سرشناسه:جلالی طلب، محمدعلی، 1354 -
عنوان و نام پدیدآور:اعتکاف/ محمدعلی جلالی طلب.
مشخصات نشر:قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، 1392.
مشخصات ظاهری:423ص.؛ 14/5×21/5س م.
شابک:978-600-7120-02-6
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
موضوع:اعتکاف
رده بندی کنگره:BP188/2/ج8الف6 1392
رده بندی دیویی:297/354
شماره کتابشناسی ملی: 3241601
ص: 1
اعتکاف
مؤلف: محمدعلی جلالی طلب
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
نوبت چاپ: اول/ تابستان 1392
شابک: 978- 600-7120-02-6
شمارگان: هزار نسخه
قیمت: 10000 تومان
تمامی حقوق© محفوظ است.
* قم: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، مرکز تخصصی مهدویت/ خیابان شهدا/ کوچه آمار (22)/ بن بست شهید علیان/ ص.پ: 119- 37135/ همراه: 09109678911/ تلفن: 37749565 و 37737801 (داخلی 117و116)/37841130 (فروش)/ 37841131 (مدیریت)/ فاکس:37737160 و 37744273
* تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4/ تلفن: 88959049/ فاکس: 88981389/ ص.پ:355-15655
www.mahdi313.com
با قدردانی و تشکر از همکارانی که در تولید این اثر نقش داشته اند:
اعضای محترم شورای کتاب حجج اسلام مجتبی کلباسی، محمدصابر جعفری، مهدی یوسفیان، محمدرضا فؤادیان و آقایان احمد مسعودیان (مدیر داخلی)، عبدا… شریفی (مدیر فروش)، مرتضی دانش طلب (مدیر مالی)، عباس فریدی (طراح جلد و صفحه آرا) و کلیه کسانی که ما را یاری نمودند.
مدیر مسئول انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
حسین احمدی
09278-4
راهنما
مقدمه
فصل اول-تعریف اعتکاف
1-مفهوم لغوی اعتکاف
2-مفهوم اصطلاحی اعتکاف
3-مفهوم اعتکاف از دیدگاه علما
3-اعتکاف در قرآن
4-اعتکاف در معنای لغوی در متون ادب فارسی
فصل دوم-اعتکاف در سیره انبیاء و اولیاء الله قبل از اسلام
1-حضرت ابراهیم علیه السلام
2-حضرت سلیمان علیه السلام
3-حضرت موسی علیه السلام
4-حضرت الیاس علیه السلام
5-حضرت زکریا علیهما السلام
6-حضرت مریم علیها السلام
6-1-رهبانیّت
6-2-تفاوت رهبانیّت و اعتکاف
1)اعتکاف خاستگاه شرعی دارد نه سلیقه ای
2)اعتکاف متفاوت با تحریم طیّبات
3)اعتکاف متفاوت با انزوا
4)اعتکاف و جایگاه محوری مسجد
5)اعتکاف، عمل پسندیده امّا موقّت
6-3-مفاسد رهبانیت از دیدگاه آیت ا... مکارم شیرازی
7-دوران جاهلیت و قبل از بعثت
فصل سوم-اعتکاف در سیره معصومین و بزرگان اسلام و ایران معاصر
1-سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام
ص:2
1-1-حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
1-1-1-روایاتی از اهل سنت
1-2-امیرالمومنین علی علیه السلام
1-3-امام حسن علیه السلام
1-4-امام حسین علیه السلام
1-5-امام سجاد علیه السلام
1-6-امام صادق علیه السلام
1-7-امام کاظم علیه السلام
1-8-امام رضا علیه السلام
2-سیره عارفان و عالمان
2-1-سیّد بن طاووس رحمة الله
2-2-مقدّس اردبیلی رحمة الله
2-3-شیخ بهایی رحمة الله
2-4-شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی رحمة الله
2-5-ملّا حسینقلی همدانی رحمة الله
2-6-آیت الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی رحمة الله
2-7-حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رحمة الله
2-8-آیت ا... سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله
2-9-آیت الله سید علی قاضی طباطبائی رحمة الله
2-10-آیت الله شیخ علی قمی رحمة الله
2-11-کاشف الغطا رحمة الله
2-12-آیت الله ناصری
2-13-علمای تاثیرگذار در ترویج اعتکاف در ایران معاصر
2-14-آیت الله العظمی خامنه ای
2-15-آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
2-16-آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
2-17-آیت الله العظمی مکارم شیرازی
2-18-آیت الله العظمی جوادی آملی
ص: 3
فصل چهارم:آداب،احکام و شرایط اعتکاف
وجوب به جا آوردن اعتکاف
1)نذر، عهد، و قسم
2)شرط ضمن عقد
3)اجاره
4)سومین روز اعتکاف
اقسام اعتکاف
1-اقسام اعتکاف از لحاظ مستحب و واجب بودن
1-1-واجب معیّن
1-2-واجب غیر معیّن(موسّع)
1-3-مستحّب
2-اقسام اعتکاف از لحاظ اصالتی و نیابتی بودن
2-1-اصالتاً(برای خود)
2-2-نیابتاً
2-2-1-به نیابت از مردگان
2-2-2-به نیابت از زندگان
شرایط صحّت اعتکاف
1-ایمان
2-عقل
2-1-اعتکاف کودک ممیّز
3-نیّت و قصد قربت
3-1-قصد قربت
3-2-قصد وجه
3-3-وقت نیّت
3-4-ماندن در مسجد
3-5-شرط رجوع یا عدول
3-5-1-صیغه نذر یا نیت اعتکاف مشروط(دارای شرط رجوع)
3-6-عدول از نیّت اعتکاف
ص:4
1)عدول از اعتکافی به اعتکاف دیگر
2)عدول از نیابت شخصی به نیابت شخص دیگر
3)عدول از اعتکاف اصالتی به اعتکاف نیابتی
4-روزه
4-1-مبطلات روزه
1)افطار اجباری در اعتکاف
2)مصادف شدن اعتکاف با عید فطر یا قربان
4-2-چه روزه ای را میتوان در اعتکاف گرفت؟
1)روزه استیجاری در اعتکاف
2)روزه قضا در اعتکاف
3)روزه مستحبی در اعتکاف، در صورت داشتن روزه واجب
4-3-اعتکاف بیمار
4-4-روزه در سفر
4-5-نذر روزه در سفر
4-6-نذر روزه و اعتکاف در حین سفر
4-7-روزه قضا در سفر
4-8-اعتکاف در سفر
4-8-1-احکام اعتکاف در مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص)
5-مدّت اعتکاف
5-1-اعتکاف ناپیوسته
5-2-شروع اعتکاف پس از طلوع فجر
5-3-محدوده روز در اعتکاف
5-4-اضافه نمودن بخشی از روز، به اعتکاف
5-5-اعتکاف به صورت تلفیقی
5-6-اعتکاف یک ماهه
6-حضور در مسجد جامع
6-1-تعدد مساجد جامع
6-2-غیر عادل بودن امام جماعت مسجد جامع
ص:5
6-3-اعتکاف در غیر مسجد جامع
6-4-اعتکاف در غیر مسجد
6-5- تعریف مسجد جامع
1)مساجد جامع متروک
2)اعتکاف در مسجد جمکران
3)تشخیص عدم داشتن شرایط مسجد، پس از اعتکاف
4)احراز جامعیت مسجد
6-6-اعتکاف در دو مسجد
6-7-اعتکاف در محل یا فرش غصبی
6-8-اعتکاف در مکان معینی از مسجد
6-9-محدوده مسجد
7-اجازه از صاحب اجازه
7-1-اجازه والدین
7-2-اجازه زن از شوهر
7-3-اجازه صاحب کار
8-پیوستگی توقف
8-1-موارد مجاز خروج معتکف از مسجد
1)اداء شهادت و گواهی دادن در دادگاه
2)عیادت مریض
3)تشییع جنازه
4)انجام سایرکارهای ضروری یاشرعی که مصلحتی درآن نهفته باشد
5)بدرقه و استقبال مسافر
8-2-حکم خروج معتکف جهت :
1) شرکت در نمازجمعه بعنوان امام یا ماموم
2) شرکت در نمازجماعت به عنوان امام یا ماموم(غیر مسجدالحرام)
3) رفتن سر کلاس
4) رفتن محل کار
5) برای وضو و غسل مستحّبی و مسواک زدن
ص: 6
6) تلفن زدن به خانواده در موارد غیر ضروری و امور متعارف
7) دیدار با خانواده در بیرون و در حیاط مسجد
8) استحمام درسرویس بهداشتی مسجدخارج ازمسجد
9) برای شستن دندانها و دستها
10)جهت وضوی مستحّبی،شستن ظرف یادست ومسواک زدن درمسجد
11) زیارت حضرت رضا و معصومه علیهما السلام جهت معتکف نزدیک حرم
12) صرف غذا در سالن غذاخوری محوطه مسجد
13) خرید نیازمندیهای سایر معتکفین مثل افطاری و سحری
14) خرید و فروش
15)شرکت درمراسم و راهپیمائی های مهّم مانند روز قدس، 22بهمن
16)آوردن غذا و وسایل و شستن لباس و ظروف
17)ازاله خون از بدن
18)گرفتن وضوی واجب
19)متفرقه
8-3-ملاک ضرورت و میزان خروج مجاز از مسجد
8-4-مواردی که واجب است، معتکف ازمسجد خارج شود
8-4-1-انجام غسل واجب مانند جنابت
8-4-1-1-محل انجام غسل واجب
1)اگر غسل کردن در مسجد مانع داشته باشد
2) اگر غسل کردن در مسجد مانع نداشته باشد
8-4-2-پرداخت بدهی
8-4-3-انجام کار واجب دیگری که لازم باشد از مسجد خارج شود
8-5-خارج نشدن از مسجد در صورت وجوب خروج
8-6-اموری که معتکف در بیرون از مسجد باید رعایت کند
8-7-طولانی شدن خروج از مسجد در موارد مجاز
محرّمات اعتکاف
1-لذّت های جنسی
2-بوئیدن عطر و هر بوی خوش و گیاه معطر
ص:7
2-1-بوییدن بوی خوش توسط فرد فاقد حس بویایی
2-2-استفاده از مواد بهداشتی، آرایشی و خوراکی های معطر
2-3-استعمال عطر جهت نماز و مسجد
2-4-بطلان اعتکاف در صورت بوییدن بوی خوش
3-مجادله و مناقشه
4-مبطلات روزه
5-خرید و فروش
5-1-موارد مجاز خرید و فروش در اعتکاف
5-2-گرفتن و دادن قرض در اعتکاف
5-3-عقود دیگر در اعتکاف
حکم محرّمات اعتکاف
1-لذّتهای جنسی
2-مبطلات روزه
3-معامله
4-شمّ طیب
5-مجادله
حکم محرّمات اعتکاف در صورت انجام سهوی یا از روی جهل مبطلات اعتکاف
1-از بین رفتن صحّت اعتکاف
2-محرمّات اعتکاف
قطع اعتکاف
1)واجب معین 122
2)واجب موسع
3)مستحب
تکلیف معتکف پس از قطع یا باطل شدن اعتکاف
قطع روزه
قضای اعتکاف
1)زمان ادای قضای اعتکاف
2)قضای اعتکاف معتکف فوت شده
ص:8
نذر اعتکاف
1)چگونگی خواندن صیغه نذر اعتکاف
2)عدم وفا به نذر اعتکاف
3)نذر اعتکاف در شهر خاص
4)انجام اعتکاف نذری در ماه رمضان
5)نذر اعتکاف جهت حاجات
احکام خاصّ بانوان
1)خوردن قرص ضدبارداری جهت شرکت در اعتکاف
2)آرایش نمودن
3)طلاق
4)وظیفه حائض در اعتکاف
برخی اعمال مباح در اعتکاف
برخی مستحبات و مکروهات اعتکاف
متفرقه
1)جنب شدن قبل از اعتکاف
2)تعریف عرف
3)برخی احکام اعمال امّ داود
فصل پنجم: زمان، اعمال، آداب و ادعیه اعتکاف
زمان اعتکاف
فضیلت ماه رجب
اعمال مشترک ماه رجب
1-غسل
2-نماز
2-1-شصت رکعت نماز
2-2-ده رکعت نماز
2-3-دو رکعت نماز
2-4-نماز حضرت سلمان
2-5-چهار رکت نماز
ص:9
2-6-سی رکعت نماز
2-7-نماز شب
2-8-نماز جعفر طیّار
3-روزه
4-دعا
4-1-دعایی است از امام سجّاد علیه السلام
4-2-دعاهایی از امام صادق علیه السلام
4-3-دعاهایی از امام زمان
5-استغفار
6-تهلیل
7-خواندن سوره توحید
8-خواندن زیارت امام حسین علیه السلام
فضیلت و اعمال اختصاصی ایام البیض ماه رجب
1-اعمال اختصاصی شب سیزدهم
2-اعمال اختصاصی روز سیزدهم
3-اعمال اختصاصی شب چهاردم
4-فضیلت و اعمال اختصاصی شب پانزدهم
5-فضیلت و اعمال اختصاصی روز پانزدهم
6-اعمال ام داود (دعای استفتاح)
6-1-ام داود کیست؟
6-2-تعلیم دعا به امّ داود توسط امام صادق علیه السلام
6-3-مراحل اعمال امّ داود
فضیلت ماه مبارک رمضان
1-اعتکاف در ماه رمضان
فصل ششم-مسجد و اعتکاف
کلیات و تعریف مفاهیم مسجد
1-تعریف لغوی مسجد
2-تعریف اصطلاحی و عرفی مسجد
ص:10
3-تعریف مصطلح شرعی مسجد
تاریخچه ساخت مسجد
آیات قرآن در خصوص مسجد
مسجد در کلام معصومین علیهم السلام
1-مسجد در کلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
2-مسجد در کلام حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
3-مسجد در کلام امام حسین علیه السلام
4-مسجد در کلام امام باقر علیه السلام
5-مسجد در کلام امام صادق علیه السلام
6-مسجد در کلام امام موسی کاظم علیه السلام
7-مسجد در کلام امام رضا علیه السلام
توصیه هائی در خصوص مسجد و اعتکاف
1-رعایت آداب و اعمال حضور در مسجد در آیات و روایات
1-1-آیات قرآن کریم
1-2-روایاتی از معصومین
1-2-1-توصیه هایی مربوط به ورود و خروج به مسجد
1-2-2-برخی اعمال توصیه شده در مسجد
فصل هفتم-برخی مناسبتهای ایام البیض ماه رجب
وقایع روز سیزدهم
1-ولادت امیرالمومنین علیه السلام
1-1-جریان تولد حضرت علی علیه السلام در کعبه معظّمه
1-2-برخی منزلت های امیرالمومنین علیه السلام در قرآن
1-2-1-آیه لیله المبیت (بقره: 207)
1-2-2-آیه ولایت (مائده: 55)
1-2-3-آیه سقایه الحاج(توبه: 19-22)
1-3-برخی منزلتهای امیرالمومنین علیه السلام در روایات
2-ولادت امام علی النقی علیه السلام
3-شهادت شیخ فضل الله نوری رحمة الله
ص:11
وقایع روز پانزدهم
1-وفات حضرت زینب علیها السلام
1-1-فضائل حضرت زینب علیها السلام
1)علم
2)حلم و صبر وصف ناشدنی
3)شجاعت
4)فصاحت و بلاغت
2-شهادت حضرت امام صادق علیه السلام
3-تغییر قبله
4-ازدواج حضرت علی با حضرت فاطمه علیهما السلام
فصل هشتم-توصیه هایی به معتکفین
مراقبتهای قبل از اعتکاف
1-آمادگی درونی و بیرونی معتکف
1-1-گرفتن حلالیّت از اطرافیان و رفع کدورتها
1-2-اداء حقوق مالی و دینی
2-داشتن حضور قلب
3-آگاهی کامل از احکام اعتکاف و مطالعه دقیق آنها
4-تنظیم برنامه
5-گذاشتن شرط رجوع
6-آماده کردن وسائل مورد نیاز در اعتکاف
7-هدیه کردن ثواب اعتکاف
8-گذراندن مرحله اوّل سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الخلق الی الحق)
8-1-منزل بیداری(یقظه یا توجّه)
8-2-منزل توبه
8-2-1-چگونگی توبه
8-3-منزل تقوا
8-4-منزل تخلیه
8-5-منزل تحلیه
ص:12
8-6-منزل تجلیه
مراقبتهای هنگام اعتکاف
1-تنظیم برنامه روزانه
2-اخلاص در انجام عبادات
3-حضور قلب در اعتکاف
4-نظارت و مراقبت
5-رعایت حرمت و احکام مسجد
6-تلاش در دستیابی به هدف نهایی اعتکاف(وصول کمال)
7-به جا آوردن نماز در وقت فضیلت
8-محاسبه نفس
9-تفکّر و اندیشه
9-1-محورهای اصلی تفکر
9-2-برخی از موارد تفکر و نتایج آن
10-ترک گناه و توبه از آن
11-انجام عاشقانه عبادات مستحبی
12-اقامه نماز جماعت و نمازهای مستحبی
12-1-نماز جعفر طیّار
13-اقامه نماز شب
13-1-آثار نماز شب
1)برخی آثار دنیوی نماز شب
2)برخی آثار معنوی نماز شب
3)برخی آثار پس از مرگِ نماز شب
13-2-کیفیّت نماز شب
13-3-وقت نماز شب
13-4-برخی روشهای بیدار شدن برای نماز شب
14-انجام تعقیبات بعد از نماز
15-قرائت قرآن کریم
16-دائم الوضو بودن
ص:13
17-گنجاندن برنامه های آموزشی، مطالعه و جلسات علمی
18-رعایت حال دیگر معتکفین
19-احسان و همکاری در اعتکاف
20-صرف افطار و سحری به صورت دسته جمعی
21-چگونگی اطلاع از اخبار جامعه
22-سادگی در انتخاب نوع غذا
23-انجام نرمش صبحگاهی
24-تمرین حضور در مسجد
25-رعایت پاکی
26-توصیه های بهداشتی ویژه معتکفین
27-رعایت اصول تغذیه در اعتکاف
28-پرهیز از امور دنیوی
29-پرهیز از زیاده روی در شوخی
30-عدم انجام کارهای لغو
31-پرهیز از زیاده روی در خواب
32-حتی الامکان استفاده نکردن از تلفن همراه
33-خاطره نویسی
34-مطالعه شرح حال بزرگان معنوی
35-انس با خوبان و مشورت با علما در این فرصت مناسب
36-تصمیم گیری برای مسائل کلان زندگی
37-شکرگذاری به درگاه خداوند
38-شناخت آسیب شناسی اعتکاف
39-رعایت آداب اعتکاف مهدوی و معتکفین منتظر
40-گذراندن مرحله دوّم سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الحق الی الحق) 40-1-صُمت و دوری از پرگویی و کلام لغو
40-2-جوع
40-3-سحرخیزی
40-4-عُزلت
ص:14
40-5-ذکر و تسبیح
1)مرتبه اوّل: ذکر لفظی
2)مرتبه دوّم: ذکر قلبی
3)مرتبه سوّم: ذکر عملی
40-6-دعا
40-6-1-از خدا چه بخواهیم؟
مراقبتهای بعد از اعتکاف
1-ارزشیابی و جمع بندی
2-آوردن یادگاری و سوغاتی
3-شکرگذاری
4-حفظ انس خود با مسجد
5-حفظ دوستان
6-گذراندن مرحله سوّم سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الحق الی الخلق)
6-1-حفظ آثار و دستاوردهای معنوی
6-2-خدمت به خلق
6-3-تبلیغ عملی و گسترش فرهنگ اعتکاف
6-4-دیگرسازی، بعد از خودسازی
فصل نهم-توصیه هائی به متولیان اعتکاف
1-آموزه های بهداشتی
2-آموزه های فرهنگی و مدیریتی
3-گسترش فرهنگ اعتکاف
4-شناخت برخی آسیب های وارده بر عملکرد متولیان اعتکاف
4-1-تبدیل اعتکاف به مراسمی مشابه سمینار
4-2-عدم حضور بزرگان و مسئولین در اعتکاف
4-3-آمار معتکفین
فصل دهم-فلسفه و آثار اعتکاف
1-برخی از آثار فردی اعتکاف
1-1-گریز از غفلت و روزمره گی
ص:15
1-2-تمرین عملگرایی
1-3-تمرین انقطاع از غیر
1-4-ایجاد آرامش روانی در معتکف
1-5-پیشگیری از بدی ها و دوری از آتش جهنم
1-6-زمینه ساز اخلاص و انس با خدا
1-7-زمینه ساز توجه قلبی به خدا
1-8-زمینه ساز خودشناسی و دستیابی به توانایی و کمال
1-9-زمینه ساز پاکی و عاقبت نیکو
1-10-زمینه ساز توبه و بخشش گناهان
1-11-زمینه ساز استقامت در عبادت و تفکّر
1-12-فراهم نمودن زمینه برای تامّل و تفکّر در درون
1-13-رسیدن به آثار خلوتگزینی و پرهیز از اجتماع زدگی
1-14-تقویت اراده
1-15-تحوّل درونی و فرصتی برای خدایی شدن
1-16-رهایی از تعلقات مادّی
1-17-تنظیم کننده حقوق اجتماعی معتکف
1-18-انس با خوبان و یافتن دوستانی اهل معنا
1-19-بهره گیری از اندیشه ها و تجربیات معنوی و اخلاقی بزرگان
1-20-تضعیف مادّی گرایی و تعلقات مادی
1-21-دستیابی به گنجینه هایی از رحمت خاصّ خدا
1-22-توفیق تلاوت بیشتر قرآن و بهره مندی از برکات آن
1-23-ذکر و یاد خدا و چشیدن شیرینی آن
1-24-جلب محبّت خدا و تحصیل بهشت الهی و تقرب به او
1-25-انس با معنویات
1-26-دوری از غفلت
1-27-افزایش تواضع و فروتنی
1-28-تجمیع ثواب اعمال عبادی و دریافت پاداش بسیار
1-29-میهمان شدن بر خدا درخانه اش
ص:16
1-30-برآورده شدن حاجت ها و دریافت پاداش بی پایان
1-31-بهره گیری از آثار نماز
1-32-بهره گیری از آثار روزه
2-برخی آثار اجتماعی اعتکاف
2-1-نوسازی معنوی جامعه و مقاوم سازی اندیشه فرهنگی
2-2-کاهش جرم و فساد
2-3-درمان ناهنجاری ها و لغزش های فردی و اجتماعی
2-4-تاثیر اعتکاف در کاهش بلایای عمومی
2-5-مقابله با تهاجم فرهنگی و دفاع از ارزشها
2-6-دعوت به خوبی ها
2-7-سنتی نیکو برای جامعه
فصل یازدهم-عبادات همسان اعتکاف از جنبه ثواب
1-حل مشکلات و برآورده کردن حاجات دیگران
2-همنشینی با علما
3-زیارت سیدالشهدا
فصل دوازدهم-اعتکاف پرتوی از حجّ و ماه مبارک رمضان
1-مقایسه اعتکاف با حجّ و ماه مبارک رمضان
1-1-از جنبه محرّمات
1-2-مهمان خدا بودن
1-3-از جنبه هدف
1-4-از جنبه ثواب
1-5-از جنبه خودسازی
1-6-از جنبه جامعیت
2-جملات ادبی
فصل سیزدهم-اعتکاف در آینه شعر و نثر
1-اعتکاف در آینه شعر
2-اعتکاف در آینه نثر
2-1-نجوای اعتکاف
ص:17
2-2-جملات ادبی
3-3-قطعه های ادبی
3-3-1-مهمانی
3-3-2-راهی برای انس با خدا
3-3-3-پایان اعتکاف
3-4-خاطرات
3-4-1- خاطره ای از آیت الله نجم الدین طبسی
3-4-2-سقف آبی مسجد
3-4-3-غریبه آشن
3-4-4-اعتکاف در غربت
3-4-5-چرا اعتکاف؟
3-4-6- دنیایی از نور و صفا
لغتنامه
منابع
چکیده
سیر مطالعاتی کتاب براساس فرصت زمانی مطالعه
ص:1
1-معنی کلماتی که ذیل آن خط کشیده شده، در لغت نامه آمده است.
2-در پایان کتاب، چکیده ای آورده شده است که توصیه ﻣﻲشود در صورت کمبود وقت، حتماً مطالعه شود.
3-لوح فشرده این کتاب در اختیار خوانندگان عزیز قرار ﻣﻲگیردتا در زمینه فعالیّتهای پژوهشی، انشاءاللهبتواند راه گشا باشد.
4-چاپ و تکثیر مطالب، با ذکر منبع بدون اشکال است.
5-کلیه مطالبی که راجع به احکام اعتکاف از آیات عظام امام خمینی، بهجت، تبریزی، خامنه ای، سیستانی، صافی، فاضل، مکارم و نوری همدانی در دسترس بوده است، در این مجموعه گردآوری شده است.
6-متن اصلی این کتاب، براساس نظرات حضرت امام خمینی است و در هر موردی که نظر یکی از مراجع با نظر ایشان مغایر باشد، روی همان مورد شماره ای قرار گرفته و در پاورقی طبق همان شماره، عبارتِ مغایر، ذکر شده است.
7-در این کتاب به ناچار نام مراجع به اختصار، ذکر گردیده است؛ لذا از ارواح مقدّسۀ مراجع گذشته رضوان اللّه علیهم و ساحت مقدّس مراجع حاضر أدام اللّه ظلّهم عذرخواهی می شود.
8-غالباًاز ویرایش فتاوا و نقل به معنی آنها،خودداری شده است مگر در بعضی موارد که مضرّ به معنی نبوده است.
ص:2
اعتکاف، دارویی شفابخش
ما در قرنی زندگی ﻣﻲکنیم که عصر شکوفایی علم و صنعت، عصر رایانه و... نامیده شده؛ امّا برخلاف همه پیشرفت ها، بشر مضطرب و سرگردان است، حتّی مسلمانان نیز آرامش را در غیر آنچه خدا قرار داده، ﻣﻲجویند. مردم به دنبال دارویی شفابخش هستند که بتوانند ازاضطراب نجات یابند. آرامش را تنها در دستورات الهی و سنّت های معصومین باید جُست.
هرچند در بین مسلمانان افرادی، عرفان دینی را با ریاضت های هندی و
توصیه های روح شناسی اروپایی، آمیخته اند و معجونی مسموم درست کرده و به خورد جوانان مضطرب ﻣﻲدهند. این خود، دردی است که به دردهای اجتماع ما اضافه شده و آنان را از خدا و دیندور کرده است. چرا به جای روی آوردن به این مسایل، گمشده خود را در قرآن و مسیر اهل بیت علیهم السلام ﻧﻤﻲجوییم؟
چند عبادت داریم که خود جامع عبادات هستند. معتکف، توفیق انجام چندین عمل صالح را توأماً دارد. اینراه، راه میانبُر در رسیدن به خداست.
از سنّت های اسلامی که پس از پیروزی انقلاب احیا گردید، اعتکاف است. اعتکاف از سنّت های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه و بسیاری از پیامبران پیش از اسلام بوده است که دارای اهمیّتو آثار فردی - اجتماعی بسیاری است.
برخی گمان ﻣﻲکنند که اعتکاف، گوشه گیری از اجتماع و نوعی انزوا و فرار ازمسئولیت های اجتماعی است و معتکف وارد عالم بیخیالی درمورد اطرافش ﻣﻲشود. در صورتی که اسلام سکونت طولانی درعبادتگاه ها و دوری ازجوامع را نفی، و مسلمانان را به شرکت درفعالیّت های اجتماعی تشویق کرده
ص: 3
است. اعتکاف، سنّت همان پیامبرانی است که طلایه دار
مسئولیت های اجتماعی بودند.
در اعتکاف ﻣﻲتوان خدایی بودن در همه کارها را تمرین کرد و فرصت مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم مادیّات گم شده، وجودش را باز یابد و دل از غیر خدا رها کند و روح بندگی را درخود زنده کند.
اعتکاف یک ضرورت است زیرا هر مسلمان باید حداقل در هر سال یک نوبت، محیطی را فراهم نماید تا درآن به فکر و محاسبه اعمال خود بپردازد.
اشتغال انسان به کار و زندگی، گاه موجب غفلت و سبب فراموشی توجّه به خودسازی ﻣﻲشود. کسانی که پُرمشغله هستند و غرق دنیای اقتصاد و سیاست و غیره هستند، باید گاهی از کار، زندگی و دلبستگی های مادّی، فاصله بگیرند و تنظیم فکر و عمل، با معیارهای الهی را تمرین کنند.
آنها که مسؤولیتهای بزرگتری دارند، بیش ازدیگران، به اعتکاف و خودسازی نیاز دارند؛ لذا ﻣﻲبینیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از هجرت، همه ساله معتکف ﻣﻲشود و به همه رجل سیاسی-اجتماعی درس معنویت گرایی ﻣﻲدهد.
در ایران سالیانه صدها هزار نفر در مساجد معتکف میشوند و لازم است جهت مسائل مختلف اعتکاف، کتب و جزوات لازم در اختیار متولیان امر اعتکاف و معتکفین قرار گیرد. هرچند خوشبختانه ده ها کتب در این زمینه چاپ شده است لکن هیچکدام جامعیت لازم را نداشته است. لذا حقیر را بر آن داشت، تا به گردآوری این مجموعه اقدام نمایم.
لازم میدانم از مراجع تقلید آیات عظام خامنه ای، جوادی آملی، سیستانی، صافی، مظاهری، مکارم و نوری همدانی و دفاتر آیات عظام امام خمینی، بهجت، تبریزی،فاضل لنکرانی تقدیر به عمل آید.
ص:4
اقبال به چیزی، به صورتی که چهره از آن برنگردد. اقبال به چیزی به طوری که از آن منصرف نشد.(1)
رویارویی و زندانی کردن، اقبال به چیزی به طوری که از آن منصرف نشد.(2)
اقبال به چیزی، به صورتی که مواظبت ﻣﻲشود تا چهره از آن برنگردد. ماندگار شدن بر چیزی یا مکانی و پایبند شدن به آن مکان. حبس شدن و ماندن در اطراف چیزی و دور زدن حول آن.(3)
روی آوردن بر چیزی و ثبات بر آن به صورت بزرگداشت و تعظیم.(4)
نگه داشتن خود از کارهای عادی روزمره.(5)
دور زدن حول چیزی، زندانی کردن، نگه داشتن و توقف کردن.(6)
اقبال به چیزی، به صورتی که چهره از آن برنگردد. ماندن اطراف چیزی.(7)
بازداشتن از چیزی، بند نمودن کسی برکاری، دور چیزی را گرفتن، کناره گیری از مردم، منزوی شدن، مشغول کاری شدن، سرگرم شدن، خود را بند کردن و بازداشتن و گوشه نشین شدن، مقیم شدن در جایی، اقبال و روی
ص: 5
آوردن، ملازمت نمودن به چیزی برسبیل تعظیم، ملازم مکانی شدن، اقامت در مسجد، محبوس کردن.(1)
ماندن در جایی و گوشه گیری نمودن.(2)
اقبال به چیزی و پایبند بودن بر آن، همراه با احترام به آن.(3)
اقامت و ملازمت جایی، حبس و وقف خود در مکانی، در مسجد مقیم شدن برای عبادت و بازداشتن خود را از خروج به غیر ضرورت از مسجد، اقامت داشتن و احتباس، مصدر باب افتعال از عکف، پیوستگی بر چیزی داشتن و حبس کردن، درنگ کردن و ادامه دادن. پیوستگی کردن بر چیزی (زمخشری). انتظار چیزی کشیدن، خود را بازداشتن، گوشه نشین شدن (منتهی الارب، ناظم الاطبا). باز ایستادن از چیزی، گوشه نشینی در مسجد (غیاث اللغات).(4)
اقامت سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد عبادت یا قربت با شرایط مخصوص.(5)
امام خمینی رحمة الله: ماندن در مسجد و درنگ در آن به قصد اینکه با آن، بندگی خدا نماید و نیّت عبادت دیگری غیر از ماندن در مسجد لازم نیست به آن ضمیمه شود، اگرچه احتیاط مستحّب است.(6)
ص: 6
آیت الله العظمی صافی: توقّف در مسجد با این قید که در این توقّف قصد و نیّت تعبّد و بندگی را داشته باشد. احوط آن است که نیّت عبادت دیگری مانند نماز و روزه و... غیر از اعتکاف را نیز، ضمیمه کند.
آیت الله العظمی مکارم: توقّف و ماندن در مسجد به قصد قربت. تنها، ماندن در مسجد، بدون قصد، اعتکاف محسوب ﻧﻤﻲشود.(1)
شهید مطهّری: نوعی عبادت که انسان سه روز یا بیشتر در مسجد مقیم ﻣﻲشود و پا بیرون ﻧﻤﻲگذارد و هر سه روز، روزه ﻣﻲگیرد.(2)
کلمه اعتکاف از ریشه «عَکَف» است که با عناوینی چون: عاکفون، عاکفین، عاکف به معنای عبادت کنندگان در راه خدا و مقیمان در خانه او و کسانی که در عبادت و پرستش بت ها توقّف نموده اند، در 9 آیه قرآن آمده است:
بقره 125 و 187، اعراف 138، طه 91 و 97، انبیاء 52، حجّ 25، شعرا 71، فتح 25
1) بقره 125: «و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم. و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید. و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه سازید».
2) بقره 187: «...در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید».
ص: 7
3) اعراف 138: «و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بت هایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند[اعتکاف کرده بودند]. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند. [موسی] گفت: شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید».
4) طه 91: «ولی آنها گفتند: [بر آن معتکف ﻣﻲشویم] ما همچنان گرد آن
ﻣﻲگردیم (و به پرستش گوساله ادامه ﻣﻲدهیم) تا موسی به سوی ما بازگردد».
5) طه 97: « (موسی) گفت: برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هرکس به تو نزدیک شود) بگویی: با من تماس نگیر! و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلّف نخواهد شد. (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آنرا پرستش ﻣﻲکردی[بر او اعتکاف داشتی]؛ و ببین ما آن را نخست ﻣﻲسوزانیم؛ سپس ذرّات آن را به دریا ﻣﻲپاشیم».
6) انبیاء 52: «آن هنگام که به پدرش (آزر) و قومش گفت: «این مجسمه های بی روح چیست که شما همواره آنها را پرستش ﻣﻲکنید[برای آنها، معتکف شده ید]؟!».
7) حجّ25: «...مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که درآنجا زندگی ﻣﻲکنند[عاکفین] یا از نقاط دور وارد ﻣﻲشوند...».
8) شعرا 71: «[پدر و قوم حضرت ابراهیم در پاسخش] گفتند: بت هایی را
ﻣﻲپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم [بر آنها معتکف میشویم]».
9) فتح25: «آنان کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجدالحرام و رسیدن قربانی هایتان به قربانگاه، بازداشتند».
چند نکته از آیات نه گانه فوق:
ص: 8
1-اعتکاف در 2 آیه، در معنای مثبت و در 7 آیه در معنای منفی به کار رفته است.
2-در آیات فوق، اعتکاف به معنای عبادت و پرستش همراه با مجاورت و تداوم است و شامل پرستشی که ویژگی فوق را نداشته باشد، ﻧﻤﻲشود.
3-فقط در یک مورد از آیات فوق (آیه 187 سوره بقره)، اعتکاف در معنای اصطلاح شرعی به کار رفته و به یکی از احکام فقهی آن اشاره شده است.(1)
بر بالین یحیی
معتکف بودم.
(گلستان سعدی)
بتی داشت بانوی مصر از رخام
بر او معتکف بامدادان و شام
(بوستان سعدی)
زین دامگه اعتکاف بگشای
بر عجز خود اعتراف بنمای
(نظامی)
رستنی در کشیده سر به زمین
نامیه گشته اعتکاف نشین
(نظامی)
گه نعره زنان معتکف صومعه بودیم
گه رقص کنان گوشه خمار گزیدیم
(عطار)
عشق تو کاندر میان من شد معتکف
کی فراموشش کنم گر من فراموش آمدم
(عطار)
گربه در سوراخ ار آن شد معتکف
که از آن سوراخ او شد معتلف
(مولوی)
کعبه همچون شاه زنبوران میان جا معتکف
عالمی گردش چو زنبوران غریوان آمده
کعبه که قطب هدی است، معتکف است ازسکون
خودنبودهیچ قطب منقلب ازانقلاب
پسری کارزوی جان پدر بود، گذشت
تا ابد، معتکف خاک پسر باد، پدر
این ابر بین که معتکف اوست آفتاب وین
آفتاب کابر کرم سایبان اوست
گر ز درت غایب است جسم طبیعت پذیر
معتکف صدر تست جان طریقت گزین
ص: 9
سالهاشد تا دل جان پاش از رق پوش من
معتکف وار اندر آن زلف سیه دارد وطن
وآن عمرخواردریا وآن روزه دارآتش
چون معتکف برهمن،نه قوت ونه منالش
معتکفان حرم غیب را
نیست به از خامه تو، دیده بان
(خاقانی)
هرکه با نرگس سرمست تو درکار آید
روز وشب، معتکف خانه خمار آید
حبل الله است معتکفان را دو زلف او
هم روز عید و هم شب قدر اندر او نهان
(خواجوی کرمانی)
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه، چون سیل روانه
خواهد به سرآید شب هج_ران ت_و ی_ا ن_ه
ای تی_ر غم_ت را دل عش_اق نشان_ه
جمعی به تو مشغول تو غایب ز میانه
رفتم به در صومع_ه عابد و زاه_د
دیدم همه را پیش رُخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم وگه ساک_ن مسج_د
یعنی که ترا میطلبم خانه به خانه
(شیخ بهایی)
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شب های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بد عهدی ایّام، هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می، باد
که به تدبیر تو، تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاوردکسی حافظ را
شکرکان محنت بی حد وشمار آخرشد
(حافظ)
کسی به زیر فلک دست برقضا دارد
که اعتکاف به سر منزل رضا دارد
مریض شوق، کی اندیشه دوا دارد
شهید عشق، کجا فکر خون بها دارد
(بسطامی)
ص: 10
اعتکاف در ادیان دیگر هم وجود داشته است و آیه 125سوره مبارکه بقره را به آن اشاره گرفته اند.(1) مراسمی شبیه به اعتکاف در میان بعضی از مومنان به شرایع سابق بوده است و در زندگی حضرت مریم علیها السلام و زکریا علیه السلام آثاری از آن دیده ﻣﻲشود.(2)
برخی از بزرگان دین، مانند علّامه حلی رحمة الله به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده اند.(3) مشخص نیست که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیّت و شرایط آن در بدو شکل گیری چگونه بوده است.
اصل اعتکاف در مفهوم عام آن، یعنی خلوت گزینی برای عبادت خداوند، سیره انبیا و اولیاء الهی قبل از اسلام بوده است، اگرچه ممکن است در اسلام،
پاره ای از احکام و شرایط آن تغییر کرده باشد. در کتب مقدّسی چون تورات و انجیل، ﻣﻲتوان علامات و اشاراتی بر مراسم یا عباداتی ملازم با خلوت نشینی و جدایی از اجتماع، پیدا کرد. قرآن کریم نیز به رهبانیّت و اعتزال انبیاء اشاره کرده است.(4)
در ذیل این فصل، اشاره ای به اعتکاف در سیره پیامبران و مومنین قبل از اسلام ﻣﻲشود:
ص: 11
حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السلام مامور شدند تا خانه خداوند را برای طواف کنندگان و نمازگزاران و معتکفین پاک کنند.(1) این آیه بیانگر وجود عبادتی به نام اعتکاف، در شریعت ابراهیم علیه السلام و نیز اهمیّت اعتکاف ﻣﻲباشد.
حکومت برای حضرت سلیمان علیه السلام وسیله ای برای خدمت به خلق بوده و هیچگاه نتوانست آن بنده خالص خدا را فریب دهد.
«ایشان با وجود مُلک عظیمش، لباس پشمی ﻣﻲپوشید و شب ها تا صبح به عبادت و گریه ﻣﻲپرداخت. مرحوم طبرسی میگوید: حضرت سلیمان علیه السلام در مسجد بیت المقدس اعتکاف ﻣﻲکرد و آب و خوراک برای آن حضرت فراهم میشد و او درآنجا به عبادت ﻣﻲپرداخت. حتّی مرگ سلیمان علیه السلام در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد».(2)
حضرت موسی علیه السلام با آنکه مسؤولیت سنگین رهبری امّت را به دوش داشت، برای مدتی آنان را ترک و برای خلوت با خدا به کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خدا که فرمود: «ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و (برای آمدن به کوه طور) عجله کنی؟ گفت: «پروردگارا! آنان در پی من هستند؛ و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی» (طه83 و 84).
«و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم...» (اعراف142). از این آیه فهمیده ﻣﻲشود که حضرت موسی علیه السلام 40
ص: 12
شب از قومش دوری کرده است و پس از مناجات، به سوی قوم خود برگشته است که حکایت از نوعی اعتکاف در کوه طور ﻣﻲباشد.
ابن ادریس حلّی از علمای شیعه معتقد است که حضرت موسی علیه السلام در مدّت چهل روزی که برای گرفتن کتاب آسمانی به کوه طور عزیمت کرده بود، روزه گرفته و در حال اعتکاف بود.(1) همچنین در تورات بر عباداتی همراه با خلوت نشینی و جدایی ازاجتماع اشاره شده است.
داستانی از اعتکاف حضرت الیاس در ماه مبارک رمضان، در بیت المقدس در جلد13بحارالانوار (ط-بیروت)، صفحه403 نقل شده است.
حضرت زکریا علیه السلام از کسانی بود که سرپرستی معتکفین در بیت المقدس را به عهده داشت. حضرت مریم علیها السلام از جمله معتکفینی بود که تحت سرپرستی حضرت زکریا علیه السلام قرار داشت.
بیت المقدس از جاهایی بود که همواره عده زیادی از مردم، در آن معتکف ﻣﻲشدند. بزرگ این گروه، زکریا علیه السلام بود.
«...[خداوند] کفالت او [مریم] را به زکریا سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او ﻣﻲشد، غذای مخصوصی درآنجا ﻣﻲدید. از او پرسید:«ای مریم! این را از کجا آورده ای؟!» گفت: «این از سوی خداست. خدا به هرکس بخواهد، بی حساب روزی ﻣﻲدهد».(2)
ص: 13
رزقی که همواره نزد مریم بوده، رزق معمولی و عادی نبوده است. چنانکه بعضی گفته اند: هر وقت زکریا به مریم سر ﻣﻲزد، میوه زمستانی را در تابستان و میوه تابستانی را در زمستان نزد او ﻣﻲدید.(1)
«[مریم] در مکانی در طرف شرقی مسجد (بیت المقدس) از کسان خود کناره گرفت. میان خود و آنها حجابی (پرده ای) افکند[تا خلوتگاهش از هرنظر برای عبادت آماده باشد]. پس ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد».(2)
کلمه حجاب به معنای هرچیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه چنین بر ﻣﻲآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ تر باشد.(3) طبق آیات فوق، حضرت مریم علیها السلام آن گاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم بریده بود و در خلوت به سر ﻣﻲبرد تا فارغ از هرگونه دغدغه به راز و نیاز با خدا بپردازد.
«راهب» به کسی ﻣﻲگویند که از خدا ﻣﻲترسد و در اصطلاح به
صومعه نشینان مسیحی گفته ﻣﻲشود. جمع عربی آن «رهبان» و «رهابین» و مصدرش «رهبانیّت»، به معنای ترس است.(4) معادل فارسی «راهب»، ترسا بوده است که بعد به عموم مسیحیان گفته ﻣﻲشده است.
ص: 14
«رهبانیّت» در اصطلاح، به معنی خلوت نشینی، گوشه گیری و پرهیز از دنیا و به دنبال کار نرفتن، سرکوب تمایلات جسمانی مثل میل جنسی و تحریم ازدواج و تمام اوقات را صرف پرداختن به عبادت و امور اخروی، همچون خدمت به مریضان صعب العلاج است.
گرچه در مذاهب مختلف، رهبانیّت وجود دارد؛ امّا راهبان بودایی و مسیحی شناخته شده تر هستند. رهبانیّت در مسیحیت، در ظاهر، شبیه به اعتکاف است. قرآن در آیه 27 سوره حدید به طور ضمنی آن را تأیید ﻣﻲنماید: «در دل پیروانش (عیسی علیه السلام) رأفت و رحمت و رهبانیّتی قرار دادیم که خود آنان بدعتش را ن_ه_اده ب_ودند (ابداع کرده بودند) و ما بر آنان واجب نکرده بودیم، امّا منظور آنان هم جز رضای خدا نبود، امّا آن_ط_ور که باید، رعایت آن رهبانیّت [خود ساخته] را نکردند و در نتیجه کسانی که از ایشان ایمان آورده بودند، اجرشان را دادیم و بسیاری از ایشان فاسق شدند».
در ای_ن گفتار، اشاره ای است به اینکه آن رهبانیّتی که یاران مسیح از پیش خود ساختند، هر چند خداوند تشریعش نکرده بود، ولی مورد رضایت خدای تعالی بوده است، ولی آن طور که باید همان رهبانیّت خود ساخته را حفظ نکردند و از حدود آن تجاوز کردند.(1)
از جمله بدعت های مسیحیان در زمینه رهبانیّت، تحریم ازدواج برای مردان و زنان تارک دنیا و منشور انزوای اجتماعی و انتخاب صومعه های دور افتاده برای عبادت و زندگی در محیط دور از اجتماع است.
روزی پیامبر به ابن مسعود فرمودند: «ﻣﻲدانی رهبانیّت از کجا پیدا شد؟» عرض کرد: خدا و پیامبرش آگاه ترند. فرمودند: «بعد از عیسی علیه السلام، جمعی از
ص: 15
جبّاران ظهور کردند و مؤمنان سه مرتبه با آنها پیکار کردند ولی شکست خوردند. پس به بیابان ها متواری شدند و به انتظار ظهور پیامبری که عیسی علیه السلام وعده اش را داده بود، در غارها به عبادت مشغول گشتند. بعضی از آنها بر دین خود باقی ماندند و بعضی راه کفر پیش گرفتند». سپس فرمودند: «آیا ﻣﻲدانی رهبانیّت مردم من چیست؟» عرض کرد: خداوند و رسولش آگاه ترند. فرمودند: «هجرت و جهاد و نماز و روزه و حجّ و عمره».(1) باید توجّه داشت که زهد اسلامی به معنای سادگی زندگی و حذف تجملات و اسارت نیافتن در چنگال مال و مقام است و هیچ ارتباطی با رهبانیّت ندارد؛ زیرا رهبانیّت به معنای جدایی و بیگانگی از اجتماع است و زهد به معنای آزادگی و وارستگی، در عین اجتماعی زیستن است».(2)
از آیه فوق معلوم ﻣﻲشود که رهبانیّت عبادتی است که پایه گذاری آن از سوی مسیحیان بوده که برای قرب به خدا به آن عمل ﻣﻲکردند و از تعالیم حضرت مسیح علیه السلام نبوده است و حال آنکه اعتکاف یک عبادت در دین ﻣﻲباشد.
در اسلام رهبانیّت نهی شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این رابطه فرمودند: «لا رهبانیة فی الاسلام».(3)
اسلام، رهبانیّت را نوعی انحراف و تلقی عوامانه از خدایی شدن معرفی کرده است؛ امّا اعتکاف را فرصتی برای بازگشت به خویش و خدای خویش قرار داد
ص: 16
تا کسانی که از جنجالهای زندگی مادّی خسته ﻣﻲشوند، بتوانند چند صباحی با خدا خلوت کنند و جان خود را با خالق هستی ارتباط دهند و خود را برای صحنه های جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را در محضر پروردگار ببینند.
از طرف خداوند دستور داریم مبنی بر اینکه باید همّت انسان صرف امور اخروی باشد و به اموری بپردازد که درآخرت به کارش بیاید و از طرفی به مسلمانان توصیه شده است که بهره خود را از دنیا فراموش نکنند و خانه مناسب تهیّه کنند و دنبال کسب حلال بروند، لباس خوب بپوشند و غذای مناسب بخورند. تحصیل مکارم اخلاق، راز نبوّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، و عبادت، اساس دین اسلام شمرده شده است. امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «از ما نیست کسی که دنیا را برای آخرت ترک کند و آخرتش را برای دنیا».(1)
گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفتند برای تقرّب و نزدیک شدن به خدا، از برخی از امور حلال مانند خوابیدن در شب، خوردن گوشت، خوردن غذا در روز، زناشویی و... خودداری کنند. هنگامی که این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید، ایشان ناراحت شدند و فرمودند: «چرا برخی از مردم چیزهای حلال و پاکیزه را بر خود حرام کرده اند؟ آگاه باشید که من شب ها ﻣﻲخوابم و زناشویی ﻣﻲکنم و در روز غذا ﻣﻲخورم. پس هرکس از سنّت من روی گرداند، از من نیست». خداوند نیز آیه «کُلوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً»(2) را نازل فرمود. بدینوسیله خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همه اعلام فرمودند که اسلام، دین
ص: 17
رهبانیّت و انزوا نیست؛ بلکه تمام امیال و خواسته های بشر بر اساس حکمت و مصلحت است و خداوند از طریق دین، این امیال و خواسته ها را تعدیل کرده و در راه درست و صحیح قرار داده است.(1)
اعتکاف نوعی آمادگی برای تلاش و کوشش اجتماعی در مسیر رضایت الهی است، در حالی که رهبانیّت، چنین اهدافی ندارد.
حضور در میان اجتماع بزرگی از مسلمانان که هدفی جز نزدیکی پروردگار و خودسازی اخلاقی ندارند، باعث ایجاد روحیه تعاون و دعوت به خودسازی همگانی دارد.
از دیگر ابعاد اجتماعی این اتّفاق بزرگ، این است که سعی در افزایش قدرت رویارویی مومنین با فرهنگ های تحریف شده بیگانه دارد؛ درحالی که قوام رهبانیّت به انزوا و گوشه گیری و دور بودن از مردم است.
در اسلام، مسجد جایگاه خاصّی دارد و از تفاوت های رهبانیّت و اعتکاف حضور در مسجد جامع است؛ برخلاف رهبانیّت که گاه دور از مردم انجام
ﻣﻲگیرد.
اسلام، اعتکاف را عملی پسندیده می شمارد، اما به طور موقّت، نه دایم؛ یعنی مستحب می داند که فرد چند روز از سال را به اعتکاف بپردازد و از مسجد جامع شهر بیرون نیاید؛ امّا موافق آن نیست که فردی بیشتر عمر خود را در مسجد به
ص: 18
سر برد و از آن بیرون نیاید؛ همچنین موافق نیست فردی به جای تلاش برای تأمین معاش و حیات مادّی و معنوی، شبانه روز به اعتکاف بنشیند.
از این رو در رهبانیّت این شرایط حالت دایمی پیدا می کند و هدف متعالی در آن منظور نمی شود.
6-3-مفاسد رهبانیّت از دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی(1)
رهبانیّت به حکم اینکه برخلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد زیادی به بار ﻣﻲآورد؛ از جمله:
1) رهبانیّت با روح مدنی بالطبع بودن آدمی، ﻣﻲجنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقب گرد ﻣﻲکشاند.
2) رهبانیّت نه تنها سبب کمال نفس و تهذیب روح و اخلاق نیست؛ بلکه گاه منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عُجب و خود برتربینی و مانند آن ﻣﻲشود و به فرض که انسان بتواند در حال انزوا به فضیلت اخلاقی برسد، فضیلت محسوب ﻧﻤﻲشود، فضیلت آن است که انسان در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگی های اخلاقی برهاند.
3) ترک ازدواج که از اصول رهبانیّت است، نه فقط کمالی ﻧﻤﻲآفریند؛ بلکه موجب پیدایش عقده ها و بیماری های روانی ﻣﻲگردد.
پیش از بعثت، در میان گروهی از مردم حجّاز از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجداد بزرگوارشان که معتقد به دین حنیف حضرت ابراهیم علیه السلام بودند؛ اعتکاف به عنوان یک عبادت، رایج بود و آنها گاهی در جاهای خلوت دور از
ص: 19
مردم مانند کوه ها و بیابان ها به عبادت خدا ﻣﻲپرداختند و جز جهت نیازهای ضروری، از آن خارج نمی شدند.(1) محل اعتکاف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، غار حرا بود.
عمر بن خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «در دوران جاهلیّت نذر کرده بودم شبی را در مسجد الحرام اعتکاف کنم، حضرت فرمودند: «به نذر خود وفا کن».(2)
امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرماید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر سال مدّتی را [جهت عبادت] در غار حراء(3) ﻣﻲگذراند. تنها من او را مشاهده ﻣﻲکردم و کسی جز من او را
ﻧﻤﻲدید».(4)
در تاریخ آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبل از تولد حضرت فاطمه علیها السلام، موظف شد، مدّت چهل روز از حضرت خدیجه علیها السلام فاصله بگیرد و به اعتکاف بپردازد.
شبی در حالی که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم معتکف کوی دوست بود، صدایی شنید. آری جبرئیل از آسمان ها جواب همه پرسش های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در دفتری از نور به زمین آورده بود. دفتری که نسخه شفا بخش همه بود: «ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در
سینه هاست».(5)
ص: 20
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان آن حضرت، الگوی مسلمانان هستند و کردار و گفتارشان، برای پیروانشان حجّت است. باید دید این بزرگواران با اعتکاف و خلوت با خداوند چگونه برخوردکرده اند. در برخی نقل های ذیل، مقصود اعتکاف مصطلح نیست؛ بلکه مراد خلوت نمودن، جهت عبادت است.
بعد از هجرت، پیامبر فرصتی دوباره ﻣﻲیابد تا به اعتکاف روی آورد.
این بار اعتکاف را در مسجد النبی پی ﻣﻲگیرد. محل اعتکاف ایشان نزدیک یکی از ستون ها به نام اسطوانه السّریر (ستون تخت) بود که این نقطه هنوز هم وجود دارد. در کنار این ستون، تختی برای استراحت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار ﻣﻲدادند.(1)
ظاهراً اعتکاف در بدو ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه تشریع شد. از بعضی روایات استفاده ﻣﻲشود که این عبادت در مکّه تشریع شده بود، زیرا جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر حضور در جنگ موفق به اعتکاف نشد و در سال بعد یعنی ماه رمضان سال سوم هجرت، بیست روز معتکف شد که ده روز آن قضای سال قبل و ده روز دیگر برای همان سال بود و در حدیثی که در ذیل از حضرت علی علیه السلام نقل خواهد شد، ذکر ﻣﻲشود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو سال قبل از جنگ بدر معتکف ﻣﻲشده است.(2)
ص: 21
امیرالمومنین علیه السلام : «چون دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای عبادت مهیّا ﻣﻲشد و از خانه بیرون می آمد و در مسجد اعتکاف ﻣﻲنمود و شب ها را تا صبح بیدار بود و عبادت ﻣﻲکرد و هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل مینمود».(1)
امیرالمومنین علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سالی در دهه اوّل ماه مبارک رمضان و در سال بعد در دهه دوّم ماه رمضان معتکف شد و در سال سوّم [اعتکاف] وقتی از جنگ بدر بازگشت، اعتکافش را قضا کرد، پس درخواب دید که شب قدر در دهه آخر ماه مبارک رمضان است وگویا حضرت در آب و گل سجده کرده است. وقتی بیدار شد، به خانه بازگشت و مردم هم با او بودند. شب بیست و سوّم ماه رمضان باران آمد. وقتی صبح شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند و مردم در صورت آن حضرت گِل مشاهده کردند. از آن هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همیشه در دهه آخر ماه رمضان معتکف ﻣﻲشد، تا اینکه رحلت فرمود».(2)
امیرالمومنین علیه السلام: «در هنگام اعتکاف، از سقف مسجد باران بر سر و روی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲریخت، به طوری که آثار گِل و لای، در جایگاه سجده پیامبر
ص: 22
آشکار ﻣﻲشد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تمام شرایط سخت و علیرغم امکانات اندکی که مسلمانان داشتند، هر ساله مراسم اعتکاف را به جای ﻣﻲآوردند».(1)
امام صادق علیه السلام: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در ماه رمضان سال اوّل هجرت، در دهه اوّل در مسجد اعتکاف کرد و سال بعد در دهه دوّم اعتکاف نمود ولی پس از آن همیشه در دهه سوّم ماه رمضان اعتکاف نمود».(2)
امام صادق علیه السلام: «وقتی دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد معتکف ﻣﻲشد. در مسجد، خیمه ای مویین (پشم شتر یا بز) برای ایشان برپا ﻣﻲشد تا در آن به عبادت بپردازد. حضرت کمرش را برای عبادت ﻣﻲبست. عبادتی فراتر از عبادت های روزهای قبل، و بستر خوابش را بر می چید[ایشان چنان مشتاق اعتکاف بود که هنگام اعتکاف با بستر خواب خداحافظی ﻣﻲکرد تا هر چه بیشتر با خدا راز و نیاز کند]. پرسیدند: از زنان نیز کناره گیری ﻣﻲکرد؟ امام علیه السلام فرمود: از زنان، عزلت (مصاحبت و همنشینی) اختیار ﻧﻤﻲفرمود».(3)
ص: 23
امام صادق علیه السلام: «جنگ بدر در ماه رمضان سال دوّم هجرت اتفاق افتاد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن سال اعتکاف ننمود. لذا، در سال بعد 20 روز اعتکاف نمودند، 10 روز برای همان سال و 10 روز برای قضای سال قبل».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ده روز اعتکاف، در ماه رمضان، معادل دو حجّ و دو عمره است».(2)
ص: 24
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس به نیّت قرب الهی معتکف شود، خداوند بین او و آتش، سه خندق ایجاد میکند که فاصله هر یک از دیگری بیش از مسافت بین مشرق و مغرب است».(1)
ابی کعب: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دهه آخر ماه رمضان اعتکاف ﻣﻲنمود، ایشان یک سال به خاطر مقارن شدن مسافرت با اعتکاف موفق به اعتکاف نشد، لذا سال بعد 20 روز معتکف شد.(2)
ابوهریره: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر ماه رمضان ده روز معتکف ﻣﻲشد و در آخرین ماه رمضان عمر شریفش 20 روز معتکف بود.(3)
زهری: از هنگام هجرت به مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هرگز اعتکاف را ترک نکرد تا وفات نمود.(4)
عایشه: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همواره در دهه آخر ماه رمضان معتکف ﻣﻲشد تا جان به جان آفرین تسلیم کرد.(5)
عایشه: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی ﻣﻲخواست معتکف شود، نماز صبح را ﻣﻲخواند، سپس وارد محل اعتکافش ﻣﻲشد و در حال اعتکاف از مریض عیادت ﻣﻲکرد. زمانی که دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دامن همّت به کمرمی بست [به تعبیری کنایه است از دوری گزیدن از زن ها] و شب های آنرا احیا ﻣﻲکرد و اهل
ص: 25
خانه را نیز بیدار می نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دهه آخر ماه مبارک رمضان چنان تلاشی [در عبادت] ﻣﻲکرد که در غیر آن چنین تلاشی ﻧﻤﻲکرد.(1)
انس بن مالک: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم زمانی که مقیم بود، ده روزآخر رمضان را معتکف ﻣﻲشد و زمانی که دهه آخر رمضان را مسافر بود، سال آینده بیست روز معتکف ﻣﻲشد.(2)
راز و نیاز او با خدا در خلوت، حقیقتی انکارناپذیر است. صدای مناجات عاشقانه و ناله های جانسوز شبانه اش، درگوش تاریخ پیچیده است.
امیرالمومنین علیه السلام : «معتکف باید همیشه درمسجد باشد و به ذکر خدا، تلاوت قرآن و خواندن نماز مشغول باشد و در مورد دنیا به سخن نپردازد و مشغول سرودن و خواندن شعر نشود و از خرید و فروش پرهیز کند. در تشییع جنازه حاضر نشود و بیماری را عیادت نکند و با زنی خلوت نکند. از گفتار زشت و ناسزا بپرهیزد و با کسی مجادله نکند و هرقدر ازگفتگو با مردم دوری کند، برایش بهتر است».(3)
ایشان به جدّ خویش، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تأسی ﻣﻲکردند و معتکف ﻣﻲشدند.
ص: 26
امام حسن علیه السلام در مسجد معتکف بودند که مردی به حضور حضرت رسید و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! فردی طلبی از من دارد که ﻣﻲخواهد به خاطر آن مرا زندانی کند، کمکم کن. حضرت فرمود: به خدا قسم، پولی که بتوانم با آن بدهی تو را بپردازم در اختیار ندارم. عرض کرد: پس با او صحبت کنید [تا مهلت دهد و مرا زندانی نکند]. حضرت کفش های خود را پوشید که همراه او برود. عرض شد: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا فراموش کرده ای که در حال اعتکاف هستی؟ فرمود: فراموش نکرده ام؛ لکن از پدرم شنیدم که از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که ایشان فرمودند: «هر کس در راه برآورده شدن حاجت برادر دینی اش تلاش کند، گویا نه هزار سال خداوند را عبادت کرده است در حالی که روزها، روزه بوده و شب ها به نماز ایستاده است».(1)
ایشان نیز، به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تاسی جسته و معتکف ﻣﻲشدند.(2)
شایسته است در اینجا از فضیلت زیارت سیدالشهداء علیه السلام ذکری به میان آید. امام رضا علیه السلام ﻣﻲفرمایند:«هرکس که [قبر مطهر] امام حسین علیه السلام را در دهه آخر ماه رمضان زیارت کند و در جوار قبر آن حضرت معتکف شود، گویا در جوار قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معتکف شده است و کسی که در کنار قبر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اعتکاف کند، این کار ارزشمندتر از حجّ و عمره ای است که بعد از حجّ واجب انجام میشود».(3) (به صفحه جایگزین اعتکاف مراجعه شود).
ص: 27
ایشان الگوی کاملی برای افراد خواستار عبادت خالصانه، ﻣﻲباشند.
امام سجّاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس ده روز آخر ماه رمضان را معتکف شود، گویا حجّ و عمره ای به جا آورده است».(1)
ایشان مانند نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد النبی معتکف ﻣﻲشدند.
امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ده روز اعتکاف در ماه رمضان، برابر با دو حجّ و دو عمره است».(2)
امام صادق علیه السلام: «اعتکافی نیست، مگر در بیستم ماه رمضان».(3)
امام صادق علیه السلام: «اعتکاف جز در مسجد جامع نیست».(4)
امام صادق علیه السلام: «اعتکاف نیست مگر در هر مسجد جامعی که امام عادل، نماز را اقامه کند».(5)
امام صادق علیه السلام: «در مسجدی که نماز جمعه با امامت و خطبه اقامه ﻣﻲگردد، اعتکاف جایز است».(6)
ص: 28
امام کاظم علیه السلام مشتاقانه از خدا درخواست ﻣﻲکرد که جایگاهی خلوت، جهت راز و نیاز به او عطا شود. در زندان عبادت های او، همه را تحت تأثیر قرار ﻣﻲداد و همیشه مشغول خواندن قرآن و نماز و سجده های طولانی بود.(1)
امام کاظم علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «اعتکاف در ماه مبارک رمضان، ثوابش برابر با دو حجّ و دو عمره ﻣﻲباشد».(2)
امام رضا علیه السلام: «هر شب اعتکاف در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، معادل یک حجّ و یک عمره است».(3)
امام رضا علیه السلام: «هر شب اعتکاف در ماه رمضان، معادل یک حجّ است... ».(4)
2-1-سیّد بن طاووس رحمة الله (589-664ق)(5)
ص: 29
سیّد بن طاووس خطاب به معتکفان ﻣﻲفرماید: «بدان که کمال اعتکاف آن است که انسان، عقل و دل و اعضایش را وقف اعمال صالح کند. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با مراقبه، مهار، و کارهایی که روزه دار را به کمال روزه ﻣﻲرساند، به جا آورد؛ بلکه دقّت و مراقبت معتکف، باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف. هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خدا روی آورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد. بنابراین هر گاه معتکف، نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده یا کوتاهی کرده، از حقیقت و کمال اعتکاف خود کاسته است».(1)
عالم بزرگ مولی احمد بن محمد اردبیلی مشهور به مقدّس اردبیلی نیز با تأسی از معصومین علیهم السلام اعتکاف را برپا ﻣﻲداشت.(2)
ص: 30
ایشان ﻣﻲفرمایند: « مبادا کسی گمان کند که اعتکاف، مقدّمه است برای عبادتی دیگر. کسی که با طهارت وارد مسجد می شود و روزه می گیرد و قصد می کند که قربةً الی الله اعتکاف کند این خود، عبادت است؛ نه اینکه اعتکاف شرط و مقدّمه برای عبادتی دیگر باشد. اعتکاف عبادت مستقلّ است. همان گونه که هر یک از حجّ، عمره، روزه و نماز عباداتی مستقل هستند».(1)
ایشان اهتمام ویژه ای به امر اعتکاف، در ایران داشت. او در کنار شیخ لطف الله به ترویج این سنّت همت گمارد. شیخ لطف الله، درباره شیخ بهایی
ﻣﻲگوید: «شیخ بهایی نیز در برپایی مراسم اعتکاف، نقش داشته است». شیخ لطف الله در پاسخ به شبهه ای که پیرامون خیمه زدن در مسجد برای اعتکاف، مطرح شده به روش شیخ بهایی، که برجسته ترین عالم آن زمان بوده استناد کرده و ﻣﻲگوید: «شیخ اجل اعظم اکرم، خاتمة المجتهدین، شیخ بهاء الملة و
ص: 31
الدین، در اصفهان و غیر اصفهان این کار را انجام داده است». شیخ بهایی که خود از عالمان عامل و دلداده معنویت و معرفت بود، با شور و عشق به این سنّت روی آورد و از خلوت اعتکاف بهره ها جست. شعر معروف «گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد» هم از اوست. (به صفحه 10 مراجعه شود.)
2-4-شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی رحمة الله (م1032ق)(1)
این عالم سخت کوش به برپایی سنّت اعتکاف، اهتمامی ویژه داشت. چنان که بر اثر تلاشهای خستگی ناپذیر او، اعتکاف سنتی رایج و زنده گردید.
کوشش های فراوان ایشان در زمینه اعتکاف با عکس العمل منفی برخی روبرو ﻣﻲشود. آنان شبهاتی پیرامون اقدامات شیخ مطرح کردند. شیخ به تدوین رساله ای عربی به نام «رساله ماءِ الحیاة و صافی الفرات فی رفع التوهمات و دفع واهی الشبهات» دست ﻣﻲزنند که از آن به «رسالة الاعتکافیة» یاد میشود. شیخ در این رساله آورده است: «من پیرو آثار پیامبر و عترت پاک اویم و در گفتار و کردار، دنباله رو آنها هستم. یکی از سنّت های اسلامی که نزد همگان اعم از شیعه و سنی معروف و مشهور است، اعتکاف است. برپایی آن به ویژه در دهه آخر ماه مبارک رمضان، یک عبادت است. من به این سنّت اسلامی در همه جا و به ویژه در قزوین و اصفهان، عمل کردم و برادران دینی را نسبت به برپا داشتن آن تشویق نمودم، تا اینکه به یاری خداوند، اعتکاف به صورت سنتی رایج و زنده در آمد و حسنه ای جاریه در میان اهل ایمان شد».(2)
ص: 32
2-5-ملّا حسینقلی همدانی رحمة الله (1239-1311ق)(1)
ایشان مردی زاهد و متصوف و متوجه بودند... ایشان و نیز شاگردانشان غالباً در شب های تابستان، شب های چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه در خدمت آن جناب در مسجد سهله اعتکاف ﻣﻲکردند و در قنوت نماز، صدای ایشان به تضرّع و ابتهال بلند ﻣﻲشد.(2)
2-6-آیت الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی رحمة الله (1230-1326)(3)
ایشان هر سال، دهه آخر ماه رمضان را در مسجد کوفه معتکف بودند.(4)
ایشان در اصفهان متولد شد و در آنجا هرساله چند اربعین، درکوه های زفره به ریاضت و تزکیه نفس ﻣﻲپرداختند.
همچنین در مساجد و بقاع متبرک مانند مسجد لنبان و مقبره علی بن سهل اصفهانی و محمّد بن یوسف معدان بناء و بابا رکن الدین و مزار استاد خود، حاجی محمّد صادق و همچنین کوه صفه که محل عبادت استاد ایشان بود، به اعتکاف و عبادت مشغول ﻣﻲشدند.(5)
ص: 33
2-8- آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی رحمة الله (1277-1365ق)(1)
آیت الله بهجت ﻣﻲفرمایند: «سیره آیت الله العظمی اصفهانی رحمة الله بر این بود که در ایّام البیض ماه رجب، به مسجد کوفه تشریف ﻣﻲبردند و عمل «امّ داود» را به جا ﻣﻲآوردند». (2)
ایشان در مسجد کوفه و مسجد سهله حجره داشت و بعضی از شب ها را به تنهایی در آن بیتوته ﻣﻲکرد و به شاگردان خود نیز توصیه ﻣﻲفرمود که بعضی از شب ها را به عبادت در مسجد کوفه و یا مسجد سهله به سر برند.(3)
2-10-آیت الله شیخ علی قمی رحمة الله (1283-1371ق)(4)
ایشان با وجود اشتغالات علمی، در مسجد کوفه معتکف ﻣﻲشدند.(5)
ایشان ﻣﻲفرمایند: «در اعتکاف، مستحّب است بر عبادات، مانند تلاوت قرآن، دعا، نماز، تعلیم و تعلّم، ذکر، تعزیه، مدح اهل الله، قضای حوایج مومنین، خدمت به معتکفین، اصلاح بنای مسجد، جارو نمودن مسجد...».(6)
ص: 34
ایشان از سال 1355 ه. ش. در ایّام البیض ماه رجب از اصفهان به قم ﻣﻲآمد و در مسجد امام معتکف ﻣﻲشد. آن زمان تعداد اندکی معتکف بودند، امّا شور و حال معنوی عجیبی موج ﻣﻲزد. یکی از معتکفان، آیت الله اصفیایی، پدر آقای فاطمی نیا بود. بعد ازچند سال، از طرف آیت الله گلپایگانی رحمة الله برای دیدار با معتکفان آمده بودند. وقتی افراد شمارش شدند، 313 نفر حضور داشتند. این تفألی به خیر بود و به معتکفان، از اینکه تعدادشان به تعداد اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود، نشاطی وصف ناشدنی دست داد.
مساجد شهرهای مشهد، قم، اصفهان، شیراز و بسیاری دیگر از شهرها، خاطره حضور پر نور نیایش گران و معتکفان «ایام البیض» ماه رجب و دهه آخر ماه رمضان را در سینه دارد. سنّت اعتکاف در طول تاریخ کم و بیش در ایران اسلامی، برپا ﻣﻲشده ولی از پیشینه آن در ایران، قبل از دوران صفویه، چیز زیادی در دست نیست. آن چه به صورت مستند وجود دارد برپایی این سنّت الهی در دوران صفویه ﻣﻲباشد که به همّت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی، در دو پایتخت صفویه، یعنی قزوین و اصفهان صورت گرفته است. پس از آمدن آیت الله عبد الکریم حائری یزدی به شهر مقدس قم و تأسیس حوزه علمیه قم توسط ایشان، سنّت الهی اعتکاف، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. این سنّت الهی که در طی چند قرن، بعد از دوران شیخ لطف الله و شیخ بهایی، نوساناتی به خود گرفته بود، تولدی جدید یافت.
ص: 35
عالم ربّانی میرزا مهدی بروجردی (1300-1389ق) در سده اخیر پایه گذار این سنّت حسنه در شهر قم بود. او از ملازمان و کارپردازان و مشاوران آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود. وی به علت ایجاد جو خفقان رضاخانی به تنهایی در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام معتکف ﻣﻲشد و هیچ کس همراه او نبود. بعدها یکی دیگر از علما به او ملحق شد و پس از چندی، پای دیگران نیز به این سنّت کشیده شد؛ به حدی که آیت الله بروجردی درس هایی از حوزه علمیه را جهت شرکت طلاب در مراسم اعتکاف، تعطیل کردند. رفته رفته این سنّت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم به دیگر شهرهای ایران سرایت کرد.(1)
تأکید کننده به احیای اعتکاف در قم، پس از آیت الله العظمی حائری یزدی شاگردان آن بزرگوار، مثل آیت الله العظمی گلپایگانی بودند. از آن زمان همه ساله در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم، اعتکاف برپا ﻣﻲشود. اعتکاف به همین صورت بین خواصّ برگزار ﻣﻲشد و بیشتر بر محور طلّاب دور ﻣﻲزد و مردم تقریباً از این موهبت یا بی خبر بودند یا حدّاقل اینکه استقبال نداشتند.
در سال های قبل از انقلاب، مراسم اعتکاف، قدری رنگ و بوی سیاسی هم به خود گرفته بود؛ زیرا در اعتکاف، از آیت الله میرزا علی مشکینی که از شخصیت های انقلابی و طرفدار امام خمینیv بود، دعوت ﻣﻲشد. در
سخنرانی ها گاه مطالبی علیه رژیم پهلوی مطرح ﻣﻲشد و معتکفان برای امام خمینی که در آن زمان، از سوی رژیم، به نجف اشرف تبعید شده بود، دعا ﻣﻲکردند که این برای رژیم، بسیار ناخوشایند بود. (2)ولی به برکت انقلاب اسلامی، اعتکاف از حالت قشری درآمد و همگانی شد. اینکه بعد از انقلاب از
ص: 36
قم به سایر شهرهای کشور توسعه پیدا کرد، به پیشنهاد خدمتگزاران اعتکاف قم و به ابتکار مقام معظم رهبری مدظله العالی بود.(1)
ص: 37
این عبادت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حالت فراگیر و عمومی نداشت، در چند ساله اخیر در میان جمع کثیری از صالحان و نیکان از اقشار گوناگون اجتماعی به ویژه دانشجویان و طلاب، متداول گردیده است و مساجد بسیاری از شهرهای ایران و جهان اسلام پذیرای مهمانان خدا در ایام البیض ماه رجب و ماه رمضان است.
«در سال گذشته دیدیم که جوانان، حتّی جوانان دانشجو، اعتکاف ﻣﻲکنند و تعداد اعتکاف کنندگان، زیاد بود. بنابراین جوانان ما به معنویات توجّه
کرده اند.(1) در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند. عزیزان من! این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِی الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهت گیری صحیح است. این را جدّی بگیرید و تقویت کنید.(2)
بهترین جوانان، آنهایی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزه داریِ برجسته ترین جوانان این مملکت است... قاعدتاً و غالباً در
ص: 38
میان دانشجویان، این طور کسانی به صورت وافر پیدا ﻣﻲشوند؛ البته در بین غیر دانشجویان هم اینطور جوانان خوب هستند، ولی در زمان قدیم، زمان ما که جوان بودیم، در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاه های دیگر و در همه ایران، شاید هزار نفر اعتکاف ﻧﻤﻲکردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف می کردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.(1)
رجب، ماه خودسازی است. رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسّل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهی ها و تلخی ها، از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه، وسیله ای است برای اینکه ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهی ها، تاریکی ها و گرفتاری ها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگی است برای ما؛ به خصوص برای کسانی که توفیق پیدا ﻣﻲکنند در این ایّام اعتکاف کنند.(2)
خوشا به حالتان معتکفین عزیز! پدیده اعتکاف یکی از رویش های انقلابی است. ما اوّل انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانی ما وقتی ایّام ماه رجب فرا ﻣﻲرسید، در مسجد امام قم، آن هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه، اعتکاف ﻣﻲکردند. این پدیده عمومی؛ اینکه ده ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب، همه جوان، جزو رویش های انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، امّا رویش هم دارد؛ رویش ها بر ریزش ها غلبه
ص: 39
دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیه من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که ﻣﻲزنید، غذا که ﻣﻲخورید، معاشرت که ﻣﻲکنید، کتاب که ﻣﻲخوانید، فکر که ﻣﻲکنید، نقشه که برای آینده ﻣﻲکشید، در همه این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز، ﻣﻲتواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشسته ایم و با غبطه نگاه ﻣﻲکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.(1)
اگر یک انسان سطحی و ظاهربین، آن پسر یا آن دختر را با آن لباس، فرض بفرمایید، مشاهده کند، خیال ﻣﻲکند این اصلاً خدا را ﻧﻤﻲشناسد، نه، اینطور نیست. جوانهای ما دل در گرو حقیقت دارند، دلهایشان نرم و نورانی است. هیچ وقت در این کشور در طول سال های گذشته، از دوران جوانی و نوجوانی، ما به یاد نداریم که در ماه رمضان، در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند. در ایام البیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما تعداد معدودی در قم دیده بودیم که اعتکاف ﻣﻲکردند؛ آن هم غالباً طلبه ها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایّام اعتکاف، دانشگاه ها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملوّ از معتکفین است؛ علاوه برآن، در دهه آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند. چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزنها؟ نه، همین جوان ها، جوانترین ها. این دیگر در دنیا
ص: 40
نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزش های انقلابی، وجه غالب جامعه است.(1)
ما اهل معنویتیم، اهل توسّلیم، اهل توجّهیم، اهل ذکریم؛ خدا را شکر. فضای جامعه ی ما، مالامال از توجه به خداست.... این جوان های عزیز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذکر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نورانی ای دارند که انسان لذّت ﻣﻲبرد. در روزهای آینده، همین مراسم اعتکافی که جوانان ما راه می اندازند، پدیده ی شگفت آوری است.(2)
من همین جا به مسوولین مربوط- در این امور اعتکاف ها- یک سفارشی بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر در جاهای مختلف یک فرصت خوبی است و شنیده ایم بعضی از مسوولین مساجد، در این فرصت ها برنامه های جمعی ای می گذارند که مثلًا افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من ﻣﻲخواهم عرض بکنم این برنامه های جنبی مراکز اعتکاف، جوری نباشد که با خلوت هرکدام از معتکفین منافات پیدا کند. این اعتکافی که جوان ها انجام می دهند، در واقع دارند با خدا خلوت می کنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جوری نشود که برنامه های جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوان ها قرآن بخوانند، نهج البلاغه بخوانند، صحیفه ی سجادیّه بخوانند. به خصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفه سجادیه را توصیه می کنم. این صحیفه سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانی است...از این معارف موجود در دعاهای حضرت علی بن حسین علیه السلام در صحیفه
ص: 41
سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند. ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به
امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوی کنیم تا در میدان های زندگی بتوانیم با اراده ی محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانی بشویم.(1)
[خطاب به معتکفین] شایسته است که مؤمنان بدین نکته توجّه داشته باشند که دایم و در همه حالات در محضر خداوند هستند، لذا هیچیک از اوامر و نواهی الهی را عصیان نکنند. خداوند همه را به مرضات خود موفق بدارد».(2)
ایشان در سنین جوانی هنگامی که در قم مشغول تحصیل بودند، علاوه بر شب زنده داری و توسل، با عده ای از طلاب معتکف می شدند، و شیرینی آن روزها را تا آخرین لحظات عمر خود احساس می کردند و آن روزها را بهترین دوران زندگی خود می دانستند و می فرمودند:
«قبل از رفتن به نجف، در قم ساکن بودیم، طلاب مقید به شرکت در اعتکاف بودند و بسیاری از موفقیت ها ثمرة همان شب زنده داری، توسل و دعا بود. اشخاص... در این مدت برای سازندگی و غلبه بر نفس امارة خود تلاش کنند. اعتکاف، فرصتی است الهی جهت رسیدن به کمال و کسب درجات معنوی... انسان اگر خالصانه در اعتکاف و شب زنده داری، چند روزی را بگذراند و خود را از لذّت های دنیوی دور کند احساس سبکی و آرامش خواهد کرد. عزیزانی که موفق به حضور در مراسم اعتکاف، شب زنده داری می شوند،
ص: 42
زیاد توسل کنند، در این مجالس بیشتر حالت التماس و گریه داشته باشید و مجالس را با ذکر، دعا، و بیان فضایل اهل بیت علیهم السلام بگذرانید».
با توجه به اینکه ایشان ایام بیض [ماه رجب جهت اعتکاف]، سه روز را تعطیل می کردند، بعضی دوستان به ایشان عرض می کردند: همة طلاب که به اعتکاف نمی روند، سه روز درس را تعطیل نکنید! معظم له می فرمودند: «این سنت حسنة اعتکاف باید ترویج و تقویت شود و ما درس را تعطیل می کنیم تا علاوه بر روشن شدن اهمیت این روزها، خود هم ثوابی برده باشیم و ان شاء الله این کار در نامه اعمال ثبت شود».(1)
«معتکف از خط لذّت حضور در درگاه پروردگار، بیشتر بهره ﻣﻲبرد و سراسر وجودش سرشار از روحانیّت و معنویّت گشته و در اقیانوس های بیکران رحمت و لطف خدا شناور گردیده و در این ضیافت الهی از موائد رحمانی و خوان گسترده آسمانی بهره مند ﻣﻲشود.
گوارا باد برکسانی که با خلوص نیّت و شعور به فقر و نیاز به خداوند متعال، این برنامه مقدّس را انجام ﻣﻲدهند و سلام برمعتکفین که با دلی پاک برای سلامتی و تعجیل فرج موفور السرور بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه دعا ﻣﻲکنند و رضایت و خشنودی قلب مقدّس آن عزیز دوران را برهمه دنیا و لذات آن مقدم ﻣﻲدارند. طوبی لهم».
ص: 43
سلام بر ماه مبارک رجب، سلام بر رجبیّون،...سلام بر شما عزیزانی که ندای «أین الرجبیّون» را لبیک گفته، و بر سر سفره رحمت خداوند متعال نشسته و از نعمت های بیکران آن بهره مند ﻣﻲشوید. بر خود ببالید و به این سعادت بزرگ افتخار نمایید، و شکر خدای منّان را به جا آورید. کدام لذّت دنیایی را ﻣﻲتوان با این لذّات حالات خوش معنوی، مقایسه نمود؟ کجایند آنان که به فکر عیش و نوش مادّی و تفریح های غیر سالم همراه با گناه و لذّات زودگذر دنیا هستند. اَینَ المُلوک و این ابناء المُلوک؟...آیا ﻣﻲتوان لحظه های پرفیض و با نشاط سحر و افطار شما معتکفین را با زمان دیگران مقایسه نمود؟...«ای کسانی که به خدا و پیامبر ایمان آورده اید، به خداوند و پیامبر او پاسخ بگویید آنگاه که شما را ﻣﻲخوانند تا حیات و زندگی واقعی را به شما هدیه کنند».(1)
آری، این است حیات حقیقی و این است زندگی سرشار از معنویّت و روح پاک و تهذیب نفس و تقرّب به خداوند متعال، خود را برای انجام وظایف و تکالیف الهی آماده ﻣﻲکنیم...عزیزان! این اوقات گرانبها را غنیمت داشته و برای خود و دیگران و برای نجات ممالک اسلامی از دشمنان اسلام و سربلندی مسلمانان جهان دعا کنید، و فرج حضرت بقیة الله الأعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را از خداوند متعال مسالت نمایید... از همه شما التماس دعا دارم.»(2)
«سه روز به خانه خدا پناه بردن، از همه چیز و همه کار دل بریدن و روزه داشتن و شب و روز به یاد خدا بودن، عبادت کردن و تلاوت قرآن و سرانجام در خویشتن فرو رفتن و خودسازی کردن و به اصلاح امور خود و رفع کاستی
ص: 44
ها پرداختن، برنامه سازنده عجیبی است برای آنها که قدر آن را بشناسند و حق آن را ادا کنند.(1)
در دنیای پر غوغای مادّی، که جاذبه ها به سوی مادیّت است، بر قلب و روح انسان زنگار ﻣﻲنشیند. زنگاری از غفلت و دوری از خدا که اگر با نیایش و عبادت برطرف نگردد، ممکن است روحانیّت و معنویّت را از وجود انسان برچیند و اینکه در روایات اسلامی نماز تشبیه به نهر آب پاکیزه ای شده که انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو ﻣﻲدهد، اشاره به همین نکته است. در میان عبادات، «اعتکاف» ویژگی خاصی دارد و از جهاتی شبیه به مراسم حجّ و احرام است که انسان را به جهانی مملوّ از روحانیّت و معنویّت سوق ﻣﻲدهد. در محیط یک مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن و به عبادت پرداختن و در خودسازی کوشیدن و به غیر خدا نیندیشیدن، تحوّل عظیمی در روح انسان پدید ﻣﻲآورد که صفا و نورانیّت آن بی نظیر است. به حمدالله در سال های اخیر اعتکاف از سوی قشر جوان و مخصوصاً دانشجویان عزیز مورد استقبال واقع شده و لذّت و آثار این عبادت روحانی را دریافته اند و ما این استقبال عظیم را به آنها تبریک ﻣﻲگوییم. امیدواریم جوانان عزیز ما، مخصوصاً دانشجویان، در این امر که وسیله مؤثری برای قرب پروردگار است، نیز نسبت به دیگران پیشگام باشند و از نتایج معنوی آن کاملاً بهره مند شوند.
اعتکاف یک برنامه مهّم خودسازی است که انسان را در مدّت چند روز به کلّی از مظاهر مادّی دنیا جدا ﻣﻲسازد، و در یک عالَم روحانی و معنوی غرق ﻣﻲکند و او را به نگریستن مجدد به برنامه های اخلاقی و خودسازی و توبه از گناه و محاسبه و مراقبه وا ﻣﻲدارد و در مجموع یک تولّد ثانوی محسوب
ص: 45
ﻣﻲشود و شایسته است، مسلمانان از آن بهره گیرند و این سنّت اسلامی را زنده نگه دارند».(1)
«در فضیلت اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا قرار گرفته و همتای رکوع و سجود به شمار آمده است، همچنین در فضیلت دو تن از انبیاء آمده که آنان مأمور شدند تا کعبه و حریم آنرا از لوث وجود بت و بت پرستی تطهیر کنند تا عبادت کنندگان درکنار قبله و حرم الهی به طواف، اعتکاف، رکوع و سجود بپردازند.(2)
شخص روزه داری که براساس آیه شریفه «و لا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد» از لذایذ جنسی حلال و مانند آن پرهیز کند، یقیناً از حرام نیز
چشم پوشی ﻣﻲکند، کسی که به فکر آن نیست تا غرایز خود را از هر راهی هر چند حلال ارضاء کند، قهراً صفای ضمیر و طهارت روحی، بهره او ﻣﻲشود. این انسان با صافی ضمیر و طهارت روح، توان آن را دارد که با ذات اقدس اِله، مناجات کند، چون هم نماز دارد، هم روزه دارد و هم در مسجد و در خانه کسی است که میهمانان خود را ناامید برﻧﻤﻲگرداند. پس دعای بنده روزه دار نمازگزار و معتکف، یقیناً مستجاب است. خداوند متعال به همگان نزدیک است، امّا به روزه داران، داعیان، نمازگزاران و میهمانان خود که
ضیوف الرحمان هستند، نزدیکتر است. پس انسان معتکف از چند جهت به خدا نزدیک است. روزه اش مایه قرب اوست، چون آن را قربة الی الله انجام ﻣﻲدهد، نمازش مایه قرب اوست چون «الصّلاة قربان کلّ تقیّ»، حضورش در مسجد مایه
ص: 46
تقرّب اوست، چون در خانه کسی است که بندگان روزه دار و صالح خود را ناامید بر ﻧﻤﻲگرداند. اعتکاف او هم به خودی خود، ابزار تقرّب اوست.
خداوند متعال معتکفان آستان قدس و ساحت جلال و جبروت خود را ناامید بر ﻧﻤﻲگرداند و اگر معتکف، به دعا هم مشغول باشد، این هم سبب تقرّب او به خداوند است. این عناصر محوری پنجگانه (نماز، روزه، دعا، حضور در مسجد، اعتکاف) را دارد و بهترین حال را برای دعا پیدا ﻣﻲکند.
شایسته است که معتکف در چنین حالی، اوّلاً ظهور ولیّ ذات اقدس اله، بقیة الله ارواحنا فداه را مسالت دارد، آنگاه بقا و دوام نظام، صیانت و عظمت مقام معظم رهبری، بقای حوزه و دوام آن، رشد و تعالی روحی حوزه و صیانت و عظمت مراجع تقلید و صیانت و عظمت امّت اسلامی و نجات مسلمانان محروم در شرق و غرب عالم را از ذات اقدس اله درخواست کند....
دعاهای کلّی همیشه مستجاب نیست، چون استجابت آنها متوقّف بر وجود شرایطی است. دعاهای کلّی و وسیع از روح وسیع، سرچشمه ﻣﻲگیرد. روح
وسیعی که نه تنها به بارگاه عرش الهی رسیده باشد، بلکه از آن نیز گذشته باشد.
قلب مومن عرش خداست و قلب ولیّ خدا، کرسی خداست. چنین
قلب هایی اگر دعا کنند، قطعاً مستجاب است زیرا آن عناصر پنجگانه که گذشت، به خوبی زمینه استجابت دعا را فراهم ﻣﻲکند.
خواهران و برادران در پیشگاه ذات اقدس پروردگار، دعای کلّی و وسیع و جامع داشته باشند تا سراسر جهان اسلام از گزند استکبار و دیگران نجات پیدا
ص: 47
کند. هم نظام اسلامی از شرّ ابرقدرت ها رهایی یابد و هم ملل اسلامی از سلطه ستمگران نجات یابند».(1)
انسان در حال اعتکاف، وقتی خلوت کرد و او را عبادت کرد و با او مذاکره و زمزمه کرد، می یابد که آنچه در جهان خلقت است همه اش حجاب است؛ یا حجاب درون و یا حجاب بیرون و این حجاب ها آیت و علامت و نشانه اند. هم حجاب های ظلمانی را و هم حجاب های نورانی را باید برطرف کرد. این همان تقرب الی اللّه است. وقتی که یک معتکف به خود آمد و جهان را با این منظر دید و عینک قرآن را بر چشم گذاشت، و از منظر قرآن به عالَم و آدم نگاه کرد، می بیند همه این میناگری ها کار اوست. ما سعی و کوشش و هدف
والای مان در اعتکاف این باشد که به دل آرام و دل آرایمان برسیم، آنگاه بسیاری از مسایل برای ما حل می شود. اولاً لذت ما، فوق لذت های دیگران خواهد بود، ثانیاً هرگز از آلودگی لذت نمی بریم، ثالثاً دیگر کسی به ما نخواهد گفت رانت خواری نکن، ربا خواری نکن، دروغ نگو، غیبت نکن، چون بوی بد این عَفِن ها را استشمام می کنیم، این ها فایده ی اعتکاف است».(2)
ص: 48
اعتکاف در اصل شرع اسلام، مستحب است و گاهی انجام آن واجب
می شود.(1) در اعتکاف، انجام برخی کارها حرام است. عدم آگاهی از مسایل اعتکاف، چه بسا سبب شود فرد در انجام عملی مستحب، دچار گناه شود.
به جا آوردن اعتکاف با داخل شدن تحت یکی از عناوین ذیل، از حالت مستحبی خارج شده و واجب ﻣﻲشود:(2)
1)نذر، عهد و قسم: شخصی نذر کند یا با خدا عهد ببندد یا قسم بخورد که چند روز معتکف شود.
2)شرط ضمن عقد: مثلاً هنگام قرارداد اجاره منزل، صاحبخانه شرط کند که مستاجر هر سال، سه روز معتکف شود و مستاجر نیز این شرط را بپذیرد.(3)
3)اجاره:(4) مثلاً فردی اجیر شود، با دریافت مزد، از طرف میّت، معتکف شود.
ص: 49
4)سومین روز اعتکاف: کسی که دو روز، اعتکاف کند، اعتکاف روز سوّم بر او واجب است.
1-1-واجب معیّن: وقت مشخص داشته باشد؛ مثلاً فرد نذر کند از 13 تا 15 ماه رجب، معتکف شود.
1-2-واجب غیر معیّن (موسّع): وقت انجام آن وسعت دارد؛ مثلاً فرد نذر کند که امسال، سه روز معتکف شود.
1-3-مستحب
2-1-اصالتاً (برای خود)
2-2-نیابتاً
اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر ﻣﻲتوان انجام داد و اعتکاف به نیابت از بیش از یک نفر، صحیح نیست ولی ﻣﻲتوان اعتکاف را به نیّت خود به جا آورد و ثواب آن را به چند نفر [زنده یا مرده] هدیه نمود.(1)
ص: 50
2-2-1-به نیابت از مردگان: انسان می تواند اعتکاف را به نیابت از میّت، انجام دهد.(1)
2-2-2-به نیابت از زندگان: اعتکاف به نیابت از فرد زنده، بنابراحتیاط، به قصد رجاء صحیح است.(2)
در نیابت از زندگان که رجائاً انجام می شود، آیا ﻣﻲتوانند روزه اعتکاف را به نیابت از همان شخص بگیرند؟
مثل خود اعتکاف، رجائاً ﻣﻲتوانند به نیابت از همان شخص روزه بگیرند.(3)
ص: 51
آیا شخص می تواند برای اعتکاف، اجیر شود؟ اگر صحیح است، روزه اعتکاف را به نیّت چه کسی بگیرد؟
اجیر شدن برای اموات اشکالی ندارد و روزه آن را طبق اجاره، می تواند به نیابت همان میّت که به نیابتش معتکف می شود، بگیرد. اجیر شدن به نیابت زندگان مشکل است هرچند رجائاً مانعی ندارد. بنابراین روزه آن را نیز رجائاً و به نیابت او بگیرد، اشکال ندارد.(1)
چنانچه به نیابت از غیر، معتکف بشوند، آیا باید روزه اعتکاف را به نیابت از همان شخص که به نیابتش اعتکاف کرده اند، بگیرند یا لازم نیست؟
بلی لازم است.(2)
ص: 52
اعتکاف فرد مجنون [یا دیوانه] باطل است.(1) آنان که دارای جنون ادواری هستند[بعضی اوقات در حال جنون و دیگر اوقات سالم هستند] اگر در حال سلامت معتکف باشند، اعتکافشان صحیح است ولی در وقت جنون باطل است و اعتکاف شخص مست و مانند او از افراد فاقد عقل، صحیح نیست.(2)
هر عاملی مانند بیهوشی و مستی که موجب از کار افتادگی عقل شود، اعتکاف را باطل می کند.(3)
هرگاه معتکف به هر علّتی از هوش برود یا بنابر ضرورت وی را بیهوش کنند، اعتکافش چه حکمی دارد؟
ص: 53
گرچه بسیاری از فقها اغما را با جنون یکسان دانسته اند ولی با توجّه به تفاوت مهمی که این دو با هم دارد حکم جنون بر اغماء جاری نمی شود.(1)
اعتکاف کودک ممیّز صحیح است و بلوغ شرط اعتکاف نیست.(2)
3-1-قصد قربت:(3) اعتکاف از اعمال تعبّدی است. اگر بدون قصد قربت و اخلاص و با انگیزه های غیر الهی، مانند خودنمایی و ریا انجام شود، باطل
می شود.(4)
بعد از مشخص کردن اینکه می خواهد اعتکاف نماید، قصد قربت و اخلاص لازم است. از آغاز تا پایان اعتکاف، باید با نیّت و قصد قربت باشد.(5)
اگر در قطع کردن اعتکاف تردید کنم، آیا نیّت آن از بین ﻣﻲرود و در نتیجه اعتکاف باطل می شود؟ آیا لازم است که نیّت مستمر باشد؟
ص: 54
نیّت اعتکاف باید تا پایان روز سوّم ادامه پیدا کند.(1)
اگر از معتکف سوال شود که آیا جزو معتکفین است، بهتر است پنهان کند یا آشکار کند؟
آشکار کردن مانعی ندارد، مگر اینکه برای ریا باشد.(2)
آیا اعلام عمومی اعتکاف در محافل، با اخلاص منافات دارد؟
اعلام اعتکاف اگر برای تشویق مردم باشد، مانعی ندارد.(3)
یعنی فرد در موقع نیّت، تعیین می کند که عمل را به صورت واجب یا مستحب به جا ﻣﻲآورد.
مانند سایر عبادات لازم نیست که در اعتکاف واجب، قصد وجوب کند و در اعتکاف مستحب قصد استحباب نماید [یعنی لازم نیست در نیّت خود واجب یا مستحب بودن اعتکافی که به جا ﻣﻲآورد، را تصریح کند].(4)
اگر چه سومین روز در اعتکاف مستحبی، واجب می شود و بهتر است که از آغاز نیّت، ملاحظه وجوب روز سوّم را بکند بلکه در روز سوّم نیّتش را [به قصد وجوب] تجدید نماید.(5)
ص: 55
کسی که بخواهد در نیّت اعتکاف، قصد وجه کند، در اعتکاف واجب، نیّت واجب بودن و در اعتکاف مستحب نیّت مستحب بودن می کند.
آیا روز سوّم اعتکاف واجب یا مستحب، نیّتی غیر از نیّت دو روز اوّل دارد؟ روز سوّم، کامل کردن اعتکاف است و نیّت خاصی ندارد.(1)
اگر از روی اشتباه جهت اعتکاف واجب، نیّت مستحبی نماید یا بالعکس، تکلیف چیست؟
اشکال ندارد.(2)
در صورتی که اعتکاف های متعددی بر عهده داشته باشد، باید علاوه بر قصد قربت، در نیّت خود معیّن کند که کدام یک از اعتکاف ها را به جا ﻣﻲآورد.(3)
در آغاز اعتکاف، قبل از طلوع فجر روز اوّل است [یعنی آغاز روزه] و تأخیرش جایز نیست(4) [لذا کسی که دیرتر از آن زمان به مسجد برسد، آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند]. جایز است که از اوّل شب یا در بین شب، به مسجد برود و اعتکاف را شروع کند و از همان زمان نیّت اعتکاف
ص: 56
کند،(1) بلکه احتیاط مستحب آن است که شب اوّل را نیز در اعتکاف داخل کند و از اوّل شب نیّت کند.(2)
کسی که به قصد معتکف شدن وارد مسجد می شود، امّا تا اذان صبح خواب بوده و نیّت اعتکاف نکرده، آیا اعتکافش صحیح است؟ بلی.(3)
ص: 57
آیا عبادات بر معتکف واجب است یا صِرف ماندن در مسجد کافی است؟
عبادات مستحب، فی نفسه بر معتکف واجب نیست.(1)
3-5-شرط رجوع یا عُدول:(2) معتکف می تواند هنگام نیّت کردن [یا خواندن صیغه نذر در اعتکاف نذری]، شرط کند که اگر برایش عذری [عرفی یا شرعی] پیش آید، حتی در روز سوّم، بتواند دست از اعتکاف بردارد، اگر چه عذرش معمولی یا بی اهمیّت باشد. اگر به طور عموم هر عذری را شرط کند در تمام موارد می تواند بیرون رود و اگر عذر خاصّی را شرط کند، در خصوص همان مورد می تواند بیرون برود.(3)
ص: 58
با چنین شرطی، افراد هر وقت مایل بودند می توانند اعتکاف خود را به هم بزنند و روزه خود را افطار نمایند و اگر خواستند، از مسجد خارج شوند، هر چند روز سوّم باشد؛ و در این صورت، قضا نیز واجب نمی باشد.
کسی شرط کند، اگر کاری برایش پیش آمد اعتکاف را به هم بزند، آیا می تواند در روز سوّم اعتکاف را به هم بزند؟ آیا قضای آن لازم است؟
بلی برای او جایز بوده [و قضا لازم نیست] و گناه مرتکب نشده است.(1)
شرط دست برداشتن از اعتکاف، بدون هیچ پیشامد (عذری)، ممنوع است.(2)
اگر این شرط را قبل از نیّت [یا نذر] یا بعد از نیّت ذکر کند، اعتبار ندارد.(3)
ص: 59
اگر شرط رجوع را در وقت نیّت شرط کند و بعد از آن، شرط را ساقط کند، [شرط رجوع] علی الظاهر ساقط نمی شود.(1)
در چه مواردی ﻣﻲتوان در نیّت، شرط شکستن اعتکاف نمود؟
برای معتکف جایز است شرط کند، هر چند که [آن] عارض از عذرهای عرضی و عادی باشد. می تواند به خاطر پیش آمدهای عادی [از قبیل آمدن شوهر از سفر] اعتکافش را بشکند.(2)
اینکه «معتکف می تواند در نیّت خود شرط کند که اگر عذری برایش پیش آمد، از اعتکاف دست بکشد حتّی در روز سوم»، عذر در اینجا کدام عذرها را شامل می شود؟ آیا عذر فقط عذر شرعی و عقلانی است؟ هر عذری که حین شرط مدّ نظر بوده است یا عرفاً عذر، مانع از استمرار اعتکاف شود.(3)
براساس روایات، گذاشتن این شرط مستحب است.(4)
معتکف نمی تواند شرط کند که منافیات اعتکاف[آنچه با اعتکاف منافات دارد] مانند همبستر شدن یا حق عدول به اعتکاف دیگر را داشته باشد.(5)
ص: 60
همانطور که جایز است هنگام نیّت اعتکاف، رجوع را شرط کند، گذاشتن شرط رجوع در نذر نیز جایز می باشد؛ در واقع اعتکاف مشروط، نذر ﻣﻲشود.
کسی که اعتکاف را نذر می کند، می تواند در صیغه نذر خود شرط کند که اگر عذری پیش آید(1) دست از اعتکاف نذری بردارد به این صورت که بگوید: «برای خدا بر من است که اعتکاف نمایم؛ به شرط آنکه اگر فلان عذر پیش آمد،(2) بتوانم دست از اعتکاف بردارم».[لله عَلَیَّ اَن اَعتَکَف بِشرط ان یکون لی الرجوع عند عروض کذا] پس از این (وقتی آن عذر پیدا شد) می تواند دست از اعتکاف بردارد و دست برداشتن از اعتکاف گناه ندارد و مخالفت با نذر نیست و قضاء هم ندارد.(3) احتیاط [واجب] ترک نشود به اینکه این شرط را در حال شروع اعتکاف هم تکرار کند و اگر این شرط را قبل از نیّت اعتکاف یا بعد از آن ذکر کند، اعتبار ندارد.(4)
ص: 61
صحّت اشتراط رجوع از اعتکاف در نذر، محل تامل بلکه محل منع است. بلی، نذر اعتکاف مشروط، صحیح است.(1)
عُدول از اعتکافی به اعتکافی دیگر جایز نیست و فرقی نیست که هر دو واجب باشد[مثلاً از اعتکاف استیجاری به نذری]، یا هر دو مستحب، [مثلاً از اعتکاف برای خود به اعتکاف نیابتی تبرّعی] یا یکی واجب و دیگری مستحب، [مثلاً از ابتدا به نیّت اعتکاف نذری در مسجد مانده و روز دوّم نیّت را از نذر به استحباب، برگرداند].(2)
شخصی که قضای اعتکاف سال گذشته بر عهده او ﻣﻲباشد و در وسط اعتکاف امسال یادش می آید، آیا می تواند نیّت اعتکاف خود را به قضا برگرداند؟ خیر، تغییر نیّت اعتکاف، در بین آن جایز نیست.(3)
عدول از نیابت شخصی به نیابت شخص دیگر جایز نیست.(4)
ص: 62
اگرقصد کند که اعتکاف را برای خودش انجام دهد، پس از شروع نمی تواند نیّت را برگرداند و به نیابت از دیگری تمام کند؛ همچنان که عکس آن نیز جایز نیست.(1)
اعتکاف بدون روزه صحیح نیست(2) لذا اعتکاف مسافری که روزه برایش جایز نیست و نمازش شکسته است، اعتکاف زن حایض و نفساء (زائو)[ به دلیل جایز نبودن روزه و نیز جایز نبودن توقّف در مسجد]، اعتکاف در روز عید قربان و عید فطر که روزه در آن حرام است، باطل ﻣﻲباشد.(3)
«نُه» چیز روزه را باطل می کند؛ لذا اعتکاف در اثر انجام آنها باطل می شود:
ص: 63
1-خوردن و آشامیدن 2-جماع 3-استمناء 4-دروغ بستن به خدا و پیامبر و جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 5-رساندن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن تمام سر در آب
7-باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8-اماله کردن با چیز روان 9-قِی کردن
اگر معتکف مبتلا به مرضی شود که مجبور به افطار روزه است، چه باید بکند و حکم اعتکاف او چیست؟
اعتکاف بدون روزه صحیح نیست، لذا با افطار روزه، اعتکاف باطل می شود.(1)
اگر نذر کند سه روز معیّن و یا بیشتر را اعتکاف کند، اگر روز سوّم در عید واقع شد، نذر او از اصل باطل است(2) و قضای آن بر او واجب نیست؛ چرا که نذر او منعقد نشده است و لیکن قضای آن، موافق با احتیاط است.(3)
اگر شخصی دو روز قبل از عید، اعتکاف را شروع کند [یا روزی شروع کند که عید بین ایام اعتکاف واقع شود] اعتکافش صحیح نیست، هرچند به هنگام شروع غافل از این مساله بوده است.(4)
ص: 64
لازم نیست که روزه برای اعتکاف باشد، بلکه روزۀ غیر اعتکاف هم کفایت می کند، چه [روزه] واجب باشد، چه مستحب، خواه برای خودش انجام دهد و خواه از دیگری به عهده گرفته باشد[مانند روزه قضای ماه رمضان، نذر، استیجاری و...]، بدون اینکه فرقی بین اقسام اعتکاف و انواع روزه باشد؛ حتّی صحیح است که اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است، در ماه رمضان انجام دهد. اگر اعتکاف در روزهای معینی را نذر کند و روزۀ نذر هم به گردنش باشد، اگر روزۀ نذری را در ایّام اعتکاف بگیرد، مجزی است. معتکف می تواند اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است در ماه رمضان انجام دهد.(1)
ص: 65
آیا ﻣﻲتوان روزه روز سوم اعتکاف را که واجب ﻣﻲشود، از روزه قضا حساب کرد یا خودش واجب جداگانه ای است؟
اگر روزه قضا هم باشد، مانعی ندارد.(1)
در اعتکاف ماه رمضان، نیّت روزه باید چگونه باشد؟
روزه باید به نیّت روزه ماه مبارک رمضان گرفته شود.(2)
ص: 66
آیا در قضای اعتکاف، ﻣﻲتوان نیّت روزه های اعتکاف را به نیّت روزه های قضای ماه مبارک رمضان گرفت؟ بلی، مانعی ندارد.(1)
کسی که روزۀ قضا یا روزۀ واجب دیگری دارد(2)، نمی تواند روزۀ مستحبی بگیرد(3) و رعایت احتیاط که هیچ روزه واجبی به گردن او نباشد- مانند روزه کفّاره یا غیر آن- ترک نشود.(4)
آیا کسی که قضای روزه ماه رمضان بدهکار است، می تواند نذر کند و روزه نذر به جا آورد؟
ﻧﻤﻲتواند.(5)
اگر شخصی نذر کند که در ایّام معینی معتکف شود و روزه نذری یا استیجاری نیز برعهده او باشد و نذر اعتکاف به این گونه بوده است که روزه به
ص: 67
خاطر اعتکاف باشد، کفایت از روزه نذری یا اجاره ای نمی کند.[نمی تواند روزه در ایّام اعتکاف را، به نیّت روزه نذری یا اجاره ای بگیرد.] (1)
آیا شخصی که احتمال ﻣﻲدهد روزه قضا دارد، می تواند روزه مستحبی بگیرد و اگر برای روزه مستحبی مانند اعتکاف نذر کند، چطور؟
اشکالی ندارد.(2)
کسی که معتکف شده و روزه هایش را به نیّت اعتکاف گرفته و اعتکافش مستحبی است و روزه واجب به عهده دارد،حکم اعتکاف و روزه هایش چیست؟ اگر روزه واجب دارد، نمی تواند به نیت روزه مستحبی روزه بگیرد و روزه او با این نیّت باطل است و اعتکاف او فاسد می شود.(3)
کسی که معتکف شده و روزه هایش را به نیّت اعتکاف گرفته و اعتکافش واجب است و روزه واجب به عهده دارد،حکم اعتکاف و روزه هایش چیست؟
باید نیّت روزه های قضای خود را بنماید و اعتکاف او صحیح است.(4)
کسی که در حین اعتکاف، مریض شود (و قبلاً هم شرط رجوع نکرده باشد)، ﻣﻲتواند روز سوم اعتکاف خود را به هم بزند؟
ص: 68
مرضی که موجب بطلان صوم است، موجب بطلان اعتکاف نیز هست و لو روز سوّم باشد.(1)
معتکفی که روز اوّل حالش بد است و تصمیم میگیرد فردا روزه نگیرد، ولی روز دوّم حالش خوب ﻣﻲشود، آیا به اعتکافش خللی وارد شده است؟ خیر.(2)
آیا بیمار و کسی که روزه برایش ضرر دارد، می تواند معتکف شود و اگر در حال اعتکاف باشد و روزه نگیرد، ثوابی ﻣﻲبرد؟
اعتکاف اشخاصی که روزه برایشان ضرر دارد، باطل است.(3)
کسی که هر روز احتیاج به آمپول دارد، ﻣﻲتواند اعتکاف کند و به جهت آن از مسجد خارج شود؟
احتیاط واجب است(4) که روزه دار از استعمال آمپولی که به جای غذا به کار می رود خودداری کند، ولی تزریق آمپولی که عضو را بی حس می کند یا به
ص: 69
جای دوا استعمال می شود اشکال ندارد- و ﻣﻲتواند جهت تزریق آن از مسجد خارج شود.(1)
مسافر می تواند در موارد ذیل نیز روزه بگیرد:
اولاً- اگر روزه در سفر را نذر کرده باشد.
ثانیاَ- در مدینه برای طلب حاجت، سه روز ﻣﻲتواند، روزه بگیرد.(2)
اگر غیر روزۀ ماه رمضان، روزۀ معین دیگری بر انسان واجب باشد بنا بر احتیاط واجب(3) نباید در آن روز مسافرت کند و اگر در سفر باشد باید قصد کند
ص: 70
که ده روز در جایی بماند و آن روز را روزه بگیرد ولی اگر نذر کرده باشد روز معینی را روزه بگیرد می تواند در آن روز مسافرت نماید.(1)
اگر نذر کند روزه(2) بگیرد و روز آن را معین نکند، نمی تواند آن را در سفر به جا آورد. ولی چنانچه نذر کند که روز معینی را در سفر روزه بگیرد(3) باید آن
ص: 71
را در سفر به جا آورد و نیز اگر نذر کند روز معینی را چه مسافر باشد یا نباشد، روزه بگیرد باید آن روز را اگر چه مسافر باشد، روزه بگیرد.(1)
آیا در حین مسافرت می شود روزه [یا اعتکاف] در سفر را نذر کند؟
اگر قصد ده روز کنید، ﻣﻲتوانید در اعتکاف شرکت کنید؛ ولی نذر روزه [یا اعتکاف] در حین مسافرت جایز نیست.(2)
ص: 72
مسافری که در شهرش نذر اعتکاف یا نذر روزه در ایّام البیض را نکرده است، آیا می تواند در حال مسافرت نیّت کند؟ چنین شخصی چگونه در شهر دیگر می تواند معتکف شود؟
خیر، بنابر احتیاط نمی تواند در غیر وطن نذر روزه در سفر را بکند ولی می تواند با اقامت ده روز معتکف شود.(1)
شخصی برای درک فضیلت اعتکاف در مشهد مقدّس بعد از رسیدن به مشهد بدون قصد اقامت، نذر کرده سه روز روزه بگیرد آیا چنین نذری صحیح است؟ صحیح نیست.(2)
مسافری که نیّت نذر اعتکاف کرده است، آیا می تواند روزه های اعتکاف را به نیّت روزه های قضای ماه مبارک رمضان بگیرد؟ خیر. اگر [در وطن] نذر کنند در سفر روزه بگیرند، روزه صحیح است ولی قضاء محسوب نمی شود.(3)
آیا می توان برای شرکت در مراسم اعتکاف به شهر دیگری که بیش از چهار فرسخ با ما فاصله دارد مسافرت کرد و اعتکاف در صورت سفر، صحیح است؟ اگر قصد اقامت ده روز و یا نذر روزه در سفر نباشد، روزه در سفر صحیح نیست و با عدم صحّت روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.(4)
ص: 73
حکم اعتکاف مسافر در مساجد مدینه، کوفه، مسجدالحرام، سهله و مشاهد مشرفه بدون نذر روزه و قصد اقامت چیست؟ در هر مکانی که روزه صحیح نیست، اعتکاف هم صحیح نیست.(1)
آیا مسافر می تواند معتکف شود؟ اگر بتواند روزه بگیرد مثلاً روزه در سفر را نذر کرده باشد یا در مدینه که جایز است، مسافر برای طلب حاجت سه روز روزه بگیرد، اعتکافش مانعی ندارد.(2)
من علاقه زیادی دارم که در مراسم اعتکاف در مرکز استان شرکت کنم ولی چون در شهرستان زندگی می کنم و اگر بخواهم به مرکز استان بروم باید نماز خود را شکسته بخوانم، آیا از این نظر مشکلی نخواهم داشت؟ کسی که بخواهد در سفر معتکف شود، می تواند نذر کند که در سفر روزه بگیرد و می تواند اعتکاف نماید.(3)
اگر کسی بخواهد در خارج از شهر خود اعتکاف کند، برای مثال در مکّه مکرمه و از ساکنین مکّه نباشد و قصد ده روز هم نکند، آیا نذر کافی است و صیغه آن چیست؟ نذر روزه در سفر مانعی ندارد و با این نذر، روزه و اعتکافش
ص: 74
صحیح است ولی احتیاط آن است که نذر، قبل از شروع مسافرت باشد و صیغه آن عبارت است از «لِلّهِ عَلَیَّ اَن اَصُومَ فِی سَفَری الی کذا».(1)
کسی که نذر کند سه روز را روزه بگیرد می تواند با همین نیّت در شهر دیگری اعتکاف کند و قصد ده روز را نکند؟ اگر نذر کند سه روز در سفر روزه بگیرد، مانعی ندارد.(2)
شخصی نذر کرده سه روز روزه مستحبی در سفر بگیرد، آیا می تواند درمکّه یا مشهد وغیر آن که مسافر است، اعتکاف کند و سه روز روزه نذری را بگیرد؟ بلی، اگر در وطن نذر کرده که در سفر سه روز روزه بگیرد، می تواند در سفر، در هر شهری که مسجد جامع وجود دارد، اعتکاف کند و روزه ها را بگیرد.(3)
کسی که نذر اعتکاف کند، می تواند با همین نیّت در شهر دیگری اعتکاف کند و قصد ده روز را نکند؟
اگر نذر کند سه روز در سفر روزه بگیرد، مانعی ندارد.(4)
آیا کسی می تواند نذر کند که در شهری دیگر معتکف شود؟
مانعی ندارد (باید روزه اش در آنجا صحیح باشد و نذر اعتکاف در شهر دیگر، نذر روزه نیست).(5)
ص: 75
معلّمی که فقط نه ماه تحصیلی کار می کند و محل کارش شیراز است، آیا می تواند در فصل تعطیلی کار در شیراز، اعتکاف کند یا حکم مسافر را دارد؟
اگر در کمتر از هر ده روز، یک سفر دارد، مانعی ندارد وگرنه قصد اقامت ده روز، لازم است.(1)
آیا در سفر حرام ﻣﻲتوان اعتکاف کرد؟ با تحقق اعتکاف به قصد قربت و حصول سایر شرایط اعتکاف صحیح است.(2)
شخصی نذر کرده در ایّام البیض ماه رجب، در مسجد مقدّس جمکران معتکف شود و نذر کرده در فرض مسافرت، روزه هم بگیرد. آیا نذرش منعقد است؟ آیا اعتکاف او صحیح است، هرچند مسافر باشد؟
در فرض سوال، اعتکاف صحیح است.(3)
خروج معتکف از مسجدالحرام، جهت نماز جماعت، در مکّه جایز است.(4)
ص: 76
اگر معتکف در مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد الحرام جُنُب شود باید با تیمّم خارج شود و ﻧﻤﻲتوان در آنجا غسل جنابت به جا آورد.(1)
بسیاری از زائران خانۀ خدا خواهان اعتکاف در مسجد الحرام هستند. با توجّه به فرصت معنوی و تأثیر فراوان روحی و روانی آن و لزوم روزه جهت اعتکاف، آیا می توانند پس از حضور در مکۀ با نذر، به اعتکاف بپردازند؟ ﻣﻲتوانند برای روزه نذر کنند و در این صورت اعتکاف مانع ندارد.(2)
فردی قصد اعتکاف در مسجدالحرام را دارد، آیا می تواند قبل از اذان صبح در تنعیم مُحرم شود و بقیۀ اعمال را در حال اعتکاف انجام دهد، با توجّه به اینکه محل سعی جزو مسجد نیست؟
می تواند مُحرم شود و خروج از مسجد برای انجام سعی، مانع ندارد.(3)
ص: 77
روزه روز سوم ایام اعتکاف در مسجد الحرام، چه حکمی دارد؟
اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد، بر او واجب است بعد از اینکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند ولی اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحیح نیست و با عدم صحّتِ روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.(1)
ص: 78
اعتکاف نباید کمتر از سه روز پیوسته با شب های مابین باشد اما بیشتر از سه روز مانعی ندارد [گرچه آن زیاده، قسمتی از یک روز یا قسمتی از یک شب باشد](1) و حداکثر ندارد. اگر کسی کمتر از سه روز و دو شب مابین آنها را برای اعتکاف نیّت کند یا حضور یابد اعتکاف باطل است[مثلا نذر کند سه روز بدون شب ها معتکف شود].(2) بعد از هر دو روز، سومین روز آن واجب است؛ مثلا اگر پنج روز اعتکاف کند، روز ششم واجب است.(3)
باید روزهای اعتکاف متصل باشد و دو شب وسط در اعتکاف داخل است. اگر کسی نذر کند سه روز منفصل و یا بدون شب های وسط معتکف شود، نذرش باطل است. اگر نذر کند یک روز یا دو روز را به شرط آنکه زیادتر نشود، معتکف شود، نذرش باطل است؛ البته اگر مقیّد نکند که زیادتر از یک یا دو
ص: 79
روز نباشد، صحیح است و واجب است یک روز یا دو روز را بر آنچه نذر کرده، بیفزاید.(1)
آیا در تحقق اعتکاف، سه روز ناپیوسته کافی است؟
کافی نیست.(2)
اگر شخصی بعد از طلوع فجر و لو با چند دقیقه تاخیر به مسجد برسد، آن روز جزو اعتکاف به حساب نمی آید. چنانچه قبل از مغرب روز سوم، اعتکاف را قطع کند، افزون بر آن که کار حرامی کرده، اعتکاف نیز باطل است [مگر آنکه شرط رجوع گذاشته باشد].(3)
منظور از روز در اعتکاف چیست؟
از اوّل طلوع فجر[هنگام اذان صبح] تا مغرب [برطرف شدن سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پدید ﻣﻲآید که عرفاً مغرب گفته می شود] است.(4)
ص: 80
داخل کردن شب اوّل و شب چهارم در اعتکاف لازم نیست، هر چند جایز است.(1)
اعتکاف بیشتر از سه روز، به صورتی که آن زیاده، بخشی از یک روز یا شب باشد، چه حکمی دارد؟
مانعی ندارد.(2)
اگر نذر کند که روز رسیدن فلانی اعتکاف کند، نذر او باطل است- اگرچه بنا براحتیاط، روزی که احتمال ورود او را می دهد، معتکف شود و اگر آمد، باید اعتکاف آن روز را تمام کند و دو روز دیگر به آن ضمیمه کند و رجائاً معتکف شود- مگر اینکه بداند او قبل از طلوع فجر می رسد. اگر نذر کند روز
ص: 81
بعد از رسیدن فلانی، اعتکاف کند، نذر او صحیح است و واجب است دو روز دیگر بر آن ضمیمه کند.(1)
معتکفی که یک ساعت قبل از اذان مغرب برایش کار ضروری پیش می آید و باید از مسجد خارج شود، اگر در هنگام اذان مغرب روز سوّم در مسجد نباشد، آیا اعتکاف او صحیح است؟
اگر مجوّز خروج داشته باشد، مانعی ندارد.(2)
معتکفی که یک ساعت قبل از اذان مغرب برایش کار ضروری پیش می آید و حدود 5 یا 10دقیقه قبل از اذان روز سوّم کار او تمام شود، آیا باید خود را به مسجد برساند؟
بلی.(3)
اینکه اعتکاف سه روز بطور تلفیق باشد، یعنی مثلاً از ظهر روز اوّل شروع کند تا ظهر روز چهارم، اشکال دارد.(4)
ص: 82
اگر معتکف نیّت چهار روز اعتکاف کند، آیا روز چهارم هم جزو اعتکاف است یا اینکه باید شش روز را تکمیل کند تا روز چهارم به حساب آید؟
روز چهارم داخل در اعتکاف نیست ولی اگر پنج روز اعتکاف کند واجب است روز ششم را کامل کند.(1)
کسی که نذر کند به مقدار یک ماه معتکف شود، جایز است متفرق، معتکف شود یعنی سه روز، سه روز، معتکف شود مگر اینکه نذر یک ماه بین الهلالین کرده باشد که در این صورت، پی در پی بودن واجب است.(2)
اگر نذر کند یک ماه اعتکاف کند همین که بین هلال ماه اوّل و دوّم را اعتکاف کند کافی است، اگرچه ماه، ناقص[بیست و نه روز] باشد ولی اگر کمتر بود،(3) بنابر احتیاط واجب باید یک روز به آن اضافه کند[تا اعتکافش سه روز، سه روز صحیح باشد].(4)
ص: 83
اگر کسی نذر کند سه روز یا بیشتر معتکف شود داخل کردن شب اوّل در اعتکاف واجب نیست، برخلاف اینکه اگر نذر کند یک ماه را معتکف شود، شب اوّل هم جزو همان یک ماه است.(1)
اگ_ر کسی نذر کند به مقدار یک ماه معتکف شود، آیا ﻣﻲتواند
اعتکاف های یک روزه به طور متفرق بگیرد؟
ﻣﻲتواند ده اعتکاف سه روزه، به طور متفرق انجام دهد و چنانچه نذر کند سی اعتکاف ایجاد کند باید سی بار یک روزه معتکف شود و به هر یک از آن روزها دو روز دیگرضمیمه ک_ن_د ک_ه مجموع ایام اعتکاف نود روز ﻣﻲشود.(2)
اگ_ر ک_س_ی ن_ذر ک_ن_د م_اه شعبان را از اول تا آخر معتکف شود اما به دلیل ابری بودن یا محبوس بودن، ابتدا و انتهای ماه راتشخیص ندهد، تکلیف چیست؟
روزی را که شک دارد که آخر ماه رجب است یا اول ماه شعبان بنا ﻣﻲگذارد بر این که از ماه رجب اس_ت و اعتکاف آن روز لازم نیست و روزی را که شک دارد آخر ماه شعبان است یا اول ماه رمضان بنا ﻣﻲگذارد بر اینکه آخر ماه شعبان است و باید آن روز را هم معتکف شود.(3)
6-حضور در مسجد جامع(4)
احتیاط مستحب است که اعتکاف در یکی از مساجد چهارگانه (مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و مسجد
ص: 84
بصره)باشد. اعتکاف(1)در مسجد جامع شهر صحیح است و اعتکاف در سایر مساجد، مثل مسجد بازار صحیح(2) نیست. اگر مسجد جامع در شهری متعدد باشد، میتوان یکی از آنها را انتخاب نمود. یک اعتکاف در دو مسجد، جایز نیست(3)
ص: 85
اگر مسجد جامع در شهر متعدد باشد، حکم اعتکاف چیست؟ در صورت تعدّد، اختیار دارد در هر یک از آن مساجد اعتکاف نماید.(1)
آیا در مسجد جامع روستا اعتکاف صحیح است هر چند روستاها به هم نزدیک باشند؟
اعتکاف باید در مسجد جامع باشد و در مساجد جامع روستا هم صحیح است و لو روستاها به هم نزدیک باشند.(2)
ص: 86
اگر امام جماعت مسجد جامع عادل نباشد، اعتکاف در آنجا جایز نیست؟ خیر، عدالت امام جماعت مسجد در صحت اعتکاف شرط نیست.(1)
آیا اعتکاف در غیر مسجد جامع، مثل نمازخانه ها رجائاً اشکال دارد؟
جایز نیست.(2) (به صفحه 94 و پاورقی آن مراجعه شود.)
اعتکاف در مساجد دانشگاه های کشور چه حکمی دارد؟
در صورتی که گروه های خارج از دانشگاه هم برای اقامه نماز از مناطق مختلف به مسجد دانشگاه ﻣﻲآیند، اعتکاف در آن جایز است.(3)
اعتکاف در مساجد دانشگاه هایی که در ایّام تعطیلی نماز جماعت آن تعطیل است، چه حکمی دارد؟
هرگاه چند ماه نماز جماعت درآن تعطیل شود، اعتکاف درآن اشکال دارد.(4)
ص: 87
نظر به استقبال کم نظیر اقشار مختلف و آثار و برکات معنوی و تربیتی اعتکاف و ظرفیّت محدود مساجد، آیا ﻣﻲتوان به حکم ضرورت در دیگر مساجد چون مسجد محل، بازار و دانشگاه ها اعتکاف را برگزار نمود؟
خیر، اعتکاف را در سایر ایّام سال مثل ماه رمضان برگزار کنید. در صورتی که در مسجد جامع شهر جا نباشد در سایر مساجدی که سه وعده نماز جماعت با جمعیت معتنابه خوانده می شود ﻣﻲتوان به قصد رجاء معتکف شد.(1)
آیا بنا بر اضطرار و عدم ظرفیّت مساجد شهر ﻣﻲتوان در مصلّای شهر که محل اقامه نماز جمعه ﻣﻲباشد، اعتکاف را برگزار نمود؟
خیر، اعتکاف را در سایر ایّام سال مثل ماه رمضان برگزار کنید.(2)
حکم اعتکاف در صورتی که مسجد جامع را برای تجدید بنا خراب کنند و یا جا برای اعتکاف در مسجد جامع نباشد چیست؟
اعتکاف در مساجد دیگر که در سال حداقل یکی دو بار اهالی شهر در آن نماز می خوانند مانعی ندارد، و اعتکاف در حسینیه صحیح نیست.(3)
با توجّه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر، نظر حضرتعالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ اعتکاف باید در مسجد جامع باشد. در تمام مساجد معروف شهر که به طور مرتب در آن اقامه جماعت می شود، اعتکاف جایز است.(4)
آیا در تهران بزرگ، در مسجد جامع هر محلّه، ﻣﻲتوان اعتکاف کرد؟
ص: 88
یکی از شرایط صحت اعتکاف این است که در مسجد جامع باشد لذا در مسجد بازار و محله، اعتکاف صحیح نیست مگر صدق کند که مسجد جامع است. در صورتی که در مسجد جامع شهر جا نباشد در سایر مساجدی که سه وعده نماز جماعت باجمعیت معتنابه خوانده ﻣﻲشود،ﻣﻲتوان به قصد رجاء معتکف شد.(1)
در لزوم رعایت مکان اعتکاف، فرقی بین مرد و زن نیست و زنان ﻧﻤﻲتوانند در خانه و مسجد محل خود اعتکاف کنند.(2)
اگر منطقه ای دارای مسجد نباشد، آیا امکان برگزاری اعتکاف درمکان های دیگری چون حسینیّه، زینبیّه و یا مهدیّه وجود دارد؟ خیر، جایز نیست.(3)
آیا اعتکاف در جوار مرقد امام رضا علیه السلام و نیز امامزاده ها صحیح ﻣﻲباشد؟ صحیح نیست.(4)
اعتکاف شیعه، در عبادتگاه های دیگر اهل کتاب یا مسجد مخالف، چه حکمی دارد؟
اعتکاف درعبادتگاه اهل کتاب صحیح نیست و امّا در مسجد جامع اهل تسنّن صحیح است.(5)
ص: 89
مسجد جامع مسجدی است که در شهر برای اجتماع همه اهل شهر بنا شده است، بدون اینکه اختصاص به گروه و قشر خاصی داشته باشد و قشرهای مختلف شهر در آن شرکت دارند [بر خلاف مسجد محل و مسجد بازار که قشر خاصّی در آن شرکت ﻣﻲکنند].(1)
ص: 90
در شرق تهران (جنب دانشگاه امام حسین علیه السلام)ساکنیم که درمحدوده چند شهرک مسکونی قرار گرفته است. هر یک از این شهرک ها دارای یک نمازخانه و یکی از این شهرک ها دارای مسجد ﻣﻲباشد. حال با عنایت به اینکه این مجموعه مسکونی فاقد مسجد جامع ﻣﻲباشد، آیا ﻣﻲتوان در مسجد فوق الاشاره (که محور برنامه های عبادی همه این شهرک ها است) اعتکاف نمود؟
مسجد جامع همین است و ﻣﻲتوانند در آن اعتکاف کنند.(1)
برخی از مسجدهای جامع در شهرها، در قدیم مرکزیّت و جامعیّت داشته و فعلًا به حالت نیمه متروک درآمده و جامعیّت خود را از دست داده اند هر چند هنوز به آن مسجد جامع اطلاق می شود و در عوض مسجدهای بزرگ با مرکزیّت بیشتری ساخته شده است، آیا اعتکاف در اینگونه مساجد
جدید التأسیس، بدون عنوان مسجد جامع صحیح است؟
ملاک، زمان حال است و اگر مسجدی از جامع بودن خارج شده باشد، دیگر ﻧﻤﻲتوان در آن اعتکاف کرد.(2)
مسجد معروف و جامعی تا چند سال پیش محل اقامه نماز جمعه بود، امّا حالا دیگر محل اجتماع اقشار مختلف مردم نمی باشد و معمولاً کسانی که در آن حوالی زندگی یا کار ﻣﻲکنند، در آنجا اقامه نماز ﻣﻲکنند آیا آن مسجد، مسجد جامع محسوب می شود و آیا اعتکاف در آن صحیح است؟
ص: 91
ملاک آن است که فعلاً مسجد جامع تلقّی شود.(1)
مسجد جمکران در حال حاضر از مساجد جامع محسوب است و اعتکاف در آن صحیح است.(2)
آیا اعتکاف در زیر زمین مسجد جمکران، که از آن جهت نمازهای یومّیه و نماز آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف استفاده می شود و البته به صورت مرتّب نماز جماعت ندارد، جایز است؟
اشکال ندارد.(3)
اگر اعتکاف در زیرزمین مسجد جمکران جایز باشد، درصورتی که بین طبقه پایین و بالا درب ورودی باشد، آیا ﻣﻲتوان اعمال را در طبقه بالا و استراحت را در طبقه پایین انجام داد، یا هر دو عمل باید در یک مکان باشد؟ اشکال ندارد.(4)
آیا حیاط مسجد جمکران حکم مسجد دارد؟
ظاهراً حکم مسجد را ندارد.(5)
اگر در جایی اعتکاف کند به اعتقاد آنکه مسجد جامع است و بعد معلوم شود که مسجد نبوده یا جامع نبوده، اعتکاف باطل است.(6)
ص: 92
هرگاه اعتکاف واجب خود را در مسجد به جا آورد، سپس بفهمد اعتکاف در آنجا صحیح نبوده، اعتکافش چه حکمی دارد؟
چنین اعتکافی واجب نبوده و کفایت از نذر و امثال آن نمی کند.[باطل است](1)
ص: 93
2)دو نفر عادل بگویند.(1)
3)اگر دو نفر در جامع بودن مسجدی اختلاف داشته باشند، با حکم حاکم نیز معلوم می شود.(2)
اعتکاف باید در یک مسجد انجام گیرد، بنابراین انجام آن در دو مسجد جایز نیست، اگرچه به هم متّصل باشند، مگر آنکه یک مسجد حساب شوند.(3)
چنانچه مسجد دارای طبقه پایین و بالا باشد، آیا اعتکاف در آنها صحیح است؟ آیا ﻣﻲتوان در حین اعتکاف از طبقه همکف به طبقه پایین یا بالا رفت؟
اعتکاف در همه جای مسجد جامع صحیح است و جابجا شدن ذکر شده در سؤال، اشکال ندارد.(4)
ص: 94
آیا اگر معتکفی از محیط اعتکاف خوشش نیاید می تواند در وسط اعتکاف، اعتکافش را به مسجد دیگری انتقال دهد؟
خیر، اعتکاف باید در یک مسجد انجام شود.(1)
هرگاه کسی در مسجد جا گرفته و دیگری جایش را بگیرد[غصب کند] و در آنجا به قصد اعتکاف بماند، هرچند گناه کرده است ولی بعید نیست اعتکافش باطل نشود[اعتکافش باطل نیست].(2)
ص: 95
اگر مسجد به خاک یا آجر غصبی فرش شده باشد، اگر پرهیز از آن ممکن باشد، واجب است پرهیز نماید و اگر معصیت کرده و پرهیز نکند، صحّت اعتکاف بعید نیست. اگر پرهیز ممکن نباشد، بنابر احتیاط واجب باید از اعتکاف در آن اجتناب کند. ظاهراً اعتکاف با پوشیدن لباس غصبی یا با حمل شیء غصبی باطل نمی شود.(1)
اگر معتکف عمداً بر فرش غصبی بنشیند، معصیت کرده است ولی اعتکاف باطل نمی شود.(2)
ص: 96
نشستن بر مکان غصبی از روی فراموشی یا ناآگاهی از حکم شرعی(1) یا با اکراه یا اضطرار،(2) سبب بطلان اعتکاف نیست.(3)
اگر جای کسی را که معتکف بوده غصب کند، فرموده اند اعتکاف او باطل است، حال اگر جاهل بود یا عامد بود و حال پشیمان شده و جای خود را عوض کند، اعتکاف او صحیح است یا خیر؟ در صورت عمد آیا کفاره دارد یا خیر؟ اعتکاف صحیح است و کفّاره هم ندارد.(4)
آیا گذاشتن وسایل یا نوشتن نام و امثال آن موجب سبقت در محلی از مسجد می شود؟
ص: 97
بلی می شود.(1)
اگر معتکف در نیّت خود محل خاصی از مسجد را برای اعتکاف خود معیّن کند، نیّتی که کرده لغو است و لازم نیست حتماً درآنجا معتکف شود.(2)
معتکف مکان معیّنی از مسجد را برای اعتکاف اختیار کرده است، آیا در اثنای آن می تواند جای خود را عوض کند و در مکان دیگری از همان مسجد اعتکاف را ادامه دهد؟
بلی، می تواند.(3)
پشت بام ها و سرداب ها و محراب های مساجد [و هرچه به سبب توسعه مسجد به آن قسمت افزوده شده] جزو مساجد است مگر آنکه بدانیم، جزو مسجد نیستند.[ و در صورت شکّ، این مکان ها، حکم مسجد را دارد.](4)
ص: 98
به جز سه مکان فوق، اگر محلی را شک کند که جزو مسجد است یا نه، حکم مسجد بر آن جاری نیست و اعتکاف در آنجا صحیح نیست.(1)
چیزهایی که به مسجد افزوده می شود، مثل راهرو (دالان) و دهلیز تا وقتی که نداند جزو مسجد است، از مسجد حساب نمی شود.(2)
ص: 99
حیاط حکم مسجد را ندارد مگر آنکه به عنوان مسجد وقف شده باشد.(1)
اصل بر این است که قسمت های مختلف مسجد حکم مسجد دارد، یا باید مسجد بودن هر قسمت ثابت شود؟
عرف شهرها در این مسأله با هم مختلف است مثلاً در برخی از شهرها حیاط مسجد جزو مسجد نیست و در بعضی از شهرها جزو است. باید به عرف محل مراجعه کرد.(2)
آیا پشت بام مسجد تابع مسجد است یا بستگی به وقف کننده دارد؟
پشت بام مسجد به حکم مسجد است مگر اینکه احراز شود که هنگام وقف مسجد، پشت بام از وقف خارج شده است.(3)
آیا اعتکاف روی بام مسجد جامع صحیح است؟ آیا در اثنای اعتکاف ﻣﻲتوانند برای دعا یا استراحت روی بام مسجد توقّف کنند؟
بلی، ﻣﻲتوانند و صحیح است.(4)
آیا در حال اعتکاف ﻣﻲتوان در صحن و حیاط مسجد توقّف کرد؟
ص: 100
اگر صحن و حیاط مسجد به گونه ای است که درآن نماز ﻣﻲخوانند و عرفاً مسجد محسوب می شود[صیغه مسجدیّت برآن خوانده شده]، ﻣﻲتوان درآن توقّف کرد وگرنه حکم مسجد را ندارد و نباید در آن توقّف کرد.(1)
حکم رفتن به حیاط بیرونی که ملحق به مسجد است چیست؟
رفتن به جاهایی که در حکم مسجد است [در آن نماز ﻣﻲخوانند و صیغه مسجدیت برآن خوانده شده]، اشکال ندارد امّا رفتن به خارج از مسجد جایز نیست مگر مواردی که خروج از مسجد به خاطر آنها جایز باشد.(2)
در اعتکاف رفتن به حیاط مسجد، آبدارخانه، دفتر مسجد و دیگر قسمت ها چه حکمی دارد؟
خروج از مسجد بدون ضرورت، برای معتکف جایز نیست.(3)
ص: 101
اگر اعتکاف فرزند سبب اذیت پدر و مادر نشود، اجازه آنها معتبر نیست،(1) هرچند احتیاط مستحب باید از آنها اجازه بگیرد.(2)
اگر یکی از والدین، فرزند را نهی کند و مخالفت فرزند سبب اذیت وی شود، بنابر اقوی اعتکاف فرزند باطل است.(3)
اگر زنی بخواهد معتکف شود و اعتکاف با حق شوهر تعارض داشته باشد، باید از شوهر اجازه بگیرد.(4)
ص: 102
اجازه شوهر، جهت صحت اعتکاف زن، درصورتی که منافات با حق شوهر نداشته باشد لازم نیست [هر چند احتیاط مستحب این است که اجازه بگیرد].(1)
اگر مردی به همسرش اجازه اعتکاف دهد، ولی در روز سوّم پشیمان گردد، تکلیف زن چیست؟
زن اعتکاف را تا آخر ادامه ﻣﻲدهد.(2)
ص: 103
آیا زن می تواند با امر شوهرش، روز سوم اعتکاف خود را بشکند؟ و اگر شوهر او را مجبور به این کار کند، آیا برعهده شوهر کفّاره می آید یا خیر؟
اگر با تمام شرائط صحت، اعتکاف را شروع کرده، با درخواست شوهر نمی تواند روزه سوم را رها کند و کفاره ندارد.(1)
اگر کسی طبق قراردادی در استخدام دیگری است[مانند برخی کارگران و کارمندان، باید مدتی را در اختیار فرد یا سازمانی باشد] در صورتی که قرارداد به گونه ای است که منفعت اعتکاف را نیز در بر ﻣﻲگیرد [یعنی اعتکاف با عمل به اجاره منافات دارد]، ﻧﻤﻲتواند بدون اجازه صاحب کار، به اعتکاف برود.(2)
این در صورتی است که فرد به طورکلی مالکیت وقت و منافع خود را به دیگری واگذار کرده باشد امّا در جایی که تنها قراردادی برای انجام کار معینی بسته شده، اگر به آن عمل نکنند و به اعتکاف بپردازد هرچند به خاطر وفا نکردن به عهد گناهکار است، امّا برخی فقها اعتکافش را صحیح میدانند.
ص: 104
شخصی اجیر است و می خواهد اعتکاف کند، آیا باید از صاحب کارش اجازه بگیرد؟
اگر در روزها و ساعات معیّن اجیر شده و اعتکاف او مانع از عمل به اجاره است، بدون اذن صاحبکار اعتکاف صحیح نیست و باید اذن بگیرد.(1)
ص: 105
ص: 106
آیا برای رفتن به تشییع جنازه هنگام اعتکاف وقت مشخصی است؟ اگر معتکف یکی ازدوستانش را دید، آیا می تواند چند دقیقه را با او سپری کند؟ حکم رفتن زیر سایه در این هنگام (چه در ماشین یا غیر آن)چیست؟
وقت مشخصی ندارد و رفتن به تشییع جنازه اگر آنقدر طولانی نشود که باعث محو صورت اعتکاف شود، اشکال ندارد و درصورت امکان، واجب است که زیر سایه ننشیند و احتیاط مستحب است که زیر سایه حرکت نکند.(1)
4)انجام سایرکارهای ضروری: که عقلًا [انجام تزریقات ضروری] یا شرعاً [غسل واجب] و یا عرفاً [رفتن به دستشویی] بیرون رفتن از مسجد برای آن لازم باشد، چه از کارهای واجب باشد و چه از کارهای مستحب، چه مربوط به امور دنیا و چه آخرت، چه ترک آن زیانی داشته باشد و چه نداشته باشد.(2)
ص: 107
چنانچه ایّام اعتکاف مصادف با کارهای مهّمی شود که فقط با حضور خود شخص انجام آن امکانپذیر است، مانند شرکت در جلسه کنکور یا امتحان، مصاحبه جهت گزینش، دفاع از پایان نامه، ثبت نام حجّ و مانند آن، که زمان آن هم قابل تجدید نیست، آیا برای این امور می تواند از مسجد خارج گردد؟
در صورتی که حکم ضرورت عرفی را داشته باشد، خارج شدن به مقدار محدودکه منافات با صدق اعتکاف نداشته باشد، مانعی ندارد.(1)
ص: 108
چنانچه معتکف، امام جماعت مسجدی یا معلم و دبیر و استاد، یا مهندس ناظر بنای عظیمی باشد، آیا می تواند جهت اقامه نماز جماعت یا تدریس در ساعات خاصی از روز یا نظارت برحسن اجرای کار در وقت معیّنی از زمان اعتکاف، از مسجد خارج شود و پس از اتمام کار بلافاصله بازگردد؟
برای اعتکافش اشکال دارد.(1)
به هنگام اعتکاف، از فوت یکی از دوستان یا بستگان دور یا نزدیک مطلع شدم. امّا خبر زمانی رسید که وی را دفن کرده بودند، و فرصت شرکت در تشییع جنازه از دست رفته بود، آیا ﻣﻲتوانم در مراسم ختم ایشان شرکت کنم؟ اشکال دارد.(2)
عروسی یکی از بستگان نزدیک، مقارن با اعتکاف من شده است. اگر در عروسی او شرکت نکنم دلخور شده، و ممکن است کدورت خانوادگی ایجاد شود. در چنین فرضی خروج از مسجد چه حکمی دارد؟
چنین فرضی از قبیل ضرورت است و شرکت محدود در آن مانعی ندارد.(3)
5)بدرقه و استقبال مسافر(4)
1)شرکت در نماز جمعه به عنوان امام یا ماموم: جایز است.(5)
ص: 109
2)شرکت در نماز جماعت به عنوان امام یا ماموم (غیر از مکّه):(1) به احتیاط واجب جایز نیست.(2)
3)رفتن به کلاس جهت تعلیم یا تعلّم: اشکال دارد.(3)
آیا اعتکاف، در صورت خروج از مسجد برای شرکت در امتحان پایان ترم دانشگاه، باطل است؟
ص: 110
چنانچه ضرورت عرفی باشد ﻣﻲتواند ولی نباید مدت خروجش طولانی گردد، به گونه ای که صورت اعتکاف از بین برود.(1)
با توجه به اینکه دانشجو هستم و یکی از امتحانات پایان ترم اینجانب در ایام اعتکاف واقع شده و اگر آنرا نگذرانم از درس و تحصیل عقب مانده و خسارت جدی به سبب کار به اینجانب وارد می شود. آیا جائز است برای دادن امتحان از اعتکاف خارج شده و مجددا به مسجد ورود پیدا کنم؟ این کار حدود یک ساعت زمان لازم دارد؟
در فرض سوال اگر امتحان مذکور ضروری باشد به قدر ضرورت می تواند از محل اعتکاف خارج شود.(2)
4)رفتن به محل کار: برای کار و شغل نباید خارج شود.(3)
آیا کارمندان و معلمین ﻣﻲتوانند معتکف شوند و سرکلاس و محل کار خود رفته و سپس به مسجد برگردند؟
جایز نیست.(4)
5)برای وضو و غسل مستحبی و مسواک زدن: اشکال ندارد ولی باید به قدر حاجت اکتفا کند و طول ندهد.(5)
ص: 111
اگر در مسجد برای مسواک زدن و وضوی مستحبی شیر آب و ظرفشویی باشد. در اینصورت معتکف می تواند برای انجام دادن آنها ازمسجد خارج شود؟
نمی تواند.(1)
آیا با بودن آب در مسجد می توان جهت وضو به خارج مسجد رفت ؟
در فرض مذکور، معتکف نباید از مسجد خارج شود.(2)
در صورت وجود شیر آب و ظرفشویی در داخل مسجد برای مسواک زدن و وضوی مستحبی و از طرفی منع تولیت مسجد به خاطر رعایت نظافت، آیا برای انجام امور مذکور معتکف می تواند از مسجد خارج شود؟
مسجد متولّی ندارد و متعلق به عموم مسلمین است. بنابراین کسی حقّ منع ندارد و اگر با این حال منع کردند، خروج به مقدار ضرورت برای امور مذکور اشکال ندارد.(3)
چنانچه معتکف جهت تجدید وضو یا استحمام ناچار باشد از مسجد خارج شود و فاصله حمام و وضوخانه مسجد تا حمام و دستشویی منزلش یکی باشد، آیا می تواند برای انجام کارهای فوق به منزلش برود؟
ص: 112
تفاوتی نمی کند.(1)
آیا رفتن به حمّام نزدیک محلّه، جهت انجام مستحبات اعتکاف، خروج از اعتکاف محسوب، و موجب ابطال آن ﻣﻲشود؟ رفتن به منزل نزدیک مسجد جهت حمّام استحبابی چطور؟
هر دو اشکال دارد.(2)
6)تلفن زدن به خانواده در موارد غیر ضروری و امور متعارف: در موارد ضروری اشکالی ندارد و در موارد غیر ضروری اگر امور مستحبی را در بر بگیرد و طول هم نکشد اشکالی ندارد.(3)
7)دیدار با خانواده در بیرون از مسجد: در بعضی موارد اشکالی ندارد، مثل رسیدگی امور خانواده و دیدن فرزندان که عدم دیدار باعث مفسده و اشکالاتی می شود.(4)
ص: 113
8)استحمام در سرویس بهداشتی مسجد خارج از مسجد: اشکال ندارد ولی باید به قدر حاجت اکتفا کند و طول ندهد.(1)
9)برای شستن دندانها و دست ها: ملحق به خارج شدن از مسجد برای تجدید طهارت را دارد.(2)
10)جهت وضوی مستحبی، شستن ظرف یا دست و مسواک زدن در مسجدی که حوضش شلوغ است و این کارها سبب کثیفی محیط مسجد می شود یا حوض ندارد: جایز نیست.(3)
11)زیارت حضرت رضا و معصومه علیهما السلام جهت معتکف مساجد نزدیک حرم: می تواند زیارت کند، به حدی که صورت اعتکاف محو نشود.(4)
12)صرف غذا در سالن غذاخوری محوطه مسجد: به مقدار ضرورت جایز است.(5)
13)خرید نیازمندیهای سایر معتکفین مثل افطاری و سحری
هیات برگزاری اعتکاف که متشکل از تعدادی از معتکفین است، وظیفه خدمت به معتکفین و فراهم کردن نیازمندی های آنها را بر عهده دارد؛ لذا باید
ص: 114
نیازمندی های معتکفین مثل افطاری و سحری را بخرد، آیا این مساله به اعتکاف آنها ضرر نمی رساند؟
خارج شدن از مسجد برای خرید چیزهای ضروری مثل غذا وغیره اگر در ضمن آن، نیازمندیهای خود را نیز تهیّه ﻣﻲکنند، اشکال ندارد.(1)
14)خرید و فروش: در صورتی که باعث خارج شدن از مسجد می شود مشروط به این است که در حال اعتکاف به آن نیاز داشته باشد.(2)
آیا معتکف می تواند جهت اخذ سهمیه دولتی (در صورتی که در غیر آن ممکن نباشد و به آن محتاج باشند) از مسجد خارج شود؟ آیا این معامله محسوب می شود؟
چنانچه با توکیل هم ممکن نباشد، اشکال ندارد.(3)
15)شرکت در مراسم و راهپیمایی های مهّم مانند روز قدس و 22 بهمن: احتیاط آن است که شرکت نکند و اشکال دارد.(4)
ص: 115
16)آوردن غذا و وسایل و شستن لباس و ظروف:(1) چنانچه بتواند کسی را برای این کارها بگمارد خودش نمی تواند از مسجد خارج شود(2)، در غیر این صورت به مقدار ضرورت می تواند خارج شود.(3)
کسانی که مشکل خاصّی از نظر تغذیه دارند، آیا ﻣﻲتوانند جهت آوردن غذا از محل اعتکاف خارج شده، مجدداً باز گردند؟
خارج شدن از مسجد، جهت ضرورت شرعی و عرفی مانع ندارد.(4)
آیا شستن لباس به عمد یا غیرعمد در بیرون از مسجد موجب بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ملاک ماندن در بیرون از مسجد است، نه لباس شستن و اگر بیرون رفت، احکام بیرون رفتن از مسجد را دارد.(5)
آیا در هنگام اعتکاف، بیرون رفتن از مسجد برای خوردن و سیگار کشیدن جایز است؟ و اگر خیر، آیا خوردن در داخل مسجد جایز است؟
خروج برای تهیه غذای مورد نیاز و یا غذا خوردن در بیرون و استعمال دخانیات در صورت ضرورت به مقدار ضرورت اشکال ندارد. همانطور که غذا خوردن در داخل مسجد فی حد نفسه منعی ندارد.(6)
ص: 116
17)ازاله خون از بدن
قسمتی از بدن درحال اعتکاف خونی شده است، آیا ازاله آن در بیرون مسجد ضرورت دارد؟
تاخیر در ازاله خون مانعی ندارد بلکه به احتیاط واجب باید وقتی که برای ضرورتی مثل قضای حاجت خارج می شود تطهیر نماید.(1)
شخصی از لثه هایش خون ﻣﻲآید، آیا ﻣﻲتواند دهان خود را در یک ظرف بشوید و بعد آن را در بیرون از مسجد دور بریزد و یا تسریع در این امر واجب است و یا شستن دهان باید در بیرون از مسجد صورت بگیرد؟
اگر موجب تنجیس مسجد ﻧﻤﻲشود، مانعی ندارد.(2)
18)گرفتن وضوی واجب
اگر مکان هایی برای وضو و شستن دستها و دندان ها در خارج از مسجد فراهم شده باشد، آیا واجب است مکان خاصی در داخل مسجد تهیّه شود تا معتکف از مسجد خارج نشود؟
صرف نیاز به خروج از مسجد برای طهارت و نظافت برای جواز خروج کافی است و تهیّه مکانی در داخل مسجد واجب نیست.(3)
19)متفرقه
ص: 117
معتکف وقتی برای توالت و یا گرفتن وضو به خارج مسجد ﻣﻲرود گاهی اتفاق ﻣﻲافتدکه تقریبا ده دقیقه یا بیشتر در صف نوبت ﻣﻲایستد.آیا این عمل ضرری به اعتکاف ﻣﻲزند. با فرض اینکه رفع حاجت ضروری است و یا اینکه اگر بعداً وضو بگیرد، از نماز جماعت یا نماز اوّل وقت باز ﻣﻲماند؟ آیا در آن مدّت می تواند کارهایی را انجام دهد، مثلا ظرف بشوید؟
اگر خروج برای گرفتن وضو یا توالت ضروری باشد و به غیر از اینکه درصف نوبت بایستد، راه دیگری نباشد اشکال ندارد لکن در آن مدّت اشتغال به کار دیگر برخلاف احتیاط است و باید ترک شود.(1)
آیا معتکف میتواندجهت کمک به ستمدیده ومظلومی ازمسجدخارج شود؟
اگر فرد دیگری نتواند وظیفه او را انجام دهد، مانعی ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند با امر والدین، برای انجام کاری ازمسجد خارج شود؟
اگر اعتکاف وی مستحبی باشد روز اول ودوم می تواند.(3)
شخصی مسئول پخش اذان در یک مسجدی است بطوری که غیر از او کسی دیگر برای این کار نیست، آیا در حال اعتکاف می تواند در اوقات اذان از مسجد خارج شود و اذان را پخش کند و برگردد؟
در فرض سؤال مانعی ندارد.(4)
ص: 118
خروج معتکف برای استماع سخنان واعظ در یک مسجد دیگر (جامع یا غیرجامع) چه حکمی دارد؟
جایز نیست.(1)
ملاک ضرورت و حاجت برای خارج شدن از مسجد چیست؟ مثلاً معتکف برای غسل واجب از مسجد خارج می شود، آیا می تواند برای صابون زدن قدری تاخیر نماید؟
به مقدار انجام غسل می تواند خارج شود و تاخیر برای صابون زدن و امثال آن اشکال دارد و در راه نباید توقّف کرد ولی دویدن لزومی ندارد.(2)
آیا برای معتکف خروج از مسجد اگر کم باشد مثل چند قدم، اشکال دارد؟ خروج از مسجد برای معتکف جایز نیست چه کم باشد یا زیاد.(3)
بیشترین حدّی که معتکف برای کار ضروری می تواند در بیرون از مسجد باشد و در اعتکافش خللی وارد نشود، چند ساعت ﻣﻲباشد؟
عرفی است و مقداری که عرفاً صدق اعتکاف نکند، مبطل است حتّی اگر ضرورت باشد.(4)
آیا خیس کردن لباس یا دوش گرفتن در بیرون از مسجد بر اثر گرما یا عرق کردن، ضرورت محسوب می شود؟
ص: 119
خیر، مگر اینکه موقعیّت حادّی باشد که بدون آن احتمال خطر جانی یا ضرر قابل توجهی باشد.(1)
8-4-1-انجام غسل واجب: طبق شرایط ذیل که بیان ﻣﻲشود.
8-4-1-1-محل انجام غسل واجب
اگر بر معتکف غسل واجب شود:(2)
1)اگر غسل کردن در مسجد مانع داشته باشد[غسل کردن مستلزم توقف در مسجد با جنابت یا مستلزم آلوده کردن مسجد است یا غسل جنابت در مسجد الحرام و مسجدالنبی] باید خارج شود و اگر خارج نشود اعتکافش باطل می شود زیرا توقّف جنب در مسجد حرام است.[هرچه با حال جنابت در مسجد توقف شود، جزو اعتکاف نیست].(3)
ص: 120
2)اگر غسل کردن در مسجد مانع نداشته باشد[غسل کردن مستلزم توقف و معطلی در مسجد با جنابت یا مستلزم آلوده کردن مسجد نیست و نیز عدم غسل جنابت در مسجد الحرام و مسجدالنبی]،(1) بنابر احتیاط [مستحب] در مسجد غسل کند. اگر چه برای غسل کردن، بیرون رفتن جایز است.(2)
ص: 121
تاخیر غسل جنابت، حرام است و موجب بطلان اعتکاف می شود ولی تاخیر غسل واجب مس میّت، موجب بطلان اعتکاف نمی شود.(1)
غسل[جنابت] کردن در مسجد الحرام و مسجد النبی جایز نیست. در صورت جُنب شدن در این دو مسجد فوراً تیمم کند و بلافاصله خارج شود.(2)
8-4-2-پرداخت بدهی: اگر نتواند در مسجد آن را بپردازد.
اگر معتکف مدیون باشد و برای پرداخت دِین از مسجد خارج شود، اعتکافش چه حکمی دارد؟
اشکال ندارد.(3)
خروج از مسجد جهت ادای دین و وفای به عهد چه حکمی دارد؟
خروج از مسجد برای مطلق کارهای ضروری و راجح مانعی ندارد.(4)
8-4-3-انجام واجب دیگری که لازم باشد از مسجد خارج شود: مانند زنی که دچار عادت زنانگی شود.(5) هرگاه معتکف به سبب بیماری نتواند در مسجد بماند، باید بیرون برود.
ص: 122
کسی که خارج شدن از مسجد بر او واجب شده باشد، برای پرداخت قرض یا برای واجب دیگری که بدون بیرون رفتن ممکن نباشد، ولی خارج نشود، هرچند گناه کرده است ولی اعتکاف باطل نیست مگر کسی که با حال جنابت در مسجد توقّف کند.(1)
ص: 123
3)احتیاط[مستحب] ترک زیر سایه راه رفتن است.(1)
4)بنابراحتیاط واجب نزدیکترین راه [از لحاظ زمانی،نه مسافتی] انتخاب شود.(2)
معتکف احتیاج به طهارت پیدا می کند و مجبور است خارج مسجد برود، اگر طهارت در نزدیک ترین محل، مستلزم توقّف زیاد در خارج مسجد باشد، می تواند به جایی دیگر برود که زمان کمتری معطل می شود؟ مانعی ندارد.(3)
کسی که برای کار ضروری از مسجد خارج می شود و دو راه را برای رسیدن به مقصد خود دارد، آیا ارجحیتی بین این دو راه وجود دارد؟
الف: مسیر راه در زیر سایه نیست ولی راه طولانی تر از راه دوّم است.
ص: 124
ب: مسیر راه در زیر سایه است ولی راه کوتاه تر از راه اوّل است.
مسیر کوتاه تر را انتخاب کند.(1)
اگر خارج شدن در موارد مجاز به قدری طول بکشد که دیگر عرفاً صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف باطل خواهد شد.(2)
کسی از مسجد بیرون ﻣﻲرود، موقع بازگشت هرچه در ﻣﻲزند، در را باز ﻧﻤﻲکنند و بیرون ماندن از مسجد، چهار ساعت طول ﻣﻲکشد، آیا اعتکافش باطل می شود؟
اگر عرفاً صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف فاسد می شود.(3)
اگر فرد در مسجدی اعتکاف کند و مانعی از ادامه ماندن در آن مسجد پیش آید که نتواند اعتکاف را تمام کند، مثل خرابی یا ترس، اعتکاف باطل می شود
ص: 125
و ﻧﻤﻲتوان در مسجد جامع دیگری، ادامه دهد.(1) ادامه اعتکاف بعد از برطرف شدن مانع در همان مسجد نیز، صحیح نیست.(2)
از وجوه تمایز اعتکاف در اسلام و سایر ادیان، محرّمات اعتکاف، یعنی اموری که بر معتکف حرام است، می باشد که عبارتند از:
تمتع از همسر با آمیزش یا(3)لمس و بوسه از روی شهوت و بنابراحتیاط واجب استمناء، هرچند ازراه حلال، مانند بازی یا نظر به همسر، چه در شب و چه در روز اعتکاف را باطل می کند و فرقی بین مرد و زن نیست.(4)
«در حالی که در مساجد معتکف هستید، با زنان آمیزش نکنید». (بقره: 187)
نگاه شهوانی به همسر اشکال ندارد، هرچند احتیاط ترک آن است.(5)
ص: 126
صحبت تلفنی از روی شهوت با همسر اشکال ندارد.(1)
اگر معتکف عادت داشته باشد که در حال استمتاع یا راه دادن بعضی فکرها، خود به خود از او منی خارج می شود. اگر با این کارها منی از او خارج شود چه حکمی دارد؟ اگر عادت نداشته باشد و منی بیرون بیاید چطور؟ اگر عادت داشته باشد ولی منی بیرون نیاید، چه حکمی پیدا می کند؟
اگر تعمّدی در بین نباشد و بی اختیار باشد، اشکال ندارد.(2)
اگر معتکف عادت به این داشته باشد که اگر فکر کند، جنب می شود، و اگر در اعتکاف به فکری فرو رفت و بعد از حرکت منی خارج نشد و جذب شد، حکم اعتکاف او چگونه است؟
چنانچه احتمال خروج منی را بدهد، روزه اش باطل و اعتکافش نیز باطل می شود.(3)
ص: 127
2-بوییدن عطر و هر بوی خوش و گیاه معطّر همراه با لذت(1)
بوییدن بوی خوش و گیاه معطّر از روی لذّت حرام است ولی اگر معتکف بوی عطریات را حس کند ولی از بوییدن عطریات لذّت نبرد، بوییدن اشکال ندارد.(2)
کسی که حس بویایی ندارد مشمول این حکم[حرمت بوییدن عطر و ریحان] نیست.(3)
ص: 128
آیا استفاده از کِرِم، پماد یا صابون بودار برای معتکفی که حسّ بویایی ندارد، اشکال دارد؟
اشکالی ندارد.(1)
بوییدن بوهای خوش و اشیای معطّر برای معتکفی که بر اثر سرماخوردگی و مانند آن، بوها را به خوبی تشخیص ﻧﻤﻲدهد، چه حکمی دارد؟
اگر به هیچ وجه بو را تشخیص ندهد، اشکال ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند از مواد شوینده خوشبو مانند صابون (مایع یا جامد)، شامپو، خمیردندان خوشبو استفاده نماید؟
شمّ طیب حرام است.(3)
اگر کسی صورتش را با صابون بودار بشوید، آیا باید جلوی تنفسش را بگیرد؟
خیر، امّا اگر بوی آن شدید است، باید آن بو را برطرف کند.(4)
ص: 129
اگر فردی برای اینکه مطمئن شود که صابون او بو ﻣﻲدهد یا نه، صابونش را بو کند و صابون او بودار باشد، آیا اعتکافش باطل می شود؟ آیا کارحرام انجام داده است؟
خیر باطل نمی شود و برای آزمایش هم حرام نیست.(1)
چون غالب مواد آرایشی بانوان دارای بوی خوش است، آرایش نمودن زن معتکف چه حکمی دارد؟
اشکال دارد.(2)
استفاده از غذاها، میوه ها، مواد شوینده و لوازم آرایشی معطّر، دستمال کاغذی های معطّر و هر چیز معطّر هرچند جزو عطریات و بوی خوش به شمار نرود، برای معتکف چه حکمی دارد؟
در صورتی که عرفاً جزو عطریات محسوب نشود مانعی ندارد، ولی بهتر پرهیز از آن است.(3)
آیا خوردن آدامسهایی با طعمهای تند و بودار در اعتکاف اشکال دارد؟
اگر صدق بوی خوش واستعمال عطر کند، حرام است.(4)
اگر معتکف جهت استحباب استفاده از عطر، در نماز خود را معطّر کند (نه برای لذّت بردن از بوی آن)، آیا مرتکب عمل حرام شده است؟
ظاهرا اگر بوییدن صادق نباشد، حرام نیست.(5)
ص: 130
در مساجد معمولاً عطر ﻣﻲزنند و گریزی از آن نیست وظیفه معتکف چیست؟
عمداً استنشاق نکند.(1)
بعضی از غیرمعتکفین که به مسجد ﻣﻲآیند، عطر زده اند. استشمام آن برای معتکف چه حکمی دارد؟
اگر شمِّ طیب صدق نکند، اشکال ندارد.(2)
آیا بو کردن عطر و گلاب، اعتکاف را باطل می کند؟
بنابر احتیاط واجب باطل می شود. (اگر با تلذّذ باشد بنابر احتیاط واجب، در صورت وجوب اعتکاف، آن را تمام کند و سپس قضا کند.)(3)
ص: 131
آیا بوییدن عرقیات بودار مثل گلاب و عرق نعنا یا خوردن آن یا رسیدن بوی آن به مشام هنگام افطار در اعتکاف، باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
بلی حرام بوده و بنا بر احتیاط واجب اعتکاف را باطل می کند ولی اعتکاف را تمام و اگر واجب بوده، اعاده نماید.(1)
اگر بوی عطری که دیگران استعمال کرده اند به مشام معتکف برسد، آیا باید از رسیدن بو به بینی، جلوگیری کند؟
بلی.(2)
اگر معتکفی در فرض سابق، از رسیدن بو به بینی جلوگیری نکرده و طبیعتاً از آن بو لذّت برده، آیا اعتکافش باطل است؟ آیا کار حرامی انجام داده است؟
اگر بو نکرده، اعتکاف او باطل نیست ولی اینکه جلوگیری نکرده، کار حرامی مرتکب شده و باید توبه کند.(3)
معتکفی به تصوّر اینکه بوییدن عطر فقط در حال روزه در اعتکاف، اشکال دارد، بعد از افطار بوی عطر را استشمام کرده است.آیا این کار باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
اگر ﻧﻤﻲدانسته مرتکب حرام نشده ولی بنابراحتیاط واجب اعتکافش باطل شده است. درعین حال اعتکاف را تمام کند و اگر واجب بوده، مجدداً انجام دهد(4)
ص: 132
کسی که قبل از اعتکاف به لباسهایش عطر زده است، آیا برای اعتکاف باید لباسش را عوض کند؟
در صورتی که موجب بوییدن بوی خوش شود، باید عوض کند.(1)
در امر دنیوی یا دینی اگر به خاطر غلبه کردن بر طرف مقابل و اظهار فضیلت باشد حرام است ولی اگر به خاطر اظهار حق و برگرداندن طرف از خطا باشد، اشکالی ندارد. معیار تشخیص آن قصد و نیّت شخص است. در این امور فرقی بین روز و شب نیست.(2)
امام باقر علیه السلام: «معتکف، مجادله ﻧﻤﻲکند».(3)
اگر مباحثه علمی در حال اعتکاف به جرّ و بحث منجر شود، آیا موجب باطل شدن اعتکاف است؟
اگر برای غلبه بر خصم و امر باطل باشد جایز نیست و اگر به قصد اظهار حق و ردّ کردن فرد مقابل از خطا باشد، مانعی ندارد.(4)
در حال روزه، معتکف باید از مبطلات روزه اجتناب نماید. بعضی از این مبطلات با محرّمات اعتکاف مشترک هستند.
ص: 133
5-خرید و فروش(1): خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب انواع تجارت مانند صلح، اجاره و معاوضه بر معتکف حرام است، مگر ضرورتی پیش آید [و نتواند وکیل بگیرد]، ولی معامله باطل نیست.(2)
در عدم جواز معامله برای معتکف، بین معامله نقد و نسیه فرق نیست.(3)
اگر معتکف در معامله پول ندهد و نسیه بخرد یا بفروشد (مثلاً اسمش را روی کاغذ مخصوص می نویسد) و یا برای معامله نائب بگیرد، یا پول را به دست خود فروشنده ندهد، یا مستقیماً از دست خریدار پول نگیرد (مثل اینکه صندوق مخصوصی برای اینکار گذاشته باشند)اعتکاف چه حکمی پیدا می کند؟
اگر عرفاً صدق بیع و شرا نماید، اشکال دارد.(4)
آیا خرید و فروش (جنس ضروری و غیر ضروری)در اعتکاف باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ص: 134
خرید و فروش بدون ضرورت از محرّمات اعتکاف است و بنابر احتیاط، انجام آن موجب بطلان اعتکاف می شود.(1)
اگر جهت خوردن و نوشیدن نیاز به خرید و فروش باشد و نتواند وکیل بگیرد و نقل و انتقال بدون خرید و فروش [مانند هدیه یا قرض گرفتن] هم ممکن نباشد، در این صورت خرید و فروش مانعی ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند در شرایط اضطرار، خرید و فروش نماید؟
در صورتی که ناچار باشد مانعی ندارد.(3)
آیا معتکف می تواند خودش اقدام به خرید کند، ضروری یا غیر ضروری؟
ص: 135
اگر برای خرید نیازمندی های اعتکاف باشد فی نفسه مانعی ندارد و جایز نیست معتکف خودش اقدام به خرید و فروش کند مگر در مواردی که در حال اعتکاف به آنها نیاز دارد.(1)
موارد ضروری که خرید و فروش درآنها برای معتکف جایز است، چیست؟ مواردی که در هنگام اعتکاف برای خودش و نفقه خانواده اش به آن نیاز دارد.(2)
آیا جایز است که معتکف، کسی را برای خرید چه ضروری و چه غیر ضروری وکیل نماید؟
اگر برای خرید نیازمندی های هنگام اعتکاف باشد، اشکال ندارد، امّا در غیر آن موارد، اگر وکیل کردن در هنگام اعتکاف باشد اشکال دارد.(3)
آیا ﻣﻲتوان به کسی پول داد تا ازمسجد خارج شود و برای معتکف خرید کند؟ آیا بین خرید جنس ضروری و غیرضروری فرق است؟
مانعی ندارد. مباشرت در خرید و فروش حرام است امّا وکالت دادن درآن اشکال ندارد.(4)
آیا پول دادن به حمامی برای استحمام در طول اعتکاف اشکال دارد؟ اجرت دادن حمامی در حال اعتکاف، اشکال ندارد.(5)
ص: 136
پول دادن به افراد جهت تهیّه بعضی احتیاجات و نیازمندی ها، مثل خمیر دندان، شامپو، آیا در حکم خرید و فروش و مبطل اعتکاف است؟
اشکال ندارد.(1)
اگر معتکف بعد از اعتکاف، نیاز به کالایی داشته باشد. آیا جایز است که در هنگام اعتکاف آن را تقاضا کند و گرفتن کالا، بعد از اعتکاف باشد؟
اگر باعث خارج شدن از مسجد نشود، صرف قرار گذاشتن بدون عقد خرید، اشکال ندارد.(2)
اگر معتکف در معامله ای پول نپردازد بلکه جنس را نسیه بخرد یا نسیه بفروشد یا برای معامله نایب بگیرد، یا پول را به دست خود فروشنده ندهد، یا مستقیماً پول از دست خریدار نگیرد، اعتکاف چه حکمی پیدا می کند؟
خرید و فروش، بلکه مطلق تجارت، با نبود ضرورت برای معتکف حرام است ولی اگر دیگری را نایب بگیرد اشکالی ندارد.(3)
ص: 137
آیا اجرای دیگر عقود و ایقاعات [به جز معاملات] در هنگام اعتکاف جایز است؟
مانعی ندارد.(1)
انجام محرّمات اعتکاف سه پیامد منفی به دنبال دارد:
الف)گناه، پس باید فوراً توبه نموده و از خداوند طلب گذشت نماید.
ب)بطلان اعتکاف و لزوم قضای آن در برخی موارد.
ج)کفّاره (در جماع)
1-لذّت های جنسی: جماع و(2)لمس و بوسه از روی شهوت و بنابر احتیاط واجب استمناء، هرچند از راه حلال، مانند بازی با همسر، چه در شب و چه در روز اعتکاف را باطل می کند و فرقی بین مرد و زن نیست.(3)
با انجام جماع در اعتکاف واجب (اعتکافی که از ابتدا واجب بوده یا روز سوّم اعتکاف مستحب)کفاره واجب می شود و همچنین در اعتکاف مستحب بدون دست برداشتن از اعتکاف، بنابر احتیاط واجب کفّاره واجب می شود؛ امّا
ص: 138
اگر با دست برداشتن از اعتکاف جماع کند، کفاره ندارد، اگرچه احتیاط مستحب است.(1)
معتکف اگر از روی سهو هم جماع کند، اعتکافش باطل است.(2)
حرمت جماع از سه جهت است:
1-مکان اعتکاف؛ 2-روزه؛ 3-خود اعتکاف
2-مبطلات روزه: باطل کننده اعتکاف است. اگر روزه باطل شود، اعتکاف هم باطل می شود.(3)
3-معامله: [در موارد غیر ضروری] بنابر احتیاط واجب باطل کننده اعتکاف است.(4)
4-شمّ طیب: بوییدن عطریّات و بوی خوش همراه با لذت اعتکاف را باطل می کند.(5)
ص: 139
5-مجادله: به قصد غلبه بر طرف مقابل و اظهار فضیلت، اعتکاف را باطل می کند.(1)
به جز مبطلات روزه، سایر محرّمات، اختصاص به روز ندارد بلکه در شب نیز، باید از آنها پرهیز نمود.(2)
اگر معتکف شرط رجوع کرده باشد چنانچه یکی از محرّمات را انجام دهد، قضای اعتکاف و از سر گرفتن آن، لازم نیست.(3)
ص: 140
واجب بودن اجتناب از محرّمات (به جز جماع) در اعتکافی که واجب معیّن [یا روز سوم اعتکاف] نیست، بنابر احتیاط واجب است.(1)
آیا به جز جماع و مبطلات روزه، انجام دیگر محرّمات اعتکاف[استمناء، بوییدن عطریات و بوهای خوش، معاملات با نبودن ضرورت، جدال به قصد اظهار فضیلت] به صورت عمدی، باعث بطلان اعتکاف می شود؟
لمس کردن و بوسیدن از روی شهوت و جماع کردن، اگرچه از روی سهو باشد، اعتکاف را باطل می کند. سایر محرمات اعتکاف را اگر عمداً یا سهواً مرتکب شود و نیز در مورد لمس کردن و بوسیدن با شهوت که از روی سهو باشند، بنابر احتیاط واجب [اعتکاف را باطل می کند]. (2)
ص: 141
اگر معتکف یکی از محرّمات اعتکاف (به جز جماع و لمس و بوسه از روی شهوت) را سهواً انجام دهد، آیا اعتکاف او باطل است؟
بنابر احتیاط واجب، اعتکاف باطل است(1) لذا باید احتیاط کند. بنابراحتیاط واجب، اعتکاف واجب را اداء یا قضا نماید.(2)
کسی که ﻧﻤﻲدانسته مثلاً فلان کار در اعتکاف حرام است و آن کار را انجام دهد، آیا کار حرام انجام داده است؟
اگر ﻧﻤﻲدانسته، عقاب ندارد.(3)
آیا کسی که ﻧﻤﻲدانسته مثلاً فلان کار باعث بطلان اعتکاف می شود و آن کار را انجام دهد، آیا اعتکاف او باطل می شود؟
بلی، باطل می شود.(4)
ص: 142
برخی از امور اعتکاف را باطل می کند که به برخی در ذیل اشاره می شود:
1-از بین رفتن صحّت اعتکاف: سبب بطلان اعتکاف می شود. مانند:
1)مرتد شدن: گرچه توبه کند.(1)
2)خروج عمدی: اگر معتکف از مسجد در غیر موارد مجاز و نیز خروج معتکف در موارد مجاز اگر به قدری طول بکشد که صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف را باطل می کند.(2)
3)مبطلات روزه: اگر در روز واقع شود، اعتکاف را باطل می کند.(3)
2-محرّمات اعتکاف: که در «حکم محرّمات» بیان شده است.
ص: 143
اگر اعتکاف واجب موسع یا مستحب باشد تا قبل از تکمیل دو روز[غروب روز دوم] می تواند آن را قطع کند ولی اگر اعتکاف را تا غروب روز دوّم رها نکرد، بر او واجب است که روز سوّم را بماند[مگر شرط رجوع کرده باشد].(1)
آیا ﻣﻲتوان اعتکاف را به هم زد و در اثنا از مسجد خارج شد؟
اگر واجب باشد یا روز دوّم تا مغرب اعتکاف کرده است، نمی تواند آن را به هم بزند و اتمام واجب است و الّا مانعی ندارد.(2)
مسافری که نیّت نذر اعتکاف کرده، در روز سوّم اعتکاف برایش کاری پیش آمده است، آیا می تواند به شهرش برگردد؟ حکم اعتکافش چیست؟ آیا باید قضای اعتکاف را به جا آورد؟ آیا کفاره دارد؟
اگر ضرورت داشته باشد، مثل سایر افراد می تواند اعتکاف را ترک کند ولی باید آن را قضا کند و کفاره ندارد. امّا چنانچه کار ضروری ندارد، نباید اعتکاف را ترک کند.(3)
ص: 144
اگر کسی اعتکاف را نذر کند و مشغول اعتکاف شود ولی در ایّام اعتکاف مریض شود یا ضرورتی پیش آید، مثل فوت نزدیکان، آیا می تواند اعتکاف را بر هم بزند؟ و اگر بر هم بزند، کفّاره دارد؟ در اعتکاف مستحبی چطور؟
در صورتی که ضرورتی پیش آید، می تواند اعتکاف را به هم بزند، در صورتی که روز سوّم باشد. اگر به عنوان نذر باشد، باید قضا کند ولی کفّاره ندارد.(1)
اگر نذر کند چهار روز معتکف شود، و پیوستگی آن چهار روز را شرط ننماید و روز چهارم برخلاف نذرش از اعتکاف خارج شود وظیفه اش چیست؟ باید مجدداً اعتکاف چهار روز را به جا آورد.(2)
ص: 145
2-اگر اعتکاف واجب غیر معیّن باشد، واجب است، دوباره به جا آورد.(1)
3-اگر اعتکاف مستحب باشد، و قبل از اتمام روز دوّم باطل شود چیزی بر او نیست و اگر بعد از دو روز باطل شده باید(2) قضاء کند. بلکه مشروع بودن قضای آن محل اشکال است.(3)
ص: 146
اگر فردی اعتکاف مستحب را در روز سوّم رها کرد، وظیفه اش چیست؟ باید قضای آن را به جا آورد.(1)
اگر در نیّت یا نذر اعتکاف شرط رجوع کرده باشد، قضا یا ادای آن واجب نیست.(2)
در باطل کردن روزه ماه رمضان و نذر معیّن باید کفّاره بدهد و همچنین در قضای ماه رمضان اگر بعد از ظهر افطار کند، ولی در اقسام دیگر روزه- چه واجب باشد، چه مستحب، چه قبل از ظهر افطار کند یا بعد از ظهر- کفّاره واجب نیست.(3)
جایز است افطار نمودن روزه غیر معیّن را پیش از زوال، چه قضای شهر رمضان باشد یا غیر آن و لکن در قضای ماه رمضان بعد از زوال حرام است، بلکه کفاره، لازم ﻣﻲشود علی الاقوی، ولی کفّاره آن، «ده مسکین طعام دادن» است؛
ص: 147
و با عدم تمکّن، «سه روز روزه» است. اما [افطار کردن] نذر مطلق و مندوب، جایز است، چه بعد از زوال و چه پیش از زوال.(1)
در مواردی که قضای اعتکاف واجب می شود واجب نیست، فوراً قضای آن را به جا آورند. اگر چه احتیاط[مستحب] است(2) ولی تأخیر آن به طوری که بی اعتنایی به واجب شرعی شود، جایز نیست.(3)
اگر قضای اعتکاف به علت بطلان، واجب باشد و ده روز پایانی ماه رمضان تمام شود. آیا جایز است برای درک فضیلت، قضای اعتکاف را در ماه رمضان آینده به جا آورد یا اینکه باید فوراً قضا نماید؟ قضا در هر ماهی که خواست اشکال ندارد، مگر اینکه نذر کرده باشد که در ماه خاصی اعتکاف نماید. (4)
ص: 148
ص: 149
اَعتَکَفَ شَهرَ رَجَب ثَلاثَةَ اَیّام» یا «برای خدا به گردن من باشد که سه روز از ماه رجب را اعتکاف کنم» و اگر صیغه خوانده نشود، نذر منعقد ﻧﻤﻲگردد.(1)
اگر کسی از روی اختیار[و نه فراموشی، جهل، اضطرار یا اکراه] به نذر خود عمل نکند، گناه کرده و باید کفّاره بدهد. کفّاره [تخلف از] نذر عبارت است از اطعام شصت فقیر، یا دو ماه پی در پی روزه گرفتن، یا یک بنده آزاد کردن.(2)
شخصی نذر کرده معتکف بشود، اگر عمداً و بدون عذر اعتکاف خود را بشکند، آیا کفاره نذر بر عهده اش می آید یا کفاره اعتکاف و یا کفاره جمع؟
اگر به غیر جماع، اعتکاف خود را باطل کند، فقط کفاره تخلّف از نذر واجب است، که همانند کفاره باطل کردن روزه ماه مبارک رمضان است.(3)
اگر کسی نذر کند ایّام معینی را معتکف باشد و از آن ایّام معین، تخلف نماید (یک روز یا بیشتر)، آیا قضاء بر او واجب است؟
قضا بر او واجب است.(4) (به صفحه...مراجعه شود)
ص: 150
آیا اعتکاف نذری را ﻣﻲتوان در ماه رمضان انجام داد؟
مانعی ندارد، مگر اینکه نیّت او غیر ماه رمضان باشد.(1)
ص: 151
کفّاره بدهد [کفّاره اعتکاف مختص به جماع است] و در سایر محرّمات کفّاره واجب نیست. اگرچه احتیاط استحبابی است.(1)
بنابر احتیاط واجب، در اعتکاف مستحب بدون دست برداشتن از اعتکاف، اگر جماع کند، باید کفّاره بدهد.(2)
کفّاره اعتکاف، مانند کفّاره روزه ماه رمضان است که بین امور سه گانه مخیّر است. اگرچه احتیاط مستحب است که مانند کفاره ظهار ترتیبی باشد [لذا باید یک بنده آزاد کند، در صورت ناتوانی 60 روز، روزه بگیرد و در صورت ناتوانی 60 فقیر را سیر نماید].(3)
ص: 152
وجوب کفّاره به خاطر باطل شدن خود اعتکاف است نه برای باطل شدن روزه، به همین جهت فرقی ندارد که جماع در شب واقع شود یا در روز. البته اگر در روز ماه رمضان واقع شود، دو کفّاره واجب می شود، چنان که اگر در ماه رمضان (در حال اعتکاف) به غیر جماع، روزه را باطل کند، فقط کفّاره ماه رمضان واجب است.(1)
اگر اعتکاف واجب [غیر معیّن] با جماع در روز ماه رمضان یا قضای ماه رمضان وقتی بعدازظهر باشد، باطل شود، باید دو کفاره بدهد یکی برای اعتکاف و دیگری برای افطار روزه و اگر در ایّام معیّن از ماه رمضان نذر اعتکاف کرده و در روز آن را باطل کند، باید سه کفاره بدهد کفاره اعتکاف و کفاره افطار روزه و کفاره شکستن نذر.(2)
اگر مرد معتکف همسر معتکفه اش را به جماع در روز ماه رمضان وادار کند، احتیاط مستحب آن است که چهار کفاره بدهد هر چند بعید نیست که سه کفاره کفایت کند. و اگر در شب زن معتکفه اش را وادار به جماع کند دو کفاره اعتکاف بر مرد است. هرگاه زن معتکفه به اختیار، در جماع روز ماه
ص: 153
رمضان، اطاعت مرد کند بر هر کدام از مرد و زن دو کفاره است و در جماع شب بر هر کدام یک کفاره است.(1)
اگر در ماه مبارک رمضان، اعتکاف کنیم و روزه روز سوّم اعتکاف را نگیریم یعنی یک روز، روزه ماه مبارک را نگرفتیم و یک روز، روزه روز سوّم اعتکاف، آیا دو کفّاره جمع بر ما واجب می شود یا یک کفاره؟
یک کفّاره، مگر اینکه با جماع روزه را باطل کند که دو کفّاره دارد(2)
زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گاهی همراه با آن حضرت و حتّی پس از وفات ایشان در مسجد معتکف ﻣﻲشدند.
امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «اعتکاف زن، مانند اعتکاف مرد است».(3)
آیا زن ها هم ﻣﻲتوانند معتکف شوند؟ اگر در روزهای عادت قرص بخورند و معتکف شوند، چه صورت دارد؟
بلی، مصرف قرص برای جلوگیری از عادت اگر ضرر نداشته باشد، مانعی ندارد و اعتکاف آنان صحیح است.(4)
ص: 154
ص: 155
زن مستحاضه ای که غسل بر او واجب است. در صورتی که غسل های واجب خود را انجام ندهد، مضرّ به صحت اعتکافش نیست.(1)
با شروع (طروّ) حیض و لو در روز سوم، اعتکاف باطل می شود و [اعتکاف مستحب] قضاء ندارد و اگر از قبل اعتکافی به سبب نذر بر او واجب شده قضاء آن را می تواند در هر مسجدی و در هر زمانی به جا آورد مگر آنکه در نذر، اعتکاف در مسجد خاص و زمان خاصی را ملحوظ داشته باشد که در این صورت باید طبق همان نذر خود عمل کند.(2)
آیا مستحاضه کثیره یا متوسطه می تواند معتکف شود؟
مانعی ندارد.(3)
آیا مستحاضه (کثیره یا متوسطه)هر بار بعد از خروج ضروری از مسجد باید برای ورود به مسجد غسل کند؟
خیر همین که اغسال یومیّه را برای نمازها انجام دهد، کفایت می کند.(4)
آیا مستحاضه کثیره یا متوسطه برای روزه گرفتن و نماز صبح باید جداگانه غسل کند؟
همان غسل های واجب کفایت می کند ولی بنا براحتیاط واجب، باید غسل نماز مغرب و عشای شبی که می خواهد فردای آن را روزه بگیرد، به جا آورد.(5)
ص: 156
کسی که در روز سوّم اعتکاف حیض شود و در نیّت خود شرط نکرده است که اگر عذری پیش آید، دست از اعتکاف بکشد. آیا قضا یا کفّاره اعتکاف بر او واجب است؟ آیا قضای روزه روز سوّم بر او واجب است؟
خیر، کفّاره و قضا ندارد. اگر مطلق اعتکاف (نه در خصوص آن سه روز) بر او واجب بوده، مثل اینکه نذر مطلق کرده باشد، باید آن را قضا کند.(1)
جهت اطلاع از نظرات سایرمراجع به صفحه... مراجعه شود.
حکم اعتکاف زنی که حیض یا استحاضه بر او عارض شده است، چیست؟ چه در روز اوّل یا دوّم یا سوم؟ آیا قضا بر او واجب است؟
با حایض شدن حتّی اگر در ساعات آخر روز سوّم باشد، اعتکاف باطل می شود ولی در صورت استحاضه شدن اگر به وظیفه مستحاضه نسبت به روزه اش عمل کند، اعتکاف صحیح است.(2)
حکم اعتکاف زنی که شک در حیض یا استحاضه دارد، چه در روز اوّل یا دوّم یا سوّم چیست؟ آیا قضا بر او واجب است؟
اگر حالت قبلی او پاک بودن است، به شکّش اعتنا نکند.(3)
خانمی به واسطه نذر معین یا غیر معیّن یا اعتکاف مستحبی، معتکف شده است. اگر روز دوّم یا سوّم حایض شود، وظیفه اش چیست؟
ص: 157
اگر اعتکاف واجب معیّن (نذر معین) باشد، قضای آن واجب است.(1)[ در هنگام به جا آوردن، نیّت قضا کند.]
اگر اعتکاف واجب غیر معیّن (نذر غیر معیّن) باشد، واجب است بعد از برطرف شدن عذر، اعتکاف را از اوّل شروع کند (اعاده یا اداء کند).(2)[نیّت اداء کند.]
اگر اعتکاف مستحب باشد اگر روز اوّل یا دوّم حایض شود چیزی بر او نیست و اگر روز سوّم حایض شود، قضای آن واجب است.(3)[مگر اینکه از اوّل اعتکاف شرط رجوع کرده باشد.]
آیا غسل های استحاضه، شرط صحت اعتکاف است؟
ص: 158
شرط صحت اعتکاف نیست، مگر غسل هایی که در صحت روزه معتبر هستند.(1)
خانمی می خواهد معتکف شود ولی ﻣﻲداند قبل از سه روز حیض می شود اعتکافش چه حکمی دارد؟ جایز نیست.(2)
اشتغال به امور مباح دنیوی مانند خیاطی، نقاشی، مطالعه و...اشکال ندارد،(3) هر چند احتیاط مستحب ترک این امور [و توجّه به عبادات] می باشد.(4)
انسان می تواند، در حال اعتکاف، بنشیند، بایستد، بخوابد یا راه برود.
آیا ازدواج یا طلاق و جاری کردن صیغه عقد به هنگام اعتکاف جایز است؟
اشکالی ندارد.(5)
آیا گفتگو در مورد چیزهای مباح، هنگام اعتکاف جایز است؟
اشکال ندارد.(6)
آیا جایز است دانشجویان معتکف درسهای دانشگاهی خود را مرور کنند؟
اشکال ندارد.(7)
پماد چرب کننده یا مرطوب کننده پوست، آیا اعتکاف را باطل می کند؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ص: 159
خیر، نه حرام است و نه اعتکاف را باطل می کند.(1)
بعضی از معتکفین در برخی از اوقات، که حال مناسبی برای دعا و اعمال مستحبی ندارند، به مباحثات علمی، یا سیاسی، یا اقتصادی، یا اجتماعی، یا شغلی، یا حزبی و مانند آن ﻣﻲپردازند، این کار چه حکمی دارد؟
اشکالی ندارد، هر چند بهتر، پرداختن به عبادت و یا لااقل پرداختن به مباحثات دینی است.(2)
ملاقات و صحبت کردن معتکفین با خواهران و نیز با خانواده (مادر، خواهر و همسر) چه حکمی دارد؟
مجرّد[فقط] صحبت کردن با زن، در حال اعتکاف منع شرعی ندارد.(3)
آیا اعتکاف به صورت خانوادگی جایز است؟
مانعی ندارد.(4)
گفتگو با تلفن همراه در هنگام اعتکاف چه حکمی دارد؟
در صورتی که ضرری به اعمال اعتکاف نزند مانعی ندارد، ولی بهتر ترک آن در غیر موارد ضرورت است.(5)
ص: 160
بنابر احتیاط [مستحب] معتکف، باید از چیزهایی که مُحرِم اجتناب ﻣﻲکند(1)اجتناب نماید لیکن بنابر اقوی اجتناب لازم نیست، مخصوصاً پوشیدن لباس دوخته و برطرف کردن موی بدن و خوردن گوشت شکار و عقد نکاح، که تمام این ها برای او جایز است.(2)
آیا شانه زدن و ناخن گرفتن در حال اعتکاف کراهت دارد؟
اگر بدانند شانه زدن موجب ریختن مو می شود احتیاط مستحب است که شانه نزنند؛ همچنین احتیاط مستحب آن است که در حال اعتکاف ناخن نگیرند.(3)
کندن (اصلاح) مو در حال اعتکاف چه حکمی دارد؟
ص: 161
اشکال ندارد اگرچه احوط و اولی، ترک است البته اصلاح صورت اگر تراشیدن ریش باشد، حرام است.(1)
در آینه نظر کردن معتکف چه حکمی دارد؟
مانعی ندارد.(2)
اگر کسی حشرات موذی داخل مسجد را بکشد اعتکافش چه حکمی پیدا می کند و اگر در این حال، مسجد را نجس کرده باشد چه طور؟
کشتن حشرات موذی در مسجد اشکال ندارد ولی اگر مسجد نجس شود باید آن را تطهیر نماید.(3)
با عنایت به اینکه در اعتکاف، گفتن شعر نهی شده است، آیا خواندن اشعار مذهبی خللی در اعتکاف ایجاد می کند؟
خواندن اشعار، مبطل اعتکاف نیست.(4)
اظهار فضل بدون مجادله برای شوخی، آیا باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
خیر حرام نیست، بلکه مکروه است.(5)
ص: 162
کسی که شب قبل از اعتکاف در مسجد حاضر شده و نیاز به غسل پیدا کرده ولی به خاطر عدم امنیّت نمی تواند به خارج از مسجد برای غسل برود، آیا می تواند تیمّم کند و معتکف شود و در زمانی که دسترسی به آب پیدا کرد، از مسجد خارج شود و غسل کند؟ اگر جواب مثبت است، آیا چنین کسی برای اعتکاف و روزه و نماز صبح باید سه تیمّم جداگانه کند؟
اگر اعتکاف بر او واجب معیّن باشد، مانعی ندارد و یک تیمم کافی است و الّا جایز نیست.(1)
کسی که دسترسی به آب ندارد و باید برای نماز صبح تیمّم کند، آیا می تواند قبل از اذان صبح تیمّم کند و معتکف شود و در زمانی که دسترسی به آب پیدا کرد، از مسجد خارج شود و غسل کند؟
اگر اعتکاف بر فرد واجب معیّن نباشد، جایز نیست و الا مانعی ندارد.(2)
گاهی در جواب استفتائات ما را به عرف ارجاع ﻣﻲدهید. مراد از عرف چیست؟ چه کسی می تواند آنرا تشخیص دهد؟ اگر در تشخیص آن اختلاف شود چه باید کرد؟
مراد از عرف، نظر عرفی خود مکلف است.(3)
آیا غسل روز 15رجب برای معتکف واجب است؟
ص: 163
خیر.(1)
اگر اعتکاف در همسر اثر منفی بگذارد، با توجّه به استحباب اعتکاف کدام لازم تر است؟ رسیدگی به همسر یا اعتکاف؟
تا هنگامی که اعتکاف شوهر مستلزم ترک نفقه ی واجب زن نشود، اشکال ندارد.(2)
آیا طّلاب و دانشجویان در ایّام تحصیل ﻣﻲتوانند معتکف شوند؟ کدام افضل است؟
هرگاه اعتکاف به درس آنها لطمه نزند، اشکالی ندارد.(3)
آیا در اعتکاف صحبت کردن و خندیدن اشکال دارد؟
صحبت کردن و خندیدن مانعی ندارد.(4)
با توجّه به اینکه مستحب است میهمان بدون جلب رضایت میزبان، روزه مستحبی نگیرد، آیا میهمان بدون اجازه میزبانش می تواند معتکف شود؟ آری.(5)
در بعضی از مساجد اعتکاف در بخش بالایی (طبقه بالا) مسجد برگزار می شود، لذا نماز جماعت آقایان در آن بخش که در طبقه پایین آن خواهران اقامه نماز جماعت ﻣﻲکنند چه حکمی دارد؟ اشکال ندارد.(6)
ص: 164
آیا اعمالی که معتکفین در سیزده تا پانزده رجب به جا ﻣﻲآورند (نظیر اعمال امّ داود)جزو اعمال اعتکاف است، چنانچه کسی در ماه رمضان هم معتکف شود باید آنها را به جا آورد یا از اعمال مخصوص ایّام البیض محسوب می شود؟
اعمال امّ داود در اعتکاف شرط نیست بلکه مربوط به ایّام البیض است. هر چند انجام آن در حال اعتکاف بهتر ﻣﻲباشد.(1)
اعمال ام داود بعد از اذان ظهر شروع می شود لکن در مراسم اعتکاف در بعضی مساجد به جهت داشتن برنامه سخنرانی و نوحه خوانی اعمال را دو ساعت قبل از اذان ظهر شروع کردند و به این عنوان که کل اعمال مستحب است بنابر این فرقی نمی کند که قبل از اذان یا بعد از اذان باشد.آیا پاسخ فوق صحیح است و این کار شرعاً صحیح بوده است؟
اگر رجائاً به عنوان ثواب انجام شده باشد، مانع ندارد.(2)
آیا ﻣﻲتوان برای غسل امّ داود از مسجد خارج شد؟
به صفحه.... مراجعه شود.
ص: 165
فصل پنجم: زمان، اعمال، آداب و ادعیه اعتکاف(1)
در هر زمانی که انسان بتواند، حداقل سه روز در مسجد بماند و روزه بگیرد، اعتکاف نیز صحیح است. چون اعتکاف بدون روزه محقق ﻧﻤﻲشود، ایامی که روزه آن مستحب است، زمان مناسبی برای اعتکاف است و ثواب آن افزون تر خواهد بود.
با فضیلت ترین اوقات اعتکاف، ماه مبارک رمضان و بهترین اوقاتِ ماه رمضان، دهه آخر آن است.(2)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه در ماه مبارک رمضان معتکف ﻣﻲشدند. دهه آخر ماه مبارک رمضان جهت اعتکاف، آن قدر مورد تاکید است که امیرالمومنین علیه السلام زمان دیگری را برای این عبادت سزاوار ﻧﻤﻲداند.(3)
فقهای اسلام، اعمّ از شیعه و اهل سنّت اعتکاف در ماه مبارک رمضان را سفارش کرده اند. در بررسی از کتب فقهی از شیعه و اهل سنّت که در دسترس بود، در خصوص فضیلت اعتکاف در ماه رجب، مطلبی یافت نشد.
دلیلی خاصّ بر استحباب اعتکاف در ماه رجب نیافتیم.(4) اینکه مرسوم شده در ایّام البیض ماه رجب، اعتکاف ﻣﻲکنند، ظاهراً به دلیل اعمال امّ داود و فضیلت و سفارش زیاد روزه داشتن و دعا و برآورده شدن حاجات در این ایّام است. لازم به ذکر است که معصومین علیهم السلام از اعتکاف در غیر ماه رمضان منعی نفرموده اند، هرچند که اعتکاف در ماه مبارک رمضان را ارج ﻣﻲنهیم و توصیه ﻣﻲشود که اگر مقدور بود، خوانندگان از این سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بی بهره نمانند.
ص: 166
این ماه از ماه های حرام است که جنگ درآن جایز نیست و حتّی در زمان جاهلیّت هم این مطلب شهرت داشته است. شب اوّل آن، از چهار شبی (شب اوّل رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان) است که بر زنده نگه داشتن آن به عبادت و دعا تأکید شده است و نیمه این ماه، از محبوب ترین روزها نزد خداوند است. بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بیست و هفتم این ماه واقع شده است. سیر الی الله به راحتی امکان پذیر نیست و در حالت عادی بسیار مشکل است، ولی نزول باران رحمت الهی در ماه رجب، راه را هموار ﻣﻲکند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «خداوند در آسمان هفتم، فرشته ای را قرار داده است که به او «داعی» گفته ﻣﻲشود. هنگامی که ماه رجب ﻣﻲآید، این فرشته در هر شب تا صبح ﻣﻲگوید: «خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا! خوشا به حال فرمانبرداران خدا». خداوند ﻣﻲفرماید: «همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند. فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد. بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه، ماه من، بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هرکس در این ماه مرا بخواند، او را اجابت کنم و هرکس از من بخواهد، به او عطا کنم و هرکس از من هدایت خواهد، او را هدایت کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آنرا بگیرد، به من ﻣﻲرسد».(1)
امیرالمومنین علیه السلام:: «ماه رجب ماه من و ماه شعبان ماه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ماه رمضان ماه خداست».(2)
امام صادق علیه السلام: «هنگامی که قیامت فرا رسد، منادی از عرش ندا ﻣﻲکند: کجایند رجبیّون [آنها که ماه رجب را گرامی داشتند]؟ پس عده ای از مردم
ﻣﻲایستند، در حالی که صورتشان برای اهل محشر ﻣﻲدرخشد و بر سرشان تاج پادشاهی گذاشته شده است. آنگاه امام صادق علیه السلام ثواب های زیادی نام بردند(3) و بعد فرمودند: این اجر و پاداش کسی است که مقداری از [ماه] رجب، هر چند یک روز از اوّل یا وسط و یا آخرش را روزه گرفته باشد».(4)
ص: 167
امام کاظم علیه السلام: «رجب، نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است. هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از آن نهر
ﻣﻲآشامد».(1)
امام کاظم علیه السلام: «ماه رجب، ماه عظیمی است که خداوند حسنات و نیکی ها را در آن دو چندان و گناهان را محو ﻣﻲکند».(2)
امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ماه رجب را اصب ﻣﻲگویند زیرا که رحمت خداوند در این ماه بر بندگان نازل ﻣﻲشود».(3)
چون در کشور ما اعتکاف معمولاً در ایّام البیض ماه رجب نیز برگزار ﻣﻲشود، در این فصل، اعمال این ماه بیان شده است.
اعمال ماه رجب بر دو قسم است: اعمالی که توصیه شده است در تمام ماه رجب انجام شود «اعمال مشترک» نامیده ﻣﻲشود و اعمالی که توصیه شده است در روز یا روزهای خاصی از ماه رجب مانند «ایّام البیض»انجام شود، «اعمال اختصاصی» نامیده ﻣﻲشود.
شستن بدن ازکثافات، ﻣﻲتواند زمینه صفای روحانی را فراهم ﻣﻲآورد و بدن که همراه روح است، باید آلودگی نداشته باشد تا روح سبکبال تر به منزل
ص: 168
مقصود برسد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس که در اوّل، وسط و آخر ماه رجب غسل کند، از گناهانش خارج ﻣﻲشود، مانند روزی که از مادرش متولد شده است».(1)
تمام نمازهای مستحّبی به جز نافله شب که یک رکعت است، باید همانند نماز صبح، دو رکعتی خوانده شوند و پس از سلام نماز، دو رکعت بعدی آغاز ﻣﻲشود. (به صفحه 257 مراجعه شود.)
در ماه رجب نمازهایی وارد شده است که در ذیل به برخی، اشاره ﻣﻲشود:
2-1-شصت رکعت نماز: هر شب دو رکعت و در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه کافرون و یک مرتبه توحید و بعد از سلام نماز، دست ها را بالا ببرد و بگوید: «لا إِلهَ إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیُّ لایَمُوتَ، بِیَدِهِ الخَیرُ وَ هُوَ عَلی کُلَّ شَیء قَدِیرُ، وَ إِلَیهِ المَصِیرُ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِالله العَلیَّ العَظِیمِ، اَللّهُمَ صَلِّ عَلی مُحمّد وَ عَلی آلِ محمّد، النَّبِیِّ الامَّیَّ وَ آلِهِ» سپس دست ها را به صورت بکشد.(2)
2-2-ده رکعت نماز: در یک شب از ماه رجب، ده رکعت نماز گذارده
ﻣﻲشود، در هر رکعت حمد و کافرون یک مرتبه و توحید 3 مرتبه.(3)
ص: 169
2-3-دو رکعت نماز: در هر دو رکعت نماز صد مرتبه سوره توحید.(1)
2-4-نماز حضرت سلمان علیه السلام:(2) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «سلمان! در روز اوّل ماه رجب، ده رکعت نماز به جا ﻣﻲآوری، در هر رکعت، حمد یک مرتبه، توحید سه
ص: 170
مرتبه، کافرون سه مرتبه و بعد از هر نماز، در حالی که دست ها را بلند ﻣﻲکنی، بگو: «لا اِلهَ اِلّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَ لَهُ الحَمْدُ یُحیی وَ یُمیتُ، و هُوَ حَیٌّ لایَموُتُ بِیَدِهِ الخَیرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. اَلّلهُمَّ لامانِعَ لِما اَعْطَیْتَ، و لا مُعْطیَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا یَنْفَعُ ذالجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ». آن گاه دست ها را به صورت بکش. در روز نیمه رجب نیز، همان ده رکعت را بخوان و فقط بعد از «کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» بگو: «اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» سپس دست ها را به صورت بکش. در آخر ماه رجب همان ده رکعت را با همان کیفیّت بخوان و فقط بعد از «کُلِّ شَیءٍ قَدیر» بگو: «وَ صَلَّی اللهُ عَلی محمّد و آلِهِ الطّاهِرینَ، وَ لاحَولَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلّیِ العَظیمِ». پس دست ها را به صورت بکش و حاجتت را از خداوند بخواه».(1)
ص: 171
2-5-چهار رکعت نماز: رکعت اوّل بعد از حمد، صد مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوّم بعد از حمد، دویست مرتبه توحید را بخواند.(1)
2-6-سی رکعت نماز: در هر رکعت بعد از حمد، کافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه را بخواند.(2)
2-7-نماز شب: کیفیّت این نماز در صفحه 257 آمده است.
2-8-نماز جعفر طیّار: کیفیّت این نماز در صفحه 252 آمده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند برای هر روز او، ثواب یک سال روزه را ﻣﻲنویسد».(3)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که دو روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند آن قدر کرامت به او عطا ﻣﻲکند که وصف کنندگان اهل آسمان و زمین ﻧﻤﻲتوانند آن کرامت را وصف کنند و به اندازه اجر و پاداشی که به ده نفر از راستگویان که در تمام عمر داده است به او عنایت ﻣﻲکند و به همان مقداری که صادقان و راستگویان در روز قیامت شفاعت ﻣﻲکنند، او نیز شفاعت ﻣﻲکند و با راستگویان، محشور و داخل بهشت ﻣﻲشود و از رفیقان آنها خواهد بود».(4)
ص: 172
امیرالمومنین علیه السلام:: «هرکس یک روز از ماه رجب را در اوّل یا وسط یا آخر آن، روزه بگیرد، گناهانش بخشیده ﻣﻲشود».(1)
امام باقر علیه السلام: «هرکس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به او گفته ﻣﻲشود، گناهان گذشته و آینده ات بخشیده شد».(2)
امام رضا علیه السلام: «کسی که روز اوّل ماه رجب را از روی رغبت و امید ثواب، روزه بگیرد، خداوند بهشت را بر او واجب ﻣﻲکند و کسی که روزی از اواسط ماه را روزه بگیرد، به تعداد قبایل «رَبیعه» و «مُضر»(3)، حق شفاعت پیدا ﻣﻲکند وکسی که روزی از اواخر ماه را روزه بگیرد، خداوند او را از پادشاهان بهشت قرار ﻣﻲدهد و از پدر، مادر، پسر، دختر، عمو، عمه، دایی، خاله، آشنایان و همسایگانش شفاعت ﻣﻲکند، هر چند مستحق آتش شده باشند».(4)
امام کاظم علیه السلام: «هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنّم یک سال راه، از او دور ﻣﻲشود و هرکس که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب ﻣﻲشود».(5)
البته ثوابی که برای روزه بیان شد، فقط برای پرهیز از خوراکی ها نیست بلکه باید از خواهش های نفسانی نیز چشم پوشید وهم جوارح و هم جوانح روزه باشند. به صفحات 243 و 314 مراجعه شود.
ص: 173
در ماه رجب دعاهایی از ائمه علیهم السلام نقل شده است. برخی در روزی خاصّ و برخی در همه روزها خوانده ﻣﻲشود. (به صفحه 276 مراجعه شود.)
در ذیل برخی از دعاهایی که هر روز خوانده ﻣﻲشود، ذکر شده است:
«یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَاب ٌعَتِیدٌ. اَللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَهُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَهُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسعَةُ فَأَسْأََلُکَ أَن ْتُصَلِّیَ عَلَی محمّد وَ آلِ محمّد وَ أَن ْتَقْضِیَ حَوَائِجِی لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ إِنَّکَ عَلَی کُلّ ِشَیْ ء ٍقَدِیرٌ».(1)
1)«بنویس بسم الله الرّحمن الرّحیم و بعد ازنمازهای یومیّه بگو: «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطیِ مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطیِ مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِ الدُّنیا وَ جَمیعَ خَیْرِالاخِرَهِ وَ اصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ، فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَ زِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ».
آنگاه حضرت دست چپش را بلند کرد و محاسن شریفشان را گرفت و این دعا را خواند. در حالی که با تضرّع و التجا، انگشت سبابه دست راستش را به سمت چپ و راست حرکت ﻣﻲداد(2)، چنین فرمود: «یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا
ص: 174
ذَاالنَّعْمآءِ وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ». در روایت دیگری آمده که حضرت دستش را بر محاسنش گذاشت و آن را بر نداشت تا پشت دستش پر از اشک شد.(1)
2)«خابَ الوافِدونَ عَلَی غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلّا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلّا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُون َإِلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ، بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُول ٌلِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَنَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَرِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَحِلْمُکَ مُتَعَرِّضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ، عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِی هُدَی الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِی اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ لاتَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَاغْفِرْلِی یَوْمَ الدِّینِ».(2)
3)«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیّ ُالْعَظِیمُ وَ أََنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ وَ أَََنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّد وَ آلِ محمّد وَامْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَی فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَی ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ، اَللَّهُمَّ صَلّ ِعَلَی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ، وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(3)
ص: 175
1)«بسم الله الرّحمن الرّحیم اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یَدْعُوکَ بِهِ وُلاةُ اَمْرِکَ، الْمَاْمُونُونَ عَلی سِرِّکَ، الْمُسْتَسِرُّونَ بِاَمْرِکَ، الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِکَ، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ اَسئَلُکَ بِما نَطَقَ فیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِکَلِماتِکَ، وَ اَرْکاناً لِتَوْحیدِکَ، وَ آیاتِکَ وَ مَقاماتِکَ، الَّتی لاتَعْطیلَ لَها فی کُلِّ مَکانٍ، یَعْرِفُکَ بِها مَنْ عَرَفَکَ لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها اِلاّ اَنَّهُمْ عِبادُکَ وَ خَلْقُکَ، فَتْقُها وَ رَتْقُها بِیَدِکَ بَدْؤُها مِنْکَ وَ عَوْدُها اِلَیْکَ، اَعْضادٌ وَ اَشْهادٌ وَ مُناةٌ وَ اَذْوادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوّادٌ فَبِهمْ مَلاَََََتَ سَماَئَکَ وَ اَرْضَکَ حَتّی ظَهَرَ [اَنْ] لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ فَبِذلِکَ اَسْئَلُکَ وَ بِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ بِمَقاماتِکَ وَ عَلاماتِکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّد وَ آلِ محمّد وَ اَنْتَ زیدَنی ایماناً وَ تَثْبیتاً یا باطِناً فی ظُهُورِهِ وَ یا ظاهراً فی بُطُونِهِ وَمَکْنُونِهِ، یا مُفَرِّقا ًبَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیْجُورِ یا مَوْصُوفاً بِغَیْرِکُنْهٍ وَ مَعْرُوفاً بِغَیْرِ شِبْهٍ حادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ وَ شاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ، وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ، وَ مُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ وَ فاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ، لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ، اَهْلَ الْکِبْرِیاءِ وَ الْجُودِ. یا مَنْ لا یُکَیَّفُ بِکَیْفٍ وَ لایُؤَیَّنُ بِاَیْنٍ یا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ، یا دَیْمُومُ یا قَیُّومُ وَ عالِمَ کُلِّ مَعْلُومٍ، صَلِّ عَلی عِبادِکَ الْمُنْتَجَ بینَ وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبینَ وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ وَ الْبُهَمِ الصّافّینَ الْحافّینَ، وَ بارِکْ لَنا فی شَهْرِنا هذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ وَ ما بَعْدَهُ مِنْ الاَشْهُرِالْحُرُمِ وَ اَسْبِغْ عَلَیْنا فیهِ النِّعَمَ وَ اَجْزِلْ لَنا فیهِ الْقِسَمَ وَ اَبْرِرْ لَنا فیهِ الْقَسَمَ بِاسْمِکَ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَکْرَمِ الَّذی وَضَعْتَهُ عَلیَ النَّهارِ فَاَضاءَ وَعَلَی اللَّیْلِ فَاَظْلَمَ وَ اغْفِرْ لَنا ما تَعْلَمُ مِنّا وَ ما لا نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ وَ اکْفِناکَ
ص: 176
وافِی قَدَرِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِحُسْنِ نَظَرِکَ، وَ لاتَکِلْنا اِلی غَیْرِکَ وَ لاتَمْنَعْنا مِنْ خَیْرِکَ وَ بارِک لَنا فیما کَتَبْتَهُ لَنا مِنْ اَعْمارِنا، وَ اَصْلِحْ لَنا خَبیئَةَ اَسْرارِنا و اَعْطِنا مِنْکَ الاَمانَ وَ اسْتَعْمِلْنا بِحُسْنِ الایمانِ وَ بَلِّغْنا شَهْرَ الصِّیامِ وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الاَیّامِ وَ الاَعْوامِ یاذَاالْجَلالِ وَ الاِکْرامِ». (1)
2)«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، محمّد بْنِ عَلیِّ الثّانی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ محمّد الْمُنْتَجَبِ وَ اَتقرّب بِهِما اِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ، یا مَنْ اِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ، وَ فیما لَدَیْهِ رُغِبَ، اَسئَلُکَ سُؤالَ مُعْتَرِفٍ [مُقْتَرِفٍ] مُذْنِبٍ قَدْ اَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ اَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ وَطالَ عَلَی الْخَطایا دُؤُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزایا خُطُوبُهُ، یَسْئَلُکَ التَّوْبَهَ وَحُسْنَ الاوْبَةِ وَ النُّزُوعَ مِنَ الْحَوْبَهِ وَ مِنَ النّارِ فَکاکَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمّا فی رِبْقَتِهِ فَاَنْتَ مَوْلایَ اَعْظَمُ اَمَلِهِ وَثِقَتِهِ. اَللّهُمَّ و اَسئَلُکَ بِمَسائِلِکَ الشَّریفَةِ وَ وَسائِلِکَ الْمُنیفَهِ اَنْ تَتَغَمَّدَنی فی هذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْکَ واسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِما رَزَقْتَها قانِعَةٍ اِلی نُزُولِ الحافِرَةِ وَمَحَلِّ الاْخِرَةِ وَ ما هِیَ اِلَیْها صائِرَةٌ».(2)
3)«اَللّهُمَّ یا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَ الآلاءِ الْوازِعَةِ و الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیمَةِ وَ الْمَواهِبِ الْعَظِیمَةِ، وَ الاَیادِی الْجَمیلَةِ و الْعَطایَا الْجَزیلَةِ یا مَنْ لا یُنْعَتُ بِتَمْثیلٍ وَ لایُمَثَّلُ بِنَظیرٍ، وَ لا یُغْلَبُ بِظَهیرٍ، یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ اَلْهَمَ فَاَنْطَقَ، وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ، وَ عَلا فَارْتَفَعَ، وَ قَدَّرَ فَاَحْسَنَ، وَ صَوَّرَ فَاَتْقَنَ، وَ احْتَجَّ فَاَبْلَغَ، وَ اَنْعَمَ فَاَسْبَغَ، وَ اَعْطی فَاَجْزَلَ، وَ مَنَحَ فَاَفْضَلَ. یا مَنْ سَما فِی الْعِزِّ فَفاتَ خَواطِرَ الاَبْصارِ، وَ دَنا فِی
ص: 177
الُّطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الاَفْکارِ، یا مَنْ تَوَحَّدَ باِلْمُلکِ فَلا نِدَّ لَهُ فی مَلَکُوتِ سُلْطانِهِ وَتفَرَّدَ بِالْکِبرِیاءِ وَ الآلاءِ، وَ فَلا ضِدَّ لَهُ فی جَبَرُوتِ شَاْنِهِ. یا مَنْ حارَتْ فی کِبْرِیاَءِ هَیْبَتِهِ دَقایِقُ لَطایِفِ الاوْهامِ، وَانْحَسَرَتْ دُونَ اِدْراکِ عَظَمَتِهِ، خَطایِفُ اَبْصارِ الاَنامِ، یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیْبَتِهِ، وَخَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خیفَتِهِ. اَسئَلُکَ بِهذِهِ الْمِدْحَهِ الَّتی لاتَنْبَغی اِلّا لَکَ وَ بِما وَاَیْتَ بِهِ عَلی نَفْسِکَ لِداعیکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ بِما ضَمِنْتَ الاِجابَةَ فیهِ عَلی نَفْسِکَ لِلدّاعینَ، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ وَ یا اَبْصَرَ المُبصِرینَ وَ یا اَنظَرَ النّاظِرینَ وَ یا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَ یا اَحکَمَ الحاکِمینَ وَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلی محمّد خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ الاَخیارِ وَ اَن تَقْسِمَ لی فی شَهْرِنا هذا خَیْرَ ما قَسَمْتَ وَ اَنْ تَحْتِمَ لی فی قَضائِکَ خَیرَ ما حَتَمْتَ وَ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ فیمَنْ خَتَمْتَ وَ اَحْیِنی ما اَحْیَیْتَنی مَوْفُوراً وَ اَمِتْنی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً وَ تَوَلَّ اَنْتَ نَجاتی مِنْ مَسائِلَةِ الْبَرْزَخِ، وَ ادْرَءْ عَنِّی مُنْکَراً وَ نَکیراً، وَ اَرِ عَیْنی مُبَشِّراً وَ بَشیراً وَ اجْعَلْ لی اِلی رِضْوانِکَ وَ جِنانِکَ مَصیراً وَعَیْشاً قَریراً وَ مُلْکاً کَبیْراً وَ صَلّیَ اللهُ عَلی محمّد وَآلِهِ بُکْرةً وَ اَصیلاً یا اَرْحَمَ الرّاحمینَ»(1)
1) صد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُ اللهَ الَّذی لا اِلهَ اِلّا هُوَ، لا شَریکَ لَهُ وَ اَتوبُ اِلَیهِ» و بعد صدقه دهد.(2)
ص: 178
2) هر صبح و شب هفتاد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُالله و اَتوبُ الَیهِ» و بعد دستها را بلند کند و بگوید: «اَلّلهُمَّ اغْفِرلی و تُبْ عَلَیَّ».(1)
ثمره استغفار، مغفرت الهی و پاک شدن از آلودگی های روحی است. تا روح انسان از گناه تطهیر نشود، همنشینی با اولیاء الله و بهره بردن از عبادت ذات حق، میسّر ﻧﻤﻲشود. استغفار، قلب را صاف و آیینه حقّ بین و آماده دریافت فیوضات الهی ﻣﻲکند. در روایات آثار زیادی چون دفع بلا، روزی فراوان و رفع غم و غصه برای استغفار بیان شده است.(2) در ماه رجب، تأکید زیادی بر استغفار شده است. (به صفحه 237 مراجعه شود.)
ص: 179
ص: 180
امام صادق علیه السلام: «به این امّت (مسلمانان) سه ماه، عطا شده که به هیچ یک از
امّت ها عطا نشده و آنها، ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان است و نیز سه شب، به این امّت عطا شده که به هیچ یک از امّت ها عطا نشده و آنها، شب سیزدهم و شب چهاردهم و شب پانزدهم از هر ماه است و همچنین به این امّت سه سوره، عطا شده که به هیچ یک از امّت ها عطا نشده و آنها عبارتند از: سوره های یس، ملک، توحید. پس کسی که این سه امر (سه ماه رجب، شعبان، رمضان و سه شب ایّام البیض و سه سوره یس، ملک، توحید) را جمع کند، پس
با فضیلت ترین چیزهای اعطا شده به این امّت را جمع کرده است». از امام سوال شد: چگونه بین آنها ﻣﻲتوان جمع کرد؟ حضرت فرمود: «در هر یک از
شب های ایّام البیض سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) نمازی به جا آورد. به
این گونه که در شب سیزدهم دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد سه سوره یس، تبارک و توحید را بخواند و در شب چهاردهم چهار رکعت نماز (به دو سلام) و در شب پانزدهم شش رکعت (به سه سلام) به همان کیفیّت به جای آورد. هرکه این نماز را در این سه شب بخواند، فضیلت این سه ماه را درک کرده است و همه گناهان او غیر از شرک به خدا آمرزیده ﻣﻲشود».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد و شب های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را به عبادت قیام کند، قسم به خداوندی که مرا به حقّ،
ص: 181
به پیغمبری مبعوث کرد، از دنیا خارج ﻧﻤﻲشود، مگر با توبه نصوح و خداوند در برابر روزه هر روز او، هفتاد گناه از او را ﻣﻲبخشد و هفتاد حاجت او را روز قیامت، هفتاد حاجت او را هنگامی که وارد قبر ﻣﻲشود، هفتاد حاجت در هنگام خروج از قبر، هفتاد حاجت در زمان سنجش اعمال و هفتاد حاجت او را هنگام عبور از صراط برآورده ﻣﻲسازد. روزه هر روز او همانند آزادی هفتاد نفر از فرزندان حضرت اسماعیل علیه السلام ، هفتاد هزار بار ختم قرآن و هفتاد سال حراست از مرزهای اسلام و بنای هفتاد پُل در راه خداست. همچنین از هفتاد نفر از اهل بیتش که مستوجب آتش جهنّم باشند، شفاعت خواهد کرد و برای او در بهشت فردوس، هفتاد هزار شهر بنا ﻣﻲشود که در هر شهری، هزار قصر و در هر قصری، هزار حوریه و برای هر حوریه، هزار خدمتکار است».(1)
امام صادق علیه السلام: «کسی که ایّام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند متعال برای او در ازای هر روز، پاداش روزه داری و شب زنده داری یک سال را ﻣﻲنویسد و در روز قیامت در جایگاه ایمن شدگان از آتش ﻣﻲایستد».(2)
ص: 182
2-اعمال اختصاصی روز سیزدهم(1)
روزه: جهت عمل امّ داود باید روز سیزدهم و دو روز بعد از آن را روزه گرفت.
3-اعمال اختصاصی شب چهاردهم(2)
1) چهار رکعت نماز در هر رکعت حمد، یس، مُلک، توحید یک مرتبه.(3)
2) سی رکعت نماز در هر رکعت حمد، توحید و آیه آخر سوره کهف یک مرتبه.(4)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «وقتی شب نیمه رجب فرا ﻣﻲرسد، خداوند به خزانه داران دیوان بندگان و نویسندگان اعمال انسان ها امر ﻣﻲکند: «در نامه های عمل بندگان من نظر کنید و هرگناه و بدی که یافتید، آن را محو و به نیکی تبدیل کنید».(5)
ص: 183
سیّد بن طاووس رحمة الله: «وقتی شب پانزدهم رجب فرا رسید، سزاوار است کسی که خدا و رسولش را تصدیق ﻣﻲکند، در طول این شب مراقبه کامل کند و توجّه داشته باشد که خدا بر او منّت نهاده و وی را به اصلاح نفس در این شب موفّق ساخته و عبادت را نصیبش کرده است. همواره حضور قلب داشته باشد و خود را در برابر خداوندی بداند که مالک اوّلین و آخرین و در ظاهر و باطن، حاضر و همنشین است. به گونه ای مراقبت کند و حضور قلب داشته باشد که لذّت انس حضور نزد او و گفتگو با او را بیابد و زمانی که طلوع فجر روز پانزدهم فرا رسید، اعمال نیک خود را خالصانه به خداوند عرضه بدارد و اعمالش را به امامی که درآن روز مهمان او و آنروز مختص به اوست، تسلیم کند و به واسطه او و مقام قُربش، به خدا توسّل جوید و نقصان های اعمال خود را برطرف کند که با توجّه به آن بزرگوار، اعمالش کامل ﻣﻲشود و به آرزوهایش خواهد رسید».(1)
برخی از اعمال این روز عبارتند از:(2)
1) غسل
2) احیای آن به عبادت
3) زیارت امام حسین علیه السلام
4) خواندن 6 رکعت نماز و در هر رکعت: حمد، یس، مُلک، توحید یکمرتبه.
5) خواندن 30 رکعت نماز و در هر رکعت: حمدیک مرتبه، توحید ده مرتبه.(3)
ص: 184
6)خواندن 12رکعت نماز و در هر رکعت: حمد، توحید، فلق، ناس، آیةالکرسی و قدر هرکدام چهار مرتبه. بعد از سلام چهار مرتبه بگویید: «اَللهُ اَللهُ رَبّی، لا اُشرِکُ بِهِ شَیئاً وَ لا اَتَّخِذُ مِن دونِهِ وَلیّاً». بعد هرچه ﻣﻲخواهی از خدا بخواه.(1)
حضرت آدم علیه السلام به خداوند عرض کرد: «خدایا! چه روزهایی را بیشتر دوست داری؟» خداوند به او فرمود: «ای آدم! محبوب ترین اوقات پیش من روز نیمه رجب است. ای آدم! در این روز با قربانی و مهمانی کردن و روزه و دعا و استغفار و گفتن «لا اله الاّ الله» به من تقرّب بجوی. ای آدم! مشیّت من بر این تعلّق گرفته که یکی از فرزندانت را که مهربان، کریم، دانا، بردبار و بزرگ است و از رذایل اخلاقی و خشونت و تندخویی به دور، به پیامبری برانگیزم و روز نیمه رجب را به او و امّتش اختصاص دهم. در این روز چیزی از من
ص: 185
ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه به آنها عطا ﻣﻲکنم و از من بخشش گناهان را ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه ﻣﻲبخشم. روزی از من ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه به آنها روزی ﻣﻲدهم. از من ﻧﻤﻲخواهند جلوی لغزش آنها را بگیرم، مگر آنکه این کار را انجام ﻣﻲدهم. از من طلب رحمت و مهربانی ﻧﻤﻲکنند، مگر آنکه به آنها رحم ﻣﻲکنم. ای آدم، کسی که نیمه رجب را روزه بگیرد و به یاد من باشد و [قلب] او خاشع باشد و خود را از آلودگی نامشروع حفظ کند و از اموالش صدقه دهد، پاداشی جز بهشت ندارد. ای آدم! به فرزندانت بگو خود را در ماه رجب از گناه حفظ کنند زیرا [جزای] گناه در این ماه، بزرگ است.(1)
برخی از اعمال این روز، عبارتند از:(2)
1) غسل
2) زیارت امام حسین علیه السلام(3)
داخل صحن شریف شو و سه مرتبه بگو: «الله اکبر» و در نزد قبر منوّر بایست و بخوان:
ص: 186
«اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا سَادَةَ السَّادَاتِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا لُیُوثِ الْغَابَاتِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا سُفُنَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَی رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ محمّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ محمّدٍ الْمُصْطَفَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا شَهِیدُ ابْنَ الشَّهِیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا قَتِیلُ ابْنَ الْقَتِیلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا حجّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حجّتِهِ عَلَی خَلْقِهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ رُزِئْتَ بِوَالِدَیْکَ وَ جَاهَدْتَ عَدُوَّکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ الْکَلامَ وَ تَرُدُّ الْجَوَابَ وَ أَنَّکَ حَبِیبُ اللَّهِ وَ خَلِیلُهُ وَ نَجِیبُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ ابْنُ صَفِیِّهِ یَا مَوْلایَ زُرْتُکَ مُشْتَاقاً فَکُنْ لِی شَفِیعا إِلَی اللَّهِ یَا سَیِّدِی وَ أَسْتَشْفِعُ إِلَی اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیّدِ النَّبِیِّینَ وَ بِأَبِیکَ سَیّدِ الْوَصِیِّینَ وَ بِاُمِّکَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَلا لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبِیکَ وَ مُبْغِضِیکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا محمّدٍ وَ آلِهِ الطیّبینَ الطَّاهِرِینَ».
آن گاه قبر مطهّر را ببوس و متوجّه شو به سوی علی بن الحسین علیه السلام و آن جناب را زیارت کن و بگو:
«اََلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکَ إِنِّی أَتقرّب إِلَی اللَّهِ بِزِیَارَتِکُمْ وَ بِمحبّتکُمْ وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
پس روبروی قبور شهدا بایست و بگو: «اَلسَّلامُ عَلَی الْأَرْوَاحِ الْمُنِیخَةِ بِقَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا طَاهِرِینَ مِنَ الدَّنَسِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا مَهْدِیُّونَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَبْرارَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْحَافِّینَ
ص: 187
بِقُبُورِکُمْ أَجْمَعِینَ جَمَعَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ فِی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ وَ تَحْتِ عَرْشِهِ إِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».(1)
3) خواندن نماز حضرت سلمان. (به صفحه162مراجعه شود.)
4) خواندن چهار رکعت نماز و بعد از سلام دست ها را باز کند و بگوید:(2)
«اَللّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ؛ وَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ؛ وَ اَنْتَ بارِئُ خَلْقی رَحْمَةً بی وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقی غَنِیّاً وَ لَوْ لارَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَ اَنْتَ مُؤَیِّدی بِالنَّصْرِ عَلی اَعْدائِی وَ لَوْ لا نَصْرُکَ اِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها وَ مُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرَّفْعَهِ فَاَوْلِیاءُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ الْمَذَلَّةِ عَلی اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیائِکَ وَ اَسئَلُکَ بِِکِبْرِیائِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِکَ وَ اَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی اسْتَوَیْتَ بِها عَلی عَرْشِکَ، فَخَلَقْتَ بِها جَمیعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّد وَ اَهْلِ بَیْتِهِ».
5) خواندن پنجاه رکعت نماز: در هر رکعت حمد، توحید، فلق، ناس یک مرتبه.(3)
ص: 188
علّامه مجلسی رحمة الله فرمود: عمده اعمال نیمه رجب، دعای امّ داود است که
ابن بابویه و شیخ طوسی و سیّد بن طاوس رحمة الله به سندهای معتبر آن را روایت کرده اند. امام صادق علیه السلام بعد از تعلیم آن به امّ داود، ﻣﻲفرماید: «آنچه را گفتم، حفظ کن و مواظب باش [به غیر اهلش تعلیم نده] که مبادا در امر باطلی به کار برده شود، چون در این دعا، اسم اعظم خدا است که اگر خدا به آن اسم خوانده شود، دعایش به اجابت ﻣﻲرسد و اگر از او به وسیله این اسم چیزی درخواست شود، عطا ﻣﻲشود [هر چند رسیدن به آن سخت باشد] و اگر جنّ و انس دشمنان تو باشند، خداوند شرّ آنها را از تو دور ﻣﻲکند و آنها در برابر [تو] تسلیم ﻣﻲشوند».(1)
امّ داود، فاطمه (حبیبه)، دختر عبداله بن ابراهیم بن الحسین، دایه و مادر رضاعی امام صادق علیه السلام است که آن حضرت را با شیر داود شیر داده بود و به
«ام خالد بربریه» شهرت داشت و جدّه صالحه سیّد بن طاووس است. داود، فرزند حسن و نوه امام حسن مجتبی علیه السلام و برادر رضاعی امام صادق علیه السلام است.(2)
ص: 189
منصور دوانیقی جمعی از آل ابیطالب از جمله داود و عبدالله بن الحسن را زندانی کرد. منصور دو فرزند عبدالله (محمّد و ابراهیم) که در مدینه خروج کرده بودند به شهادت رسانید و داود را زندانی کرد.
امّ داود ﻣﻲگوید: من از داود خبری نداشتم و او در عراق زندانی بود. پیوسته به درگاه الهی تضرّع ﻣﻲکردم و از برادران ایمانی ﻣﻲخواستم که برای برآورده شدن حاجتم، دعا کنند ولی با وجود اصرار در دعا، از اجابت آن خبری نبود. گاه خبر به من ﻣﻲرسید که داود را کشته اند و گاه ﻣﻲگفتند که او را با پسر عموهایش، در زیر عمارت، زنده گذاشته اند. روز به روز، مصیبت من زیادتر و اندوهم بیشتر ﻣﻲشد تا جائی که از غم او گداختم و پیر شدم و از ملاقاتش ناامید گردیدم. روزی برای عیادت امام صادق علیه السلام که مریض بود، به محضرشان شرفیاب شدم. از احوالش پرسیدم و برای او دعا کردم. آن حضرت به من فرمود: «ای امّ داود! داود چه ﻣﻲکند؟» چون نام داود را شنیدم، گریستم و عرض کردم: ای آقای من! مدّت مدیدی است که از او خبری ندارم و او در عراق زندانی است و من از ملاقات او قطع امید کرده ام و از شما التماس دعا دارم. او برادر رضاعی شماست.
حضرت فرمودند: «چرا از دعای استفتاح غافلی؟ دعای استفتاح دعایی است که با آن درهای آسمان باز ﻣﻲشود و دعای خواننده آن در همان ساعت به اجابت ﻣﻲرسد و برای کسی که آن را بخواند، پاداشی جز بهشت نیست».
امّ داود عرض کرد: ای فرزند راستگویان، چگونه باید این دعا را خواند؟
امّ داود ﻣﻲگوید: بعد از آنکه این دعا را همانطور که امام فرموده بود، خواندم، شب در عالم رویا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ملائکه وانبیا علیهم السلام را دیدم، در حالی که آن حضرت
ص: 190
ﻣﻲفرماید: ای امّ داود! بر تو و دوستانت بشارت باد، حاجتت برآورده ﻣﻲشود و خداوند فرزندت را حفظ ﻣﻲکند و او را به تو باز خواهد گرداند.
امّ داود میگوید: از خواب بیدار شدم. مقدار زمانی که یک مَرکب سریع السیر فاصله بین عراق تا مدینه را طی کند، طول کشید که ناگهان دیدم داود وارد شد. ازحالش پرسیدم.
او جواب داد: من در زندان بسیار تنگی محبوس بودم و غل و زنجیر بر بدنم سنگینی ﻣﻲکرد. این حال تا نیمه رجب ادامه داشت. شب خوابیدم و گویا زمین برایم تنگ شده بود، اما شما را دیدم که بر سجاده نماز نشسته ای و مردانی که سرهایشان در آسمان و پاهایشان در زمین است، اطراف تو به تسبیح خداوند مشغول هستند. یکی از آنان خوشرو و خوشبو و دارای لباس پاک و نظیفی بود که من گمان کردم، جدّم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. ایشان به من اشاره کرد و فرمود: «ای فرزند زن صالح! بشارت باد بر تو، خداوند دعای مادرت را در حق تو مستجاب کرد». من از خواب بیدار شدم و دیدم که فرستاده منصور در زندان ایستاده است. او مرا از زندان آزاد کرد و نزد منصور برد. منصور دستور داد غل و زنجیر را از بدنم جدا کنند و به من نیکی کرد. همچنین دستور داد تا ده هزار درهم به من بدهند. سپس مرا بر مرکب راهواری سوار کردند و من به سرعت خود را به مدینه رسانیدم.
امّ داود گفت: من داود را خدمت امام صادق علیه السلام بردم. حضرت فرمود: «سبب خلاص تو آن بود که منصور، امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: فرزند مرا رها کن و اگر نکنی، تو را در این آتش می اندازم؛ چون نظر
ص: 191
کرد، دریای آتشی در زیر پای خود دید. پس از آنکه از خواب بیدار شد، از کرده خود پشیمان گردید و تو را رها کرد».(1)
ص: 192
5) نافله عصر و نماز عصر را بجا آور.
6)رو به قبله، درمکان خلوت که با کسی صحبت نشود سوره های زیر را بخوان:
1- حمد100 مرتبه؛ 2- اخلاص100 مرتبه؛ 3- آیة الکرسی10 مرتبه
نام سوره
شماره سوره
شماره صفحه
نام سوره
شماره سوره
شماره صفحه
انعام
6
128
شوری (حم عسق)
42
483
اسراء (بنی اسرائیل)
17
282
دخان
44
496
کهف
18
293
فتح
48
511
لقمان
31
411
واقعه
56
534
یس
36
440
ملک (تبارک)
67
562
صافّات
37
446
قلم (ن)
68
564
فصّلت (حم سجده)
41
477
انشقاق تا آخر قرآن
84تا114
589تا 604
بعد از خواندن این سوره ها، همانطور رو به قبله، دعای استفتاح را بخوان:
«بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم صَدَقَ اللهُ الْعَظیمُ، اَلَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ،
بنام خدای بخشنده مهربان درست فرمود خدای بزرگی که معبودی جز او نیست زنده و پاینده،
ذوُالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ،اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ، اَلْحَلیمُ الْکَریمُ،اَلَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ
صاحب جلالت و بزرگواری، بخشنده و مهربان، بردبار و کریم است آنکه مانندش چیزی نیست
وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، اَلْبَصیرُ الْخَبیرُ، شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، وَ الْمَلائِکَةُ
شنوا و دانا و بینا و آگاه است، گواهی میدهد خدا که معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشوران،
واُولواالْعِلْمِ،قائِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ العَزیزُ الْحَکیمُ، وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ،
که برپادارنده عدالت است و خدایی جز اوکه عزیز و حکیم است، نیست، و رساندند پیامبران بزرگوارش آنرا به مردم
واَنَا عَلیَ ذلِکَ مِنَ الشّاهِدینَ، اَلّلهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ لَکَ الْمَجْدُ، وَ لَکَ العِزُّ
ص: 193
ومن براین مطلب گواهی دهم. خدایا از آن تو است ستایش و از آن تو است مجد و از آن تو است عّزت و
ولَکَ الْفَخْرُ، وَ لَکَ الْقَهْرُ، وَ لَکَ النِّعْمَةُ، وَ لَکَ الْعَظَمَةُ، وَ لَکَ الرَّحْمَةُ،
خاصّ تواست افتخار و شایسته تو است قهر و ازآن تو است نعمت و از آن تو است عظمت و از آن تو است رحمت و
وَ لَکَ الْمَهابَةُ، وَ لَکَ السُّلْطانُ، وَ لَکَ بَهاءُ وَ لَکَ الاِْمْتِنانُ، وَ لَکَ التَّسبیحُ،
از آن توست هیبت و از آن توست سلطنت و از آن توست ابهّت و از آن توست نعمت بخشی و پاکی
ولَکَ التَّقْدیسُ، وَ لَکَ التَّهْلیلُ، وَ لَکَ التَّکْبیرُ، وَ لَکَ ما یُری، وَ لَکَ ما لا
و از آن تو است پاکیزگی و ازآن تو است یکتایی و از آن تو است بزرگی، و ملک تو است آنچه دیده شود و آنچه
یُری،وَ لَکَ مافَوْقَ السَّمواتِ الْعُلی، وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّری، وَ لَکَ الاَرَضُونَ
دیده نشود و از آن تو است آنچه بالای آسمانهای بلند است و از تو است آنچه زیر زمین است و از تو است زمینهای
السُّفْلی، وَ لَکَ الاخِرَةُ وَ الاولی، وَ لَکَ ما تَرضی بِهِ مِنَ الثَّّناءِ وَ الْحَمْدِ
زیرین و از آن تو است دنیا و آخرت، و مخصوص تو است آن حمد و ثنای ما را که تو بپسندی،
وَ الشُّکرِ وَ النَّعْماءِ، اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی جَبْرَئیل اَمینِکَ عَلی وَحْیِکَ، وَالْقَوِیِّ
آنچه نعمت است نیز از تو است. خدایا درود فرست بر جبرئیل، امین بر وحی تو و نیرومند
عَلی اَمْرِکَ، و المُطاعِ فی سماواتِکَ، وَ مَحالِّ کِراماتِکَ، اَلمُتَحَمِّلِ
در کار تو و آن کس که در آسمان ها و جایگاه های کرامت هایت فرمانش برند، آن کس که برساند
لِکَلِماتِکَ، اَلنّاصرِ لِاَنبیائِکَ، اَلمُدَمِّرِ لِاَعْدائِکَ، اَللّهمَّ صَلِّ عَلی میکائیلَ
سخنانت را، یاور پیامبرانت و سرنگون کننده دشمنانت. خدایا درود فرست بر میکائیل
مَلَکِ رَحْمَتِکَ وَ المَخلوقِ لِرَأْفَتِکَ وَ المُسْتَغْفرِ المُعینِ لِاَهْلِ طاعَتِکَ،
فرشته رحمتت و آفریده شده برای رحمتت و آمرزش خواه و کمک کار فرمانبرانت
اَللّهمَّ صَلِّ عَلی اِسرافیلَ حاملِ عَرشِکَ، وَ صاحِبِ الصُّورِ، المُنتَظِرِ لِاَمْرِکَ
خدایا درود فرست بر اسرافیل حمل کننده عرشت و صاحب صور، آنکه چشم به راه دستور تو است،
اَلوَجِلِ المُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ، اَللُّهمَّ صَلِّ عَلی حَمَلَةِ العَرشِ الطّاهِرینَ، وَ عَلیَ
ص: 194
بیمناک است از ترس تو، خدایا درود فرست بر حاملین پاکیزه عرش و بر
السَّفَرةِ الکِرامِ البَرَرَةِ الطَّیِّبینَ، وَ عَلی مَلائِکَتِکَ الکِرامِ الکاتِبینَ، وَ عَلی
سفیران گرامی و آن نیکان پاک و بر فرشتگان بزرگوار نویسنده و بر
مَلائِکَةِ الجِنانِ و خَزَنَةِ النِّیرَانِ وَ مَلَکِ المَوْتِ و الاَعْوانِ، یا ذَاالْجَلالِ و
فرشتگان بهشت و نگهبانان دوزخ و فرشته مرگ و یارانش، ای صاحب جلالت و
الاِکْرامِ، اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی اَبینا آدَمَ بَدیعِ فِطرَتِکَ، الَّذی کَرَّمْتَهُ بِسُجودِ
بزرگواری، خدایا درود فرست بر پدر ما آدم، پدیده خلقت که گرامیش داشتی به سجده کردن توسط
ملائِکَتِکَ، و اَبَحتَهُ جَنَّتَکَ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی اُمِّنا حَوّاءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ،
فرشتگانت و مباح کردی بر او بهشتت را. خدایا درود فرست بر مادر ما حواء که از پلیدی پاک
اَلْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الِاِنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُسِ، اَلّلهُمَّ
و ازآلودگی مصفّا گشت و بر آدمیان برتری داشت و رفت و آمد کرده در میان جایگاههای قدسیان. خدایا
صَلِّ عَلی هابیلَ و شَیْثٍ و اِدریسَ و نوحٍ، و هودٍ و صالحٍ، وَ اِبراهیمَ و
درود فرست بر هابیل و شیث و ادریس و نوح و هود و صالح و ابراهیم و
اِسْماعیلَ، وَ اسحقَ وَ یَعقوبَ، وَ یوسُفَ و الاَسْباطِ، وَ لوطٍ و شُعَیْبٍ و
اسماعیل و اسحاق و یعقوب و یوسف و اسباط و لوط و شعیب و
اَیّوبَ وَ موسی وَ هارونَ وَ یوشَعَ، و میشا و الْخِضْرَ، وَ ذِی الْقَرْنَیْنِ و یونُسَ،
ایّوب و موسی و هارون و یوشع و میشا و خضر و ذی القرنین و یونس و
و اِلْیاسَ و الْیَسَعَ، و ذِی الْکِفْلِ وَ طالوتَ وَ داوُدَ و سُلَیْمانَ و زَکَرِیّا و شَعْیا،
الیاس و یسع و ذاالکفل و طالوت و داود و سلیمان و زکریا و شعیا و
و یَحْیی و تُورَخَ، وَ مَتّی و اِرْمِیا و حَیْقُوقَ و دانِیالَ و عُزَیْرٍ و عیسی و
یحیی و تورخ و متی و ارمیا و حیقوق و دانیال و عزیر و عیسی و
شَمْعونَ و جِرجیسَ و الْحَواریّینَ و الاَتْباعِ وَ خالِدٍ و حَنْظَلَةَ و لُقْمانَ، اَلّلهمَّ
ص: 195
شمعون و جرجیس و حواریّون [عیسی] و پیروانش و خالد و حنظله و لقمان. خدایا
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و برکت فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ وَ رَحِمْتَ وَ بارَکْتَ عَلی اِبراهیمَ وَ آلِ
محمّد و آل محمّد، چنانچه درود فرستادی و رحمت و برکت فرستادی بر ابراهیم و آل
اِبراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الاَوْصِیاءِ وَ السُّعَداءِ وَ الشُّهَداءِ وَ
ابراهیم که براستی تویی ستوده و بزرگوار. خدایا درود فرست بر اوصیا و اهل سعادت و شهیدان و
اَئِمَّةِ الْهُدی اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الاَبْدالِ و الاَوْتادِ و السُّیّاحِ وَ الْعُبّادِ و الْمُخْلِصینَ
امامان راهنما. خدایا درود فرست بر ابدال و اوتاد و سیاحتگران و پرستش کنندگان و مخلصان
وَ الزُّهّادِ وَ اَهْلِ الجِدِّ وَ الاِْجْتِهادِ وَ اخْصُصْ مُحَمَّداً وَ اَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ
و پارسایان و اهل جدّیت و کوشش و مخصوص گردان محمّد و خاندانش را به بهترین
صَلَواتِکَ وَ اَجْزَلِ کَراماتِکَ، وَ بَلِّغْ روحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّی تَحِیَّةً و سَلاماً و زِدْهُ
درودهایت و فراوانترین کرامتهایت و به روح و جسدش برسان از جانب من تحیّت و سلامی،
فَضْلاً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً، حَتّی تُبَلِّغَهُ اَعْلی دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَ
فضل و شرافت و بزرگواریش را فزون کن به حدی که او را به اعلی درجه اهل شرافت از پیامبران و
الْمُرْسَلینَ وَ الاَفاضِلِ الْمُقّرَّبینَ اَلّلهمَّ وَصَلِّ عَلی مَنْ سَمَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ
رسولان و فاضلان مقربت برسانی. خدایا درود فرست بر هرکس که من نام بردم و هرکه را که من نام نبردم از
ملائِکَتِکَ، وَ اَنْبیائِکَ وَ رُسُلِکَ و اَهْلِ طاعَتِکَ، و اَوْصِلْ صَلَواتی اِلیهِمْ وَ
فرشتگان و پیامبران و رسولان و فرمانبردارانت و درودهای مرا برسان بر ایشان و
اِلی اَرواحِهِم، وَ اجْعَلْهُم اِخْوانی فیکَ وَ اَعْوانی عَلی دُعائِکَ، اَللّهُمَّ اِنّی
بر ارواحشان و آنان را برادران من در دین و کمک کارانم در دعای به درگاهت قرار ده. خدایا من
اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْک وَ بِکَرَمِکَ اِلی کَرَمِکَ، و بِجودِکَ اِلی جودِکَ، وَ
ص: 196
شفیع گردانم تو را پیش خودت، و کرمت را پیش کرمت، و جودت را پیش جودت، و رحمتت را
بِرَحمَتِکَ اِلی رَحْمَتِکَ و بِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَ اَسئَلُکَ اَللّهُمَّ بِکُلِّ ما
پیش رحمتت و اهل طاعتت را پیش درگاهت، و از تو خواهم خدایا به هر چه
سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُم، مِنْ مَسئَلةٍ شَریفَةٍ غَیرِ مَردودَةٍ، وَ بِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ
یکی از آنها به وسیله آن تو را خواسته از سؤالهای شریفی که برنگشته و به آنچه تو را خوانده اند از
دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَیرِ مُخَیَّبَةٍ، یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ، یا حَلیمُ یا کَریمُ، یا عَظیمُ
دعای پذیرفته شده ای که به نومیدی نکشیده ای. ای خد ا، ای بخشاینده، ای مهربان، ای بردبار، ای کریم، ای بزرگ،
یا جَلیلُ، یا مُنیلُ یا جَمیلُ، یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مقیلُ یا مُجیرُ، یا خَبیرُ یا مُنیرُ،
ای باجلالت، ای بخشنده، ای زیبا، ای سرپرست، ای وکیل، ای گذشت کننده، ای پناه ده، ای آگاه، ای روشنی ده،
یا مُبیرُ یا مُنیعُ، یا مُدیلُ یا مُحیلُ، یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکورُ یا بَرُّ یا
ای نابود کن، ای والا مقام، ای چرخاننده، ای جابجا کننده، ای بزرگ، ای توانا، ای بینا، ای شکرپذیر، ای نیکوکار، ای
طُهْرُ، یا طاهِرُ یا قاهِرُ، یا ظاهِرُ یا باطنُ، یا ساتِرُ یا مُحیطُ، یا مُقْتَدِرُ یا حَفیظُ،
پاک، ای پاکیزه، ای قاهر، ای پیدا، ای پنهان، ای پرده پوش، ای احاطه دار، ای با اقتدار، ای نگهبان،
یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ، یا وَدودُ یا حَمیدُ، یا مَجیدُ یا مُبدِئُ، یا مُعیدُ یا شَهیدُ یا
ای دارای بزرگی، ای نزدیک، ای محبوب همه، ای ستوده، ای بزرگوار، ای پدیدآورنده، ای بازگرداننده، ای گواه، ای
مُحسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ یا باسِطُ، یا هادِی یا مُرسِلُ، یا
احسانبخش، ای نیکوبخش، ای نعمت بخش، ای زیاده بخش، ای گیرنده، ای گشایش ده، ای راهنما، ای فرستنده، ای
مُرشِدُ یا مُسَدَّدُ، یا مُعطی یا مانِعُ، یا دافِعُ یا رافِعُ، یا باقی یا واقی، یا خَلاّقُ یا
ارشادکننده، ای محکم کننده، ای دهنده، ای منع کننده، ای دفع کننده، ای بالابرنده، ای باقی، ای نگهدار، ای آفریننده، ای
وَهّابُ یا تَوّابُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرتاحُ، یا مَنْ بِیَدهِ کُلُّ مِفتاحٍ، یا نَفّاعُ یا
بسیار بخشنده، ای توبه پذیر،ای گشاینده، ای زیاده بخش ای رحمتبخش،ای که بدست اوست هرکلید، ای سود رسان
رَؤُفُ یا عَطوفُ یا کافی یا شافی، یا مُعافی یا مُکافی، یا وَفیُّ یا مُهَیْمِنُ، یا
ص: 197
ای مهربان، ای با عطوفت، ای کفایت کننده، ای درمانبخش، ای بهبودیبخش، ای پاداش دهنده، ای با وفا، ای نگهبان، ای
عَزیزُ یا جَبّارُ، یا مُتَکَبَّرُ، یا سَلامُ یا مُؤمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ، یا نورُ یا مُدَبَّرُ یا
با عزّت، ای جبّار، ای بزرگوار، ای سلامت بخش، ای ایمنی بخش، ای یکتا، ای بی نیاز، ای نور، ای مدّبر، ای
فَرْدُ یا وِتْرُ، یا قدُّوسُ یا ناصِرُ یا مونِسُ یا باعثُ، یا وارِثُ یا عالِمُ، یا حاکِمُ
یگانه، ای تنها، ای پاکیزه، ای یاور، ای همدم، ای برانگیزنده، ای ارث برنده، ای دانا، ای حکم کننده،
یا بادی، یا مُتَعالی یا مُصَوَّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبَّبُ یا قائِمُ یا دائِمُ یا عَلیمُ یا
ای آغاز کننده، ای برتر، ای صورتبخش، ای سلامتبخش، ای دوستی ورز، ای قائم بکار خلق، ای جاویدان، ای دانا، ای
حَکیمُ، یا جَوادُ یا بارئُ، یا بارُّ یا سارُّ، یا عَدْلُ یا فاصِلُ، یا دَیّانُ یا حَنّانُ، یا
فرزانه، ای بخشنده، ای آفریننده، ای نیکوکار، ای شادی بخش، ای دادگستر، ای جدا کننده، ای جزا ده، ای احسانبخش
مَنّانُ یا سَمیعُ، یا بَدیعُ یا خَفیرُ، یا مُعینُ [مُغیّرُ] یا ناشِرُ یا غافِرُ یا قَدیمُ، یا
ای نعمت بخش، ای شنوا، ای پدیدآورنده، ای پناه ده، ای یاور، ای نشر دهنده، ای آمرزنده، ای قدیم، ای
مُسَهَّلُ یا مُیَسَّرُ یا مُمیتُ یا مُحیی یا نافِعُ یا رازِقُ، یا مُقْتَدِرُ یا مُسبَّبُ یا مُغیثُ
آسان کننده ای هموارکننده، ای میراننده، ای زنده کننده، ای سودده، ای روزی ده، ای مقتدر،ای سبب ساز،ای فریادرس
یا مُغْنی یا مُقْنی یا خالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ، یا جابِرُ یا حافظُ یا
ای بی نیازکننده، ای دارایی دهنده، ای آفریننده، ای نگهبان، ای یگانه، ای حاضر، ای جبران کننده، ای نگهدار، ای
شَدیدُ یا غیاثُ، یا عائِدُ یا قابِضُ یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلی، فَکانَ بِالمَنْظَرِ الاَعْلی،
استوار، ای فریاد رس، ای ثروت دهنده، ای گیرنده، ای کسی که والایی و برتری و به دیدگاه اعلایی،
یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا و بَعُدَ فَنَای، و عَلِمَ السَّرَّ وَ اَخْفی، یا مَن اِلیهِ التَّدبیرُ و لَهُ
ای که نزدیکی و بسیار نزدیک و دور است و بسیاردور، ای دانای سِرّ و نهان، ای که تدبیر امور با او است و از او است
المَقادیرُ، وَ یا مَنِ العَسیرُ عَلیهِ سَهْلٌ یَسیرٌ، یا مَن هُوَ عَلی ما یَشآءُ قَدیرٌ، یا
اندازه ها و ای که دشوار برای او سهل و آسان است، ای که بر هر چه بخواهد توانا است، ای
مُرسِلَ الرّیاحِ، یا فالِقَ الاِصباحِ یا باعِثَ الاَرواحِ، یا ذَاالْجودِ وَ السَّماحِ، یا
ص: 198
فرستنده بادها، ای شکافنده سپیده صبح، ای برانگیزاننده ارواح، ای صاحب جود و سخاوت، ای
رآدَّ ما قَد فاتَ، یا ناشِرَ الاَمواتِ یا جامِعَ الشَّتاتِ، یا رازِقَ مَنْ یَشآءُ بِغَیرِ
برگرداننده آنچه ازدست رفته،ای زنده کننده مردگان،ای گردآورنده پراکنده ها،ای روزی ده بیحساب به هرکه خواهی
حِسابٍ، و یا فاعِلَ ما یَشاءُ کَیْفَ یَشاءُ، وَ یا ذَاالجَلالِ وَ الِاکْرامِ، یا حَیُّ یا
و ای انجام دهنده هر چه خواهی به هرطور که خواهی، و ای صاحب جلالت و بزرگواری، ای زنده، ای پاینده،
قَیّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ، یا حَیُّ یا مُحْییَ المَوْتی، یا حَیُّ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ، بَدیعُ
ای زنده در هنگامیکه زنده ای نبود، ای زنده، ای زنده کننده مردگان، ای زنده ای که معبودی جز تو نیست، پدید آرنده
السَّمواتِ و الاَرْضِ، یا اِلهی و سَیَّدی صَلِّ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ارْحَم
آسمانها و زمین، ای معبود من و آقای من، درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر
محمّداً وَ آلَ محمّدٍ، وَ بارِکْ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ،کَما صَلَّیْتَ و بارَکْتَ
محمّد و آل محمّد و برکت ده بر محمّد و آل محمّد، چنانچه درود فرستادی و برکت دادی و
و رَحِمْتَ عَلی اِبْراهیمَ و آلِ اِبراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ ارْحَمْ ذُلیّ وَ
رحمت فرستادی بر ابراهیم و آل ابراهیم که براستی تویی ستوده و بزرگوار و رحم کن به خواری من و
فاقَتی وَ فَقْری، وَ انْفِرادی وَ وَحْدَتی و خُضوعی بَینَ یَدَیکَ و اعْتِمادی
بیچارگیم و نداریَم و تک و تنهاییم و فروتنیم در برابرت، و اعتمادی
عَلَیکَ و تَضَرُّعی اِلَیکَ، اَدْعوُکَ دُعاءَ الخاضِعِ الذَّلیلِ، اَلخاشِعِ الخائِفِ،
که بر تو دارم، و زاریم به درگاهت، تو را میخوانم، خواندن شخص فروتنِ خوار، خاشعِ ترسان
المُشفِقِ البائِسِ، الْمَهینِ الحَقیر، اَلجآئِعِ الفَقیر، اَلعائِذِ المُستَجیرِ، اَلمُقِرَّ بِذَنْبهِ،
هراسان پریشان، بی مقدار کوچک، گرسنه فقیر، پناهنده پناه خواه، معترف به گناه،
اَلمُستَغْفِرِ مِنهُ، اَلمُسْتَکینِ لِربَّهِ، دُعاءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ، و رَفَضَتْهُ اَحِبَّتُهُ، وَ
آمرزش خواه ازگناه، درمانده به درگاه خدایش، خواندن کسیکه یاران امینش او را واگذار ده و دوستانش رهایش کرده
عَظُمَتْ فَجیعَتُهُ، دُعآءَ حَرِقٍ حَزینٍ، ضَعیفٍ مَهینٍ، بائِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ
ص: 199
ودردجانسوزش بزرگ گشته، خواندن دلسوخته غمگین ناتوان بی مقدار پریشان درمانده، ای که به تو
مُستَجیرٍ، اَللّهُمَّ و اَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَ اَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ اَمْرٍ یَکونُ و اَنَّکَ
پناه آورده، خدایا از تو خواهم چون تویی فرمانروا و تو چنانی که هر کاری را بخواهی میشود و تویی
عَلی ما تَشاءُ قَدیرٌ و اَسْئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذا الشَّهْرِ الْحَرامِ، وَ الْبَیْتِ الْحَرامِ، وَ
که بر هرچه بخواهی توانایی و از تو خواهم به حرمت این ماه حرام و خانه حرام (کعبه) و
الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ وَ الْمَشاعِرِ الْعِظامِ،وَ بِحَقِّ نَبیِّکَ مُحمّدٍ عَلَیْهِ و
شهر حرام (مکه) و رکن و مقام و مشعرهای بزرگ (جاهای مناسک حجّ) و به حق پیامبرت محمّد علیه و
الِهِ السَّلامُ، یا مَنْ وَهَبَ لِادَمَ شَیْثاً، وَ لِاِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ، وَ یا مَنْ رَدَّ
آله السلام، ای که شیث را به آدم بخشیدی و اسماعیل و اسحاق را به ابراهیم دادی و ای که
یوسُفَ عَلی یَعْقوبَ، وَ یا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلآءِ ضُرَّ اَیُّوبَ، یا رآدَّ موسی
یوسف را به یعقوب برگرداندی و ای که پس از مبتلا شدن ایّوب، ناراحتی ا ش را برطرف کردی، ای که موسی
عَلی اُمِّهِ، وَ زآئِدَ الْخِضْرِ فی عِلْمِهِ، وَ یا مَنْ وَهَبَ لِداودَ سُلَیْمانَ، وَ لِزَکَریّا
را به مادرش برگرداندی و افزون کردی دانش خضر را. ای که دادی به داود سلیمان را و به زکریا،
یَحْیی و لِمَرْیَمَ عیسی، یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ، وَ یا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ موسی،
یحیی را و به مریم عیسی را. ای نگهدار دختر شعیب، ای سرپرستی کننده فرزند مادر موسی،
اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ، وَ اَنْ تَغْفِرَلی ذُنُوبی کُلَّها،
و از تو خواهم که درود فرستی برمحمّد وآل محمّد و گناهانم رابیامرزی و
تُجیرَنی مِنْ عَذابِکَ، وَ تُوجِبَ لی رِضْوانَکَ، وَ اَمانَکَ وَ اِحْسانَکَ، و
مرا در پناه گیری از عذاب خود و مرا مستوجب خوشنودی و ایمنی و احسان و
غُفْرانَکَ و جِنانَکَ، وَ اَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّی کُلَّ حَلْقَةٍ بَیْنی وَ بَیْنَ مَنْ
آمرزش و بهشتت قرار دهی و از تو خواهم که باز کنی برایم هرحلقه ای که میان من و میان
یُؤْذینی، وَ تَفْتَحَ لی کُلَّ بابٍ، و تُلَیِّنَ لی کُلَّ صَعْبٍ وَ تُسَهِّلَ لی کُلَّ عَسیرٍ،
ص: 200
آزار کننده من است و بگشایی به رویم هر دری را و نرم کنی برایم هر دشواری را و آسان کنی برایم هر مشکلی را
و تُخْرِسَ عَنّی کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ، و تَکُفَّ عَنّی کُلَّ باغٍ و تَکْبِتَ عَنّی کُلَّ عَدُوٍّ
و لال کنی از من زبان هر بدگو را و بازداری از من هر زورگو را و خوار کنی دشمنان
لی و حاسِدٍ، و تَمْنَعَ مِنّی کُلَّ ظالِمٍ، وَ تَکْفِیَنی کُلَّ عائِقٍ یَحوُلُ بَیْنی وَ بَیْنَ
و حسودان مرا و باز داری از من هر ستمگری را و کفایت کنی از من هر مانعی را که میان من و
حاجَتی وَ یُحاوِلُ اَنْ یُفَرِّقَ بَینی وَ بَینَ طاعَتِکَ، وَ یُثَبَّطَنی عَنْ عِبادَتِکَ، یا
حاجتم حائل شود و بخواهد که میان من و اطاعت تو را جدایی اندازد و از پرستش تو بازم دارد، ای
مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ الْمُتَمَرَّدینَ، وَ قَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ، وَ اَذَلَّ رِقابَ المُتَجَبَّرینَ،
که مهار کردی جنّیان نافرمان را و مقهور ساختی، شیاطین سرکش، و گردن گردنکشان را به خواری کشاندی و
وَ رَدَّ کَیْدَ المُتَسَلَّطینَ عَنِ الْمستَضعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلی ما تَشاءُ وَ
باز گرداندی نقشه های شوم، مسلط شدگان را از ناتوانها. از تو خواهم به حق قدرتت بر هر چه خواهی و
تَسهیلِکَ لِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضآءَ حاجَتی فیما تَشآءُ».(1)
آسان کردنت هر چه را به هر نحو که خواهی، که قرار دهی، برآوردن حاجتم را در هر چه خواهی.
بعد از دعا، به سجده برو و گونه هایت را بر خاک بگذار و بگو:
«اَلّلهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ و بِکَ امَنْتُ فَارحَمْ ذُلّی وَفاقَتی، وَ اجْتِهادی وَ
خدایا برای تو سجده کردم و به تو ایمان آوردم. پس ترّحم کن به ذّلت و خواری و فقرم و جدّیت و
تَضَرُّعی، وَ مَسْکَنَتی وَ فَقْری اِلَیکَ یا رَبَّ».
تضرّع و مسکنت و فقرم که به درگاه تو است ای پروردگار.
ص: 201
سعی کن از چشمانت اشک جاری شود، هر چند که به اندازه سر مگسی یا سرسوزنی باشد و این خود نشانه استجابت دعاست. سیّد بن طاووس ﻣﻲفرماید: «اگر با این همه احتیاطات و عبادات، باز هم اشکی از چشمت جاری نشد و قلبت خاشع نگردید، برای قساوت قلبت کاری کن و از خدا بخواه که گناهانت را ببخشد و مرض روحت را درمان کند».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم [در استقبال از ماه رمضان]: «ای مردم، ماه با برکت و رحمت و آمرزش خداوند، به سوی شما رو کرده، ماهی که نزد خدا بهترین ماه ها و روزهایش بهترین روزها و شب ها و لحظاتش بهترین لحظه هاست. ماهی که درآن به مهمانی خدا دعوت شده اید و از شایستگان کرامت خدا گردیده اید، در آن نَفَس هایتان تسبیح، خوابتان عبادت، عملتان مقبول و دعایتان مستجاب است».(2)
اعتکاف، معجونی از نماز و قرائت قرآن و دعا است. اگر این معجون در ظرف سرشار از معنویّت ریخته و تناول شود، داروی هر دردی خواهد بود. ماه مبارک رمضان بهترین ظرف برای این امر است. در سیره اولیای دین مخصوصاً پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ﻣﻲبینیم که به اعتکاف در ماه رمضان اهمیّت ﻣﻲدادند و اگر این سنّت از ایشان به دلیلی فوت ﻣﻲشد، درصدد جبران آن درسال آینده برﻣﻲآمدند. اعتکاف در دهه اوّل و دوّم ماه رمضان فضیلت دارد، امّا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دهه آخر ماه اهمیّت بیشتری ﻣﻲداد و آن را به اعتکاف ﻣﻲگذراند. (جهت مشاهده روایاتی در این رابطه، به صفحه 28 مراجعه شود.)
ص: 202
برای انجام عبادت بزرگی چون اعتکاف، مکانی چون مسجد ﻣﻲباید که در عظمت شأن آن هیچ شبهه ای وجود ندارد و ظرفی لازم است تا گنجایش معنای مظروف را داشته باشد. تنها مسجد است که ﻣﻲتواند گنجایش و ظرف مکانی این عبادت بزرگ را دارا باشد در واقع مسجد، سکوی پرواز و اعتکاف،
بال های پرواز معتکف ﻣﻲباشند.
در اسلام، همه زمان ها و مکان ها از ارزش مساوی برخوردار نیستند. برخی از زمان ها نظیر ماه های رجب، شعبان، رمضان نسبت به سایر ماه ها از برتری خاصی برخوردارند. همچنین برخی از اماکن نیز، نسبت به سایر مکان ها، برتری دارند مانند: مسجد الحرام، مسجدالنبی، مساجد جامع و....
مسجد، جماعت و فعالیّت های عبادی، سه ضلع تشکیل دهنده مثلث هدایت و کمال اهالی مسجد ﻣﻲباشد. اگر چه مساجد دارای کارکردهای مختلف و نقش های متعدّدی ﻣﻲباشند ولی اصلی ترین کارکرد مسجد، بُعد عبادی و معنوی آن است که این مکان را ارزش ﻣﻲبخشد.
مسجد به معنی سجده گاه و مکان سجده است که بر محل عبادت و نماز اطلاق ﻣﻲشود (اسم مکان، مشتق از ریشه ثلاثی مجرّد سجد). اینکه چرا از ریشه سجد گرفته شده است ظاهراً به این دلیل است که سجده، شریف ترین و مهم ترین ارکان نماز است و به آن بیش از دیگر افعال نماز تاکید شده است.
ص: 203
مسجد مکانی است که خاصّ عبادت مسلمانان است ولی در قرآن، به معابد اهل کتاب نیز، اطلاق شده است.(1)
مسجد به مکانی معیّن و موقوف، برای نماز اطلاق شده است. سابقه کاربرد اصطلاح «جامع» و اطلاق آن بر مسجد اصلی شهر، به دوره خلفا باز ﻣﻲگردد و گویا کاربرد اصطلاح مسجد جماعت (جامع)، در فرمان خلیفه دوم به والیان خود، زمینه ساز رواج اصطلاح جامع بوده است. او دستور داد در مراکز حکومتی، پس از فتح سرزمین های جدید تنها یک مسجد جماعت برپا شود و از اقامه نماز جمعه در روستاهای اطراف جلوگیری شود تا سبب وحدت گردد و نماز جمعه در آنجا برگزار شود.(2)
مسجد به معنای اصطلاحی آن، که خاصّ مسلمانان ﻣﻲباشد و اوّلین بار بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، روز دوشنبه 12ربیع الاول همزمان با ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قبا (دو فرسخی مدینه) پایه گذاری گردید. آن حضرت در طول چند روزی که در انتظار رسیدن حضرت علی علیه السلام بودند. این مسجد را برای قبیله بنی عوف ساختند.(3)
ص: 204
توبه 18: «مساجد خدا را تنها کسی آباد ﻣﻲکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد. امید است چنین گروهی از هدایت یافتگان باشند».
توبه 108: «هرگز در آن [مسجد به عبادت] نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن [به عبادت] بایستی، در آن، مردانی هستند که دوست ﻣﻲدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست ﻣﻲدارد».
1- «بشارت باد به نور درخشان در روز قیامت، برای کسانی که در
شب های تاریک، قصد رفتن به مساجد کنند».(1)
2- «کسی که کلامش قرآن باشد و مسجد خانه اش، خداوند خانه ای در بهشت برایش مهیّا سازد». (2)
3- «سیاحت و گردش امّتم، در مسجد بودن و به انتظارِ فرا رسیدنِ وقت نماز، پس از نماز است».(3)
ص: 205
4- «اگر دیدید شخصی مرتّب به مسجد، رفت وآمد ﻣﻲکند، به ایمان وی شهادت دهید زیرا خدا ﻣﻲفرماید: تنها کسانی مساجد خدا را آباد ﻣﻲکنند که به خدا ایمان داشته باشند».(1)
5- «هرگاه گروهی در مسجد، جلسه ای بر پا کنند تا قرآن تلاوت کنند و آن را به یکدیگر آموزش دهند، آرامش الهی برآنان فرود ﻣﻲآید و رحمت پروردگار آنان را فرا ﻣﻲگیرد. خداوند نام چنین کسانی را در نزد فرشتگان و مقرّبان بارگاهش به بزرگی و عظمت یاد ﻣﻲکند». (2)
6- «خداوند ﻣﻲفرماید: خانه های من در زمین همان مساجد است که برای اهل آسمان ﻣﻲدرخشند، آن گونه که ستارگان برای اهل زمین ﻣﻲدرخشند. خوشا به حال آنان که مساجد را خانه خویش قرار داده اند. خوشا به حال بنده ای که خود را در خانه اش پاک و تمیز کند آن گاه در خانه من به زیارتم بیاید، آگاه باشید که بر زیارت شونده لازم است که زائر خویش را محترم شمرده و به وی احسان نماید. کسانی را که در دل تاریکی شب به سوی مساجد گام برﻣﻲدارند به نوری درخشان در روز قیامت، بشارت دهید».(3)
7- «خداوند ﻣﻲفرماید: محبوب ترین خانه ها نزد من مساجدند و محبوب ترین افراد اهل مسجد نزد من کسانی هستند که از همه زودتر وارد مسجد ﻣﻲشوند و از همه دیرتر از آن خارج ﻣﻲشوند».(4)
8- «خداوند در معراج به من فرمود: هرکس ادعا نمود من خدا را دوست
ص: 206
ﻣﻲدارم، دوستدار من نیست مگر اینکه... مسجد را خانه خویش قرار دهد...».(1)
9- «مساجد خانه متّقیان است. خدا رحمت و راحت در کارها و عبور بر صراط را برای آنان که مساجد را خانه خود قرار داده اند، ضمانت نموده است».(2)
10- «ای ابوذر! خدا ﻣﻲفرماید: محبوب ترین بندگان نزد من کسانی هستند که به خاطر من به یکدیگر محبّت و دوستی ﻣﻲکنند و دل هایشان با مساجد پیوند دارد و در سحرگاهان به استغفار ﻣﻲپردازند. آنان کسانی هستند که اگر به اهل زمین عقوبتی متوجّه سازم به خاطر آنها عقوبت را از ایشان باز ﻣﻲدارم».(3)
11- «هر شب فرشته مرگ ندا دهد: ای خفتگان در خاک! نسبت به چه کسی غبطه ﻣﻲخورید؟ مردگان گویند: ما به مؤمنانی غبطه ﻣﻲخوریم که در مساجد نماز ﻣﻲخوانند، در حالی که ما نماز ﻧﻤﻲخوانیم و زکات ﻣﻲدهند، در حالی که ما زکات ﻧﻤﻲدهیم».(4)
12- «من در میان شما دو چیز گرانقدر یعنی کتاب خدا و خاندانم را به جای گذاشته ام. هرکس که عترتم را دوست داشته باشد باید قرآن را نیز دوست بدارد و دوستدار قرآن باید دوستدار مسجد هم باشد زیرا مسجد محضر و خانه خدا است که خود، فرمان به برپایی آنها داده و آنرا مبارک گردانیده است. مساجد، فرخنده و اهلش نیز فرخنده اند. مساجد و اهل آن هردو آراسته و
ص: 207
محفوظند. اهل مسجد هنوز در حال نمازند که خدا حوائجشان را رفع ﻣﻲنماید. آنان در مسجدند و خدا پشتیبان و یاور آنهاست».(1)
13- «هرکس به قصد نماز جماعت به مسجد برود، برای هر یک قدمش، به او هفتاد هزار حسنه و هفتاد هزار درجه دهند و اگر در این حالت بمیرد، خداوند هفتاد هزار فرشته بر او مأمور کند تا در قبر، مونس و همدم او باشند و برای او تا روزی که برانگیخته شود، استغفار کنند».(2)
14- «کسی که به سوی مسجد حرکت کند تا در نماز جماعت شرکت کند، در مقابل هر گامی که [به سوی خانه خدا] برﻣﻲدارد هفتاد هزار حسنه [برایش نوشته ﻣﻲشود] و [مقام] او درجاتی بالا برده ﻣﻲشود و اگر در آن حال فوت نماید، خداوند برایش هفتاد هزار فرشته را وکیل ﻣﻲکند تا او را در قبر کمک کنند و بشارت دهند و در تنهایی مونس او باشند و برایش طلب آمرزش کنند تا برانگیخته شود».(3)
15- «شش خصلت است که هرکس درآن حال بمیرد، خداوند ضمانت نموده که او را در بهشت داخل کند: یکی از آن موارد، شخصی است که وضو را نیکو به جا آورد و به سوی مسجد حرکت کند و در راه، مرگش فرا رسد».(4)
16- «هفت طایفه هستند که خداوند آنان را در روزی که هیچ سایه رحمتی جز سایه او نیست، مورد لطف و عنایت خویش قرار ﻣﻲدهد...طایفه سوّم کسانی
ص: 208
هستند که وقتی از مسجد خارج ﻣﻲشوند قلب های آنان همچنان دلبسته و علاقه مند به مسجد است تا آن گاه که مجدداً به مسجد برگردند».(1)
17- «مساجد، مکان هایی مبارک و مسجدیان سعادتمند و خوشبخت هستنند، مساجد و اهل آنها مزیّن به صفای معنوی هستند. اهل مسجد زمانی که در نماز هستند، از طرف خدا حفاظت ﻣﻲشوند و خدا نیازمندی های آنها را برآورده ﻣﻲسازد، آنان در مسجد هستند و خدا به دنبال مشکل گشایی از آنها است».(2)
18- «ای ابوذر! خوشا به حال پرچمداران روز قیامت که پرچم ها را به دوش برگرفته و پیش از دیگران به بهشت وارد ﻣﻲشوند. آنان همان کسانی هستند که در سحر و دیگر اوقات در رفتن به مساجد، بر دیگران پیشی ﻣﻲگیرند».(3)
19- «در مساجد، انسان های ثابت قدمی وجود دارند که ملائکه با آنان همنشین و مأنوس هستند. هنگامی که از مسجد غایب ﻣﻲشوند، ملائکه سراغشان را ﻣﻲگیرند، در هنگام بیماری از آنان عیادت ﻣﻲکنند و چون درکارها به کمک احتیاج داشته باشند، آنان را یاری ﻣﻲدهند».(4)
20- «مساجد، بازاری از بازارهای آخرت است. از کسانی که به آن وارد ﻣﻲشوند، با مغفرت پذیرایی ﻣﻲشود و هدیه آنان بهشت است».(5)
ص: 209
21- «خداوند به عدد هر نفسی که ﻣﻲکِشی و در مسجد نشسته ای،
درجه ای در بهشت به تو پاداش ﻣﻲدهد».(1)
22- «کسی که یک شب چراغی را در مسجد برافروزد، خدا گناهان هفتاد سال او را ﻣﻲآمرزد و ثواب عبادت یکسال را برایش ﻣﻲنویسد و شهری [در بهشت] به او عطا کند و اگر از یک شب تجاوزکند، خدا در برابر هر شب، ثوابی را که به یکی از پیامبران خویش ﻣﻲدهد به او عطا فرماید و اگر چراغ افروختن مسجد به ده شب رسید، کسی نتواند پاداشی راکه وی نزد خداوند دارد، بر شمارد و اگر این کار به یک ماه رسید، خداوند بدن او را بر آتش حرام ﻣﻲکند».(2)
23- «ﻣﻲخواهید شما را به کارهایی که خدا به سبب آن، گناهان را از بین برده و درجات انسان را افزون ﻣﻲکند، راهنمایی نمایم؟
1) وضو گرفتن در شدّت سختی سرما؛ 2) فراوان به مساجد رفتن؛ 3) پس از خواندن نماز، در انتظار نماز بعدی بودن». (3)
24- «کسی که مسجدی را به این انگیزه که یاد خدا در آن شود، بنا نهد،
خانه ای در بهشت برای او ساخته ﻣﻲشود».(4)
25- «قدم برداشتن به سوی مسجد اطاعت از خداوند و پیامبر اوست و هرکس از خدا و رسولش اطاعت کند، خدا او را همراه صدّیقین و شهدا داخل بهشت
ص: 210
خواهد کرد و همنشین [حضرت] داود علیه السلام است و مثل او پاداش ﻣﻲگیرد».(1)
26- «در قیامت سه کس [به خداوند] شکایت ﻣﻲکنند: قرآن، مسجد و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن شکایت ﻣﻲکند: خدایا! مرا تحریف (تفسیر نادرست) کردند و پاره پاره نمودند (به برخی از دستوراتم عمل کردند و برخی را رها نمودند)، مسجد ﻣﻲگوید: خداوندا! مرا تعطیل و ضایع نمودند. عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲگویند: خداوندا! ما را کشتند و طرد نمودند و کنار زدند. آنگاه این سه، آماده مخاصمه با مرتکبین اعمال فوق ﻣﻲشوند. خداوند ﻣﻲفرماید: من خود با آنها مخاصمه ﻣﻲکنم[و جزایشان را خواهم داد]».(2)
27- «دعوت مؤذن را پذیرفتن، توفیق و رحمت الهی است و پاداش آن بهشت ﻣﻲباشد و کسی که این دعوت را پاسخ نگوید در روز قیامت با وی ستیز خواهم نمود. خوشا به حال آنان که ندای دعوت کننده به سوی خدا را پاسخ گفته و به سوی مسجد حرکت کنند؛ و تنها مومنینی در بهشت ساکن خواهند بود که به سوی مسجد گام برﻣﻲدارند».(3)
28- «به هنگام نزول بلا وآفت، اهل مساجد سالم و محفوظ ﻣﻲمانند».(4)
29- «محبوب ترین اماکن شهرها نزد خدا، مساجد آن شهر است».(5)
30- «مساجد، محل جلوس پیامبران است».(6)
ص: 211
31- «همانا مجلس مومن، مسجد است».(1)
32- «مساجد، نورهای الهی هستند».(2)
33- «مسجد، خانه هر پرهیزگاری است».(3)
1- «کسی که حرمت مسجد را نگاه دارد، روز قیامت خدا او را با چهره ای شادمان ملاقات ﻣﻲکند و نامه [اعمالش] را به دست راستش ﻣﻲدهد».(4)
2- «نشستن در مسجد، برای من بهتر از نشستن در بهشت است؛ زیرا در بهشت خود را خوشنود ﻣﻲسازم و در مسجد پروردگارم را».(5)
3- «از طلوع فجر تا طلوع خورشید در مسجد نشستن، روزی را زیادتر از تلاش برای کسب آن، به تو ﻣﻲرساند».(6)
4- «مساجد، مجالس پیامبران است و انسان را از شیطان در امان نگه ﻣﻲدارد».(7)
5- «پیشرو کسی است که قبل از اذان داخل مسجد ﻣﻲشود، میانه رو کسی است که بعد از اذان داخل مسجد ﻣﻲشود و ستمکار کسی است که بعد از بر پایی نماز، وارد مسجد ﻣﻲشود».(8)
ص: 212
6- «نماز در مسجد اعظم (ظاهراً مسجد جامع) برابر با 100 نماز و در مسجد قبیله (ظاهراً مسجد محلّه) برابر با 25 نماز و در مسجد بازار برابر با 12 نماز و نماز در خانه [که به تنهایی انجام ﻣﻲدهد] معادل یک نماز است».(1)
«کسی که پیوسته به مسجد برود یکی از منافع هشت گانه نصیبش خواهد شد: برادران مفید و با ارزشی پیدا ﻣﻲکند. با علم و دانش تازه، آشنا ﻣﻲشود. عقاید خود را با دلیل، محکم و استوار ﻣﻲسازد. کلمات و سخنانی که موجب هدایتش شود، ﻣﻲشنود. رحمت الهی شامل حالش ﻣﻲگردد. مواعظی که او را از فساد و گناه جلوگیری کند، ﻣﻲشنود. به خاطر حیا و آبروی خویش، ترک گناه ﻣﻲنماید. به خاطر ترس الهی، مرتکب عمل خلافی ﻧﻤﻲشود».(2)
«هرکس صدای اذان را بشنود و بدون عذر و علت، در نماز جماعت شرکت نکند، نماز او پذیرفته نخواهد شد».(3)
1- «یکی از توفیقات زیر نصیب [هرکدام از] اهل مسجد ﻣﻲشود: یا اینکه موفق به دعایی ﻣﻲشود که خداوند به برکت همان دعا او را به بهشت ﻣﻲبرد یا اینکه دعایی ﻣﻲکند که خداوند به سبب آن، بلای دنیا را از وی دور ﻣﻲکند و یا اینکه دوست و برادری پیدا ﻣﻲکند که از او در مسیر خدا استفاده ﻣﻲکند».(4)
ص: 213
2- «هرکس به سوی مسجدی حرکت کند، در برابر هرگامی که بگذارد، زمین تا طبقات هفتگانه اش برایش تسبیح خداوند را خواهد گفت».(1)
3- «مردی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و پرسید: در میان اهل مسجد برترین آنها چه کسی است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آنان که بیش از دیگران به یاد خدا هستند».(2)
4- «کسی که سخن و گفتارش قرآن و مسجد خانه اش باشد، خداوند در بهشت خانه ای برای او بنا ﻣﻲکند».(3)
5- «خواندن نماز جماعت در خانه برابر با 24 نماز فرادا است و خواندن نماز جماعت در مسجد برابر با 48 نماز فرادا است یعنی ثواب نماز جماعت در مسجد دو برابر نماز جماعت در خانه است».(4)
6- «بر حضور در مسجد، مواظبت کنید، چرا که مساجد، خانه های خدا در زمین است. کسی که با حالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر ﻣﻲنماید و نامش را در زمره زائرین خویش ﻣﻲنویسد».(5)
1- ایشان از پدر بزرگوارش نقل فرمود: «کسی که در منزلش وضو بگیرد و مویش را شانه کند و خود را معطّر نماید سپس از خانه بدون عجله و با آرامش و وقار بیرون آید و به طرف مسجد برود در حالی که میل به جماعت مسلمین دارد، قدمی از زمین بر ﻧﻤﻲدارد و ﻧﻤﻲگذارد مگر آنکه یک حسنه برایش نوشته و
ص: 214
یک گناه از او محو شود و یک درجه به خدا نزدیک شود تا زمانی که داخل مسجد شود. [آنگاه که] نماز را با امام جماعت شروع کند، ازطرف خدا مغفرت و بهشت بر او واجب ﻣﻲشود، قبل از اینکه امام سلام نماز را بدهد».(1)
2- از امام کاظم علیه السلام سؤال شد: آیا جایز است، در سمت قبله مسجد، قرآن و یا چیزی مانند ذکر خداوند نوشته شود؟ امام علیه السلام فرمود: «اشکال ندارد».(2)
«بهشت و حوریان بهشتی مشتاق کسی هستند که مسجد را تمیز نماید و یا آلودگی های آن را بگیرد».(3)
ضروری است معتکف با آگاهی از آداب و شرایط حضور در مسجد و مراعات کامل آنها، بهره و حظّی وافر از اعتکاف به دست آورد. مسجد، خانه خداست و کسی که قصد اقامت در مسجد دارد، باید بداند که میهمان خداست.
اینجا دیگر سخن از آداب خانه نیست، سخن از حضور صاحبخانه است، لذا معتکف باید اوّلاً به این افتخار، متوجّه و مسرور باشد. ثانیاً وقتی خود را میهمان چنان میزبانی دید، ادب حضور را رعایت نماید.
1- اعراف31 : «ای فرزندان آدم! زینت خود را در هنگام رفتن به هر مسجدی، با خود بردارید...».
ص: 215
2- بقره114: «کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟! چنین کسانی ﻧﻤﻲتوانند، جز با ترس و وحشت، وارد این [کانون های عبادت] شوند. بهره آنها در دنیا رسوایی است و در آخرت، عذاب عظیم [الهی]!».
3- جن18: «مساجد مخصوص [پرستش ذات یکتای] خداست، پس نباید با خدا احدی غیر از او را پرستش کنید».
1- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که یکی از شما به مسجد وارد ﻣﻲشود، باید پای راست را مقدم داشته و بگوید: بسم الله و علی الله توکّلت و لاحول و لاقوة الا بالله و هنگام خروج پای چپ را مقدم داشته و بگوید: بسم الله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سپس فرمودند: یا علی، کسی که اینگونه وارد مسجد شود، خدا نمازش را قبول ﻣﻲکند و در برابر هر رکعت نماز که به جا آورده است، فضیلت صد رکعت نماز را به وی عطا ﻣﻲکند و اگر بدین کیفیّت خارج شود خدا گناهانش را ﻣﻲآمرزد و در مقابل هرگامی یک درجه و صد حسنه به وی عطا ﻣﻲنماید».(1)
2-امیرالمومنین علیه السلام : «هرکس ﻣﻲخواهد به مسجد داخل شود با آرامش و با طمأنینه وارد شود، چون مساجد خانه های خدا و محبوب ترین محل ها در نظر او است».(2)
ص: 216
3-امیرالمومنین علیه السلام : «دعای ورود به مسجد: بسم الله و بالله، السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته».(1)
4-امیرالمومنین علیه السلام : «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجد ﻣﻲشدند، ﻣﻲفرمودند: الّلهم افتَح اَبوابَ رَحمَتِکَ و چون خارج ﻣﻲشدند، ﻣﻲفرمودند: اللهم افتَح لی اَبوابَ رِزقِکَ».(2)
5-فاطمه علیها السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در وقت ورود به مسجد، صلوات فرستاده و دعا ﻣﻲکردند: خدایا! گناهانم را ببخش و درهای رحمت خویش را بر من بگشا. و هنگام خروج از مسجد نیز صلوات فرستاده و ﻣﻲفرمودند: خداوندا! گناهانم را مورد آمرزش خویش قرار ده و درهای رزق و روزی خویش را بر من بگشا».(3)
6-امام باقر علیه السلام : «هنگامی که وارد مسجد شدی و ﻣﻲخواهی در آن بمانی، با طهارت داخل شو و چون به مسجد رسیدی رو به قبله کن و خداوند را بخوان و حاجتت را از او درخواست کن و در لحظه ورود به مسجد بسم الله الرحمن الرحیم بگو و خدا را ستایش کن و بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود (صلوات) فرست».(4)
7-امام صادق علیه السلام : «هنگامی که به درب مسجد رسیدی این را بدان که قصد پادشاه بزرگی را کرده ای که جز پاکان به بارگاه او راه ﻧﻤﻲیابد و جز راستگویان و درستکاران اجازه محضر او را ﻧﻤﻲیابد.... بدان که او ﻣﻲتواند با شما با عدالت، یا با بخشش خویش رفتار کند. اگر با فضل و مهربانی اش، با شما رفتار کند نتیجه اش این ﻣﻲشود که طاعات شما را ﻣﻲپذیرد و ثواب فراوان ﻣﻲبخشد و اگر
ص: 217
بخواهد با شما به عدالت رفتار کند و به اندازه ای که شایسته آن هستی به تو ببخشاید، نتیجه اش این ﻣﻲشودکه در هر صورت محرومی و عبادت هایت را هر چند بسیار باشند، ﻧﻤﻲپذیرد بنابراین هنگامی که در برابر خداوند حاضر ﻣﻲگردی به ناتوانی و کوتاهی و نیازمندی خود نسبت به او، اعتراف کن زیرا شما قصد پرستش او را داری و ﻣﻲخواهی با او مانوس گردی. نهان خود را به او بگو و بدان که او خدایی است که بر همه نهان ها و آشکارها آگاه است و همچون نیازمندترین بندگان در نزدش باش. قلبت را از چیزهایی که تو را از یاد خدا باز ﻣﻲدارند و بین تو و خدایت حجاب ایجاد ﻣﻲکنند، پاک کن، زیرا خدا تنها خالص ترین و پاک ترین دل ها را قبول ﻣﻲکند. بنگر که نامت در کدامین دفتر ثبت ﻣﻲشود؟ اگر شیرینی و لذت راز و نیاز و هم صحبتی با او را حسّ کردی و از جام رحمت و کرامتش نوشیدی، بدان که خداوند به تو روی آورده و خواسته ات را اجابت کرده و شایسته خدمتش شده ای، پس وارد مسجد شو زیرا به تو اجازه و امان، داده شده است. در غیر اینصورت همانند بیچاره ای بی پناه که کاری از دستش بر ﻧﻤﻲآید، بایست و بدان که اگر خدا بداند که تو از صمیم قلب به او پناه آورده ای هیچگاه تو را از بارگاه خویش ﻧﻤﻲراند و با نگاه محبّت و مهربانی و لطف به شما ﻣﻲنگرد و توفیق انجام اعمالی را که مورد رضا و خشنودی اش است به تو ﻣﻲدهد. زیرا خداوند،
بخشنده ای بزرگوار است و دوست دارد با بندگانی که مضطرّ شده اند و به او روی آورده اند و خوشنودی او را ﻣﻲطلبند، به کرامت رفتار کند؛ زیرا خود فرمود: اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السّوء(1)».(2)
ص: 218
8-امام عسکری علیه السلام : «دعای ورود به مسجد: به نام خدا و با خدا و از خدا و به سوی خدا؛ و برترین نام های نیکو از آن خدا است. من بر خدا توکّل نمودم و هیچ مانعی از معصیت و توانی بر عبادت، جز به توفیق الهی نیست. خداوندا! بر محمّد و آلش درود فرست و درهای رحمت و توبه به سوی خودت را بر من بگشا و درهای عصیان و سرکشی را بر من ببند. مرا از زائرین و آبادکنندگان مساجد خویش و آنان که در شب و روز با تو به مناجات ﻣﻲپردازند و در نمازهایشان خشوع ﻣﻲورزند قرار ده و شیطان و لشکریانش را از من دور نما».(1)
9-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که داخل مسجد شدی... منشین تا دو رکعت نماز تحیّت به جا آوری...».(2)
10-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «چون به بوستان های بهشت رسیدید، از نعمت های آن بهره جویید، پرسیدند: بوستان های بهشت چیست؟ گفتند: مساجد. پرسیدند:
نعمتهایش چیست؟ فرمودند: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الاّ الله و الله اکبر».(3)
11-امام صادق علیه السلام : «هنگام ورود وخروج به مسجد، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود فرست».(4)
12-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که کسی اراده خروج از مسجد ﻣﻲکند، سپاهیان شیطان پیرامونش گرد آیند، چون زنبورها که پیرامون ملکه گرد آیند؛ پس چون به
ص: 219
در مسجد ﻣﻲرسید [و ﻣﻲخواهید خارج شوید] بگویید: خدایا از شیطان و سپاهیانش به تو پناه ﻣﻲبرم که در این صورت ضرری به شما نتوانند، رسانید».(1)
13-امام صادق علیه السلام : «هنگامی که یکی از شما نماز واجب را به جا آورد و قصد خروج از مسجد را دارد، کنار در مسجد بایستد و این دعا را بخواند: خداوندا! مرا دعوت نمودی و من نیز دعوت تو را اجابت کردم و نمازی را که بر من واجب نمودی به جا آوردم. اینک همانگونه که خود فرمان داده ای در زمین تو حرکت ﻣﻲکنم و از تو ﻣﻲخواهم از فضل خویش به من توفیق بندگی و دوری ازآنچه که تو را به خشم ﻣﻲآورد، عطا فرمایی و از رحمت خویش، رزق کافی را به من ارزانی داری».(2)
1-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که به در مسجد ﻣﻲرسید، کفش هایتان را بررسی کنید».(3)
2-امیرالمومنین علیه السلام : «مساجد را در هر روز هفته، خوشبو و معطّر کنید».(4)
3-امیرالمومنین علیه السلام: «مستحّب است کسی که در مسجد ﻣﻲنشیند، رو به قبله باشد».(5)
4-امام عسکری علیه السلام : «هنگام رو به قبله کردن بگو: خداوندا! من به تو روی آورده و رضایت و پاداش تو را ﻣﻲطلبم. به تو ایمان آوردم و بر تو توکّل کردم. خداوندا! به گوش های دلم توان شنیدن ذکر و یادت را عنایت کن و قلبم را بر
ص: 220
دینت و دین پیامبرت استوار بدار و بعد از هدایت، دچار گمراهی مگردان و از جانب خویش رحمتی بر من عطا فرمای، چرا که تو بسیار بخشنده ای».(1)
5-امام حسن علیه السلام هنگام نماز بهترین لباس های خود را ﻣﻲپوشیدند. به ایشان عرض شد: ای فرزند رسول خدا! چرا بهترین لباس هایتان را هنگام نماز ﻣﻲپوشید؟ فرمودند: «خدا زیباست و زیبایی را دوست میدارد. من هم برای پروردگارم خود را زیبا ﻣﻲکنم. خدا فرموده است: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید.(2) من هم دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم».(3)
6-امام صادق علیه السلام : «آنگاه که در مشکلات، اندوه شما را فرا گیرد، چه چیز مانع از آن است که وضو گرفته و در مسجد، دو رکعت نماز به جا آورده و خدا را بخوانید. آیا سخن خدا را نشنیده اید که ﻣﻲفرماید: از صبر و نماز، یاری جویید(4)».(5)
7-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر نشستی در مسجد لغو و بیهوده است مگر برای سه چیز:
1) خواندن نماز و قرآن 2) ذکر و یاد خدا 3) پرداختن به مسایل علمی».(6)
8-از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: دو نفر به مسجد وارد ﻣﻲشوند و در یک زمان به نماز ﻣﻲایستند. یکی بیشتر به تلاوت قرآن ﻣﻲپردازد و دیگری بیشتر دعا ﻣﻲکند
ص: 221
و هر دو در وقت معیّنی از مسجد، خارج ﻣﻲشوند، کار کدامیک از این دو برتر است؟ امام علیه السلام فرمود: «عمل هر دو دارای فضیلت است». راوی ﻣﻲگوید: ﻣﻲدانم که هر دو عمل، نیکو و دارای فضیلت است [ولی ﻣﻲخواستم بدانم عمل کدامیک برتر است؟] امام علیه السلام فرمود: «دعا، برتر است. آیا نشنیده ای که خداوند ﻣﻲفرماید: مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم. به یقین کسانی که از عبادت من تکبر ﻣﻲورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ ﻣﻲشوند.(1) آنگاه امام علیه السلام سه مرتبه فرمود: سوگند به خدا، دعا مهمتر است».(2)
9-از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «کدامیک افضل است: انسان در اوّل وقت نماز بخواند یا زمانی که مسجد امام جماعت دارد، نماز را تأخیر اندازد تا نمازجماعت بخواند؟ فرمودند: نماز را تأخیر بیندازد و با اهل مسجد نماز بخواند».(3)
10-امام صادق علیه السلام: «در جاهای مختلف مساجد، نماز به جا آورید، چون جای جای زمین، درقیامت برای کسی که برآن نماز خوانده باشد، شهادت ﻣﻲدهد».(4)
11-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شانه های نمازگزاران را در نماز جماعت منظم ﻣﻲکرد و ﻣﻲفرمود: «مساوی و منظم باشید، نامنظم و جدا از هم نباشید که قلب های شما از همدیگر جدا ﻣﻲشود».(5)
ص: 222
12-امام صادق علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: [در نمازجماعت] صف های خود را منظم کنید وکتف ها را موازی هم قراردهید؛ مبادا شیطان برشما چیره شود».(1)
13-از امام صادق علیه السلام در مورد سخن خداوند که ﻣﻲفرماید: «زینت خود را در هر مسجد به همراه داشته باشید». سؤال شد. امام علیه السلام فرمودند: «از جمله آن
زینت ها، شانه کردن مو برای هر نمازی است».(2)
14-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس چیزی را که موجب آزار و اذیّت مردم است، از مسجد بیرون ببرد، خداوند در بهشت خانه ای برایش ﻣﻲسازد».(3)
15-امام صادق علیه السلام : «کسی که مسجد را جارو ﻣﻲکند، خدا، پاداش آزادکردن بنده ای را برایش ﻣﻲنویسد و اگر از این مسجد به اندازه خاشاکی که در چشم ﻣﻲرود، غبار برگیرد، خدا دو بهره از رحمتش را به وی عطا ﻣﻲفرماید».(4)
16-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ای ابوذر کسی که دعوت خداوند را اجابت کند و در آبادانی مساجد، نیکو تلاش کند ثواب آن از جانب پروردگار، بهشت است. ابوذر پرسید: مساجد را چگونه آباد کنیم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در آنجا با صدای بلند سخن نگویند، حرف باطل و سخن نادرست نزنند و خرید و فروش نکنند. ای ابوذر! تا در مسجد هستی از لغو (بیهوده گویی) بپرهیز و اگر رعایت نکردی روز قیامت جز خویشتن را ملامت و سرزنش مکن».(5)
ص: 223
17-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که پانزده خصلت در بین امتّم رایج شود بلا بر آنان نازل خواهد شد... از جمله خصلت ها آن است که در مسجد صدا را بلند کنند».(1)
18-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «برای هر چیزی آفتی است و آفت مسجد قسم خوردن (گفتن لا والله و بلی والله) درآن است».(2)
19- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «بیست خصوصیت باعث به وجود آمدن فقر ﻣﻲشود...یکی عجله کردن در خروج از مسجد است».(3)
20-از مباحات و مفاخره مردم به یکدیگر در مساجد، نهی شده است.(4)
21-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که از مسجد عبور ﻣﻲکند و درآن نماز ﻧﻤﻲخواند، جفاکار است».(5)
22-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که صدای اذان را در مسجد بشنود و بی علّت از مسجد خارج شود منافق است، جز اینکه قصد برگشت به مسجد را داشته باشد».(6)
23-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که بدون عذر در مسجد نماز جماعت نمی خواند نمازش کامل نیست...و کسی که نسبت به جماعت مسلمین بی توجّه است، از عدالت ساقط و دوری کردن از او واجب است».(7)
24-امام باقر علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد فرمود: فلانی برخیز...تا اینکه پنج تن را به این صورت جدا نمود، آنگاه فرمود: از مسجد خارج شوید و تا هنگامی که زکات
ص: 224
ﻧﻤﻲدهید در مسجد ما نماز به جا نیاورید».(1)
25- امیرالمومنین علیه السلام : «نوباوگان و دیوانگان را از ورود به مسجد، منع کنید».(2)
26-امیرالمومنین علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از اینکه حدود در مساجد اقامه شود و همچنین از اینکه سلاح در قبله گاه مساجد آویزان شود، نهی فرمودند».(3)
27-از امام کاظم علیه السلام سؤال شد: آیا جایز است شمشیر را در مسجد، آویزان نمود؟ فرمودند: «در قبله جایز نیست. امّا در سمت راست یا چپ قبله، مانع ندارد».(4)
28-از امام صادق علیه السلام در مورد مساجدی که دارای نقاشی و تصویر است سؤال شد. امام علیه السلام فرمود: «این کار را خوش نمی دارم ولی این امر به شما ضرری
نمی زند، اگر عدل برپا بود ﻣﻲدیدید که در این زمینه چگونه عمل ﻣﻲشد».(5)
29-امام صادق علیه السلام : «کسی که غذاهایی که بوی بد ایجاد ﻣﻲکند (سیر، پیاز، تره)، را خورده است، به مسجد نزدیک نشود (داخل مسجد نشود)».(6)
30-امام کاظم علیه السلام: «در مسجد بر جنازه ها، نمازگزارده نمی شود».(7)
31-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «مساجد را از نجاسات، دور نگه دارید».(8)
ص: 225
32-امام باقر علیه السلام : «حائض و جُنُب ﻧﻤﻲتوانند داخل مسجد شوند مگر حین عبورکردن. خدا ﻣﻲفرماید: در حال جنابت [داخل مسجد] نشوید مگر در حال عبور تا غسل کنید».(1)
33-از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «آیا جُنُب و حائض ﻣﻲتوانند چیزی را از مسجد بردارند؟ فرمودند: آری، ولی نمی توانند چیزی را در مسجد بگذارند».(2)
34-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکسی برای احترام مسجد، آب دهانش را فرو برد و در مسجد نیندازد، خداوند آن را در بدنش به قدرت و توانایی تبدیل ﻣﻲکند و به پاداش این کار، برای او حسنه ای ﻣﻲنویسد و گناهی را از او ﻣﻲآمرزد و این آب دهان بر هر دردی [که در بدن او است] برخورد کند، آن را شفا ﻣﻲبخشد».(3)
36-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «باید که مسجد از آب بینی و خلط سینه پاک شود، چنان که یک قطعه پوست در آتش پاک ﻣﻲشود».(4)
37-امیرالمومنین علیه السلام : «کسی که احترام مسجد را حفظ کند و از انداختن اخلاط در آن خودداری نماید، در روز قیامت، با شادمانی و در حالی که کتاب اعمالش را در دست راست دارد، خدا را ملاقات ﻣﻲکند. مسجد، هنگامی که کسی درآن خلط می اندازد، از شدّت ناراحتی به خود ﻣﻲپیچد. همان گونه که اگر یکی از شما را با چوب خیزران بزنند، از شدّت درد به خود می پیچید».(5)
ص: 226
ولادت ایشان در روز جمعه 13رجب، دوازده (یا ده) سال قبل از بعثت (سی سال بعد از عام الفیل) ﻣﻲباشد.
1-1-تولّد حضرت علی علیه السلام در کعبه معظّمه(1)