.
سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ شَهِدَتْ وَصِیُّهُ امیرالمومنین حِینَ أُوصِیَ إِلَیَّ ابْنِهِ الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَشْهَدُ عَلَیَّ وَصِیَّتِهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ مُحَمَّداً وَ جَمِیعَ وُلْدِهِ وَ روساء شِیعَتِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ ثُمَّ دَفَعَ إلَیْهِ الکتاب وَ السِّلَاحِ(3)
سلیم بن قیس می گوید زمانی که امیرالمومنین علیه السلام به فرزند خود حسن عییه السلام وصیت می کرد من حاضر بودم او حسین علیه السلام و محمد بن حنفیه و همه فرزندان و سران پیروان خود و خانواده خویش را بر وصیتش گواه گرفت آنگاه کتاب و سلاح را به او تحویل داد.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ:
درود بر تو ای پسر رسول خدا و درود بر تو ای فرزند آقای اوصیاء
همه انبیاء بعد از خود وصی و جانشین داشتند ولی هیچ کدام وصیی به منزلت و آقایی امام امیرالمومنین علی علیه السلام نداشتند. علی علیه السلام افضل بر اوصیاء همه انبیاء و افضل اوصیاء بعد از خود که فرزندان معصومش باشند نیز هست.
ص:122
او تنها وصیی است که باب علم النبی است و وارث علوم آن حضرت است.(1)
او تنها وصیی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برادرش خوانده و فرموده: أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الاخره (2)
او تنها وصیی است که رسول خدا درباره اش فرمود: أَنَّ عَلِیّاً لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُهُ مِنْ دَمِی (3) همانا گوشت علی از گوشت من است و خون او از خون من است.
و نیز فرمود: إِنْ وَصِیِّی وَ مَوْضِعُ سِرِّی وَ خَیْرُ مَنْ اترک بَعْدِی وَ یُنْجِزُ عِدَتِی وَ یَقْضِی دَیْنِی عَلِیُّ بْنُ ابیطالب (4)
همانا وصی من و رازدار من و بهترین بازماندگانم و کسی که وعده ام را به کار می بندد و دینم را ادا می کند علی بن ابی طالب است و نیز فرمود: أَنْ لکل نَبِیٍّ وَصِیّاً وَ وَارِثاً وَ أَنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ وَارِثِی هر پیامبر وصی و وارثی دارد و علی وصی و وارث من است عرض ما این است که طبق فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام سلام بر امام مجتبی علیه السلام که فرزند آقای اوصیاء یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است
أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ:
ای امام حسن علیه السلام شهادت می دهم که تو فرزند امیرالمومنین و امین خدایی و فرزند امین خدایی اول امین خدا شخص محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود که حتی مردم کافر و مشرک او را به عنوان محمد امین می شناختند و این لقب را با کمال افتخار به او دادند.از مردم که بگذریم رسول خدا بهترین امانتدار خدا بودو رسالتش را با دقت انجام داد و کلمه و بلکه حرفی را از سخنان پروردگار و حکمی از احکام الهی را کم و زیاد نکرد و هر آنچه را که خداوند به او دستور داده بود به اجرا در آورد.
بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم امین الله وجود مقدس مولا امیرالمومنین است و بعد هم فرزندان معصوم او که در عبادت فوق امام حسن عسکری علیه السلام این بود شهادت می دهد به اینکه امام مجتبی علیه السلام تو فرزند امیرالمومنین هستی و امین الله و فرزند
ص:123
امین اللهی
مرحوم محدث قمی در بخش زیارت مطلقه امیرالمومنین علی علیه السلام زیارت معتبر و معروفی را به نام زیارت امین الله آورده که خود می گوید در نهایت اعتبار است و در تمام کتاب های زیارات و چند مصباح نقل شده است و بعد می گوید علامه مجلسی رحمه الله علیه فرموده که آن بهترین زیارت است از جهت متن و سند و باید که در جمیع روضات مقدسه بر آن مواظبت نمایند.
بعد مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه می نویسد کیفیت آن چنان است که بسندهای معتبر روایت شده از جابر از امام باقر علیه السلام که امام زین العابدین علیه السلام به زیارت امیرالمومنین علیه السلام آمد و نزد قبر آن حضرت ایستاد و گریست و گفت
السَّلَامُ علیک یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ تا آخر زیارت.
زیارت امین الله نسبت به سایر زیارات وارده در مشاهد مشرفه و کنار قبور ائمه طاهرین علیهم السلام کوتاه است اما از مضامین بسیار بلندی برخوردار است و لذا توصیه حقیر همیشه از دوران جوانی و اوان طلبگی در هنگام خداحافظی دوستان و فامیل برای تشرف به کنار مزار یکی از معصومین علیهم السلام به زیارت امین الله بوده چرا که مطمئن هستم توصیه شاق و سختی نیست اضافه بر اینکه زیارت بسیار مجرب و دلچسبی است.
البته حقیر ناقابل خود نیز در تمام تشرف هایم یک زیارت امین الله می خوانم جدای از همه موارد و نیت می کنم این زیارت را می خوانم به نیابت همه کسانی که تاکنون سفارش امین الله را به آنها کرده ام یکبار بالای سر مقدس و ضریح مطهر امام رضا علیه السلام با همان نیت امنی الله می خواندم که ناگاه دیدم دستی بر دوشم گذشته شد و دوستی گفت شما مشرف هستید من الان داشتم پایین پای حضرت به نیابت از شما امین الله می خواندم.
اینها را عرض کردم که ذوق و شوق خوانندگان گرامی را به تقید خواندن زیارت امین الله در مشاهده مشرفه بیشتر کنم به این امید که همه ما مشمول دعای خیر
ص:124
امین خدا امیرالمومنین و فرزندان امینش علیهم السلام قرار گیریم.
در زیارت جامعه کبیره خطاب به همه ائمه طاهرین علیهم السلام عرض می کنیم:
السَّلَامُ علیکم یَا أَهْلَ بَیْتِ النوبه .....وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرحمان (1) درود بر شما ای اهل بیت پیامبر.....که درهای ایمان امینان خدای رحمان هستید.
تنها جایی که می توان بدون هیچ دغدغه اعتقادی و خطا اصول اسلام و فروع دین را دریافت کرد اَمَناءُ الرَّحمان هستند که با خاطری آسوده و دور از هر نوع بدعت در مجموعه دین خدا می توان اخذ معارف کرد. بنابراین کسانی که به در خانه غیر اهل بیت رفتند گمراه شدند.
امام علی علیه السلام در توصیف ویژگی های امامان معصوم علیهم السلام می فرمود: لاَ یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لاَ یُصَانِعْ وَ لاَ یُضَارِعُ وَ لاَ یَتْبَعُ الْمَطَامِعِ (2)س
فرمان خدا را برپا ندارد جز کسی که در اجرای حکم خدا باج نمی دهد کوتاه نمی آید و در پی منافع شخصی نمی رود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود خداوند به داود علیه السلام فرمود: حَرَامٌ عَلَیَّ کل قَلْبُ عَالِمٍ مُحِبٌّ لِلشَّهَوَاتِ إِنَّ اجْعَلْهُ أَمَاماً لِلْمُتَّقِینَ(3)
بر هر دل دانای شهوت پرستی حرام است که او را پیشوای پرهیزکاران قرار دهم. پس آن ها که سراغ امثال غاصبین حقوق اهل بیت علیهم السلام رفتند همان هایی که جاه طلب و شهوت ریاست و جمع ثروت داشتند قعا گرفتار خطا و اشتباه شدند و سعادت دنیا و آخرت را از دست دادند.
اینها جملاتی است که در جامعه کبیره آمده است:
هَلَکَ مَنْ عَادَاکُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَکُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَکُمْ .....مَنْ خَالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَکُمْ مُشْرِکٌ وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی أَسْفَلِ دَرْکٍ مِنَ الْجَحِیمِ (4)
هر که با شما دشمنی کند هلاک خواهد شد و زیانکار است آنکه شما را انکار کند.
ص:125
و هر که از شما جدا شود گمراه گردد... هر که با شما مخالفت کند جایگاهش آتش است و هر که شما را انکار کند کافر است و هر که به جنگ با شما اقدام نماید مشرک است و هر که شما را رد کند جایگاهش در پایین ترین و اعماق جهنم خواهد بود.
عِشْتَ مَظْلُوما:
امام حسن عسکری علیه السلام در دنبال سلام ها و درودهایش بر امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید شما مظلومانه زیستی.
گوشه ای از مظلومیت امام مجتبی علیه السلام را می توان در بی وفایی مردم کوفه و نافرمانی از حضرت از ناحیه یاران نزدیکش احساس کرد.
معاویه به بهانه از بین بردن اختلاف و اغتشاش عده ای از سربازان خود را بسیج کرد تا برای جنگ با امام به عراق روند.
امام علیه السلام نیز به حجر بن عدی کندی دستور داد تا فرمانداران و نیز مردم را برای جنگ آماده سازد.
منادی در کوچه های کوفه فریاد زد الصَّلوه مردم هم در مسجد جمع شدند امام حسن علیه السلام به منبر رفت و فرمود معاویه به جنگ شما آمده شما نیز به اردوگاه نخیله بروید.
همه ساکت ماندند عدی فرزند حاتم طائی از جابر خاست و گفت ای مردم من پسر حاتم طائی هستم سبحان الله این سکوت مرگبار چیست که شما را فرا گرفته است؟
چرا به امام و پسر پیامبر جواب نمی دهید از غضب خدا بترسید آیا شما از جنگ باک ندارید.
آنگاه رو به امام کرد و گفت گفتار شما را شنیدیم و با جان و دل به فرمانیم.
جمعی آماده شدند امام علیه السلام از آن جمع سپاهیانی را به فرماندهی حکم به شهر انبار فرستاد ولی به محض رسیدن به جبهه حکم با معاویه ساخت و به همین ترتیب فرمانده بعدی عبیدالله بن عباس را با 12 هزار نفر به جبهه فرستاد. معاویه با
ص:126
وعده یک میلیون درهم او را فریقت و او هم شبانه با گروهی از دوستان خودبه سوی معاویه گریخت صبح فردا سپاه بی سرپرست ماند.(1)س
آری یاران امام علیه السلام از هر سو پراکنده شدند و حضرت را تنها گذاشتند با این اوصاف وقتی حضرت خود را تنها دیدند برای حفظ اسلام و جان مسلمین صلحنامه ای را که خود تنظیم فرموده بودند امضاء کردند اما عکس العمل اطرافیان حضرت به قدری زشت و هتاکانه بودکه گاهی شرم از نگارش آنها داریم.
امام علیه السلام در حال سخنرانی بود بین حرف های حضرت منافقی از جا برخاست و گفت: کفرو اللَّهِ الرَّجُلُ این مرد به خدا سوگند کافر شده که صلحنامه را قبول کرده گوش به حرف هایش ندهید بار دیگر حضرت در خیمه خود مشغول نماز بود که احمقی چنان سجاده را از زیر پای حضرت کشید که امام علیه السلام با صورت روی زمین افتاد.
و نیز وقتی حضرت از انعقاد قرارداد صلح باز می گشت مرد نادانی به عنوان اعتراض انتهای عصای خود را زهرآلود کرده بود به ران امام علیه السلام زد و پای حضرت را مجروح ساخت.
این است که امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: عِشْتُ مَظْلُوماً تو مظلوم زیست کردی لازم به ذکر است که این اسم شریف که به دو امام از ائمه طاهرین علیهم السلام اطلاق شده امام دوم و امام یازدهم که بیان کننده صلوات های چهارده گانه است نیز مورد بی لطفی و ظلم قرار گرفته و در ضرب المثل ها و حتی آگهی های تبلیغاتی روز به این نام مقدس جسارت می شود که حقیر از بیان آنها شرم دارم و حتی نقل آنها را بی حرمتی می دانم.
اینجا جای گله هست که چرا در کتاب های روایی ما احادیث ضعیف و غیرواقعی به امام حسن علیه السلام نسبت داده شده و چقدر خوب بود در جمع آوری
ص:127
روایات این نوع احادیث که مثل روز روشن است خلاف واقع است به امام حسن علیه السلام نسبت داده نمی شد و امام معصوم علیه السلام زنباره معرفی نمی کردند.
إِنَّ الْحَسَنَ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهَا السَّلَامُ طَلَّقَ خَمْسِینَ أَمَرَاهُ فَقَامَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ بالکوفه فَقَالَ یَا مَعْشَرَ أَهْلِ الکوفه لاَ تنکحو الْحَسَنِ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ (1)
حسن بن علی علیها السلام پنجاه زن را طلاق داد و علی علیه السلام برخاست و به مردم کوفه هشدار داد که ای مردم کوفه با حسن ازدواج نکنید که او مردی است که زیاد زنانش را طلاق می دهد.
تَزَوَّجَ عَلَیْهِ السَّلَامُ سَبْعِینَ حَرِّهِ وَ ملک مَائِهِ وَ سِتِّینَ أُمُّهُ فِی سَائِرِ عُمُرِهِ (2)
امام حسن علیه السلام با هفتاد زن آزاده ازدواج کرد و صد و شصت کنیز در بقیه عمرش در اختیار داشت.
وا اسفاه از مظلومیت امام مجتبی علیه السلام امامی که حتی در بعضی از احادیث مثل نمونه ای از احادیث فوق در حق حضرتش ظلم شده پس چه توقعی است که دشمنان اهل بیت مجعولات و اسرائیلیات را به ظان حضرت یا سایر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نسبت دهند.
عِشْتُ مَظْلُوماً آقا شما همه جا مظلوم واقع شدی از طرفی هم اطرافیان معاویه مردم را بر علیه شما تبلیغ کرده بودند اما شما با بزرگواری و کرامت نفس برخورد کردید.
یک بار حضرت از راهی سواره می گذشت مردی از اهل شما با آن حضرت مصادف شد و بدون مقدمه شروع به ناسزا گفتن نسبت به آن بزرگوار نمود ولی امام علیه السلام هیچ عکس العملی نشان نداد تا اینکه آن مرد هر چه خواست گفت آنگام امام علیه السلام پیش رفته و با تبسم به او فرمود اگر اجازه دهی تو را راضی میکنم چنانچه چیزی بخواهی به تو خواهم داد اگر راه را گم کرده ای من نشانت دهم اگر احتیاج
ص:128
به باربرداری من اسباب و بار تو را به وسیله ای به منزل می رسانم اگر گرسنه ای تو را سیر کنم اگر احتیاج به لباس داری تو را می پوشانم اگر فقیری بی نیازت کنم اگر فراری هستی تو را پناه می دهم هر آینه حاجتی داشته باشی بر می آورم چنانچه اسباب و همسفران خود را به خانه ما بیاوری برایت بهتر است زیرا ما اسباب پذیرایی کافی در اختیارت می گذاریم.
مرد شامی از شنیدن این سخنان گریه اش گرفت و گفت: أَشْهَدُ انک خلیفه اللَّهِ فِی أَرْضِهِ گواهی می دهم که تو خلیفه خدا روی زمینی تو و پدرت ناپسندترین مردم در نزد من بودید اینک محبوبترین خلق در نظرم شدید آنچه به همراه خویش در مسافرت آورده بود به خانه آن حضرت منتقل کرد میهمان ایشان شد تا موقعی که از آن خارج گردید و اعتقاد به ولایت حضرت پیدا کرد.(1)
باز هم از عِشْتُ مَظْلُوماً عرض کنم که امام حسن مجتبی علیه السلام در قلم نویشندگان تاریخ و تاریخ نگاران نیز مظلوم واقع شده به عنوان مثال دکتر سعید نفیسی تاریخ نگار و استاد دانشگاه دوران پهلوی وقتی کتابی درباره پادشاهان ایران می نویسد و می رسد به ورود اسلام به ایران و اشاره به زندگی نامه بعضی از ائمه طاهرین علیها السلام می کند و ا زجمله صلح امام حسن علیه السلام با معاویه در نهایت گستاخی و امام ناشناسی می نویسد جرو قراردادی که امام حسن علیه السلام به معاویه پیشنهاد داد گرفتن سالی چند میلیون دینار حق السکوت بود!!
یعنی همه دعواها مادی بوده و امام برای آنکه معاویه به راحتی بر مسند سلطنت خود بنشیند و بر مردم حکومت کند و از ناحیه امام حسن علیه السلام واکنشی نبیند سالی چند میلیون دینار حق السکوت به آن حضرت بدهد!!
آه از مظلومیت امام مجتبی علیه السلام در همیشه تاریخ مورد هتاکی و جسارت واقع شده است.(2)
ص:129
وَ مَضَیْتَ شَهِیدا:
و شهید درگذشتی: قبل از بحث درباره نوع شهادت امام حسن علیه السلام از خانواده ای پست و پلید بگویم که همگی در کشتن سه امام معصوم علیها السلام مستقیم و غیرمستقیم نقش داشتند. اشغث ابن قیس در شهادت امام علی علیه السلام جعده دخترش در شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و پسرش در سپاه عمر سعد و در کشتار شهدای کربلا و امام حسین علیه السلام .
مشهور آن است که شهادت امام حسن علیه السلام 28 صفر سال 50 هجری اتفاق افتاده البته هفتم صفر هم نقل شده است.
شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه نقل می کند چون قرار صلح بین امام حسن علیه السلام و معاویه برقرار شد امام علیه السلام به مدینه رفتند و به ارشاد خلق پرداختند و منتظر فرمان پروردگار ماندند. پس از گذشت ده سال معاویه تصمیم گرفت برای فرزندش یزید بیعت بگیرد و چون این خلاف شرایط صلحنامه و معاهده بود و از طرفی در این مدت ده سال مردم به امام حسن علیه السلام بیشتر گرویدند و اظهار علاقه کردند به همین جهت تصمیم گرفت امام علیه السلام را به شهادت برساند تا با خاطری آسوده ولیعهد خویش را معرفی کند.
برای پادشاه روم مبلغ صد هزار درهم فرستاد و درخواست زهری نمود تا توسط جعده دختر اشعث به قیس امام علیه السلام را به شهادت برساند و خود ضامن شد که اگر جعده آن حضرت را مسموم کند او را به عقد یزید پسرش در خواهد آورد. جعده به طمع رسیدن به مال دنیا و همسری با یزید امام علیه السلام را مسموم نمود.(1)س
جناده می گوید بر امام حسن علیه السلام در وقت بیماریش که منجر به شهادتش شد وارد شدم در حالی که در برابرش طشتی بود و از دهان مبارکش خون داخل آن طشت می ریخت به خاطر سمی که معاویه به آن حضرت خورانده بود.
ص:130
عرض کردم آقا چرا خود را معالجه نمی کنید یَا عبدالله بِمَاذَا أُعَالِجُ الْمَوْتَ ای بنده خدا مرگ را با چه چیز می توان معالجه کرد. جناده می گوید: گفتم إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
آن گاه امام علیه السلام به من توجه فرمود و گفت: به خدا سوگند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با ما عهد کرده است که این نوع شهادت برای هر دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه علیها اسلام خواهد بود.مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ ما ائمه یا مسموم می شویم و یا مقتول و بعد من عرض کردم ای پسر رسول خدا در این شرایط مرا موعظه ای بفرمایید؟
امام علیه السلام با اینکه لحظه آخر عمر را می گذراند فرمود الان چه وقت موعظه است فرمود: نَعَمْ اسْتَعِدَّ لسفرک وَ حَصَلَ زادک قَبْلَ حُلُولِ اجلک
ای جناده آری آماده سفر آخرت باش و قبل از آمدن مرگ توشه سفرت را آماده کن ای جناده بدان که تو دنیا را طلب می کنی و مرگ هم تو را می طلبد برای روزی که نیامده در روزی که هستی هم و غم نداشته باش و غصه فردا را مخور بدان که مال و ثروتی را اضافه بر احتیاجت جمع نمی کنی مگر آنکه برای غیر خودت ذخیره می نمایی.
بدان که فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ وَ فِی الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ در حلالش حساب و در حرامش عقاب و در شبهاتش سرزنش است پس دنیا را به منزله مرده فرض کن از باب اکل میته به اندازه بخور و نمیر استفاده کن که اگر حلال بود تو زهد در دنیا اختیار کرده ای و اگر حرام باشد چون از باب اکل میته است وزری ندارد و اگر از شبهات باشد عتاب و سرزنش مختصر است.
طوری در دنیا زندگی کن مثل آنکه برای همیشه هستی یعنی امیدوار به زندگی و طوری برای آخرتت کار کن که مثل آنکه فردا بناست بمیری. و اگر می خواهی بدون داشتن فامیل و اقربا عزیز باشی و بدون سلطنت هیبت و عظمت داشته باشی از ذلت معصیت به عزت طاعت و فرمانبری از خداوند عزوجل روی آور...
جناده می گوید امام علیه السلام پس از مواعظی دیگر نفسش قطع شد و رنگش تغییر کرد که
ص:131
من نگران حال آقا شدم در این بین امام حسین علیه السلام و اسود بن ابی الاسود وارد شدند سر و پیشانی حضرت را بوسیدند. حضرت لحظه ای به هوش آمد وصایایش را به امام حسین علیه السلام کرد و به شهادت رسید.(1)
در روایت دیگری آمده که امام حسن علیه السلام وقتی در حال احتضار قرار گرفت فرمود حسین علیه السلام را باخبر کنید و به ایشان فرمود برادر وقت جدایی فرا رسیده و هنگام ملحق شدن به پروردگارم هستم. برادر به من سم خوراندند بر کبدم اثر گذاشته و می دانم چه کسی به من سم خورانیده و از جانب چه کسی دستور گرفته و من او را در روز قیامت در پیشگاه پروردگار مخاصمه خواهم کرد حسین جان به حقی که بر گردن تو دارم در این باره چیزی مگوی و منتظر باش تا ببینی خداوند چه چیز برایم مقدر فرموده است.
و اگر باعث شهادتم شد چشم پوشی کن و مرا غسل بده و کفنم کن و بر من نماز بخوان و مرا به کنار قبر جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برده و سپس کنار قبر جده ام فاطمه بنت اسد علیها السلام به خاک بسپار و بزودی این مردم فکر می کنند که شما می خواهید مرا کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفن کنید و لذا با شما مخالفت کرده و مانع از این کار می شوند. تو را به خدا سوگند می دهم که حاضر نیستم قطره خونی در این کار ریخته شود سپس به امام حسین علیه السلام وصیت هایش را درباره خانواده و فرزندان و اموالش فرمود و آنچه را که امیرالمومنین علیه السلام در هنگام شهادت به حضرت وصیت کرده بود به عنوان جانشینی و مقام امامت او نیز به امام حسین علیه السلام منتقل نمود و شیعیانش را به جانشینی امام حسین علیه السلام دلالت نمود و او را امام بعد از خود معرفی کرد. هنگامی که حضرت به شهادت رسید امام حسین علیه السلام او را غسل داد و کفن کرد و بر وی نماز خواند و بر تابوت گذارد. همان طور که امام حسن علیه السلام فرموده بود مروان و همراهانش از بنی امیه گمان کردند که امام را می خواهند کنار قبر پیامبر خدا دفن
ص:132
کنند و لذا تجمع کردند و لباس رزم پوشیدند همین که امام حسن علیه السلام با جنازه برادر به طرف قبر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدند تا با پیامبر تجدید عهدی شود. بنی امیه با همراهی عایشه که سوار بر الاغی بود حضور یافتند و عایشه گفت شما می خواهید چه بکنید می خواهید به خانه من وارد شوید در حالی که من دوست ندارم مروان گفت آیا این درست است که عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن بن علی کنار رسول خدا دفن گردد. هرگز نباید چنین اتفاقی بیفتد من که اسلحه خود را آماده ساخته ام. نزدیک بود که درگیری بین بنی هاشم و بنی امیه رخ دهد در این لحظه ابن عباس به طرف مروان رفت و گفت برگرد ای مروان به همانجا که آمدی ما تصمیم نداریم که فرزند رسول خدا را کنار قبر جدش دفن کنیم بلکه او را به زیارت جدش آورده ایم و می خواهیم تجدید عهد کند و طبق وصیت خودش عمل می کنیم و او سفارش کرده قطره خونی ریخته نشود و رو به عایشه کرد و گفت وای بر تو یک روز سوار بر الاغ می شوی و یک روز سوار بر شتر شدی می خواهی با این کارها نور خدا را خاموش کنی و با اولیاء خدا جنگ کنی تو هم برگرد به آنجا که بودی. اما بنی امیه جنازه امام حسن علیه السلام را تیرباران کردند تا حدی که هفتاد چوبه تیر بر تابوت حضرت اصابت کرد.
امام حسین علیه السلام هم فرمود به خدا قسم اگر سفارش برادرم حسن علیه السلام نبود که قطره خونی ریخته نشود می دانستم چه کنم که شمشیرهایتان را غلاف کنید به ناچار حضرت سیدالشهدا بدن مطهر برادر را به بقیع آورد و کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد بنی هاشم بن عبد مناف مادر بزرگوار امیرمومنان علی علیه السلام به خاک سپرد. (1)
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ:
امام حسن عسکری علیه السلام خطاب به امام حسن مجتبی علیه لاسلام می فرماید شهادت
ص:133
می دهم که تو امام پاکیزه و هدایتگر و هدایت شده ای.
امام حسن علیه السلام جزو پنج تنی است که آیه تطهیر در شانشان نازل شد و از هر رجس و پلیدی منزه است و از هر گناه و معصیت دور. امام مجتبی علیه السلام در محلی به نام ابواء تنها مشغول نماز بود که زنی زیبا روی وارد شد هنگامی که امام علیه السلام نماز را به پایان رسانید فرمود آیا حاجتی داری؟ عرض کرد آری فرمود حاجتت چیست؟ عرض کرد برخیز و از من کام بگیر.
قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ الیک عَنِّی لَا تُحْرِقْنِی بِالنَّارِ وَ نفسک فرمود زود از من دور شو من و خودت را گرفتار آتش جهنم نکن.
او که خواست اصرار ورزد امام علیه السلام مشغول به گریه شد و فرمود وای بر تو از من دور شو آنقدر جانگاه می گریست که زن نیز به گریه افتاد در این بین ناگاه امام حسین علیه السلام وارد شد و دید آن و اشک می ریزند او نیز از گریه برادر به گریه افتاد عدهای از اصحاب وارد شدند آنها نیز از گریه حسنین به گریه افتادند صدای ناله و اشک بلند بود که زن فرصت را مناسب دید و از کنار جمعیت بیرون رفت و بعد کم کم مردم متفرق شدند ولی امام حسین علیه السلام تا موقعی که شخص امام حسن علیه السلام شرح ندادند از برادر پرسش نفرمود. تا اینکه دو بزرگوار یک شب در محلی آرمیده بودند ناگاه امام حسن علیه السلام از خواب بیدار شد و شروع به گریه کرد امام حسین علیه السلام عرض کرد چه خوابی دیدی؟ فرمود تا زنده ام برای کسی نقل نکن سپس ادامه داد که در عالم رویا یوسف علیه السلام را دیدم در خواب نیز گریستم. حضرت یوسف در میان جمعیت مردم رو به من کرد و گفت ای برادر که پدر و مادرم فدایت باد چرا گریه م یکنی گفتم یاد داستان تو و همسر عزیز مصر زلیخا و گرفتاریهاست زندان رفتن و غم فراق پدرت یعقوب افتادم و تعجب کردم که این همه مشکلات را تحمل کردی به این علت اشک ریختم.
یوسف گفت ای حسن بن علی آیا از داستان خود با زن بدوی در محل ابواء
ص:134
تعجب نمی کنی.(1)
الْهَادِی الْمَهْدِیُّ امام حسن علیه السلام هادی و مهدی بود: إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لکل قَوْمٍ هَادٍ (2) ای رسول ما تو فقط بیم رسانی و هر گروهی را هادی و راهبری است.
ابی بصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:
الْمُنْذِرِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ وَ الْهَادِی امیرالمومنین عَلَیْهِ السَّلَامُ بَعْدَهُ وَ الْأَئِمَّهْ عَلَیْهِمْ السَّلَامُ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لکل قَوْمٍ هَادٍ فِی کل زَمَانٍ إِمَامٌ هَادٍ مُبَیِّنٌ
منظور از منذر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است و هادی امیرالمومنین علی علیه السلام و امامان بعد از او هستند و مقصود از وَ لکل قَوْمٍ هَادٍ این است که در هر زمان یک امام هدایتگر وجود خواهد داشت.
در بیانی دگیر همان گرامی فرمود: مَا زَالَتِ الْأَرْضُ الاو لِلَّهِ فِیهَا الحجه یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَیَّ سَبِیلِ اللَّهِ(3)
هیچ وقت از این کره زمین سپری نشد مگر آنکه حجت خدا در آن بوده است.
حجتی که به حلال و حرام الهی آشنا می باشد و مردم را به راه خدا دعوت می کند کار حجت بالغه الهی هدایت و ارشاد خلق است امام علیه السلام د رحکم قلب در بدن انسان است با این تفاوت که قلب بر اعضاء بدن و حتی حالات روحی فرماندهی می کند و امام معصوم علیه السلام از جانب پروردگار بر کل اعضاء هستی آسمان ها و زمین و عوالم باطن و ظاهر حکمفرماست و این خداوند است که امام را خلیفه خویش بر کائنات قرار داده است.
در بین شاگردان امام صادق علیه لاسلام کسی که در علم کلام ورود داشت و نهایت بهره را از حضرت برده بود هشام بن الحکم نوجوان باهوش و خوش ذوق بود.
یک بار امام صادق علیه السلام به وی فرمود ای هشام داستان مناظره ات را با عمرو بن
ص:135
عبید بیان نمی کنی؟ و آیا نمی گویی که چه سوالاتی از او نموده ای؟ هشام گفت فدایت شوم ای پسر رسول خدا من در مقابل شما و در برابر عظمت مقام شما قادر نیستم و حیا می کنم که چیزی بگویم.
حضرت فرمود ای هشام وقتی ما شما را به چیزی امر می کنیم انجام دهید. عرض کرد.
روز جمعه وارد بصره شدم به مسجد رفتم عمرو بن عبید در مسجد نشسته بود و گروه زیادی گرد او حلقه زده بودند و از او پرسش هایی می کردند من در آخر جمعیت میان آنها نشستم هر کس سوالی می کرد من نیز به عمرو رو کرده گفتم ای دانشمند من اهل این شهر نیستم اجازه می دهی سوالی مطرح کنم؟ گفت هر چه می خواهی بپرس.
گفتم آیا چشم داری؟ گفت مگر نمی بینی چشم دارم این چه سوالی است؟ گفتم پرسش های من همین گونه است گفت بپرس گرچه پرسش هایت احمقانه است. گفتم آیا چشم داری؟ گفت دارم گفتم با آن چه می کنی؟ گفت با آن دیدنی ها را می بینم و رنگ و نوع آنها را تشخیص می دهم.
گفتم آیا شامه ونیروی بویایی داری؟ گفت آری گفتم با آن چه کاری انجام میدهی؟ گفت با آن بوها را استشمام کرده بوی خوب را از بد تشخیص می دهم گفتم آیا زبان داری؟ گفت دارم گفتم با آن چه می کنی؟ گفت با آن سخن می گویم. گفتم آیا گوش داری؟ گفت دارم گفتم با آن چه میکنی؟ گفت صداها را می شنوم و از هم تمیز می دهم.
گفتم آیا دست داری؟ گفت دارم گفتم با آنها چه می کنی؟ گفت با آنها زبری و نرمی چیزها را تشخیص می دهم گفتم آیا پا داری؟ گفت دارم گفتم با آنها چه انجام می دهی؟ گفت به کمک آنها از مکانی به مکان دیگر می روم.
ص:136
گفتم آیا جز از اینها قلب هم داری؟ گفت دارم گفتم با آن چه می کنی؟ گفت اگر دیگر اعضاء و جوارح من دچار شک و تردید شوند قلب شک و تردید آنها را برطرف می سازد. زیرا روشن است که گاهی حواس پنجگانه انسان به اشتباه می افتد و برای برطرف کردن اشتباه های آنها به قلب مراجعه می نمایم تا آنها را از اشتباه بیرون آورم.
هشام می گوید هنگامی که عمرو این را گفت من هم گفته او را تایید کردم و گفتم آری خدای متعال برای راهنمایی اعضاء و جوارح و حواس انسان و رفع اشتباه و خطای آنها قلب را آفریده است ای دانشمند آیا صحیح است بگوییم خدایی که چشم و گوش و دیگر اعضای انسان را بدون راهنما نگذاشته چنین خدای حکیم و مهربانی مسلمانان را پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بدون راهنما و هادی و امام گذارده تا در نتیجه مردم در شک و تردید و اختلاف ها بمانند و به انحراف و نابودی کشیده شوند؟
آیا هیچ فکر و اندیشه سالمی این مطلب را قبول میکند؟ در اینجا بود که عمرو بن عبید ساکن شد و دیگر هیچ نگفت. (1)
شاید بعضی پندارند لقب مهدی که در خطاب امام حسن عسکری علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام آمده به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اختصاص دارد در حالی که این طور نیست تمام دوازده امام مهدی بوده اند.
امام حسین علیه السلام می فرمود:
مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً أَوَّلُهُمْ امیرالمومنین عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی وَ هُمْ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ(2)
دوازده مهدی از ما هستند اول آنها امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام و آخر آنها نهمین پسر من که قیام بر حق خواهد نمود.
ص:137
و در پایان صلوات بر امام حسن مجتبی علیه السلام اینگونه آمده است :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ
خداوندا بر حسن بن علی علیها السلام درودف رست و بر روح و پیکرش در این ساعت بهترین سلام ها و تحیت ها را فرست.
ص:138
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْکَفَرَةِ وَ طَرِیحِ الْفَجَرَةِ:
خدایا بر حسین بن علی علیها السلام درود فرست همان که مظلومانه به شهادت رسید و کافران او را کشتند و فاجران بدن مطهرش را در بیابان دفن نکرده رها کردند.
بحث درباره امام حسین علیه السلام و مظلومیت آن حضرت ابعاد گسترده ای دارد که باید از زاویه های گوناگون به آن پرداخته شود.
نخست درباره شخصیت و کاری که او کرد و پیشرو تمام نهضت های آزادی بخش جهان شد گفتگو لازم است. راز ماندگاری حضرت سیدالشهدا علیه السلام اخلاص کامل او بود.
چون مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ(1) آنچه مربوط به خود انسان و هواهای خویش می شود از بین رفتنی و آنچه به خاطر خدا انجام م یگیرد و نزد خدا می ماند
ص:139
باقی و ماندگار است.
در زیارت اربعین که به طور معتبر از امام صادق علیه السلام نقل شده عبارتی به چشم می خورد که ابتدا درجه اخلاص حضرت را بیان می کند و بعد فلسفه قیامش را .
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیَسْتَنْقِذَ عبادک مِنْ الجهاله وَ حَیَّرَهُ الضلاله (1)
خدایا حسین علیه السلام خون قلبش را فقط برای تو داد تا بندگانت از گمراهی و سرگردانی در گمراهی رهایی بخشد.
از فیک استفاده می شود که درجه اخلاص امام حسین علیه السلام بالاترین مرتبه بود.
هیچ انگیزه و شائبه ای در آن دخالت نداشته فقط و فقط برای خدا این کار را کرده است.
در ذکر سجده زیارت عاشورا می گوییم:
وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یعنی اصحاب امام حسین علیه السلام خون قلبشان را در راه هدف سیدالشهداء تقدیم داشتند ولی امام حسین علیه السلام به طور مستقیم و بی واسطه فیک برای تو تقدیم کرد. این راز ماندگاری اوست.
حماسه کربلای امام حسین علیه السلام بزرگترین حادثه تاریخی است که برای بشریت رخ داده و در قبل و بعد از آن هیچ مثل و مانندی نداشته و نخواهد داشت. حسین بن علی علیه السلام از آغاز حرکتش از مدینه و ورود به مکه و ناتمام گذاردن حج و حرکت به سوی عراق و کربلا حقانیت خود و خاندانش را ثابت کرد و در پایان هم با خون مقدسش پای خطبه ها و روشنگری های خویش را امضاء نمود.
به بعضی از نکاتی که حضرت در سخنرانی برای مردم حاضر در مسجد النبی صلی الله علیه و آله وسلم قبل نهضت کربلا داشته توجه کنید ای معاویه به من گفته ای به مصلحت خویش و دین و امت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بیندیش. به خدا قسم کاری بهتر از جهاد علیه تو نمی شناسم. بنابراین هرگاه به انجام آن اقدام کنم مایه تقرب به پروردگار من است.
ص:140
و در صورتی که به انجامش نپردازم از خدا برای حفظ دینم آمرزش می طلبم و از او توفیق انجام آنچه او دوست می دارد و می پسندد خواستارم. سپس حضرت می فرماید بدان که خدا را دیوانی است که هر کار کوچک و بزرگ به حساب می کشد و شمارش می کند بدان که خدا فراموش نمی کند که تو به مجرد گمان افراد را می کشی و به محض وارد آمدن اتهامی دستگیر می سازی و پسری را به حکومت نشانده ای که باده می نوشد و سگبازی می کند تو را می بینم که خویشتن به گناه و عذاب در انداخته ای و دینت را تباه کرده ی و رعیت را ضایع ساخته ای.
امام حسین علیه السلام به دنبال مبارزاتش با حکومت فاسق اموی در اجتماع شکوهمند مردم در سرزمین منا طی سخنرانی به طرح مبانی اساسی دین پرداخت و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به مردم و دانشمندان یادآور شد.
فرمود ای مردم از آنچه خدا بدان اولیای خودرا پند داده پند گیرید مانند بد گفتن او به دانشمندان یهود آنجا که می فرماید چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود آنان را از گفتار گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟ چه زشت است عملی که انجام می دادند.
و نیز فرموده است کافران بنی اسرائیل بر زبان داود وعیسی بن مریم لعن و نفرین شدند این به خاطر آن بود که گناه و تجاوز می کردند تا آنجا که فرمود چه بد کاری انجام می دادند.
خداوند آنها را بدین خاطر نکوهش کرده که از ستمکارانی که میان آنها بودند کار زشت و فساد می دیدند و آنها را نهی نمی کردند زیرا در مال آنها طمع داشتند و از قدرت آنان می ترسیدند با اینکه خداوند می فرماید از مردم نترسید و از من بترسید.
سپس امام علیه السلام عالمان را مورد خطاب قرار داده می فرماید شما ای جماعت معروف به دانش و مشهور به خوبی و خیرخواهی. شما در دل مردم مهابتی دارید شرافتمند از شما حساب می برد و ناتوان شما را گمراهی میدارد .... من می ترسم
ص:141
عذابی از عذاب های الهی بر شما فرود آید زیرا شماها از کرامت خدا به منزلتی رسیده که بر دیگران برتری یافته اید. بندگان مومن به خدا گرامی داشته نمی شوند ولی شما به خاطر خدا در میان بندگان الهی ارجمندید. این در حالی است که می بینید پیمان های خدا شکسته شده و هیچ هراسی به خود راه نمی دهید.
برای یک نقض عهد پدران خویش بی تابی می کنید با اینکه تعهد رسول خدا خوار و بی مقدار شده کورها و لال ها و زمین گیرها در همه شهرها بی سرپرست مانده و بر آنها ترحم نمی شود شما به اندازه مقام و در خور مسئولیت خویش کار نمی کنید و در مقابل کسی که اقدام می کند خضوع نمی کنید.
بر عکس به سازش و مسامحه با ظالمان خود را آسوده خاطر می دارید با این که خداوند شما را فرمان داده که از کار خلاف باز ایستید و دیگران را نیز تهی کنید اما شما غافلید. مصیبت شما از همه مردم بزرگتر است زیرا در حفظ مقام علما و دانشمندان ناتوان شدید کاش کوشش می کردید.
علت این ناتوانی این است که جریان امور و احکام به دست دانشمندان الهی است که امین بر حلال و حرام اویند ولی این مقام از شما گرفته شده است. بدین جهت که شما از حق منحرف شدید و درباره روش پیامبر با وجود دلیل روشن دچار اختلاف شدید. اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا مشکلات را متحمل می شدید زمام امور الهی به شما برمیگشت و از طرف شما دستور آن صادر می گشت و به سوی شما باز می گشت اما برعکس شما خودتان ستمگران را به جای خویش جای دادید و امور الهی را به آنها واگذاشتید تا به شبهه کار کنند و به شهوت ها و میل های نفسانی خویش حرکت کنند علت سلطه ستمگران گریز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگی دنیا است که از شما جدا خواهد شد.(1)
ص:142
امام حسین علیه السلام را چرا امام حسن عسکری علیه السلام قَتِیلٌ الکَفَرَه می خواند زیرا که از دین برگشته ها و آنانی که قصد دفن اسلام را داشتند و انکار وحی نمودند اقدام به قتل آن حضرت کردند آیا امام معصوم علیه السلام را جز کافر و ملحد و مرتد می کشد؟!
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم امام نشناسان و دشمنانشان را مشرک می داند: فَإِنْ جَهِلَهُ وَ عَادَاهُ فَهُوَ مشرک (1) هرکه او را نشناسد و با وی دشمنی کند مشرک است.
در ذیل این آیه شریفه وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ ربکم فَمَنْ شَاءَ فلیومن وَ مَنْ شَاءَ فلیکفر (2) و بگو این حق از پروردگار شماست هر که خواهد ایمان بیاورد و هر که خواهد منکر شود از امام باقر امام صادق علیه السلام دو روایت نقل شده که فَلیَکفُر کافر شود چه کسانی هستند.
ابن حمزه از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود جبرئیل به این طریق به پیامبر گفت و بگو این حق از پروردگار شماست هر که خواهد ایمان بیاورد و هرکه خواهد کافر شود. أَنَا أَعْتَدْنَا لظالمین آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ نَاراً (3)
ما برای ستمگران به حقوق آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم آتشی مهیا کرده ایم.
در تفسیر قمی از علی بن ابراهیم در بیان کلام خدا وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ ربکم از قول امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود این آیه اینگونه نیز نازل شده و بگو این حق از پروردگار شماست یعنی ولایت علی علیه لاسلام هر کس خواهد ایمان بیاورد و هر که خواهد کافر شود. إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا(4) ما برای ستمگران به حقوق آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم آتشی مهیا کرده ایم که سراپرده های آن در میانشان گیرد.
شک نکنید که جبهه عمر سعد و دار و دسته اش اگر چه نماز می خواندند و خود را مسلمان می نامیدند همین که شمشیر بر امام زمان خود کشیدند و جزو قاتلین حضرت حسین علیه السلام محسوب شدند کافر و مشرک گشتند و حسین علیه السلام قَتِیلُ
ص:143
الکَفَره است. وَ طَرِیحُ الفجره بود یعنی بعد از شهادت آن خبیثان بدن های نحس خود را به خاک سپردند ولی ابدان طیبه حسین علیه السلام و سایر شهدا کربلا را روی خاک ها گذاردند و رفتند که عاقبت بعد از سه شبانه روز عده ای از قبیله بنی اسد آمدند و بر آن اجساد مطهر که در خون غلطیده بودند نماز گزاردند سپس آنها را به همین صورتی که اینک مدفونند دفن نمودند.(1)
و نیز نقل شده که بر آن ابدان مطهره نماز خواندند و امام حسین علیه السلام را در همین نقطه به خاک سپردند و علی اکبر علیه السلام را پای پا و جای بزرگی را حفر کردند تمامی شهدا از اهل بیت و اصحاب یکجا دفن نمودند و ابوالفضل علیه السلام را در همان نقطه ای که به شهادت رسیده بود به خاک سپردند.(2)
در جایی آمده همسر زهیربن قین به غلامش کفنی داد تا اربابش را در بین کشته ها پیدا کند و کفن نماید. چشمش به بدن رها شدن حسین بن علی علیها السلام افتاد گفت آیا سزاوار است که ارباب خود را کفن کنم و بدن امام حسین علیه السلام بدون کفن باشد لا والله نه به خدا قسم این کار را نمی کنم اول امام حسین علیه السلام را دفن کرد سپس با کفنی دیگر ارباب خود را کفن نمود.(3)
نکته مهم این است که بدن معصوم را باید معصوم نماز بخواند و کفن کند و به خاک سپارد چنانکه امام جواد علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود بدن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را امیرالمومنین تغسیل و تکفین نمود و نماز خواند و هنگامی که امیرالمومنین به شهادت رسید امام حسن و امام حسین همان روش را انجام دادند و امام حسین درباره امام حسن چنین کرد و بعد از شهادت سیدالشهداء علی بن الحسین زین العابدین علیها السلام همان کاری را کرد که معصومین قبل کردند.(4)س
و امام رضا علیه السلام رفع شبهه فرمود که آری علی بن الحسین علیه السلام در چنگال عبیدالله بن زیاد بود ولی با اراده الهی بدون آنکه هیچ کس متوجه شود از غل و زنجیر رها
ص:144
شده و به کربلا آمد و در دفن تمامی بدان مطهره و به ویژه بدن مقدس پدر بزرگوارش به طور مستقیم دخالت کرد زیرا که معصوم را باید معصوم نماز بخواند و به خاک سپارد.(1)
سیدبن طاووس می گوید در مورد مسیر امام حسین علیه السلام روایت شده که آن را برگردانده و در سرزمین کربلا در کنار پیکر شریف آن حضرت دفن نمودند و عمل شیعیان هم مطابق همین معناست که ما گفتیم و غیر از آن چیزی که ما نقل کردیم روایات دیگری نیز در این باره آمده است که ما از ذکر آنها خودداری نمودیم(2)
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ:
همان طور که ملاحظه کردید سه نوع سلام در اینجا مطرح است سلام بر امام حسین سلام بر آنکه پسر رسول خداست و سلام بر آنکه پسر امیرالمومنین است.
سوال اینجاست آیا کسانی که اقدام به وجود آوردن حادثه کربلا نمودند این انتصاب ها را نمی دانستند یا خوب می دانستند ولی کفر و نفاقشان آنها را تا مرحله قتل و کشتار فرزندان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم کشاند.
مگر بارها نشنیده بودند که پیامبر فرموده بود: حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً (3)
حسین از من و من از حسینم خداوند تبارک و تعالی دوست می دارد هر کس را که حسین را دوست بدارد.
ابوهریره اعتراف می کند که: رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ وَ هُوَ حَامِلٌ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ(4)
دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حضرت حسین علیه السلام را بر دوش خویش نشانده بودو
ص:145
می فرمود خداوندا من حسین را دوست دارم تو هم او را دوست بدار.
شخص امام حسین علیه السلام می فرمود که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: یَا بُنَیَّ انک لکبدی طوبی لِمَنْ احبک وَ أَحَبَّ ذریتک فَالْوَیْلُ لقاتلک (1)
ای پسرم تو جگر گوشه من هستی خوشا به حال کسی که تو و ذریه ات را دوست بدارد و وای بر احوال کشنده تو باد.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در روزهای نخستین ولادت حسین لعیه السلام بین چشمان او را بوسه زد و گریه کرد و می گفت: لَعَنَ اللَّهُ قَوْماً قاتلوک یَا بُنَیَّ یَقُولُهَا ثَلَاثاً پسر عزیزم خدا لعنت کند مردمی را که کشنده تو هستند این را سه بار تکرار کرد.
راوی می گوید عرض کردم پدر و مادرم فدای تو آن مردم چه اشخاصی هستند؟
فرمود: بقیه الباغیه مِنْ بَنِی امیه لَعَنَهُمُ اللَّهُ(2)
بقیه جمعیت ستمگر از بنی امیه که لعنت خدا بر آنها باد.
ابن عباس می گوید رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم در حال بیماری و احتضار بود.
ضَمَّ الْحُسَیْنَ ع إِلَی صَدْرِهِ یَسِیلُ مِنْ عَرَقِهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ وَ یَقُولُ مَا لِی وَ لِیَزِیدَ لَا بَارَکَ اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْهِ طَوِیلًا وَ أَفَاقَ وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ الْحُسَیْنَ (3)
حسین علیه السلام را به سینه چسبانید در حالی که عرق مرگ از او جاری بود و در حال جان کندن و می فرمود من را با یزید چکار خدا و برکتش را از او قطع کند خدایا یزید را لعنت کن سپس از هوش رفت و به طول انجامید وقتی به هوش آمد حسین علیه السلام را بوسه باران کرد.
و این همه وکنش و اظهارات امیرالمومنین علی علیه السلام از قول ابن عباس در رسیدن به آب فرات:
ابن عباس می گوید در جنگ صفین همراه علی علیه السلام بودم همین که به نینوی و شط
ص:146
فرات رسیدیم علی علیه السلام با صدای بلند فرمود:
یَابنَ عَبَّاسٍ أَتَعَرَّفَ هَذَا الْمَوْضِعَ قُلْتُ لَهُ مَا أَعْرِفُهُ یَا امیرالمومنین فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ لَوْ عَرَفْتَهُ کمعرفتی لَمْ تکن تَجُوزَهُ حتی تبکی کبکائی ای ابن عباس آیا می دانی این جا کجاست؟ عرض کردم ای امیرالمومنین نه نمی دانم امام علیه السلام فرمود اگر تو هم مثل من می دانستی اینجا کجاست از آن گذر نمی کردی تا مثل من اشک بریزی.
ابن عباس می گوید آن قدر علی علیه السلام گریه کرد که از اشک محاسن شریفش بر سینه اش می ریخت ما نیز با او گریه کردیم بعد فرمود:
أَوْهِ أَوْهِ مَالِی وَ لِأَلْ ابوسفیان مَالِی وَ لِأَلْ حَرْبٍ حِزْبِ الشَّیْطَانِ وَ أَوْلِیَاءِ الکفر صَبْراً یَا اباعبدالله فَقَدْ لَقِیَ ابوک مِثْلَ الَّذِی تَلَقِّی مِنْهُمْ(1)
آه آه مرا با آل ابوسفیان چکار مرا به آل جنگ و ستیز چکار همانا که حزب شیطانند واولیاء کفرند. ای اباعبدالله شکیبایی کن می بینی که آنچه بر سر تو خواهد آمد مانندش بر سر پدرت علی آمده است.
أَشْهَدُ مُوقِنا أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ قُتِلْتَ مَظْلُوما وَ مَضَیْتَ شَهِیدا:
امام حسن عسکری فرماید ای حسین شهادت می دهم از روی یقین که تو امین خدا و فرزند امین خدایی مظلومانه کشته شدی و در گذشتی در حال شهادت.
تا قبل از حادثه عاشورا و کربلا سیدالشهدا حضرت حمزه عموی عزیز پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم معروف بود اما با واقعه کربلا و نوع شهادت حسین بن علی علیه السلام تا قیامت نام آن عزیز به عنوان سید شهیدان عالم ثبت شد چرا که هیچ یک از مظلومین عالم و حتی در بین ائمه طاهرین همانند امام حسین علیه السلام به شهادت نرسیدند.
اینک به آنچه مرحوم سید بن طاووس در لهوف آورده اکتفا می کنم باشد که شمه ای از آن مصیبت بزرگ که اعظم مصئب تاریخ بشر است بازگو شده باشد:
راوی گفت امام حسین علیه السلام همه رمق و توان خویش را در اثر کثرت زخم ها و
ص:147
جراحات از دست داده بود به حدی تیر بر پیکر مبارک اصابت کرده بود که تمام بدن مجروح شده بود در این حال صالح بن وهب مزتی لعنه الله علیه با نیزه چنان بر پهلوی امام زد که امام از روی اسب بر زمین افتاد و گونه راست خویش را بر روی خاک نهاد و پیوسته می گفت:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلِیٌّ مَلَّهُ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ قَامَ عَلَیْهِ السَّلَامُ
به نام خدا و به یاری خدا و بر آیین رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سپس از روی خاک برخاست.
راوی گفت: حضرت زینب علیها السلام با دیدن این صحنه از خیمه بیرون دوید و فریاد کشید ای وای برادرم ای وای آقایم ای وای همه اهل بیتم.
لَیْتْ السَّمَاءِ أَطْبَقَتْ عَلَیَّ الْأَرْضُ وَ لَیْتَ الْجِبَالِ تدکدکت عَلِیِّ السَّهْلِ ای کاش آسمان ها بر زمین می افتادند ای کاش کوه ها از هم پاشیده و در بیابان ها پراکنده می شدند.
راوی گفت شمر لعنه الله علیه خطاب به لشکر خویش فریاد برآورد چرا منتظر ایستاده اید و کار حسین علیه السلام را تمام نمی کنید؟!
راوی گفت هنگامی که شمر فرمان حمله و کشتن امام علیه السلام را صادر کرد تمامی لشکر به امام هجوم برده و حمله کردند ابتدا زرعه بن شریک لعنه الله علیه با شمشیر بر کتف چپ امام زد امام نیز با شمشیر خود زرعه را از پای درآورد.
شخص دیگری جلو آمد و با ضربه شمشیر بر دوش مبارک آن امام مظلوم زد شدت ضربه به حدی بود که امام با صورت بر زمین افتاد.
در همین اثناء بود که سنان بن انس نخعی لعنه الله علیه نیزه خویش را در گودی گلوی امام فرو برد و سپس نیزه را خارج ساخت.
عمر بن سعد لعنه الله علیه به مردی که در سمت راستش ایستاده بود روی کرده و گفت وای بر تو از اسب پیاده شو و حسین را خلاص نما.
راوی گفت خولی بن یزید اصبحی لعنه الله علیه پیش دستی نمود و می خواست که قبل از هر کس دیگری سر حضرت را ببرد ولی بدنش لرزید نتوانست.
ص:148
هلال بن نافع روایت کرده که من در کنار لشکر ابن سعد که خدا او را لعنت کند ایستاده بودم در این حال شخصی فریاد برآورد ای امیر مژده باد بر تو که شمر حسین علیه السلام را کشت.
هلال می گوید من از صف لشکر ابن سعد بیرون آمدم بالا سر حسین علیه السلام ایستادم آن حضرت در حال جان کندن بود به خدا سوگند هرگز کشته به خون آغشته ای را که زیباتر و نورانی تر از او باشد ندیدم من چنان محو نورانیت و زیبایی جمال آن حضرت شدم که نفهمیدم چگونه او را به شهادت رساندند.(1)
وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی الطَّالِبُ بِثَارِکَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْیِیدِ فِی هَلاکِ عَدُوِّکَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِکَ :
و شهادت می دهم که ای حسین خداوند تبارک و تعالی منتقم خون توست و آنچه را که درباره یاری ات وعده داده عمل خواهد کرد و دشمنت را نابود و دعوتترا را ظاهر می کند.
نکات مهمی در این فراز از صلوات برحضرت سید الشهدا از زبان امام حسن عسکری علیه السلام نهفته است.
اول آنکه خداوند منتقم خون حسین علیه السلام است و اگر در زیارت عاشورا گفته می شود اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ به همین معناست ای کسی که خون خدا و فرزند خون خدایی یعنی این خداست که انتقام خون تو و پدرت را از این امت خطاکار خواهد گرفت.
انتقام با ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام می گیرد آن هم نه فقط با کشتن بازماندگان قاتلین کربلا بلکه با برتری یافتن تفکر حسین بر کل جهان و غلبه حق بر باطل.
دوم آنکه خداوند وعده یاریش محقق خواهد شد و آن نصرت و یاری را بعد از گذشت چهارده قرن بر دشمنی می بینیم که در سرتاسر عالم حسین و انگیزه قیامش
ص:149
معرفی شده و آزادیخواهان عالم اعم از مسلمان و غیرمسلمان نهضت عاشورا را گرامی داشته و به بررسی و تحلیل وقایع آن می پردازند و حرکت آن گرامی را الگویی برای نهضت های خود و مبارزه با کفر و ظلم قرار داده و می دهند.
و در مرحله سوم شاهدیم چگونه دشمنان حضرت از صفحه تاریخ محو و نابود شدندو حتی یک قبر به عنوان نیکو داشت بنی امیه باقی نمانده است.
و در بخش چهارم صلوات و عرض ادب به امام حسین علیه السلام شاهدیم که چگونه دعوت امام علیه السلام علنی گشت و از محیط بسته کوفه و شام به بیرون و کل جهان سرایت کرد.
معاویه در مدت چهل سال حکومت بر شام توانسته بود اهل شام را آن چنان که می خواهد به دور از اسلام پرورش دهد.
صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هم نتوانستند در این باره کاری انجام دهند معاویه توانست کاری کند که نگذارد امیرالمومین علی علیه السلام با نه هزار مرد جنگی به شام برسند و شام را فتح کنند لیکن حضرت سیدالشهدا علیه لاسلام با سر بریده خود و یارانشان شام را فتح کردند و شام دگرگون شد و یزید مجبور شد ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بعد از اسیری با احترام بسیار به مدینه بازگرداند. مردم در همه شهرهای اسلامی بیدار شدند اولین شورش در مدینه آغاز شد که ان را واقعه حره می نامند دومین شورش در مکه شد. سومین شورش توسط توابین انجام گرفت که چهار هزار نفر بودند بعد هم قیام مختار بود خلاصه شورش ها یکی پس از دیگری بر پا شد تا خلافت بنی امیه سرنگون گردید.
مهمترین آثار قیام حضرت حسین علیه السلام این بود که قداست خلافت جور را شکست و این توهم را که مسلمانان خیال می کردند اطاعت از مثل معاویه و یزید که خود را امیرالمومنین می نامیدند اطاعت از عین دین است و این خلفا را محترم تر از پیامبر خدا می دانستند باطل کرد. حجاج در زمان عبدالملک در خطبه اش گفت:
اخلیفه احدکم أَقْرَبُ عِنْدَهُ أُمُّ رَسُولَهُ عَنِّی : آیا خلیفه خدا نزد شما مقرب تر است.
ص:150
یا رسول خدا؟(1)مقصودش از این سخن آن بود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تنها یک پیغام آور از جانب خدا بود در حالی که عبدالملک خلیفه خدا بر روی زمین است.
یکی از نمونه های نصرت الهی و ظاهر کردن دعوت امام حسین علیه السلام این بود که دنیا فهمید آنچه را که از احکام و قوانین در اختیار خلفای جور است ربطی به اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم ندارد و با حرکت خود اسلام خالص را شناساند و با کج اندیشی ها مبارزه کرد.
خود می فرمود این نهضت من نه برای سرکشی وطغیان و نه از روی هوای نفس و انگیزه شیطان است نه منظور آن است که فساد کاری کنم و یا بر کسی ستمی روا دارم تنها آنچه مرا به این جنبش عظیم دعوت می کند آن است که کارهای امت جدم را اصلاح کنم و از فساد کاری جلوگیری نمایم و راه امر به معروف و نهی از منکر را در پیش گیرم و روش جد خود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و پدر خود علی علیه السلام را دنبال نمایم هر کس در مقابل دعوت من سر تسلیم و پذیرش فرود آورد و حق را از من بپذیرد چه بهتر و هر کس هم نپذیرد و عکس العمل نشان دهد باز صبر می کنم و در راه رسیدن به اهداف خود مصیبت ها و ناملایمات را تحمل می کنم.(2)
الطَّالِبُ بثارک باز این جمله را تکرار کردم تا بیشتر به منتقم خون حسین علیه السلام توجه شود و یک پل ارتباطی بین عاشورا و مهدویت زده شود اگر دقت کرده باشید در دو جای زیارت عاشورا صحبت از انتقام خون حسین علیه لاسلام به دست امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مطرح است.
وَ اکرمنی أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارک مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ از خداوند می خواهم به من کرامت کند و روزیم نماید انتقام خونت را همراه با امامی که یاوری شده از خاندان محمد صلی الله علیه و آله وسلم بگیرم.
وَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ از خدا می خواهم روزیم کند انتقام خون شما را همراه با امام مهدی که هدایتگر و
ص:151
گویای حق از خانواده شماست بگیرم.
علت ارتباط امام زمان علیه السلام و امام حسین علیه السلام و به یاد هر دو بزرگوار بودن در همیشه ایام به ویژه در زیارت عاشورا و هنگام یاد حسین بن علی علیه السلام و امام عصر روحی له الفداء اهداف مشترک آن دو عزیز و نازنین است حسین علیه السلام می خواست احکام تعطیل شده اسلام را احیاء کندو بساط ظلم را برچیند و این همان کاری است که امام زمان علیه السلام روزی در کل جهان پیاده خواهد کرد. یک روز امیرالمومنین علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود:
التِّاسِعُ مِنْ ولدک یَا حُسَیْنُ هُوَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ الْمُظْهِرُ لِلدِّینِ الْبَاسِطُ لِلْعَدْلِ (1)
ای حسین نهمین پسر تو همان کسی است که به حق قیام می کند دین خدا را ظاهر می سازد و عدالت را در سطح گیتی گسترش می دهد.
در کتاب های شیعه در روایاتی چند به نخستین امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از ظهور اشاره شده است از جمله این روایات است زمانی که حضرت مهدی روحی له الفداء ظهور می کند ما بین رکن و مقام می ایستد و چهار ندا سر می دهد و در این پنج ندا خود را به جهانیان معرفی می کند
أَلَا یَا أَهْلَ الْعَالَمِ أَنَا الصَّمْصَامِ الْمُنْتَقِمُ ای مردم عالم منم شمشیر انتقام گیرنده أَلَا یَا أَهْلَ الْعَالَمِ أَنْ جَدِّی الْحُسَیْنِ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً ای مردم عالم بدانید جد بزرگوارم حسین علیه السلام را با لب تشنه کشتند. أَلَا یَا أَهْلَ الْعَالَمِ أَنْ جَدِّی الْحُسَیْنِ طَرَحُوهُ عُرْیَاناً مردم عالم بدانید که بدن برهنه و بی لباس جدم را روی خاک ها انداختند و رفتند. إِلَّا یَا أَهْلَ الْعَالَمِ أَنْ جَدِّی الْحُسَیْنِ صعقوه عُدْوَانًاای مردم عالم بدن جدم حسین را زیر پای اسبان قرار دادند.(2)
امام زمان علیه السلام در این دقایق ظهورش این سخنان را میفرماید تا به مردم دنیا بفهماند که می خواهد انتقام خون حسین علیه السلام را بگیرد.
باز هم از ارتباط نزدیک بین امام حسین علیه السلام و امام زمان علیه السلام عرض کنم که در شب
ص:152
قدر که شب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ملائکه و روح بر آن حضرت نازل شده تقدیر امور در اختیار آن حضرت می گذارند پیشوایان معصوم علیهم السلام در تفسیر سوره قدر فرموده اند در این شب فرشتگان مقدرات یک سال را نزد ولی مطلق زمان امام عصر ارواح العالمین له الفداء آورده بر او عرضه و تسلیم می کنند در چنین شبی یاد امام حسین علیه السلام در دل ها زنده می شود چرا که یکی از اعمال مستحبی شب قدر زیارت امام حسین علیه السلام است.(1)
در دعای ندبه که مختص به امام زمان علیه اسلام است عرض می کنیم أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بکربلا (2)کجاست آن آقایی که طالب خون بناحق ریخته کشته کربلاست.
از بعضی روایات استفاده می شود روز ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روز عاشورا است و به طور کلی همان گونه که عرض کردم این دو امام معصوم علیهم السلام اهداف مشترک دارند و امام زمان علیه السلام بالاخره اهداف جد بزرگوارش را در جهان پیاده خواهد کرد.
باز هم می توان به طریقی پلی ارتباطی به نام رجعت بین امام حسین علیه السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برقرار کرد و گذشته از مباحث قرآنی و اتفاقات مستند در اثبات رجعت که بحث هایی را در جای خودش می طلبد امام حسین علیه السلام اولین کسی است که بعد از شهادت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به دنیا برمی گردد و تشکیل حکومت می دهد و از قاتلین خود انتقام می گیرد.
قطب راوندی ودیگران از جابر از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که حضرت حسین علیه السلام در صحرای کربلا پیش از شهادت فرمودند اول کسی که زمین شکافته می شود و از زمین بیرون می آید من خواهم بود و بیرون آمدن من موافق می افتد با بیرون آمدن امیرالمومنین و قیام قائم ما(3)
عیاشی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که اول کسی که به دنیا برمیگردد حضرت امام حسین علیه السلام است و اصحاب و یزید و اصحاب او پس همه ایشان را
ص:153
بکشد مثل آنکه ایشان را کشتند.(1)
باز روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده که اول کسی که در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسین علیه السلام خواهد بودو آن مقدار حکومت خواهد کرد که از پیری موهای ابروهای او بر روی دیده اش آویخته شود. (2)
حقیر معتقدم یک وجه شباهت دیگری بین امام حسین علیه السلام و امام عصر روحی له الفداء وجود دارد و آن غربت دین در عصر حسین علیه السلام و در عصر انتظار و قبل از ظهور مولایمان امام زمان علیه السلام است. غربت دین در زمان حضرت حسین علیه السلام تا جایی بود که نوه رسول خدا و یارانش را کشتند و قاتلین از حاکم زمان جایزه گرفتند و روز عاشورا روزی شد که تبرکت بِهِ بَنِی اُمیَّه بنی امیه به خاطر کشتن حسین بن علی علیها السلام از آن روز تبرک جستند و شادی کردند.
در عصر غیبت و قبل از ظهور نیز دینداری و تدین آنقدر غریب می شود که اگر کسی بخواهد به اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند مورد مسخره و استهزاء قرار می گیرد و به قول قرآن شریف ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ(3)
به واسطه رفتار مردم فساد در خشکی و دریا آشکار گردید.
امام حسین علیه السلام درباره عصر انتظار می فرمود: لَهُ غَیِّبْهُ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ عَلِیَّ الدِّینِ فِیهَا آخَرُونَ فیودون وَیُقَالُ لَهُمْ متی هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کنتم صَادِقِینَ أَمَّا الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَیَّ الْأَذِی وَ التکذیب بِمَنْزِلِهِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ(4)
برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف غیبتی است که عده ای در آن مدت گرفتار شک و تردید می شوند ولی عده ای دیگر ثابت قدم و پابرجا خواهند ماند.
و بعضی به این گروه مقاوم می گویند به تحقیق کسی که بر اذیت و تکذیب
ص:154
دشمنان در عصر غیبت آن گرامی صبر کند همانند مجاهد مسلحی است که در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با دشمنان اسلام جنگیده است.
وَ أَشَهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ:
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید شهادت می دهم که ای حسین بن علی علیها السلام به عهدی که با خداوند داشتی وفا کردی.
منظور کدام عهد است؟ وفای به عهد الله امام حسین علیه السلام قابل تامل و درنگ است این عهد بین امام حسین و خداوند تبارک و تعالی از اسرار است یا برای همه آشکار می باشد باید برگردیم به قبل از عاشورا و ببینیم که در لابلای گفتار جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و پدر و مادر یعنی امیرالمومنین و حضرت زهرا علیها السلام چه پیش بینی برای حضرت شده بود که حادثه عاشورا را خیلی واضح بیان می کردند و حتی میخواستند که باید او را یاری کنند.
از طریق سنت از مثل انس بن حارث و شیعه نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
إِنَّ ابْنِی هَذَا یَعْنِی الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ بِأَرْضٍ مِنَ الْعِرَاقِ فَمَنْ ادرکه منکم فَلْیَنْصُرْهُ(1)
این فرزند من یعنی حسین علیه السلام در زمینی از عراق کشته می شود پس هر کس از شما او را درک کرد باید او را یاری کند.
در منزل ثعلبیه امام حسین علیه السلام به مردی کوفی که ظاهرا می خواست ایشان را از رفتن به کوفه به سبب کشته شدن در آنجا منع کند فرمود ای مرد کوفی سر چشمه دانش نزد ماست آیا آنان (مردم) سرنوشت آینده ما را می دانند و ما نمی دانیم این امر ممکن نیست.(2)
اینگونه پاسخ های صریح به خوبی نشان می دهد که امام حسین علیه السلام با خداوند عهدی دارد که باید وفا کند هر چند این راه به شهادت انجامد. از این رو در برابر اعلام خطر بعضی از به ظاهر دوستان می فرمود: وَاَللَّهِ إنِّی لَأَرْجُو أَنْ یکون خَبَرًا
ص:155
مَا أَرَادَ اللَّهُ بِنَا قَتَلْنَا أَمْ ظَفِرْنَا (1)
به خدا سوگند امیدوارم آنچه خدا درباره ما اراده کرده خیر باشد چه کشته شویم و چه پیروز شویم.
طبق نقل سید بن طاووس امام حسین علیه السلام در شبی که بامدادش می خواست از مکه به سوی کوفه حرکت کند در گفتگو با برادرش محمد بن حنفیه فرمود دیشب در خواب دیدم که رسول صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: أَخْرَجَ إِلَیَّ الْعِرَاقِ أَنَّ اللَّهَ شَاءَ أَنْ یراک قَتِیلًا (2)ای حسین بیرون برو به سوی عراق چون خدا خواسته است تو را کشته ببیند.
حالا تا حدی عبارت وَ أَشْهَدُ انک وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ روشن شد و آن وفای به عهدی بود که تا مرز شهادت حضرت حسین علیه السلام پیش رفت.
وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ:
رمز ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام اخلاص و مجاهدت مخلصانه آن حضرت بود کار وقتی برای خدا باشد می ماند چنانکه قرآن بدان اشاره دارد.
مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (3)
آنچه مربوط به شما می شود از بین رفتنی است و آنچه نزد خدا می فرستید ماندگار و باقی است و البته به اهل صبر پاداشی خیلی بهتر از آنچه را که انجام داده اند خواهیم داد.
رتبه اخلاص امام حسین علیه السلام بی واسطه است او شده مُخلَص یعنی مال خدا متعلق به خدا و گزینش شده خدا و لذا بر او خطاب می شود.
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی
ص:156
وَادْخُلِی جَنَّتِی(1)
ای صاحب نفس مطمئن به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از خدا راضی هستی و هم خدا از تو راضی است پس در جمع بندگانم وارد شو. و در بهشتم در آی.
عبادی و جَنّی مختص امثال حسین بن علی علیهما السلام است که همه چیز خود را در اختیار خداوند گذارده و به مرتبه کمال و بالای خلوص رسیده اند و متعلق به خدا شده اند.
کاری که از دست ما بر می آید نسبت به حضرت سید الشهدا علیه السلام آن است که ما نیز از در اخلاص به عزاداری و عرض ادب به ساحت مقدس آن حضرت وارد شویم تا در این رهگذر اجر مخلصین را صاحب شویم. و بدانجا رسیدم که طبق فرمایش امام صادق علیه السلام حضرت حسین علیه السلام در حق ما دعا کند تا مشمول عفو و رحمت پروردگار قرار گیریم. امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی فرمود.... جدم حسین بن علی علیها السلام به خداوند عرض می کند پروردگارا وفا کن به عهدی که با من بسته ای و نظری کند بر زیارت کنندگان خود ایشان را با نام هایشان و نام پدرانشان و نظر می کند به سوی آنهایی که بر او گریه می کنند و برایشان طلب آمرزش کرده و برای پدرانشان نیز طلب استغفار می کند و بعد خطاب به سوگواران خویش می فرماید ای گریه کنندگان بر من اگر بدانید که خدا چه چیزی برای شما مهیا کرده از ثواب ها هر آینه شادی شما زیادتر از اندوه شما خواهد شد و آن بزرگوار از حق تعالی درخواست می کند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است بیامرزد. (2)
وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ:
و ای حسین علیه السلام خدا را مخلصانه بندگی کن تا مرگ و شهادت به سراغت آمد.
ص:157
اینجا یقین مرتبه کامله آن است یعنی حق الیقین جایی که پرده ها کنار می رود و توسط مرگ عالم جدید برزخ آغاز می شود و وعده ها و وعیدهای الهی آشکار می گردد.
باز هم سخن از اخلاص حسین بن علی علیه السلام مطرح است امام حسین علیه السلام خدا را خالصانه بندگی کرد حرکت و قیامش برای رسیدن به منافع دنیایی نبود برای رسیدن به مقام و ریاست نبود چنانکه خود فرمود چیزی را که خیلی شباهت داشت به خطبه پدر بزرگوارش امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه 131 نهج البلاغه.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ اءَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کانَ مِنّا مُنافَسَةً فِی سُلْطانٍ، وَ لا الْتِماسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، فَیَاءْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ وَ سُنَنِکَ وَ اَحکامِکَ .....(1)
خدایا تو می دانی آنچه ما انجام داده ایم از قبیل سخنان و اقدامات بر ضد حاکمان اموی به دلیل رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزون خواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است بلکه برای این بوده که نشانه های دینت را به مردم نشان دهیم و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. می خواهیم بندگان ستم دیده ات در امان باشند و به واجبات و سنت ها و احکامت عمل شود.
با دقت در این جملات بندگی خالصانه حضرت حسین علیه السلام کاملا روشن می شود و نشان داده می گردد که هیچ شائبه و انگیزه غیر الهی در کار حضرت وجود نداشته
1-احیای مظاهر و نشانه های اسلام اصیل و ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم
2-اصلاح و بهبود و وضع مردم سرزمین های اسلامی.
3-تامین امنیت مردم ستم دیده
4-فراهم کردن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی
در جای دیگر به چیزی اشاره می کند که محبوبش پروردگار شدیدا بر آن اصرار
ص:158
دارد و می خواهد همه مردم به آن عبادت بزرگ مشغول باشند و شانه خالی نکنند.
اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّ الْمَعْرُوفِ وَ اکره المنکر (1)
خدایا من به معروف اشتیاق دارم و از منکر تنفر دارم.
بر همین اساس در خطابات بعضی از زیارت ها از جمله زیارت وارث به آن حضرت عرض می کنیم
أَشْهَدُ انک قَدْ أَقَمْتَ الصلوه وَ أَتَیْتُ الزکاه وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ المنکر(2)
گواهی می دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی.
امام حسین علیه السلام انگیزه الهی خود را در نامه ای به مردم و شیعیان بصره این طور نوشت: فَإِنِّی ادعوکم إِلَیَّ أَحْیَاءً مَعَالِمِ الْحَقِّ وَ أَمَاتَهُ الْبِدَعِ(3)
من شما را به زنده کردن نشانه های حق و نابود کردن بدعت ها می خوانم.
در یکی از زیارت های مطلقه امام حسین علیه السلام خطاب به حضرت عرض می کنیم:
أَشْهَدُ انک قَدْ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَیْهِمَا (4)
شهادت می دهم که تو به عدل و داد امر کردی و مسلمانان را به سوی این دو دعوت نمودی.
اگر کسی بگوید جمله عَبَدْتَ اللَّهَ در این فراز از صلوات بر حضرت حسین علیه السلام چرا به نوع نماز و روزه و حج حضرت اشاره نشده عرض میکنم آیا امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای اقامه عدل و داد و زنده کردن معارف الهی و نابود کردن بدعت ها عبادت محسوب نمی شود؟! به ویژه آنکه همه این کارها را حضرتش خالصانه انجام داد.
عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً امام جواد علیه السلام فرمود:
أَفْضَلُ العباده الْإِخْلَاصِ(5)
ص:159
برترین عبادت اخلاص است.
یا پدر بزرگوارش فرمود:
أَفْضَلُ العباده إِخْلَاصُ الْعَمَلِ(1)
برترین عبادت خالص گرانیدن عمل برای خداست.
عرض می کنم در نماز و روزه و حج و مناجات با پروردگار که از عبادت های عینی و تجسمی است حضرت حسین علیه السلام الگو و اسوه بوده است.
بعد از ظهر روز عرفه که وقوف در صحرای عرفات جزو ارکان حج محسوب می شود طبق نقل محدث قمی رحمه الله علیه امام حسین علیه السلام با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت تذلل و خشوع در جانب چپ کوه ایستادند و امام علیه السلام روی مبارک را به سوی کعبه گردانیده و دست ها را برابر صورت گرفته مانند مسکینی که طعام می طلبد دعای عرفه را خوانده است دعایی که یک جهان معارف توحیدی و عشق به پروردگار در آن نهفته است و نشانگر بلندی و اوج شوق و ذوق آن بزرگوار به بندگی کردن به درگاه الهی است.
غروب روز تاسوعا پس از تهدید شمر بن ذی الجوشن امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمود:
ارْجِعْ إلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَیَّ غُدْوَةً وَ تَدْفَعَهُمْ عِنْدَ الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ کنت أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کتابه وَ کثرة الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ(2)
برگرد و اگر توانستی تا بامداد فردا برای ما مهلت بگیر باشد که ما امشب برای پروردگار خود نماز بخوانیم و دعا کنیم و در پیشگاه او آمرزش بخواهیم خدا می داند که من نماز خواندن و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار کردن را دوست دارم.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَلَبَّتْ عَلَیْکَ وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِمَّنْ أَکْذَبَکَ وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکَ وَ اسْتَحَلَّ دَمَکَ:
ص:160
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید خدا لعنت کند ملتی را که تو را کشتند و خدا لعنت کند ملتی را که از یاری تو دریغ کردند و خدا لعنت کند ملتی را که بر علیه تو هماهنگ شدند و نزد خدا از هر که تو را تکذیب کرد بیزاری می جویم و نیز از آنها که حق تو را سبک شمردند و خونت را حلال دانستند.
این بخش تبری و بیزاری جستن و لعن و نفرین بر قاتلان حضرت حسین علیه السلام و آن هایی که از یاری کردن آن بزرگوار دریغ کردند تشکیل شده که جزو بخش مهم فروع دین ماست و شاید از اظهار ارادت و دوستی به اهل بیت علیهم السلام مهم تر باشد.
چنانکه در زیارت گرانقدر عاشورا امام محمد باقر علیه السلام لعن و نفرین و بیزاری جستن از ظالمان حقوق اهل بیت علیهم السلام را بر سلام و درود مقدم داشته و این نشانگر اهمیت آن است و حقیر معتقدم کسانی که از لعنت کردن و بیزاری نمودن از همه کسانی که به نوعی در کشتن امام حسین علیه السلام و فرزندان و یاران باوفایش نقش داشتند امتناع کنند و حاضر نباشند بر آنان اظهار تنفر کنند قبل از هر کس مشمول نفرین شخص امام حسین علیه السلام خواهند شد همان طور که ابن حوزه کینه توز شد.
او مردی از قبیله بنی تمیم به نام عبدالله بن حوزه بود که از میان لشکر دشمن بیرون آمد و در مقابل امام حسین علیه السلام ایستاد و گفت ای حسین ای حسین امام فرمود چه می خواهی گفت تو را به آتش دوزخ بشارت باد امام علیه السلام فرمود:
کلا إِنِّی أُقَدِّمُ عَلَیَّ رَبٌّ رَحِیمٌ وَ شَفِیعٍ مُطَاعٍ
هرگز چنان نخواهد بود من به سوی پروردگاری مهربان و آن شفیعی که شفاعتش پذیرفته است می روم.
آن گاه امام علیه السلام پرسید این کیست یارانش گفتند این فرزند حوزه است امام فرمود: اللَّهُمَّ إِلَیَّ النَّارُ پروردگارا او را به سوی آتش ببر ناگاه اسب او بنای چموشی گذاشت و او را به سوی چاله ای کشید و او از روی اسب لغزید و پایش به رکاب گیر کرد و با سر از اسب آویزان شد در این هنگام اسبش رم کرد و او را
ص:161
می کشید سر او به هر سنگ و تنه درختی می خورد تا به هلاکت رسید. (1)
سرتاسر زیارت عاشورا غیر از سلام و عرض ادب به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام لعن و نفرین بر پایه گذاران ظلم وجور بر خاندان همت و طهارت و حضرت حسین علیه السلام است. و گفتن عباراتی از این قبیل که خدا لعنت کند آل زیاد و آل مروان و قاطبه بنی امیه را خدا لعنت کند فرزند مرجان ابن زیاد و عمر بن سعد و شمر و همه کسانی که به هر طریقی در کشتن سید الشهدا علیه السلام خود را مجهز نموده و شرکت کردند.
آری زیارت عاشورا بهترین گواه بر بیزاری جستن از دشمنان اهل بیت علیهم السلام است و عالی ترین نشانه شیعه می باشد بنابراین هر کس با معرفت و اعتقاد به متن محکم و مستدل این زیارت به خواندن آن مداومت ورزد بی شک تولی و تبری را با هم داراست و پیرو راستین خاندان پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله وسلم خواهد بود.
در این زیارت به پدر و پسر و نوه یعنی ابوسفیان و معاویه و یزید به طور صریح لعنت شده و به اول ظالم و دوم ظالم و سوم ظالم و چهارمی که معاویه و پنجمی که یزید باشد نیز لعنت شده و کسی از معاندین و غاصبین حقوق محمد و آل علیهم السلام از قلم نیفتاده است.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَکَ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یَنْصُرْکَ :
پدر و مادرم فدای تو ای اباعبدالله خدا لعنت کند قاتلت را و خدا لعنت کند دریغ کننده یاریت را خدا لعنت کند کسی که صدای رسای تو را شنید ولی تو را اجابت نکرد و به یاریت نیامد.
امام یازدهم حسن عسکری علیه السلام در این فراز از صلوات بر حسین بن علی علیها السلام می فرماید:
ص:162
پدر و مادرم فدایت ای اباعبدالله یک نکته در این عبارت هست که امام حسن عسکری علیه السلام ما را متوجه به آن می نماید تا یادمان باشد بهترین هدیه برای پدران و مادرانمان خواه زنده باشند و خواه از دنیا رفته باشند یاد و ذکر حضرت سید الشهدا علیه السلام است چنانکه در گوشه ای از زیارت عاشورا عرض می کنیم بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابی بِکَ پدر و مادرم به فدایت که به راستی بزرگ شد مصیبت تو بر من.
ما عزیزتر از پدر و مادر و قابل احترام بیشتر از آنها سراغ نداریم خداوند آن قدر برای پدر و مادر ارزش گذاشته که بدون فاصله بعد از سفارش بندگی خود سفارش پدر و مادر را می کند و آن را به عنوان یک حکم قطعی و بدون چون و چرای خویش بیان می فرماید: وَقَضَی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا (1)
پروردگارت حکم قطعی کرده که غیر او را بندگی نکنند و به پدر و مادر احسان نمایند.
یعنی پدر و مادر در هر رتبه مقامی که باشند نباید فراموش شوند و یکی از موارد احسان به آنها یادشان در مواقع دعا و زیارات است و گاه درخواست عفو و بخشش از جانب پروردگار برای آنهاست. رَبَّنَا اغفرلی وَ لوالادی(2) رَبِّ الْغَفْرِ لِی وَ لِوَالِدَیَّ(3)
یادمان نرود که در همه تشرفهایمان به مشاهد مشرفه در اولین درودمان کنار مزار خاندان عصمت و طهارت نیابت از پدر و مادرمان کنیم چرا که آنان سبب شدند مهر و ولای اهل بیت علیهم السلام به کام جانمان بنشیند پس بر ماست که آنان را همیشه شریک اعمال خیر و خوب خویش کنیم.
ص:163
وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبَی نِسَاءَکَ أَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ مِمَّنْ وَالاهُمْ وَ مَالَأَهُمْ وَ أَعَانَهُمْ عَلَیْهِ:
خدا لعنت کند کسانی را که بانوان همراهت را اسیر کردند به خدا قسم از آنان بیزارم و از کسانی که با آنان دوستی و همراهی و کمک کردند بر علیه تو ای حسین بن علی علیها السلام یکی از مصیبت های بزرگ حادثه عاشورا موضوع اسارت بازماندگان و زنان آل رسول صلی الله علیه و آله وسلم بود.
بانوان حرم حسینی را بر شترانی که گلیم پاره ای بر روی آنها بود سوار کردند آنها بر شترانی سوار بودند که نه محملی داشت و نه سایبان آنان را با وجودی که امانت های پیامبران خدا بودند در حالی که صورتشان باز و فاقد نقاب بود و همانند اسرای ترک و روم در بدترین وضعیت و با اسیری و گرفتاری بردند.
شاعری در این باره سروده است که:
یُصَلِّی عَلَیَّ الْمَبْعُوثِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ*** وَ یُغْزِی بَنُوهُ إِنَّ ذَا لجیب
بسیار جای تعجب است از مردمی که بر پیامبر هاشمی و جانشین او درود می فرستد در حالی که فرزند او را به قتل می رسانند.
و شاعر دیگری سروده:
اترجو أُمِّهِ قَتَلَتْ حُسَیْناً ***شفاعه جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسَابِ
آیا گروهی که حسین علیه السلام را به شهادت رسانیدند می توانند امید به شفاعت جد او داشته باشند.
کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام در حالی که ابن سعد پیشاپیش آنها حرکت می کرد به راه خود ادامه داد تا آنکه به نزدیکی شهر کوفه رسیدند کوفیان برای تماشا و دیدن اسراء جمع شدند.
راوی می گوید یکی از زنان ساکن کوفه از بلندی که بر اسیران اشراف داشت سر برآورده و گفت شما اسراء متعلق به کدام خاندان هستید؟!
ص:164
فَقُلْنَ فَمَنْ اساری آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ زنان اسیر گفتند ما اسیران آل محمدیم.
زن با شنیدن این کلام از پشت بام پایین آمده سپس هر چه چادر و مقنعه داشت جمع نمود آنها را به اسیران داد تا خود را بپوشانند.
بشرین بن حزیم اسدی گفت آن روز که اسراء از جمله حضرت زینب دختر امیرالمومنین علی علیه السلام را دیدم به خدا سوگند من زنی را دیدم که همه وجودش شرم و حیا بود و در عین حال به گون ای سخنرانی کرد که گویی خطابت را از پدر بزرگوارش علی بن ابیطالب علیه السلام یاد گرفته است.
عناوین خطابه حضرت زینب علیها السلام این بود خاموش شوید ای بی وفایان چشمه اشک هایتان خشک نشود شما سبزه در منجلاب هستید بد توشه ای مهیا کردید بسیار بگریید و کم بخندید بسیار زیانکار شدید آیا می دانید چه خونی را ریختید بدانید که عذاب خدا ننگین تر است.
راوی گفت به خدا سوگند آن روز مردم را دیدم در حالی که سرگشته و حیران مشغول گریه و زاری بودند آنها انگشت پشیمانی و اندوه بر دندان گرفته و می گزیدند.
پیرمردی در کنار من ایستاده بود او را دیدم که به شدت می گریست به حدی که محاسنش خیس شد و در این حال می گفت:
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی کهو لکم خَیْرٌ الکهول وَ شبابکم خَیْرُ الشَّبَابِ وَ نساوکم خَیْرِ النِّسَاءِ وَ نسلکم خَیْرُ نَسْلٍ لَا یُخْزِی وَ لاَ یبزی(1)
پدر و مادرم فدایتان شوند که کهنسالان شما بهترین کهنسالان و جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل ماست که نه خوار می شود و نه شکست می پذیرد.
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ بَابُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی
ص:165
وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا :
و شهادت می دهم که ای حسین علیه السلام به تحقیق تو و امامان معصوم از نسل تو مفهوم پرهیزکاری و درب هدایت و دست آویزهای محکم و دلیل قاطع بر مردم جهانید.
چهارده معصوم علیهم السلام به طور کلی مفهوم پرهیزکاریند. تقوا را به هر معنا بگیریم چه به معنای ترس از خدا و یا پرهیز از لغزش ها و خطاها مصداق کامل و جامعش آن ذوات مقدسه هستند به اعتراف دوست و دشمن یک نقطه ضعف که نشان از بی تقوایی باشد در پرونده هیچ کدام از معصومین دیده نمی شود و اگر بود دشمنان اهل بیت آن را آشکار کرده و در کتاب هایشان می آوردند و جالب است که مدح و ثنای اهل بیت علیهم السلام چه به عنوان حدیث و روایت و چه به نام تاریخ زندگانی آن ها اگر بیشتر از اساتید شیعه نباشد کم تر نیست.
یک نمونه از مفهوم تقوا و غیرت حسینی را در لحظات آخر عمر شریفش ملاحظه کنید:
امام حسین علیه السلام هم بر خویشتن مواظبت داشت که کاری برخلاف رضای خدا انجام ندهد و هم بر خاندانش کوشا بود که عفاف و حرمتشان نشکند.
نسبت به ناموس و حفظ عفاف آنها تا آخرین لحظات کوشید تا اینکه یکی از سپاه یزید به نام صالح بن وهب ضرب ای سهمگین بر پیکر مقدس حسین علیه السلام فرود آورد آن حضرت از نشستن بر روی اسب ناتوان شد و از اسب فرود آمد ولی آنگاه که یورش بی شرمانه دشمن را به خیمه های زنان دید نتوانست بر زمین آرام گیرد از این روی برخاست و به مبارزه پرداخت ولی زخم های فرو نشسته بر پیکرش او را از مبارزه بازداشت و بر زمین نشست و در حالی که جامه خزی بر دوش داشت دژخیمان حلقه را بر او تنگ تر کردند و چنان ضرباتی بر پیکرش فرو نشاندند که از نشستن هم ناتوان شد ولی در همان حال می فرمود:
ص:166
اقصدونی بِنَفْسِی وَ اترکونی حَرَمِی بر من یورش آرید و خانواده ام را وادارید. (1)
در جای دیگر نقل شده که حضرت فریاد برآورد: ویلکم یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یکن لکم دَیْنٌ وکنتم لاَ تَخَافُونَ یَوْمَ الْمَعَادِ فکونوا أَحْرَارًا فِی دنیاکم هَذِهِ وارجعوا إلَی احسابکم أَنْ کنتم عَرَبًا کما تَزْعُمُونَ(2)
وای بر شما ای پیروان و شیعیان خاندان ابوسفیان اگر دین ندارید و از روز قیامت نیز نمی ترسید حداقل در این دنیا آزاد مرد باشید و اگر آنگونه که گمان دارید عرب هستید پس به اصل و نژاد خویش بازگردید.
وَ بَابُ الْهَدْیِ وَ العروه الوثقی وَ الحجه عَلَیَّ أَهْلُ الدُّنْیَا:
از برکت وجود سیدالشهداء چه انسان هایی که ترک گناه کردند و هدایت یافتند.
بعد از حادثه کربلا تا به امروز هر آنچه هدایت و راهنمایی نسبت به دین خداوند تبارک و تعالی می شود سرچشمه اش باب الهدی یعنی حضرت حسین علیه السلام است چون اگر قیام آن بزرگوار نبود اثری از اسلام و مکتب نبوی صلی الله علیه و آله وسلم نبود و اینکه جد بزرگوارش فرمود: حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ (3) حسین از من است و من از حسین هستم همین معنا را می رساند یعنی بقاء دین من توسط حسین علیه السلام است.
آری الْإِسْلَامِ مُحَمَّدِیٍّ الْحُدُوثِ وَ حُسَیْنِیٌّ الْبَقَاءِ اسلام توسط رسول مکرم اسلام ایجاد شد و به وسیله امام حسین علیه السلام ابقاء گردید و خود فرمود: إنَّ کان دِینِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ أَلَا بِقَتْلِی یَا سُیُوفِ خذینی اگر دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نمی ماند مگر به شهادت من پس ای شمشیرها مرا دربرگیرید و مرا قطعه قطعه کنید.
بهترین دستاویز عروه الوثقی حضرت حسین علیه السلام است آنان که زلف خود را با این بزرگوار گره زده اند آبرومند دنیا و آخرتند چون همه آبروها و عزت ها را باید در تشکیلات امام حسین علیه السلام سراغ گرفت.
ص:167
البته این حقیقت به تجربه حداقل برای محبان و عاشقان حضرتش ثابت شده که نوکران و خادمان با اخلاص امام حسین علیه السلام چه اندازه وجهه و ارج و قرب در نزد خدا و رسول و علی و فاطمه و ائمه طاهرین علیهم السلام و حتی مردم عادی دارند.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلی اللَّهِ وَ اِلی رَسُولِهِ وَ اِلی امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلی فاطِمَةَ وَ اِلَی الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ
در این بخش از زیارت عاشورا همان طور که ملاحظه می نمایید از خداوند می خواهیم که نزدش تقرب جوییم و آبرو کسب کنیم در دنیا و آخرت توسط حضرت سید الشهدا علیه السلام و خطاب به شخص حسین بن علی علیه السلام عرض میکنیم که ای حسین عزیز من به خدا و رسول او و امیرالمومنین و فاطمه و حسن و شما تقربمی جوییم به خاطر سرمایه بزرگ ولایت و ارادت به شما نتیجه آنکه حسین علیه السلام باب الهدی و عروه الوثقی و دلیل قاطع بر مردم جهانیان است.
امام حسن عسکری علیه السلام در قسمت پایانی صلوات بر حضرت حسین علیه السلام می فرماید:
وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِمَنْزِلَتِکُمْ مُوقِنٌ وَ لَکُمْ تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِ:
شهادت می دهم که به شما ایمان دارم و جایگاهتان را باور دارم و با تمام وجود تابع شما هستم تابعیت در قوانین دینم و عواقب عملم و آنچه در حال تحول و انقلال است در دنیایم و آخرتم.
ایمان به اهل بیت و یقین به جایگاه رفیع آنها و تابعیت محض از قوانین و شرایع دینی که آنان مروج آن بودند یعنی رسیدن به کمال و عاقبت بخیر شدن یکی از مواردی که باید در آن منزلت امام حسین علیه السلام را جستجو کرد فضیلت زیارت حضرت است.
امام باقر علیه السلام فرمود شیعیان ما را به زیارت قبر حسین علیه السلام امر کنید زیرا زیارت او
ص:168
موجب فزونی در رزق و طول عمر و دفع بلایا و ناگواری ها می شود و اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند.(1)
حضرت صادق علیه السلام فرمود هر کدام از شما همه عمر حج کند و زیارت حسین علیه السلام نرود حقی از حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را ترک کرده زیرا حق حسین علیه السلام از طرف خدا بر هر مسلمانی واجب است و هر کس به زیارت ایشان نرود تا بمیرد و معتقد است که شیعه ماست شیعه ما نباشد و اگر هم به بهشت رود مهمان بهشتیان خواهد بود.(2)
همان بزرگوار در جای دیگر فرمود هر کساز قبر امام حسین علیه السلام دور باشد و به پشت بام خانه اش برود و سر به آسمان به طرف قبر مطهر حسین علیه السلام بایستد و بگوید السَّلَامُ علیک یَا اباعبدالله السَّلَامُ علیک وَ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ برکاته خداوند ارزش زیارتی را در نامه عملش می نویسد که با اجر حج و عمره برابر باشد و اگر پنج بار این کار را تکرار کند خداوند هر بار همان میزان ثواب را برایش می نویسد و به درستی که خدای تبارک و تعالی قبل از اهل عرفات برای زائران قبر حسین علیه السلام تجلی می نماید حوائج آنان را برآورده می کند گناهانشان را امرزیده و در خواست هایشان را به اجابت مقرون می سازد و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز این گونه عمل میکند.(3)
وَ بمنزلتکم مُوقِنٌ در حدیث قدسی آمده که خداوند فرموده است
حسین علیه السلام را کنج بان وحی خویش قرار داده و او را با شهادت کرامت بخشیدم و پایانی بس سعادت برای وی مقرر داشتم اوست برترین شهیدان و درجه اش از همه بالاتر است کلمه تامه خود را همراه او قرار دادم و حجت رسای خویش را نزدش نهادم و به وسیله خاندان او پاداش و کیفر می دهم.(4)
ص:169
لکم تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شرایع دِینِی ای حسین بن علی ما تابع مرام و مکتب شما هستیم و تابع شماییم در آنچه که شریعت و قوانین دینمان تعیین نموده است. هر چه بیشتر در حالات سیدالشهدا علیه السلام دقیق شویم این رمز بر ما آشکارتر می شود که در امر دین امام حسین علیه السلام بصیرتی خارق العاده و بینشی غیبی داشته است علم و دانش آن بزرگوار از احتجاجاتش با دشمنان اهل بیت به خصوص معاویه و مروان از نامه هایی که به معاویه نوشته از خطبه هایی که به مناسبت های مختلف ایراد نموده از دعای عرفه و دعاهای دیگری که از آن حضرت در کتاب های شیعه و سنی نقل شده است ظاهر و آشکار می گردد.
نافع بن ازرق رهبر فرقه خوارج به امام حسین علیه السلام عرض کرد خدایی را که می پرستی برای من توصیف کن.
امام حسین علیه السلام فرمود:
ای نافع هر کس دین خود را بر قیاس بسازد همواره در اشتباه است و در آتش دوزخ به صورت افتد به اعوجاج و کژی کوچ کند گمراه گردد و سخنان نازیبا گوید. ای پسر ازرق من خدایم را وصف می کنم به آنچه او خود را وصف فرموده است او به حواس ادراک نشود و به مردم قیاس نگردد. نزدیک است اما به چیزی چسبیده نیست دور است اما دوری نجسته او یگانه است و تبعیض تجزیه و ترکیب در او راه ندارند و به نشانه ها شناخته شده و به علامت ها وصف گردیده است غیر از خداوند بزرگ و بلند مرتبه خدایی نیست ابن ازرق گریست و گفت: مَا أَحْسَنَ کلامک چقدر نیکو است کلام تو. امام حسین علیه السلام فرمود به من رسیده که تو بر پدر و مادرم و بر من گواهی به کفر می دهی.
ابن ازرق گفت: أَمَّا وَ اللَّهِ یَا حُسَیْنَ لَئِنْ کان ذلک لَقَدْ کنتم مَنَارَ الْإِسْلَامِ
ص:170
وَ نُجُومُ الاحکام(1)
ای حسین اگر این ناسزا از من صادر شده به خدا سوگند به یقین شما چراغ اسلام و ستارگان احکام خدایید یعنی مردم باید از انوار علوم و معارف شما روشنی بجویند و در تاریکی ها به ستاره های وجود شما هدایت گردند.
ابن کثیر می گوید امام حسین علیه لاسلام و ابن زبیر از مدینه به سوی مکه بیرون شدند و در مکه اقامت گزیدند امام حسین علیه السلام مورد توجه مردم قرار گرفت آن ها به سوی او می آمدند در اطراف او می نشستند و سخنش را می شنیدند و از آنچه از او می شنیدند سود می جستند وگفته هایش را ثبت کرده و می نوشتند تا از او روایت کنند. (2)
به هر تقدیر معرفت و ارادت به حضرت حسین علیه السلام یک ارزش است ارزشی که نمی توان بیان کرد اما معصوم مثل امام صادق علیه السلام برای زوار و ارادتمندان به آن حضرت بیانی دارد که در پایان بحث معصوم پنجم یعنی صلوات بر امام حسین علیه السلام می آورم.
باشد که انشاء الله همه ما مشمول دعاهای حضرت صادق علیه السلام قرار بگیریم.
بار خدایا تو که ما را به کرامت مخصوص کردی و شفاعت به ما وعده دادی و رضایت و وصیت را خاص ما نمودی و علم گذشته و آینده را به ما عطا کردی و محبت ما را در دل مردم انداختی مرا و برادرانم را و زوار امام حسین علیه السلام را بیامرز که مال خود را خرج کردند و تن خود را به رنج انداختند برای رغبت در احسان به ما و امید به ثواب نزد تو در دوستی با ما شاد کردن دل پیغمبرت صلی الله علیه و آله وسلم و اجابت دستور ما...
پروردگارا ترحم کن بر این چهره ها که آفتاب آن ها را دگرگون کرده رحم کن بر این چهره ها که بر قبر ابی عبدالله الحسین علیه السلام گردش میکنند رحم کن بر این چشم ها
ص:171
که برای دلسوزی ما اشک می ریزند رحم کن بر این دل هایی که بی تابند و بر ما می سوزند رحم کن این شیون های بر ما را. بار خدایا من این نفوس و این بدن ها را به تو می سپارم تا روز عطش قیامت که آنان را در سر حوض کوثر به ما رسانی خدایا از آنان راضی باش و خود و خانواده شان را شب و روز نگهدار و همراهی شان کن و از شر هر جبار سرکشی و ستمگر و از گزند شیاطین نهان و آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآورد. (1)
ص:172
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیا مَهْدِیّا اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
ص:173
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ:
امام حسن عسکری علیه السلام عرضه می دارد خدایا بر علی بن الحسین که آقای عبادت کنندگن است درود فرست.
امامان معصوم علیهم اسلام هر کدام خصیصه ای دارند و چیزی که فقط به امام چهارم علی بن الحسین علیه السلام اختصاص دارد و درباره هیچ کدام از معصومین اطلاق نشده القاب سیدالعابدین ، سید الساجدین ، زین العابدین است. زیرا آن حضرت در بندگی و عبادت پروردگار و دعا و مناجات با حضرت حق تعالی ممتاز بود و اغلب مناجات ها و دعاهای بلند مرتبه با مضامین عالیه از آن گرامی است. از قبیل مناجات پانزده گانه دعای سحرهای ماه مبارک رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی، دعای روزهای ماه مبارک رمضان، دعای عرفه و مجموعه دعاهای وارده در کتاب شریف صحیفه سجادیه و ملحقات آن که دعاهای روزهای هفته از جمله ملحقات صحیفه سجادیه است و جوشن کبیر که امام سجاد علیه السلام از جد بزرگوارش رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کند و دعای شجره النبوه از اعمال مشترکه ماه شعبان و ده ها دعای دیگر. س
ص:174
امام سجاد علیه السلام از زبان جد بزرگوارش اینگونه معرفی شده است.
رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم فرمود:
إذَا کان یَوْمَ القیامه یُنَادِی مُنَادٍ أَیْنَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ فکانی انْظُرْ إِلَیَّ وَلَدِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ ابیطالب یَخْطِرُ بَیْنَ الصُّفُوفِ (1)
در روز ستاخیز آواز دهنده ای صدا می زند کجاست زین العابدین زیور عبادت کنندگان؟ و من فرزندم علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را می بینم که صف ها را می شکافد و پیش می رود.
امام صادق علیه السلام درباره آن حضرت فرمود: علی بن الحسین علیه السلام وقتی زمان نماز فرا می رسید بدنش می لرزید و رنگش تغییر می کرد.(2)
ابان بن تغلب می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم:
إِنِّی رَأَیْتُ عَلِیَّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا قَامَ فِی الصلاه غَشِیَ لَوْنَهُ لَوْنٌ آخَرُ فَقَالَ لِی وَ اللَّهِ إِنَّ عَلِیَّ بْنِ الْحُسَیْنِ کان یَعْرِفُ الَّذِی یَقُومُ بَیْنَ یَدَیْهِ (3)
من علی بن الحسین علیه السلام را می دیدم که وقتی به نماز می ایستاد رنگش تغییر می کرد امام صادق علیه السلام به من فرمود سوگند به پروردگار که علی بن الحسین علیه السلام می دانست در برابر چه کسی ایستاده است.
ابوحمزه ثمالی می گوید امام سجاد علیه السلام را دیدم که مشغول نماز بود عبا از دوشش کنار رفت دست به عبا نزد تا نمازش به پایان رسید من از حضرت پرسیدم که چرا عبا را بر دوش استوار نکردید؟ فرمود:
وَ یحک أَتَدْرِی بَیْنَ یَدَیْ مَنْ کنت انالعبد لاَ یُقْبَلُ مِنْ صَلَاتِهِ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنْهَا بِقَلْبِهِ (4)
وای بر تو ایا می دانی در برابر چه کسی ایستاده بودم بنده خدا فقط آن بخش نمازش قبول می شود که حضور قلب داشته باشد.
اباحازم می گوید:مَا رَأَیْتُ هاشیما أَفْضَلَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ کان عَلَیْهِ السَّلَامُ
ص:175
یُصَلِّی فِی الْیَوْمِ وَ اللیله أَلْفَ رکعه حتی خَرَجَ جَبْهَتِهِ وَ آثَارِ سُجُودِهِ مِثْلُ کرکره الْبَعِیرِ (1)
هیچ هاشمی را ندیدم چون علی بن الحسین علیه السلام باشد چرا که او شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند تا جایی که پیشانی و جای سجده اش برآمده شده بود.
از ویژگی های امام سجاد علیه السلام صوت زیبا و دلربایش بود که هنگام خواندن نماز و دعا و تلاوت قرآن هر رهگذری را مجذوب خویش می کرد و گاهی سقاها از کنار خانه حضرت می گذشتند مدتی می ایستادند تا تلاوت دلربای آن گرامی به پایان برسد. (2)
اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ:
خدایا امام زین العابدین علیه السلام را خالص گردانیدی برای خودت.
این جمله در عین اختصار و کوتاهی حکایت از اقیانوسی از فضائل و عظمت امام چهارم علیه السلام می کند. برای فهم عبارت فوق کافی است یک مراجعه دقیق به دعاهای نقل شده از آن حضرت وبه ویژه زیور آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم یعنی صحیفه سجادیه شود تا فهمیده گردد که چگونه خداوند امام سیدالساجدین علیه السلام را به خود اختصاص داده است.
مدت سیزده قرن است که کتاب صحیفه سجادیه مونس بزرگان و صالحان و مرجع و ملجا مشاهیر از علماء ربانی و مصنفان بوده و هست.
شیخ اقا بزرگ تهرانی درباره سند محکم صحیفه سجادیه می گوید:
الصحیفه الْأَوَّلِیِّ الْمُنْتَهِی سَنَدُهَا إِلَیَّ الْإِمَامِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ هِیَ مِنْ المتوترات عِنْدَ الْأَصْحَابِ لِاخْتِصَاصِهَا بالاجازه وَ الروایه فِی کل طَبَقَهُ وَ عَصْرٍ
صحیفه اولی که سند آن به امام زین العابدین علیه السلام می رسد از متواترات و قطعیات نزد اصحاب است چرا که از ویژگی آن این است که تمام اصحاب از اساتید خود
ص:176
اجازه نقل آن را در تمام طبقات رجالی و در تمام عصرها گرفته اند.
کتابهای دعا مانند مصباح المتهجد شیخ طوسی سلوک الحزین قطب الدین بن سعید بن هبه الله راوندی، اختیار المصباح سید علی بن حسین بن باقی، اقبال سید رضی الدین علی بن طاووس، زواید الفواید ابوالقاسم علی بن رضی الدین و البلد الامین ابراهیم بن علی کفعمی و مرحوم علامه مجلسی اول محمدتقی مجلسی همگی صحیفه سجادیه را نقل کرده اند.
نام های صحیفه سجادیه به خاطر اهمیتی که بعد از قرآن شریف و نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام دارد به نقل شیخ آقابزرگ تهرانی اخت القرآن انجیل اهل بیت، زبور آل محمد و صحیفه کامله است. یک عالم سنی به نام قندوزی می گوید:
فِی إیرَادِ بَعْضِ الادعیه وَ المناجاه الَّتِی تکون فِی الصحیفه الکامله لِلْإِمَامِ الْهُمَامِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ....وَ هِیَ زَبُورِ أَهْلَ الْبَیْتِ الطَّیِّبِینَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ
در بیان بعضی دعاها و مناجات هایی که در صحیفه کامله امام زین العابدین علیه السلام آمده.... و آن زیور اهل بیت پاک است.
و علت اینکه آن را صحیفه کامله نامیده اند این است که در نزد طایفه زیدیه از صحیفه نسخه ای هست که کامل نیست بلکه حدود نصف صحیفه موجود می باشد به این جهت به صحیفه موجود در دست شیعیان دوازده امامی صحیفه کامله گفته شده است.
مرحوم علامه شیخ آقابزرگ در کتاب الذریعه حدود پنجاه شرح غیر از ترجمه ها بر صحیفه سجادیه نام برده است. (1)
بعد ازم قدمه فوق درباره اهمیت کتاب شریف صحیفه سجادیه توجه به خلوص امام علیه السلام در دعاها و حالت عارفانه و عاشقانه ای که حضرتش با معبود خویش داشته ما را متوجه معنای کلام امام حسن عسکری علیه السلام می کند که چگونه
ص:177
خداوند امام زین العابدین علیه السلام را به خود اختصاص داده است. اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ
چون عبارات دعاهای صحیفه بیانگر این حقیقت است و در راز و نیاز حضرت به خوبی می توان این امتیاز را دریافت کرد.
اینک به چند نمونه از انواع نیایش های حضرت با حق تعالی در دعاهای صحیفه توجه کنید:
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَی مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ وَ أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیْهِ حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ
حمد خدای را به مثل حمدی که فرشتگان نزدیک به او و آفریده های پرارزش او برایش انجام می دهند حمدی که بر سایر حمد و ستایش ها برتر باشد همانند برتری پروردگار ما بر همه آفریده هایش.
اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَةِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَةٍ، وَ لَا یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَةٍ، وَ لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ. وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ یَا نَافِذَ الْعِدَةِ، یَا وَافِیَ الْقَوْلِ، یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
خداوندا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را به بالاترین رتبه و مقام بهشتی نایل فرما تا هیچ کس با او از نظر مقام و رتبه همانند نباشد و هیچ فرشته ای هر چند از مقربین درگاهت باشد و هیچ پیامبر مرسلی با او برابری نکند.
بارالها شفاعت حضرتش را بیش از آنچه که به وی وعده داده ای شامل حال و دودمان پاکیزه اش و امت مومن او بفرما. ای خدایی که خوش وعده و خوش قول هستی و ای کسی که بدی ها را چندین برابر به خوبی ها تبدیل می کنی به تحقیق که تویی صاحب فضل و کرم بزرگ.
ص:178
فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ، وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَکَ، وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ، وَ الْمُؤْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِکَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَةِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ، وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ، وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ
خدایا پس درود فرست بر فرشتگانت و بر روحانیین از فرشته هایت و آن هایی که نزد تو ارجمندند و آنان که اخبار غیبی را به پیامبرانت می رسانند و امینان وحی ات می باشند و درود فرست بر انواع فرشتگانی که برای خودت انتخاب کرده ای و آنها را از خوردن و آشامیدن نعمت های خود بی نیازشان کردی و ایشان را در طبقات آسمان ها جا دادی.
اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَةِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ وَ الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَی، وَ قَادَةِ أَهْلِ التُّقَی، عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَةٍ وَ رِضْوَانٍ
خداوندا سلام و درود فرست بر پیروان انبیاء و آن هایی که در باطن ایمان آوردند در همان حالی که معاندین پیغمبران را تکذیب می کردند آنها مشتاقانه با حقیقت ایمان به آنها می گرویدند. بارالها برای مردم هر زمان پیامبرانی فرستادی و بر هر کدام آنها اقامه دلیل کردی از زمان آدم تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم که همگی رهبران هدایت و پرهیزکاری بودند بر آنها نیز سلام و درود فرست و آنها را از خود به مغفرت و رضامندی یاد کن.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلِیٌّ مُحَمَّدٌ وَ آلِهِ وَ قنامنک وَ احفظنابک وَ اهْدِنَا الیک وَ لَا تُبَاعِدْنَا عنک أَنَّ مَنْ تقه یَسْلَمْ وَ مَنْ یَهْدِهِ یَعْلَمُ وَ تَقَرُّبِهِ الیک یَغْنَمُ
خداوندا بر محمد و ال او درود فرست ما را پناه ده و ما را به خود حفظ فرما و
ص:179
به سوی خود هدایتمان کن و ما را از خودت دور مفرما زیرا هر که را تو پناه دهی سلامت می ماند و هر که را تو هدایت فرمایی آگاه می شود و هر که را به خویش نزدیک نمایی بی نیاز می گردد.
اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا. اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظّاً مِنْ عِبَادِکَ، وَ نَصِیباً مِنْ شُکْرِکَ وَ شَاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلَائِکَتِکَ.
پروردگارا بر دو فرشته با کرامتت که نویسنده اعمال هستند زحمات ما را آسان کن و پرونده ما را از کارهای خوب پر کن و پیش آن دو گرامی به خاطر زشتی کارهایمان ما را رسوا مفرما.
پروردگارا در هر ساعتی از ساعات این روز جدید بهره ای از بندگانت و نصیبی از شکرگزاری ات و شاهد صدقی از بین فرشتگانت برایمان قرار ده.
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَی بِقُدْرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ
ای خدایی که گره های گرفتاری ها به دستش باز می گردد و ای کسی که شدت سختی ها به وسیله او برطرف می شود و ای کسی که رفع گرفتاری ها و رفتن به سوی گشایش با التماس و التجاء به او حاصل می گردد پروردگارا کارهای بسیار سخت به قدرت تو آسان شده و به لطف و کرم توست که وسایل و اسباب هر کار آماده گردیده و به نیروی توست که حکم قطعی برای کارها به جریان افتاده و به اراده توست که همه چیزها به کار افتاده اند.
اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَکَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ وَ مُتَابَعَةِ وَ
ص:180
مُخَالَفَةِ الْهُدَی، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ.
خداوندا به تو پناه می بریم از هیجان حرص و تندی غضب و عصبانیت و مسلط شدن حسد و ضعف صبر و کمی قناعت و بداخلاقی و اصرار در شهوت رانی و تسلط حس قومی گرایی و پیروی از هوای نفس و مخالفت با ارشاد و هدایت دیگران و خواب سنگین غفلت.
اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَی الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِکَ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِکَ فَأَیِّدْنَا بِتَوْفِیقِکَ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِکَ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَیْ ءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِی مَعْصِیَتِکَ.
بارالها به تحقیق ما را ضعیف آفریده ای و بنیان ما را سست گذارده ای و از آبی پست خلقتمان را آغاز کرده ای بنابراین ما را هیچ حرکت و جنبشی نیست مگر به قوت تو و هیچ قوتی نیست مگر به یاری و مدد تو پس با توفیق خودت ما را یاری کن و با راهنمایی هایت ما را به راه راست هدایت فرما و چشم دلمان را به آنچه خلاف رضایت می باشد آشنا و بینا کن و در هیچ عضوی از اعضای ما راه نفوذ معصیت قرار مده.
اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُشْمِتْهُ بِنَا بَعْدَ تَرْکِنَا إِیَّاهُ لَکَ، وَ رَغْبَتِنَا عَنْهُ إِلَیْکَ.
خداوندا وقتی از شیطان پیروی کردیم و تو را مخالفت نمودیم شیطان ما را سرزنش کرد پس بر محمد و آل او درود فرست و هنگامی که به خاطر تو اورا رها کردیم و روی به درگاهت آوردیم ما را گرفتار بلایا مفرما تا دستاویز سرزنش شیطان بر ما شود.
فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً
ص:181
لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَی ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا. وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ. إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ.
پروردگارا بر محمد و آل او درود فرست و پایان آنچه دو فرشته نویسنده اعمال برایمان نوشته اند تو به قبول شده ثبت و ضبط فرما که اگر پس از آن لغزش از ما سر زده باشد به حساب نیاوری و بازخواستمان نکنی. الها روزی که به حساب بندگانت می رسی ای ستارالعیوب همان روزی که اخبار بندگانت را آشکار می سازی در مقابل چشمان مردمان اسرارمان را فاش مکن چرا که توبه آنکه می خواندت رحم می کنی و هر که را فریاد کنان صدایت می زند اجابت می نمایی.
یَا غَنِیَّ الْأَغْنِیَاءِ، هَا، نَحْنُ عِبَادُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَیْکَ، فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ.
ای بی نیازترین بی نیازان اینک ما بندگانت در اختیار تو هستیم و من فقیرترین فقیرانم به سویت آمده ام پس فقر و تهی دستی ما را به وسیله رحمت واسعه ات جبران کن و با طرد کردنمان از در خانه ات قطع امیدمان مکن.
وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ :
خداوندا تو حضرت زین العابدین را پدر امامان هدایت قرار دادی همان بزرگوارانی که به حق هدایت می یابند و بدان باز می گردند.
بیان امام حسن عسکری علیه السلام اشاره به آیه سوره مبارکه اعراف است که می فرماید:
وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ.(1)
امام صادق علیه السلام می فرمود منظور آیه از : أُمِّهِ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ هُمْ الْأَئِمَّهْ عَلَیْهِمْ السَّلَامُ(2)
ص:182
ائمه می باشد و یا نیز فرموده است نَحنُ هُم (1) منظور آیه ما هستیم.
نقش ائمه طاهرین علیهم السلام هدایت محوری است یعنی اگر کسی به سراغ ایشان رفت و امامت و ولایتشان را پذیرفت صراط مستقیم و راه هدایت را طی خواهد کرد والا گرفتار قطاع الطریق های جامعه می شود و عطش طلب دین و معنویت او را با خرافات و موهومات پاسخ خواهند داد. چنانکه ناظر و شاهدیم چه در تاریخ گذشته و چه در عصر ما این دزدان سرگردنه در کمین نشسته اند تا مردم ناآگاه و آن کسانی که در خانه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیامدند به دام اندازند و یکسری عرفان های کاذب و جعلیات که هیچ پشتوانه عقلانی و وحی ندارند به خوردشان دهند و جالب اینجاست که در بین جذب شدگان به خرافات و بدعت ها افراد تحصیل کرده و با سواد زیاد دیده می شود که جای خالی فطرت خداجویی و گرایش به معنویاتشان را دشمن سودجو با موهومات پر می کند.
در حالی که اگر همین فریب خوردگان مقداری وقت بگذارند و به سراغ قرآن شریف و نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام و صحیفه نورانی سجادیه بروند خواهند دید که چه کلاهی بر سرشان رفته و به خود نهیب می زنند که چرا از این منابع نورانی و علمی و عقلانی و عاطفی برای اشباع غریزه خدادادی خویش استفاده نکرده اند. امیرالمومنین علی علیه السلام روشنگری جالبی درباره بدعتگذاران و پیروان آنها می فرماید:
أَمَّا أَهْلُ البدعه فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ لکتابه وَ رَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْیِهِمْ وَ أَهْوَائِهِمْ وَ إِنْ کثروا(2)
بدعتگذاران کسانی هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت می ورزند و براساس رای و هواهای نفسانی خود عمل کنند هر چند شمارشان بسیار باشد.
ص:183
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در فرمایشات خود به ما سفارش می کند که با این قشر از افراد جامعه که در مقام فریب مردم ناآگاهند و نمی گذارند به منابع الهی و معارف دین دست رسی پیدا کنند و بنیان بدعت را در افکار و عقاید و رفتار آحاد جامعه می گذارند بر خود تند کرده و روی خوش به آنها نشان ندهیم.
إذَا رَأَیْتُمُ صَاحِبُ بِدَعِهِ فاکفهروا فِی وَجْهِهِ (1)
هرگاه بدعتگذاری را دیدید به او رو ترش کنید. مِنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَیَّ هَدَمَ دِینَهُ (2)هر که به روی بدعتگذار لبخند بزند به نابود کردن دین خود کمک کرده است.
مَنْ أَعْرَضَ عَنْ صَاحِبِ بِدَعِهِ بُغْضًا لَهُ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهُ یَقِیناً وَ رِضًا (3)
هر که از روی نفرت و دشمنی از بدعتگذار روی گرداند خداوند دل او را از آرامش و ایمان لبریز سازد.
برگردیم به کلام امام حسن عسکری علیه السلام درباره حضرت زین العابدین علیه السلام و مجموعه ائمه طاهرین علیهم السلام وَ جَعَلْتَ مِنْهُ ائمه الْهَدْیِ پیشوایان هدایت. یعنی فقط یک گروه ناجی و رستگارند آن هم گروهی که نقشه راه چگونه زیستن را از ائمه طاهرین علیهم صلوات الله فرا گرفته باشند. چون راه حق و فضیلت تنها در سیره و سنت این بزرگواران یافت می شود چنانکه در جامعه کبیره درباره چهارده معصوم علیهم السلام می گوییم:
وَ أَدِلَّاءَ عَلِیِّ صِرَاطِهِ عصمکم اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمنکم مِنَ الْفِتَنِ وَ طهرکم مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عنکم الرِّجْسَ وَ طهرکم تَطْهِیراً خداوند شما خاندان را راهنمایان به راه خودش برگزید و شما را از هر لغزشی مصون داشت و از هر فتنه ای در امان قرار داد و از هر پلیدی پاکیزتان کرد و ناپاکی را از شما زدود و پاکتان ساخت پاک ساختنی مخصوص.
ص:184
السَّلامُ عَلَی الدُّعَاةِ إِلَی اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَی مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللَّهِ وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ وَ عِبَادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ(1)
سلام بر دعوت کنندگان به سوی خدا و رهبران بر خوشنودی های خدا و برقرار گشتگان در اجرای فرمان خدا و کاملان در محبت خدا و بی آلایشان و خالصان در یکتاپرستی خدا و آشکار کنندگان امر خدا و نهیش و سلام بر بندگان گرامی پروردگار همان کسانی که از گفتار خدا جلو نیفتند و پیشدستی نکنند و به آنچه خداوند فرمان داده عمل نمایند. رحمت و برکت پروردگار بر آنها باد.
اخْتَرْتُهُ لنفسک وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً.
خدایا درود فرست بر امام زین العابدین که او را انتخاب کردی برای خودت و پاکش نمودی از هر پلیدی و برگزیدش و او را راهنما و رهیافته قرار دادی.
دو عبارت در کلام امام یازدهم در صلوات بر امام چهارم سیدالساجدین علیها السلام هست که نشان اوج عبودیت و بندگی زین العابدین علیه السلام است یکی عبارتی که ابتدای صلوات بر حضرت بود اسْتَخْلَصْتَهُ لنفسک او را انتخاب کردی برای خودت.
آری وقتی کسی مخلص شد به مقامی رسیده که حالا دیگر متعلق به خداست و بنده برگزیده شده است و مصداق صاحب نفس مطمئنه است که می شود جزو واردشدگان در جمع بندگان ویژه و متعلق به خدا.
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی (2) پس در جمع بندگانم وارد شو و در بهشتم درآی.
شیطان با همه نیرنگ هایش قدرت تسلط بر بندگان برگزیده خدا آنانی که مخلص شدند ندارد.
وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ(3)
ص:185
همه بندگان تو را می فریبم مگر بندگان مخلصت را.
خداوند وقتی خصائص عده ای از پیامبران و حضرت مریم علیها السلام بر می شمرد وقتی به یادآوری حضرت موسی علیه السلام می رسد می فرماید:
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَی إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (1)
و یاد کن در کتاب خود داستان موسی را که او بنده ای مخلص و رسول و پیامبر بود.
در داستان حضرت موسی و حضرت شعیب علیها السلام آمده است زمانی که موسی نزد شعب رفت شعیب آماده خوردن شام بود. پس به موسی گفت ای جوان بنشین شام بخور موسی گفت پناه به خدا شعیب گفت چرا؟ مگر گرسنه نیستی؟ موسی گفت چرا اما می ترسم این پاداش آبی باشد که به دخترانت دادم من از خاندانی هستم که اگر همه زمین پر از طلا شود کم ترین کار آخرت را به آن نمی فروشیم. شعیب گفت ای جوان به خدا این پاداش آن کار تو نیست بلکه میهمان نوازی و اطعام رسم و عادت ما و پدران ماست. در این هنگام موسی نشست و شام خورد. (2)
امام زین العابدین علیه السلام مصداق بارز و روشن بندگان مخلص خدا بود چه در عبادت و چه در خدمت به بندگان خدا.
یکی از دوستان امام سجاد علیه السلام به نام زهری می گوید یک شب سرد و بارانی امام زین العابدین علیه السلام را دیدم که مقداری آرد و هیزم بر پشت مبارک حمل کرده و می رود نگران حضرت شدم و عرض کردم ای فرزند رسول خدا کجا می روید؟ فرمود آهنگ سفر دارم و زاد و توشه بر آن مهیا کرده و به فلان مکان حمل می نمایم. عرض کردم اینک غلام من حاضر است او به جای مشا این بار را بر دوش می کشد امام علیه السلام قبول نفرمود عرض کردم اجازه بدهید من برای شما بیاورم. امام علیه السلام فرمود من نفس
ص:186
خود را باز نمی دارم از چیزی که در این سفر باعث نجات و رستگاری می شود. از تو به حق خداوند تبارک و تعالی خواستارم که دنبال کار خودت برو و مرا به حال خود بگذار.
زهری می گوید: از محضرش جدا شدم پس از چند روز آن حضرت را زیارت کردم و گفتم ای فرزند رسول خدا چگونه سفری بود که هیچ آثاری ندارد. امام علیه السلام فرمود مراد من از آن سفر مرگ است و آمادگی برای آن به دوری از حرام و انجام کارهای خیر و اعمال شایسته. (1)
اُختَرتَهُ لِنَفسِکَ خدایا امام زین العابدین را برای خودت انتخاب کردی.
فاطمه دختر امیرالمومنین هنگامی که مشاهده کرد حضرت سجاد علیه السلام در اثر عبادت زیاد رنجور و ناتوان شده پیش جابر بن عبدالله انصاری آمد و گفت ای جابر تو از صحابه رسول خدا هستی ما را بر امثال تو حقی است اگر ببینید یکی از ما خود را از بسیاری عبادت و پرستش ناتوان کرده او را یادآوری نمایید تا جان خود را حفظ کند.
علی بن الحسین یادگار برادرم سیدالشهداء خود را رنجور نموده پیشانی و زانوان و کف دستهایش از کثرت عبادت پینه بسته است. جابر به خانه آن حضرت آمد در جلوی درب حضرت باقر علیه السلام با چند پسر بچه از بنی هاشم ایستاده بودند. جابر در راه رفتن حضرت باقر علیه السلام دقیق شده گفت: هذِهِ مَشَیَهُ رَسُول الله این راه رفتن پیامبر خداست. عرض کرد آقازاده شما کیستید؟ فرمود من محمدبن علی بن حسینم جابر شروع به گریه کرد و گفت پدرم فدای تو باد نزدیک من بیا آن سرور جلو آمد جابر دکمه های پیراهن امام باقر علیه السلام را باز کرده دست بر سینه اش گذاشت شروع به بوسیدن نمود و صورت بر سینه آن آقازاده نهاد و گفت:
من از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به تو سلام می رسانم به من فرموده این کارها را بکنم
ص:187
سینه ات را ببوسم و صورت بر آن گذارم.
و نیز فرمود تو زنده می مانی تا یکی از فرزندانم به نام محمد را ببینی او به نحو شایسته ای علم را می شکافد تو زنده می مانی تا نابینا شوی بعد از آن بینا خواهی شد.
سپس جابر ادامه داد که از پدر بزرگوارت برای من اجازه بگیر تا با او ملاقات کنم. امام باقر علیه السلام پیش پدر آمد عرض کرد پیرمردی با من چنین و چنان کرد و فرمود نور دیده من او جابربن عبدالله انصاری است بگو وارد شود. جابر وارد شد چشمش در محراب به زین العابدین افتاد که عبادت پیکره اش را در هم شکسته علی بن الحسین علیه السلام به احترام جابر از جای حرکت کرد مختصر احوالی از او پرسید و در پهلوی خود جایش داد جابر عرض کرد ای پسر رسول خدا مگر نمی دانی خداوند بهشت را برای شما و دوستانتان خلق کرده جهنم را نیز برای دشمنانتان؟ پس این چه جدیت است که خود را به زحمت انداخته ای؟ فرمود جابر مگر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را ندیده بودی با اینکه خداوند در قرآن نسبت به حضرت فرموده گناه گذشته و آینده تو را از نظر مردم آمرزیدم. پدرم فدای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باد آنقدر عبادت کرد تا پا و ساق های مبارک ورم نمود عرض کردند شما با این مقام باز این قدر عبادت می کنی فرمود اَفَلا اَکُونُ عَبداً شَکُوراً آیا بنده شاکر خدا نباشم.
جابر فهمید گفتارش در آن بزرگوار موثر نیست عرض کرد پس جان خود را حفظ کنید زیرا از خانواده ای هستی که بلا و گرفتاری به واسطه آنها دفع می شود و باران به برکت ایشان نازل می گردد فرمود جابر من از روش دو پدرانم حضرت محمد و علی دست بردار نیستم و پیروی آنها را می کنم تا به دیدارشان نائل گردم.
جابر به کسانی که حضور داشتند گفت به خدا سوگند در اولاد پیامبران کسی را مانند علی بن الحسین علیه السلام نمی بینم مگر یوسف پیامبر با اینکه سوگند به پروردگار فرزندان علی بن الحسین بهتر از فرزندان یوسفند زیرا در میان فرزندان این آقا کسی
ص:188
است که زمین را پر از عدل و داد می کند با اینکه پر از ظلم و جور شده باشد.(1)
امام صادق علیه السلام درباره جد بزرگوارش می فرمود:
کان عَلِیٍّ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا قَامَ إِلَیَّ الصلاه کانه سَاقَ شَجَرِهِ لاَ یتحرک مِنْهُ شیی إلَّا مَا حرکت الرِّیحِ مِنْهُ (2)
امام علی بن الحسین علیه السلام وقتی به نماز می ایستاد همانند ساقه درخت جز وقتی که نسیم می وزد هیچ حرکتی نداشت.
طاووس یمانی می گوید نیمه شبی داخل حجر اسماعیل کنار کعبه معظمه شدم امام زین العابدین علیه السلام را دیدم که در حال سجده است و کلامی را تکرار می کند:
إِلَیَّ عبیدک بفنائک مسکینک بفنائک فقیرک بفنائک
پروردگارا بنده کوچک و دردمند و فقیر توبه آستانه رحمتت رو آورده است.
طاووس یمانی می گوید بعد از هرگونه بلا و مرضی که برایم واقع شد چون به نماز ایستادم بعد سر به سجده نهادم و این کلمات را گفتم بهبود یافتم و مشکل من حل شد. (3)
وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً
امام حسن عسکری علیه السلام چنین تعبیری را درباره امام حسن مجتبی علیه السلام نیز به کار برد و این حکایت از این می کند که همه ائمه علیهم السلام هم هدایت گرند و هم هدایت شده اند و رهنمودهایشان سراسر الهی است.
حسین اشقر می گوید به هشام بن حکم گفتم معنای کلام شما که می گویید امام حتما باید معصوم باشد کدام است؟ هشام در پاسخ گفت از امام صادق علیه السلام همین سوال را کردم فرمود معصوم کسی است که به کمک پروردگار از جمیع محارم الله بر حذر است چنانکه خداوند بزرگ می فرماید:
وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (4)
و هر کس به خدا متمسک شود به راهی راست هدایت شده است.
ص:189
مفضل بن عمر میگوید ثابت ثمالی برای من حدیث کرد که امام سجاد علیه السلام فرمود:
لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلَّهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ وَ نَحْنُ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِهِ وَ نَحْنُ أَرْکَانُ تَوْحِیدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّهِ(1)
میان خدا و حجت او هیچ گونه حجابی نیست و خدا از حجتش هیچ مستوری ندارد ماییم درهای وجود خداوند ماییم صراط مستقیم ماییم مخزن علم او ماییم تفسیر کننده وحی او ماییم ارکان توحید و محل سر او.
به طور کلی مجوز عبور از پل صراط بر روی جهنم پیروی از هدایت گری های خاندان عصمت و طهارت است و اگر کسی از آن بزرگواران که هم هادی و هم مهدی هستند تبعیت نکند پایش بر پل صراط می لغزد و در آتش خواهد افتاد.
باز مفضل می گوید از امام صادق علیه السلام درباره صراط پرسیدم؟ فرمود صراط مستقیم راه به سوی معرفت خداست و آن دو صراط است یکی صراط در دنیا و یکی در آخرت اما صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است
مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ أَقْتَدِی بِهُدَاهُ مَرَّ عَلِیُّ الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الاخره وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی الدُّنْیَا زَلَّةُ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الاخره فتردی فِی نَارِ جَهَنَّمَ(2)
کسی که او را بشناسد و از راهنمایی او پیروی کند در آخرت از صراطی که پل دوزخ است عبور خواهد کرد و کسی که او را در دنیا نشناسد در آخرت پایش لغزیده و در آتش دوزخ هلاک می شود.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ:
بارالها پس بر علی بن الحسین درود فرست برتر از درودی که بر هر یک از فرزندان پیامبرانت می فرستی تا آنجا که در دنیا و آخرت دیدگانش را روشن نمایی
ص:190
ای خدایی که تو مقتدر و حکیمی.
از ویژگی های امام سجاد علیه السلام در دعاها و نیایش هایش درود و صلوات پی در پی ای است که بر محمد و آل محمد علیهم السلام می فرستد کمتر دعایی است که از آن وجود مبارک نقل شده باشد و بعد از هر فرازی از دعا صلوات بر محمد و اهل بیت او گفته نشده باشد و این از آموزه های ارزشمند آن امام همام است که به ما آموزش می دهد که دعاهای خودتان در اول و وسط و آخر آنها به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد متبرک کنید.
مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمود:
کل دُعَاءٍ مَحْجُوبٌ حتی یُصَلِّی عَلَیَّ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ (1)
هر دعایی محجوب است تا آن که بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم صلوات فرستاده شود.
امام باقر و ا مام صادق علیهما السلام فرمودند:
أَثْقَلُ مَا یُوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یَوْمَ القیامه الصلاه عَلِیٌّ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ أَهْلُ بَیْتِهِ (2)
سنگین ترین عملی که روز قیامت در ترازوی اعمال گذشته می شود درود بر محمد و اهل بیت اوست.
اگر کسی بپرسد به طور کلی درودهای ما آیا نوعی کمال برای محمد و آل نیز هست؟ پاسخ مثبت است چون نامحدود فقط خداست و عمل در عالم برزخ منقطع نیست یعنی اگر مومنی از خود صدقه جاریه ای باغی بگذارد تا مادامی مردم از آن صدقه مثل مسجد مدرسه بیمارستان دارالایتام و کتاب استفاده میکنند خداوند ثوابی برای موسس و بنیان گذار سنت حسنه و صدق جاریه منظور میکند تا قیامت برپا شود.
چنانکه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
مِنْ سَنَّ سِنِّهِ حُسْنِهِ عَمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ کان لَهُ أَجْرَهُ وَ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْئاً(3)
ص:191
هر که سنت نیکویی بگذاد که پس از مرگش بدان عمل شود هم اجر خودش را دارد و هم به اندازه اجر کسانی که به آن عمل می کنند بی آنکه از اجر ایشان چیزی کم شود. نتیجه می گیریم که قبل از برپایی قیامت فیض برای از دنیا رفتگان جاری است پس هر صلواتی که ما می فرستیم غیر از آنکه سودی نصیب ما می شود رتبه ای بر محمد و ال افزوده می گردد و سیر کمالی آن ذوات مقدسه رو به تعالی می رود چنانکه در هر کجای عالم وقتی یک غیر مسلمان به کیش اسلام در می آید و پیرو حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و آل او می شود فیضی هم برای بنیان گذار اسلام و اهل بیت گرامش منظور می گردد.
مشابه حدیث فوق از امام باقر علیه السلام در موضوع هدایت انسان ها داریم که فرمود:
أَیُّهَا عَبْدِ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ سَنَّ سِنِّهِ هَدْیٌ کان لَهُ أَجْرُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بذلک مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شییء(1)
هر بنده ای از بندگان خدا سنت و روشی هدایتگر بگذارد اجرش به اندازه اجر کسانی باشد که بدان عمل می کنند بی آنکه از اجر آنان چیزی کاسته شود.
ص:192
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَی وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِکَ وَ مَنَارا لِبِلادِکَ وَ مُسْتَوْدَعا لِحِکْمَتِکَ وَ مُتَرْجِما لِوَحْیِکَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ
ص:193
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ :
خدایا بر محمد بن علی درود فرست نام اصلی امام پنجم علیه السلام محمد بوده چهار معصوم علیهم السلام دارای این نام هستند حضرت رسول امام پنجم و امام نهم و امام دوازدهم همچنان که نام اصلی چهار امام علی است امام اول و امام چهارم و امام هشتم و امام دهم در دعای فرج خطاب به این بزرگواران عرض می کنیم
یَا مُحَمَّدُ وَ یَا عَلِیُّ وَ یَا عَلِیُّ وَ یَا مُحَمَّدُ اکفیانی فانکما کافیان وَ انْصُرَانِی فانکما نَاصِرَانِ (1)
ای محمد و علی و ای علی و محمد کفایتم کنید که شما کفایت کننده اید یاریم کنید که یاری کننده اید.
درباره روز تولد حضرت سوم صفر سال 57 و اول رجب همان سال نقل شده مرحوم مجلسی اول رجب را تایید می کند.
از امتیازات امام محمد باقر علیه السلام آن است از مادر به امام حسن مجتبی و از پدر به امام حسین علیها السلام منتسب است چون مادرش دختر امام مجتبی علیه السلام بوده.
ص:194
امام باقر علیه السلام سه سال و شش ماه با جدش امام حسین علیه السلام و سی و چهار سال با پدرش امام علی بن الحسین علیه السلام زندگی کرده و نوزده سال و ده ماه دوره امامتش بوده است.
امام باقر علیه السلام در دوران زندگی پنجاه و هفت ساله خود با چندین نفر از خلفای ستمگر اموی معاصر بوده 1-معاویه 2-یزید 3-مروان بن حکم 4-عبدالملک مروان 5-ولید بن عبدالملک 6-سلیمان بن عبدالملک 7-عمر بن عبدالعزیز 8-یزید بن عبدالملک 9-هشام بن عبدالملک که همین هشام لعنه الله علیه حضرت را مسموم کرد و حضرت در روز دوشنبه هفتم ذالحجه سال صد و چهارده هجری به شهادت رسید و در کنار پدر بزرگوارش امام علی بن الحسین علیه السلام در بقیع به خاک سپرده شد.
باقِرِ العِلمِ:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از امام باقر علیه السلام یاد کرد و به جابربن عبدالله انصاری فرمود:
انک ستدرک رَجُلًا مِنِّی اسْمُهُ اسْمِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً(1)
ای جابر تو مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که همنام و هم شمایل من است او سرچشمه های علم و دانش را می شکافد.
برای رسیدن به حقیقت فوق لازم است یک سیر مطالعاتی در نظریه های علمی امام باقر علیه السلام درباره انسان از انتخاب همسر تا وضع انسان در جهان قیامت بنماییم.
بنابراین بدون هیچ توضیحی برای شما خواننده عزیز و گرامی به روایات نقل شده از آن حضرت بسنده می کنم.
انتخاب همسر: امام رضا علیه السلام فرمود زنی به امام باقر علیه السلام عرض کرد خدایت نیکو گرداند من زنی تارک دنیا هستم حضرت فرمود منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد نمی خواهم هرگز ازدواج کنم حضرت پرسید چرا؟ عرض س
ص:195
کرد: دنبال کسب فضیلت هستم حضرت فرمود دست بردار اگر در این کار فضیلتی بود فاطمه علیها السلام از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد. (1)
لاَ شَفِیعَ للمراه أَنْجَحُ عِنْدَ رَبِّهَا مِنْ رِضَا زَوْجِهَا وَ لَمَّا مَاتَتْ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ قَامَ عَلَیْهَا امیرالمومنین عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ قالک اللَّهُمَّ إِنِّی رَاضٍ عَنِ ابْنِهِ نبیک اللَّهُمَّ إِنَّهَا قَدْ أُوحِشَتْ فانسها (2)
برای زن نزد پروردگارش شفیعی کارسازتر از خشنودی شوهرش نیست وقتی فاطمه علیها السلام درگذشت امیرالمومنین بالای سر آن بزرگوار برخاست و گفت بار خدایا من از دختر پیامبر تو راضی هستم خدایا او اکنون تنهاست پس تو همدم اوباش.
مَا أَفَادَ عَبْدٌ فائده خَیْرًا مِنْ زَوْجِهِ صَالَحَهُ إِذَا رَآهَا سَرَّتْهُ وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِی نَفْسِهَا وَ مَالِهِ (3)
بنده مومن سودی بهتر از همسر شایسته به چنگ نیاورده است همسری که شوهرش با دیدن او خوشحال شود وهرگاه از وی دور شود در غیابش نگهبان خود و اموال او باشد.
شیر مادر: به محمد بن مروان فرمود: اسْتَرْضِعْ لولدک بِلَبَنِ الْحِسَانِ وَ ایاک وَ الْقِبَاحَ فَإِنَّ اللَّبَنَ قَدْ یُعْدِی (4)
برای شیر دادن به فرزندت از دایه های خوشرو و زیبا استفاده کن و از زنان بد صورت و قبیح بر حذر باش زیرا شیر گاهی صفات و ویژگی های روحی مادر را به فرزند منتقل می کند.
پدران و مادران شایسته: یُحْفَظُ الْأَطْفَالُ بِصَلَاحِ آبَائِهِمْ(5)
اطفال وکودکان در سایه صلاحیت و شایستگی پدرانشان از انحرافات مصون می ماند.
ص:196
امام باقر علیه السلام به پدرانی که می کوشند غذای حلال برای خانواده خود تهیه کنند می فرماید:
لَقِیَ اللَّهَ عزوجل یَوْمَ القیامه وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیْلِهِ الْقَدْرِ (1)
در روز قیامت با سیمایی نورانی همانند ماه شب چهارده با خداوند ملاقات خواهند نمود.
در گزینش نام برای فرزندان خطاب به پدرها و مادرها می فرمود:أَصْدَقُ الْأَسْمَاءِ مَا سُمِّیَ بالعبودیه وَ أَفْضَلُهَا أَسْمَاءُ الْأَنْبِیَاءِ (2)
دوست داشتنی ترین اسم ها آن است که حاکی از بندگی خدا باشد و بهترین آنها نام های پیامبران است نام های فرزندان شخص امام محمد باقر عبارت بودند از جعفر ، عبدالله، ابراهیم، علی ، زینب، ام سلمه (3)
امام علیه السلام سفارش می کرد مسلمانان یکدیگر با نیک ترین نام هایشان صدا بزنید.
سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَسْمَائِهِمْ (4)
اعتدال در محبت به فرزندان.
محمدبن مسلم می گوید در حضور امام باقر علیه السلام بودم که فرزند خردسالش جعفر بن محمد علیه السلام وارد شد امام علیه السلام فرزندش را به آغوش کشید و به سینه خود چسبانید و با کلمات زیبا و محبت آمیز با او سخن گفت.(5)
همین بزرگوار در محبت به فرزندان دعوت به اعتدال می کند و می فرماید: شَرِّ الْإِبَاءُ مِنْ دَعَاهُ الْبَرِّ إِلَیَّ الْإِفْرَاطَ (6)
بدترین پدران آن هایی هستند که در نیکی و محبت به فرزندان زیاده روی کنند. امام باقر علیه السلام خطاب به پدرها و مادرها می فرمود: وقتی فرزند سه ساله شد هفت مرتبه کلمه لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ را به او تعلیم بده و سپس رهایش کن تا سه سال
ص:197
و هفت ماه و بیست روزه شود آنگاه هفت مرتبه کلمه مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ را به او آموزش بده و نیز رهایش کن تا به سن چهار سالگی برسد آنگاه هفت مرتبه کلمه صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلِ مُحَمَّدٍ را به او بیاموز تا اینکه پنج سال شود در این موقع از او دست راست و چپش را سوال کن وقتی که شش ساله شد تمام نماز را به او بیاموز و پس از هفت سالگی مقدمات وضو را و در سن نه سالگی وضو و نماز را به طور کامل و با جدیت از او بخواه.
در این هنگام که فرزند تو وضو و نماز را فرا گرفته بدان که پدر ومادر مشمول رحمت و غفران پروردگار قرار گرفته اند انشاء الله. (1)
به دنبال سخنان تربیت معنوی فرزندان امام باقر علیه السلام به فرزند خود می فرمود:
یَا بُنَیَّ إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ علیک بِنِعَمِهِ فَقُلْ الحمدالله وَ إذَا حزنک أَمْرٌ فَقُلْ لَا حَوْلَ وَ لَا قَوِّهِ إِلَّا بِاللَّهِ وَ إِذَا ابطاعنک الرِّزْقِ فَقُلْ استغفرالله (2)
فرزندم هرگاه خداوند به تو نعمتی ارزانی داشت بگو الحمدلله و هرگاه امری و حادثه ای تو را غمگین و ناراحت نمود بگو لَا حَوْلَ وَ لَا قَوِّهِ إِلَّا بِاللَّهِ و زمانی که احساس نمودی روزی تو به کندی و سختی می رسد بگو أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
فرزندان شایسته:
امام پنجم علیه السلام می فرمود سه چیز است که خداوند عزوجل درباره هیچ یک از آن ها اجازه مخالفت نداده است برگرداندن امانت به صاحبش نیک باشد یا بد وفای به عهد با نیک و بد و نیکی و اطاعت پدر و مادر نیک باشند یا بد. (3)
حضرت سفارش می کند بعد مرگ پدر و مادرها فراموششان نکنیم: یک وقت هست که بنده در زمان حیات پدر و مادر خود نسبت به آنان نیکوکار است اما وقتی می میرند نه بدهی آنان را می پردازد و نه برایشان طلب آمرزش می کند در این
ص:198
صورت خداوند او را نافرمان قلمداد می کند و یک وقت هم هست که بنده در زمان حیات پدر و مادر خود ناخلف ونافرمان است و به آنان نیکی نمی کند اما وقتی مردند بدهی های آنها را می پردازد و برای ایشان آمرزش می طلبد لذا خداوند عزوجل او را نیکوکار می نویسد.
امام باقر علیه السلام می فرمود از اندرزهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که فرزند عزیز کسی که با گنهکار شریک شود راه ناپاکی را از وی یاد می گیرد کسی که مجادله و نزاع را دوست داشته باشد مورد فحش و دشنام واقع می شود کسی که در جایگاه های بدنام قدم بگذارد متهم خواهد شد کسی که با رفیق بد همگام گردد از فساد اخلاق سالم نمی ماند و کسی که مالک زبان خود نباشد سرانجام پشیمان خواهد گشت.(1)س
امام باقر علیه السلام فرمود: نَظَرُ أَبِی إِلَیَّ رَجُلٌ وَ مَعَهُ ابْنُهُ یَمْشِی وَ الِابْنُ متکی عَلِیِّ ذِرَاعِ الْأَبِ قَالَ فَمَا کلمه أَبِی مَقْتاً لَهُ حتی فَارَقَ الدُّنْیَا (2)
پدرم حضرت سجاد علیه السلام در رهگذر مردی را دید که با پسر جوانش راه می رود ولی فرزند در حین حرکت به دست پدر تکیه داده است امام سجاد از مشاهده این رفتار برخلاف ادب و بی احترامی فرزند به پدر آنقدر ناراحت و آزرده خاطر گردید که تا آخر عمر با آن پسر وظیفه ناشناس سخن نمی گفت.
روابط خویشاوندی:
صِلْهُ الْأَرْحَامِ تزکی الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلَوِیَّ وَ تُیَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِی ء فِی الْأَجَلِ(3)
صله رحم و روابط خویشاوندی اعمال را پاک میکند دارایی ها را فزونی می بخشد بلا را دفع می نماید کار حساب رسی در قیامت را آسان می کند ومرگ را به تاخیر می اندازد.
ص:199
و نیز فرمود:
صِلْهُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الکف وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تُنْسِی فِی الْأَجَلِ (1)
صله رحم خلق و خوی را نیکو دست را بخشنده جان را پاکیزه و روزی را زیاد می کند و اجل را به تاخیر می اندازد.
روابط اجتماعی:
وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ الْأَخْلَاقِ الصَّبْرِ وَ السماحه (2)
امام باقر علیه السلام در پاسخ به این پرسش که برترین اخلاق و نوع برخورد با آدم ها کدام است فرمود شکیبایی و بخشندگی.
و نیز فرمود: أَشْرَفُ أَخْلَاقِ الْأَئِمَّهْ وَ الْفَاضِلِینَ مِنْ شِیعَتِنَا التقیه وَ أَخْذُ النَّفْسِ بِحُقُوقِ الْإِخْوَانِ (3)
بهترین اخلاق ائمه و شیعیان با فضیلت ما تقیه و ملزم کردن خود به رعایت حقوق برادران است.
و در جای دیگر فرمود از ویژگی های شیعیان علی علیه السلام است که إِذَا غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا وَ إِذَا رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا (4)
در هنگام خشم و عصبانیت ظلم نمی کنند و در موقع خشنودی و رضا زیاده روی نمی نمایند. باز در همین زمینه که نقش مهمی در حسن روابط اجتماعی دارد می فرمود: مِنْ ملک نَفْسَهُ إِذَا غَضِبَ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَیَّ النَّارَ (5)
هر کس در هنگام خشم و غضب مالک نفس خویش باشد خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد کرد.
آن حضرت می فرمود در تورات موسی علیه السلام نوشته است: یَا موسی امسک غضبک عَمَّنْ ملکتک عَلَیْهِ اکف عنک غَضَبِی(6)
ص:200
ای موسی خشم خود را از کسی که تو را بر او مسلط ساخته ام باز گیر تا خشم خود را از تو بازگیرم.
روزی یک نفر مسیحی به آن حضرت جسارت کرده و گفت أَنْتَ بَقَرَهُ تو گاو هستی امام بدون آنکه خشمگین شود فرمود: لَا أَنَا بَاقِرٌ نه من باقرم مسیحی گفت تو پسر آن زن آشپز هستی؟ امام باقر علیه السلام فرمود آری مادرم یک بانوی آشپز بود آن مرد برای آنکه امام را عصبانی کند دوباره گفت تو پسر زن سیاه چرده زنگی و دشمنام گو هستی امام علیه السلام پاسخ داد اگر تو راست می گویی خدا مادرم را بیامرزد و اگر دروغ می گویی خداوند تو را ببخشد. وقتی آن مرد مسیحی بردباری و حلم بی پایان امام را مشاهده کرد با این اهانت ها هرگز خشمگین نشد و کاملا بر نفس خود مسلط است زبان شهادتین باز کرد ومسلمان شد.(1)
امام باقر علیه السلام در زمینه روابط اجتماعی و تلاقی دو نفر مسلمان و مومن از مصافحه و دست دادن با یکدیگر می گوید: أَنْ المومن إذَا صَافَحَ المومن تَفَرَّقَا مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ (2)
هرگاه مومن با مومن دست دهد از یکدیگر جدا شوند در حالی که گناهانشان پاک شده باشد. و نیز فرمود: إِذَا صَافَحَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ فَالَّذِی یَلْزَمُ التَّصَافُحَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الَّذِی یَدَعُ أَلَا وَ إِنَّ الذُّنُوبَ لیتحات فِیمَا بَیْنَهُمْ حتی لاَ یُبْقِی ذَنْبٍ(3)
هرگاه مردی با رفیقش دست دهد آن که دستش را نگه دارد اجرش بیشتر است از کسی که رها می کند بدانید که گناهان آنها بریزد تا جایی که گناهی باقی نماند.
اعتقادات: دیدگاه امام محمد باقر علیه السلام درباره اعتقادات راهگشای گم گشته راه هاست که با دقت در فرمایشات حضرت از سرگردانی و گمراهی رهایی یابند: هیچ چیز ثوابش به اندازه گواهی دادن به یگانگی خدا نیست زیرا چیزی با خدای عزوجل برابری نمی کند و هیچ کس در کار او شریکش نیست. (4)
ص:201
أَحَقُّ خَلْقِ اللَّهِ أَنْ یُسَلِّمَ لِمَا قُضِیَ اللَّهِ عزوجل مَنْ عَرَفَ اللَّهَ عزوجل (1)
سزاواراترین خلق خدا به گردن نهادن در برابر قضای الهی کسی است که خدای عزوجل را شناخت.
امام باقر علیه السلام درباره نبوت خاصه پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم درباره آیه قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ (2)
بگو: گواهی چه کسی از همه برتر است بگو خدا میان من و شما گواه است و این قرآن به من وحی شده است فرمود زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در مکه تازه دعوت خود را آغاز کرده بود مشرکان مکه گفتند ای محمد آیا خدا رسولی غیر از تو پیدا نکرد که او را بفرستد؟ ما هیچ کس را نمی بینیم که گفته های تو را تصدیق کند از یهود و نصارا درباره تو پرسیدیم اما آنها گفتند که در کتاب های آنها از تو یاد نشده است بنابراین کسی را بیاور که گواهی دهد تو فرستاده خدا هستی؟ رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرمود اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بینکم وَأُوحِیَ إلَیَّ هَذَا الْقِرَانِ خدا میان من و شما گواه است و این قرآن را به من وحی شده است. (3)
و درباره ولایت و امامت و اوصیاء نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم وقتی ابی خالد کابلی از حضرت درباره تفسیر کلام خدا فامنو بِاللَّهِ وَرَ سوله وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنَا پس ایمان بیاورید به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده ایم پرسید فرمود: ای اباخالد سوگند به خدا که منظور از نور ، نور الئمه و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم تا روز قیامت است. قسم به خدا ایشان همان نور الهی هستند که نازل نمود سوگند به خدا که آنها نور خدا در آسمان ها و زمین می باشند و سوگند به خدای اباخالد امام در قلب بندگان مومن درخشنده تر از نور خوشید در روز است. به خدا سوگند که اینها دل های مومنین را نورانی می کنند والبته خداوند نور اهل بیت را از هر که بخواهد محجوب
ص:202
می دارد و دل های این افراد را تاریک می کند.
ای اباخالد قسم به خدا تا کسی زمینه قلبش پاکیزه نباشد ما را دوست نخواهد داشت و زیر بار ولایت ما نخواهد رفت و قلب کسی پاکیزه نمی شود مگر آنکه تسلیم ولایت ما اهل بیت شود و هر کس تسلیم ما شد خداوند او را از شدت حساب سلامت می دارد و از فزع بزرگ روز قیامت در امان خواهد بود.(1)
و درباره مرگ و معاد فرمود: إذَا أَدْخَلَ المومن قَبْرَهُ نُودِیَ أَلَا إِنَّ أَوَّلَ حبائک الجنه وَ حِبَاءَ مَنْ تبعک المغفره (2)
چون مومن در گور خود نهاده شود به او ندا آید هان نخستین هدیه به تو بهشت است و هدیه کسانی که تشییعت کرده اند آمرزش.
امام علیه السلام می فرمود هرگاه جنازه ای را تشییع می کنی چنان باش که انگار این تویی که بر دوش ها حمل می شوی و گویی از پروردگارت می خواهی تو را به دنیا بازگرداند تا همچون کسی که زنده است کار کنی زیرا که دنیا در نظر دانایان مانند سایه است. (3)
بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَی وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَی وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ:
امام حسن عسکری علیه السلام دعا می کرد خدایا درود فرست بر محمد بن علی همان که شکافنده علم و رهبر هدایت در هستی و پیشرو اهل تقوا و انتخاب شده از بین بندگانت هست.
می دانیم که در عصر امام باقر علیه السلام روایات و نشر معارف بیش از زمان پدر و اجدادش رونق داشت شاگردان امام گفته های آن بزرگوار را به ممالک اسلامی منتشر می کردند.
شاگردان امام باقر علیه السلام که بیشترین استفاده را از محضر آن بزرگوار کردند عبارت بودند از جابربن عبدالله انصاری، ابان بن تغلب، جابر جعفی، محمد بن مسلم،
ص:203
زراره بن اعین، حمران بن اعین، عبدالله ابن ابی یعفور، برید عجلی، سدیر صیرفی و کمیت اسدی.
بعضی از این بزرگواران در رتبه علمی و فقهی ای قرار گرفتند که امام باقر علیه السلام اجازه فتوی دادن به انها داد.
به ابان بن تغلب فرمود: اجْلِسْ فِی مَسْجِدِ المدینه وَ أَفْتِ لِلنَّاسِ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ یُرِیَ فِی شِیعَتِی مثلک(1)
در مسجد مدینه بنشین و برای مردمان فتوی بده زیرا دوست دارم در میان شیعیان من مثل تویی مشاهده شود.
بعضی معتقدند چهار نفر حامل علم ائمه علیهم السلام شدند سلمان فارسی جابربن یزید جعفی، سید حمیری و یونس بن عبدالرحمان.
امام صادق درباره جابر جعفی فرمود همانا او را جابر نامیدند زیرا کمبودهای مومنین را با دانش خویش جبران می کند و اوست دریایی بیکران و باب حاجات در عصر خویش و البته حجت بر خلق از میان حجج الهی وجود امام باقر ابی جعفر علیه السلام است. (2)
قائِدُ اَهلِ التَّقوی:
همان گونه که قرآن قائد ورهبر اهل تقواست و هدی للمتقین است امامان معصوم از جمله موجود مبارک امام محمد باقر علیه السلام قائد و رهبر اهل تقواست.
امام علیه السلام خود اهل تقوا را اینگونه توصیف می فرماید تقوا پیشگان کم خرج و زحمت ترین مردم دنیایند و کمک کارترین آنان به تو یاد میکنی یاریت می دهند فراموش می کنی به یادت می آورند پیوسته امر خدا را می گویند و همواره امر خدا را به پا می دارند برای دوستی خدا از هر دوستی و محبتی دل کنده اند و به خاطر طاعت پادشاه خویش از دنیا گریخته اند و از صمیم دل به خداوند عزوجل و
ص:204
دوستی و محبت او رو کرده اند و دانسته اند که منظور اصلی هموست چون شان و مرتبی عظیم دارند. (1)
در جای دیگر امام باقر علیه السلام می فرماید اهل تقوا توانگران واقعی اند اندک دنیا آنان را بی نیاز کرده و کم خرج و زحمت هستند اگر خیر و خوبی را فراموش کنی به یادت می آورند اگر به آن عمل کنی کمکت می کنند شهوت ها و لذت های خود را پشت سرشان انداخته اند و طاعت پروردگارشان را پیش روی خود نهاده اند و به راه خیر و به دوستی دوستان خدا چشم انداخته اند و آنان را دوست می دارند و آنان را ولی خود کرده اند و از ایشان پیروی می کنند.(2)
امام علیه السلام در تفسیر لباس تقوا که در قرآن آمده وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (3)
بهترین لباس لباس تقواست و این از نشانه های قدرت خداست باشد که به خود آیید.
چنین می فرماید: فَأَمَّا اللِّبَاسُ فَالثِّیَابُ الَّتِی یَلْبَسُونَ وَإِمَّا الرِّیَاشُ فَالْمَتَاعُ وَالْمَالُ وَإِمَّا لِبَاسُ التَّقْوَی فَالْعَفَافُ لِأَنَّ الْعَفِیفَ لَا تَبْدُو لَهُ عَوْرَةٌ وَأَنْ کان عَارِیاً مِنَ الثِّیَابِ یَقُولُ: وَلِبَاسُ التَّقْوَی ذلک خَیْرٍ یَقُولُ العَفافُ خَیرٌ (4)س
لباس همان جامعه هایی است که می پوشند و ریاش کالا و دارایی است و لباس تقوا عفاف و پاکدامنی است زیرا شخصی پاکدامن اگرچه برهنه از لباس باشد عیبی از او آشکار نمی شود ولی آلوده دامن هر چند پوشیده از لباس باشد عیب هایش آشکار است اینکه قرآن می فرماید: وَ لِبَاسِ التَّقَوِّی ذلک خَیْرُ می فرماید عفاف و پاکدامنی بهتر است.
برای آنکه قَائِدٍ أَهْلِ التَّقَوِّی بودن امام باقر علیه السلام بیشتر روشن شود به پیامی که حضرت توسط جابربن یزید جعفی به شیعیان رساندند باید بیشتر دقت کرد.
ص:205
یَا جَابِرُ بَلِّغْ شِیعَتِی عَنِّی السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قِرَابِهِ بَیِّنَتَا وَ بَیْنَ اللَّهِ عزوجل وَ لَا یُتَقَرَّبُ إِلَیْهِ إِلَّا باالطاعه ای جابر سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنها آگاهی بده که ما اهل بیت با خداوند تبارک و تعالی خویشاوند نیستیم و هیچ کس به او نزدیک نمی شود مگر به انجام طاعات و دستورات او.
یَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا وَ مَنْ عُصِیَ اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ حُبُّنَا(1)
یا جابر کسی که اطاعت پروردگار را بنماید و ما را دوست بدارد او به راستی دوست ماست ولی کسی که نافرمانی خداوند را کند دوستی ما برایش سودی نخواهد داشت.
وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ:
برگزیده شدگان بین بندگان خداوند شامل همه انبیاء و چهارده معصوم علیهم السلام می شود و این عهدی است که خداوند به همه فرزندان انبیاء و ائمه علیهم السلام اختصاص نداده بلکه از بین چند فرزند پیامبر و یا امام یکی را انتخاب کرده اگر چه بقیه فرزندان با ایمان و اهل تقوا دارای دانش فراوان بوده اند. انتخاب خداوند برای مقام نبوت و امامت براساس خواست ویژه خود بوده هیچ کس و هیچ چیز دخالت در گزینش حضرت حق نداشته است.
به همین علت تعداد آنها و حتی اسامی ایشان قبل از تولد مشخص بوده و در روایات معتبر از طریق رسول مکرم اسلام به امر و اراده الهی منتخبین پروردگار معرفی شده اند.
در یک حدیث طولانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بعد از معرفی جانشین خود علی علیه السلام و جانشینان علی علیه السلام امام حسن و امام حسین علیها السلام برای سلمان فارسی اینگونه توضیح می دهد که سپس سیدالعابدین علی بن الحسین و بعد فرزندش محمد بن علی باقر علم الاولین و الاخرین از میان انبیاء و مرسلین و سپس پسرش جعفر بن محمد که
ص:206
لسان الله الصادق است و بعد موسی بن جعفر که ملقب به کاظم است و در راه صبر برای خدا غیظ خود را فرو می برد و سپس علی بن موسی الرضا که راضی به امر خداست و بعد محمد بن علی الجواد که برگزیده از بین خلق خداست و بعد علی بن محمد که هدایتگر به سوی خداست و سپس حسن بن علی که ساکت و امین و عسکری است و آنگاه پسرش حجه بن الحسن المهدی الناطق القائم به امرالله امام خواهند بود.(1)
عبدالعظیم حسنی می گوید به حضور آقایم علی بن محمد امام هادی علیه السلام رسیدم چون چشمش به من افتاد فرمود خوش آمدی ای ابوالقاسم تو به راستی دوستدار ماهستی عرض کردم ای پسر رسول خدا می خواهم دینم را به شما عرضه کنم من معتقدم خدای تبارک و تعالی یکی است و محمد بنده و فرستاده او و خاتم پیامبران است و پس از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد من معتقدم امام و خلیفه و ولی امر بعد از پیامبر امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است و پس از او حسن و حسین و آنگاه علی بن الحسین و بعد محمد بن علی و پس از او جعفر بن محمد آنگاه موسی بن جعفر و از بعد او علی بن موسی و بعد از او محمد بن علی و سپس شما ای سرور من.
امام هادی علیه السلام فرمود و بعد از من حسن فرزندم امام مردم با جانشین او چه برخوردی خواهند داشت عرض کردم چرا سرورم؟ فرمود زیرا خودش دیده نمی شود و بردن نامش نیز روا نیست تا زمانی که از پس پرده غیب بیرون آید و زمین را پر از عدل و داد کند.(2)
اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِکَ وَ مَنَارا لِبِلادِکَ:
امام حسن عسکری علیه السلام درباره امام محمد باقر علیه السلام از خداوند می خواهد که بر او درود فرستد همانگونه وی را پرچمدار بندگانش و مرکز نور شهرهایش قرار داده است.
ص:207
به طور کلی هر شهر و مردم هر شهری اهل ولایت محمد و آل علیهم السلام باشند. آبادند و از پرتو انوار طیبه آن ذوات مقدسه بهره خواهند شد.
پس بیاییم ما دوستان و شیعیان خوبی برای امام باقر علیه السلام و همه اهل بیت علیهم السلام باشیم تا از الطاف و عنایات آنان برخوردار گردیم. مبادا در اثر گناه و نافرمانی دستورات پروردگار متعال از چشم ایشان بیفتیم و آن بزرگواران از ما روی برگردانند.
امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود می فرمود:
أَبْلِغْ مَوَالِیَنَا عَنَّا السَّلَامَ وَ أَخْبِرْهُمْ أَنَّا لَا تُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا بِعَمَلٍ أَنَّهُمْ لَنْ یَنَالُوا وَ لاَ یتنا إِلَّا بِعَمَلٍ أَوْ وَرَعٍ وَ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسَرَهُ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَیَّ غَیْرِهِ (1)
سلام مرا به دوستانم برسان و به آنها بگو ما نمی توانیم بی نیاز کنیم شما را از طرف پروردگار مگر به عمل و هرگز به ولایت ما نخواهید رسید مگر به پرهیزکاری و عمل پشیمانترین مردم در روز قیامت کسی است که کار خوبی را توصیف نماید و خود برخلاف آن عمل کند.
پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام باید بدانند اگر امام باقر علیه السلام را پرچمدار خودی دانند و باور دارند که امثال آن معصوم بزرگوار باعث نورانیت شهرها و دیارمان می شوند در موقعی این اتفاق می افتد که ما به دستوراتشان و رهنمودهایشان عمل کنیم و کاری نکنیم که آن ها از ما ناراضی باشند امام سجاد علیه السلام می فرماید هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از فتح خیبر بازگشت و وارد مدینه شد زنی یهودی ران مسمومی را بریان کرده به رسم هدیه خدمت آن گرامی آورد.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود نان بیاورید هنوز آن حضرت دست به غذا نبرده بود که مردی به نام براء بن معرور شروع به خوردن کرد امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود براء بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم سبقت مگیر. گفت مثل اینکه شما پیامبر را نسبت بخل می دهی فرمود نه من از نظر احترام و عظمت پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می گویم برای من و تو واحدی
ص:208
جایز نیست که در کار یا سخن و خوراک و یا آب بر پیغمبر پیشی گیرد براء گفت من که آن حضرت را بخیل نمی دانم.
علی علیه السلام فرمود چون این غذا را زنی یهودی آورده وضعش معلوم نیست اگر به دستور پیغمبر بخوری تو را آسیبی نمی رساند ولی بدون اجازه اگر خوردی چنانچه زیانی دیدی از جانب خودت می باشد براء این سخنان را می شنید و لقمه را در دهان گذاشته می خورد به واسطه همان لقمه مسموم از دنیا رفت.
امام سجاد علیه السلام در ادامه فرمایشات خود می فرماید وقتی جنازه براء من معرور را آوردند تا رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بر او نماز بخواند فرمود علی بن ابیطالب علیه السلام کجاست؟ عرض کردند برای انجام درخواست یکی از مسلمین به قبا رفته فرمود خداوند به من امر کرده که نماز خواندن بر جنازه براء را تاخیر بیندازم تا علی علیه السلام بیاید و از سخنی که براء در حضور پیغمبر خدا به او گفته درگذرد و او را ببخشد و مرگ با سم را خداوند کفاره همان سخن قرار دهد.
عرض کردند براء مردی شوخ بود آن سخن را از روی مزاح گفته نه جدی تا خداوند بر گفته اش او را مواخذه نماید.
فرمود اگر جدی گفته بود خداوند تمام اعمالش را تباه می کرد اگرچه به مقدار فاصله بین زمین و عرش طلا و نقره صدقه داده باشد ولی چون مردی شوخ بود و آن سخن را به شوخی گفت من میل دارم همه بدانید که علی علیه السلام از او در خشم نیست و در حضور شما دو مرتبه او را حلال نماید و از برایش طلب آمرزش کند تا باعث قرب و بلندی درجه او در نزد خدا گردد.
چیزی نگذشت علی علیه السلام حاضر شد جنازه براء را در پیش گرفته گفت خدا رحمتت کند براء مردی بسیار با نماز و پیوسته روزه دار بودی و در راه خدا از دنیا رفته است پس از نماز بر او و به خاک سپردن وی در مجلس یادبودش پیامبر فرمود هم اکنون مورد استقبال فرشتگان بهشتی قرار گرفت و همگی به او گفتند:
طوباک طوباک یَا رُوحَ الْبَرَاءِ انْتَظَرَ علیک رَسُولُ اللَّهِ عِیًّا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا
ص:209
الکرام حتی تَرْحَمَ علیک وَ اسْتَغْفَرَ لک
خوشا به حالت خوشا به حالت روح براء پیغمبر انتظار کشید تا علی علیه السلام بیاید و برایت طلب آمرزش و رحمت کند.(1)
وَ مَنَاراً لبلادک امام باقر علیه السلام مرکز نور بود برای شهرهای اسلامی بود نور علم و تقوا و عصمت امام کشورهای اسلامی را منور نمود و شاگردان و تربیت یافتگان مکتب آن حضرت در اشاعه فرهنگ ناب محمدی صلی الله علیه و آله وسلم نقش بزرگی را اجرا کردند.
محمدبن مسلم فقیه اهل بیت و از یاران صدیق امام باقر و امام صادق علیها السلام بود امام صادق علیه السلام فرمود اگر برید بن معاویه عجلی و ابوبصیر و محمدبن مسلم وزراره نمی بودند آثار پیامبر معارف شیعه از میان می رفت. آنان بر حلال و حرام خدا امین هستند محمد بن مسلم اهل کوفه بود برای بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر علیه السلام به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.
عبدالله بن ابی یعقور می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم گاهی از من سوالاتی می شودکه پاسخ آن را نمی دانم و به شما نیز دسترسی ندارم چه کنم؟ امام علیه السلام فرمود چرا از محمد بن مسلم نمی پرسی؟ (2)
یک شب در کوفه زنی به خانه محمدبن مسلم آمد و گفت همسر پسرم مرده است و فرزندی زنده در شکم دارد تکلیف ما چیست؟
محمدبن مسلم گفت بنابر آنچه امام محمد باقر علیه السلام فرموده است باید شکم او را بشکافند و بچه را بیرون آورند سپس مرده را دفن کنند آنگاه از زن پرسید مرا از کجا یافتی زن گفت این مساله را از ابوحنیفه پرسیدم به من جواب داد که در این باره چیزی نمی دانم ولی به نزد محمدبن مسلم برو و اگر فتوایی داد مرا آگاه ساز.
روز دیگر محمدبن مسلم در مسجد کوفه ابوحنیفه را دید که در جمع اصحاب خود همان مساله را طرح کرده می خواهد پاسخ را به نام خود به آنان بگوید؟
ص:210
محمدبن مسلم به طعنه سرفه ای کرد و ابوحنیفه دریافت و گفت خدایت بیامرزد بگذار زندگی کنیم. (1)
محمدبن مسلم سی هزار حدیث از امام باقر علیه السلام و شانزده هزار حدیث از امام صادق علیه السلام حفظ داشت یک روز از امام باقر علیه السلام یک سوال علمی درباره رکود خورشید کرد امام علیه اسلام فرمود: یَا مُحَمَّدُ مَا أَصْغَرَ جثتک وَ أَعْظَمُ مسالتک ثُمَّ أَجَابَهُ بَعْدَ ثَلَاثُهُ وَ قَالَ انک لِأَهْلِ لِلْجَوَابِ (2)
ای محمد چقدر جثه تو کوچک ست اما سوال هایت بزرگ است سپس بعد از سه روز پاسخ دادند و فرمودند تو سزاوار جواب هستی.
جابر جعفی همان طور که مقداری از احوالاتش را در صفحات قبل بیان کردیم هفتاد هزار حدیث از امام باقر علیه اسلام آموخت همواره هنگام نقل حدیث سخنش را با این جمله آغاز می کرد وصی اوصیا و وارث علم انبیاء محمد بن علی علیه السلام برایم حدیث گفت.
او هجده سال تمام شاگرد فعال و خصوصی امام باقر علیه السلام بود بعد از هجده سال هنگام وداع به امام عرض کرد باز هم روح دانش طلب و تشنه مرا با حدیثی دیگر سیراب سازید.
امام باقر علیه السلام فرمود ای جابر بعد از هجده سال هنوز به دنبال یادیگری هستی؟ جابر عرض کرد مولای من بله من از دریای علم و فضیلت شما هرگز سیراب نمی شوم چرا که شما اقیانوس بی پایان دانش هستید که هیچ گاه به عمق آن نتوان دست یافت. امام وقتی عشق و علاقه وی را بعد از آن همه تحصیل مشاهده کرد باز هم ره توشه ای ماندگار به وی عنایت نمود و این جملات زیبا را در سینه جابر برای شیعیان خود در همه شهرها و در همه زمانها به یادگار نهاد.
ای جابر به شیعیان من سلام برسان و بگو:
مَنْ هَذَا الَّذِی سَأَلَ اللَّهَ فَلَمْ یُعْطِهِ
ص:211
اَوْ توکل عَلَیْهِ فَلَمْ یکفه اَوْ وَثِقَ بِهِ فَلَمْ یُنْجِهِ
کیست که از خداوند متعال درخواست کندو خداوند به او عنایت نکرده باشد یا به او اعتماد کرده و توکل نماید و خداوند او را کفایت نکند.
ای جابر دنیا را همانند خانه اجاره ای فرض کن یا همانند مرکبی که در عالم رویا بر آن سوار می شوی و هنگام بیداری در بستر خود از آن مرکب خبری نیست و کسی به آن اعتنا نمی کند و یا همانند لباسی در نظر بگیر که زمانی می پوشی و آنگاه در می آوری و یا همانند یک لحظه لذت آمیزش جنسی که زودگذر است.
ای جابر دوستی و محبت ما اهل بیت دین و ایین را با نظم می بخشد و بدون رهبری ما پیروان ادیان گمراه خواهند شد خداوند ما و شما را از آنهایی قرار دهد که از پروردگارشان در نهان می ترسند و از قیامت بیم دارند.(1)
وَ مُسْتَوْدَعا لِحِکْمَتِکَ وَ مُتَرْجِما لِوَحْیِکَ:
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه می فرماید بارالها امام باقر علیه السلام را محل ودیعه حکمتت و مترحم وحیت قرار دادی.
دو نکته مهم در این فرمایش هست یکی حکمت الهی و دیگری فهم و درک واقعی وحی.
امام یازدهم دو منزلت برای امام پنجم بیان میکند که حکایت از مقام رفیع آن حضرت می نماید به ودیعه گذاشتن حکمت الهیه نزد آن گرامی و ترجمه و توضیح وحی الهی از ناحیه امام باقر علیه السلام هر دو روشنگر حقیقتی بیکران و وسیع است.
یکی از صفات الهی و اسماء الحسنی الحکیم است دریافت حکمت الهی یعنی فم حقایق هستی و رسیدن به یک روشنایی باطنی که جهان خارج از خود را در وجود خویش دیدن و سر وجود جام جهان نما شدن و به بیان قرآن نایل شدن به خیر کثیر مختص برگزیدگان الهی است.
ص:212
یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا (1)
حکمت را پروردگار به هر که بخواهد دهد و هر که حکمت به او عطا شد خیر فراوان را یافته است.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: إِنَّ اللَّهَ آتَانِیَ الْقِرَانِ وَ آتَانِی مِنْ الحکمه مِثْلُ الْقُرْآنِ (2)
خداوند به من قرآن را عنایت فرمود و نیز حکمت را مثل قرآن عطا کرد.
امام باقر علیه السلام صاحب حکمت و مترجم وحی الهی است بلکه همه چهارده معصوم علیهم السلام چنین اند.آن ها فرودگاه وحی و معدن رحمت و خزانه داران دانش و بالاترین مرتبه علم و ریشه های جوانمردی و پیشروان ملت ها و صاحبان واقعی نعمت ها و عنصرهای نیکان و دعائم اخیار و رهبران سیاسی بندگان و محل های خداشناسی و پایگاه های برکت خدایند و مَعَادِنِ حکمه اللَّهِ وَ حِفْظِهِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمْلُهُ کتاب اللَّهِ(3) ایشان معادن حکمت های الهی و نگهبانان سر خدا و حاملان کتاب خدایند.
مترجمان وحی یعنی همان راسخون در علم که تنها ایشان بعد از خدا و رسول از تاویل و تفسیر واقعی آیات الهی مطلعند.
وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ(4)
وتاویل قرآن را جز خدا نداند و آن ها که در دانش ریشه دارند.
از امام باقر علیه السلام در تفسیر این کلام خدا آمده است رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم برترین راسخین در علم است زیرا که خداوند جمیع علوم را از تنزیل و تاویل به او آموخته و این ممکن نیست که پروردگار چیزی بر پیامبرش نازل کند و پیغمبرش از تاویل آن بی خبر باشد.
ص:213
وَ اوصیاوه مِنْ بَعْدِهِ یَعْلَمُونَهُ کله (1)
و همچنین جانشینان بعد از او آگاه به کل آن علوم هستند.
در روایت دیگر ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ (2) راسخون در علم و نیز آگاهان از تاویل آیات قرآن ما هستیم.
وقتی امام حسن عسکری علیه السلام اینگونه بر امام باقر علیه السلام درود می فرستد و از خدا می خواهد که بر وی درود فرستد چرا که او مُسْتَوْدَعاً لحکمتک وَ مُتَرْجِماً لوحیک محل ودیعه حکمت و مترجم وحی توست یعنی فقط شخص رسول الله و ائمه طاهرین علیهم السلام هستند که از مبدا وحی مطلعند و از بطن و درون آیات کتاب خدا باخبرند و تفسیر منهای اهل بیت از قرآن شریف رفتن به انحراف و تفسیر به رای است زیرا که طبق فرمایش پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله وسلم لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حکم وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ (3) برای قرآن ظاهری و باطنس ایت ظاهرش حکم و باطنش علم ظاهری زیبا و باطنی ژرف دارد. إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ (4) تنها پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و آله و اهل بیت او که مخاطب اصلی قرآنند می توانند همه حقایق قرآن را درک کنند.
امام باقر علیه السلام همان عبارت فوق را به قتاده بن دعامه اینگونه فرمود:
یَا قتاده أَنْتَ فَقِیهُ أَهْلِ البصره فَقَالَ هکذا یَزْعُمُونَ فَقَالَ ابوجعفر عَلَیْهِ السَّلَامُ بَلَغَنِی انک تُفَسِّرُ الْقِرَانِ قَالَ لَهُ قتاده نَعَمْ فَقَالَ ابوجعفر عَلَیْهِ السَّلَامُ بِعِلْمٍ تُفَسِّرُهُ أَمْ بِجَهْلٍ قَالَ لَا بِعِلْمٍ إِلَیَّ أَنْ قَالَ یَا قتاده إِنَّمَا یُعْرَفُ الْقِرَانُ مَنْ خُوطِبَ بِهِ(5)
ای قتاده تو فقیه بصریان هستی؟ عرض کرد این طور خیال میکنند امام باقر
ص:214
فرمود شنیده ام که تفسیر قرآن می گویی قتاده عرض کرد آری امام باقر علیه السلام فرمود از روی علم تفسیرش می کنی یا از روی ناآگاهی؟ عرض کرد نه از روی علم تا آن جا که فرمود ای قتاده قرآن را در حقیقت کسی می شناسد که مخاطب آن بوده است امیرمومنان علی علیه السلام سفارش می فرمود که اهل بیت علیهم السلام را در بهترین منزلگاه های قرآن فرود آورید.
فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقِرَانُ (1)
قطب نمای فهم قرآن اهل بیت عصمت و طهارت اند و برای فهم و درک قرآن باید به این بزرگواران مراجعه کرد این کلام از امام صادق علیه السلام که فرمود:
إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَا یتنا أَهْلَ الْبَیْتِ قُطْبَ الْقِرَانِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الکتب عَلَیْهَا یَسْتَدُّ یرمحکم الْقِرَانِ وَ بِهَا یُوهَبُ الکتب وَ یستبیین الْإِیمَانِ(2)
خداوند ولایت ما اهل بیت را قطب قرآن و قطب همه کتاب های آسمانی قرار داده است که قرآن محکم برگرد آن می چرخد و به وسیله آن ولایت کتاب های الهی عظمت می یابد و ایمان روشن و آشکار می شود.
وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ :
امام حسن عسکی علیه السلام می فرماید پروردگارا تو بودی که مردم را به اطاعت از امام باقر علیه السلام امر فرمودی و از نافرمانی آن حضرت نهی نمودی.
اینکه همه ائمه علیهم السلام مفترض الطاعه هستند شکی نیست زیرا اولی الامرند و اطاعت اولو الامر جزو فرماندهان محکم الهی است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (3)
شما که ایمان دارید خدا را فرمان برید و پیغمبر و صاحبان امر خود را فرمان برید.
ابن باویه از جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند وقتی آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ
ص:215
آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ منکم نازل شد گفتم ای رسول خدا خدا و رسول را شناختیم اولوالامر که خداوند اطاعتشان را همراه اطاعت تو قرار داده چه کسانی هستند؟
فرمود ای جابر آنان جانشینان منند و پیشوایان مسلمین پس از من اول ایشان علی بن ابیطالب است و پس از وی حسن و حسین و علی بن الحسین و فرزند علی بن الحسین محمد که در تورات به باقر معروف است و تو وی را خواهی دید وقتی دیدی سلام مرا به او برسان و سپس صادق جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمدبن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و بعد همنام و هم کنیه من که حجت خدا و بقیه او در روی زمین و نزد بندگان است و فرزند حسن بن علی که خدا به دست وی مشرق و مغرب زمین را خواهد گشود و کسی است که از شیعیان و دوستان خود پنهان خواهد شد به امامت وی کسی پابرجا نخواهد ماند مگر آن کس که خدا قلبش را به ایمان آزموده باشد.
جابر می گوید پرسیدم ای رسول خدا آیا شیعه در غیبت او از وی استفاده خواهد برد فرمود آری سوگند به کسی که مرا به پیامبری فرستاده از نور وی روشنایی می گیرند و از ولایت وی در غیبتش متفع می شوند مانند استفاده مردم از خورشید گرچه ابر آن را بپوشاند. ای جابر این از اسرار مخفی خداوند است و از غیر اهلش پنهان ساز. (1)
در روایت دیگر حسین بن ابی العلاء می گوید در محضر امام صادق علیه السلام متذکر شدم که قَوْلَنَا فِی الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مفترضه قَالَ فَقَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ اطعوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ منکم(2)
اعتقاد ما درباره ائمه طاهرین آن است که اطاعتشان واجب است حضرت صادق علیه السلام فرمود آری ایشان همان کسانی هستند که خداوند درباره ایشان
ص:216
فرموده خدا را فرمان برید و پیغمبر و صاحبان امر خویش را فرمان برید.
اطاعت محض از ذوات مقدسه معصومین یعنی اطاعت از خدا و رسول و نافرمانی از دستوراتشان یعنی نافرمانی از دستورات خدا و رسول چرا که بزرگواران معصوم و مطهرند و هیچ گاه امر به خلاف نمی کنند.
مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی از علل الشرایع صدوق در ذیل آیه مورد بحث حدیث جالب و صریحی را نقل می کند:
عَنْ امیرالمومنین عَلَیْهِ السَّلَامُ لاَ طعه لِمَنْ عُصِیَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا الطاعه لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لَوْلَاهُ الْأَمْرِ إنَّمَا امرالله بطاعه الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لایامر بالمعصیه وَ إِنَّمَا أَمَرَ بطاعه أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ(1)
از امیرالمومنین علی علیه السلام روایت شده که جایز نیست از شخص گنهکار اطاعت کردن همانا باید از خدا و رسول و ولاه امر اطاعت کرد علت اینکه خداوند امر به اطاعت رسول میکند چون معصوم و طاهر است و امر به معصیت نمی کند و نیز جهت آنکه خداوند امر به اطاعت اولی الامر می فرماید زیرا که آنها معصوم و پاکیزه هستند و هرگز امر به گناه نمی کنند.
خداوند طبق فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام ما را امر به اطاعت از دستورات امام باقر علیه السلام و نهی از نافرمانی آن حضرت کرده است بنابراین همه کسانی که در عصر امام باقر علیه السلام و یا بعد از ایشان دنبال فرقه های ضاله رفتند و خود را از مرام و افکار حضرت جدا ساختند گرفتار خطای بزرگی شدند و با مراجعه به تاریخ این حقیقت آشکار می گردد که عصر و زمان آن حضرت که فرصت خوبی برای نشر فرهنگ زلال و پاکیزه اسلام بود عده ای به فرقه سازی پرداختند و مذهب تراشی کردند و تفرقه کوچک مسلمین را به یک تفرقه بزرگ تبدیل نموده و مذاهب اربعه را به وجود آوردند و در زمان فرزند آن حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مخالفت خود را
ص:217
به اوج رساندند و شاهدیم که این تفرقه تا به امروز و عصر ما چه ضررهای غیرقابل جبران به اسلام و مسلمین وارد ساخته است.
مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ إِلَی اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَی سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ سَعِدَ مَنْ وَالاکُمْ وَ هَلَکَ مَنْ عَادَاکُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَکُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَکُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ (1)
هر که به سراغ شما آمده نجات یافته و هر که نیامده هلاک شده شما به سوی خدا دعوت می کنید و به سوی او دلالت می نمایید و به او ایمان می آورید و در برابر او تسلیم می شوید و به دستور او عمل می کنید و به راه او ارشاد می نمایید و به گفته او حکومت می کنید. خوشبخت شد کسی که به شما ارادت داشت و هلاک شد کسی که با شما دشمنی کرد و زیانکار گشت کسی شما را انکار کرد و گمراه گشت آن کسی که از شما جدا گردید و رستگار شد کسی که به شما متمسک گشت.
وَ قَرَنَ طاعتکم بِطَاعَتِهِ فَإِنِّی لکم مُطِیعٌ مَنْ اطاعکم فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عصاکم فَقَدْ عُصِیَ اللَّهُ(2)
خداوند اطاعت از شما اهل بیت را مقارن اطاعت خویش قرار داد بنابراین من مطیع شما هستم چرا که هر که شما را اطاعت کند به تحقیق خدا را اطاعت کرده و هر که نافرمانی شما نماید به تحقیق نافرمانی خدا رانموده است.
فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنَائِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ:
پس درود فرست بر امام باقر علیه السلام ای پروردگارم برترین درودی را که فرستادی بر یکی از نسل های پیامبرانت و برگزیدگانت و رسولانت و امینانت ای پروردگار
ص:218
جهانیان امام حسن عسکری علیه السلام در فصل پایانی صلوات خود بر امام باقر علیه السلام بهترین و کامل ترین درودها را از درگاه الهی برای آن حضرت درخواست می کند.
مخفی نماند که در بین همین درودها برتری منزلت و رتبه ائمه طاهرین علیهم السلام کاملا مشهود است. زیرا که مقام عظمای ولایت امامان معصوم علیهم السلام به جز حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم از مقام نبوت همه انبیاء برتر و بالاتر است پیامبران الهی اگر مرتکب ترک اولی شدند ائمه علیهم السلام ترک اولی هم نداشتند و رتبه امامت برتر از رتبه نبوت است چنانکه امثال حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از امتحان بزرگ الهی خداوند او را امام قرار می دهد ولی همین پیامبر بزرگ برای مطمئن شدن به معاد جسمانی از خداوند می خواهدکه نوع زنده کردن مردگان را به او نشان دهد. خداوند می فرماید: أَوَلَمْ تومن قَالَ بَلِیَ وَ لکن لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی (1) پروردگار فرمود آیا ایمان نیاورده ای؟ گفت چرا و لکن برای اطمینان قلبم می خواهم.
اما مولایمان امیرالمومنین علی علیه لاسلام می فرمود: لَوْ شکف الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقِیناً (2) اگر پرده هم کنار رود بر یقین من چیزی افزوده نشود.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: یَا عَلِیُّ إِنَّ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ الدِّینَ کما بِنَا فَتَحَهُ(3) ای علی همانا خداوند به ما دین را ختم کرد همچنان که به ما آن را آغاز کرد.
ص:219
ص:220
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ .
ص:221
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ:
پروردگارا بر جعفر بن محمد الصادق درود فرست رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود چون فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین علی بن ابیطالب به دنیا آمد فَسَمُّوهُ الصّادِقَ(1) او را صادق بنامید.
محمدبن مسلم می گوید در حضور امام باقر علیه السلام بودم که فرزندش جعفر وارد شد در حالی که موی جلوی سرش بلند بود و در دستش ترکه ای بود و با آن بازی می کرد امام باقر علیه السلام او را گرفت و محکم به آغوش چسبانید سپس فرمود پدر و مادرم فدایت که اهل لهو و لعب نیستی آنگاه به من فرمود ای محمد بعد از من این امام توست به او اقتدا کن و از دانش وی بهره بگیر . به خدا سوگند او لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ إِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الاخره(2)
همان صادقی است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره او فرموده است که شیعیان وی در دنیا و آخرت پیروزمندند.
ص:222
حدیث اولی که نقل شد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علت نامگذاری امام ششم به صادق را این چنین بیان فرمود:
فَإِنَّهُ سیکون فِی وُلْدِهِ سَمِیٌّ لَهُ یَدَّعِی الامامه بِغَیْرِ حَقِّهَا وَ یُسَمِّی کذابا(1) زیرا که از فرزندان او کسی همنام وی پیدا شود که بدون استحقاق ادعای امامت کند و او را جعفر کذاب گویند.
یک روز امام باقر علیه السلام با اصحابش جمع بودند امام علیه السلام خطاب به یارانش فرمود: إذَا افْتَقَدَ تمونی فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَهُوَ الْإِمَامُ وَ الخلیفه بَعْدِی وَ أَشَارَ إِلَیَّ أَبِی عبدالله عَلَیْهِ السَّلَامُ (2)
هرگاه مرا از دست دادید به این شخص اقتدا کنید که او امام جانشین بعد از من است و اشاره کرد به امام جعفر صادق علیه السلام
زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب که متاسفانه گروهی او را امام زمان خود دانستند و فرقه سازی کردند و در او متوقف شدند این چنین درباره برادرزاده خویش امام جعفر صادق علیه السلام قضاوت می کند:
فِی کل زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَیَّ خَلْقِهِ وَ حَجِّهِ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ لَا یَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا یَهْتَدِی مَنْ خَالَفَهُ (3)
در هر زمانی مردی از اما اهل بیت حجت خدا بر خلق است و حجت زمان ما فرزند برادرم جعفر بن محمد علیه السلام است هر که از او پیروی کند گمراه نشود و هر که با او مخالفت نماید هدایت نخواهد شد.
خَازِنَ الْعِلْمِ:
امام حسن عسکری علیه السلام در هنگام درخواست صلوات از خداوند برای جد بزرگوارش امام صادق علیه السلام می فرماید آن کسی که خزانه دار و مخزن علم است
در بین دوازده امام علیه السلام به خاطر فرصت مناسبی که برای حضرت صادق علیه السلام پیش آمد بیشترین اشاعه علم و معارف توسط آن حضرت انجام گرفت.
ص:223
کمال الدین محمد بن طلحه رحمت الله درباره علم امام صادق علیه السلام می گوید او از بزرگان اهل بیت و سادات است علوم مختلف را دارا بود و در عبادت پرتلاش و دائم الذکر و زهدی آشکار داشت زیاد قرآن می خواند در تتبع معانی قرآن کریم نیرومند و از دریای بیکران قرآن جواهر استخراج می کرد. اوقات شبانه روزش را به انواع طاعات تقسیم می کرد و به محاسبه نفس خویش می پرداخت هر که او را می دید به یاد آخرت می افتاد و هر که کلامش را می شنید زاهد در دنیا می شد و هر که پیروی از رهنمودهایش می نمود بهشت را به ارمغان می برد. نور وجود آن حضرت شاهد بود که او از سلاله رسول خداست و پاکیزگی اعمالش تصدیق میکرد که او از ذریه رسالت است.
احادیث بی شماری از او نقل شده و از پرتو وجودش جمع زیادی از بزرگان علمای شناخته شده استفاده کردند. مثل یحیی بن سعید انصاری ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، ابن عینیه، ابی حنیفه، شعبه، ایوب سجستانی و دیگران که همه این نامبردگان در فضائل علمی حضرتش داد سخن دارند و از وجود او شرف یافته اند و از جایگاه علمیش کسب فضیلت کرده اند.(1)
علامه شیخ مصطفی رشدی بن شیخ اسماعیل دمشقی متوفی سال 1309 در کتاب روضه الندیه خود می نویسد:
الْإِمَامِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ کان فَارِسَ مَیْدَانِ الْعُلُومِ غَوَّاصٍ بَحْرِیٍّ الْمَنْطُوقِ وَ المهفوم نَقَلَ عَنْهُ اکثر النَّاسِ عَلَیَّ اخْتِلَافِ مَذَاهِبِهِمْ مِنْ الْعُلُومِ ماسارت بِهِ الرکبان وَ انْتَشَرَ ذکره فِی سَائِرِ الْأَقْطَارِ وَ الْبُلْدَانِ وَ قَدْ جَمَعَ أَسْمَاءً مَنْ یَرْوِی عَنْهُ فکانا اربعه آلَافِ رَجُلٍ (2)
امام صادق علیه السلام رزمنده میدان علوم بود غواص دریای منطق و مفهوم معارف بود اکثر مردم با اختلاف مذاهب و سلیقه هایی که داشتند از علومش نقل کرده اند و به نشر و پخش آنها در شهرها و نقاط مختلف جهان پرداخته اند. تعداد نام هایی که
ص:224
روایان حدیث و درس آموزان مکتب او بوده اند به چهار هزار نفر می رسد.
ابوحنیفه فقط دو سال درک حوزه علمی حضرت را کرد و بعد مدعی زعامت مسلمین شد خود می گوید لَوْلَا السَّنَتَانِ لهلک النُّعْمَانِ اگر آن دو سال شاگردی من از امام صادق علیه السلام نبود هلاک می شدم و نیز می گوید مَا رَأَیْتُ أَعْلَمَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (1) هیچ کس را عالم تر از جعفر بن محمد نیافتم.
جابربن حیان که یکی از مردان بانبوغ روزگار بود و نظیرش در تاریخ کم پیدا می شود و معروف به پدر علم شیمی است اعتراف می کند هر چه دانستم از امام صادق علیه السلام آموختم و در اکثر آثار و رساله هایش می نویسد: قَالَ لِی جَعْفَرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ. أُلْقِیَ عَلِیَّ جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ. حَدَّثَنِی مَوْلَایَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلَامُ . أَخَذْتَ هَذَا الْعِلْمَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ أَهْلِ زَمَانِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ(2) بزرگترین اثری که از امام صادق علیه السلام برای بشریت سودمند است و تا قیامت قابل استفاده و استناد است احادیث فقهی حضرت است که یکی از پایه های استوار فقه شیعه و محل استفاده و استنباط احکام شرعیه برای فقهای شیعه است.
نصوص صحیحه ای که از آن گرامی نقل شده بهترین و کامل ترین پشتوانه فتوای مجتهدین ماست سراسر کتب اربعه یعنی کافی مرحوم کلینی، من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق، تهدیب الاحکام و الاستبصار مرحوم طوسی و وسائل الشیعه شیخ حر عاملی و سایر کتب روایی لبریز است از روایات و احادیثی که از امام جعفر صادق علیه السلام نقل شده و همگی دلالت صریح درباره مسایل مبتلا به فقهی مردم دارند و در یک کلام یک دوره فقه کامل را باید در سخنان امام ششم علیه الصلاه و السلام جستجو کرد.
در بین ائمه طاهرین علیها السلام تنها دو امام بودند که چنین گفتاری داشتند سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تفقدونیی یکی امیرالمومنین علی علیه السلام و دیگری امام جعفر صادق علیه السلام
ص:225
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ اَلسَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ اَلْأَرْضِ (1)
ی مردم پیش از آنکه مرا نیابید آنچه می خواهید از من بپرسید که من راه های اسمان را بهتر از راه های زمین می شناسم.
وَ حکی ابْنُ الْأَخْضَرِ مِنْ صَالِحِ بْنِ أَسْوَدَ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا یَقُولُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَإِنَّهُ لَا یحدثکم أَحَدٌ بَعْدِی مَثَلُ حَدِیثِی وَ مِنْهُمْ العلامه الذَّهَبِیُّ فِی تذکره الْحُفَّاظِ (2) (3)
ابن اخضر از صالح بن اسود حکایت می کند که گفت از جعفر بن محمد رضی الله عنهما شنیدم که فرمود ای مردم پیش از آن که مرا نیابید آنچه می خواهید از من بپرسید که هیچ کس بعد از من همانند من برای شما حدیث نخواهد گفت.
عالم دیگر سنی مذهب به نام عبدالله بن اسعد بن علی الیافعی الیمانی که در حرمین شریفین یعنی مکه و مدینه می زیست در کتاب تاریخ خود می نویسد: کان جَعْفَرٍ الصَّادِقِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَاسِعٌ الْعِلْمِ وَافِرٍ الْحِلْمِ وَ لَهُ مِنْ الْفَضَائِلِ وَ الماثر مَا لَا یُحْصِی (4)
حضرت جعفر صادق علیه السلام در علم به طور گسترده مسلط بود از حلم فراوانی برخوردار و برایش فضائل و آثاری بود که قابل شمارش نمی باشند.
راغب اصفهانی صاحب کتاب مفردات القرآن در کتاب دیگر خود به نام محاضرات الادباء ج1ص223 می گوید: لَیْسَ فِی الْأَرْضِ خُمُسَهُ الشِّرَافِ متفاسقه کتب عَنْهُمْ الْحَدِیثُ إِلَّا جَعْفَرَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ ابیطالب عَلَیْهِمْ الرِّضْوَانُ (5)
ص:226
در روی کره زمین پنج نفر از اشراف اهل ادب و نظم در گفتار و تکلم با سجع و قافیه پیدا نمی شوند تا از آنها حدیثی با این خصوصیات نقل شود جز جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب که رضوان خدا بر همگانشان باد.
یکی از اعتقادات ما نسبت به علوم ائمه طاهرین علیهم السلام لدنی بودن آن است یعنی استاد نداشتند و هر آنچه را که می دانستند از جانب خداوند تبارک و تعالی به آنها افاضه شده بود فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا (1)
در آن جا بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمتی از جانب خود به او ارزانی داشته و دانشی از نزد خود به او آموخته بودیم.
این نوع علم به اراده به افراد خاص چون امامان معصوم تفضل شده است. پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود:
عِلْمُ الْبَاطِنِ سِرٌّ مِنْ أَسْرَارِ اللَّهِ عزوجل وَ حکم مِنْ حکم اللَّهِ یَقْذِفُهُ فِی قُلُوبِ مَنْ شَاءَ مِنْ عِبَادِهِ (2)
علم باطنی رازی از رازهای خدای عزوجل و حکمتی از حکمت های خداست و آن را در دل هر کس از بندگانش که خواهد می افکند.
دانش درست و علم واقعی را فقط در خانه اهل بیت علیهم السلام که متصل به مرکز خدای العلیم هستند باید سراغ گرفت بقیه مردم حرف ها و ذهنیات خودشان را می زنند و چون نظریه های علمی ایشان متاثر از وحی و گفتار معصومین علیهم السلام نیست اغلب گرفتار خطار می شوند امام باقر علیه السلام تاکید دارند که اگر دنبال علم صحیح هستند به ما مراجعه کنید.
یکبار به سلمه بن کهیل و حکیم بن عتیبه فرمود:
شَرْقاً وَ غَرِّبَا لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیْئاً یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ(3)
اگر به شرق و غرب بروید هرگز دانش درستی را نخواهید یافت مگر همان
ص:227
چیزی که از ما خاندان صادر شود.
در جای دیگر فرمود:
أَمَّا إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ حَقٌّ وَ لَا صَوَابٌ إِلَّا شییء أَخَذُوهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ (1)
بدانید که نزد هیچ یک از مردم مطلب حق و درستی نیست مگر این که برگرفته از چیزی است که آن چیز را از ما خاندان گرفته اند.
و مولایمان علی علیه السلام فرمود: إِنَّ الْعِلْمَ الدی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ النَّبِیُّونَ إِلَیَّ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ فِی عتره مُحَمَّدِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ (2)
دانشی که آدم و همه پیامبران دیگر تا خاتم پیامبران آوردند در خاندان محمد صلی الله علیه و آله وسلم وجود دارد.
وَ أَشْهَدُ انکم الْأَئِمَّهْ الرَّاشِدُونَ المهدتون الْمَعْصُومُونَ خَزْنِهِ لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لحکمته وَ تراحمه لِوَحْیِهِ(3)
و شهادت می دهم که شما امامان دعوت به راه رشد و تعالی میکنید شما رهیافته اید و دارای مقام عصمت هستید شما خزانه داران علم خدا و محل ودیعه حکمت او هستید و ترجمانانی برای وحیش می باشید.
الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ:
امام حسن عسکری علیه السلام در ادامه صلواتش بر امام صادق علیه السلام عرض می کند پروردگارا درود فرست بر کسی که به حق دعوت کننده به سویت بود و او نور آشکار بود.
همه مدعیان رهبری انسان ها در هر مکتب و مرامی این طور نیست که مردم را به خدا دعوت کنند اکثر حتی در ابعاد معنوی مردم را به خود دعوت می کنند و دنبال قطب و قطب بازی و مرید و مرید بازیند.
ص:228
یکبار در مناظره با شخصی که مروج پر و پا محکم آقایی بود که ترویج افکار سلفی ها را می کرد و او را مراد خود می دانست. او گفت من چهل سال است که یارگیری می کنم تا مجلس اقایم را پررونق کنم و افکار و ایده هایش را ترویج نمایم. بنده عرض کردم پس اعتراف می کنی که چهل سال است که مردم و به ویژه جوانان را به مرادت می خوانی پس دعوت به خدا چه می شود تو برای گرم نگهداشتن مجلس منحرفانه مولایت چهل سال تلاش کردی پس در این بین دعوت به خدا و کسانی که خداوند مهر امامت بر وجودشان زده و از پیش به اشاره پروردگار در زبان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نام و نشانشان مشخص گردیده چه می شود؟
الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ امام صادق علیه السلام از جمله معصومینی است که مردم را فقط به حق تعالی دعوت می کرد همچنان که جد بزرگوارش رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم داعِیاً اِلیَ الله بود : یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا وَدَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا (1)
ای رسول خدا ما تو را فرستاده ایم تا شاهد بر رفتار و بشارت دهنده و بیم رسان باشی و مردم را با اجازه پروردگار به سوی او بخوانی و تو را چراغی درخشان فرستاده ایم به چند نمونه از هزاران مواردی که امام جعفر صادق علیه السلام مردم را به حق و خدا دعوت می کرد توجه کنیم:
لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ أَنْ کان اللَّهِ تبارک وَ تَعَالَیْ قَدْ تکفل بِالرِّزْقِ فاهتما مک لِمَاذَا وَ إِنْ کان الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَاذَا وَ إِنْ کان الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَاذَا؟(2)
به مردی که تقاضای پندی از حضرت صادق علیه السلام کرد فرمود اگر خداوند روزی رساندن را به عهده گرفته است پس غم روزی خوردن تو از بهر چیست؟ و اگر روزی قسمت شده است پس حرص چه معنا دارد؟ و اگر حسابرسی راست است پس جمع کردن مال و ثروت چرا؟
ص:229
در جای دیگر می فرمود سخنی از من بشنوید که آن برای شما بهتر از اسبان خاکستری رنگ است که دست و پاهایشان خطوط سیاه دارد هیچ یک از شما سخن بیهوده و نامربوط نگوید و از پر گفتن سخنان مفید هم خودداری ورزد. (1)
وقتی جابر جعفی از حضرت درخواست اندرز نمود؟ فرمود ای جابر دنیا را مثل مالی بدان که در عالم خواب به دست می آوری و چون بیدار می شوی چیزی از آن با خود نمی یابی. آیا نصیب تو از دنیا چیزی جز همان جامه ای است که می پوشی و کهنه اش می کنی یا همان خوراکی است که می خوری و سپس به آن تبدیل می شود که خود می دانی پس شگفت از مردمی است که اولین های آنان از آخرین هایشان گرفته شده و رفته اند و آنگاه در میان ایشان بانگ رحیل سر داده شده است لیکن همچنان بی خبر سرگرم بازی اند.(2)
درباره علاج وسواس و رهایی از وسوسه شیطان به ابوبصیر و زراره فرمود کسی که در نماز زیاد شک می کند به شک خود اعتنایی نکند و نمازش را ادامه دهد سپس فرمود با شکستن نماز شیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار او را به طمع اندازید زیرا شیطان خبیث است و بدان چه عادتش دهند عادت می کند پس هر یک از شما که زیاد شک می کند به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد دیگر دچار شک نخواهد شد.
زراره می گوید حضرت سپس فرمود: إِنَّمَا یُرِیدُ الْخَبِیثُ أَنْ یُطَاعَ فَإِذَا عُصِیَ لَمْ یَعُدْ إِلَیَّ احدکم (3) شیطان پلید می خواهد اطاعتش کنید لذا اگر نافرمانی شود دیگر به طرف کسی از شما نمی آید.
در بیانی دیگر برای رهایی از شیطان ذکر لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ را توصیه می فرماید که جمیل بن دراج می گوید سفارش امام صادق علیه السلام را عمل کردم هر وقت در دلم
ص:230
چیزی از وسوسه ها و شکیات ذهنی به وجود می آمد می گفتم لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ آن چیز از دلم بیرون می رفت. (1)
امام علیه السلام برای آنکه پیروان خود را به سوی خدای یکتا دعوت کند و دَاعِیاً إِلَیَّ اللَّه باشد می فرمود: امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصلاه کیف مُحَافَظَتُهُمْ عَلَیْهَا وَ إِلَیَّ أَسْرَارَنَا کیف حِفْظُهُمْ لَهَا عَنْ عَدُوِّنَا وَ إِلَیَّ أَمْوَالِهِمْ کیف مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِیهَا (2)
شیعیان ما را درنحوی مواظبت کردن بر اوقات نمازشان و حفظ کردن اسرار ما از دشمنانمان و دستگیری از برادرانشان بیازمایید.
و نیز می فرمود: أَقْرَبُ مَا یکون الْعَبْدُ مِنْ رَبِّهِ إِذَا دَعَا رَبَّهُ وَ هُوَ سَاجِدٌ (3)
نزدیکترین زمان بنده به پروردگارش زمانی است که در سجده است و پروردگارش را می خواند و همچنین فرمود نزدیکترین زمان بنده به خدای عزوجل هنگامی است که شکمش سبک باشد. (4)
و نیز فرمود سه نفرند که در روز قیامت نزدیکترین خلق به خدایند تا آنگاه که کار حسابرسی مردم تمام شود مردی که در حال خشم قدرتش او را به ستم کردن بر زیر دستش وا ندارد مردی که میان دو نفر حرکت کند و به اندازه جوی به یکی از آن دو نزدیکتر نشود و آزارش به آن دو نرسد و مردی که به سود و زیان خود حق را بگوید. (5)
و همچنین فرمود از جمله سخنان سری خدای متعال باموسی صلوات الله علیه این بود ای موسی: مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِی فَإِنِّی أَمْنَحُهُمْ جِنَانَ عذنی لاَ اشرک مَعَهُمْ أَحَداً(6)
طالبان قرب به من به چیزی مانند پرهیز از حرام هایم به من نزدیک نشدند من
ص:231
بهشت های ماندگار خود را به آنان میبخشم و هیچ کس را شریکشان قرار نمی دهم.
امام صادق علیه السلام پایگاه ارتباط با پروردگار را دل می داند و به همین علت می فرمود: الْقَصْدِ إِلَیَّ اللَّه بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ الْقَصْدِ إلَیْهِ بِالْبَدَنِ وَ حرکات الْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ الْقَصْدِ إلَیْهِ بِالْبَدَنِ وَ حرکات الْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ حرکات الْأَعْمَالِ(1)
ره سپردن به سوی خدا با دل ها رساننده تر است تا ره سپردن به سوی او با بدن و حرکت های دل ها رساننده تر به سر منزل مقصود از حرکت های اعمال است.
همان گرامی در معنا و تفسیر قلب سلیم می فرمود: الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یُلْقِی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ (2)
قلب سلیم دلی است که پروردگارش را دیدار کند در حالی که احدی جز خدا در آن دل نباشد و حضرت بر جلا دادن و صیقلی دل ها می فرمود: أَنْ لِلْقُلُوبِ صُدَاءَ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالاسْتِغْفَارِ (3)
دل ها نیز همچون مس زنگار می بندد پس آنها را با استغفار جلا و صیقلی دهید.
همان گرامی فرمود: أَنْ قَوِّهِ المومن فِی قَلْبِهِ إِلَّا تَرَوْنَ انکم تَجِدُونَهُ ضَعِیفَ الْبَدَنِ نَحِیفَ الْجِسْمِ وَ هُوَ یَقُومُ اللَّیْلَ وَ یَصُومُ النَّهَارَ (4)
همانا نیروی مومن در دل اوست مگر نه این است که می بینید بدنی ضعیف و پیکری نحیف دارد و با این حال شب را به عبادت می گذراند و روز روزه می گیرد.
امام علیه السلام راه محبوب خدا شدن را از قول پروردگار این چنین بیان می فرماید:
قَالَ اللَّهُ تبارک وَ تَعَالَیْ مَا تَحَبَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِأَحَبَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ (5)
خدای تبارک و تعالی فرموده است بنده ام به چیزی محبوب تر از آنچه بر او
ص:232
فرض کرده ام خود را محبوب من نکرده است.
و درباره برترین عبادت فرمود: أَفْضَلُ العباده إِدْمَانُ التفکر فِی اللَّهِ وَ فِی قُدْرَتِهِ (1)
برترین عبادت اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.
و درباره ثمرات واگذار کردن کارها به خدا تبارک و تعالی می فرمود:
الْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إِلَیَّ اللَّه فِی راحه الْأَبَدِ وَ الْعَیْشِ الدَّائِمِ الرَّغَدِ وَ الْمُفَوِّضُ حَقّاً هُوَ الْعَالِی مِنَ کل هَمُّهُ دُونِ اللَّهِ وَ الْمُفَوِّضُ لَا یُصْبِحُ إِلَّا سَالِمًا مِنْ جَمِیعِ الافات وَ لَا یُمْسِی إِلَّا مُعَافِی بِدَیْنِهِ (2)
کسی که کار خود را به خدا واگذارد در آسایش جاودان و زندگی همیشه خوش است و واگذارنده ای حقیقی کسی است که از هر همت و خواسته ای جز خدا دست شوید. کسی که کارش را به خدا واگذارد شبش را به سلامت ماندن از هر گزند و آفتی به روز رساند و روزش را با دینی سالم به شب آورد.
النُّورُ الْمُبِینُ: امام صادق نور روشن خدا بود.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا (3)
ای مردم شما را از پروردگارتان برهانی آمده و نوری آشکار به شما نازل کرده ایم.
شخص امام صادق علیه السلام نور در آیه را تاویل به ولایت جد بزرگوارش امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده است: النُّورِ ولایه عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ (4) الْبُرْهَانِ مُحَمَّدٌ وَ النُّورُ عَلِیٌّ(5) برهان در آیه منظور حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است و نور امیرالمومنین علی علیه السلام است.
و از آنجا که کلهم نور واحد همه ائمه طاهرین علیهم السلام نور واحدی هستند امام صادق علیه السلام خود نیز نور مبین است.
ص:233
و نیز نظر همان امام همان علیه السلام در ذیل وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ(1)
کسی که خدا نوری به او نداده او را نوری نیست قابل دقت است.
صالح بن سهل می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: مقصود از وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ یَعْنِی إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فاطمه عَلَیْهَا السَّلَامُ فَمَالُهُ مِنْ نُورٍ قَالَ مِنْ إِمَامٍ یَوْمَ القیامه یَمْشِی بِنُورِهِ کما فِی قَوْلِهِ یَسْعِی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ إِنَّمَا المومنون یَوْمَ القیامه نُورُهُمْ یَسْعِی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ حتی یَنْزِلُوا مَنَازِلَهُمْ فِی الجنه (2)
یعنی امامی از فرزندان فاطمه علیها السلام که چنین شخص از نور امام محروم است تا در روز قیامت به نور وجود او راه برود همان طور که پروردگار می فرماید نور آنان از پیش رو و سمت راست در حرکت است. (3) همانا اهل ایمان در روز قیامت نورشان از پیش رو و سمت راستشان در حرکت است تا اینکه در خانه هایشان در بهشت جای گیرند.
در روایت دیگری ذیل آیه 40 سوره مبارکه نور آمده است که حکیم و حمران می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم از تفسیر کلام خدا وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَالُهُ مِنْ نُورٍ فرمود: أَیْ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ إِمَاماً فِی الدُّنْیَا فَمَالُهُ فِی الاخره مِنْ نُورٍ إِمَامٍ یُرْشِدُهُ وَ یَتَّبِعُهُ إِلَیَّ الجنه (4)
هر کس را خدا برای او امامی در دنیا قرار ندهد در آخرت از نور امامی که او را راهنمایی کند و همراهش به بهشت برود محروم خواهد بود
امام صادق علیه السلام گوینده و مفسر آیات شریفه قرآن همان نور مبینی است که فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام در صلوات بر آن حضرت بیان می دارد.
ص:234
دوستان خواننده در این عصری که محیط جوامع اسلامی گسترده تر شده و مسلمانان با بیداری اسلامی به وجود آمده بار دیگر بعد از نابودی دیکتاتورهای حاکم بر خود به هم نزدیکتر می شوند احیاء و بازنگری به نقش ولایت و نور ائمه طاهرین علیهم السلام بدون اهانت به هیچ یک از فرق و گروه های اسلامی بسیار ضروری به نظر می رسد.
و به تحقیق نقل مطالبی که بیانگر اصالت شیعه و نشان دهنده فرهنگ غنی خاندان عصمت و طهارت است هیچ تفرقه و شکافی بین تشیع و تسنن همراه ندارد بلکه باعث می شود افراد بی اطلاع به منویات حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بنیان گذار اسلام عزیز نزدیک شوند.
به عنوان مثال معرفی شخصیت علمی و نور معنوی اشکار حضرت صادق علیه السلام و ائمه دیگر علیهم السلام باعث تقریب بین مسلمین خواهد شد به این دلیل که امام صادق علیه السلام به اعتراف رهبران بزرگ اهل سنت مثل ابوحنیفه و مالک بن انس که جزو شاگردان رسمی آن حضرت بوده اند و به این تلمذ و بهره مندی از محضر آن گرامی افتخار می کنند و جایگاه علمی امام صادق علیه السلام را مهر تایید می زنند.
اگر در کنگره هایی که از قبیل کنگره اهل بیت علیهم السلام در کشورهای اسلامی به عظمت علمی و اشراف کامل آن بزرگواران به همه علوم بحث و گفتگو شود بی شک دانش پژوهان بازگشت به منابع و سرمایه های بزرگ اسلام و رهبران مکتب تشیع دست خواهند یافت.
شخص امام صادق علیه السلام برای ارزش گذاری بین شیعیان به آنهایی که بیشتر از محضر علمی اهل بیت علیهم السلام استفاده کرده اند ارج و منزلت می گذارد.
اعْرِفُوا مَنَازِلَ شِیعَتِنَا بِقَدْرِ مَا یُحْسِنُونَ مِنْ رِوَایَاتِهِمْ عَنَّا فَإِنَّا لَا نَعُدُّ الْفِقْهِ مِنْهُمْ فَقِیهًا حتی یکون مُحَدَّثاً فَقِیلَ لَهُ اویکون المومن مُحَدَّثاً قَالَ یکون مُفَهَّماً
ص:235
وَ الْمُفَهَّمُ مُحَدَّثٌ(1)
منزلت شیعیان ما را از اندازه روایاتی که از ما می دانند بشناسید ما فقیه آنها را فقیه نشماریم مگر این که محدث باشد عرض شد آیا مومن هم محدث می باشد؟ فرمود مفهم است و مفهم محدث می باشد (محدث کسی است که علوم و اخبار آسمانی به وسیله الهام با صدای فرشته به او می رسد امام شخص فرشته را نمی بیند و مفهم (تفهیم شده) کسی که از طریق رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام تفسیر و تاویل قرآن به او فهمانده شده باشد و اینک به نظر یکی از تربیت یافتگان مکتب امام جعفر صادق علیه السلام توجه کنید:
مرحوم شهید ثانی رضوان الله علیه در کتاب شریف منیه المرید می نویسد بدان که خدای پاک دانش را علت کلی آفرینش جهان برین و زیرین قرار داده و برای دانش همین شکوه و افتخار کافی است خدای بزرگ در کتاب محکم خود به منظور یادآوری و بصیرت بخشیدن به خردمندان می فرماید:
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا (2)
خدا آن کسی است که هفت آسمان و همانند آنها زمین را بیافرید فرمان او میان آسمان ها و زمین فراوان است تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و بر همه چیز احاطه علمی دارد.
همین آیه به تنهایی کافی است که نشان دهد دانش به ویژه دانش توحید که شالوده هر دانشی و مدار هر شناختی است تا چه پایه ارجمند است.
خدای پاک دانش را بالاترین شرافت و نخستین نعمتی قرار داد که بعد از آفرینش فرزند آدم و برآوردن او از تاریکی نیستی به روشنایی هستی به وی عطا فرمود خداوند پاک در نخستین سوره ای که بر پیامبر خود محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرو فرستاد
ص:236
می فرماید: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (1)
بخوان به نام پروردگارت که بیافرید انسان را از لخته خونی آفرید بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است خدایی که با قلم آموزش داد به انسان آنچه نمی دانست بیاموخت بیندیش که چگونه کتاب گرامی و ارجمند خود را که لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (2)
نه از پیش روی باطل به او راه یابد نه از پس نازل شده از سوی خدایی حکیم و ستودنی است.
با نعمت هستی بخشیدن آغاز می کند و بلافاصله بعد از آن از نعمت دانش سخن می گوید اگر بعد از نعمت ایجاد مکنت یا نعمتی بالاتر و بهتر از علم بود بیگمان خداوند بزرگ اختصاصا از این نعمت یاد نمی کرد.(3)
حالا باید بیشتر دقت کرد که مرکز و ثل علوم محمد و آل محمد علیهم السلام هستند و نور علمشان جهانگیر و عالمتاب است.
مولایمان علی علیه السلام می فرمود: إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعَ مَا فِضَّةٍ بِهِ النَّبِیُّونَ إِلَیَّ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ فِی عتره مُحَمَّدِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ (4)
دانشی که آدم و همه پیامبران دیگر تا خاتم پیامبران آوردند در خاندان محمد صلی الله علیه و آله وسلم وجود دارد.
همان گرامی هشدار می دهد که علم درست و مفید را فقط باید خاندان عصمت و طهارت سراغ گرفت و الا متضرر خواهیم شد.
لَوْ اقْتَبَسْتُمُ الْعِلْمَ مِنْ مَعْدِنِهِ وَ شَرِبْتُمُ الْمَاءَ بِعُذُوبَتِهِ وَ أَدِّ خُرْتُمْ الْخَیْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ وَ أَخَذْتُمُ الطَّرِیقَ مِنْ وَاضِحِهِ وَ سلکتم مِنَ الْحَقِّ نَهْجَهُ لَنَهَجَتْ بکم
ص:237
السُّبُلُ وَ بَدَتْ لکم الْإِعْلَامُ(1)
اگر دانش را از معدن آن فرا می گرفتید توجه دارید همان طور که در زیارت جامعه کبیره درباره چهارده معصوم علیهم السلام آمده که اول و اصل و فروع و معدن و جایگاه و مرجع نهایی علم و حلم و هر خیری خواهند بود. وَ رایکم عِلْمٍ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ إِنْ ذکر الْخَیْرِ کنتم أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعِهِ وَ مَعْدِنُهُ وَ ماویه وَ مُنْتَهَاهُ و آب را از سرچشمه زلالش می نوشیدید خوبی ها را از کانونش می اندوختید و راه روشن را در پیش می گرفتید و جاده حق را می پیمودید بیگمان راه ها بر شما آشکار می شد و نشانه های راه برایتان هویدا می گشت.
اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ
امام حسن عسکری علیه السلام در قسمت پایانی صلوات بر امام جعفر صادق علیه السلام مطالبی را در شان آن حضرت بیان می فرماید که کلمه به کلمه آن قابل حبث مبسوط و گفت و گوی فراوان است.
خداوندا همچنان که او را معدن کلامت قرار دادی و کانون وحیت و خزانه دار علمت و زبان یکتاپرستیت و متولی حکومتت و نگهبان دینت پس درود فرست بر او برترین درودهایی را که فرستادی بر یکی از برگزیدگانت و حجت هایت زیرا که تو بسی ستوده و بزرگواری.
جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ:
معدن کلمه الله بودن جایگاه رفیع و بلندی است که جز صاحبان مقام عصمت هیچ کس را ورود به آن سزا نیست.
خداوند تبارک و تعالی بعد از بیان میقات چهل شبه اش با حضرت موسی علیه السلام و
ص:238
گفت وگوهایی که بین پروردگار و آن پیامبر اولوالعزم گذشت می فرماید:
یَا مُوسَی إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسَالَاتِی وَبِکَلَامِی (1)
ای موسی ما تو را به پیامبری و کلام خویش برای مردم برگزیدیم.
کدام کلام همان کلامی که برتر از آن وجود ندارد چنان که می فرماید:
وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (2)
کلام خدا بلندمرتبه است و خداوند مقتدر و حکیم است.
حالا این کَلِمَهُ الله که هِیَ العَلَیاست یکی از کانون ها و معادنش وجود مقدس امام جعفر صادق علیه السلام است.
کسانی که داوطلب رسیدن به کلمات نورانی حق تعالی هستند باید در محضر مثل امام صادق علیه السلام زانو بزنند زیرا که ایشان معدن کلام الله می باشند.
بر همین اساس به آن بزرگواران خطاب میکنیم که : کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَی (3) کلام شما نور است . فرمان شما سبب رشد و تعالی است توصیه شما به امر تقواست. و شهادت می دهیم که:
الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِیعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ، الْفَائِزُونَ بِکَرَامَتِهِ اصْطَفَاکُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اخْتَارَکُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاکُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّکُمْ بِهُدَاهُ وَ خَصَّکُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَکُمْ لِنُورِهِ وَ أَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ (4)
شما اهل بیت و امامانی هستید که مردم را ارشاد می کنید رهیافته و معصومید گرامی مقرب به درگاه الهی پرهیزکار صادق و برگزیده و فرمانبر خدایید. همواره به دستورات خداوند قیام می کنید و بخواستش عمل می نمایید و رستگارانید به کرم پروردگار و برگزیده علم او و مورد رضایت حق تعالی هستید آگاه به علم غیب او و
ص:239
اختیار شده جهت سر پروردگارید و برگزیده قدرت حق تعالی هستید. خداوند شما را عزیز کرد با هدایتش و شما را مخصوص نمود به برهانش و برگزید برای نورش و شما را تایید کرد به توسط روحش.
بازگردیم به عبارت مَعدِنَ کَلامُکَ با نگرش در ژرفای کلمات نورانی امام صادق علیه السلام به خوبی می توان هر آنچه را که خداوند در کتاب های آسمانیش مثل زبور، تورات، انجیل و قرآن و حتی احادیث قدسی بیان فرموده درک و فهم و شرح وتفسیر کلمات الله را در گفتار آن حضرت می توان یافت.
و اینک به فهرست موضوعی کلام امام صادق علیه السلام که برگرفته از کلام الله البته نه تمام کلام الله و تمام کلمات امام صادق علیه السلام توجه بفرمایید:
حرف آ:
آب و باران:وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ(1)
و آبی از آسمان برایتان نازل کرد تا بدان شما را پاکیزه کند.
امام صادق علیه السلام می فرمود: اَلماءُ یُطَهِّرُ وَ لا یُطَهَّرُ (2)
آب پاک می کند ولی اگر نجس شود چیزی آن را پاک نمی کند.
آبادانی: وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَی (3)
و نیست برای انسان جز آنچه را با سعی و عمل به دست می آورد و البته نتیجه سعی و کوشش او به زودی دیده خواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: اِعمَلوُ اقَلِیلاً تَنَعَّمُوا کَثِیراً
اندکی کار کنید تا بسیار متنعم شوید.
آبرو:وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ
ص:240
الْإِیمَانِ (1)
یکدیگر را مورد عیبجویی قرار ندهید و با لقب های زشت همدیگر را نخوانید که بعد از ایمان فسق ها چه زشت هستند.
امام صادق علیه السلام فرمود:مِنْ أَنَّبَ مومنا أَنَّبَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الاخره (2)
هر کس مومنی را با سرزنش هایش بی آبرو کند خداوند او را در دنیا و آخرت بی آبرو و سرزنش می کند.
آخرت:تِلْکَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الأرْضِ وَلا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (3)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فرمود: عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لَا فَسَاداً الْعُلُوِّ: الشَّرَفِ وَ الْفَسَادِ: النِّسَاءِ(4) منظور از عُلّو بزرگی و بلند پروازی است و منظور از فسا زنان هستند (لازم به توضیح است که منظور مطلق زنان نیستند بلکه زنانی که ام الفسادند و باعث به گمراهی کشیده شدن مردان می شوند)
آداب معاشرت: خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ(5)
ای رسول ما تو گذشت داشته باش و دعوت به خوبی ها کن و از مردم نادان کناره بگیر.
امام صادق علیه السلام فرمود: ثَلَاثُهُ لاَ تُعْرَفُ إِلَّا فِی لاثه مَوَاطِنَ لَا یُعْرَفُ الْحَلِیمُ إِلَّا عِنْدَ الْغَضَبِ وَ لَا الشُّجَاعُ إِلَّا عِنْدَ الْحَرْبِ وَ لَا أَخٌ إِلَّا عِنْدَ الحاجه(6)
سه نفر در سه جا شناخته می شوند بردبار به هنگام خشم شجاع به هنگام جنگ برادر به هنگام نیاز.
آدم و آدمیان: لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ
ص:241
الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (1)
ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا مسیرشان دادیم و از چیزهای پاکیزه روزیشان کردیم و بر بسیاری از آفریده های خویش آنان را برتری کامل دادیم.
امام صادق علیه السلام فرمود:
ثَلَاثُهُ أَشْیَاءَ یَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَیْهَا إلَّا مَنْ وَ الْعَدْلِ وَ الْخِصْبُ (2)
سه چیز است که همه آدم ها به آنها نیاز دارند امنیت عدالت رفاه.
آرامش: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ (3)
خداست که نعمت آرامش و طمانینه را در دل های اهل ایمان قرار می دهد.
امام صادق علیه السلام فرمود: شِیعَتُنَا الَّذِینَ إِذَا خُلُوُّ ذکروا اللَّهِ کثیرا (4)
شیعیان ما کسانی هستند که در خلوت تنهایی خدا را فراوان یاد کنند.
آرزو: ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (5)
آنها را به خودشان بگذار تا بخورند و از دنیا بهره ببرند و آرزوها سرگرمشان کند ولی به زودی خواهند فهمید.
امام صادق علیه السلام می فرمود: اعوذبک..... مِنْ أَمَلٍ یَمْنَعُ خَیْرَ الْعَمَلِ (6)
خدایا به تو پناه می برم از آرزویی که مانع رسیدن به بهترین کار شود.
آزادگی: وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا (7)
هیچ گاه خدا نمی خواهد که کافران بر اهل ایمان راه سلطه داشته باشند.
امام صادق علیه السلام فرمود: المومن یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یکون عَزِیزاً وَ لَا یکون ذَلِیلًا(8)
مومن شایسته عزت است و نباید خوار و ذلیل باشد.
ص:242
آزار و اذیت: وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا(1)
آنان ک مردان و زنان مومن را بی هیچ گناهی که کرده باشند می آزارند تهمت و گناه آشکاری را به دوش می کشند.
امام صادق علیه السلام فرمود: فازو وَ اللَّهِ الْأَبْرَارُ أَتَدْرِی مَنْ هُمْ هُمُ الَّذِینَ لَا یوذون الذَّرِّ (2)
سوگند به پروردگار که نیکان رستگار شدند آیا می دانید آنها چه کسانی هستند کسانی که آزارشان به مورچه ای نمی رسد.
آزمایش: أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ (3)
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد امتحان و آزمایش قرار نمی گیرند به یقین کسانی را که پیش از ایشان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگویان را نیز معلوم دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود: وَ اللَّهُ لتمخصن وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتَغُرُّ بِلَنْ حتی لاَ یُبْقِی منکم إلَّا الانذر(4)
به خدا سوگند که در بوته آزمایش گداخته می شوید به خدا قسم که از یکدیگر متمایز می شوید به خدا سوگند که غربال می شوید چندان که از شما جز اندک ترین شما باقی نماند.
آسمان: لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (5)
کلید آسمان ها و زمین در اختیار اوست هر کسی را خواهد وسعت روزی داده
ص:243
و هر کسی را خواهد در تنگنا قرار می دهد زیرا که او به همه چیز آگاه است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِذَا اسْتَبْطَأْتَ الرِّزْقَ فاکثر مِنَ الِاسْتِغْفَارِ فَإِنَّ اللَّهَ عزوجل قَالَ فِی کتابه اسْتَغْفِرُوا ربکم أَنْ کان غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّمَاءَ علیکم مِدْرَاراً وَ یمددکم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ یَعْنِی فِی الدُّنْیَا وَ یَجْعَلْ لکم جَنَّاتٍ(1) یَعْنِی فِی الاخره(2)
هرگاه در روزیت تاخیر و تنگی دیدی زیاد استغفار کن زیرا خدای عزوجل در کتاب خود فرموده است از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان مدد کند یعنی در دنیا و برای شما بهشت ها قرار دهد یعنی در آخرت.
آفرینش: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (3)
جن و انسان را خلق نکردیم مگر برای عبادت.
امام صادق علیه السلام فرمود: قَالَ اللَّهُ تبارک وَ تَعَالَیْ یَا عِبَادِیَ الصِّدِّیقِینَ تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی فِی الدُّنْیَا فانکم تَتَنَعَّمُونَ بِهَا فِی الاخره (4)
خدای تبارک و تعالی فرموده است ای بندگان راستین من در دنیا به عبادت من متنعم شوید زیرا که در آخرت به وسیله آن متنعم می گردید.
آگاهی: وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا(5)
چیزی که درباره آن آگاهی نداری دنبال مکن زیرا که گوش و چشم و دل همگی مورد مواخذه و سوال قرار خواهند گرفت.
امام صادق علیه السلام فرمود:
حَدِیثٌ فِی حَلَالٍ وَ حَرَامٍ تَأْخُذُهُ مِنْ صَادِقٍ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا مِنْ ذَهَبٍ اَوْ فَضَّهُ(6)
آگاهی یافتن یک حدیث درباره حلال و حرام از شخصی راستگو برای تو بهتر از دنیا و طلا و نقره آن است.
ص:244
آمرزش:قُل یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ (1)
بگو ای بندگانم که بر نفس خویش ظلم کرده اید از رحمت خدا مایوس نباشید زیرا خداوند همه گناهان را می بخشد او خدای بخشنده و مهربان است.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِذَا تَابَ الْعَبْدُ المومن توبه نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الاخره (2)
هرگاه بنده مومن از روی اخلاص توبه کند خداوند دوستش بدارد و در دنیا و آخرت زشتی های او را بپوشاند.
حرف الف:
اَجَل: وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ(3)
از تو تقاضای تعجیل در عذاب را می کنند که اگر زمان معین آن نبود و مرگ حتمی آنها فرا نرسیده بود عذاب به سراغ آنان می آمد و ناگهانی آنان را فرا می گرفت در حالی که بی خبر بودند.
امام صادق علیه السلام فرمود: اکثروا ذکر الْمَوْتِ فَإِنَّهُ مَا اکثر ذکر الْمَوْتِ إِنْسَانٌ إِلَّا زَهِدَ فِی الدُّنْیَا(4)
مرگ را فراوان یاد کنید زیرا هیچ انسانی مرگ را بسیار یاد نکرد مگر این که به دنیا بی رغبت باشد.
احسان: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ(5)
خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد.
ص:245
امام صادق علیه السلام فرمود: فَمَا أَحْسَنَ مومن إِلَیَّ مومن وَ لَا أَعَانَهُ إِلَّا خَمَشَ وَجْهَ إِبْلِیسَ وَ قَرَّحَ قَلْبَهُ (1)
هیچ مومنی به مومن دیگر احسان و کمک نکرد مگر این که با آن کار روی ابلیس را آسیب داده و دلش را جریحه دار کرده است.
اخلاص: أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ (2)
هان که دین خالص مخصوص خداست.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ لَمْ یُحِبَّ عَلَیَّ الدَّیْنُ وَ لَمْ یُبْغِضْ عَلِیَّ الدِّینِ فَلَا دِینَ لَهُ (3) هر کس حب و بغض خود را به خاطر دین خدا مصرف نکند دین ندارد.
ارزش ها: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَی (4)
بنابراین از هر کس که از یاد ما روی برگرداند اعراض کن همان که فقط زندگی دنیا را اراده کرده است این اندازه ارزش و درک آنها است.
امام صادق علیه السلام فرمود: ثَلَاثُهُ یَحْجُزْنَ الْمَرْءَ عَنْ طَلَبِ الْمَعَالِی قَصْرُ أَلْهَمَهُ وَ هله الحیله وَ ضَعْفُ الرَّأْیِ(5)
سه چیز انسان را از رفتن در پی ارزش های عالیه و اهداف بلند باز می دارد کوتاهی همت چاره اندیش نبودن و سستی اندیشه.
ازدواج: وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (6)
واز نشانه های الهی است که از جنس خودتان برای شما همسرانی آفرید تا به وسیله آنان آرامش یابید و بین شما مودت و رحمت قرار داد که در این کار نشانه هایی برای اهل تفکر هست.
ص:246
امام صادق علیه السلام فرمود: رکعتان یُصَلِّیهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رکعه یُصَلِّیهَا غَیْرُ مُتَزَوِّجٍ (1)
دو رکعت نمازی که شخص ازدواج کنند می خواند برتر است از هفتاد رکعت نمازی که ازدواج نکرده می خواند.
استقامت: وَأَلَوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (2)
اگر بر این طریق الهی استقامت کنند با آب فراوان سیرابشان کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَنْ المومن أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ إِنَّ زُبَرَ الْحَدِیدِ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیَّرَ وَ إِنْ المومن لَوْ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْ فَلَبِّهْ (3)
مومن از آهن گداخته شده استوارتر و محکم تر است زیرا آهن وقتی در میان آتش قرار می گیرد تغییر شکل می دهد ولی اگر کشته هم شود هرگز تغییر در اراده و قبلش ایجاد نمی گردد.
اسراف: وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (4)
بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید که خدا مسرفان را دوست نمی دارد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
ادْنِی الْإِسْرَافِ هراقه فَضْلِ الْإِنَاءِ وَ ابْتِذَالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ وَ إِلْقَاءُ النَّوْیُ(5)
کم ترین اندازه اسراف دور ریختن ته مانده ظرف غذا و تبدیل لباس بیرون به لباس خانه و دم دستی و دور انداختن هسته های میوه است.
اسلام: وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (6)
هر کس غیر از اسلام دین دیگری برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نمی شود و در آخرت از زیانکاران است.
ص:247
امام صادق علیه السلام فرمود:أَثَافِیُّ الْإِسْلَامِ ثَلَاثُهُ الصلاه وَ الزکاه وَ الولایه لاَ تَصِحُّ وَاحِدِهِ مِنْهُنَّ إِلَّا بِصَاحِبَتَیْهَا (1)
پایه های اسلام سه تاست نماز زکات و ولایت هیچ یک از این سه جز با آن دو دیگر درست و پذیرفته نیست.
اعتدال: وَ کذلک جعلناکم أُمِّهِ وَسَطاً (2)
و اینگونه شما را امتی معتدل و میانه رو قرار دادیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ یُحِبُّهُ اللَّهُ عزوجل وَ إِنَّ السَّرَفَ یُبْغِضُهُ اللَّهُ عزوجل (3)
میانه روی چیزی است که خدای عزوجل آن را دوست دارد و اسراف امری است که خدای عزوجل از آن نفرت دارد.
اعمال: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (4)
خداوند مرگ و حیات را آفریده است برای اینکه شما را آزمایش کند تا معلوم شود کدام یک از عملتان بهتر است.
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فرمود: لَیْسَ یَعْنِی اکثر عَمَلًا لکن اصوبکم عَمَلًا (5)
منظور کار زیاد نیست بلکه مراد این است که خدا شما را بیازماید تا معلوم شود کردار کدام یک از شما به صواب و واقعیت نزدیکتر است.
افسوس:أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ (6)
آن هایی عذاب الهی را می بینند می گویند افسوس بر من از آنچه درباره پروردگار کوتاهی کردم.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ یَوْمَ القیامه حَسَرَهُ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ
ص:248
خَالَفَهُ إِلَیَّ غَیْرِهِ(1)
بیشترین افسوس را در روز قیامت کسی می خورد که سخن از عدالت بگوید و خود با دیگران به عدالت رفتار نکند.
اموال: وَلا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ (2)
اموال یکدیگر را به ناحق مخورید.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ الشَّیْطَانَ یُدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِی کل شیی ء فَإِذَا أَعْیَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ (3)
شیطان آدمی را همه جا می گرداند و چون خسته اش کرد در بزنگاه دارایی و اموال برایش کمین می کند و گردنش را می گیرد.
انبیاء: فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ(4)
خداوند پیامبران را برانگیخت تا به مردم مژده دهند و آنها را بترسانند و به آنها کتاب را به حق نازل فرمود تا در بین مردم داوری کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود: بَعَثَ اللَّهُ مَائِهِ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ اربعه وَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ نَبِیٍّ (5)
خداوند یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر برانگیخت.
اندوه و غم: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (6)
کسانی که می گویند پروردگار ما خداست و در این راه استقامت می کنند هیچ جای ترس و اندوهی برای آنان نخواهد بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَا یَمْنَعُ احدکم إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ فیرکع رکعتین فَیَدْعُو اللَّهَ فِیهَا أَمَّا سَمِعْت اللَّهَ یَقُولُ
ص:249
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصلواه(1)
چه چیز شما را مانع می شود هرگاه غمی از غم های عالم بر دل شما نشست برخیزید وضو بگیرید و در محل عبادت خویش بایستید و دو رکعت نماز بخوانید و سپس دل را به حق متصل کنید و هر چه می خواهید با خدای خود در میان بگذارید آیا نشنیده اید که خداوند می فرماید از روزه و نماز کمک بگیرید.
اندیشه: وَ یتفکرون فِی خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (2)
و در خلقت آسمان ها و زمین می اندیشند و می گویند که پروردگارا تو اینها را بیهوده نیافریده ای.
امام صادق علیه السلام فرمود: الفکر مَرْآهُ الْحَسَنَاتِ وَ کفاره السَّیِّئَاتِ (3)
اندیشه آینه خوبی ها و پوشاننده بدی هاست.
انفاق: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَلا خُلَّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (4)
ای اهل ایمان از آن چه به شما روزی کرده ایم انفاق کنید پیش از آن که روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی.
امام صادق علیه السلام فرمود مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ مَالًا فَلَمْ یَتَصَدَّقْ مِنْهُ بِشَیْ ءٍ (5)
ملعون و ملعون است کسی که خداوند مالی به او ببخشد و از آن مال صدقه ای ندهد.
ایمان: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ (6)
ای اهل ایمان به خدا و رسولش ایمان بیاورید.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عزوجل وَضَعَ الْإِیمَانَ عَلِیِّ سُبْعِهِ أَسْهُمٍ عَلِیٍّ
ص:250
الْبِرِّ وَ الصِّدْقَ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْمَ(1)
خداوند ایمان را به هفت بخش تقسیم کرده است نیکوکاری، راستگویی، یقین، خشنودی، وفاداری، دانش و بردباری.
حرف ب:
باطل: بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ (2)
بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آن را در هم شکند و یکباره نابود شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: لَیْسَ مِنْ بَاطِلٍ یَقُومُ بِإِزَاءِ الْحَقِّ إِلَّا غَلَبَ الْحَقُّ الْبَاطِلَ (3)
هیچ باطلی نیست که در برابر حق بایستد مگر آنکه حق بر باطل چیره شود.
باطن: وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَی (4)
اگر سخن به آشکارا گویی خداوند از ضمیر مخفی و مخفی تر آگاه است.
امام صادق علیه السلام فرمود: السِّرِّ مَا کتمته فِی نفسک وَ أُخْفِیَ مَا خَطَرَ ببالک ثُمَّ أُنْسِیتُهُ (5)
سر آن چیزی است که در ضمیرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه داری و اخفی آن چیزی است که زمانی به دلت خطور کرده و سپس آن را فراموش کرده ای.
بخل: الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ(6)
آنان که بخل می ورزند و مردم را به بخل وادار می سازند.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَنْ کان الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عزوجل حَقًّا فَالْبُخْلُ لِمَاذَا(7)
ص:251
اگر خداوند عزوجل به راستی پاداش و عوض می دهد پس دیگر بخل ورزیدن چرا؟
بدبینی:یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (1)
ای اهل ایمان از بسیاری گمان ها دوری کنید زیرا که برخی از گمان ها گناه است.
امام صادق علیه السلام فرمود: خُذْ مِنْ حُسْنِ الظَّنِّ بِطَرَفٍ تُرَوِّحُ بِهِ قلبک وَ یَرُوحُ بِهِ امرک (2)
از خوش بینی بهره ای برگیر تا با آن دلت آرام گیرد و کارت پیش رود.
بدعت: فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ (3)
و به خاطر پیمان شکنی آن ها لعنتشان کردیم و دل هایشان را سخت نمودیم کلمات را از جای خود تغییر دادند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَیَّ نَفْسَهُ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ (4)
هر که مردم را به خود فرا خواند حال آن که در میان آنان داناتر و عالم تر از او هست بدعتگذاری گمراه است.
برادری: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ (5)
به تحقیق که اهل ایمان با هم برادرند بنابراین بین برادران صلح برقرار کنید.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ لَمْ یَرْغَبْ فِی الاستکثار مِنَ الْإِخْوَانِ ابْتُلِیَ بِالْخُسْرَانِ(6)
هر که خواهان افزون بر شمار برادران و یاران نباشد به زیان گرفتار آید.
بردباری: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ
ص:252
الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا (1)
و بندگان خدای رحمان آنانی هستند که بی تکبر روی زمین راه می روند و اگر نادانان چیزی به آنها بگویند در جواب سلام می گویند.
امام صادق علیه السلام فرمود: علیک بِالْحِلْمِ فَإِنَّهُ رکن الْعِلْمِ (2)
بر تو باد به بردباری که آن رکن دانش است.
برزخ: وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَیَّ یَوْمَ یُبْعَثُونَ (3)
در پشت سر آنها تا روز قیامت برزخ می باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: الْبَرْزَخِ الْقَبْرُ وَ هُوَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ بَیْنَ الدُّنْیَا وَ الاخره (4)
برزخ همان قبر است و آن پاداش و کیفر در فاصله میان دنیا و آخرت است.
برکت: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ (5)
و اگر ساکنین شهرها ایمان می وردند و تقوا را پیشه خود می ساختند برکاتی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: فِی قَوْلِهِ تَعَالَیْ وَ جَعَلَنِی مبارکا أَیْنَمَا کنت نَفَّاعًا(6)
تفسیر کلام خدا بر زبان حضرت عیسی بن مریم علیها السلام که گفت خداوند مرا با برکت قرار داده هر جا که باشم یعنی بسیار سود رسان قرار داده است.
بغض: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ (7)
محمد صلی الله علیه و آله وسلم رسول خداست و آنانی که با او هستند با کافران سر سخت و در بین خود مهربانند.
ص:253
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ لَمْ یُحِبَّ عَلَیَّ الدَّیْنُ وَ لَمْ یُبْغِضْ عَلِیَّ الدِّینِ فَلَا دِینَ لَهُ (1)
هر کس حب و بغض خود را به خاطر دین خدا مصرف نکند دین ندارد.
بهشت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا خَالِدِینَ فِیهَا لَا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا(2)
آنان که ایمان آورده و کارهای پسندیده انجام داده اند باغ های فردوس محل فرودشان می باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ تبارک وَ تَعَالَیْ ضَمِنَ للمومن ضَمَانًا إِنْ هُوَ أَقَرَّ لَهُ بالربوبیه وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ بالنبوه وَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ بالامامه وَ أُدِّیَ مَا افْتُرِضَ عَلَیْهِ أَنْ سکنه فِی جِوَارِهِ (3)
خداوند تبارک و تعالی به مومن تضمین داده است که اگر به خدایی او و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم و امامت علی علیه السلام اعتراف کند و فرایض او را به جا آورد وی را در جوار خود سکنا دهد.
بیماری: وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ (4)
هر زمان که بیمار شوم خداست که شفایم بخشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: العافیه نِعَمِهِ خُفَّیْهِ إِذَا وُجِدَتْ نُسِیَتْ وَ إِذَا فُقِدَتْ ذکرت(5)
سلامتی و تندرستی نعمتی است پنهانی وقتی هست فراموش می شود و هنگامی که از دست می رود به یاد می آید و حسرتش خورده می شود.
حرف پ:
پاداش: إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا (6)
ص:254
ما شما را برای رضای خدا اطعام کردیم هیچ اراده نداریم که از ناحیه شما پاداش و سپاسی برایمان انجام دهید.
امام صادق علیه السلام فرمود: و لکنی أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عزوجل وَ هِیَ عِبَادِهِ الْأَحْرَارِ (1)
ولی من خدای بزرگ را به خاطر محبتی که به او دارم می پرستم و این گونه عبادت مخصوص آزادگان است.
پروردگار: سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا (2)
پروردگار منزه است و از آنچه گویند برتر است برتری بزرگ.
مردی در محضر امام صادق علیه السلام گفت: اللَّهِ اکبر حضرت فرمود: اللَّهِ اکبر مِنْ أَیْ شییء؟ خدا از چه چیز بزرگتر است؟ در پاسخ گفت: مِنْ کل شییء از همه چیز فرمود تو خدا را محدود کردی عرض کرد چه بگویم؟ فرمود اللَّهِ اکبر مِنْ أَنْ یُوصَفَ خدا بزرگتر از آن است که توصیف و تعریف شود. (3)
پرهیزکاری و تقوا: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (4)
از خدا بترسید و پرهیزکاری پیشه کنید و بدانید که خداوند با اهل تقواست.
امام صادق علیه السلام فرمود: مِنْ اتَّقِی اللَّهَ وَ قَاهُ (5)
هر که از خدا پروا کند و تقوا پیشه نماید خداوند او را حفظ نماید.
پیروزی: وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (6)
پیروزی نیست جز از جانب پروردگار مقتدر وحکیم.
امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش که راه آسایش و رسیدن به پیروزی واقعی چیست؟ فرمود: فِی خِلَافِ الْهُوِیِّ قِیلَ فمتی یَجِدُ عَبْدِ الراحه فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ عِنْدَ أَوَّلِ یَوْمٍ یَصِیرُ فِی الجنه(7)
در مخالفت با هوس عرض شد پس انسان کی به آسایش و پیروزی دست می یابد؟ فرمود در نخستین روزی که به بهشت می رود.
ص:255
پیمان: الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ (1)
مومنین کسانی هستند که به پیمانشان با پروردگار وفا می کنند و پیمان نمی شکنند.
امام صادق علیه السلام فرمود: عَدَّهُ المومن آخَاهُ نَذْرٌ لاَ کفاره لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ بَدَأَ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ (2)
وعده دادن اهل ایمان به برادران خود نذری است که کفاره ندارد پس هر کس در خود تخلف کند با خدا پیمان شکنی کرده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده است.
حرف ت:
تبلیغ: الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَی بِاللَّهِ حَسِیبًا (3)
کسانی که تبلیغ رسالت های الهی را نموده و از خدا می ترسند و جز از او هراسی ندارند و خداوند بر حساب رسی کافی است.
امام صادق علیه السلام فرمود: المومن أَخُو المومن یَحِقُّ عَلَیْهِ نَصِیحَتُهُ(4)
مومن برادر مومن است حق دارد او را نصیحت کند.
تربیت:قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ (5)
بگو غیر خداوند را مربی بر میگزینید در احلی که او تربیت کننده همه چیز است.
امام صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد به تربیت دیگران برای رضای خدا زیرا هرگز خداوند را با عملی بهتر از این کار ملاقات نخواهید کرد. (6)
ص:256
ترس: إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً (1)
و هنگامی که جهاد بر آنها مقرر شد گروهی از آنها از مردم ترسیدند مانند ترس از خدا یا شدیدتر از آن.
امام صادق علیه السلام برای معالجه ترس های بی مورد و رفع آن فرمود:
فَإِذَا دَخَلْتَ مُدْخَلًا تَخَافُهُ فاقرء هَذِهِ الایه رَبِّ أَدْخَلْتِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لدنک سُلْطَاناً نَصِیراً (2)
هرگاه در مکانی وارد شدی و تو را ترس فرا گرفت این آیه را تلاوت کن پروردگارا ورودم را صدق و خروجم را صدق قرار ده و از جانب خودت قدرت و نصرت نصیبم فرما.
تسبیح: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ (3)
موجودی نیست مگر به ستایش پروردگار تسبیح گوست ولی شما تسبیح گفتنشان را نمی فهمید.
امام صادق درباره آیه شریفه فرمود: نَقْضُ الْجُدُرِ تَسْبِیحُهَا(4)
در شکستن دیوارها تسبیح گویی آنهاست.
تصدیق: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (5)
آنچه پیامبر برای شما می آورد به کار ببندید و تصدیق کنید و آنچه نهی می کند خودداری نمایید.
امام صادق علیه السلام درباره تصدیق چنین می فرماید برگوش واجب شده است که از گوش دادن به آنچه خدا حرام کرده دوری کند از آنچه خدای عزوجل نهی کرده و شنیدنش بر آن حلال نیست اعراض کند و به آنچه پروردگار ناخشنود و خشمگین می کند گوش ندهد. (6)
ص:257
تفرقه:وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ (1)
این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه خدا منحرف میکنند.
امام صادق علیه السلام می فرمود: ایاک وَ النمیمه فَإِنَّهَا تَزْرَعُ الشَّحْنَاءَ فِی قُلُوبِ الرِّجَالِ (2)
از سخن چینی پرهیز کن زیرا که آن در دل های مردمان تخم کینه و تفرقه و دشمنی می افشاند.
تواضع: إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ (3)
آنانی که نزد پروردگارت هستند از عبادت او کبر نمی ورزند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مِنْ أَرَادَ عِزّاً بِلَا عثیره وَ غَنِیٌّ بِلَا مَالٍ وَ هیبه بِلَا سُلْطَانٍ فَلْیَنْتَقِلْ عَنْ ذُلِّ معصیه اللَّهُ إِلَیَّ عَزَّ طَاعَتِهِ(4)
کسی که می خواهد بدون داشتن فامیل در جامعه عزیز باشد آن کس که می خواهد بدون داشتن ثروت و مال غنی و بی نیاز باشد آنکه می خواهد بدون سلطه و قدرت واجد هیبت و ابهت باشد باید از محیط ذلت گناه به فضای نورانی بندگی و طاعت خداوند منتقل گردد.
توبه: تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (5)
ای اهل ایمان همگی به درگاه الهی توبه کنید شاید رستگار شوید.
امام صادق علیه السلام می فرمود توبه ریسمان خدا و سپاه عنایت اوست بنده باید در هر حال بر توبه مداومت ورزد. هر گروهی از بندگان را توبه ای است توبه پیامبران از فاش شدن راز است و توبه برگزیدگان از دم زدن و نفس کشیدن و توبه اولیاء از
ص:258
رنگارنگی خطورات دل و توبه خاصان از پرداختن به غیر خدا و توبه عوام از گناهان(1)
توفیق: وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ(2)
و توفیق من جز به یاری خدا نیست بر او توکل کرده ام و به سوی او بازمیگردم.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَا عَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عزوجل إلَّا بِالتَّوْفِیقِ (3)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم جز با توفیق خداوند ندانست که جبرئیل از جانب خدای عزوجل آمده است.
توکل: قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (4)
بگو هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسید اوست مولای ما و البته اهل ایمان در هر حال بر خدا توکل خواهند کرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَوْجَبَ لِعِبَادِهِ أَنْ یَطْلُبُوا مِنْهُ مَقَاصِدِهِمْ بِالْأَسْبَابِ الَّتِی سَبَبُهَا لذلک وَ أَمَرَهُمْ بذلک(5)
خداوند بر بندگان واجب نموده که خواسته های خود را به وسیله اسباب و راه هایی که برای آن قرار داده از او بخواهند و دستور داده که از وسایل لازم برای رسیدن به هر مقصود کمک بگیرند.
حرف ج:
جوانمردی: وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (6)
ص:259
دیگران را بر خود مقدم می دارند هر چند خود نیازمند باشند و آنان که از بخل خویش در امانند رستگارانند.
ابوبصیر می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم کدام صدقه برتر است؟ فرمود:
جُهْدُ الْمُقِلِّ أَمَّا سَمِعْت قَوْلَ اللَّهِ عزوجل وَ یوثرون تُرِی هَا هُنَا فَضْلًا (1)
آنچه که شخص تنگدست می پردازد مگر نشنیده ای سخن خدای تعالی را که از خودگذشتگی می کنند آیا در اینجا برتری نمی بینی.
جهنم: وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا (2)
و هیچ یک از شما نیست مگر این که به جهنم در آید و این حکمی است حتمی از جانب پروردگار تو آنگاه پرهیزکاران را نجات می دهیم و ستمکاران را همچنان به زانو نشسته در آنجا وامیگذاریم
امام صادق علیه السلام فرمود: إِلَّا تَحْمَدُونَ اللَّهُ أَنَّهُ إذَا کان یَوْمَ القیامه یَدَّعِی کل یَوْمَ إِلَیَّ مَنْ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ فَزِعْنَا إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ وَ فَزِعْتُمْ أَنْتُمْ إِلَیْنَا(3)
آیا شکر خدا را به خاطر وجود مبارک ائمه به جا نمی آورید؟
فردای قیامت که می شود هر کس را به سوی رهبر و مولا و مرادش می خوانند ما به رسول الله پناه می بریم و شما هم به ما پناه خواهید برد.
جاودانگی:یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ (4)
ای مردم زندگانی دنیا کالای ناچیزی بیش نیست ولی آخرت خانه آرامش و همیشگی است.
امام صادق علیه السلام علت جاودانگی مردم را در قیامت اینگونه بیان می فرماید:
دوزخیان از این رو در آتش جاویدانند که در دنیا نیتشان این بود که چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانی کنند و بهشتیان نیز از این رو در بهشت جاویدانند
ص:260
که در دنیا بر این نیت بودند که اگر برای همیشه ماندگار باشند برای همیشه نیز خدا را فرمان برند.
فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هولاء وَ هولاء ثُمَّ تلاقوله تَعَالَیْ قُلْ کل یَعْمَلُ عَلِیُّ شاکته قَالَ عَلِیٌّ نِیَّتُهُ(1)
پس جاودانگی هر دو گروه به سبب نیت هایشان است. آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کرد بگو هر کس طبق شاکله خود عمل می کند فرمود یعنی طبق نیت خود.
حرف چ:
چشم: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ (2)
به مردان با ایمان بگو دیدگان خود را از نامحرمان ببندند و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را از نامحرمان ببندند.
امام صادق علیه السلام فرمود هر که نگاهش به زنی بیفتد و چشم خود را به طرف آسمان کند یا آن را بر هم نهد هنوز چشم بر هم نزده خداوند از حورالعین به ازدواج او در آورد. (3)
حرف ح:
حاجات: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (4)
پروردگارا مرا ببخش و به من حکومتی ده که بعد از من کسی به آن نایل نشود زیرا که تو بسیار بخشنده ای.
ص:261
امام صادق علیه السلام فرمود: یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سُئِلَهُ وَ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْئَلُهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحِمَهُ (1)
ای خدایی که عطا می کنی به هر که از تو درخواست میکند و ای آنکه عطا می نمایی به کسانی که از تو درخواست نمی کنند و معرفتی به خدا نداند ولی او از روی مهرورزی و رحمتش عطا می فرماید.
حج:وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا(2)
امام صادق علیه السلام فرمود : إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تاکل الْخُبْزِ وَ الْمِلْحِ وَ تَحُجَّ فِی کل سِنِّهِ فَافْعَلْ (3)
اگر بتوانی که نان و نمک بخوری تا همه ساله به حج بیایی چنین کن.
حسن خلق: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ (4)
ای رسول ما مرحمت پروردگار با مردم تو را مهربان و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند پس تو از لغزش هایشان درگذر و برای آنها طلب مغفرت بنما.
از امام صادق علیه السلام از حدود و اندازه حسن خلق پرسیدند؟ فرمود: تُلِینَ جناحک وَ تُطَیِّبُ کلامک وَ تُلْقِی اخاک بِبِشْرٍ حَسَنٍ(5)
با مردم مهربان و لطف کنی و با آنها پاکیزه سخن گویی و با رویی شادان با آنها روبه رو شوی.
حقوق: فَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ذَلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ(6)
ص:262
حقوق اقوام خود را بده و نیز حقوق درماندگان و در راه ماندگان را که این برای کسانی که رضای خدا را طلب می کنند بهتر است.
امام صادق علیه السلام فرمود: وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بشییء أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ المومن (1)
به خدا قسم خداوند به چیزی برتر از اداد حق مومن عبادت نشده است.
حرف خ:
خانواده: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا انفسکم وَ اهلیکم نَاراً (2)
ای اهل ایمان خودتان و خانواده خود را از آتش جهنم محفوظ دارید.
امام صادق علیه السلام فرمود از خانواده ای که در حقانیت شما تردید دارند زن بگیرید ولی به آن ها زن ندهید زیرا زن تربیت و خلق و خوی مرد را به خود می گیرد و مرد او را تحت تاثیر دین خود قرار می دهد. (3)
خرافات: وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ (4)
پیامبر کسی است که تکلیف سخت و زنجیرهای گران را از آنها برمیدارد.
امام صادق علیه السلام درباره خرافه گراها می فرماید شخص کذاب با برهان های روشنی هلاک می شود و پیروانش به وسیله شبهات.
خشیت: مِنَ خَشِیَ الرحمان بِالْغَیْبِ وَ جَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ(5)
کسی که از خدای رحمان در نهان بترسد و با دلی پر انابه در محضر او حاضر شود.
امام صادق علیه السلام فرمود از وحی های خدای تعالی به موسی و هارون همانا دوستان من با خواری و خشوع و ترس که در دل هایشان می روید و بر بدن هایشان
ص:263
آشکار می شود خود را برای من می آرایند. (1)
خصومت و دشمنی:إلَّا خَلَاءٍ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ (2)
در روز قیامت دوستان صمیمی دشمن یکدیگرند مگر اهل تقوا
امام صادق علیه السلام فرمود: المومن یَحْقِدُ مَادَامَ ی مَجْلِسِهِ فَإِذَا قَامَ ذَهَبَ عَنْهُ الْحِقْدُ (3)
کینه به دل گرفتن مومن کوتاه است فقط تا وقتی که در مجلس حضور دارد وقتی برمیخیزد و محفل را ترک می کند دیگر کینه به دل ندارد.
خودشناسی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ (4)
شما که ایمان دارید به خودتان بپردازید خود را بشناسید.
امام صادق علیه السلام فرمود: احْمِلْ نفسک لنفسک فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ لَمْ یحملک غیرک (5)
خودت بار خودت را بر دوش کش و به خود بپرداز که اگر چنین نکنی دیگری بار تو را بر نمی دارد.
خویشاوندان: وَ أُولُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أُولِی بِبَعْضٍ فِی کتاب اللَّهُ (6)
خویشاوندان بعضی از آنها بر بعضی دیگر در کتاب خدا برتری و اولویت دارند امام صادق علیه السلام فرمود: الذُّنُوبَ الَّذِی تَعَجَّلَ الْفَنَاءَ قَطِیعَهُ الرَّحِمِ(7)
از جمله گناهانی که مرگ و نابودی را شتاب می بخشد قطع رحم است.
خیانت و نیرنگ: أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ (8)
آیا آنانی که نیرنگ های زشت خود را به انجام می رسانند در امان هستند در حالی که ممکن است خداوند آنها را در زمین فرو برد و یا عذاب را از آنجایی که احساس
ص:264
نمی کنند به آنها برساند.
امام صادق علیه السلام می فرمود: أَنْ کان الْعَرْضِ عَلِیٌّ اللَّهُ عزوجل حَقّاً فالمکر لِمَاذَا (1)
اگر عرضه شدن به محضر پروردگار در روز قیامت حق است پس چه جای خیانت و نیرنگ است.
خیر و نیکی: یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُولَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ (2)
به خیرات و نیکی ها شتابند اینان شایستگانند.
امام صادق علیه السلام فرمود: کان أَبِی یَقُولُ إِذَا هَمَمْتَ بِخَیْرٍ فَبَادِرْ فانک لَا تَدْرِی مَا یَحْدُثُ (3)
پدرم امام باقر علیه السلام می فرمود هرگاه برای انجام کار خیری همت کردی شتاب کن که تو نمی دانی بعدا چه اتفاق خواهد افتاد.
حرف د:
دعا و نیایش: قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ (4)
بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من اعتنایی به شما ندارد.
امام صادق علیه السلام می فرمود: علیکم بَا الدُّعَاءِ فانکم لاَ تَقَرَّبُونَ إِلَیَّ اللَّه بِمِثْلِهِ(5)
بر شما باد به دعا کردن زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمی شوید.
دنیا: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ (6)
بدانید که زندگی دنیا بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی بین شما بیش نیست.
امام صادق علیه السلام می فرمود خدایا نه چندان دنیا را بر من زیاد کن که با سرگرم شدن به زیبایی های شگفت آور و فریفته شدن به درخشندگی زیورهای آن از یاد تو
ص:265
بازمانم و نه چندان در تنگنایم قرار ده که رنج آن به کار من برای آخرت لطمه بزند و هم و غم آن سینه ام را پر کند. از دنیا آن اندازه به من ده که از بندگان بدت بی نیاز بمانم و به سبب آن به خشنودی تو دست یابم. (1)
دین و دینداری: وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ (2)
و چه کسی از جهت دینداری بهتر از کسی است که به جان تسلیم خدا شده و نیکوکار است.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ عَرَفَ دِینَهُ مِنْ کتاب اللَّهِ عزوجل زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ یَزُولَ وَ مَنْ دَخَلَ فِی أَمْرٍ بِجَهْلٍ خَرَجَ مِنْهُ بِجَهْلٍ (3)
کسی که دینش را از طریق کتاب خدای عزوجل بشناسد اگر کوه ها از جای خود بجنبند او در دین خود متزلزل نشود و کسی که ندانسته عقیده ای را بپذیرد ندانسته هم از آن خارج شود.
حرف ذ:
ذکر: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذکرو اللَّهِ ذکرا کثیرا (4)
ای اهل ایمان یاد کنید خدا را و زیاد خدا را یاد نمایید.
امام صادق علیه السلام فرمود: تَسْبِیحَ فاطمه الزهرا عَلَیْهَا السَّلَامُ مِنْ الذکر الکثیر الَّذِی قَالَ اللَّهُ عزوجل اذکروا اللَّهِ ذکرا کثیرا(5)
تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام از جمله همان ذکر کثیر است که خدای عزوجل فرموده است و خدا را بسیار یاد کنید.
ص:266
حرف ر:
رازداری: عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِنْ رَسُولٍ (1)
خداوند آگاه به غیب است و کسی بر غیب او آگاه نیست جز پیامبری که مورد رضای او باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: لاَ تُطْلِعْ صدیقک مِنْ سرک إِلَّا عَلِیٌّ م لَوْ اطَّلَعْت عَلَیْهِ عدوک لَمْ یضرک فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یکون عَدُوّاً یَوْماً مَا (2)
دوستت را از راز خود آگاه مکن مگر بر رازی که اگر دشمن از آن آگاه شود نتواند به تو زیانی رساند زیرا دوست نیز ممکن است که روزی دشمن شود.
راستگویی: طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ (3)
راه خدا طاعت و گفتار نیکوست زمانی که انجام امر محقق گشت آنان که بر انجام آن قیام می کنند اگر هنگام عمل نیت را از هر شائبه ای خالص نمایند و با خدا صادق باشند بر آنها از هر چیز بهتر است.
امام صادق علیه السلام می فرمود نماز و روزه اشخاص سبب فریب شما نشود زیرا شخصی که به نماز و روزه عادت کرده اگر بخواهد ترک کند موجب وحشت او می شود. ولکن اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الامانه(4)
آن ها را آزمایش کنید به راستگویی و امانت داری.
راهنمایی و هدایت: وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا (5)
و هر که انسانی را زنده کند مثل آن است که همه مردم را زنده کرده است امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَیَّ هَدْیٌ فکا نَمَا أَحْیَاهَا وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هَدْیٍ إِلَیَّ
ص:267
ضَلَالٍ فَقَدْ قَتَلَهَا (1)
یعنی کسی که دیگری را از گمراهی به راه راست در آورد مانند این است که او را زنده کرده است و کسی که دیگری را از راه راست به گمراهی می کشاند او را کشته است.
رضامندی: یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (2)
این روزی است که راست گفتن راستگویان سودشان می دهد بهشت ها دارند که در آن جوی ها روان است و در آن جاودانند خدا از آن ها خشنود است و آنها نیز از خدا خشنودند و این کامیابی بزرگی است.
امام صادق علیه السلام فرمود: رَأْسِ طاعه اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ اوکره وَ لاَ بِرَضِیٍّ عَبْدِ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کره إلَّا کان خَیْراً لَهُ (3)
شکیبایی و رضامندی نسبت به آنچه خدا می کند خواه خوشایند بنده باشد یا ناخوشایند او در راس عبادت خداست و هیچ بنده ای در پیشامدهای خوشایند و ناخوشایند از خدا خرسند نباشد مگر آن که برایش خیری باشد.
روح: وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی (4)
از تو درباره روح می پرسند بگو روح از فرمان پروردگار من است.
ابوبصیر می گوید از امام صادق علیه السلام درباره آیه فوق پرسیدم فرمود: الَّتِی فِی الدَّوَابِّ وَ النَّاسِ قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ هِیَ مِنْ الملوکت مِنْ القدره(5)
روح آن چیزی است که در وجود جنبندگان و مردم هست عرض کردم آن چیست فرمود آن از عالم ملکوت و از عالم قدرت است.
ریا: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ (6)
ص:268
وای بر نمازگزاران که از نماز خویش غافلند همان کسانی که ریا می کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
اَلرَّجُلُ یَعمَلُ شَیئًا مِنَ الثّوابِ لا یَطلُبُ بِهِ وَجهَ اللهِ اِنَّما یَطلُبُ تَزکِیَهً النّاسِ یَشتَهِی اَن یَستَمِعَ بِهِ النّاسُ فَهُوَ الَّذِی اَشرَکَ بَعِبادِهِ رَبِّهِ (1)
شخصی کار شایسته ای را انجام میدهد اما نه به خاطر خدا بلکه برای آنکه مردم او را پاک و مقدس بدانند و دوست دارد که عملش به گوش مردم برسد این همان کسی است که در عبادت شرک نموده است.
حرف ز:
زبان: یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2)
روزی زبان ها و دست ها و پاهایشان درباره کارهایی که کرده اند علیه آنان شهادت می دهند.
امام صادق علیه السلام فرمود سخنی را از من بشنوید که از اشتران خاکستری که دست و پایشان خطوط سیاه دارد برای شما بهتر است هیچ یک از شما بیهوده نگوید و بسیاری از سخنان مفید را هم به زبان نیاورد مگر آنگاه که برایش جایی بیاید زیرا بسا کسی که سخنی نابجا بگوید و با آن سخن بر خود جنایت کند.(3)
زهد: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ(4)
بگو چه کسی زینت هایی که خدا برای بندگانش آفرید و همچنین روزی های پاکیزه را تحریم کرده است؟
امام صادق علیه السلام فرمود زهد آن نیست که زاهد مال را ضایع کند و چیزهای حلال را بر خود حرام کند بلکه زهد در دنیا به این معنی است که به آنچه در اختیار داری بیشتر از آنچه نزد خداوند است اطمینان نداشته باشی. (5)
ص:269
حرف س:
سجده: سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ (1)
در چهره هایشان اثر و نشان سجود است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَطَالَ السُّجُودَ حَیْثُ لَا یَرَاهُ أَحَدٌ قَالَ الشَّیْطَانُ واویلاه أَطَاعُوا وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدُوا وَ أَبَیْتُ (2)
هرگاه بنده در جایی که کسی او را نمی بیند سجده طولانی کند شیطان گوید واویلا آنان فرمان بردند و من نافرمانی کردم و سجده کردند و من نکردم.
سیر و سفر:قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ (3)
بگو سیر و سفر کنید روی کره زمین و ببینید خداوند آغاز خلقت موجودات را کرده است.
عمرو بن حریث خدمت امام صادق علیه السلام که در منزل و تفریح گاه برادر خود عبدالله بن محمد تشریف داشت رسید و عرض کرد: جُعِلْتُ فداک مَا حولک إِلَیَّ هَذَا الْمَنْزِلِ ؟ فدایت شوم چه شده که به اینجا آمده اید؟ حضرت فرمود صُلْبِ النزهه برای گردش. (4)
حرف ش:
شتاب: خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ (5)
انسان از عجله و شتاب خلق شده و به زودی آیات خود را به شما نشان می دهم بنابراین شتاب نکنید.
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: خیرکم مِنْ عَرَفَ سرعه رِحْلَتِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَا(6)
بهترین شما آن کسی است که بداند هر چه سریعتر باید کوچ کرد بنابراین توشه را باید آماده ساخت.
ص:270
شرک: یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (1)
لقمان گفت فرزندم به خدا شرکت نیاور که به راستی شرکت ستمی بزرگ است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
لاَ یکون الْعَبْدِ مشرکا حتی یُصَلِّیَ لِغَیْرِ اللَّهِ أَوْ یَذْبَحَ لِغَیْرِ اللَّهِ أَوْ یَدْعُوَ لِغَیْرِ اللَّهِ عزوجل (2)
بنده مشرک نباشد مگر آنگاه که برای غیر از خدا نماز خواند یا برای غیر خدا ذبح کند و یا برای غیر خدای عزوجل دعوت کند.
شفاعت: لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا (3)
اختیار شفاعت را ندارد مگر کسی که از جانب خدای رحمان پیمانی گرفته باشد.
امام صادق علیه السلام درباره این کلام پروردگار فرمود: إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ بولایه امیرالمومنین مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللَّهِ (4)
مگر کسانی که به ولایت امیرالمومنین وامامان بعد از او اعتقاد داشته باشند و این همان عهدی است که نزد خدا دارند.
شکر: إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ (5)
خداوند صاحب فضل و کرم است نسبت به انسان ها و لکن بیشتر مردم ناسپاسند.
امام صادق علیه السلام فرمود: وَ ادْنِی الشکر رویه النعمه مِنْ اللَّهِ تَعَالَیْ(6)
کم تر حد شکر این است که نعمت را از طرف پروردگار بدانی.
شهوات: زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (7)
ص:271
برای مردم دوست داشتنی ها و شهواتی از زنان و فرزندان و ثروت زیاد از طلا و نقره و اسب های ممتاز و چهار پایان و زراعت در نظر زیبا می آیدو اینها سرمایه های دنیاست و سرانجام خوب پیش خداست.
امام صادق علیه السلام درباره خطر شهوت ثروت و مقام فرمود:
حمله دو گرگ درنده به یک رمه بی چوپان که یکی از اول رمه و دیگری از آخر آن حمله کنند زیانبارتر از شهوت ریاست و ثروت برای دین مسلمان نیست.(1)
شیطان: وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (2)
و بگو پروردگارا از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می برم پروردگارا از این که شیاطین نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.
امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ الشَّیْطَانَ یُدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِی کل شییء فَإِذَا أَعْیَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ (3)
شیطان آدمی را همه جا می چرخاند و چون او را خسته و درمانده کرد نزدیک ثروت کمین می کند و گردنش را می گیرد.
حرف ص:
صبر:اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ (4)
خدا با صابران است.
امام صادق علیه السلام فرمود: اتَّقُوا اللَّهَ وَ اصْبِرُوا فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یَصْبِرْ اهلکه الْجَزَعُ وَ إِنَّمَا هلاکه فِی الْجَزَعِ أَنَّهُ إِذَا جَزِعَ لَمْ یُوجَرُ(5)
از خدا بترسید و صابر باشید زیرا هر که صبر نکند بیتابی کردن او را به هلاکت افکند و به هلاکت افتادن او بر اثر بیتابی به این معناست که اگر بی تابی کند اجر نمی برد.
ص:272
صلوات بر محمد و آل محمد : إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (1)
خداوند و فرشتگانش بر حضرت محمد درود و صلوات می فرستند پس ای اهل ایمان شما نیز بر محمد درود و صلوات فرستید و بر وی سلامی کامل و جامع عرضه بدارید.
امام صادق علیه السلام فرمود کسی که حاجتی دارد باید اول صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و بعد از آن حاجت خود را بخواهد و در آخر دعا دوباره صلوات بفرستد زیرا خداوند کریم تر از آن است که دو طرف دعا را قبول کند و وسط دعا را قبول نکند و صلوات بر محمد و آل محمد مانع های استجابت دعا را برطرف می کند.(2)
صراط: مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (3)
و هر کس به خدا متمسک شود به راه راست هدایت شده است.
مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام درباره صراط پرسید؟ حضرت فرمود صراط مستقیم راه به سوی معرفت خداست و آن دو صراط است یکی صراط در دنیا و یکی در آخرت اما صراط در دنیا:
فَهُوَ الاِمامُ المُفتَرضُ الطّاعَهُ مَن عَرَفَهُ فِی الدُّنیا وَ اقتَدی بِهُداهُ مَرَّ عَلَی الصِّراطِ الَّذِی هُوَ جِسرُ جَهَنَّمَ فِی الاخِرَهِ وَ مَن لَم یَعرِفهُ فِی الدُّنیا زَلَّت قَدَمُهُ عَنِ الصُّراطِ فِی الاخِرَهِ فَتَردی فِی نارِ جَهَنَّمَ (4)
امام واجب الاطاعه است کسی که او را بشناسد و از راهنمایی او پیروی کند در آخرت از صراطی که پل دوزخ است عبور خواهد کرد و کسی که او را در دنیا نشناسد در آخرت پایش لغزنده و در آتش دوزخ هلاک می شود.
ص:273
حرف ض:
ضلالت و گمراهی: وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ(1)
از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کندو آنهایی که از راه خدا منحرف شدند به خاطر آن که روز حساب را فراموش کرده اند عذاب سختی خواهند داشت.
امام صادق علیه السلام راه رهایی از ضلالت و گمراهی را تملک نفس بیان می فرماید:
مِنْ ملک نَفْسَهُ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ وَ إِذَا أَشْتَهِی حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَیَّ النَّارَ(2)
هر کس وقتی خشم می گیرد یا به چیزی رغبت پیدا می کند و یا از چیزی می ترسد خویشتن داری کند خداوند پیکر او را بر آتش حرام گرداند.
حرف ط:
طریقه و روش: إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ(3)
خداوند اوضاع و احوال هیچ جامعه و ملتی را تغییر نمی دهد تا افراد آن جامعه خود را تغییر دهند و افکار و اخلاق خویش را دگرگون سازند.
امام صادق علیه السلام :
عَنَّا السَّلَامَ وَأَخْبِرْهُمْ أَنَا لانغنی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِلَّا بِعَمَلٍ وَأَنَّهُمْ لَنْ یَنَالُوا وَلَایَتَنَا إِلَّا بِعَمَلٍ أَوْ وَرَعٍ وَ إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ حَسَرَهُ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا ثُمَّ خَالَفَهُ إِلَیَّ غَیْرِهِ(4)
سلام مرا به دوستانمان برسان و به آنها بگو ما نمی توانیم بی نیاز کنیم شما را از طرف پروردگار مگر به عمل و هرگز به ولایت ما نخواهید رسید مگر به پرهیزکاری و عمل پشیمان ترین مردم در روز قیامت کسی است که کار خوبی را چون عدالت
ص:274
توصیف نماید و خود برخلاف آن عمل کند.
حرف ظ:
ظلم: إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَیَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (1)
راه کسانی که به مردم ظلم می کنند و به غیر حق در روی زمین تجاوز پیشه اند منتهی به جهنم است و برایشان عذاب دردناک خواهد بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَا مِنْ مظلمه أَشَدُّ مِنْ مظلمه لَا یَجِدُ صَاحِبُهَا عَلَیْهَا عَوْناً إِلَّا اللَّهَ عزوجل (2)
هیچ ظلمی سخت از آن ظلمی نیست که ستمدیده در قبال آن یاوری جز خدای عزوجل نیاید.
حرف ع:
عدالت: إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ (3)
خداوند به عدالت و احسان به دیگران فرمان می دهد
امام صادق علیه السلام می فرمود: الْعَدْلُ أَحِلِّی مِنَ الْمَاءِ یُصِیبُهُ الظمان مَا أَوْسَعَ الْعَدْلَ إِذَا عُدِلَ فِیهِ وَ إِنْ قَلَّ (4)
عدالت شیرین تر از آبی است که انسان تشنه به آن می رسد عدالت هر چند اندک باشد اگر عادلانه صورت گیرد بسی گسترده است.
عقل: لَوْ کنا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ مَا کنا فِی صِحَابِ السَّعِیرِ(5)
جهنمی ها در روز قیامت می گویند اگر حرف حساب را گوش می دادیم و عقل را
ص:275
به کار می انداختیم جزو جهنمی ها نبودیم.
امام صادق علیه السلام: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُزِیلَ مِنْ عَبْدٍ نِعَمِهِ کان أَوَّلُ مَا یُغَیِّرُ مِنْهُ عَقْلَهُ (1)
هرگاه خداوند بخواهد نعمتی را از بنده ای بگیرد نخستین چیزی که در او تغییر می دهد عقل او است.
علم و عمل: إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (2)
از بین بندگان الهی فقط علماء خداترس و اهل خشیت اند.
امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ تَعَلَّمَ لِلَّهِ عزوجل وَ عَمِلَ لِلَّهِ دُعِیَ فِی ملکوت السَّمَوَاتِ عَظِیماً (3)
هر کس برای خدا دنبال دانش رود و برای خدا کار کند و به خاطر رضای خدا آموزش دهد با احترام خاصی به ملکوت آسمان ها دعوت خواهد شد.
عبادت : یَا أَیُّهَا النَّاسُ اُعْبُدُوا ربکم الَّذِی خلقکم (4)
ای انسان ها عبادت کنید پروردگارتان را همان که شما را آفریده است.
عذاب : وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ المشرکین وَ المشرکات (5)
مردان و زنان منافق و مشرک گرفتار عذاب خواهند شد.
امام صادق علیه السلام فرمود خدای عزوجل به داود علیه السلام فرمود ای داود مومنان راستین را هشدار ده که به اعمال خود مغرور نشوند زیرا بنده ای نیست که به پای حسابش کشم مگر این که عذاب شود.
عفو و بخشش:وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ (6)
ببخشید و گذشت کنید آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: الْعَفْوَ عِنْدَ القدره مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمُتَّقِینَ(7)
ص:276
عفو و گذشت در هنگام قدرت از سنن پیامبران و پرهیزکاران است.
حرف غ:
غفلت: لَقَدْ کنت فِی غَفَلَهُ مِنْ هَذَا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الْیَوْمَ حَدِیدٍ (1)
تو از امروز مرگ و برزخ و قیامت غافل بودی پس ما پرده ات را از برابرت کنار زدیم و امروز چشمانت تیزبین است.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَنْ کان الشَّیْطَانُ عَدُوّاً فالغفله لِمَاذَا؟ (2)
اگر شیطان دشمن است پس غفلت چرا؟
غیبت:
وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ(3)
غیبت یکدیگر را نکنید آیا یکی از شما دوست می دارد که گوشت بدن مرده برادر دینی خود را بخورد؟ در حالی که از این کار نفرت دارید.
امام صادق علیه السلام فرمود: لَا تَغْتَبْ فتغتب وَ لاَ تُحْفَرُ لاخیک حَفَرَهُ فَتَقَعُ فِیهَا فانک کما تَدِینُ تُدَانُ (4)
غیبت نکن که از تو غیبت می شود و برای برادرت چاه مکن که خود در آن می افتی زیرا به هر دست بدهی با همان دست پس می گیری.
حرف ف:
فرشتگان: ولکن الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأُخَرِ وَ الملائکه(5)
و لکن نیکی به آن است که شخص به خدا و روز قیامت و فرشتگان ایمان آورد.
ص:277
امام صادق علیه السلام فرمود:
أَنْ الملائکه لاَ یاکلون وَ لَا یَشْرَبُونَ وَ لَا ینکحون وَ إِنَّمَا یَعِیشُونَ بِنَسِیمِ الْعَرْشِ (1)
فرشتگان نه می خورند و نه می آشامند و نه ازدواج می کنند بلکه از نسیم عرض زندگی می کنند.
فطرت: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ(2)
این فطرتی است که خداوند انسان ها را بر آن آفریده و تبدیلی در خلق خدا نیست این است دین استوار.
امام صادق علیه السلام فرمود: فَطَرَهُمْ عَلِیِّ التَّوْحِیدِ (3)
تفسیر فطرت یعنی خداوند انسان ها براساس فطرت خداپرستی و توحید آفریده است.
حرف ق:
قرآن: وَ لاَ یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ (4)
کسی از تاویل قرآن خبر ندارد جز خداوند تبارک و تعالی و آن هایی که نفوذ در علم کرده اند.
امام صادق علیه السلام فرمود: نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ (5)
راسخون و نافذین در علم ما اهل بیت علیهم السلام هستیم.
قضا و قدر: إذَا قُضِیَ أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کن فیکون(6)
هرگاه خداوند حکم قطعی خود را صادر کند و به چیزی بگوید موجود شو بدون فاصله موجود خواهد شد.
ص:278
امام صادق علیه السلام فرمود: لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ وَ لکن أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ
نه جبر است و نه واگذاری بلکه چیزی بین این دو است بعد حضرت برای مفضل شاگرد خود توضیح دادند برای مثال مردی را می بینی که گناه می کند و تو او را از آن باز می داری اما او نمی پذیرد و تو به حال خود رهایش می کنی و او گناه خود را انجام میدهد پس او به نهی تو اعتنایی نکرده و در نتیجه به حال خود رهایش کردهای نباید گفت که تو او را به گناه دستور داده ای. (1)
حرف ک:
کافر: وَ مَنْ یَرْتَدِدْ منکم عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافر فاولئک حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ (2)
هر کس از دینش برگردد و بمیرد کافر مرده است و ایشانند که اعمالشان نابود خواهد شد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنْ اللَّهَ عزوجل فَرَضَ فَرَائِضَ مُوجَبَاتٍ عَلِیِّ الْعِبَادِ فَمَنْ ترک فریضه مِنَ الْمُوجَبَاتِ فَلَمْ یَعْمَلْ بِهَا وَ جَحَدَهَا کان کافرا (3)
همانا خدای عزوجل فرایضی را بر بندگان واجب ساخته است پس هر کس فریضه ای واجب را ترک کند و به آن عمل نکند و منکرش شود کافر است.
کینه توزی: وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا (4)
کسانی شهادت به خلاف نمی دهند و هرگاه بالغوی روبرو شدند کینه به دل نمی گیرند و با بزرگواری برخورد می کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود: المومن یَحْقِدُ مَادَامَ فِی مَجْلِسِهِ فَإِذَا قَامَ ذَهَبَ عَنْهُ الْحِقْدُ(5)
کینه به دل گرفتن مومن کوتاه است فقط تا وقتی است که در مجلس حضور دارد.
ص:279
وقتی برمیخیزد و محفل را ترک می کند دیگر کینه به دل ندارد.
حرف ل:
لقمه حرام:
یا اَیُّهَا الَّذُینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ (1)
ای اهل ایمان از راه باطل اموال یکدیگر را نخورید.
امام صادق علیه السلام فرمود: کسب الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذریه (2)
درآمد حرام در نسل انسان اثر می گذارد.
حرف م:
محاسبه: اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا (3)
بخوان نامه عملت را که امروز خودت حسابگر خویش باشی بس است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
أَلَا فَحَاسِبُوا انفسکم قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا فَإِنَّ فِی القیامه خَمْسِینَ مَوْقِفاً کل مَوْقِفٍ أَلْفُ سِنِّهِ (4)
آگاه باشید و به حساب خود برسید قبل از آنکه در روز قیامت به حساب شما برسند زیرا که در قیامت پنجاه ایستگاه است و هر ایستگاه هزار سال می باشد.
محبت: الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (5)
اهل ایمان سخت و شدید خدا را دوست می دارند.
مفضل از امام صادق علیه السلام از عشق و محبت به خداوند پرسید؟ امام علیه السلام فرمود
قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذکر اللَّهِ فَإِذَا قها اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ(6)
خداوند تبارک و تعالی دل هایی را که از یاد خدا خالی گردد از محبت خودش تهی می کند و محبت غیر خود را در آنها جایگزین می نماید.
ص:280
مسئولیت: إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا (1)
گوش و چشم و دل همگی مورد مواخذه و سوال قرار خواهند گرفت.
امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ (2)
و آنگاه در آن روز از نعمت ها بازخواست خواهید شد. فرمود: وَ اللَّهِ مَا هُوَ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابِ وَ لکن وَ لاَ یتنا أَهْلَ الْبَیْتِ (3)
به خدا سوگند آن نعمتی را که خداوند در روز قیامت از آن می پرسد ومورد مواخذه قرار می دهد غذا و آب نیست بلکه نعمت ولایت ما اهل بیت است.
حرف ن:
نعمت: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی وَالِدَیَّ (4)
پروردگارا به من توفیق شکر نعمت هایی که به من و پدر و مادرم عنایت فرموده ای بده.
مردی از شیعیان امام جعفر صادق علیه السلام به محضر آن بزرگوار شرفیاب شد و از فقر و تنگدستی خویش شکایت نمود امام علیه السلام فرمود:
أَنْتَ مِنْ شِیعَتِنَا وَ تَدَّعِی الْفَقْرَ وَ شِیعَتُنَا کلهم أَغْنِیَاءَ (5)
تو از شیعیان ما هستی و ادعای فقر می کنی شیعیان ما همگی از ثروتمندان هستند. ثروت ولایت.
نماز: حافِظُوا عَلیَ الصَّلواتِ وَ الصلاه الْوَسَطِیِّ (6)
از نمازها محافظت کنید و به ویژه از نمازی که وسط قرار گرفته است.
ص:281
امام صادق علیه السلام فرمود: فَضْلُ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلِیِّ الْأُخَرِ کفضل الاخره عَلِیُّ الدُّنْیَا (1)
فضیلت نماز اول وقت بر آخرت وقت همچون فضیلت آخرت بر دنیاست.
نور: یَوْمَ تَرَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ (2)
می بینی که مردان و زنان با ایمان نورشان از پیش رو و سمت راست و چپ آنها حرکت می کند.
امام صادق علیه السلام فرمود: طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التفکر وَ البکاء وَ طَلَبْتُ الْجَوَازَ عَلِیِّ الصِّرَاطِ فَوَجَدْتُهُ فِی الصَّدَقَهْ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فِی صَلَّاهُ اللَّیْلِ (3)
نور دل را جستجو کردم و آن را در اندیشیدن و چشم گریان یافتم و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن پیدا کردم و نورانیت چهره را جستجو کردم و آن را در نماز شب یافتم.
حرف و:
والدین: وَقَضَی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا (4)
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.
عمار بن حیان گوید به امام صادق علیه السلام خبر دادم از محبت ها و نیکی های فرزندم اسماعیل نسبت به خودم امام علیه السلام فرمود من فرزندت را دوست می داشتم اینک دوستی من به وی بیشتر گشت.
حرف ه:
هلاکت: وَ لَقَدْ اهلکنا الْقُرُونِ مِنْ قبلکم لَمَّا ظَلَمُوا(5)
ص:282
پیش از شما بسیاری از امت ها را وقتی ستم کردند هلاکشان کردیم.
امام صادق علیه السلام درباره علت هلاکت انسان می فرماید:
إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ فَیَحْرُمُ صَلَّاهُ اللَّیْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّبْیِ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السکین فِی اللَّحْمِ (1)
همانایند گناهی می کند و به سبب آن از نماز شب محروم می شود سرعت تاثیر کار بد در آدمی از سرعت تاثیر کارد در گوشت بیشتر است.
هواپرستی:
إِنَّ کَثِیرًا لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ(2)
بسیاری از مردم از روی نادانی و هوس هایشان دیگران را گمراه می سازند البته پروردگار تو متجاوزین را بهتر می شناسد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
احْذَرُوا اهواءکم کما تَحْذَرُونَ اعداءکم فَلَیْسَ شیی اعدی لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ (3)
همانگونه که از دشمنان خود حذر می کنید از هوس هایتان حذر کنید زیرا برای مردان دشمنی بدتر از پیروی از هوس هایشان و حرف های بیهوده و یاوه نیست.
حرف ی:
یقین: وَ اعْبُدْ ربک حتی یاتیک الْیَقِینِ (4)
پروردگارت را عبادت کن تا یقین به سراغت آید.
امام صادق علیه السلام فرمود:
المومن لَهُ قَوِّهِ فِی دِینٍ وَ حَزْمٌ فِی لِینٍ وَ إِیمَانٌ فِی یَقِینٍ(5)
مومن در دین نیرومند است و نرمی را با دوراندیشی توام کرده است و ایمانی همراه با یقین دارد.
با تبیین کلام امام حسن عسکری علیه السلام درباره جد بزرگوارش امام جعفر
ص:283
صادق علیه السلام که عرضه داشت: مَعْدِنُ کلامک وَ وحیک وَ خَازِنُ علمک وَ لِسَانُ توحیدک پروردگارا امام صادق علیه السلام پایگاه و مرکز کلام تو و وحیت و مخزن علمت و زبان تو حیدت می باشد با مراجعه به کلام وحی و قرآن شریف به طور اختصار یافتیم که امام حسن عسکری علیه السلام هر آنچه را که در خصوص امام صادق علیه السلام فرمودند مطابق با واقع بوده و آن امام بزرگوار چیزی را در تشریح آیات شریفه قرآن فروگذار نفرموده است.
و نیز یافتیم که ایشان وَلِیُّ امرک وَ متسحفظ دینک ولی امر خدا و حافظ دین اوست. پس فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْ اصفیائک وَ حججک انک حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
پس خداوندا بر امام صادق علیه السلام درود فرست برتر از درودی که بر هر کدام از برگزیدگانت و حجت هایت فرستادی به تحقیق که تو هستی ستوده و صاحب عظمت و بزرگواری.
ص:284
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ النُّورِ الْمُبِینِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَی الْأَذَی فِیکَ اللَّهُمَّ وَ کَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ وَ حَمَلَ عَلَی الْمَحَجَّةِ وَ کَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِیمَا کَانَ یَلْقَی مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَکَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
ص:285
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ:
امام حسن عسکری علیه السلام به معصوم نهم اینگونه درخواست صلوات از خداوند تبارک و تعالی می کند الها بر آنکه امانتدار و کسی امینش دانستی موسی بن جعفر درود فرست. بر کسی از دوست و دشمن تردید نیست که ائمه طاهرین علیهم السلام بهترین امانتدار دین خدا و امین در انجام ماموریت خویش بودند. دوستان که جای خود دارد حتی مخالفین و آنهایی که باعث قتل و آزار آن بزرگواران شدند معترف بودند که ایشان ذره ای از مسئولیتی که بر دوششان گذاشته شده عقب نشینی نمی کنند و هر آنچه را که تکلیف بوده به بهترین وجه ممکن انجام دادند اگر چه باعث شهادتشان شود.
منطق امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام این بود:
قُلِ الْحَقَّ وَ إِنْ کان فِیهِ هلاکک فَإِنْ فِیهِ نجاتک وَ دَعِ الْبَاطِلَ فَإِنْ کان فِیهِ نجاتک فَإِنْ فِیهِ هلاکک(1)
حق را بگو اگر چه باعث هلاکت تو شود که نجات واقعی در حق گویی است و
ص:286
باطل را رها کن اگر چه حمایت از باطل باعث رونق کارت و نجاتت گردد که در واقع هلاکت را همراه دارد.
حالا امام با چنین سفارشی خود امین و موتمن است یعنی برای حفظ حق و حق مداری شکنجه و زندان را سال ها تحمل می کند ولی زیر بار زور و تزویر هارون الرشید نمی رود و آنچه را که پدران گرامش به امانت در اختیارش گذاشتند حفظ می کند.
این یعنی مقام عصمت که خاص ائمه طاهرین علیهم السلام بوده چون بزرگترین خطا حفظ نکردن امانت است. ابن عباس می گوید از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که فرمود:
أَنَا وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تَسَعُهُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ(1)
من و علی و حسن و حسین و نه فرزند حسین پاکیزگان و معصومون هستند.
برای آنکه معرفت ما نسبت به مقام و منزلت امامان معصوم علیهم السلام بالا رود مطالعه در نصوص و روایاتی که از خود آن گرامیان در باب امامت آمده راه گشای خوبی است به عنوان مثال حدی مبسوطی که مرحوم مجلسی از مولایمان علی علیه السلام نقل می کند گویای این حقیقت است.
امامی که سزامند امامت است نشانه هایی دارد نخست آن که معلوم شود او از همه گناهان کوچک و بزرگ مصون است در فتوا دچار لغزش نشود و پاسخ نادرست ندهد گرفتار سهو و فراموشی نگردد و به چیزی از دنیا دل نبندد.
دوم: آن که آگاهترین فرد باشد به حلال و حرام و احکام گوناگون او و اوامر و نواهی اش و هر آنچه مردم به آن نیازمندند و او از آن بی نیاز.
سوم: باید شجاع ترین فرد باشد زیرا او رئیس مومناتی است که روی به سوی او دارند اگر در میدان نبرد از پیشروی باز ماند مومنان نیز با عقب نشینی او عقب می نشینند.
ص:287
چهارم: باید بخشنده ترین افراد باشد هر چند همه مردم زمین بخیل باشند زیرا اگر بخل و آزمندی بر او چیره شود به اموال مسلمانان که در دست اوست آزمند و حریص خواهد شد.
الْخَامِسُ العصمه مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ بذلک بِتَمَیُّزِ عَنْ الْمَأْمُومِینَ الَّذِینَ هُمْ غَیْرُ مَعْصُومِینَ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ یکن مَعْصُومًا لَمْ یومن عَلَیْهِ أَنْ یَدْخُلَ فِیمَا یَدْخُلُ النَّاسُ فِیهِ مِنْ مُوبِقَاتِ الذُّنُوبِ المهلکات وَ الشَّهْوَةِ وَ اللَّذَّاتِ (1)
پاک بودن از همه گناهان با این ویژگی او از پیروان خود که از گناه مصون نیستند متمایز می شود چه اگر او معصوم و پاکدامن نباشد اطمینانی نیست که همچون دیگر مردمان در گرداب گناهان مهلک و شهوات و کامجوی ها نیفتند.
و نیز در توضیح امین و موتمن که درباره امام کاظم علیه السلام آمده بود جد بزرگوارش امام علی علیه السلام فرمود:
حَقِّ عِیٍّ الْإِمَامِ أَنْ یحکم بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ أَنَّ یُودِی الامانه فَإِذَا فَعَلَ فَحَقٌّ عَلَیَّ النَّاسَ إِنَّ یَسْتَمِعُوا لَهُ وَ إِنْ یُطِیعُوا وَ إِنْ مجیبوا إذَا دُعُوا (2)
امام وظیفه دارد براساس کتاب خدا حکومت کند و امانت را ادا نماید. چون چنین کدن مردم وظیفه دارند سخنش بشنوند فرمانش ببرند و هرگاه آنان را فراخواند اجابت کنند.
موسی بن جعفر علیه السلام حتی در زندان پاسخ دوستانش را براساس معیارهای امامت که همان امین و موتمن بودن بود می داد.
به علی بن سوید نوشت که ای علی اما این که نوشته ای معیارهای دینت را از که بگیری معیارهای دینت را هرگز از غیر شیعیان ما نگیر که اگر از شیعیان ما فراتر روی بی گمان دین خود را از خیانتکاران گرفته ای.(3)
در قسمت نصوص و دلایل بر امامت موسی بن جعفر علیه السلام آمده که عبدالرحمان
ص:288
بن حجاج می گوید به منزل امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم حضرت در اتاق مخصوص نمازش مشغول به دعا بود وَ عَلِیٌّ یَمِینِهِ موسی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ یومن عَلِیِّ دُعَائِهِ موسی بن جعفر علیه السلام در کنار پدر سمت راست حضرت نشسته بود و هر دعایی که امام صادق علیه السلام می کرد او آمین می گفت.
فَقُلْتُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فداک قَدْ عَرَفْتَ انْقِطَاعِی الیک وَ خِدْمَتِی لک فَمَنْ وَلِیُّ الْأَمْرِ بعدک عبدالرحمان می گوید عرض کردم فدایت شوم دانستم که تو امام منی و در خدمت شما هستم اما ولی امر بعد از شما کیست؟ فرمود: أَنْ موسی قَدْ لَبِسَ الدِّرْعَ فَاسْتَوَتْ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَا أَحْتَاجُ بَعْدَهَا إِلَیَّ شییء (1)
به تحقیق موسی فرزندم لباس امامت را به تن خواهد کرد و او سزاوارتر چنین مقامی است عرض کردم دیگر بعد از این فرمایش هیچ جای نگرانی نیست و نیاز به چیزی نیست.
نص دیگری به روایت محمد بن ولید نقل شده که می گوید از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که برای گروهی از اصحاب و یاران خاص خود صحبت می کرد و می فرمود:
اسْتَوْصُوا بموسی ابْنِی خَیْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِیُّ وَ الحجه لِلَّهِ عزوجل عَلِیِّ کافه خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی(2)
شما را سفارش می کنم درباره پسرم موسی به نیکی زیرا که او برترین فرزندان من است و او جانشین بعد از من می باشد و مقام امامت را بعد از من در اختیار دارد و اوست حجت خدای عزوجل بر همه مردم و مخلوقات الهی بعد از من.
در نص دیگری بر امامت موسی بن جعفر به نقل از یزید بن اسباط آمده که گفت بر امام صادق علیه السلام در محلی که حضرت از دنیا رفت وارد شدم حضرت به من فرمود: آیا این کودک را می بینی؟ هرگاه دیدی که مردم درباره امامت او اختلاف کردند شهادت بده که من به تو گفتم که حضرت یوسف پیامبر گناهش نزد برادرانش که
ص:289
باعث شد او را در دل چهاه بیاندازند حسادتی بود که به وی داشتند همان زمان که گفت من در عالم رویا دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند و همچنین نسبت به این فرزندم موسی حسادت خواهند کرد بعد امام صادق علیه السلام موسی و عبدالله و اسحاق و محمد و عباس پسران خود را خواست و به آنها فرمود:
هَذَا وَصِیُّ الْأَوْصِیَاءِ وَ عَالِمُ عِلْمِ الْعُلَمَاءِ وَ شَهِیدٌ عَلِیِّ الْأَمْوَاتِ وَ الْأَحْیَاءِ ثُمَّ قَالَ یَا یَزِیدُ ستکتب شَهَادَتُهُمْ وَ یَسْأَلُونَ (1)
این موسی وصیی از اوصیاء و عالم علم علماء و شاهد بر مردگان و زنده هاست سپس فرمود ای یزید شهادت بقیه پسرانم را بنویس و از آنها بازخواست کن.
جای این گفتگو هست که یکی از فرزندان امام صادق علیه السلام اسماعیل بود که بعد از شهادت حضرت فرقه ای به نام اسماعیلیه به وجود آمد و شش امامی شدند و هم اینک نیز رهبر این فرقه یک فراماسیون مقیم انگلستان است و مریدان زیادی دارد.
ابوبصیر میگوید محضر امام صادق علیه السلام بودم صحبت از اوصیاء به میان آمد و نامی هم از اسماعیل برده شد.
فَقَالَ لاَ وَاَللَّهِ یَا ابامحمد مَا ذاک إِلَیْنَا وَ مَا هُوَ إِلَّا إِلَیَّ اللَّه عزوجل یَنْزِلُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ (2)
امام صادق علیه السلام فرمود نه به خدا سوگند ای ابامحمد موضوع امامت به ما ارتباطی ندارد. فقط مربوط به خداوند عزوجل است که یکی پس دیگری را به امامت منصوب می کند.
الْبَرُّ الْوَفِیِّ:
امام حسن عسکری علیه السلام عرضه می دارد خدایا درود فرست بر آن امامی که بسی نیکوکار و با وفا بود.
راغب در مفردات در توضیح لغت اَلبَرّ می گوید:
أَیْ التَّوَسُّعُ فِی فِعْلِ الْخَیْرِ وَ یُنْسَبُ ذلک إِلَیَّ اللَّه تَعَالَیْ تاره نَحْوِ أَنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ وَ إِلَیَّ الْعَبْدُ تاره فَیُقَالُ بَرَّ
ص:290
الْعَبْدُ رَبَّهُ أَیْ تَوَسَّعَ فِی طَاعَتِهِ (1)
بر یعنی زیاد و فراوان کار خیر انجام دادن گاه این صفت به خدا نسبت داده می شود مثل در قرآن آمده خداوند صاحب بر و رحمت است و گاهی به بندگان نسبت داده می شود بر بنده نسبت به خدا یعنی فراوانی اطاعت و بندگی پروردگار.
عرض حقیر این است که امام کاظم علیه السلام هم تجلی صفت بر و رحمت الهی است و هم در طاعت و بندگی خداوند نمونه زمان خود و تمام تاریخ است.
کان أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقِرَانِ فکان إِذَا قَرَأَ یَحْزَنُ وَ بکی السَّامِعُونَ لِتِلَاوَتِهِ وَ کان یبکی مِنْ خَشِیَهُ اللَّهِ حتی تَخْضَلَّ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ (2)
امام کاظم علیه السلام بهت