محاکمه آزادی در مهد آزادی

مشخصات کتاب

مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)

نمایه سازی قبلی : نمایه سازی قبلی

سرشناسه : ابوالحسنی (منذر)، علی

عنوان و نام پدیدآور : محاکمه آزادی /علی ابوالحسنی (منذر)

منشا مقاله : علی ابوالحسنی (منذر)

موضوع : تاریخ - یهود

بار دیگر گالیله!

به نام خداوند جان و خرد

محاکمه آزادی در مهد آزادی!

به مناسبت محاکمه گارودی در دادگستری فرانسه (زیر فشار صهیونیست ها) به جرم

ارائه نظری علمی و تحقیقی راجع به یک موضوع تاریخی! (موضوع هولوکاست)

اثر زنده یاد استاد علی ابوالحسنی (منذر)

روژه گارودی (Roger Garaudy) [=به فرانسوی] فیلسوف، سیاستمدار و تاریخ دان برجسته فرانسوی، درشعبه 17 دادگاه جزایی آن کشور به اتهام نقض قانونِ گی سو (Gay ssot) «نفی جنایات علیه بشریت و تحریک احساسات نژاد پرستانه» محاکمه شد و دادگاه دررأی صادره وی را به پرداخت 120 هزار فرانک فرانسوی محکوم کرد. شایان ذکراست که دادستان، افزون بر مجازات نقدی، برای گارودی تقاضای حبس نیز کرده بود که البته مورد قبول دادگاه قرار نگرفت.

جرم گارودی چه بود؟!

جرم وی نگارش کتابی بود تحت عنوان «تاریخ یک ارتداد؛ اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل»

(Les Mythes fondateurs de la Politique israe'lienne,Paris 1996)

که در آن، برپایه اسناد و مدارک متعدد تاریخی، موضوعاتی چون کشتار 6 میلیون یهودی توسط نازیها، وجود اتاقهای گاز، و واقعیت دستور هیتلر مبنی بر اجرای «راه حل ّ نهایی» را مورد تردید جدّی قرار داده و آن را نوعی تحریف تاریخ توسط صهیونیستها (به انگیزه توجیه جنایاتشان در فلسطین) قلمداد کرده بود.

اظهارات گارودی در آن کتاب، مستند به صدها منابع تاریخی (اعم ّ از کتاب، مقاله و سند) می باشد که پاره ای از آنها نوشته یا اقاریرِ صریح خود صهیونیستها است. فی المثل وقتی « خودْ برتر بینی نژادی« را یکی از اصول منطق صهیونیسم سیاسی می شمرد، این ادّعا مستند به گفتار صهیونیست هایی چون خاخام رِبّی کوهن (تلمود، انتشارات Payot ، پاریس 1986، ص 104 ) است که می نویسد: «ساکنان دنیا را می توان میان اسرائیل و سایر ملتهای دنیا، بر روی هم، تقسیم کرد. اسرائیل قوم برگزیده است: دُگم اصلی». یا زمانی که به کشتار و غارت انسانهای مظلوم و بی گناه در فلسطین اشاره می کند، از اعترافات کسانی چون مناخم بگین شاهد می آورد.

ص: 1

اظهارات و استنباطات تاریخی گارودی، می تواند «درست» یا «غلط» باشد _ چنانکه هر فرد محققی، در حوزة پژوهش و تحقیق خویش، می تواند به خطا رفته باشد یا به حاق ّ واقع رسیده باشد _ ولی در هر دو صورت، برخورد با محققان و پژوهشگران (هر چند حاصل تحقیقاتشان، با پاره ای از مشهورات یا شبه مشهورات تاریخی معارض افتد) بایستی به همان شیوه علمی و با استفاده از ابزار علم و تحقیق صورت گیرد و به اصطلاح ْ، اندیشه را بایستی تنها با اندیشه نقدکرد و صحّت و سُقم آن را معلوم داشت، و قضاوت را نیز به عهده کارشناسان فن ّ، و نهایتاً وجدان های آزاد و حقیقت جو وانهاد. نه آنکه کار را به هیاهو و جنجال و محاکمه! کشاند و از جریمه و شلاّق بهره جست! و فاجعه انکیزیسیون ومحاکمه گالیله را در آستانه قرن بیست و یکم تجدید کرد!

قانون، در تعقیب ژان والژان!

یک بار دیگر گالیله _ امّا این بار در فرانسه، فرانسۀ مهد آزادی بیان و نظر!و به جرم! پژوهش و تحقیق علمی پیرامون یک موضوع تاریخی _ محاکمه و محکوم می شود. با این تفاوت که «گالیله» به «گارودی» تغییر نام داده است و «انکیزیسیون» به «گی سو».

ماجرا ظاهراً صورتی کاملاً معقول و قانونی دارد (قانون، همچنان دو اسبه در تعقیب ژان والژان می تازد!) : جرم گارودی آن است که قانون گی سو را نقض کرده است؛ قانونی که تحریک احساسات نژادپرستانه و حمایت از جنایات ضدّبشری را _ البته فقط در شکل نازیسم هیتلری _ محکوم می کند و مرتکبین راشایسته حبس و پرداخت جریمه نقدی می شمرد.

شک نیست که پخش ویروس نژادپرستی، و هم آوایی با جانیان ضدّ بشر، محکوم و مطرودِ عقل و وجدانهای آزاد است. امّا، گذشته از آنکه هیچ فرقی بین انواع نژادپرستی (چه نژادپرستی از نوع هیتلری، و چه نژادپرستی از نوع هرتزلی(وجود نداشته و نباید هیچ گونه تبعیضی بین آن دو قائل شد، دو نکته اساسی در مسئله وجود دارد که باید دقیقاً بدان توجه داشت:

ص: 2

1- شاکی باید خود از اتّهام نژادپرستی و حمایت از جانیان، بری باشد و در اینجا مع الاسف می بینیم که چنین نیست و شاکیان، عمدتاً از جمعیّت های طرفدار اسرائیل اند؛ اسرائیلی که صدها مورد تجاوز به کشورهای همسایه و قتل و غارت بی گناهان (نظیر فاجعۀ دیر یاسین، کَفَر قاسم، صَبرا و شَتیلا) و محکوم شدن از سوی سازمان ملل را در کارنامة سیاه خود دارد و حتی در قطعنامه سازمان ملل، به عنوان رژیمی «نژادپرست» معرّفی شده است.

فراتر از این، حتی باید گفت که قرائن و شواهد، حکایت از آن دارد که جمعیت مزبور، از این شکایت، دقیقاً انگیزه و هدفی «نژادپرستانه» را دنبال می کند. صهیونیسم 50 سال است که در خاورمیانۀ عربی به اشغال سرزمینها و کشتار و غارت ساکنان آنها مشغول است و با آهن و آتش، رژیمی را که بر تبعیض نژادی استوار است بر سرزمین فلسطین تحمیل کرده است. آنگاه، برای آنکه این آپارتاید سیاسی، افکار عمومی جهان (به ویژه اروپا و آمریکا) را برنیاشوبد، خود را در پشت نقاب مظلومیتی که با بزرگ نمایی جنایات هیتلر نسبت به یهودیان، پنهان کرده است !تحقیقات گارودی، این نقاب فریبنده را از رخسار صهیونیسم کنار می زند و امکان ادامه این آپارتاید وحشیانه را از اسرائیل می گیرد. طرح شکایت از گارودی، دقیقاً تمهیدی برای تداوم آپارتاید مذکور است.

2- تطبیق این عنوان کلّی (تحریک احساسات نژادپرستانه و حمایت از جانیان) بر مصادیق آن، نیاز به دلیل دارد. یعنی ادعای اینکه فلان شخص _ مثلاً گارودی _ مصداق این امر است باید با دلایل قاطع و قوی اثبات شود، ومتأسفانه در اینجا نه تنها دلیلی بر نژادپرستی گارودی و حمایت وی از هیتلر در دست نیست، بلکه شواهد و دلایلِ ضدّ آن، موجود است.

ص: 3

گارودی از زمرۀ اندیشمندانی است که اوّلاً، سابقه مبارزه با فاشیسم و حبس در اردوگاه های اسارت نازی را دارد و حتی در مسیر این مبارزه، از بین خود یهودیان، دوستان همبندی هم داشته است. در مقدمه کتاب «تاریخ یک ارتداد...» می نویسد:

همراه با دوستم برناردلُکاش، بنیانگذارL.I.C.A (که به L.I.C.R.A بدل شد) بندیِ

همان اردوی اسارت که من بودم، در طی ّ دوره های شبانه به همبندان خویش، عظمت، عالَم گرایی ،و توان

آزادیبخش پیامبران یهودی را می آموختیم.

کشیش انقلابی، نوع دوست و محبوب فرانسوی (آبه پی یر (Abbe' Pierrنیز که آشکارا به حمایت از گارودی و کتاب وی برخاست، از قربانیان اشغالگران نازی در فرانسه بود. علاوه، باتبانی و توافق سران صهیونیست ها در جنگ دوم جهانی با دولت نازی _ که اینک اسناد آن افشا شده و از آنها برمی آید که صهیونیست ها برای نجات عمّالِ خود، حتّی یهودیان بی گناه را به گشتاپو لو می داده اند _ چه کنیم؟!

ثانیاً گارودی در آثار خویش همواره میان «آیین یهود» (به مثابه یکی از ادیان ابراهیمی) و «دکترینِ صهیونیسم» تفاوت اساسی قائل شده و ضمن احترام به اوّلی، معتقد است که صهیونیسم نوعی قرائت خاص نژادپرستانه _ استعماری ازیهودیّت است که به منظور دستیابی به اغراض خاص سیاسی ایجاد شده و درمیان خود یهودیان نیز مخالفین جدّی، کم نداشته است. برای نمونه، وقتی که لُرد بالفور (وزیر خارجه مشهور بریتانیا) به منظور استفاده از نفوذ سیاسی و قدرت اقتصادی یهودیان آمریکا و دیگر نقاط بر ضدّ آلمان، در نوامبر 1917 نظرمساعد انگلیس را نسبت به ایجاد کانون ملّی یهود در فلسطین اعلام کرد، یگانه وزیر «یهودی» کابینه لندن (لُرد مونتاگ) با این عمل مخالف بود و اصولاً چنانکه می دانیم تز «صهیونیسم» (به معنی کشاندن یهودیان جهان به فلسطین، و تشکیل دولت اسرائیل در آن کشور به قیمت کشتار و اخراج ساکنان اصلی آن) همواره در مقابل نظریه «جذب» قرار داشته است که معتقد می باشد یهودیان در هرکشوری که هستند باید به عنوان جزئی لاینفک از مردم همان کشور، دوش به دوش هموطنان خویش در راه نیل به آزادی و حقوق انسانی مبارزه کنند وکسانی چون کارل مارکس (فیلسوف یهودی تبار آلمانی)، ماکسیم رودنسون و ایزاک دویچر (دو یهودی اندیشمند و ضدّ صهیونیست فرانسوی) طرفدار همین نظر بوده اند.

ص: 4

ثالثاً در راه حل ّ پیشنهادی گارودی از مسئله فلسطین، یهودیان هرگز «به جرم یهودی بودن» به دریا ریخته نمی شوند، بلکه رژیم صهیونیستی (که بر پایه «تبعیض نژادی»، و «غصب اموال و املاک، و قتل و اخراج ساکنین بومی فلسطین« شکل گرفته است) همراه با گردانندگان و حامیان استعماری آن کنار می رود وحکومتی دموکراتیک با هدف تأمین حقوق همه شهروندان فلسطین (اعم ّ از مسلمان و مسیحی و یهودی) جایگزین آن می شود، تا به تصریح گارودی: تمام کسانی که خود را به میراث عظیم ابراهیمی متصل می دانند، یعنی یهودیان، مسیحیان ومسلمانان، و تمام آنان که ایمان مذهبی خود را به این میراث از کف داده اند، بتوانند برای ابدی ساختن فرهنگ و ارزشهای والای انسانی با یکدیگر برادرانه همزیستی کنند (عبارت پایانی کتاب گارودی: پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی. (la'ffaire Israel le sionisme politique

(paris 1983 و

بدین ترتیب، نه تنها دلیلی بر تحریک احساساتِ نژادپرستانه و حمایت از نازیسم ازسوی گارودی وجود ندارد، بلکه دلایل و شواهد، تماماً بر ضدّ این اتهام حکایت دارد. مؤیّد این امر آن است که: حدود 15 سال پیش زمانی که پس از حملۀ خونین و وحشیانه اسرائیل به لبنان در 1982، روژه گارودی به همراه پدر ل ُلون (کشیش پروتستان ماتیو) و ژاک فُوه(Jacques Fauvei)پیرو شکایت )L.I.C.R.Aاتحادیه جهانی مخالفت با نژادپرستی و یهودستیزی) به دادگاه پاریس احضار شدند، چرا که طی ّ مقاله ای در لوموند 17 ژوئن 1982 نشان داده بودند که حمله مزبور _ به گواه اسناد و مدارک معتبر _ ریشه در منطق صهیونیسم مبنی بر اشغال سرزمینهای عربی دارد و توجیهات دولتمردان تل آویو بهانه ای برای فریب افکار عمومی و توجیه تجاوز خویش بیش نیست _ دادگاه پاریس بنا برحکم 24 مارس 1983 که در تجدید نظر هم تأیید شد و سرانجام از سوی دیوان عالی قطعیّت یافت، اعلام کرد:

ص: 5

با توجه به اینکه سخن از نقد قانونی سیاست یک دولت و ایدئولوژی الهام بخش آن است، و نه از تحریک

نژادی...، تمامی درخواستهای L.I.C.R.A را ردّ می کند و آن را به پرداخت هزینه های

دادرسی محکوم می سازد.

گفتنی است که گارودی در ذیل مقاله ضد صهیونیستی مزبور (که به صورت آگهی درج شده و چاپش 50 هزار فرانک هزینه برداشته بود ) از خوانندگان خواسته بود که در تأمین هزینة چاپ مقاله به او یاری رسانند و مردم فرانسه پس از چاپ، ازطریق صدها چک کوچک، 70 هزار فرانک پول به آدرس او فرستادند و جالب آن است که ازمیان یاری دهندگان، نزدیک به 3/1 از یهودیان، و از این میان دوتن خاخام بودند!

گارودی در «تاریخ یک ارتداد...»، در عین محکوم ساختن جنایات هیتلر نسبت به یهودیان و غیریهودیان، اعتبار تاریخی این مطلب را که رژیم نازی 6 میلیون یهودی را کشته باشد به طور مستدل مورد تردید قرار داده است. اگر تجدید نظر در این موضوع تاریخی، جرم باشد باید گفت که گامهای نخستین آن را خود صهیونیستها _ آن هم در اسرائیل _ برداشته اند: لوح یادبود بنای تاریخی آشویتز در اورشلیم تا سال 1994 به 19 زبان بیان می داشت: 4 میلیون قربانی؛ ولوحه های جدید آن بنا، امروز اعلام می کنند: نزدیک به 5/1میلیون!

در شرایطی که انسان معاصر غربی، بنا به روایت خود او، اهمیت تفکر خویش را در آن می بیند که نقد تاریخی را از قید و بند پیش فرضها و تعصّبات قومی و مذهبی آزاد سازد و تحلیلی نو و کاملاً علمی و مستند از تاریخ به دست دهد، محاکمه روژه گارودی امری بسیار عجیب و تأسف بار می نماید که نقض اصل بدیهی آزادی علمی در تحقیق و بیان نتایج آن به شمار می رود. خاصّه آنکه، گارودی در این راه تنها نیست و به قول خود او در مقدمه «تاریخ یک ارتداد...»: اینک «در خود اسرائیل، یهودیانی وفادار به پیامبرانشان، «تاریخدانان جدید» دانشگاه عبرانی اورشلیم [نظیر پرفسور موشه زیمرمن، رئیس سابق بخش آلمانی در دانشگاه مزبور] و طرفداران اسرائیلی یک صلح عادلانه، پس از اینکه زیان بخشی «اسطوره ها»ی صهیونیسم سیاسی برای خود دولت اسرئیل، و برای صلح جهان، آشکار می شود شجاعانه در این اسطوره ها به چون وچرا می پردازند. چه، همین اسطوره ها هستند که به قتلهایی منجر گشته اند که باروخ گلدشتاین بر ضدّ نمازگزاران مسلمان حبرون یا ایگال امیر علیه اسحاق رابین نخست وزیر مرتکب شده اند. حقیقت، در حال پیشروی است و هیچ چیز آن را متوقف نخواهد کرد».

ص: 6

گارودی در سخنانی که پس از اعلام رأی دادگاه ایراد کرد، تهدید عمّال صهیونیست را به هیچ گرفته و با بی اهمیت خواندن حکم صادره، به وجدان های آزاد جهان توصیه کرد: تنها، کتابش را بخوانند، که حقیقت خود گویاتر از هر چیزاست.

کتاب گارودی، در حال حاضر، به دهها زبان ترجمه شده یا در حال ترجمه است و باید گفت که جنجال صهیونیست ها جز توجه افکار عمومی جهان به کتاب مزبور نتیجه ای نداشته است.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109