آیت الله العظمی محمدعلی اراکی شیخ فقها و اسوه علم و تقوا

مشخصات کتاب

آیت الله العظمی محمدعلی اراکی (شیخ فقها و اسوه علم و تقوا)

کد: 1761

گردآوری و نگارش: غلامرضا گلی زواره

ناشر و تهیه کننده: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

نشانی: قم، بلوار امین، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

تلفن: 2919670 _ 0251 دورنگار : 2915510

تهران: خیابان جام جم، ساختمان شهید رهبر، طبقه زیرزمین

تلفن: 22014738 نمابر: 22164997

info@irc.ir www.irc.ir

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

دیباچه

دیباچه

آیت الله اراکی با زندگی زاهدانه و سلوک عاری از تقید و تکلفی که داشت همواره مورد توجه بزرگان بود و آنها همواره به زهد و تقوا و درایت علمی و عملی ایشان اشاره کرده و در گفتار و نوشتار به این مهم تاکید میورزیدند.

او انسی مخصوص با شب و خلوت آن و حضور دوست و جدایی از هرچه غیر اوست داشت و عمر طولانی و با برکتش را بی کمترین خدشه و شائبهای، در طهارت و نزاهت و قداست و معنویت به سر آورد، راه خدا را با گامی استوار و ارادهای خللناپذیر طی کرد و یک قرن دل و جان منور و پاکیزه خود را در برابر جلوههای رنگارنگ دنیای فانی تسلیم ناپذیر و تسخیرناپذیر نگاه داشت تا فارغ از هر امر دیگری دل بر آستان حضرت دوست نهد.

بزرگداشت عالمان دینی بهعنوان پرچمداران شریعت و پاسداران اندیشه و باور دینی رسالتی دینی و انسانی است و شناخت ارزش فرهنگی و فرزانگی و اهتمام به آن و گرامی داشت منزلت ایشان گام بلند به سوی فیروزبختی و سرافرازی است.

مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما به منظور قدردانی و سپاس از بخشی از خدمات بزرگی که آن عالم بزرگ در مدت یک قرن در صحنههای اجتماعی و

ص: 8

سیاسی تقدیم نموده است و به منظور احیای راهی که آن عارف پیموده است و نهاده این راه در پیش پای روندگان آن مجموعه حاضر را تقدیم مینماید تا ان شاءالله آغازی باشد و برانگیزد حس هنرمندانه اهالی رسانه را برای احیای اندیشهای ناب، باشد که کمال ایشان باز جسته شود.

گروه پژوهشهای مناسبتی

مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما

ص: 9

پیش گفتار

پیش گفتار

در روایتی که از ناحیه مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر شده، آن ذخیره الهی از پیروان خود خواسته در حوادثی که با آن روبه رو می شوند، به راویان حدیث مراجعه کنند، چرا که آنان از سوی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حجتی بر مردمند. چنان که آن امام همام از سوی خداوند حجتی بر آنان است.(1) همچنین حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرموده اند: «فَأما مَنْ کان من الفُقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواهُ مطیعاً لامر مُولاه فللعوام أنْ یُقَلِّدوهُ»(2) بر مردم است که از فقهایی پیروی کنند که مهار نفس خود را به دست گرفته، دین خود را صیانت و با خواهش های نفسانی مخالفت کنند و فرمان بردار مولای خود باشند.

مرجعیت فقهای شیعه، مقامی است که بر اساس سفارش های ائمه و تأکیدهایی که به دو نمونه اش اشاره کردیم، پس از غیبت کبری عینیت یافت. پیروان اهل بیت با اتکا بر مبناها و ضوابطی که ستارگان درخشان آسمان امامت ترسیم کرده بودند، مجتهدانی را مرجع امور شرعی و احکام دینی خود قرار داده اند که غیر از برجستگی های علمی، فقاهت و عدالت،


1- متن روایت چنین است: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجةالله علیهم»، وسائل الشیعه، شیخ حُرّ عاملی، ج 18، ص 101، الحیاة، محمدرضا حکیمی و دیگران، ج 2، ص 294.
2- وسائل الشیعه، ج27، ص131؛ احتجاج، فضل بن علی بن ابیطالب طبرسی، ج2، ص553؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج2، ص88.

ص: 10

ویژگی هایی چون زهد، تقوا، قناعت و خودسازی را در وجود خویش شکوفا ساخته و در تشریح مسائل، به نیازهای زمان و تحولات عصر خویش توجه داشته و پرسش های جدید را با ابتکار و فراست خود، پاسخ گفته اند.

شیعیان، فرامین این بزرگان و قله های اجتهاد را به گوش جان شنیده و از فداکاری و جان نثاری در راه اهداف پاک و مقدسشان مضایقه نکرده اند و از قرن سوم هجری تاکنون، هیچ گاه ارتباط تنگاتنگ مردم با مراجع بزرگوار دچار خلل نگشته است. البته تردیدی نیست که عالمان متعهد و حوزه های علوم دینی در طول تاریخ تشیع، پایگاهی محکم در برابر شبیخون های بیگانگان و شیاطین بوده اند و هرگاه مردم را با مرجعی وارسته، بافراست، شجاع و پارسا آشنا کرده اند، محصولات بابرکت و نویدبخشی برای امت مسلمان به ارمغان آورده اند.

شیخ الفقها و المجتهدین، آیت الله العظمی شیخمحمدعلی اراکی از سلسله عالمان پرهیزکار و آگاهی است که در تاریخ معاصر فقه شیعی، حدود یک قرن چون خورشیدی درخشان، پرتوافشانی کرد. او که تندیس دانش، پرهیزکاری و اخلاص بود، در راهبری دینی امت اسلامی بهسوی سعادت و پاکی و رشد معنوی و اخلاقی، همت مضاعفی از خود نشان داد. فقیهی که در فهم روح دین، مذاق شریعت و قدرت انطباق مسائل نو با احکام الهی، اعلم بود؛ مجتهدی که شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خویش را خوب می شناخت و چندین دهه با عالمان مبارز و مجاهد، مأنوس و هم مباحثه بود و در هیچ دوره ای به سرنوشت جامعه اسلامی بی توجه نبود و پاسداری از ارزش های دینی و دستاوردهای قرآن و عترت را از اهم فرایض میدانست. ضمن اینکه با ورع و پارسایی، هرگونه گرایش های فردی و تمایلات نفسانی

ص: 11

را از خویشتن دور کرده و شکوفه های معنویت در مزرعه وجودش روییده بود.

آیت الله اراکی بزرگ مردی از تبار صالحان بود که در عصر تیرگی ها طلوع کرد و افق های تازه ای را نمایان ساخت. او که خود از فقیهان فرزانه عصر خویش به شمار می رفت، در حدود چهار دهه تدریس، مجتهدان و دانشوران و مدرسان بسیاری را تربیت کرد. در روزگاری که آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری برای خنثی کردن یورش های فکری و فرهنگی استبداد، استعمار و مادی گری از نوع شرقی و غربی، نگهبان حریم نور قرار گرفت و حوزه علمیه قم را بنیان نهاد، شخصیت هایی چون آیت الله اراکی با همتی وافر به یاری او شتافتند و استاد خود را در این تلاش سترگ یاری دادند.

نویسنده در سال 1386 خورشیدی، مقاله ای در ترسیم سیمای این مرجع بلندپایه نگاشت که مقدّر شد پژوهش ها و بررسیها ادامه یابد و این نوشتار تا تألیف کتابی گسترش یابد که بحمدالله این مهم انجام پذیرفت و اثر حاضر در نُه فصل تنظیم شد. همچنین نویسنده کوشیده فرازهایی از کوشش های آموزشی، علمی، اجتماعی و روابط این بزرگوار را با عالمان معاصرش برای خوانندگان علاقه مند ترسیم سازد. امید آنکه مفید واقع شود.

غلامرضا گلی زواره

ص: 12

سالشمار زندگی آیت الله اراکی

سال قمری

سال شمسی

تولد

1312ه .ق

1273 ش

آغاز سوادآموزی

1323ه .ق

1284 ش

شروع دانش اندوزی در محضر حاج شیخعبدالکریم حائری در حوزه اراک

1332ه .ق

1293 ش

هجرت به قم

1340ه .ق

1301 ش

شرکت در درس آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری در قم

1355ه .ق

1315 ش

آغاز تدریس خارج فقه و اصول در شبستان کتابخانه مدرسه فیضیه قم

1371ه .ق

1331 ش

صدور اطلاعیه ای در مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی ولایتی رژیم پهلوی

1382ه .ق

1341 ش

سفر به عتبات عراق و ملاقات با امام خمینی در کربلا و نجف

1386ه .ق

1345 ش

مرجعیت آیت الله اراکی در 97 سالگی

1409ه .ق

1368 ش

رحلت

1415ه .ق

1373 ش

ص: 13

فصل اول: گشت و گذاری در باغ دانش و دیانت

اشاره

فصل اول: گشت و گذاری در باغ دانش و دیانت

زیر فصل ها

زادگاه و وطن

منطقه ای کم نظیر

حوزه علمیه اراک

نیاکان نیکوروش

پدر پارسا و دانشور

مادر

شکوفه ای باشکوه

ص: 14

ص: 15

زادگاه و وطن

زادگاه و وطن

ایالت جبال را که از اقلیم چهارم است، برای آنکه با عراق عرب اشتباه نشود، عراق عجم نامیده اند.(1) در متون جغرافیایی، این منطقه به کوهستان، جبل، قهستان و قوهستان هم معروف بوده است و ناحیه ناهموار وسیعی را در برمی گرفته که از غرب به جلگه های بین النهرین و از شرق به کویر بزرگ ایران محدود می شد.(2) گویا برای نخستین بار، حمدالله مستوفی، این سرزمین را عراق عجم نامید.(3)

حدود عراق عجم در زمان قاجاریه بدین صورت بود: از شمال به ساوه و زند، از غرب به همدان و ملایر، از جنوب به بروجرد و منطقه کمره و از شرق به قم.(4) کانون سیاسی و اجتماعی و مرکز حکمرانی ولایت عراق عجم، سلطان آباد عجم بود که یوسف خان سپهدار به سال 1227ه .ق بنیان نهاد. وی سال ها حاکم عراق عجم و رئیس قشون بود و رفته رفته در مناطق تحت


1- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج2، ص99.
2- لُسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه: محمود عرفان، صص200 و 206.
3- حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، ص51.
4- تاریخ عراق عجم، محمدرضا وکیلی طباطبایی، ص365.

ص: 16

قلمرو خود، نفوذ و تمکنی پدید آورد و از سوی دولت مرکزی اجازه یافت که شهر جدیدی را در حوزه فرمانروایی خود به وجود آورد.(1) یوسف خان گرجی که این شهر را بر خرابه های هشت قلعه بزرگ ساخت، درصدد بود پایگاهی برای تجدید سازمان ارتش ایران به وجود آورد. ازاین رو بر اساس نقشه ای منظم و چهارگوش ساخته شده و باروهایش با برج های متعددی حفاظت می شده است.(2)

این دژ نظامی در سال 1316 خورشیدی به اراک موسوم شد.(3) شهر اولیه دارای چهار دروازه در چهار طرف بود و به گونه ای ساخته شده بود که اگر شخصی در میان چهار سوق می ایستاد و مانعی هم در میان نبود، این چهار دروازه را مشاهده می کرد.(4) شهر اراک که هم اکنون مرکز استان مرکزی ایران است، بین 48 درجه و 57 دقیقه تا 50 دقیقه و 12 دقیقه طول شرقی و نیز بین 33 درجه و 30 دقیقه تا 35 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی قرار دارد و از شمال غربی به همدان، از غرب به ملایر، از جنوب به بروجرد، خمین و محلات و از شرق به شهرستان های قم و محلات محدود است. شهر اراک با تهران 295 کیلومتر فاصله دارد و خط آهن سراسری از کنارش عبور کرده است.(5) اراک طبق آمار رسمی سال 1385، جمعیتی افزون بر 615702 نفر داشته که در وسعتی برابر 5511 کیلومترمربع پراکنده هستند. استان مرکزی با مساحت 29126 کیلومترمربع به مرکزیت شهر اراک در مرکز ایران است و بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، یازده شهرستان، 28 نقطه شهری، 18


1- تاریخ عراق عجم، محمدرضا وکیلی طباطبایی، ص376.
2- ابراهیم دهگان، گزارش نامه، یافقه اللفه، ص271؛ همان مؤلف، تاریخ اراک، ج2، صص104و105.
3- محمدرضا محتاط، سیمای اراک، صص28 و 29.
4- گزارش نامه، ص277.
5- عبدالحسین سعیدیان، سرزمین و مردم ایران، ص53.

ص: 17

بخش، 61 دهستان و 1539 آبادی دارای سکنه داشته است. این استان از نظر فرهنگی و مذهبی یکی از مراکز اصلی تربیت و پرورش اندیشمندان، فقها، حکما، عرفا و ادباست.(1)

منطقه اراک تقریباً در مرکز ناحیه تاریخی جبال و در ارتفاع 1759 متری از سطح دریای آزاد قرار دارد. این ناحیه، فلات نسبتاً مرتفعی است که از جنوب و مغرب به کوهستان و از شرق و شمال به دشتی متصل می شود که به کویر میقان می رسد. هوای آن در زمستا ن ها سرد و در تابستانها معتدل است.(2)

منطقه ای کم نظیر

منطقه ای کم نظیر

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در معرفی این سرزمین فرموده:

... استان مرکزی در حقیقت سرزمین رشد فرهنگی و فکری و خدمات بسیار باارزش فرهنگی و سیاسی است. سرتاسر استان همین خصوصیت را دارد. البته شهرهای قدیمی و کهنی دارد، اما شهر اراک با آنکه خیلی قدیمی نیست و در مقایسه با بسیاری از شهرهای کهن، شهر جوانی است، اما در همین مدت شخصیت های برجسته ای از همین شهر برخاسته اند و هر کدام منشأ آثاری شده اند. این شخصیت ها و ظهور مردان بزرگ از این خطه، نشان دهنده حقیقتی است و آن حقیقت این است که این منطقه از لحاظ استعداد انسانی، منطقه ای ممتاز و کم نظیر است. مرحوم آیت الله حائری از اراک به قم رفت و حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. با این حساب، شهر اراک مادر حوزه علمیه است. حوزه قم به دست آن مردی تأسیس شد و به وجود آمد که جاذبه شهر (اراک) توانسته بود او را از مرکز تحصیلات، یعنی نجف و سامرا، به اینجا بکشاند. بزرگان اراک در نجف هم که بودند،


1- لوح فشرده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی، ویرایش سال 1389.
2- گروهی از نویسندگان، جغرافیای کامل ایران، ج2، ص1177؛ دائرةالمعارف تشیع، ج2، ص51.

ص: 18

برجسته بودند. مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی محقق بزرگی است که اگر امروز کسی سخنان و تحقیقات او را در مباحث فقهی و اصولی بتواند عمیقاً درک کند، افتخار می کند. مرحوم آیت الله اراکی که در قم ساکن بود از افتخارات شهر اراک بود. امام عزیز در همین شهر استخوان بندی علمی اش به وجود آمد؛ در همین مدرسه ای که امروز به نام شریف او مزیّن است، درس خوانده و دوران جوانی اش را چند سالی در اینجا گذراند. این مرد بزرگ (امام خمینی) از این استان به حوزه بزرگ قم هدیه شد و حوزه قم این گوهر تابناک را پرورش داد و به ملت ایران هدیه کرد. بنابراین، این هدیه الهی را اول بار اراکی ها و مردم استان مرکزی در درون خود پرورش دادند و به جهان اسلام هدیه کردند، این خصوصیت این شهر بزرگ است.(1)

حوزه علمیه اراک

حوزه علمیه اراک

نخستین پایگاه علوم دینی اراک هم زمان با ایجاد بنای شهر به وجود آمد که یوسف خان سپهدار در ضلع شمال شرقی چهار سوق آن را ساخت و به مدرسه سپه داری موسوم شد.(2)

این مدرسه از آغاز مورد توجه فضلا بوده و برای امور عمرانی آن موقوفاتی در نظر گرفته شده است و سازمان اوقاف و میراث فرهنگی در جهت مرمت و حفظ ارزش های تاریخی و جلوه های هنری آن اهتمام ورزیده اند. امام خمینی در یکی از حجره های آن به مدت یک سال اقامت داشته که در ضلع شرقی مدرسه قرار دارد و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به تازگی طرحی برای تزیینات کاشی کاری آن اجرا کرده است.(3)

مدرسه علمیه آقا ضیاءالدین، در سال 1287ه .ق به همت حاج حسن


1- «برگزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم اراک»، روزنامه اطلاعات، 25/8/1379، ش22060، ص2.
2- فصلنامه راه دانش، ش7، ص45.
3- روزنامه جمهوری اسلامی، ش4215، ص10؛ نشریه آن موج آرام، ص91.

ص: 19

ملک التجار در ضلع جنوبی میدان اراک ساخته و وقف طلاب علوم دینی شد و از آنجا که آقا ضیاءالدین، فرزند حاج سید محمدباقر، اولین امام جماعت مسجد ضمیمه شده به این مکان آموزشی و دینی بوده، به نام مدرسه آقا ضیاء معروف است.(1) حاج محمدابراهیم خوانساری (1260 _ 1322ه .ق) بین سال های 1315 تا 1320ه .ق مدرسه و مسجدی در اراک ساخت. شیخعبدالکریم حائری در سفر دوم به اراک حجره های این مکان را ساخت و برای تکمیل اجزا و عناصر آن اقدام کرد. آیت الله اراکی در سال 1410ه .ق شیخعلی اصغر قاضی زاده را که اداره مدرسه را عهده دار بود، موظف ساخت تعمیر و مراقبت از این بنا تلاش کند.(2)

از آنجا که نامدارانی چون آیات محترم میرزا محمود میثمی اراک (درگذشته 1308ه .ق)، ملافتح علی سلطان آبادی (درگذشته 1318ه .ق)، ملامحمدحسین سلطان آبادی (درگذشته 1314ه .ق)، حاج آقا محسن عراقی (درگذشته 1325ه.ق)، حاج آقا نورالدین عراقی (درگذشته1340ه .ق)، آقا ضیاءالدین عراقی (درگذشته1361ه .ق) چند تن از معاریف معقول و منقول در حوزه اراک مشغول تحصیل بوده اند، آوازه این حوزه در عتبات عراق انتشار یافت.(3)

آیت الله حائری که با حاج آقا مصطفی (فرزند آقامحسن اراکی) در حوزه نجف و در درس آیت الله سید محمد فشارکی طباطبایی آشنا شده بود، از طریق وی به اهمیت این حوزه پی برد و بنا به دعوت او و اصرار برادرش میرزا محمود اراکی و نیز تقاضای گروهی از اهالی متدین اراک در سال


1- فصل نامه راه دانش، ش7، ص45؛ داود نعیمی، افتخارآفرینان استان مرکزی، ج 1، ص413.
2- افتخارآفرینان استان مرکزی، داود نعیمی، ج 1، ص411 و 412.
3- غلامعلی ولاشجردی فراهانی، نام های ماندگار، صص35، 42، 46، 49 و 52، علی صدرایی خویی، دیدار با ابرار، (ج82: آیت الله اراکی، یک قرن وارستگی)، صص21_20.

ص: 20

1316ه .ق به اراک آمد. در واقع آیت الله حائری با وجود توانایی های علمی و تقوا و پارسایی، از پذیرش مقام مرجعیت،گریزان بود و به گفته خودش می خواست در حوزه اراک خدمتی به اسلام و مسلمین کند.(1)

وی هشت سال برای ارتقای علمی و گسترش این حوزه کوشید و در سال 1324ه .ق از اراک به نجف اشرف و سپس کربلا رفت و برای بار دوم و به سال 1332ه .ق به این شهر بازگشت و درحالی که اداره امور این حوزه بر عهده آقا نورالدین عراقی بود، با وی در جهت احیای این کانون، همکاری گسترده و تنگاتنگی داشت. آوازه تدریس فقه و اصول آیت الله حائری در حوزه اراک به گوش علاقه مندان رسید و آنان از نقاط گوناگون برای کسب معارف دینی به این شهر مهاجرت و در درس مرحوم حائری شرکت کردند و به تدریج حوزه اراک از نظر جنب وجوش علمی، همچون حوزه های نجف و کربلا شد و طلاب آن بیش از سیصد نفر بودند. شخصیت هایی که در این کانون علمی و دینی به شکوفایی استعدادهای خویش پرداختند، بهعنوان مشاهیر برجسته ای در جهان تشیع مطرح شدند و گروهی از آنان در مقام مرجعیت و درجات والای علمی، شیعیان جهان اسلام را از مشعل پرفروغ وجود خویش بهره مند ساختند. کاروانی از دانشوران این حوزه همراه آیت الله حائری به قم مهاجرت کردند و آن فقیه فرزانه به کمک همین شاگردانش، حوزه علمیه قم را بازسازی و راه اندازی کرد.(2)

نیاکان نیکوروش

نیاکان نیکوروش


1- شیخ آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج2، ص164؛ علی کریمی جهرمی، آیت الله مؤسس، ص108؛ مرتضی حائری، سرّ دلبران، به کوشش: رضا استادی، ص117.
2- عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص 179 و 180، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، ص436؛ مؤسس حوزه (یادنامه حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری)، به کوشش: سید محمدکاظم شمس و دیگران، ص41.

ص: 21

خاندان آیت الله اراکی اهل فراهان بودند. بخش فراهان به مرکزیت فرمهین از توابع شهرستان تفرش (جزو استان مرکزی) است. فراهان وسیع ترین بخش تفرش است که دارای 74 آبادی است. این قلمرو در شمال اراک و در مجاورت کویر میقان واقع است. آب و هوای معتدل و ملایمی دارد و شامل فراهان بالا، پایین و سادات بوده و گذشته تاریخی آن غنی است و آثار باستانی بسیاری در آن دیده می شود. اباقاخان فرزند هلاکوخان در سیزدهم رمضان سال 663ه .ق در این بخش جلوس کرد. حمدالله مستوفی بنای آن را به طهمورث نسبت می دهد که پادشاه پیشدادیان است. فراهان پیش از این بسیار آباد بوده و کرسی ولایت و مرکز حکمرانی به شمار می رفته است. کربلایی کاظم که حافظ قرآن بوده، از آبادی ساروق منطقه فراهان برخاسته است. حفراوه از روستاهای خوش آب و هوای فراهان سادات بوده که زادگاه بزرگانی چون امیرکبیر، قائم مقام فراهانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام است.(1)

روستای مصلح آباد که در جنوب فراهان قرار گرفته، به حکمت شخصی به نام سلیمان لو از اهالی قفقاز، در زمان فتح علی شاه قاجار ساخته شده که محمدحسینخان افشار، از نیاکان آیت الله اراکی، برای آبادانی و گسترش آن اقدام کرده است. برخی اعضای این خاندان نیز در این دهکده زیسته اند که به مُصلحی معروف هستند.(2)

جد پنجم مرحوم اراکی حاج حاتم نام داشته که روستای حاتم آباد در حوالی مصلح آباد به نامش معروف است و گفته اند برخی فرزندانش این آبادی را به نام وی ساخته اند. جد چهارم ایشان حاج رضی نام داشته و روستا و قنات رضی آباد


1- جغرافیای کامل ایران، ج2، ص1208؛ علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج11، ص 17032؛ سرزمین و مردم ایران، ص54.
2- رضا استادی، یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص20، 83 و84.

ص: 22

در کنار حاتم آباد به نام اوست. حاج رضی چهار پسر به نام های جعفر، تقی، غلامعلی و محمدحسین داشته که خاندان عسکری از نسل جعفر بوده اند که علی عسکر نام داشته است. محمدحسین، جد سوم آیت الله اراکی و خاندان های مصلحی، اوحدی و صهباست. در برخی منابع آمده است که محمدحسین افشار، فرزند رضی الدین، اصالتاً از مردم خراسان و ساکن سرزمین سبزوار و از افراد ایل افشار بوده که در دستگاه حکومت قاجار با سمت میرپنجی مشغول خدمت شده است. او ضمن فعالیت های نظامی و سیاسی، به امور ذوقی و ادبی علاقه نشان داده و خود نیز گاهی اشعاری می سروده و چون به شیخمصلح الدین سعدی تمایل داشته، تخلص مصلحی را برای خویش برگزیده است. محمدحسین در پایان حکومت فتح علی شاه قاجار در سرزمین فراهان اقامت گزید و برخی آبادی های این منطقه که خالصه دولت به شمار می رفته به وی واگذار شد. خود نیز به آبادانی روستایی روی آورد و آن را مصلح آباد نامید و در آن اقامت گزید. اکنون نیز برخی نوادگانش در این دهکده ساکن هستند و فامیل مصلحی را در میان خودشان رواج داده اند.

محمدحسینخان، دارای هفت پسر بود که یکی از آنها به نام احمدبیگ، جد دوم آیت الله العظمی اراکی است. افرادی از این خاندان در زمره عالمان، روحانیان و رجال علم، ادب و سیاست بوده اند. احمدبیگ که فرزند سوم محمدحسین افشار بوده است، دارای دو پسر به نام های رحمت السلطان و آقا فتح الله بوده است. آقا فتح الله تنها یک پسر به نام حاج میرزا احمد آقا داشته است. از حاج میرزا آقا چهار پسر به نام های میرزا حسین، میرزا حسن، میرزا فتح الله و آیت الله شیخمحمدعلی اراکی باقی ماند.(1)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص89 و 82، به نقل از: یادداشت های ابراهیم دهگان.

ص: 23

پدر پارسا و دانشور

پدر پارسا و دانشور

شیخاحمد فراهانی اراکی، مشهور به میرزا آقا، فرزند فتح الله فرزند احمدبیگ فرزند محمدحسین از پارسایان و دانشوران اراک به شمار می آید. نام اصلی او احمد است، ولی به میرزا آقا معروف شد؛ زیرا در دوره نوزادی و شیرخوارگی، پدر را از دست داد و در شش سالگی، از نعمت مادر محروم شد و عموی وی در تربیت و پرورش او کوشید و این مربیان به او آقاجان می گفتند که مبادا آن کودک یتیم که از وجود والدین محروم است، آزردهخاطر شود و دلش بشکند. در سنین بالاتر هم وی را به نام اصلی فرا نمی خواند و به میرزا آقا شهرت یافت.(1)

میرزا آقا که متولد سال 1255ه .ق در فراهان (روستای مصلح آباد) است، پس از فراگیری مقدمات دانش های ادبی و دینی، شغل دیوانی و دولتی برگزید. او موفق شد نزد عالمان اراک تحصیلات علوم حوزوی را پی گیرد. ملامحمد ابراهیم انجدانی (درگذشته 1322ه .ق) از جمله استادان اوست. وی نیز در سامرا محضر میرزای شیرازی را درک کرد و رفته رفته بهعنوان عالمی عابد، زاهد و متدین، مورد اعتماد عالمان اراک، از جمله آیات و حجج اسلام سیدحسن عراقی، سید نورالدین عراقی، آخوند ملامحمد کبیر (پدر آقا ضیاء الدین عراقی) و حاج شیخعبدالکریم حائری بود.

میرزا آقا وقتی به عتبات عراق مشرف شد، در حرم سیدالشهدا که دعا مستجاب است، سه دعا کرد. اول اینکه چون از شغل دیوانی و وابستگی به دستگاه قاجار راضی نبود، خداوند شغل مناسبی به وی بدهد؛ دوم موضوع


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، که متن آن در آرشیو بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی موجود است.

ص: 24

ازدواج او انجام گیرد و سوم آنکه پس از مرگ در یکی از مکان های زیارتی به خاک سپرده شود که هر سه اجابت شد. پس از بازگشت، هنر نقاشی به او الهام شد و ذوقش در این بُعد هنری شکوفا گشت و با دختری از خانواده قائم مقام فراهانی وصلت کرد و پس از درگذشت، پیکرش در قم، در کنار بارگاه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در قبرستان نو، به خاک سپرده شد. میرزا آقا آن چنان در نقاشی مهارت به دست آورد که به میرزا آقا نقاش، معروف شد. همچنین چون بخش های ادبیات و صرف و نحو درس های حوزوی را فرا گرفته بود، به آسانی می توانست از منابع دینی و علمی به زبان عربی استفاده کند. همچنین کتابخانه مفصلی برای خود آماده کرد و تصمیم گرفت به کسوت اهل علم و روحانیت درآید. ازاین رو، رابط میان عالمان و مشاهیر اراک با برخی کارگزاران دولتی و نمایندگان کشورهای خارجی شد که در اراک دفتر داشتند.حاج میرزا آقا به موازات تلاش های علمی و فکری، در عبادت، تزکیه درون و حالات معنوی نیز به درجات و مقاماتی دست یافت و اهل علم و معرفت، او را عابدی وارسته و زاهدی عالی مقام می شناختند. حاج میرزا احمد شیرازی به آیت الله اراکی گفته بود که یکی از سه نعمتی که خداوند به تو اعطا کرده است، پدرت است که اینگونه با اعمال و کردارش و اخلاص و پاکی خویش، اعتماد علما را به خود جلب کرده است. فرزند آیتالله اراکی، مرحوم مصلحی گفته بود که آقا می فرمودند: شما خیر کثیری را از دست دادید که این مرد بزرگ (حاج میرزا آقا) را درک نکردید؛ مردی باکفایت، پارسا و باکیاست که مورد اطمینان جامعه روحانیت اراک بود.(1) درباره زیرکی و فراست او نقل کرده اند که دولت انگلستان در اراک


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص92-99.

ص: 25

کنسولگری داشت. یک بار که کنسول بریتانیا می خواست با مرحوم حاج آقا محسن اراکی دیدار داشته باشد، بستگان ایشان در این فکر بودند که اگر کنسول بخواهد روی صندلی بنشیند و آقا روی زمین، نوعی اهانت به مرحوم حاج آقا محسن به شمار می آید. کنسول هم عادت به نشستن روی زمین نداشت. حاج میرزا آقا ترتیبی داد که تختی مهیا شود و کنسول و آقا روی آن بنشینند. در نتیجه تدبیر حاج میرزا آقا، این نگرانی برطرف و مشکل حل شد. حاج میرزا آقا در فراهان مقداری املاک زراعتی و باغ داشت و زندگی وی از این راه تأمین می شد. بنابراین در مواقعی که از هنر نقاشی خود هم استفاده نمی کرد، نیاز به مشاغل دیگر نداشت. به همین دلیل با فراغت و آرامش خاطر به عبادت، تهجد، مطالعه در آثار علما و انجام امور خیریه می پرداخت. با توجه به اینکه میرزا آقا اشتیاق فراوانی به کتاب داشت، به برخی کتاب فروشان دوره گرد سفارش کرده بود هر کتاب تازه ای می آورند، به وی ارائه دهند تا اگر موردپسند باشد، برای کتابخانه خود تهیه کند. روزی ایشان سرگرم گرفتن روزنه های در ها و پنجره ها برای در امان ماندن از سرمای زمستان بود که کتاب تازه ای برایش آوردند. از کار خویش دست کشید و به کتاب که مجموعه ورام (از ورام ابن ابی فراس) پرداخت؛ همین که آن را گشود، روایتی توجه وی را به خود جلب کرد که مضمونش این بود: همان گونه که قبل از فرا رسیدن زمستان به فکر این فصل هستید، قبل از فرا رسیدن مرگ به فکر این مسافرت باشید. همین اتفاق در روح و روان میرزا آقا تحول شگفتی به وجود آورد و فضای خانواده و محیط تربیتی فرزندانش را تحت تأثیر قرار داد. ایشان به دلیل برخورداری از هنر خوش نویسی به استنساخ برخی آثار مورد علاقه خویش می پرداخت. یکی از این کتاب ها

ص: 26

مجمع المعارف و مخزن العوارف نام داشت که از تألیفات ملامحمد شفیع فرزند محمدصالح است و مطالب و مواعظ آموزنده ای درباره عالم برزخ و قیامت و مواقف آن دارد. او این کتاب را با خط نسخ و نستعلیق زیبا در سال 1306ه .ق استنساخ کرد و در خاتمه اش نوشت:

به فرزندان خود وصیت می کنم این کتاب مستطاب را به دست هر نااهلی ندهید. هر کس از مؤمنین و اهل صلاح که رغبت در مطالعه آن نماید، حق منع ندارید و خودتان هم اگر رضایت و خشنودی مرا منظور دارید، از خواندن این رساله شریفه کوتاهی نمی کنید که خیر دنیا و آخرت را درک خواهید کرد. ای فرزندان مکرر شما را در نشست و برخاست با جهال و گمراهان منع کردم و گفتم:

هم نشین تو از تو به باید

تا تو را عقل و دانش افزاید

باز وصیت می کنم که بر خودتان ستم نکنید. پیوسته در محضر علما و خوبان رفت و آمد کنید و از مطالعه کتب احادیث و اخبار ائمه اطهار علیهم السلام دریغ نکنید که این هر دو، دل را زنده می کند.(1)

آیت الله العظمی شیخمحمدعلی اراکی رحمه الله نقل کرده است:

پدرم وقتی به کربلای معلی مشرف گردید، بر حسب اتفاق مشاهده کرد ضریح مطهر را برداشته و درب سرداب باز است و یکی از اهل علم کاسه ای از تربت مرقد مقدس امام حسین علیه السلام برداشته و دارد از سرداب بالا می آید. مرحوم والدم به وی گفته بود: آیا امکان دارد قدری از این تربت به من هم بدهید. او هم پذیرفته بود و مقداری از تربت قبر مطهر را به ایشان داده بود. آیت الله اراکی می فرمود: بعد از پنجاه سال وقتی در محلی که تربت حضرت سیدالشهدا در آنجا بود، باز می گردید، رایحه عطر آن به مشام ما می رسید.


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 102 و 103، به نقل از: مقدمه و خاتمه کتاب مجمع المعارف و مخزن العوارف (نسخه خطی به قلم احمد بن فتح الله).

ص: 27

یکی از همسایگان ما که با وی، هم مباحثه بودیم، دچار کسالتی شد که به حال احتضار درآمد، به نحوی که وقتی به عیادتش رفتم مرا نشناخت. مقداری از آن تربت به وی دادم که به عنایت حضرت امام حسین علیه السلام حالش رو به بهبودی رفت و سلامتی خویش را باز یافت.(1)

میرزا نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اشتیاق و ارادت ویژه ای داشت و در ناگواری ها و مشکلات، مدام به آن وجودهای پاک و مقدس متوسل میشد. وی نیمی از دارایی های خویش را برای برپایی مجالس سوگواری خامس آل عبا علیهم السلام اختصاص می داد و در مجلس روضه خوانی حالات خوبی داشت و در تمام مدت مراسم سوگواری حضرت امام حسین علیه السلام می ایستاد و حاضر نبود روی زمین بنشیند. توکل او شگفت انگیز بود. در زمان پهلوی اول، بر اثر فشارهای سیاسی رضاخان، به روحانیت هجوم می آوردند و به افراد معمم سخت گیری می کردند و جواز عمامه می خواستند. در آن دوره، ایشان را که سال خورده بود، چندین بار به شهربانی اراک احضار کردند، اما رئیس شهربانی با دیدن چهره نورانی ایشان و سن بالای میرزا، شرمسار می شد و میرزا از در دیگر بیرون می رفت.

وقتی آیت الله اراکی متوجه شد برخی مأموران رژیم پهلوی در این باره برای مرحوم والدش اسباب زحمت فراهم می کنند، از طریق مرحوم شیخعبدالکریم حائری جواز عمامه ای برای میرزا آقا دریافت می دارد. وقتی آن مجوز را به وی می دهند، به جای تشکر، قدری آزرده می شود و می گوید: می خواهید در توکل من خدشه ای به وجود آورید؟ من درباره این فرمانروای ستمگر به قرآن مراجعه کردم. این آیه آمد: «اِنَّهُ لَیسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَی الّذینَ


1- سید محسن خرازی، روزنه هایی از عالم غیب، صص 135 و 136.

ص: 28

آمَنُوا وَ عَلی رَبَّهم یتَوکلُونَ،(1) اِنّما سُلطانُهُ عَلَی الّذینَ یتَوَّلونَهُ وَ الّذینَ هُم به مُشرِکُونَ؛ (شیطان) را بر کسانی که ایمان آورده اند و بر خدا توکل می کنند، سلطه ای نمی باشد. تسلط او تنها بر کسانی است که دوستش می دارند و به خدا شرک می ورزند».

میرزا آقا بر شب زنده داری، نیایش های شبانه و مناجات های سحرگاهان اهتمام خاصی داشت. او از ذوق ادبی و شعری نیز برخوردار بود، اما این توان را در جهت مکارم اخلاقی و حمایت از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام به کار گرفت. یک رباعی از وی به یادگار مانده که مدت ها مداحان در طلیعه مداحی های خود از آن بهره می گرفتند. این رباعی با الهام از حدیث «من کان لله کان الله له» و نیز حدیث «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیث ما دار»(2) و با توجه به اینکه نام مبارک حضرت علی علیه السلام با حساب حروف ابجد همانند نمک 110 است، سروده شده است:

شاها تو مع اللهی و الله معک

حبّ تو به ایمان و به کفر است محک

چون نام تو و نمک یکی شد به عدد

حق را نشناخت آن که نشناخت نمک(3)

از جُنگی است که افزون بر مطالب پراکنده علمی، کلامی و ادبی، نمونه هایی از اشعار میرزا محمدتقی شیرازی و نامه هایی را که خودش به میرزای شیرازی مجدد نوشته، در آن آمده بود. این مجموعه که به خط میرزا آقا بود، متأسفانه گم شد. میرزا آقا که افزون بر مقامات علمی و عبادی از امکانات مالی بهره ای خوب داشت، منزلش پناهگاه عالمان و بزرگان بود و


1- نحل: 99 و 100.
2- اخطب خوارزمی، المناقب، ص223.
3- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج2، صص 322 _ 325؛ یادنامه آیت الله العظمی اراکی، صص 105 _ 108؛ روزنه هایی از عالم غیب، ص205.

ص: 29

همیشه از آنان پذیرایی میکرد.(1)

آیت الله العظمی اراکی در وصف پدرش گفته است:

... پدرم یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی به بنده و دست پرورده مرحوم ملامحمدابراهیم انجدانی و شیخ اصفهانی بود. مرحوم انجدانی از زاهدان عصر خود و مورد علاقه خاص مرحوم شیخعبدالکریم حائری بوده است. پدرم می گفت آخوند انجدانی مکرراً به من می فرمود که تو ستون مسجد ما هستی، یعنی هر وقت که آخوند به مسجد می رفت پدرم را در مسجد در حال قیام و نماز می دیده است. پدرم نمونه بارزی از مصادیق این آیه بود: «اَمّنْ هُوَ قانِت آناء اللّیل ساجداً و قائماً فانما یحْذرُ الاخره».(2)

کسی که شب را به طاعت خدا به سجود و قیام می پردازد و از عذاب آخرت خوفناک و به رحمت الهی امیدوار است. همچنان که مرحوم حاج احمد شیرازی نیز فرمودند پدرم یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی به بنده است.(3)

آیت الله العظمی سید رضا بهاءالدینی می گوید: پدر ایشان (آیت الله اراکی) در مدرسه خان (قم) برنامه داشت. با پدرشان به فیضیه می آمدند. میرزا آقا به وجود آقای اراکی مبتهج بود. نمی توان حساب کرد که چقدر شادمان بود. با هم راه می آمدند.(4) آیت الله مصلحی (فرزند آیت الله اراکی) گفته است: «نیازهای اقتصادی ایشان به وسیله پدر که دارای مقداری ملک و زراعت در فراهان بود، تأمین می شد، بهطوری که هیچ گونه اندیشه معیشت را نداشت و با خیال فارغ به تحصیل ادامه می داد و موفقیت خود را رهین خدمات پدر


1- دیدار با ابرار، ج82، صص 23 و 24.
2- زمر: 9.
3- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، 17/9/1362؛ ص19، ناصرالدین انصاری قمی، اختران فضیلت، ص73؛ «در سوگ مهر»، مجله بصائر، سال دوم، آذر و دی 1374، ش14 و 15، ص45.
4- سلوک معنوی (گفتارها و مصاحبه هایی از آیت الله بهاءالدینی)، تدوین: اکبر اسدی، ص116.

ص: 30

خود می دانست».(1)

سرانجام این روحانی پارسا در سال 1354ه .ق برابر با 1314 خورشیدی در 99 سالگی از دار غرور به سرای سرور شتافت و پیکرش در قبرستان نو قم، در حوالی مقبره ملاکاظم (حافظ قرآن) به خاک سپرده شد.(2)

بنا به نوشته های آیت الله سید محسن خرازی، آیت الله العظمی شیخمحمدعلی اراکی فرموده اند است:

یکی از بستگانم به نام حاج غلام حسین که از بزرگان شاگردان مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی بود، برایم نقل کرد مرحوم پدرم به ایشان گفته بود فلان شب نزد من بیا. وی در شب موعود خدمت پدرم می رسد که مرحوم والد به ایشان می گوید انگشتر پنج تن و تسبیح تربت را در اختیار من قرار بده، سپس خوابیده و مدتی بعد از جای خود برخاسته و در حالت ایستاده سلام می دهد و مجدداً بر بستر خود آرام گرفته و جان به جان آفرین تسلیم می کند.(3)

مادر

مادر

پدر آیت الله اراکی، حاج میرزا آقا، با دختری از خاندان قائم مقام فراهانی ازدواج کرد که فرزند سید عقیل باشد. این بانو علویه آغابیگم جان خانم نام داشت. همسر اول حاج میرزا آقا از دنیا رفته بود و میرزا وی را بهعنوان همسر دوم برگزید. محصول این ازدواج، یک پسر به نام شیخمحمدعلی اراکی و دختری به نام خدیجه بود.(4) بنابراین آیت الله اراکی از طریق مادر از سادات است و به کسانی که از طریق والده، نسب به خاندان عترت و طهارت می برند، شریف


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص621.
2- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج2، ص334.
3- روزنه هایی از عالم غیب، ص205؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص106.
4- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص108 و 109.

ص: 31

می گویند. به همین دلیل ایشان در خاتمه کتاب بیع، خود را محمدعلی الشریف معرفی کرده(1) و در شجره نامه ای که به خط ایشان در تاریخ 1333ه .ق به یادگار مانده، آیت الله اراکی نسب خویش را از طریق این علویه خانم به حضرت امام سجاد علیه السلام رسانیده است:

محمدعلی فرزند علویه آغابیگم جان خانم دختر سید عقیل، فرزند سید تقی فرزند میرزا شفیع فرزند میرزا سید طاهر فرزند میرزا مسعود فرزند سید حسن زینتی فرزند میرزا زمان فرزند میر لطف الله فرزند میرشمس الدین فرزند محمد سیدحسن فرزند سید شرف الدین حسین فرزند میرلطف الله فرزند تاج الدین فرزند سیدحسن واقف (مدفون در روستای افوشته نطنز) فرزند میر شرف حسین فرزند سید مرتضی اعظم فرزند ابومحمد فرزند میر ابوالفضل فرزند میر اسماعیل فرزند میر ابوطالب فرزند سید محمد فرزند سید حسین فرزند علی فرزند عمرو بن حسن الافطس فرزند امامزاده علی اصغر فرزند حضرت امام زین العابدین. بارگاه جد چهاردهم آیت الله اراکی در توابع شهرستان نطنز (جزو استان اصفهان) زیارتگاه مردم می باشد، وی به سید حسن واقف مشهور و معروف می باشد.(2)

سید حسن حسینی معروف به سید واقف در سال 786ه .ق در افوشته نطنز به دنیا آمد. پدرش شرف الدین حسین بن ابومحمد نام داشت و این فرزندش ملقب به تاج الدین شد که به دلیل چشم پوشی از دل بستگی های دنیوی و مصرف دارایی های خود در راه خدا و خدمات خیرخواهانه، اهالی او را به نام سید واقف می شناختند. پدرش از بزرگان عرفا و افراد سرشناس نطنز به شمار می رفت که در ترویج مذهب تشیع کوشید و سرانجام در این راه به شهادت رسید. سید حسن به سفارش پدر به مکتب عالم ربانی شیخ


1- محمدعلی اراکی، کتاب بیع، ج2، ص403.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 108 و 109.

ص: 32

علی نطنزی رفت و دانش های آن زمان، به ویژه مباحث عرفانی را در مکتب او آموخت و چون مراتب زهد، پارسایی و دین داری وی به کمال رسید، به جرگه عارفان والا پیوست و دارایی خود را برای امور خیریه وقف کرد. وی با حفلا خاتون دختر احمد ساعد که از کارگزاران وقت در دستگاه تیموریان بود، ازدواج کرد و از او صاحب فرزندی به نام حسین ملقب به شرف الدین شد. شرف الدین حسین، سه پسر به نام های اسماعیل، محمد و نورالله داشته است. از آنجا که تا پایان قرن هشتم هجری، بیشتر مردم نطنز پیرو مذهب شافعی بودند، خاندان سید واقف پنهان و آشکار به تبلیغ مذهب اهل بیت پرداختند و با وجود آزارها و فشارهایی که در این راه دیدند، از فعالیت های ارشادی و روشنگری های خود دست برنداشتند. سرانجام سید واقف پس از 82 سال زندگی، به سال 868ه .ق دیده از جهان فرو بست و در آرامگاهی که حدود چهل سالگی برای خود فراهم کرده بود، به خاک سپرده شد. در این بارگاه افزون بر وی، همسر و برخی افراد دودمانش مدفون هستند. بر فراز مزارش گنبدی سبزرنگ برافراشته شده و در کناره جنوبی غربی افوشته بر روی تپه ای که اطرافش را قلعه باغیاد محصور کرده، واقع شده است. از سید واقف آثاری چون مسجد جامع افوشته، درهای منبت کاری آن، شربت خانه و حمام بر جا مانده که گنجینه بی نظیری را تشکیل می دهد. وقف نامه سال 858ه .ق وی نیز از سندهای کهن و ارزش مند است و متن آن حقایق جالب تاریخی و اجتماعی را روشن می کند.(1)

آیت الله اراکی در گفت وگویی گفته است:

مادرم از اولاد سید حسن واقف بود که هم اکنون در اطراف نطنز زیارتگاهی


1- سید حسین اعظم واقفی، میراث فرهنگی نطنز، ج 2، صص 58 _ 60.

ص: 33

بسیار مجلل دارد و در آن نواحی امامزاده ای بسیار معتبر و مورد احترام به شمار می آید و مردم می گویند سید حسن از اولاد امام ]سجاد[ است و نام پدر مادرم سید عقیل بوده است.

در ادامه آیت الله اراکی از شجاعت و شهامت سید عقیل، با ذکر خاطراتی، سخن گفته است.(1)

آیت الله مصلحی (فرزند آیت الله اراکی) می گوید:

مادر ایشان علویه بوده و از سادات امام جمعه نطنز، به نام آغابیگم فرزند سید عقیل، از اولاد سید حسن واقف که نسب او به امام زین العابدین می رسد و در مزار فرار او معروف ]است[ و گنبد و بارگاه دارد و معروف است که سید حسن با یکی از بزرگان هند (از طایفه گورکانیان و تیموریان) وصلت کرده است.(2)

شکوفه ای باشکوه

شکوفه ای باشکوه

سال 1312ه .ق فرا رسیده است. ناصرالدین شاه قاجار آخرین سال های حکومت خود را سپری می کند. این ایام برای عالمان و روحانیان با تلخی و مرارت همراه است؛ چرا که قاجارها افراد کاردان را کنار نهاده یا کشته اند. شاه مستبد امتیازهای بسیاری را به بیگانگان واگذار می کند و ایران را دچار وابستگی های سیاسی و اقتصادی می سازد. این وضع، استقلال ایران را به مخاطره افکنده و اقشار گوناگون را تحت فشارهای سختی قرار داده است. یکی از امتیازهایی که به فرهنگ و ارزش های دینی ایرانیان آسیب می رساند، امتیاز تنباکو بود که به موجب آن شرکت رژی، صاحب حق انحصاری تنباکوی ایران و حتی نظارت در زراعت آن شناخته شد. میرزای شیرازی که به پی آمدهای این قرارداد


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، ص19.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 620 و 621.

ص: 34

ننگین و اسارت آور پی برده بود، فتوای تحریم تنباکو را صادر کرد و عالمان بزرگ ایران از جمله میرزا محمدحسن آشتیانی، روحانی بلندپایه تهران، به حمایت از آن برخاستند. بر اثر این حرکت، بازار تهران و تبریز بسته و تعطیل عمومی اعلام شد. سرانجام شاه و امین السلطان از بیم انقلاب مردم و اعلان جهاد عالمان، این امتیازنامه را در 16 جمادی الاول 1309 لغو کردند و شرکت رژی، بساط خود را از ایران برچید.(1) پیروزی این جنبش برای میرزا آقا فراهانی، افتخارآفرین و نویدبخش بود.

چند ماهی بود که از سامرا خبرهای ناگواری به او می رسید؛ استاد وی، میرزای شیرازی به بیماری سل دچار شده بود و این کسالت هر لحظه افزایش می یافت و او را دچار آسیب های جدی در دستگاه تنفس و قلب و عروق می کرد.(2)

پایان ماه جمادی الثانی سال 1312ه .ق است و پاییز سال 1274 خورشیدی به پایان خود نزدیک شده است. در خانه عالم بزرگوار میرزا آقا فراهانی خبرهایی است؛ خانه ای که شکوفه های ایمان و پارسایی در آن، هر بامداد و شامگاه غنچه های خود را می گشودند و نور معنویت سال ها به این خانه حرارت و فروغ می بخشید، اکنون تلألؤ خاصی داشت. صدای تلاوت روح نواز قرآنکریم از یکی از اتاق ها به گوش می رسید؛ صوتی که جان ها را در فصل خزان، بهاری می ساخت. حاج میرزا آقا وضو ساخت تا خود را به مسجد برساند و نماز مغرب و عشا را به جماعت برگزار کند. روح تشنه اش، خسته از کالبدی که برایش به زندان می مانست، فارغ از امور دنیایی و فناپذیر، در آن فضای ملکوتی سرشار از معنویت می شد. آن شب نماز را که به پایان رساند،


1- محمدجواد مشکور، تاریخ ایران زمین، صص 357 و 358.
2- سید محمود مدنی بجستانی، میرزای شیرازی احیاگر قدرت فتوا، ص146.

ص: 35

دیگر در مسجد نماند؛ به خانه آمد و در گوشه ای از کتابخانه اش نشست و برای همسرش دعا کرد که زمان وضع حملش نزدیک بود. در همان زمان از خداوند خواست به او فرزندی سالم و صالح و شیفته فضایل و مکارم عنایت کند. بانو آغا بیگم جان هم در هجوم دردها، ذکرهایی را زیر لب زمزمه می کرد و از نگرانی های خود می کاست. خورشید 24 جمادی الثانی طلوع کرد، درحالی که پسر میرزا آقا دیده به جهان گشود.(1) اطرافیان همسر، خبر نورسیده را به پدر نوزاد دادند و شادباش گفتند. پس از مدتی آن نوباوه را در پارچه ای سفید گذاشتند و نزد پدر آوردند. آن عالم عابد، وقتی کودک خود را دید، خدای را سپاس گفت و با شادمانی وی را در آغوش گرفت و بوسه های محبت را نثارش کرد. بعد زمزمه توحید و صوت فرح زای اذان و اقامه را با گوش وی آشنا ساخت. کودک را محمدعلی نامیدند و چون در سلطان آباد عجم یا عراق عجم یا اراک به دنیا آمده بود، پسوند عراقی و اراکی در نامش دیده می شد و از آنجا که گروهی از خاندانش با نام مصلحی معروف بودند، این فامیل نیز دنبال اسمش اضافه شد. امام خمینی نیز بعدها عنوان شیخ الفقها را برای او برگزید.


1- دیدار با ابرار، ج82، ص26.

ص: 36

محمدعلی، جوانه ای بود روییده بر شاخه سار تباری که در عرصه های علمی، فکری و فرهنگی درخت تناوری را تشکیل داده بودند. او در محیطی پاک و آغشته به صفای معنوی و سرشار از عواطف پدر و مادری نیکوسرشت بالید و رشد کرد و از کودکی با طهارت روح و کرامت های اخلاقی خو گرفت.(1)

محمدعلی از دوران کودکی همواره به فرا گرفتن، خواندن و نوشتن علاقه نشان می داد و گاهی شوق دانش اندوزی را با همان زبان کودکانه خطاب به پدرش ابراز می داشت. آیت الله اراکی درباره گرایش های دوران کودکی گفته است:

از همان اوان کودکی و با سنی کم، شوقی عجیب به کتاب و نوشتن داشتم. یادم می آید یک جزوه کتابی شامل سوره حمد در منزل داشتیم و من در حالی که چیزی از خواندن و نوشتن نمی دانستم و نمی فهمیدم مرتب این کتاب را در دست می گرفتم و ورق می زدم و برای خودم چیزهایی می خواندم.(2)

او با وجود این شوق شگفت، تا یازده سالگی نتوانست تحصیل کند تا اینکه عنایت الهی شامل حالش شد و طریق تحصیل علم را فرا رویش گشود.

محل نشو و نمای آیت الله اراکی، محله عباس آباد اراک (خیابان عباس آباد) بود که اکنون به خیابان شهید بهشتی موسوم است. در این محله، خانه ای در کنار بارگاه امامزاده ای قرار دارد که ایشان در آن، دوران کودکی و نوجوانی را سپری کرده اند.

شهر نوبنیاد اراک دارای هفت محله بود. در نواحی جنوبی، عباس، نامی برای اولین بار در محاذی کوچه حاج میرزا شمس الدین فعلی قهوه خانه ای ساخت. بعدها در اطراف این قهوهخانه، بناهای جدیدی پدید آمد که به عباس آباد معروف شد و گاهی به نام خوانساری هم خوانده می شود.(3)


1- ناصرالدین انصاری، «شیخ الفقها و المجتهدین آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی»، مجله مسجد، سال سوم، آذر و دی 1373، ش 17، صص97 و 96؛ سعید عباس زاده، شیخ عبدالکریم حائری، نگهبان بیدار، صص 84 و 85.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، ص19.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص99.

ص: 37

فصل دوم: دانش اندوزی

اشاره

فصل دوم: دانش اندوزی

زیر فصل ها

شراره های شوق

در محضر فرزانه ای عالی قدر

جرعه نوشی از چشمه حکمت و عرفان

کسب فیض از قله فقاهت

در بوستان فضل و فضیلت

مباحثه با دانشوری زاهد

مصاحبت با مدرسی وارسته و مبارز

مهاجرت به قم

ملاقات با مردی از ملکوت

ص: 38

ص: 39

شراره های شوق

شراره های شوق

آیت الله اراکی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی در پنج سالگی به مکتب رفت و تحت تربیت برادرش آیت الله حاج آقا صابر اراکی، مقدمات خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن را آموخت. حاج صابر در عبادت و تقوا مقامی والا داشت و هنگام خواندن قرآن، آن چنان دل و ذهنش دگرگون می گشت که اشک می ریخت.(1)

آیت الله مصلحی نقل کرده است

مرحوم والد الفبا و قرائت قرآن و عم جزء و غیره را نزد حاجی آقا صابر که پیرمردی نورانی بود، آموخت. این مرد خدا از کوهرود به اراک می آمد. درباره معرفت و ایمان وی گفته اند قرآن کوچکی همراه خود می آورد و از روی آن با جاذبه ای ویژه قرائت می کرد و هنگام تلاوت قرآن قطرات اشک از محاسن او به دامنش سرازیر می گشت.(2)

آیت الله مصلحی به نقل از آیت الله اراکی گفته است:

ایشان می فرمودند قبل از اینکه پدرم (حاج میرزا آقا احمد فراهانی) به مکه مکرمه مشرف گردد، من در کوچه ها مشغول بازی بودم و حتی تا یازده سالگی سواد کافی نداشتم. در سال 1234ه .ق والدم روانه سفر عبادی _


1- ناصرالدین انصاری قمی، اختران فقاهت، با تعلیقات آیت الله العظمی شبیری زنجانی، ج 2، ص1169.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص622.

ص: 40

سیاسی حج شد و چون در آن ایام این گونه مسافرت ها حدود نه ماه طول می کشید، شوهر خواهرم عماد الذاکرین که مرد فاضلی بود و خط بسیار زیبایی داشت، به منظور جبران خدماتی که پدرم درباره ایشان انجام داده بود، همت ورزید که مرا درس و مشق یاد بدهد و مرا تربیت نماید. لذا در این مدت خواندن و نوشتن را تکمیل نمودم. مرحوم عمادالذاکرین می گفت: شما باید گلستان سعدی را با خط خود استنساخ کنید. سطر اول را ایشان نوشت و بقیه اش را تا آخر من نوشتم و بعد کتاب را صحافی کردند. چون پدرم از سفر حج آمد، درحالی که من دوازده ساله بودم، گلستان سعدی را خدمت ایشان آوردم. پرسید این چیست. آقای عمادالذاکرین گفت شما آن را بگشایید. گشودند و مشاهده کردند به خط زیبایی نوشته شده است و چون در صفحه آخر دقیق گردید، دید نوشته شده بود: محمدعلی بن احمد. با شگفتی پرسید محمدعلی شما این را نوشته اید؟ چگونه موفق شدید آن را بنویسید؟ این کتاب در کتابخانه آیت الله اراکی نگاهداری می شد و گویا به طبع هم رسید.(1)

آیت الله اراکی در گفت وگویی گفته است:

شوهر همشیره ای داشتم به نام آقای عمادی. ایشان مرا در یازده یا دوازده سالگی به درس و تحصیل علوم الهی واداشت. شوق عجیبی به کتاب داشتم. یادم می آید پدرم یک پنج حمد که کتابی بود در اختیارم گذاشت و من درحالی که چیزی از خواندن و نوشتن نمی دانستم و نمی فهمیدم، این کتاب را ورق می زدم و برای خودم چیزهایی می خواندم. این آقای عمادی که خود یکی از نعمت های بزرگ الهی برای من بود، مرا دلالت فرمود به مرحوم حاج شیخجعفر شیثی که از اوتاد خاص بود و دروس صمدیه، سیوطی، معالم، رسایل و مکاسب را تدریس می فرمودند و ادیب کاملی از هر جهت بود.(2)


1- مصاحبه با آیت الله مصلحی، روزنامه رسالت، 10/9/1373، ش2578، ص4؛ سید نعمت الله حسینی، مردان علم در میدان عمل، ج5، صص 85 و 86.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، صص 19 و 20.

ص: 41

آیت الله آقا شیخجعفر شیثی از عالمان فاضل و پرهیزکار و تربیت یافته مکتب آیت الله حاج شیخعبدالکریم حائری بود. مرحوم حائری بار اول، یعنی از سال 1316 تا 1324ه .ق که در اراک به مدت هشت سال مشغول تدریس بود، مرحوم شیثی از محضرش بهره بُرد و در جلسات درسی خود آن چنان استاد خود را ستود که آیت الله اراکی را شیفته او کرد. در اثبات کمالات علمی و اخلاقی این روحانی وارسته همین بس که آیت الله اراکی درباره اش گفته است:

من نزد مرحوم شیخ، رسایل و مکاسب را خوانده ام. او در تقوا و ورع شخص بی نظیری است. او در مدرسه سپهداری تدریس، و تأکید می کرد در اوایل که شاگردان دروس ابتدایی را می خوانند، باید به رساله عملیه فارسی مراجعه کنند و تا درس های متوسطه حوزه را نخوانده اند، مجاز نخواهند بود به رساله های عربی رجوع نمایند.(1)

آیت الله اراکی مشتاقانه ادبیات و بخش هایی از درس های حوزه را نزد وی آموخت و تا پایان حیات استاد، از محضرش بهره می برد و هرگاه یادی از شیخجعفر می کرد، او را با اوصافی نظیر ادیب کامل می ستود.(2)

مرحوم اراکی در جایی از این استادش با عنوان ادیب کامل، عالم عامل و انسان پرهیزگار یاد کرده و افزوده است: «او پرورش یافته مکتب حاج شیخعبدالکریم حائری می باشد. خیلی پاکیزه و خوب درس می داد. محصلین در سطوح مختلف از صبح تا غروب در مدرسه سپهداری نزدش می آمدند و کمال استفاده را از وی می نمودند».(3)


1- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج 2، صص 331 و 332.
2- مجله حضور، ش5 و6، تابستان 1371، صص 37 و 38.
3- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، موجود در آرشیو بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران.

ص: 42

به گفته آیت الله مصلحی، مرحوم والدشان آیت الله اراکی تحصیلات مقدماتی، صرف و نحو، شرح لمعه، مکاسب و کفایه را خدمت شیخجعفر خوانده است.(1)

شیخعباس ادریس آبادی، معروف به آقا عباس مدرس مشیدی، فرزند حاج شیرعلی از مردم ادریس (شهرستان شازند کنونی) بود. این روحانی فاضل در مدرسه آقا ضیاء الدین اراکی تدریس می کرد و بسیاری از فضلای این شهرستان در محضرش زانوی ادب بر زمین زده و گوش به تقدیرات او داده اند. روی میز کوچکش از تبصره علامه تا مکاسب و فرائد (رسایل) شیخانصاری چیده شده بود و با لحن خاص خودش نسبت به شاگردان مهربانی می کرد و انس می گرفت. سطوح را به خوبی تدریس می کرد. برخی شرح حال نگاران گفته اند او از تربیت یافتگان جهانگیرخان قشقایی و آخوند کاشی است. امام خمینی شرح لمعه را نزد ایشان خوانده و آیت الله اراکی نیز در سطح حوزه از محضرش بهره برده است.(2)

در محضر فرزانه ای عالی قدر

در محضر فرزانه ای عالی قدر

آیت الله اراکی پس از به پایان رسانیدن دوره سطح به درس خارج سلطان العلما عراقی حاضر شد و بخش هایی از خارج فقه و اصول و نیز شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را در محضرش فرا گرفت و تقریراتی از درس او را نگاشت. آیت الله اراکی می گوید: بعد از ایشان (حاج شیخجعفر شیثی)، آقای سلطان العلما وارد اراک شدند. آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی درباره او فرموده بود: «او نور چشم من و قوت بازوی من است.» لذا پیش


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص622.
2- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج 2، صص 248 و 249؛ رضا استادی، گروهی از دانشمندان شیعه، ص468.

ص: 43

خودم گفتم کسی را که حاج محمدتقی شیرازی این چنین درباره اش بگوید، باید از فرشتگان باشد. با این وصف به گرد این استادم مثل پروانه ای پر می زدم؛ چرا که ایشان را دوست می داشتم و از حضورشان فیض می بردم.(1)

شیخمحمد سلطان العلما در سال 1296ه .ق در شهر اراک دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی و مقداری از سطوح فقه و اصول را در زادگاه خویش فرا گرفت، سپس به عتبات عراق رفت و در حوزه درسی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی صاحب کفایة الاصول و میرزا محمدتقی شیرازی خارج فقه و اصول را آموخت. بعد از پایان تحصیلات و رسیدن به مقام اجتهاد، به اراک بازگشت و به تدریس، تألیف و فعالیت های ارشادی روی آورد. مهم ترین تلاش خالصانه علمی او تألیف یک دوره اصول فقه با عنوان حاشیه بر کفایه است که در سال های 1370 تا 1378ه .ق هفت مجلد آن در اراک چاپ شده است. حاشیه بر حواشی آخوند خراسانی بر رساله اصالة الصحه رسایل شیخ انصاری، شرح منظومه سبزواری و چند تألیف دیگر در علوم مختلف اسلامی، از آثار وی است.(2) حاج شیخمحمد سلطان العلما در مسجد اکبر واقع در محله محسنی اراک ضمن اقامه نماز جماعت، جلسات تفسیر قرآن برگزار می کرد که چندین سال پی در پی، ادامه داشت و بسیاری از طلاب فاضل در این درس های تفسیری شرکت می کردند و بهره های شایان توجهی می بردند.(3) به گفته سید رضا صدر، مرحوم سلطان العلما در حاشیه مفصل خود بر منظومه سبزواری، طی مباحث دقیق، نکات فلسفی و حکمی را ارزیابی، در مواردی دیدگاه های حاج ملاهادی سبزواری را نقد کرده بود. سلطان العلما در مدرسه حاج محمد ابراهیم اراک، معقول و منقول تدریس


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، ص20.
2- حسن مرسلوند، زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، ج 1، ص112.
3- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج 2، ص50.

ص: 44

می کرد.(1) او طی نیم قرن فعالیت های آموزشی و علمی، موفق شد شاگردان بسیاری تربیت کند که بیشتر آنان جزو مفاخر معاصر به شمار می آیند.

سرانجام این مجتهد وارسته در 21 رمضان سال 1382ه .ق دار فانی را وداع گفت و پیکرش پس از تشییعی باشکوه در قبرستان اراک به خاک سپرده شد.(2) به مناسبت درگذشت او ده ها مجلس یادبود در مسجدهای اراک برگزار شد و عالمان و واعظان طی سخنانی مقام علمی و فکری او را ستودند.(3)

جرعه نوشی از چشمه حکمت و عرفان

جرعه نوشی از چشمه حکمت و عرفان

آیت الله اراکی ارادت و علاقه شدیدی به عارف مجاهد آیت الله آقا نورالدین عراقی (اراکی)(4) داشت و مدتی در درس ایشان حضور یافت . ایشان در گفته ها و نوشته های خود، هر کجا که از این استادش یاد کرده، مقام علمی و معنوی او را ستوده است. این علاقه و اشتیاق آیت الله اراکی به آقا نورالدین در مقدمه ای که بر تفسیرالقران و العقل ایشان نگاشته، نمایان است. او در این دیباچه استادش را چنین معرفی میکند: «آقا نورالدین، فقیهی اهل تتبع، اصولی دقیق، عارف متکلم و مرجعی صاحب، نتوانست که ریاست امور شرعی را عهده دار است».

در معرفی تفسیر وی نیز می نویسد:

تفسیر عالم عارف و مجاهد بزرگوار، مرحوم آیت الله سید نورالدین حسینی عراقی با سبکی نوین می درخشد؛ [زیرا] حاوی نکات دقیق علمی و اشارات و تنبیهاتی است که برای اهل فن و کسانی که به اشاره ای بسنده می کنند و بر


1- دیدار با ابرار، ج82، صص 33 و 34.
2- سید شهابالدین مرعشی نجفی، الاجازة الکبیره، ص149.
3- گروهی از دانشمندان شیعه، ص469.
4- متولد سال 1278 ه_. ق.

ص: 45

علوم عقلی و نقلی احاطه دارند، بسیار مفید است. تألیف چنین تفسیری با در نظر گرفتن شرایط خاص زمان آن مرحوم که در مدت دو سال و طی سفر جهادی در اوضاع بسیار نامساعد برای دفاع از اسلام نگاشته شده، به حق از کرامات بی شمار معظم له به حساب می آید و از احاطه و آگاهی او به مبانی تفسیر و مقام شامخ او در علم و عمل و علوم روح و قداست نفس آن یگانه حکایت می کند.(1)

آیت الله اراکی در جای دیگری یادآور شده است:

ایشان فرد محبوبی بود. با اینکه با حشمت خاصی از جایی به جایی می رفت و از نظر زندگی هم در سطح بالایی بود، او را دوست داشتند و ارادتمندش بودند؛ چون این آثار و اعمال، ذره ای در حقیقت وجودی او اثر نداشت. ببینید حق جویی چه ها می کند. یک روز مرحوم حاج آقا محسن اراکی که فرد متمولی بود، برای دهه عاشورا در بیرون منزل خود چادر بزرگی زده بود و مجلس روضه خوانی داشت و جمعیت اعم از روحانی و غیر آن در آن جمع بودند. آقا سیدمحمدتقی خوانساری برای بنده نقل کرد در آن روز تا آن ته مجلس، علما و روحانیون بودند. طولی نکشید که آقا نورالدین با سلام و صلوات آمد. وقتی ایشان وارد شد، جمعیت از جای خویش برخاستند و او را راه دادند و وی با کمال حشمت و عظمت در صدر مجلس نشست. نماز شب ایشان دیدنی بود. یکی از اهل منبر به نام آقا سید محمود خوانساری درصدد گردید نماز شب او را ببیند؛ البته صدای العفو العفو ایشان توی کوچه می آمد و مردم می شنیدند. تا آنکه یکی از شب های ماه مبارک رمضان، حاج آقا نورالدین از عده ای که سید محمود خوانساری در میان آنان بود، برای افطار، دعوت کرد. وی گفته است بعد از افطار همه رفتند و من نشستم. وقتی آقا دید من قصد رفتن ندارم، به خادمش گفت دو تا رختخواب بیاور؛ یکی برای خودش و یکی برای من، اما من نمی خواستم بخوابم و قصد دیگری داشتم؛ چرا که می خواستم سحرخیزی او را از نزدیک ملاحظه کنم.


1- آقا سید نورالدین عراقی، القرآن و العقل، مقدمه و تصحیح: آیت الله شیخ محمدعلی اراکی؛ ص7و6.

ص: 46

چون سحرگاهان فرا رسید، دیدم از جای برخاست و رفت وضو گرفت و مشغول نماز شب شد. دیدم چنان گریه بر او مستولی گردید که چندین دفعه گلوگیر شد. او تصور می کرد من خوابم. من به چشم خودم دیدم در دهه عاشورا در مجلس روضه خوانی که در منزل خودش از اول آفتاب شروع می شد و تا ظهر ادامه داشت، از آغاز، چندین دستمال جلوی خودش می گذاشت و تمام آنها را از شدت گریه خیس می کرد. از اول تا آخر می گریست و گریه اش تمامی نداشت. روز عاشورا که فرا می رسید، معرکه بود. شخصی به تمام معنا بکاء بود. تصویر او را اغلب مردم در خانه ها نگه می داشتند و تا مدت ها بعد از ارتحالش، بعد از نماز صبح بر آن بوسه می زدند. اهل کشف و کرامت هم بود. در جبهه جنگ با آنکه آتش از آسمان می بارید و هر آن احتمال داشت گلوله ای سر و سینه انسانی را بشکافد، قلم برداشت و تفسیر نوشت. هر کس دیگر، در حرف زدن عادی دچار حواس پرتی می شود، ولی این شخص با کمال دقت، گویی در اتاق خلوتی نشسته و هیچ کس با او کاری ندارد و به نگارش تفسیری مشغول می شود. در هیچ مسئله ای به کتاب مراجعه نمی کرد. این همه استفتائات که می آوردند، یک دفعه نشد که بگوید کتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و در همان لحظه جواب را می نوشت، درحالیکه چندین مرجع تقلید بلندپایه در آن زمان بودند. شیخحیدر از مهاجرین قفقاز به اراک بود و خود در تقوا و پارسایی نمونه ای نادر به شمار می رفت. او بازاریان اراک را وادار می کرد از آقا نورالدین تقلید کنند و چون از وی دلیل این امر را پرسیدند، گفت: آن آقایان فقها و مجتهدان در برابر دیدگان من نمی باشند و خبری از آنان ندارم، ولی عدالت آقا نورالدین را پیش چشم خود مشاهده می کنم. اجتهادش هم که مسلّم است. مرحوم آقا شیخجعفر شیثی، اول صبح درس مسئله می گفت و بعد سیوطی درس می داد. در آن محفل با کربلایی علی آقا آشنا شدم. ایشان نقل می کرد من مجمع المسائلی که به اندازه رسایل شیخ انصاری نزدم بود، آن را به مرحوم آقا نورالدین دادم و گفتم برای من حاشیه کن. در سه شب تمام بر آن حواشی نوشت که مفصل و طولانی بود. این چه

ص: 47

احاطه ای است. گویا تمام مسائل فقهی در ذهنش حاضر بود و نیازی نداشت به اینکه منابعی را ملاحظه کند.(1)

آقا نورالدین قلبی پاک و اندیشه ای بیدار داشت و چنین انسان وارسته و صالحی، شایستگی داشت که با حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ارتباط داشته باشد. آیت الله اراکی می نویسد: «بر اساس مکاشفه ای که بین ایشان و حضرت حجة بن الحسن به وجود آمد، حضرت با تبسم و اظهار لطف به ایشان فرمودند، تو اویس زمان هستی و خودِ مؤلف نیز در اشعاری که در آغاز تفسیرش آمده، به این حقیقت اشاره می کند».(2)

اینکه مرحوم اراکی چنین شیفته خصال و مکارم اخلاقی و مقام پرهیزکاری و پارسایی آقا نورالدین شده و جاذبه های معنوی وی را در چندین جا ستوده است، نشان می دهد ایشان در محضر وی به فراگیری درس های متداول حوزوی بسنده نکرده و تحت تربیت های ملکوتی وی، در کرامت های عالی، دل و ذهن را شکوفا ساخته و بر اثر انس با این اسوه وارستگی، در تزکیه درون و تصفیه باطن اهتمام ورزیده است.

درباره مقامات علمی حاج آقا نورالدین اراکی باید یادآور شد که تحصیلات مقدماتی را در مدرسه سپهداری اراک آغاز کرد و نزد استادانی چون آخوند ملامحمدامین، تحصیلات را پی گرفت، سپس به عتبات عراق رفت و در حوزه علمیه نجف اشرف با فراستی کم نظیر و ذهنی تابان مراحل درسی را تا رسیدن به درجه اجتهاد پشت سر نهاد. مدرسان بلندپایه این حوزه او را فردی فوق العاده مهذب و دارای استعدادی شگرف یافتند. وی در نجف، محضر استادانی چون حاج میرزا حبیب الله رشتی، آخوند خراسانی، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی و


1- آیینه داران حقیقت، صص 65 _ 67.
2- «معرفی کتاب القرآن و العقل»، تحریریه مجله حوزه، مجله حوزه، فروردین1364، ش9، ص153.

ص: 48

ملاعلی نهاوندی را درک کرد.(1) او در اجازه اجتهادی که آخوند خراسانی برای وی صادر کرد، این گونه معرفی شده است:

... از کسانی که پیکر زیبای خود را به حلیه اجتهاد آراسته اند، زبده ارباب ژرف بینی، صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده، از برجستگان همگنان خود، سید بزرگوار و پرهیزکارT آقا نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است که غالب عمر گران قدر خود را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است تا جایی که بر اثر زحمت های چندین ساله، واجد قوه استنباط شده و سزاوار است که در اخذ مسائل طبق استنباط خود عمل کند و برای دیگران نیز شایسته تر است که در مسائل حلال و حرام به وی رجوع کنند... .

حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی در اجازه اجتهادی که به آقا نورالدین اعطا داشته، این شاگرد خویش را چنین وصف کرده است:

... از کسانی که به مقصود خود رسیده و دو مرتب علوم عقلی و نقلی را به هم ارتباط داده اند و در عین حال به سعادت علم و عمل نایل گردیده و از دانش خود بهره گرفته اند، محقق و فاضل متبحر، دریای ذخیره های علمی و چراغ فروزان دانش، مرد میدان پژوهش و سالک بزرگ راه ژرف اندیشی، سید بزرگوار، شفیق سید نورالدین سلطان آبادی است... .(2)

آقا نورالدین پس از هفت سال تحصیل در حوزه نجف و رسیدن به مقام اجتهاد، در سال 1306ه .ق به زادگاه خود (اراک) بازگشت و در این شهر حوزه علمی و درسی تشکیل داد. دانشمندان و مشتاقان از دورترین نقاط به اراک می آمدند تا از محضر نورانی وی بهره گیرند. او رفته رفته ریاست حوزه علمیه و امور شرعی اراک را بر عهده گرفت و به مقام مرجعیت رسید. وی افزون بر تفسیر القرآن و العقل آثار بسیاری در مباحث کلامی، حقوقی،


1- غلامرضا گلیزواره، «آقا نورالدین عراقی فروغ شریعت»، گلشن ابرار، ج 3، صص 301 _ 303.
2- داوود نعیمی، آیات سرمد، ص203.

ص: 49

حکمت، فقه، اصول و ادعیه دارد. سرانجام این عالم ربانی و عارف راستین در ظهر روز جمعه هفدهم رجب سال 1341ه .ق به سرای باقی شتافت.(1)

کسب فیض از قله فقاهت

کسب فیض از قله فقاهت

شیخجعفر شیثی در جلسات درس خود، مدام از توانایی های علمی، پرتو اندیشه ها و حالات عبادی و معنوی مرحوم حاج شیخعبدالکریم حائری یاد می کرد؛ چرا که این مدرس حوزه اراک در سفر اول مرحوم حائری به این شهر، از محضر وی استفاده های فراوانی کرده بود. بنابراین آیت الله اراکی در همان ایام علاقه مند شد تا با آیت الله حائری ارتباط برقرار کند و از دانش و اندیشه او بهره گیرد. به همین دلیل در سفر دومِ حاج شیخعبدالکریم حائری که از سال 1332ه .ق صورت گرفت و ایشان در اراک ماندگار شد و حوزه این دیار را بنیان نهاد و سرپرستی کرد، مشتاقانه به درس این استاد می رفت و تا زمانی که او زنده بود، ملازم وی شد. این ایام بابرکت 23 سال طول کشید.(2) مرحوم حائری وقتی هوش سرشار و نبوغ این شاگردش را دید، به آیت الله اراکی بسیار توجه می کرد و هر زمان که سپری می شد، علاقه اش به او افزایش می یافت. روزی حاج شیخعبدالکریم حائری به خانه میرزا آقا فراهانی آمد و به وی گفت: پسرت شیخمحمدعلی، جوان فاضل و عالمی است، چرا لباس روحانیت نمی پوشد؟ و در همان روز با دست مبارک خود، آیت الله اراکی را محمم کرد. همین دیدار کوتاه، مقدمه ای شد برای آنکه آیتالله اراکی به ازدواج


1- داوود نعیمی، آیات سرمد، ص288؛ همو، نورالباقی، صص87 و 88، «یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراکی»، روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 15/11/1369، ش3387، ص10.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، صص18 و 20.

ص: 50

و تشکیل خانواده رغبت نشان دهد و شیخ حائری یکی از بستگان خود را به عقد ازدواج وی درآورد.(1)

یک بار مرحوم حائری برای شاگردان خود بیان کرده بود که آقا شیخمحمدعلی هرچه را من در سینه ام داشتم، فراگرفته است.(2) روابط این استاد و شاگرد از مرزهای متداول علمی و آموزشی فراتر رفته و به ارتباطی عاطفی و همراه با شوق و ارادت قلبی بدل شده بود، به گونه ای که حاج شیخعبدالکریم حائری در مواقعی به وی می گفت: تو پرورش یافته و دست پرورده من، و حتی فرزند من هستی. آیت الله اراکی بارها یادآور شده است که آیت الله حائری در حق او التفات و لطف ویژه ای داشت.(3)

آیت الله سید رضا بهاء الدینی می گوید: «آقای اراکی از ابتدا مرد بافضل و تقوا و مورد علاقه حاج شیخعبدالکریم حائری بود. حاجی شیخ به او خیلی علاقه داشت و این روی پاکی آقای اراکی بود، نه جهات دیگر؛ چون مرد خیلی پاک دامنی بود».(4)

در بوستان فضل و فضیلت

در بوستان فضل و فضیلت

آیت الله اراکی مربی عالی قدر خود را چنین معرفی می کند:

حاج شیخ عبدالکریم شخص برجسته ای در علم، اخلاق و اعمال بود. صفات نیکان و اخلاق خوبان همه در سرحد کمال و تمام در او موجود بود. لذا خداوند تعالی در حالی وی را به مقام ریاست شرعی و دینی رسانید که او هرگز خیال نداشت در ایران توقف کند. عزم جزم داشت که ساکن در


1- روزنامه رسالت، ش2577، 10/9/1373، ص4.
2- مردان علم در میدان عمل، ج5، ص85.
3- «یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی»، صص 391 _ 392.
4- سلوک معنوی، ص126.

ص: 51

عتبات عراق باشد، اما مشیت الهی بر این قرار گرفت که به اراک و سپس قم مهاجرت کند و آن تحولات را در حوزه به وجود آورد.(1)

حاج شیخ تأکید می کرد طلبه اگر می خواهد ملا شود، باید بر سختی ها مقاومت کند و قیود دستوپاگیر را از بین ببرد. خودش هم این گونه بود. بنده قبل از آمدن ایشان، پشت سرشان برای نماز جا میگرفتم؛ همین جایی که مرقدش است. وقت نماز جمعیت زیادی در انتظارش لحظه شماری می کرد؛ وقتی که می آمد از جای برمی خاستند. با وجود برخی تنگناهایی که رژیم رضاخان فراهم کرده بود و تلخی های رنج آوری که تحمل می کرد، ابتهاج ویژه ای داشت. ایمان و تقوا به او قوّت قلب داده بود و در آن شرایط آشفته، عوض اینکه خم به ابرو داشته باشد و اوقاتش تلخ باشد، سیمایی شاداب داشت.(2)

آیت الله اراکی در باب دانش و اندیشه حاج شیخ نیز مسائلی را مطرح کرده است. او می گوید:

حاجی شیخ در فعالیت های آموزشی و علمی دیدگاه خاصی داشت و می گفت هر یک از این ابواب فقهی نیاز به متخصص دارد. اقوال، دلایل عقلی و نقلی و اجماع آن تتبع زیادی می خواهد و به افراد سریع الذهن، محتاج است و چون عمر انسانی کفاف نمی دهد که در این پنجاه باب فقه بهطور شایسته تحقیق کند، پس خوب است برای هر بابی یک شخصی متخصص گردد.(3)

این مسائل مؤید آن است که آیت الله حائری با نوآوری و اندیشه ای باز برای تحول در حوزه به میدان آمد. او با نگرشی وسیع و به دور از هرگونه جمود و تحجر، می کوشید در حوزه مطالبی عرضه شود و شاگردانی تربیت


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، موجود در آرشیو بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران.
2- آیینه داران حقیقت، ص82.
3- آیینه داران حقیقت، ص83، مجله پیام حوزه، سال اول، تابستان 1373، ش 2، ص54؛ مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله حوزه، ش12، صص 40 و 41.

ص: 52

شوند که به نیازهای جامعه بیندیشند و مشکلات شرعی، فقهی و کلامی و حقوقی آنان را برطرف کنند و حتی زبان های بیگانه را بیاموزند تا بتوانند احکام نورانی اسلام را به جهانیان برسانند. وی اعتقاد داشت طلاب نباید به فقه و اصول بسنده کنند، بلکه آنان را به فراگیری رشته های مختلف فرامی خواند. ازاین رو، اکثر شاگردان برجسته ایشان، جامع معقول و منقول بودند و بر بسیاری از مباحث علوم اسلامی احاطه داشتند.(1)

شیخ عبدالکریم حائری که در محضر بزرگانی چون میرزای شیرازی، سیدمحمد فشارکی و آخوند خراسانی، زانوی ادب بر زمین زده بود، با پیروی از شیوه آموزشی و درسی شیخ انصاری با ژرف اندیشی به تدوین و تنقیح فقه و اصول و بحث های اجتهادی پرداخت و موفق شد بسیاری از مباحث استدلالی را بنویسد. آیت الله اراکی از شاگردان برجسته اوست که توانست به تقریر مباحث فقهی و اصولی وی بپردازد و برخی آثارش را پس از تنقیح و تصحیح چاپ کند.(2) درس هایی را که ایشان تقریر کرده است، عبارتند از بحث ارث، مکاسب محرمه، بیع و خیارات (در چهار مجلد)، دوره اصول در دو مجلد که چاپ شده اند. آیت الله حائری، کتابی در فقه استدلالی خالی از حشو و زواید به نام کتاب الصلوة دارد که دارای مباحث مفصل فقهی درباره نماز است و در عصر مؤلف، منقح شد و اصلاحات لازم به همت توسط آیت الله اراکی و آیت الله سیدمحمدرضا گلپایگانی چاپ شد و بهعنوان یکی از ارزنده ترین کتاب های فقهی در دسترس اهل تحقیق و طلاب علاقه مند قرار گرفت.


1- عالمان اسوه در نگاه امام خمینی=»، مجله حوزه، سال نهم، فروردین و اردیبهشت 1371، ش49، ص62؛ مؤسس حوزه، صص49 و 50.
2- محمد محمدی اشتهاردی، خورشید حوزه های علمیه، ص74.

ص: 53

آخوند خراسانی، صاحب کفایة الاصول، وقتی به خانه مرحوم حائری در نجف آمد، متن دست نویس آن را ملاحظه و از آن تعریف و تمجید فراوانی کرد و به آیت الله اراکی گفت: «آیت الله حاج سید حسین بروجردی می فرمود: من کتابی به این پرمغزی و کم لفظی ندیده ام. در این اثر مطالب پیچیده و مشکل در عباراتی کوتاه و با نثری قابل فهم آمده است».(1)

شیخ عبدالکریم حائری اثری تحت عنوان درر الاصول دارد که در عصر وی مورد توجه عالمانی چون شیخ زین العابدین گلپایگانی و شیخ محمدحسین غروی قرار گرفت. آیت الله اراکی در درس های خود به اشکالاتی که مرحوم کمپانی در کتاب نهایة الدرایه (حاشیه کفایة الاصول) به کتاب درر الاصول استادش مرحوم حائری کرده بود، پاسخ می داد. او موفق شد تعلیقه ای بر این کتاب بنویسد که چاپ هم شده است.(2)

کتاب درر الاصول یا درر الفوائد، شامل همه مباحث علم اصول، جز بحث اجتهاد و تقلید است که آیت الله حائری از تقریرات درس استادش سیدمحمد فشارکی استخراج و منقح ساخته است و در زمان حیات مؤلف طی سال های 1337 و 1338ه .ق در دو جلد چاپ شد و در دسترس علاقه مندان قرار گرفت.(3)

آیت الله مصلحی یادآور شده است:

... یکی از خصوصیات مرحوم والد ما این بود که آنچه از درس مرحوم حاج شیخ دریافت نموده بودند، اینها را ضبط کرده بودند و همان موقع مبنا اختیار کرده بودند، با اینکه در سنین جوانی بودند. ایشان این اواخر نقل می کردند


1- محمد محمدی اشتهاردی، خورشید حوزه های علمیه، ص73؛ آیت الله مؤسس، صص 99 _ 101.
2- خورشید حوزه های علمیه، ص75؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص151.
3- شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج 8، ص118.

ص: 54

اگر استفتایی پیش می آمد، به همان دست نوشته های قدیمی رجوع می کردم، چون اطمینان به آن استنباط های قبلی داشتند و مورد عنایت استاد هم بودند و ایشان هم استاد را بسیار گرامی می داشتند. بعد از آمدن به قم هم در سال 1340ه .ق به ایشان متصل بودند و کمال استفاده را می نمودند.(1)

آیت الله مصلحی در جای دیگر اشاره می کند:

معمول این است وقتی طلبه، تازه وارد درس می شود و پنج _ شش سالی هم درس می خواند، در این حال اختیار مبنا نمی کند و همچنان مشغول خواندن است، ولی مرحوم والد (آیت الله اراکی) این گونه نبوده اند و این وضع به دلیل خصوصیات استادی همچون شیخ عبدالکریم حائری بوده که به شاگردان شخصیت می داده و به آنها تأکید می کرده است که اکنون باید مطلب را کاملاً دریافت و استنباط کنید و بعد قدم بالاتر بگذارید. یعنی اطراف و جوانب مسئله را امروز کاملاً بررسی کنید و کار امروز را به فردا فرو نگذارید. همین الان باید مسئله را تحقیق نمایید و فتوا بدهید و مبنا داشته باشید و مرحوم آیت الله اراکی این گونه بود و وقتی به دست نوشته های ایشان نگاه می کنیم، می بینیم شسته و رفته و خالی از اطناب ممل و ایجاز مُخل است. بنابراین هر درسی را که می خوانده اند، همان موقع هم از آن فارغ می شده اند، تمام حواسشان در پی ضبط و تحقیق مطالب و اختیار مبنا بوده است.

آیت الله اراکی از استادشان خیلی عجیب تعریف می کردند. می گفتند:

شما او را ندیدید، یدرک و لا یوصف بودند. ایشان (حاج شیخ عبدالکریم) سخت ترین مسائل و پیچیده ترین مباحث را با سهل ترین بیان در اختیار شاگردان می گذاشت، بدون اینکه به حشو و زواید بپردازد و مطلب را طولانی کند. همان ابتدا که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم به اراک آمدند، تدریس کتاب بیع را شروع کردند و مرحوم ابوی می گفتند که مدت یک هفته به درس استاد حاضر می شده اند و بعد از یک هفته آن مطالبِ مطرح


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص632.

ص: 55

گردیده در درس را نوشته و تحویل مرحوم حاجی شیخ داده بودند و از همان ایام استاد به ایشان بسیار علاقه پیدا کرده بودند و می گفتند حاج شیخ گفته بود: من از مطالعه نوشته های شما لذت بردم. این عبارات استاد باعث می گردید شاگرد تشویق گردد.(1)

آیت الله سید محسن خرازی می نویسد: مرحوم حاج شیخ به آیت الله اراکی توجه خاص داشتند. تمام توجه ایشان به آقای اراکی بوده و حتی اشخاصی که اشکال می کردند، مخاطب جواب، مرحوم اراکی بوده است. پس از درس، مطالب استاد را برای برخی تقریر می فرمودند. مرحوم حاج شیخ برخی نوشته های آقای اراکی را که تقریر درس ایشان بوده، دیده بودند و تحسین فرمودند. آیت الله اراکی می فرمود: «من به آقای حاجی شیخ عشق می ورزیدم و حتی پنج شنبه ها در منزل ایشان حاضر می شدم و هر چه را ایشان بهعنوان داستان می فرمود، یادداشت می کردم».(2)

وقتی مرحوم حائری یزدی، فهم، استعداد، نبوغ و تیزهوشی این شاگردش را دید، وی را از جمله اصحاب خاص خود قرار داد و بازبینی و اصلاح برخی آثار فقهی خود را به وی و مرحوم آیت الله گلپایگانی واگذار کرد.(3)

مباحثه با دانشوری زاهد

مباحثه با دانشوری زاهد

آیت الله سیداحمدخوانساری (1405-1309ه .ق) فرزند سیدیوسفخوانساری پس از فراگیری مقدمات در زادگاهش، شهر خوانسار، در شانزده سالگی و به سال 1325ه .ق به اصفهان مهاجرت کرد. وی در حوزه پربار این شهر از محضر آیات محترم میر محمدصادق مدرسی اصفهانی، آخوند ملاعبدالکریم


1- مصاحبه با آیت الله مصلحی، روزنامه کیهان، 12/9/1374.
2- روزنه هایی از عالم غیب، صص 355 و 356.
3- نام های ماندگار، صص 16 و 17.

ص: 56

گزی و میرزا محمدعلی تویسرکانی بهره مند شد. پس از چهارسال تحصیل در این حوزه به نجف اشرف رفت و در درس بزرگانی چون آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزای نائینی و سید ابوتراب خوانساری شرکت کرد که در این مدت با آیت الله میر سید علی یثربی کاشانی هم مباحثه بود و پس از رسیدن به درجه اجتهاد در سال 1336ه .ق به ایران بازگشت و به اراک رفت تا از فیض آیت الله حائری بهره گیرد و در کنار تحصیل به تدریس سطوح بپردازد.(1)

حاج سید احمد خوانساری، فقیهی آگاه، زاهدی کم نظیر و خردمندی کم بدیل بود و در زهد، پارسایی، مراقبت از نفس، سرآمد بسیاری از عالمان بزرگ زمان به شمار می رفت. وقار، متانت، فروتنی بی حد و دیگر سجایای انسانی، او را به صورت شخصیت ممتازی در میان اقرانش درآورده بود. مشهورترین تألیف او کتاب جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت مجلد است که حاوی مباحث استدلالی در فقه است.(2)

آیت الله شیخ محمدعلی اراکی این توفیق را به دست آورد تا در درس آیت الله حائری با این دانشمند وارسته و مرجع تقلید شیعیان هم مباحثه باشد. وی می گفت:

مرحوم خوانساری در دوران زندگی، سختی های فراوانی تحمل کرده بود. مدتی در خوانسار، چند سالی در نجف، نه ماه در دزفول، سال هایی در اراک و سپس در قم و بعد هم در تهران زندگی کرد. با این همه مشقت و سکونت در جاهای متعدد، توانست یک دوره فقه استدلالی را که خلاصه جواهر الکلام و دیگر منابع فقهی می باشد، به رشته نگارش درآورد. ایشان در ایام


1- حمیدرضا میرمحمدی، ستارگان خوانسار، صص 78 و 81.
2- احمدرضا کشوری، فرزانگان خوانسار، صص 31 و 32.

ص: 57

تدریس آیت الله حائری در اراک روزی به من گفت بیا با هم کتاب حج را مباحثه کنیم. وقتی بحث ها به پایان رسید، مدتی ایشان را ندیدم تا آنکه معلوم شد به حج رفته است.(1)

همچنین آیت الله اراکی یادآور شده است:

من مقید بودم مطالبی را که از استادان می شنوم، بنویسم. روزی مرحوم حاج سید احمد خوانساری به من فرمود: سعی کن خودت اهل فکر شوی؛ نوشتن حرف این و آن چندان فایده ای ندارد. بعد از شنیدن گفتار ایشان تا حدودی در نگارش مطالب دیگران سُست شدم. روزی این مطلب را خدمت استادم، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری عرض کردم. ایشان فرمود نوشتن برای شرح صدر و باز شدن ذهن ]تا حدودی[ خوب است. من گاهی جریان فکری ندارم و فقط عناوین را می نویسم و به دنبال آن «ان قلت» را می نویسم و جواب آن را برای وقت دیگر می گذارم.(2)

مصاحبت با مدرسی وارسته و مبارز

مصاحبت با مدرسی وارسته و مبارز

آیت الله سید محمدتقی خوانساری (1305_1371ه .ق) فرزند سید اسدالله تا پیش از هفده سالگی، زبان و ادبیات عرب و دیگر مبانی و پایه های مقدماتی علوم اسلامی را به همراه مقداری از مبانی فقه و اصول مقدماتی در خوانسار نزد پدر و دیگر استادان حوزه خوانسار فرا گرفت. وی در سال 1322ه .ق به نجف اشرف رفت و در حلقه شاگردان حوزه این شهر نزد استادانی پرآوازه، دوره سطح را به پایان رساند. آنگاه به محضر عالمانی چون آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی صاحب عروة الوثقی راه یافت و از توانایی این دو بزرگوار بهره های فراوان برد. با رحلت صاحب کفایة الاصول سال های بسیاری از محضر آیات عظام میرزا محمدحسین نائینی، شریعت اصفهانی، آقا


1- ستارگان خوانسار، ص112؛ روزنه هایی از عالم غیب، ص281.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص279؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص580.

ص: 58

ضیاءالدین عراقی و شیخ علی قوچانی بهره برد و به مقام اجتهاد نایل آمد. آقا ضیاءالدین عراقی در اجازه اجتهادی که برای وی صادر کرد، سید محمدتقی خوانساری را سید اهل تحقیق، افتخار فقها و مجتهدان، اسوه پارسایی و تقوا، کلید گنج های ارشاد، و مجتهد عادل و مورد اطمینان معرفی کرده است.(1) آیت الله خوانساری از نجف به اراک آمد و ضمن بهره مندی از درس خارج فقه و اصول آیت الله حائری، خود حوزه درسی تشکیل داد و به تربیت شاگردانی فاضل پرداخت. تألیف آثاری در مباحث فقهی و اصولی، از توانایی علمی و جنبه های تحقیقاتی او حکایت دارد. زهد و تقوا، عبادت خالصانه، ساده زیستی و فروتنی فوق العاده از ویژگی های اخلاقی وی است.(2)

آیت الله اراکی اشاره کرده است:

سبب آشنایی من با مرحوم آقای سید محمدتقی خوانساری این بود که سیداحمد خوانساری در اراک به درس آیت الله حائری می آمد. روزی به من گفتند من در درس آقا ضیاءالدین عراقی در نجف شرکت می کردم و با سید محمدتقی خوانساری مباحثه می کردم، اما بحث هایی که با ایشان داشتم از درس استادم آقا ضیاءالدین مفیدتر بود. او در وضع کنونی در اسارت انگلیسی ها در عراق به سر می برد. این شناخت مقدماتی از مرحوم خوانساری مدام در نظرم بود تا اینکه یک روز در درس شیخ عبدالکریم دیدم آقا سیدی کنار مرحوم حاج شیخ نشسته؛ بدون اینکه مغلوب هیبت استاد گردد، با ایشان به راحتی صحبت می کند. در آن حال سید احمد خوانساری رو به من کرده و گفتند حاج سید محمدتقی خوانساری همین آقاست. این عوامل سبب گردید با او رفاقت تامی پیدا کنیم و ایشان هم با من خیلی لطف و محبت داشتند و قبل از آنکه حاج شیخ عبدالکریم به قم بیایند، ما با مرحوم سید محمدتقی


1- حسن ایدرم، سید محمدتقی خوانساری بر چشمه ساران حضور، صص20 _ 28؛ حمیدرضا میرمحمدی، اختران فروزان خوانسار، ص97.
2- رضا مختاری، سیمای فرزانگان، صص307 و 464.

ص: 59

خوانساری در اراک سالیان متمادی روابط دوستانه ای داشتیم.(1)

آیت الله سید محسن خرازی نوشته است:

آقای اراکی از کردار و رفتار مرحوم سید محمدتقی خوانساری باخبر شد و نسبت به ایشان مانند یک مرید گردید، بهطوری که با هم مباحثه می کردند و حتی در درس مرحوم حاج سید محمدتقی احتراماً شرکت می فرمودند و تا مرحوم خوانساری زنده بود. درس خارج را شروع نکردند و می فرمودند مرحوم خوانساری در خانه دل نشسته بود و غیر از خدا را به دل خویش راه نمی دادند و الان هم اگر ایشان زنده شود، من او را خدمت می کنم و این در حالی است که آیت الله اراکی قبل از مرحوم آقای سید محمدتقی خوانساری درس خارج را نزد مرحوم شیخ عبدالکریم شروع کرده بود.(2)

ویژگی های اخلاقی، اخلاص و عبادت سید محمدتقی خوانساری برای آیت الله اراکی جاذبه های فراوانی داشت. وی در گفت وگویی یادآور شد:

وقتی درباره نماز از مرحوم خوانساری پرسیدند، گفت: من در نماز که می ایستم، مثل اینکه دارم با خداوند صحبت می کنم؛ این طور حالی به من دست می دهد. برخلاف ماها که با گفتن الله اکبر دنبال کارها و امورات خودمان می رویم و تا نماز را سلام دادیم، دیگر این اشتغالات به پایان می رسد. همه آن نزاع ها در نماز است. هر کس چیزی گم کرده، در نماز می یابد. در جای دیگر حواسش نیست. اما مرحوم خوانساری این گونه نبود. سر و کارش با خالق آسمان و زمین بوده است. می دانست این نماز چه مفهومی دارد. مراقب بود هر خیال و وهمی که می خواهد به دل و ذهنش وارد شود، آن را ارزیابی و بازرسی کند که آیا از شیطان است، برای مراتب معنوی خطر دارد یا خیر. اگر امور رحمانی بود، راهش می داد و در غیر این صورت آن را از قلب خود دور می ساخت. حتی در جبهه جنگ و دوران اسارت در دست انگلیسی ها قلبش آرام بود. آدمی که در اسارت باشد، حتی از فکر خودش هم بیرون می رود، ولی او که از فکر خودش خلاص گردیده


1- روزنه هایی از عالم غیب، ص294.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص356.

ص: 60

بود، می خواست دیگری را نجات دهد.(1)

آیت الله استادی گفته است:

آیت الله اراکی از نظر علمی هم سنگ و هم تراز آیت الله خوانساری بود و در حقیقت هم مباحثه یکدیگر بوده اند و حاشیه بر عروةالوثقی را مشترکاً نوشته اند، اما به خاطر سیادت، بزرگواری و معنویت خیلی قوی، اهل سیر و سلوک بودن و ویژگی های اخلاقی از قبیل صدق، اخلاص و صفا که آیت الله اراکی در سیدمحمدتقی خوانساری می دید، مرید ایشان شده بود و در جامعه و مصاحبت با ایشان مانند مرید و مراد عمل می کرد و به گونه ای با وی حشر و نشر داشت که برخی افراد که از ماجرا اطلاع نداشتند فکر می کردند مرحوم اراکی یکی از اطرافیان آیت الله سید محمدتقی می باشد. (2)

پاسخ بسیاری از استفتائاتی که از آیت الله خوانساری می شد، آیت الله اراکی با خط خود (گویا کاتب ایشان است) می نوشت. در درس ایشان مانند یکی از شاگردان شرکت می کرد و افراد مطلع می دانستند که ایشان نمی خواهد نزد خوانساری شاگردی کند. حتی آیت الله اراکی بخشی از درس ایشان را بهعنوان تقریرات در سنوات اخیر عمر مرحوم خوانساری نوشت که ضمیمه کتاب طهارت خودشان به طبع رسیده است. این ارادت موجب شده بود که آیت الله اراکی بعد از رحلت ایشان هم یاد آن بزرگوار را از طرقی که برایش میسر بود، زنده بدارد:

1. جلسه درس ایشان را با وضع بسیار خوبی اداره کرد و ادامه داد.

2. نماز جماعت دو وعده ایشان را تا اواخر عمر ادامه داد.

3. نماز جمعه را تا زمانی که توانست اقامه کرد و تعطیل نکرد.

4. هر روز که برای نماز ظهر و عصر به حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام


1- آیینه داران حقیقت، صص69 _ 71.
2- شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص 219، ستارگان خوانسار، ص 50.

ص: 61

می آمد، مرقد آیت الله خوانساری را هم زیارت می کرد.

5. تا این اواخر در روزهای عید در منزل آیت الله خوانساری جلوس می کرد تا درِ آن خانه مانند ایام حیات دنیوی آقای خوانساری باز باشد و یادش تازه شود. این همه علاوه بر اینکه درجات ارادت آیت الله اراکی را به مرحوم خوانساری می رساند، صفا و صمیمیت، وفا و اخلاص آیت الله اراکی را هم به بهترین وجهی ثابت می کند.(1)

ویژگی های معنوی و حالات عرفانی و روحانی آیت الله خوانساری و نیز اخلاص و فروتنی وی سبب شده بود که جنبه های علمی، آموزشی و تحقیقاتی وی تحت الشعاع قرار گیرد؛ در حالی که در درس خارج وی مباحث فقه و اصول عمیق و دقیق طرح می شد و شایستگانی چند، یارای حضور در آن را داشتند. هنگام تدریس، شیوه هایی نو را در مبانی فقهی و اصولی طرح می کرد و با مطالبی روان و رسا و مثال های جالب، مطالب بلند علمی را آسان می کرد؛ این روش باعث می شد شاگردان با نشاط علمی بحث ها را پی گیرند. البته آسان سازی مباحث از نکته سنجی های او در درس نمی کاست. این در حالی بود که کسالت های زندان و اسارت، شادابی آیت الله خوانساری را به تحلیل برده بود، اما او هیچ گاه درس را به بهانه خستگی و بیماری تعطیل نکرد.(2)

آیت الله العظمی اراکی به این جنبه از کارنامه علمی سید محمدتقی خوانساری توجه داشت و در شرح حالی که به تقاضای میرزا علی واعظ خیابانی برای وی نوشت، یادآور شد: «افاضل اهل علم حوزه، اطراف وجود


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص219 و 220.
2- مجله مجموعه حکمت، سال اول، ش12، صص20و21؛ سید محمدتقی خوانساری بر چشمه ساران حضور، ص52.

ص: 62

شریفش را گرفته، ریاست حضرتش را بر خودشان به جان و دل متقبل گردیدند، بهطوری که می توان گفت اکثر فضلای حوزه چه آنان که به اطراف بلاد متفرق شده و سمت مرجعیت پیدا نموده اند و چه آنان که فعلاً مقیم و ساکن این بلده طیبه (قم) می باشند، همگی از تلامیذ وی فقهاً یا اصولاً، سطحاً یا خارجاً، منقولاً یا معقولاً به شمار می روند تا مراتب فضلش مشهور آفاق وصیت مقام علمش ظاهر علی الاطلاق گشت و غدوبت بیانش هر قریحه قویم را شیرین و حلاوت لسانش هر سلیقه مستتیمه را اثر ماه معین بخشید».(1)

جنبه دیگری که علاقه آیت الله اراکی به سید محمدتقی خوانساری را تأیید می کند، این است که آیت الله اراکی یکی از دختران خود را به عقد ازدواج ایشان درآورد و بعد از درگذشت این بانو، دختر دیگر وی به عقد ازدواج سید محمدتقی خوانساری درآمد.(2)

آیت الله حاج شیخ اسماعیل جاپلقی از عالمان اراک و متولد سال 1313ه .ق از هنگام تحصیل در محضر سلطان العلما عراقی و حاج شیخ عبدالکریم حائری با آیت الله اراکی هم مباحثه و دوست صمیمی بوده اند. همچنین آیت الله حاج شیخ عبدالرزاق قائینی (1310-1410ه .ق) با مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی اراکی هم مباحثه بود.(3)


1- حاج میرزا علی واعظ خیابانی، علمای معاصر، به کوشش و تکمیل: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص331.
2- ستارگان خوانسار، ص21.
3- آیینه دانشوران، صص246 و 498؛ گنجینه دانشمندان، ج4، ص524؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 163 و164.

ص: 63

مهاجرت به قم

مهاجرت به قم

اواخر زمستان سال 1300 خورشیدی برابر با 22 رجب 1340ه .ق بود که آیت الله اراکی به همراه حاج شیخ عبدالکریم حائری و فرزند بزرگ مؤسس حوزه، مرحوم شیخ مرتضی حائری و تنی چند از علمای دیگر که در حوزه اراک درس می خواندند، به جانب قم حرکت کرد.(1) آیت الله اراکی می گوید:

مرحوم حاج شیخعبدالکریم را در آستانه نوروز سال 1301 خورشیدی به قم دعوت کردند و از ایشان خواستند برای احیای حوزه این شهر در قم اقامت گزیند. ایشان از طریق استخاره با کلام حق (قرآن مجید) مشورت نمود و خوب آمد. ازاین روی حوزه خویش را از اراک به قم انتقال داد. من و آقای حاج سید احمد خوانساری هم استخاره کردیم که به ایشان در قم بپیوندیم، که برای هر دو یک آیه آمد.(2)

به نظر آیت الله سید محسن خرازی، آیت الله اراکی به تبعیت از شیخ عبدالکریم حائری به حالت مُجردی به قم آمد و در بیرونیِ منزل ایشان اقامت اختیار کرد و بعد از مدتی در مدرسه خان سکونت گزید. بعد از چند ماهی خانواده را به قم آورد و تا آخرین لحظه در درس حاج شیخ شرکت کرد.(3) در ذی قعده سال 1355ه .ق که آیت الله حائری درگذشت، آیت الله اراکی با نوعی فروتنی در درس سید محمدتقی خوانساری شرکت می کرد(4) که مدت 16 سال طول کشید. (تا سال 1371ه .ق)

آیت الله اراکی در ایام تحصیل در قم با گرفتاری های زیادی روبه رو بود؛ زیرا فضای سیاسی حاکم بر ایران آشفته شد و رژیم رضاخان تلاش های


1- شیخ عبدالکریم حائری، نگهبان بیدار، ص50.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص276.
3- روزنه هایی از عالم غیب، ص356.
4- روزنه هایی از عالم غیب، ص357.

ص: 64

علمی، فکری، فرهنگی و ارشادی روحانیت را برنمی تابید و آنان را در فشار شدیدی قرار داده بود. مشکل دیگر در این دوران این بود که به گفته خودشان بعضی وقت ها شهریه قطع می شد؛ می گفتند مقرری موردنظر نرسیده است. باید چه کار کنیم؟ آنگاه در این مواقع مبالغی از تجار قم قرض می کردند تا بتوانند حداقل نصف شهریه را که حداکثر برای هر طلبه دوازده تومان بود، بپردازند. زمان قحطی و گرانی پیش آمد و بر اثر آن نان کمیاب شد و افراد زیادی در صف های طولانی جمع می شدند تا نانی به اندازه یک آجر که فقط نام نان را داشت بگیرند و رفع گرسنگی کنند. خشک سالی و نیامدن باران و بلای جنگ جهانی، معضل دیگری بود که تلاش های آموزشی طلابی چون او را تحت تأثیر قرار می داد. به همین دلیل مردم از آیت الله خوانساری تقاضای اقامه نماز باران کردند. ایشان هم پذیرفت و همراه جمعیتی فراوان به خاک فرج رفت و نماز استسقا را خواند و به دنبال آن باران فراوانی آمد.(1)

آیت الله اراکی به پیروی از شیخ عبدالکریم حائری می کوشید با وجود آشفتگی های سیاسی که چون ابرهای تیره ای آسمان علم و معرفت را تیره و تار ساخته بود، بهطور مستقیم موضع گیری حساسیت برانگیز نداشته باشد و مؤسس حوزه را در شرایطی آرام و به دور از تمایل های سیاسی در برنامه های آموزشی و فرهنگی یاری دهد. در واقع او با اینکه از برنامه های ضدمذهبی و تهاجم فرهنگی علیه ارزش های دینی نفرت عمیقی داشت، تلاش کرد در پرتو بردباری، درایت و رعایت برخی احتیاط ها فرهنگ دینی را پاسداری کند.(2)


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، صص 12 و 13.
2- تشیع و مشروطیت در ایران، صص 179 و 180.

ص: 65

اصولاً درباریان و کارگزاران ستم در پی بهانه گیری هایی از حوزه قم بودند و اگر کوچک ترین فریاد اعتراضی از آنجا برمی خاست، به سرکوبی آن می پرداختند و تشکیلات نوپای حوزه را متلاشی می ساختند. آن قدر مراقب اوضاع و احوال بودند و از اجتماعات قم هراس داشتند که وقتی آیت الله حائری درگذشت، اجازه ندادند مجلس فاتحه رسمی برای او بگیرند. ماجرای سرکوبی شدید و خونین قیام حاج آقا نورالله اصفهانی، تبعید و شهادت آیت الله سید حسن مدرس، دستگیری و به زندان افکندن عالم مجاهد شیخ محمدتقی بافقی، قیام گوهرشاد و تبعید حاج آقا حسین قمی و حبس خانگی او، نشان می داد که اختناق شدید است و هر مشعلی که بخواهد روشنی بیافریند، با خشونت خاموش می شود.(1)

ملاقات با مردی از ملکوت

ملاقات با مردی از ملکوت

عارف کامل و فرزانه پرهیزکار آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی (درگذشته1343ه .ق) مقدمات علوم اسلامی را در تبریز که زادگاهش بود، گذراند و سپس برای تکمیل تحصیلات به عتبات عراق رفت و در حوزه نجف از محضر عالمانی چون حاج آقا رضا همدانی، صاحب کتاب مصباح الفقیه، آخوند خراسانی و میرزا حسین نوری استفاده کرد؛ هم زمان نیز به تزکیه و تهذیب نفس پرداخت و برای پیمودن این مسیر در جست وجوی سالک طاهر و وارسته بود که سرانجام توانست به محفل جمال سالکان، آیت الله آخوند ملا حسین قلی همدانی راه یابد. پس از درگذشت این استادش که در سال 1311ه .ق اتفاق افتاد، ده سال دیگر


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 381 و 382.

ص: 66

در نجف ماند و از برکات حوزه آن بهره گرفت و در سال 1321ه .ق به تبریز بازگشت و حوزه درس و بحث تشکیل داد، ولی در سال 1329ه .ق به دلیل شرایط سیاسی، تبریز را ترک کرد و پس از توقفی کوتاه در کنار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، به قم رفت و در این شهر رحل اقامت افکند و به تربیت شاگردان اهتمام ورزید. فیض بابرکت او در قم، شانزده سال استمرار یافت.(1)

آیت الله اراکی هم زمان با دانش اندوزی در محضر آیت الله حائری از انفاس قدسی میرزا جواد ملکی تبریزی بهره ها برد.(2) ایشانگفته است:

در اوایل ورود به قم به اتفاق آقا شیخ احمد یزدی در مجالس درس اخلاق حاج میرزا جواد شرکت می کردم و او اصرار داشت که در درس فقه ایشان نیز حاضر گردم؛ اما من عذر آوردم که با وجود اشتغال به درس حاج شیخ عبدالکریم جمع بین هر دو امکان پذیر نخواهد بود.(3)

آیت الله اراکی در درس اخلاق میرزا جواد نکته مهمی را درباره زندگی اجتماعی و روابط با مردم آموخت و آن این بود که از معاشرت های خود کاست تا وقتش تلف نشود. آیت الله مصلحی دراین باره گفته است:

ایشان اهل دید و بازدید و رفت و آمدهای متداول نبود. هیچ جا نمی رفت، بدون استثنا. حتی هنگامی که امام از زندان آزاد گردید، خودش به منزل ایشان تشریف آورد و در این مورد می گفتند از میرزا جواد پیروی می کنند. ایشان با مرحوم میرزا جواد آقا خیلی مأنوس بودند و می گفتند در این رفتار از ایشان تبعیت می نمایم؛ برای اینکه معاشرت ها زیان هایی دارد که هم وقت انسان را می گیرد. خصوصاً مجالست با اهل غفلت که خود موجب غافل


1- محمدجواد نورمحمدی، شیخ مناجاتیان، صص 60 _63.
2- ناصرالدین انصاری، «در سوگ حضرت آیت الله العظمی اراکی»، مجله آینه پژوهش، سال پنجم، پیاپی 28، آذر و دی 1378، ص113.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص140.

ص: 67

گردیدن از حضرت حق تعالی است. دید و بازدید با هیچ کس نداشت، خصوصاً در قم و چون دیگران آداب ایشان را می دانستند، آنان به دیدنش می آمدند، ولی در غیر شهر قم به دیدن افراد می رفتند، چنانکه در تهران دو جلسه به اتفاق ایشان خدمت حضرت امام رفتیم.(1)

به نظر می رسد آیت الله اراکی افزون بر شرکت در درس اخلاق میرزا جواد، روابط نزدیک تری با این استادش داشته است.

آیت الله اراکی نقل کرده است:

یک آقا سید احمدْ نامی داشتیم که بهش آقا ترک می گفتند. می آمد پشت سر آقا میرزا جواد آقا، برای نماز می ایستاد. ماه رمضان بود. من هم می رفتم. آقا سید احمد گفت: رفتم به دیدن آقا میرزا جواد تا احوال پرسی کنم. وقتی رفتم نشستم، گفت آقا میرزا علی آقا (فرزند میرزا جواد) رفت. گویا بر اثر ابتلا به بیماری وبا درگذشته بود. حال آقا میرزا علی که بود، چه کمالات و دانش هایی داشت! من او را دیده بودم که چه علم و تقوایی داشت. او با این توانایی ها جانشین پدر می شد، اما در سنین جوانی فوت کرد.(2)

کشف و کرامتی که آیت الله اراکی از برخی شاگردان میرزا جواد نقل کرده، نشان دهنده آن است که وی ضمن ارتباط با انسان های عارف، به حالات معنوی و عرفانی آنان اعتقاد داشته که برخی از آنان شاگرد مشترک ایشان و میرزا جواد ملکی تبریزی بوده اند.(3)


1- صادق حسن زاده، طبیب دل ها، صص203و204؛ شیخ مناجاتیان، ص64.
2- طبیب دل ها، ص204.
3- آیینه داران حقیقت، ص 63 _ 62.

ص: 68

ص: 69

فصل سوم: توانایی های علمی و آموزشی

اشاره

فصل سوم: توانایی های علمی و آموزشی

زیر فصل ها

تدریس

دیدگاه هایی درباره حوزه و حوزویان

دقت های علمی و فکری

مرجعیت

نگاشته های گران سنگ

جنبه های ذوقی و ادبی

شاگردان

ص: 70

ص: 71

تدریس

تدریس

آیت الله العظمی اراکی تا زمانی که آیت الله سید محمدتقی خوانساری در قید حیات بود، یعنی تا سال 1371ه .ق /1331خورشیدی، به تدریس خارج فقه و اصول اقبال نشان نداد. با اینکه از نظر درجات علمی مانند و هم مباحثه آن فقیه فرزانه بود، به دلیل ارادت خاصی که به ایشان داشت، در درس او شرکت می کرد و بخش هایی از درس او را بهعنوان تقریرات می نگاشت. این دو بزرگوار حتی حاشیه عروة الوثقی را با همکاری یکدیگر به نگارش درآوردند تا رساله عملیه هر دو باشد. البته در دوران حیات مرحوم خوانساری، آیت الله اراکی سطوح عالی حوزه را درس می داد و شمار فراوانی از طلاب و فضلای حوزه اراک و قم از محضر درس ایشان در سطوح عالی مثل کفایة الاصول و مکاسب شیخ انصاری بهره می بردند. پس از درگذشت عالم ربانی، مرحوم سید محمدتقی خوانساری، به تقاضای شاگردانشان، مرحوم اراکی کتاب النکاح را که ایشان درس می داد، بهعنوان درس خارج پی گرفت و عملاً تمام فراگیران فاضل متوجه این واقعیت شدند که توان علمی و آموزشی مرحوم اراکی دست کمی از آیت الله خوانساری ندارد. این تلاش

ص: 72

ارزشمند حدود 35 سال ادامه یافت. محل تدریس آن عالم وارسته در شبستان در کتابخانه مدرسه فیضیه بود، مقداری هم در یکی از بقعه های صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام صورت می گرفت.(1)

آنچه آیت الله اراکی در درس خارج تدریس می کرد، عبارت بود از مبحث خارج نکاح، مکاسب محرمه، دو دوره بیع، خیارات، طهارت، اجاره و در آخر حج. دوباره نیز کتاب النکاح را در مدرسه فیضیه درس می داد. افزون بر این سه دوره، اصول را عصرها در همین مکان تدریس می کرد.(2)

روش های آموزشی

«آیت الله اراکی فقه و اصول را لازم و ملزوم یکدیگر می دانست و به قواعد اصولی کاملاً مسلط بود. در هر مسئله ای که وارد می شد، در آغاز، مقتضای اصل و قاعده را در آن مسئله بهطور مشروح بیان می کرد و به مبانی افکار، اندیشه ها و نوآوری های شیخ انصاری معتقد بود و به شدت از آنها دفاع می کرد. از مبانی استدلالی استادش شیخ عبدالکریم حائری دفاع می کرد و به اشکالات شیخ محمدحسین اصفهانی درباره رساله درر الاصول این استاد خود با دلیل های استوار و برهان های متین پاسخ می داد. در فقه و فتوا نیز از دیدگاه علمای سلف پیروی، و در مواقعی برخی از آنها را ارزیابی، نقد و تحلیل می کرد. درباره استناد به روایات، اعتقاد داشت بزرگان فقهای قدمای ما که این اخبار از دست آنها به ما رسیده، بهتر خبر دارند و اگر به روایتی اعتنا نکرده اند، طبعاً مشکلی درک کرده اند. اگر شش نفر از محققان فقها که به علم و تقوای آنان اطمینان داریم که عبارتند از محقق اول و ثانی، شهید اول و


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص176 و 179.
2- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ش6790، ص11؛ اختران فضیلت، ص74؛ دیدار با ابرار، ج82، صص 67 و 68.

ص: 73

شهید ثانی و فاضلین (علامه و فخرالمحققین) در مسئله ای توافق داشته باشند و بدون تردید و با جزم حکم کنند، ما هم آن را صحیح می دانیم. درباره خواندن مباحث عقلی و حکمت و فلسفه برای محصلی که می خواهد به مقام اجتهاد و فقاهت دست یابد، صرفاً فهم و درک امور عامه را توصیه می کرد؛ چون این مباحث به منزله مدخل و منطق همه علوم است و از احکامِ وجود بماهو وجود بحث می کند و همین مقدار هم در اصول فقه دخالت دارد و آموزش و فراگیری آن ضرورت دارد. تأکید می کرد اساس کار فقیه، استظهار از کتاب و سنت است که این گونه برداشت ها به فهم عرفی نیاز دارد، درحالی که دقت های فلسفی، ذهن را در فهم روایات و آیات، از حد اعتدال بیرون می آورد».(1)

«شاگردپروری، تشویق به اشکال و استفهام، حل مشکلات علمی شاگردان با نهایت فروتنی، از نکات بارز درس آیت الله اراکی بود. ایشان همواره در برخورد با شاگردان و سؤال کنندگان، مردی متواضع و خوش برخورد بود. هر کس در هر شرایطی مشکلات علمی خود را حتی در سطح پایینی با ایشان در میان می نهاد، آن بزرگوار با گشاده رویی پاسخ می گفت و به طلبه می گفت: اگر تا شب با من بحث کنی، حاضرم و جواب می دهم. رفع شبهه از ذهن هر فردی را وظیفه خود می دانست و با بیانات کافی و شافی تا مطلب را برای طرف عیان نمی کرد، آرام نمی گرفت. در بحث ها انصاف را رعایت می کرد. مواردی اتفاق می افتاد که به نکته ای اصرار می ورزید، ولی وقتی بررسی های خود را در بحث با شاگردان ادامه می داد و متوجه می شد موضع گیری کاستی هایی داشته است، از آن برمی گشت و حق


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 181 _ 183.

ص: 74

را به طرف مقابل می داد. در نقل مطالب علمی و ارائه دیدگاه های اهل علم، هرگاه مطلب از خود او نبود، برای ادای حقوق صاحب آن فکر و نظر، نامش را با القاب و رعایت احترام و تکریم بر زبان می آورد. مطالب پیچیده فقهی و اصولی را با بیانی شیوا و رسا و به سهولت تفهیم می کرد».(1)

از خصوصیات برجسته درس ایشان این بود که در حد امکان از تکرار و طولانی کردن مطالب خودداری می کرد و باور داشت طلبه باید پیش از حضور در مجلس درس، مواضع اشکال را مطالعه و مباحثه کند، سپس در بحث حاضر شود. به همین دلیل مجلس بحث ایشان برای افراد مبتدی، سنگین و غیرقابل هضم بود، ولی برای طلاب فاضل و زحمت کشیده سودمند. ازاین رو، محفل علمی ایشان را خارج خارج خوانده اند. افرادی که چند سال پی درپی در درس خارج شرکت کرده و به مراتب بالایی از دانش فقه و اصول رسیده بودند، از محضر درس او بهره وافی می بردند.(2) استاد عباس علی عمید زنجانی یادآور شده است:

آیت الله اراکی پس از ورود به قم، مجتهدی مبرز بود. در تدریس تواضع علمی فوق العاده ای داشت. محور درسش نظرات استادش بود. اگر کسی تازه می رسید، تصور می کرد ایشان تقریر درس مرحوم حائری را می نویسد، ولی با دقت نظر معلوم می شد ایشان نظرات خود را در قالب تقویت و تأیید نظر استاد خویش بیان می دارد. سلیقه ایشان در بیان مسائل، ممتاز بود.(3)

آیت الله سید محسن خرازی که حدود سی سال با آیت الله اراکی ارتباط داشته است، درباره ویژگی های درس ایشان می گوید:

اشراف و تسلط ایشان بر مباحث کاملاً از تدریس آن مرحوم مشخص می گردید. تمام وقتشان صرف مطالعات عمیق و دقیق و تدریس می شد و در


1- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ص11.
2- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ص11.؛ «در سوگ مهر»، مجله بصائر، سال دوم، آبان 1374، ش13، ص45.
3- دیدار با ابرار، ج 82، ص107.

ص: 75

این باره تمام توانایی های خویش را متمرکز می ساخت. دیدگاه های بزرگان را نقل و نقد می کرد و از نقل آرای معاصرین هم امتناع نداشت. در نقل کلمات امانت، احترام گوینده و اعتدال و انصاف در بحث را کاملاً مراعات می کرد و می کوشید مسائل مهم بحث دار، موضوعات اساسی و بنیادی را طرح و بررسی نماید و از طرح موضوع های جزئی و فرعی در درس پرهیز می کرد.(1)

دیدگاه هایی درباره حوزه و حوزویان

دیدگاه هایی درباره حوزه و حوزویان

آیت الله اراکی بر این باور بود که طلاب باید ضمن تحصیل معارف حوزه، قرآن را با فکر و تأمل در آیات بخوانند و شوق و انگیزه های درونی طلبه، سبب پیشرفت در کارها می شود. طلبه باید به برخی تکلفات دستوپاگیر بی اعتنا باشد و اجازه ندهد هیچ مسئلهای بر درس او اثر منفی بگذارد. ناگواری ها و پیش آمدها نباید به امور آموزشی و علمی صدمه بزند.(2) باید محور درس ها و مباحثه ها و تحقیقات در حوزه معارف قرآن کریم، احادیث و فقه سنتی جواهری باشد. از افرادی که استعداد کافی برای فقاهت دارند، باید حمایت شود تا بتوانند با اطمینان خاطر و فراغت به درجات عالی از فقه برسند. تأکید می کرد با توجه به گسترش دامنه مسائل فقهی، دانش فقه مانند سایر علوم تقسیم شود و هر کدام از بحث ها و موضوع های آن، کارشناسی ویژه و متخصص داشته باشد تا بهتر بتوانند نیازها را برطرف کنند زیرا پاسخ گویی به مسائل روزمره و مستحدثه جامعه اسلامی و معضلات و مشکلات علمی که در نصوص به آن تصریح نشده و در آثار قدما یافت


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص183.
2- حسن فخرالشریعه، «جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، ش سوم، صص52 و 53؛ آیینه داران حقیقت، ص89.

ص: 76

نمی شود، مجتهد جامع الاطراف و فقیه صاحب نظر و ژرف نگر را می طلبد که با تسلط به اصول و قواعد فقهی، فروع و مسائل مبتلای جامعه را به اصول و زیربناهای قرآنی و روایی ارجاع دهد و حکم خداوند را استنباط کند.

آیت الله اراکی بر استقلال حوزه های علمیه اصرار فراوان داشت و سفارش می کرد، نباید دست اندرکاران و کسانی که بر حوزه ها نظارت دارند، اجازه دهند این کانون علمی و دینی در معرض افکار انحرافی و موارد باطل قرار گیرد و بکوشند از گرایش های نادرست همواره جلوگیری کنند. از آنجا که حوزه باید درباره تأمین نیازهای جوامع اسلامی و حتی جهان جدی باشد، وظایفش بسیار حساس و سنگین و خطیر است و کار افزون تری می طلبد و هرگونه مسامحه و کم کاری، مسئولیت دارد.

مرحوم آیت الله اراکی متذکر این نکته بود که در اداره امور حوزه باید از تشریفات اضافی و تشکیلات غیرضروری پرهیز، و در مصرف وجوهات شرعی کمال احتیاط مراعات شود. امتیاز روحانیت به ساده زیستی و پرکاری است که این اصل باید همواره مورد توجه قرار گیرد. جنبه های اخلاقی و تربیتی طلاب باید بهطور کامل در نظر گرفته شود؛ زیرا عالم پرهیزکار و باسواد می تواند مفید باشد و خدمت کند.(1)

دقت های علمی و فکری

دقت های علمی و فکری

آیت الله اراکی میان میراث علمی و فقهی حوزه نجف، کربلا و سامرا جامعیت داشت. ایشان از طریق حاج شیخ عبدالکریم حائری اندیشه ها و دیدگاه های مکتب کربلا و سامرا را تحصیل و ارزیابی کرد و به وسیله سید محمدتقی خوانساری میراث علمی نجف به ایشان انتقال یافت.(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص252 _ 254.
2- دیدار با ابرار، ج82، ص106.

ص: 77

دقت آیت الله اراکی در نگارش تقریرات درس های استادش نیز ستودنی است. پیش از آنکه مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری به اراک بیاید، تقریرهای فقه و اصول سلطان العلما عراقی را نوشت که یک سال طول کشید. بعد از آن موفق شد بحث های خارج فقه حاج شیخعبدالکریم حائری، مخصوص در طهارت، مکاسب، بحث بیع و خیارات را بنویسد. سه یا چهار دوره اصول ایشان را نیز نگاشت. به علاوه آیت الله حائری بحثی در ارث داشت که در اراک مطرح کرد و آیت الله اراکی آن را هم نوشت. بسیاری از مطالب مورد مباحثه با آیت الله سید محمدتقی خوانساری را نیز نگاشت.(1)

آیت الله اراکی بر اثر انس با مطالعه، تدبر و تفکر در قرآن، حافظه شگفتی داشت و این ویژگی در تبیین مباحث علمی و فکری به وی کمک فراوانی می کرد.(2)

آیت الله گرامی که از محضر آیت الله اراکی استفاده کرده و این استاد وی با والدش، همسایه بود، می گوید: «حافظه آقای اراکی معجزه الهی بود. در میان علما با این سن و سال، جز آیت الله مرعشی نجفی، حافظه ای به این خوبی ندیده ام. پدر بنده که با وی هم سال بود، در این اواخر حتی فرزندانش را نمی شناخت با اینکه از نظر بُعد ارتباط با خداوند، فردی معنوی بود».(3)

آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل گفته است:

آیت الله اراکی از اولِ مرجعیت که 97 سال داشت تا آخرین روزهای عمر شریفش، دارای حافظه و هوشیاری لازم ]بود[. در همین ایام که عده ای شایع کرده بودند ایشان به دلیل سن بالا دچار فراموشی شده است، به اتفاق


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش126، ص15.
2- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ص11.
3- خاطرات آیت الله محمدعلی گرامی، تدوین: محمدرضا احمدی، ص20.

ص: 78

آیت الله آذری قمی حدود یک ساعت در محضرشان بودیم. سؤالات گوناگونی از ابواب مختلف فقهی پرسیدیم و ایشان با کمال اشراف، حضور ذهن و شادابی، همه را جواب داد. علاوه بر این متوجه شدیم دیدار عمومی هم دارند و گاهی برای افراد سخنرانی می کنند. پس از فرصت بهدستآمده، حُسن استفاده را نمودم و در همان جلسه از ایشان بهطور شفاهی اجازه روایی خواستم. آیت الله اراکی از طریق استادش مرحوم حاج شیخ عباس قمی و حاج میرزا حسین سلسله اسناد را ذکر نمود و به محمد بن ثلاث صاحب کتب اربعه رسانید. این وضع نشان می داد که معظم له از هوشیاری و حضور ذهن خوبی برخوردار است.(1)

رئیس کمیته امداد قم آقای اسکندری، نقل می کرد:

روزی به خدمت آیت الله اراکی رسیدم و خودم را معرفی کردم و گفتم اسکندری همدانی هستم. بعد گزارشی از عملکرد کمیته امداد به حضورشان ارائه دادم و ایشان با دقت گوش دادند. آنگاه توصیه هایی فرمودند و من از حضورشان مرخص شدم. دو ماه بعد دوباره به خدمتشان رفتم. به محض اینکه سلام کردم، جواب سلام را دادند و بعد شعر «یارم همدانی خودم هیچ ندارم» را خواندند. دیدم در فاصله این مدت در سنین یک صد سالگی هنوز خاطره دیدار قبلی را در ذهن دارند و مرا فوری شناختند.(2)

از آثاری که ایشان نگاشته اند است، چندین نکته به دست می آید. این نوشته روان و بدون هرگونه ابهام و پیچیدگی است. به علاوه از حشو و زواید عاری بود، با عباراتی کوتاه مطالب علمی را دقیقاً بیان کرده اند. برخی رساله ها و یادداشت هایی که از آن عالم ربانی به زبان فارسی به یادگار مانده، شامل عباراتی جذاب و ادیبانه است.(3)


1- خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل، تدوین: عبدالرحیم اباذری، ص273.
2- خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل، تدوین: عبدالرحیم اباذری، ص273.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص166.

ص: 79

آیت الله اراکی در جوانی با نوعی شیفتگی نسبت به معارف اسلامی، چشم به دهان استادان خود می دوخت و با هوش سرشار خود و نبوغ فوق العاده مطالب مطرحشده را ضبط می کرد. در درس خارج نیز این گونه بود و هنگام تعطیلی و فراغت، مباحث استاد را پی گیری و اشکالات را بازبینی کرد.

آیت الله اراکی در مباحث فقهی بیع، مهارت ویژه ای داشت و در هر مسئله ای که به قواعد فقهیه منجر می شد، هیچ کس حریف ایشان نبود. آیت الله شیخ کاظم شیرازی که از نجف به قم آمده بود، با ایشان بحث های متعددی داشت. در پایان گفت وگوهای فقهی و علمی، وی احاطه آیت الله اراکی به علوم نقلی را ستود و افزود: «خیلی متبحر، ملا و نکته سنج است».(1)

مرجعیت

مرجعیت

پس از درگذشت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیات ثلاث، یعنی آیات محترم سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر و سید محمد حجت کوه کمره ای، اداره حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند. موقعیت علمی این سه بزرگوار به گونه ای بود که پس از درگذشت آیت الله العظمی حاج سید ابوالحسن اصفهانی آنان از مراجع تقلید به شمار می آمدند و رساله عملیه و مقلد داشتند. این وضع تا آمدن آیت الله العظمی بروجردی به قم ادامه داشت، ولی گسترده نبود؛ زیرا مرجعیت مرحوم بروجردی به دلیل ویژگی های علمی و پایگاه اجتماعی قوی، نه تنها در ایران گسترش یافت، بلکه ایشان در جهان تشیع و دنیای اسلام بهعنوان مرجع تقلید شیعیان مطرح شد.


1- «مصاحبه با آیت الله مصلحی»، روزنامه کیهان، 10/9/1372، ص5.

ص: 80

با رحلت آیت الله سید محمدتقی خوانساری در سال 1371ه .ق، شئون علمی و حوزوی ایشان، از قبیل نماز جمعه، تدریس و... بهطور طبیعی به آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی انتقال یافت و زمینه مرجعیت برای ایشان فراهم شد.

حاشیه عروةالوثقی و رساله عملیه که به نام مرحوم خوانساری، چاپ شده و در دسترس مردم قرار گرفته بود، در واقع محصول آرای فقهی هر دو بزرگوار (مرحوم خوانساری و آیت الله اراکی) بود، ولی آیت الله اراکی به دلیل زهد، وارستگی و بی اعتنایی به مقام های دنیوی و اندیشیدن به وظیفه، در آن شرایط به مرجعیت رغبتی نشان نداد و احساس وظیفه نکرد. افزون بر این، ایشان باور داشت که آیت الله بروجردی مرجع بلندپایه دنیای تشیع است. ازاین رو، به دلیل پارسایی و پاسداری از صلابت مقام مرجعیت و جلوگیری از حیف و میل شدن بیت المال در این راستا اقدامی نکرد و به کارهای علمی و آموزشی و خدمات فرهنگی پرداخت. با رحلت حضرت آیت الله حاج آقا سید حسین بروجردی طباطبایی در سال 1381ه .ق، که همدوره های آیت الله اراکی بهطور طبیعی هم برای حفظ حوزه علمیه قم و هم برای مرجعیت مطرح شدند و مورد قبول عموم شیعیان قرار گرفتند، زمینه ای پدید آمد که ایشان هم مانند دیگران خود را مطرح کند یا به نحوی مطرح شود، که اگر عملی می شد، مورد توجه و اقبال مردم قرار می گرفت؛ ولی باز هم به دلیل ویژگی های اخلاقی اش مطرح نشد و خودش نیز اقدامی نکرد و روش پیشین خود را پی گرفت. البته در بین خواص مقلدانی داشت که از این تاریخ به بعد، با مراجعه حضوری به بیت ایشان یا محل تدریس و اقامه جماعت و جمعه، پاسخ شرعی خویش را کتبی یا شفاهی دریافت می کردند. این وضع

ص: 81

تا هنگام درگذشت امام خمینی ادامه یافت. دراینمیان گروهی از استادان حوزه لازم دانستند ایشان را در کنار مرحوم آیت الله گلپایگانی و آیت الله خویی بهعنوان مرجع تقلید شیعیان مطرح سازند.(1) آیت الله شیخمرتضی بنی فضل می گوید:

وقتی امام رحلت نمود، به شدت نگران مرجعیت بعد از ایشان بودیم. اگرچه تعیین رهبری با موفقیت کامل در مجلس خبرگان انجام گرفت، ولی این موضوع همچنان ذهن ما را به خود مشغول ساخته بود. ناگهان به قلبم الهام گردید که برای این مسئولیت خطیر آیت الله العظمی اراکی سزاوارتر است. این موضوع را با یکی از مدرسین حوزه مطرح کردم و افزودم با همه احترامی که برای آقایان در نجف و قم قائل هستم، ولی به نظر بنده آقای اراکی از هر جهت برای این مسئله لیاقت دارد. از نظر علمی ایشان استاد فقها و مجتهدان است. از جهت تقوا احدی در ایشان شک ندارد. از نظر مسائل روز، مسائل انقلاب و عشق و ارادت نسبت به حضرت امام خمینی در حد اعلی است. به همراه آقایان عبایی خراسانی و واعظی اراکی، خدمت آیت اللهحاج شیخ ابوالحسن مصلحی، فرزند ارشد آیت الله العظمی اراکی رسیدیم و با ایشان موضوع را در میان گذاشتیم و گفتیم ما چند نفر از استادان حوزه علمیه قم می خواهیم مرجعیت آیت الله اراکی را مطرح کنیم. ایشان از ما فرصت خواست و با والد معظم صحبت، و آمادگی ایشان را برای پذیرش این مسئولیت خطیر اعلام کرد. ما هم طی اطلاعیه های مشترک و جداگانه ای مرجعیت ایشان را در سطح گسترده ای مطرح کردیم. در این حرکت تاریخی حدود بیست نفر از مدرسین انقلابی حوزه که از شاگردان امامخمینی بودند، تلاش کردند.

از سویی دیگر در حرکتی هوشیارانه و در اولین فرصت، آیتالله اراکی طی تلگرافی خطاب به آیت الله خامنه ای، ضمن تسلیت به مناسبت رحلت


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 224 و 225.

ص: 82

حضرت امام خمینی، انتخاب شایسته ایشان به رهبری انقلاب اسلامی را تبریک گفت که این اقدام در آن شرایط حساس کارساز گردید، به گونه ای که سبب گردید حضرات آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی و... نیز تلگراف مشابهی خطاب به مقام معظم رهبری ارسال نمایند.

مرحوم اراکی در اقدامی دیگر اجازات کتبی و شفاهی حضرت امام را که خطاب به افراد و اشخاص مختلف در استان ها و شهرستان ها صادر شده بود، تنفیذ فرمود. بعد با هماهنگی هایی که صورت گرفت، اصحاب و اعضای بیت امام در بیت آیت الله اراکی مستقر شدند و تصدی امور بیت ایشان را بر عهده گرفتند و بدینترتیب در مدت کوتاهی مرجعیت آیت الله اراکی در سراسر ایران و حتی خارج از کشور فراگیر شد. البته این خواست خداوند متعال بود که ایشان در آخر عمر شریف از انزوای چندین ساله بیرون بیایند و در سخت ترین شرایط نقش تاریخی خود را به بهترین وجه ایفا نمایند.(1)

«هنگامی که ایشان بهعنوان یکی از مراجع جهان تشیع مطرح شدند، چون جهات لازم در وجودش جمع بود، با استقبال حوزه ها، علما و مؤمنان روبه رو شد و از این تاریخ مرجعیت رسمی ایشان آغاز شد و پس از رحلت آیت الله خویی و آیت الله گلپایگانی گسترش بیشتری یافت، بهطوری که می توان گفت مرجعیت عامه و تامه پیدا کردند».(2)

این در حالی صورت گرفت که ایشان در مواقع متعدد، از پذیرش این مقام دوری می کرد. چنانکه گفته اند پس از درگذشت آیت الله بروجردی، وقتی فوج طلاب و مردمان علاقه مند به منزل او مراجعه کردند و با اصرار درخواست می کنند ایشان مرجعیت عامه را بپذیرند، استنکاف کرد و با قاطعیت گفت: من تکلیف خودم را بهتر می دانم؛ اما این بار صلاح انقلاب و مصلحت نظام اسلامی را در نظر گرفت و قبول کرد.(3)


1- خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل، صص 269 _ 271.
2- ابوالفضل شکوری، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص302.
3- روزنامه ابرار، دوره دوم، 23 خرداد 1361، ش173، ص7.

ص: 83

تلاش گروهی از مجتهدان خبره و باتقوا که به مسائل حوزه و جامعه اسلامی توجه داشتند و به اتفاق آرا و با دوراندیشی، این اُسوه زهد و پارسایی و یادگار سلف صالح، یعنی حضرت آیت الله اراکی را مجتهدی جامع الشرایط به جامعه معرفی کردند، ستودنی است؛ چرا که در آن موقعیت حساس، مکر دشمنان را خنثی کردند. دشمنان و افراد خناس و اهل نفاق از هر سو چشم دوخته بودند و طمع ها داشتند که این حرکت حساب شده در جهت تقویت نظام بسیار اثرگذار بود.(1)

هنگامی که ایشان از سوی استادان و مدرسان حوزه علمیه قم، مرجع تقلید معرفی شد، سیل تقاضای رساله و نیز استفتائات و سؤالات شرعی بهسوی بیت آن فقیه زاهد روانه گردید. در این حال، فرزند فاضل و مجتهد ایشان با آگاهی ای که از مبانی و آرای مرحوم والدش داشت، با همکاری بسیار مؤثر آیت الله خرازی، به کار تصحیح، تنظیم و تکمیل رساله های متعدد آیت الله اراکی و تطبیق آنها با فتاوی آیت الله اراکی که در حاشیه عروة الوثقی منعکس بود و نیز سؤال از پدرشان پرداخت و به فضل الهی موفق شد در این دوران پاسخ گوی مسائل شرعی مقلدان باشد. رساله های عملیه ایشان که به زبان های فارسی و عربی نگاشته شده بود، به چاپ رسید و در اختیار مردم قرار گرفت. آیت الله اراکی با وجود کهولت، ضعف و نقاهت، موفق شد وظایف مرجعیت را به خوبی انجام دهد و پاسخ گوی مسائل شرعی باشد و درباره مسائل تازه اظهارنظر کند؛ زیرا حدود هفتاد سال با کتاب های روایی و فقهی و بحث و تدریس سر و کار داشت و این دوران طولانی برای ایشان


1- «تقلید مقلدین پس از رحلت امام خمینی»، محمدحسین رحیمیان، مجله پاسدار اسلام، تیر سال 1368، ش91، ص45.

ص: 84

چنان تسلط، به خصوص بر قواعد، اصول و کلیات ایجاد کرده بود که در واقع مباحث فقهی را ملکه ذهن ایشان ساخته بود. دوران چند ساله مرجعیت آیت الله سید محمدتقی خوانساری، اثر مراجعات و سؤالات شرعی روزمره مردم به آن بیت و پاسخ گویی کتبی و شفاهی آیت الله اراکی، احاطه این مرد خدا را تقویت کرد.(1)

نگاشته های گران سنگ

نگاشته های گران سنگ

آیت الله اراکی آثار بسیاری در فقه و اصول و دیگر مباحث اسلامی دارد که برخی چاپ شده و شماری به صورت خطی است. بیشتر نوشته های ایشان بدون نقطه تحریر شده و حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین واعظی (متولد 1316خورشیدی) که با تألیفات آیت الله اراکی مأنوس بود، آن را برای چاپ و نشر مهیا می کرد.(2) فهرست این آثار به شرح ذیل است:

1. کتاب بیع در دو مجلد در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی طالب فراوانی داشت. آقای کتابچی صاحب کتاب فروشی علمیه اسلامیه شخصاً به قم آمد و در ملاقاتی که با ایشان داشت، از آن مرحوم خواست که اجازه دهد کتاب بیع را چاپ کند، ولی ایشان خودداری کرد؛ در حالی که با چاپ این کتاب ، عنوان، شهرت و حق التألیف نیز به آن مرحوم اختصاص می یافت. حتی در نجف اشرف، امام خمینی به ایشان تأکید کرد که این گونه آثار را چاپ کنید و آیت الله اراکی پاسخ داد فرصت نکرده ام بازنگری کنم، و به فرزندشان، آیت الله مصلحی که همراهشان بود، اشاره کرد و گفت: با ایشان


1- مردان علم در میدان عمل، ج5، صص 140 _ 142؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص227.
2- مصاحبه با آیت الله مصلحی، روزنامه کیهان، 10/9/1374، ص11.

ص: 85

است و ما در زمان حیات خود کاری به این امور نداریم. بعد که ایشان به ایران بازگشت، امام پیکی به محضرشان فرستاد که آثار خود را منتشر کنید.

کتاب بیع در دو جلد که حدود هزار صفحه است، به سال 1415ه .ق به همت مؤسسه انتشارات در راه حق، چاپ شد. در ضمن، بحث نقد و نسیه و احکام قبض که جای اصلی آن بعد از بحث خیارات است، ضمیمه جلد دوم کتاب بیع چاپ شده است.

2. الخیارات به زبان عربی که در سال 1345ه .ق مؤلف از آن فراغت یافته است. این اثر در سال 1414ه .ق و در 619 صفحه در انتشارات در راه حق چاپ شد.

3. کتاب الطهارة (عربی)، شرحی بر عروةالوثقی است که در زمان حیات مؤلف آن، یعنی مرحوم سید محمدکاظم یزدی و به سال 1338ه .ق نوشته شده است. احتمال می رود این نوشتار اولین شرح بر عروةالوثقی باشد. جلد اول کتاب حاضر را مؤسسه در راه حق قم به سال 1415ه .ق در 712 صفحه و با قطع وزیری به چاپ کرده است. در مجلد اول، این مباحث دیده می شود: اقسام آب ها، نجاسات دوازده گانه، احکام نجس و متجنس. جلد دوم کتاب طهارت، حاوی بحث دماء ثلاثه است مؤسسه انتشارات در راه حق به سال 1415ه .ق که در 185 صفحه وزیری، چاپ کرده است.

3. حاشیه بر کتاب عروةالوثقی: این اثر محصول مباحثه های علمی و فقهی آیت الله اراکی با مرحوم سید محمدتقی خوانساری است که در زمان مرجعیت مرحوم خوانساری، به نام وی و در دوران اخیر مرجعیت آیت الله اراکی به نام ایشان چاپ شده است.

4. رسالة فی الدماء الثلاثه و احکام الاموات و التیمّم: این رساله در واقع تقریرهای بحث آیت الله خوانساری است که در نیمه اول سال 1366ه .ق

ص: 86

تألیف شده است. این مطالب به انضمام بحث احکام اموات و تیمّم که این دو بحث هم احتمالاً از تقریرات سید محمدتقی خوانساری است، در 308 صفحه ضمیمه جلد دوم کتاب طهارت، چاپ شده است.

5. رسالة فی الاجتهاد و التقلید به زبان عربی است که آیت الله اراکی در چهارم رجب الحرام سال 1342ه .ق از تألیف آن فراغت یافته است. این اثر در 85 صفحه ضمیمه جلد دوم کتاب بیع چاپ شده است.

6. رساله فی الارث (به زبان عربی) به نظر می رسد این رساله تقریر بحث های آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در حوزه علمیه شهر اراک باشد. نوشتار حاضر را مؤسسه در راه حق در 245 صفحه و به سال 1413ه .ق چاپ کرد. این رساله دارای یک مقدمه در بیان مصارف اموال میت (شش مورد) و شش فصل است که به ترتیب در آنها این مطالب بحث شده است: مقتضی ارث و موانع آن، عول و تعصیب، حجب الاخوة، حرمان زوجه از بخشی از میراث، حکم عقد غیر دائم از حیث ارث، میراث خنثی.

7. رسالة فی نفقة الزوجه (به زبان عربی) مؤسسه در راه حق این اثر را در پنجاه صفحه و به سال 1413ه .ق، ضمیمه رساله ارث چاپ کرده است.

8 . تعلیقه علی دُرر الفوائد (به زبان عربی) در زمان حیات حاج شیخعبدالکریم حائری نوشته شده است. این اثر را دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال 1408 چاپ کرده است.

9. رساله فی الاجتهاد و التقلید (به زبان عربی) تقریرهای درس استادش، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری است که آیت الله اراکی در پنجم ماه جمادی الثانی سال 1357ه .ق از آن فراغت یافته است. این رساله در سی صفحه، ضمیمه تعلیقه علی دُرر الفوائد چاپ شده است.

ص: 87

10. اصول فقه تقریر بحث آیت الله شیخ محمد سلطان العلماست که حجمی به اندازه کتاب معالم الاصول دارد و هنوز چاپ نشده است.

11. کتاب النکاح، تقریر درس استادش، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری است و هنوز به صورت خطی نگاهداری می شود. دست نوشته کتاب در 358 صفحه وزیری است که در روز شنبه دهم شعبان المعظم سال 1348ه.ق از آن فراغت یافته است.

12. دوره اصول فقه (به زبان عربی) به ترتیبِ کتاب دُرر الاصول مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و با نظر به آن. این کتاب که در واقع تقریرات درس مرحوم حائری است، در دو جلد، در قم، در مؤسسه در راه حق به چاپ رسیده است. جلد اول و دوم، شامل 1200 صفحه است. در جلد اول، مباحث الفاظ، قطع و ظن آمده و جلد دوم، حاوی مباحث اصول فقه است، آیت الله اراکی بر جلد دوم این اثر تعلیقاتی نگاشته که به انضمام جلد دوم چاپ شده است.

13. یک دوره اصول فقه به زبان عربی و در دو جلد، با قطع خشتی منتشر، و به خط آیت الله اراکی، که به ترتیبِ کتاب کفایةالاصول و با نظر به آن نگاشته شده است.

14. المکاسب المحرمه (به زبان عربی): این کتاب را آیت الله اراکی در ایامی که به درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری می رفت، به نگارش درآورد. زمان تألیف آن سال 1355ه .ق است. از ویژگی های این کتاب آن است که در هر بحثی، ابتدا روایات مورد نظر را نقل و شماره گذاری و در طول بحث به آنها اشاره کرده است. ربا در قرض، ربا در معاملات، رشوه، یاری رسانیدن به ستمگر، تصویر ذوات ارواح، سحر و جادو، غنا، غیبت و... از مباحث مهم این اثر است. اثر حاضر را مؤسسه انتشارات در راه حق قم در 265 صفحه و به سال 1413ه .ق در قطع وزیری چاپ کرد.

ص: 88

15. رسالة فی الخمس (عربی) نیز در سال 1355ه .ق تألیف و در سال 1413ه .ق، ضمیمه مکاسبه محرمه، در مؤسسه در راه حق چاپ شده است. رساله یادشده چهار موضوع را دربرگرفته است: خمس در ارباح به عین تعلق می گیرد یا به ذمه، حکم مالی که از غیرمعتقد به خمس به انسان انتقال می یابد، موضوع خمس در ارباح، مباحثی درباره مؤنه در چهار محور.

16. کتاب الصلوة: این کتاب در 453 صفحه وزیری و به خط آیت الله اراکی در دو مجلد صحافی شده است. مباحث آن در واقع تقریرات درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری است. این نوشتار از آغاز صلوة تا بحث حکم الاجزاء النسیه را دربرمی گیرد و چون کتاب صلاة مرحوم شیخ عبدالکریم حائری به قلم خود ایشان در یک مجلد و نیز تقریرات درس صلوة آن مؤسس حوزه به قلم شاگرد دیگرش مرحوم حاج میرزا محمود آشتیانی در سه مجلد، چاپ شده است، این کتاب تاکنون منتشر نشده است.

17. رساله ای در نماز جمعه

18. یادداشت هایی در مباحث کلامی، اعتقادی و تاریخی که برخی از آنها را آیت الله رضا استادی در کتاب یادنامه آیت الله اراکی درج کرده است.

19. رساله فی اثبات ولایة مولانا امیرالمؤمنین که در ضمیمه تفسیر القرآن و العقل چاپ شده است.

20. رساله ای در علل عقب ماندگی انسان ها: در این رساله مختصر، ولی پرمحتوا، مرحوم آیت الله اراکی این نکته را بررسی کرده که چرا انسان با وجود استعدادهای سرشار و کرامت های ویژه و فطرت سالم، در حالت جهل و گمراهی باقی می ماند و ترقی معنوی و ایمانی به وی دست نمی دهد. این مسئله در چهار محور بررسی شده است.

ص: 89

21. رساله ای در ولایت تکوینی چهارده معصوم علیهم السلام : آیت الله اراکی در این رساله ضمن اشاره بر دلیل اعتقاد بر ولایت تکوینی معصومین (ائمه هدی)، به برخی شبهه ها که فرقه هایی چون وهابیان مطرح کرده اند، و نیز برخی اشکال ها و توهم ها که در اینباره بر برخی افراد مطرح شده، با دلیل های استوار جواب داده شده است.

22. رساله در رفع اشکال اعاده معدوم، این رساله که ضمیمه تفسیر القرآن و العقل چاپ شده، دارای مطالبی کلامی است که بر اساس دلایل عقلی و نقلی تبیین شده اند.

23. رساله در حقانیت مذهب تشیع، شامل مطالبی درباره ائمه هدی، اهلبیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و پیروی امت مسلمان از آنان و نیز مباحثی درباره مهدویت است.

24. کلمة حول تفسیر القرآن و العقل و مؤلفه که در آغاز این تفسیر درج شده است. یادآور می شود این اثر با اهتمام سید علی صالحی اراکی و مقابله، تصحیح و تهذیب و تعلیق های حجج اسلام سید حسین موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی چاپ شده است.

25. شرح حال آیت الله حاج سید محمدتقی خوانساری که به سفارش حاج میرزا علی واعظ خیابانی به نگارش درآمد و در کتاب علمای معاصر به قلم این عالم مورخ چاپ شد.

26. استفتائات (فارسی) در 264 صفحه وزیری به سال 1373 در قم چاپ شده است.

27. توضیح المسائل: رساله عملیه امام خمینی است که با فتاوی آیت الله اراکی تطبیق، و بارها چاپ شده است.

ص: 90

28. المسائل الواضحه، ترجمه رساله توضیح المسائل به زبان عربی است که در دو مجلد (جلد اول 362 صفحه، جلد دوم 194 صفحه وزیری) در قم به سال 1414ه .ق انتشار یافته است.

29. مناسک حج به زبان فارسی و عربی که بارها منتشر شده است.

30. احکام جوانان (به زبان فارسی) که چندین بار به چاپ رسیده است.

31. زبدة الاحکام (به زبان عربی).(1)

جنبه های ذوقی و ادبی

جنبه های ذوقی و ادبی

در میان نیاکان آیت الله اراکی شخصیت هایی بوده اند که از نظر ادبی، توانایی های ذوقی خویش را بروز داده اند. جدش در شعرهایی که می سرود، تخلص مصلحی را برای خود برگزید. یکی از عموزادگان ایشان در سروده های خود، تخلص صهبا را انتخاب کرد. پدرش، مرحوم میرزا احمد فراهانی هم با شعر مأنوس بوده است. آیت الله اراکی نیز علاقه ویژه ای به اشعار آموزنده و حاوی نکته های اخلاقی و پند و اندرز داشته است. او در مواقعی از اطرافیان و خویشاوندان خود می خواست اشعاری از ادیبان و عارفان مشهور ایران را برای وی بخوانند. خود آن مرحوم اشعار بسیاری را زمزمه می کرد که معمولاً آدمی را از خواب غفلت بیدار و به مسائل معنوی و روحانی علاقه مند می کرد، مثل این سروده ها:

خوردن ز بهر زیستن و ذکر گفتن است ج

تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

***


1- این کتاب شناسی با توجه به منابع ذیل تنظیم گردیده است: یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 164_174؛ پیام حوزه، سال اول، ش2، تابستان 1373، ص46؛ مجله آینه پژوهش، آذر و دی 1373، ش28، ص114؛ مجله بصائر، ش14 و 15، ص46؛ ماهنامه مسجد، ش17، ص96؛ عبدالحسین جواهر کلام، تربت پاکان قم، ج 3، صص396 و397.

ص: 91

ای مصحف آیات الهی رُویت

وی سلسله اهل ولایت مویت

سرچشمه زندگی لبِ دل جویت

محراب نماز عارفان ابرویت

***

عمر برف است و آفتاب تموز

اندکی مانده خواجه غرّه هنوز

خواب نوشین بامداد رحیل

باز دارد پیاده را ز سبیل

***

من که آخر ببایدم بردن

رخت از این کاروان سرای دو در

به نیالوده کام بگذارم

این سرای غرور را یکسر

***

چون خدای خواهد که غفاری کند

میل بنده جانب زاری کند

خلق را با تو بد و بدخو کند

تا تو را ناچار رو آن سو کند

***

علمی بطلب که تو را فانی

سازد ز علایق جسمانی

علمی که مجادله را سبب است

نورش ز چراغ دیو لهب است

***

گرگ اجل یکایک از این گله می برد

این گله را نگر که چه آسوده می چرد

***

رفیقانم برفتند از چپ و راست

تدارک بین که فردا نوبت ماست

از خود آیت الله اراکی هم سروده هایی در مدح و منقبت خاندان عصمت و طهارت به زبان فارسی و عربی در دست است. یکی از آنها سروده ای درباره حضرت فاطمه معصومه علیها السلام است:

منبع صدق و صفا برج عفت و عصمت ج

فاطمه معصومه کوست اصل جمله مکارم

ص: 92

بحر عطا و سخا سماء فضل و فتوت

مرقد پاکش بود مطاف عُرب و اعاجم

مخزن علمِ حق، کنز معارف یزدان

شمس و قمر مرو را چه نوکرند و خادم

در بر قدرش پسْ است قدر سعه افلاک

مات مقامات او عقول سبع عوالم

اخت امام عمه امام بنت ائمه

نور حق از قبه مُنیر او متراکم

هر که تواند زند به دامن او چنگ

رسته ز ابحار هم و محنت متلاطم...(1)

شاگردان

شاگردان

1. آیت الله سید مهدی کشفی (1316 _ 1400ه .ق): وی پس از تحصیل علوم جدید نزد ادیب تهرانی و آقا شیخ علی رشتی، به فراگیری علوم ادبی عربی پرداخت. در سال 1341ه .ق به قم رفت و در خدمت حاج شیخ فاضل، حاج شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری، میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی و میرزا علی اکبر حکمی یزدی، معقول و منقول را فرا گرفت.(2)

در زمانی که آیت الله اراکی به تدریس سطح حوزه مشغول بود، وی محضر ایشان را درک کرد. آیت الله اراکی یادآور شده است:

آقا سید مهدی کشفی، فرزند سید ریحان الله و نوه آقا سید جعفر کشفی که در کوچه ما (در قم) منزل داشت، با دایی یا دایی زاده آیت الله طالقانی به نام


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص275_270.
2- محمدجواد نورمحمدی، شیخ مناجاتیان، ص371.

ص: 93

آقا سید محی الدین، نزد بنده مکاسب می خواندند. این آقا سید مهدی، در این اواخر از شاگردان ویژه آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی گردید و به درس او علاقه مند بود و به او اخلاص و ارادت زیاد داشت.(1)

آیت الله یعسوبی به نقل از آیت الله اراکی گفته است: «آقا سید مهدی کشفی به قدری مورد عنایت حاج شیخ عبدالکریم حائری بود که تا او نمی آمد، درس را شروع نمی کرد».(2)

آیت الله سید حسین بدلا درباره ایشان گفته است:

بخشی از فقه را نزد آقا سید مهدی کشفی خواندم. آن مرحوم دارای صفات حمیده و ملکات پسندیده بود. در مقامات علمی هم پیشرفت هایی کرد. در تهران جلسات تبلیغی خوبی داشت و جوانان بسیاری را تحت پوشش فعالیت های ارشادی خود قرار داد. به همین دلیل وقتی به قم آمد، درس ایشان مورد توجه قرار گرفت و شاگردانشان در یکی از بقعه های صحن مطهر حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از محضرش استفاده می کردند.(3)

سید علیرضا ریحان یزدی می نویسد: «در فقه، اصول و علوم ریاضی تدریس می کنند و در علوم غریبه از قبیل نقطه و حروف و اعداد و فلکیات از شاگردان مرحوم میرزا جهان بخش اند».(4)

2. آیت الله حاج شیخ عبدالجواد عاملی سدهی (متولد 1323): ایشان مقدمات و مقداری از سطوح فقه و اصول، مباحث کلامی و حکمت و فلسفه را در اصفهان از محضر استادانی چون جلال الدین همایی، میرزا احمد مدرس، شیخ علی یزدی، سید علی نجف آبادی، میر سید محمد نجف آبادی، شیخ محمدرضا جرقویه ای، حاج سید مهدی دُرچه ای، شیخ محمود مفید، شیخ محمد خراسانی،


1- آیینه داران حقیقت، صص 83 و 84؛ طبیب دل ها، ص205.
2- محمدجواد نورمحمدی، ناگفته های عارفان، ج 1، ص52.
3- هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، ص67.
4- سیدعلی رضا، ریحان یزدی، آیینه دانشوران، ص213.

ص: 94

میرزا علی آقا شیرازی، حاج آقا رحیم ارباب و حاج شیخ محمد رهنانی فرا گرفت. وقتی به قم مهاجرت کرد، به درس حاج شیخ عبدالکریم حائری و سید محمدتقی خوانساری و سپس حاج آقا سید حسین بروجردی رفت و از وجود این بزرگان بهره برد. همچنین او از مهم ترین شاگردان آیت الله اراکی در مقطع سطح عالی است. وی چند سال در عصر مرجعیت آیت الله بروجردی برای تدریس به کرمانشاه رفت و وقتی به قم بازگشت، ضمن اینکه خود از مدرسان و علمای نامدار حوزه این شهر بود، از درس خارج آیت الله اراکی بهره برد. علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی، امام موسی صدر، آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، سید مصطفی خمینی، آیت الله محمدی گیلانی از مهم ترین شاگردان وی هستند.(1) ایشان در 22 اسفند 1367 درگذشت.

3. آیت الله حاج سید عبدالوهاب بتولی رشتی (متولد 1334ه .ق): ایشان پس از فرا گرفتن مقدمات و بخش هایی از سطوح در زادگاهش رشت، به قم مهاجرت کرد و سطوح نهایی را نزد آیت الله اراکی و دیگران خواند. آنگاه از درس آیات عظام حاج سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمره ای و حاج آقا سید حسین بروجردی بهره مند شد. او بعدها در درس خارج آیت الله اراکی نیز حضور یافت. وی در سال 1370ه .ق به تهران رفت و در آنجا به تلاش های علمی، آموزشی و ارشادی روی آورد.(2)

4. آیت الله حاج میرزا احمد زیارتی (1282_1359 خورشیدی): پدر حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی زیارتی است. ایشان درس های ابتدایی و مقدماتی را نزد والدش مرحوم سید محمدصادق زیارتی سمنانی و


1- مصاحبه با استاد حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی، مجله حوزه، تیرماه 1365، ش15، صص21_23.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص178 و 179.

ص: 95

نیز در محضر پدر همسرش خواند و به قم رفت و از محضر حاج شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری و شیخ محمدعلی اراکی استفاده کرد تا آنکه به درجه علمی اجتهاد رسید. آنگاه به تهران رفت و در مدرسه خان مروی به تدریس روی آورد. به سال 1366ه .ق / 1326 خورشیدی به سنگسر (مهدی شهر) از توابع استان سمنان بازگشت و به فعالیت های تبلیغی و مبارزه با فرقه ضاله بهاییت پرداخت. او در سال 1400ه .ق / 1359 خورشیدی در 78 سالگی رحلت کرد.(1)

5. آیت الله حاج سید محی الدین طالقانی: وی پس از خواندن مقدمات در دوره نوجوانی (شانزده سالگی) به تهران آمد و سطوح را نزد میرزا محمدطاهر تنکابنی و حاج سید ابوالحسن طالقانی (پدر آیت الله سید محمود طالقانی) خواند و در سال 1342ه .ق به قم رفت و از درس آیات محترم حاج شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری و شیخ محمدعلی اراکی، تا سال 1351ه .ق بهره مند شد. در همین سال بنا به تأکیدهای مؤسس حوزه، مرحوم آیت الله حائری به تهران رفت و تا پایان عمر در این شهر به انجام وظایف دینی و علمی پرداخت. آثار الاعمال، آثار المعاصی و شرح دعای ندبه جزو آثار اوست.(2)

6. آیت الله سید محسن خرازی (متولد 1316 خورشیدی در تهران): وی تحت تربیت و آموزش آقا شیخ محمدحسین زاهد قرار گرفت و با درگذشت او به حوزه درسی آیت الله احمد مجتهدی پای نهاد. از سال 1335 خورشیدی به قم رفت و دوره سطح را نزد آیات گرامی ستوده، اعتمادی، شیخ محمد


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص178.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص177.

ص: 96

شاه آبادی، میرزا علی مشکینی و سلطانی طباطبایی فرا گرفت. در حکمت و کلام نیز نزد آیت الله شیخ محمد شاه آبادی شاگردی کرد. از سال 1341 خورشیدی به بعد، در درس خارج آیات عظام محقق داماد، گلپایگانی و فرید اراکی حضور یافت. در درس خارج آیت الله اراکی تا پایان عمر ایشان حضور داشت و حدود سی سال با این استاد مأنوس بود. از مهم ترین تلاش های فرهنگی و ارشادی او تأسیس مؤسسه در راه حق است. وی در سال 1359 به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد. در دوره های دوم، سوم و چهارم، نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری بود. آیت الله خرازی از زمان تحصیل علوم حوزوی به تدریس مشغول بود. هم اکنون نیز مشغول تدریس فقه و اصول، کلام و تفسیر در حوزه است. از ایشان آثار بسیاری در مباحث کلامی، فقهی، تفسیر، اخلاق، حکمت و نیز حواشی متعددی بر آثار فقهی و اصول علمای متقدم و معاصرش، در اختیار است.(1)

7. آیت الله حاج آقا محمد شاه آبادی (متولد 1339ه .ق) فرزند آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی است که مقدمات، ادبیات و سطوح را نزد والد بزرگوارش و علمای تهران آموخت و در درس خارج معقول و منقول پدر شرکت کرد. پس از درگذشت مرحوم شاه آبادی، چندی به جای او مسجد و محراب و حوزه درسی را اداره کرد، سپس به قم هجرت کرد و سال های متمادی از درس آیت الله اراکی بهره برد، سپس خود حوزه درسی تشکیل داد. ایشان افزون بر احاطه عالی بر مباحث فقه و اصول، در حکمت و عرفان نیز توانایی علمی فوق العاده ای دارد و به تازگی، برخی آثارش در این زمینه چاپ شده است. ایشان جزو دوازده مجتهدی بود که در تأیید مرجعیت امام خمینی


1- خاطرات آیت الله حاج شیخ رضا استادی، تدوین: عبدالرحیم اباذری، ص31؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 181 _ 191.

ص: 97

نامه ای نوشتند و امضا کردند و در این راه سختی ها و گرفتاری های بسیاری متحمل شد. آقا محمد شاه آبادی با رژیم پهلوی دوم به مبارزه پرداخت و حقایقی را درباره جنایت رضاخان و فرزندش محمدرضا پهلوی افشا کرد.(1)

8 . آیت الله حاج شیخ محمدتقی ستوده (متولد 1340ه .ق در شهر اراک) ایشان مقدمات و سطوح اولیه را در اراک خواند، سپس به قم هجرت کرد و در حوزه این شهر سطوح عالی را فرا گرفت. آنگاه در درس خارج آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی، سید احمد خوانساری، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد محقق داماد و حاج شیخ محمدعلی اراکی حضور یافت و از محضر این استادان بلندپایه بهره برد. خود نیز حوزه درسی تشکیل داد و حدود چهل سال به تدریس شرح لمعه، رسایل، مکاسب و کفایه الاصول پرداخت. صدها نفر از طلاب و فضلای حوزه نیز از درس او بهره گرفتند.(2)

9. آیت الله حاج شیخ محسن حرم پناهی (متولد 1337ه .ق): ایشان پس از تکمیل مقدمات و سطح، از محضر آیات محترم سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمره ای، حاج آقا حسین بروجردی، سید محمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی استفاده کرد. در درس تفسیر و فلسفه علامهطباطبایی نیز حاضر شد و مبانی علمی خویش را استوار کرد هم زمان به تألیف و تدریس روی آورد و در مبارزات مردم ایران علیه رژیم ستمگر پهلوی پیشتاز بود. راه اندازی انجمن امر به معروف و صندوق قرض الحسنه، اعزام مبلّغ به نواحی محروم، دستگیری از درماندگان و نیازمندان و سامان دهی جوانان برای گفت وگو با پیروان فرق و مذاهب، از تلاش های


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص186؛ خاطرات آیت الله حاج شیخ رضا استادی، صص99 و100.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص186.

ص: 98

اجتماعی، فرهنگی اوست. وی در رجب 1423ه .ق درگذشت و پیکر پاکش در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دفن شد.(1)

10. آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی (متولد 1339ه .ق): آن فقید سعید، مقدمات و مقداری از قوانین و شرح لمعه را نزد روحانی محل خود، مرحوم حاج شیخ یحیی تقوی فراگرفت و در 1360ه .ق / 1320 خورشیدی به قم آمد و سطوح را نزد حضرات آیات مرعشی نجفی، شیخ مرتضی حائری، عبدالرزاق قاینی و سید صادق شریعتمداری آموخت. در سطوح عالیه نیز محضر سید احمد زنجانی، شیخ محمدعلی حایری کرمانی و گلپایگانی را درک کرد و در حکمت و کلام، تفسیر و عرفان، شاگرد سید احمد خوانساری، علامه طباطبایی و امام خمینی بود. خارج فقه و اصول را از محضر آیت الله بروجردی، شیخ محمدعلی اراکی و سید محمدرضا گلپایگانی فراگرفت و از ایام تحصیل، به تدریس و تألیف روی آورد. وی از اعضای گروه تدوین کتاب جامع احادیث الشیعه بود و بسیاری از تقریرات استادان خود را نگاشت و شرح و تعلیقاتی بر عروة الوثقی و وسیلة النجاة دارد. ایشان پس از درگذشت آیت الله اراکی امام جماعت مدرسه فیضیه را عهده دار بود. سرانجام در سه شنبه 18 تیر 1387 درگذشت و در قم دفن شد.(2)

11_ آیت الله شیخ رضا استادی (متولد 1316 خورشیدی): ایشان تا دوازده سالگی، دوره شش ساله ابتدایی را خواند و تا شانزده سالگی سرگرم کسب و کار بود. آنگاه به تحصیل علوم دینی اقیال نشان داد، در حوزه تهران از محضر آیات محترم شیخ عبدالکریم حق شناس، حاج شیخ احمد مجتهدی، شیخ هادی مقدس، میرزا عبدالعلی تهرانی و مرحوم حاج ملامحمدجعفر بهره برد، سپس به


1- گنجینه دانشمندان، ج2، صص 134 و135؛ اختران فضیلت، صص 289 و290.
2- اختران فضیلت، صص88 و 89.

ص: 99

قم رفت. حدود هفت سال درسهای سطح را در محضر عالمانی چون شیخ محمد شاه آبادی، شیخ نوری، محمدتقی ستوده، ناصر مکارم شیرازی، حاج سید محمدباقر سلطانی بروجردی طباطبایی، عبدالله جوادی آملی، جعفر سبحانی و ابوالقاسم خزعلی آموخت. در درس خارج فقه و اصول از حوزه درسی آیات محترم سید حسن فرید اراکی، سید محمد محقق داماد، سید ابوالقاسم خویی، امام خمینی و شیخ محمدعلی اراکی بهره های فراوانی برد. ایشان اکنون به تدریس فقه، اصول، مباحث کلامی، تفسیری مشغول است و افزون بر تدریس، به تألیف، ترجمه، تصحیح و تحقیق پرداخته است. فهرست نگاری نسخه های خطی و تلاش در جهت برگزاری همایش های علمی و فرهنگی، سخنرانی های آموزنده و تبلیغ و منبر، از دیگر برنامه های آیت الله استادی است. وی این توفیق را داشت که افزون بر آنکه مدتی به درس خارج فقه و اصول آیت الله اراکی می رفت، با ایشان ارتباط و انسی ویژه داشت و به مناسبت های مختلف به خدمت این مرجع عالی قدر می رفت.(1)

12. آیت الله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی (متولد 1332ه .ق): معظم له پس از فراگیری مقدمات و سطوح اولیه در زادگاهش بروجرد، به سال 1338ه .ق، به حوزه علمیه قم آمد و دانش معقول و منقول را در مدت هفت سال، از محضر آیات عظام، سید صدرالدین صدر، سید محمدتقی خوانساری، میرزامحمد فیض قمی، آقا شیخ محمدعلی حائری قمی، سید احمد خوانساری و میرزا محمدعلی شاه آبادی فرا گرفت. به سال 1355ه .ق به نجف اشرف رفت و در حوزه این شهر، مدت دو سال نزد آیات بزرگوار سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمدحسین اصفهانی بود، سپس در 1357ه


1- خاطرات حاج شیخ رضا استادی، صص28 و 29، 45 _ 60، 104 و 105؛ دانشنامه قرآن پژوهان ایران، به کوشش: سعید بهمنی، ج 1، ص47.

ص: 100

.ق به بروجرد بازگشت. سال بعد به مشهد مقدس رضوی رفت و یک سال از بحث های فقهی، کلامی و تفسیری میرزا مهدی اصفهانی بهره بُرد. در سال 1359ه .ق به قم آمد و به تدریس رسایل، مکاسب و کفایه پرداخت. مجلس درس وی آکنده از فضلا و طلاب بود. همچنین در درس خارج فقه و اصول و جلسات استفتای آیت الله بروجردی شرکت کرد و مورد توجه آن مرجع عظیم الشأن قرار گرفت. آیت الله سلطانی طباطبایی از شاگردان برجسته آیت الله اراکی در خارج فقه و اصول است. تألیفاتی در مباحث منقول از وی به یادگار مانده است. ایشان که پدر همسر مرحوم، حاج سید احمد خمینی است، در اولین دوره مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری به نمایندگی مردم استان لرستان برگزیده شد و بر مواد قانون اساسی نظارتی دقیق داشت. او همواره و در همه شرایط از نظام اسلامی، انقلاب و رهبر کبیر آن حمایت کرد. این مجتهد پرآوازه در 31 خرداد 1376 به سرای باقی کوچ کرد و پیکرش در جوار مرقد امام خمینی در تهران، دفن شد.(1)

13. آیت الله علی کریمی جهرمی (متولد 1320خورشیدی): ایشان پس از تحصیل نزد استادانی چون شیخ عباس علی شاهرودی، میرزا هاشم آملی، سید محمدرضا گلپایگانی و شیخ محمدعلی اراکی در مقطع سطح و خارج حوزه، به مقام اجتهاد دست یافت و سالها در مدرسه آیت الله گلپایگانی و مسجد رضوی، به تدریس تفسیر و برخی مباحث کلامی و فقهی پرداخت. نمونه هایی از تأثیر و نفوذ قرآن، سیمای عبادالرحمن در قرآن، القرآن و العترة، رازهای آسمانی، نظام اخلاقی اسلام، تجلی انسان در قرآن، بانوی ملکوت،


1- خبرگان ملت، دفتر دوم، صص407 _ 409؛ مجله آینه پژوهش، خرداد و تیر 1376، ش46، صص 102 و 103.

ص: 101

در مکتب امام حسین علیه السلام ، سیمای پرهیزکاران، آیت الله مؤسس و ده ها اثر دیگر در زمره تألیفات ایشان است.(1)

14. آیت الله محمد یزدی (متولد 1310) وی پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری معارف دینی روی آورد و مقدمات را نزد پدر خود آموخت. در مدارس کاسه گران، ملاعبدالله، صدر و جده بزرگ اصفهان، محضر استادانی چون حجج اسلام ابطحی، محمدحسن عالم نجف آبادی، عباس علی ادیب را در ادبیات و مقداری از سطح درک کرد. هم زمان با ورود آیت الله بروجردی به قم، رهسپار این شهر شد و سطح عالی را نزد آیات محترم سید حسین بدلا، سلطانی طباطبایی، ابوالفضل زاهدی، شیخ مرتضی حائری و مرعشی نجفی به پایان رساند و سال های متمادی در درس خارج فقه و اصول آیات عظام بروجردی، محمدعلی اراکی، امام خمینی، گلپایگانی، میرزا هاشم آملی و عباس علی شاهرودی شرکت کرد و موفق به دریافت اجازه اجتهاد از برخی استادان خود شد. همچنین از درس تفسیر و حکمت علامه طباطبایی، سید رضا صدر و مباحث اخلاقی آیت الله فرید اراکی بهره برد. از همان ایام تحصیل خود نیز به تدریس فقه، اصول، فلسفه و اخلاق پرداخت و آثاری چون تقریرات درس آیت الله بروجردی، امام خمینی و شیخ محمدعلی اراکی را نگاشت. کتاب هایی چون گمشده شما، حسین بن علی را بهتر بشناسیم، آیات الاحکام فی القرآن، مجمع الرسایل، تفسیر سوره حمد و... از تألیفات اوست. وی در نهضت امام خمینی و مبارزات مردم ایران علیه استبداد و استعمار، بسیار فعال بود و به سبب فعالیت های سیاسی علیه رژیم پهلوی، بارها دستگیر و


1- به کوشش سعید بهمنی، دانش نامه قرآن پژوهان ایران، ج 1، صص 276 و 277؛ و پژوهش های نگارنده.

ص: 102

زندانی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مسئولیت ها را عهده دار بود: رئیس دادگاه انقلاب اسلامی قم، رئیس دفتر امام خمینی، نماینده مجلس شورای اسلامی از قم در دوره اول و از تهران در دوره دوم، نماینده مجلس بازنگری قانون اساسی، عضویت در شورای نگهبان، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره های دوم و سوم از تهران، رئیس قوه قضائیه بعد از رحلت امام در دو دوره، و امام جمعه موقت تهران. ایشان هم اکنون ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را بر عهده دارد.(1)

15. آیت الله سید مهدی یثربی (1385-1304 خورشیدی): وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در سال 1320 خورشیدی، به فراگیری ادبیات و مقدمات علوم دینی پرداخت و تا سال 1327 در حوزه ای که به دستور برادرش آیت الله میر سید علی یثربی در کاشان بنیان نهاده شده بود, فراگیری سطوح حوزه را پی گرفت. در این سال رهسپار حوزه علمیه قم شد و پس از تکمیل سطح عالی حوزه، به حوزه درس آیات محترم سید محمد محقق داماد، سید محمدرضا گلپایگانی، امام خمینی، بروجردی و اراکی راه یافت و از درس تفسیر علامه طباطبایی بهره برد و خود در این دوران به تدریس پرداخت. در سال 1338 خورشیدی به کاشان بازگشت و سرپرستی حوزه و تصدی امور شرعی و ارشادی این منطقه را پذیرفت و برای سامان دهی وضع تبلیغ در کاشان و توابع، دفتر اعزام مبلّغ را راه اندازی کرد. به موازات این تلاش ها، خدمات اجتماعی گسترده ای نیز انجام داد.

آیت الله یثربی در نهضت امام خمینی و مبارزه با رژیم استبدادی پهلوی و


1- میرزا محمد کاظمینی و سید محمدکاظم مدرسی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج2، صص996و 997؛ گنجینه دانشمندان، ج2، ص610؛ خبرگان ملت، دفتر دوم، صص 654 _ 667.

ص: 103

نیز ستیز با جلوه های فرهنگ غربی و تبلیغات زهرآگین فرقه های منحرف، فعالیت های چشمگیری داشت. در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی، منزل او، پناهگاهی برای بسیاری از شخصیت های مبارز، معروف و مورد تعقیب رژیم پهلوی بود. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، در عرصه های گوناگون فرهنگی، ارشادی و اجتماعی فعال بود و به مبارزه با گروهک های ضدانقلاب پرداخت و در دفاع مقدس در جبهه ها حضور یافت. وی در سال 1358 خورشیدی بنا به حکم امام خمینی به سِمَت امام جمعه کاشان، و در اردیبهشت سال 1362، بر اساس فرمان امام، به سِمَت نمایندگی ولی فقیه در این منطقه منصوب شد. نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در سه دوره پیدرپی از استان اصفهان، از دیگر مسئولیت های اوست. وی سرانجام در هشتم مهر 1385 خورشیدی به سرای باقی کوچ کرد.(1)

16. آیت الله صادق احسان بخش (1309-1380خورشیدی): ایشان پس از سپری کردن آموزش های مکتب خانه و دوره ابتدایی در سال 1324 خورشیدی، وارد حوزه علمیه مهدویه رشت شد. مقدمات و بخشی از سطح متوسط را نزد استادانی چون علمالهدی، سید حسن بحرالعلوم، کاظم صادقی، حسین همدانی و رفیع خورگانی فرا گرفت. آنگاه به قم رفت و ادامه سطح متوسط را نزد آیات محترم شهید صدوقی، محمد لاکانی و منتظری آموخت. در سطح عالی نزد آیات گران قدر مرعشی نجفی، سید محمدباقر سلطانی و مجاهد تبریزی شاگردی کرد و فلسفه، تفسیر و عرفان را از علامه طباطبایی، سید رضا صدر، فکور یزدی و علامه طباطبایی آموخت. استادان درس خارج فقه و اصول وی آیات عظام شیخ مهدی مازندرانی، سید حسین بروجردی، امام خمینی، محمدعلی اراکی و


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج2، صص 994 و 995؛ اختران فضیلت، صص 911 و 912.

ص: 104

گلپایگانی بودند که از آنان اجازه هایی دریافت کرد. وقتی به درجه اجتهاد رسید، در حوزه علمیه قم و رشت به تدریس پرداخت. مهم ترین اثر این روحانی فاضل، کتاب آثار الصادقین است که در 32 جلد تدوین شده است.

هنگام ورود آیت الله کاشانی به ایران، به فعالیت های سیاسی اقبال نشان داد و با فداییان اسلام همکاری داشت. در نهضت امام خمینی به دلیل افشاگری علیه رژیم پهلوی و مخالفت با برنامه های نظام طاغوتی، چندین بار دستگیر و روانه زندان شد. او در سال 1339 خورشیدی در شهر رشت اقامت گزید و سه سال بعد، به نمایندگی امام خمینی در استان گیلان، برگزیده شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب و کمیته مرکزی رشت را تشکیل داد. در نهم بهمن 1359، نمایندگی ولیّ فقیه در گیلان و امام جمعه رشت را بر عهده گرفت. در 21 فروردین 1361 در مسجد کاسه فروشان رشت، ترور شد و به درجه جانبازی نایل آمد. خدمات اجتماعی، عمرانی، رفاهی و فرهنگی وی در رشت و توابع، گسترده و ستودنی است. در دفاع مقدس بارها در جبهه ها حضور یافت و در عملیات های گوناگون شرکت می کرد. با درگذشت وی در 1380 خورشیدی حجتالاسلام والمسلمین زین العابدین قربانی، سِمَت امام جمعه رشت را بر عهده گرفت.(1)

17. آیت الله محمدحسن فقیه احمدی ( 1389_1329خورشیدی): فرزند ملااحمد و متولد طرزجان از توابع تفت یزد است. او مقدمات را نزد پدر یاد گرفت و سطوح را در حوزه علمیه یزد و قم، نزد حضرات آیات آیت اللهی، علومی، شهید صدوقی و سید محمدباقر سلطانی طباطبایی به پایان رساند. بعد از آن در درس خارج فقه و اصول آیات عظام گلپایگانی، محمدعلی اراکی، سید علی بهبهانی، شیخ محمد فکور و حاج شیخ مرتضی حائری


1- خبرگان ملت، دفتر اول، صص77 _ 92؛ دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، صص36 و37.

ص: 105

حضور یافت. وی تفسیر، حدیث، حکمت هیئت، ریاضی و عرفان را در محضر علامه طباطبایی، رفیعی قزوینی، میرزا ابوالحسن شعرانی، حکیم الهی قمشه ای و علامه شهید مرتضی مطهری فرا گرفت. آنگاه به تألیف و تدریس در علوم معقول و منقول در حوزه و دانشگاه پرداخت. حواشی بر مناسک شیخ انصاری و مناسک امامخمینی، حاشیه بر سراج العباد شیخ انصاری و زبدة الاحکام امامخمینی از جمله آثار اوست. او در نهضت اسلامی ایران به رهبری امامخمینی، حضوری فعال داشت و مدتی در خارج از کشور، در کنار امامخمینی بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امام امت به سمت امام جمعه بروجرد منصوب شد. آن عالم ربانی پس از ده ها سال تلاش علمی، آموزشی و معنوی و تربیت ده ها نفر از شاگردان فاضل، یک شنبه هفتم شهریور 1389 که با ایام لیالی قدر مصادف بود، بر اثر سانحه رانندگی در مسیر قم به یزد، جان به جان آفرین تسلیم کرد. مقام معظم رهبری در پیام تسلیتی که به مناسبت رحلت وی صادر کرد، تلاش های خالصانه و صادقانه وی در عرصه تعلیم و تربیت اسلامی را ستود.(1)

18. آیت الله سید عباس خاتم یزدی (1349_1422خورشیدی) آن عالم مبارز در دوران کودکی، نزد پدرش، حاج سید یحیی احمدآبادی، به فراگیری قرآن و دروس مقدماتی پرداخت. با درگذشت پدرش، حجت الاسلام والمسلمین سید علی محمد وزیری سرپرستی وی را بر عهده گرفت. وی تحت نظر این بزرگوار تحصیل علوم دینی را پی گرفت. سید عباس، ادبیات عرب و سطوح حوزه را نزد آیات محترم سید جلال علومی، سید علی محمد کازرونی، سید علی اکبر علوی و سید جلال آیت اللهی تفتی فرا گرفت. در سال 1334


1- میرزا محمد کاظمینی، دانشنامه مشاهیر یزد، صص55 و56؛ نشریه افق حوزه، ش280، 17/6/1389، ص604.

ص: 106

خورشیدی به قم مهاجرت کرد و در حوزه این شهر سطوح عالیه را از محضر آیات گران قدر سید حسن مدرس یزدی، فکور یزدی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی و شیخ محمد فکور احمدآبادی یاد گرفت، سپس به درس خارج آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی، اراکی(1)، محقق داماد و شیخ عباس علی شاهرودی حاضر شد. در سال 1339 خورشیدی به عتبات عراق رفت و در حوزه نجف به مدت هیجده سال از بحث های علمی و فقهی آیات بلند مرتبه سید ابوالقاسم خویی، سید محسن حکیم، شاهرودی، امام خمینی، میرزا حسن یزدی و حاج سید یحیی یزدی، بهره برد و عضو شورای استفتای امام خمینی بود. به نمایندگی از رهبرکبیر انقلاب در سال 1356 و 1357 خورشیدی، روانه حج شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت دفتر استفتای امام خمینی درآمد و پاسخگویی به استفتائات و سؤالات شرعی و فقهی بر عهده اش نهاده شد. وی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نماینده مردم یزد در مجلس خبرگان رهبری و دبیر شورای سیاست گذاری ائمه جمعه بود و در حوزه علمیه قم، به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت. تقریرات درس اصول آیت الله خویی و درس فقه امامخمینی تألیف اوست. ایشان در شهریور 1380 خورشیدی / 1422ه .ق سرای فانی را وداع گفت و پیکرش در قم دفن شد.(2)

19. حجت الاسلام والمسلمین قربانعلی دُرّی نجف آبادی (متولد 1324 خورشیدی در نجف آباد): قربانعلی دُرّی، فرزند اسدالله، پس از گذراندن دوره ابتدایی و سال اول متوسطه (نظام قدیم) در سال 1338 خورشیدی به


1- خاتم یزدی مدتی عضو دفتر استفتائات آیت الله اراکی بوده است.
2- خاتم معرفت، صص 17 _ 25؛ اختران فضیلت، صص328 و 329؛ دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج1، صص 325 و 326.

ص: 107

فراگیری علوم دینی روی آورد و وارد حوزه علمیه نجف آباد شد و در مدرسه مرحوم ریاضی اقامت گزید. مقدمات و بخشی از سطح را نزد حضرات آیات عباس ایزدی، غلام حسین منصور و سید محمود مدرس آموخت. در 1340 خورشیدی همزمان با درگذشت آیت الله بروجردی به قم رفت و به تکمیل سطوح حوزه و فراگیری حکمت پرداخت. او مباحث مهمی از اسفار ملاصدرا را در محضر علامه طباطبایی، عبدالله جوادی آملی و ابراهیم امینی آموخت و در درس خارج فقه و اصول آیات عظام سید محمد محقق داماد، سید محمدرضا گلپایگانی، مرتضی حائری یزدی، سید علی فانی اصفهانی، محمدعلی اراکی و سید علی بهبهانی شرکت کرد. کتاب های انسان، اسلام و بهره وری، فرهنگ و توسعه از دیدگاه امام خمینی، حکومت اسلامی در نهج البلاغه، مقدمه ای بر مالیه عمومی در اسلام، اندیشه های اقتصادی شهید مدرس، استراتژی درازمدت جمهوری اسلامی ایران و مقاله های بسیاری، از جمله آثار ایشان است. دُرّی نجف آبادی هم زمان با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال 1342 خورشیدی به فعالیت های مبارزاتی بر ضد رژیم پهلوی روی آورد و به هدایت مردم، ترویج شریعت و بیان افکار، اندیشه ها و فتواهای امام پرداخت. مسئولیت های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از: مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی در اراک، نماینده امام در استان چهارمحال بختیاری، دادستان انقلاب اسلامی در این استان، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره های دوم، چهارم و پنجم از تهران، دبیر هیئت عالی گزینش، رئیس هیئت مدیره و دبیر هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی قم، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام ، امام جمعه موقت شهر ری، نماینده مجلس خبرگان در دوره دوم از استان ایلام و در دوره سوم از استان تهران، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزیر اطلاعات جمهوری

ص: 108

اسلامی ایران، رئیس دیوان عدالت اداری، دادستان کل کشور. او هم اکنون امام جمعه اراک و نماینده ولی ّفقیه در استان مرکزی است.(1)

20. حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدی نیک ری شهری (متولد 1325 خورشیدی): ایشان پس از تحصیل مقدمات و سطوح، در درس آیات عظام محمدعلی اراکی، حسین وحید خراسانی، میرزا جواد تبریزی و سید محمدرضا گلپایگانی شرکت کرد و به درجه اجتهاد نائل شد. نقش ها و فعالیت های او عبارتند از: نمایندگی ولیّ فقیه و سرپرست حجاج از سال 1370، نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری در دوره دوم و سوم، تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران. برخی از آثارش عبارتند از: اهل البیت فی الکتاب و السنه، میزان الحکمه، اهل بیت در قرآن و حدیث، علم و حکمت در قرآن و حدیث، فلسفه وحی و نبوت، مبانی شناخت و... .(2)

21. حجت الاسلام والمسلمین غلام حسین رحیمی (متولد 1314خورشیدی): وی فرزند غلام علی که بخشی از مقدمات را از پدر فرا گرفت، در 1330 خورشیدی به اصفهان رفت و پس از خواندن بخشی از سطح در حوزه این شهر، عازم قم شد و سطح را نزد آیات محترم مصطفی اعتمادی، محمدتقی ستوده، سید محمدباقر سلطانی، جعفر سبحانی، حسین نوری همدانی و... گذراند. در حکمت و مباحث تفسیری و کلام، نزد آیات گرامی علامه طباطبایی، علی مشکینی، محمد محمدی گیلانی و دکتر محمد مفتح شاگردی کرد. آنگاه از درس های خارج آیات عظام بروجردی، عباسعلی شاهرودی،


1- خبرگان ملت، دفتر اول، صص 204 _ 210؛ دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص358.
2- دانشنامه قرآن پژوهان ایران، ج 1، ص313.

ص: 109

سید محمد محقق داماد، امام خمینی، گلپایگانی، محمدعلی اراکی، مرعشی نجفی، مرتضی حائری یزدی، منتظری، میرزا هاشم آملی، ناصر مکارم شیرازی و نوری همدانی، بهره برد.

رحیمی در دوران انقلاب اسلامی، در سفرهای تبلیغی به سخنرانی، افشاگری علیه رژیم پهلوی، و تکثیر و پخش نوار سخنرانی ها و اعلامیه های حضرت امامخمینی و مراجع عظام پرداخت و بارها تعقیب شد تا اینکه ساواک وی را دستگیر و بازداشت کرد. وی مدتی امامت جمعه دشتستان برازجان را عهده دار بود و در 15 شهریور 1360 خورشیدی، به سمت امام جمعه شهرستان تفرش منصوب شد و مدتی در این مسئولیت به فعالیت های آموزشی و ارشادی مشغول بود. از غلام حسین رحیمی کتاب های آموزنده به سبک داستانی و عبرت آمیز که معمولاً مخاطب آنها نوجوانان و جوانان هستند، منتشر شده است.(1)

22. حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا سلطانی (متولد 1322خورشیدی): او فرزند عطاءالله اشتهاردی است که پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی در زادگاهش اشتهارد، در سال 1336 خورشیدی وارد حوزه علمیه قم شد و پس از به پایان بردن دروس سطح، نزد آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و محمدعلی اراکی به تحصیل دروس خارج پرداخت. در مباحث تفسیری، اخلاقی و فلسفی نزد برخی استادان، نکاتی را آموخت. کتاب های معاد یا آخرین سیر تکاملی انسان، درس هایی از اقتصاد اسلامی، تکامل در پرتو اخلاق از اوست.

وی در ایام نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، با سخنرانی های خود به افشاگری علیه رژیم پهلوی پرداخت و در برگزاری راهپیمایی های شهر اشتهارد


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص395.

ص: 110

حضوری فعال داشت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت امام جمعه این دیار منصوب شد. همچنین با سمت قاضی و حاکم شرع شهرستان کرج و بخش های اطراف آن به فعالیت پرداخت. در سال 1363 به نمایندگی از مردم کرج به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی هنگامی که با عده ای از علما برای دیدار با رزمندگان، از تهران عازم اهواز بود، بر اثر اصابت موشک رژیم بعث به هواپیمای حامل او، به شهادت رسید. پیکرش بعد از تشییع باشکوه در کرج و تهران، در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.(1)

23. آیت الله سید کاظم نورمفیدی (متولد 1309خورشیدی) وی نخست در مکتب خانه، قرآن را آموزش دید. آنگاه به مدرسه رفت و تا کلاس ششم ابتدایی درس خواند. در سال 1331 خورشیدی وارد حوزه علمیه عمادیه گرگان شد و مقدمات را نزد حجج اسلام نبوی و سید عبدالرسول میرکریمی فرا گرفت. در سال 1335 خورشیدی عازم مشهد شد و از محضر ادیب نیشابوری دوم بهره گرفت و در سال 1336 خورشیدی به حوزه علمیه قم رفت و پس از گذراندن دوره سطح، از حوزه درس خارج فقه و اصول حضرات آیات عظام سید محمد محقق داماد، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی، محمدعلی اراکی و شیخ مرتضی حائری بهره برد. هم زمان نیز از مباحث عقلی و فلسفی شهید مطهری استفاده کرد. با تحصیل در حوزه علمیه قم و گرگان، به تدریس علوم دینی اشتغال یافت و به دلیل تبلیغ و ترویج مرجعیت امام خمینی و شرکت فعال در نهضت اسلامی به رهبری ایشان، تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. در سال 1352 خورشیدی با اصرار مردم گرگان به آنجا رفت و با تشکیل نشست های درس تفسیر و نهج البلاغه، مبارزات خود را پی گرفت. به همین دلیل در سال


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، صص 460 و 461.

ص: 111

1356 خورشیدی به دو سال تبعید محکوم شد و مدتی در مریوان و بندر لنگه، به سر برد. ایشان در سال 1358 خورشیدی، به نمایندگی امام خمینی و امامت جمعه گرگان منصوب شد. همچنین نماینده مردم مازندران در دوره های اول و دوم مجلس خبرگان رهبری و نماینده مردم استان گلستان در دوره سوم مجلس خبرگان رهبری بود. در تابستان سال 1360 ترور شد و دو نفر از محافظان وی به شهادت رسیدند. همچنین همراه هیئتی در سال 1361 به مناسبت روز جهانی قدس و برای تبیین مواضع جمهوری اسلامی ایران به پاکستان سفر کرد که در یورش گروهی از مزدوران استکبار زخمی شد. راه اندازی حوزه علمیه امام خمینی برای برادران و مکتب الزهرا علیها السلام برای خواهران در گرگان، بنیان نهادن صندوق قرض الحسنه ویژه طلاب استان گلستان در قم و مشهد و نیز صندوق قرض الحسنه برای دانشجویان، بازسازی مسجد جامع گلشن و... از دیگر خدمات وی است.(1)

24. آیت الله سید محمدعلی موسوی جزایری (متولد 1322 خورشیدی): موسوی جزایری در شش سالگی به مکتب خانه رفت و برخی علوم مقدماتی و قرآن را آموخت. سپس وارد حوزه علمیه شوشتر شد و نزد پدرش، علامه سید محمدتقی شوشتری و دایی خود آیت الله سید محمدحسن آل طیب به فراگیری علوم دینی پرداخت. بعد از گذراندن مقدمات، سطح و بخشی از خارج فقه و اصول در حوزه شوشتر عازم عراق شد و در نجف اشرف، مدارج علمی را نزد علمایی گرانقدر چون سید محمدجعفر مروج، سید جعفر جزایری، سید محمدباقر صدر، سید علی سیستانی، روحانی، شهید


1- خاطرات آیت الله نورمفیدی، تدوین: غلامرضا خارکوهی، ج 1، صص 75 _ 85، ج 1، صص945و946.

ص: 112

میرزا علی غروی تبریزی، سید علی بهشتی، سید ابوالقاسم خویی و امام خمینی پیمود. در پایان سال 1350 به دستور رژیم بعث عراق، ناگزیر از این سرزمین خارج شد و به قم رفت و از محضر آیت الله اراکی و آیت الله حسین وحید خراسانی بهره برد و از این بزرگواران اجازه اجتهاد دریافت کرد. در سال 1353 به اهواز رفت و در این دیار به فعالیت های تبلیغی، ارشادی، آموزشی و فرهنگی روی آورد. موسوی جزایری در اهواز و در مسجد جزایری، نشست های اعتقادی و تفسیری تشکیل داد که رفته رفته این مکان به پایگاه جوانان مذهبی و انقلابی و کانونی برای مبارزه با رژیم پهلوی بدل شد. رساندن پیام امام خمینی به جامعه روحانیت، راه اندازی راهپیمایی در اهواز، ارتباط با هسته های انقلابی در کارخانه ها و اداره ها و رهبری آنها، سخنرانی و افشاگری ضد رژیم پهلوی، از دیگر فعالیت های مبارزاتی اوست. موسوی جزایری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد و در تصویب قوانین مهمی چون اصل ولایت فقیه، نقش برجسته ای داشت. او هم زمان با شروع جنگ تحمیلی، فعالیت های خود را در زمینه دفاع مقدس متمرکز کرد. موسوی در سال 1359 از سوی حضرت امام به نمایندگی ایشان در خوزستان و امام جمعه اهواز منصوب شد و افزون بر اداره امور فرهنگی تبلیغی استان، خدمات فراوانی در زمینه های اجتماعی و ارتباطی و عمرانی انجام داد. وی در سه دوره پی در پی، از سوی مردم استان خوزستان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد.(1)

25. محمدحسین اسکندری فرزند محمدعلی، متولد 1324.(2)


1- خبرگان ملت، دفتر اول، صص470 _ 483؛ دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص862.
2- دانشنامه قرآن پژوهان ایران، ج 1، ص51.

ص: 113

26. علی حسین احمدلو، فرزند اسماعیل، متولد روستای کهک علیا از توابع ساوه در سال 1310.(1)

27. ابراهیم احمدی احمدآبادی متولد احمدآباد اردکان یزد در سال 1338.(2)

28. محمدحسین فقیه احمدی فرزند ملااحمد، متولد روستای طرزجان از توابع شهر تفت یزد.(3)

29. روح الله بیانی فرزند مهدی، متولد روستای شهاب الدین در نکای مازندرانی در سال 1326.(4)

30. حسن رجبینویسی فرزند علی، متولد روستای نویس از توابع قم در سال 1314.(5)

31. سید مهدی غضنفری فرزند میرزا حسن، متولد سال 1313 در سبزوار.(6)

32. محمدجواد کشمیری فرزند مهدی، متولد 1320 در رفسنجان.(7)

33. عبدالزهرا کعبی، متولد یکی از روستاهای اهواز در سال 1336.(8)

34. محمدباقر منطقی متولد 1314 در شهر قوچان.(9)

35. سید مرتضی موسوی فرزند سید محمود، متولد روستای کوشک از توابع خمینی شهر در سال 1318.(10)

36. سید ضیاءالدین نجم الهدی، فرزند سید عبدالبانی، متولد روستای کهدوئیه از توابع یزد.(11)


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص39.
2- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص48.
3- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص52.
4- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص167.
5- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 1، ص390.
6- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص610.
7- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص686.
8- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص689.
9- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص819.
10- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص847.
11- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص925.

ص: 114

37. محمدعلی نوروزی فرزند حسین، متولد روستای کلّه سر از توابع رزن همدان، در سال 1318.(1)

38. سید محمد موسوی خوئینی متولد سال 1320 خورشیدی در قزوین.(2)

39. محمدرضا مؤیدی قمی فرزند محمود، متولد سال 1320 در قم.(3)

40. شیخ محی الدین حائری شیرازی (امام جمعه سابق شیراز و مدرس حوزه علمیه قم).

41. شیخ محمدحسن مسجد جامعی

42. شیخ علی رضا الهی (داماد آیت الله اراکی)

43. سید محمدباقر خوانساری (فرزند آیت الله سید محمدتقی خوانساری).

44. شیخ محی الدین فاضل هرندی

45. سید حسین برقعی

46. سید محمدباقر موحدی ابطحی

47. شیخ مهدی صادقی ملایری

48. حاج شیخ علی حیدری نهاوندی

49. سید حسین موسوی کرمانی

50. سید اسماعیل موسوی زنجانی (امام جمعه سابق زنجان)

51. آیت الله مرتضی مقتدایی (رئیس حوزه علمیه قم)

52. شیخ جلال طاهر شمس گیلانی

53. شیخ اصغر قاضی زاده

54. شیخ علی اوسط هاشمی همدانی


1- دانشنامه ائمه جمعه کشور، ج 2، ص949.
2- خاطرات آیت الله استادی، ص170.
3- دانش نامه قرآن پژوهان ایران، ج اول، ص337.

ص: 115

55. سید محمد موسوی اصفهانی

56. سید رضا فاطمی تویسرکانی

57. شیخ علی ثابت همدانی

58. شیخ نیّری همدانی

59. سید علی ابطحی اصفهانی

60. شیخ اسدالله عندلیب

61. شیخ ابوالقاسم محجوب جهرمی

62. شیخ حسن شریعتی کاشانی

63. حسین واعظی اراکی

64. سید عطاءالله معنوی

65. سید علی هاشمی بجنوردی که مورد توجه ویژه آیت الله اراکی بود.

66. سید عبدالاحد رضوی

67. شیخ جواد رضوی

68. شیخ محمدتقی دانش آشتیانی

69. شیخ محمدشریف رازی (مؤلف گنجینه دانشمندان و آثار الحجّة)

70. شیخ عزیزالله علی مردانی نهاوندی

71. سید محمدعلی علوی گرگانی

72. شیخ مجدالدین محلاتی شیرازی

73. شیخ مهدی حائری تهرانی

74. شهید شیخ بهاءالدین محمدی عراقی

75. شیخ عباسعلی عمید زنجانی (ریاست سابق دانشگاه تهران)

76. شیخ محمدحسن معزی تهرانی

ص: 116

77. حاج شیخ غلامرضا صلواتی اراکی

78. حاج سید حسن آل طه

79. شیخ ابوالحسن مصلحی اراکی (فرزند آیت الله اراکی)(1)


1- یادنامه حضرت آیت الله اراکی، صص192 _ 194؛ دیدار با ابرار، ج82، صص71 _ 74؛ آینه پژوهش، ش28، ص113؛ مجله مسجد، ش17، ص95؛ مجله پیام حوزه، ش3، ص45.

ص: 117

فصل چهارم: همگامی و همراهی با مشاهیر مبارز

اشاره

فصل چهارم: همگامی و همراهی با مشاهیر مبارز

زیر فصل ها

مجاهد میدان تقوا

در محضر علمای مبارز

ارتباط تنگاتنگ با تندیس مقاومت

افشای شرارت رژیم پهلوی

منظومه منور

اقامه نماز جماعت

برپایی نماز عبادی _ سیاسی جمعه

آغاز آشنایی با امام خمینی

حمایت از نهضت اسلامی

پشتیبانی از نظام اسلامی و مقام معظم رهبری

ص: 118

ص: 119

مجاهد میدان تقوا

مجاهد میدان تقوا

آیت الله اراکی بر اثر انس با ذکر، عبادت و شب زنده داری، قرآن و نهج البلاغه، بر نفس اماره غلبه پیدا کرده و در راه حق گام برداشته بود و در جبهه جهاد اکبر و به تعبیری جهاد افضل، قهرمان و فاتحی فرزانه به شمار می رفت. البته این نبرد سنگین با نفس سرکشی و تزکیه درون و تصفیه باطن، با پشتوانه استواری از آگاهی، بصیرت، معرفت و ایمان عمیق قلبی همراه بود. ایشان تعلقات غیرخدایی را ترک گفت و روی دل، تنها بهسوی درگاه الهی کرده و حب الهی را در کانون دل خویش شعله ور ساخته بود و در تمام رخدادها، قدرت بی منتهای پروردگار را در ماورای ظواهر مشاهده می کرد. ازاین رو، هیچ گونه اندوه و هراسی به دل وی راه نمی یافت و از آنجا که دل خود را با عبادت و راز و نیاز با خداوند و اخلاص و تزکیه صادقانه به پایگاه محکم توحید و تقوا وصل کرده بود، با شدیدترین توفان های سیاسی و اجتماعی هم تزلزلی در دل و ذهنش راه نمی یافت. آیت الله اراکی کارگزاران ستم و عوامل استکبار و مروجان فساد و تباهی نمیهراسید، بلکه نفرت و انزجار خویش را از این سیاهی ها اعلام می کرد. دیدگاه ایشان درباره جدایی راه حق از مسیر باطل این گونه است: «نصیحت یعنی راه حق؛ تمییز دادن راه حق از راه باطل.

ص: 120

حق یک راه است، [اما] راه باطل حساب ندارد. وقتی که راه راست را از چپ و کج و معوج تشخیص دادی، [باید] از آن پیروی کنی، نه اینکه عالم بی عمل باشی و راه را فهمیده باشی و برخلافش بروی».(1)

ایشان در اطلاعیه ای که به مناسبت رحلت امام خمینی صادر کرد، ضمن ابراز تأسف از این ضایعه اسف انگیز نوشت: «... امیدواریم همچون گذشته دست غیبی ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر سینه نامحرمان زده و فکر شیاطین و کفار و اعدای اسلام را نقش بر آب فرماید و عزت و عظمت مسلمین را افزوده نماید...».(2)

در محضر علمای مبارز

در محضر علمای مبارز

آن بزرگوار به دلیل خودسازی و اهتمام در پارسایی و پرداختن به تلاش های علمی و فکری و تربیت طلاب و نیز بر اثر ویژگی های شخصیتی و رفتاری، بهطور مستقیم در عرصه های سیاسی و اجتماعی گام ننهاد، ولی قراین بسیاری وجود دارد که ایشان کارنامه سیاه ظالمان و باتلاق های فاسد استکبار و کارگزاران استعمار را برنمی تابید و از گذشته ها و رویدادهای معاصر یاد می کرد و از علمای مبارز حمایت می کرد و آنان را می ستود. در عوض وقتی از سلطان ها سخن می گفت، گزارش سیاه کاری های آنان را با تلخی و رنج و اندوه در ذهن خود مرور می کرد.

حادثه تلخ و ناگواری که در اولین سال های تحصیل در اراک ذهن او را به خود مشغول کرد و آن را ضایعه ای دردناک نامید، شهادت شیخ فضل الله


1- نصایح آیت الله اراکی در دیدار با برخی از طلاب در 20/2/1364؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص354 و 355.
2- روزنامه جمهوری اسلامی، 23/3/1368، ش2907، ص11.

ص: 121

نوری بود: «من آن وقت سیوطی می خواندم، پیش شیخ جعفر شیثی که از علمای اصفهان بود. صحبت ]از[دار مرحوم شیخ بود. بنده اوایلِ تکلیف بودم. ایشان می گفت چرا به دار زدند، لااقل تبعید می کردند».(1)

آیت الله اراکی گزارش دیگری از این ماجرا را اینگونه نقل کرده است:

حاج شیخ مهدی مازندرانی که انسان باوفا، اهل فضل و علم و از شاگردان مخصوص شیخ فضل الله نوری بود، وقتی شرح حال و چگونگی دار زدن استادش را می گفت، مردم های های گریه می کردند، مثل روضه. او یک شرح مفصلی می گفت. من که نبودم شیخ فضل الله را چگونه دار زدند، اما از مرحوم سیدمحمدتقی خوانساری شنیدم همان شب که ایشان را فردایش می خواستند به شهادت برسانند، از سوی سفیر روس به وی پیغام می رسد، اگر اجازه بدهید بیرقی درِ خانه شما بزنند؛ فردا احدی جرأت نمی کند به سایه شما نگاه بد کند. حاج شیخ فضل الله می گوید من نان و نمک اسلام را خورده ام، حالا بروم زیر پرچم شما؟! هرگز. وقتی می خواستند دارش بزنند، اوضاع آینده را شرح داد و یادآور شد می خواهند زن های شما را بی حجاب کنند، شراب را مثل دوغ سر کوچه ها بفروشند همین طور از فسادهایی که اتفاق می افتد، می گفت. یک نامه ای هم برای مرحوم آخوند خراسانی نوشت و در آن به وی متذکر گردید این مشروطه ای که شما تأسیس کرده اید، این گونه منحرف شده است و تلگراف هایی را هم به شما نسبت می دهند که به تهران نمابر کرده اید. آخوند جواب می دهد که _ بنده خطش را دیده ام _ ، نوشته بود مشروطه ای که ما خواسته بودیم آن است که آمر به معروف و ناهی از منکر باشد و ستم را کاهش دهد. تلگراف هایی که به این جانب نسبت داده اند، اصلاً از آنها اطلاعی ندارم. برای مقاصد خانمان ویران کن خودشان بوده است. آری آنها انگور خواسته بودند، ولی تبدیل به شراب کردند.(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص337.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 395 و 396.

ص: 122

آیت الله اراکی پس از فراگیری مقدمات و سطح در اراک، به محضر استاد مجاهد و مبارز دیگری می رود و از میان ده ها استاد حوزه اراک، او را برمیگزیند و به وی ارادت پیدا می کند؛ او آیت الله سید نورالدین موسوی اراکی است.(1) با زبانه کشیدن آتش جنگ جهانی اول در سال 1914 م / 1334ه .ق بیشتر نواحی ایران به اشغال متفقین درآمد. از سوی دیگر حکومت مرکزی در آستانه سقوط و تزلزل قرار گرفت. مرحوم آقا نورالدین اراکی، همگام و همراه با دیگر عالمان مبارز، همچون شریعت اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی و سید محمدتقی خوانساری، فتوای جهاد علیه استعمار جهانی داد و با جمعی از مردم متدین و مجاهد اراک در جهاد شرکت کرد. او خود شرح این هجرت و دفاع را در رساله ای نوشته که یکی از شاگردانش به نام ابراهیم دهگان که در این مهاجرت هم شرکت داشته است، آن را به فارسی برگردانیده و با عنوان نور مبین چاپ کرده است.

آقا نورالدین پس از زحمات و صدمات فراوان، توسط روس ها دستگیر و با کشتی انگلیسی به باتوم و تفلیس منتقل شد. در پایان وی را به ایران بازمی گردانند. مهاجرت و مسافرت جهادی او حدود چهل ماه طول کشید. در همان زمان افراد مغرض، اشکالاتی بر قرآن مجید وارد شد و مدعی بودند در این کلام نورانی، مطالبی است که عقل نمی تواند بپذیرد. آن عارف متقی، در این سفر، با وجود فشارهای سیاسی و اجتماعی و موقعیت جنگی و نداشتن منابع، کمر همت بربست و با بصیرت علمی و عقلی، قلم به دست گرفت و تفسیری نگاشت که آیات


1- دیدار با ابرار، ج82، ص83.

ص: 123

قرآن را از دیدگاه عقل سلیم بررسی کرد و جز هفده جزء از قرآن، بقیه از بین رفته است.(1)

آیت الله اراکی که محبوبیت، اقتدار معنوی و خصال ملکوتی این عالم عامل و عارف مجاهد را ستوده، از جنبه های مبارزاتی و شجاعت و اطمینان قلبی آقا نورالدین این گونه یاد کرده است:

رفت به جبهه جنگ و لباس سربازی پوشید. عمامه را کنار گذاشت و تفنگ برداشت و مسلح شد، مثل سرباز و رفت به جبهه. خودش می گفت گلوله توپ نزدیک من می افتاد و چیزی نمانده بود که به من اصابت کند، ولی خدا نخواست. در نبرد مشغول بود تا اسیر شد. چهار سال اسیر انگلیس بود. هر کس باشد قلبش دگرگون می شود، ولی این مرد با اینکه او را به دریا و صحاری بردند و در بین اسرایی زندگی کرد که آدم خوار بودند، قلبش آرام بود و حتی دیگر اسرا را به آرامش دعوت می کرد.(2)

در همان جبهه جنگ که غرش هواپیماها و توپ ها، گوش فلک را کر می کرد، قلم و کاغذ برداشت و تفسیر قرآن نوشت. حیف که این تفسیر به آخر نرسید و اشتغالات نگذاشت به آخر برسد.(3)

ارتباط تنگاتنگ با تندیس مقاومت

ارتباط تنگاتنگ با تندیس مقاومت

اشتیاق آیت الله اراکی به استاد دیگرش مرحوم آیت الله خوانساری که در واقع هم مباحثه او به شمار می رفت، ستودنی است. این دو بزرگوار در همه مجالس و محافل با هم بودند و علاقه متقابلشان زبانزد خاص و عام بود. ارادت مرحوم اراکی به آن عالم مجاهد نیز افزون بر خیرهای معنوی به دلیل


1- نورالباقی، صص 25 _ 27.
2- آیینه داران حقیقت، صص 69 _ 70.
3- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله حوزه، ش12، صص 23 و 24.

ص: 124

مبارزه های ایشان با استبداد و استعمار بود؛ ارادتی که سبب شد به درس وی برود و او را به دامادی خود برگزیند، درحالی که آن دو هم درس بودند و هفت سال تفاوت سن داشتند.(1)

آیت الله میرزا ابوالحسن اراکی، فرزند آیت الله اراکی یادآور شده است:

ظاهراً علاقه ایشان به مرحوم خوانساری، همان مبارزات ایشان بود که مدتی در جبهه جنگ بودند و به فتوای مرحوم میرزا محمدحسین نائینی در جنگ ثوره عراق شرکت کرد و در آنجا چند سال اسیر شده بودند. مرحوم خوانساری مرد بسیار شجاعی بودند. حضرت والد می فرمودند بعد از آمدن آیت الله بروجردی به قم، بارها من و آقای خوانساری خدمت آقای بروجردی می رسیدیم و می گفتیم آقا الان وقت قیام و مبارزه ماست. قدرت رضاخان از بین رفته است. محمدرضا هم تازه روی کار آمده است. وقت خوبی است که شما از قدرت خودتان استفاده کنید و جلو این خلاف شرع ها را بگیرید.(2) مرحوم خوانساری از قیام فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی حمایت می کرد و آیت الله اراکی هم در این باره نظر مساعدی داشت و آرزو می نمود مجاهدان سلحشور بساط تیرگی های استبداد را بر هم بریزند.(3)

آیت الله استادی نقل کرده است که مرحوم اراکی می فرمود: «همین که فداییان اسلام به آیت الله خوانساری پناه آوردند، ایشان هم به آنان پناه دادند و مدتی هم در منزل ایشان سکونت داشتند».(4)

آیت الله کریمی جهرمی میگوید:

این جانب از سال 1352ه .ق بعد از ورود به جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم و سکونت در منزلی مجاور منزل معظم له (آیت الله اراکی) با ایشان


1- گنجینه دانشمندان، ج2، صص64 _ 65.
2- «گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسن مصلحی»، روزنامه رسالت، 10/9/1373، ش2578، ص4.
3- دیدار با ابرار، ج82، ص83.
4- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص607.

ص: 125

آشنا می باشم و در ایام قیام شهید گران قدر نواب علیه ستمگری محمدرضا خانی به ملاحظه تشویق و جانبداری معظم له در معیت مرحوم خوانساری، از حرکت فکری برادران فداییان اسلام، به علوّ همت و روح نترس ایشان در پایداری و مقاومت در برابر ظلم و تعدی، چگونگی ارج نهادن او به انقلاب و رهبری آن و نظام اسلامی و قبول و تسلیم در برابر آن بر مبنای ضوابط فقهی، آگاهی دارم.(1)

آیت الله خرازی از آیت الله میرزا ابوالحسن اراکی نقل کرده است که پدرم فرمود با مرحوم خوانساری خدمت مرجع وقت جهان تشیع (مرحوم آیت الله حاج آقا حسین بروجردی) رفتیم. ایشان دو زانو خدمت آقا نشست و گفت: آقا امروز شاه ضعف دارد و وقت اقدام است. مردم متدین هم با هستند. آقای بروجردی گفت: بیم آن می رود که ضربه ای به روحانیت وارد کند و می ترسم خاتمه روحانیت باشم.(2)

آیت الله اراکی از آیت الله خوانساری چنین یاد می کند: «بعد از وفات حاج شیخ جعفر در محضر شریف آیت الله سید محمدتقی خوانساری، اعلی الله مقامه الشریف بودم. ایشان هم شخصیت عجیبی بود. مجاهد فی سبیل الله بود و مقامی بس عظیم داشت و هم مقداری مرا کفایت فرمود».(3)

آیت الله خوانساری در صحنه های سیاسی زمان خویش از روحانیان پیشتاز بود. او در نهضت ملی شدن صنعت نفت، انتخابات مجلس در سال 1371ه .ق، مبارزه علیه کشف حجاب و نبرد علیه دولت بریتانیا حضوری فعال داشت. امام خمینی درباره اش گفته است: «سید محمدتقی خوانساری به حبس رفت. اسیرش کردند و بردند به خارج و ایشان می فرمودند ما را


1- مجله پاسدار اسلام، ش92، ص2.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص353.
3- نشریه کیهان هوایی، 14/4/1368، ش835، ص19.

ص: 126

انگلیسی ها [در حبس] می شمردند و می گفتند: آنها آدم خورند».(1)

شهید دکتر بهشتی چنین گفته است:

ایشان در سال های 1330 تا 1333ه .ق، در همان ایام نبرد ملت قهرمان ایران با استعمار اروپایی و غربی رسماً وارد میدان شدند تا نشان دهند که مرجعیت و روحانیت و قدس و تقوا، تعهد در برابر وظایف سیاسی ایجاد می کند، نه بی تفاوتی و از کنار مسائل عبور کردن. ما پیش گامانی این چنین داریم.

این روحانی سلحشور در جنگ بین الملل اول که عراقی ها به یاری دولت عثمانی شتافتند، به رهبری روحانیت آگاه علیه استعمار بریتانیا به مبارزه برخاست و همگام با میرزا محمدتقی شیرازی و سید مصطفی کاشانی در این جنگ حضور یافت و همچون رزمنده ای کارآزموده و شجاع با دشمن اسلام و مسلمانان جنگید. بعد از سقوط عراق آیت الله خوانساری که در جنگ مجروح شده بود، دستگیر و ]به[ جزیره هندوچین واقع در آسیای جنوب شرقی تبعید شد. چهار سال متوالی در چنگال استعمارگران در اسارت به سر برد.(2)

آیت الله اراکی حتی وقتی به نماز باران که مرحوم خوانساری اقامه فرمود، اشاره می کند، آن را به موضوعی سیاسی پیوند می زند و می گوید:

در همان اوقاتی که متفقین اطراف قم را محاصره کرده بودند و از این سو تا خاکفرج و از آن طرف تا امامزاده شاه جمال مملو از چادرهای آنان بود، به دلیل خشک سالی، مردم قم که غالباً کشاورز بودند، نیاز مبرمی به باران داشتند؛ اما علاوه بر اشغال ایران و بلای جنگ جهانی اول، مرتب ابرها می آمدند، ولی یک قطره باران نمی آمد. در این شرایط مردم از مرحوم خوانساری که در زمره مراجع ثلاث قم بود، مصرّانه تقاضا کردند نماز


1- کوثر (مجموعه سخنرانی های امام خمینی)، ج 1، ص307؛ صحیفه امام، ج3، ص243.
2- «نجوم امت (3) آیت الله سید محمدتقی خوانساری»، مجله نور علم، مهر 1363، ش6، ص99؛ هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، صص62 و 63؛ حاج سید موسی شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، صص 566 و 567.

ص: 127

استسقا را برپا کند. سرانجام به دلیل اصرار مردم و احساس تعهد این دانشور متدین نسبت به خواسته های آنان، وی پذیرفت که این سنّت را احیا نماید. از آن سو، افراد فتنه انگیز و اهل نفاق و تفرقه، نزد فرمانده سپاهیان اشغالگر رفته و گفته بود قرار است جمعیتی با تجهیزات لازم فردا بیایند و چاه آب شما را مسدود سازند! بر حسب اتفاق این چاه در همان منطقه ای بود که می خواستند نماز باران بخوانند. این افراد با غضب و غیظ رفتار می کردند. آن چنان که کسی نمی توانست حتی با آنها سخنی بگوید، حتی شاه هم جرئت نمی کرد به اینها اعتراض کند. خبر دروغ آن فاسق، متفقین را وادار کرد که در خاکفرج توپ سوار کنند و لوله اش را به سوی پل نشانه رفته بودند تا به محض مشاهده جمعیت شلیک کنند. روز جمعه بسیاری حرکت می کنند تا به پل می رسند که از آنجا به خاکفرج بروند. مسئول متفقین به توپچی ها دستور آماده باش می دهد، اما لحظه ای درنگ می کند و می گوید ببینم می خواهند چه کار کنند و با دوربین نگاه می کند و مشاهده می کند تمام علما در ابتدای جمعیت در حال حرکتند و عمامه های خود را از سر برداشته و با پای برهنه می آیند. (آیت الله اراکی با آن جمع روحانی بوده است) نه بیلی و نه کلنگی دارند. با خود نجوا میکند: آخر پر کردن چاه که به وسایلی نیاز دارد، پس چرا ذکر می گویند و گریه می کنند. جمعیت با آن گستردگی از جلوی آنان عبور می کند. نماز در روز جمعه اقامه گردید، اما روز شنبه هم باران نیامد، ولی شب یکشنبه حدود چهار ساعت باران می بارید. آیت الله خوانساری نقل می کرد چون می دانستم این اطراف از متفقین آکنده است و امروز گویی اسلام و کفر با هم مقابله دارند و این نماز حکم رویارویی ایمان با منکران حقیقت می باشد و به پیروزی دیانت بر اهل کفر طبق وعده قرآن اطمینان داشتم، به اقامه نماز باران رضایت دادم. ]آیت الله اراکی می افزاید[ وقتی به برکت آن نماز، نعمت الهی بر زمین خشک قم فرو فرستاده شد، رئیس متفقین برای آقا پیغام فرستاد شما که با خدای آسمان و زمین ارتباط دارید، برای ما هم دعایی بکنید. ما خسته شدیم از بس دور از خانه و زندگی خویش به سر می بریم.(1)


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، 1/10/1363، ش126، صص61-62؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص602؛ مأخذ قبل، صص57-58.

ص: 128

افشای شرارت رژیم پهلوی

افشای شرارت رژیم پهلوی

آیت الله اراکی از زمان پهلوی، بهعنوان عصر سیاهی یاد می کند و(1) با تأثر یادآور می شود که رضاخان اول متصدی امور اسب های دربار قاجاریه بوده و بعد به سربازی می رود _ در همین دوران شراب هم می خورده است _ ، کم کم از سربازی به سرهنگی می رسد و با وزیر جنگ و با بیگانگان همدست می شود و آنان از وی می خواهند اگر پیرو ما بودی، تو را به سلطنت می رسانیم. رضاخان هم می پذیرد تا احمدشاه را از سلطنت خلع کند و خود پادشاه شود. در آغاز ظاهرسازی کرد و حتی به حاج شیخ عبدالکریمحائری گفت: من مقلد شما هستم. کم کم ناراستی و دروغ او آشکار شد و با سنت های دینی و شعائر اسلامی به مبارزه برخاست. کشف حجاب کرد. مردم را به کلاه شاپو و لباس متحدالشکل ملزم کرد. چقدر روسری ها را پاره و چقدر زنان را اذیت کردند. رضاخان مثل گربه ای که از کار خودش واهمه دارد و می ترسد مبادا صاحبخانه متوجه شود و او را به چوب بکشد، به این طرف و آن طرف نظاره می کرد که اگر اثری از صاحب این کشور پیدا شد، فرار کند. این رضاخان هم دید با مملکتی چند میلیونی می خواهد مخالفت کند و آنها را از دین برگرداند و آنگاه با خیال راحت مردم را چپاول کند. این، آبرو و تمام هستی آنان را به تمام معنا غارت کند و چون علما مزاحم او بودند، می خواست آنان را سرکوب کند. آقا سید حسن مدرس یک اعتراض کرد و به وی گفت این کار را نکن؛ ایشان را دستگیر کرد و به حالت تبعید به خواف و کاشمر فرستاد و سرانجام آن مجتهد والامقام را به شهادت رسانید.(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص339.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص380 و 381.

ص: 129

آیت الله اراکی از برخورد رژیم با مجاهد بزرگ، شیخ محمدتقی بافقی هم با ناراحتی یاد می کند:

رضاخان و مأمورانش، شیخ محمدتقی بافقی را به دلیل اعتراض به کشف حجاب خانواده اش ]خانواده رضاخان[ در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه قم، دستگیر کرد و او را پای ایوان آیینه به پشت خوابانیده و با دست منحوسش، توسط تازیانه ای، بنا کرد به زدن بر پشت حاج شیخ محمدتقی. آخرش او را به زندانی بردند که بسیار تاریک بود، به نحوی که روز و شب آن مشخص نبود و حتی خوابیدن برایش مشکل بود. وی را مدام برای استنطاق می بردند، ولی نتوانستند اعتراف از او بگیرند، اما چه بلاها که بر آن روحانی مجاهد وارد شد. خداوند رحمتش کند.(1)

آیت الله اراکی در جای دیگری یادآور می شود:

رضاخان و فرزندش می خواستند اصل دین را ریشه کن کنند که علما به آنان چنین اجازه ای را ندادند. فرزند از پدر عبرت نگرفت تا آنکه چوب ملت بر سرش فرود آمد و فرار را بر قرار ترجیح داد. وقتی مراجع ثلاث رحلت نمودند، میدان را خالی دید و خوشحال شد که حالا می تواند خواسته های پدرش را پیگیر باشد. روز به روز افراد دهری مسلک و مادی گرا را روی کار می آورد و می خواست آثار و مفاخر دین و قرآن و سنت را از بین ببرد که ناکام گردید.(2)

منظومه منور

منظومه منور

راه اندازی حوزه علمیه تلاشی سترگ و حیاتی برای دفاع از ارزش های دینی و معنوی بود. این حرکت مقدمه ای برای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به شمار می آمد. علما و روحانیان تربیت یافته در کانون دیانت و


1- ابوالفضل شکوری، سیده صالحان، ص 350؛ مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، ص 12.
2- آیینه داران حقیقت، ص87؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 384 و 385.

ص: 130

معرفت با آگاهی های علمی و سیاسی که به دست آوردند، موفق شدند جامعه را به بصیرت برسانند و آنان را علیه استبداد نظام شاهنشاهی و استکبار بسیج سازند و در برابر توطئه ها و تبلیغات سوء دشمن به مقابله برخیزند. پدید آمدن این چشمه خیر و برکت چنان اهمیتی دارد که امام خمینی درباره بنیان گذار آن می گوید: «اگر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم [حائری] در حال حاضر زنده بود کاری را انجام می دادند که من انجام داده ام و تأسیس حوزه علمیه کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران نبود».(1)

آیت الله اراکی که از برگزیدگان شاگردان مؤسس حوزه علمیه قم بود، با استادش مرحوم آیت الله حائری در این برنامه همکاری های گسترده ای داشت و به حمایت از وی برخاست. ایامی که این تلاش بزرگ صورت می گرفت، با دوران پرتلاطم حکومت رضاخان و زورگویی، اجحاف، ستمگری و خفقان آن همراه شد و برنامه هایی که آن طاغوت وابسته به غرب اجرا کرد، برای ایشان جان کاه بود. روحانی وارسته ای که تحمل مشاهده خلافی معمولی را ندارد، اکنون می نگرد که ستمگری کفرپیشه ، دین اسلام و نوامیس امت مسلمان را مورد تهاجم قرار می دهد؛ مقدمات دینی، یکی پس از دیگری در معرض تهدید و حتی زوال است و زمامدار خطرناک و مغروری که از سوی استعمار انگلستان حمایت می شود، به سنت های مذهبی و شعائر تشیع و احکام شریعت اهانت می کند. راستی او چقدر از این حوادث آزرده می شد و مشاهده چنین منظره هایی، به چه میزان روح لطیف او را نگران می ساخت؟ رژیم سفاک پهلوی، جامعه روحانیت را محدود ساخته و سخت ترین فشارها بر طلاب را در برنامه کار خود قرار داده بود.(2)


1- مجله حوزه، سال نهم، فروردین و اردیبهشت 1371، ش 49، ص62.
2- آیت الله مؤسس، ص87؛ حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضاخان، صص 136 _ 145.

ص: 131

در چنین فضای آشفته ای، هرگونه قیامی با شکست و سرکوبی خونین و نابودی تشکیلات حوزه، مواجه می شد، چنان که خیزش شهید مدرس، حاج آقا نورالله اصفهانی و آیت الله حاج آقا حسین قمی و نیز قیام گوهرشاد را سرکوب کردند. بنیان گذار حوزه و شاگردانی که او را در فعالیت های گسترده آموزشی، علمی و فرهنگی یاری می دادند، در چنین معرکه ای خوفناک قرار گرفته بودند. آیت الله اراکی از قول دکتر مدرسی (از پزشکان قم) نقل کرده بود: «رضاشاه به من گفت اگر کسی از حوزه علمیه قم کوچک ترین اعتراض می کرد، به جایی می فرستادمش که عرب نی می اندازد».(1)

ازاین رو آیت الله اراکی هم به پیروی از حاج شیخ عبدالکریم حائری، تشخیص می دهد که در این وضع آشفته، پایداری و هرگونه فریادی، دور افتادن از هدف و نرسیدن به مقصد است. وی همچون مؤسس حوزه، به دلیل حفظ مصالح حوزه قم، خاموشی و سکوت را برمی گزیند. این شیوه مقتضای دیانت، صلابت و تقوای آن بزرگوار است. سکوت آن مشعل نورانی و پروانه هایی که بر گردش حلقه زده بودند، نشانه خمودی و دل بستگی به دنیا نبود؛ زیرا آنان در اوج پارسایی و وارستگی قرار داشتند. افزون بر این، آنان میزان امکانات و قدرت طرفین را سنجیده بودند و می دیدند بدون داشتن وسایل و نیروی کافی، آشکار ساختن مخالفت و به راه انداختن نبردی نابرابر، سودی ندارد. از اینرو، مشیء دیگری را در پیش گرفتند. پاسداری از حوزه علمیه و مایه گذاشتن از جان برای بازسازی این تشکیلات، ضرورتی اجتناب ناپذیر بود که ایجاب می کرد خشم ستمگران و دشمنان را برنینگیزند.

کاروانی که آیت الله حائری طلایه دار آن بود و آیت الله اراکی و گروهی از


1- مصاحبه آیت الله اراکی با بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، موجود در آرشیو این بنیاد.

ص: 132

عالمان برجسته دیگر در این جمع می درخشیدند، متوجه این حقیقت شدند که آن جرثومه فساد و تباهی در پی بهانه می گردد و از لجاجت و خودکامگی دست برنمی دارد و شرایط قیام علیه او به هیچ عنوان فراهم نیست. ازاینرو، حفظ حوزه علمیه را مهم ترین وظیفه دانستند و تکلیف و چاره ای جز این نداشتند. آنان در دوراهی مبارزه با سلطانی ستمگر و پاسداری از حوزه بودند و بر اساس قانون انتخاب بین اهم و مهم، تشخیص دادند که اهم، حفظ حوزه است. البته این سکوت ها گاهی با اعتراض هایی که به اوضاع فرهنگی _ اجتماعی کشور صورت می گرفت، شکسته می شد. متن تلگراف آیت الله حائری که در 11 تیر 1314 خورشیدی خطاب به رضاشاه مخابره کرده بود، چنین بود: «... اوضاع حاضر که برخلاف قوانین شرع مقدس و مذهب جعفری است موجب نگرانی داعی و عموم مسلمین می باشد. امید است رفع اضطراب عموم ملت شیعه بشود...».(1)

پاسداری از شعائر مذهبی، موضع گیری شدید در برابر تغییر لباس روحانیان و آزمون طلاب، مخالفت با طرح دولت درباره اوقاف، اعتراض به ماجرای کشف حجاب، خدمات رفاهی به طلاب و مردم، اقدام در جهت اصلاح ساختار آموزشی حوزه، اهتمام در امر مسلمانان فلسطین و دعوت به وحدت، از دیگر تلاش های سیاسی _ اجتماعی مؤسس حوزه بود(2) که شخصیت هایی چون مرحوم اراکی و دیگران، حامی این موضع گیری ها بودند یا آنکه با استادشان در این عرصه ها همکاری هایی داشتند. به همین دلیل برخی منابع یادآور شده اند که اقدام مهم آیت الله اراکی، همراهی با مؤسس حوزه علمیه قم در تأسیس مرکز نشر و آموزش معارف اسلام و تشیع است. در آن اوضاع تیره و تار بود که این


1- خورشید حوزه های علمیه، ص93.
2- دیدار با ابرار، ج82، صص77 و 78.

ص: 133

درخت تناور که ریشه در آسمان داشت، به ثمر رسید.(1)

شیوه آیت الله حائری و حواریون او همچون مرحوم اراکی این بود که با وجود دوراندیشی و اطلاع از تمایل های سخت ضدمذهبی، ارزش های دینی و سنت های مذهبی را در پرتو بردباری، درایت و احتیاط پاسداری کنند. البته این روش، حائری و یارانش را از برخی فعالیت های اجتماعی، مانند بنیان گذاری اولین کتابخانه عمومی و نخستین بیمارستان به سبک جدید و ایجاد گورستانی عمومی، خانه سازی برای بینوایان و بی خانمان های شهر و دیگر خدمات سودمند برای مردم باز نداشت. خصال نیک اخلاقی، کرامت های انسانی و دلسوزی برای جامعه سبب شد که طلاب و طبقات دیگر نسبت به این جمع متدین و مسئول، ارادت بورزند.(2)

در شب نهم صفر سال 1353ه .ق، سیل ویرانگری از سه نقطه شهر بهسوی مناطق مسکونی این دیار سرازیر شد و خانه های بسیاری را ویران و گروهی را آواره ساخت. آیت الله حائری به کمک آیت الله اراکی و دیگر شاگردانش، مرکز اعانه ای تشکیل داد و از مردم کمک خواست که مبالغ چشمگیری جمع آوری، و برای تعمیر خانه آسیب دیدگان هزینه شد. همچنین در مبارک آباد (واقع در کوچه رهبر و اطراف آن) مجتمعی مسکونی با پنجاه عمارت ساخت که به افراد بی خانمان، اختصاص یافت. در یکی از سال هایی که قحطی، زندگی نیازمندان قم را تهدید میکرد، دارالاطعامی راه اندازی شد که در آنجا به نیازمندان غذا می دادند و به بینوایان رسیدگی می کردند.(3)


1- علما و رژیم رضاخان، صص249_257.
2- تشیع و مشروطیت در ایران، صص 179 و 180.
3- سید محمدجواد مُهری، «پاسداران بزرگ اسلام (حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم)»، مجله پاسدار اسلام، مرداد 1363، ش32، صص53 و54؛ گنجینه آثار قم، ج 1، ص 176.

ص: 134

کاروان دیانت و معرفت که مؤسس حوزه در رأس آن بود، با دیدی ژرف و اندیشه ای متین، موضع گیری های مدبرانه ای در پالایش سوگواری ها و مراسم مذهبی داشت. حتی به لزوم نظم در حوزه، تقسیم کار، مشاغل روحانیت و اعزام مبلّغ و لزوم آشنایی مبلّغان به زبان های فرانسه و انگلیسی توجه کرد. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری درصدد بود دراین باره اقدامی انجام دهد، ولی برخی جوسازی کردند که می خواهد سهم مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را صرف افرادی بکند که می خواهند زبان بیگانه فراگیرند.(1)

آیت الله حائری، خورشیدی بود که از افق عتبات عراق طلوع کرد و نهایت درخشندگی و تابش خود را در شهر مقدس قم بروز داد و مرحوم آیت الله اراکی، آیت الله گلپایگانی و ده ها شخصیت دیگر، ستارگان منظومه این شمس دانش و معنویت بودند. شیخ عبدالکریم و حامیان و یارانش، حوزه ای را بنیان نهادند که به گفته آیت الله اراکی، خداوند متعال از طرف حضرت حسین بن علی علیه السلام خواسته که این برنامه به نحو احسن انجام گیرد. ایشان در این باره می گوید: «بنیان حوزه علمیه قم به نظر و توجه اباعبدالله الحسین علیه السلام گذاشته شده و چیزی که حضرت اباعبدالله بنیان نهاده باشد امریکا و روس و بالاتر از آنها نمی توانند آن را از بین ببرند».(2)

اقامه نماز جماعت

اقامه نماز جماعت

با ارتحال آیت الله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری، کسی که می توانست امامت نماز جماعت در شهر مقدس قم را به عهده بگیرد، آیت الله اراکی بود؛ زیرا در زمان حیات ایشان، هر وقت آقای خوانساری به دلایلی نمی توانست


1- آیت الله مؤسس، ص47؛ مهدی بروجردی، درد بی درمان، ص28.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش126، ص14.

ص: 135

برای امامت نماز جماعت حاضر شود، آیت الله اراکی این کار را انجام می داد. به علاوه شدت مصاحبت و ارادت و علاقه ای که مرحوم شیخ محمدعلی اراکی به آیت الله خوانساری داشت، سبب شده بود هیچ کس از ایشان به آیت الله خوانساری نزدیک تر نباشد. ازاینرو، جانشینی یکی به جای دیگری، امری طبیعی و مورد قبول همگان بود. همچنین اعتقاد و اعتمادی که حوزویان، بهخصوص مُدرسان و فضلای برجسته نسبت به پارسایی، عدالت و وارستگی آیت الله اراکی داشتند، این دو عامل را تقویت می کرد.

آیت الله اراکی حدود 35 سال در محراب نماز جماعت، مقتدای مشتاقان وصال قرب الهی و برآورنده آرزوی سالکان شریعت محمدی در این عروج ملکوتی و جمع عارفانه بود. وی نخست در کنار بارگاه حضرت آیت اللهحائری در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به اقامه جماعت پرداخت و پس از آن در بقعه شاه عباسی حرم (مسجد امام خمینی) فریضه ظهر و عصر را و در مدرسه فیضیه تا چند سال، نماز مغرب و عشا را اقامه کرد.(1)

نماز مدرسه فیضیه از حیث کمیت و کثرت شرکت نمازگزاران، جزو پرجمعیت ترین نماز جماعت های قم بود و از جنبه کیفی و محتوا، بدون مبالغه می توان گفت که بی نظیر بود. اقتداکنندگان به آیت الله اراکی، اهل علم، مدرسین عالیمقام حوزه، مجتهدان برجسته و گروهی از پارسایان و وارستگان بودند؛ حرکتی عبادی و اجتماعی که مؤمنانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی، حاج سید احمد زنجانی، سید محمد محقق داماد در آن حضور می یافتند. محتاط ترین افراد به لحاظ میزان اعتماد به عدالت امام


1- دیدار با ابرار، ج82، ص83؛ یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص212.

ص: 136

جماعت، بدون هیچ گونه دغدغه ای در این نماز شرکت می کردند. نماز جماعت ظهرها خلوت تر بود؛ ولی آنچه جلب توجه می کرد، این بود که آیت الله اراکی برای اقامه نماز، با آنکه باید در گرمای طاقت فرسای تابستان، پیاده از منزل به حرم میآمد، با همان شوق و علاقه می آمد. منظور ایشان رضایت الهی و ثواب اخروی بود، نه جمعیت و شکوه و جلال ظاهری، این ویژگی، اخلاص فوق العاده و زلالی روح ایشان را نشان میدهد.(1)

برپایی نماز عبادی _ سیاسی جمعه

برپایی نماز عبادی _ سیاسی جمعه

تا پیش از هجرت آیت الله حائری به قم، در این شهر مقدس و مذهبی، نماز جماعت اقامه نمی شد. در همان اوایل، مرحوم آیت الله حاج میرزا محمد ارباب، به ایشان پیشنهاد می کند نماز جمعه را احیا کنند. مرحوم حائری جواب می دهد باید این موضوع را به بحث بگذاریم. پس از بحث و تدریس صلات جمعه، نظرش به وجوب تخییری آن تعلق می گیرد. در این حال باز اقامه نماز جمعه را به مرحوم حائری یادآور می شوند، ولی چون رضاخان اجتماعات دینی را ممنوع شده کرده بود، خودش برای اقامه آن حاضر نمی شود، اما می فرماید اگر آیت الله حاج شیخ عباس قمی آن را برپا کند، من هم شرکت می کنم، ولی این برنامه عملی نمی شود. در سال 1353ه .ق حاج شیخ ابوالقاسم کبیر و در سال 1355ه.ق، حاج شیخ عبدالکریم به سرای باقی کوچ می کنند.

آیت الله خوانساری بنابر فتوای خود، برقراری نماز جمعه را احتیاط واجب می دانست. این دیدگاه فقهی و اجتهادی نشان می دهد که فقاهت ایشان با درک سیاسی و توجه به مسائل اجتماعی آمیخته بود؛ زیرا برپایی


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص213.

ص: 137

نماز جمعه با برکات و ثمراتی که دارد، بهترین راه تحکیم مبانی ارزش های قرآنی در جامعه است. سرانجام پس از سال ها که این سنت پسندیده، مهجور مانده بود، به همت این فقیه فرزانه، در سال 1320 خورشیدی برابر با 1360ه.ق در مدرسه فیضیه برگزار شد. حضور وسیع مردم در این نماز عبادی _ سیاسی و پیوستن چند تن از ائمه جماعت شهر قم به این جمع باشکوه معنوی، بر عظمت آن افزود، به گونه ای که مدرسه فیضیه گنجایش نمازگزاران را نداشت. ازاین رو مکان جدید و دومین مسجد جامع شهر، یعنی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام برای این عبادت تعیین شد. این نماز نه تنها اشتیاق مردم قم را برمی انگیزد، بلکه شمار زیادی از علاقه مندان را از شهرهای مجاور، مانند کاشان، تهران و اراک، به قم فرامی خواند. آنان با وجود محدودیتی که از نظر وسیله نقلیه داشتند، به هر زحمتی که بود، خود را به این جمع ملکوتی می رساندند.(1)

آیت الله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی، آقازاده آیت الله اراکی در این باره می گوید:

مرحوم خوانساری بعد از نماز بارانی که اقامه کرد و مؤثر واقع شد و قم را از خشک سالی نجات داد و نیز عظمت مذهب، دیانت و روحانیت را به نمایش گذاشت، شدیداً مورد توجه اقشار گوناگون مؤمنین قرار گرفت. از همین رو، افراد زیادی به نماز جمعه اش می آمدند. در همان ایام، روزهایی که مرحوم خوانساری کسالت داشت پدرم به جای ایشان اقامه نماز جمعه می کرد و گاهی که آیت الله خوانساری دیر می آمد به ایشان اقتدا می کرد و خطاب به پدرم می فرمود: شما در خطابه و تهییج نمازگزاران از من قوی ترید. بعد که حضرت آیت الله بروجردی به قم آمدند و دیدگاهی خاص درباره اقامه نماز


1- سید محمدتقی خوانساری بر چشمه ساران حضور، صص 62 و 63.

ص: 138

جمعه داشتند، آیت الله خوانساری صلاح ندانست آن را ادامه دهد. لذا به پدرم فرمود) شما اقامه کنید. از آن به بعد نماز جمعه در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم از سوی پدرم اقامه می گردید.(1)

آیت الله استادی یادآور شده است:

این حرکت عبادی باشکوه که نمونه آن حتی در جهان تشیع وجود نداشت، تا زمان هجرت مرجع عالی قدر شیعیان، مرحوم آیت الله بروجردی به شهر قم ادامه یافت. ایشان این بحث را تقویت کردند که اقامه جمعه از مناصب امام معصوم است و گرچه مانع برگزاری آن نگردیدند، اما برخی بررسی ها و ارزیابی ها به آنجا رسید که احتیاط در ترک آن است و از این جهت از شرکت کنندگان در نماز جمعه مرحوم خوانساری کاسته شد. در چنین وضعی آیت الله اراکی، گاه گاهی و این اواخر به صورت مداوم به جای آیت اللهخوانساری امامت جمعه را به عهده گرفت. ایشان تا چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نماز جمعه را در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام و در برخی اوقات در ماه مبارک رمضان کنار مرقد حاج شیخ عبدالکریم حائری و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در صحن بزرگ بارگاه حضرت فاطمهمعصومه علیها السلام اقامه، و شرکت کنندگان را از مواعظ و نصایح عبرت آمیز، آموزنده و بیدارکننده خود مستفیض می نمود. خطبه های این نماز که سال ها ادامه داشت و در واقع درس قرآن، نهج البلاغه، آموزش تقوا و اخلاق بود، برای شرکت کنندگان بسیار ارزش داشت و به آن فوق العاده اهمیت می دادند و حتی تا این اواخر برخی استادان و مشاهیر حوزه در آن شرکت می کردند.(2)

ایشان همانند یک جلسه درس برای خطبه های نماز جمعه وقت می گذاشت و مباحث آن را مطالعه و ارزیابی می کرد و معمولاً غالب مباحث، متکی بر خطبه های نهج البلاغه بود. هر کس از ایشان می خواست وی را


1- ستارگان خوانسار، ص40.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 217 و 218.

ص: 139

نصیحت کند، آیت الله اراکی می گفت: تشریف بیاورید به نماز جمعه. آیت اللهاراکی نماز جمعه را واجب تخییری می دانست و علاقه داشت در نظام جمهوری اسلامی، اقامه آن گسترش یابد.

آیت الله مصلحی می گوید:

رفته رفته نماز جمعه رونق افزون تری گرفت و با جمعیت زیادتری برگزار گردید و تا موقعی که امام خمینی به قم آمد، استمرار یافت. امام خمینی در ایام اقامت در قم، روزی به منزل آیت الله اراکی رفت. بعد از احوالپرسی و مقدمات متعارف و متداول، آیت الله اراکی به ایشان گفت: در وضع کنونی نظام اسلامی اقتدار دارد و شرایط برای اقامه نماز جمعه مهیا می باشد. امام پذیرفت و البته رفته رفته این سنت فراموش شده در سراسر کشور برپا شد. امام در آن جلسه از مرحوم اراکی خواست همچون گذشته به اقامه نماز جمعه ادامه دهد که بر اثر ازدحام جمعیت به صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام انتقال یافت.(1)

به حق باید آیت الله اراکی را احیاگر مراسم عبادی _ سیاسی نماز جمعه در قم دانست. این مرد بزرگ، بیش از سی سال این عبادت را اقامه کرد و روح و جان هزاران نفر را که در میان آنان ده ها دانشور، مجتهد و مدرس حوزه دیده می شد، معطر ساخت و با استفاده از سخنان حضرت علی علیه السلام ، با دلی سوزان و زبانی شیوا، آتش خوف الهی را در قلب حاضران برافروخت و اشک از دیدگان ایشان جاری ساخت. در واقع روزهای جمعه، نمازگزاران شاهد سخن گفتن واعظی متّعظ و عالمی عالم بودند که سخنانش از دل برمی آمد و بر دل ها می نشست.(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص221؛ محمدجواد نورمحمدی، ناگفته های عارفان، دفتر دوم، ص666؛ مردان علم در میدان عمل، ج5، ص 126.
2- تربت پاکان قم، ج3، صص 1723 و 1724؛ فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، ج 1، ص302.

ص: 140

آیت الله اراکی در این اواخر درباره امامت پیرمرد کثیرالسّن، شبهه ای داشت که آیا اجازه دارد به خواندن نماز ادامه دهد یا خیر. به همین دلیل، نماز جمعه را در این اواخر ترک کرد. آیت الله اراکی در این باره می گوید:

من نماز جمعه را واجب تخییری می دانم و از خیلی سال ها قبل هم بنا بر حکم خودم اقامه می کردم؛ تا وقتی دیدم برای من پیرمرد اشکال دارد. عذر خواستم که دیگر سال خورده شده ام، اما باید دانست آثار اجتماعی خوبی دارد و از سنت های ائمه اطهار علیهم السلام است که هر جمعه جمعیتی را جمع کنند و نصایح و مواعظ را به گوش آنان برسانند. آنچه مناسب وقت و زمان عصر است، از مسائل سیاسی و اجتماعی را باید گوشزد کرد.(1)

آغاز آشنایی با امام خمینی

آغاز آشنایی با امام خمینی

آیت الله اراکی حدود شصت سال با امام خمینی، انس و الفت داشته است. او درباره چگونگی این آشنایی می گوید:

امام خمینی مدتی در اراک بوده اند و در حوزه این شهر تحصیل می کرده اند و حتی منبر هم می رفته اند، ولی در آن ایام با ایشان آشنا نبودم؛ اما وقتی در قم بودیم معارفه تامی پیدا کردیم و یکی از هم صحبت های بنده بودند. گاهی اتفاق می افتاد از منزل تا میدان کهنه قم، حوالی شاهزاده حمزه، این راه را دو به دو طی می کردیم و ضمن صحبت ها و مباحثه ها برمی گشتیم و این مسئله کثیراً اتفاق افتاده بود. با هم خیلی مأنوس بودیم. آن اوایل که به قم آمدم، ایشان از من خواست تفسیر صافی فیض کاشانی را برایشان درس بگویم. چند شبی تدریس کردم، اما دیگر ادامه ندادم. امام هم اصراری نکرد. اوایل آشنایی ما این گونه بود.(2)

آیت الله اراکی در جایی دیگر اشاره می کند: «با ایشان در اوایل خیلی مأنوس بودم، هر هفته از خانه ام تا میدان کهنه با هم برای تهیه سوخت


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش126، ص15.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، صص 19 و 20.

ص: 141

می رفتیم و بوته و چوب گردو برای سوخت ناهار و شام تهیه می کردیم. هنگامی که آیت الله خوانساری در بستر بیماری قرار گرفت، امام به عیادت ایشان آمد. تا اینکه آن بزرگوار وقتی به همدان رفت، در این شهر رحلت نمود. پیکرشان را از همدان به سوی قم حرکت دادند و عده ای از روحانیان هم به استقبال جنازه آمده بودند. در بین راه قم و تهران، به آقا یونس که رسیدند، پیاده شدند. من هیچ کس را ندیدم این قدری که امام خمینی گریه می کرد، بگرید. شانه هایش بالا و پایین می رفت، در حالی که با یکدیگر هیچ نسبتی نداشتند. صرفاً عرق دینی داشت. این مرد متدین است. سرتا پا برای دفاع از دین حاضر است. حتی برای کشته شدن هم حاضر بود. وقتی کتاب اسرار هزار ساله را آقای حکمی نوشت، چون مقدسات دینی و شعائر مذهبی را مورد تهاجم قرار داده بود، امام خمینی بر اساس همان غیرت دینی کتاب کشف اسرار را در ابطال دیدگاه های او نوشت».(1)

«یک روز من احتیاج به مبلغی پول پیدا کردم. در حرم بودیم. به ایشان گفتم: آیا امکان دارد ده تومنی برای من پیدا کنی؟ پاسخ داد) صبر کن. به سرعت رفت و آن پول را آورد و تقدیم کرد. خیلی رئوف و مهربان است».(2)

حمایت از نهضت اسلامی

اشاره

حمایت از نهضت اسلامی

پس از ارتحال آیت الله بروجردی و آیت الله کاشانی، رژیم پهلوی تصور کرد برای رسیدن به برنامه های ضد اسلامی، زمان مناسبی است. در 14 مهر 1340 خورشیدی، شاه و اسدالله علم که در پی فرصتی مناسب بودند، قانون انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کردند. نقشه این بود که جلوه های


1- مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله العظمی اراکی، مجله حوزه، دی 1364، ش12، ص28.
2- آیینه داران حقیقت، صص86 و 87.

ص: 142

مذهبی در این لایحه کنار گذاشته شود و مقدمات قانونی جهت تغییرات موردنظر فراهم آید. در متن تصویب نامه، قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و نیز برای تصدی بسیاری از سمت های کشوری مانند قضاوت، با صراحت حذف شده بود. در مراسم سوگند در مجلس شورای ملی، به جای قرآن مجید، کتاب آسمانی قید شده بود. تصویب این لایحه برای علمای اسلام، تحملناپذیر بود و این حرکت، نبرد علیه مقدسات دینی به شمار می آمد و مبارزه با آن تکلیفی شرعی بود. مراجع تقلید و علمای بزرگ حوزه قم، برای چگونگی رویارویی با این لایحه، جلسه تشکیل دادند و به دنبال آن در اعتراض به این مصوبه، تلگرافی به شاه مخابره کردند. واکنش شدید روحانیان که امام خمینی در رأس آنان قرار داشت، رژیم را وادار به عقب نشینی کرد و سرانجام در آذر 1341 آن را لغو کرد.(1)

آیت الله اراکی بارها می گفت کاری که امام خمینی انجام می دهد، من تأیید می کنم. در همان موقعی که امام در مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی اعلامیه ای صادر کرد، آیت الله اراکی هم در این باره اعلام موضع گرفت و در اطلاعیه ای یادآور شد: «راجع به تصویب نامه مشتمل بر سه مطلب معهود، عدم موافقت آن را با موازین شرع انور و عدم رضایت و نگرانی عمومی مسلمین جهان اعلام می دارد، 26 جمادی الثانی 1382ه .ق. محمدعلی العراقی».(2)

در آن هنگام، آیت الله سید مصطفی خمینی از سوی امام به منزل ایشان آمد و بهخاطر این اعلامیه ابراز شادمانی کرد. در ماجرای قیام سال 1342


1- سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص74؛ علیرضا امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، صص 260 _ 264.
2- علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج3، ص101.

ص: 143

خورشیدی، هنگامی که امام پرچم دار مبارزه با طاغوت بود و یک بار تصویری از ایشان در خیابان ارم قم نصب شده بود، آیت الله اراکی در حال بازگشت از مدرسه فیضیه، آن را مشاهده کرد و چون نگاهش را از عکس گرفت، این جمله را بر زبان آورد: «سوگند می خورم اگر صاحب این عکس در کربلا می بود، جزو یاران حضرت اباعبدالله و شهدای کربلا به حساب می آمد. وقتی به منزل آمدند و فرزندش ابوالحسن اطلاعیه های امام را برایش خواند، از شدت شوق و نشاط بر غیرت امام تحسین می نمود و اشک از دیده ها بر گونه هایش می ریخت. قبل از دستگیری امام خمینی توسط عوامل رژیم پهلوی دوم، آیت الله اراکی به اطرافیان خود گفت: از قول من به امام خمینی بگویید بنابر آنچه در روایات معصومین وارد گردیده است، در رأس هر صد سال، تجدد و احیاگری برای مذهب می آید. من تمام علما را مورد ارزیابی قرار دادم و جز ایشان احیاگری برای اسلام نیافتم. ایشان مجدد دین اسلام در قرن حاضرند».(1)

آیت الله سید حسن طاهری خرم آبادی در خاطره ای اظهار داشت:

در سال 1342 خورشیدی که آغاز نهضت اسلامی ایران بود، همراه آیت الله حاج آقا روح الله کمالوند، به حضور آیت الله اراکی شرفیاب شدیم. ایشان ضمن بیانات خود با اشاره به آیت الله کمالوند گفت: این همنام شما یعنی حاج آقا روح الله اگر در روز عاشورا در کربلا حاضر بود، حتماً در صف اول یاران وفادار حضرت سیدالشهدا قرار می گرفت و به فیض شهادت نائل می آمد. یک بار هم که امام در بستر بیماری قرار گرفته بود و آیت الله اراکی به عیادتش آمد، همین عبارت را درباره رهبر کبیر انقلاب بر زبان جاری ساخت و نیز نقل شده است که در هنگام ملاقات با امام، مرحوم اراکی به


1- «جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، پاییز 1373، ش 3، ص51؛ مجله حضور، خرداد 1372، ص11.

ص: 144

وی فرمود: شما در این قیام همان کاری را کردید که جدّت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با عمرو عبدود کرد».(1)

آیت الله شیخ ابوالحسن اراکی می گوید:

وقتی مرحوم والد امام را بهعنوان احیاگر معرفی کردند، خدمت امام رفتم و این ماجرا را خدمتشان گفتم. امام فرمودند: به ایشان بگویید برایم دعا کنند که این گونه باشم. بعد از تبعید امام به نجف اشرف، یک سال بعد به اتفاق به عتبات عراق رفتیم و در مدت اقامتمان در نجف اشرف، میهمان امام خمینی بودیم. این در حالی بود که آیت الله اراکی از سوی رژیم پهلوی تحت فشار قرار گرفته بود و از سوی دیگر، افراد دیگری از وی تقاضا کرده بودند برای پذیرایی و ضیافت آماده هستیم، ولی وی نپذیرفته بود، اما با افتخار میزبانی امام را قبول کرده بود. در این ایام حاج آقا مصطفی که به آیت الله اراکی علاقه داشت، به خدمت ایشان می رسید و با یکدیگر در موضوعات گوناگون صحبت می کردند. در همین سفر، روزی برای چندمین بار به امام گفتند، به نظر می آید که شما مجدِدالمذهب هستید و سپس مجددهای مذهب در هر قرن را برشمرده تا به قرن پانزدهم رسید و خطاب به امام گفت: به نظرم شما مجدد المذهب قرن خامس عشر هستید. امام تبسمی نمود و فرمود: دعا کنید این گونه باشد.(2)

البته برخی منابع یادآور شده اند که نخستین دیدار آیت الله اراکی با امام خمینی، در سفر عتبات عراق در کربلا صورت گرفت. هنگامی که ایشان وارد حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام شد، امام در حال خروج از حرم بودند که همدیگر را دیدند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. در این حال آیت الله اراکی به گریه افتاد.

آیت الله اراکی خود به این ماجرا اشاره کرده و گفته است:


1- مردان علم در میدان عمل، ج4، ص260.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص233.

ص: 145

ما مشرف شدیم به عتبات عالیات در حرم حضرت ابوالفضل العباس؛ توی رواق بودیم، جمعیت زیادی ازدحام کرده بودند، گفتند آقای خمینی اینجاست، به یکدیگر رسیدیم و با هم معانقه کردیم. این اولین ملاقات بود بعد از مدت مدیدی که همدیگر را ملاقات نکرده بودیم. گفتم: هر که با سادات درافتاد ورافتاد. امام خمینی گفتند: بگو با آل علی هر که درافتاد ورافتاد. امام دست بنده را گرفت و آن را فشار داد و رفت. بعد آقای شهاب الدین اشراقی، دامادشان، در محل اقامت ما آمد و گفت: امام فرمودند وقتی آیت الله اراکی این عبارات را بر زبان جاری ساخت، بغض گلویم را گرفت و چون نتوانستم بایستم، زود حرکت کردم.(1)

دفاع از امام خمینی و انقلاب اسلامی

دفاع از امام خمینی و انقلاب اسلامی

آیت الله اراکی به مناسبت های گوناگون و در موقعیت های بسیار، از امامخمینی و خیزش امت مسلمان به رهبری او تجلیل کرده است. از جمله فرموده است:

ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایی پیدا کردیم، جز تقوا، دیانت، سخاوت، شجاعت، بزرگی نفس و قلب، کثرت دیانت و جدیت در علوم نقلی و عقلی و مقامات عالی و... در او نیافتیم. ایشان مرد جلیلی است و او را به جلالت شناختم. بسیار مرد پاکی است. پاکی نفس دارد. پاکی ذاتی و درونی دارد و این بر همه خلق، معلوم شده است. مردی باتقوا به تمام معنا و فداکار اسلام به تمام معنا. این مرد قد مردانگی علم کرد و در مقابل کفر ایستادگی نمود. البته ید غیبی هم با او همراهی نمود، بهطوری که کارهایش محیر العقول بود. او (حضرت امام) جان بر کف گذاشته است و برای تبلیغ قرآن و دین حنیف اسلام جانبازی می کند. خداوند یک قوّه غریبی در این مرد قرار داده که به هیچ احدی نداده است. همچنین جرئت و شهامتی به وی داده که به کمتر کسی داده است. او مانند جدش علی بن ابی طالب است و


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص353.

ص: 146

داستان عمر بن عبدود را در اذهان زنده می کند. این همه قلدرها در دنیا نعره و فریاد می زنند، ولی او ابداً ترسی به دل راه نمی دهد. ان شاءالله خداوند از چشم بد محفوظش بدارد و آنچه می خواهد و در دل دارد، خداوند نصیبش کند. البته امت مسلمان ایران از این نعمت عظمایی خدایی قدردانی می کند و ان شاءالله تعالی در پیروی از او با جان، مال، ید و لسان و هر قوه ای که در اختیار دارند، کوتاهی نکنند و خدای نکرده به واسطه افکار شیطانی نسبت به ایشان ظلم عظیمی به نفس خود ننمایند.(1)

ایشان در جای دیگری می گوید:

امروز ]زمان حیات امام خمینی[ جماعت دنیا که رئیس آنان امریکا و شوروی است و سایرین؛ همه که دست بسته آنان هستند، همگی در یک طرفند و آقای خمینی، تنها. امتحان بزرگی است. قسم می شود خورد به والله که این مرد نیکنفسْ آدمی است و هیچ غرضی جز ترویج دین ندارد. او در برابر زورگویی های رژیم پهلوی ایستاد و نگذاشت به دیانت لطمه ای بزند. اگر نبود نهضت حضرت سیدالشهدا و آن شهادت های بنی هاشم، اسلام حفظ نمی شد و این وضع ادامه یافت تا به ماها رسید. امیدوارم این نهضت هم از طرف خدا باشد و ترحمی از خداوند باشد و ان شاءالله به جایی برسد.(2)

وقتی از ایشان پرسیدند: امام مکرر فرموده است که برای حل و فصل امور قضایی نیاز به قاضی است. وظیفه روحانیت در این باره چیست؟ جواب داد: «این موضوع به امام خمینی برگشت دارد؛ زیرا کسی است که بسط ید و نفوذ کلمه دارد، نفوذش به تمام اعماق مملکت رفته و اوست که باید اشخاص شایسته ای را در این امر تعیین کند».(3)

آیت الله خرازی نقل کرده است: « آیت الله اراکی گفته بود امام خمینی


1- سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی به روایت جمعی از فضلا، مصاحبه و تنظیم: رضا جوادی، ج 6، صص 11 _ 15؛ امیررضا ستوده، پا به پای آفتاب، ج 3، صص215 _ 217.
2- آیینه داران حقیقت، صص 87 و 88؛ مجله حوزه، ش12، صص 44 و 45.
3- 3همان.

ص: 147

طاغوت 2500 ساله را از ایران بیرون راند، پس ما باید او را حمایت کنیم».(1)

آیت الله اراکی در خاطرات خود نوشته است:

خداوند متعال در برهه های گوناگون تاریخی به شهر قم نظر رحمت داشته است و هرگونه قصد سوئی را که ستمکاران درباره این دیار داشته اند، قطع کرده است. در اخبار و احادیث، مطالب زیادی در مدح قم و اهل آن آمده است؛ و حتی وارد شده است اگر تمام اطراف را فتنه فرو گیرد، بر شما باد به قم که بلا از آن دور شده است؛ یا فرمودند از این شهر، علم به اطراف منتشر می گردد و از اینجا حجت بر خلق تمام می شود و داریم می بینیم همین طور است. وسیله ظاهری او مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری گردید. فعلاً هم آقای خمینی است. بی دینی، اطراف را گرفته بود و دشمن می خواست اهل ایران را به خودشان ملحق کنند، ولی خداوند متعال این وضع را نخواست و سایر شهرهای ایران به برکت قم که امام خمینی از آن برخاست، نجات پیدا کرد. حالا معلوم می شود که صدق فرمایش های اهل بیت چگونه دارد ظاهر می گردد که فرموده اند بر شما باد به قم و اطراف آن.(2)

«یک زمانی آیت الله اراکی به دلیل کسالت، در بیمارستان قلب تهران و بعد در بیمارستان شهید لباف نژاد بستری شد. در تمام این مدت مورد توجه خاص امام قرار گرفت و رهبر کبیر انقلاب به پزشک معالج ایشان فرموده بود: شما عبادت بزرگی را انجام می دهید که برای درمان این مرد خدا همت می ورزید. بعد امام به فرزند آیت الله اراکی سفارش کرده بود: وقتی والدتان از بیمارستان مرخص شد، بهطور جدی از ایشان مراقبت کنید. بعد از اینکه آیت الله اراکی از بیمارستان مرخص، و معالجات مؤثر واقع شد، ایشان به اتفاق فرزند، آیت الله شیخ ابوالحسن اراکی به محضر امام رسیدند. همین که


1- روزنه هایی از عالم غیب، ص340.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص379.

ص: 148

آیت الله اراکی از در اتاق محل اقامت امام وارد شد، گفت: «السلام علیک یابن رسول الله بابی انت و امّی» و بعد نسبت به امام ابراز علاقه زیادی کرده و درباره این تکریم و اشتیاق و ارادت، فروتنانه گفت: من خود لایق نمی باشم، اما افتخار می کنم فرزند کسی هستم که به سادات زیاد احترام می گذاشت و خود را خادم فرزندان حضرت زهرا علیها السلام معرفی می نمود».(1)

شدت علاقه ایشان به حضرت امام خمینی، در اطلاعیه ای که وی به مناسبت ارتحال حضرت امام در 14/3/1368 صادر کرد، به خوبی هویداست:

بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و انّا الیه راجعون. با قلبی آکنده از غم و اندوه و چشمی گریان، ضایعه اسفناک و فقدان دردناک مرحوم مغفور حضرت آیت الله العظمی امام خمینی طاب ثراه را اولاً به ساحت مقدس حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سپس به حوزه های علمیه و علمای اعلام و عموم مؤمنین و بیت معظم له، به خصوص فرزند گرامی ایشان، جناب حجت الاسلام جناب حاج سید احمد خمینی تسلیت می گویم. فقدان این مرد بزرگ که حقاً مجدد المذهب فی القرن الحاضر است، مصیبتی است جبران ناپذیر. امروز اسلام و مسلمین پشتوانه بزرگی را از دست داده و امیدواریم همچون گذشته دست غیبی ولی ّعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر سینه نامحرمان زده و مکر شیاطین و کفار و اعداء اسلام را نقش بر آب فرماید و عزت و عظمت مسلمین را افزوده نماید. اکنون چاره ای نمی بینیم، جز اینکه به حضرت رب العالمین پناهنده شویم و از درگاه حضرتش رحمت و مغفرت و علوّ درجات آن امام معظم و پیشوای مکرم را تقاضا می نمایم. الاحقر محمدعلی العراقی.(2)


1- روزنامه رسالت،10/9/1373، ش2578، ص4؛ مجله پیام حوزه، پاییز 1373، ش 3، ص52؛ روزنه هایی از عالم غیب، ص357؛ سید عبدالله فاطمی نیا، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ص350.
2- روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه 23/3/1368، ش2907، ص11.

ص: 149

پشتیبانی از نظام اسلامی و مقام معظم رهبری

پشتیبانی از نظام اسلامی و مقام معظم رهبری

آیت الله اراکی در موقعیت حساسِ پس از رحلت امام خمینی که دشمنان سوگندخورده اسلام از هر سو چشم طمع به انقلاب دوخته بودند و نقشه هایی خطرناک در ذهن بیمار و قلب آلوده خود طراحی می کردند، خردمندانه در جهت حفظ نظام اسلامی کارهای مهمی انجام داد و ضمن پیامی، رهبری حضرت آیت الله خامنه ای را تأیید، و حمایت خود را از آن رهبر فرزانه اعلام کرد. در فرازی از این پیام آمده بود:

... انتخاب شایسته جناب عالی به مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران، مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است. شکی نیست که در موقعیت حساس کنونی، حفظ نظام جمهوری اسلامی که از اهمّ واجبات شرعی است، متوقف به این امر مهم می باشد. اینک این جانب با ابتهال و تضرع به درگاه ربوبی و با استغاثه به ناحیه مقدسه حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، دوام تأییدات و توفیقات آن جناب را در انجام این مسئولیت بسیار سنگین خواستارم. بدیهی است در متشابهات امور شرعیه و مسائل مهم مملکتی، مشورت با مراجع عظام و علمای اعلام راهگشای همه خواهد بود.(1)

مقام معظم رهبری نیز در پاسخ به تلگرام آیت الله العظمی اراکی نکاتی را مطرح کرد که فرازی از آن چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم، محضر شریف مرجع بزرگوار، آیت الله العظمی آقای اراکی... از تعبیرات محبت آمیز و ادعیه زاکیه آن جناب نسبت به اینجانب و توصیه صوابی که فرموده اید، صمیمانه سپاسگزارم. این جانب با استمداد از تفضلات و توفیقات الهی و با توسل به ذیل عنایات حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، تصمیم قاطع دارم که در جهت تحقق حاکمیت اهداف مقدسه اسلامی و استقرار کامل حاکمیت شرع مبین که آرزو و وصیت رهبر فقید و عزیزمان


1- روزنامه جمهوری اسلامی، 22/3/1368، ش2906، ص11.

ص: 150

می باشد، تمامی تلاش ممکن را به کار برده و همه نیروها را در آن راه بسیج می نمایم. از آن جناب تقاضا دارم که این جانب را همواره مشمول دعوات زاکیه خود قرار دهید.(1)

پس از تأیید رهبری مقام معظم رهبری، اقدام مهم دیگر آیت الله اراکی تنفیذ احکام صادره از سوی امام خمینی بود. جمعی از نمایندگان حضرت امام از محضر ایشان خواستند، نظر مبارک خویش را درباره اجازات کتبی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه که حضرت امام خمینی به ائمه محترم جمعه و علمای مورد اعتمادشان در حوزه علمیه قم و شهرستان ها داده اند، بیان فرمایند. آیت الله اراکی در پاسخ فرمودند: «این جانب کلیه اجازات کتبی را که حضرت امام به نمایندگان و علمای مورد اعتمادشان داده اند، با همان کیفیت تنفیذ می نمایم».(2)

در زمینه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، دیدگاه آیت الله اراکی این بود که چون در این نبرد، اسلام و مسلمانان مورد تهاجم واقع شده اند، شرکت در آن و تقویت رزمندگان، ضرورت دارد.

وقتی از ایشان پرسیدند نظر خود را درباره جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی بیان کنید، پاسخ داد:

نظریه من هم مثل امام خمینی است. ایشان و تمام علما نظرشان این است که هرگاه اسلام در خطر باشد، باید تمام مسلمان ها در مقام دفاع برآیند. دولت های خارجی دست به دست هم داده اند و می خواهند اسلام را سرنگون کنند و این آیین را از میان بردارند و چون دیدند حقیقت اسلام در مذهب شیعه اثنا عشری است، با آن به دشمنی برخاستند. ازاین روی باید در مقام دفاع برآمد و به هر شکل و به هر نوع که امکان دارد، اسلام راستین را حفظ کرد.


1- روزنامه جمهوری اسلامی، 22/3/1368، ش2906، ص11.
2- روزنامه جمهوری اسلامی، 22/3/1368، ش2906، ص11.

ص: 151

جنگ هم همان دفاع است و پاسداران هم همان رزمندگان هستند که از این حقیقت اسلام حمایت می کنند و تمامشان مؤید و منصورند ان شاءالله تعالی.(1)

آیت الله اراکی در موقعیت های حساس که نظام جمهوری اسلامی نیاز به حمایت و تقویت داشت، از هیچ گونه کوششی فروگذار نمی کرد. ایشان در پیامی درباره انتخابات مجلس خبرگان در 15/7/1369 یادآور شد:

چون حفظ این نظام از گزند حوادث، موقوف است به حضور خبرگانی که در مواقع حساس به وظیفه خود اقدام نمایند، بنابراین شرکت در انتخابات مجلس خبرگان و تعیین افراد صالح یکی از وظایف اسلامی و اساسی هر فرد مسلمان می باشد. امید است مردم مسلمان با حضور فعال خود در این امر مهم، همچون گذشته، دِین خود را به اسلام ادا نموده و در تثبیت این نظام مقدس که ضامن اجرای احکام نورانی اسلام است کوشا باشند.(2)

همچنین در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی این پیام را صادر کرد:

اهتمام به امور مسلمین و محرومین از اهم وظایف اجتماعی و دینی هر فرد مسلمان است و اهمیت آن به قدری است که تارک آن غیر مسلم شمرده شده است و همچنین نظارت بر حسن اجرای امور مملکتی و جلوگیری از کج روی ها و انحرافات به اندازه اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی اهمیت دارد و این اهتمام و نظارت برای آحاد افراد ممکن نیست، مگر با انتخاب نمایندگان صالح و متدین که این وظیفه را به نمایندگی از طرف موکلین خود به عهده بگیرند و به خوبی انجام دهند. بنابراین شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی و گزینش افراد صالح و متدین از اهم وظایف اسلامی و اجتماعی است، به خصوص در مقطع حساس کنونی که با فروپاشی نظام الحاد و کفر بلشویکی و نومید شدن محرومان از نویدهای دروغین کمونیست ها، چشم امید آنان به ام القرای جهان اسلام (ایران) دوخته


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش125، ص15.
2- روزنامه کیهان، 15/7/1369، ش14016، ص2.

ص: 152

شده و با توجه به اینکه هرچه گرایش جهانیان به این مشعل هدایت بیشتر می شود، توطئه استکبار برای خاموش کردن این نور الهی، بیشتر و اهمیت شرکت در انتخابات، مضاعف می گردد، پیام من به ملت رشید و بیدار ایران این است که بدون اعتنا به وسوسه خناسان، با شرکت گسترده و فعال در این انتخابات، رشد مذهبی و سیاسی خود را بار دیگر به اثبات رسانده، مشتی محکم بر دهان یاوه گویان و دشمنان اسلام کوبیده و دوستان انقلاب را در سراسر جهان امیدوار سازند.(1)

فرازی از پیام ایشان درباره انتخابات رئیس جمهوری چنین است:

از آنجا که حفظ نظام اسلامی ایران و اجرای احکام نورانی قرآن و دفاع از ارزش های معنوی که از اهم فرایض است، بستگی کامل به مجریان متعهد و اسلام شناس و مقاوم دارد، لازم است آحاد ملت در انتخاب رئیس جمهوری متعهد و باایمان و شایسته کوشش و سعی کامل بنمایند که این وظیفه ای است الهی و بیانگر رشد و شخصیت دینی و معنوی جامعه ما و مشتی محکم است بر دهان یاوه گویان و دشمنان داخلی و خارجی و استعمار خون خوار و جهان خوار که در کمین نشسته و زوال و اضمحلال این نظام مقدس را آرزو می کند. امید است رئیس جمهور منتخب در شرایط حساس کنونی، بدون هیچ گونه مسامحه و اعمال نظرهای شخصی در اجرای احکام نورانی اسلام که همان منویات امام راحل رحمه الله و مقام معظم رهبری است، موفق و مؤید باشند.(2)

آیت الله ابوالحسن اراکی (مصلحی) می گوید:

]مرحوم والد[ بارها می فرمودند حفظ نظام واجب است و در این جهت خودشان هم در تمام صحنه ها حاضر بودند و در تمام انتخابات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مثل انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، ریاست جمهوری و غیره [، شرکت می کردند] حتی در این راستا


1- روزنامه جمهوری اسلامی، 9/9/1373، ص2.
2- روزنامه جمهوری اسلامی، 9/9/1373، ص2.

ص: 153

اعلامیه هم می دادند و در بعضی مواقع که عده ای تشکیکاتی مطرح می کردند، ایشان می فرمودند بدون اعتنا به وسوسه های خناسان شرکت کنید.(1)

آیت الله اراکی در پاسخ به نامه مورخ 25/7/1371 جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، یادآور شد:

استقلال حوزه ها همواره باید حفظ شود؛ امام خمینی بر آن تأکید زیادی داشتند، مقام معظم رهبری [نیز] بر آن اصرار دارند. درعینحال که حوزه های علمیه وظیفه دارند نیازهای نظام اسلامی را از نظر فقهی، فرهنگی و سیاسی تأمین نمایند، با نظام در ارتباط باشند «ذلِکَ بانَّ اللهَ مُجاری الاْمورِ عَلَی أیدِی العُلماءِ بالله الاُمناء عَلی حَلالِه و حَرامِه.» بدیهی است پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام کفر و الحاد جهانی و بازگشت کشورهای اسلامی به آغوش اسلام، موقعیت حوزه های علمیه قم نسبت به تأمین نیازهای جهانی و جوامع و کشورهای اسلامی بسیار بااهمیت شده است و می رود که به خواست خداوند متعال همان پیشگویی امام صادق علیه السلام درباره مرکزیت قم برای دانش و انتشار آن به سراسر جهان و اتمام حجت به همه افراد انسان ها لباس عملی بپوشد».(2)


1- «جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، ش 3، صص50 و 51.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص253.

ص: 154

ص: 155

فصل پنجم: فضیلت های اخلاقی و خصال عالی

اشاره

فصل پنجم: فضیلت های اخلاقی و خصال عالی

زیر فصل ها

آیینه صدق و صفا

در وصف مورخان و علما

باران بیداری

ارادت به خاندان طهارت

عابد صالح

تماشای تزکیه

ساده زیستی و قناعت

فرازهایی از فروتنی

همت مضاعف

غیرت دینی

حالات ملکوتی

مشاهده آتش

تشخیص درست

شفای بیماری

پرهیز از مجادله

از قم تا کربلا

ص: 156

ص: 157

آیینه صدق و صفا

آیینه صدق و صفا

آیت الله اراکی در اخلاص و صفا زبانزد خاص و عام؛ و در تقوا و تعهد، سرآمد روزگار؛ و در آگاهی و آشنایی با فرزانگان پرهیزکار و پارسا، بی مانند بود. آن جامع دانش و فضیلت از مفاخر فقه، ادب و کمال و در زمره ستارگان درخشان حوزه های علمیه به شمار می آمد و به حق باید وی را «بقیةالسلف الماضین، شیخ الفقها و المجتهدین و اُسوة العلماء الربانیین» نامید؛ شخصیتی که حدود یک قرن در بیت علم، فضل و وارستگی زیسته و کمالات علمی خویش را به زیور حلم، تواضع و زهد آراسته بود.

سیمای منورش حکایت از انس او با عبادت و تزکیه، و نگاه نافذش، نشان از بصیرت و فراست، همراه با ایمانش داشت. بیان آمیخته با حلاوتش، نشانه هدایت و تربیت؛ و قد خمیده اش، یادآور سنگینی بار علم و تقوا بود. وجود روحانی اش، نشانه شخصیت عظیم و کمالات نفسانی و کرامت های عالی انسانی بود، و محضر گرم، عالمانه و باصفای وی که همراه با جاذبه ای روحانی بود، در روح و روان افراد، نشاطی معنوی ایجاد می کرد.

در وصف مورخان و علما

در وصف مورخان و علما

سید علیرضا ریحان یزدی که خود ناظر تلاش های علمی و آموزشی آیت الله اراکی بوده است، می نویسد:

ص: 158

آقا شیخ محمدعلی عراقی، فرزند حاج میرزا آقا فراهانی است. در همان اوقات که حوزه علمیه [اراک] به قم انتقال یافته بود، ایشان نیز از علمای مهاجر بودند و از خصّیصین آیت اللهی [حاج شیخ عبدالکریم حائری] به شمارند؛ چه بیشتر تحصیلات ایشان خدمت معظم له بوده و امروز از مدرسین و دانشمندان موثق حوزه به شمارند.(1)

آیت الله سید محمدتقی خوانساری که با وی انس بسیاری داشته و در مباحثه ها و بررسی های فقهی به کمالات علمی و اخلاقی آیت الله اراکی پی برده بود، درباره او گفته است:

... کوه طلا و خاکستر در نظرش یکسان است. شش دانگ حواسش در امر تحصیل و مطالعه و بحث است. ایشان الحق از مصادیق بارز «و مَن یُذکِّرکم اللهَ رُؤیتُه وَ یَزیدُکم فِی العِلم مَنطِقُه» هستند. حافظه غریبی دارد که فکر می کنم بر اثر انس با مطالعه و تدبر و تفکر در قرآن است.(2)

هم مباحثه او، آیت الله سید احمد خوانساری نیز چنین گفته است: «... ایشان گنجینه علم حاج شیخ [عبدالکریم حائری] است».(3)

مؤلف کتاب رجال قم: «[آیت الله اراکی] از دانشمندان و پارسایان بسیار متواضع و فروتن قم است. او اکنون [(نیم قرن قبل)] از استادان حوزه علمیه قم است».(4)

شیخ محمد شریف رازی

این مرد بزرگوار که مجسمه علم و پیکره صفا و سادگی است، از اقران بسیار نزدیک مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری و از مفاخر اسلام و عالم تشیع و به خصوص حوزه علمیه قم و از برجسته ترین شاگردان مرحوم


1- آیینه دانشوران، ص172.
2- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ش6790، ص9.
3- مجله پیام حوزه، ش 3، پاییز 1373، ص55.
4- محمد مقدس زاده، رجال قم، ص53.

ص: 159

آیت الله حائری می باشد. معظم له [که] قدیمی ترین اصحاب و تلامذه مرحوم آیت الله حائری است اکنون [(1374ه .ق)] از جمله اساتید مفید حوزه علمیه است. حقاً مجلس بحث و درس فقه و به خصوص اصول ایشان که این کمترین هم افتخار شرکت و حضور آن را دارم، از دروس خارج استدلالی و اجتهادی بسیار پرارزش حوزه علمیه [قم] است. محاسن آداب و محسنات اخلاقی معظم له که علم خود را به حلم و تواضع آراسته نموده بیش از وصف و تعریف ما می باشد.(1)

استاد محمد شریف رازی در اثر دیگر خود، گنجینه دانشمندان(2) شرح حالی از آیت الله اراکی آورده است که چون شبیه این مطالب است، از درج آن خودداری کردیم.

آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی:

من خدا را شکر می کنم که زنده ماندم و شاهد تجلیل از ایشان هستم. همیشه تأسف می خوردم که چرا از این عالم بزرگوار تقدیر لازم به عمل نمی آید.(3)

آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری:

هر آنچه نزد پدرم (حاج شیخ عبدالکریم) بوده است، نزد ایشان یافت می شود.(4)

مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای:

این عبد ممتحن خدا و عالم زاهد و پارسا و این ذخیره گران بهای الهی در روزگار ما و این بقیةالسلف الصالح و یادگار اساطین علم و عمل و تقوا از


1- محمد شریف رازی، آثار الحجة، ج2، صص 68 و 69.
2- محمد شریف رازی، آثار الحجة، ج2، صص63 _ 65.
3- مجله مسجد، ش17، ص97.
4- مجله مسجد، ش17، ص97.؛ مردان علم در میدان عمل، ج5، ص142.

ص: 160

جمله برگزیدگانی بود که عمر طولانی و پربرکتی را بی کمترین خدشه و شائبه ای در طهارت و نزاهت و قداست و معنویت به سر آورده، راه خدا را با گامی استوار و اراده ای خلل ناپذیر طی کرد و یک قرن، دل و جان منور و پاکیزه خود را در برابر جلوه های رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم ناپذیر و تسخیرناپذیر نگاه داشت. در امتحان های دشواری که در یک زندگی صد ساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن، در برابر هر کسی قرار می گیرد، مانند کوه استوار و بی تزلزل باقی ماند. هرگز به دنیا و مقام و جلال آن نیندیشید و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا بازنداشت. به سوی شهرت و محبوبیت و مقبولیت قدمی برنداشت و آنگاه که مقدس ترین و گرامی ترین نوع شهرت و محبوبیت، با انتخاب شدن از سوی میلیون ها انسان مؤمن به مرجعیت تقلید، به سراغ او آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ منشانه روبه رو شد. اگرچه حاجت مردم را [در این راستا] برآورد و آنان را در راه خدا دستگیری کرد، اما خود همان عبد محتاج رحمت الهی باقی ماند و دل خاشع و روح پارسای خود را با محبت الهی و ولایت اولیای معظم خدا بیش از پیش پیوند زد... .(1)

آیت الله عبدالله جوادی آملی:

فقاهت شیخ الفقها، حضرت مستطاب آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی و صیانت نفس معظم له و نزاهت حضرتش از هوا و هوس و اطاعت از ساحت قدس مولای غیب و شهود، مورد گواهی است. کامل ترین نماز که در صفوفش علما، فضلا و طلاب حضور داشتند، نماز ایشان بود. بعضی از محققان دیرباور که به هر کسی اقتدا نمی کردند، در کمال طمأنینه نفس به ایشان اقتدا می کردند. مدرسه فیضیه سال ها شاهد پرشکوه ترین نماز جماعت


1- مجله نور علم، اسفند 1373، ش 54، صص4 _ 6.

ص: 161

علما به امامت ایشان بوده است. این بزرگمرجع جهان تشیع یک قرن را بهعنوان عبد ممتحن الهی امتحان داد. اینکه شیخ الفقها دست به قلم [ببرد] و فتوا بدهد، لطف خدای سبحان در این برهه زمان و مدد غیبی بود. هیچ کس فکر نمی کرد که در آستانه یک قرن عمر، کسی که اهل زهد و تقوا بود و اصلاً اهل مرجعیت و فتوا نبود، قلم به دست گیرد و فتوا بدهد.(1)

آیت الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی در روز ارتحال آن مرجع یگانه، با حزن وافر گفت: «ارتحال آیت الله اراکی در این زمان و در این شرایط مانند این است که پنجاه مرجع تقلید، یکزمان از دنیا رفته باشند».(2)

آیت الله رضا استادی که مدت مدیدی به درس خارج فقه و اصول آیت الله اراکی می رفت و با ایشان انس و الفت داشت، ضمن اشاره به زندگی ساده و زهد آیت الله اراکی، از درس و بحث و نماز جماعت وی سخن گفته و یادآور شده است:

ایشان نماز ظهر و عصر را در بخش جنوب غربی حرم، آنجایی که شاه عباس مدفون است، اقامه می کرد. اینجا برخلاف نماز مغرب و عشا که در فیضیه اقامه می کردند و جمعیت انبوهی از طلاب و فضلا و مدرسان شرکت می کردند، مأمومین اندک بودند و اغلب با چند نفر نماز را اقامه می کردند، درعینحال با چه شوقی ظهرها از خانه تا حرم برای اقامه نماز و زیارت پیاده می آمدند. رفتار و کردارشان واقعاً برای همه درس اخلاق بود. به نماز در حرم خیلی اهمیت می داد. همیشه بعد از نماز به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و توسل مقید بود. نماز جمعه اش هم واقعاً درس اخلاق بود.(3)

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی:

یکی از امتیازات آیت الله العظمی اراکی، جامعیت بین مواریث علمی نجف و کربلا و سامرا بود. از دیگر خصوصیاتش اینکه زندگی توأم با قناعت و زهد


1- روزنامه جمهوری اسلامی، 22/3/1368، ش 2906، ص11.
2- دیدار با ابرار، ج82، ص108.
3- خاطرات حاج شیخ رضا استادی، ص105.

ص: 162

و سادگی داشتند، در تهذیب اخلاق زبانزد بودند و هر کس که با ایشان کمترین معاشرتی داشت، متوجه می شد که وی بر هوای نفس، غالب شده است.(1)

آیت الله شیخ جعفر سبحانی، این گونه به ویژگی های اخلاقی آیت الله اراکی اشاره کرده است:

چند ویژگی در این بزرگوار بود، اولاً انسان کم حرفی بود. مادامی که الزامی نبود، سخن نمی گفت که حاکی از یک نوع حساب در زندگی است و ثانیاً ساده زندگی می کرد و زندگی زاهدانه عجیبی داشت و همه علما و شخصیت های بزرگ پشت سر ایشان نماز می خواندند و در عدالت و تقوایش همگی متفق بودند.(2)

استاد سید عبدالله فاطمی نیا:

خیلی پایبند مستحب و واجب بود. وقتی به ایشان پیشنهاد کردند نماز جماعت را به خاطر ضعیف ترین افراد اقتداکننده به امام جماعت، کوتاه تر بخواند، پاسخ داد من اضعف از خودم کسی را سراغ ندارم. ایشان رابطه روحی قوی با اولیا داشت، مخصوص با حاج آقا سید حسین قمی. عشق به ائمه داشت. وقتی نام مقدس ائمه بر زبان جاری می گردید، اشک از دیدگانش جاری می گشت.(3)

آیت الله سید محسن خرازی که با وی همسایه و مأنوس بوده و مدت سی سال از محضرش بهره برده است، می گوید:

ما نزدیک 28 سال با ایشان در ارتباط بودیم. یک ذره هوای نفس در او مشاهده نکردیم. حتی زیر بار مرجعیت نمی رفت. زمام مقام در دستش بود. از تقدم کسی و تأخر خود ناراحت نمی شد و از تقدم خود خوش حال نمی شد. این ناشی از نفس مطمئنه او بود. مجالس ایشان خیلی سودمند بود.


1- دیدار با ابرار، ج82، ص106.
2- مجله پیام حوزه، پاییز 1373، ش3، ص47.
3- دیدار با ابرار، ج82، ص109، به نقل از: مصاحبه تلویزیونی.

ص: 163

با افراد انس می گرفتند. با افراد در هر مجلسی صحبت می کردند. داستان ها، کرامات، اخلاقیات و معارف را بیان می کردند. هیچ گاه در مجلسش لغو و بیهوده دیده نشد. موعظه، پند و تعلیم بود.(1)

استاد آیت الله عباس علی عمید زنجانی:

ایشان در ردیف شاگردان درجه اول شیخ عبدالکریم حائری بودند. هم دوره های ایشان بسیاری از فقها و مراجع بودند که از دنیا رفته اند. همه آنان به مقام والای آقای اراکی معترف بودند و سابقه ایشان را ملحوظ می داشتند. در سال های 1338 و 1339 خورشیدی، مکرر به خدمتشان می رسیدم. بارها نام از پدرش می برد و تأسف می خورد و خود را در مقابل تقوای پدرش کوچک می دید.

بعد از ورود به قم، مجتهدی برجسته بود. در تدریس تواضع علمی فوق العاده ای داشت. همچنین مقام شیخ الفقهایی از مبرزترین خصالش بود. به دلیل قدمت در تحصیل و فقاهت و قداست و تقوا و پاکی ای که داشت، سلمان زمان و شایسته مرجعیت مطلقه بود. عمر بابرکت او از نمونه هایی ]است[ که در سلف صالح می بینیم؛ چه از نظر پاکی و چه از نظر زهد و وارستگی از دنیا. زندگی بسیار ساده، اما روحی بزرگ به فراخی رضوان خدا داشت.(2)

مرحوم آیت الله محمدحسن احمدی فقیه یزدی: «آیت الله اراکی از بزرگان علما و فقها بوده و نمونه بارز زهد و تقوا و حجت عظمی در صیانت نفس از هوا و هوس و اطاعتش از ولی الله اعظم مورد گواهی خاص و عام است».(3)

برخی منابع نوشته اند که(4) امام خمینی درباره آیت الله اراکی گفته است: «اگر ایشان در صحنه کربلا حاضر بودند، عدد شهدای کربلا به 73 نفر


1- دیدار با ابرار، ج82، ص105؛ روزنه هایی از عالم غیب، ص357.
2- دیدار با ابرار، ج82، صص107 و 108.
3- ویژه نامه رحلت حضرت آیت الله اراکی، روزنامه کیهان، 9/9/1373، ص2.
4- از جمله: مردان علم در میدان عمل، ج5، ص142؛ اختران فقاهت، ج2، ص1175.

ص: 164

می رسید»، ولی به نظر می رسد این سخن را آیت الله اراکی درباره امام خمینی گفته است. چنان که در کتاب پا به پای آفتاب(1) به این نکته اشاره شده است. بنابراین مؤلفانی که دچار این خطا شده اند، ضرورت دارد در طبع بعدی کتابشان، این نکته را اصلاح کنند تا این نقل اشتباه به منابع بعدی سرایت نکند.

یک بار استاد امجد به خدمت آیت الله اراکی رسیده بود؛ در همان تابستانی که چند ماه بعدش ایشان دار فانی را وداع گفت. از ایشان پرسیدند آقا محصول این صد سال عمر شما چه بود. آیت الله اراکی در پاسخ، این شعر را خواند:)

آنچه من با خویش کردم هیچ نابینا نکرد

در میان خانه، صاحب خانه را گم کرده ام

به آن مرجع عالی قدر گفته شد: آقا بیشتر بفرمایید. این بار شعر ذیل را خواند:

کارساز ما به فکر کار ماستفکر ما در کار ما آزار ماست(2)

باران بیداری

باران بیداری

آیت الله اراکی بر این باور بود که ثقلین، ارثی است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امت مسلمان داده شده است. ما باید با آن آشنا شویم و حق آن را ادا کنیم، ولی متأسفانه با وجود این دو ثقل گران مایه، متوجه شرق و غرب و دنبال روش آنان هستیم. مگر قرآن و عترت کفایت نمی کند که به دنبال این و آن هستیم. از موجودیِ خود غفلت داریم یا نمی خواهیم استفاده کنیم.(3)


1- پابهپای آفتاب، ج4، ص217.
2- ناگفته های عارفان، ج 2، صص 135 و 136.
3- روزنه هایی از عالم غیب، ص359.

ص: 165

«ایشان با قرآن کریم انس مستمری داشت. روزانه یک جزء قرآن و در ماه مبارک رمضان سه جزء قرآن تلاوت می نمود. به مباحث تفاسیر قرآن هم علاقه وافری داشت و در بین آنان به تفسیر جوامع الجامع مراجعه می کرد و چون آیت الله سید محسن خرازی پرسیده بود به چه دلیل این کتاب را برای مطالعه انتخاب فرموده اید، پاسخ داد: چون مختصر و مفید است. روزهای جمعه خطبه های نهج البلاغه را برای ایراد خطبه های نماز جمعه مطالعه و بررسی ]میکرد[، و فرازهایی از آن را برمی گزید و با استناد به آنها، حقایقی عبرت انگیز و هشداردهنده را مطرح می کرد».(1)

به برکت انس با قرآن و منابع روایی دلی بیدار داشت. گاه که قاریان قرآن و نوجوانان با لحن خوش، آیاتی از کلام خدا را در حضورش تلاوت می کردند، منقلب، و اشک از دیدگانش بر محاسن سپیدش جاری می شد؛ به گونه ای که حاضران را متأثر می ساخت. افراد با تماشای سیمای نورانی این مرد الهی که تحت تأثیر تلاوت آیات قرآن دگرگون و از خود بی خود شده بود، مجذوب صدق و اخلاص او می شدند. آری او قلب پاکی داشت که وقتی برایش قرآن می خواندند، بر ایمانش افزوده می شد.(2) مردان خدا و اولیای امر، همیشه خود را در محضر ربوبی مشاهده می کنند و مدام خود را مقصر می دانند که مبادا در پیشگاه حضرت باری تعالی دستی خالی داشته باشند. به همین دلیل، در معاشرت با مردم، تبسم بر لب دارند، ولی حزنی عمیق بر دل و ذهن آنان سایه افکنده است و اصولاً هر چه معرفت و بصیرت افزون تر باشد، این خوف افزون تر است و آیات قرآن و مضامین نهج البلاغه بانگ بیدارباشی برای آنان خواهد بود.(3) هرگاه به مناسبتی، گروهی


1- روزنه هایی از عالم غیب، ص357؛ نام های ماندگار، ص18؛ مجله آینه پژوهش، ش28، ص114.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص625.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص627.

ص: 166

در محضرش حاضر می شدند، با تکیه بر آیات قرآن و خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه، برای آنان پندهایی دل نشین و آموزنده می گفت و تا توان داشت در دیدار با قشرهای گوناگون، به تناسب حال و میزان درک و فهمشان، نکاتی عبرت آمیز در قالب تمثیلات، قصص و گاهی اشعار پند آمیز بیان می کرد. گویا خود را موظف می دید مطالبی را به گوش آیندگان برساند و آنچه از آموخته ها در سینه به ودیعه سپرده بود، به دیگران منتقل کند. حتی اگر مسئولان و کارگزاران نظام به حضور ایشان می رسیدند، برای آنان نیز از قرآن و عترت سخن می گفت و سفارش می کرد برای رفع مشکلات بندگان خدا و محرومان و رسیدگی به امور شیعیان اهتمام جدی داشته باشند و در هیچ شرایطی کوتاهی نکنند.(1)

آیت الله سید محسن خرازی می گوید: «حوالی شهریور 1373 خورشیدی خدمت آیت الله اراکی رسیدم. ایشان اشعار اُزری را می خواند و آه و ناله می کرد و ما را متوجه خدا، عالم برزخ و حساب و کتاب دنیای باقی می ساخت».(2) در اواخر عمر هرچند که به ظاهر در سلامتی به سر می برد، این اشعار را زیاد می خواند.

عن قریب است که از ما اثری باقی نیست

شیشه بشکسته و می ریخته و ساقی نیست

* * *

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص628.
2- روزنه هایی از عالم غیب، صص 357 و 358.

ص: 167

آیت الله اراکی ارادت بسیاری به آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی داشت و در روزهای وفات و عید، دیوان اشعار این فقیه زاهد را می خواند و به شدت می گریست. به دیوان حافظ و برخی سرودهای بیدارکننده علاقه داشت و گاهی وقت ها از نوادگانش می خواست اشعاری از این شاعر بزرگ را برایش بخوانند که از جمله این سروده بود:

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم

گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد(1)

ارادت به خاندان طهارت

ارادت به خاندان طهارت

«علاقه آیت الله اراکی به اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ریشه خانوادگی داشت و از خاندانش به وی ]رسیده[ و با... روح و روانش آمیخته شده بود. البته او این شوق را به وسیله معرفت و بصیرت، عمیق تر ]کرد[. هنگام ذکر مصائب ائمهاطهار و اولیای خداوند، از خود بی خود می شد. هرگاه در منزل تنها بود و مجلس روضه ای برقرار نبود، خود به کتب مقاتل و اشعار مرثیه مراجعه می کرد و برای خویشتن روضه می خواند و زار زار می گریست. با اینکه در این اواخر از میزان شنوایی او کاسته شده بود و گاهی اوقات صدای واعظ و سخنرانی را به درستی و دقیقاً نمی شنید، هنگام ذکر مصیبت گریه می کرد. بعد از پایان مجلس سوگواری از ایشان می پرسیدند: آیا تمامی مطالب را شنیدید؟ جواب می داد: به خوبی نمی شنیدم، ولی نزد خودم مطالب را به مناسبت، مجسم و حدیث نفس می کردم».(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص625.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص626.

ص: 168

هنگام تشرف به بارگاه ائمه هدی در عتبات عالیات عراق، سرزمین حجاز و حرم حضرت امام رضا علیه السلام در مشهد رضوی، زیارت جامعه کبیره را، در حال قیام و به حالت بکا می خواند و چندین بار در حین خواندن، عینکش را پاک و با دستمال، چشم هایش را خشک می کرد. گاه زیارت خواندن او یک ساعت طول می کشید، ولی احساس خستگی نمی کرد و با قدی خمیده و در دوره پیری و با وجود ضعف شدید مزاج، این همت توأم با شوق وی، سبب تعجب زائران و ناظران می شد.(1)

استاد حاج محمدرضا الطاقی نشاط نقل کرده است:

یک بار در حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بودم. بنده ایستادم ببینم آیت الله اراکی چه کار می کنند. ایشان معمولاً بالاسر می ایستاد و عصا را زیر چانه اش می گذاشت و چون نمی توانست به راحتی بایستد، دو دست را می گذاشت روی عصا و با قد خمیده شروع می کرد به خواندن زیارت جامعه کبیره. دقت کردم دیدم هنگام خواندن زیارت جامعه اشک ایشان جاری شد، اشکی که از گونه ها و محاسن عبور کرد و آمد روی دست ها و از دستان او به سوی عصا و از عصا به زمین رسید؛ این گونه اشک می ریخت. به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام ارادت ویژه ای داشت و به محض شنیدن مصائب آن حضرت، سرشک غم از دیدگانش می بارید و تحمل شنیدن کوچک ترین اهانت به آن امام مظلوم را نداشت. یک بار که کتابی درباره سالار شهیدان چاپ شده و در آن مطالبی دون از شأن امام معصوم درج شده بود، به شدت برآشفت و ناراحتی خویش را از این بابت آشکار ساخت.(2)

وقتی احساس کرد برخی فرقه های منحرف می خواهند در ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تردید ایجاد کنند، رساله ای در اثبات امامت و ولایت


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص626.؛ ناگفته های عارفان، ج 2، ص136.
2- مجله آینه پژوهش، ش28، ص113.

ص: 169

آن حضرت نگاشت که ضمیمه تفسیر القرآن و العقل چاپ شده است. در مدح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به این اشعار علاقه داشت که در میان نوشته های ایشان درباره مکاسب محرمه به دست آمد:

ای مهین بانوی نه خانه خلاّق قِدَم

ای تو بانوی همه کشور ملک و ملکوت

سرّ ناموس رسول مدنی خاتم

ای تو خاتون همه ملک عرب تا به عجم(1)

بارها به اطرافیان و شاگردان خویش می گفت: «هرگاه مشکلی پیدا می کنم، یک دور تسبیح صلوات می فرستم و ثواب آن را نثار ائمه اطهار می کنم. آنگاه مشکل من به آسانی حل می شود. البته این کار را بیشتر در مورد مشکلات علمی انجام داده ام».(2)

در بیستم اردیبهشت 1364 در دیدار با برخی طلاب تأکید کرد که آدم باید سعی اش این باشد که مثل عمروعاص نشود و این را از خدا بخواهد. مخصوصاً وقت افطار و سحر در ماه مبارک رمضان که وقت استجابت دعاست، از خدا بخواهیم علاقه ما به امیرالمؤمنین و یازده فرزندش باقی بماند. این باید عمده حاجت ما در هر وقت باشد. اوقاتی که به مشاهد مشرفه، مشهد رضوی و سایر مشاهد می رویم، بهترین حاجت که بخواهیم، عافیت در دین است که ما را در دین محفوظ بدارد و از شر شیطان و نفس اماره و هوس ها حفظ کند.(3)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص630.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص63.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص356.

ص: 170

آیت الله اراکی به سادات و فرزندان پیامبر و ائمه بسیار ارادت داشت و برای آن بزرگواران حرمتی ویژه قائل بود؛ به گونه ای که خود، خدمت به همسر علویه بیمارش را بر عهده گرفت و نیز آیت الله سید محمدتقی خوانساری را به دامادی خویش برگزید.(1)

آیت الله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی گفته است:

حضرت والد علاقه عجیبی به سادات داشتند و این موروثی پدرشان بود که می فرمودند پدرم یک سطر دعا برای همه ذریه های پیامبر اکرم درست کرده بود و بعد از ]هر[ نمازی می خواند. مدام می فرمود: من خود لایق نیستم، اما افتخار می کنم فرزند کسی هستم که به سادات، زیاد احترام می گذاشت.(2)

عابد صالح

عابد صالح

«شب زنده داری، گریه های شبانه، مناجات در سحرگاهان، مداومت بر نوافل و خواندن ادعیه معروف و معتبر، از عادات پسندیده و مستمر آیت الله اراکی بود. بخش مهمی از اعمال روزانه اش عبادت بود و هیچ کاری ایشان را از ذکر الهی بازنمی داشت. از خانه که برای تدریس در مدرسه فیضیه می آمدند، در طول راه یا به پرسش های شاگردان پاسخ می دادند یا به ذکر و تسبیح مشغول می شدند. هنگام اقامه جماعت، نماز را طول می داد، عده ای از نمازگزاران می گفتند لطفاً مقداری قنوت، رکوع و سجود را مختصر و کوتاه کنید. آقای اراکی خطاب به آنان می گفت: اگر منظورتان رعایت حال مأمونین ضعیف است، من از همه ضعیف ترم. ایشان را باید به حق احیاکننده مراسم عبادی _ سیاسی نماز جمعه در شهر مقدس قم معرفی کرد؛ چرا که در عصر تیرگی های ناشی از ستم رژیم


1- مجله آینه پژوهش، ش28، ص113.
2- روزنامه رسالت، 10/9/1373، ش 2578، ص4.

ص: 171

پهلوی، به مدت سی سال این آیین پرشکوه را اقامه کرد و طی آن دل و ذهن و روح و روان صدها انسان را که در بین آنان عالم و اهل فضل دیده می شدند، عطرآگین می ساخت.(1)

آیت الله خرازی نوشته است: «آیت الله اراکی معمولاً دو ساعت به اذان صبح برمی خاستند و با توجه، به عبادت و تهجد و مناجات با خدای خود می پرداختند و در شب های جمعه دعای کمیل را در قنوت می خواندند».(2) بر خواندن دعای امینالله مداومت داشت.(3)

آیت الله مصباح یزدی یادآور شده است: «از برجستگی های شخصیت ایشان این بود که در عمل به وظایف شرعی به هیچ وجه غفلت نمی کردند، در وظایف عبادی شان از انواع عبادات، نوافل و مستحبات و رعایت آداب شرعی فروگذار نمی کردند».(4)

آیت الله استادی می نویسد:

آری، اولیای خداوند هنگامی که سرگرم مناجات با محبوب حقیقی می شوند از خود غافل می گردند و از عالم ماده و عوارض آن بی خبر می شوند. به همین سبب مقام معظم رهبری می فرمود: شرح حال این مرد بزرگ و به تصویر کشیدن زوایای زندگی پر از معنویت ایشان را عارفی دل سوخته و شاعری زبردست می تواند و باید بنگارد.(5)

قلبی رئؤف و مهربان داشت و هر کس به او التماس دعا میگفت، خود را موظف می دید که در حق وی دعا کند. به همین دلیل نام خودش و پدرش را از او می پرسید».(6)


1- «جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، ش 3، صص49 و 50.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص356.
3- ناگفته های عارفان، ج2، ص154.
4- روزنامه رسالت، 13/9/1373، ش2579، ص4.
5- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص626.
6- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص625.

ص: 172

تماشای تزکیه

تماشای تزکیه

از ویژگی های برجسته آیت الله اراکی این بود که به وسیله تزکیه و تصفیه درون و زدودن غبارهای گوناگون از روح و روان خود، بر تمامی گرایش های نفسانی غلبه یافت و جان پاک خویش را در برابر جاذبه ها و جلوه های فناپذیر انسانی، پایدار و تسلیم ناپذیر ساخت. برای کسب رضایت الهی، بر احساسات شخصی و تمایلات فردی پا نهاد و برای رسیدن به محبوبیت های اجتماعی و حتی شهرت ممدوح گامی برنداشت، بلکه در این مسیر عقب نشینی کرد. با اینکه حدود هشتاد سال قبل نوشته هایی ارزشمند در فقه و اصول و مباحث کلامی تألیف کرده بود که همگی تازگی و جذابیت داشت، طالب فراوانی داشت و فضلا و طلاب به وی اصرار می کردند که آنها را چاپ کند، ولی ایشان با کمال بی اعتنایی خودداری می کرد و می گفت برای چاپ و یادگاری ننوشته ام. در نماز جماعت، کثرت و قلت جمعیت مأمومین برای او فرقی نداشت. گاه نماز جمعه و جماعت را با انبوه کثیری از علما و فضلا و متدینین در مدرسه فیضیه و مسجد امامحسنعسکری علیه السلام می خواند و گاهی هم با معدودی انگشتشمار. برای او این دو حالت تفاوتی نداشت. در درس هم گاهی شاگردانش اندک بودند که برایش فرقی نمی کرد. از شهرت و مقام گریزان بود و گامی برای مرجعیت و ریاست امور شرعی برنداشت؛ با اینکه زمینه آن با چاپ آثارش فراهم بود.(1)

هیچ گاه جاذبه های مادی این عالم که اهل دنیا را فریفته و به خود مشغول داشته و سبب غفلت است، در دل آیت الله اراکی رخنه نکرد، چراکه او خود را از هر چه رنگ تعلق داشت، رها ساخته بود. به راستی نور شمع های دودآلود نمی تواند در برابر پرتوافکنی خورشید خودنمایی کند و کسی که با


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص624.

ص: 173

عالم عرشی انس دارد و در فضای عالم قدس گردش می کند، به این امور فانی و ناچیز اعتنایی ندارد. «یکی از بزرگان می گفت روزی در مدرسه فیضیه به آیت الله اراکی گفتم: آقا با این وضع ساده ای که شما می آیید و می روید، هیچ وقت به مقام مرجعیت نمی رسید. ایشان در پاسخ عبای خود را تکان داد و گفت: من گرد و غبار این مقام را از عبایم ریخته ام. هرگاه برای اِفتا به ایشان اصرار می شد، می فرمود علمای اسلام بحمدالله هستند. به آنان مراجعه کنید».(1)

آیت الله میرزا ابوالحسن مصلحی اراکی در خاطره ای گفته است:

پدرم نسبت به وضع خودش و زندگی و حتی لباس و غذا هیچ توجهی نداشت و هیچ گاه نگفت فلان غذا نامطبوع است یا درست طباخی نشده است، زیرا تمام توجه او به مسائل معنوی و عبادی بود. وقتی درِ مدرسه فیضیه بسته شد، در مسجد کوچکی نماز می خواند و این وضع تغییری در روحیه ایشان به وجود نیاورد.(2)

شخصی از اهالی شیراز در قم به منزل آیت الله اراکی رفته و به وی گفته بود، بنده از ارادتمندان شما هستم. مرحوم اراکی گفته بود: خود را معرفی کنید. آن شخص گفت: آل طیب هستم. آن مرجع وارسته به وی گفت: دعا کنید من از آل شیطان نباشم.(3)

ساده زیستی و قناعت

ساده زیستی و قناعت

مرحوم آیت الله اراکی، روزگار را به دشواری می گذراند. آیت الله سید محمدتقی خوانساری، زمانی بخشی از هزینه زندگی وی را از راه عبادت استجاری تأمین می کرد، ولی بعد از ارتحال این مرجع از هیچیک از مراجع و


1- «جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، ش 3، صص 49 و 50.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص353.
3- ناگفته های عارفان، ج 2، ص202.

ص: 174

علما وجهی نمی پذیرفت. امام خمینی مبالغی برایش می فرستاد، ولی او خودداری می کرد. با اینکه مکرر از ایشان تجلیل و تمجید و بارها در مصاحبه ها و اعلامیه ها او را تأیید می کرد.(1)

«کسانی که با زندگی آیت الله اراکی و فرزند ارشدش آیت الله مصلحی آشنا بوده اند، می دانند پیش از دوران مرجعیت آیت الله اراکی، خانه و زندگی آنان در حد مردم متوسط بود و در این ایام همان وضع قبلی ادامه داشت و این والد و ولد از کنار بیت المال و وجوهات شرعیه با کرامت انسانی عبور کردند و هیچ گاه دامن آنان به امور مادی، رفاه طلبی و عافیت جویی آلوده نشد و این از افتخارات مذهب تشیع، علمای ربانی و حوزه های علمیه شیعه است که همواره این گونه شخصیت های زاهد و پارسا در رأس امور قرار می گیرند که زندگی ساده آنان برای همگان سرمشق خوبی می تواند باشد».(2)

آیت الله استادی می گوید:

آیت الله اراکی با آن همه عظمت علمی، زندگی ساده ای داشت. وضع مالی ایشان نامناسب بود، به خصوص قبل از مرجعیت. اوضاع رفاهی ایشان بیشتر ناراحت کننده بود، زیرا رفت وآمد مردمی نداشت و به حداقل ممکن بسنده کرده بود. در چند سال آخر عمر که به مقام مرجعیت رسید، تا حدودی در منزل و محل سکونت او تغییراتی به وجود آمد و این دگرگونی هم، برای رفاه مردمی بود که به دیدنش می آمدند و در بیت شریف او در رفت وآمد بودند، والّا در طول یک قرن زندگی می توانم بگویم ایشان و خانواده اش هیچ وقت در رفاه نبودند.(3)

آیت الله مصباح یزدی یادآور شده است: «ایشان بسیار ساده زندگی


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص624.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 227 و 228.
3- خاطرات حاج شیخ رضا استادی، ص105.

ص: 175

می کردند. موارد زیادی پیش آمده بود که وجوهی به ایشان تقدیم کرده بودند و ایشان از گرفتن آن اجتناب داشتند و به مقداری که حداقل نیازشان را برآورده کند، قناعت می کردند».(1)

خانه آیت الله اراکی در هنگام مرجعیت همان منزل چهل سال قبل ایشان بود و در این ایام، زندگی او تغییری نیافت.(2)

فرازهایی از فروتنی

فرازهایی از فروتنی

این مرد بزرگ، نماز جماعت خود را در مسجدی کوچک (مسجد امام خمینی، حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ) اقامه می کرد و تا آیت الله سید محمدتقی خوانساری زنده بود، به احترام ایشان از تدریس و برگزاری نماز جماعت پرهیز، و پیوسته پشت سر ایشان حرکت می کرد.(3) با اینکه ده سال از امام خمینی بزرگ تر بود و از نظر سوابق تحصیلی بر ایشان تقدم داشت، وقتی به محضرش میرسید، در سلام کردن بر رهبر کبیر انقلاب پیشی میگرفت و اجازه نمیداد امام بر او سلام کند.(4)

با اینکه بر مراجع، فقها و مدرسان حوزه علمیه قم تقدم داشت و همه قبول داشتند او از سابقین حوزه اراک است و از اول با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده است و آنها بعد از وی آمده بودند، ولی در برابر علمایی چون آیت الله گلپایگانی متواضع بود و ریاست شرعی آنان را قبول داشت و از دنیا به درس و بحث و تربیت شاگردان فاضل قناعت کرده بود.


1- مجله پیام حوزه، سال ا ول، ش 3، ص46 و 47.
2- مجله آینه پژوهش، ش28، ص114؛ نام های ماندگار، ص18.
3- مجله آینه پژوهش، ش28، ص114.
4- «فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ش6790، ص9؛ پیام حوزه، پاییز 1373، ش3، ص50.

ص: 176

در غیاب افراد، از نیکویی های آنان سخن می گفت و مدام برای سلامتی آنان دعا می کرد و هر وقت افرادی از طرف بزرگان حوزه به محضرش می آمدند، از آنان احوالپرسی می کرد و بر ایشان سلام می فرستاد و دعایشان می کرد. از معاصران متأخر خود در درس اسم می برد و حتی نقل قول می کرد و مثلاً می گفت آیت الله گلپایگانی این انتقاد را بر درس حاج شیخ عبدالکریم حائری داشت و بعد دیدگاه ایشان را مطرح می کرد و از اینکه نام معاصران را در مباحث علمی و فقهی بر زبان آورد، ابایی نداشت.(1)

البته در ادامه، دیدگاه خود را نیز می گفت و اگر پاسخ آن اشکال، کاستی هایی داشت، می گفت ما این پاسخ را از استاد نپسندیدیم. یکی از علمای حوزه گفته است: «آیت الله اراکی را مدت ها می دیدم که بعد از نماز مغرب و عشا از مدرسه فیضیه به سوی صحن مطهر می رود و بر سر مرقدی نشسته و برای صاحب آن، فاتحه ای می خواند. پرسیدم آیا ایشان از بستگان شما هستند؟ پاسخ داد: خیر، بلکه این شخص متوفی، منقبتی از دریای مناقب امیرالمؤمنین برای من باز گفت که تا آن وقت به گوشم نخورده بود. اکنون به پاس حرمت وی و اینکه چیزی به من یاد داده است، هر شب برایش فاتحه می خوانم».(2)

همت مضاعف

همت مضاعف

آیت الله اراکی همواره اوقات زندگی خویش را به آموختن و آموزش دادن، تألیف، حفظ و قرائت قرآن، مطالعه، عبادت، تفکر در جهان هستی و آفرینش اختصاص داده بود.(3)


1- «مصاحبه آیت الله شیخ ابوالحسن مصلحی»، روزنامه کیهان، 10/9/1374، ص7.
2- مجله پیام حوزه، سال اول، ش 3، ص48.
3- اختران فضیلت، ص75.

ص: 177

به فرمایش آیت الله سبحانی، آیت الله اراکی گزیده گو بود و مادامی که ضرورتی نمی دید، سخنی نمی گفت و این نشانه حسابگری در زندگی است.(1)

افرادی که با ایشان معاشرت داشتند، متوجه می شدند که ایشان برای غلبه بر خواهش های نفسانی، همت فوق العاده ای داشت و بر اثر این اهتمام بااهمیت، موفق شده است به آرزوهای شخصی و لذات دنیوی پشت کند. البته گفتن و نوشتن این مسائل آسان به نظر می رسد، ولی کسی که بخواهد یک قرن با پاکی و وارستگی زندگی کند و در این مدت آلوده نشود، کاری بزرگ انجام داده است و خداوند متعال چنین توفیقی را به وی ارزانی داشت.(2)

آیت الله اراکی همگام با تزکیه و فعالیت های علمی و آموزشی در همه زمینه های فردی و اجتماعی، از وظایف اسلامی و شرعی غافل نبود. آداب دینی و معاشرتی را درباره اهل خانه، حقوق همسر، فرزندان، همسایگان، خویشاوندان، دوستان، آشنایان، شاگردان و اطرافیان مراعات می کرد. این اهتمام نیز کار آسانی نبود و نشانه دقت، فراست، تدبیر و ایمان و پارسایی ایشان بود.(3)

در بحث با دیگران، انسانی منصف بود و در تدریس، رعایت امانت را لازم می دانست. آن مرجع فقید هر سخنی را در درس به نام صاحبِ نظریه و با حفظ آداب و القاب ذکر می کرد. چه بسا از مطلب خویش برمی گشت و می فرمود: حق با فلانی است.(4) این ویژگی نشاندهنده فضایل اخلاقی آن بزرگوار است و نیز این واقعیت را به اثبات می رساند که دست یافتن به افکار و نظر دیگران و یافته های علمی متقدمان و معاصران، به بررسی های پژوهشی نیاز دارد و این


1- مجله پیام حوزه، سال اول، ش3، ص47.
2- روزنامه رسالت، 13/9/1373، ش2579، ص4.
3- روزنامه رسالت، 13/9/1373، ش2579، ص4.
4- آینه پژوهش، ش 28، ص 114.

ص: 178

روند جز با جستوجو و مراجعه به منابع متعدد به دست نمی آید.

«آیت الله اراکی در زندگی فردی، انسان منظمی بود و از افراط و تفریط پرهیز می کرد و تا چند سال پیش از رحلت، چای نمی خورد و تا حد امکان از داروهای شیمیایی استفاده نمی کرد. بین دو وعده غذا، چیزی نمی خورد. خوراکش را غذای ساده ای چون نان و ماست و آبگوشت تشکیل می داد و با برداشت کم، بازدهی فراوانی داشت».(1)

«صبر و پایداری ایشان نیز ستودنی بود؛ یکی از دخترانش در هیجده سالگی درگذشت. آیت الله اراکی در ماجرای مرگ فرزندش، ابراز نگرانی و ناراحتی نکرد، درحالی که مادر دختر به شدت ناراحت بود و حتی به مرحوم اراکی می گفت گویا شما از فوت دخترتان غمی ندارید، زیرا اصلاً گریه نمی کنید. این مقام صبرش بود. از جزع و فزع به شدت پرهیز می کرد. راضی به رضای الهی بود و مقام توکل او بسیار قوی بود. او این مقامات را به برکت عبادت و تهجد و خودسازی به دست آورده بود و همت بسیاری در راه شکوفایی چنین فضایلی از خود بروز داد.(2)

غیرت دینی

غیرت دینی

این عالم وارسته، از آنجا که دل را به نور توحید پرفروغ ساخته، و تجلیات اسمای الهی در اعماق وجودش پرتوافشانی می کرد، اهل مجامله و مسامحه نبود و اگر خلاف شرعی مشاهده می کرد، برآشفته می شد و بدون ملاحظه و واهمه و صرف نظر از هرگونه مقام و عنوانی که شخص خاطی داشت، به وی پرخاش، و نهی از منکر می کرد. هرگاه سخنی برخلاف قرآن و سخن معصومان، یا اهانت و


1- مجله پیام حوزه، سال اول، ش 3، ص49.
2- مصاحبه با آیت الله مصلحی اراکی، روزنامه کیهان، 10/3/1373، ص7.

ص: 179

جسارتی به حریم ولایت و باورهای شیعه می شنید، در خطبه های نماز جمعه، موضع گیری، و از حریم خاندان عصمت و طهارت و حقانیت تشیع دفاع می کرد و گاهی که حالت دفاعی به خود می گرفت، به شدت عصبانی می شد و کنترل خود را از دست می داد و بی اعتنا به پی آمدهای سخنان خود، سرسختانه حمله می کرد و آنچه را حق تشخیص می داد و دفاع از آن را لازم می دید، مطرح می کرد و در این مسیر از هیچ کس ابایی نداشت.

آیت الله مصلحی می گوید: «روزی در منزل یکی از خویشاوندان در تهران میهمان بودیم و به این مناسبت عده ای دعوت شده بودند. صاحب خانه به آیت الله اراکی اظهار ارادت و تواضع می کرد و بسیار شادمان بود و به دلیل رعایت مقام معنوی و علمی این میهمانش برای تدارک وسایل پذیرایی، زحمات زیادی تحمل کرده بود، اما چون یکی از بانوان خانه هنگام پذیرایی از حجاب درستی برخوردار نبود، آیت الله اراکی ناگهان فریاد برآورد و خروشید و بدون ملاحظه، صاحب خانه را متوجه خلاف و خطای خود کرد و با قاطعیت، وظیفه خود را در جلوگیری از منکری آشکار، با شهامت و صلابت انجام داد».(1)

حالات ملکوتی

حالات ملکوتی

آیت الله اراکی در راه تهذیب نفس چنان پیشرفت کرده بود که هیچ علاقه و میلی که معارض با حب خداوند و خشنودی پروردگار باشد، در وجودش نمانده بود. توجه او به خداوند و اشتغال به یاد حضرت حق در واقع روح تمام طاعات، عبادات، ارزش های اخلاقی و فضایل انسانی او را تشکیل


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص630.

ص: 180

می داد. او درحالی که سرگرم ذکر لفظی بود، به معانی الفاظ هم توجه داشت و این ویژگی به دل و اعماق وجودش نیز راه یافته بود. محصول این ارتباط معنوی آن بود که حتی لحظاتی غفلت از ذکر حق را بر خود روا نمی دانست و در همه احوال، خدا را یاد می کرد. به علاوه میل و گرایش او به سوی لذات مادی و دنیوی به شدت کاهش یافته بود. آیت الله اراکی برای اینکه این وضع ملکوتی ادامه داشته باشد و حضور قلبی او افزون تر شود، بر مناجات، تهجد، تضرع و تذلل به درگاه الهی استمرار می ورزید. سحرخیزی، گریه های شبانه و نوافل اذکارش در دل شب، ضمن اینکه در صفای نفس او مؤثر بود، ایشان را ثابت قدم می ساخت و از قید اسارت در خود رها می کرد. توجه وی به درگاه الهی در واقع نوعی ارتباط قلبی با قدس و ملکوت است و آشکار است که در این اتصال باطنی، مواهب معنوی فراوانی نصیب او شد، از ثمرات این پیوند پایدار، آرامش و اطمینان قلبی و روانی بود و چون دل و ذهن را به پایگاه استواری متصل ساخته بود، در توفان ها و رویدادهای نگرانکننده، آرام بود. این آرامش درونیِ ناشی از توجه خالصانه و صادقانه به خداوند، نوری بر دلش تابانید و آن را حیاتی نو بخشید و از انواع ظلمت ها و کدورت های حاصل از توجه به غیر حق رهانید. همچنین یاد خدا نوعی بصیرت و روشنایی در دل وی پدید آورد که در پرتو آن از گزند مداخله های شیطان نجات یافت و تشخیص حق برایش آسان تر شد. این نورانیت درونی، وی را از هرگونه تردید و تزلزلی بیرون آورد و برای درک و دریافت حقایق والا مهیا ساخت. اینک نمونه هایی از این حالات ملکوتی که برای آیت الله اراکی اتفاق افتاده است، از نظر خوانندگان خواهد گذشت.

ص: 181

مشاهده آتش

مشاهده آتش

آیت الله مصلحی از پدرش مرحوم اراکی نقل کرده است که ایشان می فرمود: «در ایام تحصیل در اراک به قبرستانی رفتم؛ همان مزاری که در کنار امامزاده و جنب منزل مسکونی ایشان در خیابان عباس آباد فعلی اراک قرار داشت. در آن حال با چشم خود دیدم از قبری شعله های آتش به سوی بیرون کشیده شده بود».(1)

تشخیص درست

تشخیص درست

آیت الله سید محسن خرازی نوشته است: «از فرزند ارشد آیت الله اراکی شنیدم که فرمود مکرر نکته ای را می خواستم خدمت مرحوم والد بگویم، اما هنوز نگفته، ایشان درباره اش صحبت می کرد. یکی از ائمه جمعه یادآور شده است که می خواستم برای سفری تبلیغی خدمت ایشان استخاره ای بکنم، اما موضوع آن را مطرح نکرده بودم که آیت الله اراکی در ضرورت تبلیغ و اهمیت این فعالیت، مطالبی را بیان کرد و در خاتمه فرمود: آیا باز هم می خواهی استخاره کنی؟ همچنین برخی افراد خدمت ایشان رسیده بودند تا برای موفقیت در درس و بحث دستورالعملی بگیرند، اما هنوز خواسته های خود را اظهار نکرده بودند که آن مرحوم، ایشان را در این زمینه راهنمایی، و توصیه هایی را درباره تعلیم و تربیت گوشزد می کرد».(2)

شفای بیماری

شفای بیماری

آیت الله اراکی برای آیت الله سید محسن خرازی نقل کرده بود: «من دو عارضه


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص592.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص352.

ص: 182

داشتم که سخت از آن نگران و ناراحت بودم. اول اینکه هر سال چشم درد می گرفتم و دوم اینکه دستانم در فصل زمستان متورم و خشک می شد و ترک می خورد. من این دو کسالت را با آنکه آزارم می داد، بر زبان نمی آوردم، ولی هر دو کسالت به عنایت و فضل حضرت امام رضا علیه السلام و حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برطرف گردید، بهطوری که هم اکنون بحمدالله اثری از آنان وجود ندارد. من مانند مرحوم شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، بر اساس روایت: «اِستعینوا فِی قَضاءِ الحوائجِ بِکِتمانِها»، حاجت خود را کتمان کردم و بر زبان جاری نساختم، ولی امام هشتم و خواهرش از روی لطفی که به من داشتند و دارند، مرا شفا دادند».(1)

آیت الله اراکی در جای دیگر این کرامت را چنین بیان کرده است: «دستم باد می کرد و قاش قاش می شد و همیشه باید خاک همراهم باشد تا با آن تیمم کنم، زیرا به دلیل این بیماری قادر نبودم وضو بگیرم و معالجات هم اثر نداشت، تا اینکه به حضرت فاطمه معصومه علیها السلام متوسل گردیدم و ملهم گردیدم که به زودی بهبود خواهم یافت و این گونه شد».(2)

پرهیز از مجادله

پرهیز از مجادله

آیت الله جوادی آملی خاطرنشان ساخته است: یکی از خاطرات خوب دوران تحصیلی بنده، توسلی بود که آیت الله اراکی تعلیم می دادند. ما با طلاب مباحثه می کردیم تا اینکه بحث به نماز جمعه رسید که رفته رفته از حالت طلبگی بیرون رفت، البته از سنت و سیره بیرون نرفت. بعد از پایان مباحثه با پریشانی و پشیمانی، استغفار و استعاذه به منزل آمدم و به انجام فریضه ظهر


1- روزنه هایی از عالم غیب، ص113.
2- دیدار با ابرار، ج82، ص112.

ص: 183

و عصر مبادرت کردم. با همان انکسار و نگرانی درونی طبق معمول خوابیدم، به خواب نرفتم اما چشمانم بسته بود، ناگهان مشاهده کردم صحنه ای در روبه رویم قرار دارد و عده ای از آقایان طلاب علوم دینی شرف حضور دارند.

خدمت آیت الله اراکی رسیدم و مورد احترام حاضران واقع شدم و به تحیت آنان پاسخ دادم. بنده از نزدیک هیچ گونه معارفه ای نداشته ام، ولی در همین حالت هنگام جواب دادن به تحیتم، با چهره ای آشنا و با آهنگی خیرخواهانه آیه ای را تلاوت کردند. آن قدر این حالت شیرین و گوارا بود که به اضطراب قبلی پایان داد و به اندازه ای گران مایه بود که می خواستم همان حالت تداوم یابد، یعنی همان لحظه بین خواب و بیداری؛ ولی متأسفانه دولت مستعجل بود، سپس برخاسته، بعد از وضو دو رکعت نماز گزاردم و ثواب آن را در صورت قبول به روح مطهر سید المرسلین و روضه منور به صدیقه طاهره و ارواح طیبه ائمه، پدر و مادر، اساتید و تمام اصدقا اهدا کردم».(1)

از قم تا کربلا

از قم تا کربلا

یکی از خدمه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام که پیشتر خادم حرم امام حسین علیه السلام در کربلا بود، گفت: «بعد از ارتحال آیت الله اراکی در رؤیایی مشاهده کردم که در حرم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستم و خادمان، همه آماده اند و در نزدیکی مرقد امام حسین علیه السلام قبری حفر کرده اند و می گفتند این قبر مربوط به آیت الله اراکی است. گفتم: آخر ایشان را در قم و در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دفن کرده اند. گفتند: نه ایشان را به اینجا می آورند».(2)


1- مصاحبه با حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی، مجله کیهان فرهنگی، سال دوم، ش9، آذر 1364، ص15.
2- روزنه هایی از عالم غیب، ص353.

ص: 184

فصل ششم: خانواده و فرزندان

اشاره

فصل ششم: خانواده و فرزندان

زیر فصل ها

انتخاب همسر و ازدواج

بانویی شایسته

بر ساحل کرامت

ص: 185

ص: 186

انتخاب همسر و ازدواج

انتخاب همسر و ازدواج

آیت الله اراکی در جوانی و هنگامی که نزد مرحوم حاج شیخ جعفر شیثی درس می خواند، از طریق وی با آیت الله حائری آشنا شد که به تازگی در اراک، حوزه درسی تشکیل داده بود. یک روز مرحوم حائری همراه آقا شیخ مهدی بروجردی به منزل پدر آیت الله اراکی آمدند. آن موقع ایشان با وجود اشتغال به تحصیلات حوزوی، عمامه بر سر نداشت و چیزی دور سر خویش می بست. آیت الله حائری پرسید: چرا این پسرتان (شیخ محمدعلی) به کسوت روحانیت درنمی آید؟ میرزا احمد فراهانی گفت: این فرزندم موضوع مهم تری دارد. شما تشویق کنید که آن حل شود. آیت الله حائری پرسید: چه چیزی است؟ میرزا احمد گفت: وقتی به وی می گوییم ازدواج کن، می گوید می خواهم درس بخوانم و ملا شوم و امکاناتی ندارم که معاش خانواده ای را تأمین کنم. مخارج خودم هرگونه ای باشد، برگزار می شود؛ همسر که انتخاب کنم و بعد فرزنددار شوم، چگونه زندگی آنان را اداره کنم با وجودی که می خواهم به تحصیلات خود ادامه بدهم. حاج شیخ عبدالکریم گفت: عجب، پس یک روز باید به خانه ما بیایی تا ببینم علتش چیست که نمی خواهی تشکیل خانواده بدهی. آیت الله اراکی

ص: 187

می گوید با وجود اینکه فاصله منزل ما تا خانه مرحوم حائری طولانی بود، پیاده این راه را طی کردم. ایشان تا مرا دید، گفت: برای چه نمی خواهی همسر برگزینی؟ اگر خوف از معاش است که رزق و روزی اهل علم با خداوند متعال است و ازدواج هم نه تنها مانع تحصیل نیست، بلکه با وجود فراهم ساختن فضای آرام بخش، به امر درس و بحث کمک می کند. آنکه می دانستم حاج شیخ با قرآن استخاره نمی کند، گفتم اگر روز جمعه بین الطلوعین با قرآن استخاره کردید و خوب آمد، حاضرم. مرحوم حائری پذیرفت و گفت: حاضرم. روز جمعه با آنکه هوا هنوز روشن نشده بود، رفتم به مسجدی که نماز جماعت می خواند. قرآنی را که با خود برده بودم، به ایشان دادم تا با آن استخاره کند. قرآن را گشود. بسیار خوب آمده بود: بسم الله الرحمن الرحیم. بهتر از این نمی شد.

حاج محمدابراهیم خوانساری (1232-1297خورشیدی) از بازرگانان متدین، نیکوکار و معروف ایران بود که مکان های بسیاری در اراک ساختهاست، از جمله: مدرسه علمیه، مسجد، آب انبار، حمام های متفرقه و قلعه ای بزرگ. وقتی وی درگذشت، دختری از او باقی ماند که چند سال از آیت الله اراکی که آن موقع 24 ساله بود، کوچک تر بود. مادر آیت الله اراکی به خواستگاری این دختر رفته بود، اما خانواده وی از پذیرش این پیوند اکراه داشتند. وقتی حاج شیخ عبدالکریم متوجه شد که شیخ محمدعلی می خواهد با این دختر ازدواج کند، گفت: به به، او که از خودمان است. توضیح اینکه همسر دوم آیت الله اراکی، دختر همین محمدابراهیم خوانساری بود.(1)


1- در کتاب خورشید حوزه های علمیه ادعا شده است این فرد، حاج میرزا رحیم خوانساری نام داشته که اشتباه است (ص198).

ص: 188

آیات محترم، حاج شیخ مرتضی حائری و دکتر مهدی حائری و نیز کبرا خانم، همسر آیت الله سید محمد محقق داماد، فرزندان این دختر هستند.

وقتی مرحوم حائری به این ماجرا پی برد، خود به خواستگاری رفت و در جواب وی گفتند: دختر که سهل است، ما هستی خود را نثار قدم شما می کنیم.(1)

بانویی شایسته

اشاره

بانویی شایسته

همسر آیت الله اراکی، بانویی متدین، خوش خو و نیکو روش بود و مرحوم آیت الله اراکی از وی بسیار راضی بود و بارها می گفت: به قول یکی از بستگانم، مرحوم حاج میرزا احمد شیرازی، این زن یکی از نعمت های خداوند بود که به من اعطا شد. برای نمونه، به صفای روح این بانو اشاره می شود: «در دو فرسخی اراک، بارگاه امامزاده سید محمد عابد وجود دارد که از نوادگان حضرت موسیبن جعفر علیه السلام می باشد. این شخصت بسیار باکرامت بود و نقل کرده اند آخوند ملافتحعلی سلطان آبادی (عارف معروف) موقعی که در اراک بوده است، پیاده به زیارت این مرقد می رفته است و گفته می شود آخوند به برکت و لطف این بزرگوار، به مقامات معنوی و عرفانی رسید و هنگامی که در عتبات عراق اقامت داشت، به برخی زوار بارگاه امام حسین علیه السلام که به ایران بازمی گشتند، می گفت اگر شما در اراک به زیارت سید محمد عابد بروید، من در اینجا از طرف شما به زیارت بارگاه حضرت امام حسین علیه السلام می روم. ابوالحسن فرزند آیت الله اراکی به چشم درد سختی مبتلا شد و درمان های عادی در معالجه دیدگانش بی فایده بود. این بانو به زیارت آرامگاه سید محمد عابد رفت و در این باره به آن بزرگوار متوسل شد. بلافاصله چشم فرزندش بهبود یافت، به گونه ای که موجب شگفتی


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص394؛ خورشید حوزه های علمیه، ص198، ستارگان خوانسار، صص21 _ 22.

ص: 189

آشنایان و اطرافیان شد».(1) محصول این ازدواج، سه پسر و شش دختر بود(2) که عبارتند از:

آیت الله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی اراکی

آیت الله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی اراکی

«وی روز شنبه غرّه ماه مبارک رمضان سال 1353ه .ق / شهریور 1343 در شهر قم دیده به جهان گشود. هنگام سفر آیت الله سید محمدتقی خوانساری به مکه معظمه، آیت الله اراکی از ایشان خواست زیر ناودان طلا دعا کند که توفیق نصیب این فرزند شود و نیز راه مرا ادامه دهد و قرةالعین من باشد. مرحوم اراکی افزوده است: چون مرحوم خوانساری، انسانی باصفا و باوفا بود، یقین دارم که فراموش نکرده و دعایش که مستجاب الدعوه است، رد نمی شود و مکرر به شیخ ابوالحسن می گفت: اگر به جایی برسی نتیجه دعای آن مرد بزرگ است».(3)

ابوالحسن پس از تکمیل دروس دبستان با اصرار مرحوم سید محمدتقیخوانساری به دبیرستان رفت و بعد از به پایان رساندن مقطع متوسطه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد، ولی بنا به اصرار پدر که با تحصیلات رسمی و جدید وی موافق نبود، فراگیری دانش حقوق را ناتمام گذاشت و به تحصیل علوم دینی روی آورد. پس از آموختن مقدمات، دروس سطح را خدمت آیات محترم حاج شیخ محمدتقی ستوده، حاج شیخغلام رضا صلواتی، میرزا علی مشکینی، حاج شیخ محمد شاه آبادی و دیگران فراگرفت و از درس خارج فقه و اصول امام خمینی، سید محمد محقق داماد استفاده کرد. وی از درس والدش در این مقطع، به مدت سی سال بهره برد.(4)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص80.
2- ستارگان خوانسار، ص22.
3- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج2، صص 365 و 366.
4- رضا استادی، نوزده ستاره و یک ماه (شرح حال چند نفر از فقها و حکما)، ص403.

ص: 190

ایشان چند ماهی به عتبات عراق مشرف شد و در حوزه نجف اشرف، از محضر آیات عظام سید ابوالقاسم خویی و حاج شیخ حسین حلی کسب فیض کرد. درس های حکمت و تفسیر قرآن را از علامه سید محمدحسین طباطبایی فرا گرفت. همچنین از جلسات مباحث اخلاقی آیت الله حاج شیخ عباس تهرانی که جمعه ها در کتابخانه مدرسه حجتیه قم برقرار بود و نیز درس اخلاق شب های جمعه مرحوم حاج آقا سید حسین فاطمی قمی که در منزلشان برگزار می شد، استفاده می کرد. آنگاه به تدریس سطوح عالی روی آورد و چند سالی در مدرسه حقانی، مدرسه شهیدین و نیز جامعة الزهرای قم به تدریس مکاسب، کفایه و تفسیر قرآن مشغول بود و هم زمان با آیات محترم سید محسن خرازی و شیخ رضا استادی، به مباحثه در مسائل فقهی و تألیف متون فقها اشتغال داشت.(1)

در زمان مرجعیت مرحوم والدش، موقتاً برای انجام چندین کار مهم، درس و بحث را رها کرد. از جمله این کارها، تنظیم رساله توضیح المسائل ایشان، زیر نظر والدش و با تأیید ایشان بود. توضیح المسائل امام خمینی توسط چند نفر از فضلا با فتاوی آیت الله اراکی در حاشیه عروةالوثقی تطبیق شده بود، ولی چون این حاشیه تمام مسائل رساله توضیح المسائل را نداشت، برای تکمیل آن به اتفاق آیت الله خرازی، مسائل را تنظیم و در نهایت از مرحوم والد نظرخواهی و دیدگاه فقهی ایشان را درج کردند. تهیه مناسک حج و استخراج فتاوی و نظرات آیت الله اراکی در این باره، به همین نحو انجام شد. همچنین استفتائات بسیاری که از سراسر ایران و خارج از کشور به بیت مرحوم اراکی می رسید، هر جا لازم بود، از خود ایشان استفتا می شد و نظر می دادند. گاهی نیز مرحوم مصلحی به کمک


1- اختران فضیلت، صص797 و 798.

ص: 191

ححج اسلام شیخ مهدی صادقی ملایری، خیرالله سلیم زاده و آیت الله خرازی، مدارک مسائل موردنظر را تهیه می کردند. در نهایت به نظر آیت الله اراکی می رسید و ایشان پاسخ می نوشت. از آنجا که آیت الله مصلحی به مبانی علمی و فقهی مرحوم والد آشنایی و احاطه کامل داشت و نیز با بیان و شیوه سخن ایشان و نیز گفت وگو با مرحوم والدش آشنا بود، برای پاسخ استفتائات در بسیاری موارد لازم بود کتاب های بسیاری برای آیت الله اراکی بخواند و گاهی می شد که درباره موضوعی به ویژه مسائل جدید، چندین روز بحث و تبادل نظر می شد تا به نتیجه نهایی و صدور فتوای قطعی و جزمی برسد. آیت الله مصلحی این فتاوی را در دفتری مخصوص ضبط کرده است. با درگذشت مرحوم آیت الله اراکی، مجالی برای تدریس آیت الله مصلحی پدید آمد و دوباره به این فعالیت علمی و آموزشی روی آورد.(1)

محصول مباحثات علمی آیت الله مصلحی با آیات محترم، خرازی و استادی، دو کتاب به نام های الحکومه الاسلامیه و التوازن الاسلامی است. همچنین تقریرات درس فقه و اصول آیت الله اراکی، از دیگر تألیفات مرحوم مصلحی است.(2)

آیت الله مصلحی، عالمی عامل و خوش خلق بود که بیت رفیع مرجعیت را با کرامت و عزت اداره کرد و توان خود را برای خدمت به پدرش به کار گرفت و پس از درگذشت ایشان آثار آیت الله اراکی را احیا کرد.(3)

آیت الله استادی می گوید:

این جانب سال های طولانی با آیت الله مصلحی آشنا بودم و مدتی هم در


1- افتخارآفرینان استان مرکزی، ج12، صص 365 _ 366؛ نوزده ستاره و یک ماه، صص404 _ 405.
2- خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل، ص270.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص198.

ص: 192

مباحثه ایشان با آیت الله خرازی شرکت و استفاده می کردم؛ اما ارادتی که به ایشان داشتم، در این چند سال دوران مرجعیت والدشان چندین برابر شد؛ زیرا در این دوران که جداً برای ایشان امتحانی بزرگ بود، بسیار خوب از این آزمون بیرون آمد و خدمات شایان توجهی انجام داد.(1)

آیت الله مصلحی سرانجام به بیماری سختی مبتلا شد و در هفتاد سالگی و در سه شنبه 17 خرداد 1384 خورشیدی / 29 ربیع الثانی 1426ه .ق درگذشت و روح پاکش به سرای باقی شتافت. پیکرش در 19 خرداد 1384 با حضور علما، فضلا، طلاب، زائران و دیگر قشرها تشییع، و پس از نماز آیت الله محمدتقی بهجت بر آن، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ، در کنار پدرش دفن شد.(2)

از مرحوم مصلحی سه فرزند به نام های حاج شیخ احمد، آقا حامد و آقا محمد به یادگار مانده که هر سه نفر به تحصیلات حوزوی مشغولند.(3)

دیگر فرزندان و دامادها

دیگر فرزندان و دامادها

آیت الله اراکی غیر از ابوالحسن، دو پسر داشت: حاج محمدابراهیم مصلحی که مدت ها ریاست راه آهن ناحیه اراک را بر عهده داشت. وی شش پسر دارد: سعید که مهندس است، مسعود، حمید (دکتر)، مجتبی (دکتر داروساز)، محسن (دکتر) و مجید (دکتر).

دکتر علی مصلحی که سال ها در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود و موفق شد در رشته حقوق تا سطح دکترا تحصیل کند و بهعنوان استاد دانشگاه مشغول فعالیت های علمی و آموزشی شود.(4) از شش دختر آیت الله


1- اختران فضیلت، ص798.
2- مجله آینه پژوهش، سال 16، خرداد و تیر 1384، ش 92، ص112.
3- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص90.
4- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص90.

ص: 193

اراکی، دو دختر یکی پس از دیگری به عقد مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری درآمدند که این موضوع شدت علاقه مرحوم اراکی به ایشان را نشان می دهد. آیت الله بدلا یادآور شده است:

مرحوم آقای خوانساری دچار عارضه ها و کسالت هایی شد و در ضمن به دلیل اینکه همسران سال خورده ای داشت، با توجه به نیاز ایشان به سرپرست، آیت الله اراکی برای حل این معضل و با توجه به مشکلات آقای خوانساری که با آنها روبه رو بود، یکی از دختران خود را با کمال میل به عقد ازدواج وی درآورد و خانواده دختر نیز از آنجا که افراد بامعرفتی بودند، با این امر موافقت کردند. این دختر به دلیل بیماری از دنیا رفت. چندی پس از این ماجرا آیت الله اراکی از روی عشق و علاقه ای که نسبت به خوانساری داشت، دختر دیگرش را به عقد ایشان درآورد تا سرپرست داشته باشد.(1)

دومین داماد آیت الله اراکی، حجت الاسلام والمسلمین سید حاجی آقا فرحی اراکی است که از سادات حسینی بود. وی از نوجوانی به تحصیل علوم دینی روی آورد، ولی به دلیل فعالیت های سیاسی و مبارزه با رژیم پهلوی اول، در بهار جوانی دستگیر و زندانی شد و یک سال زیر فشار شکنجه های گوناگون، روزگار پرمشقت و سختی را سپری کرد. بعد از رهایی از زندان، به دلیل رنج هایی که تحمل کرده بود، موفق نشد تحصیلات حوزوی را پی گیرد، ولی به خدمات اجتماعی علاقه نشان داد و به گرفتاران و درماندگان کمک کرد. وی تا حد توان گره گرفتاران را گشود. او در 22 سالگی داماد آیت الله اراکی شد. محصول این ازدواج، سه پسر و دو دختر بود. سید علی (متولد 1317 خورشیدی) فرزند اول است. وی بعد از گذراندن دبستان و دبیرستان با توفیق الهی و بر اثر ارشادهای حاج شیخ عباس تهرانی، به حوزه علمیه قم گام نهاد و پس از طی دوره سطح، در درس


1- هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، ص60.

ص: 194

خارج فقه و اصول آیات محترم گلپایگانی و میرزا هاشم آملی شرکت کرد و از درس تفسیر و حکمت علامه طباطبایی بهره برد. آنگاه خود به تدریس، تحقیق و تتبع در علوم اسلامی علاقه نشان داد. تألیفات او عبارتند از:

1. تحریرات الاصول (تقریر درس های اصول آیت الله میرزا هاشم آملی)

2. رساله لباس مشکوک (تقریر آیت الله بهاری همدانی از درس فقه حجت کوه کمره ای) که با تصحیح و تذییل ایشان به طبع رسیده است.

3. دین و وجدان که مجموعه نفیسی از جلسات دینی و معنوی شیخ عباس تهرانی است که وی با قلم روان و جذاب در قالب کتابی تدوین و به چاپ رسانده است.

4. مصطلحات فقه دارای حدود هزار و پانصد واژه فقهی که بررسی شده اند.

5. بررسی و تحقیق درباره نهضت حسینی که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ کرده است.

مهندس سید محمدمهدی فرحی، متولد 1351 خورشیدی و سید محمدحسین فرحی (کارمند بازنشسته و متولد 1324 خورشیدی) از دیگر فرزندان سید حاجی آقا فرحی هستند.

دختر دیگر آیت الله اراکی، به عقد ازدواج حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ قوام اسلامی جاسبی، فرزند حاج ملاحسین جاسبی درآمد. این روحانی فاضل که مقداری از عصر حاج شیخ عبدالکریم حائری را درک کرده بود، در دهه های اخیر از ملازمان درس مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بود و در ایام تبلیغ منبر می رفت. صراط المؤمنین، شرح و ترجمه رساله حقوق حضرت امامسجاد علیه السلام ، کرامات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ، بشارة المؤمنین در تاریخ قم و قمیین و

ص: 195

نوشته های دیگر که هنوز به چاپ نرسیده اند، از دیگر آثار وی است. او در سال 1366 خورشیدی در هفتاد سالگی درگذشت و در باغ بهشت قم دفن شد. مرحوم حاج آقا جعفر اشراقی، نوه دختری مرحوم حاج میرزا محمد ارباب نیز یکی از دختران آیت الله اراکی را به همسری خویش برگزید. وی که سال ها در بانک ملی قم خدمت می کرد، تحصیل کرده، متدین، فاضل و ادب دوست بود و با علما و اهل فضل معاشرت داشت. وی نیز در سال 1356 خورشیدی از دنیا رفت و پیکرش در باغ بهشت قم به خاک سپرده شد. دیگر داماد آیت الله اراکی، آیت الله حاج شیخ علیرضا الهی قمی است که تحصیلات حوزوی را در خارج فقه و اصول نزد آیت الله اراکی با موفقیت گذرانید. ایشان از فضلا و استادان حوزه علمیه قم است که تألیفاتی در علوم منقول خصوص فقه و اصول دارد. حاج میرزا اسماعیل امینی، فرزند علی محمد خان امینی که مادرش خواهر همسر آیت الله اراکی بود، به افتخار دامادی آیت الله اراکی درآمد. ایشان نیز از فرهنگیان خدوم و ساکن اراک است.(1)

بر ساحل کرامت

بر ساحل کرامت

برخی شاگردان آیت الله اراکی از معظم له خواستند، ماجرای تشرف دخترشان را خدمت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان کنند. مرحوم اراکی یادآور شد:

این دخترم به احکام شرعی و موازین دینی آگاه بود و نسبت به آنها پای بندی نشان می داد. بنده از دوران کودکی وی، مراقب حالات تربیتی و شکوفایی اخلاقی او بودم. چندی قبل می خواست به مکه معظمه برود، ولی شوهرش نمی توانست همراه او برود. پسرش هم راضی نشد که با وی به سرزمین حجاز سفر کند. سرانجام مقدر شد در معیت آیت الله حاج آقا موسی


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 137 و 138؛ افتخارآفرینان استان مرکزی، ج 2، ص269؛ نوزده ستاره و یک ماه، صص 390 و 391.

ص: 196

زنجانی و خانواده ایشان به سفر عبادی سیاسی حج برود. هنگام خداحافظی این دختر، از اینکه تنهاست، اظهار نگرانی می کرد و می گفت با این وضع چگونه اعمال حج را به جای آورم. من به او یاد دادم که ذکر «یا حفیظ» و «یا علیم» را زیاد بگوید. او هم خداحافظی کرد و روانه عربستان شد. روزی که از این سفر مقدس بازگشت، خاطره ای جالب برای من نقل کرد که شرح آن این گونه است: موقع طواف خانه خدا من معطل ماندم و مشاهده کردم با این ازدحام و تراکم جمعیت، قادر نخواهم بود طواف را انجام دهم. ازاین روی در کناری به انتظار ایستادم. ناگهان صدایی شنیدم که کسی گفت: ایشان امام زمان است. پشت سر آن حضرت می توانی طواف خود را انجام دهی. در این موقع دیدم بزرگواری در میان حاجیان جلوست و دور او حلقه ای زده شده که هیچ کس قادر نبود به آن حلقه وارد شود، اما من موفق شدم وارد آن حلقه شوم. حتی دستم را به عبای ایشان گرفتم و مکرر نسبت به حضرت ابراز محبت می کردم و چون داخل این حلقه شدم، هفت بار دور خانه خدا را بدون هیچ ناراحتی طواف کردم. از دخترم پرسیدم در مرتبه بعد، چگونه طواف کردی؟ گفت: به دنبال آقا طواف کردم. در پایان مرحوم اراکی فرمود: من به صدق و راستی این دختر یقین دارم و او این رویداد را برای کسی، حتی آقا موسی زنجانی هم نگفته بود.(1)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 598 و 599.

ص: 197

ص: 198

فصل هفتم: خاموشی مشعل مرجعیت

اشاره

فصل هفتم: خاموشی مشعل مرجعیت

زیر فصل ها

کسالت و رنجوری

رحلت، تشییع و دفن

مجالس ترحیم و پیام های تسلیت

سوگ نامه ها و ادبیات ماتم داری

در رثای فقیهی فرزانه

ص: 199

ص: 200

کسالت و رنجوری

کسالت و رنجوری

آیت الله اراکی در پایان عمر، افزون بر پی آمدهای ناشی از سال خوردگی، از برخی بیماری ها رنج می برد. از آنجا که در 97 سالگی به مقام مرجعیت رسیده بود، فعالیت های علمی و فکری او و نیز آمد و رفت پی درپی مراجعان به بیت معظم له، بر مشقت های او می افزود. همسرش که غم خوار و دلسوز او بود، چند سال پیش از درگذشت وی، از دنیا رفت و این رخداد آن مرحوم را به شدت متأثر ساخت. با وجود این، می کوشید فعالیت های خود را تعطیل نکند و ارتباطات مردمی را ادامه دهد و در دیدارهایی که مردم و اهل فضل و ادب با وی داشتند، آنان را از مواعظی سودمند برخوردار سازد. نمونه آنها دیدار شاعران و اهل قلم با آن فقیه فرزانه است. آنها از نصایح ایشان بهره مند شدند. این ملاقات یک سال پیش از رحلت آیت الله اراکی صورت گرفت.

استاد محمود شاهرخی رحمه الله از این جمع نورانی چنین یاد می کند:

چه دل نشین و روح افزاست، دیدار مردان خدا؛ همانان که به مدد تهذیب و تزکیه از قید هوای نفس رسته اند و به جهان حقیقت پیوسته اند. دلشان گنجینه اسرار است و جانشان مشرق انوار و این معنا را کسی درمی یابد که روزی توفیق چنین دیداری را یافته باشد و به چنین موهبتی مفتخر آید. در خلال شب های شعر فیضیه به محضر آیت الله اراکی مشرف شدیم. چه دیداری

ص: 201

سخت بهجت خیز و عبرت انگیز؛ دیدار مردی بزرگ که آثار گذشت زمان بر سیمای مبارکش پدیدار بود و انوار معنویت از پیشانی روشنش ساطع. او مظهر روحانیت سخت کوش شیعه می باشد که در طول قرن ها، پاسدار مرز شریعت و آیین بوده اند. در اتاقی محقر و ساده تر از ساده، آن بزرگ را دیدار کردیم که با ضعف مفرط مزاج، لباس رسمی پوشیده و بر روی چهارپایه ای استقرار یافته بود. پس از به جای آوردن معارفه، از محضر ایشان تقاضا شد که سخنانی در جهت ارشاد و ارائه طریق شاعران و اهل قلم بیان کنند و آن بزرگ که علم و عرفان و اندیشه و احساس را به هم آمیخته است، سخنانی مبسوط و مواعظی رسا و بلیغ ایراد کرد که همگان را سخت متأثر ساخت و تحت تأثیر بیانات ایشان، حاضران سرشک از دیدگان جاری ساختند. آری آن چنان روح در اهتزاز است که بدنی نحیف و بیمار را بر سر پا نگه می دارد تا جویبارهای معارف و مکارم را به سوی دشت های تشنه جاری سازد.(1)

آیت الله اراکی در پرتو آن بصیرت معنوی که به برکت تزکیه به دست آورده بود، به خوبی احساس می کرد که زمان کوچ به سرای ابدی فرا رسیده است. چند ماه پیش از ارتحالش، شبی پس از نماز مغرب و عشا، نوه خود، احمد فرزند میرزا ابوالحسن مصلحی را فراخواند و گفت: «کتاب نصاب الصبیان را بیاور. در پشت این کتاب شعری با خط ثلث بسیار زیبا نوشته شده بود که آیت الله اراکی از وی خواست این شعر را بخواند، او بعد از دقت زیاد و دست به دست گرداندن، موفق شد آن را بخواند:

خوش آن که در دو جهان گوشه غمی دارد

همیشه سر به گریبان و ماتمی دارد

گویا ملهم شده بود که روزهای آخر عمرش سپری می شود.(2) جنبه های


1- ساغر مینایی (گزارش و یادبود اولین شب شعر فیضیه)، به کوشش: محمود شاهرخی، صص 31 _ 36.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص626.

ص: 202

معنوی ایشان در اوج قرار داشت، ولی تن خاکی نمی توانست این عظمت روحانی را بیش از این حمل کند. ازاین رو، اعضا و جوارح آیت الله اراکی در نهایت فرسودگی قرار داشت. ضایعات، بیشتر متوجه دستگاه گردش خون و قلب و عروق بود و خون رسانی به اندام هایش مختل شد. سرانجام در اول آبان سال 1373 در پی ضایعه عروقی و عارضه خونی، در بیمارستان شهید رجایی تهران بستری شد.(1)

رحلت، تشییع و دفن

رحلت، تشییع و دفن

تلاش پزشکان در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران اثرگذار نبود و سرانجام آیت الله اراکی پس از 38 روز بستری در ساعات آخر روز سه شنبه هشتم آذر 1373 خورشیدی برابر با 25 جمادی الثانی 1415ه .ق میهمان عرشیان شد و به سرای باقی کوچ کرد. این مرجع عالی قدر پس از یک قرن زهد و اخلاص و تلاش های علمی و فکری، به سوی افلاکیان و فضای بی کران رضوان الهی پر کشید و ندای ارجعی را لبیک گفت و مؤمنان و شیعیان را در اندوه فراق خود در ماتمی عمیق فرو برد.

با انتشار خبر درگذشت آن عالم ربانی و پیر پارسا و پایدار، تمام شهرهای ایران رنگ اندوه به خود گرفت و همگان جامه سیاه بر تن کردند و به سوگواری پرداختند. دولت جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه نهم آذر را تعطیل رسمی و یک هفته نیز عزای عمومی اعلام کرد. در شهر قم و توابع و نیز استان مرکزی، دو روز تعطیل رسمی بود. مراسم تشییع پیکر پاک آن مرجع بزرگوار در تهران، بعد از نماز ظهر و عصر روز چهارشنبه، از


1- تربت پاکان قم، ج3، ص1725.

ص: 203

بیمارستان شهید رجایی به سوی میدان راه آهن تهران صورت گرفت. در این مراسم رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله سید علی خامنه ای، رئیس جمهور وقت و دیگر مقامات کشوری و لشکری حضور داشتند و مردم نیز از محله های گوناگون شهر و برخی توابع تهران، برای شرکت در این مراسم به جمعیت تشییع کننده پیوستند و جلوه های باشکوهی از ارادت و احترام قلبی و شوق درونی را نسبت به مقام والای مرجعیت و فقهای بلندپایه شیعه به نمایش گذاشتند که پس از مراسم تشییع امام خمینی و آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی، نظیر نداشت.

پیکر مطهر آن عارف زاهد و پیر فرزانه، با قطار به شهر مقدس قم انتقال یافت و علاقه مندان به دیانت و روحانیت، به محض ورود جنازه ایشان به قم، تا منزل آن مرحوم، پیکر را حمل کردند تا خویشاوندان، یاران و شاگردان، آخرین توشه را از دیدار آن خرمن فضیلت و معرفت برگیرند. صبح پنج شنبه، مراسم تشییع پیکر آن عزیز به حق پیوسته در قم، از مقابل مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام ، واقع در ورودی شمالی قم و حوالی پایانه مسافربری، شروع شد. از این مسجد تا حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام مملو از سوگوارانی بود که برای آخرین وداع با مرجع نیکو خصال خود اجتماع کرده بودند. ازدحام به گونه ای بود که هنگام ورود به حرم، شش نفر زیر دست و پا ماندند و در راه اعتلای شعائر دینی و پاس داشتن مقام مرجعیت، جان باختند. مراسم نماز بر پیکر آیت الله اراکی، به امامت عارف سالک و مرجع وارسته حضرت آیت الله شیخ محمدتقی بهجتفومنی رحمه الله در صحن بزرگ حرم مطهر برگزار شد، سپس جنازه آن جامع فضل و فضیلت و تندیس مقاومت و پایداری در جوار مرقد یاران سفرکرده اش،

ص: 204

مجاور قبر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقا سید محمدتقی خوانساری که مدام مشتاق دیدارشان بود، در آرامگاه ابدی خود آرام گرفت.(1)

مجالس ترحیم و پیام های تسلیت

مجالس ترحیم و پیام های تسلیت

پس از پایان مراسم خاک سپاری در مسجد اعظم قم، یک هفته از صبح تا شب و تا هفته ها، شب ها آیین های بزرگداشتی برای این فقیه فقید برگزار می شد. همچنین از طرف مقام معظم رهبری به این مناسبت مجلس باشکوهی در مسجد اعظم برپا شد که مراجع عظام، علمای اعلام، مدرسین حوزه ها، شخصیت های علمی، فرهنگی و سیاسی، زائران و دیگر قشرها در آن حضور یافتند. همچنین مجلس فاتحه ای از سوی مقام معظم رهبری و با حضور معظم له و خاندان و بازماندگان آیت الله اراکی و شخصیت های مذهبی، اداری و سیاسی در مدرسه عالی شهید مطهری تهران برگزار شد. در سراسر کشور و حتی شهرها و روستاهای دوردست نیز، مجالس و محافل بی شمار برپا گردید. در پاکستان و کشمیر، سه روز عزای عمومی اعلام شد. در هند و بنگلادش، مسلمانان به سوگ نشستند. در لبنان عزای عمومی اعلام شد و در ترکیه شیعیان این کشور مجالس ترحیم برگزار کردند. در دمشق نیز با شرکت علاقه مندان و شیعیان، محفل باشکوهی برپا شد.

مقام معظم رهبری، مجلس خبرگان رهبری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ریاست جمهوری اسلامی ایران، هیئت دولت، رئیس مجلس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ریاست قوه قضائیه، سید احمد خمینی و نیز نهادها، تشکل ها، احزاب و شخصیت های کشورهای اسلامی، به مناسبت ارتحال آیت الله اراکی،


1- روزنامه های کیهان، اطلاعات و جمهوری اسلامی، سه شنبه 9/9/1373 و نیز 10/9/1373؛ مردان علم در میدان عمل، ج6، صص 357 _ 360.

ص: 205

پیام های تسلیتی صادر کردند. در فرازهای از پیام تسلیت مقام معظم رهبری آمده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم. انالله و انّاالیه راجعون. با تلخ کامی و اندوه اطلاع یافتیم که عالم ربانی، فقیه اهل بیت عصمت و طهارت، شیخ الفقها و المجتهدین مرجع اعلای شیعه، حضرت آیت الله العظمی آقای حاج شیخ محمدعلی اراکی دار فانی را وداع گفته، جهان تشیع را به سوگ خود نشانید... . اکنون آن جان پارسا به ملکوت پیوسته و آن دامان پاک از عالم ماده برچیده شده است. او از حقیقتِ «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» برخوردار و به مجاورت ارواح مطهر اولیا و صلحا سرافراز است، ولی جهان تشیع و حوزه های علمیه عزادارند. این جانب این ضایعه بزرگ را به ساحت قدس حضرت ولی الله الاعظم، ارواحنا فداه و به فرزند گرامی و فاضل و بیت شریف ایشان و نیز به عموم شیعیان جهان و ملت بزرگ ایران به ویژه به علمای بزرگ اسلام و حوزه های علمیه مخصوصاً حوزه عظیم الشأن قم که این بزرگوار یکی از بنیان گذاران و استوانه های آن بودند، تسلیت می گویم.(1)

سوگ نامه ها و ادبیات ماتم داری

سوگ نامه ها و ادبیات ماتم داری

پس از رحلت آیت الله اراکی، مقالات و مطالب بسیاری در سوگ و عزای آن عالم عامل نوشته شد که به گزیده هایی از آنها اکتفا می کنیم:

«چه صبور و سنگین و متعالی رفت او که وجودش سراسر خیر و برکت بود؛ او که اهل معرفت، حکمت و ایمان، و عقیده ای الهی و آسمانی بود. پرتو نور الهی، بنده ای شیدای حق، مایه خیر و برکت، بزرگ و فرهیخته، سلامش باد آن بنده صالحی که عمرش و وجود گرامی اش سراسر زهد، دانش و تقوا بود. سلامش باد! می شنویم صدای پای کاروانیان را، می شنویم؛اینان قامت بهار را بر


1- مجله نور علم، اسفند 1374، ش 54، صص 4 _ 6.

ص: 206

دوش گرفته اند و با خود به غربت سرای خاک می برند، گویی خورشید در تمام کوچه های زندگی غروب کرده است. حنجره زمان از پس بغضی ناشکفته می سوزد. خدایا بگو دل با هجوم این درد چه کند و به کدام سو بگریزد:

ما را به سوگ خویش به ماتم نشاند و رفت

در بارگاه قدس فلک آرمید و رفت

بار دیگر تار و پود جان گسست

امت اسلام در ماتم نشست

آسمان دیشب عجیب بی قراری می کرد. خورشید اول صبح دوست نداشت طلوع کند و غبار غم شهر را فراگرفته بود و بغض دردناک در شهر پیچید، تنها یک کلام بود: انا لله و انّا الیه راجعون».حجت وحیدی

٭٭٭

امروز جهان تشیع در سوگ رادمردی از فقیهان، عزادار است؛ رادمردی که یک قرن زندگی پربرکتش را وقف اعتلای اسلام و ارشاد مسلمین کرد. او خورشیدی جان فروز در آسمان فقاهت بود که با غروبش ثلمه ای جبران ناپذیر بر اسلام ناب محمدی وارد شد.

شیخ الفقها و المجتهدین حضرت آیت الله العظمی محمدعلی اراکی، از منادیان راستین دین مبین اسلام در قرن حاضر به شمار می رفت و جلوه ای از انوار الهی بود که با تابش خود، دل و جان رهروان طریق حق و حقیقت را روشنی می بخشید. آفتابی پرفروغ بود که در بیتی از بیوت علم و تقوا طلوع کرد و بی آنکه جویای نام و مقام باشد، انوار فقاهت و درایتش که برگرفته از سرچشمه انوار تابناک ائمه معصومین بود، جهان تشیع را فراگرفت.

امروز، روزی است که جهان تشیع در سوگ رحلت پاسدار رشید دین

ص: 207

مبین سیه جامه بر تن کرده و خاک مصیبت بر سر می ریزد. «سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیاً».

عباس خوش عمل

٭٭٭

عالم تشیع مرثیه خوان و عزادار روح پاکی شد که در تمام مدت حیات دنیوی خویش، دل به مظاهر فانی و جلوه های آنی دنیا نبست و دل و روح خویش را از هر خدشه ای و پیرایه ای که رنگ تعلق این جهانی داشت مزکّا و مصفا نموده و عمری را در طاعت و عبودیت ذات احدیت و غور در دریای عرفان، معرفت، علم و اندیشه گذرانید. سوای مراتب علمی و جهات فقهی و حوزوی، آن عالم ربانی، اوج صفا و طهارت باطن بود که به حد اعلای خود می درخشید. روح متعالی و بلندش در این حصار تنگ عالم سفلا نمی گنجید و مرغ جانش در هوای صحبت یار، پرپر می زد. از خود گذشته بود تا خدای خود را در آیینه دل پاک خویش شهود کند. در انتظار دیدن روی یار، یک قرن، دنیا و قیل و قالش را تحمل و عاقبت روح ملکوتی اش به مبدأ و منشأ خویش رجعت کرد و تا بر دوست پر گشود.(1)

در رثای فقیهی فرزانه

در رثای فقیهی فرزانه

ثلمه عظمای دین احمد است

ای دل من، درد بی درمان بد است

روز مرگ نغمه بلبل رسید

چاوش ماتم به شهر گل رسید


1- 1یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص672 _ 680.

ص: 208

دست مرگ از شاخه گل را چیده است

بوی ماتم در زمین پیچیده است

مخزن الاسرار پاکی رفته است

آیت الله اراکی رفته است

سال ها محو نگار عشق شد

مرجع شیعه شکار عشق شد

آیت اللهی به سوی ماه رفت

سوی میقات لقاءالله رفت

زهد و تقوا بود در ایشان تمام

مرجعیت داشت او بعد از امام

هر که عاشق زین عزا بر سر زده است

مهربانی چون کبوتر پر زده است

مرجع شیعه است چون گُل در کفن

وا مصیبت، وا فغان، یابن الحسن

اتفاق افتاد آخر حادثه

یک هزار و سیصد و هفتاد و سه(1)

* * *

لاله کو تا عقده دل وا کند

دیده دل ز خون دریا کند

یاسمن رخت عزا پوشیده است


1- شعر از حجت وحیدی است، نگاه کنید: یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص673و674.

ص: 209

زهر فرقت قسمت سوسن شده

سینه نسرین سراسر غم گرفت

در عزای باغبان ماتم گرفت

مرگ را مغلوب کرده باغبان

پیشرفته پیش تا باغ جنان(1)


1- شعر از شاعر معاصر شجاع الدین ابراهیمی است، روزنامه رسالت، 13/9/1373.

ص: 210

فصل هشتم: گزیده ای از بیانات، مواعظ و نصایح

اشاره

فصل هشتم: گزیده ای از بیانات، مواعظ و نصایح

زیر فصل ها

تدبر در قرآن

قیام و قعود

جام بلا برای مقربین

معنای ولایت تکوینی

رسول باطنی و ظاهری

شیطان خارجی و داخلی

روح و نفس آدمی

دنیا و آخرت

هشداری جدّی

سبب عقب افتادگی انسان ها

قم، حرم اهل بیت

روحانیت

میرزای شیرازی عالم اولوالعزم

منابعی برای پژوهش افزون تر

ص: 211

ص: 212

تدبر در قرآن

تدبر در قرآن

«باید قرآن را با فکر و تأمل خواند به جهت اینکه کلام خالق آسمان و زمین و خالق بشر و خالق انبیا و مرسلین است، این کلام اوست و او این کلام را ترتیل کرده، ببینید چقدر جامع است اگر کسی فکر و تدبر در آن بکند حالش منقلب می شود و از کسالت و بی توفیقی روحی نجات می یابد».(1)

قیام و قعود

قیام و قعود

«برای هر عضوی از اعضای بدن وظیفه ای است. این چنین وظایف و احکامی در هیچ دین و مذهبی که به این جامعی باشد، اصلاً وجود ندارد. وقتی می گوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، باید متوجه باشد که مقابل چه کسی ایستاده است. باید متوجه باشد که تمامی اعضا در عبادت او باشد، در بندگی او، خضوع و خشوع او باشد و دست خضوع به طرفش دراز کنند. سجده ای که می کند، رکوعی که می رود، قیامی که شروع می کند، قعودش همه و همه در خضوع او باشد. اگر مغز سر مشغول نباشد، اینها همه هیچ می شود و از بین می رود. باید بفهمد که با چه کسی دارد حرف می زند، بفهمد با خدایی


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله حوزه، ش12، صص 38 و 45.

ص: 213

که خالق آسمان و زمین و مشرق و مغرب است، روبه رو گردیده است، اگر این کار را کرد می شود: «تنهی عن الفحشا و المنکر».(1)

جام بلا برای مقربین

جام بلا برای مقربین

«در بزم خداوند و محضر باری تعالی و بارگاه قدس کسی جلوتر و مقرب تر از خاندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیست، بلکه آنان علت غایت وجود هستند و هر نعمتی که به سایر خلق می رسد، به طفیلی اینهاست. چرا که بین خالق و مخلوق واسطه فیض هستند. معذلک می بینیم که بر آنها چه آمده و هیچ کسی از آنها نبوده، مگر آنکه با شهادت از دنیا رفته است یا با سم کشته شده اند یا با شمشیر به قتل رسیده اند. پس خوشا به حال کسانی که اقتدا کنند به افضل خلق و رؤسای خلق و به علت غایی خلق، تمام نعم خدا و وسایط فیض خدا، همچنان که واسطه های فیض الهی شربت شهادت نوشیدند آنها اقتدا کنند به این بزرگواران».(2)

معنای ولایت تکوینی

معنای ولایت تکوینی

«ولایت تکوینی چهارده معصوم علیهم السلام این نیست که درباره مسیح علیه السلام نصارا می گویند: خداوند در جسم او حلول کرده، مانند روغن در بادام یا متحد گردیده است با هیکل او و نه آن است که حکما قائلند ربط حادث به قدیم نشاید جز به توسط واسطه ای که بین مادی و مجرد قرار گیرد، بلکه مراد این است که خدای متعال ایشان را مظهر قدرت کامل خود قرار داده است و بسط امور را به ید ایشان داده که آنها قدرت بر کل شیئی دارند و متصرف در


1- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، صص62 _ 63.
2- مصاحبه با حضرت آیت الله العظمی اراکی، مجله پیام انقلاب، ش 126، ص62.

ص: 214

جمیع کونیات می باشند: «یفعلون ما یشاؤون و یحکمون ما یریدون» و این عقیده از کثرت معجزات و خوارق عادت که بهطور یقین بروز کرد که از حد تواتر هم اخباری که در این موضوع به ما رسید بالاتر شد. البته ما غلوّی درباره چهارده معصوم نکرده ایم، چنان که نصارا درباره حضرت عیسی کردند و نه نقصی در ربوبیت ذات باری تعالی جلّت عظمته وارد آوردیم، چنان که حکمای قائلین به عقول عشره وارد کردند».(1)

رسول باطنی و ظاهری

رسول باطنی و ظاهری

«خداوند متعال به واسطه لطف و کرمش که نسبت به افراد بشر داشته است، بر آنها عقلی به ودیعه گذارده که به منزله پیغمبر داخلی او را راهنمایی می کند، عقلی که در او قرار داده، همیشه به حکم وجدان و فطرت از او می پرسد از کجا آمده ای و برای چه آمده ای و به کجا می روی؟ به او می گوید نباید در اعماق شهوات و لذت های دنیا فرو برود. علاوه بر این، پیغمبر خارجی هم برای او فرستاده است. یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر که تأیید می کنند آن ندای درونی عقل، وجدان و فطرت را، از اول تا آخر همین مطلب را گوشزد می کنند که نباید توهم کرد این خدای حکیم کار بیهوده ای کرده و بی جهت این همه خلق را روی زمین آورده است، یکی غالب و یکی مغلوب، یکی ظالم دیگر مظلوم و یکی با کمال صعوبت زندگی می کند و یکی در کمال رفاه روزگار می گذراند و این هر دو به یک سبک در روی این زمین زندگی کنند و بعد از این بمیرند و هیچ گونه پرسش و سؤال و جوابی برای اینها نباشد. آیا هیچ عاقلی به عقل خود می پسندد که چنین کاری که بیرون از اصول حکمت است، به خداوند مدبر حکیم نسبت دهد».(2)


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 405 و 406.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 371 و 372.

ص: 215

شیطان خارجی و داخلی

شیطان خارجی و داخلی

«نفس اماره از یک طرف کار شیطان را می کند، کارهای قبیح را زینت می دهد، کارهای بد را خوب می نماید، این نفس همان شیطان داخلی است. ابلیس خارجی را هم خدا قدرت داده که در رگ و ریشه و خون انسانی و تفکرات او دخالت هایی داشته باشد. شیطان خارجی و داخلی همدست می شوند، دنیا هم مثل عروس، خود را آرایش می دهد. در این چهار روز عمر این دشمنان به جان بنی آدم افتاده اند. البته دسته ای فریب اینها را می خورند و عمرشان به خلاف و گناه صرف می کنند. از آن طرف برجی و بارویی در مقابل آنها قرار گرفته که در کمال استحکام و استواری است و آن نشانه های الهی است. آیات تکوینی را در برابر چشم آدمی گذاشته است. عقل هم به کمک انسان می آید و این دشمنی ها را خنثی می نماید. ضمن اینکه خداوند انبیا را با معجزاتی و اولیا را با کراماتی فرستاده است تا آدمی را از خواب غفلت بیرون آورند و حجت را بر او تمام کند در روز قیامت نگوید شیطان ما را دعوت کرد که منحرف شویم».(1)

روح و نفس آدمی

روح و نفس آدمی

«روح و نفس انسان مراتبی دارد، یک مرتبه اش عین بدن است که با آن اتحاد دارد، نه از قبیل ظرف و مظروف و نه از قبیل حال و محل و نه عرض است که حال در بدن باشد. وقتی از بدن مفارقت کرد، در مرتبه ای بالاتر قرار می گیرد.

احیا موتی یعنی عود دادن ارواح به سوی اجساد عنصری، در همین عالم در روی همین زمین و زیر همین سما. معاد جسمانی یعنی عود ارواح به


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 364 و 365؛ مجله حضور، تابستان و پاییز 1371، ش 65 و 66، صص 36 و 37.

ص: 216

سوی بدن در عالم قیامت که غیر از این دنیاست. رجعت یعنی برگشتن بعض ارواح به سوی پیکرهای عنصری بعد از مفارقت آنها وقتی قائم آل محمد ظهور فرمود که در همین عالم و روی زمین اتفاق می افتد».(1)

دنیا و آخرت

دنیا و آخرت

«زندگی دنیا بازیچه بیش نمی باشد، یعنی مثل سرگرمی های کودکان که لحظاتی به آنها شادمان می گردند و بعد از انقضای بازی کارشان هیچ نتیجه ای ندارد، دنیاطلبان نیز به جاه و مال دنیا مسرورند اما وقتی چشم خود را می گشایند، نه از طالب اثر می بینند و نه از مطلوب خبری دارند، اما دار آخرت زندگی جاوید است و زوالی در آن راه ندارد و مرگی برای آن نمی باشد، چه انسان متنعم باشد و چه نعوذ بالله معذب، زنده است و هرگز موتی ندارد؛ کسانی که خداوند چشم بصیرت آنان را گشوده است.

همت خود را صرف تعمیر زندگانی دنیوی و سراچه لهو و لعب نمی نمایند، بلکه تمامی توان خود را برای حیات حقیقی و جاودانی به کار می گیرند. پس هر کس ادعا دارد که من به خدا و رسول و صدق قرآن اعتقاد دارم، ولی شب و روز در پی دنیا و زخارف آن است، دروغ گو می باشد، زیرا جمع بین آن باور و این عمل نشاید».(2)

هشداری جدّی

هشداری جدّی

«ای کسی که اشتغال به علوم رسمی داری، چه وقت عقیده ات نسبت به پروردگار کامل می شود تا اینقدر به امور موهوم نپردازی و خلق را با خالق


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 532 و 533.
2- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 503 و 504.

ص: 217

یکسان مپنداری، بلکه تمام نظر به خلق می نمایی، این از شیوه موحدین دور است و از عالِم قبیح تر. زهی غفلت. عمرت گذشت و هر چه بالاتر می رود عوض آنکه عقیده ات ارتقا پیدا کند، تنزل می یابد. اول به اصلاح این مرض مهلک باقی مانده در روح و روان بپرداز، بعد از آن به امورات جسم و قوت و بدن و خواب و خوراک، بلکه هیچ وقت همّی و غمی از امورات دومی در دل مکن، توکل تام پیدا کن به خدای خود».(1)

سبب عقب افتادگی انسان ها

سبب عقب افتادگی انسان ها

«غرض از خلقت این عالم تکمیل و ترقی بنی نوع آدم و رسیدن اوست به اوج مقامات دنیوی و اخروی، پس چرا اکثر افراد در بوته جهل باقی مانده، نه از امکانات مادی بهره ای گرفته اند و نه رتبه و امتیازی به دست آورده اند و دست احتیاج به سوی اجانب دراز نموده اند و نه با خودسازی و تهذیب نفس به کمالات اخروی و کرامت های انسانی رسیده اند. مدت یک عمر انواع عبادت ها را نموده اند، اما ترقی در ایمان پیدا نکرده اند، اگر پست تر نشده باشند، آیا سبب چیست؟ اول آنکه حس حاجت و احتیاج در خود ننموده ایم، بیماری که احساس می نماید ناگواری مرض را دنبال طبیب و دوا می رود. سبب دوم تقلید است به این معنا که در امور مادی و دنیایی و کیفیت تحصیلات ادبی و علمی و طاعات و عبادات قوه متصرفه ما از بس به هم چشمی دیگران و تقلید این و آن پرداخته و خود در مقام تمییز نیک و بد برنیامده ایم، جامد شده و از کار افتاده است. خداوند متعال عقل را در مملکت وجود انسانی به منزله پیغمبر داخلی مقرر فرموده که در امور غیر تعبدی آن را به کار گرفته و نفع و ضرر را خودمان


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 510 _ 511.

ص: 218

تشخیص دهیم. وقتی عقل منعزل است و دست بسته، ما از ترقی بازمانده و روی سعادت نخواهیم دید. سبب سوم آنکه طریقه سعی و حرکت مجدانه را در کارهایمان نداریم. سبب چهارم آنکه در هر کاری برای ما ثبات و استقامت نمی باشد. همواره طالب نفع فعلی و عاجل هستیم و چشم خود را به راحتی کنونی دوخته ایم، چون عزم راسخی نداریم به کوچک ترین چیزی از کار آزرده می شویم، اما آنان که اهل کارند مدام در اعمال خود مراقبت دارند و شبانه روز به حسابرسی می پردازند».(1)

قم، حرم اهل بیت

قم، حرم اهل بیت

«خداوند تعالی همیشه نسبت به قم نظر رحمت داشته است و ستمکارانی که قصد اذیت به قم را داشته اند، خداوند شرارت آنها را قطع کرده است و این قم حرم اهل بیت و آشیانه شیعیان آنهاست، همیشه پیروان اهل بیت در قم اجتماع می کردند و سکونت داشتند و اولاد ائمه هم نظر به اینکه اینجا مجمع شیعیان به آن عنایت بیشتری داشته اند شیعیانی که محب اهل بیت بوده اند، و به تمام معنا، تا می توانستند این خاندان را یاری می کردند خصوصاً در حق امامزاده ها کمال احترام و تعظیم را به جای می آوردند، اخبار زیادی در احترام این شهر و مدح اهلش وارد گردیده است، از جمله آنکه: اگر تمام اطراف را فتنه فرو گیرد بر شما باد به قم و حوالی آن که بلا از این منطقه دفع گردیده است».

روحانیت

روحانیت

«گرد و غبار بر لباس سیاه بنشیند آن را تغییر نمی دهد، ولی لباسی که مثل برف سفید است، اگر قدری غبار روی آن بنشیند، نمایش می دهد. نمایش خلاف شرع


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 401 _ 404.

ص: 219

در زمان رژیم پهلوی اول و دوم مثل غبار نشستن بر روی لباس سیاه بود، ولی بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی، لباس سفید است و اگر امتحان سخت تر نباشد، آسان تر نیست. لباس اهل اسلام امروزه روحانیت و اسلامیت است، ولی باید امتحان داد، آزمونی بزرگ تر و بیشتر از زمان طاغوت. اگر خلاف شرعی صورت گیرد اثر خود را به خوبی آشکار می سازد. امروز خلاف ها غیر از خلاف های قبلی است. باید مراقب بود چنین اتفاقی بروز ندهد».(1)

میرزای شیرازی عالم اولوالعزم

میرزای شیرازی عالم اولوالعزم

«مقام علمی میرزای شیرازی در حدی بود که میرزا محمدتقی شیرازی و سید محمد فشارکی از شاگردان ارشد او محسوب می شدند و در درس سید محمد فشارکی هم حاج شیخ عبدالکریم حائری و میرزا محمدحسین نائینی تربیت شدند. حاج شیخ عبدالکریم معتقد بود که کفایة الاصول آخوند خراسانی در عقلیات به رسایل شیخ انصاری مستند است ولی مباحث الفاظش از تقریرات درس میرزای شیرازی در مباحث الفاظ می باشد. میرزای شیرازی در زمان خودش متوجه شد که استعمارگران می خواهند با امتیاز تنباکو به ایران مسلط شوند و کفر را به اینجا منتقل کنند، فرمود: اگر به ریختن خون هم منجر شود، این توطئه نباید انجام گیرد. ازاین روی فتوای معروف خود را صادر کرد که در تمام ممالک شیعه پیچید و مردم قلیان ها را کنار گذاشتند و بهطور کامل از دخانیات اجتناب کردند. میرزای شیرازی از علمای اولوالعزم شمرده می شود. این اولین تدبیر سیاسی میرزای شیرازی بود که تمام علما از آن پیروی کردند و همین اقدام بقیه توطئه ها را هم سد کرد و دیگر نتوانستند اقدامی انجام دهند. در سامرا وقتی که از نقشه ایجاد اختلاف بین شیعه و


1- یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، صص 339 و 340.

ص: 220

سنّی اطلاع یافت، اعلام کرد که ما با هم دشمنی نداریم و برادر یکدیگریم و به ایادی بیگانه فرمود: شما حق ندارید آنها را سرکوب کنید. اقدام میرزا در دفاع از اهل سنت باعث تعجب همه شد و تا مدت مدیدی آنان محب میرزای شیرازی بودند».(1)

منابعی برای پژوهش افزون تر

منابعی برای پژوهش افزون تر

1. جزوه اهل الله (شرح حال برخی از مشاهیر اراک)، اراک، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1373.

2. نامداران اراک، حسن صدیق، به کوشش: محمدرضا محتاط، اراک، طرفه، 1372.

3. مرجعیت، محمد واعظ زاده خراسانی، مجله مشکوة (نشریه بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی)، زمستان 1373 ش.

4. سیری در سیره شیخ الفقها آیت الله اراکی، به کوشش: واحد معارف اسلامی ماشین سازی اراک، اراک، 1373 ش.

5. تاریخ علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن مدرس، با مقدمه، تصحیح و تحشیه: محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد، کتاب فروشی دیانت، 1341 ش.

6. فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، آذر تفضلی و مهین فضایلی جوان، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1372.

7. جزوه لمحة من حیاة الشیخ الاراکی، بدون نام مؤلف و تاریخ و محل نشر.

8. هفته نامه بعثت، دوره جدید، آذر 1373 خورشیدی، ش 1733.

9. شرح حال آیت الله العظمی اراکی، سید ابوالحسن مطلبی، قم، در راه حق،


1- «گفت وگو با حضرت آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی درباره میرزای شیرازی»، حماسه فتوا (ویژه نامه یک صدمین سالگرد رحلت میرزای شیرازی) جمهوری اسلامی، 7/12/1370، صص 7 و 8.

ص: 221

1374 ش.

10. تاریخ قم، محمدحسین ناصرالشریعه، قم، دارالفکر، 1350.

11. گنجینه دانشوران، احمد رحیمی، قم، بی نا، 1339 ش.

12. دیدار با ابرار، ج33، ناصرالدین انصاری قمی، به کوشش: پژوهشکده باقرالعلوم تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.

13. مرجعیت از دیدگاه فقها و بزرگان، تهیه و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1373.

14. چشم اندازی بر مدرسه علمیه امام خمینی اراک در گفت وگو با حجت الاسلام والمسلمین الهی مدیر این مدرسه، نشریه افق حوزه، 11/9/1388، ش250، ص7.

15. «مصاحبه با آیت الله اراکی (درباره تأسیس حوزه علمیه قم)»، فصلنامه یاد، ش4، پاییز 1365.

16. «در محضر استاد (مصاحبه با آیت الله اراکی)»، روزنامه کیهان، 15/9/1373، ش15227.

ص: 222

فصل نهم: با برنامه سازان

اشاره

فصل نهم: با برنامه سازان

زیر فصل ها

سخنی با برنامه سازان

سوژه های برنامه سازی

گفت وگو با چه افرادی صورت گیرد؟

پرسش های مسابقه

پرسش های کارشناسی

ص: 223

ص: 224

سخنی با برنامه سازان

سخنی با برنامه سازان

آیت الله اراکی در زمره شخصیت های نادری است که می تواند مصداق بارزی برای همت عالی و تلاش مداوم باشد. کوشش این فقیه فرزانه در چندین محور، ستودنی است. وی حدود شصت سال به تحصیل، آموزش، مباحثه و تقریر مباحث استادان پرداخت. متجاوز از سه دهه از عمر بابرکت وی به تدریس و تربیت کاروانی از اهل فضل و فضیلت اختصاص یافت که بسیاری از آنان بهعنوان مدرس، مجتهد و حتی مرجع تقلید و نیز ائمه جمعه و جماعات، قاضی و مدیر بلندپایه فرهنگی، منشأ خدمات علمی و ارشادی فراوانی هستند. وی هم زمان با آموختن و آموزش دادن، حتی لحظه ای از خودسازی، تهجد، عبادت، راز و نیاز با خداوند، غافل نبود و کسب رضای حق و اخلاص و صدق و صفا، مهم ترین ویژگی اخلاقی، بود.

معمولاً افراد وقتی به سنین بالا میرسند، دچار فرسودگی در امور زیستی، اختلال در فعالیت اندام ها، سستی و بی حالی، خستگی و ناتوانی می شوند و حتی از نظر فکری، حافظه و فعالیت های ذهنی، مشکل پیدا می کنند، ولی آیت الله اراکی با اینکه از نظر فیزیکی با ناگواری هایی روبه رو بود، در عرصه های فکری و فرهنگی بسیار فعال و بانشاط بود و در سال های واپسین عمر به مقام مهم

ص: 225

مرجعیت رسید که مسئولیت سنگین و سترگی است.

آیت الله اراکی به دلیل برخورداری از عمر بابرکت، حوادث و رویدادهای تاریخی بسیاری را مشاهده کرد یا به گونه ای با شخصیت های اثرگذار در مسائل سیاسی _ اجتماعی در ارتباط بود. این ویژگی برای ساخت برنامه های مستند صدا و سیما ارزنده است. با تکیه بر مصاحبه ها، خاطره ها و یادداشت های ایشان که به یادگار مانده و نیز خاطره یابی از فرزندان، نوادگان و شاگردان و آشنایان وی، می توان واقعیت های مهم تاریخ معاصر را که در ارتباط با این مرجع بزرگوار بوده است، در معرض دید علاقه مندان قرار داد.

سوژه های برنامه سازی

سوژه های برنامه سازی

1. نیاکان آیت الله اراکی که از ایل افشار بوده و از خراسان به اراک مهاجرت کرده اند.

2. زندگی فردی و اجتماعی پدرش حاج میرزا احمد فراهانی که زهد، شجاعت و توکل در آن موج می زده است.

3. ماجرای تربت حضرت سیدالشهدا که مایه برکت این خانواده بوده و حتی به شفای بیماران و گرفتاران کمک کرده است. این تربت را پدرش از کربلا آورده بود.

4. هم مباحثه بودن با فقیه مبارزی چون سید احمد خوانساری.

5. انس و الفت ویژه ایشان با سید محمدتقی خوانساری و علاقه بسیار به وی و امداد رساندن به او در فعالیت های علمی، همکاری با ایشان در مسائل مربوط به مرجعیت و شرکت در درس او برای تقویت آن مرحوم و اینکه دو دخترش را برای رفع گرفتاری های آیت الله خوانساری به عقد ازدواج وی درآورد.

ص: 226

6. ارتباط با امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی به رهبری ایشان و مشاهده تصویر امام در خیابان ارم و بر زبان آوردن این نکته که امام خمینی اگر در کربلا بود، جزو اصحاب ویژه امام حسین علیه السلام بود.

7. دیدار با امام در کربلا و نجف و نمونه هایی از ارادت او به امام خمینی.

8. همکاری آیت الله اراکی با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس حوزه علمیه و سامان دادن اوضاع طلاب و رونق بخشیدن به فعالیت های آموزشی در حوزه قم.

9. حافظه شگفت که تا آخرین لحظات زندگی مختل نشد.

10. رسیدن به مقام مرجعیت در 97 سالگی که پنج سال طول کشید. ایشان در این دوره با وجود سن بالا، به استفتائات پاسخ می گفت و با قشرهاهی گوناگون دیدار داشت و بیانیه هایی در موقعیت های گوناگون، مثل انتخابات خبرگان، ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و حوادث دیگر صادر کرد و گفت وگوهایی با رسانه ها در این دوران داشت؛ و موضع گیری های بجا و مناسب در حمایت از نظام اسلامی و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، تأیید فتاوی امام در مسائل قضایی و امور دیگر.

11. خواندن زیارت جامعه کبیره در حرم ائمه هدی در مشهد مقدس، عتبات عراق و مدینه مکرّمه با آن قد خمیده و به حالتی که به عصای خود تکیه می داد و هنگام خواندن زیارت نامه به شدت و خالصانه گریه می کرد.

12. زندگی ساده، خانه ای معمولی، قناعت و یکسانی شیوه زیستن وی قبل و بعد از مرجعیت.

13. ماجرای آمدن حاج شیخ عبدالکریم حائری به خانه ایشان و معمم شدن آیت الله اراکی و فراهم سازی زمینه های ازدواج وی.

ص: 227

14. توسل همسر آیت الله اراکی به امامزاده سید محمد عابد برای بهبودی فرزندشان، شیخ ابوالحسن، که منجر به شفای کامل وی شد.

15. ماجرای توسل آیت الله اراکی به ائمه هدی علیهم السلام در درمان بیماری ناگواری که به آن مبتلا شده بود.

16. اقامه نماز جماعتِ آیت الله اراکی در برخی مساجد و حرم قم.

17. بنیان گذاری نماز عبادی _ سیاسی جمعه توسط آیت الله اراکی در قم، به ویژه در زمان اختناق رژیم ستم شاهی و بیان مطالبی آموزنده با تکیه بر خطبه های نهج البلاغه.

گفت وگو با چه افرادی صورت گیرد؟

گفت وگو با چه افرادی صورت گیرد؟

1. فرزندش دکتر علی مصلحی و نوه هایش سید علی فرحی، سید محمدمهدی فرحی و سید محمدحسین فرحی و حاج شیخ احمد، آقا حامد و آقا محمد (فرزندان میرزا ابوالحسن اراکی).

2. شاگردان و مأنوسین: آیات محترم و حجج اسلام سید محسن خرازی، رضا استادی، آقا محمد شاه آبادی، علی کریمی جهرمی، محمد یزدی، محمدحسن فقیه احمدی، قربانعلی دری نجف آبادی، محمد محمدی ری شهری، غلام حسین رحیمی، سید کاظم نور مفیدی، سید محمدعلی موسوی جزایری، سید محمدباقر خوانساری (فرزند سید محمدتقی خوانساری)، مرتضی مقتدایی، سید علی هاشمی بجنوردی، سید محمدعلی علوی گرگانی، عباس علی عمید زنجانی.

پرسش های مسابقه

پرسش های مسابقه

1. نیاکان آیت الله اراکی در کدام مناطق استان مرکزی می زیسته اند؟

ص: 228

(الف) فراهان* ب) ساوه ج) تفرش د) اراک

2. بارگاه امامزاده سید واقف، جد مادری آیت الله اراکی در کدام شهر قرار دارد؟

الف) قم ب) نیشابور ج) نطنز* د) شازند

3. محل تولد آیت الله اراکی کجاست؟

الف) مصلح آباد(ب) عباس آباد اراک* ج: تفرش د) چرمهین

4. کدام یک از استادان آیت الله اراکی در جبهه نبرد با استعمار، تفسیری برای قرآن نوشت؟

(الف) آقا نورالدین عراقی* (اراکی)ب) سید محمدتقی خوانساری

ج) سید احمد خوانساری د) سلطان العلما اراکی

5. آیت الله اراکی در حرم حضرت ابوالفضل در شهر کربلا با چه کسی دیدار کرد؟

الف) سید علی قاضی طباطبایی ب) سید ابوالقاسم خویی

(ج) امام خمینی* د) شهید سید مصطفی خمینی

6. آیت الله اراکی پس از درگذشت کدام شخصیت اقامه نماز جمعه و جماعت را در قم عهده دار شد؟

الف) حاج شیخ عبدالکریم حائری ب) مرعشی نجفی

(ج) سید محمدتقی خوانساری* د) ملکی تبریزی

7. فتوای آیت الله اراکی درباره نماز جمعه چگونه است؟

الف) واجب عینی ب) احتیاط واجب*(ج) واجب تخییری د) واجب کفایی

ص: 229

8. آیت الله اراکی امام خمینی را ... معرفی کرد.

الف) احیاگر قرن معاصرب) مجدد مذهب

ج) فداکار به تمام معنا(د) تمام موارد*

9. مقام معظم رهبری، آیت الله اراکی را چگونه شخصیتی معرفی کرده است؟

الف) عالم زاهد و پارسا ب) عبد ممتحن خداوند

ج) ذخیره گران بهای الهی(د) تمام موارد*

10. آیت الله اراکی بر خواندن چه دعایی مداومت داشت؟

الف) دعای کمیل ب) دعای ندبه

ج) دعای فرج(د) دعای امین الله*

11. آیت الله اراکی در چه سنی مرجع شد و چند سال مرجع تقلید بود؟

(الف) 97 سالگی، پنج سال* ب) 87 سالگی و هفت سال

ج) 90 سالگی و نه سال د) هیچ کدام

12. آیت الله اراکی در چه سالی رحلت کرد؟

(الف) آذر 1373* ب) اسفند 1368

ج) آذر 1371د) بهمن 1372

پرسش های کارشناسی

پرسش های کارشناسی

1. چرا آیت الله اراکی علاقه داشت از محضر علمای مبارز بهره مند شود و با آنان مأنوس باشد؟

2. ارتباط های آیت الله اراکی با امام خمینی چگونه بود و ایشان درباره امام چه دیدگاهی داشت؟

3. شیوه تدریس آیت الله اراکی از دیدگاه علمی، تربیتی و شیوه بحث چگونه

ص: 230

بوده است؟

4. چه عواملی سبب شد آیت الله اراکی به حضور در صحنه های اجتماعی و پذیرش مسئولیت هایی چون مرجعیت و تدریس خارج فقه و اصول کمتر رغبت نشان دهد؟

5. ویژگی های آیت الله اراکی را برشمارید.

6. در آثار و نوشته های آیت الله اراکی چه ویژگی هایی دیده می شود؟

7. روابط آیت الله اراکی با مؤسس حوزه علمیه قم چگونه بود و این دو شخصیت درباره یکدیگر چگونه فکر می کردند؟

8. دیدگاه و موضع گیری های آیت الله اراکی درباره مسائل سیاسی عصر پهلوی چگونه بود؟

ص: 231

ص: 232

کتاب نامه

اشاره

کتاب نامه

زیر فصل ها

الف) کتاب ها

ب) مقالات

ج) سخنان و مصاحبه ها

د) نشریات و جراید

الف) کتاب ها

الف) کتاب ها

اراکی، محمدعلی، کتاب بیع، دفتر انتشارات اسلامی، 1364.

استادی، رضا، گروهی از دانشمندان شیعه، قم، مؤلف، چاپ اول، 1383.

____________ ، نوزده ستاره و یک ماه، قم، قدس، چاپ اول، 1382.

____________ ، یادنامه حضرت آیت الله العظمی اراکی، اراک، انجمن علمی فرهنگی و هنری استان مرکزی، چاپ اول، 1375.

اعظم واقفی، سید حسین، میراث فرهنگی نطنز، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1381.

آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، نقّحه و زاد فیه احمد المنزوی (ابن المؤلف)، تهران، اسلامیه، 1387 ق.

____________ ، محمدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر (طبقات اعلام الشیعه)، مشهد، دار المرتضی للنشر، چاپ سوم، 1404 ق.

امینی، علیرضا، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، 1381.

انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، با تعلیقات: آیت الله شبیری زنجانی، قم، دلیل ما، چاپ دوم، 1387.

ص: 233

____________ ، اختران فضیلت، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1388.

ایدرم، حسن، سید محمدتقی خوانساری بر چشمه ساران حضور، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373.

آیینه داران حقیقت (مصاحبه های مجله حوزه با عالمان و دانشوران حوزوی)، ج اول، تهیه و تدوین: هیئت تحریریه مجله حوزه، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1382.

بروجردی، مهدی، درد بی درمان، قم، بینا، بیتا.

بصیرت منش، حمید، علما و رژیم رضاخان، تهران، عروج، چاپ اول، 1376.

جواهر کلام، عبدالحسین، تربت پاکان قم، قم، انصاریان، چاپ اول، 1382.

حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، 1364.

حائری، مرتضی، سرّ دلبران، به کوشش: رضا استادی، قم، انصاری، 1377.

حسن زاده، صادق، طبیب دل ها، قم، انتشارات استاد احمد مطهری، چاپ اول، 1379.

حسینی، سید نعمت الله، مردان علم در میدان عمل، قم، مؤلف، چاپ اول، 1374.

خاتم معرفت (یادنامه حضرت آیت الله حاج سید خاتم یزدی)، تهیه و تنظیم: مؤسسه فرهنگ منهاج، قم، فرهنگ منهاج، چاپ اول، 1381.

خاطرات آیت الله حاج شیخ رضا استادی، تدوین: عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378.

خاطرات آیت الله شیخ مرتضی بنی فضل، تدوین: عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1386.

خاطرات آیت الله محمدعلی گرامی، تدوین: محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1381.

ص: 234

خاطرات آیت الله نور مفیدی، جلد اول، تدوین: غلامرضا خارکوهی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1385.

خبرگان ملت (شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری)، تهیه و تنظیم: دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، 1380.

خرازی، سید محسن، روزنه هایی از عالم غیب، قم، مسجد مقدس جمکران، 1383.

خوارزمی، اخطب، المناقب، نجف، مطبعه الحیدریه، 1385 ق.

دانش نامه قرآن پژوهان ایران، جلد اول، به کوشش: سعید بهمنی، تهیه: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1386.

دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، زیر نظر: محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، 1377.

دهگان، ابراهیم، تاریخ اراک، اراک، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا.

____________ ، دائرةالمعارف تشیع، زیر نظر: احمد صدر حاج سید جوادی، بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی، تهران، نشر شهید سعید محبی، چاپ پنجم، 1383.

____________ ، گزارش نامه یا فقه اللغه اسامی امکنه و کرج نامه یا تاریخ آستانه، اراک، بی نا، چاپ اول، 1342 ش.

دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران (جلد 3 و 4)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1377.

روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1361.

ریحان یزدی، سید علی رضا، آیینه دانشوران، با مقدمه و تعلیقات و اضافات: ناصر باقری بیدهندی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، چاپ اول، 1372.

ص: 235

ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب (گفته ها و ناگفته هایی از زندگی امام خمینی)، تهران، چاپ دوم و ویرایش دوم، 1381.

سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی به روایت جمعی از فضلا، مصاحبه و تنظیم: رضا شعرباف، تهران، پیام آزادی، چاپ دوم، 1366.

سعیدیان، عبدالحسین، سرزمین و مردم ایران، تهران، مؤلف، چاپ پنجم، 1372.

سلوک معنوی (گفتارها، مصاحبه ها و خاطره هایی از فقیه وارسته و عارف فرزانه حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدی، قم، پارسایان، 1377.

شبیری زنجانی، حاج سید موسی، جرعه ای از دریا (جلد اول)، قم، مؤسسه کتاب شناسی شیعه، چاپ اول، 1389.

شریف رازی، محمد، آثار الحجه یا تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم (از روی چاپ سال 1332 ش).

____________ ، گنجینه دانشمندان، تهران، اسلامیه، چاپ اول، 1354.

شکوری، ابوالفضل، سیره صالحان، قم، انتشارات شکوری، چاپ اول، 1374.

____________ ، فرهنگ رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ایران، قم، عالمه، 1377.

صدرایی خویی، علی، دیدار با ابرار، (جلد82 : آیت الله اراکی یک قرن وارستگی)، با همکاری: ابوالفضل حافظیان و به کوشش: پژوهشکده باقرالعلوم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1374.

عباس زاده، سعید، شیخ عبدالکریم حائری نگهبان بیدار، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373.

عراقی، آقا سیدنورالدین، القرآن و العقل، مقدمه و تصحیح: آیت الله شیخ محمدعلی اراکی، با تعلیقات و اصلاحات: موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، تهران، مؤسسه کوشان پور، ]بی تا[.

ص: 236

عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ]بی تا[.

فاطمی نیا، سید عبدالله، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، تدوین و تحقیق: محمدرضا رحمتی شهرضایی، قم، انتشارات کریمه اهل بیت علیه السلام ، چاپ دوم، 1383.

فیض، عباس، گنجینه آثار قم، قم، مهر، 1350.

کاظمینی، میرزا محمد و سید محمدکاظم مدرسی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، به کوشش: بنیاد فرهنگی پژوهشی ریحانة الرسول یزد، تهران، برگ رضوان، چاپ اول، 1384.

کاظمینی، میرزا محمد، دانشنامه مشاهیر یزد، یزد، بنیاد فرهنگی پژوهشی ریحانة الرسول، چاپ اول، 1382.

کریمی جهرمی، علی، آیت الله مؤسس، قم، دارالحکمة، چاپ اول، 1372.

کشوری، احمدرضا، فرزانگان خوانسار، قم، کنگره محقق خوانساری، چاپ اول، 1388.

کوثر (مجموعه سخنرانی های امام خمینی همراه با شرح وقایع انقلاب اسلامی) با تجدید نظر و اضافات، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373.

گروهی از نویسندگان، جغرافیای کامل ایران، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، چاپ اول، 1366.

لُسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه: محمود عرفان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1367.

مؤسس حوزه (یادنامه حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی)، به کوشش: سید محمدکاظم شمس و دیگران، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1383.

ص: 237

محتاط، محمدرضا، سیمای اراک (جامعه شناسی شهری)، تهران، نشر آگه، 1368.

محمدی اشتهاردی، محمد، خورشید حوزه های علمیه، قم، مؤسسه انتشاراتی امام عصر، 1379.

مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1372.

مدنی بجستانی، سید محمود، میرزای شیرازی احیاگر قدرت فتوا، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1371.

مرسلوند، حسن، زندگی نامه رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، 1369.

مرعشی نجفی، سید شهاب الدین، الاجازة الکبیرة او الطریق المحجّه لثمرة المهجه، به کوشش: محمد سمامی حائری، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1414 ق.

مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به کوشش و تصحیح: گای لسترنج، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، 1362.

مشکور، محمدجواد، تاریخ ایران زمین، تهران، اشراقی، 1363.

مقدس زاده، محمد، رجال قم، تهران، بی نا، 1335 ش.

میرمحمدی، حمیدرضا، اختران فروزان خوانسار، خوانسار، انتشارات ارمغان معلم، چاپ اول، 1378.

____________ ، ستارگان خوانسار، قم، نشر جمال، چاپ اول، 1382.

مینایی، ساغر، (گزارش و یادبود اولین شب شعر فیضیه)، به کوشش: محمود شاهرخی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372.

نعیمی، داوود، افتخارآفرینان استان مرکزی، قم، کومه، چاپ اول، 1385.

____________ ، آیات سرمد (زندگانی اولاد میر علی محمد جدّ اعلای سادات کرهرود)، اراک، مؤلف، چاپ اول، 1379.

____________ ، شمس الفقها، (یادواره آقا ضیاءالدین عراقی (اراکی))، اراک،

ص: 238

مؤلف با همکاری مرکز فرهنگی باقرالعلوم علیه السلام ، بی تا.

____________ ، نورالباقی (در تاریخ و کرامات آقا نورالدین عراقی)، اراک، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی، چاپ اول، 1373.

نورمحمدی، محمدجواد، شیخ مناجاتیان، قم، مهر خوبان، چاپ اول، 1382.

____________ ، ناگفته های عارفان، قم، آفتاب خوبان، چاپ اول، 1383.

هفتاد سال خاطره از آیت الله سید حسین بدلا، تدوین: مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378.

واعظ خیابانی، حاج میرزا علی، علمای معاصر، به کوشش و تکمیل: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چاپ اول، 1382.

وکیلی، محمدرضا، تاریخ عراق عجم، تهران، فرهنگ ایران زمین، 1332 ش.

ولاشجردی فراهانی، غلامعلی، نام های ماندگار (سیری در زندگانی مشاهیر استان مرکزی)، اراک، انتشارات پیام دیگر، چاپ دوم، 1382.

یاقوت حموی رومی بغدادی، شهاب الدین ابی عبدالله، معجم البلدان، بیروت دار احیاء التراث العربی، 1399ه .ق / 1979 م.

ب) مقالات

ب) مقالات

«تقلید مقلدین پس از رحلت امام خمینی»، مجله پاسدار اسلام، تیر 1368، ش 91.

«جلوه هایی از حیات آیت الله العظمی اراکی»، مجله پیام حوزه، سال اول، پاییز 1373، ش 3.

«در سوگ حضرت آیت الله العظمی اراکی»، ناصرالدین انصاری، مجله آینه پژوهش، سال 5، آذر و دی 1378، ش 28.

«در سوگ مهر»، مجله بصائر، آذر و دی 1374، ش 14 و 15.

«روحانی کیست»، شهید آیت الله دکتر سید محمدحسینی بهشتی، مجله حوزه،

ص: 239

سال اول، اردیبهشت 1363، ش 4.

«شیخ الفقها و المجتهدین آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی»، مجله مسجد، سال سوم، ش17، آذر و دی 1373.

«عالمان اسوه در نگاه امام خمینی»، مجله حوزه، سال نهم، فروردین و اردیبهشت 1371، ش 49.

«فقیه پارسا و ذخیره گرانبها»، روزنامه جمهوری اسلامی، 7/9/1381، ش6790.

«معرفی کتاب القرآن و العقل»، مجله حوزه، فروردین 1364، ش 9.

«نجوم امت(3) آیت الله سید محمدتقی خوانساری»، مجله نور علم، مهر 1363، ش 6.

«یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراکی»، روزنامه جمهوری اسلامی، 15/11/1369، ش3387.

آقا نورالدین عراقی فروغ شریعت، غلامرضا گلی زواره، گلشن ابرار، ج 3، قم، نشر معروف، چاپ اول، 1382.

سید محمدجواد مهری، «پاسداران اسلام (حاج شیخ عبدالکریم حائری بنیان گذار حوزه علمیه قم)»، مجله پاسدار اسلام، مرداد 1362، ش 6.

ج) سخنان و مصاحبه ها

ج) سخنان و مصاحبه ها

«گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با مردم اراک»، روزنامه اطلاعات، 25/8/1379، ش22060.

«مصاحبه با آیت الله العظمی اراکی»، مجله پاسدار اسلام، 17/9/1363، ش125 و 10/10/1363، ش 126.

«گفت وگو با آیت الله مصلحی اراکی»، روزنامه رسالت، 10/9/1373، ش2578.

ص: 240

«مصاحبه با استاد آیت الله اراکی»، مجله حوزه، دی 1364، ش 12.

«مصاحبه با آیت الله مصلحی»، روزنامه کیهان، 10/9/1374.

«گفت وگو با حضرت آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی، حماسه فتوا، ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت یکصدمین سالگرد رحلت میرزای شیرازی، 7/12/1370.

آرشیو خاطرات بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، پرونده حضرت آیت الله شیخ محمدعلی اراکی، بخش مصاحبه.

«مصاحبه با استاد حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی»، مجله حوزه، تیر 1365، ش 15.

«مصاحبه با حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی»، مجله کیهان فرهنگی، سال دوم، آذر 1364، ش 9.

لوح فشرده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان مرکزی درباره ویژگی های تاریخی، فرهنگی و زیستی اراک، ویرایش سال 1389.

د) نشریات و جراید

د) نشریات و جراید

فصلنامه تحقیقات فرهنگی هنری استان مرکزی (راه دانش)، بهار و تابستان 1377، ش 7.

آن موج آرام (ویژه هشتمین سالگرد رحلت امام خمینی)، خرداد 1376 ش.

حضور، یادمان بزرگداشت چهارمین سالگرد رحلت امام عارفان، خرداد 1372.

فصلنامه حضور، تابستان 1371، ش 5 و 6.

مجله پیام حوزه، سال اول، تابستان 1373، ش 2.

آینه پژوهش، خرداد و تیر 1376، ش 44.

نشریه کیهان هوایی، 14/4/1368، ش 835.

ص: 241

مجله نور علم، اسفند 1374، ش 54.

مجله حوزه، سال نهم، فروردین و اردیبهشت 1371، ش 49.

روزنامه رسالت، 10/9/1373، ش 2577.

روزنامه جمهوری اسلامی، 22/3/1368، ش2906 و 23/3/1368، ش 2907.

روزنامه کیهان، 15/7/1369، ش14016.

ویژه نامه رحلت حضرت آیت الله العظمی اراکی، روزنامه کیهان، 9/9/1373.

مجموعه حکمت (مجله)، سال اول، ش12.

روزنامه ابرار، دوره دوم، 23 خرداد 1368، ش173.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109