دستور و وصیت نامه شرعی و قانونی

مشخصات کتاب

سرشناسه : مدرسی، سیدمحمدطاهر، 1333 -

عنوان و نام پدیدآور : دستور و وصیت نامه شرعی و قانونی (پیش از سفر حج و ... وصیت لازم است)/ سید محمد طاهر مدرسی.

مشخصات نشر : [مشهد]: ولایت، 1388.

مشخصات ظاهری : 92ص.

شابک : 12500ریال: 978-964-6172-10-4

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : وصیت نامه

موضوع : وصیت و وصیت نامه ها (فقه)

موضوع : وصیت و وصیت نامه ها -- فرم ها و پرسش نامه ها

رده بندی کنگره : BP192/7/م4د5 1388

رده بندی دیویی : 297/372

شماره کتابشناسی ملی : 1962935

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

وصیّت، دستورخدا(ج)، پیامبر و ائمه علیهم السلام است.

وصیّت در امور واجب، واجب است.

وصیّت عمر و زندگی را پربار می سازد.

وصیّت غافلان را بیدار می کند.

وصیّت سفرنامة آخرت است.

وصیّت شما را از اموال تان بهر ه مند می سازد.

وصیّت نامه، زندگی خانواده را نیزسامان می دهد.

در این کتاب می خوانید:

1.داستان مهم حاجی احمد احسانی.

2.داستان های بسیار جالب و آموزنده.

3.اهمّیّت وصیّت، اقسام وصیّت و... .

4.روش نوشتن وصیت برای آقایان و خانم ها.

5.آداب محتضر و آداب میت و... .

6.چکیده ای از وصایای قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و...

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

پیشگفت_ار

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّل فَرَجَهُم

مردن بدون وصیت سخت خطرناک است.

این گونه وصیّت نامه بنویسید .

سپاس خدای را که مرگ و زندگی را به عنوان دو پدیدۀ مهم، مثبت، و ارزشمند، آفرید تا بیازماید که چه کسی نیکوکارتر است، و درود بی پایان خدای سبحان، فرشتگان و کائنات بر پیامبران الهی علیهم السلام به خصوص نبیّ خاتم حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  وآل طاهرین او علیهم السلام که نجات بخش بشریت اند، و رحمت بر مؤمنان مخلص و بندگان صالح خدا که با وصیّت مشروع زندگانی دنیا و آخرت شان را سامان بخشیده اند.

وصیّت در سیرة پیشوایان دین علیهم السلام

ص: 12

پیامبران الهی ازحضرت آدم علیه السلام تانبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و اوصیای بزرگوارشان علیهم السلام وصیّت های مهمّی داشته اند و نیز دستور داده اند که هر مسلمانی باید وصیّت کند تا افزون برپاداش از مال و دارائی شان بی نصیب نمانند. در این باره آیات وروایات فراوانی وجود دارد.

* عن الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم : «مَن لَم یُحسِنِ الوَصِیَّةَ عِندَ مَوتِهِ کَانَ نَقصاً فِی عَقلِهِ وَ مُرُوَّتِهِ...» (1)

- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : «کسی که در وقت فوت خود خوب وصیّت نکند [ وصیت مشروع و معقول] این کار، نقصی در عقل و اندیشه و مروّت اوست ...»

* عنه صلی الله علیه و آله و سلم : «مَن ماتَ عَلی وَصِیَّةٍ حَسَنَةٍ ماتَ شَهِیداً.» (2)


1- فلاح السائل 66 و میزان الحکمة باب وصیت 6838.
2- مستدرک الوسایل: ج 2/118

ص: 13

‹‹کسی که با وصیّت نیکو و خوب بمیرد با مقام شهید مرده است .››

مستحب است که انسان در زندگی همواره آمادة سفر آخرت باشد (وصیّت کند، امانات مردم را برگرداند، بدهکاری ها را بپردازد، کفن برای خود آماده نماید، کارهای خود را منظّم سازد و از گناهان گذشتة خود توبه کند و توبه را به تأخیر نیندازد.)

*حضرت لقمان علیه السلام به پسر خود وصیّت کرد و فرمود: «ای پسرم توبه را به تأخیر میانداز که مرگ، ناگهانی می آید.»(1) [مرگ کسی را خبر نمی کند.]


1- بحار: 307/71

ص: 14

صیغة توبه: شایسته است که انسان با غسل و نیّت خالص، تصمیم ق_اطع، و اعتراف قل_بی این گونه توبه کند: «إِنِّی أَس_تَ_غفِ_رُ اللهَ العَظِیمَ وَ أَتُوبُ إِلَی__هِ، اُشهِ_دُ اللهَ وَ جَمِیعَ مَلائِکَتِ_هِ وَ أَنبِیائِ_هِ وَ رُسُ_لِهِ وَ حَمَلَةَ عَرشِ_هِ وَ جَمِ_یعَ خَلقِ_هِ، أَنِّی ن_ادِمٌ عَلَی مَ_ا سَلَ_فَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ ال_مَع_اصِی وَ مُع_تَرِفٌ بِ_ها، وَ أَنِّی ع_ازِمٌ عَلی أَن لّا أَعُودَ إِلَی_هَ_ا، وَ قَد عَاهَدتُ اللهَ تَع_الی، عَلی ذَالِکَ أَلفَ عَه_دٍ فِی عُنُقِی یُطَ_الِبُنِی بِهِ یَ_ومَ القِیَامَ_ةِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّ_دٍ وَ آلِهِ.»

ثواب داشتن ک_ف__ن

* از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «کسی که کفن همراه خود در خانه داشته باشد از غافلان حساب نمی شود و هرگاه به کفن خود نظر کند خداوند به او اجر و پاداش می دهد.» (1)


1- اصول کافی 256/3.

ص: 15

در کفن چه چیز نوشته شود؟

مستحب است که در کفن میّت بعد از نوشتن نام و نام پدرش بنویسند «یَشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللهُ وَ أنَّ محَمَّداً رَّسولُ اللهِ وَ أنَّ عَلِیَّاً أمیرَالمُؤمِنینَ وَالحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلیّاً وَمحمَّداً وَجَعفَراً وَموسی وَعَلیَّاً وَمحمَّداً وَعَلیَّاً وَ الحَسَنَ وَالحُجَّةَ ال_مَهدیَّ(عج) علیهم السلام أئِمتُهُ أئِمَّةٌ هُدیً أبرارٌ.»

خوانندة عزیز! کتابی را که در دست دارید دارای پنج فصل به این شرح می باشد:

فصل اول: داستان های جالب مسافر مصمّم.

فصل دوم: پیش زمینه و اهمّیّت وصیّت.

فصل سوم: فرم وصیّت نامة آقایان و خانم ها.

فصل چهارم: برخی آداب محتضر و احکام میّت.

فصل پنجم: چکیدة برخی وصایای مهمّ قرآنی و وصایای نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمة طاهرین. علیهم السلام

ص: 16

منظور، اهمّیّت وصیّت در آیات و روایات و داستان های کتاب حاضر بوده است.

فصل اوّل : داستان های وصیّت

اشاره

در این فصل داستانی از یک انسان وارسته دربارة وصیّت، آمده است که بحق آموزنده و سازنده است. به دوستان سفارش می شود که با دقّت این داستان ها را بخوانند.

مسافر مصمّم (حاجی احمد احسانی)

یک روز پدر پیری در گوشة خانه نشسته بود و به محاسن سفید خود دست می کشید، اشک هایش دانه دانه برگونه هایش می غلتید، شانه های ناتوانش می لرزید و سخت ناراحت بود، یکی از فرزندانش (صادق) که پسر زرنگ، خردمند، حسّاس و مؤدب بود، و پدر و مادر و... خود را بسیار دوست داشت متوجّه پدر

ص: 17

مهربانش شد، با خود گفت: پدرم هر روز بعد از تعقیب نمازش خورسند و شاداب می نشست و با بچه ها و نوه هایش صحبت می کرد، اما امروز به گوشة خانه خزیده و نگران نشسته است، طاقت نیاورد مؤدبانه جلو آمد، سلام کرد، دست پدر را بوسید و با صدای لرزان گفت: پدر! می بینم نگران و گریان هستی؟.

پدرش آهی سوزناک از دل کشید و گفت:

پسرم ! سفر مهم و طولانی در پیش دارم!.

- شما به سفر می روید؟ .

- آری پسرم.

- با این پیری و ناتوانی سفر برای چه؟

- سفر اجباری است، چاره ای ندارم باید بروم.

- از سفر شما مادر و خانواده، خبر دارند؟

ص: 18

- چه عرض کنم، شاید اجمالاً بدانند!.

- پدر! به مسافرت رفتن که ناراحتی و نگرانی ندارد، شما چرا گریان و ناراحت هستید؟

- پسرم! این سفر با سایر سفرها فرق دارد.

- پدر! شما، کدام روز به سفر می روید؟

- روز وساعت آن معلوم نیست.

- پدرجان! آیا مادر یا برادرم با شما می آیند؟

- خیر پسرم.

- شما به تنهایی سفر می کنید؟

- بله پسرجان! به تنهایی (آه آه از تنهایی).

- پدرجان هیچ کسی همراه شما نیست؟

- شاید شاید چه عرض کنم...

- کسی به شما کمک و رسیدگی می کند؟.

ص: 19

- چه می دانم [آه می کشید و اشک می ریخت. ناگاه از سوز دل فریاد زد «یاحسین!».

- پدرجان مرا با خود نمی برید؟.

- خیر، امکان ندارد خدا شما را حفظ کند.

پیرمرد آه کشید، و با صدای لرزان گفت: خدایا! جز به رحمت تو، و عنایات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، علی علیه السلام ، زهرا علیهالسلام و خاندان رسالت امیدی ندارم.

پسر باهوش احساس کرد پدرش منظور دیگری دارد، از جایش بلند شد با رنگ پریده و بدن لرزان، نزد مادرش آمد، گفت: مادر! پدرم عزم سفر دارد، و سخنان عجیبی می گوید.

- پسرم ! پدرت به سفر می رود؟ عجیب است.

- آری مادرجان.

- پسرم ! او شوخی می کند، چه سفری؟

ص: 20

پسر حسّاس و زرنگ دوید به خانه ای که بعضی از برادران و خواهرانش بودند، سلام کرد آنان هم با مهربانی جواب سلامش را دادند امّا احساس کردند که این کودک پیامی دارد. پس از چند لحظه سکوت سنگین، صادق گفت: شما خبر دارید که پدر به مسافرت می رود؟ گفتند: آقا صادق شوخی می کند، چه مسافرتی؟ او توان مسافرت رفتن را ندارد. صادق به گوشة چشم نگاه کرد که هر سه عروس زیر چشمی به هم نگاه کردند و لبخند زدند، یکی گفت: سفر؟!! کاش زودتر، دیگری گفت شاید سفر مرگ باشد، سخن سوّمی را کودک متوجّه نشد (بعد معلوم شد که عروس سومی سخت ناراحت شده است و گفته است که این حرف ها چیست؟ او رحمت و برکت است).

ص: 21

دختر کوچک تر (معصومه) که بسیار بابائی بود ناراحت شد و باعجله خود را به پدر رسانید، دید پدرش غمگین و نگران است، تسبیحی از خاک کربلا را در دست دارد و لب های لرزانش مشغول ذکر و دعا است و اشک در چشمان کم نورش حلقه زده است دختر مهربان به پدرش سلام کرد، جواب سلام را بریده بریده از پدر شنید، دست پدر را بوسید گفت: پدرجان! شما عزم سفر دارید؟.

- آری دخترم، ناگزیر از مسافرتم.

- پدرجان! سفر چرا؟.

- عزیزم چاره ای نیست.

- پدرجان! کی حرکت می کنید؟.

- دخترم! بستگی به ارادة خداوند دارد.

- پدرجان! چه وقت برمی گردید؟

- دخترم ! در این باره سؤال نکنید!

ص: 22

- پدرجان! شما باید زود به زود تلفن بزنید.

پدر آهی از دل کشید و گفت: از تلفن زدن معذورم! تلفن، تلفن آه چگونه تلفن بزنم؟!.

کاش شما مرا فراموش نکنید و تلفن بزنید! اشک پیرمرد مثل رگبار بهاری بر محاسن سفیدش سرازیر شد؛ دختر نازپرورده اش با ناراحتی تمام به نزد مادرش آمد در حالی که قطره قطره اشک برگونه های معصومش می غلتید گفت: مادر! پدرم خیلی ناراحت است و گریه می کند و عزم سفر دارد.

- دخترم! ناراحت نباش پدرت به سفر نمی رود.

سپس خانم، خدمت شوهرش آمد سلام کرد، پیرمرد با آه سوزناک جواب سلام را داد.

خانم: چه شده چرا گریه می کنید؟ از چه مسافرتی صحبت می کنید که همه را ناراحت کرده اید؟! مسافرت

ص: 23

برای چه؟ مگر توان مسافرت دارید؟ در گوشة خانه به یاد خدا باشید نه به فکر سفر. پیرمرد با صدای لرزان گفت: مگر نمی دانی که کار من تمام است و عمرم به پایان رسیده است. سفر، سفر آخرت است! من برای دنیا خیلی زحمت کشیدم و برای خانواده و بچه ها بسیار کار کردم امّا عمر خویش را به غفلت سپری کردم و برای آخرت خود کاری نکردم می دانم که دستم خالی، عملم ناچیز، قبرم تاریک، سفرم طولانی، آینده ام نامعلوم است و... چه کنم که گریه نکنم؟ در آخر عمر هیچ کاری از من ساخته نیست آه، آه، آه. چه کسی به فریادم می رسد، آیا شما خانم مهربان؟ یا فرزندان، اقوام، دوستان و... نه نه، هیچ کسی جز خدا و اعمال ناچیزی اگر داشته باشم !.

ص: 24

خانم: خدا را شکر کنید، فرزندان برای شما دلسوز هستند و آبرومندانه متوجّه شما هستند...

پیرمرد: من متوجّه هستم، مراسم فاتحه، عزاداری، روزهفتم، چهلم و... برای چشم و هم چشمی ها و رقابت های جاهلانه و ریاکاری خواهد بود و به حال من هیچ فایده ای نخواهد داشت! من نمی دانم آیا دربارة واجبات من (نماز، روزه، زکات، خمس، مظالم عباد، بدهکاری ها و...، کسی از فرزندانم توجّه خواهندکرد یا نه؟ نمی دانم، نمی دانم، همه به فکر کار خود خواهند بود، و مرا فراموش خواهند کرد!! گرچه از فرزندان و بعضی از نزدیکانم امیدوار هستم اما برخی دیگر را چه بگویم؟. سپس ساکت شد و سر به زانوی غم نهاده اشک می ریخت؛ سکوت سنگین

ص: 25

فضای خانه را فراگرفته بود، لحظه ها به کندی می گذشت. ناگاه صدای روح بخش اذان مغرب سکوت را شکست، اهل خانه برای نماز و صرف شام رفتند، شب سپری پس از نماز صبح تحوّل جدید پدیدآمد ...

به سوی بیمارستان

اشعة طلایی خورشید از پنجره ها سر می کشید... ناگهان پیرزن فریاد کشید آی بچه ها! آی بچه ها! دو نفر از پسران (مهدی و صادق) و یک دختر (فاطمه) و یک عروس (زن عباس) (که بسیار با ادب و با اخلاص بود) دویدند وارد خانه شدند با منظرة دلخراشِ افتادنِ پیرمرد در کنار پنجره روبرو شدند، فوراً او را برداشتند و با ماشین شخصی شان به بیمارستان بردند، دخترکوچک (معصومه) که پدرش را بسیار دوست

ص: 26

داشت دید که یکی از عروس ها از پشت شیشة پنجره نگاه می کند و می خندد. معصومه فریاد زد: خجالت بکش چرا می خندی؟ عروس: خفه شو! دخترک نازنازی، وقت یتیم شدن توست! دیگر از غُرغُرآن پیر خِرِفت راحت خواهیم شد.

معصومه، که دیگر چاره ای نداشت با اشک وآه آمد که از برادرانش خبربگیرد که چرا باپدرشان به بیمارستان نرفته اند، دید یکی از پسران (عباس) موی سر خود را شانه می کند، دوتای دیگر (پرویز و خسرو) هنوز به خواب ناز هستند! دختر فریاد کشید وای چرا با پدر به بیمارستان نرفتید؟!. یکی از برادران (پرویز) عربده کشید، ساکت باش! بگذار بخوابیم، اگر مُرد شاید کسی زیر خاکش کند!! دختر با سرعت هر چه تمام تر آمد پای تلفن که خواهرانش را خبر کند، دید کسی با تلفن

ص: 27

صحبت می کند گوش داد که یکی از عروس ها (همسر خُسرو) با برادرش صحبت می کند و می گوید: او را به بیمارستان بردند شاید دیگر برنگردد، و از این زندگی دسته جمعی و شلوغ بازار، نجات پیدا کنیم. [زندگی دسته جمعی مشکلات فراوان دارد، در حدّ توان باید آن را حل کرد.] معصومه آرام گوشی تلفن را گذاشت، گوشی را برداشت صحبت قطع شد، معصومه با خواهرش تماس گرفت و گفت: کجایی زود بیا که حال پدرمان خوب نیست، پدر را به بیمارستان بردند، آن دختر بی چاره از پشت تلفن شروع به گریه کرد و گویا جهان در نظرش تاریک شد، گوشی را پرت کرد، با هرسه طفلش به خانة پدرش آمد، دست به گردن خواهرش انداخت و هردو اشک می ریختند که زنگ در به صدا درآمد، در را باز کردند دیدند که برادرشان

ص: 28

(صادق) با خواهر و خانم برادرش از بیمارستان برگشتند، گفتند آرام باشید حال حاج بابا بهترشده است. خواهران سؤال کردند ناراحتی ایشان چه بوده است؟ صادق پاسخ داد: فشارشان افتاده بود و ناراحتی قلبی هم که داشت اگر چند دقیقة دیگر به دکتر نمی رسید خطرناک بود، هردو خواهر با مشورت برادرشان چند تا آب میوه از مغازه گرفتند و به بیمارستان رفتند دیدند که پدرشان راحت روی تخت قرار دارد و سرُم که به دستش وصل است قطره قطره می چکد، و مادرشان کنار سر و پسر بزرگ (مهدی) پایین پای پیرمرد نشسته اند. دختران سلام کردند و از این که حال پدرشان خوب بود خوشحال شدند. دیدند که پنج نفر دیگر نیز در این اتاق هستند. سرُم پیرمرد (حاجی احمد احسانی)

ص: 29

رو به تمام شدن بود که سه نفر دکتر و دو نفر پرستار، وارد اتاق شدند، گفتند شما بیرون باشید.

مهدی: لطفاً بفرماییدکه پدرمان امشب این جا می ماند یا به خانه ببریم؟

دکتر، پرونده و وضع پیرمرد را نگاه کرد، گفت: امشب باید بماند شما مطمئن باشید. سپس فرزندان از پدر اجازه گرفته به خانه رفتند و مادرشان کنار همسرش ماند. (او یار باوفاست امّا...)

رازهای شگفت انگیز

پس از بیرون رفتنِ دکترها، پیرمرد روی تختش نشست. به سایر بیمارانی که در اتاق بودند سلام کرد و حال شان را پرسید، سپس صحبت شروع شد، خانم گوش می داد که چه صحبت هایی می شود.

ص: 30

یکی از مریض ها (کریم انوری) گفت: آقای احسانی فرزندان خوب و با ادبی دارید.

پیرمرد: فرزند هر طور باشد پدر و مادر آنان را دوست دارند و از فضل خداوند برخی از فرزندانم خیلی خوب هستند، بعضی دامادها و عروس هایم نیز دوست داشتنی هستند؛ من در حق آنان دعای خیر دارم و از الطاف خداوند سپاس گزارم.

آه از سرنوشت من:

کریم انوری: من خیلی بدبختم! سه پسر و دو دختر دارم،آنان تا بیمارستان مرا نیاوردند، همسایه ها زحمت کشیدند! در این چهار روز که در بیمارستانم و از درد می سوزم از من خبر نگرفته اند!

ص: 31

پیرمرد: آقای انوری! شما با پدر و مادر خود چگونه برخورد داشته اید که امروز از فرزندان خود شکایت دارید؛ دنیا دارِ مکافات است.!

انوری: برخورد من بدبختانه با والدینم خوب نبود که جداً پشیمانم! و خجالت می کشم.

پیرمرد: پس از رحلت والدین چه کردید؟.

انوری: چه عرض کنم؛ وقتی پدرم از دنیا رفت چون پسر بزرگش بودم، مرا وصیّش قرار داد و به من وصیّت کرد: یکسال نماز، یکماه روزه، هفتاد نماز آیات و...؛ امّا متأسفانه من به وصیّت هایش عمل نکردم الآن فکر می کنم که تمام بدبختی های من از همین ناحیه است؛ ما سه تا برادر و دو خواهر بودیم. دو برادر و یک خواهر ما صغیر بودند، یک خواهر ما هم ازدواج کرده بود بعد از مراسم چهلمِ پدرم، به وسوسة همسرم؛ گوسفندان،

ص: 32

زمین و باغ پدری را فروختم هرچه خواهرم داد زد قبول نکردم از روستا به شهرآمدم و بچه های یتیم پدر را به همان خانة روستایی با شش رأس گوسفند و فرش و ظرف کهنه گذاشتم، آخوند محل سه مرتبة با من صحبت کرد که چرا مال صغیرها را تصرّف می کنی؟ خوردن مال یتیم مثل خوردن آتش است، چرا به وصیّت پدر خود عمل نمی کنی؟ و...، هر بار که صحبت می کرد من جواب سربالا می دادم تا بالأخره با آخوند محل دعوا کردم که تو برای من موی دماغ شدی و او را از خانه بیرون کردم.

پیرمرد: «لاحَولَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ» آه از غفلت و گمراهی!.

انوری: آقای احسانی! به دنبالة صحبت هایم توجّه کنید! من با پول هایی که از میراث پدر و مال همة ورثه

ص: 33

بود یک خانة که دارای یک مغازه بود رهن و اجاره کردم و برای خانه فرش و ظرف و لوازم تهیّه کردم، ظاهراً زندگی من سروسامان گرفت، از این وضعیت خوشحال بودیم گاهی که خواهر و برادرم به شهر می آمدند به خانه ما هم سری می زدند من و همسرم با ایشان برخوردِ بد می کردیم، بعد از سپری شدن پنج ماه و بیست روز، شبی با همسر و بچه ها به عروسی یکی از اقوام مان رفته بودیم فردای آن روز برگشتیم که مغازه و خانه، آتش گرفته و کاملاً سوخته است!! هرچه دار و ندارِ ما بود همه تبدیل به خاکستر شده بود. پس از آن با زحمتِ طاقت فرسا، خسارت خانه و مغازه را پرداختم و دیگر روز خوشی ندیدم، از شما چه پنهان پیش اهل روستا و بستگان شرمنده ام، دیگر رو ندارم به آن روستا بروم آخوند محل را دو بار در خیابان دیدم و

ص: 34

خودم را کنار کشیدم، الآن فکر می کنم بدبخت ترین آدم دنیا هستم، همسرم سال گذشته در گوشة خانة اجاره ای از دنیا رفت با مشکلات فراوان مراسم ختمش را سپری کردم و هنوز بدهکارم.

نتیج__ة آت__ش

جناب آقای احسانی! آن آخوند نسبت به من دلسوزی داشت و نصیحت های خوبی برایم می کرد و گویا همین روزهای تلخ را برای من به تصویر می کشید، ضررهای دنیایی و آخرتی عمل نکردن به وصیّت و خوردن مال مردم و حق یتیمان را بیان می کرد و می گفت: «خوردن مال یتیم مثل خوردن آتش است و جای تو در جهنم است!!» من سخنان حکیمانة آن روحانیِ دلسوز را که به حق دکتر

ص: 35

معنوی بود قبول نکردم آخر آتش مرا خورد و جهنّم را در دنیا دیدم.

سپس کریم انوری آهی کشید و سر را تکان داد و شروع کرد به اشک ریختن و گفت: اگر در این شرایط بمیرم، چه کسی مرا کفن و دفن می کند، تنها امیدواری من به خواهرانم است، [آن هایی که حق میراث شان را زهرِ مار کردم]. من شرمندة آن ها هستم، این بود نمونه ای از جهنّم دنیایی که دارم، نمی دانم در آخرت چه عذاب هایی در انتظار من است، جواب خدا و والدینم را چه خواهم گفت؟. آقای احسانی(پیرمرد) گفت: ازخدا نا اُمید نباش و توبه کن باید حقوق آنان را برگردانی و رضایت شان را جلب کنی! وصیّت خوب است و شما هم باید به وصیّت عمل می کردید عمل کردن به وصیّت واجب و

ص: 36

لازم است، و هنوز دیر نشده است، باید همواره خدا را در نظر داشت و شما نباید مأیوس و نااُمید شوید اگر توبةواقعی کنید خدای سبحان شما را خواهدآمرزید.

وصیّ بی تقوی (دزد رسم___ی!)

یکی از بیماران (آقای دلاوری) گفت: اگر خود آدم ایمان و تقوی نداشته باشد، وصیّت نامه چه کند؟ این بابا (آقای انوری) به وصیّت نامة پدرش چه قدر عمل کرد که دیگران عمل کنند؟! پدر من هم وصیّت نامه داشت و هم مال و دارائی، وقتی که از دنیا رفت، عمویم را وصیّ خود تعیین کرده بود، من یازده ساله بودم، برادرم نُه ساله و خواهرم شش ساله، یکسال پس از فوت پدر مرحومم مادرم با عمویم ازدواج کرد، تا دو ماه بعد از ازدواج شان وضع مان بهتر بود، ولی بعد از آن، کارهای دشوار به دوش ما بود و عمویم با هر دو زن ودو

ص: 37

فرزندش دارایی ما را حیف و میل کردند، (وصیّت پدرم فراموش شد و...) ما با لباس های کهنه و گاهی با حال مریضی در یک اتاق سرد با پتوهای کهنه و چرکین سپری می کردیم و عمویم می گفت من خودم وصی برادرم می باشم!؛ وصی بود اما تقوی نداشت و دزد با چراغ بود! یک عمّه و یک عموی بزرگتر داشتیم، گاهی می آمدند و می گفتند: «چرا دل شما به حال فرزندان یتیمِ برادرتان نمی سوزد؟ اموال پدرشان چه شد؟» عموی بی انصاف ما با آن ها دعوا می کرد ومادرم هم خود را کنار می کشید! تا آن که پس از سه سال ما را انداختند تنها خواهرم با ایشان ماند، می خواستیم علیه عموی مان شکایت کنیم که اتفاقاً در یک تصادف باهر دو همسرش کشته

ص: 38

شد، پول های عمویم در اختیار دو نفر از دوستان بی بند و بارش بود آن ها پول ها را انکار کردند.

جالب و خوان__دن_ی

یکی دیگر از بیماران به نام «سیّدحسین احمدی» گفت: آقای احسانی! حالا که هر کس دفتر زندگی خود را باز کرد من هم خوب است عرایضی داشته باشم: پدر ما (سیّدمحمّد احمدی) خدمت گزار حسینیه و مسجد، اهل نماز و روزه و عبادت بود. ماه محر[م و صفر همواره لباس مشکی می پوشید و از اموال خود، خرج حسینیه و مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام می کرد. مادرم را پیش از اذان صبح بیدار می کرد که پس از نافلة شب و نماز صبح وسایل حسینیه و صبحانه را برای عزاداران، آماده کند. چون در روستای ما بعد از نماز صبح، روضه بود. والدین ما نمازهای

ص: 39

شان را در اول وقت می خواندند و ما را نیز چنین بار آورده بودند. پدرم همه ساله در اوّل نوروز، حساب سال داشت. ایشان آخوند محل را می آورد، سهم و خمس خود را حساب می کرد و هر سال وصیت نامة خود را تجدید می نمود و می گفت: «وصیّت نامه ضروری است اگر وصیت نامه نداشته باشید غیر ازکفن و دفن از بقیه اموال و دارایی خود محروم هستید» و در بین مردم اعلام می کرد که همة شما باید وصیّت نامه داشته باشید. و باصراحت می گفت: «کسی که نماز نمی خواند حقّ داخل شدن به حسینیه را ندارد، کسی که حساب سال ندارد و وُجوهات نمی دهد، نباید در نذر او شرکت کرد» و می گفت: «امام حسین علیه السلام برای روضه خوانی و سینه زنی شهید

ص: 40

نشده است، بلکه برای حفظ دین و نماز و عبادت و برای عدالت و امر به معروف و نهی از منکر شهید شده است و...» پدرم دو بار به کربلا مشرّف شده بود، برای ما مهر، تسبیح، گردن بند از خاک کربلا و نیز خلعتی آورده بود، هم چنین برای ما از نهر فرات و از نهر علقمة حضرت ابوالفضل آب آورده بود. پدرم همواره از امام زمان(عج) یاد می کرد و برای سلامتی و فرج آقا دعا می کرد و صدقه می داد، فراموش نمی کنم زمانی را که پدرم مریض شد و 12روز بیماری ایشان طول کشید، تمام اهل روستا و از روستاهای دیگر به عیادت او می آمدند و برای او دعا می کردند؛ در روز سوّمِ مریضی خود، همسر، فرزندان، برادران و خواهران خود را جمع کرد وصیت نامة خود را به دست برادر

ص: 41

بزرگم (سیّدعلی) داد که بخواند. (پدرم ما را قرآن خواندن و سواد آموخته بود.)

وصیّ مسئولیت شناس

برادرم سیّدعلی احمدی باصدای بلند وصیت نامةپدرم را خواند، و پدرم در همان مجلس دوباره وصیّت نامه را به امضای همسر و فرزندانش رساند و سه بار تکرار کرد که سیّد علی وصیّ من است. سیّد علی نیز در حضور جمع قبول کرد. سپس پدرم دفترچه ای آورد که در آن طلبکاری ها وبدهکاری هایش نوشته شده بود و حتّی سهم مبارک امام علیه السلام وسهم سادات عظام و زکات و زکاتِ فطره را هم یادداشت کرده بود. در وصیّت نامه اش نوشته بود: «پیراهن مشکی مرا که در عزاداری امام حسین علیه السلام می پوشیدم داخل قبر، زیر پهلوی راستم بگذارید» او به فرزندانش سفارش کرده بود که:

ص: 42

عزاداری امام حسین علیه السلام را خوب برگزار کنند و نیز سفارش کرده بود که همواره خدمت گزار مادرشان باشند و او را نرنجانند.

سرانجام، سحرگاه پنج شنبه پدرم فوت کرد. تشییع جنازة پدرم بسیار باشکوه بود. و شب جمعه به خاک سپرده شد. از روز شنبه که سوّمین روز فوت پدرم بود، سیّد علی آخوند محل را دعوت کرد و وصیّت نامه را باز نمود، اوّلین چیزی که روی آن توجّه شد مهریة مادرم بود، در وصیّت نامه آمده بود، که چندین بار من مهریة همسرم را به ایشان داده ام امّا ایشان نگرفته اند. اوّل مهریة او را بپردازید!. سپس ثُلث (یک سوّم) اموال مرا به مصارفی که به شرح زیر تعیین شده است برسانید:

1- ن_م_از قض_ا ( نماز یومیه و نماز آیات)

ص: 43

2- روزه قضا *** 3- زک_ات و زکات فطره

4- سهم مبارک امام(ع) *** 5- سهم سادات

6- مظالم عباد *** 7- حج میقاتی

8- مراسم عزاداری *** 9- هزینة تحصیل یک طلبة فقیر

10- مصرف برای حسینیه. *** 11- مصرف برای مسجد محل

12- کمک به ده نفر یتیم. *** 13- ق__رآن وقفی 14 جل_د

14- کمک به برخی از اقوام. *** 15- خرج ازدواج یک یتیم

16- تأمین جهیزیه ی دختری که معلّم قرآن بود.

ما بقی اموال هم بین ورثه تقسیم شد.

[وصیّ باید باتقوی، آگاه به مسایل دینی و بی اعتنا به مال دنیا باشد، وصیّت را قبول کند و...]

پدرم دوتا داماد داشت. داماد کوچکتر نظرش خوب بود، امّا داماد بزرگتر که بی سواد هم بود از این وضعیّت راضی نبود (شاید انتظار میراث بیشتر را داشت) هرچه

ص: 44

هم نِق زد و خمیازه کشید کسی توجّه نکرد، عنوان داماد و عروس مهم نیست. مهم ایمان و تقوا و تربیت سالم است، راستی عروس های پدرم، بسیار او را دوست داشتند و مرتب دعا می کردند عروس بزرگ پدرم (همسر سیّد علی) در خانة دیگری نشسته و قرآن می خواند و هر دو کودک او در کنارش بازی می کردند. ( تمام آن صحنه ها برای من خاطره انگیز و فراموش ناشدنی است.) یک برادرم بنام سیّدهادی و یک خواهرم (طیّبه) صغیر بودند حق آنان را کاملاً جدا کردند و در دفتر نوشتند و به مادرمان محوّل کردند، چون پدرم، مادرمان را به عنوان قیّم و سرپرست فرزندانش تعیین کرده بود. پس اگر وصیّت این گونه باشد و وصی، خدا را در نظر بگیرد و این طور عمل کند خوب نیست؟.

ص: 45

آقای احسانی: بلی اگر وصی، آدم درست و خدا ترس باشد، به وصیّت عمل خواهدکرد.

صلوات در اتاق بیمارستان

افراد داخل اتاق سرا پا گوش شده بودند و تحسین می کردند. یکی از بیماران: نثار روحش صلوات! همه با صدای بلند صلوات گفتند «اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّل فَرَجَهُم»

یکی از پرستاران سراسیمه آمد، گفت: چه خبر؟ گفتند: خبری نیست. گفت: شما صلوات فرستادید ما نگران شدیم.- خیر؛ مشکلی نیست، ما برای گذشتگان مان صلوات فرستادیم.

پرستار: صلوات آری، اما این جا بیمارستان است.

آقای احمدی: معذرت می خواهم. سپس چند دقیقه سکوت حاکم شد.

ص: 46

آقای احسانی (پیرمرد) سکوت را شکست و به هم اتاقی های دیگرش گفت: شما صحبت نکردید؟.

دوستان ن_اب_اب

یکی از بیماران (آقای نادری) گفت: بهتر است بنده صحبتی نداشته باشم .

آقای احسانی: چرا؟ شما هم صحبت کنید.

آقای نادری: ما دو برادر و یک خواهر بودیم، ما دو برادر خیلی بد بودیم. یعنی بد نبودیم امّا دو عامل در بدیِ ما تأثیرداشت: نخست، دوستان ولگرد و بی بند و بار. دوم پدر و مادرمان که بسیار نازِ ما را می کشیدند اگر گاهی پدر ما ناراحت می شد، مادر، از ما حمایت می کرد. اگر مادر ما ناراحت می شد، پدر، ما را نوازش می داد! تا آن که ما، نازنازی و پُر رو شدیم، درس نخواندیم و کار نکردیم، همواره با دوستان ناباب و

ص: 47

تحت تأثیرشان بودیم، نه کاری، نه احساس مسئولیتی و نه برنامه ای، هنگام حضور در خانه فقط خواب بودیم، و دیگر اوقات و حتی شب ها را در خیابان ها پرسه می زدیم و پیرمردان، کارگران، مستمندان و آخوندها را مسخره می کردیم و... جز به ولگردی به چیز دیگر فکر نمی کردیم، گاهی از مغازه ها چیزی می خریدیم و پول آن را نمی دادیم، دسته جمعی به خانه های همدیگر می رفتیم، به خور و خواب و یاوه سرایی به سرمی بردیم و...

یک روز دوستان ما به خانة ما آمده بودند. در وقت بیرون رفتن یکی از آنان قُلّک صَدقه را ازخانة ما دزدید که پدر و مادرم همواره طعنه می زدند و در حقّ شان دعای بد می کردند.

ص: 48

نتیج_ة ب_ی بن_د و ب_اری

جناب آقای احسانی! ما با همان دوستان ناباب به آن بی بند و باری ها ادامه دادیم تا آن که در بین مردم بی اعتبارشدیم، دوست ودشمن مارا مسخره می کردند، پدر و مادرمان را به حال رقّت بار رها و محل را ترک کردیم و برای همیشه بدبخت و رسوا شدیم و هنوز هم، روز روشن به آن محل نمی توانیم برویم، دنیا و آخرت ما بر باد رفت. دعا کنید دشمن جان شما مثل ما رسوا نشود. این کلمه را گفت و سرش را به دیوار کوبید! و آه کشید که همه را متأثّر کرد.

پیرمرد آهی کشید وگفت:تربیت خانوادگی، تربیت مدرسه و محیط اجتماع مهم و مؤثر است، و از همه مؤثرتر دوستان و همراهان است، شخصیّت هر کسی را

ص: 49

از شخصیّت دوستانش باید شناخت و نیز لقمه های حلال و حرام در ساختن انسان نقش بسزایی دارند.

الگوهای خودسازی

سپس آقای محمّد روحانی روی تخت خود نشست؛ او خیلی آدم مؤدب و با وقار بود، گفت: من چند سالی در مدرسه درس خوانده ام و سپس به حوزة علمیه رفته مشغول درس حوزوی هستم و نیز در دبیرستان تدریس می کنم، البته این مطالب را برای خودنمایی عرض نمی کنم معذرت می خواهم؛ بنده وقتی که به صحبت های شما گوش می دادم، فراز و نشیب های زیادی را در افکار خود پیمودم و با عرض معذرت می خواهم تذکّر بدهم که برای موفّقیّت انسان چند چیز نقش اساسی دارد:

1- تربیت درست خانوادگی.

ص: 50

2- وضعیت محیط سالم.

3- داشتن دوستان خوب و سالم.

4- آموختن علم و دانش.

5- بهره برداری از عقل و منطق.

6- از همه مهم تر اتّکاء به خدا و پیروی آگاهانه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان آن حضرت علیهم السلام .

7. داشتن ایمان، تقوا و...

من خدا را سپاس می گویم که پدر و مادرم زنده هستند و سایة آن دو فرشتة رحمت الهی بالای سرِ ما است، بنده، دو برادر و دو خواهر دارم، پدر و مادرمان که پنج فرزند را بزرگ کرده اند، تاهنوز حتّی یک بار هم دور از ادب صحبت نکرده اند و با حفظ حرمت یکدیگر با فرزندان شان محترمانه رفتار می کنند، بچه ها در بین شان درگیری ندارند، مؤدبانه صحبت می کنند و به نماز و عبادات شان پایبند هستند؛ پدر و مادرمان مرتّب به ما توصیه می کنند که حقوق دیگران را رعایت

ص: 51

کنیم و با اخلاق نیک با تمام اقوام و دوستان مان برخورد کنیم و با افرادی که آنان را نیازموده ایم دوست نشویم، همة اقوام و بستگان، ما را دوست دارند، ما تمام این ها را برای خدا انجام می دهیم و می خواهیم آیندة روشن داشته باشیم. و به همین دلیل پس از حق خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام ، حق والدین را که بسیّار مهم است کاملاً رعایت می کنیم و از خدا می خواهیم که به ما توفیق عنایت فرماید تا فرزندانی صالح باشیم و به وصایای شان خوب عمل کنیم، البته اگر خدمت والدین را خوب انجام دهیم، فرزندان ما نیز رعایت حال ما را خواهندکرد، چرا که دنیا دنیای مکافات و مجازات است.

ص: 52

آقای احسانی (پیرمرد) :اح_سنت، احس__نت، هزار آفرین بر شما، شما الگوی خوبی هستید ...

نتیجه ی رازها:

آقای احسانی: از مجموع صحبت هایی که شد باید نتیجه بگیریم که خداوند به بندگانش بهترین نعمت هارا ارزانی داشته است و از رحمت بی پایان او همه بهره مندند که اگر بندة او باشیم و به دستورش عمل کنیم دنیا و آخرت مان آباد خواهندشد، لذا باید از فرصت ها خوب استفاده کنیم، چرا خودمان برای خود کاری نکنیم که در آینده و پس از مرگ، منتظر زن و فرزند باشیم، باید کارهای اصلی را خودمان انجام دهیم، [وصیّت لازم است امّا او آخرین کار است که از عنایات ویژة الهی است] پس از مرگ مان، اگر آنان به وصیّت ما عمل کردند هم به نفع ماست و هم به سود خودشان.

ص: 53

همسر آقای احسانی: شما دوستان با این صحبت ها حاجی را حسّاس تر کردید معلوم نیست که چه بلایی بر سرِ ما و بچه ها بیاورد. [همه خندیدند.]

آقای احسانی نگاه مرموزی به همسرش کرد و ساکت ماند. لحظه ای نگذشت که دو پسرآقای احسانی آمدند و سلام کردند، احوال پدر و همراهانش را جویا شدند، صادق به دنبال دکتر رفت، دکتر آمد آقای احسانی و پرونده اش را دید، او را مرخّص کرد.

بازگشت از بیمارستان

پیرمرد با همراهان اتاق خویش خداحافظی گرمی کرد، آنان از جا برخاستند و با لب های پرتبسم او را بدرقه کردند. پیرمرد با همسر و فرزندانش به خانه برگشتند وقتی به درِ منزل رسیدند سروصدای زیادی را از داخل منزل شنیدند، [با هم دعوا داشتند] پیرمرد به

ص: 54

اتاقش آمد برخی از بچه ها به دیدنش نیامدند و برخی از پشت پنجره ها نگاه می کردند، همسر پیرمرد بیرون رفت و برافروخته بازگشت.

پیرمرد : چه شده است؟ چرا ناراحتی؟

همسرش گفت: باهم دعواکرده اند.

- دعوا برای چه؟.

خانم با ناراحتی گفت: برای چه ؟ برای چه؟ برای لحاف ملانصرالدین! فکر می کنی برای چیست؟!! زنده زنده میراث تقسیم می کنند.

پیرمرد آهی کشید و چ_شم به هم گ_ذاشت، ناگهان صدای سلام معصومه (دخترکوچک) او را نوازش داد. چشمش را گشود و جواب سلام دخترش را گفت و همدیگر را به آغوش کشیدند، دید چشمان معصومه پر از اشک است!

ص: 55

- دخترم چه شده است؟

پدرجان: چیزی نیست. [سریع از خانه بیرون رفت.]

آخرین تصمیم عملی حاجی احمد

پیرمرد پس از صرف یک لیوان چایی، اقدامات جدّی کرد، در ظرف سه روز، یک پنجم پول و دارایی خود را در راه خدا صرف نمود، سپس وصیت نامه اش را تجدید کرد، امضای خانم و بچه ها را گرفت و باتمام وجود، آمادة سفر آخرت شد و...

وصیت نامة همسر حاجی احمد احسانی

پس ازبیرون رفتن بچه ها،همسرحاجی احمد گریه کنان گفت:کارهای خود را درست کردی امّا به فکرمن نیستی؟ مگر من مسلمان نیستم، مگر من یک عمر در این خانه خدمت نکرده ام؟ مگر من وصیّت نامه لازم ندارم؟.

ص: 56

حاجی احمد: ناراحت نباش من به فکر شما هستم؛ سپس وصیّت نامة مناسب و مشروع برای همسرش نیز نوشت و امضا کردند.

حاجی احمد احسانی و عکس العمل ها

حاجی احمد احسانی که هنوز زنده است می گوید: پس از این اقدام جدّی که کردم سروصدای همسایه ها زیاد شد و این کار من مخالفان و موافقان زیادی داشت! برخی به عیادت من می آمدند و کار عملی وصیّت نامه ام را تأیید می کردند، اما برخی دیگر مرا سرزنش می کردند!! روزی یکی از همسایه ها آمد (بردن نامش مصلحت نیست) گفت: حاجی احمد! خیلی کار خوبی کردی. بعد از تو ورثه استفاده کنند چه فایده ای دارد به خصوص این دامادها و عروس ها که دشمن انسان هستند و ... . گفتم: کار من خوب و موافق

ص: 57

شریعت بود و حقّ ورثه را تلف نکرده ام، می دانم که از نظر اسلام ضرر زدن به ورثه گناه است. * از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است: «ستم و حق کشی در وصیّت ازگناهان کبیره است» اما شما ورثه را دشمن می گویید، خیر،آنان دشمن نیستند. من فرزندان، دامادها و عروس هایم را دوست دارم، فرزندان ما پاره های جگر ما هستند، برخی دامادها و عروس ها نیز همانند فرزند به فکر دنیا و آخرت انسان هستند و نباید آنان را دشمن دانست.

سرزنش و پاسخ

روزی تعدادی از همسایه ها به عیادت من آمدند و مرا سرزنش کردند گفتند: حاجی احمد! چه کار کردی؟ این مقدّس مآبی ها چیست؟ شما عادت دیگران

ص: 58

را خراب می کنید!! آخر بچه ها به وصیّت شما عمل می کردند نیازی به این کارها نبود.

حاجی احمد: من کار سلیقه ای نکرده ام اگر برخی از کارها را به دست خود در حال اختیار انجام داده ام، مطابق دستور اسلام است که با مراجعة به روایات روشن می شود.

وصی خود باشید

مردی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تقاضای وصیّت کرد، آن حضرت فرمود: «...هَیِّء جِهازَکَ وَ اَصلِح زَادَکَ وَ کُن وَصِیَّ نَفسِکَ... .» «... باروبنه ات را آماده ساز و زاد و توشه ات را درست کن و وصیّ خودت باش، زیرا هیچ

ص: 59

چیز جای (ثواب) خدا را نمی گیرد و سخن و وعدة خدای سبحان تغییر ناپذیر است». (1)

* عَن سَیِّدِالوَصیّینَ عَلیٍ علیه السلام : «یَابنَ آدَمَ کُن وَصِیَّ نَفسِکَ فِی مَالِکَ... .» «ای فرزندآدم! وصیّ خود در مال و دارایی خویش باش و با آن، چنان (عمل) کن که ترجیح می دهی پس از تو با آن، آن گونه عمل کنند.» (2)

با توجّه به روایات و داستان هایی که مطرح شد؛ حاجی احمد احسانی سه تصمیم مهم گرفت:

1. برخی از برنامه های دینی و اجرایی مهمّ خویش را شخصاً در حال اختیار به دست خود انجام داد تا چراغ راهش باشد. [وصیّ خود شد]


1- کنزالعمال: 44164
2- ابحار، جلد 78، 111-270.

ص: 60

2. وصیّت نامة نسبتاً جامعی نوشت که وصیّت های تعهّدی، جبرانی و مالی در آن به تفصیل و روشن در کتاب حاضر بیان شده است.

3. برای همسرش نیز وصیّت نامه نوشت. [برادر و خواهر! باید از این داستان ها عبرت گرفت.]

ص: 61

فصل دوّم : پیش زمینه و اهمیّت وصیّت

اشاره

فکر اساسی برای آخرت و زندگیِ پس از مرگ کار اصلی است که تمام کار و تلاش ها باید برای آن باشد، باتحلیل از جایگاه آن، اهمّیّت وصیّت را می توان درک کرد، زیرا اجل، کسی را خبر نمی کند و از نظر اسلام مردن بدون وصیّت سخت خطرناک و محروم شدن از اموال و دارایی و بی بهره ماندن از فیوضات ویژة خدای سبحان است. ندانستن وقت مرگ، زرق و برق دنیا و آرزوهای فریبنده نباید انسان را غافل کند.

اج___ل

ای اجل! ای واژة بلند آوازه ای که قلب ها را به طپش و ارکان وجود انسان ها را به لرزه می اندازی، ای اجل هرگاه بیایی لحظه ای جلوتر یا عقب تر نخواهی شد، ای اجل تو که به حضرت سلیمان نبی علیه السلام مهلت ندادی،

ص: 62

به دیگران چگونه مهلت خواهی داد؟ ای اجل تو به امر خدا و ناگهان می آیی پس باید ما همواره آماده باشیم ... «...اَل_مَوتُ یَأتِی بَغتَتًا...»

خدا در قرآن می فرماید:«وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَاِذَا جَاءَ اَجَلُهُم لایَستَأخِرُونَ ساعَةً وَّ لایَستَقدِمُونَ»

«برای هر امتی مدّت عمری است و چون اجل شان فرارسد نه ساعتی تأخیر می کنند و نه پیشی می گیرند.» (1)

عَن أمیرِالم_ُؤمِنینَ علیه السلام : «أَصدَقُ شَیءٍ أَلأَجَلُ».

- «راست ترین چیز اجل و مرگ است.» (2)

و عنه علیه السلام : «أَقرَبُ شَیءٍ أَلاَجَلُ».

- « نزدیک ترین چیز اجل است.» (3)


1- قرآن کریم: الاعراف/ 34.
2- غررالحکم: 2845.
3- غررالحکم: 2920.

ص: 63

آری؛ با هر نفس کشیدن انسان به مرگ نزدیک تر می شود.

عن إمامِ المتّقینَ علیٍّ علیه السلام :«... وَ الهَرَبُ مِنهُ مُوَافَاتُهُ.»

- «...گریز از مرگ، رسیدن به آن است.» (1)

اهل دنیا و آخرت

انسان ها چهار دسته اند:

1- کسانی که نه دنیا دارند و نه آخرت و آنان بدبخت ترین انسان ها هستند.

«خَسِرَ الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ ذَلِکَ هُوَ الخُسرَانُ المُبِینُ» (2)

«در دنیا و آخرت ضرر و زیان کرده است و این همان خسران و زیان آشکار است » [پناه بر خدا]


1- نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 9/116.
2- قرآن کریم/ حج - 11.

ص: 64

2- کسانی که دنی__ا دارند (ری_است، ق_درت، امکانات، موقعیّت، لذّت، خوش گذرانی و...) اما از آخرت بی بهره اند «... وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنهَا وَ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِن نَصِیبٍ» (1)

«و کسی که تنها منفعت و ثمرة دنیا را بخواهد کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارند.» [پناه می بریم به ذات حق]

3- کسانی که به دنیا دل نبسته اند وبا ایمان و حفظ شخصیّت، زندگی کرده اند و برای آخرت شان برترین کارها را انجام داده اند، آنان سعادت مندند. خداوند در قرآن می فرماید:

« مَن کانَ یُرِیدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِد لَهُ فِی حَرثِهِ» (2)


1- قرآن کریم: شوری /20.
2- قرآن کریم: شوری /20.

ص: 65

- «کسی که منفعت آخرت را بخواهد به ثمر و منفعت او افزایش می دهیم».

4- کسانی که هم دنیای سالم و خوب دارند و هم آخرت نورانی، چون سرسپردة دنیا و اسیر لذّت های آن نشده اند، دوستی و عشق دنیا را در دل ندارند، اما از نعمت های حلال و پاکیزة آن به طور معقول و مشروع استفاده کرده اند، دربارة این دسته خداوند در قرآن می فرماید: «وَمِنهُم مَن یَّقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنیَا حَسَنَةً وَّ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَّ قِنَا عَذَابَ النَّارِ اُولئِکَ لَهُم نَصِیبٌ مِّمَّا کَسَبُوا وَ اللهُ سَرِیعُ الحِسَابِ»

- «و از ایشان کسانی هستند که می گویند: «پروردگارا! در دنیا برای ما خوبی و نیکی عطا فرما و در آخرت برای ما خوبی و حسنه عنایت فرما و ما را از عذاب

ص: 66

آتش حفظ فرما!» آن ها از کار (و دعای) خود نصیب و بهره ای دارند؛ و خداوند سریع الحساب است.»

این آیة مبارکه خود یکی از عالی ترین دعاهاست اما دعا باید برخاسته از عقیده، ایمان و نیّت پاک باشد و نباید رفتار، کردار و گفتار ما مخالف با دعا باشد، دعا جایگاه ویژه ای دارد و بحثی جداگانه می خواهد.

خوبی هر دو جهان در بیان معصوم علیه السلام

* عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : «اِعمَل لِدُنیَاکَ کَاَنَّکَ تَعِیشُ اَبَداً، وَ اعمَل لِآخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَمُوتُ غَداً.»

- «برای دنیای خود چنان کارکن که گویا همیشه در آن زنده می مانی و برای آخرت خود چنان کار کن (عبادت کن) که گویا فردا می میری .» (1)


1- تنبیه الخواطر: 2 / 234.

ص: 67

* عن علی علیه السلام : «کُن فِی الدُّنیَا بِبَدَنِکَ وَ فِی الآخِرَةِ بِقَلبِکَ وَ عَمَلِکَ.»

- « با پیکر خود در دنیا باش و با دل و عمل خود در آخرت»(1) [دل به دنیا مبند، دل را آن جا بفرست] باید برای آخرت خود بیشتر و بهتر کارکرد و به آن اهمّیّت داد.

عنه علیه السلام : «اَلدُّنیَا اَمَدٌ وَ الآخِرَةُ اَبَدٌ.»

- «دنیا تمام شدنی و آخرت همیشگی است.» (2)

عنه علیه السلام : «اِجعَل هَمَّکَ لِمَعَادِکَ تَصلَحُ.»

- از حضرت علی علیه السلام : «کوشش و همّت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح می شوی » (3)


1- غررالحکم 7164.
2- همان 2050.
3- غررالحکم 2411.

ص: 68

آرزوهای ناسالم

ای گل های رنگارنگ آرزوها! چه زیبا و خوش نما هستید، و دل و دیده، جسم و جان، روح و روان و تمام دار و ندارم را به خود جلب و در برابر چشمانم صف کشیده اید، خانه، قصر، باغ، زندگی، لذّت ها، پول، امکانات، ریاست، شهرت طلبی، زرق و برق دنیا، زن و فرزند و... و صدها آرزوی دنیایی دیگر! مرا در برگرفته و فریفته اید! می خواهید مرا اسیر کنید، به خدا پناه می برم و از او یاری می طلبم.

آه چرا اسیر آرزوها شده ام؟ جواب: چون خدا، آخرت، قبر، قیامت، حساب و کتاب، بهشت و جهنم، پُل صراط، و عالم پس از مرگ را فراموش کرده ام.

* عن امیرالمؤمنین علیه السلام : «أَلأَمَلُ یُنسِی الاَجَلَ.» (1)


1- غررالحکم 874.

ص: 69

- «آرزو اجل را از یاد انسان می برد.»

*عنه علیه السلام : «أَلأَمَلُ یُفسِدُ العَمَلَ وَ یُفنِی الأَجَلَ.» (1)

- «آرزو، کار را تباه و عمر را ضایع می سازد.»

* عنه علیه السلام : «أَلأَمَلُ حِجابُ الأَجَلِ.» (2)

- «آرزو پوشانندة أجل (مرگ) است.»

* عنه علیه السلام : «أَلأَمانِیُّ تُعمِی عُیُونَ البَصَائِرِ.» (3)

- «آرزوها چشمان بصیرت را کور می کند.»

آرزوهای ناسالم انسان را از خدا، آخرت و راه سعادت غافل می سازد.

آرزوهای سالم

نباید احساس کرد که تمام آرزوها نارواست بلکه آرزو و امیدِ عاقلانه و خداپسندانه، اساس پایداری


1- همان: 1358.
2- همان 997.
3- همان : 1375.

ص: 70

زندگی است. آرزو همانند هر چیز دیگر سالم و ناسالم، خوب و بد دارد؛ پس باید تغییر جهت داد، و آرزوهای سالم و ارزشی را جاگزین آرزوهای ناسالم کرد، مثل آرزوی عشق به خدا و خدا پرستی، آرزوی بهشت، سعادت، معنویت، تقوا، سرنوشت عالی، گسترش عدالت در کشور و جهان و... .

* عن رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «أَلأَمَلُ رَحمَةٌ لِاُمَّتِی،...» (1)

- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : «آرزو برای امّت من رحمت است. و اگر آرزو نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی بر نمی نشاند.»

* عن السّجاد علیه السلام : «...أَسأَلُ_کَ... مِنَ الآمَالِ أَوفَقَهَا»(2) = «از تو مناسب ترین آرزوها را خواهانم.»


1- بحار: 8/173/77.
2- همان : 22/155/94.

ص: 71

* عن أمیرالمؤمنین علیه السلام : «أَلأَملُ رَفِیقٌ مُونِسٌ.» (1)

- «آرزو رفیق و یار همدم است.»

اما رسیدن به آن اهداف عالی و برخی آرزوهای ارزنده جز در پرتو ایمان به خدا و کارهای شایسته، میسّر نیست. برترین آرزو، آرزوی سعادت دنیا و آخرت است. با آن هم آخرت اصل است.

* عن أمیرِال_مؤمنینَ علیٍّ علیه السلام : «إِجعَل لِآخِرَتِکَ مِن دُنیَاکَ نَصِیباً.» (2)

- «از دنیای خود برای آخرتت بهره ای بردار.»

*امیرالمؤمنین علیه السلام : «هرکه تمامکوشش خود را مصروف آخرتش کند به این آرزو (آخرت) برسد.» (3)


1- غررالحکم" 1042.
2- همان 694.
3- غررالحکم / 8512.

ص: 72

وصیّت سالم و شرعی از شایسته ترین آرزوهاست که در فرهنگ اسلام به آن سفارش شده است.

پیامبران الهی، اولیاء خداوند، ائمة معصومین علیهم السلام و... وصیّت نامه های مهم و پرباری داشته اندکه خود دستورالعمل و سیره و سنّت حسنه است.

اهمّیّت وصیّت

اسلام، دینی است کامل و جامع، که در تمام ابعاد زندگی و زندگانی انسان مقرّرات سعادت گستر دارد که بدون شک وصیّت کردن از مهم ترین برنامه های آن و حق مسلّم هر مسلمانی است.

* عَن النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «اَلوَصِیَّةُ حَقٌّ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ.» (1)

- «وصیّت کردن وظیفه و حقّ هر مسلمانی است.»


1- وسائل الشیعه: 6/352/13.

ص: 73

*عنه صلی الله علیه و آله و سلم : «اَل_مَحرُومُ مَن حُرِمَ الوَصِیَّةَ.» (1)

- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم : «محروم [از رحمت خدا] کسی است که از وصیّت کردن محروم شود.»

تأخیر وصیّت

* پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم : «بر هیچ مسلمانی سزاوار نیست که شبی را سپری کند، مگر این که وصیّت نامه اش زیر سرش باشد.» [چه بسا که همان شب مرگ به سراغش بیاید.]

وصیّت یا خانه سازی آخرت

وصیّت برای سامان دادن زندگی پس از مرگ است. وصیّت یعنی خانه سازی آخرت.

* عَن عَلیٍّ علیه السلام : «مَن عَمَّرَ دَارَ اِقَامَتِهِ فَهُوَ العَاقِلُ.» (2)


1- کنزالعمال: 46051.
2- غررالحکم: 8298

ص: 74

- امیرالمؤمنین علیه السلام : «کسی که خانة ماندگاری [آخرت] خود را آباد سازد عاقل و خردمند است.»

* عنه علیه السلام : «... مَن عَمَّرَ آخِرَتَهُ بَلَّغَ آمَالَهُ.» (1)

- مولای پرهیزگاران علی علیه السلام : «... و هر که آخرت خود را آباد سازد به آرزوهای خود برسد.»

* عنه علیه السلام : «غَایَةُ الآخِرَةِ البَقَاءُ.» (2)

- امیرالمؤمنین علیه السلام : «پایان آخرت، هستی و بقا ست»

مرگ بدون وصیّت

متأسفانه برخی بدون وصیّت از دنیا می روند، که آنان یا جاهل اند، یا غافل و یا بی پروا.

* عن النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «مَن مَاتَ بِغَیرِ وَصِیَّةٍ مَاتَ میتَةً جَاهِلِیَّةً.» (3)


1- همان 8347.
2- همان : 6353.
3- وسائل الشیعه ب 1/ج 6.

ص: 75

- پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم : «کسی که بدون وصیّت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیّت است.»

کسی که بدون وصیّت از دنیا برود از اموال و دارائی خود محروم می شود (جز کفن و تجهیز و...)

کسی که بدون وصیّت بمیرد اگر ورثة صغیر داشته باشد، برای بازماندگانش و سایر مؤمنین که در ارتباط هستند مشکلات زیادی دارد. [تصرّف در میراث اگر وارث صغیر داشته باشد حرام است.]

وصیّت یک سوّم دارایی

انسان می تواند به اندازة معینی وصیّت کند مثلاً چند میلیون، و تا یک سوم مالش را مجاز است، بیشتر از یک سوّم را اگر وصیت کند در صورتی درست است

ص: 76

که ورثه اجازه دهند. * از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت است: «خدای متعال یک سوّم اموال شما را در هنگام وفات تان به شما صدقه داده است تا بدینوسیله به اعمال شما بیفزاید.» (1)

ضرر زدن به ورثه

از نظر مراجع، ضرر زدن به ورثه حرام و از گناهان کبیره است، و آن وصیّت هم نافذ نیست و نیز محروم کردن وارثین یا برخی آنان را از میراث.

*عَن النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «اَلاِضرَارُ فِی الوَصِیَّةِ مِنَ الکَبَائِرِ.» (2)

- رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : «ضرر زدن (به وارث) در وصیّت از گناهان کبیره است.»


1- کنزالعمال - 46064.
2- همان : 46069.

ص: 77

* عن لَیثِ بَنی غالبٍ عَن عَلیٍ علیه السلام : «مَا اُبَالِی أَضَرَرتُ بِوُلدِی، اَو سَرَقتُهُم ذَلِکَ المالَ.» (1)

- امام علی علیه السلام «از نظرمن تفاوتی ندارد که(در وصیّت) فرزندانم را متضرّر کنم یا آن مال را از آنان بدزدم.»

دزدان میراث، دزدهایی خانگی

گاهی وصیّت نامه دزدی، یا دست کاری می شود، و یا وصیّت وجود ندارد، برخی از وارث های خدانشناس دارایی میّت را بالا می کشند [آنان دزدهای خانگی هستند.]

[اطاعت از هوای نفس سخت خطرناک است، عده ای حقّ بعضی از وُرّاث را به زور یا صحنه سازی، یا حیله می خورند. گاهی اموال میّت را تنها پسران میّت غارت می کنند. دختران، والدین و همسرِ میّت را


1- وسائل الشیعه : 1/356/13.

ص: 78

محروم می کنند و باید بدانند که دست انتقام خدا در دنیا و آخرت آنان را مجازات خواهدکرد.

رابطة وصیّت و خودکشی

خودکشی، گناهی بزرگ و حرام است، کسی که خودکشی کند بی ایمان از دنیا می رود و به عذاب خدای سبحان گرفتار می شود، مراجع فرموده اند: کسی که عمداً و به قصد خودکشی زخمی به خود بزند یا سمّی بخورد که به واسطة آن یقین یا گمان به مردن آن پیدا می شود، اگر وصیّت کند که مقداری از م__ال او را به مص_رفی برسانند صح_یح نیست. (1) [حتی وصیّت او در امور مالیش باطل است.]


1- توضیح المسائل مراجع باب وصیت.

ص: 79

فصل سوّم : فرم وصیّت نامه و...

اشاره

اهمیّت وصیت روشن شد؛ حال باید دید که وصیّت نامه، با چه شیوه و روشی باید تنظیم گردد.

تعریف وصیّت

وصیّت عبارت است از مطلق سفارش و دستور قابل اجرا، و در اصطلاح خاص فقهی، وصیّت آن است که انسان سفارش کند که بعد از مرگش چگونه باشند و چگونه عمل کنند و برای او چه کارهایی انجام دهند یا مال او را در موارد معیّنی مصرف کنند.

شرایط وصیّت کننده و وصی و...

•وصیّت کننده باید عاقل، بالغ و .

•وصی، ناظر و قیّم، باید مسلمان، مختار باشدعاقل، بالغ، و مورد اطمینان باشند.

اقسام وصیّت

ص: 80

وصیّت سه قسم است:

1. وصیّت تعهّدی: مثل وصیّت به امور اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و...

2. وصیّت جبرانی: که برای جبران مافات توصیه می شود: مثل قضای نماز، روزه، وجوهات و...

3. وصیّت مالی: مصرف کردن پول و دارایی برای وقف، امورخیریه، کمک به مستمندان، ساختن مسجد، حسینیه، بیمارستان و... .

زمان وصیّت

وصیّت در هر زمانی [در امور واجب]، واجب است، اما وقتی که انسان نشانه های مرگ را در خود دید باید فوراً امانت های مردم را به صاحبانش برگرداند، بدهکاری هایش را اعم از شخصی، خمس، سهم، زکات، نذر و... بپردازد [این است مفهوم آن روایت که

ص: 81

وصی خود باشید یعنی خودتان برخی از کارهای خود را قبل از فرارسیدن زمان مرگ انجام دهید] و دربارة بقیه وصیّت کند و در وصیت خود شاهد بگیرد و اگر نماز و روزه ی قضا دارد، یا از وجوهات و یا از مردم بدهکار است و یا حج، کفّاره و یا دیه بر او واجب شده باشد باید وصیّت کند[این وصیت واجب است].

محتوای وصیّت کامل

شایسته است که در وصیّت نامه مسایل اعتقادی، اخلاقی، مالی، حقوقی، سیاسی، داد و ستد، قضای واجبات، صدقات جاریه و... مطرح شود،آن گونه که در وصیت نامه های پیشوایان دین مان آمده است.

یکی از الگوهای وصیّت از زبان وحی

* از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: چگونه باید وصیّت نمود؟ آن حضرت فرمود: بگویید:

ص: 82

«أَللّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ عالِمَ الغَیبِ وَ الشَّهَادةِ الرَّحمَانِ الرَّحِیمِ أَللَّهُمَّ إِنِّی أَعهَدُ إِلَیکَ فِی دَارِ الدُّنیا أَنِّی أَشهَدُ أَن لّا إِلَهَ إِلّا أَنتَ وَحدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ البَعثَ حقٌّ وَ الحِسَابَ حَقٌّ وَ القَدَرَ وَ ال_مِیزانَ حَقٌّ وَ أَنَّ القُرآنَ کَ_مَا أَنزَلتَ وَ أَنَّکَ أَنتَ الحَقُّ ال_مُبِینَ جَزَی اللهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ خَیرَ الجَزَاءِ وَحَیَّأَ اللهُ مُحَمَّداً بِالسَّلامِ أَللَّهُمَّ یَا عُدَّتِی عِندَ کُربَتِی وَ یَاصَاحِبی عِندَ شِدَّتِی وَ یَا وَلِیّی فِی نِعمَتِی إِلَهِی وَ إِلَهَ آبَائِی لاتَکِلنِی إِلَی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ فَاِنَّکَ إِن تَکِلنِی إِلَی نَفسِی کُنتُ أَقرَبَ مِنَ الشَّرِّ وَ أَبعَدَ مِنَ الخَیرِ وَ آنِس فِی القَبرِ وَحشَتِی وَ اجعَل لِی عَهداً یَومَ أَلقَاکَ مَنشُوراً.»

در این وصیّت نامه فرازهای مهمّی از مسائل اعتقادی و دعا و نیایش آمده است.

ص: 83

برخی از وظایف وصیّت کننده

وصیّت کننده باید اموال منقول و غیر منقول، بدهکاری و طلبکاری و مشخّصات وارث های خود را بنویسد. باید دقیق و روشن وصیّت کند، ورثه را محروم نکند و تبعیض قایل نشود. و دو نفر شاهد شرعی امضاء و اثر انگشت نمایند و نیز امضاء وصی، ناظر، قیِّم و شاهدها را در وصیّت نامه بگیرد.

روش نوشتن وصیّت نامه

عکس

ص: 84

ص: 85

شرح کامل وصیت:

مواردی که باید به آن عمل شود عبارتند از:

ص: 86

ص: 87

ص: 88

ص: 89

ورثه قانونی (حصر وراثت)

ص: 90

ص: 91

ص: 92

ص: 93

ص: 94

ص: 95

وصیتنامه خانم ها:

عکس

ص: 96

ص: 97

ص: 98

ادامة وصیّت نامة آقای احسانی و همسرش:

فرزندان عزیز! ما (پدر و مادرتان) که شما را تربیت کردیم، از جان خود بیشتر دوست تان داریم، اینک عمر ما به پایان رسیده است از کنار شما به سوی خدا و سفر ابدی می رویم، و شما را به خدا می سپاریم؛ امّا عزیزان! شما را وصیّت و سفارش می کنیم به فشردة آنچه که خدا،پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام فرموده اند. تا شاید برای ما و نیز برای شما سودمند باشد.

ص: 99

راه حق در وصیّت خدا به انسان:

برخی توصیه های مهم خدای سبحان به بشر:

«...وَ اَنَّ هذا صِرَاطِی مُستَقِی_م_اً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ ذالِکُم وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ.» (1)(= این است راه راست من پس از آن پیروی کنید و از راه های(شیطان و باطل) که شما را از راه او(خدا) پراکنده می کند پیروی نکنید این است که خدا شما را به آن سفارش و وصیّت کرده است، باشد که باتقوا و پرهیزگار شوید.»

عزیزان! از راه خدا و راه حق منحرف نشوید، خداشناس و خداپرست باشید. * پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نخستین دانش، خداشناسی است.


1- قرآن کریم : انعام / 153 و دو آیه قبل آن.

ص: 100

وجوب دوستی خدا

عزیزانم! خدا را دوست داشته باشید، و بدانید که دوست داشتن خداوند واجب است. * رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «أَحِبُّوا اللهَ مِن کُلِّ قُلُوبِکُم.» (1)

- «خدا را با تمام دل و جان دوست داشته باشید.»

البتّه دوستی خدا فرع شناخت و ایمان به اوست و هر چه ایمان و معرفت قوی تر باشد دوستی خدا جل جلاله ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، امامان و اهل بیت علیهم السلام قوی خواهد بود.

«... وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ... » (2)

«...آنهایی که ایمان راسخ دارند محبّت و عشق شان به خدا جدّی تر است ...» خدای مهربان بندگان خود را دوست دارد.


1- کنزالعمال: 44147.
2- قرآن کریم: بقره 165.

ص: 101

وجوب دوستی پیامبر و آل علیهم السلام

ارجمندانم! پس از دوستی خدا، دوستی پیامبر و آل طاهرینش علیهم السلام واجب و جزء دین و ایمان ما است که به عنوان مزد رسالت در قرآن مطرح شده است؛ لذا باید آنان را دوست داشته و از جان و فرزندان خود، آنان را عزیزتر بدانید، پس از مرگ، مال، قدرت، نژاد، زن و فرزند و... باعث نجات نخواهند بود. تنها ایمان، تقوی، عمل صالح، و دوستی خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندانش، نجات بخش خواهد بود.

* عَن رَسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم : «لایُؤمِنُ أَحَدُکُم حَتَّی أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیهِ مِن نَفسِهِ وَ أَهلِی أَحَبَّ إِلَیهِ مِن أَهلِهِ وَ عِترَتِی أَحَبَّ إِلَیهِ مِن عِترَتِهِ وَ ذُرِّیَّتِی أَحَبَّ إِلَیهِ مِن ذُرِّیَّتِهِ.» (1)


1- کنزالعمال: 93070.

ص: 102

- «هیچ یک از شما ایمان ندارد مگر آن که مرا از خودش بیشتر دوست داشته باشد، و خانوادة مرا از خانوادة اش و خاندان مرا از خاندانش و نسل و ذریة مرا از نسل و ذریة خود بیشتر دوست داشته باشد.»

این روایت در کتاب های معتبر فریقین آمده است.

لذا به شما وصیّت می کنم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام خود را بشناسید و به آنان ایمان داشته باشید، ذرّه ای کینة آن ها و نسل شان (امام زاده ها و سادات عظام) را در دل راه ندهید که سخت خطرناک است.

* عَنِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «مَن لَم یُحِب عِترَتِی فَهُوَ لِإِحدَی ثَلاثٍ: إِمَّا مُنافِقٌ وَ إِمَّا لِزَنِیَّةٍ وَ إِمَّا أُمرُئٌ حَمَلَت بِهِ أُمُّهُ فِی غَیرِ طُهرٍ.» (1)


1- الخصال: 82/110 و میزان الحکمه: ج2، ص974، ح3205.

ص: 103

- رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : «هر که خاندان مرا دوست ندارد، یا منافق است، یا زنا زاده، و یا نطفة حیض!» (نعوذ بالله)

* عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : «مَن مَاتَ وَ هُوَ لایَعرِفُ اِمَامَهُ مَاتَ میتَةً جَاهِلِیَّةٍ ». (1)

- «هر که بمیرد و امام خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»

دنبالة وصیّت نامة حاجی احمد احسانی:

حاجی احمد احسانی با استفاده از فرصت، مسایل مهمّی را در وصیّت نامه اش آورده است که می خوانید:

لزوم تقوی پیشگی

عزیزان! به عقاید حقّه که راه پیامبر و ائمه علیهم السلام است پایدار باشید و در احکام دین از مجتهد


1- بحارالانوار: ج32، ص 76 ،ح1.

ص: 104

جامع الشّرایط تقلید کنید و تقوا پیشه کنیدکه بالاترین امتیاز در پیشگاه خدا، تقوا و پرهیزگاری است.

خدای متعال جل جلاله می فرماید: «... اِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقَیکُم.» (=گرامی ترین شما در نزد خدا باتقواترین شماست.)

و نیز می فرماید: «…اِنَّم_ا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ ال_مُتَّقِینَ.» (1)

«خداوند تنها از پرهیزگاران قبول می کند.»

* أمیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «شما را به تقوای الهی و نظم در کارهای تان سفارش می کنم.» (2)

ضرورت اهتمام به نماز

عزیزانم! به نماز و سایر عبادات تان اهمّیّت دهید و نماز شما در هیچ شرائطی ترک نشود که سراپردة دین


1- قرآ« کریم - مائده - 27.
2- نهج البلاغه - نامه 47.

ص: 105

شما خراب خواهدشد؛ نماز را سبک ندانید و کم اهمّیّت جلوه ندهید.

* عَنِ الإمامِ الصّادِقِ علیه السلام :«اِنَّ شَفَاعَتَنا لَن تَنالَ مُستَخِفَّاً بِالصَّلاةِ.»(1) امام صادق علیه السلام در حین ارتحالش فرمود: «شفاعت ما [خانواده] به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی رسد.»

* از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: «هر مرد و زنی که نمازش را سبک بشمارد خدای سبحان او را به پانزده خصلت [ بلا] گرفتار می کند.» (2)

بنابراین، نمازهای تان را در اوّل وقت و با شرایط شرعی و در صورت امکان در مسجد و جماعت بخوانید و بعد از نماز به تعقیب نماز بخصوص تسبیح حضرت


1- مستدرک الوسائل : 2923/25/3.
2- الکافی: 7/269/3.

ص: 106

زهرا علیهالسلام و دعا و صلوات بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بپردازید. و فرزندان را نیز از هفت سالگی به نماز وادار کنید زیرا عبادت های تمرینی برای کودکان و نوجوانان بسیار مفید است.

ضرورت اهتمام به روزه

عزیزانم! شما و خانواده های تان را وصیّت می کنم به روزة ماه مبارک رمضان.

* عَنِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم : «اَلصَّومُ جُنَّةٌ مِّنَ النَّارِ.» (1)

- «روزه سپری است از آتش جهنم.»

* حضرت زهرا علیهالسلام فرموده است:«خدا روزه را واجب کرده است، برای استواری اخلاص.»

*عَنِ الصّادق علیه السلام :«اَفضَلُ الجِهادِ الصَّومُ فِی الحَرِّ.»


1- الکافی 62/4.

ص: 107

- «روزه در هوای گرم، بهترین جهاد است.»

بدانید که اگر کسی بدون عذر شرعی یک روز روزة خود را نگیرد کارِ حرامی کرده و ملزَم به گرفتن 61 روز، روزة قضا و کفّاره می شود.

لزوم توجّه به وجوهات و...

فرزندانم! در پرداخت وجوهات شرعیه ( زکات، خمس و...) مسامحه نکنید. [دزد بیت المال نباشید]

* عن الصادق علیه السلام : «لاصَلاةَ لِمَن لَا زَکَاةَ لَهُ وَ لا زَکاةَ لِمَن لا وَرَعَ لَهُ.»(1)

امام صادق علیه السلام : «نماز نیست برای کسی که زکات ندهد و زکاة نیست برای کسی که پرهیزگاری ندارد.» [یعنی پذیرفته نخواهد شد]


1- مشکاةالانوار: 46.

ص: 108

* در روایت آ مده است : «ترک کنندة حج و زکات به دین اسلام از دنیا نمی رود، بلکه به دین یهود و یا به دین نصاری از دنیا خواهد رفت.» به حساب سال خود دقیق و جدّی باشیدکه حساب قیامت سخت و دشوار است، و هرگاه حج بر شما واجب شد بدون تأخیر انجام دهید و اگر زم_ینة جهاد فراهم شد در راه دین خدا و ترویج اسلام و قرآن به جهاد بپردازید و همچنان امر به معروف و نهی از منکر را برای رضای خدای سبحان انجام دهید.

داشتن تولِّی وتبرِّی

عزیزانم! تولّی و تبرّی محور اساسی ایمان و تقوا است که انتظار دارم از عمق جان به آن پابند باشید زیرا اسلام و ولایت بدون تولّی و تبرّی، معنا ندارد.

ص: 109

اهتمام به حقوق مردم

رعایت حقوق مردم بسیار مهم است.

* امام صادق علیه السلام می فرماید: «خداوند به چیزی برتر از ادای حق مؤمن عبادت نشده است.» (1) مبادا حق مردم و مال مردم را ضایع و یا استفادة نامشروع کنید که سخت خطرناک است و عذاب دنیایی و آخرتی دارد، حتی کسی که در راه خدا شهید می شود با اوّلین قطرة خون او گناهانش آمرزیده می شود، جز حقّ مردم. در صدر حقوق مردم، حقوق والدین است.

لزوم رعایت حقوق والدین

ارجمندانم! کاری نکنید که ما ناراض شویم زیرا کسی که عاق والدین باشد، از بوی بهشت هم


1- کافی: 4/170/2.

ص: 110

محروم می شود، اگر عبادت جن و انس را هم داشته باشد جایش در جهنم است. (پناه می بریم به خداوند بزرگ)

و بدانید که استادان و والدینِ همسر، همانند والدین حق دارند، و از همه مهم تر والدین معنوی و روحانی مسلمانان، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، أمیرالمؤمنین علی علیه السلام و خاندان شان می باشند، آنان ناراض نشوند و رضایت شان در اطاعت خدا جل جلاله و پیامبر و امام علیهم السلام است.

عزیزان! پس از آن که من از دنیا رف_____تم مرا فراموش نکنیدکه من تنها از شما انتظار دارم. و این حقّی است که بر شما دارم؛

* عَنِ الرِّضا علیه السلام :«... بِرُّ الوَالِدَینِ وَاجِبٌ ...» (1)

«نیکی کردن به پدر و مادر واجب است...» [چه در حال حیات و چه پس از ارتحال شان ]


1- میزان الحکمة - 7092/4.

ص: 111

توجّه به تربیت فرزندان

عزیزان! فرزندان خود را خوب تربیت کنید که آنان امانت های خدایند، فرزندان صالح برترین سرمایه و تداوم بخش زندگی انسان اند، و نیز حقوق فراوانی بر والدین دارند، آنان را بندة خدا، مطیع پیامبر و أئمّه علیه السلام ، آگاه به فرهنگ دینی و مؤدب بار بیاورید. زنان و دختران را باید با حجاب و اُ لگوی عفت و حیا تربیت کنید. فرزندان را از علم و دانش و شرایط زمان آگاه سازید، با انتخاب نام خوب به آن ها شخصیت داده از کودکی، محبت خدا(ج)، پیامبر و اهلبیت علیه السلام و بهترین آداب اسلامی را به آنان بیاموزید.

* عَنِ الرَّسُولِ الأعظَمِ صلی الله علیه و آله و سلم : «اَکرِمُوا اَولَادَکُم وَ اَحسِنُوا آدَابَکُم.» (1)


1- همان: 7104.

ص: 112

- پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم : «فرزندان تان را احترام کنید و آن ها را نیکو و خوب تربیت کنید.»

عزیزانم! به شما جداً اعلام خطر می کنم که بیشترین بدبختی ها در جامعه از بی حجابی و بی عفّتی است؛ رعایت حجاب اسلامی واجب است. حجاب سپری است برای حفظ عظمت، حیثیت، ارزش دینی، ارزش خانوادگی و شخصیت زن.

ضرورت حفظ حجاب

به شما دختران، عروس ها و سایر زنانِ بستگانم وصیّت می کنم که حجاب خود را حفظ کنید، حجاب اسلامیجلوه ای ازرحمت خداوند و میراث گران بهای فاطمةزهرا علیهالسلام است؛ خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به زنان مسلمان دستور داده است، که گوهر گران بهای وجودشان را از نامحرم بپوشانند (چه خودی مثل شوهر خواهر، برادر

ص: 113

شوهر، پسر عمو، پسردایی و...، و چه بیگانه) و از پوشیدن لباس های نازک و لباس های اندامی و بدن نما و لباس های مخصوص کفّار اجتناب کنید.

* پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در شب معراج زنانی را دیدم که با موهای شان آویزان بودند، از جبرئیل علیه السلام سؤال کردم این ها چه کسانی هستند؟ گفت: این ها کسانی اند که موهای شان را در معرض دید نامحرم قرار می دادند.

پرهیز از نظرکردن به نامحرم

عزیزانم! به شما توصیه می کنم که نظرهای پاک تان را با نگاه کردن به نامحرم آلوده و مسموم نکنید؛ نظر کردن به نامحرم، تیر زهرآگین شیطان است و بسیاری از فسادهای اخلاقی ریشه در نگاه کردن های مسموم دارد. عزیزانم! همسر برادر، خواهر همسر، همسر عمو،

ص: 114

همسر دایی و... نامحرم هستند. به هیچ عنوان به آنان نگاه نکنید که سخت خطرناک است، نگاه کردن شهوانی به زنان غیر مسلمان و عکس نامحرم و به هر چیز حتّی مجسمه حرام و گناه است و نظر کردن به عکس زن های نامحرم اگر بشناسید بدون شهوت نیز حرام و گناه است. (1)

نگاه کردن شبکه های ماهواره ای و فیلم

ارجمندانم! از نگاه کردن به برنامه های گمراه کننده، مظاهر فساد در تلویزیون، شبکه های ماهواره ای و فیلم های نامشروع، فسادانگیز، و استکباری جداً بپرهیزید! فرزندان، خانواده و بستگان تان را نیز از این آلودگی های خطرناک برحذر دارید. امروزه ماهواره ها، اینترنت و شبکه های تلویزیون های


1- برگرفته از توضیح المسائل مراجع تقلید.

ص: 115

بیگانه، کمین گاه خطرناک و قوی ترین تهاجم فرهنگی است، که خود نگه داری از آن ها ضروری و واجب است. [از تکنولوژی و امکانات موجود و برنامه های سالم آن می توان به طور مشروع و معقول استفاده کرد و به نفع دنیا و آخرت از آن بهره ور شد.]

ضرورت پرهیز از اختلاف

عزیزانم! هشدار می دهم که هرگز اختلاف نکنید زیرا اختلاف مایة بدبختی و نابودی است، صلة رحم را فراموش نکنیدکه مایة خوشبختی شما و برترین اساس اتّحاد است و بدانید که قطع رحم موجب بدبختی در هر دو عالم خواهدبود، قدر همدیگر را بدانید، به بزرگان احترام و به کودکان ترحّم کنید، حقوق متقابل را رعایت کنید.

ص: 116

ع__زیزان ق_در یکدیگر بدانید

اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

هرگونه نفاق و اختلاف را هرچه زودترحلّ و فصل کنید، و برای اصلاح جامعه بکوشید. از خشم و غضب جداً بپرهیزید و در حال غضب تصمیم نگیرید، دوستی و دشمنی شما باید روی معیارهای دینی و برای خدا باشد، آن چه را که برای خود می خواهید برای دیگران بخواهید و آن چه که ناپسند شماست برای دیگران نخواهید.

پرهیز از بدگمانی

فرزندان عزیزم! اگر مشکلی پیش آمد، به خدا و دین و مؤمنان سوء ظن و بد گمانی نداشته باشید، بدگمانیِ به خدا، گناه بزرگ و در حدّ کفر است، بدگمانی به پیشوایان دین گمراهی است، بد گمانی به

ص: 117

مردم مؤمن معصیت است، و نیز سبب نفاق، درگیری، و موجب بر باد رفتن دین و ایمان است.

* عَن أمیرِالمؤمِنینَ علیه السلام :«لا اِی_مَانَ مَعَ سُوءِالظَّنِّ.» (1)

- «با بدگمانی ایمانی نخواهدبود.»

پرهیز از غیبت

ارجمندانم! وصیّت می کنم، غیبت نکنید که گناهی است بس بزرگ، اگر می خواهید خود شما آبرو داشته باشید، آبروی مؤمنین را حفظ کنید، قرآن به صراحت اعلام فرموده است کسی که غیبت می کند مثل آن است که گوشت برادر مُردة خود را بخورد، غیبت های حضوری، تلفنی، تلگرافی، کامپیوتری، با نامه و با اشاره و... همه حرام و گناه و معصیت است، آخرت خود را با غیبت و گناه بر باد ندهید.


1- میزان الحکمة 3396/7.

ص: 118

پرهیز از ت_ه_مت

فرزندانم! از تهمت زدن به مؤمنین که گناهی است بسیار بزرگ، شما را برحذر می دارم. کسی را متّهم نکنید و نیز خود شما در جاهای مشکوک و با افراد مشکوک و دوستان بدنام نباشید که متّهم خواهید شد. ( نه به کسی تهمت بزنید و نه کاری کنید که خود متّهم شوید) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «از جاهایی که مورد اتّهام است بپرهیزید»

دوری گزیدن از ریاکاری

فرزندانم! در هیچ عمل خیر و اعمال عبادی، ریا و خودنمایی نکنید که ریا شرک خفی است و ریا عبادت را باطل می کند؛ جای ریاکار در جهنم است! جداً به شما توصیه می کنم که: برای من مجالس ختم قرآن و فاتحة ریایی نگیرید. هرگاه تشییع جنازه

ص: 119

کردید، اگر نماز خواندید، حرم مشرف شدید، فاتحه دایرکردید، نذر کردید و... فقط برای خدا باشد، از رقابت های ناسالم بپرهیزید. من منتظر اعمال خدایی و شایستة شما هستم.

م__راسم س_وم، هفت__م و چهل_م و نذر و صدقه های ریایی آتش سوزان خواهد بود! کم عمل کنید اما خالصانه و فقط برای رضای خدا.

توصیه به صبر و شکیبایی

ارجمندانم! در برابر مصیبت ها صبرکنید و دل های داغدار خود را به یاد خدا آرامش بدهید.

«أَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»

«تنها یاد خدا دل ها را آرامش می دهد.»

به یاد گذشتگان

ص: 120

عزیزان! خدا و مرگ را از یاد نبرید و برای آخرت خود، خوب کار کنید و نیز مرده ها را فراموش نکنید که خیلی محتاجند، تا زنده های دیگر به یاد شما باشند، آن چه را که برای رضای خدا هدیه به اموات می فرستید فرشته های خدای مهربان آن را با طَبَق های نور به مرده های مؤمن می رسانند، انتظار دارم که مرا فراموش نکنید.

ص: 121

فصل چهارم : آداب محتضر و میّت

اشاره

در این فصل بطور خلاصه برخی آداب محتضر و آداب میت بیان شده است.

الف - برخی از آداب محتضر

فشردة آداب محتضر عبارتند از:

1-واجب است که صورت محتضر را به طرف قبله کنند (با پشت بخوابانند و کف پاهایش به طرف قبله باشد).

نک__تة مه__م

متأسفانه در برخی از بیمارستان ها تخت محتضر رو به قبله نیست و این واجب کفائی بعهدة کسانی است که در آن جا مسئولیت دارند و مسلماً در پیشگاه خدای سبحان جوابگو می باشند و نیز هرگاه دکتر احساس کرد که بیمار در حال احتضار است نباید او را اذیّت

ص: 122

کند (مثل نفس مصنوعی، شوک دادن و فشار دادن قفسة سینه، آمپول زدن و...)

پ_یش_نه___اد:

1.اگر در هر بیمارستان اتاقی مخصوص باشد که محتضر را سریعاً به آن منتقل کنند و یکی از بستگانش مجاز باشد تا بالای سر محتضر، حاضر و به انجام وظایف شرعی بپردازد و قرآن بخواند، مشروع و مناسب خواهد بود، و یا در صورت امکان مریض را مرخّص کنند تا مسئولیت شرعی نداشته باشند.

2.مستحب است که بعد از غسل دادن، میّت را به حالتی که به او نماز می خوانند، بخوابانند (با پشت بخوابانند که پهلوی راست میّت به طرف قبله باشد).

3.مستحب است که روی سینه و شکم میّت چیزی نباشد و دکمه های او را باز بگذارند.

ص: 123

4.مستحب است که در حال احتضار با صدای بلند سوره های مبارکة «یس، صافات و احزاب» و همچنان «آیة الکرسی» وآیة 54 سورة اعراف و سه آیة آخر بقره را در کنار او بخوانند.

5.مستحب است که شهادتین و اقرار به 12امام و سایر عقاید حقّه را طوری به محتضر تلقین کنند که بفهمد و تا وقت مرگ هم تکرار کنند.

6.مستحب است که جز صدای قرائت قرآن، دعا، ذکر و صلوات بر پیامبر و آلش علیه السلام سر و صدای دیگری در نزد محتضر نباشد.

7.کسی را که سخت جان میدهد، مستحب است که بجای نماز خواندنش منتقل کنند.

ص: 124

8.تنها گذاشتن محتضر، بودن جنُب و حایض نزد او، زیاد حرف زدن، گریه کردن و تنها گذاشتن زن در نزد میّت مکروه است.

دعای مخصوص حالت احتضار

مستحب است که این دعا را طوری برای محتضر تلقین کنند که بفهمد: «اَللّهُمَّ اغفِر لِیَ الکَثِیرَ مِن مَعاصِیکَ وَ اقبَل مِنِّی الیَسِیرَ مِن طاعَتِکَ یَا مَن یَقبَلُ الیَسِیرَ وَ یَعفُو عَنِ الکَثِیرِ اِقبَل مِنِّی الیَسِیرَ وَ اعفُ عَ__نِّی الکَثِ__یرَ اِنَّ__کَ اَنتَ العَفُوُّ الغَفُورُ اَلّلهُمَّ اِرحَمنِی فَاِنَّکَ رَحِیمٌ.»

ترجمه: «خدایا! از نافرمانی های زیادی که کرده ام مرا ببخش و طاعت کمی که انجام داده ام قبول فرما، ای کسی که اندک را می پذیری و از بسیار عفو و گذشت می کنی، اندک مرا قبول فرما و از(گناهان) زیاد من

ص: 125

درگذر، همانا تو بخشنده و بخشایش گر هستی، خدایا! به من رحم کن زیرا تو رحم کننده و مهربان هستی.»

آداب بعد از مرگ

برخی از آداب بعد از مرگ عبارتند از:

1.بعد از مرگ مستحب است که چشم ها، دهان و چانة میت را ببندند، دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند.

2.مستحب است در دفن میّت عجله کنند و مؤمنین را برای تشییع جنازه اطلاع دهند.

3.واجب است میّت را سه غسل بدهند (با آب سدر، با آب کافور و با آب خالص) سپس مستحب است او را حنوط کنند، آن گاه بر او نماز خوانده دفن کنند. (این احکام واجب کفایی است، اگر کسی آن را

ص: 126

انجام دهد از سایر مؤمنین ساقط می شود) و تمام احکام باید مطابق فتوای مرجع تقلید انجام شود.

4.مستحب است از مؤمنین حاضر، خواسته شود تا برای میّت دعا کنند و به خوبی و ایمان او شهادت دهند، و نیز برای او نمازرفع وحشت بخوانند.

5.از مؤمنین خواسته شود تا او را حلال کنند (غیبت، تهمت، توهین، دشنام، حقوق همسایه، حقوق خانوادگی، و برخی حقوق مالی و...)

6.از مال مردم و از اموال خمس نداده و مشکوک برای میّت خرج نکنند و اگر به پولی که برای کفن، دفن و... مصرف می کنند خمس تعلّق گرفته باشد باید خمس آن را بپردازند.

7.مستحب است که میّت را در داخل قبر و پس از پوشاندن قبر به تلقین معروف، تلقین دهند.

ص: 127

8.مستحب است گونة راست میّت را روی خاک گذاشته بندهای کفن را باز کنند. و نیز قدری از تربت مقدّس امام حسین علیه السلام جلو روی او بگذارند.

9.مستحب است در چیدن سنگ لحد یا گذاشتن آجر محکم کاری کنند، و از قسمت پایین پای میّت رفت و آمد کنند.

10. مستحب است قبر میّت را چهارگوش و مسطّح کنند (به شکل برآمدگی نباشد)، روی قبر آب بریزند و انگشت ها را داخل خاک قرار داده هفت بار سورة مبارکة قدر را خوانده برای میّت دعا کنند.

11.بایدوصی میّت هرچه زودتر به وصیّت های او عمل کند. (1)


1- نماز، تلفین میت و نماز وجشت و ... را در کتاب گلواژه ها ذکر کردیم [اگر آن کتاب را با خود داشته باشید، جدا مفید است.]

ص: 128

فصل پنجم : چکیدة برخی از وصایای مهم

اشاره

وصیّت و مشتقّات آن در قران کریم32 بار، و در روایات و تاریخ صدها بار مطرح شده است.

در این فصل چکیدة برخی وصیّت های مهم بیان شده است به منظور اهمیّت آن.

از وصیّت های خدای بزرگ(سفارش های ویژه او)

خدای بزرگ توصیه های مهمّی برای سعادت بشر دارد، که به اشارة دو مورد بسنده می شود:

1- «... وَ وَصَّینَا الاِنسَانَ بِوَالِدَیهِ اِحسَاناً» (1)

«...و انسان را به نیکی کردن به پدر و مادرش توصیه و سفارش کردیم»


1- احقاف: 15.

ص: 129

خدا در این آیه انسان را به یک امر مهم که احسان به والدین باشد توصیه کرده است.

2-* عَن رَسُولِ اللهِ: صلی الله علیه و آله و سلم أَتَانِی جَبرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ: یَامُحَمَّدُ صلی الله علیه و آله و سلم ! إِنَّ رَبَّکَ یَقرَئُکَ السَّلامَ وَ یَقُولُ لَکَ: «إِنَّ عَلِیَّ بنَ أَبِی طالِبٍ علیهماالسلام وَصِیُّکَ وَ خَلِیفَتُکَ عَلَی أَهلِکَ وَ أُمَّتِکَ.» (1)

- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت: ای محمَّد صلی الله علیه و آله و سلم ! پروردگارت [به تو درود می فرستد و] می گوید: «همانا علی بن ابی طالب علیهماالسلام وصی و جانشین تو در میان خانواده و امّت تو می باشد.»

بخشی از وصیّت های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم

پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم وصیّت های فراوانی در ابعاد مختلف دارد که به برخی اشاره می شود.


1- امالی مفید ص 168 ح3.

ص: 130

عَن رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم :«یَاعَلِیُّ! اَنتَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی قَد أَعطَاکَ اللهُ عِلمِی وَ فَهمِی...» (1)

- ابوطفیل از عمّار یاسر روایت کرده است: «پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هنگام رحلتش، علی علیه السلام را فراخواند و مفصّل با او راز گفت، آن گاه فرمود: «ای علی! تو وصی و وارث من هستی خداوند دانش و درک مرا به تو عطا فرموده است... .»

* عَنِ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم مُشیراً إِلی عَلِیٍّ علیه السلام قال: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَوَصِیِّی وَخَلِیفَتِی فِیکُم فَاس_مَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»(2) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام اشاره کرد و فرمود: «این (علی علیه السلام ) برادر و وصی و جانشین من در میان شماست فرمانش را بشنوید و اطاعت کنید.»


1- بحارالانوار : ج 36، ص 328 و کفایة الاثر ص 16 و 17.
2- کنزالعمال: ح 36419.

ص: 131

* عَنهُ صلی الله علیه و آله و سلم : «إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ وَصِیّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ وَارِثِی.» (1)

- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم : «هر پیامبری وصی و وارثی دارد و علی علیه السلام وصی و وارث من است.»

* عَنهُ صلی الله علیه و آله و سلم : «یاعَلِیُّ! أُوصِیکَ بِالدُّعاءِ فَاِنَّهُ مَعَ الإِجَابَةِ» (2)

- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : «ای علی! تو را توصیه و سفارش می کنم به دعا، زیرا که دعا با اجابت همراه است».

از وصیّت های امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام علی علیه السلام وصیّت های مهمّی داشته اند که برخی عبارتنداز:


1- تاریخ دمشق: ج 3، ص 5، ح 1021.
2- بحار: 1/4/77.

ص: 132

1.عَن أمیرِالمُؤمِنینَ عَلِیٍّ علیه السلام قالَ: «اُوصِیکَ یا بُنَیَّ بِ_الصَّ_لاةِ عِن_دَ وَقتِ_ه_ا وَ ال_زَّکاةِ فِی أَه_لِهَ_ا عِن_دَ مَحَ_لِّ_هَ_ا وَ الصَّمتِ عِندَ الشُّبهَةِ...» (1)

- أمیرالمؤمنین علی علیه السلام : «فرزندم به تو توصیه وسفارش می کنم که نماز را در وقتش بخوانی و زکات را به موقع به اهلش برسانی و در برابر شبهه خاموش باشی... .»

2.وصیت نامة مهم أمیرالمؤمنین امام علی علیه السلام است، که به عنوان منشور حیات آفرین در سرلوحة زندگانی انسان های خداجو برترین الگو خواهدبود. به خاطر رعایت اختصار، به ذکر بخش هایی از آن وصیت نامة الهی بسنده شده است.

وصیّت نامة مهم و مشهور امام علی علیه السلام

* «وَ مِن وَّصیَّةٍ لَهُ لِلحَسَنِ وَ الحُسَینِ علیهماالسلام .» (2)


1- وسائل الشیعه: ج 18، ص 123، ح 42.
2- نهج البلاغه نامه 47، ص 398 ترجمه محمد دشتی.

ص: 133

«از وصیّت های آن حضرت (امیرالمؤمنین علی علیه السلام ) است، به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام »

* «أُوصِیکُ_مَا بِتَقوَی اللهِ، وَ أَن لّاتَبغِیَا الدُّنیَا وَ إِن بَغَتکُ_مَا...»

- «شما را به تق__وی و ترس از خ_دا سفارش می کنم، و این که دنیا را نخواهید (دنبال دنیا نباشید) هرچند دنی_ا شما را بخواهد و بر آن چه دنیا از شما گرفت_ه است اندوهن_اک نباشید، همواره به حق و درست سخن بگویید و برای پ_اداش یافتن (در آخ_رت) ک_ار و کوش_ش کنید..»

ص: 134

* «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصم_اً وَ لِلمَظلُومِ عَوناً.»

- «همواره دشم_ن ظالم و ستمگر و ی_اور مظل_وم و ستمدیده باشید. شما و همة فرزندان و خاندان خود و هرکسی که نامه ام به او می رسد را به تقوی و ترس از خداوند و نظ_م و به هم پیوستن کارها و برنامه ها و ایجاد ص_لح و آشت_ی در میان تان سفارش می کنم زیرا من از جدّ شما رس_ول خ_دا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: «اص_لاح کردن بین مردم از نم_از و روزة یک س_ال برت_ر است.»

* «اللهَ اللهَ فِی الأیتامِ... »

- «... از خدا بترسید از خدا بترسید دربارة یتیم_ان آنان را گاه سیر وگاه گرسنه نگذارید و با بودن شما آنان فاسد و تب_اه نشوند (از نظر جس_می و روانی، و

ص: 135

از نظ_ر مادی و معنوی به آن_ان رسیدگی نموده حقوق آنان را رعایت کنید.)...»

* «... و اللهَ اللهَ فِی جیرانِکُم، فَإنّ_هُم وَصِیَّةُ نَبِیِّکُم ... و اللهَ اللهَ فِی القرآنِ لایَسبِقُکُم بِالعَمَلِ بِهی غَیرُکُم، و اللهَ اللهَ فِی الصَّلاةِ فَإنَّها عَمودُ دینِکُم، و اللهَ اللهَ فی بَیتِ رَبِّکُم لَاتُخَلُّوهُ مَا بَقیتُم...، و اللهَ اللهَ فِی الجهادِ بِأموالِکُم وَ أن_فُسِکُم وَ ألسِنَتِکُم فی سَبیلِ اللهِ وَ عَلَیکُم بِالتَّواصُلِ ... لَاتَترُکوا الأَمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّه_یَ عَنِ ال_مُنکَرِ فَیُوَلّی عَلَیکُم أشرارُکُم ثُمَّ تَدعُونَ فَلایُستَجابُ لَکُم، ثُمَّ قالَ علیه السلام : ... .»

- «... از خدا بترسید از خدا بترسید ¬دربارة همسایگ_ان که آن سفارش پیامبرتان است که همواره دربارة ایشان سفارش می فرمودند تا حدّی که گمان کردیم برای آنان میراث قرار دهد. خدا را، خدا را، دربارة ق__رآن که دیگران با عمل به آن بر شما پیشی

ص: 136

نگیرند. خدا را، خدا را، دربارة نم__از که ستون دین شماست. خدا را، خدا را، دربارة خ_انة پروردگارت_ان (کعبة مکرّمه) تا زنده هستید، آن را خالی نگذارید که اگر آن را رها کنید (از کیفر الهی) مهلت داده نمی شوید (به عذاب خدا گرفتار می شوید) خدا را، خدا را، دربارة جه__اد، با مال ها، جان ها و زب__ان های تان در راه خدا، و بر شما باد به همبستگی و دوست_ی و پشتیبانی هم دیگر، و بپرهیزید از جدایی و پشت کردن به یک دیگر، ... ام_ر به مع_روف و نه_ی از من_کر را ترک نکنید (اگر امر به معروف و نهی از منکر را رها کردید) بدترین و ف_اس_دت_رین شما بر شما مس_لّط می شوند، آن گاه هرچه دعا کنید دع__ای شما مستجاب نخواهد شد ... »

ص: 137

وصیّت نامة مهمّ حضرت فاطمة زهرا علیهالسلام

حضرت زهرا علیهالسلام چندین وصیّت پربارِگفتاری ونوشتاری داشته اند؛ یک وصیّت نامة آن حضرت، به عنوان سند شرعی و دستورالعمل مهم در این جا ذکر شد. [این وصیّت نامه ای است با دست خط خود آنحضرت که در زیر متّکایش قرارداشته است تا به آن عمل شود.]

ص: 138

(وَ مِن وَصایا سَیِّدتِنا فاطمةَ الزَّهراءِ لِأمیرِالمُؤمِنینَ علیهماالسلام )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

* هذا مَا أَوصَت بِهِ فَاطِمَةُ بِنتُ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم ؛ أَوصَت وَ هِیَ تَشهَدُ أَن لّا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ مُحمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ وَ أَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لَارَیبَ فِیهَا وَ أَنَّ اللهَ یَبعَثُ مَن فِی القُبُورِ.«یا عَلِی! أَنَا فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم زَوَّجَنِیَ اللهُ مِنکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ أَنتَ أَولَی بِی مِن غَیرِی؛ حَنِّطنِی وَ غَسِّلنِی وَ کَفِّنِّی بِالَّلیلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ دَفِّنِّی بِالَّلیلِ وَ لاتُعلِم أَحَداً وَ أَستَودِعُکَ اللهَ وَ أَقرَءُ عَلَی وُلدِیَ السَّلَامَ إِلی یَومِ القِیَامَةِ.» (1)


1- بحار ج 43، ص 214، وسائل الشیعه ،ج 13، ص311، دلائل الامامه ص 42.

ص: 139

«ترجمه وصیّت نامه»

به نام خداوند بخشایندة بخشایشگر

- «این وصیّت نامة فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است در حالی وصیّت می کند که شهادت می دهد: خدایی جز خدای یگانه نیست و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و پیامبر اوست و بهشت حقّ است و آتش جهنم حقّ است و روز قیامت فراخواهد رسید و شک در آن نیست و خداوند همة مردگان را زنده و وارد محشر می کند، ای عل_ی! من فاطم_ه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم خد مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم تو از دیگران بر من سزاوارتری؛ حنوط، غسل و کفن کردن مرا در شب انجام بده و بر من نماز بگذار و شب مرا دفن کن و هیچ کس را اطّلاع نده تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا قیامت و رستاخیز سلام و درود می فرستم.»

ص: 140

از وصیّت های امام حسن مجتبی علیه السلام

* جنادة بن ابی امید می گوید: من خدمت امام حس_ن مجتبی علیه السلام در موقع شهادتش مشرّف شدم ... عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! به من پند و اندرز بده، فرمود: «آری خود را برای سفر [آخرت] آماده کن و پیش از آن که اج_لت برسد توشة خود را بدست آر و بدان که تو دنیا را می جویی و مرگ تو را...» (1)

* و از وصایای امام حسن به امام حسین علیهماالسلام این بود که فرمود: «مرا در تابوتم بگذار و تا قبر جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ببر برای تجدید پیمان، سپس به قبر جدّه ام فاطمه بنت اسد علیهماالسلام برگردان و در آن جا دفن کن و ت_و را به رس_ول خ_دا صلی الله علیه و آله و سلم سوگن_د می ده_م ک_ه


1- فرهنگ سخنان امام حسن علیه السلام، ترجمه علی مؤیدی ص 188.

ص: 141

در تشییع جنازة من خونی حتی به اندازة خونِ حجامتی نریزد.» (1)

از وصیّت های امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام نیز وصیّت های مهمّی برای خاندان خویش و مؤمنان داشته اند که به برخی اشاره می شود.

یکی از وصایای مهمّ آن حضرت در روز عاشورا و در دوّمین وداع با اهل بیتش این بود:

* عنه علیه السلام :«إِستَعِدُّوا لِلبَلاءِ وَ اعلَمُوا أنَّ اللهَ حَامِیکُم وَ حَافِظُکُم وَ سَیُنَجِّیکُم مِن شَرِّ الأَعدَاءِ ...» (2)

- آن حضرت برای دوّمین بار که با اهل و عیالش وداع می فرمود آنان را به صبر، شکیبایی و پایداری توصیه کرد و فرمود: «برای روزهای سخت و غمبار


1- همان ص 189.
2- مقتل مقرم ص 337، بنقل از جلاء العیون.

ص: 142

آماده باشید و بدانید که خداوند پشتیبان و حافظ شماست و در آیندة نزدیک، شما را از شر دشمنان نجات خواهد داد...»

* عَنِ الحُسَین علیه السلام :« یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلمَ مَن لَّایَجِدُ عَلَیکَ ناصِراً إلَّا الله» (1)

- امام محمّد باقر علیه السلام می فرماید:که پدرم امام سجاد علیه السلام فرمود: (از جمله وصایای پدرم امام حسین علیه السلام این بود): «فرزندم بپرهیز از ستم کردن بر کسی که مدافع و یار و یاوری جز خدا ندارد.»

از وصایای امام زین العابدین علیه السلام

امام سجاد علیه السلام وصیّت های مهمّی دارد. * از جمله در بخشی از وصیّت هایش می فرماید: «خداوند را به سبب قدرتی که بر تو دارد دوست بدار و به خاطر


1- سخنان امام حسین علیه السلام، نجمی: ص 284 و اصول کافی: ج 2، ص 331، ح5.

ص: 143

نزدیک بودنش به تو از او، شرم کن و هرگز با کسی دشمنی نکن ...، و به هیچ دوستی، سبک سری و ستم روا مدار...، هر کس از تو پوزش خواست عذر او را بپذیر هر چند بدانی که دروغ می گوید. باید بخشش و گذشت از مردم وِرد زبانت باشد.» (1)

از وصیّت های امام محمّد باقر علیه السلام

* امام محمّدباقر علیه السلام در یکی از وصایای پربارش برای جابر جعفی فرمود: «تو را به پنج چیز وصیّت و سفارش می کنم؛ اگر به تو ستم کردند، تو ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند تو خیانت مکن، اگر تو را تکذیب کردند عصبانی نشو، اگر مدح و ستایشت کردند خوشحال مشو، اگر مذمّتت کردند دلگیر و


1- ترجمه میزان الحکمه: ج 14 ص 6820.

ص: 144

ناراحت نشو، بلکه در آن چه که دربارة تو گفته شده است فکر کن و بیندیش...» (1)

از وصیّت های امام صادق علیه السلام

صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم وصایای عمده ای در همة ابعاد زندگی دارند که به بیان یک مورد بسنده می شود:

* «أفضَلُ الوَصَایَا وَ ألزَمُها أَن لَّا تَنسَی رَبَّکَ ...» (2)

- امام جعفر صادق علیه السلام : «برترین و لازم ترین و ضروری ترین وصیّت ها و سفارش ها این است که پ_روردگ_ارت را ف_رام_وش نکن_ی و همواره به یادش باشی و ن_اف_رمانی اش ننم_ایی و نشسته و ایستاده بندگیش کنی.»


1- تحف العقول: ص 284.
2- بحارالانوار: ج 78، ص 200، ح27.

ص: 145

از وصیّت های امام کاظم علیه السلام

* امام موسی بن جعفر علیه السلام در بخشی از وصایایی که به هشام بن حکم داشت، فرمود: «یَا هِشَامُ لَیسَ مِنَّا مَن لَّم یُحَاسِب نَفسَهُ فِی کُلِّ یَومٍ...» (1)

- «ای هشام! آن که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند (از خود حساب نگیرد) از ما نیست، تا اگر نیکی کرده است به آن بیفزاید و اگر بدی کرده است، از خدا آمرزش بخواهد.»

از وصایای امام رض_ا علیه السلام

* امام هشتم علیه السلام در یکی از وصایای خود می فرمایند: « صِل رَحِمَکَ وَ لَو بِشَربَتِ مِّن مَّاءٍ...» (2)


1- تحف العقول: ترجمه احمد جنتی: 630.
2- همان : ص 710.

ص: 146

«با خویشاوند خود محبت و پیوند کن اگر چه به جرعة آبی باشد و بهترین صلة رحم خودداری از آزار اوست. خدا جل جلاله فرمود: «صدقه ها [انفاق و کمک] خود را با منّت گذاشتن و اذیت و آزار باطل نکنید.»

از وصیّت های امام جواد علیه السلام

شخصی از امام جواد علیه السلام خواست تا او را توصیه کند، حضرت فرمود: «می پذیری؟» عرض کرد: «آری، فرمود: «صبر و شکیبائی را بالش خود ساز و فقر را در آغوش بگیر، شربت ها و لذّت ها را دور انداز و با هوا و هوس مخالفت کن و بدان که هرگز از چشم خدا پنهان نیستی [هرجا باشی در محضر خدایی و تورا می بیند] پس مواظب باش که چگونه و در چه حالی؟»

ص: 147

از وصایای امام هادی علیه السلام

* حسن ابن مسعود می گوید: «محضرابوالحسن علی ابن محمّد (امام هادی) علیه السلام شرفیاب شدم آن روز انگشتم ضربه دیده بود؛ گفتم: خدا شرّ تو، روز، را از من کوتاه کند چه روز شومی هستی؟ حضرت فرمود: تو هم این حرف ها را میزنی؟ با این که با ما رفت و آمد داری، گناه خود را به گردن بی گناهی می اندازی؟ [روزها و ساعت ها گناهی ندارند] حسن می گوید: من متوجّه شدم گفتم مولای من! استغفر الله... حضرت در ضمن فرمایشات خود گفت: حسن! مگر نمی دانی که ثواب و عقاب و مکافات عمل در دنیا و آخرت به دست خداست؟ گفتم: چرا مولای من. فرمود: دیگر تکرار نکن و برای روزها نقش در حکم خدا قائل مشو، گفتم: «چشم مولای من» (1)


1- تحف العقول: ص 770.

ص: 148

از وصایای امام حسن عسکری علیه السلام

امام حسن عسکری علیه السلام در یکی از وصیّت نامه هایش برای شیعیانش این گونه فرموده است:

* عَنِ الاِمَامِ العَسکَرِی علیه السلام لِشِیعَتِهِ: «اُوصِیکمُ بِتَقوَی اللهِ وَ الوَرَعِ فِی دِینِکُم وَ الِاجتِهَادِ لِلّهِ وَ صِدقِ الحَدِیثِ وَ اَدَاءِ الاَمَانَةِ اِلَی مَن...»

- امام حسن عسکری علیه السلام برای شیعیانش: «شما را توصیه و سفارش می کنم به تقوای الهی و پارسایی در دین تان و سعی و کوشش برای خدا و راستگویی و بازگرداندن امانت به کسی که به شما امانتی سپرده است خوب باشد یا بد و طول دادن سجده و خوش همسایگی؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله و سلم برای این ها آمده است، ...

ص: 149

* «...اِتَّقُوااللهَ وَ کُونُوا زَینَا وَلَاتَکُونُوا شَینَا...» (1)

در ادامه می فرماید: «از خدا بترسید و مایة آراستگی و آبرومندی (ما) باشید نه باعث عیب و ننگ (ما) ...»

از توصیه ها و سفارش های امام زمان (ارواح العالمین له الفداء)

* ولی عصر(عجّل الله فرجه) در راستای رهبری جامعه در زمان غیبتش این گونه توصیه و سفارش می فرماید: قَالَ الاِمَامُ المَهدِی علیه السلام : «أَمَّا الحَوَادِثُ الوَاقِعَةُ فَارجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاتِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَأَنَا حُجَّةُ اللهِ». (2)

- امام مهدی(عج): «در زمینة رخدادهایی که به وقوع می پیوندد به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدایم».


1- تحف العقول: ص 782 و ترجمه میزان الحکمة: ج 14 ص 6834.
2- الاحتجاج: ج2، ص 470، ح344.

ص: 150

از وصیّت نامة الهی و سیاسی امام خمینی رحمة الله

در طول تاریخ، اندیشمندان و متفکّران مسلمان وصیّت نامه های ارزشمندی به یادگار گذاشته اند که از مهمترین آن ها وصیّت نامة فقیه خردمند حضرت امام خمینی رحمة الله است که با الهام از قرآن و فرهنگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام وصیت نامة جامعی از اصول، فروع، سیاست اسلامی و... ارائه داده اند که خود منشور بزرگی است برای نظام اسلامی و مسلمانان جهان فراتر از مرزهای جغرافیایی؛ در این جا به گوشه های آن اشاره می شود: «و آنچه لازم است تذکّر دهم آن است که وصیّت سیاسی - الهی این جانب اختصاص به ملّت عظیم الشأن ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملّت و مذهب می باشد.. » (1)


1- وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) قطع جیبی ص 12.

ص: 151

بیداری – استقلال

و نیز فرموده اند: «باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازانِ پیوسته به غرب و شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند و با ارادة مصمم و فعّالیّت و پشت کار خود، به رفع وابستگی ها قیام کنید... .» (1)

و در بخش دیگر می فرمایند: «...و وصیّت من به ملّت های کشورهای اسلامی این است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف، که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقّق می بخشد قیام کنید...»(2)


1- همان ص 39.
2- وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) فطع جیبی ص 56.

ص: 152

و در بخش دیگرآمده است: «و وصیّت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همة ابعادش به پیش، و بی تردید دست خدا با شما است... .» (1)

قلب مطمئن

آن رهبر فرزانه که به حق تا پای جان مبارزه کرد و نظام مقدّسی را به وجودآورد وروح بلندش با یاد خدا آرامگرفت که می فرماید: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد وضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخّص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و


1- وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) فطع جیبی ص 90.

ص: 153

از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.»

سخن پایانی نویسنده

در پایان عرضه می دارم: علما، دانشمندان، مبلغان، خواهران و برادران! باتوجّه به وضعیّت امروزی و فراموش شدن برخی از فرازهای فرهنگ اسلامی مسئولیت ما سنگین تر و رسالت ما جدّی تر شده است؛ امیدواریم همه احساس مسئولیت کنند؛ امروز واجب است که مسائل اعتقادی، احکام شرعی، مسائل سیاسی، دستورهای حقوقی و... از هر طریقی و به هر روش ممکن [توسط رسانه ها، کتاب ها، نشریه ها، نمایشنامه ها، سخنرانی ها و...] بیان شود و به شبهات پاسخ ارائه شود.

ص: 154

این برادر شما خواست یک اشارة کوتاهی به فرهنگ وصیّت داشته باشد، تا شاید گام خیری باشد برای سعادت و خوشبختی نویسنده و پویندگان حقیقت.

به عنوان حسن ختام، این نوشتار را با این دعا به پایان می برم. «اَللَّهُمَّ ارزُقنَا حَیَاةً طَیِّبَةً فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ وَ احشُرنَا مَعَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَ ارزُقنَا فِی الدُّنیَا زِیَارَتَهُم وَ فِی الآخِرَةِ شَفَاعَتَهُم.» آمِینَ یا رَبَّ العالَمِینَ.

التماس دعا

مؤلف: سید محمد طاهر «مدرسی حجازی»

ص: 155

منابع عمدة تحقیق : [ذکر منبع دلیل تأیید نمی باشد]

قرآن عظیم الشأن.

اصول کافی؛ مرحوم کلینی(ره) ترجمة کمره ای چاپ 3-1375

الاحتجاج؛ ابی منصور احمد بن علی الطبرسی طبع 1403 ه_ ق

بحارالانوار؛ مرحوم علّامه مجلسی(ره) تحقیق علوی...88،تهران.

تحف العقول؛ ترجمة احمدجنّتی، انتشارات امیرکبیر تهران1384.

غررالحکم؛ عبدالواحد تمیمی آمدی، ضریح آفتاب 1381

فرهنگ سخنان امام حسن علیه السلام ؛ ترجمة علی مؤیدی چاپ اوّل

فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ؛ محمّد صادق نجمی چاپ اوّل

کنزالعمال؛ المتقی الهندی، مکتبة التراث الاسلامی، بیروت،1397.

میزان الحکمه؛ محمّد محمّدی ری شهری دارالحدیث، 1385.

من لایحضره الفقیه؛ للصدوق(ره) تحقیق: علی اکبرالغفاری، قم.

نهج البلاغه؛ ترجمة محمّد دشتی، ناشر: بکاء، چاپ کوثر1386.

وسائل الشیعه؛ مرحوم حر عاملی(ره) نشرمؤسسةآل البیت،1409ق.

وصیت نامة سیاسی- الهی امام خمینی(ره) تهران نشرآثار،1373.

و...

ص: 156

آثار چاپ شدة مؤلف:

1.زمزم نور (دائرة المعارف حرمین) چاپ دوم.

2.خوشه های خورشید در سوریه.

3.ارمغان ازدواج (ارمغان1) چاپ سوم.

4.گلواژه های معارف (1) چاپ پنجم.

5.کتاب حاضر (وصیّت نامه) چاپ چهارم.

6.دفترچة ازدواج (نکاح نامة رسمی) جالب ترین عقدنامه. چاپ هفتم.

7.ارمغان تربیت(ارمغان3)چاپ اول.در3000نسخه.

آثار چاپ نشدة مؤلف:

1.همگام با فرشتگان (با زائران عراق).

2.ارمغان خانواده (ارمغان 2).درراه است.

3.ارمغان تربیت (ارمغان 3).

ص: 157

4.آبشار رحمت

5.عقائد

6.برگی از انقلاب اسلامی.

7.شکوفه های یاس (اَشعار مدرّسی حجازی).

8.صلوات (ارمغان محبوب).

9.درس هایی پیرامون وهّابیّت.

10.پاسخ به پرسش های دینی.

11.حدیث منزلت.

12.مقالات.

13.تحقیق درباره امامت.

14.20. مصاحبه ها وکارشناسی معارف در رادیو.

21.گلواژه های معارف (2)

ص: 158

ص: 159

تذکّر مهم :

* در کتاب گلواژه های معارف، مهمترین مطالب ضروری را نوشته ام (اصول دین، فروع دین، مسائل شرعی، مسائل عقد، آداب نوزادان، آداب اموات، تلفین، نماز میت، دعا و ...)

شایسته است که این کتاب را با خود داشته باشید و نیز به دوستان خود تحفه بدهید.

* کتاب ارمغان ازدواج (ارمغان1) گنجینه اسراری است برای نسل جوان (اعم از پسران و دختران)

* ارمغان تربیت (ارمغان3) نمونه دانشکده کودک و نوجوان در راه است.

ص: 160

ت_وج_ّ_ه

درکتاب ارمغان خانواده (ارمغان2) مطالعه خواهیدکرد:

*ازدواج بدون طلاق

*طلاق حلال منفور

*برنامه های آرامش بخش

*زمان آمیزش سودمند و...

*آمیزش های خطرناک

*مکان آمیزش

*روش های آمیزش لذت بخش

*حقوق متقابل زن و شوهر

*محبت جایگزین خشونت

*ناتوانی جنسی و برترین درمان آن

*عوامل سنگ کلیه،مثانه، سوزاک، سفلیس و...

*راه های درمان ...

ص: 161

*أمیرالمؤمنین علیه السلام :ازدست دادن فرصت، اندوه بار است.

با بال نیرومند دین و دانش پرواز باید کرد.

شایسته است که در هر شب و روز اوقاتی برای مطالعه در نظر گرفته شود.

بامطالعه فهرست هرکتاب به اهمّیّت آن آگاه خواهید شد.

خریدن کتاب های مفید به عنوان صدقه جاریه و دارای پاداش خواهد بود.

فرزندان را با دین و دانش و اخلاق خجسته تربیت باید کرد.

کتاب بهترین تحفه برای دوستان و دارای ثواب فراوان است.

خوش گفتار، خوش رفتار و خوش کردار باید بود.

همواره خوش خو، خوش رو وخوش بو بایست بود.

به بزرگان احترام کنید تا عمرتان پربرکت گردد.)جز خدا را پرستش نکنید و به والدین احسان نمایید.» (قرآن کریم)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109