امام مهدی (عج)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور : امام مهدی علیه السلام/جمعی از نویسندگان مجله مبلغان ؛ تنظیم اکبر اسد علیزاده

مشخصات نشر : قم: مدیریت حوزه علمیه قم، 1388.

مشخصات ظاهری : 612ص.

فروست : کتابهای مبلغان؛2

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

شماره کتابشناسی ملی : 1874280

ص: 1

معرفی

مقدمه

با گذشت 10 سال از انتشار مجله مبلّغان، مجموعه ارزشمندی از مقالات در موضوعات فرهنگ و سیره اهل بیت(ع)، آموزش تبلیغ، اخلاق مبلّغان، شبهه شناسی، پاسخ به سؤالات، معرفی چهره های تبلیغی، خاطرات و تجارب تبلیغی و... گرد آمده است که به نظر بسیاری از مبلّغان و مربیان محترم، گنجینه ارزشمندی جهت استفاده در عرصه تبلیغ می باشد.

برخی از مباحث در این نشریه به صورت سلسله مقالات چاپ شده و در بعضی از موضوعات، مقالات فراوانی از زوایای مختلف مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. انتشار مقالات مرتبط با یک موضوع به صورت کتاب مستقل می تواند دسترسی مبلّغان و مربیان محترم به مقالات خاص را تسهیل نموده، آنان را در تبلیغ دین یاری رساند؛ از اینرو طرح انتشار کتابهای مبلّغان در جلسات هیئت تحریریه مجله مبلّغان مطرح و تصویب گردید. درخواستهای مکرّر خوانندگان مجله مبنی بر چاپ کتابهای مبلّغان نیز بر انگیزه دست اندرکاران افزود.

اولین کتاب از این مجموعه با عنوان «تبلیغ در محرم» منتشر گردید و مورد استقبال مبلّغان محترم قرار گرفت، و اینک دومین کتاب از مجموعه کتابهای مجله مبلّغان با عنوان «امام مهدی(ع)» در اختیار شماست.

ص: 2

یاد آوری این نکته را لازم می دانیم که مقالات ارائه شده جهت استفاده در سخنرانی است؛ ولی شکل سخنرانی و هماهنگ سازی مطالب با مخاطبان و گره زدن بحث با نیازها، ظرفیتها و شرایط خاص آنان، به عهده سخنوران عزیز می باشد. شایسته است مبلّغان و مربیان محترم با توجه به نیاز جلسه سخنرانی، با چینش مناسب و افزودن توضیحات و مواد لازم، محتوای مقالات را مطرح کنند.

امیدواریم نوشته حاضر که محصول زحمات نویسندگان و مجریان مجله مبلّغان است، مورد لطف و توجه خاص حضرت بقیهالله الاعظم(ع) قرار گیرد و مبلّغان و مربیان را در تبلیغ معارف اسلامی یاری رساند.

در پایان از برادر ارجمند جناب حجه الاسلام و المسلمین اکبر اسدعلیزاده که زحمت تنظیم این اثر را پذیرفتند و به خوبی از عهده آن برآمدند تقدیر و تشکر می کنیم و ضمن استقبال از نظرات ارزشمند مبلّغان و پژوهشگران گرامی، امیدواریم خوانندگان محترم، ما را از دعای خیر خویش محروم نفرمایند.

هیئت تحریریه مجله مبلّغان

ص: 3

پیشگفتار:

معرفی

شناسنامه/ مقدمه/ پیشگفتار

پیشگفتار:

(بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ) )(1)( 

سلام بر تو ای تمام زیبائیها، ای وعده ازلی، ای پناه سرمدی؛

سلام بر تو ای مدار نیکیها، ای مدار پاکیها، ای مدار کمال و ایمان؛

سلام بر تو ای روشنی بخش دلها، ای امید مظلومان، ای امید دلهای عاشق، و ای نور امید؛

سلام بر تو ای پرچم دار عدل و داد، ای صراط مستقیم، ای کشتی نجات، ای غایه القصوی، و ای یعسوب دین؛

سلام بر تو ای خاتم الاوصیا و ای خاتم الائمه(ع)، ای قیم الزمان، و ای قائم الزمان؛

سلام بر تو ای بقیه الله، ای بقیه الانبیاء، ای بقیه الاوصیاء؛

ص: 4


1- . هود / 85.

سلام بر تو ای خلیفه الرحمان، ای خلیفه الله، ای خلیفه الاتقیاء؛

سلام بر تو ای نورالله، عین الله، حجه الله، ای نور الاصفیاء، ای نور الاتقیاء، و ای ولی الله الاعظم؛

همه عاشقانت بی صبرانه منتظر دیدار جمال نورانی تواند.

حمد و ثنای بی پایان، خداوند را سزد که در برابر نعمتهای بی شمارش، همه از شکر عاجز و از سپاسگذاری ناتوانند، بویژه در مقابل نعمتی چون امام عصر و الزمان حضرت حجه بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء که با اعطای این نور بی نهایت بر بشریت منت نهاده است.

نعمتی که مظهر اسمای حسنای خداوند و واسطه فیض بی کران الهی و قلب عالم امکان است و جهان هستی از وجود او بپاست و جنبندگان از وجود او متنعمند و بشریت به امید او زنده اند و به انتظار او نشسته اند.

آمدن منتظر موعود آرزوی تمام دردمندان و ستمدیدگان تاریخ با هر آیین و مذهبی است. همگان دریافته اند که در آینده، روی زمین منجی جهانی و مشترک که ریشه در تمام مذاهب و ملل و نحل انسانی دارد ظهور خواهد کرد و آینده جهان روزی را خواهد داشت که در آن جامعه بشری پر از عدل و داد شود و افراد انسانی با صلح و صفا، هم زیستی نمایند و غرق در فضیلت و کمال شوند. البته استقرار چنین وضعی به دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه ای منجی جهان بشری و به لسان روایات «مهدی موعود» است.

ص: 5

در ادیان و مذاهب گوناگون مانند: ثنویت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و اسلام، از کسی که نجات دهنده بشریت است سخن به میان آمده و عموماً ظهور او را نوید داده اند، اگرچه در تطبیق با هم اختلاف نظر دارند. )(1)(  طبق فرموده پیامبر اکرم(ص) او (مهدی) از نسل پیامبر اعظم(ص) است. او می آید و بر تمام گیتی اسلام عزیز را گسترش می دهد و بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) حکومت جهانی تشکیل می دهد و دین اسلام به خواست خدا بر همه ادیان غالب خواهد گشت. (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) )(2)( .

روش تدوین

ص: 6


1- . ر.ک: شیعه در اسلام، علامه سید محمد حسین طباطبایی، ص221 و 222.
2- . صف / 8.

آنچه در این مجموعه گرد آمده است حدود 60 مقاله چاپ شده در مجله مبلغان می باشد که با توجه به موضوعات مقالات در ده فصل تنظیم و در اختیار مبلغان و محققان عزیز قرار می گیرد. در تنظیم این اثر اقدامات زیر انجام شده است:

1. ارائه طرح جامع بر اساس موضوعات و عناوین مقالات و تنظیم منطقی آنها طبق طرح ارائه شده.

2. یکسان سازی و ویرایش علمی در موارد لزوم.

3. حذف مطالب تکراری.

4. ادغام برخی از مقالات دارای موضوعات مرتبط.

5. یکسان سازی منابع و مستندات مطالب مقالات.

6. تصحیح و اعرابگذاری آیات و روایات، و اضافه یا حذف متن آنها در موارد لزوم.

7. مستند سازی برخی از آیات و روایات و مطالب علمی ارائه شده بدون سند.

ص: 7

8. تلخیص و تکمیل برخی از موضوعات و مقالات.

9. ارائه فهرست تفصیلی مطالب.

10. ارائه فهرست منابع و مآخذ.

در پایان بر خود لازم می دانم از تک تک محققین، اعضای هیئت تحریریه، سردبیر و مدیر مسئول محترم مجله مبلّغان، امور فنی و از تمام برادرانی که در تنظیم و تدوین این اثر کمک کردند تقدیر و تشکر کنم. امیدوارم این تلاشها مورد قبول حضرت باری تعالی قرار گیرد و همه ما از عنایات و توجهات ویژه حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه بهره مند گردیم.

والسلام علیکم و رحمهالله

6 رجب المرجب 1430 ق مطابق با 8 تیرماه 1388 ش

قم المقدسه

اکبر اسدعلیزاده

ص: 8

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان (ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

مقدمه

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

مقدمه

امام حسن عسکری(ع) پدر بزرگوار امام عصر(ع) با سه خلیفه عباسی (معتز، مهتدی و معتمد) معاصر بود و هر یک از این سه نفر، فشارهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی شدیدی علیه امام تحمیل کردند. معتز دستور قتل امام را به سعید حاجب داد )(1)(  که خلیفه با دعای امام، نابود شد.

مهتدی نیز با اینکه به زهد مشهور شده بود، )(2)(  برای نابودی جامعه علویان و امام آنان کوشید. وی امام را زندانی کرد و از پاسخ امام به احمد بن محمد می توان دریافت که مهتدی همواره در صدد نابودی امام بود. امام به او فرمود: «ذَاکَ أَقْصَرُ لِعُمُرِهِ عُدَّ مِنْ یَوْمِکَ هَذَا خَمْسَهَ أَیَّامٍ وَ یُقْتَلُ فِی الْیَوْمِ السَّادِس...؛ )(3)(  عمر او کوتاه تر از آن است که فکر می کند. از امروز تا پنج روز بشمار، در روز ششم کشته خواهد شد.»

پس از او نیز (256 ق) نوبت به معتمد رسید. وی بدتر از دو خلیفه پیشین با امام رفتار کرد و حضرت را به دست یحیی بن قتیبه _ که امام را در مقابل شیرها انداخت _ سپرد. )(4)( 

ص: 9


1- . مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 431 و البدایه و النهایه، ج 11، ص 16.
2- . الکامل فی التاریخ، ج 7، ص 233.
3- . اصول کافی، ج 1، ص 510، ح 16.
4- . مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 430.

به هر حال، امام دورانی پر اضطراب (6 سال) را پشت سرگذاشت. تاریخ نشان می دهد که آگاهی خلفا از ظهور دوازدهمین نور محمدی از صلب امام حسن عسکری(ع) عمده ترین دلیل آزارهایی بود که بر حضرت وارد می کردند. خود امام نیز به این واقعیت تصریح می کرد؛ از جمله فرمود: «ستمگران گمان بردند مرا می کشند تا این نسل را قطع کنند.» )(1)( 

آری آنان به سان «فرعون»، حتی همسر و کنیزهای حضرت را نیز تحت نظر می گرفتند تا مبادا آن شمع محمدی پای به عرصه وجود بگذارد؛ اما در مقابل اراده الهی چه می توانستند بکنند:

(یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأَبَی اللَّهُ إِلا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ)؛ )(2)(  «کافران می خواهند که نور خدا را با [نفس] دهانهاشان خاموش کنند و خدا نمی گذارد؛ مگر اینکه نور خود را به انتها برساند.»

ص: 10


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 479 و اثبات الهداه، ج 6، ص 139 و 342.
2- . توبه/32. (یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ( (صف/ 8). این آیات را از جمله به تشکیل حکومت جهانی به دست حضرت ولی عصر(ع) تأویل کرده اند.

بانویی از نسل شمعون

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

بانویی از نسل شمعون

نرجس مادر امام عصر(ع)، بانویی از نسل حواریون حضرت عیسی(ع) بود. قدرت الهی و تقدیر حق، او را برای همسری امام یازدهم از روم به سامرا راهی کرد تا گوهر تابناک مهدویت در دامن او پرورش یابد.

اما اینکه نرجس چگونه به «سامرا» رسید، خود حکایتی شگفت انگیز است که در کتب بسیاری به شرح آن پرداخته اند؛ مانند: فاضل قندوزی از علمای اهل سنت، )(1)(  شیخ طوسی، شیخ صدوق و... . اکنون به اختصار به این رویداد شگفت اشاره می کنیم.

بشر بن سلیمان از فرزندان ابو ایوب انصاری می گفت که روزی کافور _ یکی از خدمتگزاران امام هادی(ع) _ نزدم آمد و گفت: «امام تو را می خواهد.» من خدمت امام رسیدم. حضرت فرمود: «ای بشر! تو از اولاد انصار هستی که در زمان ورود حضرت رسول اکرم(ص) به یاری آن جناب شتافتند و دوستی شما برای ما مسلم است. بنابراین من به شما اطمینان زیادی دارم و می خواهم افتخاری به تو بدهم. رازی را با تو می گویم که نزدت محفوظ بماند.»

ص: 11


1- . ینابیع الموده، ص 449 و 451 و ر، ک: اکمال الدین، ج 2، ص 417 و الغیبه، ص 124. در جلاء العیون به طور مبسوط از ابن بابویه و شیخ طوسی نقل می کند، ص 1001 _ 1007.

حضرت، نامه ای به خط رومی نگاشت و مهر زد و کیسه زردی بیرون آورد و هر دو را به من داد. سپس فرمود: «به بغداد عازم شو. صبحِ فلان روز، سر پل فرات برو و متوجه عمر بن زید باش که نزدش کنیزی است که دو لباس حریر پوشیده است و خود را از دسترس مشتریان حفظ می کند... . نزد فروشنده برو و بگو: من نامه ای دارم که یکی از بزرگان به خطّ رومی نوشته است. نامه را به کنیزک نشان بده تا درباره نویسنده اش بیندیشد. اگر به او تمایل پیدا کرد و شما هم راضی شدی، من به وکالت، او را می خرم.»

بشر بن سلیمان می گوید که من به فرموده حضرت عمل کردم. چون او نگاهش به نامه افتاد، به شدت گریست و به عمر بن زید نگاه کرد و گفت: «مرا به صاحب این نامه بفروش... .» به این ترتیب با هم راهی شدیم. او نامه را روی چشمانش می گذاشت و می بوسید. گفتم: «خیلی جای تعجب دارد که نامه ای را می بوسی که نویسنده اش را نمی شناسی.»

گفت: «آنچه می گویم، بشنو تا علت این علاقه مرا دریابی.» آن گاه به شرح زندگی خود پرداخت سپس گفت که من ملیکه، دختر یشوعا، پسر قیصر هستم. مادرم از فرزندان حواریین است و نسبم به حضرت عیسی(ع) می رسد. پدر بزرگم می خواست مرا به ازدواج برادرزاده اش در آورد؛ اما در مراسم عروسی، ناگهان صلیبها از بلندی بر زمین ریخت و پایه های تخت شکست. بار دیگر، همه چیز را مرتب کردند تا دوباره عقد بخوانند؛ ولی همان حادثه روی داد و همه حضار پراکنده شدند.

ص: 12

آن شب من در خواب دیدم که حضرت عیسی و شمعون، وصی او و گروهی از حواریون در قصر اجتماع کرده اند. طولی نکشید که محمد(ص) پیغمبر خاتم، داماد و جانشین او و عدّه ای از فرزندانش وارد شدند. حضرت عیسی(ع) به استقبال شتافت. پیامبر(ص) فرمود: «یا روح الله! من به خواستگاری دختر وصی شما شمعون برای فرزندم آمده ام.» در این حال به امام عسکری(ع) اشاره کرد... و آن گاه که حضرت عیسی(ع) و شمعون قبول کردند، پیامبر بالای منبر رفت و خطبه خواند. سپس حضرت عیسی(ع) و حواریون را گواه گرفت.

وقتی از خواب بیدار شدم از ترس جان خود، خواب را برای پدر و جدّم نقل نکردم و پیوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته می داشتم و روز به روز ضعیف تر می شدم... تا اینکه چهارده شب گذشت و در خواب، حضرت فاطمه(س) را همراه حضرت مریم دیدم.

بی درنگ، دامن مبارک حضرت فاطمه(س) را گرفتم و بسیار گریستم و شکوه کردم از اینکه امام حسن عسکری(ع) به دیدنم نمی آید. او فرمود: «چون تو در مذهب نصارا هستی، او به دیدنت نمی آید.» سپس من به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم(ص) شهادت دادم و از آن شب به بعد، امام را در خواب ملاقات می کردم تا اینکه یک شب امام در خواب به من فرمود: «قیصر، لشکری به جنگ مسلمانان می فرستد.» به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران به آنها محلق شو. من چنان کردم و به اسارت مسلمانان در آمدم تا اینکه چنین به اینجا رسیدم.

ص: 13

راوی می گوید: «من او را به سرّ من رأی بردم و خدمت حضرت امام هادی(ع) رساندم... .» حضرت به او فرمود: «می خواهم تو را گرامی بدارم. کدام یک بهتر است: ده هزار اشرفی یا بشارت به شرافت ابدی؟!»

گفت: «بشارت به شرف ابدی می خواهم.» حضرت فرمود: «بشارت باد تو را به فرزندی که پادشاه مشرق و مغرب عالم خواهد شد و زمین را از عدل پر خواهد کرد، پس از آن که از ظلم پر شود.»

او پرسید: «این فرزند از چه کسی به عمل خواهد آمد.» امام فرمود: «از آن کسی که حضرت پیامبر، تو را برایش خواستگاری کرد... .»

آن گاه امام، «کافور» را خواست و فرمود: «از خواهرم حکیمه بخواه بیاید.» وقتی حکیمه آمد، فرمود: «این همان دخترکی است که می گفتم.» حکیمه او را در آغوش کشید و نوازش کرد. امام فرمود: «ای دختر رسول خدا! او را به خانه ببر و واجبات و سنتها را به وی بیاموز. او همسر حسن و مادر صاحب الامر است.» )(1)( 

به این ترتیب بانویی پاکدامن، عفیف و منزه، از نسل شمعون به خانه امام هادی(ع) پاگذاشت و به دلیل پالایش درونی و کسب مقامات علمی و دینی به مقامی والا در آن خاندان دست یافت. آنچه از تاریخ بر می آید این است که حضرت هادی(ع) او را فوری به عقد فرزندش در نیاورد؛ بلکه مدتها او را تحت آموزشهای لازم قرار داد. او به سرعت به چنان مقامی رسید که سیمای نورانی و اخلاق ربانی اش توجه حکیمه را به خود جلب و وی را به احترام به مقام او وادار می کرد.

ص: 14


1- . کتاب الغیبه، طوسی، ص 208؛ اکمال الدین، ج 2، ص 426 و اثبات الهداه، ج 7، ص 289.

یک روز امام حسن(ع) به خانه حکیمه رفت و چشمش به نرجس افتاد. حکیمه پرسید: «آیا او را می پسندی؟» امام که متوجه منظور او شده بود، فرمود: «این نگاه از روی تعجّب بود؛ زیرا به زودی حق تعالی از او فرزند بزرگواری متولد می کند که عالم را پر از عدل و داد می کند؛ آن گاه که از ظلم و جور پر شود.» حکیمه پرسید: «پس او را نزدتان بفرستم؟» امام فرمود: «در این باره با پدرم سخن بگو.» در پی این گفتگو، حکیمه خود را بی درنگ به امام هادی رساند؛ اما پیش از آنکه سخن بگوید، آن حضرت فرمود: «ای حکیمه! نرجس را برای فرزندم بفرست.» حکیمه با شگفتی گفت: «من هم برای همین آمده ام.» به هر صورت حکیمه(س) عهده دار امور آنان شد و شب زفاف نیز در خانه او برگزار شد.

ص: 15

گل نرگس

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

گل نرگس

پس از شهادت امام هادی(ع) امر امامت بر عهده امام عسکری(ع) قرار می گیرد و در این دوره است که گل نرگس می شکفد. حکیمه خاتون(س) می گوید که آن روز نیز مثل هر روز به خانه امام حسن(ع) رفتم. همسرش نرگس پیش آمد و گفت: «ای خاتون! اجازه دهید کفشتان را در بیاورم. گفتم: «خاتون و صاحب من تو هستی. هرگز نمی گذارم تو کفش از پای من درآوری و به من خدمت کنی؛ بلکه من به شما خدمت می کنم.» حضرت عسکری(ع) که این سخنان را می شنید، فرمود: «عمه جان! خدابه تو جزای خیر دهد.»

تا غروب آنجا بودم، وقتی خواستم به خانه خود برگردم، از خدمتکار خانه خواستم لباسهای مرا بیاورد. امام تا صدای مرا شنید، فرمود: «ای عمه! امشب مرو و بمان! چون امشب، فرزند ارجمندی متولد می شود که حق تعالی به او زمین را به علم و ایمان و هدایت زنده می گرداند، پس از آنکه به شیوع کفر و ضلالت مرده باشد....» با شگفتی پرسیدم: «من که در نرجس، اثر حملی نمی بینم... .» برخاستم و نزد او رفتم، ولی اثری نیافتم؛ ازاین رو برگشتم و گفتم: «اثری از حمل نیست.»

ص: 16

حضرت لبخندی زد و فرمود: «وقتی صبح بدمد، اثر حمل ظاهر می شود و مَثَل او مثل مادر موسی(ع) است که هنگام ولادت، هیچ اثری بر او ظاهر نشد و احدی بر حالش مطلع نشد؛ زیرا فرعون شکم زنان حامله را می شکافت تا موسی(ع) را بیابد و این فرزند نیز در این امر شبیه به حضرت موسی(ع) است.»

حکیمه می گوید: «نزد نرجس برگشتم و او را نیز مطلع کردم.» گفت: «ای خاتون! من که هیچ اثری نمی بینم.» در هر صورت، شب را در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم. من هر لحظه، حواسم به وی بود و او خوابیده بود. آن شب بیشتر از شبهای پیش به نماز و تهجد برخاستم و نماز شب خواندم. چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست، وضو گرفت و نماز شب خواند.

صبح کاذب دمیده بود و در دل، گویی لحظه ای به شک افتادم؛ اما همان لحظه امام ندا داد: «شک نکن که وقتش نزدیک شده است.» در این زمان، اضطرابی در سیمای نرجس مشاهده کردم، او را در بر گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام ندا داد که سوره «قدر» را بخوان؛ آن گاه من از حال نرجس پرسیدم، گفت: «اثر آنچه مولایم فرموده بود، ظاهر شده است.»

ص: 17

وقایع خیره کننده

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

وقایع خیره کننده

شیوه تولد امام، همانند شیوه حمل او شگفت آور بود. وقایع شگفت انگیز دیگری نیز در زمان به دنیا آمدن آن حضرت رخ داد که به بعضی از آنها اشاره می شود.

1. سخن گفتن، پیش از تولد

حکیمه خاتون می گوید که سوره قدر را می خواندم که شنیدم کودک در دل مادر با من همراهی کرد و او نیز همین سوره را تلاوت کرد و سپس به من سلام کرد. من ترسیدم، حضرت صدا زد و فرمود: «از قدرت الهی تعجب نکن که خداوند، کودکان ما را به حکمت گویا می کند و ما را در بزرگی، حجت خود در زمین می گرداند.» )(1)( 

2. ادای شهادت، پس از تولد

ص: 18


1- . بحارالأنوار، ج 51، ص 13 و جلاء العیون، ص 1009.

[پس از تولد] وقتی وارد شدم، نوزادی را دیدم که دو زانو رو به قبله نشسته و دستهای مبارکش را به آسمان بلند کرده بود و می گفت:

«أَشْهَدُ أَنْ لّا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَنَّ أَبِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَی أَنْ بَلَغَ إِلَی نَفْسِهِ فَقَالَ(ع) اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی وَعْدِی وَ أَتْمِمْ لِی أَمْرِی وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِی عَدْلاً وَ قِسْطاً؛ )(1)(  «شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست، شریکی ندارد و اینکه جدم رسول خدا است و اینکه پدرم امیرمؤمنان است. سپس هر یک از امامان را شمرد تا به خودش رسید، پس گفت: خدایا! به وعده ای که به من دادی وفا کن و امر [قیام] مرا تمام فرما، قدمهایم را ثابت بدار و با من، جهان را پر از عدل و داد کن.»

3. ساطع شدن نور

ص: 19


1- . بحارالأنوار ، ج 1، ص 13.

از غیاث بن اسد روایت شده است که محمد بن عثمان عمری گفت: «لَمَّا وُلِدَ الْخَلَفُ الْمَهْدِیُّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ سَطَعَ نُورٌ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ إِلَی عَنَانِ السَّمَاءِ ثُمَّ سَقَطَ لِوَجْهِهِ سَاجِداً لِرَبِّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ هُوَ یَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْط...؛ )(1)(  وقتی مهدی(ع) متولد شد، نوری از بالای سر او به سوی آسمان بلند شد، سپس به رو برای خدایش به سجده افتاد و آنگاه سرش را بلند کرد در حالی که می گفت: شهادت می دهم که خدایی جز خداوند نیست و ملائکه و صاحبان علم [نیز شهادت می دهند. خدایی که] به عدل و داد قیام می کند....»

4. قرائت قرآن

ص: 20


1- . بحارالأنوار ، ج 51، ص 16.

امام در همان لحظات اولیه تولد به یگانگی خدا شهادت داد و... این آیه را تلاوت کرد: (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنَ الرّحیمِ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُون.َ) )(1)( 

ص: 21


1- . بحارالأنوار ، ص 4، قصص 5 و 6 . در روایت دیگر است که امام حسن(ع) از او خواست سخن بگوید. وقایع دیگری نیز ذکر شده است: جلاء العیون، ص 1010 به بعد.

رشد امام

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

رشد امام

چنین بود که در نیمه شعبان سال 255 یا 256 ق امام زمان(عج) چشم به جهان گشود.

آن حضرت پس از تولد، به سرعت رشد کرد و این امر نه تنها در امور باطنی بلکه از حیث ظاهری نیز به وضوح مشاهده می شد. حضرت امام عسکری(ع) او را به روح القدس سپرد و فرمود: «تو را به کسی سپردم که مادر موسی، فرزندش را به او سپرد.» حکیمه می گوید که پرسیدم: «وی که بود که فرزند را به وی سپردید؟» فرمود: «روح القدس بود که موکل بر ائمه است. ایشان را از جانب خدا موفق می کند و از خطا نگاه می دارد و به علم زینت می دهد.»

چهل روز بعد، وقتی نزد امام رفتم، کودکی را دیدم که در خانه راه می رفت. گفتم: «ای آقای من! این طفل دو ساله کیست؟» حضرت لبخندی زد و فرمود: «اولاد پیغمبران و اوصیای ایشان، هرگاه امام باشند، برخلاف دیگر کودکان رشد می کنند و یک ماهه ایشان، برابر با یک ساله دیگران است. آنها در شکم مادر سخن می گویند و قرآن می خوانند و عبادت می کنند و هنگام شیرخوردن، ملائکه از آنها فرمان می برند و هر صبح و شام نزدشان حاضر می شوند.»

ص: 22

حکیمه می گوید که هر چهل روز یک مرتبه، خدمت او می رسیدم، تا آنکه چند روز پیش از شهادت امام عسکری(ع) نیز خدمتش رسیدم. او را به صورت یک مرد کامل شناختم. به فرزند برادر گفتم: «این مرد که به من می فرمایی نزدش بنشینم کیست؟» فرمود: «این فرزند نرجس و خلیفه من پس از من است و زود باشد که من از میان شما بروم. باید سخن او را قبول کنی و امرش را بپذیری.» )(1)( 

ص: 23


1- . جلاء العیون، ص 1011 و اکمال الدین، ص 426.

امام عسکری(ع) و تولد فرزند

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

امام عسکری(ع) و تولد فرزند

1. اعلام به دوستان خاص

به طور طبیعی امام سعی داشت، موضوع تولد فرزند مخفی بماند. اساسا نوع تولد (که اثر حمل در یک شب ظاهر می شود) نیز گویای همین موضوع است. طبق سخن امام، تولد او به موسی(ع) شباهت دارد؛ زیرا فرعون تولد موسی را انتظار می کشید و فرمان دریدن شکمها را صادر کرده بود. این امر اثبات می کند که حکومت در این باره نیز همین حساسیت را داشت؛ با این تفاوت که آنها براساس محاسبات غلط، در زمان شهادت امام عسکری(ع) به این کار روی آوردند و حتی کنیزان و ... را تحت کنترل گرفتند تا اگر فرزندی باشد، او را به قتل برسانند و چون از آن هم نتیجه ای نگرفتند، گمان بردند فرزندی در کار نیست.

با توجه به این حساسیت بود که امام در کنار رعایت سنتها و حتی اطعامها _ که احیانا به طور مخفی و با عناوین دیگر بوده است _ یاران با وفا و مطمئن را از این امر آگاه می کرد. کمترین فایده این کار، زدودن شبهه امام نبودن خود حضرت عسکری(ع) به دلیل نداشتن فرزند بود؛ از این رو شاهد هستیم که پس از اعلام، آنان که از حق برگشته بودند، بار دیگر به محق بودن امام حسن(ع) اعتراف می کنند.

ص: 24

صدوق از احمد بن حسین قمی روایت می کند که وقتی فرزند امام متولد شد، از ناحیه امام نامه ای به جدم، احمد بن اسحاق رسید. در آن نامه نوشته شده بود:

«برای ما مولودی ولادت یافت. باید نزد تو مستور و از مردم پنهان بماند؛ زیرا آن را بر کسی ظاهر نمی کنیم؛ مگر نزدیک تر را به سبب نزدیکی اش و دوستدار را به سبب ولایتش. اعلام آن را به تو می پسندیم تا خداوند، تو را به آن شاد کند؛ همان گونه که ما را شاد کرد.» )(1)( 

مسعودی نیز از اثر انتشار این خبر، میان دوستداران خبر می دهد و می گوید که احمد بن اسحاق به امام عسکری(ع) عرض کرد: «وقتی نامه بشارت شما به ولادت آقای ما رسید، از مرد و زن و پسری که به مرتبه فهم رسیده باشد، کسی نماند؛ مگر آن که قائل به حق شد. حضرت فرمود: «آیا نمی دانید که زمین از حجت خدا خالی نمی ماند.» )(2)( 

در روایتی می خوانیم که پدر در روز سوم تولد، او را به اصحاب نمایاند و فرمود: «این است جانشین من و امام شما پس از من و او همان قائمی است که گردنها به انتظار او کشیده می شود. پس وقتی زمین پر از جور و ستم شد، ظاهر می شود و آن را از عدل و داد پر می کند.» )(3)( 

ص: 25


1- . منتخب الأثر، ص 243 و 244.
2- . منتخب الأثر ، ص 245 و 246.
3- . ینابیع الموده، ص 460.

آری امام از تولد این مولود مبارک بسیار خشنود بود؛ از این رو فرمود: «الحَمْدُ للهِ الَّذِی لَمْ یَخْرُجْنی مِنْ الدُّنْیا حَتّی أرانیِ الْخَلْفَ مِنْ بَعْدِی اَشْبَهُ النَّاسِ بِرَسوُلِ اللهِ خَلْقَاً وَ خُلْقَاً یَحفظُهُ الله فَی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یَظْهَرُ فَیَمْلَاُ الأَرْضَ قِسْطَاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئتْ جَوْرَاً وَ ظُلْمَاً.» )(1)( 

2. مطرح ساختن فرزند

شیوه دیگر امام عسکری(ع) این بود که به اصحاب و یاران ویژه خویش، قدر و منزلت فرزندش را بنمایاند و قلب آنان را به این واقعیت مطمئن سازد که کودکی می تواند امام آنان پس از وی باشد؛ از این روی امام زمان(عج) نیز با پاسخگویی به خواسته های پدر و بروز علم و دانش خود، دوستداران اهل بیت را در رسیدن به این یقین یاری می داد. سعد بن عبدالله اشعری، یکی از این اشخاص است که با انبوهی از سؤالات همراه احمد بن اسحاق (نماینده امام عسکری(ع) در قم) به محضر امام یازدهم رسید.

او می گوید که وقتی داخل شدیم، چشمانمان بر ابی محمد(ع) افتاد. صورتش مانند ماه شب بدر بود و بر روی پایش کودکی دیدیم که در زیبایی به ستاره مشتری می ماند. احمد بن اسحاق، سرپوش را برداشت و کیسه های [پول و... که مردم داده بودند] را نزد حضرت گذاشت؛ اما امام به فرزندش رو کرد و فرمود: «فُضّ الخاتم عن هدایا شیعتک و موالیک؛ مهر از هدایای شیعیان و دوستداران خود بردار.» کودک فرمود: «ای مولای من! آیا جایز است که دست پاکیزه به هدایای نجس و اموال پلید دراز کنم.» امام عسکری(ع) رو به احمد کرد و فرمود: «آنچه در سرپوش است، خارج کن تا حلال و حرام را جدا کند.»

ص: 26


1- . اثبات الهداه، ج 7، ص 138، ح 682.

وقتی چنین کرد، کودک فرمود: «این کیسه مربوط به فلان شخص از فلان محله قم و هفتاد و دو دینار است. چهل و پنج دینار مربوط به فروش خانه است که از پدر به ارث برد و چهارده دینار آن بابت فروش هفت دست لباس و سه دینار آن بابت کرایه مغازه هاست.» امام عسکری(ع) فرمود: «راست می گویی فرزندم! این مرد را در آنچه از این مال حرام است، راهنمایی کن.» در پی امر امام، او نیز چنین کرد و وضع تمام کیسه ها را به همین روش شرح داد. سعد بن عبدالله می گوید که آن گاه امام به من فرمود: «مسائل خود را از نور چشمم بپرس. من نیز آن مسائل را پرسیدم و یک به یک جواب گرفتم.» )(1)( 

ص: 27


1- . احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 268.

پس از پدر

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

پس از پدر

حضرت عسکری(ع) همچون اجداد خود پیش از شهادت، ودایع امامت را به ولی عصر(عج) سپرد و به نقل از احمد بن اسحاق در سال 259ق مادرش را به حج فرستاد و [پیش از رفتن مادر] او را از شهادت خود در سال دیگر و فتنه های پس از شهادتش مطلع ساخت. سپس اسمای اعظم الهی و مواریث پیامبران و اسلحه و کتب حضرت رسالت را به حضرت صاحب الامر تسلیم کرد و مادر آن جناب، متوجه مکه شد. )(1)( 

ابوالادیان نیز می گوید که من خدمت ابی محمد(ع) بودم و نامه هایش را به شهرها می بردم. روزی در آن بیماری که بر اثرش به شهادت رسید، مرا خواست و چند نامه به من داد و فرمود: «پس از پانزده روز به سامرا خواهی رسید و صدای شیون از خانه من خواهی شنید و مرا در آن وقت غسل می دهند.» گفتم: «ای سید من! اگر چنین شد، امام من کیست؟» فرمود: «هر که جواب نامه های مرا از تو بخواهد.» گفتم: «نشانه دیگر بدهید.» فرمود: «هر که بر من نماز بخواند.» باز نشان خواستم، فرمود: «هر که بگوید در همیان چیست؟»

ص: 28


1- . عیون المعجزات، ص 125.

ابوالادیان طبق برنامه رفت و برگشت و اوضاع را همان گونه دید. خود می گوید که دیدم جعفر کذاب بر در خانه نشسته است و شیعیان گرد او جمع شده اند و وی را به وفات برادر تعزیت و به مقام امامت تبریک می گویند. با خود گفتم: «اگر این امام است، پس امامت نوع دیگر شده است؛ زیرا این فاسق، اهلیت امامت ندارد. خود دیده ام که شراب می خورد، قمار می باخت و... .»

به هر حال من هم تعزیت و تهنیت گفتم؛ ولی او هیچ سؤالی از من نکرد. در این حال، عقبه خادم بیرون آمد و به جعفر کذاب گفت: «برادرت را کفن کرده اند. بیا بر او نماز بخوان.» جعفر برخاست و شیعیان با او همراه شدند. وقتی به صحن خانه رسیدیم، دیدیم که امام را کفن کرده و بر روی تابوت گذاشته اند. جعفر، پیش ایستاد که بر برادر اطهر نماز گذارد، ولی پیش از آنکه تکبیر بگوید طفلی گندمگون، پیچیده موی، گشاده دندان، مانند پاره ماه بیرون آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: «ای عمو! عقب بایست که من به نماز بر پدر خود از تو سزاوارترم.»

جعفر بی درنگ عقب آمد و رنگش عوض شد. آن نوجوان ایستاد و بر پدر نماز خواند و او را کنار امام علی النقی(ع) به خاک سپرد. سپس متوجه من شد و فرمود: «ای بصری! جواب نامه را که با توست بده!» من هم دادم و در خاطر خود گفتم: «این دو نشان!»... سپس از خانه بیرون آمدیم.

ص: 29

در آن حال، جماعتی از اهل قم آمدند و از امام عسکری(ع) سؤال کردند. وقتی فهمیدند امام به شهادت رسیده است، از امام بعدی سؤال کردند. مردم، جعفر را نشان دادند. آنها نیز جلو رفتند و به «جعفر»، تعزیت و تهنیت گفتند و افزودند: «با ما نامه و مقداری اموال است. بگو نامه ها از چه کسانی است و مالها چقدر است تا آنها را تسلیم کنیم.» جعفر برخاست و گفت: مردم از ما علم غیب می خواهند.» در همان حال خادم بیرون آمد و از طرف حضرت صاحب الامر گفت: «با شما نامه فلان و... و هزار اشرفی است که ده عدد آن را با طلا روکش کرده اند.» وقتی بررسی کردند دیدند همان گونه است.

جعفر کذاب به جای آنکه از این همه آبرو ریزی شرمنده شود، این بار نزد خلیفه رفت و او را از آنچه دیده بود آگاه کرد. وی نیز خدمتکاران خود را فرستاد. آنان کنیز امام (صیقل) را گرفتند تا کودک را نشان دهد. او انکار کرد و برای رفع ظن آنها گفت که خود حملی در شکم دارد. به این ترتیب او را به ابن ابی الشوارب قاضی سپردند که پس از تولد فرزند، وی را بکشد. بعدها کنیز آزاد شد. )(1)( 

ص: 30


1- . اکمال الدین، ص 475 و جلاء العیون، ص995.

به این ترتیب، امام در آن لحظات حساس، پس از شهادت پدر حاضر شد و فرصت هر نوع سوء استفاده را از خلیفه، عموی فرصت طلب و هر شخص دیگر گرفت. و امامت وی برای خیل جمعیت حاضر آشکار شد؛ زیرا تمام افرادی که برای نماز میت حاضر بودند در آن صحنه با شکوه حضور یافتند و آن را برای همه نقل کردند. )(1)( 

و البته این امر، دشمن خون آشام عباسی را به تلاش مضاعف وامی داشت که بی درنگ به دستگیری و نابودی نور الهی اقدام کند. بر اساس همین امر بود که مسئله غیبت امام به طور طبیعی ضرورت یافت تا نور خداوندی برای همیشه روشن بماند و حجت الهی از زمین محو نشود.

ص: 31


1- . برخورد امام عصر با مأمور خلیفه که برای تفتیش خانه امام عسکری(ع)در خانه را شکسته و وارد شده بود نیز از دلایل حضور ظاهری حضرت (البته به طور ناشناس) در این دوره است: اصول کافی، ج 1، ص 331. برای توضیح بیشتر به خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص 24 مراجعه کنید.

نامها و القاب حضرت

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

تولد و کودکی امام زمان(ع)

نامها و القاب حضرت

نام اصلی او (م.ح.م.د) است. پیامبر اکرم(ص) در ضمن حدیثی فرمود: «اسم او اسم من و کنیه اش (ابا القاسم) کنیه من است.» کنیه های امام: اباالقاسم، ابوصالح، ابوعبدالله، ابوابراهیم، ابوجعفر و ابوالحسین است. )(1)( 

القاب حضرت عبارت اند از:

1. مهدی: مشهورترین لقب و به معنای هدایت شده است؛ یعنی کسی که خداوند او را هدایت کرده است. امام صادق(ع) می فرمود: «آن حضرت را مهدی نامیدند؛ چون مردم را به امری راهنمایی می کند که پنهان است.» )(2)( 

2. قائم: یعنی قیام کننده به حق. این لقب، برگرفته از روایت رسول خداست که فرمود: «از این جهت قائم را قائم می نامند که پس از فراموش شدن نامش قیام می کند.» )(3)( 

ص: 32


1- . الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج 1، ص 483.
2- . اثبات الهداه، ج 7، ص 110 و 169.
3- . معانی الأخبار، ص 65.

امام جواد(ع) نیز فرمود: «زیرا قیام می کند پس از آنکه نامش از یادها فراموش شد و اکثر معتقدان به امامتش از دین برگشتند.» )(1)( 

3. منصور: امام باقر(ع) در تفسیر آیه «مَن قُتِلَ مَظلوماً» فرمود: «او حسین بن علی است» و درباره بقیه آیه: (فَقَد جَعَلنَا لِوَلیِهِ سُلطاناَ فَلایَسرِفُ فِی القَتلِ أنّهُ کَانَ مَنصُوراَ)؛ فرمود: «منظور امام زمان است.» )(2)( 

4. منتظر: حضرت جواد(ع) فرمود: «وی برای مدتی طولانی غیبت می کند و علاقه مند منتظرش خواهند بود و آنها که تردید دارند انکار خواهند کرد.» )(3)( 

5. بقیه الله: وقتی حضرت ظهور کند، به کعبه تکیه می کند و سیصد و سیزده نفر جمع می شوند، اولین چیزی که می فرماید، این آیه است: (بَقیَّهُ اللهِ خَیرٌ لَکُم إن کُنتُم تَعلَمُونَ.) )(4)(  در بسیاری از دعاها نیز به همین لقب از حضرت یاد شده است.

ص: 33


1- . اکمال الدین، ص 378.
2- . تفسیر فرات کوفی، ص 240.
3- . اکمال الدین، ص 378.
4- . هود/86 و غیبت، نعمانی، باب 14، حدیث 67.

6. حجه الله، خلف صالح، خاتم، موعود، روح القدس، تسلی دهنده، غریم (طلب کار)، مؤمل (منتظر و آرزو برآورده شده)، منتقم، ماء العین (آب طاهر و جاری بر زمین)، ولی الله، صاحب الامر، صاحب الزمان و... نیز از دیگر القاب حضرت است. )(1)( 

ص: 34


1- . به بحارالأنوار و منتهی الآمال مراجعه کنید.

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

مقدمه

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

مقدمه

یکی از سؤالهایی که همواره پرسیده می شود، درباره آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) در سن و سال خردسالی است؛ به این بیان که چگونه ممکن است امر خطیر امامت به عهده انسانی خردسال گذاشته شود؟

همواره در مقابل این پرسشگری، ائمه اطهار(ع) به عنوان سنگربانان مرزهای اعتقادی در نهایت روشنگری به ارائه پاسخ پرداخته اند. در این نوشتار کوتاه پیش از بهره مندی از کلام نورانی آن پیشوایان، ناگزیر برای مقدمه، جایگاه اعتقاد به امامت را توضیح می دهیم تا هر چه بهتر، سخنان آن بزرگواران روشن شود.

ص: 35

جایگاه اعتقاد به امامت

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

جایگاه اعتقاد به امامت

جایگاه اعتقاد به امامت و امامان معصوم(ع) نزد شیعه بسیار والا و ارزشمند است؛ به گونه ای که اعتقاد به امامت در نگاه ایشان در ردیف اعتقاد به خداوند و پیامبر(ص) قلمداد شده است.

از نگاه شیعه، خداوند متعال، مقام امامت و ولایت را به سبب قابلیتهای ذاتی به افرادی خاص عطا فرموده و تنها از طرف ذات اوست که امام بر جامعه نصب می شود.

شیعه این اعتقاد راسخ را از آیات و روایات به دست آورده است که برخی از موارد آنها بدین قرارند:

ص: 36

1. امامت امری قراردادی و از طرف پروردگار متعال است. عمرو بن اشعث گوید: شنیدم امام صادق(ع) فرمود: «أَ تَرَوْنَ الْمُوصِیَ مِنَّا یُوصِی إِلَی مَنْ یُرِیدُ؟ لَا وَ اللَّهِ وَ لَکِنْ عَهْدٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ(ص) لِرَجُلٍ فَرَجُلٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ الْأَمْرُ إِلَی صَاحِبِه؛ )(1)(  شما گمان می کنید هر کس از ما امامان که وصیت می کند، به هر کس بخواهد وصیت می کند؟ ! نه به خدا، چنین نیست؛ بلکه امر امامت، عهد و فرمانی است از جانب خدا و رسول(ص) برای فردی پس از شخص دیگر (از خانواده ما) تا به صاحبش برسد.»

2. فرمان پذیری از امام، همسان اطاعت از پروردگار و پیامبر(ص) است. شیعه معتقد است که ائمه اطهار(ع) تنها مصداق اولی الامر هستند و خداوند در قرآن به پیروی از ایشان، فرمان داده است؛ آنجا که می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ؛ )(2)(  «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولیای امر خود [نیز] اطاعت کنید.»

ص: 37


1- . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 1، ص 25، ح 2 و بصائرالدرجات، ص 470.
2- . نساء/ 59.

یکی از مواردی که اطاعت و پیروی از امام در آن واجب است، مسئله جانشینی است؛ به این معنا که وقتی امامی به عنوان پیشوای معصوم، جانشین خود را معرفی کرد، جای هیچ گونه تردید باقی نخواهد ماند و بر دیگران واجب است امامت او را بپذیرند؛ اگر چه در سن و سال کودکی باشد.

3. امامت، عهدی است که هرگز به ستمگران نمی رسد. خداوند متعال پس از آنکه ابراهیم(ع) را به مقام امامت بشارت داد، در جواب او که پرسید: «آیا این شرافت نصیب ذریه ام نیز می شود؟» فرمود: (لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)؛ )(1)(  «پیمان من به ظالمان نمی رسد.»

4. امامت، روح تمامی دستورهای الهی، مکمل دین و متمم نعمتهای پروردگار است. خداوند متعال، انجام امر خطیر رسالت را منوط به نصب جانشین می داند و می فرماید: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)؛ )(2)(  «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است را ابلاغ کن و اگر چنین نکنی پیامش را نرسانده ای.» این امر بسیار با عظمت، همانا اعلام امامت و خلافت علی(ع) بود.

ص: 38


1- . بقره/ 124.
2- . مائده/ 67.

اکنون که چنین است، چگونه پرنده خیال ما بر بام بلند معرفت ایشان جای خواهد گرفت؟ جز اینکه انفاسِ قدسیِ خودِ آن انوارِ پاک، دست ناز خویش دراز کرده، دست نیاز ما باز گیرند و چه جای این سؤال و خرده گیری که خداوند، چگونه این مقام به کودکی ارزانی می دارد؟ نه تنها در بین ائمه چنین امری بی سابقه نبوده است که در بین پیامبران نیز دست قدرت الهی چنین امری را رقم زده است.

ص: 39

نبوت در کودکی

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

نبوت در کودکی

خداوند متعال، پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوت مفتخر ساخت که به دو نمونه آن اشاره می کنیم:

1. نبوت حضرت عیسی(ص) از ابتدای ولادت

پروردگار در قرآن کریم در بخشی از داستان حضرت مسیح(ع) از زبان آن پیامبر الهی در جواب منکران چنین می فرماید: (قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا)؛ )(1)(  «[کودک] گفت: من بنده خدا هستم. [او] به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.»

2. اعطای کتاب و مقام نبوت به حضرت یحیی در کودکی

ص: 40


1- . مریم/30.

خداوند در این باره می فرماید: (یَا یَحْیَی خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا)؛ )(1)(  «ای یحیی! کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و [ما] از کودکی به وی حکم (نبوت) دادیم.»

بنابراین همان گونه که خداوند قادر متعال، مقام نبوت را به خردسالی عطا فرمود، مقام امامت را نیز می تواند به انسانی با تمام صفات لازم در سن کودکی عطا فرماید.

ص: 41


1- . مریم/ 12.

امامت در کودکی

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

امامت در کودکی

پیش از حضرت مهدی(ع) به دو امام (امام جواد و امام هادی (ع)) پیش از سن بلوغ، مقام امامت عطا شده است. این شاید، خود به نوعی ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی(ع) در سن کودکی بود.

در سلسله امامت، اولین شخصی که در سن کودکی به امامت رسید، نهمین پیشوای شیعیان بود. از آنجا که این مسئله، بی سابقه بود، عده ای در آن شک کردند و در این رهگذر با تصریح امام رضا(ع) و بیاناتی از خود آن امام، قلب شیعیان آرام گرفت.

معمر بن خلاد گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که مطلبی [درباره امر امامت] بیان کرد و سپس فرمود:

ص: 42

«مَا حَاجَتُکُمْ إِلَی ذَلِکَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِی وَ صَیَّرْتُهُ مَکَانِی وَ قَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ یَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکَابِرِنَا الْقُذَّهَ بِالْقُذَّهِ؛ شما چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانیده و قائم مقام خود ساخته ام، و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان مو به مو از بزرگسالانمان ارث می برند.» )(1)(  این روایت، بیانگر این حقیقت است که مقام امامت ربطی به کمی و زیادی سن ندارد.

صفوان بن یحیی می گوید که به امام رضا(ع) عرض کردم: «پیش از آنکه خدا ابی جعفر(ع) را به شما ببخشد، درباره جانشینتان از شما می پرسیدیم و شما می فرمودید: خدا به من پسری عنایت می کند. اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن کرد. اگر خدای ناخواسته برای شما حادثه ای رخ دهد، به که بگرویم؟» حضرت با دست به ابی جعفر(ع) اشاره فرمود؛ در حالی که او که در برابرش ایستاده بود. عرض کردم: «قربانت شوم! این پسر سه ساله است!!» فرمود: «وَ مَا یَضُرُّهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَدْ قَامَ عِیسَی(ع) بِالْحُجَّهِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِین؛ )(2)(  چه مانعی دارد؟ عیسی(ع) سه ساله بود که به حجت قیام کرد.»

همان گونه که خداوند قادر متعال، مقام نبوت را به خردسالی عطا فرمود، مقام امامت را نیز می تواند به انسانی با تمام صفات لازم در سن کودکی عطا فرماید.

ص: 43


1- . اصول کافی، ج 2، ص 104، ح 2؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص 279؛ الارشاد، ج 2، ص 276 و کشف الغمه، ج 2، ص 351.
2- . کلینی، الکافی، ج 1، باب الاشاره والنص علی ابی جعفر الثانی.

علی بن اسباط می گوید که امام محمد تقی(ع) را دیدم. آن حضرت به طرف من آمد. من نگاهم را به او تیز کردم و به سر و پایش نگاه کردم تا اندازه و قامتش را برای اهل شهر خود (شیعیان) وصف کنم. در آن میان که من او را به دقت می نگریستم، حضرت نشست و فرمود:

«یَا عَلِیُّ! إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِی الْإِمَامَهِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ فِی النُّبُوَّهِ فَقَالَ «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً»، «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ»، «وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً» فَقَدْ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَی الْحُکْمَ صَبِیّاً وَ یَجُوزُ أَنْ یُعْطَاهَا وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً؛ )(1)(  ای علی! خدا حجت درباره امامت را به مانند حجت درباره نبوت آورده و فرموده است: "حکم نبوت را در کودکی به او دادیم"، "و چون به رشد، رسید"، "و به چهل سالگی رسید". پس رواست که [به شخصی] در کودکی حکم داده شود (چنانچه به یحیی(ع) داده شد) و رواست که در چهل سالگی داده شود (چنانچه به یوسف(ع) داده شد).»

البته کم نبودند انسانهای وارسته ای که در برابر فرمایش امام(ع) سر تعظیم و قبول فرود آورند و مشیت الهی را با کمال رضایت پذیرفتند.

ص: 44


1- . همان، ج 2، ص 223، ح 7؛ با اندک تفاوتی: الارشاد، ج 2، ص 292؛ اعلام الوری، ص 349؛ کشف الغمه، ج 2، ص 360 و المناقب، ج 4، ص 389.

محمد بن حسن بن عمار گوید: که دو سال نزد علی بن جعفر بن محمد (عموی امام رضا(ع)) بودم و هر خبری که او از برادرش موسی بن جعفر(ع) شنیده بود، می نوشتم. روزی در مدینه خدمتش نشسته بودم. ابوجعفر محمد بن علی الرضا(ع) در مسجد رسول خدا(ص) بر او وارد شد. علی بن جعفر بر جست و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابوجعفر به او فرمود: «ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند!» او گفت: «آقای من! چگونه من بنشینم و شما ایستاده باشید؟»

چون علی بن جعفر به مسند خود برگشت. اصحابش او را سرزنش کردند و گفتند: «شما عموی پدر او هستید و با او این گونه رفتار می کنید؟!» او به ریش خود دست گرفت و گفت: «خاموش باشید. اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار [امامت] ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه به خدا از سخن شما! من بنده او هستم.» )(1)( 

ص: 45


1- . کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 106.

آخرین پیشوا

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

امام زمان(ع) خردسال ترین پیشوای معصوم

آخرین پیشوا

شیعه با این ذهنیت که مقام امامت به سن و سال خاصی مربوط نیست درباره امام جواد و امام هادی(ع) چندان تردیدی به خود راه نداد؛ به ویژه آنکه حکام جور زمان تلاش کردند تا مسئله امامت را با مناظرات ساختگی دانشمندان بزرگ با این امامان خردسال خدشه دار کنند؛ اما به سختی شکست خوردند.

این وضع درباره آخرین پیشوای شیعیان به کلی متفاوت شد؛ چرا که او هم در سن و سالی کمتر از دیگر ائمه به امامت رسید و هم به سبب مصالحی، ولادت آن حضرت نیز مخفیانه صورت پذیرفت. این امور، برخی شیعیان را دچار تردید کرد و کار پدر آن حضرت را مشکل ساخت؛ اگر چه امامان پیشین تا حدودی زمینه را مساعد کرده و شیعه را برای درک چنان روزی آماده ساخته بودند.

در غیبت نعمانی از امام باقر(ع) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «صَاحِبُ هَذا الْأمْر أصْغَرُنَا سَنّاً وَ اخْمَلُنَا شَخْصَا؛ )(1)(  صاحب این امر، کم سن و سال ترین و گمنام ترین ماست.»

ص: 46


1- . الغیبه، نعمانی، مکتبه الصدوق، تهران، ص 184 و دلائل الأمامه، ص 258.

اسماعیل بن بزیع گوید که از حضرت ابی جعفر(ع) درباره امامت پرسیدم و گفتم: «آیا ممکن است امام از هفت سال کمتر داشته باشد؟» فرمود: «نَعَمْ وَ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِ سِنِین؛ )(1)(  آری، کمتر از پنج سال هم می شود.»

البته معرفی حضرت مهدی(ع) با دیگر امامان، این تفاوت را داشت که خواست الهی بر پنهان زیستن ایشان تعلق گرفته بود؛ بنابراین تنها افرادی خاص از ولادت آن حضرت باخبر شدند.

ضوء بن علی از مردی از اهل فارس نقل می کند که به سامرا آمدم و ملازم درب خانه حضرت عسکری(ع) شدم. حضرت مرا طلبید. وارد شدم و سلام کردم. فرمود: «برای چه آمده ای؟» عرض کردم: «برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم.» فرمود: «پس دربان ما باش.» من همراه خادمان در خانه حضرت بودم. گاهی می رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانی که مردها در خانه بودند، بدون اجازه وارد می شدم.

روزی بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه حرکت و صدایی در اتاق شنیدم، با فریاد به من فرمود: «بایست! حرکت مکن!» من جرئت در آمدن و بیرون رفتن نداشتم. سپس کنیزکی که چیز سرپوشیده ای همراه داشت از نزد من گذشت. آن گاه مرا صدا زد که در آی. من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. آن جناب به کنیز فرمود: «روپوش از آنچه همراه داری بردار.» کنیز از روی کودکی سفید و نیکو روی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد. دیدم موی سبزی که به سیاهی آمیخته نبود از زیر گلویش تا نافش روییده است. سپس فرمود: «این است صاحب شما.» بعد به کنیز امر فرمود که او را ببرد. سپس من آن کودک را ندیدم تا امام حسن(ع) وفات کرد. )(2)( 

ص: 47


1- . کلینی، کافی، ج 2، ص 222، ح 5 و بحارالأنوار، ج 25، ص 103.
2- . اصول کافی، ج 2، ص 119 و 120، ح 6؛ با اندک تفاوتی کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 233، ح 2 و اکمال الدین، شیخ صدوق، ، ج 2، ص 435، ح 43.

عمرو اهوازی نیز گوید: «امامت در کودکی، این حقیقت را روشن می سازد که اعطای مقام امامت بر اساس فضایل ذاتی و مربوط به روح متعالی انسانهای خاص است.» سپس می گوید که امام عسکری(ع) آن حضرت را به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبکم؛ )(1)(  این صاحب شماست.»

در پایان، این سؤال را پاسخ می دهیم که علت نصب امامت در کودکی چیست و چرا مقام امامت به برخی امامان در سن و سال بلوغ و رشد اعطا نشده است. پاسخ این است که مصالح تام همه مقدرات و فرامین الهی بر ما روشن نیست؛ اما موارد ذیل را می توان به عنوان برخی از دلیلهای احتمالی این امر یادآور شد:

1. امتحان و آزمایش مردم: شکی نیست که امتحان و آزمایش در شرایط غیرعادی بهتر تحقق می یابد. در شرایط عادی، تسلیم مردم در برابر دستورهای الهی حائز اهمیت است؛ اما اهمیت آن به اندازه شرایط غیرعادی نیست.

ص: 48


1- . اصول کافی، ج 2، ص 124، ح 12؛ الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 348و کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 234، ح 2.

پذیرفتن امام در سن و سال متعارف دارای اهمیت است؛ ولی پذیرش ایشان در شرایط غیرعادی مانند خردسالی، می تواند نشانه تسلیم کامل در برابر اراده آفریدگار متعال باشد.

2. امامت در کودکی، خود به نوعی بیانگر این مدعاست که این مقام، تنها از طرف خداوند تعیین می شود و شئون وجودی امام به سن و سال و مانند آن نیست. اگر تمامی ائمه در بزرگسالی به مقام امامت می رسیدند، این گمان پیش می آمد که امامت، مقامی است که مربوط به کسب فضایل از طرف شخص امام است.

3. امامت در کودکی، این حقیقت را روشن می سازد که اعطای مقام امامت بر اساس فضایل ذاتی است و این، مربوط به روح متعالی انسانهای خاص است و آن نیز به سن و سال ارتباطی ندارد.

ص: 49

نشانه های ظاهری امام زمان(ع)

مقدمه

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

نشانه های ظاهری امام زمان(ع)

مقدمه

امروزه بحثی مطرح است و آن، این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟ ممکن است در این باره نظریات گوناگونی ارائه شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه بدانند، دسته ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد کنند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که این گونه ابراز محبتها به عالمان و نخبگان علمی دیده می شود و یا ممکن است قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبتها و محبوبیتها بشمارند که البته در فرهنگ دین به ویژه قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان:

دلبری داریم که از صاحبدلان دل می برد



ص: 50

غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد



گر نقاب از چهره گیرد آن نگ__ار نازنین



پرتو رخساره اش دله__ای مایل می ب___رد



ما امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سر منشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل.

ص: 51

زیباییهای ظاهری حضرت مهدی(ع)

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

نشانه های ظاهری امام زمان(ع)

زیباییهای ظاهری حضرت مهدی(ع)

آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه هایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی(ع).

1. زیبایی و نورانیت

مهدی صاحب الزمان(ع) از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّهِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛ )(1)(  مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه هایی از نور او را در بر گرفته است.»

ای به دله__ا درد عشق__ت، جاودان__ه، جاودان_ه



ص: 52


1- . منتخب الأثر، صافی گلپایگانی، ص 147؛ ینابیع الموده، ج 3، ص 164 و مکیال المکارم، محمد تقی موسوی اصفهانی، مؤسسه الامام المهدی، ج 1، ص 67.

می کش__م بار غمت را عاشق__انه، عاشقانه



ای که طاووس بهشتی جلوه ای کن جلوه ای کن



تا به کی ای مرغ قدسی جای تو در آشیانه



پیامبر اکرم(ص) درباره چهره آن حضرت، فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛ )(1)(  مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندمگون) است.»

امیرمؤمنان(ع) فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛ )(2)(  زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش بر سیاهی محاسنش غلبه می کند.»

2. خال زیبای صورت

ص: 53


1- . منتخب الأثر، ص 185؛ کشف الغمه، ج 3، ص 259 و مکیال المکارم، ص 67.
2- . بحارالأنوار، دار احیاء التراث، ج 51، ص 36.

رسول خدا(ص) فرمود: «أکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَهِ عَلَی خَدِّهِ الْأیْمَنِ خَالٌ؛ )(1)(  دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»

علی(ع) فرمود: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» )(2)( 

خال زیبای جم__ال دلربای__ت را بنازم



بوی عطر جانفزای خاک پایت را بن_ازم



ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا



از صفای قلب می گویم صفایت را بنازم



من گدای__م من گدای__م بر گدایان درِ تو



ص: 54


1- . منتخب الأثر، ص 166.
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 51 و منتخب الأثر، ص 186.

عزت و جاه و جلال هر گدایت را بنازم



3. قامت موزون

علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی(ع) از این نعمت نیز برخوردار است.

امام صادق(ع) در این باره فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَهِ مُدَوَّرُ الْهَامَهِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْأیْمَنِ خَالٌ کَأنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَهِ الْعَنْبَرِ؛ )(1)(  دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده به زمین (کوتوله) نیست؛ بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست؛ چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»

4. چهره جوان و تغییر ناپذیر

ص: 55


1- . بحارالأنوار، ج 51، ص 3 و 19.

از نشانه های دیگری که باعث زیبایی چهره آن حضرت شده است، این است که بعد از قرنها به سر بردن در غیبت کبری، هنگامی که ظهور می کند، به صورت جوانی است که سیمای جوانی از آن نمایان است و گذشت زمان، آن اندام زیبا را پیر و فرسوده نکرده است.

حضرت صادق(ع) فرمود: «إِنَّهُ مِنْ أعْظَمِ الْبَلِیَّهِ أنْ یَخْرُجَ إلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَاباًّ وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخاً کَبِیراً؛ )(1)(  از امتحانات بزرگ [خداوندی] است که صاحبشان به صورت جوانی ظاهر می شود؛ در حالی که آنها او را پیری کهنسال تصور می کنند.» و در حدیث دیگر فرمود: «در صاحب الزمان نشانی از حضرت یونس هست و آن اینکه بعد از غیبتش، به صورت جوانی ظاهر می شود.» )(2)( 

یوسف کنعان عشق، بنده رخسار اوست



ص: 56


1- . منتخب الأثر، ص 258.
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 287 و منتخب الأثر، ص 285.

خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست



موسی عمران عشق طالب دیدار اوس_ت



کیست سلیمان عشق بر در او یک فقیر )(1)( 



امام هشتم(ع) فرمود: «عَلَامَتُهُ أنْ یَکُونَ شَیْخَ السِنِّ شَابَّ الْمَنْظَرِ حَتَّی إنَّ النَّاظِرَ إلَیْهِ لَیَحْسَبُهُ ابْنَ أرْبَعِینَ سَنَهً أوْ دُونَهَا وَ إنَّ مِنْ عَلَامَتِهِ أنْ لَا یَهْرَمَ بِمُرُورِ الْأیَّامِ وَ اللَّیَالِی عَلَیْهِ حَتّی یَأْتِیَ أجَلُهُ؛ )(2)(  از نشانه های او سیمای جوانی او در سن کهولت است که هر کس او را ببیند، او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند و از نشانه های او این است که با گذشت روزها و شبها پیر نشود تا اجلش فرا رسد.»

5. قدرت بدنی وصف ناپذیر

ص: 57


1- . محقق اصفهانی (کمپانی).
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 285 و 322.

یک رهبر جهانی، افزون بر اندام متناسب و زیبا باید از قدرت بدنی متناسب نیز برخوردار باشد. حضرت مهدی(ع) را هم وراثت یاری می کند؛ یعنی بدن و قدرت حیدرگونه دارد و هم دست قدرت و عنایت الهی پشت سر او است و به او توان تصرف تکوینی در موجودات را داده است.

امام صادق(ع)در این باره فرمود:

«إنَّ الْقَائِمَ إذَا خَرَجَ کَانَ فِی سِنِّ الشُّیُوخِ وَ مَنْظَرِ الشَّبَابِ قَوِیّاً فِی بَدَنِهِ لَوْ مَدَّ یَدَهُ إلَی أعْظَمِ شَجَرَهٍ عَلَی وَجْهِ الْأرْضِ لَقَلَعَهَا وَلَوْ صَاحَ بِالْجِبَالِ تَدَکْدَکَتْ صُخُورُهَا لَا یَضَعُ یَدَهُ عَلَی عَبْدٍ إلَّا صَارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِ الْحَدِیدِ؛ )(1)(  قائم(ع) هنگامی که ظهور می کند، در سن کهولت خواهد بود، ولی با سیمای جوانی و نیروی بدنی قوی که اگر دستش را به سوی قوی ترین درخت روی زمین بکشد، از ریشه بر می کند و اگر بر کوهها بانگ بزند، سنگهایش فرو ریزد. دستش را بر هیچ بنده ای نمی گذارد؛ جز آنکه قلبش چون قطعه آهن محکم و استوار می شود.»

ولایت تکوینی حضرت بر جهان هستی از این روایت به خوبی نمودار می شود. در روایتی دیگر، افزون بر قدرت تکوینیِ دست آن حضرت، به قدرت تکوینی نگاه و چشمانش نیز اشاره شده است.

ص: 58


1- . بحارالأنوار، ج 52، ص 322 و منتخب الأثر، ص 221.

امیر مؤمنان(ع) در این باره می فرماید: «یُؤْمِی لِلطَّیْرِ فَیَسْقُطُ عَلَی یَدِهِ وَ یَغْرِسُ قَضِیباً فِی الْأرْضِ فَیَخْضَرُّ وَ یُورِقُ؛ )(1)(  به مرغ نگاه [یا اشاره] می کند، به دست مبارکش می افتد. چوبی را در زمین می کارد، سبز می شود و برگ می آورد.»

6. دو علامت دیگر

حضرت علی(ع) فرمود: «بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَهٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَهٌ عَلَی شِبْهِ شَامَهِ النَّبِیِّ(ص) ؛ )(2)(  در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر] پیامبر(ص) است.»

امام باقر(ع) فرمود: «بِالْقَائِمِ عَلَامَاتٌ... شَامَّهٌ تَحْتَ کِتْفِهِ الْاَیْسَرِ، تَحْتَ کِتْفَیْهِ وَرَقَهٌ مِثْلُ الاْآسِ؛ )(3)(  در وجود قائم، علامتهایی هست... خالی [شبیه مهر نبوت] زیر شانه چپش است و زیر هر دو شانه اش برگی مثل برگ آس است.»

ص: 59


1- . روزگار رهایی، ج 1، ص 127؛ بحارالأنوار، ج 52، ص322 و منتخب الأثر، ص221.
2- . بحارالأنوار، ج 51، ص 35 و مکیال المکارم، ص 67.
3- . بحارالأنوار، ج 51، ص 41.

7. بوی خوش

از نشانه های دیگر آن حضرت، بوی عطر جانفزایی است که از آن وجود نازنین به مشام می رسد؛ همان گونه که از رسول اکرم(ص) استشمام می شد و در حدیث معروف نقل شده است: وقتی امام حسن و امام حسین و امیرمؤمنان(ع) به ترتیب وارد شدند، بوی پیغمبر اکرم(ص) را متوجه شدند. مهدی(ع) نیز وارث چنین کسی است.

امام رضا(ع) فرمود: «وَ تَکُونُ رایِحَتُهُ أطْیَبَ مِنْ رَایِحَهِ الْمِسْکِ؛ )(1)(  بوی خوش او از بوی خوش مشک معطرتر است.»

گر رخ گشاید رونق افزاید چمن را



ارزان کند اِسْپر و هم مُشکِ ختن را



گل برگ رنگش ارغوان را سُخره دارد



پیچیده مویش نسترین و نسترن را



ص: 60


1- . بحارالأنوار ، ج 25، ص 116.

ابی نعیم محمد بن احمد انصاری نقل می کند که کامل بن ابراهیم، از مفوّضه، می گوید که نزد امام حسن عسکری(ع) رفتم و با خود گفتم: «وارد بهشت نمی شود؛ مگر کسی که عقیده من را داشته باشد و سخن من را بگوید.» بعد از سلام و برخی مسائل، نزد دَرِی نشستم که پرده بر آن آویخته بود: «فَجَاءَتِ الرِّیحُ فَکَشَفَتْ طَرَفَهُ فَإذَا أنَا بِفَتیً کَأنَّهُ فِلْقَهُ قَمَرٍ مِنْ أبْنَاءِ أرْبَعَ سِنِینَ أوْ مِثْلِهَا...؛ )(1)(  پس باد آمد و پرده را کنار زد، ناگهان کودکی چهارساله یا شبه آن همچون پاره ماه دیدم.»

سپس ادامه می دهد: او گفت: ای کامل بن ابراهیم!» از این سخن او تنم لرزید و به من الهام شد که بگویم: «لبیک یا سیدی؛ بلی ای آقای من!» پس فرمود: «آمده ای نزد حجت خدا که از او بپرسی: آیا جز کسی که هم مسلک توست، بهشت می رود؟» عرض کردم: «آری، قسم به خدا!» پس فرمود: «در این صورت، بهشتیان، خیلی اندک خواهند بود. قسم به خدا! حقّی ها داخل بهشت نمی شوند.» عرض کردم: «ای آقای من! حقّی ها کیستند؟» فرمود: «گروهی که [خیال می کنند] علی را دوست می دارند و به حق او قسم یاد می کنند؛ در حالی که حق و فضل و برتری او را نمی دانند....» سپس پرده دوباره به حال خود برگشت؛ به گونه ای که من قدرت کنار زدن آن را نداشتم.

امام حسن عسکری(ع) نگاهی متبسّمانه به من کرد؛ آن گاه فرمود: «چرا نشسته ای، در حالی که حجت خدا از حاجت قلبی و درونی ات خبر داد و فهماند که حجت بعد از من کیست!» پس من بیرون آمدم و از آن روز به بعد، او (حضرت مهدی(ع)) را ندیدم.» )(2)( 

ص: 61


1- . بحارالأنوار ، ج52، ص50، باب 18.
2- . مکیال المکارم، ج 1، ص 68.

محل زندگی امام زمان(ع)

اشاره

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

محل زندگی امام زمان(ع)

اشاره

پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله ای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است.

یکی از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است؛ از این رو بسیاری علاقه مندند بدانند آن خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می پردازد و به بیان دیگر، کدامین قسمت از زمین، افتخار این منزلت را دارد.

میلیونها انسان عاشق و شیفته، صدها سال است که در هر پگاه، آدینه سخن به ندبه می گشایند و این گونه می سرایند:

ص: 62

«لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی؛ )(1)(  ای کاش می دانستم در چه جایی منزل گرفته ای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی.»

حال برای روشن شدن این موضوع، پای به گلستان کلام معصومان(ع) می گشاییم و با سیری درکلام نورانی ایشان از آن انفاس قدسی برای حل این معما استمداد می طلبیم.

با یک نگاه کلی در این بوستان پرطراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمی خوریم. هر یک، محل زندگی آن حضرت را در دوره ای از حیات پربرکت ایشان به تصویر کشیده است، اگرچه برای برخی دوره ها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی دوره ها بنابر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.

ص: 63


1- . الاقبال، سیدبن طاووس، ص 298.

دوره های زندگی

فصل اول: نگاهی کوتاه به زندگی امام زمان(ع)

محل زندگی امام زمان(ع)

دوره های زندگی

1. دوران زندگی با پدر بزرگوار (از سال255 تا 260ق)

شکی نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش، امام عسکری(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدرخود در کنار آن حضرت می زیست.

این دوران بنابر قول مشهور از نیمه شعبان سال 255 آغاز شد و در هشتم ربیع الاول سال 260 ق پایان یافت.

2. دوران غیبت صغری (260 - 329 ق)

غیبت صغری عبارت است از: دوران پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی(ع) که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکری(ع) (سال 260 ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال 329 ق) به پایان رسیده است و در مجموع 69 سال می شود.

محل زندگی آن حضرت در این دوران به روشنی مشخص نیست؛ ولی از روایات و قرائن به دست می آید که حضرت این مدت را به طور عمد در دو منطقه سپری کرده اند: یکی منطقه عراق و دیگری «مدینه منوره». البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد.

ص: 64

از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:

«لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِیرَهٌ وَ الْأُخْرَی طَوِیلَهٌ الْغَیْبَهُ الْأُولَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّهُ شِیعَتِهِ وَ الْأُخْرَی لَا یَعْلَمُ بِمَکَانِهِ فِیهَا إِلَّا خَاصَّهُ مَوَالِیه؛ )(1)(  برای حضرت قائم(ع) دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول، جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند.»

در دوران غیبت صغری، کسی نزدیک تر از سفیران چهارگانه (نواب خاص) به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم در عراق بودند و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقیعات فراوانی از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است. بنابراین می توان گفت بخشی از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپری شده است.

دسته ای دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن غیبت صغری و کبری) زندگی حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کرده اند که با توجه به روایات دسته نخست می توان گفت بخشی از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپری شده است.

ص: 65


1- . اصول کافی، ج 2، ص 141.

امام باقر(ع) در این باره فرمود: « لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ عُزلَهٍ... وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ الطَّیِّبَه؛ )(1)(  به ناگزیر برای صاحب این امر، عزلت و گوشه گیری خواهد بود ... و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبی است.»

همین روایت در کتاب شریف کافی با اندک تفاوتی از امام صادق(ع) این گونه نقل شده است: «لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَهٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِی غَیْبَتِهِ مِنْ عُزْلَهٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ الطَّیِّبَه؛ )(2)(  صاحب الامر به ناچار غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه گیری کند و مدینه چه خوب منزلی است.»

همچنین ابوهاشم جعفری می گوید: «به امام عسکری(ع) عرض کردم: اجازه بفرمایید سؤالی بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: ای آقای من! آیا فرزندی دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقی رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.» )(3)( 

ص: 66


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 162.
2- . اصول کافی، ج 2، ص 140 و غیبت، نعمانی، ابن ابی زینب، ص 188.
3- . اصول کافی، ج 2، ص 118؛ الأرشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 348 و کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 232.

بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشته اند؛ ولی به سبب ارتباطی که آن حضرت با نواب خاص داشته اند، بخشی از عمر خود را در عراق سپری کرده اند.

3. دوران غیبت کبری

غیبت کبری در اصطلاح به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) گفته می شود. این دوره با وفات آخرین نایب خاص در سال 329 ق آغاز شد و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را می داند.

این دوران ویژگیهای خاصی دارد که آن را به طور کامل از دوران غیبت صغری متمایز می سازد؛ از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است.

به همان اندازه که پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) در این دوران به کمال می رسد و نیابت و سفارت، همانند دوران غیبت صغری وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص تر می شود. در این دوران است که هرگز به طور قطع نمی توان مشخص کرد آن حضرت در کجا زندگی می کند. البته روایات در این باره به محلهای مختلفی اشاره کرده اند که برخی از آنها از این قرارند:

ص: 67

الف) مدینه طیبه

همان گونه که پیش تر نیز اشاره شد برخی از روایات به صورت عام و بدون قید غیبت صغری، مدینه را جایگاه آن حضرت در دوران غیبت ذکر کرده اند.

ب) ناحیه ذی طوی

ناحیه ذی طوی در یک فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه های مکه دیده می شود. برخی روایات، آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدی(ع) در دوران غیبت معین کرده اند.

امام باقر(ع) در این باره فرمود: «یَکُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهٌ فِی بَعْضِ هَذِهِ الشِّعَابِ ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی نَاحِیَهِ ذِی طُوًی؛ )(1)(  صاحب این امر را در برخی از این دره ها غیبتی است و با دست خود به ناحیه ذی طوی - که نام کوهی است در اطراف مکه - اشاره کرد.»

در برخی دیگر از روایات نیز ذکر شده است که حضرت مهدی(ع) پیش از ظهور در ذی طوی به سر می برد و آن گاه که اراده الهی بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد، از آنجا وارد مسجد الحرام می شود.

ص: 68


1- . الغیبۀ، نعمانی، ص 181.

حضرت باقر العلوم(ع) در این باره فرموده است: «أَنَّ الْقَائِمَ یَهْبِطُ مِنْ ثَنِیَّهِ ذِی طُوًی فِی عِدَّهِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ رَجُلًا حَتَّی یُسْنِدَ ظَهْرَهُ إِلَی الْحَجَرِ وَ یَهُزُّ الرَّایَهَ الْغَالِبَه؛ )(1)(  قائم(ع) در میان گروهی به شمار اهل بدر - سیصد و سیزده تن - از گردنه ذی طوی پایین می آید تا آنکه پشت خود را به حجرالاسود تکیه می دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمی آورد.»

ج) دشتها و بیابانها

از برخی روایات نیز استفاده می شود که آن حضرت در طول غیبت کبری محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر می برد.

امام باقر(ع) هنگام بیان شباهتهای حضرت مهدی(ع) به انبیا چنین فرمودند: «وَأمَّا شَبَهِهِ مِنْ عِیسی فَالسّیَاحَهُ؛ )(2)(  و اما شباهت حضرت مهدی(ع) به حضرت عیسی(ع) جهانگردی [و نداشتن مکانی خاص] است.»

ص: 69


1- . الغیبۀ، نعمانی ، ص 315.
2- . دلائل الأمامه، طبری، ص 291.

همچنین چنانچه بپذیریم آنچه به نام شیخ مفید صادر شده، توقیع حضرت مهدی(ع) است، در آنجا نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدی(ع) اشاره شده است.

در آن نوشته چنین بیان شده است: «وَ إِنْ کُنَّا ثَاوِینَ بِمَکَانِنَا النَّائِی عَنْ مَسَاکِنِ الظَّالِمِینَ حَسَبَ الَّذِی أرَانَاهُ اللَّهُ تَعَالَی لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِیعَتِنَا الْمُؤْمِنِینَ فِی ذَلِکَ مَا دَامَتْ دَوْلَهُ الدُّنْیَا لِلْفَاسِقِینَ؛ )(1)(  با اینکه ما بر اساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمنمان تا زمانی که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه ای دور و پنهان از دیده ها به سر می بریم.»

همچنین حضرت در پاره ای از ملاقاتهای معتبر در غیبت کبری، به این نکته اشاره فرموده اند.

ص: 70


1- . بحارالأنوار، ج 53، ص 174.

علی بن ابراهیم بن مهزیار پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدی(ع) به نقل از ایشان چنین می گوید: آن حضرت فرمود: «یَا ابْنَ الْمَازِیَارِ أَبِی أَبُو مُحَمَّدٍ عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لَا أُجَاوِرَ قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ... وَ أَمَرَنِی أَنْ لَا أَسْکُنَ مِنَ الْجِبَالِ إِلَّا وَعْرَهَا وَ مِنَ الْبِلَادِ إِلَّا قَفْرَهَا؛ )(1)(  همانا پدرم ابومحمد با من عهد فرمود که در مجاورت قومی که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم... و به من فرمود که در کوهها ساکن نشوم؛ مگر قسمتهای سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم؛ مگر شهرهای متروکه و بی آب و علف.»

این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران غیبت کبری سبب شده است تا عده ای به گمانه زنیهایی بعضا سست و واهی بپردازند و به طرح محلهایی روی آورند که اثبات آنها کاری بس مشکل است.

ص: 71


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 263.

افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن، حکایتهایی است که در تاریخ پرفراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است؛ ولی همواره روشنگران این مذهب حق، مردم را از لغزش در این بیراهه ها برحذر داشته اند.

4. دوران ظهور و حکومت مهدی(ع)

دوران ظهور که درخشان ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانی است، ویژگیهای فراوانی دارد که از جمله مهم ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهی است. روایات فراوانی درباره محل زندگی حضرت ولی عصر(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور وجود دارد. این روایات به طور عمده، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را پایگاه حکومتی آن گرامی معرفی کرده اند.

مسجد سهله شرافتی بسیار دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده است که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستاده اند.

ص: 72

صالح بن أبوالأسود گوید که امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند؛ آن گاه فرمود: «أَمَا إِنَّهُ مَنْزِلُ صَاحِبِنَا إِذَا قَامَ بِأَهْلِهِ؛ )(1)(  به درستی که مسجد سهله، منزل صاحب ماست؛ آن گاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرودآید.»

همچنین آن حضرت به ابا بصیر فرمود:

«یَا أبا مُحَمّد کَأَنّی أری نُزُولَ الْقائِمِ فِی مَسجد السَّهْلَهِ بِأهْلِهِ وَعَیالِه؛ ای ابا محمد! گویا حضرت قائم را در مسجد سهله می بینم که با زن و فرزندانش در آن نازل می شوند.» ابوبصیر پرسید: «آیا مسجد سهله، خانه اش خواهد بود؟» حضرت فرمود: «نَعَمْ، هُوَ مَنْزِلُ إِدْرِیسَ(ع) وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ قَدْ صَلَّی فِیهِ وَ الْمُقِیمُ فِیهِ کَالْمُقِیمِ فِی فُسْطَاطِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَهٍ إِلَّا وَ قَلْبُهُ یَحِنُّ إِلَیْهِ وَ مَا مِنْ یَوْمٍ وَ لَا لَیْلَهٍ إِلَّا وَ الْمَلَائِکَهُ یَأْوُونَ إِلَی هَذَا الْمَسْجِدِ یَعْبُدُونَ اللَّه؛ )(2)(  آری، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را بر نینگیخت؛ مگر آنکه در این مسجد نمازگزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد و زن مؤمنی نیست؛ مگر آنکه دلش به سوی آن مسجد پرمی کشد. روز و شبی نیست؛ مگر آنکه فرشتگان به این مسجد پناه می برند و در آن به عبادت خدا می پردازند.»

همان گونه که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدی(ع) قلمداد شده است. چگونگی زندگی در عصر ظهور به روشنی مشخص نشده است؛ ولی به نظر می رسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد. تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، توسعه خارق العاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و... به طور قطع، ویژگیهایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد کرد که امروز درک دقیق آن برای ما کاری بس مشکل است.

ص: 73


1- . التهذیب، شیخ طوسی، ج 3، ص 252.
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 317.

از امام باقر(ع) نقل شده است که در بخشی از یک روایت طولانی فرمود: «ثُمَّ یَتَوَجَّهُ إِلَی الْکُوفَهِ فَیُنْزِلُهَا وَ یَکُونُ دَارَهُ؛ )(1)(  آن گاه [حضرت مهدی(ع)] به سوی کوفه می رود. پس آنجا را برای منزل برمی گزیند و کوفه، خانه او خواهد بود.»

و در پایان، سخن دل را این گونه می سراییم:

آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست



هرکجا هست، خدایا به سلامت دارش



ص: 74


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 475.

فصل دوم: امام مهدی (ع) از نگاه قرآن و معصومان (ع)

امام مهدی(ع) در قرآن

مقدمه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در قرآن

مقدمه

بدون شک، تمامی انبیای عظام و رسولان گرامی، امتهای خویش را به عاقبتی نیکو و سرانجام پاکیزه و خرم خبر داده اند. آنان از سوی خداوند وعده فرموده اند که روزگار آدمیان به سعادت، رفاه، خوشی و راحتی ختم خواهد شد و دوران ظلم و ستم به آخر خواهد رسید.

در آن هنگام، انسانهای محروم، حقوق خویش را باز میستانند، از چنگال فقر و محرومیت و رنج، رهایی می یابند و پس از آنکه محکوم و رهرو بوده اند به رهبری و زمامداری می رسند، و به فضل و عنایت الهی در زمین سروری می یابند. کتابهای آسمانی، آکنده از این بشارت است. البته در تعیین مصداق آن مصلح، عبارتها مختلف و الفاظ متفاوت است.

قرآن مجید نیز درباره این موضوع، اهتمام ویژه ای دارد. این کتاب آسمانی، اراده و خواست خداوند متعال را بر این می داند که دوران حکومت شیطان به پایان رسد، بساط پیروان او برچیده شود، بندگان صالح خداوند در همه جای زمین به حکومت رسند و سراسر گیتی به آنان سپرده شود تا قوانین اسلام به طور کامل و همه جانبه تطبیق و اجرا، سعادت افراد بشر تضمین و تأمین شود و هدف نهایی از زندگی تحقق پذیرد.

ص: 75

البته تطبیق این آیات نورانی بر وجود مقدس مهدی(ع) و حکومت جهانی آن حضرت، تنها از راه روایات رسول گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) امکان پذیر است وهمچون بسیاری از موضوعات دیگر بدون استفاده از این بیانات نورانی، آیات قرآن خاموش اند.

ص: 76

آیات مهدویت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در قرآن

آیات مهدویت

بیش از یکصد و بیست آیه از آیات قرآن به مسئله مهدویت تفسیر شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. (الم، ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ و...) )(1)( 

امام صادق(ع) ذیل این آیه فرمود: «متقیان، شیعیان علی(ع) هستند و غیب، همان حجت غائب است.» )(2)( 

2. (وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ). )(3)(  از امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «أَیَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَهٌ یَوْمُ یَقُومُ الْقَائِمُ(ع) وَ یَوْمُ الْکَرَّهِ وَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ؛ )(4)(  روزهای خدا سه تاست: روزی که قائم(ع) قیام خواهد کرد و روز رجعت و روز قیامت.»

3. (قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ، قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ، إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُوم.) )(5)( 

ص: 77


1- . بقره/1 _ 3.
2- . اکمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 340.
3- . ابراهیم/ 5.
4- . الخصال، صدوق، ص 108 و معانی الأخبار، ص 365.
5- . حجر/ 36 _ 38.

از امام صادق(ع) درباره این آیه و وقت معلوم سؤال شد. آن حضرت در جواب فرمود: «وقت معلوم، روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد، در مسجد کوفه ابلیس می آید؛ در حالی که بر زانوهایش راه می رود و می گوید: ای وای از این روزگار! آن گاه با پیشانی اش گرفته و گردنش زده می شود. آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پایان می رسد.» )(1)( 

4. (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا)؛ )(2)(  «و هر آنکه مظلوم کشته شود پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلط دادیم. پس مبادا در کشتن اسراف کند که او منصور است.»

وقتی از امام صادق(ع) درباره این آیه سؤال شد، آن حضرت پاسخ داد:

ص: 78


1- . دلائل الأمامه، ص 240 و تفسیر، عیاشی، ج 2، ص 242.
2- . اسراء/ 33.

«آن قائم آل محمد(ص) است که خروج می کند و به انتقام خون حسین(ع) دشمنان را می کشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل رساند مسرف نخواهد بود.» )(1)( 

5. (وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا)؛ )(2)(  «و بگو که حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی و سزاوار نابودی است.»

حضرت صادق(ع) در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ(ع) ذَهَبَْ دَوْلَهُ الْبَاطِل؛ )(3)(  هرگاه قائم(ع) به پا خیزد، دولت باطل از بین می رود [و زایل می شود].»

6. (وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛ )(4)(  «و به راستی که ما پس از نوشتن در ذکر [تمام کتب آسمانی یا تورات ]در زبور نیز نگاشتیم که البته بندگان صالح من، زمین را به ارث خواهند برد.»

ص: 79


1- . کامل الزیارات، ص 63 و عیون اخبار الرضا، ص 151.
2- . اسراء/ 81.
3- . روضه کافی، کلینی، ص 287.
4- . انبیاء/ 105.

علی بن ابراهیم در تفسیرش که منسوب به امام صادق(ع) است در معنای این آیه می گوید: «منظور از بندگان صالح که زمین را به ارث خواهند برد، حضرت قائم(ع) و اصحاب اویند.» )(1)( 

7. (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأرْضِ...)؛ )(2)(  «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده فرموده است که آنها را [در ظهور امام قائم(ع)]در زمین خلافت دهد....»

امام صادق(ع) درمعنای این آیه شریفه می فرماید: «درباره حضرت قائم(ع) و اصحاب او نازل شد.» )(3)( 

8. (أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الأرْضِ)؛ )(4)(  «آیا آن کیست که دعای مضطر را هنگامی که او را می خواند به اجابت می رساند و رنج و غم را برطرف می سازد و شما را جانشینان زمین قرار می دهد؟»

ص: 80


1- . تفسیر قمی، ج 2، ص 77؛ ومجمع البیان، ج 7، ص 66.
2- . نور/ 55.
3- . کتاب الغیبه، نعمانی، ص 126؛ کافی، ج 1، ص 193.
4- . نمل/ 62.

از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) درباره این آیه نقل شده است که فرمودند: «این آیه درباره قائم از آل محمد(ص) نازل شده است. هرگاه خروج کند معمم می شود و در کنار مقام نماز گذارد و به درگاه پروردگارش تضرع کند. پس هیچ پرچمی از او رد نشود.» )(1)( 

9. (وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ )(2)(  «و ما اراده کردیم بر مستضعفان در زمین منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.»

روایات درباره نزول این آیه درباره امامان از آل محمد(ص) بسیار است که در کتاب «البرهان» یاد شده است. )(3)( 

10. (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛ )(4)(  «بدانید که البته خداوند زمین را پس از مردن آن زنده خواهد کرد.»

ص: 81


1- . تاویل الآیات الظاهره، ص 403؛ کتاب الغیبه، چاپ مکتبه الصدوق، ص 181 و 182 و تفسیر قمی، ج 2، ص 205.
2- . قصص/ 5.
3- . همچنین ر. ک: الغیبه، شیخ طوسی، ص 113.
4- . حدید/ 17.

درباره این آیه از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: « خداوند عز و جل زمین را پس از مردن آن به مدد حضرت قائم(ع) زنده می کند.» )(1)( 

برای رعایت اختصار بقیه آیات را تنها با ذکر شماره و منبع استناد به پایان می بریم:

11. بقره/ 148: (فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ....) )(2)( 

12. بقره/ 155: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ....) )(3)( 

13. آل عمران/ 83: (وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ....) )(4)( 

14. آل عمران/ 200: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا....) )(5)( 

15. نساء/ 47: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ....) )(6)( 

ص: 82


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 668 و کتاب الغیبه، ص 110.
2- . ر. ک: روضه کافی، کلینی، ص 313.
3- . ر. ک: الغیبه، نعمانی، ص 132 و تفسیر عیاشی، ج 1، ص 68.
4- . ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 183.
5- . ر. ک: الغیبه، نعمانی، ص 105.
6- . ر. ک: الغیبه، نعمانی ، ص 149.

16. نساء/ 59: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ....) )(1)( 

17. نساء/ 69: (وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ....) )(2)( 

18. نساء/ 77: (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ....) )(3)( 

19. نساء/ 159: (وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ....) )(4)( 

20. مائده/ 14: (وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَی.... ) )(5)( 

21. انعام/ 44: (فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا.... ) )(6)( 

22. انعام/ 158: (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ.... ) )(7)( 

23. اعراف/ 53: (هَلْ یَنْظُرُونَ إِلّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ.... ) )(8)( 

ص: 83


1- . ر. ک: اکمال الدین، ج 1، ص 253.
2- . ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 142.
3- . ر. ک: روضه کافی، ص 330.
4- . ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 158.
5- . ر. ک: کافی، ج 5، ص 352.
6- . ر. ک: تفسیر قمی، ج 1، ص 200.
7- . ر. ک: اکمال الدین، ج 2، ص 336.
8- . ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 235.

24. اعراف/ 157: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ.... ) )(1)( 

25. اعراف/ 159: (وَمِنْ قَوْمِ مُوسَی.... ) )(2)( 

26. انفال/ 33: (وَ قَاتِلُوهُمْ حَتّی لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ و.... ) )(3)( 

27. توبه/ 33: (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ.... ) )(4)( 

28. یونس/ 20: (وَیَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ....) )(5)( 

29. طه/ 135: (فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ....) )(6)( 

30. انبیاء/ 11 _ 15: (وَکَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْیَهٍ....) )(7)( 

البته آیات مربوط به امام زمان(ع) چندین برابر این مقدار است که خواننده محترم را برای مطالعه بیشتر به مطالعه کتابهای ذیل توصیه می کنیم:

ص: 84


1- . ر. ک: کافی، ج 1، ص 429.
2- . ر. ک: تفسیر عیاشی، ج 2، ص 32.
3- . ر. ک: مجمع البیان، ج 4، ص 543.
4- . ر. ک: اکمال الدین، ج 2، ص 670 و تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87.
5- . ر. ک: اکمال الدین ، ص 340.
6- . تأویل الآیات الظاهره، ص 323.
7- . ر. ک: روضه کافی، ص 51.

1. سیمای حضرت مهدی(ع) در قرآن، سید هاشم حسینی بحرانی، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی؛ )(1)( 

2. امام مهدی از دیدگاه قرآن و عترت، علی دوانی؛

3. مهدی در قرآن، رضا فیروز؛

4. المهدی فی القرآن، سید صادق الحسینی الشیرازی.

ص: 85


1- . نوشتار پیش رو اقتباس از همین کتاب است.

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

پیوسته به یاد مهدی(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

پیوسته به یاد مهدی(ع)

آنچه پیش رو دارید نگاهی گذرا است به کلمات و سخنان خاتم پیامبران(ص) درباره خاتم اوصیا، حضرت مهدی موعود(ع).

پیامبر اکرم(ص) در همه حال و همه جا به یاد فرزند و خاتم اوصیای خود حضرت مهدی(ع) بود. ایشان از همان اوایل بعثت متذکر میشد و مردم را به یاد مهدی رهنمون می ساخت و به روزگاری سراسر نور نوید می داد و می فرمود: «لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یَلِیَ أُمَّتی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتی یُقالُ لَهُ المَهْدی؛ )(1)(  دنیا به پایان نرسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی از اهل بیت من سرپرستی (و رهبری) کند که به او مهدی گفته می شود.»

در جایی دیگر می فرمود: «لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدَّهْرِ إلاّ یَوْمٌ لَبَعَثَ اللّه رَجُلاً مِنْ أهْلِ بَیْتی یَمْلاَءُها عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوْراً؛ )(2)(  اگر از عمر روزگار جز یک روز باقی نماند، خداوند [در آن روز] مردی از اهل بیت من را برانگیزد که عرصه زمین را از عدل لبریز کند، پس از آنکه از ستم پر شده باشد.»

ص: 86


1- . خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص246.
2- . سنن، ابوداود، ج4، ص107.

آن گاه که حضرتش به معراج رفت، سفر آسمانی اش نیز با یاد و نام مهدی(ع) شیرین و زیبنده شد و خدا به او فهماند که حتی در اوج معراج و مرحله (قابَ قَوسَین أَو أدْنی) نیز باید سخن از خاتم اوصیا باشد. هنگامی که حق تعالی انوار اوصیای او را به وی نشان می دهد، مهدی را می بیند که «کَأنَّهُ کَوْکَبٌ دُرّیٌ فی وَسَطِهِمْ؛ آنگار همچون ستاره ای درخشان در میان ائمه دیگر می درخشد.» و این گونه به حبیب خدا خطاب می شود که نه تنها همیشه به یاد او باش؛ بلکه به او عشق بورز: «یا مُحمد! أحْبِبْهُ فَإنّی أحِبّهُ وَأُحِبّ مَنْ یُحِبُّهُ؛ )(1)(  ای محمد! او را دوست بدار که من او را دوست می دارم و هر کس که او را دوست بدارد، من [نیز] او را دوست می دارم.»

رسول خدا(ص) در لحظات پایان عمر خویش نیز به یاد فرزندش مهدی(ع) بود. آن زمان که دخترش فاطمه(س) به شدت گریه می کرد، حضرت در حالی که رو به قبله و نزدیک به حالت احتضار بود به دخترش اشاره کرد که نزدیک بیا! زهرا(س) نزدیک رفت. پیامبر آهسته به او سخنی گفت که شادمانی در چهره اش آشکار شد.

ص: 87


1- . نجم الثاقب، حسین نوری طبرسی، ص142؛ ترجمه همان، ج1، ص383؛ ر.ک: بحارالأنوار، ج36، ص323 و الغیبه، مکتبه الصدوق، ص93، ح24.

در حدیث آمده است که از فاطمه زهرا(س) سؤال شد: «آن سخنی که پیامبر، آهسته به تو گفت چه بود که باعث خرسندی تو شد؟» حضرت فرمود: «آنچه پدرم به من فرمود: «[دو مطلب بود]: 1. از میان اهل بیتم تو نخستین کسی هستی که به من ملحق می شوی؛ 2. دوازده امام که جانشینان من هستند، از نسل توست و آخرین آنها [مهدی موعود] انتقام تو را می ستاند.» )(1)( 

ص: 88


1- . الإرشاد، ج1، ص176 و 177؛ منتهی الآمال، ج1، ص78 و بحارالأنوار، ج22، ص470.

مشخصات فردی مهدی(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

مشخصات فردی مهدی(ع)

1. همانندی با پیامبر اسلام(ص)

پیامبر اکرم(ص) سالها پیش از تولد حضرت مهدی(ص) مشخصات فردی او را بیان کرد؛ آنجا که فرمود: «اَلْمَهدی مِنْ وُلْدی اِسْمُهُ إسْمی وکُنیَتُهُ کُنْیَتی أشْبَهُ النّاسِ بی خَلقاً وَخُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَحَیْرهٌ تَضِلُّ فیها الاُْمَمُ ثُمّ یُقْبِلُ کالشَّهاب الثاقب، یَمْلاَءُها عَدْلاً کما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً؛ )(1)(  مهدی، از فرزندان من است. نامش، نام من و کنیه اش کنیه من [ابوالقاسم] است. او شبیه ترین مردم به من در خلق و خوی است. برای او غیبت و حیرتی است که امتها در آن به گمراهی افتند. پس از آن، بسان شهاب فروزان بیاید و زمین را از عدل و داد پر کند، پس از آنکه از جور و ظلم لبریز شده باشد.»

در جای دیگر فرمود: «بِأَبی وَ أٌمّی سَمیّی وَشَبیهی وَ شَبیهُ مُوسَی بن عِمْرانَ؛ )(2)(  پدر و مادرم فدایش باد که او همنام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است.»

ص: 89


1- . اکمال الدین، ج1، ص286 و فرائد السمطین، ج2، ص335.
2- . کفایه الأثر، ص156.

همچنین فرمود: «مَهْدیُّ أُمَّتی أشْبَهُ النّاسِ بی فی شَمائِلِهِ وَأقْوالِهِ وَأفْعالِهِ؛ )(1)(  مهدیِ امت من، شبیه ترین مردم به من در شمایل و سخن و رفتار است.»

شاید از جمله دلایل این همه پافشاری بر همگونی حضرت مهدی(ع) با حضرت ختمی مرتبت(ص) این باشد که جلوی مدعیان کاذب مهدویت گرفته شود و هر کسی چنین ادعایی را مطرح نکند.

2. فرزند علی و زهرا(ع)

حضرت رسول(ص) برای شبهه زدایی بیشتر بیان فرمود که مهدی(ع) از نسل علی و زهرا(ع) است؛ آنجا که می فرماید: «اِنَّ عَلیَّ بنَ أبی طالِبٍ(ع) اِمامُ أمَّتی... ومِنْ وُلْدِهِ القائِمُ الْمُنْتَظَرُ...؛ )(2)(  به راستی علی فرزند ابوطالب، امام امت من است... و از فرزندان او قائم منتظر است...» و یا فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِ فاطِمهَ؛ )(3)(  مهدی، از فرزند فاطمه است.»

همچنین حضرت سلمان از امام علی(ع) پرسید: «مهدی از نسل کدام فرزندان شماست؟ امام فرمود: «مِنْ وُلْدی هذا وَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی الحُسَیْنِ؛ )(4)(  از این فرزندم و با دست مبارکش بر حسین زد.»

ص: 90


1- . اکمال الدین، ص257.
2- . اکمال الدین، ج1، ص288 و فرائد السمطین، ج2، ص335 و 336.
3- . سنن، ابن ماجه، ج3، ص24.
4- . ذخائر العقبی، ص136 و 137؛ فرائد السمطین، ج2، ص326.

مردی یهودی به نام نعثل از پیامبر اکرم(ص) پرسید: «وصی تو کیست؟...» فرمود: «وصی من و خلیفه من پس از من، علی(ع) و پس از او، دو نوه ام حسن و حسین و پس از حسین، نه تن از نسل حسین، امامانی نیک باشند.» نعثل عرض کرد: «نام آنان را برای من بازگو کن.» حضرت در پاسخ فرمود: «چون حسین درگذرد، فرزندش علی، و پس از او فرزندش محمد، و پس از محمد فرزندش جعفر و پس از او فرزندش موسی و پس از موسی فرزندش علی، و پس از علی فرزندش محمد و پس از محمد فرزندش علی و پس از او فرزندش حسن خواهد بود.»

پیامبر اکرم(ص) در ادامه افزود: «فَاِذا مَضَی الحَسَنُ فَبَعْدَهُ ابنُهُ الحجه بنُ الحَسَنِ بن علیّ فَهذِهِ اِثْنا عَشَرَ اِماما عَلی عَدَدِ نُقَباءِ بَنی اِسرائیل؛ )(1)(  وپس از حسن، فرزندش حجه بن الحسن بن علی(ع) باشد. پس اینان دوازده امام اند، به عدد بزرگان بنی اسرائیل.»

ص: 91


1- . فرائد السمطین، ج2، ص133 و کفایه الأثر، ص13 و 14.

غیبت طولانی و ظهور حتمی

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

غیبت طولانی و ظهور حتمی

مسئله دیگری که در کلام حضرت ختمی مرتبت(ص) بیان شده است، غیبت طولانی و حیرت آور آن حضرت است؛ چنان که گذشت: «...تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَحَیْرَهٌ تَضِلُّ فیهَا الأُمَم ثُمَّ یُقْبِلَ کَالشَّهاب الثّاقِبِ؛ )(1)(  او را غیبت و حیرتی باشد که امتها در آن به گمراهی افتند. پس از آن بسان شهابی فروزان بیاید.»

همچنین غیبت طولانی امام زمان(ع) را سرّی از اسرار الهی می داند و می فرماید: «یا جابِرُ! اِنَّ هذَا الأمْرَ أمرٌ مِنْ أمْرِ اللّه ِ وَسِرّ مِنْ سرّ اللّه ِ مَطْوِیٌّ عَنْ عِبادِ اللّه ِ...؛ )(2)(  ای جابر! همانا این امر، امری است از امر خداوند و سری است از سر الهی که بر بندگان او پوشیده است.»

گاه نیز این موضوع را امتحانی برای مؤمنان دانسته، بیان می دارد که برای قائم غیبتی است: «لِیُمَحِّصَنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَیَمْحَقُ الْکافِرینَ؛ )(3)(  هر آینه کسانی که ایمان آورده اند را پاکیزه می سازد و کافران را نابود می کند.»

ص: 92


1- . اکمال الدین، ج1، ص286.
2- . اکمال الدین ، ص287؛ منتخب الأثر، ص188 و ینابیع الموده، ص494.
3- . منتخب الأثر، ص188؛ ینابیع الموده، ص49 و اکمال الدین، ج1، ص287.

پس از این غیبت طولانی، ظهور حتمی است؛ غیبت و ظهوری که رمز و راز بقای تشیع و نشانه حیات آن است. خاتم انبیا(ص) این امر را نیز با قاطعیت تمام بیان کرده، می فرماید: «لَوْ لَمْ یَبْقِ مِنَ الدُّنْیا إلّا یَوْمٌ لَطوّلَ اللّه تَعالی ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَبْعَثَ رَجُلاً مِنّی؛ )(1)(  اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا مردی از خاندان من را برانگیزد.»

گفتنی است که این مضمون، در روایات اهل سنت نیز آمده است. )(2)( 

ص: 93


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص46، ح30.
2- . ر.ک: سنن، ابی داوود، ج4، ص107 و فرائد السمطین، ج2، ص312.

پاداش انتظار

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

پاداش انتظار

بدیهی است که غیبت طولانی و ظهور حتمی، نیازمند بردباری و انتظار و آمادگی است. پیامبر اکرم(ص) به همین سبب برای تسکین درد انتظار و آلام دوران دوری از قطب عالم امکان، پاداش بی حساب انتظار را گوشزد می کند و می فرماید: «أفْضَلُ أعْمالِ أمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّه ِ عَزّوجلّ؛ )(1)(  برترین کارهای امت من، انتظار فرج از خدای عزوجل است.» همچنین در روایات دیگر برای منتظران راستین پاداش شهادت در راه خدا همراه آن حضرت و یا ثواب درک دوران ظهور وعده داده شده است. )(2)( 

ص: 94


1- . اکمال الدین، ص644، ح3.
2- . غیبت، نعمانی، ج1، ص200، ح16.

اوصاف منتظران راستین

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

اوصاف منتظران راستین

1. ایمان به غیب

رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «یا عَلی وَاعْلَمْ أنَّ أعْجَبَ النّاسِ ایماناً وَأَعْظَمَهُمْ یَقیناً قَوْمٌ یَکُونُ فی آخِر الزَّمانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبیّ وَحَجَبَ عَنْهُمُ الحُجَّهُ فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ؛ )(1)(  ای علی! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین، مردمی اند که در آخرالزمان خواهند بود، پیامبر را ندیده اند و حجت (و امام) نیز از آنان محجوب است؛ اما به سیاهی که بر سفیدی رقم خورده است، ایمان آورده اند.»

2. دوری از هر گونه تردید

ص: 95


1- . غیبت، نعمانی ، ص288، ح8.

روشن است که زمانی ایمان راستین و واقعی در منتظران به وجود خواهد آمد که تردید و انکار را از خود دور کرده باشند. به همین سبب، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «...فإیّاکَ وَالشَّک؛ )(1)(  مبادا در آن (غیبت قائم) تردید به خود راه دهی.» و یا فرمود: «مَنْ أنْکَرَ القائِمَ مِنْ وُلْدی فَقَدْ أنْکَرَنی؛ )(2)(  هر آن کس قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است.»

3. ثابت قدم ماندن بر دین

داشتن ایمان و دین، امر مهمی است و مهم تر از آن، حفظ آن در طول دوران و فتنه آخرالزمان است. از مهم ترین نشانه های منتظر راستین در دیدگاه خاتم پیامبران(ص) ثابت ماندن و استواری بر دین و پایداری در صراط الهی است.

روزی خاتم الانبیا(ص) به جمعی از اصحاب خود دو بار فرمود: ««اللّهُمَّ لَقِّنی اِخْوانی؛ )(3)(  خداوندا! ملاقات با برادرانم را به من عطا فرما.» اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا! مگر ما برادران شما نیستیم؟» حضرت فرمود: «نه، شما اصحاب من هستید. برادران من، مردمانی هستند در آخر الزمان که به من ایمان می آورند با اینکه مرا ندیده اند. خداوند آنها را با نام و اسم پدرانشان پیش از تولد به من معرفی کرده است.»

ص: 96


1- . منتخب الأثر، ص188؛ ینابیع الموده، ص49 و اکمال الدین، ج1، ص287.
2- . اکمال الدین، ج2، ص412، ح39.
3- . بحار الانوار، ج52، ص123.

در روایات اسلامی به این موضوع اشاره شده و ثابت ماندن شیعیان بر دینشان، از کشیدن دست بر درخت خاردار در شب تاریک دشوارتر معرفی شده و یا از در دست نگه داشتن آتش چوب درخت غضا [که سخت و مقاوم است] مشکل تر دانسته شده است. آری، آنها چراغهای شب تارند و خداوند آنان را از هر فتنه ای نجات می دهد. )(1)( 

4. دوستی با دوستان قائم(ع)

رسول اکرم(ص) فرمود: «طُوبی لِمَنْ أدْرَکَ قائِمَ أهْلِ بَیْتی وَهُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِیامِهِ، یَتَوَلّی وَلِیَّهُ وَیَتَبرَّأُ مِنْ عَدُوِّه، وَیَتَوَلَّی الأئِمَهَ الْهادِیَهَ مِنْ قَبْلِهِ...؛ )(2)(  خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند، در حالی که پیش از قیامش به او اقتدا کرده و با دوستان او دوستی و از دشمنانش بیزاری جسته است و ائمه هدایتگر پیش از او را دوست می دارد.»

5. فرمانبری و اطاعت

ص: 97


1- . بصائر الدرجات، ب14، ص84.
2- . بحارالأنوار، ج52، ص130، ح25؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص456 و اکمال الدین، ج1، ص286.

یاران امام به مولای خود عشق می ورزند و چون بنده ای گوش به فرمان، از حضرت، پیروی می کنند و در انجام دستورهای وی، بر یکدیگر پیشی می گیرند؛ چنان که خاتم رسل(ص) فرمود: «کرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَتِهِ؛ [آنان] سلحشورانی کوشا در پیروی از اویند.»

آن جناب در فرازی دیگر، منتظران راستین و زمینه سازان ظهور را دقیق تر مشخص کرده، می فرماید: «یَخْرُجُ ناسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوَطِّؤُون لِلْمَهْدی سُلطانَهُ؛ )(1)(  مردمی (احتمالاً ایرانیان) از شرق، قیام و زمینه را برای حکومت مهدی آماده می کنند.»

ص: 98


1- . منتخب الأثر، ص304؛ سنن، ابن ماجه، ج2، ص27؛ کنزل العمال، ح38657 و مجمع الزوائد، ج7، ص318.

وقت ظهور و قیام

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

وقت ظهور و قیام

زمان دقیق ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) را فقط خداوند متعال می داند، و خود حضرت هم وقتی زمان قیامش فرا رسد، از طریق الهام الهی آگاه می شود. )(1)(  در کلام ختمی مرتبت(ص) آمده است که هرگاه وقت قیام فرا رسد، پرچم حضرت خود به خود برافراشته می شود؛ چنان که می خوانیم:

«لَهُ عَلَمٌ إذا کانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ انْتَشَرَ ذلِکَ الْعَلَمُ مِنْ نَفْسِهِ وَاَنْطَقَهُ اللّهُ تَبارَکَ وَتَعالی فَناداهُ الْعَلَمُ: اخْرُجْ یا وَلِیَّ اللّهِ فَاقْتُلْ أعْداءَ اللّهِ... فَلا یَحِلُّ لَکَ اَنْ تَقْعُدَ عَنْ اَعْداءِ اللّهِ؛ )(2)(  برای او (امام زمان(ع)) پرچمی است که وقتی هنگام خروجش فرا رسد، خود به خود باز می شود و خداوند بزرگ، آن را به سخن می آورد. پس به آن حضرت خطاب می کند و می گوید: ای ولی خدا خارج شو! پس دشمنان خداوند را نابود ساز که دیگر برای تو نشستن در مقابل دشمنان خدا جایز نیست.»

و یا هنگام فرا رسیدن قیام آن حضرت، شمشیرش به امر الهی از غلاف خارج می شود؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «لَهُ سَیْفٌ مَغْمَدٌ فَإذا حانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ اقْتَلَعَ ذلِکَ السَّیْفُ مِنْ غِمْدِهِ وَاَنْطَقَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَناداهُ السَّیْفُ اخْرُجْ یا وَلِیَّ اللّهِ فَلا یَحِلُّ لَکَ أنْ تَقْعُدَ عَنْ أعْداءِ اللّهِ فَیَخْرُجُ؛ )(3)(  برای او شمشیری است در غلاف. پس هنگامی که وقت قیامش فرا رسد، آن شمشیر از غلافش خارج می شود و خداوند آن شمشیر را به سخن درمی آورد و شمشیر به آن حضرت ندا می دهد: ای ولی خدا! قیام کن؛ چرا که برای تو جایز نیست در مقابل دشمنان خدا بنشینی. پس او قیام می کند.»

ص: 99


1- . کافی، ج 1، ص 343، کتاب الغیبه، ص 164 و رجال کشی، ص 192.
2- . کمال الدین، ج 1، ص 155 و الخرایج والجرایح، قطب راوندی، ج 2، ص 550.
3- . کمال الدین، ج 1، ص 155 و ر. ک: کفایه الأثر، ص 266.

علائم ظهور

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

علائم ظهور

این علائم، بیش از آن است که در بخشی از یک مقاله بگنجد. ما فقط به برخی از آنها اشاره می کنیم که در کلام خاتم انبیا(ص) بر آنها دست یافته ایم. البته این موارد، در واقع، نشانه های آخرالزمان است که منتهی به دوران ظهور حضرت مهدی(ع) می شود.

«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ الله(ص) فی حَدیْثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحی اِلَیْهِ لَیْلَهً اَسْری بِهِ اَنْ یُوْصِیَ اِلی عَلِیٍّ وَاَخْبَرَهُ بِالاَْئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهی وَسَیِّدی مَتی یَکُونُ ذاکَ؟ فَاَوْحَی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ یَکُونُ ذلِکَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَکَثُرَ الْقِراءَهُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَکَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاءُ وَالْهادُونَ وَکَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالَهِ وَالْخَوْنَهِ... وَکَثُرَ الْجَوْرُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْکَرُ وَاَمَرَ اُمَّتُکَ بِهِ وَنَهی عَنِ الْمَعْرُوفِ؛ )(1)(  ابن عباس می گوید از پیامبر خدا(ص) در حدیثی نقل شده است: خداوند به او در شب معراج وحی کرد که به حضرت علی(ع) سفارش کند و درباره امامان از فرزندانش آگاهی داد تا آنجا که فرمود: آخرین مرد از آنها، کسی است که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز می خواند. زمین را پر از عدل و داد می کند؛ چنان که ستم فراگیر شده است... . عرض کردم: خدای من و آقای من! آن (قیام مهدی) کی خواهد بود؟ خداوند به من وحی کرد، هرگاه علم از میان برداشته شود و نادانی ظاهر شود، خواندن [قرآن] زیاد، ولی عمل [به قرآن] کم شود، و کشتار، فراوان، و فقها و هدایتگران کم شوند و عالمان گمراهی و خیانتکاری به وفور یافت شوند... جور و فساد زیاد و منکر آشکار شود، و امت تو به منکر امر و از معروف نهی کند.»

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یَکُونُ عِنْدَ انْقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ وَظُهُورٍ مِنَ الْفِتَنِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ الْمَهْدِیُّ عَطائُهُ هَنیئاً؛ )(2)(  هنگام پایان زمان و آشکار شدن فتنه ها مردی است که به او مهدی گفته می شود و بخشش او فراوان است.»

ص: 100


1- . اثبات الهداه، شیخ حرّ عاملی، ج 7، ص 390.
2- . کشف الغمه، ج 3، ص 260، ح 24.

پس از ظهور

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

پس از ظهور

از جمله مسائلی که درباره خاتم اوصیا(ع) در کلام خاتم انبیا(ص) آمده است تصویری کلّی، روشن و امیدوار کننده از دوران پس از ظهور است؛ همان چیزی که مایه دلخوشی تمام مستضعفان عالم به حساب می آید.

در این باره به نمونه هایی اشاره می شود:

1. تسخیر جهان و تشکیل حکومت واحد: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «... وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ بَشیراً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَخْرُجَ فیهِ وَلَدِی الْمَهْدِیُّ... وَتُشْرِقُ الأرَضُ بِنُورِ رَبِّها وَیَبْلُغُ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ؛ )(1)(  سوگند به آنکه مرا به حق، بشارت دهنده برانگیخت! اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می کند تا که فرزندم مهدی در آن قیام کند، و زمین به نور پروردگارش روشن شود و حکومت او شرق و غرب را فراگیرد.»

آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «اَلأئِمَّهُ مِنْ بَعْدی إثْنا عَشَرَ أوَّلُهُمْ أنْتَ یا عَلِیُّ وَآخِرُهُمُ الْقائِمُ الَّذی یَفْتَحُ اللّهُ تَعالی ذِکْرُهُ عَلی یَدَیْهِ مَشارِقَ الأرْضِ وَمَغارِبَها؛ )(2)(  پیشوایان پس از من دوازده نفرند. اولین آنها تو هستی یا علی! و آخرین آنها قائم است؛ همو که خداوند متعال به دست او مشرقها و مغربهای زمین (تمام کره زمین) را فتح خواهد کرد.»

ص: 101


1- . فرائد السمطین، ج 2، ص 312.
2- . الأمالی، صدوق، ص 79، ح 9 و روضه الواعظین، فتال نیشابوری، ص102.

از همان حضرت نقل شده است که خداوند در شب معراج در بخشی از سخنان خود فرمود: «وَلاَُطَهِّرَنَّ الأرْضَ بِاخِرِهِمْ مِنْ أعْدائی وَ لاَُمَکِّنَنَّهُ مَشارِقَ الأرْضِ وَمَغارِبَها؛ )(1)(  و به راستی زمین را به وسیله آخرین آنها (امامان معصوم(ع)) از دشمنانم پاک خواهم ساخت و تمام شرق و غربِ زمین را در فرمانرواییِ او قرار خواهم داد.»

2. اقامه شریعت نبوی: اداره جهان به قانون جامعی نیاز دارد که در سنت نبوی و کتاب الهی گرد آمده است؛ از این رو پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَلْقائِمُ مِنْ وُلْدی... وَسُنَّتُهُ سُنَّتی یُقیمُ النّاسَ عَلی مِلَّتی وَشَریعَتی وَیَدْعُوهُمْ إِلی کِتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ )(2)(  قائم از فرزندان من است... شیوه و سنت او سنت من است؛ مردم را بر اساس دین و شریعت من بر پای می دارد، و آنها را به کتاب خداوند عزیز و جلیل دعوت می کند.»

3. عدالت گسترده: با اقامه کتاب الهی، در جامعه و زنده شدن شریعت نبوی، تمام زمین را عدل و داد فراخواهد گرفت و مردم برای اولین بار شاهد عدالت گسترده و فراگیر در تمام کره خاکی خواهند بود. پیامبر اسلام(ص) سخنان فراوانی دراین باره دارد که به حد تواتر می رسد، و در منابع فریقین جمع آوری شده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

ص: 102


1- . عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، کتابفروشی طوس، ج 1، ص 262، ح 22 و کافی، ج 1، ص 432، ح 91.
2- . بحار الأنوار، دار الکتب الاسلامیه، ج 51، ص 73، ح 19.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبی طالِبٍ اِمامُ أمَّتی... وَمِنْ وُلْدِهِ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذی یَمْلاَءُ اللّهُ بِهِ الأرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً؛ )(1)(  به راستی که علی بن ابی طالب امام امت من است... و قائم منتظر از نسل اوست؛ آن کس که زمین را از عدالت و داد پر می کند، آن گونه که از ستم و بیداد پر شده است.»

دادگری امام به گونه ای گسترده و فراگیر است که رسول خدا(ص) در سخنی فرمود: «یَمْلاَءُ الأرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً یَرْضی بِخِلافَتِهِ أهْلُ الأرْضِ وَ أهْلُ السَّماءِ وَالطَّیْرُ فِی الْجَوِّ؛ )(2)(  [مهدی موعود] زمین را پر از عدل کند؛ چنان که از ستم پر شده است؛ [به گونه ای که] ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا از حکومتش خشنود شوند.» )(3)( 

چهره گل باغ و صحرا را گلستان می کند



ص: 103


1- . کشف الغمه، ج 3، ص 328.
2- . بحار الأنوار، ج 51، ص 95.
3- . مضمون روایات فوق «یَمْلاَءُ الاَْرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً...» را گروهی از اهل سنت، مانند: شیخ عبدالحق در «لمعات»، و صبّان در «اسعاف الراغبین»، و شبلنجی در «نور الابصار»، و ابن حجر در «صواعق»، و سید احمد بن السید زینی دحلان مفتی الشافعیه، در «الفتوحات الاسلامیه»، وگنجی شافعی از طریق پیامبر اکرم(ص) متواتر و اجماعی می دانند، و گروهی دیگر، روایات فوق و امثال آن را صحیح السند و موثق می دانند، مانند: ابن حجر شافعی، ابوالسرور احمد بن ضیاء الحنفی، و محمد بن محمد المالکی و یحیی بن محمد الحنبلی و مسعود بن عمر التّفتازانی و شیخ محمد الجزری الدمشقی الشافعی و عبدالرحمن ابن خلدون در مقدمه اش و....

دیدن مهدی هزاران درد درمان می کن_د



مدعی گوید که با یک گل نمی گردد به__ار



من گلی دارم که عالم را گلستان می کند



4. بخشش گسترده: از دیگر اقدامهای حضرت مهدی(ع) که رسول اکرم(ص) بدان توجه فرموده است، بخشش و اعطای گسترده و وسیع آن حضرت است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إنَّ فی أمَّتی الْمَهْدِیَّ... فَیَجیءُ إلَیْهِ رَجُلٌ فَیَقُولُ یا مَهْدِیُّ اَعْطِنی اَعْطِنی! قالَ فَیَحْثی لَهُ فی ثَوْبِهِ مَا اسْتَطاعَ اَنْ یَحْمِلَهُ؛ )(1)(  مهدی در امت من است... مردی نزد او می آید و می گوید: ای مهدی! به من عطایی بفرما! مرا چیزی ببخش! پس آن حضرت به اندازه ای که او بتواند بردارد و حمل کند، به دامن او می ریزد.»

شبیه همین روایت را ابو سعید خدری نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است. )(2)( 

ص: 104


1- . سنن، ترمذی، ج 4، ص 439، ح 2232.
2- . منتخب الأثر، ص 311.

5. بازپس گیری حقوق: از دیگر اقدامهای دوران ظهور آن حضرت، بازگرداندن حق به صاحبان حق است؛ چنان که رسول خدا(ص) فرمود: «یَبْلُغُ مِنْ رَدِّ الْمَهْدِیِّ الْمَظالِمَ حَتّی لَو کانَ تَحْتَ ضِرْسِ اِنْسانٍ شَیْ ءٌ اِنْتَزَعَهُ حَتّی یَرُدَّهُ؛ )(1)(  کار امام مهدی در باز پس گرفتن حقوق، بدانجا می رسد که حتی اگر در بُنِ دندان انسانی چیزی باشد، آن را برمی گیرد تا به [صاحبش] برگرداند.»

6. برخورد با کارگزاران: از دیگر اقدامهای آن حضرت پس از ظهور، برخورد با کارگزاران و سختگیری به آنهاست؛ چنان که خاتم انبیا(ص) فرمود: «عَلامَهُ الْمَهْدِیِّ اَنْ یَکُونَ شَدیداً عَلَی الْعُمّالِ جَواداً بِالْمالِ رَحیماً بِالْمَساکینِ؛ )(2)(  از نشانه های مهدی(ع)، سختگیری بر کارگزاران، بخشندگی مال، و مهربانی با تهیدستان است.»

ص: 105


1- . موسوعه احادیث الامام المهدی، ج1، ص221.
2- . موسوعه احادیث الامام المهدی ، ج 1، ص 246، ح 152.

حسن ختام

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) از نگاه پیامبر اعظم(ص)

حسن ختام

اجرای عدالت از یک طرف، در اختیار قرارگرفتن گنجهای زمین از طرف دیگر، برکت وجود و ظهور آن حضرت و یاران پاکش از طرف سوم، باعث وفور نعمتها و بارندگی در کره زمین می شود. به چند نمونه از روایات در زمینه فوق اشاره می کنیم:

یک. استخراج گنجها: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یُخْرِجُ لَهُ الاَْرْضُ اَفْلاذَ کَبِدِها وَیَحْثُوا الْمالَ حَثْوا وَلا یَعُدُّهُ عَدّاً؛ )(1)(  زمین، جگرگوشه ها و [گنجهای] خود را برای آن حضرت ظاهر می سازد و ثروت، چنان فزونی می یابد که قابل شمارش نیست.»

در روایت دیگر، در وصف خاتم اوصیا(ع) فرمود: «إنَّهُ یَسْتَخْرِجُ الْکُنُوزَ وَیُقَسِّمُ الْمالَ؛ )(2)(  به راستی او (مهدی(ع)) گنجها را استخراج می کند و ثروتها را تقسیم می کند.»

ص: 106


1- . بحار الأنوار، ج 51، ص 68.
2- . منتخب الأثر، لطف الله صافی، ص 472.

دو. بارندگی فراوان و محصولات زیاد: حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمود: «تَنْعُمُ اُمَّتی فی زَمَنِ الْمَهْدِیِّ نِعْمَهً لَمْ یَنْعُمُوا مِثْلَها قَطٌّ تُرْسَلُ السَّماءُ عَلَیْهِمْ مِدْراراً؛ )(1)(  امت من در دوران حضرت مهدی(ع) از چنان نعمتی برخوردار می شوند که تا آن روز، مانندش را ندیده اند؛ آسمان برایشان بسیار می بارد.»

آن جناب درباره وفور محصولات کشاورزی فرمود: «وَلا تَدَعُ الاَْرْضُ شَیْئا مِنَ النَّباتِ اِلاّ اَخْرَجَتْهُ؛ )(2)(  و زمین، چیزی از گیاهان خود را فروگذار نمی کند؛ جز آنکه آن را می رویاند.»

ص: 107


1- . عصر الظهور، کورانی، ترجمه عباس جلالی، ص 325.
2- . موسوعه احادیث المهدی، کورانی، ج 1، ص 221.

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

مقدمه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

مقدمه

جریان غدیر و خطبه با عظمت آن، فقط یک قصّه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته و هیچ نقشی در امروز و فردای جامعه اسلامی نداشته باشد. همچنین یک حادثه شخصی نیست که پیامبر اکرم(ص) فقط امیرمؤمنان علی(ع) را به عنوان وصی خود معرّفی کرده باشد و در نتیجه تاریخ مصرف و مبحث آن گذشته باشد؛ بلکه در غدیر خم و خطبه غدیریّه پیامبر دوراندیش و آینده نگر اسلام، تاریخ کلّ بشر رقم خورد؛ چرا که امامت تمامی امامان دوازده گانه در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان(ع) آغاز و به مهدی صاحب الزمان(ع) منتهی می شود. )(1)( 

در بخشهای پایانی خطبه غدیریه، رئوس برنامه های مهدی موعود(ع) بیان شده است تا هم خط سیر تاریخ جامعه اسلامی ترسیم شود و هم آینده روشن و زیبای جامعه بشری نشان داده شود؛ از این رو دعوت مردم و بیعت گرفتن از آنان بر همین محور کلّی بوده است.

ص: 108


1- . ر.ک: مبلّغان، ش 62، مقاله «حدیث غدیر، امامت امام علی(ع) و معصومین(ع)».

در بخشی از این خطبه می خوانیم: «ای مردم! پس از خدا بترسید و با علی و حسن و حسین «وَالأئِمَّهَ کَلِمَهً طَیِّبَهً باقِیَهً؛ و امامان به عنوان کلمه پاکیزه باقیه» بیعت کنید. هر کس حیله کند، خداوند او را هلاک می کند و هر کس وفا کند، در رحمت الهی قرار می گیرد.» )(1)( 

نخستین نکته ای که پیامبر اکرم(ص) درباره حضرت مهدی(ع) در خطبه غدیر گوشزد می کند، این است که مهدی(ع) از ما خانواده نبوت و امامت است: «مَعاشِرَ النّاسِ إنِّی نَبِیٌ وَعَلِیٌّ وَصِیّی ألا إنَّ خاتَمَ الأئِمَّهِ مِنّا الْقائِمُ الْمَهْدِیُّ؛ )(2)(  ای مردم! به درستی من، نبی، و علی، وصی من است. بدانید که آخرین امام از ما، مهدی قائم است.»

البته این نخستین بار نبوده است که حضرت بر این مسئله تصریح کند؛ بلکه پیش از خطبه غدیر نیز بارها و بارها این مسئله را برای مردم بیان کرده است.

ص: 109


1- . بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی، ج 37، ص 212.
2- . بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی ، ص 214.

آن جناب در روایات دیگر به طور کامل مشخص کرد که مهدی(ع) از نسل علی و فاطمه(ع) و از فرزندان امام حسین(ع) است؛ )(1)(  سرانجام به طور دقیق بیان فرمود: «فَإِذا مَضَی الْحَسَنُ فَبَعْدَهُ ابْنُهُ الْحُجَّهُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع)؛ )(2)(  و پس از حسن [عسکری(ع)] فرزندش حجّه بن الحسن بن علی(ع) است.»

آن حضرت در خطبه تاریخی غدیریه در حضور بیش از یکصد هزار نفر، این بشارت را داد که اسلام در زمان حضرت مهدی(ع) جهانی خواهد شد؛ آنجا که فرمود: «ألا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ؛ )(3)(  بیدار باشید او (مهدی) غالب براساس دین است.»

البته پیامبر اکرم(ص) پیش از آن، بارها این امر حیاتی را با صراحت به گوش مردم رسانده بود. یک جا فرمود: «سوگند به آنکه مرا به حق، بشارت دهنده برانگیخت! اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می کند: «حَتّی یَخْرُجَ وَلَدِی الْمَهْدِیُّ... وَتُشْرِقُ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَیَبْلُغَ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ؛ )(4)(  تا اینکه فرزندم مهدی(ع) [در آن] قیام کند... و زمین به نور پروردگارش روشن شود و حکومت او شرق و غرب را فرا گیرد.»

ص: 110


1- . اکمال الدین، ص 491 _ 525.
2- . اکمال الدین ، ص 483 _ 486؛ کفایه الأثر، ص 13 و 14 و فرائد السمطین، ج 2، ص 133.
3- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.
4- . فرائد السمطین، ج 2، ص 312 و اکمال الدین، ج 1، ص 524، ح 27.

انتقام از ظالمان

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

انتقام از ظالمان

جای تردید نیست که در طول تاریخ، ستمگران، ظلم بی شماری درباره بشر، به ویژه انبیا و اولیا(ع) روا داشته اند؛ به ویژه پیامبر خاتم(ص) و آل او، بیشترین ستمها را از ستمگران تحمل کرده اند و هنوز هم که هنوز است، انتقام این جنایات و ستمگریها گرفته نشده و این عقده در دل همه انسانها به ویژه آل پیامبر(ص) باقی است. آری، عقیده ما این است که ظالمان در روز قیامت، به جزای خویش خواهند رسید؛ ولی با این حال برای عبرت و درس گیری و همین طور برای تشفی دل مظلومان عالم در همین دنیا نیز از آنان انتقام گرفته می شود. این امر در دوران منتقم آل محمد(ص)، منتقم همه مظلومان، مهدی صاحب الزمان(ع) تحقق خواهد پذیرفت.

حضرت ختمی مرتبت(ص) در خطبه غدیر، این تسلّی را به مظلومان عالم داد که مهدی(ع) انتقام آنها را خواهد ستاند؛ آنجا که فرمود: «ألا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مَنَ الظّالِمِینَ؛ )(1)(  بیدار باشید او (مهدی) به حقیقت، انتقام گیرنده از ظالمان است.» در ادامه فرمود: «ألا إِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ )(2)(  آگاه باشید او است که انتقام خون دوستان خدای عزیز و جلیل را می گیرد.»

ص: 111


1- . بحارالأنوار، ج 37، ص213.
2- . بحارالأنوار، ج 37، ص213

در دعای شریف ندبه در صبح جمعه می خوانیم: «أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الاَْنْبِیاءِ وَاَبْناءِ الاَْنْبِیاءِ أیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءِ؛ )(1)(  کجاست آن [منتقمی] که از ستم [ظالمان] بر پیامبران و اولاد پیغمبران دادخواهی کند؟ کجاست خون خواه [جدّ غریبش] شهید کربلا؟»

رسول خدا(ص) در خطبه غدیر، سربسته و به گونه ای اجمالی از پیروزی حضرت مهدی(ع) بر تمام قدرتها و زورمداران خبر داده است؛آنجا که می فرماید: «ألا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها؛ )(2)(  بیدار باشید او (مهدی) فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنهاست.» فرق نمی کند این دژها همان قلعه های قدیمی باشد و یا سنگرهای محکم سیمانی و سپرهای موشکی و ضدموشکی و فرق نمی کند اسلحه ها شمشیر و تفنگ و توپ و تانک باشد و یا اسلحه های پیشرفته اتمی و انواع جدید آن. قدرت و توان حضرت بقیه الله (ع) همه آنها را درهم خواهد شکست و بر همه آنها پیروز خواهد شد.

پیامبر اکرم(ص) در ادامه می فرماید: «ألا إِنَّهُ قاتِلُ کُلِّ قَبِیلَهٍ مِنْ أهْلِ الشِّرْکِ؛ )(3)(  بیدار باشید او کشنده هر قبیله ای از اهل شرک است.» این شرک در هر لباس و در هر نقطه و با هر قدرت و امکاناتی که باشد، به دست آن حضرت از پا در خواهد آمد و یا قدرت هدایتی آن حضرت بر آنها غالب می شود و به هدایت آنان منجر می شود. در برخی نقلها آمده است: «ألا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبِیلَهٍ وَهادِیها؛ )(4)(  آگاه باشید که او (مهدی) غالب بر هر قبیله ای و هدایتگر آن خواهد بود.»

ص: 112


1- . مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ص 981 و 982.
2- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.
3- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213
4- . پیام نگار، متن خطبه غدیر، سید حسین حسینی، ص 76 و 77.

خاتم پیامبران(ص) در قسمت دیگر می فرماید: « ألا إِنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَلا مَنْصُورَ عَلَیْهِ؛ )(1)(  هشدار که کسی بر او (مهدی) غالب [و پیروز] نخواهد شد و علیه او یاری نخواهد شد.»

ص: 113


1- . همان، ص 78؛ بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

وارث تمام علوم

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

وارث تمام علوم

پیشرفت علوم دینی و بشری در عصر مهدوی، به اوج خود خواهد رسید؛ چرا که آن حضرت تمام علوم انبیا و امامان پیش از خود را داراست و از بحر بی پایان علوم الهی بهره می برد. پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیر به این امر اشاره فرموده است. آن حضرت در یک جا می فرماید: «ألا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمِیقٍ؛ )(1)(  هشدار که او از دریایی ژرف (علوم بی نهایت الهی) پیمانه هایی افزون گیرد.»

آن جناب در جای دیگر می فرماید: « ألا إِنَّهُ وارثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحِیطُ بِهِ؛ )(2)(  بیدار باشید که او وارث تمام دانشها [ی گذشتگان] است و بر آنها احاطه کامل دارد.»

ص: 114


1- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.
2- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

راستی این تعبیر، با لفظ «کُلّ» در بخش علم، نشانگر فراگیری و عمومیّت دانش وسیع آن حضرت است. در نتیجه باید گفت آن حضرت، جامع علوم تمام گذشتگان به ویژه انبیاست و به کتب آسمانی آنان نیز به طور کامل احاطه دارد.

حضرت صادق(ع) فرمود: «امام زمان(ع) ندا می دهد: هر کس که کتابها [ی آسمانی] و صحف [انبیا] را می خواند، پس باید از من بشنود! سپس ابتدا می کند به [خواندن] صحفی که خداوند بر آدم و شیث نازل فرمود و امت [و پیروان] آدم و شیث(ع) می گویند: به خدا سوگند! این، همان صحف واقعی است و به راستی ما را نشان داد آنچه نمی دانستیم و در آن وجود دارد، آنچه بر ما مخفی مانده و آنچه از آن افتاده و تبدیل و تحریف شده بود.

آن گاه تورات، انجیل و زبور را می خواند و اهل تورات، انجیل و زبور می گویند: به خدا سوگند! تورات جامع و زبور تمام و انجیل کامل است و به راستی، آن، چندین برابر آن چیزی است که ما پیش تر خوانده بودیم.» )(1)( 

ص: 115


1- . بحار الأنوار ، ج 52، ص 9.

راز این همه دانش گسترده این است که آن حضرت، از جانب خدا سخن می گوید و از منبع علوم بی نهایت الهی بهره می برد. پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیر به این امر اشاره کرده، می فرماید: « ألا إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَالْمُشَیِّدُ لاَِمْر آیاتِهِ؛ )(1)(  بیدار باشید که او از سوی پروردگارش خبر می دهد و آیات و نشانه های او را محکم و برپا می کند.»

در بحارالأنوار ذیل جمله فوق چنین آمده است: «وَالْمُنَبِّهُ بِأمْرِ إِیمانِه؛ )(2)(  و آگاه کننده به امر ایمان او (خدا) است.»

ص: 116


1- . پیام نگار، ص 78.
2- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

گوشه هایی از اوصاف و مقامات آن حضرت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

گوشه هایی از اوصاف و مقامات آن حضرت

1. استوار و محکم

«ألا إِنَّهُ الرَشِیدُ السَّدِیدُ؛ )(1)(  هشدار که او به رشد [واقعی] رسیده و استوار است.»

2. اختیار دار هستی به امر الهی

« ألا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ؛ )(2)(  آگاه باشید هموست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان] به او واگذار شده [و از سوی خداوند و با اذن او برخوردار از ولایت تکوینی] است.»

3. بقیه اللّه

ص: 117


1- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213
2- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213

او تنها حجّت باقی مانده بر زمین است: « ألا إِنَّهُ الْباقِی حُجَّهً وَلا حُجَّهَ بَعْدَهُ؛ )(1)(  آگاه باشید که او حجت باقی مانده است و پس از او حجّتی [و امامی] نخواهد بود.» )(2)( 

4. حق در نزد اوست

حق واقعی در مسیر امامتی است که با امیر مؤمنان(ع) آغاز و با مهدی موعود(ع) خاتمه می یابد.

پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیریّه فرمود: «وَلا حَقَّ إِلاَّ مَعَهُ وَلا نُورَ إِلاَّ عِنْدَهُ؛ )(3)(  هیچ حقی نیست، مگر اینکه با اوست و هیچ نوری نیست، مگر اینکه نزد اوست.» هر چه غیر او و در مسیری جز او باشد، باطل و دچار تاریکی است.

5. ولی و امین الهی

ص: 118


1- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213
2- . این تعبیر با رجعت تنافی ندارد؛ چرا که امامان پیش از آن حضرت رجوع می کنند و جمله فوق می گوید که بعد از او امامی نیست.
3- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

طبق روایات فراوان، زمین هیچ گاه از حجّت خالی نمی شود؛ خواه آشکار باشد و یا پنهان و پشت پرده. حجت الهی در این دوران، همان مهدی(ع) است که قرنها پیش از غیبت آن حضرت، پیامبر اسلام(ص) این مسئله را در خطبه غدیر گوشزد فرموده است: «ألا وَ إِنَّهُ وَلِیُّ اللّهِ فِی أرْضِهِ وَ حَکَمُهُ فِی خَلْقِهِ وَ أمِینُهُ فِی سِرِّهِ وَعَلانِیَتِهِ؛ )(1)(  آگاه باشید به راستی که او ولیّ خدا در زمین و داور او (پروردگار) در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان او (خداوند) است.»

ص: 119


1- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213

بشارت به مهدی(ع) در ادیان دیگر

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

بشارت به مهدی(ع) در ادیان دیگر

همچنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّ__لِحُونَ»؛ )(1)(  «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث [حکومت] زمین خواهند شد.» تمام ادیان الهی به منجی و مصلح اعتقاد دارند و همه به آمدن آخرین منجی بشارت داده اند. در کتب اصلی و غیر تحریف شده به شخص حضرت مهدی(ع) بشارت داده شده و در کتابهای موجود فعلی دردست پیروان ادیان، به این مسئله اشاراتی شده است.

پیامبر اعظم(ص) با توجه به احاطه ای که به کتب آسمانی و مذاهب گذشتگان داشته اند، این جمله رسا را در غدیر خم اعلام فرمودند: « ألا إِنَّهُ قَدْبَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ )(2)(  آگاه باشید که تمامی گذشتگان به [ظهور] او بشارت داده اند.»

ص: 120


1- . انبیاء/ 105.
2- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

این جمله نشان می دهد که در کتب ادیان گذشته، صریح تر از آنچه موجود است، به آمدن حضرت مهدی(ع) اشاره شده؛ ولی گذشت زمان و دست تحریفگران آن را تغییر داده است.

ص: 121

لیاقت محوری

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در آیینه خطبه غدیر

لیاقت محوری

قیام حضرت ولی عصر(ع) برکات بی شماری برای بشر به ارمغان می آورد؛ از عدالت فراگیر و همه جانبه گرفته تا امنیت واقعی در ابعاد مختلف، و از پیشرفت شگرف علوم گرفته تا رشد عقلانی بشر و ....

یکی از مهم ترین دستاوردهایی که در خطبه غدیر بدان اشاره شده است، آن است که در آن زمان با هر کس به اندازه استعداد، لیاقت و توان علمی او برخورد می شود. لیاقت محوری همه جانبه، فقط در آن زمان تحقق خواهد یافت و در آن دوره است که نه کسی بیش از حق خود دریافت می کند و نه کمتر از آن.

حضرت ختمی مرتبت(ص) با توجّه به اهمیّت این دستاورد فرموده است: «ألا إِنَّهُ قَسِیمُ [یَسِمُ] کُلِّ ذِی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَکُلِّ ذِی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ؛ )(1)(  هشدار که او هر صاحب فضلی را به اندازه ارزش و فضل او و هر نادانی را به اندازه نادانی اش تقسیم [و نشان] می کند.»

ص: 122


1- . بحار الأنوار، ج 37، ص 213.

راستی از دیرینه ترین آرزوهای بشری، لیاقت محوری بوده است؛ حتی آنانی که زیاده خواه هستند، در مواردی، به لیاقت محوری تن می دهند و فطرت و وجدان آنان نیز همواره آنها را به این موضوع ترغیب و تشویق می کند.

جمع بندی سخنان پیامبر اکرم(ص) در خطبه غدیر نشان می دهد که حضرت، آینده بس روشنی را برای بشر ترسیم کرده و رئوس و کلیّات اوصاف و برنامه های حضرت مهدی(ع) را به زیبایی ترسیم و تبیین فرموده است.

ص: 123

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

مقدمه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

مقدمه

انسانها سالهاست به فراخور حال و مجال دین و فرهنگ و آگاهی خویش در انتظار اصلاحگر توانمند و بزرگ جهانی به سر می برند. در این میان، انبیا و امامان معصوم(ع) بیش از دیگران از مهدویت، انتظار، شرایط آن، ظهور و علائم آن، دوران سخت غیبت، دوران ظهور، رهاورد آن و... سخن گفته اند. از جمله امیرمؤمنان(ع) به صورتهای مختلفی از آن یار سفر کرده یاد کرده و در برخی جملات، از ویژگیهای حکومت جهانی آن حضرت و ره آورد آن سخنانی را بیان کرده اند.

آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به مسئله مهدویت و سیمای حضرت مهدی(ع) در کلمات گهربار امیرمؤمنان علی(ع).

ص: 124

الف) اشتیاق به رؤیت مهدی(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

الف) اشتیاق به رؤیت مهدی(ع)

یوسف کنعان عشق، بنده رخسار اوست



خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست



موسی عمران عشق طالب دیدار اوست



کیست سلیمان عشق بر در او یک فقیر )(1)( 



علی(ع) آنجا که سخن از مهدی(ع) به میان می آید، به سینه خود اشاره می کند و آهی کشیده، می فرماید: «شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِهِ؛ )(2)(  چقدر به دیدار او مشتاقم.» و در نهج البلاغه می فرماید: «ألَا بِأبِی وَ أمِّی مِنْ عِدَّهٍ أَسْمَائُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَهٌ وَ فِی الأَرْضِ مَجْهُولَه؛ )(3)(  آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که نام آنها در آسمان، معروف و در زمین ناشناخته است.»

امیرمؤمنان(ع) درباره صفات ظاهری آن حضرت نیز می فرماید: «هُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مَنْکِبَیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ وَ رَأسِهِ بِأبِی ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاءِ؛ )(4)(  او جوانی چهار شانه، نیکو صورت و نیکو موی است که موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش، سیاهی موی محاسن و سر او را تحت الشعاع قرار می دهد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین بانوان است.»

ص: 125


1- . مرحوم شیخ حسین اصفهانی (کمپانی).
2- . بحارالأنوار، ج 51، ص 115، ذیل روایت 13.
3- . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ 187، ص 368.
4- . بحارالأنوار، ج 51، ص 36، ح 6 و کتاب الغیبه، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، ص 47.

دیده در هج__ر تو شرمنده هجران_م کرد



بس که شبها گه__ر اشک به دامان__م ک__رد

شم_ه ای از گ__ل روی تو به بلبل گفت__م



آن تنک حوصله رسوای گلستانم ک__رد



گوشه ای از غم هجران تو گفتم با شمع



آن قدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد



آن حضرت در سخن دیگری امام زمان(ع) را این گونه در نهج البلاغه می ستاید: «اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْأرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً؛ )(1)(  آری خداوندا! زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا [با برهان روشن] قیام کند. [آن حجت و امام] یا ظاهر و مشهور و یا ترسان و مستور است.»

آن حضرت در همانجا می فرماید: «به خدا سوگند که تعدادشان اندک است؛ ولی نزد خداوند بزرگ مقدارند؛ [چرا] که خداوند بزرگ به یاری آنان حجتها و نشانه های خود را نگاه می دارد تا به کسانی بسپارند که همانندشان هستند...؛ آنان که دانش و نور حقیقت بینی بر قلبشان تابیده و روح یقین را دریافته اند که با آنچه خوشگذرانها دشوار می شمردند و با آنچه ناآگاهان از آن هراس داشتند، انس گرفتند؛ در دنیا با بدنهایی زندگی می کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند.» آن گاه فرمود: «آه آه شَوْقاً إِلَی رُؤْیَتِهِمْ؛ )(2)(  آه آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم.»

ص: 126


1- . اکمال الدین، انتشارات مسجد جمکران، ج 1، ص 542 و 543 و نهج البلاغه، ح 147.
2- . اکمال الدین، انتشارات مسجد جمکران، ج 1، ص 542 و 543 و نهج البلاغه، ح 147

به هر جا می رسم جای تو خالیست



به جز یاد تو همراز دلم نیست



به ویژه دوران ظهور آن حضرت و استقرار حکومت عادلانه او که جمال و کمال، دولت و صولت گرد هم می آیند، سخت مورد اشتیاق امیرمؤمنان بوده است؛ از این رو فرمود: «یَا شَوْقَاهْ إِلَی رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ؛ )(1)(  چقدر مشتاق دیدار آنها هستم، در آن زمان که در ظهور دولتشان به سر می برند.»

ص: 127


1- . الکافی، دار التعارف، ج 1، ص 235، ح 3.

ب) تداوم امامت با دوازده نفر

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ب) تداوم امامت با دوازده نفر

از جمله مسائلی که امیرمؤمنان(ع) با بیانهای مختلف به آن توجه داده، این امر است که هیچ گاه زمین، از حجت خالی نیست و این حجتها در مجموع، دوازده نفرند. در نتیجه، امامت در تمام ادوار تا دوران ظهور مهدی موعود(ع) ادامه دارد.

آن حضرت در کلامی فرمود: «اللَّهُمَّ بَلَی لَنْ تَخْلُو الْأرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّهٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ؛ )(1)(  آری خدایا! زمین، خالی از قیام کننده به حجت الهی نمی ماند تا اینکه حجتها و دلایل روشن الهی باطل نشود.» این مضمون به صورتهای متعددی از مولا امیرمؤمنان(ع) نقل شده است. )(2)( 

در جای دیگر مشخص فرمود که این حجتهای الهی دوازده نفرند: «یَکُونُ لِهَذِهِ الْأمَّهِ بَعْدَ نَبِیِّهَا اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلاً لَا یَضُرُّهُمْ خِلَافُ مَنْ خَالَفَ عَلَیْهِمْ؛ )(3)(  برای این امت، دوازده امام عادل پس از پیامبرش وجود دارد که مخالفتِ مخالفان به آنان ضرری نمی رساند.»

ص: 128


1- . نهج البلاغه، ح 147 و اکمال الدین، ج 1، ص 542.
2- . ر. ک: اکمال الدین، ص 543، 545، 546 و 547، 562، که از طریق امام صادق(ع)، کمیل، نخعی، ابی اسحاق هَمْدانی و... نقل شده است.
3- . ر. ک: اکمال الدین ، ص 55.

آن حضرت در بیان دیگری فرمود: «یَا هَارُونِیُّ لِمُحَمَّدٍصَلَّی الله عَلَیْهِ وَآلِهِ بَعْدَهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا لَا یَضُرُّهُمْ خِذْلَانُ مَنْ خَذَلَهُمْ؛ )(1)(  ای هارونی! پس از محمد(ص) دوازده امام عادل خواهد بود که تلاش خوارکنندگان به آنها ضرری نرساند.»

آن گاه روشن کرد که این دوازده نفر از قریش و از نسل هاشم هستند: «إِنَّ الْأئِمَّهَ مِنْ قُرَیْشٍ غُرِسُوا فِی هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَی سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ مِنْ غَیْرِهِمْ؛ )(2)(  همانا امامان، همه از قریش اند که [درخت] آنها را در خاندان بنی هاشم کاشته اند. مقام ولایت و امامت، در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان [زمامداری ]شایستگی آن را ندارند.»

این موضوع در منابع اهل سنت نیز آمده است )(3)(  که جانشینان پیامبر اکرم(ص) دوازده نفر و همه از بنی هاشم اند. سلیمان قندوزی می گوید: «مقصود از دوازده خلیفه، همان امامان دوازده گانه شیعه است؛ زیرا احادیث را بر خلفای راشدین نمی توان تطبیق کرد؛ چون تعداد آنان کمتر از دوازده است و بر حاکمان اموی نمی توان منطبق کرد؛ چون بیش از دوازده نفر بودند و غالب آنها عناصری ظالم و ستمگر بوده اند. گذشته از این، آنها از دودمان هاشم نبودند و از تیره امیّه بودند و همین طور به خلفای عباسی نمی توان تفسیر کرد؛ چون تعداد آنها نیز بیش از دوازده نفر است و افزون بر آن پیوسته با نزدیکان پیامبر در جنگ و ستیز بوده اند؛ از این رو راهی جز این نیست که بگوییم: همان امامان دوازده گانه شیعه مقصود است.» )(4)( 

ص: 129


1- . ر. ک: اکمال الدین ، ص 558، ح 7.
2- . نهج البلاغه، خ 144، ص 264.
3- . ر. ک: صحیح، مسلم، ج 16، ص 3 و بحوث فی الملل و النحل، سبحانی، ج 6، ص 58 - 61.
4- . ینابیع المودّه، سلیمان قندوزی، چاپ استانبول، 1301ق، ص 446، با تلخیص.

امّا علی(ع) مسئله را این چنین مشخص فرمود: «ألَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله کَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ؛ )(1)(  بیدار باشید! مَثَل آل محمد(ص) چونان ستارگان آسمان است که اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری طلوع خواهد کرد... .»

همچنین در جای دیگر به ابن عباس فرمود: «إِنَّ لَیْلَهَ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَهٍ وَ إِنَّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ أَمْرُ السَّنَهِ وَ لِذَلِکَ الْأمْرِ وُلَاهً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أئِمَّهٌ مُحَدَّثُونَ؛ )(2)(  به راستی شب قدر در هر سالی هست و در آن شب، تقدیرات آن سال نازل می شود و برای آن امر، والیانی پس از رسول اکرم(ص) وجود دارد. ابن عباس عرض کرد: آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده تن از صُلب من که امامان محدَّث هستند.»

در روایتی دیگر می خوانیم که «از علی(ع) درباره سخن رسول خدا(ص) که فرموده بود: من بین شما دو شی ء گرانبها می گذارم: قرآن و عترتم، سؤال شد که عترت کیست؟ حضرت فرمود: من، حسن، حسین و امامهای نه گانه از فرزندان حسین(ع) که نهمی آنها مهدی و قائم آنان می باشد. اینان از قرآن، کتاب خدا، جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر رسول خدا(ص) وارد شوند.» )(3)( 

ص: 130


1- . نهج البلاغه، خ 100، ص 186.
2- . اکمال الدین، ص 566، ح 19.
3- . معانی الاخبار، صدوق، مکتبه الصدوق، ص 95.

ج. غیبت حیرت زا

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ج. غیبت حیرت زا

سالها پیش از تولد حضرت مهدی(ع) امیر بیان، علی(ع) خبر از غیبت طولانی و حیرت زای آن محبوب دلها داده است. او این حادثه تلخ را برای همراهان و آیندگان بیان فرموده و شدت و نهایت نگرانی و ناراحتی خود را از آن بیان کرده است.

اصبغ بن نباته گوید که بر امیر مؤمنان وارد شدم و دیدم [ناراحت و ]در اندیشه فرو رفته و با انگشت بر زمین خط می کشد. گفتم: «ای امیرمؤمنان! چرا شما را اندیشناک [و اندوهناک] می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟» فرمود: «لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِیهَا وَ لَا فِی الدُّنْیَا یَوْماً قَطُّ وَ لَکِن فَکَّرْتُ فِی مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِیُّ یَمْلَؤُهَا عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَکُونُ لَهُ حَیْرَهٌ وَ غَیْبَهٌ یَضِلُّ فِیهَا أقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ؛ )(1)(  نه به خدا! به زمین و دنیا هرگز رغبتی نداشته ام؛ ولی درباره مولودی می اندیشم که از نسل من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی(ع) است که زمین را پر از عدل و داد می سازد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. او را حیرت و غیبتی است [که مردم نسبت به او پیدا می کنند و] اقوامی در آن گمراه می شوند و اقوام دیگر در آن هدایت می یابند.»

اصبغ بن نباته می گوید: «گفتم: ای امیر مؤمنان! چنین چیزی واقع خواهد شد؟» فرمود: «آری، همان گونه که او آفریده شده [دارای غیبت نیز خواهد بود] و تو را نرسد که به این مسئله علم پیدا کنی. ای اصبغ! آنها بهترین این امت به همراه نیکان این عترت خواهند بود. گفتم: «پس از آن چه خواهد شد؟» فرمود: «سپس خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد... .» )(2)( 

ص: 131


1- . اکمال الدین، ج 1،ص 538 و 539.
2- . اکمال الدین، ج 1، ص 539.

در روایتی دیگر می خوانیم، اصبغ بن نباته می گوید: «أَنَّهُ ذَکَرَ الْقَائِمَ(ع) فَقَالَ أمَا لَیَغِیبَنَّ حَتَّی یَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَهٌ؛ )(1)(  امیر مؤمنان(ع) از قائم(ع) یاد کرد و فرمود: او حتماً غایب خواهد شد؛ غیبتی که جاهل [به راز غیبت] گوید: خداوند را در آل محمد(ص) حاجتی نیست.»

و در جای دیگر فرمود: «لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَهٌ أمَدُهَا طَوِیلٌ کَأنِّی بِالشِّیعَهِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی فَلَا یَجِدُونَهُ...؛ )(2)(  برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است. گویی شیعه را در دوران غیبت او می بینم که سرگردان اند، مانند جولان چهار پایان؛ چراگاه را می جویند؛ ولی آن را نمی یابند... .»

دل__م آگاه__ی از جای____ت ن__دارد



ص: 132


1- . بحارالأنوار، ج 51، ص 119، ح 19.
2- . بحارالأنوار ،جلد1،ص 109، ح 1.

نشان از ردّ پاهایت ندارد



در این دنیای ما، می دانم ای دوست



کسی تاب تماشایت ندارد



همین مضمون در روایات متعدد به طرق مختلف نقل شده است. )(1)(  در نهج البلاغه هم می خوانیم: «فِی سُتْرَهٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ؛ )(2)(  [حضرت مهدی(ع) سالهای طولانی] در پنهانی از مردم به سر می برد؛ آن چنان که اثر شناس، اثر قدمش را نمی یابد؛ گرچه در یافتن اثر [و نشانه ها] بسیار تلاش کند.»

ص: 133


1- . ر. ک: اکمال الدین، ج 1، ص 563، ح 12؛ ص 564، ح 15 و ص 565، ح 17.
2- . نهج البلاغه، خ 150، ص 274.

د) پیروزمندان دوران سخت غیبت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

د) پیروزمندان دوران سخت غیبت

دوران غیبت کبری، دوران سخت و امتحان طاقت فرسایی است که مردودهای فراوانی خواهد داشت؛ هر چند قبول شدگان سخت کوشی نیز دارد؛ اما چه کسانی در این دوران سخت و دشوار پیروز از امتحان بیرون می آیند؟ علی(ع) اوصاف آنها را این گونه معرفی می کند:

1. ثابت قدمان راه الهی

مولا می فرماید: «ألَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ [وَ] لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أمَدِ غَیْبَهِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ؛ )(1)(  هر که در آن دوران در دینش استوار باشد و قلبش به سبب طول غیبت امامش، سخت و قسی نشود، او در روز قیامت، هم درجه من است.»

2. مخلصان

ص: 134


1- . اکمال الدین، ج 1، ص 563 و 564، ح 14.

آن حضرت فرمود: «وَ لَکِنْ بَعْدَ غَیْبَهٍ وَ حَیْرَهٍ فَلا یثْبُتُ فِیهَا عَلَی دِینِهِ إِلَّا الْمُخْلِصُونَ الْمُبَاشِرُونَ لِرَوْحِ الْیَقِینِ الَّذِینَ أَخَذَ اللَّهُ عزّ و جلّ مِیثَاقَهُمْ بِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ )(1)(  [ظهور مهدی واقع می شود]؛ ولی پس از غیبت و حیرتی که جز مخلصان، کسی در آن استوار نمی ماند؛ کسانی که دارای روح یقین هستند و خداوند، پیمان ولایت ما را از آنها گرفته و ایمان را در قلوبشان نگاشته و آنان را به واسطه روحی از جانب خود مؤید داشته است.»

از زبان منتظرانش باید گفت:

تا فصل بهار منتظر خواهم ماند



تا دیدن یار منتظر خواه__م ماند



در غیب__ت تو اگر م__را دار زنند



بر چوبه دار منتظر خواهم ماند



ص: 135


1- . اکمال الدین، ج 1،، ص 565، ح 16.

ه) فضیلت انتظار

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ه) فضیلت انتظار

از مسائلی که باعث پیروزی و ثبات قدم در دوران غیبت کبری می شود و در کلام امیر بیان، علی(ع) به آن توجه شده، فضیلت انتظار است؛ البته انتظار سازنده و فضیلت ساز، نه ویرانگر و ناامیدکننده.

انتظار سازنده، یعنی خود را برای دوران ظهور آماده کردن و با هر کجی و گناه در خود و دیگران مبارزه کردن. انتظار، یعنی ایجاد لیاقت برای دیدار و پیشواز امام خویش که به وسعت هستی، نورانیت و روشنایی دارد و انتظار، یعنی آماده شدن برای جامعه عدل مهدوی که به دور از هر گونه ظلم و ستمگری است. به این سبب، علی(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که فرمود: «أفْضَلُ الْعِبَادَهِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ )(1)(  برترین عبادت، انتظار کشیدن برای فرج [ و ظهور مهدی(ع)] است.»

ص: 136


1- . اکمال الدین، ج 1،، ص 537، ح 6.

و) نقش امام غایب در هدایت مردم

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

و) نقش امام غایب در هدایت مردم

حضرت حجت(ع) همچون خورشیدی پشت ابر، شعاعهای معنوی و هدایتی خویش را متوجه مردم و شیعیان خود می سازد و هرگز آنها را رها نمی کند و تنها نخواهد گذاشت.

امیر مؤمنان(ع) در این باره می فرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِأرْضِکَ مِنْ حُجَّهٍ لَکَ عَلَی خَلْقِکَ یَهْدِیهِمْ إِلَی دِینِکَ وَ یُعَلِّمُهُمْ عِلْمَکَ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَّتُکَ وَ لَا یَضِلَّ اتباعُ أَوْلِیَائِکَ بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَهُمْ بِهِ إِمَّا ظَاهِرٍ لَیْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ مُکْتَتِمٍ أَوْ مُتَرَقِّبٍ إِنْ غَابَ عن النَّاسِ شَخْصُهُ فِی حَالِ هدایتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ مُثْبَتَهٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ؛ )(1)(  بار خدایا! ناگزیر باید در زمین تو حجتی از تو برای خلایق باشد تا ایشان را به دین تو هدایت کند و علم تو را به آنها بیاموزد تا حجت تو باطل نشود و پیروان اولیای تو پس از هدایت، گمراه نشوند. این حجت، یا آشکار است؛ ولی مطاع نیست و یا آنکه پنهان است و یا منتظر [ظهور]. اگر چه شخص او در حالی که مردم را هدایت می کند، غایب باشد؛ اما علم و آداب او در قلوب مؤمنین ثبت است و بدان عمل می کنند.»

ص: 137


1- . اکمال الدین، ج 1،، ص 562، ح 11.

ز) راز غیبت امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ز) راز غیبت امام زمان(ع)

درباره راز غیبت، اموری در روایات ذکر شده است؛ همچون: امتحان امت، آماده شدن مردم و جهان برای قیام جهانی، محفوظ ماندن حضرت از شر دشمنان و... . امیر مؤمنان(ع) راز غیبت را در این می داند که بیعتی از ظالمان بر دوش او نباشد؛ چنان که امامان دیگر در برخی موارد مجبور شدند به ظاهر، بیعت با ظالمان را پذیرا شوند.

حضرت علی(ع) فرمود: «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَی وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ؛ )(1)(  هنگامی که قائم ما قیام کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به این دلیل است که ولادتش پنهان است و شخص او [از دیده ها ]غایب است.»

ص: 138


1- . اکمال الدین، ج 1،، ص 564، ذیل حدیث 14.

ح) غربت و تنهایی مهدی(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ح) غربت و تنهایی مهدی(ع)

جذبه های دنیوی و کشش نفسانی، همیشه انسانها را به این وا داشته است که به سمت دنیاطلبان سوق پیدا کنند و در نتیجه، مردان الهی و رهبران دینی کمتر طرفدار داشته باشند و نوعاً در غربت و تنهایی به سر برند. انبیا و امامان معصوم(ع) هر کدام در برهه ای از زمان، این تجربه تلخ را داشته اند؛ از جمله امام زمان(ع) که این تنهایی و غربت را در دوران غیبت کبری تحمل می کند. علی(ع) در این باره فرمود: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ؛ )(1)(  صاحب این امر، آواره، رانده، تک و تنهاست.»

ای شکوفایی هر گل ز شکوفای__ی تو



ص: 139


1- . اکمال الدین، ج 1،، ص 563.

نبود هی__چ گل ناز به زیبای__ی تو

مهدی فاطمه ای م_ونس تنهای__ی من



اشک ریزم به خدا از غم تنهایی تو



چه شود گر به گدا اذن تماشا بدهی



تا ببین__م رخ زیبا و تماشای__ی تو



ص: 140

ظهور، نزدیک است

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ظهور، نزدیک است

از نکات بسیار مهم در باره حضرت مهدی(ع) این است که امیر مؤمنان علی(ع) ظهور و قیام آن حضرت را نزدیک دانسته است؛ بشارتی که روح تازه ای در کالبد خسته دلان دوران غیبت می دمد و باعث می شود رنج دوری از حضرت و فتنه ها و فسادهای آخرالزّمان را با شهد شیرین یاد ظهور و نزدیک بودن آن تحمل کنند.

حضرت علی(ع) فرمود: «وَ مَا أقْرَبَ الْیَوْمَ مِنْ تَباشیرِ غَدٍ یا قَوْمِ! هذا إِبَّانُ وُرُودِ کُلِّ مَوْعُودٍ وَ دُنُوٍّ مِنْ طَلْعَهِ مَا لا تَعْرِفُونَ؛ )(1)(  و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن آشکار شد! ای مردم! اکنون ما قرار داریم در آستانه تحقق وعده های داده شده [برای دوران ظهور] و نزدیکی طلوع آن چیزهایی که شما نمی شناسید.»

وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد



ص: 141


1- . نهج البلاغه، خ 150.

روز وصلش می رسد ایّام هجران می رود )(1)( 



ص: 142


1- . دیوان امام، امام خمینی(رحمه الله)، ص 111.

آینده روشن در حکومت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

آینده روشن در حکومت

از امتیازات بزرگ تشیّع، داشتن آینده ای روشن و امیدبخش است که عدل گستر جهان آن را ایجاد خواهد کرد. بشارت به چنین آینده ای را تک تک امامان معصوم(ع) داده اند. امیر بیان، علی(ع) در رأس آنها است و می فرماید:

«ألا وَ إِنَّ مَنْ أدْرَکَها مِنَّا یَسْری فیها بِسِراجٍ مُنیرٍ وَ یَحْذُو فیها عَلی مِثالِ الصَّالِحینَ لِیَحُلَّ فیها رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فیها رِقًّا... ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فیها قَوْمٌ شَهْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلی بِالتَّنْزیلِ أبْصارُهُمْ وَیُرْمی بِا لتَّفسیرِ فی مَسامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَهِ بَعد الصَّبُوحِ؛ )(1)(  بیدار باشید! آن کس از ما (مهدی(ع)) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش پاکان [و پیامبر(ص) و امامان(ع)] رفتار می کند تا گره ها را بگشاید و بردگان [و ملّتهای اسیر] را آزاد سازد... سپس [پس از غیبت طولانی او ]گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می شوند و چونان شمشیر صیقل می خورند، دیده هاشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوشهاشان تفسیر قرآن طنین می اندازد و پس از خوردنی صبح، جامهای حکمت سر می کشند.»

در جای دیگر می فرماید: «لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَی وَلَدِهَا وَ تَلَا عَقِیبَ ذَلِکَ (وَ نُرِیدُ أنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ )(2)(  و )(3)(  دنیا پس از سرکشی به ما [در زمان ظهور مهدی(ع)]روی می کند؛ چونان شتر مادّه بد خو که به بچّه خود مهربان شود. پس این آیه را تلاوت کرد: «و اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منت گذاریم و آنان را امامان و وارثان [حکومتها ]سازیم.»

ص: 143


1- . نهج البلاغه، خ 150.
2- . قصص/ 5.
3- . نهج البلاغه، ح 209.

غم مخور ایّام هجران رو به پایان می رود



این خماری از سر ما می گساران می رود



پرده را از روی ماه خویش بالا می زند



غمزه را سر می دهد غم از دل و جان می رود



بلبل اندر شاخسار گل هویدا می شود



زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود



محفل از نور رخ او نور افشان می شود



هر چه غیر از ذکر یار از یاد رندان می رود )(1)( 



ص: 144


1- . دیوان امام، ص 111.

ره آورد حکومت امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلام امیرمؤمنان(ع)

ره آورد حکومت امام زمان(ع)

آنچه تمام بشر، به ویژه مستضعفان جهان به آن چشم دوخته اند و در آرزوی تحقق آن به سر می برند، ره آوردهای دوران ظهور و حکومت مصلح جهانی است. امتیاز مهم مکتب اسلام، به ویژه تشیّع از دیگران این است که این رهاوردها را به صورت مشخّص و دقیق بیان کرده است تا بشر برای تحقق و فرا رسیدن چنین دورانی بیشتر تلاش کند. این دستاوردها به صورت گسترده و دقیق در کلمات رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) بیان شده است. آنچه در اینجا مطرح می شود بیان امیر مؤمنان(ع) و کلمات آن حضرت در این باره است:

1. اصولگرایی یا تجدید حیات قرآن و سنّت

ص: 145

از مهم ترین رهاوردهای نظام مهدوی این است که به ساختن انسان بیشتر توجّه می شود و آثار بعدی نیز بر همین پایه استوار است.

امام علی(ع) در این باره فرمود: «یَعْطِفُ الْهَوَی عَلَی الْهُدَی إِذَا عَطَفُوا الْهُدَی عَلَی الْهَوَی وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَی الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَی الرَّأْیِ؛ )(1)(  او (حضرت مهدی(ع)) خواسته ها را تابع هدایت می کند؛ هنگامی که مردم، هدایت را تابع هوسهای خویش قرار می دهند و در حالی که [به نام تفسیر] نظریه [های گوناگون] خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریه و اندیشه را پیرو قرآن می سازد.»

به یقین اصولگرایی بدون زنده شدن تعالیم اصلی قرآن و سنت ممکن نیست. به این سبب، در دوران امام زمان(ع) قرآن و سنت احیا می شود. حضرت علی(ع) در این باره فرمود: «وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّهِ؛ )(2)(  [مهدی(ع)]کتاب [خدا] و سنّت [پیامبر] را [که تا آن روز متروک مانده است] زنده می کند.»

ص: 146


1- . نهج البلاغه، خ 138.
2- . نهج البلاغه، خ 138

2. عدالت فراگیر

از مهم ترین و اصلی ترین رهاوردهای حکومت جهانی مهدی(ع) که آرزوی تمامی انسانها بوده، استقرار عدالت جهانی و گسترده است که در روایات متواتر نیز به عنوان مهم ترین دستاورد قیام آن حضرت ذکر شده است: «اَلَّذِی یَمْلَأُ الْأرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً؛ )(1)(  [مهدی(ع) ] کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند.» و علی(ع) هم می فرماید: «فَیُریکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَهِ؛ )(2)(  پس او (مهدی(ع)) روش عادلانه [در حکومت حق] را به شما می نمایاند.»

3. مجازات فاسدان و عزل کارگزاران ناسالم

قطعاً برای بر پایی حکومت عدل، جلوگیری از فساد مفسدان و تخلّف متخلّفان، لازم است که برخی کارگزاران فاسد مجازات و ناسالمان عزل شوند.

ص: 147


1- . الکافی، ج 1، ص 338 و بحارالأنوار، ج 33، ص 157.
2- . نهج البلاغه، 138.

امام علی(ع) درباره عزل کارگزاران ناسالم فرمود: «لَیَنْزِعَنَّ عَنْکُمْ قُضَاهَ السَّوءِ.... وَ لَیَعْزِلَنَّ عَنْکُمْ أمَرَاءَ الْجَوْرِ وَ لَیُطَهِّرَنَّ الْأرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ وَ لَیَعْمَلَنَّ بِالْعَدْلِ؛ )(1)(  به راستی او (مهدی) قاضیان زشت کردار را برکنار می کند و حکمرانان ستمگر را بر می دارد و زمین را از هر ستمگری پاکیزه می سازد و خود به عدالت رفتار می کند.»

4. آزادگی و آزادی

از دیگر رهاوردهای دوران ظهور و حکومت عادلانه مهدی(ع) آزادی انسانها از بردگی و ستمگری است. بشری که ستمها و ظلمها، آزادی واقعی او را در طول تاریخ سلب کرده و وی را به بردگی و بندگی کشیده است، در آن دوران به آزادی مشروع خود خواهد رسید.

حضرت علی(ع) در این باره فرمود: «لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً؛ )(2)(  [مهدی(ع) بر سیره صالحان رفتار می کند] تا گره ها را بگشاید و بردگان [و ملّتهای اسیر و ستم کشیده] را آزاد سازد.»

ص: 148


1- . بحار الأنوار، ج 51. ص 120.
2- . نهج البلاغه، خ 150.

5. وحدت واقعی

با توسعه عدالت اجتماعی در زیر سایه قرآن و سنّت محمّدی و فراهم شدن زمینه آزادی واقعی و بر چیده شدن تبعیضها، خود به خود جامعه به سوی وحدت و اتحاد قدم بر خواهد داشت.

امیرمؤمنان علی(ع) برای وحدت و اتحاد جامعه اسلامی فداکاریها و چشم پوشیها کرد، از خلافت و حق خود گذشت، اهانتهای به همسرش را نادیده گرفت و سکوت تلخ چند ساله را تحمّل کرد. آن جناب درباره حضرت مهدی(ع) می فرماید: «وَ یَصْدَعُ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً؛ )(1)(  جمعیّت گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری [و وحدت واقعی را بین آنها ایجاد] می کند.»

در آن دوران، نه تنها وحدت در جامعه اسلامی به وجود می آید، بلکه وحدت جهانی و اتحاد بین ادیان ایجاد می شود. همه در آن دوره بر محور وجود با برکت مهدی(ع) گرد هم می آیند و حضرت عیسی(ع) به عنوان نماینده ادیان با او بیعت می کند. همچنین بیت المقدس به عنوان مرکز توجه و قبله ادیان الهی فتح، و نماز وحدت واقعی در آنجا بر پا می شود.

ص: 149


1- . نهج البلاغه، خ 150.

امیرمومنان(ع) می فرماید: «وَ یَدْخُلُ الْمَهْدِیُ(ع) بَیْتَ الْمُقَدَّسِ وَ یُصَلِّی بِالنَّاسِ إِمَاماً... فَیَتَقَدَّمُ الْمَهْدِیُّ فَیُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ یُصَلِّی عِیسَی خَلْفَهُ وَ یُبَایِعُهُ؛ )(1)(  مهدی(ع) وارد بیت الْمُقدّس می شود و به عنوان امام با مردم نماز می گزارد. ... مهدی(ع) جلو می رود و با مردم نماز می گزارد و نیز عیسی(ع) پشت سر او نماز می گزارد و با وی بیعت می کند.»

6. رشد روحی و قدرت جسمانی

مردم با عنایت حضرت مهدی(ع) و به برکت وجود او، به بالاترین نقطه رشد عقلی رسیده، از نظر روحی و قدرت جسمانی به اوج خود می رسند. حضرت علی(ع) در این باره می فرماید: «... وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَلَا یَبْقی مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ أعْطَاهُ اللَّهُ قُوَّهَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا؛ )(2)(  [مهدی(ع)] دست بر سر بندگان [خداوند] می گذارد. پس هیچ مؤمنی باقی نمی ماند، جز آنکه قلبش محکم تر از پاره های آهن شود و خداوند به او نیروی چهل مرد را عنایت فرماید.»

7. وفور نعمت

ص: 150


1- . اَلْاِمام المَهْدیِ(ع)، ص 557.
2- . اکمال الدین، مؤسسه النشر الاسلامی، ص 653.

قطعاً هر زمامداری به اسلام و قرآن عمل کند و عدالت را در جامعه فراگیر سازد و جلوی مفسدان را بگیرد و مردم را از نظر فکری و روحی رشد دهد، رحمت الهی نیز شامل حال او و جامعه می شود. به هر اندازه مسائل فوق مراعات شود، امدادهای غیبی و رحمت الهی نیز فراگیرتر خواهد شد. این امر در زمان عدالت گستر جهان به اوج خود می رسد و زمین، تمام نعمتهای خویش را در اختیار او قرار می دهد. امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأرْضُ أفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَهِ؛ )(1)(  زمین، جگرگوشه [و گنجها و میوه های] خود را برای او بیرون می ریزد و کلیدهای (معادن) خود را به او می سپارد. پس او (مهدی(ع)) شیوه عدالت را به شما نشان می دهد.»

و در جای دیگر فرمود: «فَکَأنَّکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِیکُمُ الصَّنَائِعُ؛ )(2)(  گویا می بینم [در پرتو خاندان پیامبر(ص) و مهدی موعود(ع)] نعمتهای خدا بر شما تمام شده است.»

ص: 151


1- . نهج البلاغه، خ 138.
2- . نهج البلاغه، ، خ 100.

در چنین اوضاعی، دست با سخاوت مهدی(ع) انفاقی گسترده خواهد داشت. حضرت علی(ع) در این باره می فرماید: «أوْسَعُکُمْ کَهْفاً وَ أکْثَرُکُمْ عِلْماً وَ أوْصَلُکُمْ رَحِماً... شَوْقاً إِلَی رُؤْیَتِهِ؛ )(1)(  پناه دهی او از همه شما گسترده تر و دانش و علمش از همه شما بیشتر و رسیدگی به خویشانش از همه شما فزون تر است... چقدر مشتاق دیدن اویم!»

همچنین مشکلات و معضلات اقتصادی مردم حل می شود. امیر بیان(ع) در توصیف زمان حکومت مهدی(ع) می فرماید: «فَلا یَتْرُکُ عَبْداً مُسْلِماً إلَّا اشْتَرَاهُ وَ أعْتَقَهُ وَ لَا غَارِماً اِلَّا قَضَی دَیْنَهُ وَلَا مَظْلِمَهً لأحَدٍ مِنَ النَّاسِ إلَّا رَدَّهَا وَ لَا یُقْتَلُ قَتِیلٌ إلَّا قَضَی عَنْهُ دَیْنَهُ وَ اَلْحَقَ عِیَالَهُ فِی الْعَطَاءِ؛ )(2)(  هیچ برده مسلمانی باقی نمی گذارد، مگر آنکه او را می خرد و آزاد می سازد و هیچ بدهکاری نیست، مگر آنکه وام او را می پردازد و ستمی بر کسی نمی رود، مگر آنکه داد او را می ستاند و کسی کشته نمی شود، مگر اینکه قرض او را ادا می کند و خانواده اش را تحت پوشش کمکهای خویش قرار می دهد.»

آن چنان حضرت انفاق و اعطای وسیع دارد که فقیری برای دریافت زکات یافت نمی شود. )(3)( 

ص: 152


1- . بحار الأنوار، ج 51، ص 115، ح 24.
2- . الأمام المهدی(ع)، ص 631.
3- . بحار الأنوار، ج 52، ص 390، ح 212.

8. بر آورده شدن آرزوها

سالهاست که بشر در آرزوی تحقق عدالت جهانی، امنیّت فراگیر، آزادی واقعی و... به سر می برد و هنوز که هنوز است آرزوهای بشر به صورت کامل و تمام لباس عمل نپوشیده است. تنها دورانی که اصلی ترین و اصولی ترین آرزوهای بشر تحقق عینی خواهد یافت، دوران ظهور مهدی موعود(ع) است؛ چنان که مولای متقیان، علی(ع) فرمود: «وَ أرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمَلُونَ؛ )(1)(  و آنچه را آرزو داشتید به شما نشان می دهد [و در آن زمان به آرزوهای خود خواهید رسید].»

ای دل مخور اندوه و غم سرها به سامان می رسد

با یک جهان شور و شعف آن جان جانان می رسد



ویرانگر کاخ ستَم با جیش ایمان می رسد



احیاگر دین خدا حامی قرآن می رسد



چشم انتظاران را بگو یوس_ف ز کنعان می رسد



ای دل شب هجران ما آخر به پایان می رسد



ص: 153


1- . نهج البلاغه، ص 186.

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

مقدمه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

مقدمه

راستی او کیست که همه درباره او، از آینده او، از حکومت و عدالت او سخن می گویند؟ او کیست که همه چشم انتظار رؤیت جمال دلربای او، و بی قرار از عطر جانفزای خاک پای او هستند:

خال زیبای جمال دلربایت را بنازم



بوی عطر جانفزای خاک پای_ت را بنازم



ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا



از صفای قلب می گویم صفایت را بنازم



خداوند قرنها است که از او سخن گفته، پیامبران درباره وی و آینده اش و از عدالت او سخن به بیان آورده اند و پیغمبر خاتم(ص) که پیامبران گذشته، بشارت آمدن او را داده اند، به آمدن او و عدالت او بشارت داده است، و امامان معصوم(ع) هر یک به فراخور شرایط خود، وی را ستوده اند و از دوران ظهورش گفته اند.

ص: 154

صاحب الامر کیست؟

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

صاحب الامر کیست؟

آنچه پیش رو دارید، نگاهی گذرا به سخنان سرور شهیدان، حسین بن علی(ع) درباره عزیز دلها، مهدی فاطمه(س) است.

1. شعیب بن حمزه نقل می کند: روزی بر امام حسین(ع) وارد شدم و پس از سلام و احترامات لازم، پرسیدم: «آیا شما صاحب الامر هستید؟» فرمود: «نه.» پرسیدم: «آیا فرزند شماست؟» پاسخ داد: «نه.» پرسیدم: «آیا فرزند فرزند شماست؟» فرمود: «نه.» گفتم: «صاحب الامر کیست؟»

فرمود: «الَّذِی یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً عَلَی فَتْرَهٍ مِنَ الْأئِمَّهِ کَمَا أنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) بُعِثَ عَلَی فَتْرَهٍ مِنَ الرُّسُل؛ کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند، چنان که پر از ستم شده باشد. او پس از دوران طولانی از حضور امامان می آید، چنان که رسول خدا(ص) پس از آن مبعوث شد که دوران طولانی از حضور پیامبران آسمانی گذشت.» )(1)( 

ص: 155


1- . اصول کافی، ج 1، ص 341، باب فی الغیبۀ.

2. عیسی خشاب می گوید که از حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) سؤال کردم: «آیا شما صاحب الامر هستید؟» امام پاسخ داد: «لَا وَ لَکِنْ صَاحِبُ هَذَا الْأمْرِ الطَّرِیدُ الشَّرِیدُ الْمَوْتُورُ بِأَبِیهِ الْمُکَنَّی بِعَمِّه؛ نه، صاحب الامر آن مخفی شده و در نهان است که به خونخواهی پدرش بر خواهد خاست و با کنیه عمویش خوانده شود.» )(1)( 

ص: 156


1- . اکمال الدین، ج 1، ص 318، ح 5؛ اثبات الهداه، شیخ حر عاملی، ج 6، ص 398، ح 123 و بحار الأنوار، دار الکتب الاسلامیه، ج 51، ص 133، ح 6.

ویژگیهای امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

ویژگیهای امام زمان(ع)

امام حسین(ع) برای معرفی و شناساندن صحیح و دقیق حضرت مهدی(ع)، ویژگیهای آن حضرت را به این صورت بیان می کند:

«فِی الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الْأَنْبِیَاءِ(ع) سُنَّهٌ مِنْ آدَمَ وَ سُنَّهٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّهٌ مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ سُنَّهٌ مِنْ مُوسَی وَ سُنَّهٌ مِنْ عِیسَی وَ سُنَّهٌ مِنْ أیُّوبَ وَ سُنَّهٌ مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) فَأمَّا مِنْ آدَمَ وَ مِنْ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ وَ أمَّا مِنْ إِبْرَاهِیمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَهِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ وَ أمَّا مِنْ مُوسَی فَالْخَوْفُ وَ الْغَیْبَهُ وَ أمَّا مِنْ عِیسَی فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِیهِ وَ أمَّا مِنْ أَیُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَی وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) فَالْخُرُوجُ بِالسَّیْف؛ )(1)(  در [زندگی] قائم ما، سنتهایی از پیامبران وجود دارد: سنتی از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و ایوب و حضرت محمد(ص)،. اما از نوح، طول عمر است، و اما از ابراهیم، ولادت پنهان و دوری از مردم است و اما از موسی، واهمه داشتن و غیبت کردن است و از عیسی، اختلاف مردم در وجود اوست، و از ایوب، گشایش پس از آزمایش و [گرفتاری] است و از محمد(ص)، قیام با شمشیر است.»

مرکز حلقه عشاق تویی



ص: 157


1- . بحارالأنوار، ج51، ص 217، باب 13؛ اکمال الدین، ج 1، ص 576؛ کشف الغمه، علی بن عیسای اربلی، ج 2، ص 522 و علم الیقین، ج 2، ص 793.

در همه خلق جهان طاق تویی



انبیا مست ولایت بوده اند



همه مشتاق لقایت بوده اند



شک ندارم که گدایت بوده اند



همه محتاج عطایت بوده اند



همه در ذات تو حیران مانده اند



بلکه انگشت به دندان مانده اند



ص: 158

من خادم او هستم

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

من خادم او هستم

در حضور امام حسین(ع) پیرامون امام مهدی(ع) بحثی مطرح شد. شخصی پرسید «یا ابا عبدالله! آیا حضرت مهدی هم اکنون متولد شده است؟»

سالار شهیدان(ع) فرمود: «لَا، وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ خیر، ولی اگر او را درک کنم تا زنده ام او را خدمت می کنم.»

خادم درگ__ه تو جبرائیل



بنده کوچک تو میکائیل



عبد فرمانبر تو عزرائیل



خاک پابوس تو هم اسرافیل



همه محکوم به فرمان تواند



یکسره ریز خور خوان تواند



ص: 159

غیبت حضرت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

غیبت حضرت

حضرت ابا عبدالله(ع) برای روشن ساختن دوران زندگی حضرت مهدی(ع) برای یاران خویش، از غیبت صغری و کبرای آن حضرت سخن می گوید: «لِصَاحِبِ هَذَا الْأمرِ - یَعْنِی الْمَهْدِیُ(ع) - غیْبَتانِ: إحْداهُما تَطُولُ حَتّی یَقُولَ بَعْضُهُمْ: مَاتَ وَ بَعْضُهُم: قُتِلَ وَ بَعْضُهُم: ذَهَبَ، وَ لا یَطَّلِعُ عَلَی مَوْضِعِهِ أحَدٌ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا غَیْرِهِ، إلّا الْمُولی الّذی یَلی أمْرَهُ؛ )(1)(  برای صاحب امر، یعنی، مهدی(ع) دو غیبت است: یکی از آن دو چنان طولانی شود که گروهی از آنان بگویند: مرده است و جمعی بگویند: کشته شده است و جمعی بگویند: او رفته است و هیچ کس - از ولی و غیر ولی - از جایگاه او اطلاعی نخواهد داشت، جز مولایی که به او امر کرده است.»

عاشقان روی جانان جمله بی نام و نشانند



ص: 160


1- . عقد الدرر، ص 134 و فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص61، ح73.

نام داران را هوای او دمی بر سر نیامد



مردگان را روح بخشد، عاشقان را جان ستاند



جاهلان را این چنین عاشق کسی باور نیامد )(1)( 



ص: 161


1- . امام خمینی(رحمه الله).

صبر در دوران غیبت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

صبر در دوران غیبت

یکی از مهم ترین وظایف شیعیان در دوران غیبت، صبر در سختیها و دوری آن حضرت، و استقامت بر دین و مسایل دینی است. امام حسین(ع) با توجه به اصل تداوم هدایت و رهبری جامعه اسلامی، با بیان سرانجام روشن جهان، اجر و پاداش عظیمی برای صابران در دوران غیبت بیان فرموده است؛ چنان که می فرماید: «دوازده هدایت کننده از ماست و نخستین آنها امیرمؤمنان علی(ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است، او امامی است که بر حق قیام می کند، خدا به واسطه او، زمین را پس از آنکه مرده باشد زنده می کند، دین با او آشکار می شود و وی آیین حق را جهانی می کند؛ گرچه خوشایند مشرکان نباشد:

(لَهُ غَیْبَهٌ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ عَلَی الدِّینِ فِیهَا آخَرُونَ فیودون [فَیُؤْذَوْنَ] وَ یُقَالُ لَهُمْ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ) )(1)(  أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَی الْأَذَی وَ التَّکْذِیبِ بِمَنْزِلَهِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؛ او غیبتی دارد که در آن گروههایی مرتد می شوند و دیگرانی بر دین ثابت قدم می مانند، پس اذیت می شوند و به آنها گفته می شود: اگر شما راستگو هستید، این وعده کی فرا می رسد؟ کسی که در زمان غیبت او بر آزار و تکذیب، صابر باشد، همانند مجاهدی است که در پیشگاه رسول خدا(ص) با شمشیر جهاد می کند.» )(2)( 

ص: 162


1- . یس/ 29.
2- . اکمال الدین، ج 1، ص 317، ح 23 و عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 69، ح 36.

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود



این خماری از سرما می گساران می رود



بلبل اندر شاخسار گل هویدا می شود



زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود



وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد



روز وصلش می رسد ایام هجران می رود )(1)( 



ص: 163


1- . امام خمینی(رحمه الله).

حتمی بودن قیام

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

حتمی بودن قیام

سرور شهیدان(ع) درباره ظهور حضرت مهدی(ع) با ایمان و یقین سخن گفته و آینده جهان و اسلام را نورانی دانسته است. آن حضرت بر همین اساس می فرماید:

«لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی یَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً کَذَلِکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یَقُول؛ )(1)(  اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند، پروردگار عزیز و بزرگ آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا مردی از فرزندان من قیام کند و جهان را از عدل و داد پر کند، چنان که پر از فساد و ستمکاری شده باشد. من این چنین از رسول خدا(ص) شنیده ام.»

آری همین یقین است که شیعه را زنده و شاداب نگه داشته و به آینده خوشبین است.

ص: 164


1- . بحار الأنوار، ج 51، ص 133، ح 5 و اکمال الدین، ج 1، ص 317، ح 4.

صد بار گر از دست غمت خون رود از دل



از در چو در آیی همه بیرون رود از دل



گر قصه عشق تو و یاران بنگارند



صد لیلی و مجنون همه بیرون رود از دل



در قتل م_ن ای شه بکش آهسته کمان را



حیف است که پیکان تو بیرون رود از دل )(1)( 



ص: 165


1- . ملا آغاجان زنجانی.

چهره شاداب

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

چهره شاداب

امام حسین(ع) با علوم و آگاهی که به وسیله جد و پدر بزرگوارش در اختیار داشت، تحولات گوناگون آینده و خصوصیات فردی حضرت مهدی(ع) مانند شکل و سن و سال آن حضرت و برخورد برخی مردم را به روشنی بیان فرموده است؛ آنجا که می فرماید:

«لَوْ قَامَ الْمَهْدِیُ لَأنْکَرَهُ النَّاسُ، لِأنَّهُ یَرْجِعُ إلَیْهِمْ شابَّاً مُوَفَّقَاً وَ إنَّ مِنْ أعْظَمِ الْبَلِیَّهِ أنْ یَخْرُجَ إلَیْهِمْ صَاحِبُهُمْ شَابّاً، وَ هُمْ یَحْسَبُونَهُ شَیْخَاً کَبیراً؛ )(1)(  اگر مهدی قیام کند، مردم او را انکار می کنند؛ زیرا او به صورت جوانی شاداب به سوی آنها بر می گردد و از بزرگ ترین آزمایش [برای مردم آن زمان] همین است که صاحبشان به صورت جوان به سویشان خروج می کند، در حالی که آنها او را بسیار پیر می انگارند.»

ص: 166


1- . عقد الدرر، ص 41؛ اثباه الهداه، ج 7، ص 215، ح 119 و فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص63، ح73.

روزگار پس از ظهور

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

روزگار پس از ظهور

الف) انتقام از ستمگران

حضرت اباعبدالله(ع) وقتی انبوه مشکلات جامعه اسلامی آن روزگاران را می دید و انواع ظلم دشمنان را شاهد بود، به آینده روشن و ظهور و انتقام آن حضرت چشم دوخته، اظهار می داشت: «یُظهِرُ اللهُ قائِمَنَا فَیَنتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ؛ )(1)(  خداوند قائم ما را ظاهر می کند، پس از ستمگران انتقام می گیرد.»

ب) عدالت فراگیر

ص: 167


1- . عقد الدرر ، ص 181، ح 704 و اثبات الهداه، ج 7، ص 138، ح 681.

اسلام حقیقی، یعنی تشیع، چشم به راه امامی است که جهان را از عدل و داد، لبریز خواهد کرد. امام حسین(ع) در این باره سخنان فراوانی دارد؛ از جمله فرمود: «ثُمَّ یَقُومُ قَائِمُنَا یَمْلَأُ الدُّنْیَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَشْفِی صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ مِنْ شِیعَتِهِ؛ پس قائم ما قیام کند، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، چنان که پر از ظلم و فساد شده باشد و دلهای مؤمنان از شیعیان خود را شفا می بخشد.» )(1)( 

حارث بن عبدالله اعور می گوید که خدمت امام حسین(ع) رسیدم و از تفسیر سوره شمس پرسیدم. حضرت پاسخ داد تا رسید به این آیه (وَالنَّهَارِ إِذَا جَلّاهَا)؛ )(2)(  «قسم به روز، وقتی که صفحه زمین را روشن سازد». سپس فرمود: «ذَلِکَ الْقَائِمُ(ع) مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطا؛ این [روز روشن] قائم از خاندان محمد(ص) است که زمین را از عدل و داد پر کند.» )(3)( 

ج) فقر زدایی عمومی

ص: 168


1- . بحار الأنوار، ج 36، ص 345، ح 212 و عوالم العلوم، بحرانی، ج 15، ص 227، ح 212.
2- . شمس/ 3.
3- . بحار الأنوار، ج 24، ص 79، ح 20 و تفسیر، فرات کوفی، ص 563.

یکی از آرزوهای دیرین تمام انسانها، فقر زدایی عمومی و آبادانی فراگیر و جهانی است.

این آرزو در دوران آن حضرت برآورده می شود؛ زیرا پس از ظهور ایشان و استقرار عدل جهانی و عدالت اقتصادی، هر گونه فقر و نیاز در کره زمین ریشه کن خواهد شد. امام حسین(ع) با اشاره به این دوران چنین می فرماید:

«تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ لَیَأْتِیَنَّ عَلَیْکُمْ وَقْتٌ لَا یَجِدُ أَحَدُکُمْ لِدِینَارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً یَعْنِی لَا یَجِدُ لَهُ عِنْدَ ظُهُورِ الْقَائِمِ(ع) مَوْضِعا؛ )(1)(  با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به یکدیگر نیکی کنید. پس سوگند به خدایی که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید، زمانی بر شما فرا خواهد رسید که شما جایی برای [بخشش] درهم و دینار خود نخواهید یافت.»

ص: 169


1- . عقد الدرر، ص 171 و ر. ک: فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص 59، ح68.

مدت حکومت حضرت

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) از منظر امام حسین(ع)

مدت حکومت حضرت

یکی از پرسشهای مهم این است که حضرت مهدی(ع) چه مدت پس از ظهور زندگی و حکومت می کند؟ آنچه مسلم است، باید به اندازه ای حکومت کند که پایه های ظلم و ستمگری ویران و به جای آن بنیاد عدل و داد استوار شود.

بدون تردید، این مسئله اساسی، زمان می طلبد و فرصت می خواهد و بنا نیست که آن حضرت، همه امور را براساس معجزه و روش غیرعادی به پیش ببرد؛ بنابراین عقل اقتضا می کند که آن حضرت، مدتی طولانی حیات داشته باشد تا بتواند در این دنیای گسترده، تحولی همه جانبه و فراگیر ایجاد کند و جهان را با اسلام و ارزشهای اسلامی آشنا سازد.

اما اینکه مدت آن چه اندازه است، خیلی روشن نیست و روایات وارده از طریق خاصه و عامه گوناگون است: پنج، بیست، سی و چهل سال، در منابع اهل سنت وارد شده است )(1)(  و نوزده و اندی، بیست، سیصد و نه سال در منابع شیعی به ثبت رسیده است؛ )(2)(  از جمله امام حسین(ع) فرمود: «یَمْلِکُ الْمَهْدِیُّ تِسْعَهَ عَشَرَ سَنَه وَ أشْهُراً؛ مهدی(ع) نوزده سال و چند ماه حکومت خواهد کرد.» )(3)( 

ص: 170


1- . ر. ک: سنن، ابی داود، دار احیاء السنه النبویه، ج 4، ص 116.
2- . أعلام الوری باعلام الهدی، ابو علی طبرسی، ص 434 و بحارالأنوار، ج 52، ص 280، 299.
3- . فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص 64، ح79 و عقد الدرر، ص 239.

البته این روایت با روایاتی که سیصد و نه سال را مدت حکومت دانسته اند، تنافی ندارد؛ چون هر دو مثبت هستند، و دو روایت مثبت با هم تنافی ندارند به ویژه آنکه علامت حصر در این روایت به کار نرفته است و ممکن است اشاره به دوران حساس حکومت آن حضرت باشد؛ چنان که مرحوم مجلسی روایات فوق را این گونه جمع کرده است:

«اخبار مختلفی درباره مدت حکومت آن حضرت وارد شده است. برخی از آنها بر تمام مدت حکومت آن حضرت دلالت دارد، و برخی بر زمان استقرار و تثبیت دولت آن، و بعضی بر سالها و ماههایی حمل می شود که نزد ما است و برخی بر سالها و ماههای طولانی.» )(1)( 

از این گذشته روایاتی داریم که حکومت ائمه(ع) را پس از ظهور حضرت حجت تا قیامت مستمر و ادامه دار می داند؛ از جمله امام هشتم(ع) یک روایت طولانی از پیامبر اکرم(ص) درباره اهل بیت(ع) نقل کرده است که ذیل آن از زبان خداوند متعال می خوانیم:

ص: 171


1- . بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی، چ4، ج 52، ص 280.

«لَأظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی وَ لَأعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی وَ لَأطَهِّرَنَّ الْأرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أعْدَائِی وَ لَأمَکِّنَنَّهُ مَشَارِقَ الْأرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ وَ لَأذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ وَ لَأرْقِیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ فَلَأنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأمُدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّی تَعْلُوَ دَعْوَتِی وَ تَجْمَعَ الْخَلْقُ عَلَی تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأدِیمَنَّ مُلْکَهُ وَ لَأدَاوِلَنَّ الْأیَّامَ بَیْنَ أوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه؛ )(1)(  و زمین را به وسیله آخرین آنها از دشمنانم پاک می کنم، و شرق و غرب زمین را در سیطره سلطنت او در می آورم، و بادها را در تسخیر او قرار داده، ابرهای سخت و سرکش را رام او گردانم، و او را بر اسباب مسلط و با سربازانم او را یاری، و با ملائکه خود او را امداد می کنم، تا دعوت مرا برتری بخشد، و مردم را همه بر حکم توحید من گرد آورد، و سلطنت او را ادامه می دهم و روزگار را بین دوستان خود دست به دست می کنم (اشاره به مسئله رجعت) تا روز قیامت.»

روایت فوق سخن از ادامه سلطنت آن حضرت و همچنین ائمه اطهار(ع) تا روز قیامت و پایان دنیا دارد. بحث را با شعری از امام خمینی(رحمه الله) به پایان می بریم:

ص: 172


1- . بحار الأنوار، دار احیاء التراث العربی ، ج 18، ص345، باب 3.

بهار آمد که غم از جان برد غم در دل افزون شد



چه گویم کز غم آن سرو خندان جان و دل خون شد



گروه عاشقان بستند محملها و وارستند



تو دانی حال ما واماندگان در این میان چون شد



حجاب از چهره دلدار ما باد صبا بگرفت



چو من هر کس بر او یک دم نظر افکند مجنون شد



گل از هجران بلبل، بلبل از دوری گل هر دم



به طرف گلستان هر یک به عشق خویش مفتون شد



ص: 173

امام مهدی(ع) در کلمات و دعاهای امام سجاد(ع)

نگاهی اجمالی به سخنان امام سجاد(ع) درباره امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلمات و دعاهای امام سجاد(ع)

نگاهی اجمالی به سخنان امام سجاد(ع) درباره امام زمان(ع)

آنچه پیش رو دارید، نگاهی است گذرا به برخی کلمات امام سجاد(ع) درباره حضرت مهدی(ع) و اهّم دعاهایی که آن حضرت درباره امام زمان(ع)، انتظار آن حضرت، فرج او، دعا برای سلامتی و نصرت او و....فرموده است.

امام سجاد(ع) افزون بر دعاهایی که درباره حضرت مهدی(ع) دارد، کلمات و سخنان نغز و زیبایی نیز درباره مسائل مربوط به آن حضرت بیان کرده است که به نمونههایی اشاره میشود:

1. زمان، خالی از حجت نیست

ص: 174

امام سجاد(ع) فرمود: «لاتَخْلُو الأرْضُ الی أنْ تَقُومَ السّاعَهُ مِنْ حُجَّه وَ لَوْلا ذلِکَ لَمْ یُعْبَدِ اللهُ؛ )(1)(  زمین تا روز قیامت خالی از حجت نیست، و اگر حجت الهی نبود، خدا پرستیده نمیشد.»

این حدیث به خوبی نشان میدهد که در این زمان نیز حجت الهی وجود دارد. منتهی این امام باید معصوم و معرفی شده ازطرف خدا و امامان پیشین باشد؛ چنان که آن حضرت فرمود: «الإمامُ لایکونُ إلّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَت العِصْمَهُ فی ظاهِرِ الخِلْقَهِ فَیُعْرَفَ بِها وَ کذلِکَ لایَکُونُ إلاّ مَنْصُوصاً؛ )(2)(  جز معصوم، احدی شایسته امامت نیست و چون عصمت، یک نشان ظاهری در خلقت نیست( که همگان) بشناسند، باید امام از طرف خدا (تعیین) و اعلام شود.»

در خطبه معروف خود در مسجد جامع شام در حضور یزید بن معاویه فرمود: «رسول خدا، و وصی او علی(ع)، سید الشهداء (حمزه)، جعفر طیار، دو سبط این امت و مهدی ]این امت[ از ماست.» )(3)( 

ص: 175


1- . بحارالأنوار، دار احیاء التراث، ج 52، ص 92 و ر.ک: منتخب الأثر، لطف الله صافی، ص 271.
2- . معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص 132.
3- . منتخب الأثر، ص 172.

2. راز غیبت و پنهان بودن ولادت

حضرت سجاد(ع) فرمود: «القائِمُ مِنّا یَخفی عَلی النّاسِ وِلادَتُهُ حتّی یَقُولُوا: لَمْ یُولَدْ بَعْدُ، لِیَخْرُجَ حینَ یَخْرُجُ وَ لَیْسَ لأحدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهً؛ )(1)(  قائم ما، ولادتش از مردم مخفی میشود تا جایی که میگویند: هنوز متولد نشده است؛ زیرا وقتی ظهور میکند بیعت کسی بر گردن او نباشد.»

همچنین درباره مخفی بودن مکان آن حضرت فرمود: «لا یَطَّلِعُ عَلی مَوْضِعِهِ أحَدٌ مِنْ وَلِیٍّ وَلاغَیْرِهِ إلّا الَّذی یَلی أمْرَهُ؛ )(2)(  هیچ کس از دوست و غیر دوست از اقامتگاه او مطّلع نمیشود، به جز کسی که متصدّی خدمتگزاری اوست.»

3. غیبت کبری و صغری

ص: 176


1- . بحارالأنوار، ج 51، ص 135.
2- . بحارالأنوار ، ج52، ص153 و ج53، ص324 و منتخب الأثر، ص 251 و 253.

امام زین العابدین(ع) فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَتَیْنِ: اِحداهُما أطولُ مِنَ الأُخری. اَمّا الأُولی فَسِتَّه أیّامٍ وَ سِتَّهَ أشْهُر وَ سِتَّ سَنَواتٍ وَ أمّا الْأُخْری فَیَطُولُ أمَدُها حَتّی یَخْرُجَ مِنْ هذَا الْأمْرِ أکْثَرُ مَنْ یَقُولُ بِهِ، فَلا یَثْبُتُ عَلَیْهِ الاّ مَنْ قَوِیَ یَقِینُهُ وَ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ وَ لَمْ یَجِدْ فی نَفْسِهِ حَرَجاً مِمّا قَضَیْنا وَ سَلَّمَ لَنا أهْلَ البَیْتِ؛ )(1)(  برای قائم ما دو غیبت است که یکی از آنها طولانی تر از دیگری است؛ اما اولی شش سال و شش ماه و شش روز طول می کشد و اما دومی به قدری طول می کشد که بیشتر کسانی که به غیبت او ایمان داشتند از اعتقاد خود بر میگردند. فقط کسانی بر اعتقاد خود استوار میمانند که یقین محکم و شناخت صحیح داشته باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد و تسلیم ما اهل بیت باشند.»

4. فتنه های دوران غیبت

ص: 177


1- . بحارالأنوار، ج 51، ص 134.

زینت عبادت کنندگان(ع) فرمود: «یا أبا خَالِد لَتأتِیَنَّ فِتَنٌ کَقِطَعِ اللَّیْلِ المُظْلِمِ لایَنْجُو إلاّ مَنْ أخَذَ اللهُ مِیثاقَهُ اوُلئکَ مَصابیحُ الهُدی وَ یَنابِیعُ العِلْم یُنْجِیهِمُ اللهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَهٍ مُظْلِمَهٍ؛ )(1)(  ای اباخالد! به راستی (در دوران غیبت) فتنههایی همچون قطعههای شب تار هجوم میآورد که از آن جز کسانی که خدا از آنها پیمان گرفته رهایی نمییابد. همانها چراغهای هدایت و سرچشمه علم اند، که خداوند آنها را از هر فتنه تاریک نجات می بخشد.»

همچنین فرمود: «مَنْ ثَبَّتَ عَلی وِلایَتِنا فی غَیْبَهِ قائِمِنا أعطاهُ اللهُ أجْرَ ألفَ شَهیدٍ مِثْلِ شُهداءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ؛ )(2)(  کسی که در زمان غیبت قائم ما(ع) بر ولایت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید مثل شهیدان بدر و احد عطا میفرماید.»

5. انتظار راستین و پاداش آن

ص: 178


1- . بحارالأنوار ، ج 51، ص 135، روایت 3.
2- . بحارالأنوار ، ج 52، ص 125.

برای انتظار حضرت مهدی(ع) آثار گرانبهایی وجود دارد؛ از جمله امام سجاد(ع) فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أعظَمِ الْعَمَلِ؛ )(1)(  انتظار فرج از برترین اعمال است.» و فرمود: «اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر میباشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم(ص) شمشیر بزنند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان اند.» )(2)( 

6. یاران مهدی(ع)

ص: 179


1- . منتخب الأثر، ص 244.
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 122و منتخب الأثر، ص 244.

حضرت سجاد(ع) در تفسیر آیه (حَتّی إذا رَأوا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمونَ مَنْ أضْعَفُ ناصِراً وَ أقَلُّ عدداً)؛ )(1)(  «هنگامی که ببینند آنچه را که وعده میشوند، پس میفهمند که چه کسی یاورش ضعیفتر و نفراتش کمتر است»، فرمود: «یَعْنی القائِمَ و انْصارَهُ بِالنِسْبهِ لِاعْدائِهِ؛ مقصود ]از مایُوعَدوُنَ[ قائم(ع) و یاران او در مقایسه با دشمنان او هستند.» )(2)( 

در جای دیگر فرمود: «...کَأنّی بِصاحِبِکُمْ قَدْ عَلا فَوْقَ نَجَفِکُمْ بِظَهْرِ کُوفان فی ثَلاثَمأهٍ وَ بِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، جَبرئیلُ عَنْ یَمِینهِ وَ میکائیلُ عَنْ شِمالِهِ وَ اِسْرافیلُ أمامَهُ، مَعَهُ رایَهُ رَسُول الله(ص) قَد نَشَرها لایَهْوِی بِها إلی قَوْم إلاّ أَهْلَکَهُم اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ )(3)(  گویا صاحب شما (مهدی) را میبینم که پشت کوفه بالای نجف در بین سیصد و سیزده نفر قرار گرفته است. جبرئیل از راستش، و میکائیل از سمت چپش و اسرافیل جلو آن حضرت قرار دارند و با او پرچم رسول خدا است که آن را برافراشته است و بر قومی فرود نمیآید، جز آنکه آنها را] به امر[ خدای عزیز و جلیل هلاک میکند.»

7. دوران ظهور

ص: 180


1- . جن/ 24.
2- . ینابیع المودّه، ج3، ص 84؛ بشاره المصطفی، ص 62 و الزام الناصب، ص 32 و 242.
3- . بحار الأنوار، ج51، ص135، ح3.

با ظهور امام مهدی(ع) برکات فراوانی عاید بشر، به ویژه مؤمنان میشود؛ از جمله، آنچه حضرت سجاد(ع) فرمود: «إذا قامَ القائِمُ أذْهَبَ اللهُ عَن شِیعَتنا العاهَهَ و جَعَل قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الحَدیدِ وَ جَعَلَ قُوَّهَ الرَّجُل مِنْهُم قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلا وَ یَکونُونَ حُکّامَ الاَرْضِ وَ سَنامَها؛ )(1)(  وقتی قائم قیام کند، خداوند رنج را از شیعیان ما دور میکند و دلهای آنها را چون پارۀ آهن قرار میدهد و خداوند، قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار میدهد و آنها حاکمان زمین خواهند شد.»

ص: 181


1- . بحارالأنوار ، ج 52، ص 364، و 317 و الزام الناصب، ص 139.

دعاهای امام سجاد درباره امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام مهدی(ع) در کلمات و دعاهای امام سجاد(ع)

دعاهای امام سجاد درباره امام زمان(ع)

یکی از برکات وجود حضرت سجاد(ع)، تعلیم شیوه و روش دعا کردن است. درباره انتظار مهدی(ع)، دعا برای فرج و نصرت آن حضرت و... نیز دعاهای متعددی وجود دارد که به اهم آنها اشاره میشود:

الف) دعا برای ظهور در روز عرفه

این دعا از چهار بخش تشکیل شده است: لزوم وجود امام در هر زمان و اطاعت مطلق از امر و نهی او، دعا برای نصرت، یاری و محافظت آن حضرت، بیان نتایج و پیامدهای ظهور مهدی(ع) در قالب دعا، بیان اوصاف یاران آن حضرت و دعا در حق آنان.

در بخش اول چنین میخوانیم:

ص: 182

«اللّهُمَّ إنَّکَ أیَّدْتَ دینَکَ فی کُلِّ أوانٍ بِاِمامٍ أقَمْتَهُ عَلَماً لِعبادِکَ وَ مَناراً فی بِلادِکَ بَعْد أنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ وَ جَعَلْتهُ الذَّریعَهَ إلی رِضْوانِکَ وَ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ وَ أمَرْتَ بِامْتِثالِ أمْرِهِ و الانْتِهاءِ عِند نَهْیِهِ و أنْ لایَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ و لایَتأَخَّرَ عَنهُ مُتَأخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَهُ اللاّئذیْنَ وَ کَهْفُ المؤمِنینَ و عُرْوَهُ المُتَمسِّکینَ وَ بَهاءُ العالمینَ ؛ «بار الها! تو در هر زمان، دین خود را با امامی تأیید فرمودهای که او را برای بندگانت به عنوان عَلَم و در کشورهایت به جای منار ]هدایت[ برپا داشتهای؛ پس از آنکه پیمان او را به پیمان خود پیوسته و او را وسیله خشنودی خود ساختهای و طاعتش را واجب کرده و از نافرمانی اش بیم دادهای و به اطاعت فرمانش و باز ایستادن در برابر نهی اش و سبقت نگرفتن بر او و عقب نماندن از او فرمان دادهای! پس او نگه دارنده پناهندگان و ملجأ مؤمنان و دستاویز متمسکان و جمال و عظمت جهانیان است.»

در بخش دوم میخوانیم:

ص: 183

«اللّهُمَّ فَأوْزِعْ شُکرَ ما أنْعَمْتَ بِهِ علیه وَ أوْزِعْنا مِثْلَهُ فیهِ و أیِّد مِن لَدُنکَ سُلطاناً نصیراً وَا فْتَحْ لَهُ فتْحاً یَسیراً وَ أعِنْهُ بِرُکنِکَ الاعَزّ وَ اشْدُد أزْرَهُ وَ قَوِّ عَضُدَهُ و راعِهِ بِعَیْنِکَ وَاحْمِهِ بِحِفْضِکَ و انْصُرْهُ بِملائِکَتِکَ... ؛ بار الها! پس ولی خود را به شکر آنچه بر او نعمت دادهای مُلهَم ساز، و ما را نیز به سپاسگزاری نعمت وجود او توفیق ده، و او را از جانب خود سلطنتی یاری دهنده عطا فرمای و درهای پیروزی را به آسانی بر وی بگشا، و او را به نیرومندترین تکیه گاه خود مدد ده و پشت گرم ساز، و بازویش را نیرو بخش و به چشم عنایت منظورش دار، و به نگه داری خود حمایتش کن و با فرشتگانت یاری اش ده... .»

در بخش چهارم چنین آمده است:

ص: 184

«وَ أحْیِ بِهِ ما أماتَهُ الظّالمُونَ مِنْ مَعالِمِ دِینِکَ وَ اجْلَ بِهِ صَدْأ الجَوْرِ عَنْ طَریقَتِکَ وأبْنِ بِهِ الضَّرَّاء عَنْ سَبیِلِکَ وَ أذِل بِهِ النّاکِبِینَ عَنْ صِراطِکَ و أمْحَقْ بِهِ بَغاهَ قَصْدِکَ عِوَجاً...؛ و به مدد او آنچه از نشانههای دینت را که به دست ستمگران از بین رفته، زنده ساز، و زنگ جور]ظالمان[ را از طریق خویش بزدای، و سختی و ناهمواری را به دست او از راه خویش برطرف کن، و منحرفان از صراط ]مستقیم[ خود را به دست او از میان بردار، و آنانی را که قصد کج ساختن راه تو را دارند هلاک کن... .»

این همه، دستاوردهای بزرگ حکومت جهانی مهدی(ع) است که در قالب دعا در سختترین دوران خفقان و ستم بیان شده است.

ص: 185

درباره اوصاف یاران آن حضرت چنین آمده است: «اللّهُمَّ و صَلِّ عَلی أوْلیائِهِمُ المُعتَرِفینَ بِمَقامِهِم، المُتَّبِعینَ مَنْهَجَهُمْ المُقْتَفِینَ آثارَهُمْ...المُنْتَظریْنَ أیّامَهُم المَادّینَ إلَیْهِم أعْیُنَهُم...؛ )(1)(  بارالها! رحمت فرست بر دوستان ایشان که معترف به مقام آنها، و تابع راه آنان و پیرو آثار آنهایند، منتظر روزگار ]دولت[ آنها و چشم دوخته به راهشان اند.»

ب) دعای دیگر برای ظهور و فرج

این دعا نیز در منابع متعددی آمده است و مربوط به روز عرفه است. این دعا با درخواست فرج آل محمد(ص) و در خواست یاری آنان شروع شده و با بیان ره آوردهای ظهور حضرت مهدی(ع) در قالب دعا ادامه یافته، در پایان با بیان اوصاف یاران حضرت خواسته میشود دعا کننده جزو بهترین یاران او قرار گیرد:

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ فَرِّجْ عَنْ آلِ مُحَمَّد وَ اجْعَلْهُمْ أئِمَّهً یَهْدُونَ بِالحَقِّ....وَانْصُرْهُمْ وَ انْتَصِر بِهِمْ وَ أنْجِزْ لَهُمْ ما وَعَدْتَهُم وَ بَلِّغْ فَتْحَ آلَ مُحَمَّد ...؛ خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و فرج آل محمد را ]با ظهور مهدی(ع)[ برسان، آنها را امامانی قرار بده که به حق هدایت می کنند و آنان را یاری کن و به دست آنها [دیگران را] یاری بخش و برای ایشان به وعده هایت وفا کن و پیروزی آل محمد را برسان... .»

ص: 186


1- . ر. ک: صحیفه کامله سجادیه، ترجمه صدرالدین بلاغی، دارالکتب الاسلامیه، در ضمن دعای 47 روز عرفه، ص 255 – 258؛ الصحیفه السجادیه الجامعه، مؤسسه الامام المهدی، ص 322؛ اقبال الاعمال سید رضی الدین علی بن طاووس، ص 664؛ مصباح المتهجد، ابراهیم العاملی الکفعمی، منشورات مؤسسه الاعلمی، ص 891.

در ادامه، خطاب مخصوص به حضرت حجت شده، میگوید: «...وَ أصْلِحْ لَنا إمامَنا وَ اسْتَصْلِحْهُ وَ أصْلِحْ عَلی یَدیْهِ و آمِنْ خَوْفَهُ و خَوْفَنا عَلَیْهِ وَ اجْعَلْهُ اللّهُمَّ الذّی تَنْتَصِر بِهِ لِدیْنِکَ ؛ و برای ما اماممان را اصلاح کن و برای او طلب اصلاح کن و با دستان او ]جامعه را[ اصلاح کن، ترس او را و ترس ما را به ]وجود مبارک[ او ایمن گردان و او را کسی قرار بده که به دست او دینت را یاری کنی.»

همچنین در باره دستاوردهای دوران ظهور میگوید: «اللّهُمَّ امْلَاءِ الأرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوْراً و امْنُن بِهِ عَلی فُقَراءِ المُسْلِمینَ و أرامِلِهِمْ وَ مَساکِینِهِم وَ اجْعَلْنی مِنْ خِیارِ مَوالِیهِ وَ شِیعَتِهِ، أشَدِّ هِمْ لَهُ حُبّاً وَ اَطْوَعِهِمْ لَهُ طَوْعاً؛ )(1)(  خدایا! به دست او زمین را پر از عدل و داد کن، چنان که از ستم و جور پر گشته است، و به دست او بر فقرای مسلمانان و یتیمان و بی سرپرستان و از کار افتادگان منت گذار و مرا از برگزیدگان دوستان و شیعیانش، و شدیدترین آنها نسبت به او از نظر محبت، و رام ترین آنان در فرمانبری قرار ده.»

«وَ اَنْفَذِهِمْ لأمْرِهِ وَ اَسْرَعِهِمْ إلی مَرضاتِهِ و اَقْبَلِهِمِ لِقَوْلِهِ وَ أقْوَمِهِم بِأمْرِهِ وَ ارْزُقنی الشَّهادَهَ بَیْنَ یَدَیْهِ حَتّی ألْقاکَ وَ أنْتَ عَنّی راضٍ؛ و ]مرا[ نافذترین آنها در مقابل فرمان او، و شتاب کنندهترین آنان به سوی خرسندی و رضایت او، و روکنندهترین آنها به سوی سخن او، و پایدارترینشان در امر او قرار ده، و شهادت در پیشگاه او را روزی من گردان، تا تو را در حالی ملاقات کنم که از من راضی هستی.»

ص: 187


1- . اقبال الاعمال، همان، ص 675؛ الصحیفه السجادیه الجامعه، همان، ص 347؛ بحارالأنوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 98، ص 234؛ مصباح المتهجد، ص 697.

ج) دعا برای فرج و شِکوه از فتنه ها

در دعای روز عرفه، از غیبت، کمی عدد، و شدت فتنه ها شکوه شده و در پایان، ظهور و قیام امام زمان(ع) از خداوند خواسته شده است:

«اَللَّهُمَّ یا رَبِّ نَشکوُ غَیبَهَ نَبِیّنا وَ قِلّهَ ناصِرنا، وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنا و شِدَّهَ الزَّمانِ عَلَیْنا، وَ وُقَوعَ الفِتَن بِنا وَ تَظاهُرَ اْلخَلْقِ عَلَیْنا، اَللَّهُمُّ صَلِّ عَلی محمّدٍ وَ آل محمّدٍ وَ فَرِّج ذلِکْ بِفَرَجٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَ نَصْرٍ وَ حَقٍّ تُظْهِرُهُ؛ خدایا! پروردگارا! شکایت می کنم از نبود پیغمبرمان و کمی یارانمان، و فراوانی دشمنان و سختی زمانه و روزگار بر ما، و وقوع فتنه ها برای ما، و پشتیبانی مردم علیه ما. خدایا! بر محمّد و آل محمد درود بفرست و با گشایشی از جانب خودت و با یاری و حقی که آن را آشکار می سازی، این مشکلات را بگشا.»

دانی که انتظار تو با ما چه می کند؟



ص: 188

توفان ببین به پهنه دریا چه می کند؟



آشفته ام چو موج به دریای زندگی



آشفتگی ببین به دل ما چه می کند



یکدم بپرس این همه غم، این همه بلا



در خاطر شکسته زغمها چه می کند



دور از بهار روی تو بی برگ مانده ام



بی برگ و بار مانده به دنیا چه می کند



بنشین ز راه لطف دمی در کنار دل



آخر بپرس این دل تنها چه می کند



آن گاه صریحاً حضرت سجاد(ع) ظهور حضرت مهدی(ع) را از خداوند خواسته، عرضه می دارد:

«اَللَّهُمَّ وَابْعَثْ بِقائِمِ آلِ مُحمّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلیه و آله لِلنَّصْرِ لِدینِکَ، وَ إِظْهارِ حُجَّتِکَ وَ القِیامِ بِأمْرِکَ، وَ تَطْهیرِ أرْضِکَ مِنْ أرْجاسِها؛ )(1)(  خدایا! قائم آل محمد(ص) را برای یاری دینت و اظهار برهانت و برپایی فرمانت و پاکیزه ساختن زمینت از آلودگیهای آن، بر انگیز[و ظهورش را برسان].»

ظهورت را زحق خواهانم ای دوست ؟



ص: 189


1- . اقبال الاعمال ،ص 695 و بحارالأنوار، ج 98، ص 255.

شب و روز از غمت گریانم ای دوست؟



ظه__ورت گ__ر نصی__ب ما نگ___ردد



از این غ___م تا اب__د نالان_م ای دوست



د) دعا برای ظهور در ضمن دعا علیه شامیان

حضرت سجاد(ع) دعایی در افشای جنایات اهل شام یعنی یزید و تبار او دارد. در ضمن آن، برای ظهور حضرت مهدی(ع) دعا می کند و می گوید: «اَللَّهمَّ وَ أسْفِرْ لَنا عَنْ نَهارِ الْحَقِّ وَ الْعَدْلِ، وَ آرِناهُ سَرْمَداً، وَ أهْطِلْ عَلَیْنا بَرَکَتَهُ وَ أدِلْهُ مِمَّنْ ناداهُ وَ عاداهُ وَ أوْضِحْ بِهِ فی غَسَقِ اللَّیْلِ الْمظلِمِ وَ بَهْیم الْحَیْرَهِ المُدْلَهِمّ؛ خدایا! کشف کن و پرده بردار از روز [و روزگار] حق و عدل، و آن را تا ابد به ما نشان بده و برکتش را بر ما فرود آور و وی را از کسی که قصد او کرده و با او دشمنی دارد، راهنمایی [و حفاظت ]کن و به مدد او در شب تار و حیرتزای بسیار سیاه، روشنایی ایجاد کن.»

«اَللّهُمَّ وَ أحْیِ بِهِ الأرْضَ الْمَیْتَهَ، وَ اجْمَعْ به الأهَواءَ الْمُتَفَرِّقَهَ وَ أقِمْ بِهِ الحُدُودَ المُعَطَّلَهَ، وَ أسْرِبْ بِهِ الاَحْکام الْمُهْمَلَهَ، اللَّهُمَّ وَ أشْبِعْ بِهِ الْخماصَ السَّغِبَهَ وَارْحَمْ بِهِ الاَبْدان اللَّغِبَهَ؛ )(1)(  خدایا! به دست او (مهدی(ع)) زمین مرده را زنده کن، و هواها و خواسته های متفرقه را متحد فرما، و حدود معطّل مانده را به دست او به پادار، و احکام رها شده را به مدد او جاری ساز. خدایا! شکمهای گرسنه را به دست او سیرگردان، و بدنهای خسته [و رنجور] را به دست او، مورد رحمت خود قرار بده.»

ص: 190


1- . الصحیفه السجادیه الجامعه، همان، ص 139 و ر.ک: الصحیفه المبارکه المهدیه، مرتضی مجتهدی، ص 534 و 535.

ه_) حرز امام زین العابدین(ع) و دعا برای ظهور

امام زین العابدین(ع) در این حرز دعا در حق دوستان حضرت مهدی(ع) و نفرین درباره دشمنان آن حضرت، و تعجیل فرج او، و دیدار جمال دلربای اورا طرح فرموده است:

«اَللَّهُمَّ صَلّ عَلی... الْحُجَّهِ الْقائِم الْمَهْدیِّ الْمُنتَظَرِ صَلَواتُ اللَّه عَلَیْهِم أجْمَعین، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُم، وَ عادِ مَنْ عاداهُم، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُمْ وَ اخْذُل مَنْ خَذَلَهُمْ وَالْعَنْ مَنْ ظَلَمَهُمْ، وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَانْصُرْ شیعَهَ آلِ مُحمَّدٍ و أهْلِکْ أعْداءَ آلِ مُحمّدٍ وَ ارْزُقْنی رُؤْیَهَ قائِمِ آلِ مُحمّدٍ، وَاجْعَلْنی مِنْ اَتْباعِهِ وَ اَشیاعِهِ وَ الرّاضِینَ بِفِعْلِه؛ )(1)(  خدایا درود فرست بر...حجت قیام کننده، مهدی منتظر، که درود خدا بر همه ایشان (آل محمد(ص)) باد. خدایا! دوست بدار کسی را که آنان را دوست بدارد و دشمن بدار آن را که آل محمّد را دشمن بدارد و یاری کن آنکه آنها را یاری کند و خوار فرما کسی را که در پی خواری ایشان است و نفرین فرست بر کسانی که بر ایشان ظلم کردند، و در فرج آل محمد تعجیل فرما و آل محمد را یاری فرما، و دشمنان آل محمد را هلاک کن، و دیدار [روی] قائم آل محمد را روزی من فرما و مرا از پیروان و یاری کنندگان و خرسند شوندگان به کار او قرار ده.»

آن دوست که دیدنش بیاراید چشم



ص: 191


1- . مهج الدّعوات، رضی الدین سید بن طاووس، ص 30 و 281 و الصحیفه المهدیّه، همان، ص 536.

بی دیدنش از گریه نیاساید چشم



ما را زبرای دیدنش باید چشم



گر دوست نبیند به چه کار آید چشم



و) دعای روز جمعه برای فرج

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ إنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ کَصَلواتِکَ وَ بَرَکاتِک وَ تَحیَّاتِکَ عَلی أصْفِیائِکَ إِبْراهیمَ وَ آلَ اِبْراهیم، وَ عَجِّلْ الْفَرَجَ وَ الرّوحَ وَ النُّصْرَهَ وَ التَّمْکینَ وَالتّأییدَ لَهُم؛ )(1)(  خدایا بر محمد و آل محمد(ص) درود فرست؛ به راستی تو ستایش شده با عظمتی هستی، همچون درودهای تو و برکات و سلامهای تو بر برگزیدگانت ابراهیم و آل ابراهیم، و فرج و رحمت و یاری، و زمینه سازی [و جای دهی] و تأیید را برای آنان(آل محمد) نزدیک فرما.»

ز) دعای هر روز ماه مبارک رمضان

ص: 192


1- . الصحیفه السجادیه، ص 351؛ جمال الاسبوع، ص 265 و المصباح، ص 576.

در این دعا که منابع متعددی آن را نقل کرده اند، در آغاز، اوصاف حمیده خداوند ذکر شده و آن گاه در حق دشمنان آل محمد، نفرین شده و عذاب درخواست شده است. و حضرت سجاد(ع) در بخش پایانی آن، عرضه می دارد: «أسْأَلُکَ أنْ تَنْصُرَ وَصِیَّ مُحَمَّدٍ وَ خِلیفَهَ مُحَمَّدٍ وَ الْقائِمَ بِالْقِسْطِ مِنْ أوْصِیاءِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ، إِعْطِفْ عَلَیْهِمْ نَصْرَکَ؛ )(1)(  [خدایا]! از تو درخواست می کنم که وصیّ محمّد و خلیفه محمد و قیام کننده به عدل و داد از میان جانشینان محمّد _ که درود تو بر او و آل او باد _ را یاری کنی و نصرتت را بر آنها معطوف داری.»

ح) روز عید فطر و دعا برای فرج

ص: 193


1- . الصحیفه السجادیه الجامعه، ص 240؛ بحار الأنوار، ج 98، ص 104؛ مصباح المتهجد، ص 614؛ اقبال الاعمال، ص 367 و صحیفه المبارکه المهدیه، ص 559، دعای 276.

در بخشی از دعای روز عید فطر امام سجاد(ع) می خوانیم: «وَاَعِنّی عَلی جِهادِ عَدُوِّکَ فی سَبیلِکَ مَعَ وَلیِّکَ کما قُلْتَ جَلَّ قَولُکَ (اِنَّ اللّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤمنینَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَموالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلونَ فی سبیل اللَّهِ) )(1)( ... اللَّهُمَّ فَاَرِنی ذلِکَ السَّبیلَ حَتَّی اُقاتِلَ فیهِ بِنَفْسی وَ مالی طَلَبَ رِضاکَ فَاَکُونَ مِنَ الْفائِزینَ؛ )(2)(  خدایا! مرا بر جهاد با دشمنت در راه خودت همراه با ولیّت [امام زمان] یاری کن، چنان که خود فرمودی و بزرگ است سخن تو که «خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده است که [در برابرش ]بهشت برای آنان باشد، [به این صورت که] در راه خدا پیکار کنند..» خدایا! پس این راه جهاد را به من نشان بده تا با جان و مال برای رضای تو در آن بجنگم، پس [به شهادت برسم و] از رستگاران باشم.»

دعاهای دیگری نیز از آن حضرت نقل شده است؛ مانند: «اَلدُّعاءُ لِظُهُورِ الْحُجَّهِ فی دُعاءِ الاِْحْتِرازِ» )(3)(  و دعا برای فرج در ضمن دعای روز بیستم ماه رمضان )(4)(  و همین طور دعاهایی که از طریق امام زمان(ع) از زبان امام زین العابدین(ع) نقل شده است؛ مانند دعای تعقیب نماز امام سجّاد(ع)، )(5)(  دعا در حال سجده زیر ناودان طلا در مسجدالحرام )(6)(  و... که به سبب پرهیز از طولانی شدن مقاله، از نقل آنها خودداری می شود.

ص: 194


1- . توبه/ 111.
2- . صحیفه السجادیه الجامعه، ص 312 و صحیفه مبارکه مهدیّه، 57 - 571.
3- . الصحیفه السجادیه الجامعه، ص 400 و صحیفه مهدیّه، ص 548.
4- . صحیفه مهدیه، ص 564.
5- . صحیفه مهدیه ، ص 350.
6- . همان، ص 352؛ اکمال الدین، ص 470.

آنچه از مجموع دعاهای امام سجاد(ع) درباره مهدویت - که در سخت ترین دوران، و حکومت پلیدترین افراد همچون: یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و... خوانده شده است - استفاده می شود، اموری است که در ذیل به آنها اشاره می کنیم:

1. زنده نگه داشتن یاد اهل بیت(ع) و در صدر همه، آخرین آنها یعنی مهدی صاحب الزمان(ع)؛

2. تبیین و تاکید بر این مسئله که زمین در هیچ زمانی از حجت و امامی معصوم از اهل بیت(ع) خالی نیست؛

3. تلقین این مسئله که معنای امامت و پذیرفتن آن این است که مردم همه، صد درصد تابع و پیرو امام خویش باشند، امر او را امر، و نهی او را نهی بدانند، و در عمل به طور کامل به آن مقیّد باشند؛

4. حساس کردن مردم درباره حیات و سلامتی امام زمان؛ از این رو تلقین می شود که مرتب حفظ و حراست او از خداوند، خواسته شود؛

ص: 195

5. زنده نگه داشتن روحیه جهاد و شهادت طلبی، به ویژه در رکاب آن حضرت که پس از یاری او شهادت در راه خدا به عنوان رستگاری ابدی و برترین کمال نصیب انسان شود؛

6. امیدواری و نوید و نشاط دهی به آینده روشن و اینکه «کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور» و یا «درد و غم طی می شود آخر بهاری می رسد»؛

7. زنده نگه داشتن روحیه انتظار در جامعه اسلامی که با وجود جانسوزبودن، سازنده و اصلاحگراست؛

8. شکایت از تنهاییها، ستمها و فتنه ها در قالب دعا که خود یک نوع اعلام انزجار از وضعیّت موجود است و شکایت از نبود پیغمبر و غیبت امام زمان(ع) و انتظار و درخواست وضعیت مطلوب و بهتر، و برپایی دولت کریمه مهدی صاحب الزمان(ع)؛

9. ارائه تصویری روشن و امید بخش از دوران ظهور مهدی(ع) و اینکه عدل، فراگیر، و بساط ستمگران جمع می شود، کتاب و سُنّت و شریعت زنده می شود و فقر، فلاکت و بیچارگی بساط خویش را جمع خواهد کرد، و ایتام و مساکین از این وضعیّت دردآور نجات می یابند.

ص: 196

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

محبوب پروردگار

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

محبوب پروردگار

بدون تردید، اساس تمام دوستیها خداوند است و هر که دوست خداست، محبوب قلبهای پاک نیز هست؛ از این رو در ابتدا روایتی را که در آن خداوند محبت خویش را نثار آخرین امام معصوم(ع) کرده است به گوش جان می شنویم:

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أوْحَی إِلَیَّ لَیْلَهً أسْرِیَ بِی یَا مُحَمَّدُ مَنْ خَلَّفْتَ فِی الْأرْضِ عَلَی أُمَّتِکَ وَ هُوَ أعْلَمُ بِذَلِکَ قُلْتُ یَا رَبِّ أخِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ عَلِیَّ بْنَ أبِی طَالِبٍ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَی الْأرْضِ اطِّلَاعَهً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَلَا أذْکَرُ حَتَّی تُذْکَرَ مَعِی أنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ إِلَی الْأرْضِ اطِّلَاعَهً أُخْرَی فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَجَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ فَأَنْتَ سَیِّدُ الْأنْبِیَاءِ وَ عَلِیٌّ سَیِّدُ الْأوْصِیَاء؛ )(1)(  همانا خدای عزوجل در آن شب که به گردش شبانه برده شدم (معراج) به من وحی فرمود: ای محمد! چه کسی را در زمین میان امتت به جای خود گذاشتی؟ ! - در حالی که خود بدان آگاه تر بود. - عرض کردم: پروردگارا! برادرم را. فرمود: ای محمد! علی بن ابی طالب را؟ عرض کردم: آری، ای خدای من! فرمود: ای محمد! من از ابتدا از فراز عرش نظری بر زمین افکندم و تو را از آن اختیار کردم، هیچ گاه یادی از من نشود، مگر اینکه تو نیز با من یاد کرده شوی. من خود محمودم و تو محمد، سپس نظری دیگر بر زمین افکندم و از آن، علی بن ابی طالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم. پس تو آقای پیامبران و علی آقای اوصیا است.»

در ادامه این گفتگو، رسول گرامی اسلام(ص) پس از توصیفاتی درباره فرمایش خداوند درباره امامان معصوم(ع)، و پس از آنکه انوار پاک ائمه اطهار(ع) را می بیند، در بخشی دیگر از کلام خود می فرماید: «عرض کردم: پروردگار من! اینان چه کسانی اند؟ فرمود: اینان امامان هستند و این یک نیز قائم است که حلال کننده حلال من و حرام دارنده حرام من است و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت.»

ص: 197


1- . بحار الأنوار، ج 36، ص 222، باب 40.

پس خداوند فرمود: «یا مُحَمَّد! اَحْبِبْهُ فَاِنّی اُحِبُّهُ وَ اُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ؛ )(1)(  ای محمد! او را دوست بدار که من او را دوست می دارم و هر کس که او را دوست بدارد نیز دوست می دارم.»

ص: 198


1- . الغیبه، ابن ابی زینب، ص 93، ح 24.

محبوب پیامبر خدا(ص)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

محبوب پیامبر خدا(ص)

پیامبر اعظم(ص) به عنوان اشرف انبیا و آخرین فرستاده الهی، دارای مقام و منزلتی بس رفیع و بلند در نظام آفرینش است. همان گونه که در روایت پیشین اشاره شد، خداوند، محبت حضرت مهدی(ع) را به آن حضرت توصیه فرموده بود.

بنابراین جای شگفتی نیست که حضرتش درباره آخرین جانشین خود از بزرگ ترین واژگان محبت آمیز، یعنی «بِابی وَ اُمّی، پدر و مادرم فدای او» بهره برده باشد؛ آنجا که می فرماید: «بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ أَوْ قَالَ جَلَابِیبُ النُّور...؛ )(1)(  پدر و مادرم فدایش باد که او همنام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد.»

دامنه علاقه به حضرت مهدی(ع) به جایی رسیده است که پیامبر اکرم(ص)؛ انکار مهدی(ع) را همچون انکار خود دانسته، فرمود: «مَنْ أَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فَقَدْ أَنْکَرَنِی؛ )(2)(  هر که قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است.» همچنین هشتمین پیشوای شیعیان به نقل از پدران خود از پیامبر گرامی اسلام(ص) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «بِأَبِی ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاء؛ )(3)(  پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان عالم باد.»

ص: 199


1- . کفایه الأثر، علی بن محمد خزاز قمی، ص 156.
2- . اکمال الدین، ج 2، ص 412، ح 39.
3- . الکافی، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 323.

محبوب امیرمؤمنان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

محبوب امیرمؤمنان(ع)

آن گاه که نگاه تیزبین علی بن ابی طالب(ع) اعصار و قرون را درنوردید، زمان آخرین امام را نظاره می کند و چنین می فرماید: «فَانْظُرُوا أهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ، فَلَیُفَرِّجَنَّ اللَّهُ [الْفِتْنَهَ] بِرَجُلٍ مِنَّا أهْلَ الْبَیْتِ. بِأبِی ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاءِ؛ )(1)(  شما همواره به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید، اگر آنها ساکت شدند و در خانه نشستند شما نیز سکوت کرده به زمین بچسبید و اگر از شما یاری طلبیدند به یاری آنها بشتابید که البته خدای متعال به دست مردی از ما اهل بیت، ناگهان فرج عنایت خواهد کرد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین کنیزان است.»

در روایتی دیگر - که امام باقر(ع) نقل فرموده است - چنین آمده است که بین حضرت علی(ع) و عمر بن خطاب، سخنانی رد و بدل شد. عمر گفت: «أَخْبِرْنِی عَنِ الْمَهْدِیِّ مَا اسْمُهُ فَقَالَ(ع): أَمَّا اسْمُهُ فَإِنَّ حَبِیبِی رَسُولَ اللهِ(ص) عَهِدَ إِلَیَّ أَنْ لَا أُحَدِّثَ بِِهِ حَتَّی یَبْعَثَهُ اللَّهُ قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ صِفَتِهِ قَالَ هُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مَنْکِبَیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ وَ رَأْسِهِ بِأَبِی ابْنُ خِیَرَهِ الْإِمَاءِ؛ )(2)(  از مهدی به من خبر ده که نامش چیست؟ فرمود: اما درباره اسم او، حبیبم با من عهد کرده که درباره آن با کسی صحبت نکنم تا اینکه خداوند او را برانگیزد. عمر گفت: پس درباره صفت او به من خبر ده؟ حضرت فرمود: او جوانی چهارشانه، نیکو صورت و نیکو مو است که موهایش بر شانه هایش فرو ریخته و نور صورتش، سیاهی موی سر و ریش را تحت الشعاع قرار می دهد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین کنیزان است.»

ص: 200


1- . بحارالأنوار، ج 34، ص 118؛ ج 41، ص 353 و ج 51، ص 121 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، کتابخانه آیت الله مرعشی، ج 7، ص 58.
2- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 470 و کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج 2، ص 462.

در کتاب شریف «غیبت نعمانی» ضمن نقل روایتی آمده است که وقتی امام علی(ع) صفات حضرت مهدی(ع) را ذکر کرد، با حالتی سرشار از عشق و شیدایی به سینه خود اشاره کرد، آهی کشید و فرمود: «شُوقاً إِلی رؤیَتِهِ؛ )(1)(  چقدر به دیدار او مشتاقم.»

مرحوم کلینی در روایتی از آن حضرت نقل کرده است که شدت محبت به حضرت مهدی(ع) باعث شده است تا اشتیاق به دیدن یاران و دوستداران او نیز در کانون توجهات حضرتش قرار گیرد؛ در آنجا که می فرماید: «یا شُوقاً إِلی رؤیَتِهِ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ؛ )(2)(  چقدر مشتاق دیدار آنها هستم، در آن زمان که در ظهور دولتشان به سر می برند.»

آن جناب شبیه همین مضمون را در نهج البلاغه، این گونه آورده است: «ألَا بِأَبِی وَ أمِّی هُمْ مِنْ عِدَّهٍ أسْمَاؤُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَهٌ وَ فِی الْأرْضِ مَجْهُولَه؛ )(3)(  آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که اسامی آنها در آسمان معروف و در زمین ناشناخته است.»

ص: 201


1- . الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، مکتبه الصدوق، ص 212، ح 1 و بحارالأنوار، ج 51، ص 115، باب 2.
2- . الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 335، ح 3.
3- . نهج البلاغه، خ 187.

بیانات محبت آمیز امام باقر(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

بیانات محبت آمیز امام باقر(ع)

ابوحمزه ثمالی می گوید که روزی نزد امام باقر(ع) بودم. وقتی کسانی که نزد آن حضرت بودند، متفرق شدند، آن حضرت فرمود: «یَا أَبَا حَمْزَهَ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی حَتَمَهُ اللَّهُ قِیَامُ قَائِمِنَا فَمَنْ شَکَّ فِیمَا أَقُولُ لَقِیَ اللَّهَ وَ هُوَ کَافِرٌ بِهِ وَ جَاحِدٌ لَهُ ثُمَّ قَالَ بِأَبِی وَ أُمِّی الْمُسَمَّی بِاسْمِی الْمُکَنَّی بِکُنْیَتِی؛ )(1)(  ای ابا حمزه! یکی از امور حتمی که خداوند آن را حتمی ساخته است، قیام قائم ما اهل بیت است و اگر کسی در آنچه می گویم تردید کند، در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد که به او کافر شده و انکار کننده اوست. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه همنام من و هم کنیه من و هفتمین فرد پس از من است.»

ص: 202


1- . الغیبه، نعمانی، ص 86.

ارادت امام صادق(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

ارادت امام صادق(ع)

حقیقتا حضرت صاحب الامر(ع) چه شأن رفیعی دارد که این گونه معصومان بزرگوار درباره ایشان اظهار محبت و علاقه می کنند؟! این شیدایی، گاهی برخی ائمه(ع) را به گونه ای واله کرده است که نه تنها سخن از عشق و محبت می گویند؛ بلکه اظهار ارادتی خالصانه دارند.

خلاد بن صفار می گوید: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع)، هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(ع)؟ قَالَ لَا وَ لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی؛ )(1)(  از امام صادق(ع) سؤال شد که آیا قائم به دنیا آمده است؟! حضرت فرمود: خیر! اگر او را درک کردم در ایام زندگانیم خدمتگزار او خواهم بود.»

این اظهار ارادت در روایتی دیگر نیز چنین انعکاس یافته است: سدیر صیرفی می گوید: من، مفضل بن عمر، داوود بن کثیر رقی، ابوبصیر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق(ع) وارد شدیم. آن حضرت را در حالی بس عجیب دیدیم که بر روی خاک نشسته بود و لباسی پشمین بر دوش انداخته و بسان مادری جوان مرده با سوز تمام می گریست؛ به گونه ای که آثار حزن و اندوه، سراسر وجود مبارکش را فرا گرفته بود و اشک بر پهنای صورتش جاری بود و چنین می فرمود:

ص: 203


1- . الغیبه، نعمانی ، ص 245.

«سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ أَسَرَتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أَوْصَلَتْ مُصَابِی بِفَجَائِعِ الْأَبَدِ وَ فَقْدُ الْوَاحِدِ بَعْدَ الْوَاحِدِ یُفْنِی الْجَمْعَ وَ الْعَدَدَ فَمَا أُحِسُّ بِدَمْعَهٍ تَرْقَی مِنْ عَیْنِی وَ أَنِینٍ یَفْتُرُ مِنْ صَدْرِی؛ )(1)(  سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، خاطرم را پریشان ساخته، آرامش دلم را از من سلب کرده است. سرور من! غیبت تو مصیبتهای مرا به مصیبتهای دردناک همیشگی متصل ساخته و از دست دادن [یاران]؛ یکی پس از دیگری را به نابودی اجتماعات و افراد کشانده است. [بلاها و سختیها، رنجها و اندوهها آن چنان بر دلم سنگینی می کند که] دیگر اشک دیده و فریادهای سینه ام را احساس نمی کنم.»

ص: 204


1- . الغیبه، شیخ طوسی، کتاب، ص 167.

ارادت امام هشتم(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

حضرت مهدی(ع) محبوب پاکان

ارادت امام هشتم(ع)

در روایتی آمده است که در مجلسی، دعبل خزاعی، قصیده ای برای امام رضا(ع) خواند. وی در فرازهایی از آن به حضرت مهدی(ع) اشاره کرد. آن جناب، بی درنگ به احترام ذکر مقدس نام آن حضرت، متواضعانه برخاست، دست بر سر نهاد و برای فرج قائم آل محمد(ص) دعا کرد. )(1)( 

ص: 205


1- . وَضَعَ الرِّضَا(ع) یَدَهُ عَلی رَأسِهِ وَ تَوَاضَعَ قَائِمَاً وَ دَعَی لَهُ بِالْفَرَجِ. منتخب الأثر، ص 640، ح 3.

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

اشاره

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

اشاره

مسئله مهدویت از جمله مسائل حیاتی و مهم است. این مسئله از زمان پیامبر اکرم(ص) به صورت واضح و روشن طرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. امامان معصوم(ع) نیز به فراخور فرصتهایی که برای آنها پیش آمده است، این مسئله را مطرح و بیان کرده اند.

دوران امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) از دورانهایی است که حکومت وقت به شدّت، مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی(ع) را پیگیر بوده و تحت نظر داشته است. اختناق و سختگیری در این باره نیز به اوج خود رسیده بود. با این حال، حضرت هادی(ع) از فرصتها بهره برداری کرد و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا، مسئله مهدویت را زنده نگه داشت.

از جمله در زیارت جامعه کبیره که از متقن ترین، صحیح ترین و جامع ترین متون زیارتی شیعه است، افزون بر بیان اصل امامت، به مسئله مهدویت، به ویژه دوران ظهور حضرت مهدی(ع) و رهاورد حکومت او اشاره و توجّه شده است. آنچه پیش رو دارید، نگاهی گذرا به مسئله مهدویت در زیارت جامعه کبیره است.

ص: 206

فرازهایی از این زیارت شریف را که درباره امام زمان(ع) است در ذیل از نظر خوانندگان عزیز می گذرانیم:

ص: 207

نخستین آیه ای که امام پس از ظهور می خواند

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

نخستین آیه ای که امام پس از ظهور می خواند

در زیارت جامعه می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَی الْأئِمَّهِ الدُّعَاهِ... وَ بَقِیَّهِ اللَّهِ؛ )(1)(  سلام بر امامان دعوت کننده [به سوی خداوند]... و باقی مانده خدا!»

مرحوم صدوق نقل کرده است: «نخستین آیه ای که حضرت قائم(ع) هنگام قیام می خواند، این آیه است: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ)؛ )(2)(  «بقیه اللّه برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید.»

آن گاه می فرماید: «أنَا بَقِیَّهُ اللّه ِ فِی أرْضِهِ وَ خَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیْکُمْ فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسْلِمٌ إلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللّه ِ فِی أرْضِهِ؛ )(3)(  من بقیه اللّه در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام می کند، می گوید: درود بر تو ای بقیه اللّه در زمین او!»

ص: 208


1- . بحارالأنوار، ج 99، ص 148 و مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
2- . هود/ 86.
3- . اکمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص330.

خبر از غیبت امام زمان(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

خبر از غیبت امام زمان(ع)

در سخت ترین دورانی که اختناق، همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم(ع) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات، رفتار و گفتار آنها کنترل می شد، حضرت هادی(ع) بیشترین استفاده را از دعا و زیارت برد. آن جناب، مسائل مهم امامت را در قالب دعا بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان(ع) را نیز گوشزد کرد تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد؛ از این رو فرمود: «مُوءْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلَانِیَتِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ أوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُم؛ )(1)(  ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غایب شما و اوّل و آخر شما.»

مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده کند و مراد از غایب، حضرت قائم(ع) است که در هستی و جامعه حضور دارد؛ ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را می بیند و می شناسد؛ امّا مردم یا او را نمی بینند و یا می بینند، ولی نمی شناسند.

ص: 209


1- . بحارالأنوار، ج 99، ص 152.

انتظار ظهور دولت حق

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

انتظار ظهور دولت حق

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو، جامعه را با نشاط، فعال و سرزنده نگه می دارد و روح امید را در دل انسانها می دمد.

هر شبی گویم که فردا یارم آید از سفر



چون که فردا می شود گویم که فردای دگر



آن قدر امروز و فردا انتظارش می کشم



کاقبت روز فراق یار من آید به سر



ص: 210

حضرت هادی(ع) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می کند: «مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ؛ )(1)(  منتظر امر [و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.»

امام صادق(ع) می فرماید: «مِنْ دِینِ الأئِمَّهِ الْوَرَعُ وَالْعِفَّهُ... وِانْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ؛ )(2)(  از دین امامان، ورع و عفت... و انتظار فرج با صبر کردن است.»

عمّار ساباطی می گوید: که از امام صادق(ع) پرسیدم: «آیا عبادت پنهانی با امام غایب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق [و در زمان ظهور مهدی(ع)]؟»

حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده است و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش می نگرید که در دست ستمگران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده اند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد!» )(3)( 

ص: 211


1- . بحارالأنوار ، ج97، ص345، ح33.
2- . بحارالأنوار ، ج52، ص122، ح1.
3- . الکافی، ج2، ص129.

امام هادی(ع) تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی(ع) اکتفا نمی کند؛ بلکه گام را فراتر می نهد و آرزو می کند که جزو حکمرانان، کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی(ع) قرار گیرد و از این رو می فرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمَّنْ... وَ یُمَلَّکُ فِی دَوْلَتِکُمْ وَ یُشَرَّفُ فِی عَافِیَتِکُمْ وَ یُمَکَّنُ فِی أیَّامِکُم؛ )(1)(  و مرا از کسانی قرار بده... که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی شود و در روزگار شما تمکّن یابد.»

یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به گونه ای که ستم ستمکاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت وچیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. )(2)( 

با این آرزوها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده می شود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤْیَتِکُمْ؛ )(3)(  و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود.»

ص: 212


1- . بحارالأنوار، ج 99، ص 131 و مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
2- . شرح زیارت جامعه کبیره، ص539 و جلوه های لاهوتی، ج3، ص176.
3- . بحار الأنوار، ج99، ص154.

رجعت در زمان حضرت مهدی(ع)

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

رجعت در زمان حضرت مهدی(ع)

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. براساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت(ع) در زمان حضرت مهدی(ع) عدّه ای از انسانهای خوب و بد به این دنیا باز خواهند گشت.

از جمله مسائل تصریح شده در جای جای زیارت جامعه، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا می فرماید: «مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ؛ )(1)(  مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق می افتد، چه اینکه هر چه را معصومان(ع) که از اشتباه و خطا مصون اند _ خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت.

در جای دیگر می فرماید: «وَ یَکُرُّ فِی رَجْعَتِکُمْ؛ )(2)(  [و قرار ده مرا از کسانی که] باز گردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت وداع در ذیل زیارت جامعه می خوانیم: «وَ اَحْیانِی فِی رَجْعَتِکُمْ؛ )(3)(  [خدا] مرا در رجعت و برگشت شما زنده کند!»

ص: 213


1- . بحارالأنوار ، ص131.
2- . بحارالأنوار ، ص154.
3- . بحارالأنوار ، ص133.

رهاورد ظهور

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

امام زمان(ع) در آیینه زیارت جامعه

رهاورد ظهور

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیا، و اولیا و صالحان و بلکه تمامی بشر است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آنچه در اینجا اشاره می شود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.

1. احیای دین و سنت پیامبر اکرم(ص)

گذشت زمان، غیبت امام زمان(ع) و وجود تحریفگران و بدعتگزاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورهای دینی می شود، تا آنجا که دین به ظاهر، مرده و کهنه به حساب می آید و دستورهای آن به تعطیلی کشیده می شود؛ از این رو با ظهور حضرت، دستورهای دین، آن چنان که هست، بیان و اجرا می شود. به این سبب، آن حضرت احیا کننده دین شمرده شده است. در زیارت جامعه می خوانیم: «حَتّی یُحیِیَ اللّه ُ تَعالی دِینَهُ بِکُمْ؛ )(1)(  تا اینکه خداوند دینش را به دست شما زنده کند.»

به تعبیر عرفانی، خداوند با ظهور حضرت قائم(ع) مظاهرش را که محمد و آل او هستند، حیات می بخشد و قدرت اهل بیت(ع) با پاکی زمین از طاغوتها و شاخه های آن، یعنی فحشا ومنکرات و ستم و دیگر زشتیها بر جهان، حاکم می شود )(2)(  و در همه جا دستورهای اسلام اجرا می شود. حضرت علی(ع) فرمود: «وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتابِ وَالسُّنَّهِ؛ )(3)(  و [مهدی بخشهای] مرده کتاب [خدا] و سنّت [پیامبر(ص)] را زنده می کند.» اهل بیت(ع) با زنده شدن دین است که به منزلت بزرگی دست می یابند و به تعبیری که در زیارت جامعه آمده است: «یُمَکِّنَکُمْ فِی أرْضِهِ؛ )(4)(  و شما را در زمین خویش تمکن و قدرت دهد.»

ص: 214


1- . بحارالأنوار ، ص131.
2- . شرح زیارت جامعه، ص522.
3- . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ138.
4- . بحار الأنوار، ج99، ص131.

این دو فقره، به همان مطلبی اشاره دارد که قرآن، دویست سال، پیش از بیان امام هادی(ع) به آن اشاره کرده است؛

(وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ)؛ )(1)(  «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید، و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است، برایشان پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل می کند؛ [آن چنان] که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان اند.»

و در آیه دیگر فرمود: (اعْلَمُوا أنَّ اللّهَ یُحْیِ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)؛ )(2)(  «بدانید، خداوند، زمین را پس از مردنش زنده می گرداند. به تحقیق آیات را برای شما بیان کردیم، شاید تعقل کنید.»

ص: 215


1- . نور/ 55.
2- . حدید/ 17.

2. نورانیت زمین

(وَ أشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِکُمْ)؛ )(1)(  «و زمین با نور شما روشن می شود.»

این جمله از زیارت جامعه، اشاره ای لطیف به ظهور حضرت مهدی(ع) دارد که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد. در واقع، اشاره دارد به آیه ای که می فرماید: (وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّها)؛ )(2)(  «و زمین [در آن روز] به نور پروردگارش روشن می شود.» امام صادق(ع) در این باره فرمود: «ربّ و پروردگار زمین، امام آن است.» عرض کردند: «هنگامی که (مهدی) قیام کند، چه خواهد شد؟» فرمود: «مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز می شوند و از نور امام استفاده می کنند.» )(3)( 

و در جای دیگر فرمود: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، زمین به نور پروردگارش روشن شود و مردم از نور خورشید بی نیاز می شوند و تاریکی از بین می رود.» )(4)( 

ص: 216


1- . بحار الأنوار، ج99، ص131.
2- . زمر/ 69.
3- . تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج4، ص331.
4- . همان. ر.ک: تفسیر قمی، ذیل آیه.

3. فراگیر شدن عدالت

رهاورد دیگری که از ظهور صاحب الزمان(ع) در زیارت جامعه مطرح شده است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می گیرد و به قول امیرمؤمنان(ع): «فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَهِ؛ )(1)(  روش عادلانه [در حکومت حق] را به شما می نمایاند.»

همچنین عدالت واقعی را برای همه جهانیان به نمایش می گذارد و طعم شیرین آن را به همه خواهد چشاند. در زیارت جامعه می خوانیم: «وَ یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ؛ )(2)(  و شما را برای [اجرای] عدالتش آشکار کند.» تعبیر فوق به این اشاره دارد که خداوند با ظهور حضرت مهدی(ع) آخرین و کامل ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می سازد و به مردم نشان خواهد داد.

ص: 217


1- . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ138.
2- . بحار الأنوار، ج99، ص131.

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

مقدمه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

مقدمه

بی گمان شیعیان راستین، ائمه اطهار(ع) را به عنوان الگوی زندگی در تمامی ابعاد و شئون زندگی برگزیده اند. یکی از اموری که شیعه با توجه به سلوک پیشوایان معصوم(ع) در زندگی خود بدان توجه دارد، دعاها و زیارت نامه هایی است که از ایشان به یادگار مانده است. در این نوشتار کوتاه بر آن هستیم تا به معرفی هر چند کوتاه و اجمالی برخی آثار آخرین حجت الهی در این باره بپردازیم.

ص: 218

دعای افتتاح

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

دعای افتتاح

یکی از دعاهای مشهور شبهای ماه مبارک رمضان «دعای افتتاح» است. این دعای شریف را شیخ ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، نایب خاص حضرت مهدی(ع) نقل کرده است؛ چنان که علامه مجلسی گفته است: «و به سند معتبر از حضرت صاحب الامر - عجل الله فرجه - منقول است که به شیعیان نوشتند: در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانید که دعای این ماه را ملائکه می شنوند و برای صاحبش استغفار می کنند... .» )(1)( 

نام این دعای شریف از جمله اول آن: «اللّهُمَّ إنِّی افتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ...» )(2)(  گرفته شده است. مضامین عالی خداشناسی، حمد و ثنای الهی، بر شمردن صفات خداوند - به ویژه مهربانی کامل و بی نظیر هنگام عفو و گذشت و شدت کیفر و عقوبت هنگام حسابرسی و نقمت –، بعضی علل تاخیر استجابت دعا و بیان مهم ترین نعمتهای الهی، سرآغاز این دعای شریف است.

ص: 219


1- . ر. ک: بحارالأنوار، ج 24، ص 166.
2- . التهذیب، ج 3، ص 108 و الأقبال، ص 58.

سپس درود و صلوات مخصوص بر پیامبر و آل او(ع) با ذکر نام و القاب ایشان بیان می شود؛ آن گاه ادامه می یابد با دعا برای قیام حضرت مهدی(ع) و اظهار اشتیاق برای برقراری دولت کریمه ای که اسلام و اهل اسلام در آن عزت یابند و نفاق و منافقان خوار و زبون شوند و اینکه ما از داعیان آن دولت باشیم که دیگران را به طاعت الهی فرا خوانیم و به راه خداوند رهبری کنیم.

پایان دعا شکوه ای به درگاه خداوند است؛یعنی در پایان با اشاره به فقدان پیامبر(ص)، غیبت امام، بسیاری دشمن، کمی تعداد و فتنه های شدید، فتح و گشایش از خداوند درخواست می شود.

ص: 220

دعای عهد

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

دعای عهد

از جمله دعاهای مشهور که خواندن آن در دوران غیبت ولی عصر(ع) فراوان سفارش می شود «دعای عهد» است. این دعای شریف، مشتمل بر درود خاص از طرف خواننده دعا و نیز از سوی تمامی مردان و زنان مؤمن - در شرق و غرب جهان و خشکی و دریا، و از پدر و مادر و فرزند - به پیشگاه حضرت مهدی(ع) است.

خواننده در این دعا پیمان و بیعت خود را با آن حضرت تجدید می کند و پایداری بر این پیمان را تا روز قیامت اظهار می دارد؛ آن گاه از خداوند درخواست می کند که اگر مرگ من فرا برسد، در حالی که امام زمان(ع) ظهور نکرده باشد، پس از ظهور او مرا از قبرم برآور و به یاری آن حضرت سعادتمند کن. پس از این درخواست، دیدار امام با عبارت ظریفی بیان می شود و دعا برای تعجیل ظهور و فرج و برپایی حکومت حقه و سامان یافتن جهان و زنده شدن حقایق دین و اهل ایمان، پایان بخش این دعای شریف است.

یاد کرد این نکته شایسته است که امام صادق(ع) درباره این دعا فرموده است: «مَنْ دَعَا إِلَی اللَّهِ أرْبَعِینَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ کَانَ مِنْ أنْصَارِ قَائِمِنَا وَ إِنْ مَاتَ أخْرَجَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ قَبْرِهِ وَ أعْطَاهُ اللَّهُ بِکُلِّ کَلِمَهٍ ألْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ ألْفَ سَیِّئَهٍ...؛ )(1)(  هر کس با این [دعای] عهد، چهل صبح به سوی خدا دعا کند، از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد، خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم(ع) خارج خواهد ساخت و در مقابل هر کلمه ای، هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند.»

ص: 221


1- . بحارالأنوار، ج 83، ص 284، ح 47 و مستدرک الوسائل، ج5، ص393، باب41.

دعای فرج

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

دعای فرج

معنای کلمه «فرج» عبارت است از: آسودگی از اندوه، غم و بیماری و آنچه نفوس از آن کراهت دارند و نیز گشایش را گویند. دعای فرج، دعایی است که حضرت ولی عصر(ع) آن را به یکی از شیعیان «محمد بن احمد بن ابی اللیث» آموختند. میرزا حسین نوری در کتاب نجم الثاقب به نقل از:کنوز النجاح، نوشته است که طبرسی آورده است: «این دعا را حضرت صاحب الزمان(ع) در خواب به ابی الحسن محمد بن ابی اللیث در شهر بغداد در مقابر قریش تعلیم فرموده است.

ابی الحسن از ترس کشته شدن به مقابر قریش گریخت و به آنجا پناه برد. پس به برکت خواندن این دعا از کشته شدن نجات یافت.» )(1)(  دعای فرج این گونه آغاز می شود: «اللّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاء وَ بَرَحَ الْخَفَاء... .» )(2)( 

ص: 222


1- . نجم الثاقب، ص262 و 263.
2- . مصباح، کفعمی، ص 176؛ بحارالأنوار، ج 99، ص 18، ح 11.

گفتنی است دعاهای دیگری نیز به عنوان دعای فرج موسوم است؛ چنان که مرحوم مجلسی در بحارالأنوار، دعاهایی را تحت عنوان «باب ادعیه الفرج» آورده است. )(1)( 

ص: 223


1- . ر. ک: بحارالأنوار، ج 95، ص 108.

دعای ندبه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

دعای ندبه

یکی از دعاهای مربوط به حضرت مهدی(ع) دعای ندبه است. این دعا از جمله دعاهای بسیار مشهور است که مستحب است در چهار عید - روز جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر - خوانده شود. همواره بسیاری از مؤمنان، مشتاقان و منتظران ظهور دولت حق و حکومت جهانی اسلام و ارادتمندان درگاه امام زمان(ع) خواندن آن را شعار خود قرار می دهند و با آن در مناسبتها و فرصتهای معین، با آن یار غایب از نظر به نجوا می پردازند.

ندبه به معنای فراخوانی و نیز گریه و ناله است و این دعای شریف، مشتمل بر استغاثه و استمداد از حضرت مهدی(ع) و تأسف بر غیبت و گریه از فراق آن بزرگوار است؛ از این رو به این نام شهرت یافته است.

ص: 224

خواندن این دعا خواص زیادی دارد؛ مانند اینکه اگر با حضور قلب و اخلاص کامل بخوانند و به مضامین عالی آن توجه کنند، عنایت حضرت مهدی(ع) شامل حالشان می شود. این دعای ارزشمند با حمد و ثنای پروردگار و درود بر پیامبر و اهل بیت(ع) آغاز می شود. سپس حکمت برگزیده شدن انبیا و اولیا و مورد قبول خداوند بودنشان، بیان و به مهم ترین بخش زندگی هر یک از پیامبران اولواالعزم اشاره می شود.

همچنین تاکید می شود که خداوند برای هر یک از آنان وصی و جانشینی تعیین کرده است تا حق پایدار بماند و باطل بر اهل حق چیره نشود و کسی بر خداوند عذری نیاورد که چرا فرستاده ای از سوی تو نیامد و راهنمای هشدار دهنده ای نرسید تا از آیات تو پیروی کنیم؟! آن گاه به جانشینی مولای متقیان حضرت علی(ع) می پردازد و با بیان قسمتی از فضایل آن حضرت، سخن را به بی وفایی و شقاوتمندی دشمنان دین می کشاند؛ آنان که برخلاف دستور صریح پیامبر اکرم(ص) آن امام مبین را به شهادت رساندند و پس از آن حضرت، هدایتگران از فرزندانش را یکی پس از دیگری شهید کردند.

سپس با سوز و گداز به استغاثه و اظهار شوق به آخرین بازمانده معصوم خاندان رسالت روی می آورد؛ آن گاه با درود مخصوص بر پیامبر و آل او، با چند درخواست مهم برای تعجیل فرج، روی کار آمدن دولت حق و از بین رفتن دولت باطل و محکم شدن پیوند با امام زمان(ع) دعا خاتمه می یابد.

ص: 225

زیارت آل یس

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

زیارت آل یس

زیارت آل یس، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر(ع) است. راوی این زیارت، ابوجعفر محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری است که همه علمای رجال و حدیث از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند. )(1)(  او صاحب کتابهای متعددی بوده است که ظاهرا چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می زیسته، مکاتباتی با حضرت مهدی(ع) داشته و به افتخار این توقیع نائل آمده است.

این زیارت با 23 سلام آغاز شده است: سلام اول به آل یس (عترت پاک پیامبر(ص)) و سلامهای بعدی، هر یک با القاب و عناوین خاص حضرت مهدی(ع) است. سپس با اظهار و اقرار به اصول اعتقادی صحیح و گواه گرفتن امام بر آنها و تجدید عهد وفاداری با اولیای دین، زیارت به پایان می رسد.

ص: 226


1- . الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 492.

این زیارت به تصریح برخی علما، جامع و کامل و بهترین زیارت آن حضرت است و در همه اوقات می شود آن را خواند. سندهای این زیارت صحیح و معتبر است و در مجموعه های مهم حدیثی و دعا نقل شده است. )(1)( 

جمع کثیری از شیعیان به خواندن این زیارت و دعای پس از آن مداومت دارند و جلسات خاصی برای خواندن آن به طور دسته جمعی در شهرهای مختلف شیعه نشین برگزار می شود.

ص: 227


1- . ر. ک: مستدرک الوسائل، ج 1، ص 364 و بحارالأنوار، ج 53، ص 171.

زیارت ناحیه مقدسه

فصل دوم: امام مهدی(ع) از نگاه قرآن و معصومان(ع)

نگاهی کوتاه به ادعیه و زیارات مربوط به امام مهدی(ع)

زیارت ناحیه مقدسه

این زیارت نامه به امام زمان(ع) نسبت داده شده است. مضامین بلند و نیز تایید برخی علمای شیعه، این نسبت را تقویت می کند. )(1)(  اگر چه برخی نیز در انتساب آن به حضرت ولی عصر(ع) تردید کرده و آن را از تالیفات سید مرتضی دانسته اند. )(2)( 

ممکن است گفته شود که اصل زیارت از حضرت مهدی(ع) نقل شده است؛ اما سید مرتضی بخشهایی را به تناسب به آن افزوده است. )(3)(  بنابراین، انتساب قطعی آن به حضرت صاحب الامر(ع) محل تأمل است.

متن زیارت، خطاب به سیدالشهداء(ع) و شهدای کربلاست و در آن نام یکایک آنان، اغلب با ذکر اوصاف و خصوصیاتشان و نیز اسامی قاتلان آن شهدا آمده است. آغاز زیارت این گونه است: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا أوّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ... .» )(4)(  این زیارت در مفاتیح الجنان ذکر نشده است؛ ولی این امر، از ارزش آن کم نکرده و همچنان بزرگان شیعه به آن توجه دارند.

ص: 228


1- . بحارالأنوار، ج 98، ص 328.
2- . بحارالأنوار ، ص 231، ح 38.
3- . ر. ک: بحارالأنوار ص 231، ح 38.
4- . بحارالأنوار ، ص 269، ب 19، ح 1.

زیارت ناحیه، عملکرد ظالمانه بنی امیه را به نحوی بازگو می کند که تمام مردم دنیا متوجه می شوند، چه جرم و جنایت بزرگی در کربلا واقع شده است. هیچ زیارتی، عمق فاجعه کربلا را همانند زیارت ناحیه بیان نکرده است؛ مثلا در زیارت عاشورا، فقط اشاره ای به عظمت مصائب امام حسین(ع) و فاجعه عاشورا شده است و همانند زیارت ناحیه نیست و در هیچ موردی، مصیبت عاشورا آن گونه که بوده، جلوه داده نشده است.

زیارت ناحیه مقدسه، همانند زیارت عاشورا برای روز عاشورا وارد شده و در غیر عاشورا نیز خوانده می شود.

ص: 229

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

الف) جامع کمالات

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

الف) جامع کمالات

مهدی موعود(ع) هم شباهت تام به انبیای گذشته دارد و هم میراثدار تمام انبیا است.

باقر آل محمد(ع) درباره شباهت آن حضرت به انبیا و رسولان سلف فرمود: «إنَّ فِی الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) شَبَهاً مِنْ خَمسَهٍ مِنَ الرُّسُل یونُسُ بْنُ مَتی وَ یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوب وَ موسی وَ عیسی وَ مُحَمَّد صَلَواتُ اللّه عَلَیْهِمْ أجْمَعینَ...؛ )(1)(  به راستی قائم آل محمد(ص) شباهتی به پنج تن از رسولان: یونس و یوسف و موسی و عیسی و محمد(ص) دارد.»

«شباهتش به یونس بن متی، بازگشت او از غیبت است؛ در حالی که با وجود سن زیاد، جوان باشد و اما شباهتش به یوسف بن یعقوب، پنهان زیستن آن حضرت از خاص و عام و مخفی شدن از برادران و پوشیده شدن امر او بر پدرش، یعقوب(ع) باشد و این در حالی بود که بین او و پدر، بستگان و پیروانش، فاصله کمی بود.

ص: 230


1- . بحار الأنوار، ج51، ص217 و کشف الغمه، ج2، ص523.

شباهت آن حضرت به موسی(ع)، ترس دائمی داشتن از دشمنان و طولانی بودن غیبت و پنهانی بودن تولد اوست و این که پیروانش پس از او از اذیت و خواری در رنج بودند تا اینکه سرانجام خدای عز و جل، ظهورش را اجازه فرمود و او را بر دشمنانش یاری و نصرت بخشید.

شباهتش به عیسی(ع)، اختلاف کسانی است که درباره او اختلاف کردند. گروهی گفتند: به دنیا نیامد، و برخی گفتند: مرد و از دنیا رفت و عده ای گفتند: کشته و به دار آویخته شد.

شباهتش به جدش محمد مصطفی(ص)، خروج او با شمشیر و کشتن دشمنان خدا و دشمنان رسول(ص) و جباران و سرکشان است.» )(1)( 

در بخشی از روایتی طولانی که مفضل بن عمر از حضرت صادق(ع) نقل کرده است، چنین می خوانیم:

ص: 231


1- . بحار الأنوار، ج51، ص217 و کشف الغمه، ج2، ص523

«وَ سَیِّدُنَا الْقائِمُ(ع) مُسْنِدٌ ظَهْرَهُ اِلَی الْکَعْبَهِ وَ یَقُولُ: یَا مَعْشَرَ الْخَلائِقِ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی آدَمَ وَ شَیْثَ، فَها اَنَا ذا آدَمُ وَ شَیْثُ، اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی نُوحٍ وَ وَلَدِهِ سامْ فَها اَنَا ذا نُوحٌ وَ سامُ، اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلَی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ فَها اَنَا ذا اِبْراهیمُ وَ اِسْماعیلُ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی مُوسی وَ یُوشَعَ فَها اَنَا ذا مُوسی وَ یُوشَعُ اَلا وَ مَنْ اَرادَ اَنْ یَنْظُرَ اِلی عیسی وَ شَمعونَ فَها اَنَا ذا عیسی وَ شَمعونُ. اَلا وَ مَن اَرادَ اَن یَنْظُرَ اِلی مُحَمَّدٍ وَ اَمیرِ الْمُؤمِنین صَلَواتُ الله عَلَیهما فَها اَنَا ذا مُحَمَّدٌ(ص) وَ اَمیر الْمُؤمِنین(ع) اَلا وَ مَن اَرادَ اَن یَنْظُرَ اِلی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن(ع) فَها اَنَا ذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ اَلا وَ مَن اَرادَ اَن یَنْظُرَ اِلی الائمهِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ(ع) فَها اَنا ذا الاَئِمَّهُ(ع)؛ )(1)(  آقای ما قائم(ع) پشت خود را به کعبه تکیه زده، می فرماید: ای گروه مردم! بیدار باشید! هر کس می خواهد آدم و شیث را ببیند، اکنون منم آدم و شیث. بیدار باشید! هر کس می خواهد نوح و فرزندش سام را به تماشا نشیند، اکنون منم نوح و سام. آگاه باشید! هر کس می خواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، اکنون منم ابراهیم و اسماعیل. بیدار باشید! کسی که می خواهد موسی و یوشع را بنگرد، اکنون منم موسی و یوشع. آگاه باشید! هر کس می خواهد عیسی و شمعون را بنگرد، اکنون منم عیسی و شمعون. بیدار باشید! هر کس می خواهد محمد و امیر مؤمنان را بنگرد، اکنون منم محمد و علی. بیدار باشید! هر کس می خواهد حسن و حسین را بنگرد، اکنون منم حسن و حسین. بیدار باشید! هر کس می خواهد امامان از فرزندان حسین را تماشا کند، اکنون من، همان عصاره ائمه از فرزندان حسینم.»

چهارده معصوم را یکجا منم عترت و قرآن به یک معنا منم!

ص: 232


1- . بحار الأنوار ، ج53، ص9.

در حقیقت با آواز جلی باید گفت:

هر چه خوبان همه دارند تو یکجا داری

زین سبب هست که اندر دل ما جا داری

قابل دقت است که مراد از نزدیکی آن حضرت به انبیا و یا شباهت او، همان همرنگی و همگونی کمالی و جمالی است؛ یعنی صفات کمال و اخلاق ستوده در انبیا، در او نیز جمع است؛ چنان که در بخشی از لوح فاطمه زهرا(س) که جابر نقل کرده است، می خوانیم:

«وَ الْخازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ (ثُمَّ) وَ اَکْمَلَ ذلِکَ بِابْنِهِ (م _ ح _ م _ د) رَحْمَهً لِلْعالَمینَ عَلَیْهِ کَمالُ مُوسی وَ بَهاءُ عیسی وَ صَبْرُ اَیّوبَ؛ )(1)(  گنجینه دار علم من حسن (عسکری) است و کامل می شود آن (سلسله امامت) با فرزندش مهدی که رحمت بر جهانیان است و دارای کمال موسی و عظمت عیسی و بردباری ایوب است.»

این همه تأکید برای آن است که مردم در دوران ظهور، جامعیت امام زمان(ع) را درک کنند و بفهمند که همه انبیا و اولیا در او خلاصه شده اند و تمام علوم انبیا و کتب آسمانی آنها نزد او جمع است؛ از این رو امام صادق(ع) فرمود: «کُلّ نَبِیٍ وَرِثَ عِلماً اَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ انْتَهی اِلی مُحَمَّدٍ(ص)؛ )(2)(  هر پیغمبری علم یا غیر آن را به ارث برده، به محمد منتهی می شود.» علوم حضرت محمد به وارثان او و آخرین وارث و وصی اش می رسد؛ چنان که امام باقر(ع) فرمود: «اِنَّ الْعِلْمَ بِکِتابِ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ(ص) لَیَنْبُتُ فی قَلْبِ مَهْدِیِّنا کما یَنْبُتُ الزَّرعُ عَلی اَحْسَنِ نَباتِهِ فَمَنْ بَقی مِنْکُم حَتّی یراهُ فَلْیَقُلْ حینَ یَراهُ السَّلامُ عَلَیْکُم یا اَهلَ بَیتِ الرَّحمَهِ وَ مَعدِنِ الْعِلمِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّهَ اللّه فی اَرْضِهِ؛ )(3)(  به راستی آگاهی به کتاب خدای عزیز و جلیل و سنت پیامبرش(ص)، در قلب مهدی ما می روید! مانند، روییدن زراعت بر نیکوترین حالت؛ پس کسی که از شما باقی بماند تا او را ببیند، باید در آن هنگام بگوید: سلام بر شما ای اهل بیت رحمت و معدن دانش و محل رسالت! سلام بر تو ای باقی مانده خدا در زمین او!»

ص: 233


1- . کافی، ج1، ص527؛ الغیبه، نعمانی، ص29؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص41 و الاحتجاج، ج1، ص67.
2- . بحار الأنوار، ج52، ص328، ذیل حدیث 45.
3- . بحار الأنوار ، ج52، ص317 و 318، روایت 16.

در نتیجه حضرت مهدی(ع)، نه تنها جامع صفات کمال و جمالِ انبیای گذشته است؛ بلکه جامع علوم آنها و آگاه به کتب آسمانی آنان نیز است؛ چنان که امام صادق(ع) می فرماید که امام زمان(ع) می گوید: «هر کس که کتابها(ی آسمانی) و صحف (انبیا) را می خواند، پس باید از من بشنود.»

سپس ابتدا می کند به (خواندن) صحفی که خداوند بر آدم و شیث نازل فرمود و امت (و پیروان) آدم و شیث می گویند: «به خدا سوگند! این، همان صحف واقعی است و به راستی ما را نشان داد آنچه نمی دانستیم و در آن وجود دارد و آنچه بر ما مخفی مانده بود و آنچه از آن افتاده بود و تبدیل و تحریف شده بود.»

آن گاه تورات و انجیل و زبور را می خواند و اهل تورات و زبور می گویند: «هذِهِ وَ اللّهِ التُّوراهُ الْجامِعَهُ وَ الزَّبورُ التَّمامُ وَ الاِنجیلُ الْکامِلُ وَ اِنَّهااَضْعافُ ما قَرَأْنا مِنْها؛ )(1)(  به خدا سوگند! تورات جامع و زبور تمام و انجیل کامل، این است و به راستی آن، چندین برابر آن چیزی است که ما پیش خوانده بودیم.»

ص: 234


1- . بحار الأنوار ، ج53، ص9.

ب) میراثدار انبیا

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

ب) میراثدار انبیا

حضرت حجت(ع)بر اساس اخبار و روایات رسیده، هنگام ظهور، تمام مواریث منحصر به فرد انبیا را همراه دارد؛ مانند پیراهن ابراهیم و یوسف(ع)، عصای موسی(ع)، انگشتر سلیمان(ع)، تابوت سکینه، پرچم و شمشیر پیامبر خاتم(ص).

ابی الجارود از امام باقر(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

«اِذا ظَهَرَ الْقائِمُ(ع) ظَهَرَ بِرایَهِ رَسول اللّهِ(ص) وَ خاتَمِ سُلَیْمانَ وَ حَجَرِ مُوسی وَ عَصاهُ ثُم یَأمُرُ مُنادیهِ فَیُنادی اَلا لایَحمِلُ رَجَلٌ مِنْکُم طَعاماً وَ لا شَراباً وَ لا عَلَفاً فَیَقولُ اَصحابُهُ: اِنَّهُ یُریدُ اَن یَقْتُلَنا وَ یَقْتُلَ دَوابَّنا مِنَ الجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَیَسیرُ وَ یَسیرونَ مَعَهُ فَاَوَّلُ مَنْزِلٍ یَنزِلُهُ یَضْرِبُ الْحَجَرَ فَیَنْبَعُ مِنْهُ طَعامٌ وَ شَرابٌ وَ عَلَفٌ فَیَاْکُلُونَ وَ یَشْرَبونَ وَ دَوابُّهُمْ حَتی یَنزِلُوا النَّجَفَ بِظَهْرِ الکُوفَهِ؛ )(1)(  هنگامی که قائم ظهور کند، با پرچم رسول خدا و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی ظهور خواهد کرد. سپس منادی او به فرمان آن حضرت ندا می دهد: فردی از شما غذا و آب و علف با خود حمل نکند. پس یارانش می گویند: او قصد دارد ما و چهارپایان ما را بر اثر گرسنگی و تشنگی هلاک کند. پس او حرکت می کند و آنها نیز با او حرکت می کنند. پس در اولین منزلی که آن حضرت فرود می آید، آن سنگ را (به زمین) می زند، پس غذا و آب و علف از آن بیرون می آید و یاران و حیوانات آنان از آن می خورند و می نوشند (وضع به همین منوال است) تا به نجف، پشت کوفه می رسند.»

امام صادق(ع) فرمود: «وَاِنَّهُ کانَ کُلُّه فِی السَّفطِ وَ تَرَکاتُ جَمیعِ النَّبیّینَ حَتّی عَصاآدَمَ وَ نوحَ(ع) وَ تَرَکَهُ هودَ وَ صالِحَ(ع) وَ مَجموعُ اِبراهیم(ع) وَ صاعُ یُوسُفَ(ع) وَ مِکیالُ شُعَیْبَ(ع) وَ میزانُهُ وَعَصی موسی(ع) وَ تابُوتُه الَّذی فیهِ بَقیهُ ما تَرَکَ الُ موسی وَ آلُ هارونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِکهُ وَ دِرعُ داوُدَ(ع) وَخاتَمُهُ وَ خاتَمُ سُلیْمانَ(ع) وَ تاجُهُ وَ رَحْلُ عیسی(ع) وَ میراثُ النَبیین وَ الْمُرسَلینَ فی ذلک السَّفطِ؛ )(2)(  همه آن اشیا (نزد حضرت مهدی) داخل آن جامه دان قرار دارد و همین طور تمامی میراث انبیا حتی عصای آدم و نوح و میراث هود و صالح و مجموع ابراهیم و جام یوسف و پیمانه و ترازوی شعیب و عصای موسی و تابوت [سکینه] او که میراث (یادگارهای) آل موسی و هارون در آن قرار دارد و ملائکه آن را حمل می کنند و زره داوود(ع) و انگشترش و انگشتر حضرت سلیمان و تاجش و رحل )(3)(  عیسی و میراث انبیا و رسولان (همه) در آن جامه دان قرار دارد.»

ص: 235


1- . بحار الأنوار ، ج52، ص351،حدیث 105.
2- . بحار الأنوار ، ج53، ص36.
3- . به رخت و اسباب همراه مسافر می گویند.

مواریث انبیا، فقط یک مجموعه اشیای قیمتی و عتیقه نیست که فقط جنبه مالی و آثار باستانی داشته باشد؛ بلکه اشیایی منحصر به فرد است و خواص فوق العاده عجیب و پیشرفته دارد که حضرت را در تحقق حکومت جهانی و بر پایی عدالت فراگیر، کمک و یاری می رساند.

آنچه به خوب__ان جهان داده اند



قسم تو را بهتر از آن داده اند



آنچه بنازند بر آن دلبران



جمله تو را هس__ت زی__ادت بر آن



برای روشن شدن، برخی از آنها را بررسی می کنیم.

ص: 236

پیراهن ابراهیم خلیل و حضرت یوسف(ع)

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

پیراهن ابراهیم خلیل و حضرت یوسف(ع)

این پیراهن، پیراهن بهشتی و بی نهایت خوشبو، حفظ کننده و شفا بخش است. همین پیراهن بود که ابراهیم را از آتش نجات داد و پس از او به اسحاق و آن گاه به یعقوب و یوسف رسید. این همان پیراهن بود که بوی آن را یعقوب از مصر که تا کنعان فاصله زیادی داشت _ استشمام کرد؛ )(1)(  چنان که قرآن از زبان او چنین نقل می کند: (إنّی لأجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَو لا أنْ تُفَنِّدون)؛ )(2)(  «به راستی من بوی یوسف را استشمام می کنم اگر مرا کم خرد ندانید.»

این همان پیراهن است که وسیله ای برای شفای چشمان نابینای یعقوب شد، که بنابر نقل مرحوم طبرسی، بیش از شش سال نابینا بود )(3)(  و قرآن نیز می فرماید: (وَ اَبْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزنِ)؛ «و دیدگانش از غم و اندوه سفید شد.»

ص: 237


1- . ر.ک: تفسیر مجمع البیان، ابو علی طبرسی، ج5، ص262.
2- . یوسف/ 94.
3- . یوسف/ 94

وقتی حضرت یوسف از حال پدر جویا شد، برادران گفتند: «پدر از فراق تو چشمانش را از دست داده است.» حضرت یوسف فرمود: (إذْهَبُوا بِقَمیصی هَذا فَاَلقُوهْ عَلی وَجهِ أبی یَأْتِ بَصیراً)؛ )(1)(  «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید که بینا می شود.»

وقتی فرد بشارت دهنده به کنعان رسید، پیراهن را بر صورت یعقوب افکند و او همان موقع، بینا شد و آن گاه بود که حضرت یعقوب فرمود: (ألَم اَقُلْ لَکُم إِنّی اَعْلَمُ مِنَ اللّه مالا تَعْلَمون)؛ )(2)(  «آیا به شما نگفتم که من از خداوند چیزی می دانم که شما نمی دانید.»

حضرت صادق(ع) درباره سابقه و خاصیت و نهایت این پیراهن، به مفضل فرمود:«اَتَدری ماکانَ قَمیصُ یُوسُفَ(ع)؛ قالَ: قُلْتُ: لا. قالَ: اِنَّ اِبراهیمَ(ع) لَمّا اُوْقِدَت لَهُ النّارُ نَزَلَ اِلَیْهِ جَبْرَئیلُ(ع) بِالْقَمیصِ وَ الْبَسَهُ اِیّاهُ فَلَمْ یَضُرَّهُ مَعَهُ حَرٌّ وَ لا بَرْدٌ فَلَمّا حَضَرَتْهُ الوَفاهُ جَعَلَهُ فی تَمیمَهٍ وَعَلَّقَهُ عَلی اِسحاقَ(ع) وَ عَلَّقَهُ اِسحاقُ عَلی یَعْقوبَ(ع) فَلَّما وُلِدَ یوسُفُ عَلَّقَهُ عَلَیهِ وَ کانَ فی عَضُدِهِ حَتی کانَ مِن اَمْرِهِ ما کانَ فَلَمّا اَخْرَجَهُ یوسُفُ مِنَ التَّمیمَهِ وَجَدَ یَعْقوبُ ریحَهُ وَ هُوَ قَولُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «اِنّی لاََجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَوْ لا اَنْ تُفَنِّدُونَ فَهو ذلِکَ الْقَمیصُ الَّذی مِنَ الجَّنَهِ قُلتُ: جُعِلْتُ فِداکَ فَاِلی مَنْ صارَ هذَا القَمیصُ قال اِلی اَهْلِهِ وَ هُوَ مَعَ قائِمِنا اِذا خَرَجَ؛ )(3)(  می دانی پیراهن یوسف چه بود؟ گفت: نه. حضرت فرمود: وقتی آتش برای ابراهیم افروخته شد، جبرئیل با این پیراهن به سوی او فرود آمد و آن را بر او پوشاند. پس با آن پیراهن، گرما و سرما به او زیان نمی رساند. چون وفات او نزدیک شد، آن را در جلدی قرار داد و به (گردن) اسحاق آویخت و اسحاق (نیز) بر یعقوب آویخت و چون یوسف متولد شد، یعقوب آن را به یوسف آویخت. هنگامی که آن بلاها به یوسف رسید، آن جلد در بازوی او بود. وقتی یوسف آن پیراهن را از جلد خارج کرد، یعقوب بوی آن را استشمام کرد و این سخن خدا است که می گوید: «همانا من بوی یوسف را استشمام می کنم اگر مرا کم خرد ندانید." پس آن همان پیراهن بهشتی است.»

ص: 238


1- . یوسف/ 93.
2- . یوسف / 96.
3- . بحارالأنوار، ج52، ص327، روایت 45.

«مفضل» می گوید که عرض کردم: «فدایت شوم! این پیراهن به چه کسی رسید؟» فرمود: «به اهلش رسید و هنگامی که قائم ما قیام کند، آن پیراهن با او خواهد بود.»

از روایات فوق به خوبی به دست می آید که آن پیراهن، پیراهنی معجزه آسا و ودیعه الهی است.

قابل ذکر است که این پیراهن در همان حالی که امام صادق(ع) سابقه و خصوصیات آن را بیان می کرد نزد خود حضرت موجود بود، شاهد این مطلب و مطلب اصلی _ که آن پیراهن همراه حضرت مهدی(ع) خواهد بود _ روایت یعقوب بن شعیب است که می گوید: نزد حضرت صادق(ع) بودم، حضرت فرمود:«اَلا اُریکَ قَمیصَ الْقائِم الَّذی یَقومُ عَلَیْه؟ فَقُلْتُ: بَلی. فَدَعا بِقَمْطَرٍ فَفَتَحَهُ وَ اَخْرَجَ مِنه قَمیصَ کَرابیسَ فَنَشَرَهُ فَاِذا فی کُمِّهِ الاَیْسَرِ دَمٌ فَقالَ: هذا قَمیصُ رَسولِ اللّهِ(ص) الَّذی عَلَیْهِ یَوْمَ ضُرِبَتْ رباعیّتُهُ وَ فیهِ یَقَوْمُ الْقائِمُ فَقَبَّلتُ الدَّمَ وَ وَضَعْتُهُ عَلی وَجْهی ثُمَّ طَواهُ اَبو عَبْدِ اللّه(ع) وَ رَفَعَهُ؛ )(1)(  آیا نمی خواهی پیراهن قائم را که در آن قیام می کند به تو نشان دهم؟ عرضه داشتم: چرا. پس حضرت، جعبه ای را خواست و آن را گشود و یک پیراهن کرباس از داخل آن بیرون آورد و آن را باز کرد. پس دیدم که آستین چپ آن خون آلود است. حضرت فرمود: این پیراهن پیامبر است، روزی که دندانهای رباعی آن حضرت در جنگ شکست، آن را بر تن داشت و در آن قائم قیام می کند. یعقوب می گوید: من خون را بوسیدم و آن را به صورت خود گذاشتم و آن گاه حضرت پیراهن را پیچید و بر داشت.»

ص: 239


1- . بحارالأنوار، ج52، ، ص355، روایت 118.

عصای حضرت موسی(ع)

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

عصای حضرت موسی(ع)

دومین میراثی که حضرت مهدی(ع) همراه دارد، عصای موسی(ع) است. این عصا نیز طبق نقل قرآن و روایات، یکی از معجزات حضرت موسی بوده است که بعد از ظهور مهدی(ع) در اختیار او قرار می گیرد تا در تحقق اهدافش او را یاری رساند. محمد بن فیض از حضرت باقرالعلوم(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود:

«کانَ عَصی موسی(ع) لادَمَ فَصارَت الی شُعَیبٍ ثُمَّ صارَت الی موسی بنِ عِمرانَ(ع) وَ اِنَّها لَعِندَنا وَ اِنَّ عَهدی بِها آنِفا وَ هِیَ خَضْراءٌ کَهَیْئَتِها حینَ انْتَزَعَتْ مِنْ شَجَرِها وَ اِنَّها لَتَنْطِقُ اِذَا اسْتُنطِقَتْ. اُعِدَّتْ لِقائِمِنا لِیضَعَ کَما کانَ موسی یَضعُ بِها وَ اِنَّها لَتَروُعُ وَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکوُنَ وَ تَصْنَعُ کَما تُؤمَرُ وَ اِنَّها حَیثُ اَقْبَلَتْ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ تَفْتَحُ لَها شَفَتانِ اِحدیهما فِی الاَْرْضِ وَ الاُخْری فِی السَّقْفِ وَ بَیْنَهُما اَرْبَعونَ ذِراعاً وَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ بلسانِها؛ )(1)(  عصای موسی از آدم بود و سپس به دست شعیب رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران(ع) و اکنون در دست ماست و الآن در دست من است و آن عصا سبز است؛ همانند روزی است که از درخت بریده شده است و به راستی آن عصا هرگاه استنطاق شود، سخن می گوید. این عصا برای قائم ما آماده شده است تا همچون موسی بن عمران آن را به کار برد و این عصا [اهل باطل را] می ترساند و هر چه بیندازند می بلعد و همان کاری را انجام می دهد که فرمان داده شده است و هر جا رو کند، می بلعد آنچه را که به طرفش بیاندازند، دو لب باز می کند (در بعضی از نسخه ها وارد شده به دو شعبه می شود) که یکی روی زمین و دیگری تا سقف است که بین آن دو لب (یا دو شعبه) چهل ذراع است و هر چه به طرفش بیندازند با زبانش می بلعد.»

قرآن نیز به بزرگی و خصوصیات این عصا اشاره دارد. )(2)(  این عصا، همان است که به اذن خداوند، به اژدها تبدیل شد و آنچه که جادوگران از ریسمانها و چوبها به شکل مار درآورده بودند را بلعید و با چشمان دهشتناک خود متوجه فرعون شد. فرعون از ترس بی هوش شد )(3)(  و بر اثر این حمله و فرار جمعیت، هزاران نفر زیر دست و پا از بین رفتند. )(4)( 

ص: 240


1- . بحارالأنوار، ج52، ص318، ح 19؛ کافی، ج1، ص231 و اکمال الدین، ج2، ص391.
2- . طه/ 19 و شعراء/ 43.
3- . بحارالأنوار، ج3، ص150 و خصائص المهدی، ص305.
4- . ناسخ التواریخ، ج1، هبوط، ص375، تعداد هشتصد هزار و بنابر نقل روضه الصفا، ج1، ص226 تعداد کشتگان ششصد هزار نفر بوده است. قابل تذکر است که از بین هشتاد هزار نفر جادوگر، هفت هزار و از میان هفت هزار نفر، هفتاد نفر و از بین هفتاد نفر دو نفر کهنه کار برای مصاف و مقابله با حضرت موسی انتخاب شد. بحارالأنوار، ج13، ص168و کودک نیل، ص134. گفتنی است بسیاری از جزئیّات قصص انبیای گذشته، مطالبی ضعیف و اصطلاحا از اسرائیلیات است.

انگشتر حضرت سلیمان

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

انگشتر حضرت سلیمان

یکی دیگر از مواریث انبیا، انگشتر حضرت سلیمان است که در اختیار حضرت مهدی(ع) قرار می گیرد. آن حضرت از سمت صفا ظاهر می شود، در حالی که انگشتر سلیمان و عصای موسی با اوست. )(1)( 

این انگشتر دارای ویژگیهایی معجزه آساست؛ چرا که به کمک آن به سادگی می توان مؤمن را از کافر تشخیص داد و قدرت تسلطی که حضرت سلیمان بر موجودات جهان یافته بود، از طریق این انگشتر بود؛ چنان که امام صادق(ع) فرمود:

«جَعَلَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ مُلْکَ سُلَیْمانَ فی خاتَمِهِ فَکانَ اِذا لَبِسَهُ حَضَرَتْهُ الجِنُّ وَ الاِنْسُ وَ الشَّیاطینُ وَ جَمیعُ الطَّیْرِ وَ الْوَحشُ وَ اَطاعُوهُ؛ )(2)(  خداوند، پادشاهی سلیمان را در انگشترش قرار داده بود. پس هرگاه آن انگشتر را در دست می کرد، جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحشیان نزد او حاضر می شدند، و از او اطاعت می کردند.»

ص: 241


1- . بحارالأنوار، ج52،ص351، حدیث 105.
2- . بحارالأنوار، ج14، ص99.

این انگشتر در دوران ظهور کاربردهایی دارد؛ از جمله تشخیص کافر از مؤمن؛ چنان که علی(ع) فرمود: «تَضَعُ الْخاتَمَ عَلی وَجْهِ کلِّ مؤمن فَیُطْبَعُ فیه هذا مؤمِنٌ حَقَّاً وَ تَضَعُهُ عَلی وَجْهِ کُلِّ کافِرٍ فیُکْتَبُ فیهِ هذا کافِرٌ حقّاً. اِنَّ المُؤمِنَ لَیُنادی اَلْوَیْلُ لَکَ یا کْافِرُ وَ إِنَّ الْکافِرَ یُنادی طوبی لَکَ یا مؤمِنُ وَدَدْتُ اَنّی الْیَوْمَ مِثْلُکَ فَاَفوزَ فَوزاً؛ )(1)(  [و امام زمان هر گاه] انگشتر را بر روی هر مؤمنی قرار می دهد، نوشته می شود: این واقعا مؤمن است و آن را بر صورت هر کافری قرار می دهد، پس بر صورتش نوشته می شود: این واقعا کافر است تا آنجا که مؤمن صدا می زند: ای کافر! وای بر تو باد؛ (ولی) کافر داد می زند ای مؤمن! خوشا به حالت! دوست داشتم امروز مثل تو بودم تا رستگار می شدم.»

ص: 242


1- . بحارالأنوار، ج52، ص194.

تابوت سکینه

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

تابوت سکینه

چهارمین میراثی که از انبیای گذشته به حضرت مهدی(ع) می رسد تابوت سکینه و یا صندوق عهد است که هنگام ظهور، همراه آن حضرت است.

این تابوت، همان صندوقی است که مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افکند. هنگامی که عمال فرعون او را از دریا گرفتند و موسی را از آن بیرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگه داری می شد و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد. بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می شمردند و به آن تبرک می جستند.

موسی در واپسین روزهای عمر خود، الواح مقدس که احکام خدا بر آن نوشته بود به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگر را در آن نهاد و به وصی خویش یوشع بن نون سپرد. به این ترتیب، اهمیت این صندوق نزد بنی اسرائیل بیشتر شد. آنها در جنگهایی که میان آنان و دشمنان واقع می شد، آن را با خود می بردند و اثر روانی و معنوی خاصی داشت، از این رو گفته اند آنان تا زمانی که این صندوق خاطره انگیز با آن محتویات مقدس در میانشان بود، با سر بلندی زندگی می کردند. )(1)( 

ص: 243


1- . ر.ک: تفسیر نمونه، ج2، ص173_174.

در منابع روایی آمده است که این تابوت، پس از ظهور، در اختیار امام زمان(ع) قرار می گیرد؛ از جمله حضرت ختمی مرتبت(ص) فرمود: «اِنَّ الْمَهْدی مُستَخرِجٌ تابُوتَ السَّکینهِ مِن غارِ اَنْطاکیَّه وَ اَسْفارَ التّوراهِ مِنْ جَبَلٍ بِالشّامِ یُحاجُّ بِهَا الْیَهُودَ فَیُسْلِمُ کَثیرٌ مِنهُم؛ )(1)(  به راستی مهدی(ع) تابوت سکینه را از غار انطاکیه و سِفْرهای تورات را از کوهی درشام بیرون می آورد و به کمک آن با یهود محاجّه می کند، سپس عده زیادی از یهودیان مسلمان می شوند.»

کاربرد تابوت سکینه در زمان ظهور

از خواص منحصر به فرد تابوت سکینه در دوران ظهور حضرت(ع) آن است که آن را به هر شهری (که از فرمان آن حضرت تخلف کرده است) و یا کشوری ارسال کند، طعمه حریق شده و از جغرافیای جهان محو خواهد شد. بدین سان، خدای قهار، حضرت را با عصای موسی، انگشتر سلیمان و تابوت سکینه، مجهز ساخته که پیشرفته ترین اسلحه بشری نیز در مقابل آن، توان مقابله و استقامت نخواهد داشت. )(2)( 

ص: 244


1- . منتخب الأثر، صافی گلپایگانی، ص309.
2- . خصائص المهدی، محمد راجی، ص310 و روزگار رهایی، کامل سلیمان، ج1، ص520.

زره، پرچم، شمشیر و... پیامبر خاتم(ص)

فصل سوم: شباهتها

امام زمان(ع) میراثدار انبیا(ع)

زره، پرچم، شمشیر و... پیامبر خاتم(ص)

از دیگر میراثهای پیامبران که به حضرت مهدی(ع) می رسد، مجموعه ای از میراث گرانبهای پیامبر خاتم(ص) است؛ مانند: زره، پرچم و براق آن حضرت. امام صادق(ع) درباره زره آن حضرت که به مهدی موعود(ع) می رسد به ابا بصیر فرمود: ای ابا محمد! پدرم زره رسول خدا را پوشید و آن را به زمین می کشید و من نیز آن را پوشیدم که نزدیک بود به اندازه باشد، آن گاه فرمود: «وَ اَنَّهاتَکونُ مِنَ الْقائِم کَما کانَتْ مِنْ رَسولِ اللّه(ص) مُشَمِّرَهً کَاَنَّهُ تُرْفَعُ نِطاقُها بِحَلْقَتَیْنِ؛ )(1)(  و آن زره بر بدن و قامت قائم(ع)، همان گونه است که بر بدن رسول خدا(ص) بود و دامن آن زره از زمین بالاتر است؛ به نحوی که گویا جلوی آن با دو حلقه بالا رفته است.»

همچنین درباره پرچم و شمشیر پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ثُمَّ یَهُزُّ الرّایَهَ الْجَلیَّهَ وَ یَنشرُها وَ هِیَ رایَهُ رَسولِ اللّه(ص) السَّحابه وَ دِرْعُ رَسولِ اللّه(ص) السّابِغَهَ، وَ یَتَقَلَّدُ بِسَیْفِ رَسولِ اللّه ذِی الْفَقارِ؛ )(2)(  سپس پرچم روشن را به اهتزار در می آورد و آن را می گشاید و آن همان پرچم رسول خدا(ص) به نام سحابه است و (همچنین) زره پیامبر(ص) به نام سابغه را همراه دارد و شمشیر پیامبر اکرم(ص) به نام ذوالفقار را به گردن می آویزد.»

ص: 245


1- . نجم الثاقب، حسین نوری طبرسی، چاپ جمکران، ص171 و بصائر الدرجات، محمد بن حسن، ص188.
2- . بحار الأنوار، ج52، ص307، ذیل روایت 81.

همچنین جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «یَظهَرُ الْمَهدیُّ بِمَکَّهَ عِندَ الْعِشاءِ وَ مَعَهُ رایَهُ رسول اللّه وَ قَمیصُهُ وَ سَیْفُهُ؛ )(1)(  مهدی(ع) در مکه، هنگام نماز عشا ظهور می کند؛ در حالی که پرچم و لباس و شمشیر رسول خدا همراه اوست.»

قابل ذکر است که یادگارهای خاتم انبیاء و میراث او نیز کاربرد فوق العاده ای برای حضرت مهدی(ع) دارد که در روایات بدان اشاره شده است؛ از جمله ابان بن تغلب از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:

«کَاَنّی بِالْقائِم(ع) عَلی نَجَفِ الکوفهِ وَقَد لَبِسَ دِرْعَ رَسولِ اللّه(ص) فَیَنتَفِضُ هُوَ بِها فَتَسْتَدیرُ عَلَیهِ فَیُغَشّیها بِخَداجَهٍ مِن اِسْتَبرَقٍ وَ یَرْکَبُ فَرَساً اَدْهَمُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ شِمراخٌ فَیَنْتَفِضُ بِهِ اِنتِفاضَهً لایَبقی اَهْلُ بِلادٍ اِلاّ وَ هُمْ یَرَوْنَ اَنَّهُ مَعَهُم فی بِلادِهِمْ فَیَنْشُرُ رایَهَ رَسُولِ اللّه(ص) عَمُودُها مِنْ عَمُودِالعَرْشِ وَ سائِرُها مِن نصرِاللّه لا یَهوی بها اِلی شَیْ ءٍ اَبَداً إلاّ اَهْلَکَهُ اللّه فَاِذا هَزَّها لَم یَبْق مؤمِنٌ ِالاّ صارَ قَلْبُهُ کَزُبُرِالْحَدید وَ یُعطِی المُؤمِنَ قُوَّهَ اَربَعینَ رَجُلاً؛ )(2)(  گویا من قائم را می بینم در نجف کوفه، در حالی که زره پیامبر(ص) را پوشیده، پس آن حضرت با آن زره که بر او احاطه دارد حرکت می کند و لباس ضخیمی (و یا حریری همراه با پنبه که زره را منور ساخته) بر آن می پوشد و بر اسب تیره رنگ و ابلق سوار شده است که میان پیشانی تاگلویش سفید است. پس اسبش او را به حرکت در می آورد؛ به گونه ای که مردم هر شهری می بینند، قائم در میان شهرهای آنهاست؛ پس پرچم رسول خدا را باز می کند [که] دستگیره آن از عمود عرش [الهی] است و حرکت دهنده آن از یاری خدا است. با آن پرچم به سوی هر چیزی رو کند، خداوند آن را به هلاکت می رساند، پس هنگامی که آن پرچم را به اهتزاز در آورد مؤمنی باقی نمی ماند، مگر اینکه قلبش همچون پاره آهنی [سخت و محکم] شود و به مؤمن، توان چهل نفر را اعطا می کند.»

ص: 246


1- . نجم الثاقب، ص126؛ غیبت، نعمانی، ص161 و الصراط المستقیم، ج2، ص225.
2- . بحارالأنوار، ج52، ص328، روایت 48.

شباهتهای پیامبر اعظم(ص) و امام زمان(ع)

اشاره

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای پیامبر اعظم(ص) و امام زمان(ع)

اشاره

خداوند تبارک و تعالی، نور هدایت را در خاندان آخرین ستاره درخشان آسمان نبوت قرار داد و محمد(ص) آخرین پیامبر، برترین برگزیده در میان انبیا و رحمتی برای عالمیان است.

امام مهدی(ع) می آید تا احیا کننده احکام کتاب الهی و سنّت پیامبر(ص) باشد: «وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ... وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ؛ )(1)(  و تازه کننده احکام تعطیل شده از قرآن تو... و سنت پیغمبرت باشد.»

امام مهدی(ع) آرزوی پیامبر و سرور قلب نبی است: «اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً(ص) بِرُوءْیَتِهِ؛ )(2)(  خدایا! پیامبر اکرم(ص) را به دیدار او شاد کن.»

ص: 247


1- . مفاتیح الجنان، دعای عهد.
2- . مفاتیح الجنان، دعای عهد.

امام مهدی(ع) بشارت پیامبر(ص) است: «...أُبَشِّرُکُمْ بِالْمَهْدِیِّ علیه السلام.» )(1)( 

حضرت مهدی(ع) قائم مقام رسول خدا(ص) است: «وَ الْقَیِّمِ مَقَامَهُ.» )(2)( 

امام زمان(ع) آرزوی همه تاریخ و آرزوی پیامبر(ص) برای رساندن امتش به آزادی است: «...بِهِ یُخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ؛ )(3)(  خداوند به سبب مهدی(ع) زنجیرهای بردگی و اسارت را از گردنهای شما بر می دارد.»

اکنون بشر، چشم به راه قافله سالاری است تا در پرتو رهبری پیامبر گونه او، لبیک گویان قدم به صراط مستقیم بگذارد. حال که جهانیان در جاهلیت مدرن و در حجابی از جهل و نادانی خفته اند، تنها وجود حیات بخشی چون رسول خدا(ص) می تواند بشر را از این خواب گران بیدار کند.

«اَللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا؛ )(4)(  خدایا! ما شکایت به درگاهت می کنیم از نبودن پیامبرمان که درود تو بر او و آلش باد! و از غیبت ولیّ مان.»

ص: 248


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 178، ح 136.
2- . صحیفه مهدیه، زیارت اول حضرت بقیه الله(ع)در سرداب مقدس، ص 614.
3- . کتاب الغیبه، طوسی، ص 185، ح 144.
4- . مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.

حضرت مهدی(ع) مشترکات فراوانی با جدّ بزرگوارشان رسول خدا(ص) دارند که در این مقاله سعی شده است به بیان گوشه هایی از پیوندها و اوصاف مشترک این دو بزرگوار پرداخته شود.

ص: 249

الف) پیوندها

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای پیامبر اعظم(ص) و امام زمان(ع)

الف) پیوندها

شهادت به نبوت

در بیان ولادت حضرت حجّت(ع)، حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(ع) نقل می کند: ناگهان آن فرزند عزیز را مشاهده کردم که در حال سجده بود و دو انگشت سبابه خود را بلند کرد و فرمود:

«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ] وَ أَنَّ جَدِّی مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص)....» )(1)( 

همچنین از جانب امام حسن عسکری(ع) نقل می کنند که فرمود: «ای فرزندم! سخن بگو!» و او اظهار داشت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص).... » )(2)( 

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی؛ )(3)(  قائم از فرزندان من است.»

ص: 250


1- . اکمال الدین، مترجم: پهلوان، دار الحدیث، ج 2، ب 42، ص 151، ح 2.
2- . اکمال الدین، مترجم: پهلوان، دار الحدیث، ج 2، ، ب 42، ص 145، ح 1.
3- . اکمال الدین، مترجم: پهلوان، دار الحدیث، ج 2، ، ج 1، ب 24، ص 490، ح 6.

و در جایی دیگر فرموده اند: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی؛ )(1)(  مهدی از فرزندان من است.»

امام یازدهم(ع) در بستر شهادت، خطاب به امام زمان(ع) فرمود: «أَبْشِرْ یَا بُنَیَّ... وَلَدَکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ وَ بَشَّرَ بِکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ سَمَّاکَ وَ کَنَّاکَ بِذَلِکَ؛ )(2)(  بشارت بر تو باد ای پسرم!... جد تو رسول خدا(ص) است و تو خاتم ائمه طاهرین هستی و رسول خدا(ص) به [ولادت] تو بشارت داده است و این اسم و کنیه را برای تو قرار داد.»

شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص)

امام علی(ع) می فرماید: «ألَا اِنَّهُ اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقا وَ خُلْقا وَ حُسْنا بِرَسُولِ اللَّهِ(ص)؛ )(3)(  همانا او (مهدی(ع)) شبیه ترین مردم از نظر خَلق و خُلق و نیکویی به رسول خدا(ص) است.»

ص: 251


1- . اکمال الدین، مترجم: پهلوان، دار الحدیث، ج 2، ، ب 25، ص 535، ح 2.
2- . بحار الأنوار، دار الکتب الاسلامیه، ج 52، ص 17، ح 13.
3- . معجم الاحادیث المهدی، ج 3، ص 104، ح 647.

وحدت در اطاعت و عصیان

امام جعفر صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند:

«اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی... مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُ ُ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکَرَهُ فِی غَیْبَتِهِ فَقَدْ أَنْکَرَنِی وَ مَنْ کَذَّبَهُ فَقَدْ کَذَّبَنِی وَ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ صَدَّقَنِی إِلَی اللَّهِ أَشْکُو الْمُکَذِّبِینَ لِی فِی أَمْرِهِ وَ الْجَاحِدِینَ لِقَوْلِی فِی شَأْنِهِ وَ الْمُضِلِّینَ لِأُمَّتِی عَنْ طَرِیقَتِهِ (وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ )(1)( )؛ )(2)( قائم از فرزندان من است... کسی که از او اطاعت کند، از من اطاعت کرده است و کسی که او را نافرمانی کند، من را نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، مرا انکار کرده است و کسی که او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده است و کسی که او را تصدیق کند، مرا تصدیق کرده است. از کسانی که گفتار مرا درباره او انکار و تکذیب می کنند و از کسانی از امتم که مردم را از طریقه او گمراه می سازند، به خداوند شکایت می برم؛ و به زودی کسانی که ظلم کرده اند، خواهند دانست به چه کیفرگاهی بازگشت می کنند.»

وحدت در انکار

ص: 252


1- . شعراء / 227.
2- . اکمال الدین ج 2، ب 39، ص 123، ح 6.

امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَئِمَّهِ(ع) وَ جَحَدَ الْمَهْدِیَّ کَانَ کَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً(ص) نُبُوَّتَهُ؛ )(1)(  کسی که به همه امامان(ع) اقرار کند و امام مهدی(ع) را انکار کند، مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند، اما نبوت محمد(ص) را انکار کند.»

حضرت صادق(ع) از پدرانشان از رسول اکرم(ص) نقل می کند که فرمود: «مَنْ أَنْکَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فَقَدْ أَنْکَرَنِی؛ )(2)(  هر کس قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است.»

ثواب انتظار فرج

ص: 253


1- . اکمال الدین ج 2، ب 33، ص 3، ح 1.
2- . اکمال الدین ج 2، ب 39، ص 122، ح 6.

امام سجاد(ع) فرمود: «إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ وَ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَهِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَهُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَهِ الْمُشَاهَدَهِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَهِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّیْفِ؛ )(1)(  همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدی(ع) که امامت او را باور دارند و منتظرین ظهور او، از مردم دیگر زمانها برترند؛ چرا که خدای متعال به آنان عقل و درک و قدرت شناختی داده است که غیبت بر ایشان چون ظهور است و خداوند، آنان را در آن زمان، هم پایه مجاهدانی قرار داده است که در رکاب رسول خدا(ص) شمشیر زده اند.»

بعثت و ظهور با فاصله طولانی

ص: 254


1- . اکمال الدین، ج 1، ب 31، ص 586، ح 2.

امام زمان(ع) همچون پیامبر گرامی(ص) پس از غیبت طولانی و فاصله ای بسیار از اوصیای پیش از خویش ظهور می کند.

امام علی(ع) درباره پیامبر(ص) می فرماید: «أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَهٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ هَفْوَهٍ عَنِ الْعَمَلِ وَ غَبَاوَهٍ مِنَ الْأُمَمِ؛ )(1)(  خداوند او را زمانی فرستاد که با زمان پیامبران گذشته، فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته و امتها به نادانی گرفتار شده بودند.»

امام صادق(ع) نیز در وصف امام مهدی(ع) می فرماید: «اَلَّذِی یَمْلَأُهَا عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً عَلی فَتْرَهٍ مِنَ الْأَئِمَّهِ یَأْتی کَمَا أَنَّ النَّبِیَّ(ص) بُعِثَ عَلَی فَتْرَهٍ مِنَ الرُّسُلِ؛ )(2)(  او کسی است که آن (زمین) را از عدالت پر می کند، همان گونه که از ظلم و جور پر شده است. پس از یک دوره فترت )(3)(  از ائمه(ع) می آید؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) نیز پس از یک فاصله طولانی از پیامبران مبعوث شدند.»

مشابهت در خصوصیات زمانه

ص: 255


1- . نهج البلاغه، خ 94.
2- . غیبت، نعمانی، ترجمه محمد جواد غفاری، انتشارات صدوق، ص 186، ح 38.
3- . فترت به فاصله زمانی میان دو پیامبر گفته می شود. ر. ک: لغت نامه دهخدا، ذیل همین عنوان.

1. پیش از ظهور

امام علی(ع) زمانه پیش از رسالت پیامبر اکرم(ص) را این گونه توصیف می کنند:

«أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَهٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَهٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَهُ النُّورِ ظَاهِرَهُ الْغُرُورِ عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ أغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَی وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَی فَهِیَ مُتَجَهِّمَهٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَهٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَهُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَهُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ؛ )(1)(  خداوند پیامبر اسلام(ص) را هنگامی معبوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدتها گذشته و ملتها در خواب عمیقی فرو رفته بودند. فتنه و فساد، جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ، همه جا زبانه می کشید و دنیا بی نور و پر از مکر و فریب شده بود. برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و امید از باروری درختانش قطع شده بود. آبهایش فرو خشکیده و نشانه های هدایت، کهنه و ویران شده بود. پرچمهای هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست، و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنیا رو به رو می شد. میوه های درخت دنیا فتنه، و خوراکش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بیرون، شمشیرهای ستم حکومت داشت.»

امام باقر(ع) در وصف زمانه پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) می فرماید: «لَا یَقُومُ الْقَائِمُ(ع) إِلَّا عَلَی خَوْفٍ شَدِیدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَهٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ النَّاسَ... وَ اخْتِلَافٍ شَدِیدٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِی دِینِهِمْ؛ )(2)(  قائم(ع) قیام نمی کند، مگر [در زمانی که] ترسهای بزرگ پدید آمده، و زلزله ها و فتنه ها و گرفتاریها به مردم رسیده... و اختلافهای شدید، میان مردمان رخ داده و در دینشان تفرقه ایجاد شده است.»

ص: 256


1- . نهج البلاغه، خ 89.
2- . غیبت، نعمانی، ص 235.

رسول خدا(ص) نیز، ضمن حدیثی طولانی در معراج، دوره پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) را این گونه توصیف کرده اند: «یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ کَثُرَ الْقُرَّاءُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ کَثُرَ الْقَتْلُ... وَ کَثُرَ الْجَوْرُ وَ الْفَسَادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْکَرُ... وَ صَارَتِ الْأُمَرَاءُ کَفَرَهً وَ أَوْلِیَاوءُهُمْ فَجَرَهً وَ أَعْوَانُهُمْ ظَلَمَهً وَ ذَوُو الرَّأْیِ مِنْهُمْ فَسَقَهً؛ )(1)(  ظهور مهدی(ع) وقتی است که علم و دانش واقعی از بین برود و نادانی آشکار شود و قاریان فراوان شوند و عمل [به قرآن] کم شود و قتل و خونریزی زیاد شود... و ظلم و فساد زیاد شود و منکر [و عمل زشت] آشکار شود... و فرمانروایان کافر و والیان آنها فاجر شوند و کارپردازان آنها ستمگر و صاحبان رأی و نظر از آنها فاسق باشند.»

2. پس از ظهور

ص: 257


1- . اکمال الدین ج 1، ب 23، ص 469، ح 1.

امیر مؤمنان(ع) به درگاه خداوند عرضه می دارد: «... اِجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِیَ بَرَکَاتِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ وَ الدَّافِعِ جَیْشَاتِ الْأَبَاطِیلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِیلِ کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ قَائِماً بِأَمْرِکَ مُسْتَوْفِزاً فِی مَرْضَاتِکَ غَیْرَ نَاکِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْمٍ وَاعِیاً لِوَحْیِکَ حَافِظاً لِعَهْدِکَ مَاضِیاً عَلَی نَفَاذِ أَمْرِکَ حَتَّی أَوْرَی قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِیقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِیَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الآْثَامِ وَ أَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَیِّرَاتِ الْأَحْکَامِ؛ )(1)(  [خداوندا!]... گرامی ترین درودها و افزون ترین برکات خود را بر محمد(ص)، بنده و فرستاده ات، اختصاص ده! که خاتم پیامبران گذشته و گشاینده درهای بسته و آشکارکننده حق با برهان است. دفع کننده لشکرهای باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است؛ آن گونه که بار سنگین رسالت را بر دوش کشید و به فرمانت قیام کرد و به سرعت در راه خشنودی تو گام برداشت و حتّی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحی نیرومند بود. حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آنجا که نور حق را آشکار و راه را برای جاهلان روشن ساخت و دلهایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند به دست او هدایت شدند. پرچمهای حق را برافراشت و احکام نورانی را بر پا کرد.»

از امام صادق(ع) درباره سیره حضرت مهدی(ع) پرسیدند. آن حضرت در جواب فرمود: «یَصْنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) اَمْرَ الْجَاهِلِیَّهِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْاِسْلَامَ جَدیدا؛ )(2)(  [امام مهدی(ع)] مانند پیامبر(ص) عمل خواهد کرد؛ همان گونه که پیامبر(ص) آنچه از روش جاهلیت در میان مردم مرسوم بود، از میان برد، [امام مهدی(ع) نیز] روشهای جاهلی پیش از ظهور خود را از بین خواهد برد و اسلام را از نو پی ریزی خواهد کرد.»

ص: 258


1- . نهج البلاغه، خ 72.
2- . غیبت، نعمانی، ص 231، ح 13.

زمانه پس از ظهور حضرت مهدی(ع) در دعای ندبه این گونه ترسیم شده است:

«أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَهِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَهِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشقاقِ أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاء؛ )(1)(  کجاست شکننده شوکت تجاوزگران؟ کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق؟ کجاست نابود کننده اهل فسق [و تبه کاران] و معصیت کاران و سرکشان؟ کجاست درو کننده شاخه های گمراهی و اختلاف؟ کجاست محو کننده آثار انحراف و هوا و هوسها؟»

همچنین پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا؛ )(2)(  نهمین آنها (امام از فرزند حسین(ع)) قائم است که خداوند به دست او همه زمین را از روشنایی پر می کند، پس از آنکه گرفتار تاریکی شده است و از عدالت و دادگری سرشار می کند، پس از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد و سراسر عالم را از دانایی بهره مند می کند، پس از آنکه به نادانی گرفتار شده باشد.»

ص: 259


1- . مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
2- . اکمال الدین ج 1، ب 24، ص 487، ح 5.

ب) اوصاف مشترک

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای پیامبر اعظم(ص) و امام زمان(ع)

ب) اوصاف مشترک

رحمت

پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت گرامی ایشان(ع)، مظهر و تجلّی رحمت واسعه الهی اند. خداوند در قرآن کریم، وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) را رحمتی برای عالمیان معرفی می کند: (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ)؛ )(1)(  «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»

امام زمان(ع) نیز به این وصف توصیف شده است: «السَّلَامُ عَلَیْکَ... وَ الرَّحْمَهُ الْوَاسِعَهُ؛ )(2)(  سلام بر تو... ای رحمت گسترده [الهی]!»

حجت اللّه

ص: 260


1- . انبیاء / 107.
2- . مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.

ائمه اطهار(ع) و پیامبر اکرم(ص) حجّتهای الهی بر روی زمین هستند. در زیارت حضرت رسول(ص) آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَی الْأَوَّلِینَ وَ الآْخِرِینَ؛ )(1)(  سلام بر تو ای حجت خدا بر اولین و آخرین [بشر]!»

امام زمان(ع) نیز با لقب حجّت الله، خطاب شده اند: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ؛ )(2)(  سلام بر تو ای حجّت خدا و راهنمای اراده او!» همچنین در جایی دیگر آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ؛ )(3)(  سلام بر تو ای حجّت خدا بر [تمام] اهل زمین و آسمان!»

نور اللّه

ص: 261


1- . مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت رسول(ص).
2- . مفاتیح الجنان ، زیارت آل یاسین.
3- . مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت صاحب الامر.

وجود مطهر پیامبر اکرم(ص) نور است. خاصیت نور، این است که هم روشن و درخشنده است و هم اطراف خویش را روشن می سازد. پیامبر اعظم(ص) نور خدا و روشن کننده دلهای تیره جاهلیت و عقلهای خفته در کفر و ظلمت است. در زیارت حضرت رسول(ص) آمده است:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یُسْتَضَاءُ بِهِ؛ )(1)(  سلام بر تو ای نور خداوند که به سبب آن طلب نور می شود!»

نور مقدس پیامبر اکرم(ص) در عترت و خاندان پاک ایشان ساری و جاری است. امام باقر(ع) در تفسیر آیه (فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذی أَنْزَلْنا) )(2)(  فرمود: «اَلنُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) إِلی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ اَلَّذی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ؛ )(3)(  به خدا قسم! نور، همان امامان از آل محمد(ص) تا روز قیامت هستند و به خدا سوگند! نور الهی که نازل کرده همانها هستند و به خدا قسم! نور خدا در آسمانها و زمین، آنها هستند.»

در زیارت روز جمعه، خطاب به امام مهدی(ع) این گونه سلام می دهیم:

ص: 262


1- . مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت رسول(ص)از بعید.
2- . تغابن / 8. «به خدا و رسول او و نوری که نازل کردیم ایمان آورید.»
3- . اصول کافی، ج 1، ص 194.

«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ؛ )(1)(  سلام بر تو ای نور خدا! که هدایت جویان، به سب آن هدایت می شوند!»

دعوت کننده به سوی خدا

خداوند در قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را دعوت کننده به سوی خویش معرفی می کند: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَی اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً)؛ )(2)(  «ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارت دهنده و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی روشنی بخش فرستادیم.»

در زیارت آل یاسین نیز امام زمان(ع) را با ذکر «دَاعِیَ اللَّهِ» یاد می کنیم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ؛ )(3)(  سلام بر تو ای دعوت کننده خلق [به سوی خدا] و مظهر آیات الهی!»

ص: 263


1- . مفاتیح الجنان، دعای امام زمان در روز جمعه.
2- . احزاب / 45 و 46.
3- . داعی: اسم فاعل به معنی «دعوت کننده به سوی خدا» است.

خاتم )(1)( 

خداوند در قرآن کریم درباره پیامبر اسلام(ص) می فرماید: (ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً)؛ )(2)(  «محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی او رسول خدا و خاتم انبیا است و خداوند همیشه به همه امور آگاهی دارد.»

خداوند در این آیه، رسول مکرم اسلام، حضرت محمد(ص) را به عنوان «خاتم النّبیّین» ملقب ساخته است؛ یعنی پس از ایشان، پیامبر دیگری نخواهد بود.

امام مهدی(ع) در معرفی خود می فرماید: «أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیَاءِ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی؛ )(3)(  منم خاتم جانشینهای پیامبر که خداوند به سبب من، بلا را از اهل من و شیعیانم بر می دارد.»

حضرت مهدی(ع) را «خاتم الأوصیاء» و «خاتم الائمّه» گویند؛ به این سبب که ایشان، آخرین نفر از سلسله امامت هستند و پس از ایشان، امامی نخواهد بود.

ص: 264


1- . خاتم به معنای چیزی است که به وسیله آن، پایان داده می شود و نیز به معنای چیزی آمده است که با آن، اوراق و مانند آن را مُهر می کنند: قاموس قرآن کریم.
2- . احزاب / 40.
3- . اکمال الدین، ج2، ب 43، ص 181، ح 12.

تلاوت و تفسیر قرآن

در قرآن کریم آمده است: (لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُوءْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ...)؛ )(1)(  «خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که رسولی را در میانشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها تلاوت کند....» همچنین در جایی دیگر می فرماید: (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ)؛ )(2)(  «و همانا قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین [و تفسیر] کنی.»

خداوند در این دو آیه مبارکه، یکی از اهداف بعثت پیامبر اعظم(ص) را تلاوت و توضیح آیات قرآن و روشن کردن اسرار درونی آنها معرفی می کند.

امام مهدی(ع) نیز به این لقب مشهورند: «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ؛ )(3)(  سلام بر تو ای تلاوت کننده کتاب خدا و مفسر و مترجم آن!»

ص: 265


1- . آل عمران / 164.
2- . نحل / 42.
3- . مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.

جابر از امام باقر(ع) نقل می کند که می فرماید: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ؛ )(1)(  هنگامی که قائم آل محمد(ص) قیام کند، برای کسانی که قرآن را تعلیم می دهند، چادرهایی نصب می کند که قرآن را همچنان که خداوند نازل کرده، به مردم بیاموزند.»

مظهر حیات

بهار، مظهر حیات و زندگی و طراوت است. امام علی(ع) وجود مقدس پیامبر(ص) را بهاری برای مردم زمانشان دانسته است: «رَبِیعاً لِأَهْلِ زَمَانِهِ.» )(2)(  امام زمان(ع) نیز به تأویل آیه مبارکه (یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...)، )(3)(  انسان مرده از انسانیت را حیاتی دوباره می بخشد: «السَّلَامُ عَلَی رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَهِ الْأَیَّامِ؛ )(4)(  سلام بر بهار مردم و خرمی زمان!»

امان برای همه

ص: 266


1- . الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 386.
2- . نهج البلاغه، خ 198.
3- . حدید / 17. «زمین را بعد از مردنش زنده می سازد.»
4- . مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر(ع).

قرآن کریم درباره برکات وجودی حضرت ختمی مرتبت(ص) می فرماید: (وَ ما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ)؛ )(1)(  «و تا تو در میان آنان هستی، خداوند آنها را عذاب نمی کند.» یعنی پیامبر، سبب امان از عذاب الهی است. امام مهدی(ع) نیز در معرفی خود این چنین می فرماید: «إِنِّی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ؛ )(2)(  من مایه امنیت اهل زمین هستم؛ همچنان که ستارگان، امنیت بخش اهل آسمان اند.» براساس این حدیث، حضرت مهدی(ع) سبب امنیت همه موجودات روی زمین است.

شفقت و دلسوزی

ص: 267


1- . انفال / 33.
2- . اکمال الدین، ج 2، ب 45، ص 239، ح 4.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوءْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ)؛ )(1)(  «قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که رنجهای شما بر او دشوار است و به [هدایت] شما حریص و برای مؤمنان، دلسوز و مهربان است.»

مهربانی و شفقت پیامبر اکرم(ص) به قدری بود که برای هدایت افراد، بسیار پافشاری می کرد؛ به گونه ای که خداوند به ایشان فرمود: (لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُوءْمِنینَ)؛ )(2)(  «شاید تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمی آورند، جان خود را تباه سازی.»

امام رضا(ع) نیز امام مهدی(ع) را این گونه معرفی می کند: «وَ أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ؛ )(3)(  از پدران و مادران، بر امت خود مهربان تر است.»

ص: 268


1- . توبه / 128.
2- . شعراء / 3.
3- . من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418، ح 5914.

همچنین در توقیعی از امام مهدی(ع) آمده است: «إِلَیَّ ارْتِیَابُ جَمَاعَهٍ مِنْکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّکِّ وَ الْحَیْرَهِ فِی وُلَاهِ أُمُورِهِمْ فَغَمُّنَا ذَلِکَ لَکُمْ؛ )(1)(  به من رسیده است که گروهی از شما در دین به تردید افتاده و در دل درباره اولیای امر خود به شک و حیرت دچار شده اند و این امر، مایه غم ما درباره شما شد.»

اگر پدر و مادر همواره نگران سلامتی فرزندان و دلسوز و مراقب آنها هستند، این پدر بی نظیر امت، در توقیع خود به شیخ مفید می فرماید: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ؛ )(2)(  ما هرگز در رعایت و مراقبت شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم.»

ص: 269


1- . کتاب غیبه، طوسی، ص 285، ح 245.
2- . تهذیب الاحکام، ج 1، ص 37، التوقیعان المبارکان.

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

اشاره

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

اشاره

ایام الله، ایام مخصوصی است که نعمت و رحمت و یا عذاب و کیفر الهی در آن ظاهر می شود. نسبت دادن این روزها به خدا با اینکه همه ایام و همه موجودات از آن خداست، به سبب حوادث مهمی است که در آن رخ داده و یا خواهد داد؛ مانند روز قیامت که در آن سلطنت آخرتی خدا هویدا می شود و روز قیام مهدی که در آن، حکومت عدل بر گستره جهان سیطره پیدا می کند. بعضی از ایام الله در روایت ذیل معرفی شده است:

امام باقر(ع) فرمود: «أَیَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَهٌ یَوْمُ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمُ الْکَرَّهِ وَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ؛ )(1)(  ایام الله سه روز است: روز قیام مهدی(ع)، روز رجعت و روز قیامت.»

ص: 270


1- . خصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 108.

نوشتار کوتاهی که پیش رو دارید به بررسی اجمالی شباهتهای دو مورد از ایام الله - یعنی روزگار قیام امام عصر(ع) و روز رستاخیز - پرداخته است.

ص: 271

حوادث عجیب

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

حوادث عجیب

یکی از وجوه مشترک بین رستاخیز آخرت و قیام حضرت حجت(ع)، وقوع حوادث و رخدادهای بزرگ است که پیش از شروع آن دو، تحقق پیدا می کند.

حوادث پیش از قیامت کبری

الف) متلاشی شدن کوه ها

(یَوْمَ تَرْجُفُ الأرْضُ وَالْجِبَالُ)؛ )(1)(  «روزی که زمین و کوه ها به لرزه درآیند.»

(وَحُمِلَتِ الأرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّهً وَاحِدَهً)؛ )(2)(  «و زمین و کوه ها از جای خود برداشته شوند و یکباره درهم کوبیده شوند.»

ب) زلزله های عظیم

ص: 272


1- . مزمل/ 14.
2- . حاقه/ 14.

(یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیْءٌ عَظِیمٌ)؛ )(1)(  «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید؛ چرا که زلزله رستاخیز امری بزرگ است.»

(إِذَا رُجَّتِ الأرْضُ رَجًّا)؛ )(2)(  «چون زمین با تکان [سختی] لرزانده شود.»

ج) بی فروغ شدن خورشید و ستارگان

(إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ)؛ )(3)(  «آن گاه که خورشید به هم درپیچد، و آن گاه که ستارگان تیره شوند.»

(وَخَسَفَ الْقَمَرُ، وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ)؛ )(4)(  «و ماه بی نور شود و خورشید و ماه یک جا جمع شوند.»

ص: 273


1- . حج/ 1.
2- . واقعه/ 4.
3- . تکویر/ 1.
4- . قیامت/ 8 و 9.

حوادث پیش از رستاخیز مهدی(ع)

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

حوادث پیش از رستاخیز مهدی(ع)

الف) صیحه آسمانی؛

امام صادق(ع) می فرماید: «یُنَادی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ اَوَّلَ النَّهَارِ، یَسْمَعُهُ کُلُّ قَوْمٍ بِاَلْسِنَتِهِم؛ )(1)(  در ابتدای روز، گوینده ای در آسمان ندا می دهد، به گونه ای که هر قومی با زبان خود، آن ندا را می شنود.»

ب) خسوف و کسوف

از نشانه های ظهور، کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اول همان ماه است.

کسوف در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و خسوف در روزهای میانی ماه، طبیعی و عادی است و در طول تاریخ، بارها و بارها، رخ داده و از نظر علمی، خسوف و کسوف در روزهای یاد شده، پدیده ای عادی به حساب می آید. منجمان از دیرباز، بر اساس محاسبه های دقیق ریاضی و نجومی، زمان گرفتن خورشید، یا ماه را در طول سال، پیش بینی می کرده اند؛ ولی خورشید گرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اول و یا آخر آن، امری غیرعادی است. البته در خود روایات هم، به غیرعادی بودن تحقق این نشانه، تصریح شده است. )(2)( 

ص: 274


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 453 و بحارالأنوار، ج 52، ص 288.
2- . چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان، ص299.

از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «آیَتَانِ تَکُونَانِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ(ع) لَمْ تَکُونَا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ إِلَی الْأَرْضِ تَنْکَسِفُ الشَّمْسُ فِی النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ الْقَمَرُ فِی آخِرِهِ فَقَالَ رَجُلٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَنْکَسِفُ الشَّمْسُ فِی آخِرِ الشَّهْرِ وَ الْقَمَرُ فِی النِّصْفِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) إِنِّی أَعْلَمُ مَا تَقُولُ وَ لَکِنَّهُمَا آیَتَانِ لَمْ تَکُونَا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ(ع) )(1)( ؛ پیش از قیام مهدی(ع) دو نشانه پدید خواهد آمد که از زمان هبوط آدم(ع) در زمین بی سابقه است: گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن. مردی به امام عرض کرد: ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟ ! حضرت فرمود: همانا من به آنچه می گویی داناترم. این دو از آیتهای الهی هستند که واقع شدن آنها از زمان هبوط آدم(ع) تاکنون سابقه ندارد.»

به نظر می رسد وقوع این دو پدیده به صورت غیرعادی، به سبب آن است که اهمیت مسئله ظهور، نمایان شود و مردم از خواب غفلت بیدار شوند و خود را مهیای مشارکت در آن نهضت عظیم سازند.

ص: 275


1- . اصول کافی، ج 8، ص 212.

ج) بارانهای پیاپی؛

امام صادق(ع) می فرمایند: «إِنَّ قُدَّامَ الْقَائِمِ لَسَنَهً غَیْدَاقَهً یَفْسُدُ التَّمْرُ فِی النَّخْلِ فَلَا تَشُکُّوا فِی ذَلِکَ؛ )(1)(  در آستانه قیام مهدی(ع) سالی پر باران خواهد بود که بر اثر آن، خرما بر روی نخل می پوسد. پس در این امر، تردیدی به خود راه ندهید.»

البته برای قیام امام زمان(ع) علائم و نشانه های بسیاری بیان شده است که به ذکر عناوین برخی از آنها اکتفا می کنیم:

د) طلوع خورشید از مغرب؛

ذ) خروج یاجوج و ماجوج؛

ر) خروج دجال؛

ز) خروج یمانی؛

ه_) خروج سفیانی. )(2)( 

ص: 276


1- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، 449 و کشف الغمه ج2، ص461.
2- . چشم به راه مهدی، ص 273.

برقراری عدالت

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

برقراری عدالت

اجرای عدالت و تحقق آن، یکی از وجوه مشترک بین قیامت کبری و قیامت صغری (ظهور مهدی(ع)) است.

عدالت در قیامت کبری

(وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَی بِنَا حَاسِبِینَ)؛ )(1)(  «ترازوهای عدل را در روز رستاخیز قرار می دهیم، پس هیچ کس [در] چیزی ستم نمی بیند و اگر [عمل] به وزن دانه خردلی باشد آن را می آوریم وکافی است که ما حساب کننده باشیم.»

(فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ، وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ)؛ )(2)(  «پس هر کس به اندازه ذره ای نیکی کند آن را خواهد دید و هر کس به اندازه ذره ای بدی کند آن را خواهد دید.»

ص: 277


1- . انبیاء/ 47.
2- . زلزله/ 7 و 8.

عدالت در رستاخیز مهدی

رسول خدا(ص) می فرماید: «... التَّاسِعُ مِنْهُمْ قَائِمُ أَهْلِ بَیْتِی وَ مَهْدِیُّ أُمَّتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی فِی شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِهِ لَیَظْهَرُ بَعْدَهُ غَیْبَهٌ طَوِیلَهٌ وَ حَیْرَهٌ مُضِلَّهٌ فَیُعْلِی أَمْرَ اللَّهِ وَ یُظْهِرُ دِینَ اللَّهِ وَ یُؤَیَّدُ بِنَصْرِ اللَّهِ وَ یُنْصَرُ بِمَلَائِکَهِ اللَّهِ فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ )(1)(  نهم آنان (امامان) قائم خاندان من، مهدی امتم است. او در سیما و گفتار و کردار شبیه ترین مردم به من است. پس از غیبت طولانی و سردرگمی گمراه کننده ای ظاهر می شود؛ آن گاه امر خدا را اعلان و آیین خدا را آشکار می سازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز می کند.»

امام باقر(ع) می فرماید: «...کَذَلِکَ الْقَائِمُ(ع) إِذَا قَامَ یُبْطِلُ مَا کَانَ فِی الْهُدْنَهِ مِمَّا کَانَ فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ یَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْل؛ )(2)(  همچون پیامبر(ص) آنگاه که قائم(ع) قیام کند، آنچه را از راه و روشهای غلط میان مردم در زمان پیش از ظهور رایج است زیر پا می نهد، و آیین دادگری را برپا می دارد.»

ص: 278


1- . اکمال الدین، ج 1، ص 257.
2- . بحارالأنوار، ج 52، ص 371، باب27، ح187.

جناب حکیمه خاتون چنین روایت می کند: آن امام بزرگ در لحظات نخستین پس از تولد، لب به سخن گشود و [همچون پیامبران که در آغاز کودکی توان سخن گفتن دارند] به یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد(ص) و امامت امام علی(ع) و دیگر امامان گواهی داد. سپس چنین فرمود: «اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی وَعْدِی وَ أَتْمِمْ لِی أَمْرِی وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِی وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِی عَدْلًا وَ قِسْطا؛ )(1)(  خداوندا! به آنچه به من وعده دادی وفا کن، و امر مرا (حکومت عدالت گستر جهانی) به کمال برسان، و گامهای مرا استوار بدار، و زمین را به دست من از عدل و داد آکنده ساز.»

ص: 279


1- . بحار الأنوار، ج 51، ص 13، باب 1.

اقتدار در حاکمیت

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

اقتدار در حاکمیت

از شباهتهای دیگری که بین این دو قیام می توان ذکر کرد، اقتدار در حاکمیت است.

اقتدار حاکمیت در قیامت کبری

یکی از مهم ترین منزلگاههای قیامت که اقتدار خداوند را به منصه ظهور می رساند، مرحله رسیدگی به حساب خلایق در دادگاه عدل الهی با حضور شاهدان مختلف، و سنجش اعمال در ترازوی مخصوص است. دادگاهی که همه را در وحشت و اضطراب غرق می کند، دادگاهی که قاضی و داورش خدای مقتدر و قوی است.

(فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ، أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ)؛ )(1)(  «پس چه چیز تو را پس از این به تکذیب جزا وا می دارد؟ آیا خداوند، بهترین حکم کنندگان نیست؟!»

ص: 280


1- . تین/ 8 و 7.

(ألا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ)؛ )(1)(  «آگاه باشید که حکم و داوری مخصوص اوست و او سریع ترین حسابرسان است.»

(اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِیمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ)؛ )(2)(  «خدا در روز قیامت درباره آنچه با یکدیگر در آن اختلاف می کردید، داوری خواهد کرد.»

اقتدار حاکمیت در قیام مهدی(ع)

امام زمان(ع) در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدایی دارد، چشم پوشی و مسامحه در راه و روش او نیست. از ملامت ملامتگران ابایی ندارد و از هیچ مقام و قدرتی نمی هراسد. قاطعیت و سازش ناپذیری، خصلت همه رهبران راستین الهی و در امام مهدی(ع) این خصلت در حد اوج و کمال است.

امام علی(ع) می فرماید: «وَ لَیُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ غَاشٍّ؛ )(3)(  [امام مهدی(ع)] زمین را از هر چه باعث فریب و گمراهی مردم شود، پاک می سازد.»

ص: 281


1- . انعام/ 62.
2- . حج/ 69.
3- . بحارالأنوار، ج 51، ص 120.

از حضرت باقرالعلوم(ع) نقل شده است که فرمود: «لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا بِالسَّیْفِ لَا یَسْتَتِیبُ أَحَداً وَ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لَائِم؛ )(1)(  شیوه [حضرت مهدی(ع)] تنها با شمشیر است و توبه کسی را نمی پذیرد و در راه اجرای احکام الهی از ملامت هیچ ملامتگری نمی هراسد.»

ص: 282


1- . بحارالأنوار ، ج 52، ص 354.

بشارت انبیا و اولیا به ظهور قیامت کبری و صغری

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

بشارت انبیا و اولیا به ظهور قیامت کبری و صغری

قیامت کبری و رستاخیز مهدی(ع)، به سبب اهمیتشان، از جمله بشارتها و نویدهای همه انبیا و اولیای الهی است؛ بلکه وجه مشترک همه ادیان الهی است. به ویژه قیام مصلح جهان که در برخی مکاتب غیر الهی نیز بدان توجه شده است.

بشارت به قیامت کبری

(وَإِلَی مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْیَوْمَ الآخِرَ)؛ )(1)(  «و به سوی [مردم] مدین، برادرشان شعیب را [فرستادیم]. گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید.»

(إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ، لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ)؛ )(2)(  «زمانی که آن واقعه وقوع یابد، [که] در وقوع آن هیچ دروغی نیست.»

ص: 283


1- . عنکبوت/ 36.
2- . واقعه/ 1 و 2.

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ)؛ )(1)(  «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا دارید، و هر کسی باید بنگرد که برای فردا [ی خود] از پیش چه فرستاده است.»

بشارت به رستاخیز مهدی(ع)

در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان به مصلحی نوید داده شده است که در آخر زمان ظهور خواهد کرد. او به جنایتها و خیانتهای انسانها خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی، استوار خواهد کرد. نوید آن مصلح بزرگ جهان، افزون بر قرآن مجید، در کتابهای آسمانی چون انجیل، تورات و زبور آمده است. )(2)( 

1. قرآن کریم

ص: 284


1- . حشر/ 18.
2- . او خواهد آمد، مهدی پور علی اکبر، ص 93.

(وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛ )(1)(  «و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»

2. تورات

«خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و گفت: تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید.... به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار. هرگاه توانی آنها را شمرد.... ذریت تو نیز چنین خواهد بود.... من هستم یهوه که تو را از کلدانیان بیرون آوردم تا این زمین به ارثیت تو بخشم.» )(2)( 

«اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش؛ زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد...؛ بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند و تمامی قومها را برای خویش فراهم می آورد.» )(3)( 

ص: 285


1- . انبیاء/ 105.
2- . سفر پیدایش، فصل 12، بند 7؛ فصل 13، بند 15 و فصل 15، بندهای 5- 8.
3- . کتاب حیقوق نبی، فصل 2، بندهای 3- 5.

3. انجیل

«همچنان که برق از مشرق، ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد...؛ آن گاه علامات پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید.» )(1)( 

- «کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند، که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد.... پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید.» )(2)( 

4. زرتشتیان

ص: 286


1- . انجیل متی، فصل 24، بندهای 27، 30، 35، 37 و 45.
2- . انجیل لوقا، فصل 12، بندهای 35 و 36.

«مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جد خویش باشد، با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر از داد کند.»

«پیامبر عرب، آخرین فرستاده است که از میان کوه های مکه ظاهر شود... از فرزندان پیامبر شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد.... از عدل او گرگ با میش آب می خورند و همه جهانیان به آیین مهر آزمای [محمد] خواهندگروید.» )(1)( 

ص: 287


1- . ر.ک: او خواهد آمد، علی اکبر مهدی پور و جاماسب نامه.

زندگی خوب و فراوانی نعمت

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

زندگی خوب و فراوانی نعمت

در قیامت کبری و صغری، مردان مؤمن و زنان مؤمنه در ناز و نعمت زندگی می کنند و هیچ گونه نگرانی و ترسی آنها را تهدید نمی کند.

زندگی در قیامت کبری

(تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ...)؛ )(1)(  «و هر کس از خدا و پیامبر او اطاعت کند، وی را به باغهایی درآورد که از زیر [درختان] آن نهرها روان است.»

(إِنَّ الأبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا)؛ )(2)(  «همانا نیکان از جامی نوشند که آمیزه ای از کافور دارد.»

ص: 288


1- . نساء/ 13.
2- . دهر/ 5.

(أُولَئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَی الأرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا)؛ )(1)(  «آنها کسانی هستند که بهشتهای جاودان برای آنان است، از زیر [قصرها]شان جویبارها روان است. در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می شوند و جامه هایی سبز از حریر نازک و ضخیم می پوشند. در آنجا بر سریرها تکیه می زنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیه گاهی.»

زندگی در رستاخیز مهدی(ع)

ص: 289


1- . کهف/ 31.

در سلام به حضرت مهدی(ع) آمده است: «السَّلَامُ عَلَی رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَهِ الْأَیَّام؛ )(1)(  سلام بر بهاران زندگی مردمان و طراوت روزگاران.»

رسول گرامی اسلام(ص) می فرماید: «یَتَنَعَّمُ أُمَّتِی فِی زَمَنِ الْمَهْدِیِّ(ع) نِعْمَهً لَمْ یَتَنَعَّمُوا قَبْلَهَا قَطُّ یُرْسِلُ السَّمَاءَ عَلَیْهِمْ مِدْرَاراً وَ لَا تَدَعُ الْأَرْضُ شَیْئاً مِنْ نَبَاتِهَا إِلَّا أَخْرَجَتْهُ؛ )(2)(  امت من در زمان مهدی(ع) به نعمتی دست یابند که پیش از آن و در هیچ دوره ای دست نیافته بودند. [در آن روزگار] آسمان باران فراوان دهد، و زمین، هیچ روییدنی را در دل خود نگاه ندارد.»

ص: 290


1- . بحار الأنوار، ج99، ص101، باب 7، ح1.
2- . بحارالأنوار، ج 51، ص 83، باب1، ح37.

آشکار شدن باطنها

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

آشکار شدن باطنها

یکی از موضوعاتی که وجه شباهت بین دو قیام است، بر ملا شدن باطن و درون انسانها است. البته برملا شدن باطنها در قیامت کبری با قیامت صغری متفاوت است. در قیامت کبری، آشکار شدن درون، کلی و فراگیر است؛ ولی در رستاخیز مهدی(ع) ظاهر شدن درون مردم، برای حاکم و والی عادل - یعنی امام زمان(ع) - تحقق پیدا می کند. پس به طور کلی ظهور باطن ها را یکی از وجوه مشترک بین دو قیام می توان دانست.

در قیامت کبری

ص: 291

(یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ)؛ )(1)(  «آن روز که رازها [همه] فاش می شود.»

(یَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لا یَخْفَی عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ)؛ )(2)(  «آن روز که آنان ظاهر شوند، چیزی از آنها بر خدا پوشیده نمی ماند.»

(وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ)؛ )(3)(  «و آن گاه که نامه ها گشوده شوند.»

در رستاخیز مهدی(ع)

ابان می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: «لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّی یَحْکُمُ بِحُکُومَهِ آلِ دَاوُدَ وَ لَا یَسْأَلُ بَیِّنَهً یُعْطِی کُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا؛ )(4)(  دنیا به آخر نمی رسد تا مردی از من (حضرت حجت(ع)) قیام کند و آن مرد، شبیه حکم حضرت داوود حکم خواهد کرد و از شاهد سؤال نمی کند و حکم هر کس را به او می دهد.»

حسن بن ظریف می گوید که در ذهن خود دو سؤال داشتم. آنها را برای امام عسکری(ع) نوشتم و چنین سؤال کردم: «إِذَا قَامَ بِمَا یَقْضِی وَ أَیْنَ مَجْلِسُهُ الَّذِی یَقْضِی فِیهِ بَیْنَ النَّاسِ ... فَجَاءَ الْجَوَابُ سَأَلْتَ عَنِ الْقَائِمِ فَإِذَا قَامَ قَضَی بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ(ع) لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَهَ؛ )(5)(  وقتی حضرت صاحب الزمان(ع) قیام کرد، از چه مقام و جایگاهی بین مردم حکم خواهد کرد؟ ... جواب آمد [و امام در آن جواب فرمود]: سؤال از قائم کردی. پس هر گاه [مهدی(ع)] قیام کند، بین مردم به علم خود قضاوت می کند؛ شبیه قضاوت حضرت داوود و از شاهد و بینه سؤال نمی کند.»

ص: 292


1- . طارق/ 9.
2- . غافر/ 16.
3- . تکویر/ 10.
4- . اصول کافی، ج1، ص397، باب فی الأئمه، ح2.
5- . طوسی، محمد، الثاقب فی المناقب، محمد طوسی، ص 565.

حیات مجدد

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

حیات مجدد

از دیگر وجوه مشترک بین قیامت کبری و رستاخیز امام زمان(ع)، زنده شدن انسانهاست که در قیامت کبری انسانها برای بهره مند شدن از جزا و پاداش الهی زنده می شوند و در قیام مهدی(ع)، مؤمنان به سبب لذت بردن و مشارکت در حکومت عدل و کافران به سبب زجر کشیدن از مشاهده حکومت الهی زنده می شوند.

حیات دوباره در قیامت کبری

(ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أخْرَی فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ)؛ )(1)(  «سپس بار دیگر در آن [صور] دمیده می شود و به ناگاه آنان [برپای] ایستاده می نگرند.»

«وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا» )(2)( ؛ «و [همین که] در صور دمیده شود، همه آنها را گرد خواهیم آورد.»

ص: 293


1- . زمر/ 68.
2- . کهف/ 99.

(وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الأجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ)؛ )(1)(  «و در صور دمیده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می روند.»

ص: 294


1- . یس/ 51.

حیات دوباره در رستاخیز مهدی(ع)

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

حیات دوباره در رستاخیز مهدی(ع)

چنان که در ابتدای مقاله بیان شد، روز رجعت، یکی از ایام الله است. در روایات، اقرار و ایمان به رجعت از نشانه های مؤمن ذکر شده است.

برقی از امام صادق(ع) نقل می کند: «مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَهِ أَشْیَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ ذَکَرَ مِنْهَا الْإِیمَانَ بِالرَّجْعَهِ؛ )(1)(  کسی که به هفت چیز معترف باشد، پس او مؤمن است و از جمله آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود.»

زنده شدن در رستاخیز مهدی(ع) که به رجعت معروف است، مثل قیامت کبری کلی و فراگیر نیست؛ بلکه جزئی و نسبی است.

ص: 295


1- . بحارالأنوار، ج 53، ص 121.

حضرت صادق(ع) می فرماید: «إِنَّ الرَّجْعَهَ لَیْسَتْ بِعَامَّهٍ وَ هِیَ خَاصَّهٌ لَا یَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْکَ مَحْضا؛ )(1)(  رجعت، عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت می کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.»

رجعت در قرآن

آیاتی از قرآن کریم نشانگر این است که تاکنون در این دنیا رجعت صورت گرفته است. برخی از این آیات را در ذیل می آوریم.

(فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ)؛ )(2)(  «پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آن گاه آنان را زنده ساخت.»

(ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)؛ )(3)(  «سپس شما را پس از مرگتان حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت [او را] به جا آورید.»

ص: 296


1- . بحارالأنوار، ج 53، ص 39.
2- . بقره/ 243.
3- . بقره/ 56، تفسیر نمونه، ج 15، ص 557.

این آیه درباره بنی اسرائیل است که گروهی از آنها پس از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند، دوباره زنده شدند.

(فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ)؛ )(1)(  «پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میرانده، آن گاه او را برانگیخت.»

این آیه درباره پیامبری است که از کنار یک آبادی عبور می کرد؛ در حالی که دیوارهای آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهای اهل آن در هر سو پراکنده شده بود. وی از خود پرسید: «چگونه خداوند اینها را پس از مرگ زنده می کند؟» خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت: «چقدر درنگ کردی؟» عرض کرد: «یک روز یا قسمتی از آن.» فرمود: «بلکه یکصد سال بر تو گذشت.» )(2)( 

ص: 297


1- . بقره/ 259.
2- . تفسیر نمونه، ج 15، ص 556.

انتقام از ظالمان و ستمگران

فصل سوم: شباهتها

شباهتهای رستاخیر مهدی(ع) با رستاخیز آخرت

انتقام از ظالمان و ستمگران

انتقام گرفتن از ستمگران و ظالمان به طور مشترک در قیامت کبری و رستاخیز مهدی(ع) مطرح است. در قیامت کبری و قیام ولی عصر(ع)، انسانهای مؤمن به پاداش و رحمت الهی می رسند، و انسانهای کافر و ظالم، به عذاب و کیفر الهی دچار می شوند.

انتقام خدا از ظالمان در قیامت

(فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أحَدٌ، وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أحَدٌ)؛ )(1)( ؛ «پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن او، عذاب نمی کند و هیچ کس چون در بند کشیدن او، در بند نمی کشد.»

(إِنَّا أعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَاراً أحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ)؛ )(2)(  «ما برای ستمگران آتشی آماده کرده ایم که سرا پرده اش آنان را دربرمی گیرد، و اگر فریادرسی جویند، به آبی چون مس گداخته یاری می شوند.»

ص: 298


1- . فجر/ 25- 26.
2- . کهف/ 29.

(إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَاداً، لِلطَّاغِینَ مَآبًا، لابِثِینَ فِیهَا أحْقَابًا، لا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا، إِلا حَمِیماً وَ غَسَّاقاً)؛ )(1)(  «[آری]، جهنم [از دیرباز] کمین گاهی بود، [که] برای سرکشان بازگشتگاهی است. روزگاری دراز در آن درنگ کنند، در آنجا نه خنکی چشند و نه شربتی، جز آب جوشان و چرکابه ای.»

تجلی انتقام خداوند در انتقام مهدی(ع)

امام باقر(ع) در بیان شباهتهای حضرت مهدی(ع) با پیامبر اکرم(ص) فرمود: «فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ(ص) وَ الْجَبَّارِینَ وَ الطَّوَاغِیتَ؛ )(2)(  قیام با شمشیر و کشتن دشمنان خدا و پیامبر، و جباران و سرکشان [از وجوه شباهت او] است.»

ص: 299


1- . نبأ/ 21- 25.
2- . اکمال الدین، ج 1، ص 327، باب32، ح7.

فصل چهارم: امام زمان (ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

مقدمه

فصل چهارم: امام زمان(ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

مقدمه

اعتقاد به ظهور مهدی موعود(ع) بخشی از اعتقادات اسلامی را تشکیل می دهد و با وجود پاره ای از اختلاف نظرها در برخی جزئیات مربوط به شخص امام مهدی(ع) و نیز در باره چگونگی ظهور و تشکیل حکومت آن حضرت، تمامی مذاهب اسلامی به آمدن چنین شخصیتی در آخر الزمان باور دارند و بر خلاف نظر بعضی نویسندگان، این عقیده به مذهب شیعه اختصاص نداشته و ندارد.

این واقعیت با مراجعه به منابع روایی و دیدگاههای عالمان مذاهب اسلامی به خوبی روشن می شود. عالمان و دانشمندان چهار مذهب اصلی اهل سنت، یعنی: شافعیان، حنبلیان، مالکیان و حنفیان به این واقعیت تصریح دارند و آن را از جمله اعتقادات اسلامی بر شمرده و حتی برخی آن را ضروری دین نیز دانسته اند.

با این وصف، برخی نویسندگان اسلامی و به ویژه در دوره اخیر، از پذیرفتن اصل مهدویت سرباز زده اند و با دلایلی که به نظر می رسد برخی از آنها برگرفته از دیدگاههای مستشرقان باشد، به انکار مهدویت به عنوان عقیده ای اسلامی پرداخته و آن را بر آمده از تفکرات شیعه معرفی کرده اند. )(1)( 

ص: 300


1- . برای روشن شدن بیشتر موضوع مراجعه شود به: ضحی الاسلام، احمد امین، ج 3، ص 243 و ذهنیت مستشرقین، عبدالحسین فخار، ص 59.

بر خلاف این اظهار نظر غیر کارشناسانه، اعتقاد به حضرت حجت(ع) و تصریح بر اسلامی بودن این باور، از سده های نخستین تاریخ اسلام تاکنون وجود داشته و در آثار و نوشته های دانشمندان اسلامی منعکس شده است و نادیده گرفتن این واقعیت، همانند انکار امور بدیهی و واضح است.

در این نوشتار، برای اثبات این ادعا گفته ها و نوشته هایی از دانشمندان چهار مذهب اصلی اهل سنت ذکر می شود که به روشنی بیانگر این مهم است. البته باید اعتراف کرد که توجه به این موضوع در میان عالمان شافعی مذهب جایگاه ویژه و برتری داشته است و آثار و تألیفات آنان در این زمینه، بیش از آثار و تألیفات دیگر دانشمندان مذاهب اسلامی است.

ص: 301

الف) دانشمندان شافعی

فصل چهارم: امام زمان(ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

الف) دانشمندان شافعی

آنان توجه خاص و ویژه ای به موضوع مهدویت داشته اند و در بسیاری از آثار و نوشته های خود، از زوایای مختلف به طرح این بحث و مباحث پیرامونی آن پرداخته اند. گاهی با ذکر روایات و احادیث مربوط، گاهی با بیان ویژگیها و اوصاف حضرت و دیگر گاه با رد اشکالات و شبهاتی که در این حوزه وارد شده است.

یادآوری این نکته مفید است که تعدادی از دانشمندان شافعی مذهب درباره خصوصیات و ویژگیهای امام(ع) با شیعه هم عقیده هستند و این واقعیت از لا به لای برخی نوشته های آنان مشهود است. برخی نوشته ها و نظریات تعدادی از نویسندگان شافعی مذهب ذکر می شود:

1. کمال الدین محمد بن طلحه الشافعی (م قرن هفتم ه_ . ق)

ص: 302

وی با نوشتن کتاب «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» دیدگاههای خود را در باره امامان معصوم(ع) بیان داشته است و همان گونه که از نام کتاب پیداست، مؤلف، آن را در باره فضایل و زندگی نامه امامان(ع) نگاشته است و به همین سبب، باب آخر کتاب را به امام مهدی(ع) اختصاص داده و در آنجا نظریات خود را در باره آن حضرت بیان داشته است.

نکته مهم و قابل توجه در اندیشه این نویسنده، این است که درباره شخص آن حضرت، به مانند شیعه معتقد است که ایشان فرزند حضرت عسکری(ع) است و اکنون نیز در قید حیات است. )(1)( 

برای اثبات ظهور امام(ع)، احادیث متعددی را از منابع اهل سنت ذکر کرده و در پایان نیز به بررسی و ارزیابی برخی اشکالات در باره حضرت مهدی(ع) پرداخته و به تفصیل آنها را پاسخ داده است. از جمله آن اشکالات اینکه چگونه مهدی موعودی که پیامبر(ص) وعده آمدن وی را داده است، همان محمد بن الحسن العسکری است؟

نویسنده در توجیه حدیث «اسم ابیه اسم ابی» که برخی منابع اهل سنت آن را به نقل از پیامبر(ص) ذکر کرده اند، توضیح مفصل و ارزشمندی را بیان داشته است.

ص: 303


1- . مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، طلحه شافعی، ص 151 - 162.

2. گنجی شافعی (م قرن هفتم ه_ . ق)

یکی از کتابهای خوب و منظمی که احادیث و مباحث مربوط به امام مهدی(ع) را با ترتیبی خاص و با ابواب و موضوعاتی منسجم ذکر کرده، کتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان، نوشته گنجی شافعی است.

وی در مقدمه کتاب می نویسد: «من این کتاب را به نام البیان فی اخبار صاحب الزمان نامیدم و از ذکر هر روایتی که از طریق شیعه وارد شده، اجتناب کردم که شیعه هر چند نقلش صحیح باشد، برای آنان کارساز است... و استدلال به احادیث غیر شیعه، مسئله را تأکید بیشتری خواهد بخشید.» )(1)( 

نکته حائز اهمیت در این نوشته آن است که نویسنده با عنوانی که به آخرین باب داده _ بر خلاف نظر بیشتر اهل سنت _ امام مهدی(ع) را متولد شده می داند و معتقد است که وی دارای حیات است.

وی در ابتدای باب 25 می نویسد:

ص: 304


1- . البیان فی اخبار صاحب الزمان، گنجی شافعی، مقدمه.

«هیچ امتناعی در بقای مهدی وجود ندارد؛ به دلیل اینکه عیسی و الیاس و خضر(ع) که از اولیای خداوند هستند، زنده اند و دجال و ابلیس که از دشمنان خداوند هستند نیز زنده اند و زنده بودن اینها به سبب قرآن و سنت اثبات شده است. آن گاه که بر این موضوع اتفاق کرده اند، زنده بودن مهدی را انکار کرده اند. پس، بعد از این به سخن هیچ عاقلی توجه نمی شود، اگر بخواهد باقی بودن مهدی را انکار کند.» )(1)( 

نویسنده در ادامه با ذکر دلایل و مستنداتی، زنده بودن عیسی و خضر(ع) را اثبات می کند و از این دلایل نتیجه می گیرد که زنده ماندن امام مهدی(ع) در مدت طولانی هیچ استبعادی ندارد.

3. اسماعیل بن کثیر(م 774 ه_ . ق)

ص: 305


1- . البیان فی اخبار صاحب الزمان، گنجی شافعی، مقدمه ، ص 97.

وی در کتاب النهایه فی الفتن و الملاحم، فصل ویژه ای برای امام مهدی(ع) گشوده و ضمن توضیحاتی در باره ایشان، احادیث و روایات زیادی را نقل کرده و در پاره ای از موارد به توضیح آنها نیز پرداخته است. وی عنوان این فصل را چنین ذکر کرده: «فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان.»

در ابتدای این فصل این چنین آغاز می کند:

«مهدی(ع) یکی از خلفای راشدین و از امامان هدایتگر است که روایات منقول از رسول خدا(ص) درباره او نقل شده و گویای این است که حضرت در آخر الزمان خواهد آمد و به گمانم ظهورش پیش از آمدن عیسی(ع) باشد.» )(1)( 

وی تصریح می کند که مهدی موعود(ع) از ذریه رسول خدا(ص) و از فرزندان فاطمه(س) است. )(2)( 

ص: 306


1- . النهایه فی الفتن و الملاحم، ابن کثیر، ج 1، ص 24.
2- . النهایه فی الفتن و الملاحم، ابن کثیر، ج 1، ص 28.

نویسنده پس از ذکر برخی از احادیث، در باره سند آنها به قضاوت نشسته و در چند مورد، اسناد این روایات را صحیح و یا حسن دانسته است. )(1)( 

4. سعد الدین تفتازانی (م 793 ه_ . ق)

وی در مبحث امامت کتاب شرح المقاصد که آخرین بخش این کتاب است، به موضوع ظهور امام مهدی(ع) توجه کرده، می نویسد:

«روایات صحیحه ای در مورد ظهور پیشوایی از نسل فاطمه(س) آمده [است] و چنین دلالت دارد که آن حضرت، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از پر شدنش از ظلم و ستم.... » )(2)( 

وی در ادامه، ظهور امام(ع) را از جمله نشانه های قیامت بر شمرده و مجددا بر صحت اخبار مهدویت تأکید ورزیده است؛ هر چند آنها را احادیث آحاد دانسته است. )(3)( 

البته وی نگاهی نقادانه به نگرش شیعه به مهدویت دارد و زنده بودن امام مهدی(ع) را امری بعید می داند. )(4)(  ظاهرا مهم ترین دلیل وی در این مطلب، همین استبعاد حیات حضرت شمرده می شود. معلوم است استبعاد تنها، نمی تواند دلیل قانع کننده و درستی باشد؛ چون واضح است که اگر با استبعاد تنها بشود موضوعی را منکر شد، بسیاری از مباحث و مسائل به راحتی قابل انکار خواهد بود و البته این شیوه ای پسندیده نیست.

ص: 307


1- . النهایه فی الفتن و الملاحم، ابن کثیر، ج 1، صص 26 و 28.
2- . شرح المقاصد، تفتازانی، ص 312.
3- . شرح المقاصد، تفتازانی، ص 312
4- . شرح المقاصد، تفتازانی ، ص 313.

5. جلال الدین سیوطی (م 911 ه_ . ق)

وی از نویسندگان برجسته اهل سنت در زمینه های گوناگون حدیثی، تفسیری و علوم قرآنی است، تألیف مستقلی در باره امام زمان(ع) دارد با نام العرف الوری فی اخبار المهدی و در آن صدها حدیث را از منابع متعدد و مختلف اهل سنت جمع آوری کرده است.

این کار، نشان از اهتمام و توجه جدی وی به این موضوع دارد. نویسنده، بیشتر به نقل احادیث اکتفا کرده و به ندرت توضیحاتی در باره آنها ذکر کرده است. وی در پایان، فصلی را گشوده و در آن چهار نکته مهم را یادآوری کرده است که عبارت است از:

1. مهدی(ع) یکی از خلفای دوازده گانه ای است که در حدیث سمره ذکر شده است؛

2. مهدی(ع) نمی تواند از فرزندان عباس بن عبد المطلب باشد؛

ص: 308

3. سند حدیث «لَا مَهْدِی إلا عِیْسَی بْنُ مَرْیَمَ» ضعیف است؛ چون متعارض است با نقل متواتری که گویای ظهور مهدی(ع) است و اینکه وی از فرزندان رسول خدا(ص) است و عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند؛

4. آنچه نقل شده که مهدی(ع) از مغرب ظهور خواهد کرد، هیچ پایه و دلیلی ندارد. )(1)( 

افزون بر آنچه وی در این اثر نقل کرده است، در برخی دیگر از آثارش، همانند «الجامع الصغیر» احادیثی را در باره امام عصر(ع) ذکر کرده است. )(2)( 

6. ابن حجر هیتمی (م 974 ه_ . ق)

وی در کتاب الصواعق المحرقه، ذیل آیه دوازدهم که در فضایل اهل بیت(ع) نقل کرده، روایات مربوط به امام مهدی(ع) را با تفصیل زیادی از منابع متعدد اهل سنت آورده است و در ادامه می نویسد:

«قول بهتری است که خروج امام مهدی(ع) پیش از ظهور عیسی(ع) است؛ ولی برخی نیز گفته اند: پس از آن است. ابو الحسن آبری )(3)(  می گوید: روایات ظهور مهدی(ع) که از رسول خدا(ص) نقل شده است و متواتر و مستفیض هستند، دلالت دارند بر اینکه وی از اهل بیت پیامبر(ص) است و زمین را پر از داد می کند و همراه عیسی(ع) خروج می کند و او را در کشتن دجال در درب «لدّ» )(4)(  در سرزمین فلسطین یاری می رساند و او امام این امت خواهد شد و عیسی(ع) پشت سر او به نماز می ایستد.» )(5)( 

ص: 309


1- . الحاوی للفتاوی، سیوطی، ج 2، ص 165 و 166.
2- . الجامع الصغیر، همو، ص 552 و 553.
3- . محمد بن حسین بن ابراهیم آبری است که پیشوا، حافظ و محدث بود و در مناقب شافعی کتاب دارد و در سال 363 ه_ . ق وفات کرده است. سیر اعلام النبلاء، ج 16، ص 299.
4- . لدّ با ضمه و تشدید، جمع الد: روستایی است نزدیک بیت المقدس از نواحی فلسطین که عیسی(ع) در درب آن، دجال را خواهد کشت؛ مراصد الاطلاع، ج 3، ص 1202.
5- . الصواعق المحرقه، هیثمی، ص 167.

وی در شرح حال ابی القاسم محمد الحجه می گوید:

«سن وی هنگام وفات پدر، پنج سال است که خداوند در این سن به وی حکمت عطا کرد.» )(1)( 

با اینکه سخن وی صراحت در تولد پسر امام عسکری(ع) دارد؛ اما در ادامه و نیز در جایی دیگر، به شدت بر شیعیان تاخته است که چرا آنان مهدی موعود(ع) را همان فرزند امام عسکری(ع) دانسته اند.

هیثمی در جایی دیگر و در پاسخ به پرسشی درباره اعتقاد به یک مدعی مهدویت و نیز سؤال در باره حکم منکران حضرت حجت(ع) چنین نوشته است:

«اعتقاد این گروه (معتقدان به مهدی بودن آن شخص) باطل و زشت است و بدعتی فاحش و گمراهی حتمی است و اما انکار مهدی(ع) اگر برای انکار سنت باشد، حکم کفر و ارتداد آنان باید صادر شود و کشته شوند و اگر این انکار، نه به خاطر انکار سنت، بلکه صرف دشمنی با بزرگان اسلامی باشد، پس تعزیر آنان لازم است.» )(2)( 

وی ضمن یادآوری مطلب یاد شده و تأکید بر آن در کتاب «الفتاوی الحدیثیه» برای استوار کردن رد این افکار و عقاید، احادیث متعدد و مختلفی را در باره امام مهدی(ع) ذکر کرده و به استناد آنها، ادعای آنان را غیر قابل قبول معرفی کرده است. )(3)( 

ص: 310


1- . الصواعق المحرقه، هیثمی ، ص 208.
2- . به نقل از: البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، متقی هندی، ج 2، ص 872 و 873.
3- . الفتاوی الحدیثیه، ابن حجر هیثمی، ص 37 و الامام المهدی عند اهل السنه، فقیه ایمان، ص377 و 378.

ضمنا وی کتابی مستقل در باره امام مهدی(ع) با نام القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر نوشته است. این کتاب در سه باب و یک خاتمه خلاصه شده و باب اول به بیان نشانه ها و خصوصیاتی که برای امام عصر(ع) در روایات آمده، اختصاص یافته است. در این قسمت با استناد به احادیث، 63 عنوان را یادآور شده است.

در باب دوم، روایاتی را که از صحابه ذکر شده، نقل کرده و در آن 39 حدیث را آورده است. در باب سوم آنچه که از تابعین در باره امام(ع) نقل شده، آورده است که جمع آنها 56 حدیث است. در خاتمه کتاب، مباحث مختلفی از قبیل: خروج امام(ع) پیش از آمدن عیسی(ع)، علامات نزول عیسی(ع)، خروج یأجوج و مأجوج و نیز خروج دابه الارض را با تکیه بر احادیث و گفته های علما ذکر کرده است.

افزون بر این چند مورد که از میان علمای شافعی مذهب ذکر شد، شمار زیادی از دانشمندان شافعی، در باره امام زمان(ع) با صراحت اظهار نظر کرده اند و برخی حتی تألیف مستقل و ویژه ای در این باره به سامان رسانده اند که به سبب رعایت اختصار تنها نام چند نفر از آنها برده می شود: 1. مناوی (م 103 ه_ . ق) در کتاب «فیض القدیر»؛ 2. محمد رسول برزنجی (م 1103 ه_ . ق) در کتاب «الاساعه لاشراط الساعه»؛ 3. محمد الصبان (م 1307 ه_ . ق) در کتاب اسعاف الراغبین و ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون.

ص: 311

ب) دانشمندان حنبلی

فصل چهارم: امام زمان(ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

ب) دانشمندان حنبلی

1. امام احمد بن حنبل (م 241 ه_ . ق)

وی رئیس فرقه حنبلیه است و نویسنده یکی از گسترده ترین و کهن ترین جوامع حدیثی اهل سنت نیز به شمار می رود. وی در این مجموعه حدیثی، احادیث متعددی را در باره امام مهدی(ع) ذکر کرده است. یکی از فضلای محترم حوزه علمیه قم در اقدامی شایسته، احادیث مربوط به امام عصر(ع) را از این کتاب حدیثی، جمع آوری کرده و با نام احادیث المهدی علیه السلام من مسند احمد بن حنبل به چاپ رسانده است. )(1)( 

در این کتاب، 136 حدیث از مسند احمد استخراج شده و طی چند بخش تنظیم شده است که در بردارنده موضوعات متعدد و مختلفی در باره حضرت مهدی(ع) است. از نشانه های ظهور آن حضرت تا ظهور و وضعیت عصر ظهور و دیگر موضوعات مرتبط با صاحب الزمان.

ص: 312


1- . احادیث المهدی(ع) من مسند احمد بن حنبل، سید محمد جواد حسینی جلالی.

ممکن است گفته شود: چون احمد بن حنبل در باره این احادیث قضاوت خاص نداشته است، پس ذکر این احادیث نمی تواند دلیلی برای اثبات دیدگاه و نظر او در این باره باشد؛ ولی در جواب باید گفت: ثبت این تعداد زیاد از احادیث در این جامع حدیثی کهن، حتما نشان از پذیرش و اعتماد نویسنده بر این احادیث دارد و چنین اهتمامی از سوی وی، حکایت از مقبولیت محتوای آنها نزد وی دارد. بنابراین، مهم ترین شخصیتِ فرقه حنبلی که در موضوع مهدویت دیدگاهش روشن و مشخص است، امام آنها یعنی احمد بن حنبل است.

2. ابن قیم جوزیه حنبلی (م 751 ه_ . ق)

وی که از نویسندگان سرشناس و معروف اهل تسنن است، فصل پنجاهم کتاب «المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف» را به مباحث مربوط به امام مهدی(ع) اختصاص داده است. )(1)(  وی در ردّ حدیث جعلی «لَا مَهْدِیَّ إلا عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ»؛ )(2)(  (هیچ مهدی، جز عیسی وجود ندارد.) مطالب و مباحث مختلفی را ذکر کرده است. او از قول برخی دانشمندان اهل سنت، از جمله احمد بن الحسین آبری، تواتر روایات نبوی را در باره امام مهدی(ع) یاد آور می شود و می گوید: «تواتر در این باره وجود دارد که آن حضرت از اهل بیت رسول خدا(ص) است و عیسی(ع) هنگام ظهور وی، خواهد آمد و در نماز به او اقتدا خواهد کرد.» )(3)( 

ص: 313


1- . المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، شمس الدین بن قیم جوزیه، ص 141.
2- . المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، شمس الدین بن قیم جوزیه، ص 141
3- . المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، شمس الدین بن قیم جوزیه،ص 142 و 143.

وی در ادامه برای تأکید گفته آبری، روایات متعددی را از منابع اهل سنت ذکر کرده، هنگام تقسیم بندی این احادیث، تصریح دارد که اینها چهار دسته هستند: صحیح، حسن، غریب و موضوع.

به این ترتیب، تعدادی از احادیث امام مهدی(ع) را صحیح و حسن دانسته و آنها را دارای حجیت و قابل برای استدلال معرفی کرده است.

3. یحیی بن محمد حنبلی (م قرن دهم ه_ . ق)

وی در پاسخ به پرسشی درباره معتقدان به یک مدعی مهدویت و نیز در باره منکران اصل مهدویت چنین نوشته است:

«الْحَمْدُ لِلَّه اللَّهُمَّ اهْدِنِا لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ! عقیده مذکور بدون شک، باطل است؛ چون مستلزم مخالفت و ردّ احادیث صحیحی است که از پیامبر(ص) رسیده و پیامبر(ص) در این احادیث از ظهور مهدی(ع) در آخر الزمان خبر داده و ویژگیهای شخصی مهدی(ع) و حوادث زمان ظهور را یاد کرده است. یکی از علائم مهم ظهور مهدی(ع) که کسی نمی تواند مدعی وقوع آن شود، فرود آمدن حضرت عیسی(ع) از آسمان و قرار گرفتن او در کنار مهدی(ع) و نمازگزاردن او پشت سر آن حضرت و همین طور خروج دجال و کشته شدن او است... و کسی که مهدی موعود(ع) را تکذیب کند، رسول خدا(ص) به کفر او خبر داده است.... » )(1)( 

ص: 314


1- . البرهان فی علامات صاحب الزمان، متقی هندی، ج 2، ص 875 و 876.

ج) عالمان حنفی و مهدویت

فصل چهارم: امام زمان(ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

ج) عالمان حنفی و مهدویت

تعدادی از عالمان و نویسندگان حنفی مذهب، در باره مهدویت و اعتقاد به مهدی آخرالزمان، نوشته ها و آثار خوب و ارزشمندی را از خود بر جای گذاشته اند. در پاره ای از موارد، افزون بر اصل اعتقاد به ظهور امام مهدی(ع) مانند شیعه به زنده بودن وی نیز معتقدند. اکنون دیدگاه چند نفر از دانشمندان حنفی مذهب در پی می آید:

1. ابن جوزی (م 650 ه_ . ق)

وی در کتاب معروفش، تذکره خواص الامه فی خصائص الائمه علیهم السلام، فصلی جداگانه به حضرت مهدی(ع) اختصاص داده و مباحث و موضوعات مختلفی در این باره نگاشته است و در آغاز این فصل می گوید:

ص: 315

«فصل فی ذکر الحجه المهدی هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا و کنیته ابو عبد الله و ابو القاسم و هو الخلف الحجه صاحب الزمان.»

آن گاه روایاتی از منابع اهل سنت ذکر می کند که در آنها موضوعات مربوط به امام مهدی(ع) مطرح شده است. سپس ابن جوزی به دیدگاه امامیه در باره زنده بودن آن امام پرداخته، برخی دلایل شیعیان در این باره را یاد آور شده است. )(1)(  از نوشته ابن جوزی چنین بر می آید که وی اعتقاد شیعه را در باره امام مهدی(ع) پذیرفته و آن را منطقی و قابل قبول دانسته است.

2. ابن طولون دمشقی (م 935 ه_ . ق)

وی در حدیث، فقه و تاریخ صاحب نظر و در بسیاری از موضوعات دارای آثار و نوشته هایی بوده است. او کتابی با نام الائمه الاشاعه دارد که بخشی را به الحجه المهدی اختصاص داده و در آن به بحث در باره امام عصر(ع) پرداخته است. در این اثر، بیشتر عقاید و اندیشه های شیعه درباره ولادت امام زمان(ع) و زنده بودن آن حضرت را نوشته است و هر چند با صراحت این عقاید را نپذیرفته است؛ ولی از لا به لای نوشته وی چنین بر می آید که به قبول آنها تمایل دارد. البته اظهار نظر صریح را به کتاب دیگرش با نام الهدی الی ماورد فی المهدی موکول کرده و ظاهرا از این نوشته هم اثری باقی نمانده است.

ص: 316


1- . تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 325.

ابن طولون در کتاب الائمه اثنا عشر با احترام و تجلیل فراوان، اسامی امامان دوازده گانه شیعه را در اشعاری گنجانده است. )(1)( 

3. عبدالوهاب شعرانی (م 973 ه_ . ق)

وی در باب 56 کتاب الیواقیت و الجواهر، نشانه های قیامت را در احادیث، ذکر می کند که از جمله آنها، خروج ولی عصر(ع) است. نکته قابل توجهی که وجود دارد، این است که وی با وجود حنفی بودن، به مانند شیعه معتقد است امام مهدی(ع) فرزند امام یازدهم(ع) و اکنون زنده و در قید حیات است و تا زمان ظهور عیسی(ع) نیز زنده خواهد ماند. به متن عبارت وی بنگرید:

«وی (امام مهدی(ع)) از فرزندان امام عسکری(ع) است و ولادتش در شب نیمه شعبان سال 255 ه_ . ق اتفاق افتاده و تا زمان آمدن عیسی(ع) زنده خواهد ماند.» )(2)( 

ص: 317


1- . الامام المهدی عند أهل السنه، فقیه ایمانی، ج 1، ص 403 و 405.
2- . الیواقیت و الجواهر، شعرانی، ج 2، باب 62، ص 562.

بدین شکل، وی نه تنها آمدن و ظهور امام مهدی(ع) را در آخر الزمان از جمله موارد حتمی بر شمرده است؛ بلکه تولد آن حضرت و حیات ایشان را تا زمان ظهور قبول دارد و از این جهت، اندیشه و عقیده وی به عقیده شیعه بسیار نزدیک است.

4. ابو السرور حنفی (م قرن دهم ه_ . ق)

وی مفتی حنفیها در شهر مکه بوده است. جماعتی از مسلمانان هند از علمای آن زمان مکه استفتائاتی کرده و از آنان خواسته اند که نظرشان را درباره اعتقاد به یک مدعی مهدویت و نیز منکران مهدویت بنویسند. ابوالسرور در پاسخ، چنین گفته است:

«اعتقاد این طایفه زشت کردار باطل است و پوچ. باید با عقیده باطل و پیروان آن به سختی مبارزه کرد و این فکر یاوه را از مغز آنان در آورد؛ چون این عقیده مخالف است با احادیث صحیح و سنن صریح و متواتری که به وسیله راویان بسیار و اخبار فراوان رسیده است و آن احادیث و سنن همه می گوید که مهدی موعود(ع) که در آخرالزمان خروج می کند، همراه عیسی(ع) خواهد آمد و با کمک او، دجال را خواهد کشت. برای ظهور او، علامتهایی است؛ از جمله: خروج سفیانی و گرفته شدن ماه و خورشید در ماه رمضان بر خلاف معمول.» )(1)( 

از این گفته به خوبی نگاه مذهب حنفی به موضوع امام مهدی(ع) آشکار و معلوم می شود که نه تنها آنان این فکر را قبول دارند؛ بلکه آن را مضمون احادیث صحیح و متواتر می دانند و این نکته بسیار مهمی است.

ص: 318


1- . البرهان فی علامات صاحب الزمان، متقی هندی، ج 2، ص 874.

5. سلیمان بن ابراهیم قندوزی (م 1294 ه_ . ق)

وی که متولد شده در بلخ است، بیشتر تحصیلاتش را در همان دیار سپری کرد و ادامه تحصیلات را در بخارا گذراند. پس از آن به تصوف و عرفان روی آورد و از بزرگان صوفیه شد. بدین شکل، هم در مباحث نقلی و هم طریقی صاحب مقاماتی شد.

او کتاب ینابیع الموده را در مناقب و فضایل اهل بیت(ع) نگاشته و بخش عمده ای از آن را به مباحث مربوط به صاحب الزمان(ع) اختصاص داده است. وی آیات تفسیر و تأویل شده در باره آن حضرت را ذکر کرده و نیز روایات نقل شده درباره ایشان از نقل شده، از منابع مختلف ذکر کرده است. همین طور، احادیث خلفای دوازده گانه و تفسیرهایی که برای آنها شده را ذکر کرده و نقلهای موجود درباره ولادت ایشان را آورده است. همچنین وی آن دسته از علمای سنی مذهب را نام برده است که بر ولادت وی تصریح کرده اند. در بخش دیگر، کرامات و خارق عادتهایی را نقل کرده است که آن حضرت انجام داده و ملاقات کنندگان با ایشان را در دوره غیبت یاد آور شده است. )(1)( 

از مجموع نوشته های وی چنین بر می آید که نویسنده درباره امام مهدی(ع) همانند شیعه می اندیشد و به ولادت و زنده بودن آن حضرت معتقد است.

ص: 319


1- . ینابیع الموده، قندوزی، ص 536 - 572.

6. ابو البرکات آلوسی (م 1371 ه_ . ق)

وی در کتاب غایه المواعظ در بخش شمارش نشانه های برپایی قیامت _ به مانند برخی دیگر از دانشمندان اهل سنت _ ظهور خاتم اوصیا(ع) را از جمله این نشانه ها دانسته و گفته است که قول صحیح تر نزد بیشتر عالمان و دانشمندان، ظهور و خروج امام مهدی(ع) است.

وی از قول ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه نقل می کند که آیه (وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَه) )(1)(  درباره امام مهدی(ع) نازل شده است. آن گاه در ادامه می گوید که در باره آمدن امام زمان(ع)، احادیث و اخبار متعددی وارد شده و به همین مناسبت، تعدادی از این احادیث را ذکر کرده است. در باره سیر حکومتی که امام خواهد داشت، بحثهایی را مطرح کرده و به نظریات عالمان معروف اشاره کرده است. وی در پایان، با اشاره به اعتقاد شیعه درباره زنده بودن امام(ع) این باور را مردود می داند و آن را انکار می کند؛ البته دلیل خاصی برای این کار ارائه نکرده است. )(2)( 

ص: 320


1- . زخرف / 61.
2- . الامام المهدی عند أهل السنه، فقیه ایمانی، ج 2، ص 157 - 161.

د) امام مهدی(ع) در نگاه مالکیان

فصل چهارم: امام زمان(ع) از نگاه اهل سنت

امام مهدی(ع) از نگاه اهل سنت

د) امام مهدی(ع) در نگاه مالکیان

علمای فرقه مالکی همانند دیگر عالمان مذاهب اسلامی، باور به ظهور و فرج ولی عصر(ع) را یکی از اعتقادات خود دانسته و بر آن تأکید ورزیده اند. این واقعیت در نوشته ها و آثار آنان کاملاً مشهود و واضح است. در دوره های مختلف، تصریح بر این عقیده در لا به لای کتابها و نوشته های آنها دیده می شود. اکنون برای نمونه به گزارشی از نوشته ها و گفته های برخی از دانشمندان برجسته این فرقه پرداخته می شود:

1. قرطبی مالکی (م 671 ه_ . ق)

ص: 321

او از جمله عالمان و نویسندگان معروف اهل سنت است. وی آثار علمی و مشهوری از خود بر جای گذاشته که مهم ترین آنها تفسیر الجامع لاحکام القرآن است. قرطبی در کتاب دیگرش با نام التذکره فی احوال الموتی و امور الآخره ابواب و فصولی را به بحث در باره امام مهدی(ع) اختصاص داده و با بیان احادیث متعددی از منابع اهل سنت، این موضوع را دنبال کرده و در توضیح برخی از این احادیث، مطالبی را درباره امام مهدی(ع) بیان داشته است. )(1)(  البته نویسنده در تفسیر آیه 33 سوره توبه، در کتاب تفسیرش، مضمون آن آیه را که وعده خداوند بر غلبه دین اسلام است، بنا بر قولی منطبق بر عصر و زمان حضرت حجت(ع) دانسته است. )(2)( 

2. ابن صباغ مالکی (م 855 ه_ . ق)

ص: 322


1- . التذکره فی أحوال الموتی و امور الآخره، قرطبی، ج 2، ص 875.
2- . الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 4، ص 45.

وی که از بزرگان فرقه مالکی در عصر و زمان خود بوده است، کتابی با نام الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه(ع) نگاشته و انگیزه تألیف آن را بیان شرح حال و مقامات ائمه دوازده گانه(ع) معرفی کرده است. او این نوشته را بنا بر درخواست برخی معاصران خود به سامان رسانده است. )(1)(  وی در فصل دوازدهم این کتاب، شرح حال و خصوصیات امام زمان(ع) را ذکر کرده و در آن، مباحث مختلف و احادیث گوناگونی در باره امام مهدی(ع) آورده است. همچنین وعده رسول خدا(ص) به ظهور آن حضرت را اثبات کرده و از نسب آن بزرگوار سخن گفته است.

نکته قابل توجه در نوشته های این نویسنده آن است که به مانند برخی دیگر از عالمان اهل سنت، به ولادت امام عصر(ع) معتقد و بر این باور است که آن حضرت، اکنون زنده و در قید حیات است. )(2)( 

ص: 323


1- . الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص 19.
2- . الفصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ، ص 288.

3. محمد بن محمد بن الخطاب المالکی (م قرن دهم ه_ . ق)

وی در پاسخ به پرسشی در باره معتقدان به میّتی که مدعی مهدویت بوده و نیز درباره منکران مهدویت گفته است:

«عقیده طایفه یاد شده، در باره آن میّت درگذشته که او مهدی موعود است و باید در آخر الزمان ظهور کند، باطل و پوچ است؛ به سبب احادیث صحیحه ای که دلالت دارد بر وجود مهدی(ع) و خروج او و نیز حوادثی که در آستانه ظهور او اتفاق خواهد افتاد؛ همانند: ظهور سفیانی، فرو رفتن وی و لشکرش در زمین منطقه بیداء، کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه در اول آن... و نیز به سبب احادیثی که دلالت بر این دارند که مهدی(ع) فرمانروای زمین خواهد شد و دجال، در روزگار وی ظهور خواهد کرد و دیگر علاماتی که هیچ کدام در دوره این شخص مرده ای که بدان اشاره شد، تحقق نیافته است.»

4. شیخ محمد الصبان (م 1307 ه_ . ق)

ص: 324

وی در کتاب اسعاف الراغبین، فصلی را به بحث درباره امام عصر(ع)، نسب ایشان و محل ظهور و نیز نشانه های خروج حضرت بیان داشته است. افزون بر ذکر روایاتی در این باره مطالب مختلفی در تأیید این موضوع از بزرگانی چون محی الدین عربی و شعرانی نقل می کند:

عربی در جمع بین روایاتی که ولی عصر(ع) را از نسل امام حسین(ع) می شمارد و روایاتی که آن حضرت را از نسل حضرت مجتبی(ع) می داند، مطالب متنوعی را بیان داشته است. )(1)( 

5. محمد بن جعفر بن ادریس الکتانی المالکی (م 1345 ه_ . ق)

وی در کتاب نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، احادیث متواتری را جمع آوری کرده و روایات مربوط به امام مهدی(ع) را از جمله آنها دانسته است. او با استناد به سخنان و گفته های دانشمندان معروف اهل سنت بر تواتر این احادیث پای می فشارد و معتقد است که آمدن و ظهور امام زمان(ع) بر اساس این احادیث و نیز وعده هایی که در آنها داده شده است، از ضروریات و موارد حتمی است. )(2)( 

ص: 325


1- . الامام المهدی(ع) عند اهل السنه، ج 2، ص 28 - 40.
2- . نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص 144 - 146.

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

مقدمه

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

مقدمه

فرصت طلایی عصر حضرت صادق(ع) از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، فرصتی استثنایی برای ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) بود.آن بزرگوار نیز به خوبی از این موقعیت استفاده کرد )(1)(  و علوم گوناگون را به شاگردانش تعلیم داد؛ از جمله مسائلی را که آن جناب به خوبی بیان و تثبیت نمود، مسئله غیبت امام مهدی(ع) و مسائل مربوط به مهدویت بود.

آنچه پیش رو دارید، نگاهی به غیبت ولی عصر(ع) در اندیشه بلند امام به حق ناطق، حضرت صادق(ع) است.

ص: 326


1- . الارشاد، شیخ مفید، ص 271.

الف) تثبیت اصل مهدویت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

الف) تثبیت اصل مهدویت

اصل مهدویت و ظهور امامی که جهان را پر از عدل و داد کند، از مسلّمات دین اسلام و اتفاق بین همه مسلمانان است. پیامبر اکرم(ص) و جانشینان پس از او، از جمله امام ششم(ع) تلاشهای بسیاری برای به وجود آمدن چنین اتفاقی انجام دادند که به دو نمونه اشاره می شود:

1. ابان بن عثمان از امام صادق(ع) نقل کرده است که پیامبر اکرم(ص) در حدیثی به علی(ع) فرمود: «کانَ جَبْرَئِیلُ(ع) عِنْدِی آنِفا وَ أخْبَرَنِی أنَّ الْقائِمَ الَّذِی یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمانِ فَیَمْلاَءُ الأرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَجَوْرا مِنْ ذُرِّیَتِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ؛ )(1)(  جبرئیل(ع) همین الآن نزد من بود و به من خبر داد قائمی که در آخرالزمان قیام می کند و زمین را پر از عدل می کند همچنان که از ظلم و ستم پر شده است، از نسل تو از فرزندان حسین(ع) است.»

2. معاویه بن عمّار از حضرت صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «اِنَّ جَبْرَئِیلَ(ع) أَتانِی فَأَقْرَأَنِی مِنْ رَبِّیَ السَّلامَ وَقالَ یا مُحَمَّدُ... وَمِنْکُمُ الْقائِمُ یُصَلِّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ اِذا اَهْبَطَهُ اللّهُ اِلَی الاَْرْضِ مِنْ ذُرِّیَّهِ عَلِیٍّ وَفاطِمَهَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ(ع)؛ )(2)(  همانا جبرئیل(ع) نزد من آمد و سلام پروردگارم را به من رساند و فرمود: ای محمد!... قائم از شماست که عیسی بن مریم(ع) پشت سر او نماز می گذارد، آن زمانی که خداوند او را [از آسمان] به سوی زمین فرود آورد. [او] از نسل علی و فاطمه و از فرزندان حسین(ع) است.»

ص: 327


1- . الغیبه، نعمانی، تحقیق علی اکبر غفاری، مکتبه الصدوق، ب 14، ص 247 و 248، ح 1.
2- . روضه الکافی، کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، دار الاضواء، ج 8، ص 42، ح 10.

ب) حکم منکران مهدی(ع)

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ب) حکم منکران مهدی(ع)

با همه اتفاقی که بین مسلمین درباره حضرت مهدی(ع) وجود دارد، بوده اند و هستند کسانی که گاه مسئله مهدویت و اقرار به امامت آن حضرت را انکار می کنند. حضرت صادق(ع) پیش از ولادت امام زمان(ع) حکم منکران او را بیان کرده است:

صفوان بن مهران از امام ششم(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «مَنْ أقَرَّ بِجَمِیعِ الأئِمَّهِ وَجَحَدَ الْمَهْدِیَّ کانَ کَمَنْ أقَرَّ بِجَمِیعِ الأنْبِیاءِ وَجَحَدَ مُحَمَّدا نُبُوَّتَهُ؛ )(1)(  کسی که به همه امامان اقرار کند و مهدی را انکار کند، مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند و نبوت محمد(ص) را انکار کند.»

درروایت دیگری غیاث از امام جعفر بن محمد (ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ أنْکَرَ الْقائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمانِ غَیْبَتِهِ ماتَ مِیتَهً جاهِلِیَّهً؛ )(2)(  کسی که قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند، به مرگ جاهلی می میرد.» یعنی نامسلمان از دنیا می رود؛ چنان که نشناختن امام هر زمان، طبق روایت معروف بین فریقین: «مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهً جاهِلِیَّهً» )(3)(  باعث مرگ جاهلی است.

ص: 328


1- . اکمال الدین، ترجمه منصور پهلوان، مسجد جمکران، ج 2، ب 33، ص 3، ح 1.
2- . همان، ب 39، ص 125، ح 12.
3- . بحار الأنوار، تهران، ج 25، ص 157، ح 30: کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.

نکته اضافه در روایت فوق، انکار آن حضرت در دوران غیبت است که دامن جمع زیادی را می گیرد؛ همانهایی که اصل ظهور و آمدن آن حضرت را قبول دارند؛ امّا تولد، حیات و غیبت او را انکار می کنند.

ص: 329

ج) تأکید بر وقوع غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ج) تأکید بر وقوع غیبت

از مسائلی که سخت کوشیده اند تا پیش از ولادت حضرت، شیعه را برای آن آماده کنند، مسئله دوران غیبت امام زمان(ع) است. از شخص پیامبر اکرم(ص) گرفته تا امامان بعدی بر این مسئله تأکید کرده اند؛ اما حضرت صادق(ع) با توجّه به فرصتی که برای او پیش آمد، بیش از امامان دیگر مسئله غیبت و طولانی بودن و سخت بودن آن را گوشزد فرمود:

1. غیبت، حتمی است

زراره از امام صادق(ع) نقل کرده استکه فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَلِمَ قالَ اِنَّهُ یَخافُ وَاَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ؛ )(1)(  به راستی برای قائم، غیبتی است پیش از اینکه قیام کند. عرض کردم: چرا [غائب می شود]؟ فرمود: به ترسی که دارد. و با دستش به شکم خویش اشاره کرد؛ یعنی [به سبب] کشته شدن.»

البته منظور این نیست که حضرت از مرگ ترس دارد که بر اولیای الهی چنین ترسی راه ندارد؛ بلکه ترس از این دارد که با کشته شدن او، داستان عدل جهانی و آرزوی همیشگی بشر تحقق نیابد.

ص: 330


1- . اصول کافی، کلینی، ترجمه مصطفوی، علمیه اسلامیه، ج 2، ص 137، ح 9 و ص 40، ح 18.

2. غیبت، امتحان سنگین

مفضّل بن عمر» از حضرت صادق(ع) نقل می کند که آن بزرگوار فرمود: «أما وَاللّهِ لَیَغِیبَنَّ اِمامُکُمْ سِنِینا مِنْ دَهْرِکُمْ وَلَتُمَحَّصُنَّ حَتّی یُقالَ ماتَ قُتِلَ هَلَکَ بِأَیِّ وادٍ سَلَکَ وَلَتَدْمَعَنَّ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَلَتُکْفَؤُنَّ کَما تُکْفَأُ السُّفُنُ فِی اَمْواجِ الْبَحْرِ؛ به خدا سوگند! امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتما آزمایش می شوید تا آنجا که گفته شود: او مرده [یا] کشته [و یا] هلاک شده [و] به کدام وادی رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید، چنان که کشتیها در امواج دریا واژگون شوند.»

«فَلا یَنْجُوا ألاَّ مَنْ أخَذَ اللّهُ مِیثاقَهُ وَکَتَبَ فِی قَلْبِهِ الأیمانَ وَ أیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ إثْنَتا عَشْرَهَ رایَهً مُشْتَبِهَهً لا یُدْری أیٌّ مِنْ اَیٍّ قالَ فَبَکَیْتُ؛ و نجات نیابد [از این امتحان]، مگر کسی که خدا از او پیمان گرفته و در قلبش ایمان را نقش کرده و او را با روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد و دوازده پرچم مشتبه بر افراشته شود که هیچ یک از دیگری باز شناخته نشود. [راوی] گوید: من گریستم.»

ص: 331

آن گاه حضرت فرمود: «چرا گریه می کنی؟» گفتم: «چگونه نگریم در حالی که شما می گویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری باز شناخته نشود، وجود دارد. پس ما چه کنیم؟» راوی گوید که امام به پرده آفتاب که به داخل صفه تابیده بود، نگاه کرد و فرمود: «ای ابا عبد اللّه! آیا این آفتاب را می بینی؟» گفتم: «آری.» فرمود: «به خدا سوگند! امر ما از این آفتاب روشن تر است.» )(1)( 

هانی تمّار می گوید که امام صادق(ع) فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الأمْرِ غَیْبَهً الْمُتَمَسِّکُ فِیها بِدِینِهِ کَالْخارِطِ لِلْقَتادِ... ثُمَّ قالَ اِنَّ لِصاحِبِ هذا الأمْرِ غَیْبَهً فَلْیَتَّقِ اللّهَ عَبْدٌ وَلْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ؛ )(2)(  به راستی برای صاحب این امر، غیبتی است که پایبند به آن مانند کسی است که دستش را بر روی شاخه درخت خار کشد... آن گاه فرمود: برای صاحب این امر، غیبتی است و بنده باید تقوای الهی پیشه سازد و متمسک به دینش باشد.»

3. غیبت، خواب را از متدینان می گیرد

ص: 332


1- . همان، ب 33، ص 24، ح 36؛ الغیبه، نعمانی، صص 151 _ 153، ح 9 و 10.
2- . اکمال الدین، ج 2، ص 23، ح 35.

دوران غیبت به قدری دشوار است که خواب و آرامش را از متدیّنان می گیرد و شب و روز باید ناله بکنند. حضرت صادق(ع) در حالی که هنوز امام مهدی(ع) متولد نشده است، برای دوران غیبت او این چنین ناله می زند: «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادِی وَضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادِی وَابْتَزَّتْ مِنِّی راحَهَ فُؤادِی سَیِّدِی غَیْبَتُکَ أوْصَلَتْ مُصابِی بِفَجائِعِ الأبَدِ؛ آقای من! غیبت تو خواب را از دیدگانم ربُوده وبسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب کرده است. ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا به فجایع ابد پیوند داده است.»

سدیر می گوید: در چنین حالی که امام صادق(ع) را آن گونه دیدیم، عقل از سرمان پرید و از شدّت جزع قلوبمان چاک چاک شد... و گفتیم: «ای فرزند بهترین خلایق! چشمانت گریان مباد! از چه حادثه ای اشکتان روان و سرشک از دیدگان شما، ریزان است؟»

ص: 333

حضرت صادق(ع) نفس عمیقی کشید که بر اثر آن [غم] درونش برآمد و هراسش افزون شد؛ آن گاه فرمود: «نَظَرْتُ فِی کِتابِ الْجَفْرِ صَبِیحَهَ هذا الْیَوْمِ... وَتَأَمَّلْتُ فِیهِ مَوْلِدَ قائِمِنا وَ غَیْبَتَهُ وَابْطاءَهُ وَطُولَ عُمْرِهِ وَبَلْوَی الْمُؤْمِنِینَ فِی ذلِکَ الزَّمانِ وَتَوَلُّدَ الشُّکُوکِ فِی قُلُوبِهِمْ مِنْ طُولِ غَیْبَتِهِ؛ صبح امروز به کتاب جفر نگریستم... و در آن درباره میلاد قائم ما و غیبت او و تأخیر آن و طول عمرش و گرفتاری مؤمنان در آن زمان و پیدایش شکوک در قلوب آنها بر اثر طول غیبتش تأمّل کردم.» )(1)( 

گفتنی است که جفر، علمی است که ابن خلدون، جرجانی و صاحب کشف الظنون به صحّت آن و وجود کتاب جفر اعتراف کرده اند، سپس تصریح کرده اند که امام صادق(ع) و حضرت رضا(ع) حوادث آینده را طبق این کتاب خبر داده اند و آن چنان که خبر داده اند، واقع شده است. )(2)( 

ص: 334


1- . همان، ص 31 _ 34، ح 50 و اصول کافی، ج1، ص 338 و 339.
2- . دراسات و بحوث مؤتمر الامام جعفر بن محمد الصادق، ص 429.

د) نهی از انکار غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

د) نهی از انکار غیبت

امام ششم(ع) بر اصل غیبت تأکید فرموده و دشواری آن را بیان کرده و از انکار آن نیز به شدّت نهی کرده است.

محمد بن مسلم از آن امام(ع) نقل کرده است که فرمود: «اِنْ بَلَغَکُمْ عَنْ صاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَهٌ فَلا تُنْکِرُوها؛ )(1)(  اگر خبر غیبت صاحب این امر (مهدی) به شما رسید، آن را انکار نکنید.»

ص: 335


1- . الغیبه، نعمانی، ب 10، ص 188، ح 42 و کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 160 و 161، ح 118.

ه_.) پایداری بر امامت و ولایت در دوران غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ه_.) پایداری بر امامت و ولایت در دوران غیبت

طولانی بودن غیبت از یک سو، دشوار بودن دینداری در آن دوران ازسوی دیگر و وجود دشمنان، منکران، شبهات و زمینه گناه از سوی سوم، پایداری بر امامت امامان(ع) را دشوار می سازد. به این دلایل است که حضرت صادق(ع) بر ثبات قدم در مسیر امامت و ولایت تأکید کرده است:

1. عبد اللّه بن سنان می گوید که من و پدرم بر امام صادق(ع) وارد شدیم. حضرت فرمود: «فَکَیْفَ اَنْتُمْ اِذا صِرْتُمْ فِی حالٍ لا تَرَوْنَ فِیها اِمامَ هُدیً وَلا عَلَما یُری وَلا یَنْجُوا مِنْها اِلاَّ مَنْ دَعا دُعاءَ الْغَرِیقِ فَقالَ لَهُ اَبِی اِذا وَقَعَ هذا لَیْلاً فَکَیْفَ نَصْنَعُ فَقالَ اَمّا اَنْتَ فَلا تُدْرِکُهُ فِاِذا کانَ ذَلِکَ فَتَمَسَّکُوا بِما فِی اَیْدِیکُمْ حَتّی یَتَّضِحَ لَکُمُ الاَْمْرُ؛ )(1)(  حال شما چگونه باشد آن گاه که به حالی در آیید که امام هدایتگر را نبینید و نشانه [هدایت] را مشاهده نکنید و هیچ کس نجات نیابد، مگر آنکه دعای غریق را بخواند. پدرم به امام عرض کرد: در آن شب ظلمانی که چنین امری واقع شود، چه کنیم؟ فرمود: امّا تو آن [دوران] را درک نمی کنی و چون آن امر واقع شود، به آنچه که [از امامت] دارید، متمسک شوید تا امر برایتان روشن شود.»

2. ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرد که آن حضرت فرمود: «طُوبی لِمَنْ تَمَسَّکَ بِاَمْرِنا فِی غَیْبَهِ قائِمِنا فَلَمْ یَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدایَهِ؛ )(2)(  خوشا به حال کسی که در غیبت قائم ما به امر ما [و امامت] تمسک جوید. بنابراین قلبش پس از هدایت [در مسیر امامت] منحرف نشود.»

ص: 336


1- . اکمال الدین، ج 2، ب 33، ص 26، ح 40 و الغیبه، نعمانی، ب 10، ص 159، ح 4.
2- . اکمال الدین، ج 2، ب 33، ص 39، ح 55 و معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 112، ح1.

تصریح به طولانی بودن غیبت

1. سدیر صیرفی می گوید که امام ششم(ع) فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَهً یَطُولُ اَمَدُها...؛ )(1)(  برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد.» گفتم: «راز آن چیست؟» فرمود: «زیرا خدای متعال می خواهد امر سنتهای پیامبران را در غیبتهایشان جاری کند و ای سدیر! گریزی از آن نیست که به اندازه مدّت غیبتهای آنها سپری شود.» خداوند می فرماید: (لَتَرْکَبُنَّ طَبَقا عَنْ طَبَقٍ)؛ )(2)(  «سنتهای پیشینیان در شما جاری است.»

2. سلیمان بن خالد از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت از قول رسول خدا(ص) در جواب کسی که پرسید: مهدی چه زمانی قیام می کند؟» فرمود: «إِذا غابَ عَنْهُمُ الْمَهْدِیُّ وَآیَسُوا مِنْهُ؛ )(3)(  زمانی که مهدی از مردم غایب شود و [به قدری طول کشد که] مردم از او مأیوس شوند.»

ص: 337


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 233، ح 5.
2- . انشقاق/ 19.
3- . دلائل الأمامه، طبری، مؤسسه البعثه، ص 468، ح 59.

ز) تصریح به غیبت کبری و صغری

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ز) تصریح به غیبت کبری و صغری

در این عصر، بیان غیبت صغری و کبری شاید خیلی مطلب مهمّی نباشد؛ ولی در دوران امام صادق(ع) (83 _ 148 ق) که آخرین روزهای عمر آن حضرت با تولد حضرت مهدی در 255 ق، دست کم 107 سال فاصله داشته است و با دوران آغاز غیبت صغری 112 سال، می تواند از کرامات و معجزات به حساب آید.

1. ابی بصیر می گوید که به حضرت صادق(ع) عرض کردم: امام باقر(ع) میفرمود که قائم آل محمد(ص) دو غیبت دارد: یکی طولانی است و دیگری کوتاه.» حضرت صادق(ع) فرمود: «نَعَمْ یا اَبا بَصِیرٍ اِحْداهُما اَطْوَلُ مِنَ الاُْخْری؛ )(1)(  بلی [همین طور است] ای ابا بصیر! یکی از آنها طولانی تر از دیگری است.»

2. در روایت صحیحه از زراره نقل شده است که امام جعفر صادق(ع) فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَتَیْنِ یَرْجِعُ فِی اِحْداهُما وَفِی الاُْخْری لا یُدْری اَیْنَ هُوَ یَشْهَدُ الْمَواسِمَ یَریَ النّاسَ وَلا یَرَوْنَهُ؛ )(2)(  به راستی برای قائم دو غیبت است که در یکی [زود] برمی گردد، ولی در دیگری معلوم نیست او کجاست؟ در موسمها [ی حج] حضور می یابد، مردم را می بیند و مردم او را نمی بینند.»

ص: 338


1- . الغیبه، نعمانی، ب 10، ص 172، ح 7 و دلائل الإمامه، ص 535، ح 520.
2- . الغیبه، نعمانی، ب 10، ص 172، ح 7 و دلائل الإمامه ، ص 175، ح 15.

ح) فلسفه و حکمت غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ح) فلسفه و حکمت غیبت

بیان علّت غیبت، بحث و مقاله مستقلی می طلبد. در این بخش به آنچه در کلمات حضرت صادق(ع) آمده، به اختصار اشاره می کنیم:

1. به اجمال می دانیم خالی از حکمت نیست

حضرت صادق(ع) از بیان علّت غیبت خودداری فرمود؛ امّا حکمت آن را گاه به اجمال بیان کرده است؛ از جمله عبداللّه بن فضل هاشمی می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: «صاحب این امر، ناچار غیبتی دارد که هر باطل جویی در آن به شک می افتد.» گفتم: «فدایت شوم راز غیبت چیست؟» فرمود: «لاَِمْرٍ لَمْ یُؤْذَنْ لَنا فِی کَشْفِهِ لَکُمْ قُلْتُ فَما وَجْهُ الْحِکْمَهِ فِی غَیْبَتِهِ قالَ وَجْهُ الْحِکْمَهِ فِی غَیْبَتِهِ وَجْهُ الْحِکْمَهِ فِی غَیَباتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللّهِ تَعالی ذِکْرُهُ...؛ به سبب امری که ما اجازه نداریم آن را برای شما هویدا کنیم. گفتم: در غیبت او چه حکمتی وجود دارد؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبتهای حجّتهای الهی پیش از او بوده است.»

و فرمود: «وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه حکمت کارهای خضر(ع) از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر موسی(ع) روشن نبود تا آنکه از هم جدا شدند.»

ص: 339

«یا ابْنَ الْفَضْلِ اِنَّ هذا الاَْمْرِ اَمْرٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ تَعالی وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللّهِ وَغَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللّهِ وَمَتی اَنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنا بِأَنَّ اَفْعالَهُ کُلَّها حِکْمَهٌ وَاِنْ کانَ وَجْهُها غَیْرَ مُنْکَشَفٍ؛ )(1)(  ای پسر فضل! این امر، امری از امور الهی است و سرّی از اسرار خدای متعال و غیبی از غیوب پروردگار است و چون [دانستیم که] خدای عزّ و جلّ حکیم است، تصدیق می کنیم که همه افعال او حکیمانه است؛ اگر چه وجه آن آشکار نباشد» و گاه به صورت مشخص تر برخی حکمتهای غیبت را آشکار کرده است:

2. آزادی از بیعت طاغوتیان

ص: 340


1- . اکمال الدین، ج 2، ب 44، ص 234، ح 11.

ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «صاحِبُ هذا الاَْمْرِ تَغِیبُ وِلادَتُهُ عَنْ هذا الْخَلْقِ کَیْلا یَکُونَ لأحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ اِذا خَرَجَ وَیُصْلِحُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَمْرَهُ فِی لَیْلَهٍ واحِدَهٍ؛ )(1)(  صاحب این امر ولادتش بر این مردم پنهان است تا هنگام خروج و قیام، بیعت هیچ کس بر گردنش نباشد و خدای تعالی امر وی را در یک شب اصلاح فرماید.»

همان گونه که امام حسن(ع) فرمود: «هر کدام از ما (امامان) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوتهای زمان را از روی تقیّه به عهده گرفته ایم؛ مگر مهدی(ع) که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت تا زمانی که قیام می کند، بر گردنش بیعت حاکمی نباشد.» )(2)( 

3. سنّت انبیا

ص: 341


1- . اکمال الدین، ج 2، ب 44، ص 232، ح 5.
2- . بحار الأنوار، ج 51، ص 132.

حنّان بن سدیر از پدرش و او از صادق آل محمد(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «إِنَّ لِلْقائِمِ مِنّا غَیْبَهً یَطُولُ اَمَدُها فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَلِمَ ذلِکَ قالَ لاَِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ اَبی اِلاَّ اَنْ تُجْرِیَ فِیهِ سُنَنَ الاَْنْبِیاءِ فِی غَیْباتِهِمْ وَاِنَّهُ لا بُدَّ لَهُ یا سَدِیرُ مِنِ اسْتِیفاءِ مَدَدِ غَیْباتِهِمْ؛ )(1)(  برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به طول می انجامد. پس به امام گفتم: ای فرزند رسول خدا! این مطلب برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می خواهد در او سنّتهای پیامبران(ع) را در غیبتهایشان جاری کند و ای سدیر! برای او گریزی از آن نیست که مدّت غیبتهای آنها به سر آید.»

در روایت اوّلی که در بخش حکمت نقل شد نیز این مطلب آمده است. )(2)( 

ص: 342


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 233، ح6.
2- . اکمال الدین، ج 2، ص 234، ح 11.

ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «در صاحب این امر، سنّتهایی از انبیا وجود دارد؛ سنتی از موسی بن عمران و سنتی از عیسی و سنتی از یوسف و سنتی از محمد(ع).

امّا سنّت او از موسی بن عمران(ع) آن است که او نیز خائف و منتظر است؛ امّا سنّت او از عیسی(ع) آن است که در حق او نیز همان می گویند که درباره عیسی(ع) گفتند؛ امّا "مِنْ یُوسُفَ فَالسِّتْرُ یَجْعَلُ اللّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْخَلْقِ حِجابا یَرَوْنَهُ وَلا یَعْرِفُونَهُ...؛ سنت او از یوسف، مستور بودن است. خداوند بین او و خلق حجابی قرار می دهد. مردم او را می بینند، امّا نمی شناسند"

و امّا سنّت او از محمد(ص) آن است که به هدایت او هدایت می شود و به سیره او حرکت می کند.» )(1)( 

ص: 343


1- . اکمال الدین، ج 2، ب 33، ص 29، ح 46.

ط) انتظار در زمان غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ط) انتظار در زمان غیبت

بحث انتظار نیز بحث مفصل و دلکشی است که در جای خود باید مطرح شود؛ ما فقط به برخی روایات از حضرت صادق(ع) درباره انتظار در دوران غیبت و فضیلت آن اکتفا می کنیم:

1. امام جعفر صادق(ع) به ابا بصیر فرمود: «طُوبی لِشِیعَهِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَالْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ اُولئِکَ اوْلِیاءُ اللّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ )(1)(  خوشا به حال شیعیان قائم ما! کسانی که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند. آنان اولیای خدا هستند که نه خوفی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند.»

2. علاء بن سیابه از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت می فرماید: «مَنْ ماتَ مِنْکُمْ عَلی هذا الاَْمْرِ مُنْتَظِرا کانَ کَمَنْ هُوَ فِی الْفُسْطاطِ الَّذِی لِلْقائِمِ؛ )(2)(  کسی که از شما بر این امر در حال انتظار بمیرد، مانند کسی است که در خیمه به قائم متعلق باشد.»

ص: 344


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 39، ح 54.
2- . الغیبه، نعمانی، ب 11، ص 200، ح 15.

ی) مردم در زمان غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

غیبت امام زمان(ع) در اندیشه امام صادق(ع)

ی) مردم در زمان غیبت

یقینا مردم در زمان غیبت یکسان نخواهند بود؛ عده ای منتظرند و در پی اصلاح خویش و عده ای نیز به دنبال انکار، ضلالت، گمراهی خویش و... هستند. حضرت صادق(ع) در روایاتی حالات مردم را در دوران غیبت بیان کرده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

1. تحیّر مردم

ابو بصیر از صادق آل محمد(ع) و او از پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی... تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَحَیْرَهٌ حَتّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ اَدْیانِهِمْ فَعِنْدَ ذلِکَ یُقْبِلُ کَالشَّهابِ الثّاقِبِ فَیَمْلاَُها قِسْطا وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَجَوْرا؛ )(1)(  مهدی از فرزندان من است... برای او غیبت و حیرتی است تا آنجا که مردم از ادیانشان گمراه شوند. آن گاه مانند شهاب ثاقب رو می آورد و زمین را از عدل و داد پر می کند؛ همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»

2. تردید منحرفان

ص: 345


1- . اکمال الدین ، ج 1، ب 25، ص 536، ح 1 و ینابیع الموده، قندوزی حنفی، دار الاُسوه، ب 94، ص 396 و 397، ح 49.

عبد اللّه بن فضل هاشمی می گوید که امام صادق(ع) می فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الاَْمْرِ غَیْبَهً لا بُدَّ مِنْها یَرْتابُ فِیها کُلُّ مُبْطِلٍ؛ )(1)(  برای صاحب این امر (مهدی) غیبت ناگزیری است که هر باطل جویی در آن به شک می افتد.»

زراره از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «لابُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَهٍ قُلْتُ وَلِمَ قالَ یَخافُ... وَهُوَ الْمُنْتَظَرُ وَهُوَ الَّذِی یَشُکُّ النّاسُ فِی وِلادَتِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ماتَ اَبُوهُ وَلَمْ یُخَلِّفْ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ اَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ؛ برای جوان (مهدی) غیبت ناگزیری است. گفتم: چرا؟ فرمود: [بر جانش] می ترسد... و اوست که چشم به راهش باشند و اوست که مردم درباره ولادتش شک کنند. برخی گویند: در شکم مادر بود [که پدرش از دنیا رفت]. برخی گویند: پدرش مرد و فرزندی برجای نگذاشت و جمعی گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد.»

زراره عرض کرد: «چه دستوری می فرمایید، اگر من آن زمان را درک کردم؟» فرمود که این دعا را بخوان: «اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَبِیَّکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَبِیَّکَ لَمْ اَعْرِفْهُ قَطُّ اللّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فِاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛ )(2)(  خدایا! خودت را به من بشناسان! اگر خودت را به من نشناسانی، من تو را نخواهم شناخت. خدایا! پیغمبرت را به من معرفی کن! اگر او را به من نشناسانی، هرگز او را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان! به راستی اگر حجتت را به من نشناسانی، از راه دینم گمراه می شوم.»

ص: 346


1- . اکمال الدین ، ج 2، ب 44، ص 234، ح 11.
2- . اصول کافی، ج 2، ص 144، ح 29، (شماره کلی 910).

در نتیجه باید گفت: «حضرت صادق(ع) اصل مهدویت، غیبت و اقسام آن، فلسفه و حکمت آن، دشواری و طولانی بودن آن و انتظار در زمان آن را که در فرصت پیش بیان شد، به خوبی تبیین کرده است.»

ص: 347

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

اشاره

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

اشاره

پیشینه چرایی غیبت به پیش از تولد حضرت حجت(عج) باز می گردد؛ زمانی که فلسفه غیبت در میان مردم مطرح و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در مقام پاسخگویی به آن برآمده اند.

هزاران سرِّ نهان در نظام دین و برنامه های مترقی آن وجود دارد که درک هر یک، دلی دریا و چشمی بینا می خواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.

غیبت ولی عصر(ع) از رازهای الهی است که با ظهور او همه حقیقت روشن می شود. با این حال امامان معصوم(ع) به موارد متعددی از فلسفه غیبت اشاره کردند که به آن می پردازیم:

ص: 348

آزمایش مردم

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

آزمایش مردم

یکی از سنتهای الهی آزمایش مردم است. این سنت در تمام امتهای پیشین نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: (أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ، وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ)؛ )(1)(  «آیا مردم خیال می کنند که همین که گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و دیگر امتحان نمی شوند. کسانی را که قبل از آنها بودند، آزمایش کردیم تا خداوند راستگویان و دروغگویان را مشخص کند.»

خداوند متعال با توجه به این آیه در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را امتحان می کند تا مؤمنان واقعی از متظاهران به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری، با غیبت حجت خدا، استقامت و پایداری مردم در دین الهی سنجیده شوند تا منتظران واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده، هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این آزمایش به دست آورند.

ص: 349


1- . عنکبوت/ 2 و 3.

امام جعفر صادق(ع) در این باره فرمود: «قائم ما غیبت طولانی می کند و عمرش طولانی می شود. اهل ایمان در آن زمان، امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند.» )(1)( 

ص: 350


1- . اکمال الدین، ج2،ص482، ح11.

حفظ جان امام زمان(ع)

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

حفظ جان امام زمان(ع)

زراره می گوید که امام صادق(ع) فرمود: «برای حضرت قائم پیش از ظهورش غیبتی است.» پرسیدم: «چرا؟» فرمود: «یخاف علی نفسه الذبحه؛ )(1)(  بر جانش از کشته شدن می ترسد.»

حضرت همواره در معرض خطر بوده و هست؛ زیرا در طول تاریخ اسلامی حاکمان ستمگری همچون: عباسیان، عثمانیان و غیر آنان، بیشترین تلاش خود را برای پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی(ع) صرف می کردند؛ به ویژه پس از آن که می دانستند طبق اخبار رسیده، حضرت حجت(ع) همان کسی است که تختهای حکمرانان ظلم و جور را متزلزل کرده، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلای آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد؛ از این رو پیوسته در صدد از بین بردن آن حضرت بوده اند.

ص: 351


1- . اکمال الدین، ، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.

خالی نماندن زمین از حجت

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

خالی نماندن زمین از حجت

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «لا تَخْلُوا الأرْضُ مِنْ قَائِمٍ للهِ بِحُجَّهٍ؛ )(1)(  هیچ گاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.»

یکی از سنتهای دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی، رسولی فرستاده است تا آن رسول، راهنمای مردم باشد. بدین ترتیب زمین در طول تاریخ، بدون حجت خدا نمانده است. حجت خداوند پس از پیامبر اکرم(ص) جانشینان آن حضرت اند که بر اساس سیره و شیوه پیامبر(ص) عمل می کنند و پرچم دار هدایت اند.

حضرت علی(ع) فرمود: «بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند؛ ولی خداوند به سبب ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت.» )(2)( 

ص: 352


1- . نهج البلاغه، خ147 و غرر الحکم و درر الکلم، ح1994.
2- . کافی، ج 2، ص 164؛ ر.ک: مکیال المکارم، ص 160.

با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم(ع) که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و درمیان مردم حضور عادی می داشت، به یقین به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حکمت بالغه اش آخرین حجت خود را با استفاده از غیبت، حفظ و صیانت می کند تا زمین از حجت حق خالی نماند.

ص: 353

نداشتن یار و یاور

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

نداشتن یار و یاور

یکی از علتهای غیبت امام زمان(ع) نبود انصار و اصحاب برای یاری آن حضرت است. این نکته از روایات مختلف برداشت می شود که نصاب یاران حضرت مهدی(ع) 313 نفر است که با تولد و رشد آنها، یکی از موانع ظهور مرتفع می شود. یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

1. یاران خاص: آنان 313 نفرند و صفات ذکر شده در روایات، به آنها مربوط است و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت، تصدی مناصب مهم حکومتی را به عهده دارند.

حضرت علی(ع) فرمود: «یاران خاص قائم جوان هستند بین آنان پیری نیست؛ مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین ماده غذا نمک است.» )(1)( 

ص: 354


1- . بحارالأنوار، ج 52، ص 333، ح10 و غیبت، نعمانی، باب بیستم.

امام صادق(ع) فرموده است: «مردانی اند که گویی قلبهایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دلهای آنان را به ذات خدا گرفتار تردید سازد. آنان از سنگ سخت تر هستند و....» )(1)( 

2. یاران عام: اینان، نصاب معینی ندارند. تعداد آنها در روایات مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان می بندند.

امام زمان(ع) با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می کند.

ص: 355


1- . بحارالأنوار، ج 52، ص 308.

آزادگی از بیعت دیگران

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

آزادگی از بیعت دیگران

در برخی روایات آمده است: «آن حضرت با غیبت خود ناچار از بیعت با طاغوتهای زمان نمی شود.»

امیرمؤمنان(ع) در سخنی ارزشمند و نگاهی پرحسرت و اندوه، از بی وفایی مردم پرده برداشته و تنها امامی را که زیر بیعت احدی نخواهد بود، این گونه معرفی فرموده است: «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَی وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ؛ )(1)(  همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام می کند بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علت است که ولادتش مخفی نگه داشته می شود و شخص او غایب است.»

همین معنا در کلامی از پیشوای دوم - البته با اندوهی افزون تر - آن هنگام که به خاطر مصالح اسلام و مسلمانان، به مصالحه با معاویه تن داد و وقتی مردم به ملامت حضرتش زبان گشودند، پس از آنکه صلح خود را بهتر از هر آنچه خورشید بر آن می تابد قلمداد کرد، این گونه انعکاس یافت: «أَمَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ لِطَاغِیَهِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِی یُصَلِّی خَلْفَهُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ(ع) فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلَادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ إِذَا خَرَج؛ )(2)(  آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه بیعت با ستمگری برگردن او قرار می گیرد، مگر قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می گذارد. پس به درستی که خداوند تبارک و تعالی، ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان می سازد تا هنگامی که قیام می کند بیعت هیچ کس برگردنش نباشد.»

ص: 356


1- . اکمال الدین، ج 1، ص 303، باب26، ح2.
2- . الاحتجاج، طبرسی، نشر مرتضی، ج 2، ص 289 و کمال الدین، ج 1، ص 315، باب29، ح15.

این مفهوم در کلامی نورانی از خود امام عصر(ع) نیز آمده است؛ در آنجا که در توقیعی شریف - وقتی حضرت مهدی(ع) به پاسخ برخی پرسشها پرداخته است – می فرماید: «وَ أَمَّا عِلَّهُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» )(1)(  إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَهٌ لِطَاغِیَهِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَهَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی؛ )(2)(  خداوند [در قرآن کریم] درباره علت غیبت خداوند [در قرآن کریم] می فرماید: ای اهل ایمان! از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می شوید. بدانید که هر کدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را بر گردن داشتند، ولی من وقتی قیام می کنم بیعت هیچ یک از [گردنکشان و] طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم.»

شاید استشهاد حضرت به آیه شریفه به این معنا باشد که شما خودتان علت غیبت بوده اید و اگر بدانید با تنها گذاشتن ائمه(ع) آنها را به بیعت با گردنکشان ناگزیر ساختید، ناراحت خواهید شد.

ص: 357


1- . مائده/ 101.
2- . کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 290؛ کمال الدین، ج 2، ص 483، باب45، ح4.

آماده نبودن ملتها

فصل پنجم: عصر غیبت

فلسفه غیبت امام زمان(ع)

آماده نبودن ملتها

در حقیقت، ریشه علل یاد شده به این موضوع منتهی می شود و این آمادگی به مرور زمان به دست خواهد آمد. آن وقت است که دیگر موانع، معنایی نخواهند داشت.

می دانیم که امام زمان(عج) به دنبال یک اصلاح همه جانبه و قاطع است و تمام انحرافات را تصحیح می کند. هر آنچه را که دشمنان دین سامان داده اند، باطل می کند، احکام متروک اسلام را زنده می سازد، به دین مهجور رسمیت می دهد، صاحب منصبان و کارگزاران را به شدت مواخذه می کند، با اهل گناه و ظلم، هیچ نوع سازشی نشان نمی دهد، حکومت جهانی اسلامی تشکیل می دهد.

در یک کلام، وی در هیچ جنبه از اصلاحات خود مسامحه نخواهد کرد و براساس حقایق، عمل کرده، از روی ظواهر حکم نخواهد داد. روشن است که تحمل چنین حکومت اصلاحگری، فکر و اندیشه ای والا می خواهد. اگر امام بدون ایجاد چنین آمادگی اجتماعی و روانی بخواهد انقلابی به راه اندازد، همان بلایی بر سرش می آید که بر سر امیرمؤمنان(ع) آمد؛ اما حکمت خدا چنین سرنوشتی را برای آخرین امام نمی خواهد. بنابراین امام(عج) تا ایجاد چنین شرایطی ظهور نخواهند کرد.

ص: 358

این آمادگی چگونه ایجاد خواهد شد؟ هرگاه ملل جهان بفهمند هیئتهای حاکم از عهده اداره امور برنمی آیند و فساد در همه مظاهرش آنان را به ستوه آورده است، آن گاه مردم به ستوه آمده به دنبال جهانی خالی از ظلم و فساد و مملو از عدل و انصاف برخواهند آمد و حاضر خواهند شد برای چنین اصلاحی هزینه لازم را بپردازند؛ از این رواست که می بینیم در دوره غیبت چنین ناهنجاریهایی رخ می دهد.

اکنون تنها به یک روایت از امام صادق(ع) درباره هجوم این مظاهر می پردازیم. امام به یکی از یارانش درباره هجوم مظاهر فساد در این دوره فرمود:

«حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند، ظلم و ستم فراگیر شود، قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در آن وارد شود، دین خدا تو خالی شود؛ همانند ظرفی که واژگون شود، طرفداران و اهل باطل بر اهل حق مقدم شوند، کارهای بد آشکار و از آنها نهی نشود و بدکاران بازخواست نشوند، مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند، افراد با ایمان سکوت کنند و سخنشان را نپذیرند، شخصی بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی کند، بچه ها به بزرگها احترام نمی گذارند، پیوند خویشاوندی قطع می شود، بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد، نوجوانان پسر همان کنند، که زنان کنند، زنان با زنان ازدواج کنند، انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف کنند و کسی مانع نشود، کسی که امر به معروف کند، خوار و ذلیل می شود، بدعت و زنا آشکار می شود، حلال، حرام و حرام، حلال می شود، دین براساس میل اشخاص معنا شود، کتاب خدا و احکام آن تعطیل شود، جرئت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نشود، سردمداران به کافران نزدیک و از نیکوکاران دور شوند، والیان در قضاوت رشوه بگیرند، پستهای مهم والیان براساس مزایده باشد نه شایستگی، مرد به سبب همبستری با همسران خود سرزنش شود، زن بر شوهر خود تسلط یابد و کارهایی انجام دهد که شوهرش از آنها خشنود نیست و به شوهرش خرجی دهد، نزدیک ترین اشخاص به فرمانداران کسانی هستند که به خانواده عصمت ناسزا گویند، سلطان شخص مؤمن را برای رسیدن به کافران تحقیر کند، نماز را سبک بشمارند، آشکارا بر سر کسبهای حرام رقابت کنند، مردم جز از سرمایه دارها تبعیت نکنند، زنها بر مسند نشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود و فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران قرار دهند...» )(1)( 

ص: 359


1- . بحارالأنوار، ج 52، ص 260 از 108 مورد تنها 32 مورد نقل شد.

آری تنها پس از سرخوردگی ملتها از این پلیدیهاست که آمادگی در آنها ایجاد می شود و زمینه حضور فراهم می آید.

ص: 360

چگونگی غیبت امام زمان(ع)

مفهوم غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

چگونگی غیبت امام زمان(ع)

مفهوم غیبت

غیبت به معنای پوشیده و مستور بودن است. هر گاه شخصی از بین جمع، پنهان شود، واژه غیبت درباره او به کار رود «الغیب: کل ما غاب عنک.» )(1)(  پنهان ماندن فرد به دو صورت رخ می دهد: غیبت واقعی و غیبت ظاهری. در صورت اول، جسم فرد از بین جمع پنهان است و در صورت دوم، شخص به طور ناشناس در جمع است؛ اما چون او را نمی شناسند، تصور می کنند که غایب است.

ص: 361


1- . الصحاح، جوهری، ج 1، ص 196.

امکان غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

چگونگی غیبت امام زمان(ع)

امکان غیبت

غیبت به هر دو صورت امکان پذیر است و بارها در طول تاریخ رخ داده است؛ از جمله می توان به غیبت حضرت ادریس، صالح، موسی، ابراهیم، نوح و سلیمان(ع) اشاره کرد.

ملا محسن فیض کاشانی در این باره می نویسد: «بسیاری از پیامبران غیبتهای طولانی و عمرهای دراز داشته اند... . شیخ صدوق، نام بعضی از آنان را در کتاب اکمال الدین و اتمام النعمه آورده است. )(1)( 

درباره پیامبر اکرم(ص) به تفسیر آیه کریمه (وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَهِ حِجَابًا مَسْتُورًا)؛ )(2)(  می توان اشاره کرد که خداوند، پیامبر(ص) را هنگام قرائت قرآن از چشم ابوسفیان، نضر بن حارث، ابوجهل، حماله الحطب و... پوشیده می داشت. آنان با اینکه از کنار حضرت می گذشتند او را نمی دیدند. )(3)( 

ص: 362


1- . علم الیقین فی اصول الدین، چاپ قم، ج 2، ص 797 و خورشید مغرب، ص 170.
2- . اسراء/ 45 : و هنگامی که قرآن می خوانی، میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمی آورند، حجاب ناپیدایی قرار می دهیم.
3- . تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 645. نمونه دیگر مربوط به شب هجرت به مدینه است. سیره ابن هشام، ج 2، ص 95.

غیبت حضرت مهدی(عج)

فصل پنجم: عصر غیبت

چگونگی غیبت امام زمان(ع)

غیبت حضرت مهدی(عج)

خبر غیبت حضرت مهدی(عج) از زمان رسول اکرم(ص) به مسلمانان گوشزد می شد )(1)(  و ائمه(ع) به آن، اهمیت ویژه ای می دادند؛ چنان که مسلمانان بر موضوع غیبت آن حضرت و ظهور وی، اتفاق دارند. )(2)( 

امام حسن عسکری(ع) هم در همین باره اعلام فرمود: «إِنَّ ابْنِی هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الَّذِی یَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیَاءِ(ع) بِالتَّعْمِیرِ وَ الْغَیْبَهِ حَتَّی تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ وَ لَا یَثْبُتَ عَلَی الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ )(3)(  همانا فرزندم همان قائم پس از من است و اوست که سنتهای پیامبران(ع) (مثل) عمر طولانی و غیبت درباره اش جاری می شود تا اینکه دلهایی به سبب طولانی بودن مدت غیبت سخت می شود و در اعتقاد به او، پا برجا نمی ماند، مگر کسی که خداوند، ایمان را در قلبش قرار داده و او را به روحی از خودش مؤید کرده باشد.»

در این حدیث نیز به غیبت پیامبران اشاره شده است و گویای این است که غیبت از سنتهای الهی است.

ص: 363


1- . سوگند به خدایی که مرا برای بشارت برانگیخت، قائم فرزندان من، طبق عهدی که به او می رسد، غایب می شود؛ به طوری که بیشتر مردم می گویند خدا به آل محمد احتیاجی ندارد و دیگران در اصل تولدش شک می کنند... اثبات الهداه، ج 6، ص 386.
2- . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 535 و منتخب الأثر، ص 3-5.
3- . بحارالأنوار، ج 51، ص 224.

انواع غیبت

فصل پنجم: عصر غیبت

چگونگی غیبت امام زمان(ع)

انواع غیبت

الف) غیبت معرفتی

غیبت معرفتی، همان غیبت شخصیتی و حقوقی است. در این فرض، امام زمان(ع) از دید معرفتی ما مخفی است؛ یعنی آن حضرت به طور عادی زندگی می کند و مردم کوچه و بازار او را ملاقات و با او نشست و برخاست و معاشرت می کنند و حضرت با مردم هم صحبت و همدم می شود؛ ولی مردم شناخت و معرفت به این ندارند که این شخص، امام عصر(ع) است. حکمت الهی چنین اقتضا کرده است که حضرت ناشناس باشد و بدین طریق، از خطرات احتمالی ستمگران و ظالمان در امان بماند تا ذخیره ای برای روز مبادا باشد.

روایاتی بر این نظریه دلالت می کنند، مثل:

ص: 364

1. امام صادق(ع) فرمود: « إِنَّ فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَناً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ(ع) سُنَّهً مِنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ(ع) وَ سُنَّهً مِنْ عِیسَی(ع) وَ سُنَّهً مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّهً مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) فَأَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُوسَی بنِ عِمْرانِ(ع) فَخَائِفٌ یَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ عِیسَی(ع) فَیُقَالُ فِیهِ مَا قِیلَ فِی عِیسَی وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ یُوسُفَ فَالسِّتْرُ جَعَلَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْخَلْقِ حِجَاباً یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا سُنَّتُهُ مِنْ مُحَمَّدٍ(ص) فَیَهْتَدِی بِهُدَاهُ وَ یَسِیرُ بِسِیرَتِهِ؛ )(1)(  در صاحب این امر (حضرت مهدی(ع)) سنتهایی از پیامبران(ع) است: سنتی از موسی بن عمران و سنتی از عیسی(ع) و سنتی از یوسف(ع) و سنتی از محمد(ص)؛ اما سنتی که از موسی(ع) دارد، آن است که خائف و منتظر فرصت نشسته است؛ اما سنتی که از عیسی(ع) دارد آن است که درباره اش بگویند آنچه را که درباره عیسی(ع) می گفتند؛ اما سنتی که از یوسف(ع) دارد، مستور بودن است. خداوند بین او و مردم حجابی قرار می دهد؛ به گونه ای که او را می بینند، ولی نمی شناسند و اما سنتی که از محمد(ص) دارد، آن است که هدایت شده به هدایت او و سیرکننده به سیرت اوست.»

2. امام صادق(ع) فرمود: «فَمَا تُنْکِرُ هَذِهِ الْأُمَّهُ أَنْ یَفْعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ کَمَا فَعَلَ بِیُوسُفَ أَنْ یَمْشِیَ فِی أَسْوَاقِهِمْ وَ یَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ فِی ذَلِکَ لَه؛ )(2)(  چگونه این امت انکار می کند که خداوند عز و جل با حجت خویش همان کند که با یوسف کرد که امامِ آنان، در بازارهایشان راه برود و بر فرشهایشان قدم بگذارد؛ اما او را نشناسند تا آن زمان که خداوند به ظهور او اجازه فرماید.»

ص: 365


1- . اکمال الدین، ج 2، ص350، باب 33، ح46.
2- . کافی، ج 1، کتاب الحجه، ح 4، ص 336.

ب) غیبت جسمانی

غیبت جسمانی، همان غیبت شخصی و حقیقی است. طبق این نظریه، امام زمان(ع) از دید ظاهری مردم، ناپیدا است. غیبت جسمانی به دو صورت قابل تصور است:

1. غیبت جسمانی به دلیل نامرئی بودن امام زمان(ع)؛ به این معنا که حضرت، روی همین زمین هستند و روی همین زمین زندگی می کنند و به جاهای مختلف سیر و سفر کرده، به احوالات و رفتار شیعیان نظارت می کنند و به آنها عنایت و لطف دارند؛ ولی هیچ کس وجود حضرت را با چشمان ظاهری نمی بیند؛ چنانچه حضرت خضر(ع) چنین است.

امام رضا(ع) می فرماید:

«إِنَّ الْخَضِرَ(ع) شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَیَاهِ فَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ حَتَّی یُنْفَخَ فِی الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَیَأْتِینَا فَیُسَلِّمُ عَلَیْنَا فَنَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ لَا نَرَی شَخْصَهُ وَ إِنَّهُ لَیَحْضُرُ حَیْثُ ذُکِرَ فَمَنْ ذَکَرَهُ مِنْکُمْ فَلْیُسَلِّمْ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَحْضُرُ الْمَوَاسِمَ فَیَقْضِی جَمِیعَ الْمَنَاسِکِ وَ یَقِفُ بِعَرَفَهَ فَیُؤَمِّنُ عَلَی دُعَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیُؤْنِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَهَ قَائِمِنَا فِی غَیْبَتِهِ وَ یَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُ؛ )(1)(  خضر(ع) از آب حیات نوشید و به این سبب زنده ماند و تا نفخ صور نخواهد مرد. او نزد ما می آید و سلام می دهد، ما صدای او را می شنویم، ولی بدنش را نمی بینیم، و حاضر است در هر جا که نامش ذکر شود. پس هر که از شما او را یاد کند، باید به او سلام کند و در هر سال به موسم حج حاضر شود، جمیع اعمال را به جا می آورد و در عرفه می ایستد و دعای مؤمنان را تصدیق می کند، و به زودی خدای تعالی وحشت قائم ما را به سبب انس گرفتن به او از بین می رود و تنهایی او را به رفاقت وی مبدل می کند.»

این نوع اختفا که همان ناپیدا بودن است، با اختفا به صورت ناشناس بودن، فرق دارد؛ زیرا اختفا به صورت ناشناسی به طور عادی صورت می گیرد و هیچ گونه مؤونه ای در بر ندارد و حضرت به صورت ناشناس رفت و آمد می کند و مردم، ایشان را می بینند؛ ولی نمی شناسند؛ اما استتار به شکل نامرئی بودن، به اعجاز نیاز دارد تا حضرت در حین حضور، ظهور نداشته باشد.

ص: 366


1- . اکمال الدین، ج 2، ص 390، باب38، ما روی من حدیث الخضر(ع)، ح4 و منتخب الأنوار المضیئه، علی بن عبدالکریم نیلی نجفی، خیام، 1401ق، ص40، فصل سوم.

اینجاست که خداوند متعال برای آخرین وصی نبی اکرم(ص) و آخرین ذخیره الهی، اعجاز را عاملی برای حفظ و صیانت ایشان قرار داده است تا بشر از فیض وجود او بی بهره نباشد و هیچ وقت، زمین از حجت الهی خالی نماند. امام صادق(ع) در این باره فرمود: « لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت؛ )(1)(  اگر زمین بدون امام بماند، حتما فرو خواهد ریخت.»

شاید در اینجا این سؤال به ذهن بیاید که اگر وجود حضرت مهدی(ع) جسم نامرئی است، پس ملاقات و دیدار بزرگان با ایشان (که در کتابهای معتبر نقل شده است) )(2)(  چگونه توجیه می شود؟

مثلا نقل شده است که: مرحوم میرزای قمی صاحب قوانین نقل می کند که من با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی(رحمه الله) می رفتم و با او درسها را مباحثه می کردم و غالبا من درسها را برای سید بحرالعلوم(رحمه الله) بیان می کردم. من به ایران آمدم و پس از مدتی سید بحرالعلوم در بین علما و دانشمندان شیعه، به عظمت و علم معرفی شد. تعجب می کردم و با خود می گفتم او که این استعداد را نداشت، چگونه به این عظمت رسید؟ تا اینکه موفق به زیارت نجف اشرف شدم. در آنجا سید بحرالعلوم را دیدم. در محضر او بحثی مطرح شد. دیدم او به واقع دریای مواجی است که باید او را بحرالعلوم نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: «آقا ما که با هم بودیم، آن وقتها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید، چگونه به این مقام رسیدید؟» سید بحرالعلوم فرمود: «جواب سؤال شما از اسرار است، به تو می گویم؛ اما تقاضا دارم که تا من زنده ام به کسی نگویید.» من قبول کردم و او ابتدا به اجمال فرمود: «چگونه این طور نباشد و حال آنکه حضرت ولی عصر(ع) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده است؟»

ص: 367


1- . الغیبه، نعمانی، ترجمه: جواد غفاری، کتابخانه صدوق، چاپ اول، ص 198.
2- . اکمال الدین، ج 2، ص 108.

گفتم: «چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟» فرمود که شبی به مسجد کوفه رفته بودم. دیدم آقایم حضرت ولی عصر(ع) مشغول عبادت است. ایستادم و سلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود و دستور داد که پیش بروم، من مقداری جلو رفتم؛ ولی ادب کردم و زیاد جلو نرفتم. فرمود: «جلوتر بیا.» پس چند قدمی نزدیک تر رفتم. باز هم فرمود: «جلوتر بیا.» من نزدیک شدم تا آنکه آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مبارکش چسباند. در اینجا آنچه خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد.» )(1)( 

در جواب باید گفت: نامرئی بودن حضرت به اراده و تصمیم خود ایشان بستگی دارد؛ یعنی در مواقعی که به ظهور نیاز است تا به شیعیان خاص و محبان خود لطف و عنایت داشته باشند، ظاهر می شود و مشکلات آنها را برطرف می کند.»

در موضوع پنهان بودن حضرت مهدی(ع) از دیدگان بشر با خواست و اراده خود او، روایات زیادی نقل شده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:

ص: 368


1- . امام زمان(ع) و سید بحرالعلوم، سید جعفر رفیعی، نشر یاران قائم، ص 157.

1. امام رضا(ع) فرمود: «لایُرَی جِسْمُهُ، وَ لایُسَمَّی اسْمُهُ؛ )(1)(  جسم [حضرت مهدی(ع)] دیده نمی شود و به اسم نام برده نمی شود.»

2. امام صادق(ع) می فرماید: «تَفَقَّدَ النَّاسُ إمَامَهُمْ فَیَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَیَراهُمْ وَ لا یَرَوْنَهُ؛ )(2)(  مردم امام خود را گم کنند و او در موسم حج حاضر باشد و آنها را ببیند و مردم او را نمی بینند.»

ابو هاشم داوود بن قاسم جعفری می گوید که از امام علی النقی(ع) شنیدم که می گفت: «الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِیَ الْحَسَنُ فَکَیْفَ لَکُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ فَقَالَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لَا یَحِلُّ لَکُمْ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ فَقُلْتُ فَکَیْفَ نَذْکُرُهُ فَقَالَ قُولُوا الْحُجَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(ع)؛ )(3)(  جانشین من پس از من، فرزندم حسن است. شما چگونه باشید در جانشین پس از آن جانشین؟ عرض کردم: قربانت چرا؟ فرمود: چون شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد. عرض کردم: پس چگونه او را ذکر کنیم؟ فرمود: بگویید حجت از آل محمد(ص).»

ص: 369


1- . الکافی، ج1، ص333، باب فی النهی عن الاسم، ح3.
2- . الکافی، ج1، ص337، باب فی الغیبه، ح6.
3- . الکافی، ج1، ص328، باب الإرشاد و النص...، ح13.

اختصاص نداشتن غیبت به امام زمان(ع)

اشاره

فصل پنجم: عصر غیبت

اختصاص نداشتن غیبت به امام زمان(ع)

اشاره

مسأله غیبت مختص به امام عصر (ارواحنا فداه) نبوده است، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات، تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، عیسی، خضر(ع) و ... به عللی حتی برای زمانی محدود و مختصر غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان می شدند!

ابوبصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: )(1)(  «تمام غیبتهای پیامبران در زندگی قائم ما اهل بیت نیز مو به مو جاری است.» ابو بصیر می گوید: عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا(ص)! آیا قائم از شما اهل بیت است؟» حضرت فرمود: «ای ابو بصیر، او پنجمین از فرزندان پسرم موسی کاظم(ع) و فرزند بانوی کنیزان [عالم] است. غیبتش چندان طولانی گردد که اهل باطل در آن تردید کنند، سپس خداوند او را ظاهر کرده و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید، و عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نمازگذارد، زمین با نور خداوند منور گردد، و جایی در روی زمین نمی ماند که در آن غیر از خداوند عزوجل پرستش شود، [همه ادیان باطل از میان برود،] و فقط دین خدا می ماند، هر چند مشرکین نپسندند!»

ص: 370


1- . «إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ(ع) مَا وَقَعَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْغَیْبَاتِ جَارِیَهٌ فِی الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ؟ فَقَالَ: یَا بَا بَصِیرٍ هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِی مُوسَی ذَلِکَ ابْنُ سَیِّدَهِ الْإِمَاءِ یَغِیبُ غَیْبَهً یَرْتَابُ فِیهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ یُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَفْتَحُ عَلَی یَدَیْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ یَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ(ع) فَیُصَلِّی خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَی فِی الْأَرْضِ بُقْعَهٌ عُبِدَ فِیهَا غَیْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِیهَا وَ یَکُونُ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» علامه مجلسی، بحار الانوار، طهران، المکتبه الاسلامیه، 1384 ه_ ، ج51، ص146، باب 6، ح14؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرقه، 1405 هق، 1362 هش، ج2، ص345، باب 33، ح31.

نمونه ای از غیبتهای پیامبران و اوصیای الهی

فصل پنجم: عصر غیبت

اختصاص نداشتن غیبت به امام زمان(ع)

نمونه ای از غیبتهای پیامبران و اوصیای الهی

1. حضرت خضر(ع):

به تصریح قرآن کریم حضرت موسی(ع) قبل از دوره غیبش با خضر(ع) آشنا شده، از علم او بهره مند گردید. حضرت خضر(ع) با اینکه از دیدگان پنهان بود ولی هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. و روی ولایت و اختیاراتی که از جانب خدا به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف می کرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری می نمود.

این داستان در قرآن (آیات 59 تا 82 کهف) ذکر شده است.

2. حضرت عیسی(ع) :

ص: 371

یهود و نصاری بر کشته شدن حضرت عیسی(ع) اتفاق دارند، اما خداوند می فرماید:

(وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیما) )(1)( ؛ «و گفتارشان که ما مسیح؛ عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم؛ در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند؛ لکن [امر بر آنها] مشتبه شد و کسانی که درباره [قتل] او اختلاف کردند، هر آینه در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است.»

عیسی بن مریم(ع) هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور حضرت مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود می آید. چنانکه رسول خدا(ص) فرمود:

ص: 372


1- . نساء/156.

«یَلْتَفِتُ الْمَهْدِیُّ وَ قَدْ نَزَلَ عِیسیَ بْنُ مَرْیَمَ کَاَنَّمَا یَقْطُرُ مِنْ شَعْرِهِ الْمَاءُ فَیَقُولُ الْمَهْدِیُّ: تَقَدَّمْ صَلِّ بِالنّاسِ فَیَقُولُ عیسی: اَما اُقِیمَتِ الصَّلوهُ لَکَ، فَیُصَلّی خَلْفَ رَجُلٍ مِنْ وُلْدی )(1)( ؛ مهدی متوجه می شود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گویی از موهای [سر و صورتش] آب می ریزد، مهدی(ع) به او می گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی(ع) می گوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی(ع) پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز می خواند.»

3. حضرت صالح(ع) :

ص: 373


1- . عقدالدّرر فی أخبار المنظر، یوسف بن عبدالعزیز الشافعی، تحقیق عبدالفتاح محمد الحلو، تعلیق علی نظری منفرد، قم، انتشارات نصایح، المطبعه اسوه، الاولی، 1416 ه_ ، ص 38.

حضرت صالح(ع) از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش 9 بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح(ع) و قبل از ابراهیم(ع) بوده است.

حضرت صالح برای قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. وی مدتی از نظر قومش غایب شد. صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود؛ اما پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:

1. دسته اوّل منکر وی شدند. 2. دسته دوم مشکوک بودند. 3. دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است. صالح(ع) نخست به دسته ای که درباره وی مشکوک بودند برخورد نمود، و فرمود: من صالح هستم، ولی مردم او را تکذیب کرده دشنامش داده و به او آزار رساندند و گفتند: ما از تو به خدا پناه می بریم، صالح پیغمبر شکل تو نبود.

سپس نزد دسته منکرین آمد، آنها نیز سخن او را نپذیرفتند و سخت از وی دوری کردند!

ص: 374

آنگاه از کنار گروه سوّم که اهل یقین بودند گذشت، و به آنها گفت: من صالح هستم، آنها گفتند: راست می گویی، خبری به ما ده که بدان وسیله درباره ات شک نکنیم! و بدانیم تو صالح هستی، زیرا ما تردید داریم که خالق متعال قادر است انسان را در هر صورتی که می خواهد تغییر دهد!

صالح(ع) گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست می گویی، منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟!

صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبخشور می رفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر می گذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان داریم. )(1)( 

4. حضرت ادریس(ع) :

ص: 375


1- . بحار الانوار،ج51، ص215، باب 13، ح1.

غیبت این پیامبر عظیم الشأن سرآغاز همه غیبتها بود و ظهور او بعد از دشواریهای زیاد که برای پیروانش پیش آمد اتفاق افتاد. )(1)( 

5. لاوی بن برخیا:

داستان مشروحی درباره نعثل یهودی در هنگام تشرف به خدمت رسول اکرم(ص) نقل شده که تفصیل آن چنین است:

نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیاء قبل دیدم که در آخرالزمان پیغمبری می آید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیاء بوده و اوصیاء او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم(ص) به نعثل فرمود: آیا اسباط را می شناسی؟

نعثل گفت آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدّتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کشت.

ص: 376


1- . کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه: منصور پهلوان، دار الکتب الاسلامیه، 1365، ج1، ص254.

حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب می شود به طوری که دیده نمی شود!

وقتی به طرف امت بازگشت می کند که از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج می دهد! و خدا اسلام را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید می نماید.

خوشا به حال کسانی که آنان را دوست داشته، از آنان پیروی کنند، و بدا به حال کسانی که آنها را دشمن داشته با آنان خالفت نمایند! و خوشا به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمایی آنان متمسّک شوند. )(1)( 

6. ذوالقرنین:

ص: 377


1- . ینابیع الموده، شیخ سلیمان قندوزی، ص97، فصل اول، باب 8، ح1.

قرآن کریم در سوره کهف آیات 96 _83 داستان مشروحی درباره ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان می کند. از بسیاری روایات اسلامی که از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) نقل شده استفاده می شود که او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود. )(1)( 

جابربن عبدالله انصاری می گوید: )(2)(  از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: همانا ذوالقرنین بنده صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود. ذوالقرنین مردم را به سوی خدا دعوت کرده و آنها را به تقوا و پرهیزکاری امر می کرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدتها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است!اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به سوی قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند! سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنّت ذوالقرنین را دارد، خدای عزّوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید. اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم، شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود در می آورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم نهاده باشد، مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، [و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید]. همه گنجها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر می کند، و او را بوسیله ترسی [که دردل دشمنان می افکند] یاری خواهد کرد. قائم جهان را پر از عدل و داد می کند، همان طوری که از ظلم و جور پر شده است.

اینها نمونه هایی چند از غیبت انبیاء و اولیای الهی بود که به عنوان شاهد آوردیم.

ص: 378


1- . تفسیر نمونه، ج12، ص542 الی 545 با تلخیص.
2- . إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ کَانَ عَبْداً صَالِحاً جَعَلَهُ اللَّهُ حُجَّهً عَلَی عِبَادِهِ فَدَعَا قَوْمَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَرَهُمْ بِتَقْوَاهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً حَتَّی قِیلَ مَاتَ أَوْ هَلَکَ بِأَیِّ وَادٍ سَلَکَ ثُمَّ ظَهَرَ وَ رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ الْآخَرِ أَلَا وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَاهُ مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ سَبَباً وَ بَلَغَ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیُجْرِی سُنَّتَهُ فِی الْقَائِمِ مِنْ وُلْدِی وَ یُبَلِّغُهُ شَرْقَ الْأَرْضِ وَ غَرْبَهَا حَتَّی لَا یَبْقَی سَهْلٌ وَ لَا مَوْضِعٌ مِنْ سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَطِئَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ إِلَّا وَطِئَهُ وَ یُظْهِرُ اللَّهُ لَهُ کُنُوزَ الْأَرْضِ وَ مَعَادِنَهَا وَ یَنْصُرُهُ بِالرُّعْبِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (ترجمه احادیث، با استفاده از کتاب مهدی(ع) آخرین سفیر، نوشته ذبیح الله محسنی کبیر، انجام شده است). بحار الانوار، ج2، ص322، باب 27، ح31؛ کمال الدین، ج2، ص394، باب 37، ح4.

از مطالب فوق استفاده می شود که غیبت امام زمان(ع) یک امر بی سابقه ای نبوده است؛ بلکه غیبت حجتها و اولیای الهی در مقطعی از زمان در سنّت الهی یک امر معمولی است. البته لازم است در اینجا به این مطلب نیز اشاره کنیم که هر چند این بزرگان از دیدگان پنهان بوده اند؛ ولی برخی از آنها حتی در زمان غیبت نیز به جهت ولایت و اختیاراتی که از جانب خداوند به آنها رسیده بود پیوسته در اموال و نفوس تصرف می کردند و اوضاع را طبق مصالحی با واسطه یا بدون واسطه رهبری کردند و هرگز از حوادث و اوضاع زمان خود غفلت نداشتند.

امام زمان(ع) نیز این چنین اند. ایشان هر چند از نظرها غایب اند؛ اما طبق روایات رسیده از معصومین(ع) دارای اطرافیانی می باشند که همراه حضرت بوده و به ایشان در امور مختلف کمک می کنند. اینان مؤمنین خالص و بزرگوارانی هستند که در هر دوره حضور دارند. افرادی که به حضرت متوسل می شوند در غالب اوقات همین افراد که در ناحیه مقدسه هستند از طرف امام زمان(ع) به کمک ایشان می شتابند و چون مردم آگاهی ندارند گمان می کنند که شخص حضرت را زیارت نمودند. بنابراین حضرت را به گونه های مختلفی تعریف می کنند و حال آنکه ایشان بر یک شکل و شمایل هستند.

برای حضرت حجّت(ع) نظیر بقیه امامان معصوم قدرت فوق العاده ای است و می توانند از هر راهی که صلاح بدانند به افراد کمک کنند. ممکن است برای فرد در راه مانده ای کمک فرستاده و او را به مقصد برسانند و یا فردی را که دارای فرزند نیست بدن او را آماده کرده و از او رفع نقص کنند و بیماری را که صعب العلاج است و یا جواب رد شنیده، علاج نمایند. این نوع کمکها در اصطلاح امروز به امدادهای غیبی معروف است. اصولا باید دانست این امور برای امامان معصوم اموری بسیار پیش پا افتاده است. کسانی که بر در خانه آن حضرات تربیت شده اند کارهای فوق العاده تری را انجام می دهند تا چه رسد به وجود مقدس امام معصوم(ع) که حاکم بر کل هستی است. )(1)( 

ص: 379


1- . ر.ک: اصول کافی، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی، ج2، کتاب الحجه، باب مولد الصاحب(ع)، ح5 _ 31.

فواید غیبت امام زمان(ع)

مقدمه

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

مقدمه

یکی از شبهه هایی که درباره امام زمان(ع)، مطرح می شود این است که امام غایب، رهبر و پیشوا است و وجود رهبر در صورتی می تواند مفید باشد که حضور عادی، میان پیروان خود داشته باشد. امامی که دیده نمی شود، چگونه می تواند نقش رهبری را در جامعه ایفا کند؟

به تعبیر دیگر، زندگی امام در دوران غیبت به منزله چشمه آب زلالی است که در ظلمات بوده است و کسی توان دسترسی به آن را ندارد.

وجود مخفیانه آن چشمه چه سودی برای عموم مردم دارد و مردم چگونه از وجود پنهان او بهره مند می شوند؟ این سؤال تنها امروز مطرح نیست؛ بلکه از روایات استفاده می شود که حتی پیش از تولد حضرت مهدی(ع) در عصر امامان نیز مطرح بوده است و ائمه اطهار(ع) به آن پاسخ می داده اند.

ص: 380

نمونه های روایی

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

نمونه های روایی

1. جابر بن عبدالله انصاری از رسول اکرم(ص) پرسید: «آیا شیعه در زمان غیبت از فیوضات قائم آل محمد(ص) برخوردار می شوند؟» پیامبر(ص) فرمود: «آری، قسم به پروردگاری که مرا به پیامبری برگزید! از وی نفع می برند و از نور ولایتش کسب نور می کنند؛ همچنان که از خورشید استفاده می کنند هنگامی که پشت ابرها قرار گیرد.» )(1)( 

2. از امام سجاد(ع) پرسیدند: «شیعیان در زمان غیبت از وجود حضرت ولی عصر(ع) چگونه استفاده می کنند؟ فرمود: «آن چنان که از خورشید استفاده می شود، هنگامی که پشت ابرها پنهان شود.»

3. امام باقر(ع) فرمود: «از روزی که خداوند متعال حضرت آدم را آفرید تا روز قیامت، زمین، خالی از حجت نبوده و نخواهد بود، یا حجت ظاهر و روشن و یا غایب و پنهان.» راوی پرسید «از امام غایب چگونه استفاده می شود؟» فرمود: «آن چنان که از خورشید پشت ابر استفاده می شود.» )(2)( 

ص: 381


1- . بحار الأنوار، چاپ قدیم، ج 13، ص 129و اکمال الدین، ج 1، ص 253.
2- . بحار الأنوار، ج 52، ص 92 و اکمال الدین، ج 1، ص 207.

4. در توقیع مبارکی که از ناحیه مقدسه امام زمان(ع) به دست دومین نایب خاص، محمد بن عثمان به اسحاق بن یعقوب صادر شده است، چنین نوشته شده است: «اما چگونگی استفاده مردم از من مثل استفاده آنها از خورشید است؛ هنگامی که پشت ابر پنهان شود.» )(1)( 

نکته اساسی اینجاست که چرا حضرت ولی عصر(ع) در زمان غیبت به خورشید پشت ابر تشبیه شده است؟

ص: 382


1- . احادیث الامام المهدی(، ج 4، ص 294 و اکمال الدین، ج 2، ص 322 و الغیبه، شیخ طوسی، ص 117.

وجوه شباهت امام زمان(ع) به خورشید پشت ابر

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

وجوه شباهت امام زمان(ع) به خورشید پشت ابر

1. خورشید، مرکز منظومه شمسی است و کرات و سیارات به دور او در حرکت اند؛ چنان که وجود حضرت حجت(ع) مرکز نظام هستی است: «بِبِقَائِهِ بَقِیَتِ الدُّنْیَا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَاء وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ؛ )(1)(  به بقای او دنیا باقی است و به یمن وجودش، بقیه موجودات روزی داده می شوند و به سبب وجود وی زمین و آسمان پایدارند.»

2. خورشید در این مجموعه، منافع فراوانی دارد؛ مانند: جاذبه که مایه ثبات و بقای نظام است، گرما و حرارت که پشت انبوه ابر غلیظ نیز به زمین می رسد و نیز باد و باران، روییدن گیاهان و امثال آن از برکت تابش خورشید است که ابرگرفتگی در آن اثر مهمی ندارد. بله، نورافشانی از پشت ابر کمتر خواهد بود. بدین ترتیب، ابرگرفتگی، فقط یکی از منافع آفتاب را تقلیل می دهد؛ نه اینکه از بین ببرد. امام زمان(ع) نیز غیر از حضور عادی اش در میان مردم، منافع فراوانی برای مردم دارد که در پرتو وجود حضرتش از وجود او استفاده می برند.

ص: 383


1- . مفاتیح الجنان، دعای عدیله.

3. ابر، هرگز آفتاب را نمی پوشاند؛ بلکه ما را می پوشاند. در نتیجه ما را از دیدن آن محروم می کند؛ نه آنکه در منفعت رسانی آن خلل ایجاد کند. چگونه می توان گفت: غایب است کسی که عالم وجود در قبضه قدرت اوست و می تواند هر لحظه ای در هر جا حضور داشته باشد؟

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را



کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را



غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور



پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را



با صد هزار جلوه برون آمدی که من



با صد هزار دیده تماشا کنم تو را )(1)( 



4. پوشاندن ابر، به کسانی اختصاص دارد که در زمین هستند؛ نه کسی که بر فراز ابر حرکت می کند. غیبت آن حضرت نیز برای آنان است که به دنیا و طبیعت چسبیده اند؛ اما کسانی که بر ابر شهوات و غبار هواهای نفسانی پا می گذارند و در آسمان معنویت پرواز می کنند، هر لحظه که بخواهند در حضور هستند.

جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی



ص: 384


1- . دیوان حافظ، ص 195، غزل 144.

غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد )(1)( 



5. آفتاب، لحظه ای از نورافشانی غفلت نمی کند. هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره می برد و اگر بتواند همه موانع را کنار بزند و در برابر آفتاب بنشیند، بهره کاملی می برد؛ چنان که حضرت ولی عصر(ع) مجرای فیض الهی است و در این جهت بین بندگان خدا فرقی نمی گذارد؛ ولی هر کس به اندازه ارتباط خود استفاده می برد. )(2)( 

ص: 385


1- . فروغ بسطامی.
2- . عصاره خلقت، آیت الله جوادی آملی، ص 85.

فایده تکوینی و تشریعی

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

فایده تکوینی و تشریعی

فواید وجود امام زمان(ع) را به دو قسم تکوینی و تشریعی می توان تقسیم کرد. در فایده تکوینی، شناخت و فقدان شناخت دخالت ندارد؛ بلکه مسلمان و کافر، همه به طور مساوی از آن بهره مندند؛ ولی در فایده تشریعی، شناخت و معرفت، در استفاده از وجود حجت الهی دخالت مستقیم دارد؛ یعنی هر چه انسان، وجود امام عصر(ع) را کامل تر بشناسد و به ایشان عشق و علاقه بیشتری نشان دهد، بهره مندی او از وجود ایشان بیشتر است.

ص: 386

فواید تکوینی امام زمان(ع)

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

فواید تکوینی امام زمان(ع)

1. واسطه فیض

خداوند متعال، نظام دنیا را به گونه ای قرار داده است که بدون وجود امام، زندگی روی زمین امکان ندارد؛ چرا که زمین به برکت امام(ع) قرار و آرام پیدا کرده است.

شواهد نقلی این مطلب بسیار است؛ برای نمونه امام باقر(ع) فرمود: «جَعَلَهُمُ اللَّهُ أَرْکَانَ الْأَرْضِ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا؛ )(1)(  خداوند ایشان را ارکان زمین قرار داده است تا اهلش را به اضطراب و تزلزل در نیاورد.»

پس اگر امام نباشد، زمین، قرار و آرامش نخواهد داشت. خداوند با اهل بیت(ع) زمین را مستقر ساخته است، تا در آن آرامش برقرار شود.

ص: 387


1- . اصول کافی، کتاب الحجه، باب ان الائمه هم ارکان الارض، ج 1، ص196.

امام صادق(ع) وضعیت دنیا را بدون امام و حجت خدا چنین ترسیم می کند: «لَوْ بَقِیَتِ الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت؛ )(1)(  اگر زمین بدون امام بماند فرو می ریزد.»

البته باید بدانیم که نه تنها زمین، بلکه آسمان هم به برکت امام(ع) نگه داشته شده است. پیامبر اکرم(ص) در روایتی که یکایک امامان را به جابر معرفی فرمود، چنین تصریح کرده است: «وَ بِهِمْ یُمْسِکُ اللَّهُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ یَحْفَظُ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا؛ )(2)(  خداوند به سبب ایشان، آسمان را از افتادن بدون اجازه او بر زمین نگه می دارد و به سبب ایشان، زمین را حفظ می کند که اهل خود را به تزلزل در نیاورد.»

افتادن آسمان به زمین نشانه به هم خوردن نظام آفرینش است. نه تنها نظام آسمان و زمین به برکت امام باقی است؛ بلکه بقیه اموری که برای حیات انسان ضرورت دارد نیز بر وجود امام(ع) متوقف است.

ص: 388


1- . اصول کافی، کتاب الحجه باب ان الارض لا تخلو من الحجه، ج 10، ص197.
2- . بحار الأنوار، ج 27، ص 120.

صادق آل محمد(ع) فرمود: «بِنَا أَثْمَرَتِ الْأَشْجَارُ وَ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ جَرَتِ الْأَنْهَارُ وَ بِنَا یَنْزِلُ غَیْثُ السَّمَاءِ وَ یَنْبُتُ عُشْبُ الْأَرْضِ؛ )(1)(  به سبب ما درختان میوه می دهند و میوه ها به ثمر می رسند و رودها جاری می شوند، و به سبب ما باران از آسمان می بارد و گیاهان و سبزیجات زمین می رویند.»

بنابراین بهره بردن از هر یک از نعمتهای الهی، به نعمت وجود امام(ع) موکول است و به سبب وجود مقدس ایشان، همه موجودات زنده (اعم از گیاهان و حیوانات و انسانها) می توانند زنده و باقی بمانند. این نوع انتفاع از امام(ع) بر شناخت آن حضرت متفرع نیست. افراد، چه امام را بشناسند و چه نشناسند، چه تسلیم ایشان بشوند و یا هیچ اعتقادی به ایشان نداشته باشند، به برکت وجود او بر روی زمین سکونت دارند و از نعمتهای مختلف آن بهره می برند. )(2)( 

2. نفوذ روحانی

ص: 389


1- . اصول کافی، کتاب الحجه، باب النوادر، ج 1، ص144.
2- . آفتاب در عزیمت، سید محمد بنی هاشمی، ص 115.

یک رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر(ص) باشد یا امام، افزون بر تربیت تشریعی که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می گیرد، یک نوع تربیت روحانی و از راه نفوذ معنوی در دلها و فکرها دارد که آن را تربیت تکوینی می توان نام گذاشت. اینجا الفاظ، کلمات، گفتار و کردار کار نمی کند؛ بلکه تنها جاذبه و کششی درونی مؤثر است.

در حالات بسیاری از پیشوایان بزرگ الهی می خوانیم که گاه بعضی افراد منحرف و آلوده با یک ارتباط مختصر با آنها به کلی تغییر کرده و مسیر خود را عوض می کردند.

این دگرگونی سریع و همه جانبه، آن هم با یک نگاه و تماس مختصر، نمی تواند نتیجه تعلیم و تربیت عادی باشد؛ بلکه معلول یک اثر روانی نامرئی و یک جذبه ناخودآگاه و قهری است که گاهی از آن به نفوذ شخصیت نیز تعبیر می شود.

داستان برخورد اسعد بن زراره بت پرست با پیامبر(ص) در کنار خانه کعبه و تغییر سریع طرز تفکر او و یا داستان سرگذشت زن خواننده ای که هارون، او را به گمان خام خود برای انحراف ذهن امام کاظم(ع) به زندان اعزام کرده بود، و منقلب شدن روحیه وی در یک مدت کوتاه، تا آنجا که قیافه و طرز سخن و منطق او، هارون را به حیرت و وحشت افکند و داستانهای دیگری از این قبیل، نمونه هایی از همین تاثیر ناخودآگاه است که آن را شعبه ای از ولایت تکوینی پیامبر(ص) یا امام(ع) می توان دانست.

ص: 390

وجود امام غایب در پشت ابرهای غیبت نیز این اثر را دارد که از راه اشعه نیرومند و پردامنه ولایت، دلهای آماده را تحت تأثیر جذبه معنوی و روحانی خود قرار دهد و به تربیت و تکامل آنها بپردازد.

ما قطبهای مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی بینیم؛ ولی اثرشان را بر روی عقربه های قطب نما مشاهده می کنیم. امواج مغناطیسی در دریا راهنمای کشتی و در صحراها و آسمان راهنمای هواپیما و وسایل دیگر است تا در سراسر کره زمین از برکت این امواج، میلیونها مسافر، راه خود را به سوی مقصد پیدا کنند و از سردرگمی رهایی یابند.

آیا تعجب دارد اگر وجود امام(ع) در زمان غیبت با امواج جاذبه معنوی خود، راهنمای افکار و جانهای زیادی باشد که در دور یا نزدیک قرار دارند و آنها را از تحیر رهایی بخشد؟

نباید فراموش کرد همان گونه که امواج مغناطیسی زمین بر هر آهن پاره بی ارزشی اثر نمی گذارد؛ بلکه بر عقربه های ظریف و حساس قطب نما اثر می گذارد؛ زیرا آب مغناطیسی خورده و یک نوع سنخیت و شباهتی با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا کرده اند، جذبه روحانی قطب عالم امکان نیز همین گونه بر دلهای پاکی که با طهارت ظاهری و باطنی، آمادگی پیدا کرده اند، اثر گذاشته، آنها را رشد می دهد و تعالی می رساند. )(1)( 

ص: 391


1- . حکومت جهانی مهدی(ع)، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابیطالب، ص261.

فایده های تشریعی امام غایب

فصل پنجم: عصر غیبت

فواید غیبت امام زمان(ع)

فایده های تشریعی امام غایب

این جهت از نعمت بودن امام به شناخت ازایشان بستگی دارد. هر کس بخواهد از این نعمت استفاده کند، باید در مرحله اول، امام را بشناسد و سپس تسلیم شده، در امور روزانه خود، رضایت و توجه آن حضرت را مد نظر داشته باشد. به عبارتی جنبه تشریعی نعمت بودن امام، بدون عمل اختیاری افراد، تحقق نمی یابد.

اکنون نمونه هایی از فواید تشریعی امام غایب را بررسی می کنیم:

1. امید بخشی

ایمان به مهدی غایب و انتظار ظهور او، مایه امیدواری و آرامش مسلمانان است. این امیدواری، یکی از بزرگ ترین اسباب موفقیت و پیشرفت در راه رسیدن به هدف است. هر گروهی که روح یأس و ناامیدی، خانه دلشان را تاریک کرده باشد و چراغ امید و آرزو در آن نتابد، هرگز روی سعادت را نخواهند دید.

ص: 392

اوضاع آشفته و اسفبار جهان، سیل بنیان کن مادیت، کسادی بازار علوم و معارف، محرومیت روزافزون طبقه ضعیف، توسعه فنون استعمار، جنگهای سرد و گرم و مسابقه تسلیحاتی جهانی، خیرخواهان بشر را مضطرب کرده است؛ به گونه ای که ممکن است گاهی آنان در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید کنند. تنها روزنه امیدی که برای بشر مفتوح است و یگانه برق امیدی که در این جهان تاریک جستن می کند، همان انتظار فرج و فرا رسیدن عصر درخشان حکومت توحید و نفوذ قوانین الهی است.

انتظار فرج، قلبهای مأیوس و لرزان را آرامش بخشیده، مرهم دلهای زخمدار طبقه محروم می شود. همچنین نویدهای مسرت بخش حکومت توحید، عقاید مؤمنان را نگه داری و ایشان را در دین پایدار می کند. از سوی دیگر، ایمان به غلبه حق، خیرخواهان بشر را به فعالیت و کوشش وامی دارد.

استمداد از آن نیروی غیبی، انسانیت را از سقوط در وادی هولناک ناامیدی نجات می دهد.

ص: 393

ایمان به مهدی موعود، آینده روشن و فرح بخشی را برای مسلمانان به ویژه شیعیان مجسم کرده، روح یأس و شکست را از آنان سلب و ایشان را به تلاش در راه رسیدن به هدف ترغیب می کند.

2. پاسداری از آیین خدا

با گذشت زمان، پدید آمدن سلیقه های مختلف و آمیختن آنها با مسائل مذهبی، گرایشهای متفاوت به سوی برنامه های ظاهرفریب مکتبهای انحرافی، و نیز با دراز شدن دست مفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست می رود و دستخوش تغییرات زیانباری می شود.

این آب زلال که در قالب دین الهی از آسمان نازل شده است، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج از مسیر واقعی خارج شده و صفای نخستین خود را از دست داده است. در این فرض آیا ضروری نیست که کسی میان جمع مسلمانان باشد که مفاهیم دائمی تعالیم اسلامی را در شکل اصلی اش حفظ و برای آیندگان نگه داری کند؟

مگر دوباره وحی آسمانی بر کسی نازل می شود؟ مسلما خیر. موضوع وحی با مسئله خاتمیت برای همیشه بسته شد. پس چگونه باید آیین اصیل اسلامی حفظ شود، جلوی تحریفات و تغییرها و خرافات گرفته شود و برای نسلهای آینده محفوظ بماند؟ آیا جز این است که باید این کار را یک پیشوای معصوم ادامه دهد؟ خواه آشکار و مشهور باشد یا پنهان و ناشناس.

ص: 394

به طور معمول در هر موسسه مهم، صندوقی آسیب ناپذیر وجود دارد که اسناد مهم را در آن نگه داری می کنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند یا هرگاه آتش سوزی در آنجا روی دهد از خطر حریق مصون باشد که اعتبار و حیثیت آن موسسه ارتباط نزدیکی با حفظ آن اسناد و مدارک دارد. )(1)( 

قلب امام و روح بلندش، صندوقی آسیب ناپذیر برای حفظ اسناد آیین الهی است که همه اصالتها و واقعیتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعلیمات را در خود نگه داری می کند تا حجتهای الهی باطل نشود.

3. تصرف امام در کارها

تصرف امام زمان(ع) در کارها به مدد وکلای خاص یا عام است. بدیهی است که لازم نیست رئیس و سرپرست قوم به طور شخصی در امور مداخله کند؛ بلکه سیره رهبران، همیشه بر این منوال بوده است که با واسطه در امور دخالت می کردند. رسول اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) از طرف خود در شهرهایی که حاضر نبودند، نمایندگانی را منصوب می کردند. همچنین ائمه دیگر در زمان خودشان در شهرهای مختلف وکیلانی داشتند.

امام غایب، مهدی موعود نیز به این طریق، کارهای مردم را سرپرستی می کند؛ از این رو آن حضرت در زمان غیبت صغری، وکلای خاصی را برای رسیدگی به امور مردم معین فرمود و مقام نیابت خاصه را به آنان عنایت کرد. همچنین در زمان غیبت کبری فقها و علمای عادل و دانا به احکام الهی را به طور عام برای قضا، فصل خصومات و حفظ مصالح عامه مسلمانان نصب و تعیین فرمود که مراجع امور مسلمانان باشند. )(2)( 

ص: 395


1- . حکومت جهانی مهدی(ع)، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابیطالب ، ص 257.
2- . آخرین تحول با حکومت ولی عصر(ع)، ص 79.

حضرت در توقیعی مبارک چنین فرمود: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ؛ )(1)(  در رویدادهای تازه به راویان حدیث ما (عالمان و مجتهدان) رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.»

همچنین آن جناب در توقیع دیگری فرموده است: «ْ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِ أَنْ یُقَلِّدُوه؛ )(2)(  مردم از فقیهانی تقلید کنند که بر نفس خود مسلط اند و حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع امر مولای خودند.»

ص: 396


1- . وسائل الشیعه، ج 27، ص 101 و احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 283.
2- . وسائل الشیعه، ج 27، ص 131، ح20، باب 10.

رهیافتگان کوی دوست

طلیعه سخن

فصل پنجم: عصر غیبت

رهیافتگان کوی دوست

طلیعه سخن

دیر گاهی است پناهنده این درگاهم



بلکه عمریست که خاک ره این خرگاهم



گرچه در هر نفسی کالبدم می میرد



به امید تو بود زنده دل آگاهم



گاهی از ذوق لبت لاله صفت می شکفم



گاهی از شوق قدت شمع صفت می کاهم



گر برانی ز درم از همه درویش ترم



ور بخوانی به برم بر همه شاهان شاهم



پرتوی گر ز تو تابد به من ای چشمه نور



شجر سینه سینا و لسان اللهم



گر ز چاه غم و نفرت تو نجاتم بخشی



یوسف مملکت مصرم و صاحب جاهم



ص: 397

تیشه ریشه کن قهر تو را من کوهم



کهربای نظر لطف تو را من کاهم



بستان داد من از طالع بیدادگرم



ورنه در خرمن گردون زند آتش آهم



تیره و تار شد از دود دل آیینه فکر



ترسم آن آینه حسن جهان آرایم



«مفتقر» خاک ره گوشه نشین درِ توست



بهر او گوشه چشمی زشما می خواهم )(1)( 



در روز جمعه نیمه شعبان سال 255 )(2)(  یا 256 )(3)(  هجری، خورشید جهان گستر عالم وجود شروع به تابیدن کرد و شعاع نور خود را بر صفحه هستی منتشر ساخت. نام او نام جدش رسول الله(ص) (م. ح. م. د) و کنیه اش همچون او ابو القاسم بود. پدرش امام حسن عسکری(ع) پیشوای یازدهم شیعیان و مادرش نرجس بود که به وی ریحانه و سوسن هم می گفتند. آن حضرت دارای القاب بسیاری است؛ به گونه ای که محدث نوری با استفاده از آیات و روایات، 182 لقب برای آن حضرت ذکر کرده است که برخی از آنها عبارت اند از: أبَا صَالح، بقیّهُ اللهِ، بَقیّه الأنبیاء، حجَّهُ الله، خلیفهُ اللهِ، صَاحِبُ الزَّمَانِ، صَاحِبُ الأمْرِ، مَهْدی، قَائِم و مُنْتَظَر. )(4)( 

تولد آن حضرت با یکی از سخت ترین دوران تاریخ امامت مصادف بود؛ دورانی که حکام ستمگر عباسی می دانستند مهدی موعود از نسل حضرت عسکری(ع) خواهد بود؛ به همین سبب پیوسته مراقب وضع زندگی آن جناب بودند تا بتوانند فرزند ایشان را به قتل برسانند؛ ولی به خواست خداوند تلاش آنان همچون تلاش فرعونیان - که در صدد نابودی حضرت موسی بودند – بی ثمر ماند و امام مهدی(ع) به صورت کاملا مخفیانه دیده به جهان گشود و بارقه های امید را در دل شیعیان به وجود آورد.

ص: 398


1- . مرحوم کمپانی.
2- . الارشاد، شیخ مفید، اعلمی للمطبوعات، ص 346 و اکمال الدین، کتابفروشی اسلامی، ج 2، ص 104.
3- . بحارالأنوار، المطبعه الاسلامیه، ج 51، ص 15.
4- . نجم الثاقب، میرزا حسین طبرسی نوری، علمیه اسلامیه، ص 28.

این فشارها و جو اختناق که به ویژه از زمان امام جواد(ع) رو به گسترش بود نشان داد که زمینه مساعد برای بهره مندی از هدایتها و راهبریهای امامان(ع) در جامعه در حد نصاب لازم وجود ندارد؛ از این رو حکمت الهی اقتضا کرد که پیشوای دوازدهم از دیدگان غایب باشد تا موقعی که آمادگی لازم در جامعه به وجود آید و شرایط حضور امام(ع) فراهم شود.

ص: 399

شبهه تکذیب رؤیت

فصل پنجم: عصر غیبت

رهیافتگان کوی دوست

شبهه تکذیب رؤیت

در برخی متون روایی، حدیثی نقل شده است که باعث ایجاد ابهام و تردید در رؤیت امام زمان(ع) در دوران غیبت کبری شده است؛ از این رو در این نوشتار برآنیم تا پس از نقل حدیث به بررسی اجمالی موضوع بپردازیم.

طبرسی در احتجاج به صورت مرسل نقل می کند که توقیعی از ناحیه مقدسه برای ابی الحسن سمری، آخرین نایب خاص امام زمان(ع) به این صورت نوشته شد: «یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ سِتَّهِ أَیَّامٍ فَأَجْمِعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَی أَحَدٍ فَیَقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ ؛ ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را درباره تو بزرگ فرماید. همانا تو در فاصله شش روز دیگر خواهی مرد. پس کارهایت را جمع کن و به احدی وصیت نکن تا پس از وفاتت جانشین تو شود (به این معنا که نایب دیگری برای امام عصر(ع) معرفی نکن).»

«فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیْبَهُ التَّامَّهُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً؛ همانا غیبت کبری محقق شد. پس ظهوری نیست، مگر پس از اجازه خداوند عزوجل و این پس از مدت طولانی و سختی [و تیرگی] دلها و پر شدن زمین از ظلم است.»

ص: 400

«وَ سَیَأْتِی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَهَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَهَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَهِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر؛ و به زودی از شیعیان من کسانی مشاهده مرا ادعا خواهند کرد. آگاه باش که هر کسی پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی دعوی مشاهده کند، دروغگو و افترا زننده است.» )(1)( 

روشن است که این روایت در صدد بیان این نکته است که هر کسی رؤیت امام زمان(ع) را ادعا کرد باید تکذیب شود؛ ولی از طرفی در متون روایی، تاریخی و ... وقایعی مربوط به دیدار با امام عصر(ع) نقل شده است که عده ای از ناقلان، بزرگانی هستند که احتمال کذب درباره آنها راه ندارد؛ از این رو عده ای از دانشمندان اسلامی به بررسی سند و دلالت این روایت پرداخته و مواردی را یادآور شده اند. در ادامه به قسمتهایی از آنها اشاره می کنیم:

الف) یک روایت، زمانی می تواند حجیت داشته باشد و کاشف از واقع باشد که از نظر سند کامل باشد؛ یعنی سلسله افرادی که این کلام را به معصوم(ع) نسبت می دهند، مشخص، ثقه و مورد اطمینان باشند تا کلام و نقلشان گواهی دهد که این مطالب از معصوم صادر شده است؛ چنان که گفته شد این روایت، مرسل است؛ یعنی عده ای از راویان آن مشخص نیستند و معلوم نیست که آیا افرادی قابل وثوق بوده اند یا خیر؟ پس نمی توان با اتکاء به این روایت مرسل، آن همه وقایع تاریخی معتبر را نادیده گرفت؛ وقایعی که افراد معتبری چون: شیخ طوسی، علامه مجلسی، شیخ صدوق و دیگران نقل کرده اند. )(2)( 

ص: 401


1- . الاحتجاج، مرحوم طبرسی، منشورات نعمان، ج 2، ص 297؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، چاپ تبریز، ص 257؛ اکمال الدین، همان، ص 193 و بحارالأنوار، ج 51، ص 361.
2- . بحار الأنوار، ج 53، ص 318.

ب) این روایت - در صورتی که صحیح و معتبر باشد - در صدد نفی مشاهده امام نیست؛ بلکه چون دوران غیبت صغری با مرگ علی بن محمد سمری به پایان می رسید، امام با این توقیع، پایان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری را اعلام فرمود؛ از آنجا که ویژگی خاص غیبت کبری، نبودن نواب خاص برای ایشان است؛ از این رو امام(ع) ادعای رؤیت و نایب بودن آن حضرت را منتفی اعلام فرمود و مدعی چنین امری را کاذب خواند. )(1)( 

ج) این روایت، ناظر به مکان و محل زندگی امام است؛ یعنی محل زندگی امام مخفی است و هیچ کس نمی تواند از محل زندگی آن حضرت(ع) مطلع شود و ایشان را ملاقات کند؛ ولی ملاقات ایشان به طرقی که برای اولیا اتفاق می افتد، هیچ گاه انکار نشده است؛ همان گونه که برخی ایشان را در مکانهای گوناگون از قبیل مسجد سهله، عرفات و... ملاقات کرده اند. )(2)( 

ص: 402


1- . بحار الأنوار ، ج 52، ص 151.
2- . بحار الأنوار ، ج 53، ص 324.

ایمان به غیب

فصل پنجم: عصر غیبت

رهیافتگان کوی دوست

ایمان به غیب

مشاهده جمال نورانی امام زمان(ع) کرامتی است که فقط اوحدی از انسانهای پاک و صالح را شایستگی رسیدن به آن مقام بلند است؛ چرا که مفتخر شدن به چنین کرامت و فیضی، سختیها و ریاضتهای نفسانی زیادی را می طلبد که انجام و تحمل آن بر همگان میسر نیست؛ اما ممکن است این سؤال در ذهن به وجود آید که آیا ممکن نبود همگان توفیق دیدار این گل خوشبوی بوستان امامت را پیدا می کردند؟ آیا بدین طریق، مردم با خیالی آسوده راه ایمان و تقوا را در پیش نمی گرفتند و در برخی اوقات از ورطه ابهام و تردید نجات نمی یافتند؟ آیا تحمل سختی و غم فراق امام و پیشوایشان، آثار و برکاتی برای آنها به دنبال دارد؟

در پاسخ باید بیان شود که ایمان به امور محسوس بسی آسان تر است؛ ولی ایمان به امام عصر(ع) در غیبت کبری دارای ارزش زیادی است. روشن است که ایمان به امام عصر(ع) و پیروی از ایشان، زمانی ارزش بیشتری پیدا می کند که انسان ایشان را مشاهده نکند؛ ولی با توجه به وعده های الهی در آیات و روایات ، خویشتن را در زمره یاران و منتظران واقعی آن امام همام قرار دهد.

ص: 403

با توجه به مطالب بیان شده، در ادامه بر آنیم تا به مواردی چند از هزاران واقعه ای اشاره کنیم که انسانهای پاک و مخلص توانسته اند به محضر آن منجی جهانی شرفیاب شوند و خود را از چشمه امامت سیراب کنند و وجود خود را از اشعه های نورانی آن خورشید تابناک منور سازند و روح و روان خویش را از عطر خوشبوی بوستان ولایت معطر کنند.

1. حل مشکلات علمی

علامه مجلسی(رحمه الله) نقل می کند که جماعتی از علما از سید میر علام برای من حکایت کرده اند که به نقل از خود ایشان در یکی از شبها در صحن مطهر امیرمؤمنان(ع) بودم. قسمت عمده ای از شب گذشته بود و من مشغول قدم زدن بودم، دیدم شخصی از مقابل من به سوی حرم منور امیرمؤمنان می رود. وقتی نزدیک رفتم دیدم استاد بزرگوارم احمد اردبیلی )(1)(  - قدس الله روحه - است. من خودم را از وی پنهان کردم تا اینکه به طرف درب حرم آمد. در بسته بود. به مجرد رسیدن او درب باز و او داخل حرم شد. شنیدم که سخن می گوید مثل اینکه با کسی در گوشی حرف می زند.

پس از آن از حرم بیرون آمد و درب بسته شد. من هم از پشت سر، دنبال او رفتم تا وی از نجف خارج شد و به سمت کوفه رفت. من دنبال او بودم؛ ولی او مرا نمی دید تا اینکه داخل مسجد کوفه شد. سپس به سمت محرابی رفت که حضرت امیرمؤمنان(ع) در آنجا شهید شد و مدتی در آنجا ایستاد. پس از آن برگشت و از مسجد بیرون آمد و آهنگ نجف کرد.

ص: 404


1- . ملا احمد اردبیلی نجفی متوفی 993 ق - که در میان فقها وبزرگان به «محقق اردبیلی» و نزد عموم به «مقدس اردبیلی» مشهور است - از مشاهیر فقها و محققان ما است. در فقه، اصول، حکمت و کلام استاد مبرز، و در زهد و تقوا یگانه روزگار بوده است. دانشمندان بزرگی چون ملا عبدالله شوشتری، شیخ حسن صاحب معالم، سیدمحمد صاحب مدارک، امیر فیض الله تفرشی و میر علام از شاگردان وی هستند.

همچنان پشت سر او بودم تا اینکه نزدیک مسجد حنانه رسیدم. در آنجا سرفه ام گرفت، به گونه ای که نتوانستم خودداری کنم. وقتی صدای سرفه مرا شنید برگشت. نگاهی به من کرد و پرسید: «تو میر علام هستی؟» گفتم: «آری.» گفت: «اینجا چه می کنی؟» گفتم: «از موقعی که شما وارد صحن مطهر شدید تاکنون همه جا با شما بودم. شما را به صاحب این قبر مطهر قسم می دهم آنچه امشب بر شما گذشت از اول تا آخر به من اطلاع دهید.» گفت: «می گویم؛ ولی به این شرط که تا من زنده ام به کسی نگویی.»

وقتی به وی اطمینان دادم، فرمود: «در پاره ای از مسائل علمی فکر می کردم و حل آن برایم مشکل بود. به دلم افتاد که خدمت امیرمؤمنان(ع) بروم و حل مشکل را از آن حضرت بخواهم. موقعی که به درب حرم رسیدم، چنان که دیدی درب به رویم گشوده شد و داخل حرم رفتم و از خداوند خواستم که مولایم جواب سؤالم را بدهد. ناگهان صدایی از قبر منور شنیدم که فرمود: به مسجد کوفه برو و از قائم ما سؤال کن؛ زیرا او امام زمان تو است. من هم پهلوی محراب مسجد کوفه آمدم و آن حضرت را آنجا دیدم. مسئله خود را پرسیدم و حضرت جواب آن را مرحمت فرمود و اکنون به منزل بر می گردم.» )(1)( 

2. طی الارض

ص: 405


1- . بحارالأنوار، ج 52، ص 176.

مرحوم مجلسی(رحمه الله) از پدرش (مجلسی اول) نقل می کند که مرد شریف و نیکوکاری در زمان ما بود که او را امیر اسحاق استرآبادی می گفتند. وی چهل مرتبه پیاده به حج بیت الله رفته بود و در میان مردم، مشهور بود که طی الارض دارد.

او در یکی از سالها به اصفهان آمد. نزد وی رفتم و آنچه درباره او شهرت داشت از خودش جویا شدم. او گفت که در یکی از سالها با کاروان حج به زیارت خانه خدا می رفتم. وقتی به محلی رسیدیم که تا مکه، هفت یا نه منزل راه بود. به عللی از کاروان بازماندم؛ چندان که کاروان از نظرم ناپدید شد و راه را گم کردم. در نتیجه سرگردان شدم و تشنگی بر من غلبه کرد؛ به گونه ای که از زندگی خود ناامید شدم. در آن هنگام صدا زدم: «یا صالح، یا ابا صالح! راه را به من نشان بده. رحمت خدا بر تو باد!»

ناگاه شخصی از دور به نظرم رسید. وقتی با دقت نگاه کردم طی اندک مدتی نزد من آمد. دیدم جوانی خوش سیما، پاکیزه لباس و گندمگون است که به هیئت مردمان شریف بر شتری سوار شده بود و مشک آبی هم با خود دارد. من به وی سلام کردم و او هم جواب سلام مرا داد و پرسید: «تشنه هستی؟» گفتم: «آری.» او مشک آب را به من داد و آب نوشیدم. آن گاه گفت: «می خواهی به کاروان برسی؟» گفتم: «آری.»

ص: 406

او مرا پشت سر خود سوار کرد و به طرف مکه رهسپار شد، من عادت داشتم هر روز حرز یمانی می خواندم. پس شروع به خواندن آن کردم. آن جوان در بعضی جاهای آن می گفت: «این طور بخوان!» چیزی نگذشت که به من گفت: «اینجا را می شناسی؟» وقتی نگاه کردم دیدم در ابطح (محلی بیرون مکه) هستم. گفت: «پیاده شو!» وقتی پیاده شدم، او برگشت و از نظرم ناپدید شد. در آن موقع متوجه شدم که امام زمان(ع) بود. از گذشته پشیمان شدم و بر مفارقت و نشناختن وی تأسف خوردم. پس از هفت روز کاروان آمد، چون آنها از زنده بودن من مأیوس بودند، وقتی مرا در مکه دیدند مشهور شدم که طی الارض دارم.

پدرم فرمود: «من هم حرز یمانی را نزد وی خواندم و آن را تصحیح کردم و برای قرائت آن از وی اجازه گرفتم.» )(1)( 

ص: 407


1- . بحار الأنوار ، ص 175.

3. شفا و رستگاری

از مرحوم شمس الدین فرزند اسماعیل هرقلی )(1)(  حکایت شده است که پدرش در جوانی دچار بیماری و زخم شدید و عفونی در پای چپ خود شد؛ به حدی که او را سخت در فشار قرار داده و زندگی اش را به خطر افکنده بود. این زخم چرکین به ویژه در فصل بهار شکافته می شد و خون و چرک از آن جریان می یافت.

او از شدت ناراحتی از روستای خود حرکت کرد و به سوی حله آمد و نزد سید گرانقدر، رضی الدین علی بن طاووس رفت. سید، پزشکان شهر را برای معاینه وی دعوت کرد؛ ولی پزشکان اظهار عجز کردند. او همراه سید به بغداد آمد و در آنجا به پزشکان ماهر مراجعه کرد. آنان پس از معاینه، همان نظر پزشکان حله را داشتند. پس از آن، بیمار با ناامیدی به شهر مقدس سامرا رفت تا به امام زمان(ع) توسل جوید.

پس از چند روز اقامت در سامرا به سوی نهر دجله رفت و پای خویش را - که به دلیل جریان خون و چرک آلوده بود - شستشو داد و لباس تمیز و جدیدی به تن کرد و بازگشت. در میانه راه به چهار سوار برخورد کرد که یکی از آنان لباس ویژه بزرگان و علمای دینی را بر تن کرده بود. همه پیاده شدند و سه نفر از آن گروه در دو سوی راه ایستادند و به بیمار سلام کردند و آن شخصیت پر شکوه که گویی سالار آنان بود به سوی بیمار آمد و گفت: «أَنْتَ غَداً تَرُوحُ إِلَی أَهْلِک؛ تو فردا به سوی خاندان و اهل خود باز می گردی.» پس فرمود: «جلو بیا تا زخم پایت را ببینم.» اسماعیل پیش رفت و آن شخص بزرگوار دست خود را بر پای او کشید و آن گاه بر مرکب خویش سوار شد. یکی از آنان گفت: «أَفْلَحْتَ یَا إِسْمَاعِیل؛ ای اسماعیل [شفا یافتی و] رستگار شدی.»

ص: 408


1- . «هرقل» نام روستایی در منطقه «حله» بود و «حله» شهری است در عراق که در 40 کیلومتری کربلا است.

اسماعیل از اینکه آنان او را به نام و نشان می شناختند، شگفت زده شد. یکی از سواران گفت: «ایشان را نشناختی؟ امام عصر(ع) است.» در این هنگام اسماعیل از خواب غفلت بیدار شد و به سرعت خود را به آن شهسوار شفا بخش رسانید و پای او را که در رکاب بود در آغوش کشید و بوسه باران ساخت و در نهایت اسماعیل به دستور امام(ع) و اصرار همراهان از امام(ع) جدا شد و امام(ع) و یارانش او را تنها گذاشتند.

پس از آن اسماعیل به مرقد منور امام هادی و عسکری(ع) رسید و مردم پس از اینکه متوجه سلامتی او شدند به سوی او هجوم بردند و پیراهنش را به عنوان تبرک پاره پاره کردند. پس از یک روز اسماعیل هرقلی به سمت بغداد حرکت کرد. وقتی به بغداد رسید انبوه مردم که از ماجرای شفای او آگاهی یافته بودند، گرد او را گرفتند و پیراهنش را به منظور تبرک ذره ذره کردند و بردند.

سید بن طاووس و گروه دیگری که همراه او بودند به استقبال اسماعیل هرقلی آمدند و مردم را پراکنده ساختند. هنگامی که سید او را دید فرمود: اسماعیل آیا تو شفا یافته ای؟» پاسخ داد: «آری.» سید گرانقدر از مرکب پیاده شد و پای اسماعیل را مشاهده کرد؛ اما اثری از زخم نیافت و از شوق بیهوش شد. )(1)( 

ص: 409


1- . کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، مکتبه بنی هاشم، ج 3، ص 183 و بحارالأنوار، ج 52، ص 61.

4. مصونیت از اشتباه

آقا سیدعلی صاحب ریاض از خط علامه حلّی در حاشیه یکی از کتابهایش نقل می کند که علامه در شبی از شبهای جمعه تنها به زیارت قبر مولای خود جناب ابی عبدالله الحسین(ع) می رفت. وی بر حماری سوار بود و تازیانه ای برای راندن حیوان در دست داشت. از روی اتفاق در اثنای راه، شخصی پیاده بر او وارد شد و به همراهی او در آمد و در طول مسیر، فتح باب مسئله و مکالمه کرد.

علامه دانست که او مردی است عالم و خبیر و از این رو در مقام سؤال از برخی مشکلات علمی بر آمد و دید وی حلال مشکلات است. علامه فهمید که وحید و یگانه عصر است؛ زیرا کسی چون خود ندیده بود و خودش هم در این مسائل متحیر مانده بود تا آنکه در اثنای راه بحثی به میان آمد که آن شخص بر خلاف علامه فتوا داد. علامه انکار کرد و گفت: «این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و خبری نداریم که وارد بر اصل و مخصص قاعده شود.» آن مرد گفت: «دلیل این حکم حدیثی است که شیخ طوسی(رحمه الله) در تهذیب خود نوشته است.» علامه گفت: «چنین حدیثی در تهذیب ندیده ام که شیخ طوسی یا دیگران نقل کرده باشند.» آن شخص گفت: «آن نسخه از کتاب تهذیب را که در اختیار داری، فلان مقدار ورق بزن. در فلان صفحه و فلان سطر آن را خواهی دید.»

وقتی علامه این گونه جواب شنید متحیر شد که این شخص کیست که چنین از غیب سخن می گوید. سپس علامه برای استظهار و استخبار از او سؤال کرد -؛ در حالی که از غایت تفکر و تحیر تازیانه از دستش به زمین افتاد -: «آیا مثل این زمان که غیبت کبری در آن واقع شده است درک شرف ملاقات صاحب الزمان امکان دارد یا نه؟» آن شخص چون این سخن را شنید به سوی زمین خم شد و تازیانه را برداشت و در دست علامه گذاشت و سپس فرمود: «چگونه امکان ندارد و حال آنکه هم اکنون دست او در میان دست تو است.»

ص: 410

علامه به محض اینکه این سخن را شنید از بالای حیوان خود را بر پاهای مبارک آن حضرت انداخت و شروع به بوسیدن کرد و از غایت شوق از هوش رفت و هنگامی که به هوش آمد کسی را ندید؛ از این رو افسرده و ملول شد و پس از مراجعت به خانه، کتاب تهذیب خود را ملاحظه کرد و آن حدیث را در همان موضع مشاهده کرد؛ از این رو در حاشیه کتاب به خط خود نوشت: «این حدیثی است که مولای من صاحب الامر(ع) مرا به آن خبر داد.» )(1)( 

ص: 411


1- . قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، ص 277 و دار السلام، عراقی میثمی، ص 288.

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

اشاره

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

اشاره

امام همچون ناظر امین و طبیب دوّاری است که همیشه بر اوضاع و احوال امّت خویش نظاره دارد. او هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد و آنان را در گرفتاریها تنها نخواهد گذاشت.

حضرت از اوضاع جهانی و امور شیعیان خویش آگاه است، و ریز و درشت اخبار را با چشم تیزبین الهی و امدادهای غیبی نظاره گر است؛ چنان که خود می فرماید: «فَاِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَبْنائِکُمْ وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْ ءٌ مِنْ أخْبارِکُمْ؛ )(1)(  علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.»

امام زمان(ع) با توجه به آن آگاهی گسترده، هرگز شیعیان خود را فراموش نمی کند؛ بلکه در تمام حالات ناظر و حامی آنها می باشد و بالهای عنایات و الطاف بی کران خویش را همیشه بر سر پیروان خود گسترده دارد؛ چنان که خود آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید(رحمه الله) فرمود: «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأَّْو اءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الأعْداءُ...؛ )(2)(  از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمی کنیم و اگر چنین نبود، حتما ناگواریها بر شما نازل می شد و دشمنان، شما را نابود می ساختند.... »

ص: 412


1- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، ج53، ص175، ح7.
2- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، ج53، ص175، ح7.

و قطعا چنین امام و ناظر امینی، برای سلامت معنوی و هدایت واقعی رهروان خویش سفارشات و همین طور انتظاراتی دارد که انتظارات شخصی و فردی نیستند و به همین دلیل، خطابها و دستوهای او از سر دوستی و از راه شفقت و دلسوزی است؛ چنان ءکه خود در سخنان پر مهر و محبّتش می فرماید: «لَوْلا ما عِنْدَنا مِنْ مَحَبَّهِ صَلاحِکُمْ وَ الاِْشْفاقِ عَلَیْکُمْ لَکُنّا عَنْ مُخاطَبَتِکُمْ فی شُغُلٍ...؛ )(1)(  اگر محبّتِ صلاح و خوبی شما نزد ما نبود و برای شما دلسوز و مهربان نبودیم، شما را مخاطب [گفته های] خود قرار نمی دادیم.»

با توجّه به نکات پیش گفته، آنچه در این مقال، بدان توجّه شده است، برخی انتظارات هدایتگر و سعادت آفرینی است که امام عصر(ع) در زمان غیبت خویش از پیروان خود دارد. این انتظارات عبارت اند از:

ص: 413


1- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی ، ج53، ص179، ح9.

پرواپیشگی و تسلیم

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

پرواپیشگی و تسلیم

یکی از مهم ترین انتظارات آن حضرت از شیعیان و پیروان خویش، این است که تقوای الهی را پیشه ساخته، سرا پا تسلیم اوامر و نواهی اِمامان معصوم باشند. در این صورت است که سعادت دنیوی و اخروی انسان تأمین می شود. آن امام رئوف در کلام رسای خود فرمود:

«فَاتَّقُوا اللّه َ وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رَدُّوا الأمْرَ اِلَیْنا فَعَلَیْنا الإصْدارُ کَما کانَ مِنَّا الاْیرادُ وَلا تُحاوِلُوا کَشْفَ ما غُطِّیَ عَنْکُمْ؛ )(1)(  از خدا بترسید و تسلیم [امر] ما شوید و کارها را به ما واگذار کنید. پس بر ماست که شما را از سرچشمه [معارف] سیراب کنیم، همان گونه که بردن شما به سوی سرچشمه به وسیله ما بوده است، و نروید در پی آنچه از شما پوشیده شده است.»

ص: 414


1- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی ، ص178.

جلب محبّت اهل بیت(ع) و ترک گناهان

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

جلب محبّت اهل بیت(ع) و ترک گناهان

پاداش رسالت پیامبر اکرم(ص) این است که مردم به جانشینان او، یعنی امامان معصوم(ع)، محبّت و ارادت داشته باشند، و همین محبّت، عامل مهمّی در بازدارندگی از گناهان و معصیتها است. یکی از انتظارات امام زمان(ع) نیز این است که پیروان در پی جلب و کسب محبّت اهل بیت باشند و از انجام گناه و اموری که باعث ناراحتی و رَنجِش آنان می شود، به شدّت بپرهیزند.

آن حضرت در سخنی خیرخواهانه چنین می فرماید: «فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِءٍ مِنْکُمْ ما یُقَرِّبُ بِهِ مِنْ مُحَبَّتِنا وَلْیَتَجَنَّبْ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا فَاِنَّ امْرءًا یَبْغَتُهُ فَجْأَهٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَهٌ وَلایُنَجّیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوْبَهٍ؛ )(1)(  پس باید هر یک از شما [شیعیان] کارهایی را که باعث جلب محبّت ما می شود، انجام دهد و باید از کارهای [ناپسندی] که خشم و غضب ما را در پی دارد، اجتناب کند. پس [آگاه باشید که] مرگ آدمی ناگهان می رسد که [در آن وقت، دیگر] توبه سودی نمی رساند و ندامت و پشیمانی [نیز] نمی تواند او را از عذاب ما برهاند.»

ص: 415


1- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی ، ص174، ح7.

در جای دیگر، حرکت در مسیر محبّت اهل بیت(ع) را این گونه از شیعیان خواسته است: «وَلا تَمیلُوا عَنِ الْیَمینِ وَ تَعْدِلُوا اِلَی الْیَسارِ وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ اِلَیْنا بِالْمَوَدَّهِ عَلَی السُّنَّهِ الْواضِحَهِ؛ )(1)(  از راست منحرف نشوید که به چپ عدول کنید، و مقصد خود را با دوستی ما طبق سنّت [الهی و نبوی] روشن به سوی ما قرار دهید.»

کوچک ترین انحراف، میان شیعه، قلب یوسف زهرا(ع) را سخت ناراحت و رنجور خواهد کرد. به همین سبب، آن حضرت با قلب آکنده از رنجش و غصّه، شکوه خویش را از دست شیعیان جاهل و منحرف به این صورت اظهار می دارد: «قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَهِ وَ حُمَقاؤُهُمْ وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَهِ اَرْجَحُ مِنْهُ؛ )(2)(  به حقیقت نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه بر دین آنها برتری دارد، ما را آزار می دهند.»

ص: 416


1- . بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی ، ص179، ح9.
2- . الاحتجاج، مرحوم طبرسی، ج2، ص474.

همدلی و اتّحاد

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

همدلی و اتّحاد

از دیگر خواسته های امام زمان(ع) این است که بر محور فرامین الهی و تعهّدهایی که در مقابل امامان خویش دارند، همدل و متّحد باشند؛ چرا که همدلی هم موفقیّت دنیوی آنها را در پی دارد، و هم زمینه تعجیل فرج و ظهور عدالت گستر جهان را فراهم می سازد.

آن حضرت دلسوزانه اظهار می دارد: «لَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائِنا؛ )(1)(  اگر شیعیان ما _ که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفّق بدارد _ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.»

گفتا حجاب وصلت باشد هوای نفست



گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم



ص: 417


1- . بحار الأنوار، ج53، ص177، ح8.

دعا برای فرج

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

دعا برای فرج

شیعه در فراق اِمام و مولای خویش نمی تواند آرام گیرد و شب و روز نسوزد و لحظه به لحظه چشم به انتظار ظهور مولا و امام خویش نباشد. نشانه انتظار سازنده و کارساز، آن است که بکوشد تا زمینه ظهور را در جامعه بیشتر آماده کند. یکی از راههای زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است؛ آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی(ع) که هم باعث تلقین و تقویت روح انتظار می شود و هم آمادگی انسان را بیشتر می سازد و از سوی دیگر، خود، عامل مستقلّی است برای نزدیکی فرج؛ چرا که تقدیرات را نیز (با اذن الهی) تغییر می دهد.

به همین سبب است که مهدی منتظر(ع) از شیعیانش انتظار دارد و مجدّانه می خواهد که برای فرج دعا کنند؛ آنجا که فرمود: «أکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛ )(1)(  برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ زیرا همین باعث گشایش شماست.»

ص: 418


1- . اکمال الدین، ج2، ص485، ح4.

مراجعه به علما

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

مراجعه به علما

خداوند، هستی را بیهوده و بی هدف نیافریده و انسان را نیز رها نکرده و به حال خود وا نگذاشته است؛ از این رو حضرت مهدی(ع) می فرماید: «اِنَّ اللّهَ َ تَعالی لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً وَلا أهْمَلَهُمْ سُدیً؛ )(1)(  به راستی خدای متعال، مردم را بیهوده نیافریده و بیکار رها نکرده است.»

بنابراین در دوران غیبت کبری، هر چند دست الطاف امام زمان(ع) از پشت ابرهای غیبت بر سر امّت و شیعیان سایه افکنده است؛ امّا نیاز مبرم وجود دارد که برای سرپرستی امّت و شیعیان و هدایت و گره گشایی از مشکلات آنان، فرد و یا افرادی باشند تا مردم با مراجعه به آنها تفسیر سخنان امامان خویش را به دست آورند و پاسخ پرسشهای خود را دریابند و صراط مستقیم را به پشتوانه فکری و علمی آنان طی کند.

به همین سبب، آن امام دلسوز برای دوران غیبت، تدبیری اندیشیده و مردم را به فقها و مراجع تقلید ارجاع داده است؛ چنان که فرموده: «و اَمَّا اْلحَوادِثُ الْواقِعَهُ فَارْجِعُوا فیها اِلی رُواهِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّهُ اللّه ِ عَلَیْهِم؛ )(2)(  و امّا در حوادث پیش آمده، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم.»

ص: 419


1- . بحار الأنوار، ج53، ص193، ح21.
2- . بحار الأنوار، ج53ص180، ح10.

پرداخت سهم امام(ع)

فصل پنجم: عصر غیبت

برخی انتظارات امام زمان(ع) از شیعیان

پرداخت سهم امام(ع)

حضرت حجّت(ع) سفارش اکید و انتظار و توقّع جدّی از مردم دارد که واجبات مالی خود را بپردازند و در سهم امام تصرّف نکنند؛ از این رو فرمود: «فَلا یَحِلُّ لاَِحَدٍ اَنْ یَتَصَرَّفَ مِنْ مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ فَکَیْفَ یَحِلُّ ذلِکَ فی ما لِنا؛ )(1)(  [وقتی] برای کسی جایز نیست که در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند، پس چگونه این کار در مال ما حلال شمرده می شود؟»

و در جای دیگر، به شدّت، کسانی را که سهم امام را نمی پردازند، تهدید کرده، می فرماید: «مَنْ اَکَلَ مِنْ اَمْوالِنا شَیْئا فَاِنَّما یَأْکُلُ فی بَطْنِهِ نارا وَ سَیَصْلی سَعیرا؛ )(2)(  هر کس [به ناحق] چیزی از اموال ما را بخورد، همانا آتش می خورد و به زودی به صورت در آتش جهنّم می افتد.»

ص: 420


1- . اکمال الدین، ج2، ص521، ح49.
2- . اکمال الدین، ج2، ص521، ح49.

همچنین این امر را نیز گوشزد فرموده است که مالی را که به عنوان سهم امام می پردازید، باید از راه حلال به دست آمده باشد وگرنه پذیرفته نخواهد شد. فلسفه پرداخت واجبات مالی (خمس، زکات و...) هم این است که مردم پاکیزه شوند و روح آنها جلا پیدا کند.

مهدی موعود(ع) در این باره فرمود: «اَمّا اَمْوالُکُمْ فَلا نَقْبَلُها اِلاّ لِتُطَهَّرُوا فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ فَما آتانِیَ اللّه ُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ؛ )(1)(  امّا اموال شما [که به ما می رسانید،] پس ما آنها را نمی پذیریم، مگر برای اینکه پاکیزه شوید. هر کس می خواهد، آنها را به ما برساند و هر کس می خواهد، نرساند، پس آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است.»

ص: 421


1- . اکمال الدین، ج2، ص484، ح4.

توقیعات امام زمان(ع)

مقدمه

فصل پنجم: عصر غیبت

توقیعات امام زمان(ع)

مقدمه

توقیع به معنای امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن برنامه و منشور می باشد، و نیز پاسخهایی است که بزرگان و دولتمردان، زیر سؤالها و درخواستهای کتبی از ایشان می نویسند.» )(1)( 

توقیع نویسی از زمانهای دور، بین حاکمان و فرمانروایان رواج داشته، و موارد فراوانی از توقیعات آنها در متون تاریخی ثبت و ضبط شده است که امروزه قابل دسترسی است. همچنین در کتابهای روایی، فقهی و تاریخی شیعه، توقیع به قسمتی از نوشته های ائمه اطهار(ع) اطلاق شده است و البته عمده آنها، چه از لحاظ مقدار و حجم و چه از نظر تعداد، توقیعاتی است که از سوی قلب عالم امکان، ولی عصر، صاحب الزمان(ع) صادر شده است.

امروزه نیز وقتی سخن از توقیع به میان می آید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی(ع) منصرف می شود؛ گرچه دیگر ائمه(ع) نیز نوشته هایی تحت عنوان توقیع صادر کرده اند.

ص: 422


1- . لغت نامه، دهخدا، ج 5، ص 7145.

توقیعات ائمه(ع)

فصل پنجم: عصر غیبت

توقیعات امام زمان(ع)

توقیعات ائمه(ع)