گلواژه های معارف: راهنمای خوبان(عقاید، احکام، نیایش و...)

مشخصات کتاب

سرشناسه : مدرسی، سیدمحمدطاهر، 1333 -

عنوان و نام پدیدآور : گلواژه های معارف: راهنمای خوبان(عقاید، احکام، نیایش و...)/ نویسنده سیدمحمدطاهر مدرسی.

مشخصات نشر : مشهد: ولایت، 1391.

مشخصات ظاهری : 224 ص.؛ 11x8س م.

شابک : 26500 ریال:978-964-6172-45-6 ؛ 26500ریال(چاپ دوم)

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : چاپ دوم: 1392.

عنوان دیگر : راهنمای خوبان(عقاید، احکام، نیایش و...).

موضوع : فقه جعفری -- قرن 14

موضوع : دعاها

رده بندی کنگره : BP183/9/م387گ8 1391

رده بندی دیویی : 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : 2863431

تلفن مؤلّف: 09153226324

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

گلواژه های معارف(1) (راهنمای خوبان)

(عقاید، احکام،آداب، نیایش و...)

در این کتاب می خوانید:

1. اصول دین [ده قسم توحید، صفات ثبوتیه و سلبیة خداوند، شهادتین و...] 

2.  فروع دین و ارزیابی جالب

3. گزیدة احکام و مسائل شرعی.

4.  اقسام صیغه های عقد (موقّت و دائم.)

5.  آداب نوزادان، دعای عقیقه، ختنه و...

6.  آداب اموات: (غسل، نماز، تلقین و...)

7.  ذکرها و دعاهای مهم ...

8.  زیارت نامه ها، نمازهای مستحبی

9. برخی ختم ها و حرز ها

* تصحیح می شود: (ر.ک.ص109شکهای باطل)

4. شک در نمازِ چهاررکعتی پیش از تمام شدن ذکر سجدة دوّم که دو رکعت خوانده یا بیشتر.

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

با خواندن فهرست کتاب می توان به محتوای آن آشنا شد.

لطفاً کتاب های مؤلف را یک بار مطالعه فرمایید، (بویژه زمزم نور، خوشه های خورشید و ارمغان ازدواج)

کتاب گلواژة 1 را به دوستان تحفه بدهید.

گلواژه 2 در راه است ... .

ص: 11

مقدمه

ألحَمدُ للهِ الواحِدِ الأحَدِ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلَی المَحمودِ الأحمَدِ أبِی القاسِمِ 2@ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ سِیّما وَصِیّه الأمجَد أمیرالمؤمِنینَ علیه السلام .

خدا را سپاس گزارم که توفیق عنایت فرمود تا بخشی از مهم ترین موضوعات و مسائل ضروری را  در جزوه ای به نام «گلواژه های معارف» تنظیم و در اختیار دین مداران و خوبان قرار دهم (راهنمای خوبان) که در سفر و حضر از آن بهره بگیرند.

ص: 12

یادآوری هایی مناسب

1.تمام مطالب علمی و اعتقادی کتاب از منابع معتبر به طور فشرده برداشت شده و از هر نظر مورد اطمینان است.

2.احکام شرعی از توضیح المسائل محشّی و برخی کتب فقهی دیگر برداشت شده است، و بیشتر روی فتوای مشهور یا قریب به احتیاط تکیه شده است. [به نظر مرجع تقلید خود باید عمل کرد.]

3.در کتاب حاضر مطالب بسیار مهم بیان شده است که مورد نیاز هر مؤمن است.   [و شایسته است که همواره با شما باشد.] 

ص: 13

4.چون بنا بر اختصار بوده است فقط برخی از منابع اجمالاً ذکر شده است.

5.از هر نوع طرح، پیشنهاد، سؤال و انتقاد سازنده استقبال می شود.

برترین سرآغاز

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، سرآغاز مهم ترین کتاب خداست و از نظر علمای شیعه و برخی از دانشمندان اهل سنت، جزء سوره ها (جز سوره برائت) و حتی آیة مستقل هر سوره است.

(البتّه علمای محترم أهل سنّت اختلاف زیادی دربارة بسم الله دارند). (1)


1- - تفصیل آن در مقالات «مدرّسی» بقلم مؤلف آمده است.

ص: 14

گفتن بسم الله در شروع هر کارِ ارزنده، مورد توجّه اسلام بوده و از نشانه های مؤمن بلند گفتن آن است.

* از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «هر کار مهمّی که بدون بسم الله شروع شود بی فرجام است.»(1)و چه زیباست این روایت: «هرکه بسم الله را بر درِ بیرون از منزل خود بنویسد از هلاکت ایمن خواهدشد.»(2)

« الحَمدُ للهِ رَبِّ العَالَمینَ ». جمله مقدّس و با عظمتی است که نخستین سوره قرآن کریم


1- - بحار:73/305
2- - مفاتیح الجنان.1286.

ص: 15

با آن مزیَّن شده است؛ آری او هم سرآغاز است و هم فرجام آفرین و پایان بخش «وَ آخِرُ دَعوای_هُم أَنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمینَ»(1) از این جمله می توان توحید ذات، توحید صفات و توحید افعال را درک کرد، که مهم ترین موضوع این کتاب است. حمد بهترین شکر و سپاس از هستی بخشی است که یکتا و بی همتا است و شناخت او نخستین دانش است. با تکرار این ذکر به پاداش والایی می توان رسید.

خداشناسی مهم ترین واجب و سرچشمه


1- - یونس، 10.

ص: 16

دانش خداشناسی است، در این باره روایات فراوانی وجود دارد که به برخی اشاره می شود.

* از حضرت علی علیه السلام روایت شده است:

«مَعرِفَةُ اللهِ سبحانَهُ أَعلَی المَعارِف».(1)

«شناخت خدای سبحان برترین معارف و آگاهی است.»

* از امام حسین علیه السلام نقل شده است: «جَاءَ رَجُلٌ إِلی رَسُولِ اللهِ2 وَ قالَ: ما رَأسُ العِلمِ؟ قالَ: مَعرِفَةُ اللهِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ...»(2) «مردی محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد:


1- - غررالحکم:9864.
2- - جامع الاخبار:36/17

ص: 17

سرچشمه دانش چیست؟ فرمود: خداشناسی، آن گونه که شایسته و حق شناخت اوست.»

بنابراین، اساسی ترین پایه سعادت بشر خداشناسی است و در راستای آن شناخت پیامبران، امامان و معاد شناسی خواهد بود و از این نظر است که این معارف به عنوان اصول و پایه های دین معرفی شده اند؛ زیرا اعتقاد و اطاعت فرع معرفت است.

اصول دین و تقلید

اکثر فقها فرموده اند: در اصول دین نباید تقلید کرد بلکه باید از روی دلیل و منطق به آن معتقد شد، امّا تعداد از فقها تقلید مشروط را جایز می دانند در صورتی که به یقین

ص: 18

برساند.

اعتقاد به اصول دین

گرچه انسان مسلمان وظیفه دارد که از راه دلیل به اصول دین معتقد باشد واین به آن معنا نیست که همه مردم همانند یک فقیه و عالِم استدلال کنند بلکه هرکس به اندازه کشش علمی، آگاهی و عقل خود آن را بداند، اما باید در به دست آوردن معارف بالاتر دینی مطالعه کند، از علما بپرسد و اعتقاد خود را کامل و راسخ سازد.

جهان بینی و جهان شناسی

اساساً، سه نوع جهان بینی وجود دارد:

1.جهان بینی علمی یا تجربی.

ص: 19

2.جهان بینی فلسفی.

3.جهان بینی دینی.

گرچه جهان بینی علمی و فلسفی از ظرافت ها و ویژگی هایی برخوردارند اما پاسخگوی کامل برای بشر نیست. آن چه که جواب گوی بشر به طور کامل و جامع است، معرفت و جهان بینی و جهان شناسی دینی است.

جهان بینی توحیدی هرگاه دراسلام سخن از جهان بینی دینی باشد، منظور همان جهان بینی توحیدی است که تمام هستی دارای یک مرکز و یک محورند وتنها او اصل هستی و هستی آفرین است. این جهان بینی

ص: 20

به تمام معنا یک قطبی است و آن قطب ذات یگانه و بی مثال خداست که ماهیت «از اویی» «إِنّا للهِ» و «به سوی اویی» «وَ إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» و«بی مانندی» «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیئٌ» دارد.

شناسنامه خداوند

با عنایت به آن چه که ذکر شد باید شناسنامه خدا را دانست و به آن اعتقاد راسخ پیدا کرد تا بتوان گفت که از سرچشمه معارف و اوّلین واجب که خداشناسی است بهرمند شده است.

سوره اخلاص (قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ...) شناسنامه خداوند است که کلام اوست.

ص: 21

دین مقدّس اسلام

دین اسلام عبارت است از اصول، فروع، حقوق، احکام و مقرّراتی که توسط خاتم پیامبران «حضرت محمّد2» برای سعادت بشر از جانب خدای بزرگ آورده شده است. این امانت ارزنده در اختیار مسلمانان جهان است. * آن گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: (...دو امانت سنگین در بین شما می گذارم: قرآن و أهل بیت من...) که دو محور و دو شاخصة مهم دین است؛ بر مسلمان واجب است در هر جا از این امانت پاسداری کرده ارزش و عظمت شان را در پناه آن حفظ کنند اگرچه در قلب جمعیّتِ کفّار و نمرودیان.

ص: 22

رسالت سنگین

آگاهی و اعتقاد داشتن به معارف دینی بر هر مسلمانی واجب است و افزون بر آن حفظ دین اسلام و رسالت هدایت سایر مسلمانان بخصوص بستگان و خانواده را نیز به عهده خواهند داشت بویژه در محیط های ناسالم و سر زمین های غیر اسلامی.

مسؤلیت در کشورهای غیر اسلامی

همه مسلمانان به ویژه آنانی که در کشورهای غیر اسلامی زندگی می کنند باید مواظب باشند که مبادا عقایدشان و یا اخلاق شان وارونه شود که باعث روسیاهی دنیا و آخرت شان خواهد شد؛ البتّه برخی از مؤمنان

ص: 23

در آن کشورها، دین و معنویت شان را حفظ کرده اند، اما فرزندان شان جداً در معرض خطر قرار دارند. نشود که کودکان معصوم و این امانت های خدا گمراه شوند و تحت تأثیر محیط، آلوده به فساد گردند که در قیامت به خاطر خیانت های آنان، پدر و مادرشان مجازات و به جهنم بروند.

عزیزانی که از کشورهای اسلامی به کشورهای غیر اسلامی مهاجرت می کنند، باید مواظب دین، عقاید، اخلاق، حجاب، غذا، دانش، فرهنگ، زبان و... شان باشند که مبادا شکار شوند و موجب بدبختی و روسیاهی ابدی شان گردد. (نَعُوذُ بِاللهِ)

ص: 24

غذا در کشورهای غیر اسلامی

بدون تردید غذا در کشورهای غیراسلامی از شرایط شرعی برخوردار نیست لذا خوردن آن حرام است (در برخی از کشورها حتّی در بین شکلات هم شراب می ریزند و حتّی در درداخل کپسول روغن ماهی ، روغن خوک می ریزند و...!!!)

اما در شعاع درخشش اسلام و دین مداری مسلمانان، امروزه در هتل های مهم، داخل هواپیماها و بازارهای جهان، غذای حلال که با شرایط اسلامی تهیه شده است، وجود دارد تا مسلمانان از آن ها استفاده کنند. لذا خواهران و برادران در سخت ترین شرایط هم

ص: 25

خدا، شریعت و وظایف شرعی شان را فراموش نکنند.

اینک به چند نکته اشاره می شود:

1. مسلمان: با اقرار ظاهری و زبانی به کلمه شهادتین انسان، مسلمان می شود و حکم اسلام بر او جاری می گردد.

2. ایمان کامل: اقرار به زبان، اعتقاد به قلب و عمل کردن به اعضاء و جوارح مصداق ایمان کامل است. مؤمن کسی است که به تمام آن چه که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم آورده است، ایمان داشته باشد و اگر حتی یک مورد را هم کسی منکر شود که به

ص: 26

انکار رسالت برگردد، کافر و نجس می شود و سخت خطرناک است.

در اصطلاح خاص، مؤمن کسی است که به امامت 12 امام علیهم السلام نیز باور داشته باشد.

3.  شیعه: یعنی پیرو، در زمان حیات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شیعه پایه گذاری شد و روایات فراوانی از شخص پیامبر در این باره موجود است. شیعه علی علیه السلام کسی است که ایمان به مبدأ و معاد و ایمان به اسلام و قرآن و نبوّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامت حضرت علی و ائمه اهل بیت علیهم السلام داشته و از آنان پیروی کند. (در واقع شیعه علی علیه السلام

ص: 27

شیعه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.)

* از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: « وَ الَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ إِنَّ هَذَا وَ شِیعَتَهُ هُمُ الفَآئِزُونَ یَومَ القِیَامَةِ»(1) «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، این مرد (علی علیه السلام ) و شیعیانش در روز قیامت رستگارانند.»

4. اهل سنّت: مسلمانانی که در انجام سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سعی و تلاش فراوان دارند اهل سنت گفته می شوند. آنان برادران ما هستند و باید مسلمانان در


1- - الدرّ المنثور: 6/1379و...

ص: 28

سراسر گیتی متّحد باشند. ایجاد اختلاف و نفاق در بین شیعه و سنی ناروا، خطرناک و نقشة دشمنان اسلام است [بدون تردید شیعیان امامیّه پس از واجبات پابند به سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده و در انجام آن کوشا هستند.]

5. ناصبی: کسانی اند که با ائمة اهل بیت علیهم السلام اظهار دشمنی می کنند، آنان مسلمان نیستند.

6. غالی: کسانی اند که (نَعوذُ بِاللهِ) ائمه علیهم السلام را خدا می دانند یا صفاتی خدائی را دربارة آنان معتقد می باشند، آن ها، مسلمان نمی باشند و نجس هستند.

ص: 29

* امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: «هَلَکَ فِیَّ رَجُلانِ مُحبٌّ غالٍ وَ مُبغِضٌ قال...» «دربارة من دو طائفه هلاک شده اند، دوست غلوکننده و دشمنِ کینه توزی که اوصافم [و مقام امامتم] را نادیده گرفته اند.)

7. ک_لم_ه ی طیّب_ه: «أَشهَدُ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا اللهُ (جل جلاله) » «شهادت می دهم که جز خدای واحدI، خدایی نیست.» «وَ أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَّسُولُ اللهِ» «و شهادت می دهم که محمّد2 فرستاده و پیامبر خداست.»

با گفتن این کلمه، انسانِ کافر، مسلمان می شود اما منکر آن کافر و نجس می باشد.

در ادامه شایسته است که بگوییم: «وَ

ص: 30

أَشهَدُ أَنَّ عَلِیاً وَّلِیُّ اللهِ» «و شهادت می دهم که علی ولیِّ خداست.» (شهادت سوّم جزء اذان و اقامه نیست اما کلمة حقّی است که به عنوان تبرّک گفته می شود.)

8 . فضیلت کلمه ی طیّبه:

* از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «گفتن لا إلهَ إلَّا اللهُ بهترین عبادت است.»(1)

* از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «گفتن «لا إلهَ إلَّا اللهُ» و «اللهُ أکبَ_رُ» بهای بهشت است.»(2)


1- (اصول کافی:6/154.)
2- (اصول کافی:6/154.)

ص: 31

با توجه به نکاتِ پیشگفتار، نخستین فصل، اختصاص داده شد به اصول دینِ.

فصل اول: اصول دین

اشاره

اصول و پایه های دین اسلام 5 است:

1. توحید: یعنی خداوند جهانI، یک و یگانه است و شریک و مانند ندارد.

2. نبوّت: یعنی بنا به مشهور «124000» پیغمبر از جانب خداوند برای هدایت بشر فرستاده شده اند که اوّل آنان حضرت آدم علیه السلام و آخرشان حضرت محمّد2 می باشند، بر حقّ اند و باید به همه ایمان و باور داشت.

ص: 32

3. معاد: یعنی زنده شدن انسان ها پس از مرگ (در قبر و قیامت) برای محاسبه اعمال و دیدن پاداش و مجازات.

4. عدل: یعنی خدا عادل است و هیچ نوع ظلم بر او راه ندارد.

5. إمامت: یعنی أمیرالمؤمنین علیه السلام با یازده فرزندان معصومش علیهم السلام امامان بر حق و جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خدا تعیین شده اند. [در اصطلاح؛ توحید، نبوّت و معاد از اصول دین و عدل و امامت از اصول مذهب گفته شده اند.] (یعنی عدل و امامت شرط ایمان

ص: 33

و ویژة مکتب اهل بیت علیهم السلام است.)

در شعاع اصول دین (توضیح:)

در این بخش لازم دیده شد تا دربارة اصول دین توضیح بیشتر داده شود:

الف. توحید: نخستین پایه و اصول دین  توحید است و اساس سعادت بشر در آن نهفته است. *پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمود: «قُولُوا لا إِلهَ إِلّا اللهُ تُفلِحُوا». «لا إله إلّا الله» بگویید رستگار می شوید.(1)

شرط توحید

بدون تردید جزء دوم کلمه توحید، رسالت


1- - تاریخ یعقوبی:2/14.

ص: 34

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است اما شرط پذیرش توحید و نتیجه بخشی آن، امامت و ولایت است. * آن گونه که امام رضا علیه السلام فرمود:«...بشروطها و أنا من شروطها»

اقسام ده گانة توحید

اشاره

از دیدگاه علم کلام، توحید در عقیده و عمل دارای اقسام فراوانی است که به طور فشرده اشاره می شود:

1.توحید وجودی: یعنی یکی بودن واجب الوجود که در میان موجودات تنها یک موجود است که وجود او واجب و ضروری است و دیگر مانندی ندارد. و عدم

ص: 35

او محال است. (این مطلب خیلی عمیق و قابل دقّت است.) [متأسفانه اکثر اندیشمندان توحید وجودی را ذکر نکرده اند.]

2. توحید ذاتی: با عنایت به این که موجودات یا مرکّب اند و یا بسیط و همه موجودات مادی از دو و یا چند جزء مرکب می باشند، مثلاً اتم از سه جزء مرکب است: «الکترون، نوترون و پروتون» یا از نظر فلاسفه اکثر موجودات ممکن مرکب از وجود و ماهیت هستند. و خداوند در ذات و حقیقت خود، بسیط و بدون جزء است.

3.توحید صفات: یعنی صفات ذاتیه خدا (از

ص: 36

نظر مصداقی نه از نظر مفهومی) عین ذات اوست، یعنی علم خدا، قدرت خدا و حیات خدا عین ذات اوست، برخلاف انسان ها که حیات و علم بعداً برای آنان به وجود آمده اند.

4.توحید ایجادی: یعنی تنها خداوند، جهان و جهانیان را ایجاد کرده و آفریده است، و در آفرینش هستی کس دیگری دخیل نبوده و نیست. (تنها او آفریدگارِ هستی است.) 

5.توحید تدبیری: یعنی تنها ذات احدیت جهان را اداره می کند و هیچ کس دیگری در اداره عالم شریک او نیست، اما خدا در اجرای کارهایی که خود تدبیر آن را

ص: 37

کرده است، فرشتگان و یا برخی از انسان ها را موظّف نموده است.

6.توحید در رازقیّت: یعنی بالإصاله رزق و روزی تمام نیازمندان اعم از انسان و غیره به دست خداست.«وَ مَا مِن دَابَّهٍ اِلَّا عَلَی اللهِ رِزقُهَا» «هیچ جنبنده ای نیست مگر آن که بر خدا است روزی او.»(1)

7.توحید عبادی: یعنی تنها ذات خداوند شایسته عبادت و بندگی است و جز او لیاقت و قابلیّت پرستش و عبادت را ندارد. از نظر اسلام پرستش و عبادت غیر خدا


1- هود: 6

ص: 38

حرام مطلق و موجب شرک است، اگرچه آن غیر پیامبران، امامان و اولیاء خدا باشند. «اِیَّاکَ نَعبُدُ وَ اِیَّاکَ نَستَعِینَ» «تنها تو را عبادت می کنیم و تنها از تو یاری می طلبیم.»

«وَ قَضَی رَبُّکَ اَن لَّا تَعبُدُوا اِلَّا اِیَّاهُ وَ بِالوَالِدَینِ اِحسَاناً»(1)

از دیدگاه اسلام، شرک بزرگ ترین گناه و ستم است. «... إِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ.»(2)

8.توحید تقنین و تشریع: یعنی تنها خدا


1- - الاسراء:33 .
2- - لقمان:13.

ص: 39

حق دارد که قانون وضع کند آن گونه که تدبیر هستی به دست او است، تشریع قوانین نیز در اختیار او است مگر آن که او به پیامبرش صلاحیت بدهد تا به فرمان او قانون ارائه نماید.

9. توحید در مالکیّت: یعنی مالکیّت حقیقی و تکوینی و مالکیّت حقوقی و قانونی تنها از آن خداوند است.

10.  توحید در حاکمیّت: یعنی حاکمِ مطلق در هستی، خداست و حاکمیت هایی که منتهی به حکومت او شوند قابل قبول و مشروع است و غیر آن مردود خواهند بود.

ص: 40

در این جا ده قسم توحید مطرح شد؛ روشن است که با دقّت نظر، اقسام دیگری نیز برای توحید می توان ذکر کرد، اما از یک نظر اکثر این اقسام به توحید إِفعالی برمی گردند و ذکر جداگانه به خاطر اهمیّت آن ها بوده است.

در ادامة این بحثِ مهم، مناسب است که اشاره ای به صفات خدا نیز شود.

صفات ثبوتیه و سلبیة خداوند

دربارة خدا دو نوع صفات مورد توجّه و دقّت و ارزیابی است است:

الف: صفات ثبوتیه یا جمالیّه. [صفاتی که در خداوند مطرح است.]

ب: صفات سلبیه یا جلالیّه. [صفاتی که

ص: 41

به خدا راه ندارد.]

صفات ثبوتیه: صفات ثبوتیه خدا این گونه بیان شده است

عالِم و قادِر و حیّ است و مُرید و مُدرک

هم قدیم و ابدی دان، متکلّمِ صادق

1.عالم: خداوند به تمام هستی و ذرات عالم و اندیشه های مخفی آگاه است.

2. قادر: خدا بر هر چیز، قدرت مطلق دارد.

3. حیّ: خداوند زنده و فنا ناپذیر است.

4.مُرید: همه چیز به اراده و حکمتِ خداوند آفریده شده و می شود.

5. مُدرک: خداوند بینا و شنوا است.

ص: 42

6. قدیم و ازلی: خداوند اول نداشته و همیشه بوده است.

7. ابدی: خدا آخر ندارد و همیشه است.

8.متکلِّمِ صادق: یعنی خدا سخن می گوید و کلام او راست است و قرآن عظیم الشأن کلامِ اوست.

قابل تذکّر این که تمام صفات خداوند این هشت تا نیست بلکه این ها اصول و عمده صفات اوست، سایر صفات خدا به این ها برمی گردد.

صفات ذاتیه و فعلیّه

صفات ثبوتیه خداوند بر دو قِسم اند:

ص: 43

الف:صفات ذاتیه که عین ذات اوست و قابل سلب نیست مثل: علم، قدرت، حیات و... 

ب: صفات فعلیه که به افعال خداوند بستگی دارد، تا آن فعل از خدا صادر نشود آن صفت بر او اطلاق نمی شود، همانند خالق، رازق، و... .

صفات سلبیه یا جلالیه

صفات سلبیه این گونه گفته شده است:

«نه مرکّب بود، نه جسم، نه مرئی، نه محل

بی شریک و بی معانی، تو غنی دان خالق.»

1.نه مرکّب: خداوند از دو یا چند چیز مرکّب نیست چون ترکیب عین نیاز و

ص: 44

محدودیت است و به خداوند راه ندارد.

2.نه جسم: خداوند جسم نیست، او نه دارای جسم است و نه محدود.

3.نه مرئی: خداوند دیده نمی شود چون خدا مادی و جسم نیست. لذا در دنیا و آخرت قابل دیده شدن نیست، [اشیاء زیادی در دنیا است که قابل دیدن نیست مثل قوای جاذبه و... .](1)

4. نه محل: او در مکان و محلی نیست و نیز محل حوادث نمی باشد.

5. بی شریک: خداوند، بی همتا و


1- - به کتاب عقاید این جانب مراجعه شود.

ص: 45

بی شریک و یگانه است.

6.بی معانی: صفات خداوند زائد بر ذاتش نیست بلکه عین ذات اوست. [از نظر مصداقی نه از نظر مفهومی]

7.غنی: بی نیاز و غیر محتاج، یعنی خدا محتاج نیست بلکه غنی بالذّات است و کائنات به تمام معنا محتاج او می باشند. تا این جا دربارة توحید مطالبی بیان شد، اینک به سائر اصول دین پرداخته می شود.

نبوّت (مقام الهی)

یکی از حقوقی که انسان ها بر خدا دارند این است که با فرستادن نمایندگان و نازل کردن کتاب و شریعت آنان را هدایت کند

ص: 46

لذا خدا، انبیاء و ائمه علیهم السلام را در دوران های مختلف به عنوان رهبران بشریت تعیین کرده است که هرکدام دارای مقام و رسالت ویژه ای بوده اند. از دیدگاه اسلام باید به همة آنان عقیده و ایمان داشت.

پیامبران اولوا العزم:

از پیامبران الهی پنج تن اولوا العزم یعنی «صاحب کتاب آسمانی و شریعت و آیین» هستند که عبارتند از: «حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی علیهم السلام و حضرت محمد2».

نکته: از جانب خداوند 104کتاب برای هدایت بشر نازل شده است، آخرین و جامع ترین

ص: 47

آن ها قرآن کریم است که برای خاتم پیامبران حضرت محمد2 نازل شده است و تحریف نشده و نخواهدشد، و روزگاری در تمام جهان حاکم خواهدشد. إن شاءالله.

مقام های الهی: ازدیدگاه کلام اسلامی وفرهنگ اهل بیت علیهم السلام در چشم انداز شناخت رسالت، چهار مقام و منصب، الهی اند: نبوّت، رسالت، ولایتِ عزم (اولوا العزم) و امامت، که این مقام ها را جز خداوند هیچ کس به کسی نمی تواند بدهد و حتّی از صلاحیت پیامبران هم نیست مگر با وحی خداوند، پس آن گونه که خداوند، پیامبران را

ص: 48

تعیین فرموده است، امامان و جانشینان پیامبران را تعیین و مقام امامت را به آنان داده است، چنان چه به حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: «...اِنّیِ جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمَاماً...»(1) آری «ألله أَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسَالَتَهُ»(2)

علم پیامبران و امامان علیهم السلام

علم پیامبران و امامان علیهم السلام از جانب خدا است. (علم لدنی) و آنان نیازمند آموزش از دیگران نیستند.

عصمت پیامبران و امامان علیهم السلام : پیامبران و


1- - البقره: 124.
2- - الانعام :124.

ص: 49

امامان علیهم السلام از هر گونه گناه، خطا و اشتباه در تمام حالات معصوم و مصون هستند؛ زیرا آنان امانت داران خدا و رهبران جامعه بشری و حجّت های الهی در جهان هستند. انسان های غیر معصوم شایسته این مقام نیستند«... قَالَ لا یَنَالُ عَهدِی الظَّالِمِینَ.»(1)

معاد

اشاره

مبدأ و معاد دو رکن اساسی مکاتب آسمانی است، و پس از توحید، معاد افزون بر جایگاه مهم آن، بالاترین ضامن اجرائی وظائف دینی است و هزاران بار در قرآن و روایات مطرح


1- - البقره: 124.

ص: 50

شده است. معاد از نظر عقل ممکن و از نظر عدل الهی و مکافات و مجازات بندگان اجتناب ناپزیر است، و در بیان وحی و شریعت اسلامی وقوع آن حتمی است که اصلاً قابل انکار نیست، انکار معاد انکار دین و انکار قرآن بوده و مستلزم کفر و خروج از دین است. (نَعوذُبِاللهِ)

معادِ«جسمانی و روحانی» یا«روحانی»؟

فیلسوف ها معاد را تنها روحانی می دانند. و گفته شده است که برخی از علمای علم کلام  معاد را تنها جسمانی دانسته اند. [این دو نظریه با قرآن و نظریة متکلّمین در تضاد و قابل تأمل است.] محقّقان و متکلّمان، معاد را

ص: 51

جسمانی و روحانی دانسته اند، این نظریه از آیات قرآن و روایات اسلامی روشن و مستدل قابل درک است؛ بحث معاد بسیار پیچیده و مهم است که تفصیل آن را  از کتب معتبرة کلامی  باید به دست آورد.

اشاره به چند نکته:

1. قرآن می گوید که تمام مخلوقات اجل دارند و به امر خدا فنا پذیرند.

2. نفخ صور (اعلام قیامت) تنها برای اهل زمین نیست بلکه اهل آسمان ها را نیز فرا خواهد گرفت.

3. از قرآن استفاده می شود که جن و انس و

ص: 52

معبودهای دروغین و حتی حیوانات و... در رستاخیز محشور می شوند.

4. قرآن مکان حساب را جایی دیگر غیر این زمین معرّفی کرده است.

5. کسانی که حقّ یتیمان را خورده اند [از میراث و...] در آن جا آتش می خورند.

6. از قرآن می توان دانست که بهشت و جهنّم، کرات دیگری هستند، خارج از این منظومة شمسی و به مراتب از آن بزرگ تر می باشند.

7. از قرآن دانسته می شود که بهشت و جهنم آفریده شده و فعلاً موجود است.

8. حوض کوثر مخصوص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

ص: 53

است و آن حضرت ادارة آن را به امیرالمؤمنین علیه السلام تفویض کرده است، لذا علی علیه السلام ساقی کوثر است. [خدایا از دست علی علیه السلام ما را سیراب فرما!]

9. مکتب وحی بیان داشته است که هر کدام از ائمه اهل البیت علیهم السلام با مردم زمان خود وارد صحنة محشر می شوند.

10. فاصلة بین مرگ تا حشر (بین دنیا و قیامت) برزخ نامیده می شود.

11. کسانی که مستحق بهشت یا جهنم نباشند در جایگاهی به نام اعراف جای داده می شوند.

12. اسباب مهم نجات مسلمان گنهکار سه

ص: 54

چیز است: 1. توبة واقعی. 2. عفوخدا.  3. شفاعت پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم ، اهل بیت آن حضرت علیهم السلام ، شهدا و... [البته به اذن خدا]

عدل

یکی از صفات جمالیه خداوند عدل است. اصل ایمان به توحید، معاد، نبوت و امامت و نیز فلسفه احکام ارتباط ویژه ای با عدل دارد. در چشم انداز علم کلام، فهم و درک اساسی عدل الهی با ریشه یابی حسن و قبح، از دیدگاه عدلیه به خوبی میسّر است. لذا بر این باوریم آن چه که خدا انجام دهد همه اش

ص: 55

عدل و حَسَن است هیچ نوع قُبح و ظلم بر او راه ندارد، بر خلاف اشاعره که منکر عدل خدا هستند، اما باید توجّه داشت که انکار و نفی عدلِ خداوند در حکم دگرگون کردن کل معارف دینی خواهد بود.

البته عدل به معنای لغوی و عام آن قرار دادن هر چیز به جای مناسب آن است که مصداق کامل به دست توانای خدای حکیم جامة عمل پوشیده است، آری شعاع عدلِ او افزون بر جهان تشریع بر جهان تکوین نیز حاکم شده است، چنان چه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بِالعَدلِ قَامَتِ السَّمَوَاتُ وَ الاَرضُ» که یک نمونة آن جاذبه و دافعة عمومی

ص: 56

است و... .

عدل الهی بحث مفصّل و مهمّی دارد که این مختصر گنجایش آن را ندارد.

امامت

اشاره

آن گونه که بیان شد امامت همانند رسالت امری الهی است، و باید معتقد بود که دوازده امام علیهم السلام را خدا تعیین کرده و به امر خدا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای انسان ها اعلام فرمود.

امامت مقامی برتر از رسالت است، بنابراین ائمة طاهرین علیهم السلام از پیامبران علیهم السلام برترند امّا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از همه برتر است.

امام علی علیه السلام می فرماید: «اَنَا عَبدٌ مِن عَبِیدِ

ص: 57

مُحَمّد2.» من یکی از غلامان پیامبرم.

برخی براین باورند که امامت همان خلافت و نیابت از رسول خداست،اماباید اعتقادداشت که امامت افزون برخلافت ونیابت یکمقام اصلی وبالإصاله است مثلاً امامت حضرتعلی علیه السلام در زمان حیات حضرتپیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام شد. «إِنَّم_ا وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الذَّینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقی_مُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَهُم راکِعونَ»(1)

مطالب مهمّی در این باره وجود دارد که در این مختصر نمی گنجد. به کتاب عقائد تألیف این جانب مراجعه شود.


1- المائده،55.

ص: 58

اسامی دوازده امام بر حق عبارتند از:

1. حضرت أمیرالمؤمنین إمام علی علیه السلام

2. حضرت إمام حسن مجتبی علیه السلام

3. إمام حسین سید الشهداء علیه السلام

4. إمام علی بن الحسین السّجاد علیه السلام

5. إمام محمد بن علی الباقر علیه السلام

6. إمام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام

7. إمام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام

8. إمام علی بن موسی الرضا علیه السلام

9. إمام محمد بن علی الجواد علیه السلام

10.إمام علی بن محمد الهادی علیه السلام

11.إمام حسن بن علی الزّکی علیه السلام

12.إمام حجت بن الحسن المهدی (عج)

ص: 59

از افق14خورشید (منظومة عصمت)

با توجّه به نیاز جدّی مؤمنان به ویژه مبلّغان و پژوهندگان، لازم دیده شد تا نیم نگاهی به افق طلوع و غروب و نیز سیر فیزیکی و معنوی چهارده خورشید کرده، روزهای تاریخی آن را در چشم انداز شیفتگان قرار دهیم: [آنان یک نورند که از 14 افق طلوع و از 14 پنجره تابیده جهان را روشن کرده اند.]

1. رسول خاتم ابوالقاسم محمّد بن عبدالله2، مادرش آمنه بنت وهب.

ولادت آن حضرت: بنا به قول اکثر و

ص: 60

مشهور علمای شیعه و برخی از دانشمندان محترم اهل سنت شب جمعه. 17 ربیع الاول سال 570 میلادی. (عام الفیل) در مکّه مکرّمه واقع شده است، امّا تعدادی از علمای اهل سنّت و برخی از علمای شیعه 12 ربیع الاول را گفته اند.

بعثت: 27 ماه رجب 40 عام الفیل=610 م.

اوّلین معراج: 17 ماه رمضان پنج ماه و نیم قبل از هجرت. مدّت نبوّت: 23 سال. عُمر شریفش: 63 سال. شهادت: 28 صفر سال11ه_ ق= 632 م. مدفن: مدینه منوره، حرم مطهر. فرزندان: طاهر، قاسم، فاطمه زهرا علیهالسلام ، ام کلثوم، رقیّه و زینب از حضرت

ص: 61

خدیجه و ابراهیم از ماریه قبطیه.

2. پاره تن پیامبر، امّ الائمه، حضرت زهرا بنت محمّد2 مادرش: خدیجه. ولادت: روز جمعه 20 جمادی الثانی، سال دوم یا پنجم بعثت در مکه. ازدواج: اول ذی الحجه سال دوم ق. مدت عُمر:18یا 21 سال. شهادت: 13 جمادی الاول یا 3 جمادی الآخر یا ... سال 11ق. مدفن: مدینه، داخل خانه خودش، بقیع یا روضه مبارکه در داخل مسجد. فرزندان: حسن، حسین، محسن، زینب و ام کلثوم و نیز مطابق برخی روایات غیرمعتبره سکینه.

3. امام اوّل: ابوالحسن أمیرالمؤمنین علی

ص: 62

بن أبی طالب (عمران) علیهما السلام . مادرش: فاطمه بنت اسد. ولادت: داخل کعبه مکرمه. روزجمعه 13رجب 30 عام الفیل= 600 م.  16 رجب خارج شدن مادر علی علیهما السلام از داخل کعبه. اول ذی الحجه سال دوم ق ازدواج با حضرت زهرا علیهالسلام . مدت عُمر: 63 سال. اعلان امامت: 18 ذی الحجه 10 ق = 632 م. آغاز امامت: 29 صفر، 11 ق = 632 م. مدت امامت: 30 سال. شهادت: 21 رمضان 40 ق مدفن: نجف اشرف، علنی شدن مرقد مبارکش توسط امام صادق علیه السلام سال 135ق

 فرزندان: 27 یا  36 یا 38 یا ... تَن.

ص: 63

4. امام دوّم: ابو محمد امام حسن مجتبی بن علی علیهما السلام مادرش: فاطمه زهرا علیهالسلام . ولادت:شب سه شنبه 15رمضان سال3یا2ق مدت عُمر:47 سال. مدت امامت: 10سال. صلح امام حسن26 ربیع الأول 41ق. شهادت: 7 یا 28 صفر 50ق. مدفن: مدینه، بقیع. فرزندان: 15 پسر و 8 دختر، یا 16 پسر و 4 دختر، یا 15 پسر و 6 دختر، یا 8 پسر و 7 دختر، یا 20 پسر و 11دختر.

5. امام سوّم: ابوعبدالله حسین بن علی علیه السلام . مادرش: فاطمه زهرا علیهالسلام . ولادت: سه یا پنج شنبه، سوم شعبان 4ق یا آخر ماه ربیع الاول. مدت عُمر: 57 سال.

ص: 64

امامت: 11 سال. شهادت: روز جمعه 10 محرم 61 ق. توسط شمر. مدفن : کربلا.  فرزندان:4  پسر و 2 دختر. یا 5 پسر و 2 دختر. یا6 پسر و3 دختر. یا6 پسر و4 دختر.

6. امام چهارم: ابو محمّد علیّ بن الحسین علیه السلام . مادرش: شهربانو یا شاه زنان. ولادت: 15 جمادی الاول 36 ق یا 5 جمادی الاول سال 38 ق. مدت عُمر: 57 یا 58 و یا 59 سال. امامت: 35 یا 37 سال. شهادت: 12 یا 18 و یا 25 محرم 94 یا 95 ق با زهر ولید توسط هشام بن عبدالملک. مدفن: مدینه، بقیع. فرزندان: 11پسر و 4 دختر.

ص: 65

7. امام پنجم: ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام . مادرش: فاطمه (دختر امام حسن علیه السلام ). ولادت :3 صفر یا1یا10 رجب سال 57 ق. مدت عُمر: 57 سال. امامت: 19 یا 20 سال. شهادت: 7 ذی الحجه 114ق با زهرِ ابراهیم بن ولید. مدفن: مدینة منوره بقیع. فرزندان: 5 پسرو2 دختر.

8. امام ششم: ابوعبدالله جعفر بن محمد. مادرش: فاطمه (ام فروه). ولادت: دوشنبه، 17ربیع الاول 83 یا 80 یا 77 ق.مدت عُمر: 65 یا ... سال. امامت: 34 سال. شهادت: 25 شوال یا 15رجب 148ق با زهرمنصور. مدفن: مدینه، بقیع. فرزندان: 10 نفر.

ص: 66

9. امام هفتم: ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام . مادرش: حمیده. ولادت: یکشنبه 7 صفر 128 ق. مدت عُمر: 54 یا 55 سال. امامت: 35 سال. دستگیری و تبعید از مدینه: 20 شوال 179ق . شهادت: 5 یا 25 رجب 183 ق .مدفن: کاظمین. فرزندان: 30 یا 37 یا 60 نفر.

10.  امام هشتم: ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام .مادرش: نجمه (تکتم). ولادت: 11ذی القعده 148 یا 11 ذی الحجه 153ق. هجرت امام رضا علیه السلام از مدینه به خراسان: 25 ذی القعده 200ق. امضای ولایت عهدی: 7 رمضان 201ق. مدت عمر: 55

ص: 67

یا 50 سال. امامت: 20 سال. شهادت: آخر ماه صفر یا 14 یا 17 صفر یا 23 ذی القعده 202 یا 203ق با زهرِ مأمون. مدفن: خراسان، مشهد مقدّس. فرزندان: 1 نفر، امام جواد یا 2 نفر امام جواد و فاطمه. (در برخی روایات4 فرزند ذکر شده است.)

11.  امام نهم: ابو جعفر محمد تقی الجواد بن علی الرضا علیه السلام . مادرش: سبیکه. ولادت: 10رجب. یا 19 یا 15 ماه رمضان 195ق در مدینه. مدت عُمر: 25 سال. امامت: 17 سال. شهادت: آخر ذی القعده 220ق با زهر معتصم توسط امّ الفضل. مدفن: کاظمین. فرزندان:  8 یا 11 نفر، 4

ص: 68

پسر و 4 دختر، یا 4 پسر و 7 دختر.

12.  امام دهم: ابوالحسن علی الهادی بن امام جواد علیه السلام . مادرش: سمانه. ولادت: 15 ذی الحجه یا 2 یا 5 رجب 212 یا 213 ق. مدت عُمر: 41 یا 42  سال. امامت: 33 سال. شهادت: 3 رجب 254ق. با زهر معتز و معتمد عباسی. مدفن: سامرّا. فرزندان: 5 نفر، 4 پسر و 1 دختر.

توجّه! (در23 محرم1427ق=3/12/1384ش فاجعه انفجار حرم مطهر عسکریّین علیهما السلام در سامرّا به دست دشمنان اسلام واقع شد.)

13. امام یازدهم: ابو محمّد حسن

ص: 69

العسکری بن امام هادی علیه السلام . مادرش: سلیل- حدیثه. ولادت: 8 یا 10 یا 4 ربیع الثانی یا 24 ربیع الاول232 ق در مدینه. مدت عُمر: 28 سال. امامت: 6 سال. شهادت: روز 8 یا اول ربیع الاول 260 با دسیسه معتمد. مدفن: سامرّا. فرزند: 1 پسر. (امام محمّد المهدی عج)

14. امام دوازدهم: محمد المهدی بن امام حسن عسکری علیه السلام . مادرش: نرجس. ولادت: شب جمعه 15 شعبان 255 یا 256 یا 258 و 8 شعبان نیز گفته شده است. مدت عُمر: بسیار طولانی (فقط خدا آگاه است) آغاز غیبت صغری (کوچک): 9 ربیع الاول 260 ق.   اما غیبت کبری (بزرگ): از 15 شعبان 329 ق

ص: 70

با رحلت ابوالحسن علی بن محمد سَمُرِی، آخرین نائب آن حضرت آغاز شد. فرزندان او: خدا می داند. ظهورش: جز خدا کسی نمی داند. [اللّهمَّ عَجِّل لَهُ الفَرَجَ وَاجعَلنا مِن اَعوَانِهِ وَ اَنصَارِهِ].

هفته ولایت: 18 ذوالحجّه 10ق اعلام امامت حضرت علی علیه السلام در خم غدیر.

24 ذوالحجه 9ق نزول آیه تطهیر در شأن اهل بیت علیهم السلام .

24 ذوالحجه سال 10ق نزول آیه ولایت در شأن«حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام » (که انگشترش را در حال رکوع به سائل بخشید) و روز مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با مسیحیان نجران.

ص: 71

25 ذوالحجه 9ه_ ق نزول سوره«هل أتی» (انسان) در شأن اهل بیت علیهم السلام

مناسبت های مهم گلچین خوشه ها   

1.10 ربیع الاول 32 سال قبل از بعثت ؛ رحلت عبدالمُطَّلِب واقع شد، که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هشت ساله بود.

2.رحلت حضرت ابوطالب علیه السلام 26 رجب 3سال قبل از هجرت.(عام الحزن)

3.وفات حضرت خدیجه 10 رمضان 3 سال پیش از هجرت.(عام الحزن)

4.شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء، عموی گرانقدر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در 15 شوّال

ص: 72

سال سوم هجری در جنگ احد.

5.وفات ابراهیم فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : 18 رجب سال 10 ق در 18 ماهگی.

6.ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام 4 شعبان 26 ق. شهادتش تقریبا در 35 سالگی.

7. ولادت حضرت زینب علیهالسلام 5 جمادی الاولی 5 ق وفاتش 15رجب 62 ق.   

8.وفات حضرت امّ البنین علیهالسلام 13 جمادی الثّانی سال 64 ق در مدینه.

9.ولادت فاطمه معصومه علیهالسلام : اول ذوالقعده  173ق. وفاتش: 10ربیع الآخر 201 ق. (در 28 سالگی)

10. ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام :

ص: 73

4ربیع الآخر 173ق. وفاتش: 15شوال252 ق در شهر ری تهران.

11. ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام در یازدهم ماه مبارک شعبان 33 ق. شهادت : تقریباً در 28 سالگی.

12. وفات سیّد محمّد فرزند امام هادی: 29 جمادی الآخر252ق.

13. شهادت جانگداز حضرت زید بن امام سجاد علیه السلام در 2صفر121ق.

14.  واقعه جانگداز حَرّه و کشتار بیش از چهار هزار مسلمان (اعمّ از صحابی و...) در مدینه الرسول صلی الله علیه و آله و سلم توسط سپاهیان یزیدبن معاویه به سرکردگی مسلم بن عقبه

ص: 74

(مسرِف) و شکستن حرمت حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تاریخ 27 ذوالحجه 63 قمری.

15.  ارتحالِ بانوی بزرگ، مادرِ امیرالمؤمنین علیه السلام خدمتگزار رسول خدا2 حضرت فاطمه بنت اسد علیهالسلام در سال 4 ه_ در مدینه واقع شد و با عنایات ویژة پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بقیع به خاک سپرده شد.

16. ارتحال یا شهادت حضرت رقیّه دختر امام حسین علیهما السلام در 5 ماه صفر سال 61 ق در خرابة شام. نام اصلی او زینب یا فاطمه و مادرش امّ اسحاق است. [دربارة حضرات زینب و رقیه علیهما السلام و... به کتاب خوشه های خورشید بقلم نویسنده مراجعه شود.]

ص: 75

17. در سال 125ق حضرت یحیی بن زید علیهما السلام در منطقه ارغوی [بغاوی سر پل] جوزجان بلخ (از بلاد خراسان بزرگ) با لشکر هشت هزار نفری نصر بن سیّار (والی خراسان) به فرماندهی سَلَم (سالم) بن أحوَر سه شب و روز جنگید. آن حضرت پس از شهادت سربازانش در اثر تیری که بر پیشانی اش رسید، به شهادت نایل شد.(1)

اینک مطالبی دربارة  فروع دین

فص_ل دوّم: ف_روع دی_ن

فروع دین

10چیز و عبارتند از:


1- برکرفته از منتهی الآمال محدّث قمی (ره) 2/119 و کتب دیگر.

ص: 76

1. نماز. 2. روزه. 3. زکات. 4. خمس. 5. حج. 6. جه_اد. 7. ام__ر به مع__روف. 8. نهی از منکر. 9. تولّی. 10. تبرّی.

البته هر کدام دارای بحث هایی مفصّلی است که این مختصر گنجایش آن را ندارد، اما به طور فشرده به بیان برخی  بایست پرداخت.

اول- نماز: از مهم ترین واجبات الهی و ستون سراپرده دین نماز است که اگر قبول شد، سایر عبادات قبول خواهند شد و اگر پذیرفته نشد، سایر عبادات، پذیرفته نمی شوند.

* از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «بَینَ

ص: 77

الاِیمانِ وَ الکُفرِ تَرکُ الصَّلَاةِ»(1) « مرز میان ایمان و کفر، ترک نماز است.» [وای به حال خانوادة که در آن کسی نمازش را ترک کند یا به دین بی اعتنا باشد.]

و نیز از آن حضرت نقل شده است: «لَیسَ مِنِّی مَن اِستَخَفَّ بِصَلاتِهِ» « از من نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد. [و به نماز کم توجه باشد.]»(2)

دوم روزه:

روزة ماه رمضان بر مسلمان مکلّفی که عذر شرعی ندارد و مسافر نیست، واجب است.


1- - کنز العمال: 18869.
2- - الکافی:3/269.

ص: 78

و از طلوع فجر تا مغرب برای انجام فرمان خدا روزه بگیرد و باید از نُه چیز که بیان خواهدشد خودداری کند، و نیز روزة نذر، عهد، قسم، قضا، کفاره و... فی الجمله.

سوم - زکات: بر نُه چیز زکات واجب می شود: 1و2. طلا و نقره سکه دارِ رای_ج.

3 - 6 . جو، گن__دم، کشمش و خرما.    7. گوسفند. 8. گاو.  9. شتر (برخی از مراجع زکات مال التّجاره را هم واجب دانسته اند).

بر مسلمان واجب است در عید فطر، زکات فطریة خود و کسانی را که نان خور او هستند بپردازد.

چهارم- خمس: در 7 چیز خمس واجب می شود: 1. منفعت کسب. 2. معدن. 3. گنج.

ص: 79

4. مال حلال مخلوط به حرام.  5. جواهری که از دریا بیرون می آورند. 6. غنائم جنگی.  7. زمینی را که کافر ذمّی از مسلمان بخرد.

پنجم – حج:  یکی از ارکان دین اسلام حج است، که با شرایط شرعی آن در تمام عُمر یک بار واجب می شود.

ششم- جهاد: با آماده شدن شرایط، بر هر مرد مسلمان واجد الشّرائط جهاد ابتدایی واجب می شود؛ اما اگر دین در خطر قرار گرفت جهاد دفاعی بر مرد و زنِ  مسلمان واجب می گردد.

هفتم و هشتم. امر به معروف و نهی از منکر: بر هر مسلمانی واجب است که (با

ص: 80

شرایط آن) دیگران را امر به معروف و نهی از منکر نموده و به ارشاد آنان بپردازد.

نهم و دهم - تولّی و تبرّی:

بر هر مسلمانی واجب است که دوستان خدا را دوست و دشمنان خدا را دشمن بدارد. دوست داشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام جزء ایمان و واجب است و دوست داشتن کفار و دشمنان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام حرام است.

بر والدین مسلمان واجب است که فرزندان شان را با خداشناسی، پیامبرشناسی، امام شناسی و اطاعت از آنان و نیز دوست داشتن شان تربیت کرده به خواندن قرآن و کتب دینی وادار کنند.

ص: 81

فصل سوّم: برخی احکام شرعی

اشاره

 احکام دین و تقلید، در احکام و مسایل غیر ضروری دین و در غیر قطعیات، مسلمانی که مجتهد نیست و عمل به احتیاط نمی تواند، باید از مجتهد واجد الشّرایط تقلید و به دستور او عمل کند.

شرایط مرجع تقلید

انسان باید از مجتهدی تقلید کند که اعلم، مرد، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده و عادل باشد و نیز حریص به دنیا و ریاست نباشد.

ص: 82

راه های شناخت مرجع تقلید 

1.این که خود مکلّف به اجتهاد و اعلمیت کسی اطمینان پیدا کند، (مثل آن که از اهل علم باشد).

2. دو نفر عالمِ عادل، اجتهاد و اعلمیت کسی را تأیید کنند.

3.عدّه ای از اهل علم، اجتهاد و اعلمیتِ مجتهدی را تصدیق نمایند.

توجّه! انگیزه تقلید باید دینی و مشروع باشد، تقلید کردن با انگیزه های منافع مادّی، ملّی، نژادی، حزبی، روابط و... حرام و خلاف شرع است، و اهانت به مراجع و علما خیانت

ص: 83

است و باید از آن پرهیز کرد.

برخی از مسائل متفرّقه

1.نجس کردن خط و ورق قرآن، گذاشتن قرآن روی چیز نجس، نوشتن قرآن با مرکب نجس، دادن قرآن به کافر، دست زدن به خط قرآن بدون وضو، بی احترامی به کاغذ و یا چیز دیگری که قرآن یا نام خدا و پیامبر و ائمه و حضرت زهرا علیهم السلام در آن نوشته شده باشد و نیز نجس کردن آن ها حرام و گناه است.

2.پوشاندن عورت حتی ازمحارم مثل والدین، خواهر و برادر و ازطفل و دیوانة ممیز و هم جنس واجب است(جززن وشوهر ازیکدیگر)

ص: 84

3.رو به قبله و پشت به قبله هنگام تخلّی و استبراء حرام است و هنگام شستن عورت ومجامعت با همسر رو به قبله مکروه است.

4.مخرج غائط با شرایط آن با غیر آب هم پاک می شود مثل پارچه، سنگ و کلوخ پاک و خشک، اما مخرج بول بدون آب پاک نمی شود.

5.خودداری از ادرار، غائط و منی مکروه است، و اگر ضرر داشته باشد حرام است.

نجاسات:

یازده چیز از نجاسات است: 1.بول. 2.غائط انسان و هر حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد. 3. منی انسان و حیوانی که خون جهنده دارد. 4. مردار حیوانی

ص: 85

که خون جهنده دارد. 5. خون انسان و حیوانی که خون جهنده دارد. 6 و 7. سگ و خوک غیر دریایی. 8 .کافری که خدا یا پیامبر را قبول ندارد. 9. شراب و هر چیز روانی که انسان را مست می کند. 10. فقاع که به آن آب جو می گویند. 11. عرق شتر نجاست خوار.

م- اکثر فقها احتیاط کرده اند که با عرق جنب از حرام نماز خوانده نشود.

راه ثابت شدن نجاست: نجاستِ هر چیز با یقین انسان یا با خبر دادن کسی که آن را در اختیار دارد و یا با شهادت دومرد عادل و گاهی با شهادت یک مرد عادل ثابت می شود.

ص: 86

 م.خوردن و آشامیدن چیز نجس و نیز خوراندن عین نجس به اطفال اگر ضرر داشته باشد، حرام است [اما اثر وضعی دارد].

م. اگر مسلمانی به پیامبر یا یکی از 12 امام علیهم السلام دشنام بدهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.

م- تمام فرقه های اسلامی پاک اند، مگر ناصبی ها که با ائمه اهل بیت علیهم السلام دشمنی دارند؛ و غلاة که درباره ائمه غلو می کنند و آنان را خدا می دانند یا...؛ آن دو طائفه و مجسّمه (کسی که برای خدا جسم و اعضاء قائل باشد) کافر و نجس اند.

ص: 87

مطهِّرات

پاک کننده ها: ده چیز و به فتوای برخی مراجع دوازده چیز نجاست را پاک می کنند که عبارتند از: 1.آب. 2. زمین. 3.آفتاب. 4. استحاله. 5. انتقال.6 . اسلام. 7.تبعیت. 8. برطرف شدن عین نجاست. 9.استبراء حیوان نجاست خوار. 10.غائب شدن مسلمان. 11.کم شدن دو سوم آب انگور. 12. خارج شدن خون متعارف از ذبیحه.)

هر یک دارای شرایط و احکامی است که باید به نظر مرجع تقلید عمل شود.

م- ظرفی را که سگ لیسیده، یا چیز روان از آن خورده و یا آب دهان سگ در آن ریخته است، باید آن را با خاکِ پاک، خاک مال کرد

ص: 88

و سپس آن را بشویند.

م- ظرفی را که خوک از آن چیز روان بخورد، باید با آب قلیل هفت بار و با آب کُر و جاری بنا بر احتیاط واجب هفت بار بشویند. [مسلمانان در کشورهای غیراسلامی جداً مواظب باشند.]

م- اگر ظرفی با شراب نجس شود باید سه بار آن را بشویند و بهتر است که هفت بارشسته شود.

وضو: هر عبادتی که مشروط به طهارت است مثل نماز، طواف و... باید برای انجام آن وضو گرفت.

ص: 89

م. در وضو واجب است صورت و دست ها را از بالا به پایین یک بار بشویند و بار دوم مستحب و جایز است، بارسوم و بیشتر حرام است، و جلو سر و روی پاها را مسح کنند و اگر به اندازه سر سوزن از اعضای وضو خشک بماند، وضو باطل است. [اگر موی سر بلند باشد فرق بازکرده به پوست سر مسح کنند. برخی مراجع مسح پا را تا مفصل گفته اند.

شرایط وضو: صحت وضو سیزده شرط دارد: 1- 5- آب وضو پاک، مطلق و مباح و ظرف آن مباح و غیر طلا و نقره باشد. 6-

ص: 90

اعضای وضو پاک باشد. 7- وقت برای وضو و نماز کافی باشد. 8- به قصد قربت باشد. 9، 10و 11- به ترتیب و پشت سر هم، خودش انجام دهد.12- از استعمال آب معذور نباشد. 13- در اعضای وضو مانعی نباشد.

م. اگر کسی وضو نداشته و شک کند که وضو گرفته یا نه، باید وضو بگیرد و اگر وضو داشته است و شک کند که باطل شده یا نه به آن شک اعتنا نکند.

غسل های واجب:

هفت غسل واجب است: 1. غسل جنابت. 2. غسل حیض. 3. غسل نفاس. 4. غسل استحاضه. 5. غسل مس میّت. 6 . غسل میّت. 7.غسلی که با نذر

ص: 91

و مانند آن واجب می شود.

دو چیز باعث جنابت می شود:  

1-  جماع: اگرچه به اندازه ختنه گاه باشد.

2-  بیرون آمدن منی به هر قسمی که باشد.

چیزهای که بر جنب حرام است: پنج چیز بر جنب حرام است: 1- رساندن جایی از بدن به خط قرآن، نام خدا و نام پیامبر و امامان علیهم السلام و حضرت زهرا علیهالسلام بنابر احتیاط واجب. 2- وارد شدن به مسجدالحرام و مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم . 3- توقف درمسجدهای دیگر وبنابراحتیاط واجب،در حرم های ائمه علیهم السلام . 4- گذاشتن چیزی در مسجد و یا برداشتن

ص: 92

چیزی از آن. 5- خواندن سوره هایی که سجده واجبه دارند حتی یک حرف یا یک کلمه از این چهار سوره (به فتوای برخی مراجع).

سجده های واجبه قرآن

سجده های واجبه در جزءهای21، 24، 27 و30 قرآن در سوره های:

1. سورة «32» (الم تنزیل). 2.س«41» (حم سجده). 3.س«53» (والنّجم). 4. س96 (إقرأ) قرار دارند.

م- بر زن حایض، همان پنج چیز، حرام است و نیز تمام عبادت هایی که با وضو، غسل و یا تیمّم انجام می شوند. اما جماع در فرج، بر زن و مرد حرام است.

ص: 93

جاهایی که غسل باطل است

م- اگر جایی از بدن به اندازه سر سوزن خشک بماند، غسل باطل است.

م- اگر کسی بخواهد پول حمّامی را ندهد یا نسیه بگذارد و صاحب حمام راضی نباشد یا بخواهد از پولِ حرام و یا پولی که خمس آن را نداده است، به حمامی بدهد غسل او باطل است.

م- اگر در بین غسل، حدث اصغر از انسان سر زد مثلاً ادرار کرد، غسل صحیح است و گفته اند که بنا بر احتیاط واجب برای نماز، وضو هم بگیرد.

ص: 94

م. برخی مراجع فرموده اند: تمام غسل های واجب، جز استحاضة متوسطه و حتی بعضی از غسل های مستحبی کفایت از وضو می کنند.

م. اگر به نیت چند غسل یک غسل انجام دهند، از همه کفایت می کند.

م. تمام شرط هایی که برای صحت وضو گفته شد، در صحت غسل هم شرط است اما پی در پی و موالات و نیز شستن بدن از بالا به پایین در غسل شرط نیست.

غسل مسّ میّت

م. اگر جایی از بدن انسان به بدن میّت

ص: 95

پس از سرد شدن و پیش از غسل دادنش، برسد، غسلِ مسِ میّت واجب می شود اما دست زدن به حیوان مرده غسل ندارد.

غسل های مستحبی

غسل های مستحبی فراوان است و مهم ترین آن ها، غسل جمعه، غسل شب های قدر، غسل عیدین، غسل عید غدیر، غسل روز تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و... است. (از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روا یت شده است که فرمود:    «یاعلی! در هر جمعه، غسل کن اگرچه باید قوت روز خود را بفروشی و آب خریده غسل کنی و گرسنه بمانی زیرا که هیچ

ص: 96

سنّتی بزرگ تر از این نیست(1)

تیمم: در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمّم کرد: 1.پیدا نکردن آب.2. مشقّت بیش از حد. 3.ترس از ضرر .4. نیاز به آب برای حفظ جان. 5. نیاز به آب برای تطهیر. 6. نداشتن آب مباح. 7. نداشتن وقت برای وضو یا غسل. [هر کدام از این موارد دارای شرایط و تفاصیل مهم است.]

برخی احکام نماز:

نمازهای واجب 6 قسم است: 1. نمازهای یومیه. 2. نماز آیات. 3. نماز میّت. 4. نماز طواف. 5. نماز قضای


1-  مفاتیح الجنان،67.

ص: 97

پدر بر پسر بزرگتر. 6. نمازهایی که به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب می شوند.

م- در سفر 8 فرسخی نمازهای چهار رکعتی با شرایط آن دورکعتی خوانده می شوند و روزه قصراست. (هر فرسخ تقریباً 5 کیلومتر و نیم می باشد یعنی جمعاً 44 کیلومتر تقریباً)

نمازهای نافلة روزانه به این شرح است:

1. نافلة صبح، پیش از نماز صبح، 2 رکعت.

2. نافلة ظهر، پیش از نمازظهر، 8 رکعت.

3. نافلة عصر، پیش از نماز عصر، 8 رکعت.

4. نافلة مغرب، بعد از نماز مغرب، 4 رکعت.

5. نافلة عشاء، بعدِ نمازعشاء، 2 رکعت نشسته.

ص: 98

6. نافلة شب بعد از نصف شب، 11 رکعت.

م. مستحب است انسان نمازهای نافله را بخواند تا افزون بر ثواب، موجب قبولی نمازهای واجب شود و در حال اختیار نیز می توان آن ها را در راهِ رفتن، سواره و خوابیده و رکوع و سجده با اشاره و بدون سوره خواند.

شرایط لباس نمازگزار

لباس نمازگزار 6 شرط دارد:

1و2- پاک و مباح باشد. 3 و 4- از اجزاء مردار و از حیوان حرام گوشت نباشد. [مثلاً اگر یک تار موی گربه به لباس باشد باطل کننده است.]

ص: 99

5 و6- لباس نمازگزارِ مرد از ابریشم خالص و طلاباف نباشد.

م- استفاده کردن مرد از لباس ابریشم و طلاباف و هر نوع زینت به طلا مثل انگشتر، حلقه و غیره حرام و باطل کننده نماز است.

م. اکثر مراجع گفته اند که برابر بودن زن و مرد و جلو بودن زن از مرد در حین نماز، نماز را باطل می کند اگرچه با هم محرم باشند جز در مسجدالحرام که فاصلة یک وجب کافی است.

ص: 100

مسجدها و حرم ها

اشاره

بهترین مکان برای نماز، مساجد و حرم های امامان است، به خصوص مسجدالحرام و مسجد الرسول صلی الله علیه و آله و سلم که پاداش فراوانی دارد.

مسجد سازی یکی از برجسته ترین امتیاز مؤمنان ساختن مسجد است خداوند می فرماید: «اِنَّمَا یَعمُرُ مَساجِدَ اللهِ مَن آمَنَ بِاللهِ...» در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «هرکس مسجدی بسازد خدا برای او در بهشت خانة می سازد.»(1)


1- - کافی:3/368.

ص: 101

مسلمانان را دریابید

آیا عنایت دارید که در چهار جا مسلمانان از نعمت پرفیض مسجد [خانه خدا] تا حدودی محروم مانده اند؟: 1- برخی از روستاها و مناطق محروم. 2- برخی از مناطق مرفّه و بالاشهرها!. 3- تعدادی از فرودگاه های کشورهای اسلامی!.  4- عدّه ای از مسلمانان بومی یا مهاجر در کشورهای غیر اسلامی!. [البته با عنایت برخی از فقها، خیّرین و مؤمنان وارسته در بسیاری از کشورهای غیراسلامی مساجد و مراکز باشکوهی ایجاد شده اند که باعث افتخار است.]

اعجاب انگیزاست که: در برخی جاها

ص: 102

مساجد شان، مناره، اذان، امکانات، جماعت و حتّی نماز خوان ندارند!!!.

م- نجس کردن مساجد و حرم ها، حرام است و آب کشیدن آن ها واجب می باشد.

واجبات نماز:

واجبات نماز یازده چیز است: 1. نیت.2. قیام = ایستادن. 3. تکبیرة الإحرام= گفتن الله اکبر. 4. رکوع. 5. دو سجده. 6 . قرائت. 7. ذکر. 8. تشهد. 9.سلام. 10. ترتیب. 11.موالات = پی در پی بودن اجزاءِ نماز.

م. ارکان نماز پنج چیز است: 1. نیّت. 2.تکبیرةالإحرام. 3. قیام درحال تکبیرةالإحرام و قیام پیش از رکوع. 4. رکوع. 5. دو سجده.

ص: 103

م. اگر رکن نماز عمداً یا سهواً کم یا زیاد شود، نماز باطل می شود.

م. برخی مراجع جلسة استراحت (نشستن بعد از سجدة دومِ رکعت اول و سوّمِ  نماز) را واجب دانسته اند.

سجده بر تربت امام حسین علیه السلام

برای سجده بهتر از هر چیز تربت امام حسین علیه السلام ، بعد از آن خاک، سپس سنگ، آن گاه گیاه (غیر خوردنی) است.

امام صادق علیه السلام : «سجده بر تربت امام حسین علیه السلام هفت پرده و حجاب را می گشاید. (بحار:85/153.)

ص: 104

توجّه! [کسانی که مُهر نماز می سازند بایست از نوشتن آیات قرآن و نام های مقدّس در آن خودداری کنند؛ زیرا گاهی مورد اهانت قرار می گیرند، تماس بی وضو؛ و حتّی اتّهام این که فلانی ها، برای غیر خدا سجده می کنند و... را وارد می سازند، لذا فقط بنویسند (تربت مبارک کربلا یا مشهدمقدّس) [این نکته جداً مهم است.]

م. سجده برای غیرِ خدا حرام است؛ اگرچه پیامبر و امام و اولیاء خدا باشد.

م. کسی که نمازش اشکال دارد اگر وقت نماز وسعت دارد باید نمازش را یاد بگیرد سپس

ص: 105

نماز بخواند و اگر وقت تنگ است بنابر احتیاط واجب باید نمازش را به جماعت بخواند.

مبطلات نماز

12چیز نماز را باطل می کنند که عبارتند از: 1- از بین رفتن یکی از شرط های نماز مثلاًً در بین نماز بفهمد که مکانش غصبی است. 2- باطل شدن وضو یا غسل. 3- دست بسته نماز خواندن به قصد جزئیت. 4- آمین گفتن بعد از حمد. 5- برگشتن از قب_ل_ه.  6- عمداً حرف زدن. 7- خندیدن با صدا.  8- گریه کردن با صدا برای کارهای دنیایی. 9- انجام کاری که صورت نماز را بر هم

ص: 106

می زند. 10- خوردن وآش____امیدن.11- شک در رکعت های نمازهای 2 و 3 رکعتی یا شک در 2 رکعت اول نمازهای چهاررکعتی. 12-کم یا زیاد کردن رکن نماز، عمداً یا سهواً [اختلاف فتوی منوط به نظر مرجع تقلید می باشد و باید رعایت کرد.]

مهم و قابل دقّت

با توجه به فتاوای مراجع اگر کسی تشدید را نگوید یا حرفی را به جای حرف دیگر (بجای ض،ز. یا بجای ح، ه_. یا بجای ق، غ.) بگوید نماز او باطل است. [زیرا معنا تغییر می کند] مثلا: ضالّین= گمراهان. اما

ص: 107

زالین= لغزندگان. وظالین= سایه اندازان. و دالین= دلالت کنندگان. یا مثلا: قد= بتحقیق. اما غد= فردا. و قادر= توانا. امّا غادر= حیله گر. و... در برخی موارد کفر آمیز می شود.(نعوذ بالله)

[البته در نوشتن درست می نویسند امّا در تلفّظ مشکل دارند. به جاست که همه، تا حدودی از علم تجوید بهره بگیرند؛ نماز و قرآن را باید با الفاظ عربی صحیح که معنا تغییر نکند بخوانند.]

م. بر مرد واجب است حمد و سورة نماز صبح، مغرب و عشا حتّی حرف های

ص: 108

آخر آن ها را بلند بخوانند [اما اگر فریاد کنند باطل می شود] و بر مرد و زن واجب است حمد و سورة نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند. [و نیز تسبیحات اربعه را باید آهسته بخوانند.]

م. برخی مراجع رعایت مَد و کشیده خواندنِ کلماتی را که مَد دارند مثل (ضآلّین) احتیاط واجب دانسته اند.

م. برخی مراجع وقف به حرکت و وصل به سکون را مبطل نماز دانسته اند.

شکیات نماز:

شکیات نماز 23 قسم است:     الف: شک های باطل 8 تا است: 1و 2- شک

ص: 109

در نمازهای دو رکعتی واجب و سه رکعتی. 3- شک در چهار رکعتی که آیا یک رکعت خوانده یا بیشتر. 5- شک بین 2 و 5 و یا 2 و بیشتر از 5.  6- شک بین 3 و 6 یا 3 و بیشتر از 6. 7- شک در عدد رکعات، که نداند چند رکعت خوانده است.  8 .شک بین 4 و 6 یا 4 و بیشتر از 6. (چه پیش از تمام شدن سجده دوم و چه پس از آن.)

ب: شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد شش مورد است: 1.شک بعد از محل.       2. شک بعد از وقت نماز. 3.شک بعد از سلام نماز. 4. شک کسی که زیاد شک

ص: 110

می کند. 5. شک امام و مأموم. 6.شک در نمازهای مستحبی.

ج: شک های صحیح در نمازهای چهار رکعتی است که نُه صورت دارد:

1. شک بین 2 و3 بعد از دو سجده اگر به یقین یا گمان نرسید، بنا را بر3 گذاشته یک رکعت بخواند و بعد از سلام نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دورکعت نشسته بخواند.

2. شک بین 2 و 4، بعد از دو سجده که بنا را بر 4 گذاشته و بعد از سلام نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.

3. شک بین 2 و 3 و 4، بعد از دو سجده

ص: 111

که بنا را بر 4 بگذارد و بعد از سلام، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و بعد دو رکعت نشسته بخواند. (اما اگر این سه شک پیش از تمام شدن ذکر سجده دوم باشد، باطل است.)

4. شک بین 4 و 5 بعد از سجده دوم که بنا بر 4 بگذارد و بعد از سلام نماز دو سجده سهو  بجا آورد. و... .

5. شک بین 3 و 4 در هر جای نماز که باشد، بنا را بر4 بگذارد و بعد از سلام یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دورکعت نشسته بخواند.

6. شک بین 4 و 5 در حال ایستاده که

ص: 112

باید  بنشیند و نمازش را سلام دهد و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بخواند.

7. شک بین 3 و 5 در حال ایستاده که باید بنشیند و نماز را تمام کند و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.

8. شک بین3 و4 و5 در حال ایستاده که بنشیند و بعد از نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بخواند.

9. شک بین 5 و 6 در حال ایستاده که باید بنشیند و بعد از سلام دو سجده سهو به جا آورد (به فتوای برخی دو سجدة سهو دیگر جهت قیام بی جا نیز انجام شود.)

ص: 113

دستور نماز احتیاط

کسی که نماز احتیاط می خواند باید بعد از سلامِ نماز (آن سه تکبیر را نگوید و) فوراً در دل خود نیت نماز احتیاط کرده، تکبیر بگوید و حمد تنها را خوانده، رکوع و دو سجده کند و بعد از تشهد، سلام دهد و اگر دو رکعت است، رکعت دوم را مثل اول انجام دهد.

یادآوری: نماز احتیاط، اذان، اقامه، سوره و قنوت ندارد و باید نیت آن را به زبان نیاورند. حمد و حتّی بسم الله آن را بنا بر احتیاط واجب یا لازم آهسته بخوانند.

سجده سهو

عده ای از فقها گفته اند: برای سلام بی جا،

ص: 114

کلام بی جا، تشهد یا سجده فراموش شده و شک بین 4 و 5 و... و برخی گفته اند: بنا بر احتیاط در هر چیزی که سهواً در نماز، کم یا زیاد شود، دو سجده سهو باید انجام دهند.

دستور سجدة سهو آن است که بعد از سلام نماز فوراً به همان نیت دو سجده کنند و بعد از تشهد سلام دهد.

م- درسجده سهو از سه ذکر بهتر است این ذکر گفته شود: «بِسمِ اللهِ و بِاللهِ السَّلامُ عَلَیکَ ایُّهَا النَّبِیُّ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُهُ.»

جماعت، اوج معراج

نماز معراج مؤمن است اما اوج این معراج جماعت است که فضائل فراوانی دارد. در

ص: 115

روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «... صف های امّت من مثل صف های فرشتگان است و هر رکعت در جماعت، 24 رکعت است و هر رکعت در نزد خدا محبوب تر است از عبادت چهل سال...»(1)

شرایط امام جماعت (سخنگوی جمع)

امام جماعت باید عاقل، بالغ، شیعه دوازده امامی، عادل و حلال زاده باشد و نماز را صحیح بخواند و اگر مأموم مرد باشد، امام او نیز مرد باشد و به فتوای برخی، مرض خوره و پیسی نداشته باشد و حدّ شرعی نخورده باشد.


1- - وسائل:3/372.

ص: 116

[کسی که واجد الشرائط نیست نباید جماعت دهدکه خطرناک است. [امام جماعت سخنگوی مؤمنین در نزد خدا و دارای شرایط ویژه است] امّا با وسواس نباید از فیض جماعت محروم شد؛ نه علما خجالت بکشند و نه مؤمنان سخت گیر باشند.]

نماز آیات:

یکی از نمازهای واجب، نماز آیات است که برای زلزله، گرفتن خورشید، گرفتن ماه هرچه کم باشد، واجب می شود.

برخی مراجع نماز آیات را، برای رعد و برق و... در صورت که اکثر مردم بترسند احتیاط واجب دانسته اند.

نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت

ص: 117

پنج رکوع دارد. به این ترتیب که بعد از نیت و تکبیر یک حمد و سوره را بخواند و به رکوع برود. بعد از رکوع دوباره حمد و سوره را بخواند و به رکوع برود تا پنج بار، سپس دو سجده کند و برخیزد و رکعت دوم را مثل رکعت اول انجام دهد و تشهد خوانده، سلام دهد. روش دوم: این است که در هر رکعت یک حمد بخواند، سپس یک سوره را پنج قسمت کند و بعد از هر قسمت به رکوع رود.  برخی مراجع« بسم الله الرَّحمن الرَّحیم» را به تنهایی برای رکوع کافی نمی دانند بلکه آن را با آیة اول یک رکوع گفته اند و جمله تامّه را مثل(لم یلد) برای یک رکوع کافی دانسته اند.

ص: 118

م- اگر کسی نماز آیات خود را نخوانده باشد، باید قضای آن را بخواند و درغیر آن باید وصیّت کند که بعد از مردنش بخوانند. [بهترین خدمت برای میّت این است که دَینش را اداکنند، اعم از حقّ مردم و حقّ خدا.]

برخی از احکام روزه:

قبلاً روزه های واجب بیان شد، برخی از مسائل آن در این جا ذکر می شود.

مبطلات روزه:

باطل کننده های روزه نُُه چیزند:

1. خوردن و آشامیدن. 2. جماع=آمیزش. 3. استمناء. 4. دروغ بستن بر خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم . 5. رساندن غبار بر حلق. 6. فرو

ص: 119

بردن سر در آب. 7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح. 8- اماله کردن با چیز روان. 9- قی و استفراغ کردن.(1)

م. اگرکسی عمداً روزه ماه رمضان خود را باطل کند، مرتکب حرام شده است و افزون بر توبه و قضا باید کفاره هم بپردازد. [برای هر روز 61 روز روزه بگیرد یا 60 مسکین را طعام دهد...]

م. اگر کسی با کارِ حرام (نعوذبالله) روزة خود را باطل کند، کفاره جمع بر او واجب می شود. [یعنی هم  60 روز روزه و  هم


1- توضیح المسائل محشی:1/890

ص: 120

اطعام60  مسکین و...]

م- اگر روزه دار در ماه رمضان چند بار جماع کند، برای هر بار، یک کفّاره واجب می شود، و بنا به نظر برخی مراجع، استمناء نیز چنین است.

م- کسی که قضای روزه خود را تا ماه رمضان بعدی نگیرد باید برای هر روز750  گرم آرد یا نان یا گندم،کفاره به فقیر بدهد.

م- کسی که روزة قضا دارد، نمی تواند روزه مستحبی بگیرد.

م- روزة عید فطر و قربان حرام است  و نیز اگر انسان بداند که روزه برای او یا

ص: 121

طفلش ضرر دارد، و نیز روزة مستحبی زن بدون اجازة شوهرش و... .

روزة مستحبی افزون بر فوائد فراوان و پاداش زیاد سبب قبولی روزه های واجب است.

برخی از احکام زکات:

الف-  زکات هشت مورد مصرف دارد:

1و 2- فقیر و مسکین. 3- مأمور موظف از طرف امام یا نائب امام. 4- کفار؛ جهت تمایل آنان به اسلام. 5- خرید بنده جهت آزاد کردن. 6- بدهکاری که نمی تواند قرضش را بدهد. 7- فی سبیل الله: ساختن مسجد، راه، پُل، درمانگاه و... 8- مسافری که در سفر درمانده است.

ص: 122

ب- کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد، متجاهر به فسق نباشد، زکات را در معصیت مصرف نکند و واجب النفقة صاحب زکات نباشد.

ج. سیّد نمی تواند از غیر سیّد زکات بگیرد.

د- زکات و هر انفاق دیگر باید برای رضای خدا و از مال حلال داده شود.

برخی از احکام خمس:

الف. از هر آن چه که کسب حساب می شود، مالی به دست آید و از مخارج سال انسان زیاد بیاید، خمس دارد.

ب. مهر زن و میراث، خمس ندارد، اما

ص: 123

بخشش، جایزه، هدیه، نذر و... اگر از مخارج سالش زیاد آمد بنا به نظر برخی مراجع، خمس دارد.

ج. اگر از کسی که میراث رسیده و خمس آن را نداده، آن مالِ میراث خمس دارد.

د . تا خمس مال را ندهند نمی توانند در آن تصرّف کنند.

ه_ . سیّدی که خمس را می گیرد، باید فقیر و شیعه12 امامی باشد، آشکارا معصیت نکند، خمس را در راه گناه خرج نکند و به سیّد بودن او اطمینان داشته باشند.

و . اگر در شهری سیّد مستحق پیدا نشود،

ص: 124

خمس را به شهر دیگر برده به سیّد مستحق برسانند.

ز . جایز نیست سهم امام علیه السلام بدون اجازه مرجع تقلید مصرف شود.

ح . سهم سادات مخصوص سادات فقیر است. برخی مراجع آن را نیز منوط به اجازة مجتهد دانسته اند.

برخی از احکام حج:

1.از شرایط واجب شدن حج، بلوغ، عقل، آزاد بودن و استطاعتِ همه جانبه می باشد. [دوستان را به مطالعه کتاب زمزم نور... تألیف این جانب سفارش می کنم.]

ص: 125

2. حج، واجب فوری است که در سال استطاعت باید انجام شود.

3.منکر حج کافر است، و ترک و تأخیر آن حرام و گناه است، اما ترک عمومی حج موجب نزول بلا می باشد.

4.اگر کسی حج انجام نداد، پس از فوت او باید از اصلِ مال او، کسی را نائب بگیرند تا حج او را انجام دهد.

5.برای کسانی که 16فرسخ از مکه دورتر هستند، عمره واجب نمی شود.

احکام امر به معروف و نهی از منکر:

1.از مهم ترین واجبات الهی، امر به معروف و

ص: 126

نهی از منکر است.

2.ترک این واجب در صورت وجود شرایط آن حرام و موجب نزول عذاب است.

3. این واجب دارای شرایطی است که بایست به آن توجه داشت.

4. انجام این واجب مهم وظیفه هر مسلمان است.

5.رسانه های اسلامی در برابر این واجب مسئولیت سنگینی دارند.

6.مسئولیت دانشمندان، دولت مردانِ مسلمان و رئیس هر خانه و هر قوم دربارة آن بسیار سنگین است.

7.بدترین زمان، زمانی است که مردم،

ص: 127

معروف را منکر و منکر را معروف بدانند. «... أَلسُّنَّةُ فِیهِم بِدعَةٌ وَ البِدعَةُ فِیهِم سُنَّةٌ...»

8.اگر سکوت علمای اعلام موجب تقویت ظالم یا موجب تأیید او یا ... شود واجب است اظهار حق و انکار باطل، اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.

9.هرگاه دین در خطر قرار بگیرد، بر هر مسلمانی دفاع از دین واجب است.

10. از بدترین ظالمان کسی است که به والدین، خانواده و زیر دستانش ستم کند یا منسوبینش را هدایت نکند.

ص: 128

فصل چهارم: احکام ازدواج و نوزاد:

اشاره

از دیدگاه اسلام، ازدواجِ مشروع و سالم یکی از مقدّس ترین برنامه های ضروری بشر است که فوائد فراوانی دارد. وکسانی که در این راستا خدمت کنند پاداش ارزنده ای دارند.(1)

اخطار به مجریان صیغة عقد:

اگر کسی واجد الشّرائط نباشد و عقد را بخواند سخت خطرناک است، و چه فرزندانی ببار خواهند آمد؟ شرائط شرعی ازدواج مهم است و باید رعایت شود. در این فصل برخی


1- به کتاب ارمغان ازدواج نوشتة این جانب مراجعه شود.

ص: 129

مسائل آن مطرح می شود.

خواندن صیغة عقد پنج شرط دارد:

1.این که عقد باید به عربی صحیح خوانده شود، و خواننده عقد باید اخبار و انشاء و معنی صیغه عقد را کاملاً بداند و به آن توجه داشته باشد.

2.این که مرد و زن و یا وکیل آنان که صیغه را می خوانند باید قصد انشاء را داشته باشند؛ یعنی زن با گفتن زوَّجتُکَ نَفسِی، قصدش این باشدکه خود را از همان لحظه زن طرف قرار دهد. و مرد با گفتن قَبِلتُ التَّزوِیجَ زن بودن او را از همان لحظه برای

ص: 130

خود قبول کند.

3. کسی که صیغه را می خواند باید عاقل و بالغ باشد.

4. این که وکیل در خواندن عقد باید زن و شوهر را معین کند.

5.این که زن و مرد به ازدواج راضی باشند و اگر پدر، یا هرکسی، دختر یا پسر را مجبور به ازدواج نماید، عقد باطل است.  

 خطبة پیش از عقد:

مستحب است که پیش از عقد خطبة بخوانند: مثلاً: «اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذِی اَحَلَّ النِّکَاحَ وَ حَرَّمَ الزِّنا، وَ الصَّلاَةُ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ آلِهِ اَلاَصفِیَاءِ. قال اللهُ تعالی: «وَ اَنکِحُوا

ص: 131

اَلاَیَامَی مِنکُم وَ الصَّالِحِینَ مِن عِبَادِکُم وَ اِمَائِکُم وَ اِن یَّکُونُوا فُقَرَاءَ یُغنِیهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»

و عن رسول الله2: «اَلنِّکاحُ سُنَّتِی فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی»

مستحب است صیغة عقد در ساعت و روز مبارک خوانده شود، [در ایّام مصائب مهم مذهبی، و نیز تحت الشّعاع و قمر در عقرب نباشد] و برای دفع نَحُوسَت، صدقه بدهند.

عقد دائم و موقت:

ازدواج دو نوع است:

1- ازدواج دائم: ازدواج دائم آن است که مدت در آن ذکر نشود.

ص: 132

2- ازدواج موقت: ازدواج موقّت آن است که در آن مدّت ذکر شود (مثلا1ً ساعت یا50 سال).

3- نحوه خواندن عقد دائم: اصالتاً بعد از تعیین مهر(هرچه توافق شود) این طور است:

اگر عقد را خود زن و مرد بخوانند، اول زن بگوید:اَنکَحتُکَ نَفسِی عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. یعنی: نفس خودم را زن تو نمودم به مَهری تعیین شده. (زن شرعی آن است که همه انواع بهره برداری از قبیل بوسه و کنار و... از او حلال باشد.) سپس مرد بگوید: قَبِلتُ النِّکاحَ عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. قبول کردم این زنیت را به مهر معلوم. یا زن بگوید: زَوَّجتُکَ نَفسِی

ص: 133

عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. نفس خودم را زن تو نمودم به مهر معلوم. مرد بگوید:

قَبِلتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.

قبول کردم این زنیت را به مهر معلوم.[البته معنا و قصد انشا را بداند و...]

اگر دو نفر دیگر، صیغه عقد را وکالتاً بخوانند، چنان چه مثلاً اسم زوج (هاشم) و اسم زوجه (صابره) باشد وکیل زن بگوید:

زَوَّجتُ مُوَکِّلَکَ هاشم مُوَکِّلَتِی صابره عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. به زنیت دادم وکیل گیرندة شما هاشم را وکیل گیرندة خودم صابره را به مهرتعیین شده. وکیل مرد بگوید:

قَبِلتُ التَّزوِیجَ لِمُوَّکِلِی هاشم عَلَی الصِّداقِ

ص: 134

المَعلُومِ. (قبول کردم این زنیت را برای وکیل گیرنده ام هاشم به مهر تعیین شده.) صیغه های زَوَّجتُ وَ اَنکَحتُ با این که به مفعول دوّم بنفسه متعدّی می شوند اما باز هم احتیاطاً آن ها را متعدّی به حرف جر مانند (من- لام- باء) نماید و بگوید: اَنکَحتُ مُوَّکِلَتِی صابرة لِمُوَکِّلِکَ؛ بِمُوَکِّلِکَ؛ مِن مُّوَکِلِکَ هاشم عَلَی المَهرِ المَعلُومِ. اما در قبول، تعدّی به لام کافی است. [قَبِلتُ لِمُوَکِّلِی...]

م- برخی از مراجع فرموده اند: احتیاط در آن است که فاعل المعنی مقدّم گردد، یعنی در عقد نکاح، زوج مقدم ذکر شود و گفته شود:

أَنکَحتُ مُوَکِّلِی«هاشم» مُوَکِّلَتِی «صابرة»

ص: 135

عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ، قَبِلتُ النِّکاحَ لِمُوَکِّلِی هاشم عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.

ذکر دو صیغه با هم:

در ذکر دو صیغه وکیل زن بگوید:

«اَنکَحتُ وَ زَوَّجتُ مُوَکِّلَتِی خَدِیجَةَ مُوَکِّلَکَ قاسِمَ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ» یعنی وکیل گیرنده ام خدیجه را زن و زوجة وکیل گیرنده شما قاسم قرار دادم به مهر معلوم. وکیل مرد بگوید:

«قَبِلتُ النِّکاحَ وَ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی قاسِم عَلَی المَهرِ المَعلُومِ» قبول نمودم این زنیت و ازدواج را برای وکیل گیرنده ام قاسم به مهر معلوم.

اگر بخواهند عقد را با ضمیر غائب بخوانند، وکیل زن بگوید: أنکَحتُها (یا زَوَّجتُها) (خَدِیجَةَ)

ص: 136

إِیّاهُ (قاسم) عَلَی الصِّداق المعلُومِ. وکیل مرد بگوید: قَبِلتُ النِّکاحَ (یا التَّزوِیجَ) لَهُ (قاسِمَ) عَلَی الصِّداقِ المعلُومِ. در صورتی که وکیل زن و مرد یک نفر باشد عقد را این طور بخواند. 

اگر زوجه مقدّم ذکر شود:

اَنکَحتُ مُوَکِّلَتِی صالحه لِمُوَکِّلِی احمد عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. قَبِلتُ النِّکاحَ لِمُوَکِّلِی احمد عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.

اگر زوج مقدّم ذکر شود:

اَنکَحتُ مُوَکِّلِی احمد مُوَکِّلَتِی صالحه عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ، قَبِلتُ النِّکاحَ لِمُوَکِّلِی احمد عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. تعدی با حرف، لام، باء، و من: «اَنکَحتُ مُوَکِّلَتِی صالحه لِمُوَکِّلِی،بِمُوَکِّلِی،

ص: 137

مِن مُّوَکِّلِی،احمد... قَبِلتُ النِّکاحَ لمُوَکِّلِی،احمد ...» در صورتی که وکیلِ دختر و پسر، شخص سوّمی را وکیل بگیرند این طور باید خواند: ایجاب: «اَنکَحتُ مُوَکِّلَةَ مُوَکِّلِی خَدِیجَةَ مُوَکِّلَ مُوَکِّلِی قاسِم عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ». قبول: «قَبِلتُ النِّکاحَ لِمُوَکِّلِ مُوَکِّلِی قاسِم عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.»

«اَنکَحتُ مُوَکِّلَةَ مُوَکِّلِی خَدِیجَةَ لِمُوَکِّلِ مُوَکِّلِی، (یا مِن) مُوَکِّل مُوَکِّلِی قاسِم عَلَی الصِّداق المَعلُومِ.» «قَبِلتُ النِّکاحَ لِمُوَکِّلِ مُوَکِّلِی قاسِم عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.»(1)


1- ایضاع النکاح:38.

ص: 138

عقد فضولی:

اشاره

عقد فضولی آن است که خانمی را برای آقایی در غیاب هر دو یا یکی از آن ها. عقد کنند، بعدا اگر زن و مرد با اختیارشان آن عقد را قبول کردند، آن عقد صحیح است و اگر قبول نکردند باطل می شود و اگر بعد از رد کردن، دوباره قبول کنند باید عقدِ مجدّد خوانده شود.   

روش خواندن عقد فضولی:

«اَنکَحتُ خدیجةَ، لِسَیِّد رضا، عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. قَبِلتُ النِّکاحَ لِسیّد رضا، عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. یا بگوید: زَوَّجتُ المرأَةَ المَعلُومَةَ، اَلرَّجُلَ

ص: 139

المَعلُومَ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ. قَبِلتُ التَّزوِیجَ لِلرَّجُلِ المَعلُومِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ.»

روش خواندن عقد ولایتی:

یعنی: پدر دخترش را برای پسر دیگری عقد نماید، بگوید: «اَنکَحتُ اِبنَتِی طیبه، اِبنَکَ  محمد، عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.» پدر طرف بگوید: «قَبِلتُ النِّکاحَ لِاِبنِی محمد، عَلَی الصِّداقِ المعلُومِ.»

عقد ولایتی با وکالت از پدر دختر و پسر:

«اَنکَحتُ اِبنَ مُوَکِّلِی جواد اِبنَةَ مُوَکِّلِی خَدِیجَةَ عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ. قَبِلتُ النِّکاحَ لِاِبنِ مُوَکِّلِی جواد، عَلَی الصِّداقِ المَعلُومِ.» و نیز تعدّی با حرف جر.

ص: 140

روش خواندن عقد موقّت:

هر گاه زن و مرد بخواهند خودشان صیغه عقد موقّت را بخوانند اوّل مهر و مدّت دقیقاً معین شود (مثلاً پنجاه هزار تومان، و مدّت یک ساعت یا شش ماه و...) امّا باید توجّه داشت که این کار بسّیار مهم است، با خواندن ظاهری درست نمی شود، مبادا به حرام گرفتار شوند.

زن بگوید: «مَتَّعتُکَ (یا زَوَّجتُکَ) نَفسِی فِی المُدَّةِ المَعلُومَةِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ.» یعنی: خود را به بهره برداری تو قرار دادم، یا زن تو نمودم به مدّت معیّن و با مهریه مشخّص.

ص: 141

مرد بگوید: «قَبِلتُ التَّمتِیعَ (یا التَّزوِیجَ) لِنَفسِی فِی المُدَّةِ المَعلُومَةِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ»(1)  

قبول نمودم این زنیّت را به مدّت معیَّن... و به مهر معیَّن... .

و اگر زن، مرد را وکیل نماید که عقد او را برای خودش بخواند، مرد بگوید: «زَوَّجتُ (یا مَتَّعتُ) مُوَکِّلَتِی طیبة لِنَفسِی فِی المُدَّةِ المَعلُومَةِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ.» یعنی به زنیت موقت درآوردم وکیل گیرنده ام را برای خودم به مهریه و مدت معین شده، بعد بلافاصله بگوید: «قَبِلتُ التَّزوِیجَ (یا اَلَّت_متِیعَ) لِنَفسِی فِی


1- تحریر ا لوسیله:3/514.

ص: 142

المُدَّةِ المَعلُومَةِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ.» یعنی قبول نمودم این زنیت را برای خودم به مهریه تعیین شده در مدّت معلومه.[مثلاً دوسال یا...]

اگر شخص سوم وکیل زن و مرد شود بگوید: «مَتَّعتُ (یا زَوَّجتُ) مُوَکِّلَتِی طیبة لِمُوَکِّلِی احسان  فِی المُدَّةِ المَعلُومةِ عَلَی المَهرِ المَعلُومِ.» یعنی به زنیت موقّت درآوردم وکیل گیرنده ام طیبه را برای وکیل گیرنده ام احسان  به مدت و مهر معیّن. بعد بگوید: قَبِلتُ ... یعنی قبول نمودم این زنیت موقت را برای وکیل گیرنده ام احسان به مدّت و مهر معین شده، صحیح است.

ص: 143

دعای بعد از عقد:

«أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَللّهُمَّ أَلِّف بَینَهُم_ا کَما أَلَّفتَ بَینَ آدَمَ وَ حَوّاء، أَللّهُمَّ أَلِّف بَینَهُما کَما أَلَّفتَ بَینَ مُحَمَّدِ المُصطَفی وَ خَدِیجَةَ الکُبری، أَللّهُمَّ أَلِّف بَینَهُما کَما أَلَّفتَ بَینَ عَلِیِّ المُرتَضی وَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وَ ارزُقهُم_ا خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.»

برخی از آداب نوزاد:

ارزش فرزند: فرزند رحمت و نعمت خدا، ثمرة زندگی، روشنی چشم، عطر روح و گل بهشتی است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: در

ص: 144

خانه ای که فرزند نیست برکت نیست.(1)

آداب زمان ولادت نوزاد:

 وقتی که فرزند به دنیا آمد، گریة اوّلش موجب سلامتی اوست و بایست با نام خدا او را برداشت سپس غسل داده با پارچة حلال، پاک و سفید بپوشانند. آنگاه مستحب است که در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفته، سورة حمد، آیة الکرسی، توحید و... را به گوشش بخوانند و کام نوزاد را با تربت امام حسین علیه السلام ، آب فرات و خرما


1- - کنزالعمال16/81 .

ص: 145

برداشته، نام خوب و مذهبی که عبودیت خدا در آن باشد یا اسامی پیشوایان دین باشد (مثل عبدالله، عبدالمتین، محمّد، علی، حسن، حسین، زهرا، فاطمه، و...) را بر او بگذارند، و نیز ولیمه و صدقه بپردازند؛ سپس در روز هفتم سر او را بتراشند، و به وزن موی سرش نقره تصدق دهند و در صورت توان گوسفندی برای او عقیقه کنند؛ در وقت کشتن عقیقه این دعا را بخوانند:(1)       

دعای عقیقه:

«بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَللّهُمَّ عَقیقَةٌ عَن فُلانٍ. به


1- - به کتاب ارمغان تربیت مراجعه شود(ارمغان3)

ص: 146

نام خدا و برای خدا، پروردگارا این ذبح عقیقه از فلانی است (نام فرزند را ذکر کنند): لَحمُها بِلَحمِهِ وَ دَمُها بِدَمِهِ وَ عَظمُها بِعَظمِهِ اَللّهُمَّ اجعَلها و قاءً لِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ.

گوشت عقیقه و خون آن و استخوان آن را صدقة گوشت و خون و استخوان این فرزند قرار بده. بار خدایا این عقیقه را سپر (فرزند و) آل محمد2 قرار بده. مفاتیح الجنان

دعای ختنه پسر:

امام صادق علیه السلام فرمود: در وقت ختنه کردن پسر این دعا را بخوانید:

«أَللّهمَّ هذِهِ سُنَّتُکَ وَ سُنَّةُ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اتِّباعٌ مِّنّا لَکَ وَ لِنَبِّیِکَ بِمَشِیَّتِکَ

ص: 147

وَ بِاِرَادَتِکَ وَ قَضآئِکَ لِاَمرٍ اَرَدتَهُ وَ قَضآءٍ حَتَمتَهُ وَ اَمرٍ اَنفَذتَهُ وَ اَذَقتَهُ حَرَّ الحَدِیدِ فِی خِتانِهِ وَ حِجامَتِهِ، بِاَمرٍ اَنتَ اَعرَفُ بِهِ مِنّی. اَللّهُمَّ فَطَهِّرهُ مِنَ الذُّنُوبِ. وَ زِد فِی عُمرِهِ وَاد فَعِ الآفاتَ عَن بَدَنِهِ وَ الأَوجاعَ عَن جِسمِهِ. وَ زِدهُ مِنَ الغِنی. وَادفَع عَنهُ الفَقرَ فَاِنَّکَ تَعلَمُ وَ لا نَعلَمُ.»(1)

فصل پنجم: احکام میت:

اشاره

طبق فتاوای مراجع بر هر مسلمانی واجب است که وقتی آثار مرگ را در خود احساس کرد، امانت های مردم را به صاحبانش بدهد و


1- مفاتیح الجنان:916.

ص: 148

به امور واجبه خود مثل بدهکاری، نماز و روزه قضا و... بپردازد و نیز وصیّت شرعی کند. در روایت آمده است: «مؤمن نخوابد مگر آن که وصیّت نامه اش زیر سرش باشد.»

مسائل مربوط به اموات دو بخش دارد:

احکام حالت احتضار:

1. آداب حالت احتضار به این شرح:

1.رو به قبله کردن مُحتضرِِ مسلمان  بر مسلمانانِ حاضر واجب است. [متأسفانه در بیمارستان ها رعایت نمی شود]

2.مستحب است بر بالین او سوره های یس، صافات، احزاب، آیةالکرسی و... را بلند بخوانند و نیز شهادتین و اقرار به 12

ص: 149

امام(ع) و عقاید حقّه را بر او تلقین کنند که بفهمد.

شهادتین: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا اللهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ وَ اَشهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَ اَولادَهُ المَعصُومینَ علیهم السلام (الحَسَنَ وَ الحُسَینَ و... وَ الحُجَّةَ المُنتَظَرَ المَهدِی)  حُجَجُ اللهِ» (نام ائمه را ببرند.)

و نیز این دعا را به محتضر تلقین کنند که بفهمد:

«اَللّهُمَّ اِغفِرلِیَ الکَثِیرَ مِن مَّعاصِیکَ وَ اقبَل مِنِّی الیَسِیرَ مِن طاعَتِکَ، یامَن یَّقبَلُ الیَسِیرَ وَ یَعفُو عَنِ الکَثِیرَ اِقبَل مِنِّی الیَسِیرَ وَاعفُ عَنِّی الکَثِیرَ ِانَّکَ اَنتَ العَفُوُّ الغَفُورُ اَللّهَمَّ اِرحَمنِی فَاِنَّکَ رَحِیمٌ.»

ص: 150

برخی آداب بعد از مرگ عبارتند از:

غسل، حنوط، کفن، نماز و دفن میّت مسلمان اگر چه 12امامی نباشد که بر ولی او بلکه بر مسلمانان مکلّف واجب کفایی است.

و تفصیل آن به این شرح است:

اول - غسل : میت را باید سه غسل بدهند، 1. با آب سِدر. 2. با آب کافور. [به اندازة که آب مضاف نشود] 3- با آب خالص.

م- غسل دادن میت مسلمان اگر چه از زنا باشد حتّی بچة سقط شده، اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، واجب است.

دوم - حنوط: بعد از غسل واجب است

ص: 151

هفت موضعِ سجدة میّت را با کافور حنوط کنند. (پیشانی، کف دو دست، هر دو زانو و هر دو انگشت بزرگ پا) حنوط دماغ و سینه و آرنج ها مستحب است.

سوم – کفن واجب: میت مسلمان را باید با سه پارچه کفن کنند. (لنگ، از ناف تا زانو، پیراهن از شانه تا ساق پا و سرتاسری) بقیه مستحب است. [با شرائط شرعی]

چهارم نماز میت:

ارکان نماز میّت عبارتند از: 1- نیت «قربةً إلی الله». 2- قیام. 3- تکبیره_ای پنج گانه. 4- گفتن ذکرهای چهارگانة واجب.

ص: 152

شرح واجبات نماز میّت:

1. اگر شش سال میّت تمام شده باشد، نماز بر او واجب است. 2. میت را با پشت بخوابانند که سر میّت به طرف راست نمازگزار باشد. 3.نمازگزار باید رو به قبله و نزدیک میّت بایستد. 4. در تکبیرات و دعاها موالات را رعایت کند. 5. نماز باید بعد از غسل، حنوط و کفن باشد. 6. از ولی میّت اجازه گرفته شود. 7. عورت میّت پوشانده باشد. 8. بین میّت و نمازگزار پرده و دیوار حایل نباشد اما تابوت اشکال ندارد. 9. باید میّت را در نماز معین کند [ولو با اشاره].10. نماز باید با قصد قربت خوانده شود و ریا نشود.

ص: 153

دستور خواندن نماز میت

نمازمیّت پنج تکبیر دارد و چهار ذکر: بعد از نیّت و تکبیر اول بگوید: «اَشهَدُ اَن لّا اِلهَ الاّ اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَرسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَینَ یَدَیِ السّاعَهِ».  

بعد از تکبیر دوم بگوید:«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ بارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارحَم مُحَمَّداً وَّ آلَ مُحَمَّدٍ. کَاَفضَلِ ما صَلَّیتَ وَ بارَکتَ وَ تَرَحَّمتَ عَلی اِبراهِیمَ وَ آلِ اِبراهِیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنبِیآءِ وَ المُرسَلِینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ جَمِیعِ عِبادِاللهِ الصّالِحِینَ.»

ص: 154

بعد از تکبیر سوم بگوید: «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنِینَ وَ المُؤمِناتِ وَ المُسلِمِینَ وَ المُسلِماتِ اَلأَحیآءِ مِنهُم وَ الأَمواتِ تابِع بَینَنا وَ بَینهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیئٍ قَدِیرٌ.»

امابعد از تکبیرچهارم  9روش دارد:

1- یک مرد. 2- یک زن. 3- چند مرد. 4- چند زن. 5- دو مرد. 6- دو زن. 7- چند زن و مرد. 8- طفل. 9- یک زن و یک مرد.

اگر میّت یک مرد باشد بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا عَبدُکَ وَ ابنُ عَبدِکَ وَ ابنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ. اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعلَمُ مِنهُ اِلّا خَیراً وَ اَنتَ اَعلَمُ بِهِ مِنّا اَللّهُمَّ

ص: 155

اِن کانَ مُحسِناً فَزِد فِی اِحسانِهِ وَ اِن کانَ مُسیئاً فَتَجاوَز عَنهُ وَ اغفِر لَهُ اَللّهُمَّ اجعَلهُ عِندَکَ فِی اَعلا عِلِّیّینَ وَ اخلُف عَلی اَهلِهِ فِی الغابِرینَ وَارحَمهُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمِینَ.»

و اگر یک زن باشد، گفته شود: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَ ابنَةُ عَبدِکَ وَابنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَت بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعلَمُ مِنها اِلّا خَیراً وَ اَنتَ اَعلَمُ بِها مِنّا اَللّهُمَّ اِن کانَت مُحسِنَةً فَزِد فِی اِحسانِها وَ اِن کانَت مُسِیئَةً فَتَجاوَز عَنها وَ اغفِر لَها اَللّهُمَّ اجعَلها عِندَکَ فِی اَعلا عِلِّیّینَ وَ اخلُف عَلی اَهلِها فِی الغابِرِینَ وَ ارحَمها بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ.» کسانی که نماز میّت را با جماعت می خوانند باید تکبیرات

ص: 156

و دعاهای آن را با امام بخوانند.

و اگر میّت دو مرد یا یک مرد و یک زن باشد، گفته شود: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذَینِ عَبداکَ وَابنا عَبدَیکَ وَابنا اَمَتَیکَ نَزَلا بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعلَمُ مِنهُما اِلّا خَیراً وَ اَنتَ اَعلَمُ بِهِما مِنّا اَللّهُمَّ اِنَّ کانا مُحسِنَینِ فَزِد فِی اِحسانِهِما وَ اِن کانا مُسِیئَینِ فَتَجاوَز عَنهُما وَ اغفِر لَهُما اَللّهُمَّ اجعَلهُما عِندَکَ فِی اَعلا عِلِّیِّینَ وَ اخلُف عَلی اَهلِهِما فِی الغابِرِینَ وَارحَمهُما بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ.»

و اگر دو زن باشد، گفته شود: «اَللّهُمَّ اِنَّ هاتَینِ اَمَتاکَ وَابنَتا اَمَتَیکَ نَزَلَتا بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعلَمُ مِنهُما اِلّا خَیراً وَ

ص: 157

اَنتَ اَعلَمُ بِهِما مِنّا. اَللّهُمَّ اِن کانَتا مُحسِنَتَینِ فَزِد فِی اِحسانِهِما وَ اِن کانَتا مُسِیئَتَینِ فَتَجاوَز عَنهُما وَاغفِرلَهُما اَللّهُمَّ اجعَلهُما عِندَکَ فِی اَعلا عِلِّیِّینَ وَاخلُف عَلی اَهلِهِما فِی الغابِرِینَ وَارحَمهُما بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ.»  

و اگر سه مرد یا بیشتر و یا چند زن و مرد باشند، گفته شود: «اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ عِبادُکَ وَ اَبناءُ اِمائِکَ نَزَلُوا بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لانَعلَمُ مِنهُم اِلّا خَیراً وَ اَنتَ اَعلَمُ بِهِم مِنّا. اَللّهُمَّ اِن کانُوا مُحسِنِینَ فَزِد فِی اِحسانِهِم وَ اِن کانُوا مُسِیئِینَ فَتَجاوَز عَنهُم وَ اغفِرلَنا وَ لَهُم اَللّهُمَّ اجعَلهُم عِندَکَ فِی اَعلا عِلِّیِّینَ وَاخلُف عَلی

ص: 158

اَهلِهِم فِی الغابِرِینَ وَارحَمهُم وَاِیّانا بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمِینَ.»

و اگر چند زن باشند، گفته شود: «اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اِمائُکَ وَ بَناتُ عِبادِکَ وَ بَناتُ اِمائِکَ نَزَلنَ بِکَ وَ اَنتَ خَیرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللّهُمَّ اِن کُنَّ مُحسِناتٍ فَزِد فِی اِحسانِهِنَّ و اِن کُنَّ مُسِیئاتٍ فَتَجاوَز عَنهُنّ و اغفِر لَهُنَّ. وَ اجعَلهُنَّ عِندَکَ فِی اَعلاعِلِّیِّینَ. وَ اخلُف عَلی اَهلِهِنَّ فِی الغابِرِینَ. وَ ارحَمهُنَّ وَ اِیّانا بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمِینَ.»

و اگر میّت طفل پسر باشد، گفته می شود: «اَللّهُمَّ اجعَلهُ لِاَبَوَیهِ وَ لَنا سَلَفاً وَ فَرَطاً وَ أَجراً.» و اگر طفل دختر باشد، گفته می شود: «اَللّهُمَّ اجعَلها لِاَبوَیها وَ لَنا... .»

ص: 159

تذکر: غسل، کفن، نماز و... میّت مسلمان واجب کفائی، و دارای ثواب فراوانی است و باید برای رضای خدا و بدون ریا انجام شود.

روش تلقین میّت:

وقتی میّت را داخل قبر گذاشتند و گونة راست او را روی خاک قرار دادند، مستحب است که او را تلقین بدهند. اگر میّت مرد است ضمیرها را مذکر و اگر میّت زن است ضمیرها را مؤنث بیاورد. مثلاً بگوید: «اِسمَع، اِفهَم یا عبدَاللهِ وبن عبداللهِ» و اگر میت زن است، بگوید: «إِسمَعی، إِفهَمی یا أَمَةَ اللهِ بِنتَ عَبدِ اللهِ» و بهتر است که نام میت و نام پدرش را ذکر کند. آنگاه بگوید:

ص: 160

«هَل أنتَ(تِ) عَلَی العَهدِ الَّذی فارَقتَنا (فارَقتِنا) عَلَیهِ مِن شَهادَةِ أَن لّا اِلهَ اِلّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَبِّیِّینَ وَ خاتَمُ المُرسَلِینَ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمیرُالمُؤمِنینَ وَ سَیِّدُ الوَصِیّینَ وَ إِمامٌ اِفتَرَضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمِینَ وَ أَنَّ الحَسَنَ وَ الحُسَینَ وَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَ مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بنَ جَعفَرٍ وَ عَلِیَّ بنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ وَ عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ وَ الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ وَ القآئِمَ الحُجَّةَ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم أَئِمَّةُ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الخَلقِ

ص: 161

أَجمَعینَ وَ اَئِمَّتُکَ (کِ) اَئِمَّةُ هُدًی أَبرارٍ یا عَبدَاللهِ و ابنَ عبدِاللهِ. اگر زن باشد بگوید: یا أَمَةَاللهِ بِنتَ عَبدِاللهِ (یا به جای آن اسم میّت وپدرش را بگوید سپس بگوید:) إِذا اَتاکَ (کِ)المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَینِ مِن عِندِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ (کِ) عَن رَبِّکَ (کِ) وَ عَن نَبِیِّکَ (کِ) وَعَن دِینِکَ(کِ) وَ عَن کِتابِکَ (کِ) وَ عَن قِبلَتِکَ(کِ) وَعَن اَئِمَّتِکَ(کِ) فَلا تَخَف(فَلا تَخافِی) وَ قُل (قُلی) فِی جَوابِهِما، اللهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نَبِیِّی وَ الإسلامُ دِینِی وَ القُرآنُ

ص: 162

کِتابِی وَ الکَعبَةُ قِبلَتِی وَ أَمیرُالمُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ إِمامِی وَ الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ المُجتَبی إِمامِی وَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ الشَّهیدُ بِکَربَلاءَ إِمامِی وَ عَلِیُّ زَینُ العابِدِینَ إِمامِی وَ مُحَمَّدٌ الباقِرُ عِلمُ النَّبِیّینَ إِمامِی وَ جَعفَرٌ الصّادِقُ إِمامِی وَ مُوسَی الکاظِمُ إِمامِی وَ عَلِیٌّ الرِّضا إِمامِی وَ مُحَمَّدٌ الجَوادُ إِمامِی وَ عَلِیٌّ الهادِیُّ إِمامِی وَ الحَسَنُ العَسکَریُّ إِمامِی وَالحُجَّةُ المُنتَظَرُ إِمامِی،هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِم أَجمَعِینَ أَئِمَّتِی وَ سادَتِی وَ قادَتِی وَ شُفَعآئِی بِهِم أَتَوَلّی وَ مِن اَعدائِهِم اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ. ثُمَّ إِعلَم (إِعلَمِی) یا عبدَاللهِ

ص: 163

وَبنَ عَبدِاللهِ. (سپس بگوید:) أَنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعمَ الرَّبُّ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نِعمَ الرَّسُولُ وَ أَنَّ أَمیرَالمُؤمِنینَ عَلِیَّ بنَ اَبی طالِبٍ وَ أَولادَهُ الأئِمَّةُ الأحَدَ عَشَرَ نِعمَ الأئِمَّةُ وَ أَنَّ ما جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَقٌّ. وَ أَنَّ المَوتَ حَقٌّ. وَ سُؤالَ مُنکَرٍ وَ نَکِیرٍ فِی القَبرِ حَقٌّ. وَ النُّشُورَ حَقٌّ. وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ المیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَ الجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لّا رَیبَ فِیها وَ أَنَّ اللهَ یَبعَثُ مَن فِی القُبُورِ. آنگاه بگوید: (اَفَهِمتَ تِ) یا...  (سپس بگوید:) ثَبَّتَکَ(کِ) اللهُ

ص: 164

بِالقَولِ الثّابِتِ هَداکَ(کِ) اللهُ إِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ عَرَّفَ اللهُ بَینَکَ(کِ) وَ بَینَ أَولِیائِکَ(کِ) فِی مُستَقَرٍّ مِّن رَّحمَتِهِ. بعد بگوید: أَللّهُمَّ جافِ الأرضَ عَن جَنبَیهِ (جَنبَیها) وَاصعَد بِرُوحِهِ (بِرُوحِها) إِلَیکَ وَ لَقِّهِ (لَقِّها) مِنکَ بُرهاناً. أَللّهُمَّ عَفوَکَ عَفوَکَ عَفوَکَ.

بعد از پوشاندن قبر، مستحب است مؤمنان به خوبی میّت شهادت داده در حقّ او دعا و او را حلال کنند و به صاحبان مصیبت تسلیت بگویند. و نیز در بالای قبرش دوباره تلقین خوانده شود.

نماز برطرف شدن وحشت:

1 . مستحب است که در شب اول قبر دو

ص: 165

رکعت نماز وحشت خوانده شود. در رکعت اول پس از حمد، یک بار آیه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده بار سورة «إِنّا أَنزَلناهُ ...» خوانده می شود و پس از سلام، صلوات فرستاده، ثواب این نماز را به روح میّت هدیه کند. (کافی، 3/285.)

2. سید بن طاووس از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است: «...رحم کنید به مردگان به صدقه دادن... یا یکی از شما دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول بعد از حمد، دو بار سورة توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، ده بار، سورة تکاثر را بخواند، بعد از سلام، صلوات گفته ثواب آن را هدیه کند؛ در همان ساعت

ص: 166

خدا هزار فرشته را که با هر کدام جامه و حلّه ای است به سوی قبر او فرستد و قبر او را وسعت دهد تا نفخ صور، و عطا کند به نمازگزار اجر و پاداش، به عدد آن چه که آفتاب بر آن بتابد و بالا بَرَد برای او چهل درجه.»(1)

توجه: فاتحه، نذر، ختم قرآن، صدقه دادن، مراسم ِهفتم،چهلم و سالگرد و... اگر ریایی نباشد خوب است و ثواب فراوانی دارد امّا بدهکاری میّت از مردم و نیز نماز قضا، روزه، سهم امام علیه السلام ، سهم سادات، مظالم العباد و زکات


1-  سفینة البحار، 2 /47.

ص: 167

قضایی و... مهم و واجب است، و نیز باید به وصیّت های میّت که واجب است عمل کرد.

زیارت اهل قبور:

از امام کاظم علیه السلام نقل شده است: «هر که قادر نباشد که به زیارت ما بیاید پس صلحاء از دوستان ما را زیارت کند، و هرکه قادر نباشد بر صله و نیکی به ما، نیکی کند به دوستان ما تا نوشته شود برای او ثواب زیارت و نیکی برما.

از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است: «هرکس داخل قبرستان شود و بگوید:

«أَلسَّلامُ عَلی أَهلِ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، مِن أَهلِ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، یا أَهلَ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ

ص: 168

إِلَّا اللهُ، کَیفَ وَجَدتُم قَولَ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، مِن لا إِلهَ إِلّا اللهُ، یا لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، بِحَقِّ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، إِغفِر لِمَن قالَ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَاحشُرنا فِی زُمرَةِ مَن قالَ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللهِ.

خداوند ثواب پنجاه سال عبادت برای او بنویسد و گناه پنجاه ساله را از او و والدینش محو فرماید. (البته با شرائط آن) (مفاتیح: 1044)

برخی ذکرهای مهم:

ذکر و یاد خدا ارزنده و دارای پاداش فراوانی است و بایست از عمق دل به یاد خدا

ص: 169

بود، تا همچون مدافع خط مقدّم جبهه بود، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «اَلذَّاکِرُ فِی الغافِلِینَ کَالمُقاتِلِ فِی الفَارِّینَ» کسی که در میان غافلان به یاد خدا باشد مانند کسی است که در میان فراریان (از جنگ) می جنگد. (مکارم الاخلاق:2/2661)

 در این جا ذکرهایی بیان شده است که مداومت آن ها سعادت آفرین و مشکل گشا خواهد بود:

1. زیاد گفتن این ذکر: «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ، و گفتن: سبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ لِلّهِ وَ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکبَرُ.»

2. زیاد صلوات فرستادن بر پیامبر و آل آن

ص: 170

حضرت2 [حداقل هر روز100بار]

3. برای جلب روزی و فراهم شدن امور، گفتن:«ما شاءَاللهُ، لاقُوَّةَ إِلّا بِاللهِ» (کهف: 39)

4. برای دفع دشمن«حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیلُ» (آل عمران:173)

5. برای دفع غم های دنیا و آخرت «لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمین» (أنبیاء:187)

6. برای دفع حیله دشمنان «أُفَوِّضُ أَمری إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِباد» (غافر:44)

7. هر روز 360 بار«ألحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ کَثیراً عَلی کُلِّ حالٍ» (بحار و کافی)

8.هر روز 70 بار «أَستَغفِرُ اللهَ» و 70 بار

ص: 171

«أَتوبُ إلَی اللهِ».

9. هر روز گفتن 100 بار هر کدام از تسبیحات اربعه را.

10. هر روز 100 بار «لا إِلهَ اِلَّا اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبِینُ».

11.هر روز 100 بار «لا حَولَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ».

12. بسیار خواندن قرآن مجید حداقل [50 آیه و] سوره های کوچک قرآن به ویژه تَوحید و قدر و معوذتین.

13. هر روز 7 بار «اَسئَلُ الله الجَنَّةَ و اَعوذُ بِاللهِ مِنَ النّارِ».

ص: 172

14.هر روز 25 بار «اللّهُمَّ اِغفِر لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِماتِ».

15.هر روز 7 بار «الحَمدُ لِلّهِ عَلَی کُلِّ نِعمَةٍ کانَت.»

16. زیاد خواندن آیة الکرسی.

17. تعقیب نمازها مخصوصاً تسبیح حضرت زهرا علیهالسلام به قول امام صادق علیه السلام که از هزار رکعت نماز مستحبی در روز ثواب آن بیشتر است.

18. ذکرهای ایام هفته:

شنبه: 100 بار «یا ربَّ العالَمینَ»

یکشنبه:100بار «یا ذَالجَلالِ وَ الاِکرامِ»

دوشنبه: 100 بار «یا قاضِیَ الحاجاتِ»

ص: 173

سه شنبه:100بار«یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ»

چهارشنبه:100بار«یا حَیُّ  یا قَیّومُ»

پنجشنبه 100 بار «لا اِلهَ اِلّا اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المَبِینُ» و جمعه:100 بار «أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَّ آلِ مُحَمَّدٍ.»

19. خواندن این دعا هر روز، ده بار پیش از طلوع و پیش از غروب آفتاب «لَا اِ لهَ اِلَّا اللهُ وَحدَهُ لَاشَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ، یُحیِی وَ یُمِیتُ، وَ یُمِیتُ وَ یُحیِی، وَ هُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ، بِیَدِهِ الخَیرُ وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیئٍ قَدِیرٌ»(1)


1- - مفاتیح: 45.

ص: 174

20. بعد از هر نماز یک بار خواندن سورة توحید (قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ).

پایان بخش

باتوجّه به اهمّیّت نیایش و دعا لازم دیده شد که پایان بخش کتاب حاضر برخی از نمازها و دعاها باشد تا شاید بیشتر سودمند واقع شود:

تذّکر مهم! کسی حق ندارد که آیات قرآن را کم یا زیاد کند، و نیز دعاها و زیارت نامه هایی که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا أئمه علیهم السلام روایت شده اند (مأثور) کسی حق ندارد که کم یا زیاد کند [مثلاً در آخر دعای امام زمان (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) نباید این جمله را

ص: 175

بگویند، برحمتک...] یا در دعای توسل جملة (یا وجیهاً...) را به (قصد جزئیّت) نباید بیش از یک بار تکرار کنند، زیرا در دعا یک بار آمده است... [برخی فکر می کنند که تکرار، جزء دعا است، خیر جزء دعا نیست].

دعای توسّل:

[بعد از هر ستاره یک بار قسمت «یا سَیِدَنا...» خوانده شود.]

 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

 أللّهُمَّ إنّی أَسئَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّح__مَ__ةِ مُ__حَ___مَّ__دٍ صَ____لَّی اللهُ عَ_لَ____ی__هِ وَ آلِ______هِ، یا أَبَ___ا الق___اسِ____مِ یا رَسُ_ولَ اللهِ ی__ا إِمامَ الرَّحمَ__ةِ

ص: 176

«یا سَیِدَنا وَ مَولانا إِنّا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ إِلَی اللهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجِیهاً عِندَاللهِ إِشفَع لَنا عِندَاللهِ»

یا أَبَاالحَسَنِ یا أَمیرَالمُؤمِنِینَ یا عَلِیَّ بنَ أَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا فاطِمَةُ الزَّهرآءُ یا بِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَ مَولاتَنا إِنّا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکِ إِلَی اللهِ وَ قَدَّمناکِ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجِیهَةً عِندَ اللهِ اِشفَعی لَنا عِندَ اللهِ. یا أَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ

ص: 177

یا أَبا عَبدِاللهِ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الشَّهیدُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِه یا أَبَا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یا زَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبا جَعفَرٍ یا مَحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبا عَبدِ اللهِ یا جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الصّادِقُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَاللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبَا الحَسَنِ یا مُوسَی بنَ جَعفَرٍ أَیُّهَا الکاظِمُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَاللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبَا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُوسی أَیُّهَا الرِّضا یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا

ص: 178

التَقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبَا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ أَیُّهَا الهادِی النَّقِیُّ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا أَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حَجَّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ یا وَصِیَّ الحَسَنِ وَ الخَلَفَ الحُجَّةَ أَیُّهَا القآئِمُ المُنتَظَرُ المَهدِیُّ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجِّةَ اللهِ عَلی خَلقِهِ سپس حاجات خواسته شود آنگاه بخوانند: یا سادَتِی وَ مَوالِیَّ إِنِّی تَوَجَّهتُ بِکُم أَئِمَّتِی وَ عُدَّتِی لِیَومِ فَقرِی وَ حاجَتِی إِلَی اللهِ وَ تَوَسَّلتُ بِکُم إِلَی اللهِ وَاستَشفَعتُ بِکُم اِلَی اللهِ فَاشفَعُوا لِی عِندَ اللهِ وَ استَنقِذُونِی مِن ذُنُوبِی

ص: 179

عِندَ اللهِ فَإِنَّکُم وَسِیلَتِی إِلَی اللهِ وَ بِحُبِّکُم وَ بِقُربِکُم اَرجُو نَجاةً مِّنَ اللهِ فَکُونُوا عِندَ اللهِ رَجائِی یا سادَتِی یا أَولِیاءَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِم أَجمَعین وَ لَعَنَ اللهُ أَعداءَ اللهِ ظالِمِیهِم مِنَ الأوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ آمِینَ رَبَّ العالَمِینَ.

دعای عهد:

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاران قائم(عج) ما باشد و اگر پیش از ظهورش بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و به هر کلمه هزار حسنه به او کرامت و هزار گناه از او محو فرماید.

ص: 180

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

أَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ العَظیمِ وَ رَبَّ الکُرسِیِّ الرَّفیعِ وَ رَبَّ البَحرِ المَسجُورِ وَ مُنزِلَ التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الحَرُورِ وَ مُنزِلَ القُرآنِ العَظیمِ وَ رَبَّ المَلائِکَةِ المُقَرَّبِینَ وَ الاَنبِیآءِ وَ المُرسَلِینَ اَللّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِوَجهِکَ الکَریمِ وَ بِنُورِ وَجهِکَ المُنیرِ وَ مُلکِکَ القَدِیمِ یا حَیُّ یا قَیُّومُ اَسئَلُکَ بِاسمِکَ الَّذی اَشرَقَت بِهِ السَماواتُ وَ الاَ رَضُونَ وَ بِاسمِکَ الَّذی یَصلَحُ بِهِ الاَوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ یا حَیًّا قَبلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یا حَیًّا بَعدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یا حَیًّا حِینَ لا حَیَّ یا مُحیِیَ المَوتی وَ مُمِیتَ الاَحیآءِ یا حَیُّ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ اَللّهُمَّ

ص: 181

بَلِّغ مَولانَا الاِمامَ الهادِیَ المَهدِیَّ اَلقآئِمَ بِاَمرِکَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِهِ الطّاهِرِینَ عَن جَمِیعِ المُؤمِنِینَ وَ المُؤمِناتِ فی مَشارِقِ الاَرضِ وَ مَغارِبِها سَهلِها وَ جَبَلِها وَ بَرِّها وَ بَحرِها وَ عَنِّی وَ عَن والِدَیَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرشِ اللهِ وَ مِدادَ کَلِماتِهِ وَ ما اَحصاهُ عِلمُهُ وَ اَحاطَ بِهِ کِتابُهُ اَللّهُمَّ اِنِّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبِیحَةِ یَومِی هذا وَ ما عِشتُ مِن اَیّامِی عَهداً وَ عَقداً وَ بَیعَةً لَهُ فی عُنُقی لا اَحُولُ عَنها وَ لا اَزُولُ اَبَداً اَللّهُمَّ اجعَلنِی مِن اَنصارِهِ وَ اَعوانِهِ وَ الذّآ بِّینَ عَنهُ وَ المُسارِعِینَ اِلَیهِ فِی قَضآءِ حَوائِجِهِ وَالمُمتَثِ_لِینَ لِاَوامِرِهِ وَ المُستَشهَدِینَ بَینَ یَدَیهِ اَللّهُمَّ اِن حالَ بَینِی وَ بَینَهُ

ص: 182

المَوتُ أَلَّذِی جَعَلتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتماً مَقضِیّاً فَاَخرِجنِی مِن قَبرِی مُؤتَزِراً کَفَنِی شاهِراً سَیفِی مُجَرِّداَ قَناتِی مُلَبِّیاً دَعوَةَ الدّاعِی فِی الحاضِرِ وَ البادِی اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الغُرَّةَ الحَمِیدَةَ وَ اکحُل ناظِرِی بِنَظرَةٍ مِّنِّی اِلَیهِ وَ عَجِّل فَرَجَهُ وَ سَهِّل مَخرَجَهُ وَ اَوسِ_ع مَنهَجَهُ وَ اسلُک بِی مَحَجَّتَهُ وَ اَنفِذ اَمرَهُ وَ اشدُد اَزرَهُ وَ اعمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ اَحیِ بِهِ عِبادَکَ فَاِنَّکَ قُلتَ وَ قَولُکَ الحَقُّ ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِی النّاسِ، فَأَظهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَ ابنَ بِنتِ نَبِیِّکَ المُسَمّی بِاِسمِ رَسُولِکَ حَتّی لا یَظفَرَ بِشَیئٍ مِنَ الباطِلِ اِلّا مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ

ص: 183

الحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ اجعَلهُ اللّهُمَّ مَفزَعاً لِ_مَظلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَن لّا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیرَکَ وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِن أَحکامِ کِتابِکَ وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِن اَعلامِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجعَلهُ اللّهُمَّ مِمَّن حَصَّنتَهُ مِن بَأسِ المُعتَدِینَ، أَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِرُؤیَتِهِ وَ مَن تَبِعَهُ عَلی دَعوَتِهِ وَ ارحَمِ استِکانَتَنا بَعدَهُ أَللّهُمَّ اکشِف هذِهِ الغُمَّةَ عَن هذِهِ الاُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّل لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُم یَرَونَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَریباً بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.

ص: 184

سپس سه مرتبه دست بر ران خود بزند و در هر مرتبه بگوید: أَلعَجَل أَلعَجَل یا مَولایَ یا صَاحِبَ الزَّمانِ.(1)

دعای وسعت رزق و ادای دین:

دعای توسّل به امام جواد علیه السلام که برای ادای دَین و قرض بعداز هرنمازخوانده می شود.

 أَللّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ التَّقِیِّ الجَوادِ إِلّا جُدتَ بِهِ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ وَ تَفَضَّلتَ بِهِ عَلَیَّ مِن وُسعِکَ وَ وَسَّعتَ بِهِ عَلَیَّ مِن رِزقِکَ وَ أَغنِنِی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ وَ جَعَلتَ حاجَتی إِلَیکَ وَ قَضآءَها


1- - مفاتیح الجنان941.

ص: 185

عَلَیکَ إِنَّکَ لِما تَشآءُ قَدیرٌ.

دعای قربانی:

در موقع ذبح قربانی واجب یا مستحبی،  مستحب است این دعا را بخوانند:

«وَجَّهتُ وَجه_یَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ حَنیفاً مُّسلِماً وَ ما أَنَا مِنَ المُشرِکِینَ. إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ العالَمِینَ. لا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرتُ وَ أَنَا مِنَ المُسلِمِینَ. أَللّهمَّ مِنکَ وَ لَکَ بِسمِ اللهِ وَ اللهُ أَکبَرُ. أَللّهُمَّ تَقَبَّل مِنِّی کَما تَقَبَّلتَ عَن إِبراهِیمَ خَلِیلِکَ وَ مُوسی کَلِیمِکَ وَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِکَ2.» (مناسک حج:230.)

ص: 186

دعای محفوظ ماندن از شرّ دشمن:

از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که جهت محفوظ ماندن از شرّ دشمنان بخوانند:

 بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ إِلَی اللهِ وَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ، أَللّهُمَّ إِلَیکَ أَسلَمتُ نَفسِی وَ إِلَیکَ وَجَّهتُ وَجهی وَ إِلَیکَ فَوَّضتُ أَمرِی وَ إِلَیکَ أَلجَأتُ ظَهرِی فَاحفَظنِی بِحِفظِ الاِیمانِ مِن بَینِ یَدَیَّ وَ مِن خَلفِی وَ عَن یَمِینِی وَعَن شِمالِی وَمِن فَوقِی وَ مِن تَحتِی وَمِن قَبلِی وَ ادفَع عَنِّی بِحَولِکَ وَقُوَّتِکَ فَاِنَّهُ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِکَ.

ص: 187

دعای دفع بلا:

 أَللّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ الأَمنَ وَ الاِیمانَ بِکَ وَ التَّصدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ العافِیَةَ مِن جَمِیعِ البَلاءِ وَ الشُّکرَ عَلَی العافِیَةِ وَ الغِنَی عَن شِرارِ النّاسِ. و نیز سوره توحید را به شش طرف خود بخواند.

7. دعای ادای دین و قرض

بعد از نمازهای واجب یومیه این آیه شریفه و دعای مجرّب را بخوانند:

 قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ المُلکِ تُؤتِی المُلکَ مَن تَشآءُ وَ تَنزِعُ المُلکَ مِمَّن تَشآءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشآءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشآءُ بِیَدِکَ الخَیرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیئٍ قَدیرٌ. و

ص: 188

بگوید: یا دائِماً لَّم یَزَل یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا إِلهی وَ إِلهَ آبآئِی یا رَحمنَ الدُنیا وَ الآخِرَةِ وَ رَحِیمَهُما تُعطِی مِنهُما مَن تَشآءُ وَ تَمنَعُ مِنهُما مَن تَشآءُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقضِ عَنِّی دَینی.

جالب ترین دعای جامع:

دعا برای آمرزش گناهان و...

 اَللّهُمَّ أَدخِل عَلی أَهلِ القُبُورِ السُّرُورَ، أَللّهُمَّ أَغنِ کُلَّ فَقیرٍ، أَللّهُمَّ أَشبِع کُلِّ جآئِعٍ، أَللّهُمَّ اکسُ کُلَّ عُریانٍ، أَللّهُمَّ اقضِ دَینَ کُلِّ مَدِینٍ، أَللّهُمَّ فَرِّج عَن کُلِّ مَکرُوبٍ، أَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، أَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ، أَللّهُمَّ أَصلِح کُلَّ فاسِدٍ مِن أُمُورِ المُسلِمینَ،

ص: 189

أَللّهُمَّ اشفِ کُلَّ مَریضٍ، أَللّهُمَّ سُدَّ فَقرَنا بِغِناکَ، أَللّهُمَّ غَیِّر سُوءَ حالِنا بِحُسنِ حالِکَ، أَللّهُمَّ اقضِ عَنَّا الدَّینَ، وَ أَغنِنا مِنَ الفَقرِ، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیئٍ قَدیرٌ.

دعای نور:

دعایی است که حضرت زهرا علیهالسلام به سلمان تعلیم داد و فرمود: اگر می خواهی هرگز تو را تب نگیرد، در صبح و شام بخوان:

 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

بِسمِ اللهِ النُّورِ، بِسمِ اللهِ نُورِ النُّورِ، بِسمِ اللهِ نورٌ عَلی نُورٍ، بِسمِ اللهِ الَّذی هُوَ مُدَبِّرُ الأُمُورِ، بِسمِ اللهِ الَّذی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، أَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی

ص: 190

خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَ أَنزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ، فِی کِتابٍ مَسطُورٍ فِی رِقٍّ مَنشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقدُورٍ عَلی نَبِیٍّ مَحبُورٍ، أَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی هُوَ بِالعِزِّ مَذکُورٌ، وَ بِالفَخرِ مَشهُورٌ، وَ عَلَی السَّرَّآءِ وَ الضَّرّآءِ مَشکُورٌ، وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ.

آیه حفظ از چشم زخم (و ان یکاد):

 وَ إِن یَّکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزلِقُونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّک_رَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجنُونٌ وَما هُوَ إِلّا ذِک_رٌ لِلعال_َمینَ.

11. آیه آمن الرسول

مستحب است در تعقیب نماز عشاء این آیات و هفت مرتبه سوره قدر را بخوانند:

ص: 191

 آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ وَ المُؤمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَ مَلآئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لانُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ، وَ قالُوا سَمِعنا وَ أَطَعنا غُفرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیکَ المَصیرُ، لایُکَلِّفُ اللهُ نَفساً إِلّا وُسعَها لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها مَا اکتَسَبَت رَبَّنا لاتُؤاخِذنا إِن نَسینا أَو أَخطَأنا رَبَّنا وَ لاتَحمِل عَلَینآ إِصراً کَما حَمَلتَهُ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لاتُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعفُ عَنّا وَ اغفِرلَنا وَ ارحَمنا أَنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَی القومِ الکافِرینَ.

زیارت جامعه صغیره:

این زیارت نامه، برای زیارت هرکدام از

ص: 192

ائمة طاهرین(ع) خوانده می شود. امّا در صورت دسترسی از خواندن زیارت نامة جامعة کبیره بهره مند بایست شد.

 أَلسَّلامُ عَلی أَولِیآءِ اللهِ وَ أَصفِیآئِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أُمَناءِ اللهِ وَ أَحِبّآئِهِ، أَلسَّلامُ عَلی أَنصارِ اللهِ وَ خُلَفآئِهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعرِفَةِ اللهِ، أَلسَّلامُ عَلی مَساکِنِ ذِکرِ اللهِ، أَلسَّلامُ عَلی مُظهِرِی أَمرِ اللهِ وَ نَهیِهِ، أَلسَّلامُ عَلی الدُّعاةِ إِلَی اللهِ، أَلسَّلامُ عَلَی المُستَقِرِّینَ فی مَرضاةِ اللهِ، أَلسَّلامُ عَلَی المُخلِصِینَ فی طاعَةِ اللهِ، أَلسَّلامُ عَلَی الاَدِلّآءِ عَلَی اللهِ، أَلسَّلامُ عَلَی الَّذِینَ مَن والاهُم فَقَد والَی اللهَ، وَ مَن عاداهُم

ص: 193

فَقَد عادَی اللهَ، وَ مَن عَرَفَهُم فَقَد عَرَفَ اللهَ، وَ مَن جَهِلَهُم فَقَد جَهِلَ اللهَ، وَ مَنِ اعتَصَمَ بِهِم فَقَدِ اعتَصَمَ بِاللهِ، وَ مَن تَخَلّی مِنهُم فَقَد تَخَلّی مِنَ اللهِ، وَ أُشهِدُ اللهَ أَنِّی سِلمٌ لِمَن سالَمتُم، وَ حَربٌ لِمَن حارَبتُم، مُؤمِنٌ بِسِرِّکُم وَ عَلانِیَتِکُم، مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّه إِلَیکُم، لَعَنَ اللهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ (مِنَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ) وَ أَبرَأُ إِلَی اللهِ مِنهُم وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (مفاتیح الجنان 948)

زیارت نامة امام زادگان:

برای زیارت هر یک از امام زاده های مؤمن (مثل حضرت زینب علیهالسلام در شام، حضرت

ص: 194

عبدالعظیم علیه السلام در ری، حضرت یحیی بن زید علیه السلام در سر پل جوزجان و...) از این زیارت نامه می توان استفاده کرد. (و برای دختران ائمه علیهم السلام باید ضمایر را مؤنث آورد.)

 أَلسَّلامُ عَلی جَدِّکَ المُصطَفی، أَلسَّلامُ عَلی أَبِیکَ المُرتَضَی الرِّضا، أَلسَّلامُ عَلی السَّیِّدَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ، أَلسَّلامُ عَلی خَدیجَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العَالَمینَ، أَلسَّلامُ عَلی فاطِمَةَ اُمِّ الأئِمَّةِ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلی النُّفُوسِ الفَاخِرَةِ، بُحُورِ العُلُومِ الزَّاخِرَةِ، شُفَعآئی فِی الآخِرَةِ، وَ أولِیَائِی عِندَ عَودِ الرُّوحِ إلَی العِظامِ النَّاخِرَةِ أَئِمَّةِ الخَلقِ وَ وُلاةِ الحَقِّ، أَلسَّلامُ

ص: 195

عَلَیکَ أیُّهَا الشَّخصُ الشَّریفُ الطّاهِرُ الکَریمُ أَشهَدُ أَن لّا إلهَ إلَّا اللهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ مُصطَفَاهُ، و أَنَّ عَلِیاً وَلِیُّهُ وَ مُجتَبَاهُ و أَنَّ الإِمامَةَ فی وُلدِهِ إِلی یَومِ الدّینِ، نَعلَمُ ذلِکَ عِلمَ الیَقینِ، وَ نَحنُ لِذلِکَ مُعتَقِدونَ وَ فی نَصرِهِم مُجتَهِدونَ.

مناجات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام:

[با نیّت خالص و توجّه قلبی خوب است که در هر جا و هر زمان خوانده شود.]

 أَللّهُمَّ إِنّی أَسألُکَ الأَمانَ یَومَ لایَنفَعُ مالٌ وَ لابَنُونَ اِلَّا مَن أَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیمٍ وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیهِ یَقَولُ یالَیتَنِی اتَّخَذتُ مَعَ

ص: 196

الرَّسُولِ سَبیلاً وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ یُعرَفُ المُجرِمُونَ بِسیماهُم فَیُؤخَذُ بِالنَّواصِی وَ الأَقدامِ وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ لایَجزی والِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لامَولُودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِهِ شَیئاً إِنَّ وَعدَ اللهِ حَقٌّ وَ أَسأَلُکَ الاَمانَ یَومَ لایَنفَعُ الظّالِمینَ مَعذِرَتُهُم وَ لَهُمُ اللَّعَنَةُ وَ لَهُم سُوءُ الدّارِ وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ لا تَملِکُ نَفسٌ لِنَفسٍ شَیئاً وَ الأَمرُ یَومَئِذٍ لِلّهِ وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِیهِ وَاُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنِیهِ وَ أَسأَلُکَ الأَمانَ یَومَ یَوَدُّ المُجرِمُ لَویَفتَدِی مِن عَذابِ یَومَئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤوِیهِ وَ مَن فِی الأَرضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنجِیهِ

ص: 197

کَلّا إِنَّها لَظی نَزّاعَةً لِلشَّوَی، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ المَولا وَ أَنَا العَبدُ وَ هَل یَرحَمُ العَبدَ اِلَّا المَولا، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ المالِکُ وَ أَنَا المَملُوکُ وَ هَل یَرحَمُ المَمَلُوکَ إِلَّا المالِکُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ العَزیزُ وَ أَنَا الذَّلیلُ وَ هَل یَرحَمُ الذَّلیلَ إِلَّا العَزیزُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الخالِقُ وَ أَنَا المَخلُوقُ وَ هَل یَرحَمُ المَخلُوقَ اِلَّا الخالِقُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ العَظیمُ وَ أَنَا الحَقیرُ وَ هَل یَرحَمُ الحَقیرَ إِلَّا العَظیمُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ القَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعیفُ وَ هَل یَرحَمُ الضَّعِیفَ إِلَّا القَوِیُّ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الغَنِیُّ وَ أَنَا الفَقیرُ وَ هَل یَرحَمُ الفَقیرَ إِلَّا الغَنِیُّ، مَولایَ یا

ص: 198

مَولایَ أَنتَ المُعطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَل یَرحَمُ السَّائِلَ إِلَّا المُعطِی، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الحَیُّ وَ أَنَا المَیِّتُ وَ هَل یَرحَمُ المَیِّتَ إِلَّا الحَیُّ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الباقِی وَ أَنَا الفانِی وَ هَل یَرحَمُ الفانِیَ إِلَّا الباقِی، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الدّآئِمُ وَ أَنَا الزّآئِلُ وَ هَل یَرحَمُ الزّآئِلَ إِلَّا الدآئِمُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الرّازِقُ وَ أَنَا المَرزُوقُ وَ هَل یَرحَمُ المَرزُوقَ إِلَّا الرّازِقُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الجَوادُ وَ أَنَا البَخِیلُ وَ هَل یَرحَمُ البَخِیلَ إِلَّا الجَوادُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ المُعافِی وَ أَنَا المُبتَلَی وَ هَل یَرحَمُ المُبتَلَی إِلَّا المُعافِی، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الکَبیرُ وَ أَنَا الصَّغیرُ وَ هَل یَرحَمُ الصَّغیرَ إِلَّا

ص: 199

الکَبیرُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الهادِی وَ أَنَا الضّآلُّ وَ هَل یَرحَمُ الضَّآلَّ إِلَّا الهادِی، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الرَّحمانُ وَ أَنَا المَرحُومُ وَ هَل یَرحَمُ المَرحُومَ إِلَّا الرَّحمانُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ السُّلطانُ وَ أَنَا المُمتَحَنُ وَ هَل یَرحَمُ المُمتَحَنَ إِلَّا السُّلطانُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الدَّلِیلُ وَ أَنَا المُتَحَیِّرُ وَ هَل یَرحَمُ المُتَحَیِّرَ إِلَّا الدَّلِیلُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الغَفُورُ وَ أَنَا المُذنِبُ وَ هَل یَرحَمُ المُذنِبَ إِلَّا الغَفُورُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الغَالِبُ وَ أَنَا المَغلُوبُ وَ هَل یَرحَمُ المَغلُوبَ إِلَّا الغَالِبُ، مَولایَ یا مَولایَ أَنتَ الرَّبُّ وَ أَنَا المَربُوبُ وَ هَل یَرحَمُ المَربُوبَ إِلَّا الرَّبُ، مَولایَ یا

ص: 200

مَولایَ أَنتَ المُتَکَبِّرُ وَ أَنَا الخاشِعُ وَ هَل یَرحَمُ الخاشِعَ إِلَّا المُتَکَبِّرُ، مَولایَ یا مَولایَ إِرحَمنِی بِرَحمَتِکَ، وَ ارضَ عَنّی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ فَضلِکَ یا ذَا الجُودِ وَ الإحسانِ وَ الطَّولِ وَ الإِمتِنانِ بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمِینَ.(مفاتیح الجنان: 709.)

برخی نمازهای مستحبی

نماز نافلة شب

یکی از ارزنده ترین نمازهای مستحبی نماز نافلة شب است که فوائد فراوان معنوی و مادّی دارد. در قرآن و روایات افزون بر فضیلت آن سفارش های زیادی برای انجام

ص: 201

آن شده است.

پیامبر اسلام(ص) در سفارش به علی(ع) فرمود: بر تو باد به نماز شب و آن را چهار بار تکرار فرمود. (بحار: 69 /392.)

در روایات است که: شرافت مؤمن در نماز شب اوست، نماز شب باعث سلامتی جان، نورانیت انسان، ضامن روزی، کفارة گناهان، بردارندة وحشت قبر و زینت آخرت است.

روش خواندن نماز شب

وقت نماز شب بعد از نیمة شب است تا اذان صبح. و آن 11 رکعت است: 

ص: 202

( 8 رکعت به نیت نافلة شب، دورکعت  شفع و یک رکعت به نیت نماز وتر.)

[در رکعت اولِ نماز شفع، سورة فلق و در رکعت دوّم آن، سورة ناس و در نماز وتر، سه بار، سورة توحید و یک بار معوذتین خوانده می شود.]

نماز شب و سائر نوافل را در حال اختیار می توان نشسته، خوابیده، در داخل ماشین، قطار و هواپیما در جهت غیر قبله و با اشاره خواند. سفارش شده است که در قنوت نماز وَتر 7 بار (هذا مَقامُ العائِذِ بِکَ مِنَ النَّارِ)، 70 بار (اَستَغفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ.) و 300 بار (اَلعَفوَ.) گفته شود.

ص: 203

و برای 40 مؤمن [اعم از مرده و زنده، زن و مرد] طلب استغفار کنند، سپس برای خود دعا کنند و پس از سلام تسبیح حضرت زهرا علیهالسلام و نیایش داشته باشند. البته دعاهای زیادی وارد شده است که هرکدام ارزش والایی دارند. [و می شود بدون این ذکر هاهم انجام داد و حتی بدون سوره، و مسلّم ثواب آن کمتر خواهد شد]

نماز در شدّت و سختی

امام صادق علیه السلام فرمودند: چون کاری بسّیار بر تو دشوار و سخت شود، در هنگام ظهر دو رکعت نماز بخوان: در رکعت اول بعد از حمد و قل هو الله أحد، بگو: بِسمِ اللهِ

ص: 204

الرَّحمنِ الرَّحیمِ اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبیناً لِیَغفِرَلَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ ما تَاَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ وَ یَهدِیَکَ صِراطاً مُستَقیماً وَ یَنصُرَکَ اللهُ نَصراً عَزیزاً. و در رکعت دوم بعد از حمد و قل هو الله احد، سوره انشراح (أَلَم نَشرَح...) را بخوان.(1)

نماز اوّل هر ماه

روایت شده است هر که بخواهد صحت و سلامتی او در هر ماه بیمه شود، دو رکعت نماز در اول ماه بجا آورد. در رکعت اوّل بعد از حمد، سی مرتبه سوره توحید و در رکعت


1- - مکارم الاخلاق: 332.

ص: 205

دوّم بعد از حمد، سی مرتبه سوره قدر را بخواند و بعد از نماز صدقه بدهد و نیز این دعا را بخواند:

 «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ ما مِن دآبَّةٍ فِی الاَرضِ اِلّا عَلَی اللهِ رِزقُها وَ یَعلَمُ مُستَقَرَّها وَ مُستَودَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُّبینٍ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ اِن یَّمسَسکَ اللهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ اِلّا هُوَ وَ اِن یُّرِدکَ بِخَیرٍ فَلا رآدَّ لِفَضلِهِ یُصیبُ بِهِ من یَّشاءُ مِن عِبادِهِ وَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیمُ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ سَیَجعَلُ اللهُ بَعدَ عُسرٍ یُسراً ما شآءَ اللهُ لا قُوَةَ اِلّا بِاللهِ حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ وَ اُفَوِّضُ اَمرِی

ص: 206

اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ، لااِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمینَ رَبِّ اِنّی لِمآ اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خیرٍ فَقیرٌ رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ اَنتَ خَیرُ الوارِثینَ.» (مصباح المنیر:46.)

نماز آمرزش والدین

نماز فرزند برای پدرومادردورکعت است. دررکعت اول بعد از حمد ده مرتبه: رَبِّ اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ. و دررکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه: رَبِّ اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَل بَیتِیَ مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ. خوانده می شود، و بعداز سلام، ده مرتبه: رَبِّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً.

ص: 207

گفته می شود. (مفاتیح: 1143.)

یا دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اوّل حمد و إنّا أنزلناه و در رکعت دوم حمد و کوثر بخواند و هدیه کند. [برای آنان بایست بسیار دعا کرد.] همان.

نماز دهه اول ذی الحجّه

اگر مؤمنی بخواهد که به ثواب حاجیان شریک شود در هر شب از دهة اول ذی الحجه دو رکعت نماز بین نماز مغرب و عشا بجا آورد و در هر رکعت آن بعد از حمد و سوره، این آیه را بخواند: وَ واعَدنا مُوسی ثَلثِینَ لَیلَةً وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمِّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلَةً وَ قالَ

ص: 208

مُوسی لِاَخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ أَصلِح وَ لاتَتِّبِع سَبیلَ المُفسِدینَ. (وسائل الشیعه:3/296.)

نماز روز عرفه (روز نهم)

روش آن این است که در اول ظهر نماز ظهر و عصر خود را با رکوع و سجود نیکو در زیر آسمان انجام دهد سپس دو رکعت نماز بخواند، در رکعت اول بعد از حمد سورة توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، سورة کافرون را بخواند. آنگاه به گناهان خود اقرار کرده بگوید: «سُبحانَ الّذی فی السَّماءِ...»(1)


1- -  مفاتیح الجنان: 527.

ص: 209

نماز روز مباهله (25 ذی الحجّه)

آن نماز دو رکعت (مثل نمازصبح) است و بعد از سلام هفتاد بار استغفار کنند. همان.

برخی ختم ها و حرزهای معتبر

1. ختم «یااللهُ» (به تعداد نام الله در قرآن) 3560 بار در شب جمعه درخلوت و باخلوص نیّت.

2. ختم آیه «لا إلهَ إلّا أَنتَ سُبحَانَکَ إِنّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمینَ» 1400مرتبه درخلوت شب و دادن سه درهم صدقه. (برای حاجت گرفتن)

3. ختم «اللهُ الصَّمَدُ» در یک مجلس، هزار و یک مرتبه برای نجات از گرفتاری ها.

ص: 210

4. ختم«إِعتَصَمتُ بِاللهِ» برای دفع دشمن هزار و شصت و نه مرتبه در یک مجلس.

5. ختم «تَوَکَّلتُ عَلَی اللهِ» برای مطالب مشکله در یک جلسه هزار وبیست وسه مرتبه.

6. ختم «یا عَلِیُّ» در یک جلسه دوازده هزار مرتبه.

7. ختم حضرت ابی الفضل علیه السلام در یک جلسه یکصد و سی و سه مرتبه. اصل ختم: «یَا کَاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسَینِ علیه السلام اِکشِف کَربِی بِحِقِّ اَخِیکَ الحُسَینِ علیه السلام ».

8. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام

ص: 211

فرمود: هرگاه امر دشواری برای تو پیش آید بگو: «اَللّهُمَّ اِنِّی اَسئَلکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اَن تُصَلِّیَ عَ__لَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُ____حَمَّدٍ، وَ اَن تُنجِیَنِی مِن هَذَا الغَمِّ» مفاتیح الجنان: 1247.

9. حرز حضرت زهرا علیهالسلام «بسم الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، بِرَحمَتِکَ اَستَغِیثُ فَاَغِثنِی، وَلَاتَکِلنِی اِلَی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ اَبَدًا، وَ اَصلِح لِی شَأنِی کُلَّهُ.»

رقعة الجیب،

حرز حضرت إمام رضا علیه السلام که از جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت رسیده است که با خود مثل تعویذ داشته باشد و نیز در حین احساس

ص: 212

خطر آن را بخواند:

 «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، بِسمِ اللهِ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحمَانِ مِنکَ، إِن کُنتَ تَقِیًّا اَو غَیرَ تَقِیٍّ، اَخَذتُ بِاللهِ السَّمِیعِ البَصِیرِ عَلَی سَمعِکَ وَ بَصَرِکَ، لَا سُلطَانَ لَکَ عَلَیَّ، وَ لَا عَلی سَمعِی وَ لَا عَلی بَصَرِی وَ لَا عَلی شَعرِی وَ لَا عَلی بَشَرِی، وَ لَا عَلی لَحمِی وَ لا عَلی دَمِی، وَ لا عَلی مُخِّی، وَ لا عَلی عَصَبِی، وَ لا عَلی عِظامِی، وَ لا عَلی مَالِی، وَ لا عَلی مَا رَزَقَنِی رَبِّی، سَتَرتُ بَینِی وَ بَینِکَ بِسِترِ النُّبُوَّةِ، اَلَّذِی إِستَتَرَ أَنبِیآءُ اللهِ بِهِ مِن سَطَوَاتِ الجَبَابِرَةِ وَ الفَرَاعِنَةِ، جَبرَئِیلُ عَن یَمِینِی، وَ مِیکَائِیلُ عَن یَسَارِی، وَ

ص: 213

اِسرَافِیلُ عَن وَرَائِی، وَ مُحَمَّدٌ صَلَی اللهُ علیهِ وَ آلِهِ أَمَامِی، وَ اللهُ مُطَّلِعٌ عَلَیَّ یَمنَعُکَ مِنِّی وَ یَمنَعُ الشَّیطَانَ مِنِّی،أَلّلهُمَّ لَایَغلِبُ جَهلُهُ أَنَاتَکَ أَن یَّستَفِزَّنِی وَیَستَخِفَّنِی،أَلَّلهُمَّ إِلَیکَ إِلتَجَأتُ، أَلَّلهُمَّ إِلَیکَ إِلتَجَأتُ، أَلَّلهُمَّ إِلَیکَ إِلتَجَأتُ.» همان: 1250.

11.  حرز امام جواد علیه السلام :

 « یَا نُورُ یَا بُرهَانُ، یَا مُبِینُ یَا مُنِیرُ، یَا رَبِّ إِکفِنِی الشُّرُورَ، وَ آفاتِ الدُّهُورِ، وَ أَسئَلُکَ النَّجَاةَ یَومَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ.» همان:1251

ص: 214

12.حرز امام زمان(عج): «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم،یَا مَالِکَ الرِّقَابِ، وَ یَا هَازِمَ الأَحزَابِ، یَا مُفَتِّحَ الأَبوَابِ، یَا مُسَبِّبَ الأَسبَابِ، سَبِّب لَنَا سَبَباً لَانَستَطِیعُ لَهُ طَلَباً، بِحَقِّ لَا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، مُحَمدٌ رَّسُولُ اللهِ، صَلیَ اللهُ عَلَیهِ وَ عَلی آلِهِ أَجمَعِینَ.» همان1252

فراز های نوین

با توجه به پیشنهادهایی که در کتاب «خوشه های خورشید» داشتم با نیم نگاهِ دیگر پیشنهاد می شود که اگر به موارد زیر توجّه شود با توجّه به شرایط پیش آمده، جداً مفید و سودمند خواهد بود: (خوشه های خورشید295.)

1.تأسیس شورای عالی جهانی از مراجع

ص: 215

تقلید به منظور هماهنگی در افتاء، که بدون تردید فوائد فراوانی دارد [شورای عالی افتاء].

2.چشم انتظار رسالة توضیح مسائل سیاسی از سوی مراجع تقلید.

3.توجه ویژه به خطر اینترنت، ماهواره و رسانه ها و ارائة احکام شرعی آن ها ازسوی فقها و مراجع عالی قدر.

4.تدوین قانون نامة «احوال شخصیّه شیعیان» [از دیدگاه مذهب امامیّه] با کاربرد بین المللی و کارآئی محاکم قضائی اسلامی بعنوان یک قانون نامة مستقل.

ص: 216

[آن گونه که در هر کشور شیعه نشین کاربرد داشته باشد.]

5.تشکیل دانشگاه بین المللی قضائی به منظور تربیت قاضی هایی مسلمان از دیدگاه فقه و قانون مذاهب پنجگانة بزرگ جهان اسلام (جعفری، حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی).

6.تدوین فقه مقارن، کلام مقارن، تفسیر مقارن و... جهت تحکیم اخوت اسلامی و بستر سازی یکپارچگی علمی و عملی جهان اسلام.

7.تدوین قانون اساسی بین المللی اسلامی با توجه به شرایط موجود به

ص: 217

روش کاربردی.

8.طرح جامع و معیاری برای جلوگیری از تحریف فرهنگ دینی و منع از شایعه  پراکنی های خطرساز و دروغ های رسانه ای، گفتاری و نوشتاری. [عده ای با انگیزه های غیر دینی دروغ می گویند و می نویسند تا نسل ها را گمراه کنند امّا خود تا ابد در آتش خشم خدا خواهند سوخت. این است فرهنگ سوزی و فرهنگ سازی استکباری و...]

ص: 218

منابع عمده تحقیق:

1. قرآن عظیم الشأن.

2. اصول کافی، محدث بزرگ کلینی(ره)- ترجمه محمّدباقر کمره ای، انتشارات اُسوه، چاپ سوّم 1375- تهران

3. بحارالانوار، محمّد باقر مجلسی(ره) تحقیق سیّد جواد علوی و محمّد آخوندی- 1388ق- تهران.

4. تحریرالوسیله، حضرت امام خمینی(ره)، الناشر:مکتبة العلمیّة الاسلامیّه، طهران، سوق الشّیرازی.

5. تفسیر نمونه، آیةا...العظمی مکارم شیرازی (مدظله) چاپ پنجاهم- 1385 دارالکتب الاسلامیّه تهران، بازار سلطانی.

6. توضیح المسائل محشّی (متن از حضرت امام (ره) با حاشیه مراجع عظام (دام ظلّهم)) تنظیم: بنی هاشمی خمینی، انتشارات اسلامی جامعه ی مدرّسین، قم چاپ یازدهم-1384ش.

7. ثواب الاَعمال، لابی جعفر محمّد بن علی المعروف بالشّیخ الصّدوق(ره)، تحقیق: علی اکبر الغفاری، مکتبة الصَّدوق، تهران

ص: 219

8. الدرّالمنثور فی التفسیر المأثور، لجلال الدین السّیوطی، دارالفکر- بیروت، الطبعة الاُولی 1414ق.

9. صراط الحق، آیة ا... المحسنی، الطّبعة الاولی، مطبعة ستاره، قم- 1428ق و کتب کلامی و اعتقادی دیگر.

10. کامل الزّیارات، لجعفر بن محمد بن القولویه القمّی، مؤسسة نشر الفقاهة، قم، الطبعة الاولی- 1417ق.

11. مصباح المنیر، آیة ا... مشکینی(ره)

12. کلیات مفاتیح الجنان، شیخ عبّاس قمی(ره)- انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ هشتم 1386-به نشر 341

13. منتهی الإمال شیخ عبّاس قمی(ره) انتشارات هجرت، وزیری، چاپ هشتم، قم- 1374

14. تتمة المنتهی شیخ عبّاس قمی (ره) تحقیق:صادق حسن زاده، چاپ اعتماد-1380ش.

15. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی (ره)تحقیق ربّانی شیرازی مطبعه اسلامیه- تهران چاپ پنجم.

16. ینابیع المودة، لسلیمان الحنفی القندوزی، الطبعة الاُولی- مؤسسة الاَعلمی- بیروت

ص: 220

آثار چاپ شدة نویسنده:

1. خوشه های خورشید در سوریه.

2. ارمغان ازدواج (ارمغان 1)

3. دستور و وصیّت... چاپ دوّم

4.زمزم نور [دائرةالمعارف حرمین] چاپ دوّم

5.دفترچة ازدواج (نکاح نامة رسمی) جالب ترین عقدنامه. چاپ ششم.

6. گلواژه های معارف (1) (کتاب حاضر)

فهرست کتاب را لطفاً یکبار بخوانید.

ص: 221

این کتاب به شما پیشنهاد می کند که سائر کتاب های نویسنده را نیز بخوانید.

آثار چاپ نشدة مؤلف:

1. همگام با فرشتگان (با زائران عراق).

2. ارمغان خانواده (ارمغان 2).

3. ارمغان تربیت (ارمغان3).

4. آبشار رحمت

5. عقائد.

6. برگی از انقلاب اسلامی.

ص: 222

7. شکوفه های یاس (اَشعار مدرّسی).

8. صلوات (ارمغان محبوب).

9. درس هایی پیرامون وهابیت.

10. پاسخ به پرسش های دینی.

11. حدیث منزلت.

12. مقالات.

13. تحقیق درباره امامت.

14. 20. مصاحبه ها و کارشناسی معارف و....

21. گلواژه های معارف (2)

ص: 223

توجّه: رقعة الجیب امام رضا علیه السلام نیز در این کتاب است؛ لذا در جیب و سجّادة شما باشد. (گلواژه های2 برای سجّاده های شما)

پیام کتاب: لطفاً مرا مطالعه فرمایید.

ص: 224

مؤسسه قرآنی پژوهشی پی_امبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم

برای ارائه کتاب ها و سی دی های فرهنگی؛ کلاس های تجوید قرآن، احکام، عقاید، اخلاق، و... اعلام آمادگی می شود.

با عنایات خدا و الطاف اهل بیت رسالت(ع) و دعای خیر شما موفق خواهیم بود. إن شاءالله.

برای برنامه های حج و... درخدمت هستیم.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109