بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، فارسي - عربي

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان قراردادي : الجنه والنار في الكتاب والسنه. فارسي - عربي

عنوان و نام پديدآور : بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث، فارسي - عربي / محمد محمدي ري شهري ، با همكاري رسول موسوي؛مترجم حميدرضا شيخي.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث،سازمان چاپ و نشر ، 1389 .

مشخصات ظاهري : 2 ج.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 217.

شابك : 220000 ريال : دوره 978-964-493-536-7: ؛ ج.1 978-964-493-537-4: ؛ ج. 2: 978-964-493-538-1

يادداشت : ج. 2 ( چاپ اول : 1389 ).

يادداشت : ج.2 (چاپ دوم: 1390).

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : بهشت (اسلام)

موضوع : بهشت (اسلام) -- احاديث

موضوع : بهشت (اسلام) -- جنبه هاي قرآني

موضوع : دوزخ -- احاديث

موضوع : دوزخ -- جنبه هاي قرآني

شناسه افزوده : موسوي، سيدرسول، 1340 -

شناسه افزوده : شيخي، حميدرضا، 1337 -، مترجم

شناسه افزوده : دار الحديث. مركز چاپ و نشر

رده بندي كنگره : BP222/65/م28ج9041 1389

رده بندي ديويي : 297/44

شماره كتابشناسي ملي : 2566718

ص: 1

جلد 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

اشاره

پيش گفتاربهشت و دوزخ ، بنيادى ترين مسئله در حوزه معارف مرتبط با جهان شناسى ، انسان شناسى و دين شناسى است . از نگاه قرآن ، حكمت غايى و هدف نهايى آفرينش انسان و جهان ، بازگشت به خداوند متعال است ، و اگر اين هدف نباشد ، نه تنها آفرينش انسان ، بلكه آفرينش جهان ، باطل و بيهوده است . قرآن ، در تبيين هدفدار بودن خلقت انسان مى فرمايد : «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَ_كُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ . (1) آيا گمان بُرده ايد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم و به سوى ما باز نمى گرديد؟!» همچنين ، هدفدار بودن خلقت جهان را چنين تبيين مى نمايد : «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَ_طِلاً ذَ لِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَ_تِ كَالْمُفْسِدِينَ فِى الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ . (2) ما ، آسمان و زمين و ميان آن دو را، پوچ نيافريديم. اين ، گمان كسانى است كه

.


1- .مؤمنون : آيه 115 .
2- .ص : آيه 27 _ 28 .

ص: 8

كافر شدند. پس واى بر كسانى كه كافر شدند از آتش جهنّم ! يا [ گمان مى بريد ]ما كسانى را كه ايمان آوردند و كار نيك انجام دادند، همسانِ تباهكاران زمين قرار مى دهيم و يا تقواپيشگان را همانند فاجران قرار مى دهيم ؟!» . و نيز مى فرمايد : «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُواْ السَّيِّئاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ سَوَآءً مَّحْيَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ * وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْ_لَمُونَ . (1) آيا كسانى كه مرتكب كارهاى بد شده اند ، پنداشته اند كه آنان را مانند كسانى قرار مى دهيم كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند ، كه زندگى و مرگشان يكسان است ؟! چه بد ، داورى مى كنند! و خدا ، آسمان ها و زمين را به حق آفريده است و تا هر كس به [ موجب] آنچه به دست آورده، پاداش يابد و به آنان ، ستم نخواهد شد» . با تأمّل در اين آيات و آيات مشابه آنها معلوم مى شود كه مقصود از بازگشت به خداوند متعال ، رستاخيز انسان و حضور وى در صحنه قيامت و ديدن دستاورد كارهاى نيك خويش به صورت درجات بهشت است ، و يا رو به رو شدن با حاصل كارهاى نارواى خود در قالب دَرَكات دوزخ . بنا بر اين ، همه آنچه در تبيين «حكمت آفرينش» در قرآن و حديث آمده ، مقدّمه اين هدف نهايى است . به سخن ديگر ، حكمت آفرينش انسان ، اين است كه وى با به كار گيرى انديشه و عقل ، با آفريدگار خود ، آشنا شود و با به كار بستن برنامه هايى كه او از

.


1- .جاثيه : آيه 21 _ 22 .

ص: 9

گزارشِ اجمالى كتاب

طريق پيامبران خود براى سعادت دنيا و آخرت انسان ، ارائه كرده ، به سوى رحمت مطلق خداوند ، ره سپار گردد و براى هميشه از بهترين زندگى ها برخوردار شود . البتّه انسان اگر فرمان عقل را ناديده گرفت و به جاى پيروى از آن ، تسليم هوس هاى حيوانى خود شد ، آينه دلش زنگار مى گيرد ، خدا را فراموش مى كند و بدين سان ، از رحمت گسترده او دور مى گردد و بدترين گونه زندگى ابدى را براى خود ، رقم مى زند .

گزارشِ اجمالى كتابكتابى كه در برابر شماست ، جمع بندى معارف قرآن و احاديث اسلامى در باره جايگاه ابدى نيكوكاران و سرنوشت حتمى تبهكاران ، با نظمى نوين و تحليل هاى مورد نياز است كه در دو بخش ، ارائه مى شود : بخش يكم ، در باره بهشت و جايگاه ابدى نيكوكاران و مباحث مربوط به آن است . در فصل نخست اين بخش ، كاربردهاى كلمه «جنّت» در قرآن و حديث ، ارائه مى شود و در فصل هاى بعدى ، جنّتِ موعود در عالم آخرت ، بررسى مى گردد . در فصل دوم ، پس از گزارش احاديث مربوط به آفرينش بهشت و دوزخ ، آراى مختلف در اين باره ، نقد و بررسى مى شوند . در فصل سوم ، به مشهورترين نام ها و اوصافى اشاره شده كه در قرآن و احاديث ، براى بهشت موعود ، به كار رفته اند و ساير موارد (مانند : «غرفه» و

.

ص: 10

«روضه») ، ضمن مباحث بعدى مطرح مى گردند . جاذبه هاى مادّى و معنوى بهشت ، موضوع فصل چهارم است . در اين فصل ، جاذبه هاى ديدارى ، خوردنى هاى لذيذ ، آشاميدنى هاى گوارا ، آوازهاى خوش ، همسرانِ زيبا ، خدمتكارانِ مرواريدگون و مَركب هاى راهوار بهشت ، به تفصيل ، گزارش شده اند و افزون بر اين ، تأكيد گرديده كه در بهشت ، هر چه دل بخواهد و ديده از آن لذّت بَرَد ، وجود دارد ؛ امّا بالاترين لذّت در بهشت ، خشنودى خدا و محبّت و ديدار قلبى اوست . در فصل پنجم ، به آنچه در بهشت (مانند : خستگى ، ترس ، غم ، بيمارى هاى جسمى و روحى ، خواب و پيرى) وجود ندارد ، اشاره شده است . همه آيات و احاديثى كه در باره بهشت وارد شده اند ، به گونه اى مخاطب را تشويق مى كنند كه همه تلاش خود را براى رسيدن به آن ، به كار گيرد ؛ ولى شمارى از آنها به طور ويژه به اين موضوع پرداخته اند ، مانند : آنچه ارزش غير قابل تصوّر بهشت و آسان بودن دستيابى به آن را گزارش كرده است ، يا آنچه بر ياد كردنِ بهشت و اجتناب از غفلت از آن ، دلالت دارد . اين آيات و احاديث ، در فصل ششم ، تنظيم گرديده اند . در فصل هاى هفتم تا سيزدهم نيز راه هاى رسيدن به بهشت و زمينه ها و عوامل تكوينى ، اعتقادى ، اخلاقى و عملى ورود به جايگاه نيكان در عالم آخرت ، ارائه مى شوند . تنوّع بيان و تفاوت تعابير احاديث در تبيين راه هاى ورود به بهشت ، موجب گرديد كه اين موضوع ، در چند فصل ، تنظيم شود تا براى مخاطب ، جاذبه بيشترى داشته باشد ؛ امّا موانع اعتقادى ، اخلاقى و عملىِ ورود به بهشت ، تنها در يك فصل ، يعنى فصل چهاردهم ، جاى گرفت .

.

ص: 11

در فصل پانزدهم ، شمارى از نظام هاى حاكم بر بهشت ، گزارش شده اند ، مانند : اجازه نامه بهشت ، نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، و آخرين پيامبران و مردمانى كه وارد آن مى گردند . بهشت ، درجات و مراتب مختلفى دارد كه بر اساس معرفت و عمل ، ميان بهشتيان ، تقسيم مى شوند ؛ يعنى هر كس كه از معرفت بيشترى برخوردار است و كارهاى نيكوترى انجام داده است ، درجه بالاترى دارد و از لذايذ بيشترى بهره مند مى گردد . فصل شانزدهم ، به گزارش هايى در اين باره اختصاص دارد . در آخرين فصل از بخش نخستِ اين مجموعه ، اهل بهشت بودن شمارى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان ايشان ، بيان شده و اين ، بِدان معناست كه آنها تا پايان زندگى ، از راه حق ، منحرف نخواهند شد . بخش دوم اين كتاب ، سرنوشت حتمى و خطرناك تبهكاران را از منظر قرآن و احاديث اسلامى ، تبيين مى نمايد . در مقدّمه اين بخش ، حكمت خلقت دوزخ و ماهيت كيفرهاى اُخروى ، بررسى مى شوند و در ادامه ، نام هاى دوزخ ، هشدارهاى خداوند متعال و پيشوايان الهى در باره دوزخ ، تشويق به يادآورى اين جايگاهِ وحشتناك و پناه بردن از آن به خدا ، ويژگى هاى دوزخ ، آزارهاى روانى دوزخيان ، ويژگى هاى اهل دوزخ ، زندگى و حالات گوناگون آنان ، آنچه انسان را گرفتار چنين سرنوشت شومى مى كند ، و آنچه مانع اين گرفتارى مى گردد ، در يازده فصل ، ارائه مى گردند . در فصل دوازدهمِ اين بخش ، نظام حاكم بر سراى ابدىِ تبهكاران ، با عنوان «نظام جهنم» مطرح مى شود و در فصل پايانى به شمارى از كسانى كه در قرآن و

.

ص: 12

روش تدوين كتاب

احاديث اسلامى ، دوزخى بودن آنان پيشگويى شده ، اشاره مى گردد .

روش تدوين كتابروش ما در بررسى و كاوش و مستندسازى مباحث در اين مجموعه ، متّكى به عناصر زير است : 1 . از ديدگاه ما ، احاديثى كه از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده اند ، در واقع ، حديث پيامبر خدايند ، همان گونه كه امام رضا عليه السلام فرمود : إنّا عَنِ اللّهِ و عَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ . (1) ما از طرف خدا و پيامبر او سخن مى گوييم . نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد : حَديثى حَديثُ أبى ، و حَديثُ أبى حَديثُ جَدّى ، و حَديثُ جَدّى حَديثُ الحُسَينِ عليه السلام ، و حَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ عليه السلام ، و حَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، و حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، و حَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل . (2) سخن من ، سخن پدرم است و سخن پدرم ، سخن جدّم است و سخن جدّم ، سخن حسين است و سخن حسين ، سخن حسن است و سخن حسن ، سخن امير مؤمنان و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خداست و سخن پيامبر خدا ، سخن خداوند عز و جل است . به همين دليل ، در اين كتاب ، از همه احاديثِ روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله و

.


1- .رجال الكشّى : ج 2 ص 490 ح 401 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 250 ح 62 .
2- .الكافى : ج 1 ص 53 ح 14 ، الإرشاد : ج 2 ص 186 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 179 ح 28 . نيز ، ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث : ج 1 ص 261 ( حديث آنها همان حديث پيامبر خداست) .

ص: 13

خاندان او ، يكسان بهره گرفته شده است . 2 . كوشيده ايم تا در حدّ توان ، همه احاديث مربوط به هر موضوع را از منابع گوناگونِ شيعه و اهل سنّت ، به طور مستقيم ، استخراج و گردآورى كنيم و با بهره گيرى از نرم افزارهاى رايانه اى ، آنها را روى برگه هاى مخصوص ، تنظيم نماييم تا زمينه گزينش كامل ترين ، موثّق ترين و كهن ترينِ آنها فراهم آيد . در مورد استفاده از دعاها نيز جز در مواردى اندك ، تنها از ادعيه اى كه مستند به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام هستند ، بهره گرفته ايم . 3 . سعى كرده ايم از آوردن احاديث تكرارى پرهيز نماييم ، جز در اين موارد : الف _ آن جا كه نكته مهمّى در تفاوت واژه ها و اصطلاحات ، نهفته بوده است ؛ ب _ در مواردى كه متن حديث ، در متون شيعه و اهل سنّت ، تفاوت داشته است ؛ ج _ آن جا كه متن حديث ، بيش از يك سطر نبوده و مربوط به دو باب بوده است . 4 . در مواردى كه متن هاى رسيده از پيامبر خدا و امامان عليهم السلام ، متعدّد بوده اند ، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در متن ، و نشانى احاديث ائمّه عليهم السلام با ذكر عنوان و منبع ، در پانوشت مى آيد ، مگر آن كه حديث آنان ، نكته تازه اى داشته باشد كه در اين صورت ، آن حديث نيز در متن ، آورده مى شود . 5 . در هر موضوع ، پس از ذكر آيات مربوط به آن ، احاديث پيشوايان ، به ترتيب زمانى (از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تا امام مهدى عليه السلام ) آورده مى شوند ، مگر آن كه حديثى در تفسير آياتِ ياد شده باشد (كه در اين صورت ، پيش از احاديث ديگر

.

ص: 14

مى آيد) ، يا آن كه تناسب موضوعى احاديث ، ترتيب ديگرى را ايجاب كند . 6 . در آغاز هر حديث ، تنها نام پيامبر صلى الله عليه و آله يا امامى را آورده ايم كه حديث از او نقل شده است ، مگر آن كه راوى ، فعل آنان را نقل كرده باشد ، يا سؤال و جوابى در ميان باشد و يا راوى ، سخنى را در متن حديث آورده باشد كه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله يا آن امام نيست . 7 . به دليل تعدّد نام ها و لقب هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، نام واحدى را براى هر يك از آنان برگزيده ايم كه به صورت ثابت ، در اوّلِ روايت مى آيد و بر شخص مورد نظر ، دلالت مى كند . 8 . در پانوشت ها ، منابع احاديث ، به ترتيب معتبرترينِ آنها تنظيم شده اند ؛ ليكن گاه به دليلى كه بر محقّقان پوشيده نيست (از جمله : پرهيز از تكرار ، اختلاف منابع يا راوى و يا شخصى كه از او روايت شده) ، اين ترتيب را پس از نخستين منبع ، مراعات نكرده ايم . 9 . هر گاه دسترس به منابع اوّليه ممكن بوده ، حديث ، مستقيما از آنها نقل گرديده است . آن گاه ، نشانىِ بحار الأنوار (در احاديث شيعه) و كنز العمّال (در احاديث اهل سنّت) به عنوان دو منبع اساسى و جامع حديث شيعه و اهل سنّت ، افزوده شده است . 10 . پس از ذكر منابع ، گاه با نشانه «ر. ك : » ، به منابع ديگر ، ارجاع داده شده است ؛ چرا كه در مواردى ، متن ارجاعى ، با متن نقل شده ، تفاوت بسيار دارد؛ ولى در عين حال ، با متن اصلى و موضوع بحث ، مرتبط است . 11 . ارجاع به ابواب ديگر اين كتاب ، به جهت تناسب و اشتراك محتوايى ميان احاديث آنهاست .

.

ص: 15

12 . هدف از «درآمد»هايى كه براى فصل هاى كتاب ، نوشته شده اند و نيز توضيحات و استنتاج هايى كه در پىِ احاديث آمده اند ، ارائه چشم انداز كلّى روايات آن بخش يا آن فصل است . گاه هم به توضيح و تبيين برخى از مفاهيم دشوار و پيچيده احاديث ، پرداخته شده است . 13 . مهم ترين نكته در اين شيوه ، كوشش در حدّ توان براى تأييد اطمينان آور صدور احاديث هر باب از معصوم است كه به كمك قرائن عقلى و نقلى براى اثبات محتواى احاديث ، صورت پذيرفته است . 14 . يكى از آداب مهمّ نقل حديث، چگونگى نسبت دادن آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. كلينى در الكافى از امام على عليه السلام روايت كرده است : إذا حَدَّثتُم بِحَديثٍ فَأَسنِدوهُ إلَى الَّذى حَدَّثَكُم ؛ فَإِن كانَ حَقّا فَلَكُم و إن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ . (1) هنگامى كه حديثى را نقل مى كنيد ، آن را به كسى نسبت دهيد كه آن را روايت نموده است . در اين صورت ، اگر [حديث] درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، بر عهده راوى است . بنا بر اين ، براى رعايت احتياط ، توصيه اكيد داريم كه كسانى كه مى خواهند از اين كتاب يا ساير كتب روايى ، حديثى براى ديگران نقل كنند ، آن را مستقيما به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت ندهند ؛ بلكه حديث را از طريق منبعى كه آن را روايت كرده است ، به آنان منسوب نمايند . براى نمونه ، نگويند : «پيامبر صلى الله عليه و آله چنين فرمود» يا : «امام عليه السلام چنين فرمود» ؛ بلكه بگويند : «فلان كتاب، از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است» و يا بگويند : «از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت شده است» .

.


1- .الكافى : ج 1 ص 52 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 161 ح 15 .

ص: 16

قدردانى و سپاس

قدردانى و سپاسخداوند منّان را سپاس گزارم كه به ما توفيق تدوين اين مجموعه روشنگر را عنايت فرمود و از همه همكاران عزيز و بزرگوارم در «پژوهشكده علوم و معارف حديث» كه مرا در گردآورى ، تدوين ، ارزيابى ، تصحيح ، ويرايش و نشر آن مساعدت نمودند ، صميمانه تشكّر مى كنم ، بويژه از فاضل گران قدر ، جناب آقاى سيّد رسول موسوى كه با همكارى و تلاش ايشان ، اين كتاب به ثمر رسيد . همچنين از مترجم توانا ، جناب آقاى حميدرضا شيخى كه با ترجمه دقيق ، روان و زيباى خود ، زمينه بهره مندى پارسى زبانان را از اين كتابْ فراهم ساخت ، صميمانه سپاس گزارم . از خداوند منّان براى همه آنان ، پاداشى در خور فضل حضرتش مسئلت دارم و از او عاجزانه مى خواهم عاقبت همه ما را ختم به خير فرمايد وما را از آتش دوزخ ، رهايى بخشد و در بهشت جاويد ، در كنار اولياى خود ، بپذيرد . ربّنا! تقبّل منّا إنّك أنت السميع العليم . محمّد محمّدى رى شهرى 23 / 10 / 1388 27 محرّم الحرام 1431

.

ص: 17

بخش يكم : بهشت

اشاره

بخش يكم : بهشتفصل يكم : معانى بهشت در قرآنفصل دوم: آفرينش بهشتفصل سوم: نام هاى بهشتفصل چهارم: ويژگى هاى بهشتفصل پنجم: آنچه در بهشت نيستفصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشتفصل هفتم: عوامل بهشتى شدنفصل هشتم: باغ هاى بهشتفصل نهم: نهال هاى بهشتفصل دهم: هزينه ساخت بهشتفصل يازدهم: گنج هاى بهشتفصل دوازدهم: كليدهاى بهشتفصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده استفصل چهاردهم: موانع ورود به بهشتفصل پانزدهم: نظام بهشتفصل شانزدهم: درجات بهشتفصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت

.

ص: 18

. .

ص: 19

درآمد

واژه شناسى «جنّت»

درآمدواژه شناسى «جنّت»واژه «جنّت» در لغت عرب ، از ريشه «جنن» _ به معناى «ستر (پوشيدگى و حفاظ داشتن)» _ ، همان باغ يا بستان است كه زمين آن ، به سبب تراكم بسيار درختان يا گل ها ، از ديده پوشيده مى ماند . ابن فارس در اين باره مى گويد : الجيم و النون أصل واحد وهو السترو التستر ... والجنة البستان وهو ذاك لأن الشجر بورقه يستر . (1) جيم و نون ، يك ريشه است و آن ، پوشش و پوشاندن است ... و جنّت ، بوستان است و چنين بودنش ، براى اين است كه درختان ، با برگ هايشان [زمينى را ]مى پوشانند . همچنين ، بستان و يا نخلستانى كه پيرامون آن ، محصور شده و درون آن از نظر ، پنهان است ، «جنّت» ناميده مى شود . (2) برخى از لغت شناسان بر اين باورند كه واژه «جنّت» در كلام عرب ، جز به باغى كه در آن ، درخت هاى خرما و انگور باشند ، اطلاق نمى گردد و در غير اين صورت ، «حديقه» گفته مى شود . (3)

.


1- .معجم مقاييس اللغة : ج 1 ص 421 ، ذيل «جَنّ» .
2- .الزينة ، ابو حاتم رازى : ج 2 ص 196 _ 197 (به نقل از : دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 «مَدخل جنت») .
3- .ر . ك : لسان العرب : ج 13 ص 100 .

ص: 20

در مقابل ، خليل بن احمد فراهيدى ، «جنّت» را به «حديقه» تفسير كرده است : الجنّة : الحديقة ، وهى بستان ذات شجر ونزهة . (1) جنّت ، حديقه است ، و حديقه ، بوستان داراى درخت و تفرّجگاه است . برخى از لغت شناسان ، وجه نام گذارى جايگاه نيكوكاران در سراى جاويد به «جنّت» را كثرت درختان و سايه هاى آن مى دانند (2) و برخى ، مستور بودن نعمت هاى آن در اين جهان براى ما . (3) گفتنى است كه وجه دوم ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيز در پاسخ يزيد بن سلام _ كه از علّت نام گذارى بهشت به «جنّت» از ايشان پرسيد _ نقل شده است : لأنَّها جَنينَةٌ خيَرَةٌ نَقيَّةٌ و عندَ اللّهِ تَعالى ذكرُهُ ، مَرضيَّةٌ . (4) براى اين كه بهشت ، پوشيده ، اندوخته ، پاك و در نزد خداى بلندمرتبه ، مورد رضايت است . علّامه مجلسى در تبيين جمله «لأنَّها جَنينَة» مى گويد : أي مستورة عن الخلق ولا يستر إلا ما كان خيرة . (5) يعنى از خلق ، پوشيده است و جز اندوخته هم چيزى پوشيده نمى شود . راغب اصفهانى به هر دو وجه تسميه اشاره كرده ، مى گويد : والجنة كل بستان ذى شجر يستر بأشجاره الأرض ، قال عزوجل : «لَقَد كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِم آيَةٌ جَنَّتانِ عَن يَمينٍ وَشِمالٍ» (6) «وَبَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ» (7) «وَلَولا إذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ» (8) قيل : وقد تسمى الاشجار الساترة جنة ، وعلى ذلك

.


1- .كتاب العين : ج 6 ص 22 .
2- .ر . ك : لسان العرب : ج 13 ص 100 ، النهاية : ج 1 ص 307 ، مجمع البحرين : ج 1 ص 326 .
3- .ر . ك : معجم مقاييس اللغة : ج 1 ص 426 .
4- .علل الشرائع : ص 472 ح 33 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 188 ح 157 .
5- .بحار الأنوار : ج 9 ص 307 .
6- .سبأ : آيه 15 .
7- .سبأ : آيه 16 .
8- .كهف : آيه 39 .

ص: 21

واژه «جنّت» در قرآن و حديث

حمل قول الشاعر : * من النّواضح تَسقى جنّة سحقا * وسميت الجنة إما تشبيها بالجنة في الارض وإن كان بينهما بون ، وإما لستره نعمها عنّا المشار إليها بقوله تعالى : «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أخفِىَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أعيُنٍ» (1) . (2) جنّت ، هر بوستان داراى درختانى است كه درختانش ، زمين آن را مى پوشانند . خداوند عز و جل فرموده است : «براى سبائيان در محلّ سكونتشان ، دو باغ در سمت چپ و راست بود» ، «و دو باغشان را به دو باغى ديگر ، تبديل كرديم» و «چرا وقتى تو به باغت وارد شدى» گفته شده كه به درختان پوشاننده[ى زمين ]«جنّت» گفته مى شود و بر همين نظر ، اين گفته شاعر حمل مى شود : «از شتران آبكشى كه باغ را به سختى ، آب مى دهند» . بهشت ، «جنّت» ناميده شده ، يا به جهت شباهتى كه ميان باغ هاى زمين و بهشت وجود دارد، هرچند فاصله زيادى ميان آنهاست ويا به خاطر پوشيده بودن نعمت هاى آن از ماست كه در اين گفته خداى بلندمرتبه ، به آن اشاره شده است : «و هيچ كس از آن مايه شادمانى كه براى ايشان اندوخته شده ، خبر ندارد» . امّا به نظر «آرتورجِفْرى»، ريشه واژه «جنّت»، آرامى يا سُريانى است كه در اين زبان ها تخصيص معنايى يافته و به معناى «پاداش نيكوكاران» به كار رفته است . هورو ويتس ، ريشه اين واژه را از فرهنگ و دين يهود مى داند و آن را با تركيب «gan eden (بهشت آسمانى)» كه در تورات (سِفْر پيدايش : 2 / 109) به كار رفته ، هم معنا مى شمرد . (3)

واژه «جنّت» در قرآن و حديثواژه «جنّت» و مشتقّات آن در قرآن ، 147 بار در چهار معنا به كار رفته است : 1 . بهشت آدم ابو البشر ، يعنى جايگاهى كه وى و همسرش حوّا ، قبل از منتقل شدن به دنيا در آن جا زندگى مى كردند و از آسايش كامل ، برخوردار

.


1- .سجده : آيه 17 .
2- .مفردات الفاظ القرآن : ص 118 .
3- .دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 .

ص: 22

بودند . (1) 2 . بهشت دنيا ، يعنى باغ و بستان هايى كه در جهانِ پيش از مرگ وجود دارد . 3 . بهشت برزخ ، يعنى جايگاه ارواح نيكوكاران در جهان پس از مرگ . 4 . بهشت موعود در عالم آخرت . (2) گفتنى است كه در قرآن كريم ، واژه «جنّت» در معناى نخست ، شش بار ، (3) در معناى دوم ، 25 بار ، (4) در معناى سوم ، يك بار (5) و در معناى چهارم ، 117 بار (6) به

.


1- .ر . ك : طه : 117 _ 119 . گفتنى است كه در باره «بهشتِ آدم ابو البشر» ، سه قول وجود دارد : يك . همان بهشت دنياست ، دو . همان بهشت موعود در آخرت است ، سه . همان بهشت در آسمان و جدا از بهشت موعود در آخرت است . به نظر مى رسد كه قول سوم ، به صواب ، نزديك تر است و تقسيم بندى موجود در متن ، بر همين قول ، استوار است .
2- .در غالب ترجمه هاى فارسى قرآن از قرن چهارم تاكنون ، براى اين معناى «جنّت» ، واژه «بهشت» را برابر نهاده اند ، كه واژه اى است دينى و در متون بازمانده از فارسى ميانه و اوستايى ، به معناى «بهترين زندگى» براى توصيف جهانى روحانى به كار رفته است . واژه «مينو» نيز اوستايى و هم معنا با جنّت و بهشت است . براى توضيح بيشتر ، ر . ك : دانش نامه جهان اسلام : ج 11 ص 1 و دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج 13 ص 170 _ 172 .
3- .ر . ك : بقره : آيه 35 ، اعراف : آيه 19 و 152 _ 153 ، طه : آيه 117 و 121 .
4- .ر . ك : بقره : آيه 45 ، انعام : آيه 99 و 141 ، فرقان : آيه 8 ، كهف : آيه 32 ، 33 _ 35 ، 39 و 40 ، سبأ : آيه 15 _ 16 (دو بار)، رعد: آيه 4، مؤمنون: آيه 19، شعرا: آيه 54 ، 134 و 147 ، دخان : آيه 25 ، ق : آيه 9 ، نبأ : آيه 16.
5- .يس : آيه 26 .
6- .بقره : آيه 25 ، 82 ، 111 ، 214 و 221 ، آل عمران : آيه 15 ، 133 ، 136 ، 142 ، 185 ، 195 و 198 ، نساء : آيه 13 ، مائده : آيه 12 ، 65 ، 72 ، 85 و 119 ، اعراف : آيه 40 ، 42 _ 46 و 49 _ 50 ، توبه : آيه 21 ، 72 ، 82 ، 89 ، 100 و 111 ، يونس : آيه 9 و 26 ، هود : آيه 23 ، 108 ، رعد : آيه 23 ، 35 ، ابراهيم : آيه 23 ، حجر : آيه 45 ، نحل : 31 _ 32 ، كهف : آيه 31 و 107 ، مريم : آيه 60 _ 61 و 63 ، طه : آيه 76 ، حج : آيه 14 ، 23 و 56 ، فرقان : آيه 15 و 24 ، شعرا : آيه 85 و 90 ، لقمان : آيه 8 ، سجده : آيه 19 ، فاطر : آيه 33 ، يس : آيه 55 ، صافّات : آيه 43 ، ص : آيه 50 ، زمر : آيه 73 _ 74 ، غافر : آيه 8 و 40 ، فصّلت : آيه 30 ، شورا : آيه 7 و 22 ، زخرف : آيه 70 و 72 ، دخان : آيه 52 ، احقاف : آيه 14 و 16 ، محمّد : آيه 6 ، 12 و 15 ، فتح : آيه 5 و 17 ، ق : آيه 31 ، طور : آيه 17 ، نجم : آيه 15 ، قمر : آيه 54 ، الرحمن : آيه 46 و 62 ، واقعه : آيه 12 و 89 ، حديد : آيه 12 و 21 ، مجادله : آيه 22 ، حشر : آيه 20 (دو بار) ، صف : آيه 12 ، تغابن : آيه 9 ، طلاق : آيه 11 ، تحريم : آيه 8 و 11 ، قلم : آيه 34 ، حاقّه : آيه 22 ، معارج : آيه 35 و 38 ، مدّثّر : آيه 40 ، انسان : آيه 12 ، نازعات : آيه 41 ، تكوير : آيه 13 ، بروج : آيه 11 ، غاشيه : آيه 10 ، فجر : آيه 30 ، بيّنه : آيه 8 .

ص: 23

كار رفته است . البتّه در قرآن ، از بهشت موعود در عالم آخرت ، با نام هاى ديگرى نيز ياد شده است ، مانند : «فردوس» ، «دار السلام» و «دار المُقامه» . (1) در مجموع ، در 337 آيه قرآن ، (2) با الفاظ گوناگون ، به جايگاه نيكوكاران در آخرت ، اشاره شده است . در احاديث اسلامى ، مفاهيم چهارگانه قرآنى «جنّت» ، تفسير و تبيين گرديده است .

.


1- .ر. ك : فصل سوم : نام هاى بهشت .
2- .بقره : آيه 25 ، 82 ، 111 ، 214 و 221 ، آل عمران : آيه 15 ، 133 ، 136 ، 142 ، 185 ، 195 و 198 ، نساء : آيه 13 ، 31 ، 57 ، 122 و 124 ، مائده : آيه 12 ، 65 ، 72 ، 85 و 119 ، انعام : آيه 127 ، اعراف : آيه 40 ، 42 _ 44 ، 46 ، 49 و 50 ، توبه : آيه 21 _ 22 ، 72 ، 89 ، 100 و 111 ، يونس : آيه 9 _ 10 و 25 _ 26 ، هود : آيه 23 و 108 ، رعد : آيه 18 ، 22 _ 24 ، 35 و 42 ، ابراهيم : آيه 23 ، حجر : آيه 45 _ 48 ، نحل : آيه 30 _ 32 و 62 ، كهف : آيه 2 _ 3 ، 31 ، 88 و 107 _ 108 ، مريم : آيه 60 _ 63 ، طه : آيه 75 _ 76 ، انبيا : آيه 102 ، حج : آيه 14 ، 23 ، 56 و 59 ، مؤمنون : آيه 11 ، فرقان : آيه 15 _ 16 ، 24 و 75 _ 76 ، شعرا : آيه 85 و 90 ، عنكبوت : آيه 58 ، روم : آيه 15 ، لقمان : آيه 8 _ 9 ، سجده : آيه 19 ، سبأ : آيه 37 ، فاطر : آيه 32 _ 35 ، يس : آيه 26 _ 27 و 55 _ 58 ، صافّات : آيه 41 _ 54 و 56 _ 62 ، ص : آيه 49 _ 55 ، زمر : آيه 20 و 73 _ 74 ، غافر : آيه 8 و 40 ، فصّلت : آيه 30 _ 32 و 50 ، شورا : آيه 7 و 22 ، زخرف : آيه 70 _ 73 ، دخان : آيه 51 _ 57 ، احقاف : آيه 14 و 16 ، محمّد : آيه 6 ، 12 و 15 ، فتح : آيه 5 و 17 ، ق : آيه 31 _ 32 و 34 _ 35 ، ذاريات : آيه 15 _ 16 ، طور : آيه 17 _ 28 ، نجم : آيه 15 و 31 ، قمر : آيه 54 _ 55 ، الرحمن : آيه 46 ، 48 ، 50 ، 52 ، 54 ، 56 ، 58 ، 62 ، 64 ، 66 ، 68 ، 70 ، 72 ، 74 و 76 ، واقعه : آيه 12 _ 26 ، 28 _ 40 و 89 ، حديد : آيه 10 ، 12 و 21 ، مجادله : آيه 22 ، حشر : آيه 20 ، صف : آيه 12 ، تغابن : آيه 9 ، طلاق : آيه 11 ، تحريم : آيه 8 ، 11 و 38 ، مدّثّر : آيه 40 ، انسان : آيه 5 _ 6 و 11 _ 22 ، مرسلات : آيه 41 _ 44 ، نبأ : آيه 31 _ 36 ، نازعات : آيه 41 ، تكوير : آيه 13 ، انفطار : آيه 13 ، مطفّفين : آيه 22 _ 28 و 35 ، بروج : آيه 11 ، غاشيه : آيه 8 _ 16 ، فجر : آيه 30 ، بيّنه : آيه 8 ، ليل : آيه 6 و 9 ، قارعه : آيه 7 .

ص: 24

معاني الجنّة في القرآن1 / 1جَنَّةُ آدَمَالكتاب«وَ قُلْنَا يَادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَ_ذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّ__لِمِينَ» . (1)

«وَيَ_ادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَ_ذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّ__لِمِينَ» . (2)

راجع : طه : 120 _ 121 .

الحديث6472.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَيرُ يَومٍ طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ يَومُ الجُمُعَةِ ؛ فيهِ خُلِقَ آدَمُ ، و فيهِ اُدخِلَ الجَنَّةَ ، و فيه اُخرِجَ مِنها . (3) .


1- .البقرة : 35 .
2- .الأعراف : 19 .
3- .صحيح مسلم : ج 2 ص 585 ح 17 و 18 ، سنن الترمذي : ج 2 ص 359 ح 488، سنن النسائي: ج 3 ص 90 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 364 ح 9218 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 356 ح 6004 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 710 ح 21050 .

ص: 25

فصل يكم : معانى بهشت در قرآن

1 / 1 بهشتِ آدم

فصل يكم : معانى بهشت در قرآن1 / 1بهشتِ آدمقرآن« و گفتيم : اى آدم ! تو و همسرت در بهشت ، ساكن شويد و از هر كجاى آن مى خواهيد ، فراوان بخوريد ؛ ولى به اين درخت ، نزديك نشويد ، كه از ستمكاران خواهيد بود» .

« و اى آدم ! تو و همسرت در بهشت ، ساكن شويد و از هر جا كه مى خواهيد ، بخوريد ؛ ولى به اين درخت ، نزديك نشويد ، كه از ستمكاران خواهيد بود » .

ر . ك : طه : آيه 120 _ 121 .

حديث6463.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين روزى كه خورشيد در آن طلوع كرده ، روز جمعه است . در چنين روزى ، آدم آفريده شد ، در چنين روزى به بهشت در آورده شد و نيز در چنين روزى ، از آن بيرون رانده شد .

.

ص: 26

6468.مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن شيبة :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّما كانَ لَبثُ آدَمَ و حَوّاءَ فِيالجَنَّةِ حَتّى اُخرِجا مِنها سَبعَ ساعاتٍ مِن أيّامِ الدُّنيا ، حَتّى أهبَطَهُمَا اللّهُ مِن يَومِهِما ذلِكَ . (1)6467.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ يَصِفُ فيها الأرضَ و دَحوَها عَلَى الماءِ _: فَلَمّا مَهَّدَ أرضَهُ ، و أنفَذَ أمرَهُ ، اِختارَ آدَمَ عليه السلام خيرَةً مِن خَلقِهِ ، و جَعَلَهُ أوَّلَ جِبِلَّتِهِ (2) ، و أسكَنَهُ جَنَّتَهُ ، و أرغَدَ فيها اُكُلَهُ . (3)6466.عُدّة الداعي :عنه عليه السلام_ في خُطبَةٍ لَهُ يَذكُرُ فيها ابتِداءَ خَلقِ السَّماءِ والأرضِ _: ثُمَّ أسكَنَ سُبحانَهُ آدَمَ دارا أرغَدَ فيها عَيشَهُ ، و آمَنَ فيها مَحَلَّتَهُ ، و حَذَّرَهُ إبليسَ و عَداوَتَهُ ، فَاغتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفاسَةً عَلَيهِ بِدارِ المُقامِ و مُرافَقَةِ الأَبرارِ ، فَباعَ اليَقينَ بِشَكِّهِ ، وَالعَزيمَةَ بِوَهنِهِ ، وَاستَبدَلَ بِالجَذَلِ (4) وَجَلاً (5) ، وَ بِالاِغتِرارِ نَدَما . ثُمَّ بَسَطَ اللّهُ سُبحانَهُ لَهُ في تَوبَتِهِ ، و لَقّاهُ كَلِمَةَ رَحمَتِهِ ، و وَعَدَهُ المَرَدَّ إلى جَنَّتِهِ . (6)6465.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :رَنَّ (7) إبليسُ أربَعَ رَنّاتٍ : أوَّلُهُنَّ يَومَ لُعِنَ ، و حينَ اُهبِطَ إلَى الأَرضِ ، وحينَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله عَلى حينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ، وحينَ اُنزِلَت اُمُّ الكِتابِ .

ونَخَرَ (8) نَخرَتَينِ : حينَ أكَلَ آدَمُ مِنَ الشَّجَرَةِ ، وحينَ اُهبِطَ مِنَ الجَنَّةِ . (9) .


1- .الخصال : ص 397 ح 103 عن محمد بن إسحاق عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 35 ح 21 عن عطاء عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 11 ص 142 ح 10 .
2- .جَبَلَهُ : أي خَلَقَهُ ، وَالجِبِلَّةُ والجِبلَةُ : الخِلقَةُ (لسان العرب : ج 11 ص 98 «جبل»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 57 ص 112 ح 90 .
4- .الجَذَلُ : الفَرَحُ (لسان العرب : ج 11 ص 107 «جذل») .
5- .الوَجَلُ : الفَزَعُ والخَوفُ (لسان العرب : ج 11 ص 722 «وجل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 1 ، بحارالأنوار : ج 11 ص 122 ح 56 .
7- .رَنَّ : صَوَّتَ (مجمع البحرين : ج 2 ص 737 «رنن») .
8- .نَخَرَ : النخيرُ صَوتُ الأَنفِ (النهاية : ج 5 ص 32 «نخر») .
9- .الخصال : ص 263 ح 141 ، قصص الأنبياء للراوندي : ص 43 ح 7 عن هشام بن سالم ، بحارالأنوار : ج 11 ص 204 ح 1 .

ص: 27

6464.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مدّت درنگ آدم و حوّا در بهشت ، تا زمانى كه از آن ، بيرون رانده شدند ، هفت ساعت از روزهاى دنيا بود و در همان روز ، خداوند ، آن دو را [به زمين ]فرستاد .6462.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام _ در سخنانى كه در آن ، پيدايش زمين و گسترش يافتن آن بر روى آب را توصيف نمود _ :[ خداوند ]چون زمينش را آماده ساخت و فرمانش را اجرا كرد ، آدم عليه السلام را از ميان آفريدگانش برگزيد و او را نخستين آفريده خود [ از نوع انسان ]قرار داد و او را در بهشتش اسكان داد و در آن براى او ، [ميوه ها و] خوراكى هاى فراوان و گوارا قرار داد .6461.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در سخنانى كه در آن ، آغاز آفرينش آسمان و زمين را توصيف نمود _: سپس خداوندِ پاك ، آدم را در سرايى جاى داد كه زندگى اش را در آن ، پُر ناز و نعمت قرار داده بود ، و جاىِ باشِ او را امن گردانيد و او را از ابليس و دشمنى اش [ با آدم ] بر حذر داشت ؛ امّا دشمن او _ كه به زندگى آدم در سراى جاويدان و همنشينى اش با نيكان ، رشك مى بُرد _ او را فريفت و در نتيجه ، آدم عليه السلام يقين را به شكّش ، و عزم [و نيرومندى] را به سستى اش فروخت و دل شادى[اش] را به دلهره بدل كرد و از فريب خوردن ، پشيمان شد . سپس خداوندِ پاك ، راه توبه را براى او گشود و كلمه رحمتش را به وى آموخت و بازگشت به بهشتش را به او وعده داد .6460.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ابليس ، چهار بار فغان بر آورْد : اوّلين بار ، روزى كه لعنت شد ؛ دوم ، زمانى كه به زمين فرو فرستاده شد ؛ سوم ، زمانى كه محمّد صلى الله عليه و آله پس از وقفه اى در ارسال پيامبران ، به پيامبرى مبعوث شد ؛ و چهارم ، زمانى كه اُمّ الكتاب ( سوره فاتحه ) فرو فرستاده شد .

نيز دو بار ، خُرّه كشيد : يك بار ، زمانى كه آدم از درخت خورد ، و بار دوم ، زمانى كه از بهشت فرود آمد . .

ص: 28

6459.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحسين بن ميسر :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن جَنَّةِ آدَمَ عليه السلام ؟ فَقالَ :

جَنَّةٌ مِن جِنانِ الدُّنيا ، تَطلع فيهَا الشَّمسُ وَالقَمَرُ ، و لَو كانَت مِن جِنانِ الآخِرَةِ ما خَرَجَ مِنها أبَدا . (1)1 / 2جَنَّةُ الدُّنياالكتاب«وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَ جَنَّ__تٍ مَّعْرُوشَ_تٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَ_تٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَ_بِهًا وَغَيْرَ مُتَشَ_بِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَآ أَثْمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» . (2)

«وَ فِى الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَ_وِرَ تٌ وَ جَنَّ_تٌ مِّنْ أَعْنَ_بٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَآءٍ وَ حِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِى الْأُكُلِ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَ_تٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» . (3)

«فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّ_تٍ مِّن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَ_بٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَ كِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ» (4)

«وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً مُّبَ_رَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّ_تٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ» . (5)

الحديث6458.تفسير القمّي عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ علتفسير القمّي :قَولُهُ : «وَهُوَ الَّذِى أَنشَأَ جَنَّ__تٍ مَّعْرُوشَ_تٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَ_تٍ» (6) قالَ : البَساتينُ . (7) .


1- .الكافي : ج 3 ص 247 ح 2 ، الاعتقادات للصدوق : ص 79 من دون إسناد إلى أحدِ أهل البيت عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 1 ص 43 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 6 ص 284 ح 2 .
2- .الأنعام : 141 .
3- .الرعد : 4 .
4- .المؤمنون : 19 .
5- .ق : 9 .
6- .الأنعام : 141 .
7- .تفسير القمّي : ج 1 ص 218 من دون إسناد إلى أحدِ أهل البيت عليهم السلام .

ص: 29

1 / 2 بهشتِ دنيا

6457.عنه عليه السلام :الكافى _ به نقل از حسين بن ميسر _ : از امام صادق عليه السلام در باره بهشتِ آدم عليه السلام پرسيدم . فرمود :«بهشتى از بهشت هاى دنياست كه در آن ، خورشيد و ماه طلوع مى كنند . اگر از بهشت هاى آخرت بود ، هرگز از آن بيرون نمى رفت» .1 / 2بهشتِ دنياقرآن« و اوست كه بهشت هايى با داربست و بدون داربست ، و خرمابُن و كشتزار با ميوه هاى گوناگون آن و زيتون و انار را ، شبيه به هم و غير شبيه ، پديد آورد . از ميوه آن _ چون ثَمَر داد _ بخوريد و حقّ [ بينوايان از ] آن را روز بهره بردارى از آن ، بدهيد ؛ ولى زياده روى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد » .

« و در زمين ، قطعاتى كنار هم اند و باغ هايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما ، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه ، كه با يك آب ، سيراب مى گردند ؛ ولى برخى از آنها را در ميوه [ از حيث مزه و نوع كيفيت ] بر برخى ديگر ، برترى مى دهيم . بى گمان ، در اين ، براى مردمى كه تعقّل مى كنند ، نشانه هايى است » .

« پس براى شما به وسيله آن (آب) ، باغ هايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براى شما ميوه هاى فراوان است و از آنها مى خوريد » .

« و از آسمان ، آبى پُر بركت فرود آورديم . پس بِدان ، باغ ها و دانه هاى درو كردنى رويانديم » .

حديث6452.الإمام عليّ عليه السلام :تفسير القمّى :سخن او : «و اوست كسى كه بهشت هايى با داربست و بدون داربست ، پديد آورد» ، يعنى بوستان هايى [ پديد آورد ] .

.

ص: 30

6451.امام حسين عليه السلام :تفسير القمّي عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام : «حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا» (1) يَعني عَينا «أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ» يَعني بُستانا مِن نَخيلٍ و عِنَبٍ «فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَ_رَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا» (2) مِن تِلكَ العُيونِ . (3)6450.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ...» (4) _: مَثَلُهُم «كَمَثَلِ جَنَّةٍ» أي بُستانٍ في مَوضِعٍ مُرتَفِعٍ «أَصَابَهَا وَابِلٌ» أي مَطَرٌ «فَئَاتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ» أي يَتَضاعَفُ ثَمَرُها كَما يَتَضاعَفُ أجرُ مَن أنفَقَ مالَهُ «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» . (5)6449.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي عن الإمام الصادق عليه السلام : «وَاللَّهُ يُضَ_عِفُ لِمَن يَشَاءُ» (6) لِمَن أنفَقَ مالَهُ ابتِغاءَ مَرضاةِ اللّهِ .

قالَ : فَمَن أنفَقَ مالَهُ ابتِغاءَ مَرضاةِ اللّهِ ثُمَّ امتَنَّ عَلى مَن تَصَدَّقَ عَلَيهِ ، كانَ كَما قالَ اللّهُ : «أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَ تِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ» (7) قالَ : الإِعصارُ : الرِّياحُ ، فَمَنِ امتَنَّ عَلى مَن تَصَدَّقَ عَلَيهِ ، كَمَن كانَ لَهُ جَنَّةٌ كَثيرَةُ الثِّمارِ ، وهُوَ شَيخٌ ضَعيفٌ لَهُ أولادٌ صِغارٌ ضُعَفاءُ ، فَتَجيءُ ريحٌ أو نارٌ فَتُحرِقُ ما لَهُ كُلَّهُ . (8) .


1- .الإسراء : 90.
2- .الإسراء : 91 .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 27 ، بحارالأنوار : ج 18 ص 179 ح 9 .
4- .البقرة : 265 .
5- .تفسير القمّي : ج 1 ص 92 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 142 ح 8 .
6- .البقرة : 261 .
7- .البقرة : 266 .
8- .تفسير القمّي : ج 1 ص 92 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 143 ح 8 .

ص: 31

6451.الإمام الحسين عليه السلام :تفسير القمّى_ به نقل از ابو جارود ، از امام باقر عليه السلام _: «تا آن كه ينبوعى از زمين براى ما بجوشانى» ، [ ينبوعى ]يعنى چشمه اى . «يا براى تو بهشتى است» ، يعنى بوستانى از خرمابن و انگور است . « و از آنها جويبارها روان مى سازى» ، يعنى از آن چشمه ها .6450.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «مَثَل كسانى كه اموال خود را براى طلب خشنودى خدا انفاق مى كنند ...» _: مَثَل آنان ، «مَثَل بهشتى است» ، يعنى بوستانى قرار گرفته بر مكانى بلند كه «رگبارى بر آن مى رسد» ، يعنى بارانى تند . «پس ، دو چندان محصول بر مى آورد» ، يعنى ميوه هايش دو چندان مى شود ، همچنان كه مزد كسى كه دارايى اش را كه «براى طلب خشنودى خدا» انفاق مى كند ، دو چندان مى شود .6449.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى_ به نقل از امام صادق عليه السلام _: [آيه] «خدا براى هر كه بخواهد ، دو چندان مى كند» ، براى كسى است كه دارايى خود را به خاطر جلب خشنودى خدا انفاق كند .

هر كس دارايى خود را در راه جلب خشنودى خدا انفاق كند و سپس بر كسى كه به او كمك كرده است ، منّت گذارد ، چنان است كه خداوند فرموده است : «آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درخت خرما و انگور داشته باشد كه در آن ، جوى ها روان اند و براى او در آن باغ ، هر گونه ميوه اى هست و در حالى كه به او ، پيرى رسيده و فرزندانى خردسال دارد ، [ ناگهان ] اِعصارى آتشين بر آن بيفتد و [ باغ ، يكسر ] بسوزد ؟» . اِعصار ، به معناى گردباد است .

پس ، هر كه بر كسى كه به او صدقه داده است ، منّت بگذارد ، همانند كسى است كه باغى پُر ميوه دارد و خود ، پيرى ناتوان است و فرزندانى خردسال و ناتوان دارد و ناگهان بادى يا آتشى مى آيد و مالش را به كلّى مى سوزاند . .

ص: 32

6448.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قوله : «وَ اضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَ_بٍ وَ حَفَفْنَ_هُمَا بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا» (1) قالَ : نَزَلَت في رَجُلٍ كانَ لَهُ بُستانانِ كَبيرانِ عَظيمانِ كَثيرَا الثِّمارِ ، كَما حَكَى اللّهُ عز و جل ، وفيهِما نَخلٌ و زَرعٌ ، و كانَ لَهُ جارٌ فَقيرٌ ، فَافتَخَرَ الغَنِيُ عَلى ذلِكَ الفَقيرِ ، وقالَ لَهُ : «أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَ أَعَزُّ نَفَرًا * وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ» (2) أي بُستانَهُ ، وقالَ «مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَ_ذِهِ أَبَدًا * وَ مَا أَظُنُّ السَّ_اعَةَ قَائِمَةً وَ لَ_ئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّى لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا» (3)

، فَقالَ لَهُ الفَقيرُ : «أَكَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً * لَّ_كِنَّاْ هُوَ اللَّهُ رَبِّى وَ لَا أُشْرِكُ بِرَبِّى أَحَدًا» (4) ، ثُمَّ قالَ الفَقيرُ لِلغَنِيِّ : «وَ لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَ وَلَدًا» (5) ، ثُمَّ قالَ الفَقيرُ : «فَعَسَى رَبِّى أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا» (6) أي مُحتَرِقا «أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَ_لَبًا» (7) ، فَوَقَعَ فيها ما قالَ الفَقيرُ في تِلكَ اللَّيلَةِ ، وأصبَحَ الغَنِيُّ «يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَ يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّى أَحَدًا * وَ لَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُنتَصِرًا» (8) فَهذِهِ عُقوبَةُ البَغيِ . (9) .


1- .الكهف : 32 .
2- .الكهف : 34 _ 35.
3- .الكهف : 36 .
4- .الكهف : 37 _ 38 .
5- .الكهف : 39 .
6- .الكهف : 40 .
7- .الكهف : 41 .
8- .الكهف : 42 _ 43 .
9- .تفسير القمّي : ج 2 ص 35 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 93 ص 185 ح 3 .

ص: 33

6447.الموطّأ ( _ به نقل از يحيى بن سعيد _ ) تفسير القمّى :در باره آيه : « و براى آنان ، آن دو مرد را مَثَل بزن كه به يكى از آنها ، دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو باغ را با درختان خرما پوشانديم و ميان آن دو را كشتزارى قرار داديم » ، فرمود : «اين آيه در باره مردى نازل شد كه به فرموده خداوند ، دو باغ بزرگ پهناورِ پُر ميوه داشت كه در آنها درختان خرما و كاشتنى هايى بود و آن مرد ، همسايه اى فقير داشت . آن توانگر بر آن تهى دست ، فخر فروخت و گفت : «من از تو مالدارتر و از جهت نفرات ، از تو نيرومندترم . و به بهشتش وارد شد» ، يعنى به باغش .

و گفت : «گمان نمى كنم كه اين نعمت ، هرگز زوال پذيرد و گمان نمى كنم كه رستاخيز ، برپا شود و اگر هم به سوى پروردگارم باز گردانده شوم ، قطعا بهتر از اين را در بازگشت ، خواهم يافت» .

مرد تهى دست گفت : «آيا به آن كسى كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آن گاه تو را صورت يك مرد در آورد ، كافر شدى ؟ امّا من [ مى گويم : ] اوست خدا ، پروردگار من ، و هيچ كس را با پروردگارم شريك نمى سازم» .

سپس به مرد توانگر گفت : «چرا هنگامى كه وارد باغت شدى ، نگفتى : نيرويى جز از جانب خدا نيست ؟ اگر مرا از حيث مال و فرزند ، كمتر از خود مى بينى» و سپس ادامه داد : «اميد است كه پروردگارم ، بهتر از باغ تو به من عطا كند و بر آن [ باغ تو ] ، آفتى از آسمان بفرستد تا به زمين هموار و لغزنده ، تبديل شود» ، [ لغزنده ]يعنى سوخته «يا آب آن ، فروكش كند تا هرگز نتوانى آن را به دست آورى» .

آنچه مرد تهى دست در آن شب گفت ، بر سر آن باغ آمد و صبح كه شد ، مرد توانگر «براى از كف دادن آنچه در آن باغ هزينه كرده بود ، دست هايش را بر هم مى زد _ در حالى كه داربست هاى آن ، فرو ريخته بود _ و [ به حسرت ]مى گفت : اى كاش هيچ كس را شريك پروردگارم نمى ساختم ! و او در برابر خدا گروهى نداشت تا يارى اش كنند ، و توانى نداشت كه خود را يارى كند» .

اين است كيفر سركشى» . .

ص: 34

1 / 3جَنَّةُ البَرزَخِالكتاب«قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَ__لَيْتَ قَوْمِى يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِى رَبِّى وَ جَعَلَنِى مِنَ الْمُكْرَمِينَ» . (1)

«وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّ زِقِينَ * لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ» . (2)

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ تَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» . (3)

الحديث6443.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط عن أبي هريرة :خَرَجنا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله في جَنازَةٍ ، فَجَلَسَ إلى قَبرٍ مِنها فَقالَ : ما يَأتي عَلى هذَا القَبرِ مِن يَومٍ إلّا وهُوَ يُنادي بِصَوتٍ طَلقٍ زَلقٍ (4) : يَابنَ آدَمَ ، كَيفَ نَسيتَني ؟ ألَم تَعلَم أنّي بَيتُ الوَحدَةِ ، وبَيتُ الغُربَةِ ، وبَيتُ الوَحشَةِ ، وبَيتُ الدّودِ ، وبَيتُ الضّيقِ ؟ إلّا مَن وَسَّعَنِي اللّهُ عَلَيهِ .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : القَبرُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّارِ . (5)6442.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ في قَولِهِ : «فَالسَّ_بِقَ_تِ سَبْقًا» (6) _: يَعني أرواحَ المُؤمِنينَ ؛ تَسبِقُ أرواحُهُم إلَى الجَنَّةِ بِمِثلِ الدُّنيا ، وأرواحُ الكافِرينَ إلَى النّارِ بِمِثلِ ذلِكَ . (7) .


1- .يس : 26 _ 27 .
2- .الحجّ : 58 _ 59 .
3- .آل عمران : 169 .
4- .كذا في المصدر ، والظاهر أنّه تصحيف «ذلق» ، وطلق ذلق : أي فصيح بليغ _ كما قال ابن الأثير في النهاية ، وأضاف قائلاً _ : يقال : طَلِقٌ ذَلِقٌ ، وطليقٌ ذليق (النهاية : ج 2 ص 165 «ذلق») .
5- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 273 ح 8613 .
6- .النازعات : 4 .
7- .تفسير القمّي : ج 2 ص 403 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 6 ص 228 ح 30 .

ص: 35

1 / 3 بهشتِ برزخ

1 / 3بهشتِ برزخقرآن« گفته شد : به بهشت در آى . گفت : اى كاش قوم من مى دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزيد و مرا در زمره عزيزان قرار داد! » .

« و آنان كه در راه خدا مهاجرت كرده اند و آن گاه كشته شده ، يا مرده اند ، قطعا خداوند به آنان روزى اى نيكو مى بخشد ، و راستى ، خداست كه بهترينِ روزى دهندگان است . آنان را به جايگاهى در خواهد آورد كه آن را مى پسندند ، و شك نيست كه خدا ، دانايى بردبار است » .

« هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند ، مرده مپندار ؛ بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند » .

حديث6439.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط_ به نقل از ابو هريره _: با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در تشييع جنازه اى شركت كرديم . ايشان [ در قبرستان ]كنار قبر نشست و فرمود : «هيچ روزى بر اين قبر نمى آيد ، مگر آن كه با صدايى گويا و رسا بانگ مى زند : اى پسر آدم! چگونه مرا فراموش كرده اى ؟! آيا نمى دانى كه من خانه تنهايى و خانه غربت و خانه وحشت و خانه كِرم ها و خانه [فشار و] تنگى هستم ، مگر براى آن كسى كه خداوند ، مرا بر او فراخ گرداند؟! » .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «قبر ، باغى از باغ هاى بهشت ، يا گودالى از گودال هاى آتش است» .6438.صحيح البخارى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند : «و آنان كه پيشى مى گيرند ، پيشى گرفتنى» _: يعنى : جان هاى مؤمنان ، به سوى بهشت پيشى مى گيرند ، چنان كه در دنيا پيشى مى گرفتند ، و جان هاى كافران ، به سوى آتش پيشى مى گيرند ، چنان كه در دنيا پيشى مى گرفتند .

.

ص: 36

6437.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو هريره _ ) الكافي عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، يَروونَ أنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ في حَواصِلِ طُيورٍ خُضرٍ حَولَ العَرشِ ؟

فَقالَ : لا ، المُؤمِنُ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِن أن يَجعَلَ روحَهُ في حَوصَلَةِ طَيرٍ ، ولكِن في أبدانٍ كَأَبدانِهِم . (1)6436.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :نَزَلَت هاتانِ الآيَتانِ في أهلِ وَلايَتِنا وأهلِ عَداوَتِنا : «فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ» يَعني في قَبرِهِ «وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ» (2) يَعني فِي الآخِرَةِ «وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ» يَعني في قَبرِهِ «وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» (3) يَعني فِي الآخِرَةِ . (4)6439.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ لَفي شَجَرَةٍ مِنَ الجَنَّةِ ، يَأكُلونَ مِن طَعامِها ويَشرَبونَ مِن شَرابِها ، ويَقولونَ : رَبَّنا أقِمِ السّاعَةَ لَنا ، وأنجِز لَنا ما وَعَدتَنا ، وألحِق آخِرَنا بِأَوَّلِنا . (5)6438.صحيح البخاري عن عبد اللّه بن مسعود :عنه عليه السلام :إنَّ لِلقَبرِ كَلاما في كُلِّ يَومٍ ، يَقولُ : أنا بَيتُ الغُربَةِ ، أنا بَيتُ الوَحشَةِ ، أنا بَيتُ الدّودِ ، أنَا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّارِ . (6) .


1- .الكافي : ج 3 ص 244 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 268 ح 119 .
2- .الواقعة : 88 _ 89 .
3- .الواقعة : 92 _ 94 .
4- .الأمالي للصدوق : ص 561 ح 753 عن عمرو بن أبي المقدام ، بشارة المصطفى : ص 200 عن أبي المقدام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 350 عن أبي بصير نحوه ، روضة الواعظين : ص 300 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 217 ح 11 .
5- .الكافي : ج 3 ص 244 ح 2 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 6 ص 268 ح 120 .
6- .الكافي : ج 3 ص 242 ح 2 عن بشير الدهّان ، الأمالي للمفيد : ص 265 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 28 ح 31 كلاهما عن أبي اسحاق الهمداني عن الإمام علي عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 6 ص 267 ح 115 .

ص: 37

6437.صحيح مسلم عن أبي هريرة :الكافى_ به نقل از ابو ولّاد حنّاط _: به امام صادق عليه السلام گفتم : فدايت شوم ! روايت مى كنند كه ارواح مؤمنان [ پس از مرگ ] ، در چينه دان هاى پرندگان سبزرنگِ پيرامون عرش ، قرار مى گيرند ؟

فرمود : «خير . مؤمن در نزد خدا ، گرامى تر از آن است كه روحش در چينه دان پرنده اى قرار داده شود ؛ بلكه در كالبدهايى همانند كالبدهاى خودِ آنان قرار مى گيرد» .6436.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اين دو آيه در باره دوستان ما و دشمنان ما ، نازل شده است : «و امّا اگر از مقرّبان باشد ، در آسايش و راحت خواهد بود» ، يعنى در قبرش ، و «در بهشت پُر ناز و نعمت» ، يعنى در آخرت . «و امّا اگر از دروغ زنانِ گم راه باشد ، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد» ، يعنى در قبرش ، «و فرجامش ، افتادن در جهنّم است» ، يعنى در آخرت .6435.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :ارواح مؤمنان [ پس از مرگ ] ، در درختى بهشتى جاى مى گيرند و از غذاى آن مى خورند و از نوشيدنىِ آن مى نوشند و مى گويند : «پروردگارا ! قيامت را براى ما بر پاى دار و آنچه را به ما وعده داده اى ، تحقّق بخش و آخرين كسانِ ما را به اوّلين كسانِ ما [ در بهشت ] ملحق گردان» .6434.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :قبر ، هر روز ، اين سخنان را مى گويد : من ، خانه غربتم . من ، خانه تنهايى ام . من ، خانه كِرم هايم . من ، گورم . من ، باغى از باغ هاى بهشت و يا گودالى از گودال هاى آتشم . .

ص: 38

6433.الدرّ المنثور ( _ به نقل از ابو ادريس خولانى _ ) تفسير القمّي :قوله : «وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» (1) يَعني في جِنانِ الدُّنيا الَّتي تَنتَقِلُ إلَيها أرواحُ المُؤمِنينَ . فَأَمّا في جَنّاتِ الخُلدِ فَلا يَكونُ غُدُوّا ولا عَشِيّا .

وقَولُهُ : «وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (2)

فَقالَ الصّادِقُ عليه السلام : البَرزَخُ : القَبرُ ، وهُوَ الثَّوابُ وَالعِقابُ بَينَ الدنُّيا وَالآخِرَةِ ، وَالدَّليلُ عَلى ذلِكَ أيضا قَولُ العالِمِ عليه السلام : وَاللّهِ! ما يُخافُ عَلَيكُم إلَا البَرزَخُ .

وقَولُهُ عز و جل : «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ تا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَ_اهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلََّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (3) ، وقالَ الصّادق عليه السلام : يَستَبشِرونَ وَاللّهِ فِي الجَنَّةِ بِمَن لَم يَلحَق بِهِم مِن خَلفِهِم مِنَ المُؤمِنينَ فِي الدُّنيا . (4)راجع : بحارالأنوار : ج 6 ص 202 باب 8 (احوال البرزخ والقبر) .

1 / 4جَنَّةُ الآخِرَةِالكتاب«وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ » . (5)

«وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ». (7)

«يَ_أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَ_ئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَ_دِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى ». (8)

راجع : الصافّات : 41 _ 43 ، النجم : 13 _ 15 ، مريم : 61 ، الفرقان : 15 _ 16 ، الروم : 15 .

.


1- .مريم : 62 .
2- .المؤمنون : 100 .
3- .آل عمران : 169 _ 170 .
4- .تفسير القمّي : ج 1 ص 19 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 218 ح 12 .
5- .الرحمن : 46.
6- .الرحمن : 62 .
7- .الكهف : 107 _ 108.
8- .الفجر : 27 _ 30.

ص: 39

1 / 4 بهشتِ آخرت

6431.بحارالأنوار عن المفضّل بن عمر ( _ في حَديثٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ي ) تفسير القمّى :سخن خدا كه : «و در آن جا هر صبح و شام ، روزى شان آماده است» ، يعنى در بهشت هاى دنيا كه ارواح مؤمنان به آن جا منتقل مى شوند . در بهشت هاى جاويدان ، صبح و شامى نيست .

[ در باره ] سخن خدا كه : «فراپيش آنان ، برزخى است ، تا روزى كه برانگيخته شوند» ، امام صادق عليه السلام فرمود : «برزخ ، همان قبر است و آن ، پاداش و كيفرى است در فاصله ميان دنيا و آخرت» . دليل ديگر آن نيز اين سخن امام كاظم عليه السلام است كه : «به خدا سوگند ، تنها ترس و نگرانى براى شما ، از برزخ است» .

[ در باره ] سخن خداى عز و جل كه : «هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند ، مرده مپندار ؛ بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند . به آنچه خدا از فضل خود به ايشان عطا كرده است ، شادمان اند و به كسانى كه پىِ ايشان اند و هنوز به آنان نپيوسته اند ، مژده مى دهند ، كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى شوند» ، امام صادق عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، آنان در بهشت ، به مؤمنانى كه در دنيايند و هنوز به ايشان نپيوسته اند ، مژده مى دهند» .ر . ك : بحار الأنوار : ج 6 ص 202 باب 8 (احوال برزخ و قبر) .

1 / 4بهشتِ آخرتقرآن« و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد ، دو بهشت است » .

« و پايين تر از آن دو [ بهشت ] ، دو بهشت [ ديگر ] است » .

« كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ، بهشت هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى از آنان است . جاودانه در آنها خواهند بود و درخواست انتقال از آنها نمى كنند » .

« اى نفْس آرام گرفته ! خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت ، باز گرد و در ميان بندگان من ، در آى و در بهشت من ، داخل شو » .

ر . ك : صافات : آيه 41 _ 43 ، نجم : آيه 13 _ 15 ، مريم : آيه 61 ، فرقان : آيه 15 _ 16 ، روم : آيه 15 .

.

ص: 40

الحديث6425.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :جِنانُ الفِردَوسِ أربَعٌ : ثِنتانِ مِن ذَهَبٍ حِليَتُها وآنِيَتُها وما فيهِما ، وثِنتانِ مِن فِضَّةٍ آنِيَتُهُما وَحِليَتُهُما وما فيهِما ، ولَيسَ بَينَ القَومِ وبَينَ أن يَنظُروا إِلى رَبِّهِم عز و جلإلّا رِداءُ الكِبرِياءِ عَلى وَجهِهِ في جَنَّةِ عَدنٍ ، وهذِهِ الأَنهارُ تَشخَبُ (1) مِن جَنَّةِ عَدنٍ، ثُمَّ تَصَدَّعُ (2) بَعدَ ذلِكَ أنهارا . (3)6424.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ » _: جَنَّتانِ مِن فِضَّةٍ آنِيَتُها وما فيهِما ، وجَنَّتانِ مِن ذَهَبٍ آنِيَتُهُما وما فيهِما ، وما بَينَ القَومِ وبَينَ أن يَنظُروا إِلى رَبِّهِم إلّا رِداءُ الكِبرِ عَلى وَجهِهِ في جَنَّةِ عَدنٍ . (4)6423.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن أنس :إنَّ أُمَّ الرُبَيِّعِ بِنتَ البراءِ _ وهِيَ أُمُّ حارِثَةَ بنِ سُراقَةَ _ أتَتِ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَت : يا نَبِيَ اللّهِ ، ألا تُحَدِّثُنِي عَن حارِثَةَ _ وكانَ قُتِلَ يَومَ بَدرٍ ، أصابَهُ سَهمٌ غَربٌ _ فَإن كانَ فِي الجَنَّةِ صَبَرتُ ، وإن كانَ غَيرَ ذلِكَ اجتَهَدتُ عَلَيهِ فِي البُكاءِ؟! قالَ صلى الله عليه و آله : يا اُمَّ حارِثَةَ ، إنَّها جِنانٌ فِي الجَنَّةِ ، وإنَّ ابنَكِ أصابَ الفِردَوسَ الأَعلى . (5) .


1- .الشَخْبِ : السَيَلان (لسان العرب : ج 1 ص 485 «شخب»).
2- .تَصَدَّعَ : تَقَطّعَ وتَفَرّقَ (النهاية : ج 3 ص 16 «صدع»).
3- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 172 ح 19752 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 790 ح 2718 ، مسند الطيالسي : ص 72 ح 529 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن قيس ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 90 ح 156 عن أبي بكر بن عبد اللّه بن قيس وليس فيه ذيله من «في جنّة عدن ...» ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39234.
4- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1848 ح 4597 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 163 ح 296 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 674 ح 2528 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 162 ح 19702 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 394 ح 7386 كلّها عن عبد اللّه بن قيس ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39228.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1034 ح 2654 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 518 ح 13743 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 281 ح 18540 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 327 ح 3174 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 230 ح 4930 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 424 ح 30024 .

ص: 41

حديث6422.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت هاى فردوس ، چهار تا هستند : دو تا كه زيورها و ظرف ها و آنچه در آنهاست ، از طلاست ، و دو تا كه ظرف ها و زيورها و آنچه در آنهاست ، از نقره است . تنها مانع ميان بهشتيان و ديدن پروردگارشان ، رداى كبرياست كه بر چهره او در بهشتِ عدن ، كشيده شده است ، و اين جويبارها از بهشتِ عَدْن (دست نخورده) ، سرچشمه مى گيرند و سپس به جوى هايى منشعب مى شوند .6421.امام صادق عليه السلام ( _ به مُفَضَّل بن عمر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و پايين تر از آن دو [بهشت] ، دو بهشت [ديگر] است» _: دو بهشت كه ظرف هايشان و هر آنچه در آنهاست ، از نقره است ، و دو بهشت ديگر ، كه ظرف هايشان و آنچه در آنهاست ، از طلاست ، و تنها مانع ميان اين بهشتيان و ديدن پروردگارشان ، رداى كبرياست كه بر چهره او در بهشتِ عَدْن (دست نخورده) افكنده شده است .6420.امام صادق عليه السلام :صحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: اُمّ رُبَيِّع دختر بَراء _ كه همان مادر حارثة بن سُراقه است _ نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا از حارثه _ كه در روز بدر بر اثر اصابت تيرى ناشناخته ، كشته شده بود _ برايم نمى گويى ، كه اگر در بهشت است ، صبر پيش گيرم و در غير اين صورت ، بر او زار زار بگريم ؟ !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى اُمّ حارثه! در بهشت ، باغ هاست و پسر تو ، در فردوس برين است» . .

ص: 42

6421.عنه عليه السلام ( _ للمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، كُلُّ دَرَجَةٍ مِنها ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَإِنَّ أعلاهَا الفِردَوسُ ، وإنَّ أوسَطَها الفِردَوسُ ، وإنَّ العَرشَ عَلَى الفِردَوسِ ، مِنها تُفَجَّرُ أنهارُ الجَنَّةِ . فَإِذا ما سَألتُمُ اللّهَ فَسَلوهُ الفِردَوسَ . (1)6420.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :عَدنٌ دارُ اللّهِ الَّتي لَم تَرَها عَينٌ ، ولَم تَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، لا يَسكُنُها غَيرُ ثَلاثَةٍ : النَّبِيّينَ ، وَالصّدّيقِينَ ، وَالشُّهَداءِ . يَقُولُ اللّهُ عز و جل : طوبى لِمَن دَخَلَكِ . (2)6419.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ ، وغَرَسَ أشجارَها بِيَدِهِ ، فَقالَ لَها : تَكَلَّمي ، فَقالَت : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ » (3) . (4)6418.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ خَلَقَ فيها ما لا عَينٌ رَأت ولا أُذُنٌ سَمِعَت وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، ثُمَّ قالَ لَها : تَكَلَّمي ، قالَت : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» . (5) .


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4331 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 254 ح 22148 نحوه وكلاهما عن معاذ بن جبل ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 153 ح 267 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39230 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 769 عن عبادة بن الصامت ، بحار الأنوار : ج 8 ص 89 .
2- .مجمع البيان : ج 5 ص 77 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 85 ؛ تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 139 عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 2 ص 454 ح 4485.
3- .المؤمنون : 1.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 426 ح 3480 ، تاريخ بغداد : ج 10 ص 118 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39235.
5- .المعجم الكبير : ج 11 ص 148 ح 11439 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 224 ح 738 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 38 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 455 ، تاريخ دمشق : ج 17 ص 37 ح 4031 نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 454 ح 39236.

ص: 43

6417.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، صد درجه (پلّه) دارد و فاصله هر درجه تا درجه ديگر ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين است . بالاى آن ، فردوس (پَرديس) است و ميانه آن ، فردوس است _ و عرش ، بر فردوس است _ و جويبارهاى بهشت ، از آن جا سرچشمه مى گيرند . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، فردوس را از او بخواهيد .6416.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتِ عَدْن (دست نخورده) ، سراى خداست كه [ تا كنون ] هيچ چشمى ، آن را نديده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است و جز سه گروه ، كسى در آن ساكن نمى شود : پيامبران ، صدّيقان و شهيدان . خداوند عز و جلمى فرمايد : «خوشا به حال كسى كه وارد تو شود!» .6415.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشتِ عَدْن (دست نخورده) را آفريد و درختان آن را با دست خودش نشاند و به آن فرمود : «سخن بگو» و آن گفت : «به راستى كه مؤمنان ، رستگارند» .6419.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، چون بهشتِ عَدْن را آفريد ، در آن ، چيزهايى خلق كرد كه نه هيچ چشمى ديده و نه هيچ گوشى شنيده و نه به ذهن بشرى ، خطور كرده است . سپس به آن فرمود : «سخن بگو» و آن گفت : «به راستى كه مؤمنان ، رستگارند» . .

ص: 44

6418.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ مِن مُؤمِنٍ فِي الجَنَّةِ إِلّا وَلَهُ جِنانٌ كَثِيرَةٌ ؛ مَعروشاتٌ (1) وَغَيرُ مَعروشاتٍ ، وأنهارٌ مِن خَمرٍ ، وأنهارٌ مِن ماءٍ ، وأنهارٌ مِن لَبَنٍ ، وأنهارٌ مِن عَسَلٍ ، فَإِذا دَعا وَلِيُ اللّهِ بِغِذائِهِ ، أُتِيَ بِما تَشتَهي نَفسُهُ عِندَ طَلَبِهِ الغِذاءَ مِن غَيرِ أن يُسَمِّيَ شَهوَتَهُ . (2)6417.عنه عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه عن عبد اللّه بن عليّ :حَمَلتُ مَتاعِي مِنَ البَصرَةِ إلى مِصرَ ، فَقَدِمتُها، فَبَينَما أنا في بَعضِ الطَّريقِ ، إذا أنا بِشَيخٍ طَويلٍ ، شَديدِ الأُدمَةِ ، أبيَضِ الرَّأسِ وَاللِّحيَةِ ، عَلَيهِ طِمرانِ (3) ؛ أحَدُهُما أسوَدُ وَالآخَرُ أبيَضُ ، فَقُلتُ : مَن هَذا؟ فَقالوا : هذا بِلالٌ مَولى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .

فَأخَذتُ ألواحا فَأَتَيتُهُ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَقُلتُ لَه : السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الشَّيخُ ، فَقالَ : وعَلَيكَ السَّلامُ ، قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ تَعالى ، حَدِّثني بِما سَمِعتَ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ...

فَقالَ : اُكتُب بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّ سورَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ . . . وإنَّ أبوابَها مُختَلِفَةٌ : بابُ الرَّحمَةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ . . . .

قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، فَإِذا دَخَلُوا الجَنَّةَ فَماذا يَصنَعونَ؟

قالَ : يَسيرونَ عَلى نَهرَينِ في ماءٍ صافٍ في سُفُنِ الياقوتِ ، مَجاذيفُهَا اللُّؤلُؤُ ، فيها مَلائِكةٌ مِن نورٍ ، عَلَيهِم ثِيابٌ خُضرٌ شَدِيدَةٌ خُضرَتُها .

قُلتُ : يَرحَمُكَ اللّهُ ، هَل يَكونُ مِنَ النّورِ أَخضَرُ؟ قالَ : إِنَّ الثِّيابَ هِيَ خُضرٌ ولكِن فيها نورٌ مِن نورِ رَبِّ العالَمِينَ جَلَّ جَلالُهُ لِيَسيروا عَلى حافَتَي ذلِكَ النَّهرِ .

قُلتُ : فَمَا اسمُ ذلِكَ النَّهرِ؟ قالَ : جَنَّةُ المَأوى ، قُلتُ : هَل وَسَطُها غَيرُها؟

قالَ : نَعَم ، جَنَّةُ عَدنٍ ، وهِيَ في وَسَطِ الجِنانِ . وأمّا جَنَّةُ عَدنٍ فَسورُها ياقوتٌ أحمَرُ وحَصاها اللُّؤلُؤُ ، فَقُلتُ : وهَل فيها غَيرُها؟ قالَ : نَعَم جَنَّةُ الفِردَوسِ ، قُلتُ : فَكَيفَ سورُها؟ قالَ : وَيحَكَ كُفَّ عَنّي ، جَرَحتَ عَلَيَّ قَلبي . قُلتُ : بَل أنتَ الفاعِلُ بي ذلِكَ . قُلتُ : ما أنا بِكافٍّ عَنكَ حَتّى تُتِمَّ لِي الصِّفَةَ وَتُخبِرَني عَن سورِها .

قالَ : سورُها نورٌ ، قُلتُ : ما الغُرَفُ الَّتي فِيها؟ قالَ : هِيَ مِن نُورِ رَبِّ العالَمِينَ عز و جل . (4) .


1- .عَرَشْتُ : إذا جعلت له كهيئة سقف (مفردات ألفاظ القرآن : ص 558).
2- .الكافي : ج 8 ص 99 ح 69 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 747 ح 3 كلاهما عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 160 ح 98.
3- .الطِّمْرُ : الثوبُ الخَلِقُ (النهاية : ج 3 ص 138 «طمر») .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 292 ح 905 ، الأمالي للصدوق : ص 282 ح 310 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 116 ح 1.

ص: 45

6416.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى در بهشت نيست ، مگر آن كه باغ هاى بسيارى ، با داربست و بى داربست ، و جوى هايى از شراب ، و جوى هايى از آب ، و جوى هايى از شير ، و جوى هايى از عسل دارد . پس هر گاه دوست خدا غذايى را بخواهد ، به محض خواستن غذا ، آنچه دلش بخواهد ، بدون آن كه نام [غذاى ]دلخواهش را ببرد ، برايش آورده مى شود .6415.الإمام عليّ عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از عبد اللّه بن على _: از بصره به سوى مصر ، كالا بردم . چون وارد شهر شدم ، در يكى از گذرگاه ها به پيرمردى بلندقامت و سيه چهره كه موهاى سر و ريشش سفيد بود و دو جامه ژنده ، يكى سياه و ديگرى سفيد ، بر تن داشت ، بر خوردم . پرسيدم : اين كيست؟ گفتند : بلال ، غلامِ آزاد شده پيامبر خدا .

الواحى چند برداشتم و نزد او رفتم و گفتم : سلام بر تو ، اى پيرمرد !

گفت : و عليك السلام !

گفتم : رحمت خداى بلندمرتبه ، بر تو باد ! حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم بگو ... .

گفت : بنويس : به نام خداوند بخشاينده مهربان . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «ديوار بهشت ، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره ... و درهايى چند دارد : درِ رحمت ، از ياقوت سرخ است ...» .

گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! چون وارد بهشت شدند ، چه مى كنند ؟

گفت : بر كشتى هايى از ياقوت كه پاروهاى آنها از مرواريد است و فرشتگانى از نور در آنهايند بر دو رودخانه در آبى زلال حركت مى كنند در حالى كه جامه هايى با رنگ سبزِ تند ، بر تن دارند .

گفتم : رحمت خدا بر تو باد ! آيا نور سبز هم وجود دارد؟

گفت : جامه ها سبزند ؛ امّا در آن جامه ها ، نورى از نور پروردگار جهانيان است تا در دو كرانه آن رودخانه ، حركت كنند .

گفتم : نام آن رودخانه چيست؟ گفت : بهشت مأوا . گفتم : آيا در وسط آن ، بهشت ديگرى وجود دارد ؟

گفت : آرى ، بهشتِ عدن ، كه در وسط بهشت هاست . ديوار بهشت عدن ، از ياقوت سرخ است و ريگ هايش مرواريدند . گفتم : آيا بهشت ديگرى هم در آن ، وجود دارد ؟ گفت : آرى ، بهشت فردوس . گفتم : ديوار آن ، چگونه است ؟

گفت : واى بر تو ! بس كن كه دلم را ريش كردى . گفتم : نه! اين ، تويى كه با من چنين كردى . گفتم : دست از تو بر نمى دارم تا وصفش را برايم كامل كنى و از ديوارش برايم بگويى .

گفت : ديوارش ، نور است . گفتم : اتاق هاى آن ، چگونه است ؟ گفت : آنها از نور پروردگار جهانيان اند . .

ص: 46

6414.إحياء علوم الدين :الإمام الباقر عليه السلام :أمَّا الجِنانُ المَذكورَةُ فِي الكِتابِ ، فَإِنَّهُنَّ : جَنَّةُ عَدنٍ ، وجَنَّةُ الفِردَوسِ ، وَجَنَّةُ نَعيمٍ ، وَجَنَّةُ المَأوى . وإنَّ للّهِِ عز و جلجِنانا مَحفوفَةً بِهذِهِ الجِنانِ ، وإنَّ المُؤمِنَ لَيَكونُ لَهُ مِنَ الجِنانِ ما أحَبَّ وَاشتَهى ، يَتَنَعَّمُ فِيهِنَّ كَيفَ يَشاءُ . (1)6413.امام حسين عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ الجِنانَ أربَعٌ ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ : «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ » ، وهُوَ أنَّ الرَّجُلَ يَهجُمُ عَلى شَهوَةٍ مِن شَهَواتِ الدُّنيا ، وَهِيَ مَعصِيَةٌ ، فَيَذكُرُ مَقامَ رَبِّهِ فَيَدَعُها مِن مَخافَتِهِ ، فَهذِهِ الآيَةُ فيهِ . فَهاتانِ جَنَّتانِ لِلمُؤمِنينَ وَالسّابِقينَ .

وأمّا قَولُهُ : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ » يَقولُ : مِن دُونِهِما فِي الفَضلِ ولَيسَ مِن دونِهِما فِي القُربِ ، وَهُما لِأَصحابِ اليَمينِ ، وَهِيَ جَنَّةُ النَّعيمِ وجَنَّةُ المَأوى .

وفي هذِهِ الجِنانِ الأَربَعِ فَواكِهُ فِي الكَثرَةِ كَوَرَقِ الشَّجَرِ وَالنُّجومِ . وَعَلى هذِهِ الجِنانِ الأَربَعِ حائِطٌ مُحيطٌ بِها، طولُهُ مَسيرَةُ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، وَلَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ، وَلَبِنَةُ دُرٍّ ، وَلَبِنَةُ ياقوتٍ ، وَمِلاطُهُ (2) المِسكُ وَالزَّعفَرانُ ، وَشُرَفُهُ نُورٌ يَتَلَألَأُ ، يَرَى الرَّجُلُ وَجهَهُ فِي الحائِطِ، وفِي الحائِطِ ثَمانِيَةُ أبوابٍ ، عَلى كُلِّ بابٍ مِصراعانِ عَرضُهُما كَحُضرِ (3) الفَرَسِ الجَوادِ سَنَةً . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 100 ح 69 عن محمّد بن إسحاق المدني ، بحار الأنوار : ج 8 ص 161 ح 98.
2- .المِلاط : الطين الذي يُجعل بين سافَي البناء (النهاية : ج 4 ص 357 «ملط»).
3- .الحُضْر : العَدْو (النهاية : ج 1 ص 398 «حضر»).
4- .الاختصاص : ص 356 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 208.

ص: 47

6412.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت هاى نام برده در قرآن ، عبارت اند از : بهشت عَدْن (دست نخورده) ، بهشت فردوس (پَرديس / باغ) ، بهشت نَعيم (ناز و نعمت) ، و بهشت مأوا (آسايش) . خداوند عز و جل ، بهشت هاى ديگرى نيز دارد كه با اين بهشت ها در ميان گرفته شده اند و از اين بهشت ها ، هر بهشتى را كه مؤمن دوست داشته باشد و دلش بخواهد ، به او مى دهند ، و در آنها از هر گونه نعمتى كه بخواهد ، برخوردار مى شود .6411.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت ها ، چهار تايند ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد ، دو بهشت است» . اين ، در جايى است كه شخص به طرف شهوتى از شهوات دنيا كه گناه است ، هجوم مى آورد و در همان حال ، به ياد مقام پروردگارش مى افتد و از ترس او ، آن شهوت را رها مى كند . اين آيه در باره چنين كسى است . اين دو بهشت ، براى مؤمنان و پيشتازان است .

و سخن او كه : «و پايين تر از آن دو ، دو بهشت ديگر است» ، يعنى پايين تر از آنها در رتبه ، نه پايين تر از آنها در قُرب [و نزديكى به خداوند] . اين دو بهشت ، براى اصحاب يمين اند ، و عبارت اند از : بهشت نعيم (ناز و نعمت ) و بهشت مَأوا (آسايش) .

در اين چهار بهشت ، ميوه ها از لحاظ فراوانى ، مانند برگ درختان و ستارگان اند . گرداگرد اين چهار بهشت ، ديوارى است كه طول آن ، پانصد سال راه است . يك خشت آن ، از نقره است و يك خشتش از طلا و يك خشتش دُر و يك خشتش ياقوت است و ملاطش ، مشك و زعفران است و كنگره هايش نورى درخشان اند . انسان ، عكس خود را در اين ديوار مى بيند . اين ديوار ، هشت دروازه دارد و هر دروازه اش ، دو لگنه دارد كه پهناى آنها به اندازه يك سال دويدنِ اسبِ تيز تك است . .

ص: 48

. .

ص: 49

. .

ص: 50

الفصل الثاني : خَلقُ الجنّة2 / 1الجَنَّةُ وَالنّارُ مَخلوقَتانِالكتاب«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» . (1)

«سَابِقُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» . (2)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» . (3)

«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ» . (4)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ * وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ» . (5)

راجع : آل عمران : 131 ، العنكبوت : 54 ، الانفطار : 13 _ 16 ، المعارج : 15 _ 17 .

.


1- .النجم : 13 _ 15 .
2- .الحديد : 21 .
3- .آل عمران : 133 .
4- .البقرة : 24 .
5- .الشعراء : 90 _ 91 .

ص: 51

فصل دوم: آفرينش بهشت

2 / 1 بهشت و دوزخ ، دو آفريده اند

فصل دوم: آفرينش بهشت2 / 1بهشت و دوزخ ، دو آفريده اندقرآن« و قطعا [پيامبر در معراج] بار ديگر هم او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدْر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست » .

« به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش مانند پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند ، بر يكديگر سبقت بجوييد . اين ، فضل خداست كه به هر كس بخواهد ، آن را مى دهد و خدا داراى فضل بزرگ است » .

« و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده ، بر يكديگر سبقت بجوييد » .

« و اگر [آنچه را گفتيم ،] نكرديد _ و هرگز نمى توانيد كرد _ ، از آن آتشى كه سوختِ آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده شده است ، بترسيد » .

« و [در آن روز ،] بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد و دوزخ براى گم راهان ، نمودار مى شود » .

ر . ك : آل عمران : آيه 131 ، عنكبوت : آيه 54 ، انفطار : آيه 13 _ 16 ، معارج : آيه 15 _ 17 .

.

ص: 52

الحديث6404.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن أَنكَرَ أَربَعَةَ أَشياءَ : المِعراجَ ، وَالمُساءَلَةَ فِي القَبرِ ، وَخَلقَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالشَّفاعَةَ . (1)6403.عنه عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :مَن أَقَرَّ بِتَوحِيدِ اللّهِ ... وَآمَنَ بِالمِعْراجِ ، وَالمُساءَلَةِ فِي القَبرِ ، وَالحَوضِ ، وَالشَّفاعَةِ ، وَخَلقِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالصِّراطِ ، وَالمِيزانِ ، وَالبَعثِ ، وَالنُّشُورِ ، وَالجَزَاءِ ، وَالحِسابِ ، فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّا، وَهُوَ مِنْ شِيعَتِنا أَهْلَ البَيْتِ . (2)6402.عنه عليه السلام :التوحيد عن عبد السلام بن صالح الهروي فِي مَسَائِلَ سَأَلَ عَنْهَا الإِمامَ الرِّضا عليه السلام _ :يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ ، فَأَخْبِرْني عَنِ الجَنَّةِ وَالنَّارِ أَهُما اليَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟ فَقَالَ : نَعَمْ ، وَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَدْ دَخَلَ الجَنَّةَ وَرَأَى النَّارَ لَمّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ ، قَالَ : فَقُلْتُ لَهُ : إِنَّ قَوْما يَقُولُونَ : إِنَّهُما اليَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ . فَقَالَ عليه السلام : مَا اُولَئِكَ مِنَّا وَلَا نَحْنُ مِنْهُم ، مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الجَنَّةِ وَالنّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله وَكَذَّبَنا، وَلا مِنْ وِلايَتِنا عَلَى شَيْءٍ ، وَيَخْلُدُ فِي نارِ جَهَنَّمَ . (3)2 / 2خَلقُ الجَنَّةِ قَبلَ النّارِ6399.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ الجَنَّةَ قَبلَ النّارِ ، وَلَو خَلَقَ النّارَ قَبلَ الجَنَّةِ لَخَلَقَ العَذَابَ قَبلَ الرَّحْمَةِ . (4) .


1- .صفات الشيعة : ص 129 ح 69 عن محمّد بن عمارة عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 186 .
2- .صفات الشيعة : ص 129 ح 71 عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 187 .
3- .التوحيد : ص 118 ح 21 ، الأمالي للصدوق : ص 373 ح 7 ، الاحتجاج : ج 2 ص 381 ح 286 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 119 ح 6 .
4- .بحار الأنوار : ج 60 ص 257 نقلاً عن كتاب ذكر الأقاليم والبلدان والجبال والأنهار والأشجار عن ابن عبّاس .

ص: 53

2 / 2 آفرينش بهشت ، پيش از دوزخ

حديث6398.صحيح البخارى ( _ به نقل از حذيفة بن يمان _ ) امام صادق عليه السلام :از شيعيان ما نيست كسى كه چهار چيز را انكار كند : معراج را ، پرسش در قبر را ، آفريده شدن بهشت و دوزخ را ، و شفاعت را.6398.صحيح البخاري عن حذيفة بن اليمان :امام رضا عليه السلام :هر كس به يگانگى خدا اقرار كند ... و به معراج و پرسش در قبر و حوض [ كوثر ] و شفاعت و آفريده شدن بهشت و دوزخ ، و صراط و ميزان و زنده شدن دوباره و رستاخيز و پاداش و حسابرسى ، ايمان داشته باشد ، مؤمنِ حقيقى و از شيعيان ما اهل بيت است.6397.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :التوحيد_ به نقل از عبد السلام بن صالح هِرَوى ، در پرسش هايى كه از امام رضا عليه السلام كرد _: [گفتم :] اى فرزند پيامبر خدا ! مرا خبر ده كه آيا بهشت و دوزخ ، هم اكنون آفريده شده اند؟

فرمود : «آرى . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه به آسمان برده شد ، به بهشت ، وارد شد و دوزخ را هم ديد» .

گفتم : عدّه اى مى گويند : اين دو ، فعلاً مقدّرند و هنوز ، آفريده نشده اند .

فرمود : «آنها از ما نيستند و ما هم از آنها نيستيم . هر كس منكر آفريده شدن بهشت و دوزخ باشد ، در حقيقت ، پيامبر صلى الله عليه و آله و ما را تكذيب كرده است و پيرو ما نيست و در آتش دوزخ ، جاودان است» .2 / 2آفرينش بهشت ، پيش از دوزخ6396.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا ، بهشت را پيش از آتش (دوزخ) آفريد . اگر آتش را پيش از بهشتْ آفريده بود ، در واقع ، عذاب را پيش از رحمت ، آفريده بود. (1)

.


1- .پس رحمت خدا بر عذاب و خشمش ، پيشى دارد .

ص: 54

6395.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ الجَنَّةَ قَبلَ أَن يَخلُقَ النَّارَ ، وَخَلَقَ الطَّاعَةَ قَبلَ أَن يَخلُقَ المَعصِيَةَ ، وَخَلَقَ الرَّحمَةَ قَبلَ الغَضَبِ ، وَخَلَقَ الخَيرَ قَبلَ الشَّرِّ ، وَخَلَقَ الأَرضَ قَبلَ السَّماءِ ، وَخَلَقَ الحَياةَ قَبلَ المَوتِ ، وَخَلَقَ الشَّمسَ قَبلَ القَمَرِ ، وَخَلَقَ النُّورَ قَبلَ الظُّلمَةِ . (1) .


1- .الكافي : ج 8 ص 145 ح 116 عن سلام بن المستنير ، بحار الأنوار : ج 57 ص 98 ح 83 .

ص: 55

6394.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى ، از پيامبر خدا _ ) امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل پيش از آن كه آتش را بيافريند ، بهشت را آفريد و پيش از آن كه نافرمانى را بيافريند ، فرمانبرى را آفريد و مهر را پيش از خشم آفريد و خوبى را پيش از بدى آفريد و زمين را پيش از آسمان آفريد و زندگى را پيش از مرگ آفريد و خورشيد را پيش از ماه آفريد و روشنايى را پيش از تاريكى آفريد . .

ص: 56

. .

ص: 57

پژوهشى در باره وجود كنونىِ بهشت و دوزخ
نظريّه نخست : بهشت و دوزخ ، آفريده شده اند
اشاره

پژوهشى در باره وجود كنونىِ بهشت و دوزخآيا خداى بلندمرتبه ، بهشت و دوزخ را آفريده و آنها بالفعل (هم اكنون) وجود دارند ؟ يا اين كه در آينده آفريده مى شوند؟ در پاسخ اين سؤال ، سه نظريّه قابل بررسى ، وجود دارد :

نظريّه نخست : بهشت و دوزخ ، آفريده شده انداكثر قريب به اتّفاق علماى اسلام ، بر اين باورند كه بهشت و دوزخ ، پيش از اين ، آفريده شده اند و بالفعل وجود دارند . (1) شيخ صدوق رحمه الله در اين باره مى گويد : عقيده ما در باره بهشت و دوزخ ، اين است كه آنها آفريده شده اند و پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه به معراج رفت ، وارد بهشت شد و دوزخ را ديد . (2) شيخ مفيد نيز در اين باره مى گويد :

.


1- .ر . ك : أوائل المقالات : ص 124 ، المسلك فى اُصول الدين : ص 104 ، قواعد المرام فى علم الكلام : ص 167 ، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد : ص 576 ، زبدة البيان : ص 328 ، الفصول المهمّة : ج 1 ص 361 ، مجمع البيان : ج 2 ص 837 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 205 ذيل ح 204 ، المواقف ، ايجى : ج 3 ص 485 ، شرح المقاصد فى علم الكلام : ج 2 ص 218 ، شرح المواقف ، جرجانى : ج 8 ص 301 ، شرح مسلم ، نووى : ج 2 ص 222 و ج 6 ص 207 ، عمدة القارى : ج 5 ص 303 ، عون المعبود : ج 13 ص 54 ، شعار أصحاب الحديث : ص 41 ، التمهيد ، ابن عبد البر : ج 5 ص 108 و ج 19 ح 112 ، نظم المتآثر من الحديث المتواتر : ص 231 .
2- .الاعتقادات ، صدوق : ص 79 .

ص: 58

ادله وجود فعلى بهشت و دوزخ
1 . آياتى از سوره نجم

بهشت و دوزخ ، اكنون آفريده شده اند . براى اين مطلب ، روايت ها رسيده است و پيروان شريعت و صاحبان آثار ، بر آن اتّفاق دارند . (1) اين سخن ، نشان مى دهد كه مخالفان اين نظريّه ، به قدرى اندك اند كه مخالفت آنها ، به ادّعاى اجماع مسلمانان بر وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ ، ضررى نمى رساند . دليل كسانى كه معتقدند كه بهشت و دوزخ ، بالفعل وجود دارند ، آيات و احاديثى هستند كه بر وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ ، دلالت دارند كه در اين جا اجمالاً به آنها اشاره مى كنيم :

ادله وجود فعلى بهشت و دوزخبسيارى از آيات قرآن ، ظهور در وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ دارند كه به نمونه هايى از آنها اشاره مى كنيم :

1 . آياتى از سوره نجم «وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى . (2) و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدر ، در همان جا كه بهشت مأواست ، هنگامى كه درخت سدر را آنچه مى پوشاند ، احاطه كرده بود» . اين آيه به روشنى دلالت دارد كه «بهشت مأوا» وجود دارد و پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج خود ، جبرئيل را در نزديكى آن ، ديده است .

.


1- .أوائل المقالات : ص 124 .
2- .نجم : آيه 12 _ 15 .

ص: 59

2 . آيه اى از سوره آل عمران
3 . آيه اى ديگر از سوره آل عمران

گفتنى است در باره اين كه بهشتِ مورد اشاره در اين آيه ، بهشت برزخى است يا بهشت جاويد ، اختلاف نظر وجود دارد ؛ ليكن چنان كه شمارى از محقّقان گفته اند (1) و به قرينه ساير آياتى كه كلمه «جنّة المأوى» در آنها به كار رفته ، (2) ظاهرا مقصود از «جنّة المأوى» در اين جا نيز بهشت جاويد است .

2 . آيه اى از سوره آل عمران «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ . (3) و به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى بشتابيد كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده است» . اين آيه و آيه 31 سوره حديد ، بر آماده بودن بهشت براى پرهيزگاران ، دلالت دارند .

3 . آيه اى ديگر از سوره آل عمران «وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ . (4) و از آتشى كه براى كافران آماده شده است ، بپرهيزيد» . اين آيه و آيه 24 سوره بقره نيز بر آماده بودن دوزخ براى كيفر مجرمان ،

.


1- .مانند : شيخ طبرسى در مجمع البيان (ج 9 ص 265) و علّامه طباطبايى در الميزان فى تفسير القرآن (ج 18 ص 375) .
2- .«أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (سجده : آيه 19) «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات : آيه 40 _ 41) .
3- .آل عمران : آيه 133 .
4- .آل عمران : آيه 131 .

ص: 60

4 . احاديث دالّه بر وجود فعلى بهشت و دوزخ
نظريّه دوم : بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شوند
اشاره

دلالت دارند . (1)

4 . احاديث دالّه بر وجود فعلى بهشت و دوزخافزون بر احاديث بسيارى كه ظهور در وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ دارند و به دليل تواتر معنوى ، صدور اجمالى آنها قطعى است ، در فصل دوم ، احاديثى آمده كه به وجود داشتن كنونى آنها تصريح شده ، چنان كه در حديثى با سند صحيح از امام رضا عليه السلام نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در معراج ، وارد بهشت گرديده و دوزخ را ديده است و نيز تأكيد شده است كه كسى كه آفرينش بهشت و دوزخ را نپذيرد ، پيامبر را تكذيب كرده و بر ما دروغ بسته است . (2)

نظريّه دوم : بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شونداين نظريّه كه بهشت و دوزخ ، در آينده آفريده مى شوند ، طرفداران فراوانى ندارد و گزارش شده كه در ميان اهل سنّت ، تنها معتزله و خوارج و گروهى از زيديّه ، آن را پذيرفته اند . شيخ مفيد رحمه الله ، پس از ادّعاى اجماع بر نظريّه نخست ، مى گويد : معتزله و خوارج و گروهى از زيديّه با اين نظر ، مخالفت كرده اند و بيشتر آنها ، گمان كرده اند كه آنچه ما در باره آفرينش بهشت و دوزخ يادآور شديم ، صرفا ممكن است ، نه لازم ، و در مورد احاديث رسيده ، سكوت كرده اند . بقيّه آنها نيز به محال بودن آفرينش بهشت و دوزخ ، نظر داده اند . (3)

.


1- .براى آگاهى از شمارى از آياتى كه بر وجود داشتنِ كنونى بهشت و دوزخ ، دلالت دارند ، ر . ك : بحار الأنوار : ج 8 ص 206 ذيل ح 204 ، مستدرك سفينة البحار : ج 2 ص 109 ، تفسير الآلوسى : ج 4 ص 57 ، تفسير البيضاوى : ج 5 ص 302 .
2- .ر . ك : ح 32 .
3- .أوائل المقالات : ص 124 .

ص: 61

علّامه حلّى رحمه الله در باره ابو على جُبّايى و ابو الحسين بَصرى و ابو الحسن اشعرى نقل كرده است كه آنها بر اين نظرند كه بهشت و دوزخ ، اكنون آفريده شده اند و از ابو هاشم جُبّايى و قاضى عبد الجبّار بن احمد رازى ، خلاف آن را نقل كرده است . (1) در ميان اماميه ، اين نظريّه به سيّد رضى رحمه الله نسبت داده شده است . وى در كتاب حقائق التأويل آورده است : علما در اين كه بهشت و دوزخ ، آيا اكنون آفريده شده اند يا پس از مرگ بندگان ، آفريده مى شوند ، اختلاف نظر دارند . گروهى از آنان مى گويند : «آنها اكنون آفريده شده اند» و گروه ديگر مى گويند : «فقط بهشت ، آفريده شده است» . نظر درست ، اين است كه آنها بعدا آفريده مى شوند . (2) علّامه مجلسى رحمه الله در اين باره مى فرمايد : بدان كه ايمان به بهشت و دوزخ ، آن گونه كه در آيات و احاديثْ وارد شده است ، بدون تأويل در آنها ، از ضروريات دين است و منكِران و تأويل كنندگان (از جمله فيلسوفان) ، خارج از دين اند . البته در مورد آفرينش بالفعل بهشت و دوزخ ، همه مسلمانان ، اتّفاق نظر دارند ، بجز گروهى از معتزله كه مى گويند در قيامت ، آفريده مى شوند . اين ، در حالى است كه آيات و احاديث متواتر ، گفتار آنها را رد مى كند و رأى آنها را ناچيز مى شمارد . ظاهرا هيچ يك از اماميه ، اين نظرِ سست را قبول ندارد ، جز آنچه به سيّد رضى ، نسبت داده شده است . (3)

.


1- .كشف المراد : ص 453 .
2- .ر . ك : حقائق التأويل : ص 245 _ 248 .
3- .بحار الأنوار : ج 8 ص 205 ذيل ح 204 .

ص: 62

دليل نظريّه دوم
1 . ناپايدارى جهان

دليل نظريّه دومكسانى كه معتقدند بهشت و دوزخ ، هنوز آفريده نشده اند ، براى اثبات مدّعاى خود ، به دو دليل استدلال كرده اند :

1 . ناپايدارى جهاندليل نخست قائلان نظريّه دوم ، اين است كه بهشت و دوزخ اخروى ، هميشگى اند ، در صورتى كه آنچه در اين جهان است ، فانى و ناپايدار است . سيد رضى رحمه الله در اين باره مى گويد : ديدگاه درست ، اين است كه آنها بعدا آفريده مى شوند و از مواردى كه بر آن استدلال مى شود ، سخن خداى بلندمرتبه در باره بهشت است كه : «أُكُلُهَا دَآئِمٌ وَ ظِ_لُّهَا ؛ (1) خوراكى ها و سايه اش ، پايدارند» . از طرفى نيز دليل وجود دارد بر اين كه هر پديده كنونى ، به ناچار ، نابود مى شود . (2) وقتى اين دو دليل را در كنار هم بگذاريم ، نتيجه اين مى شود كه بهشت و دوزخ ، آفريده نشده اند . (3) البته به اين دليل ، جواب هاى متعدّدى داده شده است كه عبارت اند از : اوّلاً : ميان دوام نعمت بهشت و وجود داشتن كنونىِ بهشت ، ملازمه عقلى وجود دارد ؛ زيرا مى توان گفت كه دوام نعمت بهشت ، پيش از ورود بهشتيان به بهشت را نيز شامل مى شود . ثانيا : مقصود از فناى اشياى اين جهان ، نابودى مطلق آنها نيست ؛ بلكه

.


1- .رعد : آيه 35 .
2- .اشاره است به آيه : «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ؛ هر چيزى جز ذات او ، از بين رفتنى است» (قصص : آيه 88) .
3- .حقائق التأويل : ص 246 .

ص: 63

2 . منافات داشتن فعليت بهشت و دوزخ ، با حكمت
نظريّه سوم : بهشت و دوزخ ، هم آفريده شده اند و هم آفريده نشده اند

مقصود ، نابودى ذاتى آنهاست . ثالثا : مى توان گفت كه مقصود از آيه «كُلُّ شَىْ ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» ، انتقال همه موجودات اين جهان در آينده به جهان ديگر است . بنا بر اين ، بهشت و دوزخ اخروى ، تخصّصا از مدلول آيه ياد شده ، خارج اند .

2 . منافات داشتنِ فعليت بهشت و دوزخ ، با حكمتاستدلال ديگر قائلان به نظريّه دوم ، اين است كه ايجاد بهشت و دوزخ ، پيش از قيامت ، كارى بيهوده و بر خلاف حكمت است ؛ زيرا پيش از روز جزا ، كسى وارد بهشت و دوزخ نمى شود . بنا بر اين ، آفرينش بهشت ، پيش از فرا رسيدن آخرت ، درست مانند ساختن خانه يا زندان براى كسانى است كه هزاران سال بعد ، به دنيا مى آيند . از هشاميه نقل شده كه گفته اند : بهشت و دوزخ ، آفريده نشده اند ؛ زيرا وقتى كسى نباشد كه سود و زيان آنها را ببَرد ، بهره اى در وجود آنها نخواهد بود . (1) پاسخ اين سخن ، آن است كه : اوّلاً : عقل ، بدون احاطه به اسرار خلقت نمى تواند بيهوده بودن يا حكمت داشتن چيزى را كشف كند . از اين رو ، خالى بودن بهشت و دوزخ پيش از قيامت ، نمى تواند دليلى بر بيهوده بودن آفرينش آنها باشد . ثانيا : اگر بهشت و دوزخ را معلول عمل انسان بدانيم ، چون ميان عمل و جزا، رابطه تكوينى برقرار است ، حكمت وجود داشتن آنها معلوم مى گردد .

.


1- .ر . ك : الملل و النحل : ج 1 ص 72 .

ص: 64

نظريّه سوم : بهشت و دوزخ ، هم آفريده شده اند و هم آفريده نشده اندبر اساس اين نظريّه ، بهشت و دوزخ ، اكنون ، به يك معنا وجود دارند و به يك معنا وجود ندارند : بهشت و دوزخ ، اكنون هستند ، از اين جهت كه زمينه پديد آمدن آنها در اين جهان ، در وجود همه انسان ها بالفعل هست ، و اكنون نيستند ، از اين جهت كه علّت پديد آمدن بهشت و دوزخ ، كارهاى نيك و بد انسان است كه به تدريج در طول زندگى از او صادر مى گردد . بنا بر اين ، قبل از انجام شدن كار به وسيله انسان هاى مكلّف ، بهشت و دوزخى وجود ندارد . صدر المتألّهين در تبيين اين نظريّه مى گويد : مردم در اين كه دوزخ ، اكنون آفريده شده يا آفريده نشده است ، اختلاف نظر دارند و اختلافشان در مورد دوزخ ، مشهور است ، چنان كه در باره بهشت ، چنين اختلافى هست . امّا ديدگاه ما ، پيروان كشف و عرفان ، اين است كه هر دو [از جهتى] آفريده شده اند و [از جهتى] آفريده نشده اند . اين كه مى گوييم آفريده شده اند ، مانند مردى است كه خانه اى بنا مى كند و فقط ديوارهاى اطراف آن را مى سازد . فقط ديوار دارد ؛ ولى به آن خانه گفته مى شود ، چنان كه وقتى وارد آن مى شوى ، چيزى جز ديوارهايى كه در فضا و روى زمين برپا شده اند ، نمى بينى . بعد از آن ، طبق نياز ساكنان آن ، اتاق ها و غرفه ها و پرده ها و راهروها و انبارها و آنچه نياز است در آن باشد ، ايجاد مى گردد . دوزخ ، خانه اى است كه حرارت آن ، هواى سوزان است و سوخت آن ، جز انسان ها و سنگ هايى كه خدا به حساب مى آمدند ، نيست . و جن ، شعله آن است . خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «هيزم آن ، مردم و سنگ است» (1) و

.


1- .بقره : آيه 24 .

ص: 65

مى فرمايد : «در واقع ، شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد ، هيمه دوزخيد» (1) و مى فرمايد : «پس ، آنها و گم راهان ، در آن افكنده مى شوند و [نيز] همه سپاهيان ابليس» (2) و در آن ، وسايل و ابزارها با اعمال جِنّيان و انسان ها كه داخل آن مى شوند ، پديدار مى گردد . (3) گفتنى است كه اين نظريّه ، مبتنى بر اين اساس است كه بهشت و دوزخ ، وجود مستقلى از انسان ندارند ، چنان كه صدر المتألّهين ، خود ، به اين مطلب ، تصريح كرده است : و دانستى كه بهشت مؤمن و دوزخ كافر ، امرى خارج از نفْس [انسان] نيست . پس اين كه [بهشت و دوزخ ،] امروز آماده اند ، مربوط به نفْس انسان است ، گرچه انسان از آن ، در پرده است [و آن را درك نمى كند] . (4) گفتنى است كه ظاهر و بلكه صريح آيات قرآن و احاديث اسلامى ، بر وجود بالفعل و مستقلّ بهشت و دوزخ و در عين حال ، مرتبط بودن آن با عمل انسان ، دلالت دارد (5) و در اين گونه مسائل كه عقل براى رسيدن به حقيقت ، راهى ندارد ، اعتقاد به آنچه قرآن و حديث مى گويند ، ضرورى است .

.


1- .انبيا : آيه 98 .
2- .شُعرا : آيه 94 _ 95 .
3- .الحكمة المتعالية : ج 5 ص 365 _ 366 .
4- .الحكمة المتعالية : ج 9 ص 335 .
5- .ر . ك : ج 2 ص 11 (رابطه ظاهر و باطن يا تجسّم اعمال) .

ص: 66

2 / 3مَكانُ الجَنَّةِالكتاب«وَ فِى السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» . (1)

«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى» . (2)

الحديث6377.الكافى ( _ به نقل از صفوان جمّال _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ فِي السَّماءِ ، وإنَّ النّارَ فِي الأَرضِ . (3)6381.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أرواحَ المُؤمِنينَ فِي السَّماءِ السّابِعَةِ ، يَنظُرونَ إلى مَنازِلِهِم فِي الجَنَّةِ . (4)6380.الإمام عليّ عليه السلام :بحار الأنوار_ في ذِكرِ مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ الَّتي سَأَلَ عَنها رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: ... قالَ : فَأَخبِرني عَنِ الجَنَّةِ ، أينَ هِيَ ؟ قالَ [ صلى الله عليه و آله ] : فِي السَّماءِ السّابِعَةِ ، وَالنّارُ في تُخومِ الأَرضِ السُّفلى . قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (5)6379.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ لَمّا قَدِمَ يَهودِيّانِ أخَوانِ وسَأَلاهُ : أينَ تَكونُ الجَنَّةُ ؟ وأينَ تَكونُ النّارُ ؟ _: أمَّا الجَنَّةُ فَفِي السَّماءِ ، وأمَّا النّارُ فَفِي الأَرضِ . (6) .


1- .الذاريات : 22 .
2- .النجم : 13 _ 15 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 613 ح 8698 عن عبد اللّه بن سلام ، كنز العمّال : ج 14 ص 459 ح 39260 نقلاً عن الديلمي ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 8 ص 498 عن الحسن من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
4- .تاريخ أصبهان : ج 1 ص 203 الرقم 281 ، الفردوس : ج 1 ص 237 ح 913 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 676 ح 42689 .
5- .بحار الأنوار : ج 60 ص 257 .
6- .الخصال : ص 597 ح 1 ، إرشاد القلوب : ص 317 كلاهما عن ابن عباس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 286 ح 13 .

ص: 67

2 / 3 جايگاه بهشت

2 / 3جايگاه بهشتقرآن« و روزىِ شما و آنچه وعده داده شده ايد ، در آسمان است » .

« و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سِدر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست » .

حديث6372.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، در آسمان است و دوزخ ، در زمين .6371.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ارواح مؤمنان در آسمان هفتم ، به منزل هاى خود در بهشت مى نگرند .6370.امام على عليه السلام :بحار الأنوار_ در بيان پرسش هاى عبد اللّه بن سلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _: [ عبد اللّه ]گفت : به من بگو : بهشت در كجاست ؟

فرمود : «در آسمان هفتم ، و دوزخ در مرزهاى زمينِ هفتم است» .

عبد اللّه گفت : درست گفتى ، اى محمّد !6369.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ به دو برادر يهودى كه نزد ايشان آمدند و پرسيدند : بهشت و دوزخ در كجا قرار دارند؟ _: بهشت ، در آسمان است و دوزخ ، در زمين .

.

ص: 68

6368.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ لِلجاثَليقِ (1) وقَد سَأَلَهُ عَنِ الجَنَّةِ أ فِي الدُّنيا هِيَ أم فِي الآخِرَةِ؟ وأينَ الآخِرَةُ مِنَ الدُّنيا ؟ _: الدُّنيا فِي الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ مُحيطَةٌ بِالدُّنيا ، إذ كانَتِ النُّقلَةُ مِنَ الحَياةِ إلَى المَوتِ ظاهِرَةً ، وكانَتِ الآخِرَةُ هِيَ دارُ الحَيَوانِ لَو كانوا يَعلَمونَ ؛ وذلِكَ أنَّ الدُّنيا نُقلَةٌ وَالآخِرَةَ حَياةٌ ومُقامٌ ، مَثَلُ ذلِكَ كَالنّائِمِ ؛ وذلِكَ أنَّ الجِسمَ يَنامُ ، وَالرّوحَ لا تَنامُ ، والبَدَنَ يَموتُ وَالرّوحَ لا تَموتُ (2) ، قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ إِنَّ الدَّارَ الْاخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ» (3) .

وَالدُّنيا رَسمُ الآخِرَةِ وَالآخِرَةُ رَسمُ الدُّنيا (4) ، ولَيسَ الدُّنيا الآخِرَةَ ولَا الآخِرَةُ الدُّنيا . إذا فارَقَ الرُّوحُ الجِسمَ يَرجِعُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما إلى ما مِنهُ بَدَأَ وما مِنهُ خُلِقَ ، وكَذلِكَ الجَنَّةُ وَالنّارُ فِي الدُّنيا مَوجودَةٌ وفِي الآخِرَةِ ؛ لِأَنَّ العَبدَ إذا ماتَ صارَ في دارٍ مِنَ الأَرضِ ؛ إمّا رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإمّا بُقعَةٍ مِن بِقاعِ النّارِ ، وروحُهُ إلى أحَدِ دارَينِ ؛ إمّا في دارِ نَعيمٍ مُقيمٍ لا يَموتُ فيها ، وإمّا في دارِ عَذابٍ أليمٍ لايَموتُ فيها ، وَالرَّسمُ لِمَن عَقَلَ مَوجودٌ واضِحٌ ، وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَ_ئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (5) وعَنِ الكافِرينَ ، فَقالَ : إنَّهُم كانوا في شُغُلٍ عَن ذِكري ، وكانوا لا يَستَطيعونَ سَمعا (6) ، ولَو عَلِمَ الإِنسانُ ما هُوَ فيهِ ماتَ خَوفا مِنَ المَوتِ ، ومَن نَجا فَبِفَضلِ اليَقينِ . (7) .


1- .الجَاثَلِيق: رئيس النصارى في بلاد الإسلام (مجمع البحرين : ج 1 ص 270 «الجاثليق») .
2- .في المصدر : «يموت» ، والتصويب من بحار الأنوار .
3- .العنكبوت : 64 .
4- .الرسم : تمثيل الشيء يطلق على ما يقابل الحقيقة كقول الشاعر : «أرى ودّكم رسما وودّي حقيقة» والظاهر أنّ المراد أنّ الدنيا تمثيل الآخرة والآخرة تمثيل الدنيا ، فيكون مثل قوله سبحانه وتعالى : «وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَ_بِهًا» (البقرة : 25) .
5- .التكاثر : 5 _ 8 .
6- .إشارة إلى الآية : 101 من سورة الكهف .
7- .إرشاد القلوب : ص 309 عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 30 ص 72 ح 1 .

ص: 69

6376.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام_ در پاسخ جاثليق (1) كه پرسيد : آيا بهشت در همين دنياست ، يا در آخرت است؟ و آخرت در كجاى دنياست؟ _: دنيا در [دل ]آخرت است و آخرت ، محيط بر دنياست ؛ چرا كه انتقال از زندگى به مرگ ، آشكار است و در واقع ، اين آخرت است كه سراى زندگانى است . اى كاش مردم مى دانستند كه دنيا گذرگاه است و آخرت ، زندگى و اقامتگاه! حكايت آن ، حكايت شخص خفته است : جسم مى خوابد ؛ امّا روح نمى خوابد . [همين طور ]بدن مى ميرد ؛ امّا روح نمى ميرد . خداوند عز و جل مى فرمايد : «و سراى آخرت ، سراى زندگانى است . اى كاش مى دانستند!» .

دنيا نمادِ (مثالِ) آخرت است و آخرت ، نماد دنياست . نه دنيا ، [خودِ ]آخرت است و نه آخرت ، دنياست . هر گاه روح از بدن جدا شود ، هر يك از آن دو ، به آن جايى كه از آن شروع شده و آفريده شده است ، باز مى گردد .

بهشت و دوزخ نيز ، هم در دنيا موجودند و هم در آخرت ؛ چرا كه بنده ، هر گاه بميرد ، به خانه اى در زمين مى رود كه يا باغى از باغ هاى بهشت است و يا سرزمينى از سرزمين هاى دوزخ ، و روحش به يكى از دو سراى مى رود : يا به سراى پرنعمتِ مانا كه در آن نمى ميرد و يا به سراى عذابى دردناك كه در آن [نيز ]نمى ميرد . تمثيل (تشابه ميان دنيا و آخرت) ، براى كسى كه خردمند است ، موجود و آشكار است . خداوند عز و جل مى فرمايد : «هرگز چنين نيست! اگر علم اليقين داريد ، به يقين ، دوزخ را مى بينيد . سپس آن را قطعا به عين اليقين در مى يابيد . سپس در همان روز است كه از نعمت[هاى زمين] پرسيده خواهيد شد» .

و در باره كافران مى فرمايد : «آنان از ياد من غافل بودند و توانايى شنيدن [حق را] نداشتند». (2) اگر انسان مى دانست كه پس از مرگ ، چه خبر است ، از ترسِ مرگ مى مُرد ، و هر كس نجات يابد ، به بركت يقين است . .


1- .رئيس مسيحيان در كشورهاى اسلامى آن روزگار (مجمع البحرين : ج 1 ص 270) .
2- .اشاره است به آيه 101 از سوره كهف .

ص: 70

سخنى در باره مكان بهشت
مكان بهشت برزخى

سخنى در باره مكان بهشتپيش از هر گونه توضيح در باره مكان بهشت ، دو نكته قابل توجّه است : اوّل ، اين كه : بهشت مانند دوزخ _ بر اساس آنچه گذشت _ ، آفريده شده است . (1) دوم ، اين كه : وسعت بهشت ، به اندازه وسعت همه آسمان ها و زمين است . (2) اكنون اين مسئله قابل طرح است كه چنين چيزى كه گستره و بزرگى آن با گستره آسمان ها و زمين برابرى مى كند و هم اكنون وجود دارد ، كجاست؟ و چنين موجود بزرگى ، اگر مادّى است ، چرا با ابزار علمى ، قابل رؤيت نيست؟

مكان بهشت برزخىدر پاسخ اين سؤال مى توان گفت كه آنچه از ظاهر قرآن و احاديث در اين باره استنباط مى شود ، اين است كه بهشت برزخى ، در باطن همين جهان مادّه است. طبق احاديث ، ارواح نيكوكاران پس از مرگ ، در قالب مثالى در باغى از باغ هاى بهشت، متنعّم اند و ارواح تبهكاران در گودالى از گودال هاى دوزخ ،

.


1- .ر . ك : ص 57 (پژوهشى درباره وجود داشتن كنونىِ بهشت و دوزخ) .
2- .ر . ك : ص 105 (فصل چهارم : ويژگى هاى بهشت / گستردگى بهشت) .

ص: 71

سه نظريّه در باره مكان بهشت
1 . آسمان

معذّب اند . (1) اينگونه روايات به روشنى دلالت دارد كه عالم برزخ (شامل بهشت ودوزخ برزخى) ، در باطن جهان مادّى ، و البتّه موقّتى و تا روز قيامت است.

سه نظريّه در باره مكان بهشتدر مورد مكان بهشت جاويد _ كه جايگاه ابدى نيكوكاران است _ ، سه نظر وجود دارد :

1 . آسمانعدّه اى بر اين باورند كه بهشت جاويد ، در آسمان قرار دارد ؛ زيرا قرآن در گزارش معراج پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى . (2) و قطعا [پيامبر] بار ديگر ، او (جبرئيل) را ديد ، نزديك آخرين درخت سدر ، در همان جا كه بهشتِ مأواست» . يعنى بهشتِ مأوا ، همان بهشت جاويد است (3) كه نزديك آخرين درخت سِدر ، در بالاترين نقطه آسمان قرار دارد. همچنين در آيه اى ديگر است كه : «وَ فِى السَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ . (4)

.


1- .ر . ك : ص 35 (فصل يكم : معانى بهشت در قرآن / بهشت برزخ) .
2- .نجم : آيه 13 _ 15 .
3- .گفتنى است كه برخى ، بهشت مأوا را به بهشت برزخى يا بهشت آدم ، تفسير كرده اند ؛ ولى با توجّه به آيه : «أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» (سجده : آيه 19) و آيه : «فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» (نازعات : آيه 41) ، ظاهرا اين آيه نيز به بهشت جاويد ، اشاره دارد . بسيارى از بزرگان اهل تفسير ، همين نظريّه را پذيرفته اند (ر . ك : مجمع البيان : ج 9 ص 265 ، الميزان فى تفسير القرآن : ج 18 ص 275) .
4- .ذاريات : آيه 22 .

ص: 72

2. بى نيازى بهشت از مكان

و روزىِ شما و آنچه به آن وعده داده مى شويد ، در آسمان است» . بسيارى از مفسّران ، معتقدند كه «ما توعدون» ، همان بهشت جاويدان است كه خداوند ، آن را به انسان هاى شايسته وعده داده است . (1) همچنين در احاديثى ، تصريح شده است كه بهشت ، در آسمان است (2) و بر اين اساس ، عده اى به طور مطلق مى گويند كه بهشت ، در آسمان قرار دارد ؛ اما موقعيّت آن را در آسمان هاى هفتگانه مشخص نكرده اند . (3) از آن ميان ، برخى معتقدند كه بهشت در آسمان چهارم است ، (4) برخى مى گويند در آسمان ششم است ، (5) و برخى بر اين باورند كه بهشت در آسمان هفتم (6) قرار گرفته است .

2. بى نيازى بهشت از مكانبرخى بر اين باورند كه اصولاً بهشت و دوزخى جدا از انسان ، وجود ندارد ؛ بلكه بهشت ، معلول ملكات فاضله و دوزخ ، پديد آمده از ملكات رذيله است . بنا بر اين ، بهشت ، نه مادّى است و نه جدا از انسان و به همين جهت ، نيازى به مكان

.


1- .ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج 8 ص 115 و ج 18 ص 375 ، الأقسام فى القرآن الكريم : ص 42 ، تفسير البغوى : ج 1 ص 351 ، تفسير فخر الرازى : ج 28 ص 208 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 251 ، البرهان ، زركشى : ج 4 ص 8 .
2- .ر. ك : ص 67 ح 35 و 37 _ 38 .
3- .ر . ك : تفسير مجاهد : ج 2 ص 618 ، شرح صحيح مسلم ، نووى : ج 2 ص 223 ، شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : ج 10 ص 120 ، الميزان فى تفسير القرآن : ج 1 ص 139 ، شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح مازندرانى : ج 8 ص 124 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 164 ح 107 ، التبيان فى تفسير القرآن : ج 4 ص 438 ، تفسير البغوى : ج 1 ص 351 .
4- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 476 ، التبيان فى تفسير القرآن : ج 9 ص 385 ، زاد المسير : ج 5 ص 168 .
5- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 478 .
6- .ر . ك : فيض القدير : ج 3 ص 476 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 257 ، التخويف من النار : ص 67 ، زاد المسير : ج 5 ص 168 ، تفسير الفخر الرازى : ج 19 ص 235 .

ص: 73

مادّى مستقل ندارد. صدر المتألّهين در اين باره مى گويد : آگاه باش كه هر خوش بختى از خوش بختان ، در عالم آخرت ، مملكتى بزرگ و پهناور دارد و جهانى فراتر و گسترده تر از هر چه در آسمان ها و زمين هاست . البتّه آن مملكت ، بيرون از ذات او نيست ؛ بلكه همه مملكت و داشته ها و خادمان و ملازمان و بوستان ها و درختان و حوريان و غلامانش ، جملگى قائم به اويند و او نگهدار آنها و ايجاد كننده آنها به فرمان خداى بلندمرتبه و به قدرت اوست . وجود اشياى اخروى ، هر چند مشابه صورت هايى است كه انسان در خواب مى بيند و يا در برخى رؤياها ديده مى شوند ، (1) امّا كاملاً و حقيقتا با آنها متفاوت است . جهت مشابهت آنها ، اين است كه هر يك از اين صورت ها به گونه اى هستند كه موضوع هيولا و مكان و جهات موادّ امور ياد شده نيستند و ميان صورت هاى متعدّد آنها ، تزاحمى نيست و هيچ چيزى از آن دو نوع صورت ، در اين عالم ، مزاحم زمان و مكان ديگرى نيست . انسان خوابيده ، اى بسا افلاك عظيم و بيابان هاى وسيع دور دستى را مى بيند ، همانند چيزى كه شخص بيدار در اين عالم مى بيند . افلاك با اين كه در عالم خارج ، تغاير عددى دارند ، امّا عرصه را بر همديگر تنگ نمى كنند و مزاحم يكديگر نيستند . همين طور است آنچه انسان ، پس از مرگ و در عالم قبر مى بيند كه تزاحم و جا تنگ كردن براى يكديگر ميان او و آن اجسام نيست . مرده ، در قبر خود ، چيزهايى را مى بيند كه اگر آنها از اجرام دنيوى بودند ، قبر ، گنجايش آنها را نداشت . امّا تفاوت آنها ، به اين است كه صورت هايى كه در نشئه آخرت هستند ،

.


1- .بخصوص به روش شيخ اشراق (شهروردى) كه صورت هاى مرآتى را موجودات عالم مثال و صورت هاى اخروى را شبيه صورت مرآتى مى داند ، به شرط اين كه قائم به ذات باشد و نه قائم به آينه ، و نيز به روح زنده متعلق باشد و نه به شبح بى روح .

ص: 74

3. باطن جهان

جوهر قوى ، وجود شديد و اثر دردمندانه يا لذّتبخش زيادى دارند . موجودات آن نشئه ، قوى تر ، شديدتر و داراى وجودى برتر و توانمندتر از موجودات اين عالم اند ، تا چه رسد به صورت هاى رؤيايى و مرآتى . نسبت نشئه آخرت به دنيا ، همانند نسبت نشئه بيدارى به نشئه خواب است . چنان كه در اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است : «مردم ، خواب اند و هنگامى كه مى ميرند ، بيدار مى شوند» . (1) اين نظريّه ، بر خلاف ظاهر همه آيات و احاديثى است كه بر معاد جسمانى و ثواب و عقاب مادّى ، دلالت دارند.

3. باطن جهاننظريّه سوم ، اين است كه بهشت و دوزخ ، مادّى و داراى حقيقتى مستقل از وجود انسان اند ، هم اكنون ، وجود خارجى دارند و مكان آنها در همين جهان است و به گستره آسمان ها و زمين اند ؛ ولى با چشم ظاهر ، قابل رؤيت نيستند . بيان اين نظريّه ، چنين است : بهشت و دوزخ ، هر دو در درون و باطن همين جهان قرار دارد و حجابهاى عالم دنيا مانع از مشاهده آنها مى شود ولى اولياء اللّه مى توانند آن را ببينند ، و پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز به هنگام معراج كه از هياهوى مردم اين جهان دور بود با چشم ملكوتى خود توانست گوشه اى از بهشت را در جهان بالا مشاهده كند، حتى براى اولياء خدا ممكن است در جذبه هاى خاص معنوى در روى زمين نيز گهگاه آن را ببينند! تعبير «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَ_فِرِينَ ؛ (2) همانا دوزخ به كافران ، احاطه دارد» و

.


1- .الحكمة المتعالية : ج 9 ص 176 .
2- .عنكبوت : آيه 54 .

ص: 75

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ؛ (1) به درستى كه نيكان در بهشت اند و همانا بدكاران ، در دوزخ اند» و نيز «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينَ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ؛ (2) هرگز چنين نيست ! اگر شما علم اليقين داشتيد ، دوزخ را مى ديديد» ، ممكن است اشاره به همين معنا باشد . از يك جهت مى توان وجود بهشت را در باطن اين جهان ، تشبيه به وجود گلاب در گُل كرد . درست است كه هم گلاب ، مادّى است و هم گل ؛ ولى مانعى ندارد كه يكى در ديگرى پنهان باشد و با هيچ چشمى مشاهده نشود . تشبيهى ديگر نيز براى نزديك ساختن اين مطلب به ذهن مى توان بيان كرد كه پيش تر هم به آن ، اشاره اى داشتيم و آن ، اين كه : در همين جهان مادّه ، اشياى زيادى وجود دارند كه در شرايط عادى ، براى ما قابل درك و احساس نيستند و بسيارى از آنها در باطن مادّى اين جهان ، قرار دارند . مثلاً در زمان واحد ، امواج متعدّدى از فرستنده هاى راديويى و تلويزيونى جهان ، در فضا پخش مى شوند و گاه از طريق ماهواره ها به تمام دنيا مى رسند . در هر خانه اى ، انواعى از اين امواج وجود دارد ؛ ولى هيچ كس آنها را احساس نمى كند . بعضى از فرستنده ها ، صداهاى دل نشين و روح پرور ، و بعضى ديگر ، آژيرهاى خطر و صداهاى هول انگيز و نفرت زا پخش مى كنند . همچنين بعضى از فرستنده هاى تلويزيونى ، صحنه هاى زيبا و دل انگيز و مناظرى روح پرور و نشاط آور نشان مى دهند ، در حالى كه امواج ديگر ، صحنه هاى جنگ و خونريزى و ويرانى و آتش سوزى و جنايت را پخش مى كنند . تمام اين صحنه ها و تصويرها و صداهاى مختلف ، در همين دنياى مادّى و در همين فضاى اطراف ما وجود دارند و در واقع ، بهشت و دوزخ كوچكى در درون اين جهان ، ساخته اند .

.


1- .انفطار : آيه 13 _ 14 .
2- .تكاثر : آيه 5 _ 6 .

ص: 76

بعضى از مردم ، امواج دستگاه هاى گيرنده خود را صداهاى زيبا و نغمه هاى دل پذير و صحنه ها و منظره هاى جالب و روح پرور قرار مى دهند ، در حالى كه بعضى ديگر ، گيرنده هاى خود را اختيارا يا به حكم اجبار ، با صداها و صحنه هاى ضد آن منطبق مى سازند . گروه اوّل ، در عالمى لذّت بخش ، و گروه دوم ، در جهانى شكنجه آور به سر مى برند و اينها همه در حالى است كه جهان ما ، جهانى است مادّى و اين امور ، همه در دل اين جهان مادّى ، نهفته شده است . اشتباه نشود ! هرگز نمى گوييم كه بهشت و دوزخ ، عينا چنين اند ؛ بلكه تنها مى گوييم : چه مانعى دارد كه در عمق اين جهان ، عالَم يا عوالم ديگرى باشد ؛ ولى ما در شرايط كنونى به هيچ وجه نتوانيم از آن آگاه شويم (چون در ميان ما و آن عالَم يا عوالم ، حجاب هاى متعدّدى قرار دارد ، هرچند كسانى كه توانايى كنار زدن اين حجاب ها را داشته باشند ، چه بسا در همين جهان نيز آن عوالم را ببينند) ؟! دقّت كنيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سفر آسمانى خود ، در آن جا كه غوغاى عالم مادّه ، كمتر و عوامل سرگرم كننده ، ضعيف تر و جلوه هاى جلال و جمال خدا بيشتر بود ، پرده ها را كنار زد و در همان جا گوشه هايى از اين دو عالم (بهشت و دوزخ) را كه در باطن و درون اين جهان بود ، مشاهده كرد . البتّه اين ، بِدان معنا نيست كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله يا ساير اولياء اللّه نمى توانند در روى زمين ، بهشت يا دوزخ را ببينند ؛ بلكه چنان كه از برخى احاديث بر مى آيد ، اين مشاهده ، گاهى در زمين هم اتّفاق افتاده است . در حديثى كه راوندى در الخرائج آورده است ، مى خوانيم : در آستانه عاشورا هنگامى كه اصحاب و ياران حسين عليه السلام به ايشان ، اعلام وفادارى كامل نمودند و از ترك ميدان كربلا و نقض بيعت ، سر باز زدند ، امام عليه السلام براى آنان دعاى خير كرد و پرده ها را از جلو چشمان آنها كنار زد و آنان ، آنچه را كه خداوند از

.

ص: 77

نعمت هاى بهشتى به آنان بخشيده بود ، با چشم خويش ديدند و امام عليه السلام منازل و جايگاه هايشان را به آنها نشان داد (1) . (2) گفتنى است كه حديثى از امام على عليه السلام در پاسخ جاثليق ، نقل شده كه مؤيّد اين نظريّه است ، با اين تفاوت كه ايشان دنيا را در دل آخرت و آخرت را محيط بر دنيا معرّفى مى نمايد . روايت ، اين گونه است كه جاثليق از امام على عليه السلام در باره بهشت مى پرسد : «آيا بهشت در همين دنياست ، يا در آخرت است؟ » و ايشان مى فرمايد : الدُّنيا فى الآخِرَةِ وَ الآخِرَةُ مُحيطَةٌ بِالدُّنيا . (3) دنيا در [دل] آخرت است و آخرت ، محيط بر دنياست . بنابر اين ، هر چند دليل قاطع و روشنى كه مكان بهشت جاويد را به طور دقيق مشخّص كند ، در دست نيست ؛ ولى ظاهرا نظريّه سوم ، به واقع ، نزديك تر است . بر اساس اين نظريّه ، بهشت برزخى ، بخش كوچكى از بهشت جاويد است كه در اختيار صالحان قرار مى گيرد ؛ امّا پس از رستاخيز ، آنان به جايگاه اصلى و دائمى ، منتقل مى گردند ، و همچنين است دوزخ برزخى . گفتنى است كه اين برداشت ، با احاديث ثواب و عقاب در برزخ ، كاملاً هماهنگ است .

.


1- .الخرائج و الجرائح : ج 2 ص 847 ح 62 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 3 .
2- .پيام قرآن: ج6 ص341 _ 343.
3- .ر . ك : ص 68 ح 39 .

ص: 78

الفصل الثالث : أسماء الجنّة3 / 1الجَنَّةُالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَ_مُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَ_ائِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَ لَا تَحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ» . (1)

«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَ_عُ الْغُرُورِ» . (2)

«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (3)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)

«وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِى الْجَنَّةِ خَ__لِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَ_وَ تُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَ_اءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» . (5)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ» . (6)

«مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَ__لِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ» . (7)

.


1- .فصّلت : 30 .
2- .آل عمران : 185 .
3- .النساء : 13 .
4- .هود : 23 .
5- .هود : 108 .
6- .الشعراء : 90 .
7- .غافر : 40 .

ص: 79

فصل سوم: نام هاى بهشت
3 / 1 بهشت

فصل سوم: نام هاى بهشت3 / 1بهشتقرآن« كسانى كه گفتند : پروردگار ما ، خداى يكتاست ، سپس [ بر آن ، ] ايستادگى كردند ، فرشتگان بر ايشان فرود مى آيند كه : نترسيد و اندوهگين مباشيد و بشارتتان باد بهشتى كه وعده داده مى شديد! » .

« هر جاندارى ، چشنده مرگ است و همانا روز رستاخيز ، پاداش هايتان به طور كامل به شما داده مى شود . پس هر كه از آتش به دورش دارند و او را به بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است ، و زندگى دنيا ، جز مايه فريب نيست » .

«اينها احكام خدا هستند و هر كس ، از خدا و پيامبر او اطاعت كند ، وى را به باغ هايى در مى آورد كه از زير آنها ، نهرها روان اند و در آن ، جاودانه اند و اين ، همان كاميابى بزرگ است» .

« كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند و در برابر پروردگارشان خضوع كردند ، ايشان اهل بهشت اند و در آن ، جاودانه خواهند بود » .

« و امّا كسانى كه نيك بخت شده اند ، در بهشت اند و تا آسمان ها و زمين بر جايند ، در آن جاودانه اند ، مگر آنچه پروردگارت بخواهد ، كه اين بخششى است كه بُريدنى نيست » .

« و بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد » .

« هر كه بدى كند ، جز به مانندِ آن ، كيفر نمى يابد و هر كه كار شايسته كند ، مرد باشد يا زن ، در حالى كه ايمان داشته باشد ، آنان داخل بهشت مى شوند و در آن جا ، بى حساب ، روزى داده مى شوند » .

.

ص: 80

الحديث6357.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :توضَعُ المَوازينُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتوزَنُ الحَسَناتُ وَالسَّيِّئاتُ ، فَمَن رَجَحَت حَسَناتُهُ عَلى سَيِّئاتِهِ مِثقالَ صُؤابَةٍ (1) دَخَلَ الجَنَّةَ ، ومَن رَجَحَت سَيِّئاتُهُ عَلى حَسَناتِهِ مِثقالَ صُؤابَةٍ دَخَلَ النّارَ . (2)6356.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ خَلَقَ الجَنَّةَ وخَلَقَ النّارَ ، فَخَلَقَ لِهذِهِ أهلاً ولِهذِهِ أهلاً . (3)6355.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :كَفى بِالجَنَّةِ ثَوابا ونَوالاً (4) ، وَكَفى بِالنّارِ عِقابا ووَبالاً (5) . (6) .


1- .الصؤابة : بيضة البرغوث والقمل ، والصواب من الذهب : الدقاق (المحيط في اللغة : ج 8 ص 205 «صأب») .
2- .تفسير القرطبي : ج 7 ص 211 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 313 ح 3585 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، فتح الباري : ج 13 ص 539 عن جابر من دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله وفيه «حبّة» بدل «صؤابة» في الموضعين ، كنز العمّال : ج 14 ص 383 ح 39025 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2050 ح 30 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 348 ح 138 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 6 ح 4515 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 1 ص 114 ح 534 .
4- .النَّوال : العطاء (لسان العرب : ج 11 ص 683 «نول») .
5- .الوَبال : الشدّة والثقل (القاموس المحيط : ج 4 ص 63 «وبل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 236 عن الإمام الحسن عليه السلام وليس فيه «ونوالاً» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 427 ح 44 ؛ حلية الأولياء : ج 1 ص 79 عن ابن عجلان عن جعفر بن محمّد عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تذكرة الخواص : ص 132 وليس فيهما «ونوالاً» ، دستور معالم الحكم : ص 58 وفيه «ونكالاً» بدل «ووبالاً» .

ص: 81

حديث6353.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز رستاخيز ، ترازوها نصب مى شوند و خوبى ها و بدى ها وزن مى گردند . هر كس خوبى هايش به وزن رِشكى ( تخم شپشى ) از بدى هايش سنگين تر باشد ، به بهشت مى رود و هر كس بدى هايش به وزن رِشكى ، از خوبى هايش سنگين تر باشد ، به دوزخ مى رود .6352.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت و دوزخ را آفريد و براى هر يك از آن دو نيز اهلى آفريد .6351.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :بهترين پاداش و دهِش ، بهشت است و بدترين كيفر و رنج ، آتش . .

ص: 82

6350.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الجَنَّةُ غايَةُ السّابِقينَ ، النّارُ غايَةُ المُفَرِّطينَ . (1)6349.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در نقل نكته اى كه در صحيفه موسى عليه السلام بود ) عنه عليه السلام :الجَنَّةُ جَزاءُ كُلِّ مُؤمِنٍ مُحسِنٍ . (2)6348.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله عَلَما لِلسّاعَةِ ، ومُبَشِّرا بِالجَنَّةِ ، ومُنذِرا بِالعُقوبَةِ . (3)6347.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :لَقَد حَمَلتُكُم عَلَى الطَّريقِ الواضِحِ الَّتي لا يَهلِكُ عَلَيها إلّا هالِكٌ ، مَنِ استَقامَ فَإِلَى الجَنَّةِ ، ومَن زَلَّ فَإِلَى النّارِ . (4)6346.امام على عليه السلام :الإمام الحسين عليه السلام_ لَمّا رَمى عُمَرُ بنُ سَعدٍ مُعَسكَرَ الحُسَينِ عليه السلام بِالسِّهامِ _: قوموا أيُّهَا الكِرامُ إلَى المَوتِ الَّذي لا بُدَّ مِنهُ ، فَإِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ القَومِ إلَيكُم ، فَوَاللّهِ ما بَينَكُم وبَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ إلَا المَوتُ ، يُعبَرُ بِهؤُلاءِ إلى جِنانِهِم ، وبِهؤُلاءِ إلى نيرانِهِم . (5)6350.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي المُناجاةِ _: أسأَلُكَ بِحَقِّكَ الواجِبِ عَلى جَميعِ خَلقِكَ لَما طَهَّرتَني مِنَ الآفاتِ ، وعافَيتَني مِن اِقتِرافِ الآثامِ ، بِتَوبَةٍ مِنكَ عَلَيَّ ، ونَظرَةٍ مِنكَ إلَيَّ تَرضى بِها عَنّي ، وحُبابَتِكَ لي بِنِعمَةٍ مَوصولَةٍ ، بِكَرامَةٍ تَبلُغُ بي شُرَفَ الجَنَّةِ ، ومُرافَقَةَ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (6)6349.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ ما كانَ في صَحيفَةِ موسى عليه السلام ) عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأفرِشني مِهادَ كَرامَتِكَ ، وأورِدني مَشارِعَ رَحمَتِكَ ، وأحلِلني بُحبوحَةَ جَنَّتِكَ . (7) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 157 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 30 ح 492 و 493 .
2- .غرر الحكم : ح 1421 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 160 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 38 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 285 ح 136 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 119 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 97 ح 942 .
5- .صحيفة الحسين : ص 308 ح 21 .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 133 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
7- .الصحيفة السجّادية : ص 155 الدعاء 41 .

ص: 83

6348.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بهشت ، هدفِ پيشتازان است و دوزخ ، خطّ پايان فروماندگان .6347.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بهشت ، پاداش هر مؤمن نيكوكارى است .6346.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را نشانه [ قريب الوقوع بودن ] قيامت ، و بشارت دهنده به بهشت و بيم دهنده از كيفر ، قرار داد .6345.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو العلاء بن شخير : يكى از بنى سُليم ) امام على عليه السلام :من ، شما را به راه روشن بردم ؛ راهى كه روندگانش نابود نمى شوند ، مگر آن كه نابود شدنى باشد . هر كس [ در اين راه ، ] پايدارى ورزد ، به سوى بهشت مى رود و هر كس بلغزد ، روانه آتش مى شود .6344.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) امام حسين عليه السلام_ آن گاه كه عمر بن سعد به سوى اردوگاه امام عليه السلام تيراندازى كرد _: اى بزرگواران ! پيش به سوى مرگى كه از آن ، گريزى نيست و اين تيرها فرستادگان آن جماعت به سوى شمايند . به خدا سوگند كه ميان شما و بهشت و دوزخ ، جز مرگ ، مانعى نيست . اينان به سوى بهشتشان بُرده مى شوند و آنان به سوى دوزخشان .6343.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در مناجات _: [ بار خدايا !] به حقّى كه بر گردن همه آفريدگانت دارى ، از تو مى خواهم كه مرا از آفت ها پاك گردانى و از مرتكب شدن گناهان ، بركنارم دارى ، با رويكردى از سوى تو به من ، و نگاهى از جانب تو بر من ، كه با آن از من ، خشنود شوى و با نعمت هاى پياپى ات ، مرا مورد محبّتت قرار دهى ، و چنان كرامتى ارزانى ام دارى كه مرا به افتخارِ بهشت و همنشينى با محمّد و خاندان او _ كه درود خدا بر او و ايشان باد _ نايل گردانى ، آمين ، اى پروردگار جهانيان !6342.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان او ، درود فرست و مرا بر فرش هاى كرامتت بنشان و به آبشخورهاى رحمتت در آور و در وسط بهشتت جايم ده . .

ص: 84

6341.امام على عليه السلام :الأمالي للمفيد عن داوود بن فرقد :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يَقولُ : إنَّ العَمَلَ الصّالِحَ لَيَذهَبُ إلَى الجَنَّةِ فَيُمَهِّدُ لِصاحِبِهِ ، كَما يَبعَثُ الرَّجُلُ غُلامَهُ فَيَفرِشُ لَهُ . ثُمَّ قَرَأَ : «وأمّا الَّذين آمَنوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلِأَنفُسِهِم يَمهَدونَ» (1)

. (2)3 / 2جَنَّةُ النَّعيمِالكتاب«وَ اجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ * وَ اغْفِرْ لِأَبِى إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ». (3)

«فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ * وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * فَسَلَ_مٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ ». (4)

«الْمُلْكُ يَوْمَ_ئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِئَايَ_تِنَا فَأُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ». (5)

«إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّ_تِ النَّعِيمِ ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَ_نِهِمْ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ ». (7)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ لَهُمْ جَنَّ_تُ النَّعِيمِ ». (8)

.


1- .هذا المضمون اقتبسه الإمام عليه السلام من الآية 44 من سورة الروم .
2- .الأمالي للمفيد : ص 195 ح 26 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 82 ح 47 وفيه «فيسهّل» بدل «فيمهّد» ، عدّة الداعي : ص 217 كلّها عن داوود بن فرقد ، المقنع : ص 300 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، مجمع البيان : ج 8 ص 481 عن منصور بن حازم والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 189 .
3- .الشعراء : 85 _ 86 .
4- .الواقعة : 88 _ 91.
5- .الحج : 56 _ 57 .
6- .القلم : 34.
7- .يونس : 9.
8- .لقمان : 8 وراجع : المائدة : 65 ؛ التوبة : 21 ؛ يونس : 9 ؛ الحجّ : 56 ؛ الشعراء : 85 ؛ لقمان : 8 ؛ الصافات : 43 ؛ الطور : 17 ؛ الواقعة : 12، 89 ؛ القلم : 34 ؛ المعارج : 38 ؛ الانفطار : 13 ؛ المطفِّفين : 22 ؛ الإنسان : 20.

ص: 85

3 / 2 بهشت پُر نعمت

6339.الإمام عليّ عليه السلام :الأمالى ، مفيد_ به نقل از داوود بن فرقد _: از امام صادق _ كه درودهاى خدا بر او باد _ شنيدم كه مى فرمايد : «كار نيك به بهشت مى رود و [همه چيز را ]براى صاحب خود ، آماده مى كند ، همان طور كه كسى غلامش را مى فرستد و برايش فرش مى گستراند» .

سپس امام عليه السلام خواند : « و امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، براى خودشان آماده مى كنند » . (1)3 / 2بهشت پُر نعمتقرآن«و مرا از وارثان بهشتِ پُر نعمت گردان و پدرم را بيامرز كه او از گم راهان بود».

«و امّا اگر از مقربّان باشد ، در آسايش و راحت و بهشتِ پُر نعمت خواهد بود ، و امّا اگر از صاحبان دستِ راست باشد ، پس از صاحبان دست راست ، بر تو سلام باد ! ».

«در آن روز ، پادشاهى ، از آنِ خداست . ميان آنان ، داورى مى كند و [ در نتيجه ]كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، در بهشت هاى پُر نعمت خواهند بود و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را دروغ شمرده اند ، برايشان عذابى خوار كننده خواهد بود».

«همانا براى پرهيزگاران در نزد پروردگارشان ، بهشت هاى پُر نعمت است».

«همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، پروردگارشان به سبب ايمانشان ، آنان را هدايت مى كند و در بهشت هاى پُر نعمت كه در آنها جويبارها روان اند ، خواهند بود».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، برايشان بهشت هاى پُر ناز و نعمت است».

.


1- .مضمون آيه 44 از سوره روم .

ص: 86

الحديث6332.امام صادق عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا ذَا العِزَّةِ وَالسُّلْطانِ ، وَالقُوَّةِ وَالبُرْهانِ ، أَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ الأَلِيمِ ، وَاجْعَلْنا مِنْ سُكّانِ دارِ النَّعِيمِ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ . (1)6331.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ إِنَّكَ خَلَقْتَ جَنَّةً لِمَنْ أَطاعَكَ ، وَأَعْدَدْتَ فِيها مِنَ النَّعِيمِ المُقِيمِ ما لا يَخْطُرُ عَلى القُلُوبِ ، وَوَصَفْتَها بِأَحْسَنِ الصِّفَةِ فِي كِتابِكَ ، وَشَوَّقْتَ إِلَيها عِبادَكَ ، وَأَمَرْتَ بِالمُسابَقَةِ إِلَيْها ، وَأَخْبَرْتَ عَنْ سُكّانِها وَما فِيها مِنْ حُورٍ عينٍ كَأَنَّهُنَّ بَيضٌ مَكْنُونٌ ، وَوِلْدانٍ كَاللُّؤْلُؤِ المَنْثُورِ ، وَفاكِهَةٍ وَنَخْلٍ وَرُمّانٍ ، وَجَنّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ ، وَأَنْهارٍ مِنْ طَيِّبِ الشَّرابِ ، وَسُنْدُسٍ وَاِسْتَبْرَقٍ ، وَسَلْسَبِيلٍ وَرَحِيقٍ مَخْتُومٍ ، وَأَسْوِرَةٍ مِنْ فِضَّةٍ ، وَشَرابٍ طَهُورٍ ، وَمُلْكٍ كَبِيرٍ ، وَقُلْتَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » (2)

. (3)3 / 3الفِردَوسُالكتاب«أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا» . (5)

.


1- .البلد الأمين : ص 323 عن الزهري .
2- .السجدة : 17.
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 135 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
4- .المؤمنون : 10 _ 11 .
5- .الكهف : 107 _ 108 .

ص: 87

3 / 3 فردوس

حديث6317.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: اى خداوند قدرت و سلطنت و نيرو و برهان ! ما را از عذاب دردناكت در پناه خويش بدار و از ساكنان سراى پُر نعمت ، قرارمان ده ، اى مهربان ترينِ مهربانان!6318.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! تو براى كسى كه فرمانت بَرَد ، بهشتى آفريدى و در آن ، چنان نعمت هاى ماندگارى فراهم آوردى كه هيچ كس تصوّرش را هم نمى كند ، و آن بهشت را در كتابت به نيكوترين شكل ، وصف نمودى و بندگانت را به آن ، تشويق كردى و آنان را به پيشى گرفتن به سوى آن ، فرمان دادى و از ساكنان آن و آنچه در آن بهشت است ، خبر دادى ؛ از : سيه چشمانى كه [ از سيمين بَرى ] چونان تخم شترمرغ ، [ زير پَر ]پنهان اند ، و پسركانى كه گويى مرواريدهاى پراكنده اند ، و ميوه ها و خرمابُنان و انار ، و باغ هاى انگور ، و جويبارانى از نوشيدنىِ پاك ، و جامه هاى ابريشمى و ديباى ستبر ، و [ چشمه ] سَلسَبيل و باده نابِ سر به مُهر ، و دستبندهاى سيمين ، و شراب پاك ، و سلطنتى بزرگ ، و در پىِ اين همه _ اى بلندمرتبه والا _ فرمودى : «هيچ كس نمى داند چه مايه هاى شادمانى ، به پاداش آنچه انجام مى دادند ، براى آنان پنهان شده است» .3 / 3فردوسقرآن« آنان اند كه خود ، وارثان اند ؛ همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاودان مى مانند » .

« و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، بهشت هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى از آنان است . جاودانه در آنها خواهند بود و درخواست انتقال از آنها نمى كنند » .

.

ص: 88

الحديث6322.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَلُوا اللّهَ الفِردَوسَ ، فَإِنَّها سُرَّةُ الجَنَّةِ . (1)6323.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :الفِردَوسُ سَيِّدُ الجِنانِ . (2)6324.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :جَنَّةُ الفِردَوسِ هِيَ رَبوَةُ (3) الجَنَّةِ العُليَا الَّتي هِيَ أَوسَطُها وأحسَنُها . (4)6325.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :يَقولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى لِمَلائِكَتِهِ : يا مَلائِكَتِي ، انظُروا إِلى عَبدي أحيا لَيلَةً ابتِغاءَ مَرضاتي ، أسكِنوهُ الفِردَوسَ ، ولَهُ فيها مِئَةُ ألفِ مَدينَةٍ ، في كُلِّ مَدينَةٍ جَميعُ ما تَشتَهِي الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُ وَلم يَخطُر عَلى بالٍ ، سِوى ما أعدَدتُ لَهُ مِنَ الكَرامَةِ وَالمَزيدِ وَالقُربَةِ . (5)راجع : ص 38 (الفصل الأوّل : معاني الجنّة في القرآن / جنّة الآخرة) .

3 / 4دارُ السَّلامِالكتاب«وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ ». (6)

«لَهُمْ دَارُ السَّلَ_مِ عِندَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ». (7)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 402 ح 3402 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 246 ح 7966 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 467 نقلاً عن الطبراني وابن مردويه وكلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 2 ص 73 ح 3184.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 870 ح 7 عن سلمان الفارسي ، بحار الأنوار : ج 40 ص 54 ح 89 .
3- .الرَّبْوَة : _ بالفتح والضمّ _ ما ارتفع من الأرض (النهاية : ج 2 ص 192 «ربا»).
4- .المعجم الكبير : ج 7 ص 213 ح 6885 ، مسند الشاميّين : ج 4 ص 31 ح 2650 ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 38 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 199 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن سمرة بن جندب ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39229.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 476 ح 1374 ، ثواب الأعمال : ص 67 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 368 ح 459 كلّها عن جابر بن إسماعيل عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، روضة الواعظين : ص 351 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 151 .
6- .يونس : 25.
7- .الأنعام : 127.

ص: 89

3 / 4 سراى سلامت

حديث6326.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردوس را از خدا بخواهيد ؛ چرا كه بهترين جاى بهشت است .6327.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردوس ، آقاى بهشت هاست .6328.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتِ فردوس ، در مرتفع ترين زمين بهشت _ كه بهترين و زيباترين جاى بهشت است _ ، قرار دارد .6329.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند بزرگ و والا ، به فرشتگان مى فرمايد : «اى فرشتگان من ! ببينيد كه بنده ام يك شب را براى جلب خشنودى من به بيدارى و عبادت گذرانده است . او را در فردوس ، اسكان دهيد . در آن جا براى او صد هزار شهر است كه در هر شهرى ، آنچه دل ها هوس مى كنند و چشم ها از آن لذّت مى برند و بر هيچ ذهنى خطور نكرده است ، هست ، و اينها غير از كرامت و افزونى و مقام قُربى است كه برايش آماده ساخته ام» .ر . ك : ص 39 (فصل يكم : معانى بهشت در قرآن / بهشتِ آخرت) .

3 / 4سراى سلامتقرآن«و خداوند ، به سراى سلامت ، فرا مى خوانَد و هر كه را بخواهد ، به راه راست ، هدايت مى كند».

«براى آنان نزد پروردگارشان ، سراى سلامت است و به [ پاداش ] آنچه انجام مى دادند ، او يارشان خواهد بود».

.

ص: 90

الحديث6492.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين عن سعيد بن أبي هلال :سَمِعْتُ أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِ بْنِ الحُسَيْنِ عليه السلام وَتَلا هَذِهِ الآيَةَ : «وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ » فَقالَ : حَدَّثَنِي جابِرُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ قَالَ : خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوْما، فَقالَ : إِنِّي رَأَيْتُ فِي المَنامِ كَأَنَّ جِبْرِيلَ عِنْدَ رَأْسِي وَمِيكائِيلَ عِنْدَ رِجْلِي ، يَقُولُ أَحَدُهُما لِصاحِبِهِ : اِضْرِبْ لَهُ مَثَلاً. فَقالَ : اِسْمَعْ سَمِعَتْ اُذُنُكَ وَاعْقِلْ عَقَلَ قَلْبُكَ! إِنَّما مَثَلُكَ وَمَثَلُ اُمَّتِكَ كَمَثَلِ مَلِكٍ اِتَّخَذَ دارا، ثُمَّ بَنى فيها بَيْتا ، ثُمَّ جَعَلَ فِيها مَأْدُبَةً ، ثُمَّ بَعَثَ رَسُولاً يَدْعُو النّاسَ إِلى طَعامِهِمْ ، فَمِنْهُمْ مَنْ أَجابَ الرَّسُولَ وَمِنْهُم مَنْ تَرَكَ . فَاللّهُ هُوَ المَلِكُ ، وَالدّارُ الإِسْلامُ ، وَالْبَيْتُ الجَنَّةُ ، وَأَنْتَ يا مُحَمَّدُ الرَّسُولُ ؛ مَنْ أَجابَكَ دَخَلَ الإِسْلامَ ، وَمَنْ دَخَلَ الإِسْلامَ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَنْ دَخَلَ الجَنَّةَ أَكَلَ مِنْها . (1)6493.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَوْمُ القِيامَةِ حَشَرَ اللّهُ الخَلائِقَ ، نادى مُنادٍ : لِيقُمْ أَهْلُ الفَضْلِ! فَيَقُومُ فِئامٌ (2) مِنَ النّاسِ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرُونَهُم بِالجَنَّةِ ، وَيَقُولُونَ : ما فَضْلُكُم هذَا الَّذِي تَدْخُلُونَ بِهِ الجَنَّةَ قَبْلَ الحِسابِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَنا، وَنَصِلُ مَنْ قَطَعَنا ، وَنَحْلُمُ إِذا جُهِلَ عَلَيْنا . فَيُقالُ لَهُم : اُدْخُلُوا الجَنَّةَ ، فَنِعْمَ أَجْرُ العامِلِينَ .

ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : لِيَقُمْ أَهْلُ الصَّبْرِ! فَيَقُومُ فِئامٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرُونَهُم بِالجَنَّةِ وَيَقُولُونَ : ما صَبْرُكُم هذَا الَّذِي تَدْخُلُونَ بِهِ الجَنَّةَ قَبْلَ الحِسابِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نُصبِّرُ أَنْفُسَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ وَنَصْبِرُ عَنْ مَعاصِي اللّهِ . فَيُقالُ لَهُم : اُدْخُلُوا الجَنَّةَ فَنِعْمَ أَجْرُ العامِلِينَ .

ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : لِيَقُمْ جِيرانُ اللّهِ فِي دارِ السَّلامِ! فَيَقُومُ فِئامٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَسْتَقْبِلُهُم المَلائِكَةُ يُبَشِّرونَهُم بِالجَنَّةِ ، وَيَقُولُونَ : ما فَضْلُكُم هذَا الَّذِي جاوَرْتُمْ بِهِ اللّهَ فِي دارِ السَّلامِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَتَحابُّ فِي اللّهِ ، وَنَتَزاوَرُ فِي اللّهِ ، وَنَتَواصَلُ فِي اللّهِ ، وَنَتَباذَلُ فِي اللّهِ . فَيُقالُ لَهُم : ادْخُلُوا الجَنَّةَ فَأَنتُم جِيرانُ اللّهِ فِي دارِ السَّلامِ . (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 369 ح 3299 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 145 ح 2860 عن سعيد بن أبي هلال عن جابر بن عبد اللّه وفيه «مائدة» بدل «مأدبة» ، كنز العمّال : ج 1 ص 69 ح 264.
2- .الفِئام : الجماعة من الناس لا واحد له من لفظه (القاموس المحيط : ج 4 ص 158 «فأم»).
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 325 ح 1226 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 303 ، كشف الغمّة : ج 2 ص 315 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 114 كلّها عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه .

ص: 91

حديث6492.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از سعيد بن ابى هلال _: از ابو جعفر امام باقر عليه السلام شنيدم كه اين آيه را تلاوت كرد : «و خداوند ، به سراى سلامت ، فرا مى خواند و هر كه را بخواهد ، به راه راست ، هدايت مى كند» .

سپس فرمود : «جابر بن عبد اللّه برايم نقل كرد كه : روزى پيامبر خدا بيرون آمد و فرمود : خواب ديدم كه جبرئيل ، بالاى سر من و ميكائيل ، پايين پاى من است و يكى از آن دو به ديگرى مى گويد : برايش مثالى بزن .

او گفت : بشنو . گوشت شنوا باد ! و در ياب ، دلت در يابنده باد! حكايت تو و امّتت ، همچون حكايت پادشاهى است كه سرايى را بگيرد و در آن سرا ، اتاقى بسازد و در آن اتاق ، خوانى بگسترد . سپس فرستاده اى بفرستد تا مردمان را به خوراكشان فرا خواند . پس شمارى از ايشان ، دعوت فرستاده را مى پذيرند و شمارى نمى پذيرند . خداوند ، همان پادشاه است و آن سرا ، اسلام است و آن خانه ، بهشت و تو _ اى محمّد _ ، آن فرستاده اى . هر كه دعوت تو را پاسخ دهد ، به اسلام در مى آيد ، و هر كه به اسلام در آيد ، به بهشت مى رود ، و هر كه به بهشت رود ، از [ خوان ] آن مى خورد » .6493.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز رستاخيز شود ، خداوند ، آفريدگان را گِرد مى آورد و بانگ دهنده اى ندا مى دهد كه : بخشايشگران ، برخيزند!

پس ، گروهى از مردم ، بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنان را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين بخشايشگرىِ شما چه بوده كه به سبب آن ، پيش از حسابرسى ، به بهشت مى رويد؟

آنها مى گويند : ما چنان بوديم كه از هر كه بر ما ستم مى كرد ، گذشت مى كرديم و به هر كه از ما مى بُريد ، مى پيوستيم و با هر كه به ما نادانى روا مى داشت [و گستاخى مى نمود] ، بردبارى مى ورزيديم .

پس ، بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد ، كه چه نيكوست مزد عمل كنندگا ن !

سپس ، ندا دهنده اى ندا مى دهد كه : اهل شكيبايى ، برخيزند! پس ، گروهى از مردم ، بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنان را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين شكيبايى شما ، چه بوده كه به سبب آن ، پيش از حسابرسى ، به بهشت مى رويد؟

آنها مى گويند : خويشتن را بر طاعت خدا به شكيب وامى داشتيم و در ترك معاصى خدا ، شكيبايى مى ورزيديم .

پس بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد ، كه چه نيكوست مزد عمل كنندگان !

سپس ، ندا دهنده اى ندا مى دهد كه : همسايگان خدا در سراى سلامت برخيزند! پس ، گروهى از مردم بر مى خيزند و فرشتگان ، به پيشوازشان مى روند و آنها را به بهشت ، مژده مى دهند و مى گويند : اين امتياز شما ، چه بوده كه به سبب آن ، در سراى سلامت ، همسايه خدا گشته ايد؟

آنها مى گويند : ما براى خدا يكديگر را دوست مى داشتيم و براى خدا به ديدار يكديگر مى رفتيم و براى خدا با يكديگر رابطه داشتيم و براى خدا به يكديگر بخشش مى نموديم .

پس ، بديشان گفته مى شود : به بهشت در آييد كه شما ، همسايگان خدا در سراى سلامت هستيد ! .

ص: 92

6494.الترغيب والترهيب عن أنس عن رسول اللّه صلى الله علالإمام عليّ عليه السلام :اِعْمَلُوا رَحِمَكُم اللّهُ عَلى أَعلامٍ بَيِّنَةٍ ، فَالطَّرِيقُ نَهجٌ (1) يَدعُو إِلى دارِ السَّلامِ ، وأَنتُم فِي دارِ مُستَعتَبٍ (2)

عَلى مَهَلٍ وَفَراغٍ . (3)6495.الإمام عليّ عليه السلام : ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِلحَسَنَينِ عليهماالسلام بَعدَ ) الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ اللَّهُ يَدْعُواْ إِلَى دَارِ السَّلَ_مِ» _: إِنَّ السَّلامَ هُو اللّهُ عز و جل ، وَدارَهُ الَّتِي خَلَقَها لِأَولِيائِهِ الجَنَّةُ . (4)6496.قصص الأنبياء عن ابن عبّاس :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي دُعاءِ يَومِ الجُمُعَةِ _: اَللَّهمَّ أَنتَ السَّلامُ ومِنكَ السَّلامُ ، أَسأَلُكَ يا ذَا الجَلالِ والإِكرامِ فَكاكَ رَقَبَتِي مِن النارِ ، وَأَن تُسكِنَنِي دارَ السَّلامِ . (5)3 / 5دارُ المُتَّقينَالكتاب«وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيْرًا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِى هَ_ذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ لَدَارُ الْاخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ ». (6)

.


1- .النَهْج : الطريق الواضح (مجمع البحرين : ج 3 ص 1839 «نهج»).
2- .دار مُسْتَعْتب : دار جزاء لا دار عمل، واستعتب : طلب أن يُرضى عنه (النهاية : ج 3 ص 175 «عتب»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 94 ؛ بحار الأنوار : ج 71 ص 190 ح 56 .
4- .معاني الأخبار : ص 177 ح 2 عن العلاء بن عبد الكريم.
5- .مصباح المتهجّد : ص 335 ، الدروع الواقية : ص 154 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 177.
6- .النحل : 30 _ 31.

ص: 93

3 / 5 سراى پرهيزگاران

6497.الاحتجاج :امام على عليه السلام :خدايتان رحمت كند ! با توجّه به نشانه هاى آشكار [ حق ] ، عمل كنيد ؛ چرا كه اين راه (اسلام) ، راه روشنى است كه به سراى سلامت مى خوانَد و شما هم هنوز در سرايى هستيد كه فرصت و فراغت آن را داريد تا خشنودى پروردگارتان را به دست آوريد.6498.الإمام عليّ عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در باره سخن خداوند عز و جل : «و خداوند ، به سراى سلام ، فرا مى خوانَد» _: سلام ، خداست و سراى او كه آن را براى دوستانش آفريده ، بهشت است.6499.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعاى روز جمعه _: بار خدايا! تويى سلام و از توست سلام . از تو مى خواهم _ اى پروردگار صاحب شُكوه و ارجمندى _ كه مرا از آتش بِرَهانى و در سراى سلامت ، اسكانم دهى .3 / 5سراى پرهيزگارانقرآن«و به كسانى كه پرهيزگارى كردند ، گفته مى شود : «پروردگارتان ، چه فرو فرستاد؟» . مى گويند : خوبى . براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند ، [ پاداش ]نيكويى است و قطعا سراى آخرت ، بهتر است و چه نيكوست سراى پرهيزگاران ! بهشت هاى دست نخورده كه وارد آنها مى شوند . در پاى آن بهشت ها ، جويبارها روان اند . در آن جا ، هر چه بخواهند ، براى آنان [ فراهم ]است . خدا ، اين چنين به پرهيزگاران ، پاداش مى دهد» .

.

ص: 94

الحديث6503.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :الدُّنيا دارُ الأَشقِياءِ . الجَنَّةُ دارُ الأَتقِياءِ . (1)3 / 6دارُ المُ_قامَ_ةِالكتاب«وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (2)

الحديث6505.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :اِتَّقُوا اللّهَ تَقِيَّةَ مَن سَمِعَ فَخَشَعَ! ... وَاستَظهَرَ (3) زادا لِيَومِ رَحِيلِهِ ، وَوَجهِ سَبِيلِهِ ، وَحالِ حاجَتِهِ ، وَمَوطِنِ فاقَتِهِ ، وَقَدَّمَ أَمامَهُ لِدارِ مُقامِهِ . (4)6506.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :اَلحَمدُ للّهِِ عَلى ما عَرَّفَنا مِن نَفسِهِ ، وَأَلهَمَنا مِن شُكرِهِ ... حَمدا نُعتَقُ بِهِ مِن أَلِيمِ نارِ اللّهِ إِلى كَرِيمِ جِوارِ اللّهِ ، حَمدا نُزاحِمُ به مَلائِكَتَهُ المُقَرَّبِينَ ، ونُضامُّ (5) بِهِ أَنبِياءَهُ المُرسَلِينَ في دارِ المُقامَةِ الَّتِي لا تَزُولُ ، ومَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتِي لا تَحُولُ . (6) .


1- .غرر الحكم : ح 437 و ح 438 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 33 ح 600 و 601 .
2- .فاطر : 34 _ 35.
3- .اسْتَظْهَرَ : احتاط في الأمر وبالغ في حفظه وإصلاحه (مجمع البحرين : ج 2 ص 1149 «ظهر»).
4- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 210 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 438 ح 48 ؛ دستور معالم الحكم : ص 53 وليس فيها صدره .
5- .تَضامَّ القوم : إذا انضمّ بعضهم إلى بعض (لسان العرب : ج 12 ص 358 «ضمم»).
6- .الصحيفة السجّاديّة : ص 20 الدعاء 1 ؛ ينابيع المودّة : ج 3 ص 412 .

ص: 95

3 / 6 سراى ماندگارى

حديث6508.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :دنيا ، سراى شوربختان است و بهشت ، سراى پرهيزگاران.3 / 6سراى ماندگارىقرآن«و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه را از ما بُرد ، كه پروردگار ما ، آمرزگارى سپاس گزار است ؛ همو كه ما را به لطف خويش در سراى ماندگارى ، جاى داد ؛ سرايى كه در آن ، نه رنجى به ما مى رسد و نه درماندگى اى گريبانگير ما مى شود » ».

حديث6508.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :از خدا پروا داريد ، همچون پروادارىِ كسى كه [ پند را ] شنيد و به جان خريد ... و براى روز كوچيدنش ، و راه سفرش ، و گاهِ نيازش ، و جاى تنگ دستى اش ، كوله بارى از توشه فراهم آورد و پيشاپيش ، براى سراى ماندگارى اش [ كردار نيك ]فرستاد.6509.امام على عليه السلام ( _ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) امام زين العابدين عليه السلام :ستايش ، خداى را كه خويشتن را به ما شناسانْد و سپاس گزارى اش را به ما الهام فرمود ... ؛ ستايشى كه به سبب آن ، از آتش دردناك او بِرَهيم و در پناه كريمانه خدا بيارميم ؛ ستايشى كه به سبب آن ، با فرشتگان مقرّب او همنشين شويم و در سراى ماندگارىِ جاويدان و جايگاه كرامت پايدار او با پيامبران فرستاده اش ، يك جا گِرد آييم.

.

ص: 96

6510.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِني وَجَمِيعَ إِخوانِي بِكَ مُؤمِنِينَ ، وَعلى الإِسلامِ ثابِتِينَ ... وَلِلجَنَّةِ طالِبِينَ ، وَلِلفِردَوسِ وارِثِينَ ، وَمِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالاِستَبرَقِ لابِسِينَ ، وَعَلى الأَرائِكِ مُتَّكِئِينَ ، وَبِالتِّيجانِ المُكَلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَاليَواقِيتِ وَالزَّبَرجَدِ مُتَوَّجِينَ ، وَلِلوِلدانِ المُخَلَّدِينَ مُستَخدَمِينَ ، وَبِأَكوابٍ وَأَبارِيقَ وَكَأسٍ مِن مَعِينٍ شارِبينَ ، وَمِن الحُورِ العِينِ مُزَوَّجِينَ ، وَفِي نَعِيمِ الجَنَّةِ مُقِيمِينَ ، وَفِي دارِ المُقامَةِ خالِدِينَ ، لايَمَسُّهُم فِيها نَصَبٌ (1) وَما هُم مِنها بِمُخرَجِينَ . (2)3 / 7دارُ الأمنِالكتاب«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقَامٍ أَمِينٍ * فِى جَنَّ_تٍ وَ عُيُونٍ . . . يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَ_كِهَةٍ ءَامِنِينَ ». (3)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَعُيُونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ * وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ * لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ». (4)

الحديث6512.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :كُونُوا مِن أَهلِ الحَقِّ تُعرَفُوا بِهِ وَتَتَعارَفُوا عَلَيهِ ، فَإِنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ ... وَجَعَلَ ثَوابَ أَهلِ طاعَتِهِ النَّضرَةَ (5)

فِي وَجهِهِ ، فِي دارِ الأَمنِ وَالخُلدِ الَّذِي لا يَرُوعُ (6) أَهلُهُ . (7) .


1- .النَصَبُ : التَعَبْ (النهاية : ج 5 ص 62 «نصب»).
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 123 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
3- .الدّخان : 51 و 52 و 55 .
4- .الحِجر : 45 _ 48 .
5- .نَضَرَهُ ونَضَّره : من النضارة؛ وهي حُسن الوجه والبريق (النهاية : ج 5 ص 71 «نضر»).
6- .في المصدر: «يورع» ، والتصويب من بحار الأنوار .
7- .كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 716 ح 17 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 263 ح 1006.

ص: 97

3 / 7 سراى امنيّت

6513.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا_: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان محمّد ، درود فرست و مرا و همه برادرانم را باورمند به خودت ، قرار ده ، و پا بر جا در اسلام ... و جوياى بهشت ، و وارث فردوس ؛ آنان كه جامه هاى پرنيان نازك و ديباى سِتَبر مى پوشند و بر تخت ها[ ى بهشتى ] تكيه مى زنند ، و تاج هاى مرواريد و ياقوت و زِبَرجد بر سر دارند ، و پسركان جاويدان ، خدمتشان مى كنند ، و با جام ها و اِبريق ها و پياله اى از باده ناب مى نوشند ، و با سيه چشمان ، ازدواج مى كنند ، و در ناز و نعمت بهشت ، ماندگارند ، و در سراى ماندگارى جاويدان اند ، و در آن جا هيچ خستگى اى بديشان نمى رسد ، و هرگز از آن جا بيرون برده نمى شوند.3 / 7سراى امنيّتقرآن«به راستى ، پرهيزگاران ، در جايگاهى امن و آسوده اند . در بوستان ها و كنار چشمه سارها ... . در آن جا هر ميوه اى را [ كه بخواهند ،] آسوده خاطر مى طلبند».

«به راستى كه پرهيزگاران ، در بوستان ها و كنار چشمه سارهايند . به آنها در آييد ، با سلامت و امنيّت . و آنچه از كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه ، بر تخت هايى ، رو به روى يكديگرند . نه رنجى در آن جا به ايشان مى رسد و نه از آن جا بيرون رانده مى شوند ».

حديث6520.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :اهل حق باشيد تا بِدان شناخته شويد و با آن ، يكديگر را بشناسيد ؛ زيرا خداوند ، آفريدگان را به قدرت خويش بيافريد ... و پاداش فرمان بُردارانش را خرّمى روىِ آنان قرار داد ، در سراى امنيّت و جاويدان كه ساكنان آن ، هرگز نمى هراسند .

.

ص: 98

6521.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :الجَنَّةُ دارُ الأَمانِ . (1)6522.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ما ضَرَّ إِخوانَنا الَّذِينَ سُفِكَت دِماؤُهُم _ وَهُم بِصِفِّينَ _ أَن لا يَكُونُوا اليَومَ أَحياءً؟ يُسِيغُونَ الغُصَصَ، وَيَشرَبُونَ الرَّنْقَ! (2) قَد _ وَاللّهِ _ لَقُوا اللّهَ فَوَفّاهُم اُجُورَهُم ، وَأَحَلَّهُم دارَ الأَمنِ بَعدَ خَوفِهِم . (3)6523.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :إِذا آمَنتَ بِاللّهِ وَاتَّقَيتَ مَحارِمَهُ أَحَلَّكَ دارَ الأَمانِ ، وَإِذا أَرضَيتَهُ تَغَمَّدَكَ بِالرِّضوانِ . (4)6515.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (5) قَد أُمِنَ العِقابُ ، وَانقَطَعَ العِتابُ ، وَزُحزِحُوا عَن النّارِ ، وَاطمَأَنَّت بِهِم الدارُ ، وَرَضُوا المَثوَى وَالقَرارَ . (6)6516.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام إِنَّ الناسَ يَعبُدُونَ اللّهَ عز و جل عَلى ثَلاثَةِ أَوجُهٍ :فَطَبَقَةٌ يَعبُدُونَهُ رَغبةً فِي ثَوابِهِ فَتِلكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ ؛ وَهُوَ الطَّمَعُ ، وَآخَرُونَ يَعبُدُونَهُ خَوفا مِن النارِ فَتِلكَ عِبادَةُ العَبِيدِ ؛ وهِي رَهبَةٌ ، وَلكِنِّي أَعبُدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل فَتِلكَ عِبادَةُ الكِرامِ ؛ وَهُوَ الأَمنُ ، لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ» (7) ، «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» (8) ، فَمَن أَحَبَّ اللّهَ عز و جل أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَمَن أَحَبَّهُ اللّهُ عز و جلكانَ مِن الآمِنِينَ . (9) .


1- .غرر الحكم : ح 397 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 18 ح 19.
2- .الرَّنْق : الكَدِر (لسان العرب : ج 10 ص 127 «رنق»).
3- .نهج البلاغة : الخطبة 182 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 127 ح 953.
4- .غرر الحكم: ح 4146.
5- .الزمر : 73.
6- .عيون الحكم والمواعظ: ص 507 ح 9294.
7- .النمل : 89 .
8- .آل عمران : 31 .
9- .علل الشرائع : ص 12 ح 8 ، الخصال : ص 188 ح 259 ، الأمالي للصدوق : ص 91 ح 65 كلّها عن يونس بن ظبيان ، روضة الواعظين : ص 456 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 18 ح 9 .

ص: 99

6517.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) امام على عليه السلام :بهشت ، سراى امنيّت است.6518.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :برادران ما را كه خون هايشان در صفّين ريخته شد ، چه گزند كه امروز ، زنده نباشند ، كه غصّه بخورند و آب هاى تيره بنوشند ؟ ! به خدا سوگند كه آنان ، به ديدار خدا شتافتند و خداوند ، مزدشان را كامل عطايشان فرمود و آنان را كه [ در اين دنيا ] بيم داشتند ، در سراى امنيّت جاى داد .6519.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر به خدا ايمان آورى و از حرام هايش پرهيز كنى ، تو را در سراى امنيّت جاى مى دهد ، و اگر او را خشنود گردانى ، تو را غرق در خشنودى مى گردانَد .6520.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام : «و كسانى كه از پروردگار خويش پروا كردند ، گروه گروه ، به سوى بهشت برده مى شوند» ، در حالى كه از كيفر ، در امان اند و سرزنش نمى شوند و از آتش ، دور داشته مى شوند و در سرا[ ى جاويدان ] آرام مى گيرند و از جايگاه و آرامگاه [ هميشگى خود ،] خشنودند .6521.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مردم ، خداوند عز و جل را بر سه گونه مى پرستند : گروهى ، او را براى پاداشش مى پرستند كه اين ، پرستشِ آزمندان است و آزمندى است . گروهى ديگر ، او را از بيم آتش مى پرستند كه اين ، پرستشِ بندگان است و ترسيدن است ؛ ليكن من ، او را از سرِ عشق به او مى پرستم كه اين ، پرستش جوان مردان است و امنيّت است ؛ چرا كه او عز و جل مى فرمايد : «و آنان در آن روز ، از ترس در امان اند» . «بگو : اگر خدا را دوست مى داريد ، از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» . پس ، هر كه خداى عز و جل را دوست بدارد ، خدا نيز او را دوست مى دارد و هر كه خداى عز و جلدوستش بدارد ، از آسوده خاطران خواهد بود . .

ص: 100

3 / 8دارُ الكَرامَةِالكتاب«إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا ». (1)

«أُوْلَ_ائِكَ فِى جَنَّ_تٍ مُّكْرَمُونَ ». (2)

الحديث6528.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :اِعلَمُوا أَنَّهُ مَن يَتَّقِ اللّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجا مِن الفِتَنِ وَنُورا مِن الظُّلَمِ ، ويُخَلِّدُهُ فِيما اشتَهَت نَفسُهُ ، وَيُنزِلُهُ مَنزِلَ الكَرامَةِ عِندَهُ ، فِي دارٍ اصطَنَعَها لِنَفسِهِ ؛ ظِلُّها عَرشُهُ ، وَنُورُها بَهجَتُهُ ، وَزُوّارُها مَلائِكَتُهُ ، وَرُفَقاؤُها رُسُلُهُ ... . (3)6529.عنه عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي مُناجاةٍ لَهُ _: اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلنا مِن الَّذِينَ ... ظَفِروا بِحَبلِ النَّجاةِ ، وَعُروَةِ السَّلامَةِ ، وَالمُقامِ فِي دارِ الكَرامَةِ . (4)6530.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الرَّبَّ تَبارَكَ وَتَعالَى يَقُولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتِي ، وَانجُوا مِن النارِ بِعَفوِي ، وَتَقَسَّمُوا الجَنَّةَ بِأَعمالِكُم ، فَوَعِزَّتِي لَاُنزِلَنَّكُم دارَ الخُلُودِ وَدارَ الكَرامَةِ . (5) .


1- .النساء : 31.
2- .المعارج : 35.
3- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 163 ح 105.
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 126 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي.
5- .الاختصاص : ص 356 عن جابر بن يزيد الجعفي ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 207.

ص: 101

3 / 8 سراى كرامت

3 / 8سراى كرامتقرآن«اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شده ايد ، دورى گزينيد ، بدى هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند ، در مى آوريم».

«آنان اند كه در بهشت هايى ، گرامى خواهند بود».

حديث6530.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بدانيد كه هر كس از خدا پروا بدارد ، خداوند براى او ، راه برونْ رفتى از فتنه ها و روشنايى در تاريكى ها قرار مى دهد و او را در جايى كه خواستِ اوست ، جاويدان مى گرداند و او را در جايگاهى گرامى به نزد خويش جاى مى دهد ؛ در سرايى كه آن را براى خويش برگزيده ، و سايه آن ، عرش اوست ، و روشنايى اش شادمانى او ، و ديدار كنندگانش فرشتگان او ، و رفيقانش پيامبران او ... .6531.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در يكى از مناجاتهايش _: بار خدايا ! بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و ما را از كسانى قرار ده كه ... به ريسمان نجات ، و دستگيره سلامت ، و اقامت در سراى كرامت (گراميداشت) ، دست يافتند.6532.مصباح الشريعة ( _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السل ) امام باقر عليه السلام :پروردگارِ بزرگ و والا مى فرمايد : «با رحمت من ، به بهشت در آييد و با گذشت من ، از آتش برَهيد و با اعمالتان ، بهشت را قسمت كنيد ، كه به عزّتم سوگند ، قطعا شما را در سراى جاودانگى و سراى كرامت (گراميداشت) ، جاى خواهم داد .

.

ص: 102

6533.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِمُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _: اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسأَلُكَ الظَّفَرَ وَالسَّلامَةَ ، وَالحُلُولَ بِدارِ الكَرامَةِ . (1) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 65 ح 101 ، المصباح للكفعمي : ص 46 ، فلاح السائل : ص 321 ح 215 كلّها عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 71 ح 5 .

ص: 103

6534.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعاى بعد از نماز ظهر _: بار خدايا ! پيروزى و سلامت و اقامت در سراى كرامت (گراميداشت) را از تو درخواست مى كنم. .

ص: 104

الفصل الرابع : مواصفات الجنّة4 / 1سَعَةُ الجَنَّةِالكتاب«سَابِقُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ». (1)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ». (2)

«وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا ». (3)

الحديث6536.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قُومُوا إِلى جَنَّةٍ عَرضُها السَّماواتُ وَالأَرضُ . (4) .


1- .الحديد : 21.
2- .آل عمران : 133.
3- .الإنسان : 20.
4- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1510 ح 1901 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 275 ح 12401 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 481 ح 5798 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 75 ح 17915 ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 3 ص 69 كلّها عن أنس .

ص: 105

فصل چهارم: ويژگى هاى بهشت
4 / 1 گستردگى بهشت

فصل چهارم: ويژگى هاى بهشت4 / 1گستردگى بهشتقرآن«بر يكديگر ، پيشى بجوييد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش ، چون پهناى آسمان و زمين است و براى كسانى آماده شده است كه به خدا و پيامبرانش ، ايمان آورده اند . اين ، فضل خداست . به هر كس كه بخواهد ، آن را مى دهد و خداوند ، صاحب فضل بزرگ است».

«بشتابيد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده شده است».

«و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى».

حديث6539.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيش به سوى بهشتى كه پهنه اش آسمان ها و زمين است.

.

ص: 106

6540.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) عنه صلى الله عليه و آله :إِذا اُدخِلَ المُؤمِنُ إِلى مَنازِلِهِ فِي الجَنَّةِ وَوُضِعَ عَلى رَأسِهِ تاجُ المُلكِ وَالكَرامَةِ ، أُلبِسَ حُلَلَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالياقُوتِ وَالدُّرِّ المَنظُومِ فِي الإِكلِيلِ تَحتَ التّاجِ ، قالَ : وَأُلبِسَ سَبعِينَ حُلَّةَ حَرِيرٍ بِأَلوانٍ مُختَلِفَةٍ وَضُرُوبٍ مُختَلِفَةٍ ، مَنسُوجَةً بِالذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَاللُّؤلُؤِ وَالياقُوتِ الأَحمَرِ ، فَذلِكَ قَولُهُ عز و جل : «يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَ لِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ» (1) فَإِذا جَلَسَ المُؤمِنُ عَلى سَرِيرِهِ اهتَزَّ سَرِيرُهُ فَرَحا ، فَإِذا استَقَرَّ لِوَلِيِّ اللّهِ جَلَّ وَعَزَّ مَنازِلُهُ فِي الجِنانِ استَأذَنَ عَلَيهِ المَلَكُ المُوَكَّلُ بِجِنانِهِ لِيُهَنِّئَهُ بِكَرامَةِ اللّهِ عز و جل إِيّاهُ ، فَيَقُولُ لَهُ خُدّامُ المُؤمِنِ مِن الوُصَفاءِ وَالوَصائِفِ : مَكانَكَ ، فَإِنَّ وَلِيَّ اللّهِ قَد اتَّكَأَ عَلى أَرِيكَتِهِ وَزَوجَتُهُ الحَوراءُ تَهَيَّأُ له فَاصبِر لِوَلِيِّ اللّهِ .

قالَ : فَتَخرُجُ عَلَيهِ زَوجَتُهُ الحَوراءُ مِن خَيمةٍ لها تَمشِي مُقبِلَةً وَحَولَها وَصائِفُها، وَعَلَيها سَبعُونَ حُلَّةً مَنسُوجَةً بِالياقُوتِ وَاللُّؤلُؤِ وَالزَّبَرجَدِ وَهِيَ مِن مِسكٍ وَعَنبَرٍ، وَعَلَى رَأسِها تاجُ الكَرامَةِ ، وَعَلَيها نَعلانِ مِن ذَهَبٍ مُكَلَّلَتانِ بِالياقُوتِ وَاللُّؤلُؤِ شِراكُهُما (2) ياقُوتٌ أَحمَرُ ، فَإِذا دَنَت مِن وَلِيِّ اللّهِ فَهَمَّ أَن يَقُومَ إِلَيها شَوقا، فَتَقُولُ لَه : يا وَلِيَّ اللّهِ لَيسَ هَذا يَومَ تَعَبٍ وَلا نَصَبٍ فَلا تَقُم أَنا لَكَ وَأَنتَ لِي ، قالَ : فَيَعتَنِقانِ مِقدارَ خَمسِمِائَةِ عامٍ مِن أَعوامِ الدُّنيا لا يَمَلُّها وَلا تَمَلُّهُ .

قالَ : فَإِذا فَتَرَ بَعضَ الفُتُورِ مِن غَيرِ مَلالَةٍ ، نَظَرَ إِلى عُنُقِها فَإِذا عَلَيها قَلائِدُ مِن قَصَبٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ وَسَطُها لَوحٌ صَفحَتُهُ دُرَّةٌ مَكتُوبٌ فِيها : أَنتَ يا وَلِيَّ اللّهِ حَبِيبِي وَأَنا الحَوراءُ حَبِيبَتُكَ ، إِلَيكَ تَناهَت نَفسِي وَإِلَيَّ تَناهَت نَفسُكَ .

ثُمَّ يَبعَثُ اللّهُ إِلى أَلفِ مَلَكٍ يُهَنِّئُونَهُ بِالجَنَّةِ وَيُزَوِّجُونَهُ بِالحَوراءِ ، قالَ : فَيَنتَهُونَ إِلى أَوَّلِ بابٍ مِن جِنانِهِ ، فَيَقُولُونَ لِلمَلَكِ المُوَكَّلِ بِأَبوابِ جِنانِهِ : استَأذِن لَنا عَلى وَلِيِّ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ بَعَثَنا إِلَيهِ نُهَنِّئُهُ ، فَيَقُولُ لَهُم المَلَكُ : حَتَّى أَقُولَ لِلحاجِبِ فَيُعلِمَهُ بِمَكانِكُم ، قالَ : فَيَدخُلُ المَلَكُ إِلى الحاجِبِ وَبَينَهُ وَبَينَ الحاجِبِ ثَلاثُ جِنانٍ ، حَتَّى يَنتَهِيَ إِلى أَوَّلِ بابٍ ، فَيَقُولُ لِلحاجِبِ : إِنَّ عَلَى بابِ العَرصَةِ أَلفَ مَلَكٍ أَرسَلَهُم رَبُّ العالَمِينَ تَبارَكَ وَتَعالى لِيُهَنِّئُوا وَلِيَّ اللّهِ قَد سَأَلُونِي أَن آذَنَ لَهُم عَلَيهِ.

فَيَقُولُ الحاجِبُ : إِنَّهُ لَيَعظُمُ عَلَيَّ أَن أَستَأذِنَ لِأَحَدٍ عَلى وَلِيِّ اللّهِ وَهُوَ مَعَ زَوجَتِهِ الحَوراءِ . قالَ : وَبَينَ الحاجِبِ وَبَينَ وَلِيِّ اللّهِ جَنَّتانِ ، قالَ: فَيَدخُلُ الحاجِبُ إِلى القَيِّمِ فَيَقُولُ لَه : إِنَّ عَلى بابِ العَرصَةِ (3) أَلفَ مَلَكٍ أَرسَلَهُم رَبُّ العِزَّةِ يُهَنِّئُونَ وَلِيَّ اللّهِ فَاستَأذِن لَهُم ؛ فَيَتَقَدَّمُ القَيِّمُ إِلَى الخُدّامِ فَيَقُولُ لَهُم: إِنَّ رُسُلَ الجَبّارِ عَلى بابِ العَرصَةِ وَهُم أَلفُ مَلَكٍ أَرسَلَهُم اللّهُ يُهَنِّئُونَ وَلِيَّ اللّهِ فَأَعلَمُوهُ بِمَكانِهِم ، قالَ : فَيُعلِمُونَهُ فَيُؤذَنُ لِلمَلائِكَةِ فَيَدخُلُونَ عَلى وَلِيِّ اللّهِ وَهُوَ فِي الغُرفَةِ وَلَها أَلفُ بابٍ ، وَعَلى كُلِّ بابٍ مِن أَبوابِها مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهِ ، فَإِذا أُذِنَ لِلمَلائِكَةِ بِالدُّخُولِ عَلى وَلِيِّ اللّهِ فَتَحَ كُلُّ مَلَكٍ بابَهُ المُوَكَّلَ بِهِ قالَ : فَيُدخِلُ القَيِّمُ كُلَّ مَلَكٍ مِن بابٍ مِن أَبوابِ الغُرفَةِ ، قالَ : فَيُبَلِّغُونَهُ رِسالَةَ الجَبّارِ جَلَّ وَعَزَّ ، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ» مِن أَبوابِ الغُرفَةِ «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم» (4) إِلى آخِرِ الآيةِ .

قالَ : وذلِكَ قَولُهُ جَلَّ وَعَزَّ : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا» (5) يَعنِي بِذلِكَ وَلِيَّ اللّهِ وَما هُوَ فِيهِ مِن الكَرامَةِ وَالنَّعِيمِ وَالمُلكِ العَظِيمِ الكَبِيرِ ، إِنَّ المَلائِكَةَ مِن رُسُلِ اللّهِ عَزَّ ذِكرُهُ يَستَأذِنُونَ [فِي الدُّخُولِ ]عَلَيهِ فَلا يَدخُلُونَ عَلَيهِ إِلّا بِإِذنِهِ ، فَلِذلِكَ المُلكُ العَظِيمُ الكَبِيرُ . (6) .


1- .الحجّ : 23 .
2- .الشِّراكُ : أحد سُيور النَّعلِ التي تكون على وجهها (النهاية : ج 2 ص 467 «شرك») .
3- .عَرَصَة: كلّ موضع واسع لا بناء فيه (النهاية: ج 3 ص 208 «عرص»).
4- .الرعد : 23 _ 24 .
5- .الإنسان : 20 .
6- .الكافي : ج 8 ص 97 ح 69 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 247 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 744 ح 3 كلّها عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 128 ح 29.

ص: 107

6541.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه مؤمن را به جايگاه هايش در بهشت در مى آورند و تاج شاهى و بزرگى بر سرش مى گذارند ، جامه هايى از زر و سيم و ياقوت ، بر او مى پوشانند و پايه تاجش به رشته هاى دُر و گوهر ، مزيّن است . نيز هفتاد جامه پرنيان ، با رنگ هاى گوناگون و انواع مختلف كه به زر و سيم و مرواريد و ياقوت سرخ ، بافته شده اند ، بر تن او مى كنند . اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباس هايشان در آن جا ، از پرنيان است» .

و چون مؤمن بر تخت خويش بنشيند ، تختش از شادمانى مى لرزد ، و چون ولىّ خداوند عز و جل در جايگاه هاى خود در بهشت ها ، استقرار يابد ، فرشته گماشته بر بهشت هايش ، اجازه ورود مى خواهد تا اين كرامتى را كه خداى عز و جل به او بخشيده است ، به وى تبريك گويد ؛ امّا خدمت گزاران مؤمن ، از غلامان و كنيزان ، به او مى گويند : بمان ؛ چرا كه ولىّ خدا ، بر تخت خويش ، تكيه زده و همسرِ حورى او ، در حال آماده ساختن خويش براى اوست . منتظر ولىّ خدا بمان.

پس ، همسر حورى او ، از خرگاهش به سوى وى بيرون مى آيد ، در حالى كه كنيزان خدمتكارش ، گِرداگرد وى را گرفته اند و لباسى بافته از ياقوت و مرواريد و زِبَرجَد و مُشك و عنبر ، بر تن دارد و تاج كرامت ، بر سرِ اوست و كفش هايش از طلا و مزيّن به ياقوت و مرواريد است و بندهاى آنها از ياقوت سرخ . نزديكِ ولىّ خدا كه مى رسد ، او از شوق مى خواهد برايش بلند شود ؛ ولى حورى مى گويد : اى ولىّ خدا ! امروز ، ديگر روز رنج و زحمت نيست . پس بر مخيز . من ، از آنِ تو هستم و تو ، از آنِ منى . آن گاه ، به اندازه پانصد سال از سال هاى دنيا ، يكديگر را در آغوش مى كِشند ، بى آن كه از يكديگر سير و خسته شوند.

پس از آن كه اندكى سست شد ، آن هم نه از سرِ سيرى و خستگى ، نگاهش به گردن حورى مى افتد . گردنبندهايى بر گردن او از ياقوت سرخ مى بيند كه در وسط آن ، لوحى است و صفحه آن لوح ، درّى است و بر آن ، نوشته شده است : تو _ اى ولىّ خدا _ معشوق منى و منِ حورى ، معشوق تو ام ، و من و تو به هم رسيديم.

سپس ، خداوند به هزار فرشته ، پيغام مى دهد كه بهشت را به او تهنيت بگويند و آن حورى را به ازدواج او در آورند . آن فرشتگان ، به نخستين در از بهشت هاى او مى رسند و به فرشته گماشته بر درهاى بهشت هايش مى گويند : از ولىّ خدا ، براى ما اجازه ورود بخواه ؛ زيرا خداوند ، ما را نزد او فرستاده است تا به وى ، شادباش بگوييم .

فرشته به آنان مى گويد : بايد به دربان بگويم تا آمدن شما را به اطّلاع او برساند .

پس ، آن فرشته به نزد دربان _ كه از او تا دربان ، سه بهشت فاصله است _ ، مى رود . چون به نخستين در رسيد ، به دربان مى گويد : بر درگاه ، هزار فرشته اند كه پروردگار بزرگ و بلندمرتبه جهانيان ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . از من خواسته اند كه برايشان ، اجازه ورود بخواهم.

دربان مى گويد : مرا ياراى آن نيست كه وقتى ولىّ خدا با همسر حورىِ خويش است ، از او براى كسى اجازه ورود بطلبم .

ميان دربان تا ولىّ خدا ، دو بهشت ، فاصله است . پس ، دربان به نزد پيشكار مى رود و مى گويد : به درگاه ، هزار فرشته اند كه پروردگار عزّت ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . براى ايشان ، اجازه ورود بخواه .

پيشكار ، به نزد خدمتكاران مى رود و مى گويد : فرستادگان [ خداى ] جبّار ، بر درگاه اند . آنان ، هزار فرشته اند كه خداوند ، آنان را براى شادباش گويى به ولىّ خدا ، فرستاده است . آمدنشان را به اطّلاع او برسانيد .

آنان به اطّلاع او مى رسانند . در اين هنگام ، به فرشتگان ، اجازه ورود داده مى شود و آنها بر ولىّ خدا _ كه در بالاخانه است و هزار در دارد و بر هر درى از درهايش فرشته اى گماشته شده است _ ، وارد مى شوند . چون اجازه ورود بر ولىّ خدا به فرشتگان داده مى شود ، هر فرشته اى ، درى را كه بر آن گماشته شده است ، مى گشايد و پيشكار ، هر فرشته اى را از درى از درهاى بالاخانه ، داخل مى كند و آن فرشتگان ، پيام [ خداى ] جبّار عز و جل را به او ، ابلاغ مى كنند . اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و فرشتگان ، بر آنان ، وارد مى شوند از هر درى» از درهاى بالاخانه [ و مى گويند : ] «درود بر شما ! » تا آخر آيه.

و نيز اين سخن خداى عز و جل است كه : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . مقصود ، ولىّ خدا و احترام و نعمت و پادشاهىِ بزرگ و شكوهمندى است كه او از آن برخوردار است . فرشتگانِ فرستاده خداى بزرگ ، از او اجازه ورود مى طلبند و تا اجازه ندهد ، بر او وارد نمى شوند . اين است آن پادشاهىِ بزرگ و شكوهمند. .

ص: 108

. .

ص: 109

. .

ص: 110

6542.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً الَّذِي يَركَبُ فِي أَلفِ أَلفٍ مِن خَدَمَةٍ مِن الوِلدانِ المُخَلَّدِينَ ، عَلى خَيلٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ لَها أَجنِحَةٌ مِن ذَهَبٍ «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (1)6543.امام باقر عليه السلام :الدرّ المنثور عن عكرمة :دَخَلَ عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ راقِدٌ عَلى حَصِيرٍ مِن جَرِيدٍ قَد أَثَّرَ فِي جَنبِهِ ، فَبَكى عُمَرُ ، فَقالَ : ما يُبكِيكَ؟ فَقالَ : ذَكَرتُ كِسرَى وَمُلكَهُ ، وقَيصَرَ ومُلكَهُ ، وَصاحِبَ الحَبَشَةِ وَمُلكَهُ ، وَأَنتَ رَسُولُ اللّهِ عَلى حَصِيرٍ مِن جَرِيدٍ .

فَقالَ : أَما تَرضَى أَنَّ لَهُم الدُّنيا وَلَنا الآخِرَةَ ؛ فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (2)6544.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصّحيحين عن أبي هريرة :جاءَ رَجُلٌ إِلى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَرَأَيتَ جَنَّةً عَرضُها السَّمواتُ وَالأَرضُ ، فَأَينَ النارُ؟ قالَ : أَرَأَيتَ اللَّيلَ الَّذِي قَد أَلبَسَ كُلَّ شَيءٍ فَأَينَ جُعِلَ النَّهارُ؟ قالَ: اَللّهُ أَعلَمُ ، قالَ : كَذلِكَ اللّهُ يَفعَلُ ما يَشاءُ . (3)6545.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :قَدِمَ أُسقُفُ نَجرانَ عَلى عُمَرَ بنِ الخَطَّابِ ، فَقالَ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، إِنَّ أَرضَنا بارِدَةٌ سَدِيدَةُ (4) المَؤُونَةِ لا تَحمِلُ الجيشَ ، وَأَنا ضامِنٌ لِخَراجِ أَرضِي أَحمِلُهُ إِلَيكَ فِي كُلِّ عامٍ كَمَلاً ، فَكانَ يقدمُ هُو بِالمالِ بِنَفسِهِ ، وَمَعَهُ أَعوانٌ لَهُ حَتَّى يُوفِيَهُ بَيتَ المالِ ، وَيَكتُبَ لَه عُمَرُ البَراءَةَ .

قالَ : فَقَدِمَ الأُسقُفُ ذاتَ عامٍ ، وَكانَ شَيخا جَمِيلاً فَدَعاهُ عُمَرُ إِلى اللّهِ ، وَإِلى دِينِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَأَنشَأَ يَذكُرُ فَضلَ الإِسلامِ وَما يَصِيرُ إِلَيهِ المُسلِمُونَ مِن النَّعِيمِ وَالكَرامَةِ .

فَقالَ لَهُ الاُسقُفُ : يا عُمَرُ ، أَنتُم تَقرَؤُونَ فِي كِتابِكُم أَنَّ للّهِِ جَنَّةً عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ ، فَأَينَ تَكُونُ النارُ؟ قالَ : فَسَكَتَ عُمَرُ ، وَنَكّسَ رَأسَهُ ، فَقالَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، وَكانَ حاضِرا : أَجِب هَذا النَّصرانِيَّ ، فَقالَ لَهُ عُمَرُ : بَل أَجِبهُ أَنتَ .

فَقالَ عليه السلام لَه : يا أُسقُفَ نَجرانَ أَنا أُجِيبُكَ ، أَرَأَيتَ إِذا جاءَ النَّهارُ أَينَ يَكُونُ اللَّيلُ ، وَإِذا جاءَ اللَّيلُ أَينَ يَكُونُ النَّهارُ؟

فَقالَ الاُسقُفُ : ما كُنتُ أَرَى أَنَّ أَحدا يُجِيبُنِي عَن هَذِهِ المَسأَلَةِ . (5) .


1- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 376 نقلاً عن ابن وهب عن الحسن البصري .
2- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 377 نقلاً عن عبد بن حميد وابن المنذر وراجع : الطبقات الكبرى : ج 1 ص 466 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 92 ح 103 ،صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 306 ح 103 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 399 ح 437 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 99 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 373 ح 29861 .
4- .يُسدّد : أي يقتصد فلا يغلو ولا يسرف (النهاية : ج 2 ص 352 «سدد») .
5- .خصائص الأئمّة : ص 90، الفضائل : ص 126 عن أنس نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 58 ح 3 .

ص: 111

6546.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دونْ پايه ترين فرد اهل بهشت ، هنگامى كه مى رود ، بر اسبى از ياقوت سرخ كه بال هايى از طلا دارد ، مى نشيند و هزار هزار خدمتكار ، از پسركان جاويدان ، او را همراهى مى كنند «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ]نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» .6547.الإمام الرضا عليه السلام :الدُرّ المنثور_ به نقل از عِكرِمه _: عمر بن خطّاب ، بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شد . ديد كه ايشان ، بر بوريايى از برگ درخت خرما ، آرميده و بوريا بر پهلوى ايشان ، رد انداخته است . عمر ، گريه اش گرفت . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا گريه مى كنى؟» .

عمر گفت : به ياد كسرا و قيصر و پادشاه حبشه و سلطنت آنها افتادم ، در حالى كه تو ، پيامبر خدا هستى و بر بوريايى از برگ درخت خرما ، آرميده اى !

فرمود : «آيا نمى پسندى كه براى ايشان ، دنيا باشد و براى ما ، آخرت ؟».

پس خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ]نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» .6548.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هُرَيره _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمّد! اگر بهشت ، پهنايش آسمان ها و زمين است ، پس دوزخ كجاست؟

فرمود : «وقتى شب ، همه جا را فرو مى پوشانَد ، روز در كجا قرار داده مى شود؟ » .

مرد گفت : خداوند ، داناتر است .

فرمود : «اين چنين ، خداوند ، آنچه را بخواهد ، انجام مى دهد» .6549.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :اُسقف نجران ، به نزد عمر بن خطّاب آمد و گفت : اى امير مؤمنان ! سرزمين ما ، سردسير و پُر رنج و مشقّت است و سپاهيان ، در آن جا تاب نمى آورند و من ، خود ، خراجِ سرزمينم را ضمانت مى كنم و هر ساله ، آن را به طور كامل ، برايت مى آورم .

[از آن پس ،] او خود ، شخصا به همراه يارانش خراج را مى آورد و تحويل بيت المال مى داد و عمر ، به او رسيد مى داد.

يك سال اسقف _ كه پيرمردى زيبا بود _ ، آمد . عمر ، او را به خدا و دين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرا خواند و از امتيازهاى اسلام و نعمت و كرامتى كه [ در آخرت ] در انتظار مسلمانان است ، برايش گفت.

اسقف به او گفت : اى عمر ! شما در كتابتان مى خوانيد كه خداوند ، بهشتى دارد كه پهنايش ، همچون پهناى آسمان و زمين است . پس دوزخ ، كجا جاى دارد؟

عمر ، خاموش مانْد و سرش را پايين انداخت . امير مؤمنان [ على ] عليه السلام كه در آن جا حاضر بود ، فرمود : «پاسخ اين نصرانى را بده» .

عمر گفت : تو ، پاسخ او را بده.

امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود : «اى اسقف نجران ! من پاسخت را مى دهم . به من بگو كه هر گاه روز در مى آيد ، شب كجاست ؟ و چون شب مى شود ، روز كجاست؟» .

اسقف گفت : فكر نمى كردم كه كسى پاسخ اين سؤال مرا بدهد. .

ص: 112

6550.الإمام عليّ عليه السلام :المناقب لابن شهر آشوب عن السدي :كُنتُ عِندَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ إِذ أَقبَلَ كَعبُ بنُ الأَشرَفِ وَمالِكُ بنُ الصَّيفِيِّ وَحَيُّ بنُ أَخطَبَ ، فَقالُوا : إِنَّ فِي كِتابِكُم : «وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ» إِذا كانَ سَعَةُ جَنَّةٍ واحِدَةٍ كَسَبعِ سَماواتٍ وَسَبعِ أَرَضِينَ ، فَالجِنانُ كُلُّها يَومَ القِيامَةِ أَينَ تَكُونُ؟ فَقالَ عُمَرُ : لا أَعلَمُ .

فَبَينَماهُم فِي ذلِكَ إِذ دَخَلَ عَلِيٌ عليه السلام ، فَقالَ : فِي أَيِ شَيءٍ أَنتُم؟ فَالتَفَتَ اليَهُودِيُّ وَذَكَرَ المَسأَلَةَ ، فَقالَ عليه السلام لَهُم : خَبِّرُونِي أَنَّ النَّهارَ إِذا أَقبَلَ اللَّيلُ أَينَ يَكُونُ، وَاللَّيلَ إِذا أَقبَلَ النَّهارُ أَينَ يَكُونُ؟

فَقالَ لَهُ : فِي عِلمِ اللّهِ يَكُونُ ، قالَ عَلِيٌ عليه السلام : كَذلِكَ الجِنانُ تَكُونُ فِي عِلمِ اللّهِ ، فَجاءَ عَلِيٌ عليه السلام إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله وَأَخبَرَهُ بِذلِكَ ، فَنَزَلَ : «فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ » (1) . (2) .


1- .النحل : 43 .
2- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 352 ، الصراط المستقيم : ج 2 ص 12 نحوه ، بحار الأنوار : ج 40 ص174 ح 55 .

ص: 113

6551.عنه عليه السلام :المناقب ، ابن شهرآشوب_ به نقل از سُدّى _: نزد عمر بن خطّاب بودم كه كعب بن اشرف و مالك بن صَيفى و حىّ بن اَخطب آمدند و گفتند : در كتاب شما آمده است : «و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است» . اگر گستره يك بهشت ، به اندازه هفت آسمان و هفت زمين است ، پس تمام بهشت ها ، در روز رستاخيز ، كجايند؟

عمر گفت : نمى دانم.

در اين هنگام ، على عليه السلام وارد شد . فرمود : «شما در باره چه ، سخن مى گوييد؟ » .

مرد يهودى ، رو به امام عليه السلام كرد و سؤال را پرسيد . ايشان فرمود : «به من بگوييد كه چون روز در مى آيد ، شب كجاست؟ و شب كه مى آيد ، روز كجاست؟» .

مرد يهودى گفت : اين ، در علم خداست .

على عليه السلام فرمود : «بهشت ها نيز در علم خدايند» .

سپس على عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و موضوع را به ايشان گفت . در اين هنگام ، اين آيه نازل شد : «پس اگر نمى دانيد ، از اهل ذكر بپرسيد» . .

ص: 114

6544.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِن كُنتُم راغِبِينَ لا مَحالَةَ ، فَارغَبُوا فِي جَنَّةٍ عَرضُها السَّماواتُ والأَرضُ . (1)6545.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشي عن الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ» (2) _: إِذا وَضَعُوها كَذا _ وَبَسَطَ يَدَيهِ إِحداهُما مَعَ الاُخرَى _ . (3)6546.امام على عليه السلام :معاني الأخبار عن عبّاس بن يزيد :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام _ وَكُنتُ جالِسا عِندَهُ ذاتَ يَومٍ _ : أَخبِرنِي عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » ما هَذا المُلكُ الَّذِي كَبَّرَهُ اللّهُ حَتّى سَمّاهُ كَبِيرا؟

قالَ : فَقالَ لِي : إِذا أَدخَلَ اللّهُ أَهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ أَرسَلَ رَسُولاً إِلى وَلِيٍ مِن أَولِيائِهِ فَيَجِدُ الحَجَبَةَ عَلى بابِهِ ، فَيَقُولُ لَه : قِف حَتَّى نَستَأذِنَ لَكَ ، فَما يَصِلُ إِلَيهِ رَسُولُ رَبِّهِ إِلّا بِإِذنٍ ، فَهُوَ قَولُهُ عز و جل : «وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » (4) . (5) .


1- .غرر الحكم : ح 3736 ؛ عيون الحكم والمواعظ : ص 163 ح 3469.
2- .آل عمران : 133.
3- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 198 ح 142 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 54 .
4- .الإنسان : 20 .
5- .معاني الأخبار : ص 210 ح 1 ، فضائل الشيعة : ص 77 ح 44 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 188 ، وراجع : التبيان في تفسير القرآن : ج 10 ص 215 و تفسير القمّي : ج 2 ص 248 .

ص: 115

6547.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام :اگر آرزومند هستيد ، كه حتما هستيد ، بهشتى را آرزو كنيد كه پهنه آن ، آسمان ها و زمين است.6548.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشى_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «و بشتابيد به سوى آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن ، آسمان ها و زمين است» _: امام صادق عليه السلام فرمود : «آن گاه كه آنها را اين گونه قرار دهند» و دو دستش را با هم ، پهن كرد .6549.امام على عليه السلام :معانى الأخبار_ به نقل از عبّاس بن يزيد _: يك روز كه نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم، به ايشان گفتم : مرا به اين سخن خداى عز و جل آگاه كن كه : «و چون بِدان جا بنگرى ، [ سرزمينى از ] نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . اين پادشاهى اى كه خداوند ، آن را وسيع قرار داده ، چندان كه آن را بزرگ ناميده است ، چيست؟

امام عليه السلام به من فرمود : «آن گاه كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت در مى آورد ، فرستاده اى به سوى دوستى از دوستانش مى فرستد و او بر درگاهش دربانانى مى بيند . به او مى گويند : بمان ، تا برايت ، اجازه بگيريم . بدين سان ، فرستاده پروردگارش [ هم ] جز با اجازه وى به حضورش نمى رسد . اين است سخن او عز و جلكه : «و چون بِدان جا بنگرى ، نعمت و پادشاهىِ بزرگ مى بينى» . .

ص: 116

4 / 2أَرضُ الجَنَّةِ6552.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَرْضُ الْجنَّةِ بَيْضَاءُ ، عَرْصَتُهَا صُخُورُ الْكَافُورِ، وَقَدْ أَحَاطَ بِهِ المِسْكُ مِثْلَ كُسْبَانِ الرَّمْلِ أَنْهَارٌ مُطَّرِدَةٌ، فَيَجْتَمِعُ فيِهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ أَدْنَاهُمْ وَآخِرُهُمْ فَيَتَعارَفُونَ، فَيَبْعَثُ اللّهُ رِيحَ الرّحمَةِ فَتَهِيجُ عَلَيْهِمْ رِيحُ المِسْكِ، فَيَرْجِعُ الرَّجُلُ إِلَى زَوْجَتِهِ وَقَدِ ازْدَادَ حُسْنا وَطِيبا، فَتَقُولُ لَهُ : لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدي وَأَنَا بِكَ مُعْجِبَةٌ وَأَنَا بِكَ الآنَ أَشَدُّ إعْجَابا. (1)6553.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَمَراغا (2) مِن مِسكٍ ، مِثلَ مَراغِ دَوابِّكُم فِي الدُّنيا . (3)6552.امام على عليه السلام :صحيح مسلم عن أبي سعيد :إِنَّ ابنَ صَيّادٍ سَأَلَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله عَن تُربَةِ الجَنَّةِ؟ فَقالَ : دَرمَكَةٌ (4) بَيضاءُ ، مِسكٌ خالِصٌ . (5)6553.امام باقر عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :أَرضُ الجَنَّةِ رُخامُها (6) فِضَّةٌ ، وَتُرابُها الوَرسُ (7) وَالزَّعفَرانُ ، وكَنسُها المِسكُ ، ورَضراضُها (8) الدُّرُّ وَالياقُوتُ . (9) .


1- .الترغيب والترهيب : ج 4 ص 514 ح 34 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 92 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وكلاهما عن أبي هريرة.
2- .مَرَاغ : الموضع الذي يُتَمَرَّغ فيه، والتمرّغ : التَقلّب في التراب (النهاية : ج 4 ص 320 «مرغ») .
3- .تاريخ أصبهان : ج 1 ص 152 الرقم 118 عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 14 ص 455 ح 39240.
4- .الدَّرْمَكة : التراب الرقيق (لسان العرب : ج 10 ص 423 «درمك»).
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2243 ح 93 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 86 ح 11389 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 67 ح 3 ، كنز العمّال : ج 14 ص 460 ح 39264 .
6- .الرُخام : حَجَر أبيض رِخْو (الصحاح : ج 5 ص 1930 «رخم»).
7- .الوَرْس : نبت أصفر يُصبغ به (النهاية : ج 5 ص 173 «ورس»).
8- .الرَضْرَاض : الحصى الصغار (النهاية : ج 2 ص 229 «رضرض»).
9- .الاختصاص : ص 357 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 209.

ص: 117

4 / 2 زمين بهشت

4 / 2زمين بهشت6556.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمين بهشت ، سفيد است و عرصه اش ، صخره هاى كافور . مُشك ، به سان تپّه هاى شن ، آن را در ميان گرفته است و جويبارهاى بسيار در آن ، روان اند . بهشتيان ، از دور و نزديك ، در آن جا گِرد هم مى آيند و با يكديگر ، آشنا مى شوند . سپس خداوند ، بادِ رحمت را مى وزاند و بوى مُشك ، در آنان مى پيچد .

آن گاه ، مرد در حالى كه بسى زيباتر و خوش بوتر گشته است ، به نزد همسر خويش باز مى گردد و همسرش به او مى گويد : از نزد من كه رفتى ، برايم خواستنى بودى و اكنون ، بسى خواستنى تر شده اى.6557.الإمام الحسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بسترى از مُشك وجود دارد ، همانند غلْتگاه سُتوران شما در دنيا.6558.الإمام الصادق عليه السلام :صحيح مسلم_ به نقل از ابو سعيد _: ابن صيّاد ، از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره خاك بهشت پرسيد . ايشان فرمود : «خاكى نرم و سفيد و مُشكى ناب است» .6554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :زمين بهشت ، سنگ هاى مرمرش ، نقره است و خاكش ، وَرس (اسپَرَك) و زعفران است و خاكروبه اش ، مُشك است و سنگ ريزه هايش ، دُر و ياقوت اند .

.

ص: 118

4 / 3بنايةُ الجَنَّةِ6557.امام حسين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل أَحَاطَ حَائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ، ثُمَّ شَقَّقَ فِيهَا الأَنْهَارَ، وَغَرَسَ فِيهَا الأَشْجَارَ ، فَلَمَّا نَظَرَ المَلائِكَةُ إِلَى حُسْنِهَا وزَهرِها قَالَتْ : طُوبَاكِ في مَنَازِلِ المُلوكِ . (1)6558.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ حائِطَ الجَنَّةِ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، وَقاعُ الجَنَّةِ ذَهَبٌ ، وَرُضاضُها (2) اللُّؤلُّؤُ ، وَطِينُها مِسكٌ ، وَتُرابُها الزَّعفَرانُ ، وَخلالُ ذَلِكَ سِدرٌ مَخضُودٌ ، وَطَلحٌ مَنضُودٌ ، وَظِلٌّ مَمدُودٌ ، وَماءٌ مَسكُوبٌ . (3)6559.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ لِلأَحنَفِ بنِ قَيسٍ _: لَعَلَّكَ يا أَحنَفُ شَغَلَكَ نَظَرُكَ فِي وَجهِ واحِدَةٍ (4) ، تُبدِي الأَسقامَ بِغاضِرَةِ وَجهِها ، وَدارٍ قَد أُشغِلتَ بِنَقشِ رَواقِها (5) ، وَسُتُورٍ قَد عَلَّقتَها، وَالرِّيحُ وَالآجامُ مُوَكَّلَةٌ بِثَمَرِها، وَلَيسَت دارُكَ هَذِهِ دارَ البَقاءِ ، فَأَحمَتكَ الدّارُ (6) الَّتِي خَلَقَها اللّهُ سُبحانَهُ مِن لُؤلُؤَةٍ بَيضَاءَ ، فَشَقَّقَ فِيها أَنهارَها، وَغَرَسَ فِيها أَشجارَها، وَأَظلَلَ عَلَيها بِالنَّضجِ مِن أَثمارِها، وَكَبَسَها بِالعَواتِقِ (7) مِن حُورِها، ثُمَّ أَسكَنَها أَولِياءَهُ وَأَهلَ طاعَتِهِ .

فَلَو رَأَيتَهُم يا أَحنَفُ وَقَد قَدِمُوا عَلى زِياداتِ رَبِّهِم سُبحانَهُ ، فَإِذا ضَرَبَت جَنائِبُهُم صَوَّتَت رَواحِلُهُم بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ السَّامِعُونَ بِأَحسَنَ مِنها، وَأَظَلَّتهُم غَمامَةٌ فَأَمطَرَت عَلَيهِمُ المِسكَ وَالرّادِنَ (8) ، وَصَهَلَت خُيُولُها بَينَ أَغراسِ تِلكَ الجِنانِ ، وَتَخَلَّلَت بِهِم نُوقُهُم بَينَ كُثُبِ الزَّعفَرانِ ، وَيَتَطامَنُ تَحتَ أَقدامِهِمُ اللُّؤلُؤُ وَالمَرجانُ ، وَاستَقبَلَتهُم قَهارِمَتُها (9) بِمَنابِرِ الرَّيحانِ ، وَهاجَت لَهُم رِيحٌ مِن قِبَلِ العَرشِ فَنَثَرَت عَلَيهِم الياسَمِينَ والأُقحُوانَ ، وَذَهَبُوا إِلَى بابِها فَيَفتَحُ لَهُمُ البابَ «رِضوانُ»، ثُمَّ يَسجُدُونَ للّهِِ فِي فِناءِ الجِنانِ .

فَقالَ لَهُمُ الجَبَّارُ : اِرفَعُوا رُؤُوسَكم، فَإِنِّي قَد رَفَعتُ عَنكُم مَؤُونَةَ العِبادَةِ ، وَأَسكَنتُكُم جَنَّةَ الرِّضوانِ . (10) .


1- .البعث والنشور : ص 181 ح 261 ، الترغيب والترهيب : ج 4 ص 513 ح 32 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 92 نقلاً عن البزّار والطبراني وابن مردويه وكلّها عن أبي سعيد الخدري .
2- .رضاضُه : كِساره، قِطَعُه (لسان العرب : ج 7 ص 154 «رضض»).
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 13 نقلاً عن ابن مردويه عن أبي هريرة.
4- .في وجه واحدة : أي دار واحدة _ دار الدنيا أو دار الآخرة _ (بحار الأنوار : ج 68 ص 174) .
5- .الرِّواق : مُقدّم البيت (لسان العرب : ج 10 ص 133 «روق»).
6- .أحمتك الدار : أي منعتك دار الدنيا عن دار الآخرة (بحار الأنوار : ج 68 ص 174) .
7- .العَواتِق : جمع عاتقة، وهي الشابّة أوّل ما تدرك (النهاية : ج 3 ص 178 «عتق»).
8- .الرّادِن : الزعفران (المحيط في اللغة : ج 9 ص 287 «ردن»).
9- .القهرمان : الخازن والحافظ لما تحت يده (النهاية : ج 4 ص 129 «قهرم»).
10- .صفات الشيعة : ص 121 ح 63 عن محمّد بن الحنفيّة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 220 ح 132 .

ص: 119

4 / 3 ساختمان بهشت

4 / 3ساختمان بهشت6562.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل ، ديوار بهشت را با خشتى از طلا و خشتى از نقره ساخت . سپس جويبارهايى را از دل آن ، درآورد و درختكارى كرد . چون فرشتگان ، زيبايى و خرّمىِ آن را ديدند ، گفتند : خوشا به حالت در ميان منزلگاه هاى پادشاهان !6563.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ديوار بهشت ، يك خشتش از طلاست و خشت ديگرش از نقره . دشت بهشت ، طلاست و خُرده سنگ هايش ، مرواريد است و گِل آن ، مُشك و خاكش ، زعفران است و در آن ، درختان كُنار بى خار است و نيز درخت هاى موز با ميوه هاى خوشه خوشه بر هم چيده ، و سايه اى گسترده و پايدار ، و آبى ريزان.6564.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ به اَحنَف بن قيس _: اى اَحنَف ! شايد نگاهت به روى يكى ( دنيا ) _ كه با وجود خرّمى چهره اش ، بيمارى ها را پديدار مى سازد _ و سرايى كه نقش و نگار ايوانش و پرده هايى كه آويخته اى و باد و آفتاب ، بر ميوه آن گماشته شده اند ، مشغولت كرده اند ، تو را سرگرم ساخته است ، در حالى كه اين سراى تو ، سراى ماندن نيست و تو را از سرايى باز داشته است كه خداوند سبحان ، آن را از مرواريد سپيد آفريد و جويبارها در آن ، روان ساخت و درخت ها در آن كاشت و با ميوه هاى رسيده اش ، بر آن سايه افكند و از دختركان سيه چشم نورسيده ، آكنده اش داشت و سپس دوستان خود و اهل طاعتش را در آن ، جاى داد.

پس ، اگر آنها را ببينى _ اى احنف _ ، بر دهِش هاى فزاينده پروردگار پاكشان وارد گشته اند و اسبانشان مى تازند و شترهايشان ، آوازهايى سر مى دهند كه شنوندگان ، زيباتر از آن را نشنيده اند ، و ابرى بر آنان سايه افكنده كه مُشك و زعفران ، بر ايشان مى بارد ، و اسب هايشان ميان درختان آن بهشت ها ، شيهه مى كِشند ، و شترهايشان در ميان پشته هاى زعفران ، آنان را سِير مى دهند ، و بر روى مرواريد و مرجان ، قدم بر مى دارند ، و پيشكاران ( / خدمتكاران ) بهشت ، با منبرهايى از گل هاى خوش بو به استقبالشان مى آيند ، و از سوى عرش ، بادى بر ايشان مى وزد و بر سر و روى آنان ، ياسمن و گل بابونه مى افشانَد ، و چون به درِ بهشت مى رسند ، رضوان (1) در را برايشان مى گشايد . آن گاه ، در آستان باغ هاى بهشت براى خداوند ، به سجده مى افتند.

[ خداى ] جبّار ، خطاب به ايشان مى فرمايد : «سرهايتان را برداريد ؛ چرا كه [ امروز ، ] رنج و زحمتِ عبادت را از شما برداشتم و در بهشت رضوان ، سُكنايتان دادم ».

.


1- .رضوان : فرشته دربان بهشت .

ص: 120

4 / 4أَبوابُ الجَنَّةِالكتاب«جَنَّ_تِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَ بُ ». (1)

«وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ ». (2)

.


1- .ص : 50 .
2- .الزمر : 73.

ص: 121

4 / 4 درهاى بهشت

4 / 4درهاى بهشتقرآن«بهشت هاى جاويدان كه درهاى آنها ، برايشان گشوده است».

«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند ، گروه گروه ، به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند تا بِدان رسند و درهاى آن ، گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند : درود بر شما ! خوش آمديد ! در آن ، در آييد [ و ] جاودانه [ بمانيد ] » .

.

ص: 122

الحديث6565.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ ثَمانِيةُ أَبوابٍ . (1)6566.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ لَها [الجَنَّةِ] ثَمانِيَةَ أَبوابٍ ، وَلِجَهَنَّمَ سَبعَةَ أَبوابٍ ، وَبَعضُها أَفضَلُ مِن بَعضٍ . (2)6567.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَها ثَمانِيَةُ أَبوابٍ ، ما مِنهُنَّ بابانِ إِلَا وَبَينَهُما مَسِيرَةُ الراكِبِ سَبعِينَ عاما. (3)6568.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ مِصراعَينِ (4) مِن مَصارِيعِ الجَنَّةِ مَسِيرَةُ أَربَعِينَ عاما. (5)6569.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :بابُ اُمَّتِي الَّذِي يَدخُلُونَ مِنهُ الجَنَّةَ عَرضُهُ مَسِيرَةُ الراكِبِ الجَوادِ ثلاثا، ثُمَّ إِنَّهُم لَيُضغَطُونَ عَلَيهِ حَتّى تَكادُ مَناكِبُهُم تَزُولُ . (6) .


1- .سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2714 عن عبد اللّه ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1188 ح 3084 وفيه «في الجنّة ...» ، السنن الكبرى : ج 4 ص 502 ح 8512 كلاهما عن سهل بن سعد ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 112 ح 19454 عن عمر بن عنبسة ، كنز العمّال : ج 1 ص 300 ح 1433 نقلاً عن ابن مردويه ؛ الخصال : ص 408 ح 6 عن محمّد بن فضيل الرزقي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 79 ح 4 عن أبي سعيد الخدري ، الأمالي للصدوق : ص 123 ح 113 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 289 ح 27 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 205 ح 17673 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 276 ح 8523 كلاهما عن عتبة بن عبد السلمي ، الطبقات الكبرى : ج 7 ص 430 عن عتبة بن عمرو السلمي نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 758 ح 8273 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 607 ح 8683 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 213 ح 477 كلاهما عن لقيط بن عامر .
4- .مصراعا الباب : بابان منصوبان ينضمّان جميعا، مدخلها في الوسط من المصراعين (لسان العرب : ج 8 ص 199 «صرع»).
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 236 ح 20045 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 وفيه «سبعين» بدل «أربعين» وكلاهما عن حكيم بن معاوية عن أبيه ، الزهد لابن المبارك : ص 535 ح 1528 عن الحسن نحوه .
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 684 ح 2548 ، مشكاة المصابيح : ج 3 ص 92 ح 5645 وفيه «المجوِّد» بدل «الجواد» وكلاهما عن سالم بن عبد اللّه عن أبيه ، كنز العمّال : ج 14 ص 472 ح 39311.

ص: 123

حديث6571.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد.6572.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد و دوزخ ، هفت در . برخى از اين درها[ ى بهشت ] بر برخى ديگر ، برترى دارند.6570.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد و فاصله هر در تا در ديگر ، هفتاد سال راه است كه سواره مى پيمايد.6571.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله ميان دو لنگه يك در از درهاى بهشت ، چهل سال راه است.6572.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درى كه امّت من از آن وارد بهشت مى شوند ، پهنايش به مسافت سه [ روز يا سال ] راهى است كه شخص سوار بر اسبِ تيزتك بپيمايد . سپس بر آن در ، چنان فشار داده مى شوند كه چيزى نمانده شانه هايشان كَنده شود. .

ص: 124

6573.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَنفَقَ زَوجَينِ فِي سَبِيلِ اللّهِ نُودِيَ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ : يا عَبدَ اللّهِ هذا خَيرٌ، فَمَن كَانَ مِن أَهلِ الصَّلاةِ دُعِيَ مِن بابِ الصَّلاةِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الجِهادِ دُعِيَ مِن بابِ الجِهادِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الصِّيامِ دُعِيَ مِن بابِ الرَّيّانِ ، وَمَن كانَ مِن أَهلِ الصَّدَقَةِ دُعِيَ مِن بابِ الصَّدَقَةِ . (1)6574.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَها : الرَّيّانُ، لا يُفتَحُ ذَلِكَ إِلى يَومِ القِيامَةِ ، ثُمَّ يُفتَحُ لِلصّائِمِينَ وَالصّائِماتِ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ يُنادِي رِضوانُ خازِنُ الجَنَّةِ : يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ ، هَلُمُّوا إِلى الرَّيّانِ . فَتَدخُلُ اُمَّتِي فِي ذَلِكَ البابِ إِلى الجَنَّةِ . (2)6575.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لِلصّائِمِينَ بابٌ فِي الجَنَّةِ يُقالُ لَهُ : الرَّيّانُ، لا يَدخُلُ مِنهُ أَحَدٌ غَيرُهُم، فَإِذا دَخَلَ آخِرُهُم أُغلِقَ، فَمَن دَخَلَ مِنهُ شَرِبَ، وَمَن شَرِبَ لَم يَظْمَأ أَبَدا. (3)6576.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ أَهلِ عَمَلٍ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ يُدعَونَ بِذَلِكَ العَمَلِ ، وَلِأَهلِ الصِّيامِ بابٌ يُدعَونَ مِنهُ يُقالُ لَهُ : الرَّيّانُ. (4)6577.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَبوابَ الجَنَّةِ تَحتَ ظِلالِ السُّيُوفِ . (5)6573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ بابٌ يُقالُ لَهُ: بابُ المُجاهِدِينَ ، يَمضُونَ إِلَيهِ، فَإِذا هُوَ مَفتُوحٌ وَهُم مُتَقَلِّدُونَ بِسُيُوفِهِم، وَالجَمعُ فِي المَوقِفِ، وَالمَلائِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِم. (6) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 671 ح 1798 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 711 ح 85 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 614 ح 3674 ، سنن النسائي : ج 4 ص 169 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 93 ح 7637 كلّها عن أبي هريرة نحوه.
2- .ثواب الأعمال : ص 96 ح 12 ، الأمالي للصدوق : ص 106 ح 79 كلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 185 ح 147 ؛ تاريخ أصبهان : ج 2 ص 239 الرقم 1560 ، كنز العمّال : ج 8 ص 458 ح 23650 نقلاً عن ابن النجّار وكلاهما عن ابن مسعود وفيهما «للجنّة باب يقال له الريّان، يدخله الصائمون».
3- .سنن النسائي : ج 4 ص 168 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 496 ح 7491 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 435 ح 22905 نحوه وكلّها عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 8 ص 446 ح 23580.
4- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 461 ح 9807 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 477 ح 43 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة.
5- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1511 ح 146 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 186 ح 1659 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 133 ح 19555 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1037 ح 2663 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 42 ح 2631 كلاهما عن عبد اللّه بن أبي أوفى وليس فيهما «أبواب».
6- .الكافي : ج 5 ص 2 ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 123 ح 213 عن وهب عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «تزجر» بدل «ترحّب بهم» ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 2 ، الأمالي للصدوق : ص 673 ح 906 كلاهما عن وهب عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 153.

ص: 125

6574.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك جفت (1) در راه خدا انفاق كند ، از [ همه ] درهاى بهشت به او ندا داده مى شود كه : «اى بنده خدا ! اين در ، خوب است !»، در حالى كه كسى كه اهل نماز باشد ، از درِ نماز ، فرا خوانده مى شود ، كسى كه اهل جهاد باشد ، از درِ جهاد ، فرا خوانده مى شود ، كسى كه اهل روزه باشد ، از درِ سيراب ، فرا خوانده مى شود ، و كسى كه اهل صدقه باشد ، از درِ صدقه فرا خوانده مى شود.6575.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «سيراب» گفته مى شود . اين در ، تا روز قيامت ، باز نمى شود . سپس [ در آن روز ] به روى مردان و زنان امّت محمّد كه اهل روزه دارى بوده اند ، گشوده مى گردد و رضوان ، نگهبان بهشت ، بانگ مى زند : «اى امّت محمّد ! به سوى سيراب آييد» و امّت من ، از آن در ، داخل بهشت مى شوند.6576.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درى ويژه روزه داران است كه به آن ، سيراب مى گويند . از اين در ، كسى جز آنها وارد نمى شود و آخرين نفرشان كه وارد شد ، آن در ، بسته مى شود . پس ، هر كه از آن در بيايد ، مى آشامد و هر كه بياشاميد ، ديگر هرگز تشنه نمى شود .6577.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى اهل هر عملى ، درى ويژه در بهشت هست كه با آن عمل ، خوانده مى شوند . براى اهل روزه ، درى است كه از آن در ، [ به داخل بهشت ] فرا خوانده مى شوند و به آن ، «سيراب» گفته مى شود.6578.المُوطّأ عن عطاء بن يسار :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درهاى بهشت ، زير سايه هاى شمشيرهايند .6579.عيسى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «درِ مجاهدان» مى گويند . مجاهدان به جانب آن در ، روانه مى شوند . ناگهان در باز مى گردد و مجاهدان ، در حالى كه شمشيرهايشان را حمايل كرده اند و جمعيت [ هنوز ] در توقّفگاه است ، وارد مى شوند و فرشتگان به آنان خوشامد مى گويند. .


1- .ظاهرا مقصود اين است كه در انفاق سخت گيرى نكند اگر مى تواند دو درهم دهد ، يك درهم ندهد ، اگر مى تواند دو دينار دهد ، يكى ندهد ، اگر مى تواند دو شتر بدهد ، يكى ندهد و از اين قبيل .

ص: 126

6578.الموطّأ ( _ به نقل از عطاء بن يسار _ ) عنه صلى الله عليه و آله :جاهِدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ ، فَإِنَّ الجِهادَ فِي سَبيلِ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالى بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ، يُنجِي اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالَى بِهِ مِن الهَمِّ وَالغَمِّ. (1)6579.عيسى عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَولِيائِهِ. (2)6580.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّماءِ رَأَيتُ عَلى بابِ الجَنَّةِ مَكتُوبا : لا إِله إِلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيٌ حَبِيبُ اللّهِ ، اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ صَفوَةُ اللّهِ ، فاطِمَةُ أَمَةُ اللّهِ ، عَلى باغِضِهِم لَعنَةُ اللّهِ . (3)6581.الإمام الباقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَكتُوبٌ عَلى بابِ الجَنَّةِ : لا إِله إِلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيٌ أَخُو رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، قَبلَ أَن يَخلُقَ اللّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِأَلفَي عامٍ . (4)6582.الإمام الكاظم عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :آتِي بابَ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ فَأَستَفتِحُ ، فَيَقُولُ الخازِنُ : مَن أَنتَ؟ فَأَقُولُ :

مُحَمَّدٌ . فَيَقُولُ : بِكَ اُمِرتُ ، لا أَفتَحُ لِأَحَدٍ قَبلَكَ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 395 ح 22743 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 84 ح 2404 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 176 ح 18219 كلّها عن عبادة بن الصامت ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 181 ح 8334 عن أبي اُمامة وكلّها نحوه ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 88 ح 20 عن عبادة بن الصامت نحوه.
2- .الكافي : ج 5 ص 4 ح 6 عن أبي عبد الرحمن السلمي ، نهج البلاغة : الخطبة 27 ، معاني الأخبار : ص 309 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 7 ح 2.
3- .الأمالي للطوسي : ص 355 ح 737 ، الطرائف : ص 64 ح 65 ، الفضائل : ص 71 نحوه ، إرشاد القلوب : ص 234 كلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 43 ص 303 ح 65 نقلاً عن كشف الغمّة.
4- .الخصال : ص 638 ح 11 ، الأمالي للصدوق : ص 134 ح 128 كلاهما عن جابر ، روضة الواعظين : ص 124 ، الثاقب في المناقب : ص 118 ح 112 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 131 ح 34 ؛ فضائل الصحابة لابن حنبل : ج 2 ص 669 ح 1140 وليس فيه «لا إله إلّا اللّه » و «الأرض» ، حلية الأولياء : ج 7 ص 256 ، المناقب للخوارزمي : ص 144 ح 168 ، كنز العمّال : ج 11 ص 624 ح 33043 نقلاً عن الطبراني في الأوسط والخطيب البغدادي كلّها عن جابر .
5- .صحيح مسلم : ج 1 ص 188 ح 333 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 274 ح 12400 كلاهما عن أنس ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 119 ح 400 عن ثابت ، كنز العمّال : ج 11 ص 405 ح 31890 ؛ الأمالي للطوسي : ص 395 ح 875 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 179.

ص: 127

6580.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در راه خدا جهاد كنيد ؛ چرا كه جهاد در راه خداى بزرگ و والا ، درى از درهاى بهشت است و خداوند بزرگ و والا ، به سبب آن از اندوه و غم ، رهايى مى بخشد .6581.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام :جهاد ، درى از درهاى بهشت است كه خداوند ، آن را براى دوستان ويژه اش گشوده است.6582.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمانى كه به معراج برده شدم ، بر درِ بهشت ديدم كه نوشته است : معبودى جز خدا نيست . محمّد ، فرستاده خداست . على ، محبوب خداست . حسن و حسين ، برگزيده خدايند . فاطمه كنيز خداست . لعنت خدا بر دشمنان آنها !» .6583.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في بَيانِ ثَمَراتِ العِلمِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو هزار سال پيش از آن كه خدا آسمان ها و زمين را بيافريند ، بر درِ بهشت ، نوشته شده بود : معبودى جز خداى يكتا نيست . محمّد ، فرستاده خداست . على ، برادرِ فرستاده خداست» .6584.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، من بر درِ بهشت مى روم و مى گويم : «در را باز كنيد» . نگهبان مى گويد : تو كيستى؟ من مى گويم : «محمّد» . پس ، نگهبان مى گويد : فرمان دارم كه براى تو بگشايم و پيش از تو ، [آن را] براى هيچ كس باز نمى كنم. .

ص: 128

6583.امام على عليه السلام ( _ در بيان فايده هاى دانش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :أَلا إِنَّما الحُسَينُ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ رائِحَةَ الجَنَّةِ . (1)6584.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :إِنَّ عَلِيّا عليه السلام بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ ، فَمَن دَخَلَ بابَهُ كانَ مُؤمِنا، وَمَن خَرَجَ مِن بابِهِ كانَ كافِرا، وَمَن لَم يَدخُل فِيهِ وَلَم يَخرُج مِنهُ كانَ فِي الطَّبَقَةِ الَّتِي للّهِِ فِيهِمُ المَشِيئَةُ . (2)6585.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذي عن قيس بن سعد بن عبادة :مَرَّ بِيَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله وَقَد صَلَّيتُ ، فَضَرَبَنِي بِرِجلِهِ وَقالَ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى بابٍ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ؟ قلتُ : بَلَى! قالَ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلَا بِاللّهِ . (3)6586.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِلجَنَّةِ ثَمانِيةُ أَبوابٍ ؛ سَبعَةٌ مُغلَقَةٌ ، وَبابٌ مَفتُوحٌ لِلتَّوبَةِ حَتَّى تَطلُعَ الشَّمسُ مِن نَحوِهِ . (4)6587.الكافي عن عليّ بن سويد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : بابُ المَعرُوفِ ، لا يَدخُلُهُ إِلَا أَهلُ المَعرُوفِ . (5) .


1- .مئة منقبة : ص 44 ح 4 عن عبد اللّه بن عمر ، بحار الأنوار : ج 35 ص 405 ح 28 ؛ مقتل الحسين للخوارزمي : ج 1 ص 145 عن عبد اللّه وفيه «عائده» بدل «عاداه».
2- .الكافي : ج 2 ص 389 ح 21 عن موسى بن بكير ، بحار الأنوار : ج 32 ص 324 ح 300.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 571 ح 3581 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 274 ح 15480 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 323 ح 7787 ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1952.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 290 ح 7671 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 206 ح 10479 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 24 ح 4991 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 4 ص 211 ح 10196.
5- .قرب الإسناد : ص 120 ح 420 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، الكافي : ج 4 ص 30 ح 4 وزاد في ذيله «وأهل المعروف في الدنيا هم أهل المعروف في الآخرة» ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 32 ح 82 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 191.

ص: 129

6588.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه حسين ، درى از درهاى بهشت است . هر كه با او دشمنى كند ، خداوند ، بوى بهشت را بر وى حرام مى گرداند.6585.امام على عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :على ، درى از درهاى بهشت است . پس ، هر كه از درِ او وارد شود ، مؤمن است و هر كه از درِ او بيرون رود ، كافر است و هر كه از آن ، نه وارد شود و نه بيرون رود ، در آن طبقه اى است كه تصميم در باره آنها ، با خداست.6586.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از قيس بن سعد بن عباده _: من نمازم را خوانده بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر من گذشت و با پايش به من زد و فرمود : «آيا تو را به درى از درهاى بهشت ، راه نمايى نكنم؟»

گفتم : البتّه!

فرمود : «[ ذكرِ ] لا حَول و لا قوّة إلّا باللّه (هيچ اراده و قدرتى نيست ، مگر از جانب خداوند يكتا)» .6587.الكافى ( _ به نقل از على بن سويد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، هشت در دارد : هفت در ، بسته است و يك در (1) براى توبه باز است ، تا آن گاه كه خورشيد از جانب آن طلوع كند [ و در اين هنگام ، باب توبه بسته مى شود ].6588.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، درى دارد كه به آن «درِ نيكى» مى گويند و تنها اهل نيكى كردن ، از آن [ به بهشت ] وارد مى شوند . .


1- .در بسيارى از منابع ، «و يك در از جانب مغرب» آمده است .

ص: 130

6589.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ لِلجَنَّةِ بابا يُقالُ لَهُ : المَعرُوفُ ، لا يَدخُلُهُ إِلّا مَن اصطَنَعَ المَعرُوفَ فِي الحَياةِ الدُّنيا . (1)6590.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ وَلَبِنَةٌ مِن ياقُوتٍ ، وَمِلاطُها المِسكُ الأَذفَرُ ، وَشُرَفُها الياقُوتُ الأَحمَرُ وَالأَخضَرُ وَالأَصفَرُ ، وَأَبوابُها مُختَلِفَةٌ ؛ بابُ الرَّحمَةِ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ... .

أَمّا الصَّبرُ ، فَبابٌ صَغِيرٌ مِصراعٌ واحِدٌ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ لا حَلَقَ لَهُ .

وَأَمّا بابُ الشُّكرِ ، فَإِنَّهُ مِن ياقُوتَةٍ بَيضاءَ لَها مِصراعانِ مَسيرَةُ ما بَينَهُما خَمسُمِئَةِ عامٍ ، لَهُ ضَجِيجٌ وَحَنِينٌ ، يَقُولُ : اَللَّهمَّ جِئنِي بِأَهلِي . يُنطِقُهُ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ .

وَأَمّا بابُ البَلاءِ ، مِن ياقُوتَةٍ صَفراءَ لَهُ مِصراعٌ واحِدٌ ما أَقَلَّ مَن يَدخُلُ مِنهُ .

فَأَمّا البابُ الأَعظَمُ فَيَدخُلُ مِنهُ العِبادُ الصالِحُونَ ؛ وَهُم أَهلُ الزُّهدِ وَالوَرَعِ ، وَالراغِبُونَ إِلَى اللّهِ تَعالَى وَتَقَدَّسَ ، المُستَأنِسُونَ بِهِ ، فَإِذا دَخَلُوا الجَنَّةَ يَسِيرُونَ عَلى نَهرَينِ فِي مَصافَّ (2) فِي سُفُنِ الياقُوتِ ، مَجادِيفُها اللُّؤلُؤُ ، فِيها مَلائِكَةٌ مِن نُورٍ ، عَلَيهِم ثِيابٌ شَدِيدَةٌ خُضرَتُها، يَسِيرُونَ عَلَى حافَتَي ذَلِكَ النَّهرِ ، وَاسمُ ذَلِكَ النَّهرِ : جَنَّةُ المَأوى ، وَجَنَّةُ عَدنٍ وَهِي وَسَطُ الجِنانِ ، وَسُورُها ياقُوتٌ أَحمَرُ ، وَحِصاؤُها اللُّؤلُؤُ . (3)6591.عنه عليه السلام ( _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ ) الإمام الحسين عليه السلام عن النزّال بن سبرة عن الإمام عليٍّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَفَرَغَ اللّهُ مِن حِسابِ الخَلائِقِ ، دَفَعَ الخالِقُ عز و جلمَفاتِيحَ الجَنَّةِ وَالنّارِ إِلَيَ، فَأَدفَعُها إِلَيكَ ، فَيَقُولُ لَكَ : اُحكُم .

قالَ عَلِيٌ عليه السلام : وَاللّهِ إِنَّ لِلجَنَّةِ إِحدَى وَسَبعِينَ بابا، يَدخُلُ مِن سَبعِينَ مِنها شِيعَتِي وَأَهلُ بَيتِي ، وَمِن بابٍ واحِدٍ سائِرُ النّاسِ ! (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 195 ح 10 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 74 ص 328 ح 99.
2- .في كتاب من لا يحضره الفقيه : «ماءٍ صافٍ» بدل «مصافّ» .
3- .روضة الواعظين : ص 553 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 295 ح 905 ، الأمالي للصدوق : ص 281 ح 310 كلاهما عن بلال نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 116 ح 1.
4- .الأمالي للطوسي : ص 368 ح 784 عن عليّ بن عليّ بن رزين عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 155 عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه ذيله من «إنّ للجنّة ...» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 55 .

ص: 131

6592.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في جُملَةِ خَبرٍ طَويلٍ ومَسائِلَ كَثيرَةٍ سَأَ ) امام صادق عليه السلام :بهشت ، درى دارد كه به آن ، «نيكى» مى گويند و جز كسى كه در زندگى دنيا ، نيكى كرده باشد ، از آن در وارد نمى شود.6593.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في خَبرٍ طَويلٍ ومَسائِلَ كَثيرَةٍ سَأَلَهُ عَن ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، يك خشتش از طلاست و خشتى از نقره و خشتى ديگر از ياقوت ، و ملاطش مشك تيزبوى است ، و كنگره هايش ياقوت سرخ و سبز و زرد ، و درهايش گوناگون اند :

درِ رحمت ، از ياقوت سرخ است ... .

درِ صبر ، درِ كوچكى است از ياقوت سرخ كه يك لنگه دارد و حلقه ندارد.

درِ شُكر ، از ياقوت سفيد است و دو لنگه دارد كه فاصله ميان آنها ، پانصد سال راه است . و آن ، فرياد و ناله دارد و مى گويد : «بارخدايا ! اهل مرا برايم بياور». [پروردگارِ] باشكوه و بزرگوار ، آن را به سخن مى آورد.

درِ بلا ، از ياقوت زرد است و يك لنگه دارد . كسانى كه از آن وارد مى شوند ، بسيار اندك اند.

امّا بزرگ ترين در ، بندگان شايسته ، از اين در وارد مى شوند ؛ يعنى اهل زهد و پارسايى ، و مشتاقان خداى بلندمرتبه و پاك و انس گيرندگان با او . اينان چون به بهشت وارد مى شوند ، سوار بر كشتى هايى از ياقوت كه پاروهايشان مرواريد است و فرشتگانى از نور در آنهايند ، دو رودخانه را صف در صف (1) مى پيمايند و جامه هايى سبز پررنگ بر تن دارند و در دو كرانه آن رودخانه گردش مى كنند . نام آن رودخانه ، «بهشت مأوا» است ، و بهشت عَدن ، در ميان بهشت هاست و پارويش ياقوت سرخ و ريگ هايش مرواريد است.6589.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسين عليه السلام_ به نقل از نزّال بن سبره ، از امام على عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون روز قيامت شود و خدا از حسابرسى خلايق فارغ گردد ، آفريدگار توانا و بزرگ ، كليدهاى بهشت و دوزخ را به من مى دهد و من آنها را به تو مى دهم ، و خدا به تو مى فرمايد : حكم كن » .

على عليه السلام فرمود : به خدا سوگند ، بهشت هفتاد و يك دارد كه شيعيان من و خاندانم ، از هفتاد درِ آن و بقيّه مردم ، از يك در ، وارد مى شوند . .


1- .در كتاب من لايحضره الفقيه ، به جاى «مَصافّ (صف در صف)» ، «ماءٍ صافٍ (با آبى زلال)» آمده است .

ص: 132

6590.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِيَةَ أَبوابٍ : بابٌ يَدخُلُ مِنهُ النَبِيُّونَ وَالصِّدِّيقُونَ ، وَبابٌ يَدخُلُ مِنهُ الشُّهَداءُ وَالصّالِحُونَ ، وَخَمسَةُ أَبوابٍ يَدخُلُ مِنها شِيعَتُنا وَمُحِبُّونا، فَلا أَزالُ واقِفا عَلَى الصِّراطِ أَدعُو وَأَقُولُ : رَبِّ سَلِّم شِيعَتِي وَمُحِبِّيَّ وَأَنصارِي وَمَن تَوَلَانِي فِي دارِ الدُّنيا .

فَإِذا النِّداءُ مِن بُطنانِ العَرشِ : قَد اُجِيبَت دَعوَتُكَ ، وَشُفِّعتَ فِي شِيعَتِكَ ، وَيَشفَعُ كُلُّ رَجُلٍ مِن شِيعَتِي وَمَن تَوَلَانِي وَنَصَرَنِي وَحارَبَ مَن حارَبَنِي بِفِعلٍ أَو قَولٍ فِي سَبعِينَ أَلفَا مِن جِيرانِهِ وَأَقرِبائِهِ ، وَبابٌ يَدخُلُ مِنهُ سائِرُ المُسلِمِينَ مِمَّن شَهِدَ أَن لا إِله إِلَا اللّهُ ، وَلَم يَكُن فِي قَلبِهِ مِقدارُ ذَرَّةٍ مِن بُغضِنا أَهلَ البَيتِ . (1)6591.امام على عليه السلام ( _ در وصف پرهيزگاران _ ) الإمام الباقر عليه السلام :أَحسِنُوا الظَّنَّ بِاللّهِ ، وَاعلَمُوا أَنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِيَةَ أَبوابٍ ، عَرضُ كُلِّ بابٍ مِنها مَسِيرَةُ أَربَعِينَ سَنَةً . (2)6592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى و در ميان مسائل بسيارى كه شمعون ) تنبيه الخواطر :رَوَى بَعضُهُم أَنَّهُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قالَ : أَدِيمُوا قَرعَ بابِ الجَنَّةِ يُفتَح لَكُم . قُلتُ : وَكَيفَ نُدِيمُ قَرعَ بابِ الجَنَّةِ؟ قالَ : بِالجُوعِ وَالظَماءِ . (3) .


1- .الخصال : ص 408 ح 6 عن محمّد بن الفضيل الرزقي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، نوادر الأخبار : ص 372 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 39 ح 19.
2- .الخصال : ص 408 ح 7 عن جابر الجعفي ، المحجّة البيضاء : ج 8 ص 378 وفيه «أربعمئة» بدل «أربعين» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 131 ح 32.
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 101 ، المحجّة البيضاء : ج 5 ص 149 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 325 ح 67 عن عائشة نحوه.

ص: 133

6593.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى و در ميان مسائل بسيارى كه شمعون ) امام على عليه السلام :بهشت ، هشت در دارد : از يك در ، پيامبران و صدّيقان وارد مى شوند و از يك در ، شهيدان و صالحان ، و از پنج در ، شيعيان و دوستداران ما ، و من پيوسته بر صراط ايستاده ام و دعا مى كنم و مى گويم : «پروردگارا ! شيعيان و دوستداران و طرفداران مرا و كسانى را كه در سراى دنيا ولايت مرا داشتند ، به سلامت دار!» .

در اين هنگام ، از اعماق عرش ندا مى آيد كه : دعاى تو ، اجابت و شفاعت تو در حقّ شيعيانت پذيرفته شد . پس ، هر مردى از شيعيان و پيروان و طرفداران من و هر كسى كه با كردار يا گفتارش با دشمنان من جنگيده باشد ، براى هفتاد هزار نفر از همسايگان و نزديكانش شفاعت مى كند.

و از درِ هشتم ، ديگر مسلمانان كه به يگانگى خدا گواهى داده و در دلشان به اندازه ذرّه اى بغض نسبت به ما خاندان وجود نداشته است ، وارد مى شوند.6594.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :به خدا گمان نيك بريد و بدانيد كه بهشت ، هشت در دارد كه پهناى هر درِ آن ، به اندازه چهل سال راه است.6595.الإمام عليّ عليه السلام :تنبيه الخواطر :يكى از اصحاب ، روايت كرد كه : ايشان (پيامبر) _ كه درودها و سلام خدا بر او و خاندانش باد _ فرمود : «درِ بهشت را پيوسته بكوبيد تا [ سرانجام ] به رويتان باز شود» .

گفتم : چگونه درِ بهشت را پيوسته بكوبيم؟

فرمود : «با گرسنگى و تشنگى كشيدن (روزه گرفتن)» . .

ص: 134

4 / 5خِيامُ الجَنَّةِالكتاب«حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ ». (1)

الحديث6597.امام على عليه السلام :تفسير الطّبري عن الضّحّاك :كانَ ابنُ مَسعُودٍ يُحَدِّثُ عَن نَبِيِّ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قالَ : «هِي الدُّرُّ المُجَوَّفُ» ؛ يَعنِي الخِيامَ فِي قَولِهِ : «حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ » . (2)6598.الكافي عن إبراهيم بن عبد الحميد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ خَيمَةٌ مِن لُؤلُؤَةٍ مُجَوَّفَةٍ ، عَرضُها سِتُّونَ مِيلاً، فِي كُلِّ زاوِيَةٍ مِنها أَهلٌ ، ما يَرَونَ الآخَرِينَ ، يَطُوفُ عَلَيهِمُ المُؤمِنُ . (3)6599.جامع الأخبار :الكافي عن الحلبيّ :سَأَلتُ أَبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ » (4) قالَ : هُنَّ صَوالِحُ المُؤمِناتِ العارِفاتِ ، قُلتُ : «حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ فِى الْخِيَامِ » ؟ قالَ : الحُورُ : هُنَّ البِيضُ المَضمُوماتُ المُخَدَّراتُ فِي خِيامِ الدُّرِّ وَالياقُوتِ وَالمَرجانِ ، لِكُلِّ خَيمَةٍ أَربَعَةُ أَبوابٍ ، عَلى كُلِّ بابٍ سَبعُونَ كاعِبا (5) حُجّابا لَهُنَّ، وَيَأتِيهِنَّ فِي كُلِّ يَومٍ كَرامَةٌ مِنَ اللّهِ عَزَّ ذِكرُهُ ( لِ ) يُبَشِّرَ اللّهُ عز و جل بِهِنَّ المُؤمِنِينَ . (6) .


1- .الرحمن : 72.
2- .تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 162 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 10 ص 3328 ح 18762 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 24 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 162 ح 19701 ، صحيح البخاري : ج 4 ص 1849 ح 4598 وفيه «المؤمنون» بدل «المؤمن» ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2728 نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن قيس ، كنز العمّال : ج 14 ص 458 ح 39257.
4- .الرحمن : 70.
5- .الكاعِب : المرأة حين يبدو ثديها لِلنهود (النهاية : ج 4 ص 179 «كعب»).
6- .الكافي : ج 8 ص 156 ح 147 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 161 ح 100.

ص: 135

4 / 5 سراپرده هاى بهشت

4 / 5سراپرده هاى بهشتقرآن«سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها».

حديث6602.عنه عليه السلام :تفسير الطبرى_ به نقل از ضحّاك _: ابن مسعود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حديث مى كرد كه ايشان در باره سراپرده ها در آيه : «سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها» ، فرمود : «همان دُرهاى ميان تهى اند» .6603.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، سراپرده اى از مرواريد ميان تهى است كه پهناى آن ، شصت ميل است و در هر گوشه اى از آن ، كسانى [در اختيار مؤمن] هستند كه گروه ديگر را نمى بينند ! و مؤمن بر گرداگرد آنان مى چرخد . (1)6604.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از حلبى _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل : «در آن جا [ زنانى ] نكوخوى و نكو رويند» پرسيدم .

فرمود : «آنان صالح و مؤمن و خداشناس اند» .

گفتم : «سيه چشمانى پرده نشين در سراپرده ها» [چيست؟]

فرمود : «سيه چشمان ، دختركانِ سيمين برِ جمع شده و نگهدارى شده در سراپرده هايى از دُر و ياقوت و مرجان اند . هر سراپرده اى ، چهار در دارد و بر هر درى ، هفتاد دخترك نورسيده نارپستان ، دربانى آنان مى كنند و در هر روز ، كرامتى از جانب خداى عز و جل نزدشان مى آيد تا خداوند با آنان به مؤمنان ، مژده دهد .

.


1- .مقصود ، آميزش است.

ص: 136

4 / 6غُرَفُ الجَنَّةِالكتاب«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَ_مِلِينَ ». (1)

«لَ_كِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ». (2)

الحديث6603.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ (3) الغُرَفَ فِي الجَنَّةِ ، كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ فِي السَّماءِ . (4)6604.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ أَهلَ الغُرَفِ مِن فَوقِهِم ، كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ الدُّرِّيَ الغابِرَ فِي الاُفُقِ مِن المَشرِقِ أَو المَغرِبِ ، لِتَفاضُلِ ما بَينَهُم . (5)6605.امام على عليه السلام :سنن الترمذي عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَتَراءَونَ فِي الغُرفَةِ كَما تَتَراءَونَ الكَوكَبَ الشَّرقِيَ أَو الكَوكَبَ الغَرِبيَ الغارِبَ فِي الاُفُقِ وَالطَّالِعَ فِي تَفاضُلِ الدَّرَجاتِ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُولَئِكَ النَّبِيُّونَ؟ قالَ : بَلى، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! وَأَقوامٌ آمَنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ ، وَصَدَّقُوا المُرسَلِينَ . (6) .


1- .العنكبوت : 58 .
2- .الزمر : 20.
3- .لَيَتَراءَون : أي يَنظُرون ويَرَوْن (النهاية : ج 2 ص 177 «رأى»).
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2399 ح 6188 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2177 ح 10 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 793 ح 2726 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 496 ح 7490 كلّها عن سهل بن سعد نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39322.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1188 ح 3083 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2177 ح 2831 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39323 ؛ المحجّة البيضاء : ج 8 ص 368 وليس فيه «الدرّي».
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 690 ح 2556 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 234 ح 8431 نحوه ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 126 ح 418 وفيه «قال : لا ، بل والذي نفسي بيده أقوام . . .» بدل «قال : بلى ، والذي نفسي بيده ، وأقوام . . .» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39398.

ص: 137

4 / 6 بالاخانه هاى بهشت

4 / 6بالاخانه هاى بهشتقرآن«و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، قطعا آنان را در بالاخانه هايى از بهشت جاى مى دهيم كه از زير آنها ، جوى ها روان اند ، در حالى كه در آنها جاودان خواهند بود . چه نيكوست پاداش عمل كنندگان !».

«ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند ، برايشان بالاخانه هايى است كه بالاى آنها ، بالاخانه هايى [ديگر] ، بنا شده است . جوى ها از زير آنها روان اند . وعده خداست . خدا خلف وعده نمى كند».

حديث6612.الإمام الصادق عليه السلام عن آبائه عليهم السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، بالاخانه هاى بهشتى را مى بينند چنان كه شما ستاره را در آسمان مى بينيد.6613.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، ساكنان بالاخانه ها[ ى بهشت ] را بر فراز خود ، مى بينند چنان كه شما ، ستاره درخشانِ ايستاده در افق مشرق يا مغرب را مى بينيد ، به خاطر تفاوتى كه ميان آنان است.6609.امام على عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اهل بهشت ، بالاخانه هاى بهشت را مى بينند آن گونه كه شما ، ستاره شرقى يا ستاره غربى را در حال غروب يا طلوع در افق مى بينيد ، به خاطر تفاوت درجاتى كه ميان آنان است» .

اصحاب گفتند : اى پيامبر خدا ! آنان ( غرفه نشينان ) ، پيامبران اند؟

فرمود : «آرى . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، آنها و نيز مردمانى كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردند و پيامبران را تصديق كردند» .

.

ص: 138

6610.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَغُرَفا يُرى ظُهُورُها مِن بُطُونِها ، وَبُطُونُها مِن ظُهُورِها . فَقامَ إِلَيهِ أَعرابِيٌ فَقالَ : لِمَن هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : لِمَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى للّهِِ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ . (1)6611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصّادق عن آبائه عن الإمام عليٍ عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظاهِرُها مِن باطِنِها ، وَباطِنُها مِن ظاهِرِها، يَسكُنُها مِن اُمَّتِي مَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

فقالَ عَلِيٌ عليه السلام : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقُ هَذا مِن اُمَّتِكَ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُ، أَوَما تَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ مَن قالَ إِذا أَصبَحَ وَأَمسَى : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِله إِلَا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» عَشرَ مَرّاتٍ .

وَإِطعامُ الطَّعامِ نَفَقَةُ الرَّجُلِ عَلى عِيالِهِ .

وَأَمّا إِدامَةُ الصِّيامِ فَهُوَ أَن يَصُومَ الرَّجُلُ شَهرَ رَمَضانَ وَثَلاثَةَ أَيّامٍ فِي كُلِّ شَهرٍ يُكتَبُ لَهُ صَومَ الدَّهرِ .

وَأَمّا الصَّلاةُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، فَمَن صَلَّى المَغرِبَ وَصَلاةَ العِشاءِ الآخِرَةِ وَصَلاةَ الغَداةِ فِي المَسجِدِ فِي جَماعَةٍ فَكَأَنَّما أَحيا اللَّيلَ كُلَّهُ .

وَإِفشاءُ السَّلامِ أَن لا يَبخَلَ بِالسَّلامِ عَلى أَحَدٍ مِن المُسلِمِينَ . (2) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 673 ح 2527 عن النعمان بن سعد ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 449 ح 22968 عن أبي مالك الأشعري عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 240 ح 44306.
2- .معاني الأخبار : ص 251 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 407 ح 524 وليس فيه «وأدام الصيام» و «أمّا إدامة الصيام» إلى «صوم الدهر» وكلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 69 ص 369 ح 809 .

ص: 139

6612.امام صادق عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى است كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرونشان ، ديده مى شود» .

باديه نشينى برخاست و گفت : اين بالاخانه ها ، از آنِ چه كسانى است ، اى پيامبر خدا ؟

فرمود : «از آنِ كسى كه سخنِ خوش بگويد ، و اِطعام كند ، و پيوسته روزه بدارد ، و شب هنگام كه مردمْ خفته اند ، او براى خدا نماز بگزارد ».6613.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى است كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرون آنها ديده مى شود . كسانى از امّت من ، در اين بالاخانه ها ساكن خواهند شد كه سخنِ خوش بگويند و اِطعام كنند و به همگان ، سلام گويند و پيوسته روزه بدارند و شب هنگام كه مردمْ خواب اند ، نماز بگزارند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! چه كس از امّت تو ، طاقت اين كارها را دارد ؟

فرمود : «اى على! مگر نمى دانى كه سخنِ خوش چيست؟ كسى كه هر صبح و شام ، ده مرتبه بگويد : پاكا خدا ! ستايش ، خداى را . معبودى جز خداى يكتا نيست . خداوند ، بزرگ تر است .

و اِطعام كردن ، آن است كه مرد ، خرجىِ خانواده اش را بدهد.

و پيوسته روزه گرفتن ، آن است كه انسان ، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد . اينها برايش [ به مثابه ]روزه مادام العمر ، نوشته مى شود.

و امّا نماز گزاردن در شب ، هنگامى كه مردمانْ خفته اند : كسى كه نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند ، چنان است كه تمام شب را به عبادت ، گذرانده باشد .

سلام كردن بر همگان نيز آن است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى ، دريغ نورزد» . .

ص: 140

6614.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن جابر بن عبد اللّه :خَرَجَ عَلَينا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ فَقالَ : أَلا اُخبِرُكُم بِغُرَفِ أَهلِ الجَنَّةِ؟ قُلنا : بَلى بِأَبِينا وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ .

قالَ : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا مِن أَلوانِ الجَواهِرِ ، يُرى ظَاهِرُها مِن باطِنِها وَباطِنُها مِن ظاهِرِها، فِيها مِن النَّعِيمِ وَالثَّوابِ وَالكَرامَةِ ما لا اُذُنٌ سَمِعَت وَلا عَينٌ رَأَت.

فَقُلنا : بِأَبِينا أَنتَ وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَن تِلكَ؟

فَقالَ : لِمَن أَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَصَلَّى وَالنَّاسُ نِيامٌ .

فَقُلتُ : بِأَبِينا أَنتَ وَأُمِّنا يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقَ ذَلِكَ؟

فَقالَ : مِن أُمَّتِي مَن يُطِيقُ ذَلِكَ ، وَسَأُخبِرُكُم عَمَّن يُطِيقُ ذَلِكَ : مَن لَقِيَ أَخاهُ المُسلِمَ فَسَلَّمَ عَلَيهِ فَرَدَّ عليه السلام فَقَد أَفشَى السَّلامَ ، وَمَن أَطعَمَ أَهلَهُ وَعِيالَهُ مِن الطَّعامِ حَتَّى يُشبِعَهُم فَقَد أَطعَمَ الطَّعامَ ، وَمَن صامَ رَمَضانَ وَمِن كُلِّ شَهرٍ ثَلاثَةَ أَيّامٍ فَقَد أَدامَ الصِّيامَ ، وَمَن صَلَّى العِشاءَ الآخِرَةَ وَالغَداةَ فِي جَماعَةٍ فَقَد صَلَّى وَالنَّاسُ نِيامٌ ؛ اليَهودُ (1) والنَّصارَى وَالمَجُوسُ . (2)4 / 7عُيُونُ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ». (3)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ * وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ». (4)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى ظِ_لَ_لٍ وَ عُيُونٍ * وَ فَوَ كِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا كَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ ». (5)

«عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً ». (6)

«فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ ». (7)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَعُيُونٍ ». (8)

.


1- .في إحياء علوم الدين : «يعني اليهود . . .» .
2- .حلية الأولياء : ج 2 ص 356 ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 776 نحوه.
3- .الإنسان : 5 و 6 .
4- .المطفّفين : 22 _ 28.
5- .المرسلات : 41 _ 44.
6- .الإنسان : 18.
7- .الغاشية : 12.
8- .الحجر : 45 ، الذاريات : 15 . وراجع : الدخان : 52 .

ص: 141

4 / 7 چشمه هاى بهشت

6617.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ميان ما آمد و فرمود : «آيا شما را از بالاخانه هاى بهشتيان ، خبر ندهم؟» .

گفتيم : چرا . پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا !

فرمود : «در بهشت ، بالاخانه هايى از گوهرهاى رنگارنگ ، وجود دارد كه بيرون آنها از درونشان ، و درونشان از بيرونشان ، ديده مى شود و در آنها ، چنان نعمت و پاداش و كرامتى است كه هيچ گوشى نشنيده و هيچ چشمى نديده است» .

گفتيم : پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا ! اينها براى چه كسانى است؟

فرمود : «براى كسى كه سلام را انتشار دهد و پيوسته روزه بدارد و اِطعام كند و زمانى كه مردم در خواب اند ، او به نماز بپردازد» .

گفتيم : پدر و مادرمان به فدايت ، اى پيامبر خدا ! چه كسى از پسِ اين كارها بر مى آيد؟

فرمود : «در ميان امّت من ، هستند كسانى كه از پسِ اين كارها بر مى آيند ، و من به شما خبر مى دهم كه چه كسى توان آنها را دارد : كسى كه به برادر مسلمانش بر خورَد و به او سلام كند و جواب سلامش را بدهد ، سلام را انتشار داده است ، و كسى كه خانواده و عائله اش را غذا دهد تا جايى كه آنها را سير گردانَد ، اِطعام كرده است ، و كسى كه رمضان را و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد ، پيوسته روزه گرفته است ، و كسى كه نماز عشا و صبح را با جماعت بخواند ، در زمانى كه مردم ، [ يعنى : ] يهود و نصارا و مَجوس ، خوابيده اند ، نماز گزارده است» .4 / 7چشمه هاى بهشتقرآن«همانا نيكان ، از جامى مى نوشند كه آميزه اى از كافور دارد ؛ چشمه اى كه بندگان خدا از آن مى نوشند و آن را [ به دلخواه خويش ]جارى مى سازند».

«همانا نيكان ، در نعمت اند ، [و نشسته] بر تخت ها مى نگرند . طراوت نعمت را در چهره هايشان مى يابى . از باده اى مُهر شده ، نوشانيده مى شوند كه مُهرش مُشك است _ و در اين [ نعمت ها ] مشتاقان ، بايد بر يكديگر پيشى بگيرند _ و آميخته با [ آب چشمه ]تسنيم است ؛ چشمه اى كه مقرّبان ، از آن مى نوشند».

«همانا پرهيزگاران ، در سايه ساران و [كنارِ] چشمه ساران اند و ميوه هايى از هر آنچه خواهند [ ، مهياست] . به پاداش آنچه مى كرديد ، بخوريد و بنوشيد . گوارايتان باد ! ما اين گونه ، نيكوكاران را پاداش مى دهيم».

«چشمه اى در آن جا ، كه سَلسَبيل ناميده مى شود».

«در آن جا ، چشمه اى روان است».

«همانا پرهيزگاران ، در بهشت ها و [كنارِ] چشمه ساران اند».

.

ص: 142

الحديث6624.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعُ عُيُونٍ فِي الجَنَّةِ : عَينانِ تَجرِيانِ مِن تَحتِ العَرشِ ؛ إِحداهُما الَّتِي ذَكَرَ اللّهُ : «يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا » ، وَالاُخرَى الزَّنجَبِيلُ ، وَالاُخرَيانِ نَضَّاخَتانِ (1) مِن فَوقِ العَرشِ ؛ إِحداهُما الَّتِي ذَكَرَ اللّهُ : «عَينا فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً » ، وَالاُخرَى «التَّسنِيمُ» (2) . (3)6625.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ يَومَ الخَميسِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الفِردَوسِ لَعَينا أَحلَى مِنَ الشَّهدِ ، وَأَليَنَ مِن الزُّبدَ ، وَأَبرَدَ مِن الثَّلجِ ، وَأَطيَبَ مِنَ المِسكِ ، فِيها طِينَةٌ خَلَقَنا اللّهُ عز و جل مِنها وَخَلَقَ مِنها شِيعَتَنا ، فَمَن لَم يَكُن مِن تِلكَ الطِّينَةِ فَلَيسَ مِنّا وَلا مِن شِيعَتِنا ، وَهِيَ المِيثاقُ الَّذِي أَخَذَ اللّهُ عز و جل عَلَيهِ وَلايَةَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (4) .


1- .عَيْنٌ نَضّاخَة : أي كثيرة الماء فوّارة (النهاية : ج 5 ص 71 «نضخ»).
2- .التسنيم : عين في الجنّة، رفيعة القدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 429 «سنم»).
3- .تفسير القرطبي : ج 19 ص 127 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 375 كلاهما نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول عن الحسن .
4- .الأمالي للطوسي : ص 308 ح 620 ، بشارة المصطفى : ص 207 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، أعلام الدين : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 173 ح 117.

ص: 143

حديث6627.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، چهار چشمه است : دو چشمه از زير عرش ، جارى مى شوند كه يكى از آنها ، همان است كه خدا فرموده : «و آن را [ به دلخواه خويش ]جارى مى سازند» .

و ديگرى ، «زَنجَبيل» است . دو چشمه ديگر نيز از فراز عرش مى جوشند كه يكى از آنها ، همان است كه خداوند فرموده : «چشمه اى است در آن جا ، كه سَلسَبيل ناميده مى شود» و ديگرى ، «تسنيم» است.6628.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ وَالمَساءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در فردوس (پرديس) ، چشمه اى است شيرين تر از شهد ، نرم تر از خامه ، خُنَك تر از برف ، و خوش بوتر از مُشك . در آن ، گِلى است كه خداى عز و جل ، ما و پيروان ما را از آن آفريد . بنا بر اين ، هر كه از آن گِل نباشد ، از ما و از پيروان ما نيست . آن ، همان پيمانى است كه خداى عز و جل در باره ولايت على بن ابى طالب ، گرفت. .

ص: 144

6629.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «نَضْرَةَ النَّعِيمِ » _: هِيَ عَينٌ فِي الجَنَّةِ ، يَتَوَضَّؤُونَ مِنها وَيَغتَسِلُونَ ، فَتَجرِي عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعِيمِ . (1)6625.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعاى روز پنجشنبه _ ) الزهد للحسن بن سعيد عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيِّينَ ، فَقالَ : كانَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَقُولُ : يَخرُجُونَ مِنها فَيُنتَهَى بِهِم إِلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ تُسَمَّى : عَينَ الحَيَوانِ ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتُونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ لُحومُهُم وَجُلُودُهُم وَشُعُورُهُم. (2)6626.امام زين العابدين عليه السلام :الاختصاص عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلتُ أَبا عبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الحَوضِ ، فَقالَ لِي : هُو حَوضُ ما بَينَ بُصرى (3) إِلى صَنعاءَ ، أَتُحِبُّ أَن تَراهُ؟ فَقُلتُ لَهُ : نَعَم ، قالَ : فَأَخَذَ بِيَدِي وَأَخرَجَنِي إِلى ظَهرِ المَدِينَةِ ، ثُمَّ ضَرَبَ بِرِجلِهِ ، فَنَظَرتُ إِلى نَهرٍ يَجرِي مِن جانِبِهِ هذا ماءٌ أَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ ، وَمِن جانِبِهِ هذا لَبَنٌ أَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ ، وَفِي وَسَطِهِ خَمرٌ أَحسَنُ مِنَ الياقُوتِ ، فَما رَأَيتُ شَيئا أَحسَنَ مِن تِلكَ الخَمرِ بَينَ اللَّبَنِ وَالماءِ!

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ، مِن أَينَ يَخرُجُ هذا؟ وَمِن أَينَ مَجراهُ؟ فَقالَ : هذِهِ العُيُونُ الَّتِي ذَكَرَها اللّهُ فِي كِتابِهِ أَنهارٌ فِي الجَنَّةِ : عَينٌ مِن ماءٍ ، وَعَينٌ مِن لَبَنٍ ، وَعَينٌ مِن خَمرٍ ، يَجرِي فِي هَذا النَّهرِ .

وَرَأَيتُ حافَّتَيهِ عَلَيهِما شَجَرٌ فِيهِنَّ جَوارٍ مُعَلَّقاتٌ بِرُؤُوسِهِنَّ ، ما رَأَيتُ شَيئا أَحسَنَ مِنهُنَّ ، وَبِأَيدِيهِنَّ آنِيَةٌ ما رَأَيتُ أَحسَنَ مِنها لَيسَت مِن آنِيَةِ الدُّنيا . (4) .


1- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 451 ، كنز العمّال : ج 2 ص 548 ح 4696 كلاهما نقلاً عن ابن المنذر .
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 95 ح 256 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 8 ص 360 ح 29.
3- .بُصْرى : موضع بالشام من أعمال دمشق (معجم البلدان : ج 1 ص 441).
4- .الاختصاص : ص 321 ، بصائر الدرجات : ص 403 ح 3 نحوه ، بحار الأنوار : ج 25 ص 381 ح 35.

ص: 145

6627.امام زين العابدين عليه السلام :امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «طراوت نعمت» _: آن ، چشمه اى است در بهشت كه از آن ، وضو مى گيرند و غسل مى كنند . پس طراوت نعمت ، بر آنان جارى مى شود .6628.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در صبح و شام _ ) الزهد ، حسين بن سعيد_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق عليه السلام در باره دوزخيان پرسيدم . فرمود : «[ پدرم ]باقر عليه السلام مى فرمود : از دوزخ ، بيرون مى آيند و به كنار چشمه اى بر درِ بهشت ، به نام چشمه زندگانى ، بُرده مى شوند و از آب آن ، بر آنان مى پاشند و گوشت و پوست و موهايشان ، همچنان كه كِشته مى رويد مى رويد» .6629.امام زين العابدين عليه السلام :الاختصاص_ به نقل از عبد اللّه بن سِنان _: از امام صادق عليه السلام در باره حوض [ كوثر ]پرسيدم . به من فرمود : «حوضى است از بُصرا (1) تا صنعا . دوست دارى آن را ببينى ؟» . گفتم : آرى .

پس دستم را گرفت و مرا به پشت مدينه برد . سپس با پايش به زمين زد و من ، رودى را ديدم كه از اين كنارش ، آبى سفيدتر از برف ، روان بود و از آن كنارش ، شيرى سفيدتر از برف ، و در وسطش ، باده اى خوش رنگ تر از ياقوت ، به طورى كه هرگز ، چيزى خوش رنگ تر از آن باده در وسط شير و آب ، نديده بودم» .

به امام عليه السلام گفتم : قربانت گردم ! اين نهر ، از كجا سرچشمه مى گيرد و از كجا جارى مى شود؟ فرمود : «اين چشمه هايى كه خداوند در كتابش از آنها ياد كرده ، نهرهايى در بهشت اند : چشمه اى از آب ، چشمه اى از شير ، و چشمه اى از باده ، كه در اين نهر ، جريان مى يابند» .

در دو كرانه نهر ، درختانى ديدم و بر آنها ، دختركانى به سرهايشان آويزان بودند كه زيباتر از آنها در عمرم نديده بودم و در دست هايشان ، ظرف هايى بود در نهايتِ زيبايى كه از نوع ظرف هاى دنيا نبودند . .


1- .جايى است در شام ، از توابع دمشق.

ص: 146

6630.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قولِهِ تَعالى: «وَ مِزَاجُه مِن تَسْنِيمٍ » _: أَشرَفُ شَرابِ أَهلِ الجَنَّةِ يَأتِيهِم فِي عالِي تَسنِيمٍ ؛ وَهِيَ عَينٌ يَشرَبُ بِها المُقَرَّبُونَ ، وَالمُقَرَّبُونَ : آلُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله . (1)6631.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِي الصّالِحِينَ فَأَدخِلنا ، وَفِي عِلِّيِّينَ فَارفَعنا ، وَبِكَأسٍ مِن مَعِينٍ مِن عَينٍ سَلسَبِيلٍ فَاسقِنا ، وَمِنَ الحُورِ العِينِ بِرَحمَتِكَ فَزَوِّجنا . (2)4 / 8أَنهارُ الجَنَّةِالكتاب«مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَ_رٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ ءَاسِنٍ وَ أَنْهَ_رٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَ_رٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّ_رِبِينَ وَ أَنْهَ_رٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَ تِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَ__لِدٌ فِى النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ». (3)

الحديث6633.امام زين العابدين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ بَحرُ الماءِ ، وَبَحرُ العَسَلِ ، وَبَحرُ اللَّبَنِ ، وَبَحرُ الخَمرِ ، ثُمَّ تَشَقَّقُ الأَنهارُ بَعدُ . (4) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 411 ، بحار الأنوار : ج 24 ص 6 ح 18.
2- .الإقبال : ج 1 ص 224 عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : ص 62 ح 71 وليس فيه «عين» ، بحار الأنوار : ج 98 ص 117 ح 3.
3- .محمّد : 15 وراجع : البقرة : 25 ؛ آل عمران : 15، 136، 195، 198 ؛ النساء : 13، 57 ، 122 ؛ المائدة : 12، 85 ، 119 ؛ الأعراف : 43 ؛ التوبة : 72، 89 ، 100 ؛ الرعد : 35 ؛ إبراهيم : 23 ؛ النحل : 31 ؛ طه : 76 ؛ الحجّ : 14، 23 ؛ الفرقان : 10 ؛ العنكبوت : 58 ؛ الزمر : 20 ؛ محمّد : 12 ؛ الفتح : 5 و 17 ؛ القمر : 54 ؛ الحديد : 12 ؛ المجادلة : 22 ؛ الصفّ : 12 ؛ الطلاق : 11 ؛ التحريم : 8 ؛ البروج : 11 ؛ البيّنة : 8 .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 699 ح 2571 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 242 ح 20072 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2731 وليس فيه «بحر الماء» ، المعجم الكبير : ج 19 ص 424 ح 1032 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 كلّها عن حكيم بن معاوية عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 455 ح 39239.

ص: 147

4 / 8 جويبارهاى بهشت

6634.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و آميخته با تسنيم است» _: بهترين نوشيدنىِ بهشتيان ، از بلنداى تسنيم ، برايشان مى آيد . تسنيم ، چشمه اى است كه مقرّبان ، از آن مى نوشند ، و مقرّبان ، همان خاندان محمّد صلى الله عليه و آله هستند .6635.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! به رحمت خود ، ما را در زمره شايستگان ، در آور و به درجات عالى ، بالا ببر و با پياله هايى از باده ناب از چشمه سَلسَبيل ، بر ما بنوشان ، و به رحمت خود ، از سيه چشمان بهشتى ، به همسرى ما در آور» .4 / 8جويبارهاى بهشتقرآن«مَثَل بهشتى كه به پرهيزگاران ، وعده داده شده ، [ چونان باغى است كه ] در آن ، جويبارهايى است از آبى كه [ رنگ و بو و مزه اش ] برنگشته است و جويبارهايى از شيرى كه مزه اش دگرگون نمى شود ، و جويبارهايى از باده اى لذيذ براى نوشندگان ، و جويبارهايى از انگبين ناب ، و در آن جا ، از هر گونه ميوه اى براى آنان [ فراهم ]است و [ از همه بالاتر ]آمرزش پروردگار آنهاست . [ آيا چنين كسى در چنين باغى دل انگيز ] مانند كسى است كه جاودانه در آتش است _ و آبى جوشان به خوردشان داده مى شود تا روده هايشان را از هم فرو پاشد _ ؟».

حديث6637.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درياى آب و درياى انگبين و درياى شير و درياى باده هست . آن گاه ، نهرها جارى مى گردند.

.

ص: 148

6638.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئِلَ عَن أَنهارِ الجَنَّةِ : كَم عَرضُ كُلِّ نَهرٍ مِنها؟ _: عَرضُ كُلِّ نَهرٍ مَسِيرَةُ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، يَدُورُ تَحتَ القُصُورِ وَالحُجُبِ ، تَتَغَنَّى أَمواجُهُ ، وَتُسَبِّحُ وَتَطرَبُ فِي الجَنَّةِ كَما يَطرَبُ النَّاسُ فِي الدُّنيا. (1)6639.عنه عليه السلام :بحار الأنوار عن ابن عبّاس_ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ يَذكُرُ فِيهِ مَسائِلَ سَأَلَها عَبدُ اللّهِ بنُ سَلامٍ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: فَأَخبِرنِي عَن أَنهارِ الجَنَّةِ ما هِيَ؟ قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، لَبَنٌ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ ، وَخَمرٌ ، وَعَسَلٌ مُصَفًّى ، وَماءٌ غَيرُ آسِنٍ .

قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ ، فَجامِدَةٌ هِيَ أَم جارِيَةٌ؟ قالَ : بَل جارِيَةٌ بَينَ أَشجارِها. قالَ : فَهَل تَنقُصُ أَم تَزِيدُ؟ قالَ : لا يَابنَ سَلامٍ ، قالَ : فَهَل لِذلِكَ مَثَلٌ فِي الدُّنيا؟ قالَ : نَعَم، قالَ : وَما هُوَ؟ قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، اُنظُر إِلَى البِحارِ تُمطِرُ فِيها السَّماءُ وَتَمُدُّها الأَنهارُ مِنَ الأَرضِ فَلا تَزِيدُ وَلا تَنقُصُ .

قالَ : صِفْ لِي أَنهارَ الجَنَّةِ . قالَ : يَابنَ سَلامٍ ، فِي الجَنَّةِ نَهرٌ يُقالُ لَهُ : الكَوثَرُ ، رائِحَتُهُ أَطيَبُ مِن رائِحَةِ المِسكِ الأَذفَرِ (2) وَالعَنبَرِ ، حَصاهُ الدُّرُّ وَالياقُوتُ ، عَلَيهِ خِتامٌ مِن اللُّؤلُؤِ الأَبيَضِ ، وَهُوَ مَنزِلُ أَولِياءِ اللّهِ تَعالَى . (3)6640.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَنهارُ الجَنَّةِ تَخرُجُ مِن تَحتِ تِلالِ _ أَو مِن تَحتِ جِبالِ _ مِسكٍ . (4) .


1- .جامع الأخبار : ص 348 ح 959 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 146 ح 71.
2- .الأذْفَر : طيّب الريح (النهاية : ج 2 ص 161 «ذفر»).
3- .بحار الأنوار : ج 60 ص 255 عن ابن عبّاس وراجع : مسند ابن حنبل : ج 5 ص 475 ح 16206 والمستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 607 ح 8683 .
4- .صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 423 ح 7408 ، البعث والنشور : ص 183 ح 266 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 1 ص 65 ح 252 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 90 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 413 ح 8134 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 645 ح 39772.

ص: 149

6641.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال از جويبارهاى بهشت كه : پهناى هر يك از جويبارهاى آن ، چه قدر است؟ _: پهناى هر جويبارى ، پانصد سال راه است . هر نهر ، از ميان كاخ ها و پرده ها ( / موانع ) ، پيچ و تاب خوران مى گذرد و امواجش ، نغمه سر مى دهند و تسبيح مى گويند و در بهشت ، سرخوشى مى كنند ، چنان كه مردم در دنيا ، سرخوشى مى نمايند .6638.امام صادق عليه السلام :بحار الأنوار_ به نقل از ابن عبّاس ، در حديثى طولانى كه در آن از مسائلى كه عبد اللّه بن سلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد ، ياد مى كند _: مرا از جويبارهاى بهشت ، خبر ده كه آنها چيستند؟ فرمود : «اى پسر سلام! شيرى كه مزه اش هرگز تغيير نمى كند ، و باده اى ، و انگبينى ناب ، و آبى كه رنگ و مزه اش دگرگون نمى گردد» .

ابن سلام گفت : درست گفتى ، اى محمّد ! آيا اين جويبارها ، جامدند يا روان؟ فرمود : «در ميان درختان بهشت ، روان اند» . ابن سلام گفت : آيا اين جويبارها ، كاستى و فزونى مى يابند؟ فرمود : «نه ، اى پسر سلام !» . گفت : آيا برايشان ، نمونه اى در دنيا هست؟ فرمود : «آرى» . گفت : چه چيز؟ فرمود : «اى پسر سلام! به درياها بنگر . در آنها از آسمان ، باران مى بارد و از زمين نيز رودها به آنها مى ريزند ؛ امّا آب درياها ، كم و زياد نمى شود» .

ابن سلام گفت : جويبارهاى بهشت را برايم توصيف كن . فرمود : «اى پسر سلام! در بهشت ، جويبارى است كه به آن ، كوثر مى گويند . بويش خوش تر از بوى مُشك تيزبو و عنبر است ، ريگ هايش دُر و ياقوت اند ، و با مرواريدى سفيد ، مُهر شده است . آن ، منزلگاه دوستان خداى بلندمرتبه است » .6639.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جويبارهاى بهشت ، از زير تپّه هاى ( / از زير كوه هاى ) مُشك ، بيرون مى آيند . .

ص: 150

6640.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَنهارَ الجَنَّةِ تَجرِي فِي غَيرِ اُخدُودٍ ، أَشَدَّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، طِينُ النَّهرِ مِسكٌ أَذفَرُ ، وَحَصاهُ الدُّرُّ وَالياقُوتُ ، تَجرِي فِي عُيُونِهِ وَأَنهارِهِ حَيثُ يَشتَهِي وَيُرِيدُ فِي جَنّاتِهِ وَلِيُ اللّهِ ، فَلَو أَضافَ مَن فِي الدُّنيا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ لَأَوسَعَهُم طَعاما وَشَرابا وَحَلالاً وَحُلِيّا، لا يَنقُصُهُ مِن ذَلِكَ شَيءٌ . (1)6641.امام صادق عليه السلام :حلية الأولياء عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَعَلَّكُم تَظُنُّونَ أَنَّ أَنهارَ الجَنَّةِ أُخدُودٌ فِي الأَرضِ ، لا وَاللّهِ إِنَّها لَسائِحَةٌ عَلَى وَجهِ الأَرضِ ، حافَتاها خِيامُ اللُّؤلُؤِ ، وَطِينُها المِسكُ الأَذفَرُ . قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الأَذفَرُ؟ قالَ : الَّذِي لا خِلطَ مَعَهُ . (2)6642.الإمام الكاظم عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ نَهرا يُقالُ لَهُ : رَجَبٌ ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ مِن رَجَبٍ يَوما سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ . (3)6643.الإمام الرضا عليه السلام :الإمام الكاظم عليه السلام :رَجَبٌ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ ، أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، مَن صامَ يَوما مِن رَجَبٍ سَقاهُ اللّهُ مِن ذَلِكَ النَّهرِ . (4)6644.الإمام المهديّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكَوثَرُ نَهرٌ فِي الجَنَّةِ ، حافَّتاهُ مِن ذَهَبٍ ، وَمَجراهُ عَلَى الدُّرِّ وَالياقُوتِ ، تُربَتُهُ أَطيَبُ مِنَ المِسكِ ، وَماؤُهُ أَحلَى مِنَ العَسَلِ وَأَبيَضُ مِنَ الثَّلجِ . (5) .


1- .الاختصاص : ص 357 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 211.
2- .حلية الأولياء : ج 6 ص 205 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 95 نقلاً عن ابن مردويه و أبي نعيم والضياء المقدسي ، كنز العمّال : ج 14 ص 463 ح 39277.
3- .شعب الإيمان : ج 3 ص 367 ح 3800، الجامع الصغير : ج 1 ص 355 ح 2326 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب وكلاهما عن أنس .
4- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 306 ح 924 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 92 ح 1821 ، المقنعة : ص 372 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، ثواب الأعمال : ص 78 ح 2 عن المبارك بن زيد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 175 ح 126.
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 450 ح 3361 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1450 ح 4334 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 795 ح 2732 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 547 ح 6486 كلّها عن ابن عمر والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 423 ح 39146.

ص: 151

6642.امام كاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جويبارهاى بهشت ، در شيارها جارى نيستند و از برف ، سفيدتر ، و از عسل ، شيرين تر ، و از خامه ، نرم ترند . گِل جويبار ، مُشكى ناب است و ريگ هايش ، دُر و ياقوت اند ، و در چشمه ها و جويبارهايش ، تا هر كجا كه ولىّ خدا بخواهد و اراده كند ، روان مى شوند . اگر اهل دنيا را ، از جن و انس ، ميهمان كند ، مى تواند به همه آنها ، خوراك و نوشيدنى بدهد و بر همه آنان ، جامه و زيور بپوشانَد ، بى آن كه چيزى از او كم شود.6643.امام رضا عليه السلام :حلية الأولياء_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «شايد شما خيال مى كنيد كه جويبارهاى بهشت ، شكاف هايى در زمين هستند . نه ، به خدا ! آنها بر روى زمين روان اند ، دو كرانه آنها ، سراپرده هاى مرواريدند و گِل آنها ، مُشك اَذفَر است .

گفتم : اى پيامبر خدا ! اَذفَر چيست؟

فرمود : «ناب».6644.امام مهدى عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، نهرى است كه به آن ، «رجب» مى گويند و سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است . هر كس يك روز از ماه رجب ، روزه بگيرد ، خداوند از آن نهر به او مى نوشانَد.6645.الإمام عليّ عليه السلام :امام كاظم عليه السلام :رجب ، نهرى است در بهشت كه سفيدتر از شير و شيرين تر از عسل است . هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد ، خداوند از آن نهر به او مى نوشانَد.6646.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كوثر ، نهرى است در بهشت كه دو كرانه آن از طلاست و بسترش دُر و ياقوت ، و خاكش خوش بوتر از مُشك ، و آبش شيرين تر از عسل و سفيدتر از برف است . .

ص: 152

6647.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :بَينَما أَنا أَسِيرُ فِي الجَنَّةِ ، إِذا أَنا بِنَهرٍ ، حافَتاهُ قِبابُ الدُّرِّ المُجَوَّفِ ، قُلتُ : ما هَذا يا جِبرِيلُ؟ قالَ : هَذا الكَوثَرُ الَّذِي أَعطاكَ رَبُّكَ . فَإِذا طِينُهُ _ أَو طِيبُهُ (1) _ مِسكٌ أَذفَرُ . (2)6645.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أَكبَرُ أَنهارِ الجَنَّةِ الكَوثَرُ ، تَنبُتُ الكَواعِبُ الأَترابُ (3) عَلَيهِ ، يَزُورُهُ أَولِياءُ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ . (4)6646.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بِي رَأَيتُ فِي الجَنَّةِ نَهرا أَبيَضَ مِنَ اللَّبَنِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَشَدَّ استِقامةً مِنَ السَّهمِ ؛ فِيهِ أَبارِيقُ عَدَدَ النُّجُومِ ، عَلَى شاطِئِهِ قِبابُ الياقُوتِ الأَحمَرِ وَالدُّرِّ الأَبيَضِ . (5)6647.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به او _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ فِي الجَنَّةِ نَهرا حافَتاهُ حُورٌ نابِتاتٌ ، فَإِذا مَرَّ المُؤمِنُ بِإِحداهُنَّ فَأَعجبَتَهُ اقتَلَعَها، فَأَنبَتَ اللّهُ عز و جلمَكانَها . (6) .


1- .الترديد من هدبة بن خالد أحد رواة الحديث.
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2406 ح 6210 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 382 ح 12988 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 449 ح 3360 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 152 ح 266 كلّها عن أنس والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 425 ح 39153.
3- .أتراب : أي لِدات تُنشَأن معا تشبيها في التساوي والتماثل بالترائب التي هي ضلوع الصدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 165 «ترب»).
4- .جامع الأخبار : ص 348 ح 960 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 72.
5- .المحاسن : ج 1 ص 288 ح 569 عن الحارث بن محمّد عمّن حدّثه عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 441 عن الحارث بن محمّد عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام ، نوادر الأخبار : ص 382 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 138 ح 50 .
6- .الكافي : ج 8 ص 231 ح 299 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 82 نحوه وكلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 102.

ص: 153

6648.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همچنان كه در بهشت مى گشتم ، به نهرى رسيدم كه در دو كرانه اش ، سراپرده هايى از دُرّ ميان تهى بود . گفتم : «اين چيست ، جبرئيل؟ » .

گفت : اين ، همان كوثر است كه پروردگارت به تو عطا فرموده است .

ديدم گِل آن ( / بوى آن) ، (1) مُشك ناب است.6649.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزرگ ترين نهر بهشت ، «كوثر» است . دختركان نورسيده همسال ، بر آن مى رويند . دوستان خدا ، در روز قيامت ، به ديدن آن مى روند.6650.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في الدعاء _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج بُرده شدم ، در بهشت ، نهرى ديدم كه از شير ، سفيدتر و از شَهْد ، شيرين تر و از تير ، راست تر بود و در كنار آن ، آب دستانى به شمارِ ستارگان وجود داشت و بر ساحلش ، گنبدهايى از ياقوت سرخ و دُرّ سفيد بود.6651.سعد السعود نقلاً عن الزبور :امام صادق عليه السلام :در بهشت ، نهرى است كه در دو كرانه آن ، حور العين روييده اند و هر گاه مؤمن بر يكى از آنها بگذرد و پسندش افتد ، او را بر مى كند و خداوند عز و جلبه جايش يكى ديگر مى روياند. .


1- .ترديد از هدبة بن خالد ، يكى از راويان اين حديث است.

ص: 154

4 / 9أَشجارُ الجَنَّةِالكتاب«وَ أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ * فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَ_لْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ * وَ مَاءٍ مَّسْكُوبٍ * وَ فَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ * لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ ». (1)

الحديث6653.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما فِي الجَنَّةِ شَجَرَةٌ إِلَا وَساقُها مِن ذَهَبٍ . (2)6654.سعد السعود نقلاً عن الزبور :شرح الأخبار عن سلمان :وَرَدتُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ عَلى رَأسِ رَكِيٍ (3) ، فَقالَ لِي : ... يا سَلمانُ ، إِنَّهُ مَن سَبَّحَ اللّهَ تَسبِيحَةً ، أَو هَلَّلَهُ تَهلِيلَةً ، أَو كَبَّرَهُ تَكبِيرَةً ، أَو حَمَّدَهُ تَحمِيدَةً ، غَرَسَ اللّهُ عز و جل لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ؛ أَصلُها مِن ذَهَبٍ ، وَفَرعُها مِنَ اللُّؤلُؤِ ، مُكَلَّلَةً بِالياقُوتِ ، ثَمَرُها كَثَديِ الأَبكارِ ، أَحلَى مِنَ الشَّهدِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، كُلَّما جُنِيَ مِنها شَيءٌ عادَ مَكانَهُ مِثلُهُ . (4)6655.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ نَخلَ الجَنَّةِ جُذُوعُها ذَهَبٌ أَحمَرُ ، وَكَرَبُها زَبَرجَدٌ أَخضَرُ ، وَشَمارِيخُها (5) دُرٌّ أَبيَضُ ، وَسَعَفُها حُلَلٌ خُضرٌ ، وَرُطَبُها أَشَدُّ بَياضا مِنَ الفِضَّةِ ، وَأَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، لَيسَ فِيهِ عَجَمٌ (6) ، طُولُ العَذقِ اِثنا عَشَرَ ذِراعا ، مَنضُودَةٌ مِن أَعلاهُ إِلى أَسفَلِهِ ، لا يُؤخَذُ مِنهُ شَيءٌ إِلّا أَعادَهُ اللّهُ كَما كانَ ، وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ : «لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ » وَإِنَّ رُطَبَها لَأَمثالُ القِلالِ (7) ، وَمَوزَها وَرُمّانَها أَمثالُ الدُّلِيِّ (8) ، وَأَمشاطَهُم وَمَجامِرَهُم الدُّرُّ . (9) .


1- .الواقعة : 27 _ 33.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 671 ح 2525 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39247 ؛ روضة الواعظين : ص 554 .
3- .الرَكيّ : البئر ، وجمعها ركايا (النهاية : ج 2 ص 261 «ركا»).
4- .شرح الأخبار : ج 1 ص 178 ح 139 ، المعجم الكبير : ج 6 ص 266 ح 6167 ، كنز العمّال : ج 1 ص 474 ح 2059 .
5- .الشِّمْراخ : كلّ غصن من أغصان العِذق، وهو الذي عليه البُسر (النهاية : ج 2 ص 500 «شمرخ»).
6- .العَجَمُ : النوى (النهاية : ج 3 ص 187 «عجم»).
7- .القُلَّة : الحُبّ العظيم [الجرَّة] والجمع قِلال (النهاية : ج 4 ص 104 «قلل»).
8- .الدَلْو : معروفة، التي يُستقى بها، والجمع : دِلاء ودُلّي (لسان العرب : ج 14 ص 264 «دلا»).
9- .الاختصاص : ص 357 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 212 وراجع : المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 517 ح 3776 و الفردوس : ج 4 ص 288 ح 6850 .

ص: 155

4 / 9 درخت هاى بهشت

4 / 9درخت هاى بهشتقرآن«و دست راستى ها ؛ دست راستى ها كدام اند؟ در [ زير ] درختان كُنار بى خار ، و درخت هاى موز كه ميوهايشان خوشه خوشه روى هم چيده است ، و سايه اى گسترده ، و آبى ريزان ، و ميوه اى فراوان ، نه بريده و نه ممنوع».

حديث6655.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، هيچ درختى نيست ، مگر آن كه تنه اش از طلاست.6656.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرح الأخبار_ به نقل از سلمان _: بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه بر سر چاهى بود ، وارد شدم . به من فرمود : « ... اى سلمان! هر كس خدا را يك بار تسبيح گويد ، يا يك لا إله إلّا اللّه بگويد ، يا يك اللّه أكبر بگويد ، يا يك بار حمد او را بگويد ، خداوند عز و جل به ازاى آن ، يك درخت در بهشت برايش مى كارد كه ريشه اش از طلاست و تنه اش از مرواريد و مزيّن به ياقوت است و ميوه اش مانند پستان دختران است و از شهد ، شيرين تر و از خامه نرم تر است . هر ميوه اى كه از آن چيده شود ، به جايش ميوه اى ديگر در مى آيد» .6657.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخل هاى بهشت ، تنه هايشان زر سرخ ، زيرشاخه هايشان زبرجد سبز ، سرشاخه هايشان دُرّ سفيد ، شاخه هايشان حلّه هاى سبز ، و رطب هايشان سفيدتر از سيم و شيرين تر از انگبين و نرم تر از خامه است و هسته ندارد . طول خوشه ، دوازده گز است كه از بالا به پايين چيده شده اند و هر خوشه اى كه از آن برگرفته شود ، خداوند ، آن را به حال اوّلش باز مى گرداند و اين ، همان سخن خداست كه : «نه بريده و نه ممنوع» . رطب هايش به اندازه خُمره است و موز و انارش ، به اندازه دَلْو و شانه ها و عودسوزهايش دُرند.

.

ص: 156

6658.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصَّحيحين عن أبي امامة :أَقبَلَ أَعرابِيٌ يَوما فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، لَقَد ذَكَرَ اللّهُ فِي القُرآنِ شَجَرَةً مُؤذِيَةً ، وَما كُنتُ أَرى أَنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً تُؤذِي صاحِبَها .

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَما هِيَ؟

قالَ : السِّدرُ ، فَإِنَّ لَها شَوكا!

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ » ؛ يَخضِدُ (1) اللّهُ شَوكَهُ ، فَيَجعَلُ مَكانَ كُلِّ شَوكَةٍ ثَمَرَةً ، فَإِنَّها تُنبِتُ ثَمَرا تُفتَقُ الثَّمَرَةُ مَعَها عَن اثنَينِ وَسَبعِينَ لَونا ، ما مِنها لَونٌ يُشبِهُ الآخَرَ . (2)4 / 10شَجَرَةُ طُوبى6661.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طُوبى شَجَرَةٌ تَخرُجُ مِن جَنَّةِ عَدنٍ ، غَرَسَها رَبُّنا بِيَدِهِ . (3) .


1- .خَضَدْتُ الشَجَرَ : قطعتُ شَوكه، فهو خَضِيد ومَخضود (لسان العرب : ج 3 ص 163 «خضد»).
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 518 ح 3778 ، البعث والنشور : ص 187 ح 276 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 74 ح 263 ، كنز العمّال : ج 2 ص 45 ح 3053 وراجع : المعجم الكبير : ج 17 ص 130 ح 318.
3- .الكافي : ج 2 ص 201 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1408 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 47 كلّها عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام وفي الأخيرين من دون إسناد إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 عن عليّ بن أبي عليّ اللهبي عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 143 ح 63 .

ص: 157

4 / 10 درخت طوبا

6658.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو اُمامه _: روزى باديه نشينى آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! خداوند در قرآن از درختِ صدمه زننده اى ياد كرده است ، در حالى كه من گمان نمى كنم در بهشت ، درختى باشد كه به صاحبش آسيب برساند !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چه درختى؟» .

گفت : كُنار ؛ زيرا خاردار است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « «در [ زير ] درختان كُنار بى خار» . خدا خارهاى آن را قطع مى كند و به جاى هر خارى ، ميوه اى مى گذارد . اين درخت ، ميوه اى مى دهد با هفتاد و دو رنگ كه هيچ رنگى از آن ، شبيه ديگرى نيست».4 / 10درخت طوبا6661.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طوبا ، درختى است كه از بهشت جاويدان مى رويد و آن را پروردگار ما با دست خود كاشته است.

.

ص: 158

6662.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ يَدْخُلُ الجَنَّةَ إلّا اُنْطُلِقَ بِهِ إِلَى طُوبى، فَتُفْتَحُ لَهُ أَكْمامُهَا، فَيَأْخُذُ مِنْ أَيِ ذلِكَ شَاءَ، إِنْ شَاءَ أَبْيَضَ وَإِنْ شَاءَ أَحْمَرَ وَإِنْ شَاءَ أَصْفَرَ وَإِنْ شَاءَ أَسْوَدَ، مِثْلَ شَقَائِقِ النُّعْمَانِ (1) وَأَرَقَّ وَأَحْسَنَ . (2)6663.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ شَجَرَةِ طُوبى _: هِيَ شَجَرَةٌ غَرَسَها اللّهُ عز و جل ، وَنَفَخَ فِيها مِن رُوحِهِ ، وإنّ أَغصانَها لَتُرى مِن وَراءِ سُورِ الجَنَّةِ ، تَنبُتُ بِالحُلِيِ وَالحُلَلِ ، مُتَدَلِّيَةً عَلَى أَفواهِهِم . (3)6664.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالَى : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ » (4) _: يَعنِي وَحُسنَ مَرجِعٍ ، فَأَمّا طُوبى فَإِنَّها شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، ساقُها فِي دارِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَلَو أَنَّ طائِرا طارَ مِن ساقِها لَم يَبلُغ فَرعَها حَتَّى يَقتُلَهُ الهَرَمُ ، عَلى كُلِّ وَرَقَةٍ مِنها مَلَكٌ يَذكُرُ اللّهَ ، وَلَيسَ فِي الجَنَّةِ دارٌ إِلّا وَفِيها غُصنٌ مِن أَغصانِها ، وَإِنَّ أَغصانَها لَتُرى مِن وَراءِ سُورِ الجَنَّةِ ، تَحمِلُ لَهُم ما يَشاؤُونَ مِن حُلِيِّها وَحُلَلِها وَثِمارِها، لا يُؤخَذُ مِنها شَيءٌ إِلّا أَعادَهُ اللّهُ كَما كانَ ، بِأَنَّهُم كَسَبُوا طَيِّبا وَأَنفَقُوا قَصدا ، وَقَدَّمُوا فَضلاً فَقَد أَفلَحُوا وَأَنجَحُوا. (5)6665.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن طُوبى ، فَقالَ : شَجَرَةٌ أَصلُها فِي دارِي ، وَفَرعُها عَلى أَهلِ الجَنَّةِ . ثُمَّ سُئِلَ عَنها مَرَّةً اُخرى ، فَقالَ : فِي دارِ عَلِيٍ عليه السلام ، فَقِيلَ فِي ذَلِكَ ، فَقالَ : إِنَّ دارِي وَدارَ عَلِيٍ فِي الجَنَّةِ بِمكانٍ واحِدٍ . (6) .


1- .شَقائِقُ النُعْمان : نبت واحدتها شَقيقَة، سمّيت بذلك لحمرتها (لسان العرب : ج 10 ص 181 «شقق»).
2- .تفسير ابن كثير : ج 4 ص 378 عن أبي اُمامة ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 644 نقلاً عن ابن أبي شيبة في صفة الجنّة وابن أبي حاتم عن أبي اُمامة.
3- .التوحيد : ص 237 ح 2 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام ، معاني الأخبار : ص 46 ح 2 ، الخصال : ص 332 ح 30 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله بزيادة «والثمار» بعد «والحُلل» ، العمدة : ص 350 ح 673 عن معاوية بن قرّة عن أبيه نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 132 ؛ تفسير الطبري : ج 8 الجزء 13 ص 149 ، تفسير القرطبي : ج 9 ص 317 كلاهما عن معاوية بن قرّة عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 457 ح 39252 نقلاً عن ابن مردويه عن ابن عبّاس .
4- .الرعد : 29.
5- .الاختصاص : ص 358 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 219 ح 213.
6- .مجمع البيان : ج 6 ص 448 ، العمدة : ص 351 ح 676 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 234 كلاهما نحوه ، تفسير فرات : ص 209 ح 280 و ح 281 عن محمّد بن أحمد عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 36 ص 70 ح 17 نقلاً عن الطرائف .

ص: 159

6666.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما نيست كه وارد بهشت شود ، مگر آن كه او را به نزد طوبا مى برند و غلاف هاى شكوفه هاى آن برايش باز مى شوند و او از هر كدام آنها كه خواست ، بر مى گيرد ، سفيد بخواهد يا سرخ يا زرد يا سياه ، مانند گل شقايق نعمان ؛ بلكه لطيف تر و زيباتر.6667.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف درخت طوبا _: درختى است كه خداوند عز و جل آن را كاشته و از جان خود در آن دميده است و شاخه هايش از پشت ديوار بهشت ، ديده مى شوند و زيور و حُلّه به بار مى نشاند كه در برابر دهان آنان ( بهشتيان ) آويزان اند.6668.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره اين سخن خداى بزرگ و والا : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» فرمود : يعنى : خوش بازگشتگاهى است ! طوبا ، درختى است در بهشت كه تنه آن ، در خانه محمّد صلى الله عليه و آله است و اگر پرنده اى از روى تنه آن به پرواز در آيد ، به شاخه آن نمى رسد تا از پيرى بميرد . بر هر برگى از آن ، فرشته اى است كه ذكر خدا مى گويد . در بهشت ، سرايى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از طوبا در آن است و شاخه هايش از پشت ديوار بهشت ، ديده مى شوند . بر شاخه هاى طوبا ، هر زيور و جامه و ميوه اى كه بخواهند ، هست و هر چه از آنها برگرفته شود ، خداوند ، آن را به حال اوّلش باز مى گرداند و اين ، پاداش بهشتيان است ، از آن رو كه حلال به دست آوردند و به اعتدال خرج كردند و اضافى آن را بخشيدند ، پس كامياب و رستگار شدند.6669.عنه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره طوبا سؤال شد . فرمود : «درختى است كه ريشه آن ، ، در خانه من است و شاخه هايش بر سر بهشتيان» .

دوباره در باره آن از ايشان سؤال شد . فرمود : «در خانه على است» .

علّت را جويا شدند . فرمود : «خانه من و خانه على در بهشت ، در يك مكان است». .

ص: 160

6662.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ النَّبِيِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَلَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِنها ، لا يَخطُرُ عَلى قَلبِهِ شَهوَةُ شَيءٍ إِلّا أَتاهُ بِهِ ذَلِكَ ، وَلَو أَنَّ راكِبا مُجِدّا سارَ فِي ظِلِّها مِئَةَ عامٍ ما خَرَجَ مِنهُ ، وَلَو طارَ مِن أَسفَلِها غُرابٌ ما بَلَغَ أَعلاها حَتَّى يَسقُطَ هَرَما . أَلا فَفِي هَذا فَارغَبُوا . (1)6663.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ فِي دارِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، وَلَيسَ أَحَدٌ مِن شِيعَتِهِ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها وَوَرَقَةٌ مِن أَوراقِها ، يَستَظِلُّ تَحتَها أُمَّةٌ مِنَ الأُمَمِ . (2)6664.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُكثِرُ تَقبِيلَ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، فَأَنكَرَت ذَلِكَ عائِشَةُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا عائِشَةُ ، إِنِّي لَمّا أُسرِيَ بِي إِلى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ فَأَدنانِي جَبرَئِيلُ مِن شَجَرَةِ طُوبى ، وَناوَلَنِي مِن ثِمارِها ، فَأَكَلتُ ، فَحَوَّلَ اللّهُ ذَلِكَ ماءً فِي ظَهرِي ، فَلَمّا هَبَطتُ إِلَى الأَرضِ واقَعتُ خَدِيجَةَ ، فَحَمَلَت بِفاطِمَةَ ، فَما قَبَّلتُها قَطُّ إِلّا وَجَدتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبى مِنها . (3) .


1- .الكافي : ج 2 ص 239 ح 30 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 290 ح 323 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، الخصال : ص 483 ح 56 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 213 ح 50 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، مشكاة الأنوار : ص 159 ح 402 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 117 ح 2.
2- .تفسير القمّي : ج 1 ص 365 عن أبي عبيدة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 120 ح 9.
3- .تفسير القمّي : ج 1 ص 365 عن أبي عبيدة ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 46 عن أبان بن تغلب نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 120 ح 10.

ص: 161

6665.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه آن ، در خانه پيامبر ما محمّد صلى الله عليه و آله است و هيچ مؤمنى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از آن درخت ، در خانه اوست و دلش هر چيزى را هوس كند ، آن درخت برايش مى آورد و اگر سوارى چابك ، صد سال در سايه آن راه بپيمايد ، از آن خارج نمى شود و اگر از پايين آن ، كلاغى پرواز كند ، به بلندايش نمى رسد تا آن كه از پيرى به زير افتد . هان! پس براى اين نعمت بكوشيد.6666.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :طوبا ، درختى است در بهشت در خانه امير مؤمنان عليه السلام ، و در خانه هر يك از شيعيان او نيز شاخه اى از شاخه هاى اين درخت و برگى از برگ هاى آن هست و در زير آن ، يك امّت ، سايه مى گيرد.6667.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فاطمه عليهاالسلام را زياد مى بوسيد . عايشه به اين كار ، خرده گرفت . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عايشه ! شبى كه به آسمان بُرده شدم ، به بهشت وارد شدم . جبرئيل ، مرا به نزديك درخت طوبا برد و از ميوه هاى آن به من داد و من خوردم و خداوند ، آن را به نطفه اى در پشت من تبديل كرد . چون به زمين فرود آمدم ، با خديجه هم بستر شدم و او فاطمه را حامله شد . از اين رو ، هر وقت فاطمه را مى بوسم ، بوى درخت طوبا را از او استشمام مى كنم» . .

ص: 162

6668.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الخصال عن عامر بن واثلة :كُنتُ فِي البَيتِ يَومَ الشُّورى ، فَسَمِعتُ عَلِيّا عليه السلام وَهُوَ يَقُولُ : ... نَشَدتُّكُم بِاللّهِ هَل فِيكُم أَحَدٌ قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ كَما قالَ لِي : «إِنَّ طُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ عَلِيٍ ، لَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي مَنزِلِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها» غَيرِي؟ قالُوا : اَللَّهُمَّ لا . (1)6669.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كمال الدّين عن أبي بصير :قالَ الصَّادِقُ عليه السلام : طُوبى لِمَن تَمَسَّكَ بِأَمرِنا فِي غَيبَةِ قائِمِنا ، فَلَم يَزِغْ قَلبُهُ بَعدَ الهِدايَةِ .

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ وَما طُوبى؟

قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، وَلَيسَ مِن مُؤمِنٍ إِلّا وَفِي دارِهِ غُصنٌ مِن أَغصانِها ، وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ » . (2)6670.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ إِذا لَقِيَ أَخاهُ وَتَصافَحا (3) لَم تَزَلِ الذُّنُوبُ تَتَحاتُّ (4) عَنهُما ماداما مُتَصافِحَينِ كَتَحاتِّ الوَرَقِ عَنِ الشَّجَرِ ، فَإِذا افتَرَقا قالَ مَلَكاهُما : جَزاكُما اللّهُ خَيرا عَن أَنفُسِكُما ، فَإِنِ التَزَمَ كُلُّ واحِدٍ مِنهُما صاحِبَهُ ناداهُما مُنادٍ : طُوبى لَكُما وَحُسنُ مَآبٍ . وَطُوبى شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَصلُها فِي دارِ أَميرِ المُؤمِنِينَ ، وَفَرعُها فِي مَنازِلِ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَإِذا افتَرَقا ناداهُما مَلَكانِ كَرِيمانِ : أَبشِرا يا وَلِيَّيِ اللّهِ بِكَرامَةِ اللّهِ وَالجَنَّةُ مِن وَرائِكُما. (5)6671.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور عن فرقد السّبخيِ :أَوحَى اللّهُ إِلى عِيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام فِي الإِنجِيلِ : يا عِيسَى ، جِدَّ فِي أَمرِي وَلا تَهزُل ، وَاسمَع قَولِي وَأَطِع أَمرِي . يَابنَ البِكرِ البَتُولِ ، إِنِّي خَلَقتُكَ مِن غَيرِ فَحلٍ ، وَجَعَلتُكَ وَأُمَّكَ آيةً لِلعالَمِينَ ، فَإِيّايَ فَاعبُد ، وَعَلَيَ فَتَوَكَّل ، وَخُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ .

قالَ عِيسى عليه السلام : أَي رَبِّ ، أَيَّ كِتابٍ آخُذُ بِقُوَّةٍ ؟ قالَ: خُذ كِتابَ الإِنجِيلِ بِقُوَّةٍ ، فَفَسِّرهُ لِأَهلِ السريانِيَّةِ ، وَأَخبِرهُم إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِله إِلّا أَنَا ، الحَيُ القَيُّومُ ، البَديِعُ الدّائِمُ ، الَّذِي لا زَوالَ لَهُ ، فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِ الَّذِي يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمانِ ، فَصَدِّقُوهُ وَاتَّبِعُوهُ ، صاحِبِ الجَمَلِ وَالمِدرَعَةِ وَالهِراوَةِ وَالتّاجِ ، الأَنجَلِ (6) العَينِ ، المَقرُونِ الحاجِبَينِ ، صاحِبِ الكِساءِ ، الَّذِي إِنَّما نَسلُهُ مِنَ المُبارَكَةِ _ يَعنِي خَدِيجَةَ _ .

يا عِيسَى ، لَها بَيتٌ مِن لُؤلُؤٍ مِن قَصَبٍ مُوصَلٍ بِالذَّهَبِ ، لا يُسمَعُ فِيهِ أَذًى وَلا نَصَبٌ ، لَها ابنَةٌ _ يَعنِي فاطِمَةَ _ وَلَها ابنانِ فَيُستَشهَدانِ _ يَعنِي الحَسَنَ وَالحُسَينَ عليهماالسلام _ طُوبى لِمَن سَمِعَ كَلامَهُ ، وَأَدرَكَ زَمانَهُ ، وَشَهِدَ أَيّامَهُ .

قالَ عِيسَى عليه السلام : يا رَبِّ وَما طُوبى؟

قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، أَنا غَرَستُها بِيَدِي ، وَأَسكَنتُها مَلائِكَتِي ، أَصلُها مِن رِضوانَ ، وَماؤُها مِن تَسنِيمٍ . (7) .


1- .الخصال : ص 558 ح 31 ، بحار الأنوار : ج 31 ص 320 ح 1 .
2- .كمال الدين : ص 358 ح 55 ، معاني الأخبار : ص 112 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 52 ص 123 ح 6 .
3- .في المصدر : «فصافحا» والتصويب من بحار الأنوار .
4- .تحاتَّت : أي تساقطت (النهاية : ج 1 ص 337 «حتَّ»).
5- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 212 ح 49 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 76 ص 41 ح 41.
6- .عَيْنٌ نَجْلاء : أي واسعة (النهاية : ج 5 ص 23 «نجل»).
7- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 644 نقلاً عن ابن أبي حاتم ، البداية والنهاية : ج 2 ص 78 و ص 79 عن أبي هريرة نحوه ؛ كمال الدين : ج 1 ص 159 ح 18 عن حمّاد بن عبد اللّه بن سليمان ، الأمالي للصدوق : ص 345 ح 418 عن عبد اللّه بن سليمان ، إعلام الورى : ص 21 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 144 ح 1.

ص: 163

6672.عنه عليه السلام :الخصال_ به نقل از عامر بن واثله _: روز شورا ، من در خانه[ ى خدا ] بودم . صداى على عليه السلام را شنيدم كه مى فرمود : «... شما را به خدا سوگند مى دهم كه آيا در ميان شما كسى جز من هست كه پيامبر خدا در باره او همچون من ، فرموده باشد : طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه آن ، در خانه على است و هيچ مؤمنى نيست ، مگر اين كه شاخه اى از شاخه هاى آن ، در خانه اوست ؟» .

گفتند : نه ، به خدا!6673.عنه عليه السلام :كمال الدين_ به نقل از ابو بصير _: امام صادق عليه السلام فرمود : «طوبا ، از آنِ كسى است كه در غيبت قائم ما ، در راه ما استوار بماند و دلش پس از آن كه هدايت گشته است ، به گم راهى نيفتد » .

گفتم : فدايت شوم ! طوبا چيست؟

فرمود : «درختى بهشتى است كه ريشه اش در خانه على بن ابى طالب عليه السلام است و در خانه هر مؤمنى نيز شاخه اى از آن وجود دارد و اين ، همان سخن خداى عز و جلاست كه : «طوبا براى ايشان است و چه خوش بازگشتگاهى است ! » » .6674.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن ، هر گاه به برادرش برسد و با هم دست دهند ، تا زمانى كه دست در دست يكديگر دارند ، گناهانشان همانند ريختن برگ درخت ، فرو مى ريزد و آن گاه كه از هم جدا شوند ، دو فرشته آنها مى گويند : «خداوند به شما دو تن ، سزاى نيك دهد !» . پس اگر يكديگر را در آغوش كشند ، منادى اى ندا مى دهد كه : «طوبا براى شماست و چه خوش بازگشتگاهى است !» _ و طوبا ، درختى است در بهشت كه ريشه اش در خانه امير مؤمنان عليه السلام و شاخه هايش در منازل بهشتيان است _ و چون از هم جدا شوند ، دو فرشته گرامى به آنان ندا مى دهند كه : «مژده باد شما دو دوست خدا را به كرامت خدا ! بهشت ، پيش روى شماست ! ».6675.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور_ به نقل از فرقد سبخى _: خداوند در انجيل به عيسى بن مريم عليه السلام وحى فرمود كه : «اى عيسى! در كار من ، جدّى باش و آن را به شوخى مگير و سخنم را بشنو و فرمانم را اطاعت كن . اى پسر آن باكره پاك دامن! من تو را بدون پدر آفريدم و تو و مادرت را نشانه اى [ از قدرت خويش ] براى جهانيان قرار دادم . پس فقط مرا بندگى كن و بر من توكّل نماى و كتاب را با قدرت بگير» .

عيسى عليه السلام گفت : اى پروردگار من ! كدام كتاب را با قدرت بگيرم ؟ فرمود : «كتاب انجيل را با نيرو بگير و آن را براى سريانيان ، بيان كن و آنان را آگاه گردان كه منم خداى يگانه و معبودى جز من نيست ، زنده پايدارم و نوآفرين و پاينده اى هستم كه هرگز از ميان نمى رود .

پس [به آنان بگو :] به خدا و فرستاده او ، پيامبرى كه در آخرزمان مى آيد ، ايمان آوريد و او را تصديق كنيد و از او پيروى نماييد ؛ از همان صاحب اُشتر و زره و چوب دستى و تاج ، درشت چشمِ ابرو پيوسته ، صاحب كسا ؛ همو كه نسلش از بانويى خجسته است» يعنى خديجه .

[و افزود :] «اى عيسى! براى او خانه اى است از مرواريد آبدارِ پيوند خورده به طلا ، كه در آن ، هيچ گزند و رنجى نمى رسد ، و يك دختر دارد» يعنى فاطمه عليهاالسلام«و براى آن دختر ، دو پسر است كه هر دو به شهادت مى رسند» يعنى حسن و حسين عليهماالسلام . «طوبا ، از آنِ كسى كه سخن او را بشنود و زمانش را دريابد و در روزگار او به سر برد !» .

عيسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! طوبا چيست؟

فرمود: «درختى است در بهشت كه من با دستان خويش ، آن را كاشته ام و فرشتگانم را در آن ، سُكنا داده ام . ريشه اش از رضوان است و آبش از [ چشمه ]تسنيم» . .

ص: 164

4 / 11ظِلالُ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِى شُغُلٍ فَ_كِهُونَ * هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ * لَهُمْ فِيهَا فَ_كِهَةٌ وَ لَهُم مَّا يَدَّعُونَ * سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ». (1)

«مَّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا * وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِ_لَ__لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً ». (2)

.


1- .يس : 55 _ 58 وراجع : النساء : 57 ؛ الرعد : 35 ؛ المرسلات : 41 ؛ الواقعة : 30.
2- .الإنسان : 13 _ 14.

ص: 165

4 / 11 سايه هاى بهشت

4 / 11سايه هاى بهشتقرآن«در آن روز [قيامت] ، اهل بهشت ، كار و بارى خوش در پيش دارند . آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا براى آنها [ هر گونه ] ميوه و هر چه دلشان بخواهد ، است . از جانب پروردگارى مهربان ، [ به آنان ] سلام گفته مى شود».

«در آن جا بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى . و سايه هاى آنها (درختان) به آنان نزديك است و ميوه هاى آنها [ براى چيدن ] ، رام».

.

ص: 166

الحديث6678.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرَةً يَسِيرُ الرّاكِبُ فِي ظِلِّها مِائَةَ سَنَةٍ ، وَاقرَؤُوا إِن شِئتُم «وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ » (1) . (2)6679.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ سِدرَةِ المُنتَهى _: يَسِيرُ الرّاكِبُ فِي الفَنَنِ (3) مِنها مِائَةَ سَنَةٍ ، يَستَظِلُّ بِالفَنَنِ مِنها مِئَةُ راكِبٍ ، فِيها فِراشٌ مِن ذَهَبِ . (4)6680.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يَتَنَعَّمُونَ فِي جَنّاتِهِم فِي ظِلٍّ مَمدُودٍ فِي مِثلِ ما بَينَ طُلُوعِ الفَجرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمسِ . (5)6681.عنه عليه السلام :المناقب لابن شهر آشوب_ فِي خَبَرِ الرّاهِبِ الَّذِي سَأَلَ الإِمامَ الكاظِمَ عليه السلام عَن بَعضِ الأُمُورِ _: قالَ [الرَّاهِبُ] : وَفِي الجَنَّةِ ظِلٌّ مَمدُودٌ؟

فَقالَ عليه السلام : الوَقتُ الَّذِي قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ كُلُّها ظِلٌّ مَمدُودٌ ، قَولُهُ : «أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّ_لَّ» (6) . (7) .


1- .الواقعة : 30.
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3080 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1450 ح 4335 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 795 ح 2733 كلّها عن أبي هريرة ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2176 ح 2827 عن سهل بن سعد وفيه صدره إلى «سنة» ، سنن الترمذي : ج 5 ص 400 ح 3293 عن أنس وراجع : الإقبال : ج 1 ص 345 .
3- .الفَنَن : الغُصنُ الغَضُّ الوَرَقِ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 645 «فنن»).
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 510 ح 3748 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 680 ح 2541 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 54 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 462 ح 39271.
5- .الكافي : ج 8 ص 99 ح 69 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 747 ح 3 كلاهما عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام وراجع : تفسير القمّي : ج 2 ص 115 .
6- .الفرقان : 45.
7- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 311 ، بحار الأنوار : ج 48 ص 105 ح 8 .

ص: 167

حديث6683.الإمام الحسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه سواره ، صد سال در سايه آن ، راه مى پيمايد . اگر خواستيد آن را در قرآن بخوانيد [ ، آن جاست كه مى گويد ] : «و در سايه اى كشيده » .6684.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف «سِدرةُ المُنتهى (آخرين درخت سدر)» _: سواره ، صد سال در [ سايه ] شاخه آن ، راه مى پيمايد و صد سوار در سايه شاخه آن جاى مى گيرند و در آن ، فرشى از طلاست.6805.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در احوال بهشتيان _: در باغ هاى خويش ، در سايه اى كه به اندازه طلوع سپيده تا طلوع آفتابْ كشيده است ، خوش و خرّم مى زيَند.6804.عنه عليه السلام ( _ في كِتابِهِ لِلأَشتَرِ حينَ وَلّاهُ عَلى مِصرَ ) المناقب ، ابن شهرآشوب_ در گزارش از راهبى كه در باره برخى چيزها از امام كاظم عليه السلام پرسيد _: راهب گفت : آيا سايه اى گسترده ، در بهشت است؟

فرمود : «زمان پيش از طلوع آفتاب ، همه اش سايه گسترده است . خداوند مى فرمايد : «آيا نديده اى كه پروردگارت چگونه سايه را گسترده است؟» » . .

ص: 168

4 / 12ثِمارُ الجَنَّةِالكتاب«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَ_ذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَ_بِهًا وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ ». (1)

«فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُواْ كِتَ_بِيَهْ * إِنِّى ظَنَنتُ أَنِّى مُلَ_قٍ حِسَابِيَهْ * فَهُوَ فِى عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِى الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ». (2)

الحديث6802.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ ثِمارِ الجَنَّةِ _: وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! إِنَّ الحَبَّةَ _ يَعنِي الرُّمّانَ _ فِي الجَنَّةِ لَتَسقُطُ فَتَستُرُ الخادِمَ مِن المَخدُومِ عظما، وَالثِّمارُ كَثَديِ الأَبكارِ ، أَليَنُ مِنَ الزُّبدِ ، وَأَحلَى مِنَ الشَّهدِ . (3)6801.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ ما يَلقَاهُ المُؤمِنُ عِندَ دُخُولِهِ الجَنَّةَ _: يَدخُلُ فَإِذا هُوَ بِسِماطَينِ مِن شَجَرٍ ، أَغصانُها اللُّؤلُؤُ ، وَفُرُوعُها الحُلِيُّ والحُلَلُ ، ثِمارُها مِثلُ ثَديِ الجَوارِي الأَبكارِ . (4) .


1- .البقرة : 25.
2- .الحاقّة : 19 _ 24 وراجع : المؤمنون : 19 ؛ يس : 57 ؛ الصافّات : 42 ؛ ص : 51 ؛ الزخرف : 73 ؛ الدّخان : 55 ؛ محمّد : 15 ؛ الطور : 22 ؛ الرحمن : 11، 52، 68 ؛ الواقعة : 20 ، 32 ؛ الإنسان : 14 ؛ المرسلات : 42.
3- .الفردوس : ج 4 ص 363 ح 7048 عن ابن عبّاس .
4- .الاختصاص : ص 350 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205.

ص: 169

4 / 12 ميوه هاى بهشت

4 / 12ميوه هاى بهشتقرآن«و كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى درست انجام داده اند ، مژده ده كه ايشان را باغ هايى است كه در آنها جوى ها روان اند . هر گاه ميوه اى از آنها روزىِ ايشان شود ، مى گويند : «اين ، همان است كه پيش از اين ، روزىِ ما بوده است» و مانند آن نعمت ها براى آنان آورده مى شود و در آن جا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آن جا جاودانه مى مانند».

«امّا كسى كه كارنامه اش به دست راستش داده شود ، مى گويد : «بياييد و كتابم را بخوانيد . من يقين داشتم كه به حساب خود مى رسم» . پس ، او در يك زندگىِ خوش است ؛ در بهشتى برين كه ميوه هايش در دسترس است . بخوريد و بنوشيد ، گوارايتان باد ، به پاداش آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد ! ».

حديث6794.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف ميوه هاى بهشت _: سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، دانه _ يعنى انار _ در بهشت [ از درخت ] مى افتد و چندان درشت است كه ميان خدمتكار و آقايش حايل مى گردد . ميوه هايش [ نيز ]به بزرگى پستان دوشيزگان است و نرم تر از مَسكه و شيرين تر از انگبين.6793.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان آنچه مؤمن هنگام ورودش به بهشت مى يابد _: داخل [ بهشت ] مى شود و با دو رديف درخت مواجه مى گردد كه تركه هايشان مرواريد است و شاخه هايشان جواهرات و حُلّه ، و ميوه هايشان مانند پستا دختران باكره.

.

ص: 170

6798.عنه عليه السلام :المنتخب من مسند عبد بن حميدٍ عن عمر بن الخطّاب :جاءَ أُناسٌ مِنَ اليَهُودِ إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالُوا : يا مُحَمَّدُ ، أَفِي الجَنَّةِ فاكِهَةٌ؟ قالَ : نَعَم ، فِيها فاكِهَةٌ وَنَخلٌ وَرُمّانٌ . قالَ : أَفَيَأكُلُونَ كَما يَأْكُلُونَ فِي الدُّنيا؟ قالَ : نَعَم وَأَضعافٌ ، قالَ : أَفَيَقضُونَ الحَوائِجَ؟ قالَ : لا، وَلِكنَّهُم يَعرَقُونَ وَيَرشَحُونَ ، فَيَذهَبُ اللّهُ بِما فِي بُطُونِهِم مِن أَذًى . (1)6797.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ _ ) تفسير الطّبري عن قتادة_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ » (2) _: ثِمارُهُم [أَي أَهلِ الجَنَّةِ ]دانِيَةٌ ، لا يَرُدُّ أَيدِيَهُم عَنهُ بُعدٌ وَلا شَوكٌ ، ذكر لنا أَنَّ نَبِيَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ لا يَقطَعُ رَجُلٌ ثَمَرَةً مِنَ الجَنَّةِ فَتَصِلَ إِلى فِيهِ حَتَّى يُبَدِّلَ اللّهُ مَكانَها خَيرا مِنها . (3)6796.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَنزِعُ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن ثَمَرِها شَيئا إِلّا أَخلَفَ اللّهُ مَكانَها مِثلَها . (4)4 / 13فُرُشُ الجَنَّةِالكتاب«وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ ». (5)

«مُتَّكِئينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَ_ائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ». (6)

.


1- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 43 ح 35 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 716 نقلاً عن الحارث بن أبي اُسامة وابن مردويه ، كنز العمّال : ج 14 ص 647 ح 39775.
2- .الرحمن : 54 .
3- .تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 149 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 710 نقلاً عن عبد بن حميد.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 497 ح 8390 ، تفسير الثعلبي : ج 8 ص 344 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 97 نقلاً عن البزّار وفيهما «مثلاها» بدل «مثلها» وكلّها عن ثوبان .
5- .الواقعة : 34.
6- .الرحمن : 54 _ 55 .

ص: 171

4 / 13 فرش هاى بهشت

6790.امام على عليه السلام :المنتخب من مسند عبد بن حميد_ به نقل از عمر بن خطّاب _: جمعى از يهود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى محمّد! آيا در بهشت ، ميوه هست ؟

فرمود : «آرى . در آن جا ميوه و خرمابن و انار هست » .

[ يكى از آنان ] گفت : آيا همچنان كه در دنيا مى خورند ، در آن جا هم مى خورند ؟ فرمود : «آرى ، و چندين برابر» .

گفت : آيا قضاى حاجت هم مى كنند ؟ فرمود : «نه ؛ بلكه بدنشان عرق و ترشّح مى كند و از اين طريق ، خداوند ، فضولات شكم آنها را دفع مى كند» .6789.امام صادق عليه السلام :تفسير الطبرى_ به نقل از قتاده ، _در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : « و چيدن ميوه آن دو باغ ، در دسترس است» _ : ميوه هاى اهل بهشت ، به آنها نزديك است و هيچ فاصله و يا خارى ، مانع دست هاى آنان از آن ميوه ها نمى شود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هر ميوه اى كه كسى از بهشت مى چيند ، هنوز به دهان او نرسيده ، خداوند ، بهتر از آن را جايگزينش مى سازد» .6788.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى از بهشتيان ، چيزى از ميوه هاى آن را نمى چيند ، مگر آن كه خداوند ، مانندش را جايگزين آن مى كند.4 / 13فرش هاى بهشتقرآن«و فرش هايى گسترده » . (1)

«بر فرش هايى كه آستر آنها از ابريشم ستبر است ، تكيه مى زنند و چيدن [ ميوه ]آن دو باغ ، در دسترس است . پس ، كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟».

.


1- .بعضى مترجمان قرآن كريم ، اين آيه را چنين ترجمه كرده اند : «و همخوابگانى بلند بالا» . ادامه آيه چنين است : «ما آنان را پديد آورده ايم پديد آوردنى ، و ايشان را دوشيزه گردانيديم ، شوى دوستِ همسال ، براى ياران راست» .

ص: 172

الحديث6789.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ » _: اِرتِفاعُها لَكَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ مَسِيرَةُ خَمسِمِائَةِ سَنَةٍ . (1)6788.عنه عليه السلام :المعجم الكبير عن أبي امامة :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنِ الفُرُشِ المَرفُوعَةِ فَقالَ : لَو طُرِحَ فِراشٌ مِن أَعلاها لَهَوَى إِلى قَرارِها مِائَةَ خَرِيفٍ . (2)4 / 14سُرُرُ الجَنَّةِالكتاب«فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ ». (3)

«هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ ». (4)

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ ». (5)

الحديث6780.لقمان ( _ به پسرش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّرُرُ المَرفُوعَةُ عَرضُها فَرسَخٌ فِي طُولِ مِيلٍ فِي السَّماءِ ، عَلَيهِ سَبعُونَ فِراشا كَقَدرِ سَبعِينَ غُرفَةً ، بَعضُها فَوقَ بَعضٍ . (6) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 679 ح 2540 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11719 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 418 ح 7405 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 185 كلّها عن أبي سعيد الخدري والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 44 ح 3051.
2- .المعجم الكبير : ج 8 ص 243 ح 7947 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 15 نقلاً عن ابن مردويه ، كنز العمّال : ج 2 ص 45 ح 3052.
3- .الغاشية : 13.
4- .يس : 56 .
5- .الحجر : 47.
6- .الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3558 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 651 ح 39781 عن ابن مردويه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه.

ص: 173

4 / 14 تخت هاى بهشت

حديث6778.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و فرش هايى گسترده » _ : گستردگى آنها به اندازه فاصله آسمان و زمين است ، به مسافت پانصد سال راه.6777.امام على عليه السلام :المعجم الكبير _ به نقل از ابو اُمامه _ :از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره «فرش هاى گسترده» سؤال شد . فرمود : «اگر يك فرش از سرِ آن انداخته شود ، بعد از صد پاييز (1) به انتهاى آن مى رسد ».4 / 14تخت هاى بهشتقرآن«در آن ، تخت هايى بلند است».

«آنان و همسرانشان در سايه ها بر تخت ها تكيه زده اند».

«و هر كينه اى را از دل هايشان بر مى كنيم ؛ برادرانى كه بر تخت هايى رو به روى هم اند».

حديث6777.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تخت هاى بلند ، عرضشان يك فرسخ است ، با بلنداى يك ميل در آسمان و بر روى هر تختى ، هفتاد فرش است به اندازه هفتاد اتاق كه بعضى از آنها بر روى هم افتاده اند .

.


1- .كلمه «خريف» كه در متن عربىِ حديث آمده است ، يعنى : پاييز ، سال ، هفتاد سال ، چهل سال.

ص: 174

6776.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ » _: الأَرائِكُ : السُّرُرُ عَلَيها الحِجالُ (1) . (2)4 / 15أَوانِي الجَنَّةِالكتاب«يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (3)

«وَ يُطَافُ عَلَيْهِم بِئانِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَ أَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا * قَوَارِيرَاْ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا ». (4)

الحديث6773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن شَرِبَ الخَمرَ فِي الدُّنيا لَم يَشرَبهُ فِي الآخِرَةِ ، وَمَن شَرِبَ فِي آنِيَةِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ فِي الدُّنيا لَم يَشْرَب بِها فِي الآخِرَةِ . (5)6772.امام صادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :يَنفُذُ البَصَرُ فِي فِضَّةِ الجَنَّةِ كَما يَنفُذُ فِي الزُّجاجِ . (6)راجع : ص 198 (حليّ أهل الجنّة) .

.


1- .الحِجَال : واحدها الحَجَلَة ؛ بيت كالقبّة يُستر بالثياب وتكون له أزرار كبار (النهاية : ج 1 ص 346 «حجل»).
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 216 عن أبي الجارود ، الاختصاص : ص 357 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 124 ح 21 ؛ تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 243 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 79 ح 74 كلاهما عن مجاهد من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
3- .الزخرف : 71.
4- .الإنسان : 15 و 16.
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 157 ح 7216 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 195 ح 6869 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 219 ح 1220 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 321 ح 41224.
6- .مجمع البيان : ج 10 ص 621 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 399 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 111.

ص: 175

4 / 15 ظرف هاى بهشت

6770.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه: «در سايه ها ، بر اريكه ها تكيه زده اند» : اريكه ها ، تخت هايى هستند كه بر روى آنها ، حجله نصب شده است .4 / 15ظرف هاى بهشتقرآن«سينى هايى از طلا و جام هايى ، بر گرد آنان ، گردانده مى شود و در آن جا ، آنچه دل ها هوس آن كنند ، و ديدگان را خوش آيد [ ، هست ] و شما در آن جاويدانيد».

«و ظرف هاى سيمين و جام هاى بلورين ، بر گرد آنان ، گردانده مى شود ؛ جام هايى از سيم كه درست به اندازه ، آنها را از كار در آورده اند».

حديث6768.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در دنيا باده بنوشد ، در آخرت آن را نخواهد نوشيد و هر كس در دنيا در ظرف هاى زرّين و سيمين بياشامد ، در آخرت با آنها نخواهد آشاميد.6767.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نگاه ، از [ ظروف ] نقره بهشت ، چنان عبور مى كند كه از شيشه عبور مى كند .ر . ك : ص 199 (زيورهاى بهشتيان) .

.

ص: 176

4 / 16خَدَمُ الجَنَّةِالكتاب«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا ». (1)

الحديث6765.عنه عليه السلام :مجمع البيان_ فِي ذَيلِ قَولِهِ تَعالى : «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ » (2) _: عَنِ الحَسَنِ أَنَّهُ قالَ : قِيلَ : يا رَسُولِ اللّهِ ، اَلخادِمُ كَاللُّؤلُؤِ فَكَيفَ المَخدُومُ؟ فَقالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فَضلَ المَخدُومِ عَلَى الخادِمِ كَفَضلِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ عَلَى سائِرِ الكَواكِبِ . (3)6764.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليٍّ عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ» _: إِنَّهُم أَولادُ أَهلِ الدُّنيا ، لَم يَكُن لَهُم حَسَناتٌ فَيُثابُوا عَلَيها ، وَلا سَيِّئاتٌ فَيُعاقَبُوا عَلَيها ، فَأُنزِلُوا هَذِهِ المَنزِلَةَ . (4)4 / 17مَركُوبُ الجَنَّةِ6761.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَتَزاوَرُونَ عَلَى النَّجائِبِ (5) ، بيض كَأَنَّهُنَّ الياقُوتُ ، وَلَيسَ فِي الجَنَّةِ شَيءٌ مِنَ البَهائِمِ إِلّا الإِبِلُ وَالطَّيرُ . (6) .


1- .الإنسان : 19 وراجع : الطور : 24 و الواقعة : 17.
2- .الطور : 24.
3- .مجمع البيان : ج 9 ص 251 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 102 ؛ تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 29 عن قتادة.
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 327 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 742 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 291 ح 5 .
5- .النَجِيْبُ : الفاضل من كلّ حيوان (لسان العرب : ج 1 ص 748 «نجب»).
6- .المعجم الكبير : ج 4 ص 179 ح 4069 عن أبي أيّوب ، الزهد لابن المبارك : ص 551 ح 1579 عن عطاء نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39324.

ص: 177

4 / 16 خدمتكاران بهشت
4 / 17 مَركب بهشت

4 / 16خدمتكاران بهشتقرآن«و بر گِرد آنان ، پسرانى جاودانى مى گردند . چون آنها را ببينى ، گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند».

حديث6758.امام على عليه السلام :مجمع البيان_ در ذيل اين سخن خداى بلندمرتبه : «براى [ خدمتكارى ] آنان ، پسرانى اند كه بر گِردشان مى گردند . گويا مرواريدى اند كه [ در صدف ]نهفته است» _: از حسن (1) روايت شده است كه : به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفته شد : اى پيامبر خدا ! وقتى خدمتكار به سانِ مرواريد است ، پس مخدوم (ارباب) ، چگونه است؟

فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، برترى مخدوم بر خدمتكار ، همچون برترى ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است» .6757.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در باره اين سخنِ خداى بلندمرتبه : «و بر گِرد آنان ، پسرانى جاودانه مى گردند» _: آنان ، فرزندان مردم دنيايند كه نه كار نيكى داشته اند تا براى آن ، پاداش داده شوند و نه گناهى كرده اند تا براى آن ، مجازات شوند . از اين رو ، اين جايگاه به آنها داده شده است.4 / 17مَركب بهشت6754.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، يكديگر را سوار بر ماده اُشتران نژاده سفيدى كه به ياقوت مى مانند ، ديدار مى كنند . در بهشت ، حيوانى جز اُشتر و پرنده نيست .

.


1- .منظور ، امام حسن عليه السلام يا حسن بَصْرى است .

ص: 178

6759.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يَتَزاوَرُ أَهلُ الجَنَّةِ عَلَى نُوقٍ عَلَيها الحَشايا ، فَيَزُورُ أَهلُ عِلِّيِّينَ مَن أَسفَلُ مِنهُم ، وَلا يَزُورُ مَن أَسفَلُ مِنهُم أَهلَ عِلِّيِّينَ إِلَا المُتَحابِّينَ فِي اللّهِ ، فَإِنَّهُم يَتَزاوَرُونَ مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ شاؤُوا . (1)6758.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذي عن أبي أيّوب :أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله أَعرابِيٌ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الخَيلَ ، أَفِي الجَنَّةِ خَيلٌ؟ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن أُدخِلتَ الجَنَّةَ أُتِيتَ بِفَرَسٍ مِن ياقُوتَةٍ ، لَهُ جَناحانِ ، فَحُمِلتَ عَلَيهِ ، ثُمَّ طارَ بِكَ حَيثُ شِئتَ . (2)6757.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام فِي فَضلِ شِيعَتِهِ _: إِنَّهُم لَيُخرَجُونَ يَومَ القِيامَةِ مِن قُبُورِهِم وَهُم يَقُولُونَ : لا إِله إِلّا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ حُجَّةُ اللّهِ . فَيُؤتَونَ بِحُلَلٍ خُضرٍ مِنَ الجَنَّةِ ، وَأَكالِيلَ (3) مِنَ الجَنَّةِ ، وَتِيجانٍ مِنَ الجَنَّةِ ، وَنَجائِبَ مِنَ الجَنَّةِ ، فَيُبلس كُلُّ واحِدٍ مِنهُم حُلَّةً خَضراءَ ، وَيُوضَعُ عَلى رَأسِهِ تاجُ المُلكِ وَإِكلِيلُ الكَرامَةِ ، ثُمَّ يُركَبُونَ النَّجائِبَ فَتَطِيرُ بِهِم إِلى الجَنَّةِ . (4)6756.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل عن النّعمان بن سعد :كُنّا جُلُوسا عِندَ عَلِيٍ عليه السلام ، فَقَرَأَ هَذِهِ الآيَةَ : «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَ_نِ وَفْدًا » (5) قالَ : لا وَاللّهِ ، ما عَلى أَرجُلِهِم يُحشَرُونَ! وَلا يُحشَرُ الوَفدُ عَلى أَرجُلِهِم ، وَلَكِن بِنُوقٍ لَم يَرَ الخَلائِقُ مِثلَها ، عَلَيها رَحائِلُ (6) مِن ذَهَبٍ ، فَيُركَبُونَ عَلَيها حَتَّى يَضرِبُوا أَبوابَ الجَنَّةِ . (7) .


1- .المعجم الكبير : ج 8 ص 240 ح 7936 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 9 ص 20 ح 24723.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 682 ح 2544 ، تهذيب الكمال : ج 30 ص 404 الرقم 6663 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 17 ح 23043 عن بريدة ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 25 ص 97 عن ابن سابط وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 470 ح 39299 ؛ الغارات : ج 1 ص 242 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
3- .الإكْلِيْل : شبه عصابة مُزيّنَة بالجواهر، ويسمّى التاج إكليلاً، والجمع أكاليل (لسان العرب : ج 11 ص 595 «كلل»).
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 412 ح 5896 عن زيد بن عليّ عن أبيه الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 142 ح 22 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 140 ح 82 .
5- .مريم : 85 .
6- .الرِحَالَةُ : سَرْجٌ من جلودٍ ليس فيه خشب، والجمع : الرحائل (الصحاح : ج 4 ص 1707 «رحل»).
7- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 326 ح 1332 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 609 ح 8688 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 259 ، كنز العمّال : ج 2 ص 465 ح 4506 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 820 نحوه.

ص: 179

6755.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، سوار بر ماده اُشترانى كه بر پشت آنها تُشك نهاده شده است ، به ديدار يكديگر مى روند . بالانشينان بهشت ، به ديدن پايين تر از خود مى روند ؛ ولى كسانى كه پايين تر از آنهايند ، نمى توانند به ديدار بالانشينان بروند ، مگر آنان كه به خاطر خدا ، يكديگر را دوست مى داشته اند . اينان در هر جاى بهشت كه بخواهند ، يكديگر را ديدار مى كنند.6754.عنه عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابو ايّوب _: باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من اسب ، دوست دارم . آيا در بهشت ، اسب هم هست ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر به بهشت بُرده شوى ، اسبى از ياقوت برايت مى آورند كه دو بال دارد و تو را بر آن سوار مى كنند . آن اسب ، تو را به هر كجا كه بخواهى ، پرواز مى دهد» .6753.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام در باره مقام شيعيان او _: آنان در روز رستاخيز ، در حالى كه زبانشان به ذكر «لا إله إلّا اللّه ، محمّدٌ رسولُ اللّه ، علىُّ بن أبى طالب حجّةُ اللّه » گوياست ، از گورهايشان بيرون مى آيند . پس برايشان حلّه هاى سبز بهشتى و پيشانى بندهاى جواهرنشان بهشتى و تاج هاى بهشتى ، و ماده اُشتران نژاده بهشتى آورده مى شود . آن گاه بر تن هر يك از آنان ، حلّه اى سبز مى پوشانند و تاج شاهى و پيشانى بندِ بزرگى بر سرش مى نهند و سپس بر ماده اُشتران نژاده ، سوارشان مى كنند و در بهشت به پرواز در مى آيند.6752.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل_ به نقل از نعمان بن سعد _: نزد على عليه السلام نشسته بوديم كه اين آيه را خواند : «روزى را [ياد كن ]كه پرهيزگاران را به سوى [ خداى ] رحمان ، گروه گروه ، محشور مى كنيم» و فرمود : «نه ، به خدا ! آنان ، پياده محشور نمى شوند . گروه ها پياده محشور نمى شوند ؛ بلكه سوار بر ماده اُشتران _ كه خلايق ، نظير آنها را نديده اند و بر پُشت آنها جهازهايى از طلاست _ ، محشور مى شوند . پس بر اينها نشانده مى شوند تا آن كه درهاى بهشت را مى زنند» . .

ص: 180

6751.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ تَعالَى : «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَ_نِ وَفْدًا » _: يُحشَرُونَ عَلَى النَّجائِبِ . (1)4 / 18بَهائِمُ الجَنَّةِ6748.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَفرِهوا (2) ضَحاياكُم ، فَإِنَّها مَطاياكُم عَلَى الصِّراطِ . (3)6753.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اِستَوصوا بِالمِعزى خَيرا ؛ فَإِنَّها مالٌ رَقيقٌ ، وهُوَ فِي الجَنَّةِ . (4)6752.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :الشّاةُ مِن دَوابِّ الجَنَّةِ . (5) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 287 ح 567 عن حمّاد بن عثمان وغيره ، بحار الأنوار : ج 7 ص 184 ح 34.
2- .استفرِهوا ضحاياكم : أي استكرموها (مجمع البحرين : ج 3 ص 1390 «فره») .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 213 ح 2190 ، علل الشرائع : ص 438 ح 1 عن موسى بن ابراهيم عن الإمام الكاظم عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 7 ص 276 ؛ تفسير القرطبي : ج 15 ص 111 ، الكشّاف : ج 3 ص 307 وفيهما «استشرفوا» بدل «استفرهوا» ، الفردوس : ج 1 ص 85 ح 268 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 5 ص 88 ح 12177 .
4- .المعجم الكبير : ج 11 ص 90 ح 11201 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 304 الرقم 1806 كلاهما عن ابن عباس ، كنز العمّال : ج 12 ص 326 ح 35235 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 64 ح 104 .
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 773 ح 2306 ، تفسير القرطبي : ج 4 ص 35 كلاهما عن ابن عمر ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 435 الرقم 4013 عن ابن عباس ، كنز العمّال : ج 12 ص 324 ح 35225 ؛ مكارم الأخلاق : ج 1 ص 280 ح 862 .

ص: 181

4 / 18 حيوانات بهشت

6751.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «روزى را [ياد كن] كه پرهيزگاران را به سوى [ خداى ] رحمان ، گروه گروه ، محشور مى كنيم» _: سوار بر شترانى نژاده ، وارد محشر مى شوند .4 / 18حيوانات بهشت6748.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قربانى هاى خود را چاق و چالاك انتخاب كنيد ؛ چرا كه آنها مركب هاى شما براى گذر از صراط اند .6747.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با بز ، خوش رفتار باشيد ؛ چرا كه حيوانى ظريف است و جايگاهش بهشت است .6746.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گوسفند ، از حيوانات بهشت است .

.

ص: 182

6745.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خُيولُ الغُزاةِ فِي الدُّنيا خُيولُهُم فِي الجَنَّةِ . (1)6744.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن بَعيرٍ يوقَفُ عَلَيهِ مَوقِفُ عَرَفَةَ سَبعَ حِجَجٍ ، إلّا جَعَلَهُ اللّهُ مِن نَعَمِ الجَنَّةِ ، وبارَكَ في نَسلِهِ . (2)6743.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّهُ لَيسَ مِن دابَّةٍ عُرِّفَ بِها خَمسَ وَقفاتٍ (3) ، إلّا كانَت مِن نَعَمِ الجَنَّةِ . (4)6742.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :أيُّ بَعيرٍ حُجَّ عَلَيهِ ثَلاثَ سِنينَ ، يُجعَلُ مِن نَعَمِ الجَنَّةِ . (5) .


1- .الكافي : ج 5 ص 3 ح 3 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 4 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للصدوق : ص 673 ح 908 عن اسماعيل بن مسلم السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، النوادر للراوندي : ص 121 ح 134 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 100 ص 9 ح 8 .
2- .ثواب الأعمال : ص 74 ح 1 عن يونس بن يعقوب عن الإمام الصادق عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام ، المحاسن : ج 2 ص 479 ح 2662 عن الإمام الصادق عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 46 ص 70 ح 46 .
3- .أي موقف عرفة .
4- .المحاسن : ج 2 ص 479 ح 2663 عن محمّد بن مرازم عن أبيه و ح 2664 عن أحمد بن محمّد بن خالد البرقي ، كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «روى بعضهم وقف بها ثلاث وقفات» بدل «عرف بها خمس وقفات» ، بحار الأنوار : ج 64 ص 207 ح 10 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 293 ح 2495 ، الخصال : ص 118 ح 102 عن عيسى بن حمزة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 276 .

ص: 183

6741.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اسب هاى جنگجويان در دنيا ، اسب هاى آنها در بهشت اند .6747.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ شترى نيست كه هفت حج در مَوقِف عَرَفه با آن وقوف شود ، مگر اين كه خداوند ، آن را از چارپايان بهشت مى گرداند و به نسل آن ، بركت مى دهد .6746.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ چارپايى نيست كه با آن ، پنج مرتبه در عرفه وقوف شود ، مگر آن كه از چارپايان بهشت خواهد بود .6745.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر شترى كه سه سال با او به حج بروند ، از چارپايان بهشت قرار داده مى شود . .

ص: 184

. .

ص: 185

توضيحى در باره شرط بهشتى شدن مَركب حج گزار

توضيحى در باره شرط بهشتى شدن مَركب حج گزاردر احاديثى كه ملاحظه شد ، يكى مى گويد : شترى كه هفت بار با آن حج انجام شود ، در شمار حيوانات بهشتى خواهد بود ، ديگرى مى گويد : شترى كه سه بار با آن حج انجام گردد ، از حيوانات بهشتى مى گردد و در حديث سوم ، هر حيوانى كه پنج بار با آن حج شود ، از حيوانات بهشتى دانسته شده است . گفتنى است كه از نظر سند ، تنها حديث سوم ، صحيح است . از اين رو ، حديث اول و دوم نمى توانند معارض آن محسوب شوند ؛ ولى اگر فرض كنيم كه هر سه حديث از اهل بيت عليهم السلام صادر شده باشند ، براى جمع ميان آنها ، اين گونه مى توان گفت كه همه چارپايانى كه پنج بار مَركب حُجّاج واقع شوند ، بهشتى مى گردند ؛ امّا شتر ، اين خصوصيت را دارد كه با سه بار مركب شدن در سفر حج ، بهشتى مى گردد و اگر شترى هفت بار در سفر حج ، مركب قرار گيرد ، علاوه بر اين كه خودش بهشتى مى گردد ، نسلش هم بركت مى يابد . بررسى بنيادى در باره حشر حيوانات ، در مبحث معاد ، خواهد آمد ، إن شاء اللّه !

.

ص: 186

4 / 19أَسواقُ الجَنَّةِ6740.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَسُوقا يَأْتُونَها كُلَّ جُمُعَةٍ، فَتهُبُّ رِيحُ الشِّمالِ، فَتَحْثُو فِي وُجُوهِهِمْ وَثِيَابِهِمْ، فَيَزْدادُونَ حُسْنا وَجَمالاً، فَيَرْجِعُونَ إلى أَهْليهِمْ وَقَدِ ازْدَادُوا حُسْنا وَجَمالاً، فَيَقُولُ لَهُمْ أَهْلُوهُمْ : وَاللّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنَا حُسْنا وَجَمالاً! فَيَقُولُونَ : وَأَنْتُمْ وَاللّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنا حُسْنا وَجَمالاً . (1)6739.امام صادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ فِي الجَنَّةِ سُوقا ما فِيها بَيعٌ وَلا شِراءٌ، إِلّا الصُّوَرُ مِن النِّساءِ وَالرِّجالِ ، فَإِذا اشتَهى الرَّجُلُ ، صُورَةً دَخَلَ فِيها، وَإِنَّ فِيها لَمَجْمَعا لِلحُورِ العِينِ ، يَرفَعنَ أَصواتا لَم يَرَ الخَلائِقُ مِثلَها، يَقُلنَ : «نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَبِيدُ ، وَنَحْنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبأَسُ ، فَطُوبى لِمَن كانَ لنا وَكُنّا لَهُ » . (2)6738.فاطمه عليهاالسلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ أَسواقا، لا شِراءَ فِيها وَلا بَيعَ ، يَجتَمِعُونَ فِيها حَلَقا حَلَقا ، يَتَذاكَرُونَ كَيفَ كانَتِ الدُّنيا ، وَكَيفَ كانَت عِبادَةُ الرَّبِّ ، وَكَيفَ كانَ فُقَراءُ الدُّنيا وَأَغنِياؤُها ، وَكَيفَ كانَ المَوتُ ، وَكَيفَ صِرنا بَعدَ طُولِ البِلى (3) إِلَى الجَنَّةِ! (4) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2178 ح 13 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 567 ح 14037 ، تاريخ دمشق ج 41 ص 327 ح 8288 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39336.
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 329 ح 1342 ، الزهد لابن المبارك : ص 523 ح 1487 كلاهما عن النعمان بن سعد ، الفردوس : ج 1 ص 219 ح 838 وليس فيه ذيله ، «وإنّ فيها لمجمعا ...» وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 16 ص 96 ح 44052 ؛ جامع الأخبار : ص 494 ح 1374 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 76.
3- .البِلَى : بَلِيَ الشيء بِلىً وهو بالٍ، والبلاء لغة في البِلى (المحيط في اللغة : ج 10 ص 353 «بلى»).
4- .تنبيه الغافلين : ص 83 ح 70.

ص: 187

4 / 19 بازارهاى بهشت

4 / 19بازارهاى بهشت6739.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارى است كه هر جمعه به آن جا مى روند . آن گاه باد شمال ، وزيدن مى گيرد و بر چهره ها و جامه هاى آنان مى خورد و بر زيبايى و جمالشان افزوده مى شود ، و چون زيباتر و قشنگ تر از گذشته به نزد خانواده هاى خويش باز مى گردند ، خانواده شان به آنها مى گويند : «به خدا كه بعد از [ رفتن از نزد ]ما ، زيباتر و قشنگ تر شده ايد! » و آنها مى گويند : به خدا كه شما هم بعد از رفتن ما قشنگ تر و زيباتر شده ايد!6738.فاطمة عليهاالسلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارى است كه در آن ، خريد و فروشى نيست ؛ بلكه تمثال هايى از زنان و مردان است و هر گاه مردْ تمثالى بخواهد ، به آن بازار مى رود . در آن جا انجمنى از حور العين است _ كه خلايق ، نظير آنها را نديده اند _ كه فرياد مى زنند و مى گويند : «ما جاودانگانى هستيم كه هرگز از بين نمى رويم . ما هماره خوش حاليم و هرگز ناراحت نمى شويم . ما نازپروردگانى هستيم كه هرگز گَرد بينوايى بر ما نمى نشيند . پس خوشا به حال كسى كه از آنِ ما باشد و ما از آنِ او باشيم ! ».6737.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، بازارهايى است ، امّا نه براى خريد و فروش ؛ بلكه بهشتيان در آنها گروه گروه گرد هم مى نشينند و با يكديگر سخن مى گويند ، از اين كه دنيا چگونه بود و چگونه پروردگار را عبادت مى كردند و تهى دستان و توانگران دنيا ، چگونه بودند و مُردن چگونه بود و چگونه بعد از آن كه مدّت ها بدنشان پوسيده شده بود ، به بهشت آمدند.

.

ص: 188

4 / 20طَعامُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِ_لُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ عُقْبَى الْكَ_فِرِينَ النَّارُ ». (1)

الحديث6734.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّكَ لَتَنظُرُ إِلى الطَّائِرِ فِي الجَنَّةِ فَتَشتَهِيهِ ، فَيَخِرُّ مَشوِيّا بَينَ يَدَيكَ . (2)6733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ لَيَشتَهِي الطَّيرَ فِي الجَنَّةِ فَيَجِيءُ مِثلَ البُختِيِ (3) حَتَّى يَقَعَ عَلَى خِوانِهِ ، لَم يُصِبهُ دُخانٌ ، وَلَم تَمَسَّهُ نارٌ ، فَيَأكُلُ مِنهُ حَتَّى يَشبَعَ ، ثُمَّ يَطِيرُ . (4)6732.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أَمّا أَوَّلُ طَعامٍ يَأكُلُهُ أَهلُ الجَنَّةِ فَزِيادَةُ كَبِدِ الحُوتِ . (5)6731.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن جابر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ فِيها وَيَشرَبُونَ ، وَلا يَتفِلُونَ (6)

وَلا يَبُولُونَ وَلا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَمتَخِطُونَ .

قالُوا : فَما بالُ الطَّعامِ؟ قالَ : جُشاءٌ (7) وَرَشحٌ كَرَشحِ المِسكِ ، يُلهَمُونَ التَّسبِيحَ وَالتَّحمِيدَ ، كَما تُلهَمُونَ النَّفَسَ . (8) .


1- .الرعد : 35.
2- .الزهد لابن المبارك : ص 510 ح 1452 ، البعث والنشور : ص 206 ح 318 ، مسند البزّار : ج 5 ص 401 ح 2032 وفيه «فيجيء» بدل «فيخرّ» ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وابن المنذر وكلّها عن ابن مسعود.
3- .البُخْتيّ : الذَّكَرُ من الجمال وهي طوال الأعناق (النهاية : ج 1 ص 101 «بخت»).
4- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي الدنيا عن ميمونة.
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1433 ح 3723 ، مسند الطيالسي : ص 273 ح 2051 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 252 كلّها عن أنس ، المعجم الكبير : ج 8 ص 322 ح 8208 عن طارق بن شهاب نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39303 ؛ علل الشرائع : ص 95 ح 3 عن أنس ، الاحتجاج : ج 1 ص 114 عن ثوبان ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 355 عن أبي إسحاق الموصلى عن الإمام الرضا عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 9 ص 293 ح 4.
6- .تَفَلَ : بَصَقَ، والتَفْلُ والتُفال : البصاق (لسان العرب : ج 11 ص 77 «تفل»).
7- .التَجَشَّؤ : تنفّس المعدة عند الامتلاء، تجشّأت : تنفّسَت، والاسم الجُشاء (لسان العرب : ج 1 ص 48 «جشأ»).
8- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2180 ح 2835 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 55 ح 14408 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2723 ، تاريخ بغداد : ج 13 ص 197 الرقم 7175 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 469 ح 39294 .

ص: 189

4 / 20 خوراك بهشتيان

4 / 20خوراك بهشتيانقرآن«وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده ، [ اين است كه ] از زير [ درختانِ ]آن نهرها روان اند [ و ] ميوه و سايه اش پايدار است . اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده اند و فرجام كافران ، آتش است».

حديث6732.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، پرنده اى را مى بينى و هوس آن مى كنى . بلافاصله برشته شده در برابرت مى افتد !6731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان در بهشت ، هوس [ گوشت ] پرنده اى مى كند . آن پرنده به سرعتِ شتر خراسانى (1) مى آيد و بر سفره او مى افتد ، بدون آن كه دود و آتشى به آن رسيده باشد . او از آن مى خورد و چون سير شد ، دوباره آن پرنده پرواز مى كند !6730.الأمالي للمفيد عن سلمان الفارسي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين غذايى كه بهشتيان مى خورند ، زياده جگر ماهى است.6729.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) صحيح مسلم_ به نقل از جابر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بهشتيان ، در بهشت مى خورند و مى نوشند ؛ ولى نه آب دهان مى اندازند ، نه ادرار و نه مدفوع مى كنند و نه ترشّحات بينى دارند» .

گفتند : پس غذا چه مى شود؟

فرمود : «آروغ مى شود و تراوشى مانند تراوش مُشك . به آنها تسبيح و تحميد الهام مى شود ، همان گونه كه نفَس به آنها داده مى شود» .

.


1- .شترانى نر با گردنى بلند و سرعت زياد .

ص: 190

6728.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سَأَلَهُ عبدُ اللّهِ بنُ سَلامٍ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ وَيَشرَبُونَ وَلا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَبُولُونَ؟ _: نَعَم يَابنَ سَلامٍ ، مَثَلُهُم فِي الدُّنيا كَمَثَلِ الجَنِينِ فِي بَطنِ أُمِّهِ ، يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُ أُمُّهُ ، وَيَشْرَبُ مِمّا تَشرَبُهُ ، وَلا يَبُولُ وَلا يَتَغَوَّطُ ، وَلَو راثَ فِي بَطنِها وَبالَ لَانشَقَّ بَطنُها . (1)6727.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام_ لَمّا سَأَلَهُ النَّصرانِيُ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ كَيفَ صارُوا يَأكُلُونَ وَلا يَتَغَوَّطُون ، أَعطِنِي مَثَلَهُم فِي الدُّنيا؟ _: هَذا الجَنِينُ فِي بَطنِ أُمِّهِ ، يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُ أُمُّهُ وَلا يَتَغَوَّطُ ! (2)4 / 21شَرابُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ * بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّ_رِبِينَ * لَا فِيهَا غَوْلٌ وَ لَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ». (3)

«وَ يُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً». (4)

«وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا». (5)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا». (6)

.


1- .بحار الأنوار : ج 60 ص 255 نقلاً عن بعض الكتب القديمة عن ابن عبّاس .
2- .الكافي : ج 8 ص 123 ح 94 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 99 كلاهما عن عمر بن عبد اللّه الثقفي ، بحار الأنوار : ج 60 ص 255 وراجع : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 292 ح 25.
3- .الصافّات : 45 _ 47.
4- .الإنسان : 17.
5- .الإنسان : 21.
6- .الإنسان : 5 .

ص: 191

4 / 21 نوشيدنى بهشتيان

6726.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال عبد اللّه بن سلام كه : به من خبر دهيد كه اهل بهشت ، چگونه مى خورند و مى آشامند ؛ امّا مدفوع و ادرار ، دفع نمى كنند _: آرى ، اى پسر سلام ! نمونه آنها در دنيا ، جنين در شكم مادرش است كه از آنچه مادرش مى خورد و مى آشامد ، او هم مى خورد و مى آشامد ؛ امّا ادرار و مدفوع نمى كند ، كه اگر در شكم مادرش ادرار و مدفوع مى كرد ، شكم مادرش پاره مى شد.6725.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام _ در پاسخ اين پرسش نصرانى كه گفت :به من بگو كه چگونه اهل بهشت ، با آن كه غذا مى خورند ، چيزى دفع نمى كنند . نمونه آنها را در دنيا برايم باز گو _ : اين جنينى كه در شكم مادرش است . از غذايى كه مادرش مى خورد ، او هم مى خورد ؛ امّا مدفوع نمى كند .4 / 21نوشيدنى بهشتيانقرآن«جامى از باده ناب ، بر گردشان گردانده مى شود ؛ [ باده اى ]سخت سپيد كه به نوشندگان ، لذّتى [ خاص ] مى دهد . نه در آن ، فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى مى افتند».

«و در آن جا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد ، به آنها مى نوشانند».

«و پروردگارشان شرابى پاك كننده به آنان مى نوشاند».

«همانا نيكان از جامى مى نوشند كه آميزه اى از كافور دارد».

.

ص: 192

الحديث6716.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالَى : «وَ مِزَاجُهُو مِن تَسْنِيمٍ» (1) _: هُوَ أَشرَفُ شَرابٍ فِي الجَنَّةِ يَشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ ، وَهُمُ المُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ : رسولُ اللّهِ وَعَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ وَالأَئِمَّةُ وَفاطِمَةُ وَخَدِيجَةُ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم وَعَلى ذُرِّيَّتِهُمُ الَّذِين اتَّبَعُوهُم بِإِيمانٍ _ يَتَسَنَّمُ عَلَيهِم مِن أَعالِي دُورِهِم . (2)6715.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَلِيّا أَوَّلُ مَن يَشرَبُ مِنَ السَّلسَبِيلِ وَالزَّنجَبِيلِ ... وَإِنَّ لِعَلِيٍ وَشِيعَتِهِ مِنَ اللّهِ مَكانا يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَالآخِرُونَ . (3)6714.امام على عليه السلام :علل الشرائع عن عبد اللّه بن مرّة عن ثوبان :إِنَّ يَهُودِيّا جاءَ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، أَسأَلُكَ فَتُخبِرُنِي! فَرَكَزَهُ (4) ثَوبانُ بِرِجلِهِ وَقالَ لَهُ : قُل يا رَسُولَ اللّهِ! فَقالَ : لا أَدعُوهُ إِلّا بِما سَمّاهُ أَهلُهُ . فَقالَ : أَرَأَيتَ قولَهُ عز و جل : «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَ_وَ تُ» (5) أَينَ النّاسُ يَومَئِذٍ؟ قالَ : فِي الظُّلمَةِ دُونَ المَحشَرِ ، قالَ : فَما أَوَّلُ ما يَأكُلُ أَهلُ الجَنَّةِ إِذا دَخَلُوها؟ قالَ : كَبِدُ الحُوتِ ، قالَ : فَما شَرابُهُم عَلى أَثَرِ ذَلِكَ؟ قالَ : السَّلسَبِيلُ . قالَ : صَدَقتَ . (6) .


1- .المطفّفين : 27.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 777 ح 10 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عن أبيه عليهماالسلام عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 150 ح 85 وراجع : تفسير القمّي : ج 2 ص 411 .
3- .الخصال : ص 583 ح 7 ، الأمالي للصدوق : ص 756 ح 1019 وفيه «مقاما يغبطهم» بدل «مكانا يغبطه» وكلاهما عن ابن عبّاس ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 232 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 3 ح 2.
4- .كذا في المصدر ، وفي الاحتجاج : «فركضه». وأصل الرَّكض : الضرب بالرجل والإصابة بها (النهاية : ج 2 ص 259 «ركض»).
5- .إبراهيم : 48.
6- .علل الشرائع : ص 96 ح 5 ، الاحتجاج : ج 1 ص 114 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 173 ح 119.

ص: 193

حديث6718.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و آميزه اش از تسنيم است» _: آن ، بهترين نوشيدنى بهشت است و محمّد و خاندان محمّد ، آن را مى آشامند و ايشان اند آن مقرّبانِ پيشتاز : پيامبر خدا و على بن ابى طالب و امامان و فاطمه و خديجه _ كه درودهاى خدا بر ايشان باد و بر فرزندان ايشان كه با ايمان از آنان پيروى كردند _ اين نوشيدنى ، از فراز خانه شان برايشان فرو مى ريزد.6717.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في بَيانِ جُنودِ العَقلِ وَالجَهلِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على ، نخستين كسى است كه از سلسبيل و زنجبيل مى نوشد ... . على و شيعيان او ، چنان مقامى در نزد خداوند دارند كه همه جهانيان بر آن غبطه مى خورند.6716.الإمام الصادق عليه السلام :علل الشرائع_ به نقل از عبد اللّه بن مُرّه _: مردى يهودى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى محمّد ! پرسش هايى از تو دارم . پاسخ آنها را به من بگو .

ثوبان با پايش بر او زد و گفت : بگو : اى پيامبر خدا !

يهودى گفت : من او را جز با همان نامى كه خانواده اش بر او نهاده اند ، نمى خوانم .

آن گاه گفت : خداوند عز و جل گفته است : «روزى كه زمين به غير اين زمين ، و آسمان ها [ به غير اين آسمان ها ] تبديل مى شوند» ، در آن روز ، مردم كجايند ؟

فرمود : «در تاريكىِ پيش از محشر » .

گفت : نخستين چيزى كه اهل بهشت پس از ورود به آن مى خورند ، چيست؟

فرمود : «كبد ماهى » .

گفت : در پى آن ، چه مى نوشند؟

فرمود : «سلسبيل » .

گفت : درست گفتى. .

ص: 194

6715.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَيِّدُ شَرابِ الجَنَّةِ الماءُ . (1)6714.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :تَسنِيمٌ أَشرَفُ شَرابٍ فِي الجَنَّةِ ، يَشرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَآلُ مُحَمَّدٍ صِرفا ، وَيُمزَجُ لِأَصحابِ اليَمِينِ وَلِسائِرِ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)6713.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي تَفسِيرِ قَولِهِ تَعالى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» _: يُطَهِّرُهُم عَن كُلِّ شَيءٍ سِوىَ اللّهِ ، إِذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَيءٍ مِنَ الأَكوانِ إِلّا اللّهُ . (3)4 / 22ثيابُ أهلِ الجَنَّةِالكتاب«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ». (4)

«عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّواْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ». (5)

«إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَ لِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ». (6)

.


1- .الكافي : ج 6 ص 380 ح 4 ، المحاسن : ج 2 ص 395 ح 2378 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 336 ح 1082 عن الإمام الصادق عليه السلام ، كامل الزيارات : ص 106 ح 99 عن عيسى بن عبد اللّه بن محمّد بن عمر بن عليّ بن أبي طالب عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «الماء سيّد شراب الدنيا والآخرة» ، بحار الأنوار : ج 66 ص 454 ح 32.
2- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 779 ح 12 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 150 ح 86 .
3- .مجمع البيان : ج 10 ص 623 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 113.
4- .فاطر : 33.
5- .الإنسان : 21.
6- .الحجّ : 23.

ص: 195

4 / 22 جامه هاى بهشتيان

6710.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين نوشيدنى بهشت ، آب است.6709.امام زين العابدين عليه السلام :امام باقر عليه السلام :تسنيم ، عالى ترين نوشيدنى بهشت است . محمّد و خاندان محمّد ، خالص آن را مى آشامند و براى دست راستى ها و ديگر بهشتيان ، آميخته مى شود.6708.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در تفسير اين سخن خداى بلندمرتبه : «و پروردگارشان به آنان نوشيدنىِ پاك كننده مى نوشاند» _: آنان را از هر چيزى جز خدا پاك [ و خالص ]مى گرداند ؛ زيرا جز خدا هيچ موجودى نيست كه از آلودگى به چيزى از طبايع ، پاك باشد.4 / 22جامه هاى بهشتيانقرآن«باغ هايى جاويدان كه بهشتيان وارد آنها مى شوند و در آن جا به دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباسشان در آن جا پرنيان است».

«بهشتيان را جامه هاى ابريشمىِ سبز و ديباى ستبر ، در بَر است و زيور آنان ، دستبندهاى سيمين است».

«خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، در باغ هايى كه در آنها جويبارها روان است ، در مى آورد . در آن جا با دستبندهايى از طلا و مرواريد ، آراسته مى شوند و لباسشان در آن جا از پرنيان است».

.

ص: 196

الحديث6708.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن لَبِسَ الحَرِيرَ فِي الدُّنيا فَلَن يَلبَسهُ فِي الآخِرَةِ . (1)6707.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ ثَوبا مِن ثِيابِ أَهلِ الجَنَّةِ نُشِرَ اليَومَ فِي الدُّنيا لَصَعِقَ مَن يَنظُرُ إِلَيهِ وَما حَمَلَتهُ أَبصارُهُم! (2)6706.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص :قامَ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ! أَرَأَيتَ ثِيابَ أَهلِ الجَنَّةِ ، أَتُنسَجُ نَسجا أَم تَشَقَّقُ مِن ثَمَرِ الجَنَّةِ؟ قالَ : فَكَأَنَّ القَومَ تَعَجَّبُوا مِن مَسأَلَةِ الأَعرابِيِ! فَقالَ : ما تَعجَبُونَ مِن جاهِلٍ يَسأَلُ عالِما! قالَ : فَسَكَتَ هُنَيَّةً ، ثُمَّ قالَ : أَينَ السّائِلُ عَن ثِيابِ الجَنَّةِ؟ قالَ : أَنا. قالَ : لا ، بَل تَشَقَّقُ مِن ثَمَرِ الجَنَّةِ . (3)6705.عنه عليه السلام :المعجم الأوسط عن جابر :جاءَ أَعرابِيٌّ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ثِيابُنا فِي الجَنَّةِ نَنسَجُها بِأَيدِينا ؟ قالَ : فَضَحِكَ القَومُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بِمَ تَضحَكُونَ ؟ مِن جاهِلٍ يَسأَلُ عالِما ؟ لا يا أَعرابِيُّ ، وَلَكِنَّها تَشَقَّقُ عَنها ثَمَراتُ الجَنَّةِ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2194 ح 5494 ، صحيح مسلم : ج 3 ص 1645 ح 21 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1187 ح 3588 ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 252 ح 5435 كلّها عن أنس ، سنن الترمذي : ج 5 ص 122 ح 2817 عن عمر ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 157 ح 7216 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 321 ح 41224 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 533 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 371 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 58 ، أعلام الدين : ص 196 كلّها عن أبي ذرّ ، عدّة الداعي : ص 99 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 191 ح 168 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 647 ح 6907 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 441 ح 5872 ، التاريخ الكبير : ج 3 ص 112 ، تفسير القرطبي : ج 10 ص 397 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 492 ح 39390.
4- .المعجم الأوسط : ج 2 ص 354 ح 2213 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 47 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 398 ح 2042 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 75 ح 264 نحوه ، المطالب العالية : ج 4 ص 402 ح 4682 .

ص: 197

حديث6703.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در دنيا پرنيان بپوشد ، در آخرت هرگز آن را نخواهد پوشيد.6702.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر امروز جامه اى از جامه هاى بهشتيان در دنيا باز شود ، كسانى كه آن را ببينند ، از هوش مى روند و چشمانشان ديدن آن را تاب نمى آورد .6701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاص _: مردى برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا جامه هاى اهل بهشت ، بافتنى اند يا از ميوه هاى بهشت ، پديد مى آيند ؟

گويا حاضران از سؤال مرد باديه نشين تعجّب كردند . پس گفت : گويا از نادانى كه سؤال عالمانه مى كند ، تعجّب نموديد!

پيامبر صلى الله عليه و آله اندكى سكوت كرد و سپس فرمود : «كجاست آن كه از جامه هاى بهشت پرسيد؟» .

مرد گفت : منم .

فرمود : «نه ؛ بلكه از ميوه هاى بهشت ، پديد مى آيند» .6700.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط_ به نقل از جابر _: باديه نشينى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! جامه هايمان را در بهشت با دست خود مى بافيم؟

حاضران خنديدند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به چه مى خنديد؟ از نادانى كه عالمانه مى پرسد؟ نه _ اى اعرابى _ ؛ بلكه از آن جامه ها ميوه هاى بهشت ، ساخته مى شوند» . .

ص: 198

6699.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :طُوبى لِمَن رَآنِي وَآمَنَ بِي ، ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى ثُمَّ طُوبى لِمَن آمَنَ بِي وَلَم يَرَنِي . قالَ لَهُ رَجُلٌ : وَما طُوبى؟ قالَ : شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ مَسِيرَةَ مِئَةِ عامٍ ، ثيِابُ أَهلِ الجَنَّةِ تَخرُجُ مِن أَكمامِها . (1)6698.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالَى : «عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ» _: تَعلُوهُمُ الثِّيابُ فَيَلبَسُونَها . (2)4 / 23حُليُّ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ جَنَّ_تُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا». (3)

الحديث6686.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصفِ أَهلِ الجَنَّةِ _: إِنَّ عَلَيهِمُ التِّيجانَ ، إِنَّ أَدنَى لُؤلُؤَةٍ مِنها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 141 ح 11673 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 429 ح 7413 ، تفسير الطبري : ج 8 الجزء 13 ص 149 وليس فيهما صدره إلى «لم يرني» ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 129 ح 1369 ، تاريخ بغداد : ج 4 ص 91 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 377 ، كنز العمّال : ج 11 ص 535 ح 32500.
2- .مجمع البيان : ج 10 ص 623 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 113.
3- .الكهف : 31.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11715 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 410 ح 7397 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 462 ح 3594 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 133 ح 1381 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 68 ح 236 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 26 ص 176 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39335.

ص: 199

4 / 23 زيورهاى بهشتيان

6679.امام على عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «طوبا ، از آنِ كسى باد كه مرا ديد و به من ايمان آورد ، و طوبا و طوبا و طوبا ، از آنِ كسى باد كه مرا نديد و به من ايمان آورد !» .

مردى گفت : طوبا چيست؟

فرمود : «درختى است در بهشت به مسافت صد سال راه ، و جامه هاى بهشتيان از كاسه گُل هاى آن بيرون مى آيند» .6680.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «جامه هاى ابريشمى در برِ ايشان است» _: اين جامه ها بر فراز سر بهشتيان مى آيند و بهشتيان ، آنها را مى پوشند.4 / 23زيورهاى بهشتيانقرآن«آنان اند كه بهشت هاى جاويدان به ايشان اختصاص دارد كه در آنها جويبارها روان است . آن جا با دستبندهايى از طلا آراسته مى شوند و جامه هايى سبز از پرنيانِ نازك و ابريشمِ ستبر مى پوشند . در آن جا بر تخت ها تكيه مى زنند . چه خوش پاداشى و چه نيكو تكيه گاهى!».

حديث6686.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در وصف بهشتيان _: بر سر آنان ، تاج هايى است كه [ درخشش ]پست ترين مرواريدِ آنها از مشرق تا مغرب را روشن مى سازد.

.

ص: 200

6687.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ مَا يُقِلُّ ظُفرٌ مِمّا فِي الجَنَّةِ بَدا لَتَزَخرَفَت لَهُ ما بَينَ خَوافِقِ (1) السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وَلَو أَنَّ رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَ فَبَدا أَساوِرُهُ لَطَمَسَ ضَوءَ (2) الشَّمسِ كَما تَطمِسُ الشَّمسُ ضَوءَ النُّجُومِ . (3)6688.عنه عليه السلام :تفسير ابن كثير عن أبي امامة :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَدَّثَهُم وَذَكَر حُلِيَّ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَقالَ : مُسَوَّرُونَ بِالذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، مُكَلَّلَةٌ بِالدُّرِّ ، وَعَلَيهِم أَكالِيلُ مِن دُرٍّ وَياقُوتٍ مُتواصِلَةٍ ، وَعَلَيهِم تاجٌ كَتاجِ المُلُوكِ ، شَبابٌ ، جُردٌ ، مُردٌ ، مُكَحَّلُونَ . (4)6689.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَبلُغُ حِليَةُ أَهلِ الجَنَّةِ مَبلَغَ الوَضُوءِ . (5)6690.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ لَيَتَنَعَّمُ بِتَسبِيحِ الحُلِيِّ عَلَيهِ فِي الجَنَّةِ ، فِي كُلِّ مَفصِلٍ مِنَ المُؤمِنِ فِي الجَنَّةِ ثَلاثَةُ أَساوِرَ مِن ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ وَلُؤلُؤٍ . (6)4 / 24أَزواجُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ». (7)

«إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا». (8)

«فِيهِنَّ قَ_صِرَ تُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ». (9)

.


1- .الخافقان : المشرق والمغرب، وقيل : طرفا السماء والأرض (لسان العرب : ج 10 ص 83 «خفق»).
2- .في الزهد لابن المبارك : «لطمس ضوؤه ضوءَ الشمس» .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 678 ح 2538 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 357 ح 1449 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 363 ح 8880 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 126 ح 416 كلّها عن سعد بن أبي وقّاص ، كنز العمّال : ج 14 ص 480 ح 39343.
4- .تفسير ابن كثير : ج 6 ص 537 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 26 كلاهما نقلاً عن ابن أبي حاتم.
5- .صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 320 ح 1045 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 444 ح 6174 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 219 ح 40 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 1 ص 74 ح 4 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 489 ح 39379.
6- .ربيع الأبرار : ج 4 ص 26 ، إحقاق الحقّ : ج 12 ص 273.
7- .البقرة : 25.
8- .الواقعة : 35 _ 37 وراجع : الصافّات : 48 و 49 ، الدّخان : 54 ، الطور : 20 ، الرحمن : 58، 70، 72، 76 ؛ الواقعة : 22 _ 23.
9- .الرحمن : 56 .

ص: 201

4 / 24 همسران بهشتيان

6692.الإمام الكاظم عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر به اندازه سر ناخنى از آنچه در بهشت است ، [ در دنيا ]آشكار گردد ، كران تا كران [ يا شرق تا غربِ ] آسمان ها و زمين از آن مزّين مى شود ، و اگر مردى از بهشتيان [ به دنيا ] سَرَك كشد و دستبندهايش نمايان گردد ، [ روشنايى درخششِ آن ، ] نور خورشيد را محو مى سازد ، چنان كه خورشيد ، نور ستارگان را محو مى سازد.6693.الإمام الرضا عليه السلام :تفسير ابن كثير_ به نقل از ابو اُمامه _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى آنان سخن گفت و از زيورهاى بهشتيان ياد كرد و فرمود : «دستبندهايشان از زر و سيم و مرواريدنشان است . بر سرهايشان حلقه هايى از دُر و ياقوتِ به هم پيوسته و تاج هايى چون تاج شاهان است . جوانانى هستند با رخسارها و بدن هايى صاف و عارى از مو ، و چشمانى سرمه كشيده» .6694.عنه عليه السلام ( _ فِي الفِقهِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيور بهشتيان [ در دست هايشان ] ، تا جايگاه وضويشان ( آرنج ) مى رسد.6695.الإمام الصادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن در بهشت ، از زيورهاى تسبيحگو برخوردار است . در هر بندى از [ بدن ] مؤمن در بهشت ، سه دستبند طلا و نقره و مرواريد قرار دارد.4 / 24همسران بهشتيانقرآن«و ايشان را در آن جا ، همسران پاك است».

«ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس ايشان را دوشيزه قرار داديم شوى دوست همسال».

«در آن [ باغ ها ، دلبرانى ] فروهشته نگاه اند كه دست هيچ اِنس و جنّى پيش از ايشان به آنها نرسيده است».

.

ص: 202

الحديث6698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ» قالَ _: مِنَ الحَيضِ وَالغائِطِ وَالنُّخامَةِ (1) وَالبُزاقِ . (2)6806.الإمام الحسين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :خُلِقَ الحُورُ العِينُ مِن تَسبِيحِ المَلائِكَةِ ، فَلَيسَ فِيهِنَّ أَذًى ، قالَ اللّهُ عز و جل : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا» عَوَاشِقَ لِأَزواجِهِنَّ «أَتْرَابًا» . (3)6807.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ» (4) _: خَيراتُ الأَخلاقِ ، حِسانُ الوُجُوهِ . (5)6808.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً» _: إِنَّ مِن المُنشَآتِ الَّتِي كُنَّ فِي الدُّنيا عَجائِزَ عُمشا (6) رُمصا . (7) .


1- .النُخَامَة : البَزْقة التي تخرج من أقصى الحَلْق (النهاية : ج 5 ص 34 «نخم»).
2- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 97 نقلاً عن الحاكم و ابن مردويه ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 92 وفيه «النخاعة» بدل «النخامة» وكلاهما عن أبي سعيد الخدري وراجع : تفسير الطبري : ج 1 ص 175 و 176 و بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 52 .
3- .تفسير الثعلبي : ج 9 ص 211 ، الفردوس : ج 2 ص 192 ح 2955 كلاهما عن عائشة ، كنز العمّال : ج 14 ص 519 ح 39468.
4- .الرحمن : 70.
5- .المعجم الكبير : ج 23 ص 368 ح 870 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 278 ح 3141 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 195 ، الفردوس : ج 3 ص 154 ح 4417 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 158 كلّها عن اُمّ سلمة ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3046 ؛ مجمع البيان : ج 9 ص 319 ، الاختصاص : ص 352 كلاهما عن اُمّ سلمة ، التبيان في تفسير القرآن : ج 9 ص 484 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج8 ص106.
6- .العَمَش : أن لا تزال العين تسيل الدمع ولا يكاد الأعمش يبصر بها (لسان العرب : ج 6 ص 320 «عمش»).
7- .سنن الترمذي : ج 5 ص 402 ح 3296 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 57 ح 21 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 185 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 15 نقلاً عن الفريابيّ وابن المنذر وابن مردويه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 11 ح 2928.

ص: 203

حديث6804.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به اَشتر نخعى، آن گاه كه او را والى ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و ايشان را در آن جا ، همسران پاك است» _: [ پاك ] از حيض و مدفوع و خلط حلق و آب دهان.6805.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حور العين از تسبيح فرشتگان ، آفريده شده اند . بنا بر اين ، در آنان ، اذيّتى وجود ندارد . خداى عز و جلفرموده است : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس ، ايشان را دوشيزگانى شوهردوست » : عاشق شوهرانشان «و همسال قرار داديم» .6806.امام حسين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه كه : «در آن جا زنانى خوب و نيكويند» _: خوب در اخلاق ، نيكو در رخسار.6807.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى» _: برخى از اين دختركانِ پديد آورده شده ، همان زنانى هستند كه در دنيا پير و فرتوت بوده اند و از چشمانشان هميشه چرك مى آمده است. .

ص: 204

6808.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الكَواعِبُ : الفَتَياتُ النَّواهِدُ ، أَترابا : المُستَوِياتُ القَدُّ عَلى مِيلادٍ واحِدٍ وَسِنٍّ واحِدٍ . (1)6809.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أهلَ الجَنَّةِ إِذا جامَعُوا نِساءَهُم عادُوا أَبكارا. (2)6810.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَزواجَ أَهلِ الجَنَّةِ لَيُغَنِّينَ أَزواجَهُنَّ بِأَحسَنِ أَصواتٍ «ما» سَمِعَها أَحَدٌ قَطُّ . (3)6811.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحُورَ فِي الجَنَّةِ يَتَغَنَّينَ يَقُلْنَ :

نَحنُ الحُورُ الحِسانُهُدِينا لِأَزواجٍ كِرامٍ(4)6812.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَمُجتَمَعا لِلحُورِ العِينِ يَرفَعنَ بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ مِثلَها . قالَ : يَقُلنَ : «نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَبِيدُ ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ ، وَنَحنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ ، طُوبى لِمَن كانَ لَنا وَكُنّا لَهُ» . (5) .


1- .الفردوس : ج 3 ص 311 ح 4936 عن اُمّ سلمة ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 402 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام وليس فيه ذيله من «أترابا . . .» .
2- .المعجم الصغير : ج 1 ص 91 ، تاريخ بغداد : ج 6 ص 53 ح 3079 ، الفردوس : ج 1 ص 409 ح 1651 ، العظمة : ص 209 ح 585 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 470 ح 39296.
3- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 149 ح 4917 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 260 كلاهما عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39462.
4- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 312 ح 6497 ، التاريخ الكبير : ج 7 ص 16 الرقم 70 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 720 نقلاً عن ابن أبي شيبة وابن مردويه والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39460 .
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 696 ح 2564 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 329 ح 1342 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 69 ح 18 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 وكلّها عن النعمان بن سعد عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 14 ص 518 ح 39461 ؛ جامع الأخبار : ص 495 ح 1374 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 76.

ص: 205

6813.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«الكَواعب» يعنى : دختركان نورسيده نارپستان . «أَترابا» يعنى : هم قد و هم سال.6814.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت هر گاه با زنانشان نزديكى كنند ، دوباره باكره مى شوند.6815.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همسران بهشتيان براى شوهرانشان با خوش ترين صداهايى كه هيچ كس هرگز آنها را نشنيده است ، آواز مى خوانند.6816.الإمام المهديّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حوريان بهشتى ، آواز مى خوانند و مى گويند:

ما سيه چشمان خوب روى

به شوهرانى ارجمند ، هديه گشته ايم .6810.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، انجمنى از حور العين است كه با آوازهايى كه خلايق ، نظير آنها را نشنيده اند ، مى خوانند و مى گويند : «ما جاودانگانيم و هرگز نابود نمى شويم . ما نازپروردگانيم و هرگز به درويشى نمى افتيم . ما همواره شادمانيم و هرگز ناشادمان نمى گرديم . خوشا به حال كسى كه از آنِ ماست و ما از آنِ اوييم !» . .

ص: 206

6811.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ حُورا أَطلَعَت إِصبَعا مِن أَصابِعِها ، لَوَجَدَ رِيحَها كُلُّ ذِي رُوحٍ . (1)6812.امام زين العابدين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَأَضاءَت ما بَينَهُما، وَلَمَلَأَتهُ رِيحا، وَلَنَصِيفُها (2) عَلى رَأسِها خَيرٌ مِن الدُّنيا وَما فِيها. (3)6813.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ اطَّلَعَت مِن سَماءِ الدُّنيا فِي لَيلَةٍ ظَلماءَ لَأَضاءَت لَها الأَرضُ أَفضَلَ مِمّا يُضِيءُ القَمَرُ لَيلَةَ البَدرِ ، وَلَوَجَدَ رِيحَ نَشرِها جَمِيعُ أَهلِ الأَرضِ . (4)6814.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ أَشرَفَت إِلَى أَهلِ الأَرضِ لَمَلَأَتِ الأَرضَ رِيحَ مِسكٍ ، وَلَأَذهَبَت ضَوءَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ . (5)6815.امام باقر عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :نِساءُ أَهلِ الجَنَّةِ يُرى مُخُّ سُوقِهِنَّ مِن وَراءِ اللَّحمِ . (6) .


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 59 ح 5511 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 247 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 147 ح 4752 كلّها عن سعيد بن عامر ، كنز العمّال : ج 14 ص 519 ح 39469.
2- .النصيفُ : هو الخِمار، وقيل : المِعْجَر (النهاية : ج 5 ص 66 «نصف»).
3- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1029 ح 2643 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 182 ح 1651 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 283 ح 12439 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 413 ح 7399 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 45 ح 3763 كلّها عن أنس والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10616 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 533 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 371 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 82 ح 3 .
5- .المعجم الكبير : ج 6 ص 59 ح 5512 ، الزهد لابن المبارك : ص 77 ح 226 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 145 كلّها عن سعيد بن عامر بن حذيم ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 79 ح 69 عن الحسن وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39315.
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 402 ح 9443 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 713 نقلاً عن عبد بن حميد وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 464 ح 39279.

ص: 207

6816.امام مهدى عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر حورى ، انگشتى از انگشتانش را نمايان سازد ، هر جاندارى بوى خوش آن را حس خواهد كرد.6817.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از بهشتيان براى زمينيان نمايان گردد ، از آسمان تا زمين را روشن مى كند و عالم را آكنده از بوى [ خوش خود ] مى سازد . چارقد سر او از دنيا و هر آنچه در دنياست ، بهتر است.6818.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از زنان اهل بهشت ، در شبى تار در آسمان دنيا نمايان شود ، زمين از آن روشن مى گردد ، بيشتر از روشن شدنش به وسيله ماه شب چهارده ، و همه اهل زمين ، بوى خوش او را حس مى كنند.6819.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر زنى از بهشتيان بر مردم زمين نمايان شود ، زمين را از بوى مشك مى آكنَد و نور خورشيد و ماه را محو مى سازد.6820.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زنان بهشتى ، مغز ساق هايشان از پشت گوشت ، ديده مى شود. .

ص: 208

6821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَكارِمِ الأَخلاقِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ لَيَتَّكِئُ فِي الجَنَّةِ سَبعِينَ سَنَةً قَبلَ أَن يَتَحَوَّلَ ، ثُمَّ تَأتِيهِ امرَأَةٌ فَتَضرِبُ عَلى مَنكِبَيهِ ، فَيَنظُرُ وَجهُهُ فِي خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ ، وَإِنَّ أَدْنى لُؤلُؤَةٍ عَلَيها تُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، فَتُسَلِّمُ عَلَيهِ فَيَرُدُّ السَّلامَ ، وَيَسأَلُها : مَن أَنتِ؟ وَتَقُولُ : أَنا مِن المَزِيدِ ، وَإِنَّهُ لَيَكُونُ عَلَيها سَبعُونَ ثَوبا أَدناها مِثلُ النُّعمانِ مِن طُوبى ، فَيَنفُذُها بَصَرُهُ ، حَتَّى يَرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِكَ ، وَإِنَّ عَلَيها مِنَ التِّيجانِ ، إِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ فِيها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (1)6817.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ» (2) _: يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ فِي خَدِّها أَصفى مِنَ المِرآةِ ، وَإِنَّ أَدنى لُؤلُؤَةٍ عَلَيها لَتُضِيءُ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، وَإِنَّها يَكُونُ عَلَيها سَبعُونَ ثَوبا يَنفُذُها بَصَرُهُ حَتَّى يَرى مُخَّ ساقِها مِن وَراءِ ذَلِكَ . (3)6818.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ المَرأَةَ مِن نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ لَيُرى بَياضُ ساقِها مِن وَراءِ سَبعِينَ حُلَّةً حَتَّى يُرى مُخُّها ، وَذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ يَقُولُ : «كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ» فَأَمّا الياقُوتُ فَإِنَّهُ حَجَرٌ لَو أَدخَلتَ فِيهِ سِلكا ثُمَّ استَصفَيتَهُ لَرَأَيتَهُ مِن وَرائِهِ . (4)6819.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) سنن الترمذي عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُعطَى المُؤمِنُ فِي الجَنَّةِ قُوَّةَ كَذا وَكَذا مِنَ الجِماعِ . قِيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أَوَمَن يُطِيقُ ذَلِكَ؟ قالَ : يُعطَى قُوَّةَ مِائَةٍ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11715 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1381 ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 26 ص 176 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 385 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 483 ح 39356.
2- .الرحمن : 58 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 517 ح 3774 ، البعث والنشور : ص 215 ح 339 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 712 نقلاً عن أحمد وابن حبّان وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3047.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 676 ح 2533 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 408 ح 7396 نحوه ، تفسير الطبري : ج 13 الجزء 27 ص 152 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 479 ، العظمة : ص 209 ح 586 نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39330.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 677 ح 2536 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 413 ح 7400 ، موارد الظمآن : ص 655 ح 2635 كلاهما نحوه وراجع : مسند ابن حنبل : ج 7 ص 76 ح 19289 وسنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2721 والمعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5009 وكنز العمّال : ج 14 ص 484 ح 39361 والاختصاص : ص 358 و بحارالأنوار : ج 8 ص 102.

ص: 209

6820.امام رضا عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مرد ، در بهشت ، هفتاد سال تكيه مى دهد ، بدون آن كه صورتش را به طرفى برگرداند . سپس زنى نزد او مى آيد و به شانه اش مى زند و او صورتش را به طرف چهره آن زن _ كه از آينه صاف تر است و كوچك ترين مرواريدش از مشرق تا مغرب را روشن مى سازد _ ، بر مى گرداند . زن به او سلام مى كند و او جواب سلامش را مى دهد و مى پرسد : تو كيستى؟

او مى گويد : من از فزونى ام (1) .

بر تن آن زن ، هفتاد جامه از درخت طوبا پوشانده شده كه كمترين آنها ، مانند شقايق نعمان است . پس نگاه مرد از آنها نفوذ مى كند تا جايى كه از پشت آنها مغز ساق او را مى بيند . نيز تاج هايى بر سر دارد كه كوچك ترين مرواريد آنها ، از مشرق تا مغرب را روشن مى كند .6821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره فضايل اخلاقى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «گويا ياقوت و مرجان اند» _: به گونه او ( حورى ) مى نگرد كه از آينه صاف تر است و پست ترين مرواريدى كه بر اوست ، از مشرق تا مغرب را روشن مى كند . نيز هفتاد جامه بر تن اوست كه نگاهش از آنها عبور مى كند ، به طورى كه از پشت آنها مغز ساق او را مى بيند.6822.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّةٍ طَويلَةٍ أوصى بِها أبا ذَرٍّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زن بهشتى ، سپيدىِ ساقش از پس هفتاد جامه نمايان است ، به طورى كه مغزِ [ ساقِ پاى ] او ديده مى شود . دليلش اين است كه خداوند مى فرمايد : «گويا ياقوت و مرجان اند» . ياقوت ، سنگى است كه اگر رشته نخى را داخل آن قرار دهى و سپس آن را صيقل دهى ، آن نخ ديده مى شود.6823.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت به مؤمن ، فلان و بهمان اندازه نيروى مجامعت داده مى شود» .

يكى گفت : اى پيامبر خدا ! آيا كسى توان آن را دارد؟

فرمود : «نيروى صد [ مرد ] به او داده مى شود» . .


1- .واژه «مَزيد» در متن عربى ، اشاره است به اين سخن خداى عز و جل كه : «وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ» و «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَ زِيَادَةٌ» ، يا اشاره است به روز جمعه كه از آن به «يوم المزيد» تعبير شده است.

ص: 210

6824.الإمام عليّ عليه السلام :المعجم الكبير عن ام سلمة :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِ اللّهِ : «وَ حُورٌ عِينٌ» (1) ؟ قالَ : حُورٌ بِيضٌ عِينٌ ضِخامُ العُيُونِ شُقرُ الجَرداء بِمَنزِلَةِ جَناحِ النُّسُورِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ» (2) ؟ قالَ : صَفاؤُهُنَّ صَفاءُ الدُّرِّ فِي الأَصدافِ الَّتِي لَم تَمَسَّهُ الأَيدِي .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «فِيهِنَّ خَيْرَ تٌ حِسَانٌ» ؟ قالَ : خَيراتُ الأَخلاقِ ، حِسانُ الوُجُوهِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي عَن قَولِهِ : «كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ» (3) ؟ قالَ : رِقَّتُهُنَّ كَرِقَّةِ الجِلدِ الَّذِي رَأَيتِ فِي داخِلِ البَيضَةِ مِمّا يَلِي القِشرَ وَهُوَ الغِرقِئُ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرني عَن قَولِهِ : «عُرُبًا أَتْرَابًا» ؟ قالَ : هُنَّ اللَّواتِي قُبِضنَ فِي دارِ الدُّنيا عَجائِزَ ، رُمصَا (4) شُمطَا (5) ، خَلَقَهُنَّ اللّهُ بَعدَ الكِبَرِ فَجَعَلَهُنَّ عَذارى عُرُبا مُتَعَشَّقاتٍ مُحَبَّباتٍ ، أَترابا عَلى مِيلادٍ واحِدٍ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَنِساءُ الدُّنيا أَفضَلُ أَمِ الحُورُ العِينُ؟ قالَ : بَل نِساءُ الدُّنيا أَفضَلُ مِنَ الحُورِ العِينِ كَفَضلِ الظِهارَةِ عَلَى البِطانَةِ .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَبِما ذاكَ؟ قَالَ : بِصَلاتِهِنَّ وَصِيامِهِنَّ وَعِبادَتِهِنَّ اللّهَ ، أَلبَسَ اللّهُ وُجُوهَهُنَّ النُّورَ ، وَأَجسادَهُنَّ الحَرِيرَ ، بِيضَ الأَلوانِ ، خُضرَ الثِّيابِ ، صَفراءَ الحُلِيِّ ، مَجامِرُهُنَّ الدُّرُّ، وَأَمشاطُهُنَّ الذَّهَبُ ، يَقُلنَ : «أَلا نَحنُ الخالِداتُ فَلا نَمُوتُ أَبَدا ، وَنَحنُ النّاعِماتُ فَلا نَبْأَسُ أَبَدا ، وَنَحنُ المُقِيماتُ فَلا نَظعَنُ أَبَدا، أَلا وَنَحنُ الرّاضِياتُ فَلا نَسخَطُ أَبَدا ، طُوبى لِمَن كُنَّا لَهُ وَكانَ لَنا» .

قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اَلمَرأَةُ مِنّا تَتَزَوَّجُ زَوجَينِ وَالثَّلاثَةَ وَالأَربَعَةَ ثُمَّ تَمُوتُ فَتَدخُلُ الجَنَّةَ وَيَدخُلُونَ مَعَها مَن يَكُونُ زَوجُها؟ قَالَ : يا اُمَّ سَلَمَةَ ، إِنَّها تَخَيَّرُ فَتَختارُ أَحسَنَهم خُلُقا ، فَتَقُولُ : أَي رَبِّ إِنَّ هَذا كانَ أَحسَنَهُم مَعِي خُلُقا فِي دارِ الدُّنيا فَزَوِّجنِيهِ . يا اُمَّ سَلَمَةَ ، ذَهَبَ حُسنُ الخُلُقِ بِخَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (6) .


1- .الواقعة : 22.
2- .الطور : 24 .
3- .الصافّات : 49.
4- .الرَّمَص : هو البياض الذي تقطعه العين ويجتمع في زوايا الأجفان (لسان العرب : ج 7 ص 43 «رمص»).
5- .الشَّمَطْ : بياض شعر الرأس يخالط سواده (الصّحاح : ج 3 ص 1138 «شمط»).
6- .المعجم الكبير : ج 23 ص 367 ح 870 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 278 ح 3141 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 10 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 720 نقلاً عن ابن جرير وابن مردويه نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3046.

ص: 211

6822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در وصيّتى طولانى به ابو ذر _ ) المعجم الكبير_ به نقل از اُمّ سلمه _: گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن خداوند ، آگاه فرما : «وَ حُورٌ عِينٌ» .

فرمود : «سيه چشمانى هستند سيمين بر ، درشت چشم ، موبور مانند پر عقاب» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «گويى مرواريدى نهفته اند» .

فرمود : «به شفافيّت دُر در صدف اند كه هيچ دستى به آنها نرسيده است» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «در آن جا زنانى خوب و نيكويند» .

فرمود : «خوب در اخلاق و نيكو در رخسارند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «گويى تخم مرغ زير پَرند» .

فرمود : «نازكى آنها ، به نازكى پوستى است كه در زير پوسته تخم مرغ مى بينى ؛ يعنى همان پوست نازكى كه بر روى سفيده تخم مرغ كشيده شده است» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از اين سخن او آگاه فرما : «شوى دوستانى همسال» .

فرمود : «آنان ، همان زنانى هستند كه وقتى از دنيا رفته اند ، پير و فرتوت بوده اند و چشمانشان چرك مى داده و موى سرشان به سفيدى مى زده است . خداوند ، آنان را پس از پيرى ، باز آفريد و آنان را دوشيزگانى شوى دوست و عاشق پيشه و دوست داشتنى و هم سن و سال ، قرار داد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا زنان دنيا برترند ، يا حور العين؟

فرمود : «زنان دنيا برتر از حور العين اند ، همانند برترى رويه بر آستر» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! اين برترى ، به سبب چيست؟

فرمود : «به سبب نماز و روزه و عبادت خدا . خداوند بر چهره هاى آنان نور و بر تن هايشان پرنيان قرار داده است . بدن هاى سفيد و جامه هاى سبز و زيورهاى زرد دارند . موهايشان مرواريد [ گونه ] است و شانه هاى سرشان طلاست و مى گويند : هان! ما جاودانگانيم و هرگز نمى ميريم . ما نازپروردگانيم و هرگز گرد بينوايى بر ما نمى نشيند . ما ماندگارانيم و هرگز رخت بر نمى بنديم . هان! ما هماره شادمانيم و هرگز ناراحتى نداريم . خوشا آن كه ما از آنِ او باشيم و او از آنِ ما باشد ! » .

گفتم : اى پيامبر خدا ! از ما زنان ، كسانى هستند كه دو ، سه و چهار بار ازدواج مى كنند و سپس مى ميرند و به بهشت مى روند و شوهرانشان نيز به بهشت مى روند . كدام يك از آنها [ در بهشت ] ، شوهر او خواهد بود؟

فرمود : «اى اُمّ سلمه! او را در انتخاب ، آزاد مى گذارند و او خوش اخلاق ترين آنان را انتخاب مى كند و مى گويد : پروردگارا ! اين يكى در دنيا با من خوش اخلاق تر بود . پس ، اكنون او را به همسرى من در آور . اُمّ سلمه! اخلاق خوش ، خير دنيا و آخرت را به همراه دارد» . .

ص: 212

6823.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :_ أَو لَأَماتَت أَهلَ الدُّنيا (1) _لَو أَنَّ حُورا مِن حُورِ الجَنَّةِ أَشرَفَت عَلى أَهلِ الدُّنيا وَأَبدَت ذُؤَابَةً مِن ذَوائِبِها لَأَمتَنَ (لَأَفتَنَ) أَهلَ الدُّنيا وَإِنَّ المُصَلِّيَ لِيُصَلِّي ، فَإِذا لَم يَسأَل رَبَّهُ أَن يُزَوِّجَهُ مِن الحُورِ العِينِ قُلنَ : ما أَزهَدَ هذا فِينا! (2)6824.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :الخَيرَاُت الحِسانُ مِن نِساءِ أَهلِ الدُّنيا ، وَهُنَّ أَجمَلُ مِنَ الحُورِ العِينِ . (3) .


1- .الظاهر أنّ الترديد من الراوي .
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 102 ح 280 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 200.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 469 ح 4631 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 438 ح 1501 ، مجمع البيان : ج 9 ص 319 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 213

6825.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اگر حورى از حوريان بهشتى بر اهل دنيا سَرَك كشد و زلفى از زلف هاى او نمايان گردد ، اهل دنيا قالب تهى مى كنند (اهل دنيا را فريفته مى سازد) . نمازگزار ، نماز مى خواند و اگر [ در نمازش ] از پروردگارش درخواست نكند كه از حوريان بهشتى به همسرى اش در آورد ، حوريان مى گويند : اين چه قدر به ما بى اعتناست !6826.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :نيك خويان خوب روى [ كه در قرآن آمده ] ، از زنان دنيا هستند . آنان از حورالعين ، زيباترند. .

ص: 214

6827.الإمام الصادق عليه السلام :الكافي عن جميل بن درّاج :قَالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ما تَلَذَّذَ النّاسُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكثَرَ لَهُم مِن لَذَّةِ النِّساءِ ، وَهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَ تِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ ...» (1) إِلى آخِرِ الآيَةِ .

ثُمَّ قَالَ : وَإِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ ما يَتَلَذَّذُونَ بِشَيءٍ مِنَ الجَنَّةِ أَشهى عِندَهُم مِنَ النِّكاحِ ؛ لا طَعامٍ وَلا شَرابٍ . (2)6828.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان عن أبي بصير :قُلتُ لَهُ [أَي لِلإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ] : جُعِلتُ فِداكَ ، أَخبِرنِي عَنِ الرَّجُلِ المُؤمِنِ تَكُونُ [لَهُ] (3) امرَأَةٌ مُؤمِنَةٌ يَدخُلانِ الجَنَّةَ يَتَزَوَّجُ أَحَدُهُما الآخَرَ؟ فَقالَ : يا أَبا مُحَمَّدٍ، إِنَّ اللّهَ حَكَمٌ عَدلٌ ، إِذا كانَ هُو أَفضَلَ مِنها خَيَّرَهُ ؛ فَإِنِ اختارَها كانَت مِن أَزواجِهِ ، وَإِن كانَت هِي خَيرا مِنهُ خَيَّرَها ؛ فَإِنِ اختارَتهُ كانَ زَوجا لَها . (4)4 / 25جَمالُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ». (5)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ». (6)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ مُّسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ * وَ وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ * تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ * أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ». (7)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاعِمَةٌ * لِّسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ». (8)

.


1- .آل عمران : 14.
2- .الكافي : ج 5 ص 321 ح 10 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 164 ح 10 كلاهما عن جميل بن درّاج ، بحار الأنوار : ج 8 ص 139 ح 53 .
3- .ما بين المعقوفين سقط من المصدر، وأثبتناه من بحار الأنوار.
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 105 كلاهما نقلاً عن العيّاشي .
5- .المطفّفين : 22 _ 26.
6- .القيامة : 22 _ 23.
7- .عبس : 38 _ 42.
8- .الغاشية : 8 _ 10.

ص: 215

4 / 25 زيبايى بهشتيان

6830.كامل الزيارات ( _ به نقل از عبد اللّه بن ميمون قدّاح _ ) الكافى_ به نقل از جميل بن دَرّاج _: امام صادق عليه السلام فرمود : «مردم در دنيا و آخرت ، لذّتى بالاتر از لذّت زن نمى چشند و اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «براى مردم آراسته شده است دوست داشتنِ خواستنى ها ، از زنان و پسران و ... » » تا آخر آيه .

سپس فرمود : «بهشتيان به اندازه اى كه از نكاحْ لذّت مى برند ، از هيچ چيزِ بهشت لذّت نمى برند ، نه از خوراكى هايش و نه از نوشيدنى هايش» .6831.الإمام عليّ عليه السلام :مجمع البيان_ به نقل از ابو بصير _: به ايشان (امام صادق عليه السلام ) گفتم : فدايت شوم ! مرد مؤمن ، زنى مؤمن دارد و هر دو به بهشت مى روند . آيا در آن جا نيز با هم ازدواج مى كنند؟

فرمود : «اى ابو محمّد! خداوند ، داورى دادگر است . اگر آن مرد از همسرش بهتر بوده است ، او را مخيّر مى كند و چنانچه آن مرد مؤمن ، همان همسرش را انتخاب كرد ، او نيز يكى از همسرانش مى شود ، و اگر همسرش از او بهتر بوده ، او را مخيّر مى سازد و اگر آن زن ، همان مرد را انتخاب كرد ، او شوهرش خواهد بود» .4 / 25زيبايى بهشتيانقرآن«به راستى كه نيكوكاران ، در ناز و نعمت اند . بر تخت هايى ، نشسته مى نگرند . از چهره هايشان طراوت نعمت را در مى يابى . از باده اى مُهر شده نوشانيده مى شوند . باده اى كه مُهر آن ، مُشك است ، و در اين نعمت ها ، مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى بگيرند».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . به پروردگار خود ، مى نگرند ».

«در آن روز ، چهره هايى درخشان و خندان و شاداب اند و در آن روز ، چهره هايى هستند كه بر آنها غبار نشسته و آنها را تاريكى پوشانده است . آنان ، همان كافران بدكارند».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . از كوشش خود ، خشنودند . در بهشتى برين اند».

.

ص: 216

الحديث6836.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ : {Q} «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظّ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي أَنزَلَ الكِتابَ عَلى مُحَمَّدٍ! إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَزدادُونَ جَمالاً وَحُسنا كَما يَزدادُونَ فِي الدُّنيا قَباحَةً وَهَرَما . (1)6835.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يُبعَثُ أَهلُ الجَنَّةِ عَلى صُورَةِ آدَمَ فِي مِيلادِ ثَلاثٍ وَثَلاثِينَ سَنَةً مُردا، مُكَحَّلِينَ ، ثُمَّ يُذهَبُ بِهِم إِلى شَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ فَيُكسَونَ مِنها ، لا تَبلَى ثِيابُهُم ، وَلا يَفنى شَبابُهُم . (2)6836.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خدا : {Q} «پس، شما را به آتشى كه ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ مِن صَغِيرٍ أَو كَبِيرٍ دُونَ (3) أَبناءِ ثَلاثِينَ فِي الجَنَّةِ ، لا يَزِيدُونَ عَلَيها أَبَدا ، وَكَذلِكَ أَهلُ النّارِ . (4)6837.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ جُردا، مُردا، بِيضا، جِعادا (5) ، مُكَحَّلِينَ ، أَبناءَ ثَلاثٍ وَثلاثِينَ ، عَلى خَلقِ آدَمَ سِتُّونَ ذِراعا فِي عَرضِ سَبعِ أَذرُعٍ . (6) .


1- .روضة الواعظين : ص 554 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 52 عن أبي هريرة من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله .
2- .حلية الأولياء : ج 3 ص 56 تفسير ابن كثير : ج 8 ص 14 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 490 ح 39383.
3- .كذا في المصدر، وفي الزهد لابن المبارك : «يُردّون»، وهو الأنسب للسياق .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 128 ح 422 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 480 ح 39344.
5- .الجَعْدُ إذا ذهب به مذهب المدح فله معنيان مستحبّان : أحدهما : أن يكون معصوب الجوارح، شديد الأسر والخلق، غير مسترخٍ ولا مضطرب. والثاني : أن يكون شعره جَعْدا غير سَبط (تاج العروس : ج 4 ص 391 «جعد»).
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 151 ح 7938 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 318 ح 5422 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 53 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 209 ح 193 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 13 كلّها عن أبي هريرة ، الطبقات الكبرى : ج 1 ص 32 عن سعيد بن المسيّب وليس فيه «بيضا» ، كنز العمّال : ج 14 ص 490 ح 39381.

ص: 217

حديث6839.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه كتاب (قرآن) را بر محمّد فرو فرستاد ، اهل بهشت پيوسته بر حُسن و زيبايى شان افزوده مى شود ، همچنان كه در دنيا پيوسته زشت تر و پيرتر مى شوند.6840.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، در حالى برانگيخته مى شوند كه به صورت آدمى سى و سه ساله اند ، صورت هايشان از مو پيراسته است و چشمانى سرمه كشيده دارند . سپس آنان را به نزد درختى در بهشت مى برند و از آن درخت بر ايشان جامه مى پوشانند . جامه هايشان هرگز كهنه نمى شود و جوانى شان هيچ گاه از بين نمى رود.6841.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه بهشتى باشد و بميرد ، كوچك باشد يا بزرگ ، در بهشت ، سى ساله خواهد بود و هرگز بر سنّ او افزوده نخواهد شد . اهل دوزخ نيز همين گونه اند .6842.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، در حالى به بهشت وارد مى شوند كه بدن ها و صورت هايى عارى از مو دارند ، سيمين بَرند ، موهاى سرشان پُر چين و شكن است ، چشمانى سرمه كشيده دارند ، سى و سه ساله اند ، در هيئت آدمى هستند كه شصت گز قامت و هفت گز پهنا دارد. .

ص: 218

6837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المناقب لابن شهر آشوب :قالَت عَجُوزٌ مِنَ الأَنصارِ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : اُدعُ لِي بِالجَنَّةِ ، فَقالَ : إِنَّ الجَنَّةَ لا يَدخُلُها العُجُزُ . فَبَكَتِ المَرأَةُ ، فَضَحِكَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله وَقالَ : أَما سَمِعتِ قَولَ اللّهِ تَعالى : «إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا» (1) ؟! (2)6838.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ شُبّانٌ جُردٌ مُردٌ ، لَيسَ لَهُم شَعرٌ إِلّا فِي الرَّأسِ وَالحاجِبَينِ وَأَهدابِ العَينَينِ ، يَعنِي لَيسَ لَهُم شَعرُ عانَةٍ وَلا إِبطٍ ، عَلى طُولِ آدَمَ ، سِتُّونَ ذِراعا، وَعَلى مَولِدِ عَيسَى بنِ مَريَمَ ثَلاثَةً وَثَلاثِينَ سَنَةً ، بِيضُ الأَلوانِ ، خُضرُ الثِّيابِ ، يَضَعُ أَحَدُهُم مائِدَةً بَينَ يَدَيهِ ، فَيُقبِلُ طائِرٌ ، فَيَقُولُ : يا وَلِيَ اللّهِ ، أَما إِنِّي قَد شَرِبتُ مِن عَينِ السَّلسَبِيلِ ، وَرَعَيتُ مِن رِياضِ الجَنَّةِ تَحتَ العَرشِ ، وَأَكَلتُ مِن ثِمارِ كَذا، طَعمُ أَحَدِ الجانِبَينِ مَطبُوخٌ ، وَطَعمُ الجانِبِ الآخَرِ مَشوِيٌّ ، فَيَأكُلُ مِنها ما شاءَ اللّهُ . وَعَلَى الوَلِيِ سَبعُونَ حُلَّةً ، لَيسَ فِيها حُلَّةٌ عَلى لَونِ آخَرَ ، فِي أَصابِعِهِم عَشَرَةُ خَواتِيمَ ، مَكتُوبٌ عَلَى الأَوَّلِ : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ» (3) ، وَمَكتُوبٌ فِي الثّانِي : «ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ» ، (4) وَفِي الثّالِثِ : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (5) ، وَفِي الرّابِعِ : رُفِعَت عَنكُمُ الأَحزانُ وَالهُمُومُ ، وَفِي الخامِسِ : أَلبَسناكُمُ الحُلِيَّ وَالحُلَلَ ، وَفِي السّادِسِ : زَوَّجناكُمُ الحُورَ العِينَ ، وَفِي السّابِعِ : «وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (6) ، وَفِي الثّامِنِ : رافَقتُمُ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ ، وَفِي التّاسِعِ : صِرتُم شُبّانا لا تهرمون، وَفِي العاشِرِ : سَكَنتُم فِي جِوارِ مَن لا يُؤذِي الجِيرانَ . (7) .


1- .الواقعة : 35 _ 36.
2- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 148 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 295 ح 1 ؛ المعجم الأوسط : ج 5 ص 357 ح 5545 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 107 الرقم 1232 كلاهما عن عائشة ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 9 ، البداية والنهاية : ج 6 ص 48 كلاهما عن الحسن وكلّها نحوه.
3- .الرعد : 24.
4- .الحِجْر : 46.
5- .الزخرف : 72.
6- .الزخرف : 71.
7- .تنبيه الغافلين : ص 80 ح 68 عن ابن عبّاس .

ص: 219

6839.امام على عليه السلام :المناقب ، ابن شهرآشوب :پيرزنى از انصار به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : برايم دعا كن كه به بهشت بروم .

فرمود : «پيرزنان به بهشت نمى روند» .

پيرزن گريست . پيامبر صلى الله عليه و آله خنديد و فرمود : «مگر نشنيده اى كه خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «ما ايشان را پديد آورديم پديد آوردنى . پس آنان را دوشيزگان قرار داديم» ؟» .6840.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، جوانانى هستند با پيكرها و چهره هايى عارى از مو و تنها موى بدن آنها ، موى سر است و ابروان و مژگان ؛ يعنى در زهار و زير بغل آنها ، مويى نيست . به قامت آدمى شصت گزند و به سنّ عيسى بن مريم ، سى و سه ساله . بدن هايى سپيد دارند و جامه هايى سبز .

در برابر هر يك از آنان ، سفره اى پهن مى شود و پرنده اى مى آيد و مى گويد : اى ولىّ خدا ! من از چشمه سلسبيل نوشيده ام و در باغ هاى بهشت ، زير عرش ، دانه بر چيده ام و از فلان ميوه ها خورده ام . يك طرف [ آن پرنده ] ، طعم پخته دارد و طرف ديگر ، طعم بريانى . پس ، او از [ گوشت ] آن پرنده ، آنچه مى خواهد ، تناول مى كند .

بر ولىّ [ خدا ] ، هفتاد جامه پوشانده شده كه رنگ هر يك از آنها متفاوت با ديگرى است ، و در انگشتانشان ده انگشترى است كه بر اوّلى نوشته شده است : «درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! » . بر دومى نوشته شده است : «با سلامت و ايمنى به آن جا در آييد» ، و بر سومى : «اين است آن بهشتى كه به پاداش كارهايى كه مى كرديد ، ميراث گرفتيد» ، و بر چهارمى : «غم و اندوه ها از شما برداشته شده است» ، و بر پنجمى : «زيورها و جامه ها بر شما پوشانديم» ، و بر ششمى : «سيه چشمان بهشتى را به همسرى شما در آورديم» ، و بر هفتمى : «و در آن جاست آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان ، لذّت برند و شما در آن ، جاودانيد» ، و بر هشتمى : «با پيامبران و صدّيقان ، همنشين گشته ايد» ، و بر نُهمى : «جوانانى گشته ايد كه هرگز پير نمى شويد» ، و بر دهمى : «در همسايگى كسى ساكن شده ايد كه همسايگان را نمى آزارد» . .

ص: 220

6841.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ جُردٌ ، مُردٌ ، مُكَحَّلِينَ ، مُكَلَّلِينَ ، مُطَوَّقِينَ ، مُسَوَّرِينَ ، مُخَتَّمِينَ ، ناعِمِينَ ، مَحبُورِينَ ، مُكرَمِينَ . (1)راجع : ص 564 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / صفة أوّل زمرة يدخلون الجنّة) .

4 / 26إِلحاق ذُرِّيَّةِ أَهلِ الجَنَّةِ بِهِمالكتاب«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ». (2)

«وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّ_تِهِمْ وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ * سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ». (3)

.


1- .الاختصاص : ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 220 ح 214.
2- .الطور : 21.
3- .الرعد : 22 _ 24.

ص: 221

4 / 26 ملحق ساختن فرزندان اهل بهشت به آنان

6848.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشتيان ، بدن ها و صورت هايشان عارى از موست ، چشمانى سرمه كشيده دارند ، تاج بر سر ، طوق بر گردن ، دستبند در دست ، و انگشترى در انگشتان خويش دارند . راحت اند ، شادان اند ، گرامى اند.ر . ك : ص 565 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت) .

4 / 26ملحق ساختن فرزندان اهل بهشت به آنانقرآن«و كسانى كه ايمان آورده اند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد».

«و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزى شان داديم ، نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى دفع مى كنند ، ايشان راست فرجام خوشِ سراى باقى ؛ همان بهشت هاى جاويدان كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند ، در آن داخل مى شوند و فرشتگان از هر درى بر آنان در مى آيند [ و به آنان مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد !» . به راستى ، چه نيكوست فرجام آن سراى ! ».

.

ص: 222

الحديث6849.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ الرَّجُلُ الجَنَّةَ سَأَلَ عَن أَبَوَيهِ وَزَوجَتِهِ وَوُلدِهِ ، فَيُقالُ لَهُ : إِنَّهُم لَم يَبلُغُوا دَرَجَتَكَ وَعَمَلَكَ ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ قَد عَمِلتُ لِي وَلَهُم! فَيُؤمَرُ بِإِلحاقِهِم . (1)6850.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إِذا كانَ المُؤمِنُ يُحاسَبُ تَنتَظِرُهُ أَزواجُهُ عَلَى عَتَباتِ الأَبوابِ كَما يَنتَظِرُونَ أَزواجَهُنَّ فِي الدُّنيا مِن عِندِ العَتَبَةِ ، قالَ : فَيَجِيءُ الرَّسُولُ فَيُبَشِّرُهُنَّ ، فَيَقُولُ : قَد وَاللّهِ انقَلَبَ فُلانٌ مِنَ الحِسابِ ، قالَ : فَيَقُلنَ : بِاللّهِ؟ فَيَقُولُ : قَد وَاللّهِ لَقَد رَأَيتُهُ انقَلَبَ مِنَ الحِسابِ ، قالَ : فَإِذا جاءَهُنَّ قُلنَ : مَرحبا وَأَهلاً، ما أَهلُكَ الَّذِينَ كُنتَ عِندَهُم فِي الدُّنيا بِأَحَقَّ بِكَ مِنّا . (2)4 / 27الغِناءُ لِأَهلِ الجَنَّةِ6853.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحُورَ العِينَ فِي الجَنَّةِ يُغَنِّينَ . (3)6854.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور عن أبي هريرة :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي رَجُلٌ حُبِّبَ إِلَيَ الصَّوتُ الحَسَنُ ، فَهَل فِي الجَنَّةِ صَوتٌ حَسَنٌ؟ فَقالَ : إِي وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ اللّهَ يُوحِي إِلى شَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ أَن أَسمِعِي عِبادِيَ الَّذِينَ اشتَغَلُوا بِعِبادَتِي وَذِكرِي عَن عَزفِ البَرابِطِ وَالمَزامِيرِ ، فَتَرفَعُ بِصَوتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ بِمِثلِهِ مِن تَسبِيحِ الرَّبِّ وَتَقدِيسِهِ . (4) .


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 349 ح 12248 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 229 ، تفسير الثعلبي : ج 9 ص 128 ح 107 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 408 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39333.
2- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 91 ح 244 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 192.
3- .التاريخ الكبير : ج 7 ص 16 الرقم 70 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 312 ح 6497 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 12 كلّها عن أنس .
4- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 487 نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 296 ، كنز العمّال : ج 14 ص 489 ح 39377 ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 467 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 196 ح 184.

ص: 223

4 / 27 آوازخوانى براى بهشتيان

حديث6856.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زمانى كه مرد وارد بهشت مى شود ، از پدر و مادرش و همسرش و فرزندانش پرس و جو مى كند . به او گفته مى شود : آنها به درجه و عمل تو نرسيدند .

مى گويد : پروردگارا ! من براى خودم و براى آنها كار كرده ام!

پس ، دستور داده مى شود كه آنها را به او ملحق سازند.6857.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :زمانى كه مؤمن حسابرسى مى شود ، همسرانِ [ بهشتىِ ] او بر آستان درها[ ى بهشت ] منتظر او هستند ، همچنان كه در دنيا همسرانشان بر درگاه ، منتظر آنها مى ايستند . پس پيغام رسان مى آيد و به آنان مژده مى دهد و مى گويد : «به خدا كه فلانى از حسابرسى ، باز گشت ! » .

آنها مى گويند : تو را به خدا؟

او مى گويد : به خدا سوگند كه خودم ديدم از حسابرسى بازگشت .

چون مؤمن نزد همسرانش مى آيد ، مى گويند : خوش آمدى ! آن خانواده اى كه در دنيا نزد ايشان بودى ، سزاوارتر از ما به تو نيستند.4 / 27آوازخوانى براى بهشتيان6851.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حوريان ، در بهشت ، آوازمى خوانند.6852.امام على عليه السلام :الدرّ المنثور_ به نقل از ابو هريره _: مردى گفت : اى پيامبر خدا ! من مردى هستم كه آواز خوش را دوست مى دارم . آيا در بهشت ، آواز خوش هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . خداوند به درختى از درختان بهشت ، وحى مى فرمايد كه : براى بندگانم كه پرداختن به عبادت و ذكر من ، آنان را از نواختن عود و نى باز داشته بود ، آواز بخوان و آن درخت ، با چنان آوازى به تسبيح و تقديس پروردگار مى پردازد كه خلايق ، مانند آن را نشنيده اند» .

.

ص: 224

6853.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا وَيَجلِسُ عِندَ رَأسِهِ وَعِندَ رِجلَيهِ ثِنتانِ مِنَ الحُورِ العِينِ ، تُغَنِّيانِهِ بِأَحسَنِ صَوتٍ سَمِعَهُ الإِنسُ وَالجِنُّ ، وَلَيسَ بِمِزمارِ الشَّيطانِ ، وَلَكِن بِتَمجِيدِ اللّهِ وَتَقدِيسِهِ . (1)6854.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً جُذُوعُها مِن ذَهَبٍ ، وَفُرُوعُها مِن زَبَرجَدٍ وَلُؤلُؤٍ ، فَتَهُبُّ لَها رِيحٌ فَتَصطَفِقُ ، فَما سَمِعَ السّامِعُونَ بِصَوتِ شَيءٍ قَطُّ أَلَذَّ مِنْهُ. (2)6855.امام على عليه السلام :تفسير القمِّي عن عاصم بن حميد عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :... قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، هَل فِي الجَنَّةِ غِناءٌ؟ قالَ : إِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً يُأمَرُ رِياحُها فَتَهُبُّ ، فَتَضرِبُ تِلكَ الشَّجَرَةُ بِأَصواتٍ لَم يَسمَعِ الخَلائِقُ مِثلَها حُسنا _ ثُمَّ قالَ : _ هذا عِوَضٌ لِمَن تَرَكَ السَّماعَ لِلغِناءِ فِي الدُّنيا مِن مَخافَةِ اللّهِ . (3)6856.امام على عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :مَن نَزَّهَ نَفسَهُ عَنِ الغِناءِ فَإِنَّ فِي الجَنَّةِ شَجَرَةً يَأمُرُ اللّهُ عز و جلالرِّياحَ أَن تُحَرِّكَها ، فَيَسمَعُ لَها صوتا لَم يَسمَع بِمِثلِهِ ، وَمَن لَم يَتَنَزَّه عَنهُ لَم يَسمَعهُ . (4)4 / 28فيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُالكتاب«ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (5)

«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ». (6)

«إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَ_ائِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ * لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمْ فِى مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَ__لِدُونَ». (7)

«هَ_ذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَئابٍ * جَنَّ_تِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَ بُ * مُتَّكِئينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرَابٍ * وَ عِندَهُمْ قَ_صِرَ تُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ * هَ_ذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ * إِنَّ هَ_ذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ». (8)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقَامٍ أَمِينٍ * فِى جَنَّ_تٍ وَ عُيُونٍ * يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَ_بِلِينَ * كَذَ لِكَ وَ زَوَّجْنَ_هُم بِحُورٍ عِينٍ * يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَ_كِهَةٍ ءَامِنِينَ * لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * فَضْلاً مِّن رَّبِّكَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». (9)

«وَ السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * ثُ_لَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِّنَ الْاخِرِينَ * عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ * مُّتَّكِئينَ عَلَيْهَا مُتَقَ_بِلِينَ». (10)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَ نَعِيمٍ * فَ_كِهِينَ بِمَا ءَاتَ_اهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ * كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * مُتَّكِئينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَ_هُم بِحُورٍ عِينٍ * وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَ_هُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْ ءٍ كُلُّ امْرِىءٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ * وَ أَمْدَدْنَ_هُم بِفَ_كِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ * يَتَنَ_زَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَ لَا تَأْثِيمٌ * وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ». (11)

«وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةً وَ حَرِيرًا * مَّتَّكِئينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا * وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِ_لَ__لُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً * وَ يُطَافُ عَلَيْهِم بِئانِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَ أَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا * قَوَارِيرَاْ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا * وَ يُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً * عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً * وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا * وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا * عَ__لِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّواْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا * إِنَّ هَ_ذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَ كَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا». (12)

«وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاعِمَةٌ * لِّسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ * فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَ_غِيَةً * فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ * فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ * وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرَابِىُّ مَبْثُوثَةٌ». (13)

«فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّى كَانَ لِى قَرِينٌ * يَقُولُ أَءِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ * أَءِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَ عِظَ_مًا أَءِنَّا لَمَدِينُونَ * قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّ_لِعُونَ * فَاطَّ_لَعَ فَرَءَاهُ فِى سَوَاءِ الْجَحِيمِ * قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ * وَ لَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّى لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ * أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ * إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * إِنَّ هَ_ذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * لِمِثْلِ هَ_ذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَ_مِلُونَ». (14)

.


1- .مجمع البيان : ج 8 ص 467 عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 181 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 95 ح 7478 وفيه «نساء» بدل «ثنتان» ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 423 ح 1618 ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 295 ح 3933 كلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 14 ص 488 ح 39374.
2- .الترغيب والترهيب : ج 4 ص 523 ح 62 عن أبي هريرة.
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 170 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 127 ح 27.
4- .الكافي : ج 6 ص 434 ح 19 عن ياسر الخادم.
5- .الزخرف : 70 _ 71.
6- .النحل : 31.
7- .الأنبياء : 101 _ 102.
8- .ص : 49 _ 54 .
9- .الدّخان : 51 _ 57 .
10- .الواقعة : 10 _ 16.
11- .الطور : 17 _ 24.
12- .الإنسان : 12 _ 22.
13- .الغاشية : 8 _ 16.
14- .الصافّات : 50 _ 61 .

ص: 225

4 / 28 هر آنچه دل بخواهد و ديده از آن لذّت ببَرَد ، در بهشت هست

6865.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه وارد بهشت شود ، بر بالين او و در پايين پايش ، دو حورى مى نشينند و با خوش ترين صدا برايش آواز مى خوانند ، چنان كه جن و انس ، آن را مى شنوند . آن ، ساز و آواز شيطان نيست ؛ بلكه تمجيد و تقديس خداست.6866.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه تنه اش از طلا و شاخه هايش از زبرجد و مرواريد است . بر اين درخت ، بادى وزيدن مى گيرد و چنان صدايى از آن بر مى خيزد كه شنوندگان هرگز صدايى لذّت بخش تر از آن نشنيده اند.6864.امام على عليه السلام :تفسير القمّى_ به نقل از عاصم بن حميد _: به امام صادق صلى الله عليه و آله گفتم : قربانت گردم ! آيا در بهشت ، آوازخوانى هست ؟

فرمود : «در بهشت ، درختى است كه به بادها دستور داده مى شود و وزيدن مى گيرند . پس آن درخت ، آهنگى مى زند كه خلايق ، آهنگى به زيبايىِ آن نشنيده اند» .

سپس فرمود : «اين عوض براى كسى است كه در دنيا از ترس خداوند ، گوش كردن به آوازخوانى را ترك كرده است» .6865.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام :هر كس خود را از غنا دور كند ، در بهشت ، درختى هست كه خداوند عز و جل دستور مى دهد بادها آن را به حركت در مى آورند و آوازى از آن به گوش مى رسد كه تا كنون همانند آن را نشنيده است . هر كه از غنا دورى نكند ، آن را نمى شنود.4 / 28هر آنچه دل بخواهد و ديده از آن لذّت ببَرَد ، در بهشت هستقرآن«شما با همسرانتان شادمان به بهشت وارد شويد . سينى هايى از زر و جام هايى در برابر آنان مى گردانند و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد».

«بهشت هاى دست نخورده اى كه وارد آنها مى شوند ، جوى ها در زير آنها روان اند . در آنها آنچه بخواهند ، برايشان هست . اين گونه ، خدا پرهيزگاران را پاداش مى دهد» .

«بى گمان ، كسانى كه پيش تر ، از جانب ما به آنان وعده نيكو داده شده است ، از آن (آتش) دور داشته خواهند شد . صداى آن را نمى شنوند ، و آنان در ميان آنچه دل هايشان بخواهد ، جاودان اند».

«اين ، يادكردى است ، و قطعا براى پرهيزگاران ، فرجامى نيك است : باغ هاى هميشگى ، در حالى كه درهاى آنها برايشان گشوده است . در آن جا تكيه مى زنند و ميوه هاى فراوان و نوشيدنى در آن جا طلب مى كنند و نزدشان [ دلبرانِ ]فروهشته نگاه همسال اند . اين است آنچه براى روز حساب به شما وعده داده مى شد . [ مى گويند : ] در حقيقت ، اين ، روزىِ ماست و آن را پايانى نيست».

«همانا پرهيزگاران در جايگاهى امن و آسوده اند ، در بوستان ها و [كنار] چشمه سارها . پرنيان نازك و ديباى ستبر مى پوشند و برابر هم نشسته اند . چنين [ خواهد بود ] و آنها را با حوريان درشت چشم ، همسر مى گردانيم . در آن جا هر ميوه اى را [ كه بخواهند ، ]آسوده خاطر مى طلبند . جز مرگِ نخستين در آن جا ، مرگ نخواهند چشيد و خدا آنها را از عذاب دوزخ نگاه مى دارد . اين ، بخششى است از جانب پروردگار تو . اين است همان كاميابى بزرگ».

«و پيشى گيرندگان ، پيشى گيرندگان ، آنان اند همان مقرّبان [ خدا ] ، در باغستان هاى پُر نعمت ؛ گروهى از پيشينيان و اندكى از آيندگان[ اند ] ، بر تخت هايى جواهرنشان كه روبه روى هم بر آنها تكيه داده اند».

«پرهيزگاران در بهشت ها و در ناز و نعمت اند . به آنچه پروردگارشان به آنان داده ، دل شادند و پروردگارشان ، آنان را از عذاب دوزخ ، مصون داشته است . به پاداش آنچه به جاى مى آورديد ، بخوريد و بنوشيد . گوارايتان باد ! بر تخت هايى رديف هم ، تكيه زده اند و حوريان درشت چشم را همسر آنان گردانيده ايم . و كسانى كه گرويده اند و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى را از كارهايشان نمى كاهيم . هر كسى در گرو دستاورد خويش است . با [ هر نوع ]ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست ، آنان را مدد مى كنيم . در آن جا ، جامى از دست هم مى ربايند كه در آن ، نه زياده گويى است و نه گناه . و براى [ خدمتكارى ]آنان ، پسرانى هستند كه بر گردشان مى گردند . گويا آنها مرواريدى اند كه [ در صدف ، ] نهفته است».

«و [خداوند] به پاس آن كه صبر كردند ، بهشت و پرنيان را به آنان پاداش داد . در آن [ بهشت ] ، بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن ، نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى ، و سايه ها به آنان نزديك است و ميوه هايش [ براى چيدن ] ، رام ، و ظروف سيمين و جام هاى بلورين ، بر گِرد آنان گردانده مى شود ؛ جام هايى از سيم كه آنها را درست به اندازه از كار در آورده اند . و در آن جا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد ، به آنان مى نوشانند ، از چشمه اى در آن جا كه سلسبيل ناميده مى شود . و بر گرد آنان ، پسرانى جاودانى مى گردند . چون آنها را ببينى ، گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند و چون بِدان جا بنگرى ، نعمتى و سلطنتى بزرگ مى بينى . در بَر آنان (بهشتيان) ، جامه هاى ابريشمى سبز و ديبايى ستبر است و پيرايه آنان ، دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان باده اى پاك كننده به آنان مى نوشاند . اين [ پاداش ] ، براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است».

«در آن روز ، چهره هايى شاداب اند . از كوشش خود ، خشنودند . در بهشت برين اند . سخن بيهوده اى در آن جا نمى شنوند . در آن ، چشمه اى روان است . تخت هايى بلند در آن جاست ، و قدح هايى نهاده شده ، و بالش هايى پهلوى هم چيده ، و فرش هايى [ زربفت ]گسترده».

«پس برخى شان به برخى روى مى كنند و از همديگر پرس و جو مى نمايند . گوينده اى از آنان ، مى گويد : «راستى ، من [ در دنيا ]همنشينى داشتم كه مى گفت : آيا تو واقعا از باور دارندگانى؟ آيا وقتى مُرديم و خاك و [ مشتى ]استخوان شديم ، آيا واقعا جزا مى يابيم؟ مى پرسد : «آيا شما اطّلاع داريد [ كجاست ]؟» . پس اطّلاع مى يابد و او را در ميان آتش مى بيند و مى گويد : «به خدا سوگند ، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى و اگر رحمت پروردگارم نبود ، هر آينه من نيز از احضار شدگان بودم . آيا ديگر روى مرگ را نمى بينيم ، جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟ راستى كه اين ، همان كاميابى بزرگ است » . براى چنين پاداشى ، كوشندگان بايد بكوشند».

.

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

الحديث6876.عنه عليه السلام :سنن الترمذي عن سليمان بن يزيد عن أبيه :إِنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هَل فِي الجَنَّةِ مِن خَيلٍ؟ قالَ : إِنِ اللّهُ أَدخَلَكَ الجَنَّةَ ، فَلا تَشاءُ أَن تُحمَلَ فِيها عَلَى فَرَسٍ مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ، يَطِيرُ بِكَ فِي الجَنَّةِ حَيثُ شِئتَ!

قالَ : وَسَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسُولِ اللّهِ ، هَل فِي الجَنَّةِ مِن إِبِلٍ؟ قالَ : فَلَم يَقُل لَهُ مِثلَ ما قالَ لِصاحِبِهِ . قالَ : إِنْ يُدخِلكَ اللّهُ الجَنَّةَ يَكُن لَكَ فِيها ما اشتَهَت نَفسُكَ وَلَذَّت عَينُكَ . (1) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 681 ح 2543 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 17 ح 23043 عن بريدة ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 185 ح 5023 ، مسند الطيالسي : ص 108 ح 806 كلاهما عن سليمان بن بريدة عن أبيه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 72 ح 38 عن بريدة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 648 ح 39776 .

ص: 229

حديث6871.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى_ به نقل از سليمان بن يزيد ، از پدرش _: مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال كرد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا در بهشت ، اسب هم هست ؟

فرمود : «اگر خدا تو را به بهشت وارد كند ، نمى خواهى كه در آن جا بر اسبى از ياقوت سرخ سوارت كنند و با آن در بهشت ، هر جا كه مى خواهى ، پرواز كنى ؟» .

مرد ديگرى پرسيد : اى پيامبر خدا ! آيا در بهشت ، شتر هم هست؟

پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخى را كه به اوّلى داده بود ، به او نداد ؛ بلكه فرمود : «اگر خدا تو را به بهشت وارد كند ، در آن جا آنچه دلت بخواهد و ديده لذّت مى برد ، برايت خواهد بود» . .

ص: 230

6872.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به مالك اَشتر، هنگامى كه او را والى ) تفسير ابن كثير عن أبي هريرة :إِنَّ أَبا أُمامَةَ حَدَّثَ أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَدَّثَهُم وَذَكَر الجَنَّةَ ، فَقالَ : وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! لَيَأخُذَنَّ أَحَدُكُم اللُّقمَةَ فَيَجعَلُها فِي فِيهِ ، ثُمَّ يَخطُرُ عَلى بالِهِ طَعامٌ آخَرُ ، فَيَتَحَوَّلُ الطَّعامُ الَّذِي فِي فِيهِ عَلَى الَّذِي اشتَهى . ثُمَّ قَرَأَ : «وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ » (1) . (2)6873.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا اشتَهى المُؤمِنُ الوَلَدَ فِي الجَنَّةِ كانَ حَملُهُ وَوَضعُهُ وَسِنُّهُ فِي ساعَةٍ واحِدَةٍ كَما يَشتَهِي . (3)6874.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أَهلُ الجَنَّةِ رَشحُهُمُ المِسكُ ، وَوَقُودُهُمُ الألُوَّةُ (4) . (5) .


1- .الزخرف : 71.
2- .تفسير ابن كثير : ج 7 ص 225 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 391 نقلاً عن ابن أبي حاتم.
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 21 ح 11063 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2563 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1452 ح 4338 وليس فيه «وسنّه» ، سنن الدارمي : ج 2 ص 794 ح 2729 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 417 ح 7404 وفيه «وشبابه» بدل «وسنّه» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 476 ح 39326 .
4- .عُوْدُ الأَلُوَّةٍ : أجودْ ما يُتبَخَّر به (المحيط في اللغة : ج 10 ص 373 «ألو»).
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 276 ح 8688 عن أبي هريرة.

ص: 231

6875.امام على عليه السلام :تفسير ابن كثير_ به نقل از ابو هريره _: ابو اُمامه روايت كرد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايشان از بهشت ياد كرد و فرمود : «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از شما لقمه را بر مى دارد و در دهانش مى گذارد و سپس آرزوى خوراك ديگرى مى كند . پس در دم ، همان لقمه اى كه در دهان اوست ، به خوراكى كه هوس كرده است ، تبديل مى شود» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند : «و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد» .6876.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن در بهشتْ هوس فرزند كند ، در همان دم ، باردارى و زايمان فرزند دلخواهش ، در همان سنّى كه او مى خواهد ، صورت مى پذيرد.6877.امام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، عرقشان مُشك است و سوختشان اَلاويه . (1) .


1- .اَلاويه : بهترين نوع چوب عود كه با آن ، بخور مى كنند.

ص: 232

6878.الإمام الصادق عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَدخُل الجَنَّةَ يُنعَم لا يَبأَسُ ، لا تَبلى ثِيابُهُ ، وَلا يَفنى شَبابُهُ . (1)6879.الإمام الرضا عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِذا استَقَرَّ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ اشتاقَ الإِخوانُ إِلَى الإِخوانِ ، فَيَسِيرُ سَرِيرُ ذا إِلى سَرِيرِ ذا فَيَلتَقِيانِ ، فَيَتَحَدَّثانِ ما كانَ بَينَهُما فِي دارِ الدُّنيا ، ويَقولُ : يا أَخِي ، تَذكُرُ يَومَ كَذا كُنّا فِي دارِ الدُّنيا فِي مَجلِسِ كَذا ، فَدَعَونا اللّهَ فَغَفَرَ لَنا . (2)6880.تحف العقول ( _ في مُناجاةِ اللّه ِ عز و جللِموسى عليه السلام _ ) سنن الدّارميّ عن زيد بن أرقم :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيُعطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ ، فِي الأَكلِ وَالشُّربِ وَالجِماعِ وَالشَّهوَةِ .

فَقالَ رَجُلٌ مِنَ اليَهُودِ : إِنَّ الَّذِي يَأكُلُ وَيَشرَبُ تَكُونُ مِنهُ الحاجَةُ؟ فَقالَ : يُفِيضُ مِن جِلدِهِ عَرَقٌ ، فَإِذا بَطنُهُ قَد ضَمَرَ . (3)6881.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن زيد بن أرقم :أَتى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ مِنَ اليَهُودِ فَقالَ : يا أَبا القاسِمِ ، أَلَستَ تَزعَمُ أَنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَأكُلُونَ فِيها وَيَشرَبُونَ؟ وَقالَ لِأَصحابِهِ : إِن أَقَرَّ لِي بِهَذِهِ خَصَمتُهُ .

قالَ : فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بَلى ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ أَحَدَهُم لَيُعطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ فِي المَطعَمِ وَالمَشرَبِ وَالشَّهوَةِ وَالجِماعِ .

قالَ : فَقالَ لَهُ اليَهُودِيُ : فَإِنَّ الَّذِي يَأكُلُ وَيَشرَبُ تَكُونُ لَهُ الحاجَةُ؟ قالَ : فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : حاجَةُ أَحَدِهِم عَرَقٌ يُفِيضُ مِن جُلُودِهِم مِثلَ رِيحِ المِسكِ ، فَإِذا البَطنُ قَد ضَمَرَ . (4) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2181 ح 21 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 301 ح 8835 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 52 ح 6397 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 119 ح 36 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 258 ح 8566 كلّها عن أبي هريرة ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 67 ح 2 عن ابن عمر وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 474 ح 39318 ؛ بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 74 نقلاً عن جامع الأخبار.
2- .حلية الأولياء : ج 8 ص 49 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 170 ح 4760 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 634 نقلاً عن البزّار نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 467 ح 39285.
3- .سنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2721 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 84 ح 19333 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5006 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 41 ، كنز العمّال : ج 14 ص 468 ح 39290 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 76 ح 19289 ، الزهد لابن المبارك : ص 512 ح 1459 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 178 ح 5008 نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 484 ح 39359 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 149 ح 82 .

ص: 233

6882.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به بهشت وارد شود ، همواره برخوردار است و هرگز بينوا نمى شود ، جامه هايش كهنه نمى شوند و جوانى اش از بين نمى رود.6883.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان در بهشت استقرار يابند ، برادرانْ مشتاق ديدار يكديگر مى شوند . پس ، تخت اين يكى به سوى تخت ديگرى حركت مى كند و آن دو با هم ديدار مى كنند و از آنچه در سراى دنيا ميانشان گذشته است ، سخن مى گويند و يكى مى گويد : برادرم ! يادت مى آيد كه فلان روز ، در سراى دنيا در فلان مجلس بوديم و دعا كرديم و خدا ما را آمرزيد ؟6878.امام صادق عليه السلام :سنن الدارمى_ به نقل از زيد بن ارقم _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت به مرد ، نيروى صد مرد در خوردن و آشاميدن و جِماع و شهوت داده مى شود» .

مردى از يهود گفت : كسى كه مى خورد و مى آشامد ، به قضاى حاجت نياز ندارد ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «از پوست او عرق مى ريزد و شكمش خالى مى شود» .6879.امام رضا عليه السلام ( _ در دعايش _ ) مسند ابن حنبل_ به نقل از زيد بن ارقم _: مردى از يهود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى ابو القاسم ! آيا نه اين است كه مى گويى بهشتيان مى خورند و مى آشامند؟ و به دوستانش گفت : اگر به اين اقرار كند ، او را محكوم مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا ! سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، به هر يك از آنان ، نيروى صد مرد در خوردن و آشاميدن و شهوت و جِماع داده مى شود» .

يهودى گفت : كسى كه مى خورد و مى آشامد ، قضاى حاجت نمى كند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «قضاى حاجت هر يك از آنها ، عرق مشك فشانى است كه از پوستش مى تراود و شكمش فرو مى نشيند». .

ص: 234

6880.تحف العقول ( _ در نجواى خداوند با موسى عليه السلام _ ) الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الخَيلَ ؛ أَفِي الجَنَّةِ خَيلٌ؟ قالَ : نَعَم ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فِيها خَيلاً مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، عَلَيها يُركَبُونَ فَتَدِفُّ (1) بِهِم خِلالَ وَرَقِ الجَنَّةِ .

قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي يُعجِبُنِي الصَّوتُ الحَسَنُ ؛ أَفِي الجَنَّةِ الصَّوتُ الحَسَنُ؟ قالَ : نَعَم، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ اللّهَ لَيَأمُرُ لِمَن أَحَبَّ ذَلِكَ مِنهُم بِشَجَرٍ يُسمِعُهُ صَوتا بِالتَّسبِيحِ ، ما سَمِعَتِ الآذانُ بِأَحسَنَ مِنهُ قَطُّ .

قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ الإِبِلَ ؛ أَفِي الجَنَّةِ إِبِلٌ؟ قالَ : نَعَم ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّ فِيها نَجائِبَ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، عَلَيها رِحالُ الذَّهَبِ ، قَد أُلحِفَت بِنَمارِقِ الدِّيباجِ ، يُركَبُونَ فَتَزُفُّ (2) بِهِم خِلالَ وَرَقِ الجَنَّةِ .

وَإِنَّ فِيها صُوَرَ رِجالٍ وَنِساءٍ يَركَبُونَ مَراكِبَ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَإِذا أَعجَبَ أَحَدَهُمُ الصُّورَةُ قالَ : اِجعَل صُورَتِي مِثلَ هَذِهِ الصُّورَةِ ؛ فَيَجعَلُ صُورَتَهُ عَلَيها ، وَإِذا أَعجَبَتهُ صُورَةُ المَرأَةِ قالَ : رَبِّ اجعَل صُورَةَ فُلانَةَ _ زَوجَتِهِ _ مِثلَ هَذِهِ الصُّورَةِ ؛ فَيَرجِعُ وَقَد صارَت صُورَةُ زَوجَتِهِ عَلَى مَا اشتَهى . (3)6881.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن طَلَبَ الغِنى وَالأَموالَ وَالسَّعَةَ فِي الدُّنيا فَإِنَّما يَطلُبُ ذَلِكَ لِلرّاحَةِ ، وَالرّاحَةُ لَم تُخلَق فِي الدُّنيا وَلا لِأَهلِ الدُّنيا ، إِنَّما خُلِقَتِ الرّاحَةُ فِي الجَنَّةِ وَلِأَهلِ الجَنَّةِ . (4)راجع : ص 176 (مركوب الجنّة) .

.


1- .تَدِفّ : أي تسير سيرا ليّنا (النهاية : ج 2 ص 125 «دفف»).
2- .زَفّ القَوم : أسرعوا (لسان العرب : ج 9 ص 136 «زفف»).
3- .الغارات : ج 1 ص 242 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
4- .الخصال : ص 64 ح 95 عن الزهري ، بحار الأنوار : ج 73 ص 92 ح 69 .

ص: 235

6883.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام :مردى گفت : اى پيامبر خدا ! من به اسب علاقه دارم . آيا در بهشت هم اسب هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . در آن جا اسبانى از ياقوت سرخ هستند كه [ بهشتيان ] بر آنها نشانده مى شوند و آن اسب ها آنان را در ميان برگ هاى بهشت ، به آرامى مى گردانند» .

مرد ديگرى گفت : اى پيامبر خدا ! من آواز خوش را دوست دارم . آيا در بهشت ، آواز خوش هم هست؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . خداوند براى هر يك از بهشتيان كه آواز خوش را دوست دارد ، به درختى فرمان مى دهد كه آواز تسبيح برايش سر دهد ؛ آوازى كه گوش ها هرگز خوش تر از آن را نشنيده اند» .

مرد ديگرى گفت : اى پيامبر خدا ! من شتر دوست دارم . آيا در بهشت ، شتر هم هست ؟

فرمود : «آرى ، سوگند به آن كه جانم در دست اوست . در آن جا اشتران نژاده اى از ياقوت سرخ اند كه جهاز طلا بر آنهاست و با بالشتك هاى ديبا پوشانده شده اند و بهشتيان بر آنها نشانده مى شوند و در لا به لاى برگ هاى بهشت مى تازند.

در بهشت ، تصاويرى از مردان و زنان هست كه بر مركب هاى بهشتى سوارند و چون يكى از بهشتيان از تصويرى خوشش آيد ، مى گويد : خدايا ! صورت مرا مانند اين صورت بگردان و خداوند ، صورتش را مانند آن مى گرداند ، و چون تصوير زنى را بپسندد ، مى گويد : پروردگارا ! صورت فلانى [ يعنى همسرم ]را مانند اين صورت بگردان و چون [ به منزل خود ] بر مى گردد ، مى بيند كه صورت همسرش به مانند همان صورت دلخواهش شده است» .6884.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :كسى كه در دنيا در پى توانگرى و ثروت و رفاه است ، در حقيقت ، آنها را براى آسايش مى جويد ، حال آن كه آسايش ، در دنيا و براى اهل دنيا آفريده نشده است ؛ بلكه آسايش ، در بهشت است و براى بهشتيان ، خلق شده است.ر . ك : ص 177 (مركب بهشت) .

.

ص: 236

4 / 29أَطيَبُ شَيءٍ فِي الجَنَّةِأ _ رِضوانُ اللّهِ سُبحانَهُالكتاب«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَْنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَمَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ». (1)

الحديث6887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَنَعِيمُ أَهلِ الجَنَّةِ بِرِضوانِ اللّهِ عَنهُم أَفضَلُ مِن نَعِيمِهِم بِما فِي الجِنانِ . (2)6888.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ يَقُولُ اللّهِ عز و جل : هَل تَشتَهُونَ شَيئا فَأَزِيدَكُم؟ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا وَما فَوقَ مَا أَعطَيتنَا؟ يَقُولُ : رِضوانِي أَكبَرُ . (3)6889.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ يَقُولُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أَهلَ الجَنَّةِ! يَقُولُونَ : لَبَّيكَ رَبَّنا وَسَعدَيكَ ، فَيَقُولُ : هَل رَضِيتُم؟ فَيَقُولُونَ : وَما لَنا لَا نَرضى وَقَد أَعطَيتَنا ما لَم تُعطِ أَحَدا مِن خَلقِكَ! فَيَقُولُ : أَنا أُعطِيكُم أَفضَلَ مِن ذَلِكَ ، قالُوا : يا رَبِّ! وَأَيُ شَيءٍ أَفضَلُ مِن ذَلِكَ؟ قالَ : أُحِلُّ عَلَيكُم رِضوانِي ، فَلا أَسخَطُ عَلَيكُم بَعدَهُ أَبَدا . (4) .


1- .التوبة : 72.
2- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 238 نقلاً عن ابن أبي حاتم عن أبي عبد الملك الجهني .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 156 ح 276 المعجم الأوسط : ج 9 ص 26 ح 9025 نحوه ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 335 الرقم 606 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 118 كلّها عن جابر ، كنز العمّال : ج 14 ص 478 ح 39332.
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2398 ح 6183 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2176 ح 9 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 689 ح 2555 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 175 ح 11835 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 467 ح 39287.

ص: 237

4 / 29 بهترين چيز در بهشت
الف _ خشنودى خداى سبحان

4 / 29بهترين چيز در بهشتالف _ خشنودى خداى سبحانقرآن«خدا به مردان و زنان مؤمن ، بهشت هايى را وعده داده كه در آنها جويبارها روان است و در آنها جاويدان اند ، و [ نيز ] سراهايى پاكيزه را در بهشت هاى جاودان ، و [ البتّه ] خشنودى خدا ، بزرگ تر است . اين است همان كاميابى بزرگ».

حديث6890.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نعمت خشنودى خداوند از اهل بهشت ، از تمام نعمت هاى بهشتى ، برتر است .6891.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بهشتيان به بهشت وارد شوند ، خداى عز و جل مى فرمايد : «آيا چيزى مى خواهيد كه برايتان اضافه كنم؟» .

بهشتيان مى گويند : پروردگارا ! بالاتر از آنچه به ما عطا فرموده اى ، چيست؟

خداوند مى فرمايد : «خشنودى من ، بزرگ تر است» .6892.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا به اهل بهشت مى فرمايد : «اى اهل بهشت!» و آنها مى گويند : گوش به فرمانيم _ اى پروردگار ما _ و در خدمتيم .

خدا مى فرمايد : «آيا خشنود شديد؟» .

بهشتيان مى گويند : چرا خشنود نباشيم ، در حالى كه به ما چيزى عطا كرده اى كه به هيچ كدام از آفريدگانت نداده اى!

خدا مى فرمايد : «از اين برتر به شما عطا مى كنم ! » .

مى گويند : پروردگارا ! از اينها برتر چيست؟

مى فرمايد : «خشنودى ام را بر شما فرود مى آورم و از آن پس ، هرگز بر شما خشم نخواهم گرفت» .

.

ص: 238

6893.امام صادق عليه السلام :الغارات عن عباية :كَتَبَ عَلِيٌ عليه السلام إِلى مُحَمَّدِ [بنِ أَبِي بَكرٍ ]وَأَهلِ مِصرَ : ... إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ يَزُورُونَ الجَبّارَ كُلَّ جُمُعَةٍ ، فَيَكُونُ أَقرَبُهُم مِنهُ عَلى مَنابِرَ مِن نُورٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن ياقُوتٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن زَبَرجَدٍ ، وَالَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى مَنابِرَ مِن مِسكٍ ، فَبَينا هُم كَذلِكَ يَنظُرُونَ إِلى نُورِ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ وَيَنظُرُ اللّهُ فِي وُجُوهِهِم ، إِذا أَقبَلَت سَحابَةٌ تَغشاهُم فَتُمطِرُ عَلَيهِم مِنَ النِّعمَةِ وَاللَّذَّةِ وَالسُّرُورِ وَالبَهجَةِ ما لا يَعلَمُهُ إِلَا اللّهُ سُبحانَهُ . ثُمَّ قالَ : بَلى إِنَّ مَعَ هَذا ما هُوَ أَفضَلُ مِنهُ ؛ رِضوانُ اللّهِ الأَكبَرُ . (1)6894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ عز و جل : «رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْاخِرَةِ حَسَنَةً » (2) _: رِضوانُ اللّهِ وَالجَنَّةُ فِي الآخِرَةِ ، وَالمَعاشُ وَحُسنُ الخُلُقِ فِي الدُّنيا . (3)تنبيه الغافلين :رُوِيَ فِي خَبَرٍ أَنَّ اللّهَ تَعالى يَقُولُ لِمَلائِكَتِهِ : أَطعِمُوا أَولِيائِي ، فَيُؤتى بِأَلوانِ الأَطِعِمَةِ ، فَيَجِدُونَ لِكُلِّ لُقمَةٍ لَذَّةً غَيرَ ما يَجِدُونَ لِلأُخرى ، فَإِذا فَرَغُوا مِنَ الطَّعامِ ، يَقُولُ اللّهِ تَعالى : اِسقُوا عِبادِي ، فَيُؤتى بِأَشرِبَةٍ ، فَيَجِدُونَ لِكُلِّ شَربَةٍ لَذَّةً بِخِلافِ الأُخرى ، فَإِذا فَرَغُوا يَقُولُ اللّهِ تَعالى لَهُم : أَنَا رَبُّكُم ، قَد صَدَقتُكُم وَعدِي ، فَاسأَلُونِي أُعطِكُم ، قالُوا : رَبَّنا نَسأَلُكَ رِضوانَكَ _ مَرَّتَينِ أَو ثَلاثا _ فَيَقُولُ تَعالى : رَضِيتُ عَنكُم ، وَلَدَيَ المَزِيدُ . اليَومَ أُكرِمُكُم بِكَرامَةٍ أَعظَمَ مِن ذَلِكَ كُلِّهِ ، فَيُكشَفُ الحِجابُ ، فَيَنظُرُونَ إِلَيهِ ما شاءَ اللّهُ ، فَيَخِرُّونَ لَهُ سُجَّدا ، فَكانُوا فِي السُّجُودِ ما شاءَ اللّهُ .

ثُمَّ يَقُولُ لَهُم : اِرفَعُوا رُؤُوسَكُم ، لَيسَ هَذا مَوضِعَ عِبادَةٍ ، فَيَنسَونَ كُلَّ نِعمَةٍ كانُوا فِيها ، وَيَكُونُ النَّظَرُ إِلَيهِ أَحَبَّ إِلَيهِم مِن جَمِيعِ النِّعَمِ ، ثُمَّ يَرجِعُونَ ، فَتَهِيجُ رِيحٌ مِن تَحتِ العَرشِ ، عَلَى تَلٍّ مِن مِسكٍ أَبيَضَ ، فَيَنثُرُ ذَلِكَ عَلَى رُؤُوسِهِم ، وَنَواصِي خُيُولِهِم ، فَإِذا رَجَعُوا إِلى أَهلِيهِم تَراهم أَزواجُهُم فِي الحُسنِ وَالبَهاءِ أَفضَلَ مِمّا تَرَكُوهُنَّ ، فَيَقُولُ لَهُم أَزواجُهُم : إِنَّكُم قَد رَجَعتُم عَلَى أَحسَنَ ما كُنتُم . (4) .


1- .الغارات : ج 1 ص 243 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 6 ص 70 نحوه .
2- .البقرة : 201.
3- .الكافي : ج 5 ص 71 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 327 ح 900 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 156 ح 3566 ، معاني الأخبار : ص 174 ح 1 وفيهما بزيادة «والسعة في الرزق» قبل «والمعاش ...» وكلّها عن جميل بن صالح ، بحار الأنوار : ج 71 ص 383 ح 18 .
4- .تنبيه الغافلين : ص 78 ح 65 .

ص: 239

الغارات_ به نقل از عبايه _: على عليه السلام به محمّد [ بن ابى بكر ] و مردم مصر نوشت : «... بهشتيان هر آدينه به ديدار پادشاه عالم مى روند . آنان كه به او نزديك ترند ، بر منبرهايى از نور مى نشينند و كسانى كه در مرتبه بعد از آنها قرار دارند ، بر منبرهايى از ياقوت ، و كسان بعد از آنها بر منبرهايى از زبرجد ، و مرتبه پايين تر از اينها بر منبرهايى از مُشك مى نشينند . در همان حال كه نشسته اند و به نور خداى عز و جلمى نگرند و خداوند به چهره آنان مى نگرد ، به ناگاه ، ابرى مى آيد و بر فراز سرشان مى ايستد و چندان نعمت و لذّت و شادمانى و سرخوشى بر آنان فرو مى بارد كه تنها خداى سبحان مى داند و بس» .

سپس فرمود : «آرى ، با اين همه ، چيزى هست كه از اين هم برتر است : خشنودى بزرگِ خدا».امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «پروردگارا ! در دنيا به ما نيكى دِه و در آخرت نيز نيكى دِه» _: [ يعنى ]خشنودى خدا و بهشت در آخرت ، و معاش و اخلاق خوش در دنيا.تنبيه الغافلين :در خبرى آمده است كه خداى بلندمرتبه ، به فرشتگانش مى فرمايد : «از دوستانم پذيرايى كنيد» .

پس خوراكى هاى رنگارنگ آورده مى شود و دوستان خدا از هر لقمه اى لذّتى متفاوت با لقمه ديگر مى برند و چون از خوردنْ دست مى كشند ، خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «به بندگانم بنوشانيد» .

پس نوشيدنى هايى آورده مى شود و آنان از هر نوشيدنى ، لذّتى متفاوت با ديگرى مى برند و چون از نوشيدنْ دست مى كشند ، خداى بلندمرتبه به ايشان مى فرمايد : «منم پروردگار شما . به وعده ام با شما عمل كردم . پس اينك از من بخواهيد تا به شما عطا كنم» .

دوستان خدا دو يا سه بار مى گويند : پروردگارا ! خشنودى ات را از تو مى خواهيم .

پس خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «از شما خشنود شدم و افزون بر اين هم دارم . امروز ، شما را به كرامتى بزرگ تر از همه اينها مفتخر مى سازم» .

آن گاه پرده كنار زده مى شود و آنان تا آن گاه كه خدا بخواهد ، به او مى نگرند . سپس برايش به خاك مى افتند و تا آن گاه كه خدا بخواهد ، همچنان در سجده خواهند بود .

سپس به آنان مى فرمايد : «سرهايتان را بلند كنيد . اين جا ، جاى عبادت نيست» . پس هر نعمتى را كه در آن به سر مى بردند ، از ياد مى برند و نگريستن به او ، برايشان از همه نعمت ها خوش تر است . سپس بر مى گردند و از زير عرش ، بادى بر تپّه اى از مشك سفيد ، وزيدن مى گيرد و آن را بر سر آنها و پيشانى اسبانشان مى پاشد ، و چون به نزد كسان خويش باز گردند ، همسرانشان آنان را زيباتر و نورانى تر از زمانى مى بينند كه تركشان كرده بودند . پس همسرانشان به آنان مى گويند : زيباتر از آنچه بوديد ، باز گشته ايد ! .

ص: 240

ب _ مَحَبَّةُ اللّهِالإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَطيَبَ شَيءٍ فِي الجَنَّةِ وَأَلَذَّهُ حُبُّ اللّهِ ، وَالحُبُّ [فِي] اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ . قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » (1) وَذَلِكَ أَنَّهُم إِذا عايَنُوا ما فِي الجَنَّةِ مِن النَّعِيمِ هاجَتِ المَحَبَّةُ فِي قُلُوبِهِم ، فَيُنادُونَ عِندَ ذَلِكَ : أَنِ الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ . (2)قال:تفسير العياشي عن ثوير عن الإمام زين العابدين عليه السلام :إِذا صارَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ ، وَدَخَلَ وَلِيُ اللّهِ إِلى جَنّاتِهِ وَمَساكِنِهِ ، وَاتَّكَأَ كُلُّ مُؤمِنٍ مِنهُم عَلى أَرِيكَتِهِ ، حَفَّتهُ خُدّامُهُ ، وَتَهَدَّلَت عَلَيهِ الثِّمارُ ، وَتَفَجَّرَت حَولَهُ العُيُونُ ، وَجَرَت مِن تَحتِهِ الأَنهارُ ، وَبُسِطَت لَهُ الزَّرابِيُ ، وَصُفِّفَت له النَّمارِقُ ، وَأَتَتهُ الخُدّامُ بِما شاءَت شَهوَتُهُ مِن قَبلِ أَن يَسأَلَهُم ذَلِكَ .

قالَ : وَيَخرُجُ عَلَيهِمُ الحُورُ العِينُ مِنَ الجِنانِ ، فَيَمكُثُونَ بِذَلِكَ ما شاءَ اللّهُ . ثُمَّ إِنَّ الجَبّارَ يُشرِفُ عَلَيهِم فَيَقُولُ لَهُم : أَولِيائِي وَأَهلَ طاعَتِي وَسُكَّانَ جَنَّتِي فِي جِوارِي ، أَلا هَلُ أُنَبِّئُكُم بِخَيرٍ مِمّا أَنتُم فِيهِ؟ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا وَأَيُ شَيءٍ خَيرٌ مِمّا نَحنُ فِيهِ! نَحنُ فِيما اشتَهَت أَنفُسُنا وَلَذَّت أَعيُنُنا مِنَ النِّعَمِ فِي جِوارِ الكَرِيمِ .

قالَ : فَيَعُودُ عَلَيهِمُ القَولُ ، فَيَقُولُونَ : رَبَّنا نَعَم ، فَأتِنا بِخَيرٍ مِمّا نَحنُ فِيهِ ، فَيَقُولُ لَهُم : تَبارَكَ وَتَعالى : رِضايَ عَنكُم وَمَحَبَّتِي لَكُم خَيرٌ وَأَعظَمُ مِمّا أَنتُم فِيهِ ، قالَ : فَيَقُولُونَ : نَعَم يا رَبَّنا ، رِضاكَ عَنّا وَمَحَبَّتُكَ لَنا خَيرٌ لَنا وَأَطيَبُ لِأَنفُسِنا.

ثُمَّ قَرَأَ عَلِيُ بنُ الحُسَينِ عليه السلام هَذِهِ الآيَةَ : «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَْنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَمَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (3) . (4) .


1- .يونس : 10.
2- .مصباح الشريعة (طبعة مؤسّسة الأعلمي _ بيروت) : ص 195 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 251 ح 30 .
3- .التوبة : 72.
4- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 96 ح 88 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 141 ح 57 .

ص: 241

ب _ محبّت خدا

ب _ محبّت خداو از آن جمله است، نيز حديثى است كه ثقة الاسلام -امام على عليه السلام :بهترين و لذّتبخش ترين چيز در بهشت ، محبّت خدا و محبّت به خاطر خدا و ستايش خداست . خداى عز و جل فرموده است : «و واپسين دعايشان ، اين است كه : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» ؛ زيرا آن گاه كه چشمشان به نعمت هاى بهشت مى افتد ، عشق و محبّت در دل هايشان برانگيخته مى شود و در اين هنگام ، بانگ بر مى آورند كه : ستايش ، از آنِ خداست كه پروردگار جهانيان است.تفسير العيّاشى_ به نقل از ثوير _: امام زين العابدين عليه السلام فرمود : «چون بهشتيان به بهشت داخل شود و دوست خدا به باغستان ها و سكونتگاه هايش وارد شود و هر مؤمنى بر تخت خويش تكيه زند ، خدمتكارانش او را در ميان مى گيرند و ميوه ها به طرفش آويزان مى شوند و چشمه سارها در پيرامونش جوشيدن مى گيرند و جويبارها در زير پايش روان مى شوند و فرش هاى زربافت برايش گسترده مى شوند و پشتى ها برايش چيده مى شوند و خدمتكاران ، آنچه را هوس كند ، پيش از آن كه از آنان بخواهد ، براى او مى آورند .

و حوريان از بهشت ها به سوى او مى آيند و مدّتى دراز در نزدش مى مانند . سپس پادشاه عالم به آنان نزديك مى گردد و به آنان مى فرمايد : اى دوستان و فرمان برداران من و اى كسانى كه در بهشت من ، در جوار من آرميده ايد! آيا شما را به بهتر از اين وضع كه داريد ، خبر دهم؟ .

دوستان خدا مى گويند : اى پروردگار ما ! بهتر از اين وضع كه داريم ، چيست ؟ ما از هر نعمتى كه دلمان بخواهد و ديدگانمان از آن لذّت برد ، برخورداريم و در جوار پروردگار كريم ، به سر مى بريم.

خداوند ، دوباره سخن خويش را تكرار مى كند و آنها مى گويند : آرى ، اى پروردگار ! بهتر از اين وضع كه داريم ، به ما عطا فرما .

پس خداى بزرگ و والا ، به ايشان مى فرمايد : خشنودىِ من از شما و محبّتم به شما ، بهتر و بالاتر از اين وضعى است كه در آنيد .

آنان مى گويند : درست است ، اى پروردگار ! خشنودىِ تو از ما و محبتّت به ما ، براى ما بهتر و خوش تر است» .

امام زين العابدين عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت نمود : «خدا به مردان و زنان مؤمن ، بهشت هايى را وعده داده كه در آنها جويبارها روان است و در آنها جاويدان اند ، و [ نيز ]سراهايى پاكيزه را در بهشت هاى جاودان ، و [ البتّه ] خشنودى خدا ، بزرگ تر است . اين است همان كاميابى بزرگ» .

.

ص: 242

ج _ لِقاءُ اللّهِالكتاب«لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ». (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ» تَجَلَّى لَهُمُ الرَّبُّ عز و جل . (2)عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ يَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : تُرِيدُونَ شَيئا أَزِيدُكُم؟ فَيَقُولُونَ : أَلَم تُبَيِّض وُجُوهَنا؟ أَلَم تُدخِلنَا الجَنَّةَ وَتُنَجِّنا مِنَ النَّارِ؟ قالَ : فَيُكشَفُ الحِجابُ ، فَما أُعطُوا شَيئا أَحَبَّ إِلَيهِم مِنَ النَّظَرِ إِلى رَبِّهِم عز و جل . (3) .


1- .ق : 35.
2- .الفردوس : ج 4 ص 406 ح 7180 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 605 نقلاً عن البزّار وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه واللالكائي في السُنّة والبيهقي في البعث والنشور عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 510 ح 4615.
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 163 ح 297 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 687 ح 2552 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 67 ح 187 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 504 ح 18957 و ح 18958 كلّها عن صهيب ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 106 عن عبد الرحمن بن مهدي وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 447 ح 39204.

ص: 243

ج _ ديدار خدا

ج _ ديدار خداقرآن«هر چه بخواهند ، در آن جا دارند و پيش ما ، فزون تر [ هم ] هست».

حديثو ايضاً در فقيه روايت كرده كه حضرت صادق(ع) فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و پيش ما ، فزون تر [هم] هست» . آن ، تجلّى پروردگار عز و جل براى آنان است .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان به بهشت وارد شوند ، خداى بزرگ و والا مى فرمايد : «مى خواهيد كه برايتان اضافه كنم؟» .

بهشتيان مى گويند : آيا ما را روسپيد نساختى؟ آيا ما را وارد بهشت ننمودى و از آتش ، نجاتمان ندادى؟

در اين هنگام ، پرده كنار زده مى شود . پس چيزى به آنان داده نشده كه برايشان خوش تر و محبوب تر از نگريستن به پروردگار بزرگ و توانايشان باشد.

.

ص: 244

1.عن عبداللّه بن الفضل الهاشمي، قال: كنت عند الصادقعنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَ زِيَادَةٌ» (1) _: الحُسنى : الجَنَّةُ ، وَالزِّيادَةُ : النَّظَرُ إِلى وَجهِ اللّهِ . (2)2.عن زياد بن أبي الحلال، قال:عنه صلى الله عليه و آله_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» (3) _ :يَنظُرُونَ إِلى رَبِّهِم بِلا كَيفِيَّةٍ ، وَلا حَدٍّ مَحدُودٍ ، وَلا صِفَةٍ مَعلُومَةٍ . (4)3.عن أبي محمّد حسن بن علي الثاني(ع)، قال:سنن ابن ماجة عن جابر بن عبد اللّه :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بَينا أَهلُ الجَنَّةِ فِي نَعِيمِهِم إِذ سَطَعَ لَهُم نُورٌ فَرَفَعُوا رُؤُوسَهُم ، فَإِذا الرَّبُّ قَد أَشرَفَ عَلَيهِم مِن فَوقِهِم ، فَقالَ : اَلسَّلامُ عَلَيكُم يا أَهلَ الجَنَّةِ . وَذَلِكَ قَولُ اللّهِ : «سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ » . (5)

قالَ : فَيَنظُرُ إِلَيهِم وَيَنظُرُونَ إِلَيهِ ، فَلا يَلتَفِتُونَ إِلى شَيءٍ مِنَ النَّعِيمِ ما دامُوا يَنظُرُونَ إِلَيهِ حَتّى يَحتَجِبَ عَنهُم وَيَبقى نُورُهُ وَبَرَكَتُهُ عَلَيهِم فِي دِيارِهِم . (6) .


1- .يونس : 26.
2- .حلية الأولياء : ج 5 ص 204 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 303 ح 2330 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 295 الرقم 1780 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 199 وليس في الثلاثة الأخيرة «الحسنى : الجنّة» وكلّها عن كعب بن عجرة ، تاريخ بغداد : ج 9 ص 140 الرقم 4755 عن أنس ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 105 عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 2 ص 432 ح 4422 ؛ تفسير القمّي : ج 1 ص 311 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه.
3- .القيامة : 22 و 23.
4- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 350 نقلاً عن ابن مردويه عن أنس .
5- .يس : 58 .
6- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 65 ح 184 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 65 نقلاً عن ابن أبي الدنيا في صفة الجنّة والبزّار وابن أبي حاتم والآجري في الرؤية وابن مردويه ، كنز العمّال : ج 2 ص 38 ح 3032 وراجع : حلية الأولياء : ج 6 ص 208.

ص: 245

4.عن زياد بن أبى الحلال، قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «براى كسانى كه نيكويى مى كنند ، نيكى است و افزون تر» _: «نيكويى» ، بهشت است و «افزون تر» ، ديدن روى خدا.5.عن أبي جميلة، عن جابر الجعفي، قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «چهره هايى در آن روز ، خرّم اند . به پروردگار خويش مى نگرند» _: به پروردگار خويش مى نگرند ، بى آن كه او را چگونگى باشد ، يا محدوديّتى ، و يا صفتى خاص .6.عن جابر بن يزيد، قال:سنن ابن ماجة_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در حالى كه بهشتيان ، غرق در نعمت خويش اند ، به ناگاه ، نورى برايشان درخشيدن مى گيرد . سرهايشان را بلند مى كنند و پروردگار را مى بينند كه از فراز سرشان بر آنان مشرف شده است و مى فرمايد : درود بر شما ، اى بهشتيان ! . اين ، همان سخن خداست كه : «درودى كه از جانب پروردگارى مهربان به آنان گفته مى شود» » .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس خدا به آنان مى نگرد و آنان به خدا مى نگرند و تا زمانى كه غرق در نگريستن به او هستند ، به چيزى از نعمت ها توجّه ندارند ، تا آن كه از آنان پنهان مى شود ؛ ولى نور و بركت او براى آنان در خانه هايشان باقى مى ماند» . .

ص: 246

7.عن أبى جعفر(ع) ، قال:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَفضَلَهُم _ يَعنِي أَهلَ الجَنَّةِ _ مَنزِلَةً لَيَنظُرُ فِي وَجهِ اللّهِ تَعالى كُلَّ يَومٍ مَرَّتَينِ . (1)قد روى شيخنا الصدوق بإسناده إلى إسماعيل بن مهران،عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَرفَعَ أَهلِ الجَنَّةِ دَرَجَةً : مََن يَنظُرُ إِلى وَجهِ رَبِّهِ غُدوَةً وَعَشِيّا. (2)سنن الترمذي عن ابن عمر :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يَنظُرُ إِلى جِنانِهِ وَأَزواجِهِ وَخَدَمِهِ وَسُرُرِهِ مَسِيرَةَ أَلفِ سَنَةٍ ، وَأَكرَمَهُم عَلَى اللّهِ مَن يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ غُدوَةً وَعَشِيّةً. ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» . (3)كفاية الأثر عن هشام [بن الحكم] :كُنتُ عِندَ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام إِذ دَخَلَ عَلَيهِ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ وَعَبدُ المَلِكِ بنُ أَعيَنَ ، فَقالَ لَهُ مُعاوِيَةُ بنُ وَهبٍ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، ما تَقُولُ فِي الخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأَى رَبَّهُ ، عَلَى أَيِ صُورَةٍ رَآهُ؟ وَعَنِ الحَدِيثِ الَّذِي رَوَوهُ أَنَّ المُؤمِنِينَ يَرَونَ رَبَّهُم فِي الجَنَّةِ عَلَى أَيِ صُورَةٍ يَرَونَهُ؟

فَتَبَسَّمَ عليه السلام ثُمَّ قالَ : يا مُعاوِيَةُ ، ما أَقبَحَ بِالرَّجُلِ يَأتِي عَلَيهِ سَبعُونَ سَنَةً أَو ثَمانُونَ سَنَةَ يَعِيشُ فِي مُلكِ اللّهِ وَيَأكُلُ مِن نِعَمِهِ لا يَعرِفُ اللّهَ حَقَّ مَعرِفَتِهِ؟!

ثُمَّ قالَ عليه السلام : يا مُعاوِيَةُ ، إِنَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله لَم يَرَ رَبَّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِمُشاهَدَةِ العِيانِ ، وَإِنّ الرُّؤيَةَ عَلَى وَجهَينِ : رُؤيَةُ القَلبِ وَرُؤيَةُ البَصَرِ ، فَمَن عَنى بِرُؤيَةِ القَلبِ فَهُوَ مُصِيبٌ ، وَمَن عَنى بِرُؤيَةِ البَصَرِ فَقَد كَفَرَ بِاللّهِ وَبِآياتِهِ ؛ لِقَولِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن شَبَّهَ اللّهَ بِخَلقِهِ فَقَد كَفَرَ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 227 ح 4623 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 553 ح 3880 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 305 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 465 ح 39281.
2- .الفردوس : ج 1 ص 217 ح 833 عن ابن عمر.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 431 ح 3330 ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39397.
4- .كفاية الأثر : ص 256 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 54 ح 34.

ص: 247

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بامنزلت ترين آنان (اهل بهشت) ، روزى دو بار به روى خداى بلندمرتبه ، نظر مى كنند.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بلندپايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه هر بام و شام ، به روى پروردگارش نظر مى كند.سنن الترمذى_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «دون پايه ترينِ اهل بهشت ، چنان است كه باغستان ها و همسران و خدمتكاران و تخت هاى خود را از فاصله هزار سال مى بيند ، و گرامى ترينِ آنان نزد خدا ، هر بام و شام ، به روى او (خدا) نظر مى كند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند : «چهره هايى در آن روز ، خرّم اند . به پروردگار خويش مى نگرند» .كفاية الأثر_ به نقل از هشام [ بن حكم ] _: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه معاوية بن وَهْب و عبد الملك بن اَعيَن وارد شدند . معاوية بن وَهب به ايشان گفت : اى فرزند پيامبر خدا ! در باره اين خبرى كه روايت شده است و مى گويد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پروردگارش را ديد ، چه مى فرماييد ؟ در چه صورتى ، او را ديد؟ و نيز در باره حديثى كه روايت كرده اند كه مؤمنان ، پروردگار خود را در بهشت مى بينند ، او را در چه صورتى مى بينند؟

ايشان لبخندى زد و سپس فرمود : «اى معاويه! چه قدر زشت است براى مردى كه هفتاد يا هشتاد سال از عمرش مى گذرد و در مُلك خدا زندگى مى كند و از نعمت هايش مى خورد ؛ امّا او را چنان كه بايد ، نمى شناسد!» .

آن گاه افزود : «اى معاويه! محمّد صلى الله عليه و آله ، پروردگار بزرگ و والايش را با چشم سر نديد . ديدن ، دو گونه است : ديدن با دل و ديدن با چشم . بنا بر اين ، كسى كه [آن را ]ديدن با دل بداند ، او به راه صواب رفته ، و كسى كه بگويد مقصود ، ديدن با چشم سر است ، به خدا و آيات او ، كافر گشته است ؛ زيرا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : هر كس خدا را به مخلوقش تشبيه كند ، كافر است » . .

ص: 248

الفصل الخامس: الأوصاف السلبية في الجنة5 / 1التَّكليفُالكتاب«الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ» . (1)

«لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ » . (2)

«ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَ جُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَكْوَابٍ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)

«جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَ لِكَ يَجْزِى اللَّهُ الْمُتَّقِينَ» . (4)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :هذِهِ الدُّنيا قَدِ ارتَحَلَت مُدبِرَةً ، وهذِهِ الآخِرَةُ قَدِ ارتَحَلَت مُقبِلَةً ،ولِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما بَنونَ؛ فَإِنِ استَطَعتُم أن تَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ ولا تَكونوا مِن أبناءِ الدُّنيا فَافعَلوا؛ فَإِنَّكُمُ اليَومَ في دارِ عَمَلٍ ولا حِسابَ ، وأنتُم غَدا في دارِ حِسابٍ ولا عَمَلَ . (5) .


1- .فاطر : 35.
2- .الحِجْر : 48.
3- .الزخرف : 70 _ 71.
4- .النحل : 31.
5- .الخصال : ص 51 ح 62 عن جابر بن عبداللّه ، الكافي: ج 8 ص 58 ح 21 عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، الأمالي للمفيد : ص 93 ح 1 عن حبّة العرني عن الإمام عليّ عليه السلام ، نهج البلاغة : الخطبة 42 عن الإمام عليّ عليه السلام كلّها نحوه ، بحار الأنوار: ج 77 ص 117 ح 13 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 155 ح 1 عن الإمام عليّ عليه السلام ، تاريخ دمشق: ج 42 ص 494 عن أبي عبد الرحمن السلمي عن الإمام عليّ عليه السلام ، شُعب الإيمان: ج 7 ص 370 ح 10616 عن جابر بن عبداللّه نحوه ، كنز العمّال: ج 3 ص 819 ح 8856 .

ص: 249

فصل پنجم: آنچه در بهشت نيست
5 / 1 تكليف

فصل پنجم: آنچه در بهشت نيست5 / 1تكليفقرآن« همان [ خدايى ] كه به فضل خويش ، ما را در سراى ابدى ، جاى داد . در اين جا رنجى به ما نمى رسد و در اين جا درماندگى ، به ما دست نمى دهد » .

« در آن جا ، نه رنجى به آنان مى رسد و نه از آن جا بيرون رانده مى شوند » .

« شما با همسرانتان ، شادمان به بهشت وارد شويد . سينى هايى از زر و جام هايى در برابر آنان مى گردانند و در آن جا ، آنچه دل ها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد ، هست و شما در آن ، جاويدانيد » .

« بهشت هاى دست نخورده اى كه وارد آنها مى شوند . جوى ها از زير آنها روان اند . در آنها آنچه بخواهند ، برايشان هست . اين گونه ، خدا پرهيزگاران را پاداش مى دهد » .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين دنيا ، پشت كرده است و مى رود و اين آخرت ، روى كُنان در حال آمدن است ، و براى هر يك از آن دو ، فرزندانى است . پس اگر توانستيد كه از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد ، چنين كنيد ؛ چرا كه شما امروز در سراى عمل هستيد و حسابرسى در كار نيست ، و فردا در سراى حسابرسى خواهيد بود و عملى نخواهد بود .

.

ص: 250

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ أخي عيسى عليه السلام : مَعاشِرَ الحَوارِيّينَ ، اِحذَرُوا الدُّنيا لا تَسحَركُم ، لَهِيَ _ وَاللّهِ _ أشَدُّ سِحرا مِن هاروتَ وماروتَ . وَاعلَموا أنَّ الدُّنيا مُدبِرَةٌ وَالآخِرَةَ مُقبِلَةٌ ، وإنَّ لِكُلِّ واحِدٍ مِنهُما بَنينَ ، فَكونوا مِن أبناءِ الآخِرَةِ دونَ بَنِي الدُّنيا ؛ فَإِنَّ اليَومَ عَمَلٌ ولا حِسابَ ، وغَدا الحِسابُ ولا عَمَلَ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :ألا وإنَّكُم في يَومِ عَملٍ ولا حِسابَ فيهِ ، ويوشَكُ أن تَكونوا في يَومِ حِسابٍ لَيس فيهِ عَمَلٌ . (2)الإمام عليّ عليه السلام :فِي الآخِرَةِ حِسابٌ ولا عَمَلَ . (3)حديث الكافى اين گونه است:عنه عليه السلام :إنَّ اليَومَ عَمَلٌ ولا حِسابَ ، وإنَّ غَدا حِسابٌ ولا عَمَلَ . (4) .


1- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 244 نقلاً عن الخطيب عن ابن عمر .
2- .أعلام الدين : ص 345 ح 39 عن أبي هريرة ، مسكّن الفؤاد : ص 26 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 188 ح 39 ؛ قصر الأمل لابن أبي الدنيا : ص 27 ح 3 عن عليّ بن أبي حنظلة عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 16 ص 138 ح 44167 .
3- .غرر الحكم : ح 6495 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 354 ح 5977 .
4- .الكافي : ج 8 ص 58 ح 21 عن سليم بن قيس الهلالي ، نهج البلاغة : الخطبة 42 ، الإرشاد : ج 1 ص 236 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 296 ح 4 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2359 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 155 ح 1 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 494 عن أبي عبد الرحمن السلمي ، كنز العمّال : ج 3 ص 819 ح 8856 .

ص: 251

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برادرم عيسى عليه السلام گفت : «اى گروه حواريان! به هوش باشيد كه دنيا شما را افسون نكند . به خدا سوگند كه دنيا افسونگرتر از هاروت و ماروت است . بدانيد كه دنيا رفتنى است و آخرت ، آمدنى ، و براى هر يك از آن دو ، فرزندانى است . پس شما ، از فرزندان آخرت باشيد ، نه فرزندان دنيا ؛ زيرا امروز ، روز عمل است ، نه حسابرسى ، و فردا روز حسابرسى است ، نه عمل» .1.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه شما در روز عمل هستيد و حسابرسى ، در آن نيست و به زودى ، در روزى خواهيد بود كه در آن ، حسابرسى است و عمل ، در كار نيست .2.امام على عليه السلام :در آخرت ، حسابرسى است و عمل ، در كار نيست .3.امام على عليه السلام :امروز ، روز عمل است ، نه حسابرسى ، و فردا ، روز حسابرسى است ، نه عمل . .

ص: 252

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ للّهِِ كَرامَةً في عِبادِهِ المُؤمِنينَ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ ، فَإِذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ بَعَثَ اللّهُ إلَى المُؤمِنينَ مَلَكسٌ مَعَهُ حُلَّتانِ ، فَيَنتَهي إلى بابِ الجَنَّةِ فَيَقولُ : استَأذِنوا لي عَلى فُلانٍ ، فَيُقالُ لَهُ : هذا رَسولُ رَبِّكَ عَلَى البابِ .

فَيَقولُ لِأَزواجِهِ : أيَّ شَيءٍ تَرَينَ عَلَيَّ أحسَنَ ؟ فَيَقُلنَ : يا سَيِّدَنا ، وَالَّذي أباحَكَ الجَنَّةَ! ما رَأَينا عَلَيكَ شَيئا أحسَنَ مِن هذا ؛ قَد بَعَثَ إلَيكَ رَبُّكَ . فَيَتَّزِرُ بِواحِدَةٍ ويَتَعَطَّفُ بِالاُخرى . فَلا يَمُرُّ بِشَيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ ، حَتّى يَنتَهِيَ إلَى المَوعِدِ ، فَإِذَا اجتَمَعوا تَجَلّى لَهُمُ الرَّبُّ تَبارَكَ وتَعالى ، فَإِذا نَظَروا إلَيهِ _ أي إلى رَحمَتِهِ _ خَرّوا سُجَّدا .

فَيَقولُ : عِبادي ، اِرفَعوا رُؤوسَكُم! لَيسَ هذا يَومَ سُجودٍ ولا عِبادَةٍ ، قَد رَفَعتُ عَنكُمُ المُؤنَةَ . فَيَقولونَ : يا رَبِّ ، وأيُّ شَيءٍ أفضَلُ مِمّا أعطَيتَنا ؟! أعطَيتَنا الجَنَّةَ . فَيَقولُ : لَكُم مِثلُ ما في أيديكُم سَبعينَ ضِعفا . (1)5 / 2النَّصَبُ والتَّعَبُالكتاب«الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (2)

«لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَ مَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ». (3)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام :بادِرُوا بِأَعمالِكُم تَكُونُوا مَعَ جِيرانِ اللّهِ فِي دارِهِ ، رافَقَ بِهِم رُسُلَهُ ، وَأَزارَهُم مَلائِكَتَهُ ، وَأَكرَمَ أَسماعَهُم أَن تَسمَعَ حَسِيسَ نارٍ أَبَدا ، وَصانَ أَجسادَهُم أَن تَلقى لُغُوبا (4) وَنَصَبا «ذَ لِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ » (5) . (6) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 169 عن عاصم بن حميد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 126 ح 27 .
2- .فاطر : 35.
3- .الحِجْر : 48.
4- .اللَّغَبُ : التَعَبُ والإعْيَاءُ (النهاية : ج 4 ص 256 «لغب»).
5- .الحديد : 21.
6- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 163 ح 105.

ص: 253

5 / 2 رنج و خستگى

امام صادق عليه السلام :خداوند در هر روز جمعه به بندگان مؤمنش لطفى مى كند . چون روز جمعه مى شود ، خداوند ، فرشته اى را با دو جامه نزد مؤمنان مى فرستد . آن فرشته به درِ بهشت مى رسد و مى گويد : از فلانى برايم اجازه ورود بگيريد .

به آن كس گفته مى شود : فرستاده پروردگارت ، بر دَر است .

آن مؤمن به همسرانش مى گويد : چه چيزى را برايم زيباتر مى بينيد؟

همسرانش مى گويند : اى آقاى ما ! سوگند به آن كه بهشت را بر تو روا ساخت ، چيزى زيباتر از اين كه پروردگارت براى تو فرستاده است ، برايت نمى شناسيم .

پس ، يكى از آن دو جامه را به كمر خود مى بندد و ديگرى را بر دوش خويش مى اندازد ، و بر هر چه مى گذرد ، آن را روشن مى سازد ، تا آن كه به وعده گاه مى رسد و چون جمع شدند ، پروردگار بزرگ و والا ، بر آنان تجلّى مى يابد و همين كه او را _ يعنى رحمت او را _ مى بينند ، به سجده مى افتند .

خداوند مى فرمايد : «اى بندگان من ! سرهايتان را بلند كنيد . اينك ، روز سجده و عبادت نيست . رنج تكليف را از شما برداشتم» .

مؤمنان مى گويند : پروردگارا ! چه چيز ، برتر از آن چيزى است كه به ما داده اى ، كه بهشت را به ما عطا كرده اى ؟

خداوند نيز مى فرمايد : «هفتاد برابر آنچه داريد ، برايتان باد!» .5 / 2رنج و خستگىقرآن«همان خدايى كه به فضل خويش ، ما را در سراى ابدى ، جاى داد . در آن جا رنجى به ما نمى رسد و در آن جا خستگى به ما نمى رسد».

«در آن جا رنجى به ايشان نمى رسد و از آن جا بيرون برده نمى شوند».

حديث1.الامام الصادق (ع):امام على عليه السلام :در عمل خويش بكوشيد تا با همسايگان خدا در سراى او باشيد ، كه خدا پيامبرانش را با آنان همنشين قرار داده و فرشتگانش را به زيارت آنان فرستاده و گوش هايشان را از اين كه صداى آتشى را بشنوند ، بركنار داشته و بدن هايشان را از اين كه خستگى و رنجى را احساس كنند ، مصون داشت است . «اين ، فضل خداست كه آن را به هر كه بخواهد ، مى دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است» .

.

ص: 254

امام صادق(ع) فرمود:الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِني وجَميعَ إِخواني بِكَ مُؤمِنينَ ، وعَلَى الإِسلامِ ثابِتينَ ... ولِلجَنَّةِ طالِبينَ ، ولِلفِردَوسِ وارِثينَ ، ومِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالاِستَبرَقِ لابِسينَ ، وعَلَى الأَرائِكِ مُتَّكِئينَ ، وبِالتّيجانِ المُكَلَّلَةِ بِالدُّرِّ وَاليَواقِيتِ وَالزَّبَرجَدِ مُتَوَّجينَ ، ولِلوِلدانِ المُخَلَّدينَ مُستَخدِمينَ ، وبِأَكوابٍ وأبارِيقَ وكَأسٍ مِن مَعينٍ شارِبينَ ، ومِنَ الحورِ العينِ مُزَوَّجينَ ، وفي نَعيمِ الجَنَّةِ مُقيمينَ ، وفي دارِ المُقامَةِ خالِدينَ ، لايَمَسُّهُم فيها نَصَبٌ (1) وما هُم مِنها بِمُخرَجينَ . (2)2.الإمام الصادق (ع):الإمام العسكريّ عليه السلام_ فِي التَّفسِيرِ المَنسُوبِ إِلَيهِ ، فِي قَولِهِ تَعالى : «فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا» (3) _: واسِعا بِلا تَعَبٍ . (4)5 / 3الخَوفُ وَالحُزنُالكتاب«أَهَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لَاخَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ ». (5)

«وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ ». (6)

«لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّ_اهُمُ الْمَلَ_ائِكَةُ هَ_ذَا يَوْمُكُمُ الَّذِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ ». (7)

.


1- .النَصَبُ : التَعَبْ (النهاية : ج 5 ص 62 «نصب»).
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 123 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
3- .البقرة : 58 .
4- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 260 ح 127 و ص 221 ح 103 نحوه ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 45 ح 20 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 183 ح 19.
5- .الأعراف : 49.
6- .فاطر : 34.
7- .الأنبياء : 103.

ص: 255

5 / 3 بيم و اندوه

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و مرا و همه برادرانم را مؤمن به خودت قرار ده ، و نيز پايدار بر اسلام ... و خواهان بهشت ، و از وارثان فردوس كه جامه هايى از ابريشم نازك و ستبر ، بر تن مى كنند و بر تخت ها تكيه مى زنند و تاج هاى مزيّن به دُر و ياقوت و زبرجد ، بر سر مى نهند و فرزندانى جاويدان به آنان خدمت مى كنند و با جام ها و ابريق ها و پياله ها ، از چشمه اى روان مى نوشند و با سيه چشمان بهشتى ، ازدواج مى كنند و در نعمت هاى بهشت ، غوطه ورند و در سراىِ ماندگارى ، جاويدان اند و در آن جا نه [خستگى و ]رنجى احساس مى كنند و نه از آن جا اخراج مى شوند .6.امام عسكرى عليه السلام_ در تفسير منسوب به ايشان ، در باره اين سخن خداى بزرگ : «از هر كجاى آن كه خواستيد ، فراوان بخوريد» _: يعنى گسترده و بدون خستگى.5 / 3بيم و اندوهقرآن«آيا اينان ، همان كسانى نبودند كه سوگند ياد مى كرديد خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟ [ اينك ] به بهشت وارد شويد . نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى شويد».

«و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما ببُرد . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و قدردان است».

«آن هراس بزرگ ، آنان را اندوهگين نمى كند و فرشتگان از ايشان استقبال مى كنند [ و به آنان مى گويند : ] «اين ، همان روزى است كه به شما وعده مى دادند » ».

.

ص: 256

الحديثاز امام صادق(ع) درباره آفرينش حوا سؤال شد و به آنالإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَبارَكَ وَتَعالى : «وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » _: الحَزَنُ : ما أَصابَهُم فِي الدُّنيا مِنَ الخَوفِ وَالشِّدَّةِ . (1)عن عمرو بن ابى المقدام عن ابيه قال سألت ابا جعفر(رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَمحُو اللّهُ عز و جل مِن قُلُوبِ أَهلِ الجَنَّةِ ذِكرَ الآباءِ وَالأُمَّهاتِ وَالإِخوانِ وَالمَعارِفِ مِمَّنِ استَوجَبَ النّارَ ، فَلا يَذكُرُونَهُم أَبَدا . (2)5 / 4الأمراضُ الرّوحِيَّةُالكتاب«وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الأَْنْهَ_رُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (3)

«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ» . (4)

«فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَ_غِيَةً» . (5)

.


1- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 483 ح 10 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 23 ص 220 ح 22 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 261 ح 8125 عن ابن عبّاس .
3- .الاعراف : 43 .
4- .الحجر : 47 .
5- .الغاشية : 10 _ 11 .

ص: 257

5 / 4 بيمارى هاى روحى

حديث5.امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «و گفتند : ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما ببُرد . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و قدردان است» _: اندوه ، همان ترس و سختى هايى است كه در دنيا به آنان مى رسيده است.6.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، ياد پدران و مادران و برادران و آشنايانى را كه دوزخى شده اند ، از دل هاى بهشتيان مى زدايد و آنان ديگر هرگز به ياد آنها نمى افتند.5 / 4بيمارى هاى روحىقرآن« و هر گونه كينه اى را از سينه هايشان مى زداييم . از زير [ قصرهاى ] آنان ، نهرها جارى اند . و مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه ما را بِدين ، هدايت نمود و اگر خدا ما را هدايت نمى كرد ، ما خود ، هدايت نمى يافتيم . در حقيقت ، فرستادگان پروردگار ما ، حق را آوردند» . و به آنان ، ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به [ پاداش ]آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد » .

« آنچه كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه بر تخت هايى ، رو به روى يكديگر نشسته اند » .

« در بهشتى برين اند . سخنى بيهوده در آن نمى شنوند » .

.

ص: 258

الحديث14.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُحبَسُ أَهلُ الجَنَّةِ بَعدَما يَجوزونَ الصِّراطَ حَتّى يُؤخَذَ لِبَعضِهِم مِن بَعضٍ ظُلاماتُهُم فِي الدُّنيا ، ويَدخُلونَ الجَنَّةَ ولَيسَ في قُلوبِ بَعضِهِم عَلى بَعضِهِم غِلٌّ . (1)15.عنه صلى الله عليه و آله_ في حَديثٍ يَصِفُ فيهِ كَيفِيَّةَ حَشرِ المُتَّقينَ يَومَ القِيامَةِ _: وإذا عِندَ بابِ الجَنَّةِ شَجَرَةٌ يَنبُعُ مِن أصلِها عَينانِ ، فَيَشرَبونَ مِن إحدَى العَينَينِ ، فَإِذا بَلَغَ الشَّرابُ الصَّدرَ أَخرَجَ اللّهُ ما في صُدورِهِم مِن غِلٍّ أو حَسَدٍ أو بَغيٍ ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَ نًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَ_بِلِينَ » (2) ، فَلَمَّا انتَهَى الشَّرابُ إِلَى البَطنِ طَهَّرَهُم مِن دَنَسِ الدُّنيا وَقَذَرِها، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالَى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » ، ثُمَّ اغتَسَلوا مِنَ الاُخرى فَجَرَت عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعيمِ ، فَلا تَشعَثُ أَبدانُهُم وَلا تَغَيَّرُ أَلوانُهُم أَبَدا . (3)16.عنه صلى الله عليه و آله :أوَّلُ زُمرَةٍ تَلِجُ الجَنَّةَ صورَتُهُم عَلى صورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، لا يَبصُقونَ فيها ولا يَمتَخِطونَ ولا يَتَغَوَّطونَ ، آنِيَتُهُم فيهَا الذَّهَبُ ، أمشاطُهُم مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، ومَجامِرُهُمُ الأُلُوَّةُ (4) ، ورَشحُهُمُ المِسكُ ، ولِكُلِّ واحِدٍ مِنهُم زَوجَتانِ يُرى مُخُّ سوقِهِما مِن وَراءِ اللَّحمِ مِنَ الحُسنِ ، لَا اختِلافَ بَينَهُم ولا تَباغُضَ ، قُلوبُهُم قَلبُ رَجُلٍ واحِدٍ ، يُسَبِّحونَ اللّهَ بُكرَةً وَعَشِيّا . (5) .


1- .فتح الباري : ج 11 ص 399 ، الزهد لابن المبارك : ص 499 ح 1419 نحوه ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 84 نقلاً عن ابن أبي حاتم عن الحسن .
2- .الحجر : 47.
3- .كنز العمّال : ج 14 ص 650 ح 39781 نقلاً عن ابن مردويه عن النزّال بن سبرة عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .الألُوّة : هو العود الذي يُتبخّر به (النهاية : ج 1 ص 63 «ألى»).
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1185 ح 3073 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2180 ح 17 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 678 ح 2537 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 463 ح 7436 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 92 ح 132 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 487 ح 39371.

ص: 259

حديث18.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان را ، پس از گذشتن از صراط ، نگه مى دارند تا تقاصِ ستم هايى كه در دنيا به يكديگر كرده اند ، از آنها گرفته شود و با دل هايى خالى از كينه نسبت به هم ، وارد بهشت شوند .19.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در حديثى كه در آن ، چگونگى محشور شدن پرهيزگاران را در قيامت ، بيان مى كند _: بر درِ بهشت ، با درختى رو به رو مى شوند كه از پاى آن ، دو چشمه مى جوشد : از يك چشمه اش مى نوشند و به محض آن كه نوشيدنى به سينه شان رسيد ، خداوند ، هر آنچه كينه و حسادت و بدخواهى در سينه هاى آنهاست ، همه را بيرون مى برد . اين است سخن خداى بلندمرتبه : «و آنچه كينه در سينه هاى آنان است ، بر مى كَنيم . برادرانه بر تخت هايى ، رو به روى يكديگر نشسته اند» .

و نوشيدنى چون به معده رسد ، آنان را از آلودگى ها و نجاست هاى دنيا پاك مى گرداند . اين است سخن خداى بلندمرتبه : « و پروردگارشان نوشيدنى اى پاك كننده به آنان نوشانيد» .

سپس خود را در چشمه ديگر ، شستشو مى دهند و خرّمى ، نعمت وجودشان را فرا مى گيرد و ديگر ، نه بدن هايشان كثيف مى شود و نه رنگشان هرگز تغيير مى كند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه وارد بهشت مى شوند ، صورت هايشان مانند ماه شب چهارده مى درخشد . در بهشت ، نه آب دهان مى اندازند و نه ترشّحات بينى و نه قضاى حاجت دارند . ظرف هايشان در آن جا ، طلاست و شانه هاى سرشان ، از طلا و نقره و بخوردان هايشان ، عود و عرقشان مُشك است . هر يك از ايشان ، دو همسر دارد كه از شدّت زيبايى ، مغز ساق آنها از پشت گوشت ، ديده مى شود .

هيچ ناسازى و نفرتى ميان ايشان (بهشتيان) نيست و همگى يك دل اند و بام و شام ، خداوند را به پاكى مى ستايند . .

ص: 260

20.الإمام عليّ عليه السلام_ في أحوالِ المُتَّقينَ _: اِنتَحَوا (1) دارَ السَّلامِ الَّتي مَن دَخَلَها كانَ آمِنا مِنَ الرَّيبِ وَالأَحزانِ . (2)5 / 5الأَمراضُ الجِسمِيَّةُ23.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا» (3) نودُوا أن صِحّوا فَلا تَسقَموا ، وَادخُلوا فَلا تَموتُوا، وَانعَمُوا فَلا تَبأَسوا . (4)24.عنه صلى الله عليه و آله :يُنادي مُنادٍ : إِنَّ لَكُم أَن تَحيَوا فَلا تَموتوا أبَدا، وإِنَّ لَكُم أن تَصِحّوا فَلا تَسقَمُوا أبَدا، وَإنَّ لَكُم أن تَشِبّوا فَلا تَهرَموا أبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَنعَموا فَلا تَبأَسوا أبَدا ، فَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » (5) . (6)25.عنه صلى الله عليه و آله_ في ذِكرِ ما يَلقَى المُؤمِنُ عِندَ دُخولِهِ الجَنَّةَ _: فَيَدخُلُ فَإِذا هُوَ بِشَجَرَةٍ ذاتِ ظِلٍّ مَمدودٍ ، وماءٍ مَسكوبٍ ، وثِمارٍ مُهدَلَةٍ تُسَمّى رِضوانَ ، يَخرُجُ مِن ساقِها عَينانِ تَجرِيانِ ، فَيَنطَلِقُ إِلى إِحداهُما وكُلَّما مَرَّ بِذَلِكَ فَيَغتَسِلُ مِنها، فَيَخرُجُ وعَلَيهِ نَضرَةُ النَّعيمِ ، ثُمَّ يَشرَبُ مِنَ الاُخرى ، فَلا تَكُن في بَطنِهِ مَغصٌ وَلا مَرَضٌ وَلا داءٌ أبَدا ، وَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » (7) . (8) .


1- .انْتَحى : عرض له وقصده (النهاية : ج 5 ص 30 «نحا»).
2- .صفات الشيعة : ص 121 ح 63 عن محمّد بن الحنفيّة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 220 ح 132.
3- .الأعراف : 43.
4- .الفردوس : ج 4 ص 414 ح 7205 عن أبي هريرة ، سنن الدارمي : ج 2 ص 791 ح 2720 عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 17 ح 39456.
5- .الزخرف : 72.
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 374 ح 3346 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 22 نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 190 ح 11905 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 109 ح 11190 كلّها عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39456.
7- .الإنسان : 21.
8- .الاختصاص : ص 350 عن عوف بن عبد اللّه الأزدي عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205 وراجع : تفسير الطبري : ج 5 الجزء 8 ص 183 والدرّ المنثور : ج 3 ص 457.

ص: 261

5 / 5 بيمارى هاى جسمى

26.امام على عليه السلام_ در احوال پرهيزگاران _: آهنگ سراى سلامت كردند ؛ سرايى كه هر كس به آن وارد شود ، از نگرانى و اندوه ها در امان است.5 / 5بيمارى هاى جسمىعن ابى جعفر(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و به آنان ندا مى رسد كه : اين است همان بهشتى كه ميراث يافته ايد» . به آنان ندا مى رسد كه : «همواره تن درست باشيد و بيمار نشويد . داخل شويد و هرگز نميريد ، و همواره در ناز و نعمت باشيد و بينوا نگرديد» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : «حقّ شماست كه زنده بمانيد و هرگز نميريد . حقّ شماست كه سالم باشيد و هرگز بيمار نشويد . حقّ شماست كه جوان باشيد و هرگز پير نشويد . و حقّ شماست كه در ناز و نعمت باشيد و هرگز به بينوايى نيفتيد » . اين ، سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و اين است همان بهشتى كه به پاداش كارهايى كه مى كرديد ، ميراث يافته ايد» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان آنچه مؤمن ، هنگام ورودش به بهشت مى بيند _: پس وارد مى شود و ناگهان به درختى با سايه اى گسترده و آبى ريزان و ميوه هاى آويزان ، به نام رضوان ، بر مى خورد كه از تنه آن ، دو چشمه جارى است .

به سوى يكى از آن دو چشمه مى رود و خود را در آن ، مى شويد و چون بيرون مى آيد ، سرشار از طراوت است . سپس از چشمه ديگر مى نوشد و از آن پس ، هرگز قولنج و مرض و دردى در شكم او پديد نمى آيد . اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «و پروردگارشان به آنان نوشيدنى اى پاك كننده نوشانيد» .

.

ص: 262

المصنف لابن أبي شيبة عن عاصم بن ضمرة :سَمِعتُ عَلِيّا يَقولُ : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (1) حَتّى إذَا انتَهَوا إلى بابٍ مِن أبوابِ الجَنَّةِ وَجَدوا عِندَ بابِها شَجَرَةً تَخرُجُ مِن تَحتِ ساقِها عَينانِ ، فَيَأتونَ إحداهُما كَأَنَّما اُمِروا بِها ، فَيَتَطَهَّرونَ فيها ، فَتَجري عَلَيهِم نَضرَةُ النَّعيمِ .

قالَ: فَلاتَتَغَيَّرُ أبشارُهُم بَعدَها أبَدا، ولا تَشعَثُ شُعورُهُم بَعدَها أبَدا، كَأَنَّما دُهِنوا. قالَ: ثُمَّ يَعمِدون إلَى الاُخرى فَيَشرَبونَ مِنها، فَتُذهِبُ ما في بُطونِهِم مِن أذىً وقَذىً. (2)الإمام عليّ عليه السلام :نَظَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِلَى امرَأَةٍ رَمصاءَ العَينَينِ ، فَقالَ : أما إنَّهُ لا يَدخُلُ الجَنَّةَ رَمصاءُ العَينَينِ . فَبَكَت، وقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، وَإنّي لَفِي النّارِ؟ فَقالَ : لا ، ولكِن لا تَدخُلينَ الجَنَّةَ عَلى مِثلِ صورَتِكِ هذِهِ .

ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الأَعوَرُ وَالأَعمى . عَلى هَذَا المَعنى . (3)5 / 6الحَرُّ وَالبَردُالكتاب«وَ جَزَاهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةً وَ حَرِيرًا * مَّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا» . (4)

.


1- .الزمر : 73 .
2- .المصنف لإبن أبي شيبة : ج 8 ص 74 ح 51 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 114 ، مسند ابن الجعد : ص 374 ح 2569 ، الدر المنثور : ج 7 ص 263 .
3- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 84 ، الجعفريّات : ص 191 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 299 ح 4.
4- .الإنسان : 12 _ 13 .

ص: 263

5 / 6 گرما و سرما

المصنّف ، ابن ابى شيبه_ به نقل از عاصم بن ضمره _: از على عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : « «پرهيزگاران را گروه گروه به سوى بهشت سوق مى دهند» ، تا اين كه به درى از درهاى بهشت مى رسند . در آن جا درختى را مى يابند كه از پايين آن ، دو چشمه مى جوشد . به سوى يكى از آنها مى روند و خود را در آن مى شويند و طراوت بهشت ، آنها را فرا مى گيرد . پس از آن ، هرگز پوست هاى آنها تغيير نمى كند و موهايشان ژوليده نمى شود ، گويا روغن زده اند .

سپس آهنگ چشمه ديگر مى كنند و از آن مى نوشند . آن گاه آنچه از نجاست و پليدى در دل هاى آنهاست ، از بين مى رود» .امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنى چركين چشم را ديد . فرمود : «زنانِ چركين چشم ، به بهشت نمى روند» .

زن گريست و گفت : اى پبامبر خدا ! پس من به جهنّم مى روم ؟

فرمود : «نه ؛ بلكه با چنين چهره اى كه دارى ، وارد بهشت نمى شوى» .

سپس فرمود : «يكْ چشم و كور نيز به بهشت نمى روند» ، به همين معنا [ كه گفته شد ] .5 / 6گرما و سرماقرآن« و به پاس آن كه صبر كردند ، بهشت و پرنيان را به آنان پاداش داد . در آن (بهشت) ، بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا نه آفتابى مى بينند و نه سرمايى» .

.

ص: 264

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في صِفَةِ الجَنَّةِ _: عَلى بابِ الجَنَّةِ شَجَرَةٌ ، إنَّ الوَرَقَةَ مِنها لَيَستَظِلُّ تَحتَها ألفُ رَجُلٍ مِنَ النّاسِ ، وَعَن يَمينِ الشَّجَرَةِ عَينٌ مُطَهِّرَةٌ مُزَكِّيَةٌ ، قالَ : فَيُسقَونَ مِنها شَربَةً ، فَيُطَهِّرُ اللّهُ بِها قُلوبَهُم مِنَ الحَسَدِ ، ويُسقِطُ عَن أبشارِهِمُ الشَّعرَ ، وَذلِكَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ سَقَ_اهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » مِن تِلكَ العَينِ المُطَهِّرَةِ .

قالَ : ثُمَّ يَنصَرِفونَ إِلى عَينٍ اُخرى عَن يَسارِ الشَّجَرَةِ ، فَيَغتَسِلونَ فيها ، وهِيَ عَينُ الحَياةِ ، فَلا يَموتُونَ أبَدا .

قالَ : ثُمَّ يوقَفُ بِهِم قُدّامَ العَرشِ ، وقَد سَلِموا مِنَ الآفاتِ وَالأَسقامِ وَالحَرِّ وَالبَردِ أبَدا . (1)عنه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ لَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ولَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ، حَصباؤُها الياقوتُ وَالزُّمُرُّدُ ، مِلاطُهَا (2) المِسكُ الأَذفَرُ ، تُرابُها الزَّعفَرانُ ، أنهارُها جارِيَةٌ ، ثِمارُها مُتَدَلِّيَةٌ ، وأطيارُها مُرِنَّةٌ ، لَيسَ فيها شَمسٌ ولا زَمهَريرٌ ، لِكُلِّ رَجُلٍ مِن أهلِها ألفُ حورٍ (3) ، يَمكُثُ مَعَ الحَوراءِ مِن حورِها ألفَ عامٍ ، لا تَمَلُّهُ وَلا يَمَلُّها . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 96 ح 69 عن محمّد بن إسحاق المدني عن الإمام الباقر عليه السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 54 وفيه «مئة ألف» بدل «ألف» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 157 ح 98.
2- .المِلاطُ : الطِّين الذي يُجعَلُ بَينَ سافَي البِناء (النهاية : ج 4 ص 357 «ملط») .
3- .حُوْر : جمع أحْوَر وحَوْراء، والحَوَر : ظهور قليل من البياض في العين من بين السواد، وذلك نهاية الحُسن من العين (مفردات ألفاظ القرآن : ص 262 «حور»).
4- .مسند زيد : ص 417 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، تفسير فرات : ص 594 ح 760 عن سلمان عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ؛ بحار الأنوار : ج 21 ص 86 ح 9.

ص: 265

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف بهشت _: بر درِ بهشت ، درختى است كه در سايه هر برگ آن ، هزار نفر از مردم جا مى گيرند . در سمت راست درخت ، چشمه اى پاك و پاك كننده قرار دارد . جرعه اى از آن را مى نوشند و به واسطه آن ، خداوند ، دل هايشان را از حسد ، پاك مى سازد و مو از پوست بدنشان مى ريزد . اين ، همان سخن خداوند عز و جل است كه : « و پروردگارشان نوشيدنى اى پاك كننده به آنان نوشانيد » از همان چشمه پاك .

سپس به سوى چشمه اى ديگر در سمت چپِ درخت مى روند و خود را در آن مى شويند . اين چشمه ، چشمه زندگانى است . بنا بر اين ، ديگر هرگز نمى ميرند .

سپس آنان را در پيش عرشْ نگه مى دارند ، در حالى كه براى هميشه از آفت ها و بيمارى ها و گرما و سرما مصون شده اند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره . ريگ هايش ياقوت و زمرّد است . ملاطش مشكِ تند و خاكش زعفران است . جوى هايش روان ، ميوه هايش آويزان و مرغانش آوازخوان اند . در آن جا نه آفتابى هست و نه سرماى سوزناكى . براى هر مردى از اهالى بهشت ، هزار حورى است كه با هر حورى ، هزار سال به سر مى بَرد ، بى آن كه از يكديگر خسته و دل زده شوند . .

ص: 266

5 / 7النَّومُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :النَّومُ أَخُو المَوتِ ، وَلا يَمُوتُ أَهلُ الجَنَّةِ . (1)المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه :سُئِلَ نَبِيُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَيَنامُ أَهلُ الجَنَّةِ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : النَّومُ أَخُو المَوتِ ، وَأَهلُ الجَنَّةِ لا يَنامُونَ . (2)5 / 8البَولُ وَالغائِطُاميرالمومنين(ع) در وصف برخى از صحابه پيامبر(ص) مىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ زُمرَةٍ تَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أُمَّتِي عَلَى صُورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُم عَلَى أَشَدِّ نَجمٍ فِي السَّماءِ إِضاءَةً ، ثُمَّ هُم بَعدَ ذَلِكَ مَنازِلَ . لا يَتَغَوَّطُونَ وَلا يَبُولُونَ وَلا يَمتَخِطُونَ وَلا يَبزُقُونَ ، أَمشاطُهُمُ الذَّهَبُ ، وَمَجامِرُهُمُ الأُ لُوَّةُ ، وَرَشحُهُمُ المِسكُ . أَخلاقُهُم عَلى خُلُق رَجُلٍ واحِدٍ ، عَلى طُولِ أَبِيهِم آدَمَ سِتُّونَ ذِراعا. (3)راجع : ص 564 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / صفة أوّل زمرة تدخل الجنّة) .

.


1- .شعب الإيمان : ج 4 ص 183 ح 4745 ، البعث والنشور : ص 257 ح 442 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 342 ح 8816 ، تفسير القرطبي : ج 15 ص 261 كلاهما نحوه وكلّها عن جابر ، الزهد لابن حنبل : ص 15 عن محمّد بن المنكدر ، كنز العمّال : ج 14 ص 475 ح 39321.
2- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 282 ح 919 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 247 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 421 نقلاً عن البزّار وابن مردويه والبيهقي في البعث.
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2179 ح 16 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 43 ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1210 ح 3149 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1449 ح 4333 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 465 ح 7437 والثلاثة الأخيرة نحوه و كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39331.

ص: 267

5 / 7 خواب
5 / 8 ادرار و مدفوع

5 / 7خوابپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خواب ، برادر مرگ است و اهل بهشت نمى ميرند.المعجم الأوسط_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سؤال شد : اى پيامبر خدا ! آيا بهشتيان مى خوابند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خواب ، برادر مرگ است . بهشتيان نمى خوابند» .5 / 8ادرار و مدفوعحمزه و محمد فرزندان حمران بن اعين گويند:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروه از امّت من ، به صورت ماه شب چهارده ، وارد بهشت مى شوند . گروه بعد از آنها به صورت درخشان ترين ستاره آسمان وارد مى شوند و سپس هر گروهى ، به ترتيب منزلتى كه دارند .

اهل بهشت ، نه مدفوع و ادرار مى كنند و نه آب بينى و دهان مى اندازند . شانه هايشان طلا و بُخورشان اَلاويه ( عود هندى ) و عرقشان مُشك است . خُلق و خوهاشان يكسان است (1) و به قامت پدرشان آدم ، شصت گزند .ر . ك : ص 565 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت) .

.


1- .در دل هايشان هيچ كينه و دشمنى اى نسبت به يكديگر نيست و همگى همدل اند.

ص: 268

5 / 9الهَرَمُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أهلُ الجَنَّةِ جُردٌ (1) ، مُردٌ (2) ، كُحلٌ، لا يَفنى شَبابُهُم ، ولا تَبلى ثِيابُهم. (3)عنه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ جُردا، مُردا، مُكَحَّلينَ ، أَبناءَ ثَلاثينَ أَو ثَلاثٍ وثَلاثينَ سَنَةً . (4)سنن الترمذي عن أبي هريرة :قُلنا [لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]: الجَنَّةُ ما بِناؤُها؟ قالَ صلى الله عليه و آله : لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ ولَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ ، ومِلاطُهَا المِسكُ الأَذفَرُ ، وَحَصباؤُهَا اللُّؤلُؤُ وَالياقوتُ ، وتُربَتُهَا الزَّعفَرانُ ، مَن دَخَلَها يُنَعَّمُ ولا يَيأَسُ ، ويَخلُدُ وَلا يَموتُ ، لا تَبلى ثِيابُهُم ولا يَفنى شَبابُهُم . (5)الإمام عليّ عليه السلام :أبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله امرَأَةً عَجوزَةً دَرداءَ (6) ، فَقالَ : أما إنَّهُ لا تَدخُلُ الجَنَّةَ عَجوزٌ دَرداءُ ، فَبَكَت . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما يُبكيكِ؟ فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إِنّي دَرداءُ! فَضَحِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : لا تَدخُلينَ الجَنَّةَ عَلى حالِكِ . (7) .


1- .الأَجْرَدُ : الذي ليس على بدنه شعر (النهاية : ج 1 ص 256 «جرد»).
2- .الأَمْرَدُ : الشاب الذي بلغ خروج لحيته وطرّ شاربه ولم تَبدُ لحيته (لسان العرب : ج 3 ص 401 «مرد»).
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 679 ح 2539 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2722 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39301.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 682 ح 2545 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 258 ح 22167 و ص 237 ح 22085 ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 24 ص 32 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 14 ص 477 ح 39329.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 672 ح 2526 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 171 ح 8049 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2717 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 396 ح 7387 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 451 ح 39225 ؛ جامع الأخبار : ص 494 ح 1371 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 74.
6- .الدَرَدُ : سقوط الأسنان (النهاية : ج 2 ص 112 «درد»).
7- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 83 ، الجعفريّات : ص 191 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 16 ص 298 ح 3.

ص: 269

5 / 9 پيرى

5 / 9پيرىمعاوية بن عمّار گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، بدنى بى مو و صورتى بى مو و چشمانى سرمه كشيده دارند . جوانى شان از بين نمى رود و جامه هايشان فرسوده نمى شود .قال رسول اللّه(ص):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان در حالى وارد بهشت مى شوند كه بدن هايى بى مو و صورتى بى مو و چشمانى سرمه كشيده دارند و سنّ سى يا سى و سه سال دارند .پيامبر خدا سه بار فرمود:سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: [ به پيامبر خدا ] گفتيم : بهشت از چه ساخته شده است؟

فرمود : «خشتى از نقره و خشتى از طلاست ، ملاطش مُشك تند است و ريگ هايش مرواريد و ياقوت اند و خاكش زعفران است . هر كه به آن وارد شود ، همواره برخوردار خواهد بود و روى بينوايى نمى بيند ، جاودانه خواهد بود و هرگز نمى ميرد ، جامه هايش كهنه نمى شوند و جوانى اش از بين نمى رود» .امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پيرزنى بى دندان ديد . فرمود : «بدان كه هيچ پيرزن بى دندانى ، وارد بهشت نمى شود» .

پيرزن گريست . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا گريه مى كنى ؟» .

گفت : اى پيامبر خدا ! من هم دندان ندارم !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد و فرمود : «تو اين گونه (پير و بى دندان) ، وارد بهشت نمى شوى» .

.

ص: 270

5 / 10المَوتُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، ثُمَّ يَقومُ مُؤَذِّنٌ بَينَهُم : يا أهلَ النّارِ! لا مَوتَ ، ويا أهلَ الجَنَّةِ! لا مَوتَ ، خُلودٌ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :يُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ لا مَوتَ ، ولِأَهلِ النّارِ : يا أهلَ النّارِ! خُلودٌ لا مَوتَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :إذا صارَ أهلُ الجَنَّةِ إِلَى الجَنَّةِ وأهلُ النّارِ إلَى النّارِ ، جيءَ بِالمَوتِ حَتّى يُجعَلَ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُذبَحُ ، ثُمَّ يُنادي مُنادٍ : يا أهلَ الجَنَّةِ! لا مَوتَ ، وَيا أهلَ النّارِ! لا مَوتَ ؛ فَيَزدادُ أهلُ الجَنَّةِ فَرَحا إِلى فَرَحِهِم ، ويَزدادُ أهلُ النّارِ حُزنا إِلى حُزنِهِم . (3)صحيح البخاريّ عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالمَوتِ كَهَيئَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيُنادي مُنادٍ : يا أهلَ الجَنَّةِ! فَيَشرَئِبّونَ ويَنظُرُونَ ، فَيَقولُ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، هذَا المَوتُ ، وكُلُّهُم قَد رَآهُ . ثُمَّ يُنادي : يا أهلَ النّارِ! فَيَشرَئِبّونَ ويَنظُرونَ ، فَيَقولُ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ : نَعَم هذَا المَوتُ ، وكُلُّهُم قَد رَآهُ ، فَيُذبَحُ . ثُمَّ يَقولُ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ ، ويا أهلَ النّارِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ . ثُمَّ قَرَأَ : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِى غَفْلَةٍ » (4) . (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2396 ح 6178 عن ابن عمر ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2189 ح 42 عن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39459 وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 692 ح 2557 وسنن ابن ماجة : ج 2 ص 1447 ح 4327 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2397 ح 6179 عن أبي هريرة و ص 2396 ح 6178 عن ابن عمر نحوه ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2188 ح 40 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 516 ح 39455 ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 50 عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصادق عليه السلام ، مجمع البيان : ج 6 ص 795 عن أبي سعيد الخدري .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2397 ح 6182 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2189 ح 43 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 467 ح 6029 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 515 ح 7474 ، المعجم الكبير : ج 12 ص 275 ح 13337 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 231 ح 5560 ، تاريخ دمشق : ج 45 ص 324 ح 9900 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 14 ص 515 ح 39450 .
4- .مريم : 39.
5- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1760 ح 4453 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2188 ح 40 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 21 ح 11066 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 156 ح 278 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 12 ص 277 ح 13346 عن ابن عمر ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 60 ح 1170 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 517 ح 39475.

ص: 271

5 / 10 مرگ

5 / 10مرگپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، داخل بهشت و دوزخيان ، داخل دوزخ مى شوند . سپس آواز دهنده اى در ميان آنان بر مى خيزد [ و صدا مى زند ] كه : «اى دوزخيان ! مرگى در كار نيست ، و اى بهشتيان ! مرگى در ميان نيست ، جاودانگى است» .امام صادق(ع) درباره عبداللّه بن ابى يعفور فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به اهل بهشت گفته مى شود : «اى اهل بهشت ! جاودانگى است و از مرگ ، خبرى نيست» . به اهل دوزخ نيز گفته مى شود : «اى اهل دوزخ ! جاودانگى است و از مرگ ، خبرى نيست» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ رفتند ، مرگ را مى آورند و آن را در ميان بهشت و دوزخ قرار مى دهند و آن را ذبح مى كنند . سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد : «هلا _ اى بهشتيان _ ديگر از مرگ ، خبرى نيست ، و هان _ اى دوزخيان _ مرگى در كار نيست !» .

پس به شادىِ بهشتيان ، افزوده مى شود و اندوه دوزخيان ، افزون مى گردد .روى ابوتراب الرويانى قال:صحيح البخارى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و منادى اى ندا مى دهد كه : اى اهل بهشت !

بهشتيان ، همگى گردن مى كشند و نگاه مى كنند . منادى مى گويد : آيا اين را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى . اين ، مرگ است . و همه آنها آن را ديده اند .

سپس ندا مى دهد كه : اى اهل دوزخ !

دوزخيان ، همگى گردن مى كشند و نگاه مى كنند . منادى مى گويد : آيا اين را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى . اين ، مرگ است . و همه آنها آن را ديده اند .

در اين هنگام ، آن قوچ را سر مى برند . سپس منادى مى گويد : اى اهل بهشت ! از اين پس ، جاودانگى است و مرگى در كار نيست ، و اى اهل دوزخ ! از اين پس ، جاودانگى است و مرگى در كار نيست» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند : «و آنان را از روز حسرت ، بيم ده ، آن گاه كه داورى انجام مى گيرد ، حال آن كه آنها در غفلت اند» .

.

ص: 272

ابو حماد رازى گويد: در سرّ من رأى به خدمت امام هارسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُجاءُ بِالمَوتِ يَومَ القِيامَةِ في صورَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَعرِفُهُ هؤُلاءِ ويَعرِفُهُ هؤُلاءِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ : اللّهُمَّ سَلِّطهُ عَلَينا ؛ ويَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : اللَّهُمَّ إنَّكَ قَضَيتَ أن لا نَذوقَ فيهَا المَوتَ إِلَا المَوتَةَ الأُولى ، فَيُذبَحُ بَينَهُما ، فَيَيأَسُ أهلُ النّارِ مِنَ المَوتِ ، ويَأمَنُ أهلُ الجَنَّةِ مِنَ المَوتِ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :إذا أدخَلَ اللّهُ تَعالى أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ، أُتِيَ بِالمَوتِ مُلَبَّبا ، فَيوقَفُ عَلَى السّورِ الَّذي بَينَ أَهلِ الجَنَّةِ وأهلِ النّارِ ، ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ الجَنَّةِ ! فَيَطَّلِعونَ خائِفينَ . ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ النّارِ ! فَيَطَّلِعونَ مُستَبشِرينَ يَرجونَ الشَّفاعَةَ . فَيُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ وأَهلِ النّارِ : هَل تَعرِفونَ هذا؟ فَيَقولونَ هؤُلاءِ وهؤُلاءِ : قَد عَرَفناهُ! هُوَ المَوتُ الَّذي وُكِّلَ بِنا . فَيُذبَحُ ذَبحا عَلَى السّورِ الَّذي بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُقالُ : يا أَهلَ الجَنَّةِ خُلودٌ لا مَوتَ ، وَيا أَهلَ النّارِ خُلودٌ لا مَوتَ . (2)بحار الأنوار عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في جَوابِ مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ لَمّا سَأَلَهُ : أخبِرني ما يَصنَعُ اللّهُ بِالمَوتِ؟ _: يَابنَ سَلامٍ ، إذَا استَوى أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ وَأهلُ النّارِ فِي النّارِ ، أُتِيَ بِالمَوتِ كَأَنَّهُ كَبشٌ أَملَحُ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيُقالُ لِأَهلِ الجَنَّةِ : يا أولِياءَ اللّهِ هذَا المَوتُ ، أَتَعرِفونَهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، فَيَقولونَ لَهُم : نَذبَحُهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم يا مَلائِكَةَ رَبِّنا ، اِذبَحوهُ حَتّى لا يَكونَ مَوتٌ أبَدا . فَيَقولونَ لِأَهلِ النّارِ : يا أعداءَ اللّهِ! هذَا المَوتُ هَل تَعرِفُونَهُ؟ فَيَقولونَ : نَعَم ، فَتَقولُ المَلائِكَةُ : نَذبَحُهُ؟ فَيَقولونَ : يا مَلائِكَةَ رَبِّنا لا تَذبَحوهُ وَدَعوهُ لَعَلَّ اللّهَ يَقضي عَلَينا بِالمَوتِ فَنَستَريحَ .

قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : وَيُذبَحُ المَوتُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ؛ فَيَيأَسُ أهلُ النّارِ مِنَ الخُروجِ مِنها ، وَتَطمَئِنُّ قُلوبُ أهلِ الجَنَّةِ لِلخُلودِ فيها . فَعِندي لَكَ أن تُسلِمَ ! قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (3) .


1- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 421 نقلاً عن ابن مردويه عن أنس.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 692 ح 2557 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 300 ح 8825 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 445 ح 39200.
3- .بحار الأنوار : ج 60 ص 261 نقلاً عن بعض الكتب القديمة.

ص: 273

عبدالعزيز بن المهتدى گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت ، مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و ميان بهشت و دوزخ نگاه مى دارند . بهشتيان و دوزخيان ، آن را مى شناسند . دوزخيان مى گويند : «بار خدايا ! آن را بر ما مسلّط گردان» و بهشتيان مى گويند : «بار خدايا ! تو حكم كردى كه در اين جا ، جز همان مُردن نخست ، مرگ را نچشيم» .

پس ، آن را ميان بهشت و دوزخ ، ذبح مى كنند . اهل دوزخ از مردن ، نوميد مى شوند و اهل بهشت از مردن ، ايمن مى گردند .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون خداى بلندمرتبه ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ داخل نمود ، مرگ را كشان كشان مى آورند و آن را بر روى ديوارى كه ميان اهل بهشت و اهل دوزخ است ، نگه مى دارند . سپس گفته مى شود : «اى اهل بهشت !» و بهشتيان ، هراسان گردن مى كشند .

آن گاه گفته مى شود : «اى اهل دوزخ !» و دوزخيان با خوش حالى و به اميد شفاعت ، گردن مى كشند .

پس به اهل بهشت و اهل دوزخ گفته مى شود : «آيا اين را مى شناسيد؟» .

هر دو گروه مى گويند : آرى ، او را مى شناسيم . او ، همان مرگ است كه بر ما گماشته شده بود.

در اين هنگام ، آن را بر روى ديوارى كه ميان بهشت و دوزخ است ، سر مى بُرند . سپس گفته مى شود : «اى بهشتيان ! [ از اين پس ، ]جاودانگى است و مرگى در كار نيست ، و اى دوزخيان ! [ از اين پس ، ] جاودانگى است و مرگى در كار نيست» .بحار الأنوار_ به نقل از ابن عبّاس ، در بيان پاسخ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به پرسش عبد اللّه بن سلام كه پرسيد : به من بگو كه خداوند با مرگ ، چه مى كند _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى پسر سلام ! آن گاه كه بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ ، مستقر مى شوند ، مرگ را با صورت قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ نگه مى دارند . سپس [ فرشتگان ] به اهل بهشت مى گويند : اى دوستان خدا ! اين ، مرگ است . آيا آن را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى .

به آنان مى گويند : آن را ذبح كنيم ؟

بهشتيان مى گويند : آرى _ اى فرشتگان پروردگار ما _ ذبحش كنيد تا ديگر هرگز مرگى نباشد .

سپس به اهل دوزخ مى گويند : اى دشمنان خدا ! اين ، مرگ است . آيا آن را مى شناسيد ؟

مى گويند : آرى .

فرشتگان مى گويند : آن را ذبح كنيم؟

دوزخيان مى گويند : اى فرشتگان پروردگار ما ! ذبحش نكنيد و رهايش سازيد . شايد خداوند ، مرگ را بر ما حكم كند و آسوده شويم» .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مرگ را در ميان بهشت و دوزخ ، سر مى بُرند . پس ، اهل دوزخ از خارج شدن از آن (دوزخ) ، قطع اميد مى كنند و دل هاى اهل بهشت به جاودانگى در آن (بهشت) ، مطمئن مى شود . اينك ، به نظرم بايد مسلمان شوى» .

عبد اللّه بن سلام گفت : راست گفتى ، اى محمّد ! .

ص: 274

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أُتِيَ بِالمَوتِ كَالكَبشِ الأَملَحِ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ فَيُذبَحُ وَهُم يَنظُرونَ ، فَلَو أنَّ أحَدا ماتَ فَرَحا لَماتَ أهلُ الجَنَّةِ ، ولَو أنَّ أحَدا ماتَ حُزنا لَماتَ أهلُ النّارِ . (1)الزّهد للحسين بن سعيد عن أبي بصير_ لا أعلَمُهُ ذَكَرَهُ إلّا عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام _: قالَ : إذا أدخَلَ اللّهُ أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ، جيءَ بِالمَوتِ في صورَةِ كَبشٍ حَتّى يوقَفَ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، قالَ : ثُمَّ يُنادي مُنادٍ يُسمِعُ أهلَ الدّارَينِ جَميعا : يا أهلَ الجَنَّةِ يا أهلَ النّارِ ، فَإذا سَمِعُوا الصَّوتَ أقبَلوا ، قالَ : فَيُقالُ لَهُم : أتَدرونَ ما هذا؟ هذا هُوَ المَوتُ الَّذي كُنتُم تَخافونَ مِنهُ فِي الدُّنيا ، قالَ : فَيَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : اللّهُمَّ لا تُدخِلِ المَوتَ عَلَينا ، قالَ : ويَقولُ أهلُ النّارِ : اللّهُمَّ أدخِلِ المَوتَ عَلَينا . قالَ : ثُمَّ يُذبَحُ كَما تُذبَحُ الشّاةُ .

قالَ : ثُمَّ يُنادي مُنادٍ : لا مَوتَ أبَدا ، أيقِنُوا بِالخُلودِ ، قالَ : فَيَفرَحُ أهلُ الجَنَّةِ فَرَحا لَو كانَ أحَدٌ يَومَئِذٍ يَموتُ مِن فَرَحٍ لَماتوا . قالَ : ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآيَةَ : «أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ * إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ * إِنَّ هَ_ذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * لِمِثْلِ هَ_ذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَ_مِلُونَ » (2) ، قالَ : ويَشهَقُ أهلُ النّارِ شَهقَةً لَو كانَ أحَدٌ يَموتُ مِن شَهيقٍ لَماتوا ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الْأَمْرُ» (3) . (4) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2558 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 184 ، مسند ابن المبارك : ص 16 ح 132 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي سعيد ، كنز العمّال : ج 14 ص 515 ح 39451 .
2- .الصافّات : 58 _ 61 .
3- .مريم : 39 .
4- .الزهد للحسين بن سعيد: ص 100 ح 273 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 345 ح 2 .

ص: 275

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، مرگ را در شكل قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند و آن را در برابر چشم اهل بهشت و دوزخ ، سر مى بُرند . اگر قرار بود [در آن روز ،] كسى از شادى بميرد ، قطعا بهشتيان مى مُردند و اگر قرار بود كسى از اندوه بميرد ، حتما دوزخيان مى مُردند .الزهد ، حسين بن سعيد :يادم نمى آيد كه ابو بصير ، آن را جز از امام باقر عليه السلام نقل كرده باشد كه فرمود : «آن گاه كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ مى برد ، مرگ را به صورت قوچى مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند . سپس آواز دهنده اى با صدايى كه همه اهل بهشت و اهل جهنّم بشنوند ، بانگ مى زند : اى اهل بهشت و اى اهل دوزخ !

با شنيدن صدا ، همه به طرف آن ، رو مى كنند . پس به آنها گفته مى شود : آيا مى دانيد كه اين چيست؟ اين ، همان مرگى است كه در دنيا از آن مى ترسيديد .

اهل بهشت مى گويند : بار خدايا ! مرگ را نزد ما مياور .

اهل دوزخ نيز مى گويند : بار خدايا ! مرگ را نزد ما بياور .

در اين هنگام ، آن (مرگ) را مانند گوسفند ، سر مى بُرند .

سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : ديگر ، مرگى نيست . به جاودانگى ، يقين كنيد .

پس بهشتيان ، چنان خوش حال مى شوند كه اگر قرار بود كسى در آن روز از خوش حالى بميرد ، قطعا آنان مى مُردند» .

سپس اين آيه را تلاوت كرد : «آيا ديگر روى مرگ را نمى بينيم ، جز همان مرگ نخستين خود را ؟! و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟! به راستى كه اين ، همان كاميابى بزرگ است . براى چنين [ پاداشى ] بايد كوشندگان بكوشند» و [ فرمود: ] «دوزخيان ، چنان ناله اى سر مى دهند كه اگر قرار بود كسى از ناله بميرد ، قطعا آنان مى مُردند . اين است [ معناى ]سخن خداوند عز و جلكه : «آنان را از روز حسرت ، بيم ده ، آن گاه كه كار ، تمام مى شود» ». .

ص: 276

در روايت ديگرى از حضرت عبدالعظيم(ع) از امام هادى(تفسير القمّي عن أبي ولّاد الحنّاط عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :سُئِلَ عَن قَولِهِ : «وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ» قالَ : يُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ _ وذلِكَ بَعدَما صارَ أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ وَأهلُ النّارِ فِي النّارِ _ : يا أهلَ الجَنَّةِ ويا أهلَ النّارِ! هَل تَعرِفونَ المَوتَ في صورَةٍ مِنَ الصُّوَرِ؟ فَيَقولونَ : لا، فَيُؤتى بِالمَوتِ في صورَةِ كَبشٍ أملَحَ ، فَيوقَفُ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، ثُمَّ يُنادَونَ جَميعا : أشرِفوا وَانظُروا إلَى المَوتِ ، فَيُشرِفونَ ، ثُمَّ يَأمُرُ اللّهُ بِهِ فَيُذبَحُ، ثُمَّ يُقالُ : يا أهلَ الجَنَّةِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ أبَدا ، ويا أهلَ النّارِ! خُلودٌ فَلا مَوتَ أبَدا . (1)معاني الأخبار عن ابن عبّاس :دارُ السَّلامِ الجَنَّةُ ، وأهلُها لَهُمُ السَّلامَةُ مِن جَميعِ الآفاتِ وَالعاهاتِ وَالأمراضِ وَالأسقامِ ، وَلَهُمُ السَّلامَةُ مِنَ الهَرَمِ وَالمَوتِ وَتَغَيُّرِ الأَحوالِ عَلَيهِم ، وهُمُ المُكرَمونَ الَّذينَ لا يُهانونَ أبَدا ، وَهُمُ الأَعِزّاءُ الَّذينَ لا يَذِلّونَ أبدا ، وهُمُ الأَغنِياءُ الَّذينَ لا يَفتَقِرونَ أبَدا، وهُمُ السُّعَداءُ الَّذينَ لا يَشقَونَ أبَدا ، وهُمُ الفَرِحونَ المُستَبشِرونَ الَّذينَ لا يَغتَمّونَ ولا يَهتَمّونَ أبَدا ، وهُمُ الأَحياءُ الَّذينَ لا يَموتونَ أبَدا، فَهُم في قُصورِ الدُّرِّ وَالمَرجانِ ، أبوابُها مُشرَعَةٌ إلى عَرشِ الرَّحمنِ ، «وَالمَلائِكَةُ يَدخُلونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ ؛ سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ» (2) . (3) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 50 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 346 ح 4 .
2- .عُقْبى الدار : العاقبة المحمودة (مجمع البحرين : ج 2 ص 1240 «عقب»).
3- .معاني الأخبار : ص 176 ح 1.

ص: 277

تفسير القمّى_ به نقل از ابو ولّاد حنّاط _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند : «آنان را از روز حسرت ، بيم ده» سؤال شد . فرمود : «پس از آن كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ رفتند ، ندا دهنده اى از جانب خداوند ، ندا مى دهد كه : اى اهل بهشت و اى اهل دوزخ ! آيا مرگ را در چهره اى از چهره ها مى شناسيد ؟

آنها مى گويند : نه .

پس ، مرگ را در چهره قوچى سياه و سفيد مى آورند و آن را ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند . سپس به همه آنها ندا مى شود كه : اينك بالا بيابيد و مرگ را تماشا كنيد .

آنان ، بالا مى آيند . سپس خداوند دستور مى دهد كه آن را ذبح كنند . آن گاه گفته مى شود : اى بهشتيان ! [ از اين پس ، ] جاودانگى است و هرگز مرگى نيست ، و اى دوزخيان! [ از اين پس ،] جاودانگى است و هرگز مرگى نيست» .به همان سند از داوود بن فرقد، از عبدالأعلى مولى آمعانى الأخبار_ به نقل از ابن عبّاس _: سراى سلامت ، بهشت است . اهل آن ، از همه آفت ها و گزندها و بيمارى ها و ناخوشى ها مصون اند . آنان از پيرى و مرگ و دگرگونىِ حالات ، در امان اند و همواره گرامى اند و هرگز اهانت نمى بينند ، پيوسته عزيزند و هرگز خوار نمى شوند ، هميشه توانگرند و هيچ گاه فقير نمى شوند ، همواره خوش بخت اند و هرگز روى بدبختى را نمى بينند ، پيوسته شاد و خوش حال اند و هرگز غمگين و اندوهناك نمى شوند ، و هماره زنده اند و هرگز نمى ميرند . در كاخ هايى از دُر و مرجان اند كه درهاى آنها رو به عرش خداى رحمان است «و فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند [ و مى گويند : ]«درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام اين سراى !» » . .

ص: 278

5 / 11تِلكَ الأَوصافُالإمام عليّ عليه السلام_ في كِتابِهِ إلى أهلِ مِصرَ ، بَعدَ ذِكرِهِ لِلنّارِ وأوصافِها _: اِعلَموا يا عِبادَ اللّهِ ، أنَّ مَعَ هذا رَحمَةَ اللّهِ الَّتي لا تَعجِزُ عَنِ العِبادِ ، «جَنَّةٌ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ والأَرضِ» ، «أُعِدَّت لِلمُتَّقينَ» ، خَيرٌ لا يَكونُ مَعَها شَرٌّ أبَدا ، لَذّاتُها لا تُمَلُّ، وَمُجتَمَعُها لا يَتَفَرَّقُ ، سُكّانُها قَد جاوَرُوا الرَّحمنَ ، وقامَ بَينَ أيديهِمُ الغِلمانُ ، بِصِحافٍ مِنَ الذَّهَبِ فيهَا الفاكِهَةُ وَالرَّيحانُ . (1)عنه عليه السلام :أمّا أهلُ الطّاعَةِ فَأثابَهُم بِجِوارِهِ ، وَخَلَّدَهُم في دارِهِ ، حَيثُ لا يَظعَنُ النُّزّالُ ، ولا تَتَغَيَّرُ بِهِمُ الحالُ ، ولا تَنوبُهُمُ الأَفزاعُ ، ولا تَنالُهُمُ الأَسقامُ ، ولا تَعرِضُ لَهُمُ الأَخطارُ ، ولا تُشخِصُهُمُ الأَسفارُ . (2)عنه عليه السلام_ في صِفَةِ الجَنَّةِ _: دَرَجاتٌ مُتفاضِلاتٌ ، ومَنازِلُ مُتَفاوِتاتٌ ، لا يَنقَطِعُ نَعيمُها ، ولا يَظعَنُ (3) مُقيمُها ، وَلا يَهرَمُ خالِدُها ، وَلا يَبأَسُ (4) ساكِنُها . (5)عنه عليه السلام :الجَنَّةُ الَّتي أعَدَّهَا اللّهُ تَعالى لِلمُؤمِنينَ خَطّافَةٌ لِأَبصارِ النّاظِرينَ ، فيها دَرَجاتٌ مُتفاضِلاتٌ ، ومَنازِلُ مُتَعالِياتٌ ، لا يَبيدُ نَعيمُها، ولا يَضمَحِلُّ حُبورُها (6) ، ولا

يَنقَطِعُ سُرورُها ، ولا يَظعَنُ مُقيمُها ، ولا يَهرَمُ خالِدُها ، ولا يَبأَسُ ساكِنُها .

أمِنَ سُكّانُها مِنَ المَوتِ فَلا يَخافونَ ، صَفا لَهُمُ العَيشُ ، ودامَت لَهُمُ النِّعمَةُ ، في أنهارٍ مِن ماءٍ غَيرِ آسِنٍ (7) وأنهارٍ مِن لَبَنٍ لَم يَتَغَيَّر طَعمُهُ ، وأنهارٍ مِن خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ ، وأنهارٍ مِن عَسَلٍ مُصَفّىً ، ولَهُم فيها مِن كُلِّ الثَّمَراتِ ، ومَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم ، عَلى فُرُشٍ مَنضودَةٍ ، وأزواجٌ مُطَهَّرَةٌ ، وحورٌ عينٌ كَأَنَّهُنَّ اللُّؤلُؤُ المَكنونُ ، وفاكِهَةٌ كَثيرَةٌ لا مَقطوعَةٌ ولا مَمنوعَةٌ ، والمَلائِكَةُ يَدخلونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ ، سَلامٌ عَلَيكُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَى الدّارِ . (8) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 266 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 29 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 .
2- .نهج البلاغة : الخطبة 109 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 114 ح 49.
3- .ظَعَن : ذهبَ وسار (لسان العرب : ج 13 ص 270 «ظعن»).
4- .بئِسَ يَبأسُ : افتقر واشتدّت حاجته (النهاية : ج 1 ص 89 «بأس») .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 85 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 103.
6- .الحُبور : النِعمة وَسِعة العيش والسرور (النهاية : ج 1 ص 327 «حبر»).
7- .ماءٌ آسِن : إذا تغيّر ريحه تغيّرا مُنكرا (مفردات ألفاظ القرآن : ص 76 «أسن»).
8- .مطالب السؤول : ص 55 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 30 ح 97.

ص: 279

5 / 11 و اين چند چيز

5 / 11و اين چند چيزامام على عليه السلام_ در نامه اش به مردم مصر ، بعد از بيان دوزخ و اوصاف آن _: بدانيد _ اى بندگان خدا _ كه در كنار اين [ عذاب ها ] ، رحمت خدا قرار دارد كه گنجايش همه بندگان را دارد : «بهشتى كه پهنه آن ، مانند پهنه آسمان و زمين است» و «براى پرهيزگاران ، آماده شده است» . سراسر ، خوبى است و هرگز بدى اى با آن نيست و لذّت هايش ملال آور نيستند و جمع آن ، به جدايى نمى انجامد . ساكنانش همسايه خداى مهربان اند و پسركان ، با سينى هاى زرّينِ پر از ميوه و ريحان ، در برابر آنان به خدمت ايستاده اند .حضرت رضا(ع) خطاب به عبدالعظيم:امام على عليه السلام :فرمان برداران را با جاى دادن در جوار خويش ، پاداش داد و آنان را در سراى خود ، جاويدان ساخت ؛ سرايى كه رخت افكنان در آن ، هرگز نمى كوچند و حالاتشان دگرگون نمى گردد ، و وحشت ها به سراغشان نمى آيد و بيمارى ها به آنان نمى رسد و دست خوش خطرها نمى شوند و بار سفر از جايى به جايى بر نمى بندند .قال الامام الرضا(ع):امام على عليه السلام_ در توصيف بهشت _: بهشت ، درجات مختلف و منزل هاى متفاوتى دارد ، نعمت هايش قطع نمى شوند و اقامت كننده در آن ، هيچ گاه نمى كوچد و جاويدان در آن ، هرگز پير نمى شود و ساكنِ آن ، به بينوايى نمى افتد .از امام سجاد(ع) نقل است:امام على عليه السلام :بهشتى كه خداوند بزرگ ، براى مؤمنانْ آماده ساخته است ، چشم بينندگان را خيره مى سازد . در آن ، درجاتى است يكى برتر از ديگرى و منزل هايى است يكى بالاتر از ديگرى . نعمت هايش از بين نمى رود ، خوشى هايش به سر نمى آيد ، شادى هايش قطع نمى شود ، اقامت كننده در آن نمى كوچد ، جاويدان در آن ، پير نمى شود و ساكنِ آن ، دچار بينوايى نمى گردد .

ساكنان آن ، از مرگ ، در امان اند . بنا بر اين ، نمى ترسند . زندگى به كام آنهاست و نعمت برايشان پايدار است : جويبارهايى از آبى تغييرناپذير ؛ جويبارهايى از شير كه طعم آن ، دگرگون نمى شود ؛ جويبارهايى از باده كه نوشندگان از آن ، لذّت مى برند ؛ و جويبارهايى از انگبين ناب «و در آن جا از هر گونه ميوه اى ، براى آنان هست و [ از همه بالاتر ] آمرزش پروردگارشان است » . بر فرش هاى رديف شده اند «و همسرانى پاك دارند» ؛ «حوريانى چشم درشت» چون مرواريد نهان در صدف ، و ميوه هاى فراوان كه نه بُريده مى شوند و نه ممنوع اند . «فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند [ و مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام آن سراى !» » .

.

ص: 280

قال اميرالمؤمنين(ع):الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ أهلَ الجَنَّةِ يَحيَونَ فَلا يَموتونَ أبَدا، ويَستَيقِظونَ فَلا يَنامونَ أبَدا ، ويَستَغنونَ فَلا يَفتَقِرونَ أبَدا ، ويَفرَحونَ فَلا يَحزَنونَ أبَدا ، ويَضحَكونَ ولا يَبكونَ أبَدا ، ويُكرَمونَ فَلا يُهانونَ أبَدا ، ويَفكَهونَ ولا يَقطِبونَ أبَدا ، ويُحبَرونَ وَيُسَرّونَ أبَدا ، ويَأكُلونَ فَلا يَجوعونَ أبَدا ، ويَروَونَ فَلا يَظمَؤونَ أبَدا، وَيُكسَونَ فَلا يَعرَونَ أبَدا، وَيَركَبونَ ويَتَزاوَرونَ أبَدا ، يُسَلِّمُ عَلَيهِمُ الوِلدانُ المُخَلَّدونَ أبَدا، بِأيديهِم أباريقُ الفِضَّةِ وآنِيَةُ الذَّهَبِ أبَدا ، مُتَّكِئينَ عَلى سُرُرٍ أبَدا، عَلَى الأَرائِكِ يَنظُرونَ أبَدا ، تَأتيهِمُ التَّحِيَّةُ وَالتَّسليمُ مِنَ اللّهِ أبَدا ، نَسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ ، إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ . (1)از قول امام على(ع) فرمود:الإمام المهديّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَنِ التَّوالُدِ فِي الجَنَّةِ _: إنَّ الجَنَّةَ لا حَملَ فيها لِلنِّساءِ وَلا وِلادَةَ ، ولا طَمثَ وَلا نِفاسَ ، وَلا شَقاءَ بِالطُّفُولِيَّةِ ، وفيها ما تَشتَهِي الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعيُنُ ، كَما قالَ سُبحانَهُ . فَإِذَا اشتَهَى المُؤمِنُ وَلَدا خَلَقَهُ اللّهُ بِغَيرِ حَملٍ وَلا وِلادَةٍ عَلَى الصّورَةِ الَّتي يُرِيدُ ، كَما خَلَقَ آدَمَ عِبرَةً . (2) .


1- .الاختصاص : ص 358 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 220 ح 215.
2- .الاحتجاج : ج 2 ص 580 ح 357 عن محمّد بن عبد اللّه الحميري ، بحار الأنوار : ج 53 ص 163 ح 4.

ص: 281

امام باقر عليه السلام :اهل بهشت ، هماره زنده اند و هرگز نمى ميرند ، هماره بيدارند و هرگز نمى خوابند ، هماره توانگرند و هرگز نادار نمى شوند ، هماره شادند و هرگز اندوهگين نمى شوند ، هماره خندان اند و هرگز نمى گريند ، هماره ارجمندند و هرگز اهانت نمى بينند ، هماره گشاده رويند و هرگز اخم نمى كنند ، هماره خوش حال و مسرورند ، مى خورند و هرگز گرسنه نمى شوند ، مى نوشند و هرگز تشنه نمى شوند ، هماره جامه بر تن دارند و هرگز برهنه نيستند ، هماره سوار مى شوند و به ديدار هم مى روند ، هماره پسرانى جاودانه _ كه در دستشان هماره ابريق هايى از نقره و ظرف هايى از طلاست _ برايشان درود مى فرستند ، هماره بر تخت ها نشسته و بر اريكه ها تكيه زده اند و به يكديگر مى نگرند ، و هماره از جانب خداوند ، بر ايشان درود و سلام فرستاده مى شود .

از خداوند ، بهشت را درخواست مى كنيم ، به حقّ رحمتش ، كه او بر هر چيزى تواناست .حضرت عبدالعظيم از حضرت امام جواد(ع) درخواست حديثامام مهدى عليه السلام_ در پاسخ سؤال از زاد و ولد در بهشت _: در بهشت ، زنان ، نه باردار مى شوند ، نه مى زايند ، نه حيض مى بينند ، نه نِفاس مى شوند و نه زحمت بچّه دارى را تحمّل مى كنند ؛ بلكه در آن جا _ همان گونه كه خداوند سبحان فرموده _ ، آنچه دل ها هوس مى كنند و چشم ها [ از ديدنش ] لذّت مى برند ، هست . پس هر گاه مؤمن ، هوس فرزندى كند ، خداوند ، آن را ، بدون آن كه باردارى يا زايمانى در كار باشد ، به همان شكلى كه مى خواهد ، مى آفريند ، چنان كه آدم را ، نمونه آفريد . .

ص: 282

الفصل السادس: الحثّ على طلب الجنّة6 / 1قِيمَةُ الجَنَّةِالكتاب«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ». (1)

«أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ يَوْمَ_ئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً ». (2)

«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَ_وَ تُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» . (3)

: آل عمران : 198 ، المائدة : 119 ، التوبة : 72 ، الرعد : 35 ، النحل : 32 ، الكهف : 107 ، مريم : 63 ، الفرقان : 15 ، الزمر : 73 ، غافر : 40 ، الحديد : 21 ، القمر : 54 _ 55 ، الانسان : 20 .

الحديثنيز حضرت رسول(ص) مى فرمايد:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : أَعدَدتُ لِعِبادِيَ الصّالِحِينَ : ما لا عَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . (4) .


1- .السجدة : 17.
2- .الفرقان : 24.
3- .آل عمران : 133 .
4- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1185 ح 3072 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 2 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 400 ح3292 وج5 ص346 ح3197، سنن ابن ماجة: ج2 ص1447 ح 4328، سنن الدارمي: ج2 ص792 ح2724، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 91 ح 369 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 317 ح 11085 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 471 ح 6247 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 778 ح 43069 ؛ عدّة الداعي : ص 99 ، عوالي اللآلي : ج 4 ص 101 ح 148 كلاهما من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 191 ح 168 وزاد في آخر بعضها «مِصداقُ ذَلِكَ فِي كِتابِ اللّه ِ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءَ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» » .

ص: 283

فصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشت
6 / 1 ارزش بهشت

فصل ششم: تشويق به طلبيدن بهشت6 / 1ارزش بهشتقرآن«پس هيچ كس نمى داند چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش آنچه انجام مى داده اند ، براى آنان پنهان شده است».

«در آن روز ، جايگاه اهل بهشت ، بهتر و استراحتگاهشان نيكوتر است».

«بشتابيد به سوى آمرزشى كه از جانب پروردگارتان است و بهشتى كه پهناى آن ، آسمان ها و زمين است و براى پرهيزگاران ، آماده گرديده است» .

ر . ك : آل عمران : آيه 198 ، مائده : آيه 119 ، توبه : آيه 72 ، رعد : آيه 35 ، نحل : آيه 32 ، كهف : آيه 107 ، مريم : آيه 63 ، فرقان : آيه 15 ، زمر : آيه 73 ، غافر : آيه 40 ، حديد : آيه 211 ، قمر : آيه 54 _ 55 انسان : آيه 20 .

حديث2.عن أبيه، عن سعد، عن ابن أبي الخطّاب، عن محمّد بنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه فرمود : «براى بندگان شايسته ام ، چيزهايى آماده كرده ام كه نه هيچ چشمى ديده ، و نه هيچ گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذر كرده است » . (1)

.


1- .در برخى مصادر ، در پايان اين حديث ، جمله زير نيز وجود دارد : «شاهدش هم در كتاب خدا اين است : «پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش آنچه انجام مى داده اند ، براى آنان پنهان شده است» » .

ص: 284

3.عن جعفر بن أحمد بن أيّوب، عن صفوان، عن عمرو بن حرعنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهِ تَعالى : أَعدَدتُ لِعِبادِيَ الصّالِحِينَ : ما لاعَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، ذُخرا (1) ، بَلْهَ (2) ما اُطِّلِعتُم عَلَيهِ . (3)4.عن جعفر بن أحمد، عن جعفر بن بشير، عن أبي سلمة الجعنه صلى الله عليه و آله :مَن دَخَلَ الجَنَّةَ يَنعَمُ لا يَبؤَسُ ، لا تَبلى ثِيابُهُ ، وَلا يَفنى شَبابُهُ ، وَلَهُ فِي الجَنَّةِ ما لاعَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . (4)5.عن جعفر بن أحمد بن الحسين، عن داود، عن يوسف قال:صحيح مسلم عن سهل بن سعد السّاعدي :شَهِدَتُ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَجلِسا وَصَفَ فِيهِ الجَنَّةَ حَتّى اِنتَهى ، ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله فِي آخِرِ حَدِيثِهِ : فِيها ما لا عَينٌ رَأَت ، وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، وَلا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ . ثُمَّ اقتَرَأَ هذِهِ الآيَةَ : «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ يُنفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » (5) . (6) .


1- .ذَخرتُ الشيء أذخره ذخرا : ادَّخرتُه (الصحاح : ج 2 ص 662 «ذخر») .
2- .بَلْهَ ما اطّلعتُم عليه : دع ما اطّلعتم عليه من نعيم الجنّة وعرفتموه من لذّاتها (النهاية : ج 1 ص 155 «بله») .
3- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1794 ح 4502 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 3 و 4 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 496 ح 10024 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 367 كلّها عن أبي هريرة ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 518 وليس فيه «ذخرا» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 92 .
4- .سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2715 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 301 ح 8835 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 52 ح 6397 ، الزهد لابن المبارك : ص 512 ح 1456 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 119 ح 36 كلّها عن أبي هريرة والأربعة الأخيرة نحوه.
5- .السجدة : 16 و 17.
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2175 ح 5 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 432 ح 22889 ، رياض الصالحين : ص 694 .

ص: 285

6.عن جعفر و فضالة، عن أبان، عن الحسن بن زياد العطّاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «براى بندگان شايسته ام ، چيزهايى آماده كرده ام كه نه چشمى ديده ، و نه گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذشته است . اينها اندوخته اند و بجز آن چيزهايى هستند كه از آنها آگاه شده ايد» .7.عن أبي الجارود قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه وارد بهشت شود ، همواره در ناز و نعمت خواهد بود و هرگز دچار بينوايى نمى شود ، جامه هايش كهنه نمى گردند ، جوانى اش از بين نمى رود و برايش در بهشت ، چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب بشرى گذر نكرده است.ابن موسى و الورّاق معاً، عن الصوفيّ ّ، عن الرّوياصحيح مسلم_ به نقل از سهل بن سعد ساعدى _: در يكى از مجلس هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حاضر بودم و ايشان در آن مجلس از اوصاف بهشت مى گفت تا آن كه توصيفش به پايان رسيد . سپس در پايان سخنش فرمود : «در آن جا چيزهايى هست كه نه هيچ چشمى ديده ، و نه هيچ گوشى شنيده ، و نه بر دل بشرى گذر كرده است» .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن گاه ، اين آيه را خواند : «پهلوهايشان از بسترها فاصله گرفته ، پروردگارشان را به بيم و اميد مى خوانند و از آنچه روزى شان كرده ايم ، انفاق مى كنند . پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش كارهايى كه انجام مى داده اند ، برايشان اندوخته شده است» . .

ص: 286

عبدالعظيم حسنى فرمود:رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَأَلَ مُوسى رَبَّهُ : ما أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلةً؟ قالَ : ... .

قالَ : رَبِّ! فَأَعلاهُم مَنزِلَةً؟ قالَ: أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدتُ ، غَرَستُ كَرامَتَهُم بِيَدِي ، وَخَتَمتُ عَلَيها ، فَلَم تَرَ عَينٌ ، وَلَم تَسمَع أُذُنٌ ، وَلم يَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ . قالَ : وَمِصداقهُ فِي كِتابِ اللّهِ عز و جل : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ » . (1)1.عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ فِي الجَنَّةِ شَيءٌ مِمّا فِي الدُّنيا إِلّا الأَسماءُ . (2)2.عنه صلى الله عليه و آله :لَقابُ قَوسِ (3) أَحَدِكُم فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ أَو تَغرُبُ . (4)3.صحيح البخاري عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقابُ قَوسِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ أَو مَوضِعُ قِيدٍ _ يَعنِي سَوطَهُ _ خَيرٌ مِنَ الدُّنيا وَما فِيها . (5)4.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقِيدُ سَوطِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ خَيرٌ مِمّا بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (6) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 176 ح 312 ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 99 ح 6216 ، مسند الحميدي : ج 2 ص 336 ح 761 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 311 تفسير الطبري : ج 11 الجزء 21 ص 104 كلّها عن المغيرة بن شعبة والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 505 ح 39423 .
2- .كنز العمّال : ج14 ص454 ح39237 نقلاً عن الضياء عن ابن عبّاس ، تفسير الطبري : ج 1 الجزء 1 ص174 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 91 كلاهما عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه .
3- .قابُ قَوسٍ : أي مقداره (النهاية : ج 4 ص 118 «قوب»).
4- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3080 و ص 1029 ح 2640 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 530 ح 10264 بزيادة «أو سوطِ» بعد «قوس» ، رياض الصالحين : ص 694 وليس في الثلاثة الأخيرة «أحدكم» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10615 .
5- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1029 ح 2643 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 181 ح 1651 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 283 ح 12439 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 411 ح 7398 كلّها عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 304 ح 10616 ؛ تنبيه الخواطر : ج 2 ص 275 عن زياد بن حارثة بن مسلمة نحوه.
6- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 192 ح 8173 ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 28 ح 6158 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 15 ح 6286 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 420 ح 20885 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 85 ح 8042 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39244.

ص: 287

5.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى از پروردگارش پرسيد : دون پايه ترينِ بهشتيان كيست؟

فرمود : ... .

گفت : پروردگارا ! بلندپايه ترينِ آنان ، چه كسى است؟

فرمود : «كسانى كه من خواسته ام [ و آنان را برگزيده ام ] . كرامتشان (بهشت) را با دست خود كاشتم و بر آن ، مُهر نهادم . پس ، [ آن را ] هيچ چشمى نديده ، و هيچ گوشى نشنيده ، و بر دل هيچ بشرى گذر نكرده است» .

شاهدش هم در كتاب خداى عز و جل ، اين آيه است : «پس هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، براى آنان ، پنهان شده است» .6.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، چيزى از آنچه در دنياست ، وجود ندارد مگر نام ها . (1)حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مقدار طول يك كمان از جايى (سهمى) كه هر يك از شما در بهشت دارد ، بهتر از همه چيزهايى است كه خورشيد بر آنها طلوع يا غروب مى كند.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا و او از پدران گرامى اشصحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به يقين ، مقدار يك طول كمان يا يك تازيانه از جايى (سهمى) كه هر يك از شما در بهشت دارد ، ارزشش بيشتر است از دنيا و هر آنچه در دنياست».عن أحمد بن أبي عبداللّه البرقي، عن عبدالعظيم بن عپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[حتّى] بند تازيانه هر يك از شما در بهشت ، برتر است از آنچه مابين آسمان و زمين است. .


1- .يعنى نعمت هاى خدا در دنيا با نعمت هاى او در بهشت ، تنها در نام ، شباهت و اشتراك دارند و مصاديق آنها قابل قياس با يكديگر نيستند .

ص: 288

عمر بن يزيد گويد: حضرت صادق (ع) فرمود:عنه صلى الله عليه و آله :مَوضِعُ سَوطٍ فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِنَ الدُّنيا وَما فِيها . (1)محمّد بن يعقوب، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّعنه صلى الله عليه و آله :لَشِبرٌ فِي الجَنَّةِ خَيرٌ مِنَ الأَرضِ وَما عَلَيها (الدُّنيا وَما فِيها) . (2)ابو بصير گويد:عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ العَبدَ لَيُعطى عَلى بابِ الجَنَّةِ ما يَكادُ فُؤادُهُ يَطِيرُ لَولا أَنَّ اللّهَ بَعَثَ مَلَكا لِيَشُدَّ فُؤادَهُ . (3)حدثنا عبداللّه، حدثنى ابى، حدثنا محمّد بن جعفر، حعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ مِن نَعِيمِ أَهلِ الجَنَّةِ أَنَّهُم يَتَزاوَرُونَ عَلى المَطايا وَالنُّجُبِ ، وَإِنَّهُم يُؤتَونَ فِي يَومِ الجُمُعَةِ بِخَيلٍ مُسَوَّمَةٍ مُلجَمَةٍ لا تَرُوثُ وَلا تَبُولُ ، فَيَركَبُونَها حَتّى يَنتَهُوا حَيثُ شاءَ اللّهُ ، فَيَأتِيهِم مِثل السَّحابَةِ فِيها ما لا عَينٌ رَأَت وَلا أُذُنٌ سَمِعَت ، فَيَقُولُونَ : أَمطِرِي عَلَينا ، فَما تَزالُ تُمطِرُ عَلَيهِم حَتّى يَنتَهِيَ ذَلِكَ فَوقَ أَمانِيِّهِم .

ثُمَّ يَبعَثُ اللّهُ رِيحا غَيرَ مُؤذِيَةٍ فَتَنسِفُ كُثبانا مِن مِسكٍ عَلى أَيمانِهِم وَعَلى شَمائِلِهِم ، فَيَأخُذُ ذَلِكَ المِسكُ فِي نَواصِي خُيُولِهِم ، وَفِي مَعارِفِها (4) ، وَفِي رُؤُوسِها ، وَلِكُلِّ رَجلٍ مِنهم جُمَّةٌ (5) عَلى ما اشتَهَت نَفسُهُ ، فَيَتَعَلَّقُ ذَلِكَ المِسكُ فِي تِلكَ الجِمامِ وَفِي الخَيلِ وَفِيما سِوى ذَلِكَ مِنَ الثِّيابِ .

ثُمَّ يُقبِلُونَ حَتّى يَنتَهُوا إِلى ما شاءَ اللّهُ ، فَإِذا المَرأَةُ تُنادِي بَعضَ أُولَئِكَ : يا عَبدَ اللّهِ! أَما لَكَ فِينا حاجَةٌ؟ فَيَقُولُ : مَا أَنتِ ، وَمَن أَنتِ؟ فَتَقُولُ : أَنا زَوجَتُكَ . فَيَقُولُ : ما كُنتُ عَلِمتُ مَكانَكِ! فَتَقُولُ المَرأَةُ : أَوَ ما تَعلَمُ أَنَّ اللّهَ قالَ : «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ » فَيَقُولُ : بَلى وَرَبِّي . فَلَعَلَّهُ يَشغَلُ عَنها بَعدَ ذلِكَ المَوقِفِ مِقدارَ أَربَعِينَ خَرِيفا ، لا يَلتَفِتُ وَلا يَعُودُ ، ما يَشغَلُهُ عَنها إِلّا ما هُوَ فِيهِ مِنَ النَّعِيمِ وَالكَرامَةِ . (6) .


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1187 ح 3078 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 180 ح 1648 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4330 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 425 ح 22861 كلّها عن سهل بن سعد الساعدي ، سنن الدارمي : ج 2 ص 789 ح 2716 عن أبي هريرة وزاد فيه «أحدكم» بعد «سوط» ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39245.
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4329 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 79 ح 70 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 50 ح 5 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، حلية الأولياء : ج 4 ص 108 عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 456 ح 39243 ؛ مجمع البيان : ج 5 ص 412 عن أبي سعيد الخدري ، جامع الأخبار : ص 495 ح 1375 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 77 .
3- .كنز العمّال : ج 14 ص 486 ح 39365 نقلاً عن الديلمي عن أنس.
4- .المَعرَفَة : مَنبِت عُرف الفَرس (لسان العرب : ج 9 ص 241 «عرف»).
5- .الجُمّة من شعر الرأس : ما سقط على المنكبين (النهاية : ج 1 ص 300 «جمم»).
6- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 69 ح 239 ، الترغيب والترهيب : ج 4 ص 542 ح 114 نحوه وكلاهما عن شفي بن ماتع .

ص: 289

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[حتّى] جايگاه يك تازيانه در بهشت ، از دنيا و هر آنچه در دنياست ، بهتر است.1.و روى الفضيل عن أبي عبداللّه(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك وجب از بهشت ، از زمين و آنچه بر روى آن است (از دنيا و آنچه در آن است ) ، بهتر است.فضيل گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا به بنده در [همان] درِ بهشت ، چيزى داده مى شود كه نزديك است دلش از جا كنده شود ، اگر خداوند ، فرشته اى را نفرستد تا دل او را قوى گرداند .2.و باسناده (الصدوق) عن عمار الساباطى، عن ابى عبدالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يكى از نعمت هاى اهل بهشت ، اين است كه سوار بر مركب ها و اشتران نژاده ، به ديدار يكديگر مى روند ، و هر آدينه روز ، اسب هاى نشان دارِ لگام زده كه نه سرگين دارند و نه پيشاب ، آورده مى شوند و بر آنها مى نشينند و هر جا كه بخواهند ، مى روند . آن گاه ابرمانندى بر فرازشان آشكار مى شود كه نه چشمى مانند آن را ديده و نه گوشى شنيده است . به آن مى گويند : «بر ما ببار» و آن ابرمانند ، پيوسته بر ايشان مى بارد تا جايى كه از آرزوهايشان فراتر مى رود.

سپس خداوند ، بادى بى آزار بر مى انگيزد و تپّه هايى از مُشك را در سمت راست و سمت چپ آنان افشان مى سازد و آن مُشك ، در كاكُل و يال ها و سرهاى اسبانشان جاى مى گيرد ، و نيز براى هر مردى از آنان كه گيسوانى دارد ، آن سان كه او مى خواهد . و آن مُشك در آن گيسوان و در آن اسب ها و در جامه ها مى پيچد .

سپس مى آيند تا به آن جا مى رسند كه خدا مى خواهد . در اين هنگام ، زنى يكى از ايشان را صدا مى زند كه : اى بنده خدا! آيا تو را با ما كارى نيست؟

او مى گويد : چيستى تو ؟ كيستى تو؟

زن مى گويد : من ، همسر تو هستم .

مرد مى گويد : از وجود تو آگاه نبودم!

زن مى گويد : آيا نمى دانى كه خدا فرموده است : «هيچ كس نمى داند كه چه چيزهايى از آنچه روشنى بخش ديدگان است ، به پاداش كارهايى كه مى كرده اند ، براى آنان پنهان شده است» ؟

مى گويد : چرا ، به پروردگارم سوگند .

و شايد بعد از آن نيز به اندازه چهل سال از آن زن ، غافل بماند و نه به طرف او نگاه كند و نه برگردد ، و آنچه او را از وى غافل مى گرداند ، غرق شدنش در نعمت ها و كرامت ها[ ى خداوند ] است. .

ص: 290

امام صادق(ع) فرمود:سنن ابن ماجة عن اسامة بن زيد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ لِأَصحابِهِ : أَلا مُشَمِّرٌ (1) لِلجَنَّةِ؟ فَإِنَّ الجَنَّةَ لا خَطَرَ لَها ، هِيَ وَرَبِّ الكَعبَةِ نُورٌ يَتَلَألَأُ ، وَرَيحانَةٌ تَهتَزُّ ، وَقَصرٌ مَشِيدٌ ، وَنَهرٌ مُطَّرِدٌ (2) ، وَفاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ نَضِيجَةٌ ، وَزَوجَةٌ حَسناءُ جَمِيلَةٌ ، وَحُلَلٌ كَثِيرَةٌ ، فِي مَقامٍ أَبَدا، فِي حَبرةٍ (3) وَنَضرَةٍ ، فِي دُورٍ عالِيَةٍ ، سَلِيمَةٍ بَهِيَّةٍ .

قالُوا : نَحنُ المُشَمِّرُونَ لَها يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : قُولُوا : إِن شاءَ اللّهُ . ثُمَّ ذَكَرَ الجِهادَ وَحَضَّ عَلَيهِ . (4)1.حدثنا أبو يوسف محمّد بن احمد الرقى، حدثنا محمّد برسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي صِفَةِ الجَنَّةِ _: لا شِبهَ لَها ، هِيَ وَرَبِّ الكَعبَةِ رَيحانَةٌ تَهتَزٌّ ، وَنُورٌ يَتَلَألَأُ ، وَنَهرٌ مُطَّرِدٌ ، وَزَوجَةٌ لا تَمُوتُ ، فِي خُلُودٍ وَنَعمَةٍ ، فِي مَقامٍ أَمِينٍ . (5)معاوية بن جاهمة گويد:الإمام عليّ عليه السلام :اَلجَنَّةُ أَفضَلُ غايَةٍ . (6) .


1- .تَشَمّر : تهيّأ، والتَشْمير : هو الجدّ فيه والاجتهاد (لسان العرب : ج 4 ص 428 «شمر»).
2- .يَطَّرِد : يجري (النهاية : ج 3 ص 117 «طرد»).
3- .الحَبْرة : النعمة وسعة العيش (النهاية : ج 1 ص 327 «حبر»).
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1448 ح 4332 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 389 ح 7381 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 322 ح 1421 ، الفردوس : ج 1 ص 139 ح 493 كلّها عن اُسامة بن زيد ، كنز العمّال : ج 14 ص 452 ح 39227.
5- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 252 الرقم 1982 عن ابن عبّاس .
6- .غرر الحكم : ح 1024.

ص: 291

2.سنن ابن ماجة_ به نقل از اُسامة بن زيد _: يك روز ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يارانش فرمود : «آيا كسى هست كه براى بهشت ، كمر همّت بر بندد ؛ چرا كه بهشت ، بديل و نظير ندارد ؟ به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، يك پارچه نور است و مى درخشد و گلزارى است كه پيچ و تاب مى خورد ، و كاخ هايى افراشته است ، و جويبارهايى روان ، و ميوه هايى فراوان و رسيده ، و همسرانى نيكو و زيبا ، و جامه هاى بسيار ، در جايگاهى جاويدان ، همراه با ناز و نعمت و خرّمى ، در خانه هايى بلندجايگاه ، امن و باشُكوه » .

ياران گفتند : ما براى آن ، دامن همّت به كمر مى زنيم ، اى پيامبر خدا !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بگوييد : اگر خدا بخواهد» و سپس از جهاد گفت و بِدان برانگيخت.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در توصيف بهشت _: مانند ندارد . به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، گلزارى است در پيچ و تاب ، و نورى است درخشان ، و جويبارى است روان ، و همسرى كه هرگز نمى ميرد و سراى جاودانگى و نعمت و آسايش و امنيت است.3.عن انس عن النبى(ص):امام على عليه السلام :بهشت ، برترين هدف است. .

ص: 292

عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ خَيرُ مَآلٍ ، وَالنّارُ شَرُّ مَقِيلٍ . (1)راجع : ص 298 (الشوق إلى الجنّة) .

6 / 2دُخولُ الجَنَّةِ رَخيصٌعمر گويد:الإمام عليّ عليه السلام :دُخُولُ الجَنَّةِ رَخِيصٌ ، وَدُخُولُ النّارِ غالٍ. (2)6.الإمام الرضا عليه السلام :إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ رَخِيصَةٌ ، فَاشتَرُوها قَبلَ أَن تَغلُوَ . (3)عيسى عليه السلام :اَلنَّومُ عَلَى الحَصِيرِ وَأَكلُ خُبزِ الشَّعِيرِ ، فِي طَلَبِ الفِردَوسِ يَسِيرٌ . (4)6 / 3ذِكرُ الجَنَّةِ8.عن ابن عباس، عن النبى(ص):رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَنسَوُا العَظِيمَينِ : اَلجَنَّةَ وَالنّارَ . (5)پيامبر فرمود:الإمام زين العابدين عليه السلام :إِنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . . . كانَ إِذا قامَ فِي صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ (6) بَينَ يَدَي رَبِّهِ عز و جل، وَكانَ إِذا ذَكَرَ الجَنَّةَ وَالنّارَ اِضطَرَبَ اضطِرابَ السَّلِيمِ (7) ، وَسَأَلَ اللّهَ تَعالى الجَنَّةَ ، وَتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (8) .


1- .غرر الحكم : ح 1765 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 53 ح 1371.
2- .كنز الفوائد : ج 1 ص 279 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 90 ح 95.
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 116 ح 111 و ص 55 ح 33.
4- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 230 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 330 ح 64 ؛ تاريخ دمشق : ج 47 ص 444 ، البداية والنهاية : ج 2 ص 90 كلاهما عن مالك بن دينار عن عيسى عليه السلام نحوه .
5- .التاريخ الكبير : ج 1 ص 417 الرقم 1334 ، المطالب العالية : ج 3 ص 219 ح 3309 نحوه وكلاهما عن عبداللّه بن عمر.
6- .الفَريصَة : عَصَب الرقبة وعروقها، أي ترجف من الخوف ، والجمع : فَريص و فرائِص (النهاية : ج 3 ص 431 «فرص»).
7- .السَليمْ : اللديغ، إنّما سمّي سليما تفاؤلاً بالسلامة (النهاية : ج 2 ص 396 «سلم»).
8- .الأمالي للصدوق : ص 244 ح 262 ، عدّة الداعي : ص 139 كلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 331 ح 1.

ص: 293

6 / 2 ورود به بهشت ، ارزان است
6 / 3 به ياد بهشت بودن

1.امام على عليه السلام :بهشت ، بهترين فرجام است و دوزخ ، بدترين توقّفگاه.ر . ك : ص 299 (شوق به بهشت) .

6 / 2ورود به بهشت ، ارزان است3.امام على عليه السلام :ورود به بهشت ، ارزان است و ورود به دوزخ ، گران .امام رضا عليه السلام :كالاى خدا ارزان است . پس ، پيش از آن كه گران شود ، آن را بخريد.1.عن على بن ابراهيم، عن ابيه، عن ابن أبى عمير، عن هعيسى عليه السلام :خفتن بر بوريا و خوردن نان جوين ، براى طلبيدن بهشت ، آسان است.6 / 3به ياد بهشت بودنرسول خدا فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو امر بزرگ را از ياد نبريد : بهشت و دوزخ را.1.محمّد بن على بن الحسين فى الأمالى، عن محمّد بن الامام زين العابدين عليه السلام :حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام ... هر گاه به نماز مى ايستاد ، بدنش در پيشگاه پروردگارش به لرزه مى افتاد و هر گاه از بهشت و دوزخ ياد مى كرد ، مانند مارگزيده به خود مى لرزيد و از خداى بزرگ ، بهشت مى طلبيد و از آتش به او پناه مى برد.

.

ص: 294

2.فى حديث الحولاء العطارة بالسند المتقدم فى أبواب االإمام الباقر عليه السلام :اُذكُرُوا مِن عَظَمَةِ اللّهِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنهُ شَيئا إِلّا وَهِيَ أَعظَمُ مِنهُ . وَاذكُرُوا مِنَ النّارِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنها شَيئا إِلّا وَهِيَ أَشَدُّ مِنهُ . وَاذكُرُوا مِنَ الجَنَّةِ ما شِئتُم ، وَلا تَذكُرُونَ مِنها شَيئا إِلّا وَهِيَ أَفضَلُ . (1)رسول خدا فرمود:الإمام الصادق عليه السلام :حَقُّ التِّلاوَةِ الوُقُوفُ عِندَ ذِكرِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، يَسأَلُ فِي الأُولى ، وَيَستَجِيرُ مِنَ الأُخرى. (2)3.و عن سعيد بن جبير عن ابن عمر احسبه رفعه، عن النبىسعد السعود :أَوحَى اللّهُ عز و جل إِلى داوودَ عليه السلام : يا أَيُّها الغَفُولُ ! ما تَصنَعُ بِدُنيا يَدخُلُها الرَّجُلُ صَحِيحا وَيَرجِعُ سَقِيما وَيَخرُجُ فَيَحيا حَياتَهُ فَيُكَبَّلُ بِالحَدِيدِ وَالأَغلالِ وَيَخرُجُ الرَّجُلُ صَحِيحا فَيُرَدُّ قَتِيلاً .

وَيْحَكُم! لَو رَأَيتُمُ الجَنَّةَ وَما أَعدَدتُ فِيها لِأَولِيائِي مِنَ النَّعِيمِ لَما ذُقتُم دَواءَها لِشَهوَةٍ (3) .

أَينَ المُشتاقُونَ إِلى لَذِيدِ (4) الطَّعامِ وَالشَّرابِ؟ أَينَ الَّذِينَ جَعَلُوا مَعَ الضِّحكِ بُكاءً؟ أَينَ الَّذِينَ هَجَمُوا عَلى مَساجِدِي فِي الصَّيفِ وَالشِّتاءِ؟ (5) .


1- .سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 406 تاريخ دمشق : ج 54 ص 282 نحوه وكلاهما عن المنهال بن عمرو.
2- .التبيان في تفسير القرآن : ج 1 ص 442 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 57 ح 84 عن أبي بصير وليس فيه ذيله من «يسأل ...» ، مجمع البيان : ج 1 ص 375 وفيه «يستعيذ» بدل «يستجير» ، تفسير جوامع الجامع : ج 1 ص 76 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 214 ح 12.
3- .هكذا في الطبعة المعتمدة ، والظاهر أنّ الصواب : «لَماذقتم ذوقا بشهوة» ، كما في بعض النسخ (راجع : هامش بحار الأنوار : ج 14 ص 45) .
4- .في المصدر : «إلى أزيد» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .سعد السعود : ص 48 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 45.

ص: 295

رسول خدا فرمود:امام باقر عليه السلام :از بزرگى خدا ، هر چه خواستيد ، ياد كنيد ؛ امّا هر چه از آن ياد كنيد ، باز بزرگى خدا ، بزرگ تر از آن است ، و از آتش دوزخ ، هر چه خواستيد ، بگوييد ؛ ولى هر چه از آن بگوييد ، باز آتش دوزخ ، سخت تر از آن است ، و از بهشت ، هر چه خواستيد ، بگوييد ؛ امّا هر چه از آن بگوييد ، باز بهشت ، برتر از آن است.4.امام صادق عليه السلام :حقّ تلاوت [ قرآن ] ، آن است كه هنگام ياد شدن از بهشت و دوزخ ، درنگ شود . اوّلى را طلب كند و از دومى به خدا پناه برَد.سعد السعود :خداى عز و جل به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «اى بى خبر! از دنيا چه مى خواهى كه آدمى ، تن درست به آن وارد مى شود و بيمار باز مى گردد و بيرون مى رود و به زندگى خود ادامه مى دهد و به كُنده و زنجير بسته مى شود ، و آدمى سالم [از خانه ]بيرون مى رود و كشته باز مى گردد؟

واى بر شما! اگر بهشت و نعمت هايى را كه در آن براى دوستانم آماده ساخته ام ، ديده بوديد ، هرگز طعم شهوتى را نمى چشيديد.

كجايند مشتاقانِ خوردنى ها و نوشيدنى هاى لذيد؟ كجايند آنان كه در كنار خنده ، گريه كردند؟ كجايند آنان كه در تابستان و زمستان ، به مسجدهاى من هجوم آوردند؟» . .

ص: 296

و روى عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني عن سهل بن سعد،مصباح الشَّريعة_ فِيما نَسَبَهُ إِلى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _رُوِيَ أَنَّ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليه السلام كانَ يُفَكِّرُ فِي طُولِ اللَّيلِ فِي أَمرِ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَسهَرُ لَيلَتَهُ وَلا يَأخُذُهُ النَّومُ ، ثُمَّ يَقُولُ عِندَ الصَّباحِ : اَللَّهُمَّ أَينَ المَفَرُّ ، وَأَينَ المُستَقَرُّ؟ اَللَّهُمَّ إِلَيكَ . (1)6 / 4الغَفلَةُ عَن الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما رَأَيتُ مِثلَ النّارِ نامَ هارِبُها ، وَلا مِثلَ الجَنَّةِ نامَ طالِبُها . (2)عنه صلى الله عليه و آله :لا تَخدَعَنَّكُم زَخارِفُ دُنيا دَنِيَّةٍ ، عن مَراتِبِ جَنّاتٍ عَلِيَّةٍ . (3)عنه صلى الله عليه و آله :مَن خافَ أَدلَجَ (4) ، وَمَن أَدلَجَ بَلَغَ المَنزِلَ ، أَلا إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ غالِيَةٌ ، أَلا إِنَّ سِلعَةَ اللّهِ الجَنَّةُ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :إِذا صَلَّى العَبدُ وَلَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى الجَنَّةَ وَلَم يَستَعِذهُ مِنَ النّارِ ، قالَتِ المَلائِكَةُ : أَغفَلَ العَظِيمَتَينِ الجَنَّةَ وَالنّارَ . (6)پيامبر(ص) درباره امام حسين مى فرمايد:الإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَإِنِّي لَم أَرَ كَالجَنَّةِ نامَ طالِبُها ، وَلا كَالنّارِ نامَ هارِبُها . أَلا وَإِنَّهُ مَن لا يَنفَعُهُ الحَقُّ يَضُرُّهُ الباطِلُ . (7) .


1- .مصباح الشريعة : ص 462 ح 84 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 266 ح 8 .
2- .سنن الترمذي : ج 14 ص 715 ح 2601 ، الزهد لابن المبارك : ص 9 ح 27 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 14 ح 791 كلّها عن أبي هريرة ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 177 ح 1638 عن أنس ، كنز العمّال : ج 15 ص 773 ح 43039 ؛ الأمالي للطوسي : ص 526 ح 1162 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 52 كلاهما عن أبي ذرّ.
3- .أعلام الدين : ص 340 عن أبي أيّوب الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 77 ص 183 ح 10.
4- .أَدْلَجَ القَوم: إذا ساروا الّليل كلّه (لسان العرب : ج 2 ص 272 «دلج»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 633 ح 2450 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 343 ح 7851 وفيه «الغالية» بدل «الجنّة» ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 425 ح 1460 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 690 ح 5348 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 481 كلّها عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 8 ص 377 عن اُبيّ بن كعب ، كنز العمّال : ج 3 ص 142 ح 5885 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 279 .
6- .الجعفريّات : ص 42 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج 5 ص 65 ح 5370 .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 28 ، الإرشاد : ج 1 ص 236 وفيه «اليقين» بدل «الحقّ» و«الشكّ» بدل «الباطل» ، تحف العقول : ص 152 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 293.

ص: 297

6 / 4 غفلت از بهشت

مصباح الشريعة_ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: روايت شده است كه يحيى بن زكريّا عليه السلام در طول شب ، در باره بهشت و دوزخ مى انديشيد و به خاطر اين دو ، شب هايش را بيدار مى ماند و خوابش نمى گرفت ، و چون صبح مى شد ، مى گفت : بار خدايا ! به كجا مى توان گريخت؟ و در كجا آرام مى توان گرفت؟ بار خدايا ! به تو.6 / 4غفلت از بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نديدم چيزى چون دوزخ كه گريزانِ از آن ، خفته باشد ، و نه چون بهشت كه جوينده اش در خواب ، فرو رفته باشد !پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا زرق و برق فريبنده دنيا ، شما را از درجات بهشت هاى بلندجايگاه ، غافل كند !پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه ترسيد ، همه شب ، ره پوييد و آن كه همه شب ره پوييد ، به منزل مقصود رسيد . آگاه باشيد كه كالاى خدا گران است . آگاه باشيد كه كالاى خدا بهشت است.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده نماز بخواند و از خداى بلندمرتبه ، بهشت را نخواهد و از آتش دوزخ به او پناه نبرد ، فرشتگان مى گويند : «دو چيز بزرگ ، بهشت و دوزخ را از ياد برد ! » .امام على عليه السلام :هان! من نديده ام چيزى را كه چون بهشت ، جوينده اش خفته باشد ، و نه چون دوزخ كه گريزانِ از آن ، در خواب ، فرو رفته باشد . بدانيد كه هر كه حق ، سودش نرساند ، باطل ، زيانش مى رساند.

.

ص: 298

و در روايت ديگر از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه رسوعنه عليه السلام :اَلمَغبُونُ مَن باعَ جَنَّةً عَلِيَّةً بِمَعصِيَةٍ دَنِيَّةٍ . (1)و باز كلينى به سند صحيح روايت كرده است از ابراهيمعنه عليه السلام :إِنَّ مَن باعَ نَفسَهُ بِغَيرِ الجَنَّةِ فَقَد عَظُمَت عَلَيهِ المِحنَةُ . (2)عنه عليه السلام :مَن باعَ نَفسَهُ بِغَيرِ نَعِيمِ الجَنَّةِ فَقَد ظَلَمَها . (3)الإمام الكاظم عليه السلام :أَما إِنَّ أَبدانَكُم لَيسَ لَها ثَمَنٌ إِلّا الجَنَّةُ ، فَلا تَبِيعُوها بِغَيرِها! (4)6 / 5الشَّوقُ إِلَى الجَنَّةِ2.تفسير ابن كثير عن ابن زيد :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَرَأَ هذِهِ السُّورَةَ : «هَلْ أَتَى عَلَى الْاءِنسَ_نِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ» (5) وَقَد أُنزِلَت عَلَيهِ وَعِندَهُ رَجُلٌ أَسوَدُ ، فَلَمّا بَلَغَ صِفَةَ الجِنانِ زفر زفرةً ، فَخَرَجَت نَفسُهُ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخرَجَ نَفسَ صاحِبِكُم _ أَو قالَ : أَخِيكُم _ الشَّوقُ إِلَى الجَنَّةِ . (6)3.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن عمر :جاءَ رَجُلٌ مِنَ الحَبَشَةِ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَسأَلُهُ ، فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : «سَلْ وَاستَفهِم» فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، فُضِّلتُم عَلَينا بِالصُّوَرِ وَالأَلوانِ وَالنُّبُوَّةِ ، أَفَرَأَيتَ إِن آمَنتُ بِمِثلِ ما آمَنتَ بِهِ ، وَعَمِلتُ مِثلَ ما عَمِلتَ بِهِ ، إِنِّي لَكائِنٌ مَعَكَ فِي الجَنَّةِ؟

قالَ : نَعَم .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! إِنَّه لَيُرى بَياضُ الأَسوَدِ فِي الجَنَّةِ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ .

ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلَا اللّهُ» كانَ لَهُ بِها عَهدٌ عِندَ اللّهِ ، وَمَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَبِحَمدِهِ» ، كُتِبَت لَهُ مِئَةُ أَلفِ حَسَنَةٍ وَأَربَعَةٌ وَعِشرُونَ أَلفَ حَسَنَةٍ . فَقالَ رَجُلٌ : كَيفَ يهلكُ بَعدَ هَذا يا رَسُولَ اللّهِ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأتِي يَومَ القِيامَةِ بِالعَمَلِ ، وَلَو وُضِعَ عَلَى جَبَلٍ لا تُقِلُّهُ ، فَتَقُومُ النِّعمَةُ مِن نِعَمِ اللّهِ فَيَكادُ أَن يَستَنفِدَ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلّا أَن يَتَطاوَلَ اللّهُ بِرَحمَتِهِ ، وَنَزَلَت هَذِهِ السُّورَةُ : «هَلْ أَتَى عَلَى الْاءِنسَ_نِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئا مَّذْكُورًا » إِلى قَولِهِ : «وَ مُلْكًا كَبِيرًا » . (7)

قالَ الحَبَشِيُ : وَإِنَّ عَينَيَ لَتَرَيانِ ماتَرى عَيناكَ فِي الجَنَّةِ؟ فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، فَاستَبكى حَتَّى فاضَت نَفسُهُ . قالَ ابنُ عُمَرَ : لَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُدلِيهِ فِي حُفرَتِهِ بِيَدِهِ . (8) .


1- .غرر الحكم: ح 1352 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 98 ح 2268 نحوه.
2- .غرر الحكم : ح 3474 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 150 ح 3309.
3- .غرر الحكم : ح 9164 .
4- .الكافي : ج 1 ص 19 ح 12 ، تحف العقول : ص 389 كلاهما عن هشام بن الحكم ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص65 عن محمّد بن الحنفيّة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 78 ص 303 ح 1 .
5- .الإنسان : 1.
6- .تفسير ابن كثير : ج 8 ص 310 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 366 نقلاً عن ابن وهب .
7- .الإنسان : 1 _ 20.
8- .المعجم الكبير : ج 12 ص 333 ح 13595 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 319 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 318 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 162 ح 1581 ، تفسير القرطبي : ج 19 ص 148 ، سير أعلام النبلاء : ج 7 ص 320 عن ابن عبّاس والثلاثة الأخيرة نحوه .

ص: 299

6 / 5 شوق به بهشت

4.امام على عليه السلام :زيان ديده ، كسى است كه بهشت برينى را به گناهى پست بفروشد.امام على عليه السلام :كسى كه خويشتن را به غير بهشت بفروشد ، به رنج بزرگ در مى افتد.5.امام على عليه السلام :كسى كه خود را به غير از ناز و نعمت بهشت بفروشد ، به خويشتن ستم كرده است.6.امام كاظم عليه السلام :بدانيد كه اين پيكرهاى شما ، بهايى جز بهشت ندارند . پس ، آنها را به جز بهشت نفروشيد.6 / 5شوق به بهشت9.تفسير ابن كثير_ به نقل از ابن زيد _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سوره دهر را كه بر او نازل شد ، خواند . در نزد ايشان ، مردى سياه بود . چون به وصف بهشت رسيد ، آن مرد ، ناله اى كرد و جان داد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شوق بهشت ، جان يارتان را گرفت» يا فرمود : «جان برادرتان را» .10.المعجم الكبير_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _: مردى از حبشه به خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد تا پرسش هايى كند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بپرس و جويا شو» .

مرد گفت : اى پيامبر خدا ! شما در صورت ها و رنگ ها و نبوّت ، بر ما امتياز داريد . آيا اگر من به آنچه تو بِدان ايمان آورده اى ، ايمان آورم و مانند كارهايى كه تو مى كنى ، انجام دهم ، در بهشت با تو خواهم بود؟

فرمود : «آرى» .

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه داد : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، سفيدىِ سياه پوست در بهشت ، از مسافت هزار سال راه ، ديده مى شود» .

سپس فرمود : «هر كس بگويد : معبودى جز خداى يكتا نيست ، به واسطه آن برايش در نزد خداوند ، پيمانى است ، و هر كس بگويد : پاكا خدا و ستايش ، او را ! ، برايش صد و بيست و چهار هزار ثواب نوشته مى شود» .

مردى گفت : اى پيامبر خدا ! با چنين وضعى ، ديگر چگونه هلاك شود ؟!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آدمى ، روز قيامت ، آن قدر عمل مى آورد كه اگر بر كوهى نهاده شود ، كوهْ آن را بر نمى تابد . پس يك نعمت از نعمت هاى خدا بر مى خيزد و نزديك است كه همه آن اعمال را از بين ببرد ؛ امّا خداوند به رحمت خود ، به دادِ آنها مى رسد» .

و اين سوره نازل شد : «آيا برهه اى از روزگار بر انسان گذشت كه چيزى در خورِ ياد شدن نبود ؟» تا «و سلطنتى بزرگ» .

مرد حبشى گفت : چشمان من ، آنچه را كه چشمان تو در بهشت مى بيند ، مى بيند ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .

در اين هنگام ، مرد حبشى چندان گريست كه جان به جان آفرين تسليم كرد . من خود ديدم كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله با دست خويش او را در قبرش نهاد.

.

ص: 300

11.الإمام عليّ عليه السلام :شَوِّقُوا أَنفُسَكُم إِلى نَعِيمِ الجَنَّةِ ، تُحِبُّوا المَوتَ وَتَمقُتُوا الحَياةَ . (1)12.عنه عليه السلام_ فِي صِفَةِ الجَنَّةِ _: فَلَو رَمَيتَ بِبَصَرِ قَلبِكَ نَحوَ ما يُوصَفُ لَكَ مِنها لَعَزَفَت (2) نَفسُكَ عَن بَدائِعِ ما أُخرِجَ إِلَى الدُّنيا مِن شَهَواتِها وَلَذَّاتِها ، وَزَخارِفِ مَناظِرِها ، وَلَذَهِلَت بِالفِكرِ فِي اصطِفاقِ أَشجارٍ غُيِّبَت عُرُوقُها فِي كُثبانِ المِسكِ عَلى سَواحِلِ أَنهارِها ، وَفِي تَعلِيقِ كَبائِسِ اللُّؤلُؤِ الرَّطبِ فِي عَسالِيجِها (3) وَأَفنانِها ، وَطُلُوعِ تِلكَ الثِّمارِ مُختَلِفَةً فِي غُلُفِ أَكمامِها (4) ، تُجنى مِن غَيرِ تَكَلُّفٍ فَتَأتِي عَلى مُنيَةِ مُجتَنِيها، وَيُطافُ عَلى نُزّالِها فِي أَفنِيَةِ قُصُورِها بِالأَعسالِ المُصَفَّقَةِ ، وَالخُمُورِ المُرَوَّقَةِ .

قَومٌ لَم تَزَلِ الكَرامَةُ تَتَمادى بِهِم حَتّى حَلُّوا دارَ القَرارِ ، وَأَمِنُوا نُقلَةَ الأَسفارِ ، فَلَو شَغَلتَ قَلبَكَ أَيُّها المُستَمِعُ بِالوُصُولِ إِلى ما يَهجُمُ عَلَيكَ مِن تِلكَ المَناظِرِ المُونِقَةِ (5) ، لَزَهَقَت نَفسُكَ شَوقا إِلَيها ، وَلَتَحَمَّلتَ مِن مَجلِسِي هَذا إِلى مُجاوَرَةِ أَهلِ القُبُورِ استِعجالاً بِها ، جَعَلَنا اللّهُ وَإِيّاكُم مِمَّن سَعى بِقَلبِهِ إِلى مَنازِلِ الأَبرارِ بِرَحمَتِهِ! (6) .


1- .غرر الحكم : ح 5779 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 297 ح 5304 .
2- .عَزَفَت نفسي عن الدنيا: أي عافتها وكرهتها (النهاية : ج 3 ص 230 «عزف»).
3- .عساليجها : أغصانها (النهاية : ج 3 ص 238 «عسلج»).
4- .أكْمام : جمع كِمْ وهو غلاف الثمر والحبّ قبل أن يظهر (النهاية : ج 4 ص 200 «كمم») .
5- .الأَنَقَ : حُسْن المنظر وإعجابه إيّاك (لسان العرب : ج 10 ص 10 «أنق»).
6- .نهج البلاغة : الخطبة 165 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 68 وليس فيه ذيله من «فلو شغلت قلبك ...» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 162 ح 104.

ص: 301

13.امام على عليه السلام :جان هايتان را به نعمت هاى بهشت ، مشتاق سازيد تا اين كه مرگ را دوست بداريد و از زندگى بيزار باشيد.14.امام على عليه السلام_ در وصف بهشت _: اگر به آنچه از بهشت براى تو وصف مى شود ، با چشم دلت نظر افكنى ، بى گمان ، نفْس تو از خواهش ها و خوشى هاى دل انگيزى كه در دنيا پديد آورده شده ، و زيبايى هاى مناظر آن ، روى گردان خواهد شد ، و انديشه ات در صداى بر هم خوردن شاخسار درختانى متحيّر خواهد شد كه در كنار جويبارهاى بهشت در تپّه هايى از مُشك ، ريشه دوانيده اند و در خوشه هاى مرواريد تر و تازه اى كه بر شاخه هاى نازك و ستبر ، آويزان اند ، و در بر آمدن آن ميوه هاى گوناگون رنگارنگ از غلاف هاى شكوفه هايشان كه بى رنج ، چيده مى شوند و هر سان كه چيننده اش آرزو كند ، در دسترسش قرار مى گيرند . و براى بهشتيان در آستان كاخ هايشان ، عسل هاى مصفّا و باده هاى ناب ، گردانده مى شود.

بهشتيان ، مردمانى هستند كه كرامت [ خداوند ] ، پيوسته آنان را در بر مى گيرد تا آن كه در سراى ماندگارى فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند . پس تو _ اى شنونده _ ، اگر دل خويش را در رسيدن به آن مناظر زيبا و شگفت انگيز كه ناگهان بر تو هجوم مى آورند ، مشغول دارى ، از شوق آنها قالب تهى خواهى كرد و از همين مجلس من ، به همسايگىِ خفتگان در گورها ، رخت بر خواهى بست تا هر چه زودتر به آن مناظر ، دست يابى . خداوند به رحمت خويش ، ما و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل خويش براى رسيدن به منزل هاى نيكوكاران مى كوشند. .

ص: 302

15.عنه عليه السلام :سُبحانَكَ خالِقا وَمَعبُودا بِحُسنِ بَلائِكَ عِندَ خَلقِكَ . خَلَقتَ دارا وَجَعَلتَ فِيها مَأدُبةً : مَشرَبا وَمَطعَما وَأَزواجا وَخَدَما وَقُصُورا وَأَنهارا وَزُرُوعا وَثِمارا. ثُمَّ أَرسَلتَ داعِيا يَدعُو إِلَيها . فَلا الدّاعِيَ أَجابُوا ، وَلا فِيما رَغَّبتَ رَغِبُوا ، وَلا إِلى ما شَوَّقتَ إِلَيهِ اشتاقُوا . (1)... عن رسول اللّه(ص):عنه عليه السلام_ فِي صِفَةِ المُتَّقِينَ _: لَولا الأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللّهُ عَلَيهِم لَم تَستَقِرَّ أَرواحُهُم فِي أَجسادِهِم طَرفَةَ عَينٍ ، شَوقا إِلَى الثَّوابِ ، وَخَوفا مِنَ العِقابِ . (2) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 109.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 193 ، صفات الشيعة : ص 97 ح 35 ، الأمالي للصدوق : ص 667 ح 897 كلاهما عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عن الإمام علي عليهم السلام ، التمحيص : ص 71 ح 170 ، روضة الواعظين : ص 480 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 315 ح 50 .

ص: 303

امام على عليه السلام :زِهى ، آفريدگار و معبودى كه به آفريدگان خويش ، نيكى ها كرده اى! سرايى را آفريدى و در آن ، سفره اى از نوشيدنى و خوردنى و زنان و خدمتكاران و كاخ ها و جويبارها و كشت ها و ميوه ها گستردى . سپس دعوتگرى را فرستادى تا به سوى آن بخواند ؛ امّا مردمان ، دعوت او را نپذيرفتند و به نعمت هايى كه ترغيبشان نمودى ، رغبت نشان ندادند و به آنچه تشويقشان كردى ، مشتاق نگشتند.امام على عليه السلام_ در توصيف پرهيزگاران _: اگر نبود اَجَلى كه خداوند براى آنان نوشته است ، از شوق پاداش و ترس از كيفر ، جان هايشان چشم بر هم زدنى در كالبدهايشان نمى مانْد . .

ص: 304

الإمام الباقر عليه السلام :سُئِلَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام عَنِ الإِيمانِ ، فَقالَ: إِنَّ اللّهَ عز و جل جَعَلَ الإِيمانَ عَلى أَربَعِ دَعائِمَ : عَلَى الصَّبرِ وَاليَقِينِ وَالعَدلِ وَالجِهادِ ، فَالصَّبرُ مِن ذَلِكَ عَلى أَربَعِ شُعَبٍ : عَلَى الشَّوقِ وَالإِشفاقِ وَالزُّهدِ وَالتَّرَقُّبِ ، فَمَنِ اشتاقَ إِلَى الجَنَّةِ سَلا (1) عَنِ الشَّهواتِ ، وَمَن أَشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ ، وَمَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المُصِيباتُ ، وَمَن راقَبَ المَوتَ سارَعَ إِلَى الخَيراتِ . (2)الكافي عنهم عليهم السلام :فِيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عِيسى عليه السلام : ... يَابنَ مَريَمَ ، لَو رَأَت عَينُكَ ما أَعدَدتُ لِأَولِيائِيَ الصّالِحِينَ ، ذابَ قَلبُكَ وَزَهَقَت نَفسُكَ شَوقا إِليَهِ ، فَلَيسَ كَدارِ الآخِرَةِ دارٌ تَجاوَرَ فِيها الطَّيِّبُونَ ، وَيَدخُلُ عَلَيهِم فِيها المَلائِكَةُ المُقَرَّبُونَ ، وَهُم مِمّا يَأتِي يَومَ القِيامَةِ مِن أَهوالِها آمِنُونَ ، دارٌ لا يَتَغَيَّرُ فِيها النَّعِيمُ وَلا يَزُولُ عَن أَهلِها .

يَابنَ مَريَمَ ، نافِسْ فِيها مَعَ المُتَنافِسِينَ ، فَإِنَّها أُمنِيَّةُ المُتَمَنِّينَ ، حَسَنَةُ المَنظَرِ . طُوبى لَكَ يَابنَ مَريَمَ إِن كُنتَ لَها مِنَ العامِلِينَ ، مَعَ آبائِكَ آدَمَ وَإِبراهِيمَ ، فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ، لا تَبغِي بِها بَدَلاً وَلا تَحوِيلاً ، كَذلِكَ أَفعَلُ بِالمُتَّقِينَ . (3)6 / 6تَمَثُّلُ الجَنَّةِصحيح البخاري عن أنس :صَلَّى لَنا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله ثُمَّ رَقِيَ المِنبَرَ ، فَأَشارَ بِيَدَيهِ قِبَلَ قِبلَةِ المَسجِدِ ، ثُمَّ قالَ : لَقَد رَأَيتُ الآنَ مُنذُ صَلَّيتُ لَكُم الصَّلاةَ الجَنَّةَ وَالنّارَ ، مُمَثَّلَتَينِ فِي قِبلَةِ هَذا الجِدارِ ، فَلَم أَرَ كَاليَومِ فِي الخَيرِ وَالشَّرِّ _ ثَلاثا _ . (4) .


1- .سلوتُ عنه : صَبَرتُ عنه (مجمع البحرين : ج 2 ص 874 «سلا») .
2- .الكافي : ج 2 ص 50 ح 1 عن جابر ، نهج البلاغة : الحكمة 31 ، الأمالي للمفيد : ص 277 ح 3 عن قبيصة بن جابر الأسدي ، الخصال: ص 231 ح 74 عن الأصبغ بن نباتة ، تحف العقول : ص 164 كلّها من دون إسنادٍ إلى الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 348 ح 17 .
3- .الكافي : ج 8 ص 131 _ 135 ح 103 عن عليّ بن أسباط ، تحف العقول : ص 497 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 293.
4- .صحيح البخاري : ج 1 ص 261 ح 716 و ج 5 ص 2374 ح 6103 نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 515 ح 13720 ، كنز العمّال : ج 11 ص 410 ح 31918 .

ص: 305

6 / 6 مجسّم شدن بهشت

امام باقر عليه السلام :از امير مؤمنان عليه السلام در باره ايمان پرسيدند . فرمود : «خداى عز و جل ، ايمان را بر چهارپايه نهاد : بر شكيب و يقين و داد و جهاد . شكيب نيز بر چهار شاخه است : شوق و ترس و زهد و انتظار . كسى كه مشتاق بهشت باشد ، در برابر شهوت ها شكيبايى مى كند . كسى كه از آتش بترسد ، از حرام ها دست مى دارد . كسى كه به دنيا زهد ورزد ، [ سختى ها و ] مصيبت ها بر او آسان مى شوند ، و كسى كه منتظر مرگ باشد ، در كارهاى نيك مى كوشد» .الكافى_ به نقل از اهل بيت عليهم السلام _: از اندرزهاى خداى عز و جل به عيسى عليه السلام اين بود كه : «... اى پسر مريم! اگر ديدگانت آنچه را كه براى دوستان شايسته ام آماده ساخته ام ، مى ديد ، از شوق ، دلت آب مى شد و جانت به لب مى آمد . هيچ سرايى ، چون سراى آخرت نيست . در آن جا همه پاكان جمع اند و فرشتگان مقرّب ، بر آنان وارد مى شوند و از هراس هاى قيامت ، در امان اند . سرايى است كه در آن ، نعمت ها به غير نعمت ، بدل نمى شوند و از اهل آن سراى ، زوال نمى يابند .

اى پسر مريم! براى چنين سرايى ، با ديگر كوشندگان ، به شوقْ در كوش ، كه آن ، آرزوى آرزومندان است و خوش منظر است . خوشا به حال تو _ اى پسر مريم _ ، اگر از عمل كنندگان براى آن باشى ، همراه با پدرانت ، آدم و ابراهيم ، در بهشت ها و نعمت هايى كه هرگز جايگزين و تغييرى براى آنها نخواهى خواست ! من با پرهيزگاران ، چنين مى كنم» .6 / 6مجسّم شدن بهشتصحيح البخارى_ به نقل از اَنَس _: با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز جماعت خوانديم . سپس ايشان بر منبر رفت و با دستانش به سوى قبله مسجد اشاره كرد و آن گاه فرمود : «از آن گاه كه با شما نماز خواندم ، تاكنون ، بهشت و دوزخ را مى بينم كه در پهنه اين ديوار ، مجسّم شده اند . تا كنون روزى چنين ، در نيكى و بدى ، نديده ام» و اين را سه بار فرمود .

.

ص: 306

صحيح مسلم عن أنس :بَلَغَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أَصحابِهِ شَيءٌ ، فَخَطَبَ فَقالَ : عُرِضَت عَلَيَ الجَنَّةُ وَالنّارُ ، فَلَم أَرَ كَاليَومِ فِي الخَيرِ وَالشَّرِّ ، وَلَو تَعلَمُونَ ما أَعلَمُ لَضَحِكتُم قَلِيلاً وَلَبَكَيتُم كَثِيرا .

قالَ : فَما أَتى عَلى أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومٌ أَشَدُّ مِنهُ . قالَ : غَطَّوا رُؤُوسَهُم وَلَهُم خَنِينٌ (1) . (2) .


1- .الخَنِيْن : ضَرْب من البكاء دون الانتحاب (النهاية : ج 2 ص 85 «خنن») .
2- .صحيح مسلم : ج 4 ص 1832 ح 134 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 325 ح 12659 نحوه ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 338 ح 11154 ، فتح الباري : ج 8 ص 281 ، كنز العمّال : ج 11 ص 421 ح 31975 .

ص: 307

صحيح مسلم_ به نقل از اَنَس _: به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از يارانش چيزى رسيد . پس به خطبه ايستاد و فرمود : «بهشت و دوزخ بر من نمايان شدند . روزى چنين در نيك و بد ، نديده بودم . اگر آنچه را من مى دانم ، شما مى دانستيد ، هر آينه كمتر مى خنديديد و بيشتر مى گريستيد» .

بر ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، روزى سخت تر از آن روز نگذشت . آنان سرهايشان را پوشاندند و هق هق كنان گريستند. .

ص: 308

الفصل السابع: مبادئ دخول الجنّة7 / 1رَحمَةُ اللّهِالكتاب«وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِى رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (1)

«يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّ_تٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ * خَ__لِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ». (2)

«وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِى الدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِى مَآ أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ». (3)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ إِلّا بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (4) .


1- .آل عمران : 107 .
2- .التوبة : 21 .
3- .النور : 14 .
4- .الاعتقادات : ص 69 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 251 ح 9 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2373 ح 6102 عن عائشة ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 104 ح 11486 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 281 ح 892 ، مسند ابن الجعد : ص 295 ح 2003 والثلاثة الأخير عن أبي سعيد الخدري وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 4 ص 254 ح 10407 .

ص: 309

فصل هفتم: عوامل بهشتى شدن
7 / 1 رحمت خدا

فصل هفتم: عوامل بهشتى شدن7 / 1رحمت خداقرآن«و امّا آنان كه رخسارهايشان سپيد است ، در رحمت خدايند و در آن ، جاويدان اند ».

«پروردگارشان ، آنان را به رحمتى از جانب خويش ، و خشنودى و باغ هايى كه در آنها نعمت هايى پايدار دارند ، مژده مى دهد . در آنها جاودانه و هميشگى خواهند بود . خداست كه نزد او ، پاداشى بزرگ است».

«و اگر فضل خدا و رحمت او در دنيا و آخرت بر شما نبود ، قطعا به عنوان آنچه در آن به دخالت پرداختيد ، به شما عذابى بزرگ مى رسيد».

حديثامام صادق(ع) فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس به بهشت نمى رود ، مگر با رحمت خداى عز و جل .

.

ص: 310

صحيح مسلم عن أبي هريرة :إِنَّ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله قالَ : ما مِن أَحَدٍ يُدخِلُهُ عَمَلُهُ الجَنَّةَ . فَقِيلَ : وَلا أَنتَ ، يا رَسُولَ اللّهِ ؟ قالَ : وَلا أَنَا ، إِلَا أَن يَتَغَمَّدَنِي رَبِّي بِرَحمَةٍ . (1)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : لا يَتَّكِلُ العامِلُونَ عَلَى أَعمالِهِمُ الَّتِي يَعمَلُونَها لِثَوابِي ، فَإِنَّهُم لَوِ اجتَهَدُوا وَأَتعَبُوا أَنفُسَهُم (أَعمارَهُم) فِي عِبادَتي ، كانُوا مُقَصِّرِينَ غَيرَ بالِغِينَ فِي عِبادَتِهِم كُنهَ عِبادَتِي فِيما يَطلُبُونَ عِندِي مِن كَرامَتِي ، وَالنَّعِيمِ فِي جَنّاتِي ، وَرَفِيعِ الدَّرجاتِ العُلى فِي جِوارِي ، وَلَكِن بِرَحمَتِي فَليَثِقُوا، وَفَضلِي فَليَرجُوا ، وَإِلى حُسنِ الظَّنِّ بِي فَليَطمَئِنُّوا ، فَإِنَّ رَحمَتِي عِندَ ذَلِكَ تُدرِكُهُم ، وَمَنِّي يُبَلِّغُهُم رِضوانِي ، وَمَغفِرَتِي تُلبِسُهُم عَفوِي ، فَإِنِّي أَنا اللّهُ الرَّحمنُ الرَّحِيمُ وَبِذَلِكَ تَسَمَّيتُ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :تَحاجَّتِ الجَنَّةُ وَالنّارُ ، فَقالَتِ النّارُ : أُوثِرتُ بِالمُتَكَبِّرِينَ وَالمُتَجَبِّرِينَ . وَقالَتِ الجَنَّةُ : ما لِي لا يَدخُلُنِي إِلّا ضُعَفاءُ النّاسِ وَسَقَطُهُم (3) ؟! قالَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لِلجَنَّةِ : أَنتِ رَحمَتِي ؛ أَرحَمُ بِكِ مَن أَشاءُ مِن عِبادِي ، وَقالَ لِلنّارِ : إِنَّما أَنتِ عَذابِي ؛ أُعَذِّبُ بِكِ مَن أَشاءُ مِن عِبادِي ، وَلِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما مَلَؤُها . (4)عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ الرَّحمَةَ يَومَ خَلَقَها مِئَةَ رَحمَةٍ ، فَأَمسَكَ عِندَهُ تِسعا وَتِسعِينَ رَحمَةً وَأَرسَلَ فِي خَلقِهِ كُلِّهِم رَحمَةً واحِدَةً ، فَلَو يَعلَمُ الكافِرُ بِكُلِّ الَّذِي عِندَ اللّهِ مِنَ الرَّحمَةِ لَم يَيأَس مِنَ الجَنَّةِ ، وَلَو يَعلَمُ المُؤمِنُ بِكُلِّ الَّذِي عِندَ اللّهِ مِنَ العَذابِ لَم يَأمَن مِنَ النّارِ . (5) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2169 ح 72 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 217 ح 8338 ، المعجم الكبير : ج 7 ص 309 ح 7221 عن شريك بن طارق ، كنز العمّال : ج 1 ص 253 ح 1277 ؛ الأمالي للسيّد المرتضى : ج 2 ص 20 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 11 .
2- .الكافي : ج 2 ص 71 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 212 ح 368 ، كنز الفوائد : ج 1 ص 223 ، التمحيص : ص 57 ح 115 كلّها عن أبي عبيدة الحذّاء عن الإمام الباقر عليه السلام ، عدّة الداعي : ص 223 ، مشكاة الأنوار : ص 540 ح 1813 كلاهما عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 385 ح 45.
3- .سَقَطُهُم : أراذِلُهم وأدْوانُهم (النهاية : ج 2 ص 378 «سقط»).
4- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1836 ح 4569 و ج 6 ص 2711 ح 7011 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2186 ح 34 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 110 ح 7722 ، الأدب المفرد : ص 168 ح 554 كلّها عن أبي هريرة والأربعة الأخيرة نحوه وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 694 ح 2561.
5- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2374 ح 6104 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 74 ح 4711 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 251 ح 10392 .

ص: 311

صحيح مسلم_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هيچ كس نيست كه كردارش او را به بهشت برد» .

گفته شد : حتّى شما ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «حتّى من ، مگر آن كه رحمت پروردگارم مرا در بر گيرد» .1.قال الرضا(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بزرگ و والا فرمود : «آنان كه براى پاداش من كار مى كنند ، نبايد به كردارهاى خويش تكيه كنند ؛ زيرا اگر همه عمرشان را در عبادت من بكوشند و خويشتن را به زحمت اندازند ، باز تقصير كرده اند و در عبادتشان به عمق بندگى من ، و كرامت من و نعمت هاى باغ هاى بهشتم و درجات بلند در جوارم كه از من مى طلبند ، نمى رسند ؛ بلكه تنها به رحمت من بايد اعتماد كنند و به فضل من ، اميد داشته باشند و به گمان نيك داشتن به من ، دل ببندند . در اين صورت است كه رحمتم به ايشان مى رسد ، و لطفم ، آنان را به خشنودى ام مى رساند ، و آمرزشم جامه گذشتم را بر ايشان مى پوشاند ؛ چرا كه من خداى مهرگستر مهربانم و بدين ناميده شده ام» .2.عن الباقر(ع) قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت و دوزخ با يكديگر به گفتگو پرداختند . دوزخ گفت : من به بزرگان و پادشاهان ، اختصاص داده شده ام .

بهشت گفت : من چه ، كه جز مردمان بينوا و فرودست ، واردم نمى شوند؟!

خداى بزرگ و والا ، به بهشت فرمود : «تو رحمت من هستى . با تو بر هر كس از بندگانم كه بخواهم ، رحم مى آورم» و به دوزخ فرمود : «تو عذاب من هستى . با تو هر يك از بندگانم را كه بخواهم ، عذاب مى كنم» .

هر دوى آنها پُر مى شوند .3.قلت لأبى جعفر(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، روزى كه رحمت را آفريد ، آن را صد رحمت آفريد . پس نود و نُه رحمت را نزد خود نگه داشت و يك رحمت را براى همه مخلوقاتش فرستاد . بنا بر اين ، اگر كافر از همه رحمتى كه نزد خداست ، آگاه بود ، از بهشتْ نوميد نمى شد و اگر مؤمن از همه عذابى كه نزد خداست ، آگاه بود ، خود را از آتشْ در امان نمى پنداشت . .

ص: 312

عنه صلى الله عليه و آله :سُبحانَ الَّذِي فِي الجَنَّةِ رَحمَتُهُ . (1)الإمام عليّ عليه السلام :تَاللّهِ لَوِ انماثَت (2) قُلُوبُكُمُ انمِياثا ، وَسالَت مِن رَهبَةِ اللّهِ عُيُونُكُم دَما ، ثُمَّ عُمِّرتُم عُمُرَ الدُّنيا عَلَى أَفضَلِ اجتِهادٍ وَعَمَلٍ ، ما جَزَت أَعمالُكُم حَقَّ نِعمَةِ اللّهِ عَلَيكُم ، وَلا استَحقَقتُمُ الجَنَّةَ بِسِوى رَحمَةِ اللّهِ وَمَنِّهِ عَلَيكُم . (3)الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ فِي الشُّكرِ _: فَسُبحانَكَ! ما أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعامَلَةِ مَن أَطاعَكَ أَو عَصاكَ ... وَلَو كافَأتَ المُطِيعَ عَلى ما أَنتَ تَوَلَّيتَهُ لَأَوشَكَ أَن يَفقِدَ ثَوابَكَ ، وَأَن تَزُولَ عَنهُ نِعمَتُكَ ، وَلَكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جازَيتَهُ عَلَى المُدَّةِ القَصِيرَةِ الفانِيَةِ بِالمُدَّةِ الطَّوِيلَةِ الخالِدَةِ ، وَعَلَى الغايَةِ القَرِيبَةِ الزّائِلَةِ بِالغايَةِ المَدِيدَةِ الباقِيَةِ . (4)الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الرَّبَّ تَبارَكَ وَتَعالى يَقُولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتِي ، وَانجُوا مِنَ النّارِ بِعَفوِي ، وَتَقَسَّمُوا الجَنَّةَ بِأَعمالِكُم ، فَوَعِزَّتِي لَأُنزِلَنَّكُم دارَ الخُلُودِ وَدارَ الكَرامَةِ .

فَإِذا دَخَلُوها صارُوا عَلى طُولِ آدَمَ سِتِّينَ ذِراعا ، وَعَلى مَلَدِ (5) عِيسَى ثَلاثا وَثَلاثِينَ سَنَةً ، وَعَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ العَرَبِيَّةِ ، وَعَلى صُورَةِ يُوسُفَ فِي الحُسنِ ، ثُمَّ يَعلُو وُجُوهَهُمُ النُّورُ ، وَعَلى قَلبِ أَيُّوبَ فِي السَّلامَةِ مِن الغِلِّ . (6) .


1- .الإقبال : ج 2 ص 56 عن ابن مسعود ، المصباح للكفعمي : ص 876 ، الدروع الواقية : ص 112 عن الإمام الصادق عليه السلام ، البلد الأمين : ص 61 عن الإمام العسكري عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 176 ح 45 ؛ الدعاء للطبراني : ص 274 ح 876 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 228 ح 10554 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 133 ح 1 كلّها عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 5 ص 75 ح 12111.
2- .مَاثَ المِلحَ في الماء : أذَابَهُ ، وكذلك الطين، وَقَد انْمَاثَ (لسان العرب : ج 2 ص 192 «ميث») .
3- .مصباح المتهجّد : ص 664 ح 730 عن عبد اللّه بن جندب عن أبيه ، فتح الأبواب : ص 169 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 100 ح 4 وراجع : كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 520 ح 1484.
4- .الصحيفة السجّاديّة : ص 144 الدعاء 37 ، المصباح للكفعمي : ص 545 .
5- .المَلَدْ : الشَبابُ ونَعْمَتُه (لسان العرب : ج 3 ص 410 «ملد»).
6- .الاختصاص : ص 356 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 8 ص 218 ح 207.

ص: 313

... ثم قال لى رسول اللّه(ص):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاكا خدايى كه رحمتش در بهشت است !... فامّا ما اقلت:امام على عليه السلام :به خدا سوگند كه اگر دل هايتان يكسره آب شود و از ترس خدا چشمانتان خون ببارد ، سپس به اندازه عمر دنيا عمر كنيد و در همه عمر ، برترين كار و كوشش را به جاى آوريد ، كارهاى شما حقّ نعمت هايى را كه خدا به شما ارزانى داشته ، ادا نمى كند و سزاوار بهشت نمى شويد ، جز با رحمت خدا و نعمتش بر شما .امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در شكرگزارى _: پاكا تو! وه كه چه آشكار است بزرگوارى تو در رفتار با آن كه فرمانت مى برد يا نافرمانى ات مى كند ... ! اگر فرمان بردار را به مقتضاى كردارش _ كه تو خود ، عهده دار آن بوده اى _ پاداش مى دادى ، ديرى نمى پاييد كه پاداشِ تو را از دست مى داد و نعمت تو از او زايل مى گشت ؛ ليكن تو به بزرگوارى خويش ، در برابر عمرى كوتاه و فانى [ كه عبادتت كرد ] ، عمرى دراز و جاويدان ، و به ازاى مقصدى نزديك و به سرآمدنى ، مقصدى گسترده و ماندگار ، پاداشش دادى.1.عبد الواحد آمُدي در غرر الحكم از امام على حديثى آامام باقر عليه السلام :پروردگار بزرگ و والا ، مى فرمايد : «با رحمت من ، به بهشت وارد شويد و با بخشايش من ، از آتش برهيد و با كردارهايتان ، بهشت را قسمت كنيد . به عزّتم سوگند كه شما را در سراى جاودانگى و خانه كرامت ، جاى مى دهم» .

و آن گاه كه به بهشت وارد مى شوند ، به قامتِ آدمى شصت گزند و چونان عيسى ، سى و سه ساله اند و به زبان محمّد ، عربى ، سخن مى گويند و به زيبايىِ يوسف اند . آن گاه نور ، چهره هايشان را فرو مى گيرد ، در حالى كه دل هايشان چونان دل ايّوب ، از كينه صاف است . .

ص: 314

7 / 2العَقلُ3.سليمان بن ابراهيم قندوزى حنفى(م 1220ق) پس از نقلرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام _: اَلعَقلُ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ ، وطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ . (1)4.مستدرك سفينة البحار و إحقاق الحقّ از ابن عبّاس ازعنه صلى الله عليه و آله :كَم مِن عاقِلٍ عَقَلَ عَنِ اللّهِ أَمرَهُ ، وهُوَ حَقيرٌ عِندَ النّاسِ ذَميمُ المَنظَرِ يَنجُو غَدا! وكَم مِن ظَرِيفِ اللِّسانِ جَميلِ المَنظَرِ عِندَ النّاسِ يَهلِكُ غَدا فِي القِيامَةِ! (2)امام على(ع) شبى دستم را گرفت و به سوى بقيع برد، فربيع الأبرار عن أنس :قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ، الرَّجُلُ يَكُونُ حَسَنَ العَقلِ كَثِيرَ الذُّنُوبِ؟ قالَ : ما مِن آدَمِيٍ إلّا ولَهُ ذُنُوبٌ وَخَطايا يَقتَرِفُها، فَمَن كانَت سَجِيَّتُهُ العَقلَ وغَرِيزَتُهُ اليَقينَ لَم تَضُرُّهُ ذُنوبُهُ. قيلَ : كَيفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : لِأَنَّهُ كُلَّما أخطَأَ لَم يَلبَث أَن تَدارَكَ ذلِكَ بِتَوبَةٍ وَنَدامَةٍ عَلى ما كانَ مِنهُ، فَيَمحُو ذُنُوبَهُ، ويَبقى لَهُ فَضلٌ يَدخُلُ بِهِ الجَنَّة. (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 369 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 332 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 1 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 59 ح 3.
2- .الأمالي للطوسي : ص 393 ح 868 عن ابن عمر ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 172 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 290 ح 26 ؛ ذيل تاريخ بغداد : ج 5 ص 45 الرقم 1156 ، كنز العمّال : ج 3 ص 154 ح 5940 نقلاً عن شعب الإيمان و كلاهما عن ابن عمر .
3- .ربيع الأبرار : ج 3 ص 137 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 40 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 62 وليس فيه ذيله .

ص: 315

7 / 2 خِرَد

7 / 2خِرَد7.سليمان بن ابراهيم حنفى از امام حسين(ع):پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هايش به امام على عليه السلام _: خِرَد ، آن چيزى است كه با آن ، بهشت به دست مى آيد و به آن ، خشنودى خداى مهربان ، طلب مى شود.8.سليمان بن ابراهيم حنفى مى گويد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى بسا خردمندِ خداشناسى كه در نزد مردم ، خُرد و زشت روى است ؛ امّا فردا[ ى قيامت ] نجات مى يابد! و اى بسا شيرين گفتار خوب روى در نزد مردم كه فرداى قيامت ، هلاك مى شود!1.ربيع الأبرار_ به نقل از اَنَس _: گفته شد : اى پيامبر خدا ! آيا مى شود كه مردى خوش خِرَد ، امّا پرگناه باشد؟

فرمود : «هيچ آدمى نيست ، مگر آن كه مرتكب گناه و خطا مى شود . پس ، آن كه سرشتى با خِرَد و نهادى توأم با يقين داشته باشد ، گناهانش به او گزندى نمى رسانند» .

گفته شد : چگونه ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «زيرا هر بار كه گناهى كند ، بى درنگ ، با توبه و پشيمانى از كردارش ، آن را جبران مى كند . پس گناهش پاك مى شود و برايش فضيلتى مى ماند كه به سبب آن به بهشت مى رود» .

.

ص: 316

1.الإمام عليّ عليه السلام :لَقَد سَبَقَ إلى جَنّاتِ عَدنٍ أَقوامٌ ما كانُوا أَكثَرَ النّاسِ لا صَوما ولا صَلاةً ولا حَجّا وَلا اعتِمارا، وَلكِنَّهُم عَقَلوا عَنِ اللّهِ مَواعِظَهُ. (1)1.بخشى از خطبه اول امام على(ع) موسوم به «في اخلاص االإمام الصادق عليه السلام :مَن كانَ عاقِلاً خُتِمَ لَهُ بِالجَنَّةِ إِن شاءَ اللّهُ. (2)2.بخشى از سخنان امام صادق(ع) تحت عنوان «صفة الخروجالكافي عن محمّد بن عبد الجبّار عن بعض أصحابنا رفعه إلى الإمام الصّادق عليه السلام :قُلتُ لَهُ : مَا العَقلُ؟ قالَ : ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمنُ وَاكتُسِبَ بِهِ الجِنانُ. قالَ : قُلتُ : فَالَّذي كانَ فِي مُعاويَةَ؟ فَقالَ : تِلكَ النَّكراءُ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ، وَهِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ وَلَيسَت بِالعَقلِ. (3)7 / 3العِلمُ وَالحِكمَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ العِلمَ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ. (4)1.امام على(ع) در عهدنامه مالك اشتر:عنه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ العُلَماءَ فَقالَ : إِنِّي لَم أَستَودِع حِكمَتِي قُلُوبَكُم وَأَنا أُرِيدُ أَن أُعَذِّبَكُم ، اُدخُلُوا الجَنَّةَ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَكَ طَرِيقا يَطلُبُ فِيهِ عِلما سَلَكَ اللّهُ بِهِ طَرِيقا إِلى الجَنَّةِ . (6) .


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 213 ؛ الفردوس : ج 4 ص 360 ح 7035 ، كنز العمّال : ج 3 ص 149 ح 5916 .
2- .ثواب الأعمال : ص 29 ح 1 عن الفضل بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 1 ص 91 ح 19.
3- .الكافي : ج 1 ص 11 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 239 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 310 ح 613 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 116 ح 8 .
4- .جامع الأخبار : ص 110 ح 195 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 178 ح 60 .
5- .كنز العمّال : ج 10 ص 172 ح 28894 نقلاً عن تاريخ ابن عساكر عن أبي اُمامة وواثلة ، تفسير الآلوسي : ج 28 ص 29 عن ابن مسعود نحوه .
6- .الكافي : ج 1 ص 34 ح 1 عن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 116 ح 99 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 1 ص 164 ح 2 ؛ سنن ابي داوود : ج 3 ص 317 ح 3641 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 167 ح 21774 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 10 ص 146 ح 28746.

ص: 317

7 / 3 دانش و فرزانگى

امام على عليه السلام :كسانى به سوى بهشت هاى جاويدان شتافتند كه نه در روزه و نه در نماز و نه در حج و نه در عمره ، بالاترينِ مردم نبودند ؛ بلكه اندرزهاى خدا را به گوش خِرَد نيوشيدند .2.سخنان امام صادق(ع) در «صفة الخروج من الايمان»:امام صادق عليه السلام :كسى كه خردمند باشد ، به خواست خدا ، عاقبت به بهشت مى رود .الكافى_ به نقل از محمّد بن عبد الجبّار ، از يكى از شيعيان ، در حديثى كه سند آن را به امام صادق عليه السلام رسانده است _: به امام صادق عليه السلام گفتم : خِرَد چيست؟

فرمود : «آن چيزى كه خداى مهربان ، بِدان عبادت و بهشت به دست آورده مى شود» .

گفتم : پس آنچه در معاويه بود [ ، چه بود ]؟

فرمود : «آن ، خباثت است . آن ، شيطنت است . آن ، شبيه خِرَد است ؛ امّا خِرَد نيست» .7 / 3دانش و فرزانگىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوستدار دانش باشد ، بهشت بر او واجب مى شود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، خداوند ، دانشمندان را گرد مى آورد و مى فرمايد : «من حكمت (فرزانگى) خويش را در دل هاى شما ننهادم كه بخواهم عذابتان كنم . به بهشت وارد شويد» .4.سخنان امام صادق(ع)، نثر الدرر:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى طلب دانشى گام در راهى نهد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد .

.

ص: 318

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلَكَ طَرِيقا يَلتَمِسُ فِيهِ عِلما سَهَّلَ اللّهُ لَهُ بِهِ طَرِيقا إِلى الجَنَّةِ . (1)عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن رَجلٍ يَعلَمُ كَلِمَةً أَو كَلِمَتَينِ أَو ثَلاثا أَو أَربعا أَو خَمسا ، مِمّا فَرَضَ اللّهُ عز و جلفَيَتَعَلَّمُهُنَّ وَيُعَلِّمُهُنَّ إِلّا دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)5.سخنان امام حسن عسكرى(ع)، قصار 2:عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ عَلى أُمَّتِي أَربَعِينَ حَدِيثا يَنفَعُهُمُ اللّهُ عز و جلبِها ، قِيلَ لَهُ : أُدخُل مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شِئتَ . (3)عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدّى إِلى اُمَّتِي حَدِيثا يُقامُ بِهِ سُنَّةٌ أَو يُثلَمُ بِهِ بِدعَةٌ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :تَعَلَّمُوا العِلمَ فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ، وَمُدارَسَتَهُ تَسبِيحٌ، وَالبَحثُ عَنهُ جِهادٌ، وتَعلِيمَهُ مَن لا يَعلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَبَذلَهُ لِأَهلِهِ قُربَةٌ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ الحَلالِ وَالحَرامِ، وَسالِكٌ بِطالِبِهِ سَبِيلَ الجَنَّةِ، وَهوَ أَنِيسٌ فِي الوَحشَةِ، وصاحِبٌ فِي الوَحدَةِ، وَدَلِيلٌ عَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، وَسِلاحٌ عَلَى الأَعدَاءِ، وَزَينٌ لِلأَخِلَاءِ، يَرفَعُ اللّهُ بِهِ أَقواما يَجَعلُهُم فِي الخَيرِ أئِمَّةً يُقتَدى بِهِم، تُرمَقُ أعمالُهُم، وتُقتَبَسُ آثارُهُم، وَتَرغَبُ المَلائِكَةُ فِي خُلَّتِهِم، يَمسَحونَهُم في صَلاتِهِم بِأَجنِحَتِهِم، ويَستَغفِرُ لَهُم كُلُّ شَيءٍ حَتَّى حِيتَانُ البُحُورِ وَهَوامُّها، وَسِباعُ البَرِّ وَأَنعامُها، لِأَنَّ العِلمَ حَياةُ القُلوبِ، وَنُورُ الأَبصارِ مِنَ العَمى، وَقُوَّةُ الأَبدَانِ مِنَ الضَّعفِ، يُنزِلُ اللّهُ حامِلَهُ مَنازِلَ الأَخيارِ، وَيَمنَحُهُ مَجالِسَ الأَبرارِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ، بِالعِلمِ يُطاعُ اللّهُ وَيُعبَدُ، وَبِالعِلمِ يُعرَفُ اللّهُ ويُؤخَذُ، وَبِالعِلمِ تُوصَلُ الأَرحَامُ، وبِهِ يُعرَفُ الحَلالُ وَالحَرامُ، وَالعِلمُ إِمامُ العَمَلِ وَالعَمَلُ تابِعُهُ، يُلهِمُهُ اللّهُ السُّعَداءَ وَيَحرِمُهُ الأَشقِياءَ. (5) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2074 ح 38 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 28 ح 2646 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 105 ح 350 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 165 ح 300 ، سنن ابي داوود : ج 3 ص 317 ح 3643 كلّها عن أبي هريرة ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 81 ح 223 عن أبي الدرداء وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 139 ح 28699 ؛ منية المريد : ص 104.
2- .حلية الأولياء : ج 2 ص 159 ، فتح الباري : ج 1 ص 215 ، تاريخ دمشق : ج 67 ص 329 ح 13611 ، كنز العمّال : ج 10 ص 166 ح 28861 نقلاً عن ابن النجّار وكلّها عن أبي هريرة.
3- .حلية الأولياء : ج 4 ص 189 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 10 ص 225 ح 29186.
4- .منية المريد : ص 371 ، جامع الأخبار : ص 511 ح 1430 نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 152 ح 43 ؛ حلية الأولياء : ج 10 ص 44 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 10 ص 158 ح 28815.
5- .الخصال : ص 522 ح 12 عن الإمام عليّ عليه السلام ، تحف العقول : ص 28 ، الأمالي للصدوق : ص 713 ح 982 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 13 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 1 ص 166 ح 7 .

ص: 319

حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل - رحمه اللّه - قال:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى جستجوى دانشى گام در راهى نهد ، خداوند بِدان وسيله راه بهشت را برايش هموار مى كند .يونس بن ظبيان گويد كه حضرت صادق(ع) فرمودپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى نيست كه يك كلمه يا دو كلمه يا سه يا چهار و يا پنج كلمه از آنچه خداى عز و جلواجب كرده است ، بداند و آنها را بياموزد و به ديگران آموزش دهد ، مگر آن كه به بهشت مى رود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس چهل حديث براى امّت من نگهدارى كند كه خداوند به واسطه آنها امّتم را سود رساند ، به او گفته مى شود : از هر درِ بهشت كه مى خواهى ، وارد شو.اين حديث با سند صحيح در تفسير على بن ابراهيم آمدهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به امّتم حديثى برساند كه با آن ، سنّتى برپا شود يا بدعتى در هم شكسته شود ، جايش بهشت است .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بياموزيد ؛ چرا كه آموختن دانش ، كار نيك است و مباحثه اش ، تسبيح [ خدا ] و جستجو كردن آن ، جهاد و آموختنش به كسى كه آن را نمى داند ، صدقه و بخشيدنش به اهل آن ، مايه نزديكى [ به خدا ] ؛ زيرا دانش ، وسيله شناخت حلال و حرام است و جوينده خود را به راه بهشت مى برد و همدم بى كسى و يار تنهايى و راه نما در خوشى و ناخوشى ، و حربه اى در برابر دشمنان ، و زيور دوستان است .

خداوند به سبب دانش ، مردمانى را بالا مى برد و آنان را در خوبى ها پيشوا قرار مى دهد و ديگران به آنان اقتدا مى كنند و به كارهاى آنان مى نگرند و از رفتارشان الگو مى گيرند و فرشتگان به دوستى با آنان مشتاق مى شوند و در نمازشان بال هاى خود را بر سر ايشان مى كشند و همه موجودات ، حتّى ماهيان و خزندگان درياها و درندگان و چرندگان بيابان ، برايشان آمرزش مى طلبند ؛ چرا كه دانش ، مايه حيات دل ها ، و روشنايى ديدگان در برابر كورى ، و نيروى بدن ها در برابر ناتوانى است . خداوند ، دارنده دانش را در دنيا و آخرت در جايگاه خوبان جاى مى دهد و مجالست با نيكان را ارزانى اش مى دارد .

در سايه دانش است كه خدا فرمانبرى و بندگى مى شود و با دانش است كه خدا شناخته و دريافت مى شود . با دانش است كه صله ارحام مى شود . با دانش است كه حلال و حرام ، شناخته مى شوند . دانش ، راهبر كردار است و كردار ، پيرو آن است . خداوند ، دانش را به نيك بختان عطا كند و شوربختان را از آن ، محروم سازد ! .

ص: 320

عنه صلى الله عليه و آله :طَلَبُ العِلمِ فَرِيضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ، فَاطلُبُوا العِلمَ في مَظَانِّهِ (1) ، وَاقتَبِسُوهُ مِن أَهلِهِ، فَإِنَّ تَعَلَّمَهُ للّهِِ حَسَنَةٌ، وطَلَبَهُ عِبادَةٌ، والمُذاكَرَةَ فِيهِ تَسبيحٌ، وَالعَمَلَ بِهِ جِهادٌ، وتَعلِيمَهُ مَن لا يَعلَمُهُ صَدَقَةٌ، وبَذَلَهُ لِأَهلِهِ قُربَةٌ إلَى اللّهِ تَعالى، لِأَنَّهُ مَعالِمُ الحَلالِ وَالحَرامِ، وَمَنارُ سُبُلِ الجَنَّةِ، والمُؤنِسُ فِي الوَحشَةِ، وَالصَّاحِبُ فِي الغُربَةِ وَالوَحدَةِ، وَالمُحَدِّثُ فِي الخَلوَةِ، وَالدَّلِيلُ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ، والسِّلاحُ عَلَى الأَعدَاءِ، وَالزَّينُ عِندَ الأَخِلَاءِ.

يَرفَعُ إلَيهِ أَقوَاما فَيَجعَلُهُم فِي الخَيرِ قادَةً، تُقتبَسُ آثارُهُم، ويُهتَدى بِفِعالِهِم، وَيُنتَهى إِلى آرائِهِم، تَرغَبُ المَلائِكَةُ في خُلَّتِهِم، وَبِأَجنِحَتِها تَمَسُّهُم، وَفي صَلاتِها تُبارِكُ عَلَيهِم، يَستَغفِرُ لَهُم كُلُّ رَطبٍ ويابِسٍ ، حَتّى حِيتَانُ البَحرِ وَهَوامُّهُ، وَسِباعُ البَرِّ وَأنعَامُهُ.

إِنَّ العِلمَ حَياةُ القُلُوبِ مِنَ الجَهلِ، وَضِياءُ الأَبصارِ مِنَ الظُّلمَةِ، وَقُوَّةُ الأَبدانِ مِنَ الضَّعفِ، يَبلُغُ بِالعَبدِ مَنازِلَ الأَخيارِ، ومَجالِسَ الأَبرارِ، وَالدَّرَجاتِ العُلى فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ، اَلذِّكرُ فِيهِ يَعدِلُ بِالصِّيامِ، وَمُدارَسَتُهُ بِالقِيامِ، بِهِ يُطاعُ الرَّبُّ ويُعبَدُ، وبِهِ تُوصَلُ الأَرحامُ، ويُعرَفُ الحَلالُ مِنَ الحَرامِ، اَلعِلمُ إمامُ العَمَلِ وَالعَمَلُ تابِعُهُ، يُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ ، وَيُحرَمُهُ الأَشقِياءُ، فَطُوبى لِمَن لَم يَحرِمهُ اللّهُ مِنهُ حَظَّهُ. (2) .


1- .المَظانُّ : جمع مَظِنّة ، وهي موضعُ الشيء ومَعدِنُه (النهاية : ج 3 ص 164 «ظنن») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 488 ح 1069 ، عدّة الداعي : ص 63 كلاهما عن محمّد بن عليّ بن الحسين بن زيد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، منية المريد : ص 108 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 1 ص 171 ح 24.

ص: 321

1.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فراگيرى دانش ، وظيفه هر مسلمانى است . پس دانش را در جايگاه هاى آن بجوييد و آن را از اهلش فرا گيريد ؛ چرا كه آموختن دانش براى خدا ، كار نيك است و كوشش [براى فراگيرىِ] آن ، عبادت و گفتگو در باره آن ، تسبيح و به كار بستنش ، جهاد و آموختنش به كسى كه آن را نمى داند ، صدقه و بخشيدن آن به اهلش ، مايه نزديكى به خداى بزرگ ؛ زيرا دانش ، وسيله شناخت حلال و حرام است و مناره هاى راه هاى بهشت ، و مونس در بى كسى ، و يار در غربت و تنهايى ، و هم سخن در خلوت ، و راه نما در خوشى و ناخوشى ، و سلاح در برابر دشمنان و مايه آراستگى در نزد دوستان.

خداوند ، مردمانى را به سبب دانش ، بالا مى برد و آنان را در خوبى ها پيشوا قرار مى دهد ، به طورى كه آثارشان اقتباس مى شود و از كردارشان تقليد مى گردد و به آرايشان مراجعه مى شود . فرشتگان به دوستى آنان ، راغب مى شوند و با بال هايشان آنها را نوازش مى دهند و در نمازشان برايشان طلب بركت مى كنند . هر تر و خشكى براى آنها آمرزش مى طلبد ، حتّى ماهيان و خزندگان دريا و درندگان و چرندگان بيابان.

دانش ، مايه حيات دل ها در برابر نادانى ، و روشنايى ديدگان در برابر تاريكى ، و نيروى بدن ها در برابر ناتوانى است و بنده را به جايگاه خوبان و مجالس نيكان و درجات بلند در دنيا و آخرت مى رساند . سخن گفتن در باره آن ، همسنگ روزه گرفتن است و مباحثه آن ، برابر با شب زنده دارى . با دانش است كه پروردگار ، فرمان بردارى و بندگى مى شود و با دانش است كه صله ارحام به جا آورده مى شود و حلال از حرام شناخته مى شود . دانش ، پيشواى كردار است و كردار ، پيرو آن . به نيك بختان عطا مى شود و تيره بختان ، از آن ، محروم مى شوند . پس خوشا به حال كسى كه خداوند ، او را از بهره اش از دانش محروم نسازد ! .

ص: 322

الإمام عليّ عليه السلام :مَنْ جُمِعَ فيهِ سِتَّ خِصالٍ ما يَدَعُ لِلجَنَّةِ مَطلَبا، ولا عَنِ النَّارِ مَهرَبا : مَنْ عَرَفَ اللّهُ فَأَطاعَهُ، وعَرَفَ الشَّيطانَ فَعَصاهُ، وعَرَفَ الحَقَّ فَاتَّبَعَهُ، وَعَرَفَ الباطِلَ فَاتَّقاهُ، وعَرَفَ الدُّنيا فَرَفَضَها، وَعَرَفَ الآخِرَةَ فَطَلَبَها. (1)7 / 4كَلِمَةُ التَّوحِيدِ مَعَ شُرُوطِهاأ _ التوحيد ثمن الجنّةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلتَّوحِيدُ ثَمَنُ الجَنَّةِ. (2)4.عنه صلى الله عليه و آله :ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (3)الإمام الصادق عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ : لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ . (4)5.عنه عليه السلام :قَولُ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» ثَمَنُ الجَنَّةِ . (5) .


1- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 135 ، جامع الأخبار : ص 296 ح 806 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 304 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 264 ح 88 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 570 ح 1178 ، الأمالي للشجري : ج 1 ص 41 كلاهما عن محمّد بن عليّ بن الحسين بن زيد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 3 ح 3 ؛ الفردوس : ج 2 ص 74 ح 2415 عن أنس .
3- .ثواب الأعمال : ص 16 ح 4 ، أعلام الدين : ص 356 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 201 ح 33 ؛ تاريخ بغداد : ج 70 ص 87 الرقم 3523 عن الحسن من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، الفردوس : ج 2 ص 103 ح 2548 عن أنس .
4- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 1 عن يعقوب القمّي ، المحجّة البيضاء : ج 2 ص 273.
5- .التوحيد : ص 21 ح 13 ، ثواب الأعمال : ص 18 ح 12 كلاهما عن عبيدة بن زرارة ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 83 ح 2215 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 196 ح 15.

ص: 323

7 / 4 شعارِ توحيد ، با شروط آن
الف _ توحيد ، بهاى بهشت است

امام على عليه السلام :هر كس شش ويژگى در او جمع شده باشد ، تمام راه هاى رسيدن به بهشت و گريز از آتش را به دست آورده است : كسى كه خدا را بشناسد و از او فرمان بَرَد ، و شيطان را بشناسد و نافرمانى اش كند ، و حق را بشناسد و از آن پيروى كند، و باطل را بشناسد و از آن دورى كند ، و دنيا را بشناسد و به دورش افكند ، و آخرت را بشناسد و در طلب آن بر آيد.7 / 4شعارِ توحيد ، با شروط آنالف _ توحيد ، بهاى بهشت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :توحيد ، بهاى بهشت است.8.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّه » است.امام صادق عليه السلام :بهاى بهشت ، «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» است .9.امام صادق عليه السلام :گفتارِ «لا إله إلّا اللّه » ، بهاى بهشت است.

.

ص: 324

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما جَزاءُ مَن أَنعَمَ اللّهُ عز و جل عَلَيهِ بِالتَّوحِيدِ إِلّا الجَنَّةُ . (1)10.الإمام عليّ عليه السلام_ فِي قَولِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ : «هَلْ جَزَاءُ الْاءِحْسَ_نِ إِلَّا الْاءِحْسَ_نُ » (2) _: سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : إِنَّ اللّهَ عز و جل قالَ : ما جَزاءُ مَن أَنعَمتُ عَلَيهِ بِالتَّوحِيدِ إِلَا الجَنَّةُ . (3)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّه لا إِلهَ إِلّا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ . (4)11.عنه صلى الله عليه و آله :مَن خُتِمَ لَهُ بِلا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (5)عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» حِصنِي ، فَمَن دَخَلَهُ أَمِنَ مِن عَذابِي . (6)12.عنه صلى الله عليه و آله :حَدَّثَنِي جَبرَئِيلُ سَيِّدُ المَلائِكَةِ قالَ : قالَ اللّهُ سَيِّدُ السّاداتِ عز و جل : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا ، فَمَن أَقَرَّ لِي بِالتَّوحِيدِ دَخَلَ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (7) .


1- .التوحيد : ص 22 ح 17 ، مشكاة الأنوار : ص 37 ح 2 كلاهما عن أحمد بن عبد اللّه الجويباري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 39 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 12 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 301 ح 1437 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .
2- .الرحمن : 60 .
3- .التوحيد : ص 28 ح 29 ، الأمالي للطوسي : ص 429 ح 960 ، الأمالي للصدوق : ص 470 ح 628 ، الجعفريّات : ص 176 كلّها عن إسماعيل عن أبيه الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 105 ؛ شعب الإيمان : ج 1 ص 372 ح 427 عن ابن عمر عنه صلى الله عليه و آله ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 280 الرقم 468 عن أنس عنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 43 ح 3048 .
4- .صحيح مسلم : ج 1 ص 55 ح 43 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 150 ح 498 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 144 ح 242 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 3 ص 126 ح 12 ، موارد الظمآن : ص 31 ح 6 ، الأسماء والصفات : ج 1 ص 242 ح 174 كلّها عن عثمان ، كنز العمّال : ج 1 ص 46 ح 123.
5- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
6- .التوحيد : ص 24 ح 21 عن أحمد بن عبّاس الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ص 134 ح 2 ، الأمالي للطوسي : ص 279 ح 536 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 131 عن عليّ بن صدقة الرقّي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 3 ص 6 ح 14 ؛ تاريخ دمشق : ج 5 ص 462 عن القاسم الطائي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 1 ص 52 ح 158.
7- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 135 ح 3 عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم بن هاشم عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، كشف الغمّة : ج 3 ص 194 عن البلاذري عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 272 عن أحمد بن محمّد بن إبراهيم بن هاشم عن الإمام المهدي عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 3 ص 10 ح 22 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 47 ح 127 نقلاً عن الشيرازي عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .

ص: 325

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پاداش كسى كه خداوند عز و جل نعمت توحيد را به او ارزانى داشته است ، چيزى جز بهشت نيست.13.امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «آيا سزاى نيكى ، جز نيكى است؟» _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «خداى عز و جل فرمود : پاداش كسى كه نعمت توحيد را به او داده ام ، جز بهشت نيست» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بميرد و بداند معبودى جز خداى يكتا نيست ، به بهشت مى رود.14.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پايان زندگى اش به «لا إله إلّا اللّه » ختم شود ، بهشت بر او واجب مى شود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : «لا إله إلّا اللّه ، دژ من است . پس هر كه به آن وارد شود ، از عذاب من ايمن است» .15.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مهتر فرشتگان ، جبرئيل ، برايم حديث كرد و گفت : مهترِ مهتران ، خداى عز و جل ، فرمود : «منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس هر كه به يگانگى من اقرار كند ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان است» . .

ص: 326

عنه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالحَقِّ بَشِيرا! لا يُعَذِّبُ اللّهُ بِالنّارِ مُوحِّدا أَبَدا ، وَإِنَّ أَهلَ التَّوحِيدِ لَيَشفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ . (1)16.عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّ اللّهَ حَقٌّ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُوقِنا بِها دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)17.عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» دَخَل الجَنَّةَ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :لَقِّنُوا مَوتاكُم «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» فَإِنَّ مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إِله إِلّا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)18.عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إله إلَا اللّهُ» غُرِسَت لَهُ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ ، مَنبتُها في مِسكٍ أبيَضَ ، أحلى مِنَ العَسَلِ ، وأشَدُّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وأطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ ، فيها ثِمارٌ أمثالُ ثَديِ الأَبكارِ ، تَعلو عَن سَبعينَ حُلَّةً . (6) .


1- .التوحيد : ص 29 ح 31 ، الأمالي للصدوق : ص 372 ح 469 كلاهما عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 1 ح 1.
2- .التوحيد : ص 29 ح 30 عن عثمان ، بحار الأنوار : ج 3 ص 10 ح 20 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 83 ح 347 نقلاً عن أبي يعلى عن عثمان.
3- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 22 الرقم 1619 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 238 ح 778 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 452 ح 6194 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 218 نقلاً عن المعجم الكبير عن معاذ.
4- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 190 ح 3116 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 503 ح 1299 ، المعجم الكبير : ج 20 ص112 ح 221 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 108 ح 94 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 266 ح 22188 وفيه «وجبت له» بدل «دخل» وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 418 ح 1780.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 132 ح 345 ، ثواب الأعمال : ص 232 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 633 ح 848 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات : ص 250 ح 703 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 199 ح 26 ؛ صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 272 ح 3004 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 12 ص 197 ح 13024 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 558 ح 42164.
6- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 16 ح 5 ، المحاسن : ج 1 ص 98 ح 67 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 201 ح 34 .

ص: 327

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه مرا به حق ، نويد دهنده فرستاد ، خداوند ، هيچ يكتاپرستى را هرگز ( / براى ابد ) با آتش ، عذاب نمى كند . اهل يكتاپرستى ، شفاعت مى كنند و شفاعتشان پذيرفته مى شود.19.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى بميرد كه معتقد باشد خدا حقيقت دارد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد و به آن يقين داشته باشد ، به بهشت مى رود.20.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه آخرين سخنش ، «لا إله إلّا اللّه » باشد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[ گفتنِ ] «لا إله إلّا اللّه » را به مردگانتان [ به هنگام جان دادن ] ، تلقين كنيد ؛ زيرا كسى كه آخرين گفته اش «لا إله إلّا اللّه » باشد ، به بهشت مى رود.21.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، برايش درختى از ياقوت سرخ در بهشت كاشته مى شود كه ريشه اش در مشك سفيدى است ، شيرين تر از عسل و سفيدتر از برف و خوش بوتر از مشك . ميوه هايى همانند پستان هاى دختركانِ باكره دارد كه از هفتاد حلّه برترند . .

ص: 328

الدعوات عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقِّنوا مَوتاكُم «لا إلهَ إلَا اللّهُ» ، فَإِنَّ مَن كانَ آخِرُ كلامِهِ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ شَدائِدَ المَوتِ وسَكَراتِهِ تَشغَلُنا عَن ذلِكَ .

فَنَزَلَ فِي الحالِ جَبرَئيلُ عليه السلام وقالَ : يا مُحَمَّدُ ، قُل لَهُم حَتّى يَقولُوا الآنَ فِي الصِّحَّةِ «لا إله إلّاَ اللّهُ» ، عُدَّةً لِذلِكَ الوَقتِ . (1)22.رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ «وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا» : كَتَبَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ كِتابا ... ثُمَّ نادى : يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ! إنَّ رَحمَتي سَبَقَت غَضَبي ، أعطَيتُكُم قَبلَ أن تَسأَلوني ، وغَفَرتُ لَكُم قَبلَ أن تَستَغفِروني ، فَمَن لَقِيَني مِنكُم يَشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنا ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدي ورَسولي ، أدخَلتُهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتي . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3) .


1- .الدعوات : ص 250 ح 703 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 132 ح 345 ، ثواب الأعمال : ص 232 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 633 ح 848 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام وليس في الثلاثة الأخيره ذيله من «قيل ...» ، بحار الأنوار : ج 81 ص 241 ح 26 .
2- .ثواب الأعمال : ص 25 ح 2 ، أعلام الدين : ص 358 كلاهما عن سهل بن سعد الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 24 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 252 ح 132 عن سهل بن سعد الأنصاري .
3- .التوحيد : ص 20 ح 8 ، ثواب الأعمال : ص 15 ح 2 ، جامع الأخبار : ص 134 ح 274 وليس فيهما «وحده لا شريك له» وكلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 10 ؛ مسند ابن حنبل : ج 4 ص 263 ح 12334 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 259 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 174 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، المعجم الكبير : ج 4 ص 170 ح 4041 عن أبي أيّوب الأنصاري وليس فيها «وحده لا شريك له» ، كنز العمّال : ج 1 ص 55 ح 172 .

ص: 329

23.الدعوات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به مردگانتان [ به هنگام مُردنشان ] لا إله إلّا اللّه تلقين كنيد ، كه هر كس آخرين حرفش لا إله إلّا اللّه باشد ، وارد بهشت مى شود» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! سختى و فشار مرگ ، ما را از ذكر «لا إله إلّا اللّه » باز مى دارد .

همان جا جبرئيل فرود آمد و گفت : اى محمّد ! به ايشان بگو كه از همين حالا و در تن درستى ، «لا إله إلّا اللّه » بگويند براى آماده شدن براى آن لحظه .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «و تو در كنار طور نبودى كه ما ندا در داديم» _: خداوند عز و جلنامه اى را نوشت و آن گاه ندا در داد كه : «اى امّت محمّد ! رحمت من بر خشمم پيشى دارد . پيش از آن كه بخواهيد ، به شما دادم و پيش از آن كه آمرزش بطلبيد ، شما را آمرزيدم . هر كس از شما مرا ملاقات كند و گواهى بدهد كه معبودى جز من نيست و محمّد ، بنده و فرستاده من است ، به رحمت خودم ، او را وارد بهشت مى كنم» .24.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد ، در حالى كه شهادت مى دهد معبودى جز خداى يگانه بى نياز نيست ، به بهشت مى رود. .

ص: 330

عنه صلى الله عليه و آله :أَتانِي جِبرِيلُ فَبَشَّرَنِي أَنَّهُ مَن ماتَ لا يُشرِكُ بِاللّهِ شَيئا دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)25.عنه صلى الله عليه و آله :أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لا يَقولُها أحَدٌ إلّا حَرَّمَهُ اللّهُ عَلَى النّارِ . (2)مستدرك الوسائل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ . قيلَ : فَإِن قالَها في حَياتِهِ ؟ قالَ : تِلكَ أوجَبُ وأوجَبُ . (3)26.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَأَيتُ البارِحَةَ عَجَبا! رَأَيتُ رَجُلاً مِن اُمَّتِي انتَهى إلى أبوابِ الجَنَّةِ ، فَغُلِّقَتِ الأَبوابُ دونَهُ ، فَجاءَتهُ شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ فَفُتِحَت لَهُ الأَبوابُ واُدخِلَ الجَنَّةَ . (4)عنه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ الشَّهادَتَينِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)27.التوحيد عن أبي حرب بن زيد بن خالد الجهني :أشهَدُ عَلى أبي زَيدِ بنِ خالِدٍ لَسَمِعتُهُ يَقولُ : أرسَلَني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لي : بَشِّرِ النّاسَ أنَّهُ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ» فَلَهُ الجَنَّةُ . (6)الكافي عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :يا أبانُ ، إذا قَدِمتَ الكوفَةَ فَاروِ هذَا الحَديثَ : «مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ مُخلِصا ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ» .

قالَ : قُلتُ لَهُ : إنَّهُ يَأتيني مِن كُلِّ صِنفٍ مِنَ الأَصنافِ ، أفَأَروي لَهُم هذَا الحَديثَ ؟! قالَ : نَعَم ، يا أبانُ ، إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ، وجَمَعَ اللّهُ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، فَتُسلَبُ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» مِنهُم ، إلّا مَن كانَ عَلى هذَا الأَمرِ . (7) .


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2721 ح 7049 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 27 ح 2644 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 94 ح 153 بزيادة «من اُمّتك» بعد «مات» ، السنن الكبرى : ج 10 ص 320 ح 20771 كلّها عن أبي ذرّ ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 158 ح 11751 عن أبي سعيد الخدري وليس فيهما صدره ، كنز العمّال : ج 1 ص 68 ح 259 ؛ التوحيد : ص 26 ح 24 ، مشكاة الأنوار : ص 38 ح 3 كلاهما عن أبي ذرّ ، منية المريد : ص 366 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيها صدره ، بحار الأنوار : ج 8 ص 371.
2- .الأمالي للطوسي : ص 260 ح 471 عن عبد الرحمن بن أبي عمرة ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 102 نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 199 ح 28 ؛ صحيح البخاري : ج 1 ص 60 ح 128 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 46 ح 125 .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
4- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 365 ح 6098 نقلاً عن لبّ اللباب .
5- .أبو طالب حامي الرسول وناصره : ص 172 .
6- .التوحيد : ص 22 ح 15 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 196 ح 17 .
7- .الكافي : ج 2 ص 520 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 101 ح 74 وص 289 ح 571 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 25 .

ص: 331

28.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل نزد من آمد و مژده ام داد كه : هر كس بميرد ، در حالى كه چيزى را شريك خدا قرار نداده باشد ، به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[جمله] «گواهى مى دهم كه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست» _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ ، كسى آن را نمى گويد ، مگر اين كه خداوند ، آتش را بر او حرام مى كند .29.مستدرك الوسائل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه آخرين سخنش لا إله إلّا اللّه باشد ، وارد بهشت مى شود» .

گفته شد : اگر كسى آن را در زمان زنده بودنش بگويد [ ، چه ] ؟

فرمود : «اين ، لازم تر و لازم تر است» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صبحگاهان ، چيز شگفتى ديدم . مردى از امّتم را ديدم كه به درهاى بهشت رسيد و درها به رويش بسته شدند . گواهى به «لا إله إلّا اللّه » آمد . پس درها به رويش باز شدند و او را وارد بهشت كردند .30.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آخرين سخنش ، دو شهادت ( شهادت به يگانگى خدا و رسالت من ) باشد ، وارد بهشت مى شود .التوحيد_ به نقل از ابو حرب بن زيد بن خالد جهنى _: پيش پدرم ، زيد بن خالد بودم كه شنيدم مى گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مرا فرستاد و به من فرمود : «به مردم مژده بده كه هر كس لا إله إلّا اللّهُ وَحدهُ لا شريك له ؛ معبودى جز خدا نيست ، تنها و بى انباز است بگويد ، پاداشش بهشت است ».31.الكافى_ به نقل از ابان بن تَغلِب _: امام صادق عليه السلام فرمود : «اى ابان ! هر گاه به كوفه رفتى ، اين حديث را روايت كن : هر كس خالصانه گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، بهشت براى او قطعى است » .

به ايشان گفتم : از هر گروه و صنفى پيش من مى آيند . آيا براى همه آنها اين حديث را روايت كنم ؟

فرمود : «آرى . اى ابان ! هر گاه قيامت شود و خدا پيشينيان و پسينيان را گرد آورد ، لا إله إلّا اللّه از آنها گرفته مى شود ، مگر از كسانى كه معتقد به اين امر (ولايت) باشند» . .

ص: 332

المحاسن عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، فَليَدخُلِ الجَنَّةِ . قالَ : قُلتُ : فَعَلامَ تَخاصُمُ النّاسِ إذا كانَ مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ ؟! فَقالَ : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَسوها . (1)راجع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنّة / التوحيد) .

ب _ شرطية الصدق33.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، صادِقا مِن قَلبِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ يُصَدِّقُ قَلبُهُ لِسانَهُ ، دَخَلَ مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شاءَ . (3)34.عنه صلى الله عليه و آله :أَشهَدُ عِندَ اللّهِ لا يَمُوتُ عَبدٌ شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، صادِقا مِن قَلبِهِ ، ثُمَّ يُسَدِّدُ إِلّا سَلَكَ فِي الجَنَّةِ . (4) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 289 ح 570 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 12 ح 26 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 233 ح 22064 عن معاذ ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 217.
3- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 68 ح 67 ، المطالب العالية : ج 3 ص 48 ح 2843 كلاهما عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 1 ص 60 ح 200.
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 408 ح 16218 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 51 ح 4558 كلاهما عن رفاعة الجهني ، حلية الأولياء : ج 6 ص 286 عن رفاعة عن أبيه (عرابة) الجهني ، كنز العمّال : ج 1 ص 49 ح 141.

ص: 333

ب _ شرط صداقت

المحاسن_ به نقل از ابان بن تغلب _: امام صادق عليه السلام فرمود : «هر گاه قيامت شود ، ندا دهنده اى ندا در مى دهد : هر كس گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، وارد بهشت مى شود» .

گفتم : وقتى چنين است كه هر كس گواهى دهد كه معبودى جز خدا نيست ، وارد بهشت مى شود ، پس ستيز مردم با يكديگر بر سر چيست ؟

فرمود : «وقتى قيامت شود ، آن را فراموش مى كنند» .ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / يكتاپرستى) .

ب _ شرط صداقت36.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در حالى بميرد كه صادقانه و از قلبش گواهى دهد كه معبوى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست ، به بهشت مى رود .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شهادت دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و دلش هم زبان او را تصديق كند (به آنچه مى گويد ، قلبا باور داشته باشد ) ، از هر در بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.37.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در نزد خدا گواهى مى دهم كه هر بنده اى از صميم دل گواهى دهد كه «معبودى جز خدا نيست و محمّد ، فرستاده خداست» و سپس در مسير درست [ و اعتدال ] حركت كند ، بى گمان به بهشت مى رود.

.

ص: 334

مسند ابن حنبل عن أبي موسى :أَتَيتُ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله وَمَعِي نَفَرٌ مِن قَومِي ، فَقالَ : أَبشِرُوا وَبَشِّرُوا مَنْ وَراءَكُم أَنَّهُ مَن شَهِدَ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ صادقا بِها دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)38.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» تَمنَعُ العَبدَ مِن سَخَطِ اللّهِ ما لَم يُؤثِرُوا مَنفَعَةَ دُنياهُم عَلى دِينِهِم ، فَإِذا فَعَلُوا ذلِكَ _ ثُمَّ قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» _ قالَ اللّهُ : كَذَبتُم . (2)ج _ شرطية الإخلاص39.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنِّي لَأَرجُو أَن لا يَمُوتَ أَحَدٌ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا مِن قَلبِهِ ، فَيُعَذِّبَهُ اللّهُ عز و جل . (3)عنه صلى الله عليه و آله عن جبريل عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا فَاعبُدُونِي ، مَن جاءَني مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ بِالإِخلاصِ دَخَلَ فِي حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ فِي حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (4)40.التوحيد عن عبد السَّلام بن صالح أبي الصَّلت الهرويّ :كُنتُ مَعَ عَلِيِ بنِ مُوسَى الرِّضا عليه السلام حِينَ رَحَلَ مِن نَيسابُورَ وَهُوَ راكِبٌ بَغلَةً شَهباءَ ، فَإِذا مُحَمَّدُ بنُ رافِعٍ وَأَحمَدُ بنُ حَربٍ وَيَحيَى بنُ يَحيى وَإِسحاقُ بنُ راهَوَيهِ وَعِدَّةٌ مِن أَهلِ العِلمِ قَد تَعَلَّقُوا بِلِجامِ بَغلَتِهِ فِي المَرْبَعَةِ (5) ، فَقالُوا : بِحَقِّ آبائِكَ المُطَهَّرِينَ ، حَدِّثنا بِحَدِيثٍ قَد سَمِعتَهُ مِن أَبِيكَ ، فَأَخرَجَ رَأسَهُ مِنَ العَمَّارِيَّةِ (6) وَعَلَيهِ مِطرَفُ (7) خَزٍّ ذُو وَجهَينِ وَقالَ : حَدَّثَنِي أَبِيَ العَبدُ الصّالِحُ مُوسَى بنُ جَعفَرٍ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِيَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي أَبُو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بُن عَلِيٍ باقِرُ عِلمِ الأَنبِياءِ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدِينَ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي سَيِّدُ شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ الحُسَينُ ، قالَ : حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام ، قالَ : سَمِعتُ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنَا فَاعبُدُونِي ، مَن جاءَ مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ بِالإِخلاصِ دَخَلَ فِي حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ فِي حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . (8) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 144 ح 19614 و ص 163 ح 19709 نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 47 ح 131.
2- .مسند أبي يعلى : ج 4 ص 124 ح 4021 ، المطالب العالية : ج 3 ص 208 ح 3274 وليس فيه «منفعة» ، شعب الإيمان : ج 7 ص 337 ح 10497 كلّها عن أنس ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 73 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 221.
3- .تاريخ بغداد : ج 5 ص 250 الرقم 2736 عن عبد اللّه بن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 51 ح 154.
4- .حلية الأولياء : ج 3 ص 192 ، كنز العمّال : ج 1 ص 296 ح 1422 نقلاً عن ابن عساكر ؛ كشف الغمّة : ج 2 ص 347 كلّها عن أبي الصلت الهروي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام .
5- .المَرْبَع : مَنْزِلُ القوم في الربيع خاصّة (الصحاح : ج 3 ص 1212 «ربع») .
6- .العمّاريّة : الكجاوة كأنّه نسبة إلى الاسم (المصباح المنير : ص 429 «عمر»).
7- .المِطْرَفُ : الثوب الذي في طرفيه عَلَمان (النهاية : ج 3 ص 121 «طرف»).
8- .التوحيد : ص 24 ح 22 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 134 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 6 ح 15 ؛ تاريخ دمشق : ج 48 ص 366 ح 10457 نحوه .

ص: 335

ج _ شرط اخلاص

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو موسى _: با عدّه اى از قوم خود به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتيم كه فرمود : «بشارت باد شما را و بشارت دهيد ديگر مردمانتان را كه هر كس صادقانه شهادت دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، به بهشت مى رود !» .41.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«لا إله إلّا اللّه » ، بنده را از خشم خدا در امان مى دارد ، تا زمانى كه منفعت دنيايشان را بر دينشان ترجيح ندهند ؛ ولى اگر چنين كردند و سپس گفتند : «لا إله إلّا اللّه » ، خداوند مى فرمايد : دروغ مى گوييد.ج _ شرط اخلاص42.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد ، در حالى كه با خلوص دل ، گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، اميدوارم كه خداوند عز و جل او را عذاب نكند.43.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به نقل از جبرئيل عليه السلام _: خداى عز و جل فرمود : «منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما كه با گواهىِ خالصانه به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، نزد من آيد ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان است» .التوحيد_ به نقل از عبد السلام بن صالح ، ابو صَلت هَرَوى _: زمانى كه امام رضا عليه السلام از نيشابور كوچ كرد ، من همراه ايشان بودم و بر ماده استرى خاكسترى سوار بود . ديدم كه محمّد بن رافع و احمد بن حرب و يحيى بن يحيى و اسحاق بن راهويه و عدّه اى از عالمان ، در بهارْ محلّه ، لگام استر ايشان را گرفتند و گفتند : تو را به حقّ پدران پاكت ، حديثى از پدر بزرگوارت براى ما باز گوى .

امام عليه السلام سرش را از كجاوه برون آورد . رداى دورويى از جنس خز با حاشيه هاى نگارين بر تن داشت . فرمود : «پدرم ، آن بنده نيك ، موسى بن جعفر ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم جعفر بن محمّدِ صادق برايم حديث كرد و گفت : پدرم ابو جعفر ، محمّد بن على ، شكافنده دانش پيامبران ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم على بن الحسين ، سالار عبادت پيشگان ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم حسين ، آقاى جوانان بهشتى ، برايم حديث كرد و گفت : پدرم على بن ابى طالب عليه السلام برايم حديث كرد و گفت : از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : خداى عز و جل فرمود : منم من ، خدا . معبودى جز من نيست . پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما خالصانه گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست ، به دژ من وارد شده است و هر كس به دژ من وارد شود ، از عذابم ايمن خواهد بود » .

.

ص: 336

44.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنّ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» كَلِمَةٌ عَظِيمَةٌ كَرِيمَةٌ عَلَى اللّهِ عز و جل ، مََن قالَها مُخلِصا استَوجَبَ الجَنَّةَ ، وَمَن قالَها كاذِبا عَصَمَت مالَهُ وَدَمهُ ، وَكانَ مَصِيرُهُ إِلى النّارِ . (1)د _ علامة الإخلاص اجتناب المحارم45.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُخلِصا دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَإِخلاصُهُ أَن تَحجُزَهُ «لا إِلهَ إِلّا اللّه » عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عز و جل . (2) .


1- .التوحيد : ص 23 ح 18 عن أحمد بن عبد اللّه الجويباري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 13 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 220 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس وفيه «مسيره» بدل «مصيره» وراجع : الأمالي للشجري : ج 1 ص 25.
2- .التوحيد : ص 28 ح 27 ، معاني الأخبار : ص 370 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 20 ح 3 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 83 ح 2218 كلّها عن زيد بن أرقم ، فلاح السائل : ص 224 ح 125 عن محمّد بن أبي عمير عن الإمام الصادق عليه السلام ؛ المعجم الكبير : ج 5 ص 197 ح 5074 ، حلية الأولياء : ج 9 ص 254 كلاهما عن زيد بن أرقم ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 64 الرقم 6455 عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 61 ح 205.

ص: 337

د _ نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«لا إله إلّا اللّه » ، شعارِ بزرگ و ارجمندى در نزد خداى عز و جل است . هر كه آن را از سرِ اخلاص بگويد ، سزاوار بهشت مى شود و هر كه به دروغ [ و بدون اعتقاد ، ] آن را بگويد ، مال و جانش را مصون مى دارد ؛ امّا سرانجامش آتش خواهد بود .د _ نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با اخلاص «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، به بهشت مى رود ، و اخلاصش اين است كه «لا إله إلّا اللّه » ، او را از ارتكاب آنچه خداى عز و جل حرام كرده است ، باز دارد.

.

ص: 338

47.ثواب الأعمال عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَيُّها النّاسُ ، إِنَّهُ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جليَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا لَم يَخلِط مَعَها غَيرَها ، دَخَلَ الجَنَّةَ . فَقامَ عَِليُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليه السلام فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ بِأَبِي أَنتَ وَأُمِّي ، كَيفَ يَقُولُها مُخلِصا لا يَخلِط مَعَها غَيرَها؟ فَسِّرْ لَنا هذا حَتَّى نَعرِفَهُ .

فَقالَ : نَعَم ؛ حِرصا عَلَى الدُّنيا ، وَجَمعا لَها مِن غَيرِ حِلِّها ، وَرِضىً بِها ، وَأَقوامٌ يَقُولُونَ أَقاوِيلَ الأَخيارِ وَيَعمَلُونَ عَمَلَ الجَبابِرَةِ وَالفُجَّارِ . فَمَن لَقِيَ اللّهَ عز و جلوَلَيسَ فِيهِ شَيءٌ مِن هذِهِ الخِصالِ وَهُوَ يَقُولُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» فَلَهُ الجَنَّةُ ، فَإِن أَخَذَ الدُّنيا وَتَرَكَ الآخِرَةَ فَلَهُ النّارُ . (1)رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما قالَ عَبدٌ «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» قَطُّ مُخلِصا إِلّا فُتِحَت لَهُ أَبوابُ السَّماءِ ، حَتّى تُفضِيَ (2) إِلَى العَرشِ ما اجتَنَبَ الكَبائِرَ . (3)48.عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» لا يَتَّخِذُها جُنَّةً (4) لِشَيءٍ مِنَ الكَبائِرِ يَرتَكِبُهُ فَهُوَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ جَزما. (5)سنن سعيد بن منصور عن مجاهد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حِينَ خَرَجَ إِلى تَبُوكَ : لا يَخرُج مَعَنا إِلّا مُقَوٍّ (6) . فَخَرَجَ رَجُلٌ عَلى بَكرٍ لَهُ صَعبٍ ، فَوَقَصَ (7) بِهِ فَماتَ ، فَقالَ النّاسُ : اَلشَّهِيدُ الشَّهِيدُ! فَأَمَرَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِلالاً يُنادِي : أَلا لا تَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا نَفسٌ مُؤمِنَةٌ ، وَلا يَدخُلُها عاصٍ . (8) .


1- .ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 360 ح 30 وراجع : نوادر الاُصول : ج 1 ص 47 وشعب الإيمان : ج 7 ص 338 ح 499 وكنز العمّال : ج 1 ص 50 ح 146.
2- .أفْضى : أي وصل إليه (لسان العرب : ج 15 ص 157 «فضا»).
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 575 ح 3590 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 711 ح 2314 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 493 نقلاً عن ابن مردويه وليس فيه «ما اجتنب الكبائر» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 423 ح 1815.
4- .الجُنَّةُ : الوِقَايَةُ (النهاية : ج 1 ص 308 «جنن»).
5- .معجم السفر : ص 448 ح 1531 .
6- .مُقَوٍ : أي ذو دابّةٍ قويّة (النهاية : ج 4 ص 127 «قوا»).
7- .وَقَصَتْ به : رَمَت به فَدَقّت عُنُقَه (المصباح المنير : ص 668 «وقص»).
8- .سنن سعيد بن منصور : ج 2 ص 194 ح 2494 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 5 ص 177 ح 9294 و ص 270 ح 9573 كلاهما نحوه ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 232.

ص: 339

49.ثواب الأعمال_ به نقل از ابو هريره و عبد اللّه بن عبّاس _: پيامبر خدا فرمود : «اى مردم! هر كس خداى عز و جلرا در حالى ديدار كند كه از سرِ اخلاص ، گواهى دهد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و اين اخلاصش را آميخته به چيزى نگرداند ، به بهشت مى رود» .

على بن ابى طالب برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت ! چگونه آن را با اخلاص بگويد و چيزى با آن نياميزد؟ اين را برايمان بيان نما تا بدانيم.

فرمود : «باشد . آزمندى به دنيا ، و گرد آوردن آن از ناروا ، و خرسندى نسبت به آن . مردمانى هستند كه سخنان نيكان را مى گويند ؛ امّا چون ستمگران و تباهكاران ، رفتار مى كنند . پس هر كه خداى عز و جل را ديدار كند و چيزى از اين خصلت ها در او نباشد و بگويد : لا إله إلّا اللّه ، به بهشت مى رود ، و اگر دنيا را گرفت و آخرت را رها كرد ، دوزخى خواهد بود» .پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى هرگز از روى اخلاص ، «لا إله إلّا اللّه » نمى گويد ، مگر آن كه درهاى آسمان به رويش باز مى شوند تا آن كه اين كلمه به عرش رسد ، البتّه تا آن گاه كه از گناهان بزرگ ، دورى كرده باشد.50.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «لا إله إلّا اللّه » و آن را سپرى براى ارتكاب چيزى از گناهان بزرگ قرار ندهد ، قطعا اهل بهشت است.سنن سعيد بن منصور_ به نقل از مجاهد _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه ره سپار تبوك شد ، فرمود : «فقط كسى با ما بيايد كه مركبى نيرومند دارد» .

مردى سوار بر اشترى جوان و سركش ، ره سپار شد . اشتر ، او را زمين زد و گردنش شكست و مُرد . مردم گفتند : شهيد! شهيد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به بلال فرمود كه بانگ زند : «بدانيد كه تنها انسان مؤمن ، به بهشت مى رود و نافرمان ، وارد آن نمى شود». .

ص: 340

ه _ علامة الإخلاص طاعة اللّه ورسوله وولاية أهل البيت عليهم السلامالأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريِ :جاءَ أَعرابِيٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هَل لِلجَنَّةِ مِن ثَمَنٍ؟ قالَ : نَعَم. قالَ : ما ثَمَنُها؟ قالَ : «لا إِلَهَ إِلّا اللّهُ» يَقُولُها العَبدُ الصّالِحُ مُخلِصا بِها . قالَ : وَما إِخلاصُها؟ قال : اَلعَمَلُ بِما بُعِثتُ بِهِ فِي حَقِّهِ وَحُبُّ أَهلِ بَيتِي. قالَ : وَحُبُّ أَهلِ بَيتِكِ لَمِن حَقِّها؟ قالَ : أَجَل إِنَّ حُبَّهُم لَأَعظَمُ حَقِّها . (1)52.التوحيد عن إسحاق بن راهويه :لَمّا وافَى أَبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام بِنَيسابُورَ وَأَرادَ أَن يَخرُجَ مِنها إِلى المَأمُونِ ، اجتَمَعَ إِلَيهِ أَصحابُ الحَدِيثِ فَقالُوا لَهُ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، تَرحَلُ عَنّا وَلا تُحَدِّثُنا بِحَدِيثٍ فَنَستَفِيدَهُ مِنكَ؟ وَكانَ قَد قَعَدَ فِي العَمّارِيَّةِ فَأَطلَعَ رَأسَهُ ، وَقالَ : سَمِعتُ أَبِي مُوسَى بنَ جَعفرٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي جَعفَر بنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍ يَقُولُ : سَمِعُت أَبِي عَلِيَ بنَ الحُسَينِ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي الحُسَينَ بنَ عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ يَقُولُ : سَمِعتُ أَبِي أَمِيرَ المُؤمِنِينَ عَلِيَّ بنَ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام يَقُولُ : سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : سَمِعتُ جَبرَئِيلَ عليه السلام يَقُولُ : سَمِعتُ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ يَقُولُ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» حِصنِي ، فَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي .

قالَ : فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا : بِشُرُوطِها وَأَنا مِن شُرُوطِها . (2) .


1- .الأمالي للطوسي : ص 583 ح 1207 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 133 ح 129.
2- .التوحيد : ص 25 ح 23 ، معاني الأخبار : ص 371 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 21 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 135 ، الأمالي للصدوق : ص 306 ح 349 ، بشارة المصطفى : ص 269 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 7 ح 16.

ص: 341

ه _ نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است

ه _ نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است53.الأمالى ، طوسى_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا بهشت ، بهايى دارد [كه بايد آن را پرداخت] ؟

فرمود : «آرى» .

گفت : بهايش چيست؟

فرمود : « ذكر لا إله إلّا اللّه كه بنده درستكار ، از سرِ اخلاص بگويد» .

گفت : اخلاصش چيست؟

فرمود : «به كار بستن آنچه من برايش فرستاده شده ام با شرايطش ، و دوست داشتن اهل بيت من» .

باديه نشين گفت : دوست داشتن اهل بيت تو ، از شرايط آن است؟

فرمود : «آرى ؛ دوست داشتن آنان ، بزرگ ترين شرط آن است» .التوحيد_ به نقل از اسحاق بن راهويه _: چون امام رضا عليه السلام به نيشابور رسيد و خواست از آن جا به سوى مأمون روانه شود ، اهل حديث ، نزد ايشان گرد آمدند و گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! از نزد ما مى رويد و حديثى برايمان نمى گوييد كه از شما بهره مند شويم؟

امام عليه السلام كه در كجاوه نشسته بود ، سرش را بيرون آورد و فرمود : «از پدرم موسى بن جعفر شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم جعفر بن محمّد شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم محمّد بن على شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم على بن الحسين شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم حسين بن على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پدرم امير مؤمنان على بن ابى طالب شنيدم كه مى فرمايد : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : از جبرئيل شنيدم كه مى فرمايد : از خداوند عز و جلشنيدم كه مى فرمايد : لا إله إلّا اللّه ، دژ من است . پس هر كه به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان خواهد بود » .

چون اُشتر حركت كرد ، امام عليه السلام صدا زد : «البتّه با شرط هايش ، و من ، يكى از شرط هاى آن هستم».

.

ص: 342

54.الأمالي للطوسي عن أبي الصّلت الهرويّ عن الإمام الرّضا عن آبائه عليهم السلامعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أَخبَرَنِي جَبرَئِيلُ الرُّوحُ الأَمِينُ عَنِ اللّهِ _ تَقَدَّسَت أَسماؤُهُ وَجَلَّ وَجهُهُ _ قالَ : إِنِّي أَنا اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنا وَحدِي ، عِبادِي فَاعبُدُونِي ، وَليَعلَم مَن لَقِيَنِي مِنكُم بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ مُخلِصا بِها ، إِنَّه قَد دَخَلَ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ عَذابِي .

قالُوا : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، وَما إِخلاصُ الشَّهادَةِ للّهِِ؟ قالَ : طَاعَةُ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَوَلايَةُ أَهلِ بَيتِهِ عليهم السلام . (1)عوالي اللآلي :رُوِيَ أَنَّ الرِّضا عليه السلام لَمّا تَوَجَّهَ مِن خُراسانَ مُنصَرِفا إِلَى الحِجازِ فِي قَدمَتِهِ الأُولى حَضَرَهُ جَماعَةُ العُلَماءِ وَالفُضَلاءِ مِن أَهلِ خُراسانَ وَغَيرِهِم وَكانَ قَد رَكِبَ فِي العَمّارِيَّةِ ، فَاحتَوَلُوهُ وَقالُوا : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ أَتُفارِقُنا وَلا تُفِيدُنا مِن عِلمِكَ شَيئا؟ أَلا تُحَدِّثُنا بِحَدِيثٍ نَنتَفِعُ بِهِ فِي دِينِنا؟ فَأَطلَعَ عليه السلام رَأسَهُ مِنَ العَمّارِيَّةِ حَتّى أَشرَفَ عَلَيهِم ، وَقالَ : حَدَّثَني أَبِي عَن أَبِيهِ عَن جَدِّهِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّهُ قالَ : إِنَّ اللّهَ عز و جليَقُولُ : الإِيمانُ حِصنِي ، وَمَن دَخَلَ حِصنِي أَمِنَ مِن عَذابِي . وَمَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» مُخلِصا دَخَلَ الجَنَّةَ .

ثُمَّ ضَرَبَ راحِلَتَهُ وَسارَ قَلِيلاً وَالنّاسُ خَلفَهُ ، ثُمَّ التَفَتَ إِلَيهِم ، ثُمَّ قالَ : بِشَرطِها وَشُرُوطِها وَأَنا مِن شُرُوطِها . (2)7 / 5الإِيمانُ وَالعَمَلُ الصّالِحُالكتاب«وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّ__لِحَ_تِ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْ_لَمُونَ نَقِيرًا ». (3)

.


1- .الأمالي للطوسي : ص 589 ح 1220 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 75 ، أعلام الدين : ص 214 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 14 ح 39.
2- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 94 ح 134.
3- .النساء : 124.

ص: 343

7 / 5 ايمان و كردار نيك

57.الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو صَلت هَرَوى ، از امام رضا ، از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جبرئيل ، روح الأمين ، از جانب خداوند _ كه نام هايش پاك و رويش بِشكوه است _ به من خبر داد كه فرمود : منم خدا . معبودى جز منِ يگانه نيست . بندگانم ! پس مرا بندگى كنيد . هر يك از شما بداند كه چنانچه مرا با شهادت خالصانه لا إله إلّا اللّه ، ديدار كند ، به دژ من وارد شده است و هر كه به دژ من وارد شود ، از عذابم در امان خواهد بود » .

گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! نشانه اخلاص در شهادت دادن به يگانگى خدا چيست؟

فرمود : «فرمان بردن از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيتش » .عوالى اللآلى : روايت شده است كه امام رضا عليه السلام چون در سفر نخستش ، (1) عازم بازگشت از خراسان به حجاز شد ، جماعت علما و فضلاى خراسان و غير خراسان ، نزد ايشان_ كه در كجاوه سوار بود _ رفتند و ايشان را در ميان گرفتند و گفتند : اى فرزند پيامبر خدا ! آيا ما را ترك مى گويى و از دانش خود ، بهره اى به ما نمى رسانى؟ آيا حديثى براى ما نمى گويى كه در دين خويش ، از آن سود بريم؟

امام عليه السلام سرش را از كجاوه بيرون آورد ، چندان كه بر آنان مشرف شد و فرمود : «پدرم از پدرش از جدّش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم حديث كرد كه فرمود : خداى عز و جلمى فرمايد : ايمان ، دژ من است و هر كس وارد دژ من شود ، از عذابم ايمن خواهد بود ، و هر كس با اخلاص ، لا إله إلّا اللّه بگويد ، به بهشت مى رود » .

آن گاه امام عليه السلام اشترش را هى زد و اندكى حركت نمود و مردم ، پشت سر او حركت مى كردند . سپس رو به آنان كرد و فرمود : «البتّه با شرط و شروط آن ، و من از شرط هاى آن هستم» .7 / 5ايمان و كردار نيكقرآن«و هر كس ، از مرد يا زن ، كارهاى نيك كند و مؤمن هم باشد ، آنان به بهشت مى روند و به قدر گودى پشتِ هسته خرمايى هم به آنان ستم نخواهد شد».

.


1- .از روايت ، چنين پيداست كه امام رضا عليه السلام دو سفر به خراسان داشته و چندين بار از نيشابور ، عبور كرده است.

ص: 344

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :بَخٍ بَخٍ لِخَمسٍ! مَن لَقِيَ اللّهَ مُستَيقِنا بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ : يُؤمِنُ بِاللّهِ ، وَاليَومِ الآخِرِ ، وَبِالجَنَّةِ وَالنّارِ ، وَالبَعثِ بَعدَ المَوتِ ، وَالحِسابِ . (1)61.عنه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! مامِن عَبدٍ يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ثُمَّ يُسَدِّدُ (2) إِلّا سَلَكَ فِي الجَنَّةِ . (3)عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ لَمّا قالَ لَهُ : أَخبِرنِي عَن أَهلِ الجَنَّةِ يَدخُلُونَ فِيها بِالإِسلامِ أَو بِالإِيمانِ أَو بِالعَمَلِ؟ _: مِنهُم مَن يَدخُلُ بِالثَّلاثَةِ ؛ يَكُونُ مُسلِما مُؤمِنا عامِلاً فَيَدخُلُ الجَنَّةَ بِثَلاثَةِ أَعمالٍ .

أَو يَكُونُ نَصرانِيّا أَو يَهُودِيّا أَو مَجُوسِيّا فَيُسلِمُ بَينَ الصَّلاتَينِ ، وَيُؤمِنُ بِاللّهِ ، وَيَخلَعُ الكُفرَ مِن قَلبِهِ ، فَيَمُوتُ عَلى مَكانِهِ وَلَم يُخَلِّف مِنَ الأَعمالِ شَيئا فَيَكُونُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَذَلِكَ إِيمانٌ بِلا عَمَلٍ .

وَيَكُونُ يَهُودِيّا أَو نَصرانِيّا يَتَصَدَّقُ وَيُنفِقُ فِي غَيرِ ذاتِ اللّهِ ، فَهُوَ عَلَى الكُفرِ وَالضَّلالَةِ ، يَعبُدُ المَخلُوقَ مِن دُونِ الخالِقِ ، فَإِذا ماتَ عَلى دِينِهِ كانَ فَوقَ عَمَلِهِ فِي النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لِأَنَّ اللّهَ لا يَتَقَبَّلُ إِلّا مِنَ المُتَّقِينَ . (4) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 320 ح 15662 و ج 6 ص 311 ح 18098 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 159 ، كنز العمّال : ج 15 ص 886 ح 43510.
2- .يُسَدِّد : أي يَقتصِد، فلا يَغلو ولا يُسرف (النهاية : ج 2 ص 352 «سدد»).
3- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 479 ح 16216 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 445 ح 212 وليس فيه «واليوم الآخر» وكلاهما عن أبي بكر ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1432 ح 4285 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 50 ح 4557 كلاهما عن رفاعة الجهني نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 477 ح 30147.
4- .الاختصاص : ص 43 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 337 ح 20 .

ص: 345

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بَه بَه از پنج چيز كه هر كس با يقين به آنها خداوند را ديدار كند ، به بهشت مى رود : ايمان به خدا و روز قيامت ، و بهشت و دوزخ ، و زنده شدن پس از مرگ ، و حسابرسى.63.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر بنده اى كه به خدا و آخرت ، ايمان بياورد و سپس راه درست را در پيش گيرد ، بى گمان به بهشت مى رود.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ به عبد اللّه بن سلام كه گفت : مرا از اهل بهشت خبر دهيد كه آيا با اسلام ، به بهشت مى روند ، يا با ايمان ، يا با عمل _: از آنان ، يكى به واسطه هر سه اينها به بهشت مى رود : هم مسلمان است ، هم مؤمن و هم اهل عمل . پس با سه كار ، به بهشت مى رود.

يا اين كه نصرانى يا يهودى و يا مجوسى است و مابين دو نماز ، مسلمان مى شود و به خدا ايمان مى آورد و كفر را از دلش مى كَند و در همان جا مى ميرد ، در حالى كه چيزى از اعمال را به جا نياورده است . چنين كسى اهل بهشت است ، و اين ، ايمان بدون عمل است.

ديگرى ، يهودى يا نصرانى است كه صدقه مى دهد و انفاق مى كند ؛ امّا نه براى خدا . چنين كسى در كفر و گم راهى است . او مخلوق را به جاى خالق مى پرستد . چنين كسى اگر بر همان دينش بميرد ، روز قيامت بر فراز عملش در آتش خواهد بود ؛ چرا كه خداوند ، [ اعمال را ] تنها از پرهيزگاران مى پذيرد. .

ص: 346

64.عنه صلى الله عليه و آله :يُوضَعُ المِيزانُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتُوزَنُ الحَسَناتُ وَالسَّيِّئاتُ ، فَمَن رَجَحَت حَسَناتُهُ مِثقالَ صُؤَابَةٍ (1) دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن رَجَحَت سَيِّئاتُهُ عَلى حَسَناتِهِ مِثقالَ صُؤَابَةٍ دَخَلَ النّارَ . (2)عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ : يا آدَمُ ! قَد جَعَلتُكَ حَكَما بَينِي وَبَينَ ذُرِّيَّتِكَ ، قُم عِندَ المِيزانِ فَانظُر ما يُرفَعُ إِلَيكَ مِن أَعمالِهِم ، فَمَن رَجَحَ مِنهُم خَيرُهُ عَلى شَرِّهِ مِثقالَ ذَرَّةٍ فَلَهُ الجَنَّةُ ، حَتَّى تَعلَمَ أَنِّي لا أُدخِلُ مِنهُمُ النّارَ إِلّا ظالِما . (3)65.الإمام عليّ عليه السلام :عَلَيكُم بِإِخلاصِ الإِيمانِ ، فَإِنَّهُ السَّبِيلُ إِلَى الجَنَّةِ ، وَالنَّجاةُ مِنَ النّارِ . (4)عنه عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ العَمَلُ الصّالِحُ . (5)66.عنه عليه السلام :عَلَيكَ بِصالِحِ العَمَلِ ، فَإِنَّهُ الزّادُ إِلَى الجَنَّةِ . (6)عنه عليه السلام :بِالعَمَلِ تَحصُلُ الجَنَّةُ لا بِالأَمَلِ . (7)67.عنه عليه السلام :لَن يَفُوزَ بِالجَنَّةِ إِلّا السّاعِي لَها . (8) .


1- .الصؤابة : بيضة البرغوث والقمل ، والصؤاب من الذهب : الدقاق (المحيط في اللغة : ج 8 ص 205 «صأب») .
2- .تاريخ دمشق : ج 14 ص 313 ح 3585 ، تفسير القرطبي : ج 7 ص 211 ، فتح الباري : ج 13 ص 539 وفيه «مثقال حبّة خردل» في كلا الموضعين ، كنز العمّال : ج 14 ص 383 ح 39025 نقلاً عن ابن عساكر ، الدرّ المنثور : ج 3 ص 419 نقلاً عن أبي الشيخ وليس فيه «مثقال صؤابة» في كلا الموضعين وكلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريّ .
3- .المعجم الصغير : ج 2 ص 31 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 7 ، تاريخ دمشق : ج 7 ص 454 ح 2052 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 644 ح 39768 .
4- .غرر الحكم : ح 6167 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 342 ح 5845 .
5- .غرر الحكم : ح 4698 .
6- .غرر الحكم : ح 6107 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 335 ح 5732 .
7- .غرر الحكم : ح 4297 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 189 ح 3889 وفيه «بحُسن العمل ...» .
8- .غرر الحكم : ح 7403 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 407 ح 6887 .

ص: 347

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت ، ترازو[ ى اعمال ] را نصب و خوبى ها و بدى ها را وزن مى كنند . پس هر كه خوبى هايش به اندازه تخم شپشى [ از بدى هايش ]سنگين تر باشد ، به بهشت مى رود و هر كس بدى هايش به اندازه تخم شپشى از خوبى هايش سنگين تر باشد ، به دوزخ مى رود .68.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا مى فرمايد : «اى آدم! من تو را ميان خودم و فرزندانت داور قرار مى دهم . كنار ترازو بِايست و بنگر كه كدام كفه اعمال آنها ، به طرف تو بالا مى آيد . هر يك از آنها كه خوبى هايش به وزن ذرّه اى بر بدى هايش سنگينى كرد ، بهشتى است ؛ تا بدانى كه من ، تنها آن كس از ايشان را به آتش مى برم كه [ به خودش ] ستم كرده است» .امام على عليه السلام :ايمان را خالص گردانيد ، كه اين ، راه رسيدن به بهشت و رهيدن از آتش است .69.امام على عليه السلام :بهاى بهشت ، كردار نيك است.امام على عليه السلام :بر تو باد كردار نيك ؛ چرا كه ره توشه بهشت است.70.امام على عليه السلام :بهشت ، با تلاش به دست مى آيد ، نه با آرزو.امام على عليه السلام :هرگز به بهشت دست نمى يابد ، مگر آن كه برايش بكوشد. .

ص: 348

71.عنه عليه السلام :لا تَحصُلُ الجَنَّةُ بِالتَّمَنِّي . (1)عنه عليه السلام :طَلَبُ الجَنَّةِ بِلا عَمَلٍ حُمقٌ . (2)72.عنه عليه السلام :اِعمَلُوا لِلجَنَّةِ عَمَلَها ؛ فَإِنَّ الدُّنيا لَم تُخلَق لَكُم دارَ مُقامٍ بَل خُلِقَت لَكُم مَجازا (3) ، لِتَزَوَّدُوا مِنها الأَعمالَ إِلى دارِ قَرارٍ . (4)عنه عليه السلام :مَن أَقرَبُ إِلَى الجَنَّةِ مِن عامِلِها ؟ وَمَن أَقرَبُ إِلَى النّارِ مِن عامِلِها ؟ (5)73.عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ جَزاءُ المُطِيعِ . (6)الأمالي للمفيد عن داوود بن فرقد :سَمِعتُ أَبا عبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يَقُولُ :

إِنَّ العَمَلَ الصّالِحَ لَيَذهَبُ إِلَى الجَنَّةِ فَيُمَهِّدُ لِصاحِبِهِ كَما يَبعَثُ الرَّجُلُ غُلامَهُ فَيَفرُشُ لَهُ . ثُمَّ قَرَأَ : «وَأَمّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلِأَنفُسِهِم يَمهَدُونَ» (7) . (8)74.الإمام الصادق عليه السلام :يَأتِي يَومَ القِيامَةِ شَيءٌ مِثلَ الكُبَّةِ (9) فَيَدفَعُ فِي ظَهرِ المُؤمِنِ ، فَيُدخِلُهُ الجَنَّةَ . فَيُقالُ : هَذا البَرُّ . (10) .


1- .غرر الحكم : ح 10566 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 533 ح 9733 .
2- .غرر الحكم : ح 5991 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 317 ح 5531 .
3- .مَجَازا : أي طَريقا ومسلكا (الصحاح : ج 3 ص 871 «جوز») .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 132 .
5- .نهج البلاغة : الكتاب 27 ، الأمالي للمفيد : ص 263 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 263 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 27 ح 31 والثلاثة الأخيرة عن أبي إسحاق الهمداني ، الغارات : ج 1 ص 237 عن عباية ، تحف العقول : ص 178 وفيه «أهلها» بدل «عاملها» في الموضع الثاني ، بحار الأنوار : ج 33 ص 581 ح 726 .
6- .غرر الحكم : ح 417 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 33 ح 607 .
7- .هذا المضمون اقتبسه الإمام عليه السلام من الآية 44 من سورة الروم .
8- .الأمالي للمفيد : ص 195 ح 26 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 21 ح 46 وفيه «فيسهّل» بدل «فيمهّد» ، عدّة الداعي : ص 217 كلّها عن داوود بن فرقد ، مجمع البيان : ج 8 ص 481 عن منصور بن حازم وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 197 ح 189 .
9- .مثل الكُبّة : أي الدَّفْعة والصدمة ، أو مثل كُبّة الغزل في الصغر أو مثل البعير في الكبر (بحار الأنوار : ج 74 ص 44) .
10- .الكافي : ج 2 ص 158 ح 3 عن سيف ، بحار الأنوار : ج 74 ص 44 ح 4 .

ص: 349

امام على عليه السلام :بهشت با آرزو به دست نمى آيد.75.امام على عليه السلام :طلبيدن بهشت بدون عمل ، حماقت است.امام على عليه السلام :براى بهشت ، كار كنيد ؛ چرا كه دنيا براى اقامت دائمىِ شما آفريده نشده است ؛ بلكه برايتان گذرگاهى آفريده شده تا از آن براى اقامتگاهتان توشه عمل برداريد.76.امام على عليه السلام :چه كسى به بهشت ، نزديك تر از عمل كننده براى آن است؟ و چه كسى به دوزخ ، نزديك تر از عمل كننده براى آن است ؟امام على عليه السلام :بهشت ، پاداشِ فرمان برداران است.77.الأمالى ، مفيد_ به نقل از داوود بن فرقد _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «كردار نيك ، [ پيشاپيش ]به بهشت مى رود و براى صاحب خود ، تدارك مى بيند ، چنان كه شخص ، غلام خود را جلوتر مى فرستد و او برايش فرش مى گستراند» .

ايشان ، سپس خواند : «و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك كرده اند ، براى خودشان آماده مى كنند» . (1)امام صادق عليه السلام :در روز قيامت ، چيزى شبيه گلوله نخ مى آيد و به پشت مؤمن مى زند و او را داخل بهشت مى كند . پس گفته مى شود : «اين ، همان نيكى (2) است». .


1- .اين عبارت ، اقتباس امام عليه السلام از آيه 44 سوره روم است .
2- .ظاهرا مراد ، نيكى كردن به والدين و اطاعت كردن از آنهاست.

ص: 350

7 / 6وَلايَةُ أَهلِ البَيتِ عليهم السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ آخِرُ كَلامِهِ الصَّلاةَ عَلَيَّ وعَلى عَلِيٍّ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ اِبنايَ ، مَن أَحَبَّهُما أَحَبَّني ، وَمَن أَحَبَّني أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَمَن أَحَبَّهُ اللّهُ أَدخَلَهُ الجَنَّةَ ، وَمَن أَبغَضَهُما أَبغَضَنِي ، وَمَن أَبغَضَني أَبغَضَهُ اللّهُ ، وَمَن أَبغَضَهُ اللّهُ أَدخَلَهُ النّارَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِلزَمُوا مَوَدَّتَنا أَهلَ البَيتِ ، فَإِنَّهُ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل وَهُوَ يُحِبُّنا دَخَلَ الجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا يَنتَفِعُ عَبدٌ بِعَمَلِهِ إِلّا بِمَعرِفَتِهِ بِحَقِّنا . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّما الأَئِمَّةُ قُوّامُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ ، وَعُرَفاؤُهُ عَلى عِبادِهِ ، وَلا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا مَن عَرَفَهُم وَعَرَفُوهُ ، وَلا يَدخُلُ النّارَ إِلّا مَن أَنكَرَهُم وَأَنكَرُوهُ . (4)

الإمام الباقر عليه السلام :نَحنُ السِّراجُ لِمَنِ استَضاءَ بِنا ، وَنَحنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقتَدى بِنا ، وَنَحنُ الهُداةُ إِلَى الجَنَّةِ ، وَنَحنُ عُرى الإِسلامِ ، وَنَحنُ الجُسُورُ وَالقَناطِرُ ، مَن مَضى عَلَيها لَم يُسبَق وَمَن تَخَلَّفَ عَنها مُحِقَ (5) . (6)

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 64 ح 273 عن الحسن بن عبد اللّه بن محمّد الرازي التميمي ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 1216 ح 9110 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 181 ح 4776 عن سلمان ، كنز العمّال : ج 12 ص 120 ح 34286 ؛ إعلام الورى : ج 1 ص 432 عن سلمان .
3- .الأمالي للمفيد : ص 13 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 135 ح 169 كلاهما عن ابن أبي ليلى عن الإمام الحسين عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 187 ح 314 ، المناقب للكوفي : ج 2 ص 100 ح 587 كلاهما عن أبي ليلى عن الإمام الحسين عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، شرح الأخبار : ج 1 ص 445 ح 120 عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 27 ص 101 ح 63 ؛ المعجم الأوسط : ج 2 ص 360 ح 2230 عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 152 ، غرر الحكم : ح 3911 ، تفسير نور الثقلين : ج 2 ص 33 ح 129 نقلاً عن كشف المحجّة نحوه ، بحار الأنوار : ج 24 ص 255 ح 20.
5- .المَحْقُ : النقص والمحو والإبطال (النهاية : ج 4 ص 303 «محق») .
6- .كمال الدين : ص 206 ح 20 ، الأمالي للطوسي : ص 654 ح 1354 ، بصائر الدرجات : ص 63 ح 10 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 207 كلّها عن خيثمة الجعفي ، بحار الأنوار : ج 26 ص 248 ح 18.

ص: 351

7 / 6 ولايت اهل بيت عليهم السلام

7 / 6ولايت اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آخرين سخنش ، صلوات بر من و بر على باشد ، وارد بهشت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، فرزندان من اند . هر كه آن دو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر كه مرا دوست بدارد ، خدا او را دوست مى دارد و هر كه خدا دوستش بدارد ، او را به بهشت مى برد ، و هر كه آن دو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد ، خدا او را دشمن مى دارد و هر كه خدا دشمنش بدارد ، او را به دوزخ مى برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به دوستى با ما خاندان ، چنگ زنيد ؛ زيرا هر كس خداى عز و جل را در حالى ديدار كند كه ما را دوست دارد ، با شفاعت ما به بهشت مى رود . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هيچ بنده اى از كردار خود بهره مند نمى شود ، مگر با اعتقاد داشتن به حقّانيت ما.

امام على عليه السلام :امامان ، در حقيقت ، سرپرستان خدا بر خلق او ، و پيشكاران او در ميان بندگانش هستند . به بهشت نمى رود ، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان او را بشناسند ، و به دوزخ نمى رود ، مگر كسى كه ايشان را انكار كند و ايشان او را انكار كنند.

امام باقر عليه السلام :ما براى كسى كه از ما روشنى بجويد ، چراغيم . ما براى آن كه از ما پيروى كند ، راهيم . ما راه نمايان به سوى بهشتيم . ما دستگيره هاى اسلاميم . ما پُل و گذرگاهيم ، كه هر كس بر آن بگذرد ، عقب نمى ماند و هر كس بر آن نگذرد ، نابود مى شود.

.

ص: 352

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَبدِ اللّهِ بنِ جُندَبٍ _: يَابنَ جُندَبٍ ، لا تَقُل فِي المُذنِبِينَ مِن أَهلِ دَعوَتِكُم إِلّا خَيرا ، وَاستَكِينُوا إِلَى اللّهِ فِي تَوفِيقِهِم ، وَسَلُوا التَّوبَةَ لَهُم ، فَكُلُّ مَن قَصَدَنا وَوالانا وَلَم يُوالِ عَدُوَّنا وَقالَ ما يَعلَمُ ، وَسَكَتَ عَمّا لا يَعلَمُ أَو أَشكَلَ عَلَيهِ ، فَهُوَ فِي الجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :مَن أَقامَ فَرائِضَ اللّهِ ، وَاجتَنَبَ مَحارِمَ اللّهِ ، وَأَحسَنَ الوَلايَةَ لِأَهلِ بَيتِ نَبِيِ اللّهِ ، وَتَبَرَّأَ مِن أَعداءِ اللّهِ عز و جل ، فَليَدخُل مِن أَيِّ أَبوابِ الجَنَّةِ الثَّمانِيَةِ شاءَ . (2)

عنه عليه السلام :بَينا رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي سَفَرٍ إِذ نَزَلَ فَسَجَدَ خَمسَ سَجَداتٍ ، فَلَمّا رَكِبَ قالَ لَهُ بَعضُ أَصحابِهِ : رَأَيناكَ يا رَسُولَ اللّهِ صَنَعتَ ما لَم تَكُن تَصنَعُهُ؟ قالَ : نَعَم ، أَتانِي جَبرَئِيلُ عليه السلام فَبَشَّرَنِي أَنَّ عَلِيّا فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَفاطِمَةُ فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَمَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ للّهِِ تَعالى شُكرا، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسِي قالَ : وَمَن يُحِبُّ مَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرا للّهِِ تَعالى. (3)

.


1- .تحف العقول : ص 302 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 280 ح 1.
2- .الأمالي للصدوق : ص 561 ح 752 ، بشارة المصطفى : ص 176 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 27 ص 88 ح 37.
3- .الأمالي للمفيد : ص 21 ح 2 عن أبي عبد الرحمن ، بحار الأنوار : ج 68 ص 111 ح 24 وراجع : الكافي : ج 2 ص 98 ح 24 .

ص: 353

امام صادق عليه السلام_ در سفارش به عبد اللّه بن جُندَب _: اى پسر جُندَب! در باره گنهكاران همكيشتان ، جز خوب مگو ، و از خدا براى آنان ، تقاضاى توفيق كنيد و درخواست توبه نماييد ؛ زيرا هر كه به سوى ما بيايد و دوست ما باشد و دوستدار دشمن ما نباشد و چيزى را بگويد كه مى داند و از آنچه نمى داند يا فهميدنش براى او مشكل است ، دم فرو بندد ، در بهشت است.

امام صادق عليه السلام :هر كس واجبات خدا را به جا آورَد و از حرام هاى خدا دورى كند و ولايت اهل بيت پيامبر خدا را به خوبى داشته باشد و از دشمنان خدا برائت جويد ، از هر درى از هشت درِ بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در يكى از سفرهايش ، ناگاه از مركب خود ، پايين آمد و پنج بار سجده كرد . چون سوار شد ، يكى از يارانش گفت : اى پيامبر خدا ! ما كارى از شما ديديم كه پيش تر چنان نكرده بوديد؟ فرمود : «آرى . جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و مرا مژده داد كه على ، اهل بهشت است . من هم براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را از سجده برداشتم ، جبرئيل گفت : فاطمه هم اهل بهشت است . پس دوباره براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را برداشتم ، گفت : حسن و حسين هم سَرور جوانان اهل بهشت اند . باز براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم . چون سرم را برداشتم ، گفت : هر كس هم كه ايشان را دوست داشته باشد ، اهل بهشت است . من باز براى خداى بزرگ ، سجده شكر به جا آوردم ، و چون سرم را برداشتم ، گفت : هر كس دوستدار آنان را دوست بدارد نيز اهل بهشت است . پس براى خداى بزرگ ، سجده شكر ديگرى به جا آوردم» .

.

ص: 354

الكافي عن صباح بن سيّابة عن الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُم وَما يَدرِي ما تَقُولُونَ فَيُدخِلُهُ اللّهُ عز و جل الجَنَّةَ ، وَإِنَّ الرَّجُلَ لَيُبغِضُكُم وَما يَدرِي ما تَقُولُونَ فَيُدخِلُهُ اللّهُ عز و جل النّارَ ، وَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم لَتُملَأُ صَحِيفَتُهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ ، قُلتُ : وَكَيَف يَكُونُ ذَلِكَ؟ قالَ : يَمُرُّ بِالقَومِ يَنالُونَ مِنّا ، فَإِذا رَأَوهُ قالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : كُفُّوا ، فَإِنَّ هَذا الرَّجُلَ مِن شِيعَتِهِم ، وَيَمُرُّ بِهِمُ الرَّجُلُ مِن شِيعَتِنا فَيَهمِزُونَهُ وَيَقُولُونَ فِيهِ ، فَيَكتُبُ اللّهُ لَهُ بِذلِكَ حَسَناتٍ حَتّى يَملَأَ صَحِيفَتَهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ . (1)

ع : أهل البيت عليهم السلام في الكتاب والسنّة : (القسم الثامن : حقوق أهل البيت عليهم السلام ) و(القسم التاسع : حبّ أهل البيت عليهم السلام ) .

7 / 7أَداءُ الفَرائِضِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :سِتٌّ مَن عَمِلَ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ جادَلَت عَنهُ يَومَ القِيامَةِ حَتّى تُدخِلَهُ الجَنَّةَ ؛ تَقُولُ : أَي رَبِّ قَد كانَ يَعمَلُ بِي فِي الدُّنيا : اَلصَّلاةُ ، وَالزَّكاةُ ، وَالحَجُّ ، وَالصِّيامُ ، وَأَداءُ الأَمانَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أَيُّها النّاسُ! إِنَّهُ لا نَبِيَ بَعدِي ، وَلا أُمَّةَ بَعدَكُم ، أَلا فَاعبُدُوا رَبَّكُم ، وَصَلُّوا خَمسَكُم ، وَصُومُوا شَهرَكُم ، وَحُجُّوا بَيتَ رَبِّكُم ، وَأَدُّوا زَكاةَ أَموالِكُم طَيِّبةً بِها أَنفُسُكُم ، وَأَطِيعُوا وَلَاةَ أَمرِكُم ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (3)

.


1- .الكافي : ج 8 ص 315 ح 495 ، معاني الأخبار : ص 392 ح 40 وفيه «فينهزونه» بدل «فيهمزونه» ، فضائل الشيعة : ص 75 ح 39 وليس فيه «كفّوا» وفيه «فيرمونه» بدل «فيهمزونه» ، بحار الأنوار : ج 27 ص 136 ح 136.
2- .الأمالي للمفيد : ص 227 ح 5 ، الأمالي للطوسي : ص 10 ح 11 كلاهما عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 68 ص 378 ح 26.
3- .الخصال : ص 322 ح 6 عن أبي اُمامة ، بحار الأنوار : ج 82 ص 206 ح 11 ؛ المعجم الكبير : ج 8 ص 115 ح 7535 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 310 ح 543 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 491 ح 1061 ، تاريخ دمشق : ج 24 ص 51 ح 5156 كلّها عن أبي اُمامة نحوه ، كنز العمّال : ج 5 ص 294 ح 12922 و 12923 .

ص: 355

7 / 7 به جا آوردن واجبات

الكافى_ به نقل از صباح بن سيّابه _: امام صادق عليه السلام فرمود : «شخصى شما [ شيعيان ] را دوست دارد ، بدون آن كه بداند شما چه مى گوييد [ و چه اعتقاداتى داريد ] . خداوند عز و جل چنين شخصى را به بهشت مى برد . شخصى شما را دشمن مى دارد ، بدون آن كه بداند شما چه مى گوييد . خداوند عز و جل ، چنين شخصى را به دوزخ مى برد . نيز شخصى از شما نامه اعمالش پُر است ، بدون آن كه عملى انجام داده باشد» . گفتم : چگونه چنين مى شود؟ فرمود : «بر عدّه اى مى گذرد كه از ما بدگويى مى كنند ؛ امّا همين كه او را مى بينند ، به يكديگر مى گويند : ساكت شويد ؛ زيرا اين مرد ، از شيعيان آنهاست . يا شخصى از شيعيان ما ، بر آنها مى گذرد و آنها به او پوزخند مى زنند و در باره اش حرف مى زنند و خداوند در برابر آن ، براى او آن قدر ثواب مى نويسد كه كارنامه اش پر مى شود ، بدون آن كه عملى انجام داده باشد».

ر . ك : اهل البيت عليهم السلام در قرآن و حديث : (بخش هشتم : حقوق اهل بيت عليهم السلام ) و (بخش نهم : دوستى اهل بيت عليهم السلام ) .

7 / 7به جا آوردن واجباتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش چيز است كه هر كس به يكى از آنها عمل كند ، آن چيز در روز قيامت از او دفاع مى كند تا آن كه او را وارد بهشت كند . آن چيز [ در دفاع از او ]مى گويد : «اى پروردگار من! اين شخص در دنيا به من عمل مى كرد» . [ آن شش چيز ، عبارت اند از : ] نماز ، زكات ، حج ، روزه ، امانتدارى و صله رحم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! پس از من ، پيامبرى نيست و پس از شما ، امّتى نيست . هان! پروردگارتان را بندگى كنيد و نمازهاى پنجگانه خود را به جا آوريد و ماه رمضان را روزه بگيريد و حجّ خانه خدايتان را بگزاريد و زكات اموالتان را با رضايت خاطر بپردازيد و از زمامدارانتان فرمان بريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد.

.

ص: 356

عنه صلى الله عليه و آله :اِتَّقُوا اللّهَ رَبَّكُم، وَصَلُّوا خَمسَكُم ، وَصُومُوا شَهرَكُم ، وَأَدُّوا زَكاةَ أَموالِكُم ، وَأَطِيعُوا ذا أَمرِكُم ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن جاءَ بِهِنَّ مَعَ إِيمانٍ دَخَلَ الجَنَّةَ : مَن حافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الخَمسِ ؛ عَلى وُضُوئِهِنَّ وَرُكُوعِهِنَّ وَسُجُودِهِنَّ وَمَواقِيتِهِنَّ ، وَصامَ رَمَضانَ ، وَحَجَّ البَيتَ إِنِ استَطَاعَ إِلَيهِ سَبِيلاً ، وَأَعطَى الزَّكاةَ طَيِّبَةً بِها نَفسُهُ ، وَأَدَّى الأَمانَةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ رَبَّكُم عز و جل يَقُولُ : مَن صَلَّى الصَّلاةَ لِوَقتِها وَحافَظَ عَلَيها وَلَم يُضَيِّعها استِخفافا بِحَقِّها ، فَلَهُ عَلَيَ عَهدٌ أَنْ أُدخِلَهُ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا صَلَّتِ المَرأَةُ خَمسَها، وَصامَت شَهرَها ، وَحَفِظَت فَرجَها ، وَأَطاعَت زَوجَها ، قِيلَ لَها : اُدخُلِي الجَنَّةَ مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شِئتِ . (4)

.


1- .سنن الترمذي : ج 2 ص 516 ح 616 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 274 ح 22223 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 52 ح 19 وفيهما «اعبدوا» بدل «اتّقوا اللّه » ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 426 ح 4563 ، تاريخ دمشق : ج 48 ص 256 ح 10421 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 1 ص 33 ح 46.
2- .سنن ابي داوود : ج 1 ص 116 ح 429 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 5 ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 22 ص 55 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 479 كلّها عن أبي الدرداء والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 887 ح 43513 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 84 ح 9 عن أبي الدرداء .
3- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 325 ح 18155 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 142 ح 311 و ح 314 نحوه ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 92 ح 4764 وكلّها عن كعب بن عجرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 311 ح 19031.
4- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 406 ح 1661 عن عبد الرحمن بن عوف ، صحيح ابن حبّان : ج 9 ص 471 ح 4163 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 34 ح 4598 كلاهما عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 6 ص 308 عن أنس وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 406 ح 45126.

ص: 357

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند ، پروردگارتان ، پروا داريد و نمازهاى پنجگانه تان را به جا آوريد و ماه رمضان را روزه بگيريد و زكات اموالتان را بپردازيد و از فرمان روايتان فرمان بريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز است كه هر كس آنها را با ايمان به جا آورد ، به بهشت مى رود : كسى كه نمازهاى پنجگانه را با وضو و ركوع و سجود و در اوقاتشان ، به جا آورد و ماه رمضان را روزه بگيرد و در صورت استطاعت ، حجّ خانه خدا بگزارد و با رضايت خاطر ، زكات بپردازد و امانت را به صاحبش بازگرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارتان عز و جل مى فرمايد : «هر كس نماز را در وقتش بخواند و از نماز ، مراقبت نمايد و از سرِ بى اعتنايى در حقّ آن ، فروگذارش نكند ، به او پيمان مى دهم كه او را به بهشت ببرم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه زن ، نمازهاى پنجگانه اش را بخواند و رمضان را روزه بگيرد و دامنش را پاك نگه بدارد و از شوهرش اطاعت كند ، به او گفته مى شود : «از هر درِ بهشت كه خواستى ، وارد بهشت شو».

.

ص: 358

صحيح البخاري عن أبي هريرة :إِنَّ أَعرابِيّا أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : دُلَّنِي عَلى عَمَلٍ إِذا عَمِلتُهُ دَخَلتُ الجَنَّةَ . قالَ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ المَكتُوبَةَ ، وَتُؤَدِّي الزَّكاةَ المَفرُوضَةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ . قالَ : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا أَزِيدُ عَلى هَذا . فَلَمّا وَلَّى ، قالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : مَن سَرَّهُ أَن يَنظُرُ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هَذا . (1)

مسند ابن حنبل عن المغيرة بن عبد اللّه عن أبيه :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، حَدِّثني _ أَو خَبِّرني _ بِعَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إِلَى الجَنَّةِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : أَوَ ذَلِكَ أَعمَلَكَ _ أَو أَنصَبَكَ _ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم، قالَ : فَاعقِل إِذا _ أَوِ افهَم _ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ ، وَتَأتِي إِلَى النّاسِ ما تُحِبُّ أَن يُؤتى إِلَيكَ ، وَتَكرَهُ لِلنّاسِ ما تَكرَهُ أَن يُؤتى إِلَيكَ . خَلِّ زِمامَ الناقَةِ _ أَو خِطامَها _ . (2)

سنن الترمذي عن معاذ بن جبل :كُنتُ مَعَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فِي سَفَرٍ فَأَصبَحتُ يَوما قَرِيبا مِنهُ وَنَحنُ نَسِيرُ ، فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخِبِرنِي بِعَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : لَقَد سَأَلتَني عَن عَظِيمٍ ، وَإِنَّهُ لَيَسِيرٌ عَلى مَن يَسَّرَهُ اللّهُ عَلَيهِ ، تَعبُدُ اللّهَ وَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضَانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ . (3)

.


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 506 ح 1333 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 44 ح 15 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 248 ح 8523 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 141 ح 7237 ، صحيح ابن خزيمة : ج 4 ص 12 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 944 ح 43629 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 55 ح 23224 و ج 5 ص 606 ح 16705 عن المغيرة بن سعد عن أبيه أو عمّه ، الطبقات الكبرى : ج 6 ص 56 كلاهما نحوه وراجع : المعجم الكبير : ج 6 ص 49 ح 5478 و اُسد الغابة : ج 2 ص 417 الرقم 1962 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 11 ح 2616 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1314 ح 3973 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 235 ح 22077 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 131 ح 266 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 447 ح 3548 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 376 كلاهما نحوه.

ص: 359

صحيح البخارى_ به نقل از ابو هريره _: عربى باديه نشين نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا به عملى راه نمايى كن كه وقتى آن را به جا آوردم ، به بهشت روم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا را مى پرستى و چيزى را شريكش نمى گردانى و نماز واجب را مى خوانى و زكات واجب را مى پردازى و رمضان را روزه مى گيرى» . باديه نشين گفت : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، بيش از اينها كارى نمى كنم . و چون باز مى گشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين مرد بنگرد » .

مسند ابن حنبل_ به نقل از مغيرة بن عبد اللّه ، از پدرش _: گفتم : اى پيامبر خدا ! به من از عملى بگو _ يا خبر ده _ كه به بهشت ، نزديكم سازد و از آتش ، دورم گرداند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا به آن ، عمل مى كنى؟» . گفتم : آرى . فرمود : «پس ، گوش كن : خدا را مى پرستى و هيچ چيز را شريك او نمى گردانى ، نماز را بر پا مى دارى ، زكات مى پردازى ، رمضان را روزه مى گيرى ، حجّ خانه خدا را به جا مى آورى ، با مردم ، چنان رفتار مى كنى كه دوست دارى با تو رفتار شود و با مردم ، چنان نمى كنى كه دوست ندارى با تو شود . حال ، زمام _ يا مهار _ ناقه را رها كن [ و بگذار شترم برود ] » .

سنن الترمذى_ به نقل از معاذ بن جبل _: در سفرى با پيامبر صلى الله عليه و آله بودم . روزى به ايشان نزديك شدم و در كنار هم حركت مى كرديم . من گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از عملى خبر ده كه مرا به بهشت بَرَد و از آتش ، دورم گردانَد . فرمود : «در باره مطلب بزرگى پرسيدى و اين ، براى كسى كه خدا آن را بر او آسان گرداند ، آسان خواهد بود : خدا را مى پرستى و چيزى را شريكش قرار نمى دهى ، نماز را بر پا مى دارى ، زكات مى پردازى ، رمضان را روزه مى گيرى و حجّ خانه خدا را به جا مى آورى» .

.

ص: 360

مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :إِنَّ ضَمامَ بنَ ثَعلَبَةَ أَخا بَنِي سَعدٍ بنِ بكرٍ لَمّا أَسلَمَ سَأَلَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن فَرائِضِ الإِسلامِ مِنَ الصَّلاةِ وَغَيرِها ، فَعَدَّ عَلَيهِ الصَّلَواتِ الخَمسَ لَم يَزِد عَلَيهِنَّ ، ثُمَّ الزَّكاةَ ، ثُمَّ صِيامَ رَمَضانَ ، ثُمَّ حَجَّ البَيتِ ، ثُمَّ أَعلَمَهُ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ . فَلَمّا فَرَغَ قالَ : أَشهَدُ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ ، وَأَشهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ ، وَسَأَفعَلُ ما أَمَرتَني بِهِ ، لا أَزِيدُ وَلا أَنقُصُ ، قالَ : ثُمَّ وَلَّى . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن يَصدُق ذُو العَقِيصَتَينِ يَدخُلِ الجَنَّةَ . (1)

صحيح مسلم عن أبي أيُّوب :جاءَ رَجُلٌ إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : دُلَّني عَلى عَمَلٍ أَعمَلُهُ يُدنِينِي مِنَ الجَنَّةِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ . قالَ : تَعبُدُ اللّهَ لا تُشرِكُ بِهِ شَيئا ، وَتُقِيمُ الصَّلاةُ ، وَتُؤتِي الزَّكاةَ ، وَتَصِلُ ذا رَحِمِكَ . فَلَمّا أَدبَرَ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِن تَمَسَّكَ بِما أُمِرَ بِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

مسند الطيالسي عن عبادة بن الصامت :أَشهَدُ أَنّي سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَتانِي جَبرَئِيلُ _ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ _ مِن عِندِ اللّهِ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إِنَّ اللّهَ عز و جل قالَ لَكَ : إِنِّي قَد فَرَضتُ عَلى أُمَّتِكَ خَمسَ صَلَواتٍ ، مَن وافاهُنَّ عَلى وُضُوئِهِنَّ وَمَواقِيتِهِنَّ وَسُجُودِهِنَّ فَإِنَّ لَهُ عِندَكَ بِهِنَّ عَهدَ أَن أُدخِلَهُ بِهِنَّ الجَنَّةَ ، وَمَن لَقِيَني قَد أَنقَصَ مِن ذَلِكَ شَيئا _ أَو كَلِمةً نَسِيتُها (3) _ فَلَيسَ لَهُ عِندَكَ عَهدٌ ، إِن شِئتُ عَذَّبتُهُ وَإِن شِئتُ رَحِمتُهُ . (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 539 ح 2254 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 175 ح 657 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 55 ح 4380 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 305 ح 8149 ، الاستيعاب : ج 2 ص 305 الرقم 1270 كلّها نحوه ، البداية والنهاية : ج 5 ص 61 .
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 43 ح 14 ، سنن النسائي : ج 1 ص 234 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 139 ح 23597 كلاهما نحوه ، حلية الأولياء : ج 4 ص 374 ، كنز العمّال : ج 3 ص 766 ح 8695 .
3- .ما بين الشارحتين من كلام الراوي .
4- .مسند الطيالسي : ص 78 ح 573 ، حلية الأولياء : ج 5 ص 126 نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 281 ح 18880.

ص: 361

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابن عبّاس _: ضَمام بن ثعلبه از قبيله بنى سعد بن بكر ، زمانى كه اسلام آورد ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره فريضه هاى اسلام چون نماز و جز آن ، پرسيد . ايشان نمازهاى پنجگانه را برايش بر شمرد و بر آنها چيزى نيفزود . سپس از زكات نام برد و سپس از روزه رمضان و سپس از حجّ خانه خدا . آن گاه چيزهايى را كه خداوند بر او حرام ساخته است ، به آگاهى اش رساند . سخنان ايشان كه تمام شد ، ضَمام گفت : گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست و گواهى مى دهم كه تو فرستاده خدا هستى . آنچه را به من فرمودى ، انجام خواهم داد ، نه بيشتر و نه كمتر . و رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر دو گيسدار ( ضَمام ) راست بگويد ، وارد بهشت مى شود» .

صحيح مسلم_ به نقل از ابو ايّوب _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا به عملى راه نمايى فرما كه آن را به جا آورم و مرا به بهشت ، نزديك و از دوزخ ، دور گرداند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا را مى پرستى و چيزى را شريك او نمى گردانى ، نماز را برپا مى دارى ، زكات مى پردازى و صله رحم به جا مى آورى» . چون آن مرد رفت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر آنچه را كه به او دستور داده شد ، به جا آورَد ، به بهشت مى رود» .

مسند الطيالسى_ به نقل از عبادة بن صامت _: گواهى مى دهم كه شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد : «جبرئيل _ كه درود و سلام خدا بر او باد _ از نزد خداى بزرگ و والا ، نزد من آمد و گفت : اى محمّد! خداوند عز و جل به تو فرمود : من بر امّت تو ، پنج نماز ، واجب نمودم . هر كه آنها را با وضوى آنها و در اوقاتشان و با سجودشان به جا آورد ، به او تعهّد بده كه من به واسطه آنها او را به بهشت مى برم ، و اگر به ديدارم آمد ، در حالى كه چيزى (1) از اينها را كاسته بود ، تو هيچ تعهّدى نسبت به او ندارى . اگر خواستم ، عذابش مى كنم و اگر خواستم ، او را مى بخشم ».

.


1- .راوى حديث (عبادة بن صامت) ، در اين جا مى گويد : يا شايد كلمه ديگرى [ به همين معنا ]فرمود كه من فراموش كرده ام .

ص: 362

سنن النِّسائي عن أبي أيُّوب الأنصاريِّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن جاءَ يَعبُدُ اللّهَ وَلا يُشرِكُ بِهِ شَيئا، وَيُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَيُؤتِي الزَّكاةَ ، وَيَجتَنِبُ الكَبائِرَ ، كانَ لَهُ الجَنَّةُ . فَسَأَلُوهُ عَنِ الكَبائِرِ ، فَقالَ : الإِشراكُ بِاللّهِ ، وَقَتلُ النَّفسِ المُسلِمَةِ ، وَالفِرارُ يَومَ الزَّحفِ . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :أَما تَرضَونَ أَن تُقِيمُوا الصَّلاةَ ، وَتُؤتُوا الزَّكاةَ ، وَتَكُفُّوا أَلسِنَتَكُم ، وَتَدخُلُوا الجَنَّةَ . (2)

عنه عليه السلام :عَشرٌ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ : شَهادَةُ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَالإِقرارُ بِما جاءَ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل ، وَإِقامُ الصَّلاةِ ، وَإِيتاءُ الزَّكاةِ ، وَصَومُ شَهرِ رَمَضانَ ، وَحِجُّ البَيتِ ، وَالوَلايَةُ لِأَولِياءِ اللّهِ ، وَالبَراءَةُ مِن أَعداءِ اللّهِ ، وَاجتِنابُ كُلِّ مُسكِرٍ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ لِلصّادِقِ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ ، أَخبِرنِي عَنِ الفَرائِضِ الَّتِي فَرَضَ اللّهُ عز و جل عَلَى العِبادِ ما هِيَ؟ قالَ : شَهادَةُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَإِقامُ الصَّلَواتِ الخَمسِ ، وَإِيتاءُ الزَّكاةِ ، وَحَجُّ البَيتِ ، وَصِيامُ شَهرِ رَمَضانَ ، وَالوَلايَةُ ، فَمَن أَقامَهُنَّ وَسَدَّدَ وَقارَبَ ، وَاجتَنَبَ كُلَّ مُنكَرٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (4)

.


1- .سنن النسائي : ج 7 ص 88 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 131 ح 23561 بزيادة «ويصوم رمضان» بعد «الزكاة» ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 74 ح 60 نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 543 ح 7816.
2- .الكافي : ج 8 ص 289 ح 434 عن الفضيل ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 703 ح 3 عن الفضيل عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 1 ص 268 ح 519 ، أعلام الدين : ص 234 كلاهما عن مالك بن أعين الجهني عن الإمام الصادق عليه السلام ، شرح الأخبار : ج 3 ص 438 ح 1296 عن حمّاد بن أعين الجهني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 283 ح 37.
3- .الخصال : ص 432 ح 15 ، ثواب الأعمال : ص 30 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 77 ح 38 ، بشارة المصطفى : ص 269 كلّها عن الفضيل بن يسار ، بحار الأنوار : ج 68 ص 377 ح 24.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 204 ح 612 ، المحاسن : ج 1 ص 452 ح 1041 ، بحار الأنوار : ج 68 ص 386 ح 36.

ص: 363

سنن النسائى_ به نقل از ابو ايّوب انصارى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس خدا را بپرستد و چيزى را شريك او قرار ندهد و نماز را به جا آورد و زكات بپردازد و از گناهان بزرگ دورى كند ، بهشتى خواهد بود» . از ايشان در باره گناهان بزرگ پرسيدند . فرمود : «شرك آوردن به خدا ، كشتن انسان مسلمان و گريختن از جهاد» .

امام باقر عليه السلام :آيا خشنود نيستيد كه نماز بخوانيد و زكات بدهيد و زبان هايتان را نگه داريد و [ در عوض ، ] به بهشت برويد ؟

امام باقر عليه السلام :ده چيز است كه هر كس با آنها خداى عز و جل را ديدار كند ، به بهشت مى رود : گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست و اين كه محمّد ، فرستاده خداست ، و اقرار كردن به آنچه او از نزد خداى عز و جل آورده است ، و به جا آوردن نماز ، و پرداخت زكات ، و گرفتن روزه ماه رمضان ، و حجّ خانه خدا ، و دوستى با دوستان خدا ، و بيزارى از دشمنان خدا ، و دورى كردن از هر مستى آورى.

كتاب من لايحضره الفقيه :سليمان بن خالد به امام صادق عليه السلام گفت : فدايت شوم ! فرايضى كه خداوند عز و جل بر عهده بندگان نهاده است ، چيستند ؟ فرمود : «گواهى دادن به اين كه معبودى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، پيامبر خداست ، و به جا آوردن نمازهاى پنجگانه و دادن زكات و حجّ خانه خدا و روزه ماه رمضان و ولايت . پس ، هر كس اين فرايض را به جا آورد و راه راست و درست را در پيش گيرد و از هر منكَرى دورى كند ، به بهشت مى رود» .

.

ص: 364

الإمام الصادق عليه السلام :إِذا صَلَّتِ المَرأَةُ خَمسا، وَصامَت شَهرا، وَأَطاعَت زَوجَها ، وَعَرَفَت حَقَّ عَلِيٍ عليه السلام ، فَلتَدخُل مِن أَيِ أَبوابِ الجَنَّةِ شاءَت . (1)

راجع : ص 340 (الفصل السابع / كلمة التوحيد مع شروطها / علامة الاخلاص ، طاعة اللّه و رسوله وولاية أهل البيت عليهم السلام ) .

7 / 8اِجتِنابُ المَحارِمِالكتاب«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا ». (2)

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّ_تٍ وَ نَهَرٍ * فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ». (3)

«لَ_كِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّ_تٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ لِّلْأَبْرَارِ ». (4)

«وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ». (5)

.


1- .الكافي : ج 5 ص 555 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 441 ح 4531 كلاهما عن أبي الصباح الكناني وراجع : الأمالي للصدوق : ص 575 ح 787 وبشارة المصطفى : ص 178 .
2- .مريم : 63 .
3- .القمر : 54 و 55 .
4- .آل عمران : 198.
5- .الشعراء : 90.

ص: 365

7 / 8 دورى از حرام ها

امام صادق عليه السلام :هر گاه زن ، نمازهاى پنجگانه را بخواند و يك ماه [ رمضان ] را روزه بگيرد و از شوهرش اطاعت كند و حقّ على عليه السلام را بشناسد ، از هر درِ بهشت كه بخواهد ، وارد مى شود.

ر . ك : ص 341 (فصل هفتم / شعار توحيد ، با شروط آن / نشانه اخلاص ، فرمانبرى از خدا و پيامبر او و ولايت اهل بيت عليهم السلام است) .

7 / 8دورى از حرام هاقرآن«اين ، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند ، به ميراث مى دهيم».

«به راستى كه پرهيزگاران ، در ميان باغ ها و نهرها در قرارگاه صدق ، نزد پادشاهى توانايند».

«ولى كسانى كه پرواى پروردگارشان را پيشه ساخته اند ، باغ هايى خواهند داشت كه در آنها جويبارها روان است ، [ و ] در آن ، جاودانه مى مانند . [ اين ، ] پذيرايى از جانب خداست و آنچه نزد خداست ، براى نيكان ، بهتر است».

«و [ آن روز ، ] بهشت براى پرهيزگاران ، نزديك مى گردد».

.

ص: 366

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي الجَنَّةَ تَقوَى اللّهِ وَحُسنُ الخُلُقِ . (1)

سنن الترمذي عن أبي هريرة :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن أَكثَرِ ما يُدْخِلُ النّاسَ الجَنَّةَ ، فَقالَ : تَقوَى اللّهِ وَحُسنُ الخُلْقِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اجتَنَبَ مِن الرِّجالِ أَربعا فُتِحَت أَبوابُ الجَنَّةِ يَدخُلُ مِن أَيِّها شاءَ : الدِّماءَ وَالأَموالَ وَالفُرُوجَ وَالأَشرِبَةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَيُّما امرَأَةٍ اتَّقَت رَبَّها ، وَحَفِظَت فَرجَها ، وَأَطاعَت زَوجَها ، فُتِحَ لَها ثَمانِيةُ أَبوابٍ مِنَ الجَنَّةِ فَقِيلَ لَها : ادخُلي مِن حَيثُ شِئتِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن وُقِيَ شَرَّ لَقْلَقِهِ (5) وَقَبْقَبِهِ (6) وَذَبْذَبِهِ (7) فَقَد وَجَبَ لَهُ الجَنَّةُ . (8)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 100 ح 6 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ص 392 ح 1285 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات : ص 150 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 228 ، الخصال : ص 78 ح 126 عن أبي هريرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 288 ح 20 ؛ مسند ابن حنبل : ج 3 ص 347 ح 9107 عن أبي هريرة وفيه «الإنسان» بدل «اُمّتي» ، كنز العمّال : ج 16 ص 103 ح 44071.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 363 ح 2004 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1418 ح 4246 ، الأدب المفرد : ص 96 ح 294 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 224 ح 476 ، كنز العمّال : ج 3 ص 698 ح 8498 ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 230 ح 123 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 71 ص 273 ح 20.
3- .تاريخ جرجان : ص 369 الرقم 604 ، كنز العمّال : ج 15 ص 860 ح 43424 نقلاً عن مسند البزّار نحوه وكلاهما عن أنس .
4- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 76 ح 4715 عن أبي هريرة ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 266.
5- .اللَّقْلَقُ : اللِّسان (النهاية : ج 4 ص 265 «لقلق») .
6- .القَبْقَبُ : البَطن (النهاية : ج 4 ص 7 «قبقب») .
7- .الذَبْذَبُ : يعني الذَّكَرُ، سُمّي لِتَذَبْذُبه : أي حركته (النهاية : ج 2 ص 154 «ذبذب») .
8- .الفردوس : ج 3 ص 632 ح 5978 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 361 ح 5409 وفيه «فقد وقي الشرّ كلّه» بدل «فقد وجب له الجنّة» وكلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7872 ؛ شرح على مئة كلمة : ص 147 وفيه «ضمنت» بدل «وجب» ، بحار الأنوار : ج 66 ص 315 ح 7.

ص: 367

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترين چيزى كه امّتم به سبب آن به بهشت مى روند ، پروامندى از خدا و اخلاق خوش است.

سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره بيشترين چيزى كه مردم را به بهشت مى برد ، سؤال شد . فرمود : «پروامندى از خدا و خوش اخلاقى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مردى كه از چهار چيز دورى كند ، درهاى بهشت ، باز مى شوند و او از هر درى كه خواست ، وارد مى شود : جان و مال و ناموس [مردم ]و مشروبات [ الكلى ].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر زنى كه از پروردگارش بترسد و دامن خود را حفظ كند و از شوهرش فرمان بَرد ، هشت درِ بهشت برايش گشوده مى گردند و به او گفته مى شود : از هر درى كه خواستى ، داخل شو .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از گزند زبان و شكم و شهوتش محفوظ بماند ، بهشت بر او واجب مى گردد.

.

ص: 368

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اتَّقى مِن مَؤُونَةِ لَقلَقِهِ وَقَبقَبِهِ وَذَبذَبِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ ما بَينَ فُقمَيهِ (2) وَرِجلَيهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :يا شَبابَ قُرَيشٍ ، لا تَزنُوا! أَلا مَن حَفِظَ فَرْجَهُ فَلَهُ الجَنَّةَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن حَفِظَ ما بَينَ لَحيَيهِ (5) وَرِجلَيهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ ما بَينَ لَحيَيهِ ، وَشَرَّ ما بَينَ رِجلَيهِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ . (7)

الموطَّأ عن عطاء بن يسار :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ اثنَينِ وَلَجَ الجَنَّةَ . فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ لا تُخبِرُنا؟ فَسَكَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ عادَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ مِثلَ مَقالَتِهِ الأُولى . فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : لا تُخبِرُنا يا رَسُولَ اللّهِ؟ فَسَكَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ أَيضا . فَقالَ الرَّجُلُ : لا تُخبِرُنا يا رَسُولَ اللّهِ؟ ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ أَيضا . ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ يَقُولُ مِثلَ مَقالَتِهِ الأُولى فَأَسكَتَهُ رَجُلٌ إِلى جَنبِهِ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن وَقاهُ اللّهُ شَرَّ اثنَينِ وَلَجَ الجَنَّةَ : ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ ، ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ ، ما بَينَ لِحيَيهِ وَما بَينَ رِجلَيهِ . (8)

.


1- .جامع الأخبار : ص 248 ح 639 و ح 640 نحوه ، بحار الأنوار : ج 71 ص 287 ح 42.
2- .الفُقْم _ بالضمّ والفتح _ اللَّحى، يريد من حفظ لسانه وفرجه (النهاية : ج 3 ص 465 «فقم») .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8063 ، التاريخ الكبير : ج 7 ص 54 الرقم 243 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 137 ح 19576 نحوه وكلّها عن أبي موسى الأشعري ، المعجم الكبير : ج 1 ص 311 ح 919 عن أبي رافع و ج 6 ص 190 ح 5960 عن سهل بن سعد وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7869 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8062 ، المعجم الكبير : ج 12 ص 128 ح 12776 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 61 ح 6850 السنّة لابن أبي عاصم : ص 626 ح 1543 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 5 ص 318 ح 13019 .
5- .اللّحْيَان : حائطا الفَم، وهما العظمان اللذان فيهما الأسنان من داخل الفم من كلّ ذي لَحْي (لسان العرب : ج 15 ص 243 «لحا») .
6- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 397 ح 8058 عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 3 ص 252 ، المعجم الكبير : ج 6 ص 190 ح 5960 نحوه وكلاهما عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43203 ؛ الأمالي للطوسي : ص 536 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 378 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 88 ح 3.
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 606 ح 2409 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 398 ح 8059 ، الأذكار المنتخبة : ص 293 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 9 ح 5703 وفيه «وقي» بدل «وقاه اللّه » وكلّها عن أبي هريرة ، تفسير القرطبي : ج 9 ص 327 نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7871.
8- .الموطّأ : ج 2 ص 987 ح 11 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 35 ح 23127 نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 23 ح 43769 ؛ درر الأحاديث النبويّة : ص 40.

ص: 369

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خود را از زبان و شكم و شهوتش نگه دارد ، به بهشت مى رود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آنچه را ميان دو فكّ او و دو پاى اوست (1) حفظ كند ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى جوانان قريش ! زنا نكنيد . بدانيد كه هر كس شهوت خود را نگه دارد ، بهشتى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس آنچه را ميان دو آرواره او و ميان دو پاى اوست ، نگه دارد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه خداوند ، او را از شرّ آنچه ميان دو آرواره او و از شرّ آنچه ميان دو پاى اوست ، حفظ كند ، به بهشت مى رود.

الموطّأ_ به نقل از عطاء بن يسار _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه خدا او را از شرّ دو چيز نگه دارد ، به بهشت وارد مى شود » . مردى گفت : اى پيامبر خدا ! به ما [ از آن دو چيز ،] خبر نمى دهى ؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چيزى نفرمود و دوباره همان سخنش را تكرار فرمود . آن مرد ، دوباره گفت : به ما خبر نمى دهى ، اى پيامبر خدا؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله باز سكوت كرد و همان سخنش را باز گفت . آن مرد ، بار ديگر گفت : به ما خبر نمى دهى ، اى پيامبر خدا؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله باز همان سخنش را تكرار فرمود و مرد ، باز همان سؤال را پرسيد . مردى كه در كنارش بود ، او را به سكوت خواند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه خدا او را از شرّ دو چيز نگه دارد ، به بهشت وارد مى شود : آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست . آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست . آنچه ميان دو آرواره اوست و آنچه ميان دو پاى اوست» .

.


1- .مقصود ، گفتار و شهوت جنسى است .

ص: 370

الإمام علي عليه السلام :عِبادَ اللّهِ! أُوصِيكُم بِتَقوَى اللّهِ ... إِنَّ التَّقوى فِي اليَومِ الحِرزُ وَالجُنَّةُ ، وَفِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :عَلَيكُم بِلُزُومِ اليَقِينِ وَالتَّقوى ، فَإِنَّهُما يُبَلِّغانِكُم جَنَّةَ المَأوى . (2)

عنه عليه السلام :نالَ الجَنَّةَ مَنِ اتَّقى عَنِ المَحارِمِ . (3)

عنه عليه السلام :نَيلُ الجَنَّةِ بِالتَّنَزُّهِ عَنِ المَآثِمِ . (4)

عنه عليه السلام :إِنَّكَ لَن تَلِجَ الجَنَّةَ حَتّى تَزدَجِرَ (5) عَن غَيِّكَ ، وَتَنتَهِيَ وَتَرتَدِعَ عَن مَعاصِيكَ وَتَرعَوِيَ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَرَكَ مُسكِرا مَخافَةً مِنَ اللّهِ عز و جل أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَسَقاهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (7)

تنبيه الخواطر :قالَ رَجُلٌ لِعِيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام : يا مُعَلِّمَ الخَيرِ ، دُلَّنِي عَلَى عَمَلٍ أَنالُ بِهِ الجَنَّةَ ، فَقالَ : اِتَّقِ اللّهَ فِي سِرِّكِ وَعَلانِيَتِكَ ، وَبَرِّ والِدَيكَ . (8)

راجع : ص 336 (كلمة التوحيد مع شروطها / علامة الإخلاص اجتناب المحارم) .

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 191 ، غرر الحكم : ح 3622 وليس فيه صدره .
2- .غرر الحكم : ح 6163 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 341 ح 5814 .
3- .غرر الحكم : ح 9954 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 497 ح 9162.
4- .غرر الحكم : ح 9953.
5- .ازْدَجَرَهُ : مَنَعَهُ وَنَهاهُ (القاموس المحيط : ج 2 ص 37 «زجر»).
6- .غرر الحكم : ح 3795 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 171 ح 3576.
7- .الكافي : ج 6 ص 404 ح 1 عن عجلان أبي صالح ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 254 ح 31985 .
8- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 248 ، مستدرك الوسائل : ج 15 ص 175 ح 17911 نقلاً عن كتاب الأخلاق لأبي القاسم الكوفي .

ص: 371

امام على عليه السلام :اى بندگان خدا! شما را به پروا از خدا سفارش مى كنم ... . پروامندى ، در امروز ، نگه دارنده و سپر است و در فردا راه به سوى بهشت.

امام على عليه السلام :به يقين و پرهيزگارى ، چنگ زنيد ؛ چرا كه اين دو ، شما را به بهشتِ مَأوا مى رسانند .

امام على عليه السلام :آن كه از حرام ها پرهيز كرد ، به بهشت رسيد .

امام على عليه السلام :رسيدن به بهشت ، در گرو دورى گزيدن از گناهان است.

امام على عليه السلام :تو هرگز به بهشت وارد نمى شوى ، تا آن كه از گم راهى ات دست بردارى و از گناهانت خوددارى كنى و باز ايستى.

امام صادق عليه السلام :هر كس مست كننده اى را از ترس خدا ترك كند ، خداوند ، او را به بهشت مى بَرد و از باده نابِ سر به مُهر [ بهشتى ] ، به او مى نوشاند .

تنبيه الخواطر :مردى به عيسى بن مريم عليه السلام گفت : اى آموزگار خوبى! مرا به كارى راه نمايى فرما كه با آن به بهشت برسم . عيسى عليه السلام فرمود : «در نهان و آشكارت از خدا بترس و به پدر و مادرت نيكى كن» .

ر . ك : ص 337 (شعارِ توحيد ، با شروط آن / نشانه اخلاص ، دورى كردن از حرام هاست) .

.

ص: 372

7 / 9تَجَشُّمُ المَكارِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :حُفَّتِ 1 الجَنَّةُ بِالمَكارِهِ ، وَحُفَّتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :حُجِبَتِ النّارُ بِالشَّهَواتِ ، وَحُجِبَتِ الجَنَّةُ بِالمَكارِهِ . (2)

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2174 ح 1 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2559 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 796 ح 2737 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 308 ح 12560 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 332 ح 6805 ؛ نهج البلاغة : الخطبة 176 نحوه ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 190 ، روضة الواعظين : ص 461 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 78 ح 12 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2380 ح 6122 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 649 ح 5160 ، فتح الباري : ج 11 ص 320 ح 6487 كلّها عن أبي هريرة ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 17 ، كنز العمّال : ج 3 ص 331 ح 6804 .

ص: 373

7 / 9 تحمّل ناملايمات

7 / 9تحمّل ناملايماتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، با ناملايمات ، احاطه شده است و دوزخ با شهوات ، در ميان گرفته شده است . 1

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آتش [ دوزخ ] با پرده شهوات ، پوشانده شده است و بهشت ، با پرده ناملايمات.

.

ص: 374

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا إِنَّ عَمَلَ الجَنَّةِ حَزنٌ بِرَبوَةٍ ، أَلا إِنَّ عَمَلَ النّارِ سَهلٌ بِسَهوَةٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ حُزنَةٌ حُفَّت بِالمَكارِهِ ، وَإِنَّ النّارَ حُفَّت بِالهَوى . أَلا وَمَن كُشِفَ لَهُ بابُ كَربٍ أَشفى (3) عَلَى الجَنَّةِ ، وَمَن كُشِفَ لَهُ بابُ هَوًى أَشفَى عَلَى النّارِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :يا قَومِ اطلُبُوا الجَنَّةَ جَهدَكُم ، وَاهرَبُوا مِنَ النّارِ جَهدَكُم! فَإِنَّ الجَنَّةَ لا يَنامُ طالِبُها وَإِنَّ النّارَ لا يَنامُ هارِبُها . أَلا إِنَّ الآخِرَةَ اليَومَ مُحَفَّفَةٌ بِالمَكارِهِ . أَلا وَإِنَّ الدُّنيا مُحَفَّفَةٌ بِالشَّهَواتِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ الجَنَّةَ وَالنّارَ أَرسَلَ جِبرِيلَ إِلَى الجَنَّةِ فَقالَ : اُنظُر إِلَيها وَإِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها . قالَ : فَجاءَها وَنَظَرَ إِلَيها وَإِلى ما أَعَدَّ اللّهُ لِأَهلِها فِيها ، قالَ : فَرَجَعَ إِلَيهِ ، قالَ : فَوَعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أَحَدٌ إِلّا دَخَلَها! فَأَمَرَ بِها فَحُفَّت بِالمَكارِهِ ، فَقالَ : ارجِع إِلَيها فَانظُر إِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها، قالَ : فَرَجَعَ إِلَيها فَإِذا هِيَ قَد حُفَّت بِالمَكارِهِ ، فَرَجَعَ إِلَيهِ فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لَقَد خِفتُ أَلّا يَدخُلَها أَحَدٌ! قالَ : اذهَب إِلى النّارِ فَانظُر إِلَيها وَإِلى ما أَعدَدتُ لِأَهلِها فِيها، فَإِذا هِيَ يَركَبُ بَعضُها بَعضا، فَرَجَعَ إِلَيهِ فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أَحَدٌ فَيَدخُلَها! فَأَمَرَ بِها فَحُفَّت بِالشَّهَواتِ ، فَقالَ : ارجِع إِلَيها ، فَرَجَعَ إِلَيها فَقالَ : وَعِزَّتِكَ لَقَد خَشِيتُ أَلّا يَنجُوَ مِنها أَحَدٌ إِلّا دَخَلَها . (6)

.


1- .قال الشريف الرضيّ _ رحمة اللّه عليه _ في المجازات النبويّة بعد أن ذكر الحديث : ... فجعل _ عليه الصلاة والسلام _ عمل الجنّة كالحزن من الأرض ؛ وهو ما غلظ منها، لأنّه يصعب تجشّمه ، فكذلك عمل الجنّة يشقّ تكلّفه، وزاد _ عليه الصلاة والسلام _ الكلام إيضاحا بقوله : حزن بربوة، فلم يرضَ بأن جعله حزنا حتّى جعله بربوة ؛ وهي الأكمة العالية، ليكون تجشّمه أشقّ، وتكلّفه أصعب، ولم يرضَ _ عليه الصلاة والسلام _ بأن جعل عمل النار سهلاً وهو ضدّ الحزن، حتّى جعله بسهوة ليكون أخفّ على فاعله وأهون على عامله .
2- .المجازات النبويّة : ص 364 ح 282 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 700 ح 3017 عن ابن عبّاس بزيادة «ثلاثا» بعد «بربوة» ، شعب الإيمان : ج 2 ص 170 ح 461 ، الطبقات الكبرى : ج 7 ص 423 وفيه «بشقوة» بدل «بسهوة» وكلاهما عن أبي البجير ، كنز العمّال : ج 15 ص 883 ح 43502.
3- .أشْفى : أي أشْرَفَ (النهاية : ج 2 ص 489 «شفا») .
4- .اُسد الغابة : ج 6 ص 404 الرقم 6580 ، تاريخ دمشق : ج 32 ص 13 عن إسحاق بن بشر القرشي نحوه .
5- .المعجم الكبير : ج 19 ص 200 ح 499 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 73 ح 3643 وليس فيه ذيله من «ألا إن الآخرة . . .» وكلاهما عن كليب بن حزن ، اُسد الغابة : ج 4 ص 470 الرقم 4498 عن كليب بن جزيّ ، كنز العمّال : ج 15 ص 931 ح 43597 .
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 693 ح 2560 ، سنن النسائي : ج 7 ص 3 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 229 ح 8406 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 356 ح 5914 وكلّها عن أبي هريرة والثلاثة الأخيرة نحوه.

ص: 375

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه كارِ بهشت [ همچون ] زمين درشت و ناهموار است . آگاه باشيد كه كارِ دوزخ [ همچون ]زمين نرم و هموار است. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، كوه درشتى است كه با ناملايمات ، در ميان گرفته شده است و دوزخ را هوس ها احاطه كرده اند . آگاه باشيد كه هر كس درِ رنجى برايش باز شود ، به بهشتْ نزديك شده است و هر كس درِ هوسى برايش گشوده شود ، به دوزخْ نزديك شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى قوم من! تا مى توانيد در طلب بهشت بر آييد و با تمام توان ، از آتش بگريزيد ، كه جوينده بهشت و گريزنده از آتش ، خواب ندارند . بدانيد كه آخرت ، امروز ، پوشيده در ناملايمات است . بدانيد كه دنيا احاطه شده در شهوات است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون خدا بهشت و دوزخ را آفريد ، جبرئيل را به سوى بهشت فرستاد و فرمود : «به آن و آنچه در آن براى اهلش آماده ساخته ام ، بنگر» . جبرئيل به بهشت آمد و به آن و آنچه خدا در آن براى اهلش آماده ساخته بود ، نگريست . پس باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه هر كس آوازه آن را بشنود ، وارد آن مى شود! خداوند ، دستور داد و ناملايمات ، بهشت را در ميان گرفتند . پس فرمود : «حال باز گرد و آنچه را در آن جا براى اهلش آماده ساخته ام ، تماشا كن» . جبرئيل به سوى بهشت باز گشت و ديد كه پوشيده از ناملايمات شده است . نزد خداوند باز آمد و گفت : به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس وارد آن نشود! خداوند به او فرمود : «به دوزخ برو و به آن و آنچه در آن براى اهلش آماده ساخته ام ، بنگر» . [جبرئيل آمد و ديد كه ] آن ، طبقات مختلفى دارد . به نزد خدا باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، وارد آن نخواهد شد! پس خداوند ، دستور داد و شهوت ها آن را در ميان گرفتند . آن گاه به جبرئيل فرمود : «حال به سوى دوزخ باز گرد» . جبرئيل باز گشت و گفت : به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس از آن نَرَهد ؛ بلكه همگان دوزخى شوند !

.


1- .سيّد رضى رحمه الله در المجازات النبويّة ، پس از ذكر حديث ، نوشته است : ... اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، كار بهشت را همانند زمين حَزن _ يعنى سخت و ناملايم _ معرّفى كرده ، از اين روست كه همان گونه كه زمين ناملايم ، سخت است ، كار براى بهشت هم سخت و دشوار است . و ايشان _ كه درود و سلام بر او باد _ براى توضيح ، افزوده : «حَزنٌ بِرَبوَةٍ (ناملايم ناهموار) » و به ناملايم تنها اكتفا نكرده و ناهموار را هم افزوده است و ناهموار ، تپّه بلند است . و از اين روست كه تحمّل آن ، سخت تر است و پيمودنش دشوارتر . در مقابل ، در كار جهنّم نيز به «سَهل (آسانى) » اكتفا نكرده و «سَهوَة (هموار) » را هم اضافه كرده تا روشن كند كه راه آن ، آسان است و براى انجام دهنده آن سبُك .

ص: 376

الإمام عليٌ عليه السلام :بِالمَكارِهِ تُنالُ الجَنَّةُ . (1)

عنه عليه السلام_ مِن كَلامٍ لَهُ خاطَبَ بِهِ أَهلَ البَصرَةِ _: فَمَنِ استَطاعَ عِندَ ذَلِكَ أَن يَعتَقِلَ نَفسَهُ عَلَى اللّهِ عز و جل فَليَفعَل، فَإِن أَطَعتُمُونِي فَإِنِّي حامِلُكُم إِن شاءَ اللّهُ عَلى سَبِيلِ الجَنَّةِ ، وَإِن كانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَمَذاقَةٍ (2) مَرِيرَةٍ . (3)

عنه عليه السلام_ مِن خُطبَةٍ لَهُ يُبَيِّنُ فِيها فَضلَ القُرآنِ _: اِنتَفِعُوا بِبَيانِ اللّهِ ، وَاتَّعِظُوا بِمَواعِظِ اللّهِ ، وَاقبَلُوا نَصِيحَةَ اللّهِ ، فَإِنَّ اللّهَ قَد أَعذَرَ إِلَيكُم بِالجَلِيَّةِ ، وَاتَّخَذَ عَلَيكُمُ الحُجَّةَ ، وَبَيَّنَ لَكُم مَحابَّهُ مِنَ الأَعمالِ ، وَمَكارِهَهُ مِنها ، لِتَتَّبِعُوا هذِهِ ، وَتَجتَنِبُوا هذِهِ ، فَإِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقُولُ : «إِنَّ الجَنَّةَ حُفَّت بِالمَكارِهِ ، وَإِنَّ النّارَ حُفَّت بِالشَّهَواتِ» . وَاعلَمُوا أَنَّهُ ما مِن طاعَةِ اللّهِ شَيءٌ إِلّا يَأتِي فَي كُرهٍ ، وَما مِن مَعصِيَةِ اللّهِ شَيءٌ إِلّا يَأتِي فِي شَهوَةٍ . فَرَحِمَ اللّهُ امرَءا نَزَعَ عَن شَهوَتِهِ ، وَقَمَعَ هَوى نَفسِهِ ، فَإِنَّ هذِهِ النَّفسَ أَبعَدُ شَيءٍ مَنزَعا، وَإِنَّها لا تَزالُ تَنزِعُ إِلى مَعصِيَةٍ فِي هَوىً. (4)

الإمام الباقر عليه السلام :اَلجَنَّةُ مَحفُوفَةٌ بِالمَكَارِهِ وَالصَّبرِ ، فَمَن صَبَرَ عَلَى المَكارِهِ فِي الدُّنيا دَخَلَ الجَنَّةَ . وَجَهَنَّمُ مَحفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَالشَّهَواتِ ، فَمَن أَعطَى نَفسَهُ لَذَّتَها وَشَهوَتَها دَخَلَ النَّارَ . (5)

.


1- .غرر الحكم : ح 4204 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 187 ح 3822.
2- .المَذاق : طعمُ الشيء (لسان العرب : ج 10 ص 111 «ذوق») .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 156 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 240 ح 191 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 176 ، أعلام الدين : ص 105 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 180 ح 1 .
5- .الكافي : ج 2 ص 89 ح 7 عن حمزة بن حمران ، مسكّن الفؤاد : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 72 ح 4.

ص: 377

امام على عليه السلام :با ناملايمات است كه بهشت به دست مى آيد.

امام على عليه السلام_ از سخنان ايشان به مردم بصره _: پس در آن هنگام (وقوع فتنه ها) ، هر كس كه مى تواند خويشتن را بر طاعت خداى عز و جل بِدارد ، چنان كند . اگر شما از من فرمان بريد ، هر آينه من ، شما را به خواست خدا ، به راه بهشت مى برم ، هر چند كه راهى سراسر دشوارى و تلخكامى است.

امام على عليه السلام_ از سخنرانى ايشان در بيان ارزش قرآن _: از گفتار خدا سود بريد ، و اندرزهاى خدا را به گوش گيريد ، و پند خدا را پذيرا شويد ؛ زيرا خداوند با دلايل آشكار ، حجّت را بر شما تمام كرده و هر گونه بهانه اى را از شما گرفته و كارهايى را كه خوشايند و ناخوشايند اوست ، برايتان بيان كرده است تا از آنها پيروى كنيد و از اينها دورى ورزيد ؛ چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود : «بهشت را ناخوشايندها در ميان گرفته اند و دوزخ را خوشايندها احاطه كرده اند». بدانيد كه چيزى از طاعت خدا نيست ، مگر آن كه با بى ميلى انجام مى پذيرد ، و چيزى از معصيت خدا نيست ، مگر آن كه با ميل صورت مى پذيرد . پس ، خداى رحمت كند آن كسى را كه از اميال خويش دست بردارد و هواى نفْس خود را سركوب كند ؛ زيرا اين نفْس ، به سختى ، دست بر مى دارد و پيوسته به نافرمانى و هوس ، شوق دارد.

امام باقر عليه السلام :بهشت ، پيچيده در ناملايمات و شكيبايى [ بر آنها ] است . پس هر كه در دنيا بر ناملايمات بشكيبد ، به بهشت مى رود ؛ و دوزخ ، پيچيده در خوشى ها و خواهش هاست . پس هر كه خوشى و خواهش نفس را برآورده كند ، به دوزخ مى رود.

.

ص: 378

7 / 10مكارم الأخلاق ومحاسن الأعمالأ _ الصَّبرالكتاب«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ». (1)

«وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّ_تِهِمْ وَالْمَلَ_ائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ * سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ». (2)

الحديثالإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُواْ» (3) _: اَلغُرفَةُ : الجَنَّةُ ، بِما صَبَرُوا عَلَى الفَقرِ فِي دارِ الدُّنيا. (4)

.


1- .البقرة : 214.
2- .الرعد : 22 _ 24.
3- .الفرقان : 75.
4- .كشف الغمّة : ج 2 ص 344 عن ثابت ، بحار الأنوار : ج 78 ص 186 ح 19 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 310 عن ثابت.

ص: 379

7 / 10 خوى هاى والا و كردارهاى نيكو
الف _ شكيبايى

7 / 10خوى هاى والا و كردارهاى نيكوالف _ شكيبايىقرآن«آيا پنداشتيد كه به بهشت مى رويد ، در حالى كه آنچه بر پيشينيان شما آمد ، هنوز بر شما نيامده است؟ به آنان ، سختى و زيان رسيد و به تكان در آمدند ، تا جايى كه پيامبر و كسانى كه با وى ايمان آورده بودند ، گفتند : يارى خدا ، كِى خواهد بود؟ ! هان! يارى خدا نزديك است».

«و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز گزاردند و از آنچه روزى شان نموديم ، نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى دور مى كنند ، ايشان اند كه فرجامِ خوشِ آن سراى ، از آنِ ايشان خواهد بود ؛ همان بهشت هاى جاودانى كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند ، به آنها وارد مى شوند و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند [ و به آنان مى گويند : ] «درود بر شما كه شكيبايى كرديد !» . راستى چه نيكوست فرجام آن سراى ! ».

حديثامام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى بلندمرتبه : «اينان اند كه به پاس آن كه شكيبايى كردند ، غرفه پاداش خواهند يافت» _: «غرفه» يعنى بهشت ، كه به پاس آن كه در دنيا در برابر فقر ، شكيبايى ورزيدند ، پاداش خواهند گرفت .

.

ص: 380

عنه عليه السلام :اَلجَنَّةُ مَحفُوفَةٌ بِالمَكارِهِ وَالصَّبرِ ، فَمَن صَبَرَ عَلَى المَكارِهِ فِي الدُّنيا دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَجَهَنَّمُ مَحفُوفَةٌ بِاللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ ، فَمَن أَعطى نَفسَهُ لَذَّتَها وَشَهوَتَها دَخَلَ النّارَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ طائِفَةً مِنَ المَلائِكَةِ عابُوا وُلدَ آدَمَ فِي اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ ، أَعنِي لَكُمُ الحَلالَ لَيسَ الحَرامَ ، قالَ : فَأَنِفَ اللّهُ لِلمُؤمِنِينَ مِن وُلدِ آدَمَ مِن تَعيِيرِ المَلائِكَةِ لَهُم ، قالَ : فَأَلقَى اللّهُ فِي هِمَمِ أُولَئِكَ المَلائِكَةِ اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ كَي لا يَعِيبُوا المُؤمِنِينَ . قالَ : فَلَمّا أَحَسُّوا ذَلِكَ مِن هِمَمِهِم عَجُّوا إِلَى اللّهِ مِن ذَلِكَ ، فَقالُوا : رَبَّنا عَفوَكَ عَفوَكَ ، رُدَّنا إِلى ما خَلَقتَنا لَهُ ، وَأَجبَرتَنا عَلَيهِ ، فَإِنّا نَخافُ أَن نَصِيرَ فِي أَمرٍ مَرِيجٍ . (2) قالَ : فَنَزَعَ اللّهُ ذَلِكَ مِن هِمَمِهِم ، قالَ : فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَصارَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ ، استَأذَنَ أُولَئِكَ المَلائِكَةُ عَلَى أَهلِ الجَنَّةِ ، فَيُؤذَنُ لَهُم ، فَيَدخُلُونَ عَلَيهِم فَيُسَلِّمُونَ عَلَيهِم، وَيَقُولُونَ لَهُم : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ» فِي الدُّنيا عَنِ اللَّذّاتِ وَالشَّهَواتِ الحَلالِ . (3)

تاريخ اليعقوبي_ فِي ذِكرِ المَأثُورِ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: قالَ : خَلَّتانِ مَن لَزِمَهُما دَخَلَ الجَنَّةَ ، فَقِيلَ : وَما هُما؟ قالَ : اِحتِمالُ ماتَكرَهُ إِذا أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَتَركُ ما تُحِبُّ إِذا كَرِهَهُ اللّهُ . فَقِيلَ لَهُ : مَن يُطِيقُ ذَلِكَ؟ فَقالَ : مَن هَرَبَ مِنَ النّارِ إِلَى الجَنَّةِ . (4)

الإمام الرضا عليه السلام :مَن سَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ وَلَم يَصبِر عَلَى الشَّدائِدِ ، فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (5)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 89 ح 7 عن حمزة بن حمران ، مسكّن الفؤاد : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 72 ح 4.
2- .المَرِيْج : المُلتوي الأعْوَج، الملتبس عليهم (لسان العرب : ج 2 ص 365 «مرج»).
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 211 ح 42 عن أبي ولّاد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 141 ح 59 .
4- .تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 382.
5- .كنز الفوائد : ج 1 ص 330 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 110 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 356 ح 11.

ص: 381

امام باقر عليه السلام :بهشت ، پيچيده در ناملايمات و شكيبايى است . پس هر كه در دنيا بر ناملايمات بشكيبد ، به بهشت مى رود . دوزخ نيز پيچيده در خوشى ها و خواهش هاى نفسانى است . پس هر كه خوشى و خواهش نفْس را برآورده سازد ، به دوزخ مى رود.

امام صادق عليه السلام :گروهى از فرشتگان بر فرزندان آدم به خاطر كامجويى ها و خواهش هاى نفسانى ، خرده گرفتند . مقصودم حلال آنهاست ، نه حرامشان . خداوند را از نكوهش فرشتگان نسبت به فرزندان مؤمن آدم ، عار آمد . پس در دل هاى آن فرشتگان ، كامجويى ها و خواهش هاى نفْسانى افكند تا ديگر بر مؤمنان ، خرده نگيرند. فرشتگان ، چون چنين چيزى را در وجود خود احساس كردند ، از آن به درگاه خدا ناليدند و گفتند : خداوندا ! ما را ببخش . ما را ببخش و ما را به همان چيزى كه براى آن آفريدى و بر آن مجبورمان ساختى ، باز گردان ؛ چرا كه مى ترسيم به كج راهه در اُفتيم. پس خداوند ، كامجويى و خواهش را از دل هايشان بر كند . چون روز قيامت شود و بهشتيان به بهشت روند ، آن فرشتگان از بهشتيان اجازه ورود مى خواهند و به آنها اجازه داده مى شود . پس بر ايشان وارد مى شوند و سلام مى دهند و به ايشان مى گويند : «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد» در دنيا در برابر خوشى ها و خواهش هاى نفسانى حلال !

تاريخ اليعقوبى :امام صادق عليه السلام فرمود : «دو خصلت است كه هر كس به آنها چنگ زند ، به بهشت مى رود» . پرسيدند : آن دو چيست؟ فرمود : «تحمّل آنچه تو خوش ندارى ؛ امّا خداوند ، آن را خوش مى دارد ، و ترك آنچه تو خوش مى دارى ؛ امّا خداوند ، آن را خوش نمى دارد» . به ايشان گفته شد : چه كسى طاقت اين كار را دارد؟ فرمود : «كسى كه از دوزخ به بهشت مى گريزد» .

امام رضا عليه السلام :كسى كه از خدا بهشت بخواهد ، ولى بر سختى ها نشكيبد ، خود را ريشخند كرده است.

.

ص: 382

ب _ مُخالَفَةُ الهَوىالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ اشتاقَ إِلَى الجَنَّةِ سَلا (2) عَنِ الشَّهَواتِ ، وَمَن أَشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَنتُمُ اليَومَ فِي المِضمارِ (4) ، وَغَدا فِي السِّباقِ . فَالسَّبَقُ الجَنَّةُ ، وَالغايَةُ النّارُ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَإِنَّ المِضمارَ اليَومَ ، وَالسِّباقَ غَدا . أَلا وَإِنَّ السُّبقَةَ الجَنَّةُ ، وَالغايَةَ النّارُ . (6)

.


1- .النازعات : 40 و 41 .
2- .سَلَيْتُ فلانا : أي أبغَضْتُه وتركته (لسان العرب : ج 14 ص 395 «سلا») .
3- .حلية الأولياء : ج 1 ص 74 عن خلاس بن عمرو عن الإمام عليّ عليه السلام ، المناقب للخوارزمي : ص 372 ح 390 عن العلاء بن عبد الرحمن عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 1 ص 286 ح 1389 ؛ الكافي : ج 2 ص 132 ح 15 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام ، نهج البلاغة : الحكمة 31 عن الإمام علي عليه السلام ، الخصال : ص 231 ح 74 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام علي عليه السلام ، الأمالي للمفيد : ص 277 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 37 ح 40 كلاهما عن قبيصة بن جابر الأسدي عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 89 ح 1 .
4- .في المصدر : «المضار» ، وما أثبتناه هو الصحيح . والمِضْمار : الموضع الذي تضمّر فيه الخيل ، وهو أن يُظاهَر عليها بالعلف حتّى تسمن ، ثم لا تعلف إلّا قوتا لتخفّ (النهاية : ج 3 ص 99 «ضمر») .
5- .كنز العمّال : ج 15 ص 794 ح 43153 نقلاً عن ابن لآل في مكارم الأخلاق عن جابر وراجع : المعجم الأوسط : ج 3 ص 307 ح 3241 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 516 ح 1482 ، نهج البلاغة : الخطبة 28 ، الإرشاد : ج 1 ص 235 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 96 نحوه ، مصباح المتهجّد : ص 661 ح 728 عن جندب بن عبد اللّه الأزدي عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 294 ح 2 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 651 ح 8800 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 200 ح 1 كلاهما عن أبي عبد الرحمن السلمي من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 497 عن أوفى بن دلهم والثلاثة الأخيرة نحوه ، مطالب السؤول : ص 51 ، كنز العمّال : ج 16 ص 203 ح 44225 .

ص: 383

ب _ مخالفت با هوس

ب _ مخالفت با هوسقرآن«و امّا آن كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوس باز دارد ، بهشت ، جايگاه اوست».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه مشتاق بهشت است ، از خواهش هاى نفسانى دست بر مى دارد و كسى كه از دوزخ بترسد ، از حرام ها روى مى گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شما امروز در آمادگاهيد (1) و فردا در مسابقه . جايزه ، بهشت است و خطّ پايان ، آتش.

امام على عليه السلام :آگاه باشيد كه امروز ، گاهِ آماده شدن است و فردا ، گاهِ مسابقه . آگاه باشيد كه جايزه ، بهشت است و خطّ پايان ، دوزخ.

.


1- .در متن عربى ، واژه «مِضمار» آمده كه جايى است كه در آن ، اسب را براى مسابقه آماده مى كنند.

ص: 384

عنه عليه السلام :جِهادُ النَّفسِ ثَمَنُ الجَنَّةِ ، فَمَن جاهَدَها مَلَكَها ، وَهِيَ أَكرَمُ ثَوابِ اللّهِ لِمَن عَرَفَها . (1)

عنه عليه السلام :لَن يَحُوزَ الجَنَّةَ إِلّا مَن جاهَدَ نَفسَهُ . (2)

عنه عليه السلام :ظَفِرَ بِجَنَّةِ المَأوى مَن غَلَبَ الهَوى . (3)

عنه عليه السلام :ظَفِرَ بِجَنَّةِ المَأوى مَن أَعرَضَ عَن شَهَواتِ الدُّنيا . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :ما كانَ عَبدٌ لِيَحبِسَ نَفسَهُ عَلَى اللّهِ إِلّا أَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (5)

ج _ الجِهادُ بِالمالِ وَالنَّفسِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَ_رَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَ_هِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ وَ مَسَ_كِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّ_تِ عَدْنٍ ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (6)

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَ_تِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِى التَّوْرَاةِ وَ الْاءِنجِيلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ وَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (7)

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَ_هَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّ_بِرِينَ» . (8)

.


1- .غرر الحكم : ح 4763 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 107 ح 2369 و ص 223 ح 4336 .
2- .غرر الحكم : ح 7421 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 407 ح 6885 .
3- .غرر الحكم : ح 6053 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 324 ح 5607 .
4- .غرر الحكم : ح 6065 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 323 ح 5573 وفيه «زخارف» بدل «شهوات» .
5- .الأمالي للمفيد : ص 350 ح 5 ، الأمالي للطوسي : ص 122 ح 189 كلاهما عن أبي الحسن العبدي ، مشكاة الأنوار : ص 449 ح 1507 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 71 ح 19 .
6- .الصفّ : 10 _ 12 .
7- .التوبة : 111 .
8- .آل عمران : 142 .

ص: 385

ج _ جهاد مالى و جانى

امام على عليه السلام :جهاد با نفْس ، بهاى بهشت است . پس هر كه با آن (نفْس) جهاد كند ، بهشت را مالك مى شود و اين ، ارجمندترين پاداش خداست براى كسى كه [ قدر و قيمت ] آن را بشناسد.

امام على عليه السلام :هرگز مالك بهشت نمى شود ، مگر كسى كه با نفسش مبارزه كند.

امام على عليه السلام :بهشت جاويدان را آن كس به دست آورْد كه بر هوس ، چيره آمد.

امام على عليه السلام :بهشت جاويدان را كسى به دست آورْد كه از خواهش هاى دنيوى روى گرداند.

امام صادق عليه السلام :هيچ بنده اى نيست كه خويشتن را وقف خدا كند ، مگر اين كه خداوند او را به بهشت درمى آورد.

ج _ جهاد مالى و جانىقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راه بنمايم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟ به خدا و فرستاده او مى گرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد مى كنيد . اين ، براى شما بهتر است ، اگر بدانيد . [اگر چنين كنيد ، خداوند] گناهانتان را بر شما مى بخشايد و شما را در بهشت هايى كه در آنها جويبارها روان است و در سراهايى خوش ، در بهشت هاى هميشگى در مى آورد . اين است كاميابى بزرگ».

«به درستى كه خدا از مؤمنان ، جان و مالشان را خريده است ، به ازاى اين كه بهشت براى آنان باشد ؛ همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كُشند و كشته مى شوند ، [ و اين ] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن ، بر عهده اوست ، و چه كسى از خدا به عهد خويش ، وفادارتر است ؟! پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد ، شادمان باشيد و اين ، همان كاميابى بزرگ است».

«آيا پنداشتيد كه به بهشت مى رويد ، بى آن كه خداوند ، مجاهدان و شكيبايانِ شما را معلوم بدارد؟».

.

ص: 386

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قاتَلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ مِن رَجُلٍ مُسلِمٍ فُواقَ (1) ناقَةٍ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن آتاهُ اللّهُ جَمالاً وَمالاً ، فَعَفَّ فِي جَمالِهِ وَبَذَلَ مِن مالِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلخَيرُ كُلُّهُ فِي السَّيفِ وَتَحتَ ظِلِّ السَّيفِ ، وَلا يُقِيمُ النّاسَ إِلّا السَّيفُ ، وَالسُّيُوفُ مَقالِيدُ الجَنَّةِ وَالنّارِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :اَلجَنَّةُ تَحتَ أَطرافِ العَوالِي . (5)

د _ الزُّهدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عُرِضَت لَهُ الدُّنيا وَالآخِرَةُ فَأَخَذَ الآخِرَةَ وَتَرَكَ الدُّنيا فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَإِن أَخَذَ الدُّنيا وَتَرَكَ الآخِرَةَ فَلَهُ النّارُ . (6)

.


1- .فُواق ناقة : هو ما بين الحَلْبتين من الراحة (النهاية : ج 3 ص 479 «فوق») .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 185 ح 1657 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 933 ح 2792 ، سنن النسائي : ج 6 ص 25 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 87 ح 2410 ، سنن ابي داوود : ج 3 ص 21 ح 2541 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 646 ح 2305 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 243 ح 22111 وليس في الثلاثة الأخيرة «من رجلٍ مسلم» وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 4 ص 293 ح 10556 .
3- .مشكاة الأنوار : ص 298 ح 916 .
4- .الكافي : ج 5 ص 2 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 122 ح 211 ، ثواب الأعمال : ص 225 ح 5 كلّها عن عمر بن أبان عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 674 ح 909 عن عمر بن أبان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 269 ح 802 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 9 ح 10 .
5- .نهج البلاغة : الخطبة 124 ، الاختصاص : ص 13 عن عمّار بن ياسر من دون إسنادٍ اليه عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 41 ح 46 ؛ الطبقات الكبرى : ج 3 ص 258 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 465 كلاهما عن عمّار بن ياسر من دون إسنادٍ إليه عليه السلام .
6- .تاريخ دمشق : ج 65 ص 323 ح 13289 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 227 ح 6276 .

ص: 387

د _ زهدورزى

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر مرد مسلمانى كه به اندازه فاصله دو بار دوشيدن شتر (1) در راه خدا بجنگد ، بهشت بر او واجب مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه خداوند به او زيبايى و ثروتى دهد و او در زيبايى اش پاك دامنى ورزد و از ثروتش ببخشد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوبى ، سراسر در شمشير و زير سايه شمشير است و مردم را چيزى جز شمشير ، راست نمى كند . شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخ اند.

امام على عليه السلام :بهشت ، زير نوك نيزه هاست.

د _ زهدورزىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دنيا و آخرت برايش پيش آيد و او آخرت را بگيرد و دنيا را بگذارد ، بهشتى است و اگر دنيا را بگيرد و آخرت را بگذارد ، دوزخى است .

.


1- .كنايه از زمان اندك است.

ص: 388

الإمام عليّ عليه السلام :ثَمَنُ الجَنَّةِ الزُّهدُ فِي الدُّنيا. (1)

عنه عليه السلام :طَلاقُ الدُّنيا مَهرُ الجَنَّةِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :لا يَجمَعُ اللّهُ لِمُؤمِنٍ الوَرَعَ وَالزُّهدَ فِي الدُّنيا إِلّا رَجَوتُ لَهُ الجَنَّةَ . (3)

ه_ _ السَّماحَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلَ رَجُلٌ الجَنَّةَ بِسَماحَتِهِ قاضِيا وَمُتَقاضِيا. (4)

و _ حُسنُ السَّرِيرَةِالإمام عليّ عليه السلام :لا يَفُوزُ بِالجَنَّةِ إِلّا مَن حَسُنَت سَرِيرَتُهُ ، وَخَلُصَت نِيَّتُهُ . (5)

عنه عليه السلام :إِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ يُدخِلُ بِصِدقِ النِّيَّةِ وَالسَّرِيرَةِ الصّالِحَةِ مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .غرر الحكم : ح 4700 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 218 ح 4272.
2- .غرر الحكم : ح 5989 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 317 ح 5532 .
3- .الأمالي للمفيد : ص 149 ح 7 ، ثواب الأعمال : ص 163 ح 1 كلاهما عن إبراهيم الكرخي ، أعلام الدين : ص 390 نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 307 ح 32.
4- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 662 ح 6981 ، مجمع الزوائد : ج 4 ص 130 ح 6311 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو.
5- .غرر الحكم : ح 10868 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 535 ح 9806.
6- .نهج البلاغة : الحكمة 42 ، وقعة صفّين : ص 529 عن عبد الرحمن بن جندب وليس فيه «من يشاء» ، الأمالي للطوسي : ص 602 ح 1245 عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني عن الإمام الجواد عن آبائه عنه عليهم السلام نحوه ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 104 ح 99 عن عبد الرحمن بن حرب ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 174 ح 2436 وفيهما «جمّا» بدل «من يشاء» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 367 ح 16 ؛ تاريخ الطبري : ج 5 ص 60 عن عبد الرحمن بن جندب عن أبيه وفيه «عالما جمّا» بدل «من يشاء».

ص: 389

ه _ گذشت
و _ نيكويى نهاد

امام على عليه السلام :بهاى بهشت ، پشت كردن به دنياست.

امام على عليه السلام :طلاق دادن دنيا ، كابين بهشت است.

امام صادق عليه السلام :خداوند ، پارسايى و زهدورزى در دنيا را در هيچ مؤمنى گرد نمى آورد ، مگر آن كه برايش اميد بهشت دارم.

ه _ گذشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى به سبب آن كه در قرض دادن و پس گرفتن قرض ، گذشت داشت ، به بهشت رفت.

و _ نيكويى نهادامام على عليه السلام :به بهشت دست نمى يابد ، مگر آن كه نيكو نهاد (خوش قلب) و پاك نيّت باشد.

امام على عليه السلام :خداوندِ منزّه ، به سبب درستىِ نيّت و نهاد پاك ، هر يك از بندگانش را كه بخواهد ، به بهشت مى برد.

.

ص: 390

ز _ حُسنُ الخُلُقِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا سُئِلَ عَن أَكثَرِ ما يَلِجُ النّاسُ بِهِ الجَنَّةَ ، قالَ _: حُسنُ الخُلُقِ . (1)

الكافي عن فضيل :قالَ (2) : صَنائِعُ المَعرُوفِ وَحُسنُ البِشرِ يُكسِبانِ المَحَبَّةَ وَيُدخِلانِ الجَنَّةَ ، وَالبُخلُ وَعُبُوسُ الوَجهِ يُبعِدانِ مِنَ اللّهِ وَيُدخِلانِ النّارَ . (3)

ح _ كَظمُ الغَيظِالمعجم الأوسط عن أبي الدَّرداء :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، دُلَّنِي عَلى عَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ ، قالَ : لا تَغضَب وَلَكَ الجَنَّةُ . (4)

السُّنن الكبرى عن أبي سعيد الخدري :جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ وَأَقلِل، لَعَلِّي أَعقِل! قالَ : لا تَغضَب . (5)

ط _ سَترُ العَيبِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَرَى امرُؤٌ مِن أَخِيهِ عَورَةً فَيَستُرُها إِلّا سَتَرَهُ اللّهُ وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 143 ح 7912 ، مسند الطيالسي : ص 324 ح 2474 وفيه «تقوى اللّه وحسن الخلق» وكلاهما عن أبي هريرة .
2- .الظاهر أنّه مضمر، والضمير في «قال» راجع إلى الباقر أو الصادق عليهماالسلام ، وكأنّه سقط من النسّاخ أو الرواة. وصنايع المعروف : الإحسان إلى الغير بما يعرف حسنه شرعا وعقلاً، وكأنّ الإضافة للبيان (مرآة العقول : ج 8 ص 179).
3- .الكافي : ج 2 ص 103 ح 5 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 344 ح 22 نقلاً عن كتاب الأخلاق لأبي القاسم الكوفي نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 172 ح 40.
4- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 25 ح 2353 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 154 الرقم 121 عن عبد الرحمن بن دلهم ، كنز العمّال : ج 3 ص 521 ح 7710.
5- .السنن الكبرى : ج 10 ص 181 ح 20280 ؛ منية المريد : ص 320 عن أبي الدرداء وليس فيه «وأقلل لعليّ أعقل» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 264 ح 8 .
6- .المعجم الكبير : ج 17 ص 288 ح 795 عن عتبة بن عامر ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 279 ح 885 ، المطالب العالية : ج 2 ص 396 ح 2563 كلاهما عن أبي سعيد الخدري وليس فيهما «ستره اللّه » ، كنز العمّال : ج 3 ص 251 ح 6397 .

ص: 391

ز _ نيكويى اخلاق
ح _ فرو خوردن خشم
ط _ عيبپوشى

ز _ نيكويى اخلاقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در پاسخ اين سؤال كه : بيشترين چيزى كه مردم به سبب آن به بهشت مى روند ، چيست؟ _: نيكويى اخلاق .

الكافى_ به نقل از فضيل _: فرمود (1) : «نيكوكارى و خوش رويى ، محبّت مى آورند و به بهشت مى برند ، و بخل و ترش رويى ، از خدا دور مى گردانند و به دوزخ مى برند» .

ح _ فرو خوردن خشمالمعجم الأوسط_ به نقل از ابو دَرداء _: گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا به كارى راه نمايى فرما كه مرا به بهشت ببرد . فرمود : «خشم مگير . بهشت ، از آنِ تو خواهد بود» .

السنن الكبرى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! به من عملى را بياموز كه با آن به بهشت روم . مختصر باشد تا بفهمم ! فرمود : «خشم مگير» .

ط _ عيبپوشىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از برادرش عيبى ببيند و آن را بپوشاند ، بى گمان ، خداوند نيز براى او پرده پوشى مى كند و او را به بهشت مى برد .

.


1- .مقصود ، امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام است.

ص: 392

ي _ ذِكرُ القَبرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ القَبرِ يُقَرِّبُكُم مِنَ الجَنَّةِ . (1)

ك _ حُسنُ الظَّنِّ بِاللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُم حَتّى يُحسِنَ ظَنَّهُ بِاللّهِ عز و جل، فَإِنَّ حُسنَ الظَّنِّ بِاللّهِ ثَمَنُ الجَنَّةِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ فازَ بِالجَنَّةِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :يُؤتى بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ ظالِمٍ لِنَفسِهِ ، فَيَقُولُ اللّهُ تَعالى لَهُ : أَلَم آمُركَ بِطاعَتِي؟ أَلَم أَنهَكَ عَن مَعصِيَتِي ؟ فَيَقُولُ : بَلى يا رَبِّ ، وَلَكِن غَلَبَت عَلَيَ شَهوَتِي ، فَإِن تُعَذِّبْني فَبِذَنبِي ، لَم تَظلِمنِي . فَيَأمُرُ اللّهُ بِهِ إِلَى النّارِ ، فَيَقُولُ : ما كانَ هذا ظَنِّي بِكَ ، فَيَقُولُ : ما كانَ ظَنُّكَ بِي؟ قالَ : كانَ ظَنِّي بِكَ أَحسَنَ الظَّنِّ . فَيَأمُرُ اللّهُ بِهِ إِلَى الجَنَّةِ . فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : لَقَد نَفَعَكَ حُسنُ ظَنِّكَ بِيَ السَّاعَةَ . (4)

عنه عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ آخِرَ عَبدٍ يُؤمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ ، فَإِذا أُمِرَ بِهِ التَفَتَ ، فَيَقُولُ الجَبّارُ : رُدُّوهُ ، فَيَرُدُّونَهُ ، فَيَقُولُ لَهُ : لِمَ التَفَتَّ إِلَيَ؟ فَيَقُولُ : يا رَبِّ ، لَم يَكُن ظَنِّي بِكَ هَذا! فَيَقُولُ : وَما كانَ ظَنُّكَ بِي؟ فَيَقُولُ : يا رَبِّ كانَ ظَنِّي بِكَ أَن تَغفِرَ لِي خَطِيئَتِي، وَتُسكِنَنِي جَنَّتَكَ . قالَ : فَيَقُولُ الجَبّارُ : يا مَلائِكَتِي، لا وَعِزَّتِي وَجَلالِي وَآلائِي وَعُلُوِّي وَارتِفاعِ مَكانِي! ما ظَنَّ بِي عَبدِي ساعَةً مِن خَيرٍ قَطُّ ، وَلَو ظَنَّ بِي ساعَةً مِن خَيرٍ ما رَوَّعتُهُ بِالنّارِ . أَجِيزُوا لَهُ كَذِبَهُ ، فَأَدخِلُوهُ الجَنَّةَ . ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَيسَ مِن عَبدٍ يَظُنُّ بِاللّهِ خَيرا إِلّا كانَ عِندَ ظَنِّهِ بِهِ ، وَذَلِكَ قَولُهُ : «وَ ذَ لِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِى ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنَ الْخَ_سِرِينَ » (5) . (6)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 864 ح 43438 و ص 918 ح 43584 كلاهما نقلاً عن الديلمي عن معاذ.
2- .الأمالي للطوسي : ص 379 ح 814 عن أنس ، مشكاة الأنوار : ص 78 ح 152 ، جامع الأخبار : ص 264 ح 715 ، روضة الواعظين : ص 551 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 385 ح 46 ؛ تاريخ بغداد : ج 1 ص 396 ، تاريخ دمشق : ج 13 ص 408 ح 3337 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 137 ح 5861 .
3- .غرر الحكم : ح 8840 و ح 8457 وليس فيه «باللّه » ، عيون الحكم والمواعظ : ص 435 ح 7527 وفيه «أحسن» بدل «حَسن».
4- .المحاسن : ج 1 ص 94 ح 55 عن عليّ بن رئاب ، نوادر الأخبار : ص 350 ح 3 وفيه «منعك» بدل «نفعك» ، بحار الأنوار : ج 7 ص 288 ح 4.
5- .فصّلت : 23.
6- .تفسير القمّي : ج 2 ص 264 ، ثواب الأعمال : ص 206 ح 1 من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 97 ح 262 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، بحار الأنوار : ج 70 ص 384 ح 42 وراجع : الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 361.

ص: 393

ى _ ياد كردن گور
ك _ گمان نيك داشتن به خدا

ى _ ياد كردن گورپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن گور ، شما را به بهشت ، نزديك مى گرداند.

ك _ گمان نيك داشتن به خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما بكوشد تا با گمان نيك به خداى عز و جل ، از دنيا برود ؛ چرا كه گمان نيك داشتن به خداوند ، بهاى بهشت است.

امام على عليه السلام :هر كس به خدا گمان نيك داشته باشد ، به بهشت دست مى يابد.

امام صادق عليه السلام :روز قيامت ، بنده اى را كه به خويشتن ستم كرده است ، مى آورند و خداى بلندمرتبه به او مى فرمايد : «آيا فرمانت ندادم كه از من اطاعت كنى؟ آيا تو را از نافرمانى ام نهى نكردم؟» . او مى گويد : چرا ، اى پروردگار من ؛ امّا شهوتم بر من چيره آمد . پس اگر مرا عذاب كنى ، به سبب گناه خود من است و تو به من ستم نكرده اى . خداوند ، دستور دهد كه او را به دوزخ برند . بنده مى گويد : گمان من به تو ، اين نبود ! خداوند مى فرمايد : «گمان تو به من ، چه بود؟» بنده مى گويد : نيكوترين گمان را به تو داشتم . پس خداوند ، دستور مى دهد كه او را به بهشت ببرند و مى فرمايد : «گمان نيك تو به من ، اكنون به دادت رسيد».

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آخرين بنده اى را كه دستور داده مى شود به دوزخ ببرند ، صورتش را به طرف خدا بر مى گرداند . پادشاه عالم مى فرمايد : او را برگردانيد . او را بر مى گردانند . به او مى فرمايد : چرا صورتت را به سوى من گرداندى؟ مى گويد : خداوندا ! گمانم به تو ، چنين نبود! خداوند مى فرمايد : گمانت به من ، چه بود؟ مى گويد : خداوندا ! گمانم به تو ، اين بود كه گناهم را مى آمرزى و مرا در بهشت جاى مى دهى . پادشاه عالم مى فرمايد : اى فرشتگان من! نه ! به عزّت و جلالم و به نعمت هايم و به والايىِ مقام و بلندىِ جايگاهم سوگند كه اين بنده ام هرگز لحظه اى به من گمان نيك نداشته است و اگر لحظه اى گمان نيك مى داشت ، او را به آتش نمى ترساندم . دروغش را راست پنداريد و او را به بهشت ببريد» . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «هيچ بنده اى نيست كه به خدا گمان نيك بَرَد ، مگر آن كه مطابق گمانش به او ، با وى رفتار مى شود . اين ، سخن خود اوست كه : «و همين گمانتان كه در باره پروردگارتان برديد ، شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد» ».

.

ص: 394

ل _ الإِنصافُ فِي مُعاشَرَةِ النّاسِالكافي عن أبي البلاد رفعه :جاءَ أَعرابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَهُوَ يُرِيدُ بَعضَ غَزَواتِهِ ، فَأَخَذَ بِغَرزِ راحِلَتِهِ ، فقَالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ . فَقالَ : ما أَحبَبتَ أَن يَأتِيَهُ النّاسُ إِلَيكَ فَأْتِهِ إِلَيهِم ، وَما كَرِهتَ أَن يَأتِيَهُ النّاسُ إِلَيكَ فَلاتَأتِهِ إِلَيهِم . خَلِّ سَبِيلَ الرّاحِلَةِ . (1)

مسند ابن حنبل عن خالد بن عبد اللّه القسريِّ :حَدَّثَنِي أَبِي عَن جَدِّي أَنَّهُ قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَتُحِبُّ الجَنَّةَ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَأَحِبَّ لِأَخِيكَ ما تُحِبُّ لِنَفسِكَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُزُحزَحَ عَنِ النّارِ وَيَدخُلَ الجَنَّةَ ، فَلتُدرِكهُ مَوتَتُهُ وَهُو يُؤمِنُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ، وَليَأتِ إِلَى النّاسِ الَّذِي يُحِبُّ أَن يَأتُوا إِلَيهِ . (3)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 146 ح 10 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 21 ح 45 ، مستطرفات السرائر : ص 152 ح 3 ، مشكاة الأنوار : ص 319 ح 1009 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 36 ح 31 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 594 ح 16655 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 186 ح 7313 وزاد فيه «المسلم» بعد «لأخيك» ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 136 ح 3870 وفيه «لأحد المسلمين» بدل «أخيك» وج 33 ص 372 ح 6898 ، كنز العمّال : ج 15 ص 793 ح 43147 .
3- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1307 ح 3956 ، صحيح مسلم : ج 3 ص 1473 ح 46 ، سنن النسائي : ج 7 ص 153 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 292 ح 16692 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 556 ح 6513 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 53 ح 14813 .

ص: 395

ل _ انصاف داشتن در معاشرت با مردم

ل _ انصاف داشتن در معاشرت با مردمالكافى_ به نقل از ابو البلاد ، در حديثى كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله رسانده است _: پيامبر صلى الله عليه و آله آماده رفتن به يكى از جنگ ها بود كه باديه نشينى آمد و ركاب اشتر ايشان را گرفت و گفت : اى پيامبر خدا ! به من كارى بياموز كه با انجام دادن آن به بهشت بروم . فرمود : «هر رفتارى كه دوست دارى مردم با تو بكنند ، تو با آنان همان كن و هر رفتارى كه خوش ندارى مردم با تو انجام دهند ، تو نيز با آنان چنان مكن . راه را بر شتر بگشاى» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از خالد بن عبد اللّه قسرى _: پدرم از جدّم برايم حديث كرد كه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا بهشت را دوست دارى؟» . گفتم : آرى . فرمود : «پس آنچه را براى خود دوست دارى ، براى برادرت نيز دوست بدار» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خوش دارد كه از آتشْ دور داشته شود و به بهشت وارد شود ، بايد مرگ در حالى به سراغش بيايد كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد و با مردم نيز آن گونه رفتار كند كه دوست دارد آنان با او رفتار كنند.

.

ص: 396

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُزَحزَحَ عَنِ النّارِ وَيَدخُلَ الجَنَّةَ فَلتَأتِهِ مَنِيَّتُهُ وَهُوَ يَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ وَرَسُولُهُ ، وَيَأتِي إِلَى النّاسِ ما يُحِبُّ أَن يُؤتى إِلَيهِ . (1)

م _ خِدمَةُ العِيالِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، مَن لَم يَأنَف مِن خِدمَةِ العِيالِ دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . يا عَلِيُّ ، خِدمَةُ العِيالِ كَفّارَةٌ لِلكَبائِرِ ، وَتُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ ، وَمُهُورُ حُورِ العِينِ ، وَتَزِيدُ فِي الحَسَناتِ وَالدَّرَجاتِ . يا عَلِيُّ ، لا يَخدُمُ العِيالَ إِلّا صِدِّيقٌ أَو شَهِيدٌ أَو رَجُلٌ يُرِيدُ اللّهُ بِهِ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (2)

ن _ الإِحسانُ إِلَى البَناتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عالَ ثَلاثَ بَناتٍ ، فَأَدَّبَهُنَّ وَزَوَّجَهُنَّ وَأَحسَنَ إِلَيهِنَّ ، فَلَهُ الجَنَّةُ . (3)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 84 ح 4741 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 354 ح 613 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 590 ح 1 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 23 الرقم 976 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 122 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 58 ح 188 ؛ مجمع البيان : ج 3 ص 21 وفيه «يحبّ أن يأتي» بدل «يأتي» .
2- .جامع الأخبار : ص 275 ح 751 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 132 ح 1 .
3- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 338 ح 5147 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 193 ح 11924 كلاهما عن أبي سعيد الخدري وفيه «رحمهنّ» بدل «زوّجهنّ» ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 103 ح 1 عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 449 ح 45373 .

ص: 397

م _ خدمت به خانواده
ن _ نيكى كردن به دختران

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خوش دارد كه از آتش دوزخ به دور داشته شود و به بهشت برود ، بايد در حالى مرگ ، او را در رسد كه گواهى مى دهد معبودى جز خداى يگانه نيست و محمّد ، بنده و فرستاده اوست ، و نيز با مردم آن كند كه دوست دارد با او چنان شود.

م _ خدمت به خانوادهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام _: اى على! كسى كه از خدمت كردن به خانواده عارش نيايد ، بدون حسابرسى به بهشت وارد مى شود . اى على! خدمت به خانواده ، زداينده گناهان بزرگ است ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند ، كابين سيه چشمان بهشتى است و بر حَسَنات و درجات مى افزايد . اى على! به خانواده خدمت نمى كند ، مگر صدّيق يا شهيد يا مردى كه خدا برايش خير دنيا و آخرت را مى خواهد.

ن _ نيكى كردن به دخترانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سه دختر داشته باشد و آنها را تربيت كند و شوهر دهد و به ايشان نيكى كند ، بهشتى است .

.

ص: 398

س _ تَكَفُّلُ الأَيتامِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كَفى يَتِيما فِي نَفَقَتِهِ بِمالِهِ حَتَّى يَستَغنِيَ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اليَتِيمَ إِذا بَكى اهتَزَّ لَهُ العَرشُ ، فَيَقُولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى : مَن هَذا الَّذِي أَبكى عَبدِي ! اَلَّذِي سَلَبتُهُ أَبَوَيهِ فِي صِغَرِهِ ؟! فَوَعِزَّتِي وَجَلالِي لا يُسكِتُهُ أَحَدٌ إِلّا أَوجَبتُ لَهُ الجَنَّةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ المُسلِمِينَ فِي طَعامِهِ وَشَرابِهِ حَتَّى يَستَغنِيَ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ ، وَمَن أَدرَكَ والِدَيهِ أَو أَحَدَهُما ثُمَّ لَم يَبَرَّهُما ثُمَّ دَخَلَ النّارَ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، وَأَيُّما مُسلِمٍ أَعتَقَ رَقَبةً مُسلِمَةً كانَت فَكاكَهُ مِنَ النّارِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما لَهُ أَو لِغَيرِهِ حَتّى يُغنِيَهُ اللّهُ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ أَبَوَينِ مُسلِمَينِ إِلى طَعامِهِ وَشَرابِهِ حَتّى يَستَغنِيَ عَنهُ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ ، وَمَن أَعتَقَ امْرأً مُسلِما كانَ فَكاكَهُ مِنَ النّارِ ؛ يُجزي بِكُلِّ عُضوٍ مِنهُ عُضوا مِنهُ مِنَ النّارِ . (5)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 372 ح 5762 ، مستطرفات السرائر : ص 119 ح 1 كلاهما عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 335 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تهذيب الأحكام : ج 9 ص 177 ح 714 عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، تحف العقول : ص 198 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 58 ح 3 .
2- .ثواب الأعمال : ص 237 ح 1 عن أبي مريم الأنصاري ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 188 ح 573 ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 172 عن العالم عليه السلام ، مجمع البيان : ج 10 ص 767 عن عمر نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 80 ح 16 .
3- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 433 ح 922 ، مسند الطيالسي : ص 187 ح 1322 ، تاريخ دمشق : ج 41 ص 486 ح 8341 كلّها عن أبي مالك أو ابن مالك ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 28 ح 19052 عن مالك بن عمرو القشيري نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 854 ح 43397 .
4- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 290 ح 5345 عن عديّ بن حاتم ، كنز العمّال : ج 3 ص 169 ح 6000 ؛ مشكاة الأنوار : ص 291 ح 882 وفيه «بين أبوين مسلمين» بدل «له أو لغيره» .
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 27 ح 19047 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 62 كلاهما عن مالك بن الحارث ، المعجم الكبير : ج 19 ص 300 ح 670 عن مالك بن عمرو .

ص: 399

س _ سرپرستى يتيمان

س _ سرپرستى يتيمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مخارج يتيمى را از مال خود به عهده گيرد تا او بى نياز شود ، البتّه بهشت بر او واجب مى گردد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يتيم بگريد ، عرش از گريه او به لرزه در مى آيد و پروردگار بزرگ و والا مى فرمايد : «كيست آن كه بنده مرا كه در خُردى ، پدر و مادرش را از او گرفتم ، گرياند؟ به عزّت و جلالم سوگند كه هر كس او را ساكت كند ، بهشت را بر وى واجب مى گردانم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيم مسلمانى را آب و غذا دهد تا آن گاه كه او از وى بى نياز شود ، البتّه بهشت برايش واجب مى گردد . هر كس پدر و مادر خود يا يكى از آن دو را در يابد و به آنها نيكى نكند و به دوزخ رود ، خدا او را [ از رحمتش ]دور مى كند . هر مسلمانى بنده اى مسلمان را آزاد كند ، اين ، مايه آزادى او از آتش دوزخ مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى از خود يا ديگران را سرپرستى كند تا خداوند ، آن يتيم را از او بى نياز گرداند ، بهشت برايش واجب مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى را كه پدر و مادرش مسلمان بوده اند ، آب و غذا دهد تا آن گاه كه وى از او بى نياز گردد ، البتّه بهشت برايش واجب مى شود و هر كس مرد مسلمانى را آزاد كند ، اين ، سبب آزادى او از آتش دوزخ مى شود و به ازاى هر عضوى از آن شخص [كه آزاد مى شود] ، عضوى از او از آتش مى رهد.

.

ص: 400

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ضَمَّ يَتِيما بَينَ أَبَوَيهِ فَلَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ . (1)

ع _ إِطعامُ المَساكِينَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مِسكِينا للّهِِ عز و جل دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ مُوسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام ، قالَ مُوسى : ... إِلهِي ، ما جَزاءُ مَن أَطعَمَ مِسكِينا ابتِغاءَ وَجهِكَ ؟ قالَ : يا مُوسى ، آمُرُ مُنادِيا يُنادِي يَومَ القِيامَةِ عَلى رُؤُوسِ الخَلائِقِ : فُلانُ بنُ فُلانٍ مِن عُتَقاءِ اللّهِ مِنَ النّارِ . (3)

المحاسن عن معمَّر بن خلّاد :كانَ أَبُو الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام إِذا أَكَلَ أُتِيَ بِصَحفَةٍ ، فَتُوضَعُ قُربَ مائِدَتِهِ ، فَيَعمِدُ إِلى أَطيَبِ الطَّعامِ مِمّا يُؤتى بِهِ ، فَيَأخُذُ مِن كُلِّ شَيءٍ شَيئا ، فَيُوضَعُ فِي تِلكَ الصَّحفَةِ ، ثُمَّ يَأمُرُ بِها لِلمَساكِينِ ، ثُمَّ يَتلُو هَذِهِ الآيَةَ : «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» (4) ، ثُمَّ يَقُولُ : عَلِمَ اللّهُ عز و جل أَن لَيسَ كُلُّ إِنسانٍ يَقدِرُ عَلى عِتقِ رَقَبَةٍ ، فَجَعَلَ لَهُم سَبِيلاً إِلَى الجَنَّةِ بِإِطعامِ الطَّعامِ . (5)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 28 ح 19048 عن عمرو بن مالك أو مالك بن عمرو ، المعجم الكبير : ج 19 ص 300 ح 669 عن مالك بن عمرو نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 317 ح 29583 وراجع : الدرّ المنثور : ج 2 ص 528 و 529 .
2- .تاريخ دمشق : ج 43 ص 567 ح 9414 عن حذيفة بن اليمان ، كنز العمّال : ج 16 ص 228 ح 44266 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 88 ح 68 عن زياد بن المنذر ، الأمالي للصدوق : ص 276 ح 307 عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني عن الإمام الهادي عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 383 ح 46 .
4- .البلد : 11 .
5- .المحاسن : ج 2 ص 151 ح 1404 ، الكافي : ج 4 ص 52 ح 12 وليس فيه «بإطعام الطعام» ، بحار الأنوار : ج 49 ص 97 ح 11 .

ص: 401

ع _ اِطعام مستمندان

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يتيمى را كه پدر و مادرش را از دست داده ، سرپرستى كند ، قطعا اهل بهشت خواهد بود .

ع _ اِطعام مستمندانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مستمندى را به خاطر خداوند عز و جل غذا دهد ، به بهشت مى رود .

امام باقر عليه السلام :آن گاه كه خدا با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : ... بار خدايا ! پاداش كسى كه به خاطر تو مستمندى را غذا دهد ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! در روز رستاخيز به آوازگرى فرمان مى دهم كه در برابر همگان آواز سردهد : كه فلان پسر فلان ، از آزادشدگان خدا از آتش است» .

المحاسن_ به نقل از معمّر بن خلّاد _: امام رضا عليه السلام هر گاه غذا مى خورد ، سينى اى مى آوردند و كنار سفره اش مى نهادند . ايشان به طرف لذيذترين غذاهايى كه آورده شده بود ، دست مى برد و از هر چيزى مقدارى بر مى داشت و در آن سينى مى گذاشت و سپس دستور مى داد كه آنها را به مستمندان بدهند و آن گاه ، اين آيه را مى خواند : « و نخواست از گردنه بالا رود» . سپس مى فرمود : «خداوند عز و جلمى دانست كه هر انسانى قادر نيست برده اى آزاد كند . از اين رو با [ امر به ] اطعام كردن ، راهى به سوى بهشت براى آنان قرار داد» .

.

ص: 402

ف _ إِطعامُ المُؤمِنِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مَرِيضا شَهوَتَهُ أَطعَمَهُ اللّهُ عز و جل مِن ثِمارِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مِسكِينا فِي يَومِ سَغَبٍ (2) حَتّى يُشبِعَهُ ، أَدخَلَهُ اللّهُ عز و جليَومَ القِيامَةِ مِن بابٍ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ لا يَدخُلُ فِيها إِلّا مَن عَمِلَ مِثلَ ما عَمِلَهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ كَبِدا جائِعا ، أَطعَمَهُ اللّهُ مِن أَطيَبِ طَعامِ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مُؤمِنا حَتّى يُشبِعَهُ مِن سَغَبٍ ، أَدخَلَهُ اللّهُ بابا مِن أَبوابِ الجَنَّةِ لا يَدخُلُهُ إِلّا مَن كانَ مِثلَهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ مُؤمِنا مِن جُوعٍ أَطعَمَهُ اللّهُ تَعالى مِن ثِمارِ الجَنَّةِ ، وَمَن سَقاهُ مِن ظَمَا?سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :ما أَرى شَيئا يَعدِلُ زِيارَةَ المُؤمِنِ إِلّا إِطعامَهُ ، وَحَقٌّ عَلَى اللّهِ أَن يُطعِمَ مَن أَطعَمَ مُؤمِنا مِن طَعامِ الجَنَّةِ . (7)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 241 ح 6107 عن سلمان ، كنز العمّال : ج 15 ص 791 ح 43131 نقلاً عن أبي الشيخ وحلية الأولياء عن أبي سعيد الخدري ؛ الدعوات : ص 230 ح 639 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 224 ح 32 .
2- .سَغِبَ سَغَبا : جاعَ ، والمسغَبَة : المجاعة . وقيل : لا يكون السَّغب إلّا الجوع مع التعب (المصباح المنير : ص 278 «سغب») .
3- .الفردوس : ج 3 ص 577 ح 5808 عن جابر .
4- .تاريخ دمشق : ج 27 ص 241 ح 5798 ، كنز العمّال : ج 6 ص 424 ح 16375 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن عبد اللّه .
5- .المعجم الكبير : ج 20 ص 85 ح 162 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 259 ح 2208 كلاهما عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 6 ص 424 ح 16374 .
6- .مصادقة الإخوان : ص 145 ح 1 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 2 ص 201 ح 5 ، الأمالي للمفيد : ص 9 ح 5 ، ثواب الأعمال : ص 164 ح 2 كلّها عن أبي حمزة عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، المؤمن : ص 63 ح 161 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، قرب الإسناد : ص 120 ح 422 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 69 ص 382 ح 44 .
7- .الكافي : ج 2 ص 203 ح 17 عن أبي شبل ، بحار الأنوار : ج 74 ص 378 ح 79 .

ص: 403

ف _ اطعام مؤمن

ف _ اطعام مؤمنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به بيمارى ، آنچه را كه او دلش هوس كرده است بخوراند ، خداوند عز و جل از ميوه هاى بهشت به او خواهد خوراند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در روزگار قحطى ، مستمندى را سير كند ، خداوند عز و جلدر روز قيامت ، او را از درى وارد بهشت مى كند كه تنها كسى از آن در وارد مى شود كه كارى همانند او كرده باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جگر گرسنه اى را غذا دهد ، خداوند در روز قيامت ، از بهترين غذاهاى بهشت به او مى خوراند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمنى را غذا دهد تا آن كه از گرسنگى سيرش كند ، خداوند ، او را از آن درى وارد بهشت مى كند كه تنها امثال او از آن در وارد مى شوند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمن گرسنه اى را غذا دهد ، خداى بلندمرتبه از ميوه هاى بهشت به او مى خوراند و هر كس مؤمن تشنه اى را آب دهد ، خداوند از شراب ناب و سر به مُهر [ بهشتى ] ، به او مى نوشاند.

امام صادق عليه السلام :من كارى را كه با ديدار با مؤمن برابرى كند ، نمى شناسم ، مگر اطعام كردن او را ، و بر خداست كه به كسى كه مؤمنى را اطعام كند ، از خوراك بهشت بخوراند.

.

ص: 404

المحاسن عن ابن القدّاح عن الإمام الصّادق عليه السلام :مِن مُوجِباتِ الجَنَّةِ وَالمَغفِرَةِ إِطعامُ الطَّعامِ اَلسَّغبانَ . ثُمَّ تَلا قَولَ اللّهِ عز و جل : «أَوْ إِطْعَ_مٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ * ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ» (1) . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن أَطعَمَ عَشَرَةً مِنَ المُسلِمِينَ ، أَوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ . (3)

عنه عليه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ يُطعِمُ مُؤمِنا شُبعةً مِن طَعامٍ إِلّا أَطعَمَهُ اللّهُ مِن طَعامِ الجَنَّةِ ، وَلا سَقاهُ رَيَّهُ إِلّا سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحِيقِ المَختُومِ . (4)

ص _ قَضاءُ حاجَةِ المُسلِمِ وَإِدخالُ السُّرُورِ عَلَيهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عالَ بَيتا مِنَ المُسلِمِينَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَشى مَعَ أَخِيهِ فِي حاجَةٍ فَناصَحَهُ فِيها ، جَعَلَ اللّهُ بَينَهُ وَبَينَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ سَبعَةَ (6) خَنادِقَ ، بَينَ الخَندَقِ وَالخَندَقِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ للّهِِ عِبادا يَفزَعُ إِلَيهِمُ النّاسُ فِي حَوائِجِهِم ، أُولَئِكَ هُمُ الآمِنُونَ مِن عَذابِ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ . (8)

.


1- .البلد : 14 _ 17 .
2- .المحاسن : ج 2 ص 145 ح 1381 ، الكافي : ج 2 ص 201 ح 6 ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 361 ح 11 .
3- .المحاسن : ج 2 ص 157 ح 1427 عن حسين بن عليّ ، بحار الأنوار : ج 74 ص 367 ح 50 .
4- .المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1407 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 74 ص 366 ح 43 .
5- .عوالي اللآلي : ج 3 ص 283 ح 16 .
6- .في المصدر : «سبع» ، والصواب ما أثبتناه .
7- .قضاء الحوائج لابن أبي الدنيا : ص 46 ح 35 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 200 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 6 ص 446 ح 16473 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 375 ح 94 .
8- .تحف العقول : ص 52 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 157 ح 134 ؛ المعجم الكبير : ج 12 ص 274 ح 13334 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 118 ح 1007 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 225 كلّها عن ابن عمر نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 350 ح 16007 .

ص: 405

ص _ بر آوردن نياز مؤمن و شاد كردن او

المحاسن_ به نقل از ابن قدّاح _: امام صادق عليه السلام فرمود : «از چيزهايى كه موجب بهشت و آمرزش مى شود ، سير كردن گرسنه است» و سپس اين سخن خداى عز و جلرا تلاوت كرد : «يا در روز گرسنگى ، طعام دادن به يتيمى خويشاوند يا مستمندى خاك نشين است . علاوه بر اين ، از زمره كسانى است كه گرويده اند» .

امام صادق عليه السلام :هر كس ده مسلمان را اطعام كند ، خداوند ، بهشت را برايش واجب مى گرداند.

امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه يك مؤمن گرسنه را غذا دهد ، خداوند از خوراك بهشت به او مى خوراند ، و هر گاه به مؤمن تشنه اى آب دهد ، خداوند از شراب ناب و سر به مُهر [بهشتى] ، به او مى نوشاند.

ص _ بر آوردن نياز مؤمن و شاد كردن اوپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خانواده مسلمانى را سرپرستى كند ، بهشتى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى حاجت برادرش او را همراهى كند و صادقانه در رفع حاجت او بكوشد ، خداوند در روز قيامت ، ميان وى و آتش دوزخ ، هفت خندق قرار مى دهد كه فاصله هر خندق با ديگرى به فاصله آسمان تا زمين است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بندگانى دارد كه مردم در حاجت هايشان به آنها پناه مى برند . اينان در روز قيامت ، از عذاب خدا ايمن اند .

.

ص: 406

عنه صلى الله عليه و آله :مَن شَفَعَ لِأَخِيهِ شَفاعَةً طَلَبَها إِلَيهِ ، نَظَرَ اللّهُ عز و جل إِلَيهِ ، وَكانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أَلّا يُعَذِّبَهُ أَبَدا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدخَلَ عَلى مُؤمِنٍ سُرُورا فَقَد سَرَّنِي ، وَمَن سَرَّنِي فَقَدِ اتَّخَذَ عِندَ اللّهِ عَهدا ، وَمَنِ اتَّخَذَ عِندَ اللّهِ عَهدا فَلَن تَمَسَّهُ النّارُ أَبَدا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَدخَلَ عَلى أَهلِ بَيتٍ مِنَ المُسلِمِينَ سُرُورا ، لَم يَرضَ اللّهُ لَهُ ثَوابا دُونَ الجَنَّةِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ الجَنَّةَ لَتُساقُ (4) إِلى مَن سَعى لِأَخِيهِ المُؤمِنِ فِي قَضاءِ حَوائِجِهِ لِيُصلِحَ شَأنَهُ عَلى يَدَيهِ ، فَاستَبِقُوا النِّعَمَ بِذَلِكَ ، فَإِنَّ اللّهَ الكَرِيمَ يَسأَلُ الرَّجُلَ عَن جاهِهِ وَما بَذَلَهُ كَما يَسأَلُهُ عَن مالِهِ فِيمَ أَنفَقَهُ . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ المُؤمِنَ لَتَرِدُ عَلَيهِ الحاجَةُ لِأَخِيهِ فَلا تَكُونُ عِندَهُ فَيَهتَمُّ بِها قَلبُهُ ، فَيُدخِلُهُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى بِهَمِّهِ الجَنَّةَ . (6)

.


1- .ثواب الأعمال : ص 344 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 371 ح 30 .
2- .سير أعلام النبلاء : ج 8 ص 543 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 542 نقلاً عن ابن مردويه ، كنز العمّال : ج 6 ص 431 ح 16411 نقلاً عن الدارقطني في الإفراد وأبي الشيخ في كتاب الثواب وكلّها عن ابن عبّاس .
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 289 ح 7519 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 51 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 164 الرقم 148 كلّها عن عائشة .
4- .في كنز العمّال : «تشتاق» .
5- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 117 الرقم 1134 عن الحسن بن سعد عن أبيه ، كنز العمّال : ج 3 ص 781 ح 8737 .
6- .الكافي : ج 2 ص 196 ح 14 عن عبد اللّه بن محمّد الجعفي ، بحار الأنوار : ج 74 ص 331 ح 104 .

ص: 407

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى برادرش وساطتى كند كه آن را از او خواسته است ، خداوند عز و جل به او نظر مى كند و بر خداست كه هرگز عذابش نكند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمنى را شاد كند ، مرا شاد كرده است و هر كس مرا شاد كند ، از خدا پيمانى ستانده است و هر كس از خدا پيمانى بستاند ، هرگز آتش دوزخ به او نمى رسد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خانواده اى از مسلمانان شادى اى رساند ، خداوند براى او به پاداشى كمتر از بهشت ، رضايت نمى دهد.

امام على عليه السلام :كسى كه براى بر آوردن نيازهاى برادر مؤمنش بكوشد تا با دست خود ، گرفتارى او را برطرف كند ، بهشت به سويش سوق داده مى شود . پس با اين كار به سوى نعمت ها بشتابيد ؛ زيرا خداوند كريم ، همان گونه كه از شخص در باره دارايى اش مى پرسد كه آن را در چه راهى خرج كرده ، در باره منزلت اجتماعىِ او و ديگر چيزهايى كه به او بخشيده است نيز مى پرسد .

امام باقر عليه السلام :مؤمن ، حاجتى از برادرش به نزدش آورده مى شود و او چيزى ندارد تا آن را برآورده سازد ؛ ولى دلش بِدان اهتمام مى ورزد . خداى بزرگ و والا ، به خاطر همين اهتمامش ، او را به بهشت مى برد.

.

ص: 408

الإمام الصادق عليه السلام :مَن سَعى لِأَخِيهِ المُؤمِنِ فِي حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا ، قَضَى اللّهُ عز و جللَهُ بِها سَبعِينَ حاجَةً مِن حَوائِجِ الآخِرَةِ ، أَيسَرُها أَن يُزَحزِحَهُ عَنِ النّارِ . (1)

عنه عليه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ بَذَلَ جاهَهُ لِأَخِيهِ المُؤمِنِ إِلّا حَرَّمَ اللّهُ وَجهَهُ عَلَى النّارِ ، وَلَم يَمَسَّهُ قَتَرٌ وَلا ذِلَّةٌ يَومَ القِيامَةِ . (2)

رجال النجاشي عن محمّد بن إسماعيل بن بزيع عن الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ للّهِِ تَعالى بِأَبوابِ الظّالِمينَ مَن نَوَّرَ اللّهُ لَهُ البُرهانَ ، ومَكَّنَ لَهُ فِي البِلادِ ، لِيَدفَعَ بِهِم عَن أولِيائِهِ ، ويُصلِحَ اللّهُ بِهِم اُمورَ المُسلِمينَ ، إلَيهِم مَلجأُ المُؤمِنِ مِن الضُّرِّ ، وإلَيهِم يَفزَعُ ذُوالحاجَةِ مِن شيعَتِنا ، وبِهِم يُؤَمِّنُ اللّهُ رَوعَةَ المُؤمِنِ في دارِ الظَّلَمَةِ ، اُولِئكَ المُؤمِنونَ حَقّا ، اُولِئكَ اُمَناءُ اللّهِ في أرضِهِ ، اُولئِكَ نورٌ في رَعِيَّتِهِم يَومَ القِيامَةِ ، ويَزهَرُ نورُهُم لاِ?هلِ السَّماواتِ كَما تَزهَرُ الكَواكِبُ الدُّرِّيَّةُ لِأَهلِ الأَرضِ ، اولئِكَ مِن نورِهِم يَومَ القِيامَةِ تُضيءُ مِنهُمُ القِيامَةُ ، خُلِقوا وَاللّهِ لِلجَنَّةِ ، وخُلِقَتِ الجَنَّةُ لَهُم ، فَهَنيئا لَهُم ، ما عَلى أحَدِكُم أن لَو شاءَ لَنالَ هذا كُلَّهُ . قالَ : قُلتُ : بِماذا جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ؟ قالَ عليه السلام : يَكونُ مَعَهُم فَيَسُرُّنا بِإِدخالِ السُّرورِ عَلَى المُؤمِنينَ مِن شيعَتِنا ، فَكُن مِنهُم يا مُحَمَّدُ . (3)

ق _ زِيارَةُ الإِخوانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن زارَ أَخاهُ فِي اللّهِ كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ إِكرامُهُ ، وَإِذا أَكرَمَ اللّهُ تَعالى عَبدا أَدخَلَهُ الجَنَّةَ . (4)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 12 ص 409 ح 14451 نقلاً عن المفيد في الروضة .
2- .الأمالي للطوسي : ص 670 ح 1411 عن الحسين بن أبي غندر ، بحار الأنوار : ج 74 ص 317 ح 78 .
3- .رجال النجاشي : ج 2 ص 215 الرقم 894 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 10 ص 379 ح 12217 نقلاً عن الأربعين لابن زهرة عن عائشة .

ص: 409

ق _ ديدار برادران

امام صادق عليه السلام :هر كس براى بر آورده شدن حاجتى از حاجت هاى دنيوى برادر مؤمنش بكوشد ، خداوند عز و جلبه ازاى آن ، هفتاد حاجت از حاجت هاى اخروى را برايش برآورده مى سازد كه كمترين آنها ، دور داشتن او از آتش دوزخ است.

امام صادق عليه السلام :هيچ مؤمنى نيست كه از موقعيت خود براى [ حلّ مشكل ] برادر مؤمنش استفاده كند ، مگر آن كه خداوند ، روى او را بر آتش حرام مى گرداند و در روز قيامت ، گرد خوارى بر او نمى نشيند .

رجال النجاشى_ به نقل از محمّد بن اسماعيل بن بزيع _: امام رضا عليه السلام فرمود : «خداى بلندمرتبه ، در دستگاه ستمگران ، كسانى را دارد كه برهانش را براى آنها روشن كرده و در شهرها برايشان جايگاهى فراهم كرده تا به وسيله آنها از دوستانش دفاع كند و امور مسلمانان را به وسيله آنها اصلاح نمايد . پناهگاه مؤمن در هر سختى ، آنهايند و رويكرد شيعيان نيازمند ما ، به سمت آنهاست . خداوند در خانه ستمگران ، به وسيله آنان ، وحشت مؤمن را برطرف مى كند . آنان حقيقتا مؤمن اند و امينان خدا در زمينش هستند . آنان ، در قيامت ، نورى در ميان مردمشان اند و نورشان براى آسمانيان مى درخشد ، همان گونه كه ستارگان درخشان براى زمينيان مى درخشند . روز قيامت ، از نور آنان ، قيامت روشن مى شود . به خدا ، آنها براى بهشت آفريده شدند و بهشت براى آنان آفريده شد . گوارايشان باد ! هر يك از شما مى تواند ، اگر بخواهد ، همه اين [ثوابها] را به دست آورد » . گفتم : چگونه ، فدايت گردم ؟ فرمود : «با آنها [ستمگران] باشد و [در عين حال] ما را با خوش حال كردن شيعيان مؤمن ، خوش حال كند . پس از آنان باش ، اى محمّد !» .

ق _ ديدار برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به خاطر خدا به ديدن برادر خود رود ، بر خداست كه او را گرامى بدارد و خداى بلندمرتبه ، هر بنده اى را كه گرامى بدارد ، به بهشت مى برد.

.

ص: 410

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا زارَ أَحَدُكُم أَخاهُ فَأَلقى لَهُ شَيئا يَقِيهِ مِنَ التُّرابِ ، وَقاهُ اللّهُ عَذابَ النّارِ . (1)

الإمام الباقر والإمام الصّادق عليهماالسلام :أَيُّما مُؤمِنٍ خَرَجَ إِلى أَخِيهِ يَزُورُهُ عارِفا بِحَقِّهِ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَسَنَةً ، وَمُحِيَت عَنهُ سَيِّئَةٌ ، وَرُفِعَت لَهُ دَرَجَةٌ ، وَإِذا طَرَقَ البابَ فُتِحَت لَهُ أَبوابُ السَّماءِ ، فَإِذا التَقَيا وَتَصافَحا وَتَعانَقا أَقبَلَ اللّهُ عَلَيهِما بِوَجهِهِ ، ثُمَّ باهى بِهِما المَلائِكَةَ ، فَيَقُولُ : انظُرُوا إِلى عَبدَيَّ تَزاوَرا وَتَحابّا فِيَّ ! حَقٌّ عَلَيَّ أَلّا أُعَذِّبَهُما بِالنّارِ بَعدَ هَذا المَوقِفِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن زارَ أَخاهُ فِي اللّهِ قالَ اللّهُ عز و جل : إِيّايَ زُرتَ وَثَوابُكَ عَلَيَّ ، وَلَستُ أَرضى لَكَ ثَوابا دُونَ الجَنَّةِ . (3)

ر _ قِيامُ اللَّيلِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي وَصِيَّتِهِ لِأَبِي ذَرٍّ _ :يا أَبا ذَرٍّ ، اِحفَظ وَصِيَّةَ نَبِيِّكَ : مَن خُتِمَ لَهُ بِقِيامِ اللَّيلِ ثُمَّ ماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)

ش _ الصِّيامُ تَطَوُّعارسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا أَدخَلَهُ اللّهُ عز و جل الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما تَطَوُّعا لَم يَطَّلِع عَلَيهِ أَحَدٌ ، لَم يَرضَ اللّهُ لَهُ بِثَوابٍ دُونَ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 271 ح 6188 عن سلمان الفارسيّ ، كنز العمّال : ج 9 ص 26 ح 24757 .
2- .الكافي : ج 2 ص 184 ح 1 عن عبد اللّه بن محمّد الجعفيّ ، بحار الأنوار : ج 76 ص 34 ح 32 .
3- .الكافي : ج 2 ص 176 ح 4 عن الحصين ، بحار الأنوار : ج 74 ص 345 ح 4 .
4- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 122 ح 465 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 474 ح 1373 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 86 ح 1801 عن الإمام عليّ عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 77 ح 1 عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 96 ص 253 ح 23 .
6- .تاريخ بغداد : ج 1 ص 278 الرقم 118 عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 8 ص 449 ح 23601 .

ص: 411

ر _ شب زنده دارى
ش _ روزه مستحبّى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما برادرش را ديدار كرد و بر او چيزى افكند كه از گرد و خاكْ نگاهش بدارد ، خداوند ، او را از عذاب آتش ، نگاه مى دارد.

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام :هر مؤمنى كه براى ديدار برادرش بيرون رود ، در حالى كه حقّ او را مى شناسد ، خداوند در برابر هر قدمى ، يك ثواب برايش مى نويسد و يك گناه از او مى زدايد ، و چون درِ خانه اش را بكوبد ، درهاى آسمان برايش باز مى شوند ، و چون به هم رسند و دست دهند و معانقه كنند ، خداوند به آنها روى مى آورد . سپس به آن دو ، بر فرشتگان مى بالد و مى فرمايد : «دو بنده مرا كه به خاطر من با يكديگر ديدار و مهربانى كردند ، تماشا كنيد ! بر من است كه پس از اين صحنه ، آن دو را به آتش ، عذاب نكنم».

امام صادق عليه السلام :هر كس براى خدا از برادرش ديدار كند ، خداى عز و جل مى فرمايد : «تو از من ديدار كردى و پاداش تو بر عهده من است ، و من به پاداش كمتر از بهشت ، برايت رضايت نمى دهم» .

ر _ شب زنده دارىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابو ذر _: اى ابو ذر! سفارش پيامبرت را نگه دار : كسى كه عمرش به شب زنده دارى ختم شود و بميرد ، بهشتى است.

ش _ روزه مستحبّىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز ، داوطلبانه روزه بگيرد ، خداوند عز و جل او را به بهشت مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز داوطلبانه روزه بگيرد و كسى از آن با خبر نشود ، خداوند برايش به پاداشى كمتر از بهشت ، رضايت نمى دهد .

.

ص: 412

ت _ قِيادَةُ الأَعمىرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قادَ أَعمى أَربَعِينَ خُطوَةً وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (1)

ث _ إِماطَةُ الأَذى عَنِ الطَّرِيقِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَماطَ أَذىً عَن طَرِيقِ المُسلِمِينَ كُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ ، وَمَن تُقُبِّلَت لَهُ حَسَنَةٌ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

خ _ رَدُّ عادِيةِ ماءٍ أَو نارٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَدَّ عَن قَومٍ مِنَ المُسلِمِينَ عادِيَةَ (3) ماءٍ أو نارا ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

ذ _ بِناءُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، أُدخِلَ الجَنَّةَ . (5)

.


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 271 ح 13322 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 109 ح 7628 ، مسند أبي يعلي : ج 5 ص 243 ح 5587 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 90 ح 9106 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 15 ص 775 ح 43048 .
2- .الأدب المفرد : ص 180 ح 593 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 217 ح 502 ، تهذيب الكمال : ج 8 ص 334 الرقم 1726 كلّها عن معقل بن يسار (المزني) ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 416 ح 27549 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 14 ح 32 كلاهما عن أبي الدرداء نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 782 ح 43090 .
3- .عاديةُ فُلان : أي ظُلمه وشرَّه (الصحاح : ج 6 ص 2422 «عدا») .
4- .الكافي : ج 2 ص 164 ح 8 عن عمر بن عليّ بن الحسين عن أبيه الإمام زين العابدين عليه السلام و ج 5 ص 55 ح 3 عن فطر بن خليفة عن الإمام الباقر عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 319 ح 1012 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 340 ح 123 .
5- .كنز العمّال : ج 7 ص 654 ح 20760 نقلاً عن المعجم الكبير عن عمرو بن عبسة .

ص: 413

ت _ دستگيرى از نابينا
ث _ كنار زدن شى ء مزاحم از راه
خ _ دفع گزند آب يا آتش
ذ _ ساختن مسجد

ت _ دستگيرى از نابيناپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس نابينايى را چهل قدم راه بَرَد ، بهشت بر او واجب مى شود.

ث _ كنار زدن شى ء مزاحم از راهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شى ء مزاحمى (1) را از راه مسلمانان كنار زند ، يك حسنه برايش نوشته مى شود و هر كس يك حسنه از او پذيرفته شود ، به بهشت مى رود.

خ _ دفع گزند آب يا آتشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس گزند آب يا آتشى را از عدّه اى مسلمان دور سازد ، بهشت بر او واجب مى شود.

ذ _ ساختن مسجدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بسازد ، به بهشت برده مى شود.

.


1- .از قبيل : سنگ ، نجاست و يا هر چيزى كه به مسلمانى آسيب برساند.

ص: 414

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى مَسجِدا للّهِِ كَمَفحَصِ قَطاةٍ (1) أَو أَصغَرَ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، فَإِنَّ اللّهَ يَبنِي لَهُ بَيتا أَوسَعَ مِنهُ فِي الجَنَّةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا لِيُذكَرَ اللّهُ عز و جل فِيهِ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا صَغِيرا كانَ أَو كَبِيرا ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، بَنَى اللّهُ لَهُ مِثلَهُ فِي الجَنَّةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَنى للّهِِ مَسجِدا ، بَنَى اللّهُ لَهُ قَصرا فِي الجَنَّةِ مِن دُرٍّ وَياقُوتٍ وَزَبَرجَدٍ . (7)

.


1- .المفحَص : مفعَل من الفَحص ، كالاُفحوص ، واُفحوص القطاة : موضِعُها الذي تجثم فيه وتبيض ، كأنّها تفحَص عنه التراب ؛ أي تكشفه ، والفحص : البحث والكشف (النهاية : ج 3 ص 415 «فحص») .
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 244 ح 738 عن جابر بن عبد اللّه ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 519 ح 2157 عن ابن عبّاس ، صحيح ابن حبّان : ج 4 ص 490 ح 1610 المعجم الصغير : ج 2 ص 120 كلاهما عن أبي ذرّ وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20732 ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 235 ح 703 عن الإمام الباقر عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 183 ح 306 عن أبي قلابة ، عوالي اللآلي : ج 2 ص 30 ح 75 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 120 ح 20 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 445 ح 27683 عن أسماء بنت يزيد ، المعجم الكبير : ج 8 ص 225 ح 7889 عن أبي اُمامة و ج 22 ص 89 عن واثلة بن الأسقع وفيه «أفضل منه» بدل «أوسع منه» ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20734 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 113 ح 19457 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 1 ص 255 ح 767 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 188 ح 1162 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 429 كلّها عن عمرو بن عبسة ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 243 ح 735 عن عمر بن الخطّاب نحوه .
5- .سنن الترمذي : ج 2 ص 135 ح 319 ، مسند أبي يعلى : ج 7 ص 277 ح 4298 ، التاريخ الكبير : ج 5 ص 330 ح 1047 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 7 ص 650 ح 20733 .
6- .سنن الترمذي : ج 2 ص 134 ح 318 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 344 ح 1364 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 243 ح 736 كلّها عن عثمان ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 445 ح 27683 عن أسماء بنت يزيد نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 649 ح 20728 ؛ مسند زيد : ص 154 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «بيتا» بدل «مثله» .
7- .كنز العمّال : ج 7 ص 654 ح 20755 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .

ص: 415

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى [ حتّى ] به اندازه آشيانه يك مرغ سنگخواره يا كوچك تر بسازد ، خداوند در بهشت براى او خانه اى مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بنا كند ، خداوند براى او در بهشت ، خانه اى وسيع تر از آن مسجد بنا مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى خدا مسجدى بسازد كه در آن ، ياد خداى عز و جل شود ، خداوند در بهشت ، خانه اى براى او مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، كوچك باشد يا بزرگ ، خداوند در بهشت براى او خانه اى مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند همانند آن را در بهشت براى او مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه براى خدا مسجدى بسازد ، خداوند برايش در بهشت ، قصرى از مرواريد و ياقوت و زبرجد مى سازد.

.

ص: 416

ض _ التَّأذِينُعنه صلى الله عليه و آله :مَن أَذَّنَ فِي مِصرٍ مِن أَمصارِ المُسلِمِينَ سَنَةً ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يُعجَبُ رَبُّكُم مِن راعِي غَنَمٍ فِي رَأسِ شَظِيَّةٍ (2) بِجَبَلٍ يُؤَذِّنُ بِالصَّلاةِ وَيُصَلِّي ، فَيَقُولُ اللّهُ عز و جل : اُنظُرُوا إِلى عَبدِي هَذا يُؤَذِّنُ وَيُقِيمُ الصَّلاةَ ، يَخافُ مِنِّي ، فَقَد غَفَرتُ لِعَبدِي وَأَدخَلتُهُ الجَنَّةَ . (3)

ظ _ الاِستِرجاعُ عِندَ المُصيبَةِالإمام الصادق عليه السلام :مَن أُلهِمَ الاِستِرجاعَ عِندَ المُصيبَةِ ، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (4)

غ _ زِيارَةُ قُبُورِ أَهلِ البَيتِ عليهم السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَتانِي زائِرا وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِي ، وَمَن وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِي وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :بَينا الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام ذاتَ يَومٍ فِي حَجرِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِذ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : يا أَبَه ، ما لِمَن زارَكَ بَعدَ مَوتِكَ ؟ قالَ : يا بُنَيَّ ، مَن أَتانِي زائِرا بَعدَ مَوتِي فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتى أَباكَ زائِرا بَعدَ مَوتِهِ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتى أَخاكَ زائِرا بَعدَ مَوتِهِ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن أَتاكَ زائِرا بَعدَ مَوتِكَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (6)

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 283 ح 1126 ، ثواب الأعمال : ص 52 ح 1 كلاهما عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 285 ح 881 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 147 ح 40 .
2- .الشَظِيَّةُ : قِطعَةٌ مُرتَفِعَةٌ في رَأسِ الجَبَل (النهاية : ج 2 ص 476 «شظى») .
3- .سنن ابي داوود : ج 2 ص 4 ح 1203 ، سنن النسائي : ج 2 ص 20 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 147 ح 17447 ، السنن الكبرى : ج 1 ص 596 ح 1905 نحوه ، تفسير القرطبي : ج 10 ص 362 كلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 7 ص 294 ح 18948 .
4- .ثواب الأعمال : ص 235 ح 2 عن سيف بن عميرة ، بحار الأنوار : ج 82 ص 128 ح 2 .
5- .الكافي : ج 4 ص 548 ح 5 عن أبي حجر الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 4 ح 5 ، المزار الكبير : ص 33 ح 5 كلاهما عن أبي يحيى الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 565 ح 3157 ، علل الشرائع : ص 460 ح 7 كلاهما عن إبراهيم بن أبي حجر الأسلمي عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 140 ح 5 .
6- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 20 ح 44 عن عبد اللّه بن سنان ، المقنعة : ص 465 ح 10 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، كامل الزيارات : ص 39 ح 1 عن عبد اللّه بن سنان وفيه «الحسين بن عليّ عليه السلام » بدل «الحسن بن عليّ عليه السلام » ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 46 وليس فيه «ومن أتى أخاك زائرا بعد موته فله الجنّة» ، روضة الواعظين : ص 186 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 142 ح 16 .

ص: 417

ض _ اذان گفتن
ظ _ اِنّا للّه گفتن به هنگام مصيبت
غ _ زيارت قبور اهل بيت عليهم السلام

ض _ اذان گفتنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شهرى از شهرهاى مسلمانان ، يك سال اذان بگويد ، بهشت بر او واجب مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگار شما را خوش مى آيد از آن گوسپندچرانى كه بر قلّه كوهى اذان مى گويد و نماز مى گزارد . پس خداوند عز و جل مى فرمايد : «اين بنده ام را كه اذان مى گويد و نماز مى گزارد ، تماشا كنيد . او از من مى ترسد . بنده ام را آمرزيدم و او را به بهشت وارد ساختم» .

ظ _ اِنّا للّه گفتن به هنگام مصيبتامام صادق عليه السلام :هر كه در هنگام مصيبت ، گفتن استرجاع (إ نّا للّه و إنّا إليه راجعون) به او الهام شود ، بهشت بر او واجب مى گردد .

غ _ زيارت قبور اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به زيارت من بيايد ، سزاوار شفاعتم مى شود و كسى كه سزاوار شفاعت من شود ، سزاوار بهشت مى گردد.

امام صادق عليه السلام :روزى حسن بن على عليهماالسلام بر زانوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود كه سرش را بلند كرد و گفت : پدر جان ! پاداش كسى كه پس از وفات شما به زيارتتان بيايد ، چيست؟ فرمود : «پسرم ! هر كس پس از وفاتم به زيارت من بيايد ، پاداشش بهشت است ، و هر كس پدر تو را پس از وفاتش زيارت كند ، پاداشش بهشت است ، و هر كس برادرت را پس از وفاتش زيارت كند ، پاداشش بهشت است ، و هر كس تو را پس از وفاتت زيارت كند ، پاداشش بهشت است» .

.

ص: 418

يا _ اَلحِرصُ عَلَى الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا حَرِيصٌ عَلَيها. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن بَكى عَلَى الجَنَّةِ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن بَكى عَلَى الدُّنيا دَخَلَ النّارَ . (2)

يب _ طَلَبُ الجَنَّةِالكتاب«وَ اجْعَل لِّى لِسَانَ صِدْقٍ فِى الْاخِرِينَ * وَ اجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ» . (3)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ تَعالى : اُنظُرُوا فِي دِيوانِ عَبدِي ، فَمَن رَأَيتُمُوهُ سَأَلَنِيَ الجَنَّةَ أَعطَيتُهُ ، وَمَنِ استَعاذَنِي مِنَ النّارِ أَعَذتُهُ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي مُناجاتِهِ _: إِلهي أَنتَ دَلَلتَنِي عَلى سُؤالِ الجَنَّةِ قَبلَ مَعرِفَتِها ، فَأَقبَلَتِ النَّفسُ بَعدَ العِرفانِ عَلى مَسأَلَتِها . أَفَتَدُلُّ عَلى خَيرِكَ السُّؤَّالَ ثُمَّ تَمنَعُهُم النَّوالَ (5) ، وَأَنتَ الكَرِيمُ المَحمُودُ فِي كُلِّ ما تَصنَعُهُ ، يا ذَاالجَلالِ وَالإِكرامِ . (6)

.


1- .الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7617 عن أنس .
2- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 85 ، الجعفريّات : ص 192 وفيه «فعل على النار» بدل «بكى على الدنيا» وكلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 333 ح 23.
3- .الشعراء : 84 و 85 .
4- .حلية الأولياء : ج 6 ص 175 ، الفردوس : ج 5 ص 245 ح 8085 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 2 ص 69 ح 3164 .
5- .النَّوال : العَطَاء (لسان العرب : ج 11 ص 683 «نول») .
6- .البلد الأمين : ص 315 ، المصباح للكفعمي : ص 492 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 105 ح 14 .

ص: 419

يا _ آزمندى به بهشت
يب _ جوياى بهشت بودن

يا _ آزمندى به بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت نمى رود ، مگر كسى كه آزمند به آن باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس براى بهشت بگريد ، به بهشت مى رود و هر كه براى دنيا بگريد ، به دوزخ مى رود.

يب _ جوياى بهشت بودنقرآن«و برايم در ميان آيندگان ، نامى نيك قرار ده و مرا از وارثان بهشتِ پرنعمت گردان».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه مى فرمايد : «به ديوان بنده ام بنگريد . هر كه را ديديد كه از من بهشت خواسته است ، به او مى دهم و هر كه از آتش به من پناه برده ، او را پناه مى دهم» .

امام على عليه السلام_ در مناجاتش _: معبود من! تو مرا پيش از آن كه بهشت را بشناسم ، به درخواست كردن آن راه نمايى كردى و نفْس ، پس از شناخت ، به درخواستِ آن روى آورد . پس آيا مى شود تو درخواست كنندگان را به خير و نعمت ، راه نمايى كنى و سپس آنان را از دَهِش ، محروم سازى؟ در حالى كه تو كريمى و همه كارهايت پسنديده و نيكوست ، اى صاحب شُكوه و كرامت !

.

ص: 420

عنه عليه السلام_ فِي دُعاءِ يَومِ الخَمِيسِ _: اللَّهُمَّ ... أَدرِجنِي دَرَجَ مَن أَوجَبتَ لَهُ حُلُولَ دارِ كَرامَتِكَ مَعَ أَصفِيائِكَ وَأَهلِ اختِصاصِكَ بِجَزِيلِ مَواهِبِكَ ، فِي دَرَجاتِ جَنّاتِكَ ، مَعَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِينَ ، وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقا . (1)

الكافي عن زرارة :قالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : لا تَنسَوا المُوجِبَتَينِ _ أَو قالَ : عَلَيكُم بِالمُوجِبِتَينِ _ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ ، قُلتُ : وَما المُوجِبَتانِ ؟ قالَ : تَسأَلُ اللّهَ الجَنَّةَ ، وَتَعَوَّذُ بِاللّهِ مِن النّارِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، أَوجِب لِيَ الجَنَّةَ الَّتِي حَشوُها رَحمَتُكَ ، وَسُكّانُها مَلائِكَتُكَ . (3)

يج _ تلك الخصالالكتاب«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَ_شِعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَوةِ فَ_عِلُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَ_فِظُونَ * إِلَّا عَلَى أَزْوَ جِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَ_نُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَ لِكَ فَأُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْعَادُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَ_نَ_تِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَ عُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَ تِهِمْ يُحَافِظُونَ * أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ». (4)

.


1- .البلد الأمين : ص 137 ، جمال الاُسبوع : ص 83 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 208 ح 35 .
2- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 19 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 108 ح 408 ، معاني الأخبار : ص 183 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 26 ح 28 .
3- .مُهج الدعوات : ص 264 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 382 .
4- .المؤمنون : 1 _ 11.

ص: 421

يج _ و اين چند عامل

امام على عليه السلام_ در دعاى روز پنجشنبه _: بار خدايا ! ... مرا به سانِ كسى كه اقامت در كرامت خانه ات را برايش واجب ساختى ، در درجات بهشت هايت جاى ده ، همراه با برگزيدگانت و كسانى كه به بخشش هاى فراوانت اختصاصشان داده اى ، و همراه با كسانى كه به آنان نعمت داده اى ، يعنى پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان ، كه نيكو همنشينانى هستند .

الكافى_ به نقل از زراره _: امام باقر عليه السلام فرمود : «دو موجِب را در پى هر نماز ، فراموش نكنيد» يا فرمود : «بر شما باد دو موجِب» . گفتم : دو موجِب چيست؟ فرمود : «درخواست بهشت از خدا و پناه بردن به خدا از آتش ».

امام صادق عليه السلام_ در دعا _: اى پروردگار بِشْكوه و گرامى ! بهشت را كه درونش رحمت توست و ساكنانش فرشتگانت اند ، برايم واجب گردان.

يج _ و اين چند عاملقرآن«به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند ؛ همانان كه در نمازشان خاشع اند ، و آنان كه از بيهوده ، روى گردان اند ، و آنان كه زكات مى پردازند ، و كسانى كه دامن خويش نگه مى دارند ، مگر از همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده اند ، كه در اين صورت ، بر آنان نكوهشى نيست _ پس هر كه فراتر از اين بجويد ، آنان از حد درگذرندگان اند _ ، و آنان كه امانت ها و پيمان خود را رعايت مى كنند ، و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى نمايند . آنان وارثان اند ؛ همانان كه بهشت را به ارث مى برند و در آن جاويدان اند».

.

ص: 422

الحديثسنن الترمذي عن عمر :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أُنزِلَ عَلَيَ عَشرُ آياتٍ ، مَن أَقامَهُنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ ، ثُمَّ قَرَأَ : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» حَتّى خَتَمَ عَشرَ آياتٍ. (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا أَدُلُّكُم عَلى أَهلِ الجَنَّةِ؟ كُلُّ ضَعِيفٍ مُتَضَعَّفٍ (2) ، لَو أَقسَمَ عَلَى اللّهِ لَأَبَّرَهُ! وَأَهلُ النّارِ كُلُّ جَوّاظٍ (3) عُتُلٍّ (4) مُستَكبِرٍ . (5)

الأمالي عن أبي ذرٍّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَبا ذَرٍّ ، أَلا أُخبِرُكَ بِأَهلِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : كُلُّ أَشعَثَ أَغبَرَ ذِي طِمرَينِ لا يُؤبَهُ بِهِ ، لَو أَقسَمَ عَلَى اللّهِ لَأَبَرَّهُ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 326 ح 3173 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 1 ص 450 ح 1439 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 81 ح 223 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 426 ح 3479 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 3 ص 383 ح 6038 ، كنز العمّال : ج 2 ص 306 ح 4070 .
2- .المتضعّف : الذي يتضعَّفُه الناس ويتجبّرون عليه في الدنيا للفقر (النهاية : ج 3 ص 88 «ضعف»).
3- .الجوّاظ : المتكبّر الجافي (لسان العرب : ج 7 ص 439 «جوظ»).
4- .العُتُلّ : الشديد الجافي والفظّ الغليظ من الناس (النهاية : ج 3 ص 180 «عتل»).
5- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2452 ح 6281 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2190 ح 46 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 717 ح 2605 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1378 ح 4116 كلّها عن حارثة بن وهب والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 153 ح 5934 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 182 وفيه «متعفّف» بدل «متضعّف» وليس فيه «عتلّ».
6- .الأمالي للطوسي : ص 539 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 381 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 66 ، أعلام الدين : ص 204 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 91 ح 3.

ص: 423

حديثسنن الترمذى_ به نقل از عمر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ده آيه بر من نازل شده كه هر كس آنها را به كار بندد ، به بهشت مى رود» و سپس خواند : «به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند» تا پايان ده آيه.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را به اهل بهشت راه نمايى نكنم؟ هر ناتوان مستضعفى كه اگر خدا را سوگند دهد ، خداوند ، دعايش را مستجاب مى كند . و اهل دوزخ ، عبارت اند از هر گردن فراز درشت خوى مستكبرى.

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو ذر! آيا تو را از اهل بهشت خبر ندهم؟» . گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «هر ژوليده گرد گرفته ژنده پوشى كه كسى به او بها نمى دهد ؛ امّا اگر خدا را سوگند دهد ، خداوند ، دعايش را مستجاب مى كند» .

.

ص: 424

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ كُلُّ أَشعَثَ أَغبَرَ ذِي طِمرَينِ لا يُؤبَهُ لَهُ ، الَّذِينَ إِذا استَأذَنُوا عَلَى الأُمَراءِ لَم يُؤذَن لَهُم ، وَإِذا خَطَبُوا النِّساءَ لَم يُنكَحُوا ، وَإِذا قالُوا لَم يُنصَت لَهُم ، حَوائِجُ أَحَدِهِم يَتَجَلجَلُ (1) فِي صَدرِهِ ، لَو قُسِّمَ نُورُهُ يَومَ القِيامَةِ عَلَى النَّاسِ لَوَسِعَهُم . (2)

تاريخ بغداد عن أنس :قالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن أَهلُ الجَنَّةِ؟ قالَ : كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهلٍ قَرِيبٍ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ كُلُّ مُؤمِنٍ هَيِّنٍ لَيِّنٍ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا أُخبِرُكُم بِمَن يَحرُمُ عَلَى النّارِ ، أَو بِمَن تَحرُمُ عَلَيهِ النّارُ؟ عَلى كُلِّ قَرِيبٍ هَيِّنٍ سَهلٍ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :حُرِّمَ عَلَى النّارِ كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهلٍ ، قَرِيبٍ مِنَ النّاسِ . (6)

المنتخب من مسند عبد بن حميد عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ! لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلّا رَحِيمٌ . قُلنا : كُلُّنا رَحِيمٌ يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : لَيسَتِ الرَّحمَةُ أَن يَرحَمَ أَحَدُكُم خاصَّتَهُ حَتّى يَرحَمَ العامَّةَ وَيَتَوَجَّعَ لِلعامَّةِ . (7)

.


1- .يَتَجَلْجَلُ : يَتَحَرّكُ، والجلجلة : الحركة مع الصوت (لسان العرب : ج 11 ص 121 «جلل»).
2- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 182 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 406 عن أبي هريرة نحوه وراجع : أعلام الدين : ص 276.
3- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 175 الرقم 1857 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 36 عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 849 ح 43375.
4- .غرر الحكم : ح 3400 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 149 ح 3273.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 654 ح 2488 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 231 ح 10562 وليس فيه «أو بمن تحرم عليه النار» ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 630 ح 5084 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 3 ص 16 ح 5221 .
6- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 90 ح 3938 عن ابن مسعود ، المعجم الكبير : ج 20 ص 352 ح 832 عن محمّد بن معيقيب عن أبيه نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 12 ح 5195 .
7- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 424 ح 1454 ، مجمع الزوائد : ج 8 ص 283 ح 13477 نقلاً عن مسند البزّار عن ابن عمر نحوه .

ص: 425

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، هر ژوليده گرد گرفته ژنده پوشى است كه كسى به او اهمّيت نمى دهد ؛ همان كسانى كه هر گاه از فرمان روايان اجازه[ى ورود ]بخواهند ، به آنان اجازه نمى دهند و هر گاه از زنى خواستگارى كنند ، جواب رد مى شنوند و هر گاه سخن بگويند ، كسى به سخنشان گوش نمى دهد . نيازهايشان در سينه هايشان بى قرارى مى كند . اگر در روز رستاخيز ، نور يكى از آنها در ميان مردم تقسيم شود ، به همه آنها مى رسد .

تاريخ بغداد_ به نقل از اَنَس _: مردى گفت : اى پيامبر خدا ! چه كسى اهل بهشت است؟ فرمود : «هر شخص ساده و نرم و آرام و خون گرم (خودمانى)» .

امام على عليه السلام :همانا اهل بهشت ، هر مؤمن نرم و ملايمى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از كسى آگاه كنم كه بر آتش حرام است ، يا كسى كه آتش بر او حرام است؟ بر هر شخص خون گرم ساده و ملايمى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر شخص ساده و نرم و ملايم و خون گرم با مردم ، بر آتش ، حرام شده است .

المنتخب من مسند عبد بن حُمَيد_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، به بهشت نمى رود ، مگر مهربان» . گفتيم : همه ما مهربانيم ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «مهربانى ، اين نيست كه فردى از شما با نزديكانش مهربان باشد ؛ [بلكه] آن است كه با همه مهربان باشد و با همگان همدردى كند» .

.

ص: 426

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَصبَحَ صائِما، مَن عادَ مَرِيضا، مَن شَيَّعَ جَنازَةً ، مَن جَمَعَهُنَّ فِي يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

تاريخ بغداد عن أبي مسلم عن رَجُلٍ مِن أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً أَدخُل بِهِ الجَنَّةَ . قالَ : أَحَيَّةٌ والِدَتُكَ؟ فَبَرَّها فَتَكونَ قَرِيبا مِنَ الجَنَّةِ . قُلتُ : لَيسَ لِي والِدَةٌ! قالَ : فَأَطعِمِ الطَّعامَ ، وَأَطِبِ الكَلامَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُمَكِّنُكُم مِنَ الجَنَّةِ طِيبُ الكَلامِ ، وَإِطعامُ الطَّعامِ ، وَقَد قالَ اللّهُ تَعالى : «وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا» (3) . (4)

سنن الترمذي عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أَكَلَ طَيِّبا، وَعَمِلَ فِي سُنَّةٍ ، وَأَمِنَ النّاسُ بَوائِقَهُ (5) ، دَخَلَ الجَنَّةَ . فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ هَذا اليَومَ فِي النّاسِ لَكَثِيرٌ! قالَ : وَسَيَكُونُ فِي قُرُونٍ بَعدِي . (6)

.


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 116 ح 11300 عن ابن عبّاس ، تاريخ دمشق : ج 30 ص 97 ح 6099 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 845 ح 43362 .
2- .تاريخ بغداد : ج 4 ص 55 الرقم 1665 ، اُسد الغابة : ج 6 ص 284 الرقم 6255 ، كنز العمّال : ج 16 ص 472 ح 45503.
3- .البقرة : 83 .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 110 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 179 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 284 ح 5325 عن جابر وليس فيه ذيله .
5- .بَوَائِقُه : أي غَوَائِلُه وشُرُورُه (النهاية : ج 1 ص 162 «بوق»).
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 669 ح 2520 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 117 ح 7073 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 25 ح 3520 ، شعب الإيمان : ج 5 ص 54 ح 5752 ، كنز العمّال : ج 15 ص 846 ح 43365 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 8 .

ص: 427

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه روزه بگيرد ، كسى كه از بيمارى عيادت كند ، كسى كه جنازه اى را تشييع كند ، كسى كه همه اينها را در يك روز انجام دهد ، به بهشت مى رود.

تاريخ بغداد_ به نقل از ابو مسلم ، از مردى از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _: گفتم : اى پيامبر خدا ! به من عملى بياموز كه به سبب آن ، به بهشت روم. فرمود : «آيا مادرت زنده است؟ به او نيكى كن تا به بهشت نزديك باشى» . گفتم : من مادر ندارم. فرمود : «پس اطعام كن و سخن نيكو بگو» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گفتار خوش و اطعام كردن ، [دسترس به] بهشت را براى شما ميسّر مى سازد . خداى بلندمرتبه فرموده است : «و با مردم ، نيكو سخن بگوييد» .

سنن الترمذى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه حلال بخورد و به سنّت ، عمل كند و مردم از شرّ او در امان باشند ، به بهشت مى رود» . مردى گفت : اى پيامبر خدا ! اين ، امروز در مردم ، بسيار است! فرمود : «در نسل هاى پس از من هم خواهد بود».

.

ص: 428

الزهد لابن المبارك عن الحسن :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كُلُّكُم يُحِبُّ أَن يَدخُلَ الجَنَّةَ؟ قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : فَاقصُرُوا مِنَ الأَمَلِ ، وَثَبِّتُوا آجالَكُم بَينَ أَبصارِكُم ، وَاستَحيُوا مِنَ اللّهِ حَقَّ الحَياءِ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، كُلُّنا نَستَحِي مِنَ اللّهِ! قالَ : لَيسَ كَذلِكَ الحَياءُ مِن اللّهِ ، وَلَكِنَّ الحَياءَ مِنَ اللّهِ أَن لا تَنسَوُا المَقابِرَ وَالبِلى ، وَأَن لا تَنسَوُا الجَوفَ وَما وَعى ، وَأَن لا تَنسَوُا الرَّأسَ وَما احتَوى ، وَمَن يَشتَهِي كَرامَةَ الآخِرَةِ يَدَع زِينَةَ الدُّنيا ، هُنالِكَ استَحيى العَبدُ مِنَ اللّهِ ، وَهُنالِكَ أَصابَ وَلايَةَ اللّهِ عز و جل . (1)

الأمالي للطوسي عن أبي ذرٍّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أَبا ذَرٍّ ، أَتُحِبُّ أَن تَدخُلَ الجَنَّةَ؟ قُلتُ : نَعَم ، فِداكَ أَبِي . قالَ صلى الله عليه و آله : فَاقصُر مِنَ الأَمَلِ ، وَاجعَلِ المَوتَ نُصبَ عَينَيكَ ، وَاستَحِ مِنَ اللّهِ حَقَّ الحَياءِ . قالَ : قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، كُلُّنا نَستَحِي مِنَ اللّهِ! قالَ : لَيسَ كَذلِكَ الحَياء ، وَلَكِنَّ الحياءَ مِنَ اللّهِ أَن لا تَنسَى المَقابِرَ وَالبِلى ، وَالجَوفَ وَما وَعى ، وَالرَّأسَ وَما حَوى. (2)

.


1- .الزهد لابن المبارك : ص 107 ح 317 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 185 نحوه ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 660 وفيه صدره إلى «حقّ الحياء» ، كنز العمّال : ج 15 ص 938 ح 43611 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 272 وفيه صدره إلى «حقّ الحياء».
2- .الأمالي للطوسي : ص 534 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 372 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 59 ، أعلام الدين : ص 197 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 83 ح 3.

ص: 429

الزهد ، ابن مبارك_ به نقل از حسن _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همه شما دوست داريد كه به بهشت برويد؟» . گفتند : آرى ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «پس آرزو را كوتاه كنيد و مرگتان را در برابر ديدگان خود قرار دهيد و از خدا ، چنان كه بايد ، شرم بداريد». گفتند : اى پيامبر خدا ! همه ما از خدا شرم داريم . فرمود : «شرم داشتن از خدا ، نه چنين است ؛ بلكه شرم از خدا ، آن است كه گورها و پوسيده شدن را از ياد نبريد و نه شكم و آنچه را در آن جاى مى دهيد ، و نه سر و آنچه را در آن است ، از ياد نبريد . (1) كسى كه نعمت آخرت را مى خواهد ، زينت دنيا را وا مى نهد . اين جاست كه به راستى ، بنده از خدا شرم كرده است و اين جاست كه به ولايت خداوند عز و جل دست يافته است» .

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو ذر! آيا دوست دارى به بهشت بروى؟» . گفتم : آرى ، پدرم به فدايت ! فرمود : «پس ، آرزو كوتاه كن و مرگ را فرا چشم خود بدار و از خدا چنان كه بايد ، شرم كن». گفتم : اى پيامبر خدا ! همه ما از خدا شرم داريم . فرمود : «نه اين شرم ؛ بلكه شرم از خدا ، آن است كه گورستان و پوسيده شدن را ، و شكم و آنچه را در خود جاى مى دهد ، و سر و آنچه را در بر مى گيرد ، از ياد نبرى» .

.


1- .يعنى : مراقب خوراك و فكر و نيّت خود باشيد . حلال بخوريد و پاك بينديشيد.

ص: 430

دعائم الإسلام عن أبي ذرٍّ :كُنتُ عِندَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ ، فَقالَ : اُدنُ مِنِّي يا أَباذَرٍّ أَستَنِد إِلَيكَ ، فَدَنَوتُ فَاستَنَدَ إِلى صَدرِي إِلى أَن دَخَلَ عَلِيٌ، فَقالَ لِي : قُم يا أَباذَرٍّ ؛ فَإِنَّ عَلِيّا أَحَقُّ بِهَذا مِنكَ . فَجَلَسَ عَلِيٌ فَأَسنَدَهُ إِلى صَدرِهِ ، ثُمَّ قالَ لِي : ها هُنا بَينَ يَدَيَ ، فَجَلَستُ بَينَ يَدَيهِ ، فَقالَ لِي : اِعقِدْ بِيَدِكَ ؛ مَن خُتِمَ لَهُ بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِإِطعامِ مِسكِينٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِحَجَّةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِعُمرَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِجِهادٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلَو قَدرَ فُواقِ ناقَةٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن خَتَمَ اللّهُ (بِهِ) بِصَومِ يَومٍ أَرادَ بِهِ اللّهَ تَعالَى أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَمَن أَطعَمَ جائِعا أَرادَ بِهِ اللّهَ تَعالَى أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ ، وَمَن كَسا عارِيا أَرادَ بِهِ اللّهَ أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يا حُذَيفَةُ ، مَن خُتِمَ لَهُ بِشَهادَةِ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ صادِقا دَخَلَ الجَنَّةَ . يا حُذَيفَةُ ، وَمَن خُتِمَ لَهُ بِصَومِ يَومٍ يَبتَغِي بِهِ وَجهَ اللّهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . يا حُذَيفَةُ ، مَن خُتِمَ لَهُ عِندَ المَوتِ بِإِطعامِ مِسكِينٍ يَبتَغِي بِهِ وَجهَ اللّهِ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :يا أَيُّها النّاسُ! أَفشُوا السَّلامَ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَصِلُوا الأَرحامَ ، وَصَلُّوا بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (4)

.


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 219 ، الجعفريّات : ص 212 نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 167 ح 2.
2- .تاريخ دمشق : ج 12 ص 270 ح 2943 عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 16 ص 233 ح 42279.
3- .الأسماء والصفات : ج 2 ص 86 ح 652 عن حذيفة ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 494.
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1083 ح 3251 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 363 ح 1432 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 14 ح 4283 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 706 ح 4647 كلّها عن عبد اللّه بن سلام ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 151 ح 7937 نحوه .

ص: 431

دعائم الإسلام_ به نقل از ابو ذر _: در بيمارى اى كه به فوت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله انجاميد ، در محضر ايشان بودم . فرمود : «نزديك من بيا _ اى ابو ذر _ تا به تو تكيه دهم» . من نزديك رفتم . پيامبر صلى الله عليه و آله بر سينه ام تكيه داد تا آن كه على عليه السلام وارد شد . پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : «برخيز _ اى ابو ذر _ ؛ چرا كه على به اين كار از تو سزاوارتر است» . پس ، على عليه السلام نشست و پيامبر صلى الله عليه و آله را به سينه خود ، تكيه داد . آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : «اين جا ، رو به روى من [ بنشين ]» ، و من ، رو به روى ايشان نشستم . ايشان به من فرمود : «با دستت بشمار . هر كه عمرش (ديوان عملش) به شهادت لا إله إلّا اللّه ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به غذا دادن به مستمندى ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به حج ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به عُمره ختم شود ، به بهشت مى رود . هر كه عمرش به جهاد در راه خدا _ اگرچه به اندازه فاصله دو دوشيدن شتر باشد _ ، ختم شود ، به بهشت مى رود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خداوند ، عمر ( ديوان عمل ) او را با روزه اى كه نيّتش از آنِ خداى بلندمرتبه باشد ، ختم كند ، او را به بهشت مى برد ، و هر كس گرسنه اى را سير كند و نيّتش از آنِ خداى بلندمرتبه باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد ، و هر كس برهنه اى را بپوشاند و نيّتش از آنِ خدا باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى حذيفه! هر كس عمرش با شهادت راستين «لا إله إلّا اللّه » پايان پذيرد ، به بهشت مى رود . اى حذيفه ! هر كس عمرش به روزه اى كه براى جلب توجّه خدا گرفته باشد ، پايان پذيرد ، به بهشت مى رود . اى حذيفه! هر كس عمرش با غذا دادن به مستمندى براى رضاى خداوند ختم شود ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! سلام كردن را رواج دهيد و مردم را اطعام كنيد و صله ارحام به جا آوريد و شب ، هنگامى كه مردم غنوده اند ، نماز بخوانيد تا به سلامت ، وارد بهشت شويد.

.

ص: 432

عنه صلى الله عليه و آله :اُعبُدُوا الرَّحمنَ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَأَفشُوا السَّلامَ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :صاحِبِ الحُكَماءَ ، وَجالِسِ الحُلَماءَ ، وَأَعرِض عَنِ الدُّنيا ، تَسكُن جَنَّةَ المَأوى . (2)

عنه عليه السلام :لا تَغضَبُوا وَلا تُغضِبُوا ، أَفشُوا السَّلامَ ، وَأَطِيبُوا الكَلامَ ، وَصَلُّوا بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلامٍ . (3)

الإمام زين العابدين عليه السلام :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ واحِدٍ ، ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ : أَينَ أَهلُ الفَضلِ؟ قالَ : فَيَقُومُ عُنُقٌ (4) مِنَ النّاسِ ، فَتَلَقَّاهُمُ المَلائِكَةُ ، فَيَقُولُونَ : وَما كانَ فَضلُكُم؟ فَيَقُولُونَ : كُنَّا نَصِلُ مَن قَطَعَنا، وَنُعطِي مَن حَرَمَنا ، وَنَعفُو عَمَّن ظَلَمَنا . قالَ : فَيُقالُ لَهُم : صَدَقتُم اُدخُلُوا الجَنَّةَ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :جَمَعَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَنِي عَبدِ المُطَّلِب، فَقالَ : يا بَنِي عَبدِ المُطَّلِب، أَفشُوا السَّلامَ ، وَصِلُوا الأَرحامَ ، وَتَهَجَّدُوا وَالنّاسُ نِيامٌ ، وَأَطعِمُوا الطَّعامَ ، وَأَطِيبُوا الكَلامَ ، تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِسلامٍ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 287 ح 1855 ، الأدب المفرد : ص 291 ح 981 سنن الدارمي : ج 1 ص 542 ح 2008 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 577 ح 6598 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 242 ح 489 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو وفي الأربعة الأخيرة «الجنان» بدل «الجنّة بسلام» ، كنز العمّال : ج 15 ص 826 ح 43285 .
2- .غرر الحكم : ح 5838 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 301 ح 5345 .
3- .الكافي : ج 2 ص 645 ح 7 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ص 345 ح 1105 عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «كان عليّ عليه السلام يقول : . . .» ، تحف العقول : ص 204 وليس فيه ذيله من «وصلّوا . . .» .
4- .عُنُقٌ : جَمَاعَة (النهاية : ج 3 ص 310 «عنق»).
5- .الكافي : ج 2 ص 107 ح 4 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 93 ح 250 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 71 ص 400 ح 4.
6- .المحاسن : ج 2 ص 142 ح 1367 عن سماعة بن مهران ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 92 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 211 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 360 ح 5 .

ص: 433

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى مهربان را بپرستيد ، اطعام كنيد و سلام كردن را رواج دهيد تا به سلامت به بهشت وارد شويد .

امام على عليه السلام :با دانايان ، يار شو و با بردباران ( / خردمندان ) همنشينى كن و از دنيا روى بگردان تا در بهشت مَأوا ، سُكنا گزينى.

امام على عليه السلام :خشمگين نشويد و خشمگين مسازيد ، سلام كردن را رواج دهيد ، سخن خوش بگوييد و شب ، هنگامى كه مردم خفته اند ، نماز بخوانيد تا به سلامت به بهشت وارد شويد .

امام زين العابدين عليه السلام :چون روز قيامت شود ، خداى بزرگ و والا ، اوّلين و آخرين انسان ها را در يك بيابان ، گرد مى آورد . سپس آواز دهنده اى آواز مى دهد كه : اهل بخشش كجايند؟ پس ، گروهى از مردم بر مى خيزند . فرشتگان به استقبالشان مى روند و مى گويند : بخشش شما ، چه بوده است ؟ مى گويند : ما با كسى كه از ما مى بُريد ، پيوند برقرار مى كرديم و به كسى كه از ما دريغ مى ورزيد ، عطا مى كرديم و از كسى كه به ما ستم مى كرد ، گذشت مى كرديم . پس به ايشان گفته مى شود : راست گفتيد . به بهشت وارد شويد .

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فرزندان عبد المطّلب را جمع كرد و سپس فرمود : «اى فرزندان عبد المطّلب! سلام كردن را رواج دهيد و صله رحم به جا آوريد و شب كه مردم خفته اند ، به عبادت بپردازيد و اطعام كنيد و سخن خوش بگوييد تا به سلامت ، وارد بهشت شويد» .

.

ص: 434

عنه عليه السلام :مَن لَم يَغتَب فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن لَم يَغضَب فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَمَن لَم يَحسُد فَلَهُ الجَنَّةُ . (1)

كنز العمّال عن عبد الرحمن بن عبد اللّه بن عتبة بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ مِنَ الصَّدَقَةِ أَن تُعتِقَ النَّسَمَةَ ، وَتَفُكَّ الرَّقَبَةَ . قالَ قائِلٌ : أَوَلَيسَتا واحِدَةً؟ قالَ : لا، عِتقُها أَن تُعتِقَها، وَفَكاكُها أَن تُعِينَ فِي ثَمَنِها. قالَ : أَفَرَأَيتَ إِن لَم أَستَطِع ذَلِكَ؟ قالَ : تُطعِمُ جائِعا، أَو تَسقِي ظَمآنا. قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : تَأمُرُ بِالمَعرُوفِ وَتَنهى عَنِ المُنكَرِ . قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : مِنحَةٌ (2) وَكُوفٌ، (3) وَعَطفَةٌ عَلى ذِي رَحِمٍ . قالَ : فَإِن لَم أَستَطِع؟ قالَ : تَكُفُّ عَنِ النّاسِ أَذاكَ . (4)

مسند ابن حنبل عن البراء بن عازب :جاءَ أَعرابِيٌ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً يُدخِلُنِي الجَنَّةَ ، فَقالَ : لَئِن كُنتَ أَقصَرتَ الخُطبَةَ لَقَد أَعرَضتَ المَسأَلَةَ ؛ أَعتِقِ النَّسَمَةَ وَفُكَّ الرَّقَبَةَ . فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَوَلَيسَتا بِواحِدَةٍ ؟ قالَ : لا، إِنَّ عِتقَ النَّسَمَةِ أَن تَفَرَّدَ بِعِتقِها، وَفَكَّ الرَّقَبَةِ أَن تُعِينَ فِي عِتقِها. وَالمِنحَةُ الوَكُوفُ ، وَالفَيءُ عَلى ذِي الرَّحِمِ الظّالِمِ ، فَإِن لَم تُطِق ذَلِكَ فَأَطعِمِ الجائِعَ ، وَاسقِ الظَّمآنَ ، وَأْمُر بِالمَعرُوفِ ، وَانهَ عَنِ المُنكَرِ ، فَإِن لَم تُطِق ذَلِكَ ، فَكُفَّ لِسانَكَ إِلّا مِنَ الخَيرِ . (5)

.


1- .جامع الأخبار : ص 453 ح 1276 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 265 ح 15.
2- .المِنْحَة _ هنا _ : أن يعطيه ناقةً أو شاةً ينتفع بلبنها ويُعيدها (النهاية : ج 4 ص 364 «منح»).
3- .الوكوف : غزيرة اللبن (النهاية : ج 5 ص 220 «وكف»).
4- .كنز العمّال : ج 6 ص 437 ح 16430 نقلاً عن مكارم الأخلاق للخرائطي .
5- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 436 ح 18670 ، الأدب المفرد : ص 34 ح 69 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 98 ح 374 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 236 ح 2861 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 461 ح 21313 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 438 ح 16431 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 750 وراجع : تنبيه الخواطر : ج 1 ص 105.

ص: 435

امام صادق عليه السلام :كسى كه غيبت نكند ، به بهشت مى رود . كسى كه خشم نگيرد ، به بهشت مى رود و كسى كه حسادت نورزد ، به بهشت مى رود.

كنز العمّال_ به نقل از عبد الرحمان بن عبد اللّه بن عتبة بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از صدقه ، آن است كه جان ، آزاد كنى و گردن ، باز كنى» . گوينده اى گفت : آيا اين دو ، يكى نيستند؟ فرمود : «نه . اوّلى ، آزاد كردن بنده است و دومى ، كمك كردن در پرداخت بهاى [ آزاد كردن ] اوست» . گوينده گفت : اگر نتوانستم اين كارها را انجام دهم ، چه كنم ؟ فرمود : «گرسنه اى را سير مى كنى ، يا تشنه اى را آب مى دهى» . گوينده گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «امر به معروف و نهى از منكر مى كنى» . گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «عاريت دادن حيوانى پرشير (1) و مهرورزى با يك خويشاوند [، صدقه توست]». گفت : اگر باز هم نتوانستم؟ فرمود : «آزار خويش را از مردم باز مى دارى» . (2)

مسند ابن حنبل_ به نقل از براء بن عازب _: باديه نشينى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! كارى به من بياموز كه مرا به بهشت بَرَد . فرمود : «سؤالى كوتاه ، ولى مهم پرسيدى . جان ، آزاد كن و گردن بگشاى» . باديه نشين گفت : اى پيامبر خدا ! مگر اين دو ، يكى نيستند ؟ فرمود : «نه . آزاد كردن جان ، آن است كه خودت به تنهايى ، بنده اى را آزاد كنى و گشودن گردن ، آن است كه در آزاد كردن بنده ، كمك [ مالى ]نمايى. نيز حيوانى پرشير را عاريت بده و به خويشاوند ستمگر ، نيكى كن . اگر توان اينها را نداشتى ، گرسنه اى را غذا و تشنه اى را آب بده و امر به معروف و نهى از منكر كن و اگر توان اين كارها را هم نداشتى ، زبانت را جز از خوبى فرو بند » .

.


1- .يعنى شترى يا گوسفندى پرشير را در اختيار فقيرى گذارى تا از شير آن استفاده كند و در پايان ، خودِ حيوان را برگرداند .
2- .يعنى اگر هيچ كار خيرى از اين قبيل از تو بر نمى آيد ، پس لااقل شرّى به كسى مرسان!

ص: 436

صحيح مسلم عن جابر :أَتَى النَّبِيَ صلى الله عليه و آله النُّعمانُ بنُ قَوقَلٍ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَرَأَيتَ إِذ صَلَّيتُ المَكتُوبَةَ ، وَحَرَّمتُ الحَرامَ ، وَأَحلَلتُ الحَلالَ ، أَأَدخُلُ الجَنَّةَ؟ فَقالَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله : نَعَم. (1)

تاريخ دمشق عن أبي هريرة :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَلا نُحَدِّثُكُم بِما يُدخِلُكُمُ الجَنَّةَ؟ قالُوا : بَلى ، قالَ : ضَربٌ بِالسَّيفِ ، وَطَعامُ الضَّيفِ ، وَاهتِمامٌ بِمَواقِيتِ الصَّلاةِ ، وَإِسباغُ الطُّهُورِ فِي اللَّيلَةِ القَرَّةِ (2) ، وَإِطعامُ الطَّعامِ عَلى حُبِّهِ . (3)

المعجم الكبير عن كعب بن عجرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أُخبِرُكُم بِرِجالِكُم مِن أَهلِ الجَنَّةِ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : النَّبِيُ فِي الجَنَّةِ ، وَالشَّهِيدُ فِي الجَنَّةِ ، وَالصِّدِّيقُ فِي الجَنَّةِ ، وَالمَولُودُ فِي الجَنَّةِ ، وَالرُّجُلُ يَزُورُ أَخاهُ فِي جانِبِ المِصرِ فِي الجَنَّةِ . أَلا أُخبِرُكُم بِنِسائِكُم مِن أَهلِ الجَنَّةِ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : الوَدُودُ الوَلُودُ ، الَّتِي إِن ظَلَمَت أَو ظُلِمَت قالَت : هَذِهِ ناصِيَتِي بِيَدِكَ ، لا أَذُوقُ غَمضا (4) حَتّى تَرضى . (5)

.


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 44 ح 16 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 15 ح 19705 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 367 ح 1936 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 118 ح 14753 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 28 ح 7860 كلاهما نحوه.
2- .لَيلَةٌ قَرَّة : أي باردة (النهاية : ج 4 ص 38 «قرر»).
3- .تاريخ دمشق : ج 37 ص 291 ح 7497 ، كنز العمّال : ج 15 ص 884 ح 43504 .
4- .يقال : مَا اكْتَحَلْتُ غُمْضَا : أي ما نُمت، وما اغتَمَضَتْ عيناي (الصحاح : ج 3 ص 1096 «غمض»).
5- .المعجم الكبير : ج 19 ص 140 ح 307 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 11 ح 5648 ، تاريخ دمشق : ج 5 ص 361 ح 1290 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 884 ح 43505.

ص: 437

صحيح مسلم_ به نقل از جابر _: نعمان بن قَوقَل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! آيا اگر نمازهاى واجب را بخوانم و حرام و حلال را رعايت كنم ، به بهشت مى روم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .

تاريخ دمشق_ به نقل از ابو هريره _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «آيا از آنچه شما را به بهشت مى برد ، برايتان نگويم؟» . ياران گفتند : چرا . فرمود : «شمشير زدن [ در راه خدا ] ، پذيرايى از ميهمان ، اهتمام ورزيدن به اوقات نماز ، وضوى كامل گرفتن در شب سرد و اطعام كردن به عشق خدا» .

المعجم الكبير_ به نقل از كعب بن عُجره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا شما را از مردان بهشتى تان خبر ندهم؟» . گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «پيامبر در بهشت است ، شهيد در بهشت است ، صدّيق (راستْ دين) در بهشت است ، نوزاد در بهشت است ، و مردى كه در گوشه شهر به ديدار برادرش مى رود ، در بهشت است. آيا شما را از زنان بهشتى تان خبر ندهم؟» . گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «زن مهربان زايايى كه هر گاه ستم كند ، يا به او ستم شود ، [ به شوهرش ] مى گويد : اختيارم در كف توست ، مزه خواب را نمى چشم تا از من راضى شوى» .

.

ص: 438

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَكفِيكُم مِنَ العِظَةِ ذِكرُ المَوتِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ التَّفَكُّرِ ذِكرُ الآخِرَةِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ العِبادَةِ الوَرَعُ ، وَيَكفِيكُم مِنَ الاستِغفارِ تَركُ الذُّنُوبِ ، وَيَكفِيكُم مِنَ الدُّعاءِ النَّصِيحَةُ . مَن كانَ فِيهِ مِن هَذِهِ الخِصالِ واحِدَةٌ دَخَلَ الجَنَّةَ مَعَ أَوَّلِ زُمرَةٍ مِنَ الأَنبِياءِ . (1)

السّنن الكبرى عن كدير الضبيّ :إِنَّ رَجُلاً أَعرابِيّا أَتَى رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : أَخبِرنِي بِعَمَلٍ يُقَرِّبُنِي مِن طاعَتِهِ وَيُباعِدُنِي مِنَ النّارِ ، قالَ : أَوَهُما أعمَلَتاكَ (2) ؟ قالَ : نَعَم، قالَ : تَقُولُ العَدلَ ، وَتُعطِي الفَضلَ . قالَ : وَاللّهِ ما أَستَطِيعُ أَن أَقُولَ العَدْلَ كُلَّ ساعَةٍ ، وَما أَستَطِيعُ أَن أُعطِيَ فَضلَ مالِي! قالَ : فَتُطعِمُ الطَّعامَ ، وَتُفشِي السَّلامَ . قالَ : هَذِهِ أَيضا شَدِيدَةٌ! قالَ : فَهَل لَكَ إِبِلٌ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَانظُر بَعِيرا مِن إِبِلِكَ وَسِقاءً ثُمَّ اعمِد إِلى أَهلِ أَبياتٍ لا يَشرَبُونَ الماءَ إِلّا غِبّا (3) فَاسقِهِم ، فَلَعَلَّكَ أَن لا يَهلِكَ بَعِيرُكَ ، وَلا يَنخَرِقَ سقاؤُكَ حَتّى تَجِبَ لَكَ الجَنَّةُ . قالَ : فَانطَلَقَ الأَعرابِيُ يُكَبِّرُ . قالَ : فَما انخَرَقَ سقاؤُهُ ، وَلا هَلَكَ بَعِيرُهُ حَتَّى قُتِلَ شَهِيدا. (4)

الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِرَجُلٍ أَتاهُ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى أَمرٍ يُدخِلُكَ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ؟ قالَ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : أَنِل مِمّا أَنالَكَ اللّهُ . قالَ : فَإِن كُنتُ أَحوَجَ مِمَّن أُنِيلُهُ؟ قالَ : فَانصُرِ المَظلُومَ . قالَ : وَإِن كُنتُ أَضعَفَ مِمَّن أَنصُرُهُ؟ قالَ : فَاصنَع لِلأَخرَقِ (5) _ يَعنِي أَشِر عَلَيهِ _ . قالَ : فَإِن كُنتُ أَخرَقَ مِمَّن أَصنَعُ لَهُ؟ قالَ : فاصمت لِسانَكَ إِلّا مِن خَيرٍ ؛ أَما يَسُرُّكَ أَن تَكُونَ فِيكَ خَصلَةٌ مِن هَذِهِ الخِصالِ تَجُرّكَ إِلَى الجَنَّةِ؟ (6)

.


1- .جامع الأخبار : ص 359 ح 1000 ؛ الفردوس : ج 5 ص 543 ح 9038 عن أسماء وفيه «النفل» بدل «التفكّر».
2- .أعمَلَ ذِهنَهُ : إذا دبَّرَهُ بِفَهمِه (تاج العروس : ج 15 ص 522 «عمل») .
3- .الغِبُّ : من أوراد الإبل ، أن تَرِدَ الماء يوما وتَدَعَهُ يوما (النهاية : ج 3 ص 336 «غبب») .
4- .السنن الكبرى : ج 4 ص 312 ح 7809 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 188 ح 422 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 10 ص 456 ح 19691 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 346 عن كريز الضبّي .
5- .الأخرق : الجاهل بما يجب أن يعمله ولم يكن في يديه صنعة يكتسب بها (النهاية : ج 2 ص 26 «خرق»).
6- .الكافي : ج 2 ص 113 ح 5 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 189 كلاهما عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 71 ص 296 ح 69 .

ص: 439

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين اندرز برايتان ياد مرگ است . بهترين تفكّر برايتان به ياد آخرت بودن است . بهترين عبادت برايتان پارسايى است . بهترين استغفار برايتان ترك گناه است و بهترين دعا برايتان خيرخواهى است . كسى كه از اين خصلت ها در او باشد ، با نخستين گروه از پيامبران به بهشت وارد خواهد شد .

السنن الكبرى_ به نقل از كدير ضَبّى _: مردى بيابان نشين نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مرا از كارى خبر ده كه به طاعت خدا نزديكم كند و از آتش ، دورم گرداند . فرمود : «آيا اين دو ، ذهنت را به خود مشغول ساخته اند ؟» . باديه نشين گفت : آرى . فرمود : «حق را بگو و افزون [ دارايى ات ] را ببخش» . مرد گفت : به خدا سوگند كه نمى توانم هر لحظه حق بگويم و نمى توانم فزونىِ دارايى ام را ببخشم! فرمود : «پس ، اطعام كن و به همگان سلام ده» . مرد گفت : اينها نيز دشوارند . فرمود : «آيا شتر دارى؟» . مرد گفت : آرى . فرمود : «شترى از شترهايت را با مَشكى بردار و به ميان چادرنشينانى برو كه يك روز در ميان ، آب مى نوشند و به آنها آب بنوشان . اميد كه شترت نميرد و مَشكت پاره نشود تا اين كه بهشت بر تو واجب گردد». مرد بيابان نشين ، تكبيرگويان رفت. مَشك او پاره نشد و شترش نمُرد تا آن كه به شهادت رسيد.

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردى كه نزد ايشان آمد ، فرمود : «آيا تو را به كارى راه نمايى نكنم كه خداوند به سبب آن ، تو را به بهشت بَرَد؟» . مرد گفت : چرا ، اى پيامبر خدا! فرمود : «از آنچه خدا به تو بخشيده است ، ببخش» . مرد گفت : اگر خودم از كسى كه به او مى بخشم ، محتاج تر بودم؟ فرمود : «ستم ديده اى را يارى رسان» . گفت : اگر خودم از كسى كه يارى اش مى رسانم ، ناتوان تر بودم؟ فرمود : «به آن كه حرفه اى نمى داند ، مهارتى بياموز ؛ يعنى كارى يادش بده [كه بتواند نان در بياورد]» . گفت : اگر خودم از او ناآشناتر بودم؟ فرمود : «زبانت را جز از خوبى فرو بند . آيا دوست ندارى كه يكى از اين خصلت ها در تو باشد و تو را به بهشت بكشاند؟» .

.

ص: 440

السّنن الكبرى عن شعبة :أَتى رَجُلٌ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَخبِرنِي بِعَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ . قالَ : قُلِ العَدلَ وَأَعطِ الفَضلَ . قالَ : فَإِن لَم أُطِق ذَاكَ؟ قالَ : فَأَطعِمِ الطَّعامَ وَأَفشِ السَّلامَ . قالَ : فإِن لَم أُطِق ذَاكَ _ أَو أَستَطِع ذَاكَ _ ؟ قالَ : فَهَل لَكَ مِن إِبِلٍ؟ قالَ : نَعَم ، [قالَ :] (1) فَانظُر بَعِيرا مِن إِبِلِكَ وَسِقاءً وَانظُر أَهلَ بَيتٍ لا يَشرَبُونَ الماءَ إِلّا غِبّا فَاسقِهِم، فَإِنَّكَ لَعَلَّكَ أَن لا يَنفُقَ (2) بَعِيرُكَ وَلا يَنخَرِقَ سِقاؤُكَ حَتّى تَجِبَ لَكَ الجَنَّةُ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن أَرادَ أَن يُدخِلَهُ اللّهُ عز و جل فِي رَحمَتِهِ ، وَيُسكِنَهُ جَنَّتَهُ ، فَليُحَسِّن خُلُقَهُ ، وَليُعطِ النَّصَفَةَ مِن نَفسِهِ ، وَليَرحَمِ اليَتِيمَ ، وَليُعِنِ الضَّعِيفَ ، وَليَتَواضَع للّهِِ الَّذِي خَلَقَهُ . (4)

.


1- .ما بين المعقوفين إضافة منّا يقتضيها السياق وقد سقطت من المصدر.
2- .نَفَقَ : ماتَ (لسان العرب : ج 10 ص 357 «نفق»).
3- .السنن الكبرى : ج 10 ص 267 ح 20593 ، مسند الطيالسي : ص 194 ح 1361 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 438 الرقم 4439 ، تاريخ بغداد : ج 13 ص 456 الرقم 7303 كلّها عن كدير الضبّي .
4- .الأمالي للصدوق : ص 473 ح 636 ، الأمالي للطوسي : ص 432 ح 968 نحوه وكلاهما عن عليّ بن ميمون الصائغ، روضة الواعظين : ص 413 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 370 ح 12.

ص: 441

السنن الكبرى_ به نقل از شعبه _: مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! مرا از كارى خبر ده كه مرا به بهشت بَرد . فرمود : «حق را بگو و زيادى [ مال خود ] را ببخش» . مرد گفت : اگر از عهده اين كارها بر نيامدم؟ فرمود : «خوراك بخوران و به همگان سلام كن» . گفت : اگر نتوانستم؟ فرمود : «آيا شتر دارى؟» . گفت : آرى . فرمود : «شترت را با مَشكى بردار و ببين چه خانواده اى ، يك روز در ميان ، آب دارند . به آنها آب بده . در اين صورت ، اميد است كه شترت نميرد و مَشكت پاره نشود تا آن كه بهشت بر تو واجب شود» .

امام صادق عليه السلام :هر كه مى خواهد خداوند عز و جل او را در رحمت خويش وارد كند و در بهشت خود ، جاى دهد ، بايد اخلاقش را نيكو گرداند و انصاف ، پيشه كند و بر يتيم ، رحم آورد و به ناتوان ، يارى رساند و در برابر خدايى كه او را آفريده است ، فروتن باشد .

.

ص: 442

عنه عليه السلام :لا تَجتَمِعُ الرَّغبَةُ وَالرَّهبَةُ فِي قَلبٍ إِلَا وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ، فَإِذا صَلَّيتَ فَأَقبِل بِقَلبِكَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يُقبِلُ بِقَلبِهِ عَلَى اللّهِ عز و جلفِي صَلاتِهِ وَدُعائِهِ إِلّا أَقبَلَ اللّهُ عز و جلعَلَيهِ بِقُلُوبِ المُؤمِنِينَ إِلَيهِ ، وَأَيَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِم إِيّاهُ بِالجَنَّةِ . (1)

عنه عليه السلام :إِيّاكُم وَالكَسَلَ! إِنَّ رَبَّكُم رَحِيمٌ ، يَشكُرُ القَلِيلَ ، إِنَّ الرَّجُلَ لَيُصَلِّي الرَّكعَتَينِ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِما وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِما الجَنَّةَ ، وَإِنَّهُ لَيَتَصَدَّقُ بِالدِّرهَمِ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ ، وَإِنَّهُ لَيَصُومُ اليَومَ تَطَوُّعا يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللّهِ فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ . (2)

معدن الجواهر :قالَ الصّادِقُ عليه السلام لِسُفيانَ الثَّورِيِ : يا سُفيانُ ، خَصلَتانِ مَن لَزِمَهُما دَخَلَ الجَنَّةَ ، قالَ : وَما هُما يَابنَ رَسُولِ اللّهِ؟ قالَ : احتِمالُ ما يَكرَهُ إِذا أَحَبَّهُ اللّهُ ، وَتَركُ ما يُحِبُّ إِذا أَبغَضَهُ اللّهُ ، فَاعمَل بِهِما وَأَنا شَرِيكُكَ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي عَمَلاً لا يُحالُ بَينَهُ وَبَينَ الجَنَّةِ . قالَ : لا تَغضَب وَلا تَسأَلِ النّاسَ شَيئا ، وَارضَ لِلنّاسِ ما تَرضى لِنَفسِكَ . فقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ زِدنِي . قالَ : إِذا صَلَّيتَ العَصرَ فَاستَغفِرِ اللّهَ سَبعا وَسَبعِينَ مَرَّةً ، يَحُطَّ عَنكَ عَمَلَ سَبعٍ وَسَبعِينَ سَنَةً . قالَ : ما لِي سَبعٌ وَسَبعُونَ سَنَةً! فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ : اِعمَلها لَكَ وَلِأَبِيكَ . قالَ : ما لِي وَلِأَبِي سَبعٌ وَسَبعُونَ سَنَةً! فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَلها لَكَ وَلِأَبِيكَ وَلِأُمِّكَ وَلِقَرابَتِكَ . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 209 ح 632 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 260 ح 59 نقلاً عن أسرار الصلاة للشهيد الثاني .
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 238 ح 941 ، ثواب الأعمال : ص 62 ح 1 كلاهما عن إسماعيل بن يسار ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 209 ح 631 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 216 ح 31.
3- .معدن الجواهر : ص 27 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 109.
4- .الأمالي للطوسي : ص 507 ح 1110 عن محمّد بن فضيل الصيرفي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 123 ح 26.

ص: 443

امام صادق عليه السلام :اميد و بيم ، در هيچ دلى جمع نمى شوند ، مگر آن كه بهشت برايش واجب مى گردد . هر گاه نماز مى خوانى ، با دلت به خداى عز و جل رو كن ؛ زيرا هيچ بنده مؤمنى نيست كه در نماز و دعاى خود ، با دلش به خداوند عز و جلرو كند ، مگر آن كه خداوند ، دل هاى مؤمنان را متوجّه او مى سازد و علاوه بر محبّت آنان نسبت به او ، بهشت را نيز پشتوانه اش مى گرداند .

امام صادق عليه السلام :از تنبلى بپرهيزيد! پروردگار شما ، مهربان است و از اندك ، سپاس گزارى مى كند . آدمى ، دو ركعت نماز مستحبّى براى رضاى خدا مى خواند و خداوند به واسطه همان دو ركعت ، او را به بهشت مى برد . يك درهم صدقه مستحبّى براى رضاى خدا مى دهد و خداوند به سبب همان يك درهم ، او را به بهشت مى برد . يك روز روزه مستحبّى براى رضاى خدا مى گيرد و خداوند به خاطر همان يك روز ، او را به بهشت مى برد.

معدن الجواهر :امام صادق عليه السلام به سفيان ثورى فرمود : «اى سفيان! دو كار است كه هر كس رعايت كند ، به بهشت مى رود » . گفت : آن دو چيست ، اى فرزند پيامبر خدا؟ فرمود : «به جا آوردن آنچه خوش ندارد ؛ ولى خدا آن را دوست مى دارد ، و ترك آنچه دوست دارد ؛ امّا خدا آن را خوش نمى دارد . اين دو كار را بكن و من هم شريك تو هستم» .

امام على عليه السلام :مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا ! به من عملى بياموز كه ميان آن و بهشت ، چيزى مانع نشود . فرمود : «خشم مگير و از مردم ، چيزى مخواه و براى مردم ، چيزى را پسند كه براى خودت مى پسندى» . مرد گفت : بيشتر بفرماييد ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «چون نماز عصر را گزاردى ، هفتاد و هفت مرتبه از خدا طلب آمرزش كن ، كه گناه هفتاد و هفت سال از تو مى ريزد » . مرد گفت : من ، هفتاد و هفت سال گناه ندارم! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ آن استغفارها را ]براى خودت و پدرت قرار ده» . مرد گفت : من و پدرم نيز هفتاد و هفت سال گناه نداريم! پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آنها را براى خودت و پدر و مادرت و خويشاوندانت قرار بده ».

.

ص: 444

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن لَقِيَ اللّهَ عز و جل بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ مِن أَيِ بابٍ شاءَ : مَن حَسُنَ خُلقُهُ ، وَخَشِيَ اللّهَ فِي المَغِيبِ وَالمَحضَرِ ، وَتَرَكَ المِراءَ (1) وَإِن كانَ مُحِقّا. (2)

المستدرك على الصحيحين عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فِيهِ حاسَبَهُ اللّهُ حِسابا يَسِيرا وَ أَدخَلَهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ . قالُوا : لمَن يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : تُعطِي مَن حَرَمَكَ ، وَتَعفُو عَمَّن ظَلَمَكَ ، وَتَصِلُ مَن قَطَعَكَ . قالَ : فَإِذا فَعَلتُ ذَلِكَ فَما لِي يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : أَن تُحاسَبَ حِسابا يَسِيرا، وَيُدخِلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِهِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَن كُنَّ فِيهِ سَتَرَ اللّهُ عَلَيهِ كَنَفَهُ (4) ، وَأَدخَلَهُ جَنَّتَهُ : رِفقٌ بِالضَّعِيفِ ، وَشَفَقَةٌ عَلَى الوالِدَينِ ، وَإِحسانٌ إِلَى المَملُوكِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :أَهلُ الجَنَّةِ ثَلاثَةٌ : ذُو سُلطانٍ مُقسِطٌ مُتَصَدِّقٌ مُوَفَّقٌ ، وَرَجُلٌ رَحِيمٌ رَقِيق القَلبِ لِكُلِّ ذِي قُربى وَمُسلِمٍ ، وَعَفِيفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِيالٍ . (6)

.


1- .المِراء : الجِدال (النهاية : ج 4 ص 322 «مرا») .
2- .الكافي : ج 2 ص 300 ح 2 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ، منية المريد : ص 316 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 399 ح 5 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 563 ح 3912 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 399 ح 21092 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 196 ح 5064 نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 808 ح 43215.
4- .الكَنَفُ : الجَانِبُ والنَاحِيَةُ، أي يرحمه ويلطف عليه (النهاية : ج 4 ص 205 «كنف»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 656 ح 2494 عن جابر ، كنز العمّال : ج 15 ص 808 ح 43213.
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2198 ح 63 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 157 ح 17491 وفيه «متصدّق» بدل «متعفّف» ، حلية الأولياء : ج 2 ص 16 الرقم 109 كلّها عن عياض بن حمار ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 99 ح 7005 عن عياض بن حماد وفيها «فقير» بدل «ذو عيال» وليس فيه «متعفّف» ، كنز العمّال : ج 16 ص 101 ح 44061.

ص: 445

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر كس با آنها خداوند عز و جل را ديدار كند ، از هر درِ بهشت كه مى خواهد ، وارد مى شود : كسى كه اخلاقش نيكو باشد ، و در نهان و آشكار از خدا بترسد ، و بگو مگو كردن [در بحث] را رها كند ، اگرچه حق با او باشد.

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «سه خصلت است كه در هر كه باشد ، خداوند از او حسابرسىِ آسانى به عمل مى آورد و به رحمت خويش ، او را به بهشت مى بَرد» . گفتند : آنها چيستند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «به كسى كه از تو دريغ كرده است ، عطا كنى ، از كسى كه به تو ستم كرده است ، در گذرى و با كسى كه از تو بريده است ، پيوند برقرار كنى» . گفت_[ م ] : اگر اين كارها را انجام دهم ، چه پاداشى دارم ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «اين كه حسابرسىِ آسانى از تو مى شود و خداوند به رحمت خويش ، تو را به بهشت مى بَرَد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد ، خداوند ، او را در پناه خود مى گيرد و او را به بهشت مى بَرَد : مدارا با ناتوان ، مهربانى به پدر و مادر ، و نيكى كردن به غلام.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، سه دسته اند : فرمان رواى دادگرِ صدقه دهنده توفيق يافته ، مرد مهربان دلْ رحْم نسبت به هر خويشاوند و مسلمانى ، و عيالوارِ خويشتندار آبرودار. (1)

.


1- .مقصود ، شخصى است كه عيالوار و نيازمند است ؛ امّا آبرودارى و مناعت (بلند طبعى) به خرج مى دهد و از دست دراز كردن پيش اين و آن ، خوددارى مى ورزد .

ص: 446

الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثٌ مَن أَتى اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ : الإِنفاقُ مِن إِقتارٍ (1) ، وَالبِشرُ لِجَمِيعِ العالَمِ ، وَالإِنصافُ مِن نَفسِهِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن جَمَعَهُنَّ فِي يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ : مَن أَصبَحَ صائِما ، وَأَعطى سائِلاً ، وَعادَ مَرِيضا ، وَشَيَّعَ جَنازَةً . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَلِمَ مِن أُمَّتِي مِن أَربَعِ خِصالٍ فَلَهُ الجَنَّةُ : مِنَ الدُّخُولِ فِي الدُّنيا ، وَاتِّباعِ الهَوى ، وَشَهوَةِ البَطنِ ، وَشَهوَةِ الفَرجِ . وَمَن سَلِمَ مِن نِساءِ أُمَّتِي مِن أَربَعِ خِصالٍ فَلَها الجَنَّةُ : إِذا حَفِظَت (مَا) بَينَ رِجلَيها ، وَأَطاعَت زَوجَها، وَصَلَّت خَمسَها، وَصامَت شَهرَها. (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ نَشَرَ اللّهُ عَلَيهِ كنفه، وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ فِي رَحمَتِهِ : حُسنُ الخُلُقِ يَعِيشُ بِهِ فِي النّاسِ ، وَرِفقٌ بِالمَكرُوبِ ، وَشَفَقَةٌ عَلَى الوالِدَينِ ، وَإِحسانٌ إِلَى المَملُوكِ . (5)

.


1- .الإقْتار : التَضْيِيق على الإنسان في الرزق (النهاية : ج 4 ص 12 «قتر»).
2- .الكافي : ج 2 ص 103 ح 2 عن سماعة بن مهران ، مشكاة الأنوار : ص 315 ح 992 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 188 ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 329 ح 1242 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 169 ح 37.
3- .نثر الدر : ج 1 ص 250.
4- .الخصال : ص 223 ح 54 عن الحسين بن زيد بن عليّ عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 107 ح 2.
5- .الخصال : ص 225 ح 57 عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 71 ح 51 .

ص: 447

امام صادق عليه السلام :سه كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد ، خداوند ، بهشت را بر او واجب مى كند : انفاق كردن در تنگ دستى ، خوش رويى با همه عالم و انصاف داشتن.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كار است كه هر كس همه آنها را در يك روز انجام دهد ، به بهشت مى رود : كسى كه صبح خود را با روزه دارى آغاز كند و به نيازمند ، عطا كند و از بيمارى عيادت نمايد و جنازه اى را تشييع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از [مَردان] امّت من كه از چهار چيز به سلامت ماند ، بهشت دارد : وارد شدن به دنيا ، پيروى از هوس ، شهوت شكم و شهوت جنسى . و هر يك از زنان امّت من كه از چهار چيز به سلامت ماند ، بهشت دارد : هر گاه دامن خود را حفظ كند ، از شوهرش فرمان بَرَد ، نمازهاى پنجگانه اش را بخواند و ماهش را روزه بگيرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه در هر كس وجود داشته باشد ، خداوند ، سايه حمايت خود را بر او مى گستراند و به رحمت خود ، او را به بهشت مى بَرَد : اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند ، ملاطفت با غم ديده ، مهربانى با پدر و مادر ، و نيكى كردن به غلام.

.

ص: 448

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ نَشَرَ اللّهُ تَعالى عَلَيهِ رَحمَتَهُ ، وَأَدخَلَهُ الجَنَّةَ : مَن آوى مِسكِينا ، وَرَحِمَ الضَّعِيفَ ، وَرفق بِالمَملُوكِ ، وَأَنفَقَ عَلَى الوالِدَينِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَتَبَهُ اللّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ : مَن كانَ عِصمَتُهُ شَهادَةَ أَن لا إِله إِلّا اللّهُ وَأَنِّي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ ، وَمَن إِذا أَنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعمَةٍ قالَ : الحَمدُ للّهِِ ، وَمَن إِذا أَصابَ ذَنبا قالَ : أَستَغفِرُ اللّهَ ، وَمَن إِذا أَصابَتهُ مُصِيبَةٌ قالَ : إِنّا للّهِِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي ذِكرِ حَدِيثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : ... يا أَحمَدُ ، وَعِزَّتِي وَجَلالِي! ما مِن عَبدٍ ضَمِنَ لِي بِأَربَعِ خِصالٍ إِلّا أَدخَلتُهُ الجَنَّةَ : يَطوِي لِسانَهُ فَلا يَفتَحُهُ إِلّا بِما يَعنِيهِ ، وَيَحفَظُ قَلبَهُ مِنَ الوَسواسِ ، وَيَحفَظُ عِلمِي وَنَظَرِي إِلَيهِ ، وَيَكُونُ قُرَّةُ عَينَيهِ الجُوعَ . (3)

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسُوبَةِ إِلَيهِ _: أَربَعَةٌ تَدعُو إِلَى الجَنَّةِ : كِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ الصَّدَقَةِ ، وَبِرُّ الوالِدَينِ ، وَالإِكثارُ مِن قَولِ لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن يَضمَنُ أَربَعَةً بِأَربَعَةِ أَبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أَنفِق وَلا تَخَفَ فَقرا، وَأَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ، وَأَفشِ السَّلامَ فِي العالَمِ ، وَاترُكِ المِراءَ وَإِن كُنتَ مُحِقّا. (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 858 ح 43415 نقلاً عن الحكيم الترمذي في نوادر الاُصول : ج 2 ص 303 و في الطبعة التي بأيدينا «أدخله في محبّته» بدل «أدخله الجنّة» عن أبي هريرة.
2- .الأمالي للمفيد : ص 76 ح 1 عن عليّ بن جعفر عن أخيه الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 69 ح 127 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 76 ح 2188 ، جامع الأخبار : ص 134 ح 272 كلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 223 وليس فيها «وإنّي محمّد رسول اللّه » ، بحار الأنوار : ج 69 ص 396 ح 82 .
3- .إرشاد القلوب : ص 199 _ 200 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 22 ح 6 .
4- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 20 ص 276 ح 192.
5- .الكافي : ج 4 ص 44 ح 10 و ج 2 ص 144 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 ، الخصال : ص 223 ح 52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 كلّها عن معاوية بن وهب ، بحار الأنوار : ج 76 ص 4 ح 9.

ص: 449

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه هر كس آنها را دارا باشد ، خداى بلندمرتبه ، رحمت خود را بر او مى گستراند و او را به بهشت وارد مى كند : كسى كه مستمندى را سرپناه دهد و بر ناتوان رحم آورد و با غلام ، ملاطفت ورزد و به پدر و مادر ، انفاق كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه در هر كس باشد ، خداوند ، او را از بهشتيان مى نويسد : آن كس كه [ذكرِ] محافظش شهادت دادن به اين باشد كه معبودى جز خداى يكتا نيست و من محمّد ، فرستاده خدا هستم ، و آن كس كه هر گاه خداوند ، نعمتى به او مى بخشد ، «الحمد للّه » بگويد ، و آن كس كه هر گاه گناهى مى كند ، «أستغفر اللّه » بگويد ، و آن كس كه هر گاه مصيبتى به او مى رسد ، «إنّا للّه و إنّا إليه راجعون» بگويد .

امام على عليه السلام_ در ياد كرد از حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى بلندمرتبه فرمود : « ... اى احمد! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ بنده اى نيست كه انجام چهار كار را برايم ضمانت كند ، مگر آن كه او را به بهشت درمى آورم : زبان در كام پيچد و آن را جز به سخنان سودمند نگشايد ، دلش را از وسوسه نگه دارد ، مراقب آگاهى و نگاه من به خود باشد ، و نور چشمش گرسنگى كشيدن ( روزه دارى ) باشد» .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: چهار كارند كه به بهشت مى برند : پنهان داشتن مصيبت ، پنهانى دادن صدقه ، خوش رفتارى با پدر و مادر ، و بسيار گفتن جمله «لا إله إلّا اللّه » .

امام صادق عليه السلام :كيست كه چهار كار را به ازاى چهار خانه در بهشت ، متعهّد شود ؟ انفاق كن و از فقر نترس ، با مردم انصاف داشته باش ، به همه سلام كن ، و مجادله كردن را رها كن هر چند حق با تو باشد.

.

ص: 450

عنه عليه السلام :إِنَّ لِأَهلِ الجَنَّةِ أَربَعَ عَلاماتٍ : وَجهٌ مُنبَسِطٌ ، وَلِسانٌ لَطِيفٌ ، وَقَلبٌ رَحِيمٌ ، وَيَدٌ مُعطِيَةٌ. (1)

عنه عليه السلام :مَن رُزِقَ مِن أَربَعَةِ خِصالٍ واحِدَةً دَخَلَ الجَنَّةَ : بِرُّ الوالِدَينِ ، أَو صِلَةُ الرَّحِمِ ، أَو حُسنُ الجِوارِ ، أَو حُسنُ الخُلُقِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ لا يَجتَمِعنَ إِلّا فِي مُؤمِنٍ حَقّا يُوجِبُ اللّهُ لَهُ بِهِنَّ الجَنَّةَ : النُّورُ فِي القَلبِ ، وَالفِقهُ فِي الإِسلامِ ، وَالوَرَعُ فِي الدِّينِ ، وَالمَوَدَّةُ فِي النّاسِ ، وَحُسْنُ السَّمتِ (3) فِي الوَجهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن عَمِلَهُنَّ فِي يَومٍ كَتَبَهُ اللّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ : مَن عادَ مَرِيضا، وَشَهِدَ جَنازةً، وَصامَ يَوما، وَراحَ يَومَ (5) الجُمُعَةِ ، وَأَعتَقَ رَقَبَةً . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ مَن أَتَى اللّهَ عز و جل بِهِنَّ أَو بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ : مَن سَقى هامةً صادِيَةً (7) ، أَو أَطعَمَ كَبِدا هافِيَةً (8) ، أَو كَسا جِلدَةً عارِيةً ، أَو حَمَلَ قَدَما حافِيَةً ، أَو أَعتَقَ رَقَبَةً عانِيَةً (9) . (10)

.


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 91 عن عبد اللّه بن سنان ، إرشاد القلوب : ص 173 بزيادة «فصيح» بعد «لسان» ، الاختصاص : ص 335 عن بعض الحكماء من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
2- .جامع الأخبار : ص 287 ح 773.
3- .السَّمْتُ : أي الهيئة الحَسنة (النهاية : ج 2 ص 397 «سمت»).
4- .كنز الفوائد : ج 2 ص 10 ، أعلام الدين : ص 144 ، معدن الجواهر : ص 49 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 219 ح 49.
5- .في مسند أبي يعلى وكنز العمّال : «إلى» بدل «يوم».
6- .صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 6 ح 2771 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 14 ح 1040 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 887 ح 43514.
7- .الصَّدَى : شِدّةُ العَطَش (لسان العرب : ج 14 ص 453 «صدا»).
8- .الهَفُو : الجُوع، ورجل هافٍ : جائع (لسان العرب : ج 15 ص 363 «هفا»).
9- .العَانِي : الأسير (النهاية : ج 3 ص 314 «عنا»).
10- .نثر الدر : ج 1 ص 159 ، نزهة الناظر : ص 13 ح 18 ، أعلام الدين : ص 294 ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 92 وفيه «أربع» بدل «خمس» وليس فيه «أو حمل قدما حافية» ، المحاسن : ج 1 ص 458 ح 1060 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 369 ح 59 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 16 ص 86 .

ص: 451

امام صادق عليه السلام :اهل بهشت ، چهار نشانه دارند : روى گشاده ، زبان خوش ، دل مهربان و دستِ دهنده.

امام صادق عليه السلام :كسى كه يكى از اين چهار كار روزى اش شود ، به بهشت مى رود : نيكى كردن به پدر و مادر ، يا صله رحم ، يا خوش رفتارى با همسايه و يا اخلاق خوش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيزند كه جز در مؤمن حقيقى جمع نمى شوند و خداوند به سبب آنها بهشت را بر او واجب مى گرداند : نورانيت دل ، فهم اسلام ، پارسايى در دين ، دوستى با مردم ، و سيماى خوش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج كار است كه هر كس آنها را در يك روز انجام دهد ، خداوند ، او را در زمره بهشتيان مى نويسد : كسى كه بيمارى را عيادت كند و جنازه اى را تشييع نمايد و آن روز را روزه بگيرد و در نماز جمعه حضور يابد و بنده اى را آزاد كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج كار است كه هر كس همه آنها يا يكى از آنها را به نزد خداوند عز و جلبَرَد ، خداوند ، بهشت را بر او واجب مى گرداند : كسى كه تن تشنه اى را سيراب كند ، يا شكم گرسنه اى را غذا دهد ، يا پوست برهنه اى را بپوشاند ، يا پاى برهنه اى را سوار كند ، يا گردن اسيرى را آزاد كند.

.

ص: 452

عنه صلى الله عليه و آله :عَلامَةُ أَهلِ الجَنَّةِ فِي سَبعِ خِصالٍ : يَعفُو عَمَّن ظَلَمَهُ ، وَيُحسِنُ إِلى مَن أَساءَ إِلَيهِ ، وَيُعطِي لِمَن حَرَمَهُ ، إِن أُعطِيَ شَكَرَ ، وَإِنِ ابتُلِيَ صَبَرَ ، وَإِن قالَ صَدَقَ ، فَهُوَ يَمشِي بَينَ النّاسِ كَحَيٍ بَينَ الأَمواتِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعُونَ خَصلَةً ؛ أَعلاهُنَّ مَنِيحَةُ (2) العَنزِ ، ما من عامِلٍ يَعمَلُ بِخَصلَةٍ مِنها رَجاءَ ثَوابِها وَتَصدِيقَ مَوعُودِها إِلّا أَدخَلَهُ اللّهُ بِها الجَنَّةَ . (3)

.


1- .الفردوس : ج 3 ص 54 ح 4143 عن البراء بن عازب.
2- .المَنِيحَةُ : مِنْحَةُ اللبن، كالناقة أو الشاة، تعطيها غيرك يحتلبها ثمّ يردّها عليك (الصحاح : ج 1 ص 408 «منح»).
3- .صحيح البخاري : ج 2 ص 927 ح 2488 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 130 ح 1683 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 634 ح 6869 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 262 ح 7578 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 309 ح 7799 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 416 ح 16331.

ص: 453

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه بهشتيان ، هفت چيز است : كسى را كه به او ستم مى كند ، مى بخشد ؛ به كسى كه به او بدى مى كند ، نيكى مى نمايد ؛ به كسى كه از او مضايقه مى كند ، عطا مى نمايد ؛ اگر به او [ از جانب خداوند ] چيزى داده شود ، شكر مى گزارد ؛ اگر گرفتار شود ، شكيبايى مى ورزد ؛ و هر گاه سخن بگويد ، راست مى گويد . او در ميان مردم ، به سانِ زنده اى در ميان مردگان ، راه مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهل كارند كه بالاترينِ آنها ، عاريت دادن بز [ به نيازمند براى استفاده موقّت از شير آن ]است . هر كس به اميد ثواب آنها و از سر تصديق وعده پاداش آنها ، به يكى از آنها عمل كند ، بى گمان ، خداوند به سبب آن ، او را به بهشت مى بَرَد.

.

ص: 454

الفصل الثامن : رياض الجنّة8 / 1مَجالِسُ العِلمِالمعجم الكبير عن ابن عبّاس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا ، قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : مَجالِسُ العِلمِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا فَاغتَنِمُوا مَجلِسَ العُلَماءِ ؛ فَإِنَّها رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (2)

8 / 2مَجالِسُ الذِّكرِكتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ نَبِيُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بادِرُوا إِلى رِياضِ الجَنَّةِ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (3)

.


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 78 ح 11158 ، كنز العمّال : ج 10 ص 138 ح 28695 ، الأمالي للشجري : ج 1 ص 61 .
2- .جامع الأخبار : ص 111 ح 196 عن أبي هريرة.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 409 ح 5888 ، معاني الأخبار : ص 321 ح 1 عن عليّ بن الحسن عن أبيه الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للصدوق : ص 444 ح 592 عن الحسين بن عليّ عن عليّ بن الحسين عن الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 85 ح 2229 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 156 ح 20.

ص: 455

فصل هشتم: باغ هاى بهشت
8 / 1 مجالس علم
8 / 2 مجالس ذكر خدا

فصل هشتم: باغ هاى بهشت8 / 1مجالس علمالمعجم الكبير_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه بر باغ هاى بهشت گذشتيد ، بچريد» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت چيستند ؟ فرمود : «مجالس علم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! مجلس هاى دانشمندان را مغتنم شماريد ؛ چرا كه باغى از باغ هاى بهشت اند.

8 / 2مجالس ذكر خداكتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به سوى باغ هاى بهشت بشتابيد» . گفتند : باغ هاى بهشت چيستند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «حلقه هاى ذكر».

.

ص: 456

سنن الترمذي عن أنس بن مالك عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا. قالَ : وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (1)

المستدرك على الصحيحين عن جابر بن عبد اللّه :خَرَجَ عَلَينا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا أَيُّها النّاسُ! إِنَّ للّهِِ سَرايا (2) مِنَ المَلائِكَةِ ، تحلّ وَتَقِفُ عَلى مَجالِسِ الذِّكرِ فِي الأَرضِ ، فَارتَعُوا فِي رِياضِ الجَنَّةِ . قالُوا : وَأَينَ رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : مَجالِسُ الذِّكرِ ، فَاغدُوا وَرُوحُوا فِي ذِكرِ اللّهِ وَذَكِّرُوهُ أَنفُسَكُم . (3)

8 / 3المَساجِدُسنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا. قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : المَساجِدُ، قِيلَ : وَما الرَّتعُ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، وَاللّهُ أَكبَرُ . (4)

8 / 4ما بَينَ مِنبَر النَّبِيِّ وَبَيتِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ مِنبَرِي وَبُيُوتِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ (5) مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3510 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 302 ح 12525 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 398 ح 529 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1885 ؛ منية المريد : ص 106 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 234 وفيه «مجالس» بدل «حَلَق» ، بحار الأنوار : ج 1 ص 205 ح 34.
2- .السَّرَايا : جمع سَرِيَّة ؛ وهي طائفة من الجيش يبلغ أقصاها أربعمئة (النهاية : ج 2 ص 363 «سرى»).
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 672 ح 1820 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 345 ح 1860 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 398 ح 528 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1882 ؛ عدّة الداعي : ص 238 ، أعلام الدين : ص 275 ، إرشاد القلوب : ص 60 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 163 ح 42.
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3509 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 227 ح 729 ، كنز العمّال : ج 7 ص 651 ح 20739.
5- .التُّرعة : الباب، كأنّه قال : منبري على باب من أبواب الجنّة. وقيل : التُّرعة في الحديث : الدَّرَجة. وقيل : الرَّوضة (لسان العرب : ج 8 ص 33 «ترع»).
6- .الكافي : ج 4 ص 556 ح 10 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 7 ح 13 وفيه «بيتي» بدل «بيوتي» وكلاهما عن جميل بن درّاج عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 146 ح 4 ؛ مسند ابن حنبل : ج 5 ص 200 ح 15189 عن جابر بن عبد اللّه وفيه «إلى حجرتي» بدل «وبيوتي» ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 91 ح 113 عن أبي بكر وفيه «بيتي» بدل «بيوتي» ، كنز العمّال : ج 12 ص 261 ح 34955.

ص: 457

8 / 3 مسجدها
8 / 4 ميان منبر و خانه پيامبر صلى الله عليه و آله

سنن الترمذى_ به نقل از اَنَس بن مالك _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه بر باغ هاى بهشت گذر كرديد ، به چَرا بپردازيد ». گفت_[ م ] باغ هاى بهشت چيستند ؟ فرمود : «انجمن هاى ذكر» .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر صلى الله عليه و آله به ميان ما آمد و فرمود : «اى مردم! خداوند ، گردان هايى از فرشتگان دارد كه در مجالس ذكر زمينيان ، فرود مى آيند و مى مانند . پس در باغ هاى بهشت بچريد» . گفتند : باغ هاى بهشت ، كدام اند؟ فرمود : «مجالس ذكر . پس ، صبح و شام ، به ياد خدا بپردازيد و آن را به خويشتن يادآورى كنيد».

8 / 3مسجدهاسنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر گاه به باغ هاى بهشت برخورديد ، بچريد» . گفتم : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت چيستند؟ فرمود : «مسجدها» . گفته شد : چريدن در آنها چيست ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «[ذكرِ] سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر».

8 / 4ميان منبر و خانه پيامبر صلى الله عليه و آلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان منبرم و خانه هايم، (1) باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى دريچه اى از دريچه هاى بهشت ، قرار دارد.

.


1- .مقصود، فاصله ميان منبر پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد النبى و خانه ايشان در گوشه مسجد است. گفتنى است خانه پيامبر صلى الله عليه و آله در زمان حيات ايشان، داراى چند اتاق مستقل بود كه چند تن از همسران ايشان ، در آنها زندگى مى كردند.

ص: 458

الكافي عن أبي بكر الحضرميّ :قالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما بَينَ بَيتِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ ، وَقَوائِمُ مِنبَرِي رُبَّت (1) فِي الجَنَّةِ . قالَ : قُلتُ : هِي رَوضَةٌ اليَومَ؟ قالَ : نَعَم، إِنَّهُ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَرَأَيْتُمْ. (2)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قالَ [رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ] : مَا بَينَ قَبرِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ مِنبَرِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ _ قَوائِمُ المِنبَرِ رُبَّت فِي الجَنَّةِ . وَالتُّرعَةُ : هِيَ البابُ الصَّغِيرُ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ بَيتِي وَمِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمِنبَرِي على حَوضِي . (4)

.


1- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : ربّت _ بالتشديد _ : من التربية على بناء المفعول، أو بالتخفيف من الربو ؛ بمعنى النموّ والارتفاع، والأوّل أظهر (مرآة العقول : ج 18 ص 266) . وفي بعض النسخ : «رتب».
2- .الكافي : ج 4 ص 554 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 146 ح 1.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 568 ح 3158 ، كامل الزيارات : ص 51 ح 28 عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «رتب» بدل «ربّت» ، معاني الأخبار : ص 267 ح 1 عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابنا عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مصباح المتهجّد : ص 710 ح 790 وليس فيهما ذيله من «قوائم المنبر...» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 151 ح 19 ؛ تاريخ بغداد : ج 11 ص 228 الرقم 5961 عن جابر وليس فيه ذيله من «وإنّ منبري ...».
4- .صحيح البخاري : ج 2 ص 667 ح 1789 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 1011 ح 502 كلاهما عن أبي هريرة ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 9 ح 11003 عن أبي هريرة و أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 12 ص 259 ح 34944.

ص: 459

الكافى_ به نقل از ابوبكر حضرمى _: امام صادق عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ميان خانه ام و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى دريچه اى از دريچه هاى بهشت است و پايه هاى منبرم، در بهشت جاى دارند». گفتم : آن باغ، هم اينك وجود دارد؟ فرمود : «آرى . اگر پرده كنار رود، آن را مى بينيد».

كتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ميان قبر من و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى تُرعه اى (1) از تُرعه هاى بهشت، جاى دارد و پايه هاى منبر، در بهشت قرار گرفته است» . تُرعه ، به معناى دَريچه است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان خانه ام و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم بر روى حوضم قرار گرفته است.

.


1- .در عربى ، واژه «تُرعه» به اين معانى آمده است : تنگه، دريچه، دريچه اى كه از كف بنا به جويبار يا آب راهه اى باز مى شود، درِ خانه ، بوستان در زمين بلند ، آب راهه ، راه رسيدن آب به باغ. همه اين معانى، در اين حديث نبوى، محتمل اند؛ ولى مترجم، معناى دوم و سوم را ترجيح داده است .

ص: 460

عنه صلى الله عليه و آله :ما بَينَ حُجرَتِي إِلى مِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَحَوضِي عَلى تُرعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يُصَلِّيَ فِي رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ فَليُصَلِّ بَينَ قَبرِي وَمِنبَرِي. (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ قَوائِمَ مِنبَرِي هذا رَواتِبُ فِي الجَنَّةِ. (3)

8 / 5مَوضِعُ قَبرِ الإمام الحُسَينِ عليه السلامالإمام الصادق عليه السلام :مَوضِعُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام مُنذُ يَومٍ دُفِنَ فِيهِ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (4)

عنه عليه السلام :مَوضِعُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام تُرعَةٌ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ . (5)

8 / 6الكُوفَةُالإمام عليّ عليه السلام :اُدخُل إِلى جامِعِ الكُوفَةِ مِن البابِ الأَعظَمِ ، فَإِنَّهُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (6)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 360 الرقم 1471 عن جابر.
2- .الفردوس : ج 3 ص 538 ح 5676 عن عبد اللّه بن لبيد ، كنز العمّال : ج 12 ص 260 ح 34950.
3- .سنن النسائي : ج 2 ص 36 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 171 ح 26538 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 407 ح 10290 ، حلية الأولياء : ج 7 ص 248 كلّها عن اُمّ سلمة ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 612 ح 6268 عن أبي واقد الليثي ، كنز العمّال : ج 12 ص 506 ح 35652.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 600 ح 3207 ، ثواب الأعمال : ص 120 ح 43 ، كامل الزيارات : ص 456 ح 691 كلّها عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 101 ص 111 ح 23.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 600 ح 3208 ، ثواب الأعمال : ص 120 ح 43 ، كامل الزيارات : ص 456 ح 1 كلاهما عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 101 ص 111 ح 23.
6- .المزار للشهيد الأوّل : ص 229 ، المزار للمشهدي : ص 161 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 409 ح 67 .

ص: 461

8 / 5 جايگاه قبر امام حسين عليه السلام
8 / 6 كوفه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان اتاقم و منبرم، باغى از باغ هاى بهشت است و حوضم بالاى دريچه اى از دريچه هاى بهشت، جاى دارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوش دارد در باغى از باغ هاى بهشتْ نماز بگزارد ، ميان قبر و منبر من نماز بخواند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پايه هاى اين منبر من ، ريشه در بهشت دارند.

8 / 5جايگاه قبر امام حسين عليه السلامامام صادق عليه السلام :جايگاه قبر حسين عليه السلام از زمانى كه در آن به خاك سپرده شد ، به باغى از باغ هاى بهشت تبديل شد.

امام صادق عليه السلام :جايگاه قبر حسين عليه السلام ، دريچه اى از دريچه هاى بهشت است.

8 / 6كوفهامام على عليه السلام :به مسجد كوفه از درِ بزرگ وارد شو ؛ چرا كه اين مسجد، باغى از باغ هاى بهشت است.

.

ص: 462

الإمام الباقر عليه السلام :مَسجِدُ كُوفانَ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ. (1)

الإمام الصادق عليه السلام :نِعْمَ المَسجِدُ مَسجِدُ الكُوفَةِ ، صَلَّى فِيهِ أَلفُ نَبِيٍ، وَأَلفُ وَصِيٍ، وَمِنهُ فارَ التَّنُّورُ ، وَفِيهِ نُجِرَتِ السَّفِينَةُ ، مَيمَنَتُهُ رِضوانُ اللّهِ ، وَوَسَطُهُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَمَيسَرَتُهُ مَكرٌ (2) . (3)

عنه عليه السلام :الكُوفَةُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، فِيها قَبرُ نُوحٍ وَإِبراهِيمَ عليهماالسلام ، وَقُبُورُ ثَلاثِمِئَةِ نَبِيٍ وَسَبعِينَ نَبِيّا، وَسِتِّمِئَةِ وَصِيٍ، وَقَبرُ سَيِّدِ الأَوصِياءِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام . (4)

الكافي عن هارون بن خارجة :قالَ لِي أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : يا هارُونَ بنَ خارِجَةَ ، كَم بَينَكَ وَبَينَ مَسجِدِ الكُوفَةِ ، يَكُونُ مِيلاً؟ قُلتُ : لا، قالَ : فَتُصَلِّي فِيهِ الصَّلَواتِ كُلَّها؟ قُلتُ : لا، فَقالَ : أَما لَو كُنتُ بِحَضرَتِهِ لَرَجَوتُ أَن لا تَفُوتَنِي فِيهِ صَلاةٌ ، وَتَدرِي ما فَضلُ ذَلِكَ المَوضِعِ؟ ما مِن عَبدٍ صالِحٍ وَلا نَبِيٍ إِلّا وَقَد صَلَّى فِي مَسجِدِ كُوفانَ ، حَتَّى إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا أَسرى اللّهُ بِهِ قالَ لَهُ جَبرَئِيلُ عليه السلام : تَدرِي أَينَ أَنتَ يا رَسُولَ اللّهِ السَّاعَةَ؟ أَنتَ مُقابِلُ مَسجِدِ كُوفانَ . قالَ : فَاستَأذِن لِي رَبِّي حَتَّى آتِيَهُ فَأُصَلِّيَ فِيهِ رَكعَتَينِ ، فَاستَأذَنَ اللّهَ عز و جل فَأَذِنَ لَهُ . وَإِنَّ مَيمَنَتَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ وَسَطَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ مُؤَخَّرَهُ لَرَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ الصَّلاةَ المَكتُوبَةَ فِيهِ لَتَعدِلُ أَلفَ صَلاةٍ ، وَإِنَّ النّافِلَةَ فِيهِ لَتَعدِلُ خَمسَمِئَةِ صَلاةٍ ، وَإِنَّ الجُلُوسَ فِيهِ بِغَيرِ تلاوَةٍ وَلا ذِكرٍ لَعِبادَةٌ ، وَلَو عَلِمَ النَّاسُ ما فِيهِ لَأَتَوهُ وَلَو حَبْوا (5) . (6)

.


1- .الكافي : ج 3 ص 493 ح 9 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 252 ح 691 ، المزار للمشهدي : ص 125 ح 6 كلّها عن أبي عبيده ، روضة الواعظين : ص 450 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 389 ح 13.
2- .ميسرته مَكْر : قيل كانت السوق إلى جانبه الأيسر، وفيها يقع المكر والخداع (النهاية : ج 4 ص 349 «مكر»).
3- .الكافي : ج 3 ص 492 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 231 ح 693 ، ثواب الأعمال : ص 50 ح 1 كلّها عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 100 ص 397 ح 37.
4- .فرحة الغري : ص 69 عن أبي اُسامة ، بحار الأنوار : ج 100 ص 405 ح 61 .
5- .الحَبْو : أن يمشي على يديه وركبتيه أو اُسْته (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا»).
6- .الكافي : ج 3 ص 490 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 250 ح 688 ، كامل الزيارات : ص 72 ح 63 ، المحاسن : ج 1 ص 128 ح 149 وليس فيه ذيله من «وإنّ الجلوس ...» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 398 ح 39.

ص: 463

امام باقر عليه السلام :مسجد كوفان (كوفه)، باغى از باغ هاى بهشت است.

امام صادق عليه السلام :نيكو مسجدى است مسجد كوفه! هزار پيامبر و هزار وصى، در آن ، نماز خوانده اند، تنور [زمان توفان نوح] در محلّ آن جوشيد و كشتى [نوح ]در آن جا ساخته شد . سمت راست آن، رضوان خداست ، وسطش باغى از باغ هاى بهشت است و سمت چپش فريب است . (1)

امام صادق عليه السلام :كوفه، باغى از باغ هاى بهشت است . قبر نوح و ابراهيم و قبر سيصد و هفتاد پيامبر و ششصد وصى ، و قبر سالار اوصيا ، امير مؤمنان عليه السلام ، در آن است .

الكافى_ به نقل از هارون بن خارجه _: امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى هارون بن خارجه! تا مسجد كوفه، چه قدر فاصله دارى ؟ يك ميل مى شود؟». گفتم : خير . فرمود : «پس همه نمازها را در آن مى خوانى؟». گفتم : خير . فرمود : «بدان كه اگر من در كنار آن بودم، اميد داشتم كه حتّى يك نمازم از آن مسجد فوت نشود . آيا مى دانى آن جا چه فضيلتى دارد؟ هيچ بنده شايسته و هيچ پيامبرى نبوده، مگر اين كه در مسجد كوفه نماز خوانده است . حتّى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در شبى كه خداوند، او را به معراج برد ، جبرئيل به او گفت : مى دانى تو اكنون كجا هستى، اى پيامبر خدا؟ تو در برابر مسجد كوفه اى ! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : پس، از پروردگارم برايم اجازه بگير كه به آن بروم و در آن جا دو ركعت نماز بخوانم . و جبرئيل از خداوند، اجازه گرفت و خدا هم به او اجازه داد. سمت راست آن، باغى از باغ هاى بهشت است ، وسطش باغى از باغ هاى بهشت است و عقب آن نيز باغى از باغ هاى بهشت است . يك نماز واجب در آن، با هزار نماز ، برابرى مى كند و يك نماز مستحبّى در آن، با پانصد نماز، همسنگ است . نشستن در آن [حتّى] بدون تلاوت [قرآن] و گفتن ذكر، خود ، عبادت است . اگر مردم مى دانستند كه چه ثواب هايى در اين مسجد است، خود را به آن مى رساندند، حتّى با خزيدن» .

.


1- .گفته مى شود كه بازار كوفه در سمت چپ اين مسجد بوده است و فريب هم در بازار ، صورت مى گيرد.

ص: 464

8 / 7الحَوامِيمُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلحَوامِيمُ رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرا، وَإِنَّ ثَمَراتِ القُرآنِ ذَواتُ «حم» مِن رَوضاتٍ مُخصِباتٍ مُعشِباتٍ مُتجاوِراتٍ، فَمَن أَحَبَّ أَن يَرتَعَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ فَليَقرَأ الحَوامِيمَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ أَن يَرتَعَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ ، فَليَقرَأ الحَوَامِيمَ فِي صَلاةِ اللَّيلِ . (3)

8 / 8مَرَضُ المُؤمِنِالإمام عليّ عليه السلام :وُعِكَ (4) أَبُو ذَرٍّ ، فَأَتَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ أَبا ذَرٍّ قَد وُعِكَ ، فَقالَ : اِمضِ بِنا إِلَيهِ نَعُودُهُ ، فَمَضَينا إِلَيهِ جَمِيعا، فَلَمّا جَلَسنا قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَيفَ أَصبَحتَ يا أَبا ذَرٍّ؟ قالَ : أَصبَحتُ وَعِكا يا رَسُولَ اللّهِ ، فَقالَ : أَصبَحتَ فِي رَوضَةٍ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، قَدِ انغَمَستَ فِي ماءِ الحَيَوانِ ، وَقَد غَفَرَ اللّهُ لَكَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ ، فَأَبشِر يا أَباذَرٍّ . (5)

راجع : ص 486 (الفصل الحادي عشر : كنوز الجنّة / تلك الخصال) .

.


1- .الفردوس : ج 2 ص 160 ح 2816 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 269 ، كنز العمّال : ج 1 ص 580 ح 2623 كلاهما نقلاً عن ابن مردويه وكلّها عن سمرة بن جندب ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 302 ح 2 .
2- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 269 نقلاً عن ابن الضريس عن إسحاق بن عبد اللّه ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 302 ح 2 .
3- .مجمع البيان : ج 8 ص 797 عن أبي بريدة الأسلمي ، كنز العمّال : ج 1 ص 592 ح 2696 نقلاً عن أبي نعيم عن ابن عبّاس نحوه .
4- .الوَعْك : الحُمّى وقيل : ألَمُها (لسان العرب : ج 10 ص 514 «وعك»).
5- .الدعوات : ص 167 ح 467 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 434 ح 48.

ص: 465

8 / 7 «حا ميم» ها
8 / 8 بيمارى مؤمن

8 / 7«حا ميم»هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«حا ميم»ها ، (1) باغ هايى از باغ هاى بهشت اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر درختى ميوه اى دارد و ميوه هاى قرآن، سوره هاى «حا ميم»دار هستند كه باغ هايى سرسبز و پُر گل و گياه و به هم چسبيده اند . پس هر كه دوست دارد در باغ هاى بهشتْ خوش بگذراند ، «حا ميم»ها را بخواند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دوست دارد در باغ هاى بهشت به گردش بپردازد ، «حا ميم»ها را در نماز شب بخواند.

8 / 8بيمارى مؤمنامام على عليه السلام :ابو ذر ، ناخوش احوال شد . من نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفتم و گفتم : اى پيامبر خدا ! ابو ذر، ناخوش شده است . فرمود : «ما را نزد او ببر تا عيادتش كنيم» . همگى نزد ابو ذر رفتيم . چون نشستيم ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «حالت چگونه است، اى ابو ذر؟». گفت: ناخوش احوالم، اى پيامبر خدا ! فرمود : «در باغى از باغ هاى بهشت، قرار گرفته اى و در آب زندگانى، فرو رفته اى و خداوند، گناهان گذشته تو را آمرزيده است . پس خوش باش، اى ابو ذر!» .

ر . ك : ص 487 (فصل يازدهم : گنج هاى بهشت / و اين چند خصلت) .

.


1- .مقصود، سوره هايى از قرآن هستند كه با «ح_م» آغاز مى شوند.

ص: 466

8 / 9زِيارَةُ الإِخوانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن زارَ أَخاهُ المُؤمِنَ خاضَ فِي رِياضِ الجَنَّةِ حَتَّى يَرجِعَ . (1)

.


1- .المعجم الكبير : ج 8 ص 67 ح 7389 عن صفوان بن عسّال .

ص: 467

8 / 9 ديدار برادران

8 / 9ديدار برادرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به ديدن برادرش برود ، در باغ هاى بهشت، قدم نهاده است تا آن گاه كه برگردد.

.

ص: 468

الفصل التاسع : غراس الجنّة9 / 1التَّهلِيلُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» غُرِسَت لَهُ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ ، مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ ، مَنبتها فِي مِسكٍ أَبيَضَ ، أَحلَى مِنَ العَسَلِ ، وَأَشَدُّ بَياضا مِنَ الثَّلجِ ، وَأَطيَبُ رِيحا مِنَ المِسكِ ، فِيها أَمثالُ ثَديِ الأَبكارِ ، تَعلُو عَن سَبعِينَ حُلَّةً . (1)

9 / 2التَّسبِيحُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ قِيعانٌ (2) ، وغِراسُها : سُبحانَ رَبِّيَ العَظِيمِ وَبِحَمدِهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ العَظِيمِ» نَبَتَ لَهُ غَرسٌ فِي الجَنَّةِ . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 517 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 16 ح 5 بزيادة «ثمار» بعد «فيها» ، المحاسن : ج 1 ص 98 ح 67 وفيهما «تفلق» بدل «تعلو» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 183 ح 146.
2- .القاع : أرض واسعة سهلة مطمئنّة ، لا حزونة فيها ولا ارتفاع (لسان العرب : ج 8 ص 304 «قوع»).
3- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 8 ح 10.
4- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 314 ح 15645 عن سهل عن أبيه ، المعجم الكبير : ج 20 ص 198 ح 445 عن معاذ بن أنس وفيه «بني» بدل «نبت» ، كنز العمّال : ج 1 ص 474 ح 2060.

ص: 469

فصل نهم: نهال هاى بهشت
9 / 1 لا إله إلّا اللّه
9 / 2 سبحان اللّه

فصل نهم: نهال هاى بهشت9 / 1لا إله إلّا اللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «لا إله إلّا اللّه » بگويد ، درختى از ياقوت سرخ در بهشت برايش نشانده مى شود كه ريشه اش در مُشك سفيد است و [ميوه اش ]از شهد، شيرين تر و از برف ، سفيدتر و از مُشك ، خوش بوتر است ، و در آن، مانند نارپستان هاى دوشيزگان است كه از زير هفتاد پيراهن، بر آمده اند.

9 / 2سبحان اللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، سراسر ، دشت است و نهال هاى آن ، «سبحان ربّى العظيم و بحمده» است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «سبحان اللّه العظيم» بگويد، برايش يك نهال در بهشت مى رويد.

.

ص: 470

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ وَلا مُؤمِنَةٍ إِلَا وَلَهُ وَكِيلٌ فِي الجَنَّةِ ، إِن قَرَأَ القُرآنَ بَنى لَهُ القُصُورَ ، وَإِن سَبَّحَ غَرَسَ لَهُ الأَشجارَ ، وَإِن كَفَّ كَفَّ . (1)

9 / 3التَّسبِيحاتُ الأَربَعَةُالإمام الباقر عليه السلام :مَرَّ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرَجُلٍ يَغرِسُ غَرسا فِي حائِطٍ (2) لَهُ، فَوَقَفَ لَهُ وَقالَ : أَلا أَدُلُّكَ عَلى غَرسٍ أَثبَتَ أَصلاً ، وَأَسرَعَ إِيناعا ، وَأَطيَبَ ثَمَرا وَأَبقى؟ قالَ : بَلى فَدُلَّنِي يا رَسُولَ اللّهِ ! فَقالَ : إِذا أَصبَحتَ وَأَمسَيتَ ، فَقُل : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» فَإِنَّ لَكَ إِن قُلتَهُ بِكُلِّ تَسبِيحَةٍ عَشرَ شَجَراتٍ فِي الجَنَّةِ مِن أَنواعِ الفاكِهَةِ ، وَهُنَّ مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ . فَقالَ الرَّجُلُ : فَإِنِّي أُشهِدُكَ يا رَسُولَ اللّهِ أَنَّ حائِطِي هذا صَدَقَةٌ مَقبُوضَةٌ عَلى فُقَراءِ المُسلِمِينَ أَهلِ الصَّدَقَةِ . فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل آياتٍ مِنَ القُرآنِ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُه لِلْيُسْرَى» (3) . (4)

.


1- .الفردوس : ج 4 ص 27 ح 6080 عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 549 ح 2458.
2- .الحَائِط : البستان من النخيل إذا كان عليه حائط (النهاية : ج 1 ص 462 «حوط»).
3- .الليل : 5 _ 7.
4- .الكافي : ج 2 ص 506 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 107 ح 92 كلاهما عن ضريس الكناسي ، الأمالي للصدوق : ص 270 ح 298 عن ضريس الكناسي عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 167 ح 2.

ص: 471

9 / 3 تسبيحات چهارگانه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد يا زن مؤمنى نيست، مگر آن كه در بهشت، كارگزارى دارد . اگر قرآن بخواند، آن كارگزار برايش كاخ مى سازد و اگر تسبيح بگويد، برايش درخت مى كارد و اگر باز ايستد، او نيز باز مى ايستد.

9 / 3تسبيحات چهارگانهامام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر مردى گذر كرد كه در باغش نهال مى كاشت . نزد او ايستاد و فرمود : «آيا تو را به نهال هايى راه نمايى نكنم كه ريشه هايشان استوارترند و زودتر به بار مى نشينند و ميوه هايشان لذيذتر و ماندگارترند؟». گفت : چرا ، راه نمايى ام كنيد، اى پيامبر خدا! فرمود : «هر بام و شام بگو : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر؛ زيرا به ازاى هر تسبيحى كه بگويى، ده درخت از انواع ميوه ها در بهشت برايت خواهد بود ، و اينهايند ماندگاران نيك». مرد گفت : پس من، شما را گواه مى گيرم_ اى پيامبر خدا _كه اين باغم را وقف مسلمانان تهى دست كه مستحقّ صدقه اند، قرار دادم. در اين هنگام ، خداوند عز و جل آياتى از قرآن را فرو فرستاد : «امّا آن كه بخشيد و پرهيزگارى كرد و [پاداش] نيكوتر را تصديق نمود ، زودا كه او را به سوى گشايش، ره نمون شويم» .

.

ص: 472

عنه عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ «اَلحَمدُ للّهِِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ : «لا إِلهَ إِلّا اللّهُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، وَمَن قالَ : «اَللّهُ أَكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . فَقالَ رَجُلٌ مِن قُرَيشٍ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنَّ شَجَرَنا فِي الجَنَّةِ لَكَثِيرٌ! قالَ : نَعَم، وَلَكِن إِيّاكُم أَن تُرسِلُوا عَلَيها نِيرانا فَتُحرِقُوها، وَذَلِكَ أَنَّ اللّهَ عز و جل يَقُولُ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِ_لُواْ أَعْمَ__لَكُمْ» (1) . (2)

تنبيه الخواطر عن أبي هريرة :مَرَّ عَلَيَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَمَعِي أَغراسٌ ، فَقالَ : هَل أَدُلُّكُم عَلى أَغراسٍ أَفضَلَ مِنها؟ قُلْ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلَا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» فَلَيسَ مِنها كَلِمَةٌ تَقُولُها إِلّا غَرَسَ اللّهُ لَكَ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِكُلِّ واحِدَةٍ مِنهُنَّ شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لَقِيتُ إِبراهِيمَ لَيلَةَ أُسرِيَ بِي فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَقرِئ أُمَّتَكَ مِنِّي السَّلامَ وَأَخبِرهُم أَنَّ الجَنَّةَ طَيِّبَةُ التُربَةِ ، عَذبَةُ الماءِ ، وَأَنَّها قِيعانٌ ، وَأَنَّ غِراسَها : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» . (5)

راجع : ص 476 (الفصل العاشر : نفقة بناء الجنّة / التسبيحات الأربعة) .

.


1- .محمّد : 33.
2- .ثواب الأعمال : ص 26 ح 3 عن أبي الجارود ، الأمالي للصدوق : ص 705 ح 968 عن أبي الجارود عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، عدّة الداعي : ص 248 عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 154.
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 68 .
4- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 226 ح 8475 ، التاريخ الكبير : ج 6 ص 427 ح 2876 كلاهما عن ابن عبّاس .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 510 ح 3462 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 711 ح 2315 ، الأذكار المنتخبة : ص 25 ، تاريخ بغداد : ج 2 ص 292 الرقم 776 بزيادة «ولا حول ولا قوّة إلّا باللّه » في آخره وكلّها عن ابن مسعود ، كنز العمّال : ج 1 ص 460 ح 1989.

ص: 473

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس سبحان اللّه بگويد، خداوند در برابر آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس الحمد للّه بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس لا إله إلّا اللّه بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس اللّه أكبر بگويد، خداوند به ازاى آن، يك درخت در بهشت برايش مى كارد». مردى قريشى گفت : اى پيامبر خدا ! درخت هاى ما در بهشت، فراوان اند! فرمود : «آرى ؛ امّا مواظب باشيد كه آتشى نفرستيد و همه آنها را بسوزانيد ؛ چرا كه خداى عز و جل مى فرمايد : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا و از پيامبر، فرمان بريد و اعمالتان را از بين نبريد» .

تنبيه الخواطر_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من بر خورد و من چند نهال با خود داشتم . فرمود : «آيا شما را به نهال هايى بهتر از اينها راه نمايى نكنم؟ بگو : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر ؛ زيرا هر كلمه اى از اينها را كه بگويى، خداوند به ازاى آن، درختى در بهشت برايت مى نشاند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» بگويد، خداوند به ازاى هر يك از آنها، برايش يك درخت در بهشت مى كارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج برده شدم ، به ابراهيم عليه السلام بر خوردم . گفت : اى محمّد ! سلام مرا به امّتت برسان و به ايشان بگو كه بهشت، خاكى خوش و آبى شيرين دارد و سراسر، دشت است و درخت هايش ، «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» است.

ر . ك : ص 477 (فصل دهم : هزنيه ساخت بهشت / تسبيحات چهارگانه) .

.

ص: 474

9 / 4اَلحَوقَلَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَكثِرُوا مِن غَرسِ الجَنَّةِ ، فَإِنَّهُ عَذبٌ ماؤُها، طَيِّبٌ تُرابُها ، فَأَكثِرُوا مِن غِراسِها : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» . (1)

راجع : ص 480 (الفصل الحادى عشر : كنوز الجنّة / الحوقلة) .

.


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 279 ح 13354 ، كتاب الدعاء : ص 474 ح 1658 كلاهما عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1959.

ص: 475

9 / 4 لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه

9 / 4لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت، نهال بسيار بكاريد ؛ زيرا آبش شيرين و خاكش حاصلخيز است . پس ، نهال «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه » را در آن، زياد بكاريد.

ر . ك : ص 481 (فصل يازدهم : گنج هاى بهشت / لا حول ولا قوّة إلّا باللّه ) .

.

ص: 476

الفصل العاشر : نفقة بناء الجنّة10 / 1التَّسبِيحاتُ الأَربَعَةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةُ ، فَرَأَيتُ فِيها قِيعانا يَقَقا (1) مِن مِسكٍ ، وَرَأَيتُ فِيها مَلائِكَةً يَبنُونَ لَبِنَةً مِن ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِن فِضَّةٍ، وَرُبَّما أَمسَكُوا ، فَقُلتُ لَهُم : ما لَكُم رُبَّما بَنَيتُم وَرُبَّما أَمسَكتُم؟ قالُوا : حَتَّى تَأتِيَنا النَّفَقَةُ. قُلتُ : وَما نَفَقَتُكُم؟ قالُوا : قَولُ المُؤمِنِ : «سُبحانَ [اللّهِ] (2) وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ»، فَإِذا قالَهُنَّ بَنَينا، وَإِذا سَكَتَ وَأَمسَكَ أَمسَكنا . (3)

10 / 2مُلازَمَةُ المَسجِدِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن كانَ القُرآنُ حَدِيثَهُ وَالمَسجِدُ بَيتَهُ ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (4)

راجع : ص 412 (الفصل السابع: مكارم الأخلاق و محاسن الأعمال / بناء المسجد) .

.


1- .اليَقَقُ : شَديدُ البَياض، ناصِعُه (لسان العرب : ج 10 ص 387 «يقق»).
2- .سقط ما بين المعقوفين من المصدر.
3- .الأمالي للطوسي : ص 474 ح 1035 ، عدّة الداعي : ص 249 كلاهما عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 53 عن جميل عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه «يَقَق» بدل «يققا من مسك» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 123 ح 19.
4- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 255 ح 707 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، ثواب الأعمال : ص 47 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 591 ح 819 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 148 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 385 ح 62 .

ص: 477

فصل دهم: هزينه ساخت بهشت
10 / 1 تسبيحات چهارگانه
10 / 2 رفيق مسجد بودن

فصل دهم: هزينه ساخت بهشت10 / 1تسبيحات چهارگانهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به آسمان برده شدم ، به بهشت وارد شدم . در آن جا سرزمينى مُشكين ديدم و در آن جا ديدم كه فرشتگانى، خشتى از زر و خشتى از سيم بر هم مى گذارند و گاه، دست از كار مى كشند . به آنان گفتم : چرا گاهى مى سازيد و گاهى باز مى ايستيد؟ گفتند : تا خرجى به ما برسد . گفتم : «خرجى تان چيست؟ گفتند : اين سخن مؤمن : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» . هر گاه اين را بگويد، ما شروع به ساختن مى كنيم و هر گاه ساكت شود و نگويد، ما نيز دست نگه مى داريم.

10 / 2رفيق مسجد بودنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه قرآن، سخن او و مسجد، خانه اش باشد ، خداوند برايش خانه اى در بهشت مى سازد .

ر . ك : ص 413 (فصل هفتم / خوى هاى والا و كردارهاى نيكو / ساختن مسجد) .

.

ص: 478

10 / 3اَلإِخاءُ فِي اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن جَدَّدَ أَخا فِي الإِسلامِ بَنَى اللّهُ لَهُ بُرجا فِي الجَنَّةِ مِن جَوهَرَةٍ . (1)

الإمام الرضا عليه السلام :مَن استَفادَ أَخا فِي اللّهِ فَقَدِ استَفادَ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (2)

10 / 4إِنشاءُ الشِّعرِ فِي أَهلِ البَيتِ عليهم السلامالإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّهُ تَعالى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ . (3)

10 / 5أَربَعُ خِصالٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍ عليه السلام _: أَربَعٌ مَن كُنَّ فِيهِ بَنَى اللّهُ تَعالَى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ : مَن آوَى اليَتِيمَ ، وَرَحِمَ الضَّعِيفَ ، وَأَشفَقَ عَلى والِدَيهِ ، ورَفَقَ بِمَملُوكِهِ . (4)

.


1- .الاختصاص : ص 228 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 56 .
2- .الأمالي للمفيد : ص 316 ح 8 ، الأمالي للطوسي : ص 84 ح 124 كلاهما عن داوود بن سليمان الغازي ، ثواب الأعمال : ص 182 ح 1 عن محمّد بن زيد ، بحار الأنوار : ج 74 ص 276 ح 4.
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 7 ح 1 ، بشارة المصطفى : ص 208 كلاهما عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمي ، بحار الأنوار : ج 26 ص 231 ح 3.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 358 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو و أنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الخصال : ص 223 ح 53 ، ثواب الأعمال : ص 161 ح 1 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 71 ح 51 وراجع : الأمالي للمفيد : ص 167 ح 1.

ص: 479

10 / 3 برادرى كردن براى خدا
10 / 4 شعرسرايى در باره اهل بيت عليهم السلام
10 / 5 و اين چهار خصلت

10 / 3برادرى كردن براى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس برادرى جديد در اسلام بگيرد، خداوند برايش در بهشت، برجى از جواهر بنا مى كند.

امام رضا عليه السلام :هر كس براى خدا برادرى بگيرد ، خانه اى در بهشت گرفته است.

10 / 4شعرسرايى در باره اهل بيت عليهم السلامامام صادق عليه السلام :هر كس در باره ما يك بيت شعر بگويد، خداى بلندمرتبه برايش يك خانه در بهشت مى سازد.

10 / 5و اين چهار خصلتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به امام على عليه السلام _: چهار خصلت است كه در هر كس باشد، خداى بلندمرتبه برايش خانه اى در بهشت مى سازد : كسى كه يتيم را پناه دهد ، و به ناتوان رحم آورد ، و با پدر و مادرش مهربان باشد و با غلامش نرمى كند.

.

ص: 480

الفصل الحادي عشر : كنوز الجنّة11 / 1الحوقلةسنن ابن ماجة عن أبي ذرّ :قالَ لِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أَدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ ، قالَ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَبِي مُوسَى الأَشعَرِي _: يا عَبدَ اللّهِ بنَ قَيسٍ ، أَلا أُعَلِّمُكَ كَلِمَةً هِي مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أَكْثِرْ مِنْ قَولِ «لَا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» فَإِنَّها كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ . (3)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1256 ح 3825 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 67 ح 21356 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 66 ، الزهد لابن المبارك : ص 396 ح 1122 عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 1 ص 455 ح 1964.
2- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2437 ح 6236 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2077 ح 45 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 87 ح 1526 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 457 ح 3374 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1256 ح 3824 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 1 ص 456 ح 1966.
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 580 ح 3601 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 231 ح 8414 كلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 4 ص 133 ح 3900 عن أبي أيّوب ، كنز العمّال : ج 1 ص 454 ح 1957 ؛ المحاسن : ج 1 ص 75 ح 34 بزيادة «العليّ العظيم» بعد «إلّا باللّه » ، بشارة المصطفى : ص 222 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 77 ص 129 ح 35.

ص: 481

فصل يازدهم: گنج هاى بهشت
11 / 1 لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه

فصل يازدهم: گنج هاى بهشت11 / 1لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّهسنن ابن ماجة_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود : «آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت، راه نمايى نكنم؟». گفتم : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ؛ هيچ نيرو و توانى جز از سوى خداوند نيست» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به ابو موسى اشعرى _: اى عبد اللّه بن قيس ! آيا جمله اى را به تو نياموزم كه از گنج هاى بهشت است؟ لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه » را زياد بگو ؛ چرا كه از گنج هاى بهشت است.

.

ص: 482

مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَلا أَدُلُّكَ عَلى كَنزٍ مِنْ كُنُوزِ الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى ، قَالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» _ قالَ : أَحْسَبُه قَالَ : _ يَقُولُ اللّهُ عز و جل : أسْلَمَ عَبْدي وَاسْتَسْلَمَ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَظاهَرَتْ عَلَيهِ النِّعَمُ فَلْيَقُلْ : «اَلحَمْدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينِ»، ومَن أَلَحَّ عَلَيهِ الفَقرُ فَلْيُكثِرْ مِن قَولِ : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» فَإِنَّه كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَفِيهِ شِفاءٌ مِن إِثنَينِ وَسَبعِينَ داءً أَدناها اَلهَمُّ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :قَولُ «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَهِيَ شِفاءٌ مِن تِسعَةٍ وَتِسعِينَ داءً أَدناهُ الهَمُّ . (3)

المحاسن عن الحسن البصريّ :كُنتُ مَعَ أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام بِمِنى وَقَد ماتَ رَجُلٌ مِن قُرَيش، فَقالَ : يا أَبا سَعيدٍ ، قُم بِنا إِلى جِنازَتِهِ ، فَلَمّا دَخَلنا المَقابِرَ قالَ : أَلا اُخبِرُكُم بِخَمسِ خِصالٍ هِيَ مِن البِرِّ ، وَالبِرُّ يَدعُو إِلَى الجَنَّةِ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : إِخفاءُ المُصِيبَةِ وَكِتمانُها، وَالصَّدَقَةُ تُعطِيها بِيَمِينِكَ لا تَعلَمُ بِها شِمالُكَ ، وَبِرُّ الوالِدَينِ ؛ فَإِنَّ بِرَّهُما للّهِِ رِضا، وَالإِكثارُ مِن قَوْلِ : «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ العَلِيِ العَظِيمِ» فَإِنَّه مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَالحُبُّ لِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَ عَلَيهِم أَجمَعِينَ . (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 606 ح 10741 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 71 ح 54 نحوه ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 280 ح 252 ، كنز العمّال : ج 1 ص 453 ح 1951.
2- .الأمالي للصدوق : ص 651 ح 885 عن محمّد بن جعفر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 519 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 186 ح 6 .
3- .الجعفريّات : ص 188 ، النوادر للراوندي : ص 94 ح 38 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 331 ح 1249 وليس فيه «العليّ العظيم» وفيه «أوّلها» بدل «أدناه» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 274 ح 1 ؛ المعجم الأوسط : ج 1 ص 289 ح 943 ، كنز العمّال : ج 1 ص 456 ح 1970 نقلاً عن ميسرة بن عليّ في مشيخته نحوه وكلاهما عن بهز بن حكيم عن أبيه عن جدّه.
4- .المحاسن : ج 1 ص 72 ح 27 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 188 ح 17.

ص: 483

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا تو را به گنجى از گنج هاى بهشت، راه نمايى نكنم؟». گفتم : چرا . فرمود : «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ». گمان مى كنم كه فرمود : «خداوند عز و جل مى فرمايد : بنده ام گردن نهاد و تسليم شد».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پياپى به او نعمت رسيد ، «الحمدُ للّهِ رَبِّ العالمين؛ ستايش، از آن خداوند جهانيان است» بگويد و هر كس فقر بر او فشار آورد ، جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم» را زياد بگويد ؛ چرا كه گنجى از گنج هاى بهشت است و هفتاد و دو درد را شفا مى بخشد كه كمترين آنها، نگرانى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم»، گنجى از گنج هاى بهشت است و نود و نُه درد را شفا مى بخشد كه كمترين آنها، اندوه است .

المحاسن_ به نقل از حسن بصرى _: با امام باقر عليه السلام در مِنا بودم كه مردى از قريش در گذشت . فرمود : «اى ابو سعيد! برخيز كه نزد جنازه او برويم» . چون به گورستان وارد شديم ، فرمود : «آيا شما را به پنج كارى خبر ندهم كه از شمار طاعت اند _ و طاعت ، به بهشت مى كشاند _ ؟». من گفتم : چرا . فرمود : «پنهان داشتن و كتمان مصيبت ؛ صدقه دادن با دست راست، چنان كه دست چپت از آن آگاه نشود ؛ اطاعت از پدر و مادر ، كه اطاعت از آنان، مورد پسند خداوند است ؛ بسيار گفتن جمله «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم» ؛ چرا كه [اين جمله] از گنج هاى بهشت است ؛ و دوست داشتن محمّد و خاندان محمّد _ كه درود خدا بر او و بر ايشان ، همگى ، باد _ ».

.

ص: 484

11 / 2التَّسبيحاترسول اللّه صلى الله عليه و آله :قُلْ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، وَلا إِلهَ إِلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أَكبَرُ ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ» ؛ فَإِنَّهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ ، وَهُنَّ يَحطُطنَ الخَطايا كَما تَحُطُّ الشَّجَرَةُ وَرَقَها ، وَهِيَ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا اُعَلِّمُكُم خَمسَ كَلِماتٍ؟ خَفِيفاتٍ عَلَى اللِّسانِ ، ثَقِيلاتٍ فِي المِيزانِ ، يُرضِينَ الرَّحْمنَ ، وَيَطْرُدنَ الشَّيطانَ ، وَهُنَّ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ ، وَمِن تَحتِ العَرشِ ، وَهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ؟ قالُوا : بَلى يا رَسُولَ اللّهِ! فَقالَ صلى الله عليه و آله : قُولُوا : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِ وَلا إِلهَ إلّا اللّهُ واللّهُ أَكبَرُ ، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الَعَليِ العَظيمِ . (2)

11 / 3فاتِحَةُ الكِتابِتفسير العياشيّ عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ» (3) فَقالَ : فاتِحَةُ الكِتابِ ؛ يُثَنّى فِيهَا القَولُ . قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ اللّهَ مَنَّ عَلَيَ بِفاتِحَةِ الكِتابِ مِن كَنزِ الجَنَّةِ . (4)

.


1- .كنز العمّال : ج 15 ص 954 ح 43665 نقلاً عن المعجم الكبير وابن مردويه عن أبي الدرداء وراجع : تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 120 وتاريخ دمشق : ج 47 ص 150 وتفسير القرطبي : ج 10 ص 415 .
2- .عدّة الداعي : ص 247 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 175 ح 22.
3- .الحجر : 87 .
4- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 22 ح 17 ، مجمع البيان : ج 1 ص 109 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 238 ح 40.

ص: 485

11 / 2 تسبيحات
11 / 3 فاتحة الكتاب

11 / 2تسبيحاتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بگو : «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ؛ پاك است خدا . ستايش، از آنِ خداست . معبودى جز خدا نيست . خدا، بزرگ ترين است، و هيچ توان و نيرويى جز از سوى خدا نيست»؛ چرا كه اينها باقيات صالحات اند ، گناهان را همچون برگ درخت مى ريزند و از گنج هاى بهشت اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا پنج كلمه به شما نياموزم كه بر زبان، سبُك ، ولى در ترازو[ى اعمال] سنگين اند و خداى مهربان را خشنود مى سازند و شيطان را مى رانند و از گنج هاى بهشت اند و در زير عرش اند و باقيات الصالحات اند؟». گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «بگوييد : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه العلىّ العظيم».

11 / 3فاتحة الكتابتفسير العيّاشى_ به نقل از محمّد بن مسلم _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل : «و ما به تو هفت دوگان و قرآن بزرگ را داديم» پرسيدم . فرمود : «[مقصود، ]فاتحة الكتاب است كه در آن ، گفته ها دو به دو اند». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خداوند با فاتحة الكتاب _ كه از گنج بهشت است _ بر من منّت نهاد».

.

ص: 486

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فاتِحَةُ الكِتابِ اُنزِلَت مِن كَنزٍ تَحتَ العَرشِ . (1)

11 / 4اِنتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِنتِظارُ الصَّلاةِ بَعدَ الصَّلاةِ كَنزٌ مِن كُنوزِ الجَنَّةِ . (2)

راجع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنة / الصلاة) .

11 / 5الصَّبرُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصَّبرُ كَنزٌ مِن كُنُوزِ الجَنِّةِ . (3)

راجِع : ص 490 (الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنة / الصبر) .

11 / 6تِلكَ الخِصالُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ مِن كَنزِ الجَنَّةِ : إِخفاءُ الصَّدَقَةِ ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ ، وَقَولُ : لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : كِتمانُ الفاقَةِ ، وَكِتمانُ الصَّدَقَةِ ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ الوَجَعِ . (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 1 ص 557 ح 2501 نقلاً عن ابن راهويه عن الإمام عليّ عليه السلام ، المعجم الكبير : ج 20 ص 226 ح 525 عن معقل بن يسار ، الفردوس : ج 4 ص 277 ح 6816 ، أسباب نزول القرآن : ص 22 ح 20 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام وكلّها نحوه.
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 237 ح 937 عن عبد اللّه الهاشمي عن أبيه عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .مسكّن الفؤاد : ص 47 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 82 ص 137 ح 22 ، إحياء علوم الدين : ج 4 ص 91.
4- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 186 الرقم 1225 عن الحارث بن عليّ ، كنز العمّال : ج 15 ص 859 ح 43420.
5- .الدعوات : ص 164 ح 452 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 208 ح 23.

ص: 487

11 / 4 انتظار كشيدن براى نماز، پس از هر نماز
11 / 5 شكيبايى
11 / 6 و اين چند خصلت

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاتحة الكتاب، از گنجى در زير عرش، نازل شد.

11 / 4انتظار كشيدن براى نماز، پس از هر نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انتظار كشيدن براى نماز [بعدى] پس از هر نماز ، گنجى از گنج هاى بهشت است.

ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / نماز) .

11 / 5شكيبايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شكيبايى ، گنجى از گنج هاى بهشت است.

ر . ك : ص 491 (فصل دوازدهم : كليدهاى بهشت / شكيبايى) .

11 / 6و اين چند خصلتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز، از گنج هاى بهشت اند : پنهانى دادن صدقه ، پنهان داشتن مصيبت ، صله رحم و ذكر «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللّه ».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز، از گنج هاى بهشت اند : نهان داشتن نادارى ، نهانى دادن صدقه ، نهان داشتن مصيبت و نهان داشتن بيمارى .

.

ص: 488

الإمام عليّ عليه السلام :مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : البِرُّ ، وَإِخفاءُ العَمَلِ ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزايا ، وَكِتمانُ المَصائِبِ . (1)

عنه عليه السلام :ثَلاثٌ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ : كِتمانُ الصَّدَقَةِ، وَكِتمانُ المُصِيبَةِ ، وَكِتمانُ المَرَضِ . (2)

.


1- .تحف العقول : ص 200 ، التمحيص : ص 66 ح 153 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 71 ص 95 ح 59 .
2- .الإرشاد : ج 1 ص 303 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 421 ح 40.

ص: 489

امام على عليه السلام :نيكوكارى ، پنهان كردن عمل ، شكيبايى در برابر مصيبت ها و پوشيده داشتن گرفتارى ها، از گنج هاى بهشت اند.

امام على عليه السلام :سه چيز، از گنج هاى بهشت اند : پنهانى دادن صدقه ، پنهان داشتن مصيبت و پنهان داشتن بيمارى.

.

ص: 490

الفصل الثاني عشر : مفاتيح الجنّة12 / 1التّوحيدُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَفاتِيحُ الجَنَّةِ شَهادَةُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ . (1)

12 / 2الصَّبْرُالإمام عليّ عليه السلام :مِفتاحُ الجَنَّةِ الصَّبرُ . (2)

12 / 3الصَّلاةُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِفتاحُ الجَنَّةِ الصَّلاةُ ، وَمِفتاحُ الصَّلاةِ الوُضُوءُ . (3)

.


1- .مسند ابن حنبل: ج 8 ص257 ح 22163، مشكاة المصابيح: ج 1 ص19 ح 40، تفسير ابن كثير: ج 7 ص 112 نحوه وكلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 425 ح 1825 ؛ المجازات النبويّة : ص 227 ح 182 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 312 عن الإمام الكاظم عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 48 ص 105 ح 8 .
2- .مطالب السؤول : ص 55 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 9 ح 65 .
3- .سنن الترمذي : ج 1 ص 10 ح 4 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 336 ح 4364 كلاهما عن جابر ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 322 ح 56 وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 2 ص 62 ح 3116.

ص: 491

فصل دوازدهم: كليدهاى بهشت
12 / 1 يكتاپرستى
12 / 2 شكيبايى
12 / 3 نماز

فصل دوازدهم: كليدهاى بهشت12 / 1يكتاپرستىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كليدهاى بهشت ، گواهى دادن به يگانگى خدا هستند .

12 / 2شكيبايىامام على عليه السلام :كليد بهشت ، شكيبايى است.

12 / 3نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كليد بهشت، نماز است و كليد نماز، وضوست.

.

ص: 492

12 / 4الجِهادُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :السُّيُوفُ مَفاتِيحُ الجَنَّةِ . (1)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 564 ح 6086 ، تاريخ دمشق : ج 65 ص 220 ، الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3556 كلّها عن يزيد بن شجرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 298 ح 10580 ؛ مستدرك الوسائل : ج 11 ص 13 ح 12293 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 493

12 / 4 جهاد

12 / 4جهادپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمشيرها ، كليدهاى بهشت اند.

.

ص: 494

الفصل الثالث عشر : من ضمنت له الجنّة13 / 1مَن ضَمِنَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَالكتاب«تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا» . (1)

«وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّ__لِحَ_تِ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَ_ائِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْ_لَمُونَ نَقِيرًا» . (2)

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَ_تِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِى التَّوْرَاةِ وَ الْاءِنجِيلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ وَ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» . (3)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : ... يا أحمَدُ ، وعِزَّتي وجَلالي ، ما مِن عَبدٍ ضَمِنَ لي بِأَربَعِ خِصالٍ إلّا أدخَلتُهُ الجَنَّةَ : يَطوي لِسانَهُ فَلا يَفتَحُهُ إلّا بِما يُعينُهُ ، ويَحفَظُ قَلبَهُ مِنَ الوَسواسِ ، ويَحفَظُ عِلمي ونَظَري إلَيهِ ، ويَكونُ قُرَّةُ عَينَيهِ الجوع . يا أحمَدُ ، لَو ذُقتَ حَلاوَةَ الجوعِ وَالصَّمتِ وَالخَلَوةِ ، وما وَرِثوا مِنها! قالَ : يا رَبِّ ، ما ميراثُ الجوعِ؟ قالَ : الحِكمَةُ ، وحِفظُ القَلبِ ، وَالتَّقَرُّبُ إلَيَّ، وَالحُزنُ الدّائِمُ ، وخِفَّةُ المَؤونَةِ بَينَ النّاسِ ، وقَولُ الحَقِّ ، ولا يُبالي عاشَ بِيُسرٍ أو بِعُسرٍ . يا أحمَدُ ، هَل تَدري بِأَيِّ وَقتٍ يَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَيَّ؟ [قالَ : لا يا رَبِّ] (4) ، قالَ : إذا كانَ جائِعا ، أو ساجِدا ... . يا أحمَدُ ، إنَّ العَبدَ إذا جاعَ بَطنُهُ وحَفِظَ لِسانَهُ ، عَلَّمتُهُ الحِكمَةَ ، وإن كانَ كافِرا تَكونُ حِكمَتُهُ حُجَّةً عَلَيهِ ووَبالاً . (5)

.


1- .مريم : 63 .
2- .النساء : 124 .
3- .التوبة : 111 .
4- .ما بين المعقوفين سقط من المصدر ، وأثبتناه من بحارالأنوار .
5- .إرشاد القلوب : ص 199 _ 205 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 22 ح 6 .

ص: 495

فصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده است
13 / 1 كسانى كه خدا بهشت را برايشان ضمانت كرده است

فصل سيزدهم: كسانى كه بهشت برايشان ضمانت شده است13 / 1كسانى كه خدا بهشت را برايشان ضمانت كرده استقرآن«اين، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند، به ميراث مى دهيم».

«و هر كس ، از مرد يا زن ، كار نيك كند و مؤمن هم باشد ، اينان به بهشت مى روند و به قدر ارزنى ستم نمى بينند».

«خدا از مؤمنان ، جان و مالشان را خريده است، به بهاى اين كه بهشت براى آنان باشد؛ همان كسانى كه در راه خدا مى جنگند و مى كُشند و كشته مى شوند . اين به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن، بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش، وفادارتر است؟ پس به اين معامله اى كه با او كرده ايد، شادمان باشيد و اين، همان كاميابى بزرگ است».

حديثامام على عليه السلام_ در يادكرد از حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى بلندمرتبه فرمود : «اى احمد ! به عزّت و جلالم سوگند، هيچ بنده اى نيست كه چهار كار را به من تعهّد دهد، مگر آن كه او را به بهشت مى برم : زبانش را فرو بندد و آن را جز به آنچه برايش سودمند است، نگشايد ؛ دلش را از وسوسه نگه دارد ؛ مراقب كردار خود و نگاه من به خود باشد ؛ و نور چشمش ، گرسنگى كشيدن (روزه دارى) باشد . اى احمد! اگر شيرينىِ گرسنگى و خاموشى و تنهايى و آنچه را از اينها به ارث برده اند، مى چشيدى!». پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : پروردگارا ! ميراث گرسنگى چيست؟ فرمود : «فرزانگى و نگهداشت دل و نزديك شدن به من و اندوه هميشگى و سبُكبار بودن در ميان مردم و گفتن حق و باكى نداشته باشد كه در آسانى به سر بَرد، يا در دشوارى . اى احمد! آيا مى دانى كه چه هنگام، بنده به من نزديك مى شود؟». پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : نه، اى پروردگار ! فرمود : «آن گاه كه گرسنه باشد ، يا در سجده باشد ... . اى احمد! بنده، هر گاه شكمش گرسنه باشد و زبانش را نگه دارد ، به او حكمت مى آموزم و اگر كافر بود ، حكمتش حجّت بر ضدّ او و وبالش خواهد بود».

.

ص: 496

13 / 2مَن ضَمِنَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله الجَنَّةَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن يَضْمَنُ لي ما بَينَ لَحْيَيْهِ وَما بَينَ رِجْلَيْه أضْمَنُ لَه الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَوَكَّلَ لِي ما بَينَ رِجلَيهِ وَما بَينَ لَحْيَيْهِ تَوَكَّلتُ لَهُ بِالجَنَّةِ . (2)

.


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2376 ح 6109 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 287 ح 16671 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 577 ح 4812 كلّها عن سهل بن سعد ، شعب الإيمان : ج 4 ص 236 ح 4915 عن جابر ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43205 ؛ معاني الأخبار : ص 411 ح 99 عن أبي هريرة وفيه «ضمنت» بدل «أضمن» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 272 ح 18.
2- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2497 ح 6422 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 431 ح 22886 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 8 ح 5701 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8065 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 606 ح 2408 نحوه وكلّها عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : ج 15 ص 806 ح 43202.

ص: 497

13 / 2 كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرده است

13 / 2كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرده استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس به من تضمين دهد كه زبان و دامنش را نگه مى دارد، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس حفظ دامن و زبانش را به من تضمين دهد، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم.

.

ص: 498

حلية الأولياء عن عبد اللّه بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن ضَبَطَ هذا _ وَأَشارَ إِلى لِسانِهِ _ وَهذا _ وَأَشارَ إِلَى بَطنِهِ _ ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ . (1)

سنن ابن ماجة عن عبد الرّحمن بن يزيد :قالَ ثَوبانُ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن يَتَقَبَّلُ لِي بِواحِدَةٍ وَأَتَقَبَّلُ لَهُ بِالجَنَّةِ؟ قُلتُ : أَنَا ، قالَ : لا تَسأَلِ النّاسَ شَيئا . قالَ [عَبدُ الرَّحمنِ] : فَكانَ ثَوبانُ يَقَعُ سَوطُهُ وَهُوَ راكِبٌ ، فَلا يَقُولُ لِأَحَدٍ : ناوِلنِيهِ ، حَتّى يَنزِلَ فَيَأخُذَهُ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :جاءَت فَخِذٌ مِن الأَنصارِ إِلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَسَلَّمُوا عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيهِمُ السَّلامَ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، لَنا إِلَيكَ حاجَةٌ ، فَقالَ : هاتُوا حاجَتَكَم ، قالُوا : إِنَّها حاجَةٌ عَظِيمَةٌ ، فَقالَ : هاتُوها ما هِيَ؟ قالُوا : تَضَمَّن لَنا عَلَى رَبِّكَ الجَنَّةَ! قالَ : فَنَكَسَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله رَأسَهُ ثُمَّ نَكَتَ فِي الأَرضِ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ : أَفعَلُ ذلِكَ بِكُم عَلى أَن لا تَسْأَلُوا أَحَدا شَيئا. (3)

عنه عليه السلام :إِنَّ قَوما أَتَوا رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِضمَن لَنا عَلى رَبِّكَ الجَنَّةَ! قالَ : فَقالَ : عَلى أَن تُعِينُونِي بِطُولِ السُّجُودِ ، قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ . فَضَمِنَ لَهُمُ الجَنَّةَ . قالَ : فَبَلَغَ ذلِكَ قَوما مِنَ الأَنصارِ ، فَأَتَوهُ فَقَالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِضمَن لَنَا الجَنَّةَ! قالَ : عَلى أَن لا تَسأَلُوا أَحَدا شيئا، قالُوا : نَعَم يا رَسُولَ اللّهِ . قالَ : فَضَمِنَ لَهُمُ الجَنَّةَ . فَكانَ الرَّجُلُ مِنهُم يَسْقُطُ سَوطُهُ وَهُوَ عَلى دابَّتِهِ ، فَيَنزِلُ حَتّى يَتَناوَلَهُ ، كَراهِيَةَ أَن يَسأَلَ أَحَدا شيئا، وَإِن كانَ الرَجُلُ لَيَنَقَطعُ شِسعُهُ (4) فَيَكرَهُ أَن يَطلُبَ مِن أَحَدٍ شِسعا. (5)

.


1- .حلية الأولياء : ج 9 ص 325 ، تاريخ دمشق : ج 58 ص 281 ح 12115 ، كنز العمّال : ج 3 ص 557 ح 7894.
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 588 ح 1837 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 324 ح 22448 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 330 ح 7875 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 181 ، كنز العمّال : ج 6 ص 496 ح 16696 وراجع : سنن ابي داوود : ج 2 ص 121 ح 1643 و تنبيه الخواطر : ج 1 ص 45 .
3- .الكافي : ج 4 ص 21 ح 5 عن أبي بصير ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 71 ح 1758 من دون إسنادٍ إلى الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 129 ح 104.
4- .الشِّسْع : أحد سيور النعل ؛ وهو الذي يدخل بين الإصبعين (لسان العرب : ج 8 ص 180 «شسع»).
5- .الأمالي للطوسي : ص 664 ح 1389 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 79 كلاهما عن هشام، بحار الأنوار : ج 96 ص 157 ح 34.

ص: 499

حلية الأولياء_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس اين (به زبانش اشاره فرمود) و اين را (به شكمش اشاره فرمود) نگه دارد، بهشت را برايش ضمانت مى كنم».

سنن ابن ماجة_ به نقل از عبد الرحمان بن يزيد _: ثوبان گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كيست كه يك چيز را براى من متعهّد شود و من، بهشت را برايش تعهّد كنم؟». گفتم : من . فرمود : «از مردم چيزى مخواه» . از آن پس، ثوبان اگر سواره بود و تازيانه اش مى افتاد، به هيچ كس نمى گفت : تازيانه ام را بده . بلكه خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت.

امام صادق عليه السلام :طايفه اى از انصار، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و بر ايشان سلام گفتند و ايشان پاسخ سلامشان را داد . آنها گفتند : اى پيامبر خدا ! با شما حاجتى داريم . فرمود : «حاجتتان را بگوييد» . گفتند : حاجت بزرگى است ! فرمود : «آن را بگوييد . آن چيست؟». گفتند : بهشت را نزد پروردگارت براى ما ضمانت كن. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سرش را پايين انداخت و لختى [متفكّرانه] به زمين، خيره شد . سپس سرش را بلند كرد و فرمود : «اين كار را برايتان مى كنم، به شرط آن كه شما نيز از هيچ كس چيزى نخواهيد».

امام صادق عليه السلام :گروهى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : «اى پيامبر خدا ! بهشت را برايمان نزد پروردگارت ضمانت كن». فرمود : «به شرط آن كه شما نيز با سجده طولانى، مرا كمك كنيد» . گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا ! پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بهشت را برايشان ضمانت كرد. اين خبر به گوش گروهى از انصار رسيد . آنها نيز نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا ! بهشت را براى ما ضمانت كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به شرط آن كه از كسى چيزى نخواهيد» . گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا ! آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرد . از آن پس ، هر گاه مردى از آنان بر چارپايش سوار بود و شلّاقش مى افتاد، خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت ؛ چون دوست نداشت از كسى چيزى بخواهد ، و اگر بند كفش يكى از آنان پاره مى شد، دوست نداشت از كسى، بند كفشى بخواهد.

.

ص: 500

كنز الفوائد_ في ذِكرِ غَزوَةِ الخَندَقِ _: رُوِيَ فِي الحَديثِ أنَّهُ لَمّا أتَتِ الأَحزابُ وحاصَرَتِ المَدينَةَ بِضعا وعِشرينَ لَيلَةً ، طافَ المُشرِكونَ بِالخَندَقِ فَلَم يَكُن مِنهُم مَن يَقدَمُ عَلَيهِ غَيرَ عَمرِو بنِ عَبدِ وَدٍّ ، فَإِنَّهُ ضَرَبَ فَرَسَهُ فَعَبَرَ بِهِ عَرضَهُ ، و حَصَلَ في حَيِّزِ المَدينَةِ ، فَأَخَذَ يَرتَجِزُ في مَمَرِّهِ ومَجيئِهِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ويُنادي بِالبِرازِ ، ولا يُجيبُهُ أحَدٌ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِأَصحابِهِ وهُم مُطيفونَ بِهِ : أيُّكُم يَبرُزُ إلى عَمرٍو ، أضمَنُ لَهُ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ؟ فَلَم يُجِبُه مِنهُم أحَدٌ ؛ هَيبَةً لِعَمروٍ وَ استعظاما لِأَمرِهِ . فَقامَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ : اِجلِس . ونادى أصحابَهُ دَفعَةً اُخرى ، فَلَم يَقُم مِنهُم أحَدٌ ، وَالقَومُ ناكِسوا رُؤوسِهِم . فَقامَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَأَمَرَهُ بِالجُلوسِ . ونادى الثّالِثَةَ ، فَلَمّا لَم يُجِبهُ أحَدٌ سِواهُ ، استَدناهُ و عَمَّمَهُ بِيَدِهِ ، وأمَرَهُ بِالبُروزِ إلى عَدُوِّهِ . فَتَقَدَّمَ إلَيهِ ، ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : بَرَزَ الإيمانُ كُلُّهُ إلى الشِّركِ كُلِّهِ . (1)

عوالي اللآلي :رُوِيَ عَنهُ صلى الله عليه و آله : مَن أَقامَ الصَّلَواتِ الخَمسَ وَاجتَنَبَ الكَبائِرَ السَّبعَ ، نُودِيَ يَومَ القِيامَةِ يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن أَيِ بابٍ شاءَ . فَقالَ رَجُلٌ لِلرّاوِي : الكَبائِرُ السَبعُ سَمِعتَهُنَّ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : نَعَم؛ الشِركُ بِاللّهِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ ، وَقَذفُ المُحصَناتِ ، وَالقَتلُ ، وَالفِرارُ مِنَ الزَّحفِ ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَالزِّنا . (2)

.


1- .كنز الفوائد : ج 1 ص 297 .
2- .عوالي اللآلي : ج 3 ص 561 ح 58 ؛ تفسير ابن كثير : ج 2 ص 238 عن عبد اللّه عمرو ، كنز العمّال : ج 3 ص 544 ح 7817 نقلاً عن المعجم الكبير عن عبد اللّه بن عمر وكلاهما نحوه.

ص: 501

كنز الفوائد :در جنگ خندق ، مشركان، بيست شب ، خندق را در ميان گرفته بودند و كسى از آنان از خندق عبور نكرد، بجز عمرو بن عبدِ وَد كه اسبش را هى زد و از خندق گذشت و در طرف مدينه قرار گرفت. او به سوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى رفت و مى آمد و رجز مى خواند و مبارز مى طلبيد؛ امّا كسى جوابش را نمى داد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يارانش كه گرداگردش را گرفته بودند ، فرمود : «كدام يك از شما به جنگ عمرو مى رود و من در نزد خداوند، بهشت را برايش ضمانت مى كنم؟» . هيچ يك از آنان از ترس عمرو ، جواب پيامبر صلى الله عليه و آله را نداد . على بن ابى طالب عليه السلام برخاست . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بنشين» . پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر از يارانش خواست ؛ امّا اين بار نيز كسى بر نخاست و همگى سرهايشان را به زير انداخته بودند . دوباره على بن ابى طالب عليه السلام برخاست و باز پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود كه بنشيند . پيامبر صلى الله عليه و آله بار سوم به يارانش فرمود و اين بار نيز جز على عليه السلام ، كسى اجابت نكرد . پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله او را به نزديك خود، فرا خواند و با دست خويش، دستار بر سرش نهاد و فرمود كه به جنگ دشمنش برود و على عليه السلام به سوى او رفت ، و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [هميشه ، در نقل آن واقعه] مى فرمود : «همه ايمان به مبارزه با همه شرك رفت».

عوالى اللآلى :از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه : «هر كس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد و از گناهان هفتگانه دورى كند ، روز قيامت به او گفته مى شود كه از هر درِ بهشت كه مى خواهد، وارد آن شود». مردى به راوى گفت : آن گناهان هفتگانه را از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدى كه چيستند؟ راوى گفت : آرى ؛ شرك به خدا ، آزردن پدر و مادر ، تهمت زدن به زنان پاك دامن ، قتل ، فرار از ميدان جهاد ، خوردن مال يتيم و زنا.

.

ص: 502

تاريخ دمشق عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن صامَ يوما مِن رَمَضانَ فَسَلِمَ مِن ثَلاثٍ ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ . فَقالَ أَبُو عُبَيْدَةَ بنُ الجَرّاحِ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَعَلى ما فِيهِ سِوَى الثَّلاثَةِ؟ قالَ : عَلى ما فِيهِ سِوَى الثَّلاثَةِ : لِسانِه، وَبَطنِهِ ، وَفَرْجِهِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِبنَ آدَمَ! اُكفُل لِي بِثَلاثٍ ، أَكفُلُ لَكَ بِالجَنَّةِ : إِن قَنَعتَ بِما رَزَقَكَ اللّهُ فَأَنتَ أَغنَى النّاسِ ، وَإِنِ انتَهَيتَ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ فَأَنتَ أَربَحُ النّاسِ ، وَإِن عَمِلتَ بِما فَرَضَ اللّهُ عَلَيكَ فَأَنتَ أَوفَرُ النّاسِ . (2)

الخصال عن تميم الدّاري :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن يَضمَنُ لِي خَمسا أَضمَنُ لَهُ الجَنَّةَ ، قِيلَ : وَما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : النَّصِيحَةُ للّهِِ عز و جل ، وَالنَّصِيحَةُ لِرَسُولِهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِكِتابِ اللّهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِدِينِ اللّهِ ، وَالنَّصِيحَةُ لِجَماعَةِ المُسلِمِينَ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِضمَنُوا لِي سِتَّةً أَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ : لا تَظلِمُوا عِندَ قِسمَةِ مَوارِيثِكُم ، وَلا تَغلُوا غَنائِمَكُم ، وَلا تَجتَنِبُوا عَن قِتالِ عَدُوِّكُم ، وَامنَعُوا ظالِمَكُم مِن مَظلُومِكُم ، وَأَنصِفُوا النّاسَ مِن أَنفُسِكُم ، وَلا تَحمِلُوا عَلَى اللّهِ ذُنُوبَكُم . (4)

.


1- .تاريخ دمشق : ج 54 ص 166 ح 11423 ، كنز العمّال : ج 8 ص 585 ح 24279 .
2- .تيسير المطالب : ص 376 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام الحسن عليه السلام .
3- .الخصال : ص 294 ح 60 ، مشكاة الأنوار : ص 533 ح 1786 ، روضة الواعظين : ص 464 وليس فيهما «قيل : وما هي يا رسول اللّه ؟» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 65 ح 1.
4- .تيسير المطالب : ص 395 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 282 ح 8082 نحوه وكلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43533.

ص: 503

تاريخ دمشق_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس يك روز از رمضان را روزه بگيرد و از سه چيز به سلامت ماند ، بهشت را برايش ضمانت مى كنم». ابو عبيده جرّاح گفت : اى پيامبر خدا! اگرچه هر عيب ديگرى داشته باشد؟ فرمود : «اگر چه هر عيب ديگرى داشته باشد . آن سه عبارت اند از : زبان و شكم و شهوت».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى پسر آدم! سه چيز را برايم بر عهده گير تا بهشت را برايت بر عهده بگيرم : اگر به آنچه خدا روزىِ تو كرده است، خرسند باشى ، تو بى نيازترينِ مردمانى . اگر از آنچه خدا حرام كرده است، خوددارى ورزى ، تو بَرَنده ترينِ مردمانى و اگر به آنچه خدا بر تو واجب گردانيده است، عمل كنى، تو داراترينِ مردمانى.

الخصال_ به نقل از تميمِ دارى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس پنج چيز را برايم ضمانت كند، من بهشت را برايش ضمانت مى كنم» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! آن پنج چيز ، كدام اند؟ فرمود : «يك دلى با خداوند عز و جل ، يك دلى با پيامبر او ، يك دلى با كتاب خدا ، يك دلى با دين خدا و يك دلى با جامعه مسلمانان».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش كار را برايم تعهّد كنيد، من بهشت را برايتان متعهّد مى شوم : در هنگام تقسيم ميراثتان ، ستم روا مداريد ، به غنايمتان دستبرد نزنيد ، از جنگيدن با دشمنتان دورى نكنيد ، ستمگرتان را از ستم ديده تان باز داريد ، با مردم، انصاف بورزيد و گناهانتان را به گردن خدا نيندازيد.

.

ص: 504

المعجم الأوسط عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَنَّه قالَ لِمَن حَولَهُ مِن اُمَّتِهِ : اُكفُلُوا لِي بِسِتِّ خِصالٍ وَأَكفُلُ لَكُم بِالجَنَّةِ . قُلتُ : ما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ : الصَّلاةُ ، وَالزَّكاةُ ، وَالأَمانَةُ ، وَالفَرْجُ ، وَالبَطنُ وَاللِّسانُ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِضمَنُوا لِي سِتّا مِن أَنفُسِكُم أَضمَن لَكُمُ الجَنَّةَ : اُصدُقُوا إِذا حَدَّثتُم ، وَأَوفُوا إِذا وَعَدتُم ، وَأَدُّوا إِذا ائتُمِنتُم ، وَاحفَظُوا فُرُوجَكُم ، وَغُضُّوا أَبصارَكُم ، وَكُفُّوا أَيدِيَكُم . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :تَقَبَّلُوا لِي سِتّا أَتَقَبَّلْ لَكُمُ الجَنَّةَ : إِذا حَدَّثتُم فَلا تَكذِبُوا ، وَإِذا وَعَدتُم فَلا تُخلِفُوا ، وَإِذا ائتُمِنتُم فَلا تَخُونُوا ، وَغُضُّوا أَبصارَكُم ، وَاحفَظُوا فُرُوجَكُم ، وَكُفُّوا أَيدِيَكُم وَأَرجُلَكُم عَن الحَرامِ ، تَدخُلُوا جَنَّةَ رَبِّكُم . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أَنَا زَعِيمٌ بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ (4) لِمَن تَرَكَ المِراءَ (5) وَإِن كانَ مُحِقّا ، وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ لِمَن تَرَكَ الكِذْبَ وَإِن كانَ مازِحا ، وَبِبَيتٍ فِي أَعلى الجَنَّةِ لِمَن حَسُن خُلقُه . (6)

.


1- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 154 ح 4925 و ج 8 ص 268 ح 8599 ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43530.
2- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 412 ح 22821 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 506 ح 271 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 399 ح 8066 كلّها عن عبادة بن الصامت ، كنز العمّال : ج 15 ص 893 ح 43531 .
3- .تنبيه الغافلين : ص 471 ح 733 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 400 ح 8067 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 78 ح 4355 كلاهما نحوه ؛ الخصال : ص 321 ح 5 كلّها عن أنس، مشكاة الأنوار : ص 301 ح 933 روضة الواعظين : ص 513 وفي الثلاثة الأخيرة «وألسنتكم» بدل «وأرجلكم عن الحرام، تدخلوا جنّة ربّكم» .
4- .رَبَضُ الجَنَّة : ما حولها خارجا عنها، تشبيها بالأبنية التي تكون حول المدن (النهاية : ج 2 ص 185 «ربض»).
5- .المِراء : الجدال (النهاية : ج 4 ص 322 «مرا»).
6- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 253 ح 4800 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 420 ح 21176 كلاهما عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 3 ص 642 ح 8299 ؛ الخصال : ص 144 ح 170 عن جبلة الإفريقي نحوه ، بحار الأنوار : ج 71 ص 388 ح 39 وراجع : سنن الترمذي : ج 4 ص 358 ح 1993 وسنن ابن ماجة : ج 1 ص 19 ح 51 .

ص: 505

المعجم الأوسط_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به كسانى از امّتش كه پيرامون او بودند ، فرمود : «[نگهدارى از ]شش چيز را براى من متعهّد شويد ، من بهشت را برايتان متعهّد مى شوم» . من گفتم : آنها چيستند، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «نماز ، زكات ، امانت ، دامن ، شكم و زبان».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش كار را برايم ضمانت دهيد ، من بهشت را برايتان ضمانت مى كنم : هر گاه سخن گفتيد ، راست بگوييد ؛ هر گاه وعده داديد، وفا كنيد ؛ هر گاه امانتى به شما سپرده شد، آن را به صاحبش باز گردانيد ؛ دامن خود را پاك نگه داريد ؛ چشمانتان را [از حرام] فرو بنديد ؛ و دست هايتان را [از حرام و ستم] باز داريد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شش چيز را براى من تقبّل كنيد، من بهشت را براى شما تقبّل مى كنم : هر گاه سخن گفتيد، دروغ نگوييد ؛ هر گاه وعده داديد، خُلف وعده نكنيد ؛ هر گاه امانتى به شما سپرده شد، خيانت نكنيد ؛ چشمانتان را [از حرام ]فرو بنديد ؛ دامن خويش را حفظ كنيد ؛ و دست و پاى خود را از حرام نگه داريد تا به بهشت پروردگارتان وارد شويد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى كسى كه از مجادله دست بردارد، اگرچه حق با او باشد ، خانه اى را در حومه (پايين) بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه از دروغ گفتن، حتّى به شوخى، خوددارى كند، خانه اى را در وسط بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه خوش اخلاق باشد، خانه اى را در بالاى بهشت ، ضمانت مى كنم .

.

ص: 506

عنه صلى الله عليه و آله :أَنَا زَعِيمٌ _ وَالزَّعِيمُ الحَمِيلُ (1) _ لِمَن آمَنَ بِي وَأَسلَمَ وَهاجَرَ ، بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ . وَأَنَا زَعِيمٌ لِمَن آمَنَ بِي وَأَسلَمَ وَجاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ، بِبَيتٍ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي وَسَطِ الجَنَّةِ وَبِبَيتٍ فِي أَعلى غُرَفِ الجَنَّةِ . مَن فَعَلَ ذلِكَ فَلَم يَدَع لِلخَيرِ مَطلَبا وَلا مِنَ الشَّرِّ مَهرَبا يَمُوتُ حَيثُ شاءَ أَن يَمُوتَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَضمَنُ لِي أَربَعا بِأربَعَةِ أَبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أَنفِقْ وَلا تَخَف فَقرا، وَأَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، وَأَفشِ السَّلامَ فِي العالَم ، وَاترُكِ المِراءَ وَإِن كُنتَ مُحِقّا. (3)

13 / 3مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ عَلِيٌّ عليه السلام الجَنَّةَالإمام عليّ عليه السلام :ضَمِنتُ لِسِتَّةٍ الجَنَّةَ : رَجُلٌ خَرَجَ بِصَدَقَةٍ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ يَعُودُ مَرِيضا فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ، وَرَجُلٌ خَرَجَ مُجاهِدا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ حاجّا فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ إِلَى الجُمُعَةِ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ ، وَرَجُلٌ خَرَجَ فِي جِنازَةٍ رَجُلٍ مُسلِمٍ فَماتَ فَلَهُ الجَنَّةُ . (4)

.


1- .الحَمِيْل : الكَفِيل (النهاية : ج 1 ص 442 «حمل»). قال ابن حبّان : الزعيم لغة أهل المدينة، والحميل لغة أهل المصر، والكفيل لغة أهل العراق ويشبه أن يكون قوله «والزعيم الحميل» من قول ابن وهب [أحد رواة الخبر ]اُدرج في الخبر (هامش المصدر).
2- .سنن النسائي : ج 6 ص 21 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 480 ح 4619 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 81 ح 2391 ، السنن الكبرى : ج 6 ص 119 ح 11394 كلاهما نحوه وكلّها عن فضالة بن عبيد ، كنز العمّال : ج 1 ص 70 ح 274.
3- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 4 ح 3 عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، الكافي : ج 2 ص 144 ح 2 ، الخصال : ص 223 ح 52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 والثلاثة الأخيرة عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام من دون إسنادٍ إلى النبيّ صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 390 ح 61 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 140 ح 384.

ص: 507

13 / 3 كسانى كه امام على عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى كسى كه به من ايمان آورد و مسلمان شود و هجرت كند، خانه اى را در حومه (پايين) بهشت و خانه اى را در وسط بهشت ، ضمانت مى كنم ، و براى كسى كه به من ايمان آورد و مسلمان شود و در راه خدا جهاد كند، خانه اى را در حومه بهشت و خانه اى را در وسط بهشت و خانه اى را در بالاترين بالاخانه هاى بهشت، ضمانت مى كنم . كسى كه چنين كند ، جايى براى طلب خوبى ها و گريز از بدى ها فرو نگذاشته است . بميرد، هر جا كه خواست بميرد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كيست كه چهار كار را به من ضمانت دهد تا در برابر آنها، من چهار خانه در بهشت برايش ضمانت كنم؟ انفاق كن و از دچار شدن به فقر، بيم مدار ؛ با مردم به انصاف، رفتار كن ؛ سلام گفتن را در عالم، رواج بده ؛ و مجادله را وا گذار، اگرچه تو بر حق باشى.

13 / 3كسانى كه امام على عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استامام على عليه السلام :من بهشت را براى شش كس ضمانت مى كنم : مردى كه براى دادن صدقه اى [واجب يا مستحبّى] بيرون رود [تا آنان را به اهلش برساند] و [در راه ]بميرد، بهشتى است ؛ مردى كه براى عيادت بيمارى بيرون رود و بميرد، بهشتى است ؛ مردى كه براى جهاد در راه خدا بيرون رود و بميرد ، بهشتى است؛ مردى كه براى حج بيرون رود و بميرد ، بهشتى است ؛ مردى كه براى شركت در نماز جمعه بيرون رود و بميرد، بهشتى است ؛ و مردى كه براى تشييع جنازه مرد مسلمانى بيرون رود و بميرد، بهشتى است.

.


1- .ظاهرا مراد، اين است كه چنين شخصى هر آنچه خوبى است، به دست آورده و از هر آنچه بدى است، رهيده است و ديگر مهم نيست كه در چه جايى بميرد ؛ در هجرت يا در ميدان جهاد.

ص: 508

13 / 4مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ الباقِرُ عليه السلام الجَنَّةَالخرائج والجرائح عن أبي بصير :حَدَّثَني عَلِيُّ بنُ دَرّاجٍ عِندَ المَوتِ أنَّهُ دَخَلَ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام وقالَ : إنَّ المُختارَ استَعمَلَني عَلى بَعضِ أعمالِهِ وأصبَتُ مالاً فَذَهَبَ بَعضُهُ وأكَلتُ وأعطَيتُ بَعضا ، فَأنا اُحِبُّ أن تَجعَلَني في حِلٍّ مِن ذلِكَ . قالَ : أنتَ مِنهُ في حِلٍّ . فَقُلتُ : وإنَّ فُلانا حَدَّثَني أنَّهُ سَأَلَ الحَسَنَ بنَ عَلِيِّ عليه السلام أن يُقطِعَنا أرضا فِي الرَّجعَةِ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : أنا أصنَعُ بِكَ ما هُوَ خَيرٌ مِن ذلِكَ : أضمَنُ لَكَ الجَنَّةَ عَلَيَّ وعَلى آبائي . فَهَل كانَ هذا؟ قالَ : نَعَم . فَقُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام عِندَ ذلِكَ : اِضمَن لِيَ الجَنَّةَ _ عَلَيكَ وعَلى آبائِكَ السَّلامُ _ كَما ضَمِنَ الحَسَنُ عليه السلام لِفُلانٍ؟ قالَ : نَعَم . قالَ أبو بَصيرٍ : حَدَّثَني هُوَ بِهذا ثُمَّ ماتَ ، وما حَدَّثتُ بِهذا أحَدا . ثُمَّ خَرَجتُ ودَخَلتُ المَدينَةَ ، فَدَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيَّ قالَ : ماتَ عَلِيٌّ ؟ قُلتُ : نَعَم ورَحِمَهُ اللّهُ . فَقالَ : حَدَّثَكَ كَذا وكَذا ، فَلَم يَدَع شَيئا مِمّا حَدَّثَني عَلِيا إلّا حَدَّثَني بِهِ . فَقُلتُ : وَاللّهِ ما كانَ عِندي حينَ حَدَّثَني هُوَ بِهذا أحَدٌ ولا خَرَجَ مِنّي إلى أحَدٍ ، فَمِن أينَ عَلِمتَ هذا؟! فَغَمَزَ فَخِذي بِيَدِهِ فَقالَ هيه ، هيه! اُسكُتِ الآنَ . (1)

13 / 5مَن ضَمِنَ لَهُ الإمامُ الصّادِقُ عليه السلام الجَنَّةَالإمام الصادق عليه السلام :مَن يَضمَن لي أربَعَةً بِأَربَعَةِ أبياتٍ فِي الجَنَّةِ؟ أنفِق ولا تَخَف فَقراً، وأفشِ السَّلامَ فِي العالَمِ، وَاترُكِ المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّا، وأنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ . (2)

.


1- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 729 ح 3 وراجع : بصائر الدرجات : ص 248 ح 14 .
2- .الكافي : ج2 ص144 ح2 و ج 4 ص 44 ح 10 ، الخصال : ص223 ح52 ، المحاسن : ج 1 ص 70 ح 22 كلّها عن معاوية بن وهب ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 62 ح 1711 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 120 ح 21 .

ص: 509

13 / 4 كسانى كه امام باقر عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است
13 / 5 كسانى كه امام صادق عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده است

13 / 4كسانى كه امام باقر عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استالخرائج و الجرائح_ به نقل از ابو بصير _: على بن دَرّاج در حال احتضار برايم نقل كرد كه بر امام باقر عليه السلام وارد شده و گفته : مختار، مرا براى انجام دادن برخى كارهايش گماشت و من مالى را به دست آوردم . مقدارى از آن از دست رفت ، مقدارى را خودم برداشتم و مصرف كردم و مقدارى را هم بخشيدم . مايلم كه آن را برايم حلال كنيد . فرمود : «حلالت باشد» . [ابن درّاج گفت:] گفتم : فلانى برايم روايت كرد كه از امام حسن عليه السلام خواسته كه زمينى را در رَجعه به ما واگذار نمايد و امام حسن عليه السلام به او فرموده : «من برايت بهتر از اين را انجام مى دهم . بهشت را برايت ضمانت مى كنم . بر عهده من و پدرانم باشد !» . آيا چنين چيزى بوده ؟ فرمود : «آرى» . اين جا بود كه به امام باقر عليه السلام گفتم: آيا شما هم براى من، بهشت را تضمين مى كنى _ سلام بر تو و بر پدرانت _ ، همان طور كه امام حسن عليه السلام براى فلانى تضمين كرد ؟ فرمود : «آرى» . على بن درّاج اين را به من گفت و مُرد و من هم اين خبر را به كسى نگفتم . سپس رفتم و وارد مدينه شدم و خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم. وقتى به من نگاه انداخت، فرمود: «على مُرد ؟». گفتم : آرى . خدا رحمتش كند! فرمود : «فلان و بهمان مطلب را به تو گفت» و از آنچه على بن درّاج به من گفته بود ، چيزى را فروگذار نكرد، مگر اين كه به من فرمود . گفتم : به خدا سوگند ، آن هنگام كه على اين حرف ها را به من گفت، هيچ كس نزد من نبود و از ناحيه من هم به كسى گفته نشده است. پس شما از كجا اينها را فهميدى ؟». ايشان ران مرا با دستش فشار داد و فرمود : «خاموش ، خاموش! اكنون ساكت باش» .

13 / 5كسانى كه امام صادق عليه السلام بهشت را برايشان ضمانت كرده استامام صادق عليه السلام :چه كسى چهار چيز را به من تضمين مى دهد تا من چهار خانه در بهشت را براى او تضمين كنم؟ انفاق كن و از تنگ دستى مترس ؛ به همه در هر كجا سلام كن ؛ مجادله كردن را رها كن، اگر چه حق به جانب تو باشد ؛ و با مردم، انصاف داشته باش.

.

ص: 510

مشكاة الأنوار عن عبد الملك النوفلي :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ: أبلِغ مَوالِيَّ عَنِّي السَّلامَ وأخبِرهُم أنّي أضمَنُ لَهُمُ الجَنَّةَ ما خلا سَبعا: مُدمِنُ خَمرٍ أو مَيسِرٍ، أو رادٌّ عَلى مُؤمِنٍ ، أو مُستَكبِرٌ عَلى مُؤمِنٍ، أو مَنَعَ مُؤمِنا مِن حاجَةٍ، أو مَن أتاهُ مُؤمِنٌ في حاجَةٍ فَلَم يَقضِها لَهُ، أو مَن خَطَبَ إلَيهِ مُؤمِنٌ فَلَم يُزَوِّجهُ . قالَ: قُلتُ: لا وَاللّهِ، لا يَرِدُ عَلَيَّ أحَدٌ مِمَّن وَحَّدَ اللّهَ بِكَمالِهِ كائِنا مَن كانَ فَأَخلى بَينَهُ وبَينَ مالي، فَقالَ : صَدَقتَ، إنَّكَ صِدّيقٌ قَدِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَكَ لِلتَّسليمِ وَالإيمانِ . (1)

فضائل الشيعة عن محمّد بن حمران عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قالَ [محمّد] :خَرَجتُ أنا وأبي ذاتَ يَومٍ إلَى المَسجِدِ ، فَإِذا هُوَ بِأُناسٍ مِن أصحابِهِ بَينَ القَبرِ وَالمِنبَرِ ، قالَ : فَدَنا مِنهُم وسَلَّمَ عَلَيهِم وقالَ : إنّي وَاللّهِ لَأُحِبُّ ريحَكُم وأرواحَكُم فَأعينونا عَلى ذلِكَ بِوَرَعٍ وَاجتِهادٍ. وَاعلَموا أنَّ وَلايَتَنا لاتُنالُ الّا بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ مَنِ ائتَمَّ مِنكُم بِقَومٍ فَليَعمَل بِعَمَلِهِم . أنتُم شيعَةُ اللّهِ وأنتُم أنصارُ اللّهِ ، وأنتُمُ السّابقونَ الأَوَّلونَ ، وَالسّابِقونَ الآخِرونَ ، وَالسّابِقونَ فِي الدُّنيا إلى مَحَبَّتِنا ، وَالسّابِقونَ فِي الآخِرَةِ إلَى الجَنَّةِ : ضَمِنتُ لَكُمُ الجَنَّةَ بِضَمانِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ وضَمانِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأنتُمُ الطَّيِّبونَ ونِساؤُكُمُ الطَّيِّباتُ ، كُلُّ مُؤمِنَةٍ حَوراءُ ، وكُلُّ مُؤمِنٍ صِدّيقٌ . (2)

.


1- .مشكاة الأنوار : ص 182 ح 468 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 200 ح 8 .
2- .فضائل الشيعة : ص 51 ح 8 ، الأمالي للصدوق : ص 725 ح 992 عن أبي بصير ، مشكاة الأنوار : ص 169 ح 437 عن عليّ بن حمران عن أبيه ، روضة الواعظين : ص 322 نحوه ، بحار الأنوار : ج 68 ص 65 ح 118 .

ص: 511

مشكاة الأنوار_ به نقل از عبد الملك نَوفَلى _: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «از من به دوستدارانم سلام برسان و به ايشان بگو كه: من بهشت را برايشان ضمانت مى كنم، مگر براى هفت نفر : شرابخوار ، يا قمارباز ، يا آن كه مؤمنى را رد كند ، يا آن كه بر مؤمنى بزرگى فروشد ، يا آن كه مؤمنى را از حاجتى محروم سازد ، يا آن كه مؤمنى حاجتى نزد او آورَد و او حاجتش را برآورده نسازد ، يا آن كه مؤمنى دخترش را از او خواستگارى كند و او موافقت نكند» . من گفتم : به خدا سوگند ، هر مؤمنى كه موحّد كامل باشد و [براى حاجتى] نزد من آيد ، هر كس كه باشد ، دست او را در اموالم كاملاً باز مى گذارم . فرمود : «درست مى گويى . تو، مؤمن راستينى هستى كه خداوند، دلت را براى تسليم و ايمان، خالص گردانيده است».

فضائل الشيعة_ به نقل از محمّد بن حمران _: روزى، من و پدرم به مسجد رفتيم . گروهى از ياران امام صادق عليه السلام را ديديم كه ميان قبر و منبر [پيامبر صلى الله عليه و آله ] ، گرد آمده اند . امام عليه السلام به نزديك ايشان رفت و سلام گفت. و فرمود : «به خدا سوگند كه من بوى شما و جان هاى شما را دوست مى دارم . پس با پارسايى و كوشايى، ما را در [ادامه ]اين امر، كمك رسانيد و بدانيد كه ولايت ما، جز با پارسايى و كوشايى [در طاعت و عبادت] به دست نمى آيد . هر يك از شما به قومى اقتدا كند ، بايد به كردار آنها عمل نمايد . شما شيعه خدا هستيد . شما ياران خدا هستيد . شما اوّلين پيشتازان و آخرين پيشتازان هستيد . در دنيا به سوى محبّت ما و در آخرت به سوى بهشت، پيشى گرفته ايد . من با ضمانت خداوند عز و جل و ضمانت پيامبر صلى الله عليه و آله ، بهشت را براى شما ضمانت مى كنم . (1) شما پاك هستيد و زنانتان نيز پاك اند . هر زن مؤمنى، يك حور العين است و هر مرد مؤمنى، صدّيق (2) است».

.


1- .يعنى : به سبب آن كه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را براى شما ضمانت كرده اند ، يا از جانب خدا و به فرمان او بهشت را برايتان ضمانت مى كنم . احتمال هم دارد كه «با» در متن عربى حديث به معناى «مَعَ» باشد ، يعنى: همراه با ضمانت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله ، من نيز برايتان ضمانت مى كنم.
2- .صدّيق : موحّد راستين . كسى كه كردارش، گفتارش را تصديق مى كند و كسى كه در همه كارهايش، ظاهر و باطنش يكسان است.

ص: 512

الفصل الرابع عشر : موانع دخول الجنّةالكتاب«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَ_بَنِى إِسْرَ ءِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّى وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ». (1)

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئايَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ ». (2)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَلا كُلُّكُم يَدخُلُ الجَنَّةَ! إِلّا مَن شَرَدَ عَلَى اللّهِ شِرادَ البَعِيرِ (3) عَلَى أَهلِهِ . (4)

صحيح البخاري عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أُمَّتِي يَدخُلُونَ الجَنَّةَ إِلَا مَن أَبى، قالُوا: يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يَأبى؟! قالَ : مَن أَطاعَنِي دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن عَصانِي فَقَد أَبى . (5)

.


1- .المائدة : 72.
2- .الأعراف : 40.
3- .شَرَد البعير شِرادا : إذا نَفَر وذهب في الأرض (النهاية : ج 2 ص 457 «شرد»).
4- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 288 ح 22289 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 123 ح 184 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 281 ح 3149 ، اُسد الغابة : ج 2 ص 146 الرقم 1405 ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 303 ح 3937 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 191 ح 2 نحوه وكلّها عن أبي اُمامة الباهلي ، كنز العمّال : ج 4 ص 215 ح 10221 ؛ المجازات النبويّة : ص 425 ح 343.
5- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2655 ح 6851 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 275 ح 7626 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 196 ح 17 عن أبي سعيد الخدري نحوه ، تاريخ دمشق : ج 49 ص 152 ح 10513 ، كنز العمّال : ج 4 ص 215 ح 10219 وراجع : مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 380 ح 404 .

ص: 513

فصل چهاردهم: موانع ورود به بهشت

فصل چهاردهم: موانع ورود به بهشتقرآن«كسانى كه گفتند : «خدا همان مسيح پسر مريم است» ، قطعا كافر شدند ، حال آن كه مسيح ، خود ، مى گفت : اى بنى اسرائيل ! خدا را كه پروردگار من و شماست ، بندگى كنيد ، كه هر كس به خدا شرك آورد ، قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است ، و ستمكاران ، ياورانى ندارند ».

«كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و در [ پذيرفتن ] آنها تكبّر ورزيدند ، درهاى آسمان را برايشان نمى گشايند و در بهشت وارد نمى شوند ، مگر آن كه شتر (1) در سوراخ سوزنْ داخل شود ، و بدين سان ، بزهكاران را سزا مى دهيم».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هان! همه شما به بهشت مى رويد ، بجز كسى كه از خدا فرارى باشد ، آن سان كه اشتر از صاحبش فرارى مى گردد.

صحيح البخارى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همه امّتم به بهشت مى روند ، مگر كسى كه خود ، سر باز زند» . گفتند : اى پيامبر خدا ! كيست كه [ از رفتن به بهشت ] سر باز زند؟! فرمود : «كسى كه از من فرمان بَرَد ، به بهشت مى رود و كسى كه از من نافرمانى كند ، در واقع ، سر باز زده است» .

.


1- .«جَمَل» كه در اصل عربىِ آيه به كار رفته ، هم به معناى شتر و هم به معناى طناب كِشتى است . و در هر صورت ، اشاره به اين است كه كسانى كه آيات الهى را تكذيب مى كنند و از پذيرفتن ايمان كبر مى ورزند ، امكان ندارد به بهشت داخل شوند .

ص: 514

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ عَبدٌ فِي قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَسَدٌ غُذِّيَ بِحَرامٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ حَرامٌ عَلى كُلِّ فاحِشٍ أَن يَدخُلَها . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلى كُلِّ فَحّاشٍ بَذِيٍّ ، قَلِيلِ الحَياءِ ، لا يُبالِي ما قالَ وَلا ما قِيلَ لَهُ ، فَإِنَّكَ إِن فَتَّشتَهُ لَم تَجِدهُ إِلّا لِغَيَّةٍ (4) أَو شِركِ شَيطانٍ . (5)

.


1- .معاني الأخبار : ص 241 ح 1 عن عبد اللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عليه السلام و ح 2 عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ، الكافي : ج 2 ص 310 ح 6 عن زرارة عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 235 ح 38 ؛ سنن الترمذي : ج 4 ص 360 ح 1998 ، سنن ابي داوود: ج 4 ص 59 ح 4091 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 22 ح 59 كلّها عن عبد اللّه ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 470 ح 5757 عن عبد اللّه بن سلام ، كنز العمّال : ج 3 ص 534 ح 7774.
2- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 75 ح 78 و 79 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 30 ح 83 نحوه ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 113 ح 5961 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 79 ح 2787 تاريخ دمشق : ج 37 ص 216 ح 7461 كلّها عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 4 ص 16 ح 9276.
3- .الصمت و حفظ اللسان لابن أبي الدنيا : ص 179 ح 322 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 181 ، الفردوس : ج 2 ص 115 ح 2606 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 3 ص 598 ح 8085 .
4- .أي مُلغىً، والظاهر المراد به المخلوق من الزنا (مجمع البحرين : ج 3 ص 1637 «لغا»).
5- .الكافي : ج 2 ص 323 ح 3 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 299 ح 105 كتاب سُليم بن قيس : ج 2 ص 956 ح 89 كلّها عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 7 ح 12 عن سليمان بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تحف العقول: ص 44 نحوه ، بحار الأنوار: ج 79 ص 112 ح 10.

ص: 515

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده اى كه در دلش به وزن يك دانه خردل تكبّر باشد ، هرگز وارد بهشت نخواهد شد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدنى كه با حرام تغذيه شده باشد ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وارد شدن افراد بدزبانِ زشتگو به بهشت ، ممنوع است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت را بر هر زشتگوى بدزبانِ بى حيايى كه باكى ندارد چه مى گويد و چه به او گفته مى شود ، حرام [ و ممنوع ] كرده است ؛ زيرا اگر در باره چنين كسى بررسى كنى ، خواهى ديد كه يا سرِ راهى [ با نطفه حرام ] است و يا شيطان در نطفه اش شريك شده است.

.

ص: 516

عنه صلى الله عليه و آله :يا كَعبَ بنَ عُجرَةَ! إِنَّهُ لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ لَحمٌ نَبَتَ مِن سُحتٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ ادَّعى إِلى غَيرِ أَبِيهِ وَهُوَ يَعلَمُ أَنَّهُ غَيرُ أَبِيهِ فَالجَنَّةُ عَلَيهِ حَرامٌ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى الدَّيُّوثِ (4) . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ قاطِعٌ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ حَرامٌ عَلى عاقِّ والِدَيهِ . (7)

.


1- .السُحْتُ : الحَرامُ الذي لا يَحلُّ كَسبُه (النهاية : ج 2 ص 345 «سحت»).
2- .سنن الدارمي : ج 2 ص 774 ح 2674 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 64 ح 14448 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 469 ح 8302 كلّها عن جابر بن عبد اللّه ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 378 ح 5567 وفي الثلاثة الأخيرة بزيادة «النار أولى به» في آخره ، المعجم الكبير : ج 19 ص 106 ح 212 نحوه وكلاهما عن كعب بن عجرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 72 ح 14893 .
3- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2485 ح 6385 عن سعد و ج 4 ص 1572 ح 4071 نحوه ، صحيح مسلم : ج 1 ص 80 ح 115 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 330 ح 5113 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 870 ح 2610 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 368 ح 1497 كلّها عن سعد وأبي بكرة وح 1499 عن سعد بن مالك نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 191 ح 15304.
4- .الدّيّوثُ : وهو القوّادُ على أهله ، والذي لا يَغارُ على أهله (تاج العروس : ج 3 ص 213 «ديث») .
5- .الكافي : ج 5 ص 537 ح 8 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح ، ثواب الأعمال : ص 262 ح 3 ، مسائل عليّ بن جعفر : ص 349 ح 863 كلاهما عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 79 ص 114 ح 4.
6- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2231 ح 5638 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1981 ح 19 ، سنن ابي داوود : ج 2 ص 133 ح 1696 وفيهما «قاطع رَحِم» ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 615 ح 16732 ، السنن الكبرى : ج 7 ص 42 ح 13218 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 118 ح 1511 كلّها عن جبير بن مطعم ، كنز العمّال : ج 3 ص 369 ح 6988 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن جبير بن مطعم.
7- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 118 ، الخصال : ص 436 ح 23 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 184 ح 253 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 11 ح 16 ؛ السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 175 ح 4916 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 644 ح 6899 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو نحوه ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 266 .

ص: 517

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى كعب بن عُجره! گوشتى كه از حرام روييده باشد ، هرگز وارد بهشت نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خود را به غير پدرش نسبت دهد ، با آن كه مى داند او پدرش نيست ، بهشت بر او حرام مى گردد .

امام صادق عليه السلام :بهشت بر شخص بى غيرت ، حرام است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بُرنده[ ى پيوند خويشاوندى ] به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر كسى كه از پدر و مادرش نافرمانى كند ، حرام است.

.

ص: 518

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ قَتّاتٌ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ ... الظَّلُومُ لِلنّاسِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إِيّاكَ وَالجَورَ! فَإِنَّ الجائِرَ لا يَرِيحُ (4) رائِحَةَ الجَنَّةِ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا خَلَصَ المُؤمِنُونَ مِن النّارِ حُبِسُوا بِقَنطَرَةٍ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيَتَقاصُّونَ مَظالِمَ كانَت بَينَهُم فِي الدُّنيا حَتَّى إِذا نُقُّوا وَهُذِّبُوا أُذِنَ لَهُم بِدُخُولِ الجَنَّةِ . فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَأَحَدُهُم بِمَسكَنِهِ فِي الجَنَّةِ أَدَلُّ بِمَنزِلِهِ كانَ فِي الدُّنيا . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَستَرعِيهِ اللّهُ رَعِيَّةً، فَلَم يُحِطها بِنُصحِهِ، إِلّا لَم يَجِد رائِحَةَ الجَنَّةِ. (7)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَستَرعِيهِ اللّهُ رَعِيَّةً يَمُوتُ يَومَ يَمُوتُ وَهُوَ غاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ ، إِلَا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ . (8)

.


1- .هو النمّام، وقيل: النمّام: الذي يكون مع القوم يتحدّثون فيَنُمّ عليهم، والقَتّات: الذي يتسمّع على القوم وهم لا يعلمون ثمّ يَنِمّ (النهاية : ج 4 ص 11 «قتت»).
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 7 ح 4968 عن حسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 383 ح 825 عن حذيفة ، بحار الأنوار : ج 75 ص 265 ح 8 ؛ صحيح البخاري : ج 5 ص 2250 ح 5709 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 101 ح 169 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 268 ح 4871 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 375 ح 2026 كلّها عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 3 ص 655 ح 8350 .
3- .كنز العمّال : ج 16 ص 17 ح 43744 نقلاً عن مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن غنم .
4- .لم يَرَحْ رائِحَةَ الجَنّة: أي لم يشمّ ريحها (النهاية: ج 2 ص 272 «روح»).
5- .غرر الحكم : ح 2670 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 95 ح 2195 وفيه «يشمّ» بدل «يريح».
6- .صحيح البخاري : ج 2 ص 861 ح 2308 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 28 ح 11095 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 461 ح 7434 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 385 ح 3349 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 64 ح 1181 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 370 ح 38978.
7- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2614 ح 6731 عن معقل بن يسار ، مسند الشهاب : ج 2 ص 21 ح 804 ، كنز العمّال : ج 6 ص 33 ح 14726 نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن عبد الرحمن بن سمرة نحوه.
8- .صحيح مسلم : ج 1 ص 125 ح 227 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 780 ح 2693 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 71 ح 17902 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 13 ح 7362 كلّها عن معقل بن يسار ، كنز العمّال : ج 6 ص 25 ح 14685 ، تاريخ دمشق : ج 37 ص 449 ح 7562 ، مسند ابن الجعد : ص 458 ح 3140 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 284 ح 20313 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 207 ح 474 .

ص: 519

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خبرچين ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به مردم ستم كند ، به بهشت نمى رود.

امام على عليه السلام :از ستم كردن بپرهيز ؛ زيرا ستمكار ، بوى بهشت را استشمام نمى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون مؤمنان از آتش بِرَهَند ، آنان را بر روى پُلى ميان بهشت و دوزخ ، نگاه مى دارند و آنان براى ستم هايى كه در دنيا به يكديگر كرده اند ، از هم تقاص مى كشند و آن گاه كه [ از آلودگى ستم خويش ] پاك و پيراسته شدند ، اجازه مى يابند كه به بهشت وارد شوند . سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از آنان ، راه خانه خود را در بهشت ، بهتر از راه خانه اى كه در دنيا داشته است ، مى شناسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه خداوند ، او را سرپرست عدّه اى قرار دهد ، امّا او نسبت به آنان خيرخواهى نكند ، قطعا بوى بهشت به مشامش نخواهد خورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده اى كه خداوند ، او را سرپرست عدّه اى قرار دهد و او در روزى كه مى ميرد ، در حالى بميرد كه نسبت به زيردستانش ناخالصى كرده باشد ، قطعا خداوند ، بهشت را بر او حرام مى گرداند .

.

ص: 520

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَن لا يَأمَنُ جارُهُ بَوائِقَهُ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ ما خَصَّ اللّهُ تَعالى بِهِ أَهلَ البَيتِ عليهم السلام _: لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ أَوحى إِلَيَّ رَبِّي جَلَّ جَلالُهُ فَقالَ : ... يا مُحَمَّدُ ، لَو أَنَّ عَبدا عَبَدَنِي حَتّى يَنقَطِعَ وَيَصِيرَ كَالشَّنِّ (3) البالِي ، ثُمَّ أَتانِي جاحِدا لِوَلايَتِهِم، فَما أَسكَنتُهُ جَنَّتِي، وَلا أَظلَلتُهُ تَحتَ عَرشِي . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أَهلَ بَيتِي ، وَعَلى مَن قاتَلَهُم ، وَعَلَى المُعِينِ عَلَيهِم ، وَعَلَى مَن سَبَّهُم «أُوْلَ_ائِكَ لَا خَلَ_قَ لَهُمْ فِى الْأَخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (5) . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى عَلَيَ وَلَم يُصَلِّ عَلى آلِي لَم يَجِد رِيحَ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ رِيحَها لَيُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ خَمسِمِئَةِ عامٍ . (7)

.


1- .بَوَائِقُه: أي غوائله وشروره (النهاية: ج 1 ص 162 «بوق»).
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 68 ح 73 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 307 ح 8864 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 54 ح 21 ، الفردوس : ج 5 ص 108 ح 7623 كلّها عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 10 ص 227 ح 10553 عن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 9 ص 54 ح 24908 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 281 عن عبد الرحمن بن صخر وراجع : الأمالي للصدوق : ص 514 ح 707.
3- .الشِّنَان: الأسقِيَة الخَلِقَة ، واحدها شَنّ (النهاية: ج 2 ص 506 «شنن»).
4- .كمال الدين : ص 252 ح 2 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 58 ح 27 كلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 36 ص 245 ح 58 وراجع : مئة منقبة : ص 63 و تفسير فرات : ص 74 ح 47.
5- .آل عمران : 77.
6- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 34 ح 65 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 99 ح 39 عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 164 ح 272 عن داوود بن سليمان عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كشف الغمّة : ج 2 ص 15 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 456 ح 1284 ، روضة الواعظين : ص 300 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 222 ح 10.
7- .الأمالي للصدوق : ص 267 ح 291 عن أبان بن تغلب عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام و ص 462 ح 616 ، الأمالي للطوسي : ص 424 ح 948 كلاهما عن عبد اللّه بن الحسن عن أبيه عن جدّه عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 354 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 186 ح 150.

ص: 521

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه همسايه اش ( / پناهنده اش ) از گزند او در امان نباشد ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان امتيازاتى كه خداى بلندمرتبه به اهل بيت عليهم السلام اختصاص داده است _: شبى كه به آسمان ( معراج ) برده شدم ، پروردگارم عز و جل به من وحى كرد و فرمود : « ... اى محمّد! اگر بنده اى ، چندان مرا عبادت كند كه از هم بگسلد و مانند مَشك پوسيده شود، امّا با انكار ولايت ايشان ( اهل بيت ) نزد من آيد، هرگز او را در بهشتم جاى نمى دهم و در زير سايه عرشم در نمى آورم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، حرام شده است بر كسى كه به اهل بيتم ستم كند ، يا كسى كه با آنان بجنگد ، يا بر ضدّ آنان كمك رساند و يا كسى كه به ايشان ناسزا گويد . «چنين كسانى را در آخرت ، بهره اى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند ، و عذابى دردناك خواهند داشت» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بر من صلوات فرستد و بر خاندان من صلوات نفرستد ، بوى بهشت را نخواهد يافت ، در حالى كه بوى آن از فاصله پانصد سال [ راه ] ، احساس مى شود.

.

ص: 522

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ صاحِبُ مَكسٍ (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَتَلَ مُعاهِدا لَم يَرَح رائِحَةَ الجَنَّةِ ، وَإِنَّ رِيحَها تُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَربَعِينَ عاما. (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَتَلَ مُعاهِدا فِي غَيرِ كُنهِهِ (4) حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ سَيِءُ المَلَكَةِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :خَلَقَ اللّهُ جَنَّةِ عَدنٍ بِيَدِهِ ، وَدَلّى فِيها ثِمارَها، وَشَقَّ فِيها أَنهارَها. ثُمَّ نَظَرَ إِلَيها فَقالَ : «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (7) قالَ : وَعِزَّتِي لا يُجاوِرُنِي فِيكِ بَخِيلٌ . (8)

عنه صلى الله عليه و آله :أَقسَمَ اللّهُ تَعالى بِعِزَّتِهِ وَعَظَمَتِهِ وَجَلالِهِ! لا يُدخِلُ الجَنَّةَ بَخِيلاً وَلا شَحِيحا (9) . (10)

.


1- .المَكس: الضريبة التي يأخذها الماكِس ؛ وهو العشّار (النهاية: ج 4 ص 349 «مكس»).
2- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 132 ح 2937 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 421 ح 1620 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 118 ح 17295 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 562 ح 1469 كلّها عن عقبة بن عامر ، الفردوس : ج 5 ص 108 ح 7626 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 504 ح 7632 .
3- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1155 ح 2995 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 896 ح 2686 ، سنن النسائي : ج 8 ص25 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 229 ح 16482 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 392 ح 7383 عن أبي بكرة وفيه «خمسمئة» بدل «أربعين» ، كنز العمّال : ج 4 ص 362 ح 10914 .
4- .يعني مَن قتلَهُ في غير وقته أو غاية أمره الذي يجوز فيه قتله (النهاية: ج 4 ص 206 «كنه»).
5- .سنن ابي داوود : ج 3 ص 83 ح 2760 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 685 ح 2409 ، سنن النسائي : ج 8 ص 24 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 305 ح 20399 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 155 ح 2631 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 386 ح 18849 كلّها عن أبي بكرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 363 ح 10915.
6- .سنن الترمذي : ج 4 ص 334 ح 1946 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1217 ح 3691 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 26 ح 31 ، المعجم الأوسط : ج 9 ص 124 ح 9312 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 82 ح 91 كلّها عن أبي بكر ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 456 ح 20993 عن مرة الطيّب ، كنز العمّال : ج 9 ص 196 ح 25645 ؛ عوالى اللآلي : ج 1 ص 271 ح 86 .
7- .المؤمنون : 1.
8- .المعجم الكبير : ج 12 ص 114 ح 12723 المعجم الأوسط : ج 5 ص 349 ح 5518 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 455 كلّها عن ابن عبّاس ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 102 ح 277 من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 198 ح 197.
9- .الشُحُّ: أشدُّ البُخل، وهو أبلغ في المنع من البخل، وقيل : هو البخل مع الحرص (النهاية : ج 2 ص 448 «شحح»).
10- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 172 ؛ البخلاء : ص 55 عن أبي شجرة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 452 ح 7407 .

ص: 523

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باجگير ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ كه از فاصله چهل سال راه ، به مشام مى رسد _كسى كه مُعاهِدى (1) را بكشد ، بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مُعاهدى را بى جهت (2) بكشد ، خدا بهشت را بر او حرام مى گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدمَنِش ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بهشت عَدْن (دست نخورده) را با دست خود آفريد و ميوه هايش را آويزان كرد و جويبارهايش را روان ساخت . سپس به آن ، نگاه كرد و فرمود : « « به راستى كه مؤمنان ، رستگار شدند» » و فرمود : «به عزّتم سوگند كه هيچ بخيلى ، همسايه من در تو نخواهد شد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، به عزّت و عظمت و جلالش سوگند خورده است كه هيچ بخيل و آزمندى را وارد بهشت نكند .

.


1- .مُعاهِد به كافرى گفته مى شود كه در عوض پرداخت جزيه ، در پناه حكومت اسلامى قرار گرفته است ؛ كافر ذِمّى .
2- .يعنى در غير وقتش ، يا پيش از آن كه كارش به جايى برسد كه كشتنش جايز شود.

ص: 524

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ تَكَلَّمَت وَقالَت : إِنِّي حَرامٌ عَلى كُلِّ بَخِيلٍ وَمُراءٍ. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا أُخبِرُكُم بِشَيءٍ أَمَرَ بِهِ نُوحٌ عليه السلام اِبنَهُ؟ إِنَّ نُوحا قالَ لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ وَأَنهاكَ عَن أَمرَينِ : لا تُشرِك بِاللّهِ! فَإِنَّهُ مَن أَشرَكَ بِاللّهِ فَقَد حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الجَنَّةَ ، وَأَنهاكَ عَنِ الكِبرِ! فَإِنَّ أَحَدا لا يَدخُلُ الجَنَّةَ وَفِي قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى بَنَى الفِردَوسَ بِيَدِهِ ، وَحَظَرَهُ عَلى كُلِّ مُشرِكٍ ، وَكُلِّ مُدمِنِ الخَمرِ سِكِّيرٍ . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :قال [رسول اللّه ] صلى الله عليه و آله : إِنَّ الجَنَّةَ لَتُوجَدُ رِيحُها مِن مَسِيرَةِ خَمسِمِئَةِ عامٍ ، وَلا يَجِدُها عاقٌّ وَلا دَيُّوثٌ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الدَّيُّوثُ؟ قالَ : الَّذِي تَزنِي امرَأَتُهُ وَهُوَ يَعلَمُ بِها . (4)

سنن أبي داوود عن حارثة بن وهب :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الجَوّاظُ ، وَلا الجَعظَرِيُ . قالَ : وَالجَوّاظُ : الغَلِيظُ الفَظُّ . (5)

.


1- .بحار الأنوار : ج 72 ص 305 ح 52 نقلاً عن كتاب أسرار الصلاة .
2- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 285 عن جابر بن عبد اللّه ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 34 ح 13443 ؛ المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 348 ح 1151 ، تاريخ دمشق : ج 62 ص 283 ح 12820 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 16 ص 106 ح 44077 .
3- .شعب الإيمان : ج 5 ص 11 ح 5590 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 95 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 306 ح 11261 ، الفردوس : ج 1 ص 164 ح 603 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 5 ص 349 ح 13185 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 286 عن أنس .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 444 ح 4542 ، الخصال : ص 37 ح 15 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 401 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 79 ص 114 ح 1 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 351 ح 5372 .
5- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 253 ح 4801 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 174 ح 480 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 89 ح 9 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 172 ح 1472 ، كنز العمّال : ج 3 ص 442 ح 7358 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 502 عن شدّاد بن أوس نحوه .

ص: 525

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سخن در آمد و گفت : من بر هر بخيل و رياكارى ، ممنوعم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را خبر ندهم از چيزى كه نوح ، پسرش را بِدان فرمان داد؟ نوح به پسرش گفت : « ... پسرم! تو را از دو كار ، نهى مى كنم : به خدا شرك مَوَرز ؛ زيرا كسى كه به خدا شرك ورزد ، خداوند ، بهشت را بر او حرام مى گرداند . و تو را از تكبّر ، نهى مى كنم ؛ زيرا كسى كه به اندازه يك دانه خردل ، در دلش تكبّر باشد ، وارد بهشت نمى شود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بزرگ و والا ، فردوس را با دست خود ساخت و آن را بر هر مشرك و هر شرابخوار دائم الخمرى قدغن كرد.

كتاب من لايحضره الفقيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بوى بهشت ، از مسافت پانصد سال راه ، به مشام مى رسد ؛ امّا چنين بويى را نافرمان بردار از پدر و مادر و دَيّوث ، استشمام نمى كنند» . گفته شد : اى پيامبر خدا ! ديّوث كيست؟ فرمود : «مردى است كه همسرش زنا مى دهد و او از آن آگاه است [ و اهمّيت نمى دهد ] » .

سنن أبى داوود_ به نقل از حارثة بن وهب _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «درشت خوى بداخلاق ، به بهشت نمى رود» .

.

ص: 526

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَبّارٌ ، وَلا بَخِيلٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يَقُولُ اللّهُ عز و جل : حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلَى المَنّانِ ، وَالبَخِيلِ ، وَالقَتّاتِ _ وَهُوَ النَّمّامُ _ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ سافِكُ الدَّمِ ، وَلا شارِبُ الخَمرِ ، وَلا مَشّاءٌ بِنَمِيمٍ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ماتَ وَهُوَ بَرِيءٌ مِن ثَلاثٍ : الكِبْرِ ، وَالغُلُولِ (4) ، وَالدَّينِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ طَيِّبَةٌ ، طَيَّبَها اللّهُ وَطَيَّبَ رِيحَها ، يُوجَدُ رِيحُها مِن مَسِيرَةِ أَلفَي عامٍ ، وَلا يَجِدُ رِيحَ الجَنَّةِ عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا مُرخِي الإِزارِ خُيَلاءَ (6) . (7)

.


1- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 198 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 491 ، كنز العمّال : ج 16 ص 64 ح 43955 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 17 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 517 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 317 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 301 ح 6 .
3- .الكافي : ج 7 ص 273 ح 11 ، الخصال : ص 180 ح 244 ، ثواب الأعمال : ص 262 ح 1 ، روضة الواعظين : ص 508 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 265 ح 11.
4- .الغُلُول : الخِيانة في المَغنم والسِرقَة من الغنيمة قبل القِسمة (النهاية : ج 3 ص 380 «غلل»).
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 138 ح 1572 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 806 ح 2412 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 322 ح 22432 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 714 ح 2494 وفيها «فارق الروح والجسد» بدل «مات» ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 31 ح 2218 كلّها عن ثوبان ، كنز العمّال : ج 15 ص 821 ح 43261.
6- .الخُيَلاء _ بالضمّ والكسر _ : الكِبْر والعُجْب (لسان العرب : ج 11 ص 228 «خيل»).
7- .الكافي : ج 6 ص 50 ح 6 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 113 ح 390 ، مستطرفات السرائر : ص 85 ح 30 كلّها عن يونس بن رباط عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 527

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ متكبّر و بخيل و بدسيرتى ، به بهشت نمى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل مى فرمايد : «بهشت بر شخص منّت گذار و بخيل و خبرچين ، حرام شده است».

امام صادق عليه السلام :خونريز و شرابخوار و سخن چين ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بميرد و از سه چيز : تكبّر و دست بردن در غنايم و بدهكارى پاك باشد ، به بهشت مى رود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، خوش جايى است ! خداوند ، آن را خوش و خوش بو قرار داده است و بويش از مسافت دو هزار سال راه ، به مشام مى رسد ؛ امّا كسى كه از پدر و مادرش نافرمانى كند و كسى كه با خويشاوندش قطع رابطه كند و كسى كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه رود ، بوى بهشت را استشمام نمى كنند.

.

ص: 528

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ خَبٌّ (1) ، وَلا مَنّانٌ ، وَلا بَخِيلٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ عاقٌّ ، وَلا مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُكَذِّبٌ بِقَدَرٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مَنّانٌ ، وَلا عاقٌّ، وَلا مُدمِنُ خَمرٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مِسكِينٌ مُستَكبِرٌ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا مَنّانٌ عَلَى اللّهِ بِعَمَلِهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ الجَوّاظُ ، وَالجَعظَرِيُ ، وَالعُتُلُّ الزَّنِيمُ . (6)

مجمع البيان عن شدّاد بن أوس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَوّاظٌ ، وَلا جَعظَرِيٌ، وَلا عُتُلٌّ زَنِيمٌ . قُلتُ : فَما الجَوّاظُ؟ قالَ : كُلُّ جَمّاعٍ مَنّاعٍ . قُلتُ : فَما الجَعظَرِيُ؟ قالَ : الفَظُّ الغَلِيظُ . قُلتُ : فَما العُتُلُّ الزَّنِيمُ؟ قالَ : كُلُّ رَحِيبِ الجَوفِ ، سَيِءِ الخُلُقِ ، أَكُولٌ ، شَرُوبٌ ، غَشُومٌ ، ظَلُومٌ ، زَنِيمٌ . (7)

.


1- .الخَبّ : الخدّاع، وهو الذي يسعى بين الناس بالفساد (النهاية : ج 2 ص 4 «خبب»).
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 343 ح 1963 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 27 ح 32 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 81 ح 90 وفيهما بزيادة «ولا سيّء الملكة» وكلّها عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 3 ص 546 ح 7826 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 416 ح 27554 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 261 ح 2212 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 470 وفيهما بزيادة «ولا منّان» بعد «عاقّ» ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 141 ح 321 ، تاريخ دمشق : ج 56 ص 135 ح 11805 بزيادة «ولا مؤمن بسحر» بعد «عاقّ» وكلّها عن أبي الدرداء ، مسند الطيالسي : ص 154 ح 1131 عن أبي اُمامة وفيه «ولا منّان» بدل «ولا مدمن خمر» ، كنز العمّال : ج 16 ص 54 ح 43909.
4- .سنن النسائي : ج 8 ص 318 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 547 ح 2019 صحيح ابن حبّان : ج 8 ص 176 ح 3383 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 19 ح 2335 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 88 ح 11398 عن أبي سعيد الخدري وليس فيه «خمر» ، كنز العمّال : ج 16 ص 40 ح 43845 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن أبي سعيد الخدري .
5- .التاريخ الكبير : ج 8 ص 82 الرقم 2255 ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 285 ح 1050 ، اُسد الغابة : ج 5 ص 286 الرقم 5178 ، الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7618 ، كنز العمّال : ج 16 ص 54 ح 43906 نقلاً عن الطبراني وابن مندة وكلّها عن نافع مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله .
6- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 290 ح 18015 عن عبدالرحمن بن غنم ، الفردوس : ج 5 ص 106 ح 7616 عن ابن عبّاس بزيادة «الأثيم» بعد «العتلّ» ، كنز العمّال : ج 16 ص 17 ح 43744.
7- .مجمع البيان : ج 10 ص 502 ؛ تفسير ابن كثير : ج 8 ص 219 عن عبد الرحمن بن غنم ، تفسير القرطبي : ج 18 ص 233 عن ابن مسعود وكلاهما نحوه .

ص: 529

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حيله گر و منّت گذار و بخيل ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نافرمان از پدر و مادر و دائم الخمر و بى اعتقاد به تقدير ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منّت گذار و نافرمان از پدر و مادر و باده گسار ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسكينِ متكبّر و پيرِ زناكار ، و كسى كه با عمل خود ، بر خدا منّت مى گذارد ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :متكبّر و بداخلاق و درشت خوى فرومايه ، به بهشت نمى روند.

مجمع البيان_ به نقل از شدّاد بن اوس _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زَنيم ، به بهشت نمى روند» . پرسيدم : جَوّاظ ، چه كسى است؟ فرمود : «هر مالدار بسيار خسيس» . پرسيدم : جَعظَرى ، چه كسى است؟ فرمود : «درشت خوى بى رحم» . پرسيدم : عُتُلّ زَنيم ، چه كسى است ؟ فرمود : «هر شكم فراخِ بدخوى پرخور پرنوش بى رحم ستمگر ناكس».

.

ص: 530

الدّرّ المنثور عن عبد الرّحمن بن غنم :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ جَوّاظٌ ، وَلا جَعظَرِيٌ ، وَلا العُتُلُّ الزَّنِيمُ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمِينَ : ما الجَوّاظُ وَالجَعظَرِيُ وَالعُتُلُّ الزَّنِيمُ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَمّا الجَوّاظُ : فَالَّذِي جَمَعَ وَمَنَعَ ، تَدعُوهُ لَظى (1) ، نَزّاعَةً لِلشَّوى (2) . وَأَمّا الجَعظَرِيُ : فَالفَظُّ الغَلِيظُ ، قالَ اللّهُ : «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» . (3) وَأَمّا العُتُلُّ الزَّنِيمُ : فَشَدِيدُ الخُلُقِ ، رَحِيبُ الجَوفِ ، مُصَحَّحٌ شَرُوبٌ ، واجِدٌ لِلطَّعامِ وَالشَّرابِ ، ظَلُومٌ لِلنّاسِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :أَوصانِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حِينَ زَوَّجَنِي فاطِمَةَ ، فَقالَ : إِيّاكَ وَالكَذِبَ! _ إِلى أَن قالَ _ : وَاحذَرِ الغِيبَةَ وَالنَّمِيمَةَ! فَإِنَّ الغِيبَةَ تُفَطِّرُ الصّائِمَ ، وَالنَّمِيمَةَ تُوجِبُ عَذابَ القَبرِ ، وَالمُغتاب هُوَ المَحجُوبُ عَنِ الجَنَّةِ . (5)

الإمام الباقر عليه السلام :مُحَرَّمَةٌ الجَنَّةُ عَلَى القَتّاتِينَ المَشّائِينَ بِالنَّمِيمَةِ. (6)

.


1- .لَظى : اسم من أسماء النار (النهاية : ج 4 ص 252 «لظا») . وراجع : القسم الثاني : أسماء جهنّم / لظى .
2- .الشَّوى : جِلد الرأس، وقيل : أطراف البدن كالرأس واليد والرجل (النهاية : ج 2 ص 511 «شوى»).
3- .آل عمران : 159.
4- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 247 نقلاً عن أحمد و عبد بن حميد وابن أبي حاتم وابن مردويه وابن عساكر ، تفسير القرطبي : ج 18 ص 233 عن ابن مسعود نحوه .
5- .مستدرك الوسائل : ج 9 ص 125 ح 10434 نقلاً عن لبّ اللباب ، بحار الأنوار : ج 77 ص 67 ح 6 نقلاً عن تحف العقول .
6- .الكافي : ج 2 ص 369 ح 2 عن محمّد بن قيس ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 209 وفيه «الفتّانين» بدل «القتّاتين» ، بحار الأنوار : ج 75 ص 267 ح 18.

ص: 531

الدرّ المنثور_ به نقل از عبد الرحمان بن غنم _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زنيم ، به بهشت نمى روند» . مردى از مسلمانان گفت : جَوّاظ و جَعظَرى و عُتُلّ زنيم چيستند؟ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جَوّاظ ، كسى است كه گرد مى آورد و دريغ مى ورزد . زبانه آتش ، او را فرا مى خواند ؛ همان آتشى كه پوست از سر مى كَنَد . جَعظَرى ، تندخوى سخت دل است . خدا فرمود : «پس به رحمتى از جانب خدا بود كه با آنان نرم خو شدى ، و اگر تندخو و سخت دل بودى ، قطعا از پيرامونت پراكنده مى شدند» . و عُتُلّ زنيم ، يعنى درشت خوى شكم فراخ تن درست پرآشامِ برخوردار از خوراك و نوشاك ، و ستمگر به مردم» .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زمانى كه فاطمه را به همسرى ام در آورد ، به من سفارش كرد و فرمود : «از دروغ بپرهيز» تا آن كه فرمود : «و از غيبت و سخن چينى ، دورى كن ؛ زيرا غيبت ، روزه را باطل مى كند و سخن چينى ، سبب عذاب قبر مى شود ، و غيبت كننده ، از بهشت ، محروم است».

امام باقر عليه السلام :بهشت بر خبركشان (1) و سخن چينان ، حرام شده است.

.


1- .واژه «قَتّات» در متن عربى ، به معناى سخن چين يا كسى است كه دزدكى به صحبت هاى مردم گوش مى دهد ، خواه آن را به ديگران منتقل كند يا نكند و يا كسى است كه سخنان مردم را گوش مى كند و آن را به دشمنشان اطّلاع مى دهد (لسان العرب).

ص: 532

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخِيلٌ ، وَلا خَبٌّ ، وَلا خائِنٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَحِلُّ الدَّرَجاتُ العُلى لِلعاقِّ ، وَلا لِلزّانِي ، وَلا لِلبَخِيلِ ، وَلا لِلحَسُودِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا وَلَدُ زِنَيةٍ ، وَلا عاقُّ والِدَيهِ ، وَلا مَن أَتى ذاتَ مَحرَمٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إِيّاكُم وَعُقُوقَ الوالِدَينِ ؛ فَإِنَّ رِيحَ الجَنَّةِ تُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ ، وَلا يَجِدُها عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا جارٌّ إِزارَهُ خُيَلاءَ ، إِنَّما الكِبرِياءُ للّهِِ رَبِّ العالَمِينَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخِيلٌ ، وَلا خَبٌّ ، وَلا خائِنٌ ، وَلا سَيِءُ المَلَكَةِ ، وَلا خَبّالٌ (5) ، وَلا مَنّانٌ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أَلا وَإِنَّ اللّهَ عز و جل حَرَّمَ عَلَى المَنّانِ ، وَالمُختالِ ، وَالقَتّاتِ ، وَمُدمِنِ الخَمرِ ، وَالجَوّاظِ ، وَالجَعظَرِيِ ، وَالعُتُلِّ الزَّنِيمِ ، الجَنَّةَ . (7)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 20 ح 13 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 265 ح 3551 كلاهما عن أبي بكر، كنز العمّال : ج 16 ص 64 ح 43955 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 114 ح 7650 عن معاذ بن جبل.
3- .شعب الإيمان : ج 6 ص 192 ح 7876 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 175 ح 4916 نحوه وكلاهما عن عبد اللّه بن عمرو، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 7 ص 199 ح 12771 عن مجاهد ، حلية الأولياء : ج 4 ص 72 عن ابن عبّاس وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 5 ص 319 ح 13024 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن أبي سعيد الخدري نحوه .
4- .الكافي : ج 2 ص 349 ح 6 عن محمّد بن فرات عن الإمام الباقر عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ج 281 ح 844 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله جامع الأحاديث للقمّي : ص 283 عن جابر بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 62 ح 27 ؛ المعجم الأوسط : ج 6 ص 18 ح 5664 عن جابر بن عبد اللّه ، تاريخ دمشق : ج 18 ص 81 ح 4191 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 16 ص 77 ح 44000 .
5- .كذا في المصدر، وفي هامشه : في بعض النسخ «ختّار»، و في بعضها «جبّار».
6- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 171 ، إحياء علوم الدين : ج 3 ص 372 وفيه «ولا جبّار» بدل «ولا خبّال» .
7- .ثواب الأعمال : ص 342 ح 1 عن عبد اللّه بن عبّاس وأبي هريرة ، أعلام الدين : ص 422 عن عبد اللّه بن عباس وفيه «الحريص» بدل «الجوّاظ» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 369 ح 30.

ص: 533

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل و حيله گر و خيانتكار و بدسرشت ، به بهشت نمى روند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :درجات بالا[ ى بهشت ] بر فرزند ناخلف و بر زناكار و بخيل و حسود ، روا نيست.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باده گسار و كسى كه با خويشاوند ، قطع رابطه كند و زنازاده و فرزندى كه با پدر و مادرش بدرفتارى كند و كسى كه با مَحرم ، زنا كند ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ كه از هزار سال راه به مشام مى رسد _از نافرمانى پدر و مادر بپرهيزيد ؛ زيرا فرزند نافرمان از پدر و مادر ، و كسى كه از خويشاوندان ببُرد ، و پيرمرد زناكار ، و كسى كه متكبّرانه راه رود ، بوى بهشت را ، استشمام نمى كنند . كبريا تنها از آنِ خداست كه پروردگار جهانيان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بخيل و فريبكار و خيانتكار و بدسيرت و متكبّر و منّت گذار ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه خداوند عز و جل ، بهشت را بر منّت گذار و متكبّر و سخن چين و باده گسار و ددمنش و درشت خو ، و سنگ دل فرومايه ، حرام كرده است.

.

ص: 534

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : وَعِزَّتِي وَجَلالِي! لا يَدخُلُها [الجَنَّةَ] مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا نَمّامٌ ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَلا شُرطِيٌ ، وَلا مُخَنَّثٌ ، وَلا نَبّاشٌ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ . (1)

معاني الأخبار عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «أَخبَرَنِي جَبرَئِيلُ عليه السلام أَنَّ رِيحَ الجَنَّةِ يُوجَدُ مِن مَسِيرَةِ أَلفِ عامٍ ، ما يَجِدُها عاقٌّ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا شَيخٌ زانٍ ، وَلا جارٌّ إِزارَهُ خُيَلاءَ ، وَلا فَتّانٌ ، وَلا مَنّانٌ ، وَلا جَعظَرِيٌّ» . قالَ : قُلتُ : فَما الجَعظَرِيُ؟ قالَ : الَّذِي لا يَشبَعُ مِنَ الدُّنيا . (2)

الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَمّا خَلَقَ اللّهُ جَنَّةَ عَدنٍ خَلَقَ لَبِنَها مِن ذَهَبٍ يَتَلَألَأُ ، وَمِسكٍ مَدُوفٍ (3) ، ثُمَّ أَمَرَها فَاهتَزَّت وَنَطَقَت ، فَقالَت : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنتَ الحَيُ القَيُّومُ ، فَطُوبى لِمَن قُدِّرَ لَهُ دُخُولِي! قالَ اللّهُ تَعالى : وَعِزَّتِي وَجَلالِي وَارتِفاعِ مَكانِي! لا يَدخُلُكِ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُصِرٌّ عَلى رِبا ، وَلا فَتّانٌ ؛ وَهُوَ النَّمّامُ ، وَلا دَيُّوثٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي لا يَغارُ وَيُجتَمَعُ فِي بَيتِهِ عَلَى الفُجُورِ ، وَلا قَلَاعٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي يَسعى بِالنّاسِ عِندَ السُّلطانِ لِيُهلِكَهُم ، وَلا جَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا خَتّارٌ ؛ وَهُوَ الَّذِي لا يُوفِي بِالعَهدِ . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 356 ح 5762 عن أنس بن محمّد عن أبيه وحمّاد بن عمر جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 322 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 426 ح 1188 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 49 ح 3.
2- .معاني الأخبار : ص 330 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 193 ح 174.
3- .مَدُوف : أي مخلوط وممزوج (مجمع البحرين : ج 1 ص 620 «دوف»).
4- .النوادر للراوندي : ص 129 ح 158 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 94 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 201.

ص: 535

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند كه هيچ باده گسار و سخن چين و ديّوث و گزمه و اُبنه اى و كفن دزد و باجگير و بُرنده از خويشاوند و قَدَرى مذهبى ، به بهشت نمى رود» .

معانى الأخبار_ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه بوى بهشت از فاصله هزار سال راه به مشام مى رسد ؛ ولى فرزندِ ناخلف و كسى كه از خويشاوند بِبُرد و پيرمرد زناكار و كسى كه متكبّرانه راه رود و فتنه انگيز و منّت گذار و جَعظَرى ، آن را نمى يابند» . من گفتم : جَعظَرى چيست؟ فرمود : «كسى كه از دنيا سير نمى شود».

امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون خداوند ، بهشت عدن را آفريد ، خشت آن را از طلاى درخشان و مُشك آميخته خلق كرد . سپس به آن فرمان داد و بهشت عدن ، تكان خورد و به سخن آمد و گفت : تويى خدا . معبودى نيست جز تو زنده جاويدان . خوشا به حال كسى كه وارد شدن به من برايش مقدّر شده باشد! . خداى بلندمرتبه فرمود : به عزّت و جلالم و بلندى جايگاهم ، سوگند كه باده گسار و رباخوار و فتنه انگيز _ يعنى سخن چين _ و ديّوث _ يعنى كسى كه در خانه اش زنا مى شود و او غيرت به خرج نمى دهد _ و قَلّاع _ يعنى كسى كه نزد سلطان از مردم ، سعايت مى كند تا آنها را از بين ببرد _ و جَيّوف _ يعنى كفن دزد _ و خَتّار _ يعنى كسى كه به پيمان ، وفا نمى كند _ ، به تو قدم نخواهند گذاشت» .

.

ص: 536

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا سِكِّيرٌ ، وَلا عاقٌّ ، وَلا شَدِيدُ السَّوادِ (1) ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَلا قَلّاعٌ ؛ وَهُوَ الشُّرطِيُ ، وَلا زَنُّوقٌ ؛ وَهُو الخُنثى ، وَلا خَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل لَمّا خَلَقَ الجَنَّةَ ... فَقَالَ لَها : تَكَلَّمِي! فَقالَت : لا إِلهَ إِلّا أَنتَ الحَيُّ القَيُّومُ قَد سَعِدَ مَن يَدخُلُنِي . فَقالَ عز و جل : بِعِزَّتِي وَعَظَمَتِي وَجَلالِي وَارتِفاعِي! لا يَدخُلُها مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا سِكِّيرٌ ، وَلا قَتّاتٌ ؛ وَهُو النَّمّامُ ، وَلا دَيُّوثٌ ؛ وَهُوَ القَلطَبانُ ، وَلا قَلَاعٌ ؛ وَهُوَ الشُّرطِيُّ، وَلا زَنُّوقٌ ؛ وَهُوَ الخُنثى، وَلا خَيُّوفٌ ؛ وَهُوَ النَّبّاشُ ، وَلا عَشّارٌ ، وَلا قاطِعُ رَحِمٍ ، وَلا قَدَرِيٌ (3) . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :تَحرُمُ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : عَلَى المَنّانِ ، وَعَلَى المُغتابِ ، وَعَلى مُدمِنِ الخَمرِ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :تَحرُمُ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : اَلنَّمّامِ ، وَالقَتّالِ (6) ، وَعَلى مُدمِنِ الخَمرِ. (7)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلعاقُّ بِوالِدَيهِ ، وَالدَّيُّوثُ ، وَرَجِلَةُ (8) النِّساءِ . (9)

.


1- .قال الصدوق : يعني بشديد السواد الذي لا يبيّض شيء من شعر رأسه ولا من شعر لحيته مع كبر السن ، ويسمّى الغربيب.
2- .الخصال : ص 436 ح 23 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 10 ح 16.
3- .في الحديث ذكر القَدَريّة ، وهم المنسوبون إلى القَدَر، ويزعمون أنّ كلّ عبدٍ خالقُ فعله. و في الحديث «لا يدخل الجنّة قَدَريّ» وهو الذي يقول : لا يكون ما شاء اللّه ، ويكون ما شاء الشيطان (مجمع البحرين : ج 3 ص 1448 «قدر»).
4- .الخصال : ص 436 ح 22 عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 132 ح 36.
5- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 9 ح 17 عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 61 .
6- .كذا، والظاهر كما في سائر الأحاديث «القتّات»، وهو هنا بمعنى الكذّاب أو الساعي إلى السلطان (هامش المصدر).
7- .ثواب الأعمال : ص 262 ح 2 عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 79 ص 138 ح 38 .
8- .الرَّجِلَة من النساء : المترجّلة، والمترجّلات : اللّاتي يتشبّهن بالرِّجال في زيّهم وهيأتهم (النهاية : ج 2 ص 203 «رجل»).
9- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 144 ح 244 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 382 ح 21025 كلاهما عن عبد اللّه بن عمر ، الفردوس : ج 5 ص 107 ح 7621 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 16 ص 32 ح 43807 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 496 ح 6188 و شعب الإيمان : ج 6 ص 192 ح 7877.

ص: 537

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرابخوار و دائم الخَمر و نافرمان از پدر و مادر و پير مومشكى (1) و ديّوث و قلّاع يا همان گزمه ، و زَنّوق يا همان اُبنه اى ، و خَيّوف يا همان كفن دزد ، و باجگير و خويشاوندگُسَل و قَدَرى مذهب ، به بهشت نمى روند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل چون بهشت را آفريد ... ، به آن فرمود : «سخن بگو» و بهشت گفت : معبودى جز تو زنده جاويدان نيست . خوش بخت ، كسى كه به من وارد شود ! خداوند عز و جل فرمود : «به عزّت و عظمت و جلالم و بلندى جايگاهم ، سوگند كه شرابخوار و دائم الخمر و قَتّات يا همان سخن چين ، و ديّوث يا همان قَلتَبان ، و قَلّاع يا همان گزمه ، و زَنّوق يا همان اُبنه اى ، و خَيّوف يا همان كفن دزد ، و باجگير و كسى كه پيوند خويشى مى بُرد ، و قَدَرى مذهب ، به بهشت در نمى روند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر سه كس ، حرام است : بر منّت گذار و بر غيبت كننده و بر مى گسار.

امام على عليه السلام :بهشت بر سه كس ، حرام است : سخن چين و قاتل و بر مى گسار.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس اند كه وارد بهشت نمى شوند : بدرفتار با پدر و مادر ، ديّوث و زن مردنما.

.


1- .كسى كه با وجود پيرى و سال خوردگى ، موى سر و ريشش را سياه رنگ مى كند .

ص: 538

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلعاقُّ لِوالِدَيهِ ، وَالمُدمِنُ عَلَى الخَمرِ ، وَالمَنّانُ بِما أَعطَى. (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : مُدمِنُ خَمرٍ ، وَقاطِعُ رَحِمٍ ، وَمُصَدِّقٌ بِالسِّحرِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى ثَلاثَةٍ : مُدمِنِ الخَمرِ ، وَعابِدِ وَثَنٍ ، وَعَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَمَن شَرِبَ الخَمرَ فَماتَ بَعدَما شَرِبَها بِأَربَعِينَ يَوما لَقِي اللّهَ عز و جلكَعابِدِ وَثَنٍ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا يَرِيحُونَ رائِحَةَ الجَنَّةِ : رَجُلٌ ادَّعى إِلى غَيرِ أَبِيهِ ، وَرُجُلٌ كَذَبَ عَلَيَ، وَرَجُلٌ كَذَبَ عَلى عَينَيهِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى آلى عَلى نَفسِهِ أَن لا يُسكِنَ جَنَّتَهُ أَصنافا ثَلاثَةً : رادٌّ عَلَى اللّهِ عز و جل ، أَو رادٌّ عَلى إِمامٍ هُدىً ، أو مَن حَبَسَ حَقَّ امرِئٍ مُؤمِنٍ . (5)

.


1- .سنن النسائي : ج 5 ص 80 و ص 81 عن سالم بن عبد اللّه عن أبيه ، سنن الدارمي : ج 1 ص 547 ح 2019 عن عبد اللّه بن عمرو نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 34 ح 43819 ؛ قرب الإسناد : ص 82 ح 267 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 74 ح 63 ، وراجع : عوالي اللآلي : ج 1 ص 184 ح 253.
2- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 139 ح 19586 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 163 ح 7234 ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 165 ح 5346 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، كنز العمّال : ج 16 ص 31 ح 43806 ؛ معاني الأخبار : ص 330 ح 1 عن أبي موسى الأشعري وفيه «مدمن سحر» بدل «مصدّق بالسحر».
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 131 ح 460 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 494 ح 41.
4- .تاريخ دمشق : ج 8 ص 265 ح 2197 ، الفردوس : ج 2 ص 95 ح 2507 ، كنز العمّال : ج 16 ص 32 ح 43809 نقلاً عن الخطيب وكلّها عن أبي هريرة وراجع : المعجم الكبير : ج 1 ص 217 ح 591 .
5- .الخصال : ص 151 ح 185 عن أبي هارون المكفوف ، بحار الأنوار : ج 8 ص 357 ح 16.

ص: 539

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس اند كه وارد بهشت نمى شوند : بدرفتار با پدر و مادر ، دائم الخمر و كسى كه براى آنچه مى دهد ، منّت مى گذارد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس به بهشت نمى روند : مى گسار و كسى كه پيوند خويشى ببُرد و تصديق كننده جادو .

امام صادق عليه السلام :بهشت بر سه كس ، حرام شده است : دائم الخمر و بت پرست و دشمن خاندان محمّد صلى الله عليه و آله . كسى كه شراب بنوشد و چهل روز پس از نوشيدن آن بميرد ، همچون بت پرست ، خداى عز و جل را ديدار مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه كس ، بوى بهشت را نمى شنوند : مردى كه خودش را به غير پدرش نسبت دهد ، مردى كه بر من دروغ بندد و مردى كه به چشمانش دروغ بگويد .

امام صادق عليه السلام :خداى بزرگ و والا ، با خويش عهد كرده است كه سه گروه را در بهشت خود ، جاى ندهد : انكار كننده خدا ، انكار كننده پيشواى هدايت ، و كسى كه حقّ انسان مؤمنى را از وى باز دارد .

.

ص: 540

عنه عليه السلام :أَربَعَةٌ لا يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : اَلكاهِنُ (1) ، وَالمُنافِقُ ، وَمُدمِنُ الخَمرِ ، وَالقَتّاتُ ؛ وَهُوَ النَّمّامُ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ حَقَّ عَلَى اللّهِ أَن لا يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ وَلا يُذِيقَهُم نَعِيمَها : مُدمِنُ الخَمرِ ، وَآكِلُ الرِّبا ، وَآكِلُ مالِ اليَتِيمِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالعاقُّ لِوالِدَيهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا خَلَقَ اللّهُ تَعالى الجَنَّةَ ، قالَ لَها : تَكَلَّمِي، قالَت : سَعِدَ مَن دَخَلَنِي، فَقالَ الجَبّارُ جَلَّ وَعَلا : وَعِزَّتِي وَجَلالِي! لا يَسكُنُ فيكَ ثَمانِيَةُ نَفَرٍ مِنَ النّاسِ : مُدمِنُ خَمرٍ ، وَلا مُصِرٌّ عَلَى الزِّنا، وَلا نَمّامٌ ، وَلا دَيُّوثٌ ، وَهُوَ القَرطَبانُ ، وَلا الشُّرطِيُّ ، وَلا المُخَنَّثُ ، وَلا قاطِعُ الرَّحِمِ ، وَلا الَّذِي يَقُولُ : عَلَيَ عَهدُ اللّهِ إِن لَم أَفعَل كَذا وَكَذا ثُمَّ لَم يَفِ بِهِ . 4

.


1- .الكَاهِن : الذي يتعاطى الخبر عن الكائِنات في مستقبل الزمان، ويدّعي معرفة الأسرار (النهاية : ج 4 ص 214 «كهن»).
2- .الأمالي للصدوق : ص 489 ح 663 عن أبي سعيد هاشم، بحار الأنوار : ج 8 ص 357 ح 15.
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 43 ح 2260 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 397 ح 5530 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 67 ح 43966.

ص: 541

امام صادق عليه السلام :چهار كس اند كه به بهشت نمى روند : كاهن ، (1) منافق ، باده گسار و سخن چين.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كس اند كه بر خداست آنان را به بهشت ، داخل نگرداند و نعمت هاى آن را به آنان نچشاند : باده گسار ، رباخوار ، به ناحق خورنده مال يتيم ، و نافرمان بردار از پدر و مادر خويش.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى بلندمرتبه ، چون بهشت را آفريد ، به آن فرمود : «سخن بگو» . بهشت گفت : خوش بخت ، كسى است كه وارد من شود . پادشاهِ بزرگ و بلندمرتبه[ى عالم] فرمود : «به عزّت و جلالم ، سوگند كه هشت دسته از مردم ، ساكن [ آن ] نمى شوند : باده گسار ، كسى كه بر زنا مداومت ورزد ، سخن چين ، ديّوث ، گزمه ، مرد اُبنه ، كسى كه پيوند خويشاوندى بِبُرد ، و كسى كه بگويد : مديون خدا باشم ، اگر چنين و چنان نكنم و به عهدش وفا نكند» .

.


1- .كاهن ، كسى است كه از آنچه در آينده اتّفاق مى افتد ، خبر دهد و ادّعا كند كه نسبت به اسرار و رموز آفرينش ، آگاهى دارد .

ص: 542

الفصل الخامس عشر : نِظامُ الجَنَّةِ15 / 1جَوازُ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَدخُلُ الجَنَّةَ أَحَدٌ إِلّا بِجَوازٍ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، هَذا كِتابٌ مِنَ اللّهِ لِفُلانِ بنِ فُلانٍ ، أَدخِلُوهُ جَنَّةً عالِيَةً ، قُطُوفُها دانِيَةٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي أَحوالِ المُؤمِنِ يَومَ القِيامَةِ _: فَإِذا انتَهى إِلى بابِ الجَنَّةِ قِيلَ لَهُ : هاتِ الجَوازَ ، قالَ : هَذا جَوازِي مَكتُوبٌ فِيهِ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، هذا جَوازُ جائِزٍ مِنَ اللّهِ العَزِيزِ الحَكِيمِ لِفُلانِ بنِ فُلانٍ مِن رَبِّ العالَمِينَ . فَيُنادِي مُنادٍ يُسمِعُ أَهلَ الجَمعِ كُلَّهُم : أَلا إِنَّ فُلانَ بنَ فُلانٍ قَد سَعِدَ سَعادَةً لا يَشقى بَعدَها أَبَدا. (2)

عنه صلى الله عليه و آله :عَلِيٌ يَومَ القِيامَةِ عَلَى الحَوضِ ، لا يَدخُلُ الجَنَّةَ إِلَا مَن جاءَ بِجَوازٍ مِن عَلِيِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (3)

.


1- .المعجم الكبير : ج 6 ص 272 ح 6191 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 224 ح 2987 ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 95 الرقم 3533 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 242 كلّها عن سلمان ، كنز العمّال : ج 14 ص 482 ح 39353 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 521 ، أعلام الدين : ص 148 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 7 ص 83 .
2- .الاختصاص : ص 350 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 212 ح 205.
3- .المناقب لابن المغازلي : ص 119 ح 156 ، كشف اليقين : ص 320 ح 378 ، العمدة : ص 373 ح 734 و ص 300 ح 502 كلّها عن ابن عبّاس ، الصراط المستقيم : ج 1 ص 200 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 441 نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 142 ح 152.

ص: 543

فصل پانزدهم: نظام بهشت
15 / 1 پروانه ورود به بهشت

فصل پانزدهم: نظام بهشت15 / 1پروانه ورود به بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس وارد بهشت نمى شود ، مگر با اين پروانه (مجوّز) عبور : «به نام خداى مهرگستر مهربان . اين ، نامه اى است از خدا براى فلان ، پسر فلان . او را وارد بهشتى برين كنيد كه ميوه هايش در دسترس است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در احوال مؤمن در روز رستاخيز _: چون بر درِ بهشت رسد ، به او گفته مى شود : پروانه ات (جَواز ورودت) را نشان بده . او مى گويد : اين ، پروانه ام است . و در آن ، نوشته است : «به نام خداى مهرگستر مهربان . اين ، پروانه اى تأييد شده از سوى خداوند توانا و داناست ، براى فلان پسر فلان ، از جانب پروردگار جهانيان» . پس آواز دهنده اى ، چنان كه همه جمعيت بشنوند ، آواز مى دهد كه : بدانيد فلان پسر فلان ، به چنان سعادتى دست يافته كه از اين پس ، هرگز دچار نگون بختى نمى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، على ، نگهبان حوض است و كسى وارد بهشت نمى شود ، مگر اين كه پروانه عبورى از جانب على بن ابى طالب بياورد.

.

ص: 544

15 / 2تَحِيَّةُ الجَنَّةِالكتاب«تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَ_مٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ». (1)

«وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ ». (2)

«ادْخُلُوهَا بِسَلَ_مٍ ءَامِنِينَ ». (3)

«وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ ». (4)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَ_نِهِمْ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَ_رُ فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ ». (5)

«وَنَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الأَْنْهَ_رُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ». (6)

«إِنَّ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِى شُغُلٍ فَ_كِهُونَ * هُمْ وَ أَزْوَ جُهُمْ فِى ظِ_لَ_لٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئونَ * لَهُمْ فِيهَا فَ_كِهَةٌ وَ لَهُم مَّا يَدَّعُونَ * سَلَ_مٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ ». (7)

.


1- .الأحزاب : 44.
2- .إبراهيم : 23.
3- .الحِجْر : 46.
4- .الزمر : 73.
5- .يونس : 9 _ 10.
6- .الأعراف : 43.
7- .يس : 55 _ 58 .

ص: 545

15 / 2 درود بهشت

15 / 2درود بهشتقرآن«درودشان ، در روزى كه ديدارش مى كنند ، سلام است ، و براى آنان ، پاداشى نيكو آماده كرده است».

«و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، وارد بهشت هايى گرديده مى شوند كه در آنها جويبارها روان است كه به اذن پروردگارشان در آن جا جاودانه به سر مى برند و درودشان در آن جا سلام است».

«با سلامت و ايمنى ، به آن جا وارد شويد».

«و نگهبانان آن ، به ايشان مى گويند : سلام بر شما ! خوش آمديد ! به آن ، جاودانه وارد شويد ».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، پروردگارشان به پاس ايمانشان ، آنان را به باغ هاى پر نعمت كه در آنها نهرها روان اند ، هدايت مى كند . دعايشان در آن جا «منزّهى تو ، اى خدا!» ، و درودشان در آن جا سلام است و پايان دعايشان ، اين است كه : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است !» ».

«و هر گونه كينه اى را از دل هايشان مى زداييم . از زير پاهايشان ، نهرهايى جارى است و مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه ما را بدين ، ره نمون شد و اگر خدا ما را راه نمايى نمى كرد ، ما خود ، هدايت نمى يافتيم . در حقيقت ، فرستادگان پروردگار ما ، حق را آوردند» . و به آنان ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به پاداش آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد».

«در اين روز ، اهل بهشت ، كار و بارى خوش در پيش دارند . آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تخت ها تكيه مى زنند . در آن جا براى آنها هر گونه ميوه و هر چه دلشان بخواهد ، هست . از جانب پروردگارى مهربان ، [ به آنان ] سلام گفته مى شود».

.

ص: 546

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» سَبَّحَ مَعَهُ ما دُونَ العَرشِ ، فَيُعطى قائِلُها عَشرَ أَمثالِها . وَإِذا قالَ : «الحَمدُ للّهِِ» أَنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعَمِ الدُّنيا مَوصُولاً بِنِعَمِ الآخِرَةِ ، وَهِيَ الكَلِمَةُ الَّتِي يَقُولُها أَهلُ الجَنَّةِ إِذا دَخَلُوها، وَيَنقَطِعُ الكَلامُ الَّذِي يَقُولُونَهُ فِي الدُّنيا ما خَلا «اَلحَمدُ للّهِِ» ، وَذَلِكَ قَولُهُ تَعالى : «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » . (1)

المعجم الكبير عن محمّد بن جعفر بن الزبير:بَينا عُمَرُ بنُ الخَطَّابِ بِالمَدِينَةِ فِي نَفَرٍ مِنَ المُسلِمِينَ يَتَذاكَرُونَ يَومَ بَدرٍ وَما أَكرَمَهُمُ اللّهُ بِهِ وَما أَراهُم مِن عَدُوِّهِم ، إِذ نَظَرَ إِلى عُمَيرِ بنِ وَهبٍ قَد أَناخَ بِبابِ المَسجِدِ مُتَوَشِّحَ السَّيفِ ، فَقالَ : هذا الكَلبُ عَدُوُّ اللّهِ عُمَيرُ بنُ وَهبٍ ما جاءَ إِلّا لِشَرٍّ ، هذا الَّذِي حَرَّشَ بَينَنا وَ حَزَرَنا (2) لِلقَومِ يَومَ بَدرٍ . ثُمَّ دَخَلَ عُمَرَ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، هذا عَدُوُّ اللّهِ عُمَيرُ بنُ وَهبٍ ، قَد جاءَ مُتَوَشِّحَ السَّيفِ ، قالَ : فَأَدخِلهُ فَأَقبَلَ عُمَرَ حَتّى أَخَذَ بِحِمالَةِ سَيفِهِ فِي عُنُقِهِ فَلَبَّبَهُ بِها (3) ، وَقالَ عُمَرُ لِرِجالٍ مِمَّن كانَ مَعَهُ مِنَ الأَنصارِ : اُدخُلُوا عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَاجلِسُوا عِندَهُ ، وَاحذَرُوا هَذا الكَلبَ عَلَيهِ ، فَإِنَّهُ غَيرُ مَأمُونٍ . ثُمَّ دَخَلَ بِهِ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَعُمَرُ آخِذٌ بِحِمالَةِ سَيفِهِ . فَقالَ : أَرسِلهُ يا عُمَرُ . اُدنُ يا عُمَيرُ ، فَدَنا فَقالَ : أَنعِمُوا صَباحا _ وَكانَت تَحِيَّةَ أَهلِ الجاهِلِيَّةِ بَينَهُم _ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : قَد أَكرَمَنا اللّهُ بِتَحِيَّةٍ خَيرٍ مِن تَحِيَّتِكَ يا عُمَيرُ ، اَلسَّلامُ تَحِيَّةُ أَهلِ الجَنَّةِ . (4)

.


1- .علل الشرائع : ص 251 ح 8 عن الحسن بن عبد اللّه عن آبائه عن الإمام الحسن عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 255 ح 279 عن الحسن بن عبد اللّه عن أبيه عن الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 34 عن الحسين بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 9 ص 295 ح 5 .
2- .الحَزْرُ : التقدير والخَرصُ ، حَزَرتُ الشيء : قَدَّرتُه (مجمع البحرين : ج 1 ص 396 «حزر») .
3- .لَبَبْتَ الرَّجُلَ: إذا جَعَلْتَ في عنقه ثوبا أو غيره وجررته به (النهاية : ج 4 ص 223 «لبب»).
4- .المعجم الكبير : ج 17 ص 58 ح 118 ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج 2 ص 317 ، تاريخ الطبري : ج 2 ص 473 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 288 الرقم 4096 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 154 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 564 ح 37455 ؛ بحار الأنوار : ج 19 ص 326 ح 82 نقلاً عن الكازروني في المنتقى وفيه ذيله من «أنعموا صباحا ...».

ص: 547

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده «سبحان اللّه » بگويد ، هر آنچه زير عرش است ، هم صدا با او تسبيح مى گويد و به گوينده اش ، ده برابر پاداش داده مى شود ؛ و هر گاه «الحمد للّه » بگويد ، خداوند ، نعمت هاى دنيا را به او ارزانى مى دارد و آنها را به نعمت هاى آخرت وصل مى كند . «الحمد للّه » ، گفته اى است كه اهل بهشت ، هر گاه وارد آن شدند ، مى گويند و هر گونه سخنى كه در دنيا مى گويند ، قطع مى شود ، بجز «الحمد للّه » و اين ، همان سخن خداى بلندمرتبه است كه : «دعايشان در آن جا «منزّهى تو ، اى خدا ! » ، و درودشان در آن جا سلام است و پايان دعايشان ، اين است كه : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است » .

المعجم الكبير_ به نقل از محمّد بن جعفر بن زبير _: عمر بن خطّاب ، در مدينه با گروهى از مسلمانان در باره جنگ بدر و لطف و عناياتى كه خداوند در آن روز به آنان نمود و بلايى كه بر سر دشمنشان آورد ، سخن مى گفتند كه ديد عُمَير بن وَهْب ، در حالى كه شمشيرى را حمايل بسته است ، شترش را جلوى در مسجد ، خوابانيد . عمر بن خطّاب گفت : اين سگ ، دشمن خدا ، عمير بن وهب ، جز براى شر نيامده است ! او همان كسى است كه ميان ما آشوب افكنْد و در روز بدر ، شمار ما را براى دشمن تخمين زد . عمر ، سپس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى پيامبر خدا ! آن دشمن خدا ، عمير بن وهب ، با شمشيرِ حمايل كرده بر گردن ، آمده است . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «او را به داخل بياور» . عمر رفت و دَوال شمشير او را از گردنش گرفت و كشان كشان برد و به مردانى از انصار كه همراهش بودند ، گفت : شما نزد پيامبر خدا برويد و كنارش بنشينيد و مواظب ايشان در برابر اين سگ باشيد ؛ زيرا به او ، اطمينانى نيست ! آن گاه او را در حالى كه دوال شمشيرش را همچنان گرفته بود ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «رهايش كن ، اى عمر ! نزديك بيا ، عُمَير!» . عُمَير ، نزديك رفت و گفت : روز ، خوش ! (اين ، درود مردم جاهليت به يكديگر بود ) . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى عمير ! خداوند به ما درودى بهتر از اين درود تو ، ارزانى داشته است . سلام ، درود بهشتيان است» .

.

ص: 548

تفسير القمّي:كانَ أَصحابُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأتُونَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَيَسأَلُونَهُ أَن يَسأَلَ اللّهَ لَهُم ، وَكانُوا يَسأَلُونَهُ ما لا يَحِلُّ لَهُم ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ يَتَنَ_جَوْنَ بِالْاءِثْمِ وَالْعُدْوَ نِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» . وَقَولُهُم لَهُ إِذا أَتَوهُ : أَنعِم صَباحا وَأنَعِم مَساءً ؛ وَهِيَ تَحِيَّةُ أَهلِ الجاهِلِيَّةِ ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ إِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ » (1) فَقالَ لَهُم رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : وَقَد أَبدَلَنا اللّهُ بِخَيرٍ مِن ذَلِكَ تَحِيَّةِ أَهلِ الجَنَّةِ : «السَّلامُ عَلَيكُم». (2)

الإمام الباقر عليه السلام :خَطَبَ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام فَقالَ : ... جَعَلَ اللّهُ العاقِبَةَ لِلتَّقوى ، وَالجَنَّةَ لِأَهلِها مَأوىً ، دُعاؤُهُم فِيها أَحسَنُ الدُّعاءِ : «سُبحانَكَ اللَّهُمَّ» ، دَعاهُمُ المَولى عَلى ما آتاهُم «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ » . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي ذِكرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يَجِيؤُونَ فَيَدخُلُونَ ، فَإِذا أَساسُ (4) بُيُوتِهِم مِن جَندَلِ (5) اللُّؤلُؤ ، وَسُرُرٍ مَرفُوعَةٍ وَأَكوابٍ مَوضُوعَةٍ وَنَمارِقَ مَصفُوفَةٍ وَزَرابِيَ مَبثُوثَةٍ ، وَلَولا أَنَّ اللّهَ تَعالى قَدَّرَها لَهُم لَالتَمَعَت أَبصارهُم بِما يَرَونَ ، وَيُعانِقُونَ الأَزواجَ ، وَيَعقدون عَلَى السُّرُرِ وَيَقُولُونَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا» (6) . (7)

.


1- .المجادلة : 8 .
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 355 ، بحار الأنوار : ج 17 ص 28 ح 4.
3- .الكافي : ج 8 ص 173 ح 193 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 77 ص 350 ح 30.
4- .فى المصدر: «أسلس»، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .الجَنْدَل : الحجارة (لسان العرب : ج 11 ص 128 «جندل»).
6- .الأعراف : 43.
7- .مجمع البيان : ج 10 ص 727 عن عاصم بن ضمرة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 170 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 75 ح 51 ، مسند ابن الجعد : ص 374 ح 2569 كلاهما عن عاصم بن ضمرة ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 24 ص 35 عن الحارث وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 646 ح 39774 .

ص: 549

57.المناقب للخوارزمي عن محمّد بن حبيب البغدادي صاحب ( _ في بَيانِ صِفاتِهِ عليه السلام _ ) تفسير القمّى :ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى آمدند و از ايشان مى خواستند كه از خداوند برايشان بخواهد و چيزهايى مى خواستند كه برايشان روا نبود . پس خداوند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و با همديگر به گناه و تعدّى و سرپيچى از پيامبر ، محرمانه گفتگو مى كنند» .

درود آنان در هنگام ورود بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين بود : روز ، خوش ! شب ، خوش ! و اين ، درود اهل جاهليت بود . پس خداوند ، نازل كرد : «و چون به نزد تو مى آيند ، تو را بدانچه خدا به آن [ شيوه ] درود نگفته ، درود مى گويند» . پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به ايشان فرمود : «خداوند به جاى اين درود ، درودى بهتر به ما ارزانى داشته است ؛ همان درود اهل بهشت را : سلامٌ عليكم ».56.وقعة صفّين :امام باقر عليه السلام :امير مؤمنان عليه السلام به سخنرانى پرداخت و فرمود : «... خدا فرجام را از آنِ پرهيزگارى قرار داد و بهشت را خانه پرهيزگاران . دعايشان در آن جا بهترين دعاست : «منزّهى تو ، اى خدا ! » . دعايشان در پيشگاه مولاست ، براى آنچه [ از نعمت بهشت ] به ايشان داده است : «و پايان دعايشان ، اين است كه : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است !» » .55.الطبقات الكبرى عن رزام بن سعد الضبّي :امام على عليه السلام_ در بيان احوال بهشتيان _: مى آيند و وارد [ بهشت ] مى شوند و خانه هاى خود را مى بينند كه پايه هاى آنها از سنگ مرواريد است ، و تخت هايى برپا شده ، و جام هايى نهاده و بالش هايى در كنار هم چيده ، و فرش هايى گسترده شده . [ چنان باشُكوه و خيره كننده اند كه ] اگر نبود اين كه خداوند بلندمرتبه ، آنها را برايشان مقدّر كرده است ، چشمانشان از آنچه مى ديدند ، كور مى شد . با همسران معانقه مى كنند و بر تخت ها مى نشينند و مى گويند : «ستايش ، خداى را كه ما را به اينها ره نمون شد» . .

ص: 550

54.مقاتل الطالبيّين عن داوود بن عبد الجبّار عن أبي إالإمام عليّ عليه السلام :أَلا وَ إِنَّ التَّقوى مَطايا ذُلُلٍ حُمِلَ عَلَيها أَهلُها ، وَأُعطُوا أَزِمَّتَها ، فَأَورَدَتهُمُ الجَنَّةَ ، وَفَتَحَت لَهُم أَبوابَها ، وَوَجَدُوا رِيحَها وَطِيبَها ، وَقِيلَ لَهُم : اُدخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ . (1)53.فضائل الصحابة عن أبي إسحاق :تفسير العيّاشي عن زيد الشّحّام عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ التَّسبِيحِ ، فَقالَ : هُو اسمٌ مِن أَسماءِ اللّهِ ، وَدَعوى أَهلِ الجَنَّةِ . (2)15 / 3أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَأ _ مُحَمَّدٌ وَأَهلُ بَيتِهِ عليهم السلام49.الغارات عن قدامة بن عتّاب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الأَنبِياءِ حَتَّى أَدخُلَها ، وَمُحَرَّمَةٌ عَلَى الأُمَمِ كُلِّها حَتّى تَدخُلَها شِيعَتُنا أَهلَ البَيتِ . (3) .


1- .الكافي : ج 8 ص 67 ح 23 ، نهج البلاغة : الخطبة 16 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 114 وفيهما صدره إلى «فأوردتهم الجنّة» ، شرح الأخبار: ج 1 ص 372 ح 316 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 183 ح 145 وراجع : مطالب السؤول : ص 28.
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 120 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 22.
3- .الأمالي للمفيد: ص 74 ح 8 ، الاختصاص : ص 356 كلاهما عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام ، الخصال : ص 574 ح 1 عن مكحول عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 229 عن جابر بن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 143 ح 65 ؛ المعجم الأوسط : ج 1 ص 289 ح 942 عن عمر بن الخطاب نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 416 ح 31953 .

ص: 551

15 / 3 نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند
الف _ محمّد صلى الله عليه و آله و خاندانش

48.الطبقات الكبرى عن إسحاق بن عبد اللّه بن أبي فروةامام على عليه السلام :بدانيد كه پرهيزگارى ، [ همچون ] مركبى رام است كه پرهيزگاران را بر آن نشانده اند و افسارش را به دست آنان داده اند و اين مركب ، آنها را به بهشت مى رساند و درهاى بهشت را برايشان مى گشايد و باد و بوى خوش بهشت ، به مشامشان مى خورد و به آنان گفته مى شود : به سلامت و ايمنى ، وارد شويد.47.تاج العروس :تفسير العيّاشى_ به نقل از زيد شحّام _: از امام صادق عليه السلام در باره ذكر «تسبيح» پرسيدم . فرمود : «آن ، نامى از نام هاى خدا ، و دعاى اهل بهشت است» .15 / 3نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوندالف _ محمّد صلى الله عليه و آله و خاندانش43.الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت بر پيامبران ، حرام است تا آن كه نخست ، من داخل شوم ، و نيز بر همه امّت ها حرام است تا آن كه نخست ، پيروان ما خاندان ، به آن داخل شوند.

.

ص: 552

42.تاريخ دمشق عن أنس بن مالك :عنه صلى الله عليه و آله :إِنِّي لَأَوَّلُ النّاسِ تَنشَقُّ الأَرضُ عَن جُمجُمَتِي يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ ، وَأُعطى لِواءَ الحَمدِ وَلا فَخرِ ، وَأَنا سَيِّدُ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ ، وَأَنا أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ وَلا فَخرَ . (1)41.تذكرة الخواصّ :الإمام عليّ عليه السلام :أَخبَرَنِي رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَنَّ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ أَنا وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ . قُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، فَمُحِبُّونا؟ قالَ : مِن وَرائِكُم . (2)40.علل الشرائع عن ابن عمر :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا عَلِيُ ، إِنَّ أَوَّلَ أَربَعَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : أَنا وَأَنتَ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ ، وَذُرِّيَّتُنا خَلفَ ظُهُورِنا، وَأَحِبّاؤُنا خَلفَ ذُرِّيَّتِنا ، وَأَشياعُنا عَن أَيمانِنا وَشَمائِلِنا . (3)39.صحيح البخاري عن أبي حازم :شرح الأخبار عن سلمان :لَمّا انصَرَفَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن غَزوَةِ بَنِي المُصطَلَقِ تَقَدَّمَ فِي مُقَدِّمَةِ النّاسِ ... ثُمَّ قالَ : يَأتِيكُمُ السّاعَةَ مِن هَذِهِ الشُّعبَةِ _ وَأَشارَ بِيَدِهِ إِلى بَعضِ الشِّعابِ _ رَجُلٌ أَشبَهُ النّاسِ بِالمَسِيحِ ، وَهُوَ أَفضَلُ النّاسِ بَعدِي يَومَ القِيامَةِ ، وَأَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ . فَجَعَلنا نَنظُرُ إِلى الشِّعبِ ، فَكانَ أَوَّلُ مَن طَلَعَ مِنهُ عَلِيُ بنُ أَبِي طالِبٍ عليه السلام . (4) .


1- .سنن الدارمي : ج 1 ص 31 ح 52 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 223 ح 4289 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 401 ح 7690 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 289 ح 12471 عن عمرو بن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 404 ح 39089.
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 164 ح 4723 عن عاصم بن ضمرة ، ذخائر العقبى : ص 214 ، كنز العمّال : ج 12 ص 98 ح 34166 ؛ بشارة المصطفى : ص 46 عن عاصم بن ضمرة وفيه «أنا وأنت وفاطمة ...» ، بحار الأنوار : ج 68 ص 127 ح 56 .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 43 ، الخصال : ص 254 ح 128 نحوه ، العمدة : ص 50 كلّها عن زيد بن عليّ عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، شرح الأخبار: ج 3 ص 450 ح 1319 عن أبي رافع عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 175 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 68 ص 32 ح 67 ؛ المعجم الكبير : ج 1 ص 319 ح 950 وفيه «أزواجنا» بدل «أحبّاؤنا» ، كنز العمّال : ج 12 ص 104 ح 34205 نقلاً عن ابن عساكر وكلاهما عن أبي رافع وراجع : بشارة المصطفى: ص 243.
4- .شرح الأخبار : ج 2 ص 466 ح 819 .

ص: 553

38.صحيح مسلم عن أبي حازم عن سهل بن سعد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فخرفروشى نباشد ! من ، نخستين انسانى هستم كه در روز رستاخيز ، زمين از روى جمجمه ام كنار مى رود . فخرفروشى نباشد ! پرچم ستايش (لواءُ الحمد) به من داده مى شود . فخرفروشى نباشد ! من ، آقاى مردمان در روز رستاخيز هستم . فخرفروشى نباشد ! من ، نخستين كسى هستم كه در روز رستاخيز ، وارد بهشت مى شوم.37.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ أ نَّهُ كانَ يَقولُ _ ) امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من خبر داد كه نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، من هستم و فاطمه و حسن و حسين .

گفتم : پس دوستداران ما چه ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «پشت سر شما [ وارد مى شوند ] » .36.المعجم الأوسط عن أبي الطفيل :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى على! نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند ، من هستم و تو و حسن و حسين ، و فرزندان ما در پى ما و دوستدارانمان در پى فرزندان ما ، و شيعيانمان از سمت راست و چپ ما [ وارد مى شوند ].35.مسند ابن حنبل عن عمّار بن ياسر :شرح الأخبار_ به نقل از سلمان _: چون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از غزوه بنى مصطلق باز گشت ، پيشاپيشِ پيش قراولان حركت كرد ... . سپس با دستش يكى از درّه ها را نشان داد و فرمود : «هم اينك از اين درّه مردى پيدا مى شود كه مانندترينِ مردمان به مسيح است و در روز قيامت ، برترينِ مردمان پس از من است و نخستين كسى است كه وارد بهشت مى شود» .

ما شروع به نگاه كردن به سوى آن درّه كرديم و نخستين كسى كه از آن نمايان شد ، على بن ابى طالب عليه السلام بود. .

ص: 554

34.الطبقات الكبرى ( _ في ذِكرِ غَزوَةِ ذِي العُشَيرَةِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام _: أَنتَ أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، وَبِيَدِكَ لِوائِي وَهُوَ لِواءُ الحَمدِ ، وَهُوَ سَبعُونَ شِقَّةً ، الشِّقَّةُ مِنهُ أَوسَعُ مِنَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ . (1)33.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ لَصاحِبُ لِوائِي فِي الآخِرَةِ كَما كانَ صاحِبَ لِوائِي فِي الدُّنيا ، وَإِنَّهُ أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ لِأَنَّهُ يَقدُمُنِي وَبِيَدِهِ لِوائِي ، تَحتَهُ آدَمُ وَمَن دُونَهُ مِنَ الأَنبِياءِ . (2)32.الإمام عليّ عليه السلام :مئة منقبة عن جابر بن عبد اللّه الأنصاريّ :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ عَلِيُ بنُ أَبِيطالِبٍ .

فَقامَ إِلَيهِ أَبُو دُجانَةَ وَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَلَم تُخبِرنا عَنِ اللّهِ تَعالى أَنَّهُ أَخبَرَكَ أَنَّ الجَنَّةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى الأَنبِياءِ حَتّى تَدخُلَها أَنتَ ، وَعَلَى الأُمَمِ حَتّى تَدخُلَها أُمَّتُكَ ؟ قالَ : بَلى ، وَلَكِن أَما عَلِمتَ أَنَّ حامِلَ لِواءِ القَومِ أَمامَهُم ، وَعَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ حامِلُ لِواءِ الحَمدِ يَومَ القِيامَةِ بَينَ يَدَيَ ، وَهُوَ صاحِبُ رايَتِي ، فَيَدخُلُ الجَنَّةَ قَبلِي ، فَإِنَّ العَلَمَ مَعَهُ وَأَنا عَلى أَثَرِهِ . (3)31.شرح نهج البلاغة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ شَخصٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ فاطِمَةُ . (4) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 304 ح 63 عن إبراهيم بن أبي محمود عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بشارة المصطفى : ص 126 عن إسماعيل بن رزين ابن أخي دعبل الخزاعي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 4 ح 4 وراجع : الخصال : ص 583 ح 7 والأمالي للصدوق : ص 756 ح 1019 و روضة الواعظين : ص 123 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 354 ح 432 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، علل الشرائع : ص 173 ح 1 عن الحسين بن علىّ عن أبيه الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 38 ص 99 ح 18.
3- .مئة منقبة : ص 104 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 472 ح 829 عن ابن عبّاس ، المناقب لابن شهر آشوب: ج 3 ص 229 ، تفسير فرات : ص 456 ح 597 ، كشف الغمّة : ج 1 ص 321 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 629 ح 2 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 39 ص 214 ح 5 ؛ المناقب للخوارزمى : ص 317 ح 319 نحوه .
4- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 329 عن أبي هريرة ، بحار الأنوار : ج 37 ص 70 ، الفردوس : ج 1 ص 38 ح 81 بزيادة «عَلَيّ» بعد «يدخل» ، الفصول المهمّة : ص 143 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 12 ص 110 ح 34234 نقلاً عن ابن ميمون في كتاب فضائل عليّ عليه السلام والرافعي عن أبي يزيد المدني .

ص: 555

30.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به امام على عليه السلام _: تو نخستين كسى هستى كه وارد بهشت مى شود ، در حالى كه پرچم من ، يعنى پرچم حمد ، در دست توست . آن پرچم ، هفتاد تكّه دارد و هر تكّه آن بزرگ تر از خورشيد و ماه است.29.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على بن ابى طالب ، پرچمدار من در آخرت است ، چنان كه پرچمدار من در دنيا بوده است . او نخستين كسى است كه وارد بهشت مى شود ؛ چون پيش قراول و پرچمدار من است و آدم و ديگر پيامبران ، در زير پرچم او هستند.28.الإمام زين العابدين عليه السلام :مئة منقبة_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «نخستين كسى از پيامبران و صدّيقان كه وارد بهشت مى شود ، على بن ابى طالب است» .

ابو دُجانه برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! مگر شما از جانب خداى بلندمرتبه ، به ما خبر نداديد كه او به شما خبر داد : بهشت بر پيامبران ، حرام است تا آن كه نخست ، شما وارد آن شويد ، و بر امّت ها نيز حرام است تا آن كه نخست ، امّت شما وارد شوند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چرا ؛ امّا مگر نمى دانى كه پرچمدار يك گروه ، پيشاپيش آنان است ؟ على بن ابى طالب ، در روز قيامت ، حمل كننده پرچم حمد در پيشاپيش من است . او علمدار من است . بنا بر اين ، پيش از من ، وارد بهشت مى شود ؛ زيرا عَلَم با اوست و من در پى او خواهم بود» .27.ينابيع المودّة عن العبّاس بن عبد المطّلب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين شخصى كه وارد بهشت مى شود ، فاطمه است. .

ص: 556

26.علل الشرائع عن فاطمة بنت أسد :عنه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ شَخصٍ يَدخُلُ عَلَيَّ الجَنَّةَ فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ ، وَمَثَلُها فِي هذِهِ الأُمَّةِ مَثَلُ مَريَمَ فِي بَنِي إِسرائِيلَ . (1)25.ديوان السيّد الحميري ( _ مِن قَصيدَةٍ لَهُ في وِلادَةِ أميرِ المُؤمِنينَ ) الإمام الصادق عليه السلام :اللَّهُمَّ اجعَل مُحَمَّدا أَوَّلَ قارِعٍ لِبابِ الجَنَّةِ ، وَأَوَّلَ داخِلٍ ، وَأَوَّلَ شافِعٍ ، وَأَوَّلَ مُشَفَّعٍ . (2)ب _ الحَمّادُونَ23.الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلَ مَن يُدعى إِلَى الجَنَّةِ الحَمّادُونَ ؛ الَّذِينَ يَحمَدُونَ اللّهَ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ . (3)ج _ اَلشُّهَداءُ21.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَرَضَ عَلَيَ أَوَّلُ ثَلاثَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ : شَهِيدٌ ، وَعَفِيفٌ مُتَعَفِّفٌ ، وَعَبدٌ أَحسَنَ عِبادَةَ اللّهِ وَنَصَحَ لِمَوالِيهِ . (4) .


1- .دلائل النبوّة لأبي نعيم : ص 66 ح 27 ، الفردوس : ج 1 ص 38 ح 81 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 12 ص 110 ح 34234 نقلاً عن أحمد بن ميمون في كتاب فضائل عليّ عليه السلام والرافعي عن أبي يزيد المدني ؛ بحار الأنوار : ج 37 ص 70 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 393 ح 517 ، جمال الاُسبوع : ص 294 عن مهران ، المصباح للكفعمي : ص 571 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 87 ح 3.
3- .المعجم الكبير : ج 12 ص 15 ح 12345 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 240 ح 3033 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 681 ح 1851 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 115 ح 4483 وليس فيهما «الحمّادون» ، حلية الأولياء : ج 5 ص 69 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 254 ح 6410 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 77 ح 2193 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 215 ح 18.
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 176 ح 1642 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 412 ح 9497 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 544 ح 1429 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 151 ح 4312 كلّها عن أبي هريرة والثلاثة الأخيرة نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 820 ح 43260 ؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 83 ح 8 نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 393 ح 75 .

ص: 557

ب _ ستايشگران
ج _ شهيدان

20.روضة الواعظين عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين شخصى كه در بهشت بر من وارد مى شود ، فاطمه دخت محمّد است . حكايت او در اين امّت ، حكايت مريم در ميان بنى اسرائيل است.19.المستدرك على الصحيحين :امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! محمّد را نخستين كوبنده درِ بهشت ، و نخستين داخل شونده ، و نخستين شفاعت كننده ، و نخستين شفاعت شده قرار بده .ب _ ستايشگران17.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسانى كه به بهشت فرا خوانده مى شوند ، ستايشگران اند ؛ همانان كه خداوند را در خوشى و ناخوشى ، ستايش مى گويند.ج _ شهيدان15.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين سه نفرى كه وارد بهشت مى شوند ، به من نمايانده شدند : شهيد ، پاك دامن خويشتندار ، و بنده اى كه [ هم ] خداوند را نيكو عبادت كرده و [ هم ] براى صاحبان خود ، خيرخواه بوده است.

.

ص: 558

د _ أَهلُ المَعرُوفِ13.إيمان أبي طالب عن الحسن بن جمهور العمي يرفعه :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ المَعرُوفُ وَأَهلُهُ ، وَأَوَّلُ مَن يَرِدُ عَلَيَ الحَوضَ . (1)ه _ الفُقَراءُ المُهاجِرُونَ11.الفصول المختارة ( _ في ذِكرِ ما جَرى في شِعبِ أبي طالِبٍ _ ) صحيح مسلم عن ثوبان مولى النّبيّ صلى الله عليه و آله :كُنتُ قائِما عِندَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَ حِبرٌ (2) مِن أَحبارِ اليَهُودِ ... فَقالَ : جِئتُ أَسأَلُكَ ! ... فَقالَ : سَل، فَقالَ اليَهُودِيُ : أَينَ يَكُونُ النّاسُ يَومَ تُبَدَّلُ الأَرضُ غَيرَ الأَرضِ وَالسَّماواتُ؟ فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : هُم فِي الظّلمَةِ دُونَ الجِسرِ . قالَ : فَمَن أَوَّلُ النّاسِ إِجازَةً؟ قالَ : فُقَراءُ المُهاجِرِينَ . (3)10.إيمان أبي طالب عن ضوء بن صلصال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ ثُلَّةٍ تَدخُلُ الجَنَّةَ الفُقَراءُ المُهاجِرُونَ ، الَّذِينَ تُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ . إِذا أُمِرُوا سَمِعُوا وَأَطاعُوا، وَإِن كانَت لِرَجُلٍ مِنهُم حاجَةٌ إِلَى السُّلطانِ لَم تُقضَ لَهُ حَتّى يَمُوتَ وَهِيَ فِي صَدرِهِ ، وَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَدعُو يَومَ القِيامَةِ الجَنَّةَ فَتَأتِي بِزُخرُفِها وَرِيِّها فَيَقُولُ : أَينَ عِبادِيَ الَّذِينَ قاتَلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ ، وَقُتِلُوا وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي ، وَجاهَدُوا فِي سَبِيلِي؟! اُدخُلُوا الجَنَّةَ . فَيَدخُلُونَها بِغَيرِ حِسابٍ وَلا عَذابٍ ، فَتَأتِي المَلائِكَةُ فَيَقُولُونَ : رَبَّنا نَحنُ نُسَبِّحُ لَكَ اللَّيلَ وَالنَّهارُ وَنُقَدِّسُ لَكَ ، مَن هَؤُلاءِ الَّذِينَ آثَرتَهُم عَلَينا؟ فَيَقُولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَتَعالى : هؤُلاءِ الَّذِينَ قاتَلُوا فِي سَبِيلِي ، وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي .

فَتَدخُلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ مِن كُلِّ بابٍ «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ » (4) . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 28 ح 11 عن عبد اللّه بن الوليد عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 54 ح 1680 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 294 ح 913 ، الجعفريّات : ص 152 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه ذيله ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 377 ح 110 ؛ كنز العمّال : ج 6 ص 439 ح 16442 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب نحوه .
2- .حِبْر و حَبْر: العَالِم (لسان العرب : ج 4 ص 157 «حبر»).
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 252 ح 315 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 440 ح 7422 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 116 ح 232 ، السنن الكبرى : ج 1 ص 261 ح 798 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 93 ح 1414 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 351 .
4- .الرعد : 24.
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 81 ح 2393 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 28 ح 4259 ، تفسير الطبري : ج 3 الجزء 4 ص 216 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 373 وفي الثلاثة الأخيرة «وزينتها» بدل «وريّها» ، الفردوس : ج 1 ص 37 ح 73 وفيه صدره إلى «وهي في صدره» وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 480 ح 16635.

ص: 559

د _ اهل نيكى
ه _ تهى دستان مهاجر

د _ اهل نيكى8.شرح نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود ، نيكى و اهل آن است و آن ، نخستين كسى است كه در كنار حوض بر من وارد مى شود .ه _ تهى دستان مهاجر105.به نقل از معمر بن خلاّد و جماعتى گفتند :صحيح مسلم_ به نقل از ثوبان ، غلام آزاد شده پيامبر صلى الله عليه و آله _: نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ايستاده بودم كه يكى از علماى يهود آمد ... و گفت : آمده ام كه از تو سؤال كنم ... !

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سؤال كن» .

يهودى گفت : روزى كه زمين و آسمان به زمين و آسمانى ديگر مبدّل مى شوند ، مردم در كجايند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آنان در تاريكىِ زير پل [ صراط ] هستند» .

يهودى گفت : نخستين مردمانى كه عبور مى كنند ، كيان اند؟

فرمود : «مهاجران تهى دست» .105.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد بن عمران الدقاق رضى اپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه وارد بهشت مى شوند ، تهى دستانِ مهاجرند ؛ همانان كه سپر بلاهايند و هر گاه فرمان داده شوند ، مى شنوند و اطاعت مى كنند ، و اگر فردى از آنان را به سلطان نيازى افتد ، نيازش برآورده نمى شود تا آن كه بميرد و آن نياز ، همچنان در سينه او باشد .

در روز قيامت ، خداى بلندمرتبه بهشت را فرا مى خواند و بهشت با زيورها و نعمت هايش مى آيد . خداوند مى فرمايد : «كجايند آن بندگان من كه در راه خدا جنگيدند و در راه من ، كشته شدند و رنج كشيدند ، و در راه من ، جهاد كردند؟! به بهشت وارد شويد» و آنان بدون حسابرسى و چشيدن عذابى ، وارد آن مى شوند .

پس فرشتگان مى آيند و مى گويند : پروردگارا ! ما شب و روز ، تو را تسبيح و تقديس مى گوييم . اينان كيستند كه بر ما ترجيحشان دادى؟

خداوندِ بزرگ و والا مى فرمايد : «اينان ، كسانى هستند كه در راه من جنگيدند و در راه من ، رنج و آزار ديدند» .

پس ، فرشتگان از هر درى بر ايشان وارد مى شوند [و مى گويند :] «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام [ اين ] سراى !» .

.

ص: 560

104... . از امام عسكرى عليه السلام شنيدم كه مى فرمودمسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو بن العاصي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ أَنَّهُ قالَ _: هَل تَدرُونَ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن خَلقِ اللّهِ؟ قالُوا : اللّهُ وَرَسُولِهِ أَعلَمُ ، قالَ : أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِن خَلقِ اللّهِ الفُقَراءُ وَالمُهاجِرُونَ ، الَّذِينَ تُسَدُّ بِهِمُ الثُّغُورُ ، وَيُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ ، وَيَمُوتُ أَحَدُهُم وَحاجَتُهُ فِي صَدرِهِ لا يَستَطِيعُ لَها قَضاءً. فَيَقُولُ اللّهُ عز و جللِمَن يَشاءُ مِن مَلائِكَتِهِ : اِيتُوهُم فَحَيُّوهُم ، فَتَقُولُ المَلائِكَةُ : نَحنُ سُكّانُ سَمائِكَ وَخِيَرَتُكَ مِن خَلقِكَ ، أَفَتَأمُرُنا أَن نَأتِيَ هؤُلاءِ فَنُسَلِّمَ عَلَيهِم؟ قالَ : إِنَّهُم كانُوا عِبادا يَعبُدُونِّي لا يُشرِكُونَ بِي شَيئا ، وَتُسَدُّ بِهِمُ الثُّغُورُ ، وَيُتَّقى بِهِمُ المَكارِهُ ، وَيَمُوتُ أَحَدُهُم وَحاجَتُهُ فِي صَدرِهِ لا يَستَطِيعُ لَها قَضاءً .

قالَ : فَتَأتِيهِمُ المَلائِكَةُ عِندَ ذلِكَ فَيَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلِّ بابٍ : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ » . (1)و _ الفُقَراءُ الرّاضُونَ104.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَقرَعُ بابَ الجَنَّةِ مِن أُمَّتِي فُقَراؤُهُم ، وَأَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ ضُعَفاؤُهُم ، وَأَوَّلُ مَن يُساقُ إِلَى النّارِ مِن أُمَّتِي يَومَ القِيامَةِ : (الأَقماعُ) (2) الَّذِينَ إِذا أَكَلُوا لَم يَشبَعُوا ، وَإِذا جَمَعُوا استَغنَوا، إِنَّما هِمَّتُهُمُ الدُّنيا . (3) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 572 ح 6581 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 438 ح 7421 وفيه «سماواتك» بدل «سمائك» ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 138 ح 352 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 347 نحوه ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 373 ، كنز العمّال : ج 6 ص 481 ح 16636.
2- .الأقماع : جمع قِمَع ؛ وهو الإناء الذي يُترك في رؤوس الظروف لِتُملأ بالمائعات من الأشربة والأدهان. أي كأنّ ما يأكلونه ويجمعونه يمرّ بهم مجتازا غير ثابت فيهم ولا باقٍ عندهم (النهاية : ج 4 ص 109 «قمع»).
3- .الفردوس : ج 1 ص 25 ح 34 عن أنس.

ص: 561

و _ تهى دستان قانع

94.حدّثنا صالح بن عيسى بن أحمد بن محمّد العجلي قال :مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن عمرو بن عاصى _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا مى دانيد نخستين كسانى كه از خلق خدا وارد بهشت مى شوند ، كيستند؟» .

گفتند : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «نخستين كسانى كه از خلق خدا كه وارد بهشت مى شوند ، تهى دستان و مهاجران اند ؛ همانان كه به واسطه ايشان ، مرزها حمايت ، و بلاها و ناملايمات ، دفع مى شوند ، و هر يك از آنها مى ميرد و حاجتش در سينه اش مى ماند و نمى تواند آن را برآورده سازد .

پس ، خداى عز و جل به هر شمار از فرشتگانش كه مى خواهد ، مى فرمايد : نزد ايشان برويد و درودشان بگوييد .

فرشتگان مى گويند : ما ساكنان آسمان تو و برگزيدگان تو از ميان آفريدگانت هستيم . آيا به ما دستور مى دهى كه نزد آنان برويم و سلامشان كنيم؟

خداوند مى فرمايد : آنان ، بندگانى بودند كه مرا مى پرستيدند و هيچ چيزى را شريك من نمى گردانيدند . به واسطه آنها مرزها نگهدارى ، و بلاها و ناملايمات ، دفع مى شدند ، و هر يك از آنها مى مُرد و حاجتش را همچنان در سينه اش داشت و نمى توانست آن را برآورده سازد .

در اين هنگام ، فرشتگان ، نزد ايشان مى روند و از هر درى بر آنان وارد مى شوند [و مى گويند :] «سلام بر شما كه شكيبايى كرديد ! پس چه نيكوست فرجام [ اين ]سراى !» .و _ تهى دستان قانع93.حدّثنا علي بن أحمد بن موسى الدقّاق رضى الله عنه قپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروه از امّتم كه درِ بهشت را مى زنند ، تهى دستانِ آنان اند و بيشترين اهل بهشت را مستضعفان آنان ، تشكيل مى دهند ، و نخستين گروه از امّت من كه در روز قيامت به سوى دوزخ رانده مى شوند ، قيف صفتان اند ؛ (1) همانان كه هر چه مى خورند ، سير نمى شوند و هر چه گرد مى آورند ، بى نياز نمى شوند . تمام همّ و غم ايشان ، دنياست.

.


1- .يعنى مانند قيف اند و چيزى را در خود نگه نمى دارند ؛ بلكه به داخل ظرف ، رد مى كنند . اينان هر چه مى خورند و جمع مى كنند ، گويى از آنها عبور مى كند و در آنان نمى ماند و اشباعشان نمى كند .

ص: 562

92.ابو خالد كابلى گويد :الزّهد لابن المبارك عن سعيد بن المسيّب :جاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ... مَن أَوَّلُ النّاسِ يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ قالَ : الفُقَراءُ يَسبِقُونَ النّاسَ إِلَى الجَنَّةِ ، فَيَخرُجُ إِلَيهِم مِنها مَلائِكَةٌ فَيَقُولُونَ : اِرجِعُوا إِلى الحِسابِ ، فَيَقُولُونَ : عَلى ما نُحاسَبُ؟! وَاللّهِ ما أُفِيضَت عَلَينا مِنَ الأَموالِ فِي الدُّنيا فَنَقبِضَ فِيها وَنَبسُطَ ، وَما كُنّا أُمَراءَ نَعدِلُ وَنَجُورُ . (1)92.حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق قال :تنبيه الخواطر :فِي الوَحيِ القَدِيمِ : هَل تَدرُونَ أَوَّلَ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ اَلفُقَراءُ الرّاضُونَ . (2)ز _ المُؤَذِّنُونَ90.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد عليه السلام و او از آأخبار مكّة للفاكهي عن جابر بن عبد اللّه :سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : الأَنبِياءُ ، وَالشُّهَداءُ ، وَالمُؤَذِّنُونَ ؛ مُؤَذِّنُو الكَعبَةِ ، وَمُؤَذِّنُو بَيتِ المَقدِسِ ، وَمُؤَذِّنُو مَسجِدِي ، ثُمَّ سائِرُ النّاسِ عَلى قَدرِ أَعمالِهِم. (3)ح _ التّاجِرُ الصَّدُوقُ90.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ التّاجِرُ الصَّدُوقُ . (4) .


1- .الزهد لابن المبارك (الملحقات): ص 80 ح 283 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 143 وراجع : مكارم الأخلاق : ج 2 ص 369 ح 2661 وعدّة الداعي : ص 105 وأعلام الدين : ص 195 .
2- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 115.
3- .أخبار مكّة للفاكهي : ج 2 ص 134 ح 1305 ، شعب الإيمان : ج 3 ص 121 ح 3064 نحوه ، كنز العمّال : ج 7 ص 689 ح 20937 .
4- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 361 ح 311 عن أبي ذرّ ، كنز العمّال : ج 4 ص 11 ح 9245.

ص: 563

ز _ مؤذّنان
ح _ بازرگان راستگو

89.على بن هاشم از پدرش از حضرت باقر عليه السلام روايالزهد ، ابن مبارك_ به نقل از سعيد بن مسيّب _: مردى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... نخستين مردمانى كه به بهشت وارد مى شوند ، چه كسانى هستند؟

فرمود : «تهى دستان ، از ديگر مردمان ، به سوى بهشت ، سبقت مى گيرند . پس فرشتگان از بهشت ، بيرون مى آيند و مى گويند : براى حسابرسى برگرديد .

آنان مى گويند : براى چه چيزى ، حسابرسى شويم؟! به خدا سوگند كه از مال دنيا چيزى به ما داده نشد تا جمع و خرج كنيم و فرمان روا هم نبوديم تا دادگرى و بيدادگرى كرده باشيم » .88.سليمان بن حفص مروزى گويد :تنبيه الخواطر :در وحى ديرين ، آمده است كه : آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، كيان اند؟ تهى دستان راضى.ز _ مؤذّنان89.الحسين بن علي العلوي ، عن سهل بن جمهور ، عن عبدالأخبار مكّة ، فاكهى_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيده شد : چه كسى پيش از همه ، وارد بهشت مى شود؟

فرمود : «پيامبران ، شهيدان ، مؤذّنان : مؤذّنان كعبه ، مؤذّنان بيت المقدّس و مؤذّنان مسجد من . سپس ديگر مردمان بر حسب اعمالشان» .ح _ بازرگان راستگو87.عن عبدالعظيم ابن عبداللّه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين كسى كه وارد بهشت مى شود ، بازرگان راستگوست.

.

ص: 564

ط _ العَبدُ الأَسوَدُ85.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد عليه السلام روايت كردرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ النّاسِ يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ العَبدُ الأَسوَدُ . (1)15 / 4صِفَةُ أَوَّلِ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ72.محمد بن يعقوب كلينى از برخى كسان از عبدالعظيم بنرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَوَّلَ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ ضَوءُ وُجُوهِهِم عَلى مِثلِ ضَوءِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، وَالزُّمرَةُ الثّانِيةُ عَلى مِثلِ أَحسَنِ كَوكَبٍ دُرِّيٍ فِي السَّماءِ ، لِكُلِّ رَجُلٍ مِنهُم زَوجَتانِ ، عَلى كُلِّ زَوجَةٍ سَبعُونَ حُلَّةً ، يُرى مُخُّ ساقِها مِن وَرائِها . (2)71.عبدالعظيم حسنى گويد :سنن الدارمي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَوَّلَ زُمرَةٍ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ مِن أُمَّتِي عَلى صُورَةِ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُم عَلى أَحسَنِ كَوكَبٍ إِضاءَةً فِي السَّماءِ .

فَقامَ عُكاشَةُ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ أَن يَجعَلَنِي مِنهُم . فَقالَ : اَللَّهُمَّ اجعَلهُ مِنهُم . ثُمَّ قامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اُدعُ اللّهَ أَن يَجعَلَنِي مِنهُم . فَقالَ : سَبَقَكَ بِها عُكاشَةُ . (3) .


1- .تفسير الطبري : ج 11 الجزء 19 ص 14 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 120 ، البداية والنهاية : ج 1 ص 228 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 257 نقلاً عن ابن إسحاق وكلّها عن محمّد بن كعب القرظي .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 677 ح 2535 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 78 ح 64 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 8 ح 7155 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 436 ح 7420 كلاهما عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 471 ح 39302 وراجع : صحيح البخاري : ج 3 ص 1186 ح 3074 و سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1449 ح 4333 .
3- .سنن الدارمي : ج 2 ص 790 ح 2719 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 570 ح 10529 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 253 ح 5010 ، كنز العمّال : ج 14 ص 487 ح 39370.

ص: 565

ط _ برده سياه
15 / 4 ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت

ط _ برده سياه72.حدّثنا محمّد بن يعقوب الكليني ، عن بعض رجاله ، عنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين انسانى كه در روز قيامت وارد بهشت مى شود ، برده سياه است .15 / 4ويژگى نخستين گروه وارد شونده به بهشت70.حدّثنا علي بن أحمد بن عمران الدقّاق رضى الله عنهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نخستين گروهى كه در روز قيامت ، وارد بهشت مى شوند ، نور چهره هايشان همچون نور ماه شب چهارده است ، و گروه دوم ، مانند زيباترين ستاره درخشان در آسمان اند . هر مردى از ايشان دو همسر دارد و بر هر همسرى ، هفتاد جامه پوشيده است كه مغز ساق او از پشت آنها ديده مى شود.69.عبدالعظيم حسنى گفت :سنن الدارمى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «نخستين گروه از امّت من كه وارد بهشت مى شوند ، مانند ماه شب چهارده مى درخشند ، و كسانى كه پس از آنان وارد مى شوند ، چونان درخشان ترين اختر آسمان اند» .

عُكاشه برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ! دعا كن كه خداوند ، مرا از ايشان قرار دهد .

فرمود : «بار خدايا! او را از ايشان قرار ده» .

مرد ديگرى برخاست و گفت : اى پيامبر ! دعا كن كه خداوند ، مرا نيز از ايشان قرار دهد .

فرمود : «عُكاشه در آن ، از تو سبقت گرفت» .

.

ص: 566

15 / 5مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ51.جابر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه آن جنرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ الخَلائِقَ فِي صَعِيدٍ (1) واحِدٍ ، وَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهم ، يَقُولُ : أَينَ أَهلُ الصَّبرِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ لَهُم : ما كانَ صَبرُكُم هذا الَّذِي صَبَرتُم؟ فَيَقُولُونَ : صَبَّرنا أَنفُسَنا عَلى طاعَةِ اللّهِ ، وَصَبَّرناها عَن مَعصِيَةِ اللّهِ . قالَ : فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ آخَرَ ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهُم ، فَيَقُولُ : أَينَ أَهلُ الفَضلِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ : ما فَضلُكُم هذا الَّذِي نُودِيتُم بِهِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا يُجهَلُ عَلَينا فِي الدُّنيا فَنَحتَمِلُ، وَيُساءُ إِلَينا فَنَعفُو. قالَ : فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ تَعالى : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : ثُمَّ يُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ عز و جل ، يُسمِعُ آخِرَهُم كَما يُسمِعُ أَوَّلَهُم ، فَيَقُولُ : أَينَ جِيرانُ اللّهِ جَلَّ جَلالُهُ فِي دارِهِ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ ، فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَيَقُولُونَ لَهُم : ماذا كانَ عَمَلُكُم فِي دارِ الدُّنيا فَصِرتُم بِهِ اليَومَ جِيرانَ اللّهِ تَعالى فِي دارِهِ؟ فَيَقُولُونَ : كُنّا نَتَحابُّ فِي اللّهِ عز و جل وَنَتَباذَلُ فِي اللّهِ ، وَنَتَوازَرُ فِي اللّهِ ، فَيُنادِي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ : صَدَقَ عِبادِي ، خَلُّوا سَبِيلَهُم لِيَنطَلِقُوا إِلى جِوارِ اللّهِ فِي الجَنَّةِ بِغَيرِ حِسابٍ . قالَ: فَيَنطَلِقُونَ إِلَى الجَنَّةِ بِغَيرِ حِسابٍ . (2)راجع : ص 594 (الفصل السادس عشر : درجات الجنّة / اصناف درجات الجنة) .

.


1- .الصَّعِيدُ : المَوضِعُ العريض الواسع (لسان العرب : ج 3 ص 255 «صعد»).
2- .الأمالي للطوسي : ص 103 ح 158 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار: ج 74 ص 393 ح 14 و راجع : دعائم الإسلام : ج 2 ص 325 والبداية والنهاية : ج 9 ص 114.

ص: 567

15 / 5 كسانى كه بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند

15 / 5كسانى كه بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند38.ابراهيم بن ابى محمود گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، خداوند ، خلايق را در فلاتى پهناور گرد مى آورد و آواز دهنده اى از جانب خدا با صدايى كه همگان ، يكسان آن را مى شنوند ، بانگ مى زند كه : اهل شكيبايى ، كجايند؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، جلو آنان را مى گيرند و مى گويند : اين ، شكيبايى اى كه شما نشان داده ايد ، چه بوده است؟

آنان مى گويند : ما خويشتن را بر طاعت خدا و خوددارى از معصيت او ، به شكيبايى وا داشتيم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خدا بانگ مى زند كه : «بندگانم ، راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، وارد بهشت شوند».

سپس آواز دهنده ديگرى از جانب خدا با صدايى كه همگان ، يكسان آن را مى شنوند ، بانگ مى زند كه : اهل بزرگوارى ، كجايند ؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، راه را بر ايشان مى گيرند و مى گويند : اين بزرگوارىِ شما كه در باره آن بانگ زده شديد ، چه بوده است؟

مى گويند : ما در دنيا چنان بوديم كه هر گاه به ما نادانى و اهانتى مى شد ، تحمّل مى كرديم و هر گاه به ما بدى مى شد ، گذشت مى كرديم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خداى بلندمرتبه ، بانگ مى زند كه : «بندگانم راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، وارد بهشت شوند» .

باز ، آواز دهنده اى از جانب خداى عز و جل با صدايى كه همگان آن را يكسان مى شنوند ، بانگ مى زند كه : همسايگان خانه خداوند بزرگ ، كجايند ؟

پس ، شمارى از مردم بر مى خيزند . گروهى از فرشتگان ، راه را بر ايشان مى گيرند و مى گويند : عمل شما در سراى دنيا چه بوده كه به سبب آن ، امروز ، همسايگان خانه خداى بلندمرتبه شده ايد؟

آنان مى گويند : ما براى خداوند عز و جل ، يكديگر را دوست مى داشتيم ، براى خدا به يكديگر بخشش مى كرديم ، و براى خدا به همديگر كمك مى نموديم .

در اين هنگام ، آواز دهنده اى از جانب خدا بانگ مى زند كه : «بندگانم راست مى گويند . راه را بر آنان بگشاييد تا بدون حسابرسى ، به همسايگى خدا در بهشت روند» و آنان بدون حسابرسى ، به بهشت مى روند.ر . ك : ص 595 (فصل شانزدهم : درجات بهشت / انواع درجات بهشت) .

.

ص: 568

15 / 6مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ سِرّا21.امام باقر عليه السلام درباره قول خداى عزّ وجل :الإمام الصادق عليه السلام :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَظَرَ رِضوانُ خازِنُ الجِنانِ إِلى قَومٍ لَم يَمُرُّوا بِهِ ، فَيَقُولُ : مَن أَنتُم؟ وَمِن أَينَ دَخَلتُم؟ يَقُولُونَ : إِيّاكَ عَنّا ، فَإِنّا قَومٌ عَبَدَنا اللّهَ سِرّا فَأَدخَلَنا اللّهُ الجَنَّةَ سِرّا. (1)15 / 7آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ الأَنبِياءِ18.حضرت باقر عليه السلام درباره آيه شريفه {Q} « وَأَرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ سُلَيمانُ الجَنَّةَ بَعدَ دُخُولِ الأَنبِياءِ بِأَربَعِينَ عاما ؛ لِلسَّبَبِ الَّذِي أَعطاهُ اللّهُ عز و جل . (2)21.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيالإمام الصادق عليه السلام :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّبِيِّينَ سُلَيمانُ بنُ داوُودَ عليه السلام ؛ وَذَلِكَ لِما أُعطِيَ فِي الدُّنيا . (3)15 / 8ما رُوىَ في آخِرِ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ مِنَ النَّاسِ (4)17.يحيى بن سالم از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهصحيح مسلم عن عبد اللّه بن مسعود :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنِّي لَأَعلَمُ آخِرَ أَهلِ النّارِ خُرُوجا مِنها ، وَآخِرَ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً الجَنَّةَ ؛ رَجُلٌ يَخرُجُ مِن النّارِ حَبوا (5) ، فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لَهُ : اِذهَب فَادخُلِ الجَنَّةَ ، فَيَأتِيها فَيُخَيَّلُ إِلَيهِ أَنَّها مَلأى ، فَيَرجِعُ فَيَقُولُ : يا رَبِّ وَجَدتُها مَلأى! فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى لَهُ : اِذهَب فَادخُلِ الجَنَّةِ . قالَ : فَيَأتِيها فَيُخَيَّلُ إِلَيهِ أَنَّها مَلأى . فَيَرجِعُ فَيَقُولُ : يا رَبِّ وَجَدتُها مَلأى! فَيَقُولُ اللّهُ لَهُ : اذهَب فَادخُلِ الجَنَّةَ ، فَإِنَّ لَكَ مِثلَ الدُّنيا وَعَشرَةَ أَمثالِها _ أَو : إِنَّ لَكَ عَشرَةَ أَمثالِ الدُّنيا _ قالَ : فَيَقُولُ : أَتَسخَرُبِي (أَو : أَتَضحَكُ بِي) 6 وَأَنتَ المَلِكُ؟

قالَ : لَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (6) .


1- .فلاح السائل : ص 92 ح 27 عن صفوان الجمّال ، بحار الأنوار : ج 75 ص 411 ح 60 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 507 ح 8908 و ص 508 ح 8914 كلاهما عن أنس.
3- .مستطرفات السرائر : ص 41 ح 7 عن زرارة ، التمحيص : ص 49 ح 80 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 14 ص 74 ح 16.
4- .جدير بالذكر أن هذه الروايات و ان وردت في المصادر المعتبرة لأهل السنة إلّا أنّها _ في نظرنا _ ضعيفة سندا و متنا و تستحق التأمل .
5- .الحَبْو : أن يمشي على يديه وركبتيه أو استه (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا»).
6- .صحيح مسلم : ج 1 ص 173 ح 308 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1452 ح 4339 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 185 ح 4391 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 517 ح 7475 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 75 ح 5117 ، كنز العمّال : ج 14 ص 504 ح 39422 وراجع : صحيح البخاري : ج 6 ص 2728 ح 7073 والمعجم الكبير : ج 10 ص 165 ح 10339 والمصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 78 ح 63 .

ص: 569

15 / 6 كسانى كه پنهانى ، وارد بهشت مى شوند
15 / 7 آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود
15 / 8 احاديثى در باره آخرين كس از مردم كه وارد بهشت مى شود

15 / 6كسانى كه پنهانى ، وارد بهشت مى شوند18.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيامام صادق عليه السلام :چون روز قيامت شود ، رضوان ، نگهبان باغ هاى بهشت ، شمارى را مى بيند كه از برابر او نگذشته اند . مى گويد : شما كيستيد؟ و از كجا آمده ايد؟

مى گويند : با ما كارى نداشته باش . ما گروهى هستيم كه خدا را نهانى عبادت كرديم و خدا هم ما را نهانى به بهشت در آورْد .15 / 7آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود15.وبهذا الإسناد عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسني قاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سليمان ، چهل سال بعد از ورود پيامبران ، وارد بهشت مى شود و اين به سبب سلطنتى است كه خداوند عز و جل [ در دنيا ] به او عطا كرد.14.ابراهيم بن ابى محمود گويد :امام صادق عليه السلام :آخرين كس از پيامبران كه وارد بهشت مى شود ، سليمان بن داوود است و اين ، به سبب چيزى است كه در دنيا به او داده شد.15 / 8احاديثى در باره آخرين كس از مردم كه وارد بهشت مى شود (1)14.حدّثنا محمّد بن أحمد السناني قال :صحيح مسلم_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من مى دانم آخرين دوزخى اى كه از دوزخ ، بيرون مى آيد و آخرين بهشتى اى كه وارد بهشت مى شود ، چه كسى است : مردى كه چهار دست و پا از آتش بيرون مى رود . پس خداى بزرگ و والا ، به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو .

او خود را به بهشت مى رساند ؛ امّا به نظرش مى رسد كه پُر است . از اين رو ، باز مى گردد و مى گويد : پروردگارا ! بهشت ، پُر بود!

خداى بزرگ و والا ، به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو .

او مى رود و باز بهشت به نظرش پُر مى آيد . دوباره بر مى گردد و مى گويد : پروردگارا ! بهشت ، پُر بود!

خدا به او مى فرمايد : برو و وارد بهشت شو . براى تو به اندازه دنيا و بلكه ده برابر آن ، جا هست _ يا : براى تو ده برابر دنيا ، جا هست _ .

او مى گويد : مرا دست مى اندازى يا مرا ريشخند مى كنى ، در حالى كه تو پادشاهى؟!» .

ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد .

.


1- .گفتنى است اين احاديث ، در مصادر اهل سنّت آمده اند ، ولى از نظر ما سند و متن آنها بسيار ضعيف و قابل تأمّل است .

ص: 570

13.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :صحيح مسلم عن أبي ذرّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنِّي لَأَعلَمُ آخِرَ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً الجَنَّةَ وَآخِرَ أَهلِ النّارِ خُرُوجا مِنها ؛ رَجُلٌ يُؤتى بِهِ يَومَ القِيامَةِ فَيُقالُ : اعرِضُوا عَلَيهِ صِغارَ ذُنُوبِهِ وَارفَعُوا عَنهُ كِبارَها ، فَتُعرَضُ عَلَيهِ صِغارُ ذُنُوبِهِ ، فَيُقالُ : عَمِلتَ يَومَ كَذا وَكَذا ، كَذا وَكَذا ، وَعَمِلتَ يَومَ كَذا وَكَذا ، كَذا وَكَذا .

فَيَقُولُ : نَعَم . لا يَستَطِيعُ أَن يُنكِرَ ، وَهُوَ مُشفِقٌ مِن كِبارِ ذُنُوبِهِ أَن تُعرَضَ عَلَيهِ .

فَيُقالُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ مَكانَ كُلِّ سَيِّئَةٍ حَسَنَةً .

فَيَقُولُ : رَبِّ ! قَد عَمِلتُ أَشياءَ لا أَراها ها هُنا!!

فَلَقَد رَأَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (1) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 177 ح 314 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 713 ح 2596 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 115 ح 21548 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 375 ح 7375 كلّها نحوه ، السنن الكبرى : ج 10 ص 320 ح 20772 وراجع : عوالي اللآلي : ج 1 ص 124 ح 56 .

ص: 571

12.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه ، عن محصحيح مسلم_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من آخرين بهشتى اى را كه وارد بهشت مى شود و آخرين دوزخى اى را كه از دوزخ خارج مى شود ، مى دانم كيست ؟ مردى است كه در روز قيامت ، او را مى آورند و گفته مى شود : گناهان كوچكش را به او نشان دهيد و گناهان بزرگش را از وى پنهان داريد .

پس گناهان كوچكش به او نشان داده مى شوند و گفته مى شود : تو در روز فلان و بهمان ، چنين و چنان كردى و در روز فلان و بهمان ، چنين و چنان كردى .

او مى گويد : بله . و نمى تواند انكار كند. او بيمناك است كه گناهان بزرگش بر او عرضه شوند ؛ امّا به او گفته مى شود : اينك به جاى هر يك گناه ، يك ثواب داده مى شوى.

او مى گويد : پروردگارا ! من كارهايى [ زشت ] كرده ام كه آنها را در اين جا نمى بينم!» .

ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد . .

ص: 572

11.مالك جهنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ ، فَهُوَ يَمشِي مَرَّةً وَيَكبُو مَرَّةً وَتَسفَعُهُ (1) النّارُ مَرَّةً ، فَإِذا ما جاوَزَها التَفَتَ إِلَيها ، فَقالَ : تَبارَكَ الَّذِي نَجّانِي مِنكِ ، لَقَد أَعطانِيَ اللّهُ شَيئا ما أَعطاهُ أَحدا مِنَ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ . فَتُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ الشَّجَرَةِ فَلِأَستَظِلَّ بِظِلِّها وَأَشرَبَ مِن مائِها ، فَيَقُولُ اللّهُ عز و جل : يابنَ آدَمَ! لَعَلِّي إِن أَعطَيتُكَها سَأَلتَنِي غَيرَها؟ فَيَقُولُ : لا يا رَبِّ! وَيُعاهِدُهُ أَن لا يَسأَلَهُ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيهِ ، فَيُدنِيهِ مِنها، فَيَستَظِلُّ بِظِلِّها وَيَشرَبُ مِن مائِها .

ثُمَّ تُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ هِيَ أَحسَنُ مِنَ الأُولى ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ لِأَشرَبَ مِن مائِها وَأَستَظِلَّ بِظِلِّها، لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! أَلَم تُعاهِدنِي أَن لا تَسأَلَنِي غَيرَها؟ فَيَقُولُ : لَعَلِّي إِن أَدنَيتُكَ مِنها تَسأَلُنِي غَيرَها؟ فَيُعاهِدُهُ أَن لا يَسأَلَهُ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيهِ ، فَيُدنِيهِ مِنها ، فَيَستَظِلُّ بِظِلِّها وَيَشرَبُ مِن مائِها .

ثُمَّ تُرفَعُ لَهُ شَجَرَةٌ عِندَ بابِ الجَنَّةِ هِيَ أَحسَنُ مِنَ الأُولَيَينِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدنِنِي مِن هذِهِ لِأَستَظِلَّ بِظِلِّها وَأَشرَبَ مِن مائِها ، لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! أَلَم تُعاهِدنِي أَن لا تَسأَلِني غَيرَها؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ! هذِهِ لا أَسأَلُكَ غَيرَها ، وَرَبُّهُ يُعذِرُهُ لِأَنَّهُ يَرى ما لا صَبرَ لَهُ عَلَيها ، فَيُدنِيهِ مِنها .

فَإِذا أَدناهُ مِنها، فَيَسمَعُ أَصواتَ أَهلِ الجَنِّةِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ! أَدخِلنِيها ، فَيَقُولُ : يَابنَ آدَمَ! ما يَصرِينِي مِنكَ (2) ؟ أَيُرضِيكَ أَن أُعطِيَكَ الدُّنيا وَمِثلَها مَعَها؟ قالَ : يا رَبِّ! أَتَستَهزِئُ مِنّي وَأَنتَ رَبُّ العالَمِينَ؟! (3) .


1- .سَفَعَتْه النار : لَفَحته لفحا يسيرا فغيّرت لون بشرته وسوّدته (لسان العرب : ج 8 ص 157 «سفع»).
2- .ما يَصريني منك : أي ما يَقطعُ مَسْألَتك ويمنعك من سؤالي (النهاية : ج 3 ص 27 «صرا»).
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 174 ح 310 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 81 ح 3899 ، المعجم الكبير : ج 15 ص 9 ح 9775 كلاهما نحوه وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 500 ح 39418.

ص: 573

10.ابو بصير گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، مردى است كه افتان و خيزان مى رود و گاه ، آتش بر چهره او مى زند و آن را سياه مى كند ، و چون از آن گذشت ، به طرف آن ، نگاهى مى اندازد و مى گويد : بزرگ است آن كه مرا از تو ( آتش دوزخ ) رهانيد ! خدا چيزى به من داد كه به هيچ يك از اوّلين و آخرينِ انسان ها نداده است .

در اين هنگام ، درختى در نظرش ظاهر مى شود . مى گويد : پروردگارا ! مرا به آن درخت ، نزديك گردان تا در سايه آن ، آرام گيرم و از آبش بنوشم.

خداوند عز و جل مى فرمايد : «اى پسر آدم! اگر خواسته ات را بر آورم ، چيز ديگرى از من درخواست نمى كنى؟» .

مى گويد : نه ، اى پروردگار ! و قول مى دهد كه درخواست ديگرى از او نكند ؛ امّا پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ چون چيز ديگرى را مى بيند كه [ دلش آن را مى خواهد و ]در برابرش ياراى شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند و او در سايه اش مى آرمد و از آبش مى نوشد.

در اين هنگام ، درختى زيباتر از درخت اوّلى در نظرش ظاهر مى شود . او مى گويد : پروردگارا ! مرا به اين درخت ، نزديك گردان تا از آب آن بنوشم و در سايه اش بيارمم . جز اين هم چيز ديگرى از تو نخواهم خواست .

خداوند مى فرمايد : «اى پسر آدم! مگر به من قول ندادى كه درخواست ديگرى از من ننمايى؟» و سپس مى فرمايد : «اگر تو را نزديكش بردم ، درخواست ديگرى از من نخواهى كرد؟» .

او عهد مى بندد كه درخواست ديگرى نكند ؛ امّا باز پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ زيرا چيزى را مى بيند كه در برابرش طاقت شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند و او در سايه اش مى آرمد و از آبش مى نوشد .

ديگر بار ، درختى زيباتر از آن دو درخت قبلى ، جلو درِ بهشت در نظرش ظاهر مى شود و او مى گويد : پروردگارا! مرا به اين درخت نزديك گردان تا در سايه اش بيارمم و از آب آن بنوشم . جز اين هم چيز ديگرى از تو نخواهم خواست .

خدا مى فرمايد : «اى پسر آدم! مگر به من وعده ندادى كه چيز ديگرى از من نخواهى؟».

مى گويد : آرى ، پروردگارا! اين [را مى خواهم] و جز اين، درخواستى نخواهم كرد .

پروردگارش او را معذور مى دارد ؛ زيرا وى چيزى را مى بيند كه در برابرش ، توان

شكيبايى ندارد . پس خداوند ، او را به آن درخت ، نزديك مى گرداند . پس چون او را به آن نزديك ساخت ، وى صداى بهشتيان را مى شنود . او مى گويد : پروردگارا ! مرا داخل آن ( بهشت ) گردان .

خدا مى فرمايد : «اى پسر آدم! چه چيزى خواسته تو را از من تمام مى كند؟ دنيا و مانند آن را به تو بدهم ، راضى ات مى كند؟» .

او مى گويد : پروردگارا! مرا مسخره مى كنى ، در حالى كه تو پروردگار جهانيانى؟! .

ص: 574

9.مالك جهنى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حَدَّثَنِي جَبرَئِيلُ وَهُوَ يَتَبَسَّمُ ، قالَ : آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يُقالُ لَهُ : مُرَّ عَلَى الصِّراطِ ، فَتَزِلُّ قَدَمُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَتَزِلُّ رُكبَتُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَتَزِلُّ يَدُهُ وَيَتَعَلَّقُ بِالأُخرى ، وَالنّارُ تَرمِيهِ بِشَرَرِها وَتَلدَغُهُ بِلَهَبِها ، كُلَّما أَصابَهُ شَيءٌ مِنها ضَرَبَ بِيَدَيهِ عَلَيهِ وَقالَ : اخسَأ، حَتّى يَخرُجَ مِنها بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (1)11.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن ابن اُذينة ، عن مالك الجعنه صلى الله عليه و آله :آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ مِن جُهَينَةَ ، فَيَقُولُ أَهلُ الجَنَّةِ : عِندَ جُهَينَةَ الخَبَرُ اليَقِينُ ، سَلُوهُ ، هَل بَقِيَ مِنَ الخَلائِقِ أَحَدٌ يُعَذَّبُ؟ فَيَقُولُ : لا. (2)10.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم الحسني ، عن علي بن أتنبيه الغافلين عن عبد اللّه بن مسعود :يَمُرُّ رَجُلٌ، وَهُوَ آخِرُ أَهلِ الجَنَّةِ دُخُولاً ، فَإِذا جازَ الصِّراطَ رُفِعَ لَه بابٌ مِنَ الجَنَّةِ ، فَلا يَدرِي أَلَهُ فِي الجَنَّةِ مَقعَدٌ! فَإِذا نَظَرَ إِلَيها قالَ : رَبِّ أَنزِلنِي هاهُنا ، فَيَقُولُ لَهُ : فَلَعَلَّكَ إِن أَنزَلتُكَ هُنا تَسأَلُنِى غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُنزِلُهُ .

ثُمَّ يُرفَعُ لَهُ فِي الجَنَّةِ مَنازِلُ ، فَيَتَحاقَرُ إِلَيهِ ما أُعطِيَ مِمّا يَرى ، فَيَقُولُ : رَبِّ أَنزِلنِي هُناكَ ، فَيَقُولُ : فَلَعَلَّكَ إِن أَنزَلتُكَ هاهُنا أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُنزِلُهُ .

ثُمَّ يُرفَعُ لَهُ فِي الجَنَّةِ حَتّى الرّابِعَةِ ، فَإِذا كانَتِ الرّابِعَةُ ، رُفِعَ لَهُ ، فَيَتَحاقَرُ إِلَيهِ كُلُّ شَيءٍ أُعطِيَ ، فَيَسكُتُ ، فَلا يَسأَلُ شَيئا، فَيَقُولُ لَهُ : أَلا تَسأَلُ؟ فَيَقُولُ : سَأَلتُ حَتَّى استَحيَيتُ! فَيَقُولُ اللّهُ تَعالى : لَكَ مِثلُ الدُّنيا وَعَشرَةُ أَمثالِها . فَهذا أَوضَعُ أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلاً .

قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ مَسعُودٍ : كانَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله لا يَتَحَدَّثُ بِذَلِكَ إِلّا ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (3) .


1- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 254 عن أنس.
2- .كنز العمّال : ج 14 ص 509 ح 39433 و ص 507 ح 39430 كلاهما نقلاً عن الخطيب ، فتح الباري : ج 11 ص 459 كلّها عن ابن عمرو وفي الأخيرين صدره إلى «الخبر اليقين» .
3- .تنبيه الغافلين : ص 83 ح 71.

ص: 575

8.امام باقر عليه السلام فرمود :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل ، تبسّم كنان به من گفت : به آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، گفته مى شود : از صراط بگذر . پس ، يك پايش مى لغزد و به پاى ديگرش مى آويزد . يك زانويش مى لغزد و به زانوى ديگرش مى آويزد ، و يك دستش مى لغزد و به دست ديگرش مى آويزد ، و آتش با شراره هاى خود بر او مى زند و با شعله هايش او را مى گزد . هر گاه چيزى از آتش به او مى خورد ، با دستش بر آن مى زند و مى گويد : «دور شو» تا آن كه به لطف و رحمت خداوند عز و جل ، از آن بيرون مى رود.7.عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام نقل مى كنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخرين كسى كه وارد بهشت مى شود ، مردى از جُهَينه است . پس اهل بهشت مى گويند : «خبر يقينى ، نزد جُهَينه است . از او بپرسيد كه : آيا از خلايق ، كسى مانده است كه عذاب شود؟» و او مى گويد : نه.6.زيد شحّام گويد :تنبيه الغافلين_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: [ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : ]مردى كه آخرين وارد شونده به بهشت است ، عبور مى كند . از صراط كه گذشت ، درى از بهشت براى او بالا مى رود ، و او نمى داند كه آيا در بهشت برايش جاى نشستن هست يا نه ! چشمش كه به بهشت مى افتد ، مى گويد : پروردگارا ! مرا در همين جا منزل ده . خدا به او مى فرمايد : «اگر تو را در اين جا جاى دهم ، شايد جز آن را از من بخواهى!» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!

پس خداوند ، او را در آن بهشت ، منزل مى دهد. آن گاه ، منزل هاى ديگر در بهشت برايش نمايان مى شود ، و آنچه به او داده شده است ، در برابر آنچه مى بيند ، به نظرش حقير مى آيد . مى گويد : پروردگارا ! مرا در آن جا منزل ده .

خدا مى فرمايد : «اگر تو را در آن جا منزل دهم ، شايد كه جز آنها را از من درخواست كنى !» . او مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند!

و خداوند ، او را در آن جا منزل مى دهد. سپس منزل هاى ديگرى در بهشت برايش نمايان مى شوند ، تا مرتبه چهارم . در مرتبه چهارم كه برايش نمايان مى شوند ، همه آنچه به او داده شده است ، در نظرش حقير مى آيد ؛ امّا سكوت مى كند و چيزى درخواست نمى كند . خداوند به او مى فرمايد : «چرا درخواست نمى كنى؟» .

مى گويد : چندان درخواست كردم كه ديگر خجالت مى كشم!

خداوند بزرگ مى فرمايد : «به اندازه دنيا و ده برابر آن ، از آنِ تو باد» .

اين است وضع دون پايه ترينِ اهل بهشت.

پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه اين مطلب را مى فرمود ، مى خنديد ، چندان كه دندان هاى آسيايش نمايان مى شد . .

ص: 576

9.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيعنه صلى الله عليه و آله :إِذا خلصَ المُؤمِنُونَ مِنَ النَّارِ ، حُبِسُوا بِقَنطَرَةٍ بَينَ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، فَيُتَقاصُّونَ مَظالِمَ كانَت بَينَهُم فِي الدُّنيا ، حَتّى إِذا نُقّوا وَهُذِّبُوا ، أُذِنَ لَهُم بِدُخُولِ الجَنَّةِ ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله بِيَدِهِ ، لَأَحَدُهُم بِمَسكَنِهِ فِي الجَنَّةِ أَدَلُّ بِمَنزِلِهِ كانَ فِي الدُّنيا . (1)8.أحمد بن مهران، عن عبدالعظيم ، عن بكار ، عن جابر ،المعجم الكبير عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ آخِرَ رَجُلٍ يَدخُلُ الجَنَّةَ رَجُلٌ يَتَقَلَّبُ عَلَى الصِّراطِ ظَهرا لِبَطنٍ ، كَالغُلامِ يَضرِبُهُ أَبُوهُ وَهُوَ يَفِرُّ مِنهُ يَعجِزُ عَنهُ عَمَلُهُ أَن يَسعى ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ بَلِّغ بِيَ الجَنَّةَ وَنَجِّنِي مِنَ النّارِ!

فَيُوحِي اللّهُ تَعالَى إِلَيهِ : عَبدِي ، إِن أَنا نَجَّيتُكَ مِنَ النّارِ وَأَدخَلتُكَ الجَنَّةَ أَتَعتَرِفُ لِى بِذُنُوبِكَ وَخَطاياكَ؟ فَيَقُولُ العَبدُ : نَعَم يا رَبِّ ، وَعِزَّتِكَ وَجَلالِكَ لَئِن تُنَجِّيَنِي مِنَ النّارِ لَأَعتَرِفَنَّ لَكَ بِذُنُوبِي وَخَطايايَ! فَيَجُوزُ الجِسرَ ، وَيَقُولُ العَبدُ فِيما بَينَهُ وَبَينَ نَفسِهِ : لَئِن اعتَرَفتُ لَهُ بِذُنُوبِي وَخَطايايَ لَيَرُدُّنِي إِلَى النّارِ .

فَيُوحِي اللّهُ إِلَيهِ : عَبدِي اِعتَرِف لِي بِذُنُوبِكَ وَخَطاياكَ أَغفِرْها لَكَ وَأُدخِلْكَ الجَنَّةَ ، فَيَقُولُ العَبدُ : لا وَعِزَّتِكَ ، ما أَذنَبتُ ذَنبا قَطُّ وَلا أَخطَأتُ خَطِيئةً قَطُّ!

فَيُوحِي اللّهُ إِلَيهِ : عَبدِي إِنَّ لِي عَلَيكَ بَيِّنَةً، فَيَلتَفِتُ العَبدُ يَمِينا وَشِمالاً فَلا يَرى أَحَدا، فَيَقُولُ : يا رَبِّ أَرِنِي بَيِّنَتَكَ؟ فَيَستَنطِقُ اللّهُ جِلدَهُ بِالمُحَقَّراتِ ، فَإِذا رَأَى ذَلِكَ العَبدُ يَقُولُ : يا رَبِّ عِندِي وَعِزَّتِكَ العَظائِمُ المُضمَراتُ .

فَيُوحِي اللّهُ عز و جل إِلَيهِ : عَبدِي أَنا أَعرَفُ بِها مِنكَ ، اعتَرِف لِي بِها أَغفِرْها لَكَ وَأُدخِلْكَ الجَنَّةَ ، فَيَعتَرِفُ العَبدُ بِذُنُوبِهِ فَيَدخُلُ الجَنَّةَ . ثمَّ ضَحِكَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ ، يَقُولُ : «هذا أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، فَكَيفَ بِالَّذِي فَوقَهُ؟!». (2) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 861 ح 2308 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 385 ح 3349 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 126 ح 11603 نحوه وكلّها عن أبي سعيد الخدري .
2- .المعجم الكبير : ج 8 ص 158 ح 7669 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 14 ص 507 ح 39431.

ص: 577

7.حدّثنا محمّد بن موسى قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه مؤمنان از دوزخ خلاص مى شوند ، آنان را بر پلى ميان بهشت و دوزخ نگه مى دارند و تقاص ستم هايى را كه به يكديگر كرده اند ، از هم مى ستانند و چون پاك و پيراسته شدند ، به آنان اجازه ورود به بهشت داده مى شود . سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، هر يك از آنان به منزلى كه در بهشت دارد ، بيش از منزلى كه در دنيا داشته است ، مى نازد.5.حسين بن مياح از كسى نقل مى كند كه گفت :المعجم الكبير :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آخرين مردى كه وارد بهشت مى شود ، مردى است كه بر صراط به پشت و رو غلْت مى خورد ، همانند پسربچّه اى كه پدرش او را مى زند و او از وى مى گريزد ، و اعمالش نمى گذارد كه بدَوَد . پس مى گويد : پروردگارا ! مرا به بهشت برسان و از آتش ، نجاتم بخش !

خداى بلندمرتبه به او وحى مى كند كه : اى بنده ام! اگر تو را از آتش برَهانم و وارد بهشت نمايم ، در برابرم به گناهان و لغزش هايت اعتراف مى كنى ؟

بنده مى گويد : بله ، اى خداوند ! به عزّت و جلالت ، سوگند كه اگر مرا از آتش برَهانى ، در برابرت به گناهان و لغزش هايم اعتراف مى كنم .

پس ، از پل مى گذرد . او با خودش مى گويد : اگر به گناهان و لغزش هايم اعتراف كنم ، مرا به آتش باز مى گرداند.

پس خداوند به او وحى مى كند كه : بنده ام! به گناهان و خطاهايت اعتراف كن تا آنها را بر تو ببخشايم و تو را وارد بهشت نمايم .

بنده مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند ! من هرگز گناهى نكرده ام و هيچ خطايى از من سر نزده است .

خداوند به او وحى مى فرمايد كه : بنده من! من بر ضدّ تو شاهد دارم .

بنده به راست و چپش مى نگرد و كسى را نمى بيند . مى گويد : پروردگارا ! شاهدت را به من نشان بده .

خداوند ، پوست او را به سخن در مى آورد و پوستش از گناهان كوچك او مى گويد . بنده چون اين را مى بيند ، مى گويد : اى پروردگار ! به عزّتت سوگند كه گناهان بزرگِ پوشيده اى دارم !

خداوند عز و جل به او وحى مى فرمايد كه : بنده ام! من از خودت به آنها آگاه ترم . به آنها اعتراف كن تا آنها را بر تو ببخشايم و تو را به بهشت ببرم .

پس ، بنده به گناهانش اعتراف مى كند و وارد بهشت مى شود» .

در اين هنگام ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد ، چنان كه دندان هاى آسيايش نمايان شد و فرمود : «اين است وضع كم منزلت ترين فرد اهل بهشت . حال ، چگونه است وضع آن كه بالاتر از او است؟!» . .

ص: 578

15 / 9خُلُودُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ * وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَ_مِلِينَ ». (1)

«إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّ_تُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا * خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا ». (2)

«يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّ_تٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ * خَ__لِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ». (3)

الحديث2.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني ،رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَو قِيلَ لِأَهلِ النّارِ : إِنَّكُم ماكِثُونَ فِي النّارِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَفَرِحُوا بِها ، وَلَو قِيلَ لِأَهلِ الجَنَّةِ : إِنَّكُم ماكِثُونَ فِي الجَنَّةِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَحَزِنُوا ، وَلَكِن جُعِلَ لَهُم الأَبَدُ . (4) .


1- .الزمر : 73 _ 74.
2- .الكهف : 107 _ 108.
3- .التوبة : 21 _ 22.
4- .المعجم الكبير : ج 10 ص 180 ح 10384 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 168 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 14 ص 532 ح 39530 ؛ الأمالي للشجري : ج 2 ص 307 عن عبد اللّه بن مسعود.

ص: 579

15 / 9 جاودانگى بهشتيان

15 / 9جاودانگى بهشتيانقرآن«و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند، گروه گروه به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند ، تا بِدان رسند و درهاى آن ، گشوده گردد و نگهبانان آن ، به ايشان سلام گويند : «سلام بر شما ! خوش آمديد ! به آن ، جاودانه وارد شويد» و [ايشان ]گويند : ستايش ، خدايى را كه وعده اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [ بهشت ] را به ما ميراث داد . از هر جاى آن باغ كه بخواهيم ، جاى بر مى گزينيم . چه نيك است پاداش عمل كنندگان ! ».

«كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، باغ هاى فردوس ، جايگاه پذيرايى آنان است . جاودانه در آن خواهند بود و در آن جا درخواست انتقال نمى كنند».

«پروردگارشان آنان را از جانب خود ، به رحمت و خشنودى و باغ هايى كه در آنها نعمت هايى پايدار دارند ، مژده مى دهد . جاودانه در آنها خواهند بود . در حقيقت ، خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است».

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر به اهل دوزخ گفته شود : شما به شمار ريگ هاى دنيا در آتش خواهيد ماند ، از آن خوش حال مى شوند ، و اگر به اهل بهشت گفته شود : شما به شمار ريگ هاى دنيا در بهشت ، ماندگار خواهيد بود ، اندوهگين مى شوند ؛ امّا جاودانگى براى آنها رقم خورده است.

.

ص: 580

عنه صلى الله عليه و آله :إِذا دَخَلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وَأَهلُ النّارِ النّارَ ، قالَ اللّهُ تَعالى : يا أَهلَ الجَنَّةِ ، كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنِينَ؟ قالُوا : لَبِثنا يَوما أَو بَعضَ يَومٍ . قالَ : نِعْمَ ما اتَّجَرتُم فِي يَومٍ أَو بَعضِ يَومٍ ، رَحمَتِي وَرِضوانِي وَجَنَّتِي ، اُمكُثُوا فِيها خالِدِينَ مُخَلَّدِينَ . ثُمَّ يَقُولُ لِأَهلِ النّارِ : كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنِينَ؟ قالُوا : لَبِثنا يَوما أَو بَعضَ يَومٍ . فَيَقُولُ : بِئسَ ما اتَّجَرتُم فِي يَومٍ أَو بَعضِ يَومٍ سَخَطِي وَمَعصِيَتِي وَنارِي اُمكُثُوا فِيها خالِدِينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ نَِعيمٍ زائِلٌ إِلّا نَعِيمَ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَكُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ إِلّا هُمَّ أَهلِ النّارِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ مِنَ الآخِرَةِ خُلُودٌ وَبَقاءٌ . (3)

عنه عليه السلام :اَلدُّنيا أَمَدٌ (4) ، الآخِرَةُ أَبَدٌ . (5)

.


1- .حلية الأولياء : ج 5 ص 132 الرقم 312 ، تفسير ابن كثير: ج 5 ص 493 ، اُسد الغابة : ج 1 ص 344 الرقم 350 كلّها عن أيفع بن عبد الكلاعي ، كنز العمّال : ج 14 ص 485 ح 39363.
2- .كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39314 نقلاً عن ابن لآل و ج 15 ص 799 ح 43170 نقلاً عن ابن أبي الدنيا وابن عساكر كلاهما عن أنس و ج 6 ص 597 ح 17047 نقلاً عن النرسي في قضاء الحوائج عن ابن عمر عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .غرر الحكم: ح 7298 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 402 ح 6783 .
4- .الأمَدُ : نهاية البُلوغِ (مجمع البحرين : ج 1 ص 68 «أمد») .
5- .غرر الحكم : ح 4.

ص: 581

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند ، خداى متعال مى فرمايد : «اى اهل بهشت! شما در زمين [ دنيا ] ، چند سال درنگ داشتيد؟» . مى گويند : يك روز يا پاره اى از روز ، درنگ داشتيم. خدا مى فرمايد : «چه خوب تجارتى كرديد در يك روز يا پاره اى از روز ! رحمت و خشنودى و بهشت را كسب كرديد . جاويدان و ابدى ، در آن بمانيد» . سپس به اهل دوزخ مى فرمايد : «شما چند سال در زمين ، درنگ كرديد؟» . مى گويند : يك روز يا پاره اى از روز ، درنگ داشتيم. خدا مى فرمايد : «چه بد تجارتى كرديد در يك روز يا پاره اى از روز ! خشم و نافرمانى و آتش مرا كسب كرديد . جاودانه در آن بمانيد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر نعمتى زايل شدنى است ، مگر نعمت اهل بهشت ، و هر اندوهى به سر آمدنى است ، جز اندوه اهل دوزخ.

امام على عليه السلام :هر چيز آخرت ، جاويدان و ماندنى است.

امام على عليه السلام :دنيا موقّت است . آخرت ، ابدى است.

.

ص: 582

عنه عليه السلام :وَفدُ الجَنَّةِ أَبَدا مُنَعَّمونَ . (1)

عنه عليه السلام :وارِدُ الجَنَّةِ مُخَلَّدُ النَّعماءِ . (2)

عنه عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» (3) _: قَد أُمِنَ العَذابُ ، وَانقَطَعَ العِتابُ ، وَزُحزِحُوا عَنِ النّارِ ، وَاطمَأَنَّت بِهِمُ الدّارُ ، وَرَضُوا المَثوى وَالقَرارَ . الَّذِينَ كانَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا زاكِيَةً ، وَأَعيُنُهُم باكِيَةً ، وَكانَ لَيلُهُم فِي دُنياهُم نَهارا ؛ تَخَشُّعا وَاستِغفارا، وَكانَ نَهارُهُم لَيلاً ؛ تَوَحُّشا وَانقِطاعا، فَجَعَلَ اللّهُ لَهُمُ الجَنَّةَ مَآبا ، وَالجَزاءَ ثَوابا، وَكانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهلَها ، فِي مُلكٍ دائِمٍ ، وَنَعِيمٍ قائِمٍ . (4)

عنه عليه السلام_ في وَصف أهل الجَنَّة _: ثُمَّ انتَهَوا إِلى خَزَنَةِ الجَنَّةِ ، فَقالُوا : «سَلَ_مٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَ__لِدِينَ » (5) . ثُمَّ تَلَقّاهُمُ الوِلْدانُ يَطُوفُونَ بِهِم كَما يُطِيفُ أَهل الدُّنيا بِالحَمِيمِ (6) ، فَيَقُولُونَ : أَبشِر بِما أَعَدَّ اللّهُ لَكَ مِنَ الكَرامَةِ . ثُمَّ يَنطِقُ غُلامٌ مِن أُولئِكَ الوِلدانِ إِلى بَعضِ أَزواجِهِ مِنَ الحُورِ العِينِ ، فَيَقُولُ : قَد جاءَ فُلانٌ _ بِاسمِهِ الَّذِي يُدعى بِهِ فِي الدُّنيا _ فَتَقُولُ : أَنتَ رَأَيتَهُ؟ فَيَقُولُ : أَنَا رَأيتُهُ ، فَيَستخِفُّها الفَرَحُ حَتّى تَقُومَ عَلى أُسكُفَّةِ (7) بابِها . فَإِذا انتَهى إِلى مَنزِلِهِ نَظَرَ شَيئا مِن أَساسِ بُنيانِهِ فَإِذا جَندَلُ اللُّؤلُوَ?فَوقَهُ أَخضَرُ وَأَصفَرُ وَأَحمَرُ مِن كُلِّ لَونٍ . ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ فَنَظَرَ إِلى سَقفِهِ فَإِذا مِثلُ البَرقِ ، وَلَولا أَنَّ اللّهَ تَعالى قَدَّرَ أَنَّهُ لا أَلَمَ لَذَهَبَ بِبَصَرِهِ . ثُمَّ طَأطَأَ بِرَأسِهِ فَنَظَرَ إِلى أَزواجِهِ «وَ أَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ * وَ نَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ * وَ زَرَابِىُّ مَبْثُوثَةٌ » (8) ، فَنَظَرَ إِلى تِلكَ النِّعمَةِ ، ثُمَّ اتَّكَأَ عَلى أَرِيكَةٍ مِن أَرِيكَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ ...» . (9) ثُمَّ يُنادِى مُنادٍ : تَحيَونَ وَلا تَمُوتُونَ أَبَدا ، وَتُقِيمُونَ فَلا تَظعَنُونَ أَبَدا ، وَتَصِحُّونَ فَلا تَمرَضُونَ أَبَدا . (10)

.


1- .غرر الحكم : ح 10113 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 505 ح 9268.
2- .غرر الحكم : ح 10115 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 505 ح 9270.
3- .الزمر: 73.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 190 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 207 ح 95.
5- .الزمر : 73.
6- .الحَمِيْم : القَريب المُشْفِق (مفردات ألفاظ القرآن : ص 255 «حمم»).
7- .الاسكفة : عَتَبَةُ الباب التي يُوطأ عليها (لسان العرب : ج 9 ص 156 «سكف»).
8- .الغاشية : 14 _ 16.
9- .الأعراف : 43.
10- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 263 نقلاً عن ابن المبارك في الزهد وعبد الرزّاق وابن أبي شيبة وابن راهويه وعبد بن حميد وابن أبي الدنيا في صفة الجنّة والبيهقي في البعث والضياء في المختارة ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 114 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 10 ص 3262 ح 18413 كلاهما عن عاصم بن ضمرة نحوه .

ص: 583

امام على عليه السلام :وارد شوندگان به بهشت ، تا ابد در نعمت اند.

امام على عليه السلام :وارد شونده به بهشت ، از نعمت هاى جاويدان ، برخوردار است.

امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته اند ، گروه گروه به سوى بهشت ، سوق داده مى شوند» _: نه عذابى در كار است و نه عتابى . از آتش ، دور داشته شده اند و در سراى بهشت ، آرام گرفته اند و به اين خانه و كاشانه خرسندند . اينان ، كسانى هستند كه كردارهايشان در دنيا ، پاك و چشمانشان گريان بوده و شب هايشان از خاكسارى نمودن و آمرزشى خواهى [ در پيشگاه خدا ] ، روز بوده و روزهايشان از تنهايى و بريدن [ از خلق ] ، شب بوده است . از اين روى ، خداوند ، بهشت را كاشانه آنان و جزاى اعمالشان را پاداش [ خود ] ، قرار داد و بدينها سزاوارترين بودند و شايسته آن بودند ، در مُلكى مانا ، و نعمتى پايا .

امام على عليه السلام_ در توصيف اهل بهشت _: آن گاه به جانب نگهبانان بهشت مى روند و آنان مى گويند : «سلام بر شما ! خوش آمديد ! به بهشت ، جاودانه وارد شويد» . سپس فرزندان به ديدارشان مى آيند و بر گِردشان مى چرخند ، آن گونه كه مردم دنيا بر گرد عزيزى مى چرخند . فرزندان مى گويند : «بشارت باد تو را به كرامتى كه خدا برايت آماده ساخته است ! » . آن گاه پسركى از ميان آن فرزندان ، به حورى اى از همسرانِ او مى گويد : «فلانى آمده است» و نام او را كه در دنيا به آن خوانده مى شده است ، مى برد . آن حورى مى گويد : تو خود ، او را ديدى؟ مى گويد : آرى ، خودم ديدمش . حورى ، شادى كنان مى دود و بر درگاه بهشت مى ايستد. چون [ آن بهشتى ] به منزل خود مى رسد ، چشمش به قسمتى از پى ساختمانش مى افتد . سنگ هايى از مرواريد را مى بيند كه روى آن ، مرواريدهاى سبز و زرد و سرخ ، از هر رنگ ، قرار گرفته است . سپس سرش را بلند مى كند و سقف آن را مى بيند كه چون برق مى درخشد ، و اگر نبود كه خداى متعال ، مقدّر كرده است كه [ در بهشت ، ] درد و رنجى نباشد ، [ از برق آن ، ] كور مى شد . آن گاه پايين را مى نگرد و همسرانش «وقدح هايى نهاده و بالش هايى پهلوى هم چيده و فرش هايى زربفت گسترده» را مى بيند . به آن نعمت ها مى نگرد و سپس بر تختى از تخت هايش تكيه مى زند و مى گويد : «ستايش ، خدايى را كه ما را به اين ، ره نمون شد و اگر خدا ره نمونمان نمى شد ، ما خود ، هدايت نمى شديم ...» . در اين هنگام ، منادى اى ندا مى دهد كه : [ از اين پس ] زندگى مى كنيد و هرگز نخواهيد مُرد . ماندگاريد و هرگز نخواهيد كوچيد ، و تن درست خواهيد بود و هرگز بيمار نخواهيد شد.

.

ص: 584

الإمام الصادق عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «خَ__لِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا » (1) _: «خَ__لِدِينَ فِيهَا» : لا يَخرُجُونَ مِنها، وَ «لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا » : قالَ : لا يُرِيدُونَ بِها بَدَلاً . (2)

الكافي عن أبي هاشم عن الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّما خُلِّدَ أَهلُ النّارِ فِي النّارِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أَن لَو خُلِّدُوا فِيها أَن يَعصُوا اللّهَ أَبَدا ، وَإِنَّما خُلِّدَ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أَن لَو بَقُوا فِيها أَن يُطِيعُوا اللّهَ أَبَدا ، فَبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هَؤُلاءِ ، وَهؤُلاءِ . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالى : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ » (3) ، قالَ : عَلى نِيَّتِهِ . (4)

.


1- .الكهف : 108.
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 46 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 123 ح 18.
3- .الإسراء : 84 .
4- .الكافي : ج 2 ص 85 ح 5 ، علل الشرائع: ص 523 ح 1 ، المحاسن : ج 2 ص 56 ح 1165 ، تفسير العيّاشي: ج 2 ص 316 ح 158 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 347 ح 5 .

ص: 585

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «جاودانه در آن خواهند بود . از آن جا درخواست انتقال نمى كنند» _: «جاودانه در آن خواهند بود» ، يعنى هيچ گاه از بهشت ، خارج نمى شوند و «از آن جا درخواست انتقال نمى كنند» ، يعنى عوض آن ، چيزى نمى خواهند .

الكافى_ به نقل از ابو هاشم _: امام صادق عليه السلام فرمود : «دوزخيان از آن روى در دوزخ ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان آن بود كه اگر در دنيا جاويدان بمانند ، تا ابد ، خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از آن روى در بهشت ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان آن بود كه اگر در دنيا جاويدان بمانند ، تا ابد ، خدا را فرمان برند . پس به سبب نيّت هاست كه آنان و اينان جاويدان اند» . ايشان سپس اين سخن خداى متعال را تلاوت نمود : «بگو : هر كس بر حسب شاكله خويش عمل مى كند» و فرمود : «يعنى بر حسب نيّت خويش» .

.

ص: 586

15 / 10وِراثَةُ أَهلِ الجَنَّةِالكتاب«وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ». (1)

راجع : مريم : 63 ، الأعراف : 43 ، المؤمنون : 10 و 11 ، الشعراء : 85 ، الزمر : 74 .

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي ذِكرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّةِ _: يُنادِي مُنادٍ: إِنَّ لَكُم أَن تَصِحُّوا فَلا تَسقَمُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَحيَوا فَلا تَمُوتُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَشُبُّوا فَلا تَهرَمُوا أَبَدا ، وَإِنَّ لَكُم أَن تَنعَمُوا فَلا تَبأَسُوا أَبَدا ، فَذلِكَ قَولُهُ عز و جل : «وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » (2) . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِنكُم مِن أَحَدٍ إِلّا لَهُ مَنزِلانِ : مَنزِلٌ فِي الجَنَّةِ وَمَنزِلٌ فِي النّارِ . فَإِذا ماتَ فَدَخَلَ النّارَ وَرِثَ أَهلُ الجَنَّةِ مَنزِلَهُ ، فَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ » (4) . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن أَحَدٍ إِلَا وَلَهُ مَنزِلٌ فِي الجَنَّةِ وَمَنزِلٌ فِي النّارِ . فَالكافِرُ يَرِثُ المُؤمِنَ مَنزِلَهُ مِن النّارِ ، وَالمُؤمِنُ يَرِثُ الكافِرَ مَنزِلَهُ مِنَ الجَنَّةِ . وَذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ » . (6)

.


1- .الزخرف : 72 .
2- .الأعراف : 43.
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2182 ح 22 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 374 ح 3246 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 203 ح 8265 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 79 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 293 ح 942 ، تاريخ دمشق : ج 53 ص 109 ح 11190 كلّها عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 492 ح 39394 .
4- .المؤمنون : 10.
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1453 ح 4341 ، تفسير الطبري : ج 10 الجزء 18 ص 6 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 459 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 8 ح 2913 ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 7 ص 351 ، مجمع البيان : ج 7 ص 159 وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 91.
6- .تفسير ابن كثير : ج 7 ص 226 ، الدرّ المنثور : ج 7 ص 394 نقلاً عن ابن أبي حاتم وابن مردويه وكلاهما عن أبي هريرة.

ص: 587

15 / 10 وراثت بهشتيان

15 / 10وراثت بهشتيانقرآن«و اين است همان بهشتى كه به [ پاداش ] آنچه عمل مى كرديد ، ميراث يافته ايد ».

ر . ك : مريم : آيه 63 ، اعراف : آيه 43 ، مؤمنون : آيه 10 _ 11 ، شعرا : آيه 85 ، زمر : آيه 74 .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان احوال بهشتيان _: منادى اى ندا مى دهد : حقّ شماست كه تن درست بمانيد و هرگز بيمار نشويد ، و حقّ شماست كه زنده بمانيد و هرگز نميريد ، و حقّ شماست كه همواره جوان باشيد و هرگز پير نشويد ، و حقّ شماست كه همواره برخوردار باشيد و هرگز فقير نشويد . اين همان سخن خدا عز و جل است كه : «و به ايشان ندا داده مى شود كه : اين ، همان بهشتى است كه آن را به پاداش آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد» .

198.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في فَتحِ خَيبَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما نيست ، مگر آن كه دو منزل دارد : منزلى در بهشت و منزلى در دوزخ . پس هر گاه بميرد و [چنانچه] به دوزخ رود ، بهشتيان ، وارث منزل [ بهشتىِ ]او مى شوند . اين ، همان سخن خداى متعال است كه : «ايشان اند همان وارثان» .197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في يَومِ فَتحِ خَيبَرَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ كس نيست ، مگر آن كه منزلى در بهشت دارد و منزلى در دوزخ . كافر ، وارث منزل دوزخىِ مؤمن مى شود و مؤمن ، وارث منزل بهشتىِ كافر . اين، همان سخن خداى متعال است كه : «و اين ، همان بهشتى است كه به [پاداش] آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد» .

.

ص: 588

196.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ إِلّا وَلَهُ بَيتانِ : بَيتٌ فِي الجَنَّةِ وَبَيتٌ فِي النّارِ . فَأَمّا المُؤمِنُ فَيُبنى لَهُ بَيتُهُ فِي الجَنَّةِ وَيُهدَمُ بَيتُهُ فِي النّارِ ، وَأَمّا الكافِرُ فَيُهدَمُ بَيتُهُ فِي الجَنَّةِ وَيُبنى بَيتُهُ فِي النّارِ . (1)195.صحيح البخاري عن البراء بن عازب :الإمام زين العابدين_ فِي الدُّعاءِ _: اَللَّهُمَّ ... اجعَلنا مِن عِبادِكَ الصّالِحِينَ ، «الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (2) . (3)194.الإرشاد عن فايد مولى عبد اللّه بن سالم :الإمام الباقر عليه السلام_ فِي قَولِهِ تَعالى : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى صَدَقَنَا وَعْدَه وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ» (4)

_: يَعنِي أَرضَ الجَنَّةِ . (5)193.شرح نهج البلاغة عن أبي بكر بن عيّاش :الإمام الصادق عليه السلام :ما خَلَقَ اللّهُ خَلقا إِلَا جَعَلَ لَهُ فِي الجَنَّةِ مَنزِلاً وَفِي النّارِ مَنزِلاً ، فَإِذا سَكَنَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وَأَهلُ النّارِ النّارَ نادَى مُنادٍ : يا أَهلَ الجَنَّةِ أَشرِفُوا ، فَيُشرِفُونَ عَلَى النّارِ ، وَتُرفَعُ لَهُم مَنازِلُهُم فِي النّارِ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُم : هذِهِ مَنازِلُكُمُ الَّتِي لَو عَصَيتُم رَبَّكُم دَخَلتُمُوها . فَلَو أَنَّ أَحَدا ماتَ فَرَحا لَماتَ أَهلُ الجَنَّةِ ذلِكَ اليَومَ فَرَحا بِما صُرِفَ عَنهُم مِنَ العَذابِ . ثُمَّ يُنادَونَ : يا مَعاشِرَ أَهلِ النّارِ! ارفَعُوا رُؤُوسَكُم فَانظُرُوا إِلى مَنازِلِكُم فِي الجَنَّةِ ، فَيَرفَعُونَ رُؤُوسَهُم فَيَنظُرُونَ إِلى مَنازِلِهِم فِي الجَنَّةِ وَما فِيها مِنَ النَّعِيمِ ، فَيُقالُ لَهُم : هذِهِ مَنازِلُكُمُ الَّتِى لَو أَطَعتُم رَبَّكُم دَخَلتُمُوها. قالَ : فَلَو أَنَّ أَحَدا ماتَ حُزْنا لَماتَ أَهلُ النّارِ ذَلِكَ اليَومَ حُزْنا، فَيُورَثُ هؤُلاءِ مَنازِلَ هؤُلاءِ ، وَهؤُلاءِ مَنازِلَ هؤُلاءِ ، وَذَلِكَ قولُ اللّهُ تَعالى : «أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْوَ رِثُونَ * الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ » (6) . (7) .


1- .الفردوس : ج 4 ص 13 ح 6037 عن أبي سعيد الخدري ، تفسير الطبري : ج 10 الجزء 18 ص 6 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 459 كلاهما عن مجاهد نحوه ، كنز العمّال: ج 14 ص 496 ح 39405.
2- .المؤمنون : 11 .
3- .الصحيفة السجاّدية : ص 169 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : ص 610 ح 695 ، المصباح للكفعمي : ص 810 .
4- .الزمر : 74.
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 254 عن أبي الجارود ، مجمع البيان : ج 8 ص 796 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 125 ح 25.
6- .المؤمنون : 10 _ 11.
7- .ثواب الأعمال : ص 307 ح 1 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 89 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 8 ص 287 ح 19.

ص: 589

192.المستدرك على الصحيحين :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست ، مگر آن كه دو خانه دارد : خانه اى در بهشت و خانه اى در دوزخ . مؤمن ، خانه اش در بهشت ، ساخته مى شود و خانه دوزخش ويران مى گردد و كافر ، خانه اش در بهشت ، ويران مى گردد و خانه دوزخش ساخته مى شود.191.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! ... ما را از بندگان شايسته ات قرار ده ؛ «همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاويدان اند» .190.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : « ستايش ، خدايى را كه وعده اش به ما را تحقّق بخشيد و سرزمين را به ما ميراث داد . در هر جاى بهشت كه بخواهيم ، جاى مى گزينيم» _: مقصود [از سرزمين] ، سرزمين بهشت است.189.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ عِندَ مُبارَزَةِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ع ) امام صادق عليه السلام :خداوند ، هيچ مخلوقى نيافريد ، مگر آن كه براى او منزلى در بهشت و منزلى در دوزخ قرار داد . پس چون اهل بهشت در بهشت و اهل دوزخ در دوزخ جاى گيرند ، منادى اى بانگ مى زند كه : «اى اهل بهشت! بنگريد» . بهشتيان به دوزخ مى نگرند و منزل هايشان در دوزخ برايشان بالا آورده مى شود . سپس به ايشان گفته مى شود : «اينها منزل هاى شما بود كه اگر پروردگارتان را نافرمانى مى كرديد ، به آنها وارد مى شديد» . پس اگر بنا بود كسى از خوش حالى بميرد ، بهشتيان در آن روز از خوش حالىِ اين كه عذاب از ايشان برطرف شده است ، مى مُردند .

آن گاه [ به دوزخيان ] ندا مى شود كه : «اى گروه هاى دوزخى! سرهايتان را بلند كنيد و به منزل هاى خود در بهشت بنگريد » . دوزخيان ، سرهاى خود را بلند مى كنند و منزل هاى خود در بهشت و نعمت هاى آن را مى بينند . پس به ايشان گفته مى شود : «اينها منزل هاى شما بود كه اگر پروردگارتان را فرمان مى برديد ، به آنها وارد مى شديد» . پس اگر بنا بود كسى از اندوه بميرد ، دوزخيان در آن روز از اندوه مى مُردند .

آن گاه بهشتيان ، منزل هاى [ بهشتىِ ] دوزخيان را و دوزخيان ، منزل هاى [ دوزخىِ ]بهشتيان را به ارث مى برند . اين ، همان سخن خداى متعال است كه : «ايشان اند وارثان ؛ همانان كه فردوس را به ارث مى برند و در آن ، جاويدان اند» . .

ص: 590

. .

ص: 591

. .

ص: 592

الفصل السادس عشر : درجات الجنّة16 / 1تَفاضُلُ دَرَجاتِ الجَنَّةِالكتاب«وَ مَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّ__لِحَ_تِ فَأُوْلَ_ائِكَ لَهُمُ الدَّرَجَ_تُ الْعُلَى * جَنَّ_تُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى ». (1)

«انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَلْاخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَ_تٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلاً ». (2)

الحديث181.السيرة النبويّة ( _ في ذِكرِ نُزولِ بَني قُرَيظَةَ عَلى حُكمِ سَعدِ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَالفِردَوسُ أَعلاها دَرَجَةً ، وَمِنها تُفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ الأَربَعَةُ ، وَمِن فَوقِها يَكُونُ العَرشُ ، فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَسَلُوهُ الفِردَوسَ . (3) .


1- .طه : 75 _ 76.
2- .الإسراء : 21.
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 675 ح 2531 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 408 ح 22802 و ص 398 ح 22758 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 153 ح 269 ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 37 وليس فيهما «ومن فوقها يكون العرش» وكلّها عن عبادة بن الصامت ، كنز العمّال : ج 14 ص 453 ح 39230 وراجع : شرح الأخبار : ج 1 ص 327 ح 299 .

ص: 593

فصل شانزدهم: درجات بهشت
16 / 1 تفاوت درجات بهشت

فصل شانزدهم : درجات بهشت16 / 1تفاوت درجات بهشتقرآن« و هر كه با ايمان به نزد او رود ، در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد ، براى آنان درجات بالا خواهد بود ؛ بهشت هايى جاويدان كه در آنها جويبارها روان اند . جاودانه در آن مى مانند و اين ، پاداش كسى است كه به پاكى گرايد» .

« بنگر كه چگونه ما برخى از ايشان را بر برخى ديگر ، برترى داديم ، و قطعا درجات آخرت و برترى آن ، بزرگ تر است».

حديث173.الإرشاد عن سعيد بن المسيّب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه فاصله هر درجه با ديگرى ، به اندازه فاصله آسمان و زمين است ، و فردوس ، بالاترينِ آنهاست كه چهار نهر بهشت ، از آن جا سرچشمه مى گيرد و بالاى آن ، عرش است . پس هر گاه از خدا درخواستى كرديد ، فردوس را از او بخواهيد.

.

ص: 594

172.المغازي عن الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ مِئَةُ عامٍ . (1)171.الإمام عليّ عليه السلام ( _ حينَما رَجَعَ مِن غَزوَةِ اُحُدٍ وأعطى فاطِمَةَ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ بَينَ أَعلى أَهلِ الجَنَّةِ وَأَسفَلِهِم دَرَجَةً كَالنَّجمِ يُرى فِي مَشارِقِ الأَرضِ وَمَغارِبِها . (2)170.الإرشاد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، لَو أَنَّ العالَمِينَ اجتَمَعُوا فِي إِحداهُنَّ لَوَسِعَتهُم . (3)169.تاريخ الطبري :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ عِلِّيِّينَ لَيُشرِفُ عَلى أَهلِ الجَنَّةِ فَتُضِيءُ الجَنَّةُ لِوَجهِهِ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌ. (4)168.المناقب للخوارزمي عن أبي ذرّ عن الإمام عليّ عليه ( _ لِلمُهاجِرينَ وَالأَنصارِ بَعدَ حُصولِ البَيعَة ) مجمع البيان :رُوِيَ أَنَّ ما بَينَ أَعلَى دَرجاتِ الجَنَّةِ وَأَسفَلِها ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (5)16 / 2أصنافُ دَرَجاتِ الجَنَّةِالكتاب«وَ السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ل_ءِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِى جَنَّ_تِ النَّعِيمِ * ثُ_لَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَقَلِيلٌ مِّنَ الْأَخِرِينَ * عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ * مُّتَّكِئينَ عَلَيْهَا مُتَقَ_بِلِينَ * يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَ نٌ مُّخَلَّدُونَ * بِأَكْوَابٍ وَ أَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ * لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ * وَ فَ_كِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِينٌ * كَأَمْثَ_لِ اللُّؤْلُوءِ الْمَكْنُونِ * جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا * إِلَّا قِيلاً سَلَ_مًا سَلَ_مًا * وَ أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَ_بُ الْيَمِينِ * فِى سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَ طَ_لْحٍ مَّنضُودٍ * وَ ظِ_لٍّ مَّمْدُودٍ * وَ مَاءٍ مَّسْكُوبٍ * وَ فَ_كِهَةٍ كَثِيرَةٍ * لَا مَقْطُوعَةٍ وَ لَا مَمْنُوعَةٍ * وَ فُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ * إِنَّ_ا أَنشَأْنَ_هُنَّ إِنشَاءً * فَجَعَلْنَ_هُنَّ أَبْكَارًا * عُرُبًا أَتْرَابًا * لِّأَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ * وَ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَخِرِينَ ». (6)

«فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ * فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِيمٍ * وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ * فَسَلَ_مٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ الْيَمِينِ ». (7)

«إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ * تَعْرِفُ فِى وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَ_مُهُ مِسْكٌ وَ فِى ذَ لِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَ_فِسُونَ * وَ مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ». (8)

«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقُ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ * وَ قَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ». (9)

.


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 674 ح 2529 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 146 ح 7928 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 52 ح 5765 وفيه «مسيرة خمسمئة عام» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 458 ح 39254.
2- .تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 61 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 256 ، كنز العمّال : ج 14 ص 494 ح 39400 كلاهما عن ابن جرير وابن أبي حاتم وكلّها عن قتادة.
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 676 ح 2532 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 58 ح 11236 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 137 ح 1394 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 451 ح 39222.
4- .سنن ابي داوود : ج 4 ص 34 ح 3987 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 217 ح 1778 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 468 ح 39289.
5- .مجمع البيان : ج 6 ص 628 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 155.
6- .الواقعة : 10 _ 40.
7- .الواقعة : 88 _ 91.
8- .المطفّفين : 22 _ 28.
9- .فاطر : 32 _ 35.

ص: 595

16 / 2 انواع درجات بهشت

160.تاريخ الطبري عن أبي رافع :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است و فاصله ميان هر دو درجه ، صد سال راه است.159.المعجم الكبير عن أبي رافع :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله ميان بلندپايه ترين بهشتيان و دون پايه ترين آنها ، به مانند ستاره اى است كه در مشرق و مغرب زمين ديده مى شود.158.المناقب لابن شهر آشوب عن زيد بن عليّ عن آبائه عليپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه اگر همه جهانيان در يكى از آنها جمع شوند ، گنجايش آنان را دارد.157.السيرة النبويّة عن مسلمة بن علقمة المازني :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فردى از اهل عِلّيّين به اهل بهشت مى نگرد . پس بهشت از [ نور ]چهره او ، مانند ستاره اى درخشان ، روشن مى شود.156.الإرشاد عن ابن إسحاق :مجمع البيان :روايت شده است كه فاصله بالاترين درجه بهشت تا پايين ترين درجه آن ، به فاصله آسمان تا زمين است.16 / 2انواع درجات بهشتقرآن«و پيشى گيرندگانِ پيش گام ، ايشان اند مقرّبان [ خدا ] ، در بهشت هاى پُر ناز و نعمت . گروهى از پيشينيان و اندكى از پسينيان[اند] . بر تخت هايى جواهرنشان كه رو به روى هم ، بر آنها تكيه داده اند . بر گِردشان ، پسرانى جاويدان [ به خدمت ] مى گردند ، با جام ها و آبريزها و پياله هايى از باده ناب روان _ كه نه از آن ، سردرد مى گيرند و نه بى خرد مى گردند _ و ميوه ، از هر چه اختيار كنند و از گوشت پرنده ، هر چه بخواهند . و حوريان چشم درشت ، مِثل لؤلؤ نهان شده [ در ميان صدف ]اند . پاداشى است براى آنچه به جاى مى آوردند . در آن جا نه بيهوده اى مى شنوند و نه [ سخنى ]گناه آلود . سخنى جز سلام و درود نيست . و يارانِ راست ، چه ياران راستى! در [ زير ]درختان كُنار بى خار ، و درختان موز كه ميوه شان خوشه خوشه چيده شده اند ، و سايه اى كشيده و آبى ريزان و ميوه اى فراوان _ كه نه تمام شدنى است و نه قدغن _ ، و [با] همخوابگانى بلندبالا . ما آنان را پديد آورده ايم ، چه پديد آوردنى! و ايشان را دوشيزگانى قرار داديم شوى دوستِ همسال ، براى يارانِ راست ، كه گروهى از پيشينيان اند و گروهى از پسينيان».

«و امّا اگر از مقرّبان باشد ، [ در ] آسايش و راحت و بهشتِ پر نعمت است . و امّا اگر از ياران راست باشد ، از ياران راست ، بر تو سلام باد !».

«به راستى كه نيكان ، در ناز و نعمت اند . بر تخت ها [ نشسته و ] مى نگرند . در چهره هايشان طراوت نعمت را در مى يابى . از باده اى مهر شده ، نوشانيده مى شوند كه مُهر آن ، مُشك است _ و در اين [ نعمت ها ] ، رقابت كنندگان بايد بر يكديگر پيشى بگيرند _ و تركيبش از [ چشمه ]تسنيم است ؛ چشمه اى كه مقرّبان ، از آن مى نوشند».

«سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از آنان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند و اين است فضل بزرگ . بهشت هاى عَدْنى (دست نخورده اى) كه به آنها وارد خواهند شد ، در آن جا با دستبندهايى از زر و مرواريد ، زيور مى يابند و در آن جا جامه شان پرنيان است ، و مى گويند : « ستايش ، خدايى را كه اندوه را از ما بزدود . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و حق شناس است ؛ همان خدايى كه به فضل خويش ، ما را در سرايى ابدى جاى داد كه در آن ، رنجى به ما نمى رسد و در آن ، درماندگى اى به ما دست نمى دهد » » .

.

ص: 596

الحديث147.الإرشاد عن الزهري :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ فِي قَولِهِ تَعالى : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» قالَ _: هؤُلاءِ كُلُّهُم بِمَنزِلةٍ واحِدَةٍ ، وَكُلُّهُم فِي الجَنَّةِ . (1) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 363 ح 3225 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 157 ح 11745 ، مسند الطيالسي : ص 296 ح 2236 ، كلّها عن أبي سعيد ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 371 الرقم 6812 عن اُسامة بن زيد ، تحف العقول : ص 425 عن الإمام الرضا عليه السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 23 و ليس في الخمسة الأخيرة «هؤلاء كلّهم بمنزلةٍ واحدة» .

ص: 597

حديث145.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى متعال : «سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند » _: همه ايشان ، يك منزلت دارند و همگى شان در بهشت اند . .

ص: 598

144.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :_ فِي قَولِهِ عز و جل : «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» قالَ _: اَلسّابِقُ وَالمُقتَصِدُ يَدخُلانِ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَالظَّالِمُ لِنَفسِهِ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ثُمَّ يَدخُلُ الجَنَّةَ . (1)143.المناقب لابن شهر آشوب :عنه صلى الله عليه و آله :يُبعَثُ النّاسُ ثَلاثَةَ أَصنافٍ ، وَذَلِكَ قَولُهُ تَعالى : «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ» ، فَالسّابِقُ بِالخَيراتِ يَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَالمُقتَصِدُ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ، وَالظّالِمُ لِنَفسِهِ يَدخُلُ الجَنَّةَ بِرَحمَةِ اللّهِ عز و جل . (2)142.السيرة النبويّة عن ابن إسحاق ( _ في ذِكرِ أحداثِ مَعرَكَةِ بَدرٍ _ ) مسند ابن حنبل عن أبي الدَّرداء :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ : قالَ اللّهُ عز و جل : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ » ، فَأَمّا الَّذِينَ سَبَقُوا بِالخَيراتِ فَأُولئِكَ الَّذِينَ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، وَأَمّا الَّذِينَ اقتَصَدُوا فَأُولئكَ يُحاسَبُونَ حِسابا يَسِيرا ، وَأَمّا الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَأُولئكَ الَّذِينَ يُحبَسُونَ فِي طُولِ المَحشَرِ ، ثُمَّ هُمُ الَّذِينَ تَلافاهُمُ اللّهُ بِرَحمَتِهِ ، فَهُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » (3) . (4) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 462 ح 3592 ، البعث والنشور : ص 83 ح 58 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 2 ص 487 ح 4567 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 466 ح 8774 عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 2 ص 486 ح 4566.
3- .فاطر : 34.
4- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 170 ح 21786 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 533 ، كنز العمّال : ج 2 ص 38 ح 3031 ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 638 نحوه ، بحار الأنوار : ج 23 ص 213.

ص: 599

141.الإمام زين العابدين عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداى عز و جل : «پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه رو و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند » _: پيش گام و ميانه رو ، بدون حسابرسى به بهشت مى روند ؛ ولى ستمكار بر خويش ، مختصرى حسابرسى مى شود و سپس به بهشت مى رود.140.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم در سه گروه ، برانگيخته مى شوند و اين ، سخن خداى متعال است ، آن جا كه مى فرمايد : «پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه رو و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، پيش گام اند» . پيش گام در كارهاى نيك ، بدون حسابرسى به بهشت مى رود . ميانه رو ، مختصرى حسابرسى مى شود و ستمكار بر خويش ، با لطف خداى عز و جل به بهشت مى رود.139.المناقب لابن شهر آشوب عن محمّد ابن الحنفيّة :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو درداء _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد : «خداى عز و جل فرموده است : « سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند» . كسانى كه در كارهاى نيك پيشى گرفته اند ، بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند . كسانى كه ميانه رو بوده اند ، مختصرى حسابرسى مى شوند و كسانى كه به خود ستم كرده اند ، در تمام مدّت محشر ، نگه داشته مى شوند و سپس خداوند به لطف خويش با آنان رفتار مى كند [ و آنان را به بهشت مى برد ] . اينان هستند كه مى گويند : «ستايش ، خدايى را كه اندوه از ما زدود . به راستى كه پروردگار ما ، آمرزگار و حق شناس است» . .

ص: 600

138.فضائل الصحابة عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلاتفسير فرات عن أبي الدّرداء :سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله تَلا هذِهِ الآيَةَ : «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَ_بَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِه وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ تِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَ لِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ * جَنَّ_تُ عَدْنٍ» فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اَلسّابِقُ يَدخُلُ الجَنَّةَ بغَيرِ حِسابٍ ، وَالمُقتَصِدُ يُحاسَبُ حِسابا يَسِيرا ، وَالظّالِمُ لِنَفسِهِ يُحبَسُ فِي يَومٍ مِقدارُهُ خَمسِينَ أَلفَ سَنَةٍ ، حَتّى يَدخُلَ الحُزنُ فِي جَوفِهِ ، ثُمَّ يَرحَمُهُ فَيُدخِلُهُ الجَنَّةَ. (1)16 / 3ما يُوجِبُ تَفاضُلَ الدَّرَجاتِأ _ المَعرِفَةُ134.الطبقات الكبرى عن قتادة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّما يَرتَفِعُ العِبادُ غَدا فِي الدَّرَجاتِ ، وَيُنالُونَ الزُّلفى (2) مِن رَبِّهِم عَلى قَدرِ عُقُولِهِم . (3)ب _ العَمَلُ132.الأمالي للطوسي عن اُمّ هانئ بنت أبي طالب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ رَجُلاً أُدْخِلَ الجَنَّةَ فَرَأى عَبدَهُ فَوقَ دَرَجَتِهِ ، فَقالَ : يا رَبِّ ، هذا عَبدِي فَوقَ دَرَجَتِي فِي الجَنَّةِ فَقالَ لَهُ : نَعَم ، جَزَيتُهُ بِعَمَلِهِ وَجَزَيتُكَ بِعَمَلِكَ . (4)131.الطبقات الكبرى عن محمّد بن عمارة بن خزيمة بن ثابتعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الدَّرَجَةَ فِي الجَنَّةِ فَوقَ الدَّرَجَةِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وَإِنَّ العَبدَ لَيَرفَعُ بَصَرَهُ فَيَلمَعُ لَهُ بَرقٌ يَكادُ يَخطَفُ بَصَرَهُ ، فَيَفزَعُ لِذلِكَ فَيَقُولُ : ما هذا؟ فَيُقالُ لَهُ : هذا نُورُ أَخِيكَ فُلانٍ ، فَيَقُولُ : أَخِي فُلانٍ! كُنّا نَعمَلُ فِي الدُّنيا جَمِيعا وَقَد فُضِّلَ عَلَيَ هكَذا! قالَ : فَيُقالُ لَهُ : إِنَّهُ كانَ أَفضَلَ مِنكَ عَمَلاً ، ثُمَّ يُجعَلُ فِي قَلبِهِ الرِّضى حَتّى يَرضى . (5) .


1- .تفسير فرات : ص 350 ح 477 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 199 ح 75 .
2- .الزُّلْفى : الحَظْوَة (مفردات ألفاظ القرآن : ص 382 «زلف»).
3- .تحف العقول : ص 54 ، تفسير نور الثقلين : ج 3 ص 147 ح 125 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 77 ص 158 ح 144.
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 231 ح 7356 ، تاريخ بغداد : ج 7 ص 129 الرقم 3567 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 89 ح 25111.
5- .الزهد لابن المبارك : ص 33 ح 100 عن أبي المتوكّل الناجي ؛ الأمالي للطوسي : ص 529 ح 1162 وفيه «فيفرح» بدل «فيفزع» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 366 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 78 ح 3.

ص: 601

16 / 3 آنچه موجب تفاوت درجات مى شود
الف _ شناخت
ب _ كردار

130.الأمالي للطوسي عن مجاهد :تفسير فرات_ به نقل از ابو درداء _: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه اين آيه را تلاوت كرد : «سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه برگزيده بوديم ، به ميراث داديم . پس برخى از ايشان بر خود ، ستمكارند و برخى از ايشان ، ميانه روند و برخى از ايشان ، در كارهاى نيك ، به خواست خدا پيش گام اند . اين است فضل بزرگ . بهشت هاى عدن » و آن گاه فرمود : «پيش گام ، بدون حسابرسى به بهشت مى رود . از ميانه رو ، اندكى حسابرسى مى شود و ستمكار بر خويش را يك روز _ كه مقدارش پنجاه هزار سال است _ نگه مى دارند ، تا جايى كه اندوه ، وجودش را فرا مى گيرد . سپس خداوند بر او رحم مى آورد و او را به بهشت مى برد» .16 / 3آنچه موجب تفاوت درجات مى شودالف _ شناخت126.تاريخ الطبري:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرداى قيامت ، بندگان بر حسب اندازه خردهايشان ، به درجات دست مى يابند و به مقام قرب پروردگارشان نايل مى شوند.ب _ كردار124.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردى را به بهشت آوردند . بنده اش را ديد كه درجه اش از او بالاتر است . گفت : پروردگارا ! اين بنده من ، درجه اش در بهشت ، از من بالاتر است !

خداوند به او فرمود : «آرى . او را به كردارش پاداش داده ام و تو را هم به كردارت پاداش داده ام» .123.الطبقات الكبرى عن عائشة وابن عبّاس وعائشة بنت قدا ( _ دَخَلَ حَديثُ بَعضِهِم في حَديثِ بَعضٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاصله يك درجه در بهشت با درجه ديگر آن ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين است . بنده نگاهش را به بالا مى دوزد و برقى براى او مى درخشد كه نزديك است چشمش را كور كند . از آن ، وحشت زده مى شود و مى گويد : اين چيست؟

به او گفته مى شود : «اين ، نور برادرت فلانى است» .

مى گويد : برادرم فلانى! ما هر دو در دنيا عمل [ نيك ] مى كرديم ؛ ولى اينك اين چنين بر من برترى داده شده است!

به او گفته مى شود : «او در عمل ، از تو برتر بود» . و آن گاه در دلش احساس رضايت نهاده مى شود تا خشنود گردد.

.

ص: 602

122.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يا أَبا ذَرٍّ ، إِنَّ اللّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ لَيُدخِلُ قَوما الجَنَّةَ فَيُعطِيهِم حَتّى تَنتَهِيَ أَمانِيُّهُم ، وَفَوقَهُم قَومٌ فِي الدَّرَجاتِ العُلى ، فَإِذا نَظَرُوا إِلَيهِم عَرَفُوهُم ، فَيَقُولُونَ : رَبَّنا إِخوانُنا كُنّا مَعَهُم فِي الدُّنيا ، فَبِمَ فَضَّلتَهُم عَلَينا؟! فَيُقالُ : هَيهاتَ! إِنَّهُم كانُوا يَجُوعُونَ حِينَ تَشبَعُونَ، وَيَظمَؤُونَ حِينَ تَروَونَ،وَيَقُومُونَ حِينَ تَنامُونَ،وَيَشخَصُونَ (1) حِينَ تَخفِضُونَ (2) . (3)121.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس ( _ فيقَولِهِ تَعالى: {Q} «وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الّ ) عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُخرَجُ مِن أَعلاهَا الحُلَلُ ، وَمِن أَسفَلِها خَيلٌ بَلَقٌ (4) مِن ذَهَبٍ مُسَرَّجَةً ، مُلجَمةً بِالدُّرِّ وَالياقُوتِ ، لا تَرُوثُ وَلا تَبُولُ ، ذَواتُ أَجنِحَةٍ ، فَيَجلِسُ عَلَيها أَولِياءُ اللّهِ ، فَتَطِيرُ بِهِم حَيثُ شاؤُوا .

فَيَقُولُ الَّذِينَ أَسفَلَ مِنهُم : يا أَهلَ الجَنَّةِ ، ناصِفُونا. يا رَبِّ ما بَلَغَ بِهؤلاءِ هذِهِ الكَرامَةَ؟ فَقالَ اللّهُ تَعالى : إِنَّهُم كانُوا يَصُومُونَ وَكُنتُم تُفطِرُونَ ، وَكانُوا يَقُومُونَ اللَّيلَ وَكُنتُم تَنامُونَ، وَكانُوا يُنفِقُونَ وَكُنتُم تَبخَلُونَ ، وَكانُوا يُجاهِدُونَ العَدُوَّ وَكُنتُم تَجبُنُونَ. (5) .


1- .الشُّخوص : السير من بلدٍ إلى بلد ، وشُخِصَ به : أتى إليه أمرٌ يُقلقه (لسان العرب : ج 7 ص 46 «شخص»).
2- .الخَفْض : الدِّعَة والسُّكونَ (النهاية : ج 2 ص 54 «خفض»).
3- .الأمالي للطوسي : ص 528 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 365 ح 2661 وفيه «حتى يملّوا» بدل «حتى تنتهي أمانيهم» و كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 77 ح 3 ؛ حلية الأولياء : ج 4 ص 247 عن عون بن عبد اللّه نحوه.
4- .البَلَقُ : سواد وبياض (الصحاح : ج 4 ص 1451 «بلق»).
5- .تاريخ بغداد : ج 1 ص 266 الرقم 100 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، كنز العمّال : ج 15 ص 870 ح 43461 نقلاً عن أبي الشيخ في العظمة ؛ الأمالي للصدوق : ص 366 ح 457 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 101 ح 274 كلاهما عن زيد بن عليّ عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 118 ح 4 .

ص: 603

120.الأمالي للطوسي عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابو ذر! خداوند عز و جل گروهى را وارد بهشت مى كند و به آنان چندان عطا مى فرمايد كه آرزوهايشان تمام مى شود . بالاتر از آنها نيز گروهى ديگر در درجاتى عالى به سر مى برند . اين گروه ، چون آن گروه را مى بينند ، ايشان را مى شناسند . پس مى گويند : پروردگارا ! اينان ، همان برادران ما هستند كه در دنيا با هم بوديم . پس به چه سبب ، ايشان را بر ما برترى داده اى؟

گفته مى شود : هيهات! زمانى كه شما سير بوديد ، آنان گرسنه بودند . زمانى كه شما سيراب بوديد ، آنان تشنه بودند . زمانى كه شما مى خوابيديد ، آنان به عبادت مى پرداختند ، و زمانى كه شما در آسايش به سر مى بريد ، آنان در سختى بودند.119.مجمع البيان ( _ في ذِكرِ مَبيتِ عَلِيٍّ عليه السلام عَلى فِراشِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درختى است كه از بالاى آن ، جامه ها مى رويند و از پايينش ، اسب هاى ابلق با زين زرّين و لگام هايى از مرواريد و ياقوت ، كه نه سرگين مى كنند و نه ادرار . بال دارند و دوستان خدا بر آنها سوار مى شوند و در هر جاى بهشت كه آنان بخواهند ، به پرواز در مى آيند.

در اين هنگام ، كسانى كه پايين تر از ايشان اند ، مى گويند : اى بهشتيان! به ما هم سهمى دهيد . پروردگارا ! چه چيز ، ايشان را به اين منزلت رسانيد؟

خداى متعال مى فرمايد : «آنان روزه مى گرفتند و شما نمى گرفتيد . آنان شب را بيدار مى ماندند و شما مى خوابيديد . آنان انفاق مى كردند و شما بخل مى ورزيديد . آنان با دشمن ، جهاد مى كردند و شما مى ترسيديد» . .

ص: 604

118.تاريخ اليعقوبي :الإمام الصادق عليه السلام :لا نَقُولُ دَرَجَةٌ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «دَرَجاتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ» (1) إِنَّما تَفاضُلُ القَومِ بِالأَعمالِ . (2)117.الأمالي للطوسي عن أنس :مجمع البيان عن أبي بصير :قالَ الصّادِقُ عليه السلام : لا تَقُولَنَّ : اَلجَنَّةُ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ» (3) ، وَلا تَقُولَنَّ : دَرَجَةٌ واحِدَةٌ ، إِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «دَرَجاتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ»، إِنَّما تَفاضُلُ القَومِ بِالأَعمالِ .

قالَ : وَقُلتُ لَهُ : إِنَّ المُؤمِنَينِ يَدخُلانِ الجَنَّةَ ، فَيَكُونُ أَحَدُهُما أَرفَعَ مَكانا مِنَ الآخَرِ ، فَيَشتَهِي أَن يَلقى صاحِبَهُ! قالَ : مَن كانَ فَوقَهُ فَلَهُ أَن يَهبِطَ ، وَمَن كانَ تَحَتُه لَم يَكُن لَهُ أَن يَصعَدَ ، لِأَنَّهُ لا يَبلُغُ ذَلِكَ المَكانَ ، وَلكِنَّهُم إِذا أَحَبُّوا ذَلِكَ وَاشتَهَوهُ اِلتَقَوا عَلَى الأَسِرَّةِ . (4)16 / 4دَرَجَةُ أَهلِ القَولِ وَدَرَجَةُ أَهلِ الفِعلِ114.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ الجَنَّةَ دَرَجاتٌ : فَدَرَجَةُ أَهلِ الفِعلِ ؛ لا يُدرِكُها أَحَدٌ مِن أَهلِ القَولِ ، وَدَرَجَةُ أَهلِ القَولِ ؛ لا يُدرِكُها غَيرُهُم . (5)16 / 5سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ111.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَحنُ بَنُو عَبدِ المُطَّلِبِ سادَةُ أَهلِ الجَنّةِ : رَسُولُ اللّهِ ، وَحَمزَةُ سَيِّدُ الشُّهَداءِ ، وَجَعفَرٌ ذُو الجَناحَينِ ، وَعَلِيٌ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ وَالمَهدِيُ . (6) .


1- .إشارة إلى الآية 165 من سورة الأنعام.
2- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 388 ح 147 عن أبي بصير ، مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 172 ح 15 وراجع : الزهد للحسين بن سعيد : ص 99 ح 270.
3- .الرحمن : 62 .
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 318 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 106.
5- .الكافي : ج 8 ص 228 ح 289 عن أبي مريم.
6- .الأمالي للصدوق : ص 562 ح 757 ، روضة الواعظين : ص 294 ، العمدة : ص 281 ح 455 ، بشارة المصطفى : ص 212 وليس فيهما «والمهديّ» وكلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 22 ص 149 ح 142 نقلاً عن كتاب سليم بن قيس .

ص: 605

16 / 4 درجه اهل گفتار و درجه اهل كردار
16 / 5 سَروران اهل بهشت

110.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ما نمى گوييم كه [ بهشت ] فقط يك درجه دارد . خدا مى فرمايد : «درجاتى دارد ، يكى بالاى ديگرى» . (1) تفاوت [ درجات ] بهشتيان ، به سبب اعمال آنهاست.109.مقاتل الطالبيّين عن الضحّاك المشرقي :مجمع البيان _ به نقل از ابو بصير _ :امام صادق عليه السلام فرمود : «هرگز نگوييد : بهشت ، يكى است . خدا مى فرمايد : « و پايين تر از آن دو ، دو بهشت ديگر است» و هرگز نگوييد : يك درجه است . خدا مى فرمايد كه درجاتى دارد ، يكى بالاى ديگرى . تفاوت بهشتيان ، در واقع ، به سبب اعمال آنهاست» .

به ايشان گفتم : دو مؤمن ، وارد بهشت مى شوند و يكى از آنها ، جايگاهى بالاتر از ديگرى دارد و او مى خواهد اين ديگرى را ديدار كند! [ديدارشان ، چگونه انجام مى شود ؟] .

فرمود : «آن كه بالاتر است ، مى تواند پايين بيايد ؛ امّا آن كه پايين تر است ، نمى تواند بالا برود ؛ زيرا به آن مكان نمى رسد . البتّه اگر دوست داشتند و خواستند همديگر را ملاقات كنند ، روى تخت ها ديدار مى كنند» .16 / 4درجه اهل گفتار و درجه اهل كردار106.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :بهشت ، درجاتى دارد . هيچ يك از اهل گفتار ، به درجه اهل كردار نمى رسد و ديگران به درجه اهل گفتار نيز نمى رسند.16 / 5سَروران اهل بهشت103.شرح نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما فرزندان عبد المطّلب ، سَروران اهل بهشتيم : [ منِ ] پيامبر خدا و حمزه سيّد الشهدا و جعفرِ صاحبِ دو بال و على و فاطمه و حسن و حسين و مهدى .

.


1- .اشاره است به آيه 165 از سوره انعام .

ص: 606

102.ربيع الأبرار :عنه صلى الله عليه و آله :نَحنُ وُلدُ عَبدِ المُطَّلِبِ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ : أَنا وَحَمزَةُ وَعَلِيٌ وَجَعفَرٌ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ وَالمَهدِيُ . (1)101.نثر الدرّ :عنه صلى الله عليه و آله :اَلحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)100.تاريخ دمشق عن الزهري :الإمام عليّ عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ الأَسخِياءُ وَالمُتَّقُونَ . (3)99.اُسد الغابة ( _ في تَرجَمَةِ زَينَبَ عليهاالسلام _ ) عنه عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ الأَتقِياءُ الأَبرارُ . (4)98.تهذيب الكمال :عنه عليه السلام :سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ المُخلِصُونَ . (5)97.صحيح البخاري عن أبي موسى :عنه عليه السلام :مُلُوكُ الجَنَّةِ الأَتقِياءُ وَالمُخلِصُونَ. (6)96.تهذيب الكمال ( _ في تَرجَمَةِ أسماءَ بِنتِ عُمَيسٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى كَفَّلَ إِبراهِيمَ وَسارَةَ أَطفالَ المُؤمِنِينَ ، يَغذُوانِهِم بِشَجَرَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لَها أَخلافٌ (7) كَأَخلافِ البَقَرِ ، فِي قَصرٍ مِن دُرَّةٍ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أُلبِسُوا وَطُيِّبُوا وَأُهدُوا إِلى آبائِهِم ، فَهُم مُلُوكٌ فِي الجَنَّةِ مَعَ آبائِهِم ، وَهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» (8) . (9) .


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1368 ح 4087 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 233 ح 4940 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 12 ص 97 ح 34162 ؛ الغيبة للطوسي : ص 183 ح 142 ، العمدة : ص 52 ح 48 كلاهما عن أنس ، بحار الأنوار : ج 26 ص 261 ح 40.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 656 ح 3768 ، الفردوس : ج 2 ص 158 ح 2801 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 44 ح 118 عن ابن عمر ؛ الأمالي للطوسي : ص 312 ح 634 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 43 ص 316.
3- .غرر الحكم : ح 5584 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 283 ح 5101 .
4- .غرر الحكم : ح 5599 .
5- .غرر الحكم : ح 5591 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 284 ح 5112 .
6- .غرر الحكم : ح 9817 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 487 ح 9001.
7- .الأخلاف : جمع خِلْف _ بالكسر _ : وهو الضَّرْع لكلّ ذات خُفٍّ وظِلف (النهاية : ج 2 ص 68 «خلف»).
8- .الطور : 21.
9- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 490 ح 4732 ، التوحيد : ص 393 ح 6 وليس فيه ذيله ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 287 ح 33 كلّها عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 5 ص 293 ح 18.

ص: 607

95.اُسد الغابة ( _ في تَرجَمَةِ اُمامَةِ بِنتِ أبِي العاصِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ما فرزندان عبد المطّلب ، سَروران اهل بهشتيم : من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى.94.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، سَرور جوانان اهل بهشت اند .93.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، سخاوتمندان و پرهيزگاران اند .92.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ زَواجِهِ مِن فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، پرهيزگاران نيكوكارند .91.كتاب من لا يحضره الفقيه عن جابر بن عبد اللّه الأن ( _ في ذِكرِ زَواجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) امام على عليه السلام :سَروران اهل بهشت ، مردمان با اخلاص اند .90.المصنّف عن ابن عبّاس :امام على عليه السلام :شهرياران بهشت ، پرهيزگاران و اخلاصمندان اند .89.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند بزرگ و والا ، ابراهيم و ساره را سرپرست كودكان اهل ايمان ، قرار داده است و آن دو ، آنها را با درختى در بهشت كه پستان هايى مانند پستان گاو دارد ، در قصرى از دُر ، تغذيه مى كنند و چون روز قيامت شود ، بر آنان لباس مى پوشانند و خوش بويشان مى سازند و آنان را به پدرانشان هديه مى كنند . اينان در بهشت با پدرانشان پادشاهى مى كنند . اين ، سخن خداى عز و جل است ، آن جا كه مى فرمايد : «و كسانى كه ايمان آورده اند و فرزندانشان آنان را در ايمانْ پيروى كرده اند ، فرزندانشان را به ايشان ملحق خواهيم كرد» . .

ص: 608

16 / 6عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ86.المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ . (1)85.الأمالي للطوسي :عنه صلى الله عليه و آله :حَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالمُجتَهِدُونَ قُوّادُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالرُّسُلُ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ . (2)84.تاريخ اليعقوبي ( _ في ذِكرِ زَواجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله :اَلنَّبِيُّونَ وَالمُرسَلُونَ سادَةُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالشُّهَداءُ قُوّادُ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَحَمَلَةُ القُرآنِ عُرَفاءُ أَهلِ الجَنَّةِ . (3)16 / 7زِينَةُ الجَنَّةِ81.السنن الكبرى عن مجاهد عن الإمام عليّ عليه السلامرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ شَنفا (4) العَرشِ ، وَإِنَّ الجَنَّةَ قالَت : يا رَبِّ ، أَسكَنتَنِي الضُّعَفاءَ وَالمَساكِينَ! فَقالَ اللّهُ لَها : أَلا تَرضَينَ أَنِّي زَيَّنتُ أَركانَك بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ؟! قالَ : فَماسَت (5)

كَما تَمِيسُ العَرُوسُ فَرَحا . (6) .


1- .معانيالأخبار: ص323 ح1، الخصال: ص28 ح 100 ، مجمع البيان : ج 1 ص 85 وزاد في آخره «يوم القيامة» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار : ج 92 ص 177 ح 3 ؛ المعجم الكبير : ج 3 ص 132 ح 2899 عن سكينة عن أبيها الإمام الحسين عليه السلام وزاد في آخره «يوم القيامة»، كنز العمّال: ج 1 ص514 ح 2289.
2- .الكافي : ج 2 ص 606 ح 11 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، النوادر للراوندي : ص 137 ح 180 ، الجعفريّات : ص 76 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 343 وفيها «والمجاهدون في سبيل اللّه » بدل «والمجتهدون» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 202 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 550 ح 2464 نقلاً عن ابن النجّار عن أبي هريرة.
3- .حلية الأولياء : ج 6 ص 65 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 297 الرقم 1785 نحوه وكلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 474 ح 39320 .
4- .الشَّنَفْ : الذي يُلبس في أعلى الاُذن، والذي في أسفلها القِرْط (لسان العرب : ج 9 ص 183 «شنف»).
5- .يَمِيْسُ : إذا تبختر في مشيه وتثنّى (النهاية : ج 4 ص 380 «ميس»).
6- .الإرشاد : ج 2 ص 127 ، إعلام الورى : ج 1 ص 432 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 275 ح 44.

ص: 609

16 / 6 سردارانِ اهل بهشت
16 / 7 زيور بهشت

16 / 6سردارانِ اهل بهشت78.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حاملان قرآن ، سرداران (1) اهل بهشت اند.77.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حاملان قرآن ، سرداران اهل بهشت اند و كوشندگان ، (2)

هدايتگران اهل بهشت اند و پيامبران ، سَروران اهل بهشت اند.76.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبران و فرستادگان ، سَروران اهل بهشت اند و شهيدان ، هدايتگران اهل بهشت اند و حاملان قرآن ، سرداران اهل بهشت اند.16 / 7زيور بهشت73.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسن و حسين ، گوشواره هاى عرش اند . بهشت گفت : پروردگارا ! ناتوانان و مستمندان را در من سكنا دادى !

خداوند به او فرمود : «آيا خرسند نيستى كه اركان تو را با حسن و حسين ، زينت بخشيدم؟!» .

بهشت [ با شنيدن اين سخن ] از شادى چون عروس ، نازيد و خراميد.

.


1- .در متن عربى ، «عُرَفا» آمده كه جمع «عَريف» به معناى پايين تر از رئيس در قبيله ، كارگزار قوم ، نقيب ، سردار ، سالار ، خليفه يا مُبصر در مكتب خانه و مدرسه است . از ابن عبّاس در باره معناى «عرفاء» در همين حديث پرسيدند . گفت : يعنى آنان رؤساى اهل بهشت اند (النهاية : ج 3 ص 218) .
2- .يعنى كوشندگان در راه قرآن ، يا كوشندگان در عمل صالح و اطاعت از خداوند .

ص: 610

72.الطبقات الكبرى عن عطاء :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا استَقَرَّ أَهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ قالَتِ الجَنَّةُ : يا رَبِّ! أَلَيسَ وَعَدتَنِي أَن تُزَيِّنَنِي بِرُكنَينِ مِن أَركانِكَ؟ قالَ : أَلَم أُزَيِّنكِ بِالحَسَنِ وَالحُسَينِ؟ قالَ : فَماسَتِ الجَنَّةُ مَيسا كَما تَمِيسُ العَرُوسَ . (1)16 / 8دَرَجَةُ النَّبِيِ وَأَهلِ بَيتِهِ عليهم السلام69.شرح نهج البلاغة عن الفضل بن عبّاس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلوَسِيلَةُ دَرَجَةٌ عِندَ اللّهِ لَيسَ فَوقَها دَرَجَةٌ ، فَسَلُوا اللّهَ أَن يُؤتِيَنِي الوَسِيلَةَ . (2)68.السيرة النبويّة عن ابن إسحاق :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فِي الجَنَّةِ دَرَجَةٌ تُدعى الوَسِيلَةَ ، فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَسَلُوا لِي الوَسِيلَةَ . قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن يَسكُنُ مَعَكَ؟ قالَ : عَلِيٌ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ . (3)67.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ المُسَمّاةِ بِالقاصِعَةِ _ ) إحقاق الحقّ عن عائشة :ما رَأَيتُ رَجُلاً قَطُّ أَحَبَّ إِلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن عَلِيٍ وَمِن فاطِمَةَ عليهماالسلام . قالَت فاطِمَةُ يَوما وَأَنا حاضِرَةٌ : فَدَتكَ نَفسِي يا رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ ، أَيَ شَيءٍ رَأَيتَ لِي؟ فَقالَ : يا فاطِمَةُ ، أَنتِ خَيرُ النِّساءِ فِي البَرِيَّةِ ، وَأَنتِ أَهلُ الجَنَّةِ وأهلُها (4) . قالَت : يا رسولَ اللّهِ ، فَما لِابنِ عَمِّكَ عَلِيٍ عليه السلام ؟ فَقالَ لَها : لا يُقاسُ بِهِ أَحَدٌ مِمَّن خَلَقَ اللّهُ . قالَت : وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ؟ قالَ : هُما وَلَدايَ وَسِبطايَ وَرَيحانَتايَ أَيّامَ حَياتِي وَبَعدَ مَماتِي.

قالَت : فَبَينَما هُما فِي الحَدِيثِ إِذ أَتى عَلِيٌ عليه السلام فَقالَ لَهُ : فِداكَ أَبِي وَأُمِّي يا رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ ، أَيَ شَيءٍ رَأَيتَ لِي؟ فَقالَ : يا عَلِيُ! أَنا وَأَنتَ وَفاطِمَةُ وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ فِي غُرفَةٍ مِن دُرَّةٍ ، أَساسُها مِن رَحمَةٍ ، وَأَطرافُها مِن رِضوانٍ ، وَهِيَ تَحتَ عَرشِ اللّهِ . يا عَلِيُ ، بَينَكُم وَبَينَ نُورِ اللّهِ بابٌ ، فَتَنظُرُ إِلَيهِ وَيَنظُرُ إِلَيكَ ، وَعَلى رَأسِكَ تاجٌ مِن نُورٍ قَد أَضاءَ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، وَأَنتَ تَرفُلُ (5) فِي حُلَّةٍ مِن حُلَلٍ حُمرٍ وَردِيَّةٍ ، وَخُلِقتَ وَخَلَقَنِي رَبِّي وَخَلَقَ مُحِبِّينا مِن طِينَةٍ تَحتِ العَرشِ ، وَخَلَقَ مُبغِضِينا مِن طِينَةِ الخَبالِ (6) . (7) .


1- .تاريخ بغداد : ج 2 ص 238 الرقم 697 ، تاريخ دمشق : ج 13 ص 228 ح 3236 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 108 ح 337 نحوه وكلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 12 ص 121 ح 34290.
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 165 ح 11783 ، كنز العمّال : ج 7 ص 698 ح 20984 نقلاً عن ابن مردويه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري .
3- .تفسير ابن كثير : ج 3 ص 98 عن الحارث ، كنز العمّال : ج 12 ص 103 ح 34195 نقلاً عن ابن مردويه ؛ بشارة المصطفى : ص 270 عن الحارث نحوه .
4- .كذا في المصدر.
5- .رَفَلَ يَرفُل رَفْلاً : جرّ ذَيله وتَبَختر (لسان العرب : ج 11 ص 292 «رفل»).
6- .طينة الخَبَال : ما سال من جلود أهل النار (لسان العرب : ج 11 ص 198 «خبل»).
7- .إحقاق الحقّ : ج 5 ص 90 ح 95 وراجع : الفضائل : ص 142 و بحار الأنوار : ج 37 ص 78 ح 47.

ص: 611

16 / 8 درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او

66.المستدرك على الصحيحين عن مجاهد بن جبر أبي الحجّاجپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون بهشتيان در بهشت جاى گيرند ، بهشت مى گويد : پروردگارا ! مگر وعده ام ندادى كه مرا به دو ركن از اركانت زينت بخشى؟

خداوند مى فرمايد : «مگر تو را به حسن و حسين ، زينت نبخشيدم؟» .

پس ، بهشت ، همچون عروس ، مى نازد و مى خرامد.16 / 8درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او63.أنساب الأشراف :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وسيله ، درجه اى است در نزد خدا كه بالاتر از آن ، درجه اى نيست . پس ، از خدا بخواهيد كه وسيله را به من عطا فرمايد.62.شرح نهج البلاغة عن الحسين بن زيد بن عليّ بن الحسيامام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، درجه اى است كه وسيله خوانده مى شود . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، وسيله را براى من درخواست كنيد» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! چه كسى با تو ساكن مى شود؟

فرمود : «على و فاطمه و حسن و حسين».61.كشف اليقين عن يزيد بن قعنب :إحقاق الحقّ _ به نقل از عايشه _ :هرگز كسى را در نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، محبوب تر از على و فاطمه نديدم . روزى فاطمه در حضور من ، به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : جانم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! درود خدا بر تو ! نظرتان در باره من چيست؟

فرمود : «اى فاطمه ! تو بهترين زن عالم هستى . تو اهل بهشت و سزاوارِ آن هستى» .

فاطمه گفت : اى پيامبر خدا ! در باره پسرعمويت على ، چه؟

فرمود : «هيچ يك از خلق خدا با او قابل قياس نيست» .

فاطمه گفت : و حسن و حسين؟

فرمود : «آن دو ، در زندگى ام و پس از مرگم ، فرزندان و نوادگان من و دسته گل هاى من اند» .

در همين حال كه آن دو با هم سخن مى گفتند ، على آمد و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : پدرم و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! درود خدا بر تو باد ! نظرتان در باره من چيست؟

فرمود : «اى على! من و تو و فاطمه و حسن و حسين ، در غرفه اى از دُر هستيم كه پايه اش از رحمت است و ديوارهايش از رضوان ، و آن غرفه در زير عرش جاى دارد .

اى على! ميان شما و نور خدا ، دَرى است كه تو [ از آن ] به او ( خداوند ) مى نگرى و او [ از آن ] به تو مى نگرد ، و بر سَرت ، تاجى از نور است كه از مشرق تا مغرب را روشن مى كند ، و تو در جامه اى از جامه هاى سرخِ گل رنگ مى خرامى . پروردگارم ، تو و مرا و دوستان ما را از گِلى در زير عرش آفريده و دشمنان ما را از چركابه پوست دوزخيان ، خلق كرده است» .

.

ص: 612

60.المناقب لابن شهر آشوب عن ابن إسحاق وابن شهاب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَقعُدُ عليُ بنُ أَبِي طالِبٍ عَلَى الفِردَوسِ ؛ وَهُوَ جَبَلٌ قَد عَلا عَلَى الجَنَّةِ ، وَفَوقَهُ عَرشُ رَبِّ العالَمِينَ ، وَمِن سَفحِهِ تَتَفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ ، وَتَتَفَرَّقُ فِي الجِنانِ ، وَهُو جالِسٌ عَلى كُرسِيٍ مِن نُورٍ ، يَجرِي بَينَ يَدَيهِ نَهرٌ مِنَ التَّسنِيمِ (1) ، لا يَجُوزُ أَحَدٌ عَلَى الصِّراطِ إِلّا وَمَعَهُ بَراءَةٌ بِوَلايَتِهِ وَوَلايَةِ أَهلِ بَيتِهِ ، وَهُو مُشرِفٌ عَلَى الجَنَّةِ فَيَدخُلُها مُحِبُّوهُ ، وَمُشرِفٌ عَلَى النّارِ فَيَدخُلُها مُبغِضُوهُ . (2) .


1- .التَّسنيم : قيل هو عين في الجنّة رفيعة القدر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 429 «سنم»).
2- .مئة منقبة : ص 107 ، كشف الغمّة : ج 1 ص 103 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 156 وليس فيه صدره إلى «الجنان» وكلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 27 ص 116 ح 93 ؛ المناقب للخوارزمي : ص 71 ح 48 ، فرائد السمطين : ج 1 ص 292 ح 230 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود.

ص: 613

59.نثر الدرّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، على بن ابى طالب بر فراز فردوس مى نشيند . فردوس ، كوهى است بر بلنداى بهشت كه بالاى آن ، عرش پروردگار جهانيان قرار دارد و از دامنه آن ، جويبارهاى بهشت ، سرچشمه مى گيرند و در باغ هاى بهشت ، پراكنده مى شوند . او بر تختى از نور مى نشيند و نهرى از تسنيم (1) در برابرش جارى است ، و هيچ كس از صراط نمى گذرد ، مگر آن كه جواز عبورى از ولايت او و ولايت اهل بيتش داشته باشد . او مُشْرف بر بهشت است و دوستانش وارد آن مى شوند . نيز بر آتش ، مُشرف است و دشمنانش وارد آن مى شوند. .


1- .تسنيم ، چشمه اى در بهشت است .

ص: 614

58.تاريخ دمشق عن مُدرك :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِسأَلُوا اللّهَ تَعالى لِي الدَّرَجَةَ الوَسِيلَةَ مِن الجَنَّةِ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَما الدَّرَجَةُ الوَسِيلَةُ مِنَ الجَنَّةِ؟ قالَ : هِي أَعلى دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لا يَنالُها إِلّا نَبِيٌ ، أَرجُو أَن أَكُونَ أَنا هُوَ . (1)199.مجمع الزوائد عن ابن عبّاس :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بَينَما أَنا أَسِيرُ فِي الجَنَّةِ ، إِذا أَنا بِنَهَرٍ، حافَتاهُ قُبابُ الدُّرِّ المُجَوَّفِ، قُلتُ : ما هذا يا جَبرَئِيلُ؟ قالَ : هذا الكَوثَرُ الَّذِي أَعطاكَ رَبُّكَ ، فَإِذا طِينُهُ _ أَو طِيبُهُ _ (2) مِسكٌ أَذفَرُ (3) . (4)200.مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدريّ :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ فِي جَنَّةِ عَدنٍ مَنزِلٌ أَشرَفَ وَلا أَفضَلَ وَلا أَقرَبَ إِلى عَرشِ رَبِّي مِن مَنزِلِي ، نَحنُ فِيهِ أَربَعَةَ عَشَرَ إِنسانا، أَنا، وَأَخِي عَلِيٌ وَهُوَ خَيرُهُم وَأَحَبُّهُم إِلَيَ ، وَفاطِمَةُ وَهِيَ سَيِّدَةُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ ، وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ ، وَتِسعَةُ أَئِمَّةٍ مِن وُلدِ الحُسَينِ . فَنَحنُ فِيهِ أَربَعَةَ عَشَرَ إِنسانا فِي مَنزِلٍ واحِدٍ ، أَذهَبَ اللّهُ عَنّا الرِّجسَ وَطَهَّرَنا تَطهِيرا ، هُداةً مَهدِيِّينَ . (5)201.الطبقات الكبرى :سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَلُوا اللّهَ لِي الوَسِيلَةَ ، قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ وَما الوَسِيلَةُ؟ قالَ : أَعلى دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، لا يَنالُها إِلّا رَجُلٌ واحِدٌ ، أَرجُو أَن أَكُونَ أَنَا هُوَ . (6) .


1- .مسند زيد : ص 156 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 157 ح 370 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 65 ح 52 .
2- .الشكّ من هُدبة ، أحد رواة الحديث.
3- .الأَذْفَر : أي طَيِّب الريح (النهاية : ج 2 ص 161 «ذفر»).
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2406 ح 6210 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 382 ح 12988 وليس فيه «أو طيبه» ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 152 ح 266 نحوه وكلّها عن أنس وراجع : سنن الترمذي : ج 5 ص 449 ح 3360 و ح 3359.
5- .كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 840 ح 42 عن عبد اللّه بن جعفر بن أبي طالب ، بحار الأنوار : ج 33 ص 267 ح 534 .
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 586 ح 3612 عن أبي هريرة و ح 3614 عن عبد اللّه بن عمر نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 292 ح 8778 بزيادة «صلّوا عليَ فإنّها زكاة لكم» في صدره و ص 86 ح 7601 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 79 ح 3227.

ص: 615

202.المغازي عن يعقوب بن عتبة :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از خداوند متعال براى من ، درجه وسيله را در بهشت بخواهيد» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! درجه وسيله در بهشت چيست؟

فرمود : «بالاترين درجه بهشت است و تنها يك پيامبر به آن دست مى يابد ، كه اميدوارم من ، آن پيامبر باشم» .203.المستدرك على الصحيحين عن جابر بن عبد اللّه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت مى گشتم كه به نهرى رسيدم كه در دو كرانه آن ، گنبدخانه هايى از دُرّ ميان تهى بود . گفتم : اين چيست ، اى جبرئيل؟

گفت : اين ، همان كوثر است كه پروردگارت به تو عطا فرمود .

گِل آن نهر _ يا عطر آن (1) _ مشك تندبوى بود.204.السيرة النبويّة لابن هشام عَن سُفيانَ بنِ فَروَةَپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت عَدن ، هيچ منزلى بهتر و برتر و به عرش پروردگار ، نزديك تر از منزل من نيست . در آن منزل ، چهارده نفر هستيم : من و برادرم على _ كه بهترين و محبوب ترينِ آنان در نزد من است _ ، و فاطمه _ كه بانوى زنان بهشتى است _ ، و حسن و حسين و نُه امام از نسل حسين . پس ما چهارده انسان هستيم در آن يك منزل ، كه خداوند ، پليدى را از ما زدوده و پاكِ پاكمان گردانيده است ، و همگى هدايتگرانى هدايت شده ايم.205.الكامل في التاريخ عن بريدة الأسلمي :سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از خدا براى من ، وسيله را بخواهيد» .

گفتند : وسيله چيست ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «بالاترين درجه بهشت است و جز يك نفر به آن دست نمى يابد . اميدوارم كه من ، آن يك نفر باشم» . .


1- .ترديد ، از هُدبه (يكى از راويان حديث) است .

ص: 616

206.صحيح البخاري عن سهل بن سعد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَطِيبُ أَهلِ الجَنَّةِ أَنَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ . (1)207.صحيح مسلم عن أبي هريرة :الإمام عليّ عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ ذِروَةٌ (2) ، وَذِروَةُ الجَنَّةِ الفِردَوسُ ، وَهِيَ لِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ وَعَلَيهِم. (3)208.صحيح البخاري عن سلمة :عنه عليه السلام :إِنَّ لِهذِهِ الأُمَّةِ اِثنَي عَشَرَ إِمامَ هُدًى مِن ذُرِيَّةِ نَبِيِّها ، وَهُم مِنِّي . وَأَمّا مَنزِلُ نَبِيِّنا فِي الجَنَّةِ فَفِي أَفضَلِها وَأَشرَفِها ؛ جَنَّةِ عَدنٍ ، وَأَمّا مَن مَعَهُ فِي مَنزِلِهِ فِيها فَهؤُلاءِ الاثنا عَشَرَ مِن ذُرِّيَّتِهِ ، وَأُمُّهُم وَجَدَّتُهُم وَأُمُّ أُمِّهِم وَذَرارِيُّهُم ؛ لا يَشرَكُهُم فِيها أَحَدٌ. (4)209.صحيح مسلم عن سلمة :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي خَبَرِ اليَهُودِيِ الَّذِي سَأَلَ أَمِيرَ المُؤمِنِينَ عليه السلام عَن بَعضِ المَسائِلِ _: قالَ [اليَهُودِيُ] : وَأَينَ يَسكُنُ نَبِيُّكُم مِنَ الجَنَّةِ؟ قالَ [ عليه السلام ] : فِي أَعلاها دَرَجَةً ، وَأَشرَفِها مَكانا ؛ فِي جَنّاتِ عَدنٍ. قالَ : صَدَقتَ وَاللّهِ! إِنَّهُ لَبِخَطِّ هارُونَ وَإِملاءِ مُوسى عليهماالسلام . (5)210.الاستيعاب :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي جَوابِهِ لِليَهُودِيِ لَمّا سَأَلَهُ عَن مَنزِلِ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله أَينَ هُوَ مِنَ الجَنَّةِ؟ _: أَمّا مَنزِلُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِنَ الجَنَّةِ فِي جَنَّةِ عَدنٍ ، وَهِيَ وَسَطُ الجِنانِ ، وَأَقرَبُها مِن عَرشِ الرَّحمنِ جَلَّ جَلالُهُ ... وَالَّذِينَ يَسكُنُونَ مَعَهُ فِي الجَنَّةِ هؤُلاءِ الأَئِمَّةُ الاِثنا عَشَرَ. (6) .


1- .جامع الأخبار : ص 348 ح 961 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 147 ح 72.
2- .ذِرْوَةُ كلّ شيء : أعلاه (النهاية : ج 2 ص 159 «ذرا»).
3- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 298 ح 11 عن الحارث ، بحار الأنوار : ج 24 ص 269 ح 41 ؛ كنز العمّال : ج 10 ص 261 ح 29387 نقلاً عن المرهبي و ص 309 ح 29546 نقلاً عن الجوهري وليس فيهما «وآل محمّد صلى الله عليه و آله ».
4- .الكافي : ج 1 ص 532 ح 8 ، الغيبة للطوسي : ص 153 ح 113 ، إعلام الورى : ج 2 ص 168 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 298 وليس فيه ذيله من «واُمّهم وجدّتهم ...» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار : ج 36 ص 381 ح 8 .
5- .كمال الدين : ص 301 ح 8 ، الخصال : ص 477 ح 40 ، الاحتجاج : ج 1 ص 539 ح 128 كلّها عن صالح بن عقبة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 195 ح 177.
6- .كمال الدين : ص 296 ح 3 عن أبي الطفيل عامر بن واثلة ، بحار الأنوار : ج 8 ص 189 ح 161 .

ص: 617

211.الإرشاد عن عبد الملك بن هشام ومحمّد بن إسحاق وغيرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خطيب بهشتيان ، من ، محمّد پيامبر خدا ، هستم.212.المغازي :امام على عليه السلام :هر چيزى را چكادى است و چكاد بهشت ، پرديس است و آن ، از آنِ محمّد و خاندان محمّد است . درودهاى خدا بر او و بر ايشان باد !213.المغازي :امام على عليه السلام :اين امّت را دوازده راهبر از نسل پيامبرشان است و آنان از نژاد من اند . و منزل پيامبرِ ما در بهشت ، در بهترين و برترين جاى آن ، يعنى بهشت عَدْن ، است و همراهان او در آن منزل نيز همين دوازده امام از نسل او هستند ، به علاوه مادرشان و مادربزرگشان و مادر مادرشان و فرزندانشان . هيچ كس ديگر در آن منزل با ايشان همراه نيست .214.الإرشاد :امام صادق عليه السلام _ در داستان آن مرد يهودى كه از امير مؤمنان عليه السلام سؤالاتى كرد _ :يهودى گفت : پيامبرِ شما در كجاى بهشت ، ساكن مى شود؟

فرمود : «در بالاترين درجه و ارجمندترين مكان آن ، در بهشت هاى عَدن» .

يهودى گفت : به خدا سوگند كه درست گفتى! اين مطلب با خطّ هارون و املاى موسى عليه السلام آمده است .215.المصنّف عن جابر بن عبد اللّه :امام على عليه السلام _ در پاسخش به آن مرد يهودى كه در باره منزل پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد كه :در كجاى بهشت است؟ _ : منزل محمّد در بهشت ، در بهشتِ عدن است ، كه وسط ( / بهترين جاى) بهشت ها و نزديك ترينِ آنها به عرش خداى رحمان عز و جلاست ... و كسانى كه با او در بهشتْ ساكن اند ، همين امامان دوازده گانه اند. .

ص: 618

216.مسند ابن حنبل عن أبي رافع مولى رسول اللّه صلى الل ( _ في مَعرَكَةِ خَيبَرَ _ ) عنه عليه السلام_ فِي خُطبَةٍ لَهُ _: يا أَيُّها النَّاسُ! إِنَّ فِي الجَنَّةِ لُؤلُؤَتَينِ : إِحداهُما بَيضاءُ وَالأُخرى صَفراءُ ، أمّا الصَّفراءُ فَإِنَّها إِلى بُطنانِ العَرشِ وَالمَقامُ المَحمُودُ مِن اللُّؤلُؤَةِ البَيضاءِ سَبعُونَ أَلفَ غُرفَةٍ ، كُلُّ بَيتٍ مِنها ثَلاثَةُ أَميالٍ ، وَغُرَفُها وَأَبوابُها وَأَسِرَّتُها وَكَأَنَّها مِن عِرقٍ واحِدٍ ، وَاسمُها الوَسِيلَةُ ، هِيَ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَأَهلِ بَيتِهِ . (1)217.الأمالي للصدوق عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص :عنه عليه السلام_ فِي خُطبَةِ الوَسِيلَةِ _: أَيُّها النّاسُ ، إِنَّ اللّهَ تَعالى وَعَدَ نَبِيَّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله الوَسِيلَةَ ، وَوُعدُهُ الحَقُّ وَلَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ . أَلا وَإِنَّ الوَسِيلَةَ عَلى دَرَجِ الجَنَّةِ ، وَذِروَةِ ذَوائِبِ الزُّلفَةِ ، وَنِهايَةِ غايَةِ الأُمنِيَّةِ ... قَد أَنافَت عَلى كُلِّ الجِنانِ ، وَرَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَئِذٍ قاعِدٌ عَلَيها، مُرتَدٍ بِرَيطَتَينِ (2) : رَيطَةٍ مِن رحمَةِ اللّهِ ، وَرَيطَةٍ مِن نُورِ اللّهِ ، عَلَيهِ تاجُ النُّبُوَّةِ وَإِكلِيلُ (3) الرِّسالَةِ ، قَد أَشرَقَ بِنُورِهِ المَوقِفُ ، وَأَنا يَومَئِذٍ عَلَى الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ ، وَهِي دُونَ دَرَجَتِهِ. (4)218.الإرشاد عن أبي عبد اللّه الجدلي :عنه عليه السلام :كانَ لِي عَشرٌ مِن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يُعطَهُنَّ أَحَدٌ قَبلِي ، وَلا يُعطاهُنَّ أَحَدٌ بَعدِي ، قالَ لِي : يا عَلِيُ ، أَنتَ أَخِي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَأَنتَ أَقرَبُ النّاسِ مِنِّي مَوقِفا يَومَ القِيامَةِ ، وَمَنزِلِي وَمَنزِلُكَ فِي الجَنَّةِ مُتَواجِهَينِ كَمَنزِلِ الأَخَوَينِ . . . . (5)219.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ عِندَ زِيارَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: اَللَّهمَّ فَاجعَل صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبِينَ ، وَعِبادِكَ الصّالِحِينَ وَأَنبِيائِكَ المُرسَلِينَ ، وَأَهلِ السَّماوَاتِ وَالأَرَضِينَ ، وَمَن سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ العالَمِينَ مِن الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ، عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَأَمِينِكَ وَنَجِيبِكَ وَحَبِيبِكَ وَصَفِيِّكَ وَخاصَّتِكَ وَصَفوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، اَللَّهُمَّ أَعطِهِ الدَّرَجَةَ وَالوَسِيلَةَ مِنَ الجَنَّةِ ، وَابعَثهُ مَقاما مَحمُودا، يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلُونَ وَالآخِرُونَ . (6) .


1- .تفسير ابن كثير : ج 3 ص 98 عن عليّ بن الحسين الأزدي مولى سالم بن ثوبان ، إحقاق الحقّ : ج 9 ص 522 وراجع : شرح الأخبار : ج 2 ص 482 ح 846 .
2- .الرِّيطَة : كُلّ ثوب رقيق ليّن (النهاية : ج 2 ص 289 «ريط»).
3- .الإكليل : شِبْه عِصابةٍ مُزَيّنة بالجوهر (النهاية : ج 4 ص 197 «كلل»).
4- .الكافي : ج 8 ص 24 ح 4 عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام .
5- .الخصال : ص 429 ح 7 ، الأمالي للطوسي : ص 137 ح 222 ، الأمالي للصدوق : ص 136 ح 135 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 541 ح 528 ، بشارة المصطفى : ص 128 كلّها عن زيد بن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 185 ح 148 وراجع : المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 154.
6- .الكافي : ج 4 ص 551 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 5 ح 8 نحوه وكلاهما عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 100 ص 161 ح 41 .

ص: 619

220.عنه عليه السلام ( _ في رِسالَتِهِ إلى سَهلِ بنِ حُنَيفٍ _ ) امام على عليه السلام _ در يكى از سخنرانى هايش _ :اى مردم! در بهشت ، دو مرواريد است : يكى از آنها سفيد است و ديگرى زرد . مرواريد زرد ، تا دل عرش ، كشيده شده است ، و آن جايگاه ستودنى (مَقام محمود) ، در مرواريد سفيد است كه هفتاد هزار غرفه دارد و هر خانه اى از آن ، سه ميل است و غرفه ها و درها و تخت هايش گويى از يك جنس اند . نام آن [ جايگاه ستودنى ] ، وسيله است و متعلّق به محمّد صلى الله عليه و آله و خاندان اوست .221.مشارق أنوار اليقين :امام على عليه السلام _ در خطبه وسيله _ :اى مردم ! خداى متعال به پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله ، وسيله را وعده داده است و وعده او راست است و خدا هرگز خلف وعده نمى كند . بدانيد كه وسيله ، بالاترين درجه بهشت و نوك كاكُل قرب به خدا و نقطه نهايى آرزوست ... و بالاتر از همه بهشت هاست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در آن روز ، در آن مى نشيند ، در حالى كه دو جامه نرم و نازك بر تن دارد : جامه اى از رحمت خدا و جامه اى از نور خدا . تاج پيامبرى و پيشانى بند جواهرنشان رسالت ، بر سر اوست و نورش محشر را روشن كرده است . در آن روز ، من نيز بر درجه بلندى هستم ؛ ولى از درجه او پايين تر است.222.تفسير الفخر الرازي :امام على عليه السلام :من ده چيز از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دارم كه پيش از من به هيچ كس داده نشده اند و پس از من نيز به هيچ كس داده نخواهند شد . به من فرمود : «اى على! تو در دنيا و آخرت ، برادر من هستى . تو در روز قيامت ، نزديك ترين جايگاه را به من دارى و منزل من و منزل تو در بهشت ، رو به روى هم است . همانند منزل دو برادر ... » .223.الإرشاد :امام صادق عليه السلام _ در دعا به هنگام زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله _ :بار خدايا! درودهايت را و درودهاى فرشتگان مقرّبت و بندگان شايسته ات و پيامبران مُرسَلت و اهل آسمان ها و زمين را و درودهاى همه كسانى را كه تو را _ اى پروردگار جهانيان _ تسبيح گفته اند ، از اوّلين و آخرين مخلوقات ، بر محمّد ، بنده ات و فرستاده ات و پيامبرت و امينت و گزيده ات و محبوبت و دوست خالصت و بنده ويژه ات و منتخبت و برگزيده ات از ميان آفريدگانت ، قرار ده . بار خدايا! درجه و وسيله بهشت را به او عطا فرما و او را به چنان مقام پسنديده اى برسان كه اوّلين و آخرين (همه جهانيان) بر او غبطه خورند . .

ص: 620

224.تذكرة الخواصّ :عنه عليه السلام :كانَ فِيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عِيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام : ... ثُمَّ إِنِّي أُوصِيكَ يَابنَ مَريَمَ البِكرِ البَتُولِ بِسَيِّدِ المُرسَلِينَ وَحَبِيبِي مِنهُم ، أَحمَدُ ، صاحِبُ الجَمَلِ الأَحمَرِ ، وَالوَجهِ الأَقمَرِ ... لَهُ الكَوثَرُ وَالمَقامُ الأَكبَرُ مِن جَنّاتِ عَدنٍ ، يَعِيشُ أَكرَمَ مَعاشٍ ، وَيُقبَضُ شَهِيدا ، لَهُ حَوضٌ أَبعَدُ مِن مَكَّةَ إِلى مَطلَعِ الشَّمسِ ، مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ ، فِيهِ آنِيَةٌ مِثلُ نُجُومِ السَّماءِ ، ماؤُهُ عَذبٌ ، فِيهِ مِن كُلِّ شَرابٍ وَطَعمُ كُلِّ ثِمارٍ فِي الجَنَّةِ ، مَن شَرِبَ مِنهُ شَربةً لَم يَظمَأ بَعدَها أَبَدا . (1)راجع : ص 146 (الفصل الرابع : مواصفات الجنة / أنهار الجنّة) و ص 154 (أشجار الجنّة) و ص 190 (شراب أهل الجنّة) و ص 550 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / أوّل من يدخل الجنّة) .

16 / 9أَقرَبُ النَّاسِ دَرَجَةً إِلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهأ _ شِيعَةُ أَهلِ البَيتِ عليهم السلام229.تاريخ اليعقوبي :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أَخَذَ بِيَدِ حَسَنٍ وَحُسَينٍ فَقالَ : مَن أَحَبَّنِي وَأَحَبَّ هذَينِ وَأَباهُما وَأُمَّهُما كانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَومَ القِيامَةِ . (2) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 610 _ ص 612 ح 842 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 131 _ ص 139 ح 103 عن عليّ بن أسباط ، عنهم عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 297 ح 14.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 641 ح 3733 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 168 ح 576 ، فضائل الصحابة لابن حنبل : ج 2 ص 694 ح 1185 كلّها عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، كنز العمّال : ج 12 ص 97 ح 34161 ؛ العمدة : ص 274 ح 436 عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 43 ص 280 ح 48 .

ص: 621

16 / 9 نزديك ترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله از نظر درجه
الف _ شيعيان اهل بيت عليهم السلام

230.تاريخ الإسلام عن الواقديّ :امام صادق عليه السلام :از اندرزهاى خداى عز و جل به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود كه : « ... و نيز تو را _ اى پسر مريمِ باكره پارسا _ سفارش مى كنم در باره سَرور پيامبران و محبوبم از ميان آنان ، يعنى احمد ؛ همان صاحب آن اُشتر سرخ موى و چهره نورانى ... كه كوثر و بزرگ ترين جايگاه را در بهشت هاى عدن دارد و در كمال ارجمندى زندگى مى كند و شهيد از دنيا مى رود . حوضى دارد كه وسيع تر از مكّه تا طلوعگاه خورشيد است . آب آن ، از باده سر به مُهر است و در آن ، ظرف هايى بلورين همانند ستارگان آسمان است . آبش شيرين و گواراست و در آن ، از هر نوشيدنى و مزه هر ميوه بهشتى هست . هر كس جرعه اى از آن بنوشد ، تا ابد تشنه نمى گردد.ر . ك : ص 147 (فصل چهارم : ويژگى هاى بهشت / نهرهاى بهشت) و ص 155 (درختهاى بهشت) و ص 190 (نوشيدنى بهشتيان) و ص 551 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند) .

16 / 9نزديك ترين مردم به پيامبر صلى الله عليه و آله از نظر درجهالف _ شيعيان اهل بيت عليهم السلام235.مسند أبي يعلى عن أنس :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دست حسن و حسين را گرفت و فرمود : «هر كس مرا و اين دو را و پدر و مادر اين دو را دوست داشته باشد ، روز قيامت با من در يك درجه خواهد بود» .

.

ص: 622

236.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ عَلِيّا وَأَطاعَهُ فِي دارِ الدُّنيا وَرَدَ عَلَيَّ حَوضِي غَدا، وَكانَ مَعِي فِي دَرَجَتِي فِي الجَنَّةِ . وَمَن أَبغَضَ عَلِيّا فِي دارِ الدُّنيا وَعَصاهُ لَم أَرَهُ وَلَم يَرَنِي يَومَ القِيامَةِ ، وَاختُلِجَ (1) دُونِي، وَأُخِذَ بِهِ ذاتَ الشِّمالِ إِلَى النّارِ . (2)237.الإرشاد ( _ في ذِكرِ وقايِعِ ما بَعدَ غَزوَةِ حُنَينٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :فِي الجَنَّةِ ثَلاثُ دَرَجاتٍ ، وَفِي النّارِ ثَلاثُ دَرَكاتٍ : فَأَعلى دَرَجاتِ الجَنَّةِ لِمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ وَيَدِهِ ، وَفِي الدَّرَجَةِ الثّانِيَةِ مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ ، وَفِي الدَّرَجَةِ الثّالِثَةِ مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ . وَفِي أَسفَلِ دَرْكٍ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ وَأَعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ وَيَدِهِ ، وَفِي الدَّرْكِ الثّانِيَةِ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ وَأَعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ، وَفِي الدَّركِ الثّالِثَةِ مِنَ النّارِ مَن أَبغَضَنا بِقَلبِهِ . (3)238.الطبقات الكبرى عن البراء بن عازب وزيد بن أرقم :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ ، وَكانَ مَعَنا بِلِسانِهِ ، وَقاتَلَ عَدُوَّنا بِسَيفِهِ ، فَهُوَ مَعَنا فِي الجَنَّةِ فِي دَرَجَتِنا . (4)239.تاريخ الطبري عن ابن إسحاق ( _ في خُروجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله إلى غَ ) عنه عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ ، وَأَعانَنا بِلِسانِهِ ، وَلَم يُقاتِل مَعَنا بِيَدِهِ ، فَهُو مَعَنا فِي الجَنَّةِ دُونَ دَرَجَتِنا . (5) .


1- .اخْتَلَجَهُ : جَذَبَهُ وانتَزَعَهُ (الصحاح : ج 1 ص 311 «خلج»).
2- .الأمالي للصدوق : ص 374 ح 471 ، بشارة المصطفى : ص 34 كلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 22 ح 15.
3- .المحاسن : ج 1 ص 251 ح 472 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 93 ح 53 و راجع : شرح الأخبار : ج 3 ص 448 ح 1313.
4- .غرر الحكم : ح 8146 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 443 ح 7743 وفيه «وأعاننا» بدل «وكان معنا» .
5- .غرر الحكم : ح 8147 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 443 ح 7744 نحوه .

ص: 623

240.الإرشاد ( _ في غَزوَةِ تَبوكَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس على را در سراى دنيا دوست بدارد و از او اطاعت كند ، فردا در كنار حوضِ من بر من وارد مى شود و در بهشت ، هم درجه من است ، و هر كس على را در سراى دنيا دشمن بدارد و نافرمانى اش كند ، در روز قيامت ، نه من او را مى بينم و نه او مرا مى بيند . او از برابر من ربوده مى شود و او را از سمت چپ به دوزخ مى برند .241.الإرشاد ( _ في ذِكرِ وقايع ما بَعدَ غَزوَةِ حُنَينٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، سه درجه است و در دوزخ ، سه دَرَك . بالاترين درجه بهشت ، براى كسى است كه ما را قلبا دوست بدارد و با زبان و دستش يارى مان رساند . در درجه دوم ، كسى است كه قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش يارى مان رساند و در درجه سوم ، كسى جاى دارد كه قلبا ما را دوست بدارد .

در پايين ترين دَرَك دوزخ نيز كسى جاى دارد كه قلبا ما را دشمن بدارد و با زبان و دستش بر ضدّ ما كمك كند . در دَرَك دوم دوزخ ، كسى است كه قلبا ما را دشمن بدارد و با زبانش بر ضدّ ما كمك كند و در دَرَك سوم دوزخ ، كسى است كه قلبا ما را دشمن بدارد.242.الإمام الباقر عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كس قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش با ما باشد و با شمشيرش با دشمن ما بجنگد ، در بهشت با ما هم درجه است.243.الطبقات الكبرى :امام على عليه السلام :هر كه قلبا ما را دوست بدارد و با زبانش يارى مان رساند ، امّا با دستش همراه ما نجنگد ، در بهشت با ماست ؛ امّا پايين تر از درجه ما . .

ص: 624

244.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الحسن عليه السلام :مَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِيَدِهِ وَلِسانِهِ فَهُوَ مَعَنا فِي الغُرفَةِ الَّتِي نَحنُ فِيها ، وَمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَنَصَرَنا بِلِسانِهِ فَهُو دُونَ ذَلِكَ بِدَرَجَةٍ ، وَمَن أَحَبَّنا بِقَلبِهِ وَكَفَّ بِيَدِهِ وَلِسانِهِ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ . (1)245.مسند ابن حنبل عن أنس بن مالك :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مِيتَتِي وَيَدخُلَ جَنَّةَ عَدنٍ الَّتِي غَرَسَها رَبِّي عز و جل بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ وَأَوصِياءَهُ ، فَهُمُ الأَولِياءُ وَالأَئِمَّةُ مِن بَعدِي ، أَعطاهُمُ اللّهُ عِلمِي وَفَهمِي ، وَهُم عِترَتِي مِن لَحمِي وَدَمِي ، إِلَى اللّهِ عز و جلأَشكُو مِن ظالِمِهِم مِن أُمَّتِي ، وَاللّهِ لَتَقتُلَنَّهُم أُمَّتِي! لا أَنالُهُم اللّهُ عز و جلشَفاعَتِي . (2)246.فضائل الصحابة عن أنس بن مالك :عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مِيتَتي، وَيَدخُلَ الجَنَّةَ الَّتِي وَعَدَنِيها رَبِّي ، وَيَتَمَسَّكَ بِقَضِيبٍ غَرَسَهُ رَبِّي بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ وَأَوصِياءَهُ مِن بَعدِهِ ، فَإِنَّهُم لا يُدخِلُونَكُم فِي بابِ ضَلالٍ ، وَلا يُخرِجُونَكُم مِن بابِ هُدًى ، فَلا تُعَلِّمُوهُم فَإِنَّهُم أَعلَمُ مِنكُم . (3)247.خصائص أمير المؤمنين عن زيد بن يثيع عن الإمام عليّعنه صلى الله عليه و آله :مَن يُرِيدُ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مَوتِي ، وَيَسكُنَ جَنَّةَ الخُلدِ الَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ، فَإِنَّهُ لَن يُخرِجَكُم مِن هُدًى وَلَن يُدخِلَكُم فِي ضَلالَةٍ . (4) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 33 ح 8 عن أبي المقدام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 101 ح 64 و راجع : الخصال : ص 629 ح 10 و تحف العقول : ص 119.
2- .الأمالي للشجري : ج 1 ص 136 عن ابن عبّاس ، الكافي : ج 1 ص 209 ح 5 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بصائر الدرجات : ص 48 ح 1 عن سعد بن طريف عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بشارة المصطفى : ص 191 ؛ حلية الأولياء : ج 1 ص 86 كلاهما عن ابن عبّاس وكلّها نحوه.
3- .الكافي : ج 1 ص 209 ح 6 ، بصائر الدرجات : ص 49 ح 6 كلاهما عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام ، الخصال: ص558 ح 31 عن عامر بن واثلة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج23 ص138 ح 84 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 139 ح 4642 عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 11 ص 611 ح 32959 ؛ بشارة المصطفى : ص 53 عن زيد بن مطرف بزيادة «وذرّيّته» بعد «عليّ بن أبي طالب عليه السلام » ، بحار الأنوار : ج 27 ص 106 ح 76.

ص: 625

248.مسند ابن حنبل عن زيد بن يثيع عن أبي بكر :امام حسن عليه السلام :هر كه ما را قلبا دوست بدارد و با دست و زبانش يارى مان رساند ، [ در بهشت ] با ما در يك غرفه است و هر كه ما را قلبا دوست بدارد و [ تنها ] با زبانش يارى مان رساند ، يك درجه پايين تر از آن خواهد بود و هر كه ما را قلبا دوست بدارد و دست و زبانش را از ما دريغ بدارد ، در بهشت خواهد بود .249.المستدرك على الصحيحين عن جميع بن عمير الليثي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد مانند من زندگى كند و مانند من بميرد و به بهشت عدن _ كه پروردگارم عز و جلبا دست خود ، درخت هاى آن را كاشته است _ وارد شود ، بايد ولايت على بن ابى طالب و جانشينان او را بپذيرد ؛ زيرا آنان ، اوليا و پيشوايانِ پس از من هستند و خداوند ، دانش و فهم مرا به ايشان عطا فرموده است ، و آنان ، خانواده من و از گوشت و خون من هستند و به خدا شكايت مى كنم از آن كسان امّتم كه بر ايشان ستم مى كنند . به خدا سوگند كه امّتم ، آنان را مى كشند! خدا شفاعتم را به آنها نرساند !250.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خوش دارد كه چون من زندگى كند و چون من بميرد و در بهشتى كه پروردگارم آن را به من وعده داده است ، وارد شود و به شاخه اى كه پروردگارم آن را با دستِ خود كاشته است ، چنگ زند ، بايد ولايت على بن ابى طالب و جانشينان او را بپذيرد ؛ چرا كه آنان هيچ گاه شما را به گم راهى نمى كشانند و از راه راست ، بيرون نمى برند . شما به ايشان ياد ندهيد ؛ چرا كه آنها از شما داناترند.251.تاريخ دمشق عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد چون زندگى من زندگى كند و مانند مردن من بميرد و در بهشت جاويدانى كه پروردگارم به من وعده داده است ، سكنا گزيند ، ولايت على بن ابى طالب را بپذيرد ؛ چرا كه او هرگز شما را از راه به در نمى برد و هيچ گاه شما را در گم راهى نمى افكند. .

ص: 626

252.تاريخ الطبري عن أبي إسحاق عن البراء بن عازب :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَحَبَّ أَن يَحيا حَياتِي وَيَمُوتَ مَوتَتِي ، وَيَسكُنَ جَنَّةَ الخُلدِ الَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي ، فَإِنَّ رَبِّي عز و جل غَرَسَ قَصَباتِها بِيَدِهِ ، فَليَتَوَلَّ عَلِيَ بنَ أَبِي طالِبٍ ؛ فَإِنَّهُ لَن يُخرِجَكُم مِن هَديِي وَلَن يُدخِلَكُم فِي ضَلالَةٍ . (1)253.الطبقات الكبرى :عنه صلى الله عليه و آله :ما نَظَرَ اللّهُ عز و جل إِلى وَلِيٍ لَهُ يُجهِدُ نَفسَهُ بِالطَّاعَةِ لِاءِمامِهِ وَالنَّصِيحَةِ إِلّا كانَ مَعَنا فِي الرَّفِيقِ الأَعلى . (2)254.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍ عليه السلام _: يا عَلِيُ، مَن زارَنِي فِي حَياتِي أَو بَعدَ مَوتِي ، أَو زارَكَ فِي حَياتِكَ أَو بَعدَ مَوتِكَ ، أَو زارَ ابنَيكَ فِي حَياتِهِما أَو بَعدَ مَوتِهِما ، ضَمِنتُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ أَن أُخَلِّصَهُ مِن أَهوالِها وَشَدائِدِها حَتَّى أُصَيِّرَهُ مَعِي فِي دَرَجَتِي . (3)255.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إِنَّ أَهلَ الجَنَّةِ لَيَنظُرُونَ إِلى مَنازِلِ شِيعَتِنا كَما يَنظُرُ الإِنسانُ إِلَى الكَواكِبِ فِي السَّماءِ . (4)256.السيرة النبويّة عن أبي عمرو المدني :عنه عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَعالى اطَّلَعَ إِلَى الأَرضِ فَاختارَنا ، وَاختارَ لَنا شِيعَةً يَنصُرُونَنا ، وَيَفرَحُونَ لِفَرَحِنا ، وَيَحزَنُونَ لِحُزنِنا ، وَيَبذُلُونَ أَنفُسَهم وَأَموالَهُم فِينا ، فَأُولَئِكَ مِنّا وَإِلَينا ، وَهُم مَعَنا فِي الجِنانِ . (5) .


1- .المعجم الكبير : ج 5 ص 194 ح 5067 عن زيد بن أرقم ، كنز العمّال : ج 11 ص 611 ح 32960 نقلاً عن مطيّر والبارودي وابن شاهين وابن مندة وفيه «فليتولّ عليّا وذرّيّته ...» ؛ بشارة المصطفى : ص 188 ، المناقب للكوفي : ج 1 ص 426 ح 332 كلاهما عن زيد بن أرقم ، بصائر الدرجات : ص 51 ح 11 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله و ح 13 عن زياد بن مطرّف ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 291 عن الإمام الحسين عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 23 ص 137 ح 80 .
2- .الكافي : ج 1 ص 404 ح 3 عن بريد بن معاوية عن الإمام الباقر عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 4 ص 97 ح 274 عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، الغارات : ج 1 ص 130 عن عبد الرحمن بن سليمان عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 72 ح 7.
3- .الكافي : ج 4 ص 579 ح 2 ، كامل الزيارات : ص 40 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 578 ح 3164 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 123 ح 30 وراجع : عوالي اللآلي : ج 4 ص 83 ح 92.
4- .الخصال : ص 629 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 119 ، جامع الأخبار : ص 495 ح 1377 وليس فيه «في السماء» ، غرر الحكم : ح 3514 نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 148 ح 78.
5- .غرر الحكم : ح 3554 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 152 ح 3340.

ص: 627

257.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد چون من زندگى كند و چون من بميرد و در بهشت جاويدانى كه پروردگارم به من وعده داده و نهال هاى آن را با دست خودش نشانده است ، سكنا گزيند ، پيرو ولايت على بن ابى طالب باشد ؛ چرا كه او هرگز شما را از راه من ، بيرون نمى برد و هرگز شما را به گم راهى نمى كشاند .258.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل ، هر يك از دوستان خود را ببيند كه در اطاعت از امامش و يك دلى با او مى كوشد ، قطعا آن شخص در جايگاه برين[ بهشتى ]با ما خواهد بود.259.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به امام على عليه السلام _ :اى على! هر كه مرا در زندگى ام يا پس از مرگم زيارت كند ، يا تو را در زندگى ات يا پس از مرگت زيارت كند ، يا دو پسرت را در زمان حياتشان يا پس از مرگشان زيارت كند ، برايش ضمانت مى كنم كه در روز قيامت ، او را از هراس ها و سختى هاى آن ، نجات دهم و با خودم هم درجه اش گردانم.260.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :اهل بهشت ، به جايگاه هاى شيعيان ما ، آن گونه مى نگرند كه انسان به ستارگان آسمان مى نگرد .261.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :خداوند متعال به زمين نگريست و ما را برگزيد ، و براى ما شيعيانى برگزيد كه ما را يارى مى رسانند و با شادى ما ، شاد مى شوند و با اندوه ما ، اندوهناك مى گردند و جان و مالشان را براى ما نثار مى كنند . آنان از ما هستند و به ما مراجعه مى كنند و در بهشت با مايند . .

ص: 628

ب _ كافِلُ اليَتِيمِ263.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن سهل بن سعد :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَنا وَكافِلُ اليَتِيمِ فِي الجَنَّةِ هَكَذا . وَأَشارَ بِالسَّبّابَةِ وَالوُسطى ، وَفَرَّجَ بَينَهُما شَيئا . (1)ج _ مَن لَهُ هذِهِ الخِصالُ265.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قَلَّ مالُهُ ، وَكَثُرَ عِيالُهُ ، وَحَسُنَت صَلاتُهُ ، وَلَم يَغتَبِ المُسلِمِينَ ؛ جاءَ يَومَ القِيامَةِ وَهُوَ مَعِي كَهاتَينِ . (2)266.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :اَلكبَائِرُ تِسعٌ : أَعظَمُهُنَّ إِشراكٌ بِاللّهِ ، وَقَتلُ نَفسِ مُؤمِنٍ ، وَأَكلُ الرِّبا ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَقَذفُ المُحصَنَةِ ، وَالفِرارُ مِن الزَّحفِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ ، وَالسِّحرُ ، وَاستِحلالُ البَيتِ الحَرامِ . مَن لَقِيَ اللّهَ وَهُوَ بَرِيءٌ مِنهُنَّ كانَ مَعِي فِي جَنَّةٍ مَصارِيعُها مِن ذَهَبٍ . (3)267.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصَّحيحين عن عبيد بن عمير ، عن أبيه :إِنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ [أَي رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ]فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ما الكَبائِرُ؟ فَقالَ : هِيَ تِسعٌ : اَلشِّركُ بِاللّهِ ، وَقَتلُ نَفسِ المُؤمِنِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَفِرارُ يَومِ الزَّحفِ ، وَأَكلُ مالِ اليَتِيمِ ، وَأَكلُ الرِّبا ، وَقَذفُ المُحصَنَةِ ، وَعُقُوقُ الوالِدَينِ المُسلِمَينِ ، وَاستِحلالُ البَيتِ الحَرامِ قِبلَتِكُم أَحياءً وَأَمواتا.

ثُمَّ قالَ : لا يَمُوتُ رَجُلٌ لَم يَعمَل هذِهِ الكَبائِرَ ، وَيُقِيمُ الصَّلاةَ وَيُؤتِي الزَّكاةَ إِلّا كانَ مَعَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فِي دارٍ أَبوابُها مَصارِيعُ مِن ذَهَبٍ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2032 ح 4998 ، سنن ابي داوود : ج 4 ص 338 ح 5150 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 321 ح 1918 كلاهما نحوه ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 430 ح 22883 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 207 ح 460 وليس فيه ذيله ، كنز العمّال : ج 3 ص 175 ح 6025 .
2- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 463 ح 986 ، المطالب العالية : ج 3 ص 167 ح 3155 ، تاريخ بغداد : ج 11 ص 259 الرقم 6017 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 3 ص 400 ح 7142.
3- .السنن الكبرى : ج 10 ص 314 ح 20752 عن عمير ؛ كنز الفوائد : ج 2 ص 11 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 170 ح 7.
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 288 ح 7666 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 573 ح 6723 ، المعجم الكبير : ج 17 ص 47 ح 101 نحوه.

ص: 629

ب _ سرپرست يتيم
ج _ دارنده اين ويژگى ها

ب _ سرپرست يتيم269.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از سهل بن سعد _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «من و سرپرست يتيم ، در بهشت ، اين گونه هستيم» و انگشت نشانه و ميانه اش را نشان داد و آن دو را اندكى از هم باز نگه داشت.ج _ دارنده اين ويژگى ها271.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَجَّةِ الوَداعِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دارايى اش اندك و نانخورش بسيار و نمازش نيكو باشد و از مسلمانان ، غيبت نكند ، روز قيامت با من ، همانند اين دو [ انگشت در كنار هم ]است .272.تاريخ دمشق عن عمرو ذو مرّ وسعيد بن وهب وعن زيد بنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گناهان بزرگ ، نُه تايند : بزرگ ترينِ آنها شرك آوردن به خداست ، و كشتن انسان مؤمن ، و رباخوارى ، و خوردن مال يتيم ، و تهمت زدن به زنان پاك دامن ، و گريختن از ميدان جنگ ، و نافرمانى از پدر و مادر ، و جادوگرى ، و شكستن حرمت خانه خدا . هر كس خداوند را پاك از اين گناهان ، ديدار كند ، با من در بهشتى خواهد بود كه لنگه هاى درِ آن ، از طلاست.273.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از عُبَيد بن عُمَير ، از پدرش _ :مردى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد و گفت : اى پيامبر خدا ! گناهان بزرگ كدام اند؟

فرمود : «تعداد آنها نُه تاست : شرك به خدا ، به ناحق كشتن انسان مؤمن ، گريختن از ميدان جنگ ، خوردن مال يتيم ، رباخوارى ، تهمت زدن به زن پاك دامن ، نافرمانى از پدر و مادر مسلمان ، شكستن حرمت بيت الحرام كه قبله زنده و مرده شماست» .

سپس فرمود : «هر كس در حالى از دنيا برود كه اين گناهان بزرگ را مرتكب نشده باشد و نماز را به جا آورده و زكات را پرداخته باشد ، قطعا با پيامبر ، در سرايى خواهد بود كه درهاى آن ، لنگه هايش از طلاست» .

.

ص: 630

274.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن وَلِيَ شَيئا مِن أُمُورِ أُمَّتِي فَحَسُنَت سَرِيرَتُهُ لَهُم، رَزَقَهُ اللّهُ تَعالى الهَيبَةَ فِي قُلُوبِهِم، وَمَن بَسَطَ كَفَّهُ لَهُم بِالمَعرُوفِ رُزِقَ المَحَبَّةَ مِنهُم ، وَمَن كَفَّ يَدَهُ عَن أَموالِهِم وَقَى اللّهُ عز و جل مالَهُ ، وَمَن أَخَذَ لِلمَظلُومِ مِنَ الظّالِمِ كانَ مَعِي فِي الجَنَّةِ مُصاحِبا ، وَمَن كَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فِي عُمُرِهِ ، وَمَن عَمَّ عَدلُهُ نُصِرَ عَلى عَدُوِّهِ ، وَمَن خَرَجَ مِن ذُلِّ المَعصِيَةِ إِلى عِزِّ الطّاعَةِ ، آنَسَهُ اللّهُ عز و جل بِغَيرِ أَنِيسٍ ، وَأَعانَهُ بِغَيرِ مالٍ . (1)275.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام عليّ عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ إِلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، ما أَستَطِيعُ فِراقَكَ وَإِنِّي لَأَدخُلُ مَنزِلِي فَأَذكُرُكَ فَأَترُكُ ضَيعَتِي ، وَأُقبِلُ حَتَّى أَنظُرَ إِلَيكَ حُبّا لَكَ ، فَذَكَرتُ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وَأُدخِلتَ الجَنَّةَ فَرُفِعتَ فِي أَعلى عِلِّيِّينَ ، فَكَيفَ لِي بِكَ يا نَبِيَ اللّهِ؟!

فَنَزَلَت : «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَ_ائِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّ__لِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَ_ائِكَ رَفِيقًا » (2) ، فَدَعا النَّبِيُ صلى الله عليه و آله الرَّجُلَ ، فَقَرَأَها عَلَيهِ وَبَشَّرَهُ بِذلِكَ . (3) .


1- .كنز الفوائد : ج 1 ص 135 ، أعلام الدين : ص 315 عن الإمام العسكري عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 359 ح 74.
2- .النساء : 69 .
3- .الأمالي للطوسي : ص 621 ح 1280 عن عبد اللّه بن حسن عن أبيه وخاله عليّ بن الحسين عن الإمام الحسن والإمام الحسين عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 188 ح 159 وراجع : المعجم الأوسط : ج 1 ص 153 ح 477.

ص: 631

276.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس عهده دار امرى از امور امّت من شود و باطنش نسبت به آنان نيكو باشد ، خداوند متعال ، هيبت او را در دل هايشان قرار مى دهد ، و هر كس دست نيكى به سوى آنان بگشايد ، محبّت آنان [ به او ] ، روزى اش مى شود ، و هر كس از تعدّى به اموال آنان ، دست نگه دارد ، خداوند عز و جل اموال او را نگه مى دارد ، و هر كس دادِ ستم ديده را از ستمگر بستاند ، در بهشت ، هم نشين من خواهد بود ، و كسى كه گذشتش زياد باشد ، عمرش دراز مى شود ، و هر كس دادگرى اش فراگير باشد ، بر دشمنش يارى داده شود ، و هر كس از خوارى گناه به عزّت طاعت در آيد ، خداوند عز و جل او را بى هيچ انيسى ، اُنس مى دهد و بى هيچ مالى كمك مى كند .277.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :مردى از انصار ، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من تاب جدايى از شما را ندارم ، چنان كه وقتى به منزلم مى روم ، به ياد شما مى افتم و خانه ام را رها مى كنم و مى آيم تا شما را ببينم ؛ چون دوستتان دارم . با خود گفتم : آن گاه كه روز قيامت شود و مرا به بهشت برند و شما را به اعلى علّيّين بالا برند ، چگونه با شما باشم ، اى پيامبر خدا !

پس ، اين آيه نازل شد : «و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند ، با كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته ؛ يعنى پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان ، و آنان ، چه نيكو همدمانى اند !» .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن مرد را فرا خواند و اين آيه را برايش خواند و بِدان نويدش داد. .

ص: 632

278.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِن كُنتُم تُرِيدُونَ أَن تَكُونُوا مَعَنا يَومَ القِيامَةِ ، لا يَلعَنُ بَعضٌ بَعضا، فَاتَّقُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا! فَإِنَّ اللّهَ يَقُولُ : «يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَ_مِهِمْ» (1)

. (2)279.المعجم الكبير عن ابن عبّاس :الأمالي للطوسي عن إبراهيم المخارقي :وَصَفتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام دِينِي ، فَقُلتُ : أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريِكَ لَهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله رَسُولُ اللّهِ ، وَأَنَّ عَلِيّا إِمامُ عَدلٍ بَعدَهُ ، ثُمَّ الحَسَنُ وَالحُسَينُ ، ثُمَّ عَلِيُ بنُ الحُسَينِ ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍ ، ثُمَّ أَنتَ .

فَقالَ : رَحِمَكَ اللّهُ . ثُمَّ قالَ : اِتَّقُوا اللّهَ ، اِتَّقُوا اللّهَ، اِتَّقُوا اللّهَ! عَلَيكُم بِالوَرَعِ ، وَصِدقِ الحَدِيثِ ، وَأَداءِ الأَمانَةِ ، وَعِفَّةِ البَطنِ وَالفَرْجِ ، تَكُونُوا مَعَنا بِالرَّفِيقِ الأَعلى . (3)280.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام يَومَ غَديرِ خُمٍّ _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا، وَبَكى لِما ارتُكِبَ مِنّا ، كانَ مَعَنا فِي دَرَجَتِنا يَومَ القِيامَةِ . (4)281.تاريخ دمشق عن أبي ذرّ :عنه عليه السلام_ للرّيّان بن شبيب _: يَابنَ شَبِيبٍ! إِن سَرَّكَ أَن تَكُونَ مَعَنا فِي الدَّرَجاتِ العُلى مِنَ الجِنانِ ، فَاحزَن لِحُزنِنا وَافرَح لِفَرَحِنا ، وَعَلَيكَ بِوَلايَتِنا ؛ فَلَو أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَرا لَحَشَرَهُ اللّهُ عز و جل مَعَهُ يَومَ القِيامَةِ . (5) .


1- .الإسراء : 71.
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 305 ح 126 عن محمّد بن حمران ، بحار الأنوار : ج 8 ص 14 ح 18.
3- .الأمالي للطوسي : ص 222 ح 384 ، بشارة المصطفى : ص 109 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 3 ح 3.
4- .الأمالي للصدوق : ص 131 ح 119 عن عليّ بن فضّال عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 44 ص 278 ح 1.
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 300 ح 58 ، الأمالي للصدوق : ص 193 ح 202 وفيه «تولّى» بدل «أحبّ» وكلاهما عن الريّان بن شبيب ، بحار الأنوار : ج 44 ص 286 ح 23.

ص: 633

22.وبهذا الإسناد ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيامام صادق عليه السلام :اگر مى خواهيد كه در روز رستاخيز با ما باشيد ، يكديگر را لعنت نكنيد و از خدا بترسيد و [او را ]اطاعت كنيد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «روزى كه هر مردمى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم» .23.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن محمّد بن الفضيل ، عن أبيالأمالى ، طوسى _ به نقل از ابراهيم مخارقى _ :دينم را براى امام صادق عليه السلام بيان داشتم و چنين گفتم : گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست و يگانه و بى انباز است ، و گواهى مى دهم كه محمّد صلى الله عليه و آله ، فرستاده خداست و على ، پيشواى عادلِ پس از اوست و سپس حسن و حسين ، و سپس على بن الحسين و سپس محمّد بن على و سپس شما [ پيشواى حقّيد ].

فرمود : «رحمت خدا بر تو باد !» و سپس فرمود : «از خدا بترسيد ، از خدا بترسيد ، از خدا بترسيد! پارسايى و راستگويى و امانتدارى و پاكى شكم و دامن را پيشه كنيد ، تا در جايگاه برين ، با ما باشيد» .24.أحمد ، عن عبدالعظيم ، عن هشام بن الحكم ، عن أبي عامام رضا عليه السلام :هر كس ياد مصيبت ما كند و براى آنچه بر سر ما آمده است ، بگريد ، روز قيامت با ما هم درجه خواهد بود .22.امام باقر عليه السلام فرمود :امام رضا عليه السلام _ به ريّان بن شبيب _ :اى پسر شبيب! اگر اين ، تو را خوش حال مى كند كه در درجات بالاى بهشت با ما باشى ، پس با اندوه ما ، اندوهگين شو و با شادى مان شاد شو و دست از ولايت ما بر مدار ؛ زيرا اگر مردى [حتّى ]سنگى را دوست داشته باشد ، خداوند در روز قيامت ، او را با آن سنگ ، محشور مى نمايد. .

ص: 634

16 / 10مَن لَهُ دَرَجَةٌ خاصَّةٌ فِي الجَنَّةِأ _ المُجاهِدُ25.عبدالعظيم حسنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَةٍ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ . (1)26.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل قال :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللّهِ ، ما بَينَ الدَّرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . فَإِذا سَأَلتُمُ اللّهَ فَاسأَلُوهُ الفِردَوسَ ، فَإِنَّه أَوسَطُ الجَنَّةِ ، وَأَعلَى الجَنَّةِ _ أَراهُ _ فَوقَهُ عَرشُ الرَّحمنِ ، وَمِنهُ تَفَجَّرُ أَنهارُ الجَنَّةِ . (2)27.عن عبدالعظيم الحسني رضى الله عنه قال :المنتخب من مسند عبد بن حميد عن أبي سعيد الخدريّ :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مِئَةُ دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ أَو أَبعَدَ . قُلتُ : بِأَبِي أَنتَ وَأُمِّي لِمَن؟ قالَ : لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللّهِ عز و جل . (3)26.عبدالعظيم حسنى گويد :صحيح مسلم عن أبي عبد الرحمن الحبلّى عن أبي سعيد الخدريّ:أَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : يا أَبا سَعِيدٍ! مَن رَضِيَ بِاللّهِ رَبّا، وَبِالإِسلامِ دِينا ، وَبِمُحَمَّدٍ نَبِيّا، وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ .

فَعَجِبَ لَها أَبُو سَعِيدٍ ، فَقالَ : أَعِدها عَلَيَ يا رَسُولَ اللّهِ!

فَفَعَلَ ، ثُمَّ قالَ : وَأُخرى يُرفَعُ بِها العَبدُ مِئَةَ دَرَجَةٍ فِي الجَنَّةِ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ .

قالَ : وَما هِيَ يا رَسُولَ اللّهِ؟

قالَ : اَلجِهادُ فِي سَبِيلِ اللّهِ ، اَلجِهادُ فِي سَبِيلِ اللّهِ . (4) .


1- .التاريخ الكبير : ج 1 ص 203 ح 632 ، تاريخ دمشق : ج 55 ص 66 ح 11611 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 4 ص 310 ح 10645 .
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1028 ح 2637 و ج 6 ص 2700 ح 6987 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 233 ح 8427 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 27 ح 17766 ، الزهد لابن المبارك : ص 537 ح 1536 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 288 ح 10535.
3- .المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 288 ح 922 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 242 ح 8482 عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 305 ح 1449 نقلاً عن مسند أبي الدرداء.
4- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1501 ح 116 ، سنن النسائي : ج 6 ص 19 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 266 ح 18493 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 102 ح 2461 نحوه.

ص: 635

16 / 10 كسانى كه در بهشت ، درجه ويژه دارند
الف _ مجاهد

16 / 10كسانى كه در بهشت ، درجه ويژه دارندالف _ مجاهد29.حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، صد درجه دارد كه خداوند ، آنها را براى مجاهدان ، آماده كرده است.29.معاوية بن عمّار روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، صد درجه است كه خداوند ، آنها را براى مجاهدان در راه خدا ، آماده ساخته است ، و فاصله هر درجه با ديگرى ، به اندازه آسمان تا زمين است . پس هر گاه از خدا درخواست كرديد ، فردوس را از او بخواهيد ؛ چرا كه آن ، ميان بهشت و بالاترين نقطه بهشت است . [ تنها ] عرش خداى مهربان را بالاتر از آن مى بينم و نهرهاى بهشت از آن جا سرچشمه مى گيرند .30.وعنه قال :المنتخب من مسند عبد بن حميد _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «صد درجه در بهشت هست كه فاصله ميان هر دو درجه اى ، به اندازه فاصله ميان آسمان و زمين يا بيشتر است» .

گفتم : پدر و مادرم به فدايت ! اينها براى چه كسانى اند؟

فرمود : «براى مجاهدان در راه خدا».31.حدّثنا محمّد بن أحمد الشيباني رضى الله عنه قال :صحيح مسلم _ به نقل از ابو عبد الرحمان حُبُلّى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى ابو سعيد! هر كه خدا را پروردگار خود و اسلام را دين خود و محمّد را پيامبر خود بگيرد ، بهشت بر او واجب مى گردد» .

ابو سعيد [ از اين سخن ] به شگفت آمد و گفت : آن را برايم تكرار كنيد ، اى پيامبر خدا!

پيامبر صلى الله عليه و آله آن را تكرار كرد و سپس فرمود : «و يك چيز ديگر ، كه به سبب آن ، بنده صد درجه در بهشت ، بالا برده مى شود ، كه فاصله ميان هر دو درجه ، به اندازه آسمان تا زمين است» .

ابو سعيد گفت : آن چيست ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «جهاد در راه خدا ! جهاد در راه خدا!»

.

ص: 636

32.أخبرنا محمّد بن محمّد قال :التاريخ الكبير عن عبد الرحمن بن غنم الأشعريِّ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أَقامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكاةَ ، وَماتَ لا يُشرِكُ بِاللّهِ شَيئا، فَإِنَّ حَقّا عَلَى اللّهِ عز و جليَغفِرُ لَهُ إِن هاجَرَ أَو ماتَ فِي مَولِدِهِ .

قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، أَلا نُبَشِّرُ بِها أَصحابَكَ؟

قالَ : دَعُوا النّاسَ فَليَعمَلُوا! فَإِنَّ فِي الجَنَّةِ مِئَةَ دَرَجَةٍ ، ما بَينَ كُلِّ دَرَجَتَينِ كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ . (1)ب _ الشَّهِيدُ31.عبدالعظيم حسنى گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اَلشُّهَداءُ عَلى بارِقِ نَهرٍ بِبابِ الجَنَّةِ فِي قُبَّةٍ خَضرَاءَ ، يَخرُجُ عَلَيهِم رِزقُهُم مِن الجَنَّةِ بُكرةً وَعَشِيّا. (2)ج _ اَلمُتَحابُّونَ فِي اللّهِ33.محمّد بن علي بن الحسين قال :كتاب الإخوان عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ عَمُودا مِن ذَهَبٍ ، عَلَيهِ مَدائِنُ مِن زَبَرجَدٍ ، تُضِيءُ لِأَهلِ الجَنَّةِ كَما يُضِيءُ الكَوكَبُ الدُّرِّيُّ فِي جَوِّ السَّماءِ .

قُلنا : يا رَسُولَ اللّهِ لِمَن هذا ؟

قالَ : لِلمُتَحابِّينَ فِي اللّهِ عز و جل . (3) .


1- .التاريخ الكبير : ج 7 ص 12 ح 53 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 15 ح 4340 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 209 ح 1200 ، تاريخ دمشق : ج 52 ص 135 كلّها عن أبي الدرداء نحوه .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 571 ح 2390 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 84 ح 2403 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 515 ح 4658 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 333 ح 10825 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 4 ص 563 ح 19 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 4 ص 397 ح 11099.
3- .الإخوان لابن أبي الدنيا : ص 97 ح 11 ، كنز العمّال : ج 9 ص 16 ح 24708 نقلاً عن أبي الشيخ وكلاهما عن أبي هريرة ؛ الاختصاص : ص 365 .

ص: 637

ب _ شهيد
ج _ دوستى ورزان در راه خدا

33.عبداللّه بن محمّد بن جعفر از پدرش و او از جدش رواالتاريخ الكبير _ به نقل از عبد الرحمان بن غنم اشعرى _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس نماز بگزارد و زكات بپردازد و بدون شرك ورزى به خدا ، از دنيا برود ، بر خداى عز و جل است كه او را بيامرزد ، خواه هجرت كرده باشد يا در زادگاهش بميرد».

گفتند : اى پيامبر خدا ! آيا اين خبر خوش را به يارانتان بدهيم؟

فرمود : «بگذاريد مردم ، عمل كنند ؛ چرا كه در بهشت ، صد درجه است و ميان هر دو درجه ، به اندازه آسمان تا زمين ، فاصله است . خداوند ، اينها را براى مجاهدان در راهش ، آماده كرده است».ب _ شهيد35.محمّد بن الحسن الطوسي قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شهيدان ، در كرانه نهرى بر درِ بهشت ، در برج و بارويى سبزرنگ به سر مى برند و روزىِ آنان ، هر بام و شام ، از بهشت برايشان بيرون مى آيد.ج _ دوستى ورزان در راه خدا35.عبدالعظيم حسنى روايت مى كند كه امام جواد عليه السكتاب الإخوان _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، ستونى از طلاست و بر روى آن ، شهرهايى از زبرجد بنا شده است كه براى اهل بهشت ، چنان مى درخشند كه ستاره تابناك در وسط آسمان مى درخشد» .

گفتيم : اى پيامبر خدا ! اينها براى چه كسى است؟

فرمود : «براى آنان كه براى خدا ، يكديگر را دوست مى دارند» .

.

ص: 638

36.أخبرنا جماعة ، عن أبي المفضّل قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظَواهِرُها مِن بَواطِنِها ، وَبَواطِنُها مِن ظَواهِرِها ، أَعَدَّها اللّهُ لِلمُتَحابِّينَ فِيهِ ، وَالمُتَزاوِرِينَ فِيهِ ، وَالمُتَباذِلِينَ فِيهِ . (1)36.حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود :شعب الإيمان عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَعُمُدا مِن ياقوتٍ ، عَلَيها غُرَفٌ مِن زَبَرجَدٍ ، لَها أَبوابٌ مُفَتَّحَةٌ ، تُضِيءُ كَما يُضِيءُ الكَوكَبُ الدُّرِّيُّ .

قالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، مَن يَسكُنُها؟

قالَ : اَلمُتَحابُّونَ فِي اللّهِ ، وَالمُتَجالِسُونَ فِي اللّهِ ، وَالمُتلاقُونَ فِي اللّهِ . (2)د _ أَصحابُ البَلايا وَالهُمُومِ وَالأَسقامِ282.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الدُّرُّ المنثور عن أنس :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ لَغُرَفا ، لَيسَ فِيها مَغالِيقُ مِن فَوقِها ، وَلا عِمادٌ مِن تَحتِها . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَكَيفَ يَدخُلُها أَهلُها؟ قالَ : يَدخُلُونَها أَشباهَ الطَّيرِ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَن هِيَ؟ قالَ : لِأَهلِ الأَسقامِ وَالأَوجاعِ وَالبَلوى . (3)283.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجةً لا يَنالُها إِلّا أَربابُ الهُمُومِ . (4) .


1- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 193 ح 2903 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 205 كلاهما عن عبد اللّه بن بريدة عن أبيه .
2- .شعب الإيمان : ج 6 ص 487 ح 9002 ، مشكاة المصابيح : ج 2 ص 619 ح 5026 ، المطالب العالية : ج 3 ص 11 ح 2736 وفيه «المتباذلون» بدل «المتلاقون» ، كنز العمّال : ج 9 ص 5 ح 24651 نقلاً عن الإخوان لابن أبي الدنيا ؛ مستدرك الوسائل : ج 12 ص 222 ح 13936 نقلاً عن الأربعين للسيّد محيي الدين ابن أخي ابن زهرة وليس فيه «والمتجالسون في اللّه ».
3- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 286 نقلاً عن زاهر بن طاهر الشحامي .
4- .الفردوس : ج 1 ص 219 ح 840 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 6 ص 482 ح 16639.

ص: 639

د _ غم ديدگان و گرفتاران و بيماران

284.سنن ابن ماجة عن عبد الرحمن بن أبي ليلى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، غرفه هايى است كه بيرون آنها از درونشان و درونشان از بيرونشان ديده مى شود . خداوند ، اين غرفه ها را براى كسانى كه براى او با يكديگر دوستى مى ورزند و كسانى كه با يكديگر ديد و بازديد مى كنند و كسانى كه به يكديگر بخشش مى نمايند ، آماده كرده است.285.مسند البزّار عن أبي ليلى :شعب الإيمان _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، ستون هايى از ياقوت است كه غرفه هايى از زبرجد بر روى آنها بنا شده است . اين غرفه ها درهايى گشوده دارند كه همچون ستاره درخشان مى تابند».

ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! چه كسانى در اين غرفه ها سكونت مى كنند؟

فرمود : «كسانى كه براى خدا با هم دوستى مى كنند و كسانى كه براى خدا همنشينى مى كنند و كسانى كه براى خدا ديد و بازديد مى كنند».د _ غم ديدگان و گرفتاران و بيماران40.مجالس الصدوق:الدرّ المنثور _ به نقل از اَنَس _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، غرفه هايى است كه نه در بالاى آنها چفت و بستى ، قرار داده شده و نه در زيرشان ، ستونى است» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! چگونه صاحبانشان به آنها داخل مى شوند؟

فرمود : «مانند پرندگان ، داخل مى شوند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! اين غرفه ها براى چه كسانى است؟

فرمود : «براى بيماران و دردمندان و گرفتاران».41.مجالس الصدوق:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه جز گرفتاران ، كسى به آن دست نمى يابد.

.

ص: 640

42.لى:عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ المُؤمِنَ إِذا قارَفَ الذُّنُوبَ وَابتُلِيَ بِها ، ابتُلِيَ بِالفَقرِ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ابتُلِيَ بِالمَرَضِ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ابتُلِيَ بِالخَوفِ مِنَ السُّلطانِ يَطلُبُهُ ، فَإِن كانَ فِي ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا ضُيِّقَ عَلَيهِ عِندَ خُرُوجِ نَفسِهِ ، حَتّى يَلقاهُ وَما لَهُ مِن ذَنبٍ يَدَّعِيهِ عَلَيهِ ، فَيَأمُرُ بِهِ إِلَى الجَنَّةِ . (1)43.لى:عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : ما مِن عَبدٍ (للّهِِ) (2) أُرِيدُ أَن أُدخِلَهُ الجَنَّةَ إِلّا ابتَلَيتُهُ فِي جَسَدِهِ ، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ وَإِلّا سَلَّطتُ عَلَيهِ سُلطانا، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةً لِذُنُوبِِه وَإِلّا ضَيَّقتُ عَلَيهِ فِي رِزقِهِ ، فَإِن كانَ ذَلِكَ كَفّارَةً لِذُنُوبِهِ وَإِلّا شَدَّدتُ عَلَيهِ عِندَ المَوتِ ، حَتّى يَأتِيَنِي وَلا ذَنبَ لَهُ ، ثُمَّ أُدخِلُهُ الجَنَّةَ . (3)44.لى:الإمام الباقر عليه السلام :دَخَلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى خَدِيجَةَ حِينَ ماتَ القاسِمُ ابنُها وَهِيَ تَبكِي ، فَقالَ لَها : ما يُبكِيكِ ؟ فَقالَت : دَرَّت دُرَيرَةٌ فَبَكَيتُ ، فَقالَ : يا خَدِيجَةُ ، أَما تَرضَيْنَ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أَن تَجِيئِي إِلى بابِ الجَنَّةِ وَهُو قائِمٌ ، فَيَأخُذَ بِيَدِكِ فَيُدخِلَكِ الجَنَّةَ وَيُنزِلَكِ أَفضَلَها ، وَذَلِكِ لِكُلِّ مُؤمِنٍ ، إِنَّ اللّهَ عز و جلأَحكَمُ وَأَكرَمُ أَن يَسلُبَ المُؤمِنَ ثَمَرَةَ فُؤادِهِ ، ثُمَّ يُعَذِّبَهُ بَعدَها أَبَدا . (4) .


1- .مشكاة الأنوار : ص 175 ح 452 ، جامع الأخبار : ص 314 ح 873 كلاهما عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 237 ح 54 .
2- .هكذا في المصدر، ولعلّها تصحيف «لي»، أو كونها زائدة ؛ إذ لا توجد في المصادر الاُخرى .
3- .التمحيص : ص 38 ح 36 عن منصور بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام ، الكافي : ج 2 ص 446 ح 10 عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيه من «وإلّا سلّطت على» إلى «كفّارة لذنوبه» في الموضع الثالث ، مشكاة الأنوار : ص 504 ح 1689 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأخبار : ص 311 ح 862 وليس فيهما من «وإلّا سلّطت عليه» إلى «كفّارة لذنوبه» في الموضع الثاني ، بحار الأنوار : ج 6 ص 172 ح 49.
4- .الكافي : ج 3 ص 218 ح 2 ، مشكاة الأنوار : ص 59 ح 73 نحوه وكلاهما عن جابر ، بحار الأنوار : ج 16 ص 15 ح 14.

ص: 641

40.امام هادى عليه السلام فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن ، هر گاه به گناهان دست يازد و بدانها دچار شود ، به فقر دچار مى گردد و اگر اين ، كفّاره گناهانش نشد ، به بيمارى دچار مى گردد و اگر اين هم كفّاره گناهانش نشد ، به ترس و تعقيب از جانب حكومت دچار مى گردد و اگر اين نيز كفّاره گناهانش نشد ، هنگام جان دادن ، بر او سخت گرفته خواهد شد تا در حالى خداى را ديدار كند كه گناهى نداشته باشد تا به خاطر آن ، بازخواست شود . آن گاه [ خدا ] دستور مى دهد كه او را به بهشت برند.41.امام هادى عليه السلام فرمود:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال فرمود : «هيچ بنده خدايى (1) نيست كه بخواهم او را به بهشت ببرم ، مگر آن كه او را دچار رنج و گرفتارى جسمى مى كنم . اگر اين ، كفّاره گناهانش شد كه شد ، و گر نه حكمران را بر او مسلّط مى گردانم و اگر اين ، كفّاره گناهانش نشد ، در روزى اش بر او تنگ مى گيرم و اگر اين هم كفّاره گناهانش نشد ، هنگام مُردن بر او سخت مى گيرم تا آن كه بدون گناه ، نزد من آيد . سپس او را به بهشت مى برم» .42.حضرت هادى عليه السلام فرمود:امام باقر عليه السلام :چون قاسم پسر خديجه از دنيا رفت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد خديجه رفت و ديد او گريه مى كند . فرمود : «چرا گريه مى كنى؟» .

خديجه گفت : اشكم بى اختيار ، جارى شد و گريه ام گرفت .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى خديجه ! آيا حاضر نيستى كه چون روز قيامت شود ، به درِ بهشت بيايى و او آن جا ايستاده باشد و دستت را بگيرد و تو را به بهشت بَرَد و تو را در بهترين مكان آن جاى دهد ؟ اين ، براى هر مؤمنى هست . خداى عز و جل ، حكيم تر و كريم تر از آن است كه از مؤمن ، ميوه دلش را بگيرد و سپس با اين حال ، او را براى هميشه عذاب كند» . .


1- .. در مأخذ ، «للّه » آمده است ؛ امّا شايد تصحيف شده « لى ( براى من ) » و يا زائد باشد ؛ چرا كه در منابع ديگر ، وجود ندارد.

ص: 642

43.حضرت هادى عليه السلام فرمود:عنه عليه السلام :خَرَجَ مُوَسى عليه السلام فَمَرَّ بِرَجُلٍ مِن بَنِي إِسرائِيلَ ، فَذَهَبَ بِهِ حَتّى خَرَجَ إِلَى الطُّورِ ، فَقالَ لَهُ : اجلِس حَتّى أَجِيئَكَ ، وَخَطَّ عَلَيهِ خَطَّةً ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إِلَى السَّماءِ ، فَقالَ : اِستَودَعتُكَ صاحِبِي وَأَنتَ خَيرُ مُستَودَعٍ . ثُمَّ مَضى ، فَناجاهُ اللّهُ بِما أَحَبَّ أَن يُناجِيَهُ ، ثُمَّ انصَرَفَ نَحوَ صاحِبِهِ ، فَإِذا أَسَدٌ قَد وَثَبَ عَلَيهِ فَشَقَّ بَطنَهُ ، وَفَرَثَ لَحمَهُ ، وَشَرِبَ دَمَهُ ... .

فَرَفَعَ مُوسى رَأسَهُ فَقالَ : يا رَبِّ ، اِستَودَعتُكَهُ وَأَنتَ خَيرُ مُستَودَعٍ، فَسَلَّطتَ عَلَيهِ شَرَّ كِلابِكَ فَشَقَّ بَطنَهُ ، وَفَرَثَ لَحمَهُ ، وَشَرِبَ دَمَهُ!!

فَقِيلَ : يا مُوسى، إِنَّ صاحِبَكَ كانَت لَهُ مَنزِلَةٌ فِي الجَنَّةِ ، لَم يَكُن يَبلُغُها إِلّا بِما صَنَعتُ بِهِ . يا مُوسى اُنظُر _ وَكَشَفَ لَهُ الغِطاءَ _ فَنَظَرَ مُوسى ، فَإِذا بِمَنزِلٍ شَرِيفٍ ، فَقالَ : رَبِّ رَضِيتُ . (1)44.حضرت هادى عليه السلام فرمود:الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ فِي الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، لا يَبلُغُها عَبدٌ إِلّا بِالاِبتِلاءِ فِي جَسَدِهِ . (2)45.لى:عنه عليه السلام :إِنَّ وَلِيَّنا لَيَرتَكِبُ ذُنُوبا يَستَحِقُّ (بِها) مِنَ اللّهِ العَذَابَ ، فَيَبتَلِيهِ اللّهُ فِي بَدَنِهِ بِالسَّقَمِ حَتّى يُمَحِّصَ عَنهُ الذُّنُوبَ ، فَإِن عافاهُ فِي بَدَنِهِ ابتَلاهُ فِي مالِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي مالِهِ اِبتَلاهُ فِي وُلدِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي وُلدِهِ ابتَلاهُ فِي أَهلِهِ ، فَإِن عافاهُ فِي أَهلِهِ ابتَلاهُ بِجارِ سَوءٍ يُؤذِيهِ ، فَإِن عافاهُ مِن بَوائِقِ (3) الدُّهُورِ شَدَّدَ عَلَيهِ خُرُوجَ نَفسِهِ ، حَتّى يَلقَى اللّهَ حِينَ يَلقاهُ وَهُو عَنهُ راضٍ قَد أَوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ . (4)46.لى:الخرائج والجرائح عن شعيب :دَخَلتُ عَلَيهِ [أَي عَلَى الصّادِقِ عليه السلام ] فَقالَ لِي : مَن كانَ زَمِيلُكَ؟ قُلتُ : الخَيِّرُ الفاضِلُ أَبُو مُوسَى النَّبّالُ . قالَ : اِستَوصِ بِهِ خَيرا، فَإِنَّ لَهُ عَلَيكَ حُقُوقا كَثِيرَةً : فَأَمّا أَوَّلُهُنَّ فَما أَنتَ عَلَيهِ مِن دِينِ اللّهِ ، وَحَقِّ الصُّحبَةِ . قُلتُ : لَو استَطَعتُ ما مَشى عَلَى الأَرضِ . قالَ : اِستَوصِ بِهِ خَيرا. قُلتُ : دُونَ هذا أَكتَفِي بِهِ مِنكَ .

قالَ : فَخَرَجنا حَتّى نَزَلنا مَنزِلاً فِي الطَّرِيقِ يُقالُ لَهُ : «ونقر» فَنَزَلناهُ ، وَأَمَرتُ الغِلمانَ أَن تُلقِيَ لِلإِبِلِ العَلَفَ ، وتَصنَع طَعاما، فَفَعَلُوا . وَنَظَرتُ إِلى أَبِي مُوسى وَمَعَهُ كُوزٌ مِن ماءٍ ، وَأَخَذَ طَرِيقَهُ لِلوُضُوءِ وَأَنا أَنظُرُ إِلَيهِ ، حَتّى هَبَطَ فِي وَهدَةٍ مِنَ الأَرضِ .

وأَدرَكَ الطَّعامُ ، فَقَالَ لِي الغِلمانُ : قَد أَدرَكَ الطَّعامُ ، تَتَغَدَّونَ؟ قُلتُ لَهُم : اُطلُبوا أَبا مُوسى ، فَإِنَّهُ أَخَذَ فِي هذَا الوَجهِ يَتَوَضَّأُ . فَطَلَبَهُ الغِلمانُ ، فَلَم يُصِيبُوهُ . فَقُلتُ لَهُم : اُطلُبُوا أَبا مُوسى ، وَأَعطَيتُ اللّهَ عَهدا أَن لا أَبرَحَ مِن مَوضِعِي الَّذِي أَنا فِيهِ ثَلاثَةَ أَيّامٍ أَطلُبُهُ ، حَتّى أُبلِيَ إِلَى اللّهِ عُذرا. فَاكتَرَيتُ الأَعرابَ فِي طَلَبِهِ ، وَجَعَلتُ لِمَن جاءَ بِهِ عَشَرَةَ آلافِ دِرهَمٍ _ وَهِيَ دِيَتُهُ _ فَانطَلَقَ الأَعرابُ فِي طَلَبِهِ ثَلاثَةَ أَيّامٍ ، فَلَمّا كانَ اليَومُ الرّابِعُ أَتانِيَ القَومُ آيِسُونَ مِنهُ ، فَقالُوا لِي : يا عَبدَ اللّهِ ، ما نَرى صاحِبَكَ إِلّا وَقَدِ اُختُطِفَ ، إِنَّ هذِهِ بِلادٌ مَحضُورَةٌ فُقِدَ فِيها غَيرُ واحِدٍ ، وَنَحنُ نَرى لَكَ أَن تَرتَحِلَ مِنها!

فَلَمّا قالُوا لِي هذِهِ المَقالَةَ ارتَحَلتُ ، حَتّى قَدِمنا الكُوفَةَ ، وَأَخبَرتُ أَهلَهُ بِقِصَّتِهِ .

وَخَرَجتُ مِن قابِلٍ ، حَتّى دَخَلتُ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام . فَقالَ لِي : يا شُعَيبُ ، أَلَم آمُركَ أَن تَستَوصِيَ بِأَبِي مُوسَى النَّبّالِ خَيرا؟! قُلتُ : بَلى ، وَلكِن لَم أَذهَب حَيثُ ذَهَبَ .

فَقالَ : رَحِمَ اللّهُ أَبا مُوسى ، لَو رَأَيتَ مَنازِلَ أَبِي مُوسى فِي الجَنَّةِ لأَقَرَّ اللّهُ عَينَكَ . ثُمَّ قالَ : كانَت لِأَبِي مُوسى دَرَجَةٌ عِندَ اللّهِ ، لَم يَكُن يَنالُها إِلَا بِالَّذِي اُبتُلِيَ بِهِ . (5) .


1- .مشكاة الأنوار : ص 508 ح 1706 ، جامع الأخبار : ص 312 ح 867 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 237 ح 54 .
2- .الكافي : ج 2 ص 255 ح 14 عن فضيل بن عثمان ، جامع الأخبار : ص 312 ح 866 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 212 ح 16.
3- .بَوائِقُهُ : أي غوائله وشروره (النهاية : ج 1 ص 162 «بوق») .
4- .التمحيص : ص 39 ح 38 عن عمر صاحب السابري ، بحار الأنوار : ج 68 ص 200 ح 6 .
5- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 633 ح 34 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 105 ح 133.

ص: 643

47.حدّثنا علي بن أحمد رحمه الله قال :امام باقر عليه السلام :موسى عليه السلام بيرون رفت . در راه به مردى از بنى اسرائيل بر خورد و او را نيز با خود بُرد تا آن كه به جانب طور رفت . به آن مرد فرمود : «بنشين تا برگردم» و گرداگرد او خطّى كشيد . سپس سرش را به سوى آسمان بر داشت و گفت : «رفيقم را به تو سپردم و تو ، بهترين نگهدارى» و آن گاه رفت .

خداوند ، چندان كه خواست ، با موسى به نجوا پرداخت و پس از آن ، موسى به سوى رفيق خود باز گشت ؛ ولى ديد شيرى به او حمله برده و شكمش را دريده و گوشتش را خورده و خونش را آشاميده است ... .

موسى سر به آسمان بر داشت و گفت : «پروردگارا ! من او را به تو _ كه بهترين امانتدارى _ ، سپردم ؛ ولى تو بدترين درنده ات را بر او مسلّط ساختى و شكمش را دريد و گوشتش را خورد و خونش را آشاميد!» .

گفته شد : اى موسى! رفيق تو را در بهشت ، منزلتى بود كه جز با كارى كه با او كردم ، به آن منزلت دست نمى يافت . اى موسى! بنگر .

پرده براى موسى كنار رفت . موسى نگاه كرد و جايگاهى والا ديد . آن گاه گفت : «پروردگارا ! راضى شدم».45.حضرت هادى عليه السلام فرمود:امام صادق عليه السلام :در بهشت ، منزلتى است كه هيچ بنده اى به آن نمى رسد ، مگر با رنجورى در جسمش.46.حضرت هادى عليه السلام فرمودند:امام صادق عليه السلام :دوستدار ما ، مرتكب گناهانى مى شود كه به سبب آنها ، سزاوار عذاب خداوند مى گردد ؛ امّا خداوند ، او را به بيمارى در بدنش دچار مى سازد تا گناهانش را از او بزدايد و اگر بدنش را به سلامت داشت ، در دارايى اش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر در دارايى اش او را بى گزند داشت ، در فرزندش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر در فرزندش او را بى گزند داشت ، نسبت به همسرش براى او گرفتارى پيش مى آورد و اگر نسبت به همسرش او را بى گزند داشت ، به همسايه بد گرفتارش مى سازد تا به او آزار و اذيّت رساند و اگر او را از رنج و گزندهاى روزگار به سلامت داشت ، جان كندنش را بر او سخت مى گرداند تا وقتى خدا را ديدار مى كند ، خداوند از او راضى باشد و بهشت را بر او واجب كرده باشد.47.سهل بن سعد گويد :الخرائج و الجرائح _ به نقل از شعيب _ :بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . به من فرمود : «همسفرت كيست؟» . گفتم : نيك مرد فاضل ، ابو موسى نَبّال . فرمود : «هواى او را داشته باش ؛ زيرا حقوق بسيارى بر تو دارد و نخستينِ آنها ، اين است كه همكيش توست و حقّ همراهى دارد» . گفتم : اگر توانستم ، نخواهم گذاشت حتّى پياده راه برود . (1)

ايشان دوباره فرمود : «هواى او را داشته باش» . من گفتم : همان يك بار سفارش ، برايم كافى بود. ما راهى شديم تا آن كه در راه ، در منزلگاهى به نام «ونقر» فرود آمديم . به غلامان ، دستور دادم كه براى اُشتران ، علوفه بريزند و غذايى آماده كنند و چنين كردند . ديدم ابو موسى ، كوزه اى آب با خود بر داشت و براى وضو گرفتن ، دور شد و من همچنان به او مى نگريستم تا آن كه به مكانى پست رفت. غذا آماده شد و غلامان به من گفتند : غذا آماده است . مى خوريد؟ گفتم : در پى ابو موسى برويد . او از آن سوى رفت تا وضو بگيرد .

غلامان در پى او رفتند ؛ امّا پيدايش نكردند . به آنها گفتم : ابو موسى را بيابيد .

آن گاه با خدا عهد بستم كه تا سه روز در آن جا بمانم و دنبال او بگردم تا نزد خداوند ، معذور باشم . پس براى جستجوى او ، باديه نشينان را اجير كردم و گفتم : هر كس او را بياورد ، ده هزار درهم _ كه ديه او بود _ پاداش دارد . باديه نشينان ، سه روز در جستجوى ابو موسى بودند .

روز چهارم ، در حالى كه از يافتن او نوميد شده بودند ، نزد من آمدند و به من گفتند : اى بنده خدا ! به نظر ما ، رفيقت ربوده شده است . اين جا سرزمين اجنّه و شياطين است و تا كنون چندين نفر ناپديد گشته اند . به نظر ما تو نيز بايد از اين مكان بروى!

چون اين سخن را گفتند ، من به راه افتادم تا به كوفه رسيدم و داستان او را به خانواده اش گفتم . سال بعد ، عازم سفر شدم و خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «اى شعيب! مگر به تو نگفتم كه هواى ابو موسى نبّال را داشته باش؟!» .

گفتم : چرا ؛ امّا فكر نمى كردم اين بلا بر سرش بيايد.

فرمود : «خدا رحمت كند ابو موسى را ! اگر جايگاه ابو موسى را در بهشت مى ديدى ، قطعا شادمان مى شدى» و سپس فرمود : «ابو موسى نزد خدا درجه اى داشت كه جز با بلايى كه سرش آمد ، به آن ، نايل نمى شد» . .


1- .يعنى او را بر مركب خود يا حتّى بر دوش خود ، سوار خواهم كرد و نخواهم گذاشت كمترين رنجى در اين سفر به او برسد.

ص: 644

. .

ص: 645

. .

ص: 646

ه _ أَهلُ الوَرَعِ49.حدّثنا علي بن أحمد بن محمّد بن عمران الدقّاق ومحمالإمام الصّادق عليه السلام :فِيما ناجَى اللّهُ عز و جل بِهِ مُوسى عليه السلام : يا مُوسى، ما تَقَرَّبَ إِلَيَ المُتَقَرِّبُونَ بِمِثلِ الوَرَعِ عَن مَحارِمِي، فَإِنِّي أُبِيحُهُم جَنّاتِ عَدنٍ ، لا أُشرِكُ مَعَهم أَحَدا. (1)و _ مُعَلِّمُ القُرآنِ48.مفضل بن عمر گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ، وَتَواضَعَ فِي العِلمِ ، وَعَلَّمَ عِبادَ اللّهِ وَهُوَ يُرِيدُ ما عِندَ اللّهِ ، لَم يَكُن فِي الجَنَّةِ أَحَدٌ أَعظَمَ ثَوابا مِنهُ وَلا أَعظَمَ مَنزِلَةً مِنهُ ، وَلَم يَكُن فِي الجَنَّةِ مَنزِلٌ وَلا دَرَجَةٌ رَفِيعَةٌ وَلا نَفِيسَةٌ إِلّا كانَ لَهُ فِيها أَوفَرُ النَّصِيبِ ، أَو أَشرَفُ المَنازِلِ . (2)ز _ قارِئُ القُرآنِ50.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا عليه السلام روايت كردهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ عَدَدَ دَرَجِ الجَنَّةِ عَدَدُ آيِ القُرآنِ ، فَمَن دَخَلَ الجَنَّةَ مِمَّن قَرَأَ القُرآنَ لَم يَكُن فَوقَهُ أَحَدٌ. (3)51.ابن المتوكل عن السعدآبادي عن البرقي عن عبدالعظيمعنه صلى الله عليه و آله :عَدَدُ دَرَجِ الجَنَّةِ عَدَدُ آيِ القُرآنِ ، فَإِذا دَخَلَ صاحِبُ القُرآنِ الجَنَّةَ قِيلَ لَهُ : اِرقَأ وَاقرَأ (4) لِكُلِّ آيَةٍ دَرَجَةٌ ، فَلا تكُونُ فَوقَ حافِظِ القُرآنِ دَرَجَةٌ . (5)286.الغارات عن أبي إسحاق السبيعي :سنن الدّارمي عن بريدة :كُنتُ جالِسا عِندَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله فَسَمِعتُهُ يَقُولُ : ... إِنَّ القُرآنَ يَلقى صاحِبَهُ يَومَ القِيامَةِ حِينَ يَنشَقُّ عَنهُ القَبرُ كَالرَّجُلِ الشّاحِبِ ، فَيَقُولُ لَهُ : هَل تَعرِفُنِي؟ فَيَقُولُ : ما أَعرِفُكَ! فَيَقُولُ : أَنا صاحِبُكَ القُرآنُ ، الَّذِي أَظمَأتُكَ فِي الهَواجِرِ ، وَأَسهَرتُ لَيلَكَ ، وَإِنَّ كُلَّ تاجِرٍ مِن وَراءِ تِجارَتِهِ ، وَإِنَّكَ اليَومَ مِن وَراءِ كُلِّ تِجارَةٍ . فَيُعطَى المُلكَ بِيَمِينِهِ وَالخُلدَ بِشِمالِهِ ، وَيُوضَعُ عَلى رَأسِهِ تاجُ الوَقارِ ، وَيُكسى وَالِداهُ حُلَّتَينِ لا يَقُومُ لَهُما الدُّنيا . فَيَقُولانِ : بِمَ كُسِينا هذا؟ وَيُقالُ لَهُما : بِأَخذِ وَلَدِكُما القُرآنَ .

ثُمَّ يُقالُ لَهُ : اِقرَأ وَاصعَد فِي دَرَجِ الجَنَّةِ وَغُرَفِها ، فَهُوَ فِي صُعُودٍ ما دامَ يَقَرأُ ، هَذّا (6) كانَ أَو تَرتِيلاً. (7) .


1- .الكافي : ج 2 ص 80 ح 3 عن يونس عمّن ذكره ، مشكاة الأنوار : ص 95 ح 208 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 204 ح 8 .
2- .ثواب الأعمال : ص 346 ح 1 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 373 ح 30.
3- .كنز العمّال : ج 1 ص 512 ح 2272 نقلاً عن ابن مردويه و ح 2273 نقلاً عن البيهقي وكلاهما عن عائشة.
4- .لعلّ الصواب : «اقرأ وارقأ» كما في الدرّ المنثور .
5- .بحار الأنوار : ج 92 ص 22 ح 22 نقلاً عن الإمامة والتبصرة عن موسى بن إسماعيل عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 450 نقلاً عن ابن الضريس عن اُمّ الدرداء من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله نحوه .
6- .الهَذّ : الإسراع في القطع وفي القراءة (الصحاح : ج 2 ص 577 «هذذ»).
7- .سنن الدارمي : ج 2 ص 907 ح 3268 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 9 ح 23011 وفيه «أهل الدنيا» بدل «الدنيا» ، كنز العمّال : ج 1 ص 571 ح 2578.

ص: 647

ه _ پارسايان
و _ آموزگار قرآن
ز _ قارى قرآن

ه _ پارسايان288.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از جمله نجواهاى خداوند عز و جل با موسى عليه السلام ، اين بود كه : «اى موسى! تقرّب جويان به من ، به چيزى چون پرهيز از حرام هايم ، به من نزديك نشده اند . من ، بهشت هاى ماندگار خود را بر آنان روا مى دارم و هيچ كس را شريكشان قرار نمى دهم».و _ آموزگار قرآن52.عبدالعظيم حسنى براى حضرت جواد عليه السلام نامه اىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس قرآن را بياموزد و در [ آموختن ] علم ، فروتنى كند و براى رسيدن به پاداش الهى ، به بندگان خدا بياموزد ، در بهشت ، هيچ كس ثوابش از او بيشتر و منزلتش از او والاتر نخواهد بود و هيچ منزلت و درجه بالا و پُر ارجى در بهشت نيست ، مگر اين كه او از آن ، بيشترين بهره يا ارجمندترين منزلت را دارد .ز _ قارى قرآن54.سليمان بن جعفر جعفرى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمار درجه هاى بهشت ، به شمار آيات قرآن است . پس هر قارىِ قرآن كه وارد بهشت شود ، هيچ كس بالاتر از او نخواهد بود .55.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شمار درجه هاى بهشت ، به شمار آيه هاى قرآن است . پس هر گاه هم نشين قرآن به بهشت وارد شود ، به او گفته مى شود : «بخوان و به ازاى هر آيه ، يك درجه بالا برو» و بالاتر از حافظ قرآن ، درجه اى نيست .56.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عسنن الدارمى _ به نقل از بُرَيده _ :نزد پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بودم كه شنيدم فرمود : « ... در روز قيامت ، هنگامى كه قارى قرآن ، همچون انسان رنگ پريده اى ، از قبر بيرون مى آيد ، قرآن نزد او مى رود و به او مى گويد : آيا مرا مى شناسى؟

او مى گويد : تو را نمى شناسم !

قرآن مى گويد : من دوست تو ، قرآن ، هستم ؛ همان كه باعث شدم در روزهاى داغ ، تشنگى بكشى و شب ها را به عبادت بگذرانى . هر تاجرى به دنبال [ سود ]تجارت خويش است و تو امروز ، جلودار هر تجارتى هستى [ و بيشترين سود را مى برى ] .

آن گاه ، پادشاهى را به دست راست او و جاودانگى را به دست چپش مى دهند و تاج وقار بر سرش مى نهند و بر پدر و مادرش نيز دو جامه[ ى بهشتى ]مى پوشانند كه دنيا با آن ، برابرى نمى كند . آن دو مى گويند : به چه سبب ، اين دو جامه بر ما پوشانيده شد؟

گفته مى شود : به سبب پيروى فرزندتان از قرآن.

سپس به او گفته مى شود : بخوان و از درجات و غرفه هاى بهشت ، بالا برو .

او تا زمانى كه بخواند ، پيوسته بالا مى رود ، خواه تند تند بخواند يا [ آهسته و ]با ترتيل» .

.

ص: 648

ح _ أَصحابُ هذِهِ الخِصالِ56.عبدالعظيم حسنى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجَةً ، لا يَنالُها إِلّا إِمامٌ عادِلٌ ، أَو ذُو رَحِمٍ وَصُولٌ ، أَو ذُو عِيالٍ صَبُورٌ . (1)57.حدّثنا محمّد بن موسى المتوكّل رحمه الله قال :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فِي الجَنَّةِ دَرَجَةً لا يَبلُغُها إِلّا ثَلاثَةٌ : إِمامٌ عادِلٌ ، أَو ذُو رَحِمٍ وَصُولٌ ، أَو ذُو عِيالٍ صَبُورٌ ؛ لا يَمُنُّ عَلى أَهلِهِ بِما يُنفِقُ عَلَيهِم . (2)58.وبهذا الإسناد ، عن عبدالعظيم ابن عبداللّه الحسنيعنه صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ الكَذِبَ وَهُوَ باطِلٌ بُنِيَ لَهُ قَصرٌ فِي رَبَضِ (3) الجَنَّةِ ، وَمَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُحِقٌّ بُنِيَ لَهُ فِي وَسَطِها ، وَمَن حَسُنَ خُلُقُهُ بُنِيَ لَهُ فِي أَعلاها . (4) .


1- .الخصال : ص 93 ح 39 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 90 ح 9.
2- .الفردوس : ج 1 ص 219 ح 842 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 15 ص 834 ح 43314.
3- .رَبَض الجَنّة : ما حولها خارجا عنها تشبيها بالأبنية التي تكون حول المدن وتحت القِلاع (النهاية : ج 2 ص 185 «ربض»).
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 19 ح 51 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 358 ح 1993 وليس فيه «قصر» وكلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 642 ح 8300 .

ص: 649

ح _ صاحبان اين صفات

ح _ صاحبان اين صفات57.عمر بن يزيد گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه به آن دست نمى يابد ، مگر پيشواى دادگر يا خويشاوندى كه صله رحم به جا آورد ، و يا عيالوار شكيبا .58.ذريح گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در بهشت ، درجه اى است كه به آن دست نمى يابد ، مگر سه كس : پيشواى دادگر ، يا خويشاوندى كه صله رحم به جا آورد ، يا عيالوار شكيبا كه براى آنچه خرج خانواده اش مى كند ، بر آنان منّت نگذارد.59.يعقوب بن شعيب گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دروغ باطل را ترك كند ، برايش قصرى در حومه ( / پايين ) بهشت بنا مى شود ، و هر كس مجادله را _ گرچه حق با او باشد _ ترك كند ، برايش قصرى در وسط بهشت بنا مى شود ، و هر كس اخلاقش نيكو باشد ، برايش قصرى در بالاى بهشت بنا مى شود.

.

ص: 650

60.ابن المتوكل عن السعدآبادي عن البرقي عن عبدالعظيمعنه صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُحِقٌّ بُنِيَ لَهُ بَيتٌ فِي أَعلَى الجَنَّةِ ، وَمَن تَرَكَ المِراءَ وَهُوَ مُبطِلٌ بُنِيَ لَهُ بَيتٌ فِي رَبَضِ الجَنَّةِ . (1)61.حدّثنا محمّد بن موسى ، عن علي بن الحسن السعدآباديعنه صلى الله عليه و آله :أَربَعَةٌ فِي حَدِيقَةٍ قُدسِيَّةٍ فِي الجَنَّةِ : اَلمُعتَصِمُ بِلا إِلهَ إِلّا اللّهُ لا يَشُكُّ فِيها، وَمَن إِذا عَمِلَ حَسَنَةٌ سَرَّتهُ وَحَمِدَ اللّهَ عَلَيها، وَمَن إِذا عَمِلَ سَيِّئَةً ساءَتهُ وَاستَغفَرَ اللّهَ مِنها، وَإِذا أَصابَتهُ مُصِيبَةٌ قالَ : إِنّا للّهِِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعُونَ . (2)62.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن اعنه صلى الله عليه و آله :أَربَعٌ مَن عَجِلَ لَهُنَّ (3) إِذا أَصبَحَ ، أَجرَى اللّهُ لَه نَهرا فِي الجَنَّةِ : مَن أَصبَحَ صائِما ، وَعادَ مَرِيضا، وَشَيَّعَ جِنازَةً ، وَتَصَدَّقَ عَلى مِسكِينٍ . (4)60.حضرت باقر به محمّد بن مسلم فرمود :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أَطعَمَ ثَلاثَةَ نَفَرٍ مِنَ المُسلِمِينَ أَطعَمَهُ اللّهُ مِن ثَلاثِ جِنانٍ فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ : الفِردَوسِ ، وَجَنَّةِ عَدنٍ ، وَطُوبى (وَ) شَجَرَةٍ تَخرُجُ مِن جَنَّةِ عَدنٍ غَرَسَها رَبُّنا بِيَدِهِ (5) . (6)61.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد از پدرش و او از جدّشالإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلامعن الإمامِ عليّ عليه السلام : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَمّا أُسرِيَ بِي إِلَى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ ، فَرَأَيتُ فِيها قَصرا مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، يُرى باطِنُهُ مِن ظاهِرِهِ لِضِيائِهِ وَنُورِهِ ، وَفِيهِ قُبَّتانِ مِن دُرٍّ وَزَبَرجَدٍ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئِيلُ ، لِمَن هذَا القَصرُ؟ قالَ : هذا لِمَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَتَهَجَّدَ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

قالَ عَلِيٌ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَفِي أُمَّتِكَ مَن يُطِيقَ هذا؟

قالَ : أَتَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ فَقُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» .

أَتَدرِي ما إِدامَةُ الصِّيامِ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ وَلَم يُفطِر مِنهُ يَوما .

أَتَدرِي ما إِطعامُ الطَّعامِ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن طَلَبَ لِعِيالِهِ ما يَكُفُّ بِهِ وُجُوهَهُم عَنِ النّاسِ .

أَتَدرِي ما التَّهَجُّدُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ؟ قُلتُ : اَللّهُ وَرَسُولُهُ أَعلَمُ . قالَ : مَن لَم يَنَم حَتّى يُصَلِّيَ العِشاءَ الآخِرَةَ وَالنّاسُ مِنَ اليَهُودِ وَالنَّصارى وَغَيرِهِم مِنَ المُشرِكِينَ نِيامٌ بَينَهُما. (7) .


1- .منية المريد : ص 170 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 108 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 138 ح 51 ؛ إحياء علوم الدين : ج 3 ص 1753.
2- .شعب الإيمان : ج 5 ص 372 ح 6995 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 327 كلاهما عن أبي هريرة.
3- .جاء هنا في هامش المصدر هكذا : «في هامش النسخة : من عمل بهنّ _ ظ» .
4- .معدن الجواهر : ص 39 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 109.
5- .قال الفيض الكاشاني قدس سره : عدّ طوبى من الجنان لأنّ فيه من أنواع الثمار، «وشجرة» عطف على «ثلاث» ؛ يعني : أطعمه اللّه من ثلاث جنان ومن شجرة في إحداها غرسها اللّه بيده (الوافي : ج 5 ص 673).
6- .الكافي : ج 2 ص 200 ح 3 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 165 ح 1 عن عليّ بن أبي عليّ اللهبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 2 ص 152 ح 1408 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 371 ح 65 .
7- .الأمالي للطوسي : ص 458 ح 1024 عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 1 ص 21 عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 8 ص 190 ح 164.

ص: 651

62.عبدالعظيم حسنى مرفوعاً روايت مى كند كه امام عليهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مجادله را در حالى كه حق با اوست ، رها كند ، خانه اى در بالاى بهشت برايش بنا مى شود ، و هر كس مجادله را در حالى كه حق با او نيست ، رها كند ، خانه اى در حومه بهشت برايش بنا مى شود .63.الحسن بن علي العلوي ، عن سهل بن جمهور ، عن عبدالعپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار نفرند كه در باغى قدسى در بهشت ، جاى دارند : كسى كه به «لا إله إلّا اللّه » چنگ زند و در آن شك نكند ، كسى كه هر گاه كار نيكى كند ، شادمانش مى سازد و خدا را بر آن سپاس مى گويد ، كسى كه هر گاه كار بدى انجام دهد ، او را ناراحت مى كند و از آن آمرزش مى خواهد ، و كسى كه هر گاه مصيبتى به او رسد ، مى گويد : « ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى گرديم » .64.عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن أبي عبداللّه ، عن عبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كار است كه هر كس چون صبح كند در آنها بشتابد ، خداوند ، نهرى در بهشت برايش روان مى سازد : كسى كه صبح را با روزه آغاز نمايد ، و بيمارى را عيادت كند و جنازه اى را تشييع كند و به فقيرى صدقه دهد.65.وعنه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه سه نفر مسلمان را غذا دهد، خداوند ، او را از سه بهشت در ملكوت آسمان ها غذا مى دهد : فردوس (پرديس) ، بهشت عَدْن ، و طوبا ؛ و نيز از درختى كه در بهشت عَدن مى رويد و پروردگارمان آن را با دست خود نشانده است . (1)63.عمرو بن جميع گويد :امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شبى كه به آسمان ( معراج ) برده شدم ، وارد بهشت گرديدم . در آن جا كاخى از ياقوت سرخ ديدم كه از فرط روشنايى و نورانيتش ، درون آن از بيرونش ديده مى شد و در آن ، دو سراپرده از دُر و زبرجد بود . گفتم : اى جبرئيل! اين كاخ براى كيست؟

گفت : اين براى كسى است كه سخن خوش بگويد و پيوسته روزه بدارد و اطعام كند و شب كه مردم خفته اند ، به عبادت بپردازد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! در ميان امّتت كيست كه از عهده اين كارها بر آيد؟

فرمود : «آيا مى دانى سخن خوش چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «گفتنِ سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر . آيا مى دانى پيوسته روزه داشتن چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه ماه رمضان را روزه بگيرد و [ حتّى ] يك روز از آن را نخورد . آيا مى دانى اطعام چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه براى خانواده اش روزى كسب كند تا مانع رو انداختن آنان به مردم شود. آيا مى دانى عبادت در شب ، آن گاه كه مردم خفته اند ، چيست؟» .

گفتم : خدا و پيامبرش داناترند .

فرمود : «كسى كه نخوابد تا آن كه وقتى مردمان يعنى يهود و نصارا و مشركان مى خوابند ، او نماز خفتن را بخواند». .


1- .فيض كاشانى رحمه الله مى گويد : طوبا ، از جمله بهشت ها شمرده شده است ؛ چون در آن ، انواع ميوه هاست .

ص: 652

64.بعضى از اصحاب از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهالإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ فِي الجَنَّةِ غُرَفا يُرى ظاهِرُها مِن باطِنِها وَباطِنُها مِن ظاهِرِها ، يَسكُنُها مِن أُمَّتِي مَن أَطابَ الكَلامَ ، وَأَطعَمَ الطَّعامَ ، وَأَفشَى السَّلامَ ، وَأَدامَ الصِّيامَ ، وَصَلَّى بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

فَقالَ عَلِيٌ عليه السلام : يا رَسُولَ اللّهِ ، وَمَن يُطِيقُ هذا مِن أُمَّتِكَ؟!

فقال صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُ، أَوَما تَدرِي ما إِطابَةُ الكَلامِ؟ مَن قالَ إِذا أَصبَحَ وَأَمسى : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ وَلا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَاللّهُ أَكبَرُ» عَشرَ مَرّاتٍ . وَإِطعامُ الطَّعامِ : نَفَقَةُ الرَّجُلِ عَلى عِيالِهِ . وَأَمّا إِدامَةُ الصِّيامِ : فَهُوَ أَن يَصُومَ الرَّجُلُ شَهرَ رَمَضَانَ وَثَلاثَةَ أَيّامٍ فِي كُلِّ شَهرٍ يُكتَبُ لَه صَومُ الدَّهرِ . وَأَمّا الصَّلاةُ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ : فَمَن صَلَّى المَغرِبَ وَصَلاةَ العِشاءِ الآخِرَةِ وَصَلاةَ الغَداةِ فِي المَسجِدِ فِي جَماعَةٍ فَكَأَنَّما أَحيا اللَّيلََ كُلَّهُ . وَإِفشاءُ السَّلامِ : أَلّا يَبخَلَ بِالسَّلامِ عَلى أَحَدٍ مِنَ المُسلِمِينَ . (1) .


1- .معاني الأخبار : ص 251 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 407 ح 525 كلاهما عن أبي بصير ، روضة الواعظين : ص 406 وليس فيهما مِن «وأمّا إدامة الصيام» إلى «صوم الدهر» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 119 ح 5 .

ص: 653

65.حضرت امام حسين از پدر بزرگوارش اميرالمؤمنين عليهمامام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام، از امام على عليه السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در بهشت ، غرفه هايى هستند كه بيرون آنها از درونشان و درون آنها از بيرونشان ديده مى شود . در اين غرفه ها آن كس از امّتم ساكن مى شود كه سخن خوش بگويد و اطعام كند و سلام را رواج دهد و پيوسته روزه بدارد و شب كه مردم خوابند ، نماز بخواند» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! در ميان امّتت كيست كه از عهده اين كارها بر آيد ؟

فرمود : «اى على! آيا مى دانى سخن خوش چيست؟ كسى كه هر صبح و عصر ، ده مرتبه بگويد : سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله الّا اللّه و اللّه أكبر . اطعام كردن نيز خرجى دادن مرد به عائله اش است ، و پيوسته روزه داشتن ، اين است كه انسان ، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگيرد كه برايش روزه مادام العمر نوشته مى شود ، و نماز خواندن در شب در حالى كه مردم خفته اند ، اين است كه كسى نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح را در مسجد با جماعت بخواند و در اين صورت ، چنان است كه سرتاسر شب را به عبادت گذرانده است ، و رواج دادن سلام ، اين است كه از سلام كردن بر هيچ مسلمانى بخل نورزد». .

ص: 654

66.حدّثنا علي بن عبداللّه الورّاق رضى الله عنه قال :الإمام الباقر عليه السلام :قالَ مُوسَى بنُ عِمرانَ : ... إِلهِي ، فَمَن يَنزِلُ دارَ القُدسِ عِندَكَ؟ قالَ : الَّذِينَ لا يَنظُرُ أَعيُنُهُم إِلَى الدُّنيا ، وَلا يُذِيعُونَ أَسرارَهُم فِي الدِّينِ ، وَلا يَأخُذُونَ عَلَى الحُكُومَةِ الرِّشا . اَلحَقُّ فِي قُلُوبِهِم ، وَالصِّدقُ عَلَى أَلسِنَتِهِم ، فَأُولئِكَ فِي سَترِي فِي الدُّنيا، وَفِي دارِ القُدسِ عِندِي فِي الآخِرَةِ . (1)66.عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا و او از آباء گرامش ازالإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ للّهِِ عز و جل جَنَّةً لا يَدخُلُها إِلّا ثَلاثَةٌ : رَجُلٌ حَكَمَ عَلى نَفسِهِ بِالحَقِّ ، وَرَجُلٌ زارَ أَخاهُ المُؤمِنَ فِي اللّهِ ، وَرَجُلٌ آثَرَ أَخاهُ المُؤمِنَ فِي اللّهِ . (2)16 / 11ما رُوي في أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ دَرَجَةً (3)67.ابراهيم بن ابى محمود گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! إِنَّ أَسفَلَ أَهلِ الجَنَّةِ وَأَخَسَّهم نَصِيبا لَيُعطى مِثلَ الدُّنيا وَعَشرَةَ أَمثالِها . (4)290.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يُعطى كُلُّ مُؤمِنٍ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الجَنَّةِ مِثلَ الدُّنيا سَبعَ مَرّاتٍ . (5)291.اُسد الغابة عن أبي رافع ( _ في هِجرَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ ) مسند ابن حنبل عن ابن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَكُونُ قَومٌ فِي النّارِ ما شاءَ اللّهُ أَن يَكُونُوا ، ثُمَّ يَرحَمُهُمُ اللّهُ فَيُخرِجُهُم مِنها، فَيَكُونُونَ فِي أَدنَى الجَنَّةِ ، فَيَغتَسِلُونَ فِي نَهرٍ يُقالُ لَه : الحَيَوانُ ، يُسَمِّيهِم أَهلُ الجَنَّةِ : الجَهَنَّمِيُّونَ ، لَو ضافَ (6) أَحَدُهُم أَهلَ الدُّنيا لَفَرَشَهُم وَأَطعَمَهُم وَسَقاهُم وَلَحَفَهُم. وَلا أَظُنُّهُ إِلّا قالَ : وَلَزَوَّجَهُم . (7) .


1- .الأمالي للمفيد : ص 85 ح 1 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 69 ص 278 ح 13.
2- .الكافي : ج 2 ص 178 ح 11 ، الخصال : ص 131 ح 136 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 198 كلّها عن محمّد بن قيس ، مشكاة الأنوار : ص 364 ح 1191 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 348 ح 11.
3- .جدير بالذكر أن أكثر روايات هذا الباب وردت في مصادر أهل السنّة وفي نظرنا ضعيفة سندا ومتنا وتستحقّ التأمّل .
4- .الفردوس : ج 4 ص 363 ح 7047 عن ابن عبّاس.
5- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 101 ح 146.
6- .في المصدر : «ضاعف» ، والصواب ما أثبتناه كما في مسند أبي يعلى وكنز العمّال، وهو الذي يقتضيه السياق .
7- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 172 ح 4337 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 10 ح 4958 نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 514 ح 39448 وراجع : صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 460 ح 7433 والزهد للحسين بن سعيد : ص 96 ح 260 و بحار الأنوار : ج 8 ص 361 ح 33.

ص: 655

16 / 11 احاديثى در باره دون پايه ترين بهشتيان

292.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ يَومَ الأَحزابِ _ ) امام باقر عليه السلام :موسى بن عمران گفت : ... بار خدايا! چه كسى در دار القدس تو ، ساكن خواهد شد؟

فرمود : «كسانى كه به دنيا چشم ندوخته اند و اسرار دينى خود را فاش نمى سازند و در داورى ، رشوه نمى ستانند . حق در دل هايشان است و راستگويى بر زبان هايشان . اينان در دنيا ، در پناه من اند و در آخرت ، در دار القدس من» .293.شرح نهج البلاغة :امام باقر عليه السلام :خداوند عز و جل بهشتى دارد كه به آن ، جز سه كس وارد نمى شود : مردى كه به ضرر خود ، حق را بگويد ، مردى كه براى خدا به ديدار برادر مؤمن خود برود و مردى كه براى خدا برادر مؤمنش را بر خود ترجيح دهد.16 / 11احاديثى در باره دون پايه ترين بهشتيان (1)296.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، به پايين ترين فرد اهل بهشت و كم بهره ترينِ آنها ، به اندازه دنيا و ده برابر دنيا عطا مى شود.297.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، به هر مؤمنى ، از بهشت به اندازه هفت برابر دنيا داده مى شود.298.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل _ به نقل از ابن مسعود _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «گروهى ، تا هر مدّت كه خدا بخواهد ، در دوزخ مى مانند . سپس خدا بر ايشان رحم مى كند و از آن جا بيرونشان مى آورد و در پايين ترين جاى بهشت ، جاى مى گيرند و خود را در نهرى به نام زندگانى ، شستشو مى دهند . اهل بهشت ، به آنان دوزخيان مى گويند . هر يك از اين افراد اگر همه مردم دنيا را ميهمان كند ، مى تواند براى آنان فرش بگستراند و به آنان غذا بدهد و به آنان بنوشاند و براى آنها روانداز فراهم كند» و به گمانم فرمود : «و به آنان زن دهد».

.


1- .گفتنى است بسيارى از روايات اين باب در منابع اهل سنّت آمده اند و از نظر ما سند و متن آنها ضعيف و قابل تأمّل است .

ص: 656

299.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن الحارث :سنن الدارمي عن أبي هريرة :قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلاً مَن يَتَمَنَّى عَلَى اللّهِ ، فَيُقالُ لَهُ : لَكَ ذَلِكَ وَمِثلُهُ مَعَهُ ، إِلّا أَنَّهُ يُلَقَّى (1) : سَل كَذا وَكَذا، فَيُقالُ لَهُ : ذَلِكَ لَكَ وَمِثلُهُ مَعَهُ .

قالَ أَبُو سَعِيدٍ الخُدرِيُ : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَيُقالُ لَهُ : ذَلِكَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ . (2)73.سليمان بن عبداللّه هاشمى گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً مَن يُنادِي الخادِمَ مِن خَدَمِهِ فَيُجِيبُهُ أَلفٌ ، كُلُّهُم : «لَبَّيكَ ، لَبَّيكَ» . (3)74.أحمد بن مهران ، عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسني ،سنن الترمذي عن عبد اللّه بن عمر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يَنظُرُ إِلى جِنانِهِ وَأَزواجِهِ وَنَعِيمِهِ وَخَدَمِهِ وَسُرُرِه مَسِيرَةَ أَلفِ سَنَةٍ ، وَأَكرَمَهُم عَلَى اللّهِ مَن يَنظُرُ إِلى وَجهِهِ غُدوَةً وَعَشِيّةً. ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وُجُوهٌ يَوْمَ_ئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ » (4) . (5)75.حدّثنا محمّد بن علي ماجيلويه رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ الَّذِي لَهُ ثَمانُونَ أَلفَ خادِمٍ ، وَاثنَتانِ وَسَبعُونَ زَوجَةً ، وَتُنصَبُ لَهُ قُبَّةٌ مِن لُؤلُؤٍ وَزَبَرجَدٍ وَياقُوتٍ ، كَما بَينَ الجابِيَةِ (6) إِلى صَنعاءَ . (7) .


1- .وفي نسخة : «إلى أن يلقى» ، وفي بعض الاُصول : «إلّا أن يلقّن فيقول» ، والمعنى قريب ؛ أي يقال ويملى عليه ذلك ليقوله ويسأله (هامش المصدر).
2- .سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2725 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 463 ح 9822 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 74 ح 46 وفيهما «يُلقَّن» بدل «يُلقَّى» .
3- .تفسير القرطبي : ج 17 ص 69 ، الفردوس : ج 1 ص 217 ح 831 كلاهما عن عائشة.
4- .القيامة : 22 و 23.
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 688 ح 2553 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 276 ح 5686 ، كنز العمّال : ج 14 ص 493 ح 39397 وراجع : مسند ابن حنبل : ج 2 ص 227 ح 4623 والمستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 553 ح 3880 وحلية الأولياء : ج 5 ص 87 .
6- .الجابية : قرية من أعمال دمشق من ناحية الجولان (معجم البلدان : ج 2 ص 91).
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 695 ح 2562 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11723 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 414 ح 7401 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 138 ح 1400 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 476 ح 39327.

ص: 657

76.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللسنن الدارمى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ حتّى ] دون پايه ترينِ بهشتيان ، هر چه از خدا آرزو كند ، به او گفته مى شود : آنچه خواستى و دو برابر آن ، از آنِ تو . حتّى به او القا مى شود كه : فلان و بهمان چيز را هم بخواه . و [پس از درخواستش] به او گفته مى شود : آن نيز و دو برابرش ، از آنِ تو» .

ابو سعيد خُدرى گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به او گفته مى شود : آن و ده برابر آن ، از آنِ تو» .74.ابو خالد كابلى گفت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فروپايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه وقتى يكى از خدمتكارانش را فرا مى خواند ، هزار نفر جوابش را مى دهند و همگى مى گويند : «بله قربان ! بله قربان !» .75.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد روايت كرده كه آن جنابسنن الترمذى _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « [ حتّى ]آن كه در بهشت ، كمترين منزلت را دارد ، به باغستان ها و همسران و نعمت ها و خدمتكاران و تخت هايش تا مسافت هزار سال راه مى نگرد ، و آن كه نزد خدا از همه گرامى تر است ، كسى است كه هر بام و شام به چهره او ( خداوند ) مى نگرد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند : « در آن روز ، چهره هايى خرّم اند . به پروردگارشان مى نگرند » .77.حدّثنا أحمد بن محمّد الشيباني رضى الله عنه قال :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پست ترين فرد اهل بهشت ، هشتاد هزار خدمتكار و هفتاد و دو همسر دارد و برايش برج و بارو از مرواريد و زبرجد و ياقوت ، به اندازه از جابيه (1) تا صنعا برپا مى شود. .


1- .جابيه ، روستايى است از توابع دمشق در ناحيه جولان.

ص: 658

78.عن محمّد بن يعقوب عن الحسن بن علي العلوي ، عن سهلعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَرَجُلٌ لَهُ دارٌ مِن لُؤلُؤَةٍ واحِدَة ، مِنها غُرَفُها وَأَبوابُها . (1)79.وحدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه ، عن أعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَسفَلَ أَهلِ الجَنَّةِ أَجمَعِينَ دَرَجَةً لَمَن يَقُومُ عَلى رَأسِهِ عَشرَةُ آلافِ خادِمٍ ، بِيَدِ كُلِّ واحِدٍ مِنهُم صَحفَتانِ (2) ، واحِدَةٌ مِن ذَهَبٍ وَالأُخرَى مِن فِضَّةٍ ، فِي كُلِّ واحِدَةٍ لَونٌ لَيسَ فِي الأُخرى مِثلُهُ ، يَأكُلُ مِن آخِرِها مِثلَ ما يَأكُلُ مِن أَوَّلِها ، يَجِدُ لِاخِرِها مِنَ الطَّيِّبِ وَاللَّذّةِ مِثلَ الَّذِي يَجِدُ لِأَوَّلِها، ثُمَّ يَكُونُ ذَلِكَ كَرِيحِ المِسكِ الأَذفَرِ ، لا يَبُولُونَ ، وَلا يَتَغَوَّطُونَ ، وَلا يَمتَخِطُونَ ، إِخوانا عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ . (3)80.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رضى الله عنه قالعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً لَمَن يُغدى عَلَيهِ وَيُراحُ بِعَشرَةِ آلافِ صَحفَةٍ ، فِي كُلِّ صَحفَةٍ (4) لَونٌ مِنَ الطَّعامِ لَهُ رائِحَةٌ وَطَعمٌ لَيسَ لِلآخَرِ .

وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيَمُرُّ بِهِ الطَّائِرُ فَيَشتَهِيهِ فَيَخِرُّ بَينَ يَدَيهِ إِمّا طَبِيخا وَإِمّا مَشوِيّا، ما خَطَرَ بِبالِهِ مِن الشَّهوَةِ .

وَإِنَّ الرَّجُلَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَيَكُونُ فِي جَنَّةٍ مِن جِنانِهِ بَينَ أَنواعِ الشَّجَرِ إِذ يَشتَهِي ثَمَرَةً مِن تِلكَ الثِّمارِ ، فَتَدَلّى إِلَيهِ ، فَيَأكُلُ مِنها ما أَرادَ .

وَلَو أَنَّ حُورِيّا مِن حُورِهِم بَرَزَت لِأَهلِ الأَرضِ لَأَعشَت ضَوءَ الشَّمسِ ، وَلَافتَتَنَ بِها أَهلُ الأَرضِ . (5) .


1- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 73 ح 44 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 104 ح 126 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 274 كلّها عن عبيد بن عمير ، كنز العمّال : ج 14 ص 469 ح 39293.
2- .الصَحْفَة : إناء كالقَصْعَة المبسوطة ونحوها (النهاية : ج 3 ص 13 «صحف»).
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 342 ح 7674 ، الزهد لابن المبارك : ص 536 ح 1530 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 175 وليس فيهما ذيله وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 482 ح 39354.
4- .في المصدر : «صفحة» في الموردين ، والصواب ما أثبتناه .
5- .مسند زيد : ص 417 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام .

ص: 659

76.سدير صيرفى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دون پايه ترين مرد اهل بهشت ، خانه اى دارد كه از مرواريدِ يك پارچه ساخته شده و غرفه ها و درهايش نيز از همان مرواريد است.77.عبدالعظيم حسنى گفت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى كسى كه درجه اش در بهشت از همه بهشتيان پايين تر است ، ده هزار خدمتكار در پيشگاهش مى ايستند و در دست هر يك از آنان ، دو سينى است : يكى از طلا و ديگرى از نقره ، و در هر يك ، رنگى ( خوراكى اى ) است متفاوت با ديگرى . آنچه از آخرين ظرف مى خورد ، همانند چيزى است كه از اوّلينِ آنها مى خورد و از آخرين آن ، همان طعم و لذّتى را مى چشد كه از اوّلين آنها چشيده است و سپس به بويى چونان بوى مشك تيز تبديل مى شوند . نه ادرار مى كنند ، نه مدفوع ، و نه آب بينى مى اندازند . برادروار بر تخت هايى رو در روى هم مى نشينند.78.غياث بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السلام روايت كرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى براى دون پايه ترينِ اهل بهشت ، هر بام و شام ، ده هزار سينى مى آورند و در هر سينى ، رنگى از غذاست كه بو و طعمى متفاوت با ديگرى دارد.

شخص در بهشت ، چنان است كه پرنده اى بر او مى گذرد و او هوس آن را مى كند . در دَم ، آن پرنده به صورت پخته يا بريان شده ، به هر صورتى كه دل او خواسته باشد ، در برابرش مى افتد.

و شخص در بهشت ، چنان است كه در باغى از باغ هاى خود ، ميان درختان گوناگون ، گردش مى كند و دلش هوس ميوه اى از آن ميوه ها را مى كند . بلافاصله آن ميوه به او نزديك مى شود و او هر چه مى خواهد ، از آن مى خورد .

اگر حورى از حوريان بهشتى ، براى اهل زمين آشكار شود ، نور خورشيد را تار مى كند و زمينيان ، مفتون او مى شوند. .

ص: 660

79.ابو سلمه گويد :عنه صلى الله عليه و آله :لَو أَنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ حِليَةً عَدَلَت حِليَتُهُ بِحِليَةِ أَهلِ الدُّنيا جَمِيعا ، لَكَانَ ما يُحَلِّيهِ اللّهُ بِهِ فِي الآخِرَةِ أَفضَلَ مِن حِليَةِ أَهلِ الدُّنيا جَمِيعا. (1)81.حدّثني أبي رحمه الله ، عن سعد بن عبداللّه وعبداللعنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، اَلَّذِي يَركَبُ فِي أَلفِ أَلفٍ مِن خَدَمِهِ مِنَ الوِلْدانِ المُخَلَّدِينَ ، عَلى خَيلٍ مِن ياقُوتٍ أَحمَرَ ، لَها أَجنِحَةٌ مِن ذَهَبٍ «إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا » (2) . (3)82.حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رحمه الله قال :عنه صلى الله عليه و آله :_ وَلا أَعلَمُهُ إِلّا قالَ : مِن ذَهَبٍ _إِنَّ أَدنَى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً (4) ، إِنَّ لَهُ لَسَبعَ دَرَجاتٍ ، وَهُوَ عَلى السّادِسَةِ وَفَوقَهُ السّابِعَةُ ، وَإِنَّ لَهُ لَثَلاثَمِئَةِ خادِمٍ ، وَيُغدى عَلَيهِ وَيُراحُ كُلَّ يَومٍ ثَلاثُمِئَةِ صَحفَةٍ فِي كُلِّ صَحفَةٍ لَونٌ لَيسَ فِي الأُخرى ، وَإِنَّهُ لَيَلَذُّ أَوَّلُهُ كَما يَلَذُّ آخِرُهُ ، وَإِنَّهُ لَيَقُولُ : يا رَبِّ! لَو أَذِنتَ لِي لَأَطعَمتُ أَهلَ الجَنَّةِ وَسَقَيتُهُم ، لَم يَنقُص مِمّا عِندِي شَيءٌ ... . (5)80.عبدالعظيم حسنى از حضرت جواد و او از پدرش روايت نمالزهد لابن المبارك عن المغيرة بن شعبة :قالَ مُوسى عليه السلام لِرَبِّهِ : يا رَبِّ أَيُ عِبادِكَ أَدنى عِندَكَ فِي الجَنَّةِ مَنزِلَةً؟

قالَ : عَبدٌ يَبقى فِي الدِّمنَةِ (6) بَعدَما يَدخُلُ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ ، وَأَهلُ النّارِ النّارَ ، فَيَقُولُ لَهُ رَبُّهُ : اُنظُر أَربَعَةَ مُلُوكٍ مِن مُلُوكِ الدُّنيا فَسَمِّ مِن مُلكِهِم ما اشتَهَت نَفسُكَ ، فَيَقُولُ : يا رَبِّ أَشتَهِي كَذا ، وَأَشتَهِي كَذا ، وَأَشتَهِي كَذا ، قالَ : فَسَمِّ مِن مُلكِهِم ما لَذَّت عَينُكَ ، فَيَقُول : يَلَذُّ عَينِي كَذا ، يَلَذُّ عَينِي كَذا ، قالَ : أَرَضِيتَ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : وَهُوَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ .

قالَ مُوسى عليه السلام : رَبِّ هذا لِأَدنى مَن فِي الجَنَّةِ ، فَما لاِ?هلِ صَفوَتِكَ؟

قالَ : هذِهِ الَّتِي أَرَدتُ ، يا مُوسى! خَلَقتُ كَرامَتَهُم بِيَدِي ، وَعَمِلتُها وَخَتَمتُ عَلى خَزائِنِها ، وَفِيها ما لَم تَرَ عَينٌ وَلَم يَسمَع أُذُنٌ ، وَلَم يَخطُر عَلى قَلبِ أَحَدٍ مِن الخَلقِ . (7) .


1- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 362 ح 8878 ، البعث والنشور : ص 198 ح 302 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 413 ح 8134 ، كنز العمّال : ج 5 ص 357 ح 13220 وكلّها عن أبي هريرة.
2- .الإنسان : 20.
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 376 نقلاً عن ابن وهب عن الحسن البصري.
4- .يوجد هنا بياض في الأصل (هامش المصدر).
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 640 ح 10932 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 226 كلاهما عن أبي هريرة.
6- .الدِمْنَة : الموضع الذي يلتبد فيه السرقين، وكذلك ما اختلط من البعر والطين (لسان العرب : ج 13 ص 158 «دمن»).
7- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 66 ح 227.

ص: 661

81.كثير بن شهاب حارثى گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر كم زيورترينِ اهل بهشت ، زيورش با زيور همه اهل دنيا مقايسه شود ، زيورى كه خدا او را با آن در آخرتْ آراسته مى سازد ، از زيور همه اهل دنيا برتر خواهد آمد.82.حسن بن عبداللّه گويد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حتّى دون پايه ترينِ اهل بهشت ، چنان است كه در ميان هزار هزار خدمتكار ، از پسركان جاويدان ، بر اسبانى از ياقوت سرخ كه بال هايى از طلا دارند ، مى نشيند . « هر گاه بنگرى ، آن جا نعمت مى بينى و سلطنتى باشُكوه را » .83.حدّثنا علي بن أحمد بن موسى الدقّاق رضى الله عنه وپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كم منزلت ترينِ اهل بهشت ، داراى هفت درجه ( /رتبه / پله ) است و او بر درجه ششم است و درجه هفتم ، بالاتر از اوست . سيصد خدمتكار دارد و هر بام و شام ، سيصد سينى طلا به حضورش آورده مى شود كه در هر سينى ، رنگى (خوراكى اى) متفاوت با ديگرى است ، و از اوّلين آنها ، همان اندازه لذّت مى برد كه از آخرينشان لذّت مى برد ، و مى گويد : پروردگارا ! اگر اجازه ام مى دادى ، همه اهل بهشت را خوراكى و نوشيدنى مى دادم ، بى آن كه از آنچه دارم ، چيزى كاسته شود ... .83.عبدالعظيم حسنى فرمود :الزهد ، ابن مبارك _ به نقل از مغيرة بن شُعبه _ :موسى عليه السلام به پروردگارش گفت : پروردگارا ! كدام بنده ات در بهشت به نزد تو ، كم منزلت ترين است؟

فرمود : «بنده اى كه وقتى بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند ، در ميان خرابه (دِمْنه) (1) مى ماند . پس ، پروردگارش به او مى گويد : چهار پادشاه از پادشاهان دنيا را در نظر بياور و از پادشاهىِ آنان ، آنچه دلت مى خواهد ، نام ببر . او مى گويد : پروردگارا ! فلان چيز و فلان چيز و فلان چيز را مى خواهم . خدا مى گويد : از پادشاهى آنان ، آنچه را ديده ات از آن لذّت مى بَرَد ، نام ببر . او مى گويد : ديده ام از فلان چيز و بهمان چيز ، لذّت مى برد . خدا مى گويد : راضى شدى ؟ مى گويد : آرى . خدا مى گويد : اينها و ده برابرشان ، از آنِ تو باد» .

موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! اين براى كم منزلت ترين فرد بهشتى است . پس براى برگزيدگانت چيست؟

فرمود : «براى آنان ، چيزهايى اراده كرده ام. (2) اى موسى! كرامت هاى آنان را من با دست خودم آفريده ام و آنها ( كرامت ها ) را به عمل آورده ام و بر خزانه هاى آنها مُهر زده ام . در آن خزانه ها چيزهايى است كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر دل هيچ كدام از مخلوقات ، گذر نكرده است» . .


1- .دِمنه : مكانى كه در آن ، سرگين ، انباشته شده باشد . مخلوطى از پهن و گل ؛ سرگينگاه ( لسان العرب : ج 13 ص 158 « دمن » ) .
2- .نه اين كه به خواست و اراده آنان واگذارم كه چه مى خواهند.

ص: 662

84.حدّثنا محمّد بن أحمد السناني رضى الله عنه قال :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَأَلَ مُوسى رَبَّهُ : ما أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً؟ قالَ : هُوَ رَجُلٌ يَجِيءُ بَعدَما أُدخِلَ أَهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ ، فَيُقالُ لَه : اُدخِلُ الجَنَّةَ ، فَيَقُولُ : أَيْ رَبِّ! كَيفَ وَقَد نَزَلَ النّاسُ مَنازِلَهُم وَأَخَذُوا أَخذاتِهِم؟ فَيُقالُ لَهُ : أَتَرضى أَن يَكُونَ لَكَ مِثلُ مُلكِ مَلِكٍ مِن مُلُوكِ الدُّنيا؟ فَيَقُولُ : رَضِيتُ ، رَبِّ! فَيَقُولُ : لَكَ ذَلِكَ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ وَمِثلُهُ . فَقالَ فِي الخامِسَةِ : رَضِيتُ ، رَبِّ! فَيَقُولُ : هذا لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ ، وَلَكَ مَا اشتَهَت نَفسُكَ وَلَذَّت عَينُكَ . فَيَقُولُ : رَضِيتُ ، رَبِّ!

قالَ : رَبِّ! فَأَعلاهُم مَنزِلَةً؟ قالَ : أُولَئِكَ الَّذِينَ أَرَدتُ ، غَرَستُ كَرَامَتَهُم بِيَدِي ، وَخَتَمتُ عَلَيها ، فَلَم تَرَ عَينٌ وَلَم تَسمَع أُذُنٌ وَلَم يَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ. (1)84.عبدالعظيم حسنى گويد :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى مَقعَدِ أَحَدِكُم مِنَ الجَنَّةِ أَن يَقُولَ لَهُ : تَمَنَّ ! فَيَتَمَنّى وَيَتَمَنّى ، فَيَقُولُ لَهُ : هَل تَمَنَّيتَ؟ فَيَقُولُ : نَعَم، فَيَقُولُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ ما تَمَنَّيتَ وَمِثلَهُ مَعَهُ . (2) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 176 ح 312 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 347 ح 3198 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 446 ح 7426 وفيهما صدره إلى «ولذّت عينك» ، مسند الحميدي : ج 2 ص 335 ح 761 ، تفسير الطبري : ج 11 الجزء 21 ص 104 كلّها عن المغيرة بن شعبة ، كنز العمّال : ج 14 ص 504 ح 39423.
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 167 ح 301 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 192 ح 8174 كلاهما عن أبي هريرة.

ص: 663

300.كتاب سليم بن قيس عن المقداد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى از پروردگارش پرسيد : كم منزلت ترينِ اهل بهشت كيست؟ پروردگارش فرمود : «مردى كه پس از آن كه همه بهشتيان به بهشت برده شدند ، مى آيد و به او گفته مى شود : وارد بهشت شو . او مى گويد : اى پروردگار! چگونه وارد شوم ، در حالى كه مردم در منزل هاى خود فرود آمده اند و همه جا را گرفته اند؟ به او گفته مى شود : آيا راضى هستى كه همانند قلمرو پادشاهى از پادشاهان دنيا داشته باشى؟ او مى گويد : راضى ام ، پروردگارا ! خدا مى گويد : آن اندازه و مانند آن و مانند آن و مانند آن و مانند آن به تو دادم . و او در بار پنجم ، مى گويد : راضى شدم ، اى پروردگار ! خدا مى گويد : اين همه و ده برابر آن ، براى تو باشد . اصلاً هر چه دلت مى خواهد و ديده ات لذّت مى برد ، براى تو باشد . و او مى گويد : راضى شدم ، پروردگارا ! » .

موسى عليه السلام گفت : پروردگارا ! پس بامنزلت ترينِ آنان چگونه است؟ خداوند فرمود : «براى آنان من خود ، اراده كرده ام! بهشتِ آنان را با دست خود كاشته ام و بر آن مُهر زده ام . نه چشمى آن را ديده ونه گوشى شنيده و نه بر دل بشرى ، گذر كرده است» .301.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[ حتّى ] آن يك از شما كه پايين ترين جايگاه را در بهشت دارد ، چنان است كه [ خداوند ] به او مى فرمايد : «آرزو كن! » و او آرزو مى كند و آرزو مى كند . پس به او مى فرمايد : «آرزو كردى؟» . مى گويد : آرى .

به او مى فرمايد : «آنچه آرزو كردى و مانند آن ، از آنِ تو باد» . .

ص: 664

302.تاريخ دمشق عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ أَدنى أَهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً ، رَجُلٌ صَرَفَ اللّهُ وَجهَهُ عَنِ النّارِ قِبَلَ الجَنَّةِ ، وَمَثَّلَ لَهُ شَجَرَةً ذاتَ ظِلٍّ ، فَقالَ : أَيْ رَبِّ ، قَدِّمْنِي إِلى هذِهِ الشَّجَرَةِ فَأَكُونَ فِي ظَلِّها! فَقالَ اللّهُ : هَل عَسَيتَ إِن فَعَلتُ أَن تَسأَلَنِي غَيرَها؟ قالَ : لا وَعِزَّتِكَ! فَقَدَّمَهُ اللّهُ إِلَيها.

وَمَثَّلَ لَهُ شَجَرَةً ذاتَ ظِلٍّ وَثَمَرٍ ، فَقال : أَي رَبِّ ، قَدَّمَنِي إِلَى هذِهِ الشَّجَرَةِ أَكُونُ فِي ظِلِّها وَآكُلُ مِن ثَمَرِها! فَقالَ اللّهُ لَهُ : هَل عَسَيتَ إِن أَعطَيتُكَ ذلِكَ أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا وَعِزَّتِكَ! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها.

فَتُمَثَّلُ لَهُ شَجَرَةٌ أُخرى ذاتُ ظِلٍّ وَثَمَرٍ وَماءٍ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، قَدِّمنِي إِلى هذِهِ الشَّجَرَةِ أَكُونُ فِي ظِلِّها وَآكُلُ مِن ثَمَرِها وَأَشرَبُ مِن مائِها! فَيَقُولُ لَهُ : هَل عَسَيتَ إِن فَعَلتُ أَن تَسأَلَنِي غَيرَهُ؟ فَيَقُولُ : لا ، وَعِزَّتِكَ لا أَسأَ لُكَ غَيرَهُ! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها .

فَيَبرُزُ لَهُ بابُ الجَنَّةِ ، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، قَدِّمنِي إِلى بابِ الجَنَّةِ فَأَكُونَ تَحتَ نِجافِ (1) الجَنَّةِ ، وَأَنظُرَ إِلى أَهلِها! فَيُقَدِّمُهُ اللّهُ إِلَيها فَيَرى أَهلَ الجَنَّةِ وَما فِيها، فَيَقُولُ : أَي رَبِّ ، أَدخِلنِي الجَنَّةَ! قال : فَيُدخِلُهُ اللّهُ الجَنَّةَ .

قالَ : فَإِذا أُدخِلَ الجَنَّةَ ، قالَ : هذا لِي ، قالَ : فَيَقُولُ اللّهُ عز و جللَهُ : تَمَنَّ، فَيَتَمَنّى ، وَُيَذكِّرُهُ اللّهُ : سَل مِن كَذا وَكَذا ، حَتّى إِذا انقَطَعَت بِهِ الأَمانِيُّ قالَ اللّهُ عز و جل : هُوَ لَكَ وَعَشرَةُ أَمثالِهِ .

قالَ : ثُمَّ يَدخُلُ الجَنَّةَ ، يَدخُلُ عَلَيهِ زَوجَتاهُ مِنَ الحُورِ العِينِ ، فَيَقُولانِ لَهُ : اَلحَمدُ للّهِِ الَّذِي أَحياكَ لَنا وَأَحيانا لَكَ . فَيَقُولُ : ما أُعطِيَ أَحَدٌ مِثلَ ما أُعطِيتُ . (2) .


1- .النِّجاف : العَتَبة وهي اُسْكُفَّة الباب (الصحاح : ج 4 ص 1429 «نجف»).
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 55 ح 11216 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 175 ح 311 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 502 ح 39419.

ص: 665

303.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دون پايه ترينِ اهل بهشت ، كسى است كه خداوند ، روى او را از آتش به جانب بهشت گردانيده و درختى سايه دار برايش رويانيده است . پس مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد اين درخت ببر تا در سايه اش باشم . خدا مى فرمايد : «اگر چنين كنم ، ممكن است چيز ديگرى از من بخواهى» . مى گويد : به عزّتت سوگند كه نمى خواهم .

پس خداوند ، او را نزد آن درخت مى بَرَد و [ سپس ] درخت ديگرى با سايه و ميوه برايش مجسّم مى گردد . او مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد اين درخت ببر تا در سايه اش بيارَمَم و از ميوه اش بخورم . خداوند مى فرمايد : «اگر آن را به تو بدهم ، ممكن است چيز ديگرى از من بخواهى!» . مى گويد : به عزّتت سوگند كه نمى خواهم . پس خداوند ، او را به نزد آن درخت مى برد. باز درخت ديگرى با سايه و ميوه و آب برايش نمايان مى شود . او مى گويد : اى پروردگار ! مرا به نزد آن درخت ببر تا در سايه اش باشم و از ميوه اش بخورم و از آبش بنوشم .

خداوند مى فرمايد : «اگر چنين كنم ، شايد چيز ديگرى از من بخواهى !» .

مى گويد : نه ، به عزّتت سوگند كه چيز ديگرى از تو نمى خواهم .

پس خداوند ، او را به نزد آن مى برد. در اين هنگام ، درِ بهشت براى او نمايان مى شود . مى گويد : اى پروردگار! مرا به درِ بهشت ببر تا زير سر درِ بهشت باشم و به اهل آن بنگرم .

خداوند ، او را به آن جا مى برد و او اهل بهشت و آنچه را در آن است ، مى بيند و مى گويد : اى پروردگار ! مرا وارد بهشت گردان .

خداوند ، او را وارد بهشت مى كند.

چون وارد بهشت شد ، مى گويد : اين ، مال من !

خداوند عز و جل به او مى فرمايد : «آرزو كن» و خود ، به او يادآورى مى كند كه : «از فلان چيز و فلان چيز بخواه» ، تا اين كه چون آرزوهايش تمام شد ، خداى عز و جلمى فرمايد : «اينها و ده برابر اينها ، مالِ تو باشد» .

سپس وارد بهشت مى شود و دو همسرش از حور العين به نزدش مى روند و به او مى گويند : ستايش ، خداى را كه تو را براى ما و ما را براى تو ، زنده نگه داشت .

او مى گويد : نعمتى كه به من داده شده ، به هيچ كس داده نشده است. .

ص: 666

الفصل السابع عشر : المبشّرون بالجنّة17 / 1أَهلُ بَيتِ النَّبِيِ عليهم السلام307.الإرشاد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَسَطُ الجَنَّةِ لِي وَلِأَهلِ بَيتِي . (1)308.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إِنَّ فاطِمَةَ وَعَلِيّا وَالحَسَنَ وَالحُسَينَ فِي حَظِيرَةِ القُدسِ ، فِي قُبَّةٍ بَيضَاءَ ، سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ . (2)راجع : ص 550 (الفصل الخامس عشر : نظام الجنة / اول من يدخل الجنة) و ص 610 (الفصل السادس عشر : درجات الجنة / درجة النبى صلى الله عليه و آله واهل بيته) .

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 68 ح 314 عن الحسن بن عبد اللّه التميمي عن أبيه عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 131.
2- .تاريخ دمشق : ج 13 ص 229 ح 3239 ، المناقب للخوارزمي : ص 303 ح 298 كلاهما عن عمر بن الخطّاب ، كنز العمّال : ج 12 ص 98 ح 34167 ؛ بشارة المصطفى : ص 48 نحوه ، كشف الغمّة : ج 2 ص 152 عن عمر ، بحار الأنوار : ج 43 ص 303 .

ص: 667

فصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت
17 / 1 اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله

فصل هفدهم: نويد داده شدگان به بهشت17 / 1اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله313.الطبقات الكبرى عن عمر بن عليّ بن أبي طالب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وسط بهشت ، از آنِ من و اهل بيت من است.314.تاريخ الطبري عن ابن إسحاق :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فاطمه و على و حسن و حسين ، [در بهشت ،] در پَرچينِ پاكى ، در سراپرده اى سپيد كه سقف آن ، عرش خداى مهربان است ، جاى دارند.ر . ك : ص 551 (فصل پانزدهم : نظام بهشت / نخستين كسانى كه به بهشت ، وارد مى شوند) و ص 611 (فصل شانزدهم : درجات بهشت / درجه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت او) .

.

ص: 668

17 / 2عِدَّةٌ مِن أَصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله1 . أَبُو الدَّحداحِ (1)94.عاصم بن بهدله گويد :تفسير القرطبي عن زيد بن أسلم :لَمّا نَزَلَ : «مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» (2) قال أبُوالدَّحداحِ : فِداكَ أبي واُمّي يا رَسولَ اللّهِ! إنَّ اللّهَ يَستَقرِضُنا وهُوَ غَنِيٌّ عَنِ القَرضِ؟!

قالَ : نَعم ، يُريدُ أن يُدخِلَكُمُ الجَنَّةَ بِهِ . قالَ : فَإِنّي إن أقرَضتُ رَبّي قَرضا يَضمَن لي بِهِ ولِصَبِيَّتِي الدَّحداحَةَ (3) مَعِيَ الجَنَّةَ؟ قالَ : نَعَم .

قالَ : فَناوِلني يَدَكَ ، فَناوَلَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَدَهُ . فَقالَ : إنَّ لي حَديقَتَينِ ؛ إحداهُما بِالسّافِلَةِ وَالاُخرى بِالعالِيَةِ ، وَاللّهِ! لا أملِكُ غَيرَهُما ، قَد جَعَلتُهُما قَرضا للّهِِ تَعالى .

قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَل إحداهُما للّهِِ ، وَالاُخرى دَعها مَعيشَةً لَكَ ولِعِيالِكَ .

قالَ : فَأُشهِدُكَ يا رَسولَ اللّهِ ، أنّي قَد جَعَلتُ خَيرَهُما للّهِِ تَعالى ، وهُوَ حائِطٌ فيهِ سِتُّمِئَةِ نَخلَةٍ .

قالَ : إذا يَجزيكَ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ .

فَانطَلَقَ أبُو الدَّحداحِ حَتّى جاءَ أُمَّ الدَّحداحِ ، وهِيَ مَعَ صِبيانِها فِي الحَديقَةِ تَدورُ تَحتَ النَّخلِ ، فَأَنشَأَ يَقولُ :

هَداكِ رَبّي سُبُلَ الرَّشادإلى سَبيلِ الخَيرِ وَالسَّدادِ بِيني مِنَ الحائِطِ بِالودادِفَقَد مَضى قَرضا إلَى التَّنادِ(4) أقرَضتُهُ اللّهَ عَلَى اعتِماديبِالطَّوعِ لا مَنٍّ ولَا ارتِدادِ إلّا رَجاءَ الضِّعفِ فِي المَعادِفَارتَحِلي بِالنَّفسِ وَالأَولادِ وَالبِرّ لا شَكَّ فَخَيرُ زادِقَدَّمَهُ المَرءُ إلَى المَعادِ

قالَت أُمُّ الدَّحداحِ : رَبِحَ بَيعُكَ! بارَكَ اللّهُ لَكَ فيمَا اشتَرَيتَ .

ثُمَّ أجابَتهُ أُمُّ الدَّحداحِ وأنشَأَت تَقولُ :

بَشَّرَكَ اللّهُ بِخَيرٍ وفَرَحمِثلُكَ أدّى ما لَدَيهِ ونَصَح قَد مَتَّعَ اللّهُ عِيالي ومَنَحبِالعَجوَةِ (5) السَّوداءِ وَالزَّهوِ البَلَح وَالعَبدُ يَسعى ولَهُ ما قَد كَدَحطولَ اللَّيالي وعَلَيهِ مَا اجتَرَح

ثُمَّ أقبَلَت اُمُّ الدَّحداحِ عَلى صِبيانِها ، تُخرِجُ ما في أفواهِهِم وتَنفُضُ ما في أكمامِهِم ، حَتّى أفضَت إلَى الحائِطِ الآخَرِ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : كَم مِن عَذقٍ رداحٍ (6) ، ودارٍ فَيّاحٍ ، لِأَبِي الدَّحداحِ . (7) .


1- .أبو الدَّحداحِ ، ويُقالُ : أبوالدَّحداحَةِ ، فُلانُ بنُ الدَّحداحَةِ مَذكورٌ فِي الصَّحابَةِ ، لا أقِفُ عَلى اسمٍ ولا نَسَبٍ أكَثرَ مِن أنَّهُ مِنَ الأنصارِ ؛ حَليفٌ لَهُم . وقَد قيلَ : إنَّ أبا الدَّحداحِ هذا اسمُهُ ثابِتُ بنُ الدَّحداحِ ... (الاستيعاب : ج 4 ص 210 الرقم 2969 وراجع : اُسد الغابة : ج 5 ص 185 ، الإصابة : ج 7 ص 101) .
2- .البقرة : 245 .
3- .كذا في المصدر ، وجاء في تفسير الثعلبي كما يلي : «قالَ : فَزَوجِي اُمُّ الدَّحدَاحِ مَعِي؟ قالَ : نَعَم . قال : الدَّحداحُ مَعِي؟ قالَ : نَعَم» ، وهو الأصحّ .
4- .يَومُ التَّناد : يوم القيامة (مجمع البحرين : ج 3 ص 1765 «ندا») .
5- .العَجوَةُ : نوع من تمر المدينة (النهاية : ج 3 ص 188 «عجا») .
6- .رداح : أي ثقيل (النهاية : ج 2 ص 213 «ردح») .
7- .تفسير القرطبي : ج 3 ص 238 ، شعب الايمان : ج 3 ص 250 ح 3452 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 40 كلاهما عن عبداللّه بن مسعود ، تفسير الطبري : ج 2 الجزء الثاني ص 593 ، تفسير الثعلبي : ج 2 ص 207 كلّها نحوه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 354 ح 4224 .

ص: 669

17 / 2 شمارى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله
1 . ابو دحداح

17 / 2شمارى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله1 . ابو دحداح (1)97.الشريف أبو جعفر محمّد بن أحمد [ بن ] عيسى العلويجتفسير القرطبى _ به نقل از زيد بن اسلم _ :چون آيه «كيست كه به خدا قرضى نيكو دهد» نازل شد ، ابو دحداح گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! خدا از ما تقاضاى قرض مى كند ، در صورتى كه او از قرض كردن ، بى نياز است ؟

فرمود : «آرى . مى خواهد از اين طريق . شما را به بهشت ببرد» .

ابو دحداح گفت : پس اگر من به پروردگارم قرض بدهم ، در ازاى آن ، بهشت را براى من و دخترم دحداحه ، ضمانت مى كند ؟

فرمود : «آرى» .

ابو دحداح گفت : پس دستت را به من بده .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دست خود را به او داد . ابو دحداح گفت : من دو باغ دارم : يكى در سافله ( پايين دست مدينه ) و ديگرى در عاليه ( بالا دست مدينه) و به خدا سوگند كه جز اين دو ، چيزى ندارم . اينها را هم به خداوند متعال ، قرض دادم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «يكى را براى خدا قرار بده و ديگرى را براى گذرانِ زندگى خودت و عائله ات بگذار» .

ابو دحداح گفت : پس گواه باش _ اى پيامبر خدا _ كه من بهترينِ آن دو را براى خداوند متعال قرار دادم ، كه باغى است با ششصد خرمابُن .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خدا نيز به پاداش آن ، بهشت را به تو عطا مى فرمايد» .

ابو دحداح به راه افتاد و نزد اُمّ دحداح _ كه با كودكانش در باغ ، زير درختان خرما مى گشت _ رفت و شروع به خواندن اين اشعار كرد :

پروردگارم ، تو را به راه راست ، هدايت كند

به راه خير و درستى!

باغ را با عشق ، ترك كن ؛

چرا كه به قرضِ روزِ قيامت رفت .

آن را با اطمينان ، به خدا قرض دادم

داوطلبانه ، نه با منّت و نه باز گرفتنى

و فقط به اميد دستگيرى در معاد .

پس ، خود با فرزندانت ، آن را ترك كن .

نيكى ، بى گمان ، بهترين توشه است

كه آدمى به سوى معاد مى فرستد .

اُمّ دحداح گفت : سودايَت سودمند باد! خدا براى آنچه معامله كردى ، به تو بركت دهد !

آن گاه اُمّ دحداح ، در پاسخ ، اين ابيات را خواند :

خدا تو را به خير و شادمانى ، بشارت دهد!

چونان تو ، آنچه را كه دارد ، خالصانه مى بخشد .

خدا خانواده مرا بهره مند ساخته و

خرماى سياهِ عجوه و خرماى سبز كال بخشيده است .

بنده مى كوشد و براى اوست نتيجه كوشش هاى او

در طول شب ها ، و نيز هر گناهى كه مرتكب شود ، بر گردن اوست .

او اين ابيات را گفت . آن گاه به طرف كودكانش رفت و آنچه را در دهان هايشان بود ، بيرون آورد و آنچه را در آستين هايشان بود ، بر زمين ريخت و به باغ ديگر رفتند .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بسا خرمابُنان [ پُربار و ] سنگين و [ نيز ] سرايى وسيع كه [ در بهشت ] براى ابو دحداح است» .

.


1- .گفته مى شود : ابو دحداحه ، فلان بن دحداحه ، نامش جزء صحابه آمده ؛ ولى اطّلاعاتى بيش از اين كه او از انصار يا هم پيمان آنها بوده ، نيافتيم . گفته شده كه نام ابو دحداح ، ثابت بن دحداح است (الاستيعاب : ج 4 ص 210) .

ص: 670

. .

ص: 671

. .

ص: 672

2 . أَبُو ذَرٍّ الغِفارِيُّ 197.نافع غلام عائشه گويد :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما أَظَلَّتِ الخَضراءُ وَلا أَقَلَّتِ الغَبراءُ (1) عَلى ذِي لَهجَةٍ أَصدَقَ مِن أَبِي ذَرٍّ ، يَعِيشُ وَحدَهُ ، وَيَمُوتُ وَحدَهُ ، وَيُبعَثُ وَحدَهُ ، وَيَدخُلُ الجَنَّةَ وَحدَهُ . (2)3 . أَبُو طالبٍ 499.ومنها {Q} « فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُإيمان أبي طالب عن عبد الرحمن بن كثير :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِنَّ النَّاسَ يَزعُمُونَ أَنَّ أَبا طالِبٍ فِي ضَحضاحٍ (3) مِن نارٍ! فَقالَ : كَذَبُوا ، ما بِهذا نَزَلَ جَبرَئِيلُ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ؛

قُلتُ : وَ بِما نَزَلَ ؟ قالَ : أَتى جَبرَئِيلُ فِي بَعضِ ما كانَ عَلَيهِ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إِنَّ رَبَّكَ يُقرِؤُكَ السَّلامَ وَ يَقُولُ لَكَ : إِنَّ أَصحابَ الكَهفِ أَسَرُّوا الإِيمانَ وَأَظهَرُوا الشِّركَ ، فَآتاهُمُ اللّهُ أَجرَهُم مَرَّتَينِ ، وَإِنَّ أبا طالِبٍ أَسَرَّ الإِيمانَ وَأَظهَرَ الشِّركَ ، فَآتاهُ اللّهُ أَجرَهُ مَرَّتَينِ ، وَ ما خَرَجَ مِن الدُّنيا حَتّى أَتَتهُ البِشارَةُ مِنَ اللّهِ تَعالى بِالجَنَّةِ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : كَيفَ يَصِفُونَهُ بِهذا المَلاعِينُ وَقَد نَزَلَ جَبرَئِيلُ لَيلَةَ ماتَ أَبُو طالِبٍ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، اُخرُج مِن مَكَّةَ فَمالَكَ بِها ناصِرٌ بَعدَ أَبِي طالِبٍ . (4) .


1- .الغَبْراءُ : الأرضُ ، والخضراءُ : السماءُ ؛ لِلَونِهما (النهاية : ج 3 ص 337 «غبر») .
2- .رجال الكشيّ : ج 1 ص 98 ح 48 ، روضة الواعظين : ص 311 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 398 ح 4 .
3- .الضَّحْضَاح في الأصل : ما رَقّ من الماء على وجه الأرض ما يبلغ الكعبين ، فاستعاره للنار (النهاية : ج 3 ص 75 «ضحضح») .
4- .إيمان أبي طالب : ص 83 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 111 ح 43 و راجع : الكافي : ج 1 ص 448 ح 28 و معاني الأخبار : ص 285 ح 1 والأمالي للصدوق : ص 712 ح 981 .

ص: 673

2 . ابو ذر غِفارى
3 . ابو طالب

2 . ابو ذر غِفارى 199.عبدالعظيم با سند خود از امام باقر عليه السلام نقلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسمان ، بر گوينده اى راستگوتر از ابو ذر ، سايه نيفكنده و زمين ، راستگوتر از او را بر پشت خود ، حمل نكرده است . او ، تنها زندگى مى كند و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود و تنها وارد بهشت مى شود.3 . ابو طالب 2101.حدّثني جعفر بن أحمد بن سعيد الرازي ، عن بكر بن صاإيمان أبى طالب _ به نقل از عبد الرحمان بن كثير _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : مردم ، مدّعى اند كه ابو طالب در بركه اى از آتش است .

فرمود : «دروغ مى گويند ! جبرئيل ، چنين چيزى را بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل نكرده است» .

گفتم : پس چه نازل كرده است؟

فرمود : «جبرئيل در يكى از نازل شدن هايش بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، گفت : اى محمّد ! پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : اصحاب كهف ، ايمان را نهان مى داشتند و به ظاهر ، شرك مى ورزيدند . پس خداوند به آنان دو بار مزد داد . ابو طالب نيز در باطن ، مؤمن بود و به ظاهر ، مشرك ، و خداوند به او هم دو بار مزد داد . او از دنيا نرفت تا آن كه از جانب خداى متعال برايش بشارت بهشت آمد».

سپس فرمود : «چگونه اين ملعون ها در باره او چنين مى گويند ، حال آن كه در شب وفات ابو طالب ، جبرئيل نازل شد و گفت : محمّد ! از مكّه برو ؛ زيرا بعد از ابو طالب ، ديگر در اين جا ياورى ندارى ؟!» .

.

ص: 674

4 . بِلالٌ (1)100.ابى عبداللّه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِشتاقَتِ الجَنَّةُ إِلى ثَلاثَةٍ : إِلى عَلِيٍّ وَعَمّارٍ وَبِلالٍ . (2)101... . به ابى عبداللّه عرض كردم :صحيح البخاري عن أبي هريرة :إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قَالَ لِبِلالٍ عِندَ صَلاةِ الفَجرِ : يا بِلالُ ، حَدِّثنِي بِأَرجى عَمَلٍ عَمِلتَهُ فِي الإِسلامِ ، فَإنّي سَمِعتُ دَفَّ نَعلَيكَ بَينَ يَدَيَّ فِي الجَنَّةِ .

قَالَ : ما عَمِلتُ عَمَلاً أرجى عِندي : إِنِّي لَم أَتَطَهَّر طُهُورا فِي ساعَةِ لَيلٍ أو نَهارٍ ، إلّا صَلَّيتُ بِذلِكَ الطُّهُورِ ما كُتِبَ لِي أن أُصَلِّيَ . (3) .


1- .هُوَ بِلالُ بنُ رَباحٍ مَولَى أَبِي بَكرٍ وَ يُكَنّى أَبا عَبدِ اللّه ِ ، وَكانَ مِن مُوَلَّدِي السُّراةِ ، وَاسمُ أُمِّهِ حَمامَةُ . هُوَ مِن الأوائِلِ الذينَ دَخَلُوا في الإسلامِ فَعَذّبَهُ قَومُهُ فَأَمَرَ النَّبيُّ بِشِرائِهِ وأعتَقَهُ ، وعُرِفَ بِمُؤَذِّنِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . شَهِدَ حُروبَ صَدرِ الإسلامِ ، وسافَرَ في عَهدِ عُمَرَ إلى الشّامِ وتُوُفِّيَ فيها سَنَةَ 20 ه عَن عُمُرَ يُناهِز ال 63 عامَا .
2- .تاريخ دمشق : ج 10 ص 451 ح 2636 ، سير أعلام النبلاء : ج 1 ص 355 ، تهذيب الكمال : ج 33 ص 307 الرقم 7356 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 كلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 31 ص 202 .
3- .صحيح البخاري : ج 1 ص 386 ح 1098 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 230 ح 8411 ، صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 560 ح 7085 ، صحيح ابن خزيمة : ج 2 ص 213 ح 1208 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 218 ح 174 نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 657 ح 33175 .

ص: 675

4 . بِلال

4 . بِلال (1)103.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سه كس ، مشتاق است ؛ به على و عمّار و بِلال .319.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام نماز صبح ، به بلال فرمود : «اى بلال ! برايم بگو كه به كدام عملى كه در مسلمانى ات كرده اى ، اميدوارترى ؛ زيرا من در بهشت ، صداى كفش هاى تو را خيلى نزديك به خودم در بهشت شنيدم» .

گفت : اميدبخش ترين عملى كه از نظر خودم انجام داده ام ، اين است كه در هيچ ساعتى از شب يا روز ، وضو نساختم ، مگر اين كه با آن وضو ، نمازى را كه بر من واجب شده بود ، خواندم.

.


1- .بلال بن رَباح ، غلام آزاد شده ابو بكر ، با كنيه ابو عبد اللّه ، و متولّد سُرات است . نام مادرش حَمامة بود . از نخستين كسانى بود كه به اسلام گرويد ؛ ولى قومش او را شكنجه مى دادند . پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد او را خريدند و آزاد شد . معروف به مؤذّن پيامبر صلى الله عليه و آله است . وى در جنگ هاى صدر اسلام ، شركت داشت و در زمان عمر ، به شام رفت و در همان جا در سال بيست هجرى در 63 سالگى ، از دنيا رفت و به خاك سپرده شد .

ص: 676

320.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :لَيلَةَ أُسرِيَ بِنَبِيِّ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَدَخَلَ الجَنَّةَ ، فَسَمِعَ مِن جانِبِها وَجسا (1) ، قالَ : يا جِبرِيلُ ، ما هذا؟ قالَ : بِلالٌ المُؤَذِّنُ . (2)321.إثبات الوصيّة ( _ في خَبرِ دَعوَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ) تهذيب الأحكام عن سليمان بن جعفر عن أبيه :دَخَلَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الشّامِ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ ، إِنَّ أَوَّلَ مَن سَبَقَ إِلَى الجَنَّةِ بِلالٌ . قالَ : وَ لِمَ ؟ قالَ : لِأَنَّهُ أَوَّلُ مَن أَذَّنَ . (3)5 . جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ الطَّيّارُ (4)323.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لَمّا استُشهِدَ جَعفُر بنُ أَبِي طالِبٍ وَقُطِعَت يَداهُ فِي غَزوَةِ مُؤتَةَ _: إِنَّ اللّهَ عز و جلأَبدَلَهُ بِيَدَيهِ جَناحَينِ يَطِيرُ بِهِما فِي الجَنَّةِ حَيثُ شاءَ . (5)راجع : ص 682 (زيد بن حارثة) .

.


1- .الوَجْسُ : الصوتُ الخفيّ ، وتَوَجّس بالشيء : أحسّ به فتسمّع له (النهاية : ج 5 ص 156 «وجس») .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 553 ح 2324 ، تاريخ دمشق : ج 10 ص 457 ح 2651 ، كنز العمّال : ج 11 ص 653 ح 33163 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 284 ح 1133 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 142 ح 128 .
4- .هُوَ جَعفَرُ بنُ أبي طالِبٍ _ عَمُّ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _ أخُو الإمامِ عَلِيِّ عليه السلام . كُنيَتُهُ أبو عَبدِ اللّه ِ . آمَنَ بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يُعلِنَ دَعوَتَهُ في دارِ الأرقَمِ ، وعِندَما تَحَمَّلَ المُسلِمونَ العَناءَ والأذىَ في مَكَّةَ هاجَرَ بَعضُهُم إلَى الحَبَشَةِ بِأَمرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وهاجَرَ مَعَهُم جَعفَرُ وتَوَلّى قِيادَتَهُم . وبَعدَما فَتَحَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله خَيبَرَ وهاجَرَ إلَى المَدينَةِ رَجَعَ جَعفَرُ مِنَ الحَبَشةِ . نَصَبَهُ النَّبِيُّ قائِدَا لِلجَيشِ في وَقعَةِ مُؤتَةَ بَعدَ استشهادِ زَيدِ بنِ الحارِثَةِ ، فاستُشهِدَ هُوَ أيضَا وكانَ لَهُ مِنَ العُمُرِ 40 عَامَا (راجع : الإصابة : ج 1 ص 592 الرقم 1169 والطبقات الكبرى : ج 4 ص 34 و سير أعلام النبلاء : ج 1 ص 206 الرقم 34) .
5- .الاستيعاب : ج 1 ص 313 الرقم 331 ، ذخائر العقبى : ص 360 كلاهما عن الزبير ، الأنساب : ج 4 ص 91 ؛ بحار الأنوار : ج 22 ص 276 ح 25 .

ص: 677

5 . جعفر بن ابى طالب (جعفر طيّار)

107.عبدالعظيم الحسني عن الصادق عليه السلام في خبر :مسند ابن حنبل _ به نقل از ابن عبّاس _ :شبى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به معراج بردند و ايشان وارد بهشت شد ، از گوشه آن زمزمه اى شنيد . فرمود : اى جبرئيل ! اين چيست؟» .

جبرئيل گفت : [ صداى ] بلالِ مؤذّن است .106.ابراهيم علوى گويد :تهذيب الأحكام _ به نقل از سليمان بن جعفر ، از پدرش _ :مردى از اهالى شام بر امام صادق عليه السلام وارد شد و ايشان به او فرمود : «نخستين كسى كه به سوى بهشتْ پيشى گرفت ، بلال بود» .

مرد شامى پرسيد : چرا ؟

فرمود : «زيرا او نخستين كسى بود كه اذان گفت» .5 . جعفر بن ابى طالب (جعفر طيّار) (1)108.عن سهل بن زياد، عن عبدالعظيم الحسنى، عن اسحاق النپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ پس از به شهادت رسيدن جعفر بن ابى طالب و قطع شدن دو دست او در جنگ موته _ :خداوند عز و جلبه جاى دو دستش ، دو بال به او عطا فرمود كه با آنها در بهشت ، هر كجا كه بخواهد ، پرواز مى كند .ر . ك : ص 683 (زيد بن حارثه) .

.


1- .جعفر ، فرزند ابو طالب ، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و برادر گرامى امام على عليه السلام است و كنيه اش ابو عبد اللّه است . وى قبل از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعوت خود را در خانه ارقم آشكار نمايد ، اسلام آورد و هنگامى كه زندگى براى مسلمانان در مكّه سخت شد و گروهى از مسلمانان به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله به حبشه هجرت كردند ، رهبرى آنها را به عهده داشت . او پس از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله از مكّه به مدينه ، هنگام فتح خيبر ، از حبشه باز گشت . پيامبر صلى الله عليه و آله او را در جنگ موته به عنوان فرمانده دوم جنگ (بعد از شهادت زيد بن حارثه) تعيين كردند كه در آن جنگ به شهادت رسيد و هنگام شهادت ، چهل سال داشت .

ص: 678

6 . حارِثَةُ بنُ سُراقَةَ (1)109... . به نقل از ابراهيم بن ابى محمود ، گفت :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأُمِّ حارِثَةَ وَقَد أُصِيبَ ابنُها يَومَ بَدرٍ _: يا أُمَّ حارِثَةَ! إِنَّها جَنَّةٌ فِي جَنَّةٍ ، وَإِنَّ ابنَكِ أَصابَ الفِردَوسَ الأَعلى ، وَالفِردَوسُ رَبوَةُ الجَنَّةِ وَأَوسَطُها وَأَفضَلُها . (2)110.و في كتاب النبوة بالإسناد عن عبدالعظيم بن عبداللّشرح نهج البلاغة عن الواقديّ :أَصابَ حارِثَةَ بنَ سُراقَةَ وَهُو يَكرَعُ (3) فِي الحَوضِ سَهمٌ غَرَبٍ (4) مِنَ المُشرِكِينَ فَوَقَعَ فِي نَحرِهِ فَماتَ . . . فَلَمّا قَدِمَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن بَدرٍ جاءَت أُمُّهُ إِلَيهِ ، فَقالَت : يا رَسُولَ اللّهِ! قَد عَرَفتَ مَوضِعَ حارِثَةَ فِي قَلبِي ، فَأَرَدتُ أَن أَبكِيَ عَلَيهِ ، ثُمَّ قُلتُ : لا أَفعَلُ حَتّى أَسأَلَ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَنهُ ؛ فَإِن كانَ فِي الجَنَّةِ لَم أَبكِهِ ، وَإِن كانَ فِي النّارِ بَكَيتُهُ فَأَعوَلتُهُ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : هَبِلتِ ، أَجَنَّةٌ واحِدَةٌ! إِنَّها جِنانٌ كَثِيرَةٌ ، وَالَّذِي نَفسِي بِيَدِهِ إِنَّهُ لَفِي الفِردَوسِ الأَعلى .

قالَت : فَلا أَبكِي عَلَيهِ أَبَدا . (5) .


1- .هُوَ حارِثَةُ بنُ سُراقَةَ بنِ الحارِثِ بنِ عَدِيِّ بنِ مالِكٍ ، وَأُمُّهُ أُمُّ حارِثَةَ اسمُها الرَّبِيعُ بِنتُ النَّضرِ ، وَهِيَ عَمَّةُ أَنَسِ بنِ مالِكِ بنِ النَّضرِ خادِمِ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، شَهِدَ بَدرا مَعَ رَسُولِ اللّه ِ وَقُتِلَ يَومَئِذٍ شَهِيدا ، وَكانَ أَوَّلَ فارِسٍ استُشهِدَ (راجع : الطبقات الكبرى : ج 3 ص 510 و اُسد الغابة : ج 1 ص 650 الرقم 993 و موسوعة حياة الصحابة : ج 2 ص 595 الرقم 1404)
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 327 ح 3174 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 518 ح 13743 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 281 ح 18540 ، صحيح البخاري : ج 3 ص 1034 ح 2654 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 263 ح 665 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 481 ح 61 وليس في الثلاثة الأخيرة ذيله من «والفردوس ربوة الجنّة . . .» وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 11 ص 670 ح 33241 .
3- .يَكْرَعُ المَاءَ : إذا تَنَاوَلَهُ بِفيهِ من موضعه من غير أن يشرب بكفّيه ولا بإناء (الصحاح : ج 3 ص 1275 «كرع») .
4- .أصابَهُ سَهمُ غَرْبٍ وغَرَبٍ : إذا كان لا يدري مَن رماه (لسان العرب : ج 1 ص 641 «غرب») .
5- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 147 ؛ بحار الأنوار : ج 19 ص 341 .

ص: 679

6 . حارثة بن سُراقه

6 . حارثة بن سُراقه (1)112.و في الحسن بل الصحيح عن عبدالعظيم الحسني، عن أبيپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به مادر حارثه ، آن گاه كه فرزندش در جنگ بدر ، به شهادت رسيد _ :اى اُمّ حارثه! در بهشت ، بهشتى ديگر است و فرزند تو ، در فردوس برين ، جاى گرفت و فردوس ، بلنداى بهشت و وسط آن و بهترين جاى آن است.110.در كتاب النبوّة به سند عبدالعظيم الحسنى :شرح نهج البلاغة _ به نقل از واقدى _ :حارثة بن سُراقه مشغول آب خوردن با دهانش از آبگير بود كه تيرى از سوى مشركان آمد و بر گلويش نشست و جان داد ... . چون پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از بدر باز گشت ، مادر حارثه نزد ايشان آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! شما از جايگاه حارثه در قلبم آگاهى . من خواستم بر او گريه كنم ؛ ولى با خود گفتم : گريه نكنم تا از پيامبر خدا در باره اش بپرسم . اگر در بهشت بود ، بر او نگِريم و اگر در آتش بود ، بر او بگريم و ناله و فغان سر دهم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى داغ ديده ! مگر يك بهشت هست ؟! بهشت هاى بسيار وجود دارد و سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، فرزند تو در فردوس برين است» .

مادرش گفت : پس هرگز بر او نخواهم گريست .

.


1- .حارثة بن سُراقة بن حارث بن عَدى بن مالك ، مادرش اُمّ حارثه ربيع دختر نضر ، همان عمّه اَنَس بن مالك بن نضر ، خدمتكار پيامبر خداست . حارثه در جنگ بدر با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود و در همان جنگ ، به شهادت رسيد . او نخستين سوار اسلام بود كه شهيد شد .

ص: 680

7 . حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ 1112... . به نقل از امام كاظم عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ البارِحَةَ ، فَنَظَرتُ فِيها فَإِذا جَعفَرٌ يَطِيرُ مَعَ المَلائِكَةِ ، وَإِذا حَمزَةُ مُتَّكِئٌ عَلى سَرِيرٍ . (1)113.كتاب المسلسلات:عنه صلى الله عليه و آله :ما فِي القِيامَةِ راكِبٌ غَيرُنا ، ونَحنُ أربَعَةٌ ... وعَمّي حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ أسَدُ اللّهِ وأسَدُ رَسولِهِ سَيِّدُ الشُّهَداءِ ، عَلى ناقَتِيَ العَضباءَ . (2)114.و أخبرنى عبدالحميد بن عبداللّه ، عن عمر بن الحسينالإمام الرضا عن آبائه عليهم السلامعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ، لَيسَ فِي القِيامَةِ راكِبٌ غَيرَنا ونَحنُ أربَعةً ، فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِنَ الأنصارِ فَقالَ : فِداكَ أبي وأُمّي ، ومَن هُم؟

قالَ : أنا عَلى دابَّةِ اللّهِ البُراق ، وأخي صالِحُ عَلى ناقَةِ اللّهِ الَّتي عُقِرَت ، وعَمّي حَمزَةُ عَلى ناقَتي العَضبا ، وأخي عَلِيٌّ عَلى ناقَةِ مِن نوقِ الجَنَّةِ . (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 217 ح 4890 و ص 231 ح 4933 ، تهذيب الكمال : ج 5 ص 61 الرقم 944 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 11 ص 661 ح 33192 .
2- .الخصال : ص 203 ح 19 ، الأمالي للطوسي : ص 258 ح 466 ، اليقين : ص 149 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عباس ، بحارالأنوار : ج 7 ص 233 ح 4 ؛ تاريخ بغداد : ج 13 ص 123 الرقم 7106 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 326 ح 8887 كلاهما عن ابن عباس نحوه ، كنزالعمّال : ج 13 ص 153 ح 36478 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 48 ح 189 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 247 ح 159 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي ، كفاية الأثر : ص 100 عن زيد بن أرقم عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 231 ، بحارالأنوار : ج 36 ص 319 ح 171 .

ص: 681

7 . حمزة بن عبد المطّلب

7 . حمزة بن عبد المطّلب (1)113.از كتاب المسلسلات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ديشب ، وارد بهشت شدم و در آن نگريستم . جعفر را ديدم كه با فرشتگان در پرواز است و حمزه را ديدم كه بر تختى تكيه زده بود .114... . محمّد بن على بن بابويه با سند خود نقل مى كندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در قيامت ، سواره اى جز ما چهار نفر نيست : ... و عمويم حمزة بن عبد المطّلب ، شير خدا و شير پيامبر او و سالار شهيدان ، كه بر ناقه ام عَضبا ، سوار است .116.المتهجد:امام رضا _ به نقل از پدرانش ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ :اى على ! در قيامت ، سواره اى جز ما نيست و ما چهار نفريم» .

مردى از انصار برخاست و گفت : پدر و مادرم فداى تو ! آنان كيان اند؟

فرمود : «من بر مَركب خدا [يعنى] بُراق ، برادرم صالح بر شترِ پى شده خدا ، عمويم حمزه بر شتر تندرو من [يعنى ]عَضبا ، و برادرم على بر شترى از شتران بهشت» .

.


1- .حمزه ، شير خدا و شير پيامبر خدا ، و عمو و برادر رضاعى ايشان است . مادرش هاله دختر اُهَيب و كنيه اش ابو عُماره و ابو يَعلى بود. او در همان ابتداى بعثت ، ايمان آورد و از پيامبر صلى الله عليه و آله در مقابل رؤساى مشرك قريش ، حمايت كرد . در جنگ بدر ، پرچمدار بود و در جنگ اُحُد تا آخرين لحظه از پيامبر صلى الله عليه و آله دفاع كرد تا اين كه به دست غلام حبشى در 59 سالگى به شهادت رسيد .

ص: 682

8 . حَنظَلَةُ 1116... . امام جواد عليه السلام اين استعاذه را براى فررسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَأَيتُ المَلائِكَةَ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ تُغَسِّلُ حَنظَلَةَ بِماءِ المُزْنِ (1) فِي صِحافٍ مِن فِضَّةٍ . (2)9 . زَيدُ بنُ حارِثَةَ 4118.عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى قال:المغازي عن عاصم بن عمر بن قتادة وعبد الجبّار بن عمارة :لَمّا التَقَى النّاسُ

بِمُؤتَةَ جَلَسَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلَى المِنبَرِ وَكُشِفَ لَهُ ما بَينَهُ وَبَينَ الشّامِ ، فَهُوَ يَنظُرُ إِلى مُعتَرَكِهِم ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخَذَ الرّايَةَ زَيدُ بنُ حارِثَةَ ، فَجاءَهُ الشَّيطانُ فَحَبَّبَ إِلَيهِ الحَياةَ وَكَرَّهَ إِلَيهِ المَوتَ وَحَبَّبَ إِلَيهِ الدُّنيا! فَقالَ : اَلآنَ حِينَ استَحكَمَ الإِيمانُ فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ تُحَبِّبُ إِلَيَّ الدُّنيا؟! فَمَضى قُدُما حَتَّى استُشهِدَ . فَصَلّى عَلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَقالَ : استَغفِرُوا لَهُ فَقَد دَخَلَ الجَنَّةَ وَهُوَ يَسعى .

ثُمَّ أَخَذَ الرّايَةَ جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ ، فَجاءَهُ الشَّيطانُ فَمَنّاهُ الحَياةَ وَكَرَّهَ إِلَيهِ المَوتَ وَمَنّاهُ الدُّنيا! فَقالَ : الآنَ حِينَ استَحكَمَ الإِيمانُ فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ تُمَنِّينِي الدُّنيا ؟! ثُمَّ مَضى قُدُما حَتَّى استُشهِدَ . فَصَلّى عَلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَدَعا لَهُ ، ثُمَّ قالَ : استَغفِرُوا لِأَخِيكُم فَإِنَّهُ شَهِيدٌ ، دَخَلَ الجَنَّةَ فَهُوَ يَطِيرُ فِي الجَنَّةِ بِجَناحَينِ مِن ياقُوتٍ حَيثُ يَشاءُ مِنَ الجَنَّةِ .

ثُمَّ أَخَذَ الرّايَةَ بَعدَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ رَواحَةَ ، فَاستُشهِدَ وَدَخَلَ الجَنَّةَ مُعتَرِضا . فَشَقَّ ذلِكَ عَلَى الأَنصارِ ، فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَصابَهُ الجِراحُ . قِيلَ : يا رَسُولَ اللّهِ ما اعتِراضُهُ ؟ قالَ : لَمَّا أَصابَتهُ الجِراحُ نَكَلَ (3) ، فَعاتَبَ نَفسَهُ فَشَجُعَ ، فَاستُشهِدَ فَدَخَلَ الجَنَّةَ . فَسُرِّيَ عَن قَومِهِ . (4) .


1- .المُزنَة : المَطْرَةُ ، والمُزن : السحاب عامّة ، وقيل : السحاب ذو الماء واحدته مُزنة (لسان العرب : ج 13 ص 406 «مزن») .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 159 ح 445 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 118 وفيه «ذهب» بدل «فضّة» و ج 2 ص 110 ، بحار الأنوار : ج 20 ص 47 ح 2 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 14 ص 271 عن الواقدي ، تاريخ دمشق : ج 27 ص 424 و ليس فيه ذيله من «بماء المُزن . . .» ، كنز العمّال : ج 11 ص 674 ح 33257 نقلاً عن ابن سعد عن خزيمة بن ثابت .
3- .نَكَلَ : امتَنَعَ ، وترك الإقدام (النهاية : ج 5 ص 116 «نكل») .
4- .المغازي : ج 2 ص 761 ، البداية والنهاية : ج 4 ص 246 ؛ الثاقب في المناقب : ص 101 ح 94 عن ابن شهاب ، الدرجات الرفيعة : ص 75 وراجع : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 166 ح 256 .

ص: 683

8 . حنظله
9 . زيد بن حارثه

8 . حنظله (1)118.عبدالعظيم حسنى از امام صادق عليه السلام نقل مى كنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرشتگان را در ميان آسمان و زمين ديدم كه حنظله را با آب ابرها در تشت هايى سيمين ، غسل مى دهند.9 . زيد بن حارثه 22.شرح نهج البلاغة :المغازى _ به نقل از عاصم بن عمر بن قتاده و عبد الجبّار بن عماره _ :چون سپاهيان [ اسلام و كفر ] در موته رو به رو شدند ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر منبر نشست و موانع ميان او و شام ، كنار زده شدند و ايشان به آوردگاه مى نگريست . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اكنون ، زيد بن حارثه پرچم را بر گرفت و شيطان به سراغش آمد و كوشيد كه زندگى را محبوب او و مرگ را منفورش گرداند و دنيا را نزدش دوست داشتنى سازد! زيد گفت : اينك كه ايمان در دل هاى مؤمنان ، استوار گشته ، مى كوشى تا دنيا را در نزدم محبوب گردانى؟! و پيش رفت تا به شهادت رسيد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او نماز خواند و فرمود : «برايش آمرزش بخواهيد كه او دوان دوان به بهشت وارد شد» .

سپس جعفر بن ابى طالب پرچم را بر گرفت و شيطان به سراغش رفت و كوشيد او را به زندگى آرزومند سازد و مرگ را در نظرش منفور گرداند و به دنيا نيز آرزومندش كند ؛ امّا او گفت : اينك كه ايمان در دل هاى مؤمنان ، استوار گشته است ، مى خواهى آرزوى دنيا را در دلم افكنى؟! و آن گاه پيش رفت ، تا آن كه به شهادت رسيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او نماز خواند و برايش دعا كرد و سپس فرمود : «براى برادرتان آمرزش بخواهيد ، كه او شهيد شد و به بهشت رفت و در بهشت با دو بال از ياقوت ، به هر جاى بهشت كه بخواهد ، پرواز مى كند» .

در پى او ، عبد اللّه بن رواحه پرچم را بر گرفت و او نيز به شهادت رسيد ؛ ولى با ترس و ترديد ، به بهشت رفت . اين امر بر انصار ، دشوار آمد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «به او جراحت رسيد» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! چرا با ترس و ترديد؟

فرمود : «وقتى به او جراحت رسيد ، از پيشروى باز ايستاد ؛ امّا سپس خويشتن را سرزنش كرد و قوّت قلب گرفت تا آن كه شهيد شد و به بهشت وارد گشت» .

[ با اين سخنِ پيامبر صلى الله عليه و آله ] قوم او خوش حال شدند.

.


1- .پدر او ، ابو عامر معروف به راهب بود . وى از انصار قبيله اوس است كه بر خلاف پدرش اسلام آورد . در جنگ اُحُد شركت كرد و به شهادت رسيد . و چون جُنُب بود ، پيامبر صلى الله عليه و آله در باره او فرمود : «ملائكه او را غسل مى دهند» . از اين رو ، به «غسيل الملائكه» معروف شد .

ص: 684

. .

ص: 685

. .

ص: 686

10 . سَلمانُ الفارسيُّ 14.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلى ثَلاثَةٍ : عَلِيٍّ وَعَمّارٍ وَسَلمانَ . (1)5.كمال الدين عن الأصبغ بن نباتة : سَمِعتُ أميرَ المالإمام عليّ عليه السلام_ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا رَسُولَ اللّهِ إِنَّكَ قُلتَ : إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلى ثَلاثَةٍ ، فَمَن هؤُلاءِ الثَّلاثَةُ ؟

قالَ : أَنتَ مِنهُم وَأَنتَ أَوَّلُهُم . وَسَلمانُ الفارِسِيُّ فَإِنَّهُ قَلِيلُ الكِبْرِ ، وَ هُو لَكَ ناصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِكَ . وَعَمّارُ بنُ ياسِرٍ شَهِدَ مَعَكَ مَشاهِدَ غَيرَ واحِدَةٍ ، لَيسَ مِنها إِلّا وَهُوَ فِيها ، كَثِيرٌ خَيرُهُ ، ضَوِيٌّ نُورُهُ ، عَظِيمٌ أَجرُهُ . (2)6.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الحسين عليه السلام :أَتى جَبرَئِيلُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : . . . يا مُحَمَّدُ إِنَّ الجَنَّةَ لَتَشتاقُ إِلَى ثَلاثَةٍ مِن أَصحابِكَ . . . فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : . . . فَمَن هُم يا نَبِيَّ اللّهِ ؟ قالَ : أَنتَ مِنهُم يا عَلِيُّ ، وَعَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَ سَيَشهَدُ مَعَكَ مَشاهِدَ بَيِّنٌ فَضلُها عَظِيمٌ خَيرُها ، وَسَلمانُ وَهُوَ مِنّا أَهلَ البَيتِ وَهُوَ ناصِحٌ فَاتَّخِذهُ لِنَفسِكَ . (3) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 667 ح 3797 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 148 ح 4666 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 186 ح 2772 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 11 ص 639 ح 33112 ؛ وقعة صفّين : ص 323 عن الحسن ، شرح الأخبار : ج 2 ص 465 ح 816 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 33 ص 25 ح 380 .
2- .رجال الكشيّ : ج 1 ص 137 ح 58 عن بريدة الأسلمي ، روضة الواعظين : ص 314 .
3- .مسند أبي يعلى : ج 6 ص 177 ح 6739 ، تاريخ دمشق : ج 21 ص 412 ح 4839 كلاهما عن سعد الاسكاف عن الإمام الباقر عن أبيه عليهماالسلام ، كنز العمّال : ج 11 ص 754 ح 33671 ؛ المناقب للكوفي : ج 1 ص 482 ح 389 عن أنس نحوه .

ص: 687

10 . سلمان فارسى

10 . سلمان فارسى (1)325.الإمام الباقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به سه كس ، مشتاق است : على و عمّار و سلمان.326.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتم : اى پيامبر خدا ! شما فرمودى : بهشت به سه كس ، مشتاق است . اين سه كس كيان اند؟

فرمود : «تو يكى از آنان و اوّلينِ آنانى . و سلمان فارسى ؛ چرا كه او كم تكبّر است . او با تو يك دل است . پس او را براى خويش برگزين . و عمّار بن ياسر كه در صحنه هاى بسيارى ، تو را همراهى مى كند و هيچ كارزارى نيست ، مگر اين كه در آن با تو خواهد بود . خيرش بسيار و نورش تابان و پاداشش بزرگ است» .327.الإمام الصادق عليه السلام :امام حسين عليه السلام :جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... اى محمّد! بهشت به سه تن از ياران تو ، مشتاق است ... .

على عليه السلام فرمود : ... آنان كيان اند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «تو يكى از آنان هستى _ اى على _ و عمّار بن ياسر كه به زودى در جنگ هايى ، تو را همراهى خواهد كرد كه ارزش آنها آشكار و خيرشان بسيار است ، و سلمان كه از ما خاندان است و با تو يك دل است . او را براى خودت برگزين» .

.


1- .ابو عبد اللّه ، سلمان فارسى ، يا سلمان محمّدى ، ايرانى بود . در رامهرمز ( شهرى مشهور در ناحيه خوزستان ) به دنيا آمد ؛ امّا اصالتا اصفهانى بود . او از صحابه جليل القدر پيامبر صلى الله عليه و آله بود . زمانى كه پيامبر خدا به مدينه آمد ، به خدمت ايشان رسيد و اسلام آورد . او در جنگ خندق شركت داشت و مسلمانان را با ارائه فنون جنگ ، يارى رساند . همو بود كه پيشنهاد حفر خندق را داد . سلمان در نهايت زهد مى زيست و از شيفتگان امام على و اهل بيت عليهم السلام بود . عمر ، او را بر مداين گماشت و نزديك به دويست و پنجاه سال زندگى كرد و در روزگار حكومت عمر يا عثمان ، در مداين در گذشت .

ص: 688

328.الكامل في التاريخ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِعَلِيٍّ عليه السلام _اَلجَنَّةُ تَشتاقُ إِلَيكَ وَإِلى عَمّارٍ وَإِلى سَلمانَ وَأَبِي ذَرٍّ وَالمِقدادِ . (1)329.تاريخ الطبري :الاختصاص عن عيسى بن حمزة :قُلتُ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : اَلحَدِيثُ الَّذِي جاءَ فِي الأَربَعَةِ ؟ قالَ : وَما هُوَ ؟ قُلتُ : اَلأَربَعَةُ الَّتِي اشتاقَت إِلَيهِمُ الجَنَّةُ . قالَ : نَعَم ، مِنهُم سَلمانُ وَأَبُوذَرٍّ وَالمِقدادُ وَعَمّارٌ . قُلتُ : فَأَيُّهُم أَفضَلُ ؟ قالَ : سَلمانُ .

ثُمَّ أَطرَقَ ، ثُمَّ قالَ : عَلِمَ سَلمانُ عِلما لَو عَلِمَهُ أَبُوذَرٍّ كَفَرَ . (2)11 . عَبدُ اللّهِ بنُ رَوَاحَةَ (3)331.الإمام الباقر عليه السلام :السيرة النبويَّة لابن هشام عن ابن إسحاق :_ فِيما بَلَغَنِي _لَمّا أُصِيبَ القَومُ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَخَذَ الرّايَةَ زَيدُ بنُ حارِثَةَ فَقاتَلَ بِها حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ أَخَذَها جَعفَرٌ فَقاتَلَ بِها حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ صَمَتَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى تَغَيَّرَت وُجُوهُ الأَنصارِ وَظَنُّوا أَنَّهُ قَد كانَ فِي عَبدِ اللّهِ بنِ رَواحَةَ بَعضُ ما يَكرَهُونَ ، ثُمَّ قالَ : ثُمَّ أَخَذَها عَبدُ اللّهِ بنُ رَواحَةَ فَقاتَلَ حَتّى قُتِلَ شَهِيدا ، ثُمَّ قالَ : لَقَد رُفِعُوا إِلَيَّ فِي الجَنَّةِ فِيما يَرَى النّائِمُ عَلَى سُرُرٍ مِن ذَهَبٍ ، فَرَأَيتُ فِي سَرِيرِ عَبدِ اللّهِ بنِ رَواحَةَ ازْوِرارا عَن سَريرَيْ صاحِبَيهِ ، فَقُلتُ : عَمَّ هذا؟ فَقِيلَ لي : مَضَيا وَتَرَدَّدَ عَبدُ اللّهِ بَعضَ التَّرَدُّدِ ثُمَّ مَضى . (4) .


1- .الخصال : ص 303 ح 80 ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ص 67 ح 306 كلاهما عن عبد اللّه بن محمّد بن عليّ بن العبّاس الرازي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 325 ح 22 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 عن أنس .
2- .الاختصاص : ص 12 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 346 ح 60 .
3- .هُو عَبدُ اللّه ِ بنُ رَواحَةَ بنِ امرِىِ?القَيسِ الأَنصارِيّ ، وَأُمُّهُ كَبشةُ بِنتُ واقِدِ بنِ عَمرٍو ، وَكانَ يُكَنّى أَبا مُحَمَّدٍ وَيُقالُ أَبا رَواحَةَ ، أَحَدُ أَجِلاّءِ الصَّحابَةِ ، وَمِن شُعَراءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله شَهِدَ غَزَواتِ النَّبِيِّ ، وَاستُشهِدَ يَومَ مُؤتَةَ سَنَةَ سَبعٍ (راجع : تاريخ دمشق : ج 28 ص 80 الرقم 2293) .
4- .السيرة النبويّة لابن هشام : ج 4 ص 24 ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج 2 ص 486 ، اُسد الغابة : ج 3 ص 238 الرقم 2943 نحوه و ج 1 ص 543 الرقم 759 ، تاريخ دمشق : ج 28 ص 120 ح 5887 ، كنز العمّال : ج 10 ص 386 ح 29916 .

ص: 689

11 . عبد اللّه بن رَواحه

332.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به امام على عليه السلام _ :بهشت به تو و به عمّار و به سلمان و ابو ذر و مقداد ، مشتاق است .333.الإمام الباقر عليه السلام :الاختصاص _ به نقل از عيسى بن حمزه _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : حديثى كه در باره چهار نفر آمده است [ تا چه حد ، صحّت دارد ] ؟

فرمود : «چه حديثى؟» .

گفتم : چهار نفرى كه بهشت ، مشتاق آنهاست .

فرمود : «درست است . از ايشان اند سلمان و ابو ذر و مقداد و عمّار» .

گفتم : كدام يك از آنان ، برتر است؟

فرمود : «سلمان» .

ايشان سپس مدّتى سرش را [ به تفكّر ] پايين انداخت و آن گاه فرمود : «سلمان ، دانشى را مى دانست كه اگر ابو ذر آن را مى دانست ، كافر مى شد» .11 . عبد اللّه بن رَواحه (1)335.عنه عليه السلام ( _ في خَبَرِ وَفاةِ موسى عليه السلام _ ) السيرة النبويّة ، ابن هشام _ به نقل از ابو اسحاق _ :چون آن عدّه به شهادت رسيدند ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ تا آن جا كه به من رسيده است _ فرمود : «زيد بن حارثه پرچم را بر گرفت و جنگيد ، تا آن كه به شهادت رسيد . سپس جعفر آن را بر گرفت و او نيز جنگيد تا به شهادت رسيد » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس خاموش شد تا جايى كه رنگ از چهره انصار بر گشت و گمان بردند كه براى عبد اللّه بن رواحه مسئله ناخوشايندى پيش آمده است . در اين هنگام ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سپس عبد اللّه بن رواحه پرچم را بر گرفت و جنگيد تا به شهادت رسيد» .

آن گاه فرمود : «آنان را در بهشت ، به من ، آن گونه كه شخص در خواب مى بيند ، بر تخت هايى از طلا نشان دادند . در تخت عبد اللّه بن رواحه نسبت به تخت هاى دو همرزمش انحرافى ديدم . پرسيدم : سببش چيست؟ به من گفته شد : آن دو [بى ترديد ، به جنگ ]رفتند ؛ ولى عبد اللّه ، نخست اندكى دچار ترديد شد و سپس ادامه داد» .

.


1- .عبد اللّه بن رواحة بن امرئ القيس انصارى _ كه مادرش كبشه دختر واقد بن عمرو و كنيه اش ابو محمّد و به قولى ابو رواحه بود _ ، يكى از صحابه جليل القدر و از شاعران پيامبر صلى الله عليه و آله است . وى در غزوات پيامبر صلى الله عليه و آله حضور داشت و در سال هفتم هجرت ، در جنگ موته به شهادت رسيد .

ص: 690

12 . عَمّارُ بنُ ياسِرٍ 1337.تاريخ اليعقوبي :وقعة صفّين عن حبيب بن أبي ثابت :لَمّا بُنِيَ المَسجِدُ جَعَلَ عَمّارٌ يَحمِلُ حَجَرَينِ ، فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا أَبا اليَقظانِ ، لا تَشقُقْ عَلى نَفسِكَ» . قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي أُحِبُّ أَن أَعمَلَ فِي هذا المَسجِدِ .

قالَ : ثُمَّ مَسَحَ ظَهرَهُ ثُمَّ قالَ : إِنَّكَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، تَقتُلُكَ الفِئَةُ الباغِيَةُ . (1)338.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن ابن إسحاق :كانَ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَأَبُوهُ وَأُمُّهُ أَهلَ بَيتِ إِسلامٍ ، وَكانَ بَنُو مَخزُومٍ يُعَذِّبُونَهُم .

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : صَبرا يا آلَ ياسِرٍ ، فَإِنَّ مَوعِدَكُمُ الجَنَّةُ . (2)339.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن جابر :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِعَمّارٍ وَأَهلِهِ وَهُم يُعَذَّبُونَ . فَقالَ : أَبشِرُوا آلَ عَمّارٍ وَآلَ ياسِرٍ ، فَإِنَّ مَوعِدَكُمُ الجَنَّةُ . (3) .


1- .وقعة صفّين : ص 324 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 25 ح 380 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 432 ح 5646 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 303 ح 769 عن عثمان بن عفّان ، اُسد الغابة : ج 7 ص 152 الرقم : 7021 ، الإصابة : ج 8 ص 190 الرقم 11342 وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 11 ص 728 ح 33566 ؛ رجال الكشيّ : ج 1 ص 127 الرقم 57 عن عمار بن ياسر وليس فيه صدره إلى «يعذبونهم» .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 438 ح 5666 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 141 ح 1508 وليس فيه «آل عمار» ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 2 ص 282 ، تاريخ بغداد : ج 1 ص 150 الرقم 6 ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 360 ح 9221 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 529 ح 37371 ؛ إعلام الورى : ج 1 ص 122 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 210 ح 38 .

ص: 691

12 . عمّار بن ياسر

12 . عمّار بن ياسر (1)341.إثبات الوصيّة :وقعة صفّين _ به نقل از حبيب بن ابى ثابت _ :چون ساختن مسجد [ پيامبر صلى الله عليه و آله ]شروع شد ، عمّار دو تا دو تا ، سنگ حمل مى كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «اى ابو يَقظان ! خودت را اذيت مكن» .

گفت : اى پيامبر خدا ! دوست دارم كه در اين مسجد كار كنم !

پيامبر صلى الله عليه و آله ، دستى به پشت او كشيد و فرمود : «تو اهل بهشتى . تو را گروه متجاوز ، مى كشند» .342.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن اسحاق _ :عمّار بن ياسر و پدر و مادرش ، يك خانواده مسلمان بودند و بنى مخزوم ، آنان را شكنجه مى كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «شكيبا باشيد _ اى خاندان ياسر _ ؛ چرا كه وعده گاه شما ، بهشت است» .343.المعجم الكبير عن سلمان :المستدرك على الصحيحين _ به نقل از جابر _ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر عمّار و خانواده اش كه شكنجه مى شدند ، گذشت . فرمود : «بشارت باد شما را _ اى خاندان عمّار و اى خاندان ياسر _ ؛ چرا كه وعده گاه شما ، بهشت است » .

.


1- .ابو يَقظان ، عمّار بن ياسر بن عامر مذحجى ، از پيش گامان در ايمان و هجرت بود و از همان نخستين روزهاى طلوع خورشيد اسلام ، همراه با پدر و مادرش از سوى مشركان ، شكنجه هاى بسيارى را تحمّل كرد . از ملازمان امير مؤمنان امام على عليه السلام بود . در روزگار عمر ، مدّتى والى كوفه شد . او از مخالفان عثمان بود و به دليل صراحت لهجه اش به فرمان وى تازيانه خورد . در جنگ جمل ، فرماندهى سواره نظام و در جنگ صفّين ، فرماندهى پياده نظام را داشت و در همين جنگ ، در حالى كه نود و سه سال از عمرش مى گذشت ، به شهادت رسيد .

ص: 692

13 . المِقدادُ بنُ الأَسوَدِ (1)345.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : اَلجَنَّةُ تَشتاقُ إِلَيكَ ، وَإِلَى عَمّارٍ ، وَ(إِلى) سَلمانَ وَأَبِي ذَرٍّ وَالمِقدادِ . (2)346.كفاية الأثر عن حذيفة بن اليمان :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إِنَّ الجَنَّةَ تَشتاقُ إِلى أَربَعَةٍ : عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ وَعَمّارِ بنِ ياسِرٍ ، وَسَلمانَ الفارِسيِّ ، وَالمِقدادِ بنِ الأَسوَدِ . (3)14 . يَزيدُ بنُ نُوَيرَةَ (4)348.عنه عليه السلام :رجال الطوسي :يَزِيدُ بنُ نُوَيرَةَ ، قُتِلَ يَومَ النَّهرَوانِ ، وَهُوَ الَّذِي قالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن جاوَزَ هذا التَّلَّ فَلَهُ الجَنَّةُ . فَقالَ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما بَينِي وَ بَينَ الجَنَّةِ إِلَا التَّلُّ؟

فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، فَضَرَبَ بِسَيفِهِ حَتّى جاوَزَهُ .

ثُمَّ قالَ ابنُ عَمٍّ لَهُ : إِن أَنا جاوَزتُ فَلِي مِثلُ ما لِابنِ عَمِّي؟

فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ؛ فَمَضى حَتّى جاوَزَهُ ، ثُمَّ أَقبَلا يَختَصِمانِ فِي قَتِيلٍ قَتَلاهُ .

فَقالَ لَهُما رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَبشِرا فَكِلا كُما قَدِ استَوجَبا الجَنَّةَ . (5) .


1- .هُو المِقدادُ بنُ عَمرِو بنِ ثَعلَبَةَ البَهراوِيُّ الكِندِيُّ ، المَعرُوفُ بِالمِقدادِ بنِ الأَسوَدِ ، كانَ مِن أَبطالِ الصَّحابَةِ ، شَهِدَ المَشاهِدَ كُلَّها ، وَهُوَ أَحَدُ الأَركانِ الأَربَعَةِ وَ كانَ مِنَ الأَصحابِ الخاصِّينَ للإمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ، وَخالَفَ حُكُومةَ عُثمانَ ، وَتُوُفِّيَ سَنَةَ 32 ه وَهُو فِي السَّبعِينَ مِن عُمُرِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 12 ص 311 إلى 314 و الإصابة : ج 6 ص 159 الرقم 8201 و حلية الأولياء : ج 1 ص 172 الرقم 28 و الخصال : ص 463 ح 4 و الكامل في التاريخ : ج 2 ص 223 و الطبقات الكبرى : ج 3 ص 163) .
2- .الخصال : ص 303 ح 80 ، عيون أخبار الرضا : ج 2 ، ص 67 ح 306 كلاهما عن عبد اللّه بن محمّد بن عليّ بن العباس الرازى عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 325 ح 22 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 10 ص 104 عن أنس .
3- .المعجم الكبير : ج 6 ص 215 ح 6045 ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 75 الرقم 3 ، تاريخ دمشق : ج 60 ص 176 ح 12428 كلّها عن أنس ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 7 ص 296 ، كنز العمّال : ج 11 ص 754 ح 33673 .
4- .هُو يَزِيدُ بنُ نُوَيرَةَ بنِ الحارِثِ بنِ عَدِيٍّ الأَنصارِيُّ ، شَهِدَ أُحُدا وَقاتَلَ يَومَ النَّهرَوانِ ، وَكانَ أَوَّلَ قَتِيلٍ قُتِلَ مِن أَصحابِ عَلِيٍّ يَومَ النَّهرَوانِ (راجع : الإصابة : ج 6 ص 530 الرقم 9341 وموسوعة حياة الصحابة : ج 7 ص 3870 الرقم 8294)
5- .رجال الطوسي : ص 85 الرقم 859 ، خلاصة الأقوال : ص 295 ، تاريخ بغداد : ج 1 ص 204 الرقم 44 ، الإصابة : ج 6 ص 531 الرقم 9341 كلاهما نحوه .

ص: 693

13 . مقداد بن اسود
14 . يزيد بن نُوَيره

13 . مقداد بن اسود (1)350.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بهشت به تو و به عمّار و به سلمان و ابو ذر و مقداد ، مشتاق است» .351.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت به چهار تن ، مشتاق است : على بن ابى طالب ، عمّار بن ياسر ، سلمان فارسى و مقداد بن اسود .14 . يزيد بن نُوَيره (2)353.عنه عليه السلام :رجال الطوسى :يزيد بن نويره ، در جنگ نهروان كشته شد . او همان كسى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به وى فرمود : «هر كس از اين پُشته بگذرد ، بهشتى است» .

او به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت : پس ميان من و بهشت ، جز اين پشته نيست ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : «بله» .

او شمشير زد تا از آن پشته گذشت. آن گاه پسرعمويش گفت : من نيز اگر بگذرم ، آيا همچون پسرعمويم به بهشت مى روم ؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بله» . او نيز رفت تا از پشته گذشت . سپس آن دو آمدند و در باره كسانى كه كشته بودند ، با يكديگر ستيزه مى كردند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آن دو فرمود : «دل خوش داريد ، كه هر دوى شما سزاوار بهشتيد» .

.


1- .مقداد بن عمرو بن ثعلبه بَهراوى كِندى معروف به مقداد بن اسود ، از پهلوانان صحابه بود و در همه جنگ هاى اسلام شركت داشت . او يكى از اركان چهارگانه و از ياران خاصّ امام على عليه السلام بود و با حكومت عثمان مخالفت ورزيد . وى در سال 32 ق ، در هفتاد سالگى ، از دنيا رفت .
2- .يزيد بن نويرة بن حارث بن عَدىّ انصارى ، در جنگ اُحُد شركت داشت . او در جنگ نهروان نيز جنگيد و نخستين كس از ياران امام على عليه السلام بود كه در اين جنگ ، به شهادت رسيد .

ص: 694

17 / 3عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام1 . اُوَيسٌ القَرَنِيُّ (1)357.مروج الذهب عن محمّد بن أبي بكر ( _ في كِتابِهِ إلى مُعاوِيَةَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَدخُلُ الجَنَّةِ بِشَفاعَةِ اُوَيسٍ مِثلُ رَبِيعَةَ وَمُضَرَ . (2)2 . جُندَبٌ الخَيرُ الأَزدِيُّ (3)359.الفتوح عن مالك الأشتر :الإمام الباقر عليه السلام :شَهِدَ مَعَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام مِنَ التّابِعِينَ ثَلاثَةُ نَفَرٍ بِصِفِّينَ ، شَهِدَ لَهُم رسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِالجَنَّةِ وَلَم يَرَهُم : أُوَيسٌ القَرَنِيُّ ، وَزَيدُ بنُ صُوحانَ العَبدِيُّ ،

وَجُندَبٌ الخَيرُ الأَزدِيُّ ، رَحمَةُ اللّهِ عَلَيهِم . (4) .


1- .هُو أُوَيسُ بنُ عامِرِ بنِ جَزءٍ المُرادِيُّ القَرَنِيُّ ، أَسلَمَ عَلى عَهدِ النَّبِيِّ لكِنَّهُ ما رَآه ، وَكانَ فِي عِدادِ الزُّهّادِ المَشهُورِينَ ، وَكانَ نَصِبا فِي العِبادَةِ ، شَهِدَ مَعَ الإِمامِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الجَمَلَ وَصِفِّينَ وَعاهَدَهُ عَلَى الشَّهادَةِ فِي صِفِّينَ ، وَفِيها نالَ ذَلِكَ الوِسامَ بِوَجهٍ مُدمى ، وَدُفِنَ هُناكَ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 267) .
2- .سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 31 عن عمر ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 458 ح 5721 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 539 ح 1 كلاهما عن الحسن و فيهما «رجل من اُمّتي» بدل «اُويس» ولكنْ اُشير إليه في ذيل الحديث ، تاريخ دمشق : ج 9 ص 438 ح 2455 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 12 ص 76 ح 34065 ؛ الفضائل : ص 91 ، الإرشاد : ج 1 ص 316 عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، رجال الكشّي : ج 1 ص 316 ح 156 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «الجنّة» .
3- .هُو جُندَبُ بنُ كَعبِ بنِ عَبدِ اللّه ِ الأَزدِيُّ الغامِدِيُّ وَهُوَ جُندَبٌ الخَيرُ ، مِن أَصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَعَدَّهُ الطُّوسِيُّ فِي رِجالِهِ مِن أَصحابِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام ، نَفاهُ عُثمانُ إِلَى الشَّامِ لِأَنَّهُ كانَ يَذكُرُ مَساوِئَ عُثمانَ ؛ شَهِدَ حُرُوبَ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ كُلَّها (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 279) .
4- .الاختصاص : ص 81 عن جابر الجعفي ، بحار الأنوار : ج 32 ص 618 ح 484 ؛ تاريخ دمشق : ج 19 ص 442 عن جابر .

ص: 695

17 / 3 شمارى از ياران امام على عليه السلام
1 . اُوَيس قَرَنى
2 . جُندَب الخير ازدى

17 / 3شمارى از ياران امام على عليه السلام1 . اُوَيس قَرَنى (1)363.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با شفاعت اويس ، به اندازه [ دو قبيله ] ربيعه و مُضَر ، به بهشت مى روند .2 . جُندَب الخير ازدى (2)365.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا أنزَلَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى {Q} «وَ أ ) امام باقر عليه السلام :از تابعيان ، سه كس با على بن ابى طالب عليه السلام در صفّين حاضر بودند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، به بهشتى بودنشان شهادت داد ، در حالى كه آنان را نديده بود : اويس قَرَنى ، زيد بن صوحان عبدى و جُندَب الخير ازدى . رحمت خدا بر ايشان باد !

.


1- .اويس بن عامر بن جَزء مرادى قَرَنى ، در روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام آورد ؛ امّا موفّق به ديدار ايشان نشد . او در شمار زاهدان نامدار و در عبادت ، سختكوش بود . با امير مؤمنان امام على عليه السلام در جنگ جمل و صفّين حاضر بود و در صفّين بر سر پيمان خود با آن امام عليه السلام ، با رخسارى خونين به شهادت رسيد و در همان جا به خاك سپرده شد .
2- .جُندَب بن كعب بن عبد اللّه ازدى غامدى ، معروف به جُندَب الخير ، از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بود . شيخ طوسى ، در كتاب رجال خود ، او را از ياران امام على عليه السلام بر شمرده است . عثمان ، او را به شام تبعيد كرد ؛ زيرا از كجروى هاى وى ياد مى كرد . جندب ، در همه جنگ هاى امير مؤمنان عليه السلام حاضر بود .

ص: 696

3 . رُشَيدٌ الهَجَريُّ (1)367.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشي عن أبي حيّان البجلي عن قنواء بنت رشيد الهجري :قُلتُ لَها : أَخبِرِينِي بِما سَمِعتِ مِن أَبِيكِ؟ قالَت : سَمِعتُ أَبِي يَقُولُ : أَخبَرَنِي أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام فَقالَ : يا رُشَيدُ ، كَيفَ صَبرُكَ إِذا أَرسَلَ إِلَيكَ دَعِيُّ بَنِي أُمَيَّةَ فَقَطَعَ يَدَيكَ وَرِجلَيكَ وَلِسانَكَ؟ قُلتُ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، آخِرُ ذَلِكَ إِلى الجَنَّةِ؟ فَقالَ : يا رُشَيدُ ، أَنتَ مَعِي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (2)4 . زَيدُ بنُ صُوحانَ (3)369.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي احتِجاجِهِ مَعَ الخَوارِجِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَنظُرَ إِلى رَجُلٍ يَسبِقُهُ بَعضُ أَعضائِهِ إِلَى الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى زَيدِ بنِ صُوحانَ . (4)راجع : ص 694 (جندب الخير الأزديّ) .

.


1- .مِن أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الواعِينَ الرّاسِخِينَ ، كانَ الإِمامُ يُسَمِّيهِ «رُشَيدَ البَلايا» وَاختَرَقَت نَظرَتُهُ الثّاقِبَةُ النّافِذَةُ ما وَراءَ عالَمِ الشَّهادَةِ ، فَعُرِفَ ب_ِ «عالِمِ البَلايا وَالمَنايا» (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 309) .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 290 ح 131 ، الأمالي للطوسي : ص 165 ح 276 ، الاختصاص : 77 ، بشارة المصطفى : ص 93 كلّها عن أبي حسّان العجلي ، بحار الأنوار : ج 75 ص 433 ح 95 .
3- .هُوَ زَيدُ بنُ صُوحانَ بنِ حُجرٍ العَبدِيُّ ، كانَ خَطِيبا شُجاعا ثابِتَ الخُطى ، وَكانَ مِنَ العُظَماءِ وَالزُّهّادِ وَالأَبدالِ وَمِن أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ الأَوفِياءِ ، أَسلَمَ فِي عَهدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَعُدَّ مِنَ الصَّحابَةِ ، وَلَهُ وفادةٌ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، كانَ لَهُ لِسانٌ ناطِقٌ بِالحَقِّ فَلَم يُطِق عُثمانُ وُجُودَهُ بِالكُوفَةِ فَنَفاهُ إِلَى الشّامِ ، اشتَرَكَ فِي حَربِ الجَمَلِ ، وَأُخبِرَ بِشَهادَتِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 332) .
4- .مسند أبي يعلى : ج 1 ص 267 ح 507 ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 6 ص 417 ، تاريخ بغداد : ج 8 ص 440 الرقم 4549 ، تاريخ دمشق : ج 19 ص 434 ح 4541 كلّها عن عبد الرحمن بن مسعود العبدي عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : ج 11 ص 685 ح 33309 .

ص: 697

3 . رُشيد هَجَرى
4 . زيد بن صوحان

3 . رُشيد هَجَرى (1)372.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِفاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) رجال الكشّى _ به نقل از ابو حيّان بَجَلى _ :به قنواء (دختر رُشَيد هَجَرى) گفتم : سخنى را كه از پدرت شنيده اى ، برايم باز گو .

گفت : از پدرم شنيدم كه مى گويد : امير مؤمنان عليه السلام به من خبر داد و فرمود : «اى رُشَيد ! شكيبايى تو چگونه خواهد بود ، آن گاه كه حرام زاده بنى اميّه تو را احضار كند و دست ها و پاها و زبانت را بِبُرد؟» .

گفتم : اى امير مؤمنان ! آيا پايانش بهشت است ؟

فرمود : «اى رُشَيد ! تو در دنيا و آخرت ، با من هستى» .4 . زيد بن صوحان (2)374.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد مردى را ببيند كه پاره اى از اندام هاى او پيش از خودش به بهشت مى روند ، به زيد بن صوحان بنگرد .ر . ك : ص 695 (جندب الخير ازدى) .

.


1- .رُشَيد هَجَرى ، از ياران آگاه و استوار امير مؤمنان عليه السلام بود و امام عليه السلام وى را «رشيد البلايا» مى ناميد . نگاه روشن بين و نافذ او از عالَم مادّه ، گذشته بود . از اين رو به «عالِم بلايا و منايا» معروف شده بود.
2- .زيد بن صوحان بن حُجر عبدى ، خطيبى شجاع و ثابت قدم و از بزرگان و زاهدان و اَبدال و از ياران وفادار امير مؤمنان عليه السلام بود . وى در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله ، اسلام آورد و يك بار هم خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد . از اين رو ، در شمار صحابه شمرده شده است . او زبانى حقگو داشت . از اين رو ، عثمان ، بودن او را در كوفه تحمّل نكرد و وى را به شام ، تبعيد كرد . او در جنگ جمل ، شركت كرد و امام على عليه السلام خبر شهادتش را به او داد .

ص: 698

5 . مُحَمَّدُ بنُ أَبِي بَكرٍ (1)377.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي كِتابِهِ إِلى أَهلِ مِصرَ وَمَحَمَّدِ بنِ أَبِي بَكرٍ _: أَحسِنُوا _ أَهلَ مِصرَ _ مُؤازَرَةَ مُحَمَّدٍ أَمِيرِكُم ، وَاثبُتُوا عَلى طاعَتِهِ ، تَرِدُوا حَوضَ نَبِيِّكُم . (2)6 . مَيثَمٌ التَّمّارُ (3)379.عنه عليه السلام :رجال الكشي عن ميثم النهرواني :دَعانِي أَمِيرُ المُؤمِنِينَ عليه السلام وَقال : كَيفَ أَنتَ يا مَيثمُ إِذا دَعاكَ دَعِيُّ بَنِي أُمَيَّةَ ابنُ دَعِيِّها عُبَيدُ اللّهِ بنُ زِيادٍ إِلَى البَراءَةِ مِنِّي ؟ فَقالَ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، أَنا وَاللّهِ لا أَبرَأُ مِنكَ ، قالَ : إِذا وَاللّهِ يَقتُلُكَ وَيَصلِبُكَ ، قُلتُ : أَصبِرُ فَذاكَ فِي اللّهِ قَلِيلٌ ، فَقالَ : يا مَيثمُ ، إِذا تَكُونَ مَعِي فِي دَرَجَتِي . (4) .


1- .هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ بنِ عُثمانَ وَهُو مُحَمَّدُ بنُ أَبِي بَكرِ بنِ أَبِي قُحافَةَ ، وَأُمُّهُ أَسماءُ بِنتُ عُمَيسٍ ، تَزَوَّجَها الإِمامُ أَمِيرُ المُؤمِنِينَ بَعدَ مَوتِ أَبِي بَكرٍ ، فَانتَقَلَت إِلَى بَيتِهِ مَعَ أَولادِها وَفِيهِم مُحَمَّدٌ ، وَنَشَأَ فِي حِجرِ الإِمامِ وَامتَزَجَت رُوحُهُ بِمَعرِفَةِ أَهلِ البَيتِ عليهم السلام . كانَ مُحمَّدٌ فِي مِصرَ أَيامَ حُكُومَةِ عُثمانَ ، وَكانَ إِلى جانِبِ الإِمامِ بَعدَ تَصَدِّيهِ لِلخِلافَةِ ، وَكانَ عَلى الرَّجّالَةِ فِي حَربِ الجَمَلِ . وَوَلاّهُ الإِمامُ عَلَى مِصرَ سَنَةَ 36 ه ، وَلَمّا تَخاذَلَ أَصحابُ الإِمامِ عَن نُصرَتِهِ اغتَنَمَ مُعاوِيَةُ هذِهِ الفُرصَةَ وَاغتالَهُ ، وَاستَطاعَ أَن يُسَخِّرَ مِصرَ تَحتَ قُدرَتِهِ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 482) .
2- .الأمالي للمفيد : ص 269 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 31 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، الغارات : ج 1 ص 250 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 391 ح 11 .
3- .هُو مَيثَمُ بنُ يَحيَى التَّمّارُ الأَسَدِيُّ أَبُو سالِمٍ ، مِن أَجِلّاءِ أَصحابِ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عليه السلام ، كانَ عَبدا لِامرَأَةٍ فَاشتَراهُ عَلِيٌّ عليه السلام وَأَعتَقَهُ ، نالَ مَنزِلَةً رَفِيعَةً مِنَ العِلمِ ، كانَ راسِخا عَلى طَرِيقِ الحَقِّ وَثابِتا فِي الدِّفاعِ عَنِ الوَلايَةِ ، قَتَلَهُ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ قَبلَ استِشهادِ الإِمامِ الحُسَينِ بِأَيّامٍ (راجع : موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب عليه السلام : ج 7 ص 506) .
4- .رجال الكشّي : ج 1 ص 295 ح 139 ، رجال ابن داوود : ص 356 الرقم 1693 ، خصائص الأئمة عليهم السلام : ص 54 وليس فيه من «فقال : يا أمير المؤمنين» إلى «ويصلبك» ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 229 ح 73 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 130 ح 13 .

ص: 699

5 . محمّد بن ابى بكر
6 . ميثم تمّار

5 . محمّد بن ابى بكر (1)381.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ در نامه اش به مردم مصر و محمّد بن ابى بكر _ :اى اهل مصر ! به محمّد ، اميرتان ، خوب كمك كنيد و در فرمانبرى از او ثابت قدم باشيد تا بر حوض پيامبرتان وارد شويد .6 . ميثم تمّار (2)383.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ميثم نهروانى _ :امير مؤمنان عليه السلام مرا صدا زد و فرمود : «اى ميثم! چه خواهى كرد ، آن گاه كه دَعىّ (3) بنى اميّه ، فرزند دَعىّ آنها ، عبيد اللّه بن زياد ، از تو بخواهد كه از من بيزارى بجويى؟» .

گفت[م] : اى امير مؤمنان ! به خدا سوگند كه از تو بيزارى نخواهم جست .

فرمود : «در اين صورت ، به خدا سوگند كه تو را مى كشد و به دار مى آويزد !» .

گفتم : شكيبايى مى كنم ؛ چرا كه اين ، در راه خدا ناچيز است .

فرمود : «در اين صورت ، تو با من ، در درجه من ، خواهى بود» .

.


1- .محمّد بن عبد اللّه بن عثمان يا همان محمّد بن ابى بكر بن ابى قُحافه ، مادرش اسماء بنت عميس است . پس از مرگ ابو بكر ، امام على امير مؤمنان عليه السلام با اسماء ازدواج كرد و اسماء همراه با فرزندانش از جمله محمّد ، به خانه امام عليه السلام منتقل شد . از اين رو ، محمّد در دامن امام عليه السلام پرورش يافت و معرفت اهل بيت عليهم السلام با جان او در آميخت . محمّد در زمان حكومت عثمان در مصر بود و پس از آن كه امام على عليه السلام به خلافت رسيد ، جانب ايشان را گرفت و در جنگ جمل ، فرمانده پياده نظام بود . در سال 36 ق ، از جانب امام عليه السلام به حكومت مصر گماشته شد و پس از آن كه ياران امام عليه السلام از يارى او دست كشيدند ، معاويه با سوء استفاده از اين فرصت ، وى را ناجوان مردانه به شهادت رساند و توانست مصر را تحت قدرت خود در آورد .
2- .ابو سالم ، ميثم بن يحيى تمّار اسدى ، از بزرگان اصحاب امير مؤمنان عليه السلام بود . او غلام يك زن بود كه امام على عليه السلام وى را خريد و آزاد نمود . ميثم به مرتبه بلندى از دانش ، دست يافت . در راه حق ، استوار و در دفاع از ولايت ، ثابت قدم بود . وى چند روز پيش از شهادت امام حسين عليه السلام ، به دست عبيد اللّه بن زياد ، كشته شد .
3- .دَعى : بى اصل و نَسَب ، آن كه نسبتش به پدرش قطعى نيست .

ص: 700

17 / 4عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام(شُهَداءُ كَربَلاءَ)387.عنه عليه السلام :الإرشاد عن جويرية بن مسهر العبديِّ :لَمّا تَوَجَّهنا مَعَ أَمِيرِ المُؤمِنِينَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام إِلى صِفِّينَ ، فَبَلَغنا طُفُوفَ كَربَلاءَ ، وَقَفَ عليه السلام ناحِيةً مِنَ العَسكَرِ ، ثُمَّ نَظَرَ يَمِينا وَشِمالاً وَاستَعبَرَ ثُمَّ قالَ : هذا _ وَاللّهِ _ مُناخُ رِكابِهِم وَمَوضِعُ مَنِيَّتِهِم .

فَقِيلَ لَهُ : يا أَمِيرَ المُؤمِنِينَ ، ما هذا المَوضِعُ ؟

قالَ : هذا كَربَلاءُ ، يُقتَلُ فِيهِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . ثُمَّ سارَ (1) .388.الخصال عن محمّد ابن الحنفيّة :الطَّبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) عن أبي عبيد الضبي :دَخَلنا عَلى أَبِي هَرثَمٍ الضَّبِّيِّ حِينَ أَقبَلَ مِن صِفِّينَ _ وَهُوَ مَعَ عَلِيٍّ _ وَهُوَ جالِسٌ عَلى دُكّانٍ (2) ، وَلَهُ امرَأَةٌ يُقالُ لَها : جرداءُ ، هِيَ أَشَدُّ حُبّا لِعَلِيٍّ وَأَشَدُّ لِقَولِهِ تَصدِيقا . فَجاءَت شاةٌ فَبَعَرَت ، فَقالَ : لَقَد ذَكَّرَنِي بَعرُ هذِهِ الشّاةِ حَدِيثا لِعَلِيٍّ .

قالُوا : وَما عِلمُ عَلِيٍّ عليه السلام بِهذا ؟

قالَ : أَقبَلنا مَرجِعَنا مِن صِفِّينَ فَنَزَلنا كَربَلاءَ ، فَصَلّى بِنا عَلِيٌّ عليه السلام صَلاةَ الفَجرِ بَينَ شَجَراتِ وَدَوحاتِ حَرْمَلٍ ، ثُمَّ أَخَذَ كَفّا مِن بَعرِ الغِزلانِ فَشَمَّهُ ، ثُمَّ قالَ : أَوْهِ ، أَوْهِ ، يُقتَلُ بِهذا الغائِطِ (3) قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : قالَت جرداءُ : وَما تُنكِرُ مِن هذا ؟! هُوَ أَعلَمُ بِما قالَ مِنكَ ، نادَت بِذَلِكَ

وَهِيَ فِي جَوفِ البَيتِ (4) . .


1- .الإرشاد : ج 1 ص 332 وراجع : خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 47 وقرب الإسناد : ص 26 ح 87 ووقعة صفّين : ص 142 وكامل الزيارات : ص 453 ح 685 وذخائر العقبى : ص 174 .
2- .الدُّكّان : الدكّة المبنيّة للجلوس عليها (لسان العرب : ج 13 ص 157) .
3- .الغائط : المتّسع من الأرض مع طمأنينة (لسان العرب : ج 7 ص 364) .
4- .الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج 1 ص 432 ح 420 ، تاريخ دمشق : ج 14 ص 198 عن أبي عبد اللّه الضبّي ؛ شرح الأخبار : ج 3 ص 136 ح 1077 ، المناقب للكوفي : ج 2 ص 26 ح 514 كلاهما نحوه وراجع : تهذيب التهذيب : ج 1 ص 590 الرقم 1577 ومقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي : ج 1 ص 165 .

ص: 701

17 / 4 شمارى از ياران امام حسين عليه السلام
شهيدان كربلا

17 / 4شمارى از ياران امام حسين عليه السلامشهيدان كربلا392.المعجم الأوسط عن أبي الطفيل :الاءرشاد _ به نقل از جُوَيرية بن مسهر عبدى _ :چون با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام ره سپار صفّين شديم و به تپّه هاى كربلا رسيديم ، ايشان در كنار لشكر ايستاد . سپس به راست و چپ ، نگاهى كرد و اشك ريخت و آن گاه فرمود : «اين جا _ به خدا سوگند _ ، خُسبگاه اشتران آنان و قتلگاه ايشان است» .

يكى گفت : اى امير مؤمنان ! اين جا كجاست؟

فرمود : «اين جا كربلاست . در اين سرزمين ، جماعتى كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند» . اين را فرمود و حركت كرد .393.تاريخ اليعقوبي ( _ في ذِكرِ خِلافَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ ) الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) _ به نقل از ابو عُبَيد ضَبّى _ :ما بر ابو هَرثَم ضَبّى ، پس از بازگشتش از صفّين _ كه با على عليه السلام رفته بود _ وارد شديم و او بر دكّانچه اى نشسته بود . او زنى به نام جرداء داشت كه سخت ، دوستدار على عليه السلام بود و به سخنانش اعتقاد بسيار داشت . در همين حين ، گوسفندى آمد و پشكل انداخت . ابو هرثم گفت : پشكل اين گوسفند ، مرا به ياد سخنى از على انداخت.

حاضران گفتند : على عليه السلام اين را از كجا مى داند؟

گفت : در بازگشت از صفّين ، در كربلا فرود آمديم . على عليه السلام نماز صبح را در درختزار حَرمَل با ما به جماعت خواند و سپس مُشتى پشكل آهو برداشت و آن را بو كرد و آن گاه فرمود : «آه! آه! در اين دشت ، مردمانى كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند».

جرداء از درون خانه داد زد كه : كجاى اين سخن را انكار مى كنى؟! او به آنچه فرموده ، از تو داناتر است.

.

ص: 702

394.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن هرثمة بن سلمى :خَرَجنا مَعَ عَلِيٍّ عليه السلام فِي بَعضِ غَزوِهِ ، فَسارَ حَتّى انتَهى إِلى كَربَلاءَ ، فَنَزَلَ إِلى شَجَرَةٍ فَصَلّى إِلَيها ، فَأَخَذَ تُربَةً مِنَ الأَرضِ فَشَمَّها ، ثُمَّ قالَ : واها لَكِ تُربَةً ! لَيُقتَلَنَّ بِكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

قالَ : فَقَفَلنا من غَزَواتِنا ، وَقُتِلَ عَلِيٌّ عليه السلام ، وَنَسِيتُ الحَدِيثَ .

قالَ : وَكُنتُ فِي الجَيشِ الَّذِينَ سارُوا إِلَى الحُسَينِ ، فَلَمَّا انتَهَيتُ إِلَيهِ نَظَرتُ إِلَى الشَّجَرَةِ فَذَكَرتُ الحَدِيثُ ، فَتَقَدَّمتُ عَلى فَرَسٍ لِي فَقُلتُ : أُبَشِّرُكَ ابنَ بِنتِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَحَدَّثتُهُ الحَدِيثَ .

قالَ : مَعَنا أَو عَلَينا ؟

قُلتُ : لا مَعَكَ وَلا عَلَيكَ ، تَرَكتُ عِيالاً ، وَتَرَكتُ .

قالَ : إِمّا لا فَوَلِّ فِي الأَرضِ ، فَوَالَّذِي نَفسُ حُسَينٍ بِيَدِهِ لا يَشهَدُ قَتلَنا اليَومَ رَجُلٌ إِلَا دَخَلَ جَهَنَّمَ .

قالَ : فَانطَلَقتُ هارِبا مُوَلِّيا فِي الأَرضِ حَتّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقتَلُهُ (1) .395.عنه صلى الله عليه و آله :وقعة صفِّين عن أبي عبيدة عن هرثمة بن سليم :غَزَونا مَعَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ غَزوَةَ صِفِّينَ ، فَلَمّا نَزَلنا بِكَربَلاءَ صَلّى بِنا صَلاةً ، فَلَمّا سَلَّمَ رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُربَتِها فَشَمَّها ، ثُمَّ قالَ :

واها لَكِ أَيَّتُها التُّربَةُ ، لِيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ .

فَلَمّا رَجَعَ هَرثَمَةُ مِن غَزوَتِهِ إِلَى امرَأَتِهِ _ وَهِي جرداءُ بِنتُ سميرٍ ، وَكانَت شِيعةً لِعَلِيٍّ _ فَقالَ لَها زَوجُها هَرثَمَةَ : أَلا أُعَجِّبُكِ مِن صَدِيقِكِ أَبِي الحَسَنِ ؟ لَمّا نَزَلنا كَربَلاءَ رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُربَتِها فَشَمَّها وَقالَ : وَاها لَكِ يا تُربَةُ ، لَيُحشَرَنَّ مِنكِ قَومٌ يَدخُلُونَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ! وَما عِلمُهُ بِالغَيبِ ؟

فَقالَت : دَعنا مِنكَ أَيُّها الرَّجُلُ ، فَإِنَّ أَمِيرَ المُؤمِنِينَ لَم يَقُل إِلّا حقّا .

فَلَمّا بَعَثَ عُبَيدُ اللّهِ بنُ زِيادٍ البَعثَ الَّذِي بَعَثَهُ إِلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ وَأَصحابِهِ ، قالَ : كُنتُ فِيهِم فِي الخَيلِ الَّتِي بَعَثَ إِلَيهِم ، فَلَمّا انتَهَيتُ إِلَى القَومِ وَحُسَينٍ وَأَصحابِهِ عَرَفتُ المَنزِلَ الَّذِي نَزَلَ بِنا عَلِيٌّ فِيهِ ، وَالبُقعَةَ الَّتِي رَفَعَ إِلَيهِ مِن تُرابِها ، وَالقَولَ الَّذِي قالَهُ ، فَكَرِهتُ مَسِيرِي ، فَأَقبَلتُ عَلى فَرَسِي حَتّى وَقَفتُ عَلَى الحُسَينِ ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، وَحَدَّثتُهُ بِالَّذِي سَمِعتُ مِن أَبِيهِ فِي هذا المَنزِلِ .

فَقالَ الحُسَينُ : مَعَنا أَنتَ أَو عَلَينا ؟

فَقُلتُ : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، لا مَعَكَ وَلا عَلَيكَ ، تَرَكتُ أَهلِي وَولدِي أَخافُ عَلَيهِم مِنِ ابنِ زِيادٍ .

فَقالَ الحُسَينُ : فَوَلِّ هَربا حَتّى لا تَرى لَنا مَقتَلاً ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لا يَرى مَقتَلَنا اليَومَ رَجُلٌ وَلا يُغِيثُنا إِلَا أَدخَلَهُ اللّهُ النّارَ .

قالَ : فَأَقبَلتُ فِي الأَرضِ هارِبا حَتّى خَفِيَ عَلَيَّ مَقتَلُهُ (2) . .


1- .تاريخ دمشق : ج 14 ص 222 ؛ الملاحم والفتن : ص 335 ح 488 نحوه .
2- .وقعة صفّين : ص 140 ، الأمالي للصدوق : ص 199 ح 213 عن هرثمة بن أبي مسلم ، شرح الأخبار : ج 3 ص 141 ح 1083 عن هزيمة بن سلمة وكلاهما نحوه .

ص: 703

396.الإمام الباقر عليه السلام ، عن جابر بن عبداللّه اتاريخ دمشق _ به نقل از هرثمة بن سَلمى _ :با على عليه السلام در يكى از جنگ هايش بيرون رفتيم . رفت و رفت تا به كربلا رسيد . در زير درختى پياده شد و نماز خواند . سپس قدرى خاك از زمين برداشت و آن را بوييد و آن گاه فرمود : «خوشا تو ، اى خاك! مردمانى در تو كشته خواهند شد كه بدون حسابرسى وارد بهشت مى شوند» .

از جنگ باز گشتيم و على عليه السلام كشته شد و اين حديث را فراموش كردم.

بعدها ، در سپاهى كه براى جنگ با حسين عليه السلام مى رفت ، شركت كردم . چون به آن سرزمين رسيدم ، چشمم به آن درخت افتاد و به ياد حديث افتادم . سوار بر اسبم به سوى حسين تاختم و گفتم : «تو را بشارت مى دهم ، اى فرزند دخت پيامبر خدا !» و آن سخن [ پدرش ] را برايش گفتم .

حسين عليه السلام فرمود : «با ما هستى ، يا بر ضدّ ما؟» .

گفتم : نه با تو هستم و نه بر ضدّ تو . من خانواده را رها كرده ام . من [ چه و چه خود را ] رها كرده ام .

حسين عليه السلام فرمود : «اگر با ما نيستى ، از اين سرزمين برو ؛ زيرا _ سوگند به آن كه جان حسين در دست اوست _ ، هر مردى كه امروز ، شاهد كشته شدن ما باشد ، قطعا به دوزخ مى رود» .

من از آن سرزمين ، گريزان رفتم تا آن كه قتلگاه او از نظرم ناپديد شد .397.تاريخ اليعقوبي عن حسّان بن ثابت ( _ فِي وَصفِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام في أوائِ ) وقعة صفّين _ به نقل از ابو عبيده _ :هرثمة بن سليم گفت: با على بن ابى طالب عليه السلام به جنگ صفّين رفتيم . چون در كربلا فرود آمديم ، نماز را به جماعت با ما خواند . سلام كه داد ، قدرى از خاك آن جا را برداشت و بوييد و سپس فرمود: «زهى تو ، اى خاك! مردمانى از تو محشور خواهند شد كه بى حسابرسى به بهشت مى روند» .

چون هرثمه از جنگ به نزد همسرش جرداء دختر سمير _ كه شيعه على عليه السلام بود _ باز گشت ، به او گفت : آيا تو را از دوستت ابو الحسن شگفت زده نكنم؟ در كربلا كه فرود آمديم ، قدرى از خاك آن جا را برداشت و بوييد و گفت : «زهى تو ، اى خاك ! مردمانى از تو محشور خواهند شد كه بى حسابرسى به بهشت مى روند» . مگر او علم غيب دارد؟

همسرش گفت : دست بردار ، اى مرد! امير مؤمنان ، جز حق نگفته است.

[ هرثمه گفت : ] زمانى كه عبيد اللّه بن زياد ، لشكرى به سوى حسين بن على و يارانش فرستاد ، من نيز در جمع سوارانى بودم كه او گسيل داشت . چون به آن مردمان و حسين و يارانش رسيديم ، منزلگاهى را كه على عليه السلام ما را در آن جا فرود آورد و زمينى را كه از خاك آن برداشت ، شناختم و آن سخنى را كه گفته بود ، به ياد آوردم . پس ، از آمدنم ناراحت شدم و سوار بر اسبم نزد حسين رفتم و بر او سلام كردم و آنچه را از پدرش در اين منزلگاه شنيده بودم ، برايش باز گفتم.

حسين عليه السلام گفت : «تو با ما هستى ، يا بر ضدّ ما؟» .

گفتم : اى فرزند پيامبر خدا ! نه با تو هستم و نه بر ضدّ تو . زن و فرزندانم را رها كرده ام و آمده ام و از ابن زياد بر آنان مى ترسم.

حسين عليه السلام گفت : «پس بگريز و برو تا شاهد كشته شدن ما نباشى ؛ زيرا _ سوگند به آن كه جان من در دست اوست _ ، هر مردى كه امروز ، شاهد كشته شدن ما باشد و يارى مان نرساند ، خداوند ، او را در آتش مى افكند ».

هرثمه گفت : من از آن سرزمين گريختم تا جايى كه محلّ كشته شدن او از نظرم ناپديد شد. .

ص: 704

398.تاريخ الطبري عن الفضل بن عبّاس :علل الشرائع عن ميثم التمّار :يا جَبَلةُ ، اِعلَمِي أَنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام سَيِّدُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ ، وَلِأَصحابِهِ عَلى سائِرِ الشُّهداءِ دَرَجَةٌ . (1) .


1- .علل الشرائع : ص 228 ح 3 ، الأمالي للصدوق : ص 190 ح 198 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 203 ح 4 .

ص: 705

399.شرح نهج البلاغة :علل الشرائع _ به نقل از ميثم تمّار _ :اى جَبَله ! بدان كه حسين بن على ، سالار شهيدان در روز قيامت است و ياران او نيز بر ديگر شهيدان ، برترى دارند. .

ص: 706

400.الإمام عليّ عليه السلام ( _ قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ ) الأمالي للصدوق عن كعب الأحبار :إِنَّ فِي كِتابِنا : أَنَّ رَجُلاً مِن وُلدِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقتَلُ ، وَلا يَجِفُّ عَرَقُ دَوابِّ أَصحابِهِ حَتّى يَدخُلُوا الجَنَّةَ ، فَيُعانِقُوا الحُورَ العِينَ . (1)401.تفسير العيّاشي عن جابر الجعفي :الإمام زين العابدين عليه السلام :كُنتُ مَعَ أَبِي اللَّيلَةَ الَّتِي قُتِلَ صَبِيحَتَها ، فَقالَ لِأَصحابِهِ : هذا اللَّيلَ فاتَّخِذُوهُ جَمَلاً فَإِنَّ القَومَ إِنَّما يُرِيدُونَنِي ، وَلَو قَتَلُونِي لَم يَلتَفِتُوا إِلَيكُم وَأَنتُم فِي حِلٍّ وَسَعَةٍ ، فَقالُوا : لا وَاللّهِ لا يَكُونُ هذا أَبَدا .

قالَ : إِنَّكُم تُقتَلُونَ غَدا كَذلِكَ لا يُفلَتُ مِنكُم رَجُلٌ .

قالُوا : اَلحَمدُ للّهِِ الَّذِي شَرَّفَنا بِالقَتلِ مَعَكَ . ثُمَّ دَعا وَقالَ لَهُم : اِرفَعُوا رُؤُوسَكُم وَانظُرُوا .

فَجَعَلُوا يَنظُرُونَ إِلى مَواضِعِهِم وَمَنازِلِهِم مِنَ الجَنَّةِ ، وَهُوَ يَقُولُ لَهُم :

هذا مَنزِلُك يَا فُلانُ ، وَهذا قَصرُكَ يا فُلانُ وَهذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ ، فَكانَ الرَّجُلُ يَستَقبِلُ الرِّماحَ وَالسُّيُوفَ بِصَدرِهِ وَوَجهِهِ ، لِيَصِلَ إِلى مَنزِلِهِ مِنَ الجَنَّةِ . (2)402.الإمام الصادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لَمّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليهماالسلام ، نَظَرَ إِلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم ، لِأَنَّهُم كُلَّما اشتَدَّ الأَمرُ تَغَيَّرَت أَلوانُهُم ، وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم (3) ، وَوَجَبَت (4) قُلُوبُهُم ، وَكانَ الحُسَينُ عليه السلام وَبَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ تُشرِقُ أَلوانُهُم وَتَهدَأُ جَوارِحُهُم ، وَتَسكُنُ نُفُوسُهُم . فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : اُنظُرُوا لا يُبالِي بِالمَوتِ .

فَقالَ لَهُمُ الحُسَينُ عليه السلام : صَبرا بَنِي الكِرامِ ، فَما المَوتُ إِلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ

البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إِلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعِيمِ الدّائِمَةِ ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أَن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إِلى قَصرٍ ، وَما هُوَ لِأَعدائِكُم إِلَا كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إِلى سِجنٍ وَعَذابٍ .

إِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي ، عَن رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أَنَّ الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وَجَنَّةُ الكافِرِ ، وَالمَوتَ جِسرُ هؤُلاءِ إِلى جِنانِهِم ، وَجِسرُ هؤُلاءِ إِلى جَحِيمِهِم ، ما كَذَبتُ وَلا كُذِّبتُ . (5) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 203 ح 220 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 224 ح 2 .
2- .الخرائج والجرائح : ج 2 ص 847 ح 62 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 3 .
3- .الفرائص : عَصَبُ الرقبة وعروقها لأنّها تثور عند الغضب (النهاية : ج 3 ص 431 «فرص») .
4- .وَجَبَ القَلبُ : إذا خفق (النهاية : ج 5 ص 154 «وجب») .
5- .معاني الأخبار : ص 288 ح 3 ، الاعتقادات : ص 52 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 44 ص 297 ح 2 .

ص: 707

403.الكافي عن الحسين بن أبي العلاء :الأمالى ، صدوق _ به نقل از كعب الأحبار _ :در كتاب هاى ما آمده است كه مردى از فرزندان محمّد ، پيامبر خدا ، كشته مى شود و عرق مركب هاى ياران او هنوز خشك نشده ، وارد بهشت مى شوند و حور العين را در آغوش مى كشند.404.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام زين العابدين عليه السلام :شبى كه پدرم در فرداى آن ، كشته شد ، من با او بودم . به يارانش فرمود : «از تاريكى شب ، استفاده كنيد و برويد ؛ چرا كه اين جماعت ، تنها مرا مى خواهند و اگر مرا بكشند ، به شما كارى نخواهند داشت . شما آزاديد كه برويد» .

ياران گفتند : نه ، به خدا سوگند . اين كار هرگز چنين اتّفاق نخواهد افتاد .

[ پدرم به آنان ] فرمود : «فردا شما نيز كشته خواهيد شد و يك نفر هم از شما جان به در نخواهد برد» .

گفتند : ستايش ، خداى را كه افتخار كشته شدن در ركاب تو را به ما ارزانى داشته است !

پدرم دعا كرد و به ايشان فرمود : «سرهايتان را بلند كنيد و بنگريد».

آنان شروع به نگريستن به جايگاه و منازل خويش در بهشت كردند ، و پدرم به ايشان مى فرمود: «فلانى! اين ، منزل توست . فلانى! اين ، قصر توست . فلانى! اين ، درجه توست» .

پس ، هر يك از ايشان ، سينه و چهره خويش را به استقبال نيزه ها و شمشيرها مى برد تا به جايگاه خويش در بهشت برسد.405.عنه صلى الله عليه و آله :امام زين العابدين عليه السلام :چون كار بر حسين بن على عليه السلام سخت شد ، يكى از كسانى كه با ايشان بود ، به او نگريست ، ديد كه برخلاف آنان است ؛ زيرا هر چه كار بر آنان سخت تر مى شد ، رنگ از رخسارشان بر مى گشت ، و بدن هايشان به لرزه و قلب هايشان به تپش مى افتاد ، در حالى كه حسين عليه السلام و برخى از ياران خاصّش ، رنگشان روشن و اندام هايشان آرام مى شد و دل هايشان قرار بيشترى مى يافت . آنان به يكديگر مى گفتند : بنگريد كه از مرگ ، باكى ندارد !

حسين عليه السلام به ايشان فرمود : «شكيبا باشيد ، اى بزرگ زادگان ؛ چرا كه مرگ ، چيزى نيست ، جز پلى كه شما را از بدبختى و رنج به بهشت هاى پهناور و نعمت هاى جاويدان ، مى رسانَد . كدام يك از شما خوش ندارد كه از زندان به كاخ رود ؟ ! براى دشمنانتان هم مرگ نيست ، مگر همچون كسى كه از كاخى به زندان و شكنجه گاهى رود . پدرم از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم نقل كرد كه : دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است ، و مرگ براى آنان ، پلى به سوى بهشت هايشان است و براى اينان ، پلى به سوى دوزخشان . من ، هرگز دروغ نگفته ام و به دروغگويى هم متّهم نشده ام» . .

ص: 708

406.عنه صلى الله عليه و آله :الأمالي للصدوق عن ثابت بن أبي صفيّة :نَظَرَ سَيِّدُ العابِدِينَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إِلى عُبَيدِ اللّهِ بنِ العَبّاسِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، فَاستَعبَرَ ثُمَّ قالَ : ما مِن يَومٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن يَومِ أُحُدٍ ، قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ أَسَدُ اللّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ ، وَبَعدَهُ يَومُ مُؤتَةَ ، قُتِلَ فِيهِ ابنُ عَمِّهِ جَعفَرُ بنُ أَبِي طالِبٍ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : وَلا يَومَ كَيَومِ الحُسَينِ عليه السلام اِزدَلَفَ إِلَيهِ ثَلاثُونَ أَلفَ رَجُلٍ يَزعُمُونَ أَنَّهُم مِن هذِهِ الأُمَّةِ ، كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِدَمِهِ ، وَهُوَ بِاللّهِ يُذَكِّرُهُم فَلا يَتَّعِظُونَ ، حَتّى قَتَلُوهُ بَغيا وَظُلما وَعُدوانا .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وَأَبلى وَفَدى أَخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت يَداهُ ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِما جَناحَينِ يَطِيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِي الجَنَّةِ كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أَبِي طالِبٍ ، وَإِنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَكَ وَتَعالى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَمِيعُ الشُّهَداءِ يَومَ القِيامَةِ . (1)407.عنه صلى الله عليه و آله :علل الشّرائع عن محمّد بن عمارة عن الإمام الصّادق عليه السلام :قُلتُ لَهُ : أَخبِرنِي عَن أَصحابِ

الحُسَينِ عليه السلام وَإِقدامِهِم عَلَى المَوتِ .

فَقالَ : إِنَّهُم كُشِفَ لَهُم الغِطاءُ حَتّى رَأَوا مَنازِلَهُم مِنَ الجَنَّةِ ، فَكانَ الرَّجُلُ مِنهُم يُقدِمُ عَلَى القَتلِ لِيُبادِرَ إِلَى حَوراءَ يُعانِقُها ، وَإِلى مَكانِهِ مِنَ الجَنَّةِ . (2) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 547 ح 731 ، الخصال : ص 68 ح 101 وفيه ذيله من «رحم اللّه العبّاس» ، بحار الأنوار : ج 44 ص 298 ح 4 .
2- .علل الشرائع : ص 229 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 297 ح 1 .

ص: 709

408.الأمالي للطوسي عن أنس :الأمالى ، صدوق _ به نقل از ثابت بن ابى صفيّه _ :سيّد العابدين ، على بن الحسين عليه السلام ، به عبيد اللّه بن عبّاس بن على بن ابى طالب عليه السلام نگريست و اشك ريخت . سپس فرمود : «هيچ روزى براى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سخت تر از روز اُحُد نبود . در آن روز ، عمويش حمزة بن عبد المطّلب ، آن شير خدا و شير رسول او ، كشته شد . پس از آن روز ، روز موته است كه در آن ، پسر عموى ايشان ، جعفر بن ابى طالب ، كشته شد.

سپس فرمود : «و هيچ روزى چون روز حسين عليه السلام نيست . سى هزار مردك كه مدّعى بودند از اين امّت اند ، به سوى او آمدند و هر يك از آنان به قصد تقرّب به خداوند عز و جل مى خواست خون او را بريزد ، به طورى كه هر چه او از خدا برايشان مى گفت ، در گوش آنان فرو نمى رفت و سرانجام ، او را از روى سركشى و ستم و تجاوز كشتند» .

امام عليه السلام سپس فرمود : «خدا عبّاس را رحمت كند ! او ايثار كرد و جانبازى نمود و جان خويش را فداى برادرش كرد ، تا آن كه هر دو دستش قطع شد و خداوند عز و جلدر عوض آنها ، دو بال به او داد كه با آنها همراه با فرشتگان ، در بهشت پرواز مى كند ، همچنان كه به جعفر بن ابى طالب داد . عبّاس در نزد خداوندِ بزرگ و والا ، چنان منزلتى دارد كه در روز قيامت ، همه شهيدان به او غبطه مى خورند» .409.إرشاد القلوب عن حذيفة :علل الشرائع _ به نقل از محمّد بن عماره _ :به امام صادق عليه السلام گفتم : مرا از ياران حسين عليه السلام و جانبازى هاى آنان ، خبر دهيد.

فرمود : «پرده براى آنان كنار زده شد ، به طورى كه جايگاه هاى خويش در بهشت را ديدند . از اين رو ، هر يك از ايشان به سوى كشته شدن مى شتافت تا هر چه زودتر حوريان بهشتى را در آغوش كشد و به جايگاه خود در بهشت نايل آيد» . .

ص: 710

17 / 5عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الباقِرِ عليه السلام1 . أَبُو بَصِيرٍ المُراديُ 1413.خصائص أمير المؤمنين عن أبي إسحاق :الإمام الصادق عليه السلام :ما أَجِدُ أَحَدا أَحيا ذِكرَنا وَأَحادِيثَ أَبِي عليه السلام إِلّا زُرارَةُ ، وَأَبُو بَصِيرٍ المُرادِيُّ ، وَمُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ ، وَبُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ وَلَولا هؤُلاءِ ما كانَ أَحَدٌيَستَنبِطُ هُدًى ، هؤُلاءِ حُفّاظُ الدِّينِ ، وَأُمَناءُ أبِي عليه السلام عَلى حَلالِ اللّهِ وَحَرامِهِ ، وَهُمُ السّابِقُونَ إِلَينا فِي الدُّنيا وَفِي الآخِرَةِ . (1) .


1- .رجال الكشّي : ج 1 ص 348 ح 219 ، الاختصاص : ص 66 كلاهما عن سليمان بن خالد الأقطع ، روضة الواعظين : ص 318 ، وفيه «هذا» بدل «هدى» ، بحار الأنوار : ج 47 ص 390 ح 112 .

ص: 711

17 / 5 شمارى از ياران امام باقر عليه السلام
1 . ابو بصير مرادى

17 / 5شمارى از ياران امام باقر عليه السلام1 . ابو بصير مرادى 1417.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :من كسى را نمى شناسم كه نام و ياد ما را و احاديث پدرم را زنده نگه داشته باشد ، مگر زُراره و ابو بصير مُرادى و محمّد بن مسلم و بُرَيد بن معاويه . اگر اينها نبودند ، هيچ كس حكم درستى را استنباط نمى كرد . اينان ، نگهبانان دين و امينان پدر من بر حلال و حرام خدا هستند و پيشى گيرندگان به سوى ما در دنيا و آخرت اند .

.

ص: 712

2 . أَبو بَصيرٍ المَكفُوفُ (1)419.الإمام الباقر عليه السلام :الكافي عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : . . . تَقدِرُونَ عَلى أَن تُحيُوا المَوتى وَتُبرِؤُوا الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ ؟ قالَ : نَعَم بِإِذنِ اللّهِ ، ثُمَّ قالَ لِي : اُدنُ مِنِّي يا أَبا مُحَمَّدٍ ، فَدَنَوتُ مِنهُ فَمَسَحَ عَلى وَجهِي وَعَلى عَينِي ، فَأَبصَرتُ الشَّمسَ وَالسَّماءَ وَالأَرضَ وَالبُيُوتَ ، وَكُلَّ شَيءٍ فِي البَلَدِ! ثُمَّ قالَ لِي : أَتُحِبُّ أَن تَكُونَ هكَذا وَلَكَ ما لِلنّاسِ وَعَلَيكَ ما عَلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ، أَم تَعُودُ كَما كُنتَ وَلَكَ الجَنَّةُ خالِصا ؟ قُلتُ : أَعُودُ كَما كُنتُ ، فَمَسَحَ عَلى عَينِي فَعُدتُ كَما كُنتُ . (2)3 . بُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ (3)421.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن مسعود :الإمام الصادق عليه السلام :بَشِّرِ المُخبِتِينَ بِالجَنَّةِ : بُرَيدُ بنُ مُعاوِيَةَ العِجلِيُّ ، وَأَبُو بَصِيرٍ لَيثُ بنُ البختَرِيِّ (4) المُرادِيُّ ، وَمُحمَّدُ بنُ مُسلِمٍ ، وَزُرارَةُ ، أَربَعَةٌ نُجَباءُ أُمَناءُ اللّهِ عَلى حَلالِهِ وَحَرامِهِ ، لَولا هؤُلاءِ انقَطَعَت آثارُ النُّبُوَّةِ وَاندَرَسَت . (5) .


1- .أَبو بَصِيرٍ الأَسَدِيُّ ، وَقِيلَ أَبو مُحَمَّدٍ ، ثِقَةٌ وَجِيهٌ ، رَوى عَن أَبِي جَعفَرٍ وَ أَبِي عَبدِ اللّه ِ عليهماالسلام ، ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (رجال النجاشي : ج 2 ص 411 الرقم 1188) .
2- .الكافي : ج 1 ص 470 ح 3 ، دلائل الإمامة : ص 226 ح 153 ، بصائر الدرجات : ص 269 ح 1 بزيادة «دخلت على أبي عبد اللّه وأبي جعفر عليهماالسلام» في صدره ، الخرائج والجرائح : ج 1 ص 274 ح 5 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 184 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 201 ح 59 .
3- .أَبُو القاسِمِ العِجلِيُّ ، عَرَبِيٌّ يَروِي عَن أَبِي عَبدِ اللّه ِ وَأَبِي جَعفَرٍ ، وَماتَ فِي حَياةِ أَبِي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام وَقِيلَ ماتَ فِي سَنَةِ مِئَةٍ وَخَمسِينَ ، وَجهٌ مِن وُجُوهِ أَصحابِنا وَفَقِيهٌ أَيضا ، لَهُ مَحَلٌّ عِندَ الأَئِمَّةِ عليهم السلام (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 281 الرقم 285 وخلاصة الأقوال : ص 81 الرقم 164) .
4- .في المصدر : «وأبو بصير بن ليث البختري» وهو تصحيف ، راجع : معجم رجال الحديث : ج 14 ص 141 .
5- .رجال الكشّي : ج 1 ص 398 ح 286 ، خلاصة الأقوال : ص 82 نحوه ، نقد الرجال : ص 54 ، التحرير الطاووسي : ص 230 الرقم 348 وكلّها عن جميل بن درّاج .

ص: 713

2 . ابو بصير مكفوف
3 . بُرَيد بن معاويه

2 . ابو بصير مكفوف (1)423.السنّة عن عبد اللّه بن مسعود :الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و گفتم : ... شما قادريد كه مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد و پيس را شفا دهيد؟

فرمود : «آرى ، به خواست خدا» و سپس به من فرمود : «نزديك من بيا ، اى ابو محمّد !» .

من نزديك رفتم . ايشان دستى به چهره و چشمم كشيد و من آفتاب و آسمان و زمين و خانه ها و هر چه را در شهر بود ، ديدم . سپس فرمود : «آيا دوست دارى چنين باشى و در روز قيامت ، مانند بقيّه مردم با تو رفتار شود ، يا آن كه [ دوست دارى ] به حال نخست باز گردى و يكسره به بهشت روى؟» .

گفتم : به حال سابقم باز گردم .

ايشان دوباره دست به چشمم كشيد و من به حال سابقم باز گشتم.3 . بُرَيد بن معاويه (2)425.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :فروتنان را مژده بهشت بده : بُرَيد بن معاويه عِجلى و ابو بصير ليث بن بخترى مرادى و محمّد بن مسلم و زراره ؛ چهار انسان برگزيده و امينان خدا بر حلال و حرام او را . اگر اينان نبودند ، آثار نبوّت قطع مى شد و از بين مى رفت .

.


1- .ابو بصير اسدى و به قولى ابو محمّد ، راوى اى ثقه و معتبر است . وى از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايت كرده است . او در سال يكصد و پنجاه هجرى ، در گذشت.
2- .ابو القاسم عِجلى ، عرب بود و از امام صادق عليه السلام و امام باقر عليه السلام روايت كرده است . او در زمان حيات امام صادق عليه السلام و به قولى در سال يكصد و پنجاه ، وفات يافت . از سرشناسان شيعه و فقيه بود و در نزد ائمّه عليهم السلام منزلت داشت .

ص: 714

4 . زُرارَةُ (1)427.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشي عن زرارة :قال لي أبو عبد اللّه عليه السلام : يا زُرارَةُ ، إِنَّ اسمَكَ فِي أَسامِي أَهلِ الجَنَّةِ بِغَيرِ أَلِفٍ ، قُلتُ نَعَم جُعِلتُ فِداك اسمي عَبْد رَبَّه لكنّي لُقِّبتُ بِزُرارَة. (2)428.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ أَصحابَ أَبِي كانُوا زَينا أَحياءً وَأَمواتا ؛ أَعنِي زُرارَةَ ، وَمُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، وَمِنهُم لَيثٌ المُرادِيُّ ، وَبُرَيدٌ العِجلِيُّ ، وَهؤُلاءِ القَوّامُونَ بِالقِسطِ ، وَهؤُلاءِ «السَّ_بِقُونَ السَّ_بِقُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الْمُقَرَّبُونَ» (3)5 . مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ (4)راجع : ص 710 (ابو بصير المرادي) وص 712 (بريد بن معاوية) .

17 / 6عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام1 . حُمرانُ بنُ أَعيَنَ (5)434.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام_ فِي حُمرانَ بنِ أَعيَنَ _: إِنَّهُ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ . (6) .


1- .هُو زُرارَةُ بنُ أَعيَنَ بنِ سَنسَنٍ مَولًى لِبَنِي عَبدِ اللّه ِ بنِ عَمرٍو ، شَيخٌ مِن أَصحابِنا فِي زَمانِهِ وَمُتَقَدِّمُهُم ، وَكانَ قارِئا فَقِيها مُتَكَلِّما شاعِرا أَدِيبا قَد اجتَمَعَت فِيهِ خِلالُ الفَضلِ وَالدِّينِ ، صادِقا فِيما يَرويِهِ . ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 397 الرقم 461 و خلاصة الأقوال : ص 152 الرقم 441 و نقد الرجال : ص 136 و معجم رجال الحديث : ج 7 ص 218 الرقم 4662) .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 345 ح 208 عن زرارة . 3 . الواقعة : 10 و 11 .
3- . . رجال الكشّي : ج 1 ص 399 ح 287 عن داوود بن سرحان ، روضة الواعظين : ص 318 نحوه ، وسائل الشيعة : ج 18 ص 106 ح 33425 .
4- .وَجهُ أَصحابِنا بِالكُوفَةِ، فَقِيهٌ وَرِعٌ، صَحِبَ أَبا جَعفَرٍ وَأَبا عَبدِاللّه ِ عليهماالسلاموَرَوى عَنهُما، وَكانَ مِن أَوثَقِ النّاسِ. ماتَ سَنَةَ خَمسِينَ وَمِئَةٍ (راجع: رجال النجاشي: ج 2 ص199 الرقم 883 و خلاصة الأقوال : ص 251 الرقم 858).
5- .أَبُو الحَسَنِ الشَّيبانِيُّ بِالوِلاءِ الكُوفِيّ ، مِن ثِقاتِ مُحَدِّثِي الإِمامِيَّةِ ، كانَ مِمَّن تَشَرَّفَ بِلِقاءِ الإِمامِ السَّجّادِ عليه السلام ، وَقَرَأَ وَأَتقَنَ القُرآنَ عَلَى الإِمامِ الباقِرِ وَصارَ مِن كُبّارِ قُرّاءِ وَقتِهِ ، مَعَ تَبَحُّرِهِ فِي عُلُومِ النَّحوِ وَاللُّغَةِ وَالأَدَبِ ، وَكانَ شاعِرا بارِعا ، رَوى عَنِ الباقِرِ وَالصّادِقِ عَلَيهِما السَّلامُ ، وَتُوُفِّيَ سَنَةَ 148 ه ، وقِيلَ حُدودَ سَنَةِ 130 ه (راجع: اصحاب الإمام الصادق عليه السلام : ج 1 ص 476 و خلاصه الأقوال : ص 134 الرقم 361) .
6- .رجال الكشّي : ج 1 ص 412 الرقم 304 ، الاختصاص : ص 196 ، نقد الرجال : ص 118 كلّها عن زياد بن مروان القندي ، بحار الأنوار : ج 47 ص 352 ح 58 .

ص: 715

4 . زُراره
5 . محمّد بن مسلم
17 / 6 شمارى از ياران امام صادق عليه السلام
1 . حُمران بن اَعيَن

4 . زُراره (1)436.عنها عليهاالسلام :رجال الكشّى _ به نقل از زرارة _ :امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى زراره ! نام تو در [ فهرستِ ] نام هاى بهشتيان ، بدون الف آمده است» .

گفتم : بله ، فدايت گردم ! نام من «عبد ربّه» است ؛ ولى زراره لقبم داده اند .437.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :اصحاب پدرم ، زنده و مرده شان ، زينت بودند . مقصودم ، زراره و محمّدبن مسلم اندوليث مرادى وبُرَيد عِجلى نيز از جمله ايشان اند. اينان برپا دارنده عدل بودند . اينان ، «پيشى گيرندگان نخست اند . ايشان ، مقرّبان [ درگاه الهى ]اند » .5 . محمّد بن مسلم (2)ر . ك : ص 711 (ابو بصير مرادى) و ص 713 (بريد بن معاويه) .

17 / 6شمارى از ياران امام صادق عليه السلام1 . حُمران بن اَعيَن (3)443.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در باره حمران بن اَعيَن _ :او مردى از اهل بهشت است.

.


1- .زرارة بن اَعيَن بن سَنسَن ، وابسته بنى عبد اللّه بن عمرو ، از بزرگان و جلوداران شيعه در زمان خود ، و مردى قارى ، فقيه ، متكلّم ، اديب و شاعر بود . مجموعه اى از فضايل و ديندارى بوده و در آنچه روايت كرده ، راستگوست . او در سال يكصد و پنجاه ، در گذشت.
2- .محمّد بن مسلم ، بزرگ شيعه در كوفه و فقيهى پارسا بود . از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام بوده و از هر دوى آن بزرگواران ، روايت كرده است . از موثّق ترين افراد به شمار مى رفت و در سال يكصد و پنجاه ، در گذشت.
3- .ابو الحسن كوفى وابسته شيبانى ، از محدّثان موثّق شيعه اماميّه است . از كسانى بود كه به افتخار ملاقات با امام زين العابدين عليه السلام نايل آمد و قرآن را نزد امام باقر عليه السلام خواند و آن را نيك آموخت و از بزرگان قُرّاء زمان خود شد . علاوه بر اين ، در علوم نحو و لغت و ادب نيز تبحّر داشت . او شاعرى چيره دست بود و از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام روايت كرده است . حمران در سال 148 ق ، و به قولى ، حدود سال 130 ق ، در گذشت .

ص: 716

444.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حِجَّةِ الوَداعِ _ ) رجال الكشّي عن هشام بن الحكم عن الإمام الصّادق عليه السلام :سَمِعتُهُ يَقُولُ : حُمرانُ مُؤمِنٌ ، لا يَرتَدُّ أَبَدا .

ثُمَّ قال : نِعْمَ الشَّفِيعُ أَنا وَآبائِي لِحُمرانَ بنِ أَعيَنَ يَومَ القِيامَةِ ، نَأخُذُ بِيَدِهِ وَلا نُزايِلُهُ حَتّى نَدخُلَ الجَنَّةَ جَمِيعا . (1)445.عنه صلى الله عليه و آله ( _ يَومَ الغَديرِ _ ) رجال الكشّي عن بكير بن أعين :حَجَجتُ أَوَّلَ حِجَّةٍ فَصِرتُ إِلى مِنى ، فَسَأَلتُ عَن فُسطاطِ أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَدَخَلتُ عَلَيهِ ، فَرَأَيتُ فِي الفُسطاطِ جَماعَةً ، فَأَقبَلتُ أَنظُرُ فِي وُجُوهِهِم ، فَلَم أَرَهُ فِيهِم ، وَكانَ فِي ناحِيَةِ الفُسطاطِ يَحتَجِمُ .

فَقالَ : هَلُمَّ إِلَيَّ! ثُمَّ قالَ : يا غُلامُ ، أَمِن بَنِي أَعيَنَ أَنتَ ؟ قُلتُ : نَعَم جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ . قالَ : أَيُّهُم أَنتَ ؟ قُلتُ : أَنا بُكَيرُ بنُ أَعيَنَ ، قالَ لِي : ما فَعَلَ حُمرانُ ؟ قُلتُ : لَم يَحُجَّ العامَ عَلى شَوقٍ شَدِيدٍ مِنهُ إِلَيكَ ، وَهُوَ يَقرَأُ عَلَيكَ السَّلامَ ، فَقالَ : عَلَيكَ وَعَلَيهِ السَّلامُ ، حُمرانُ مُؤمِنٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، لا يَرتابُ أَبَدا ، لا وَاللّهِ لا وَاللّهِ ، لا تُخبِرهُ . (2)2 . زَيدٌ الشَّحّامُ (3)447.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّي عن زيد الشَحّام :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقالَ لي : يا زَيدُ ، جَدِّدِ التَّوبَةَ ، وأحدِث عِبادَةً .

قالَ : قُلتُ : نُعِيَت إلَيَّ نَفسي؟

قالَ : فَقالَ لي : يا زَيدُ ، ما عِندَنا لَكَ خَيرٌ ، وأنتَ مِن شيعَتِنا ، إلَينَا الصِّراطُ ، وإلَينَا الميزانُ ، وإلَينا حِسابُ شيعَتِنا ، وَاللّهِ لَأَنا لَكُم أرحَمُ مِن أحَدِكُم بِنَفسِهِ . يا زَيدُ ، كَأَنّي أنظُرُ إلَيكَ في دَرَجَتِكَ مِنَ الجَنَّةِ ورَفيقُكَ فيهَا الحارِثُ بنُ المُغيرَةِ النَّصرِيُّ . (4) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 418 الرقم 314 ، الاختصاص : ص 196 وليس فيه «مؤمن لا يرتدّ أبدا» ، بحار الأنوار : ج 47 ص 352 ح 57 .
2- .رجال الكشّي : ج 1 ص 416 ح 312 .
3- .قال النجاشي : زَيدُ بنُ يُونُسَ ، وقيلَ ابنُ موسى أبو اُسامَةَ الشَّحّامُ مَولى شَديدِ بنِ عَبدِالرَّحمنِ بنِ نَعيمٍ الأَزدِي الغامِدِي ، كُوفِيُّ ، رَوى عَن أبي عَبدِاللّه ِ وأبي الحَسَنِ عليهماالسلام ، وقالَ الشيخُ : زَيدُ الشَّحّامُ يُكَنّى أبا اُسامَةَ ، ثِقَةٌ ، وعَدَّهُ المُفيدُ مِن الأعلامِ الرُّؤَساء المَأخُوذِ عَنهُمُ الحَلالُ والحَرامُ والفُتيا والأحكامُ ، الَّذينَ لامَطعَنَ عَلَيهِم ولا طَريقَ إلى ذَمِّ واحِدٍ مِنهُم (راجع : معجم رجال الحديث : ج 8 ص 376) .
4- .رجال الكشي : ج 2 ص 1628 ح 619 ، بحارالأنوار : ج 68 ص 114 ح 30 .

ص: 717

2 . زيد شحّام

448.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از هشام بن حكم _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد : «حمران ، مؤمن است و هرگز از ايمانش بر نمى گردد».

سپس فرمود : «من و پدرم ، شفيعان خوبى براى حمران بن اَعيَن در روز قيامت خواهيم بود . دستش را مى گيريم و او را رها نمى كنيم تا با هم وارد بهشت شويم ».449.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از بُكَير بن اَعيَن _ :براى نخستين بار به حج رفتم . ره سپار مِنا شدم و سراغ خيمه امام صادق عليه السلام را گرفتم و وارد خيمه شدم . جماعتى در خيمه حضور داشتند . به چهره هايشان نگريستم . امام عليه السلام را در ميانشان نديدم . متوجّه شدم كه در گوشه چادر ، حجامت مى كند . فرمود : «نزد من بيا» و سپس فرمود : «اى جوان ! تو از فرزندان اَعيَن هستى؟» .

گفتم : بله ، خدا مرا فدايت كناد !

فرمود : «كدام يكى شان؟» . گفتم : بكير بن اعين هستم . فرمود : «حُمران چه مى كند؟» . گفتم : با آن كه بسيار مايل به ديدار شما بود ، امسال به حج نيامد ، و به شما سلام رساند . فرمود : «سلام بر هر دوى شما ! حمران ، مؤمنى اهل بهشت است . هرگز شك نمى كند . نه ، به خدا ! نه ، به خدا ! [ اين را ] به خودش مگو» .2 . زيد شحّام 1451.الأمالي للصدوق عن ابن عبّاس :رجال الكشّى _ به نقل از زيد شَحّام _ :بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . به من فرمود : «اى زيد ! توبه اى ديگر نما و عبادتى را به جا بياور» .

گفتم : آيا خبر مرگم را مى دهى؟

فرمود : «اى زيد ! آنچه در نزد ماست ، براى تو بهتر است و تو از شيعيان ما هستى . راه [آخرت] ، به سوى ماست و ميزان و حساب [اعمالِ] شيعيان ما ، بر عهده ماست . به خدا سوگند ، من به شما مهربان تر از شما به خودتان هستم . اى زيد ! گويا من به تو مى نگرم كه در جايگاه بهشتى ات به همراه حارث بن مغيره نصرى ، قرار گرفته اى» .3 . عِلباء (1)

.


1- .علباء بن دَرّاع اسدى ، از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام و شيعه اى جليل القدر و ممدوح است . در روزگار امام صادق عليه السلام ، والى بنى اميّه در بحرين بود و در همان ايّام در گذشت.

ص: 718

3 . عِلباءُ (1)454.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّي عن أبي بصير :إنَّ عِلباءَ الأَسَدِيَّ وُلِّيَ البَحرَينَ فَأَفادَ سَبعَمِئَةِ ألفِ دينارٍ ودَوابَّ ورَقيقا ، قالَ : فَحَمَلَ ذلِكَ كُلَّهُ حَتّى وَضَعَهُ بَينَ يَدَي أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام ، ثُمَّ قالَ : إنّي وُلّيتُ البَحرَينَ لِبَني اُمَيَّةَ ، وأفَدتُ كَذا وكَذا ، وقَد حَمَلتُهُ كُلَّهُ إلَيكَ ، وعَلِمتُ أنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَجعَل لَهُم مِن ذلِكَ شَيئا ، وأنَّهُ كُلَّهُ لَكَ .

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : هاتِهِ! فَوَضَعَ بَينَ يَدَيهِ ، فَقالَ لَهُ : قَد قَبِلنا مِنكَ ، ووَهَبناهُ لَكَ ، وأحلَلناكَ مِنهُ ، وضَمِنّا لَكَ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ . (2)455.صحيح مسلم عن سعيد بن المسيّب عن عامر بن سعد بن أبرجال الكشّي عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لي : حَضَرتَ عِلباءَ عِندَ مَوتِهِ ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، وأخبَرَني أَنّكَ ضَمِنتَ لَهُ الجَنَّةَ وَسَأَلَنِي أَن أُذكِّرَكَ ذَلِكَ ، قالَ : صَدَقَ . قالَ : فَبَكَيتُ ثُمَّ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، فَما لِي! ألَستُ كَبيرَ السِّنِّ الضَّعيفَ الضَّريرَ البَصيرَ المُنقَطِعَ إلَيكُم ؟ فَاضمَنها لي . قالَ : قَد فَعَلتُ . قالَ : قُلتُ : اِضمَنها عَلى آبائِكَ _ وسَمَّيتُهُم واحدا واحدا _ قالَ : قَد فَعَلتُ . قُلتُ : فَاضمَنها لي عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . قالَ : قَد فَعَلتُ . قالَ : قُلتُ : فَاضمَنها لي عَلَى اللّهِ تَعالى . قالَ :

فَأَطرَقَ ، ثُمَّ قالَ : قَد فَعَلتُ . (3) .


1- .عِلباءُ بنُ دَرّاعٍ الأَسَدِيُّ مِن أَصحابِ الإِمامِ الباقِرِ وَالإِمامِ الصّادِقِ عليهماالسلام إِمامِيٌّ جَلِيلُ القَدرِ مَمدُوحٌ ، كانَ والِيا عَلَى البَحرَينِ لِبَنِي أُمَيَّةَ فِي عَهدِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ، وَماتَ فِي أَيّامِهِ (راجع : معجم رجال الحديث : ج 11 ص 179 الرقم 7791 و ج 2 ص 389 الرقم 2190) .
2- .رجال الكشي : ج 2 ص 453 ح 352 ، بحارالأنوار : ج 96 ص 194 ح 19 .
3- .رجال الكشّي : ج 1 ص 400 ح 289 و ج 2 ص 453 ح 351 ، نقد الرجال : ص 223 فيهما «أبا جعفر عليه السلام » بدل «أبي عبد اللّه عليه السلام » .

ص: 719

3 . عِلباء

456.تاريخ دمشق عن عامر بن سعد :رجال الكشّى _ به نقل از ابو بصير _ :عِلباء اسدى، والى بحرين شد و مبلغ هفتصد هزار دينار و تعدادى چارپا و برده به دست آورد . همه اينها را بُرد و در برابر امام صادق عليه السلام گذاشت و گفت : من از سوى بنى اميّه ، والى بحرين شدم و فلان مقدار، ثروت به دست آورده ام و همه اش را خدمت شما آورده ام و مى دانم كه خداوند عز و جلهيچ مبلغى از آن را براى آنان روا ندانسته و همه اش براى شماست . امام صادق عليه السلام به او فرمود : «آنها را بياور» .

او آنها را آورد و در برابر ايشان قرار داد. امام عليه السلام به او فرمود : «از تو پذيرفتيم و به تو بخشيديم و برايت حلال كرديم و بهشت را از جانب خدا برايت ضامن شديم» .457.تاريخ بغداد عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از ابو بصير _ :خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «هنگام درگذشت عِلباء ، تو حضور داشتى؟». گفتم : آرى . او به من گفت كه شما بهشت را برايش ضمانت كرده ايد و از من خواست كه اين مطلب را به شما بگويم . امام عليه السلام فرمود : «راست گفته است». من گريستم و گفتم : فدايت شوم ! پس منِ سال خورده ناتوانِ كورِ ارادتمند شما، چه؟ براى من هم ضمانت فرما . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ پدرانت ، آن را برايم ضمانت كن . آن گاه ، نام يكايك آن بزرگواران را بردم . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را برايم ضمانت كن . فرمود : «ضمانت كردم» . گفتم : به حقّ خداى متعال، آن را برايم ضمانت كن .

آن گاه، امام عليه السلام مدّتى سرش را پايين انداخت و سپس فرمود : «ضمانت كردم».

.

ص: 720

458.تاريخ بغداد عن سويد بن غفلة عن عمر بن الخطّاب :الاصول الستة عشر عن أبي بصير :دَخَلتُ عَلى عِلباءَ (هُوَ ابنُ دَرّاعٍ الأَسَدِيُّ) وهُوَ مَريضٌ ، فَقالَ : يا أبا بَصيرٍ ! شَعَرتُ أنَّ أبا جَعفَرٍ عليه السلام (1) قَد ضَمِنَ لِيَ الجَنَّةَ . قُلتُ : ضَمِنَ لَكَ الجَنَّةَ؟ قالَ : إي وَاللّهِ . فَانطَلَقتُ أنا بَعدَ ذلِكَ حَتّى دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، فَقالَ لي أوَّلَ ما رَآني : وهَلَكَ عِلباءُ ؟ قالَ : قُلتُ : إي وَاللّهِ ، قالَ : فَما قالَ لَكَ ؟ قالَ : قُلتُ : أخبَرَني أنَّكَ ضَمِنتَ لَهُ الجَنَّةَ ، قالَ : صَدَقَ وَاللّهِ . (2)459.تاريخ بغداد عن المهديّ العبّاسي :تهذيب الأحكام عن الحسين بن سعيد ، عن محمد بن أبي عمير عن الحكم بن علباء الأسدي :وُلِّيتُ البَحرينَ فَأَصَبتُ بِها مالاً كَثيرا ، فَأَنفَقتُ وَاشتَرَيتُ ضِياعا كَثيرَةً ، وَاشتَرَيتُ رَقيقا وَاُمَّهاتِ أولادٍ ، ووُلِدَ لي ، ثُمَّ خَرَجتُ إلى مَكَّةَ فَحَمَلتُ عِيالي واُمَّهاتِ أولادي ونِسائي ، وحَمَلتُ خُمسَ ذلِكَ المالِ ، فَدَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : إنّي وُلّيتُ البَحرَينَ فَأَصَبتُ بِها مالاً كَثيرا ، وَاشتَرَيتُ مَتاعا ، وَاشتَرَيتُ رَقيقا ، وَاشتَرَيتُ اُمَّهاتِ أولادٍ ، ووُلِدَ لي وأنفَقتُ ، وهذا خُمسُ ذلِكَ المالِ ، وهؤُلاءِ اُمَّهاتُ أولادي ونِسائي قَد أتَيتُكَ بِهِ .

فَقالَ : أما إنَّهُ كُلَّهُ لَنا ، وقَد قَبِلتُ ما جِئتَ بِهِ ، وقَد حَلَّلتُكَ مِن اُمَّهاتِ أولادِكَ

ونِسائِكَ وما أنفَقتَ ، وضَمِنتُ لَكَ عَلَيَّ وعَلى أبِيَ الجَنَّةَ . (3) .


1- .الأحاديث المروية عن علباء ورد بعضها عن الإمام الصادق عليه السلام و بعضها عن الإمام الباقر عليه السلام و بعضها عن الحكم بن علباء عن الإمام الباقر عليه السلام وقد توفي علباء في زمن الإمام الصادق عليه السلام كما في كتب الرجال، وهذه الحادثة تتعلّق باحتضار علباء و عليه فروايتها عن الإمام الباقر عليه السلام خطأ والصحيح كونها عن الإمام الصادق عليه السلام كما أشار الى ذلك في معجم رجال الحديث ، كما ان ما ورد في الروايات عن الحكم بن علباء _ كالخبر الآتي _ هو تصحيف أيضا و صحيحه «الحكم عن علباء» كما صرح بذلك السيد الداماد. و عليه فتكرر الحادثة لعلباء أو لعلباء تارة ولابنه اخرى بعيد (راجع : معجم رجال الحديث : ج 11 ص 180 _ 181) .
2- .الاُصول الستة عشر : ص 248 ح 315 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 4 ص 137 ح 385 ، الاستبصار : ج 2 ص 58 ح 190 ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 368 ح 12640 .

ص: 721

460.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاُصول الستّة عشر _ به نقل از ابو بصير _ :بر عِلباء (فرزند دَرّاع اسدى) وارد شدم، در حالى كه بيمار بود . گفت : اى ابو بصير ! احساس كردم كه امام باقر عليه السلام (1) بهشت را برايم تضمين نمود .

گفتم : برايت بهشت را تضمين نمود ؟ گفت : آرى ، به خدا .

پس از آن ماجرا رفتم تا به خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم . اوّلين چيزى كه پس از ديدن من فرمود، پرسيد : «عِلباء مُرد؟».

گفتم : آرى، به خدا . فرمود : «به تو چه گفت ؟».

گفتم : به من گفت كه شما بهشت را برايش تضمين كرده ايد .

فرمود : «به خدا سوگند ، راست گفته است» .461.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مُشيرا إلى عَلِيٍّ عليه السلام _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از حسين بن سعيد ، از محمّد بن ابى عمير ، از حكم بن عِلباء اسدى _ :والى بحرين شدم و مال فراوانى به دست آوردم . مقدارى را انفاق كردم و املاك بسيارى خريدم و نيز تعدادى غلام و كنيز خريدم . يكى از كنيزانم برايم بچّه اى آورد . آن گاه به مكّه رفتم و عائله و كنيزان و زن هايم را هم با خود بردم و يك پنجمِ مالم را هم با خود بردم . خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و به ايشان گفتم : من والى بحرين شدم و مال فراوانى به دست آوردم . اجناسى خريدم و غلام و كنيز خريدم و يكى از كنيزانم برايم بچّه اى آورد . مقدارى را نيز انفاق كردم و اين هم يك پنجمِ مالم است و اينان، كنيزان و زنانم هستند كه خدمت شما آورده ام .

فرمود : «همه آنها مال ماست . هر چه آورده اى، مى پذيرم و كنيزان و زنانت و هر چه را بخشيده اى، حلال مى كنم . خودم و پدرم ، عهده دار مى شويم كه بهشت را برايت تضمين كنيم» .4 . عيسى بن ابى منصور (2) .


1- .در نقل هاى گوناگون اين حديث ، برخى امام صادق عليه السلام ، برخى امام باقر عليه السلام و برخى ديگر ، حكم بن علباء از امام باقر عليه السلام نقل كرده اند . بر اساس كتاب هاى رجال ، علباء ، در زمان امام صادق عليه السلام از دنيا رفته است و از آن جا كه اين قضيّه مربوط به حال احتضار علباء است ، نقل از امام باقر عليه السلام ، اشتباه است و بايد از امام صادق عليه السلام باشد ، چنان كه در معجم رجال الحديث (ج 11 ص 180 _ 181) به اين مطلب اشاره شده است . نيز آنچه در نقل ، «حكم بن علباء» آمده ، تصحيف «حكم عن علباء» است ، چنان كه مير داماد به آن تصريح كرده است . بنا بر اين ، تكرار اين واقعه براى علباء و يا اتّفاق آن ، هم براى خود علباء و هم براى فرزندش بعيد است .
2- .عيسى بن ابى منصور ، ابو صالح ، از موالى ، اهل كوفه ، از اصحاب امام صادق عليه السلام ، معروف به شَلَقان ، و از فضلا و نيكان بود . در مدح او ، احاديثى از امام صادق عليه السلام رسيده است .

ص: 722

4 . عِيسَى بنُ أَبِي مَنصُورٍ (1)464.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامرجال الكشّي عن إبراهيم بن عليّ :كانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِذا رَأى عِيسَى بنِ أَبِي مَنصُورٍ قالَ : مَن أَحَبَّ أَن يَرى رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا . (2)5 . فَتَىً مِن كُتّابِ بَني أمَيَّةَ466.فضائل الصحابة عن محدوج بن زيد :الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :كانَ لي صَديقٌ مِن كُتّابِ بَني اُمُيَّةَ ، فَقالَ لي : اِستَأذِن لي عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَاستَأذَنتُ لَهُ عَلَيهِ ، فَأَذِنَ لَهُ ، فَلَمّا أن دَخَلَ سَلَّمَ وجَلَسَ ، ثُمَّ قالَ: جُعِلتُ فِداكَ إنّي كُنتُ في ديوانِ هؤُلاءِ القَومِ فَأَصَبتُ مِن دُنياهُم مالاً كَثيرا وأغمَضتُ في مَطالِبِهِ؟

فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : لَو لا أنَّ بَني اُمَيَّةَ وَجَدوا مَن يَكتُبُ لَهُم ويَجبي لَهُمُ الفَيءَ ويُقاتِلُ عَنهُم ويَشهَدُ جَماعَتَهُم لَمّا سَلَبونا حَقَّنا . ولَو تَرَكَهُمُ النّاسُ وما في أيديهِم ما وَجَدوا شَيئا إلّا ما وَقَعَ في أيديهِم .

قالَ: فَقالَ الفَتى: جُعِلتُ فِداكَ ، فَهَل لي مَخرجٌ مِنهُ؟ قالَ: إن قُلتُ لَكَ تَفعَلُ؟ قالَ: أفعَلُ، قالَ لَهُ: فَاخرُج مِن جَميعِ مَا اكتَسَبَت في ديوانِهِم فَمَن عَرَفتَ مِنهُم رَدَدتَ

عَلَيهِ مالَهُ ، ومَن لَم تَعرِف تَصَدَّقتَ بِهِ وأنَا أضمَنُ لَكَ عَلَى اللّهِ عَزَّوجَلَّ الجَنَّةَ .

قالَ: فَأَطرَقَ الفَتى رَأسَهُ طَويلاً ثُمَّ قالَ: قَد فَعَلتُ جُعِلتُ فِداكَ .

قالَ ابنُ أبي حَمزَةَ: فَرَجَعَ الفَتى مَعَنا إلَى الكوفَةِ فَما تَرَكَ شَيئا عَلى وَجهِ الأَرضِ الّا خَرَجَ مِنهُ حَتّى ثِيابَهُ الَّتي كانَت عَلى بَدَنِهِ . قالَ: فَقَسَّمتُ لَهُ قِسمَةً وَاشتَرَينا لَهُ ثِيابا وبَعَثنا إلَيهِ بِنَفَقَةٍ . قالَ: فَما أتى عَلَيهِ الّا أشهُرٌ قَلائِلُ حَتّى مَرِضَ ، فَكُنّا نَعودُهُ .

قالَ: فَدَخَلتُ عَلَيهِ يَوما وهُوَ فِي السّوقِ ، قالَ: فَفَتَحَ عَينَيهِ ثُمَّ قالَ لي: يا عَلِيُّ وَفى لي وَاللّهِ صاحِبُكَ . قالَ : ثُمَّ ماتَ ، فَتَوَلَّينا أمرَهُ ، فَخَرَجتُ حَتّى دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيَّ قالَ: يا عَلِيُّ وَفَينا وَاللّهِ لِصاحِبِكَ! قالَ: فَقُلتُ: صَدَقتَ جُعِلتُ فِداكَ ، هكَذا وَاللّهِ قالَ لي عِندَ مَوتِهِ. (3) .


1- .عِيسَى بنُ أَبِي مَنصُورٍ أَبُو صالِحٍ مَولَى كُوفِيٍّ مِن أَصحابِ الصّادِقِ عليه السلام ، المَعرُوفُ بِشَلَقانَ ، مِن الفُضَلاءِ وَالأَخيارِ ، وَرَدَ فِي مَدحِهِ رِواياتٌ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 622 و رجال الطوسي : ص 258 الرقم 556 و خلاصة الأقوال : ص 215 الرقم 706 و التحرير الطاووسي : ص 200 الرقم 297 و معجم رجال الحديث : ج 13 ص 176 الرقم 9151 و ص 210 الرقم 9233) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 621 ح 599 ، رجال ابن داوود : ص 148 الرقم 1162 ، التحرير الطاووسي : ص 200 الرقم 297 ، نقد الرجال : ص 260 .
3- .الكافي : ج 5 ص 106 ح 4 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 331 ح 920 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 240 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 383 ح 105 .

ص: 723

4 . عيسى بن ابى منصور
5 . جوانى از كاتبان بنى اميّه

467.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن على _ :امام صادق عليه السلام هر گاه عيسى بن ابى منصور را مى ديد ، مى فرمود : «هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين بنگرد » .5 . جوانى از كاتبان بنى اميّه469.تاريخ دمشق عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه _ :دوستى داشتم كه از كاتبان بنى اميّه بود . به من گفت : از امام صادق عليه السلام برايم اجازه ملاقات بگير .

من از امام عليه السلام اجازه خواستم و ايشان اجازه داد . چون به حضور ايشان رسيد ، سلام كرد و نشست و سپس گفت : قربانت گردم ! من در ديوان اين جماعت، كار مى كردم و از دنياى آنان، به مال و منال فراوانى رسيده ام و براى به دست آوردن آن، چشم بر هم نهادم (به حلال و حرام توجّهى ننمودم) .

امام صادق عليه السلام فرمود : «اگر بنى اميّه كسى را نمى يافتند كه برايشان دبيرى كند و ماليات بگيرد و براى آنان بجنگد و در [نماز] جماعتشان حاضر شود، هرگز نمى توانستند حقّ ما را غصب كنند ! اگر مردم، آنها را با آنچه در دستشان است، تنها مى گذاشتند، چيزى جز همانچه در دستشان افتاده بود، نمى يافتند» .

آن مرد جوان گفت : قربانت گردم ! آيا راهى براى بيرون آمدن از اين [وضع ]برايم هست؟

فرمود : «اگر برايت بگويم، انجام مى دهى؟».

گفت : انجام مى دهم .

فرمود : «خودت را از تمام آنچه در ديوانِ آنها به دست آورده اى، خلاص كن . كسانى را كه مى شناسى، مالشان را به آنها باز گردان و كسانى را كه نمى شناسى، از طرفشان صدقه بده . در اين صورت ، من از طرف خداوند عز و جل ، بهشت را برايت ضمانت مى كنم» .

مرد جوان، مدّتى طولانى سرش را پايين انداخت [و به تأمّل پرداخت] . سپس گفت : قربانت گردم ! چنين مى كنم .

آن جوان با ما به كوفه باز گشت و خودش را از هر چه در عالم داشت، خلاص كرد ، حتّى از جامه اى كه بر تن داشت . من قسمتى برايش تعيين كردم (1) و جامه هايى برايش خريديم و با قدرى خرجى، نزد او فرستاديم . چند ماهى نگذشت كه او بيمار شد . ما به عيادتش مى رفتيم . روزى كه در حال جان كندن بود، من تنها در كنارش بودم . چشمانش را باز كرد و گفت : اى على ! به خدا سوگند كه آقايت به تعهّدش وفا كرد ! اين را گفت و مُرد و ما او را به خاك سپرديم .

من آمدم تا بر امام صادق عليه السلام وارد شدم . همين كه مرا ديد، فرمود : «اى على ! به خدا سوگند كه در باره دوستت به تعهّدمان وفا كرديم» .

من گفتم : درست است، فدايت شوم ! به خدا سوگند كه او نيز هنگام مرگش، همين را گفت.

.


1- .يعنى: برايش پولى جمع كردم .

ص: 724

6 . الفُضَيلُ بنُ يَسارٍ (1)471.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر :رجال الكشّي عن إبراهيم بن عبد اللّه :كانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إِذا رَأى الفُضَيلَ بنَ يَسارٍ قالَ : بَشِّرِ المُخبِتِينَ (2) ، مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ رَجُلاً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا . (3) .


1- .الفُضَيلُ بنُ يَسارٍ النَّهدِيُّ أَبُو القاسِمِ عَرَبِيٌّ بَصرِيٌّ صَمِيمٌ ثِقَةٌ ، رَوى عَن أَبِي جَعفَرٍ وَأَبِي عَبدِ اللّه ِ عليهماالسلاموَماتَ فِي أَيّامِهِ . وَهُوَ مِنَ الفُقَهاءِ الأَعلامِ وَالرُّؤَساءِ المَأخُوذِ مِنهُمُ الحَلالُ وَالحَرامُ وَالفُتيا وَالأَحكامُ . (راجع : معجم رجال الحديث : ج 13 ص 335 الرقم 9436) .
2- .المُخْبِتين : أي المُتَوَاضِعين (مفردات ألفاظ القرآن : ص 272) .
3- .رجال الكشّي : ج 2 ص 472 ح 377 .

ص: 725

6 . فُضَيل بن يسار

6 . فُضَيل بن يسار (1)473.تاريخ دمشق عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن عبد اللّه _ :امام صادق عليه السلام هر گاه فضيل بن يسار را مى ديد ، مى فرمود : «فروتنان را بشارت باد ! هر كه دوست دارد مردى از اهل بهشت را ببيند ، به اين بنگرد» .

.


1- .ابو القاسم ، فُضَيل بن يسار نَهدى ، عرب و اصالتا بصرى و ثقه بود و در زمان امام صادق عليه السلام در گذشت . او از فقهاى برجسته و بزرگانى بود كه احكام حلال و حرام و فتوا از آنان گرفته مى شد . وى از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام ، روايت كرده است .

ص: 726

7 . مُعَلَّى بنُ خُنَيسٍ 1475.الطبقات الكبرى عن البراء بن عازب وزيد بن أرقم :رجال الكشّي عن إسماعيل بن جابر :دَخَلتُ عَلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لِي : يا إِسماعِيلُ ، قُتِلَ المُعَلّى ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : أَما وَاللّهِ لَقَد دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)17 / 7عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الكاظِمِ عليه السلام1 . عَلِيُّ بنُ يَقطِينٍ 3479.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ سَلَمَةَ _ ) رجال الكشّي عن عبد اللّه بن يحيى الكاهليّ :كُنتُ عِندَ أَبِي إِبراهِيمَ عليه السلام إِذ أَقبَلَ عَلِيُّ بنُ يَقطِينٍ فَالتَفَتَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام إِلى أَصحابِهِ ، فَقالَ : مَن سَرَّهُ أَن يَرى رَجُلاً مِن أَصحابِ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَليَنظُر إِلى هذا المُقبِلِ ، فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : هُو إِذا مِن أَهلِ الجَنَّةِ ؟ فَقالَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام : أَمّا أَنا فَأَشهَدُ أَنَّهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ . (2) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 679 الرقم 714 و ص 675 الرقم 707 ، التحرير الطاووسي : ص 281 الرقم 422 نحوه .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 730 الرقم 810 ، معجم رجال الحديث : ج 12 ص 229 الرقم 6 .

ص: 727

7 . مُعَلّى بن خُنَيس
17 / 7 شمارى از ياران امام كاظم عليه السلام
1 . على بن يقطين

7 . مُعَلّى بن خُنَيس (1)481.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ سَلَمَةَ _ ) رجال الكشّى _ به نقل از اسماعيل بن جابر _ :به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «اى اسماعيل ! مُعَلّى كشته شد؟» .

گفتم : آرى .

فرمود : «به خدا سوگند كه وارد بهشت شد » .17 / 7شمارى از ياران امام كاظم عليه السلام1 . على بن يقطين (2)485.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حَجَّةِ الوَداعِ _ ) رجال الكشّى _ به نقل از عبد اللّه بن يحيى كاهلى _ :نزد امام كاظم عليه السلام بودم كه على بن يقطين از دور پيدا شد . امام كاظم عليه السلام رو به يارانش نمود و فرمود : «هر كه خوش دارد مردى از ياران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ببيند ، به اين كه مى آيد ، بنگرد» .

مردى از حاضران گفت : او اهل بهشت است ؟

امام كاظم عليه السلام فرمود : «من كه گواهى مى دهم از اهل بهشت است » .

.


1- .معلّى بن خنيس ، ابو عبد اللّه ، وابسته امام صادق عليه السلام و قبل از آن ، وابسته بنى اسد بود . وى اهل كوفه و بزّاز بود . در معجم رجال الحديث (ج 13 ص 335) آمده است : او مردى بزرگوار و از شيعيان خالص امام صادق عليه السلام بود . احاديث فراوانى در مدح او آمده كه برخى از آنها صحيح اند و در آنها تصريح شده كه او اهل بهشت است . منشأ سخنانى كه در تضعيف او گفته شده ، شهرت يافتنِ نسبت غلو به اوست .
2- .ابو الحسن على بن يقطين بن موسى بغدادى ، به سال 124 ق ، در كوفه متولّد شد و وابسته بنى اسد بود و در بغداد ، ساكن شد . او نزد امام كاظم عليه السلام منزلت بسيارى داشت . در دستگاه حكومت ستمگر (عبّاسيان) كار مى كرد ؛ امّا معتقد به امامت بود . او به سال 182 ق ، در روزگار امام كاظم عليه السلام در بغداد ، در گذشت.

ص: 728

486.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في مَعنى اُولِي الأَمرِ _ ) رجال الكشّيّ عن زياد القنديّ عن علي بن يقطين :أَنَّ أَبا الحَسَنِ عليه السلام قَد ضَمِنَ لَهُ الجَنَّةَ . (1)487.كمال الدين عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :رجال الكشّي عن عبد الرحمن بن الحجّاج :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إِنَّ عَلِيَّ بنَ يَقطِينٍ أَرسَلَنِي إِلَيكَ بِرِسالَةٍ أَسأَلُكَ الدُّعاءَ لَهُ ، فَقالَ فِي أَمرِ الآخِرَةِ ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى صَدرِهِ ، ثُمَّ قالَ : ضَمِنتُ لِعَلِيِّ بنِ يَقطِينٍ أَلّا تَمَسَّهُ النّارُ أَبَدا . (2)2 . هِشامُ بنُ الحَكَمِ (3)489.الكافي عن سليم بن قيس :رجال الكشّي عن أسد بن أبي العلاء :كَتَبَ أَبُو الحَسَنِ الأَوَّلِ عليه السلام إِلى مَن وافَى المَوسِمَ مِن شِيعَتِهِ فِي بَعضِ السِّنِينَ فِي حاجَةٍ لَهُ ، فَما قامَ بِها غَيرُ هِشامِ بنِ الحَكَمِ . قالَ : فَإِذا هُوَ قَد كَتَبَ عليه السلام : جَعَلَ اللّهُ ثَوابَكَ الجَنَّةَ _ يَعنِي هِشامَ بنَ الحَكَمِ _ . (4)17 / 8عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلام1 . صَفوانُ بنُ يَحيى (5)493.الإمام الصادق عليه السلام :رجال الكشّي عن معمّر بن خلّاد :رَفَعتُ [إِلى الرِّضا عليه السلام ] ما خَرَجَ مِن غَلَّةِ إِسماعِيلَ بنِ

الخَطّابِ بِما أَوصى بِهِ إِلى صَفوانَ بنِ يَحيى ، فَقالَ : رَحِمَ اللّهُ إِسماعِيلَ بنِ الخَطّابِ بِما أَوصى بِهِ إِلى صَفوانَ بنِ يَحيى وَرَحِمَ صَفوانَ فَإِنَّهُما مِن حِزبِ آبائِي عليهم السلام ، وَمَن كانَ مِن حِزبِنا أَدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (6) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 729 الرقم 806 .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 729 ح 807 ، معجم رجال الحديث : ج 12 ص 229 الرقم 3 .
3- .هِشامُ بنُ الحَكَمِ أَبُو مُحَمَّدٍ مَولى كِندَةَ ، مَولِدُه بِالكُوفَةِ وَمَنشَؤُهُ بِواسِطٍ وَتِجارَتُهُ بِبَغدادَ ، مِن أَصحابِ الصّادِقِ وَمِن خَواصِّ الكاظِمِ عليهماالسلام ، كانَ مِمَّن فَتَقَ الكَلامَ فِي الإِمامَةِ وَهَذَّبَ المَذهَبَ بِالنَّظَرِ ، وَكانَ حاذِقا بِصناعَةِ الكَلامِ وَكانَت لَهُ مُباحِثاتٌ كَثِيرَةٌ مَعَ المُخالِفِينَ فِي الأُصُولِ وَغَيرِها ، وَلَهُ مُصَنَّفاتٌ كَثِيرَةٌ ذَكَرَها أَصحابُ الرِّجالِ وَالتَّراجِمِ فِي كُتُبِهِم (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 526 الرقم 475 ورجال النجاشي : ج 2 ص 397 الرقم 1165 وخلاصة الأقوال : ص 288 الرقم 1061 ونقد الرجال : ص 368 ومعجم رجال الحديث : ج 19 ص 271 الرقم 13329) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 548 الرقم 487 .
5- .صَفوانُ بنُ يَحيى أَبُو مُحَمَّدٍ البَجَلِيُّ بَيّاعُ السّابُرِيِّ (السابريّ : من أجود الثياب ، والسابريّ : ضرب من التمر . لسان العرب : ج 4 ص 342 «سبر») ، كُوفِيٌّ ثِقةٌ ثِقةٌ عَينٌ ، رَوى عَنِ الرِّضا وَكانَت لَه عِندَهُ مَنزِلَةٌ شَرِيفَةٌ ، كانَ مِن الوَرَعِ وَالعِبادَةِ عَلى ما لَم يَكُن عَلَيهِ أَحَدٌ مِن طَبَقَتِهِ ، ماتَ سَنَةَ عَشرٍ وَمِئَتَينِ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 439 الرقم 522 والفهرست : ص 145 الرقم 356 ورجال ابن داوود : ص 111 الرقم 782 وخلاصة الأقوال : ص 170 الرقم 500 ونقد الرجال : ص 173) .
6- .رجال الكشّي : ج 2 ص 792 الرقم 961 .

ص: 729

2 . هشام بن حَكَم
17 / 8 شمارى از ياران امام رضا عليه السلام
1 . صفوان بن يحيى

494.تفسير العيّاشي عن عمرو بن سعيد :رجال الكشّى _ به نقل از زياد قندى، در باره على بن يقطين _ :امام كاظم عليه السلام بهشت را برايش ضمانت كرد .495.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ عَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّى _ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج _ :به امام كاظم عليه السلام گفتم : على بن يقطين توسّط من، نامه اى فرستاد و تقاضا كرد كه برايش دعا كنيد . فرمود : «براى آخرتش؟». گفتم : آرى . ايشان دستش را بر سينه اش نهاد و سپس فرمود : «براى على بن يقطين ضمانت مى كنم كه هرگز آتش به او نرسد».2 . هشام بن حَكَم (1)497.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از اسد بن ابى العلاء _ :امام كاظم عليه السلام در يكى از سال ها به گروهى از شيعيانش كه به موسم حج رفته بودند ، نامه اى نوشت كه براى ايشان كارى انجام دهند و آن كار را كسى غير از هشام بن حكم انجام نداد . امام عليه السلام نوشت : «خداوند ، پاداش تو را بهشت قرار دهد !» و منظورش هشام بن حكم بود .17 / 8شمارى از ياران امام رضا عليه السلام1 . صفوان بن يحيى (2)501.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از مُعمَّر بن خلّاد _ :آن مقدار از عايدى غلّه اسماعيل بن خطّاب را كه براى صفوان بن يحيى وصيّت كرده بود ، خدمت امام رضا عليه السلام بردم . فرمود : «خدا رحمت كند اسماعيل بن خطّاب را با اين وصيّتى كه براى صفوان بن يحيى كرده و نيز رحمت كند صفوان را ! هر دو ، شيعه پدران من بودند و هر كه شيعه ما باشد ، خداوند ، او را به بهشت مى برد» .

.


1- .ابو محمّد هشام بن حكم ، وابسته كِنده ، در كوفه به دنيا آمد ، در واسط ، نشو و نما يافت و در بغداد ، به تجارت مشغول گشت . از اصحاب امام صادق عليه السلام و از ياران خاصّ امام كاظم عليه السلام بود . از جمله كسانى بود كه باب گفتار در امامت را گشود و با مباحث نظرى ، اين مذهب را مهذّب ساخت . در علم كلام ، چيره دست بود و مباحثات فراوانى در باره عقايد و جز آن ، با مخالفان داشت . مصنّفات بسيارى دارد كه صاحبان كتب رجالى و تراجم ، از آنها در كتاب هاى خود ، ياد كرده اند .
2- .ابو محمّد صفوان بن يحيى بَجَلى سابُرى فروش (سابُرى يا شاپورى ، از مرغوب ترين پارچه ها و نيز نوعى خرماست) ، كوفى ، كاملاً موثّق و معتبر بوده است . از امام رضا عليه السلام روايت كرده و نزد ايشان منزلت والايى داشته است . در ورع و عبادت ، هيچ يك از افرادِ هم طبقه اش به پاى او نمى رسند . او در سال دويست و ده از دنيا رفت .

ص: 730

2 . عَبدُ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ (1)503.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّي عن أبي القاسم نصر بن الصباح :عَبدُ الرَّحمنِ بنُ الحَجّاجِ شَهِدَ لَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام بِالجَنَّةِ ، وَكانَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقُولُ لِعَبدِ الرَّحمنِ : يا عَبدَ الرَّحمنِ ، كَلِّم أَهلَ المَدِينَةِ ، فَإِنِّي أُحِبُّ أَن يُرى فِي رِجالِ الشِّيعَةِ مِثلُكَ . (2)3 . عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ بنِ الحُسينِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام (3)505.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّيّ عن عليّ بن الحكم عن سليمان بن جعفر :قالَ لِي عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ عليهم السلام : أَشتَهِي أَن أَدخُلَ عَلى أَبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام أُسَلِّم عَلَيهِ ، قُلتُ : فَما يَمنَعُكَ مِن ذلِكَ ؟ قالَ : الإِجلالُ وَالهَيبَةُ لَهُ ، وَأَتَّقِي عَلَيهِ .

قالَ : فَاعتَلَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام عِلَّةً خَفِيفَةً وَقَد عادَهُ النّاسُ ، فَلَقِيتُ عَلِيَّ بنَ عُبَيدِ اللّهِ ،

فَقُلتُ : قَد جاءَكَ ما تُرِيدُ ، قَدِ اعتَلَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام عِلَّةً خَفِيفَةً وَقَد عادَهُ النّاسُ ، فَإِن أَرَدتَ الدُّخُولَ عَلَيهِ فَاليَومَ .

قالَ : فَجاءَ إِلى أَبِي الحَسَنِ عليه السلام عائِدا ، فَلَقِيَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام بِكُلِّ ما يُحِبُّ مِن التَّكرِمَةِ وَالتَّعظِيمِ ، فَفَرِحَ بِذلِكَ عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ فَرَحا شَدِيدا .

ثُمَّ مَرِضَ عَلِيُّ بنُ عُبَيدِ اللّهِ فَعادَهُ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام وَأَنا مَعَهُ ، فَجَلَسَ حَتّى خَرَجَ مَن كانَ فِي البَيتِ . فَلَمّا خَرَجنا أَخبَرَتنِي مَولاةٌ لَنا أَنَّ أُمَّ سَلَمَةَ امرَأَةَ عَلِيِّ بنِ عُبَيدِ اللّهِ كانَت مِن وَراءِ السِّترِ ، تَنظُرُ إِلَيهِ [ عليه السلام ] ، فَلَمّا خَرَجَ خَرَجَت وَانكَبَّت عَلى المَوضِعِ الَّذِي كانَ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام فِيهِ جالِسا تُقَبِّلُهُ وَتَتَمَسَّحُ بِهِ .

قالَ سُلَيمانُ : ثُمَّ دَخَلتُ عَلى عَلِيِّ بنِ عُبَيدِ اللّهِ ، فَأَخبَرَنِي بِما فَعَلَت أُمُّ سَلَمَةَ ، فَخَبَّرتُ بِهِ أَبا الحَسَنِ عليه السلام ، فَقالَ : يا سُلَيمانُ ، إِنَّ عَلِيَّ بنَ عُبَيدِ اللّهِ وَامرَأَتَهُ وَوُلدَهُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ .

يا سُلَيمانَ ، إِنَّ وُلدَ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ عليهماالسلام إِذا عَرَّفَهُمُ اللّهُ هذا الأَمرَ لَم يَكُونُوا كَالنّاسِ . (4) .


1- .عَبدُ الرَّحمنِ بنِ الحَجّاجِ البَجَلِيُّ مَولاهُم كُوفِيٌّ ، بَيّاعُ السّابُرِيِّ ، سَكَنَ بَغدادَ كانَ ثِقةً ثقةً ثَبتا وَجها ، كانَ وَكِيلاً لِأَبِي عَبدِ اللّه ِ ، وَماتَ فِي عَصرِ الإِمامِ الرِّضا عليهماالسلام عَلى وَلايَتِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 49 الرقم 628 و خلاصة الأقوال : ص 204 الرقم 650 و رجال ابن داوود : ص 128 الرقم 949 و نقد الرجال : ص 184) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 741 الرقم 830 ، نقد الرجال : ص 185 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 405 ، وراجع : التحرير الطاووسي : ص 193 الرقم 281 .
3- .كانَ مِن خَواصِّ الإِمامَينِ الكاظِمِ وَالرِّضا عليهماالسلام ، وَعادَهُ الإِمامُ الرِّضا عليه السلام حِينَ مَرَضِهِ ، وَفِيهِ حَدِيثٌ يَدُلُّ عَلى جَلالَتِهِ وَإِخلاصِهِ وَتَشَيُّعِهِ . كانَ أَزهَدَ آلِ أَبِي طالِبٍ وَأَعبَدَهم فِي زَمانِهِ ، وَلَهُ كِتابٌ فِي الحَجِّ يَروِيهِ كُلَّهُ عَنِ الإِمامِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 80 الرقم 669 والتحرير الطاووسي : ص 181 الرقم 250 و نقد الرجال : ص 239 و معجم رجال الحديث : ج 12 ص 87 الرقم 8301) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 856 الرقم 1109، الاختصاص: ص 89 وليس فيه ذيله من «فلمّا خرجنا...»، خلاصة الأقوال : ص 183 الرقم 543 ، التحرير الطاووسي : ص 181 الرقم 250 ، بحار الأنوار : ج 49 ص 222 ح 15 .

ص: 731

2 . عبد الرحمان بن حَجّاج
3 . على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين عليه السلام

2 . عبد الرحمان بن حَجّاج (1)507.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ابو القاسم نصر بن صباح _ :امام رضا عليه السلام به بهشتى بودن عبد الرحمان بن حَجّاج ، گواهى داد و امام صادق عليه السلام به عبد الرحمان مى فرمود : «اى عبد الرحمان! براى مردم مدينه ، سخن بگو ؛ زيرا من دوست دارم كه امثال تو در ميان مردان شيعه ديده شوند» .3 . على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين عليه السلام (2)509.الإمام عليّ عليه السلام :رجال الكشّى _ به نقل از على بن حكم ، از سليمان بن جعفر _ :على بن عبيد اللّه بن حسين بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليه السلام به من گفت : دلم مى خواهد براى عرض سلام ، خدمت امام الرضا عليه السلام برسم . من گفتم : پس چه چيز ، مانع تو از اين كار مى شود؟ گفت : شُكوه و هيبت ايشان . از ايشان مى ترسم.

يك بار كه امام رضا عليه السلام به بيمارى خفيفى دچار شد و مردم به عيادتش مى آمدند ، به على بن عبيد اللّه بر خوردم . به او گفتم : اكنون زمان آن چيزى كه مى خواهى ، رسيده است . امام رضا عليه السلام به اندك ناخوشى اى گرفتار شده است و مردم به عيادتش مى آيند . اگر مى خواهى به خدمتش برسى ، امروز وقت آن است.

على بن عبيد اللّه به عيادت امام رضا عليه السلام آمد . ايشان با او برخوردى در نهايت احترام و تكريم كرد و على بن عبيد اللّه از اين برخورد امام عليه السلام ، بسيار شادمان شد.

بعدها على بن عبيد اللّه بيمار شد و امام رضا عليه السلام به عيادتش رفت و من نيز با ايشان بودم . امام عليه السلام آن قدر نشست كه همه كسانى كه در اتاق بودند ، رفتند . چون ما هم رفتيم ، خانمى كه خدمتكار ما بود ، به ما گفت كه اُمّ سلمه ، همسر على بن عبيد اللّه ، از پشت پرده به امام عليه السلام نگاه مى كرد و امام عليه السلام كه بيرون رفت ، از پشت پرده در آمد و خود را بر جايى كه ايشان نشسته بود ، انداخت و شروع به بوسيدن آن و دست كشيدن بر آن كرد.

من بعد نزد على بن عبيد اللّه رفتم و او كارى را كه اُمّ سلمه كرده بود ، برايم گفت . من آن را براى امام رضا عليه السلام تعريف كردم . فرمود : «اى سليمان! على بن عبيد اللّه و همسر و فرزندانش ، اهل بهشت اند .

اى سليمان! فرزندان على و فاطمه ، هر گاه خداوند ، اين امر [ امامت و ولايت ] را به آنان بشناساند ، مانند ديگر مردمان نيستند» . (3)

.


1- .عبد الرحمان بن حَجّاج بَجَلى ، وابسته بَجَليان ، اهل كوفه و سابُرى فروش بود و در بغداد سكنا گزيد . كاملاً ثقه و مطمئن و موجّه بود و وكيل امام صادق عليه السلام بود . در روزگار امام رضا عليه السلام و با ولايت ايشان ، از دنيا رفت .
2- .از ياران خاصّ امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام بود ، به طورى كه وقتى بيمار شد ، امام رضا عليه السلام شخصا به عيادتش رفت . حديثى در باره اش رسيده كه نشانگر مقام شامخ و اخلاص و تشيّع اوست . او زاهدترين و عابدترين فرد خاندان ابو طالب در روزگار خود بود . در باره حج ، كتابى دارد كه همه آن را از امام كاظم عليه السلام روايت كرده است .
3- .يعنى اگر به امامت و ولايت ما اعتقاد پيدا كنند ، با تمام وجود به آن عشق مى ورزند .

ص: 732

4 . يُونُسُ بنُ عَبدِ الرحمنِ 1511.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في يَومِ بَنِي النَّضيرِ _ ) رجال الكشّي عن محمّد بن الحسن الواسطيّ وجعفر بن عيسى ومحمّد بن يونس :إِنَّ الرِّضا عليه السلام ضَمِنَ لِيُونُسَ الجَنَّةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ . (1) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 779 ح 911 ، خلاصة الأقوال : ص 297 الرقم 1103 ، التحرير الطاووسي : ص 316 الرقم 462 ، نقد الرجال : ص 382 .

ص: 733

4 . يونس بن عبد الرحمان

4 . يونس بن عبد الرحمان 1513.الأمالي للطوسي عن حذيفة بن اليمان :رجال الكشّى _ به نقل از محمّد بن حسن واسطى و جعفر بن عيسى و محمّد بن يونس _ :امام رضا عليه السلام سه مرتبه بهشت را براى يونس ضمانت نمود .

.

ص: 734

514.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في ذِكرِ مَن أنكَرَ عَلى أبي بَكرٍ فِعلَهُ وجُل ) رجال الكشّي عن جعفر بن عيسى اليقطينيّ ومحمّد بن الحسن :إِنَّ أَبا جَعفَرٍ عليه السلام ضَمِنَ لِيُونُسَ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ الجَنَّةَ عَلى نَفسِهِ وَآبائِهِ عليهم السلام . (1)515.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّيّ عن يونس بن عبد الرحمن :إِنَّ أَبا الحَسَنِ عليه السلام ضَمِنَ لِيَ الجَنَّةَ مِنَ النّارِ . (2)17 / 9عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الجَوادِ عليه السلام1 . إِبراهيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ (3)519.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّي عن إبراهيم بن أبي محمود :دَخَلتُ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام وَمَعِيَ كُتُبٌ إِلَيهِ مِن أَبِيهِ ، فَجَعَلَ يَقرَؤُها وَيَضَعُ كِتابا كَثِيرا عَلى عَينَيهِ ، وَيَقُولُ : خَطُّ أَبِي وَاللّهِ! وَيَبكِي حَتّى سالَت دُمُوعُهُ عَلى خَدَّيهِ .

فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، قَد كانَ أَبُوكَ رُبَّما قالَ لِي فِي المَجلِسِ الواحِدِ مَرّاتٍ : أَسكَنَكَ اللّهُ الجَنَّةَ ، أَدخَلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ . قالَ : فَقالَ : وَأَنا أَقُولُ : أَدخَلَكَ اللّهُ الجَنَّةَ ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، تَضمَنُ لِي عَلى رَبِّكَ أَن يُدخِلَنِي الجَنَّةَ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَأَخَذتُ رِجلَهُ فَقَبَّلتُها . (4) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 779 ح 912 .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 784 ح 936 .
3- .إِبراهِيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ الخُراسانيُّ ، ثِقَةٌ مَولى . رَوى عَنِ الرِّضا عليه السلام وَعاشَ بَعدَهُ ، وَقَعَ إِبراهيمُ بنُ أَبِي مَحمُودٍ فِي إسنادِ عِدَّةٍ مِن الرِّواياتِ تَبلُغُ اثنَينِ وَثَلاثِينَ مَورِدا (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 107 ح 42 ورجال الطوسي : ص 351 الرقم 5204 وخلاصة الأقوال : ص 47 الرقم 3 والتحرير الطاووسي : ص 33 الرقم 10 ومعجم رجال الحديث : ج 1 ص 198 الرقم 90) .
4- .رجال الكشّي : ج 2 ص 838 ح 1073 .

ص: 735

17 / 9 شمارى از ياران امام جواد عليه السلام
1 . ابراهيم بن ابى محمود

520.الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهماالسلام :رجال الكشّى _ به نقل از جعفر بن عيسى يقطينى و محمّد بن حسن _ :امام جواد عليه السلام از جانب خود و پدرانش عليهم السلام ، بهشت را براى يونس بن عبد الرحمان ضمانت كرد.521.الكافي عن جابر :رجال الكشّى _ به نقل از يونس بن عبد الرحمان _ :امام رضا عليه السلام رفتن به بهشت و نجات از آتش را برايم ضمانت كرد.17 / 9شمارى از ياران امام جواد عليه السلام1 . ابراهيم بن ابى محمود (1)525.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود _ :خدمت امام جواد عليه السلام رسيدم و با خود ، نامه هايى از پدرش براى ايشان داشتم . ايشان شروع به خواندن آنها كرد و هر نامه اى را بسيار بر ديده اش مى نهاد و مى فرمود : «به خدا كه خطّ پدرم است» و گريه مى كرد ، تا جايى كه اشك بر گونه هايش جارى مى شد.

من گفتم : فدايت شوم ! گاهى پدرتان در يك مجلس ، چندين بار [ به من ]مى فرمود : «خدا تو را در بهشت جاى دهد! خدا تو را به بهشت ببرد !» .

امام جواد عليه السلام فرمود : «من هم مى گويم : خدا تو را به بهشت ببرد !» .

گفتم : فدايت شوم ! برايم ضمانت مى كنى كه خدا مرا به بهشت ببرد؟

فرمود : «آرى» .

من پاى ايشان را گرفتم و بوسيدم.

.


1- .ابراهيم بن ابى محمود خراسانى ، راوى اى ثقه ، و از موالى بود . وى از امام رضا عليه السلام روايت كرده و پس از ايشان زنده بوده است . ابراهيم بن ابى محمود در اسناد شمارى از احاديث جاى دارد كه به 32 مورد مى رسد .

ص: 736

2 . عَلِيُّ بنُ مَهزِيارَ (1)527.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام_ فِي رِسالَتِهِ لِعَلِيِّ بنِ مَهزِيارَ _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ ، يا عَلِيُّ أَحسَنَ اللّهُ جَزاكَ ، وَأَسكَنَكَ جَنَّتَهُ ، وَمَنَعَكَ مِنَ الخِزيِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَحَشَرَكَ اللّهُ مَعَنا .

يا عَلِيُّ ، قَد بَلَوتُكَ وَخَبَّرتُكَ فِي النَّصِيحَةِ وَالطّاعَةِ وَالخِدمَةِ ، وَالتَّوقِيرِ وَالقِيامِ بِما يَجِبُ عَلَيكَ ، فَلَو قُلتُ إِنِّي لَم أَرَ مِثلَكَ لَرَجَوتُ أَن أَكُونَ صادِقا . فَجَزاكَ اللّهُ جَنّاتِ الفِردَوسِ نُزُلاً، فَما خَفِيَ عَلَيَّ مَقامَكَ وَلا خِدمَتَكَ فِي الحَرِّ وَالبَردِ ، فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ، فَأَسأَلُ اللّهَ إِذا جَمَعَ الخَلائِقَ لِلقِيامَةِ أَن يَحبُوَكَ (2)

بِرَحمَةٍ تَغتَبِطُ بِها، إِنَّهُ سَمِيعُ الدُّعاءِ. (3)17 / 10عِدَّةٌ مِن أَصحابِ الإِمامِ الهادي عليه السلام1 . أَيُّوبُ بنُ نُوحٍ (4)531.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الغيبة للطّوسي عن عمرو بن سعيد المدائني :كُنتُ عِندَ أَبِي الحَسَنِ [الهادي]

العَسكَرِيّ عليه السلام بِصِريا (5) ، إِذ دَخَلَ أَيُّوبُ بنُ نُوحٍ وَوَقَفَ قُدّامَهُ ، فَأَمَرَهُ بِشَيءٍ ، ثُمَّ انصَرَفَ ، وَالتَفَتَ إِلَيَّ أَبُو الحَسَنِ عليه السلام وَقالَ : يا عَمرُو ، إِن أَحبَبتَ أَن تَنظُرَ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَانظُر إِلى هذا . (6) .


1- .عَلِيُّ بنُ مَهزِيارَ الأَهوازِيُّ دَورَقيُّ الأَصلِ ، كانَ أَبُوهُ نَصرانِيّا فَأَسلَمَ ، وَقَد قِيلَ : إِنَّ عَلِيّا أَيضا كانَ نَصرانيا وَأَسلَمَ وَهُوَ صَغِيرٌ ، وَمَنَّ اللّه ُ عَلَيهِ بِمَعرِفَةِ هذا الأَمرِ وَتَفَقُّهٍ ، وَرَوى عَن الإِمامَينِ الرِّضا وَأَبِي جَعفَرٍ عليهماالسلام ، وَاختُصَّ بِأَبِي جَعفَرٍ الثّانِي . كانَ ثِقةً فِي رِوايَتِهِ لا يُطعَنُ عَلَيهِ ، صَحِيحا فِي اعتِقادِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 2 ص 74 الرقم 662 ورجال ابن داوود : ص 142 الرقم 1091 وخلاصة الأقوال : ص 175 الرقم 517 ونقد الرجال : ص244) .
2- .حَبَاهُ : أعْطاهُ ، والحِبَاء : العَطِيّة (النهاية : ج 1 ص 336 «حبا») .
3- .الغيبة للطوسي : ص 349 ح 306 عن الحسن بن شمّون ، بحار الأنوار : ج 50 ص 105 ح 22 .
4- .أَيُّوبُ بنُ نُوحِ بنِ دَرّاجٍ النَّخَعِيُّ أَبُو الحُسَينِ ، كانَ وَكِيلاً لِأَبِي الحَسَنِ [الهادي ]العَسكَرِيِّ وَأَبِي مُحَمَّدٍ عليهماالسلام ، عَظِيمَ المَنزِلَةِ ، عِندَهُما مَأمُونا ، وَكانَ شَدِيدَ الوَرَعِ كَثِيرَ العِبادَةِ ، ثِقَةً فِي رِواياتِهِ (راجع : رجال النجاشي : ج 1 ص 255 الرقم 252 ورجال ابن داوود : ص 54 الرقم 224 وخلاصة الأقوال : ص 59 الرقم 58 ونقد الرجال : ص 52) .
5- .صِرْيا : قال ابن شهرآشوب في المناقب : ج 4 ص 382 : هي قرية أسّسها موسى بن جعفر عليهماالسلام على ثلاثة أميال من المدينة .
6- .الغيبة للطوسي : ص 349 ح 307 ، طرائف المقال : ج 2 ص 331 ، بحار الأنوار : ج 50 ص 220 ح 7 .

ص: 737

2 . على بن مهزيار
17 / 10 شمارى از ياران امام هادى عليه السلام
1 . ايّوب بن نوح

2 . على بن مهزيار (1)533.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وسُئِلَ عَنِ القائِمِ عليه السلام يُسَلَّمُ عَل ) امام جواد عليه السلام _ در نامه اش به على بن مهزيار _ :به نام خداوند بخشاينده مهربان . اى على! خداوند به تو پاداش نيك عطا كند و تو را در بهشتش جاى دهد و در دنيا و آخرت ، از خوارى ، نگاهت دارد و با ما محشورت فرمايد !

اى على! من تو را در وفادارى و فرمان بردارى و خدمت گزارى و احترام گذاشتن [ به ما ] و انجام وظيفه امتحان و آزمايش كردم و اگر بگويم مانند تو را نديده ام ، اميدوارم كه راست گفته باشم . پس خداوند ، پذيرايى از تو را در باغ هاى فردوس قرار دهد ! جايگاه تو و خدمت گزارى ات در گرما و سرما و در شب و روز ، بر ما پوشيده نيست . از خدا مى خواهم كه چون خلايق را در قيامت گرد آورد ، چنان رحمتى به تو بخشد كه بِدان شادمان شوى ، كه او شنونده [ و اجابت كننده ]ى دعاست.17 / 10شمارى از ياران امام هادى عليه السلام1 . ايّوب بن نوح (2)537.عنه صلى الله عليه و آله :الغيبة ، طوسى _ به نقل از عمرو بن سعيد مدائنى _ :در صِريا (3) نزد امام هادى عليه السلام بودم كه ايّوب بن نوح وارد شد و در برابر ايشان ايستاد . امام عليه السلام به او دستورى داد و او رفت . ابو الحسن عليه السلام رو به من كرد و فرمود : «اى عمرو ! اگر دوست دارى به مردى از اهل بهشت بنگرى ، به اين بنگر » .

.


1- .على بن مهزيار اهوازى دَورَقى الأصل ، پدرش مسيحى بود و اسلام آورد . گفته شده كه خود على نيز مسيحى بود و در كودكى ، مسلمان شد و به لطف خدا به مذهب اماميه گرويد و فقيه شد . از امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام روايت كرده و از ياران خاصّ امام جواد عليه السلام به شمار مى آيد . در روايتش موثّق است و خرده اى بر او گرفته نمى شود . او از اعتقاد درستى برخوردار بوده است .
2- .ابو الحسين ايّوب بن نوح دَرّاج نخعى ، وكيل امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام بود و در نزد آن دو بزرگوار ، منزلتى والا داشت و امين به شمار مى رفت . مردى سخت پارسا و پرعبادت بود و در رواياتش ثقه است .
3- .به گفته ابن شهرآشوب در المناقب (ج 4 ص 382) ، قريه اى است كه امام كاظم عليه السلام آن را در سه ميلى مدينه ، تأسيس كرد.

ص: 738

2 . جُنَيدٌ (1)539.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) رجال الكشّي عن محمّد بن عيسى بن عبيد :إِنَّ أَبا الحَسَنِ [الهادي ]العَسكَرِيَّ عليه السلام أَمَرَ بِقَتلِ فارِسِ بنِ حاتِمٍ القَزوِينِيِّ ، وَضَمِنَ لِمَن قَتَلَهُ الجَنَّةَ ، فَقَتَلَهُ جُنَيدٌ . (2)17 / 11رِجالٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ542.الإمام الباقر عليه السلام :الدرّ المنثور عن عبد العزيز بن أبي رواد :بَلَغَنا أَنَّ رَجُلاً صَلّى مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا انصَرَفَ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : هذا الرَّجُلُ مِن أَهلِ الجَنَّةِ .

قالَ عَبدُ اللّهِ بنُ عَمرٍو : فَأَتَيتُهُ فَقُلتُ : يا عَمّاه الضيافَةَ! قالَ : نَعَم ، فَإِذا لَهُ خَيمَةٌ وَشاةٌ وَنَخلٌ ، فَلَمّا أَمسى خَرَجَ مِن خَيمَتِهِ ، فَاحتَلَبَ العَنزَ ، وَاجتَنى لِي رُطَبا ثُمَّ وَضَعَهُ ، فَأَكَلتُ مَعَهُ ، فَباتَ نائِما وَبتُّ قائِما ، وَأَصبَحَ مُفطِرا وَأَصبَحتُ صائِما ، فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاثَ لَيالٍ .

فَقُلتُ لَهُ : إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ فِيكَ : إِنَّكَ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَأَخبِرنِي ما عَمَلُكَ؟!

قالَ : فَائتِ الَّذِي أَخبَرَكَ حَتّى يُخبِرَكَ بِعَمَلِي .

فَأَتَيتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : ائتِهِ فَمُرهُ أَن يُخبِرَكَ . فَقُلتُ : إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأمُرُكَ أَن تُخبِرَنِي ، قالَ : أَمّا الآنَ فَنَعَم ، فَقالَ : لَو كانَتِ الدُّنيا لِي فَأُخِذَتْ مِنِّي لَم أَحزَن عَلَيها ، وَلَو أُعطِيتُها لَم أَفرَح بِها ، وَأَبَيتُ وَلَيسَ فِي قَلبِي غِلٌّ عَلى أَحَدٍ .

قالَ عَبدُ اللّهِ : لَكِنِّي وَاللّهِ أَقُومُ اللَّيلَ وَأَصُومُ النَّهارَ ، وَلَو وُهِبَت لِي شاةٌ لَفَرِحتُ بِها ، وَلَو ذَهَبَت لَحَزِنتُ عَلَيها ، وَاللّهِ لَقَد فَضَّلَكَ اللّهُ عَلَينا فَضلاً بَيِّنا . (3) .


1- .جُنَيدٌ قاتِلُ فارِسِ بنِ حاتِمٍ القَزوِينيِّ ، مِن أَصحابِ الهادي عليه السلام ، أَرسَلَ إِلَيهِ الإِمامُ يَأمُرُهُ بِقَتلِ هذا الرَّجُلِ ، لِأَنَّهُ كانَ فَتّانا وَيَدعُو إِلَى البِدعَةِ (راجع : رجال الكشّي : ج 2 ص 807 الرقم 1006 و المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 417 و معجم رجال الحديث : ج 4 ص 173 الرقم 2402) .
2- .رجال الكشّي : ج 2 ص 807 ح 1006 وراجع : التحرير الطاووسي (طبعة قم) : ص 471 الرقم 341 .
3- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 114 نقلاً عن الحكيم الترمذي .

ص: 739

2 . جُنَيد
17 / 11 مردانى بهشتى

2 . جُنَيد (1)544.حلية الأولياء عن أنس بن مالك :رجال الكشّى _ به نقل از محمّد بن عيسى بن عبيد _ :امام هادى عليه السلام ، فرمان قتل فارس بن حاتم قزوينى را داد و براى كسى كه او را بكشد ، ضمانت بهشت كرد و جُنَيد ، او را كشت.17 / 11مردانى بهشتى547.عنه صلى الله عليه و آله :الدرّ المنثور _ به نقل از عبد العزيز بن ابى رواد _ :شنيديم كه مردى با پيامبر صلى الله عليه و آله نماز خواند و چون رفت ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اين مرد ، بهشتى است» .

عبد اللّه بن عمرو گفت : من نزد آن مرد رفتم و گفتم : عمو جان ! ميهمان نمى خواهى؟ گفت : بفرما . او خيمه اى داشت و گوسفندى و خرمايى . غروب كه شد ، از خيمه اش خارج شد و بز را دوشيد و خرمايى برايم چيد و آنها را آورد و با هم خورديم . آن گاه او خوابيد و من به نماز ايستادم . صبح كه شد ، او روزه نداشت و من روزه داشتم . سه شب به همين منوال گذشت . من به او گفتم : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره تو فرموده است كه تو اهل بهشتى . به من بگو كه چه عملى انجام مى دهى [ كه اهل بهشت شده اى ] . گفت : نزد همان كسى كه به تو خبر داده است ، برو تا از عمل من نيز به تو خبر دهد.

من نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدم ؛ امّا به من فرمود : «نزد او برو و بگو كه خودش به تو بگويد» .

من آمدم و به او گفتم : پيامبر خدا مى فرمايد كه تو خودت به من بگويى .

گفت : حالا مى گويم . آن گاه گفت : اگر همه دنيا مال من باشد و از من گرفته شود ، برايش اندوهگين نمى شوم و نيز اگر همه دنيا به من داده شود ، شادمان نمى شوم ، و شب كه مى خوابم ، كينه هيچ كس در دلم نيست.

عبد اللّه گفت : امّا من ، به خدا سوگند كه شب را عبادت مى كنم و روز را روزه مى گيرم ؛ ولى اگر يك گوسفند به من داده شود ، خوش حال مى گرديم و اگر از دستم برود ، اندوهگين مى شوم . به خدا سوگند كه خداوند ، تو را بر ما برترىِ نمايانى داده است !

.


1- .جُنَيد ، از ياران امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام بود . او به فرمان امام هادى عليه السلام فارس بن حاتم قزوينى را كشت ؛ زيرا موجب فريب مردم شده بود و مردم را به بدعت فرا مى خواند .

ص: 740

548.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أنس :كُنّا جُلُوسا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : «يَطلُعُ عَلَيكُم الآنَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ» فَطَلَعَ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِ ، تَنطُفُ (1) لِحيَتُهُ مِن وَضُوئِهِ ، قَد تَعَلَّقَ نَعلَيهِ فِي يَدِهِ الشِّمالِ . فَلَمّا كانَ الغَدُ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِثلَ ذَلِكَ ، فَطَلَعَ ذَلِكَ الرَّجُلُ مِثلَ المَرَّةِ الأُولى . فَلَمّا كانَ اليَومُ الثّالِثُ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِثلَ مَقالَتِهِ أَيضا ، فَطَلَعَ ذَلكَ الرَّجُلُ عَلى مِثلِ حالِهِ الأُولى .

فَلَمّا قامَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله تَبِعَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ عَمرِو بنِ العاصِ ، فَقالَ : إِنِّي لاحَيتُ (2) أَبِي فَأَقسَمتُ أَن لا أَدخُلَ عَلَيهِ ثَلاثا ، فَإِن رَأَيتَ أَن تُؤوِيَنِي إِلَيكَ حَتَّى تَمضِيَ فَعَلتَ ، قالَ : نَعَم . . . وَكانَ عَبدُاللّهِ يُحَدِّثُ أَنَّهُ باتَ مَعَهُ تِلكَ اللَّيالِيَ الثَّلاثَ ، فَلَم يَرَهُ يَقُومُ مِن اللَّيلِ شَيئا غَيرَ أَنَّهُ إِذا تَعارَّ (3) وَتَقَلَّبَ عَلى فِراشِهِ ، ذَكَرَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَكَبَّرَ حَتّى يَقُومَ لِصلاةِ الفَجرِ . قالَ عَبدُ اللّهِ : غَيرَ أَنِّي لَم أَسمَعهُ يَقُولُ إِلّا خَيرا .

فَلَمّا مَضَتِ الثَّلاثُ لَيالٍ ، وَكِدتُ أَن أَحتَقِرَ عَمَلَهُ ، قُلتُ : يا عَبدَ اللّهِ ، إِنِّي لَم يَكُن

بَينِي وَبَينَ أَبِي غَضَبٌ وَلا هُجرٌ ثَمَّ ، وَلكِن سَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ لَكَ ثَلاثَ مِرارٍ : يَطلُعُ عَلَيكُم الآنَ رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَطَلَعتَ أَنتَ الثَّلاثَ مِرارٍ ، فَأَرَدتُ أَن آوِيَ إِلَيكَ ، لِأَنظُرَ ما عَمَلُكَ فَأَقتَدِيَ بِهِ ، فَلَم أَرَكَ تَعمَلُ كَثِيرَ عَمَلٍ ، فَما الَّذِي بَلَغَ بِكَ ما قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : ما هُوَ إِلّا ما رَأَيتَ . قالَ : فَلَمّا وَلِيتُ دَعانِي فَقالَ : ما هُوَ إِلّا ما رَأَيتَ غَيرَ أَنِّي لا أَجِدُ فِي نَفسِي لِأَحَدٍ مِنَ المُسلِمِينَ غِشّا ، وَلا أَحسُدُ أَحَدا عَلى خَيرٍ أَعطاهُ اللّهُ إِيّاهُ . فَقالَ عَبدُ اللّهِ : هذِهِ الَّتِي بَلَغَت بِكَ ، وَهِيَ الَّتِي لا نُطِيقُ . (4) .


1- .تَنْطُفُ : تَقْطُرُ (النهاية : ج 5 ص 75 «نطف») .
2- .لَاحَيْتُ : نازَعْتُ (النهاية : ج 4 ص 243 «لحا») .
3- .تَعَارَّ : اسْتَيْقَظَ ، وقيل : تمطّى وأنَّ (النهاية : ج 3 ص 204 «عرر») .
4- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 332 ح 12697 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 215 ح 10699 ، الزهد لابن المبارك : ص 241 ح 694 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 287 ح 20559 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 351 ح 1159 كلّها نحوه ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 126 .

ص: 741

549.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از اَنَس _ :با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بوديم كه فرمود : «اينك ، مردى از اهل بهشت بر شما نمايان مى شود» . پس ، مردى از انصار نمايان شد ، در حالى كه آب وضو از ريشش مى چكيد و كفش هايش در دست چپش آويزان بود .

فرداى آن روز نيز پيامبر صلى الله عليه و آله همين را فرمود و دوباره ، همان مرد با همان وضع ، وارد شد . روز سوم باز پيامبر صلى الله عليه و آله همين را فرمود و ديگر بار ، همان مرد با همان حالت وارد شد.

چون پيامبر صلى الله عليه و آله برخاست ، عبد اللّه بن عمرو بن عاص ، به دنبال آن مرد رفت و گفت : من با پدرم دعوا كرده ام و سوگند خورده ام كه سه روز ، نزد او نروم . اگر ممكن است ، مرا نزد خود ، پناه ده تا اين سه روز بگذرد .

مرد گفت : باشد ... .

عبد اللّه مى گفت كه آن سه شب را نزد او به سر برده ؛ امّا نديده كه در اين مدّت ، شبى براى عبادت برخيزد ؛ بلكه تنها كارى كه از او ديده ، اين بوده كه وقتى بيدار مى شد و در بسترش مى غلتيد ، خداى عز و جل را ياد مى كرد و تكبير مى گفت ، تا آن كه براى نماز صبح بر مى خاست . عبد اللّه گفت : البته از زبان او ، جز سخن خير نشنيدم.

[ عبد اللّه گفت : ] چون سه شب گذشت و تقريبا عمل در خور توجّهى از او نديدم ، گفتم : اى بنده خدا ! ميان من و پدرم ، نه هيچ گونه دعوا و ناراحتى اى بود و نه قهرى وجود داشت ؛ بلكه چون از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه سه بار در باره تو فرمود : «اينك ، مردى بهشتى بر شما نمايان مى شود» و هر سه بار ، تو پيدا شدى ، خواستم نزد تو باشم تا ببينم كه چه عملى انجام مى دهى تا در آن به تو اقتدا كنم ؛ ولى نديدم عمل [ عبادى ]زيادى انجام دهى . به من بگو كه چه چيزى تو را به مقامى رسانده كه پيامبر خدا فرمود؟ مرد گفت : چيزى نيست ، جز همان كه ديدى .

عبد اللّه گفت : چون از نزد او رفتم ، مرا صدا زد و گفت : چيزى نبود ، جز همانچه ديدى ، منتها من در دلم ، هيچ گونه بدخواهى نسبت به هيچ مسلمانى نيست و نيز به هيچ كس در باره نعمتى كه خداوند به او داده است ، حسادت نمى ورزم .

عبد اللّه گفت : همين ، تو را به آن مرتبه رسانيده است ! اين ، چيزى است كه ما از عهده اش بر نمى آييم. .

ص: 742

550.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصّحيحين عن أنس :إِنَّ رَجُلاً أَسوَدَ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي رَجُلٌ أَسوَدُ ، مُنتِنُ الرِّيحِ ، قَبِيحُ الوَجهِ ، لا مالَ لِي ، فَإِن أَنا قاتَلتُ هؤُلاءِ حَتّى أُقتَلَ فَأَينَ أَنا ؟ قالَ : فِي الجَنَّةِ . فَقاتَلَ حَتّى قُتِلَ ، فَأَتاهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَقالَ :

قَد بَيَّضَ اللّهُ وَجهَكَ ، وَطَيَّبَ رِيحَكَ ، وَأَكثَرَ مالَكَ . وَقالَ لِهذا أَو لِغَيرِهِ : لَقَد رَأَيتُ زَوجَتَهُ مِنَ الحُورِالعِينِ نازَعَتهُ جُبَّةً لَهُ مِن صُوفٍ تَدخُلُ بَينَهُ وَبَينَ جُبَّتِهِ . (1)551.عنه صلى الله عليه و آله :حلية الأولياء عن أبي هريرة :إِنَّهُ كانَ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلانِ : أَحَدُهما لا يَكادُ يُفارِقُهُ وَلا يعرَفُ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ ، وَكانَ الآخَرُ لا يَكادُ يُرى وَلا يُعرَفُ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ .

فَقالَ الَّذِي لا يَكادُ يُفارِقُهُ : يا رَسُولَ اللّهِ ، بِأَبِي وَأُمِّي ذَهَبَ المُصَلُّونَ بِالأَجرِ _ بِأَجرِ الصَّلاةِ _ وَالصّائِمُونَ بِأَجرِ الصِّيامِ ، فَذَكَرَ أَعمالَ الخَيرِ . فَقالَ : وَيحَكَ! ماذا عِندَكَ ؟ قالَ : لا وَالَّذِي بَعَثَكَ بِالحَقِّ إِلّا حُبُّ اللّهِ وَرَسُولِهِ . قالَ : لَكَ ما احتَسَبتَ ، وَأَنتَ مَعَ مَن أَحبَبتَ . قالَ : وَأَمّا الآخَرُ فَماتَ .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله _ وَهُوَ فِي أَصحابِهِ _ : هَل عَلِمتُم أَنَّ اللّهَ قَد أَدخَلَ فُلانا الجَنَّةَ ؟ فَعَجِبَ القَومُ أَنَّهُ كانَ لا يَكادُ يُرى ، فَقامَ بَعضُهُم إِلى أَهلِهِ فَسَأَلَ امرَأَتَهُ عَن عَمَلِهِ ، قَالَت : ما كانَ لَهُ كَبِيرُ عَمَلٍ إِلّا ما قَد رَأَيتُم ، غَيرَ أَنَّهُ قَد كانَت لَهُ خَصلَةٌ . قالُوا : وَما هِيَ ؟ قالَت : ما كانَ يَسمَعُ المُؤَذِّنَ مِن لَيلٍ وَلا نَهارٍ وَلا عَلى أَيِّ حالٍ إِلّا كانَ يَقُولُ : أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ ، مِثلَ قَولِهِ : اُقِرُّ بِها وأُكَفِّرُ مَن أَباها ، قالَت : فَإِذا قالَ : أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، قالَ : أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ أُقِرُّ بِها وَأُكَفِّرُ مَن أَبى .

قالَ الرَّجُلُ : دَخَلَ الجَنَّةَ ، فَأَقبَلَ حَتّى إِذا كانَ مِنَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَهُوَ فِي أَصحابِهِ حَيثُ يُسمِعُهُ الصَّوتَ ، نادى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله بِأَعلى صَوتِهِ : أَتَيتُ أَهلَ فُلانٍ فَسَأَلتُهُم عَن عَمَلِهِ فَأَخبَرُونِي بِكَذا وَكَذا ، قالَ الرَّجُلُ : أَشهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ . قالَ : وَأَنا أَشهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللّهِ . (2) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 103 ح 2463 .
2- .حلية الأولياء : ج 10 ص 28 ، تاريخ دمشق : ج 40 ص 412 نحوه ، كنز العمّال : ج 8 ص 360 ح 23267 .

ص: 743

552.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِ ) المستدرك على الصحيحين _ به نقل از اَنَس _ :مرد سياه پوستى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من مردى سياه ، بدبو ، زشت رو و نادار هستم . اگر با اينان بجنگم تا كشته شوم ، جايگاهم كجاست؟

فرمود : «بهشت» . آن مرد جنگيد تا كشته شد . پيامبر صلى الله عليه و آله به بالينش آمد و فرمود : «خدا روى تو را سفيد ، و بويت را خوش گردانيد و دارايى بسيار به تو داد !» و در باره او يا ديگرى فرمود : «همسر حور العينِ او را ديدم كه رداى پشمىِ او را در آورد و ميان او و ردايش وارد شد » .553.الإمام الرضا عليه السلام :حلية الأولياء _ به نقل از ابو هريره _ :دو مرد با پيامبر صلى الله عليه و آله بودند : يكى از آنان تقريبا از پيامبر صلى الله عليه و آله جدا نمى گشت و اعمال بزرگى هم از او مشاهده نمى شد ، و ديگرى تقريبا [ با پيامبر صلى الله عليه و آله ]ديده نمى شد و از او هم اعمال بزرگى مشاهده نمى گرديد.

آن كه همواره با پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت باد ! نمازگزاران ، مزد _ يعنى مزد نماز _ را و روزه گيران ، مزد روزه را از آنِ خود كردند . و كارهاى نيك را يكى يكى نام برد .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو ! تو چه دارى؟» .

گفت : سوگند به آن كه تو را به حق برانگيخت ، جز محبّت به خدا و پيامبر او ، چيزى ندارم .

فرمود : «تو نيز پاداشى بر حسب نيّتت دارى و با كسى هستى كه دوستش مى دارى» .

آن ديگرى از دنيا رفت. پيامبر صلى الله عليه و آله در جمع يارانش فرمود : «آيا مى دانيد كه خداوند ، فلانى را به بهشت برد؟» . اصحاب ، تعجّب كردند ؛ زيرا آن مرد تقريبا در جمع صحابه ، ديده نمى شد . پس ، يكى از آنان به نزد كسان او رفت و از همسرش در باره عمل او پرسيد . همسرش گفت : او اعمال زيادى انجام نمى داد ، مگر همان اندازه كه خود ، شاهد بوديد ، منتها يك خصلت در او وجود داشت . [ حاضران ] گفتند : چه خصلتى؟

گفت : در هر وقت شب يا روز و در هر حال كه بانگ مؤذّن را مى شنيد ، مانند او مى گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه . بدان اقرار دارم و آن كه را به آن اقرار نكند ، كافر مى شمارم . و چون مؤذّن مى گفت : «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه » ، او نيز مى گفت : أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه . بِدان اقرار دارم و آن را كه به آن اقرار نكند ، كافر مى شمارم.

مرد [به همسر وى] گفت : او به بهشت رفت . سپس آمد و نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله _ كه در ميان يارانش نشسته بود _ رسيد ، به طورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله صدايش را بشنود . آن گاه با صداى بلند به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : نزد خانواده فلانى رفتم و از آنها در باره عمل او پرسيدم . به من چنين و چنان گفتند .

سپس مرد گفت : شهادت مى دهم كه تو پيامبر خدايى .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «و من خود نيز شهادت مى دهم كه پيامبر خدا هستم» . .

ص: 744

554.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصّادق عليه السلام :إِنَّ داوُودَ النَّبِيَّ عليه السلام قالَ : يا رَبِّ أَخبِرنِي بِقَرِينِي فِي الجَنَّةِ وَنَظِيرِي فِي مَنازِلي ، فَأَوحَى اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى إِلَيهِ أَنَّ ذلِكَ مَتّى أَبا يُونُسَ ، قالَ : فَاستَأذَنَ اللّهَ فِي زِيارَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ ، فَخَرَجَ هُوَ وَسُلَيمانُ ابنُهُ حَتّى أَتَيا مَوضِعَهُ ، فَإِذا هُما بِبَيتٍ مِن سَعَفٍ ، فَقِيلَ لَهُما : هُوَ فِي السُّوقِ ، فَسَأَلا عَنهُ ، فَقِيلَ لَهُما : اُطلُباهُ فِي الحَطَّابِينَ ، فَسَأَلا عَنهُ ، فَقالَ لَهُما جَماعَةٌ مِنَ النّاسِ : نَنتَظِرُهُ الآنَ حَتّى يَجِيءَ ، فَجَلَسا يَنتَظِرانِهِ إِذ أَقبَلَ وَعَلى رَأسِهِ وِقرٌ (1) مِن حَطَبٍ ، فَقامَ إِلَيهِ النّاسُ فَأَلقى عَنهُ الحَطَبَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وَقالَ : مَن يَشتَرِي طَيِّبا بِطَيِّبٍ ، فَساوَمَهُ واحِدٌ وَزادَهُ آخَرُ حَتّى باعَهُ مِن بَعضِهِم .

قالَ : فَسَلَّما عَلَيهِ ، فَقالَ : اِنطَلِقا بِنا إِلى المَنزِلِ وَاشتَرى طَعاما بِما كانَ مَعَهُ ، ثُمَّ

طَحَنَهُ وَعَجَنَهُ فِي نَقِيرٍ (2) لَهُ ، ثُمَّ أَجَّجَ نارا وَأَوقَدَها ، ثُمَّ جَعَلَ العَجِينَ فِي تِلكَ النّارِ وَجَلَسَ مَعَهُما يَتَحَدَّثُ .

ثُمَّ قالَ وَقَد نَضِجَت خَبِيزَتُهُ فَوَضَعَها فِي النَّقِيرِ فَلَفَّها وَذَرَّ عَلَيها مِلحا ووَضَعَ إِلى جَنبِهِ مِطهَرَةَ مَلِئٍ ماءً ، وَجَلَسَ عَلى رُكبَتَيهِ فَأَخَذَ لُقمَةً ، فَلَمّا رَفَعَها إِلى فِيهِ قالَ : بِسمِ اللّهِ ، فَلَمّا ازدَرَدَها (3) قالَ : الحَمدُ للّهِِ ، ثُمَّ فَعَلَ ذلِكَ بِأُخرى وَأُخرى ، ثُمَّ أَخَذَ الماءَ فَشَرِبَ مِنهُ ، فَذَكَرَ اسمَ اللّهِ ، فَلَمّا وَضَعَهُ قالَ : الحَمدُ للّهِِ يا رَبِّ ، مَن ذَا الَّذِي أَنعَمتَ عَلَيهِ وَأَولَيتَهُ مِثلَ ما أَولَيتَنِي ، قَد صَحَّحتَ بَصَرِي وَسَمعِي وَبَدَنِي وَقَوَّيتَنِي حَتّى ذَهَبتُ إِلى شَجَرٍ لَم أَغرِسهُ وَلَم أَهتَمَّ لِحِفظِهِ ، جَعَلتَهُ لِي رِزقا ، وَسُقتَ لِي مَن اشتَراهُ مِنِّي ، فَاشتَرَيتُ بِثَمَنِهِ طَعاما لَم أَزرَعْهُ ، وَسَخَّرتَ لِيَ النّارَ فَأَنضَجَتْهُ ، وَجَعَلْتَنِي آكِلَهُ بِشَهوَةٍ أَقوى بِها عَلى طاعَتِكَ ؛ فَلَكَ الحَمدُ ، قالَ : ثُمَّ بَكى ، فَقالَ داوودُ لِسُلَيمانَ : يا بُنَيَّ قُم فَانصَرِف بِنا ، فَإِنِّي لَم أَرَ عَبدا قَطُّ أَشكَرَ للّهِِ مِن هذا . صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَعَلَيهِما . (4) .


1- .الوِقْر : الحِمْل (النهاية : ج 5 ص 213 «وقر») .
2- .النَّقِيْرُ : أصلُ النَخْلةِ يُنقر وسطه (لسان العرب : ج 5 ص 228 «نقر») .
3- .ازْدَرَدَهُ : ابتَلَعَهُ (لسان العرب : ج 3 ص 194 «زرد») .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 18 ، إرشاد القلوب : ص 119 نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 402 ح 16 .

ص: 745

555.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :داوودِ پيامبر عليه السلام گفت : پروردگارا ! مرا از همنشينم در بهشت و همتايم در جايگاه هاى بهشتى ام آگاه فرما .

خداى بزرگ و والا ، به او وحى فرمود كه : او متّى پدر يونس است .

پس داوود از خداوند ، اجازه خواست كه به ديدن او برود و خدا به او اجازه داد . داوود همراه پسرش سليمان رفت تا به محلّ متّى رسيدند . خانه اى ديدند كه از برگ درخت خرما ساخته شده بود . به آن دو گفته شد كه متّى در بازار است . در بازار ، سراغش را گرفتند . گفتند : او را در بازار هيزم فروشان بجوييد .

در آن جا سراغش را گرفتند . گروهى از مردم به آن دو گفتند : اينك منتظريم تا بيايد . داوود و سليمان نيز به انتظار او نشستند .

ناگاه متّى _ كه بارى هيزم بر دوش داشت _ ، آمد . مردم برايش برخاستند و او بار هيزم را زمين نهاد و خداى را شكر كرد و گفت : «كيست كه بار حلالى را به بهايى حلال بخرد؟» . يكى چانه زد و ديگرى قيمتى بالاتر گفت تا سرانجام ، بار هيزمش را به يكى از مشتريان فروخت.

داوود و سليمان بر او سلام گفتند . متّى گفت : «به منزل برويم» و با پولى كه داشت ، قدرى گندم خريد . سپس آن را آرد كرد و در ناوه اى (ظرفى) كه از تنه درخت خرما ساخته بود ، خمير كرد و آتشى برافروخت و خمير را روى آن گذاشت . آن گاه با آن دو ، به سخن گفتن نشست .

نانش كه آماده شد ، آن را در همان تغار نهاد و نمك بر آن پاشيد و ابريق آبى در كنارش نهاد و دوزانو نشست و لقمه اى برداشت . چون آن را به طرف دهانش برد ، گفت : «به نام خدا» و چون آن را بلعيد ، گفت : «ستايش ، خداى را» و با هر لقمه اى كه بر مى داشت ، همين كار را مى كرد .

سپس آب را برداشت و از آن نوشيد و نام خدا را برد و چون ابريق را گذاشت ، گفت : «ستايش ، خدا را . پروردگارا ! كيست كه به او نعمتى چون من داده باشى و به او چنين لطفى كرده باشى ؟ چشم و گوش و بدنم را سالم داشتى و نيرويم بخشيدى ، تا آن كه به نزديكى درختى رفتم كه خود ، آن را نكاشته بودم و در نگهدارى اش نكوشيده بودم و تو آن را روزىِ من قرار دادى و مشترىِ آن را برايم فرستادى . پس با پول آن ، گندمى خريدم كه خودم نكاشته بودم ، و آتشى را برايم مهار ساختى و من از آن گندم ، نانى پختم و اشتهاى خوردنش را در من نهادى تا با خوردنش بر طاعت تو توانا شوم . پس ستايش ، تو را» و سپس گريست .

داوود به سليمان گفت : پسرم ! برخيز تا برويم ، كه من هرگز بنده اى سپاس گزارتر از اين نديده ام .

درود خدا بر او و بر آن دو باد ! .

ص: 746

556.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الكافي عن الحكم بن عتيبة :بَينا أَنا مَعَ أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام وَالبَيتُ غاصٌّ بِأَهلِهِ ، إِذ أَقبَلَ شَيخٌ يَتَوَكَّأُ عَلى عَنَزَةٍ (1) لَهُ حَتّى وَقَفَ عَلى بابِ البَيتِ ، فَقالَ : السَّلامُ عَلَيكَ يابنَ رَسُولِ اللّهِ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ ، ثُمَّ سَكَتَ ، فَقالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : وَعَلَيكَ السَّلامُ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ ، ثُمَّ أَقبَلَ الشَّيخُ بِوَجهِهِ عَلى أَهلِ البَيتِ وَ قالَ : السَّلامُ عَلَيكُم ، ثُمَّ سَكَتَ ، حَتّى أَجابَهُ القَومُ جَمِيعا وَرَدُّوا عَلَيهِ السَّلامَ ، ثُمَّ أَقبَلَ بِوَجهِهِ عَلى أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام ، ثُمَّ قالَ :

يابنَ رَسُولِ اللّهِ ، أَدنِنِي مِنكَ جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ، فَوَ اللّهِ إِنِّي لَأُحِبُّكُم وَأُحِبُّ مَن يُحِبُّكُم! وَوَاللّهِ ما أُحِبُّكُم وَأُحِبُّ مَن يُحِبُّكُم لِطَمَعٍ فِي دُنيا! وَ(اللّهِ) إِنِّي لَأُبغِضُ عَدُوَّكُم وَأَبرَأُ مِنهُ ، وَوَاللّهِ ما أُبغِضُهُ وَأَبرَأُ مِنهُ لِوِترٍ كانَ بَينِي وَبَينَهُ ، وَاللّهِ إِنِّي لَأُحِلُّ حَلالَكُم وَأُحَرِّمُ حَرامَكُم ، وَأَنتَظِرُ أَمرَكُم ، فَهَل تَرجُو لِي جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ؟

فَقالَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام : إِلَيَّ إِلَيَّ ، حَتّى أَقعَدَهُ إِلى جَنبِهِ ، ثُمَّ قالَ : أَيُّها الشَّيخُ ، إِنَّ أَبِي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام أَتاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَن مِثلِ الَّذِي سَأَلتَنِي عَنهُ ، فَقالَ لَهُ أَبِي عليه السلام : إِن تَمُتْ تَرِدْ عَلى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَعَلى عَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ، وَيَثلَج قَلبُكَ ، وَيَبرُد فُؤادُكَ ، وَتَقَرَّ عَينُكَ ، وَتُستَقبَل بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ مَعَ الكِرامِ الكاتِبِينَ لَو قَد بَلَغَت نَفسُكَ هاهُنا _ وَأَهوى بِيَدِهِ إِلى حَلقِهِ _ وَإِن تَعِش تَرى ما يُقِرُّ اللّهُ بِهِ عَينَكَ ، وَتَكُونُ مَعَنا فِي السَّنامِ الأَعلى .

فقالَ الشَّيخُ : كَيفَ قُلتَ يا أَبا جَعفَرٍ ؟ فَأَعادَ عَلَيهِ الكَلامَ ، فَقالَ الشَّيخُ : اَللّهُ أَكبَرُ يا أَبا جَعفَرٍ ، إِن أَنا مِتُّ أَرِدُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَعَلى عَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهم السلام ، وَتَقَرُّ عَينِي ، وَيَثلَجُ قَلبِي ، وَيَبرُدُ فُؤادِي ، وَاُستَقبَلُ بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ مَعَ الكِرامِ الكاتِبِينَ لَو قَد بَلَغَت نَفسِي إِلى هاهُنا وَإِن أَعِش أَرى ما يُقِرُّ اللّهُ بِهِ عَينِي ، فَأَكُونُ مَعَكُم فِي السَّنامِ الأَعلى ؟!

ثُمَّ أَقبَلَ الشَّيخُ يَنتَحِبُ ، يَنشُجُ (2) هاهاها ، حَتّى لَصِقَ بِالأَرضِ ، وَأَقبَلَ أَهلُ البَيتِ يَنتَحِبُونَ وَيَنشُجُونَ لِما يَرَونَ مِن حالِ الشَّيخِ . وَأَقبَلَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَمسَحُ بِإِصبَعِهِ الدُّمُوعَ مِن حَمالِيقِ (3) عَينَيهِ وَيَنفُضُها ، ثُمَّ رَفَعَ الشَّيخُ رَأسَهُ ، فَقالَ لِأَبِي جَعفَرٍ عليه السلام : يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، ناوِلنِي يَدَيكَ جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ، فَناوَلَهُ يَدَهُ ، فَقَبَّلَها وَوَضَعَها عَلى عَينَيهِ

وَخَدِّهِ ، ثُمَّ حَسَرَ عَن بَطنِهِ وَصَدرِهِ فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى بَطنِهِ وَصَدرِهِ ، ثُمَّ قامَ فَقالَ : اَلسَّلامُ عَلَيكُم .

وَأَقبَلَ أَبُو جَعفَرٍ عليه السلام يَنظُرُ فِي قَفاهُ وَهُوَ مُدبِرٌ ، ثُمَّ أَقبَلَ بِوَجهِهِ عَلى القَومِ ، فَقالَ : مَن أَحَبَّ أَن يَنظُرَ إِلى رَجُلٍ مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَنظُر إِلى هذا .

فَقالَ الحَكَمُ بنُ عُتَيبَةَ : لَم أَرَ مَأتما قَطُّ يُشبِهُ ذلِكَ المَجلِسَ . (4) .


1- .العَنَزَةُ : عصا في قدر نصف الرمح أو أكثر فيها سنان مثل سنان الرمح (لسان العرب : ج 5 ص 384 «عنز») .
2- .يَنْشُجُ : إذا غصّ بالبكاء في حلقه عند الفزعة (لسان العرب : ج 2 ص 378 «نشج») .
3- .الحَمَالِيق : هو ما غطتّه الأجفان من بياض المقلة (الصحاح : ج 4 ص 1465 «حملق») .
4- .الكافي : ج 8 ص 76 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 361 ح 3 .

ص: 747

557.عنه صلى الله عليه و آله ( _ بَعدَ انصِرافِهِ مِن حِجَّةِ الوَداعِ _ ) الكافى _ به نقل از حكم بن عتيبه _ :در خدمت امام باقر عليه السلام بوديم و اتاق ، پر از جمعيت بود كه ناگاه مردى عصازنان (1) آمد و بر درِ اتاق ايستاد و گفت : سلام و رحمت و بركات خدا بر تو ، اى پسر پيامبر خدا ! و سپس خاموش ماند .

امام باقر عليه السلام فرمود : «و سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد !» .

پيرمرد ، آن گاه رو به حاضران در اتاق كرد و گفت : سلام بر شما ! و خاموش ماند ، تا آن كه اهل خانه همگى جواب سلام او را دادند .

پيرمرد ، سپس رو به امام باقر عليه السلام كرد و گفت : اى پسر پيامبر خدا ! خدا مرا فدايت گرداند ! مرا نزديك خودت بنشان ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ من شما و دوستدار شما را دوست دارم . به خدا سوگند كه علاقه من به شما و دوستدارانتان ، براى چشمداشتى دنيوى نيست . به خدا سوگند كه من ، دشمن شما را دشمن مى دارم و از او بيزارم ، و به خدا سوگند كه اين نفرت و بيزارى من از او ، به خاطر اين نيست كه ميان من و او ، خونخواهى (پدركشتگى) است . به خدا سوگند كه من ، حلال شما را حلال و حرام شما را حرام مى شمارم و منتظرِ كارِ [ حكومت ] شما هستم . پس آيا برايم اميدوار [ به رستگارى و بهشت ]هستيد _ فدايتان شوم _ ؟

امام باقر عليه السلام فرمود : «نزديك بيا . نزديك بيا» ، تا اين كه او را در كنار خود نشانيد و سپس فرمود : «اى پير ! مردى نزد پدرم على بن الحسين عليه السلام آمد و مانند همين سؤالى كه تو از من كردى ، از ايشان پرسيد . پدرم به او فرمود : اگر [ با چنين حالتى ] بميرى ، بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد خواهى شد و دلت شاد و جانت آرام و ديده ات روشن مى گردد ، و آن گاه كه جانت به اين جا رسد» و با دستش به گلويش اشاره كرد [ و افزود : ] «فرشتگان نويسنده[ى اعمال] با شادى و گُل به استقبالت مى آيند و اگر زنده بمانى ، آن مى بينى كه خداوند ، بِدان ، ديده ات را روشن مى گرداند و با ما در بلندترين جايگاه خواهى بود» .

پيرمرد گفت : چه فرمودى ، اى ابو جعفر ؟

امام عليه السلام سخنش را تكرار كرد .

پيرمرد گفت : اللّه اكبر ، اى ابو جعفر ! اگر بميرم ، بر پيامبر خدا و بر على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد مى شوم و ديده ام روشن و دلم شاد مى گردد و جانم آرام مى گيرد و آن گاه كه جانم به اين جا ( گلويم ) رسد ، فرشتگان نويسنده[ى اعمال] با شادى و گُل به استقبالم مى آيند و اگر زنده ماندم ، آن مى بينم كه خداوند ، بِدان ، ديده ام را روشن مى گرداند و با شما در بلندترين جايگاه خواهم بود ؟!

آن گاه ، پيرمرد گريه اش گرفت و هاى هاى گريست ، چندان كه به زمين چسبيد . حاضران در اتاق نيز از حالت پيرمرد به گريه افتادند و شيون كردند . امام باقر عليه السلام با انگشتش اشك از چشمان او مى گرفت و به زمين مى ريخت . پيرمرد ، سپس سرش را بلند كرد و به امام باقر عليه السلام گفت : اى پسر پيامبر خدا ! فدايت شوم ! دستت را به من بده .

امام عليه السلام دستش را به او داد و پيرمرد ، آن را بوسيد و بر ديده و گونه اش نهاد و سپس شكم و سينه خود را برهنه ساخت و دست امام عليه السلام را بر شكم و سينه اش كشيد . آن گاه برخاست و خداحافظى كرد و رفت.

امام باقر عليه السلام به پيرمرد _ كه باز مى گشت _ نگريست . سپس رو به جمعيت كرد و فرمود : «هر كس دوست دارد كه به مردى از اهل بهشت بنگرد ، به اين پيرمرد بنگرد» .

هرگز مجلس اندوهى شبيه آن مجلس نديدم . .


1- .واژه «عَنزة» در متن عربى ، عصايى به اندازه نصف نيزه يا اندكى بزرگ تر است و سرى نيزه اى همانند خنجر دارد.

ص: 748

. .

ص: 749

. .

ص: 750

558.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أبي بصير :كانَ لِي جارٌ يَتبَعُ السُّلطانَ فَأَصابَ مالاً ، فَأَعَدَّ قِيانا (1) وَكانَ يَجمَعُ الجَمِيعَ إِلَيهِ وَيَشرَبُ المُسكِرَ وَيُؤذِينِي فَشَكَوتُهُ إِلى نَفسِهِ غَيرَ مَرَّةٍ ، فَلَم يَنَتهِ ، فَلَمّا أَن أَلحَحتُ عَلَيهِ فَقالَ لِي : يا هذا ، أَنا رَجُلٌ مُبتَلىً وَأَنتَ رَجُلٌ مُعافًى ، فَلَو عَرَضتَنِي لِصاحِبِكَ رَجَوتُ اَ? يُنقِذَنِيَ اللّهُ بِكَ ، فَوَقَعَ ذَلِكَ لَهُ فِي قَلبِي ، فَلَمّا صِرتُ إِلى أَبِي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ذَكَرتُ لَهُ حالَهُ ، فَقالَ لِي : إِذا رَجَعتَ إِلَى الكُوفَةِ سَيَأتِيكَ ، فَقُل لَهُ : يَقُولُ لَكَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ : دَع ما أَنتَ عَلَيهِ وَأَضمَنُ لَكَ عَلَى اللّهِ الجَنَّةَ .

فَلَمّا رَجَعتُ إِلى الكُوفَةِ أَتانِي فِيمَن أَتى ، فَاحتَبَستُهُ عِندِي حَتّى خَلا مَنزِلِي ، ثُمَّ قُلتُ لَهُ يا هذا ، إِنِّي ، ذَكَرتُكَ لِأَبِي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ عليهماالسلام فَقالَ لِي : إِذا رَجَعتَ إِلَى الكُوفَةِ سَيَأتِيكَ فَقُل لَهُ : يَقُولُ لَكَ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ : دَع ما أَنتَ عَلَيهِ وَأَضمَنُ لَكَ عَلى اللّهِ الجَنَّةِ .

قال : فَبَكى ثُمَّ قالَ لِي : اللّهَ لَقَد قالَ لَكَ أَبُو عَبدِ اللّهِ هذا ؟ قالَ : فَحَلَفتُ لَهُ أَنَّهُ قَد قالَ لِي ما قُلتُ ، فَقالَ لِي : حَسبُكَ ، وَمَضى .

فَلَمّا كانَ بَعدَ أَيّامٍ بَعَثَ إِلَيَّ فَدَعانِي ، وَإِذا هُو خَلفَ دارِهِ عُريانٌ ، فَقالَ لِي : يا أَبا بَصِيرٍ ، لا وَاللّهِ ما بَقِيَ فِي مَنزِلِي شَيءٌ إِلّا وَقَد أَخرَجتُهُ وَأَنا كَما تَرى . قالَ : فَمَضَيتُ

إِلى إِخوانِنا فَجَمَعتُ لَهُ ما كَسَوتُهُ بِهِ ، ثُمَّ لَم تَأتِ عَلَيهِ أَيّامٌ يَسِيرَةٌ حَتَّى بَعَثَ إِلَيَّ أَنِّي عَلِيلٌ فَأتِنِي فَجَعلَتُ أَختَلِفُ إِلَيهِ وَأُعالِجُهُ حَتّى نَزَلَ بِهِ المَوتُ ، فَكُنتُ عِندَهُ جالِسا وَهُوَ يَجُودُ بِنَفسِهِ ، فَغُشِيَ عَلَيهِ غَشيةً ثُمَّ أَفاقَ فَقالَ لِي يا أَبا بَصِيرٍ ، قَد وَفَى صاحِبُكَ لَنا ، ثُمَ قُبِضَ رَحمَةُ اللّهِ عَلَيهِ .

فَلَمّا حَجَجتُ أَتَيتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَاستَأذَنتُ عَلَيهِ ، فَلَمّا دَخَلتُ قالَ لِي ابتِداءً مِن داخِلِ البَيتِ وَإِحدى رِجلَيَّ فِي الصَّحنِ وَالأُخرى فِي دِهلِيزِ دارِهِ : يا أَبا بَصِيرٍ ، قَد وَفَينا لِصاحِبِكَ . (2) .


1- .القَيْنَة : الأَمَة المُغَنِّيَة ، والجمع قِيان (لسان العرب : ج 13 ص 351 «قين») .
2- .الكافي : ج 1 ص 474 ح 5 ، كشف الغمّة : ج 2 ص 406 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 145 ح 199 .

ص: 751

559.الخصال عن سهل بن حنيف :الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :همسايه اى داشتم كه در دستگاه حكومت ، كار مى كرد و از اين طريق ، ثروتى به دست آورده و كنيزكانى آوازه خوان خريده بود . همه را نزد خود جمع مى كرد و شراب مى خورد و باعث آزار و اذيّت من مى شد . بارها به خودِ او شكايت كردم ؛ امّا دست بر نداشت ، و چون اصرار كردم كه دست از كارهايش بردارد ، به من گفت : فلانى! من آدمى هستم كه [ در بند حكومت ، ] گرفتار آمده ام و تو از اين گرفتارى ، بر كنار و آسوده اى . اگر وضع مرا به آقايت بگويى ، اميدوارم كه خداوند به واسطه تو ، مرا هم نجات بخشد .

اين سخن او ، در دلم اثر كرد و چون به خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم ، ماجراى او را به ايشان گفتم . فرمود : «چون به كوفه باز گشتى ، او نزد تو خواهد آمد . به او بگو : جعفر بن محمّد به تو مى گويد : كارى را كه دارى ، رها كن . من نيز از جانب خدا بهشت را برايت ضمانت مى كنم » .

چون به كوفه باز گشتم ، او از جمله كسانى بود كه به ديدارم آمد . او را نزد خود نگه داشتم تا اين كه منزلم خلوت شد . سپس به او گفتم : فلانى ! من حال تو را به امام صادق عليه السلام گفتم . ايشان به من فرمود : «چون به كوفه باز گشتى ، او نزد تو خواهد آمد . به او بگو : جعفر بن محمّد به تو مى گويد : كارى را كه دارى ، رها كن . من نيز از جانب خداوند ، بهشت را برايت ضمانت مى كنم » .

او گريست و گفت : عجب ! امام صادق به تو چنين گفت؟

من برايش سوگند ياد كردم كه آنچه را گفتم ، ايشان به من فرموده است . او گفت : بس است . و رفت .

چند روز بعد ، در پى من فرستاد و مرا خواست . چون رفتم ، ديدم كه پشت خانه اش برهنه نشسته است . به من گفت : اى ابو بصير! به خدا سوگند ، هر چه در منزل داشتم ، [ به صاحبانش و يا در راه خدا ] بدادم و اكنون چنانم كه مى بينى .

من نزد دوستانم رفتم و پوشاكى برايش جمع كردم و بر او پوشاندم . چند روز ، بيشتر نگذشته بود كه برايم پيغام فرستاد كه : من بيمارم . نزد من بيا .

من پيش او مى رفتم و به او رسيدگى مى كردم تا آن كه زمان مرگش فرا رسيد . من در كنارش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود . از هوش رفت و دوباره به هوش آمد و گفت : اى ابو بصير! آقايت به وعده خود با ما وفا كرد . اين را گفت و به رحمت خدا پيوست .

به حج كه رفتم ، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و اجازه شرفيابى خواستم . وارد كه شدم ، هنوز يك پايم در صحن خانه و پاى ديگرم در دالان آن بود كه امام عليه السلام از داخل اتاق فرمود : «اى ابو بصير ! ما به وعده خود به رفيقت وفا كرديم » . .

ص: 752

17 / 12نِساءٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ562.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَفضَلُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ أَربَعٌ : خَدِيجَةٌ بِنتُ خُوَيلِدٍ ، وَفاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ ، وَمَريَمُ بِنتُ عِمرانَ ، وَآسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرَأَةُ فِرعَونَ . (1)563.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي هريرة :أَتَى جِبرِيلُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ! هذِهِ خَدِيجَةُ قَد أَتَتكَ . . . وَبَشِّرها بِبَيتٍ فِي الجَنَّةِ مِن قَصَبٍ (2) لا صَخَبَ فِيهِ وَلا نَصَبَ . (3) .


1- .الخصال : ص 206 ح 22 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 8 ص 178 ح 133 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 628 ح 2668 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 5 ص 93 ح 8355 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 650 ح 4160 ، صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 470 ح 7010 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 12 ص 143 ح 34402 .
2- .القصب في هذا الحديث : لؤلؤ مجوّف واسع كالقصر المنيف ، والقصب من الجوهر : ما استطال منه في تجويف (النهاية : ج 4 ص 67 «قصب») .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 1887 ح 71 ، صحيح البخاري : ج 2 ص 636 ح 1699 والثلاثة الأخيرة عن عبد اللّه بن أبي أوفي ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 50 ح 19150 و ص 53 ح 19164 والثلاثة الأخيرة ، سنن الترمذي : ج 5 ص 702 ح 3876 عن عائشة وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 692 ح 37768 ؛ شرح الأخبار : ج 3 ص 17 ح 947 ، العمدة : ص 394 ح 790 عن عبد اللّه بن أبي أوفي نحوه ، بحار الأنوار : ج 16 ص 7 ح 12 .

ص: 753

17 / 12 زنانى بهشتى

17 / 12زنانى بهشتى566.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين زنان اهل بهشت ، چهار نفرند : خديجه دُخت خُوَيلِد و فاطمه دُخت محمّد و مريم دُخت عمران و آسيه دخت مُزاحم ، همسر فرعون .567.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ :جبرئيل ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! خديجه دارد نزد تو مى آيد ... . او را به خانه اى در بهشت كه از مرواريد ، ساخته شده و در آن ، سر و صدا و رنجى نيست ، بشارت ده .

.

ص: 754

568.عنه صلى الله عليه و آله :الخصال عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام :سَمِعتُهُ يَقُولُ : رَحِمَ اللّهُ الأَخَواتِ مِن أَهلِ الجَنَّةِ ، فَسَمّاهُنَّ : أَسماءَ بِنتَ عُمَيسٍ الخَثعَمِيَّةَ وَكانَت تَحتَ جَعفَرِ بنِ أَبِي طالِبٍ عليه السلام ، وَسَلمى بِنتَ عُمَيسٍ الخَثعَمِيَّةَ وَكانَت تَحتَ حَمزَةَ ، وَخَمسٌ مِن بَنِي هِلالٍ : مَيمُونَةُ بِنتُ الحارِثِ كانَت تَحتَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، وَأُمُّ الفَضلِ عِندَ العَبّاسِ اسمُها هِندٌ ، وَالغُمَيصاءُ أُمُّ خالِدِ بنِ الوَلِيدِ ، وَعَزَّةُ كانَت فِي ثَقِيفٍ عِندَ الحَجّاجِ بنِ غلّاظٍ ، وَحميدَةُ وَلَم يَكُن لَها عَقِبٌ . (1)569.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَرَّهُ أَن يَتَزَوَّجَ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ فَليَتَزَوَّج أُمَّ أَيمَنَ . (2)570.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن عطاء بن أبي رباح :قالَ لِي ابنُ عَبّاسٍ : أَلا أُرِيكَ امرَأَةً مِن أَهلِ الجَنَّةِ ؟ قُلتُ : بَلى ، قالَ : هذِهِ المَرأَةُ السَّوداءُ أَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَت : إِنِّي أُصرَعُ وَإِنِّي أَتَكَشَّفُ ، فَادعُ اللّهَ لِي ، قالَ : إِن شِئتِ صَبَرتِ وَلَكِ الجَنَّةُ ، وَإِن شِئتِ دَعَوتُ اللّهَ أَن يُعافِيَكِ . فَقالَت : أَصبِرُ ، فَقالَت : إِنِّي أَتَكَشَّفُ فادعُ اللّهَ أَن لا أَتَكَشَّفَ فَدَعا لَها . (3)571.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إِذا سُئِلَ شَيئا فَإِذا أَرادَ أَن يَفعَلَهُ قالَ : نَعَم ، وَإِذا أَرادَ أَن لا يَفعَلَ سَكَتَ ، وَكانَ لا يَقُولُ لِشَيءٍ لا ، فَأَتاهُ أَعرابِيٌّ فَسَأَلَهُ فَسَكَتَ ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَسَكَتَ ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَسَكَتَ .

فَقالَ صلى الله عليه و آله كَهَيئَةِ المُستَرسِلِ : ما شِئتَ (يا أَعرابِيُّ) .

فَغَبَطناهُ وَقُلنا : الآنَ يَسأَلُ الجَنَّةَ !

فَقالَ الأَعرابِيُّ : أَسأَلُكَ راحِلَةً (وَ) رَحلَها وَزادا . قالَ صلى الله عليه و آله : لَكَ ذلِكَ . ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : كَم بَينَ مَسأَلَةِ الأَعرابِيِّ وَعَجُوزِ بَنِي إِسرائِيلَ! ثُمَّ قالَ : إِنَّ مُوسى عليه السلام لَمّا أُمِرَ أَن يَقطَعَ البَحرَ فَانتَهى إِلَيهِ وَضُرِبَت وُجُوهُ الدَّوابِّ فَرَجَعَت ، فَقالَ مُوسى : يا رَبِّ ما لِي ؟ قالَ : يا مُوسى ، إِنَّكَ عِندَ قَبرِ يُوسُفَ فَاحمِل عِظامَهُ ، وَقَدِ استَوى القَبرُ بِالأَرضِ ، فَسَأَلَ مُوسَى قَومَهُ : هَل يَدرِي أَحَدٌ مِنكُم أَينَ هُوَ ؟ قالُوا : عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ لَعَلَّها تَعلَمُ .

فَقالَ لَها : هَل تَعلَمِينَ ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فَدُلِّينا عَلَيهِ ، قالَت : لا وَاللّهِ حَتّى تُعطِيَنِي ما أَسأَلُكَ .

قالَ : ذلِكَ (لَكِ) ، قالَت : فَإِنِّي أَسأَلُكَ أَن أَكُونَ مَعَكَ فِي الدَّرَجَةِ (الَّتِي تَكُونُ فِي) الجَنَّةِ ، (قالَ : سَلِي الجَنَّةَ) قالَت : لا وَاللّهِ إِلَا أَن أَكُونَ مَعَكَ ، فَجَعَلَ مُوسى (يُرادُّها) (4) فَأَوحَى اللّهُ (إِلَيهِ) : أَن أَعطِها ذَلِكَ فَإِنَّهُ لا يَنقُصُكَ ، فَأَعطاها ، وَدَلَّتهُ عَلَى القَبرِ ، فَأَخرَجَ العِظامَ وَجاوَزَ البَحرَ . (5) .


1- .الخصال : ص 363 ح 55 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 22 ص 291 ح 63 .
2- .الطبقات الكبرى : ج 8 ص 224 ، سير أعلام النبلاء : ج 2 ص 224 ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 303 ح 1072 ، الإصابة : ج 8 ص 359 الرقم 11902 كلّها عن سفيان بن عينية ، كنز العمّال : ج 12 ص 146 ح 33416 .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2140 ح 5328 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1994 ح 54 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 353 ح 7490 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 742 ح 3240 ، الأدب المفرد : ص 154 ح 505 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 180 .
4- .الرَّدّ : صَرْفُ الشيء ورَجعُه (لسان العرب : ج 3 ص 172 «ردد») .
5- .الدعوات : ص 40 ح 100 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 294 ح 5 ؛ المعجم الأوسط : ج 7 ص 375 ح 7767 عن حبّة العَرنيّ نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 616 ح 4895 .

ص: 755

572.عنه صلى الله عليه و آله :الخصال _ به نقل از ابو بصير _ :از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «رحمت خدا بر خواهران بهشتى !» و آنان را چنين نام برد : اسماء خَثعَميّه دختر عُمَيس كه همسر جعفر بن ابى طالب بود ؛ سلمى خَثعَميّه دختر عُمَيس كه همسر حمزه بود ؛ و پنج زن از بنى هِلال : ميمونه دختر حارث كه همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، اُمّ فضل كه همسر عبّاس و نامش هند بود ، غُمَيصاء مادر خالد بن وليد ، عَزّه كه در ثقيف و همسر حَجّاج بن غلّاظ بود ، و حَميده كه فرزندى نداشت .573.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه دوست دارد با زنى از اهل بهشت ازدواج كند ، با اُمّ اَيمَن ازدواج نمايد .574.عنه عليه السلام :صحيح البخارى _ به نقل از عطاء بن ابى رباح _ :ابن عبّاس به من گفت : آيا زنى از اهل بهشت را به تو نشان ندهم؟

گفتم : چرا .

گفت : همين زن سياهى كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . او [به پيامبر صلى الله عليه و آله ] گفت : من غش مى كنم و [ در هنگام غش كردن و افتادن ، ]بدنم نمايان مى شود . برايم دعا كن .

فرمود : «كدام را مى خواهى؟ اين وضع را تحمّل كنى و در عوض ، بهشت از آنِ تو باشد ، يا برايت دعا كنم و خدا شفايت بخشد ؟» .

گفت : تحمّل مى كنم . سپس گفت : بدنم نمايان مى شود . پس دعا كن كه بدنم نمايان نشود .

پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد .575.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام :عادت پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه هر گاه از او چيزى خواسته مى شد ، چنانچه مى خواست آن را انجام دهد ، مى فرمود : «باشد» ، و چنانچه نمى خواست انجام دهد ، سكوت مى كرد ، و به هيچ خواهشى ، «نه» نمى گفت .

يك روز ، باديه نشينى نزد ايشان آمد و درخواستى كرد . ايشان سكوت كرد . دوباره خواست . ايشان باز سكوت كرد . سه باره خواست و پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم سكوت كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله سپس با حالتى خودمانى فرمود : «هر چه تو بخواهى ، اى باديه نشين !» .

ما به حال او غبطه خورديم و گفتيم : الآن ، بهشت را درخواست مى كند!

باديه نشين گفت : شترى با جهازش و مقدارى توشه مى خواهم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به تو دادم» و سپس فرمود : «چه قدر فاصله است ميان درخواست اين باديه نشين و درخواست آن پيرزن بنى اسرائيل !» و در ادامه فرمود : «موسى عليه السلام چون فرمان يافت كه از دريا[ ى نيل ] بگذرد ، به كنار دريا رسيد ؛ ولى مركب ها از پيشروى خوددارى كردند و بر مى گشتند . موسى گفت : خدايا ! چه شده است؟

خداوند فرمود : اى موسى ! تو در محلّ قبر يوسف هستى . استخوان هاى او را با خودت ببر . قبر با خاك ، يكسان شده بود [ و براى همين ، موسى جاى آن را نمى دانست ] . موسى از قومش پرسيد : آيا كسى از شما جاى قبر او را مى داند؟

گفتند : پيرزنى بنى اسرائيلى هست كه شايد بداند . موسى به او گفت : تو مى دانى؟

گفت : آرى . موسى گفت : پس آن را نشانمان بده .

پيرزن گفت : نه به خدا ، مگر اين كه آنچه را از تو خواستم ، به من بدهى . موسى گفت : مى دهم . پيرزن گفت : از تو مى خواهم كه در بهشت با تو در همان درجه اى باشم كه تو خواهى بود . موسى گفت : [ تنها ] بهشت را بخواه .

پيرزن گفت : نه به خدا ! [ مى خواهم ] فقط با تو باشم .

موسى كوشيد كه او را از خواسته اش منصرف سازد ؛ امّا خدا به او وحى فرمود كه : قبول كن ؛ زيرا چيزى از تو كم نمى شود .

موسى قبول كرد و پيرزن ، او را به قبر ، راه نمايى كرد . موسى استخوان ها را در آورد و از دريا گذشت » . .

ص: 756

576.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ نَزَلَ عَلى رَجُلٍ بِالطائِفِ قَبلَ الإِسلامِ ، فَأَكرَمَهُ ، فَلَمّا أَن بَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله إِلَى النّاسِ قِيلَ لِلرَّجُلِ : أَتَدرِي مَنِ الَّذِي أَرسَلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى النّاسِ ؟ قالَ : لا ، قالُوا لَهُ : هُوَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ يَتِيمُ أَبِي طالِبٍ ، وَهُوَ الَّذِي كانَ نَزَلَ بِكَ بِالطائِفِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتَهُ ، قالَ : فَقَدِمَ الرَّجُلُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسَلَّمَ عَلَيهِ وَأَسلَمَ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أَتَعرِفُنِي يا رَسُولَ اللّهِ ؟ قالَ : وَمَن أَنتَ ؟ قالَ : أَنا رَبُّ المَنزِلِ الَّذِي نَزَلتَ بِهِ بِالطائِفِ فِي الجاهِلِيَّةِ يَومَ كَذا وَكَذا فَأَكرَمتُكَ ، فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَرحبا بِكَ سَل حاجَتَكَ ، فَقالَ : أَسأَلُكَ مِائَتَي شاةٍ بِرُعاتِها . فَأَمَرَ لَهُ

رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِما سَأَلَ . ثُمَّ قالَ لِأَصحابِهِ : ما كانَ عَلى هذا الرَّجُلِ أَن يَسأَلَنِي سُؤالَ عَجُوزِ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى عليه السلام ! فَقالُوا : وَما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ لِمُوسى ؟ فَقالَ :

إِنَّ اللّهَ عَزَّ ذِكرُهُ أَوحَى إِلى مُوسى أَنِ احمِل عِظامَ يُوسُفَ مِن مِصرَ قَبلَ أَن تَخرُجَ مِنها إِلى الأَرضِ المُقَدَّسَةِ بِالشّامِ ، فَسَأَلَ مُوسى عَن قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فَجاءَهُ شَيخٌ فَقالَ : إِن كانَ أَحَدٌ يَعرِفُ قَبرَهُ فَفُلانَةُ ، فَأَرسَلَ مُوسى عليه السلام إِلَيها ، فَلَمّا جاءَتهُ قالَ : تَعلَمِينَ مَوضِعَ قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت : نَعَم ، قالَ : فَدُلِّينِي عَلَيهِ وَلَكِ ما سَأَلتِ ، قالَت لا أَدُلُّكَ عَلَيهِ إِلّا بِحُكمِي ، قالَ : فَلَكِ الجَنَّةُ ، قالَت : لا إِلاّ بِحُكمِي عَلَيكَ ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلى مُوسى : لا يَكبُرُ عَلَيكَ أَن تَجعَلَ لَها حُكمَها ، فَقالَ لَها مُوسى : فَلَكِ حُكمُكِ ، قالَت : فَإِنَّ حُكمِي أَن أَكُونَ مَعَكَ فِي دَرَجَتِكَ الَّتِي تَكُونُ فِيها يَومَ القِيامَةِ فِي الجَنَّةِ . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ما كانَ عَلى هذا لَو سَأَلَنِي ما سَأَلَت عَجُوزُ بَنِي إِسرائِيلَ . (1) .


1- .الكافي : ج 8 ص 155 ح 144 عن يزيد الكناسي ، قرب الإسناد : ص 58 ح 188 عن صفوان الجمّال عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 22 ص 292 ح 1 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 439 ح 3523 و ص 624 ح 4088 كلاهما عن أبي موسى الأشعري نحوه .

ص: 757

577.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، پيش از اسلام ، ميهمان مردى شد و او از ايشان با احترام ، پذيرايى كرد . پس از آن كه خداوند ، محمّد صلى الله عليه و آله را به سوى مردم فرستاد ، به آن مرد گفته شد : آيا مى دانى آن كسى كه خداوند عز و جل به سوى مردم فرستاده است ، كيست؟

گفت : نه .

گفتند : او محمّد بن عبد اللّه ، يتيم ابو طالب و همان كسى است كه در فلان و بهمان روز ، ميهمان تو شد و تو گرامى اش داشتى .

آن مرد ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و سلام كرد و مسلمان شد و سپس گفت : مرا مى شناسى ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «تو كيستى؟» .

گفت : من صاحب همان منزلى هستم كه در جاهليت ، در فلان و بهمان روز ، وقتى به طائف آمدى ، وارد آن شدى و من با احترام ، از شما پذيرايى كردم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «خوش آمدى ! حاجتت را بخواه ».

گفت : دويست گوسفند با چوپانان آنها مى خواهم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دستور داد آنچه را مى خواهد ، به او بدهند . آن گاه به يارانش فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من همان چيزى را بخواهد كه پيرزن بنى اسرائيلى از موسى عليه السلام خواست !» . ياران گفتند : پيرزن بنى اسرائيل از موسى چه خواست؟

فرمود : «خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : چون خواستى مصر را به سوى سرزمين مقدّس در شام ترك گويى ، استخوان هاى يوسف را هم از مصر با خود ببر .

موسى از قبر يوسف ، جويا شد .

پيرمردى آمد و گفت : اگر كسى جاى قبرش را بداند ، آن كس فلان پيرزن است .

موسى در پى او فرستاد . چون پيرزن آمد ، موسى به او گفت : تو جاى قبر يوسف را مى دانى؟ گفت : آرى .

موسى گفت : آن را به من نشان بده . هر چه بخواهى ، به تو مى دهم .

پيرزن گفت : آن را نشانت نمى دهم ، مگر اين كه هر چه را من مى گويم ، همان را به من بدهى .

موسى گفت : بهشت ، از آنِ تو باشد .

پيرزن گفت : نه ! من تعيين مى كنم .

خداوند عز و جل به موسى وحى فرمود كه : نگران مباش ! بگذار او تعيين كند .

موسى به پيرزن گفت : هر چه تو حكم كنى .

پيرزن گفت : حكم من ، اين است كه روز قيامت ، با تو در همان درجه اى باشم كه تو هستى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اين مرد ، بينش آن را نداشت كه از من ، همان چيزى را بخواهد كه آن پيرزن بنى اسرائيلى خواست !» . .

ص: 758

578.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى أَوحى إِلى مُوسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام أَن أَخرِج عِظامَ يُوسُفَ عليه السلام مِن مِصرَ وَ وَعَدَهُ طُلُوعَ القَمَرِ ، فَأَبطَأَ طُلُوعُ القَمَرِ عَلَيهِ ، فَسَأَلَ عَمَّن يَعلَمُ مَوضِعَهُ ، فَقِيلَ لَهُ : هاهُنا عَجُوزٌ تَعلَمُ عِلمَهُ ، فَبَعَثَ إِلَيها فَأُتِي بِعَجُوزٍ مُقعِدَةٍ عَمياءَ .

فَقالَ : تَعرِفِينَ قَبرَ يُوسُفَ عليه السلام ؟ قالَت نَعَم ، قالَ : فَأَخبِرِينِي بِمَوضِعِهِ . قالَت : لا أَفعَلُ حَتّى تُعطِيَني خِصالاً : تُطلِقُ رِجلِي ، وَتُعِيدُ إِلَيَّ بَصَرِي ، وَتَرُدُّ إِلَيَّ شَبابِي ،

وَتَجعَلُنِي مَعَكَ فِي الجَنَّةِ .

فَكَبُرَ ذلِكَ عَلى مُوسى ، فَأَوحَى اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيهِ : أَنَّما تُعطِي عَلَيَّ ، فَأَعطِها ما سَأَلَت .

فَفَعَلَ فَدَلَّتهُ عَلى قَبرِ يُوسُفَ عليه السلام ، فَاستَخرَجَهُ من شاطِئِ النَّيلِ فِي صُندُوقٍ مَرمَرٍ ، فَلَمّا أَخرَجَهُ طَلَعَ القَمَرُ فَحَمَلَهُ إِلَى الشّامِ . فَلِذلِكَ يَحمِلُ أَهلُ الكِتابِ مَوتاهُم إِلَى الشّامِ . (1) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 193 ح 594 ، الخصال : ص 205 ح 21 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 259 ح 18 ، علل الشرائع : ص 296 ح 1 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضال عن أبي الحسن عليه السلام .

ص: 759

579.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام :خداوندِ بزرگ و والا ، به موسى بن عمران عليه السلام وحى فرمود كه : «استخوان هاى يوسف عليه السلام را از مصر با خود ببر» و موعد آن را طلوع ماه ، تعيين نمود .

موسى طاقت نياورد كه تا طلوع ماه ، صبر كند و در جستجوى كسى بر آمد كه محلّ قبر را بداند . به او گفته شد : پيرزنى هست كه جايش را مى داند .

موسى در پى او فرستاد و پيرزنى زمينگير و نابينا را آوردند . موسى گفت : قبر يوسف را بلدى؟ گفت : آرى . موسى گفت : پس ، جاى آن را به من بگو .

پيرزن گفت : نمى گويم ، تا اين كه چند چيز را به من بدهى : پايم را خوب كنى ، بينايى ام را به من باز گردانى ، جوانى ام را دوباره به من بدهى و مرا در بهشت ، با خودت قرار دهى .

اينها بر موسى گران آمد . خداوند عز و جل بر او وحى فرمود كه : «آنچه مى دهى ، بر عهده من . پس هر چه خواست ، به او بده» .

موسى چنين كرد و پيرزن ، قبر يوسف عليه السلام را به او نشان داد . موسى ، جسد يوسف را كه در صندوقى مرمرين در ساحل نيل بود ، بيرون آورد . بيرون كه آورد ، ماه طلوع كرد و موسى آن را به شام ، انتقال داد . به همين دليل ، اهل كتاب ، مردگان خود را به شام مى برند . .

ص: 760

580.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أَوحَى اللّهُ تَعالى إِلى داوُودَ عليه السلام أَنَّ خلادَةَ بِنتَ أَوسٍ بَشِّرها بِالجَنَّةِ وَأَعلِمها أَنَّها قَرِينَتُكَ فِي الجَنَّةِ .

فَانطَلَقَ إِلَيها فَقَرَعَ البابَ عَلَيها ، فَخَرَجَت وَقالَت : هَل نَزَلَ فِيَّ شَيءٌ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَت : وَما هُوَ ؟ قالَ : إِنَّ اللّهَ تَعالى أَوحى إِلَيَّ وَأَخبَرَنِي أَنَّكِ قَرِينَتِي فِي الجَنَّةِ ، وَأَن أُبَشِّرَكِ بِالجَنَّةِ ، قالَت : أَوَ يَكُونُ اسمٌ وافَقَ اسمِي ؟ قالَ : إِنَّكِ لَأَنتِ هِيَ ، قالَت : يا نَبِيَّ اللّهِ ، ما أُكَذِّبُكَ وَلا وَاللّهِ ما أَعرِفُ مِن نَفسِي ما وَصَفتَنِي بِهِ !

قالَ داوُودُ : أَخبِرِينِي عَن ضَمِيرِكِ وَسَرِيرَتِكِ ، هُوَ ؟ قالَت : أَمّا هذا فَسَأُخبِرُكَ بِهِ ؛ أُخبِرُكَ أَنَّهُ لَم يُصِبنِي وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بِي كائِنا ما كانَ ، وَلا نَزَلَ بِي ضُرٌّ وَحاجَةٌ وَجُوعٌ كائِنا ما كانَ إِلّا صَبَرتُ عَلَيهِ ، وَلَم أَسأَلِ اللّهَ كَشفَهُ عَنِّي حَتّى يُحَوِّلَهُ اللّهُ عَنِّي إِلَى العافِيَةِ وَالسَّعَةِ ، وَلَم أَطلُب بَدَلاً وَشَكَرتُ اللّهَ عَلَيها وَحَمِدتُهُ .

فَقالَ داوُودُ عليه السلام : فَبِهذا بَلَغتِ ما بَلَغتِ .

ثُمَّ قالَ أَبُو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : وَهذا دِينُ اللّهِ الَّذِي ارتَضاهُ لِلصّالِحِينَ . (1) .


1- .قصص الأنبياء للراوندي : ص 206 ح 268 ، مشكاة الأنوار : ص 60 ح 75 نحوه وكلاهما عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 71 ص 89 ح 42 .

ص: 761

581.كمال الدين عن عبد الرحمن بن سمرة :امام صادق عليه السلام :خداى متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : به خَلاده دختر اوس ، مژده بهشت بده و به آگاهى اش برسان كه او در بهشت ، همسر تو خواهد بود .

داوود به سوى او رفت و درِ خانه اش را كوبيد . خلاده بيرون آمد و گفت : آيا چيزى در باره ام نازل شده است؟

داوود گفت : «خداوند بلندمرتبه ، به من وحى فرمود و به من خبر داد كه تو همنشين من در بهشت خواهى بود و فرمود كه تو را به بهشت ، مژده دهم» .

خلاده گفت : شايد تشابه اسمى ميان من و كسى ديگر ، رخ داده است!

داوود گفت : «خودِ تو هستى» .

خلاده گفت : اى پيامبر خدا ! من تو را دروغگو نمى شمارم ؛ امّا به خدا سوگند ، در خود ، چنين سزامندى اى نمى يابم !

داوود گفت : «مرا از باطن و درونت خبر ده كه در آن ، چه مى گذرد» .

خلاده گفت : اين را به تو خبر مى دهم . من هرگز به هيچ دردى از هيچ نوعى ، مبتلا نشدم و هيچ گونه نياز و گرسنگى اى ، از هيچ گونه به من نرسيد ، مگر اين كه در برابرش شكيبايى كردم و از خداوند نخواستم كه آن را از من برطرف سازد تا آن كه او خود از من دورش گردانَد و عافيت و گشايش دهد ، و به جاى آن ، چيزى از خدا نخواستم و خدا را بر آن شكر گزاردم و ستايش نمودم .

داوود عليه السلام گفت : «پس با اين خصلت ، به آن مقام رسيده اى» .

اين ، همان دين خداست كه براى نيكان ، برگزيده و پسنديده است . .

ص: 762

17 / 13رَجُلٌ مِن أَهلِ الجَنَّةِ لَم يُصَلِّ قَطُّ!584.عنه صلى الله عليه و آله :السّيرة النّبويّة لابن هشام :قالَ ابنُ إِسحاقَ : وَكانَ مِن حَدِيثِ الأَسوَدِ الرّاعِي فِيما بَلَغَنِي : أَنَّهُ أَتى رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَهُو مُحاصِرٌ لِبَعضِ حُصُونِ خَيبَر ، وَمَعَهُ غَنَمٌ له كانَ فِيها أَجِيرا لِرَجُلٍ مِن يَهُودَ ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، اِعرِض عَلَيَّ الإِسلامَ ، فَعَرَضَهُ عَلَيهِ ، فَأَسلَمَ .

وَكانَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يُحَقِّرُ أَحَدا أَن يَدعُوَهُ إِلَى الإِسلامِ ، وَيَعرِضَهُ عَلَيهِ _ فَلمّا أَسلَمَ قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، إِنِّي كُنتُ أَجِيرا لِصاحِبِ هذِهِ الغَنَمِ ، وَهِيَ أَمانَةٌ عِندِي ، فَكَيفَ أَصنَعُ بِها ؟

قال : اِضرِب فِي وُجوهِها ، فَإِنَّها سَتَرجِعُ إِلى رَبِّها _ أَو كَما قالَ _ فَقامَ الأَسوَدُ ، فَأَخَذَ حَفنَةً مِنَ الحَصى ، فَرَمى بِها فِي وُجُوهِها وَقالَ : ارجِعِي إِلى صاحِبِكِ فَوَ اللّهِ لا أَصحَبُكِ أَبَدا ، فَخَرَجَت مُجتَمِعَةً كَأَنَّ سائِقا يَسُوقُها ، حَتّى دَخَلَتِ الحِصنَ .

ثُمَّ تَقَدَّمَ إِلى ذَلِكَ الحِصنِ لِيُقاتِلَ مَعَ المُسلِمِينَ ، فَأَصابَهُ حَجَرٌ فَقَتَلَهُ ، وَما صَلّى للّهِِ صَلاةً قَطُّ ، فَأُتِيَ بِهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَوُضِعَ خَلفَهُ ، وَسُجِّيَ بِشَملَةٍ كانَت عَلَيهِ ، فَالتَفَتَ إِلَيهِ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَمَعَهُ نَفَرٌ مِن أَصحابِهِ ، ثُمَّ أَعرَضَ عَنهُ ، فَقالُوا : يا رَسُولَ اللّهِ ، لِمَ أَعرَضتَ عَنهُ ؟

قالَ : إِنَّ مَعَهُ الآنَ زَوْجَتَيهِ مِنَ الحُورِ العِينِ . (1)585.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي هريرة كانَ يَقُولُ :حَدِّثُونِي عَن رَجُلٍ دَخَلَ الجَنَّةَ لَم يُصَلِّ

قَطُّ ، فَإِذا لَم يَعرِفهُ النّاسُ سَأَلُوهُ : مَن هُوَ ؟ فَيَقُولُ : أُصَيْرِمُ بَنِي عَبدِ الأَشهَلِ عَمرُو بنُ ثابِتِ بنِ وَقْشٍ .

قالَ الحُصَينُ : فَقُلتُ لِمَحمُودِ بنِ لُبَيدٍ : كَيفَ كانَ شَأنُ الأُصَيرِمِ ؟

قالَ : كانَ يَأبَى الإِسلامَ عَلى قَومِهِ ، فَلَمّا كانَ يَومُ أُحُدٍ وَخَرَجَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إِلى أُحُدٍ بَدا لَهُ الإِسلامُ فَأَسلَمَ ، فَأَخَذَ سَيفَهُ فَغَدا حَتّى أَتَى القَومَ فَدَخَلَ فِي عُرضِ النّاسِ ، فَقَاتَلَ حَتّى أَثبَتَتهُ الجِراحَةُ .

قالَ فَبَينَما رِجالُ بَنِي عَبدِ الأَشهَلِ يَلتَمِسُونَ قَتلاهُم فِي المَعرَكَةِ إِذا هُم بِهِ ، فَقالُوا : وَاللّهِ إِنَّ هذِهِ لَلاُصَيرِمُ ، وَما جاءَ لَقَد تَرَكناهُ ، وَإِنَّهُ لَمُنكِرٌ هذا الحَدِيثَ! فَسَأَلُوهُ : ما جاءَ بِهِ ؟ قالُوا : ما جاءَ بِكَ يا عَمرُو ، أَحَدَبا (2) عَلى قَومِكَ ، أَو رَغبةً فِي الإِسلامِ ؟ قالَ : بَل رَغبَةً فِي الإِسلامِ ؛ آمَنتُ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَأَسلَمتُ ، ثُمَّ أَخَذتُ سَيفِي فَغَدَوتُ مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقاتَلتُ حَتّى أَصابَنِي ما أَصابَنِي .

قالَ ثُمَّ لَم يَلبَث أَن ماتَ فِي أَيدِيهِم ، فَذَكَرُوهُ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : إِنَّهُ لَمِن أَهلِ الجَنَّةِ . (3) .


1- .السيرة النبويّة لابن هشام : ج 3 ص 358 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 148 ح 2609 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 241 ح 18424 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه نحوه ، اُسد الغابة : ج 1 ص 213 الرقم 115 عن إسحاق بن يسار .
2- .حَدَبَ عليه : تَعَطّف عليه (الصحاح : ج 1 ص 108 «حدب») .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 161 ح 23696 ، السيرة النبويّة لابن هشام : ج 3 ص 95 ، الإصابة : ج 4 ص 501 الرقم 5801 ، اُسد الغابة : ج 4 ص 190 الرقم 3881 نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 285 ح 36826 .

ص: 763

17 / 13 مردى از اهل بهشت كه هرگز نماز نخواند !

17 / 13مردى از اهل بهشت كه هرگز نماز نخواند !588.تفسير العيّاشي عن بشير الدهّان عن الإمام الصادق عالسيرة النبويّة ، ابن هشام :ابن اسحاق مى گويد : داستان اَسوَد چوپان ، تا آن جا كه به من رسيده ، اين است كه وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله يكى از قلعه هاى خيبر را در محاصره داشت ، او با گوسفندانش كه از آنِ مردى يهودى بود و او اجير وى بود ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! اسلام را بر من عرضه كن .

پيامبر صلى الله عليه و آله آن را به او عرضه كرد و اَسوَد ، مسلمان شد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هيچ كس را كوچك تر از آن نمى شمرد كه به اسلام دعوتش كند و اسلام را بر او عرضه نمايد .

اَسوَد چون اسلام آورد ، گفت : اى پيامبر خدا ! من ، اجير صاحب اين گوسفندها هستم و اينها نزد من ، امانت اند . با اينها چه كنم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «رويشان را برگردان . خودشان نزد صاحبشان خواهند رفت» و يا جمله اى شبيه اين .

اَسوَد برخاست و مشتى ريگ برداشت و به صورت گوسفندها پرتاب كرد و گفت : نزد صاحبتان باز گرديد ؛ چون به خدا سوگند كه ديگر با شما نخواهم آمد .

گوسفندها همگى با هم برگشتند ، چنان كه گويى كسى آنها را مى راند ، و وارد قلعه شدند .

اَسوَد سپس به سوى آن قلعه پيش رفت تا همراه مسلمانان بجنگد ، كه سنگى به او اصابت كرد و كشته شد . او حتّى يك نماز هم نخواند . پيكرش را نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آوردند و پشت سر ايشان نهادند و او را در همان ردايى كه بر تن داشت ، پيچيدند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه با گروهى از يارانش بود ، به او نگاه كرد ؛ امّا صورتش را از او برگرداند . ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! چرا از او روى گردانديد؟

فرمود : «اينك ، دو همسر حور العينش با او بودند» .589.الإمام عليّ عليه السلام :مسند ابن حنبل :ابو هريره ، [اين جا و آن جا ، به مردم] مى گفت : به من بگوييد آن ، كدام مرد است كه هرگز نمازى نخوانْد؛ امّا به بهشت رفت . اگر مردم ، آن مرد را نمى شناختند ، مى گفتند : او كيست؟ و ابو هريره مى گفت : بينواى بنى عبد الأشهَل ، عمرو بن ثابت بن وَقْش .

حُصَين گفت : به محمود بن لُبَيد گفتم : داستان آن بينوا چه بوده است؟

گفت : او بر خلاف قومش از پذيرفتن اسلام ، خوددارى مى كرد . چون جنگ اُحُد شد و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به اُحُد رفت ، علاقه به اسلام در دلش افتاد و مسلمان شد و شمشيرش را برداشت و رفت تا به مسلمانان رسيد و به ميان جمعيت رفت و جنگيد تا آن كه بر اثر جراحات از پا افتاد .

زمانى كه مردان بنى عبد الأشهَل در ميدان جنگ به دنبال كشتگان خود مى گشتند ، ناگهان به او برخوردند . گفتند : به خدا سوگند كه اين ، همان بينواست . او كه با ما نيامده بود!؟ اصلاً به اين سخن (قرآن و اسلام ) ، اعتقاد نداشت !؟ پس علّت آمدنش را از خودِ او پرسيدند و گفتند : چه باعث شد كه به اين جا بيايى ، اى عمرو ؟ دلسوزى براى قومت ، يا گرايش به اسلام ؟

گفت : گرايش به اسلام . من به خدا و پيامبر او ايمان آوردم و مسلمان شدم . سپس شمشيرم را برداشتم و با پيامبر خدا آمدم و جنگيدم تا به اين روز افتادم .

او لحظاتى بعد ، در دستان آنها جان داد . ماجرا را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفتند . فرمود : «او اهل بهشت است ».

.

ص: 764

590.الدرّ المنثور عن أبي رافع :مسند ابن حنبل عن جرير بن عبد اللّه :خَرَجنا مَعَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا بَرَزنا مِنَ المَدِينَةِ إِذا راكِبٌ يُوضِعُ (1) نَحوَنا . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : كَأَنَّ هذا الراكِبَ إِيّاكُم يُرِيدُ ، قالَ : فَانتَهى الرَّجُلُ إِلَينا ، فَسَلَّمَ فَرَدَدنا عَلَيهِ . فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : مِن أَينَ أَقبَلتَ ؟ قالَ : مِن أَهلِي وَوُلدِي وَعَشِيرَتِي ، قالَ : فَأَينَ تُرِيدُ ؟ قالَ : أُرِيدُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله . قالَ : فَقَد

أَصَبتَهُ ، قالَ : يا رَسُولَ اللّهِ ، عَلِّمنِي ما الإِيمانُ ؟ قالَ : تَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلّا اللّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ ، وَتُقِيمُ الصَّلاةَ ، وَتَأتِي الزَّكاةَ ، وَتَصُومُ رَمَضانَ ، وَتَحُجُّ البَيتَ . قالَ : قَد أَقرَرتُ .

قالَ : ثُمَّ إِنَّ بَعِيرَهَُدَخَلت يَدُهُ فِي شَبَكَةِ جِرذانٍ ، فَهَوى بَعِيرُهُ وَهَوَى الرَّجُلُ فَوَقَعَ عَلى هامَتِهِ فَماتَ . فَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : عَلَيَّ بِالرَّجُلِ ، قالَ : فَوَثَبَ إِلَيهِ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ وَحُذَيفَةُ فَأَقعَداهُ ، فَقالا : يا رَسُولَ اللّهِ قُبِضَ الرَّجُلُ ، قالَ : فَأَعرَضَ عَنهُما رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لَهُما رَسُولُ اللّهِ : أَما رَأَيتُما إِعراضِي عَنِ الرَّجُلَينِ ؟ فَإِنِّي رَأَيتُ مَلَكَينِ يَدُسّانِ فِي فِيهِ مِن ثِمارِ الجَنَّةِ ، فَعَلِمتُ أَنَّهُ ماتَ جائِعا .

ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : هذا وَاللّهِ مِنَ الَّذِينَ قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَ_نَهُم بِظُ_لْمٍ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» (2) .

قالَ : ثُمَّ قالَ : دُونَكُم أَخاكُم ، قالَ : فَاحتَمَلناهُ إِلَى الماءِ فَغَسَّلناهُ وَحَنَّطناهُ وَكَفَّنّاهُ وَحَمَلناهُ إِلَى القَبرِ ، قالَ : فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى جَلَسَ عَلَى شَفِيرِ القَبرِ . قالَ : فَقالَ : اِلحَدُوا وَلا تَشُقُّوا ، فَإِنَّ اللَّحدَ لَنا وَالشَّقَّ لِغَيرِنا . (3) .


1- .يَضَعُ البَعيرَ : إذا حمله على سرعة السير (النهاية : ج 5 ص 196 «وضع») .
2- .الأنعام : 82 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 59 ح 19197 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 203 ، كنز العمّال : ج 3 ص 49 ح 5430 .

ص: 765

591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از جرير بن عبد اللّه _ :با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ره سپار شديم و چون از مدينه بيرون رفتيم ، سوارى را ديديم كه به سوى ما مى تازد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «گويا اين سوار با شما كار دارد» . آن مرد سوار ، به ما رسيد و سلام كرد . جواب سلامش را داديم . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «از كجا مى آيى؟» .

گفت : از نزد زن و فرزند و عشيره ام . فرمود : «كجا مى روى؟» . گفت : نزد پيامبر خدا . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «درست آمده اى» .

مرد گفت : اى پيامبر خدا ! به من بياموز كه ايمان چيست؟ فرمود : «گواهى مى دهى كه خدايى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست و نماز مى خوانى و زكات مى دهى و رمضان را روزه مى گيرى و حج مى گزارى» .

مرد گفت : اقرار كردم .

لختى بعد ، دست اُشترش در سوراخ موش صحرايى رفت و به سر به زمين افتاد و او نيز با سر به زمين خورد و مُرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «او را نزد من بياوريد» .

عمّار بن ياسر و حذيفه دويدند و او را بلند كردند . گفتند : اى پيامبر خدا ! مرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روى خود را از آن دو برگرداند و سپس به آن دو فرمود : «نديديد كه من از آن دو مرد ، روى گرداندم ؟ اين ، به خاطر آن بود كه ديدم دو فرشته ، از ميوه هاى بهشت در دهانش مى گذارند . پس دانستم كه او با شكم گرسنه مرده است ».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس فرمود : «به خدا سوگند ، او از كسانى است كه خداى عز و جلفرموده است : « كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده اند ، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگان اند » » .

آن گاه فرمود : «برادرتان را جمع كنيد» .

ما جنازه او را نزديك آب برديم و غسلش داديم و او را حنوط و كفن كرديم و به سوى قبر برديم . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و كنار قبر نشست و فرمود : «لحد بِكنيد و شكاف نزنيد ؛ زيرا لحد ، مال ماست و شكاف ، مال غير ما» . (1) .


1- .شكاف (شَق) ، شيارى است كه در زير ديواره جانب قبر ، كنده مى شود و ميّت در آن جا گذاشته مى شود و لَحَد حفره اى است نهرمانند كه در وسط قبر كنده مى شود با دو سكّومانند در دو جانب قبر كه پس از گذاشتن ميّت در داخل آن ، سنگ و امثال آن ، بر روى سكّوها گذاشته مى شود .

ص: 766

17 / 14أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِالف _ النِّساءُ595.أنساب الأشراف عن ابن عبّاس :الإمام الصادق عليه السلام :أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ مِنَ المُستَضعَفِينَ النِّساءُ ، عَلِمَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ ضَعفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ . (1) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 468 ح 4628 عن عمّار الساباطي ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 503 ح 1737 ، وسائل الشيعة : ج 14 ص 119 ح 25326 .

ص: 767

17 / 14 بيشتر اهل بهشت
الف _ زنان

17 / 14بيشتر اهل بهشتالف _ زنان599.تذكرة الخواصّ عن أبي ذرّ الغفاري :امام صادق عليه السلام :بيشترِ اهل بهشت از مستضعفان (در دنيا) ، زنان هستند . خداوند عز و جل مى دانست كه آنها ناتوان اند و بر ايشان رحم آورد .

.

ص: 768

ب _ الفُقَراءُ601.الإمام الباقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِطَّلَعتُ فِي الجَنَّةِ فَرَأَيتُ أَكثَرَ أَهلِها الفُقَراءُ . (1)602.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ فَوَجَدتُ أَكثَرَ أَهلِها وَسُكَّانِها المَساكِينَ . (2)603.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ا ) عيسى عليه السلام :بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُم ، إِنَّ أَكنافَ السَّماءِ لَخالِيَةٌ مِنَ الأَغنِياءِ ، وَلَدُخُولُ جَمَلٍ فِي سَمِّ (3) الخِياطِ أَيسَرُ مِن دُخُولِ غَنِيٍّ فِي الجَنَّةِ . (4)ج _ المُتَغافِلُونَ عَن الشَّرِّ605.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :دَخَلتُ الجَنَّةَ فَإِذا أَكثَرُ أَهلِها البُلْهُ . (5)606.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :أَكثَرُ أَهلِ الجَنَّةِ البُلْهُ ، وَأَهلُ عِلِيِّينَ ذَوُو الأَلبابِ . (6)607.عنه صلى الله عليه و آله :معاني الأخبار عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله :

دَخَلتُ الجَنَّةَ فَرَأَيتُ أَكثَرَ أَهلِها البُلْهَ ، قالَ : قُلتُ : ما البُلْهُ ؟ فَقالَ : اَلعامِلُ (7) فِي الخَيرِ ، اَلغافِلُ عَنِ الشَّرِّ ، الَّذِي يَصُومُ فِي كُلِّ شَهرٍ ثَلاثَةَ أَيّامٍ . (8) .


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1184 ح 3069 عن عمران بن حصين ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2096 ح 94 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 715 ح 2602 كلاهما عن ابن عبّاس ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 582 ح 6622 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 6 ص 469 ح 16584 ؛ عدّة الداعي : ص 113 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 55 ح 85 .
2- .مسند الشاميّين : ج 3 ص 319 ح 2397 ، مسند إسحاق بن راهوية : ج 1 ص 426 ح 490 كلاهما عن أبي هريرة ، السنن الكبرى للنسائي : ج 5 ص 399 ح 9262 عن ابن عبّاس ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 494 ح 7456 عن اُسامة بن زيد وكلاهما نحوه .
3- .السَّمُّ والسُّمُّ : كلّ ثقب ضيّق كخرق الاُبرة وثقب الاُذن والأنف (مفردات ألفاظ القرآن : ص 434 «سمم») .
4- .عدّة الداعي : ص 113 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 55 ح 85 ؛ الدرّ المنثور : ج 2 ص 203 نقلاً عن ابن حنبل عن وهب بن منبّه .
5- .تاريخ دمشق : ج 43 ص 533 ح 9392 عن جابر بن عبد اللّه ، تهذيب الكمال : ج 26 ص 118 عن عمر بن عبد العزيز نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 473 ح 39313 ، حقائق التأويل : ص 247 ، العمدة : ص 159 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 71 ح 131 كلاهما نحوه .
6- .تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 102 .
7- .في بعض النسخ : العاقل في الخير (هامش المصدر) .
8- .معاني الأخبار : ص 203 ح 1 ، قرب الإسناد : ص 75 ح 243 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 9 ح 3 .

ص: 769

ب _ تهى دستان
ج _ ساده دلان

ب _ تهى دستان609.الأمالي للطوسي عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، نگاهى افكندم و ديدم بيشتر جمعيت آن ، تهى دستان اند .610.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، وارد شدم و بيشتر جمعيت و ساكنان آن را مستمندان يافتم .611.الخصال عن عامر بن واثلة عن الإمام عليّ عليه السلاعيسى عليه السلام :به حق به شما مى گويم : كرانه هاى آسمان از ثروتمندان ، تهى است . وارد شدن طناب در سوراخ سوزن ، آسان تر از وارد شدن يك ثروتمند به بهشت است .ج _ ساده دلان613.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به بهشت ، وارد شدم و ديدم بيشتر اهل آن ، ساده دلان اند .614.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيشترِ اهل بهشت را ساده دلان تشكيل مى دهند ، و اهل بهشت هاى برين ، خردمندان اند .615.عنه صلى الله عليه و آله :معانى الأخبار_ به نقل از مسعدة بن صدقه ، از امام صادق ، از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به بهشت ، وارد شدم و بيشترِ اهل آن را ساده دل ديدم» .

گفتم : ساده دل كيست؟

فرمود : «كسى كه در خوبى ، خردمند است و از بدى ، بى خبر . كسى كه در هر ماه ، سه روز را روزه مى گيرد» .

.

ص: 770

. .

ص: 771

. .

ص: 772

. .

ص: 773

پژوهشى در باره حديث «عَشَره مُبَشَّره»
اشاره

پژوهشى در باره حديث «عَشَره مُبَشَّره» (1)بر پايه احاديث اين فصل _ كه در منابع معتبر شيعه و اهل سنّت آمده اند _ ، پيامبر خدا و اهل بيت آن بزرگوار ، به شمارى از پيروان خود ، مژده بهشت داده اند . در ارزيابى اجمالىِ اين احاديث مى توان گفت كه شمارى از آنها از خاندان رسالت ، صادر شده اند ؛ امّا براى اظهار نظر قطعى در مورد هر يك از آنها و به طور كلّى ، احاديثى كه بهشتى بودن فرد يا افرادى را پيشگويى كرده اند ، دو نكته بايد مورد توجّه قرار گيرد : نكته اوّل : ارزيابى سند و صحّت سندى احاديث ، به تنهايى ، آنها را از نظر صدور از معصوم ، قطعى نمى كند . خبرِ واحدِ صحيح السَّنَد ، تنها در صورتى مى تواند مورد اعتماد قرار گيرد كه شواهد و قرائنى دال بر مخالفت محتواى آن با ضروريات و بديهيات ، در كار نباشد . به عبارت ديگر ، صحّت اسناد حديث ، عامل انحصارى ارزيابى حديث در همه ابعاد نيست ؛ بلكه ارزيابى حديث بايد به گونه اى جامع انجام پذيرد تا نوعى وثوق به صدور آن ، فراهم آيد . نكته دوم : ارزيابى عملكرد افرادى كه بهشتى بودن آنان ، روايت شده ، خود ، معيارى است كه بيش از ارزيابى سند روايت ، مى تواند ما را بر صحّت آن روايت و سرنوشت نيكوى آن افراد ، راه نمايى نمايد ، بدين معنا كه اگر عملكرد كسى كه بهشتى معرّفى شده ، هماهنگ با كتاب خدا و سنّت بود ، قرينه روشنى بر صحّت گزارش و سرنوشت نيكوى اوست ؛ امّا اگر عملكرد وى بويژه در بخش پايانى عمر ، بر خلاف كتاب خدا و سنّت بود ، گواه قاطع و روشنى بر نادرست بودن گزارشى است كه او را بهشتى توصيف كرده است. با توجّه به اين دو نكته، در اين جا ارزيابى فشرده اى از حديثى كه در شمارى از منابع اهل سنّت در باره پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله از بهشتى بودن ده نفر آمده و به حديث «عَشَره مُبَشَّره» معروف گرديده ، ارائه مى كنيم . گفتنى است كه حديثِ ياد شده ، تنها از دو تن از همين ده نفر ، نقل شده است : يكى عبد الرحمان بن عوف و ديگرى سعيد بن زيد .

.


1- .گفتنى است كه اين پژوهش با همكارى فاضل ارجمند جناب آقاى محمد كاظم رحمان ستايش تهيه گرديد .

ص: 774

متن حديث به روايت عبد الرحمان بن عوف

متن حديث به روايت عبد الرحمان بن عوفاحمد بن حنبل در مسند خود ، از قتيبة بن سعيد ، از عبد العزيز بن محمّد دراوردى ، از عبد الرحمان بن حميد ، از پدرش ، از عبد الرحمان بن عوف صحابى ، گزارش كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : ابو بكر و عمر و عثمان و على و طلحه و زبير و عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقّاص و سعيد بن زيد و ابو عبيده جرّاح ، در بهشت اند . (1)

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 410 ح 1675 .

ص: 775

متن حديث به روايت سعيد بن زيد
نكاتى در نقد حديث «عشره مبشَّره»
1 . نقل نشدن آن به وسيله بخارى و مسلم

متن حديث به روايت سعيد بن زيدابو داوود ، از حفص بن عمر نمرى ، از شعبه ، از حُرّ بن صياح ، از عبد الرحمان بن اَخنَس ، نقل كرد كه : سعيد بن زيد صحابى ، گفت : از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه ده نفر ، در بهشت اند : پيامبر صلى الله عليه و آله ، ابو بكر ، عمر ، عثمان ، على ، طلحه ، زبير بن عَوّام ، سعد بن مالك و عبد الرحمان بن عوف . و اگر مى خواستم ، دهم را نام مى بردم . از وى پرسيدند : چه كسى است؟ ساكت شد و چون دوباره پرسيدند ، گفت : سعيد بن زيد . (1)

نكاتى در نقد حديث «عشره مبشَّره»در نقد و ارزيابى اين حديث ، به نكاتى مى رسيم كه نشان مى دهند اين حديث حتى بر پايه معيارهاى حديث شناسىِ اهل سنت ، فاقد اعتبار است . اين نكات ، عبارت اند از :

1 . نقل نشدن آن به وسيله بخارى و مسلمنخستين نكته قابل تأمّل در مورد حديث «عشره مبشَّره» ، اين است كه اين حديث در مهم ترين كتب حديثىِ اهل سنّت ، يعنى : صحيح البخارى و صحيح مسلم ، نقل نشده است . با توجّه به اهمّيت اين حديث و موضوع آن ، اگر اين حديث از اعتبار لازم برخوردار بود ، قطعا مورد توجّه بخارى و مسلم قرار مى گرفت و در كتاب هايشان نقل مى شد . اين موضوع ، نشان مى دهد كه آنان اعتمادى به اين گزارش نداشته اند .

.


1- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .

ص: 776

2 . اشكال سندى در روايت عبد الرحمان بن عوف

2 . اشكال سندى در روايت عبد الرحمان بن عوفعلاوه بر مسند ابن حنبل ، منابع ديگرى از اهل سنّت ، مانند : سنن الترمذى ، (1) مسند أبى يعلى ، (2) صحيح ابن حبّان ، (3) السنن الكبرى (4) و الآحاد و المثانى (5) به اسناد خود ، حديثِ ياد شده را از عبد الرحمان بن عوف ، نقل كرده اند ؛ ولى هيچ يك از سندها صحيح نيست . (6) افزون بر اين ، در اين اسانيد ، حديثِ ياد شده ، از حميد فرزند عبد الرحمان بن عوف ، نقل شده كه ولادتش سال 32 هجرى بوده ، (7) در صورتى كه وفات پدرش در يكى از سال هاى 31، 32 و 33 گزارش شده است . (8) بنا بر اين ، او پدرش را يا درك نكرده و يا در سنّ يك سالگى درك كرده است و بديهى است كه در اين سن ، امكان دريافت حديث وجود ندارد ، چنان كه روايت كودكى با اين سن ، به اتّفاقِ همه علما ، قابل قبول نيست . (9)

.


1- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 .
2- .مسند أبى يعلى : ج 2 ص 382 ح 831 .
3- .صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 463 ح 7002 .
4- .السنن الكبرى : ج 5 ص 56 ح 8194 .
5- .الآحاد و المثانى : ج 1 ص 182 ح 232 .
6- .در سند روايت ، نام او ، «عبد العزيز بن محمّد بن عبيد الدراوردى» آمده است . در كتب رجالى اهل سنّت ، در باره او چنين آمده است : «عبد العزيز بن محمّد بن عبيد الدراوردى أبو محمّد المدنى ، كان ثقة كثير الحديث يغلط» (الطبقات الكبرى : ج 5 ص 424 ، تهذيب الكمال : ج 18 ص 187 الرقم 3470) . ابن حجر گفته است : «صدوق ، كان يحدّث من كتب غيره فيخطى» (تقريب التهذيب : ص 615) . نسايى گفته است : «ليس بقوى و قال أبو زرعة : سيئ الحفظ» (تهذيب التهذيب : ج 3 ص 448 الرقم 4825) .ابو حاتم نيز گفته است : «لا يحتجّ به» (ميزان الاعتدال : ج 2 ص 634 الرقم 5125) .
7- .ر . ك : الغدير : ج 10 ص 122 .
8- .الاستيعاب : ج 2 ص 390 الرقم 1455 ، تهذيب الكمال : ج 17 ص 328 الرقم 3923 .
9- .ر . ك : تدريب الراوى : ص 265 .

ص: 777

3 . اشكالِ سندى در روايت سعيد بن زيد

3 . اشكالِ سندى در روايت سعيد بن زيدحديث «عشره مبشَّره» ، از دو راوى ، نقل شده كه يكى از آن دو ، سعيد بن زيد است كه خودش را در شمارِ ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت ، آورده است . اين روايت به طرق مختلف زير ، از سعيد بن زيد ، نقل شده است : طريق اوّل : از عبد الرحمان بن اَخنس (1) . (2) طريق دوم : از رياح بن حارث (3) . (4) طريق سوم : از زياد بن علاقه (5) . (6) طريق چهارم : از عبد الرحمان بن حميد (7) . (8) طريق پنجم : از عبد اللّه بن ظالم (9) . (10) طريق ششم : از ابو الطفيل (11) . (12) چنين سندى با ويژگى هاى ذكر شده ، حديث را از حدّ واحد بودن و ترديد در صدور آن ، خارج نمى كند .

.


1- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .
2- .او خود در كتب جرح و تعديل ، مستور شمرده شده و راوى از او يعنى محمّد بن طلحه هم توسّط ابن معين و ديگران ، تضعيف شده است (ر . ك : فتح المغيث : ص 135 _ 145 ، تهذيب التهذيب : ج 5 ص 144) .
3- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 397 ح 1629 .
4- .اين روايت ، از متفرّداتى است كه نوه او از وى نقل كرده است و مضمون آن به صورت مضطرب ، نقل شده است .
5- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 339 ح 4374 .
6- .طريق اين روايت ، واحد است و زياد بن علاقه هم منحرف از اهل بيت عليهم السلام بوده است (ر . ك : تهذيب التهذيب : ج 2 ص 227 الرقم 2446) . همچنين حسن بن صالح ، ذم هاى بسيار دارد (ر . ك : تهذيب التهذيب : ج 1 ص 554 _ 556) .
7- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 .
8- .وى به تصريح نسايى ضعيف شمرده شده است (ر . ك : الضعفاء و المتروكون : ص 236) .
9- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 211 ح 4648 .
10- .«روى عن البخارى و صرّح النسائى و الدارقطنى بعدم صحّة الطريق» (الضعفاء الكبير : ج 2 ص 267 . نيز ، ر . ك : فضائل الصحابة ، نسايى : ص 28 ، العلل ، دارقطنى : ج 4 ص 409) .
11- .المعجم الأوسط : ج 2 ص 289 ح 2009 .
12- .«هذا الطريق من منفردات رواته» (المعجم الأوسط : ج 2 ص 289 _ 290) و «محمّد بن بكير الحضرمى صاحب الغرائب» (تهذيب التهذيب : ج 5 ص 50 الرقم 6794) .

ص: 778

4 . نقل نشدن آن به وسيله ساير افرادى كه بهشتى ناميده شده اند
5 . عدم قبول شهادت متّهم
6 . اضطراب در متن حديث

4 . نقل نشدن آن به وسيله ساير افرادى كه بهشتى ناميده شده اندنكته ديگرى كه موجب تضعيف حديث «عشره مبشَّره» مى شود ، اين است كه بجز عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد ، ساير افرادى كه در اين حديث ، بهشتى معرّفى شده اند ، آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل نكرده اند . همچنين اين سؤال ، مطرح است كه : چرا پيش از اين كه سعيد بن زيد ، اين حديث را در زمان عثمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كند ، هيچ يك از آن نُه نفر ، به نفع خود به آن استناد نكرده است ؟ و چرا در جنگ جمل ، زبير در احتجاج با امام على عليه السلام آن را از سعيد بن زيد نقل كرده (1) ، نه از پيامبر؟

5 . عدم قبول شهادت متّهمبا عنايت به اين كه سند حديث «عشره مبشَّره» ، به عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد مى رسد و اين دو ، خود ، در شمار بشارت داده شدگان به بهشت در اين حديث اند ، شهادت آنها بر خوبىِ خود _ هر چند در كنار ديگران _ به اتّفاق علما ، قابل قبول نيست . (2)

6 . اضطراب در متن حديثافزون بر ضعف اسناد حديث «عشره مبشَّره» ، اضطراب شديد متن آن ، قرينه اى ديگر بر عدم صدور حديثِ ياد شده است ؛ زيرا در برخى از گزارش ها نام پيامبر صلى الله عليه و آله در شمار بهشتيان آمده (3) و در برخى ديگر نيامده است . (4) همچنين در برخى گزارش ها به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله ، نام ده نفر ، ذكر شده (5) و در برخى ، نام افراد به وسيله سعيد بن زيد و پس از طرح كلّىِ موضوع ، ذكر شده است . (6) نيز در برخى از گزارش ها نام ابو عبيده جرّاح آمده (7) و در برخى نيامده است ؛ (8) بلكه در برخى گزارش ها ، تنها نام شش نفر ذكر شده است . 9

.


1- .ر . ك : الإفصاح : ص 71 ، تلخيص الشافى : ج 3 ص 241 .
2- .ر . ك : تدريب الراوى : ص 265 . گفتنى است كه علما ، تمام شرايط شاهد را براى راوى هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوى به تعريف از خودش ، يكى از موانع پذيرش روايت ، دانسته شده است . اجماع فقها در اين موضوع ، ثابت است (ر . ك : الفقه الإسلامى و أدلّته : ج 8 ص 6041) .
3- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4649 .
4- .سنن الترمذى : ج 5 ص 647 ح 3747 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 410 ح 1675 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 398 ح 1631 .
6- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 267 ح 869 و ج 2 ص 289 ح 2009 .
7- .سنن أبى داوود : ج 4 ص 212 ح 4669 .
8- .الآحاد و المثانى : ج 1 ص 182 ح 232 ، جزء ابن عاصم : ص 80 .

ص: 779

7 . تعارض با برخى از احاديثِ مورد قبول اهل سنّت

7 . تعارض با برخى از احاديثِ مورد قبول اهل سنّتبر پايه ديدگاه اهل سنّت ، حديث «عشره مبشَّره» با احاديث ديگرى كه مورد قبول آنهاست ، معارض است ، مانند : آنچه صحيح البخارى و ديگر كتب ستّه و غير آنها از سعد بن ابى وقّاص _ كه خود ، يكى از ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت است _ نقل مى كنند كه وى مى گويد : نشنيدم پيامبر صلى الله عليه و آله براى كسى كه روى زمين راه مى رود ، بگويد از اهل بهشت است ، مگر براى عبد اللّه بن سلام . (1) به همين جهت ، بزرگان اهل سنّت ، در صدد توجيه اين تعارض بر آمده اند . (2)

.


1- .صحيح البخارى : ج 3 ص 1387 ح 3601 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1930 ح 147 ، فضائل الصحابة ، نسايى : ص 45 ح 148 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 358 ح 1453 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 70 ح 8252 .
2- .از جمله : «إنّ سعدا كره تزكية نفسه لأنّه أحد العشرة» (فتح البارى : ج 7 ص 129) ، «إنّ نفى سماعه ذلك ، لا يدلّ على نفى البشارة لغيره» (شرح صحيح مسلم ، نووى : ج 6 ص 164) ، «أى البشارة وقعت حينما كان يمشى عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غيره» (مرقاة المفاتيح : ج 5 ص 622) و «إنّ سعدا قال ذلك بعد موت المبشَّرين و لم يتأخّر إلّا سعدا و سعيدا» (فتح البارى : ج 7 ص 130) .

ص: 780

8 . برخى شواهد تاريخى بر نادرستى حديث
9 . توجّه به عملكرد افراد بشارت داده شده

8 . برخى شواهد تاريخى بر نادرستى حديثيكى از نكات بسيار مهم در ارزيابى حديث «عشره مبشَّره» ، اين است كه بسيار بعيد است كه سعيد بن زيد در دوران حيات پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، اين حديث را از ايشان شنيده ، ولى آن را در دوران خليفه اوّل و دوم و سوم ، بازگو نكرده باشد . شاهد اين مطلب ، آن است كه خليفه اوّل در جريان سقيفه به آن استناد نكرد ، در صورتى كه به امورى كم اهمّيت تر از اين موضوع ، استناد نمود . همچنين اگر اين حديث ، صحّت داشت و در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده بود ، هنگامى كه عثمان در محاصره قرار گرفت ، به آن استناد مى كرد و بسيارى از بزرگان مهاجر و انصار ، از جمله طلحه و زبير _ كه طبق اين حديث ، خود ، جزو ده بهشتىِ بشارت داده شده به بهشت اند _ اقدام به محاصره و قتل او نمى كردند ، و يا براى پيشگيرى از قتل وى ، به آن استناد مى شد ، در حالى كه در هيچ يك از مصادر تاريخى ، به چنين مواردى اشاره نشده است .

9 . توجّه به عملكرد افراد بشارت داده شدههمان طور كه در آغاز اين گفتار گفتيم ، ارزيابى عملكرد افرادى كه بهشتى بودن آنها گزارش شده ، روشن ترين قرينه صحّت يا بطلان گزارش است . بر اين اساس ، با توجّه به عملكرد شمارى از كسانى كه در اين حديث ، بهشتى معرّفى شده اند ، قطعا نمى توان صحّت آن را تأييد كرد .

.

ص: 781

10 . تكذيب حديث به وسيله امام على عليه السلام

10 . تكذيب حديث به وسيله امام على عليه السلامنكات ياد شده ، هنگامى كه در كنار گزارش امام على عليه السلام در جريان جنگ جمل _ كه به شدّت ، حديث «عشره مبشَّره» را تكذيب فرمود _ قرار مى گيرد ، هر پژوهشگر منطقى اى را به يقين مى رساند كه حديث «عشره مبشَّره» نادرست است . متن گزارش ، چنين است كه سُلَيم بن قيس مى گويد : هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام در جنگ جمل با اهل بصره برخورد كرد ، زبير را صدا زد كه : «به سوى من بيا» . زبير به همراه طلحه بيرون آمد . على عليه السلام به آنها فرمود : «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد ، و عايشه دختر ابو بكر ، مى دانيد كه همه اهل جمل ، بر زبان پيامبر صلى الله عليه و آله نفرين شده اند و ناكام ، كسى است كه دروغ بندد» . آن دو گفتند : چگونه نفرين شده ايم ، در حالى كه ما بدرى و بهشتى هستيم؟! على عليه السلام فرمود : «اگر يقين داشتم كه شما بهشتى هستيد ، هرگز جنگيدن با شما را روا نمى دانستم» . زبير گفت : آيا خبر سعيد بن عمرو را نشنيده اى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده كه مى فرمود : «ده نفر از قريش ، در بهشت اند»؟ على عليه السلام فرمود : «اين را شنيدم كه عثمان در زمان خلافتش حديث مى كرد» . زبير گفت : آيا آن را دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانى؟ على عليه السلام فرمود : «تو را از چيزى خبردار نمى كنم ، مگر آن كه نام آنها را ببرى» . زبير گفت : ابو بكر ، عمر ، عثمان ، طلحه ، زبير ، عبد الرحمان بن عوف ، سعد بن ابى وقّاص ، ابو عبيدة بن جرّاح و سعيد بن عمرو بن نفيل . على عليه السلام فرمود : «نُه نفر شمردى . پس دهمى كيست؟» . گفت : تو . على عليه السلام فرمود : «اقرار كردى كه من از اهل بهشتم ؛ ولى آنچه را در باره خود و يارانت ادّعا كردى ، من نمى پذيرم و منكِر آن هستم» . زبير گفت : آيا آن را دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى پندارى؟ فرمود : «دروغ نمى پندارم ؛ بلكه سوگند به خدا ، يقين دارم» و سپس فرمود : «سوگند به خدا ، برخى از افرادى را كه نام بردى ، در تابوتى در قسمتى از يك گودال در پايين ترين جاى جهنّم هستند . بر اين گودال ، سنگى است كه وقتى خدا مى خواهد آتش جهنّم را فروزان كند، اين سنگ را بر مى دارد . من ، اين را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم. [اگر نمى پذيرى ، ]خدا تو را بر من پيروز كند و خونم را به دست تو بريزد ، وگرنه خدا مرا بر تو و يارانت پيروز كند و خون شما را به دست من بريزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!» . آن گاه زبير باز گشت ، در حالى كه اشك مى ريخت . (1)

.


1- .الاحتجاج : ج 1 ص 376 ح 70 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 216 ذيل ح 171 .

ص: 782

حديث «عشره مبشَّره» از نگاه علّامه امينى

حديث «عشره مبشَّره» از نگاه علّامه امينىعلّامه عبد الحسين امينى رحمه الله در بخشى از نقد خود بر حديث «عشره مبشَّره» ، در باره سند اين حديث و انگيزه سعيد بن زيد از جعل آن ، مى نويسد : امّا سند روايت ، همان طور كه مى بينى ، به عبد الرحمان بن عوف و سعيد بن زيد ، منتهى مى شود و غير از اين دو ، كسى آن را روايت نكرده است و طريق عبد الرحمان ، منحصر است به عبد الرحمان بن حميد بن عبد الرحمان زُهْرى ، از پدرش [حميد بن عبد الرحمان بن عوف] _ كه گاهى از عبد الرحمان بن عوف نقل مى كند و گاهى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ و اين سند با توجّه به تاريخ درگذشت حميد بن عبد الرحمان [بن عوف] ، باطل و نادرست است . او صحابى نبوده ؛ بلكه تابعى بوده است و عبد الرحمان بن عوف را درك نكرده است؛ زيرا او در سال 105 در هفتاد و سه سالگى از دنيا رفته است . پس او متولّد سال 32 است كه مصادف با درگذشت [پدرش ]عبد الرحمان ، يا سالِ بعد از آن است و به همين جهت ، ابن حجر ، روايت

.

ص: 783

حميد از عمر و عثمان را با قاطعيت ، منقطع مى داند و عثمان ، بعد از عبد الرحمان بن عوف از دنيا رفته است . پس اين اِسناد ، صحيح نيست . بنا بر اين ، تنها ، طريق سعيد بن زيد مى ماند كه خودش جزئى از آن ده نفر است و چنان كه از آغاز حديث پيداست ، اين حديث را در زمان معاويه در كوفه نقل كرده است و تا آن زمان _ كه دورانى آشفته بوده است _ ، اين حديث از او شنيده و روايت نشده بود . پس [اين سؤال ، مطرح مى شود كه :] رمز تأخير اين صحابى در روايتِ اين حديث تا عصر معاويه و ياد نكردنش از آن در سال هاى متمادىِ دوران خلفاى راشد ، چيست؟ اين ، در حالى است كه او و ديگر صحابه ، بيشتر [از هر كس ديگرى] ، به مانند اين روايت براى تثبيت موقعيت خود و پاسداشت خون ها و حفظ حقوق در آن ايّامى كه با پراكندگى و اختلاف ، سياه شده بود ، نياز داشتند . پس گويا اين روايت فقط به سعيد بن زيد ، زمانى كه معاويه به سلطنت [بر عالم اسلام ]نشست ، الهام شد! من حدس قوى دارم كه سعيد بن زيد ، بعد از آن كه نتوانست دشنام هاى كينه توزان را به امير مؤمنان على عليه السلام تحمّل كند و در برابر آنها ايستادگى كرد و در برابر كسانى كه معاويه در كوفه گماشته بود ، موضع گرفت و از بيعت يزيد ، زمانى كه پدرش او را به ولايت عهدى گمارد ، سرپيچى كرد ، بر جان خود از تصميمات ناگوار معاويه ترسيد [كه متّهم به طرفدارى از على عليه السلام گردد] . از اين رو ، اين روايت را ساخت تا سپرى باشد در برابر اتّهام دوستى با على عليه السلام . در آن زمان ، به كسى كه به طرفدارى از على عليه السلام متّهم مى شد ، به گونه هاى مختلف آزار مى رساندند ، به زندانش مى انداختند ، شكنجه اش مى كردند و او را به قتل مى رساندند . بنا بر اين ، وى با ارمغان دادن بهشت به مخالفان على عليه السلام و بيعت شكنندگان با ايشان و قيام كنندگان بر ضدّ ايشان ، خليفه وقت را خشنود كرد . او [در اين حديث ،] سران را در يك رديف قرار داد و هيچ كس را در زمره آنها قرار نداد ، به گونه اى كه گويى بهشت ، تنها براى آنها آفريده شده است . وى هيچ كس از

.

ص: 784

دوستان و پيروان على عليه السلام را با آنها نام نبرد ، در حالى كه در ميان آنها بزرگانى از اهل بهشت مانند : سلمان ، ابو ذر ، عمّار و مقداد ، وجود دارند و به اين طريق ، مورد رضايت خليفه قرار گرفت . (1)


1- .الغدير : ج 10 ص 122 _ 123 .

جلد 2

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

حكمت خلقت دوزخ

درآمددوزخ ، كانون خشم خداوند ، زندان ابد ، و جايگاه هميشگى متكبّران و جنايت پيشگان است . در اين زندان ، كيفرهايى سخت پيش بينى شده كه فوق تصوّر انسان اند . با نگاهى اجمالى به ويژگى هاى اين زندان و شكنجه هاى جسمى و روحى آن ، مهم ترين پرسشى كه به ذهن مى رسد ، اين است كه : حكمت خلقت دوزخ چيست؟

حكمت خلقت دوزخنخستين پرسش ، اين است كه : حكمت خلقت زندان وحشتناكى به نام «دوزخ» با ويژگى هايى كه براى آن ذكر شده ، چيست؟ آيا بهتر نبود كه خداوند مهربان _ كه مهربان ترينِ مهربانان است _ ، چنين زندانى را نمى آفريد و همه مجرمان را مى بخشيد ، يا در همين جهان با انواع مشكلات ، مجازات مى كرد و يا در كيفر آنان به محروم كردنشان از نعمت هاى بهشت جاويد ، اكتفا مى نمود؟ وانگهى چه تناسبى ميان جرم دنيايى و آن جزا وجود دارد ؛ چرا كه جرم محدود ، هر قدر هم سنگين باشد ، تناسبى با كيفر نامحدود در آن زندان وحشتناك ندارد؟ و سرانجام ، آفريدن چنين زندان مخوفى ، آيا با حكمت و رحمت آفريدگار ، بلكه با عدل الهى ، سازگار است؟

.

ص: 8

انواع كيفرها

1 . كيفرهاى قانونى (قراردادى)

2 . كيفرهاى تكوينى دنيوى

انواع كيفرهابراى پاسخ به اين پرسش ها ، شناخت انواع كيفرها و ماهيت دوزخ ، ضرورى است . به طور كلّى ، كيفر كارهاى ناشايست را به سه دسته مى توان تقسيم كرد :

1 . كيفرهاى قانونى (قراردادى)خاستگاه اين نوع از كيفرها ، قوانين و مقرّراتى است كه به وسيله قانون گذار با هدف ايجاد نظم ، پيشگيرى از جرم ، تربيت مجرم و حمايت از ستم ديده ، وضع گرديده است . بديهى است كه در اين نوع كيفرها براى رعايت عدالت ، تناسب ميان جرم و جزا ، ضرورى است .

2 . كيفرهاى تكوينى دنيوىخاستگاه اين نوع از كيفرها ، قانون و مقرّرات نيست تا گفته شود : بايد عدل و تناسب جرم و مجازات رعايت شود ؛ بلكه اين نوع از كيفرها اثر طبيعى و ذاتى جرم و جنايت است . اثر طبيعى خوردن سم ، مرگ است . نمى توان گفت كه «بين اين جرم _ كه در مدّت زمان بسيار كوتاه انجام مى گيرد _ و محروم شدن هميشگى از نعمت زندگى ، چه تناسبى وجود دارد ؟!» ؛ زيرا رابطه جرم و كيفر ، قراردادى نيست . در احاديث اسلامى ، به اين گونه كيفرها _ كه «مكافات عمل» يا اثر «وضعى گناه» نيز ناميده مى شوند _ مكرّر اشاره شده است . (1)

.


1- .. ر . ك : ميزان الحكمة : ج 10 ص 166 (كما تدين تدان) .

ص: 9

3 . كيفرهاى تكوينى اخروى

يك . رابطه كشت و درو

3 . كيفرهاى تكوينى اخروىمى توان گفت خاستگاه كيفرهاى جهان آخرت نيز مانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، اعتبارى و قراردادى نيست ؛ اما رابطه تكوينى آنها با اعمال زشت و كردارهاى ناپسند ، قوى تر از رابطه كيفرهاى تكوينى دنيوى است ، بدين معنا كه رابطه تكوينى كيفرهاى دنيوى ، رابطه علّت و معلول است ؛ ولى رابطه كيفرهاى تكوينى اخروى ، رابطه اتّحاد ظاهر و باطن است . گفتنى است كه در نصوص اسلامى ، رابطه عمل و جزاى اخروى ، به دو گونه تصوير شده است :

يك . رابطه كشت و درودر شمارى از احاديث ، رابطه عمل و جزاى اخروى ، رابطه درخت و ميوه آن، معرّفى گرديده است ، مانند آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه مى فرمايد : الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِ . (1) دنيا، كشتزار آخرت است. مَن يَزرَع خَيرا يوشِكُ أن يَحصُدَ رَغبَةً ، و مَن يَزرَع شَرّا يوشِكُ أن يَحصُدَ نَدامَةً ، و لِكُلِّ زارِعٍ ما زَرَعَ . (2) هر كه خوبى بكارد ، زودا كه منفعت بِدرَوَد و هر كه بدى بكارد ، به زودى پشيمانى مى دِرَود. [آرى!] هر كشتگر ، آن درويد كه كاشت.

.


1- .. تنبيه الخواطر : ج 1 ص 183 ، عوالى اللآلى : ج 1 ص 267 ح 66 ؛ إحياء علوم الدين : ج 4 ص 31 .
2- .. الأمالي ، طوسى : ص 527 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 365 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 53 ، أعلام الدين : ص 190 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 176 ح 15 .

ص: 10

كَما لا يُجتَنى مِنَ الشَّوكِ العِنَبُ كَذلكَ لا يَنزِلُ الفُجّارُ مَنازِلَ الأبرارِ ، و هُما طَريقانِ ، فَأيَّهُما أخَذتُم أدرَكتُم إلَيهِ . (1) همان گونه كه از بوته خار، انگور چيده نمى شود، بدكاران نيز در منازل نيكوكاران ، فرود نمى آيند. دو راه اند. هر كدام را در پيش گيريد ، به همان مى رسيد. و نيز از امام على عليه السلام روايت شده است كه : ثَمَرَةُ العَمَلِ الصّالِحِ كَأَصلِهِ . (2) ميوه كار نيك، همانند ريشه آن است. ثَمَرَةُ العَمَلِ السَّيِّئِ كَأَصلِهِ . (3) ميوه كار بد، همانند ريشه آن است. بر پايه اين گونه احاديث ، هر كار نيك يا بد انسان ، همانند درختى است كه ميوه آن ، پس از مرگ و در عالم آخرت ظاهر مى شود . بهشت ، ميوه خوبى ها ، و دوزخ ، ميوه بدى هاست . بنا بر اين، باغ دلگشاى بهشت و زندان مخوف دوزخ ، حاصل عمل خود انسان است ، نه چيز ديگر ، و همان طور كه حاصل درخت تيغ و حنظل ، تيغ و حنظل است ، نه ميوه انگور ، محصول كفر و كارهاى زشت نيز زندان دوزخ است ، نه باغ بهشت : «مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صَ__لِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ. (4)هر كه كفر ورزد ، كفرش به زيان اوست و كسانى كه كار شايسته كنند، [فرجام نيك را] به سود خودشان آماده مى كنند» . بر اين اساس ، كيفرهاى تكوينى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، محصول و معلول كارهاى ناشايستند ، با اين تفاوت كه برخى از اعمال ، ميوه شان زودرس است و در همين جهان آثار تكوينى آنها ظاهر مى گردد ؛ ولى برخى ديگر ، ميوه شان پس از مرگ و در عالم آخرت آشكار مى شود .

.


1- .. ميزان الحكمة : ج 8 ص 144 ح 14397 .
2- .. ميزان الحكمة : ج 8 ص 145 ح 14399 .
3- .. ميزان الحكمة : ج 8 ص 145 ح 14400 .
4- .. روم : آيه 44 .

ص: 11

دو . رابطه ظاهر و باطن يا تجسّم اعمال
الف _ پيش فرستادن و پس گرفتن عمل

دو . رابطه ظاهر و باطن يا تجسّم اعمالبا تأمّل در شمارى از آيات و احاديث مى توان گفت كه رابطه تكوينى عمل و جزاى اخروى ، بيش از رابطه علّت و معلول است . قرآن كريم و احاديث اسلامى ، تعبيرهاى دقيق و لطيفى در مورد پاداش و كيفر اخروى دارند كه از آنها استفاده مى شود كه بهشت و دوزخ ، تجسّم كارهاى نيك و بد انسان در دنيا هستند :

الف _ پيش فرستادن و پس گرفتن عملقرآن با قاطعيت تمام ، عمل نيك و بد انسان را پيش فرستاده خود او براى زندگى پس از مرگ ، مى داند : ط «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ. (1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا پروا كنيد ، و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده است» . اين آيه نشان مى دهد كه انسان در جهان آخرت عينا كارهايى را كه پيش فرستاده ، تحويل مى گيرد ، چنان كه در آيه ديگر مى خوانيم : «وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْ_لَمُونَ . (2) و از روزى بترسيد كه در آن روز ، شما را به سوى خدا باز مى گردانند . سپس به هر كس ، آنچه انجام داده ، به طور كامل باز پس داده مى شود و به آنها ستم نخواهد شد» .

.


1- .. حشر : آيه 18 .
2- .. بقره : آيه 281 .

ص: 12

ب _ حاضر يافتن عمل

ب _ حاضر يافتن عملشمارى از آيات به روشنى دلالت دارند كه انسان ، عمل نيك و بد خود را در قيامت ، حاضر مى يابد : «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدَما بَعِيدًا. (1) روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده ، حاضر مى بيند و آرزو مى كند ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده ، فاصله زمانى زيادى باشد» . «وَ وَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًا وَلَا يَظْ_لِمُ رَبُّكَ أَحَدًا. (2) و همه اعمال خود را حاضر مى بينند و پروردگارت به هيچ كس ستم نمى كند» .

.


1- .. آل عمران : آيه 30 .
2- .. كهف : آيه 49 .

ص: 13

ج _ ديدن عمل
د _ جزا ، چيزى جز عمل نيست

ج _ ديدن عملدر سوره زلزال مى خوانيم كه انسان ها حتّى كوچك ترين كار نيك و بد خود را مشاهده مى كنند : «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُو * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُو. (1) پس هر كس هموزن ذرّه اى كار خير انجام دهد ، آن را مى بيند و هر كس هموزن ذرّه اى كار بد انجام دهد ، آن را مى بيند» .

د _ جزا ، چيزى جز عمل نيستدر بسيارى از موارد ، هنگامى كه قرآن موضوع عذاب وحشتناك دوزخ را مطرح مى نمايد ، براى دفع شبهه ظلم و عدم تناسب جرم و جزا ، تصريح مى كند كه اين جزا ، چيزى جز همان عمل دوزخيان نيست . در برخى از آيات ، اين معنا به صورت سؤال ، مطرح شده است ، مانند : «وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (2) و آنها كه اعمال بدى انجام دهند ، به صورت ، در آتش افكنده مى شوند . آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد ، خواهيد داشت ؟ !» . «هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَا مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ. (3) آيا جز آنچه را عمل مى كردند ، پاداش داده مى شوند ؟!» .همچنين در برخى آيات ، تصريح شده كه آنچه تبهكاران مى بينند ، همانا جزاى عمل آنهاست ، مانند :

.


1- .. زلزله : آيه 7 و 8 .
2- .. نمل : آيه 90 .
3- .. اعراف : آيه 147 ، سبأ : آيه 33 .

ص: 14

ه _ همراهى هميشگى عمل

«اصْلَوْهَا فَاصْبِرُواْ أَوْ لَا تَصْبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (1) در آن (آتش) وارد شويد . صبر كنيد يا نكنيد ، براى شما يكسان است ؛ چرا كه تنها به اعمالتان جزا داده مى شويد» .و برخى آيات ، تصريح مى كنند كه دوزخيان به چيزى جز عمل ، جزا داده نمى شوند : «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ . (2) و جز به آنچه انجام مى داديد ، كيفر نمى شويد» .در حديثى نيز آمده كه جبرئيل به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله عرض كرد : يا مُحَمَّدُ! عِشْ ما شِئتَ فَإنَّكَ مَيِّتٌ ، و أحبِبْ مَن أحبَبتَ فإنَّكَ مُفارِقُهُ ، وَ اعمَلْ ما شِئتَ فإنَّكَ مُلاقيهِ . (3) اى محمّد! هر چه مى خواهى ، زندگى كن، سرانجام مى ميرى. هر كس را مى خواهى دوست بدار، سرانجام از او جدا مى شوى. و هر كارى كه مى خواهى بكن ؛ امّا بدان كه آن را ديدار خواهى كرد.

ه _ همراهى هميشگى عملاز قيس بن عاصم ، يكى از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، روايت شده كه مى گويد : روزى با گروهى از بنى تميم به حضور آن حضرت رسيديم ، من عرض كردم : اى پيامبر خدا ! ما را نصيحتى كن كه از آن بهره مند گرديم ؛ چرا كه ما گروهى هستيم كه در صحرا در گردش هستيم . پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ من ضمن مطالبى فرمود : إنَّهُ لا بُدَّ لَكَ يا قَيسُ مِن قَرينٍ يُدفَنُ مَعَكَ وهُوَ حَىٌّ ، و تُدفَنُ مَعَهُ و أنتَ مَيِّتٌ ، فإن كانَ كَريما أكرَمَكَ ، و إن كانَ لَئيما أسلَمَكَ ، ثُمَّ لا يُحشَرُ إلّا مَعَكَ ، و لا تُبعَثُ إلّا مَعَهُ ، و لا تُسأَلُ إلّا عَنهُ ، و لا تَجعَلْهُ إلّا صالِحا ، فإنَّهُ إن صَلُحَ أنِستَ بِه ، و إن فَسَدَ لا تَستَوحِشُ إلّا مِنهُ ، و هُوَ فِعلُكَ . (4) اى قيس! ناچار تو را همدمى است كه با تو دفن مى شود و او زنده است و تو با او دفن مى شوى ، در حالى كه تو مرده اى. اگر كريم و بزرگوار باشد ، تو را گرامى مى دارد و اگر پست و فرومايه باشد، تو را به زانو درمى آورد . سپس آن همدم جز با تو محشور نمى شود و تو جز با آن برانگيخته نمى شوى و جز در باره او از تو بازخواست نمى شود . پس آن را جز شايسته و صالح قرار مده؛ زيرا اگر خوب باشد، با وى انس مى گيرى و اگر بد باشد، جز از او وحشت نمى كنى. آن همدم، كردار توست. از امام على عليه السلام نيز روايت شده كه فرمود : أعمالُ العِبادِ فى عاجِلِهم ، نُصبُ أعيُنِهِم فى آجالِهِم . (5) كردار بندگان در دنياى آنان ، پيش ديده هاشان در آخرت ايشان است . اين گونه آيات و احاديث را كه به روشنى بر تجسّم اعمال دلالت دارند ، مى توان چنين تفسير كرد كه در قيامت ، كارهاى نيك ، زيبا مجسّم مى شوند و نيكوكاران در كنار ساير نعمت هاى بهشت ، از همراهى آنها نيز بهره مند مى گردند . شمارى از محقّقان نيز بر اين باورند كه اين آيات و احاديث ، نشان مى دهند كه رابطه تكوينى عمل و جزا ، رابطه وحدت ظاهر و باطن است و بهشت ، تجسّم كارهاى نيك و دوزخ ، تجسّم كارهاى زشت است و در جهان آخرت ، اعمال انسان ها به صورت بهشت و دوزخ به آنها باز گردانده مى شوند ، چنان كه در حديثى ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمده است : إنَّما هِىَ أعمالُكُم تُرَدُّ إلَيكُم . (6) جز اين نيست كه آنها (نعمت ها و عذاب هاى قيامت) كردار شماست كه به سوى شما باز مى گردد . بنا بر اين باور ، جزاى آخرت ، در واقع ، عين كردار دنياست و چيزى جدا از عمل نيست : متّهم كن نفس خود را اى فتى!متّهم كم كن جزاى عدل را توبه كن مردانه سر آور به رهكه فمن يعمل بمثقالٍ يره فعل تو كه زايد از جان و تنتهمچو فرزندت ، بگيرد دامنت اين جهان ، كوه است و فعل ما نداسوى ما آيد نداها را صدا زانچه مى بافى همه روزه ، بپوشزانچه مى كارى همه روزه ، بنوش گر ز خارى خسته اى ، خود كِشته اىور حرير و قَزدَرى ، (7) خود رشته اى

.


1- .. طور : آيه 16 .
2- .. صافّات : آيه 39 .
3- .. ميزان الحكمة : ج 8 ص 183 ح 14519 .
4- .. ميزان الحكمة : ج 8 ص 184 ح 14520 .
5- .. نهج البلاغه : حكمت 7 .
6- .. بحار الأنوار : ج 3 ص 90 .
7- .قَزدَر : ديبا ؛ پارچه لطيف .

ص: 15

چون ز دستت زخم بر مظلوم رُستآن درختى گشت از او زقّوم رُست اين سخن هاى چو مار و كژدُمتمار و كژدم مى شود ، گيرد دُمت .بر اين اساس ، مى توان گفت كه بى ترديد ، بخشى از كيفرهاى اخروى، تكوينى و نتيجه كردار زشت انسان و يا تجسّم آن اند . از اين رو ، طرح شبهه تناسبِ جرم و جزا در مورد كيفرهاى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى دنيوى ، بى معناست ؛ امّا بايد ديد آيا همه كيفرهاى اخروى ، تكوينى اند، يا ممكن است بخشى از آنها قراردادى باشند ، كه به نظر مى رسد دليل قاطعى براى نفى كيفرهاى قراردادى در آخرت ، وجود ندارد . حكمت اين نوع كيفر (كيفر قراردادى) ، آثار تربيتى آن در دنياست ؛ زيرا اعتقاد به وجود مجازات شديد اخروى در مقابل كارهاى ناشايست و پاداش بهشت جاويد در برابر كارهاى شايسته يا حتّى احتمال مجازات و پاداش اخروى ، انسان را به نيكوكارى و دادورزى در دنيا ، وادار مى نمايد . در روايتى آمده است كه : خَلَقَ اللّه ُ تَعالى جَهَنَّمَ مِن فَضلِ رَحمَتِهِ سَوطا يَسوقُ اللّه ُ بِهِ عِبادَهُ إلى الجَنَّةِ . (1) خداى بزرگ ، دوزخ را از فزونىِ رحمت خويش ، به سان تازيانه اى آفريد كه با آن ، بندگانش را به سوى بهشت براند . گفتنى است كه با توجّه به عدل الهى در كيفر مجرمان ، تناسب جرم و جزا (مجازات) در موضوع كيفرهاى قراردادى اخروى ، همانند كيفرهاى تكوينى ، نه تنها منع عقلى ندارد ، بلكه قطعى و غير قابل ترديد است . نكته بسيار مهم و قابل توجّه درباره تناسب معصيت الهى و كيفرهاى اخروى ، اين است كه از منظر عقل ، نافرمانى كسى كه نعمت هايش به انسان ، نامتناهى است ، بى نهايت قبيح است و نافرمان از او (گنهكار) ، مستحقّ سخت ترين كيفرهاست ، چنان كه از امام زين العابدين عليه السلام نقل شده كه خطاب به خداوند متعال ، عرضه مى دارد : يا إلهى! لَو بَكَيتُ إلَيكَ حَتّى تَسقُطَ أشفارُ عَينَىَّ ، وَ انتَحَبتُ حَتّى يَنقَطِعَ صَوتى و قُمتُ لَكَ حَتّى تَنتَشِرَ قَدَماىَ و رَكَعتُ لَكَ حَتّى يَنخَلِعَ صُلبى و سَجَدتُ لَكَ حَتّى تَتَفَقَّأَ حَدَقَتاىَ ، و أَكَلتُ تُرابَ الأَرضِ طولَ عُمُرى و شَرِبتُ ماءَ الرَّمادِ آخِرَ دَهرى ، و ذَكَرتُكَ في خِلالِ ذلِكَ حَتّى يَكِلَّ لِسانى ، ثُمَّ لَم أرفَع طَرفى إلى آفاقِ السَّماءِ استِحياءً مِنكَ مَا استَوجَبتُ بِذلِكَ مَحوَ سَيّئَةٍ واحِدَةٍ مِن سَيِّئاتى و إن كُنتَ تَغفِرُ لى حينَ أستَوجِبُ مَغفِرَتَكَ ، و تَعفو عنّى حين أستِحَقُّ عَفوَكَ فَإنَّ ذلِكَ غَيرُ واجِبٍ لى بِاستِحقاقٍ وَ لا أنَا أهلٌ لَهُ بِاستيجابٍ ، إذ كانَ جَزائى مِنكَ في أوّلِ ما عَصَيتُكَ النّارَ ، فَإن تُعَذِّبنى فَأنتَ غَيرُ ظالِمٍ لى. (2) خداوندا! اگر به درگاهت ، چندان بنالم كه پلك هاى چشمانم بيفتند و چندان زار بزنم كه صدايم بريده شود و چندان در برابرت بِايستم كه پاهايم ورم كنند و چندان برايت ركوع كنم كه استخوان پشتم از هم بگسلد و چندان برايت سجده كنم كه تخم چشمانم از كاسه در ايد و در همه عمر ، خاك زمين بخورم و تا پايان زندگى ام آب تيره بنوشم و در اين ميان چندان به ياد تو گويا باشم كه زبانم از كار بيفتد و آن گاه از شرم تو ، گوشه چشمم را به اطراف آسمان نيندازم ، با اين همه ، سزاوار آن نيستم كه گناهى از گناهان من ، پاك شود . حال اگر مستوجب آمرزش تو شوم و تو مرا بيامرزى ، و مستحقّ بخشش تو شوم و تو مرا ببخشايى ، اين آمرزش و بخشايش ، به سبب استحقاق من و سزاوار بودن من نيست ؛ زيرا كيفرم از همان آغاز نافرمانى ام، آتش [دوزخ] بود . پس اگر عذابم كنى ، به من ستم نكرده اى.

.


1- .ر . ك : ص 66 ح 31 .
2- .الصحيفة السجّادية : ص 88 دعاى 16 ، المزار الكبير : ص 159 .

ص: 16

. .

ص: 17

. .

ص: 18

. .

ص: 19

. .

ص: 20

الفصل الأوّل: أسماء جهنّم1 / 1النّارُالكتاب«وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (1)

«فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (2)

«فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» . (3)

الحديث710.الإمام عليّ عليه السلام _ بَعدَ أن بَيَّنَ مَعن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِعلَموا _ عِبادَ اللّه ِ _ أنَّ العَبدَ يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ عَلى ما ماتَ ، وقَد خَلَقَ اللّه ُ عز و جل الجَنَّةَ وَالنّارَ ، فَمَنِ اختارَ النّارَ عَلَى الجَنَّةِ انقَلَبَ بِالخَيبَةِ ، ومَنِ اختارَ الجَنَّةَ فَقَد فازَ وَانقَلَبَ بِالفَوزِ ؛ لِقَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ» . (4) .


1- .آل عمران : 131 .
2- .البقرة : 24 .
3- .آل عمران : 185 .
4- .ثواب الأعمال : ص 346 ح 1 عن أبي هريرة و ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 373 ح 30 .

ص: 21

فصل يكم : نام هاى دوزخ
1 / 1 آتش

فصل يكم : نام هاى دوزخ1 / 1آتشقرآن«و بترسيد از آتش كه براى كافران ، آماده گرديده است».

«پس بترسيد از آتش كه سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده شده است» .

«پس هر كه را از آتش به دور دارند و به بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است» .

حديث701.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدانيد _ اى بندگان خدا _ كه بنده در روز قيامت ، بر همان حال كه مرده است ، بر انگيخته مى شود. خداوند عز و جل بهشت و آتش را آفريد. پس هر آن كه آتش را بر بهشت بر گزيند ، ناكام مى شود، و هر آن كه بهشت را بر گزيند ، كامياب مى شود و به كاميابى مى رسد، به دليل اين سخن خداوند عز و جل : «پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت در آورند ، قطعا كامياب شده است» .

.

ص: 22

700.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ عَبّاسٍ عِندَ استِخلافِهِ عَلَى البَصرَةِ _ : اِعلَم أنَّ ما قَرَّبَكَ مِنَ اللّه ِ يُباعِدُكَ مِنَ النّارِ ، وما باعَدَكَ مِنَ اللّه ِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النّارِ . (1)699.عنه صلى الله عليه و آله _ في بَيانِ آدابِ كِتاب حلية الأولياء عن الفضيل : أَشرَفتُ لَيلةً عَلى عَلِيٍّ عليه السلام وَهُوَ في صَحنِ الدّارِ ، وَهُوَ يَقُولُ : النّارُ ، ومَتَى الخَلاصُ مِنَ النّارِ ؟! (2)698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تهذيب الكمال عَن أَبي نوحٍ الأَنصارِيِّ : وَقَعَ حَريقٌ في بَيتٍ فيهِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام وَهُوَ ساجِدٌ ، فَجَعَلوا يَقُولونَ لَهُ : يا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، النّارَ ! يَابنَ رَسُولِ اللّه ِ ، النّارَ ! فَما رَفَعَ رَأسَهُ حَتّى طَفِئَت .

فَقيلَ لَهُ : مَا الَّذي ألهاكَ عَنها ؟ قالَ : ألهَتني عَنهَا النّارُ الاُخرى . (3)1 / 2جَهَنَّمُالكتاب«وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاءِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» . (4)

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ * وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» . (5)

الحديث691.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : إلهي ! لَيتَني لَم أسمَع بِذِكرِ جَهَنَّمَ وسَلاسِلِها وتَثقيلِ أغلالِها . إلهي ! لَيتَني كُنتُ طائِرا فَأَطيرَ في الهَواءِ مِن خَوفِكَ . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ إلى جَهَنَّمَ مَحشَري . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ فِي النّارِ مَجلِسي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الزَّقّومُ فيها طَعامي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الحَميمُ فيها شَرابي . إلهِي ! الوَيلُ لي ثُمَّ الوَيلُ لي إن كانَ الشَّيطانُ وَالكُفّارُ فيها أقراني . (6) .


1- .نهج البلاغة : الكتاب 76 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 35 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 498 ص 704 .
2- .حلية الأولياء : ج 8 ص 297 الرقم 430 ، تهذيب الكمال : ج 21 ص 100 الرقم 4121 ، سير أعلام النبلاء : ج 8 ص 444 الرقم 115 .
3- .تهذيب الكمال : ج 20 ص 389 الرقم 4050 ، سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 391 ، التخويف من النار : ص 39 .
4- .البقرة : 206 .
5- .ابراهيم : 28 _ 30 .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 122 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .

ص: 23

1 / 2 جهنّم

690.الإمام الرضا عليه السلام : امام على عليه السلام _ به عبد اللّه بن عبّاس ، هنگامى كه او را به استاندارى بصره گمارد _ : بدان كه آنچه تو را به خدا نزديك كند ، از آتش دور مى كند ، و آنچه تو را از خدا دور كند ، به آتش نزديك مى كند .689.قرب الإسناد عن حنّان بن سدير : حلية الأولياء _ به نقل از فضيل _ : شبى در حالى كه على عليه السلام در حياط خانه اش بود ، بر او سرك كشيدم و ديدم كه مى گويد: «آتش ! كِى مى توان از آتش ، رهايى يافت ؟ !» .688.الأمالي عن أبي حفص الصائغ : تهذيب الكمال _ به نقل از ابو نوح انصارى _ : در اتاقى كه در آن ، امام زين العابدين عليه السلام در حال سجده بود ، آتش سوزى شد . اهل خانه شروع به داد و فرياد كردند و مى گفتند: «اى پسر پيامبر خدا ، آتش! اى پسر پيامبر خدا ، آتش!» ؛ ولى ايشان سرش را [از سجده] بر نداشت ، تا آن كه آتش خاموش شد. آن گاه ، به ايشان گفتند: چه چيزى شما را از آتش غافل ساخت؟

فرمود: «آتش ديگر (آتش آخرت) ، مرا از آن غافل ساخت» .1 / 2جهنّمقرآن«و هر گاه به او گفته شود: «از خدا بترس» ، نخوت ، وى را به گناه كشانَد. پس جهنّم براى او بس است، و چه بدبسترى است!».

«آيا به كسانى كه در برابر نعمت خدا ناسپاسى كردند و قوم خود را به سراى هلاكت كشاندند ، نمى نگرى؟ [قوم خود را] به جهنّم [كشاندند] كه وارد آن مى شوند و چه بد قرارگاهى است! و براى خدا مانندهايى قرار دادند تا از راه او گم راه كنند. بگو: [از نعمت هاى دنيا ]برخوردار شويد كه قطعا بازگشت شما به سوى آتش است».

حديث681.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : خداوندا! كاش خبر جهنّم و زنجيرها و سنگينىِ

غُل هايش را نشنيده بودم . خداوندا! كاش پرنده اى بودم كه از بيم تو ، در هوا پرواز مى كردم . خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر جهنّم ، محشر من باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر جاى نشستنم جهنّم باشد ! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر غذايم در جهنّم ، زقّوم باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر آب جوش جهنّم ، آشاميدنى ام باشد! خداوندا! واى بر من ، واى بر من ، اگر شيطان و كافران ، همنشينان من در جهنّم باشند!

.

ص: 24

680.سنن الدارقطني عن الحكم بن عمير : الإمام العسكريّ عليه السلام _ في دُعاءِ الصَّباحِ _ : يا مَن في جَهَنَّمَ سَخَطُهُ ، يا مَن فِي الجَنَّةِ رَحمَتُهُ . (1)1 / 3الجَحيمُالكتاب«ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُواْ الْجَحِيمِ» . (2)

«وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ» . (3)

الحديث673.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءٌ عَلَّمَهُ إيّاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام _ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي إذا ذُكِرتَ بِهِ تَزَعزَعَت مِنهُ السَّماواتُ وَانشَقَّت مِنهُ الأَرَضونَ . . . وبِالاِسمِ الَّذي وُضِعَ عَلَى الجَنَّةِ فَاُزلِفَت ، وعَلَى الجَحيمِ فَسُعِّرَت ، وعَلَى النّارِ فَتَوَقَّدَت . (4) .


1- .البلد الأمين : ص 60 ، مصباح المتهجّد : ص 229 ح 337 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 176 ح 45 .
2- .المطفّفين : 16 .
3- .التكوير : 12 .
4- .بحار الأنوار : ج 95 ص 369 ح 23 .

ص: 25

1 / 3 جَحيم (آتش فروخته)

672.المستدرك عن أبي هريرة : امام عسكرى عليه السلام _ در دعاى صباح _ : اى آن كه خشم[_ِ واقعى]اش در جهنّم است ! اى آن كه رحمت[_ِ حقيقى]اش در بهشت است !1 / 3جَحيم (آتش فروخته) (1)قرآن«آن گاه به يقين، آنان به جَحيم در مى آيند».

«و آن گاه كه جحيم ، برافروخته شود».

حديث665.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعايى كه جبرئيل عليه السلام به او آموخت _ : بار خدايا ! از تو درخواست مى كنم به آن نامت كه هر گاه با آن ياد شوى ، از [عظمتِ] آن ، آسمان ها به لرزه مى افتند و زمين ها از هم مى شكافند ... ، و به آن نامى كه بر بهشت ، نهاده شد و بهشت ، نزديك آورده [و خرّم] شد، و بر دوزخ نهاده شد و دوزخ ، بر افروخته گشت، و بر آتش ، نهاده شد و آتش ، شعله ور گرديد.

.


1- .واژه «جحيم» در متن عربى و در آيات قرآنى ، به معناى مغاك (گودال) پر از آتش است و يا آتش تو بر تو، آتش بزرگ و مهيب، آتش سخت سوزان.

ص: 26

664.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : بِالمَوتِ تُختَمُ الدُّنيا ، وبِالدُّنيا تُحرَزُ الآخِرَةُ ، وبِالقِيامَةِ تُزلَفُ (1) الجَنَّةُ [لِلمُتَّقينَ] (2) ، وتُبَرَّزُ الجَحيمُ لِلغاوينَ . (3)663.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ فِي الخُطبَةِ المونِقَةِ _ : ذو لُطفٍ خَفِيٍّ ، وبَطشٍ قَوِيٍّ ، ورَحمَةٍ موسِعَةٍ ، وعُقوبَةٍ موجِعَةٍ ، رَحمَتُهُ جَنَّةٌ عَريضَةٌ مونِقَةٌ ، وعُقوبَتُهُ جَحيمٌ موصَدَةٌ موبِقَةٌ (4) . (5)1 / 4السَّعيرُالكتاب«وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِى أَصْحَابِ السَّعِيرِ * فَاعْتَرَفُواْ بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَ_بِ السَّعِيرِ » . (6)

«وَ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا» . (7)

راجع : النساء : 10 ، 55 ، الحج : 4 ، الفرقان : 11 ، لقمان : 21 ، سبأ : 12 ، الاحزاب : 64 ، فاطر : 6 ، الشورى : 7 ، الفتح : 13 ، الملك : 5 ، الانسان : 4 ، الانشقاق : 12 .

.


1- .الزُلفَةُ والزُلفى : القُربَةُ . أزلفَهُ : قَرَّبَهُ (المصباح المنير : ص 254 «زلف») .
2- .ما بين المعقوفين أثبتناه من المصادر الاُخرى .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 156 ، الأمالي للمفيد : ص 277 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 37 ح 40 كلاهما عن قبيصة بن جابر نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 67 ح 26 .
4- .المَوبِقُ : المُهلِكُ (النهاية : ج 5 ص 146 «وبق») .
5- .المصباح للكفعمي : ص 968 ، أعلام الدين : ص 72 وفيه «ممدودة» بدل «موصدة» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 340 ح 28 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 19 ص 141 ، مطالب السؤول : ص 60 وفيهما «ممدودة» بدل «موصدة» ، كنز العمّال : ج 16 ص 210 ح 44234 عن أبي صالح .
6- .الملك : 10 و 11 .
7- .الإسراء : 97 .

ص: 27

1 / 4 سعير (آتش پرشراره)

656.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : با مردن ، دنيا به پايان مى رسد، و با دنيا آخرت به دست مى آيد . با فرا رسيدن قيامت ، بهشت [براى پرهيزگاران] نزديك مى شود، و دوزخ براى گم راهان ، آشكار مى گردد.655.المصنّف عن أبيهريرة : امام على عليه السلام _ در خطبه مونقه _ : [خداوند] عز و جل داراى لطفى پنهان و ضربتى نيرومند و رحمتى گسترده و كيفرى دردآور است . رحمتش بهشتى است پهناور و زيبا، و كيفرش مغاك آتشينى است فراگير و نابودگر.1 / 4سعير (آتش پرشراره)قرآن«و گويند: «اگر شنيده بوديم يا تعقّل كرده بوديم ، در ميان اهلِ آتشِ پرشراره نبوديم» . پس به گناه خود ، اعتراف كنند ، مرگ باد بر اهل آتش فروزان!».

«و هر كه خدا هدايتش كند ، او ره يافته است و هر كه را گم راه سازد ، در برابر او براى آنان هرگز حاميانى نيابى، و روز قيامت ، آنان را كور و لال و كر، به چهره شان در افتاده، بر خواهيم انگيخت . جايگاهشان جهنّم است كه هر بار كه آتشِ آن فرو نشيند، آتشى پرشراره بر ايشان بيفزاييم».

.

ص: 28

الحديث648.الإمام العسكري عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ يُذبِلُ اللَّحمَ ، ويُبعِدُ مِن حَرِّ السَّعيرِ . (1)647.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَعيرٌ ؛ إذا خَبَت جَهَنَّمُ فُتِحَ بِسَعيرِها ، وهُوَ قَولُ اللّه ِ : «كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا» . (2)646.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : اللّهُمَّ ... وأعِذنا مِن عَذابِ السَّعيرِ . (3)1 / 5الحُطَمَةُالكتاب«وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ * الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ * يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ * كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئدَةِ * إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ * فِى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ» . (4)

الحديث640.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ كَأَنَّها سَرابٌ ، يَحطِمُ بَعضُها بَعضا . (5)639.الإمام الصادق عليه السلام : تفسيرالقمي _ في قوله تعالى : «كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ » _ : وَالحُطَمَةُ النّارُ الَّتي تُحَطِّمُ كُلَّ شَيءٍ ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَا أَدْرَاكَ» يا مُحَمَّدُ «مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ *

الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ » قال : تَلتَهِبُ عَلَى الفُؤادِ . (6) .


1- .المعجم الأوسط : ج 9 ص 170 ح 9443 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 8 ص 452 ح 23620 .
2- .. تفسير العيّاشي : ج 2 ص 318 ح 169 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 29 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 291 ح 29 .
3- .الصحيفة السجّادية : ص 107 الدعاء 25 ، المصباح للكفعمي : ص 221 .
4- .الهمزة : 1 _ 9 .
5- .المجازات النبويّة : ص 109 ح 70 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 626 ح 8736 ، تفسير الطبري : ج 14 الجزء 29 ص 41 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 285 ح 635 كلّها عن أبي سعيد الخدريّ .
6- .تفسيرالقمي : ج 2 ص 441 ؛ تفسير الثعلبي : ج 10 ص 287 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 501 كلاهما نحوه .

ص: 29

1 / 5 حُطَمَه (آتشِ متلاشى كننده)

حديث637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، گوشت را آب مى كند و [در عوض ،] از گرماى آتش پرشراره ، دور مى گرداند.636.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است كه به آن ، «سعير» مى گويند و هر گاه آتش دوزخ فرو نشيند، درِ سعير آن ، باز مى شود و اين ، معناى سخن خداوند است كه : «و هر بار كه آتش آن فرو نشيند ، شراره اى [تازه] بر ايشان مى افزاييم» .635.عنه صلى الله عليه و آله _ لِرَجُلٍ مِنَ الأَنصا امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : بار خدايا ! ... و ما را از عذاب آتشِ پرشراره ، در پناه خويش بدار.1 / 5حُطَمَه (آتش متلاشى كننده)قرآن«واى بر هر بدگوى عيبجويى كه مالى گرد آورْد و آن را بر شمرد . مى پندارد كه مالش او را جاويد كرده ؛ ولى نه! قطعا در آتشِ متلاشى كننده ، فرو افكنده خواهد شد ؛ آن هم چه آتش متلاشى كننده اى ، آتشِ افروخته خدا كه بر دل ها مى رسد ؛ آتشى كه آنان را در ميان مى گيرد ، با ستون هايى دراز» .

حديث629.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم چونان سرابى كه شعله هاى آن بر يكديگر مى كوبند، بر مردم نمايان مى شود.628.مكارم الأخلاق : تفسير القمّى _ در مورد فرمايش خداوند : «هرگز! حتماً در حُطَمه ، پرتاب خواهد شد» _ : حُطَمه ، آتشى است كه همه چيز را مى بلعد . آن گاه فرمود : و تو _ اى محمّد _ «و تو چه مى دانى حُطَمه چيست؟ آتش بر افروخته خداوند است كه به دل ها

مى رسد» . فرمود : [يعنى] بر دل ها شعله مى كشد .

.

ص: 30

1 / 6سَقَرُالكتاب«إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ * يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِى النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ» . (1)

«سَأُصْلِيهِ سَقَرَ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ * عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ» . (2)

«فِى جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ» . (3)

الحديث620.الإمام الباقر عليه السلام _ حينَ سُئِلَ عَنِ ال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ هذِهِ الآيَةَ نَزَلَت فِي القَدَرِيَّةِ : «إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ * يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِى النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ ... » . (4)619.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَجَبَلاً يُقالُ لَهُ : الصَّعدى ، وإنَّ فِي الصَّعدى لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَقَرُ ، وإنَّ في سَقَرَ لَجُبّا يُقالُ لَهُ : هَبْهَبٌ ؛ كُلَّما كُشِفَ غِطاءُ ذلِكَ الجُبِّ ضَجَّ أهلُ النّارِ مِن حَرِّهِ ، وذلِكَ مَنازِلُ الجَبّارينَ . (5) .


1- .القمر : 47 و 48 .
2- .المدثر : 26 _ 30 .
3- .المدثر : 40 _ 46 .
4- .أسباب نزول القرآن : ص 420 ح 776 عن أبي اُمامة الباهلي ، المعجم الكبير : ج 11 ص 80 ح 11163 عن ابن عبّاس من دون اسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ؛ ثواب الأعمال : ص 253 ح 5 عن زرارة بن أعين ومحمد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، مسند زيد : ص 409 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 5 ص 118 ح 54 .
5- .. ثواب الأعمال: ص 324 ح 1، المحاسن: ج 1 ص 214 ح 390 كلاهما عن ميسر، روضة الواعظين: ص 418 وفيه «سعر» بدل «سقر» في الموضعين وفيهما «صعود» بدل «الصعدى»، بحارالأنوار: ج 8 ص 297 ح 49.

ص: 31

1 / 6 سَقَر

1 / 6سَقَر (1)قرآن«قطعا بزهكاران در گم راهى و جنون اند ؛ روزى كه در آتش به صورت ، كشيده مى شوند [و به آنان گفته مى شود :] بچشيد [طعم ]سَقَر را» .

«زود است كه او را به سَقَر در آورم ؛ آن هم چه سَقَرى! نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند. پوست ها را سياه مى كند. بر آن ، نوزده [نگهبان ]است» .

«در ميان باغ ها از يكديگر در باره مجرمان مى پرسند كه : «چه چيزى شما را به سَقَر كشاند؟» . گويند: «از نمازگزاران نبوديم وبه بينوايان غذا نمى داديم. با هرزه درايان ، هرزه درايى مى كرديم و روز جزا را دروغ مى شمرديم»».

حديث611.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آيه در باره قَدَريان فرود آمد: «همانا بزهكاران در گم راهى و جنون اند. روزى كه در آتش ، به صورت ، كشيده مى شوند [و به آنان گفته مى شود: ]بچشيد [طعم] سقر را» .610.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در جهنّم ، كوهى است كه به آن ، «صَعدى» مى گويند و در صعدى ، پرتگاهى است كه به آن ، «سَقَر» مى گويند و در سقر ، چاهى است كه به آن ، «هَبهَب» مى گويند و هر بار كه درِ آن چاه برداشته شود ، دوزخيان از حرارت آن ، فرياد بر مى آورند . اين چاه ، جايگاه متكبّران است .

.


1- .واژه «سَقَر» كه در آيات و احاديث به كار رفته ، نامى است عربى، و عَلَم براى آتش آخرت. بعضى گفته اند: عرب ها مى گويند: «سَقَرتْهُ الشمسُ ؛ يعنى آفتاب ، او را آب كرد» و آتش را از آن جهت ، سقر ناميده اند كه بدن ها و ارواح را ذوب مى كند (لسان العرب : ذيل همين مادّه).

ص: 32

609.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ في بَيانِ صِفَةِ عَذابِ الكافِرينَ يَومَ القِيامَةِ _ : ويَغضَبُ الحَيُّ القَيّومُ ، فَيَقولُ : يا مالِكُ ! قُل لَهُم : ذوقوا فَلَن نَزيدَكُم إلّا عَذاباً (1) ، يا مالِكُ ، سَعِّر سَعِّر ! قَدِ اشتَدَّ غَضَبي عَلى مَن شَتَمَني عَلى عَرشي ، وَاستَخَفَّ بِحَقّي ، وأنَا المَلِكُ الجَبّارُ .

فَيُنادي مالِكٌ : يا أهلَ الضَّلالِ وَالاِستِكبارِ وَالنِّعمَةِ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَجِدونَ مَسَّ سَقَرَ؟

قالَ : فَيَقولونَ : قَد أنضَجَت قُلوبَنا ، وأكَلَت لُحومَنا ، وحَطَمَت عِظامَنا ، فَلَيسَ لَنا مُستَغيثٌ ، ولا لَنا مُعينٌ . (2)608.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ مِن وَصاياهُ ل الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا لِلمُتَكَبِّرينَ ، يُقالُ لَهُ : سَقَرُ ؛ شَكا إلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ ، وسَأَلَهُ أن يَأذَنَ لَهُ أن يَتَنَفَّسَ ، فَتَنَفَّسُ فَأَحرَقَ جَهَنَّمَ (3)607.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : إنَّ فِي النّارِ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : سَقَرٌ ، لَم يَتَنَفَّس مُنذُ خَلَقَهُ اللّه ُ ، لَو أذِنَ اللّه ُ عز و جل لَهُ فِي التَّنَفُّسِ بِقَدرِ مِخيَطٍ لَأَحرَقَ ما عَلى وَجهِ الأَرضِ ، وإنَّ أهلَ النّارِ لَيَتَعَوَّذونَ مِن حَرِّ ذلِكَ الوادي ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الوادي لَجَبَلاً ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ الوادي مِن حَرِّ ذلِكَ الجَبَلِ ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الجَبَلِ لَشِعباً (4) ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ الجَبَلِ مِن حَرِّ ذلِكَ الشِّعبِ ونَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ الشِّعبِ لَقَليباً (5) ؛ يَتَعَوَّذُ [ جَميعُ] (6) أهلِ ذلِكَ الشِّعبِ مِن حَرِّ ذلِكَ القَليبِ و نَتنِهِ وقَذَرِهِ وما أعَدَّ اللّه ُ فيهِ لِأَهلِهِ . وإنَّ في ذلِكَ القَليبِ لَحَيَّةً ؛ يَتَعَوَّذُ جَميعُ أهلِ ذلِكَ القَليبِ مِن خُبثِ تِلكَ الحَيَّةِ ونَتنِها وقَذَرِها وماأعَدَّ اللّه ُ في أنيابِها مِنَ السَّمِّ لِأَهلِها . (7) .


1- .النباء : 30 ، وفي المتن سقط فاءمن فذوقوا .
2- .الاختصاص : ص 364 عن جابربن يزيد الجعفي ، بحارالأنوار : ج 8 ص 322 ح 99 .
3- .. الكافي: ج 2 ص 310 ح 10، ثواب الأعمال: ص 265 ح 7، الزهد للحسين بن سعيد: ص 103 ح 281، المحاسن : ج1 ص214 ح389، تفسير القمّي : ج2 ص251 كلّها عن ابن بكير، بحارالأنوار : ج8 ص294 ح38 .
4- .الشِّعبُ _ بالكسر _ : الطريقُ في الجَبلِ (الصحاح : ج 1 ص 156 «شعب») .
5- .القَليبُ : البِئرُ التي لم تُطوَ (النهاية : ج 4 ص 98 «قلب») .
6- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .
7- .الخصال : ص 398 ح 106 ، جامع الأخبار : ص 402 ح 1107 كلاهما عن إسحاق بن عمّار ، روضة الواعظين : ص 556 ، بحارالأنوار : ج 12 ص 37 ح 20 .

ص: 33

606.تهذيب الأحكام عن سماعة : امام باقر عليه السلام _ در بيان چگونگىِ عذاب كافران در روز رستاخيز _ : و [خداوندِ ]زنده بيدار ، به خشم مى آيد و [به فرشته گماشته بر دوزخ] مى فرمايد: «اى مالك! به آنها بگو: بچشيد كه شما را جز عذاب نمى افزاييم . اى مالك! بر افروز، [آتش جهنّم را] بر افروز؛ كه خشم من ، بر آن كس كه منِ عرش نشين را دشنام داده و _ با آن كه منم پادشاه پرتوان _ حق و مقام مرا سبك شمرده، بالا گرفته است».

مالك ندا مى دهد كه: اى گم راهان و مستكبران و اى كسانى كه در سراى دنيا برخوردار بوده ايد ! مزه سَقَر را چگونه يافتيد؟

مى گويند: دل هاى ما را پخت، گوشت هايمان را خورد و استخوان هايمان را خُرد كرد . نه فريادمان به جايى مى رسد و نه ياورى داريم.605.الإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا دَخَلَ المَس امام صادق عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است مخصوص متكبّران كه به آن ، «سَقَر» مى گويند. آن از گرماى زياد خود به خداوند عز و جل شكايت كرد و از او درخواست نمود تا اجازه اش دهد نفس بكشد، و نفس كشيد و جهنّم را سوزاند !604.جامع الأخبار : امام كاظم عليه السلام : در آتش ، وادى اى هست كه به آن «سَقَر» گويند و اين وادى ، از زمانى كه خداوند آن را آفريده ، نفس نكشيده است. اگر خداوند عز و جل به او اجازه دهد تا به اندازه سوزنى نفس بكشد ، هر آنچه را بر روى زمين است ، مى سوزاند. دوزخيان از گرماى آن وادى و بوى گند و كثافتش و از آنچه خداوند در آن وادى براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند.

در آن وادى ، كوهى است كه باز همه اهل آن وادى ، از گرماى آن و از بوى گند و كثافتش و از آنچه خداوند در آن كوه براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند. در آن كوه ، درّه اى است كه باز همه اهل آن كوه ، از گرماى آن درّه و از بوى تعفّن و كثافت آن و از آنچه خداوند در آن درّه براى اهلش آماده ساخته است ، به خدا پناه مى برند. در آن درّه، چاهى است كه باز همه اهل آن درّه ، از گرماى آن و كثافتش و از آنچه خداوند در آن چاه براى اهلش آماده ساخته است ،

به خدا پناه مى برند . در آن چاه نيز مارى است كه همه اهل آن چاه ، از پليدى آن مار و از بوى تعفّن و كثافت آن و از زهرى كه خداوند در نيش هاى آن مار براى اهلش فراهم آورده است ، به خدا پناه مى برند. .

ص: 34

1 / 7لَظىالكتاب«كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى * وَ جَمَعَ فَأَوْعَى» . (1)

الحديث598.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ : يا كُمَيلُ ، كُلُّ مَصدورٍ يَنفِثُ (2) ، فَمَن نَفَثَ إلَيكَ مِنّا بِأَمرٍ أمَرَكَ بِسِترِهِ فَإِيّاكَ أن تُبدِيَهُ ، ولَيسَ لَكَ مِن إبدائِهِ تَوبَةٌ ، وإذا لَم يَكُن تَوبَةٌ فَالمَصيرُ إلى لَظى . (3)597.الإمام الباقر عليه السلام : عنه عليه السلام _ يَذكُرُ أخاهُ عقيلاً حينَ طَلَبَ مِنهُ عليه السلام صاعا مِن بُرٍّ مِن بَيتِ المالِ يَسُدُّ بِهِ جَوعَةَ صِبيَةٍ لَهُ _ : ... فَأَحمَيتُ لَهُ حَديدَةً ، ثُمَّ أدنَيتُها مِن جِسمِهِ لِيَعتَبِرَ بِها ، فَضَجَّ ضَجيجَ ذي دَنَفٍ (4) مِن ألَمِها ، وكادَ أن يَحتَرِقَ مِن ميسَمِها (5) ، فَقُلتُ لَهُ : ثَكِلَتكَ (6) الثَّواكِلُ يا عَقيلُ ، أتَئِنُّ مِن حَديدَةٍ أحماها إنسانُها لِلَعِبِهِ ، وتَجُرُّني إلى نارٍ سَجَّرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ؟! أتَئِنُّ مِنَ الأَذى ، ولا أئِنُّ مِن لَظى؟! (7) .


1- .المعارج : 15 _ 18 .
2- .نَفَثَ : أوحى وألقى (النهاية : ج 5 ص 88 «نفث») .
3- .تحف العقول : ص 173 ، بشارة المصطفى : ص 26 كلاهما عن كميل بن زياد ، بحارالأنوار : ج 77 ص 270 ح 1 .
4- .الدَّنَف : المرض الملازم . وقد دنف المريض : أي ثقل . وأدنَفَهُ المَرَض (الصحاح : ج 4 ص 1360 «دنف») .
5- .الميسَم : الحديدة التي يُكوى بها (النهاية : ج 5 ص 186 «وسم») .
6- .ثَكلَتكَ : أي فَقَدَتكَ (النهاية : ج 1 ص 217 «ثكل») .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 224 .

ص: 35

1 / 7 لَظى (آتشِ زبانه كِش)

1 / 7لَظى (آتشِ زبانه كِش)قرآن«نه چنين است . آتشِ زبانه كش است! بر كَنَنده پوست سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته و [مال حرام] گرد آورده و انباشته ، فرا مى خوانَد».

حديث591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در سفارش به كميل بن زياد _ : اى كميل! هر كس كه دردى در سينه دارد ، آن را بيرون مى افكند . پس اگر يكى از ما سرّى به تو گفت [و با تو درددلى كرد] و به پوشيده داشتن آن ، فرمانت داد، مبادا آشكارش سازى ؛ چرا كه اگر آشكارش كنى ، جاى توبه برايت نخواهد و هر گاه توبه اى نباشد، فرجام[_ِ كار] ، آتش زبانه كش خواهد بود .590.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام _ در باره برادرش عقيل كه از ايشان پيمانه اى از گندمِ بيت المال خواست تا با آن ، شكم دخترش را سير كند _ : ... آهنى را تفته كردم و سپس آن را به بدن او نزديك ساختم تا از آن عبرت گيرد . او از حرارت آن ، مانند بيمار مُشرِف به مرگ ، فرياد بر آورد و نزديك بود از داغىِ آن بسوزد. به او گفتم: مادرانِ فرزندمرده، بر تو بگريند ، اى عقيل ! آيا خود از آهنى مى نالى كه انسانى از سرِ شوخى ، تفته اش كرده است و با اين حال ، مى خواهى مرا به سوى آتشى

بكشانى كه پروردگار بزرگش ، آن را با خشم خود ، افروخته است؟! تو از گزندى مى نالى و من از آتشِ زبانه كش ننالم؟!

.

ص: 36

589.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : إلهي ! قَلبٌ حَشَوتَهُ مِن مَحَبَّتِكَ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَطَّلِعُ عَلَيهِ نارٌ مُحرِقَةٌ في لَظى؟ إلهي ! نَفسٌ أعزَزتَها بِتَأييدِ إيمانِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بَينَ أطباقِ نيرانِكَ؟ إلهي ! لِسانٌ كَسَوتَهُ مِن تَماجيدِكَ أنيقَ أثوابِها ، كَيفَ تُهوي إلَيهِ مِنَ النّارِ مُشتَعَلاتِ التِهابِها؟! (1)1 / 8الهاوِيَةُالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ * نَارٌ حَامِيَةُ» . (2)

الحديث583.تحف العقول عن داوود الصرمي : تفسير الطبري عن عبداللّه بن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : القَتلُ في سَبيلِ اللّه ِ يُكَفِّرُ الذُّنوبَ كُلَّها _ أو قالَ : يُكَفِّرُ كُلَّ شَيءٍ _ إلَا الأَمانَةَ ؛ يُؤتى بِصاحِبِ الأَمانَةِ فَيُقالُ لَهُ : أدِّ أمانَتَكَ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ، وقَد ذَهَبَتِ الدُّنيا _ ثَلاثا _ ! فَيُقالُ : اِذهَبوا بِهِ إلىَ الهاوِيَةِ .

فيُذهَبُ بِهِ إلَيها ، فَيَهوي فيها حَتّى يَنتَهي إلى قَعرِها ، فَيَجِدُها هُناكَ كَهَيئَتِها ، فَيَحمِلُها فَيَضَعُها عَلى عاتِقِهِ ، فَيَصعَدُ بِها إلى شَفيرِ جَهَنَّمَ ، حَتّى إذا رَأى أنَّهُ قَد خَرَجَ زَلَّت فَهَوى في أثَرِها أبَدَ الآبِدينَ .

قالوا : وَالأَمانَةُ فِي الصَّلاةِ ، وَالأَمانَةُ فِي الصَّومِ ، وَالأَمانَةُ فِي الحَديثِ ، وأشَدُّ ذلِكَ الوَدائِعُ . (3) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 487 ، البلد الأمين : ص 313 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 94 ص 101 ح 14 .
2- .القارعة : 8 _ 11 .
3- .تفسير الطبري : ج 12 الجزء 22 ص 56 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 479 كلاهما عن عبداللّه بن مسعود ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 121 ح 50 عن عبداللّه بن عمر نحوه .

ص: 37

1 / 8 هاويه (سياه چال)

582.المراسيل عن أبي مالك : امام على عليه السلام : معبود من! دلى كه در سراى دنيا آن را از محبّتت آكنده ساخته اى ، چگونه ممكن است كه آتش سوزنده دوزخ بر آن زبانه كشد؟! معبود من! جانى را كه با نيروى ايمان به خودت ، عزّت بخشيده اى ، چگونه در ميان لايه هاى آتشت خوار مى كنى؟! معبود من! زبانى كه از تمجيدهايت ، زيباترين جامه ها را بر آن پوشانده اى ، چگونه شعله هاى افروخته آتش را به سويش مى كشانى؟!1 / 8هاويه (سياه چال)قرآن«و امّا هر كه سنجيده هايش سبك بر آيد، پس جايش هاويه است و تو چه مى دانى كه آن چيست؟! آتشى است سوزنده».

حديث576.سنن الدار قطني عن عبد خير : تفسير الطبرى _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «كشته شدن در راه خدا ، همه گناهان را پاك مى كند» يا فرمود: «هر چيزى را پاك مى كند ، بجز امانت را. [روز قيامت] شخصى را كه امانتى نزدش بوده [و آن را ادا نكرده است]، مى آورند و به او گفته مى شود: "امانتت را ادا كن" .

مى گويد: پروردگارا ! دنيا سپرى شده است .

سه مرتبه [اين سخنان ، ردّ و بدل مى شود] و سپس گفته مى شود: "او را به سياه چال ببريد" .

او را به آن جا مى بَرَند و در آن فرو مى افتد و چون به قعرش رسيد ، آن امانت را عينا در آن جا مى يابد . پس آن را بر مى دارد و بر دوش خود مى نهد و تا لبه جهنّم بالا مى آورد؛ ولى همين كه ديد بيرون آمده است ، دو باره آن امانت در جهنّم فرو مى لغزد و او نيز در پىِ آن پايين مى رود ، و اين وضع تا ابد تكرار مى شود» .

گفته اند كه اين امانت ، شامل امانت در نماز، امانت در روزه و امانت در گفتار مى شود و از همه مهم تر ، سپرده ها[ى امانىِ مردم نزد يكديگر] است.

.

ص: 38

575.الإمام الحسين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : ألا وإنَّ الدُّنيا دارٌ غَرّارَةٌ خَدّاعَةٌ ، تَنكِحُ في كُلِّ يَومٍ بَعلاً ، وتَقتُلُ في كُلِّ لَيلَةٍ أهلاً ، وتُفَرِّقُ في كُلِّ ساعَةٍ شَملاً ، فَكَم مِن مُنافِسٍ فيها وراكِنٍ إلَيها مِنَ الاُمَمِ السّالِفَةِ ، قَد قَذَفَتهُم فِي الهاوِيَةِ ، ودَمَّرَتهُم تَدميرا ، وتَبَّرَتهُم (1) تَتبيرا . (2)574.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : سَيِّدي ! عَلَيكَ مُعتَمَدي ومُعَوَّلي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي ، وبِفِنائِكَ أحُطُّ رَحلي ، ولِجودِكَ أقصِدُ طَلِبَتي ، وبِكَرَمِكَ _ أي رَبِّ _ أستَفتِحُ دُعائي ، ولَدَيكَ أرجو غِنى فاقَتي ، وبِغِناكَ أجبُرُ عَيلَتي (3) ، وتَحتَ ظِلِّ عَفوِكَ قِيامي ، وإلى جودِكَ وكَرَمِكَ أرفَعُ بَصَري ، وإلى مَعروفِكَ اُديمُ نَظَري ، فَلا تُحرِقني بِالنّارِ وأنتَ مَوضِعُ أمَلي ، ولا تُسكِنِّي الهاوِيَةَ فَإِنَّكَ قُرَّةُ عَيني . (4)1 / 9الأثامُالكتاب«وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَ_عَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» . (5)

.


1- .تَبَّرَهُ تَتبيرا : أي كَسَّرَهُ وأهلَكهُ (النهاية : ج 1 ص 179 «تبر») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 685 ح 1456 عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 77 ص 374 ح 36 .
3- .العَيلَةُ : الفاقَةُ والفقر (مجمع البحرين : ج 2 ص 1299 «عيل») .
4- .مصباح المتهجّد : ص 592 ح 691 ، المصباح للكفعمي : ص 792 ، الإقبال : ج 1 ص 169 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحارالأنوار : ج 98 ص 90 ح 2 .
5- .الفرقان : 68 _ 69 .

ص: 39

1 / 9 اَثام (كيفرگاه)

569.عنه صلى الله عليه و آله _ كانَ يَقولُ _ : امام على عليه السلام : آگاه باشيد كه دنيا ، سرايى فريبنده و حيله گر است . هر ، روز شويى مى كند و هر شب ، همسرى را مى كُشد و هر ساعتى ، جمعى را از هم مى پراكند. چه بسيارند امّت هايى كه در گذشته ، براى اين دنيا سخت كوشيدند و به آن روى آوردند ؛ ولى دنيا آنان را در سياه چال دوزخ پرتاب نمود و به كلّى تباه و نابودشان كرد .568.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : آقاى من! اعتماد و تكيه و اميد و توكّل من ، به توست . به رحمت تو چنگ در زده ام و به آستان تو بار مى افكنم . بخشايش تو را مى طلبم و به اميد كَرَم تو _ اى پروردگار من _ دعايم را آغاز مى كنم . رفع درويشى ام را از تو اميد دارم و با توانگرىِ تو ، فقر خويش را جبران مى كنم . زير سايه عفو تو ايستاده ام، به بخشندگى و بزرگوارىِ تو مى نگرم و به احسان تو چشم مى دوزم . پس مرا به آتش مسوزان ، كه تو نقطه اميد و آرزوىِ منى، و مرا در سياه چال دوزخ ، جاى مده ؛ كه تو [مايه دل شادى و] نور ديده منى .1 / 9اَثام (كيفرگاه)قرآن«[بندگان خدا] كسانى اند كه با خداوند ، معبود ديگرى را نمى خوانند، و جانى را كه خدا [كشتنش را] حرام كرده ، جز به حق نمى كُشند و زنا نمى كنند ، و هر كه اينها را انجام دهد ، به اَثام در خواهد آمد . در روز قيامت ، عذابش دوچندان مى گردد و در آن ، خوار [و ذليل] ، ماندگار مى شود» .

.

ص: 40

الحديث562.أسباب نزول القرآن عن عبد اللّه بن مسعود : المعجم الكبير عن لقمان بن عامر : جِئتُ أبا أُمامَةَ الباهِليَّ فَقُلتُ : حَدِّثنا ما سَمِعتَ مِن رَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . فَقالَ :

قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو أَنَّ صَخرَةً وُزِنَت عَشرَ خَلِفاتٍ ، قُذِفَ بِها مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ما بَلَغَت قَعرَها سَبعينَ خَريفا ، حَتّى يَنتَهِىَ إِلى غَيٍّ وَأَثامٍ . قيلَ : وَما غَيٌّ وَأَثامٌ ؟

قالَ : بِئرانِ في أَسفَلِ جَهَنَّمَ يَسيلُ مِنهُما صَديدُ أهلِ النّارِ ، وَهُما اللَّذانِ ذَكَرَهُما اللّه ُ في كِتابِهِ : «أَضَاعُوا الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَ تِ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا» (1) ، «وَمَن يَفعَل ذَ لِكَ يَلقَ أَثَامًا» . (2)561.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ الَّذِينَ لَا يَدعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلاهاً ءَاخَرَ وَلَا يَقتُلُونَ النَّفسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالحَقِّ وَ لَا يَزنُونَ وَمَن يَفعَل ذَ لِكَ يَلقَ أَثَامًا » _ : أَثامٌ وادٍ مِن أَودِيَةِ جَهَنَّمَ مِن صُفرٍ مُذابٍ ، قُدّامَها خُدَّةٌ في جَهَنَّمَ يَكونُ فيهِ مِن عَبَدَ غَيرَ اللّه ِ ، وَمَن قَتَلَ النَّفسَ الَّتي حَرَّمَ اللّه ُ ، وَيَكونُ فيهِ الزُّناةُ . (3)1 / 10سِجّينٌالكتاب«كَلَّا إِنَّ كِتَ_بَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ» . (4)

.


1- .. مريم : 59 .
2- .. المعجم الكبير : ج 8 ص 175 ح 7731 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 405 ح 1589 ، البعث والنشور : ص 274 ح 474 وفيه «نهران» بدل «بئران» ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 16 ص 100 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 240 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 148 ، كنز العمّال : ج 14 ص 524 ح 39492 .
3- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 116 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 289 ح 26 .
4- .المطففين : 7 ، 8 .

ص: 41

1 / 10 سجّين (زندان ابدى)

حديث555.تفسير العيّاشي عن سليمان الجعفري : المعجم الكبير _ به نقل از لقمان بن عامر _ : نزد ابو امامه باهلى رفتم و گفتم : برايمان حديثى كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيده اى ، بگو .

گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر تخته سنگى به وزن ده شتر حامله از لبه جهنّم [به درون آن ]پرتاب شود ، هفتاد [سال و] خزان ، طول مى كشد تا به غَى و اَثام ، در قعر جهنم برسد» . گفته شد : غَى و اَثام چيست؟ فرمود : «دو چاه اند در ته جهنّم كه چركابه دوزخيان از آنها جارى مى شود ، و اين دو ، همان است كه خداوند متعال در كتابش فرموده است : «نماز را تباه ساخته و از هوس ها پيروى كردند . پس به زودى به غَى خواهند رسيد» ، «و هر كس اين كارها را انجام دهد ، به اَثام مى رسد» .554.الدرّ المنثور عن ابن عبّاس : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «و كسانى كه با خدا ، معبودى ديگر نمى خوانند و جانى را كه خدا [كشتنش را ]حرام كرده است ، جز به حق نمى كشند و زنا نمى كنند ، و هر كه اينها را انجام دهد ، به اثام در خواهد آمد» _ : اَثام ، درّه اى از درّه هاى جهنم است كه در آن مس گداخته جارى است ، و جلوى آن ، گودالى است در جهنّم و در آن كسانى هستند كه غير خدا را پرستش كرده اند و كسانى كه قتل نفس كرده اند و زناكاران نيز در آن جا هستند .1 / 10سجّين (زندان ابدى)قرآن«نه چنين است [ كه مى پندارند ]! كارنامه بدكاران در «سجّين» است و تو چه مى دانى كه «سجّين» چيست؟!» .

.

ص: 42

الحديث548.الإمام الرضا عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إِنَّ المَلَكَ لَيَصعَدُ بِعَمَلِ العَبدِ مُبتَهِجا بِهِ ، فَإِذا صَعِدَ بِحَسَناتِهِ يَقُولُ اللّه ُ عز و جل : اِجعَلوها في سِجّينٍ ؛ إِنَّهُ لَيسَ إِيّاي أَرادَ بِها . (1)547.مُهج الدعوات عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق الإمام عليّ عليه السلام : وَصاحِبُ البُخلِ يَقِف حَزينٌتَهوي بِهِ النّارُ إِلى سِجّينٍ . (2)زاجع : ص 120 (الفصل الخامس : مواصفات جهنّم / أبواب جهنّم وطبقاتها) ، و ص 348 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / إيثار الدنيا على الآخرة) .

.


1- .. الكافي : ج 2 ص 295 ح 7 عن السّكوني ، منية المريد : ص 318 كلاهما عن الإمام الصّادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 72 ص 287 ح 7 ؛ تاريخ بغداد : ج 7 ص 71 الرقم 3517 عن حسّان بن عطية من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
2- .. الأمالي للصدوق : ص 330 ح 390 عن سلمة بن خالد عن الإمام الصّادق عن أبيه عليهماالسلام ، المناقب للكوفي : ج 1 ص 179 ح 103 عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين : ص 178 عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 35 ص 238 ح 1 .

ص: 43

حديث544.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرشته با خوش حالى ، عمل بنده را [به درگاه خدا] بالا مى برد و چون كارهاى نيك او را بالا برد ، خداوند مى فرمايد : آنها را در سجّين بگذاريد . او اين كارها را براى من انجام نداده است .543.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس : امام على عليه السلام : مرد بخيل ، اندوهناك مى ايستدو آتش ، او را به سجّين فرو مى افكند .ر . ك : ص 121 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / درهاى جهنّم و طبقه هاى آن) ، و ص 349 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / برگزيدن دنيا بر آخرت) .

.

ص: 44

. .

ص: 45

توضيحى در باره نام هاى دوزخ
1 . جهنّم
واژه شناسى «جهنّم»

توضيحى در باره نام هاى دوزخاز نگاه قرآن ، تبهكارانى كه از فرمان عقل و ره نمودهاى فرستادگان الهى سرپيچى كرده اند و فساد و تباهى ، سراسر زندگى آنها را فرا گرفته ، در رستاخيز ، پس از محاسبه و رسيدگى دقيق به پرونده اعمالشان ، در جايگاهى كه انواع عذاب هاى غير قابل تصوّر وجود دارد ، مجازات خواهند شد . قرآن ، از اين جايگاه با تعبيرهاى مختلفى ياد كرده است ، مانند :

1 . جهنّمجهنّم ، معروف ترين نام جايگاه مجازات مجرمان در قيامت است .

واژه شناسى «جهنّم»واژه شناسان در باره ريشه واژه «جهنّم» اختلاف نظر دارند . برخى بر اين باورند كه اين واژه ، عبرانى است و اصل آن ، «كِهِنّام» بوده و با تعريب ، «جهنّم» شده است . (1) برخى ، ريشه عبرانى آن را «جهينوم» يا «جحينوم» دانسته اند ، كه محلّى در چهار كيلومترى قدس بوده و زباله هاى شهر و لاشه هاى حيوانات را در آن جا مى ريختند و مى سوزاندند . (2) برخى اين كلمه را فارسى معرّب مى دانند . (3) به تونل زير حمّام كه حرارت در آن مى دمند تا زمين حمّام را گرم كند نيز جهنّم مى گويند . (4) شايد به دليل مشكوك بودن عربيت اين واژه ، ابن فارس ، آن را در مقاييس اللغة آن را نياورده ؛ اما ابن منظور در وجه تسميه آن مى گويد : الجهنام : القعر البعيد ، و بئر جهنّم و جهنام ، بكسر الجيم و الهاء : بعيدة القعر ، و به سمّيت جهنّم لبعد قعرها . (5) جهنام : عمق زياد . چاه جَهْنَم و جِهْنام ، چاهى كه ژرف باشد . جهنّم را به خاطر عمقش به اين نام ناميده اند .

.


1- .. ر . ك : تاج العروس : ج 16 ص 126 و لسان العرب : ج 12 ص 112 و النهاية : ج 1 ص 323 و الإتقان فى علوم القرآن : ج 1 ص 398 و تفسير الآلوسى : ج 2 ص 96 .
2- .. المفصّل فى تاريخ العرب : ج 6 ص 679 .
3- .. ر . ك : الصحاح : ج 5 ص 1892 (مادّه «جهنّم») .
4- .. ر . ك : لغت نامه دهخدا : ج 5 ص 6966 (واژه «جهنّم») .
5- .. لسان العرب : ج 12 ص 112 (ماده «جهنم») .

ص: 46

واژه «جهنّم» در قرآن و حديث

واژه «جهنّم» در قرآن و حديثواژه «جهنّم» ، هر ريشه اى كه داشته باشد ، در قرآن و حديث ، براى تبيين جايگاه مجازات تبهكاران به كار رفته و به نظر مى رسد كه عرب پيش از اسلام نيز با اين واژه آشنا بوده است . گفتنى است كه واژه «جهنّم» در قرآن ، 77 بار تكرار شده و در نُه مورد ، مضافٌ إليه «نار» قرار گرفته است و در همه اين موارد ، مقصود از آن جايگاه مجازات تبهكاران در قيامت است ؛ امّا واژه «نار» در قرآن ، كاربردهاى مختلفى دارد كه توضيح خواهيم داد . تكرار اضافه «نار» به «جهنّم» در قرآن ، بيانگر آن است كه «جهنّم» عين «نار» نيست و اين اضافه به اصطلاح ، اضافه بيانيه نيست . از سوى ديگر ، جهنّم داراى معنايى متناسب با «نار» است . از اين رو معناى «بئر بعيدة القعر» كه لسان العرب براى آن ذكر مى كند ، تقويت مى يابد ، چنان كه احاديثى با تعابيرى از قبيل : «حُفَر النيران» مؤيّد ديگرى براى اين تفسيراند .

.

ص: 47

2 . جحيم
واژه شناسى «جحيم»

2 . جحيمدومين نام دوزخ ، «جحيم» است كه لفظا و معنا مشابه نام نخست آن است .

واژه شناسى «جحيم»كلمه «جحيم» در لغت ، به معناى آتشى است كه به شدّت برافروخته شده باشد . خليل بن احمد در اين باره مى گويد : الجحيم : النار الشديد التأجّج و الالتهاب . و جاحم الحرب : شدّة القتل فى معركتها . (1) جحيم ، آتش تند ، شعله ور و سركش است . حاحم الحرب ، به معناى كشتار هولناك در جنگ است . اما جوهرى در تبيين واژه «جحيم» آورده : الجحيم : اسم من اسماء النار وكلّ نارٍ عظيمة في مهواة فهي جحيم ، من قوله تعالى : «قَالُواْ ابْنُواْ لَهُ بُنْيَ_نًا فَأَلْقُوهُ فِى الْجَحِيمِ» (2) . و الجاحم : المكان الشديد الحرّ . (3) جحيم ، از نام هاى آتش است ، وهر آتش زياد داخل گودال را جحيم گويند كه برگرفته از اين سخن خداوند است : گفتند : «براى او خانه اى بسازيد و او را در آتشى بزرگ بيندازيد» . جاحم ، جاى بسيار داغ است . به نظر مى رسد همان طور كه بسيارى از واژه شناسان گفته اند ، (4) اصل در معناى «جحيم» ، همان معناى اوّل يعنى آتشى است كه به شدت برافروخته شده و آنچه جوهرى در معناى آن آورده ، يكى از مصاديق آن است .

.


1- .. العين : ج 3 ص 87 .
2- .. صافّات : آيه 97 .
3- .. الصحاح : ج 5 ص 1883 .
4- .. ر . ك : العين : ج 3 ص 87 و النهاية : ج 1 ص 241 و لسان العرب : ج 12 ص 84 و القاموس المحيط : ج 4 ص 87 .

ص: 48

واژه «جحيم» در قرآن و حديث
3 . نار
واژه شناسى «نار»

واژه «جحيم» در قرآن و حديثدر قرآن كريم ، واژه «جحيم» ، 26 بار تكرار شده كه 25 بار ، در آتش دوزخ و يك بار در آتشى كه نمروديان افروختند و حضرت ابراهيم عليه السلام را در آن افكندند ، به كار رفته است . در احاديث نيز اين واژه، مكرّر در معناى آتش دوزخ ، به كار رفته است . بنا بر اين ، قرآن و حديث ، اين واژه را در معناى لغوى آن به كار برده اند .

3 . نارسومين نام دوزخ ، «نار» است .

واژه شناسى «نار»كلمه «نار» و «نور» از نگاه برخى از واژه شناسان عرب ، به يك ريشه مى رسند . ابن فارس در اين باره مى گويد : النون و الواو و الراء أصل صحيح يدلّ على إضاءة و اضطراب و قلّة ثبات . منه النور و النار ، سمّيا بذلك من طريقة الإضاءة ، و لأنّ ذلك يكون مضطربا سريع الحركة . (1) ن و ر ، يك ريشه صحيح است كه بر روشنى و موج و كم ثباتى دلالت مى كند . از همين ريشه اند نار و نور ، و ناميده شدنشان به اين نام ، از اين روست كه نورافشان اند ، و اين از آن جهت است كه موّاج و شتابان اند . برخى از پژوهشگران در تبيين رابطه «نار» و «نور» گفته اند : إنّ الضوء و الحرارة متلازمان ؛ فإنّهما يتحصّلان من التموّج و الاهتزاز الشديد فى ذرّات الشى ء و داخله. فإذا كان النظر إلى جهة الضوء يقال : إنّه نور و يطلق عليه النور ، و إذا لوحظ النظر إلى جهة الحرارة يطلق عليه النار و يناسبها وجود الألف الدالّ على التشعشع و الارتفاع و التلألؤ . (2) روشنى و حرارت ، همراه هميشگى اند ، كه از موج و حركت تند در ذرّات و داخل يك شى ء به دست مى آيند . وقتى به حيث نور آن نگريسته شود ، به آن نور گفته مى شود ، و بر آن ، «نور» اطلاق مى گردد ، و وقتى كه به حيث گرمايش آن نگريسته شود ، به آن «نار» گفته مى شود . و وجود الف د رنار ، كه دلالت بر شعاع و رفعت و برافروختگى دارد ، با آن مناسبت دارد .

.


1- .. معجم مقاييس اللغة : ج 5 ص 368 .
2- .. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم : ج 12 ص 279 .

ص: 49

واژه «نار» در قرآن و حديث

واژه «نار» در قرآن و حديثدر قرآن ، كلمه «نار (بدون الف و لام)» و «النار (با الف و لام)» در مجموع ، 145 بار تكرار شده است كه در 118 مورد ، آتش جهنّم ، دو مورد ، آتش برزخ و 25 مورد ، معانى مختلف آتش دنيا ، مراد است . كاربردهاى آتش در قرآن را بدين سان مى توان خلاصه كرد : 1 . آتش ، به عنوان يكى از نشانه هاى توحيد، (1) 2 . آتش ، مبدأ آفرينش جن و شيطان، (2) 3 . آتش ، مبدأ مشاهدات موسى عليه السلام در آغاز نبوّت، (3) 4 . آتشى كه ابراهيم عليه السلام در آن افكنده شد ، (4) 5 . مَثَل زدن به آتش، (5) 6 . آتش جنگ، (6) 7 . آتش گرفتارى ها و سختى هاى دنيا، (7) 8 . آتش گناه، (8) 9 . آتش برزخ، (9) 10 . آتش دوزخ. (10) گفتنى است كه در قرآن ، كلمه «نار» ، هنگامى كه براى آتش دوزخ به كار رفته ، با كلمه «جهنّم» تركيب گرديده است . در احاديث نيز كلمه «نار» مكرّر در آتش دوزخ به كار رفته است .

.


1- .. يس : آيه 80 ، واقعه : آيه 71 .
2- .. اعراف : آيه 12 ، ص : آيه 76 ، الرحمن : آيه 15 ، حجر : آيه 27 .
3- .. قصص : آيه 29 ، طه : آيه 10 ، نمل : آيه 7 _ 8 .
4- .. انبيا : آيه 69 ، عنكبوت : آيه 24 .
5- .. بقره : آيه 17 ، 266 .
6- .. مائده : آيه 64 .
7- .. آل عمران : آيه 183 .
8- .. بقره : آيه 174 ، نساء : آيه 10 .
9- .. غافر : آيه 46 ، الرحمن : آيه 35 .
10- .. بقره : آيه 126 و 167 و 175 و 217 و 221 و 257 و 275 و ... .

ص: 50

. .

ص: 51

4 . سَقَر
واژه شناسى «سَقَر»
واژه «سقر» در قرآن و حديث

4 . سَقَرچهارمين نام دوزخ ، «سَقَر» است .

واژه شناسى «سَقَر»واژه «سقر» در اصل به معناى سوختن و دگرگون شدن به وسيله آتش است . ابن فارِس مى گويد : السين و القاف و الراء أصل يدلّ على إحراق أو تلويح بنار ، يقال : سقرتْهُ الشمس ، إذا لوّحته . (1) س ق ر ، ريشه اى است كه بر سوزاندن يا داغ كردن با آتش ، دلالت دارد . گفته مى شود . «سقرته الشمس»، يعنى آفتاب ، او را داغ كرد . بعضى اين واژه را عربى مى دانند و بر اين باورند كه وجه تسميه آتش دوزخ به «سقر» ، اين است كه جسم را ذوب مى نمايد؛ (2) ولى برخى ديگر معتقدند كه اين نام ، عجمى است . (3)

واژه «سقر» در قرآن و حديثدر قرآن ، چهار بار كلمه «سقر» به كار رفته (4) و در همه موارد ، مقصود از آن ، آتش دوزخ است . در يكى از اين موارد ، «سقر» چنين تعريف شده است : «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ . (5) و تو نمى دانى «سقر» چيست ؟ [آتشى است كه] نه چيزى را باقى مى گذارد و نه چيزى را رها مى سازد» .اين تعريف ، نشان مى دهد كه در نام گذارى دوزخ به «سقر» ، ريشه لغوى آن مورد توجّه بوده است . با عنايت به اين كه آيات ياد شده ، بيانگر جايگاه يكى از سران شرك و كفر يعنى وليد بن مغيره است ، مى توان گفت : «سقر» در دوزخ ، نام جايگاهى است كه عذاب آن ، بيش از ساير مكان هاى دوزخ است . به اين معنا در شمارى از احاديث ، تصريح شده است . (6)

.


1- .. معجم مقاييس اللغة : ج 3 ص 86 .
2- .. ر . ك : النهاية : ج 2 ص 377 ، لسان العرب : ج 4 ص 372 .
3- .. ر . ك : الصحاح : ج 2 ص 687 .
4- .. قمر : آيه 48 ، مدّثر : آيه 26 و 27 و 42 .
5- .. مدّثر : آيه 27 _ 29 .
6- .. ر . ك : ص 31 (فصل يكم : نام هاى دوزخ / سقر) .

ص: 52

5 . سعير
واژه شناسى «سعير»

5 . سعيرپنجمين نام دوزخ ، «سعير» است .

واژه شناسى «سعير»اين واژه در اصل به معناى افروخته شدن چيزى و بالا آمدن آن است . بدين جهت به آتشى كه زبانه مى كشد و بالا مى آيد ، «سعير» گفته مى شود . ابن فارس مى گويد : السين و العين و الراء أصل واحد يدلّ على اشتعال الشى ء و اتّقاده و ارتفاعه . من ذلك السعير سعير النار . (1) س ع ر ، ريشه اى است كه بر شعله كشيدن ، آتش زدن و بالا رفتن دلالت دارد . از همين واژه است سعير النار (شعله آتش) .

.


1- .. معجم مقاييس اللغة : ج 3 ص 75 (مادّه «سعر») .

ص: 53

واژه «سعير» در قرآن و حديث
6 . حُطَمه
اشاره

واژه «سعير» در قرآن و حديثدر قرآن ، واژه «سعير» ، شانزده بار (1) و واژه «سُعِّرتْ» ، يك بار آمده است . در قرآن ، واژه «سعير» گاهى در توصيف آتش دوزخ ، به كار رفته است مانند : «مَّأْوَل_هُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا . (2) جايگاهشان دوزخ است . هر زمان آتش آن فرو نشيند ، شعله تازه اى بر آنان مى افزاييم !» .ولى قرار گرفتن اين واژه در برابر «جنّت (بهشت)» مانند : «فَرِيقٌ فِى الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ . (3) گروهى در بهشت و گروهى در آتش سوزان اند» .و تعبير «أصحاب السعير» (4) در چند آيه ديگر ، قرينه اند كه «سعير» علاوه بر معناى وصفى ، يكى از نام هاى دوزخ نيز هست . در احاديث نيز از دوزخ با عنوان «سعير» ياد شده است ، مانند : «حرّ السعير» و «عذاب السعير» . (5)

6 . حُطَمهششمين نام دوزخ «حُطَمه» است .

.


1- .. با مشتقات آن ، نوزده مرتبه مى شود : سُعُر ، دو مرتبه و سُعّرت يك مرتبه و سعير ، شانزده مرتبه .
2- .. اسرا : آيه 97 .
3- .. شورا : آيه 7 .
4- .. فاطر : آيه 6 ، ملك : 10 _ 11 .
5- .. ر . ك : ص 27 (فصل يكم : نام هاى دوزخ / سعير «آتش پرشراره») .

ص: 54

واژه شناسى «حُطَمه»
واژه «حُطَمه» در قرآن و حديث

واژه شناسى «حُطَمه»حطمه ، صيغه مبالغه است از مادّه «حطم» به معناى در هم شكستن . از اين رو به سال هاى قحطى ، «حُطْمه (بر وزن لقمه)» گفته مى شود ؛ زيرا همه چيز را در هم مى شكند . نيز به محلّى از اطراف كعبه كه ميان حجر الأسود و درِ خانه واقع شده ، «حطيم» گفته مى شود ؛ زيرا در اثر ازدحام و فشار مردم ، گويا استخوان ها در هم مى شكند . ابن فارس در اين باره آورده است : الحاء و الطاء و الميم أصل واحد ، و هو كسر الشيء . يقال : حطمت الشيء حطما : كسرته ... و الحطمة : السنة الشديدة ، لأنّها تحطم كلّ شى ء . (1) ح ط م ، يك ريشه است و آن ، شكستن چيزى است . گفته مى شود : «حطمتُ الشى ء حطما» ، يعنى : آن را شكستم . حُطمه ، به معناى قحطى شديد است ؛ چون همه چيز را در هم ، مى شكند . بنا بر اين ، نام گذارى دوزخ به «حُطمه» بدين جهت است كه آتش دوزخ ، همه چيز را در هم مى شكند و متلاشى مى سازد .

واژه «حُطَمه» در قرآن و حديثواژه «حطمه» دو بار در سوره هُمَزه، تكرار شده است . قرآن در توضيح اين نام ، اوّلاً براى تصوير مبالغه و بيان عظمت آن ، «نار (آتش)» را به «اللّه» اضافه مى كند و ثانيا از ويژگى هاى آن مى گويد كه : آتشى است كه نه تنها ظاهر جسم ، بلكه جان و دل را هم مى سوزاند : «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْ_?دَةِ . (2) و تو چه مى دانى «حطمه» چيست ؟ ! آتش برافروخته خداوند است . كه به دل ها مى رسد» .اين بيان ، مؤيّد آن است كه در كاربرد واژه «حطمه» براى دوزخ معناى لغوى آن ، مورد توجّه بوده ؛ چرا كه آتش دوزخ تا اعماق جان انسانِ تبهكار نفوذ مى كند و آن را در هم مى شكند . در حديثى آمده است كه آتش دوزخ ، علاوه بر اين كه دوزخيان را به شدّت در هم مى شكند و خرد مى كند ، خودِ پاره ها و توده هاى آتش نيز يكديگر را در هم مى شكنند . متن حديث چنين است : تُعرَضُ لِلنّاسِ جَهَنَّمُ كَأَنَّها سَرابٌ يَحطِمُ بَعضُها بَعضا . (3) دوزخ ، چونان سرابى كه شعله هاى آن بر يكديگر فرو مى كوبند ، بر مردم نمايان مى شود . سيّد رضى در توضيح اين حديث مى گويد : اين گفته، مَجاز است ؛ زيرا منظور پيامبر خدا _ كه درود و سلام بر او باد _ شدّت شعله و در هم پيچيدن زبانه اش است، چنان كه گويى بخش هايى از آن، بخش هاى ديگر را در هم مى كوبد ؛ يعنى خرد مى كند و مى شكند. «حَطْم» به معناى شكستن است. احتمال هم دارد كه مراد ، اين باشد كه جهنّم، تن عذاب شوندگان را در هم مى شكند و آنها را جزئى از جهنّم قرار مى دهد ؛ زيرا آنان مدام در آن ماندگارند و از آن بيرون نمى آيند. (4)

.


1- .. معجم مقاييس اللغة : ج 2 ص 78 (ماده «حطم») .
2- .. همزه : آيه 5 _ 7 .
3- .. ر . ك : ص 29 ح 13 .
4- .. المجازات النبويّة : ص 109 ح 70 .

ص: 55

. .

ص: 56

7 . هاويه
واژه شناسى «هاويه»
واژه «هاويه» در قرآن و حديث

7 . هاويههفتمين نام دوزخ ، «هاويه» است .

واژه شناسى «هاويه»اين واژه در اصل ، از مادّه «هوى» به معناى افتادن به پايين و سقوط كردن از بلندى است . ابن فارس مى گويد : الهاء و الواو و الياء : أصل صحيح يدلّ على خلوّ و سقوط ... و يقال : هوى الشيء يهوى : سقط . و هاوية : جهنّم ، لأنّ الكافر يهوى فيها . و الهاوية : كلّ مهواة ، و الهوّة : الوهدة العميقة . (1) ه و ى ، ريشه صحيحى است كه بر رها شدن و فرو افتادن ، دلالت مى كند . گفته مى شود : «هوى الشى ء يهوى» ، يعنى : سقوط كرد . هاويه جهنّم ، براى اين است كه كافر در آن ، سقوط مى كند . هاويه ، به هر گودالى گفته مى شود . هوّه ، گودال عميق است . بنا بر اين ، ناميده شدن جهنّم به «هاويه» ، بِدان جهت است كه تبهكاران در چنين جايگاه عميق و خطرناكى سقوط مى كنند .

واژه «هاويه» در قرآن و حديثواژه «هاويه» تنها يك بار در قرآن آمده است : «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَاهِيَهْ * نَارٌ حَامِيَةُ . (2) و امّا كسى كه ترازوهايش سبُك است ، پناهگاهش «هاويه» است ! و تو چه مى دانى «هاويه» چيست ؟! آتشى است سوزان !» .كلمه «اُمّ» در اين آيه ، به معناى جايگاه و قرارگاه است. (3) بنا بر اين ، معناى آيه ، اين است كه جايگاه كسانى كه اعمال نيك آنان وزن و ارزشى ندارد ، پرتگاه سوزان و عميق دوزخ است. گفتنى است كه از برخى احاديث نيز استفاده مى شود كه در نام گذارى جهنّم به «هاويه» ، عميق بودن دوزخ و سقوط دوزخيان در آن ، مورد عنايت بوده است . (4)

.


1- .. معجم مقاييس اللغة : ج 6 ص 15 .
2- .. قارعه ، آيه 8 _ 11 .
3- .. ر . ك : الصحاح : ج 6 ص 2539 .
4- .. ر . ك : ص 37 (فصل يكم : نام هاى دوزخ / هاويه «سياه چال») .

ص: 57

8 . لَظى
واژه شناسى «لظى»

8 . لَظىهشتمين نام دوزخ ، «لَظى» است .

واژه شناسى «لظى»برخى از واژه شناسان ، اين واژه را به زبانه و شعله خالص آتش ، تفسير كرده اند و برخى از آنان ، آن را به معناى آتش مى دانند . خليل بن احمد فراهيدى مى گويد : لظى : هو اللهب الخالص . (1) لظى ، شعله ناب (بدون دود) است . امّا ابن منظور مى گويد : اللظى : النار ، و قيل : اللهب الخالص ... و لظى : اسم جهنّم ، نعوذ باللّه منها ، غير مصروف ، و هى معرفة لا تنوّن و لا تنصرف للعلميّة و التأنيث ، و سمّيت بذلك لأنّها أشدّ النيران . (2) لظى ، آتش است و گفته شده شعله خالص است . لظى ، نام جهنّم است كه از آن به خدا پناه مى بريم . اين كلمه ، غير منصرف است و تنوين نمى گيرد . غير منصرف بودنش به خاطر علم بودن و مؤنّت بودن است . ناميده شدن دوزخ به «لظى» ، به سبب سخت ترين آتش بودن آن است . بنا بر اين ، از نظر واژه شناسى ، كلمه «لظى» اگر با تنوين بيايد ، صفت آتش است ؛ ولى اگر بدون تنوين بيايد ، نام عام و يا نام خاصّ آن است . البته از بعضى احاديث استفاده مى شود كه لظى ، نام يكى از دركات جهنّم است . (3)

.


1- .. العين : ج 8 ص 169 (مادّه «لظى») .
2- .. لسان العرب : ج 15 ص 248 (مادّه «لظى»).
3- .. ر . ك : ص 37 ح 22 .

ص: 58

واژه «لظى» در قرآن و حديث

واژه «لظى» در قرآن و حديثواژه «لظى» ، تنها يك بار در قرآن آمده است : «كَلَا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى . (1) نه چنين است! آن ، شعله هاى سوزان آتش است . بر كَننده پوست سر و اندام است» .مرجع ضمير «إنّها» در اين آيه ، اگر «نار» (2) باشد ، «لظى» معناى وصفى آن را در بر دارد و ديگر ، نام دوزخ نخواهد بود ، مانند : «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى . (3) و من شما را از آتشى كه زبانه مى كشد ، بيم مى دهم» .امّا اگر ضمير «إنّها» ضمير مبهم و يا ضمير قصّه باشد _ چنان كه بسيارى از واژه شناسان (4) و مفسّران (5) گفته اند _ ، «لظى» نامى از نام هاى دوزخ است . گفتنى است كه برخى از احاديث نيز اين معنا را تأييد مى نمايد . (6)

.


1- .. معارج : آيه 15 _ 16 .
2- .. در تفسير الكشّاف ، در باره مرجع اين ضمير آمده : «و الضمير للنار و لم يجرلها ذكر ، لأنّ ذكر العذاب دلّ عليها . ويجوز أن يكون ضميرا مبهما ترجم عنه الخبر ، أو ضمير القصة» مرجع ضمير ، نار است . اين كه از نار ، اسم برده نشده ، براى اين است كه عذاب ذكر شده ، بر آن ، دلالت مى كند . اين هم درست است كه گفته شود : ضمير مبهم است و خبر ، حكايتگر آن است . نيز ممكن است ضمير قصّه باشد (الكشّاف : ج 6 ص 207) .
3- .. ليل : آيه 14 .
4- .. ر . ك : العين : ج 8 ص 169 و الصحاح : ج 6 ص 2482 و النهاية : ج 4 ص 254 و لسان العرب : ج 15 ص 248 و القاموس المحيط : ج 4 ص 386 و مجمع البحرين : ج 4 ص 122 (مادّه «لظى») .
5- .. ر . ك : التبيان فى تفسير القرآن : ج 10 ص 117 و تفسير غريب القرآن : ص 65 و تفسير الطبرى : ج 14 الجزء 29 ص 74 و تفسير السمرقندى : ص 472 .
6- .. ر . ك : ص 35 (فصل يكم : نام هاى دوزخ / لظى «آتشِ زبانه كِش») .

ص: 59

9 . اَثام
واژه شناسى «اَثام»

9 . اَثامنهمين نام دوزخ ، «اَثام» است .

واژه شناسى «اَثام»اين واژه از ريشه «إثم» به معناى گناه است و «اَثام» ، به معناى كيفر گناه است . خليل بن احمد مى گويد : و الأثام فى جملة التفسير : عقوبة الإثم . (1) اثام در تفاسير ، كيفر گناه ، معنا شده است . همچنين ابن منظور مى نويسد : و الأثام جزاء الإثم . (2) اَثام ، كيفر گناه است . از اين رو ، دوزخ را مى توان «اَثام» ناميد ؛ زيرا جايگاه كيفر گنهكاران است .

.


1- .. العين : ج 8 ص 250 (مادّه «أثم») .
2- .. لسان العرب : ج 12 ص 6 (مادّه «أثم») .

ص: 60

واژه «اَثام» در قرآن و حديث

واژه «اَثام» در قرآن و حديثدر قرآن ، يك بار كلمه «اثام» آمده است : «وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إِلَا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا . (1) و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمى خوانند و انسانى را كه خداوند خونش را حرام شمرده ، جز به حق نمى كُشند و زنا نمى كنند ، و هر كس چنين كند ، مجازات سختى خواهد ديد !» .مفسّران غالبا همانند واژه شناسان ، «أثام» را به كيفر گناه ، تفسير كرده اند؛ (2) امّا يكى از آنان اين واژه را به وادى اى در جهنّم تفسير كرده است ، (3) اين معنا از ابن عمر ، قتاده ، مجاهد ، عكرمه و سعيد بن جبير نيز گزارش گرديده است. (4) برخى نيز اين واژه را نامى از نام هاى دوزخ دانسته اند . (5)

.


1- .. فرقان : آيه 68 .
2- .. ر . ك : التبيان فى تفسير القرآن : ج 7 ص 508 و مجمع البيان : ج 6 ص 432 و ج 7 ص 308 و تفسير الطبرى : ج 11 الجزء 19 ص 40 و تفسير ابن كثير : ج 3 ص 339 .
3- .. تفسير القمّى : ج 2 ص 116 _ 117 .
4- .. ر . ك : بحار الأنوار : ج 8 ص 255 و تفسير ابن أبى حاتم : ج 8 ص 2730 .
5- .. ر . ك : تفسير البحر المحيط : ج 6 ص 472 .

ص: 61

10 . سجّين
واژه شناسى «سجّين»
واژه «سجّين» در قرآن و حديث

10 . سجّيندهمين نام دوزخ ، «سجّين» است .

واژه شناسى «سجّين»اين واژه ، صيغه مبالغه از مادّه «سجن» به معناى زندان است . بنا بر اين ، «سجّين» جايگاه ابدى تبهكاران است كه به دليل وجود انواع عذاب ها در آن _ كه قابل مقايسه با سخت ترين زندان هاى دنيوى نيست _ ، چنين ناميده شده است . ابن منظور مى گويد : سجّين : فِعّيل من السجن ، و السجّين : السجن . و سجّين : وادٍ فى جهنّم ، نعوذ باللّه منها ، مشتقٌّ من ذلك . (1) سجّين ، صيغه مبالغه از «سجن» است . سجّين ، همان سجن (زندان) است . سجّين ، وادى اى در جهنّم _ كه از آن به خدا پناه مى بريم _ ، از همين ريشه مشتق شده است . راغب اصفهانى نيز اين واژه را چنين معنا كرده است : و السجّين : اسم لجهنّم بإزاء عِلّيّين ، و زيد لفظه تنبيها على زيادة معناه . (2) سجّين ، نامى است براى جهنّم در برابر علّيّين . بر اصل آن، براى توجّه به زيادت معنايش [حروفى] افزوده شده است .

واژه «سجّين» در قرآن و حديثدر قرآن ، اين واژه دو بار به كار رفته است : «كَلَا إِنَّ كِتَ_بَ الْفُجَّارِ لَفِى سِجِّينٍ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سِجِّينٌ . (3) نه چنين است [كه آنها مى پندارند]! به يقين ، نامه اعمال بدكاران ، در «سجّين» است ، و تو چه مى دانى كه «سجّين» چيست ؟!» .كلمه «كتاب» در اين آيه ، به معناى مكتوب است . البتّه نه به معناى نوشته چيزى با قلم در كاغذ ؛ بلكه به معناى قضاى حتمى الهى است ، بدين معنا كه سرنوشت قطعى تبهكاران ، زندانى ابدى است كه به دليل وجود انواع سختى ها در آن ، قابل توصيف نيست . بنا بر اين ، آيه «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا سِجِّينٌ» ، تأكيد بر اين است كه عذاب هاى زندان دوزخ ، فوق ادراك و توصيف اند . (4) برخى از روايات نيز به همين معنا اشاره دارند . (5)

.


1- .. لسان العرب : ج 13 ص 203 (مادّه «سجن») .
2- .. مفردات ألفاظ القرآن : ص 399 (مادّه «سجن») .
3- .. مطفّفين : آيه 7 _ 8 .
4- .. ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج 20 ص 231 _ 232 .
5- .. ر . ك : ص 121 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم) .

ص: 62

چند نظريّه در باره نام هاى دوزخ
1 . اشاره به ويژگى هاى دوزخ

چند نظريّه در باره نام هاى دوزخدر تبيين و تحليل نام هاى دوزخ ، چند نظريّه و يا احتمال وجود دارد :

1 . اشاره به ويژگى هاى دوزخبسيارى از واژه شناسان و مفسّران ، هر يك از نام هاى دوزخ را اشاره به بُعدى از ابعاد و ويژگى اى از ويژگى هاى دوزخ مى دانند . مثلاً دوزخ ، «جهنّم» ناميده مى شود ؛ چون آتش آن به سختى بر انسان حمله مى كند ، يا اين كه از عمق زيادى برخوردار است، (1) يا «جحيم» ناميده مى شود ؛ چون به شدّت، افروخته است، (2) يا «لظى» ناميده مى شود ؛ چون زبانه مى كشد، (3) يا «سقر» ناميده مى شود ؛ چون چهره را دگرگون مى نمايد، (4) يا «حطمه» ناميده مى شود؛ چون همه چيز را در هم مى شكند و در عمق جان نفوذ مى كند، (5) يا «هاويه» ناميده مى شود؛ چون تبهكاران در عمق آن سقوط مى نمايند (6) و يا ... .

.


1- .. ر . ك : القاموس الفقهى : ص 72 و مجمع البيان : ج 2 ص 248 و عمدة القارى : ج 5 ص 20 و تفسير السمعانى : ج 6 ص 9 و النهاية : ج 1 ص 323 و تاج العروس : ج 16 ص 126 و لسان العرب : ج 12 ص 112.
2- .. ر . ك : مفردات الفاظ القرآن : ص 88 و الميزان فى تفسير القرآن : ج 5 ص 238 و رسائل الشريف المرتضى : ج 4 ص 134 و معجم لغة الفقهاء : ص 160 و تفسير البيضاوى : ج 5 ص 19 .
3- .. ر . ك : شرح اُصول الكافى : ج 2 ص 166 و الصحاح : ج 6 ص 2482 و تفسير الفخر الرازى : ج 31 ص 203 و العين : ج 8 ص 169 .
4- .. ر . ك : التبيان فى تفسير القرآن : ج 10 ص 180 و 186 و الأمثل فى كتاب اللّه المنزل : ج 17 ص 345 و مفردات ألفاظ القرآن : ص 235 .
5- .. ر . ك : فتح البارى : ج 8 ص 561 و تفسير الطبرى : ج 5 الجزء 30 ص 294 و تفسير الرازى : ج 32 ص 94 و الصحاح : ج 5 ص 1901 و مجمع البيان : ج 8 ص 392 .
6- .. ر . ك : تفسير الطبرى : ج 15 الجزء 30 ص 282 و تفسير السمرقندى : ج 30 ص 586 و الصحاح : ج 6 ص 2539 و معجم مقاييس اللغة : ج 6 ص 15 .

ص: 63

2 . اشاره به طبقات دوزخ

2 . اشاره به طبقات دوزخنظريّه ديگر ، اين است كه شمارى از نام هاى ياد شده ، به طبقات دوزخ اشاره دارند، (1) چنان كه در حديثى از امام على عليه السلام آمده است : إنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبَعَةُ أَبوابٍ أَطباقٍ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ _ و وَضَعَ إحدى يَدَيهِ عَلى الاُخرى ، فَقالَ : هَكَذا _ و إنَّ اللّه َ وَضَعَ الجِنانَ عَلى العَرضِ ، و وَضَعَ النِّيرانَ بَعضَها فَوقَ بَعضٍ ، فأَسفَلُها جَهَنَّمُ ، و فَوقُها لَظى ، و فَوقُها الحُطَمَةُ ، و فَوقُها سَقَرُ ، و فَوقُها الجَحِيمُ ، و فَوقُها السَّعِيرُ ، و فَوقُ ها الهاوِيَةُ . (2) _ آن حضرت دستانش را بر روى هم گذاشت و فرمود : اين گونه _ خداوند باغ هاى بهشت را در كنار هم قرار داد ، ولى عذاب هاى آتش را بر روى هم . طبقه زيرين آن ، جهنّم است . بالاى آن ، لظى است . بالايش حطمه و بر بالاى آن ، جحيم و بر روى آن ، سعير و بالاى آن ، هاويه است . بنا بر اين روايت ، درهاى دوزخ هماهنگ با طبقات آن است ، بدين معنا كه براى هر طبقه ، درب ويژه اى است . اين معنا در احاديث ديگر (3) نيز آمده است . البتّه طولى بودن طبقات جهنّم و عرضى بودن طبقات بهشت در اين حديث ، مؤيّدى ندارد و با توجّه به ضعف سند آن ، چيزى را نمى تواند اثبات كند .

.


1- .. ر . ك : مجمع البيان : ج 10 ص 181 .
2- .. مجمع البيان : ج 6 ص 519 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 245 .
3- .. ر . ك : ص 121 (فصل پنجم : ويژگى ها جهنّم / درهاى جهنّم و طبقه هاى آن) .

ص: 64

3 . اشاره به درهاى دوزخ
4 . اشاره به مكان هاى خاصّى در دوزخ

3 . اشاره به درهاى دوزخاحتمال سوم ، اين است كه نام هاى ياد شده به درهاى دوزخ اشاره دارند ، بدين معنا كه درهاى هفتگانه دوزخ كه در قرآن آمده، (1) به اين نام ها ، ناميده شده اند . (2)

4 . اشاره به مكان هاى خاصّى در دوزخشمارى از احاديث ، دلالت دارند كه برخى از نام هاى ياد شده ، مانند «سعير» (3) و «سقر» (4) ، نام درّه هاى خاصّى در دوزخ اند . با توجّه به اين احاديث ، مى توان گفت برخى از نام هايى كه توضيح داده شدند، نام همه دوزخ و برخى از نام ها ، نام نقاط خاصّى از آن هستند ، چنان كه در دوزخ ، نقاط ديگرى نيز به نام هاى «حصينه» ، (5) «هبهب»، (6) «غسّاق»، (7) «صعدى» 8 و ... وجود دارد . گفتنى است كه موارد ياد شده ، احتمالاتى هستند كه نمى توانند چيزى را اثبات كنند . بنا بر اين ، اظهار نظر قطعى در مورد چگونگى نام هاى دوزخ ، ممكن نيست . آنچه به ذهن نزديك تر مى رسد ، اين است كه شمارى از نام هاى ياد شده ، نام دوزخ و شمارى ، اوصاف آن اند ، چنان كه ناميده شدن بخش هايى از دوزخ به نام هايى كه بدانها اشاره شد ، بعيد نيست .

.


1- .. حجر : آيه 44 .
2- .. ر . ك : فيض القدير : ج 2 ص 639 و التبيان فى تفسير القرآن : ج 9 ص 460 و مجمع البيان : ج 9 ص 324 و تفسير مقاتل بن سليمان : ج 3 ص 418 .
3- .. ر . ك : ص 27 (فصل يكم : نام هاى دوزخ / سعير «آتش پرشراره») .
4- .. ر . ك : ص 577 ح 868 .
5- .. ر . ك : ص 577 ح 869 .
6- .. ر . ك : ص 577 ح 870 .
7- .. ر . ك : ص 573 ح 860 .

ص: 65

. .

ص: 66

الفَصلُ الثّاني: خلقة نار جهنم2 / 1حِكمَةُ خَلقِ جَهَنَّمَ466.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ خَلَقَ الجَنَّةَ ثَوابا لِأَوليائِهِ ، فَحَفَّها بِالجودِ وَالكَرَمِ ، وخَلَقَ النّارَ عِقابا لِأَعدائِهِ ، فَحَفَّها بِاللَّؤمِ وَالبُخلِ . (1)465.عدّة الداعي : إحياء علوم الدين : فِي الخَبَرِ : خَلَقَ اللّه ُ تَعالى جَهَنَّمَ مِن فَضلِ رَحمَتِهِ سَوطا يَسوقُ اللّه ُ بِهِ عِبادَهُ إلى الجَنَّةِ . (2)2 / 2مَخلُوقِيَّةُ جَهَنَّمَ الآنَالكتاب«يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَافِرِينَ» . (3)

«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّى وَلَا تَفْتِنِّى أَلَا فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَافِرِينَ» . (4)

«وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى» . (5)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 15 ص 259 ح 18177 نقلاً عن كتاب الأخلاق .
2- .احياء علوم الدين : ج 4 ص 220 ؛ المحجّة البيضاء : ج 7 ص 262 .
3- .العنكبوت : 54 .
4- .التوبة : 49 .
5- .النازعات : 36 .

ص: 67

فصل دوم : آفرينش آتش جهنّم
2 / 1 حكمت آفرينش جهنّم
2 / 2 جهنّم ، هم اكنون آفريده شده است

فصل دوم : آفرينش آتش جهنّم2 / 1حكمت آفرينش جهنّم455.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، بهشت را پاداشى براى دوستانش قرار داد و آن را در ميان بخشندگى و آقايى نهاد ، و دوزخ را كيفرى براى دشمنانش قرار داد و آن را در ميان پستى و بخل قرار داد .454.الإمام عليّ عليه السلام : إحياء علوم الدين: در خبر است كه: «خداى بزرگ ، جهنّم را از فزونىِ رحمت خويش ، به سان تازيانه اى آفريد كه با آن ، بندگانش را سوى بهشت براند».2 / 2جهنّم ، هم اكنون آفريده شده استقرآن«و شتاب زده از تو عذاب مى خواهند ، حال آن كه جهنّم ، كافران را در ميان گرفته است».

«و از آنان كسى است كه مى گويد: «مرا اجازه[ى ماندن] ده و به فتنه ام مينداز» . هان! آنان خود به فتنه افتاده اند و بى ترديد ، دوزخ ، كافران را در ميان دارد».

«و دوزخ بر هر كه ببيند ، آشكار مى گردد».

.

ص: 68

الحديث446.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الجَنَّةُ أقرَبُ إلى أحَدِكُم مِن شِراكِ نَعلِهِ ، وَالنّارُ مِثلُ ذلِكَ . (1)445.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اِعلَموا أنَّ الجَنَّةَ وَالنّارَ أقرَبُ إلى أحَدِكُم مِن شِراكِ نَعلِهِ ؛ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيرا يَرَهُ ، ومَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّا يَرَهُ . (2)444.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : جَهَنَّمُ تُحيطُ بِالدُّنيا ، وَالجَنَّةُ مِن وَرائِها ؛ فَلِذلِكَ صارَ الصِّراطُ عَلى جَهَنَّمَ طَريقا إلَى الجَنَّةِ . (3)ع : ج 1 ص 50 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الثانى : خلقة الجنة) .

2 / 3يَومُ خَلقِ جَهَنَّمَ440.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل خَلَقَ النّارَ يَومَ الأَربِعاءِ ، فَأَوجَبَ صَومَهُ لِيُتَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ . (4)439.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : تَوَقَّوُا الحِجامَةَ يَومَ الأَربِعاءِ ، وَالنّورَةَ ؛ فَإِنَّ يَومَ الأَربِعاءِ يَومُ نَحسٍ مُستَمِرٍّ ، وفيهِ خُلِقَت جَهَنَّمُ . (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2380 ح 6123 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 32 ح 3667 و ص 87 ح 3923 و ص 147 ح 4216 ، صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 436 ح 661 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 514 ح 6504 ، تاريخ دمشق : ج 8 ص 392 ح 2249 ، الفردوس : ج 2 ص 116 ح 2613 كلّها عن ابن مسعود ، كنزالعمّال : ج 15 ص 776 ح 43055 .
2- .الدرّ المنثور : ج 8 ص 597 نقلاً عن ابن مردويه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 936 ح 43607 نقلاً عن الثقفي في الأربعين وأبي القاسم بن بشران في أماليه وكلاهما عن ابن عبّاس .
3- .تاريخ بغداد : ج 2 ص 291 الرقم 774 ، الفردوس : ج 2 ص 114 ح 2600 كلاهما عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 14 ص 385 ح 39028 .
4- .الكافي : ج 4 ص 93 ح 10 ، ثواب الأعمال : ص 105 ح 5 كلاهما عن حريز عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 97 ص 101 ح 26 .
5- .الخصال : ص 387 ح 76 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام و ص 637 ح 10 عن أبي بصير ومحمد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 125 وفيه «ويوم الجمعة» بدل «والنورة» ، بحارالأنوار : ج 10 ص 116 ح 1 .

ص: 69

2 / 3 روز آفرينش جهنّم

حديث437.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهشت به هر يك از شما ، از بند كفشش نزديك تر است . آتش نيز چنين است.436.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدانيد كه بهشت و دوزخ ، به هر يك از شما از بند كفشش نزديك تر است. هر كس به وزن ذرّه اى نيكى كند ، آن را مى بيند و هر كس به وزن ذرّه اى بدى كند ، آن را مى بيند .435.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم ، دنيا را در ميان گرفته و بهشت در پسِ آن است . از همين رو ، [پل] صراط بر روى دوزخ نهاده شده تا راهى به سوى بهشت باشد .ر . ك : ج 1 ص 51 (فصل دوم : آفرينش بهشت) .

2 / 3روز آفرينش جهنّم431.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : خداى عز و جل ، آتش [دوزخ] را در روز چهارشنبه آفريد . پس روزه گرفتن در اين روز را واجب فرمود تا از آتش ، بدان پناه آورند .430.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : در روز چهارشنبه ، از حجامت كردن و نوره كشيدن خوددارى كنيد؛ زيرا روز چهارشنبه ، روزى است كه پيوسته شوم است و دوزخ نيز

در اين روز آفريده شده است.

.

ص: 70

429.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله سُئِلَ عَن صَومِ خَميسَينِ بَينَهُما أربِعاءٌ ، فَقالَ : أمَّا الخَميسُ فَيَومٌ تُعرَضُ فيهِ الأَعمالُ ، وأمَّا الأَربِعاءُ فَيَومٌ خُلِقَت فيهِ النّارُ ، وأمَّا الصَّومُ فَجُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (1)396.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : خُلِقَتِ يَومَ الثَّلاثاءِ النّارُ ، وذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «انطَ_لِقُواْ إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ * انطَ_لِقُواْ إِلَى ظِ_لٍّ ذِى ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَ_لِيلٍ وَ لَا يُغْنِى مِنَ اللَّهَبِ» (2) . (3) .


1- .الكافي : ج 4 ص 94 ح 11 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 83 ح 1790 كلاهما عن عبداللّه بن سنان ، الخصال : ص 390 ح 81 عن الأحول ، الدروع الواقية : ص 58 وليس فيها «النار» ، ثواب الأعمال : ص 105 ح 4 ، بحارالأنوار : ج 59 ص 45 ح 11 .
2- .المرسلات : 29 _ 31 .
3- .الخصال : ص 383 ح 61 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 307 ح 69 .

ص: 71

397.الإمام عليّ عليه السلام : امام صادق عليه السلام : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره روزه دو پنج شنبه و چهارشنبه ميان آنها (1) سؤال شد . فرمود: «پنج شنبه روزى است كه در آن ، اعمال عرضه مى شوند. (2) چهارشنبه روزى است كه در آن روز ، دوزخ آفريده شد . روزه هم يك سپر [در برابر آتش ]است» .398.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : دوزخ در روز سه شنبه آفريده شده است ؛ همان چيزى كه خداى عز و جل درباره اش مى فرمايد: «برويد به سوى آنچه دروغش مى شمرديد. برويد به سوى آن دود سه شاخه . نه سايه دار است و نه از شعله[ى آتش] حفاظت مى كند» . .


1- .مقصود ، پنج شنبه اوّل و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه است .
2- .به محضر خدا و پيامبر خدا و ائمّه عليهم السلام .

ص: 72

الفَصلُ الثّالث: اَلتَّحذيرُ مِن جَهَنَّمَ3 / 1تَحذيرُ اللّه ِالكتاب«قُلْ إِنَّ الْخَ_سِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ أَلَا ذَ لِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ * لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُ_لَلٌ مِّنَ النَّارِ وَ مِن تَحْتِهِمْ ظُ_لَلٌ ذَ لِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَ_عِبَادِ فَاتَّقُونِ » . (1)

«وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ » . (2)

«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى * وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى » . (3)

«أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ نَ اللَّهِ كَمَن بَاءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ » . (4)

«وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءَايَ_تُنَا بَيِّنَ_تٍ تَعْرِفُ فِى وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمُنكَرَيَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ ءَايَ_تِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشْرٍّ مِّن ذَ لِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ » . (5)

«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَ_فِرِينَ » . (6)

.


1- .الزمر : 15 و 16 .
2- .آل عمران : 131 .
3- .الليل : 14 _ 17 .
4- .آل عمران : 162 .
5- .الحج : 72 .
6- .البقرة : 24 .

ص: 73

فصل سوم : هشدار در باره جهنّم
3 / 1 هشدار خدا

فصل سوم : هشدار در باره جهنّم3 / 1هشدار خداقرآن«بگو: زيانكاران، در حقيقت ، همان كسانى هستند كه به خود و كسانشان در روز قيامت زيان رسانده اند. آرى، اين همان زيان آشكار است. آنان از بالاى سرشان چترهايى از آتش خواهند داشت و از زير پايشان نيز طبق هايى [آتشين] . اين ، همان [كيفرى] است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى دهد. اى بندگان من ! از من بترسيد».

«و بترسيد از آتشى كه براى كافران آماده شده است».

«پس، شما را به آتشى كه زبانه مى كشد ، هشدار دادم. جز نگون بخت ترين [_ِ مردم ، كسى ]در آن در نمى آيد ؛ همان كه تكذيب كرد و رُخ بر تافت. و پرهيزگارترين [_ِ مردم] ، از آن دور داشته خواهد شد».

«آيا كسى كه خشنودىِ خدا را پيروى مى كند ، همانند كسى است كه به ناخشنودىِ خدا دچار گرديده و جايگاهش دوزخ است؟! و چه بد بازگشتگاهى است!».

«و هر گاه آيات روشن ما بر آنان خوانده مى شود، در چهره كسانى كه كفر ورزيده اند ، انكار را در مى يابى . چيزى نمانده كه بر كسانى كه آيات ما را بر ايشان تلاوت مى كنند ، حمله ور شوند. بگو: آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؟ همان آتشى كه خدا آن را به كسانى كه كفر ورزيده اند ، وعده داده است، و چه بدسرانجامى است!».

«پس اگر نكرديد _ و هرگز نمى توانيد كرد _ ، از آتشى بترسيد كه سوختش مردمان و سنگ ها هستند و براى كافران ، آماده شده است».

.

ص: 74

الحديث420.عنه صلى الله عليه و آله _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام : فيما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : . . . يا عيسى اهرُب إلَيَّ مَعَ مَن يَهرُبُ ، مِن نارٍ ذاتِ لَهَبٍ ، ونارٍ ذاتِ أغلالٍ وأنكالٍ ، لا يَدخُلُها رَوحٌ ، ولا يَخرُجُ مِنها غَمٌّ أبَدا ، قِطَعٌ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ ، مَن يَنجُ مِنها يَفُز ، ولَن يَنجُوَ مِنها مَن كانَ مِنَ الهالِكينَ . هِيَ دارُ الجَبّارينَ وَالعُتاةِ الظّالِمينَ ، وكُلِّ فَظٍّ غَليظٍ ، وكُلِّ مُختالٍ فَخورٍ .

يا عيسى بِئسَتِ الدّارُ لِمَن رَكَنَ إلَيها ! وبِئسَ القَرارُ دارُ الظّالِمينَ ، إنّي اُحَذِّرُكَ نَفسَكَ فَكُن بي خَبيرا . (1)3 / 2تَحذيرُ النَّبِيِّ صلّي الله عليه و آله423.عنه عليه السلام : المصنّف لابن أبي شيبة عن النعمان بن بشير : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ عَلَى المِنبَرِ يَقولُ : أُنذِرُكُمُ النّارَ! حَتّى سَقَطَ إحدى عِطفَي رِدائِهِ عَن مِنكَبَيهِ . (2)424.الإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعاءِ أبي سنن الدارمي عن النّعمان بن بشير : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَخطُبُ فَقالَ : أنذَرتُكُمُ النّارَ ، أنذَرتُكُمُ النّارَ ، أنذَرتُكُمُ النّارَ! فَمازالَ يَقولُها حَتّى لَو كانَ في مَقامي هذا

لَسَمِعَهُ أهلُ السّوقِ ، وحَتّى سَقَطَت خَميصَةٌ (3) كانَت عَلَيهِ عِندَ رِجلَيهِ . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 136 ح 103 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 142 ، أعلام الدين : ص 230 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تحف العقول : ص 498 وليس فيه «ولن ينجو منها من كان من الهالكين» و«وكلّ مختال فخور» ، بحار الأنوار : ج 14 ص 293 ح 14 .
2- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 94 ح 20 ، الزهد لهناد : ج 1 ص 168 ح 239 .
3- .الخَمِيصَة : ثوب خزّ أو صوف مُعلم ، وكانت من لباس الناس قديما (النهاية : ج 2 ص 81 «خمص») .
4- .سنن الدارمي : ج 2 ص 786 ح 2708 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 383 ح 18426 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 424 ح 1058 وفيهما «كانت على عاتقه» بدل «كانت عليه» ، السنن الكبرى : ج 3 ص 293 ح 5756 نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 12 ح 43715 .

ص: 75

3 / 2 هشدار پيامبر صلى الله عليه و آله

حديث426.الإمام المهدي عليه السلام : الكافى _ به نقل از على بن اسباط _ : از پيامبر صلى الله عليه و آله يا اهل بيت عليهم السلام روايت شده كه در اندرزهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام آمده است : «... اى عيسى! همراه با آنان كه از آتشِ شعله ور و آتشِ پر از غُل و زنجير مى گريزند، به سوى من بگريز ؛ آتشى كه هرگز هيچ شادى اى وارد آن نمى شود و هيچ اندوهى از آن خارج نمى گردد ؛ آتشى كه پاره هايش همچون پاره هاى شبِ تار است. هر كه از اين آتش بِرَهَد ، كامياب است و آن كه از هلاكْ شوندگان باشد ، هرگز از اين آتش نخواهد رَست . اين آتش، سراى متكبّران و سركشانِ ستمگر و هر سنگ دل درشت خوى و هر مغرور خودستايى است .

اى عيسى! چه بد سرايى است [اين سراى آتش] براى آن كه بدان اعتماد كرده، و چه بد جايگاهى است سراى ستمگران ! من هشدارت مى دهم كه مراقب خويش باشى . پس حواست به من باشد» .3 / 2هشدار پيامبر9746.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المصنّف ، ابن ابى شيبه _ به نقل از نعمان بن بشير _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در حالى كه بر منبر بود _ شنيدم كه مى فرمايد: «شما را از آتش ، زنهار مى دهم !» . [چندان اين جمله را با شور و حرارت فرمود كه ]يكى از گوشه هاى ردايش از دوشش افتاد.747.عنه صلى الله عليه و آله : سنن الدارمى _ به نقل از نعمان بن بشير _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه مشغول سخنرانى بود، شنيدم كه فرمود: «بترسيد از آتش ، بترسيد از آتش، بترسيد از آتش!» و پيوسته اين جمله را مى فرمود ، چندان كه اگر در جاى من مى بود ، مردم بازار آن

را مى شنيدند، و چندان كه پيراهن سياه نقش دارى كه بر تن داشت، جلو پاهايش افتاد.

.

ص: 76

748.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا مَعشَرَ المُسلِمينَ ، اِرغَبوا فيما رَغَّبَكُمُ اللّه ُ فيهِ ، وَاحذَروا مِمّا حَذَّرَكُمُ اللّه ُ مِنهُ ، وخافوا مِمّا خَوَّفَكُمُ اللّه ُ بِهِ مِن عَذابِهِ وعِقابِهِ ، ومِن جَهَنَّمَ! فَإِنَّها لَو كانَت قَطرَةٌ مِنَ الجَنَّةِ مَعَكُم في دُنياكُمُ الَّتي أنتُم فيها حَلَّتها لَكُم ، ولَو كانَت قَطرَةٌ مِنَ النّارِ مَعَكُم في دُنياكُمُ الَّتي أنتُم فيها خَبَّثَتها عَلَيكُم . (1)749.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أنس : صَلّى بِنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ ، فَلَمّا قَضَى الصَّلاةَ أقبَلَ عَلَينا بِوَجهِهِ ، فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! إنّي إمامُكُم ؛ فَلا تُسبِقوني بِالرُّكوعِ ولا بِالسُّجودِ ، ولا بِالقِيامِ ولا بِالاِنصِرافِ . فَإِنّي أراكُم أمامي ومِن خَلفي .

ثُمَّ قالَ : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَو رَأَيتُم ما رَأَيتُ لَضَحِكتُم قَليلاً ولَبَكَيتُم كَثيرا . قالوا : وما رَأَيتَ يا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : رَأَيتُ الجَنَّةَ وَالنّارَ . (2)750.المستدرك عن أبي طلحة الأنصاري : مسند البزّار عن عبداللّه بن الزُّبير : إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِقَومٍ يَضحَكونَ ، فَقالَ : أتَضحَكونَ وذِكرُ الجَنَّةِ وَالنّارِ بَينَ أظهُرِكُم ؟!

قالَ : فَما رُئِيَ أحَدٌ مِنهُم ضاحِكا حَتّى ماتَ . قالَ : ونَزَلَت فيهِم : «نَبِّئْ عِبَادِى أَنِّى أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِى هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ» (3) . (4) .


1- .البعث والنشور : ص 303 ح 546 عن أنس .
2- .صحيح مسلم : ج 1 ص 320 ح 12 ، سنن النسائي : ج 3 ص 83 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 206 ح 11997 و ص 309 ح 12570 كلّها نحوه ، السنن الكبرى : ج 2 ص 131 ح 2592 ، كنز العمّال : ج 7 ص 607 ح 20482 .
3- .الحجر : 49 و 50 .
4- .مسند البزّار : ج 6 ص 174 ح 2216 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 86 نقلاً عن الطبراني وابن مردويه وفيه «أيديكم» بدل «أظهركم» وليس فيه «فما رئي أحد منهم ضاحكا حتّى مات» .

ص: 77

751.مسند ابن حنبل عن ربيعة بن كعب : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى گروه مسلمانان! رغبت كنيد به چيزى كه خداوند ، شما را بدان ترغيب كرده است، و حذر كنيد از آنچه خداوند ، شما را از آن بر حذر داشته است. از عذاب و كيفر خدا و از دوزخ _ كه شما را از آن ترسانده است _ بترسيد؛ زيرا در دنيايى كه در آن به سر مى بريد ، اگر قطره اى از بهشت همراه شما باشد ، دنيا را براى شما روا و [گوارا] مى گردانَد، و در دنيايى كه در آن به سر مى بريد، اگر قطره اى از آتش با شما باشد ، دنيا را بر شما [تلخ و] ناپاك مى سازد.752.صحيح مسلم عن أبي ذرّ : صحيح مسلم _ به نقل از اَنَس _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى ما نماز خواند و چون نماز را تمام كرد، رو به ما نمود و فرمود: «اى مردم! من امامِ [جماعتِ] شما هستم . پس در ركوع و سجود و قيام و تمام كردن نماز ، بر من پيشى نگيريد؛ زيرا من از پيشِ رو و از پشت سرم [نيز] ، شما را مى بينم» .

سپس فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر آنچه من ديده ام ، شما هم مى ديديد ، كمتر مى خنديديد و بيشتر مى گريستيد» .

[اصحاب] گفتند : مگر شما چه ديده ايد ، اى پيامبر خدا ؟!

فرمود: «بهشت و دوزخ را ديده ام» .753.سنن الترمذي عن أبي ذرّ _ أنَّهُ قالَ لِ رَسولِ مُسند البزّار _ به نقل از عبد اللّه بن زبير _ : پيامبر صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشت كه مى خنديدند . فرمود: «با آن كه ياد بهشت و دوزخ ، در ميان شماست، مى خنديد؟!» .

از آن پس، هيچ يك از آنها تا زنده بود ، خندان ديده نشد . نيز اين آيات ، در باره آنان نازل گشت: «به بندگانم خبر ده كه منم آمرزنده مهربان و عذابم ، عذابى دردناك است» . .

ص: 78

754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أبي هريرة : لَمّا اُنزِلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ » (1) دَعا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قُرَيشا ، فَاجتَمَعوا . فَعَمَّ وخَصَّ ، فَقالَ :

يا بَني كَعبِ بنِ لُؤَيٍّ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني مُرَّةَ بنِ كَعبٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ شَمسٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ مَنافٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني هاشِمٍ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا بَني عَبدِ المُطَّلِبِ! أنقِذوا أنفُسَكُم مِنَ النّارِ . يا فاطِمَةُ! أنقِذي نَفسَكِ مِنَ النّارِ ؛ فَإِنّي لا أملِكُ لَكُم مِنَ اللّه ِ شَيئا ، غَيرَ أنَّ لَكُم رَحِما سأَبُلُّها بِبَلالِها (2) . (3)755.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما رَأَيتُ مِثلَ النّارِ نامَ هارِبُها! ولا مِثلَ الجَنَّةِ نامَ طالِبُها! (4)756.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أنَّهُ قالَ لِجِبرَئيلِ عليه السلام : ما لي لَم أرَ ميكائيلَ ضاحِكا قَطُّ ؟! قالَ : ما ضَحِكَ ميكائيلُ مُنذُ خُلِقَتِ النّارُ . (5)757.الإمام زين العابدين عليه السلام : صحيح البخاري عن ابن عبّاس : اِنخَسَفَتِ (6) الشَّمسُ فَصَلّى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ :

اُريتُ النّارَ ، فَلَم أرَ مَنظَرا كَاليَومِ _ قَطُّ _ أفظَعَ! (7) .


1- .الشعراء : 214 .
2- .البَلال : جمع بلَلَ ؛ وهو كلّ ما بلّ الحلق من ماء أو لبن أو غيره (النهاية : ج 1 ص 153 «بلل») .
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 192 ح 348 ، دلائل النبوّة للبيهقي : ج 2 ص 177 ، ذخائر العقبى : ص 32 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 338 ح 3185 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 284 ح 8734 و ص 230 ح 8410 ، سنن النسائي : ج 6 ص 248 والأربعة الأخيرة نحوه ، كنز العمال : ج 16 ص 10 ح 43702 .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 715 ح 2601 ، الزهد لابن المبارك : ص 9 ح 27 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 14 ح 791 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 178 كلّها عن أبي هريرة ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 177 ح 1638 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 200 ح 449 عن كليب بن حزن نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 773 ح 43039 ؛ نهج البلاغة : الخطبة 28 ، الإرشاد: ج 1 ص236، تحف العقول: ص152 كلّها عن الإمام علي عليه السلام ، بحار الأنوار: ج 77 ص333 ح 21.
5- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 447 ح 13342 ، الزهد لابن حنبل : ص 88 ، فتح الباري : ج 6 ص 307 ، الفردوس : ج 3 ص 225 ح 4661 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 229 نقلاً عن أبي الشيخ ، كنز العمّال : ج 6 ص 140 ح 15170 ؛ بحار الأنوار : ج 59 ص 260 ح 32 .
6- .قد ورد الخسوف في الحديث كثيرا للشمس ، والمعروف لها في اللغة الكسوف لا الخسوف (النهاية : ج 2 ص 31 «خسف») .
7- .صحيح البخاري : ج 1 ص 166 ح 421 و ص 358 ح 1004 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 626 ح 907 ، سنن النسائي : ج 3 ص 147 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 639 ح 2711 ، صحيح ابن حبّان : ج 7 ص 73 ح 2832 وليس في الأربعة الأخيرة «أفظع» ، الموطّأ : ج 1 ص 187 ح 2 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 448 ح 6302 ، كنز العمّال : ج 7 ص 828 ح 21576 .

ص: 79

758.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : چون آيه «و خويشان نزديكت را هشدار ده» نازل شد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله قريش را فرا خواند . چون آنان گرد آمدند ، پيامبر صلى الله عليه و آله ايشان را گروهى و تك تك ، مخاطب ساخت و فرمود: «اى فرزندان كعب بن لُؤَى! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان مُرّة بن كعب! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان عبد شمس! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى فرزندان عبد مناف! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى بنى هاشم! خويشتن را از آتش ، نجات دهيد. اى بنى عبد المطّلب! خويشتن را از آتش، نجات دهيد. اى فاطمه! خويشتن را از آتش ، نجات ده ؛ زيرا در برابر خدا ، از من براى شما كارى ساخته نيست، جز آن كه شما [با من] رشته خويشاوندى داريد و من به سبب آن [و براى پذيرايى] ، كام شما را تر خواهم كرد» . (1)759.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چيزى را چون آتش[_ِ جهنّم] نديده ام كه گريزان از آن ، خفته باشد! و نه چونان بهشت كه جوينده آن ، خفته باشد!760.الإمام الباقر عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به جبرئيل عليه السلام فرمود: «از چه روست كه ميكائيل را هرگز خندان نديده ام؟» .

جبرئيل عليه السلام گفت: از زمانى كه آتش آفريده شد ، ميكائيل عليه السلام ديگر نخنديد .761.سنن أبي داوود عن العرباض بن سارية : صحيح البخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ : يك بار كه خورشيد گرفتگى رخ داد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز خواند و سپس فرمود: «آتش[_ِ دوزخ] به من نمايانده شد و

من هرگز منظره اى وحشتناك تر از [منظره ]امروز نديده ام» . .


1- .يعنى : به خاطر اين پيوند خويشاوندى، در دنيا با شما صله رحم به جا مى آورم ؛ امّا در برابر خداوند ، كارى از من براى شما ساخته نيست.

ص: 80

762.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ نَعيمٍ دونَ الجَنَّةِ صَغيرٌ ، وكُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ يَسيرٌ . (1)763.عنه صلى الله عليه و آله : معاني الأخبار عن أبي ذر : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ! فَما كانَت صُحُفُ موسى عليه السلام ؟ قالَ : كانَت عِبَرا كُلُّها : عَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالمَوتِ لِمَ يَفرَحُ ؟! ولِمَن أيقَنَ بِالنّارِ لِمَ يَضحَكُ ؟! (2)764.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِ اللّه ِ تَعالى : «وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا» (3) _ : كانَ تَحتَهُ لَوحٌ مِن ذَهَبٍ مَكتوبٌ فيهِ خَمسَةُ أسطُرٍ ؛ أوَّلُها : عَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالمَوتِ كَيفَ يَفرَحُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالنّارِ كَيفَ يَضحَكُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِالقَدَرِ كَيفَ يَحزَنُ ؟ وعَجِبتُ لِمَن أيقَنَ بِزَوالِ الدُّنيا وتَقَلُّبِها بِأَهلِها كَيفَ يَطمَئِنُّ إلَيها ؟ وفِي الخامِسِ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ . (4)765.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : عَجِبتُ لِمَن يَحتَمي مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدّاءِ ، كَيفَ لا يَحتَمي مِنَ الذُّنوبِ

مَخافَةَ النّارِ ؟! (5) .


1- .جامع الأخبار : ص 317 ح 891 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 93 ح 46 .
2- .معاني الأخبار : ص 334 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 540 ح 1163 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 383 ح 2661 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 12 ص 71 ح 14 ؛ صحيح ابن حبّان : ج 2 ص 78 ح 361 ، موارد الظمآن : ص 53 ح 94 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 167 ، كنز العمّال : ج 16 ص 131 ح 44158 .
3- .الكهف : 82.
4- .تنبيه الغافلين : ص 200 ح 253 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 223 ح 213 ، عن النزال بن سبرة عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 455 ح 4489 ؛ معاني الأخبار : ص 200 ح 1 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الخصال : ص 236 ح 79 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «بالحساب» بدل «بالنار» وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 71 ص 141 ح 34 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 359 ح 4272 ، الأمالي للصدوق : ص 247 ح 265 عن إسماعيل بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 315 ح 1006 ، الدعوات : ص 81 ح 203 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 347 ح 34 .

ص: 81

766.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر نعمتى در برابر بهشت ، خُرد است و هر رنج و بلايى در برابر آتش [جهنّم] ، اندك .767.الإمام الصادق عليه السلام : معانى الأخبار _ به نقل از ابو ذر _ : گفتم : اى پيامبر خدا ! نبشته هاى موسى عليه السلام چه بوده است؟

فرمود: «سراسر اندرز بوده است[ ، از جمله اين كه] : "در شگفتم چرا كسى كه به مردن يقين دارد ، شادى مى كند ؟! و چرا كسى كه به آتش يقين دارد ، مى خندد ؟!"» .768.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال: «و در زير آن [ديوار] ، گنجى بود متعلّق به آن دو [يتيم]» _ : در زير آن ديوار ، لوحى زرين قرار داشت كه در آن ، پنج سطر نوشته شده بود: اوّل اين كه : «در شگفتم از كسى كه به مرگ يقين دارد ، چگونه شادمانى مى كند ؟! [دوم:] در شگفتم از كسى كه به آتش يقين دارد ، چگونه مى خندد؟! [سوم: ]در شگفتم از كسى كه به سرنوشت يقين دارد ، چگونه غم مى خورَد ؟! [چهارم: ]در شگفتم از كسى كه به ناپايدارىِ دنيا و فراز و نشيب آن نسبت به اهلش يقين دارد، چگونه به آن اعتماد مى كند ؟!» و در سطر پنجم آمده بود: «معبودى جز خدا نيست . محمّد ، فرستاده خداست» .769.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در شگفتم از كسى كه از بيم بيمارى ، از غذا پرهيز مى كند،

چگونه از بيم آتش ، از گناهان پرهيز نمى كند؟ ! .

ص: 82

770.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ في ذِكرِ المِعراجِ _ : صَعِدَ جَبرَئيلُ وصَعِدتُ مَعَهُ إلى سَماءِ الدُّنيا ، وعَلَيها مَلَكٌ يُقالُ لَهُ : «إسماعيلُ» وهُوَ صاحِبُ الخَطفَةِ الَّتي قالَ اللّه ُ عز و جل «إلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ» وتَحتَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، تَحتَ كُلِّ مَلَكٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هذا مَعَكَ ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله . قالَ : أوَقَد بُعِثَ ؟ قالَ : نَعَم . فَفَتَحَ البابَ ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وَاستَغفَرتُ لَهُ وَاستَغفَرَ لي ، وقالَ : مَرحَبا بِالأَخِ النّاصِحِ ، وَالنَّبِيِّ الصّالِحِ .

وتَلَقَّتني المَلائِكَةُ حَتّى دَخَلتُ سَماءَ الدُّنيا ، فَما لَقِيَني مَلَكٌ إلّا ضاحِكا مُستَبشِرا ، حَتّى لَقِيَني مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم أرَ أعظَمَ خَلقا مِنهُ ، كَريهُ المَنظَرِ ، ظاهِرُ الغَضَبِ ، فَقالَ لي مِثلَ ما قالوا مِنَ الدُّعاءِ ، إلّا أنَّهُ لَم يَضحَك ولَم أرَ فيهِ مِنَ الاِستبِشارِ وما رَأَيتُ مِمَّن ضَحِكَ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَقُلتُ : مَن هذا يا جَبرَئيلُ ، فَإِنّي قَد فَزِعتُ ؟

فَقالَ : يَجوزُ أن تَفزَعَ مِنهُ وكُلُّنا نَفزَعُ مِنهُ ، هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ؛ لَم يَضحَك قَطُّ ولَم يَزَل مُنذُ وَلّاهُ اللّه ُ جَهَنَّمَ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ غَضَباً وغَيظا عَلى أعداءِ اللّه ِ وأهلِ مَعصِيَتِهِ ، فَيَنتَقِمُ اللّه ُ بِهِ مِنهُم ، ولَو ضَحِكَ إلى أحَدٍ قَبلَكَ أو كانَ ضاحِكا لِأَحَدٍ بَعدَكَ لَضَحِكَ إلَيكَ ، ولكِنَّهُ لا يَضحَكُ . (1)771.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَيثُ اُسريَ بِهِ إلَى السَّماءِ لَم يَمُرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأى مِنهُ ما يُحِبُّ مِنَ البِشرِ وَاللُّطفِ وَالسُّرورِ بِهِ ، حَتّى مَرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ ،

فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ ولَم يَقُل لَهُ شَيئا ، فَوَجَدَهُ قاطِبا عابِسا ، فَقالَ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلُ ، ما مَرَرتُ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأَيتُ البِشرَ وَاللُّطفَ وَالسُّرورَ مِنهُ إلّا هذا ، فَمَن هذا ؟!

قالَ : هذا مالِكٌ خازِنُ ، النّارِ وهكَذا خَلَقَهُ رَبُّهُ .

قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ أن تَطلُبَ إلَيهِ أن يُريَني النّارَ .

فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : إنَّ هذا مُحَمَّدٌ (2) رَسولُ اللّه ِ ، وقَد سَأَلَني أن أطلُبَ إلَيكَ أن تَريَهُ النّارَ .

قالَ : فَأَخرَجَ لَهُ عُنُقاً مِنها ، فَرَآها ، فَما افتَرَّ ضاحِكا حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ عز و جل . (3) .


1- .تفسير القمّي : ج 2 ص 4 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 321 ح 34 .
2- .في المصدر : «محمّدا» بالنصب ، والصواب ما أثبتناه كما في بحار الأنوار وروضة الواعظين .
3- .الأمالي للصدوق : ص 696 ح 952 عن زرارة ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 99 عن ابن بكير عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، روضة الواعظين : ص 557 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 341 ح 48 .

ص: 83

772.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در خبر معراج _ : جبرئيل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنيا بالا رفتم. بر آن آسمان ، فرشته اى گماشته شده كه به او اسماعيل مى گويند و او مأمور[_ِ پيگيرى] همان استراق سمع است كه خداى عز و جلفرموده است: «مگر كسى كه [از سخن عالم بالا] يك باره استراق سمع كند ، كه [در اين صورت ]شهابى شكافنده ، از پىِ او مى تازد» . هفتاد هزار فرشته تحت[_ِ فرمان] او بودند كه تحت [_ِ فرمان] هر يك از آنان نيز هفتاد هزار فرشته بود . آن فرشته گفت: اى جبرئيل! اين همراه تو كيست ؟

جبرئيل گفت: محمّد . گفت: آيا مبعوث گشته است؟ جبرئيل گفت: آرى.

پس [اسماعيل] در[_ِ آسمان دنيا] را گشود و من بر او سلام گفتم و او جواب سلامم را داد. من برايش آمرزش طلبيدم و او نيز برايم آمرزش طلبيد و گفت: خوش آمدى ، اى برادر يك دل و پيامبر شايسته !

فرشتگان ديگر نيز به استقبال من آمدند تا آن كه وارد آسمان دنيا شدم. هر فرشته اى به من مى رسيد ، خندان و شادان بود تا آن كه يكى از فرشتگان به من رسيد كه مخلوقى تنومندتر از او نديده ام. ظاهرى زمخت و خشم آلود داشت. او نيز همچون ديگر فرشتگان ، برايم دعا كرد ؛ امّا خنده بر لب نداشت و آن شادى اى كه در چهره ديگر فرشتگان ديده بودم ، در چهره او نديدم. گفتم: «اين كيست ، اى جبرئيل ؟! من از او ترسيدم» .

جبرئيل گفت: حق دارى كه از او بترسى. همه ما از او مى ترسيم. او مالك [نام دارد و] دوزخبان است. او هرگز نخنديده است و از زمانى كه خداوند ، وى را بر دوزخ گماشته ، روز به روز خشم و كين او بر دشمنان خدا و گنهكاران ، افزوده مى شود . خداوند به واسطه او ، از ايشان انتقام مى گيرد. اگر بنا بود پيش از تو يا پس از تو ، به روى كسى لبخند بزند ، قطعا بر روى تو نيز لبخند مى زد ؛ ليكن او [هرگز] نمى خندد.773.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شبى كه به آسمان برده شد، بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشت ، او را نسبت به خود ، خوش رو و مهربان و خندان يافت ، تا آن كه

بر يكى از مخلوقات خدا گذشت كه نه به ايشان نگريست و نه به ايشان چيزى گفت، و چهره اى در هم و عبوس داشت. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى جبرئيل ! من بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشتم ، او را خوش رو و مهربان و شادمان ديدم ، مگر اين يكى. او كيست؟» .

جبرئيل گفت: او مالك [نام دارد و] دوزخبان است . پروردگارش او را همين گونه آفريده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: دوست دارم كه از او بخواهى آتش[_ِ دوزخ] را به من نشان دهد.

جبرئيل به مالك گفت: اين ، محمّد پيامبر خداست. از من خواست تا از تو تقاضا كنم كه آتش را به او بنمايانى.

مالك ، عدّه اى را از دوزخ بيرون آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را ديد و با ديدن آنها _ تا زمانى كه خداوند عز و جل جانش را ستاند _ ، ديگر نخنديد. .

ص: 84

774.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا تَبَسَّمَ يَرُدُّ يَدَهُ عَلى فيهِ ويَقولُ : سَمِعتُ جَبرَئيلَ عليه السلام يَقولُ : ما ضَحِكتُ مُنذُ خُلِقَت جَهَنَّمُ .

فَما رَأَيتُ نَواجِذَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مِن ضَحِكٍ بَعدَ ذلِكَ حَتّى قَبَضَهُ اللّه َ عز و جل . (1)راجع : ص 134 (الفصل الخامس : مواصفات جهنم / سواد جهنم) .

3 / 3تَحذيرُ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السّلام778.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّةُ ، وما خَيرٌ بِخَيرٍ بَعدَهُ النّارُ . وكُلُّ نَعيمٍ دونَ الجَنَّةِ مَحقورٌ ، وكُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ . (2) .


1- .الكامل في ضعفاء الرجال : ج 5 ص 1781 عن سويد بن غفلة ، سبل الهدى والرشاد : ج 7 ص 124 راجع : بحار الأنوار : ج 59 ص 260 ، الدر المنثور : ج 1 ص 93 ، كنز العمّال : ج 3 ص 145 ح 5896 .
2- .الكافي : ج 8 ص 24 ح 4 عن جابر بن يزيد الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 392 ح 5734 ، نهج البلاغة : الحكمة 387 ، التوحيد : ص 74 ح 27 ، الأمالي للصدوق : ص 400 ح 515 كلاهما عن جابر بن يزيد الجعفي عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح 203 .

ص: 85

3 / 3 هشدار امام على عليه السلام

779.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه تبسّم مى كرد، دستش را بر دهانش مى نهاد و مى فرمود: «از جبرئيل شنيدم كه مى گويد: از زمانى كه دوزخ آفريده شد ، من نخنديده ام» .

من نيز از آن پس ، تا وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنده بود ، نديدم طورى بخندد كه دندان هاى آسيايش ديده شوند .ر . ك : ص 135 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / سياهىِ جهنّم) .

3 / 3هشدار امام على عليه السّلام783.الخصال عن إسماعيل بن الفضل : امام على عليه السلام : شرّى كه بهشت را در پى داشته باشد ، شر نيست، و خيرى كه در پى اش آتش باشد ، خير نيست . هر نعمتى در قياس با بهشت ، ناچيز است، و هر بلا و رنجى در برابر دوزخ ، عافيت است.

.

ص: 86

784.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ سَبِّ ) عنه عليه السلام : اِعلَموا أنَّهُ لَيسَ لِهذَا الجِلدِ الرَّقيقِ صَبرٌ عَلَى النّارِ ، فَارحَموا نُفوسَكُم! فَإِنَّكُم قَد جَرَّبتُموها في مَصائِبِ الدُّنيا .

أفَرَأَيتُم جَزَعَ أحَدِكُم مِنَ الشَّوكَةِ تُصيبُهُ ، وَالعَثرَةِ تُدميهِ ، وَالرَّمضاءِ تُحرِقُهُ؟! فَكَيفَ إذا كانَ بَينَ طابِقَينِ مِن نارٍ ، ضَجيعَ حَجَرٍ ، وقَرينَ شَيطانٍ! أعَلِمتُم أنَّ مالِكا إذا غَضِبَ عَلى النّارِ حَطَمَ بَعضُها بَعضا لِغَضَبِهِ ، وإذا زَجَرَها تَوَثَّبَت بَينَ أبوابِها جَزَعا مِن زَجرَتِهِ؟!

أيُّها اليَفَنُ (1) الكَبيرُ ، الَّذي قَد لَهَزَهُ القَتِيرُ (2) ! كَيفَ أنتَ إذَا التَحَمَت أطواقُ النّارِ بِعِظامِ الأَعناقِ! ونَشَبَتِ الجَوامِعُ حَتّى أكَلَت لُحومَ السَّواعِدِ؟! (3)785.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «وَ مِنَ الَّيْل ) عنه عليه السلام : كَفى بِالنّارِ عِقابا ووَبالاً . (4)786.مجمع البيان ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً ط ) عنه عليه السلام : كَفى بِجَهَنَّمَ نَكالاً (5) . (6)787.بحار الأنوار : عنه عليه السلام : لا خَيرَ في لَذَّةٍ بَعدَهَا النّارُ . (7)788.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} « وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَ ) عنه عليه السلام _ في وَصِيَّتِهِ لِأَصحابِهِ _ : ألا وإنَّهُ لا فَقرَ بَعدَ الجَنَّةِ ، ألا وإنَّهُ لا غِنى بَعدَ النّارِ ؛ لايُفَكُّ أسيرُها ، ولا يَبرَأُ ضَريرُها . (8) .


1- .اليَفَنُ : الشيخ الكبير : (النهاية : ج 5 ص 299 «يفن») .
2- .لَهزَهُ القَتِير : خالطه الشيب (مجمع البحرين : ج 3 ص 1651 «لهز») .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، الدروع الواقية : ص 271 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 67 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 306 ح 68 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، تحف العقول : ص 211 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 427 ح 44 .
5- .النَّكال : العقوبة (مجمع البحرين : ج 3 ص 1834 «نكل») .
6- .غرر الحكم : ح 7018 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 385 ح 6503 .
7- .كتاب من لايحضره الفقيه : ج 4 ص 392 ح 5834 ، الأمالي للصدوق : ص 587 ح 809 عن محمّد بن قيس عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 41 ص 104 ح 5 .
8- .الكافي : ج 2 ص 216 ح 2 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 202 كلاهما عن أبي جميلة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 212 ح 2 .

ص: 87

789.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَب ) امام على عليه السلام : بدانيد كه اين پوستِ نازك ، تاب آتش ندارد . پس بر خويشتن رحم كنيد ، كه شما خود را در رنج و سختى هاى دنيا آزموده ايد [و مى دانيد كه ياراى تحمّل كوچك ترين سختى هاى آن را نداريد ؛ چه رسد به آتش آخرت] .

آيا ديده ايد كه هر يك از شما ، از خارى كه در بدن او مى خَلَد يا از لغزيدنى كه خونينش مى كند يا از ديگى داغ كه پايش را مى سوزاند ، چه سان بى تابى مى كند؟ پس چگونه است آن گاه كه ميان دو لايه از آتش قرار گيرد ، و هم بستر سنگ باشد و همدم شيطان؟! آيا مى دانيد كه مالك (فرشته دوزخيان) آن گاه كه بر آتش ، خشم گيرد ، از خشم او آتش به تلاطم در مى آيد، و آن گاه كه بر آن نهيب بزند، از نهيب او، بى تابانه ميان درهايش در هم مى جهد؟!

اى پير سال خورده، كه موى سپيد [و ناتوانىِ پيرى] وجودت را فرا گرفته است ! چه حالى خواهى داشت آن گاه كه طوق هاى آتش به استخوان هاى گردن فرو چسبد، و كُنده ها[ى آتشين] چنان فرو گيرند كه گوشت ساعدها را بخورند؟!790.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : آتش، خود، براى كيفر و مجازات ، كافى است .791.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : براى گوشمالى دادن، دوزخ، خود، كافى است .792.تهذيب الأحكام عن عقبة بن عامر الجهني : امام على عليه السلام : در لذّتى كه از پى اش آتش باشد ، خيرى نيست .793.الدعاء للطبراني عن حذيفة : امام على عليه السلام _ در سفارش به يارانش _ : آگاه باشيد كه پس از [دستيابى به ]بهشت ، فقرى نيست . آگاه باشيد كه پس از [گرفتار شدن به] دوزخ ، توانگرى اى نيست . اسير دوزخ ، آزاد نمى گردد و نابينايش بهبود نمى يابد . .

ص: 88

794.صحيح مسلم عن عائشة : عنه عليه السلام : عِبادَ اللّه ِ ! . . . اِرغَبوا في ثَوابِ اللّه ِ ، وَارهَبوا عَذابَهُ . (1)795.سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي : عنه عليه السلام : اِتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ ، وَاسعَوا في مَرضاتِهِ ، وَاحذَروا ما حَذَّرَكُم مِن أليمِ عَذابِهِ . (2)796.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : اِجعَل كُلَّ هَمِّكَ وسَعيِكَ لِلخَلاصِ مِن مَحَلِّ الشَّقاءِ وَالعِقابِ ، وَالنَّجاةِ مِن مَقامِ البَلاءِ وَالعَذابِ . (3)797.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : احذَروا نارا لَجَبُها عَتيدٌ ، ولَهَبُها شَديدٌ ، وعَذابُها أبَداً جَديدٌ . (4)798.الكافي عن أبان بن تغلب : عنه عليه السلام : احذَروا نارا قَعرُها بَعيدٌ ، وحَرُّها شَديدٌ ، وعَذابُها جَديدٌ! دارٌ لَيسَ فيها رَحمَةٌ ، ولا تُسمَعُ فيها دَعوَةٌ ، ولا تُفَرَّجُ فيها كُربَةٌ . (5)799.الكافي عن أبي بكر الحضرمي : عنه عليه السلام : اِتَّقوا نارَا حَرُّها شَديدٌ ، وقَعرُها بَعيدٌ ، وحِليَتُها حَديدٌ ، وشَرابُها صَديدٌ . (6)800.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «و ) عنه عليه السلام : _ لِعُثمانَ بنِ حُنَيفٍ _ : اِتَّقِ اللّه ِ يَا بنَ حُنَيفٍ ، وَلتَكفُف (7) أقراصُكَ لِيَكونَ مِنَ النّارِ خَلاصُكَ . (8)801.سنن أبي داوود عن أبي برزة الأسلمي : عنه عليه السلام : كَيفَ مَن عَصى (9) بِالسَّمعِ وَالبَصَرِ وَاللِّسانِ وَاليَدِ وَالرِّجلِ وَالفَرْجِ وَالبَطنِ إن لَم يَغفِرِ اللّه ُ لَهُ ويَرحَمهُ مِن ذلِكَ اليَومِ ؟! لِأَنَّهُ يُقضى ويَصيرُ إلى غَيرِهِ ، إلى نارٍ قَعرُها

بَعيدٌ ، وحَرُّها شَديدٌ ، وشَرابُها صَديدٌ ، وعَذابُها جَديدٌ ، ومَقامِعُها حَديدٌ ، لا يَفتُرُ (10) عَذابُها ، ولا يَموتُ سُكّانُها ، دارٌ ليس فيها رَحمَةٌ ، ولا يُسمَعُ لِأَهلِها دَعوَةٌ . (11) .


1- .تحف العقول : ص 153 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 294 ح 2 ؛ الإمامة والسياسة : ج 1 ص 70 .
2- .غرر الحكم : ح 2521 .
3- .غرر الحكم : ح 2438 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 76 ح 1849 .
4- .غرر الحكم : ح 2620 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 104 ح 2338 نحوه .
5- .نهج البلاغة : الكتاب 27 ، غرر الحكم : ح 2619 وفيه إلى «حرّها شديد» ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 11 ، أعلام الدين : ص 248 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 324 ح 101 .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 120 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 306 ح 67 .
7- .في بحار الأنوار : «وَلتكفِكَ» .
8- .نهج البلاغة : الكتاب 45 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 476 ح 686 .
9- .كذا في النسخ ، والظاهر أنّ الصواب : «كيف بمن عصى» (هامش المصدر) .
10- .لا يفتر : لا يسكن ولا ينقطع عنهم العذاب (مجمع البحرين : ج 3 ص 1358 «فتر») .
11- .الأمالي للمفيد : ص 266 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 29 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، الغارات : ج 1 ص 241 عن عباية نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 389 ح 11 .

ص: 89

802.المستدرك عن عائشة : امام على عليه السلام : بندگان خدا!... به پاداش خدا راغب باشيد و از عذابش بهراسيد.803.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : از خدا، چنان كه سزاوار پروادارى است، پروا بداريد و در كسب خشنودىِ او بكوشيد، و از عذاب دردناكش _ كه شما را از آن بر حذر داشته است _ بپرهيزيد .804.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : تمام همّت و تلاش خويش را براى رهايى از محلّ رنج و كيفر ، و نجات از جايگاه بلا و عذاب ، به كار بگمار .805.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه بس پر جوش و خروش است، زبانه هايش سخت، و عذابش هماره نو.806.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه ژرفايش ناپيدا ، گرمايش سخت و عذابش تازه است ! سرايى است كه در آن ، هيچ رحمى نيست ، هيچ دعا و فريادى شنيده نمى شود، و هيچ اندوهى گشاده نمى گردد.807.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : بترسيد از آتشى كه گرمايش سخت است، و ژرفايش دور، زيورش آهن[_ِ تفته] است و نوشيدنى اش چركابه .808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ به عثمان بن حُنيف _ : اى پسر حُنيف! از خدا بترس و به چند قُرص نانت بسنده كن تا از آتش ، رهايى يابى.809.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : چه آيد بر سرِ كسى كه با گوش و چشم و زبان و دست و پا و فرج و شكم ، گناه نموده است، اگر خداوند ، او را نيامرزد و از [شدايدِ] آن روز ، بر وى رحم نياورد؟! زيرا چنين كسى [از سختى هاى آن روز] مى گذرد و ره سپار مرحله اى ديگر مى شود : ره سپار آتشى كه ژرفايش دور است و گرمايش سخت .

نوشيدنى اش چركابه ، عذابش نو به نو و گرزهايش آهنين است . عذابش فروكش نمى كند، و ساكنانش هرگز نمى ميرند. سرايى كه در آن ، هيچ رحمتى نيست و دعاى اهل آن ، هرگز شنيده [و اجابت] نمى شود. .

ص: 90

810.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : _ في خُطبَةٍ يَذكُرُ فيها جَزاءَ المُذنِبينَ يَومَ القِيامَةِ _ : أمّا أهلُ المَعصِيَةِ فَأَنزَلَهُم شَرَّ دارٍ ، وغَلَّ الأَيدِيَ إلَى الأَعناقِ ، وقَرَنَ النَّواصِيَ بِالأَقدامِ ، وألبَسَهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، في عَذابٍ قَدِ اشتَدَّ حَرُّهُ ، وبابٍ قَد اُطبِقَ عَلى أهلِهِ ، في نارٍ لَها كَلَبٌ (1) ولَجَبٌ (2) ، ولَهَبٌ ساطِعٌ ، وقَصيفٌ (3) هائِلٌ ، لا يَظعَنُ مُقيمُها ، ولا يُفادى أسيرُها ، ولا تُفصَمُ (4) كُبولُها (5) ، لا مُدَّةَ لِلدّارِ فَتَفنى ، ولا أجَلَ لِلقَومِ فَيُقضى . (6)811.الإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا سَمِعَ الرَّ عنه عليه السلام : _ في صِفَةِ نارِ جَهَنَّمَ _ : فَاللّه َ اللّه َ عِبادَ اللّه ِ! فَإِنَّ الدُّنيا ماضِيَةٌ بِكُم عَلى سَنَنٍ (7) ، وأنتُم وَالسّاعَةُ في قَرَنٍ وكَأَنَّها قَد جاءَت بِأَشراطِها ، وأزِفَت بِأَفراطِها (8) ، ووَقَفَت بِكُم عَلى صِراطِها . وكَأَنَّها قَد أشرَفَت بِزَلازِلِها ، وأناخَت بِكَلاكِلِها (9) ، وَانصَرَمَتِ الدُّنيا بِأَهلِها ، وأخرَجَتهُم مِن حِضنِها ، فَكانَت كَيَومٍ مَضى ، أو شَهرٍ انقَضى ، وصارَ

جَديدُها رَثّا ، وسَمينُها غَثّا ، في مَوقِفٍ ضَنكِ المَقامِ ، واُمورٍ مُشتَبِهَةٍ عِظامٍ ، ونارٍ شَديدٍ كَلَبُها ، عالٍ لَجَبُها ، ساطِعٍ لَهَبُها ، مُتَغَيِّظٍ زَفيرُها ، مُتَأَجِّجٍ سَعيرُها ، بَعيدٍ خُمودُها ، ذاكٍ (10) وَقودُها ، مَخوفٍ وَعيدُها ، عَمٍ (11) قَرارُها ، مُظلِمَةٍ أقطارُها ، حامِيَةٍ قُدورُها ، فَظيعَةٍ أُمورُها . (12) .


1- .كَلِبَ : أي اشتدّ ، يقال : كَلَب الدهرُ على أهله ؛ إذا ألحّ عليهم واشتدّ (النهاية : ج 4 ص 195 «كلب») .
2- .اللَّجَبْ : الصوت والصياح (لسان العرب : ج 1 ص 735 «لجب») .
3- .القَصيف : صوت هائل يشبه صوت الرعد (النهاية : ج 4 ص 74 «قصف») .
4- .الفَصْم : أن ينصدع الشيء فلا يبين ، ويروى بالقاف وهو قريب منه (النهاية : ج 3 ص 452 «فصم») .
5- .الكَبْل : قيد ضخم (النهاية : ج 4 ص 144 «كبل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 109 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 114 ح 49 .
7- .السّنن : الطريقة ، وسننُ الطريق : محجّته (لسان العرب : ج 13 ص 226 «سنن») . والمراد إنّ الدنيا تفعل بكم فعلها بمن سبقكم (صبحي الصالح) .
8- .الفَرط : العَلَم المستقيم يُهتدى به ، والفَرَط : الذي يتقدّم (مجمع البحرين : ج 3 ص 1384 «فرط») .
9- .الكَلْكَل : الصّدر من كلّ شيء ، وقيل : هو ما بين التّرقُوَتين (لسان العرب : ج 11 ص 596 «كلل») .
10- .ذَكتَ النار : اشتدّ لهبها واشتعلت (لسان العرب : ج 14 ص 287 «ذكا») .
11- .من التعمية والاخفاء والتلبيس (النهاية : ج 3 ص 304 «عما») .
12- .نهج البلاغة : الخطبة 190 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 207 ح 95 .

ص: 91

812.شرح الأخبار عن عيسى بن عبد اللّه بن عمر : امام على عليه السلام _ در خطبه اى كه در آن ، از مجازات گنهكاران در روز رستاخيز ، ياد مى كند _ : گنهكاران را در بدترين سراى ، جاى مى دهد، دست ها را با كُند و زنجير به گردن ها مى بندد، زلف ها را به پاها گره مى زند و جامه هايى از قطران و تكّه هاى آتش ، بر ايشان مى پوشاند ؛ در دوزخى كه گرمايش سخت و سوزان است و درى كه بر روى اهل دوزخ فرو بسته شده است ؛ در آتشى ديوانه وار و پرخروش، با شعله هايى سركش، كه فريادى رعدآسا و هولناك دارد ؛ ساكنانش از آن جا رخت بر نمى بندند، اسيرانش با هيچ بهايى آزاد نمى شوند و زنجيرهايش از هم نمى گسلد ؛ آن سراى را عمرى نيست كه به سر آيد و ساكنانش را اجلى نيست كه به پايان رسد [تا خلاص شوند].813.تفسير العيّاشي عن يونس بن عبد الرحمن عن داوود : امام على عليه السلام _ در وصف آتش دوزخ _ : خدا را خدا را _ اى بندگان خدا _ كه دنيا همه شما را بر يك راه مى برد [همان راه منتهى به آخرت كه گذشتگان نيز رفتند] ، و شما و [زمانِ] قيامت ، به يك ريسمان بسته شده ايد (1) و تو گويى قيامت [هم اينك] نشانه هاى خود را آورده، پرچم هايش را نزديك ساخته و شما را بر گذرگاه صراط ، نگه داشته است، و گويا [هم اكنون] زلزله هايش را پيش آورده و [چونان اشترى] سينه خويش را بر زمين نهاده [و تحقّق يافته ]است. دنيا از اهل خود ، بريده و آنان را از آغوش خويش بيرون افكنده است. گويا روزى بود كه گذشت، يا ماهى بود كه به پايان رسيد . تازه آن ، كهنه گرديده و فربه آن ، لاغر گشته است ؛ در جايگاهى تنگ ، با كارهايى در هم و بزرگ و آتشى سخت گزنده

كه هياهويش بلند است و زبانه اش سركش و خروشش خشم آلود، شعله اش فروزان است و فسرده شدنش دور و دير ، هيمه اش پرشعله است و تهديدش خوف انگيز ، ژرفاى آن ناپيدا و كران تا كرانش غرقه در تاريكى است، ريگ هايش جوشان، و كارهايش وحشتناك است. .


1- .همچون دو شتر ، كه به يك ريسمان بسته شده باشند .

ص: 92

814.كتاب من لا يحضره الفقيه : عنه عليه السلام : _ لِلأَحنَفِ بنِ قَيسٍ بَعدَ أن ذَكَرَ لَهُ نَعيمَ الجَنَّةِ _ : إن فاتَكَ يا أحنَفُ ما ذَكَرتُ لَكَ في صَدرِ كَلامي لَتُترَكَنَّ في سَرابيلِ القَطِرانِ ، ولَتَطوفَنَّ بَينَها وبَينَ حَميمٍ آنٍ ، ولَتُسقيَنَّ شَرابا حارَّ الغَلَيانِ في إنضاجِهِ ، فَكَم يَومَئِذٍ فِي النّارِ مِن صُلبٍ مَحطومٍ ، ووَجهٍ مَهشومٍ ، ومُشَوَّهٍ مَضروبٍ عَلى الخُرطومِ ، قَد أكَلَتِ الجامِعَةُ كَفَّهُ ، وَالْتَحَمَ الطَّوقُ بِعُنُقِهِ .

فَلَو رَأَيتَهُم يا أحنَفُ يَنحَدِرونَ في أودِيَتِها ، ويَصعَدونَ جِبالَها ، و قَد اُلبِسُوا المُقَطَّعاتِ مِنَ القَطِرانِ ، وَاُقرِنوا مَعَ فُجّارِها وشَياطينِها ، فَإِذَا استَغاثوا بِأَسوَاَ?أخذٍ (1) مِن حَريقٍ ، شَدَّت عَلَيهِم عَقارِبُها و حَيّاتُها .

ولَو رَأَيتَ مُنادِيا يُنادي و هُوَ يَقولُ : يا أهلَ الجَنَّةِ ونَعيمِها! ويا أهلَ حُلِيِّها وحُلَلِها! خُلودٌ فَلا مَوتَ! فَعِندَها يَنقَطِعُ رَجاؤُهُم ، وتُغلَقُ الأَبوابُ ، وتَنقَطِعُ بِهِمُ الأَسبابُ . فَكَم يَومَئِذٍ مِن شَيخٍ يُنادي : وا شَيبَتاه! وكَم مِن شَبابٍ (2) يُنادي : وا شَباباه! وكَم مِنِ امرَأَةٍ تُنادي : وا فَضيحَتاه! هُتِكَت عَنهُمُ السُّتورُ ، فَكَم يَومَئِذٍ مِن مَغموسٍ بَينَ أطباقِها مَحبوسٌ ، يا لَكَ غَمسَةٌ ألبَسَتكَ بَعدَ لِباسِ الكَتّانِ ، وَالماءِ المُبَرَّدِ عَلَى

الجُدرانِ ، وأكلِ الطَّعامِ ألوانا بَعدَ ألوانٍ ؛ لِباسا لَم يَدَع لَكَ شَعرا ناعِما كُنتَ مُطعَمَهُ (3) إلّا بَيَّضَهُ ، ولا عَينا كُنتَ تُبصِرُ بِها إلى حَبيبٍ إلّا فَقَأَها . هذا ما أعَدَّ اللّه ُ لِلمُجرِمينَ ! (4) .


1- .لا توجد عبارة : «بأسوأ أخذٍ» في بحار الأنوار : ج 7 ص 220 وهو الأنسب للسياق .
2- .في بحار الأنوار : «من شابٍّ» .
3- .كذا ، وليست عبارة : «كنت مطعمه» في ج 7 من بحار الأنوار .
4- .صفات الشيعة : ص 123 ح 63 عن محمّد بن الحنفيّة ، بحار الأنوار : ج 7 ص 220 ح 32 و ج 68 ص 172 ح 31 .

ص: 93

815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ پس از بيان نعمت هاى بهشت براى احنف بن قيس _ : اى احنف! اگر آنچه را [از اين نعمت ها ]كه در آغاز سخنم برايت گفتم ، از دست دادى، آن گاه است كه بى گمان، در جامه هايى از قَطران خواهى بود، و ميان آن [آتش] و ميان آبى جوشان ، سرگردان مى شوى، و از نوشيدنى اى داغ و جوشان و پَزان ، نوشانده خواهى شد. در آن روز، چه كمرهاى خُرد شده و چهره هاى متلاشى شده و بدْريخت و بينى هاى در هم شكسته كه در آتش خواهند بود ؛ انسان هايى كه كند و زنجير ، دست هاى آنها را خورده و طوق ها در گردنشان فرو رفته است.

اى احنف! كاش آنان را ببينى كه در دره هاى دوزخ ، پايين و از كوه هاى آن ، بالا مى روند ، در حالى كه جامه هايى از قَطران بر ايشان پوشانيده اند و با تبهكاران و اهريمنانِ آن جا همدم گشته اند. هر گاه از بدترين مجازات آتش ، فرياد كمك سر دهند ، كژدم ها و مارهاى دوزخ ، سخت بر آنان يورش مى آورند.

كاش آواز دهنده اى را ببينى كه مى گويد: «اى بهشتيانِ غوطه ور در نعمت هاى آن ، و اى برخورداران از جامه ها و زيورهاى آن! جاودانه بمانيد كه مرگى در كار نيست» . در اين هنگام، اميد آن [دوزخى]ها قطع مى گردد، درها [به رويشان ]بسته مى شود و رشته ها[ى روابط] ميانشان بريده مى شود . در آن روز، چه پيرها كه فرياد مى زنند: اى داد از پيرى! و چه جوان ها كه فرياد بر مى آورند: اى داد از جوانى! و چه زن ها كه فرياد مى زنند: اى داد از رسوايى! پرده ها از ايشان دريده مى گردد [و رسوا مى شوند].

در آن روز، چه بسيار كسانى كه در ميان طبقات دوزخ ، غوطه ور و محبوس اند. خدا به داد تو رسد [اى احنف] از آن غوطه ور شدنى كه _ بعد از پوشيدن جامه هاى كتانى[_ِ نرم و لطيف] و [نوشيدن] آبِ خنك شده در كنار ديوارها، و خوردن غذاهاى رنگارنگ [در دنيا] _ جامه اى بر تو مى پوشاند كه هر

موى نرم و

لطيفى را كه به تو ارزانى شده باشد ، سفيد مى گرداند و چشمانى را كه با آن ، عزيزى را مى ديده اى ، از كاسه به در مى آورد. اين است آنچه خداوند براى گنهكاران ، آماده ساخته است. .

ص: 94

816.المعجم الكبير عن عمران بن الحصين : عنه عليه السلام : _ في خُطبَةٍ لَهُ طَويلَةٍ _ : فَتَصيرُ _ يا ذَا الدّلالِ وَالهَيئَةِ وَالجَمالِ _ إلى مَنزِلَةٍ شَعثاءَ ، ومَحَلَّةٍ غَبَراءَ ، فَتُنَوَّمُ عَلى خَدِّكَ في لَحدِكَ ، في مَنزِلٍ قَلَّ زُوّارُهُ ، ومَلَّ عُمّالُهُ ، حَتّى تُشَقَّ عَنِ القُبورِ ، وتُبعَثَ إلَى النُّشورِ ، فَإِن خُتِمَ لَكَ بِالسَّعادَةِ صِرتَ إلَى الحُبورِ (1) ، وأنتَ مَلِكٌ مُطاعٌ، وآمِنٌ لا يُراعُ، يَطوفُ عَلَيكُم وِلدانٌ كَأَنَّهُمُ الجُمانُ بِكَأسٍ مِن مَعينٍ بَيضاءَ لَذَّةٍ لِلشّارِبينَ . أهلُ الجَنَّةِ فيها يَتَنَعَّمونَ، وأهلُ النّارِ فيها يُعَذَّبونَ، هؤُلاءِ فِي السُّندُسِ وَالحَريرِ يَتَبَختَرونَ، وهؤُلاءِ فِي الجَحيمِ وَالسَّعيرِ يَتَقَلَّبونَ، هؤُلاءِ تُحشى جَماجِمُهُم بِمِسكِ الجِنانِ، وهؤُلاءِ يُضرَبونَ بِمَقامِعِ النّيرانِ، هؤُلاءِ يُعانِقونَ الحورَ في الحِجالِ، وهؤُلاءِ يُطَوَّقونَ أطواقا فِي النّارِ بِالأَغلالِ، في قَلبِهِ فَزَعٌ قَد أعيَا الأَطِبّاءَ ، وبِهِ داءٌ لا يَقبَلُ الدَّواءَ . (2) .


1- .الحُبُور : السرور (الصحاح : ج 2 ص 620 «حبر») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 652 ح 1353 عن شريح القاضي ، بحار الأنوار : ج 77 ص 371 ح 35 .

ص: 95

817.مكارم الأخلاق عن عبد اللّه بن مسعود عن رسول اللّه امام على عليه السلام _ در خطبه اى بلند _ : تو با آن همه ناز و كرشمه و خوش سيمايى و جمالت، به منزلى آشفته و ويرانه و جايگاهى پر از خاك و غبار [يعنى گور ]مى روى، و در لحد خويش ، بر گونه ات خوابانده مى شوى ، در منزلى كه ديدار كنندگانش اندك اند و كارگرانش خسته و دل تنگ ، تا آن گاه كه از گور ، سر بر آورى و به صحراى محشر روانه شوى. در آن هنگام، اگر مُهر سعادت بر تو خورده باشد، ره سپار [سراى] شادمانى مى شوى، و پادشاهى مُطاع و آسوده خاطرى بى هراس خواهى بود . پسركانى مرواريدسان ، با جامى از باده ناب و سپيد كه نوشندگان را لذّتى خاص مى دهد، بر گرد شما به گردش در مى آيند. بهشتيان در بهشت ، در ناز و نعمت به سر مى برند و دوزخيان در دوزخ ، عذاب مى كشند. آنان در جامه هايى از پرنيان نرم و حرير مى خرامند و اينان در دوزخ و آتشِ سوزان ، دست و پا مى زنند . آنان جمجمه هايشان از مُشك بهشتى پر شده است، و بر سر اينان گرزهاى آتشين ، فرو كوفته مى شود. آنان با سيه چشمان بهشتى ، در حجله ها هم آغوش مى شوند، و بر گردن اينان طوق ها و غل و زنجيرهايى از آتش ، بسته مى شود . [اهل دوزخ ،] در دلش وحشتى است كه طبيبان را [از درمانش ]ناتوان ساخته، و در او ، دردى است كه درمان نمى پذيرد. .

ص: 96

الفَصلُ الرّابع: الحث على ذكر جهنم والاستعاذة منها4 / 1ذِكرُ جَهَنَّمَ821.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اُذكُروا مِنَ النّارِ ما شِئتُم ، فَلا تَذكُرونَ مِنها شَيئا إلّا وهِيَ أشَدُّ مِنهُ . (1)822.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ المطالب العالية عن عبد اللّه بن عمر : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : لا تَنسَوُا العَظيمَينِ . قُلنا : ومَا العَظيمانِ ؟ قالَ : اَلجَنَّةُ وَالنّارُ .

فَذَكَرَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما ذَكَرَ ثُمَّ بَكى حَتّى جَرى _ أو بَلَّ _ الدَّمعُ جانِبَي لِحيَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! لَو تَعلَمونَ مِنَ الأَمرِ ما أعلَمُ لَمَشَيتُم إلى الصَّعيدِ فَحَثَيتُم عَلى رُؤوسِكُمُ التُّرابَ . (2)823.الإمام العسكريّ عليه السلام : المستدرك على الصحيحين عن سَهل بن سعد : إنَّ فَتىً مِنَ الأَنصارِ دَخَلَتهُ خَشيَةٌ مِنَ النّارِ فَكانَ يَبكي عِندَ ذِكرِ النّارِ حَتّى حَبَسَهُ ذلِكَ فِي البَيتِ ، فَذُكِرَ ذلِكَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَجاءَهُ في البَيتِ ، فَلَمّا دَخَلَ عَلَيهِ اعتَنَقَهُ الفَتى وخَرَّ مَيِّتا ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : جَهِّزوا

صاحِبَكم ؛ فَإِنَّ الفَرَقَ (3) فَلَّذَ (4) كَبِدَهُ . (5) .


1- .تنبيه الغافلين : ص 70 ح 58 ، سير أعلام النبلاء : ج 4 ص 406 عن محمّد بن علي من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله .
2- .المطالب العالية : ج 3 ص 219 ح 3309 ، الرّقة والبكاء لابن أبي الدنيا : ص 109 ح 102 نحوه ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 15 ح 2 ، التاريخ الكبير : ج 1 ص 417 الرقم 1334 وفيه إلى «الجنّة والنار» ، الترغيب والترهيب : ج 4 ص 457 ح 14 نقلاً عن أبي يعلى .
3- .الفَرَقْ : الخوف والفزع (النهاية : ج 3 ص 438 «فرق») .
4- .يقال : فَلّذتُ اللحم تفليذا ؛ إذا قطّعته (لسان العرب : ج3 ص 503 «فلذ») .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 536 ح 3828 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 530 ح 936 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 92 ح 320 نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 146 ح 5900 .

ص: 97

فصل چهارم : تشويق به ياد كردن از جهنّم و پناه بردن از آن به خدا
4 / 1 ياد جهنّم

فصل چهارم : تشويق به ياد كردن از جهنّم و پناه بردن از آن به خدا4 / 1ياد جهنّم827.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در باره آتش هر چه خواستيد، بگوييد؛ زيرا هر چه از آن بگوييد ، بازهم بدتر و سخت تر از آن وجود دارد. (1)828.عنه صلى الله عليه و آله : المطالب العالية _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «دو بزرگ را فراموش نكنيد» .

گفتيم: دو بزرگ چيست؟

فرمود: «بهشت و آتش» .

آن گاه ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله [از دوزخ] گفت و گفت . سپس چندان گريست كه اشك از دو گوشه محاسنش جارى شد _ يا آنها را تر كرد _ . آن گاه فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر آنچه من در اين باره مى دانم ، شما نيز مى دانستيد ، سر به صحرا مى گذاشتيد و خاك بر سر خود مى ريختيد» .829.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از سهل بن سعد _ : ترس از آتش[_ِ دوزخ] ، وجود جوانى از انصار را فرا گرفت و هنگام يادكرد از دوزخ ، مى گريست . سرانجام ، اين حالت ، او را خانه نشين كرد. ماجرا را به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند و ايشان به خانه اش نزد او رفت. چون وارد خانه شد، آن جوان ايشان را در آغوش گرفت

و افتاد و مُرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «برادرتان را آماده دفن كنيد ، كه ترس و وحشت ، جگر او را پاره پاره كرد» .

.


1- .يعنى : از سختى ها و رنج هاى دوزخ ، هر چه بگوييد ، باز كم گفته ايد .

ص: 98

830.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : أكثِر ذِكرَ الآخِرَةِ وما فيها مِنَ النَّعيمِ وَالعَذابِ الأَليمِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُزَهِّدُكَ فِي الدُّنيا ويُصَغِّرُها عِندَكَ . (1)831.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : الجَنَّةُ حَسرَةُ أهلِ النّارِ ، وَالنّارُ مَوعِظَةُ المُتَّقينَ . (2)832.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : _ في وَصفِ المُتَّقينَ _ : هُم وَالجَنَّةُ كَمَن قَد رَآها ؛ فَهُم فيها مُنَعَّمونَ ، وهُم وَالنّارُ كَمَن قَد رَآها ؛ فَهُم فيها مُعَذَّبونَ . . . أمَّا اللَّيلَ فَصافّونَ أقدامَهُم ، تالينَ لِأَجزاءِ القُرآنِ ، يُرَتِّلونَها تَرتيلاً ، يُحَزِّنونَ بِهِ أنفُسَهُم ، ويَستَثيرونَ بِهِ دَواءَ دائِهِم ؛ فَإِذا مَرّوا بِآيَةٍ فيها تَشويقٌ رَكَنوا إلَيها طَمَعا ، وتَطَلَّعَت نُفوسُهُم إلَيها شَوقا ، وظَنّوا أنَّها نُصبُ أعيُنِهِم ، وإذا مَرّوا بِآيَةٍ فيها تَخويفٌ أصغَوا إلَيها مَسامِعَ قُلوبِهِم ، وظَنّوا أنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وشَهيقَها في أُصولِ آذانِهِم ، فَهُم حانونَ عَلى أوساطِهِم ، مُفتَرِشونَ لِجِباهِهِم وأكُفِّهِم ورُكَبِهِم وأطرافِ أقدامِهِم يَطلُبونَ إلَى اللّه ِ تَعالى في فَكاكَ رِقابِهِم . (3)833.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : ألا ومَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا (4) عَنِ الشَّهَواتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ المُحَرَّماتِ ، ومَن زَهِدَ فِي الدُّنيا هانَت عَلَيهِ المَصائِبُ .

ألا إنَّ للّه ِِ عِبادا كَمَن رَأى أهلَ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ مُخَلَّدينَ ، وكَمَن رأى أهلَ النّارِ فِي النّارِ مُعَذَّبينَ ، شُرورُهُم مَأمونَةٌ ، وقُلوبُهُم مَحزونَةٌ ، أنفُسُهُم عَفيفَةٌ ، وحَوائِجُهُم خَفيفَةٌ ، صَبَروا أيّاما قَليلَةً ، فَصاروا بِعُقبى راحَةٍ طَويلَةٍ ، أمَّا اللَّيلَ فَصافّونَ أقدامَهُم ، تَجري دُموعُهُم عَلى خُدودِهِم وهُم يَجأَرونَ إلى رَبِّهِم ، يَسعَونَ في فَكاكَ رِقابِهِم ، وأمَّا النَّهارَ فَحُلَماءُ ، عُلماءُ ، بَرَرَةٌ ، أتقِياءُ ، كَأَنَّهُمُ القِداحُ ، قَد بَراهُمُ الخَوفُ مِنَ العِبادَةِ ، يَنظُرُ إلَيهِمُ النّاظِرِ فَيَقولُ : مَرضى _ وما بِالقَومِ مِن مَرَضٍ _ أم خولِطوا! فَقَد خالَطَ القَومَ أمرٌ عَظيمٌ ؛ مِن ذِكرِ النّارِ وما فيها . (5) .


1- .تحف العقول : ص 76 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 205 ح 1 .
2- .الكافي : ج 2 ص 50 ح 1 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام عن الأصبغ بن نباتة ، تحف العقول : ص 164 ، بحار الأنوار : ج 68 ص 350 ح 18 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 193 ، تحف العقول : ص 159 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 391 ح 2663 ، التمحيص : ص 70 ح 170 كلّها عن همام ، الأمالي للصدوق : ص 667 ح 897 ، صفات الشيعة : ص 97 ح 35 كلاهما عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 315 ح 50 .
4- .سَلَوتُ : أي صَبَرتُ (مجمع البحرين : ج 2 ص 875 «سلا») .
5- .الكافي : ج 2 ص 132 ح 15 عن أبيحمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، تحف العقول : ص 281 ، كنز الفوائد : ج 1 ص 90 عن نوف البكالي عن الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 43 ح 18 ؛ عيون الأخبار لابن قتيبة : ج 2 ص 353 ، البداية والنهاية : ج 8 ص 6 وزاد فيه «ومن طلب الجنّة سارع إلى الطاعات» بعد «المحرّمات» وليس فيهما «قد براهم الخوف من العبادة» و«من ذِكر النار وما فيها» ، كنز العمّال : ج 3 ص 719 ح 8565 وراجع : مختصر تاريخ دمشق : ج 26 ص 222 .

ص: 99

834.الإمام الحسن عليه السلام _ في ذِكرِ أسئِلَةِ ال امام على عليه السلام : از آخرت و نعمت ها و عذاب دردناك آن ، بسيار ياد كن؛ زيرا اين كار ، تو را به دنيا بى رغبت مى سازد و آن را در نزد تو ، خوار و بى مقدار مى گرداند .835.علل الشرايع : امام على عليه السلام : بهشت ، مايه دريغِ دوزخيان است و دوزخ ، مايه پند گرفتن پرهيزگاران .836.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در وصف پرهيزگاران _ : آنان به بهشت چنان باور دارند كه گويى آن را مى بينند ؛ پس ، [از هم اكنون ]از نعمت هايش برخوردارند، و آتش را چنان باور دارند كه گويا آن را مشاهده مى كنند ؛ پس ، [از هم اينك] در آن ، عذاب مى كشند ... . شب هنگام ، برپا مى خيزند و آيات قرآن را شمرده و با درنگ ، تلاوت مى كنند . با آن ، جان هاى خويش را اندوهناك مى سازند و داروى درد خود را در آن مى جويند. پس، هر گاه به آيه اى تشويق آميز برخورند ، به آن اميد مى بندند و جان هايشان مشتاق آن مى شود و آن [نعمت] را در برابر ديدگان خويش مى پندارند و هر گاه به آيه اى تهديدآميز رسند ، گوش دل به آن مى سپارند و چنان مى پندارند كه خروشِ دم و بازدمِ دوزخ ، در بيخ گوش هايشان است. پس، كمرهاى خويش را [به ركوع] خم مى كنند، و پيشانى و دست و زانوان و سرانگشتان پاهاى خود را بر زمين مى زنند و از خداوند ، آزادىِ خويش را [از دوزخ] مى طلبند .837.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه هر كس مشتاق بهشت باشد ، از هوس هاى خويش غافل مى شود و آن كه از آتش بهراسد ، از حرام ها روى مى گرداند و آن كه به دنيا بى رغبت باشد ، مصيبت ها بر او آسان مى گردند .

بدانيد كه خداوند ، بندگانى دارد كه [در دنيا] چونان كسى هستند كه بهشتيان را در بهشت ، جاويدان مى بيند، و نيز چونان كسى هستند كه دوزخيان را در دوزخ ، معذّب مى بيند. گزندشان به كس نمى رسد و دل هايشان اندوهناك است، جان هايشان خويشتندار و نيازهايشان اندك. چند روزه اندك[_ِ دنيا ]را تحمّل كرده اند و در نتيجه ، به فرجامى آسوده و بى پايان ، دست يافته اند. شب هنگام ، برپا مى خيزند و اشك هايشان بر گونه هايشان روان مى شود و به پروردگار خويش پناه مى برند، و براى آزادىِ خود [از عذاب دوزخ] مى كوشند.

ولى روز هنگام ، مردمانى هستند بردبار، دانا، نيكوكار و پرهيزگار. [از لاغرى و نحيفى ،] گويى تيرهايى تراش خورده اند. ترس از عبادت ، آنان را تراش داده است. ديگران كه او را مى بينند ، يا مى گويند: «بيمار است» _ در حالى كه اين طايفه را هيچ بيمارى اى نيست _ و يا [مى گويند:] «قاطى كرده اند!» ، در صورتى كه پديده اى بزرگ _ يعنى ياد دوزخ و عذاب هاى آن _ ، با وجود آنان در آميخته است [و آنان را اين گونه ، پريشان و در هم ساخته است]. .

ص: 100

838.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ وخَلَقتَ نارا لِمَن عَصاكَ، وأعدَدتَ لِأَهلِها مِن أنواعِ العَذابِ فيها ، ووَصَفتَهُ وَصَنَّفتَهُ مِنَ الحَميمِ ، وَالغَسّاقِ ، وَالمُهلِ ، وَالضَّريعِ ، وَالصَّديدِ ، وَالغِسلينِ ، وَالزَّقّومِ ، وَالسَّلاسِلِ وَالأَغلالِ ، ومَقامِعِ الحَديدِ ، وَالعَذابِ الغَليظِ ، وَالعَذابِ الشَّديدِ ، وَالعَذابِ المُهينِ ، وَالعَذابِ المُقيمِ ، وعَذابِ الحَريقِ ، وعَذابِ السَّمومِ ، وظِلٍّ مِن يَحمومٍ ، وسَرابيلِ القَطِرانِ ، وسُرادِقاتِ النّارِ ، وَالنُّحاسِ ، وَالزَّقّومِ ، وَالحُطَمَةِ ، وَالهاوِيَةِ ، ولَظى ، وَالنّارِ الحامِيَةِ ، وَالنّارِ الموقَدَةِ ، الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفئِدَةِ ، وَالنّارِ المُؤصَدَةِ ذاتِ العَمَدِ المُمَدَّدَةِ ، وَالسَّعيرِ ، وَالحَميمِ ، وَالنّارِ الَّتي لا تُطفَأُ ، وَالنّارِ الَّتي تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الغَيظِ ، وَالنّارِ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ، وَالنّارِ الَّتي يُقالُ لَها : هَلِ امتَلَأتِ؟ فَتَقولُ : هَل مِن مَزيدٍ! وَالدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (1) .


1- .بحارالأنوار : ج 94 ص 135 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .

ص: 101

839.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : بار خدايا! براى كسى كه نافرمانى تو كند ، آتشى آفريدى و در آن براى اهلش انواع عذاب را آماده ساختى و آن عذاب ها را با تعابير گونه گون ، وصف و طبقه بندى كردى: جوشاب، زردآب دوزخيان، مس گداخته، خارِ تَر، خونابه ، چركابه، دوزخبان، زنجيرها، كُندها، گرزهاى آهنين، شكنجه درشت، شكنجه سخت، شكنجه خوار كننده، شكنجه پايدار، شكنجه سوزان، شكنجه مرگبار، سايه اى از دود تار، تن پوش هاى قطران، سراپرده هاى آتش و مس، دوزخبان، آتشِ خرد كننده، سياه چال ، زبانه آتش، آتش سوزان، آتشِ افروخته كه بر دل ها مى رسد، وآتش احاطه كننده با ستون هاى بلند و كشيده، شعله، آب داغ، آتش خاموش ناشدنى، آتشى كه نزديك است از خشمْ شكافته شود، آتشى كه سوختش مردم و سنگ هايند، آتشى كه به او گفته مى شود: «آيا سير شدى؟» و او [كه سيرى ناپذير است ،] مى گويد: «آيا باز هم هست؟!» و پايين ترين طبقه آتش . .

ص: 102

840.شعب الإيمان عن أنس : الإمام الباقر عليه السلام : بَكى أبو ذَرٍّ رحمه الله مِن خَشيَةِ اللّه ِ عز و جل حَتَّى اشتَكى بَصَرَهُ ، فَقيلَ لَهُ : يا أبا ذَرٍّ ، لَو دَعَوتَ اللّه َ أن يَشفِيَ بَصَرَكَ ! فَقالَ : إنّي عَنهُ لَمَشغولٌ ، وما هُوَ مِن أكبَرِ هَمّي . قالوا : وما يَشغَلُكَ عَنهُ ؟ قالَ : اَلعَظيمَتانِ : اَلجَنَّةُ وَالنّارُ . (1)4 / 2الاِستِعاذَةُ مِنَ النّارِالكتاب«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَ_مًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَ_ذَا بَ_طِلاً سُبْحَ_نَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ * رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (2)

«وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا» . (3)

«وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْاخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» . (4)

«الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» . (5)

الحديث849.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عوذوا بِاللّه ِ مِن عَذابِ القَبرِ ومِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (6)850.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يَعجَبُ مِن سائِلٍ يَسأَلُ غَيرَ الجَنَّةِ ، ومِن مُعطٍ يُعطي لِغَيرِ اللّه ِ ، ومِن

مُتَعَوِّذٍ يَتَعَوَّذُ مِن غَيرِ النّارِ . (7) .


1- .الخصال : ص 40 ح 25 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 702 ح 1500 عن موسى بن بكر عن العبد الصالح عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 431 ح 40 .
2- .آل عمران : 191 و 192 .
3- .الفرقان : 65 .
4- .البقرة : 201 .
5- .آل عمران : 16 .
6- .السنن الكبرى للنسائي : ج 4 ص 462 ح 7946 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 484 ح 2119 .
7- .تاريخ بغداد : ج 9 ص 267 الرقم 4832 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال : ج 2 ص 85 ح 3260 .

ص: 103

4 / 2 پناه جستن به خدا از آتش

851.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : ابو ذر _ كه خدايش رحمت كناد _ از ترس خداى عز و جل چندان گريست كه ديده اش آسيب ديد. به او گفته شد: اى ابو ذر! خوب است دعا كنى كه خداوند ديده ات را شفا بخشد.

ابو ذر گفت: «من از آن غافلم، و ديده ام بزرگ ترين غم و اندوه من نيست» .

گفتند: چه چيزى تو را از آن غافل ساخته است؟

گفت: «آن دو امر بزرگ: بهشت و دوزخ» .4 / 2پناه جستن به خدا از آتشقرآن«آنان كه ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ، خدا را ياد مى كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند [ ، مى گويند] : اى پروردگار ما ! اينها را بيهوده نيافريده اى، كه تو [از بيهوده كارى] منزّهى . پس ما را از عذاب آتش ، نگه بدار. اى پروردگار ما ! تو هر كه را در آتش ببرى، بى گمان ، خوارش ساخته اى، و ستمكاران را هيچ ياورى نيست».

«و كسانى كه مى گويند: اى پروردگار ما ! عذاب دوزخ را از ما بگردان كه به راستى ، عذابش سخت و دائمى است».

«و برخى از آنان مى گويند: اى پروردگار ما ! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش ، نگه دار» .

«كسانى كه مى گويند: اى پروردگار ما ! ما ايمان آورديم . پس گناهانمان را بيامرز و از عذاب آتش ، نگاهمان بدار».

حديث860.السنن الكبرى عن ربيعة بن كعب الأسلمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از عذاب قبر و از عذاب دوزخ ، به خدا پناه ببريد.861.البلد الأمين عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، تعجّب مى كند از درخواستْ كننده اى كه غير بهشت را درخواست مى كند، و از عطا كننده اى كه براى غير خدا عطا مى كند، و از پناه

برنده اى كه از غير آتش ، [به خدا] پناه مى برد.

.

ص: 104

862.حلية الأولياء عن عبد الرحمن بن قرط : عنه صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِاللّه ِ مِن حالِ أهلِ النّارِ . (1)863.ثواب الأعمال عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى عنه صلى الله عليه و آله : أعوذُ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ، وَيلٌ لِأَهلِ النّارِ . (2)864.سنن أبي داوود عن سعد بن أبي وقّاص عن رسول اللّه ص عنه صلى الله عليه و آله : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الفَقرِ ، ومِن وَسواسِ الصَّدرِ ، ومِن شَتاتِ الأَمرِ ، ومِن عَذابِ النّارِ . (3)865.السنن الكبرى عن محمّد بن سعد بن زرارة عن أبي اُما عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ يَقولُ كُلَّ يَومٍ سَبعَ مَرّاتٍ : «أسأَلُ اللّه َ الجَنَّةَ ، وأعوذُ بِهِ مِنَ النّارِ» إلّا قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أعِذهُ مِنّي . (4)866.سنن النسائي عن ابن عبّاس عن جويريّة بنت الحارث : صحيح البخاري عن أنس : كانَ النَّبِي صلى الله عليه و آله يَقولُ : اللّهُمَّ رَبَّنا ! آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً ، وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وقِنا عَذابَ النّارِ . (5) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 578 ح 3599 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1250 ح 3804 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 763 ح 2493 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 2 ص 181 ح 3638 .
2- .سنن أبي داود : ج 1 ص 233 ح 881 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 430 ح 1352 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 35 ح 19077 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 440 ح 3690 ، المعجم الكبير : ج 7 ص 79 ح 6427 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 2 ص 115 ح 1 ، كلّها عن عبد الرحمن بن أبي ليلى عن أبيه ، كنز العمّال : ج 1 ص 487 ح 2135 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 543 ح 3135 عن معاوية بن عمار عن الإمام الصادق عليه السلام ، الإقبال : ج 2 ص 180 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 285 .
4- .الدعوات : ص 39 ح 96 عن ربيعة ، الأمالي للصدوق : ص 158 ح 153 عن زيد الشحام عن الإمام الصادق عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 357 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 197 ح 5 .
5- .صحيح البخاري : ج 4 ص 1644 ح 4250 و ج 5 ص 2347 ح 6026 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2071 ح 26 ، سنن أبي داود : ج 2 ص 85 ح 1519 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 203 ح 11981 و ص 414 ح 13162 و ص 418 ح 13185 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 522 ح 3487 كلّها عن أنس ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 985 ح 2957 عن أبي هريرة ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 625 ح 1673 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 137 ح 9290 كلاهما عن عبد اللّه بن السائب وفيهما «سمعت رسول اللّه صلى الله عليه و آله يقول بين الركنين» ، كنز العمّال : ج 2 ص 694 ح 5107 ؛ الاحتجاج : ج 1 ص 530 ح 127 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات : ص 115 ح 262 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 45 ح 1 .

ص: 105

867.كنز العمّال عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا پناه مى برم از حال و روز دوزخيان.868.مُهج الدعوات عن إبراهيم بن أبي يحيى عن الإمام الص پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا پناه مى برم از آتش. واى بر اهل آتش !869.كنز العمّال عن الإمام عليّ عليه السلام عن رسول ال پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بار خدايا! من از نادارى و از وسوسه سينه و از پراكندگى كار و از عذاب آتش ، به تو پناه مى برم.870.الكافي عن أحمد بن الحسن الميثمي رفعه ، قال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه روزى هفت مرتبه بگويد: «از خدا بهشت را درخواست مى كنم و از آتش به او پناه مى برم» ، مگر آن كه آتش مى گويد: اى پروردگار من! او را از من ، در پناه خود بگير.871.فلاح السائل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فراوان مى فرمود : خدايا، اى پروردگار ما ! در دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا فرما، و ما را از عذاب آتش ، نگاه دار . .

ص: 106

872.البلد الأمين عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله صحيح البخاري عن أبي هريرة: كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَدعو : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عَذابِ القَبرِ، ومِن عَذابِ النّارِ، ومِن فِتنَةِ المَحيا وَالمَماتِ ، ومِن فِتنَةِ المَسيحِ الدَّجّالِ. (1)873.سنن الترمذي عن ابن عبّاس عن رسول اللّه صلى الله ع فاطمة عليهاالسلام _ في دُعائِها _ : رَبِّ أستَجيرُكَ مِنَ النّارِ فَأَجِرني ، رَبِّ أعوذُ بِكَ مِنَ النّارِ فَأَعِذني . (2)874.المعجم الكبير عن عبد اللّه بن مسعود عن رسول اللّه الإمام عليّ عليه السلام : مَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ أجِر عَبدَكَ مِمَّا استَجارَكَ . (3)875.المصباح عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في عنه عليه السلام _ في أحوالِ الآخِرَةِ _ : وأعظَمُ ما هُنالِكَ بَلِيَّةً نُزولُ الحَميمِ ، وتَصليَةُ الجَحيمِ ، وفَوراتُ السَّعيرِ ، وسَوراتُ الزَّفيرِ . لا فَترَةٌ مُريحَةٌ ، ولا دَعَةٌ مُزيحَةٌ ، ولا قُوَّةٌ حاجِزَةٌ ، ولا مَوتَةٌ ناجِزَةٌ ، ولا سِنَةٌ مُسَلِّيَةٌ ، بَينَ أطوارِ المَوتاتِ ، وعَذابِ السّاعاتِ ، إنّا بِاللّه ِ عائِذونَ . (4)876.المصباح عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي عنه عليه السلام _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ في قُنوتِ صَلاةِ الوَترِ _ : يا مَن كَرَّمَني وشَرَّفَني ونَعَّمَني ، أعوذُ بِكَ مِنَ الزَّقّومِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الحَميمِ ، وأعوذُ بِكَ مِن مَقيلٍ فِي النّارِ ، بَينَ أطباقِ النّارِ ، في ظِلالِ النّارِ ، يَومَ النّارِ ، يا رَبَّ النّارِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مَقيلاً فِي الجَنَّةِ بَينَ أنهارِها وأشجارِها وثِمارِها ورَيحانِها وخَدَمِها وأزواجِها .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَ الخَيرِ : رِضوانَكَ وَالجَنَّةَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الشَّرِّ :

سَخَطِكَ وَالنّارِ . هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ . (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 1 ص 463 ح 1311 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 413 ح 128 كلاهما عن أبي هريرة ، سنن أبي داود : ج 2 ص 91 ح 1542 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1262 ح 3840 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 525 ح 3494 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 2 ص 190 ح 3695 ؛ بحار الأنوار : ج 91 ص 75 ح 3 نقلاً عن الإقبال .
2- .فلاح السائل : ص 422 ح 290 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 104 ح 8 .
3- .الخصال : ص 631 ح 10 عن أبي بصير و محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 120 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 19 ح 17 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 244 ح 69 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 492 ح 1412 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 270 ح 67 .

ص: 107

877.البلد الأمين : صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين دعا را فراوان مى خواند : بار خدايا ! به تو پناه مى برم از عذاب قبر، و از عذاب آتش، و از فتنه زندگى و مرگ، و از فتنه مسيح دجّال. (1)878.مُهَج الدعوات عن الإمام عليّ عليه السلام عن رسول فاطمه عليهاالسلام _ در دعايش _ : پروردگارا ! در برابر آتش ، از تو حمايت مى طلبم، پس مرا حمايت فرما . پروردگارا ! از آتش ، به تو پناه مى برم، پس مرا پناه ده .879.رجال الكشّي عن سعيد بن المسيّب : امام على عليه السلام : هر كه در برابر آتش ، از خداوند حمايت بطلبد ، آتش مى گويد: «پروردگارا ! بنده ات را در برابر آنچه از تو حمايت طلبيد، حمايت كن» .880.مستدرك الوسائل عن النوفلي بإسناده عن رسول اللّه ص امام على عليه السلام _ در احوال آخرت _ : بزرگ ترين بلاى آن جا ، پذيرايى شدن با آب جوشان است و در افتادن در دوزخ فروزان و فَوَران هاى آتش سوزان، و غليان هاى شعله هاى خروشان. نه دَمى آتش فروكش مى كند تا آسايشى بيايد و نه رها شدنى در كار است تا رنج بزدايد، و نه نيرويى كه [عذاب را] باز دارد، و نه مرگى يك باره، و نه اندك خوابى كه آرامش بخشد ؛ بلكه با انواع مرگ ها [و شكنجه هاى مرگ آور] و عذاب هاى پياپى ، سپرى مى شود . ما به خدا پناه مى بريم !881.وقعة صفّين عن عبد الرحمن بن عبيد بن أبي الكنود عن امام على عليه السلام _ در دعايى كه در قنوت نماز وَتْر مى خواند _ : اى آن كه مرا گرامى داشتى و شرافت بخشيدى و نعمتم دادى! از زَقّوم ، به تو پناه مى برم و از آب جوشان ، به تو پناه مى برم و _ اى پروردگار آتش _ ! از خفتن در آتش در ميان طبقات آتش ، در سايه هاى آتش ، در روز آتش ، به تو پناه مى برم .

بار خدايا! آسودن در بهشت را در ميان جويباران و درختان و ميوه ها و گل ها و خدمتكاران و همسران بهشتى ، از تو مى خواهم .

بار خدايا ! بهترينِ بهترين ها را كه همان خشنودى ات و بهشت است ، از تو مى خواهم و از بدترينِ بدها كه همان ، خشم تو و آتشت است ، به تو پناه

مى برم. اينك در پيشگاه تو ، كسى ايستاده است كه از آتش به تو پناه آورده است. .


1- .او را به اين خاطر «مسيح» گفته اند كه در سراسر كره خاك ، بجز مكّه و مدينه ، سفر (مسح / سياحت) و در همه جا فتنه و اضلال مى كند و «دجّال» نيز به معناى فريبكار و دروغ پرداز است .

ص: 108

882.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الحسين عليه السلام : اللّهُمَّ ... أسأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ . (1)883.إثبات الوصيّة عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فَكاكَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ . (2)884.الأمالي للطوسي عن زيد بن عليّ عن الإمام زين العاب عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ في صَلاةِ اللَّيلِ _ : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن نارٍ تَغَلَّظْتَ بِها عَلى مَن عَصاكَ ، وتَوَعَّدْتَ بِها مَن صَدَفَ (3) عَن رِضاكَ ، ومِن نارٍ نورُها ظُلمَةٌ ، وهَيِّنُها أليمٌ ، وبَعيدُها قَريبٌ ، ومِن نارٍ يَأكُلُ بَعضَها بَعضٌ ، ويَصولُ بَعضُها عَلى بَعضٍ ، ومِن نارٍ تَذَرُ العِظامَ رَميما ، وتَسقي أهلَها حَميما ، ومِن نارٍ لا تُبقي عَلى مَن تَضَرَّعَ إلَيها ، ولا تَرحَمُ مَنِ استَعطَفَها ، ولا تَقدِرُ عَلَى التَّخفيفِ عَمَّن خَشَعَ لَها وَاستَسلَمَ إلَيها ، تَلقى سُكّانَها بِأَحَرِّ ما لَدَيها مِن أليمِ النَّكالِ وشَديدِ الوَبالِ .

وأعوذُ بِكَ مِن عَقارِبِهَا الفاغِرَةِ أفواهَها ، وحَيّاتِهَا الصّالِقَةِ بِأَنيابِها ، وشَرابِهَا الَّذي يَقطَعُ أمعاءَ وأفئِدَةَ سُكّانِها ، ويَنزِعُ قُلوبَهُم ! و أستَهديكَ لِما باعَدَ مِنها وأخَّرَ عَنها . (4)885.كنز الفوائد عن الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكِتابِكَ المُنزَلِ وما فيهِ ، وفيهِ اسمُكَ الأَعظَمُ الأَكبَرُ وأسماؤُكَ الحُسنى وما يُخافُ ويُرجى ؛ أن تَجعَلَني مِن عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ . (5)886.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ عافِيَتَكَ في أُموري كُلِّها ، وأعوذُ بِكَ مِن خِزيِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ . (6) .


1- .الإقبال : ج 2 ص 87 ، البلد الأمين : ص 258 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 225 ح 3 .
2- .المزار للمفيد : ص 160 ، الإقبال : ج 2 ص 108 ، البلد الأمين : ص 249 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 232 ح 4 .
3- .صَدَف عنه : عَدَل ، وأعرَضَ (لسان العرب : ج 9 ص 187 «صدف») .
4- .الصحيفة السجّادية: ص133 الدعاء 32. مصباح المتهجّد: ص191 ح 272 ، بحار الأنوار: ج 8 ص324 ح100.
5- .الكافي : ج 2 ص 629 ح 9 عن زرارة ، الإقبال : ج 1 ص 346 عن حريز بن عبد اللّه السجستاني ، عدّة الداعي : ص 55 ، الدعوات : ص 206 ح 560 عن زرارة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 114 ح 3 .
6- .الكافي : ج 3 ص 343 ح 16 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 108 ح 407 كلاهما عن زرارة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 323 ح 948 ، معاني الأخبار : ص 394 ح 46 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 86 ص 33 ح 37 .

ص: 109

887.العقد الفريد عن الإمام عليّ عليه السلام : امام حسين عليه السلام : بار خدايا ! ... از تو درخواست مى كنم كه مرا از آتش بِرَهانى.888.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : بار خدايا ! آزادى ام را از آتش ، از تو درخواست مى كنم.889.مُهج الدعوات عن الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى نماز شب _ : بار الها! به تو پناه مى برم از آتشى كه هر كه نافرمانى تو كند ، با آن ، به سختى مجازاتش مى كنى و هر كه از خشنودى تو دورى گزيند ، بِدان تهديدش كرده اى ؛ از آتشى كه روشنايى اش تاريكى ، اندكش دردناك و دورش نزديك است ؛ از آتشى كه شعله هايش يكديگر را فرو مى بلعند و بر يكديگر تازيانه مى كوبند ؛ از آتشى كه استخوان ها را مى پوساند و ساكنانش را آب جوشان مى نوشاند ؛ از آتشى كه نه بر جان كسى كه به پايش زارى كند ، دلسوزى مى كند، و نه بر كسى كه از او خواهش و التماس كند ، رحم مى آورد، و نه قادر است كه بر كسى كه در برابرش خاكسارى مى كند و سر تسليم فرود مى آورد ، سبك گيرد ؛ بلكه با ساكنان خويش ، با دردناك ترين شكنجه و سخت ترين كيفر برخورد مى كند .

و به تو پناه مى برم از كژدم هاى آن [آتش] ، كه دهان هايشان را گشوده مى دارند ، و از مارهاى آن ، كه نيش هايشان را به هم مى سايند ، و از نوشاك آن ، كه دل و روده ساكنانش را تكه تكه مى كند و قلبشان را از بيخ بر مى كَند! از تو مى خواهم كه مرا به چيزى ره نمون شوى كه از چنين آتشى دور گردانَد و آن را به تأخير اندازد .890.التوحيد عن الحصين بن عبد الرحمن عن أبيه عن الإمام امام باقر عليه السلام : بار خدايا! به حقّ كتاب آسمانى ات و آنچه در آن است _ از جمله : شكوهمندترين و بزرگ ترين نامت و ديگر نام هاى نيكويت و مايه هاى بيم و اميد _ ، از تو درخواست مى كنم كه مرا در شمار آزاد شدگانت از آتش قرار دهى.891.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ مِن خُ امام باقر عليه السلام : بار خدايا! عافيت تو را در همه كارهايم ، از تو مى خواهم و از خوارى در دنيا و عذاب آخرت ، به تو پناه مى برم. .

ص: 110

892.شرح نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ فِ عنه عليه السلام : اللّهُمَّ ارفَع ظَنّي صاعِدا ، ولا تُطمِع فِيَّ عَدُوّا ولا حاسِدا ، وَاحفَظني قائِما وقاعِدا ويَقظانا وراقِدا ، اللّهُمَّ اغفِر لي وَارحَمني وَاهدِني سَبيلَكَ الأَقوَمَ ، وقِني حَرَّ جَهَنَّمَ . (1)893.شرح نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام _ أي الإمام الصادق عليه السلام : اللّهُمَّ فُكَّني مِنَ النّارِ . (2)894.نهج البلاغة عن الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَزائِمِ مَغفِرَتِكَ ، وبِواجِبِ رَحمَتِكَ ، السَّلامَةَ مِن كُلِّ إثمٍ ، وَالغَنيمَةَ مِن كُلِّ بِرٍّ ، وَالفَوزَ بِالجِنَّةِ ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ . (3)895.مصباح المتهجّد عن الإمام الصادق عليه السلام _ ف عنه عليه السلام : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ النِّسيانِ وَالكَسَلِ وَالتَّواني في طاعَتِكَ ، ومِن عِقابِكَ الأَدنى وعَذابِكَ الأَكبَرِ . (4)896.كامل الزيارات عن أبي سعيد المدائني : عنه عليه السلام : إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً (5) ، ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، فَإِذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَقِف عِندَها وسَلِ اللّه َ عز و جل الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَقِف عِندَها وتَعَوَّذ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ . (6)897.فلاح السائل عن الإمام عليّ عليه السلام _ مِن دُ عنه عليه السلام : تَدعو في أعقابِ الصَّلَواتِ الفَرائِضِ بِهذِهِ الأَدعِيَةِ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ بَراءَةً مِنَ النّارِ فَاكتُب لَنا بَراءَتَنا ، وفي جَهَنَّمَ فَلا تَجعَلنا ، وفي عَذابِكَ

وهوانِكَ فَلا تَبتَلِنا ، ومِنَ الضَّريعِ وَالزَّقّومِ فَلا تُطعِمنا ، ومَعَ الشَّياطينِ فِي النّارِ فَلا تَجمَعنا ، وعَلى وُجوهِنا فَلا تَكبُبنا ، ومِن ثِيابِ النّارِ وسَرابيلِ القَطِرانِ فَلا تُلبِسنا ، ومِن كُلِّ سوءٍ لا إلهَ إلّا أنتَ يَومَ القِيامَةِ فَنَجِّنا . (7) .


1- .الكافي : ج 2 ص 585 ح 21 ، مصباح المتهجّد : ص 271 ح 381 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 89 ص 297 ح 8 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 542 ح 3134 عن أبي بصير ، المزار الكبير : ص 236 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 221 ح 18 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 74 ح 233 ، الإقبال : ج 1 ص 101 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 374 ح 1 .
4- .الإقبال : ج 2 ص 146 ، مصباح المتهجّد : ص 477 ، البلد الأمين : ص 131 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 98 ص 260 ح 3 .
5- .الهَذْرَمَة : السرعة في القراءة (مجمع البحرين : ج 3 ص 1869 «هذرم») .
6- .الكافي : ج 2 ص 617 ح 2 و ص 618 ح 5 وليس فيه «فإذا مررت بآية فيها ذكر الجنّة فقف عندها وسل اللّه عز و جل الجنّة» وكلاهما عن عليّ بن أبي حمزة ، مجمع البيان : ج 10 ص 569 نحوه ، بحار الأنوار : ج 92 ص 216 ح 20 .
7- .فلاح السائل : ص 316 ح 213 عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : ص 62 ح 98 ، الإقبال : ج 1 ص 224 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 12 ح 10 .

ص: 111

898.البلد الأمين عن الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : بار خدايا ! گمان مرا بالا بِبَر ، (1) طمع هيچ دشمنى و حسودى را بر من مَيَنگيز و مرا ، ايستاده باشم يا نشسته، بيدار باشم يا خفته ، [در همه حال ]محافظت فرما. بار خدايا ! مرا بيامرز و بر من رحم آور، به درست ترين راهت راه نمايى ام كن، و از گرماى جهنّم نگاهم دار.899.جمال الاُسبوع عن عبد اللّه بن عطاء عن الإمام البا امام صادق عليه السلام : بار خدايا! مرا از آتش بِرَهان.900.فلاح السائل عن فاطمة عليهاالسلام _ مِن دُعائِها امام صادق عليه السلام : بار خدايا! به حقّ موجبات آمرزشت و به رحمت واجب گشته ات [بر خويش] ، از تو مى خواهم كه مرا از هر گناهى به سلامت دارى، از هر نيكى [و طاعتى ]بهره مند سازى ، به بهشت نائل گردانى و از آتش برهانى .901.فلاح السائل عن فاطمة عليهاالسلام _ مِن دُعائِها امام صادق عليه السلام : بار خدايا! از فراموشى و تنبلى و سستى در طاعتت ، و از كيفر نزديكت و از عذاب بزرگ ترت ، به تو پناه مى برم .902.كامل الزيارات عن أبي سعيد المدائني : امام صادق عليه السلام : قرآن را نبايد تند تند خواند ؛ بلكه بايد شمرده و با درنگ ، تلاوت كرد . هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از بهشت ياد شده است ، لختى [از تلاوت ]دست نگه دار و از خداوند عز و جل بهشت را بخواه، و هر گاه به آيه اى رسيدى كه در آن از دوزخ ياد شده است ، لختى دست نگه دار و از آتش به خدا پناه ببر .903.الإقبال عن الإمام الحسين عليه السلام _ مِن دُعا امام صادق عليه السلام : در تعقيبات نمازهاى واجب ، اين دعا را مى خوانى: «بار خدايا! به حقّ محمّد و خاندان محمّد ، خلاصى از آتش را از تو مى خواهم . پس خلاصىِ ما را برايمان بنويس، در دوزخ قرارمان مده، به عذاب و تحقيرت

گرفتارمان مساز، از [خوراك دوزخيان ، يعنى] خارِ تر و زقّوم به ما مخوران، ما را در آتش با اهريمنان گرد مياور، در آتش سرنگونمان مكن، از جامه هاى آتش و پوشش هاى قَطرانى بر ما مپوشان، و از هر گونه گزند و بدى اى در روز قيامت _ اى كه معبودى جز تو نيست _ نجاتمان بخش» . .


1- .يعنى : حسن ظنّى را كه به تو و رحمت و آمرزش تو دارم ، به درگاهت بالا ببر و آن را بپذير.

ص: 112

904.تحف العقول عن الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارحَمنا وأعتِقنا مِنَ النّارِ . (1)905.الصحيفة السجّاديّة عن الإمام زين العابدين عليه ال عنه عليه السلام : اَللّهُمَّ . . . و أستَجيرُ بِكَ مِن جَميعِ عَذابِكَ فَأَجِرني . (2)906.الصحيفة السجّاديّة عن الإمام زين العابدين عليه ال الكافي عن زياد بن مروان : كانَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ في سُجودِهِ : أعوذُ بِكَ مِن نارٍ حَرُّها لا يُطفَأُ ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ جَديدُها لا يُبلى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ عَطشانُها لا يُروى ، وأعوذُ بِكَ مِن نارٍ مَسلوبُها لا يُكسى . (3)907.الكافي عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه الإمام الرضا عليه السلام : اللّهُمَّ أجِرني مِن عَذابِكَ ومِن سَخَطِكَ . (4)908.فلاح السائل عن الإمام الباقر عليه السلام _ مِمّ عنه عليه السلام : مَن تَعَوَّذَ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ولَم يَترُكِ الشَّهَواتِ فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (5)4 / 3الاِستِغاثَةُ مِنَ النّارِالكتاب«قُلْ إِنِّى أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» . (6)

.


1- .مهج الدعوات : ص 290 ، البلد الأمين : ص 393 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 450 ح 1 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
2- .مصباح المتهجّد : ص 508 ح 587 ، المصباح للكفعمي : ص 164 ، البلد الأمين : ص 124 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 188 ح 26 .
3- .الكافي : ج 3 ص 328 ح 22 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 238 ح 60 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 9 ص 365 ح 11091 نقلاً عن بعض نسخ الرضوي .
5- .كنز الفوائد : ج 1 ص 330 عن أيّوب بن نوح ، معدن الجواهر : ص 59 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 110 وفيه «شهوات الدنيا» بدل «الشهوات» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 356 ح 11 .
6- .الأنعام : 15 ، يونس : 15 .

ص: 113

4 / 3 فريادخواهى از آتش

913.جمال الاُسبوع عن أبان عن الإمام الصادق عليه السلا امام كاظم عليه السلام : بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر ما رحمت آور و از آتش ، آزادمان گردان .914.الدروع الواقية عن الإمام الصادق عليه السلام _ ف امام كاظم عليه السلام : بار خدايا!... از همه عذاب هايت به تو پناه مى آورم ، پس پناهم ده.915.بحار الأنوار عن الإمام الصادق عليه السلام : الكافى _ به نقل از زياد بن مروان _ : امام كاظم عليه السلام در سجودش مى فرمود : از آتشى كه حرارتش فروكش نمى كند ، به تو پناه مى برم . از آتشى كه دمادم تازه است و كهنه نمى شود ، به تو پناه مى برم . از آتشى كه تشنه اش هرگز سيراب نمى شود ، به تو پناه مى برم . و از آتشى كه برهنه اش پوشانده نمى شود ، به تو پناه مى برم.916.الإقبال عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام امام رضا عليه السلام : بار خدايا! مرا از عذابت و از ناخشنودى ات ، در پناه خويش بدار .917.الكافي عن هلقام بن أبي هلقام : امام رضا عليه السلام : كسى كه از آتش به خدا پناه بَرَد ، ولى از هوس ها دست بر ندارد ، در واقع ، خود را مسخره كرده است.4 / 3فريادخواهى از آتشقرآن«بگو: اگر پروردگارم را نافرمانى كنم ، از عذاب روزى بزرگ مى ترسم».

.

ص: 114

الحديث923.الدعوات : الإمام عليّ عليه السلام : إلهي ! إن أخَذتَني بِجُرمي أخَذتُكَ بِعَفوِكَ ، وإن أخَذتَني بِذُنوبي أخَذتُكَ بِمَغفِرَتِكَ ، وإن أدخَلتَنِي النّارَ أعلَمتُ أهلَها أنّي اُحِبُّكَ . (1)924.المصباح عن ابن عبّاس يرفعه : عنه عليه السلام : آهٍ مِن نارٍ تُنضِجُ الأَكبادَ وَالكُلى ! آهٍ مِن نارٍ نَزّاعَةٍ لِلشَّوى ! آهٍ مِن غَمرَةٍ مِن مُلهَباتٍ لَظى ! (2)925.المصباح : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : أفَتُراكَ سُبحانَكَ يا إلهي وبِحَمدِكَ ، تَسمَعُ فيها صَوتَ عَبدٍ مُسلِمٍ سُجِنَ فيها بِمُخالَفَتِهِ ، وذاقَ طَعمَ عَذابِها بِمَعصِيَتِهِ ، وحُبِسَ بَينَ أطباقِها بِجُرمِهِ وجَريرَتِهِ ، وهُوَ يَضِجُّ إلَيكَ ضَجيحَ مُؤَمِّلٍ لِرَحمَتِكَ ، ويُناديكَ بِلِسانِ أهلِ تَوحيدِكَ ، ويَتَوَسَّلُ إلَيكَ بِرُبوبِيَّتِكَ ، يا مَولايَ ! فَكَيفَ يَبقى فِي العَذابِ وهُوَ يَرجو ما سَلَفَ مِن حِلمِكَ ؟! أم كَيفَ تُؤلِمُهُ النّارُ وهُوَ يَأمُلُ فَضلَكَ ورَحمَتَكَ ؟! أم كَيفَ يُحرِقُهُ لَهيبُها وأنتَ تَسمَعُ صَوتَهُ وتَرى مَكانَهُ ؟! أم كَيفَ يَشتَمِلُ عَلَيهِ زَفيرُها وأنتَ تَعلَمُ ضَعفَهُ ؟! أم كَيفَ يَتَغَلغَلُ بَينَ أطباقِها وأنتَ تَعلَمُ صِدقَهُ ؟! أم كَيفَ تَزجُرُهُ زَبانِيَتُها وهُوَ يُناديكَ يا رَبَّهُ ؟! أم كَيفَ تُنزِلُهُ فيها وهُوَ يَرجو فَضلَكَ في عِتقِهِ مِنها فَتَترُكُهُ ؟! هَيهاتَ ، ما ذلِكَ الظَّنُّ بِكَ ، ولَا المَعروفُ مِن فَضلِكَ ، ولا مُشبِهٌ لِما عامَلتَ بِهِ المُوَحِّدينَ مِن بِرِّكَ وإحسانِكَ . (3)926.كنز العمّال عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و عنه عليه السلام _ أيضا _ : يا كَريمُ يا رَبِّ ، وأنتَ تَعلَمُ ضَعفي عَن قَليلٍ مِن بَلاءِ الدُّنيا وعُقوباتِها ، وما يَجري فيها مِنَ المَكارِهِ عَلى أهلِها! عَلى أنَّ ذلِكَ بَلاءٌ ومَكروهٌ قَليلٌ

مَكثُهُ ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ ، فَكَيفَ احتِمالي لِبَلاءِ الآخِرَةِ وجَليلِ وُقوعِ المَكارِهِ فيها ! وهُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ ، وَيَدومُ مَقامُهُ ، ولا يُخَفَّفُ عَن أهلِهِ ؛ لِأَنَّهُ لا يَكونُ إلّا عَن غَضَبِكَ وَانتِقامِكَ وَسَخَطِكَ . (4) .


1- .الإقبال : ج 3 ص 297 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 98 ح 13 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 138 ح 136 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 157 ، روضة الواعظين : ص 126 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 124 كلّها عن أبي الدرداء ، بحار الأنوار : ج 87 ص 196 ح 2 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 848 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 335 كلاهما عن كميل بن زياد ، المصباح للكفعمي : ص 741 ، البلد الأمين : ص 190 .
4- .مصباح المتهجّد : ص 847 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 334 كلاهما عن كميل بن زياد ، المصباح للكفعمي : ص 740 ، البلد الأمين : ص 189 .

ص: 115

حديث928.الكافي عن محمّد بن عيسى بإسناده عن الصالحين عليهم ( _ في ذِكرِ أعمالِ العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَ ) امام على عليه السلام : خداوندا! اگر تو مرا در باره جرمم به پرسش گيرى، من درباره گذشتت تو را به پرسش مى گيرم و اگر تو مرا در باره گناهانم به پرسش گيرى، من در باره آمرزشت ، تو را به پرسش مى گيرم و اگر وارد آتشم كنى ، به اهل آتش اعلام مى كنم كه دوستت دارم .929.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : آه از آتشى كه جگرها و كليه ها را مى پزد ! آه از آتشى كه پوست سر و اندام را بر مى كَنَد ! آه از فرو رفتن در شعله هاى سركش!930.الإمام الصادق عليه السلام _ لِأَبي هارونَ المَك امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : آيا به راستى ، به تو چنين گمانى مى رود _ اى معبود پاك و ستودنىِ من _ كه در دوزخ ، صداى بنده مسلمانى را بشنوى كه بر اثر مخالفتش ، در آن جا زندانى شده و به سبب نافرمانى اش ، طعم عذاب را چشيده و به واسطه جرم و جنايتش ، در ميان طبقات آن محبوس گشته و با ضجّه اميدوار به رحمت تو، به درگاهت ضجّه مى زند و به زبان آنان كه تو را به يكتايى پرستيده اند ، تو را مى خواند و به ربوبيّتت به تو توسّل مى جويد؟! آقاى من! [چنين كسى] چگونه در عذاب بماند ، در حالى كه به بردبارىِ ازلى تو اميد دارد ؟! يا چگونه آتش ، او را به درد آورَد ، در حالى كه به بخشايش و مهر تو آرزومند است ؟! يا چگونه زبانه هاى آتش ، بسوزانندش ، در حالى كه تو بانگ او را مى شنوى و جايش را مى بينى ؟! يا چگونه شعله سركش آتش ، او را فرا گيرد ، در حالى كه تو خود مى دانى كه او ناتوان است ؟! يا چگونه در ميان طبقات دوزخ غوطه ور شود ، در حالى كه از راستگويىِ او آگاهى ؟! يا چگونه دوزخبانان بر او نهيب زنند ، در حالى كه او تو را با فرياد «يا ربّ !» مى خواند ؟! يا چگونه او را در آتش جاى دهى و او اميد دارد كه به فضل و بخشايش خود ، از آن برهانى اش ؛ ولى تو در آن رهايش سازى؟!

هرگز! چنين گمانى به تو نمى رود و اين گونه رفتارى ، با لطف و بخشايش شناخته شده ات نمى سازد و به نيكى و احسانى كه هماره با يكتاپرستان كرده اى ، نمى ماند !931.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام _ در دعاى كميل _ : كريما! پروردگارا ! تو خود مى دانى كه در برابر اندكْ بلاى دنيا و كيفرهاى دنيايى و ناملايماتى كه بر اهل آن مى گذرد ، چه سان

ناتوانم . اين ، در حالى است كه اين بلا و ناملايمات ، درنگش اندك و ماندگارى اش ناچيز و مدّتش كوتاه است . پس چگونه بتوانم بلاى آخرت و ناملايمات بزرگ آن را تاب آورم ، در حالى كه آن بلا مدّتش طولانى و ماندگارى اش ديرپاست و با اهل آن ، مدارا نمى شود ؛ چرا كه آن بلا ، جز از خشم و انتقام و ناخشنودى تو بر نمى خيزد؟! .

ص: 116

932.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ أَسأَلُكَ اللّهُمَّ بِالمَخزونِ مِن أسمائِكَ ، وبِما وارَتهُ الحُجُبُ مِن بَهائِكَ ، إلّا رَحِمتَ هذِهِ النَّفسَ الجَزوعَةَ ، وهذِهِ الرُّمَّةَ الهَلوعَةَ ، الَّتي لا تَستَطيعُ حَرَّ شَمسِكَ ، فَكَيفَ تَستَطيعُ حَرَّ نارِكَ ؟! وَالَّتي لا تَستَطيعُ صَوتَ رَعدِكَ ، فَكَيفَ تَستَطيعُ صَوتَ غَضَبِكَ ؟! (1)933.تأويل الآيات الظاهرة عن إسماعيل بن عمّار : عنه عليه السلام : إلهي وسَيِّدي ! وعِزَّتِكَ وجَلالِكَ ، لَئِن طالَبتَني بِذُنوبي لَاُطالِبَنَّكَ بِعَفوِكَ ، ولَئِن طالَبتَني بِلُؤمي لَاُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ ، ولَئِن أدخَلتَنِي النّارَ لَاُخبِرَنَّ أهلَ النّارِ بِحُبّي لَكَ .

إلهي وسَيِّدي ! إن كُنتَ لا تَغفِرُ إلّا لِأَولِيائِكَ وأهلِ طاعَتِكَ ، فَإِلى مَن يَفزَعُ المُذنِبونَ ؟! وإن كُنتَ لا تُكرِمُ إلّا أهلَ الوَفاءِ بِكَ ، فَبِمَن يَستَغيثُ المُسيؤونَ ؟!

إلهي ! إن أدخَلتَنِي النّارَ فَفي ذلِكَ سُرورُ عَدُوِّكَ ، وإن أدخَلتَنِي الجَنَّةَ فَفي ذلِكَ سُرورُ نَبِيِّكَ ، وأنا وَاللّه ِ أعلَمُ أنَّ سُرورَ نَبِيِّكَ أحَبُّ إلَيكَ مِن سُرورِ عَدُوِّكَ . (2)934.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام _ في مُناجاةٍ لَهُ _ : سَيِّدي ! ألِضَربِ المَقامِعِ خَلَقتَ أعضائي ؟! أم لِشُربِ الحَميمِ خَلَقتَ أمعائي! (3)935.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ وَجهي وكانَ لَكَ مُصَلِّيا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ عَيني وكانَت مِن خَوفِكَ باكِيَةً ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ لِساني وكانَ لِلقُرآنِ تالِيا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ قَلبي وكانَ لَكَ مُحِبّا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ جِسمي وكانَ لَكَ خاشِعا ؟ إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ أركاني وكانَت لَكَ رُكَّعا سُجَّدا ؟! (4) .


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 216 الدعاء 50 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 229 ح 42 نقلاً عن المحاسن .
2- .مصباح المتهجد : ص 596 ح 691 ، الإقبال : ج 1 ص 172 ، المصباح للكفعمي : ص 795 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 98 ص 92 ح 2 .
3- .الأمالي للصدوق : ص 288 ح 321 ، المزار للشهيد الأوّل : ص 267 ، روضة الواعظين : ص 219 كلّها عن طاووس اليماني ، بحار الأنوار : ج 78 ص 146 ح 7 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 140 نقلاً عن بعض الكتب .

ص: 117

936.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا _ : بار الها! به حقّ آن نامِ نهانت، و به آن شكوه و روشنايى ات كه پرده ها آن را فرو پوشانده اند ، از تو درخواست مى كنم كه بر اين جانِ بى تاب و بر اين پيكر ناشكيبا رحم آورى كه حتّى تاب گرماى آفتاب تو را ندارد . پس چه سان بتواند گرماى آتش تو را تاب آورد ؟! پيكرى كه تحمّل بانگ آذرخش تو را ندارد، چگونه تحمّل بانگ خشم تو را داشته باشد ؟!937.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : خداوندا و سَرورا! به عزّت و جلالت سوگند ، اگر تو در پىِ گناه من باشى ، من در پىِ گذشت تو خواهم بود و اگر تو در پىِ سرزنش من باشى ، من در پىِ كَرَم تو خواهم بود و اگر مرا وارد آتش كنى ، علاقه ام را به تو ، به اهل آتش اعلام مى كنم .

خداوندا و سَرورا! اگر تو جز دوستان و اهل طاعتت را نيامرزى ، گناهكاران ، فريادشان را پيش چه كسى ببرند؟ و اگر تو جز وفاداران را گرامى ندارى ، بدكاران به چه كسى پناه ببرند؟

خداوندا! اگر مرا وارد آتش كنى ، اين ، [مايه] خوش حالى دشمنت خواهد شد ، و اگر مرا وارد بهشت كنى ، [مايه] خوش حالى پيامبرت خواهد شد . به خدا سوگند ، من مى دانم كه خوش حالى پيامبرت ، برايت دوست داشتنى تر از خوش حالىِ دشمنت است .938.مشكاة الأنوار : امام زين العابدين عليه السلام _ در يكى از مناجات هايش _ : سَرورم! آيا اندام هاى مرا براى كوبيدن با گرزها آفريده اى ؟! يا معده و روده هايم را براى نوشيدن آب جوشان خلق كرده اى ؟!939.الإمام عليّ عليه السلام _ لِرَجُلٍ مِن بَني سَع امام زين العابدين عليه السلام : معبود من! آيا رخسار مرا كه براى تو نماز گزارده است ،

در آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا چشم مرا كه از ترس تو گريان بوده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا زبان مرا كه قرآن تلاوت كرده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا قلب مرا كه عاشق و دوستدار تو بوده است ، با آتش مى سوزانى؟! معبود من! آيا جسم مرا كه در برابر تو خاكسار بوده است ، در آتش مى سوزنى؟! معبود من! آيا اعضاى بدن مرا كه در پيشگاه تو ركوع و سجود مى كرده است ، با آتش مى سوزانى؟! .

ص: 118

940.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّلاةِ عَلى حَمَلَةِ العَرشِ _ : اللّهُمَّ ... فَصَلِّ عَلَيهِم وعَلَى المَلائِكَةِ الَّذينَ مِن دونِهِم ؛ مِن سُكّانِ سَماواتِكَ ، وأهلِ الأَمانَةِ عَلى رِسالاتِكَ ، وَالَّذينَ لا تَدخُلُهُم سَأمَةٌ مِن دُؤوبٍ ، ولا إعياءُ مِن لُغوبٍ ، ولا فُتورٌ ، ولا تَشغَلُهُم عَن تَسبيحِكَ الشَّهَواتُ ، ولا يَقطَعُهُم عَن تَعظيمِكَ سَهوُ الغَفَلاتِ ، الخُشَّعُ الأَبصارِ فَلا يَرومونَ النَّظَرَ إلَيكَ ، النَّواكِسُ الأَذقانِ (1) الَّذينَ قَد طالَت رَغبَتُهُم فيما لَدَيكَ ، المُستَهتَرونَ بِذِكرِ آلائِكَ ، وَالمُتَواضِعونَ دونَ عَظَمَتِكَ وجَلالِ كِبرِيائِكَ ، وَالّذينَ يَقولونَ إذا نَظَروا إلى جَهَنَّمَ تَزفِرُ عَلى أهلِ مَعصِيَتِكَ : سُبحانَكَ ! ما عَبَدناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ . (2) .


1- .في بحار الأنوار : «الأعناق» بدل «الأذقان» .
2- .الصحيفة السجّاديّة : ص 27 الدعاء 3 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 217 ح 85 .

ص: 119

941.الكافي عن محمّد بن عذافر : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا براى درود فرستادن بر فرشتگان حامل عرش الهى _ : بار خدايا ! درود فرست بر آنان و بر فرشتگانى كه فروتر از آنان اند و در آسمان هاى تو جاى دارند و امانتداران پيام هاى تو اند ؛ همانان كه هر چه بكوشند ، بيزارى به آنان راه نمى يابد و هر اندازه رنج برند ، خستگى و سستى نمى گيرند . نه خواهشى دارند كه آنها را از ذكر تسبيح تو باز دارد، و نه سهو و غفلتى كه از بزرگداشت تو مانعشان شود. [از هيبت تو ،] ديدگانْ فرو هشته اند و به تو نمى نگرند، و چانه ها فرو داشته اند [و سر به زيرند] ؛ همانان كه آنچه را از نزد تو باشد ، بسى خواهان اند، به ياد كردن از نعمت هاى تو آزمندند، و در برابر بزرگىِ تو و شكوه كبرياى تو خاكسارند ؛ همانان كه هر گاه به جهنّم مى نگرند _ كه بر نافرمانان از تو نهيب مى زند _ ، مى گويند: «پاكا تو! ما تو را چنان كه شايسته بندگىِ توست ، بندگى نكرديم» . .

ص: 120

الفصل الخامِسُ: مُواصَفاتِ جَهَنَّمَ5 / 1أبوابُ جَهَنَّمَ وطَبَقاتُهاالكتاب«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَ بٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ» . (1)

«وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَاوَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَ_ذَا قَالُواْ بَلَى وَ لَ_كِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ * قِيلَ ادْخُلُواْ أَبْوَ بَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» . (2)

الحديث949.الإمام عليّ عليه السلام _ لِنَوفٍ البِكالِيِّ _ رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ لِلنّارِ سَبعَةَ أبوابٍ . (3) .


1- .الحجر : 43 و 44 .
2- .الزمر : 71 و 72 وراجع : غافر : 76 ، النحل : 29 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 607 ح 8683 عن لقيط بن عامر ، الفردوس : ج 3 ص 328 ح 4981 عن عقبة بن عبدالسلمي ، كنز العمّال : ج 3 ص 758 ح 8673 ؛ الخصال : ص 361 ح 51 عن محمد بن الفضل الزرقي عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 123 ح 113 عن أنس بن مالك ، مسكّن الفؤاد : ص 20 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 170 ح 112 .

ص: 121

فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم
5 / 1 درهاى جهنّم و طبقه هاى آن

فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم5 / 1درهاى جهنّم و طبقه هاى آنقرآن«و قطعا وعده گاه همه آنان ، جهنّم است كه هفت در دارد و از هر درى ، بخشى معيّن از آنان [وارد مى شوند]» .

«و كسانى كه كافر شده اند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده مى شوند تا اين كه بِدان مى رسند ، درهاى آن گشوده مى گردد و نگهبانانش به آنان مى گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را به ديدار چنين روزى هشدار دهند؟». مى گويند: «چرا»؛ ولى فرمان عذاب ، بر كافران ، واجب آمد. و گفته مى شود: «از درهاى دوزخ وارد شويد . جاودانه در آن بمانيد». وه ، كه چه بد جايى است جاى سركشان !» .

حديث957.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش، هفت در دارد.

.

ص: 122

958.الإمام الصادق عليه السلام _ لَمّا سُئِلَ عَنِ ا البعث والنشور عن الخليل بن مرّة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَنامُ حَتّى يَقرَأَ «تَبارَكَ» و«حم» السَّجدَةَ ، وقالَ : الحَواميمُ سَبعٌ، وأبوابُ جَهَنَّمَ سَبعٌ : جَهَنَّمُ ، وَالحُطَمَةُ ، ولَظى، وسَعيرٌ، وسَقَرُ ، وَالهاوِيَةُ ، وَالجَحيمُ . قالَ : يَجيءُ كُلٌّ «حم» مِنها يَومَ القِيامَةِ _ أحسَبُهُ قالَ : _ تَقِفُ عَلى بابٍ مِن هذِهِ الأَبوابِ فَتَقولُ : «اللّهُمَّ لا يَدخُلُ هذا البابَ مَن كانَ يُؤمِنُ بي ويَقرَؤُني» . (1)959.كمال الدين عن داوود بن فرقد : الخصال عن ابن عبّاس عن الإمام عليّ عليه السلام _ حينَ سَألَهُ اليَهوديُّ : فَمَا السَّبعَةُ؟ _ قالَ : سَبعَةُ أبوابِ النّارِ مُتَطابِقاتٌ . قالَ : فَمَا الثَّمانِيَةُ ؟ قالَ : ثَمانِيَةُ أبوابِ الجَنَّةِ . (2)960.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : أبوابُ النّارِ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ، يُبدَأُ بِالأَسفَلِ فَيُملَأُ فَهُوَ أسفَلُ سافِلينَ ، ثُمَّ الَّذي يَليهِ، ثُمَّ الَّذي يَليهِ ، حَتّى يُملَأَ النّارُ . (3)961.عنه صلى الله عليه و آله : الزهد لابن حنبل عن حطان بن عبداللّه : قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : أتَدرونَ كَيفَ أبوابُ جَهَنَّمَ؟ قالَ : قُلنا : كَنَحوِ هذِهِ الأَبوابِ . قالَ : لا، ولكِنَّها هكَذا _ ووَضَعَ يَدَهُ فَوقَ ، وبَسَطَ أبو عَمرٍو (4) يَدَهُ عَلى يَدِهِ _ . (5)962.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لِجَهَنَّمَ سَبعَةُ أبوابٍ ؛ بابٌ مِنها لِمَن سَلَّ السَّيفَ عَلى أُمَّتي . (6) .


1- .البعث والنشور : ص 268 ح 461 ، شعب الإيمان : ج 2 ص 486 ح 2479 وليس فيه أسماء أبواب جهنّم ، كنزالعمّال : ج 1 ص 579 ح 2621 ؛ مستدرك الوسائل : ج 4 ص 218 ح 4535 نقلاً عن تفسير أبي الفتوح الرازي وفيه «لا تدع قارئها ممّن آمن باللّه أن يذهب به إلى النار» بدل «فتقول : اللّهمّ ...» .
2- .الخصال : ص 597 ح 1 ، إرشاد القلوب : ص 318 كلاهما عن عبداللّه بن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 8 ص 128 ح 28 .
3- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 92 ح 10 ، تفسير الطبري : ج 8 الجزء 14 ص 35 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 173 ح 247 كلاهما نحوه وكلّها عن هبيرة ، كنزالعمّال : ج 14 ص 657 ح 39788 .
4- .أبو عمرو الأزدي نصر بن عليّ ممّن وقع في سلسلة سند هذا الحديث.
5- .الزهد لابن حنبل : ص 163 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 92 ح 11 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 85 ح 294 ، تفسير الطبري : ج 8 الجزء 14 ص 35 ، البعث والنشور : ص 268 ح 460 نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 657 ح 39789 .
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 297 ح 3123 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 408 ح 5693 كلاهما عن ابن عمر .

ص: 123

963.الدرّ المنثور عن عائشة عن رسول اللّه صلى الله علي البعث و النشور _ به نقل از خليل بن مُرّه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نمى خوابيد ، مگر آن كه [سوره هاى] ملك و سجده را مى خواند. ايشان فرمود : «حاميم ها ، هفت تا هستند و درهاى جهنّم نيز هفت تا: جهنّم، آتشِ خرد كننده، آتش زبانه زننده، آتش فروزان، دوزخ، سياه چال، مغاك آتشين» .

نيز فرمود: «در روز رستاخيز ، هر يك از اين حاميم ها مى آيد» و به گمانم فرمود : «و جلوى يكى از اين درها مى ايستد و مى گويد: بار خدايا! كسى كه به من ايمان داشته و مرا تلاوت مى كرده است ، از اين در وارد نشود» .964.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الخصال _ به نقل از ابن عبّاس ، در بيان گفتگوى امام على عليه السلام با مرد يهودى _ : پرسيد : آن هفت تا ، كدام اند؟

فرمود: «هفت درِ آتش كه روى هم نهاده شده اند» .

پرسيد: آن هشت چيست؟

فرمود: «هشت درِ بهشت» .965.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : درهاى دوزخ ، يكى بر روى ديگرى است كه از پايين ترين _ كه همان اسفلُ السافلين است _ آغاز مى شود و پر مى گردد . سپس نوبت ديگرى مى رسد و سپس ديگرى ، تا آن كه دوزخ [از دوزخيان] پر مى شود .966.عنه عليه السلام : الزهد ، ابن حنبل _ به نقل از حطان بن عبد اللّه _ : على عليه السلام فرمود: «آيا مى دانيد درهاى جهنّم چگونه است؟» .

گفتيم : مانند همين درها.

فرمود: «نه ؛ بلكه آنها چنين اند» و دستش را بالا گرفت و ابو عمرو دستش را بالاى دست ايشان قرار داد [يعنى بر روى هم اند] .967.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم ، هفت در دارد كه يكى از آنها براى [ورود] كسى است كه بر روى امّت من ، شمشير بكشد. .

ص: 124

968.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لِلنّارِ بابٌ لا يَدخُلُ مِنهُ إلّا مَن شَفى غَيظَهُ بِسَخَطِ اللّه ِ عز و جل . (1)969.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ قالَ لي جَبرَئيلُ عليه السلام : قَد اُمِرتُ بِعَرضِ الجَنَّةِ وَالنّارِ عَلَيكَ . قالَ : فَرَأَيتُ الجَنَّةَ وما فيها مِنَ النَّعيمِ ، ورَأَيتُ النّارَ وما فيها مِن عَذابٍ أليمٍ ...

ثُمَّ رَأَيتُ أبوابَ جَهَنَّمَ ، فَإِذا عَلَى البابِ الأَوَّلِ مِنها مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ ، وهِيَ : مَن رَجا اللّه َ تَعالى سَعِدَ ، ومَن خافَ اللّه َ تَعالى أمِنَ ، وَالهالِكُ المَغرورُ مَن رَجا غَيرَ اللّه ِ وخافَ سِواهُ .

وعَلَى البابِ الثّاني مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : مَن أرادَ أن لا يَكونَ عُريانا يَومَ القِيامَةِ فَليَكسُ الجُلودَ العارِيَةَ فِي الدُّنيا ، ومَن أرادَ أن لا يَكونَ عَطشانا يَومَ العَطَشِ فَليَسقِ العَطشانَ فِي الدُّنيا ، ومَن أرادَ أن لا يَكونَ جائِعا فِي القِيامَةِ فَليُطعِمِ البُطونَ الجائِعَةَ فِي الدُّنيا .

وعَلَى البابِ الثالِثِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : لَعَنَ اللّه ُ الكاذِبينَ ، لَعَنَ اللّه ُ الباخِلينَ ، لَعَنَ اللّه ُ الظّالِمينَ .

وعَلَى البابِ الرّابِعِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : أذَلَّ اللّه ُ مَن أهانَ الإِسلامَ ، أذَلَّ اللّه ُ مَن أهانَ أهلَ بَيتِ النَّبِيِّ ، لَعَنَ اللّه ُ مَن أعانَ الظّالِمينَ عَلى ظُلمِ المَخلوقينَ .

وعَلَى البابِ الخامِسِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : لا تَتَّبِعِ الهَوى فَإِنَّ الهَوى مُجانِبُ الإيمانِ ، ولا تُكثِر مَنطِقَكَ فيما لا يَعنيكَ فَتَقنُطُ مِن رَحمَةِ اللّه ِ تَعالى ، ولا تَكُن عَونا لِلظّالِمينَ .

وعَلَى البابِ السّادِسِ مَكتوبٌ : أنَا حَرامٌ عَلى المُتَهَجِّدينَ ، أنَا حَرامٌ عَلَى المُتَصَدِّقينَ ، أنَا حَرامٌ عَلَى الصّائِمينَ .

وعَلَى البابِ السّابِعِ مَكتوبٌ ثَلاثُ كَلِماتٍ : حاسِبوا أنفُسَكُم قَبلَ أن تُحاسَبوا ، وَبِّخوا أنفُسَكُم قَبلَ أن تُوَبَّخوا ، اُدعُوا اللّه َ عز و جل قَبلَ أن تَرِدوا عَلَيهِ ولا تَقدِرونَ عَلى ذلِكَ . (2) .


1- .شعب الإيمان : ج 6 ص 320 ح 8331 ، نوادر الاُصول : ج 1 ص 188 ، الفردوس : ج 1 ص 205 ح 784 وفيه «في معصيته» بدل «بسخط» ، كنزالعمّال : ج 3 ص 520 ح 7699 نقلاً عن ابن أبي الدنيا في ذمّ الغصب وفيه «بمعصية» بدل «بسخط» وكلّها عن ابن عبّاس ؛ تنبيه الخواطر : ج 2 ص 119 .
2- .الفضائل : ص 128 عن ابن مسعود ، بحارالأنوار : ج 8 ص 144 ح 7 .

ص: 125

970.فاطمة عليهاالسلام _ في الدُّعاءِ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش ، درى دارد كه از آن وارد نمى شود ، مگر كسى كه دقّ دل خود را به قيمتِ به خشم آوردن خداوند، خالى كند .971.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه مرا به آسمان بردند، جبرئيل عليه السلام به من گفت: «من مأمورم كه بهشت و آتش را به تو نشان دهم» .

پس من بهشت و نعمت هاى آن را و آتش و عذاب دردناكى را كه در آن بود، مشاهده كردم... . سپس درهاى جهنّم را ديدم. بر نخستين درِ آن ، سه جمله نوشته شده بود، چنين: «آن كه به خداى بزرگ اميدوار باشد ، به سعادت مى رسد . آن كه از خداى بزرگ بترسد ، در امان است . تباه شده فريب خورده ، كسى است كه به غير خدا اميدوار باشد و از غير او بترسد» .

بر درِ دوم نيز اين سه جمله نوشته شده بود: «هر كه مى خواهد در روز رستاخيز برهنه نباشد ، بر بدن هاى برهنه در دنيا جامه بپوشاند. هر كه مى خواهد در روز تشنگى تشنه نباشد ، در دنيا تشنه را سيراب كند . هر كه مى خواهد در روز رستاخيز گرسنه نباشد ، در دنيا شكم هاى گرسنه را غذا دهد» .

بر درِ سوم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «لعنت خدا بر دروغگويان! لعنت خدا بر بخل ورزان! لعنت خدا بر ستمكاران !» .

بر درِ چهارم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «خدا خوار گردانَد كسى را كه اسلام را خوار مى كند! خدا خوار گردانَد كسى را كه اهل بيت پيامبر را خوار مى كند! خدا لعنت كند كسى را كه به ستمگران ، در ستم كردن به مخلوقان ، يارى مى رسانَد!» .

بر درِ پنجم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «پيروى هوس مكن ؛ زيرا هوس ، از ايمان به دور است . بيهوده بسيار سخن مگو ؛ چرا كه از رحمت خداى بزرگ نوميد مى گردى . و ياور ستمگران مباش» .

بر درِ ششم ، اين [سه جمله] نوشته شده بود: «من بر شب زنده داران ، حرام هستم . من بر صدقه دهندگان ، حرام هستم . من بر روزه گيران ، حرام هستم» .

بر درِ هفتم ، اين سه جمله نوشته شده بود: «به حساب خود برسيد ، پيش از آن كه به حساب شما رسيده شود . خويشتن را سرزنش كنيد ، پيش از آن كه مورد سرزنش شويد . خداى عز و جل را بخوانيد ، پيش از آن كه نزد او بياييد و ديگر توان اين كار (خواندن خداوند) را نداشته باشيد» . .

ص: 126

972.الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدَّوابِّ _ الإمام زين العابدين عليه السلام : لِلنّارِ سَبعَةُ أبوابٍ : بابٌ يَدخُلُ مِنهُ فِرعونُ وهامانُ وقارونُ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ المُشرِكونَ وَالكُفّارُ مِمَّن لَم يُؤمِن بِاللّه ِ طَرفَةَ عَينٍ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ بَنو أُمَيَّةَ ؛ هُوَ لَهُم خاصَّةً لا يُزاحِمُهُم فيهِ أحَدٌ وهُوَ بابُ لَظى، وهُوَ بابُ سَقَرَ، وهُوَ بابُ الهاوِيَةِ تَهوي سَبعينَ خَريفا، وكُلَّما هَوى بِهِم سَبعينَ خَريفا فارَ بِهِم فَورَةً قَذَفَ بِهِم في أعلاها سَبعينَ خَريفا، ثُمَّ تَهوي بِهِم كَذلِكَ سَبعينَ خَريفا، فَلا يَزالونَ هكَذا أبَدا خالِدينَ مُخَلَّدينَ، وبابٌ يَدخُلُ مِنهُ مُبغِضونا ومُحارِبونا وخاذِلونا ، وإنَّهُ لَأَعظَمُ الأَبوابِ وأشَدُّها حَرّا . (1)973.عنه عليه السلام : الكافي عن محمّد بن مسلم : كُنتُ قاعِدا عِندَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام عَلى بابِ دارِهِ بِالمَدينَةِ، فَنَظَرَ إلَى النّاسِ يَمُرّونَ أفواجا ، فَقالَ لِبَعضِ مَن عِندَهُ : حَدَثَ بِالمَدينَةِ أمَرٌ ؟ فَقالَ : جُعِلتُ فِداكَ ، وَلِيَ المَدينَةَ والٍ فَغَدَا النّاسُ يُهَنِّؤونَهُ . فَقالَ : إنَّ الرَّجُلَ لِيُغدى عَلَيهِ بِالأَمرِ تَهَنَّأَ بِهِ (2) ، وإنَّهُ لَبابٌ مِن أبوابِ النّارِ . (3)راجع : ص 20 (الفصل الأوّل : أسماء جهنّم) .

.


1- .الخصال : ص 361 ح 51 عن محمّد بن الفضيل الزرقي عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 285 ح 11 .
2- .في وسائل الشيعة : «يُهَنّى بِهِ» بدل «تَهَنّأَ بِهِ» .
3- .الكافي : ج 5 ص 107 ح 6 ، وسائل الشيعة : ج 12 ص 135 ح 22313 .

ص: 127

975.الإمام الصادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : آتش ، هفت در دارد كه از يك درِ آن ، فرعون و هامان و قارون وارد مى شوند . از يك درش مشركان و كافرانى داخل مى شوند كه چشم بر هم زدنى به خدا ايمان نياورده اند . از يك درش بنى اميّه داخل مى شوند و مختصّ آنان است و كسى ديگر با آنان از آن در ، وارد نمى شود .

و [دو در ديگر] درِ آتشِ زبانه زننده است و درِ دوزخ، و [ششمى] درِ سياه چال كه تا عمق آن ، هفتاد سال راه است و هر بار كه پس از هفتاد سال در آن فروافتند ، چنان فَوَرانى مى كند كه آنان را دو باره به بالاى آن پرتاب مى كند و اين نيز هفتاد سال طول مى كشد [تا به بالاى سياه چال برسند] . سپس بار ديگر در آن فرو مى افتند و باز هفتاد سال طول مى كشد تا به قعر آن برسند، و پيوسته و هميشه چنين خواهند بود و [در اين حالت ،] جاويدان و ابدى مى مانند.

از يك درِ ديگر [كه درِ هفتم است] ، دشمنان ما و كسانى كه با ما مى جنگند و [كسانى كه] تنهايمان مى گذارند ، داخل مى شوند . اين ، بزرگ ترين و سوزان ترين درِ جهنّم است . (1)976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : نزد امام باقر عليه السلام بر درِ خانه ايشان در مدينه نشسته بودم كه ديد مردم ، گروه گروه مى گذرند. به يكى از كسانى كه نزد ايشان بود، فرمود: «در مدينه اتّفاقى افتاده است؟» .

او گفت: فدايت شوم ! حكمرانى براى مدينه آمده است و مردم براى شادباشگويى نزدش مى روند.

فرمود: «چه بسا سِمَتى به كسى واگذار مى شود و به وى شادباش گفته مى شود ، در حالى كه آن سِمَت ، درى از درهاى آتش است» .ر . ك : ص 21 (فصل يكم : نام هاى دوزخ) .

.


1- .شايد مراد از «ابواب» در اين جا ، طبقات يا به تعبير درست تر، دَرَكات جهنّم باشد .

ص: 128

5 / 2وَقودُ جَهَنَّمَالكتاب«فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَ لَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» . (1)

«وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» . (2)

«وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِىَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَاوَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَ_ذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ * إِنَّكُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَ رِدُونَ * لَوْ كَانَ هَ_ؤُلَاءِ ءَالِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَ كُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ * لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ» . (3)

الحديث985.الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي المُناجاة الرقّة والبكاء لابن قدامة عن محمّد بن هاشم : لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ» قَرَأهَا النَّبيُّ صلى الله عليه و آله فَسَمِعَها شابٌّ إلى جَنبِهِ فَصَعِقَ ، فَجَعَلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَأسَهُ في حِجرِهِ رَحمَةً لَهُ ، فَمَكَثَ ما شاءَ اللّه ُ أن يَمكُثَ ثُمَّ فَتَحَ عَينَيهِ ، فَإِذا رَأسُهُ في حِجرِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : بِأَبي أنتَ واُمّي مِثلُ أيِّ شَيءٍ الحَجَرُ ؟ فَقالَ : أما يَكفيكَ ما أصابَكَ؟! عَلى أنَّ الحَجَرَ مِنها لَو وُضِعَ عَلى جِبالِ الدُّنيا لَذابَت مِنهُ ، وإنَّ مَعَ كُلِّ إنسانٍ مِنهُم حَجَرا وشَيطانا . (4)986.الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ ... الغُلولَ (5) مِن جَمرِ جَهَنَّمَ ، وَالسُّكرَ جَمرُ النّارِ . (6) .


1- .البقرة : 24 .
2- .الجنّ : 15 .
3- .الأنبياء : 97 _ 100 .
4- .الرّقة والبكاء لابن قدامة : ص 167 ح 144 ، الدرّ المنثور : ج 8 ص 226 نقلاً عن ابن أبي الدنيا .
5- .الغُلُول : هو الخيانة في المغنم ، والسرقة من الغنيمة قبل القسمة (النهاية : ج 3 ص 380 «غلل») .
6- .تفسير القمّي : ج 1 ص 291 ، الاختصاص : ص 343 ، كنزالفوائد : ج 1 ص 216 ، بحارالأنوار : ج 21 ص 211 ح 2 ؛ مسند الشهاب : ج 1 ص 66 وليس فيه ذيله .

ص: 129

5 / 2 سوخت جهنّم

5 / 2سوخت جهنّمقرآن«پس اگر اين كار (آورده يك سوره مانند قرآن) را نكنيد _ كه نمى توانيد كرد _ ، پس بترسيد از آتشى كه سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند و براى كافران ، آماده گشته است».

«و امّا كجروان ، هيزم جهنّم خواهند بود».

«و وعده حق نزديك مى گردد . ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيده اند ، خيره مى شود [و مى گويند] كه : «اى واى بر ما كه از اين روز در غفلت بوديم ! بلكه ما ستمگر بوديم» . در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد ، هيمه جهنّم هستيد . شما وارد آن خواهيد شد. اگر اينها خدايانى [واقعى] بودند ، وارد آن نمى شدند و حال آن كه جملگى در آن ، ماندگارند . آنان در آن جا ، ناله اى زار دارند و در آن جا [چيزى ]نمى شنوند».

حديث994.طبّ الأئمّة عن الحارث بن المغيرة : الرقّة و البكاء ، ابن قدامه _ به نقل از محمّد بن هاشم _ : چون آيه «و سوخت آن ، مردمان و سنگ هايند» فرود آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله آن را خواند. جوانى كه در كنار وى بود ، آن را شنيد و از هوش رفت. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر او ترحّم فرمود و سرش را در دامن خويش نهاد. مدّتى كه گذشت، آن جوان چشمانش را گشود و ديد سرش در دامن پيامبر خداست. گفت : پدر و مادرم به فدايت ! آن سنگ ها مانند چه چيزند؟

فرمود: «آنچه بر سرت آمد ، برايت كافى نيست؟! هر سنگ آن [چنان است كه ]اگر بر كوه هاى دنيا نهاده شود ، كوه ها از حرارت آن ، آب مى شوند . و با هر انسانى از ايشان (دوزخيان) ، يك سنگ و يك شيطان همراه است» .995.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ التَّمرِ البَرنِيِّ {-1-} _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دستبرد به غنايم ، از اخگر جهنّم است، و مستى نيز اخگر آتش است.

.

ص: 130

996.الإمام زين العابدين عليه السلام _ في مُناجاتِهِ الإمام عليّ عليه السلام : وَقودُ النّارِ يَومَ القِيامَةِ كُلُّ غَنِيٍّ بَخِلَ بِمالِهِ عَلَى الفُقَراءِ ، وكُلُّ عالِمٍ باعَ الدّينَ بِالدُّنيا . (1)997.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءِ الأَ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد عن أبي الحسن المدائني : كانَ الحَسَنُ عليه السلام ... تَزَوَّجَ ... امرأَةً مِن بَني شَيبانَ مِن آلِ هَمّامِ بنِ مُرَّةَ ، فَقيلَ لَهُ : إنَّها تَرى رَأيَ الخَوارِجِ ، فَطَلَّقَها ، وقالَ : إنّي أكرَهُ أن أضُمَّ إلى نَحري جَمرَةً مِن جَمرِ جَهَنَّمَ . (2)998.تفسير القمّي : الكافي عن عثمان بن عيسى عن رجل عن الإمام الباقر عليه السلام : إنَّهُ كانَت عِندَهُ امرَأَةٌ تُعجِبُهُ ، وكانَ لَها مُحِبّا، فَأَصبَحَ يَوما وقَد طَلَّقَها وَاغتَمَّ لِذلِكَ ، فَقالَ لَهُ بَعضُ مَواليهِ : جُعِلتُ فِداكَ ، لِمَ طَلَّقتَها ؟ فَقالَ : إنّي ذَكَرتُ عَلِيّا عليه السلام فَتَنَقَّصَتْهُ ، فَكَرِهتُ أن اُلصِقَ جَمرَةً مِن جَمرِ جَهَنَّمَ بِجِلدي . (3)5 / 3حَرارَةُ جَهَنَّمَالكتاب«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فِى الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُواْ يَفْقَهُونَ * فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (4)

الحديث1004.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : نارُكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، لِكُلِّ جُزءٍ مِنها حَرُّها . (5) .


1- .غرر الحكم : ح 10126 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 503 ح 9227 .
2- .شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ص 16 ح 21 ؛ بحارالأنوار : ج 44 ص 173 ح 9 .
3- .الكافي : ج 6 ص 55 ح 1 ، وسائل الشيعة : ج 15 ص 269 ح 27885 .
4- .التوبة : 81 و 82 .
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 710 ح 2590 عن أبي سعيد ، سنن الدارمي : ج 2 ص 797 ح 2740 ، تنبيه الغافلين : ص 357 ح 533 كلاهما عن أبي هريرة وليس فيها ذيله ، البعث والنشور : ص 284 ح 497 عن المغيرة نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 521 ح 39477 .

ص: 131

5 / 3 گرماى جهنّم

1005.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام على عليه السلام : سوخت آتش روز قيامت، هر توانگرى است كه از بخشيدن مال خويش به تهى دستان ، بخل ورزد، و نيز هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد.1006.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد _ به نقل از ابو الحسن مدائنى _ : حسن عليه السلام ... با زنى از بنى شيبان، از خاندان همّام بن مُرّه، ازدواج كرده بود . به ايشان گفته شد كه او هم عقيده خوارج است.

ايشان ، وى را طلاق داد و فرمود: «من خوش ندارم كه اخگرى از اخگرهاى جهنّم را به سينه ام بچسبانم» .1007.الإمام الحسن عليه السلام : الكافى _ به نقل از عثمان بن عيسى ، از مردى ديگر _ : امام باقر عليه السلام به يكى از همسران خود ، علاقه شديدى داشت . روزى او را طلاق داد و از طلاق دادنش غمگين بود. يكى از خدمتكاران ايشان گفت : فدايت شوم ! چرا طلاقش داديد؟

فرمود: «من از على عليه السلام ياد كردم و او از ايشان ، بد گفت. بنا بر اين، خوش نداشتم كه اخگرى از اخگرهاى جهنّم را به پوستم بچسبانم» .5 / 3گرماى جهنّمقرآن«بر جاى ماندگان، به [در خانه] نشستنِ خود پس از پيامبر خدا [و همراه نشدن با او]، شادمان شدند و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند ، كراهت داشتند و [به ديگر مسلمانان نيز] گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد» . بگو: «اگر در يابيد ، آتش جهنّم گرم تر است». از اين پس ، كم بخندند و به [جزاى ]آنچه به دست مى آورند، بسيار بگريند».

حديث1013.بحار الأنوار عن محمّد بن عليّ بن إبراهيم في كتاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتشِ [دنيايىِ] شما ، يكى از هفتاد جزء آتش جهنّم است كه هر جزئى از آن ، گرماى خود را دارد. (1)

.


1- .يعنى : حرارت آتش جهنّم ، هفتاد برابر بيشتر از آتش متعارف دنيوى است .

ص: 132

1014.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح البخاري عن أبي هريرة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : نارُكُم جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، إن كانَت لَكافِيَةً ! قالَ : فُضِّلَت عَلَيهِنَّ بِتِسعَةٍ وسِتّينَ جُزءا ، كُلُّهُنَّ مِثلُ حَرِّها . (1)1015.الأمالي عن أنس : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ نارَكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَولا أنَّها أُطفِئَت بِالماءِ مَرَّتَينِ مَا انتَفَعتُم بِها ، وإنَّها لَتَدعُو اللّه َ عز و جل ألّا يُعيدَها فيها . (2)1016.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ نارَكُم هذِه لَجُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَقَد أُطفِئَت سَبعينَ مَرَّةً بِالماءِ ثُمَّ التَهَبَت ، ولَولا ذلِكَ لَمَا استَطاعَ آدَمِيٌّ أن يُطفِئَها إذَا التَهَبَت ، وإنَّهُ لَيُؤتى بِها يَومَ القِيامَةِ حَتّى توضَعَ عَلَى النّارِ فَتَصرُخُ صَرخَةً ما يَبقى مَلَكُ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرسَلٌ إلّا جَثا عَلَى رُكبَتَيهِ فَزَعا مِن صَرخَتِها . (3)1017.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو كانَ فِي المَسجِدِ مِئَةُ ألفٍ أو يَزيدونَ ، فَتَنَفَّسَ رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ فَأَصابَهُم نَفَسُهُ لَأَحرَقَ المَسجِدَ ومَن فيهِ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1191 ح 3092 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2184 ح 2843 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 709 ح 2589 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 188 ح 8132 ، الموطّأ : ج 2 ص 994 ح 1 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 503 ح 7462 مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 289 ح 263 وفيه «ضعّفت» بدل «فضّلت» وليس في الثلاثة الأخيرة «كلّهنّ مثل حرّها» ، البعث والنشور : ص 285 ح 498 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 88 ح 308 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 520 ح 39474 .
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1444 ح 4318 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 635 ح 8753 كلاهما عن أنس ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 39 ح 7331 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 504 ح 7463 ، البعث والنشور : ص 285 ح 500 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 521 ح 39476 .
3- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 183 ح 278 عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القميّ : ج 1 ص 366 عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «يطفيها» بدل «يطيقها» ، بحارالأنوار : ج 8 ص 288 ح 21 .
4- .البعث والنشور : ص 330 ح 603 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 131 ح 6640 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 307 ، المطالب العالية : ج 4 ص 397 ح 4667 كلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 14 ص 534 ح 39540 ؛ روضة الواعظين : ص 557 .

ص: 133

1018.عنه عليه السلام : صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آتشِ شما، يكى از هفتاد جزء آتش جهنّم است».

گفته شد: اى پيامبر خدا ! به راستى كه [براى سوزاندن مجرمان ،] كافى است!

فرمود: «شصت و نه جزء بيشتر از اين آتش دارد كه همه آنها همانند آن ، داغ اند».1019.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتش شما ، يك جزء از هفتاد جزء آتش جهنّم است، در حالى كه اگر نبود كه [همين آتش معمولى ]دو بار با آب خاموش شود ، شما نمى توانستيد از آن استفاده كنيد، و اين آتش به درگاه خداوند عز و جل دعا مى كند كه آن را به آن (آتش جهنّم) باز نگردانَد.1020.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اين آتش شما ، جزئى از هفتاد جزء آتش جهنّم است كه هفتاد بار با آب ، خاموش شد و آن گاه شعله ور گشت، و اگر اين [سرد شدن ها ]نبود ، هيچ انسانى نمى توانست آن را هنگام شعله ور شدنش تحمّل كند. در روز قيامت ، همين آتش را مى آورند و بر آتش[_ِ دوزخ] مى نهند . پس چنان فريادى مى زند كه تمام فرشتگان مقرّب و پيامبران مُرسَل ، از وحشت فرياد آن ، به زانو در مى آيند.1021.الحاوي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر در [اين] مسجد ، صد هزار نفر يا بيشتر باشند و مردى از اهل دوزخ نفسى بكشد و نفس او به آنان برسد ، مسجد و همه كسانى را كه در آن اند ، مى سوزاند. .

ص: 134

1022.البداية والنهاية : الإمام عليّ عليه السلام : نارُكُم هذِهِ جُزءٌ مِن سَبعينَ جُزءا مِن نارِ جَهَنَّمَ ، ولَولا أنَّها غُسِلتُ بِسَبعينَ ماءً ما أطاقَ آدَمِيٌّ أن يُسعِرَها ، وإنَّ لَها يَومَ القِيامَةِ لَصَرخَةً لا يَبقى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرسَلٌ إلّا جَثا عَلى رُكبَتَيهِ مِن صَرخَتِها ، ولَو أنَّ رَجُلاً مِن أهلِ النّارِ عُلِّقَ بِالمَشرِقِ لَاحتَرَقَ أهلُ المَغرِبِ مِن حَرِّهِ . (1)5 / 4سَوادُ جَهَنَّمَ1025.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تَحسَبونَ أنَّ نارَ جَهَنَّمَ مِثلُ نارِكُم هذِهِ؟ هِيَ أشَدُّ سَوادا مِنَ القارِ، هِيَ جُزءٌ مِن بِضعَةٍ وسِتّينَ جُزءا مِنها ، أو نَيِّفٍ وأربَعينَ جُزءا . (2)1026.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : اُوقِدَ عَلَى النّارِ ألفَ سَنَةٍ حَتَّى احمَرَّت ، ثُمَّ اُوقِدَ عَلَيها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى ابيَضَّت ، ثُمَّ اُوقِدُ عَلَيها ألفَ سَنَةٍ حَتَّى اسوَدَّت ، فَهِيَ سَوداءُ مُظلِمَةٌ . (3)1027.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُنشِئُ اللّه ُ سَحابَةً لِأَهلِ النّارِ سَوداءَ مُظلِمَةً، فَيُقالُ : يا أهلَ النّارِ، أيَّ شَيءٍ تَطلُبونَ؟ فَيَذكُرونَ بِها سَحابَةَ الدُّنيا، فَيَقولونَ : يا رَبَّنَا الشَّرابُ! فَيُمطِرُهُم أغلالاً تَزيدُ في أغلالِهِم ، وسَلاسِلَ تَزيدُ في سَلاسِلِهِم ، وجَمرا تَلتَهِبُ عَلَيهِم . (4)1028.عنه عليه السلام _ وقَد سُئِلَ عَنِ استِعمالِ ال تفسير القميّ عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : قُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ خَوِّفني ؛ فَإِنَّ قَلبي قَد قَسا .

فَقالَ عليه السلام : يا أبا مُحَمَّدٍ ، استَعِدَّ لِلحَياةِ الطَّويلَةِ ؛ فَإِنَّ جَبرَئيلَ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ قاطِبٌ وقَد كانَ قَبلَ ذلِكَ يَجيءُ وهُوَ مُبتَسِمٌ ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا جَبرَئيلَ ، جِئتَنِي اليَومَ قاطِباً ؟ فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، قَد وُضِعَت مَنافِخُ النّارِ . فَقالَ : وما مَنافِخُ النّارِ يا جَبرَئيلَ ؟

فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّه َ عز و جل أمَرَ بِالنّارِ فَنُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى ابيَضَّت ، ونُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى احمَرَّت ، ثُمَّ نُفِخَ عَلَيها ألفَ عامٍ حَتَّى اسوَدَّت ، فَهِيَ سَوداءُ مُظلِمَةٌ . لَو أنَّ قَطرَةً مِنَ الضَّريعِ قَطَرَت في شَرابِ أهلِ الدُّنيا لَماتَ أهلُها مِن نَتنِها . ولَو أنَّ حَلقَةً مِنَ السِّلسِلَةِ _ الَّتي طولُها سَبعونَ ذِراعا _ وُضِعَت عَلَى الدُّنيا لَذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها . ولَو أنَّ سِربالاً مِن سَرابيلِ أهلِ النّارِ عُلِّقَ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ لَماتَ أهلُ الأَرضِ مِن ريحِهِ ووَهَجِهِ !

فَبَكى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وبَكى جَبرَئيلُ ، فَبَعَثَ اللّه ُ إلَيهِما مَلَكاً ، فَقالَ لَهُما : إنَّ رَبَّكُما يُقرِئُكُمَا السَّلامَ ويَقولُ : قَد آمَنتُكُما أن تُذنِبا ذَنباً اُعَذِّبُكُما عَلَيهِ .

فَقالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : فَما رَأى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله جَبرَئيلَ مُبتَسِماً بَعدَ ذلِكَ .

ثُمَّ قالَ : إنَّ أهلَ النّارِ يُعَظِّمونَ النّارَ ، وإنَّ أهلَ الجَنَّةِ يُعَظِّمونَ الجَنَّةَ وَالنَّعيمَ . وإنَّ أهلَ جَهَنَّمَ إذا دَخَلوها هَوَوا فيها مَسيرَةَ سَبعينَ عاماً ، فَإِذا بَلَغوا أعلاها قُمِعوا بِمَقامِعِ الحَديدِ واُعيدوا في دَرَكِها . هذِهِ حالُهُم ، وهُوَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا» اِلَخ ، ثُمَّ تُبَدَّلُ جُلودُهُم جُلوداً غَيرَ الجُلودِ الَّتي كانَت عَلَيهِم .

فَقالَ أبو عبدِاللّه ِ عليه السلام : حَسبُكَ يا أبا مُحَمَّدٍ ؟ قُلتُ : حَسبي ، حَسبي . (5) .


1- .مسند زيد : ص 416 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عليهماالسلام .
2- .البعث والنشور : ص 286 ح 501 عن أبي هريرة .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 710 ح 2591 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1445 ح 4320 وزاد فيه «كالليل المظلم» وكلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 90 ح 2583 عن عمر وزاد في آخره «لا يضيء شررها ، ولا يطفأ لهبها» ، شعب الإيمان : ج 1 ص 489 ح 799 عن أنس وزاد في آخره «لا يطفأ لهبها» ، كنزالعمّال : ج 14 ص 522 ح 39483 ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 81 عن أبي بصير ، روضة الواعظين : ص 556 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام عن جبرئيل عليه السلام نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 280 ح 1 وراجع : الدروع الواقية : ص 272 .
4- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 247 ح 4103 .
5- .تفسير القميّ : ج 2 ص 81 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 280 ح 1 .

ص: 135

5 / 4 سياهىِ جهنّم

1029.تهذيب الأحكام عن محمّد بن عبد اللّه بن جعفر الحمي امام على عليه السلام : اين آتش شما ، جزئى از هفتاد جزء آتش جهنّم است، در حالى كه [همين آتش نيز] اگر با هفتاد آب شسته نشده بود ، هيچ آدمى طاقت نداشت كه آن را بر افروزد. همين آتش در روز قيامت ، [از داغىِ آتش دوزخ ]چنان فريادى مى كشد كه تمام فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل ، از فرياد آن به زانو در مى آيند. اگر مردى از اهل آتش دوزخ ، در مشرق آويزان شود ، اهالى مغرب از گرماى آن مى سوزند.5 / 4سياهىِ جهنّم1032.الاحتجاج _ في ذِكرِ مَسائِلِ الحِمَيرِيِّ لِلإِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مى پنداريد كه آتش جهنّم ، همانند اين آتش شماست؟ [نه، ]آتش جهنّم، از قير هم سياه تر است. اين آتش دنيا ، جزئى است از شصت و اندى جزء آن، يا چهل و اندى جزء آن .1033.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هزار سال در آتش [جهنّم] دميده شد تا سرخ گرديد . سپس هزار سال ديگر در آن دميده شد تا سفيد گشت . سپس هزار سال در آن دميده شد تا سياه گرديد. بنا بر اين، آتش جهنّم سياه و تاريك است.1034.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، ابر سياه تاريكى را براى اهل آتش پديد مى آورد و گفته مى شود: «اى اهل آتش! چه مى خواهيد؟» .

دوزخيان با ديدن آن ، به ياد ابرهاى دنيا مى افتند و مى گويند: پروردگارا ! نوشيدنى!

پس خداوند بر آنان كُند و زنجيرهايى فرو مى بارانَد كه بر كُند و زنجيرهايشان مى افزايد، و اخگرهايى مى بارانَد كه بر آنان شعله ور مى شوند .1035.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّى _ به نقل از ابو بصير _ : به امام صادق عليه السلام گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! در من خوف ايجاد كن كه دلم سخت گشته است.

فرمود: «اى ابو محمّد! براى زندگىِ طولانى آماده شو؛ چرا كه جبرئيل با چهره اى گرفته ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد، در حالى كه پيش از آن ، تبسّم كنان مى آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: "اى جبرئيل! [چرا] امروز با چهره اى گرفته ، نزد من آمده اى؟".

جبرئيل گفت: اى محمّد! دَمه هاى آتش نصب شد.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: "دمه هاى آتش چيست، اى جبرئيل؟" .

گفت: اى محمّد! به دستور خداوند عز و جل ، هزار سال در آتش دميده شد تا سفيد گرديد، و هزار سال ديگر در آن دميده شد تا سرخ گشت . ديگر بار ، هزار سال در آن دميده شد تا سياه گرديد. بنا بر اين، آتش دوزخ ، سياه و تاريك است. اگر قطره اى از خارِ سمّ در نوشيدنىِ اهل دنيا بچكد ، همه آنها از بوى تعفّن آن مى ميرند و اگر حلقه اى از زنجيرِ هفتاد گزى آن ، بر اهل دنيا نهاده شود، همه آنان از حرارتش آب مى شوند و اگر جامه اى از جامه هاى اهل آتش ، ميان آسمان و زمين آويزان گردد ، همه اهل زمين از بوى آن و از برافروختگى اش مى ميرند.

در اين هنگام، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و جبرئيل گريستند. پس خداوند ، فرشته اى را به سوى آن دو فرستاد كه به ايشان گفت: پروردگارتان به شما سلام مى رساند و مى فرمايد : شما را از اين كه گناهى كنيد تا به سبب آن عذابتان كنم، مصون داشتم .

از آن زمان به بعد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ديگر جبرئيل را متبسّم نديد».

امام صادق عليه السلام فرمود : «اهل آتش، آتش را بزرگ مى شمارند و اهل بهشت نيز بهشت و نعمت هاى آن را بزرگ مى شمارند . اهل جهنّم چون وارد آن شوند ، بعد از هفتاد سال در قعرش فرو مى افتند و چون [دو باره] به بالاى آن رسند ، با گرزهاى آهنى بر سرشان كوفته مى شود و به قعر آن باز مى گردند، و پيوسته بر اين حال اند. اين ، همان سخن خداى عز و جل است كه : «هر گاه بخواهند از آن خارج شوند ، ...» . سپس پوست هايشان به پوستى ديگر تبديل مى شود».

امام صادق عليه السلام فرمود: «كافى است ، اى ابو محمّد؟!» .

گفتم : كافى است، كافى است .

.

ص: 136

. .

ص: 137

. .

ص: 138

5 / 5سُرادِقُ جَهَنَّمَالكتاب«وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّ_ا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا» . (1)

الحديث1041.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لِسُرادِقِ النّارِ أربَعَةُ جُدُرٍ، كَثفُ كُلِّ جِدارٍ مِثلُ مَسيرَةِ أربَعينَ سَنَةً . (2)1042.الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوب الإمام الباقر عليه السلام _ كانَ يَقولُ _ : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جُعِلَ سُرادِقُ مِن نارٍ، وجُعِلَ فيهِ أعوانُ الظّالِمينَ ، وتُجعَلُ لَهُم أظافيرُ مِن حَديدٍ يَحُكّونَ بِها أبدانَهُم ، حَتّى تَبدُوَ أفئِدَتُهُم ، ويَقولونَ : رَبَّنا ألَم نَعبُدكَ ؟ فَيُقالُ : بَلى ، ولكِنَّكُم كُنتُم أعوانا لِلظّالِمينَ . (3)1043.عنه عليه السلام _ في كِتابِهِ إلى مَلِكِ الرّوم الكافي عن ابن أبي يعفور : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام إذ دَخَلَ عَلَيهِ رَجُلٌ مِن أصحابِنا فَقالَ لَهُ : أصلَحَكَ اللّه ُ ، إنَّهُ رُبَّما أصابَ الرَّجُلَ مِنَّا الضِّيقُ أو الشِّدَةُ ، فَيُدعى إلَى البِناءِ يَبنيهِ أو النَّهرِ يَكريهِ ، أوِ المُسَنّاةِ يُصلِحُها ، فَما تَقولُ في ذلِكَ؟ فَقالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : ما اُحِبُّ أنّي عَقَدتُ لَهُم (4) عُقدَةً أو وَكَيتُ لَهُم وِكاءً وإنَّ لي ما بَينَ لابِتَيها (5) ، لا ولا مَدَّةً

بِقَلَمٍ ! إنَّ أعوانَ الظَّلَمَةِ يَومَ القيامَةِ في سُرادِقٍ مِن نارٍ حَتّى يَحكُمَ اللّه ُ بَينَ العِبادِ . (6) .


1- .الكهف : 29 .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 706 ح 2584 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 58 ح 11234 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 643 ح 8775 وليس فيه «كثف» وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنزالعمّال : ج 14 ص 520 ح 39472 .
3- .درر الأحاديث النبويّة : ص 36 .
4- .أي للحكّام الظلمة .
5- .اللَّوبَةُ : الحَرَّةُ ، وبين لابتي المدينة : هما حَرَّتان تكتنفانها ، (تاج العروس : ج 2 ص 409 «لوب») . وهي للدلالة على الكثرة والوسعة .
6- .الكافي : ج 5 ص 107 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 331 ح 919 ، وسائل الشيعة : ج 12 ص 129 ح 6 .

ص: 139

5 / 5 سراپرده جهنّم

5 / 5سراپرده جهنّمقرآن«و بگو: حق ، از پروردگارتان [رسيده] است . پس هر كه خواست ، بگرود و هر كه خواست ، انكار كند . ما براى ستمگران ، آتشى آماده كرده ايم كه سراپرده اش آنان را در بر مى گيرد و اگر فريادرسى جويند ، به آبى چون مسِ گداخته كه چهره هايشان را بريان مى كند ، يارى مى شوند. وه ، چه بد شرابى و چه زشت جايگاهى است!».

حديث1049.مكارم الأخلاق : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سراپرده دوزخ ، چهار ديوار دارد كه ضخامت هر ديوارى ، به اندازه چهل سال راه است.1050.الكافي عن حمّاد بن عثمان : امام باقر عليه السلام _ همواره مى فرمود _ : چون روز قيامت شود ، سراپرده اى از آتش برپا مى گردد و دستياران ستمگران را در آن ، جاى مى دهند و ناخن هايى از آهن برايشان قرار مى دهند كه با آنها بدن هايشان را مى خارانند ، چندان كه قلب هايشان نمايان مى شود و مى گويند: پروردگارا ! مگر ما تو را عبادت نكرديم؟

گفته مى شود: «چرا ؛ ليكن شما يار ستمگران بوديد» .1051.الكافي عن أبي بصير : الكافى _ به نقل از عبد اللّه بن ابى يعفور _ : در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه مردى از يارانمان وارد شد و گفت : خداوند ، شما را به سلامت بدارد ! ممكن است مردى از ما ، دچار مضيقه و فشار گردد و از او خواسته شود كه [براى دولت و حكومت جور] بنايى را بسازد يا نهرى حفر كند يا آب بندى درست كند . در اين باره چه مى فرماييد؟

امام صادق عليه السلام فرمود: «من دوست نمى دارم كه براى آنان [حتّى] گرهى بزنم يا بند كيسه اى را ببندم ، اگرچه از شرق تا غرب مدينه را به من بدهند . نه چنين مى كنم و نه حتّى حاضرم قلمى را به مركّب ، آغشته كنم. كسانى كه به ستمگران

كمك كنند ، در روز رستاخيز ، در خيمه هايى از آتش اند تا آن گاه كه خدا ميان بندگان ، داورى كند» .

.

ص: 140

1052.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن زياد ابن أبي سلمة : دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ موسى عليه السلام فَقالَ لي : يا زِيادُ ، إنَّكَ لَتَعمَلُ عَمَلَ السُّلطانِ ؟ قالَ : قُلتُ : أجَل ، قالَ لي : ولِمَ؟ قُلتُ : أنَا رَجُلٌ لي مُرُوَّةٌ وعَلَيَّ عِيالٌ ولَيسَ وَراءَ ظَهري شَيءٌ .

فَقالَ لي : يا زِيادُ ، لَئِن أسقُطَ مِن جالِقٍ (1) فَأَتَقَطَّعُ قِطعَةً قِطعَةً أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أتَوَلّى لِأَحَدٍ مِنهُم عَمَلاً ، أو أطَأَ بِساطَ أحَدِهِم إلّا لِماذا ؟ قُلتُ : لا أدري جُعِلتُ فِداكَ ! فَقالَ : إلّا لِتَفريجِ كُربَةٍ عَن مُؤمِنٍ ، أو فَكِّ أسرِهِ ، أو قَضاءِ دَينِهِ .

يا زيادُ ، إنَّ أهوَنَ ما يَصنَعُ اللّه ُ بِمَن تَوَلّى لَهُم عَمَلاً أن يَضرِبَ عَلَيهِ سُرادِقٌ مِن نارٍ إلى أن يَفرُغَ اللّه ُ مِن حِسابِ الخَلائِقِ . (2)5 / 6سَمومُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِى سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ * وَ ظِ_لٍّ مِّن يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ * إِنَّهُمْ كَانُواْ قَبْلَ ذَ لِكَ مُتْرَفِينَ * وَ كَانُواْ يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ * وَ كَانُواْ يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَابًا وَ عِظَامًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَوَ ءَابَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ * قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْاخِرِينَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ» . (3)

الحديث1058.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو فَتَحَ اللّه ُ مِن عَذابِ السَّمومِ عَلى أهلِ الأرضِ مِثلَ الأَنمُلَةِ أحرَقَتِ

الأَرضَ ومَن عَلَيها . (4) .


1- .الجالق : الجبل المرتفع (مرآة العقول : ج 19 ص67) . ولعلّ الصحيح : «حالِق» كما في تهذيب الأحكام .
2- .الكافي : ج 5 ص 109 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 333 ح 924 ، بحارالأنوار : ج 48 ص 172 ح 13 .
3- .الواقعة : 41 _ 50 .
4- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 634 نقلاً عن ابن مردويه عن عائشة .

ص: 141

5 / 6 باد سوزان جهنّم

1059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از زياد بن ابى سلمه _ : خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدم. به من فرمود: «اى زياد! تو براى حكومت ، كار مى كنى؟» .

گفتم : بله .

فرمود: «چرا؟» .

گفتم : من مردى آبرومند و عيالوارم و پشتوانه اى [مالى] هم ندارم.

فرمود: «اى زياد! اگر از فراز كوهى بلند فرو افتم و تكّه تكّه شوم، برايم خوش تر از آن است كه براى يكى از اينها (ظلمه و حكّام جور) عهده دار كارى شوم، يا بر فرش يكى از آنان قدم بگذارم، مگر براى چه؟» .

گفتم : نمى دانم، قربانت گردم !

فرمود: «مگر براى غم گساردن از مؤمنى، يا آزاد كردن او از بند، يا اداى دَينش . اى زياد! هر كس براى اينان عهده دار كارى شود، كمترين كارى كه خدا با او مى كند ، اين است كه خيمه اى از آتش بر او مى زند تا آن گاه كه خداوند از حسابرسىِ خلايق ، آسوده گردد» .5 / 6باد سوزان جهنّمقرآن«و ياران دست چپ ؛ چه ياران دست چپى! در ميان بادِ سوزان و آب جوشاننده و در سايه اى از دود تار ؛ نه خنك و نه خوش. ايشان بودند كه پيش از اين ، نازپروردگان بودند و بر گناه بزرگ ، پافشارى مى كردند و مى گفتند: «آيا چون مُرديم و خاك و استخوان شديم، واقعا [باز ]زنده مى گرديم؟ و آيا پدران گذشته ما [نيز زنده مى شوند]؟» . بگو: در حقيقت، اوّلين و آخرين[_ِ آدميان] ، قطعا همه در وعده گاه روزى معلوم ، گرد آورده مى شوند».

حديث1065.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في جَوابِ اليَ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر خداوند از عذاب بادِ سوزان ، به اندازه سرِ انگشتى بر اهل زمين

بفرستد ، زمين و زمينيان را مى سوزاند.

.

ص: 142

5 / 7مَقامِعُ جَهَنَّمَالكتاب«هَ_ذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فِى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُواْ قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ * يُصْهَرُ بِهِ مَا فِى بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ * وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ * كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» . (1)

الحديث1071.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو ضُرِبَ مِقمَعٌ مِن حَديدِ جَهَنَّمَ الجَبَلَ لَتَفَتَّتَ _ كَما يُضرَبُ بِهِ أهلُ النّارِ _ فَصارَ رَمادا . (2)1072.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ مِقمَعا مِن حَديدٍ وُضِعَ فِي الأَرضِ، فَاجتَمَعُ لَهُ الثَّقَلانِ ما أقَلّوهُ مِنَ الأَرضِ . (3)1073.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَو أنَّ مِقماعا واحِدا مِمّا ذَكَرَهُ اللّه ُ في كِتابِهِ وُضِعَ عَلى جِبالِ الأَرضِ لَساخَت إلى أسفَلِ سَبعِ أرَضينَ ، ولَما أطاقَتهُ ، فَكَيفَ بِمَن يُقمَعُ بِهِ

يَومَ القِيامَةِ فِي النّارِ . (4) .


1- .الحجّ : 19 _ 22 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 644 ح 8777 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 166 ح 11786 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 130 ح 1372 ، الفردوس : ج 3 ص 367 ح 5116 كلّها عن أبي سعيد الخدري نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 523 ح 39490 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 301 عن أبي سعيد الخدري نحوه .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 58 ح 11233 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 642 ح 8773 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 134 ح 1384 ، البعث والنشور : ص 299 ح 537 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنزالعمّال : ج 14 ص 523 ح 39490 ؛ مجمع البيان : ج 7 ص 124 عن أبي سعيد الخدري ، بحارالأنوار : ج 8 ص 252 .
4- .الدروع الواقية : ص 274 عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 302 ح 61 .

ص: 143

5 / 7 گرزهاى جهنّم

5 / 7گرزهاى جهنّمقرآن«اين دو گروه ، دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با هم ستيزه مى كنند، و كسانى كه كفر ورزيدند ، جامه هايى از آتش برايشان بريده شده و از بالاى سرشان ، آب جوشان ريخته مى شود تا آنچه در شكم هاى آنهاست با پوستشان ، بِدان گداخته گردد. و براى آنان گرزهايى آهنين است. هر بار كه بخواهند از اندوه آن بيرون آيند ، به درون آن باز گردانيده مى شوند، و [به آنها گفته مى شود :] بچشيد آتش سوزان را».

حديث1079.الإمام الرضا عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يكى از گرزهاى آهنين جهنّم بر كوه كوبيده شود ، از هم مى پاشد، چنان كه با آن بر اهل دوزخ كوبيده مى شود و خاكستر مى گردند.1080.الإمام عليّ عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يكى از گرزهاى آهنين[_ِ جهنّم] در زمين نهاده شود و جنّ و انس جمع شوند ، نمى توانند آن را از زمين بلند كنند.1081.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، اگر يك گرز از گرزهايى كه خداوند در كتابش از آنها ياد كرده، بر كوه هاى زمين نهاده شود ، كوه ها به قعر زمين هفتم فرو مى روند و آن را تحمّل نتوانند كرد ، چه رسد به كسى كه در روز

قيامت ، با آن گرزها در آتش بر او بكوبند.

.

ص: 144

1082.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَرَّ سَلمانُ رضى الله عنه عَلَى الحَدّادينَ بِالكوفَةِ ، فَرَأى شابّا صَعِقَ وَالنّاسُ قَدِ اجتَمَعوا حَولَهُ ، فَقالوا لَهُ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ، هذَا الشابُّ قَد صُرِعَ ، فَلَو قَرَأتَ في اُذُنِهِ . قالَ : فَدَنا مِنهُ سَلمانُ ، فَلَمّا رَآهُ الشابُّ أفاقَ، وقالَ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ؛ لَيسَ بي ما يَقولُ هؤُلاءِ القَومُ ، ولكِنّي مَرَرتُ بِهؤُلاءِ الحَدّادينَ وهُم يَضرِبونَ بِالمِرزَباتِ ، فَذَكَرتُ قَولَهُ تَعالى : «وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ» (1) فَذَهَبَ عَقلي خَوفا مِن عِقابِ اللّه ِ تَعالى .

فَاتَّخَذَهُ سَلمانُ أخا ، ودَخَلَ قَلبَهُ حَلاوَةُ مَحَبَّتِهِ فِي اللّه ِ تَعالى ، فَلَم يَزَل مَعَهُ حَتّى مَرِضَ الشابُّ ، فَجاءَهُ سَلمانُ فَجَلَسَ عِندَ رَأسِهِ وهُوَ يَجودُ بِنَفسِهِ ، فَقالَ : يا مَلَكَ المَوتِ اُرفُق بِأَخي ، فَقالَ : يا أبا عَبدِاللّه ِ ، إنّي بِكُلِّ مُؤمِنٍ رَفيقٌ . (2)5 / 8سَلاسِلُ جَهَنَّمَالكتاب«إِنَّ_ا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَاْ وَ أَغْلَالاً وَ سَعِيرًا» . (3)

«خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ» . (4)

«الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِالْكِتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلَالُ فِى أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلَاسِلُ يُسْحَبُونَ * فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى النَّارِ يُسْجَرُونَ» . (5)

.


1- .الحجّ : 21 .
2- .الأمالي للمفيد : ص 136 ح 4 ، رجال الكشي : ج 1 ص 72 ح 3 كلاهما عن عمر بن يزيد ، بحارالأنوار : ج 22 ص 385 ح 26 .
3- .الدهر : 4 .
4- .الحاقّة : 30 _ 32 .
5- .غافر : 70 _ 72 .

ص: 145

5 / 8 زنجيرهاى جهنّم

1089.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : سلمان رضى الله عنه در كوفه از بازار آهنگران ، گذر كرد . جوانى را ديد كه از هوش رفته و مردم ، پيرامون او گرد آمده اند. به سلمان گفتند: اى ابو عبد اللّه! اين جوان غش كرده است. خوب است دعايى در گوش او بخوانى.

سلمان نزديك او رفت . چشم جوان كه به او افتاد ، به هوش آمد و گفت: اى ابو عبد اللّه! من آن طور كه اين جماعت مى گويند ، [صرعى] نيستم ؛ بلكه چون گذرم بر اين آهنگران افتاد و ديدم كه با پتك مى كوبند، به ياد اين سخن خداوند متعال افتادم كه: «براى آنان گُرزهايى آهنين است» . پس ، از ترس كيفر خداى متعال ، هوش از سرم رفت.

پس از آن ، سلمان ، او را به برادرى گرفت و شيرينىِ عشق او به خداوند متعال ، در دل سلمان افتاد و هميشه با او بود ، تا اين كه آن جوان بيمار شد. سلمان نزد او آمد و او در حال جان دادن بود . بر بالينش نشست و گفت: «اى فرشته مرگ ! با برادرم مدارا كن» .

فرشته مرگ گفت: اى ابو عبد اللّه! من با هر مؤمنى مدارا مى كنم.5 / 8زنجيرهاى جهنّمقرآن«ما براى كافران ، زنجيرها و كُندها و شراره آتش ، آماده ساخته ايم».

«او را بگيريد و به كند و زنجيرش كشيد. سپس او را به آتش افروخته در افكنيد . آن گاه به زنجيرى كه هفتاد گز درازاى آن است، بكِشيد».

«كسانى كه كتاب را و آنچه فرستادگانمان را با آن فرستاديم ، تكذيب كردند ، به زودى خواهند دانست ، آن گاه كه كُندها در گردن هايشان [افتد ]و با زنجيرها كشانيده شوند، در ميان جوشاب . سپس در آتش ، برافروخته شوند».

.

ص: 146

الحديث1097.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الحسن عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَعالى لَم يَجعَلِ الأَغلالَ في أعناقِ أهلِ النّارِ لِأَنَّهُم أعجَزوهُ ، ولكِن إذا اُطفِئَ بِهِمُ اللَّهَبُ أرسَبَهُم في قَعرِها _ ثُمَّ غُشيَ عَلَيهِ ، فَلَمّا أفاقَ مِن غَشوَتِهِ قالَ : _ يَابنَ آدَمَ ، نَفسَكَ نَفسَكَ! فَإِنَّما هِيَ نَفسٌ واحِدَةٌ ؛ إن نَجَت نَجَوتَ ، وإن هَلَكَت لَم يَنفَعكَ نَجاةٌ مِن نَجاةٍ . (1)1098.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ جَبرَئيلَ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وهُوَ قاطِبٌ ... فَقالَ : ... لَو أنَّ حَلقَةً مِنَ السِّلسِلَةِ الَّتيطولُها سَبعونَ ذِراعا وُضِعَت عَلَى الدُّنيا لَذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها. (2)5 / 9حَيّاتُ جَهَنَّمَ1101.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في جَوابِ حِبرٍ {-1-} مِن أحبارِ اليَهودِ لَمّا ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي النّارِ حَيّاتٍ كَأَمثالِ أعناقِ البُختِ (3) ، تَلسَعُ إحداهُنَّ اللَّسعَةَ ، فَيَجِدُ حُمُوَّتَها أربَعينَ خَريفا . وإنَّ فِي النّارِ عَقارِبَ كَأَمثالِ البِغالِ المُؤكَفَةِ (4) ، تَلسَعُ إحداهُنَّ اللَّسعَةَ فَيَجِدُ حُمُوَّتَها أربَعينَ سَنَةً . (5) .


1- .إرشاد القلوب : ص 36 ؛ الدرّ المنثور : ج 4 ص 606 نقلاً عن ابن أبي شيبة والخطيب نحوه .
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 81 عن أبي بصير ، روضة الواعظين : ص 556 ، الدروع الواقية : ص 273 عن الحسن نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 280 ح 1 .
3- .البُخت : جمالٌ طوال الأعناق (النهاية : ج 1 ص 101 «بخت») .
4- .إكافُ الحِمارِ : بُردَعتُهُ ، وهي في المراكب شبه الرحال والأقتاب (تاج العروس : ج 12 ص 87 «أكف») .
5- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 217 ح 17729 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 635 ح 8754 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 512 ح 7471 وفيهما صدره إلى «خريفا» ، البعث والنشور : ص 311 ح 561 ، تاريخ دمشق : ج 17 ص 219 ح 4116 كلّها عن عبداللّه بن الحارث بن جزء ، كنزالعمّال : ج 14 ص 526 ح 39503 وراجع : الزهد لهنّاد : ج 1 ص 178 ح 259 .

ص: 147

5 / 9 مارهاى جهنّم

حديث1103.وقعة صفّين عن حبّة العرني _ عَن كِتابٍ كَتَبَهُ امام حسن عليه السلام : اين كه خداى متعال ، گردن دوزخيان را در كُند و زنجير مى كند ، به اين دليل نيست كه از عهده مهار آنان بر نمى آيد ؛ بلكه هر گاه شعله آتش خاموش گردد ، آنان را به قعر دوزخ مى فرستد، سپس از هوش مى روند و چون به هوش مى آيند، مى فرمايد: «اى پسر آدم! جان خويش را در ياب، جان خويش را در ياب! كه يك جان بيش نيست ؛ اگر به سلامت رست ، نجات مى يابى و اگر تباه شد، هيچ چيز در نجات تو سود نخواهد بخشيد» .1104.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : جبرئيل با چهره اى در هم ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد... و گفت: «... اگر يك حلقه از آن زنجير هفتاد گزى ، در دنيا نهاده شود، از حرارتش دنيا ذوب مى گردد» .5 / 9مارهاى جهنّم1107.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش ، مارهايى هستند چونان گردنِ بُختى ، (1) و هر يك از آنها چنان نيشى مى زند كه [دوزخى ]سوزش آن را تا چهل سال احساس مى كند . (2) [نيز] در آتش ، كژدم هايى هستند به سان قاطر پالان شده، و هر يك از آنها چنان نيشى مى زند كه [دوزخى] سوزش آن را تا چهل سال احساس مى كند.

.


1- .بُختى يا شتر خراسانى كه گردنى دراز دارد.
2- .يا: از فاصله چهل سال راه ، احساس مى كند .

ص: 148

5 / 10كِلابُ جَهَنَّمَ1110.عنه عليه السلام _ في خُطبَةٍ لَهُ _ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ لِمُعاذِ بنِ جَبَلٍ _ : لا تُمَزِّقِ النّاسَ فَيُمَزِّقَكَ كِلابُ أهلِ النّارِ، قالَ اللّه ُ : «وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا» (1) أتَدري مَا النّاشِطاتُ ؟ كِلابُ أهلِ النّارِ، تَنشِطُ اللَّحمَ وَالعَظمَ . (2)1111.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صفة النار لابن أبي الدنيا عن حذيفة بن اليمان : أسَرَّ إلَيَّ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَديثا فِي النّارِ ، فَقالَ : يا حُذَيفَةُ ، إنَّ في جَهَنَّمَ لَسِباعا مِن نارٍ، وكِلابا مِن نارٍ ، وكَلاليبَ مِن نارٍ ، وسُيوفا مِن نارٍ ، وإنَّهُ يُبعَثُ مَلائِكَةٌ يُعَلِّقونَ أهلَ النّارِ بِتِلكَ الكَلاليبِ بِأَحناكِهِم ، ويُقَطِّعونَهُم بِتِلكَ السُّيوفِ عُضوا عُضوا ، ويُلقونَهُم إلى تِلكَ السِّباعِ وَالكِلابِ ، كُلَّما قَطَعوا عُضوا عادَ مَكانَهُ غَضّا جَديدا . (3)1112.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تُجالِسوا مَعَ شارِبِ الخَمرِ ، ولا تَعودوا مَرضاهُم ، ولا تُشَيِّعوا جَنائِزَهُم ، ولا تُصَلّوا عَلى أمواتِهِم ؛ فَإِنَّهُم كِلابُ أهلِ النّارِ ، كَما قالَ اللّه ُ عز و جل : «قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (4) . (5)1113.كتاب الدعاء المأثور : عنه صلى الله عليه و آله : الخَوارِجُ كِلابُ النّارِ . (6) .


1- .النازعات : 2 .
2- .فلاح السائل : ص 231 ح 128 ، عدّة الداعي : ص 229 كلاهما عن معاذ ، بحارالأنوار : ج 70 ص 248 ح 20 ؛ الدرّ المنثور : ج 8 ص 405 نقلاً عن ابن مردويه عن معاذ .
3- .صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 86 ح 121 ، الدر المنثور : ج 2 ص 569 .
4- .المؤمنون : 108 .
5- .جامع الأخبار : ص 424 ح 1181 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 148 ح 64 .
6- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 61 ح 173 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 51 ح 19152 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 730 ح 4 كلّها عن ابن أبي أوفى ، المعجم الكبير : ج 8 ص 270 ح 8042 عن أبي أمامة ، كنزالعمّال : ج 11 ص 207 ح 31254 ؛ الأمالي للطوسي : ص 487 ح 1068 عن عبداللّه بن أبي أوفى ، الملاحم والفتن : ص 331 ح 480 مرسلاً ، بحارالأنوار : ج 33 ص 326 ح 571 .

ص: 149

5 / 10 سگ هاى جهنّم

5 / 10سگ هاى جهنّم1116.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در اندرز به معاذ بن جبل _ : مردم را از هم مَدَر كه [اگر چنين كنى ، ]سگ هاى اهل دوزخ نيز تو را از هم مى درند. خداوند فرموده است: «وَ النَّ_شِطَ_تِ نَشْطًا» . آيا مى دانى «ناشطات» چيست؟ سگ هاى اهل دوزخ كه گوشت و استخوان را به دندان مى گزند .1117.الإمام الصادق عليه السلام : صفة النار ، ابن ابى الدنيا _ به نقل از حُذَيفة بن يمان _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره آتش، حديثى را نهانى با من در ميان نهاد و فرمود: «اى حذيفه! در جهنّم ، درندگان و سگ ها و چنگك ها و شمشيرهايى از آتش وجود دارد. فرشتگانى فرستاده مى شوند و دوزخيان را از كمرهايشان به آن چنگك ها آويزان مى كنند و با آن شمشيرها اعضايشان را مى بُرند و جلوى آن درندگان و سگ ها مى اندازند، و هر عضوى را كه قطع كنند ، عضو جديدى به جاى آن مى رويد» .1118.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : با شرابخواران ، هم نشينى نكنيد و اگر بيمار شدند ، به عيادتشان نرويد و در تشييع جنازه هايشان شركت ننماييد و بر مرده شان نماز نخوانيد؛ زيرا آنها سگ هاى اهل آتش اند و خداى عز و جل[ در باره آنان] فرموده است: «مى فرمايد: در آن [آتش] گم شويد (1) و با من سخن مگوييد» .1119.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خوارج، سگ هاى دوزخ اند .

.


1- .در آيه قرآن ، واژه «اخسأ» آمده كه بيشتر براى راندن حيوانات و از جمله سگ ، به كار مى رود ؛ چِخ .

ص: 150

5 / 11شُواظُ جَهَنَّمَالكتاب«يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَ نُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» . (1)

الحديث1125.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَعاشِرَ النّاسِ! لا تَمُنّوا عَلَيَّ بِإِسلامِكُم ، بَل لا تَمُنّوا عَلَى اللّه ِ فَيُحبِطَ عَمَلَكُم ، ويَسخَطَ عَلَيكُم ، ويَبتَلِيَكُم بِشُواظٍ (2) .

قالَ : وهَل كانَتِ العَرَبُ تَعرِفُ ذلِكَ قَبلَ أن يَنزِلَ الكِتابُ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ؟ قالَ : نَعَم ، أما سَمِعتَ قَولَ اُمَيَّةَ بنِ أبِي الصَّلتِ :...

يَمانِيّا يَظَلُّ يَشُبُّ كيراويَنفُخُ دائِبا لَهَبَ الشُّواظِ .(3) مِن نارٍ و نُحاسٌ ، إنَّ رَبَّكُم لَبِالمِرصادِ . (4)5 / 12شَرَرُ جَهَنَّمَالكتاب«إِنَّهَا تَرْمِى بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ» . (5)

.


1- .الرحمن : 35 و 36 .
2- .عن الضحاك بن مزاحم الهلالي _ في ذِكرِ احتِجاجٍ جَرى بَينَ نافِعِ بنِ الأَرزَقِ وعَبدِ اللّه ِ بنِ عَبّاسٍ _ : قالَ لَهُ نافِعُ بنُ الأَرزَقُ : أخبِرني عَن قَولِ اللّه ِ عَزَّ وجَلَّ : «يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ» مَا الشُّواظُ ؟ قالَ : اللَّهَبُ الَّذي لا دُخانَ فيهِ
3- .المعجم الكبير : ج 10 ص 248 ح 10597 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 472 .
4- .اليقين : ص 354 ، الاحتجاج : ج 1 ص 150 كلاهما عن علقمة بن محمد الحضرمي ، روضة الواعظين : ص 108 كلّها عن الإمام الباقر عليه السلام ، العدد القويّة : ص 176 ح 8 عن زيد بن أرقم كلّها عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار : ج 37 ص 211 ح 86 .
5- .المرسلات : 32 و 33 .

ص: 151

5 / 11 زبانه جهنّم
5 / 12 شراره جهنّم

5 / 11زبانه جهنّم (1)قرآن«پس، بر سرِ شما از آتش و مس ، فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد. پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد ؟!».

حديث1135.الكافي عن عليّ بن الحكم عن دعبل بن عليّ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! براى اسلام آوردنتان ، بر من منّت مگذاريد، و بلكه بر خدا هم منّت منهيد كه [در اين صورت ،] عمل شما را بى حاصل مى گرداند، بر شما خشم مى گيرد و به شراره هايى از آتش و مس[_ِ گداخته] ، گرفتارتان مى سازد . به راستى كه پروردگار شما در كمين [گنه كاران] است.5 / 12شراره جهنّمقرآن«[دوزخ] چون كاخى [بلند] ، شراره مى افكند ؛ [شراره هايى كه] گويى شتران زردرنگ اند» .

.


1- .يا: شعله بى دود.

ص: 152

الحديث1141.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ولَو أنَّ شَرَرَةً مِن شَرَرِ جَهَنَّمَ بِالمَشرِقِ ، لَوَجَدَ حَرَّها مَن بِالمَغرِبِ . (1)5 / 13أشجارُ جَهَنَّمَالكتاب«أَذَ لِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ * إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَ_لْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ * فَإِنَّهُمْ لَأَكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ * ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَاءِلَى الْجَحِيمِ» . (2)

الحديث1147.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : رُبَّما خَوَّفَنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَيَقولُ : والَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! لَو أنَّ قَطرَةً مِنَ الزَّقّومِ (3) قَطَرَت عَلى جِبالِ الأَرضِ لَساخَت أسفَلَ سَبعِ أرَضينَ ولَما أطاقَتهُ ، فَكَيفَ بِمَن هُوَ طَعامُهُ ؟! (4)1148.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البُخلُ شَجَرَةٌ مِن أشجارِ النّارِ ، لَها أغصانٌ مُتَدَلِيَّةٌ فِي الدُّنيا ، فَمَن كانَ بَخيلاً تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها ، فَساقَهُ ذلِكَ الغُصنُ إلَى النّارِ . (5)ع : ص 198 (الفصل الثامن : معيشة أهل النار / طعامهم) .

.


1- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 88 ح 3681 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 523 ح 39487 وص 526 ح 39501 كلاهما نقلاً عن ابن مردويه وكلّها عن أنس .
2- .الصافّات : 62 _ 68 .
3- .الزَقُّوم : شجرة مُرّة كريهة الطعم والرائحة ، يُكره أهل النار على تناولها (مجمع البحرين : ج 2 ص 775 «زقم») .
4- .الدروع الواقية : ص 273 ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 341 وفيه «شرابه» بدل «طعامه» وكلاهما عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 302 ح 61 .
5- .الأمالي للطوسي : ص 475 ح 1036 عن سعيد بن مسلمة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، قرب الإسناد : ص 117 ح 409 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 253 عن العالم عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 171 ح 114 ؛ شعب الأيمان : ج 7 ص 435 ح 10875 عن سعيد بن مسلمة الأموي عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، حلية الأولياء : ج 7 ص 92 ، كنزالعمّال : ج 6 ص 337 ح 15927 .

ص: 153

5 / 13 درختان جهنّم

حديث1151.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر زبانه اى از شعله هاى دوزخ در مشرق باشد ، گرمايش را كسى كه در مغرب است ، حس مى كند .5 / 13درختان جهنّمقرآن«آيا براى پذيرايى ، اين بهتر است يا درخت زقّوم؟! ما آن را عذابى براى ستمكاران گردانيديم . آن، درختى است كه از قعر جَحيم مى رويد. ميوه اش گويى چون كلّه هاى ديوان است. پس دوزخيان از آن مى خورند و شكم ها را از آن پر مى كنند. سپس بر سر آن ، معجونى از آب جوشان براى آنان است. آن گاه ، بازگشت آنان بى گمان ، به سوى جحيم است».

حديث1157.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ما را بيم مى داد و مى فرمود: «سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، اگر يك قطره از زقّوم بر كوه هاى زمين بچكد ، كوه ها به زير زمين هفتم فرو مى روند و در برابر آن قطره ، تاب نمى آورند . پس چگونه خواهد بود كسى كه زقّوم ، خوراك اوست ؟» .1158.الكافي عن أبي حمزة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بُخل، درختى از درختان جهنّم است كه شاخه هايى از آن در دنيا آويزان شده اند. پس هر كه بخيل است ، [در واقع ،] به شاخه اى از شاخه هاى آن درخت ، آويخته است و آن شاخه او را به سوى آتش مى كشد.ر . ك : ص 199 (فصل هشتم : زندگى اهل آتش / خوراك آنان) .

.

ص: 154

5 / 14أظلالُ جَهَنَّمَالكتاب«انطَ_لِقُواْ إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ * انطَ_لِقُواْ إِلَى ظِ_لٍّ ذِى ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَ_لِيلٍ وَ لَا يُغْنِى مِنَ اللَّهَبِ» . (1)

الحديث1165.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إذا استَوى أهلُ النّارِ إلَى النّارِ لِيُنطَلقَ بِهِم قَبلَ أن يَدخُلُوا النّارَ ، فَيُقالُ لَهُم : اُدخُلوا إلى ظِلٍّ ذي ثَلاثِ شُعَبٍ مِن دُخانِ النّارِ ، فَيَحسَبونَ أنَّهَا الجَنَّةُ ، ثُمَّ يُدخَلونَ النّارَ أفواجا أفواجا ، وذلِكَ نِصفَ النَّهارِ . (2)5 / 15قَعرُ جَهَنَّمَ1168.مصباح المتهجّد عن معاوية بن عمّار {-1-} : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! إنَّ قَدرَ ما بَينَ شَفيرِ النّارِ وقَعرِها كَصَخرَةٍ زِنَتُها سَبعُ خَلِفاتٍ (3) بِشُحومِهِنَّ ولُحومِهِنَّ وأولادِهِنَّ ، تَهوي فيما بَينَ شَفيرِ النّارِ وقَعرِها إلى أن تَقَعَ قَعرَها سَبعينَ خَريفا . (4) .


1- .المرسلات : 29 _ 31 وراجع : الزمر : 16 ، الواقعة : 43 .
2- .تفسير القميّ : ج 2 ص 113 عن أبي الجارود ، بحارالأنوار : ج 8 ص 124 ح 22 .
3- .خَلِفَة : الحامل من النوق ، تجمع على خَلِفَات وخَلائِف (النهاية : ج 2 ص 68 «خلف») .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 639 ح 8767 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 20 ص 169 ح 361 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 86 ح 301 وفيه «شفة» بدل «شفير» وكلاهما عن معاذ بن جبل ، كنزالعمّال : ج 14 ص 524 ح 39495 .

ص: 155

5 / 14 سايه هاى جهنّم
5 / 15 قعر جهنّم

5 / 14سايه هاى جهنّمقرآن«برويد به سوى همان چيزى كه تكذيبش مى كرديد . برويد به سوى آن سايه سه شاخه كه نه سايه مى كند و نه از شعله[ى آتش ]نگه مى دارد».

حديث1174.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : آن گاه كه اهل آتش به سوى آتش صف مى كشند تا ايشان را ببرند، پيش از آن كه وارد آتش شوند ، به آنان مى گويند: «به سايه اى سه شاخه از دود آتش برويد» . آنان مى پندارند كه آن بهشت است . پس گروه گروه وارد آتش مى شوند . و آن ، هنگام نيم روز است.5 / 15قعر جهنّم1177.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، از لب دوزخ تا قعر آن ، به اندازه اى است كه اگر تخته سنگى به وزن هفت ناقه باردار با چربى ها و گوشت ها و بچّه هاى آنها، در آن بيفتد ، هفتاد پاييز (1) طول مى كشد تا به قعر آن برسد.

.


1- .واژه «خريف» كه در متن عربى آمده ، افزون بر معناى پاييز ، به معناى يك سال، هفتاد سال ، و چهل سال نيز آمده است (مجمع البحرين : ذيل همين مادّه) .

ص: 156

1178.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ حَجَرا يُقذَفُ بِهِ في جَهَنَّمَ ، هَوى سَبعينَ خَريفا قَبلَ أن يَبلُغَ قَعرَها . (1)1179.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أُخِذَ سَبعُ خَلِفاتٍ بِشُحومِهِنَّ فَيُلقَينَ مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ، مَا انتَهَينَ إلى آخِرِها سَبعينَ عاما . (2)1180.الإقبال : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الصَّخرَةَ العَظيمَةَ لَتُلقى مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ ، فَتَهوي فيها سَبعينَ عاما وما تُفضي إلى قَرارِها . (3)1181.سنن الترمذي عن أبي اُمامة : المعجم الأوسط عن أبي سعيد الخدري : سَمِعَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صَوتا هالَهُ ، فَأتاهُ جِبريلُ عليه السلام ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما هذَا الصَّوتُ يا جِبريلُ؟! فَقالَ : هذِهِ صَخرَةٌ هَوَت مِن شَفيرِ جَهَنَّمَ مِن سَبعينَ عاما ، فَهذا حينَ بَلَغَت قَعرَها ؛ فَأَحَبَّ اللّه ُ أن يُسمِعَكَ صَوتَها .

فَما رُؤِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بَعدَ ذلِكَ اليَومِ ضاحِكا مِل ءَ فيهِ حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ . (4)1182.سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري : صحيح مسلم عن أبي هريرة : كُنّا مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذ سَمِعَ وَجبَةً (5) فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : تَدرونَ ما هذا ؟ قالَ : قُلنا : اَللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ! قالَ : هذا حَجَرٌ رُمِىَ بِهِ فِي النّارِ مُنذُ سَبعينَ خَريفا ، فَهُوَ يَهوي فِي النّارِ الآنَ حَتّى انتَهى إلى قَعرِها . (6) .


1- .صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 509 ح 7468 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 387 ح 7207 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 175 ح 251 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 22 ح 12 ، البعث والنشور : ص 279 ح 483 ، الفردوس : ج 3 ص 367 ح 5115 كلّها عن أبي موسى الأشعري ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 96 ح 31 عن أنس نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 524 ح 39493 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 125 ح 60 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 648 ح 8792 عن أبي هريرة ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 96 ح 31 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 146 ح 4089 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 175 ح 252 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 24 ح 14 كلّها عن أنس نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 523 ح 39485 .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 702 ح 2575 عن عتبة بن غزوان ، كنزالعمّال : ج 14 ص 520 ح 39471 .
4- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 249 ح 815 ، تاريخ بغداد : ج 4 ص 270 الرقم 2016 .
5- .الوَجبَةُ : الهَدَّهُ وصَوتُ السقوطِ (مجمع البحرين : ج 3 ص 1907 «وجب») .
6- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2184 ح 31 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 305 ح 8848 ، صحيح ابن حبان : ج 16 ص 510 ح 7469 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 521 ح 33478 ؛ كشف الغمّة : ج 2 ص 261 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 280 ح 116 كلاهما نحوه .

ص: 157

1183.صحيح البخاري عن أبي اُمامة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر سنگى در جهنّم انداخته شود ، هفتاد پاييز طول مى كشد تا به تَهِ آن برسد.1184.مسند ابن حنبل عن نعيم بن سلامة عن رجل من بني سليم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر هفت ناقه باردار با پيه و چربى هايشان گرفته و از لبه جهنّم [به پايين آن] انداخته شوند ، تا هفتاد سال هم به قعر آن نمى رسند.1185.مكارم الأخلاق : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تخته سنگ غول پيكرى از لبه جهنّم انداخته مى شود و تا هفتاد سال همچنان پايين مى رود ؛ ولى به كف آن نمى رسد.1186.سنن أبي داوود عن أبي أيّوب الأنصاري : المعجم الأوسط _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله صدايى شنيد كه او را به وحشت انداخت. جبرئيل عليه السلام نزدش آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: «اين ، چه صدايى بود ، اى جبرئيل؟» .

گفت: تخته سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، از لبه دوزخ فرو افتاده بود و اكنون به قعر آن رسيد . خدا دوست داشت كه صداى آن را به گوش تو برساند.

از آن روز به بعد ، تا وقتى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زنده بود ، ديده نشد كه دهانش را كاملاً به خنده بگشايد .1187.الشكر عن أنس : صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : ما با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه صداى سقوط چيزى را شنيد . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مى دانيد كه اين ، چه صدايى بود؟» .

گفتيم: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند.

فرمود: «اين سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، در آتش پرتاب شد و تا كنون در حال سقوط بود و اينك به قعر دوزخ رسيد» . .

ص: 158

1188.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ رُضَاضَةً مِثلُ هذِهِ _ وأشارَ إلى مِثلِ الجُمجُمَةِ _ أُرسِلَت مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، وهيَ مَسيرَةُ خَمسِمِئَةِ سَنَةٍ لَبَلَغَتِ الأَرضَ قَبلَ اللَّيلِ ، ولَو أنَّها أُرسِلَت مِن رَأسِ السِّلسِلَةِ لَصارَت (1) أربَعينَ خَريفا اللَّيلَ وَالنَّهارَ قَبلَ أن تَبلُغَ أصلَها _ أو قَعرَها _ . (2)5 / 16ريحُ جَهَنَّمَ1191.المحاسن عن أبي بصير : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ غَربا (3) مِن جَهَنَّمَ جُعِلَ وَسَطَ الأَرضِ ، لَاذى نَتنُ ريحِهِ وشِدَّةُ حَرِّهِ ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ . (4)1192.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو اُخرِجَ رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ ثُمَّ اُقيمَ بِالمَشرِقِ ، واُقيمَ رَجُلٌ بِالمَغرِبِ ؛ لَماتَ ذلِكَ الرَّجُلُ مِن نَتنِ ذلِكَ الرَّجُلِ . (5)5 / 17مَجيءُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ جِاْى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ يَوْمَ_ئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْاءِنسَانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرَى * يَقُولُ يَالَيْتَنِى قَدَّمْتُ لِحَيَاتِى * فَيَوْمَ_ئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ * وَ لَا يُوثِقُ وَ ثَاقَهُ أَحَدٌ» . (6)

.


1- .كذا في المصدر ، وفي المصادر الاُخرى : «لسارت» ، والظاهر أنّها الصواب .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 709 ح 2588 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 635 ح 6873 ، الزهد لابن حنبل : ص 26 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 84 ح 290 وفيها «رضاصة» بدل «رضاضة» و «لسارت» بدل «لصارت» ، البعث والنشور : ص 296 ح 529 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 476 ح 3640 وليس فيهما «ولو أنّها اُرسلت ...» وكلّها عن عبداللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 14 ص 520 ح 39473 .
3- .الغَرْب : الدلو العظيمة التي تتّخذ من جلد ثور (النهاية : ج 3 ص 348 «غرب») .
4- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 88 ح 3681 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 523 ح 39487 وص 526 ح 39501 كلاهما نقلاً عن ابن مردويه وكلّها عن أنس .
5- .الفردوس : ج 3 ص 378 ح 5151 عن أبي سعيد ، كنزالعمّال : ج 14 ص 534 ح 39539 .
6- .الفجر : 23 _ 26 .

ص: 159

5 / 16 بوى جهنّم
5 / 17 آمدن جهنّم

1197.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ با اشاره به چيزى مانند كاسه سر _ : اگر قطعه سربى به اندازه اين ، از آسمان به زمين رها شود كه فاصله اش پنجاه سال است، پيش از شب به زمين مى رسد ، در حالى كه اگر همين قطعه از بالاى زنجير (1) رها شود و شب و روز حركت كند، چهل سال طول مى كشد تا به تَهِ آن زنجير برسد.5 / 16بوى جهنّم1200.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر به مقدار دلو بزرگى از آتش جهنّم در وسط زمين گذاشته شود، بوى بد آن و شدّت گرماى آن ، تمام زمينيان را آزار مى دهد .1201.كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي عبيدة الحذّاء عن ا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر مردى از اهل آتش را بيرون آورند و در مشرق بگذارند و مرد ديگرى در مغرب باشد ، آن مرد از بوى تعفّن او مى ميرد.5 / 17آمدن جهنّمقرآن«و جهنّم را در آن روز بياورند . آن روز است كه انسان پند مى گيرد ؛ ولى كجا او را جاى پند گرفتن است ؟! مى گويد: «كاش براى زندگانىِ خود ، چيزى پيش فرستاده بودم» . پس در آن روز ، هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمى كند و هيچ كس چون در بند كشيدن او، در بند نمى كشد» .

.


1- .مراد ايشان ، زنجيرى است كه در آيه 32 از سوره حاقّه آمده كه طول آن ، هفتاد گز است .

ص: 160

الحديث1207.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِجَهَنَّمَ يَومَئِذٍ لَها سَبعونَ ألفَ زِمامٍ ، مَعَ كُلِّ زِمامٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ يَجُرّونَها . (1)1208.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أخبَرَنِي الرّوحُ الأَمينُ أنَّ اللّه َ لا إلهَ غَيرُهُ إذا وَقَفَ الخَلائِقَ وجَمَعَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، اُتِيَ بِجَهَنَّمَ تُقادُ بِأَلفِ زِمامٍ ، أخَذَ بِكُلِّ زِمامٍ مِئَةُ ألفِ مَلَكٍ مِنَ الغِلاظِ الشِّدادِ ، ولَها هَدَّةٌ وتَحَطُّمٌ وزَفيرٌ وشَهيقٌ ، وإنَّها لَتَزفِرُ الزَّفرَةَ فَلَولا أنَّ اللّه َ عز و جلأخَّرَها إلَى الحِسابِ لَأَهلَكَتِ الجَميعَ . ثُمَّ يَخرُجُ مِنها عُنُقٌ يُحيطُ بِالخَلائِقِ ؛ البِرِّ مِنهُم وَالفاجِرِ ، فَما خَلَقَ اللّه ُ عَبدا مِن عِبادِهِ _ مَلَكٍ ولا نَبِيٍّ _ إلّا ويُنادي : يا رَبِّ ، نَفسي نَفسي !! وأنتَ تَقولُ : يا رَبِّ ، اُمَّتي اُمَّتي !! (2)1209.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن جعفر : عنه صلى الله عليه و آله : هَل تَدرونَ ما تَفسيرُ هذِهِ الآيَةِ : «كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا» ؟ قالَ : إذا كانَ يَومُ القيامَةِ تُقادُ جَهَنَّمُ بِسَبعينَ ألفَ زِمامٍ بِيَدِ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ ، فَتَشرُدُ شَردَةً ، لَولا أنَّ اللّه َ تَعالى حَبَسَها لَأَحرَقتِ السَّماواتِ وَالأَرضَ . (3) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2184 ح 29 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 701 ح 2573 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 637 ح 8758 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 192 ح 10428 كلّها عن عبداللّه بن مسعود ، كنزالعمّال : ج 14 ص 522 ح 39480 .
2- .الكافي : ج 8 ص 312 ح 486 ، الأمالي للصدوق : ص 241 ح 256 وفيه «تغيظ» بدل «تخطّم» وليس فيه «وقف الخلائق» وكلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 421 عن عمرو بن عثمان عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «غضب» بدل «تحطّم» ، بحارالأنوار : ج 7 ص 125 ح 1 .
3- .الأمالي للطوسي : ص 337 ح 684 عن داود بن سليمان عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 153 ح 94 ، بحارالأنوار : ج 7 ص 126 ح 2 ؛ كنزالعمّال : ج 2 ص 551 ح 4704 نقلاً عن ابن مردويه عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .

ص: 161

حديث1211.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آن روز ، جهنّم را در حالى مى آورند كه هفتاد هزار افسار بر اوست و هر افسارش را هفتاد هزار فرشته مى كشند.1212.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روح الأمين عليه السلام به من خبر داد كه خداوند يگانه و يكتا، هر گاه خلايق را به موقف آورَد و همه مردمان را، از اوّلين تا آخرين نفر، جمع كند ، جهنّم را در حالى مى آورند كه هزار افسار بر اوست و هر افسارى را صد هزار فرشته دژخيم و درشت خوى مى كشند و او نيز لگد مى كوبد و هر چيزى را در هم مى شكند و مى غرّد و مى خروشد و آه و ناله سر مى دهد، و اگر نبود كه خداوند عز و جل آن را تا پس از حسابرسى مهلت داده است ، همگان را نابود مى كرد .

سپس گردنى از آن بيرون مى زند كه خلايق را، از نيك و بد، در ميان مى گيرد . خداوند ، هيچ بنده اى از بندگانش را نيافريده است، از فرشته و پيامبر، مگر آن كه [در اين هنگام] فرياد خواهد زد : «پروردگارا ! به دادم برس، به دادم برس» ؛ ولى تو مى گويى: «پروردگارا ! امّتم را در ياب، امّتم را در ياب».1213.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آيا مى دانيد كه تفسير اين آيه چيست: «نه چنان است، آن گاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود» ؟ چون روز قيامت شود ، جهنّم را در حالى كه هفتاد هزار افسار دارد و هفتاد هزار فرشته آن را مى كشند، مى آورند و جهنّم چنان مى گريزد كه اگر خداوند آن را نگه ندارد ، آسمان ها و زمين را مى سوزاند. .

ص: 162

1214.عنه عليه السلام : مجمع البيان عن أبي سعيد الخدريّ : لَمّا نَزَلَت «وَ جِى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ» (1)

تَغَيَّرَ وَجهُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وعُرِفَ في وَجهِهِ حَتَّى اشتَدَّ عَلى أصحابِهِ ما رَأَوا مِن حالِهِ ، وَانطَلَقَ بَعضُهُم إلى عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام فَقالوا : يا عَلِيُّ ، لَقَد حَدَثَ أمرٌ قَد رَأَيناهُ في نَبِيِّ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .

فَجاءَ عَلِيٌّ عليه السلام فَاحتَضَنَهُ مِن خَلفِهِ وقَبَّلَ بَينَ عاتِقَيهِ ، ثُمَّ قالَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ، بِأَبي أنتَ وأُمّي ، ما الَّذي حَدَثَ اليَومَ؟ قالَ : جاءَ جَبرَئيلُ عليه السلام فَأَقرَأَني «وَ جِى ءَ يَوْمَ_ئِذِ بِجَهَنَّمَ» .

قالَ : فَقُلتُ : كَيفَ يُجاءُ بِها ؟ قالَ : يَجيءُ بِها سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ يَقودونَها بِسَبعينَ ألفَ زِمامٍ ، فَتَشرُدُ شَرَدَةً لَو تُرِكَت لَأَحرَقَت أهلَ الجَمعِ ، ثُمَّ أتَعَرَّضُ لِجَهَنَّمَ فَتَقولُ : ما لي ولَكَ يا مُحَمَّدُ ؟ فَقَد حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَكَ عَلَيَّ ! فَلا يَبقى أحَدٌ إلّا قالَ : نَفسي نَفسي ! وإنَّ مُحَمَّدا يَقولُ : رَبِّ ، اُمَّتي اُمَّتي ! (2)5 / 18شُعورُ جَهَنَّمَالكتاب«وَ أَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا * إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا» . (3)

«يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ» . (4)

«كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى * تَدْعُواْ مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى» . (5)

.


1- .الفجر : 23 .
2- .مجمع البيان : ج 10 ص 741 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 794 ح 4 ، بحارالأنوار : ج 7 ص 124 وراجع : الأمالي للطوسي : ص 499 ح 685 وصحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 152 ح 92 وكنزالعمّال : ج 2 ص 551 ح 4704 .
3- .الفرقان : 11 و 12 .
4- .ق : 30 .
5- .المعارج : 15 _ 17 .

ص: 163

5 / 18 آگاهى جهنّم

1221.الإمام عليّ عليه السلام : مجمع البيان _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : چون آيه «و در آن روز ، جهنّم را بياورند» نازل شد، رخسار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دگرگون شد و چنان منقلب گشت كه يارانش از ديدن حال او نگران شدند. عدّه اى از آنان نزد على بن ابى طالب عليه السلام رفتند و گفتند: اى على! براى پيامبر خدا ، اتّفاقى افتاده است.

على عليه السلام آمد و پيامبر را از پشت سرش در آغوش گرفت و ميان دو شانه اش را بوسيد و گفت: پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! امروز چه رخ داده است؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و برايم [اين آيه را] خواند: «و آن روز ، جهنّم را بياورند» » .

على عليه السلام گفت : گفتم : چگونه آن را مى آورند؟

فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را مى آورند و با هفتاد هزار افسار ، آن را مى كِشند و آن ، چنان مى گريزد كه اگر رها شود ، همه اهل محشر را مى سوزاند. من معترض جهنّم مى شوم و او مى گويد: مرا با تو كارى نيست _ اى محمّد _ ؛ زيرا خداوند ، گوشت تو را بر من حرام ساخته است» .

پس در آن روز ، هر كسى به فكر نجات خويش است ؛ ولى [تنها] محمّد مى گويد: "پروردگارا! امّتم، امّتم !"» .5 / 18آگاهى جهنّمقرآن«براى كسى كه قيامت را تكذيب كند ، آتشى پرشراره مهيّا كرديم . هر گاه كه آنها را از جايى دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .

«روزى كه به جهنّم مى گوييم : «آيا پُر شدى ؟»، مى گويد : آيا باز هم هست؟!» .

«نه چنين است . آتشِ زبانه كش است . بر كَنَنده پوستِ سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته ، فرا مى خواند» .

.

ص: 164

الحديث1229.كنزالعمّال عن عائشة : مجمع البيان : رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ سُئِلَ عَن مَعنَى الآيَةِ : «ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا» (1) فَقالَ : إنَّ اللّه َ تَعالى يَجعَلُ النّارَ كَالسَّمنِ الجامِدِ، ويَجمَعُ عَلَيهَا الخَلقَ ، ثُمَّ يُنادي المُنادي : أن خُذي أصحابَكِ وذَري أصحابي ، قالَ صلى الله عليه و آله : فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لَهِيَ أعرَفُ بِأَصحابِها مِنَ الوالِدَةِ بِوَلَدِها . (2)1230.الأمالي عن علي بن ربيعة الأسدي : التخويف من النار : خَرَّجَ ابنُ أبي حاتِمٍ مِن حَديثِ خالِدِ بنِ دُرَيكٍ ، عَن رَجُلٍ مِنَ الصَّحابَةِ ، قالَ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن تَقَوَّلَ عَلَيَّ ما لَم أقُل ، فَليَتَبَوَّأ بَينَ عَينَي جَهَنَّمَ مَقعَدا .

قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ! وهَل لَها عَينانِ ؟

قالَ : نَعَم ، أوَ لَم تَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل : «إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا » (3) ؟ (4)5 / 19كَلامُ جَهَنَّمَالكتاب«يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ» . (5)

.


1- .مريم : 72 .
2- .مجمع البيان : ج 6 ص 812 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 250 .
3- .الفرقان : 12 .
4- .التخويف من النار : ص 109 ، تفسير القرطبي : ج 13 ص 7 نحوه .
5- .ق : 30 .

ص: 165

5 / 19 سخن گفتن جهنّم

حديث1236.الإمام الصادق عليه السلام : مجمع البيان: روايت شده است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره معناى آيه «سپس كسانى را كه پروا داشته اند ، نجات مى دهيم و ستمگران را در آتش ، به زانو در افتاده ، رها مى سازيم» سؤال شد . فرمود: «خداى متعال ، آتش را مانند روغن جامد مى گرداند، و آفريدگان را بر روى آن گرد مى آورد . آن گاه ، جارچى بانگ مى زند كه: "يارانت را بگير و ياران مرا رها كن"» .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، جهنّم ياران خود را بهتر مى شناسد تا مادر ، فرزندش را» .1237.الإمام الصادق عليه السلام : التخويف من النّار : ابن ابى حاتم از حديث خالد بن دُرَيكْ تخريج كرده ، از مردى صحابى كه گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس چيزى به من نسبت دهد كه نگفته ام ، در برابر دو چشم جهنّم ، جايگاه خود را فراهم مى كند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا! آيا جهنّم ، دو چشم دارد؟

فرمود : «آرى . آيا اين سخن خداى عز و جل را نشنيده اى : «هر گاه آنها را از فاصله اى دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .5 / 19سخن گفتن جهنّمقرآن«روزى كه به جهنّم مى گوييم: «آيا پر شدى؟» ، مى گويد: آيا باز هم هست؟!».

.

ص: 166

الحديث1243.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تُكَلِّمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةً : أميرا ، وقارِئا ، وذا ثَروَةٍ مِنَ المالِ . فَتَقولُ لِلأَميرِ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ سُلطانا فَلَم يَعدِل! فَتَزدَرِدُهُ (1) كَما يَزدَرِدُ الطَّيرُ حَبَّ السِّمسِمِ . وتَقولُ لِلقارِىِ?: يا مَن تَزَيَّنَ لِلنّاسِ وبارَزَ اللّه َ بِالمَعاصي ! فَتَزدَرِدُهُ . وتَقولُ لِلغَنِيِّ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَه دُنيا كَثيرَةً واسِعَةً فَيضا ، وسَأَلَهُ الفَقيرُ اليَسيرَ قَرضا، فَأَبى إلّا بُخلاً! فَتَزدَرِدُهُ . (2)1244.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : ما يَسأَلُ رَجُلٌ مُسلِمٌ اللّه َ الجَنَّةَ ثَلاثا إلّا قالَتِ الجَنَّةُ : اللّهُمَّ أدخِلهُ . ولَا استَجارَ رَجُلٌ مُسلِمٌ اللّه َ مِنَ النّارِ ثَلاثا إلّا قالَتِ النّارُ : اللّهُمَّ أجِرهُ . (3)1245.الاحتجاج عن ابن عبّاس _ في خَبرِ احتِجاجِ النَّ عنه صلى الله عليه و آله : مَن سَأَلَ اللّه َ الجَنَّةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ قالَتِ الجَنَّةُ : اللّهُمَّ أدخِلهُ الجَنَّةَ . ومَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ ثَلاثَ مَرّاتٍ قالَتِ النّارُ : اللّهُمَّ أجِرهُ مِنَ النّارِ . (4)1246.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا صَلَّى العَبدُ ، فَلَم يَسأَلِ اللّه َ الجَنَّةَ ، قالَتِ الجَنَّةُ : يا وَيحَ هذا ، أما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَسأَلَ رَبَّهُ الجَنَّةَ ؟! فَإِذا لَم يَتَعَوَّذ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ، قالَتِ النّارُ : يا وَيحَ هذا ، ما كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَتَعَوَّذَ بِاللّه ِ مِنّي ؟! (5)1247.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي الدُّعاءِ الإمام عليّ عليه السلام : مَن سَأَلَ اللّه َ الجَنَّةَ قالَتِ الجَنَّةُ : يا رَبِّ ! أعطِ عَبدَكَ ما سَأَلَهُ . ومَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ قالَتِ النّارُ : يا رَبِّ ! أجِر عَبدَكَ مِمَّا استَجارَكَ . (6) .


1- .الازدراد : الابتلاع (لسان العرب : ج 3 ص 194 «زرد») .
2- .الخصال : ص 111 ح 84 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 285 ح 12 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 284 ح 12442 و ص 521 ح 13757 ، صحيح ابن حبان : ج 3 ص 239 ح 1014 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 195 ح 3720 .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 700 ح 2572 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1453 ح 4340 ، سنن النسائي : ج 8 ص 279 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 236 ح 12171 نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 308 ح 1034 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 717 ح 1960 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 78 ح 3219 .
5- .الفردوس : ج 1 ص 290 ح 1141 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 136 ح 3484 .
6- .الخصال : ص 631 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 120 ، عدّة الداعي : ص 152 ، بحارالأنوار : ج 10 ص 109 ح 1 .

ص: 167

حديث1249.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جهنّم در روز رستاخيز، با سه كس سخن مى گويد: فرمان روا، قارى قرآن، و توانگر مالدار. به فرمان روا مى گويد: «اى كسى كه خدا قدرتش بخشيد و دادگرى نكرد!» . سپس او را فرو مى بلعد ، چنان كه مرغ دانه كنجد را مى بلعد .

به قارى مى گويد: «اى كسى كه در ظاهر ، خود را براى مردم آراست ؛ ولى [در باطن] با گناهان به مبارزه با خدا بر خاست!» و او را نيز فرو مى بلعد .

و به توانگر مى گويد: «اى كسى كه خداوند ، دنياى بسيار و سرشار به او بخشيد و نادار ، اندكى وام از او خواست ؛ ولى او بخل ورزيد!» و او را هم فرو مى بلعد.1250.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مرد مسلمانى سه بار از خداوند ، بهشت را درخواست نمى كند ، مگر آن كه بهشت مى گويد: «خدايا ! او را داخل گردان» و هيچ مرد مسلمانى سه بار از آتش به خدا پناه نمى برد ، مگر آن كه آتش مى گويد: «خدايا ! پناهش ده» .1251.عمل اليوم والليلة عن أنس : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از خداوند ، بهشت را سه بار درخواست كند، بهشت مى گويد: «بار خدايا ! او را به بهشت در آور» و هر كس از آتش سه بار به خدا پناه برد، آتش مى گويد: «بار خدايا ! او را از آتش پناه ده».1252.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه بنده نماز بگزارد و بهشت را از خدا نخواهد، بهشت مى گويد: «بيچاره او! آيا سزاوارش نبود كه از پروردگارش بهشت بخواهد؟!» و اگر از آتش به خدا پناه نبرد ، آتش مى گويد: «اى بيچاره او! آيا سزاوارش نبود كه از من به خدا پناه ببرد؟!» .1253.البلد الأمين : امام على عليه السلام : هر كس از خدا بهشت را درخواست كند، بهشت مى گويد: «پروردگارا ! آنچه بنده ات خواست ، به او عطا فرما» و هر كس از آتش به خدا پناه برد، آتش

مى گويد: «پروردگارا ! بنده ات را از آنچه از تو زنهار خواست، زنهار ده» . .

ص: 168

1254.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إذا حُمِلَ أهلُ وَلايَتِنا عَلى صِراطِ يَومِ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : يا نارُ اخمُدي . فَتَقولُ النّارُ : عَجِّلوا جُوزوني ، فَقَد أطفَأَ نورُكُم لَهَبي! (1)راجع : ص 102 (الفصل الرابع : الحث على ذكر جهنم والاستعاذة منها / الاستعاذة من النار) .

5 / 20زَفيرُ جَهَنَّمَالكتاب«إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانِ بَعِيدٍ سَمِعُواْ لَهَا تَغَيُّظًا وَ زَفِيرًا» . (2)

«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ * إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ» . (3)

الحديث1262.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في أحوالِ الآخِرَةِ _ : وأعظَمُ ما هُنالِكَ بَلِيَّةً نُزولُ الحَميمِ ، وتَصليَةُ الجَحيمِ ، وفَوراتُ السَّعيرِ ، وسَوراتُ الزَّفيرِ . (4)1263.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام _ في بَيانِ صِفَةِ عَذابِ الكافِرينَ يَومَ القِيامَةِ _ : فَمِن ضيقِ مَنازِلِهِم عَلَيهِم ، ومِن ريحِها وشِدَّةِ سَوادِها ، وزَفيرِها وشَهيقِها وتَغَيُّظِها ونَتنِهَا ، اسودَّ

وُجوهُهُم وعَظُمَت ديدانُهُم . (5)راجع : ص 158 (مجيء جهنم) وص 112 (الفصل الرابع : ذكر جهنم / الإستغاثة من النار) .

.


1- .قرب الإسناد : ص 102 ح 343 عن ابن علوان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 68 ص 16 ح 19 .
2- .الفرقان : 12 .
3- .الملك : 7 و 8 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 244 ح 69 .
5- .الاختصاص : ص 362 عن جابر بن يزيد الجعفي ، بحارالأنوار : ج 8 ص 321 ح 99 .

ص: 169

5 / 20 خروش جهنّم

1265.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هر گاه ولايتمدارانِ ما بر صراط روز قيامت بگذرند، منادى اى بانگ مى زند كه: اى آتش! فرو نشين.

و آتش مى گويد: زود از من بگذريد، كه نور شما شعله مرا خاموش كرد!ر . ك : ص 103 (فصل چهارم : تشويق به ياد كردن از جهنّم و پناه بردن از آن به خدا / پناه جستن از آن به خدا)

5 / 20خروش جهنّمقرآن«هر گاه آنها را از فاصله دور ببيند ، خشم و خروش آن را مى شنوند» .

«سزاى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند ، عذاب جهنّم است ، و بد جايگاهى است جهنّم! آن گاه كه در آن ، افكنده شوند ، خروشى از آن مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد» .

حديث1273.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در احوال آخرت _ : بزرگ ترين بلاى آن جا ، پذيرايى شدن با آب جوشان است و در افتادن در دوزخ افروخته و فَوَران هاى شراره آتش ، و غليان هاى شعله هاى خروشان.1274.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام _ در بيان چگونگى عذاب كافران در روز رستاخيز _ : از تنگىِ جايگاه هايشان ، از بوى [تعفّن] آن جا ، از شدّت سياهى اش ، و از فرياد و خروش و خشم سختگيرانه و بوى گند آن جايگاه ها ، چهره هايشان سياه مى گردد

و كِرم هايشان [كه در قبر يا در جهنّم ، او را مى خورند] بزرگ مى شود .

ر . ك : ص 159 (آمدن جنّهم) و ص 113 (فصل چهارم : ياد جهنّم / فرياد خواهى از آتش) .

.

ص: 170

5 / 21تَسبِيحُ جَهَنَّمَ1277.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِالأَسماءِ الحُسنى _ : يا اللّه ُ وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي أثبَتَّ بِهِ البَردَةَ مُطبِقَةً (1) عَلَى النّارِ بِقُدرَتِكَ ، فَهِيَ مُسَبِّحَةٌ لَكَ بِذلِكَ الاِسمِ ، لا تَفتُرُ مِنَ التَّسبيحِ وَالتَّقديسِ خَشيَةَ أن تَذوبَ مِن وَهَجِ النّارِ الكُبرى .

يا اللّه ُ وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي أثبَتَّ بِهِ جَهَنَّمَ بِجَميعِ ما خَلَقتَ فيها عَلَى مَتنِ الرّيحِ فَاستَقَرَّت عَلَيهِ بِقُدرَتِكَ ، فَهِيَ مُسَبِّحَةٌ لَكَ بِذلِكَ الاِسمِ ، لا تَفتُرُ مِنَ التَّسبيحِ وَالتَّقديسِ لِئَلّا تَختَرِقَ بِهَا الرّيحُ فَتَذرِيَها . (2) .


1- .في بحار الأنوار : «مُطيفَةً» بدل «مطبقة» .
2- .البلد الأمين : ص 413 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 257 ح 1 .

ص: 171

5 / 21 تسبيح جهنّم

5 / 21تسبيح جهنّم1280.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى معروف به «أسماءُ الحُسنى» _ : اى خداوند يكتا! درخواست مى كنم ، به نام تو كه با آن با قدرت خود ، برف را بر روى آتش ، مستقر كردى و آن برف ، به خاطر آن نام ، تسبيحگوى توست و از تسبيح و تقديس تو ، كوتاهى نمى كند ، از ترس اين كه مبادا از زبانه هاى آتش بزرگ ، ذوب شود .

اى خداوند يكتا! درخواست مى كنم به نام تو كه با آن ، جهنّم را در ميان باد ، مستقر كردى و با قدرت تو در آن قرار گرفت و جهنّم به خاطر آن نام ، تسبيحگوى توست و از تسبيح و تقديس ، كوتاهى نمى كند ، تا مبادا آن باد ، توفانى شود و جهنّم را بپراكَنَد .

.

ص: 172

الفَصلُ السّادِسُ: الآم النفسيه في النار6 / 1شِدَّةُ الخِزيِالكتاب«رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (1)

«وَ لَعَذَابُ الْاخِرَةِ أَخْزَى وَ هُمْ لَا يُنصَرُونَ» . (2)

الحديث1288.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ العارَ لَيَلزَمُ المَرءَ يَومَ القِيامَةِ حَتّى يَقولَ : يا رَبِّ ! لَاءِرسالُكَ بي إلَى النّارِ أيسَرُ عَلَيَّ مِمّا ألقى . وإنَّهُ لَيَعلَمُ ما فيها مِن شِدَّةِ العَذابِ! (3)1289.عنه عليه السلام : الإقبال عن أميرالمؤمنين والأئمّة من ولده عليهم السلام _ في مُناجاةٍ كانوا يَدعونَ بِها في شَهرِ شَعبانَ _ : ... إلهي! قَد سَتَرتَ عَلَيَّ ذُنوبا فِي الدُّنيا وأنَا أحوَجُ إلى سَترِها عَلَيَّ مِنكَ فِي الاُخرى ، إلهي ! قَد أحسَنتَ إلَيَّ إذ لَم تُظهِرها لِأَحَدٍ مِن عِبادِكَ الصّالِحينَ ، فَلا

تَفضَحني يَومَ القِيامَةِ عَلى رُؤوسِ الأَشهادِ . (4) .


1- .آل عمران : 192 .
2- .فصلت : 16 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 620 ح 8720 عن جابر بن عبداللّه، كنزالعمّال : ج 3 ص 512 ح 7666 .
4- .الإقبال : ج 3 ص 297 ، المصباح للكفعمي : ص 494 ، البلد الأمين : ص 316 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحارالأنوار : ج 94 ص 97 ح 13 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي وكلاهما عن ابن خالويه .

ص: 173

فصل ششم : دردهاى روحى در آتش
6 / 1 خوارى بسيار

فصل ششم : دردهاى روحى در آتش6 / 1خوارى بسيارقرآن«پروردگارا! هر كه را وارد آتش [دوزخ] كردى ، به راستى كه خوارش كردى ، و ستمكاران ، هيچ ياورى ندارند» .

«عذاب آخرت ، خوار كننده تر است و به آنها ، كمكى نمى شود» .

حديث1297.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ننگ در روز قيامت ، آدمى را رها نمى كند، چندان كه مى گويد: «پروردگارا ! مرا به آتش بفرستى ، برايم آسان تر است از اين حالى كه دارم»، با آن كه از سختىِ عذاب آن آگاه است.1298.عنه عليه السلام : الإقبال - به نقل از امير مؤمنان و امامان از نسل او عليهم السلام ، در مناجاتى كه در ماه شعبان داشتند _ : ... خداوندا! در دنيا گناهان بسيارى را از من پوشاندى كه من به پوشاندن آنها در آخرت ، نيازمندترم .

خداوندا! به من فراوانْ احسان كردى ، به گونه اى كه براى هيچ يك از بندگان

خوبت ، آنها را بر ملا نكردى . پس در روز قيامت ، در ملأ عام ، رسوايم مكن .

.

ص: 174

1299.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعاءٍ مَنسوبٍ إلَيهِ _ : يا غَفّارُ يا سَتّارُ! نَجِّني بِرَحمَتِكَ مِن عَذابِ النّارِ وفَضيحَةِ العارِ ، إذَا امتازَ الأَخيارُ مِنَ الأَشرارِ ، وحالَتِ الأَهوالُ ، وقَرُبَ المُحسِنونَ وبَعُدَ المُسيؤونَ ، ووُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وهُم لا يُظلَمونَ . (1)6 / 2شِدَّةُ التَّحقيرِالكتاب«تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ * أَلَمْ تَكُنْ ءَايَ_تِى تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَ__لِمُونَ * قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (2)

الحديث1305.عنه عليه السلام : صحيح مسلم عن أنس بن مالك : إنَّ رَجُلاً قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، كَيفَ يُحشَرُ الكافِرُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ ؟ قال : ألَيسَ الَّذي أمشاهُ عَلى رِجلَيهِ في الدُّنيا قادِرا عَلى أن يُمشِيَهُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ ؟ (3) .


1- .بحارالأنوار : ج 94 ص 144 .
2- .المؤمنون : 104 _ 108 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2161 ح 54 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 456 ح 13391 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 315 ح 7323 ، كنز العمّال : ج 14 ص 666 ح 39798 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 682 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 255 .

ص: 175

6 / 2 تحقيرِ بسيار

1306.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى منسوب به ايشان _ : اى بخشنده و اى پوشاننده! به رحمت خودت ، مرا از عذاب جهنّم و رسوايى ننگين ، نجات ده ، در آن روز كه صف خوبان ، از بدان ، جدا مى شود و وحشت ها ، برانگيخته مى شوند و خوبانْ نزديك و بَدانْ دور مى شوند و به هر كسى هر چه به دست آورده ، كاملاً داده مى شود ، بى آن كه ستمى بر آنها روا داشته شود .6 / 2تحقيرِ بسيارقرآن«آتش ، چهره آنها را مى سوزانَد و آنها در آن ، ترش رويند . آيا آيات من بر شما خوانده نشد و شما ، آنها را تكذيب كرديد؟ مى گويند : پروردگارا! شقاوت ما ، بر ما چيره شد و ما ، گروهى گم راه بوديم . پروردگارا! ما را از جهنّم ، بيرون ببر ، و اگر به همان كارها باز گشتيم ، ستم پيشه كرده ايم . خداوند مى گويد : «[برويد و] در آن ، گم شويد و با من ، سخن مگوييد»» .

حديث1312.عنه عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از انس بن مالك _ : مردى گفت : اى پيامبر خدا! چگونه كافر در روز قيامت ، واژگونه به محشر مى آيد؟

فرمود : «آيا كسى كه او را در دنيا روى دو پايش راه مى برد ، قادر نيست كه در روز قيامت وى را سرنگون راه ببرد؟» .

.

ص: 176

1313.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : يا كُمَيلُ ، مَن لا يُسكَنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ وسَلاسِلَ طُوالٍ ومُقَطَّعاتِ النِّيرانِ ... يا كُمَيلُ ، ثُمَّ يُنادونَ اللّه َ تَقَدَّسَت أسماؤُهُ بَعدَ أن يَمكُثُوا أحقابَا : اِجْعَلْنا عَلَى الرَّخاءِ (1) ، فَيُجيبُهُم : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (2)1314.عنه عليه السلام : تفسير القمّي : قُولُهُ تعالى : «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ» قال : أي تَلهَبُ عَلَيهِم فَتُحْرِقُهُم «وَ هُمْ فِيهَا كَ__لِحُونَ» أي مَفتُوحي الفَمِ ، مُتَرَبِّدي الوجُوهِ . (3)راجع : ص 184 (الفصل السابع : خصائص أهل النار / قبح الوجوه) .

6 / 3دَوامُ الحُزنِالكتاب«كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» . (4)

الحديث1321.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ هَمٍّ مُنقَطِعٌ ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ . (5)1322.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن هَمٍّ إلّا ولَهُ فَرَجٌ ، إلّا هَمُّ أهلِ النّارِ . (6)1323.عنه عليه السلام : سنن الترمذي عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : تَعَوَّذوا بِاللّه ِ مِن جُبِّ الحُزنِ . قالوا : يا

رسولَ اللّه ِ ، وما جُبُّ الحُزنِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ تَتَعَوَّذُ مِنهُ جَهَنَّمُ كُلَّ يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ . قُلنا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ومَن يَدخُلُهُ ؟ قالَ : اَلقُرّاءُ المُراؤونَ بِأَعمالِهِم . (7) .


1- .. في المصدر : «الرجا» ، والتصويب من بحارالأنوار .
2- .بشارة المصطفى : ص 30 عن كميل بن زياد ، بحار الأنوار : ج 77 ص 276 .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 94 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 239 ح 4 .
4- .الحجّ : 22 .
5- .الفردوس : ج 3 ص 254 ح 4753 عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 14 ص 473 ح 39314 .
6- .تفسير القمّي : ج 1 ص 364 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 71 ص 242 ح 2 .
7- .سنن الترمذي : ج 4 ص 593 ح 2383 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 94 ح 256 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 202 ح 6189 وفيه «الغرّارون» بدل «القرّاء» ، وفيهما «أربعمئة» بدل «مئة» ، تفسير القرطبي : ج 1 ص 19 ، البعث والنشور : ص 277 ح 481 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، كنزالعمّال : ج 3 ص 472 ح 7480 .

ص: 177

6 / 3 اندوه پايدار

1324.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كميل! كسى را كه در بهشت ساكن نمى شود ، به عذابى دردناك و خوارى پايدار و گرزها و زنجيرهاى ضخيم و بلند و پاره هاى آتش ، بشارت ده ... . سپس پس از آن كه دوران هايى چند را در آن مى مانند ، خداوندِ پاك نام را ندا مى دهند كه : «ما را در كرانه (1) [ى جهنّم] قرار ده» و خدا پاسخشان مى دهد كه : «در آن گم شويد و با من سخن مگوييد» .1325.عنه عليه السلام : تفسير القمّى : سخن خداوند : «آتش ، چهره آنان را مى سوزاند» يعنى بر آنان شعله مى كشد و آنها را مى سوزاند «و آنان در آن جا چهره در هم كشيده اند» يعنى دهانشان باز است و رو ترش كرده اند . ر . ك : ص 185 (فصل هفتم : ويژگى هاى اهل آتش / زشتى چهره) . 6 / 3اندوه پايدارقرآن«هر زمان كه بخواهند از اندوهى از آن بيرون آيند ، دو باره به آن باز گردانيده مى شوند و [گفته مى شود: ]بچشيد عذاب سوزان را».

حديث1331.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر اندوهى به پايان مى رسد، بجز اندوه اهل آتش .1332.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ اندوهى نيست ، مگر آن كه [سرانجام ،] گشايشى دارد ، جز اندوه اهل آتش .1333.عنه عليه السلام : سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «از چاه غم ، به خدا پناه

ببريد» .

[اصحاب] گفتند : اى پيامبر خدا ! چاه غم چيست؟

فرمود: «منطقه اى است در جهنّم كه خود جهنّم ، روزى صد بار از آن به خدا پناه مى برد» .

گفتيم : اى پيامبر خدا ! چه كسى وارد آن مى شود؟

فرمود: «قاريان رياكار» .

.


1- .در بحار الأنوار ، «الرخاء» آمده است ، به معناى آسايش و رفاه .

ص: 178

1334.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : مَن يَبتَغِ غَيرَ الإِسلامِ دِينا تَتَحَقَّقُ شِقوَتُهُ ، وتَنفَصِمُ عُروَتُهُ ، وتَعظُمُ كَبوَتُهُ ، ويَكُن مَآبَهُ إلَى الحُزنِ الطَّويلِ وَالعَذابِ الوَبيلِ . (1)6 / 4شِدَّةُ الحَسرَةِالكتاب«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ» . (2)

«كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (3)

«يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى قَدَّمْتُ لِحَيَاتِى * فَيَوْمَ_ئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ» . (4)

«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَ__لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً» . (5)

الحديث1343.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ أحَدٌ الجَنَّةَ إلّا اُرِيَ مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ لَو أساءَ ؛ لِيَزدادَ شُكرا . ولا يَدخُلُ النّارَ أحَدٌ إلّا أُرِيَ مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ لَو أحسَنَ ؛ لِيَكونَ عَلَيهِ حَسرَةً . (6) .


1- .نهج البلاغة : الخطبة 161 .
2- .الزمر : 56 .
3- .البقرة : 167.
4- .الفجر : 24 و 25 .
5- .الفرقان : 27 .
6- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2402 ح 6200 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 650 ح 10980 ، الفردوس : ج 5 ص 109 ح 7627 كلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 14 ص 481 ح 39346 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 450 ، جامع الأخبار : ص 515 ح 1451 كلاهما نحوه .

ص: 179

6 / 4 افسوس بسيار

1344.عنه عليه السلام _ في ذَمِّ العاصينَ مِن أصحابِه امام على عليه السلام : هر كس دينى غير از اسلام بجويد، بدبختى اش محقّق مى شود و دستگيره اش مى گسلد و فرو افتادنش سخت و فرجامش اندوهِ دور و دراز و عذاب دل خراش خواهد بود .6 / 4افسوس بسيارقرآن«تا آن كه [ مبادا ] كسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم . بى ترديد ، من از ريشخند كنندگان بودم»» .

«كارهايشان را _ كه بر آنان مايه حسرت هاست _ به ايشان مى نماياند و از آتش بيرون آمدنى نيستند» .

«گويد: «كاش براى زندگانى خود، [ چيزى ] پيش فرستاده بودم» . پس در آن روز ، هيچ كس چون عذاب كردن او، عذاب نمى كند» .

«و روزى است كه ستمكار ، دست هاى خود را مى گَزد [ و ] مى گويد: «اى كاش با پيامبر ، راهى بر مى گرفتم!»» .

حديث1353.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كس نيست كه وارد بهشت شود ، مگر آن كه جايگاهش در آتش _ كه اگر بدى مى كرد ، به آن جا مى رفت _ به او نشان داده مى شود تا سپاس گزارى اش افزون شود، و هيچ كس نيست كه وارد آتش شود ، مگر آن كه جايگاهش در بهشت _ كه اگر كار نيك مى كرد ، به آن جا مى رفت _ به او نمايانده مى شود تا مايه [افزايش] دريغ و افسوس او گردد.

.

ص: 180

1354.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : كُلُّ أهلِ النّارِ يَرى مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ ، فَيَقولُ : لَو أنَّ اللّه َ هَداني . فَيَكونُ عَلَيهِم حَسرَةً ... وكُلُّ أهلِ الجَنَّةِ يَرى مَقعَدَهُ مِنَ النّارِ ، فَيَقولُ : لَولا أنَّ اللّه َ هَداني . قالَ : فَيَكونُ لَهُ شُكرا . (1)1355.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في صِفَةِ جَهَنَّمَ _ : يا كُمَيلُ ، فَعِندَها يَيأَسونَ مِنَ الكَرَّةِ ، واشتَدَّتِ الحَسْرَةُ ، وأيقَنوا بِالهَلَكَةِ والمَكْثِ جَزاءً بِما كَسَبُوا وعُذِّبُوا . (2)راجع : ج 1 ص 586 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الخامس عشر : نظام الجنّة / وراثة أهل الجنّة) .

6 / 5نارُ الفُرقَةِالكتاب«كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَ_ئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ» . (3)

الحديث1362.فاطمة عليهاالسلام : الإمام عليّ عليه السلام : نارُ الفُرقَةِ أحَرُّ مِن نارِ جَهَنَّمَ . (4)1363.عنها عليهاالسلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : يا إلهي ورَبّي وسَيِّدي ومَولايَ ! لِأَيِّ الأُمورِ إلَيكَ أشكو ، ولِما مِنها أضِجُّ وأبكي ؟ ألِأَليمِ العَذابِ وشِدَّتِهِ ، أم لِطولِ البَلاءِ ومُدَّتِهِ ؟ فَلَئِن صَيَّرتَني لِلعُقوباتِ مَعَ أعدائِكَ ، وجَمَعتَ بَيني وبَينَ أهلِ بَلائِكَ ، وفَرَّقتَ بَيني وبَينَ أحِبّائِكَ وأولِيائِكَ ، فَهَبني _ يا إلهي وسَيِّدي ومَولايَ ورَبّي _ صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ ؟! وهَبني صَبَرتُ عَلى حَرِّ نارِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَنِ النَّظَرِ إلى كَرامَتِكَ ؟! أم كَيفَ أسكُنُ فِي النّارِ ورَجائي عَفوُكَ؟! (5)راجع : ص 216 (الفصل التاسع : أحوال أهل النار) .

.


1- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 591 ح 10657 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 473 ح 3629 كلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 14 ص 473 ح 39312 .
2- .بشارة المصطفى : ص 30 عن كميل بن زياد ، بحار الأنوار : ج 77 ص 276 .
3- .المطففين : 15 .
4- .المواعظ العدديّة : ص 61 .
5- .مصباح المتهجّد : ص 847 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 335 كلاهما عن كميل ، المصباح للكفعمي : ص 740 ، البلد الأمين : ص 190 .

ص: 181

6 / 5 آتش جدايى

1365.عنها عليهاالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به هر اهل آتشى، جايگاهش در بهشت ، نشان داده مى شود و او مى گويد: «كاش خدا هدايتم كرده بود!» و افسوس مى خورند... و به هر اهل بهشتى نيز جايگاهش در آتش نشان داده مى شود و او مى گويد: «اگر خدا هدايتم نكرده بود[ ، سرنوشتم جز اين بود] !» . و اين ، شكرگزارى او شمرده مى شود.1366.الإمام الحسن عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كميل! در اين هنگام ، از باز گشت ، مأيوس مى شوند و دچار حسرت شديد مى گردند ، و به هلاكت خويش و ماندگارى در آتش ، يقين مى كنند ، به سزاى اعمالى كه كرده اند ، و عذاب و شكنجه مى شوند .

ر . ك : ج 1 ص 587 (بخش يكم : بهشت / فصل پانزدهم : نظام بهشت / وراثت بهشتيان) . 6 / 5آتش جدايىقرآن«نه! آنان در آن روز ، از پروردگارشان پوشيده اند» .

حديث1372.عنه عليه السلام _ في خُطبَتِهِ بَعدَ وَفاةِ أبي امام على عليه السلام : آتشِ جدايى ، سوزان تر از آتش جهنّم است.1373.التوحيد عن محمّد بن أحمد بن يحيى عن بعض أصحابنا ر امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : اى معبود و پروردگار من و اى آقا و سَرور من! از كدامين كار به تو شكوه كنم ، و براى كدام يك از آنها بنالم و بگريم؟ براى دردناكى و سختىِ عذاب يا براى درازناكى گرفتارى و بلا؟ كه اگر مرا با دشمنانت هم كيفر گردانى و مرا با سزامندانِ گرفتارى و بلايت در يك جا گرد آورى، و بين من و دوستان و اوليايت جدايى افكنى، گيرم كه _ اى معبود

و پروردگار من و اى آقا و سَرورم _ بر عذابت شكيب ورزيدم ؛ امّا چگونه بر جدايى از تو شكيبايى كنم؟! گيرم كه بر سوز آتش تو شكيب ورزيدم ؛ امّا چگونه بر محروم ماندن از ديدن كرامت تو شكيبايى كنم؟! يا چگونه در آتش جاى گيرم ، در حالى كه به بخشايش تو اميد بسته ام؟!ر . ك : ص 217 (فصل نهم : احوال دوزخيان) .

.

ص: 182

. .

ص: 183

. .

ص: 184

الفَصلُ السّابِعُ: خَصائِصُ أهلِ النّارِ7 / 1قُبحُ الوُجوهِالكتاب«وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ فَأُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فِى جَهَنَّمَ خَالِدُونَ * تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ * أَلَمْ تَكُنْ ءَايَاتِى تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ * قَالَ اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» . (1)

الحديث1381.الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ هُمْ فِيهَا كَالِحُونَ» _ : تَشويهُ النّارُ ؛ فَتُقَلِّصُ شَفَتَهُ العُليا حَتّى تَبلُغُ وَسَطَ رَأسِهِ ، وتَستَرخي شَفَتَهُ السُفلى حَتّى تَضرِبَ سُرَّتَهُ . (2) .


1- .المؤمنون : 103 _ 108 .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 708 ح 2587 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 175 ح 11836 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 270 ح 2971 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 127 ح 1362 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 84 ح 292 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 80 ح 109 ، البعث والنشور : ص 288 ح 507 ، وفيه «فتفلق» بدل «فتقلّص» كلّها عن أبي سعيد ، كنزالعمّال : ج 14 ص 657 ح 39790 .

ص: 185

فصل هفتم : ويژگى هاى اهل آتش
7 / 1 زشتى چهره

فصل هفتم : ويژگى هاى اهل آتش7 / 1زشتى چهرهقرآن«و كسانى كه كفه ميزان [اعمال] شان سبك باشد، آنان به خويشتن زيان زده اند و هميشه در جهنّم مى مانند. آتش ، چهره هاى آنان را مى سوزاند و آنان در آن جا ترش رويند. آيا آيات من بر شما خوانده نمى شد و آن را مورد تكذيب قرار نمى داديد؟ ! مى گويند: «پروردگارا ! شقاوت ما ، بر ما چيره شد و ما مردمى گم راه بوديم. پروردگارا ! ما را از اين جا بيرون بر . پس اگر باز هم [به بدى] بر گشتيم ، در آن صورت ، ستمگر خواهيم بود» . مى فرمايد: در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» .

حديث1388.عنه عليه السلام _ أيضا _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «و آنان در آن جا ترش رويند» _ : آتش او را از ريخت مى اندازد و لب زبرين او را به طورى بالا مى برد كه به وسط سرش مى رسد، و لب زيرينش را چنان وارفته و دراز مى گرداند كه به ناف او مى خورد.

.

ص: 186

1389.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ» _ : تَلفَحُهُم لَفحَةً فَتُسيلُ لُحومَهُم عَلى أعقابِهِم . (1)1390.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ إذا قالَ لِأَهلِ النّارِ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» عادَت وُجوهُهُم قِطَعَ لَحمٍ لَيسَ فيها أفواهٌ ولا مُناخِرُ ، يَتَرَدَّدُ النَّفَسُ في أجوافِهِم . (2)7 / 2سَوادُ الوُجوهِالكتاب«وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (3)

الحديث1396.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل «كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا» _ : أماتَرَى البَيتَ إذا كانَ اللَّيلُ كانَ أشَدَّ سَوادا مِن خارِجٍ ، فَلِذلِكَ هُم يَزدادونَ سَوادا . (4)1397.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَبعَثُ اللّه ُ المُقَنِّطينَ (5) يَومَ القِيامَةِ مُغَلَّبَةً وُجوهُهُم _ يَعني غَلَبَةَ السَّوادِ عَلَى البَياضِ _ فَيُقالُ لَهُم : هؤُلاءِ المُقَنِّطونَ مِن رَحمَةِ اللّه ِ تَعالى . (6) .


1- .تفسير ابن كثير : ج 5 ص 491 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 117 نقلاً عن ابن مردويه والضياء في صفة النار وكلاهما عن أبي الدرداء .
2- .صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 73 ح 96 عن حذيفة ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 121 .
3- .يونس : 27 .
4- .الكافي : ج 8 ص 253 ح 355 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 122 ح 17 كلاهما عن أبي بصير ، بحارالأنوار : ج 59 ص 18 ح 12 .
5- .القُنوطُ : هو أشدُّ اليأس من الشيء (النهاية : ج 4 ص 113 «قنط») .
6- .النوادر للراوندي : ص 131 ح 163 ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 140 وفيه «مغلّسة» بدل «مغلّبة» ، بحارالأنوار : ج 72 ص 338 ح 3 .

ص: 187

7 / 2 سياهى چهره

1398.عنه عليه السلام : ( _ في بَيانِ الحَمدِ الَّذي يَكفي عَن كُلِّ حَمدٍ؟ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال: «آتش ، چهره هاى آنان را مى گدازد» _ : چنان آنان را مى گدازد كه گوشتشان بر رگ و پىِ آنها جارى مى شود.1399.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه خداوند به دوزخيان بگويد: «در آن گم شويد و با من سخن مگوييد» ، صورت هايشان به قطعه اى گوشت تبديل مى شود ، آن سان كه در آن ، نه دهانى باشد و نه حفره بينى اى، و نَفَس در درونشان به شماره مى افتد.7 / 2سياهى چهرهقرآن«و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، جزاى بدى ، چيزى مانند آن است ، و خوارى ، آنان را فرو مى گيرد. آنان در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى ندارند . گويى چهره هايشان با پاره هايى از شب تار ، پوشيده شده است. آنان همدم آتش اند و در آن جاودانه خواهند بود».

حديث1405.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى عز و جل : «گويى چهره هايشان با پاره هايى از شب تار ، پوشيده شده است» _ : نمى بينى اتاق را كه چون شب مى شود، از فضاى بيرون ، سياه تر و تاريك تر است؟ به همين سان، آنان سياه تر و تاريك تر مى شوند .1406.الكافي عن عليّ بن حسّان عن بعض أصحابه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز، خداوند ، نوميد كنندگان[_ِ مردم از رحمت حق] را در حالى بر مى انگيزد كه سياهىِ روى آنان بر سفيدى آن ، غالب است و گفته مى شود: «اينان ، نوميد كنندگان از رحمت خداى متعال هستند» .

.

ص: 188

1407.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : يا أهلَ الاِنحِرافِ وَالصُّدودِ عَنِ اللّه ِ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ ورَسولِهِ وصِراطِهِ وأعلامِ الأَزمِنَةِ ! أيقِنوا بِسَوادِ وُجوهِكُم وغَضَبِ رَبِّكُم ؛ جَزاءً بِما كُنتُم تَعمَلونَ . (1)7 / 3تَبَدُّلُ الجُلودِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا» . (2)

الحديث1413.مصباح المتهجّد عن المفضّل بن عمر : المعجم الأوسط عن ابن عمر : قُرِئَ عِندَ عُمَرَ «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا» فَقالَ عُمَرُ : أعِدْها ، فَأَعادَها . فَقالَ مَعاذُ بنُ جَبَلٍ : عِندي تَفسيرُها : تُبَدَّلُ في ساعَةٍ مِئةَ مَرَّةٍ . فَقالَ عُمَرُ : هكَذا سَمِعتُ مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . (3)1414.الإمام الصادق عليه السلام _ في دُعاءِ وَداعِ شَ تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا» _ : قيلَ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : كَيفَ تُبَدَّلُ جُلودٌ غَيرَها؟ قالَ : أرَأَيتَ لَو أخَذتَ لَبِنَةً فَكَسَرتَها وصَيَّرتَها تُرابا ، ثُمَّ ضَرَبتَها فِي القالَبِ ، أهِيَ الَّتي كانَت؟ إنَّما هيَ ذلِكَ ، وحَدَثَ تَفسيرا (4) آخَرَ وَالأَصلُ واحِدٌ . (5) .


1- .الكافي : ج 8 ص 25 ح 4 عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام ، المحتضر : ص 283 عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام ، تفسير نور الثقلين : ج 1 ص 626 ح 175 .
2- .النساء : 56 .
3- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 7 ح 4517 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 296 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 568 .
4- .كذا في المصدر، وفي البحار نقلاً عنه : «تغيير»، والظاهر أنّه الصّواب .
5- .تفسير القمّي : ج 1 ص 141 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 288 ح 20 .

ص: 189

7 / 3 پوست انداختن

1415.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : اى كجروان و اى كسانى كه [مردم را] از خداى بلندنام و از پيامبر او و از راه خدا و نشانه هاى زمان ها (1) باز مى داريد ! يقين بداريد كه به سزاى كارهايى كه مى كنيد، روسياهى و خشم پروردگارتان را براى خود مى خريد.7 / 3پوست انداختنقرآن«به زودى ، كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيده اند، در آتش درمى آوريم كه هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند . آرى! خداوند ، تواناى حكيم است».

حديث1421.قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عليه السلام : المعجم الأوسط _ به نقل از ابن عمر _ : در نزد عمر ، اين آيه خوانده شد: «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم» . عمر گفت: دو باره بخوان.

[آن قارى] آيه را دوباره خواند. معاذ بن جبل گفت: تفسير آن نزد من است ؛ در يك ساعت ، صد بار پوست جاى گزين مى شود.

عمر گفت: من هم از پيامبر خدا چنين شنيدم .1422.الإمام الكاظم عليه السلام : تفسير القمّى _ در باره اين سخن خداى متعال : «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند. آرى ! خداوند ، تواناى حكيم است» _ : به امام صادق عليه السلام گفته شد : چگونه پوست هاى ديگرى جاى گزين آن مى شود؟

فرمود: «به من بگو كه اگر خشتى بردارى و آن را خُرد كنى و خاكش گردانى، سپس آن را [دوباره ]قالب بزنى، آيا اين خشت ، همان خشت اوّل است؟ بى گمان ، همان خشت اوّل است ؛ امّا تغييرى ديگر رخ داده است، ليكن مادّه يكى است».

.


1- .يا: بزرگانِ روزگاران ؛ يعنى نشانه ها و حجّت هاى خداوند در طول روزگاران، كه همان اوصيا و ائمّه عليهم السلام هستند .

ص: 190

7 / 4العَمْيُ والبَكَمُ والصَّمُّالكتاب«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَايَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَ_ائِكَ كَالأَْنْعَ_مِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْغَ_فِلُونَ» . (1)

«وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» . (2)

«وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ أَعْمَى» . (3)

الحديث1430.الإمام الهادي عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَا بنَ مَسعودٍ ، يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ ، الصّابِرُ فيهِ عَلى دينِهِ مِثلُ القابِضِ عَلى الجَمرَةِ بِكَفِّهِ . يَقولُ لِذلِكَ الزَّمانِ: إن كانَ ذلكَ الزَّمانُ ذِئبا وإلّا أكَلَتهُ الذِّئابُ . (4)

يا بنَ مَسعودٍ ، عُلَماؤُهُم وفُقَهاؤُهُم خَونَةٌ فَجَرَةٌ ، ألا إنَّهُم أشرارُ خَلقِ اللّه ِ ، وكذلكَ أتباعُهُم ومَن يَأتِيهِم ويَأخُذُ مِنهُم ويُحِبُّهُم ويُجالِسُهُم ويُشاوِرُهُم أشرارُ خَلقِ اللّه ِ ، يُدخِلُهُم نارَ جَهَنَّمَ: «صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» ، «وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» ، «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَ_هُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ» ، «إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ * تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ» ، «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ

أُعِيدُواْ فِيهَا وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» ، «لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ» يَدَّعونَ أنَّهُم عَلى ديني وسُنَّتي ومِنهاجِي وشَرائِعي ، إنَّهُم مِنّي بَراءٌ وأنَا مِنهُم بَريءٌ . (5) .


1- .الاعراف : 179 .
2- .الاسراء : 97 .
3- .طه : 124 .
4- .هكذا جاءت العبارة في الطبعة المعتمدة للمصدر . وفي طبعةٍ اُخرى وبعض نسخ مستدرك الوسائل : «فإن كان في ذلك الزمان ذئبا وإلّا أكلته الذئاب» بدل «يقول لذلك .. الذئاب» ، والظاهر أنّه الصواب .
5- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 346 عن عبد اللّه بن مسعود ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 330 ح 14215 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 98 ح 1 .

ص: 191

7 / 4 كورى و گنگى و كرى

7 / 4كورى و گنگى و كرىقرآن«ما بسيارى از جنّيان و انسان ها را براى جهنّم آفريديم . آنان ، دل هايى دارند كه با آن نمى انديشند ، و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند ، و گوش هايى دارند كه با آن نمى شنوند . آنان ، همانند چارپايان اند ؛ بلكه بدتر . آنان ، همان غافلان اند» .

«روز قيامت ، آنها را كور و لال و كَر ، محشور مى كنيم . جايگاهشان ، جهنّم است . هر گاه شعله اش آرام شود ، آن را شعله ور مى كنيم» .

«او را در قيامت ، كور محشور مى كنيم» .

حديث1438.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى پسر مسعود! زمانى بر مردم مى آيد كه شكيبا بر دين خود ، مانند كسى است كه اخگرى را در كف خويش گرفته باشد . به آن زمان مى گويد : در آن زمان ايشان بايد گرگ باشد ، و گرنه گرگ ها او را مى خورند .

اى پسر مسعود! عالمان و فقيهان آنان ، خيانتكار و نابكارند . آنان بدترين خلق خدا هستند . همچنين پيروان آنها و كسانى كه نزد آنها مى روند و از ايشان چيز مى گيرند و دوستشان مى دارند و با آنان همنشينى و مشورت مى كنند ، بدترين خلق خدايند . خداوند ، همه آنان را به آتش جهنّم مى برد : «كرند ، لال اند ، كورند . پس باز نمى گردند» ، «و روز قيامت ، آنان را كور و لال و كر ، به روى چهره شان در افتاده ، محشور مى كنيم . جايگاهشان دوزخ است . هر بار كه آتشِ آن فرو نشيند ، شراره اى [تازه ]بر ايشان مى افزاييم» «هر چه پوستشان بسوزد ، پوست هاى ديگرى بر جايش مى نهيم تا عذاب را بچشند» «چون در آن جا افكنده شوند ، از آن خروشى مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد . نزديك است كه از خشم ، شكافته شود» «هر بار بخواهند از شدّت غم ، از آن بيرون آيند ، در آن باز گردانيده مى شوند و [به آنان گفته مى شود : ]بچشيد

عذاب آتش سوزان را» . «براى آنها در آن جا ناله اى زار است و در آن جا چيزى نمى شنوند» . ادّعا مى كنند كه بر دين و سنّت و روش و احكام من هستند ، در حالى كه آنان از من بيزارند و من از آنها بيزارم .

.

ص: 192

1439.الإقبال عن أبي عمرو محمّد بن محمّد بن نصر السكوني الإمام الباقر عليه السلام _ لِعَمرِو بنِ ثابِتٍ _ : إنَّ أهلَ النّارِ يَتَعاوَونَ فيها كَما يَتَعاوَى الكِلابُ وَالذِّئابُ مِمّا يَلقَونَ مِن ألَمِ العَذابِ ، ما ظَنُّكَ يا عَمرُو بِقَومٍ «لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا» ، عِطاشٍ فيها جِياعٍ ، كَليلَةٍ أبصارُهُم ، صُمٍّ بُكمٍ عُميٍ ، مُسوَدَّةٍ وُجوهُهُم ، خاسِئينَ فيها نادِمينَ ، مَغضوبٍ عَلَيهِم فَلا يُرحَمونَ ، ومِنَ العَذابِ لا يُخَفَّفُ عَنهُم ، وفِي النّارِ يُسجَرونَ (1) ، ومِنَ الحَميمِ يَشرَبونَ ، ومِنَ الزَّقّومِ يَأكُلونَ ، وبِكَلاليبِ النّارِ يُخطَمونَ (2) ، وبِالمَقامِعِ يُضرَبونَ ، وَالمَلائِكَةُ الغِلاظُ الشِّدادُ لايَرحَمونَ ، فَهُم فِي النّارِ يُسحَبونَ عَلى وُجوهِهِم ، ومَعَ الشَّياطينِ يُقرَنونَ ، وفِي الأَنكالِ وَالأَغلالِ يُصفَدونَ ، إن دَعَوا لَم يُستَجَب لَهُم ، وإن سَألَوا حاجَةً لَم تُقضَ لَهُم!! هذِهِ حالُ مَن دَخَلَ النّارَ . (3)1440.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : فَاتَّقُوا اللّه َ وكُفُّوا ألسِنَتَكُم إلّا مِن خَيرٍ ، وإيّاكُم أن تُزلِقُوا ألسِنَتَكُم بِقَولِ الزُّورِ والبُهتانِ والإثمِ والعُدوانِ ، فَإنَّكُم إن كَفَفتُم ألسِنَتَكُم عَمّا يَكرَهُهُ اللّه ُ مِمّا نَهاكُم عَنهُ ، كانَ خَيرا لَكُم عِندَ رَبِّكُم مِن أن تُزلِقُوا ألسِنَتَكُم بِهِ ، فَإنَّ زَلَقَ اللِّسانِ فيما يَكرَهُ اللّه ُ وما يَنهى عَنهُ مَرداةٌ لِلعَبدِ عِندَ اللّه ِ ، ومَقتٌ مِنَ اللّه ِ وصَمٌّ وعَميٌ وبَكَمٌ يُورِثُهُ اللّه ُ إيّاهُ يَومَ القِيامَةِ ، فَتَصيروا كَما قالَ اللّه ُ : «صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ» (4) يعني لا يَنطِقونَ «وَ لَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» (5) . (6) .


1- .يُسجَرُون : أي يُقذفون فيها ويوقد عليهم (مجمع البحرين : ج 2 ص 820 «سجر») .
2- .الخِطَام : هو الحَبْل الذي يُقاد به البعير (النهاية : ج 2 ص 51 «خطم») .
3- .الأمالي للصدوق : ص 651 ح 886 عن عمرو بن ثابت ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 557 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 281 ح 3 .
4- .. البقرة : 18 .
5- .. المرسلات : 36 .
6- .الكافي : ج 8 ص 3 ح 1 عن إسماعيل بن مخلّد السرّاج ، بحار الأنوار : ج 78 ص 211 ح 93 .

ص: 193

1441.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : امام باقر عليه السلام _ به عمرو بن ثابت _ : اهل آتش، از درد عذابى كه مى كشند، در دوزخ مانند سگ ها و گرگ ها زوزه مى كشند. چه مى پندارى _ اى عمرو _ در باره گروهى كه «نه فرمان مرگشان مى رسد تا بميرند و نه از عذابشان در آتش كاسته مى شود» ؟! در آن ، تشنه و گرسنه اند . چشمانشان ناتوان گشته است . كر و لال و كورند . سيه رويند . در آن جا مطرود و زبون و پشيمان اند. مورد خشم اند و هيچ رحمى به آنان نمى شود . در عذابشان دمى تخفيف داده نمى شود ؛ [بلكه] آتش آنان، بى وقفه شعله مى كشد . از آب جوشان مى نوشند و از زقّوم مى خورند . با چنگك هاى آتشين مهار مى شوند و با گرز كوفته مى شوند . فرشتگان دژخيم درشت خوى ، به آنان رحم نمى كنند و در آتش ، آنان را به رو در افتاده ، مى كشند . با شيطان ها به يك بند كشيده مى شوند و آنان را به كُند و زنجير مى بندند. اگر دعا كنند، دعايشان پذيرفته نمى شود و اگر چيزى بخواهند ، درخواستشان برآورده نمى گردد . اين است حال و روز كسى كه وارد آتش دوزخ گردد .1442.الإمام الرضا عليه السلام _ في بَيانِ حِكمَةِ جُ امام صادق عليه السلام : از خدا بترسيد و زبان هايتان را جز از خير ، نگه داريد . مبادا زبان هايتان را به سخن دروغ و بهتان و گناه و تجاوز بلغزانيد ؛ زيرا اگر زبان هايتان را از آنچه خدا ناخوش مى دارد و شما را از آن نهى كرده است ، نگه داريد ، اين از نظر پروردگارتان براى شما بهتر است از اين كه زبان هايتان را به آن چيز بلغزانيد ؛ چرا كه حركت دادن زبان به آنچه خداوند آن را ناخوش مى دارد و

شما را از آن نهى مى كند ، از نظر خداوند ، موجب هلاكت بنده و مايه خشم خداست ، و خداوند در روز قيامت ، آن بنده را كر و كور و لال مى گرداند و چنان مى شويد كه خداوند فرموده است : «كرند ، لال اند ، كورند . پس نمى فهمند» يعنى سخن نمى گويند «و رخصت نمى يابند تا پوزش بخواهند» . .

ص: 194

. .

ص: 195

. .

ص: 196

الفَصلُ الثّامِنُ: مَعيشَةُ أهلِ النّارِ8 / 1لِباسُهُمالكتاب«سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ». (1)

الحديث1563.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ» _ : هُوَ الصُّفرُ الحارُّ الذائِبُ ، يَقولُ : اِنتَهى حَرُّهُ (2) ، يَقولُ اللّه ُ : «وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» سُربَلوا ذلِكَ الصُّفرَ فَتَغشَى وُجوهَهُمُ النّارُ. (3)1562.عنه عليه السلام : الكافي عن حذيفة بن منصور : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام بِالحيرَةِ ، فَأَتاهُ رَسولُ أبي جَعفَرٍ الخَليفَةِ يَدعوهُ . فَدَعا بِمِمطَرٍ أحَدُ وَجهَيهِ أسوَدُ وَالآخَرُ أبيَضُ فَلَبِسَهُ ، ثُمَّ قالَ

أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : أما إنّي ألبَسُهُ وأنَا أعلَمُ أنَّهُ لِباسُ أهلِ النّارِ (4) . (5) .


1- .إبراهيم : 50.
2- .انتهى الأمر : بلغ نهايته وهي أقصى ما يمكن أن يبلغه (مجمع البحرين : ج 3 ص 1842 «نهي»).
3- .تفسير القمّي : ج 1 ص 372 عن أبي الجارود ، بحارالأنوار : ج 8 ص 288 ح 23.
4- .الكافي : ج 6 ص 449 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 252 ح 771 ، علل الشّرائع : ص 347 ح 4 وفيهما «أبي العبّاس» بدل «أبي جعفر» ، بحارالأنوار : ج 47 ص 45 ح 61 .
5- .في مصباح الفقيه : ج 2 ق 1 ص 162 «ظاهرٌ أنَّ ذلِكَ مِن حَيثُ السَّوادِ لا خُصوصِيَّةِ المِمطَرِ كَما يُؤَيِّدُ ذلِكَ سائِرُ الأَخبارِ ، وسَوقُ التَّعبيرِ يَشهَدُ بِكَونِ لُبسِهِ مِن بابِ الضَّرورَةِ» .

ص: 197

فصل هشتم : زندگى اهل آتش
8 / 1 پوشاك آنان

فصل هشتم : زندگى اهل آتش8 / 1پوشاك آنانقرآن«جامه هايشان از قَطران است ، و آتش ، چهره هايشان را فرا مى گيرد».

حديث1555.الإمام الحسين عليه السلام : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال كه: «جامه هايشان از قطران است» _ : آن (قَطران) ، مسِ داغِ ذوب شده است كه به نهايت درجه داغى رسيده است. خداوند مى فرمايد: «و چهره هايشان را آتش فرا مى گيرد» . آن مس را بر تن پوشيده اند و آتش[_ِ آن] ، چهره هايشان را فرا مى گيرد.1554.الإمام الحسن عليه السلام : الكافى _ به نقل از حذيفة بن منصور _ : در حيره، خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه فرستاده خليفه ابو جعفر [منصور دوانيقى] آمد و ايشان را [به نزد منصور ]فرا خواند . امام عليه السلام [آماده سفر شد و] فرمود تا برايش بارانى اى آوردند كه يك روى آن ، سياه بود و روى ديگرش سفيد. آن را پوشيد و سپس فرمود: «اين را

مى پوشم ، با آن كه مى دانم جامه اهل آتش است» . (1)

.


1- .در مصباح الفقيه (ج 2 ق 1 ص 162) آمده است: اين سخن امام عليه السلام ، ظاهرا به جهت سياه بودن آن بارانى بوده و نه ويژگىِ بارانى بودنش . مؤيّد اين سخن، ديگر احاديث است. نحوه بيان امام عليه السلام نيز گواه آن است كه پوشيدن آن بارانى ، از باب ضرورت بوده است .

ص: 198

1553.عنها عليهاالسلام : الكافي عن محسن بن أحمد عمّن ذكره عن الإمام الصّادق عليه السلام ، قال : قُلتُ لَهُ : اُصَلّي فِي القَلَنسُوَةِ السَّوداءِ؟ فَقالَ : لا تُصَلِّ فيها ؛ فَإِنَّها لِباسُ أهلِ النّارِ. (1)1552.فاطمة عليهاالسلام : الإمام الصّادق عليه السلام _ فِي الرَّجُلِ يُصَلّي وعَلَيهِ خاتَمُ حَديدٍ _ : لا ، ولا يَتَخَتَّمُ بِهِ الرَّجُلُ؛ فَإِنَّهُ مِن لِباسِ أهلِ النّارِ. (2)8 / 2طَعامُهُمالكتاب«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ * وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ * عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ * تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً * تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ ءَانِيَةٍ * لَّيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إلَّا مِن ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَ لَا يُغْنِى مِن جُوعٍ». (3)

«فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَ_هُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إلَّا مِنْ غِسْلِينٍ» . (4)

«إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِى فِى الْبُطُونِ * كَغَلْىِ الْحَمِيمِ * خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَآءِ الْجَحِيمِ * ثُمَّ صُبُّواْ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ * ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ * إِنَّ هَ_ذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ». (5)

«أَذَ لِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ * إِنَّا جَعَلْنَ_هَا فِتْنَةً لِّلظَّ__لِمِينَ * إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِى أَصْلِ الْجَحِيمِ * طَ_لْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَ_طِينِ * فَإِنَّهُمْ لَأَكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ» . (6)

«ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ * لَاكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ * فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ * فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ * هَ_ذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ». (7)

«إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا * وَ طَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَابًا أَلِيمًا». (8)

.


1- .الكافي : ج 3 ص 403 ح 30 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 213 ح 836 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 251 ح 766 ، علل الشّرائع : ص 346 ح 1 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 312 ح 81 .
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 372 ح 1548 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 253 ح 774 ، علل الشّرائع : ص 348 ح 1 كلّها عن عمّار بن موسى الساباطي ، بحارالأنوار : ج 83 ص 250 ح 15.
3- .الغاشية : 1 _ 7.
4- .الحاقة : 35 و 36 .
5- .الدّخان : 43 _ 50.
6- .الصافات : 62 _ 66 .
7- .الواقعة : 51 _ 56.
8- .المزّمّل : 12 و 13.

ص: 199

8 / 2 خوراك آنان

1542.عنه صلى الله عليه و آله _ مِن دُعائِهِ يَومَ ال الكافى _ به نقل از محسن بن احمد ، از كسى كه نام او را برده است ، از امام صادق عليه السلام _ : از ايشان پرسيدم : آيا با عرقچين سياه ، نماز بخوانم؟ فرمود : با آن نماز مگزار ؛ زيرا جامه اهل آتش است .1541.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام _ در اين باره كه آيا جايز است مرد با انگشترى آهنى نماز بخواند _ : نه، و نبايد مرد ، چنين انگشترى را به دست كند ، زيرا آن (آهن) ، پوشش اهل آتش است .8 / 2خوراك آنانقرآن«آيا خبر «غاشيه» به تو رسيده است؟ در آن روز ، چهره هايى زبون اند كه تلاش كرده و رنج برده اند. [ناچار] در آتشى سوزان در آيند. از چشمه اى داغ نوشانيده مى شوند. خوراكى جز خار خشك ندارند كه نه فربه مى كند و نه گرسنگى را باز مى دارد».

«در آن روز ، آن جا ، برايش دوستى صميمى نيست ، و غذايى جز چرك و خون نيست» .

«آرى، درخت زقّوم، خوراك گناه پيشه است. چون مس گداخته ، در شكم ها مى گدازد ، همانند جوشش آب جوشان . او را بگيريد و به ميان دوزخش كشانيد. آن گاه ، از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد. [به او بگوييد :] بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى! اين است همان چيزى كه در باره آن ترديد مى كرديد».

«آيا از نظر پذيرايى ، اين بهتر است يا درخت زقّوم؟! در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [ مايه آزمايش و ]عذابى گردانيديم. آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى رويد . ميوه اش گويى چون كلّه هاى شياطين است . پس [ دوزخيان ]حتماً از آن مى خورند و شكم ها را از آن پر مى كنند» .

«آن گاه شما _ اى گم راهان دروغ پرداز _ قطعا از درختى از زقّوم خواهيد خورد و از آن ، شكم هايتان را خواهيد آكند و روى آن از آب جوش مى نوشيد ، مانند نوشيدن اشتران تشنه. اين است پذيرايى آنان در روز جزا».

«در حقيقت، پيش ما زنجيرها و دوزخ است ، و غذايى گلوگير و عذابى پردرد».

.

ص: 200

الحديث1530.البلد الأمين : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الضَّريعُ شَيءٌ يَكونُ فِي النّارِ شِبهُ الشَّوكِ ، أمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ ، أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ ، و أشَدُّ حَرّا مِنَ النّارِ ، سَمّاهُ اللّه ُ الضَّريعَ. إذا طَعِمَهُ صاحِبُهُ لا يَدخُلُ البَطنَ ولا يَرتَفِعُ إلَى الفَمِ ، فَيَبقى بَينَ ذلِكَ ، ولا يُغني مِن جوعٍ. (1)1529.عنه صلى الله عليه و آله : سنن التّرمذي عن ابن عبّاس : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قَرَأَ هذِهِ : «اِتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ» ، قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لو أنَّ قَطرَةً مِنَ الزَّقّومِ قُطِرَت في دارِ الدُّنيا لَأَفسَدَت عَلى أهلِ الدُّنيا مَعايِشَهُم ، فَكَيفَ بِمَن يَكونُ طَعامُهُ؟! (2) .


1- .الفردوس : ج 2 ص 434 ح 3905 ، تفسير القرطبي : ج 20 ص 30 ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 726 وليس فيها ذيله منّ «إذا طعمه صاحبه...» وكلّها عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 7 ص 169.
2- .سنن التّرمذي : ج 4 ص 706 ح 2585 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1446 ح 4325 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 644 ح 2735 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 511 ح 7470 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 490 ح 3686 ، البعث والنّشور : ص 302 ح 543 ، المعجم الكبير : ج 11 ص 57 ح 11068 ، مسند الطيالسي : ص 344 ح 2643 ، كنز العمّال : ج 14 ص 523 ح 39488.

ص: 201

حديث1527.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ضريع، (1) چيزى است در آتش ، كه شبيه خار است و از صبر زرد، تلخ تر و از مردار ، متعفّن تر و از آتش ، داغ تر است. خداوند ، آن را ضريع ناميده است. چيزى است كه هر گاه شخصى آن را بخورد ، نه به شكم فرو مى رود و نه به دهانْ بالا مى آيد ؛ بلكه در بين آن دو مى ماند و گرسنگى را برطرف نمى كند.1526.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سنن التِّرمِذى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين آيه را خواند: «از خدا چنان كه سزامند پرواست ، پروا بداريد و جز مسلمان نميريد» و فرمود: «اگر قطره اى از زقّوم در دنيا بچكد ، زندگىِ مردم دنيا را بر آنان تباه مى گرداند . پس چگونه است حال كسى كه خوراكش زقّوم باشد؟!» . .


1- .خارِ سُمّ، يا شبرق .

ص: 202

1525.المحاسن عن سعيد بن المسيّب عن رسول اللّه صلى الله رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا صُبَّ مِن غِسْلينٍ (1) في مَطلَعِ الشَّمسِ ، لَغَلَت مِنهُ جَماجِمُ مَن في مَغرِبِها. (2)1524.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا مِن غَسّاقٍ (3) يُهراقُ فِي الدُّنيا لَأَنتَنَ أهلَ الدُّنيا. (4)1523.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ دَلوا مِنَ الغَسّاقِ يُهراقُ فِي الدُّنيا ما أقَلَّهُ الثَّقَلانِ. (5)راجع : ص 152 (الفصل الخامس : مواصفات جهنّم / أشجار جهنم) .

8 / 3شَرابُهُمالكتاب«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَ عَذَابٌ أَلِيم بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ». (6)

«وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَآءَهُمْ». (7)

«وَ اسْتَفْتَحُواْ وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ * مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ * يَتَجَرَّعُهُ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ». (8)

«وَ أَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ * وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ». (9)

راجع : الأنعام : 70 ؛ الكهف : 19 ؛ الصافات : 67 ؛ ص : 56 ، 57 ؛ الواقعة : 42 ، 54 ، 55 ؛ النبأ : 21 _ 25 ؛ الغاشية : 4 ، 5 .

.


1- .الغِسلين : ما يَسيل من جلود أهل النار ؛ كالقَيح وغيره ، وقيل : ما انغَسَلَ من لحوم أهل النّار ودمائهم . وقال الكلبي : هو ما أنضجَت النار من لحومهم وسقط أكلوه . وقال الضحاك : الغِسلينِ والضريع شجرٌ في النار (لسان العرب : ج 11 ص 495 «غسل») .
2- .الأمالي للطوسي : ص 533 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 370 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحارالأنوار : ج 77 ص 82 ح 3 .
3- .غَسّاق : ما يَغْسَقُ من صديد أهل النّار ، أي يسيل (مجمع البحرين : ج 2 ص 1319 «غسق») .
4- .سنن الترمذي : ج 4 ص 706 ح 2584 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 58 ح 11230 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 644 ح 8779 ، مسند أبي يعلي : ج 2 ص 131 ح 1376 ، الزّهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 90 ح 316 ، تفسير الطّبري : ج 12 الجزء 23 ص 178 ، كلّها عن أبي سعيد ، كنز العمّال : ج 14 ص 523 ح 39486 .
5- .الفردوس : ج 3 ص 367 ح 5116 عن أبي سعيد الخدري.
6- .يونس : 4.
7- .محمّد : 15.
8- .إبراهيم : 15 _ 17.
9- .الواقعة : 92 _ 94.

ص: 203

8 / 3 نوشيدنى آنان

1513.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يك سطل از چركاب دوزخيان در مشرق زمين ريخته شود ، كاسه سر كسانى كه در مغرب زمين هستند، از آن به جوش مى آيد .1512.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر يك سطل از زردآب بدن دوزخيان در دنيا ريخته شود، همه مردم دنيا را متعفّن مى سازد.1511.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر سطلى از زردآب بدن دوزخيان در دنيا ريخته شود ، جنّ و انس نمى توانند آن را بر دارند.

ر . ك : ص 153 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / درختان جهنّم) . 8 / 3نوشيدنى آنانقرآن«و كسانى كه كافر شدند، به سزاى كفرشان، شربتى از آب جوشان و عذابى پردرد خواهند داشت».

«آبى جوشان نوشانده مى شوند كه روده هايشان را از هم فرو پاشد».

«و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد. دوزخ پيش روى اوست و به او آبى از خونِ آميخته به چرك نوشانده مى شود. آن را جرعه جرعه مى نوشد و نمى تواند آن را فرو بَرَد و مرگ از هر سويى به جانبش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذاب سخت به دنبال دارد».

«و امّا اگر از دروغزنان گم راه باشد ، پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد و [با] افتادن در آتش افروخته» .

ر . ك : انعام : آيه 70 ؛ كهف : آيه 19 ؛ صافّات : آيه 67 ؛ ص : آيه 56 و 57 ؛ واقعه : آيه 43 و 54 و 58 ؛ نبأ : آيه 21 - 25 ؛ غاشيه : آيه 4 و 5 .

.

ص: 204

الحديث1501.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ يَتَجَرَّعُهُ» _ : يُقَرَّبُ إلى فيهِ فَيَكرَهُهُ ، فَإِذا اُدنِيَ مِنهُ شَوى وَجهَهُ وَوَقَعَت فَروَةُ رَأسِهِ ، فَإِذا شَرِبَهُ قَطَّعَ أمعاءَهُ حَتّى تَخرُجُ مِن دُبُرِهِ ، يَقولُ اللّه ُ : «وَ سُقُواْ مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ» ويقول : «وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ» . (1)1500.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «كَالْمُهْلِ» _ : كَعَكَرِ (2) الزَّيتِ ، فَإِذا قَرَّبَهُ إلى وَجهِهِ سَقَطَت فَروَةُ وَجهِهِ فيهِ . (3)1499.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الحَميمَ (4) لَيُصَبُّ عَلى رُؤوسِهِم فَيَنفُذُ الحَميمُ حَتّى يَخلُصَ إلى جَوفِهِ ،

فَيَسلُتُ ما في جَوفِهِ حَتّى يَمرُقَ مِن قَدَمَيهِ وهُوَ الصَّهَرُ ، ثُمَّ يُعادُ كَما كانَ . (5) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 705 ح 2583 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 300 ح 22348 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 382 ح 3339 ، المعجم الكبير : ج 8 ص 90 ح 7460 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 63 ح 924 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 89 ح 314 ، كلّها عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : ج 2 ص 28 ح 3002 ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 6 ص 284 ، مجمع البيان : ج 6 ص 474 عن أبي اُمامة ، بحارالأنوار : ج 8 ص 244.
2- .العَكَر : دُرْدِيّ الزيت ودُرْدِيّ النبيذ ونحوه مما خَثَرَ ورسب (مجمع البحرين : ج 2 ص 1252 «عكر») .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 704 ح 2581 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 141 ح 11672 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 514 ح 7473 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 544 ح 3850 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 129 ح 1370 ، الزّهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 90 ح 316 ، كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 14 ص 525 ح 39500 .
4- .الحَمِيمْ : الماء الحار الشديد الحرارة يُسقي منه أهل النار ، أو يُصبّ على أبدانهم (مجمع البحرين : ج 1 ص 460 «حمم») .
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 705 ح 2582 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 309 ح 8873 وفيه إلى «قدميه» ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 420 ح 3458 ، الزّهد لابن حنبل : 27 وفيها «الجمجمة» بدل «الحميم» ، الزّهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 89 ح 313 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 529 ح 39515 .

ص: 205

حديث1497.المعجم الأوسط عن زيد بن أرقم : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى بزرگ : «و به او آبى از خونِ آميخته به چرك نوشانده مى شود. آن را جرعه جرعه مى نوشد» _ : [آن نوشيدنى،] نزديك دهانش برده مى شود و او آن را ناخوش مى دارد . چون به نزديكش برده شد ، چهره اش را بريان مى كند و پوست سرش مى افتد، و همين كه آن را نوشيد ، روده هايش را از هم فرو مى پاشد ، به گونه اى كه از مخرجش بيرون مى آيد. خداوند مى فرمايد: «و آبى جوشان نوشانده مى شوند و روده هايشان را از هم فرو مى پاشد» و مى فرمايد: «و اگر فريادرسى جويند ، با آبى چون مسِ گداخته يارى مى شوند كه چهره ها را بريان مى كند ؛ چه بد نوشيدنى اى است!» .1496.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «چون مُهل» _ : [مُهل،] چيزى است مانند دُردىِ روغن زيتون و هر گاه آن را به صورتش نزديك كند ، پوست صورتش در آن [ظرف پر از مُهل] مى افتد.1495.رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في مَوعِظَتِهِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جوشاب بر سر آنان ريخته مى شود و آن جوشاب در سرشان فرو مى رود تا به شكمشان مى رسد و آنچه را درون آن است ، ذوب مى كند و از

پاهايش خارج مى شود _ و اين ، همان «صَهَر (موادّ مذاب)» است _ و دوباره از نو آغاز مى شود. .

ص: 206

1494.الإمام الباقر عليه السلام عن جابر بن عبد اللّه ال عنه صلى الله عليه و آله : لَعَنَ اللّه ُ الخَمرَ وغارِسَها وعاصِرَها وشارِبَها... مَن شَرِبَها لَم يَقبَلِ اللّه ُ لَهُ صَلاةً أربَعينَ يَوما ، فَإِن ماتَ وفي بَطنِهِ شَيءٌ مِن ذلِكَ كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ ؛ وهِيَ صَديدُ أهلِ النّارِ وما يَخرُجُ مِن فُروجِ الزُّناةِ ، فَيَجتَمِعُ ذلِكَ في قُدورِ جَهَنَّمَ فَيَشرَبُهُ أهلُ النّارِ ، فَيُصهَرُ بِهِ ما في بُطونِهِم وَالجُلودُ. (1)1493.الأمالي عن أبي الصلت الهروي : الخصال عن أبي موسى الأشعري : قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يَدخُلونَ الجَنَّةَ : مُدمِنُ خَمرٍ ، ومُدمِنُ سِحرٍ ، وقاطِعُ رَحِمٍ . ومَن ماتَ مُدمِنَ خَمرٍ سَقاهُ اللّه ُ عز و جل مِن نَهرِ الغُوطَةِ .

قيلَ : وما نَهرُ الغُوطَةِ؟

قالَ صلى الله عليه و آله : نَهرٌ يَجري مِن فُروجِ المومِساتِ ، يُؤذي أهلَ النّارِ ريحُهُنَّ . (2)1492.التوحيد عن إسحاق بن راهويه : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ! إنَّ شارِبَ الخَمرِ يَموتُ عَطشانا ، وفِي القَبرِ عَطشانٌ ، ويُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ وهُوَ عَطشانٌ ، ويُنادي : «واعَطَشاهُ» ألفَ سَنَةٍ ، فُيُؤتى بِماءٍ كَالمُهلِ يَشوِي الوُجوهَ بِئسَ الشَّرابُ ، فَيَنضَجُ وَجهُهُ وتَتَناثَرُ أسنانُهُ وعَيناهُ في ذلِكَ الإِناءِ ، فَلَيسَ لَهُ بُدٌّ مِن أن يَشرَبَ فَيُصهَرَ ما في بَطنِهِ . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 8 ح 4968 ، الأمالي للصّدوق : ص 511 ح 707 ، مجمع البيان : ج 6 ص 474 نحوه وكلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 309 ح 2655 عن الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 79 ص 126 ح 5.
2- .الخصال : ص 179 ح 243 ، معاني الأخبار : ص 330 ح 1 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 129 ح 15؛ مسند ابن حنبل : ج 7 ص 139 ح 19586 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 163 ح 7234 وفيهما «مصدّق بالسحر» بدل «مدمن سحر» ، كنز العمّال : ج 16 ص 31 ح 43806.
3- .جامع الأخبار : ص 422 ح 1170 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 147 ح 64.

ص: 207

1491.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خدا لعنت كند شراب را و كِشت كننده [درخت] آن را و افشرنده شراب را و نوشنده اش را...! كسى كه آن را بنوشد ، خداوند تا چهل روز نمازش را نمى پذيرد و اگر بميرد و قطره اى از آن در شكمش باشد ، بر خداوند عز و جل است كه از «طينت خبال» به او بنوشاند و آن ، زردابه بدن دوزخيان و چركابه اى است كه از فرج زنان زناكار ، خارج مى شود. اينها در ديگ هاى جهنّم جمع مى شود و اهل آتش آن را مى نوشند، و معده و روده هاى آنها و پوستشان را ذوب مى كند.1490.عنه صلى الله عليه و آله : الخصال _ به نقل از ابو موسى اشعرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سه كس به بهشت نمى روند: باده گسار، جادوگر و بُرنده پيوند خويشاوندى. كسى كه باده گسار بميرد ، خداوند عز و جل از نهر غوطه به او مى نوشاند».

گفته شد: نهر غوطه چيست؟

فرمود: «نهرى است كه از چِركابه فرج هاى زنان روسپى جارى مى شود و بوى آن ، دوزخيان را آزار مى دهد».1489.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت ، شرابخوار، تشنه مى ميرد و در قبر ، تشنه است . روز قيامت نيز تشنه بر انگيخته مى شود و فرياد مى زند: واى كه هزار سال است تشنه ام!

پس آبى چون مسِ گداخته _ كه چهره را بريان مى كند و بد نوشيدنى اى است _ به او داده مى شود و بر اثر آن ، چهره اش مى پزد و دندان ها و چشمانش در آن ظرف مى ريزد . او چاره اى از نوشيدن آن ندارد [و مى نوشد] و هر چه در شكم اوست ، ذوب مى شود . .

ص: 208

1488.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ كَم مِن مُبَرَّدٍ لَهُ الماءُ وَالحَميمُ يُغلى لَهُ! (1)1487.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ لِرَجُلٍ قالَ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : قالَ اللّه ُ عز و جل : مَن شَرِبَ مُسكِرا ، أو سَقاهُ صَبِيّا لا يَعقِلُ ؛ سَقَيتُهُ مِن ماءِ الحَميمِ ، مُعَذَّبا أو مَغفورا لَهُ. (2)8 / 4مَكانُهُمالكتاب«وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا». (3)

«وَ إِذَا أُلْقُواْ مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْاْ هُنَالِكَ ثُبُورًا». (4)

الحديث1449.عنه صلى الله عليه و آله : رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ إِذَا أُلْقُواْ مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا» _ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ! إنَّهُم لَيُستَكرَهونَ فِي النّارِ كَما يُستَكرَهُ الوَتَدُ فِي الحائِطِ. (5)راجع : ص 168 (الفصل الخامس : مواصفات جهنم / زفير جهنّم) .

8 / 5قَرينُهُمالكتاب«وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَالَيْتَ بَيْنِى وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَ لَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّ_لَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِى الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ». (6)

«أَلْقِيَا فِى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ * مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ * الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِى الْعَذَابِ الشَّدِيدِ * قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَآ أَطْغَيْتُهُ وَ لَ_كِن كَانَ فِى ضَ_لَالِ بَعِيدٍ * قَالَ لَا تَخْتَصِمُواْ لَدَىَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ * مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ وَ مَا أَنَا بِظَ_لَّامٍ لِّلْعَبِيدِ». (7)

.


1- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 313 ح 597.
2- .الكافي : ج 6 ص 397 ح 7 عن عجلان أبي صالح ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 246 ح 31959.
3- .الفرقان : 65 و 66.
4- .الفرقان : 13.
5- .الدّر المنثور : ج 6 ص 240 نقلاً عن ابن أبي حاتم عن يحيى بن أبي اُسيد ؛ مجمع البيان : ج 7 ص 257 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 255 .
6- .الزخرف : 36 _ 39.
7- .ق : 24 _ 29.

ص: 209

8 / 4 جايگاه آنان
8 / 5 هم بند آنان

1456.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ : بسا نوشنده آب خنكى [در دنيا] كه جوشاب[_ِ جهنّم] برايش مى جوشد!1457.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل فرمود: «هر كس نوشيدنىِ مست كننده اى بنوشد و يا آن را به طفلى نادان بنوشاند ، از آب جوشان[_ِ دوزخ] به او مى نوشانم ، چه اهل عذاب باشد و چه آمرزيده» .8 / 4جايگاه آنانقرآن«و كسانى كه مى گويند: پروردگارا ! عذاب جهنّم را از ما باز گردان ، كه عذابش دائمى است. در حقيقت، بد قرارگاه و جايگاهى است».

«و چون آنان را در تنگنايى از آن به زنجير كشيده بيندازند، آن جاست كه مرگ را مى خواهند».

حديث1464.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «و چون آنان را در تنگنايى بيندازند» _ : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، آنان را به زور در آتش مى افكنند، چنان كه ميخ را به زور در ديوار مى كوبند.

ر . ك : ص 169 (فصل پنجم : ويژگى هاى جهنّم / خروش جهنّم) . 8 / 5هم بند آنانقرآن«و هر كه از ياد خداى مهربان دل بگرداند ، شيطانى بر او مى گماريم تا هم بندى براى وى باشد. و مسلّما آنها ايشان را از راه باز مى دارند و آنها مى پندارند كه راه يافتگان اند. تا آن گاه كه او [با هم بندش] به حضور ما مى آيد ، [خطاب به شيطان] مى گويد: «اى كاش ميان من و تو ، فاصله خاور تا باختر بود، كه چه بد هم بندى هستى» . و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى بخشد ؛ چون ستم كرديد . در حقيقت ، شما در عذاب ، مشترك خواهيد بود».

«[به آن دو فرشته خطاب مى شود:] هر كافر سرسختى را در جهنّم فرو افكنيد ؛ هر باز دارنده از خيرى، هر متجاوز شكّاكى را كه با خداوند ، خدايى ديگر قرار داد . او را در عذاب شديد فرو افكنيد. [شيطانِ ]هم بندش مى گويد: «پروردگارا! من او را به عصيان وا نداشتم ؛ بلكه خودش در گم راهىِ دور و درازى بود». [خدا ]مى فرمايد: «در پيشگاه من ، با يكديگر مستيزيد كه از پيش ، به شما هشدار داده بودم. پيش من ، حكم ، دگرگون نمى شود و من نسبت به بندگانم ستمكار نيستم» .

.

ص: 210

الحديث1471.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَرَدَ اسمَهُ مَعَ إمامٍ جائِرٍ كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (1)1472.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خَفَّ لِسُلطانٍ جائرٍ في حاجَةٍ كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (2)1473.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : مَن لا يَسكُنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ ، وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ ، وسَلاسِلَ طِوالٍ ، ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، ومُقارَنَةِ كُلِّ شَيطانٍ . (3)1474.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : أفَرَأَيتُم جَزَعَ أحَدِكُم مِنَ الشَّوكَةِ تُصيبُهُ ، وَالعَثرَةِ تُدميهِ ، وَالرَّمضاءِ تُحرِقُهُ؟ فَكَيفَ إذا كانَ بَينَ طابِقَينِ مِن نارٍ ، ضَجيعَ حَجَرٍ ، وقَرينَ شَيطانٍ؟! (4)1475.الإمام الكاظم عليه السلام : تفسير القمّي : في رِوايَةِ أبي الجارودِ عَن أبي جَعفَرٍ [الباقر] عليه السلام في قَولِهِ : «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (5) قالَ : أمّا أهلُ الجَنَّةِ فَزُوِّجُوا الخَيراتِ الحِسانِ ، وأمّا أهلُ النّارِ فَمَعَ كُلِّ

إنسانٍ مِنهُم شَيطانٌ . يَعني قُرِنَت نُفوسُ الكافِرينَ وَالمُنافِقينَ بِالشَّياطينِ فَهُم قُرَناؤُهُم . (6)راجع : ص 288 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / الرّكون إلى الظّالم) .

.


1- .الفردوس : ج 3 ص 526 ح 5642 عن ابن مسعود .
2- .ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 411 عن عبد اللّه بن عبّاس ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 365 ح 58 .
3- .بشارة المصطفى : ص 30 عن كميل ، بحارالأنوار : ج 77 ص 276 ح 1 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، الدروع الواقية : ص 271 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 67 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 306 ح 68 .
5- .التكوير : 7 .
6- .تفسير القمّي : ج 2 ص 407 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 313 ح 86 .

ص: 211

حديث1478.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس نام خود را در كنار پيشواى ستمگر بياورد، در آتش با او هم بند خواهد بود .1479.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس براى فرمان رواى ستمگرى در كارى بشتابد، هم بند او در آتش خواهد بود .1480.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : به كسى كه در بهشت ساكن نمى شود، نويد ده به عذاب دردناك و خوارىِ پايدار، و به كُندها و گرزها و زنجيرهاى دراز، و به تكّه هاى آتش و هم بندى با هر شيطانى .1564.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : آيا ديده ايد كه هر يك از شما وقتى خارى به او مى خَلَد، يا پايش به جايى مى خورد و خونى مى شود، يا داغى مى سوزاندش، چگونه بى تابى مى كند؟ حال، چگونه خواهد بود آن گاه كه در ميان دو طبقه از آتش باشد و هم بستر سنگى و هم بند شيطانى؟!1565.عنه عليه السلام : تفسير القمّى _ به نقل از ابو الجارود ، از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداى بزرگ: «و آن گاه كه جان ها جفت گردانيده شوند» _ : بهشتيان با زنان نكوخوى زيبا ، جفت گردانيده مى شوند، و دوزخيان ، با هر نفرشان يك اهريمن هم بند مى شود . يعنى

جان هاى كافران و منافقان ، با اهريمنان به يك بند ، بسته مى شود . پس، آنها هم بند ايشان اند .

ر . ك : ص 289 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / گرايش به ستمگر) . .

ص: 212

8 / 6حَياتُهُمالكتاب«فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى * سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى * وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذِى يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى * ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحْيَى» . (1)

«إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى» . (2)

«مِن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ * يَتَجَرَّعُهُ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ» . (3)

الحديث1573.الإمام عليّ عليه السلام _ في صِفَةِ القائِمِ عل صحيح مسلم عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ... أمّا أهلُ النّارِ الَّذينَ هُم أهلُها فَإِنَّهُم لا يَموتونَ فيها ولا يَحيَونَ ، ولكِن ناسٌ أصابَتهُمُ النّارُ بِذُنوبِهِم _ أو قالَ : بِخَطاياهُم _ فَأَماتَهُم إماتَةً ، حَتّى إذا كانوا فَحما ، اُذِنَ بِالشَّفاعَةِ ، فَجيءَ بِهِم ضَبائِرَ ضَبائِرَ ، فَبُثّوا عَلى أنهارِ الجَنَّةِ ، ثُمَّ قيلَ : يا أهلَ الجَنَّةِ أفيضوا عَلَيهِم ، فَيَنبُتونَ نَباتَ

الحَبَّةِ تَكونُ في حَميلِ السَّيلِ (4) . (5) .


1- .الأعلى : 9 _ 13 .
2- .طه : 74 .
3- .إبراهيم : 16 و 17 .
4- .حَمِيلُ السَيْل : وهو ما يجيء به السَيل من طين أو غثاء وغيره (النهاية : ج 1 ص 442 «حمل») .
5- .صحيح مسلم : ج 1 ص 172 ح 306 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1441 ح 4309 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 24 ح 11077 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 299 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 788 ح 2713 نحوه ، كنزالعمّال : ج 14 ص 532 ح 39529 .

ص: 213

8 / 6 زندگى آنان

8 / 6زندگى آنانقرآن«پس پند ده، اگر پند سود مى بخشد. آن كس كه بترسد ، به زودى عبرت مى گيرد. و نگون بخت، خود را از آن ، دور مى دارد ؛ همان كس كه در آتش بزرگ درمى آيد. آن گاه ، نه در آن مى ميرد و نه زندگانى مى يابد».

«هر كه به نزد پروردگارش، گنهكار رود ، جهنّم براى اوست كه نه در آن مى ميرد و نه زندگانى مى يابد».

«[آن كس كه] دوزخ پيش روى اوست و به او از آبى آميخته به خون و چرك نوشانده مى شود، آن را جرعه جرعه مى نوشد . نمى تواند آن را فرو بَرَد، و مرگ از هر طرف به سويش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد».

حديث1581.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم _ به نقل از ابو سعيد خدرى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ : ... امّا اهل آتش كه ساكن آن اند، در آن ، نه مى ميرند و نه زنده اند ؛ ليكن آتش ، عدّه اى را، به سبب گناهانشان _ يا فرمود: خطاهايشان _ فرو مى گيرد و آنها را مى ميراند و هنگامى كه چون زغال شدند، اجازه شفاعت [در حقّ آنان] داده مى شود . پس آنان را بسته بسته مى آورند و بر [كناره] نهرهاى بهشت مى پاشند . آن گاه گفته مى شود: «اى اهل بهشت! بر آنان [آبِ زندگى] بپاشيد» و آن [بدن هاى زغال شده دوزخى]ها ،

چون دانه كه در گل و لاى سيلاب مى رُويد، خواهند روييد .

.

ص: 214

1582.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ لَمّا غَلَى الزَّقّومُ وَالضَّريعُ في بُطونِهِم كَغَليِ الحَميمِ سَأَلُوا الشَّرابَ ، فَأُتُوا بِشَرابٍ غَسّاقٍ وصَديدٍ «يَتَجَرَّعُه وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُه وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَآئِه عَذَابٌ غَلِيظٌ » (1) ، وحَميمٌ يَغلي بِهِ جَهَنَّمُ مُنذُ خُلِقَت ، «كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَآءَتْ مُرْتَفَقًا » (2) . (3) .


1- .إبراهيم : 17.
2- .الكهف : 29.
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 223 ح 7 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 302 ح 58 .

ص: 215

1583.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : دوزخيان، چون زقّوم و خارِ خشك ، در شكم هايشان مانند آب جوش، به غلغل آمد، آب درخواست مى كنند . پس نوشيدنى اى از زردآب و چركاب برايشان آورده مى شود كه « [هر يك از آنان] آن را جرعه جرعه مى نوشد ؛ ولى نمى تواند آن را فرو ببرد . مرگ از هر طرف به سويش مى آيد ؛ ولى نمى ميرد و عذابى سخت به دنبال دارد» و نيز آبى جوشان كه از زمانى كه جهنّم آفريده شده است، «همچنان در آن جا همانند مسِ گداخته مى جوشد و چهره ها را بريان مى كند . چه بد نوشيدنى اى است آن ، و چه بد رامشگاهى است دوزخ!» . .

ص: 216

الفَصلُ التّاسِعُ: أحوالُ أهلِ النَّار9 / 1احتِجاجُ اللّه ِ عَلى أهلِ النّارِالكتاب«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَ لِكَ نَجْزِى كُلَّ كَفُورٍ * وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَ__لِحًا غَيْرَ الَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِن نَّصِيرٍ» . (1)

«وَ امْتَ_زُواْ الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ * أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَ_بَنِى ءَادَمَ أَن لَا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَ_نَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِى هَ_ذَا صِرَ طٌ مُّسْتَقِيمٌ * وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلاًّ كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُواْ تَعْقِلُونَ * هَ_ذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ» . (2)

الحديث1591.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤمَرُ يَومَ القيامَةِ بِناسٍ مِنَ النّاسِ إلَى الجَنَّةِ ، حَتّى إذا دَنَوا مِنها وَاستَنشَقوا رائِحَتَها ونَظَروا إلى قُصورِها وإلى ما أعَدَّ اللّه ُ لِأَهلِها فيها نودوا أنِ اصرِفوهُم عَنها ، لا نَصيبَ لَهُم فيها !

فَيَرجِعونَ بِحَسرَةٍ ما رَجَعَ الأَوَّلونَ بِمِثلِها ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! لَو أدخَلتَنَا النّارَ قَبلَ أن تُرِيَنا ما أرَيتَنا مِن ثَوابِكَ وما أعدَدتَ فيها لِاُولئِكَ كانَ أهوَنَ عَلَينا .

قالَ : ذاكَ أرَدتُ بِكُم ، كُنتُم إذا خَلَوتُم بارَزتُموني بِالعَظيمِ ، وإذا لَقيتُمُ النّاسَ لَقيتُموهُم مُخبِتينَ ، تُراؤونَ النّاسَ بِخِلافِ ما تُعطوني بِقُلوبِكُم ، هِبتُمُ النّاسَ ولَم تَهابوني ، وأجلَلتُمُ النّاسَ ولَم تُجِلّوني ، وتَرَكتُم لِلنّاسِ ولَم تَترُكوا لي ، فَاليَومَ اُذيقُكُمُ العَذابَ الأَليمَ ما حَرَمتُكُم مِنَ الثَّوابِ . (3)راجع : ص 380 و 388 (الفصل العاشر : عوامل دخول النار / الرياء ، الكفران) ، وص 534 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنم / أوّل من يدخل النار) .

.


1- .فاطر : 36 و 37 .
2- .يس : 59 _ 63 .
3- .البعث والنشور : ص 328 ح 599 ، المعجم الكبير : ج 17 ص 86 ح 199 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 336 ح 5478 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 125 كلّها عن عديّ بن حاتم ، كنزالعمّال : ج 3 ص 484 ح 7537 .

ص: 217

فصل نهم : احوال دوزخيان
9 / 1 احتجاج خدا بر دوزخيان

فصل نهم : احوال دوزخيان9 / 1احتجاج خدا بر دوزخيانقرآن«و[ لى ] كسانى كه كافر شده اند، آتش جهنّم براى آنان خواهد بود. [حكم مرگ] بر ايشان [ جارى ] نمى شود تا بميرند، و نه عذابِ آن از ايشان كاسته شود. [ آرى، ] هر ناسپاسى را چنين كيفر مى دهيم . و آنان در آن جا فرياد بر مى آورند: «پروردگارا! ما را بيرون بياور، تا غير از آنچه مى كرديم، كار شايسته كنيم» . مگر شما را [ آن قدر ] عمر دراز نداديم كه هر كس كه بايد در آن عبرت گيرد، عبرت مى گرفت؛ و [ آيا ] براى شما هشدار دهنده نيامد؟ پس بچشيد كه براى ستمگران ، ياورى نيست» .

«و اى گناهكاران! امروز [ از بى گناهان ] جدا شويد . اى فرزندان آدم! مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد _ كه وى دشمن آشكار شماست _ و اينكه مرا بپرستيد؟ اين است راه راست! و [ او ] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گم راه كرد . آيا تعقّل نمى كرديد؟ اين است جهنّمى كه به شما وعده داده مى شد!» .

حديث1600.الإمام الرضا عليه السلام ( _ فيما رَواهُ عَنهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن عِلَلِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، امر مى شود كه گروهى از مردم را به سوى بهشت ببرند . هنگامى كه نزديك آن مى رسند و بوى بهشت را استشمام مى كنند و چشمشان به كوشك هاى آن و ديگر چيزهايى مى افتد كه خداوند براى بهشتيان آماده كرده است ، ندا مى آيد كه : «آنان را بر گردانيد كه بهره اى در آن ندارند» .

پس با چنان حسرت و افسوسى باز مى گردند كه هيچ كس با چنان حسرتى باز نگشته است . مى گويند: پروردگارا ! اگر پيش از آن كه به ما نشان دهى آنچه را نشانمان دادى، از پاداشت و نعمت هايى كه در بهشت آماده كرده اى، ما را به آتش مى بردى ، برايمان آسان تر بود .

خداوند مى فرمايد : «اين كار را عمدا با شما كردم ؛ چرا كه شما در خلوت خود ، با ارتكاب گناهان به جنگ با من بر مى خاستيد ؛ ولى هر گاه با مردم رو به رو مى شديد ، فروتنانه برخورد مى كرديد . به وارونه آنچه در دل هايتان با من بوديد ، به مردم وانمود مى كرديد . از مردم مى ترسيديد و از من نمى ترسيديد . مردم را بزرگ مى داشتيد و مرا بزرگ نمى داشتيد . به خاطر مردم [گناه و خلاف را] ترك مى كرديد و به خاطر من ترك نمى كرديد. پس، امروز با محروم كردنتان از پاداش، عذاب دردناك را به شما مى چشانم» .

ر . ك : ص 381 و 389 (فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد / ريا و ناسپاسى) و ص 535 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / نخستين كسى كه وارد آتش مى شود) .

.

ص: 218

احتِجاجُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ عَلى أهلِ النّارِالكتاب«وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ ءَايَ_تِ رَبِّكُمْ وَ يُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَ_ذَا قَالُواْ بَلَى وَ لَ_كِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَ_فِرِينَ» . (1)

«وَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ * إِذَا أُلْقُواْ فِيهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِيقًا وَ هِىَ تَفُورُ * تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىْ ءٍ إِنْ أَنتُمْ إلَّا فِى ضَلَ_لٍ كَبِيرٍ» . (2)

.


1- .الزمر : 71 .
2- .الملك : 6 _ 9 .

ص: 219

9 / 2 احتجاج نگهبانان جهنّم بر دوزخيان

9 / 2احتجاج نگهبانان جهنّم بر دوزخيانقرآن«و كسانى كه كافر شده اند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند، تا چون بدان رسند، درهاى آن [ به رويشان ] گشوده مى گردد و نگهبانانش به آنان مى گويند: «مگر فرستادگانى از خودتان بر شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به ديدار چنين روزى شما را هشدار دهند؟» . مى گويند: «چرا»؛ ولى فرمان عذاب بر كافران ، واجب آمد» .

«و كسانى كه پروردگارشان را انكار كردند ، عذاب آتش جهنّم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است! چون در آن جا افكنده شوند، از آن خروشى مى شنوند ، در حالى كه مى جوشد . نزديك است كه از خشم ، شكافته شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان مى پرسند: «مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد؟» . مى گويند: «چرا؛ هشدار دهنده اى به سوى ما آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم: خدا چيزى فرو نفرستاده است . شما جز در گم راهى بزرگ نيستيد»» .

.

ص: 220

الحديث1611.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : وأنزَلَ في سُورَةِ تَبارَك : «كُلَّمَا أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَىْ ءٍ» فهؤلاء مشركون . (1)1612.سنن ابن ماجة عن سعد المؤذّن : الإمام الصّادق عليه السلام _ لَمّا سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ : لِأَيِّ شَيءٍ بَعَثَ اللّه ُ الْأَنْبِياءَ وَالرُّسُلَ إِلَى النّاسِ ؟ _ : لِئَلّا يَكونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه ِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ ، وَلِئَلّا يَقُولُوا ما جاءَنا مِن بَشيرٍ وَلا نَذيرٍ ، وَلِيَكُونَ حُجَّةُ اللّه ِ عَلَيهِم ، أَلا تَسمَعُ اللّه َ عز و جليَقُولُ حِكايَةً عَن خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَاحتِجاجِهِم عَلى أَهلِ النّارِ بِالأَنبِياءِ وَالرُّسُلِ : «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ * قَالُواْ بَلَى قَد جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبنَا وَ قُلنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَى ءٍ إِن أَنتُم إلَّا فِى ضَلَ_لٍ كَبِيرٍ » (2) ؟ (3)راجع : ص 234 (طلب الطعام والشراب) .

9 / 3شَهادَةُ أعضاءِ أهلِ النّارِ عَلَيهِمالكتاب«وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَاءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ * حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَ_رُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» . (4)

«الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَ هِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (5)

.


1- .. الكافي : ج 2 ص 30 ح 1 عن محمّد بن سالم ، بحار الأنوار : ج 69 ص 87 ح 30 .
2- .. الملك : 8 و 9 .
3- .. علل الشرائع : ص 121 ح 4 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 11 ص 39 ح 37 .
4- .فصلت : 19 و 20 .
5- .يس : 65 .

ص: 221

9 / 3 گواهى عضوهاى بدن اهل آتش بر ضدّ آنها

حديث1620.عنه صلى الله عليه و آله ( _ كانَ إذا رَأَى الهِلالَ قالَ _ ) امام باقر عليه السلام : و در سوره تبارك نازل فرمود : «هر گاه گروهى در دوزخ افكنده شوند ، دوزخبانان از آنها مى پرسند : آيا بيم دهنده اى سوى شما نيامده بود؟ مى گويند : چرا ، بيم دهنده اى آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم : خدا چيزى فرو نفرستاده است» . اينها مشركان اند .1621.الإمام عليّ عليه السلام ( _ أيضا _ ) امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال مردى كه از ايشان پرسيد : براى چه خداوند، پيامبران و رسولان را به سوى مردم فرستاده است؟ _ : براى اين كه با آمدن پيامبران ، ديگر مردم را بر خداوند ، حجّتى نباشد . نگويند : نويد دهنده و بيم دهنده اى نزد ما نيامد ، و خدا بر آنها حجّت داشته باشد . آيا نشنيده اى كه خداوند عز و جل از زبان دوزخبانان كه به وجود پيامبران و رسولان بر اهل دوزخ احتجاج مى كنند ، مى فرمايد : «آيا هشدار دهنده اى براى شما نيامد ؟ مى گويند : «چرا ، هشدار دهنده اى برايمان آمد ؛ امّا ما تكذيب كرديم و گفتيم : خدا چيزى نازل نكرده است . شما نيستيد مگر در گم راهى بزرگ»» .

ر . ك : ص 235 (درخواست آب و غذا) . 9 / 3گواهى عضوهاى بدن اهل آتش بر ضدّ آنهاقرآن«و [ ياد كن ] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گردآورده و بازداشت [ و دسته دسته تقسيم ] مى شوند ، تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مى كرده اند، بر ضدّشان گواهى دهند» .

«امروز بر دهان هاى آنان مُهر مى نهيم، و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى ساختند ، گواهى مى دهند» .

.

ص: 222

الحديث1628.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تَجيئُونَ يَومَ القِيامَةِ عَلى أفواهِكُمُ الفِدامُ (1) ، وَإِنَّ أَوَّلَ ما يَتَكَلَّمُ مِنَ الْادَمِيِّ فَخِذُهُ وَكَفُّهُ . (2)1629.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إِنَّ أَوَّلَ عَظمٍ مِنَ الْاءِنْسانِ يَتَكَلَّمُ يَوْمَ يُخْتَمُ عَلَى الْأَفْواهِ فَخِذُهُ مِنَ الرِّجْلِ الشِّمالِ . (3)1630.الكافي عن يعقوب بن شعيب : عنه صلى الله عليه و آله : ما لي اُمسِكُ بِحُجزِكُم عَنِ النّارِ ! أَلا إِنَّ ربّي عز و جل داعِيَّ وإِنَّهُ سائِلي : هَل بَلَّغتُ عِبادَه ؟ وَإِنّي قائِلٌ : رَبِّ إِنّي قَد بَلَّغتُهُم . فَليُبلِّغِ الشّاهِدُ مِنكُم اَلغائِبَ ، ثُمَّ إِنَّكُم مَدعُوُّونَ مُفَدَّمَةً أَفواهُكُم بِالفِدامِ ، ثُمَّ إِنَّ أَوَّلَ ما يُبَيِّنُ عَن أَحَدِكُم لَفَخِذُهُ وَكَفُّهُ . (4)1631.الإمام الصادق عليه السلام : المستدرك على الصّحيحين عن أنس بن مالك : ضَحِكَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ أَو تَبَسَّمَ ، فَقالَ رَسُولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أَلا تَسأَلوني مِن أَيِّ شَيءٍ ضَحِكتُ ؟ فَقالَ : عَجِبتُ مِن مُجادَلَةِ العَبدِ رَبَّهُ يَومَ القِيامَةِ ، يَقُولُ : يا رَبِّ ! أَلَيسَ وَعَدتَني أَن لا تَظلِمَني ؟ قالَ : بَلى ، قالَ : فَإِنّي لا أَقبَلُ عَلَيَّ شَهادَةَ شاهِدٍ إلّا مِن نَفسي ، فَيَقولُ : أَوَ لَيسَ كَفى بي شَهيدا وَبِالمَلائِكَةِ الكِرامِ الكاتِبينَ ؟

قالَ : فَيُرَدِّدُ هذا الكَلامَ مَرّاتٍ فَيَختِمُ عَلى فيهِ وَتَكَلَّمُ أَركانُهُ بِما كانَ يَعمَلُ ،

فَيَقُولُ : بُعدا لَكُم وَسُحقا ، عَنكُم كُنتُ أُجادِلُ . (5) .


1- .. الفِدامُ : ما يُشَدُّ على فم الإبريق والكوز لتصفية الشراب الذي فيه (النهاية : ج 3 ص 421 «فدم») .
2- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 336 ح 20046 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 477 ح 3645 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 220 ح 6239 ، تفسير الطّبري : ج 12 الجزء 24 ص 107 كلّها عن معاوية بن حيدة ، كنز العمّال : ج 14 ص 375 ح 38997 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 134 ح 17379 ، المعجم الكبير : ج 17 ص 333 ح 921 ، تفسير الطبري : ج 12 الجزء 24 ص 107 ، تفسير القرطبي : ج 15 ص 49 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 573 ، تفسير الثعلبي : ج 8 ص 134 كلّها عن عقبة بن عامر ، كنز العمّال : ج 14 ص 375 ح 38994 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 241 ح 20063 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 643 ح 8774 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 407 ح 969 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 130 ح 20115 ، تفسير الطّبري : ج 12 الجزء 24 ص 107 كلّها عن معاوية بن حيدة ، كنز العمّال : ج 1 ص 96 ح 427 .
5- .المستدرك على الصّحيحين : ج 4 ص 644 ح 8778 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 105 ح 3962 ، تفسير الطّبري : ج 12 الجزء 24 ص 107 ، جامع بيان العلم : ج 2 ص 100 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 571 ، تفسير الثّعلبي : ج 8 ص 91 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 375 ح 38993 .

ص: 223

حديث1633.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، در حالى مى آييد كه بردهان هايتان پوزه بند زده شده است ، و نخستين چيزى كه از آدمى سخن مى گويد ، ران و دست اوست .1634.صحيح البخاري عن مالك عن محمّد بن أبي بكر الثقفي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين استخوان انسان كه در آن روزى كه دهان ها مُهر مى شوند ، سخن مى گويد ، استخوان پاى چپ اوست .1635.كنز العمّال عن عبيدة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : من نمى توانم مانع رفتن شما به آتش شوم . پروردگارم عز و جل مرا مى خواند و از من مى پرسد كه آيا [پيام او را] به بندگانش ابلاغ كرده ام و من مى گويم : پروردگارا! ابلاغ كردم . بنا بر اين ، حاضرانِ شما به غايبان ابلاغ كنيد . وانگهى شما را در حالى كه پوزه بند بر دهان هايتان زده شده است ، فرا مى خوانند . آن گاه نخستين عضوى كه از هر يك از شما به سخن مى آيد ، ران و دست اوست .1636.مستطرفات السرائر عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباق المستدرك على الصحيحين _ به نقل از اَنَس بن مالك _ : يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خنديد يا تبسّم كرد و سپس فرمود : «آيا نمى پرسيد كه از چه چيز مى خندم؟». فرمود : «از مجادله بنده با پروردگارش در روز قيامت تعجّب كردم . بنده مى گويد : پروردگارا! مگر تو مرا وعده ندادى كه به من ستم نكنى؟ خداوند مى فرمايد : چرا . بنده مى گويد : پس ، من هم شهادت هيچ گواهى را نمى پذيرم ، مگر اين كه آن گواه از خودم باشد . خداوند مى فرمايد : آيا گواهىِ خود من و فرشتگان بزرگوار نويسنده اعمال ، كافى نيست؟ و اين سخن را چند بار تكرار مى كند . سپس دهان او را مُهر مى كنند و اندام هايش از آنچه انجام داده اند ، سخن

مى گويند بنده به آنها مى گويد : گم شويد ، مرگتان باد ! من از شما دفاع مى كردم» . .

ص: 224

1637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في خُطبَةٍ بَليغَةٍ خالِيَةٍ مِنَ الأَلِفِ في أحوالِ الإِنسانِ يَومَ القيامَةِ _ : يُلجِمُهُ (1) عَرَقُهُ ، ويَحفِزُهُ (2) قَلَقُهُ ، عَبَرتُهُ غَيرُ مَرحومَةٍ ، وصَرخَتُهُ غَيرُ مَسموعَةٍ ، وحُجَّتُهُ غَيرُ مَقبولَةٍ ، وتَؤولُ (3) صَحيفَتُهُ ، وتُبَيَّنُ جَريرَتُهُ ، ونَطَقَ كُلُّ عُضوٍ مِنهُ بِسوءِ عَمَلِهِ ، فَشَهِدَت عَينُهُ بِنَظَرِهِ ، ويَدُهُ بِبَطشِهِ ، ورِجلُهِ بِخَطوِهِ ، وجِلدُهُ بِمَسِّهِ ، وفَرجُهُ بِلَمسِهِ ، ويُهَدِّدُهُ مُنكَرٌ ونَكيرٌ ، وكَشَفَ عَنهُ بَصيرٌ ، فسُلسِلَ جِيدُهُ (4) ، وغُلَّت يَدُهُ ، وسيقَ يُسحَبُ وَحدَهُ ، فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِكَربٍ شَديدٍ ، وظَلَّ يُعَذَّبُ في جَحيمٍ ، ويُسقى شَربَةً مِن حَميمٍ ، تَشوي وَجهَهُ ، وتَسلَخُ جِلدَهُ ، يَضرِبُهُ زَبنيَتُهُ (5) بِمِقمَعٍ مِن حَديدٍ ، يَعودُ جِلدُهُ بَعدَ نُضجِهِ بِجِلدٍ جَديدٍ ، يَستَغيثُ فَيُعرِضُ عَنهُ خَزَنَةُ جَهَنَّمَ ، ويَستَصرِخُ فَيَلبَثُ حُقُبَهُ (6) بِنَدَمٍ ، نَعوذُ بِرَبٍّ قَديرٍ مِن شَرِّ كُلِّ مَصيرٍ . (7)1638.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : تفسير العيّاشي عن أبي معمّر السّعديّ : أَتى عَلِيّا عليه السلام رَجُلٌ فَقالَ : يا أَميرَ المُؤمِنينَ ، إِنّي شَكَكتُ في كِتابِ اللّه ِ المُنزَلِ ، فَقالَ لَهُ عَلِيٌّ عليه السلام : ثَكِلَتكَ أُمُّكَ ، وَكَيفَ شَكَكتَ في كِتابِ اللّه ِ المُنزَلِ ؟ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : لِأَنّي وَجَدتُ الكِتابَ يُكَذِّبُ بَعضُهُ بَعضا وَيَنقُضُ بَعضُهُ بَعضا ! قالَ : فَهاتِ الَّذي شَكَكتُ فيهِ ، فَقالَ : لِأَنَّ اللّه َ يَقُولُ : «يَومَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ المَلَ_ائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إلَّا مَن أَذِنَ لَهُ الرَّحمَ_نُ وَ قَالَ صَوَابًا» (8) ، وَيَقُولُ حَيثُ استُنطِقُوا ، قالَ اللّه ُ : «وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشرِكِينَ» ، ويقول : «يَومَ القِيَ_مَةِ يَكفُرُ بَعضُكُم بِبَعضٍ وَيَلعَنُ بَعضُكُم بَعضًا» ، وَيَقُولُ : «إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهلِ النَّارِ» ، وَيَقُولُ «لَا تَختَصِمُوا لَدَىَّ» ، وَيَقُولُ : «اليَومَ نَختِمُ عَلَى أَفوَ هِهِم وَ تُكَلِّمُنَا أَيدِيهِم وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ» ، فَمَرَّةً يَتَكَلَّمونَ ، وَمَرَّةً لا يَتَكَلَّمُونَ ، وَمَرَّةً يُنطِقُ الجُلودَ وَالْأَيْدِيَ وَالْأَرْجُلَ ، وَمَرَّةً لا يَتَكَلَّمُونَ إلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَقالَ صَواباً ، فَأَنّى ذلِكَ يا أَميرَ المُؤمِنينَ ؟

فَقالَ لَهُ عليه السلام : إِنَّ ذلِكَ لَيسَ في مَوطِنٍ واحِدٍ ، وهِيَ في مَواطِنَ في ذلِكَ اليَومِ الَّذي مِقدارُهُ خَمسونَ أَلفَ سَنَةٍ ، فَجَمَعَ اللّه ُ الخَلائِقَ في ذلِكَ اليَومِ في مَوطِنٍ يَتَعارَفونَ فيهِ ، فَيُكَلِّمُ بَعضُهُم بَعضا وَيَستَغفِرُ بَعضُهُم لِبَعضٍ ، اُولئِكَ الَّذينَ بَدَت مِنهُم الطّاعَةُ مِنَ الرُّسُلِ وَالْأَتْباعِ ، وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقْوى في دارِ الدُّنْيا . وَيَلْعَنُ أَهْلُ المَعاصي_'20بَعضُهم بَعضا مِنَ الَّذينَ بَدَت مِنهُمُ المَعاصي في دارِ الدُّنيا ، وَتَعاوَنوا عَلَى الظُّلمِ وَ العُدوانِ في دارِ الدُّنيا ، وَالمُستَكبِرُونَ مِنهُم ، وَالمُستَضعَفُونَ يَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا وَ يُكَفِّرُ بَعضُهُم بَعضا .

ثُمَّ يُجمَعُونَ في مَوطِنٍ يَفِرُّ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، وَذلِكَ قَولُهُ «يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن أَخِيهِ * وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ * وَ صَ_حِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» إِذا تَعاوَنوا عَلَى الظُّلمِ وَالعُدوانِ في دارِ الدُّنيا «لِكُلِّ امرِئٍ مِّنهُم يَومَ_ئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ» .

ثُمَّ يُجمَعونَ في مَوطِنٍ يَبكُونَ فيهِ ، فَلَو أَنَّ تِلكَ الْأَصْواتَ بَدَتْ لِأَهْلِ الدُّنْيا

لَأَذْهَلَتْ جَميعَ الْخَلائِقِ عَنْ مَعايِشِهمْ ، وَصَدَعَتِ الْجِبالَ إلَّا ما شاءَ اللّه ُ ، فَلا يَزالونَ يَبكونَ حَتّى يَبكونَ الدَّمَ .

ثُمَّ يَجتَمِعونَ في مَوطِنٍ يُستَنطَقُونَ فيهِ ، فَيَقُولونَ : «وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشرِكِينَ» ولا يُقِرّونَ بِما عَمِلوا ، فَيُختَمُ عَلى أَفواهِهِم وَيُستَنطِقُ الا?يدِي وَالا?رجُلُ وَالجُلُودُ ، فَتَنطِقُ ، فَتَشهَدُ بِكُلِّ مَعصِيَةٍ بَدَت مِنهُم ، ثُمَّ يُرفَعُ الخاتَمُ عَن أَلسِنَتِهِم فَيَقولونَ لِجُلودِهِم وَأَيديهِم وَأَرجُلِهِم : لِمَ شَهِدتُم عَلَينا ؟ فَتَقولُ : أَنطَقَنا اللّه ُ الَّذي أَنطَقَ كُلَّ شَيءٍ !

ثُمَّ يَجْتَمِعونَ في مَوطِنٍ يُستَنطَقُ فيهِ جَميعُ الخَلائِقِ ، فَلا يَتَكلَّمُ أَحَدٌ « إلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَ_نُ وَ قَالَ صَوَابًا » . وَيَجتَمِعونَ في مَوطِنٍ يَختَصِمونَ فيهِ ، وَيُدانُ لِبَعضِ الخَلائِقِ مِن بَعضٍ ، وَهُوَ القَولُ ، وَذلِكَ كُلُّهُ قَبلَ الحِسابِ . فَإِذا أُخِذَ بِالحِسابِ شُغِلَ كُلُّ اِمرِئٍ بِما لَدَيهِ ، نَسأَلُ اللّه َ بَرَكَةَ ذلِكَ اليَومِ . (9) .


1- .يُلجِمُهم : يصل إلى أفواههم فيصير لهم بمنزلة اللجام يمنعهم من الكلام (النهاية : ج 4 ص 234 «لجم») .
2- .الحَفَز : الحَثّ والإعجال (النهاية : ج 1 ص 407 «حفز») .
3- .آل يَؤُول : أي رجع وصار إليه (النهاية : ج 1 ص 80 «أول») .
4- .الجيد : العُنُق (النهاية : ج 1 ص 324) .
5- .الزَّبَانِيَة : الغلاظ الشداد واحدهم زبنيّة (تاج العروس : ج 18 ص 255 «زبن») .
6- .الحُقُب : ثمانون سنة من سنين الآخرة ، جمعها أحقاب (مجمع البحرين : ج 1 ص 431 «حقب») .
7- .المصباح للكفعمي : ص 970 ، أعلام الدين : ص 73 نحوه ، بحارالأنوار : ج 77 ص 342 ح 28 ، شرح نهج البلاغة : ج 19 ص 142 ، كفاية الطالب : ص 396 عن أبي صالح وكلاهما نحوه ، كنزالعمّال : ج 16 ص 212 ح 44234 .
8- .. النبأ : 38 .
9- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 357 ح 16 ، التّوحيد : ص 255 ح 5 عن أبي المعمر السّعداني ، الاحتجاج : ج 1 ص 561 ح 137 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 7 ص 313 ح 7 .

ص: 225

1639.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در خطبه اى رسا و خالى از حرف الف ، در باره احوال انسان در روز رستاخيز _ : عرقش بر گوشه هاى دهانش سرازير مى شود . تشويش و بى قرارى ، طاقت از كف او مى ربايد ؛ امّا نه بر اشك او رحمى آورده مى شود، نه فريادش شنيده مى شود و نه حجّتش پذيرفته مى گردد . كارنامه اش به دست او داده مى شود و جرم و گناهانش بر او آشكار مى گردد . هر عضوى از او به كارهاى بدش گويا مى شود ؛ چشمش به نگاه هاى [نامشروع] خويش گواهى مى دهد، دستش به ضربه اى كه زده، پايش به گامى كه برداشته، پوستش به تماسى كه برقرار كرده و شرمگاهش به آميزشى كه كرده است . منكر و نكير ، تهديدش مى كنند و پرده از ديدش كنار مى رود . (1) به گردنش زنجير مى كشند و بر دستانش كُند مى زنند . تك و تنها او را مى كِشند و با غم و اندوهى سخت ، وارد جهنّم مى گردد . پس در آتشِ افروخته (جحيم) ، پيوسته عذاب و شكنجه مى شود و از جوشاب ، چنان شربتى به او مى نوشانند كه چهره اش بريان و پوستش كنده مى شود . دوزخبانان با گرز آهنين ، بر او مى كوبند . پوست سوخته او دوباره از نو مى رويد . فرياد كمك سر مى دهد ؛ امّا نگهبانان جهنّم به او اعتنايى نمى كنند و [او باز] فرياد مى زند . پس روزگارى دراز ، با پشيمانى درنگ مى كند. پناه مى بريم به پروردگار توانا از شرّ هر فرجامى!1640.كتاب من لا يحضره الفقيه عن كامل بن العلاء : تفسير العيّاشى _ به نقل از ابو معمّر سعدى _ : مردى نزد على عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤمنان! من در كتاب آسمانى خدا ، دچار شك شده ام .

على عليه السلام به او فرمود : «مادرت در سوگت بنشنيد! چگونه در كتاب آسمانى خدا ، دچار شك شده اى؟».

مرد گفت: چون ملاحظه كرده ام كه آيات قرآن، يكديگر را نفى ونقض مى كنند.

فرمود : «بگو آنچه را كه در آن شك كرده اى» .

مرد گفت : خداوند مى فرمايد : «روزى كه روح و فرشتگان ، به صف مى ايستند ، هيچ كس سخن نمى گويد ، مگر كسى كه خداى مهربان به او اجازه دهد ، و او حقيقت را مى گويد» ، و در جايى ديگر از قول آنها مى فرمايد : «به پروردگارمان خدا سوگند كه ما مشرك نبوديم» و مى فرمايد : «روز قيامت ، بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مى كنند» و مى فرمايد : «اين مجادله اهل آتش ، قطعا راست است» و مى فرمايد : «در حضور من مجادله مكنيد» و مى فرمايد : «امروز بر دهان هاى آنان مُهر مى نهيم و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى آوردند ، گواهى مى دهند» . يك بار [مى فرمايد كه] سخن مى گويند ، يك بار سخن نمى گويند . يك بار پوست ها و دست ها و پاها سخن مى گويند ، يك بار سخن نمى گويند ، مگر آن كه خداى مهربان اجازه دهد و حقيقت را بگويند . اينها چگونه است اى امير مؤمنان؟

فرمود : «اينها در يك جا نيست ؛ بلكه هر كدام مربوط به موطنى از آن روزى مى شود كه پنجاه هزار سال طول مى كشد . در آن روز ، خداوند ، خلايق را در موطنى گرد مى آورد ، و در آن جا خلايق با يكديگر آشنا مى شوند و با هم سخن مى گويند و هر يك براى ديگرى طلب آمرزش مى كند . اينان كسانى هستند كه در سراى دنيا از پيامبران و پيروان آنها فرمان بردارى كرده اند و در كارهاى نيك و پرهيزگارى ، همديگر را كمك رسانده اند ؛ امّا گنهكاران ، يكديگر را لعنت مى كنند و اينان كسانى هستند كه در سراى دنيا از آنان گناه سر زده و در ستم و تجاوز به يكديگر كمك كرده اند ، اعم از مستكبران و مستضعفان . آنان يكديگر را لعنت مى كنند و برخى شان برخى ديگر را انكار مى نمايند . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند كه در آن جا از يكديگر مى گريزند ، و اين است سخن خدا كه : «روزى كه آدمى از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود مى گريزد» ؛ زيرا در سراى دنيا بر ستم و تجاوز همكارى كرده اند ، «در آن روز ، هر كسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مى دارد» . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند كه در آن جا مى گريند ، به طورى كه اگر آن صداها براى مردم دنيا آشكار شود ، همه خلايق

را از را از زندگى شان باز مى دارد و كوه ها از هم مى شكافند ، مگر آنچه خدا بخواهد . پس پيوسته مى گريند تا جايى كه خون گريه مى كنند . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و در آن جا از آنها مى خواهند كه سخن بگويند . پس مى گويند : «به پروردگارمان خدا سوگند كه ما مشرك نبوده ايم» و به كارهايى كه مى كرده اند ، اقرار نمى كنند . از اين رو ، لذا خداوند بر دهان هايشان مُهر مى زند و از دست ها و پاها و پوست ها مى خواهد كه سخن بگويند ، و آنها به سخن مى آيند و به هر گناهى كه از ايشان سر زده است ، گواهى مى دهند . آن گاه مهر از زبان هايشان برداشته مى شود و به پوست ها و دست ها و پاهاى خود مى گويند : چرا عليه ما گواهى داديد؟ و آنها مى گويند : ما را همان خدايى به سخن آورد كه هر چيزى را به سخن آورده است .

سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و از همه خلايق خواسته مى شود كه سخن گويند و هيچ كس زبان به سخن نمى گشايد ، «مگر كسى كه خداى مهربان به او اجازه دهد و حقيقت را مى گويد» . سپس در موطنى ديگر گرد مى آيند و در آن جا با يكديگر مجادله مى كنند و برخى خلايق ، برخى ديگر را محكوم مى كنند و اين همان گفتن [حقيقت در سخن خداوند است] . همه اينها پيش از حسابرسى است ، و چون كار حسابرسى شروع شود ، هر فردى به كار خود مشغول مى گردد . از خداوند ، بركت آن روز را مى خواهيم . .


1- .در بيشتر منابع اين حديث، به جاى «كشف عنه بصير» ، جمله : «كشف له حيث يصير» يا «كشف له عن حيث يصير» آمده كه معنايش اين است: «آن جا كه به سويش روان است [يعنى جايگاهش در دوزخ] ، برايش مكشوف مى شود»، و ظاهرا اين ضبط جمله ، درست تر است ، و اللّه أعلم .

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

1641.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : لَيسَت تَشهَدُ الجَوارِحُ عَلى مُؤمِنٍ ، إِنَّما تَشهَدُ عَلى مَن حَقَّت عَلَيهِ كَلِمَةُ العَذابِ ، فَأَمّا المُؤمِنُ فَيُعطى كِتابَهُ بِيَمينِهِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «فَمَن أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَ_ائكَ يَقرَءُونَ كِتَ_بَهُم وَ لَا يُظلَمُونَ فَتِيلاً» . (1)9 / 4مُكالَمَةُ أهلِ الجَنَّةِ والنّارِالكتاب«وَنَادَى أَصْحَ_بُ الْجَنَّةِ أَصْحَ_بَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّ__لِمِينَ» . (2)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 32 ح 1 عن محمّد بن سالم ، بحار الأنوار : ج 7 ص 318 ح 14 .
2- .الأعراف : 44 .

ص: 229

9 / 4 گفتگوى بهشتيان و دوزخيان

1889.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : اعضاى بدن ، عليه مؤمن شهادت نمى دهند ؛ بلكه عليه كسى شهادت مى دهند كه سزاوار عذاب است ؛ امّا مؤمن، كارنامه اش به دست راست او داده مى شود . خداوند عز و جل فرموده است : «امّا كسى كه كارنامه او به دست راستش داده شود ، اينان كارنامه خويش را مى خوانند و به قدر نَخَك هسته خرمايى به آنها ستم نمى شود» .9 / 4گفتگوى بهشتيان و دوزخيانقرآن«و بهشتيان، دوزخيان را آواز مى دهند كه: «ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، درست يافتيم . آيا شما [ نيز ] آنچه را پروردگارتان وعده كرده بود ، راست و درست يافتيد؟» . مى گويند: آرى . پس آواز دهنده اى ميان آنان آواز در مى دهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد!»» .

.

ص: 230

«وَنَادَى أَصْحَ_بُ النَّارِ أَصْحَ_بَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَ_فِرِينَ» . (1)

الحديث1882.موسى عليه السلام ( _ لَمّا وَقَفَ عَلى فِرعَونَ _ ) الدّروع الواقية : فيِ الحَديثِ عَنِ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله : أَنَّهم يَعرِفونَ أَنَّ أَهلَ الجَنَّةِ في نَعيمٍ عَظيمٍ فَيُؤَمِّلونَ أَن يُطعِموهُم أَو يَسقوهُم لِيَخِفَّ عَنهُم بَعضُ العَذابِ الأَليمِ ، كَما قالَ جَلَّ جَلالُهُ : «وَنَادَى أَصحَ_بُ النَّارِ أَصحَ_بَ الجَنَّةِ أَن أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ » (2) قالَ : فَيُحبَسُ عَنهُمُ الجَوابُ أَربَعينَ سَنَةً ، ثُمَّ يُجيبونَهُم بِلِسانِ الاحتِقارِ وَالتَّهَوُّنِ : «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الكَ_فِرِينَ » (3) ! فَيَرَونَ أَنَّ الخَزَنَةَ عِندَهُم يُشاهِدونَ ما قَد نَزَلَ بِهِم مِنَ المَصائِبِ ، فَيُؤَمِّلونَ أن يَجِدُوا عِندَهُم فَرَجا بِسَبَبٍ مِنَ الأَسبابِ ، فَقالَ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : «وَ قَالَ الَّذِينَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّكُم يُخَفِّف عَنَّا يَومًا مِّنَ العَذَابِ » (4) . (5)9 / 5مَلامَةُ أصحابِ الأَعرافِ أصحابَ النّارِالكتاب«وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَ_رُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَ_بِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّ__لِمِينَ * وَنَادَى أَصْحَ_بُ الأَْعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُم بِسِيمَ_اهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ * أَهَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لَاخَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ» . 6

.


1- .الأعراف : 50 .
2- .. الأعراف : 50 .
3- .. غافر : 49 .
4- .. الدّروع الواقية : ص 277 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 304 ح 63 .
5- .الأعراف : 47 _ 49 .

ص: 231

9 / 5 سرزنش ياران اعراف ، ياران آتش را

«و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد» . مى گويند: خدا آنها را بر كافران ، حرام كرده است» .

حديث1875.عنه صلى الله عليه و آله : الدروع الواقية : در حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه آنان (دوزخيان) مى دانند كه بهشتيان در ناز و نعمتى عظيم به سر مى برند . پس آرزو مى كنند كه بهشتيان به آنها غذايى يا آبى دهند تا عذاب دردناك آنان ، اندكى تخفيف يابد . خداوند عز و جل در اين باره فرموده است : «و دوزخيان ، بهشتيان را آواز مى دهند كه : از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده ، بر ما فرو ريزيد» ؛ امّا چهل سال پاسخى نمى شنوند . سپس با زبان تحقير و خفّت به آنها جواب مى دهند : «خدا آنها را بر كافران ، حرام كرده است» . پس چشمشان به دوزخبانان مى افتد كه شاهد بلاها و عذاب هايى هستند كه بر سرشان آمده است . آرزو مى كنند به سببى از اسباب ، نزد ايشان به گشايشى دست يابند . خداوند عز و جل در اين باره نيز فرموده است : «و كسانى كه در آتش اند ، به نگهبانان دوزخ مى گويند : پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد» .9 / 5سرزنش ياران اعراف ، ياران آتش راقرآن«و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود، مى گويند: «پروردگارا! ما را در زمره گروه ستمكاران قرار مده» . و اهل اَعراف، مردانى را كه آنان را از سيمايشان مى شناسند، ندا مى دهند [ و ] مى گويند: «جمعيت شما و آن [ همه ] گردنكشى كه مى كرديد، به حال شما سودى نداشت.» * «آيا اينان همان كسان نبودند كه سوگند ياد مى كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟» «[ اينك ] به بهشت درآييد. نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى شويد»» .

.

ص: 232

الحديث1869.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَراغِ مِنَ الاِس ) مجمع البيان عن ابن عبّاس : «وَنَادَى» أي وسَيُنادي «أَصحَ_بُ الأَْعْرَافِ رِجَالًا» من أصحابِ النّارِ «يَعْرِفُونَهُم بِسِيمَ_اهُمْ » أَي بِصِفاتِهِمْ ؛ يَدْعونَهُم بِأَساميهِم وَكُناهُم ، وَيُسَمّونَ رُؤَساءَ المُشرِكينَ . (1)9 / 6طَلَبُ التَّخفيفِالكتاب«وَ قَالَ الَّذِينَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُواْ رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ * قَالُواْ أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ بَلَى قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إلَّا فِى ضَلَالٍ * إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ * يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» . (2)

الحديث1863.الإمام عليّ عليه السلام : الدر المنثور عن ابن جريج : بَلَغَنا أنَّ أهلَ النّارِ نادَوا خَزَنَةَ جَهَنَّمَ أنِ «ادْعُواْ رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ» فَلَم يُجيبوهُم ما شاءَ اللّه ُ ، فَلَمّا أجابوهُم بَعدَ حينٍ قالوا لَهُم : «فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إِلّا فِى ضَلَالٍ» (3) ، ثُمَّ نادَوا «يَ_مَ__لِكُ» لِخازِنِ النّارِ

«لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ» ، فَسَكَتَ عَنهُم مالِكٌ مِقدارَ أربَعينَ سَنَةً ، ثُمَّ أجابَهُم فَقالَ : «إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» (4) ، ثُمَّ نادَى الأَشقِياءُ رَبَّهُم فَقالوا : «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ» فسكَتَ عَنهُم ... مِقدارَ الدُّنيا ، ثُمَّ أجابَهُم بَعدَ ذلِكَ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (5) . (6) .


1- .. مجمع البيان : ج 4 ص 654 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 333 .
2- .غافر : 49 _ 52 .
3- .غافر : 50 .
4- .الزخرف : 77 .
5- .المؤمنون : 107 و 108 .
6- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 120 نقلاً عن ابن جرير وابن المنذر .

ص: 233

9 / 6 درخواست تخفيف

حديث1861.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه : «و اهل اعراف ، مردانى را كه آنها را از سيمايشان مى شناسند ، ندا مى دهند» _ : يعنى با خصوصياتشان آنها را مى شناسند و با نام و كنيه صدايشان مى زنند و سرانِ مشركان را نام مى برند .9 / 6درخواست تخفيفقرآن«و كسانى كه در آتش اند، به نگهبانان جهنّم مى گويند: «پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد». مى گويند: «مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوى شما نياوردند؟» . مى گويند: «چرا». مى گويند: «پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» . در حقيقت، ما فرستادگان خود را و [نيز] كسانى را كه گرويده اند، در زندگى دنيا و روزى كه گواهان بر پاى مى ايستند ، يارى مى كنيم ؛ همان روزى كه ستمگران را پوزش خواهى شان سود نمى بخشد و براى آنان لعنت است و برايشان بدفرجامىِ آن سراى است».

حديث1855.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) الدرّ المنثور _ به نقل از ابن جَريج _ : روايت شده است كه دوزخيان به نگهبانان جهنّم مى گويند : «پروردگارتان را بخوانيد تا يك روز از اين عذاب را به ما تخفيف دهد» ؛ ولى آنان تا مدّتى كه خدا بخواهد ، پاسخ دوزخيان را نمى دهند و پس از مدّتى كه پاسخشان را مى دهند، مى گويند: «پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» . دوباره به نگهبان دوزخ مى گويند كه : «اى مالك! پروردگارت [را بخوان تا]

جان ما را بستاند» ؛ ولى مالك نيز تا چهل سال ، پاسخ ايشان را نمى دهد و سپس در پاسخشان مى گويد: «شما ماندگاريد» .

آن گاه ، تيره بختان ، پروردگارشان را مى خوانند و مى گويند: «پروردگارا ! ما را از اين جا (آتش) بيرون بياور. اگر دو باره [به بدى] بازگشتيم، در آن صورت ، ستمگر خواهيم بود» و خدا به اندازه [عمرِ] دنيا در پاسخ آنان سكوت مى كند و آن گاه ، پاسخشان مى دهد كه: «در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» .

.

ص: 234

9 / 7طَلَبُ الشَّفيعِ والصَّديقِالكتاب«فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ» . (1)

الحديث1849.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : لَقَد عَظُمَت مَنزِلَةُ الصَّديقِ! حتّى إنَّ أهلَ النّارِ لِيَستَغيثونَ بِهِ ، ويَدعونَهُ فِي النّارِ قَبلَ القَريبِ وَالحَميمِ ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل مُخبِرا عَنهُم : «فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ» . (2)9 / 8طَلَبُ الطَّعامِ وَالشَّرابِالكتاب«وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ» . . (3)

«وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا» . (4)

.


1- .الشعراء : 100 و 101 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 517 ح 1133 و ص 609 ح 1259 كلاهما عن الحسن بن صالح بن حيّ ، بحارالأنوار : ج 74 ص 176 ح 11 .
3- .الأعراف : 50 .
4- .الكهف : 29 .

ص: 235

9 / 7 درخواست شفيع و دوست
9 / 8 درخواست آب و غذا

9 / 7درخواست شفيع و دوستقرآن«پس ما نه شفاعت كنندگانى داريم و نه دوستى دلسوز» .

حديث1838.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاةِ المُعتَصِمينَ _ ) امام صادق عليه السلام : به راستى كه دوست ، چنان جايگاه والايى دارد كه حتّى دوزخيان نيز از او فريادخواهى مى كنند و قبل از خويشاوندان و نزديكان ، او را به كمك مى خوانند. خداوند عز و جل به نقل از آنان مى فرمايد: «ما نه شفاعت كنندگانى داريم و نه دوستى دلسوز» .9 / 8درخواست آب و غذاقرآن«و دوزخيان، بهشتيان را آواز مى دهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد». [در پاسخ ]مى گويند: «خدا اينها را بر كافران ، حرام كرده است»».

«و اگر فريادرسى جويند، به آبى چون مسِ گداخته كه چهره ها را بريان مى كند ، يارى مى شوند. وه! چه بد شرابى است و چه زشت جايگاهى».

.

ص: 236

الحديث1831.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُلقى عَلى أهلِ النّارِ الجوعُ ، فَيَعدِلُ ما هُم فيهِ مِنَ العَذابِ ، فَيَستَغيثونَ ، فَيُغاثونَ بِطَعامٍ مِن ضَريعٍ لا يُسمِنُ ولا يُغني مِن جوعٍ ، فَيَستَغيثونَ بِالطَّعامِ ، فَيُغاثونَ بِطَعامٍ ذي غُصَّةٍ ، فَيَذكُرونَ أنَّهُم كانوا يُجيزونَ الغُصَصَ فِي الدُّنيا بِالشَّرابِ ، فَيَستَغيثونَ بِالشَّرابِ ، فَيُرفَعُ إلَيهِمُ الحَميمُ بِكَلاليبِ الحَديدِ ، فَإِذا دَنَت مِن وُجوهِهِم شَوَت وُجوهَهُم ، فَإِذا دَخَلَت بُطونَهُم قَطَعَت ما في بُطونِهِم .

فَيَقولونَ : اُدعوا خَزَنَةَ جَهَنَّمَ ، فَيَقولونَ : «أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُواْ بَلَى قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعَ_ؤُاْ الْكَ_فِرِينَ إلَّا فِى ضَلَالٍ» فَيَقولونَ : اُدعوا مالِكا ، فَيَقولونَ : «يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ» ! فَيُجيبُهُم : «إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» . (1)1830.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الثَّماني رَكَع ) الكافي عن زرارة : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّه ِ عز و جل : «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ» (2)

؟ قالَ : تُبَدَّلُ خُبزَةً نَقِيَّةً يَأكُلُ مِنهَا النّاسُ حَتّى يَفرُغوا مِنَ الحِسابِ . فَقالَ لَهُ قائِلٌ : إنَّهُم لَفي شُغُلٍ يَومَئِذٍ عَنِ الأَكلِ وَالشُّربِ! فَقالَ : إنَّ اللّه َ عز و جلخَلَقَ ابنَ آدَمَ أجوَفَ ، ولا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ، أهُم أشَدُّ شُغلاً يَومَئِذٍ أم مَن فِي النّارِ ؟ فَقَدِ

استَغاثوا ، وَاللّه ُ عز و جل يَقولُ : «وَ إِن يَسْتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِى الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ» . (3) .


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 707 ح 2586 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 65 ح 84 ، البعث والنشور : ص 303 ح 547 كلّها عن أبي الدرداء ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 93 ح 13 عن أبي الدرداء من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، كنزالعمّال : ج 14 ص 531 ح 39527 وراجع : إرشاد القلوب : ص 36 .
2- .إبراهيم : 48 .
3- .الكافي : ج 6 ص 287 ح 4 ، المحاسن : ج 2 ص 159 ح 1434 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 327 ح 30 ، بحارالأنوار : ج 7 ص 109 ح 36 .

ص: 237

حديث1828.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در دوزخيان، چنان گرسنگى اى افكنده مى شود كه با عذابى كه در آن به سر مى برند ، برابرى مى كند. پس فرياد كمك خواهى بر مى دارند ؛ ولى با خوراكى از خارِ خشك _ كه نه فربه مى سازد و نه گرسنگى را مى زدايد _ به فريادشان رسيده مى شود. دوباره فرياد بر مى آورند كه گرسنه ايم . اين بار ، خوراكى گلوگير به آنان خورانده مى شود. به ياد مى آورند كه در دنيا اگر لقمه اى در گلويشان گير مى كرد ، آن را با نوشيدن آب فرو مى بردند. پس آب مى طلبند، و با چنگك هاى آهنى، ظرف هاى آب جوشان به طرفشان برده مى شود. همين كه به نزديك صورت آنان مى رسد، چهره هايشان را بريان مى كند . و چون وارد معده هايشان شود ، امعا و احشاى آنها را تكّه تكّه مى كند .

در اين هنگام، مى گويند: نگهبانان جهنّم را بخوانيد . و آنها به ايشان مى گويند: «مگر پيامبرانتان دلايل روشن به سوى شما نياوردند ؟! مى گويند: «چرا». مى گويند: پس بخوانيد ؛ ولى دعاى كافران جز در بيراهه نيست» .

دوزخيان مى گويند: مالك [_ِ دوزخ ]را بخوانيد [و از او خواهش كنيد]، پس مى گويند: «اى مالك ! پروردگارت [را بخوان تا] جان ما را بستاند» و او پاسخشان مى دهد كه: «شما ماندگاريد» .1827.عنه عليه السلام : الكافى _ به نقل از زراره _ : از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداى عز و جل پرسيدم: «روزى كه زمين به زمينى ديگر بَدَل مى شود» .

فرمود: «به گِرده نانى خالص تبديل مى شود و مردم از آن مى خورند تا آن گاه كه از حسابرسى فارغ شوند» .

كسى گفت : در آن روز، آنان چندان گرفتارند كه به خوردن و آشاميدن نمى رسند!

فرمود: «خداوند عز و جل آدمى زاده را ميانْ تهى آفريده است و ناگزير از خوردن و آشاميدن است . آيا در آن روز ، آنان گرفتارترند يا كسانى كه در آتش اند؟ [حتّى]

كسانى هم كه در آتش اند ، آب [و غذا ]مى طلبند، و خداوند عز و جل مى فرمايد: «و اگر آب بطلبند، با آبى چون مسِ گداخته به دادشان رسيده مى شود كه چهره ها را بريان مى كند، و چه بد نوشيدنى است آن !» » . .

ص: 238

1826.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في حِجابِهِ _ ) الإمام الباقر أو الإمام الصّادق عليهماالسلام : إِنَّ أَهلَ النّارِ يَموتُونَ عِطاشا ، وَ يَدخُلونَ قُبورَهُم عِطاشا ، وَيُحشَرُونَ عِطاشا ، وَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ عِطاشا ، فَيُرفَعُ لَهُم قَراباتُهُم مِنَ الجَنَّةِ فَيَقولونَ : «أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ » . (1)1825.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : «يَومَ التَّنَادِ» (2) يَومٌ يُنادى أَهلُ النّارِ أَهلَ الجَنَّةِ : «أَن أَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ» . (3)9 / 9شِدَّةُ التَّخاصُمِالكتاب«هَ_ذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَئَابٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَ_ذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ * وَ ءَاخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَ جٌ * هَ_ذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبَا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُواْ النَّارِ * قَالُواْ بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبَا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُواْ رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَ_ذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِى النَّارِ * وَ قَالُواْ مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ» . (4)

«احْشُرُواْ الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ وَ أَزْوَ جَهُمْ وَ مَا كَانُواْ يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَ طِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئولُونَ * مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ * بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ * وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ * قَالُواْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ * قَالُواْ بَل لَّمْ تَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ * وَ مَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانِ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ * فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ * فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ * فَإِنَّهُمْ يَوْمَ_ئِذٍ فِى الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ * إِنَّا كَذَ لِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ * إِنَّهُمْ كَانُواْ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَ_هَ إلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ * وَ يَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُواْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونِ * بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ * إِنَّكُمْ لَذَائِقُواْ الْعَذَابِ الْأَلِيمِ * وَ مَا تُجْزَوْنَ إلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (5)

«وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ * قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ» . (6)

«وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ * وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ * فَكُبْكِبُواْ فِيهَا هُمْ وَ الْغَاوُنَ * وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ * قَالُواْ وَ هُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ * تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ * إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ * وَ مَا أَضَلَّنَا إلَّا الْمُجْرِمُونَ * فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَةً وَ مَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ» . (7)

«قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُِولَ_اهُمْ رَبَّنَا هَ_ؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَ_ئتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَ_كِن لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَ_اهُمْ لأُِخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ» . (8)

.


1- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 19 ح 49 عن إبراهيم بن عبد الحميد ، بحار الأنوار : ج 8 ص 338 ح 17 وراجع : تفسير الطّبري : ج 9 الجزء 16 ص 127 .
2- .. غافر : 32 .
3- .معاني الأخبار : ص 156 عن حفص بن غياث ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 19 ح 50 عن الزهري ، تفسير القمّي : ج 2 ص 256 من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 59 ح 5 .
4- .ص : 55 _ 64 .
5- .الصافّات : 22 _ 39 .
6- .غافر : 47 و 48 .
7- .الشعراء : 91 _ 103 .
8- .الأعراف : 38 و 39 .

ص: 239

9 / 9 ستيزه گرى شديد

1816.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : اهل آتش ، تشنه مى ميرند و تشنه وارد قبرهايشان مى شوند و تشنه به حشر مى آيند و تشنه داخل دوزخ مى شوند . پس ، خويشاوندانشان را از دور در بهشت مى بينند و به آنها مى گويند : «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد» .1815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : «روزِ ندا دادن به يكديگر» روزى است كه دوزخيان به بهشتيان ندا مى دهند كه : «از آن آب يا از آنچه خدا روزى تان كرده است ، بر ما فرو ريزيد» .9 / 9ستيزه گرى شديدقرآن«اين است [حال بهشتيان] و [امّا] براى طغيانگران ، به راستى كه بد فرجامى است ؛ به جهنّم مى روند كه چه بد آرامگاهى است ! اين ، جوشاب و چركاب است . بايد آن را بچشند ، و از همين گونه، انواع ديگر [عذاب ها]. اينها گروهى هستند كه با شما به اجبار وارد [آتش ]مى شوند . بدا به حال آنها ؛ زيرا آنان داخل آتش مى شوند. [به رؤساى خود ]مى گويند: «بلكه بر خود شما خوش مباد! اين عذاب را شما خود براى ما از پيش فراهم آورديد، و چه بد قرارگاهى است». مى گويند: «پروردگارا ! هر كس اين عذاب را از پيش براى ما فراهم آورده، عذاب او را در آتش ، دو چندان كن» و مى گويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از اشرار مى شمرديم ، يا آنان را [در دنيا ]به ريشخند مى گرفتيم ، نمى بينيم؟ يا چشمان [ما ]بر آنها نمى افتد؟» . اين ستيزه اهل آتش ، قطعا راست است».

«كسانى را كه ستم كرده اند ، با هم رديفانشان و آنچه غير از خدا مى پرستيده اند، گرد آوريد و به سوى آتشِ افروخته ، رهبرى شان كنيد و آنان را باز داريد كه آنها مسئول اند. شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى كنيد؟! [نه!] بلكه امروز ، آنان از دَرِ تسليم درآمدگان اند. و بعضى به بعضى ديگر روى مى آورند و از يكديگر مى پرسند. مى گويند: «شما [ظاهرا] از درِ راستى با ما در مى آمديد» . [متّهمان] مى گويند: «[نه! ]بلكه شما با ايمان نبوديد و ما هيچ تسلّطى بر شما نداشتيم ؛ بلكه خودتان سركش بوديد. پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد كه ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم. و شما را گم راه كرديم؛ زيرا خودمان گم راه بوديم» . پس آنان در آن روز ، در عذاب ، شريك يكديگرند. آرى، ما با مجرمان چنين رفتار مى كنيم ؛ چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى شد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبّر مى ورزيدند و مى گفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه ، دست از خدايانمان بر داريم؟!»؛ ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است . در واقع ، شما عذاب پردرد را خواهيد چشيد و جز آنچه مى كرديد ، جزا نمى يابيد».

«و آن گاه كه در آتش ، شروع به آوردن حجّت مى كنند، زيردستان به كسانى كه گردنكش بودند، مى گويند: «ما پيرو شما بوديم . پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟» . كسانى كه گردنكشى مى كردند، مى گويند: «اكنون همه ما در آن هستيم . خداست كه ميان بندگان ، داورى كرده است»».

«و آتشِ افروخته ، براى گم راهان ، نمودار مى گردد و به آنان گفته مى شود: «كجايند آن چيزهايى كه به جاى خدا مى پرستيديد ؟! آيا يارى تان مى كنند ، يا خود را يارى مى دهند؟» . پس آنها و همه گم راهان و نيز همه سپاهيان ابليس ، در آن افكنده مى شوند . آنها در آن جا با يكديگر ستيزه مى كنند و مى گويند: «سوگند به خدا كه ما در گم راهىِ آشكارى بوديم ، آن گاه كه شما را با پروردگار جهانيان ، برابر مى كرديم ، و جز تبهكاران ما را گم راه نكردند. در نتيجه، نه شفاعتگرانى داريم و نه دوستى نزديك. و اى كاش بازگشتى داشتيم تا از مؤمنان مى شديم». به راستى كه در اين، عبرتى است ؛ ولى بيشترشان مؤمن نبودند».

«مى فرمايد: «به ميان امّت هايى از پرى و آدمى برويد كه پيش از شما وارد آتش شدند» و هر بار كه امّتى وارد [آتش] شود ، همتايش را لعنت مى كند ، تا آن كه چون همگى در آن به هم پيوندند ، پيروانشان در باره پيشوايانشان مى گويند: «پروردگارا ! اينان ما را گم راه كردند. پس عذاب آتشى دو برابر به آنان بده» . خدا مى فرمايد: «براى هر كدام ، دو چندان است ؛ ولى شما نمى دانيد» و پيشوايانشان به پيروانشان مى گويند: «شما بر ما امتيازى نداريد . پس به سزاى آنچه به دست مى آورديد، عذاب را بچشيد»».

.

ص: 240

. .

ص: 241

. .

ص: 242

الحديث1805.الدرّ المنثور عن ابن عبّاس : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا» (1) _ : بَرِئَ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ولَعَنَ بَعضُهُم بَعضا ، يُريدُ بَعضُهُم أن يَحُجَّ بَعضا رَجاءَ الفَلجِ فَيُفلِتوا مِن عَظيمِ ما نَزَلَ بِهِم ، ولَيسَ بِأَوانِ بَلوى ، ولاَ اختِبارٍ ولا قَبولِ مَعذِرَةٍ ، ولاتَ حينَ نَجاةٍ! (2)1804.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام _ لأصحابه _ : إذَا استَقَرَّ أهلُ النّارِ فِي النّارِ يَفقِدونَكُم فَلا يَرَونَ مِنكُم أحَدا ، فَيَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ : «مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ» قالَ : وذلِكَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «إِنَّ ذَ لِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ» (3) يَتَخاصَمونَ فيكُم فيما كانوا يَقولونَ فِي الدُّنيا . (4)9 / 10رَهَقُ الذِّلَّةِالكتاب«وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْ_لِمًا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (5)

.


1- .الأعراف : 38 .
2- .الكافي : ج 2 ص 31 ح 1 عن محمّد بن سالم ، تفسير نور الثقلين : ج 2 ص 29 ح 108 ، بحارالأنوار : ج 69 ص 88 ح 30 .
3- .ص : 62 _ 64 .
4- .الكافي : ج 8 ص 141 ح 104 عن عنبسة ، بحارالأنوار : ج 8 ص 354 ح 5 .
5- .يونس : 27 .

ص: 243

9 / 10 تنگناى خوارى

حديث1798.السنن الكبرى عن ابن عبّاس : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال كه: «هر بار كه امّتى وارد [آتش] گردد ، همتايش را لعنت مى كند ، تا آن كه چون همگى در آن به هم پيوستند» _ : اين عدّه از آن عدّه بيزارى مى جويند و آن عدّه اين عدّه را لعنت مى كنند . عدّه اى با عدّه اى ديگر احتجاج مى كنند ، بدان اميد كه [در اين ستيزه گرى] چيره شوند و از بلاى بزرگى كه بر آنان فرود آمده است، بِرَهَند ، غافل از اين كه آن هنگام ، نه موقع امتحان است، نه هنگام پذيرش پوزش، و نه هنگام رهايى.1797.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «وَ لَقَدْ عَهِد ) امام صادق عليه السلام : _ به يارانش _ : آن گاه كه دوزخيان در آتش قرار گيرند ، شما [مؤمنان ]را گم مى كنند و هيچ يك از شما را نمى بينند. در اين هنگام ، به يكديگر مى گويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما آنان را از بَدان مى شمرديم ، يا آنان را [در دنيا] به ريشخند مى گرفتيم ، نمى بينيم؟ يا چشم ها[ى ما] بر آنها نمى افتد؟» .

اين ، سخن خداى عز و جل است كه: «اين ستيزه اهل آتش ، قطعا راست است» . آنان در باره شما، راجع به آنچه در دنيا مى گفتند، با يكديگر ستيزه (بگو مگو) مى كنند .9 / 10تنگناى خوارىقرآن«و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، جزاى هر بدى اى ، مانند آن است و خوارى ، آنان را فرو مى گيرد . آنان در مقابل خدا، هيچ حمايتگرى ندارند . گويى چهره هايشان با پاره هايى از شبِ تار ، پوشانده شده است . آنان همدم آتش اند و در آن ، جاودانه خواهند بود».

.

ص: 244

الحديث1791.الإمام الباقر عليه السلام : التوحيد عن محمّد بن عليّ الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَوله عز و جل : «يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ» (1) _ : تَبارَكَ الجَبّارُ (2) ، ثُمَّ أشارَ إلى ساقِهِ فَكَشَفَ عَنهَا الإِزارَ . قالَ : «وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ» (3) ، قالَ : اُفحِمَ (4) القَومُ ودَخَلتَهُمُ الهَيبَةُ ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ ، وبَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ «خَ_شِعَةً أَبْصَ_رُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كَانُواْ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سَ__لِمُونَ» (5) . (6)1790.سنن ابن ماجة عن اُسامة بن زيد : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ الَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ» (7) _ : هؤُلاءِ أهلُ البِدَعِ وَالشُّبَهاتِ وَالشَّهَواتِ ، يُسَوِّدُ اللّه ُ وُجوهَهُم ثُمَّ يَلقونَهُ ... ويُلبِسُهُمُ الذُّلَّ وَالصَّغارَ . (8)9 / 11تَمَنّي الرُّجوعِ إلَى الدُّنياالكتاب«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَ رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ * وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّا كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (9)

«وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَ__لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِايَ_تِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» . (10)

«فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» . 11

راجع : الأحزاب : 66 ، الفرقان : 27 ، الزمر : 58 _ 60 ، الفجر : 23 و 24 .

.


1- .القلم : 42 .
2- .قال الشيخ الصدوق قدس سره في ذيل الحديث معلِّقا : قوله عليه السلام «تبارك الجبّار ، وأشار إلى ساقه فكشف عن الإزار» يعني به : تبارك الجبّار أن يوصف بالساق الذي هذا صفته .
3- .أفحَمتُ الخَصمَ : إذا أسكَتُّهُ بالحُجّةِ (المصباح المنير : ص 464 «فحم») .
4- .القلم : 43 .
5- .التوحيد : ص 154 ح 2 ، بحارالأنوار : ج 4 ص 7 ح 15 .
6- .يونس : 27 .
7- .تفسير القمّي : ج 1 ص 311 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 2 ص 298 ح 20 .
8- .البقرة : 166 و 167 .
9- .الأنعام : 27 .
10- .الشعراء : 102 .

ص: 245

9 / 11 آرزوى بازگشت به دنيا

حديث1781.الكافي عن ابن الطيّار : التوحيد _ به نقل از محمّد بن على حلبى _ : از امام صادق عليه السلام در باره آيه «روزى كه ساق ، آشكار شود» پرسيدم . فرمود: «بلندمرتبه است خداى بزرگ!» سپس با اشاره به ساق پاى خود ، دامان آن را بالا زد . (1)

امام عليه السلام اين آيه را خواند : «و به سجده فرا خوانده مى شوند ؛ ولى نمى توانند [سجده كنند]» و فرمود: «[يعنى] مردم ، مُجاب مى شوند و هيبت ، وجودشان را فرا مى گيرد، چشم ها خيره مى گردند و [از ترس ،] قلب ها به حلق ها مى رسند ، «ديدگانشان به زير افتاده است و خوارى ، آنان را فرا مى گيرد ، در حالى كه [پيش از اين ، ]به سجده فرا خوانده مى شدند و تن درست بودند» .1780.سنن أبي داوود عن عائشة بنت سعد بن أبي وقّاص عن أب امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و كسانى كه مرتكب بدى ها شده اند، [بدانند كه] جزاى بدى ، بدى اى مانند آن است ، و خوارى ، آنان را فرا مى گيرد. در مقابل خدا ، هيچ حمايتگرى ندارند» _ : اينان همان بدعت گذاران و شبهه افكنان و پيروان خواهش هاى نفسانى هستند. خدا روى آنها را سياه مى كند، سپس [با روسياهى ]به ديدار او مى روند... و جامه خوارى و خفّت را بر ايشان مى پوشاند.9 / 11آرزوى بازگشت به دنياقرآن«آنگاه كه پيشوايان از پيروان بيزارى جويند و عذاب را مشاهده كنند و ميانشان پيوندها بريده گردد . و پيروان مى گويند: «كاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه كه [ آنان ] از ما بيزارى جستند، [ ما نيز ] از آنان بيزارى مى جستيم». اين گونه خداوند، كارهايشان را _ كه براى آنان ، مايه حسرت هاست- به ايشان مى نماياند، و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند» .

«و اى كاش [ منكران را ] هنگامى كه بر آتش عرضه مى شوند، مى ديدى كه مى گويند: كاش باز گردانده مى شديم و [ ديگر ] آيات پروردگارمان را تكذيب نمى كرديم و از مؤمنان مى شديم!» .

«اى كاش كه بازگشتى براى ما بود و از مؤمنان مى شديم!» .

ر . ك : احزاب : آيه 66 ، فرقان : آيه 27 ، زمر : آيات 58 _ 60 ، فجر : آيات 23 و 24 .

.


1- .شيخ صدوق رحمه الله در ذيل اين حديث ، در باره جمله : «تبارك الجبّار، و أشار إلى ساقه فكشف عن الإزار» مى گويد : يعنى : خداوند ، والاتر و منزّه تر از آن است كه به دانستن ساق پايى از اين قبيل ، وصف شود .

ص: 246

الحديث1771.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إِنَّ النّاسَ يَمُرُّونَ يَومَ القِيامَةِ عَلَى الصِّراطِ ، وَالصِّراطُ دَحضٌ (1) مَزَلَّةٌ يَتَكَفَّأُ بِأَهلِهِ ، وَالنّارُ تَأخُذُ مِنهُم ، وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَتَنطِفُ (2) عَلَيهِم مِثلَ الثَّلجِ إِذا وَقَعَ ، لَها زَفيرٌ وَشَهيقٌ .

فَبَينَما هُم كَذلِكَ إِذ جاءَهُم نِداءٌ مِنَ الرَّحمنِ : عِبادي مَن كُنتُم تَعبُدونَ في دارِ الدُّنيا؟ فَيَقولُونَ : رَبِّ ! أَنتَ تَعلَمُ أَنّا إِيّاكَ كُنّا نَعبُدُ . فَيُجيبُهُم بِصَوتٍ لَم يَسمَع الخَلائِقُ مِثلَهُ قَطُّ : عِبادي ! حَقٌّ عَلَيَّ أَلّا أَكِلَكُمُ اليَومَ إِلى أَحَدٍ غَيري ، فَقَدعَفَو تُ عَنكُم وَرَضيتُ عَنكُم .

فَتَقومُ المَلائِكَةُ عِندَ ذلِكَ بِالشَّفاعَةِ ، فَيُنَحَّونَ مِن ذلِكَ المَكانِ ، فَيَقولُ الَّذينَ تَحتُهُم فِي النّارِ : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَو أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ » . قالَ اللّه ُ : «فَكُبكِبُوا فِيهَا هُم وَ الغَاوُنَ» . (3) .


1- .. الدحضُ : الزلَقُ (لسان العرب : ج 7 ص 148 «دحض») .
2- .. نَطَفَ : سالَ (مجمع البحرين : ج 3 ص 1798 «نطف») .
3- .الدر المنثور : ج 6 ص 309 نقلاً عن ابن مردويه عن جابر .

ص: 247

حديث1769.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، مردم از صراط مى گذرند . صراط ، ليز و لغزنده است ، به طورى كه عبور كنندگان از خود را واژگون مى كند و آتش ، قسمتى از بدن آنان را مى گيرد ، و جهنّم مانند برفى كه مى بارد، [شراره هاى خود را ]بر آنان فرو مى ريزد ، و جوش و خروشى دارد . در همين حال از جانب خداى مهربان ، ندا مى آيد كه : «اى بندگان من! شما در سراى دنيا چه كسى را مى پرستيديد؟» .

مى گويند : پروردگارا! تو خود مى دانى كه ما فقط تو را مى پرستيديم .

و خداوند با صدايى كه خلايق هرگز مانند آن را نشنيده اند ، پاسخشان مى دهد : «بر من است كه امروز شما را به هيچ كسى غير از خودم واگذار نكنم . پس شما را بخشيدم و از شما خشنود گشتم» .

در اين هنگام ، فرشتگان به شفاعت بر مى خيزند و آنان را از آن مكان دور مى سازند . پس ، كسانى كه زير پاى آنها در آتش هستند ، مى گويند : «براى ما نه شفاعت كنندگانى است و نه دوستى مهربان . كاش [به دنيا] باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم» . خداوند فرموده است : «پس آنها و همه گم راهان ، در آتش افكنده مى شوند» . .

ص: 248

1768.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إذا ماتَ الكافِرُ شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفاً مِنَ الزَّبانِيَةِ إلى قَبرِهِ ، وإنَّهُ لَيُناشِدُ حامِليهِ بِصَوتٍ يَسمَعُهُ كُلُّ شَيءٍ إلَا الثَّقَلانِ و يَقولُ : لَو أنَّ لي كَرَّةً فَأَكونَ مِنَ المُؤمِنينَ ! ويَقولُ : اِرجِعوني لَعَلّي أعمَلُ صالِحاً فيما تَرَكتُ ! فَتُجيبُهُ الزَّبانِيَّةُ : كَلّا إنَّها كَلِمَةٌ أنتَ قائِلُها ! ويُناديهِم مَلَكٌ : لَو رُدَّ لَعادَ لِما نُهيَ عَنهُ .

فَإِذا اُدخِلَ قَبرَهُ و فارَقَهُ النّاسُ ، أتاهُ مُنكَرٌ ونَكيرٌ في أهوَلِ صورَةٍ ، فَيَقيمانِهِ ثُمَّ يَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ ، وما دينُكَ ، ومَن نَبِيُّكَ ؟ فَيَتَلَجلَجُ لِسانُهُ ولا يَقدِرُ عَلَى الجَوابِ ، فَيَضرِبانِهِ ضَربَةً مِن عَذابِ اللّه ِ يَذعَرُ لَها كُلُّ شَيءٍ . ثُمَّ يَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ ، وما دينُكَ ، ومَن نَبِيُّكَ ؟ فَيَقولُ : لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : لا دَرَيتَ ولا هُديتَ ولا أفلَحتَ .

ثُمَّ يَفتَحانِ لَهُ باباً إلَى النّارِ ، ويُنزِلانِ إلَيهِ الحَميمَ مِن جَهَنَّمَ ؛ وذلِكَ قَولُ اللّه ِ عز و جل : «وَأَمّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضّالِّينَ * فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ» يَعني فِي القَبرِ «وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» يَعني فِي الآخِرَةِ . (1)1767.الإمام الرضا عليه السلام : تفسير القمّي عن أبي اُسامة عن أبي عبد اللّه وأبي جعفر عليهماالسلام : وَاللّه ِ لَنَشفَعَنَّ فِي المُذنِبينَ مِن شيعَتِنا حَتّى تَقولَ (2) أعداؤُنا إذا رَأَوا ذلِكَ : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» قالَ : مِنَ المُهتَدينَ ، قالَ : لِأَنَّ الإيمانَ قَد لَزِمَهُم بِالإِقرارِ . (3)1766.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام الصّادق عليه السلام : إِنَّ المَيِّتَ إِذا كانَ مِن أهلِ الجَنَّةِ نادى : عَجِّلوا بي ، وَإِن كانَ مِن أَهلِ النّارِ نادى : رُدّوني . (4) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 365 ح 455 عن سليمان بن مقبل المديني عن الإمام الكاظم عليه السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 167 عن الإمام عليّ عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 325 ، جامع الأخبار : ص 478 ح 1339 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 222 ح 22 .
2- .في المصدر : «يقولوا» ، والأصح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار نقلاً عنه .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 123 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 37 ح 15 .
4- .ذكرى الشيعة : ج 1 ص 394 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 260 ح 9 .

ص: 249

1765.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر گاه كافر بميرد ، هفتاد هزار دوزخبان ، او را به سوى قبرش تشييع مى كنند و او با صدايى كه جز پريان و آدميان، همه موجودات آن را مى شنوند، حاملان تابوتش را سوگند مى دهد و مى گويد: كاش مرا بازگشتى [دوباره به دنيا ]بود تا از مؤمنان مى شدم ! و مى گويد: مرا بر گردانيد تا شايد در آنچه وا نهاده ام ، كار نيكى انجام دهم .

امّا دوزخبانان پاسخش مى دهند: «هرگز ! اين ، سخنى است كه تو مى گويى» .

و فرشته اى به آنان ندا مى دهد كه: «اگر هم باز گردانيده شود ، باز همان كارهايى را مى كند كه از آن نهى شده بود» .

چون او را در گورش نهند و مردم پراكنده شوند ، نكير و منكر در هولناك ترين چهره به نزدش مى آيند و او را مى شناسند . سپس به وى مى گويند: «پروردگارت كيست ؟ دينت چيست ؟ پيامبرت چه كسى است؟» .

او زبانش بند مى آيد و نمى تواند پاسخ دهد. پس منكر و نكير ، چنان ضربتى از عذاب خدا بر او مى كوبند كه همه موجودات ، از آن به وحشت مى افتند. دوباره به او مى گويند: «پروردگارت كيست ؟ دينت چيست ؟ پيامبرت چه كسى است؟» .

او مى گويد: نمى دانم.

نكير و منكر به او مى گويند : «نه دانستى و نه راه يافتى و نه رستگار شدى» .

سپس درى به سوى آتش برايش مى گشايند و از جوشاب جهنّم برايش فرود مى آورند. اين است سخن خداى عز و جل كه: «و امّا اگر از دروغزنانِ گم راه باشد، پس با آب جوشان پذيرايى مى شود» ؛ يعنى در قبر «و در آتش افروخته جاى مى گيرد» ؛ يعنى در آخرت.1764.مهج الدعوات عن صفوان بن مهران الجمّال : تفسير القمّى _ به نقل از ابو اُسامه ، از امام صادق و امام باقر عليهماالسلام _ : به خدا سوگند ، ما در حقّ شيعيان گنهكارمان شفاعت مى كنيم ، تا جايى كه دشمنان ما با ديدن آن مى گويند : «ما را نه شفاعت كنندگانى است و نه دوستى مهربان . پس ، كاش ما را بازگشتى بود تا از مؤمنان مى بوديم!» ؛ يعنى از ره يافتگان ؛ چون لازمه ايمان ، اقرار كردن آنها [به ولايت ما] است .1763.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في دُعاءِ الاِستِخارَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : ميّت اگر از اهل بهشت باشد ، [به حاملانِ خود] صدا مى زند : زودتر مرا ببريد . و اگر از اهل آتش باشد ، صدا مى زند : مرا بر گردانيد . .

ص: 250

9 / 12كَثرَةُ البُكاءِ1760.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في حِرزٍ استَخرَجَهُ مِن كِتابِ اللّه ِ العَزيز ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يا أيُّهَا النّاسُ! اِبكوا ، فَإِن لَم تَبكوا فَتَباكَوا ؛ فَإِنَّ أهلَ النّارِ يَبكونَ حَتّى تَسيلَ دُموعُهُم في وُجوهِهِم كَأَنَّها جَداوِلُ ، حَتّى تَنقَطِعَ الدُّموعُ فَتَسيلَ الدِّماءُ فَتَقرَحَ العُيونَ ، فَلَو أنَّ سُفُنا اُجرِيَت فيها لَجَرَت . (1)1759.الكافي عن سعد بن زيد عن أبي الحسن عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهلَ النّارِ لَيَبكونَ حَتّى لَو اُجرِيَتِ السُّفُنُ في دُموعِهِم لَجَرَت ، وإنَّهُم لَيَبكونَ الدَّمَ . (2)1758.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُرسَلُ البُكاءُ عَلى أهلِ النّارِ ، فَيَبكونَ حَتّى يَنقَطِعَ الدُّموعُ ، ثُمَّ يَبكونَ الدَّمَ حَتّى يَصيرَ في وُجوهِهِم كَهَيئَةِ الأُخدودِ (3) ؛ لَو أُرسِلتَ فيهِ السُّفُنُ لَجَرَت . (4)9 / 13تَمَنِّى الجَهْلِ بِحِسابِ أعمالِهِمالكتاب«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتَ_بِيَهْ * وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ» . (5)

.


1- .الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 85 ح 295 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 158 ح 4120 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 132 ح 210 نحوه وكلّها عن أنس وراجع : تفسير القمّي : ج 1 ص 368 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 648 ح 8791 عن عبداللّه بن قيس ، كنزالعمّال : ج 14 ص 532 ح 39258 .
3- .الاُخدُود : شقّ في الأرض مستطيل (لسان العرب : ج 3 ص 161 «خدد») .
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1446 ح 4324 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 93 ح 14 ، صفة النار لابن أبي الدنيا : ص 131 ح 208 ، البعث والنشور : ص 325 ح 593 و 594 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 14 ص 531 ح 39526 .
5- .الحاقة : 25 و 26 .

ص: 251

9 / 12 گريه بسيار
9 / 13 آرزوى ناآگاهى از رسيدگى به كارهايشان

9 / 12گريه بسيار1751.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى مردم! گريه كنيد و اگر گريه تان نيامد ، تظاهر به گريه كنيد؛ زيرا اهل آتش چنان گريه مى كنند كه اشك هايشان مانند جوى ، بر گونه هايشان روان مى گردد ، تا آن كه اشك ها مى خشكد و خون جارى مى شود و چشم ها زخم مى شوند، و اگر چندين كشتى در آنها به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند.1750.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش چندان گريه مى كنند كه اگر چندين كشتى در اشك هايشان به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند . آنان خون مى گريند .1749.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش را گريه فرا مى گيرد و چندان مى گريند كه اشك ها [مى خشكد و] قطع مى شود . آن گاه ، چندان خون مى گريند كه چهره هايشان مانند گودال مى شود ، به طورى كه اگر چندين كشتى در آنها به حركت در آورده شوند، حركت مى كنند .9 / 13آرزوى ناآگاهى از رسيدگى به كارهايشانقرآن«امّا آن كسى كه نامه اش به دست چپش داده مى شود ، مى گويد : «اى كاش نامه ام به من داده نشده بود و از حسابم ، خبردار نمى شدم!»» .

.

ص: 252

الحديث1743.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ ) الإمام الباقر عليه السلام : وَأُنزِلَ فِي الحاقَّةِ : «وَ أَمَّا مَن أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيتَنِى لَم أُوتَ كِتَ_بِيَه * وَ لَم أَدرِ مَا حِسَابِيَه * يَ__لَيتَهَا كَانَتِ القَاضِيَةَ * مَا أَغنَى عَنِّى مَالِيَه _ إلى قَولِهِ _ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤمِنُ بِاللَّهِ العَظِيمِ» (1) فَهذا مُشرِكٌ . (2)9 / 14تَمَنِّى النَّجاةِ ولَو بِفِداءِ ما فِي الأَرضِ وأعَزِّ النّاسِالكتاب«قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ» . (3)

«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُواْ بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُواْ مِنَ النَّارِ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (4)

«يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِى مِنْ عَذَابِ يَوْمَ_ئِذِ بِبَنِيهِ * وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ * وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِى تُئوِيهِ * وَ مَن فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ * كَلَّا إِنَّهَا لَظَى * نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى» . (5)

«لِلَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعًا وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهَادُ» . (6)

.


1- .الحاقّة : 25 _ 33 .
2- .الكافي : ج 2 ص 30 ح 1 عن محمّد بن سالم ، بحارالأنوار : ج 69 ص 88 ح 30 .
3- .غافر : 11 .
4- .المائدة : 36 و 37 وراجع : آل عمران : 91 ، يونس : 54 ، الزمر : 47 .
5- .المعارج : 11 _ 16 .
6- .الرعد : 18 .

ص: 253

9 / 14 آرزوى رهايى ، هر چند به قيمت فدا شدن آنچه در روى زمين است

حديث1734.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در سوره حاقّه نازل شده است : «امّا آن كسى كه نامه عملش به دست چپش داده مى شود ، مى گويد : «اى كاش نامه ام به من داده نشده بود و از حسابم ، خبردار نمى شدم ! اى كاش [مرگ ، آن را] تمام كرده بود . مالم سودى برايم نداشت»» تا اين جا كه : «او به خداى بزرگ ، ايمان نياورده است» . اين شخص ، همان مشرك است .9 / 14آرزوى رهايى ، هر چند به قيمت فدا شدن آنچه در روى زمين است و عزيزترين كسانقرآن«مى گويند: «پروردگارا! دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا راه بيرون شدنى [ از آتش ] هست؟»» .

«كسانى كه كفر ورزيدند، اگر تمام آنچه در زمين است ، براى آنان باشد و مانند آن را [نيز] با آن [داشته باشند] تا به وسيله آن ، خود را از عذاب روز قيامت باز خرند، از ايشان پذيرفته نمى شود و عذابى پردرد خواهند داشت. مى خواهند كه از آتش بيرون آيند ، در حالى كه از آن ، بيرون آمدنى نيستند و برايشان عذابى پايدار خواهد بود».

«آنان را به ايشان نشان مى دهند. گنهكار ، آرزو مى كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز ، مى توانست پسران خود را به عوض دهد و نيز همسر و برادرش را و قبيله اش را كه به او پناه مى دهند ، و هر كس را كه در روى زمين است و همه را [عوض مى داد] و آن گاه خود را مى رهانيد. هرگز! آن ، آتش زبانه كش است ؛ [آتشى كه] بر كَنَنده پوست سر و اندام است».

«براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كرده اند ، پاداشى بس نيكوست ؛ ولى كسانى كه وى را اجابت نكرده اند، اگر سراسر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعا آن را براى بازخريد خود خواهند داد ؛ امّا آنان به سختى بازخواست مى شوند و جايشان در دوزخ است و چه بد جايگاهى است !».

.

ص: 254

الحديث1725.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ تَعالى لِأَهوَنِ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ : لَو أنَّ لَكَ ما فِي الأَرضِ مِن شَيءٍ أكُنتَ تَفتَدي بِهِ؟ فَيَقولُ : نَعَم . فَيَقولُ : أرَدتُ مِنكَ أهوَنَ مِن هذا وأنتَ في صُلبِ آدَمَ ألّا تُشرِكَ بي شَيئا ، فَأَبيتَ إلّا أن تُشرِكَ بي! (1)1724.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّةٍ لَهُ أوصى بِها عَلِيّا عليه السلا ) عنه صلى الله عليه و آله _ كانَ يَقولُ _ : يُجاءُ بِالكافِرِ يَومَ القِيامَةِ فَيُقالُ لَهُ : أرَأَيتَ لَو كانَ لَكَ مِل ءُ الأَرضِ ذَهَبا ، أكُنتَ تَفتَدي بِهِ ؟ فَيَقولُ : نَعَم . فَيُقالُ لَهُ : قَد كُنتَ سُئِلتَ ما هُوَ أيسَرُ مِن ذلِكَ ! (2)1723.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِسُفيانَ الثَّورِيِّ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِرَجُلٍ مِن أهلِ النّارِ فَيَقولُ لَهُ : يَابنَ آدَمَ ، كَيفَ وَجَدتَ مَنزِلَكَ؟ فَيَقولُ : أي رَبِّ ! شَرُّ مَنزِلٍ . فَيَقولُ : أتَفتَدي مِنهُ بِطِلاعِ الأَرضِ ذَهَبا ؟ فَيَقولُ : نَعَم أي رَبِّ . فَيَقولُ : كَذَبتَ! قَد سَأَلتُكَ ما هُوَ أقَلُّ مِن ذلِكَ فَلَم تَفعَل . فَيُرَدُّ إلَى النّارِ . (3)راجع : ص 566 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنّم / أهون الناس عذابا) .

9 / 15تَمَنِّى المَوتِالكتاب«وَ نَادَوْاْ يَ_مَ__لِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ» . (4)

«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَ_بَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَ__لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتَ_بِيَهْ * وَ لَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ * يَ__لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ» . (5)

.


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2399 ح 6189 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2160 ح 51 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 256 ح 12291 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 72 ح 285 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2395 ح 6173 ، تفسير الطبري : ج 3 الجزء 3 ص 346 ، البعث والنشور : ص 97 ح 91 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 355 ح 1179 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 73 ح 286 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 477 ح 13511 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 85 ح 2405 وليس فيه «فيردّ إلى النار» ، البعث والنشور : ص 328 ح 600 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 4 ص 406 ح 11135 .
4- .الزخرف : 77 .
5- .الحاقّة : 25 _ 27 .

ص: 255

9 / 15 آرزوى مرگ

حديث1662.كنزالعمّال عن عبد اللّه بن يسار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوندِ بلندمرتبه در روز قيامت ، به آن كس از اهل دوزخ كه عذابش از همه سبك تر است، مى فرمايد: «اگر هر آنچه در زمين است از آنِ تو بود ، آيا حاضر بودى آن را فديه خود دهى؟» . او مى گويد: آرى.

مى فرمايد : «من از تو كمتر از اين را خواستم ، در حالى كه تو در پشت آدم بودى ، [خواستم] كه چيزى را شريك من قرار ندهى ؛ امّا تو نخواستى ، جز اين كه به من شرك بورزى» .1661.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ همواره مى فرمود _ : كافر در روز قيامت آورده مى شود و به او گفته مى شود: «اگر همه آنچه در زمين است طلا بود، حاضر بودى آن را فديه خود بدهى؟» .

مى گويد: آرى .

به او گفته مى شود: «آنچه [در دنيا] از تو خواسته شده بود، سبك تر از اين بود» .1660.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى از اهل آتش را مى آورند و خداوند به او مى فرمايد: «اى پسر آدم! منزل خود را چگونه يافتى؟» .

مى گويد : پروردگارا ! بدترين منزل است.

خداوند مى فرمايد: «آيا حاضرى به اندازه زمين ، طلا بدهى تا خود را از اين منزل آزاد گردانى؟» .

مى گويد : آرى ، اى پروردگار من !

خداوند مى فرمايد : «دروغ مى گويى! كمتر از اين را از تو خواستم و تو ندادى» . آن گاه ، به سوى آتش بر گردانده مى شود . ر . ك : ص 567 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / كم عذاب ترينِ مردم) . 9 / 15آرزوى مرگقرآن«و فرياد مى كشند: «اى مالك! [ بگو: ] پروردگارت جان ما را بستاند» پاسخ مى دهد «شما ماندگاريد» .

«و امّا كسى كه كارنامه اش به دست چپش داده مى شود، مى گويد: اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم و از حساب خود ، خبردار نشده بودم ! اى كاش آن ( مرگ ) كار را تمام مى كرد!» .

.

ص: 256

الحديث1653.علل الشرايع عن المفضّل بن عمر : الإمام عليّ عليه السلام : مَن لا يَسكُنُ الجَنَّةَ فَبَشِّرهُ بِعَذابٍ أليمٍ ، وخِزيٍ مُقيمٍ ، وأكبالٍ ومَقامِعَ ، وسَلاسِلَ طِوالٍ ، ومُقَطَّعاتِ النّيرانِ ، ومُقارِنَةِ كُلِّ شَيطانٍ . الشَّرابُ صَديدٌ ، وَاللِّباسُ حَديدٌ ، والخَزَنَةُ فَظظَةٌ ، وَالنّارُ مُلتَهِبَةٌ ، وَالأَبوابُ موثَقَةٌ مُطبَقَةٌ ، يُنادَونَ فَلا يُجابونَ ، ويَستَغيثونَ فَلا يُرحَمونَ ، نِداؤُهُم : «يَ_مَ__لِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ * لَقَدْ جِئْنَ_كُم بِالْحَقِّ وَ لَ_كِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَ_رِهُونَ» (1) . (2)1652.سنن الترمذي عن أبي هريرة : تفسير القمّي : «إِنَّ المُجرِمِينَ فِى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَ__لِدُونَ * لَا يُفَتَّرُ عَنهُم وَ هُم فِيهِ مُبلِسُونَ» أَي آيِسُونَ مِنَ الخَيرِ ، فَذلِكَ قَولُ أَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : وَأَمّا أَهلُ المَعصِيَةِ فَخَلَدُوا فِي النّارِ ، وَأُوثِقَ مِنهُم اَلْأَقدامُ ، وَغُلَّ مِنهُمُ الأَيدي إِلَى الأَعناقِ ، وَأُلبِسَ أَجسادُهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ، وَقُطِّعَت لَهُم مُقَطَّعاتٌ مِنَ النّارِ ، هُم في عَذابٍ قَد اِشتَدَّ حَرُّهُ ، وَنارٍ قَد أُطبِقَ عَلى أَهلِها ، فَلا يُفَتَّحُ عَنهُم أَبَدا ، وَلا يَدخُلُ عَلَيهِم ريحٌ أَبدا ، وَلا يَنقَضي مِنهُم اَلغَمُّ أَبَدا ، وَالعَذابُ أَبَدا شَديدٌ ، وَالعِقابُ أَبَدا جَديدٌ ، لَا الدّارُ زائِلَةٌ فَتَفنى ، وَلا آجالُ القَومِ تُقضى .

ثُمَّ حَكى نِداءَ أَهلِ النّارِ فَقالَ : «وَ نَادَوا يَ_مَ__لِكُ لِيَقضِ عَلَينَا رَبُّكَ» قالَ : أَي نَموتُ ، فَيَقولُ مالِكٌ : «إِنَّكُم مَّ_كِثُونَ» . (3) .


1- .الزخرف : 77 و 78 .
2- .بشارة المصطفى : ص 30 عن كميل ، بحارالأنوار : ج 77 ص 276 ح 1 .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 289 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 292 ح 34 .

ص: 257

حديث1650.سنن ابن ماجة عن أبي حُمَيد الساعدي : امام على عليه السلام : كسى كه در بهشت ساكن نشد، پس نويدش ده به عذاب پردرد و خوارىِ ماندگار، دستبندها و گُرزها، زنجيرهاى دراز و پاره هاى آتش، هم بندى با شيطان ها، نوشيدن خون آميخته به چرك ، جامه آهنى ، نگهبانان دژخيم ، آتش شعله كشان و درهاى سخت بسته و محكم . صدا مى زنند ؛ امّا پاسخ داده نمى شوند . فريادخواهى مى كنند ؛ ولى به آنان رحم نمى شود. فريادشان اين است كه : «اى مالك [_ِ دوزخ] ! [بگو :] پروردگارت ما را بميراند. و او مى گويد: «شما ماندگاريد . ما حق را براى شما آورديم ؛ ليك بيشترشان حق را ناخوش داشتند»» .1649.الإمام عليّ عليه السلام : تفسير القمّى : «همانا مجرمان در عذاب جهنّم ماندگارند . عذاب از آنان تخفيف نمى يابد و آنها در آن جا نوميدند» يعنى از خير نوميدند ، و اين ، سخن فرموده امير مؤمنان عليه السلام است كه مى فرمايد : «و امّا گنهكاران در آتش جاويدان اند ، و پاهايشان را مى بندند ، و دست هايشان به گردن هايشان به كند و زنجير بسته مى شود ، و جامه هايى از قطران بر تن آنان مى پوشانند ، و تكّه هايى از آتش برايشان مى بُرند ، و در عذابى سخت داغ و در آتشى هستند كه اهل خود را فرو مى پوشاند و هرگز دَرَش به روى آنان باز نمى شود ، و هرگز بادى بر آنان نمى وزد ، و هرگز غم و اندوهشان پايان نمى پذيرد ، و عذاب همواره سخت و شديد است ، و هر دم كيفرى نو مى بينند . نه خانه از بين مى رود ، و نه عمر آنان به سر مى آيد . سپس خداوند ، فرياد اهل آتش را بازگو كرده ، مى فرمايد : «و فرياد مى كشند : اى مالك! [بگو : ]پروردگارت بر ما حكم كند» . يعنى بميريم ، و مالك مى گويد : «شما ماندگاريد» » . .

ص: 258

الفَصلُ العاشِرُ: ما يؤدّي إلى دخول النّار10 / 1الغَفلَةُالكتاب«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِْنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَايَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَ_ائِكَ كَالأَْنْعَ_مِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَ_ائِكَ هُمُ الْغَ_فِلُونَ» . (1)

«إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ اطْمَأَنُّواْ بِهَا وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ ءَايَ_تِنَا غَ_فِلُونَ * أُوْلَ_ائِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» . (2)

«قُتِلَ الْخَرَّ صُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى غَمْرَةٍ سَاهُونَ * يَسْئلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ * يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُواْ فِتْنَتَكُمْ هَ_ذَا الَّذِى كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» . (3)

«وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَ_ئِذٍ يَمُوجُ فِى بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْنَ_هُمْ جَمْعًا * وَ عَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَ_ئِذٍ لِّلْكَ_فِرِينَ عَرْضًا * الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِى غِطَ_اءٍ عَن ذِكْرِى وَ كَانُواْ لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا» . (4)

.


1- .الأعراف : 179 .
2- .يونس : 7 و 8 .
3- .الذاريات : 10 _ 14 .
4- .الكهف : 99 _ 101 .

ص: 259

فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد
10 / 1 غفلت

فصل دهم : آنچه به دخول دوزخ مى انجامد10 / 1غفلتقرآن«و در حقيقت، بسيارى از پريان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم ؛ [چرا كه] دل هايى دارند كه با آن دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوش هايى دارند كه با آنها نمى شنوند. آنان همانند چارپايان اند ؛ بلكه گم راه ترند. آنان همان غافلان اند».

«كسانى كه اميدى به ديدار ما ندارند و به زندگىِ دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته اند و كسانى كه از آيات ما غافل اند، آنان به كيفر آنچه به دست مى آورند، جايگاهشان آتش است».

«مرگ بر دروغ پردازان ؛ همانان كه در ورطه نادانى ، بى خبرند . مى پرسند: «روز پاداش ، كى است؟» . همان روز كه آنان به آتش ، عقوبت مى شوند . [به آنان گفته مى شود :] بچشيد اين عذابتان را كه با شتاب ، خواستار آن بوديد».

«و در آن روز ، آنان را رها مى كنيم تا موج آسا بعضى با برخى در آميزند و [همين كه] در صور دميده مى شود، همه آنها را گرد خواهيم آورد. و آن روز، جهنّم را آشكارا به كافران بنمايانيم ، به همان كسانى كه چشمان آنها از ياد من در پرده بود و توانايىِ شنيدن [حق را ]نداشتند».

.

ص: 260

الحديث2002.سنن النسائي عن اُمِّ سلمة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ألا رُبَّ مَسرورٍ ومَغبونٍ وهُوَ لا يَشعُرُ ، يَأكُلُ ويَشرَبُ ويَضحَكُ ، وحَقٌّ لَهُ مِنَ اللّه ِ أن يَصلَى السَّعيرَ . (1)2001.الأدب المفرد عن ابن عبّاس : الإمام عليّ عليه السلام : لا تَكُن غافِلاً عَن دينِكَ ، حَريصا عَلى دُنياكَ ، مُستَكثِرا مِمّا لا يَبقى عَلَيكَ ، مُستَقِلّاً مِمّا يَبقى لَكَ ، فَيورِدُكَ ذلِكَ العَذابَ الشَّديدَ . (2)2000.الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : عنه عليه السلام : ما بالُ مَن خالَفَكُم أشَدُّ بَصيرَةً في ضَلالَتِهِم ، وأبذَلُ لِما في أيدِيهِم مِنكُم ؟! ما ذاكَ إلّا أنَّكُم رَكَنتُم إلَى الدُّنيا ؛ فَرَضيتُم بِالضَّيمِ ، وشَحَحتُم عَلَى الحُطامِ ، وفَرَّطتُم فيما فيه عِزُّكُم وسَعادَتُكُم وقُوَّتُكُم عَلى مَن بَغى عَلَيكُم ، لا مِن رَبِّكُم تَستَحيونَ فيما أمرَكُم بِهِ ، ولا لِأَنفُسِكُم تَنظُرونَ ، وأنتُم في كُلِّ يَومٍ تُضامونَ ، ولا تَنتَبِهونَ مِن رَقدَتِكُم ، ولا يَنقَضي فُتورُكُم ، أما تَرونَ إلى بِلادِكُم ودينِكُم كُلَّ يَومٍ يَبلى وأنتُم في غَفلَةِ الدُّنيا ، يَقولُ اللّه ُ عز و جل : «وَ لَا تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» . (3)10 / 2الِاستِكبارُالكتاب«فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَاسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا» . (4)

«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (5)

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ» . (6)

«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ * أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِى لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ * أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ * بَلَى قَدْ جَاءَتْكَ ءَايَ_تِى فَكَذَّبْتَ بِهَا وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنتَ مِنَ الْكَ_فِرِينَ» . (7)

«فَادْخُلُواْ أَبْوَ بَ جَهَنَّمَ خَ__لِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» . (8)

«النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ * وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ» . (9)

.


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 221 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 168 ح 3 .
2- .غرر الحكم : ح 10407 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 527 ح 9598 .
3- .الخصال : ص 634 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير فرات : ص 368 نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 112 ح 1 .
4- .النساء : 173 .
5- .الأعراف : 36 .
6- .الأعراف : 40 .
7- .الزمر : 56 _ 59 .
8- .النحل : 29 .
9- .غافر : 46 و 47 .

ص: 261

10 / 2 خود بزرگ بينى (استكبار ، تكبّر)

حديث1989.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ نافِلَةِ الفَجرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى بسا شادمانى كه زيانكار است و خود نمى داند، در حالى مى خورد و مى نوشد و مى خندد كه سزاوار است خداوند ، او را در آتش فروزان درافكند .1988.تنبيه الغافلين عن أبي ذرّ عن رسول اللّه صلى الله امام على عليه السلام : از دين خود غافل و به دنيايت آزمند مباش تا [مبادا] از آنچه برايت نمى ماند ، بسيار گرد آورى و از آنچه برايت مى ماند ، اندك داشته باشى و در نتيجه، تو را به آن عذاب سخت در آورد .1987.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة ( _ في ذِكرِ حَديثِ أبي ذَرٍّ مَعَ النَّبِيِّ صلى ا ) امام على عليه السلام : چه شده است كه مخالفان شما، در گم راهى شان بينش دارتر از شما هستند و در بذل و بخششِ آنچه دارند ، گشاده دست تر از شمايند ؟! اين نيست مگر از آن روى كه شما به دنيا دل بسته ايد و به ستم و خوارى رضايت داده ايد، به حطام دنيا حريص گشته ايد و در آنچه مايه عزّت و سعادت شما و موجب قدرت شما در برابر كسى است كه بر شما سركشى و تعدّى كرده ، كوتاهى ورزيده ايد. نه از پروردگارتان در آنچه به شما فرمان داده است [و آن را به جا نمى آوريد] ، شرم مى داريد و نه به فكر خويشتنيد. هر روز با شما بدرفتارى و ستم مى شود ؛ ولى شما از خواب [غفلت] خود بيدار نمى شويد و سستى تان به سر نمى آيد. آيا به سرزمينتان و دينتان نمى نگريد كه هر روز كهنه مى شود و شما همچنان در غفلت دنيازدگى به سر مى بريد ؟! خداوند عز و جل مى فرمايد: «و به كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام ، يارى نخواهيد شد» .10 / 2تكبّرقرآن«امّا كسانى كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند ، پاداششان را به تمام خواهد داد و از فضل خود ، به ايشان افزون تر مى بخشد ، و امّا كسانى كه [از پذيرش حق] خوددارى ورزيده اند و بزرگى [تكبّر] فروخته اند، آنان را به عذابى دردناك دچار مى سازد و در برابر خدا ، براى خود ، يار و ياورى نخواهند يافت».

«و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از پذيرش آنها تكبّر ورزيدند ، آنان همدم آتش اند و در آن جاويدان اند».

«كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از [پذيرفتن] آنها تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان برايشان گشوده نمى گردد و وارد بهشت نمى شوند ، مگر شتر در سوراخ سوزن داخل شود، (1) و بزهكاران را اين چنين كيفر مى دهيم».

«تا آن كه [مبادا] كسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى نمودم ! بى ترديد ، من از ريشخندكنندگان بودم» ، يا بگويد: «اگر خدا هدايتم مى كرد، مسلّما از پرهيزگاران بودم» ، يا چون عذاب را ببيند، بگويد: «كاش مرا برگشتى بود تا از نيكوكاران مى شدم!» . آرى، نشانه هاى من بر تو آمد ؛ ولى آنها را تكذيب كردى و تكبّر ورزيدى و از كافران شدى».

«پس، از درهاى جهنّم وارد شويد و در آن ، جاودانه بمانيد . و حقّا كه چه بد است جايگاه متكبّران!».

«هر بام و شام ، بر آتش عرضه مى شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود ، [فرياد مى رسد كه:] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد، و آن گاه كه در آتش شروع به آوردن حجّت مى كنند، زيردستان به كسانى كه مستكبر بودند ، مى گويند: «ما پيرو شما بوديم . پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد ؟»».

.


1- .واژه «جمل» كه در آيه آمده ، هم به معناى شتر است و هم به طناب كشتى گفته مى شود. از اين رو، ترجمه آيه را چنين نيز گفته اند: مگر طناب كشتى ، از سوراخ سوزن بگذرد .

ص: 262

الحديث1976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُحشَرُ المُتَكَبِّرونَ يَومَ القِيامَةِ أمثالَ الذَّرِّ في صُوَرِ الرِّجالِ ، يَغشاهُمُ الذُّلُّ مِن كُلِّ مَكانٍ ، فَيُساقونَ إلى سِجنٍ في جَهَنَّمَ يُسَمّى «بُولَسَ» تَعلوهُم نارُ الأَنيارِ ، يُسقَونَ مِن عُصارَةِ أهلِ النّارِ طينَةَ الخَبالِ (1) . (2) .


1- .طينةُ الخَبال : الخَبالُ عُصارةُ أهلِ النار ، والخَبالُ في الأصل : الفَسادُ (النهاية : ج 2 ص 8 «خبل») .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 655 ح 2492 ، الأدب المفرد : ص 169 ح 557 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 596 ح 6689 ، مسند الحميري : ج 2 ص 272 ح 598 كلاهما نحوه وكلّها عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه ، كنز العمّال : ج 3 ص 528 ح 7750 .

ص: 263

حديث1974.سنن أبي داوود عن أبي سعيد الخدري : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : متكبّران، در روز رستاخيز ، چونان مورانِ انسان نما محشور مى شوند و خوارى ، از هر سو آنان را فرا مى گيرد، و به سوى زندانى در جهنّم، به نام «بَوْلَس» (1) رانده مى شوند و آتشِ آتش ها (2) آنها را فرو مى پوشاند و از عصاره دوزخيان، به نام «طينة الْخَبال»، به آنان مى نوشانند. .


1- .يا: بُولَس.
2- .اضافه «نار» به «انيار (آتش ها)» در متن حديث ، براى مبالغه است . گويا اين آتش از فرط سوزندگى و شدّت گرمايش ، با ديگر آتش ها چنان مى كند كه آن آتش ها با ديگر اشيا مى كنند. يا: چون اين آتش ، اصل همه آتش هاى عالم است ، آن را آتشِ آتش ها گفته اند. شايد هم اشاره باشد به «النَّارَ الْكُبْرَى» كه در قرآن كريم (اعلى : آيه 12) آمده است.

ص: 264

1973.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن كِبرٍ أكَبَّهُ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (1)1972.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : لِيَ العَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ وَالفَخرُ ، وَالقَدَرُ سِرّي ، فَمَن نازَعَني في واحِدَةٍ مِنهُنَّ كَبَبتُهُ فِي النّارِ . (2)1971.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ قُل رَّبِّ أَعُوذُ ) عنه صلى الله عليه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : الكِبرِياءُ رِدائي وَالعَظَمَةُ إزاري ، فَمَن نازَعَني واحِدا مِنهُما قَذَفتُهُ فِي النّارِ . (3)1970.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَكَبَّرَ عَلَى اللّه ِ دَرَجَةً وَضَعَهُ اللّه ُ دَرَجَةً حَتّى يَجعَلَهُ في أسفَلِ السّافِلينَ . (4)1969.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهلَ النّارِ كُلُّ جَعظَرِيٍّ (5) ، جَوّاظٍ (6) ، مُستَكبِرٍ ، جَمّاعٍ ، مَنّاعٍ . وأهلُ الجَنَّةِ الضُّعَفاءُ المَغلوبونَ . (7)1968.الإمام الباقر عليه السلام : المعجم الأوسط عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ألا أُنَبِّئُكُم بِأَهلِ النّارِ؟ قُلنا : بَلى

يا رَسولَ اللّه ِ ، قالَ : كُلُّ جَظٍّ جَعظٍ مُستَكبِرٍ ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، مَا الجَظُّ؟ قالَ : الضَّخمُ (8) ، قُلتُ : فَمَا الجَعظُ؟ قالَ : اَلعَظيمُ في نَفسِهِ . (9) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 673 ح 7035 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 60 ح 62 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 280 ح 8154 ، كنز العمّال : ج 3 ص 534 ح 7773 نقلاً عن الدارقطني في الإفراد وابن النّجار وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو .
2- .كنز العمّال : ج 3 ص 535 ح 7780 ، نوادر الاُصول : ج 1 ص 34 عن أنس .
3- .سنن أبي داود : ج 4 ص 59 ح 4090 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1397 ح 4174 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 315 ح 8903 كلّها عن أبي هريرة ، صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 486 ح 5672 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 526 ح 7740 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 152 ح 11724 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 38 ح 1104 ، موارد الضمآن : ص 478 ح 1942 كلّها عن أبي سعيد الخدري .
5- .الجَعْظَرِيّ : الَفظّ الغليظ المُتكبّر (النهاية : ج 1 ص 276 «جعظر») .
6- .الجَوّاظ : الجموع المنوع . وقيل : الكثير اللّحم المختال في مشيته (النهاية : ج 1 ص 316 «جوظ») .
7- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 672 ح 7030 و ص 575 ح 6591 وليس فيه «وأهل الجنّة . . .» ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 542 ح 3844 وليس فيه «منّاع» وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 283 ح 3157 ، عن سراقة بن مالك وليس فيه «جمّاع منّاع» ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1378 ح 4116 ، المعجم الكبير : ج 3 ص 236 ح 3257 كلاهما عن حارثة بن وهب نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 102 ح 44064 .
8- .الضَخِم : الغليظ من كلّ شيء (مجمع البحرين : ج 2 ص 1070 «ضخم») .
9- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 302 ح 4263 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 415 ح 6101 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 286 ح 8176 .

ص: 265

1967.عدّة الداعي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه دانه خردلى تكبّر در دلش باشد ، خداوند ، او را به رو ، در آتش مى افكند.1966.المعجم الأوسط عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل مى فرمايد: «بزرگى و والايى (كبريا) و نازِش ، از آنِ من است و تقدير ، راز من است . پس هر كه بر سر يكى از اينها با من بستيزد ، او را در آتش فرو مى افكنم» .1965.طبُّ الأئمّة عن الحلبي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل فرمود: «والايى ، رداى من است و بزرگى ، پاىْ جامه ام . پس هر كه بر سر يكى از اين دو با من بستيزد ، او را در آتش مى افكنم» .1964.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در برابر خدا يك درجه بزرگى نمايد ، خداوند ، او را يك درجه پست و پايين مى آورد ، [و اين ادامه دارد] تا جايى كه وى را در اسفل السافلين قرار دهد.1963.المعجم الأوسط عن خالد بن الوليد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آتش، هر درشت خوىِ ددمنش (1) متكبّر مال اندوزِ بخيل است و اهل بهشت، مستضعفان بى پناه اند.1962.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المعجم الأوسط _ به نقل از ابو هُريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آيا شما را از اهل آتش خبر ندهم؟» .

گفتيم : چرا، اى پيامبر خدا !

فرمود: «هر جَظّ جَعظ مستكبرى» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! جَظ يعنى چه؟

فرمود: «تنومند گوشتالو» .

گفتم : جَعظ يعنى چه؟

فرمود: «خودبزرگ بين». .


1- .يا: هر خودْبزرگ بين تنومند گوشتالو... .

ص: 266

1961.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يقول اللّه تعالى : ... ما مِن عَبدٍ مِن عَبيدي تَكَبَّرَ عِندَ حَقّي إلّا وأنَا اُدخِلُهُ ناري . (1)1960.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : كُلُّ مَن كانَ فِي الدُّنيا شاكّا أو جَبّارا أدخَلَهُ النّارَ . (2)1959.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن لَبِسَ الثِّيابَ الفاخِرَةَ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ الكِبرِ ، ولا بُدَّ لِصاحِبِ الكِبرِ مِنَ النّارِ . (3)1958.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن لَبِسَ المُرتَفِعَ مِنَ الثِّيابِ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ التَّكَبُّرِ ، ولابُدَّ لِلمُتَكَبِّرِ مِنَ النّارِ . (4)1957.صحيح مسلم عن أبي هريرة : عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل يَستَجيبُ لِكُلِّ مَن دَعاهُ ، ويورِدُ النّارَ مَن عَصاهُ وكُلَّ مُستَكبِرٍ عَن عِبادَتِهِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ» . (5)1956.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : الكِبرُ مَطايَا النّارِ . (6)1955.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) عنه عليه السلام : العِزُّ رِداءُ اللّه ِ ، وَالكِبرُ إزارُهُ ، فَمَن تَناوَلَ شَيئا مِنهُ أكَبَّهُ اللّه ُ في جَهَنَّمَ . (7)1954.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : الكِبرُ رِداءُ اللّه ِ ، فَمَن نازَعَ اللّه ُ شَيئا مِن ذلِكَ أكَبَّهُ اللّه ُ فِي النّارِ . (8) .


1- .تاريخ دمشق : ج 57 ص 4 ح 11903 عن أنس ، كنز العمال : ج 3 ص 701 ح 8507 .
2- .إرشاد القلوب : ص 366 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 259 ح 53 .
3- .إرشاد القلوب : ص 194 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 30 ح 13428 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 3 ص 257 ح 3526 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 431 ح 1263 ، وسائل الشيعة : ج 5 ص 65 ح 9632 .
6- .ثواب الأعمال : ص 265 ح 6 عن سعد بن طريف ، وسائل الشيعة : ج 11 ص 301 ح 20794 .
7- .الكافي : ج 2 ص 309 ح 3 ، ثواب الأعمال : ص 264 ح 1 و كلاهما عن العلاء بن الفضيل ، عن الإمام الصادق عليه السلام ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 359 ح 32 وفيه «جادل» بدل «تناول» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 213 ح 3 .
8- .الكافي : ج 2 ص 310 ح 5 عن ليث المرادي ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 62 ح 164 عن إسحاق بن عمّار ، مشكاة الأنوار : ص 401 ح 1328 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 215 ح 5 .

ص: 267

1953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال مى فرمايد : «هر بنده اى از بندگانم كه در برابر حقّ من گردن فرازى كند ، بى گمان ، او را وارد آتش خويش مى كنم» .1952.طبّ الأئمّة عن خالد العبسي : امام على عليه السلام : هر كسى كه در دنيا اهل شك يا گردن فرازى بوده ، [خداوند ،] او را به آتش مى برد.1951.طبّ الأئمّة عن داوود الرقّي عن الإمام الكاظم عليه امام على عليه السلام : هر كسى جامه هاى فاخر بپوشد ، ناچار دچار تكبّر مى شود و شخص متكبّر هم ناچار در آتش است.1950.الكافي عن إبراهيم بن عبد الحميد عن رجل : امام على عليه السلام : كسى كه جامه هاى مجلّل بپوشد ، حتما دچار تكبّر مى شود، و شخص متكبّر هم قطعا در آتش است.1949.طبّ الأئمّة عن حريز عن الإمام الصادق عن آبائه علي امام على عليه السلام : خداوند عز و جل به هر كسى كه او را بخواند ، پاسخ مى دهد، و هر كه را نافرمانى اش كند و از عبادتش تكبّر ورزد ، به آتش مى برد. خداى عز و جل فرموده است: «مرا بخوانيد تا پاسختان دهم . همانا كسانى كه از عبادت من تكبّر مى ورزند ، زود است كه با خوارى ، وارد جهنّم شوند» .1948.طبّ الأئمّة عن يونس بن ظبيان عن الإمام الصادق علي امام باقر عليه السلام : تكبّر، مَركَبِ آتش است.1947.الإمام الباقر عليه السلام : امام باقر عليه السلام : عزّت و عظمت ، رداى خدا و والايى (كبريا) پاىْ جامه اوست . پس هر كه چيزى از آن را [براى خود ]بر گيرد ، خداوند ، او را در جهنّم سرنگون مى سازد .1946.طبّ الأئمّة عن الحارث الأعور : امام صادق عليه السلام : كبر و بزرگى ، رداى خداست . بنا بر اين، هر كس در چيزى از آن با خداوند بستيزد ، خداوند ، او را در آتش سرنگون مى سازد . .

ص: 268

10 / 3الكُفرُالكتاب«أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ كِتَ_بُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَ_ائِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ من يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ» . (1)

«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ خَ__لِدِينَ فِيهَا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» . (2)

«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)

«وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأيَ_تِنَا هُمْ أَصْحَ_بُ الْمَشئمَةِ * عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةُ (4) » . (5)

«وَكَذَ لِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّهُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ» . (6)

«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِأيَ_تِنَا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَحِيمِ» . (7)

«لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لَا عَن ظُهُورِهِمْ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ * بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَ لَا هُمْ يُنظَرُونَ» . (8)

الحديث1934.سنن الترمذي عن معاذ بن جبل : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الكافِرَ إذا حَضَرَ بُشِّرَ بِعَذابِ اللّه ِ وعُقوبَتِهِ . (9) .


1- .هود : 17 .
2- .التغابن : 10 .
3- .البقرة : 39 .
4- .مؤصدة : مطبقة ، أوصدت الباب : أطبقته وأحكمته (مفردات ألفاظ القرآن : ص 872) .
5- .البلد : 19 و 20 .
6- .غافر : 6 .
7- .المائدة : 10 و 86 ، الحديد : 19 .
8- .الأنبياء : 39 و 40 .
9- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2386 ح 6142 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 768 ح 2654 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 94 ح 184 كلّها عن عبادة بن الصامت ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 338 ح 4370 عن عائشة ، كنز العمّال : ج 15 ص 566 ح 42196 ؛ بحار الأنوار : ج 81 ص 267 .

ص: 269

10 / 3 كفر

10 / 3كفرقرآن«آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او، پيرو آن است [، دروغ مى بافد] ، در حالى كه پيش از وى نيز كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است ؟! آنان [كه در جستجوى حقيقت اند ]به آن مى گروند، و هر كس از گروه ها[ى مخالف ]به آن كفر ورزد ، آتش ، وعده گاه اوست» .

«و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند ، ايشان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند، و چه بد فرجامى است!».

«و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند ، آنان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند».

«و كسانى كه به آيات ما كفر ورزيدند ، ايشان اند ناخجستگان شوم. بر آنان ، آتشى سرپوشيده احاطه دارد».

«و بدين سان ، فرمان پروردگارت در باره كسانى كه كفر ورزيدند ، به حقيقت پيوست كه ايشان اهل آتش اند».

«و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند ، ايشان سزاوار آتشِ افروخته اند».

«كاش آنان كه كافر شده اند ، مى دانستند كه آن هنگام ، آتش را نه از چهره هاى خود و نه از پشتشان باز نمى توانند داشت و خود ، مورد حمايت قرار نمى گيرند ؛ بلكه آتش به طور ناگهانى به آنان مى رسد و ايشان را بهت زده مى كند ، به گونه اى كه نه مى توانند آن را بر گردانند و نه به آنان ، مهلت داده مى شود».

حديث1922.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كافر، چون مرگش فرا رسد، به عذاب خدا و كيفر او بشارت داده مى شود.

.

ص: 270

1921.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : الكافِرُ لَيُلجِمُهُ العَرَقُ يَومَ القِيامَةِ فَيَقولُ : أرحِني ولَو إلَى النّارِ . (1)1920.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : الدُّنيا جَنَّةُ الكافِرِ وَالقَبرُ سِجنُهُ وَالنّارُ مَأواهُ . (2)10 / 4الشِّركُالكتاب«سَنُلْقِى فِى قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَ_نًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّ__لِمِينَ» . (3)

«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَ_بَنِى إِسْرَ ءِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّى وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» . (4)

«ذَ لِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ فَتُلْقَى فِى جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا» . (5)

الحديث1912.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل يُحاسِبُ كُلَّ خَلقٍ إلّا مَن أشرَكَ بِاللّه ِ ؛ فَإِنَّهُ لا يُحاسَبُ يَومَ

القِيامَةِ ويُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (6) .


1- .صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 330 ح 7335 ، موارد الظمآن : ص 639 ح 2582 ، مسند أبي يعلى : ج 5 ص 12 ح 4961 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 107 ح 10112 نحوه ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 27 الرقم 6392 كلّها عن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 14 ص 357 ح 38925 .
2- .الجعفريات : ص 204 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الخصال : ص 108 ح 74 عن إبراهيم بن عبد الحميد عن الإمام الكاظم عن أبيه عليهم السلام ، تصحيح الإعتقاد : ص 96 عن آل محمّد عليهم السلام ، تحف العقول : ص 363 عن الإمام الصادق عليه السلام ، الدعوات : ص 280 عن الإمام العسكري عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 78 ص 246 ح 66 .
3- .آل عمران : 151 .
4- .المائدة : 72 .
5- .الإسراء : 39 .
6- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 34 ح 66 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 100 ح 40 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 500 ح 1386 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 260 ح 7 .

ص: 271

10 / 4 شرك

1911.عنه عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز ، كافر در حالى كه عرق از سر و صورت او سرازير است ، مى گويد: [پروردگارا ! ]مرا [از دشوارىِ موقف ]بياساى ، اگرچه با فرستادنم به آتش .1910.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دنيا، بهشت كافر است ، گور زندان او و آتش ، سراى او .10 / 4شركقرآن«به زودى در دل هاى كسانى كه كفر ورزيده اند ، وحشت خواهيم افكند ؛ زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيده اند كه [خدا] بر [حقّانيت ]آن ، دليلى نازل نكرده است و جايگاهشان آتش است . و جايگاه ستمگران ، چه بد است !».

«هر آينه كافر گشتند آنان كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است» ، در حالى كه مسيح، خود گفت: «اى بنى اسرائيل! خداوند را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست . هر كه به خدا شرك ورزد، هر آينه خدا بهشت را بر او حرام مى گرداند و جايگاهش آتش است، و ستمكاران ياورانى ندارند»».

«اين [سفارش ها] از حكمت هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است . و با خداى يگانه ، معبودى ديگر قرار مده و گر نه ، نكوهيده و مطرود در جهنّم افكنده خواهى شد».

حديث1902.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ عليه السلام عِندَ الشَّدائِدِ و ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل از هر مخلوقى حسابرسى مى كند ، مگر از كسى كه به خدا شرك ورزد . چنين كسى در روز قيامت حسابرسى نمى شود و دستور مى رسد كه

او را [يكراست] به آتش برند.

.

ص: 272

1901.عنه عليه السلام ( _ في حِجابِهِ عليه السلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ماتَ يُشرِكُ بِاللّه ِ شَيئا ، دَخَلَ النّارَ . (1)1900.عنه عليه السلام ( _ في حِرزٍ لَهُ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ماتَ يَجعَلُ للّه ِِ نِدّا (2) ، اُدخِلَ النّارَ . (3)1899.عنه عليه السلام : الدّرّ المنثور عن جابر : سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَنِ الموجِبَتَينِ ، قالَ : «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَومَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ * وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِى النَّارِ هَل تُجزَونَ إِلّا مَا كُنتُم تَعمَلُونَ» قالَ : مَن لَقِيَ اللّه َ لا يُشرِكُ بِهِ شَيئاً دَخَلَ الجَنَّةَ ، وَمَن لَقِيَ اللّه َ يُشرِكُ بِهِ دَخَلَ النّارَ . (4)1898.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ بَعدَ الفَجرِ وفِي ا ) الدّرّ المنثور عن صفوان بن عسّال : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ جاءَ الإيمانُ وَالشِّركُ يَجثُوانِ بَينَ يَدَيِ الرَّبِّ ، فَيَقولُ اللّه ُ لِلإيمانِ : اِنطَلِق أَنتَ وَأَهلُكَ إِلَى الجَنَّةِ ، وَيَقولُ لِلشِّركِ : اِنطَلِق أَنتَ وَأَهلُكَ إِلَى النّارِ .

ثُمَّ تَلا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا» يَعني قَولَ : لا إِلهَ إلَّا اللّه ُ «مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ » يَعنِي الشِّركَ «فَكُبَّت وُجُوهُهُم فِى النَّارِ» . (5) .


1- .صحيح مسلم : ج 1 ص 94 ح 151 عن جابر ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 112 ح 4043 عن عبد اللّه ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 45 ح 6171 عن خريم بن فاتك الأسديّ ، كنز العمّال : ج 1 ص 71 ح 279 ؛ التوحيد : ص 20 ح 8 ، ثواب الأعمال : ص 16 ح 2 كلاهما عن جابر بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 203 ح 41 .
2- .النِدُّ : هو المِثلْ والنظيرُ (مجمع البحرين : ج 3 ص 1763 «ندد») .
3- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2460 ح 6305 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 6 ح 3552 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 294 ح 11011 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 187 ح 10410 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 354 ح 2211 كلّها عن ابن مسعود ، كنزالعمّال : ج 1 ص 84 ح 350 .
4- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 385 نقلاً عن ابن مردويه .
5- .الدّرّ المنثور : ج 6 ص 386 نقلاً عن الحاكم في الكنى .

ص: 273

1897.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمَّا استَعاذَ بِهِ في يَومِ وادِي القُرى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در حالِ شرك ورزيدن به خدا بميرد، وارد آتش مى شود.1896.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در حالى بميرد كه براى خدا همتا قرار مى دهد، به آتش برده مى شود.1895.عنه صلى الله عليه و آله : الدرّ المنثور _ به نقل از جابر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره دو چيز واجب كننده[ى بهشت و دوزخ] سؤال شد . «فرمود : «هر كس نيكى به ميان آورَد ، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ايمن اند ، و هر كس بدى به ميان آورَد ، به رو در آتش [دوزخ] سرنگون مى شود . آيا جز آنچه مى كرديد ، سزا داده مى شويد؟!» » و فرمود : «هر كس خدا را بدون آن كه بدو شرك بياورد ، ملاقات كند ، به بهشت مى رود ، و هر كس با شرك به خدا او را ديدار كند ، به آتش مى رود» .1894.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ لِلإِمامِ عَلِيٍّ عليه الس ) الدرّ المنثور _ به نقل از صفوان بن عسّال _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «چون روز قيامت شود ، ايمان و شرك مى آيند و در برابر خدا زانو مى زنند . پس ، خداوند به ايمان مى فرمايد : "تو و پيروانت به بهشت برويد" و به شرك مى فرمايد : "تو و پيروانت به آتش برويد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را تلاوت نمود : «هر كس نيكى به ميان آورَد ، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت» و [نيكى] يعنى : «لا إله إلّا اللّه» [كه همان توحيد است] ، «و هر كس بدى به ميان آورَد» يعنى شرك بياورد ، «به رو در آتش سرنگون مى شود» . .

ص: 274

10 / 5الاِرتِدادُالكتاب«وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَ_ائِكَ حَبِطَتْ أَعْمَ__لُهُمْ فِى الدُّنْيَا وَالْاخِرَةِ وَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (1)

الحديث2018.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَرِدُ عَلَيَّ يَومَ القِيامَةِ رَهطٌ مِن أصحابي فَيُجلَونَ عَنِ الحَوضِ ، فَأَقولُ : يا رَبِّ أصحابي ! فَيَقولُ : إنَّكَ لا عِلمَ لَكَ بِما أحدَثوا بَعدَكَ ! إنَّهُم ارتَدّوا عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى . (2)2019.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَأَذودَنَّ رِجالاً عَن حَوضي كَما تُذادُ الغَريبَةُ مِنَ الإِبِلِ عَنِ الحَوضِ . (3)2020.الإمام الكاظم عليه السلام : صحيح البخاري عن أبي حازم عن سهل بن سعد : قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : إنّي فَرَطُكُم عَلَى الحَوضِ ، مَن مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ ، ومَن شَرِبَ لَم يَظمَأ أبَداً . لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أقوامٌ أعرِفُهُم ويَعرِفونَني ، ثُمَّ يُحالُ بَيني وبَينَهُم .

قالَ أبو حازِمٍ : فَسَمِعَنِي النُّعمانُ بنُ أبي عَيّاشٍ ، فَقالَ : هكَذا سَمِعتَ مِن سَهلٍ ؟

فَقُلتُ : نَعَم . فَقالَ : أشهَدُ عَلى أبي سَعيدٍ الخُدرِيِّ لَسَمِعتُهُ وهُوَ يَزيدُ فيها :

فَأَقولُ : إنَّهُم مِنّي ؟ فَيُقالُ : إنَّكَ لاتَدري ما أحدَثوا بَعدَكَ ، فَأَقولُ : سُحقا سُحقا لِمَن غَيَّرَ بَعدي . (4) .


1- .البقرة : 217 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2407 ح 6213 ، المصنف لعبد الرزاق : ج 11 ص 406 ح 20854 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 16 ح 1708 ، كنز العمّال : ج 14 ص 417 ح 39124 نقلاً عن ابن ماجة وكلّها عن أبي هريرة ؛ مجمع البيان : ج 2 ص 809 ، الإيضاح : ص 232 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 24 ح 34 .
3- .صحيح البخاري : ج 2 ص 834 ح 2238 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1800 ح 38 نحوه ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 132 ح 56 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 420 ح 39135 ؛ العمدة : ص 468 ح 981 عن أبي هريرة ، بحار الأنوار : ج 28 ص 25 ح 36 .
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2406 ح 6212 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 1793 ح 26 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 442 ح 22936 ، الطرائف : ص 376 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 28 ص 26 .

ص: 275

10 / 5 برگشتن از دين

10 / 5برگشت از دينقرآن«و آن كس از شما كه از دين خود برگردد و كافر بميرد، چنين كسانى كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى شود، و ايشان اهل آتش اند و در آن جاويدان اند».

حديث2026.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَتِهِ فِي التَّحذيرِ مِن إبليسَ لَعَنَه ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز رستاخيز، دسته اى از يارانم نزد من مى آيند ؛ امّا آنها را از حوض [كوثر] دور مى كنند. من مى گويم : پروردگارا ! آنها ياران من اند.

خدا مى فرمايد: «تو نمى دانى كه پس از تو آنها چه كردند . آنها به عقب باز گشتند».2027.شعب الإيمان عن أبي بكر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، مردانى را از حوض خود دور خواهم كرد ، همچنان كه شتر بيگانه را از آبگير دور مى كنند .2028.منية المريد : صحيح البخارى _ به نقل از ابو حازم _ : سهل بن سعد گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «من پيشرو (1) شما در كنار حوض[_ِ كوثر ]هستم . كسى كه [از آن] بنوشد ، ديگر هرگز تشنه نخواهد شد. مردمانى بر من وارد مى شوند كه هم من آنها را مى شناسم و هم آنها مرا مى شناسند . سپس ميان من و آنان مانعى ايجاد مى شود» .

نعمان بن ابى عيّاش [اين حديث را] از من شنيد و گفت: اين گونه از سهل

شنيدى؟ گفتم: آرى. گفت: گواهى مى دهم كه از ابو سعيد خُدرى [نيز همين را ]شنيدم ؛ ولى اين عبارت را نيز مى افزود [كه پيامبر صلى الله عليه و آله در ادامه فرموده است] : «پس من مى گويم: [پروردگارا !] آنان از [امّت] من اند. در جواب گفته مى شود: "تو نمى دانى كه پس از تو ، چه ها كردند" و من مى گويم: نابود باد، نابود باد آن كه پس از من ، [آيين و سنّتم را] دگرگون ساخت!».

.


1- .واژه «فَرَط» كه در حديث آمده ، به معناى كسى است كه پيش از ديگران به سرچشمه مى رسد تا دَلوها را آماده كند ، حوضچه ها را گرد كند و آنها را آب بنوشاند ؛ آن كه پيش از قوم مى رود تا اسباب آبخور را درست كند .

ص: 276

2029.سنن الترمذي عن أبي هريرة : صحيح البخاري عن أبي هريرة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : بَينا أنَا نائِمٌ إذا زُمرَةٌ ، حَتّى إذا عَرَفتُهُم خَرَجَ رَجُلٌ مِن بَيني وبَينِهِم ، فَقالَ : هَلُمَّ ، فَقُلتُ : أينَ ؟ قالَ : إلَى النّارِ وَاللّه ِ ، قُلتُ : وما شَأنُهُم ؟ قالَ : إنَّهُمُ ارتَدّوا بَعدَكَ عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى .

ثُمَّ إذا زُمرَةٌ ، حَتّى إذا عَرَفتُهُم خَرَجَ رَجُلٌ مِن بَيني وبَينِهِم ، فَقالَ : هَلُمَّ ، قُلتُ : أينَ ؟ قالَ : إلى النّارِ وَاللّه ِ ، قُلتُ : ما شَأنُهُم ؟ قالَ : إنَّهُمُ ارتَدّوا بَعدَكَ عَلى أدبارِهِمُ القَهقَرى ، فَلا أراهُ يَخلُصُ مِنهُم إلّا مِثلُ هَمَلِ النَّعَمِ . (1)2030.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَتُفَرَّقَنَّ هذِهِ الاُمَّةُ عَلى ثَلاثٍ وسَبعينَ فِرقَةً ، كُلُّها فِي النّارِ إلّا فِرقَةً : «وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ» فَهذِهِ الَّتي تَنجو مِن هذِهِ الاُمَّةِ . (2)10 / 6النِّفاقُالكتاب«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَ_فِقِينَ وَالْمُنَ_فِقَ_تِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَ__لِدِينَ فِيهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (3)

«وَ يُعَذِّبَ الْمُنَ_فِقِينَ وَ الْمُنَ_فِقَ_تِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَ_تِ الظَّ_انِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا» . (4)

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِاءِخْوَ نِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَ_بِ لَ_ئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَ إِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَ_ذِبُونَ * لَ_ئِنْ أُخْرِجُواْ لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَ_ئِن قُوتِلُواْ لَا يَنصُرُونَهُمْ وَ لَ_ئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَ_رَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ * لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِى صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ * لَا يُقَ_تِلُونَكُمْ جَمِيعًا إلَّا فِى قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرِ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى_ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ * كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُواْ وَ بَالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * كَمَثَلِ الشَّيْطَ_نِ إِذْ قَالَ لِلْاءِنسَ_نِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّنكَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَ__لَمِينَ * فَكَانَ عَ_قِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِى النَّارِ خَ__لِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّ__لِمِينَ» . (5)

.


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2407 ح 6215 ، كنز العمّال : ج 11 ص 132 ح 30918 ؛ العمدة : ص 468 ح 986 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 27 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 43 ح 122 عن ابن الصهبان البكري ، مجمع البيان : ج 4 ص 773 ، بحار الأنوار : ج 28 ص 6 ح 8 .
3- .التوبة : 68 .
4- .الفتح : 6 .
5- .الحشر : 11 _ 17 .

ص: 277

10 / 6 دورويى (نفاق)

1667.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمَعاذٍ _ ) صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ : خواب بودم كه گروهى را [در عالم رؤيا] ديدم و آنها را شناختم . ناگاه مردى از بين من و آنها بيرون آمد و گفت: بياييد. گفتم: به كجا ؟ گفت: به خدا سوگند به سوى آتش . گفتم: مگر چه كرده اند؟ گفت: آنان پس از تو، به قهقرا [و آيين جاهلى خويش] باز گشتند.

سپس گروهى ديگر آمدند و آنها را هم شناختم . پس مردى از ميان من و آنان بيرون آمد و گفت: بياييد. گفتم: به كجا؟ گفت: به خدا سوگند به سوى آتش. گفتم: مگر چه كرده اند؟ گفت: آنان، پس از تو، به قهقرا باز گشتند.

پس، فكر نمى كنم كه از ايشان كسى نجات يابد ، مگر به اندازه شترهاى بى چوپان [و از رمه و قافله مانده] . (1)1668.مجمع الزوائد عن عبد اللّه بن مسعود : امام على عليه السلام : سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اين امّت به هفتاد و سه فرقه پراكنده مى شوند كه همه آنها در آتش اند ، مگر يك فرقه : «و از كسانى كه آفريديم ، امّتى هستند كه به حق ، هدايت مى كنند و به حق ، داورى مى نمايند» . اين همان فرقه نجات يافته اين امّت است .10 / 6نفاققرآن«خدا به مردان و زنانِ دورو و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است كه در آن ، جاودانه اند. آن برايشان كافى است، و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است».

«و [تا] مردان و زنان دورو و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد برده اند ، عذاب كند . بَدِ زمانه بر آنان باد! و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنّم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است».

«مگر كسانى را كه دورويى كردند ، نديدى كه به برادران اهل كتاب خود _ كه از درِ كفر در آمده بودند _ مى گفتند: «اگر اخراج شديد، حتما با شما بيرون خواهيم آمد و عليه شما هرگز از كسى فرمان نخواهيم برد ، و اگر با شما جنگيدند ، حتما شما را يارى خواهيم كرد» . و خدا گواهى مى دهد كه قطعا آنان درغگويان اند. اگر [يهود] اخراج شوند ، آنها با ايشان بيرون نخواهند رفت و اگر ضدّ آنان جنگى در گيرد ، آنها را يارى نخواهند كرد و اگر هم يارى شان كنند ، حتما [در جنگ] پشت خواهند كرد و يارى نمى گردند . شما قطعا در دل هاى آنان بيش از خدا مايه هراسيد ؛ چرا كه آنان مردمانى اند كه نمى فهمند. [آنان به صورت ]دسته جمعى ، جز در قريه هاى داراى استحكامات يا از پشت ديوارها ، با شما نخواهند جنگيد. جنگشان ميان خودشان سخت است. آنان را متّحد مى پندارى ؛ ولى دل هايشان پراكنده است؛ زيرا آنان مردمانى اند كه نمى انديشند ؛ درست مانند همان كسانى كه اخيرا [در واقعه بدر] سزاى كار [بد] خود را چشيدند و [افزون بر اين ،] عذاب دردناكى خواهند داشت ، چون حكايت شيطان كه به ايشان گفت: «كافر شو !» و چون وى كافر شد ، گفت: «من از تو بيزارم ؛ زيرا من از خدا، پروردگار جهانيان، مى ترسم» ، و فرجام هر دوشان ، آن است كه هر دو ، در آتش جاويد مى مانند، و سزاى ستمكاران ، همين است».

.


1- .يعنى : شمار اندكى از آنان ، از دوزخ مى رهند .

ص: 278

الحديث1676.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» كَلِمَةٌ عَظيمَةٌ كَريمَةٌ عَلَى اللّه ِ عز و جل ، مَن قالَها مُخلِصا استَوجَبَ الجَنَّةَ ، ومَن قالَها كاذِبا عَصَمَت مالَهُ ودَمَهُ وكانَ مَصيرُهُ إلَى النّارِ . (1)1677.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ لَهُ وَجهانِ فِي الدُّنيا ، كانَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ لِسانانِ مِن نارٍ . (2) .


1- .التوحيد : ص 23 ح 18 عن أحمد بن عبد اللّه الجويباري عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 5 ح 13 ؛ كنز العمّال : ج 1 ص 62 ح 220 نقلاً عن ابن النجار عن أنس .
2- .الخصال : ص 38 ح 18 عن عمار ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 379 ح 2661 عن أبي ذر نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 204 ح 7 ؛ سنن أبي داود : ج 4 ص 268 ح 4873 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 770 ح 2662 ، المصنف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 106 ح 1 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 266 ح 1617 كلّها عن عمار .

ص: 279

حديث1679.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به راستى كه «لا إله إلّا اللّه» ، شعارى بزرگ و ارجمند در نزد خداى عز و جلاست. هر كه آن را با اخلاص بگويد ، شايسته بهشت مى شود و هر كه به دروغ [و نه از صميم دل] بگويد ، مال و جانش مصون مى ماند ؛ ولى فرجامش آتش است.1680.سنن الترمذي عن قيس بن سعد بن عبادة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه در دنيا دورو داشته باشد ، در روز رستاخيز ، دو زبان از جنس آتش خواهد داشت . .

ص: 280

1681.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ ذا لِسانَينِ فِي الدُّنيا ، جَعَلَ اللّه ُ لَهُ لِسانَينِ مِن نارٍ يَومَ القِيامَةِ . (1)1682.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ يَومَ القِيامَةِ ذُوالوَجهَينِ دالِعا لِسانَهُ في قَفاهِ وآخَرُ مِن قُدّامِهِ يَلتَهِبانِ نارا حَتّى يُلهِبا جَسَدَهُ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : هذَا الَّذي كانَ فِي الدُّنيا ذا وَجهَينِ وذا لِسانَينِ يُعرَفُ بِذلِكَ يَومَ القِيامَةِ . (2)1683.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَيلٌ لِلمُنافِقِ مِنَ النّارِ . (3)2033.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : اُحَذِّرُكُم أهلَ النِّفاقِ ؛ فَإِنَّهُمُ الضّالّونَ المُضِلّونَ ، وَالزّالّونَ المُزِلّونَ . يَتَلَوَّنونَ ألوانا ، ويَفتَنّونَ افتِنانا ، ويَعمِدونَكُم بِكُلِّ عِمادٍ ، ويَرصُدونَكُم بِكُلِّ مِرصادٍ 4 ، قُلوبُهُم دَويَّةٌ وصِفاحُهُم نَقِيَّةٌ ، يَمشونَ الخَفاءَ ، ويَدِبّونَ الضَّرّاءَ ، وَصفُهُم دَواءٌ ، وقَولُهُم شِفاءٌ ، وفِعلُهُمُ الدّاءُ العَياءُ ، حَسَدَةُ الرَّخاءِ ، ومُؤَكِّدُو البَلاءِ ، ومُقَنِّطُو الرَّجاءِ ، لَهُم بِكُلِّ طَريقٍ صَريعٌ ، وإلى كُلِّ قَلبٍ شَفيعٌ ، ولِكُلِّ شَجوٍ دُموعٌ ، يَتَقارَضونَ الثَّناءَ ، ويَتَراقَبونَ الجَزاءَ ، إن سَأَلوا ألحَفوا (4) ، وإن عَذَلوا (5) كَشَفوا ، وإن حَكَموا أسرَفوا ، قَد أعَدّوا لِكُلِّ حَقٍّ باطِلاً ، ولِكُلِّ قائِمٍ مائِلاً ، ولِكُلِّ حَيٍّ قاتِلاً ، ولِكُلِّ بابٍ

مِفتاحا ، ولِكُلِّ لَيلٍ مِصباحا ، يَتَوَصَّلونَ إلَى الطَّمَعِ بِاليَأسِ ؛ لِيُقيموا بِهِ أسواقَهُم ويُنفِقوا بِهِ أعلاقَهُم ، يَقولونَ فَيُشَبِّهونَ ، ويَصِفونَ فَيُمَوِّهونَ ، قَد هَوَّنُوا الطَّريقَ ، وأضلَعُوا المَضيقَ ، فَهُم لُمَةُ الشَّيطانِ ، وحُمَةُ النّيرانِ : «أُوْلَ_ائِكَ حِزْبُ الشَّيْطَ_نِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَ_نِ هُمُ الْخَ_سِرُونَ» . (6) .


1- .المعجم الكبير : ج 2 ص 170 ح 1697 عن جندب بن عبد اللّه ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 365 ح 8885 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 183 ح 2764 ، مسند الشهاب : ج 1 ص 284 ح 463 ، حلية الأولياء : ج 2 ص 160 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 568 ح 7941 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 8 .
2- .الخصال : ص 38 ح 16 ، ثواب الأعمال : ص 319 ح 2 كلاهما عن زيد بن عليّ عن آبائه عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 203 ح 5 .
3- .. تحف العقول : ص 22 ، بحارالأنوار : ج 1 ص 122 ح 11 .
4- .ألحَفَ : إذا ألحَّ في المسألة ولزمها (النهاية : ج 4 ص 237 «لحف») .
5- .العَذلُ : المَلَامةُ ، يقال : عَذَلتُ فلانا فاعتذل . أي لام نفسه وأعتَبَ (الصحاح : ج 5 ص 1762 «عذل») .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 194 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 177 ح 6 .

ص: 281

2034.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه در دنيا داراى دو زبان باشد، خداوند در روز رستاخيز برايش دو زبان از آتش قرار مى دهد .1686.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، دورو ، در حالى [به محشر] مى آيد كه يك زبان از پس گردنش آويزان است و زبانى ديگر از جلوى او ، و هر دو [زبانش ]چنان شعله ورند كه به تمام بدنش زبانه مى كشند . سپس در باره او گفته مى شود: «اين ، كسى است كه در دنيا دورو و دوزبان بود . او بدين گونه در روز رستاخيز شناخته مى شود» .1687.مستطرفات السرائر عن سلمان الفارسيّ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : واى بر منافق از آتش !1688.الخصال عن أبي ذرّ : امام على عليه السلام : شما را از دورويان بر حذر مى دارم؛ زيرا آنان مردمانى گم راه و گم راه كننده اند . خود لغزيده اند و ديگران را نيز مى لغزانند. هر دم به رنگى در مى آيند، هر گاه نيرنگى مى سازند و با هر وسيله اى و از هر راهى ، قصد [فريب و اغواى] شما مى كنند و در هر كمينگاهى ، به كمين شما مى نشينند. دل هايشان پر از بيمارى است ؛ ولى چهره ها [و ظاهر]شان آراسته و پاكيزه. در نهان ، راه مى روند و پنهانى مى جنبند. (1) شرح و بيانشان دارو و گفتارشان شفاست ؛ امّا كردارشان دردِ بى درمان است. حسودانِ نعمت و آسايش[_ِ ديگران]اند، و به رنج و گرفتارى[_ِ مردمان] دامن مى زنند و بذر نوميدى مى پاشند . در هر راهى ، به خاك هلاكت افكنده اى دارند و براى رخنه در هر دلى ، وسيله اى [از زبانْ بازى و تملّق]، و براى هر غم و اندوهى ، اشك هايى [دروغين]. به يكديگر ، مدح و ستايش قرض مى دهند و از يكديگر چشمداشت پاداش [متقابل] دارند. اگر چيزى بخواهند ، پافشارى مى كنند و هر گاه خرده گيرى كنند ، پرده درى مى كنند و اگر حكم كنند، زياده روى [و ستم ]مى نمايند. در برابر هر حقّى ، باطلى در چنته دارند و در برابر هر راستى اى ، كژى اى و براى هر زنده اى ، قاتلى و براى هر

درى ، كليدى و براى هر شبى ، چراغى. چشمْ نداشتن و بى نيازى را دستاويز طمع قرار مى دهند تا از اين راه ، بازار خود را داغ كنند و به كالاهايشان رونق بخشند. سخن كه مى گويند ، ايجاد شبهه مى كنند و هنگامى كه وصف مى كنند ، حقيقت را وارونه جلوه مى دهند . راه[_ِ ورود به مسير باطل] را آسان مى كنند و تنگه [آن را] كج و پيچ در پيچ مى سازند [تا افراد به راحتى قدم به راه باطل گذارند . آن گاه ، در پيچ و خم هاى آن سرگردان شوند و بيرون شدن از آن ، برايشان ناممكن يا دشوار گردد]. اينان ، دار و دسته شيطان اند و زبانه هاى انبوه آتش . «آنان حزب شيطان اند و بدانيد كه حزب شيطان ، زيانكارند» . .


1- .عبارت «يدبّون الضرّاء» ، ضرب المثلى است براى كسى كه به دوستش نيرنگ مى زند. ضرّاء ، به معناى درخت انبوه و تنومند و در هم پيچيده است كه در پشت آن ، مخفى شوند. شايد هم مراد اين باشد كه آهسته و سر به زير ، راه مى روند ؛ ولى به ناگاه ، زهر خود را مى ريزند .

ص: 282

1689.مسند ابن حنبل عن أبي هريرة : الإمام الصادق عليه السلام : مَن لَقِيَ المُسلِمينَ بِوَجهَينِ ولِسانَينِ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ لِسانانِ مِن نارٍ . (1)10 / 7الظُّلمُالكتاب«فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَّفْعًا وَ لَا ضَرًّا وَ نَقُولُ لِلَّذِينَ ظَ_لَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّتِى كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ» . (2)

«ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَ_لَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إلَّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ» . (3)

الحديث1696.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ وقَد تَلا هذِهِ الآيَةَ : {Q} «الرَّحْمَ_نُ عَل ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : قالَ رَبُّكُم : وعِزَّتي وجَلالي لِأَنتَقِمَنَّ مِنَ الظّالِمِ في عاجِلِهِ وآجِلِهِ . (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 343 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 319 ح 1 ، الخصال : ص 38 ح 19 ، معاني الأخبار : ص 185 ح 2 ، الأمالي للصدوق : ص 418 ح 552 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن ابن أبي يعفور ، بحار الأنوار : ج 75 ص 204 ح 8 .
2- .سبأ : 42 .
3- .يونس : 52 .
4- .المعجم الكبير : ج 10 ص 278 ح 10652 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 15 ح 36 ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 5 الرقم 935 ، تاريخ دمشق : ج 34 ص 340 ح 7022 ، الفردوس : ج 3 ص 186 ح 4510 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 3 ص 505 ح 7641 .

ص: 283

10 / 7 ستم

1697.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كه با مردم، دورو و دوزبانه برخورد كند ، روز رستاخيز با دو زبان از آتش ، [به محشر] مى آيد.10 / 7ستمقرآن«اكنون براى يكديگر ، اختياردارِ هيچ سود و زيانى نيستيد ، و [ما] به كسانى كه ستم كرده اند ، مى گوييم: بچشيد عذاب آتشى را كه آن را دروغ مى شمرديد!».

«سپس به كسانى كه ستم كرده اند، گفته مى شود: «بچشيد عذاب جاويدان را ! آيا جز به كيفر آنچه به دست مى آورديد ، جزا داده مى شويد؟»» .

حديث1704.تفسير القمّي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پروردگارتان فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند ، حتما در دنيا و آخرت ، از ظالم ، انتقام مى گيرم!» .

.

ص: 284

1705.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلحَمدُ للّه ِِ الَّذي . . . جَعَلَ الجَنَّةَ ثَوابَ المُتَّقينَ ، وَالنّارَ عِقابَ الظّالِمينَ . (1)1706.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أهلُ الجَورِ وأعوانُهُم فِي النّارِ . (2)1707.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ! إنَّ العَبدَ لَيَأتي يَومَ القِيامَةِ لَهُ حَسَناتٌ كَأَمثالِ الجِبالِ الرَّواسي يَظُنُّ أنَّهُ سَيَدخُلُ بِهَا الجَنَّةَ ، فَلا تَزالُ مَظلِمَتُهُ تَأتيهِ حَتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنَةٌ ، وحَتّى يُجعَلَ عَلَيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ أمثالُ الجِبالِ الرَّواسي ويُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (3)1708.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلعَدلُ ميزانُ اللّه ِ فِي الأَرضِ ؛ فَمَن أخَذَهُ قادَهُ إلَى الجَنَّةِ ، ومَن تَرَكَهُ ساقَهُ إلَى النّارِ . (4)1709.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ قَضاءَ المُسلِمينَ حَتّى يَنالَهُ ثُمَّ غَلَبَ عَدلُهُ جَورَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ ، ومَن غَلَبَ جَورُهُ عَدلَهُ فَلَهُ النّارُ . (5)1710.سنن الترمذي عن أبي سعيد وأبي هريرة عن رسول اللّه عنه صلى الله عليه و آله : إن شِئتُم أنبَأتُكُم عَنِ الإِمارَةِ وما هِيَ : أوَّلُها مَلامَةٌ ، وثانيها نَدامَةٌ ، وثالِثُها عَذابُ يَومِ القِيامَةِ ؛ إلّا مَن عَدَلَ . (6)1711.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الظُّلمُ يوجِبُ النّارَ . (7)1712.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن ظَلَمَ عِبادَ اللّه ِ كانَ اللّه ُ خَصمَهُ دونَ عِبادِهِ . مَن يَكُنِ اللّه ُ سُبحانَهُ خَصمَهُ يُدحِضْ حُجَّتَهُ ، ويُعَذِّبْهُ فِي الدُّنيا ومَعادِهِ . (8) .


1- .دلائل الإمامة : ص 89 ح 24 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 103 ص 270 ح 21 نقلاً عن مسند فاطمة عليهاالسلام .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 100 ح 7007 ، الفردوس : ج 2 ص 470 ح 4000 كلاهما عن حذيفة ، كنز العمّال : ج 3 ص 498 ح 7589 .
3- .الفردوس : ج 4 ص 364 ح 7050 عن جابر بن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 3 ص 506 ح 7644 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 11 ص 317 ح 13145 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
5- .سنن أبي داود : ج 3 ص 299 ح 3575 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 151 ح 20165 ، فتح الباري : ج 13 ص 124 ، تهذيب الكمال : ج29 ص162 الرقم 6310 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج6 ص94 ح14997 .
6- .المعجم الكبير : ج 18 ص 72 ح 132 ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 167 ح 2006 و ج 2 ص 206 ح 1195 نحوه وكلّها عن عوف بن مالك ، كنز العمّال : ج 6 ص 19 ح 14652 .
7- .غرر الحكم : ح 794 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 30 ح 482 .
8- .غرر الحكم : ح 8250 و 8251 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 100 ح 13629 .

ص: 285

1713.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ستايش ، خدايى را كه... بهشت را پاداش پرهيزگاران قرار داد، و آتش را كيفر ستمكاران.1714.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ستمگران و ياران آنان ، در آتش اند.1715.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست، روز قيامت ، بنده در حالى مى آيد كه [در نامه اعمالش] به اندازه كوه هاى استوار ، كار نيك دارد و مى پندارد كه به سبب آنها به زودى وارد بهشت خواهد شد ؛ امّا ستم ها [و حق كشى ها]يى كه كرده است ، پيوسته نزد او مى آيند ، تا جايى كه حتّى يك كار نيك هم برايش باقى نمى ماند و [افزون بر اين ،] گناهانى به اندازه كوه هاى استوار ، برايش قرار داده مى شود . آن گاه ، فرمان مى رسد كه او را به آتش برند .1716.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عدالت، ترازوى خدا در زمين است . پس هر كه عدالت را در پيش بگيرد ، عدالت ، او را به بهشت مى كشاند و هر كه آن را وا نهد ، وى را به سوى آتش مى رانَد .1717.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه در جستجوى مسند قضاى مسلمانان بر آيد و هنگامى كه به آن دست يافت ، عدالت او بر ستمش چيره آيد ، بهشتى خواهد بود ؛ ولى آن كه ستم او بر عدالتش چيره آيد ، دوزخى است .2035.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر بخواهيد، شما را از فرمان روايى و چيستى آن ، خبر مى دهم: آغازش سرزنش است، ميانه اش پشيمانى، و فرجامش عذاب روز رستاخيز، مگر براى آن كس كه دادگرى پيشه كند.2036.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الظُّلاماتِ _ ) امام على عليه السلام : ستم، آتش را [بر ستمگر] واجب مى گرداند.2037.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : كسى كه به بندگان خدا ستم كند ، خداوندْ خود، طرف دعواى اوست

و نه بندگانش، (1) و هر گاه خداوند سبحان ، طرف دعواى كسى باشد ، دليل او را [در ستمى كه كرده ،] ابطال مى كند و وى را در دنيا و آخرتش عذاب مى دهد . .


1- .يعنى : طرف حسابش خداست و نه آن بنده اى كه به او ستم شده است.

ص: 286

2038.علل الشرايع عن أبي بصير : عنه عليه السلام : ظالِمُ النّاسِ يَومَ القيامَةِ مَنكوبٌ بِظُلمِهِ ، مُعَذَّبٌ مَحروبٌ (1) . (2)2039.المصنّف عن أنس : عنه عليه السلام : هَيهاتَ أن يَنجوَ الظّالِمُ مِن أليمِ عَذابِ اللّه ِ وعَظيمِ سَطَواتِهِ . (3)2040.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : لا يُؤمِنُ اللّه ُ عذابَهُ مَن لا يَأمَنُ النّاسُ جَورَهُ . (4)2041.الإمام عليّ عليه السلام : عنه عليه السلام : لِكُلِّ ظالِمٍ عُقوبَةٌ لا تَعدوهُ ، وصَرعَةٌ لا تَخطوهُ . (5)2042.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : مَن ضَرَبَ رَجُلاً سَوطاً ظُلماً ، ضَرَبَهُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى بِسَوطٍ مِن نارٍ . (6)2043.مصباح المتهجّد عن الشيخ أبي عمرو العمري ( _ فيما يُدعى بِهِ في غَيبَةِ القائِمِ عليه السلام ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن حَبَسَ حَقَّ المُؤمِنِ ، أقامَهُ اللّه ُ عز و جل يَومَ القِيامَةِ خَمسَمِئَةِ عامٍ عَلى رِجلَيهِ حَتّى يَسيلَ عَرَقُهُ أو دَمُهُ ، ويُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّه ِ : «هذَا الظّالِمُ الَّذي حَبَسَ عَنِ اللّه ِ حَقَّهُ» ، فَيُوَبَّخُ أربَعينَ يَوما ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (7)2044.الإمام الصادق عليه السلام : الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام : فيما وَعَظَ اللّه ُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : ... يا عيسى ! بِئسَتِ الدّارُ لِمَن رَكَنَ إلَيها ، وبِئسَ القَرارُ دارُ الظّالِمينَ . (8) .


1- .مَحروبٌ : حُرِبَ دينُهُ ، أي سُلِبَ دينُهُ (لسان العرب : ج 1 ص 304 «حرب») .
2- .غرر الحكم : ح 6075 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 324 ح 5605 .
3- .غرر الحكم : ح 10044 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 512 ح 9316 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 101 ح 13629 .
4- .غرر الحكم : ح 10887 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 535 ح 9815 .
5- .غرر الحكم : ح 7312 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 401 ح 6768 .
6- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 541 ح 1927 ، مستدرك الوسائل : ج 18 ص 216 ح 22544 .
7- .الكافي : ج 2 ص 367 ح 2 ، الخصال : ص 328 ح 20 ، المحاسن : ج 1 ص 186 ح 303 كلّها عن يونس بن ظبيان ، إرشاد القلوب : ص 143 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 7 ص 201 ح 84 .
8- .الكافي : ج 8 ص 131 _ 136 ح 103 ، تحف العقول : ص 498 ، أعلام الدين : ص 230 كلاهما من دون إسناد إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 142 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 14 ص 293 ح 14 .

ص: 287

2045.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : كسى كه به مردم ستم كند ، در روز قيامت به واسطه ستمش ، گرفتار و معذّب و مورد خشم خواهد بود .2046.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هرگز چنين نخواهد شد كه ستمگر ، از عذاب دردناك خدا و كيفرهاى سهمگين او بِرَهَد !2047.مجمع الزوائد عن قطبة : امام على عليه السلام : خداوند ، كسى را كه مردم از ستم او در امان نباشند ، از عذابش ايمن نمى دارد.2048.الإمام الباقر عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُ في سُجودِهِ _ ) امام على عليه السلام : هر ستمگرى ، كيفرى دارد كه حتما به او خواهد رسيد ، و هلاكتى دارد كه قطعا گريبانش را خواهد گرفت.2049.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هر كه از روى ستم ، به كسى تازيانه اى بزند ، خداوند _ تبارك و تعالى _ با تازيانه اى از آتش ، بر او خواهد كوبيد .2050.مسند ابن حنبل عن عائشة ( _ وقَد سُئِلَت عَن دُعاءِ النَّبِيِّ صلى الله علي ) امام صادق عليه السلام : هر كس حقّ مؤمن را نگه دارد [و نپردازد] ، خداوند عز و جل، در روز قيامت، پانصد سال او را سر پا نگه مى دارد ، چندان كه عرق او يا خونش سرازير شود، و منادى اى از جانب خداوند ، ندا مى دهد كه: «اين ، همان ستمكارى است كه حقّ خدا را از او باز داشت» .

وى تا چهل روز ، توبيخ خواهد شد و سپس دستور مى دهند كه او را به آتش ببرند.2051.الإمام عليّ عليه السلام : الكافى _ به نقل از على بن اسباط ، از معصومان عليهم السلام _ : در اندرزهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام آمده است : «اى عيسى! بد سرايى است [جهنّم] براى كسى كه در آن سكونت گزيند ، و بد قرارگاهى است جايگاه ستمگران !» . .

ص: 288

10 / 8الرُّكونُ إلَى الظّالِمِالكتاب«وَ لَا تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ» . (1)

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِأيَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ» . (2)

الحديث2058.سنن أبي داوود عن أنس : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَ_لَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» _ : هُوَ الرَّجُلُ يَأتِي السُّلطانَ ، فَيُحِبُّ بَقاءَهُ إلى أن يُدخِلَ يَدَهُ إلى كيسِهِ فَيُعطِيَهُ . (3)2059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن تَوَلّى خُصومَةَ ظالمٍ أو أعانَ عَلَيها ، ثُمَّ نَزَلَ بِهِ مَلَكُ المَوتِ ، قالَ لَهُ : أبشِر بِلَعنَةِ اللّه ِ ونارِ جَهَنَّمَ وبِئسَ المَصيرُ . (4)2060.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَدَحَ سُلطانا جائِرا أو تَخَفَّفَ وتَضَعضَعَ لَهُ طَمَعا فيهِ ، كانَ قَرينَهُ فِي النّارِ . (5) .


1- .هود : 113 .
2- .هود 96 _ 98 .
3- .الكافي : ج 5 ص 108 ح 12 ، وسائل الشيعة : ج 12 ص 133 ح 22306 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 11 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 512 ح 707 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 259 وفيه «معونة» بدل «خصومة» وكلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 311 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس نحوه ، بحارالأنوار : ج 75 ص 369 ح 3 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 11 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 512 ح 707 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 259 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 311 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس نحوه ، بحارالأنوار : ج 75 ص 369 ح 3 .

ص: 289

10 / 8 گرايش به ستمگر

10 / 8گرايش به ستمگرقرآن«و به سوى كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد و در برابر خدا ، دوستانى نخواهيد داشت [كه حمايتتان كنند] و سرانجام ، يارى نخواهيد شد».

«و به راستى ، موسى را با آيات خود و حجّتى آشكار ، به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم ؛ ولى [سران ]از فرمان فرعون پيروى كردند ، در حالى كه فرمان فرعون ، صواب نبود. روز قيامت ، [فرعون] پيشاپيش قومش مى رود و آنان را به آتش در مى آورد . و [دوزخ ]چه ورودگاه بدى براى واردان است !».

حديث2067.الدرّ المنثور عن سعيد بن أبي سعيد : امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و به كسانى كه ستم كرده اند ، متمايل مشويد كه آتش به شما مى رسد» _ : [حتّى در اين حد كه] شخص ، نزد سلطان رود و دوست بدارد كه او زنده بماند تا دستش را در كيسه اش كند و به او دهشى كند [ ، اين نيز تمايل به ستمگر است].2068.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دفاع از [ادّعاى] ستمكارى را بر عهده بگيرد يا در آن دعوا به او كمك كند، هنگامى كه فرشته مرگ بر او نازل مى شود ، به او خواهد گفت : «بشارت باد تو را به لعنت خدا و آتش جهنّم !» و چه بد سرانجامى است !2069.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اميد رسيدن به نوايى از سلطان ستمگر، او را مدح گويد يا خود را در برابرش خوار و خفيف گرداند، همدم او در آتش خواهد بود .

.

ص: 290

2070.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن وَلِيَ جائِرا عَلى جَورٍ ، كانَ قَرينَ هامانَ في جَهَنَّمَ . (1)2071.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عالِمٍ أتى صاحِبَ سُلطانٍ طَوعا ، إلّا كانَ شَريكَهُ في كُلِّ لَونٍ يُعَذَّبُ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ . (2)2072.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى إلى سُلطانٍ جائِرٍ طَوعا مِن ذاتِ نَفسِهِ تَمَلُّقاً إلَيهِ بِلِقائِهِ وَالتَّسليمِ عَلَيهِ ، خاضَ نارَ جَهَنَّمَ بِقَدرِ خُطاهُ إلى أن يَرجِعَ مِن عِندِهِ إلى مَنزِلِهِ . فَإِن مالَ إلى هَواهُ أو شَدَّ عَلى عَضُدِهِ ، لَم يَحلُل بِهِ مِنَ اللّه ِ لَعنَةٌ إلّا كانَ عَلَيهِ مِثلُها ، ولَم يُعَذَّب فِي النّارِ بِنَوعٍ مِنَ العَذابِ إلّا عُذِّبَ بِمِثلِهِ . (3)2073.سنن أبي داوود عن عبد اللّه بن قيس : عنه صلى الله عليه و آله : يا مَعاذُ ، كُلُّ ظالِمٍ لَهُ أخِلّاءُ عَلَى الظُّلمِ صاروا أعداءً بَعضُهُم لِبَعضٍ يَتَبَرَّأُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، عَلى ما كانوا يَتَخالَلونَ عَلَيهِ فِي الدُّنيا ؛ فَيَجمَعُهُمُ اللّه ُ في دَرَكٍ واحِدٍ . (4)2074.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما عَلَّمَهُ عَلِيّا عِندَ النّائِبَةِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : أينَ الظَّلَمَةُ وأعوانُ الظَلَمَةِ وأشياعُ الظَلَمَةِ ! حَتّى مَن لاقَ لَهُم دَواةً ، وحَتّى مَن بَرى لَهُم قَلَماً . قالَ : فَيُجمَعونَ في تابوتٍ واحِدٍ ، ثُمَّ يُقذَفونَ في نارِ جَهَنَّمَ . (5) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 11 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 512 ح 707 وفيه «دلّ» بدل «ولى» ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 259 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 311 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس نحوه ، بحارالأنوار : ج 75 ص 369 ح 3 .
2- .الفردوس : ج 4 ص 42 ح 6131 ، كنز العمّال : ج 10 ص 196 ح 29030 نقلاً عن الحاكم النيشابوري في تاريخه وكلاهما عن معاذ بن جبل ؛ مستدرك الوسائل : ج 13 ص 127 ح 14975 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
3- .كنز العمّال : ج 6 ص 85 ح 14954 نقلاً عن الديلمي عن أبي الدرداء .
4- .الفردوس : ج 5 ص 376 ح 8480 عن معاذ بن جبل .
5- .كتاب الورع لابن حنبل : ص 93 عن عبد اللّه بن مسعود ، تفسير القرطبي : ج 13 ص 263 ، الفردوس : ج 1 ص 255 ح 989 عن أبي هريرة وكلاهما نحوه ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 54 عن عبد اللّه بن مسعود نحوه ، وسائل الشيعة : ج 12 ص 131 ح 22302 .

ص: 291

2075.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ طَويلٍ لِجَميعِ الحَوائِجِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ستمگرى را در ستمش يارى رساند ، همدم هامان در جهنّم است .2076.الإمام الحسن عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ عَلى مُعاوِيَةَ وأصحابِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ عالِمى نيست كه داوطلبانه نزد صاحب قدرتى رود ، مگر آن كه گرفتار هر نوع عذابى خواهد شد كه آن صاحب قدرت در جهنّم ، بدان عذاب مى شود .2077.الإمام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس داوطلبانه و از پيش خود نزد سلطان ستمگرى برود و نزد او زبان به چاپلوسى بگشايد و بر او سلام گويد، به شمار گام هايى كه براى رفتن [به سوى آن سلطان] تا هنگام باز گشتن به خانه اش بر داشته ، در آتش جهنّم فرو خواهد رفت ، و اگر به دلخواه او گرايد يا به او كمك كند، همانند هر لعنتى كه از جانب خداوند شامل حال آن سلطان شود، دامن او را نيز مى گيرد و هر نوع عذابى كه آن سلطان در آتش داشته باشد ، او نيز به چون آن ، گرفتار مى آيد.2078.عنه عليه السلام ( _ فيما دَعا بِهِ حينَ بَلَغَهُ تَوَجُّهُ مُسرِفِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى معاذ! هر ستمگرى كه دوستانى [و ياورانى] بر ستمش داشته باشد، [در قيامت] آن دوستان ، دشمن يكديگر خواهند شد و به خاطر آنچه در دنيا براى آن با يكديگر دوستى مى كرده اند ، از همديگر بيزارى خواهند جست [و هر يك ، گناه آن ستم را به گردن ديگرى خواهد انداخت] . پس خداوند ، آنان را در يك طبقه از آتش ، گرد خواهد آورد .2079.الكافي عن معاوية بن عمّار والعلاء بن سيّابة وظريف پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز قيامت شود، فريادگرى بانگ مى زند كه: «كجايند ستمگران و ياوران ستمگران و پيروان ستمگران ؛ حتّى كسى كه براى آنان (ستمگران) ، دواتى را ليقه كرده و حتّى كسى كه برايشان قلمى تراشيده است ؟!» .

در اين هنگام، همه آنان را در يك تابوت مى گذارند و سپس در آتش جهنّم پرتابشان مى كنند. .

ص: 292

10 / 9السِّعايَةُ إلى الظّالِمِ2082.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَعى بِأَخيهِ إلى سُلطانٍ لَم يَبدُ لَهُ مِنهُ سَوءٌ ولا مَكروهٌ أحبَطَ اللّه ُ عز و جلكُلَّ عَمَلٍ عَمِلَهُ ، فَإِن وَصَلَ إلَيهِ مِنهُ سَوءٌ أو مَكروهٌ أو أذىً جَعَلَهُ اللّه ُ في طَبَقَةٍ مَعَ هامانَ في جَهَنَّمَ . (1)2083.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ لِلنَّجاةِ مِن كَيدِ هارونَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِيُصيبَهُ مِنهُ مَكروهٌ فَلَم يُصِبهُ ، فَهُوَ فِي النّارِ . ومَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِيُصيبَهُ مِنهُ مَكروهٌ فَأَصابَهُ ، فَهُوَ مَعَ فِرعَونَ وآلِ فِرعَونَ فِي النّارِ . (2)10 / 10البَغيُ2086.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن بَغى عَلى فَقيرٍ أو تَطاوَلَ عَلَيهِ وَاستَحقَرَهُ حَشَرَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مِثلَ الذَّرَّةِ في صورَةِ رَجُلٍ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (3)2087.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : ما أعظَمَ عِقابَ الباغي ! (4) .


1- .ثواب الأعمال : ص 337 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 416 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 359 ح 30 ؛ المطالب العالية : ج 2 ص 225 ح 2083 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، تاريخ أصبهان : ج 1 ص 240 الرقم 383 عن الحسن ، الفردوس : ج 3 ص 548 ح 5710 عن ابن عبّاس و كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 486 ح 7545 .
2- .الكافي : ج 2 ص 368 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 306 ح 1 ، الاختصاص : ص 238 ، إرشاد القلوب : ص 143 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 209 وليس فيه صدره ، بحار الأنوار : ج 75 ص 149 ح 7 .
3- .ثواب الأعمال : ص 335 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 415 عن عبد اللّه بن عبّاس وفيه «استفزه» بدل «استحقره» ، بحار الأنوار : ج 7 ص 214 ح 116 .
4- .غرر الحكم : ح 9525 .

ص: 293

10 / 9 بدگويى نزد ستمگر
10 / 10 تجاوز

10 / 9بدگويى نزد ستمگر2090.سنن الترمذي عن ابن حميد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از برادرِ [مؤمنِ] خود نزد حاكمى بدگويى كند ، حتّى اگر آن حاكم ، بدى و رفتار ناخوشايندى با آن مؤمن نكند ، خداوند عز و جل تمام اعمالى را كه انجام داده است ، باطل مى گرداند . حال اگر از او به آن مؤمن ، بدى يا ناگوارى يا آزارى رسد ، خداوند ، او را با هامان در يك طبقه جهنّم قرار خواهد داد .2091.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس مؤمنى را از فرمان روايى بترساند تا از او به وى بدى و گزندى رسد امّا نرسد ، چنان كسى در آتش است . و هر كس مؤمنى را از سلطانى بترساند تا از او به وى بدى و گزندى برسد و برسد ، چنان كسى با فرعون و فرعونيان در آتش خواهد بود .10 / 10تجاوز2094.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به حقوق نادارى تجاوز كند ، يا بر او دست يابد و كوچكش كند ، خداوند در قيامت ، او را همانند مورى خُرد در شكل مردى محشور مى كند تا وارد آتش [دوزخ] شود .2095.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) امام على عليه السلام : كيفر متجاوز ، چه سنگين است!

.

ص: 294

2096.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) عنه عليه السلام : أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ البَغيَ يَقودُ أصحابَهُ إلَى النّارِ . (1)10 / 11الفِسقُالكتاب«وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا أُعِيدُواْ فِيهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ» . (2)

الحديث2102.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اَلعَبدُ إِذا شَرِبَ شَربَةً مِنَ الخَمرِ ، اِبتَلاهُ اللّه ُ بِخَمسَةِ أَشياءَ : الأَوَّلُ : قَسا قَلبُهُ . وَالثّاني : تَبَرَّأَ مِنهُ جَبرائيلُ وميكائِيلُ وَإِسرافيلُ وَجَميعُ المَلائِكَةِ . وَالثّالِثُ : تَبَرَّأَ مِنهُ جَميعُ الأَنبياءِ وَالأَئِمَّةِ عليهم السلام . وَالرّابِعُ : تَبَرَّأَ مِنهُ الجَبّارُ جَلَّ جَلالُهُ . وَالخامِسُ : قَولُهُ عز و جل : «وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخرُجُوا مِنهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَ قِيلَ لَهُم ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ» . (3)2103.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إِيّاكَ وَمَحاضِرَ الفُسُوقِ ؛ فَإِنَّها مَسخَطَةٌ لِلرَّحمنِ ، مُصلِيَةٌ لِلنّيرانِ . (4)2104.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصّادق عليه السلام : لا تَقبَل في ذي رَحِمِكَ وَأَهلِ الرِّعايَةِ مِن أَهلِ بَيتِكَ قَولَ مَن حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ الجَنَّةَ وَجَعَلَ مَأواهُ النّارَ ، فَإِنَّ النَّمّامَ شاهِدُ زورٍ وشَريكُ إِبليسَ فِي الإِغراءِ بَينَ النّاسِ ، وَقَد قالَ اللّه ُ تَعالى : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِن جَاءَكُم فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن

تُصِيبُوا قَومَا بِجَهَ__لَةٍ فَتُصبِحُوا عَلَى مَا فَعَلتُم نَ_دِمِينَ» . (5) .


1- .الكافي : ج 2 ص 327 ح 4 و ج 8 ص 67 ح 23 كلاهما عن عليّ بن رئاب و يعقوب السراج عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 277 ح 16 .
2- .السجدة : 20 .
3- .جامع الأخبار : ص 425 ح 1184 ، بحار الأنوار : ج 79 ص 149 ح 58 .
4- .غرر الحكم : ح 2698 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 98 ح 2261 .
5- .الأمالي للصدوق : ص 710 ح 978 .

ص: 295

10 / 11 هرزگى

2105.سنن النسائي عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى امام على عليه السلام : اى مردم! تجاوز ، پيروانش را به دوزخ مى كشاند.10 / 11هرزگى (1)قرآن«و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند، پس جايگاهشان آتش است. هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، به آن باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود: «بچشيد عذاب آتشى را كه دروغش مى پنداشتيد ، بچشيد !»».

حديث2111.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده هر گاه جرعه اى شراب بنوشد ، خداوند ، او را به پنج چيز مبتلا مى سازد : اوّل : سنگ دلى . دوم : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و همه فرشتگان از او بيزارى مى جويند . سوم : همه پيامبران و امامان عليهم السلام از او بيزارى مى جويند . چهارم : خداوند بزرگ از او بيزارى مى جويد . و پنجم : اين سخن خداوند عز و جل ]شامل حال او مى شود كه] : «و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند ، جايگاهشان آتش است . هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، به آن باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود : بچشيد عذاب آن آتشى را كه دروغش مى شمرديد !» .2112.عنه عليه السلام ( _ لِابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِيَّةِ _ ) امام على عليه السلام : از مجالس فسق و فجور دورى كن ؛ زيرا اين مجالس موجب خشم خداى مهربان و بر افروخته شدن آتش اند .2113.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : در باره خويشاوندت و افراد خانواده ات سخن كسى را كه خدا بهشت را بر او حرام كرده و آتش را جايگاهش قرار داده است ، نپذير ؛ زيرا سخن چين ، گواهِ دروغگو و شريك شيطان در فتنه انگيزى ميان مردم است . خداوند متعال فرموده است : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اگر فاسقى برايتان خبرى

آورد ، وارسى كنيد كه مبادا ندانسته به گروهى آسيب برسانيد و آن گاه از آنچه كرده ايد ، پشيمان شويد» .

.


1- .واژه «فسق» كه در متن عربى به كار رفته است ، يعنى : نافرمانى خدا و خارج شدن از مسير حق ؛ هرزگى ؛ زنا .

ص: 296

10 / 12الإِسرافُالكتاب«وَ يَ_قَوْمِ مَا لِى أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَوةِ وَ تَدْعُونَنِى إِلَى النَّارِ * تَدْعُونَنِى لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّ_رِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِى إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيَا وَ لَا فِى الْاخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ» . (1)

الحديث2119.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اِعمَلوا وأطيعوا ، لا تَتَّكِلوا ولا تَستَصغِروا عُقوبَةَ اللّه ِ عز و جل ؛ فَإِنَّ مِنَ المُسرِفينَ مَن لا تَلحَقُهُ شَفاعَتُنا إلّا بَعدَ عَذابِ ثَلاثِمِئَةِ ألفِ سَنَةٍ . (2)10 / 13تَوَلّي أعداءِ اللّه ِالكتاب«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَ لَا مِنْهُمْ وَ يَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ * أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * اتَّخَذُواْ أَيْمَ_نَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ * لَّن تُغْنِىَ عَنْهُمْ أَمْوَ لُهُمْ وَ لَا أَوْلَ_دُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئا أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)

«تَرَى كَثِيرًا مِّنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِى الْعَذَابِ هُمْ خَ__لِدُونَ» . (4)

«وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّا كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَ__لَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» . (5)

.


1- .غافر : 41 _ 43 .
2- .معاني الأخبار : ص 288 ح 2 عن الحسن بن عليّ الناصري عن أبيه عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام ، الاعتقادات : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 165 ح 9 .
3- .المجادلة : 14 _ 17 .
4- .المائدة : 80 .
5- .البقرة : 167 .

ص: 297

10 / 12 زياده روى
10 / 13 دوستى كردن با دشمنان خدا

10 / 12زياده روىقرآن«اى قوم من! چه شده است كه من شما را به نجات فرا مى خوانم ؛ ولى [شما] مرا به آتش فرا مى خوانيد ؟! مرا فرا مى خوانيد تا به خدا كفر ورزم و چيزى را كه بدان علمى ندارم ، شريك او گردانم ؛ ولى من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مى كنم. آنچه مرا به سوى آن دعوت مى كنيد، به ناچار ، نه در دنيا [در خور] خواندن است و نه در آخرت . و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست . و زياده روان ، همدمان آتش اند».

حديث2131.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : عمل كنيد و [از خدا و ما] فرمان ببريد، [و به غير اين دو] تكيه نكنيد (1) و كيفر خداى عز و جل را دست كم نگيريد؛ زيرا در ميان زياده روان ، (2) كسانى هستند كه شفاعت ما به آنان نمى رسد ، مگر پس از سيصد هزار سال عذاب.10 / 13دوستى كردن با دشمنان خدا (3)قرآن«آيا نديده اى كسانى را كه قومى را كه مورد خشم خدايند، به دوستى گرفته اند؟ آنها نه از شمايند و نه از ايشان، و به دروغ ، سوگند ياد مى كنند و خودشان هم مى دانند. خدا براى آنان عذابى سخت آماده كرده است. راستى كه چه بد مى كردند ؛ سوگندهاى خود را سپرى قرار داده بودند و از راه خدا باز داشتند و آنان عذابى خفّت آور خواهند داشت . در برابر خداوند ، نه از اموالشان و نه از اولادشان ، هرگز كارى ساخته نيست. آنها دوزخى اند و در آن ، جاودانه خواهند بود».

«بسيارى از آنان را مى بينى كه با كسانى كه كفر ورزيده اند ، دوستى مى كنند . راستى چه زشت است آنچه براى خود پيش فرستادند! [در نتيجه ]خدا بر ايشان خشم گرفت و پيوسته در عذاب مى مانند».

«و پيروان مى گويند: «كاش براى ما بازگشتى بود تا همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند ، ما نيز از آنان بيزارى مى جستيم !» . اين گونه خداوند ، كارهايشان را _ كه براى آنان مايه حسرت هاست _ به ايشان مى نماياند و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند».

.


1- .يعنى : تنها به عمل و طاعت خويش تكيه كنيد و براى نجات خود از عذاب الهى ، به اين و آن و حتّى به شفاعت ما تكيه نكنيد.
2- .يعنى : كسانى كه بر خويشتن اسراف و ستم كرده اند.
3- .يا: پيروى از پيشوايىِ دشمنان خدا .

ص: 298

الحديث2139.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في قُنوتِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام عن اللّه تعالى : وعِزَّتي وجَلالي ! لَاُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ في الإِسلامِ دانَت بِوَلايَةِ إمامٍ جائِرٍ لَيسَ مِنَ اللّه ِ عز و جل وإن كانَتِ الرَّعِيَّةُ في أعمالِها بَرَّةً تَقِيَّةً ، ولَأَعفُوَنَّ عَن كُلِّ رَعِيَّةٍ دانَت لِوَلايَةِ إمامٍ عادِلٍ مِنَ اللّه ِ تَعالى وإن كانَتِ الرَّعِيَّهُ في أعمالِها طالِحَةً مُسيئَةً . (1)2140.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ مَا هُم بِخَ_رِجِينَ مِنَ النَّارِ» _ : أعداءُ عَلِيٍّ عليه السلام هُمُ المُخَلَّدونَ فِي النّارِ أبَدَ الآبِدينَ ودَهرَ الدّاهِرينَ . (2)10 / 14مُخالَفَةُ القُرآنِالكتاب«وَ الَّذِينَ سَعَوْاْ فِى ءَايَ_تِنَا مُعَ_جِزِينَ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ الْجَحِيمِ» . (3)

«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجَ_دِلُونَ فِى ءَايَ_تِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ * الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِالْكِتَ_بِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلَ_لُ فِى أَعْنَ_قِهِمْ وَ السَّلَ_سِلُ يُسْحَبُونَ * فِى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى النَّارِ يُسْجَرُونَ» . (4)

.


1- .الأمالي للطوسي : ص 634 ح 1308 عن حبيب السجستاني عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 1 ص 376 ح 4 ، فضائل الشيعة : ص 54 ح 12 ، الغيبة للنعماني : ص 132 ح 13 والثلاثة الأخيرة عن حبيب السجستاني عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 193 ح 51 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 73 ح 145 عن منصور بن حازم ، تفسير فرات : ص 122 ح 132 عن حمران ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 96 ح 260 عن أبي بصير وفيه «لا تدركهم الشفاعة» بدل «أبد الآبدين ودهر الداهرين» ، بحار الأنوار : ج 8 ص 362 ح 37 .
3- .الحجّ : 51 .
4- .غافر : 69 _ 72 .

ص: 299

10 / 14 مخالفت با قرآن

حديث2147.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به نقل از جبرئيل عليه السلام _ : خداى متعال فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند كه هر جامعه مسلمانى را كه به ولايت پيشواى ستمگرِ نامنصوب از جانب خداى عز و جل گردن نهد، عذاب مى كنم ، اگر چه كردار آن جامعه ، نيك و پرهيزگارانه باشد و هر جامعه اى را كه به ولايت پيشواى دادگرِ منصوب از جانب خداى متعال گردن نهد ، مى بخشم ، اگرچه كردار آن جامعه ، بد و ناپسند باشد» .2148.بحار الأنوار : امام صادق عليه السلام _ در باره آيه «و از آتش ، بيرون آمدنى نيستند» _ : دشمنان على عليه السلام تا ابد و براى هميشه ، در آتش ، جاويدان اند .10 / 14مخالفت با قرآنقرآن«و كسانى كه در [ستيز با] آيات ما مى كوشند تا [به خيال خود ،] عاجز كنندگان ما باشند ، آنان اهل دوزخ اند».

«آيا كسانى را كه در [ابطال] آيات خدا مجادله مى كنند، نديده اى كه تا كجا منحرف شده اند ؟ كسانى كه كتاب[_ِ خدا] و آنچه را كه فرستادگان خود را بِدان گسيل داشته ايم ، تكذيب كرده اند، به زودى خواهند دانست ، هنگامى كه غُل ها در گردن هايشان مى افتد و با زنجيرها كشانيده مى شوند ، در ميان جوشاب، و آن گاه در آتش ، بر افروخته مى شوند».

.

ص: 300

الحديث2155.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عَلَيكُم بِالقُرآنِ ؛ فَإِنَّهُ شافِعٌ مَشَفَّعٌ ، وماحِلٌ مُصَدَّقٌ ، ومَن جَعَلَهُ أمامَهُ قادَه إلَى الجَنَّةِ ، ومَن جَعَلَهُ خَلفَهُ ساقَهُ إلَى النّارِ . (1)2156.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اَلقُرآنُ هُدىً مِنَ الضَّلالَةِ ، وتِبيانٌ مِنَ العَمى ، وَاستِقالَةٌ مِنَ العَثرَةِ ، ونورٌ مِنَ الظُّلمَةِ ، وضِياءٌ مِنَ الأَحداثِ ، وعِصمَةٌ مِنَ الهَلَكَةِ ، ورُشدٌ مِنَ الغَوايَةِ ، وبَيانٌ مِنَ الفِتَنِ ، وبَلاغٌ مِنَ الدُّنيا إلَى الآخِرَةِ ، وفيهِ كمالُ دينِكُم ، وما عَدَلَ أحَدٌ عَنِ القُرآنِ إلّا إلَى النّارِ . (2)2157.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ هذَا القُرآنُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وماحِلٌ مُصَدَّقٌ ؛ مَن شَفَعَ لَهُ القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ نَجا ، ومَن مَحَلَ بِهِ القُرآنُ يَومَ القِيامَةِ كَبَّهُ اللّه ُ فِي النّارِ عَلى وَجهِهِ . (3)10 / 15الفَسادُ فِي الأَرضِالكتاب«إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِى الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَ_فٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَ لِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِى الْاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ» . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 599 ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 2 ح 1 عن محمّد بن مسعود عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، النوادر للراوندي : ص 144 ح 197 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 77 ص 134 ح 46 ؛ المعجم الكبير : ج 10 ص 198 ح 10450 عن عبد اللّه بن مسعود ، موارد الظمآن : ص 443 ح 1793 ، شعب الإيمان : ج 2 ص 351 ح 2510 كلاهما عن جابر ، كنز العمّال : ج 1 ص 516 ح 2306 .
2- .الكافي : ج 2 ص 600 ح 8 عن الإمام الصادق عليه السلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 5 ح 8 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 26 ح 28 .
3- .كنز العمّال : ج 1 ص 552 ح 2474 نقلاً عن محمّد بن نصر عن أنس .
4- .المائدة : 33 .

ص: 301

10 / 15 فساد در روى زمين

حديث2163.المعجم الكبير عن أبي اُمامة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به قرآن ، چنگ در زنيد؛ زيرا قرآن ، شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته مى شود، و سعايت كننده اى است كه سعايتش تصديق مى گردد . (1) هر كه قرآن را پيشواى خود قرار دهد ، قرآن او را به بهشت رهبرى مى كند ؛ ولى هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد ، به سوى آتش سوقش مى دهد.2164.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : قرآن ، در گم راهى ها راه نماست و زداينده كورى ها و نجات دهنده از لغزش است . نورى است در تاريكى و پرتوى در رخدادها [و بدعت ها] . نگه دارنده از نابودى و ارشاد كننده در كج راهه هاست . در فتنه ها روشنگر است و از [حضيضِ] دنيا به [سعادت] آخرت مى رساند . كمال دين شما ، در آن است و هيچ كس از قرآن منحرف نمى شود ، مگر آن كه به سوى دوزخ خواهد رفت .2165.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا اين قرآن ، شفاعت كننده اى است كه شفاعتش پذيرفته است و سعايت كننده اى است كه سخنانش تصديق مى شود. كسى كه قرآن در روز قيامت برايش شفاعت كند، نجات مى يابد و كسى كه قرآن در روز قيامت از او بد بگويد، خداوند ، او را در آتش ، سرنگون خواهد ساخت .10 / 15فساد در روى زمينقرآن«سزاى كسانى كه با خدا و پيامبر او مى جنگند و در زمين به فساد مى كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر ، بريده شود يا از آن سرزمين ، تبعيد گردند. اين، رسوايىِ آنان در دنياست و در آخرت نيز عذابى بزرگ خواهند داشت» .

.


1- .يعنى : كسى كه از قرآن پيروى كند و به احكام و فرمان هاى آن عمل نمايد، قرآن ، شفاعتش مى كند و شفاعتش در نزد خدا پذيرفته مى شود ؛ ولى كسى كه به دستورات آن عمل نكند و بر خلاف آنها رفتار نمايد، قرآن نيز در قيامت ، اين رفتار او را گزارش مى دهد و گزارش او تصديق خواهد شد .

ص: 302

الحديث2171.بحار الأنوار : سنن النسائي عن أبي هريرة : جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أرَأَيتَ إن عُدِيَ عَلى مالي؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَلَيَّ؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَلَيَّ ؟ قالَ : فَأَنشِد بِاللّه ِ ، قالَ : فَإِن أبَوا عَليَّ؟ قالَ : فَقاتِل ، فَإِن قُتِلتَ فَفِي الجَنَّةِ ، وإن قَتَلتَ فَفِي النّارِ . (1)2172.صحيح البخاري عن اُمِّ خالد بنت خالد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إذا أشارَ المُسلِمُ عَلى أخيهِ المُسلِمِ بِالسِّلاحِ فَهُما عَلى جُرُفِ جَهَنَّمَ (2) ، فإِذا قَتَلَهُ خَرّا جَميعاً فيها . (3)10 / 16البِدعَةُ فِي الدّينِ2175.الكافي عن أبي بصير : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أصحابُ البِدَعِ كِلابُ النّارِ . (4)2176.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عَلَى الصَّفا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : كُلُّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ ، وكُلُّ ضَلالَةٍ سَبيلُها إلَى النّارِ . (5)2177.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : « الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ » (6) _ : إنَّهُم أهلُ البِدَعِ

وَالأَهواءِ مِن هذِهِ الاُمَّةِ . (7) .


1- .سنن النسائي : ج 7 ص 114 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 242 ح 8483 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 583 ح 17640 نحوه ، تفسير القرطبي : ج 6 ص 156 .
2- .الظاهر أنّ المراد هو أن يُشير كلٌّ منهما بالسلاح على صاحبه ، فيستحقّا بذلك عذاب جهنّم .
3- .سنن النسائي : ج 7 ص 124 عن أبي بكرة ، كنزالعمّال : ج 15 ص 26 ح 39914 .
4- .كنز العمّال : ج 1 ص 218 ح 1094 نقلاً عن أبي حاتم الخزاعي في جزئه عن أبي اُمامة .
5- .كمال الدين : ص 257 ح 1 عن عبد الرحمن بن سمرة ، الكافي : ج 1 ص 56 ح 8 عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 69 ح 226 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 137 ح 1964 كلاهما عن زرارة ومحمّد بن مسلم والفضيل عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 36 ص 227 ح 3 .
6- .آل عمران : 106 .
7- .مجمع البيان : ج 2 ص 809 ؛ تاريخ بغداد : ج 7 ص 379 الرقم 3908 عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، تاريخ دمشق : ج 43 ص 10 ح 9074 عن ابن عمر و ليس فيهما ذيله «من هذه . . .».

ص: 303

10 / 16 بدعت نهادن در دين

حديث2179.عنه صلى الله عليه و آله : سنن النسائى _ به نقل از ابو هريره _ : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! اگر به مال من تجاوز شود ، چه كنم؟

فرمود: «[متجاوز را] به خدا سوگند ده [كه از تعدّى به مال تو ، دست بر دارد و آن را پس دهد]» .

گفت : اگر نپذيرفت ، چه ؟

فرمود: «باز هم به خدا سوگند ده» .

گفت : اگر باز هم نپذيرفت؟ فرمود: «ديگر باره به خدا سوگند ده» .

گفت : اگر باز هم نپذيرفت؟

فرمود: «بجنگ، كه اگر كشته شدى ، در بهشتى، و اگر كشتى ، [او] در آتش است» .2180.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه مسلمان با اسلحه به برادر مسلمانش اشاره كند [و او را نشانه بگيرد]، هر دو در لبه پرتگاه جهنّم اند و اگر او را كشت، هر دو در آتش فرو مى افتند. (1)10 / 16بدعت نهادن در دين2183.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بدعت گذاران، سگ هاى آتش اند .2184.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعائِها بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بدعتى ، گم راهى است و هر گم راهى اى ، راهش به سوى آتش است.2185.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام على عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «كسانى كه چهره هايشان سياه گشته

است» _ : آنان بدعت گذاران و فرقه گرايان اين امّت هستند .

.


1- .ظاهرا مراد ، آن است كه هر دو قصد كشتن يكديگر را داشته باشند ، كه در اينصورت هر دو مستحق عذاب خواهند شد .

ص: 304

2186.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إذا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ قَد حَسُنَ سَمتُهُ (1) وهَديُهُ ، وتَماوَتَ في مَنطِقِهِ ، وتَخاضَعَ في حَرَكاتِهِ ، فَرُوَيدا لا يَغُرَّنَّكُم . . . حَتّى تَنظُروا أمَعَ هَواهُ يَكونُ عَلى عَقلِهِ ، أو يَكونُ مَعَ عَقلِهِ عَلى هَواهُ؟ وكَيفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئاساتِ الباطِلَةِ ، وزُهدُهُ فيها؟ فَإِنَّ فِي النّاسِ مَن خَسِرَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ ؛ يَترُكُ الدُّنيا لِلدُّنيا ، ويَرى أنَّ لَذَّةَ الرِّئاسَةِ الباطِلَةِ أفضَلُ مِن لَذَّةِ الأَموالِ وَالنِّعَمِ المُباحَةِ المُحَلَّلَةِ ، فَيَترُكُ ذلِكَ أجمَعَ طَلَبا لِلرِّئاسَةِ الباطِلَةِ حَتّى : «وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاءِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» . (2)

فَهُوَ يَخبِطُ خَبطَ (3) عَشواءَ ، يَقودُهُ أوَّلُ باطِلٍ إلى أبعَدِ غاياتِ الخَسارَةِ ، ويُمِدُّهُ رَبُّهُ بَعدَ طَلَبِهِ لِما لا يَقدِرُ عَلَيهِ في طُغيانِهِ ، فَهُوَ يُحِلُّ ما حَرَّمَ اللّه ُ ، ويُحَرِّمُ ما أحَلَّ اللّه ُ ، لا يُبالي ما فاتَ مِن دينِهِ إذا سَلِمت لَهُ رِئاسَتُهُ الَّتي قَد شَقِيَ مِن أجلِها ، فَاُولئِكَ الَّذينَ غَضِبَ اللّه ُ عَلَيهِم ولَعَنَهُم وأعَدَّ لَهُم عَذابا مُهينا ، ولكِنَّ الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ نِعمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذي جَعَلَ هَواهُ تَبَعا لِأَمرِ اللّه ِ . (4)10 / 17مُخالَفَةُ أهلِ البَيتِ:2189.الكافي عن سليمان بن خالد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل نَصَبَ عَلِيّا عَلَما بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ ؛ فَمَن عَرَفَهُ كانَ مُؤمِنا ، ومَن

أنكَرَهُ كانَ كافِراً ، ومَن جَهِلَهُ كانَ ضالّاً ، ومَن عَدَلَ بَينَهُ وبَينَ غَيرِهِ كانَ مُشرِكا ، ومَن جاءَ بِوَلايَتِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ ، ومَن جاءَ بِعَداوَتِهِ دَخَلَ النّارَ . (5) .


1- .السَّمْتُ : حُسْنُ النحو في مذهب الدين (تاج العروس : ج 3 ص 73 «سمت») .
2- .البقرة : 206 .
3- .خَبَطَهُ خَبْطَ عشواء : ركبه على غير بصيرة (القاموس المحيط : ج 4 ص 362 «عشا») .
4- .الاحتجاج : ج 2 ص 159 ح 192 عن الإمام العسكري عن الإمام الرضا عليهماالسلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 99 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 53 ح 27 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 84 ح 10 .
5- .الأمالي للطوسي : ص 487 ح 1067 عن المفضل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 2 ص 388 ح 20 عن فضيل بن يسار عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 38 ص 119 ح 63 .

ص: 305

10 / 17 مخالفت با اهل بيت عليهم السلام

2190.الكافي عن زياد بن مروان : امام زين العابدين عليه السلام : اگر ديديد مردى ظاهر الصلاح است ، در گفتارش دم از زهد و پارسايى مى زند و در حركات و رفتارهايش فروتنى مى نمايد، مراقب باشيد كه فريبتان ندهد... تا آن كه ببينيد آيا با هوس خويش است و مخالف خِرَدش، يا با خرد خويش است و مخالف هَوَسش ، و ببينيد كه عشق و علاقه او به رياست هاى دروغين يا بى رغبتى اش به آنها ، چگونه است ؛ زيرا در ميان مردم ، كسانى هستند كه دنيا و آخرت، هر دو، را مى بازند . دنيا را براى دنيا رها مى كنند و لذّت رياست پوچ را از لذّت ثروت و نعمت هاى روا و حلال ، برتر مى دانند . بنا بر اين، [چنين كسى] براى رسيدن به رياست پوچ ، از همه آنها مى گذرد تا آن جا كه: «چون به او گفته شود : «از خدا بترس!» ، نخوت ، او را به گناه مى كشانَد . پس جهنّم براى او بس است و چه بد بسترى است !» .

پس چنين كسى كوركورانه حركت مى كند . نخستين باطل ، او را به دورترين پايانه هاى زيان و بازَندگى مى كشاند و پروردگارش او را كه در طلب چيزى بر آمده كه توان به دست آوردنش را ندارد، در طغيانش فرو مى برد ، به طورى كه آنچه را خدا حرام كرده ، او حلال مى گرداند و آنچه را خدا حلال كرده ، او حرام مى كند و برايش مهم نيست كه دينش از بين برود ؛ مهم اين است كه آنچه براى به دست آوردنش رنج برده ، برايش بماند. اينان همان كسانى هستند كه خداوند بر ايشان خشم گرفته و لعنتشان كرده و عذابى خفّت آور برايشان آماده ساخته است . بلكه مَرد، تمامْ مَرد، نيكومَرد ، آن كسى است كه هوس خويش را پيرو فرمان خداوند گرداند.10 / 17مخالفت با اهل بيت:2193.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ عِندَ قِراءَةِ القُرآنِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عز و جل على را نشانى ميان خود و خلقش قرار داد . پس هر كه

او را بشناسد [و به او معتقد باشد] ، مؤمن است و هر كه انكارش كند ، كافر است و هر كه نشناسدش ، گم راه است و هر كه او را با ديگران همسنگ داند ، مشرك است و هر كس ولايت او را داشته باشد، به بهشت مى رود و هر كس با او دشمنى داشته باشد ، به آتش مى رود.

.

ص: 306

2194.تفسير الفخر الرازي : الإمام زين العابدين عليه السلام : اعلَموا أنَّهُ مَن خالَفَ أولِياءَ اللّه ِ ، ودانَ بِغَيرِ دينِ اللّه ِ ، واستَبَدَّ بِأَمرِهِ دونَ أمرِ وَلِيِّ اللّه ِ ، كانَ في نارٍ تَلتَهِبُ ؛ تَأكُلُ أبَداناً قَد غابَت عَنها أرواحُها ، وغَلَبَت عَلَيها شِقوَتُها ، فَهُم مَوتى لا يَجِدونَ حَرَّ النّارِ ، ولَو كانوا أحياءً لَوَجَدوا مَضَضَ حَرِّ النّارِ . (1)2195.المصنّف عن عبد اللّه : الإمام الصادق عليه السلام : مَن سَرَّهُ أن يَعلَمَ أنَّ اللّه َ يُحِبُّهُ فَليَعمَل بِطاعَةِ اللّه ِ وَليَتَّبِعنا ، ألَم يَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل لِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله : « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ » ؟ وَاللّه ِ ! لا يُطيعُ اللّه َ عَبدٌ أبَداً إلّا أدخَلَ اللّه ُ عَلَيهِ في طاعَتِهِ اتِّباعَنا ، ولا وَاللّه ِ ! لا يَتَّبِعُنا عَبدٌ أبَداً إلّا أحَبَّهُ اللّه ُ ، ولا وَاللّه ِ ! لا يَدَعُ أحَدٌ اتِّباعَنا أبَدا إلّا أبغَضَنا ، ولا وَاللّه ِ ! لا يُبغِضُنا أحَدٌ أبَداً إلّا عَصَى اللّه َ ، ومَن ماتَ عاصِياً للّه ِِ أخزاهُ اللّه ُ وأكَبَّهُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (2)2196.السنن الكبرى عن عائشة : الإمام الهادي عليه السلام _ فِي الزِّيارَةِ الجامِعَةِ الَّتي تُزارُ بِهَا الأَئِمَّةُ عليهم السلام _ : مَنِ اتَّبَعَكُم فَالجَنَّةُ مَأواهُ ، ومن خالَفَكُم فَالنّارُ مَثواهُ . (3) .


1- .الكافي : ج 8 ص 16 ح 2 ، الأمالي للمفيد : ص 203 ح 33 ، العدد القوّية : ص 62 ح 79 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 38 كلّها عن أبي حمزة ، تحف العقول : ص 254 وليس فيها ذيله ، بحار الأنوار : ج 78 ص 151 ح 11 .
2- .الكافي : ج 8 ص 14 ح 1 عن إسماعيل بن جابر و إسماعيل بن مخلّد السرّاج ، بحار الأنوار : ج 78 ص 224 ح 93 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 98 ح 177 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 613 ح 3213 ، المزار الكبير : ص 529 كلّها عن موسى بن عبد اللّه النخعي ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 275 ح 1 عن موسى بن عمران النخعي ، بحار الأنوار : ج 102 ص 130 ح 4 .

ص: 307

2197.سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي : امام زين العابدين عليه السلام : بدانيد كه هر كس با اولياى خدا ناسازگارى كند ، از غير دين خدا پيروى مى نمايد و در برابر فرمان ولىّ خدا خودرأيى كند ، در آتشى خواهد بود كه شعله مى كشد و پيكرهايى را كه جان هايشان از آنها دور گشته و بدبختى بر آنها چيره گشته است، مى خورد. آنان مردگانى هستند كه حرارت آتش را حس نمى كنند ، در حالى كه اگر زنده بودند ، سوزش حرارت آتش را احساس مى كردند.2198.مسند ابن حنبل عن حذيفة : امام صادق عليه السلام : هر كس خوش حال مى شود كه بداند خداوند او را دوست دارد، پس به فرمان خدا عمل كند و از ما پيروى نمايد. مگر سخن خداى عز و جل به پيامبرش را نشنيده است كه: «بگو: اگر خدا را دوست مى داريد ، پس ، از من پيروى كنيد تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» . به خدا سوگند كه هيچ بنده اى هرگز از خدا اطاعت نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، او را پيرو ما نيز قرار مى دهد . به خدا سوگند هيچ بنده اى هرگز از ما پيروى نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، او را دوست مى دارد. به خدا سوگند هرگز كسى پيروى از ما را رها نمى كند ، مگر آن كه ما را دشمن داشته است . به خدا سوگند ، هرگز كسى ما را دشمن نمى دارد ، مگر آن كه خدا را نافرمانى كرده . هر كس با نافرمانىِ خدا بميرد ، خداوند ، او را خوار مى گرداند و در آتش سرنگونش مى سازد.2199.سنن ابن ماجة عن أبي ليلى : صَلَّيتُ إلى جَنبِ ال ( _ وهُوَ يُصَلّي مِنَ اللَّيلِ تَطَوُّعا _ ) امام هادى عليه السلام _ در زيارت جامعه كه با آن ، امامان عليهم السلام را زيارت مى كنند _ : هر كه از شما پيروى كند ، بهشت ، خانه اوست و هر كه با شما مخالفت ورزد ، آتش ، جايگاه اوست. .

ص: 308

2200.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام العسكري عليه السلام : نَحنُ كَهفٌ لِمَنِ التَجَأَ إلَينا ، ونورٌ لِمَنِ استَضاءَ بِنا ، وعِصمَةٌ لِمَنِ اعتَصَمَ بِنا ، مَن أحَبَّنا كانَ مَعَنا فِي السَّنامِ الأَعلى ، ومَنِ انحَرَفَ عَنّا فَإِلَى النّارِ . (1)10 / 18بُغضُ أهلِ البَيتِ:2203.الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، ق رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لا يُبغِضُنا أهلَ البَيتِ رَجُلٌ إلّا أدخَلَهُ اللّه ُ النّارَ . (2)2204.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن سَبَّ عَلِيّا فَقَد سَبَّني ، ومَن سَبَّني فَقَد سَبَّ اللّه َ ، ومَن سَبَّ اللّه َ أدخَلَهُ اللّه ُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدا فيها مُخَلَّدا ولَهُ عَذابٌ مُقيمٌ . (3)2205.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ عنه صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي ، ومَن أبغَضَها فَهُوَ فِي النّارِ . (4)2206.المصنّف عن أبي سعيد الخدري : عنه صلى الله عليه و آله : الحَسَنُ وَالحُسَينُ ابنايَ ؛ مَن أحَبَّهُما أحَبَّني ، ومَن أحَبَّني أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ أدخَلَهُ الجَنَّةَ ، ومَن أبغَضَهُما أبغَضَني ، ومَن أبغَضَني أبغَضَهُ اللّه ُ ، ومَن أبغَضَهُ اللّه ُ أدخَلَهُ النّارَ . (5)2207.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي : عنه صلى الله عليه و آله : يا بَني عَبدِ المُطَّلِبِ ! إنّي سَأَلتُ اللّه َ لَكُم أن يُعَلِّمَ جاهِلَكُم ، وأن يُثَبِّتَ قائِمَكُم ،

وأن يَهدِيَ ضالَّكُم ، وأن يَجعَلَكُم نُجَداءَ جُوَداءَ رُحَماءَ . أما وَاللّه ِ ! لَو أنَّ رَجُلاً صَفَّ قَدَمَيهِ بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ مُصَلِّيا ، ولَقِيَ اللّه َ بِبُغضِكُم أهلَ البَيتِ لَدَخَلَ النّارَ . (6) .


1- .رجال الكشّي : ج 2 ص 814 ح 1018 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 435 ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 740 ح 54 ، كشف الغمّة : ج 3 ص 211 كلّها عن محمّد بن الحسن بن ميمون ، بحار الأنوار : ج 50 ص 299 ح 72 .
2- .صحيح ابن حبّان : ج 15 ص 435 ح 6978 ، المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 162 ح 4717 ، سير أعلام النبلاء : ج 2 ص 123 كلّها عن أبي سعيد الخدريّ ، كنز العمّال : ج 12 ص 104 ح 34204 .
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 55 ح 154 عن الإمام الحسن عليه السلام ، الفضائل : ص 96 عن ابن عبّاس ، عوالي اللآلي : ج 4 ص 87 ح 109 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 44 ص 91 ح 5 ؛ المناقب للخوارزمي : ص 137 ، ذخائر العقبى : ص 123 ، الفردوس : ج 3 ص 542 ح 5689 كلّها عن ابن عبّاس .
4- .مئة منقبة : ص 116 ، إرشاد القلوب : ص 294 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : ج 27 ص 116 ح 94 .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 181 ح 4776 عن سلمان ، كنز العمّال : ج 12 ص 120 ح 34286 ؛ إعلام الورى : ج 1 ص 432 عن سلمان .
6- .الأمالي للمفيد : ص 252 ح 2 ، الأمالي للطوسي : ص 247 ح 435 ، بشارة المصطفى : ص 260 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 27 ص 171 ح 13 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 161 ح 4712 ، المعجم الكبير : ج 11 ص 142 ح 11412 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 628 ح 1546 كلّها عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال : ج 12 ص 42 ح 23910 .

ص: 309

10 / 18 كينه توزى با اهل بيت عليهم السلام

2208.المستدرك عن جبير بن مُطعِم : امام عسكرى عليه السلام : ما پناهگاه كسى هستيم كه به ما پناه آورد، و نورى هستيم براى آن كه از ما روشنايى جويد، و نگه دارنده كسى هستيم كه از ما نگهدارى خواهد . هر كه ما را دوست بدارد ، با ما در بالاترين مرتبه[ى بهشت] خواهد بود و كسى كه از ما منحرف شود ، فرجامش آتش است.10 / 18كينه توزى با اهل بيت:2211.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جان من در دست اوست، هيچ مردى كينه ما اهل بيت را در دل نمى گيرد ، مگر آن كه خداوند ، او را به آتش مى برد .2212.تهذيب الأحكام عن حنّان بن سدير : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به على ناسزا گويد ، به من ناسزا گفته است و هر كه به من ناسزا گويد ، به خدا ناسزا گفته است و هر كه به خدا ناسزا گويد، خداوند ، او را وارد آتش جهنّم مى كند و در آن ، جاويدان و ابدى خواهد بود و عذابى ماندگار خواهد داشت .2213.تهذيب الأحكام عن عثمان بن عيسى عن سماعة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد ، او در بهشت با من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد ، در آتش است .2214.الإمام المهدي عليه السلام ( _ في جَوابِ الحِميَرِيِّ وقَد كَتَبَ يَسأَ لُهُ ع ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : حسن و حسين ، فرزندان من اند . هر كس آن دو را دوست داشته باشد ، مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست بدارد ، خدا او را دوست مى دارد و هر كه خدا دوستش بدارد ، او را به بهشت مى برد و هر كس آن دو را دشمن داشته باشد ، مرا دشمن داشته است و هر كه مرا دشمن بدارد ، خداوند ، او را دشمن مى دارد و هر كه خدا دشمنش بدارد ، او را به آتش مى بَرَد.2215.مسند ابن حنبل عن أبي بكرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى فرزندان عبد المطّلب! من از خداوند برايتان درخواست كردم

كه به نادانِ شما دانايى بياموزد، ايستاده (1) شما را استوار بدارد، گم راهتان را راه نمايى كند ، و شما را مردمانى دلاور و بخشنده و مهربان قرار دهد. هان! به خدا سوگند، اگر مردى ميان ركن و مقام ، پيوسته به نماز ايستد ، ولى خداوند را در حال دشمنى با شما خاندان ملاقات كند، هر آينه به آتش مى رود .

.


1- .يعنى : كسى را كه بر حق است و در راه حق قرار دارد .

ص: 310

2216.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس : عنه صلى الله عليه و آله : في النّارِ ثَلاثُ دَرَكاتٍ . . . وفي أسفَلِ دَركٍ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ويَدِهِ ، وفِي الدَّركِ الثّانِيَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ، وفِي الدَّركِ الثّالِثَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ . (1)2217.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُبُرِ الصَّلَواتِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ ويَدِهِ فَهُوَ مَعَ عَدُوِّنا فِي النّارِ ، ومَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَينا بِلِسانِهِ فَهُوَ فِي النّارِ ، ومَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ ولَم يُعِن عَلَينا بِلِسانِهِ ولا بِيَدِهِ فَهُوَ فِي النّارِ . (2)2218.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إنَّ لِمُبغِضينا أفواجٌ مِن عَذابِ اللّه ِ . (3)2219.الإمام الباقر عليه السلام : المعجم الأوسط عن ابن عمر : سَمِعتُ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله يَقولُ وهُوَ في حَجَّةِ الوَداعِ ، وهُوَ عَلى ناقَتِهِ ويَدُهُ عَلى مَنكِبِ عَلِيٍّ : اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ، اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ؟ هذَا ابنُ عَمّي وأبو وُلدِي ، اللّهُمَّ كُبَّ مَن عاداهُ فِي النّارِ . (4)2220.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الحسن عليه السلام _ لِمُعاوِيَةَ بنِ حُدَيجٍ _ : يا مُعاوِيَةَ بنَ حُدَيجٍ ! إيّاكَ وبُغضَنا ؛ فَإِنَّ

رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : لا يُبغِضُنا ولا يَحسُدُنا أحَدٌ إلّا ذيدَ عَنِ الحَوضِ يَومَ القِيامَةِ بِسِياطٍ مِن نارٍ . (5) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 251 ح 472 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، جامع الأخبار : ص 506 ح 1400 نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 93 ح 53 .
2- .الخصال : ص 629 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 119 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 121 عن الإمام الحسين عليه السلام ، جامع الأخبار : ص 496 ح 1377 والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 107 ح 1 .
3- .تفسير فرات : ص 368 ح 499 .
4- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 300 ح 6468 ، كنز العمّال : ج 5 ص 291 ح 12914 نقلاً عن ابن النجار .
5- .المعجم الأوسط : ج 3 ص 39 ح 2405 ، المعجم الكبير : ج 3 ص 81 ح 2726 وليس فيه «عن الحوض» وكلاهما عن معاوية بن حديج ، كنز العمّال : ج 12 ص 104 ح 34203 .

ص: 311

2221.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش دوزخ ، سه طبقه دارد... . در پايين ترين طبقه آن ، كسى جاى دارد كه در دل خويش ، ما را دشمن بدارد و با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك كند. در طبقه دوم آتش ، كسى جاى دارد كه در دل خويش ما را دشمن بدارد و [تنها] با زبانش بر ضدّ ما كمك كند . در طبقه سوم آتش ، كسى جاى دارد كه [فقط] در دلش ما را دشمن بدارد .2222.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : هر كس در دلش ما را دشمن بدارد و با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك كند ، با دشمن ما در آتش خواهد بود . هر كس در دلش ما را دشمن بدارد و با زبانش بر ضدّ ما كمك نمايد ، در آتش خواهد بود . هر كس در دلش ما را دشمن بدارد ، ولى با دست و زبانش بر ضدّ ما كمك نكند ، او نيز در آتش خواهد بود .2223.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : انواع عذاب خدا ، در انتظار دشمنان كينه توز ماست.2224.عنه عليه السلام ( _ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ _ ) المعجم الأوسط _ به نقل از ابن عمر _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع شنيدم كه در حالى كه بر ناقه خويش سوار و دستش بر شانه على عليه السلام بود، مى فرمايد: «بار خدايا! آيا [پيام را] رساندم ؟ بار خدايا ! آيا [پيام را] رساندم ؟ اين ، پسرعموى من و پدر فرزندان من است. بار خدايا! هر كس را كه با او دشمنى كند، در آتش سرنگون ساز» .2225.الإمام الصادق عليه السلام : امام حسن عليه السلام _ به معاوية بن حديج _ : اى معاويه! از كين ورزى با ما بپرهيز ؛

چرا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ كس با ما كين ورزى نكرد يا نسبت به ما بدخواهى ننمود ، مگر آن كه در روز قيامت با تازيانه هايى آتشين ، [از حوض كوثر] دور رانده مى شود» . .

ص: 312

2226.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الحسين عليه السلام عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَنِ اللّه ِ تعالى : مَن عادى أولِيائي فَقَد بارَزَني بِالمُحارَبَةِ ، ومَن حارَبَ أهلَ بَيتِ نَبِيِّي فَقَد حَلَّ عَلَيهِ عَذابي . (1)2227.الإمام الباقر عليه السلام ( _ بَعدَ دُعاءٍ ذَكَرَهُ لِقُنوتِ الوَترِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : « وَ مَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ» _ : عَنى بِذلِكَ مَن جَحَدَ وَصِيَّهُ ولَم يَتَّبِعهُ مِن أُمَّتِهِ ، وكَذلِكَ _ وَاللّه ِ _ حالُ هذِهِ الاُمَّةِ . (2)2228.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قُنوتِ صَلاةِ العيدِ _ ) الإمام الباقر عليه السلام : مَن قَعَدَ في مَجلِسٍ يُسَبُّ فيهِ إمامٌ مِنَ الأَئِمَّةِ يَقدِرُ عَلَى الاِنتِصابِ فَلَم يَفعَل ؛ ألبَسَهُ اللّه ُ الذُّلَّ فِي الدُّنيا ، وعَذَّبَهُ فِي الآخِرَةِ ، وسَلَبَهُ صالِحَ ما مَنَّ بِهِ عَلَيهِ مِن مَعرِفَتِنا . (3)2229.السنن الكبرى عن خزيمة بن ثابت : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَيُبغِضُكُم وما يَدري ما تَقولونَ ؛ فَيُدخِلُهُ اللّه ُ عز و جل النّارَ . (4)2230.الإمام الباقر عليه السلام : عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ أخَذَ مِن شيعَتِنَا الميثاقَ كَما أخَذَ عَلى بَني آدَمَ « أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» فَمَن وَفى لَنا وَفَى اللّه ُ لَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَن أبغَضَنا ولَم يُؤَدِّ إلَينا حَقَّنا فَفِي النّارِ خالِدا مُخَلَّدا . (5) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 68 ح 315 عن محمّد بن عبد اللّه بن عليّ عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 27 ص 205 ح 12 .
2- .تفسير العياشي : ج 1 ص 59 ح 96 و ج 2 ص 164 ح 82 ، بحار الأنوار : ج 24 ص 204 ح 2 .
3- .الكافي : ج 2 ص 379 ح 15 و ج 8 ص 236 ح 315 كلاهما عن عبيد بن زرارة عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 219 ح 52 .
4- .الكافي : ج 8 ص 315 ح 495 ، معاني الأخبار : ص 393 ح 40 ، فضائل الشيعة : ص 75 ح 39 وكلّها عن الصباح بن سيابة ، بحار الأنوار : ج 68 ص 26 ح 47 .
5- .الكافي : ج 1 ص 401 ح 3 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 124 و 162 ، بصائر الدرجات : ص 25 ح 20 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 190 ح 24 .

ص: 313

2231.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ فِي السَّفَرِ إلى زِيارَةِ الحُسَين ) امام حسين عليه السلام _ به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله ، از جبرئيل عليه السلام _ : خداوند عز و جل مى فرمايد: «هر كس با دوستان من دشمنى ورزد ، هر آينه به جنگ با من برخاسته است، و هر كس با اهل بيت پيامبرم بجنگد ، عذاب من بر او فرود مى آيد» .2232.الأمالي عن جابر الجعفي عن الإمام الباقر عليه السل امام زين العابدين عليه السلام _ در باره آيه «و هر كه كفر ورزد ، اندكى او را برخوردار مى سازم ، سپس او را به عذاب آتش مى كشانم» _ : مقصود [از كافر] ، كسانى از امّت او (ابراهيم عليه السلام ) هستند كه وصيّش را انكار كردند و از وى پيروى ننمودند . به خدا سوگند كه حال اين امّت (امّت محمّد صلى الله عليه و آله ) نيز چنين است.2233.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ طَويلَةٍ _ ) امام باقر عليه السلام : هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن به امامى از امامان ، ناسزا گفته مى شود ، اگر بتواند از آن مجلس بر خيزد و برود ولى چنين نكند، خداوند در دنيا جامه خوارى بر او مى پوشاند و در آخرت عذابش مى كند و نعمت شيرين شناخت ما را كه به او ارزانى داشته است ، از وى مى ستاند.2234.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبَتِهِ فِي الجُمُعَةِ بِالكوفَةِ وَالمَد ) امام صادق عليه السلام : كسى كه شما [شيعيان] را دشمن بدارد در حالى كه نمى داند شما چه مى گوييد [و سخن و عقيده شما چيست] ، خداوند عز و جل او را در آتش مى افكند.2235.عنه عليه السلام ( _ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : خداوند از شيعيان ما ، [بر ولايت ما] پيمان ستاند، چنان كه از فرزندان آدم عليه السلام [در باره ربوبيت خويش ]پيمان ستاند و فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم ؟» . بنا بر اين، هر كس به پيمانش با ما وفا كند ، خداوند به وعده بهشتش كه به او داده ، وفا مى كند و هر كس ما را دشمن بدارد و حقّ ما را ادا نكند، در آتش جاويدان و ابدى خواهد بود . .

ص: 314

2236.عنه عليه السلام ( _ في خُطبَةِ الجُمُعَةِ _ ) الإمام الكاظم عليه السلام : مَن تَقَدَّمَ إلى وَلايَتِنا اُخِّرَ عَن سَقَرَ ، ومَن تَأَخَّرَ عَنّا تَقَدَّمَ إلى سَقَرَ . (1)2237.الكافي عن عبد العظيم بن عبد اللّه : عنه عليه السلام : مَن أبغَضَنا فَقَد أبغَضَ مُحَمَّدا ، ومَن أبغَضَ مُحَمَّدا فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ومَن أبغَضَ اللّه َ عز و جل كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُصَلِيَهُ النّارَ وما لَهُ من نَصيرٍ . (2)10 / 19ظُلمُ أهلِ البَيتِ:2240.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الوَيلُ لِظالِمي أهلِ بَيتي ! كَأَنّي بِهِم غَدا مَعَ المُنافِقينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (3)2241.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام _ في فَضلِ كَربَلاءَ وزِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلام _ : يوحِي اللّه ُ إلَى السَّماواتِ وَالأَرضِ وَالجِبالِ وَالبِحارِ ومَن فيهِنَّ : . . . وعِزَّتي وجَلالي لأُعَذِّبَنَّ مَن وَتَرَ رَسولي وصَفِيّي ، وَانتَهَكَ حُرمَتَهُ ، وقَتَلَ عِترَتَهُ ، ونَبَذَ عَهدَهُ ، وظَلَمَ أهلَ بَيتِهِ ، عَذابا لا أُعَذِّبُهُ أحَدا مِنَ العالَمينَ . (4)10 / 20نَكثُ بَيعَةِ الإِمامِ2244.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في حَديثِ تَزويجِ فاطِمَةَ عليهاالسلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ كُلُّ ناكِثٍ بَيعَةَ إمامٍ أجذَمَ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (5) .


1- .الكافي : ج 1 ص 434 ح 91 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 737 ح 7 كلاهما عن محمّد بن الفضيل ، مجمع البيان : ج 10 ص 591 عن أبي الفضل ، بحار الأنوار : ج 24 ص 338 ح 59 .
2- .كامل الزيارات : ص 553 ح 842 عن عبد الرحمن بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 100 ص 122 ح 26 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 47 ح 177 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 122 ح 80 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 768 ح 13 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 27 ص 205 ح 10 .
4- .كامل الزيارات : ص 447 (نقلاً عن هامش المصدر) ، بحار الأنوار : ج 28 ص 59 ح 23 .
5- .الكافي : ج 2 ص 337 ح 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 201 ح 81 .

ص: 315

10 / 19 ستم به اهل بيت عليهم السلام
10 / 20 شكستن بيعت با امام

2245.الإمام الصادق عليه السلام : امام كاظم عليه السلام : هر كس به ولايت ما نزديك شود ، از دوزخ دور مى ماند و هر كس از ما دور بماند ، به دوزخ نزديك مى شود. (1)2246.الكافي عن الحلبي ، قال : امام كاظم عليه السلام : هر كس ما را دشمن بدارد، در واقع، محمّد صلى الله عليه و آله را دشمن داشته است، و هر كس محمّد صلى الله عليه و آله را دشمن بدارد ، در واقع، خدا را دشمن داشته است، و هر كس خداى عز و جل را دشمن بدارد ، بر خداست كه او را در آتش بكشاند، در حالى كه هيچ ياورى ندارد.10 / 19ستم به اهل بيت:2249.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : واى بر كسانى كه بر اهل بيت من ستم كنند ! گويا آنان را مى بينم كه فرداى قيامت ، با منافقان در طبقه زيرين آتش اند.2250.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في ذِكرِ وِلادَةِ فاطِمَةَ عليهاالسلامالحَسَنَ ) امام زين العابدين عليه السلام _ در باره فضيلت كربلا و زيارت امام حسين عليه السلام _ : خداوندِ آسمان ها و زمين و كوه ها و درياها و هر موجودى كه در آنهاست... ، وحى مى كند : «به عزّت و جلالم سوگند، هر آن كس كه به فرستاده ام و برگزيده ام ستم كرد ، حرمت او را زير پا نهاد، عترتش را كشت، پيمانش را دور افكنْد و به خاندانش ستم نمود، او را چنان عذابى كنم كه هيچ كس از جهانيان را آن سان عذاب نمى نمايم» .10 / 20شكستن بيعت با امام2253.سنن الترمذي عن اُمّ سلمة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بيعت با امامى را بشكند، [در روز قيامت] دستْ بريده مى آيد ، تا آن كه وارد آتش شود.

.


1- .اين فرموده امام كاظم عليه السلام ، در تفسير اين آيه مبارك است: «لِمَن شَآءَ مِنكُمْ أَن يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ ؛ هر يك از شما كه بخواهد ، مختار است كه جلو بيفتد يا عقب بماند» (مدثّر : آيه 37) .

ص: 316

2254.سنن أبي داوود عن اُمَّ سلمة : الجمل عن الحارث بن سريع : لَمّا ظَهَرَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام عَلى أهلِ البَصرَةِ وقَسَمَ ما حَواهُ العَسكَرُ ، قامَ فيهِم خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، وصَلّى عَلى رَسولِهِ وقالَ :

أيُّهَا النّاسُ! إنَّ اللّه َ عز و جل ذو رَحمَةٍ واسِعَةٍ ومَغفِرَةٍ دائِمَةٍ لِأَهلِ طاعَتِهِ ، وقَضى أنَّ نَقِمَتَهُ وعِقابَهُ عَلى أهلِ مَعصِيَتِهِ .

يا أهلَ البَصرَةِ! يا أهلَ المُؤتَفِكَةِ ! ويا جُندَ المَرأَةِ ، وأتباعَ البَهيمَةِ! رَغا فَأَجَبتُم ، وعُقِرَ فَانهَزَمتُم ، أحلامُكُم دِقاقٌ ، وعَهدُكُم شِقاقٌ ، ودينُكُم نِفاقٌ ، وأنتُم فَسَقَةٌ مُرّاقٌ .

يا أهلَ البَصرَةِ! أنتُم شَرُّ خَلقِ اللّه ِ ، أرضُكُم قَريبَةٌ مِنَ الماءِ ، بَعيدَةٌ مِنَ السَّماءِ . خَفَّت عُقولُكُم ، وسَفِهَت أحلامُكُم . شَهَرتُم سُيوفَكُم ، وسَفَكتُم دِماءَكُم ، وخالَفتُم إمامَكُم . فَأَنتُم اُكلَةُ الآكِلِ ، وفَريسَةُ الظّافِرِ ، فَالنّارُ لَكُم مُدَّخَرٌ ، وَالعارُ لَكُم مَفخَرٌ .

يا أهلَ البَصرَةِ! نَكَثتُم بَيعَتي ، وظاهَرتُم عَلَيَّ ذَوي عَداوَتي ، فَما ظَنُّكُم يا أهلَ البَصرَةِ الآنَ ؟! (1)2255.الإمام الباقر عليه السلام : إثبات الوصية _ مِن ذِكرِ خُطبَةِ الإِمامِ الحَسَنِ عليه السلام بَعدَ أن وَجَّهَ رَجُلاً مِن كِندَةَ في أربَعَة آلافٍ لِحَربِ مُعاوِيَةَ ، فَغَدَرَ وَالتَحَقَ بِمُعاوِيَةَ ، ثُمَّ أرسَلَ رَجُلاً مِن مُرادٍ في أربَعَةِ آلافٍ أيضا ، فَفَعَلَ فَعلَةَ الأوَّلِ _ : فَقامَ أبو مُحَمَّدٍ عليه السلام خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه ُ وأثنى عَلَيهِ ، وقالَ : قَد عَرَفتُكُم أنَّكُم لا تَفونَ بِعَهدٍ ، ولا تُستَأمَنونَ إلى عَقدٍ ، وقَد غَدَرَ المُرادِيُّ الَّذي أختَرتُموهُ ، وقَبلَهُ ما اختَرتُمُ الكِندِيَّ .

فَقامَ اُناسٌ فَقالوا : إن كانَ الرَّجُلانِ غَدَرا فَنَحنُ نَنصَحُ ولا نَغدِرُ .

فَقالَ لَهُم : كَلّا ، وإنّي أُعَذِّرُ بَيني وبَينَكُم مَعَ عِلمي بِسوءِ ما تُبطِنونَ وتَنطَوونَ عَلَيهِ ، ومَوعِدُكُم عَسكَري بِالنُّخَيلَةِ .

ثُمَّ خَرَجَ فَعَسكَرَ بِالنُّخَيلَةِ ، وأقامَ بِهِ عَشَرَةَ أيّامٍ ، فَلَم يَلحَق بِهِ مِنهُم إلّا عَدَدٌ يَسيرٌ . فَانصَرَفَ عليه السلام إلَى الكوفَةِ ، وقامَ خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :

يا عَجَبًا مِن قَومٍ لا حَياءَ لَهُم ولا دينٌ ، مِن غَدرَةٍ بَعدَ غَدرَةٍ ! أما وَاللّه ِ لَو وَجَدتُ أعواناً لَقُمتَ ، بِهذَا الأَمرِ أيَّ قِيامٍ ، ونَهَضتُ بِهِ أيَّ نُهوضٍ . وايمُ ، اللّه ِ ! لا رَأَيتُم فَرَجا ولا عَدلاً أبَدا مَعَ ابنِ آكِلَةِ الأَكبادِ وبَني أُمَيَّةَ ، ولَيَسومُنَّكُم سوءَ العَذابِ حَتّى تَتَمَنَّوا أن يَلِيَكُم عَبدٌ حَبَشِيٌّ مُجَدَّعٌ ، فَأُفٍّ لَكُم ، وبُعداً ، وتَرَحا ، يا عَبيدَ الدُّنيا ومَوالِيَ الحُطامِ .

ثُمَّ نَزَلَ وهُوَ يَقولُ : «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ» (2) . فَاتَّبَعَهُ مِن شيعَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام عَدَدٌ يَسيرٌ ؛ إشفاقاً عَلَيهِ وحَقنًا لِدَمِهِ . (3) .


1- .الجمل : ص 407 .
2- .مريم : 48 .
3- .إثبات الوصية : ص 168 .

ص: 317

2256.عنه عليه السلام : الجمل _ به نقل از حارث بن سريع _ : [پس از جنگ جمل] هنگامى كه امير مؤمنان عليه السلام بر بصريان چيره شد و آنچه را سپاهيان به دست آورده بودند ، تقسيم كرد، در ميان آنان به خطابه ايستاد و پس از حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، فرمود: «اى مردم! خداوند توانا و بزرگ ، نسبت به فرمان بردارانش مِهرى بى كران و آمرزشى پاينده دارد، و خشم و كيفرش را براى نافرمانانش رقم زده است.

اى بصريان! اى مردمِ شهرِ واژگون شده (1) و اى سپاهيانِ زن (عايشه)، و اى پيروان حيوانِ (جَمَل) بى زبان كه بانگ بر آورْد و شما در پى اش روان گشتيد و چون پى شد ، در هم شكستيد ! انديشه هايتان خام است (2) و پيمانتان سست ، و دينتان نفاق ، و خود مردمانى سركش و نافرمانيد .

اى بصريان! شما بدترينِ خلق خدا هستيد . سرزمينتان به آب ، نزديك و از آسمان به دور است. خردهايتان سبك، و انديشه هايتان سست است. شمشيرهايتان را بر كشيديد ، خون هايتان را ريختيد و با پيشوايتان ناسازگارى در پيش گرفتيد . پس شما طعمه خورنده ايد و شكارِ پيروز شونده. آتش برايتان اندوخته شده، و ننگ برايتان نازش است.

اى بصريان! شما بيعت خويش را با من ، شكستيد و دشمنان مرا بر ضدّ من يارى داديد . پس اينك چه گمان مى كنيد ، اى بصريان؟!» .2257.الإمام الصادق عليه السلام : إثبات الوصيّة _ در باره سخنان امام حسن عليه السلام پس از آن كه مردى از قبيله كنده با چهارهزار نفر را به جنگ معاويه فرستاد ، پس آن مرد حيله ورزيد و به معاويه پيوست . سپس مردى از قبيله مراد را نيز با چهار هزار نفر فرستاد و او هم به معاويه ملحق شد _ : امام حسن عليه السلام ايستاد و خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «شما خود مى دانيد كه به هيچ پيمانى وفا نمى كنيد و به هيچ قرارى كه شما بگذاريد ، اطمينانى نيست . مرادى و پيش از او كندى را بر گزيديد ؛ ولى پيمان شكستند و خيانت كردند» .

عدّه اى برخاستند و گفتند: اگر آن دو ، خيانت كردند، ما وفاداريم و خيانت نمى كنيم.

امام عليه السلام به آنان فرمود: «هرگز ، و ليكن من حجّت را بر شما تمام مى كنم ، با آن كه مى دانم چه انديشه بدى در سر مى پرورانيد و در دل نهان مى داريد. وعده من با شما ، اردوگاهم در نُخَيله» .

سپس خارج شد و در نُخَيله اردو زد و تا ده روز ، در آن جا ماند ؛ امّا از آن مردمان ، جز شمارى اندك ، كسى به او ملحق نگشت . از اين رو ، امام حسن عليه السلام به كوفه باز گشت و خطبه اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: «اى شگفتا از جماعتى بى شرم و بى دين كه پى در پى ، پيمان مى شكنند ! به خدا سوگند كه اگر يارانى مى يافتم ، بى گمان ، به اين كار بر مى خاستم و دمى از پاى نمى نشستم. به خدا سوگند كه با وجود فرزند آن زن جگرخوار و [ديگر] فرزندان اُميّه، هرگز روى آسايش و داد را نخواهيد ديد. بدترين شكنجه ها را بر شما روا خواهند داشت ، چندان كه آرزو كنيد غلام سياهى بينى بريده ، بر شما حكومت كند. تفو بر شما، نفرين بر شما، غم و اندوه بر شما، اى بندگان دنيا و اى غلامانِ كالاى بى ارزش دنيا !» . آن گاه ، در حالى از منبر پايين آمد كه مى فرمود : «از شما و از آنچه به جاى خدا مى خوانيد ، كناره مى گيرم» .

سپس شمار اندكى از شيعيان امير مؤمنان عليه السلام ، از سرِ همدردى با ايشان و براى حفظ جان او، در پىِ امام عليه السلام حركت كردند. .


1- .مؤتفكه: شهرى كه خداوند ، آن را به سبب غرق شدن مردمش در گناه، بر سر آنان آوار كرده باشد ؛ زمينِ سوخته از خشكى و قحطى. مؤتفكات: شهرهايى كه خداوند ، آنها را ويران و بر سر مردمش خراب كرد ، مانند سدوم و عموره. در حديث آمده كه بصره نيز يكى از مؤتفكات بوده است.
2- .در الاحتجاج ، الغارات و ... ، به صورت: «أخلاقكم دقاق» آمده است ؛ يعنى خلق و خويتان پست و تباه است.

ص: 318

10 / 21مُحارَبَةُ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السّلام2260.عنه صلى الله عليه و آله ( _ إذا أرادَ أن يَخرُجَ في سَفَرٍ _ ) الإمام عليّ عليه السلام عن النبيّ صلى الله عليه و آله : أنَّه تَلا هذِهِ الآيَةَ : «أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (1) ، قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، مَن أصحابُ النّارِ ؟ قالَ : مَن قاتَلَ عَلِيّا بَعدي ، أولئِكَ هُم أصحابُ النّارِ مَعَ الكُفّارِ ، فَقَد كَفَروا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم . ألا وإنَّ عَلِيّا مِنّي ، فَمَن حارَبَهُ فَقَد حارَبَني وأسخَطَ رَبّي .

ثُمَّ دَعا عَلِيا عليه السلام فَقالَ : يا عَلِيُّ ، حَربُكَ حَربي ، وسِلمُكَ سِلمي ، وأنتَ العَلَمُ فيما بَيني وبَينَ أُمَّتي بَعدي . (2) .


1- .البقرة : 275 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 364 ح 763 عن عليّ بن عليّ بن رزين عن الإمام الرضا عليه السلام عن آبائه عليهم السلام عن النزال بن سبرة ، بحار الأنوار : ج 27 ص 203 ح 3 .

ص: 319

10 / 21 جنگيدن با امام على عليه السلام

10 / 21جنگيدن با امام على عليه السّلام2263.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت كرد: «آنان اهل آتش اند و در آن ، جاويدان اند» . يكى پرسيد: اى پيامبر خدا ! چه كسانى اهل آتش اند؟

فرمود: «كسانى كه پس از من ، با على بجنگند. اينان با كافران در آتش اند؛ زيرا به حق _ كه برايشان آمد _ ، كفر ورزيده اند . بدانيد كه على از من است . پس هر كه با او بجنگد ، با من جنگيده و پروردگارِ مرا به خشم آورده است» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس مرا صدا زد و فرمود: «اى على! جنگ تو ، جنگ من است و صلح تو ، صلح من . پس از من، تو در آنچه ميان من و امّت من است، نشانه هستى» .

.

ص: 320

2264.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تاريخ بغداد عن أبي أيوب : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ لِعَمّارٍ : يا عَمّارُ ، تَقتُلُكَ الفِئَةُ الباغيَةُ ، وأنتَ إذ ذاكَ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَكَ .

يا عَمّارَ بنَ ياسِرٍ ، إن رَأَيتَ عَليًّا قَد سَلَكَ واديا وسَلَكَ النّاسُ وادياً غَيرَهُ ، فَاسلُك مَعَ عَليٍّ ؛ فَإِنَّهُ لَن يُدليَكَ في رَدىً ، ولَن يُخرِجَكَ مِن هُدىً .

يا عَمّارُ ، مَن تَقَلَّدَ سَيفاً أعانَ بِهِ عَليّاً عَلى عَدُوِّهِ قَلَّدَهُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ وِشاحَينِ مِن دُرٍّ ، ومَن تَقَلَّدَ سَيفاً أعانَ بِهِ عَدوَّ عَليٍّ عَلَيهِ قَلَّدَهُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ وِشاحَينِ مِن نارٍ . (1)2265.الأمان : الإمام عليّ عليه السلام _ مِن كِتابٍ كَتَبَهُ إلى مُعاوِيَةَ جَواباً عَلى كِتابٍ مِنهُ إلَيهِ _ : أمّا طَلَبُكَ إلَيَّ الشّامَ ، فَإِنّي لَم أكُن لِاُعطِيَكَ اليَومَ ما مَنَعتُكَ أمسِ . وأمّا قَولُكَ : إنَّ الحَربَ قَد أكَلَتِ العَرَبَ إلّا حُشاشاتِ أنفُسٍ بَقِيَت ، ألا ومَن أكَلَهُ الحَقُّ فَإِلَى الجَنَّةِ ، ومَن أكَلَهُ الباطِلُ فَإِلَى النّارِ . (2)10 / 22عِبادَةُ الطّاغوتِالكتاب«اللَّهُ وَلِىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّ_لُمَ_تِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّ_غُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّ_لُمَ_تِ أُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (3)

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِأيَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَ أُتْبِعُواْ فِى هَ_ذِه لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ» . (4)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 13 ص 187 الرقم 7165 ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 472 ؛ كشف اليقين : ص 269 ح 306 نحوه ، الطرائف : ص 104 ح 153 ، كشف الغمّة : ج 1 ص 144 ، بحار الأنوار : ج 38 ص 32 ح 10 .
2- .نهج البلاغة : الكتاب 17 .
3- .البقرة : 257 .
4- .هود : 95 _ 99 .

ص: 321

10 / 22 بندگى طاغوت

2271.مسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت : تاريخ بغداد _ به نقل از ابو ايّوب _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه به عمّار مى فرمايد: «اى عمّار! گروه ياغى ، در حالى تو را مى كشند كه تو در آن هنگام ، با حق هستى و حق با توست. اى عمّار بن ياسر! اگر على را ديدى كه از راهى مى رود و مردم از راهى ديگر، تو با على برو؛ چرا كه او تو را به نابودى نمى كشانَد و هرگز از راه درست بيرونت نمى بَرَد. اى عمّار! هر كس شمشيرى حمايل كند تا با آن ، على را در برابر دشمنش يارى دهد، خداوند در روز قيامت ، بر او دو حمايل دُرنشان مى بندد، و هر كس شمشيرى حمايل كند تا با آن ، دشمن على را در برابرش يارى رساند ، خداوند در روز قيامت ، دو حمايل از آتش بر او مى بندد» .2272.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام _ در پاسخ به نامه معاويه _ : امّا اين كه شام را از من خواسته اى [كه به تو واگذار نمايم]، من كسى نيستم كه آنچه را ديروز از تو دريغ ورزيدم ، امروز به تو ببخشم. و امّا اين كه گفته اى: جنگ، عرب ها را خورده و تنها نيمْ جان هايى باقى مانده است، آگاه باش كه هر كس حق ، او را خورده [و در راه حق كشته شده] ، ره سپار بهشت گشته است، و هر كس كه باطل ، او را طعمه خويش كرده ، راه دوزخ را در پيش گرفته است.10 / 22بندگى طاغوتقرآن«خدا سَرور كسانى است كه ايمان آورده اند ؛ آنان را از تاريكى ها به سوى روشنايى به در مى برد . و كسانى كه كفر ورزيده اند، سَرورانشان طاغوت (عصيانگران)اند كه آنان را از روشنايى ، به سوى تاريكى ها به در مى برند. آنان اهل آتش اند و در آن ، جاويدان اند».

«همانا ما موسى را با نشانه ها و دليل روشن به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم ؛ ولى [سران] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون ، صواب نبود . روز قيامت ، پيشاپيش قومش مى رود و آنان را وارد آتش مى كند و چه بد ورودگاهى است براى وارد شوندگان!».

.

ص: 322

الحديث2279.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : بينا عيسَى بنُ مَريَمٍ عليهماالسلام في سِياحَتِهِ إذ مَرَّ بِقَريَةٍ ، فَوَجَدَ أهلَها مَوتى فِي الطَّريقِ وَالدّورِ ، فَقالَ : إنَّ هؤُلاءِ ماتوا بِسَخطَةٍ ، ولَو ماتوا بِغَيرِها تَدافَنوا ، قالَ : فَقالَ أصحابُهُ : وَدِدنا أنّا عَرَفنا قِصَّتَهُم ، فَقيلَ لَهُ : نادِهِم يا روحَ اللّه ِ ، فَقالَ : يا أهلَ القَريَةِ! فَأَجابَهُ مُجيبٌ مِنهُم : لَبَّيكَ يا روحَ اللّه ِ . قالَ : ما حالُكُم و ما قِصَّتُكُم ؟ قالَ : أصبَحَنا في عافيَةٍ و بِتنا فِي الهاوِيَةِ . فَقالَ : مَا الهاوِيَةُ ؟ قالَ : بِحارٌ مِن نارٍ فيها جِبالٌ مِنَ النّارِ ، قالَ : وما بَلَغَ بِكُم ما أرى ؟ قالَ : حُبُّ الدُّنيا وعِبادَةُ الطّاغوتِ . قالَ : وما بَلَغَ مِن حُبِّكُمُ الدُّنيا ؟ قالَ : كَحُبِّ الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ ؛ إذا أقبَلَت فَرِحَ ، وإذا أدبَرَت حَزِنَ . قالَ : وما بَلَغَ مِن عِبادَتِكُمُ الطّاغوتِ ؟ قالَ : كانوا إذا أمَرونا أطَعناهُم . قالَ : فَكَيفَ أجَبتَني أنتَ مِن دونِهِم ؟ قالَ : لِأَنَّهُم مُلجَمونَ بِلُجُمٍ مِن نارٍ ، عَلَيهِم مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ ، و إنّي كُنتُ فيهِم ولَم أكُن مِنهُم ، فَلَمّا أصابَهُمُ العَذابُ أصابَني مَعَهُم ، فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعرَةٍ ، أخافَ أن اُكَبكَبَ فِي النّارِ .

قالَ : فَقالَ عيسى عليه السلام لِأَصحابِهِ : اَلنَّومُ عَلَى المَزابِلِ وأكلُ خُبزِ الشَّعيرِ يَسيرٌ مَعَ سَلامَةِ الدّينِ . (1) .


1- .ثواب الأعمال : ص 303 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 341 ح 1 وفيه «خير كثير» بدل «يسير» ، علل الشّرائع : ص 466 ح 21 كلّها عن سهل الحلواني ، مشكاة الأنوار : ص 461 ح 1538 عن مهاجر الأسدي عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 322 ح 33 .

ص: 323

حديث2281.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليه السلام در حال گشت و گذار بود كه به آبادى اى رسيد . ديد كه مردم آن ، در كوچه ها و خانه ها همگى مرده اند. گفت: «اينان بر اثر خشم[_ِ الهى] مرده اند ؛ زيرا اگر به علّت چيزى جز آن مرده بودند ، يكديگر را دفن مى كردند» . يارانش گفتند: دوست داريم داستان آنها را بدانيم.

يكى به عيسى عليه السلام گفت : آنان را صدا بزن ، اى روح خدا ! عيسى عليه السلام فرمود: «اى مردمِ آبادى!» . از ميان آنان ، يكى جوابش داد: بله ، اى روح خدا !

عيسى عليه السلام فرمود: «در چه حاليد و داستان شما چه بوده؟» . گفت: ما در عافيت بوديم ؛ ولى اكنون در سياه چاليم. فرمود: «سياه چال چيست؟» .

گفت: درياهايى از آتش كه در آن ، كوه هايى از آتش است. فرمود: «چه چيزى شما را به اين جا كشاند كه مى بينم؟» . گفت: علاقه به دنيا و بندگى طاغوت.

فرمود: «علاقه شما به دنيا ، تا چه اندازه بود؟» .

گفت: مانند علاقه كودك به مادرش كه هر گاه [نزد او] مى آيد ، شاد مى شود و چون مى رود ، اندوهگين مى گردد. فرمود: «بندگى شما نسبت به طاغوت ، چه سان بود؟» . گفت: [آن سان كه] هر گاه به ما فرمانى مى دادند ، از آنان اطاعت مى كرديم. فرمود: «چرا تو جواب مرا دادى و نه ديگران؟» .

گفت: چون بر [دهان] آنان لگام هايى از آتش زده شده و فرشتگانى دژخيم و درشت خوى ، بر ايشان گماشته شده اند . من نيز در ميان ايشان بودم ، ولى از ايشان نبودم ؛ امّا چون عذاب به آنان رسيد، دامن مرا هم گرفت و اكنون من به مويى آويزانم و مى ترسم كه در آتش فرو افتم .

عيسى عليه السلام به يارانش فرمود: «خفتن در زباله دانى ها و خوردن نان جوين، با وجود سالم بودن دين، آسان است» . .

ص: 324

10 / 23عِصيانُ اللّه ِ وَالرَّسولِالكتاب«وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَ__لِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ» . (1)

«ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يَشَاقِقِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * ذَ لِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَ_فِرِينَ عَذَابَ النَّارِ» . (2)

الحديث2288.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن يُطِعِ الشَّيطانَ يَعصِ اللّه َ ، ومَن يَعصِ اللّه َ يُعَذِّبُهُ اللّه ُ . (3)2289.كنز العمّال عن أبي عبيد اللّه الجدلي : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَزالُ العَذابُ مَكشوفاً ما استَتَروا بِمَعاصِي اللّه ِ ، فَإِذا أعلَنوهَا استَوجَبوا عَذابَ النّارِ . (4)2290.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : المُنكَرُ يَقودُ صاحِبَهُ أو يَسوقُهُ إلَى النّارِ . (5)2291.الكافي عن مفضّل بن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : النّارُ لِمَن رَكِبَ مُحَرَّما ، وَالجَنَّةُ لِمَن تَرَكَ الحَلالَ ، فَعَلَيكَ بِالزُّهدِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِمّا يُباهِي اللّه ُ بِهِ المَلائِكَةَ ، وبِهِ يُقبِلُ اللّه ُ عَلَيكَ بِوَجهِهِ ، ويُصَلّي عَلَيكَ الجَبّارُ . (6) .


1- .النساء : 14 .
2- .الأنفال : 13 و 14 .
3- .الكافي : ج 8 ص 82 ح 39 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 403 ح 5868 ، الأمالي للصدوق : ص 577 ح 788 كلّها عن أبي الصباح عن الإمام الصادق عليه السلام ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 14 عن الصباح بن سيابة ، بحار الأنوار : ج 73 ص 348 ح 39 .
4- .الفردوس : ج 5 ص 96 ح 7578 عن المغيرة ، كنز العمّال : ج 4 ص 246 ح 10371 .
5- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 249 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 206 ح 13892 نقلاً عن أبي القاسم الكوفي في كتاب الأخلاق .
6- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 343 ح 2660 عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 77 ص 96 ح 1 .

ص: 325

10 / 23 نافرمانى از خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله

10 / 23نافرمانى از خدا و پيامبر9قرآن«و هر كس كه از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرّر او تجاوز نمايد، [خداوند ]وى را در آتشى در مى آورد كه همواره در آن خواهد بود و عذابى خفّت آور خواهد داشت».

«اين [كيفر] ، بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت بر خاستند و هر كس كه با خدا و پيامبر او به مخالفت بر خيزد ، قطعا خدا سختْ كيفر است. اين [عذاب دنيا] را بچشيد، و براى كافران ، عذاب آتش خواهد بود».

حديث2298.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه از شيطان فرمان بَرد ، خدا را نافرمانى كرده و هر كه خدا را نافرمانى كند ، خداوند عذابش مى كند .2299.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تا زمانى كه مردم ، معاصىِ خدا را پنهانى انجام دهند، عذاب [از آنان ]دور داشته مى شود ؛ ولى هر گاه آن گناهان را آشكارا نمودند ، مستوجب عذاب آتش مى شوند .2300.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عمل ناپسند و حرام، صاحب خود را به سوى آتش مى كشاند و يا مى راند.2301.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش ، براى كسى است كه مرتكب حرامى شود و بهشت ، از آنِ كسى است كه [نه فقط حرام ، بلكه ]حلال را ترك گويد . پس بر تو باد زهدورزى ؛ زيرا زهد ، از جمله چيزهايى است كه خداوند با آن ، بر فرشتگان ، مباهات مى كند و به سبب آن است كه خداوند به تو روى مى نمايد و خداى جبّار ، بر تو درود مى فرستد.

.

ص: 326

2302.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أذنَبَ ذَنبا وهُوَ ضاحِكٌ ، دَخَلَ النّارَ وهُوَ باكٍ . (1)2303.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : اَلنّاسُ اثنانِ ؛ فَواحِدٌ استَراحَ وآخَرُ أراحَ ، فَأَمَّا الَّذي استَراحَ فَعَبدٌ أطاعَ اللّه َ في حَياتِهِ ثُمَّ ماتَ فَأَفضى إلى رَحمَةِ اللّه ِ ونَعيمٍ مُقيمٍ ، وأمَّا الّذَي أراحَ فَعَبدٌ عَصَى اللّه َ في حَياتِهِ ثُمَّ ماتَ فَأَفضى إلى عِقابٍ وعَذابٍ وهَوانٍ أليمٍ . (2)2304.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اَلتَهَجُّمُ عَلى المَعاصي يوجِبُ عِقابَ النّارِ . (3)2305.مكارم الأخلاق : عنه عليه السلام : راكِبُ المَعصيَةِ مَثواهُ النّارُ . (4)2306.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : مَن يَعصِ اللّه َ ورَسولَهُ فَقَد خَسِرَ خُسرانا مُبينا وَاستَحَقَّ عَذابا أليما . (5)2307.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعاءٍ يَلجَأُ فيهِ إلَى اللّه ِ لِيَهدِيَهُ ) عنه عليه السلام : إنَّ اللّه َ ... جَعَلَ عُقوبَةَ أهلِ مَعصِيَتِهِ نارا تَأَجَّجُ لِغَضَبِهِ «وَ مَا ظَ_لَمَهُمُ اللَّهُ وَ لَ_كِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْ_لِمُونَ» (6) . (7)2308.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن لَم يَنتَهِ عَمّا نَهَى اللّه ُ عَنهُ فَقَد عَصاهُ ، فَإِن ماتَ عَلى مَعصِيَتِهِ أكَبَّهُ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ . (8) .


1- .ثواب الأعمال : ص 266 ح 1 عن جعفر الجعفريّ عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، إرشاد القلوب : ص 185 ، أعلام الدين : ص 401 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 18 ، مشكاة الأنوار : ص 275 ح 823 وليس فيه «وهو باك» وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 6 ص 36 ح 57 .
2- .معدن الجواهر : ص 25 .
3- .غرر الحكم : ح 2123 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 65 ح 1663 ، مستدرك الوسائل : ج 11 ص 339 ح 13208 .
4- .غرر الحكم : ح 5385 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 270 ح 4977 ، مستدرك الوسائل : ج 11 ص 339 ح 13208 .
5- .الكافي : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحيد : ص 33 ح 1 كلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 267 ح 14 .
6- .النحل : 33 .
7- .كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 716 ح 17 ، بحار الأنوار : ج 34 ص 263 ح 1006 .
8- .الكافي : ج 8 ص 11 ح 1 عن اسماعيل بن جابر وإسماعيل بن مخلّد السراج ، بحار الأنوار : ج 78 ص 220 ح 93 .

ص: 327

2309.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس گناهى مرتكب شود و در آن حال ، خندان باشد، با چشم گريان وارد آتش مى شود.2310.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردم بر دو گونه اند: يكى آسوده مى شود و ديگرى آسوده مى سازد. (1) آن كه آسوده مى شود، بنده اى است كه در زمان حياتش ، خدا را اطاعت كرده و سپس از دنيا رفته و به رحمت خدا و نعمت جاويدان رسيده است، و امّا آن كه [ديگران را] آسوده مى گرداند، بنده اى است كه در زمان حياتش خدا را نافرمانى كرده و سپس از دنيا رفته و به كيفر و عذاب و خوارىِ دردناكى گرفتار آمده است.2311.مكارم الأخلاق : امام على صلى الله عليه و آله : هجوم آوردن به گناهان ، مجازات آتش را در پى دارد .2312.سنن الترمذي عن ابن عبّاس : امام على صلى الله عليه و آله : مرتكب شونده نافرمانى و گناه، جايگاهش آتش است.2313.مكارم الأخلاق عن ابن عبّاس : امام على صلى الله عليه و آله : هر كه خدا و پيامبرش را نافرمانى كند ، گرفتار زيانى آشكار شده و سزاوار عذابى دردآور گشته است.2314.الإمام الباقر عليه السلام : امام على صلى الله عليه و آله : خداوند ، ... [كيفرِ] نافرمانانش را آتشى قرار داده كه از خشم او شعله ور مى شود «و خدا به آنان ستم نكرده ؛ بلكه آنان خود ، به خويشتن ستم مى كردند» .2315.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : امام صادق صلى الله عليه و آله : هر كه از آنچه خداوند نهى كرده است ، باز نايستد، در واقع ، او را نافرمانى كرده است و اگر در حال نافرمانىِ خدا بميرد ، خداوند او را در آتش سرنگون مى سازد. .


1- .يعنى : يك دسته ، كسانى هستند كه با مردن و رفتن از اين دنيا ، از رنج و گرفتارى ها راحت مى شوند و به آسايش بهشت ابدى ، دست مى يابند و دسته دوم ، كسانى هستند كه با مردن آنها ، مردم از شرّشان آسوده مى شوند.

ص: 328

2316.طبّ الأئمّة عن محمّد بن إبراهيم : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبان بن عثمان الأحمر عن الإمام الصادق عليه السلام : أنَّهُ جاءَ إلَيهِ رَجُلٌ ، فَقالَ لَهُ : بِأَبي أنتَ وأُمّي يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ! عَلِّمْنِي مَوعِظَةً .

فَقالَ لَهُ عليه السلام : إن كانَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى قَد تَكَفَّلَ بِالرِّزقِ ، فَاهتِمامُكَ لِماذا ؟ وإن كانَ الرِّزقُ مَقسوما ، فَالحِرصُ لِماذا ؟ وإن كانَ الحِسابُ حَقّا ، فَالجَمعُ لِماذا ؟ وإن كانَ الخَلَفُ مِنَ اللّه ِ عز و جل حَقّا ، فَالبُخلُ لِماذا ؟ وإن كانَتِ العُقوبَةُ مِنَ اللّه ِ عز و جل النّارَ ، فَالمَعصِيَةُ لِماذا ؟! (1)10 / 24كَثرَةُ الخَطيئَةِالكتاب«بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحَ_طَتْ بِهِ خَطِيئتُهُ فَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (2)

«وَ قَدْ أَضَلُّواْ كَثِيرًا وَ لَا تَزِدِ الظَّ__لِمِينَ إلَّا ضَلَ_لاً * مِّمَّا خَطِيئتِهِمْ أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ نَارًا فَلَمْ يَجِدُواْ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا» . (3)

الحديث2323.المعجم الكبير عن البراء بن عازب : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن لَم يَحسِب كَلامَهُ مِن عَمَلِهِ ؛ كَثُرَت خَطاياهُ ، وحَضَرَ عَذابُهُ . (4) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 393 ح 5836 ، التوحيد : ص 376 ح 21 ، الخصال : ص 450 ح 55 ، الأمالي للصدوق : ص 56 ح 12 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 138 ، روضة الواعظين : ص 484 نحوه ، بحار الأنوار : ج 78 ص 190 ح 1 .
2- .البقرة : 81 .
3- .نوح : 24 و 25 .
4- .الكافي : ج 2 ص 115 ح 15 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 190 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 304 ح 79 .

ص: 329

10 / 24 بسيارىِ گناهان

2324.صحيح مسلم عن عبد اللّه [ بن مسعود] : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابان بن عثمان احمر _ : مردى خدمت امام صادق عليه السلام آمد و گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى فرزند پيامبر خدا ! به من اندرزى بياموز.

امام صادق عليه السلام به او فرمود : «اگر خداوند _ تبارك و تعالى _ روزى را ضمانت كرده است ، پس دلواپسى ات براى چيست؟ و اگر روزى قسمت شده است ، پس حرص زدن براى چيست؟ و اگر حسابرسى[_ِ روز قيامت ]حقيقت دارد ، پس گرد آوردن [اموال] براى چيست ؟ و اگر عوض دادن از جانب خداى عز و جلراست است ، پس بخل ورزيدن براى چيست؟ و اگر كيفر خداوند عز و جل آتش است ، پس نافرمانى براى چيست؟10 / 24بسيارىِ گناهانقرآن«آرى، كسى كه بدى اى به دست آورد و گناهش او را در ميان بگيرد، پس چنين كسانى اهل آتش اند و در آن ، ماندگار خواهند بود».

«و بسيارى را گم راه كرده اند. [بار خدايا !] جز بر گم راهىِ ستمكاران ميفزاى. [تا] به سبب گناهانشان ، غرقه گشتند و [پس از مرگ ،] به آتشى برده شدند و براى خود، در برابر خدا يارانى نيافتند».

حديث2331.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس گفتارش را از كردارش به شمار نياورَد ، [آن گاه ]گناهانش بسيار مى شود و عذابش حاضر مى گردد .

.

ص: 330

2332.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ سَقَطُهُ (1) ، ومَن كَثُرَ سَقَطُهُ كَثُرَت ذُنوبُهُ ، ومَن كَثُرَت ذُنوبُهُ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (2)2333.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما يُقالُ كُلَّ يَومٍ عِندَ الصَّباحِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : مَن كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ ، ومَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ ، ومَن قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ ، ومَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، ومَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ . (3)2334.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إيّاكَ والإساءَةَ ! فَإِنَّها خُلُقُ اللِّئامِ ، وإنَّ المُسيءَ لَمُتَرَدٍّ في جَهَنَّمَ بِإِساءَتِهِ . (4)2335.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : قالَ اللّه ُ عز و جل لِموسى عليه السلام : اِجعَل لِسانَكَ مِن وَراءِ قَلبِكَ تَسلَم ، وأكثِر ذِكري بِاللَّيلِ والنَّهارِ ، ولا تَتَّبِ_عِ الخَطيئَةَ في مَعدِنِها فَتَندَمَ ؛ فَإِنَّ الخَطيئَةَ مَوعِدُ أهلِ النّارِ . (5)2336.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ فَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ _ ) عنه عليه السلام : إيّاكُم ومَعاصِيَ اللّه ِ أن تَركَبوها ؛ فَإِنَّهُ مَنِ انتَهَكَ مَعاصِيَ اللّه َ فَرَكِبَها فَقَد أبلَغَ فِي الإِساءَةِ إلى نَفسِهِ ، ولَيسَ بَينَ الإِحسانِ وَالإِساءَةِ مَنزِلَةٌ ، فَلِأَهلِ الإِحسانِ عِندَ رَبِّهِمُ الجَنَّةُ ، ولِأَهلِ الإِساءَةِ عِندَ رَبِّهِمُ النّارُ . (6) .


1- .السَقَط : الخطأ من القول والفعل (مجمع البيان : ج 2 ص 855) .
2- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 328 ح 6541 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 74 ، مسند الشهاب : ج 1 ص 237 ح 372 كلّها عن ابن عمر ، تاريخ دمشق : ج 24 ص 456 ح 5318 عن أبي هريرة وفيه «خطاياه» بدل «ذنوبه» في كلا الموضعين ، كنز العمّال : ج 3 ص 553 ح 7870 ؛ إرشاد القلوب : ص 104 عن لقمان نحوه .
3- .نهج البلاغة : الحكمة 349 ، تحف العقول : ص 89 و 99 ، كنز الفوائد : ج 2 ص 14 ، روضة الواعظين : ص 514 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 291 ح 62 ؛ دستور معالم الحكم : ص 28 .
4- .غرر الحكم : ح 2666 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 97 ح 2242 .
5- .الكافي : ج 2 ص 498 ح 10 و ج 8 ص 46 ح 8 ، تحف العقول : ص 493 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 44 ، أعلام الدين : ص 220 والأربعة الأخيرة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 13 ص 343 ح 23 .
6- .الكافي: ج 8 ص11 ح1 عن إسماعيل بن جابر وإسماعيل بن مخلّدالسراج ، بحار الأنوار : ج 78 ص 220 ح 93 .

ص: 331

2337.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه گفتارش بسيار شود ، لغزشش (1) نيز بسيار مى گردد و هر كه لغزشش بسيار گردد ، گناهانش بسيار مى شود و هر كه گناهانش بسيار شود ، آتش بر او سزاوارتر مى گردد.2338.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في لَيلَةِ السَّبتِ بَعدَما صَلّى ) امام على عليه السلام : هر كه بسيار گويد ، بسيار خطا مى كند و هر كه بسيار خطا كند ، حيايش اندك مى شود و هر كه حيايش اندك شود، پارسايى اش اندك مى شود و هر كه پارسايى اش اندك شود ، دلش مى ميرد و هر كه دلش بميرد ، وارد آتش مى شود . (2)2339.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _ ) امام على عليه السلام : از بدى كردن بپرهيز؛ زيرا آن ، خوىِ فرومايگان است و بدى كننده ، به سبب بدى كردنش، در جهنّم فرو مى افتد.2340.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن ) امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به موسى عليه السلام فرمود : «زبانت را در پس دلت قرار ده تا به سلامت بمانى . شب و روز ، بسيار مرا ياد كن و گناه را در كانون آن دنبال مكن؛ (3) زيرا گناه ، وعده گاه اهل آتش است».2341.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : زنهار! خداى را نافرمانى نكنيد؛ زيرا هر كس خداى را نافرمانى كند ، در حقيقت ، به خويشتن بسى بد كرده است . و ميان نيكى كردن و بدى كردن ، حدّ وسطى نيست؛ نيكوكاران ، در نزد پروردگارشان بهشت دارند و بدى كنندگان ، نزد پروردگارشان آتش . .


1- .واژه «سَقَط» كه در اصلى عربى حديث آمده است ، يعنى : لغزش ؛ خطا در گفتار و كردار ؛ سخن بى ارزش و بيهوده ؛ ياوه .
2- .اين نيز محتمل است كه مراد از «قلّت» ، فقدان باشد ؛ چنان كه در زبان عرب ، اين معنا رايج است . در اين صورت ، قلّت حيا و... يعنى : بى حيايى و ناپارسايى و ... .
3- .يعنى : با اهل خطا و گناه كه معدن آن هستند ، هم نشينى مكن ؛ زيرا تو نيز شريك آنان مى گردى و بر آن پشيمان خواهى شد .

ص: 332

10 / 25شَهادَةُ الزُّورِ2344.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن تَزُولَ قَدَما شاهِدِ الزّورِ حَتّى يوجِبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ . (1)2345.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن شَهِدَ شَهادَةَ زورٍ عَلى أحَدٍ مِنَ النّاسِ ، عُلِّقَ بِلِسانِهِ مَعَ المُنافِقينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (2)2346.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : ما مِن رَجُلٍ يَشهَدُ بِشَهادَةِ زورٍ عَلى مالِ رَجُلٍ مُسلِمٍ لِيَقطَعَهُ ، إلّا كَتَبَ اللّه ُ عز و جل لَهُ مَكانَهُ صَكّا إلَى النّارِ . (3)2347.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ اُحُدٍ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : شاهِدُ الزّورِ لا تَزولُ قَدَماهُ حَتّى تَجِبَ لَهُ النّارُ . (4)10 / 26قَتلُ المُؤمِنِالكتاب«وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَ__لِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» . (5)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 794 ح 2373 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 109 ح 7042 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 208 ح 20384 ، المعجم الأوسط : ج 8 ص 191 ح 8367 والثلاثة الأخيرة نحوه وكلّها عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 7 ص 13 ح 17740 ؛ قرب الإسناد : ص 85 ح 278 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، بحارالأنوار : ج 104 ص 311 ح 8 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 15 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 516 ح 707 وكلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 336 ح 1 عن أبي هريرة وعن ابن عبّاس ، أعلام الدين : ص 416 عن ابن عبّاس كلاهما نحوه ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 315 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 104 ص 310 ح 3 .
3- .الكافي : ج 7 ص 383 ح 1 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 61 ح 3338 ، ثواب الأعمال : ص 268 ح 2 ، الأمالي للصدوق : ص 570 ح 772 كلّها عن صالح بن ميثم ، بحارالأنوار : ج 104 ص 310 ح 7 .
4- .الكافي : ج 7 ص 383 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 268 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 570 ح 771 كلّها عن هشام بن سالم ، بحارالأنوار : ج 104 ص 310 ح 6 .
5- .النساء : 93 .

ص: 333

10 / 25 شهادت دروغ
10 / 26 كشتن مؤمن

10 / 25شهادت دروغ2354.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به دروغ شهادت دهد ، هنوز قدم از قدم بر نداشته كه خداوند آتش را بر او واجب مى گرداند .2355.المعجم الكبير عن ابن عبّاس : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به زيان احدى از مردم شهادت دروغ دهد ، همراه با منافقان در پايين ترين طبقه آتش ، به زبانش آويخته مى شود .2356.الإمام عليّ عليه السلام : امام باقر عليه السلام : هيچ مردى نيست كه به منظور بردن مال مرد مسلمانى ، بر ضدّ او شهادت دروغ دهد ، مگر آن كه خداوند عز و جلبه جاى آن، سند دوزخى بودنِ او را مى نويسد .2357.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : گواهى دهنده به دروغ ، هنوز قدم از جاى خود بر نداشته كه آتش دوزخ بر او واجب مى شود.10 / 26كشتن مؤمنقرآن«و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد ، كيفرش دوزخ است كه در آن ، ماندگار خواهد بود، و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است».

.

ص: 334

الحديث2363.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كُلُّ ذَنبٍ عَسَى اللّه ُ أن يَغفِرَهُ إلّا مَن ماتَ مُشرِكا ، أو مَن قَتَلَ مُؤمِنا مُتَعَمِّدا . (1)2364.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لَو أنَّ الثَّقَلَينِ اجتَمَعوا عَلى قَتلِ مُؤمِنٍ لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ ، وإنَّ اللّه َ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلَى القاتِلِ وَالآمِرِ . (2)2365.الكافي عن هارون بن خارجة ، قال : عنه صلى الله عليه و آله : قُسِمَتِ النّارُ سَبعينَ جُزءا ، فَلِلآمِرِ تِسعٌ وسِتّونَ ، ولِلقاتِلِ جُزءٌ ، وحَسبُهُ ! (3)2366.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا مَرَّ بِالرُّكنِ اليَما ) عنه صلى الله عليه و آله : والَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ! لَو أنَّ أهلَ السَّماءِ وَالأَرضِ شَرِكوا في دَمِ امرِىً?مُسلِمٍ ورَضوا بِهِ ، لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ . (4)2367.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الكَعبَةِ وهُوَ ساجِدٌ _ ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» (5) _ : لَهُ فِي النّارِ مَقعَدٌ لَو قَتَلَ النّاسَ جَميعا لَم يَرِد إلّا إلى ذلِكَ المَقعَدِ . (6) .


1- .صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 318 ح 5980 ، سنن أبي داود : ج 4 ص 103 ح 4270 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 391 ح 8032 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 40 ح 15861 كلّها عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 15 ص 20 ح 39889 .
2- .الدرّ المنثور : ج 2 ص 631 نقلاً عن الأصبهاني عن ابن عمر .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 35 ح 23128 ، شعب الإيمان : ج 4 ص 349 ح 5360 وفيه «للقائل» بدل «للقاتل» ، المعجم الصغير : ج 1 ص 191 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 20 ح 39888 .
4- .الكافي : ج 7 ص 272 ح 8 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 97 ح 5170 ، ثواب الأعمال : ص 328 ح 1 كلّها عن أبي حمزة عن أحدهما عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 104 ص 383 ح 3 ؛ سنن الترمذي : ج 4 ص 17 ح 1398 عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة ، السنن الكبرى : ج 8 ص 41 ح 15864 عن ابن عبّاس ، المعجم الصغير : ج 1 ص 205 عن أبي بكر وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 21 ح 38893 .
5- .المائدة : 32.
6- .الكافي : ج 7 ص 272 ح 6 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 313 ح 87 نحوه و كلاهما عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 104 ص 380 ح 57 .

ص: 335

حديث2369.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در هر گناهى ، اميد آن هست كه خدا آن را ببخشايد ، بجز [گناه] كسى را كه مشرك بميرد، يا مؤمنى را عمدا بكشد.2370.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر جن و انس در كشتن مؤمنى همدست باشند ، خداوند ، همه آنها را در آتش سرنگون مى سازد . خدا بهشت را بر قاتل و كسى كه دستور قتل را صادر كند، حرام كرده است.2371.جامع الأخبار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتشِ جهنّم به هفتاد جزء تقسيم شده است كه شصت و نه جزء آن ، براى فرمان دهنده [به قتل] است و تنها يك جزء ، براى قاتل و [البتّه] همين يك جزء ، او را بس است .2372.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ إذا دَخَلَ المَسجِدَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت ، اگر اهل آسمان و زمين در خون مرد مسلمانى شريك شوند و بدان رضايت دهند ، خداوند ، همه آنان را به بينى شان در آتش سرنگون مى سازد.2373.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام _ در باره اين آيه : «هر كه كسى را جز به قصاص قتل يا به [كيفر ]فسادى در زمين ، بكشد ، چنان است كه گويى همه مردم را كشته است» _ : [يعنى] چنين كسى ، جايگاهى در آتش دارد كه اگر همه مردم را هم مى كشت ، باز به همان جايگاه وارد مى شد. .

ص: 336

2374.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن أبي حمزة عن الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : اُتِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، قَتيلٌ في جُهَينَةَ! فَقامَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَمشي ، حَتَّى انتَهى إلى مَسجِدِهِم . قالَ : وتَسامَعَ النّاسُ فَأَتَوهُ .

فَقالَ : مَن قَتَلَ ذا؟ قالوا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما نَدري !

فَقالَ : قَتيلٌ بَينَ المُسلِمينَ لا يُدرى مَن قَتَلَهُ؟! وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ، لَو أنَّ أهلَ السَّماءِ وَالأَرضِ شَرِكوا في دَمِ امرِىً?مُسلِمٍ ورَضوا بِهِ ، لَأَكَبَّهُمُ اللّه ُ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ _ أو قالَ : عَلى وُجوهِهِم _ . (1)2375.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عِندَ دُخولِ الحَمّامِ _ ) تهذيب الأحكام عن زيد بن عليّ عن آبائه عليهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذَا التَقَى المُسلِمانِ بِسَيفِهِما (2) عَلى غَيرِ سُنَّةٍ ، القاتِلُ وَالمَقتولُ فِي النّارِ . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ! القاتِلُ ، فَما بالُ المَقتولِ ؟! قالَ [ صلى الله عليه و آله ] : لِأَنَّهُ أرادَ قَتلاً . (3)10 / 27اقتطاع حَقِّ المُسلِمِ2378.الغارات عن النعمان بن سعد : سنن الدارمي عن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَنِ اقتَطَعَ حَقَّ امرِىً?مُسلِمِ بِيَمينِهِ فَقَد أوجَبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ وحَرَّمَ عَلَيهِ الجَنَّةَ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : وإن كانَ شَيئا يَسيرا يا

رَسولَ اللّه ِ؟ قال : وإن قَضيبا مِن أراكٍ (4) . (5) .


1- .الكافي : ج 7 ص 272 ح 8 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 97 ح 5170 ، ثواب الأعمال : ص 328 ح 1 ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 577 ح 6 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 383 ح 3 .
2- .كذا في المصدر ، وفي جميع المصادر الاُخرى : «بسيفيهما» .
3- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 174 ح 347 ، علل الشّرائع : ص 462 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 21 ح 10 ؛ صحيح البخاري : ج 1 ص 20 ح 31 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2213 ح 14 كلاهما عن أبي بكرة ، سنن النسائي : ج 7 ص 124 عن أبي موسى وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 26 ح 39916 .
4- .الأَراكُ : شجر من الحمض يُستاك بقضبانِهِ (المصباح المنير : ص 12 «أرك») .
5- .سنن الدارمي : ج 2 ص 718 ح 2505 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 3 ص 481 ح 5980 ، المعجم الكبير : ج 1 ص 274 ح 798 ، المصنف لابن أبي شيبة : ج 5 ص 252 ح 2 كلاهما نحوه ؛ جامع الأحاديث للقمّي : ص 286 نحوه ، بحارالأنوار : ج 104 ص 207 ح 9 .

ص: 337

10 / 27 جلوگيرى از حقّ مسلمان

2379.كتاب من لا يحضره الفقيه عن سدير : الكافى _ به نقل از ابو حمزه ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _ : نزد پيامبر خدا عليه السلام آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا ! در [محلّه قبيله] جُهينه ، مقتولى افتاده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر خاست و پياده رفت تا به مسجد آنان رسيد. خبر [آمدن پيامبر] ، در ميان مردم پيچيد و نزد ايشان آمدند. فرمود: «چه كسى او را كشته است؟» .

گفتند: نمى دانيم ، اى پيامبر خدا !

فرمود: «كشته اى در ميان مسلمانان است و معلوم نيست چه كسى او را كشته است؟! سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت، اگر اهل آسمان و زمين [همگى ]در خون مرد مسلمانى شريك شوند و به آن ، رضايت دهند، خداوند ، همه آنها را به بينى هايشان _ يا فرمود: به صورت هايشان _ ، در آتش مى افكند» .2380.الإمام الصادق عليه السلام : تهذيب الأحكام _ به نقل از زيد بن على ، از پدرانش عليهم السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر گاه دو مسلمان بر يكديگر شمشير كشند ، بدون آن كه پاى [دفاع از ]سنّتى در ميان باشد، قاتل و مقتول ، هر دو در آتش اند» .

گفته شد: اى پيامبر خدا ! قاتل آرى، مقتول چرا؟

فرمود: «چون او هم قصد كشتن داشته است» .10 / 27جلوگيرى از حقّ مسلمان2383.صحيح البخاري عن أنس : سنن الدارمى _ به نقل از ابو امامه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس با سوگندِ خود ، حقّ مسلمانى را از آنِ خود گرداند ، خداوند ، آتش را بر او واجب و بهشت را بر وى حرام مى گرداند» .

مردى به ايشان گفت : اگر چه چيز اندكى باشد، اى پيامبر خدا؟!

فرمود: «اگرچه تكّه اى از شاخه درخت مسواك باشد» .

.

ص: 338

10 / 28الفُجورُالكتاب«وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ» . (1)

الحديث2389.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِمّا دَعا بِهِ فِي السُّجودِ لَيلاً _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الكَذِبَ يَهدي إلَى الفُجورِ ، وإنَّ الفُجورَ يَهدي إلَى النّارِ . (2)2390.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إيّاكُم وَالكَذِبَ! فَإِنَّهُ مَعَ الفُجورِ ، وهُما فِي النّارِ . (3)2391.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمر : إنَّ رَجُلاً جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ... يا رَسولَ اللّه ِ ، ما عَمَلُ النّارِ ؟ قالَ : اَلكَذِبُ ، إذا كَذِبَ فَجَرَ ، وإذا فَجَرَ كَفَرَ ، وإذا كَفَرَ دَخَلَ يَعِني : النّارَ . 42392.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تَغبِطَنّ فاجِرَا بِنِعمَةٍ ، فَإنَّ مِن وَرائِهِ طالِبا حَثيثَا ، وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :

«مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَ_هُمْ سَعِيرًا» . (4) .


1- .الإنفطار : 14 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2261 ح 5743 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2013 ح 103 ، سنن أبي داود : ج 4 ص 297 ح 4989 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 347 ح 1971 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 3 ص 346 ح 6861 ؛ الأمالي للصدوق : ص 505 ح 696 عن الحارث الأعور عن الإمام عليّ عليه السلام ، جامع الأخبار : ص 417 ح 1157 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 259 ح 24 .
3- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1265 ح 3849 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 22 ح 17 ، الأدب المفرد : ص 217 ح 724 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 43 ح 5734 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 93 ح 117 كلّها عن أبي بكر ، كنز العمّال : ج 2 ص 625 ح 4924 .
4- .الدر المنثور : ج 5 ص 342 نقلاً عن البيهقي في شعب الإيمان ، تاريخ دمشق : ج 67 ص 364 ، البداية والنّهاية : ج 8 ص 110 كلاهما عن أبي هريرة من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .

ص: 339

10 / 28 كجروى

10 / 28كجروى (1)قرآن«همانا كجروان ، در آتش افروخته اند».

حديث2398.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا دروغ گفتن ، [آدمى را] به كجروى مى كشاند و كجروى نيز به آتش ره نمون مى شود.2399.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از دروغگويى بپرهيزيد؛ زيرا دروغ ، با كجروى همراه است، و اينها هر دو ، در آتش اند .2400.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ : مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : ... اى پيامبر خدا ! كدام عمل است كه به دوزخ مى بَرد؟

فرمود: «دروغ؛ [زيرا] هر گاه شخص دروغ بگويد ، كجروى كرده و هر گاه كجروى كند ، به كفر افتاده و هر گاه به كفر در افتد ، وارد آتش مى شود» .2401.عنه صلى الله عليه و آله : الدرّ المنثور : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هرگز براى نعمتى كه يك گنهكار دارد ، غبطه مخور ؛ چرا كه جوينده اى كوشا (مرگ) ، در پى اوست» . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين

آيه را تلاوت كرد : «جايگاه آنان جهنّم است . هر بار كه آتش آن فرو نشنيد ، شراره اى تازه برايشان مى افزاييم» .

.


1- .واژه «فجور» كه در متن عربى به كار رفته است ، يعنى كجروى ؛ انحراف از حق و مسير درست ؛ نافرمانى و سرپيچى از حق .

ص: 340

10 / 29الشِّقوَةُالكتاب«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ» . (1)

«فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى * سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى * وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى * الَّذِى يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَى» . (2)

«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» . (3)

الحديث2409.عنه صلى الله عليه و آله : سنن ابن ماجة عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ النّارَ إلّا شَقِيٌّ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ومَنِ الشَّقِيُّ؟ قالَ : مَن لَم يَعمَل للّه ِِ بِطاعَةِ ، ولَم يَترُك لَه مَعصِيَةً . (4)2410.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان عن ابن عبّاس : إنَّ رَجُلاً كانَت لَهُ نَخلَةٌ فَرعُها في دارِ رَجُلٍ فَقيرٍ ذي عِيالٍ ، وكانَ الرَّجُلُ إذا جاءَ فَدَخَلَ الدّارَ وصَعِدَ النَّخلَةَ لِيَأخُذَ مِنهَا التَّمرَ ، فَرُبَّما سَقَطَتِ التَّمرَةُ فَيَأخُذُها صِبيانُ الفَقيرِ ، فَيَنزِلُ الرَّجُلُ مِنَ النَّخلَةِ حَتّى يَأخُذَ التَّمرَ مِن أيديهِم ، فَإِن وَجَدَها في في (5) أحَدِهِم أدخَلَ إصبَعَهُ حَتّى يَأخُذَ التَّمرَةَ مِن فيهِ .

فَشَكا ذلِكَ الرَّجُلُ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وأخبَرَهُ بِما يَلقى مِن صاحِبِ النَّخلَةِ . فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اِذهَب» .

ولَقِيَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله صاحِبَ النَّخلَةِ ، فَقالَ : «تُعطيني نَخلَتَكَ المائِلَةَ الَّتي فَرعُها في دارِ فُلانٍ ولَكَ بِها نَخلَةٌ فِي الجَنَّةِ»؟ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ : إنَّ لي نَخلاً كَثيرا وما فيهِ نَخلَةٌ أعجَبُ إلَيَّ تَمرَةً مِنها !

قالَ : ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ ، فَقالَ رَجُلٌ كانَ يَسمَعُ الكَلامَ مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا رَسولَ اللّه ِ ، أتُعطيني ما أعطَيتَ الرَّجُلَ نَخلَةً فِي الجَنَّةِ إن أنَا أخَذتُها ؟ قالَ : «نَعَم» .

فَذَهَبَ الرَّجُلُ ولَقِيَ صاحِبَ النَّخلَةِ فَساوَمَها مِنهُ ، فَقالَ لَهُ : أشَعرتَ أنَّ مُحَمَّدا أعطاني بِها نَخلَةً فِي الجَنَّةِ ، فَقُلتُ لَهُ : يُعجِبُني تَمرَتُها ، وإنَّ لي نَخلاً كَثيرا فما فيهِ نَخلَةٌ أعجَبُ إلَيَّ تَمرَةً مِنها ! فَقالَ لَهُ الآخَرُ : أتُريدُ بَيعَها؟ فَقالَ : لا ، إلّا أن اُعطى ما لا أظُنُّهُ اُعطى . قالَ : فَما مُناكَ ؟ قالَ : أربَعونَ نَخلَةً . فَقالَ الرَّجُلُ : جِئتَ بِعَظيمٍ! تَطلُبُ بِنَخلَتِكَ المائِلَةِ أربَعينَ نَخلَةً ؟! ثُمَّ سَكَتَ عَنهُ ، فَقالَ لَهُ : أنَا أُعطيكَ أربَعينَ نَخلَةً . فَقالَ لَهُ : أشهِد إن كُنتَ صادِقا . فَمَرَّ إلى اُناسٍ فَدَعاهُم فَأَشهَدَ لَهُ بِأَربَعينَ نَخلَةً .

ثُمَّ ذَهَبَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ :

يا رَسولَ اللّه ِ ، إنَّ النَّخلَةَ قَد صارَت في مِلكي ، فَهِيَ لَكَ . فَذَهَبَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إلى صاحِبِ الدّارِ ، فَقالَ لَهُ : «النَّخلَةُ لَكَ ولِعِيالِكَ» . فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى : «وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشَى» (6) السّورَةَ .

وعَن عطاءٍ قالَ : اِسمُ الرَّجُلِ أبُو الدَّحداحِ ، «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى» (7) هُوَ أبُو الدَّحداحِ «وَ أَمَّا مَن بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى» (8) وهُوَ صاحِبُ النَّخلَةِ ، وقَولُهُ : «لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى» (9) وهُوَ صاحِبُ النَّخلَةِ ، «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» (10) هُوَ أبُو الدَّحداحِ «وَ لَسَوْفَ يَرْضَى» (11) إذا دَخَلَ الجَنَّةَ .

قالَ : وكانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَمُرُّ بِذلِكَ الحُشِّ (12) وعُذوقُهُ دانِيَةٌ ، فَيَقولُ : عُذوقٌ وعُذوقٌ لِأَبِي الدَّحداحِ فِي الجَنَّةِ . (13) .


1- .هود : 106 .
2- .الأعلى : 9 _ 12 .
3- .الليل : 14 _ 16 .
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1436 ح 4298 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 261 ح 8602 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 444 ، الفردوس : ج 5 ص 104 ح 7610 ، كنز العمّال : ج 16 ص 7 ح 43694 .
5- .أي : في فَمِهِ .
6- .الليل : 1 .
7- .الليل : 5 .
8- .الليل : 8 .
9- .الليل : 15 .
10- .الليل : 17 .
11- .الليل : 21 .
12- .الحُشُّ : البُستان ، وقيل : يقال لبستان النخل (المصباح المنير : ص 137 «حشّ») .
13- .مجمع البيان : ج 10 ص 759 ، بحارالأنوار : ج 22 ص 60 ؛ أسباب نزول القرآن : ص 477 ح 852 نحوه وليس فيه ذيله من «عن عطاء ...» .

ص: 341

10 / 29 تيره بختى

10 / 29تيره بختىقرآن«و امّا كسانى كه تيره بخت شده اند، در آتش ، فرياد و ناله اى دارند».

«پند ده كه پند ، سودمند است . هر كس اهل خشيت است ، پند مى گيرد و هر كس اهل شقاوت است ، از آن مى گذرد ؛ آن كه آتش بزرگ را مى چشد» .

«شما را از آتش شعله ور ، بيم مى دهم ؛ آتشى كه جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن در نمى آيد ؛ آن كه دروغ پنداشت و روى گردانْد» .

حديث2418.عنه صلى الله عليه و آله : سنن ابن ماجة _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «وارد آتش نمى شود ، مگر شقى (بدفرجام)» .

گفته شد : اى پيامبر خدا! شقى ، چه كسى است؟

فرمود: «كسى كه به هيچ طاعتى از طاعات خدا عمل نكند، و هيچ معصيتى از معاصى او را فرو نگذارد» .2419.عنه صلى الله عليه و آله : مجمع البيان : ابن عبّاس گفت : مردى نخلى داشت كه شاخه اش در سراى مردى درويش و عيالوار ، آويخته شده بود . هنگامى كه صاحب نخل ، مى آمد و وارد سرا[ى آن درويش] مى شد تا از درخت ، بالا رود و خرماى آن را بچيند، گاهى مى شد كه خرمايى مى افتاد و كودكان مرد درويش ، آن را بر مى داشتند. صاحب نخل ، از درخت ، پايين مى آمد و خرما را از دستشان مى ستاند و اگر يكى از آنها خرمايى در دهانش نهاده بود ، انگشت خويش را در دهان او فرو مى برد و خرما را بيرون مى آورد!

مرد درويش ، از اين كار ، به پيامبر صلى الله عليه و آله شِكوه نمود و به ايشان گفت كه از دست صاحب نخل ، چه مى كشد. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «اينك تو برو» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه صاحب نخل را ديد، به او فرمود: «آن نخل خميده ات را كه شاخه اش در سراى فلان كس است، به من مى دهى تا به جاى آن، نخلى در بهشت داشته باشى؟».

مرد گفت: من نخل هاى بسيار دارم ؛ ولى خرماى هيچ يك از آنها به نيكويىِ خرماى آن نخل نيست . آن مرد اين را گفت و رفت . مردى كه سخنان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى شنيد، به آن جناب گفت: اى پيامبر خدا ! اگر من آن نخل را از او بگيرم ، آيا نخلى را كه در بهشت به آن مرد مى دادى، به من مى دهى؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آرى» .

مرد رفت و صاحب نخل را يافت و آن را از او خريدار شد . صاحب نخل گفت: آيا تو فهميدى كه محمّد به من گفت كه آماده است به جاى آن، نخلى در بهشت به من دهد، و من به او گفتم كه خرماى آن ، خوشايند من است، و من نخل هاى بسيارى دارم ؛ ولى در ميان آنها خرماى هيچ نخلى به نيكويىِ خرماى آن نيست ؟

آن ديگرى گفت: مى خواهى كه آن را بفروشى يا نه ؟

گفت : نه، مگر اين كه به من ، آن بهايى را دهند كه گمان نمى كنم بدهند.

گفت: مگر چه مى خواهى؟

گفت: چهل نخل .

مرد گفت: سخن بزرگى گفتى! براى يك نخل خميده ، چهل نخل مى طلبى؟

سپس لختى خاموش ماند و آن گاه گفت: من چهل نخل به تو مى دهم .

صاحب نخل گفت: گواه بگير، اگر راست مى گويى.

پس، مرد خريدار ، نزد عدّه اى رفت و آنان را فرا خواند و گواهشان گرفت كه چهل نخل ، به آن مرد مى دهد.

سپس به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت: اى پيامبر خدا ! آن نخل ، از آنِ من شد . پس اينك ، از آنِ شما باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد صاحبِ آن سراى رفت و به او فرمود: «آن نخل ، از آنِ تو و خانواده تو باشد» .

در اين هنگام، خداى متعال ، اين سوره را فرو فرستاد: «سوگند به شب ، آن گاه كه پرده مى افكند » .

از عطا نقل است كه گفت: نام آن مرد [خريدار] ، ابو دَحداح است . «پس امّا آن كه داد و

پروا داشت» ، يعنى ابو دحداح . «و امّا آن كه بخل ورزيد و خود رابى نياز ديد» ، يعنى صاحب آن نخل . و سخن خدا: «جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن [آتش] در نيايد» ، باز يعنى صاحب آن نخل . «و با پرواترين[_ِ مردم] ، از آن [آتش] ، دور نگاه داشته خواهد شد» ، يعنى ابو دحداح . «و قطعا به زودى ، خشنود خواهد شد» ، يعنى زمانى كه به بهشت در مى آيد.

عطا گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه بر آن نخلستان كه [ابو دحداح به جاى آن يك نخل ، به صاحب آن داده بود و] خوشه هايش آويزان بود ، مى گذشت ، مى فرمود: «از اين خوشه ها براى ابو دحداح در بهشت ، بسيار خواهد بود» .

.

ص: 342

. .

ص: 343

. .

ص: 344

2420.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ كانَ يَدعو بِهِ _ ) تفسير القمّي عن عبدالرحمن بن كثير عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» (1) _ : في جَهَنَّمَ وادٍ فيهِ نارٌ لا يَصلاها إلَا الأَشقى ، الَّذي كَذَّبَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في عَلِيٍّ عليه السلام وتَوَلّى عَن وِلايَتِهِ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : النّيرانُ بَعضُها دونَ بَعضٍ ، فَما كانَ مِن نارِ هذَا الوادي فَلِلنُّصّابِ . (2)2421.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ إذا سافَرَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : السَّعادَةُ سَبَبُ خَيرٍ تَمَسَّكَ بِهِ السَّعيدُ فَيَجُرُّهُ إلَى النَّجاةِ ، وَالشَّقاوَةُ سَبَبُ خُذلانٍ تَمَسَّكَ بِهِ الشَّقِيُّ فَيَجُرُّهُ إلَى الهَلَكَةِ ، وكُلٌّ بِعِلمِ اللّه ِ . (3)10 / 30القَسوَةُ2424.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ . فَلَمّا وَلّى قالَ

رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : هذا رَجُلٌ عِندي أنَّهُ مِن أهلِ النّارِ . (4) .


1- .الليل : 14 _ 16 .
2- .تفسير القمّي : ج 2 ص 426 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 313 ح 87 .
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 243 ، بحارالأنوار : ج 10 ص 184 ح 2 .
4- .الكافي : ج 6 ص 50 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 113 ح 391 ، عدّة الداعي : ص 79 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 99 ح 72 .

ص: 345

10 / 30 سنگ دلى

2425.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّى _ به نقل از عبد الرحمان بن كثير _ : امام صادق عليه السلام در باره آيه «پس شما را از آتشى بيم داده ام كه زبانه مى كشد و جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] ، در آن نمى افتد ؛ همان كسى كه تكذيب كرد و رخ بر تافت» ، فرمود : «در جهنّم ، درّه اى هست كه در آن ، آتشى برپاست و جز نگون بخت ترينِ مردم ، كسى در آن نمى افتد ؛ همان كسى كه سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در باره على عليه السلام تكذيب كرد و از ولايت او ، رخ بر تافت» .

سپس فرمود: «طبقات آتش ، يكى فروتر از ديگرى است . آتش آن درّه ، مخصوص ناصبيان است» .2426.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خوش بختى ، رشته خيرى است كه خوش بخت ، به آن چنگ زده و آن رشته او را به سوى نجات مى كشاند . بدبختى نيز رشته بى توفيقى است كه بدبخت ، به آن آويخته و آن رشته او را به هلاكت مى كشاند، و اين هر دو ، به علم خداى متعال است .10 / 30سنگ دلى2429.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في قُنوتِ الوَترِ _ ) امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من هرگز كودكى را نبوسيده ام.

چون رفت، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اين ، مردى است كه به نزد من ، اهل آتش است».

.

ص: 346

2430.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _ ) اُسد الغابة عن أبي عامر الأشعريّ : إنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَن أهلِ النّارِ ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَقَد سَأَلَ عَن عَظيمٍ ! كُلُّ شَديدٍ قَبَعثَرِيٍّ . قالَ : ومَا القَبَعثَرِيُّ؟ قالَ : الشَّديدُ عَلَى الصّاحِبِ . (1)2431.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) التاريخ الكبير عن أبي عامر : إنَّ رَجُلاً سَأَلَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله عَن أهلِ النّارِ ، فَقالَ : سُبحانَ اللّه ِ! سَأَلتَ عَن عَظيمٍ ، كُلُّ شَديدٍ قَعبَرِيٍّ ! قالَ : ومَا القَعبَرِيُّ؟ قالَ : اَلشَّديدُ عَلَى الأَهلِ وَالصّاحِبِ وَالعَشيرَةِ . وأهلُ الجَنَّةِ كُلُّ ضَعيفٍ مُزهِدٍ . (2)10 / 31كَنزُ المالِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَْحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَ_طِ_لِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» . (3)

الحديث2437.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن صاحِبِ ذَهَبٍ ولا فِضَّةٍ لا يُؤَدّي مِنها حَقَّها إلّا إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ

صُفِحَت لَهُ صَفائِحُ مِن نارٍ ، فَاُحمِيَ عَلَيها في نارِ جَهَنَّمَ ، فَيُكوى بِها جَنبُهُ وجَبينُهُ وظَهرُهُ ، كُلَّما بَرَدَت اُعيَدت لَهُ ، في يَومٍ كانَ مِقدارُهُ خَمسينَ ألفَ سَنَةٍ ، حَتّى يُقضى بَينَ العِبادِ ، فَيُرى سَبيلُهُ ؛ إمّا إلَى الجَنَّةِ وإمّا إلَى النّارِ . (4) .


1- .اُسد الغابة : ج 6 ص 185 الرقم 6046 ، كنز العمّال : ج 16 ص 102 ح 44063 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب والديلمي نحوه .
2- .التاريخ الكبير : ج 7 ص 129 ص 577 ، كنز العمّال : ج 16 ص 102 ح 44063 .
3- .التوبة : 34 و 35 .
4- .صحيح مسلم : ج 2 ص 680 ح 24 ، سنن أبي داود : ج 2 ص 124 ح 1658 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 79 ح 7566 ، صحيح ابن حبّان : ج 8 ص 45 ح 3253 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 302 ح 15795 ؛ مجمع البيان : ج 5 ص 41 نحوه .

ص: 347

10 / 31 مال اندوزى

2438.عنه عليه السلام : اُسد الغابة _ به نقل از ابو عامر اشعرى _ : مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره اهل آتش پرسيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سؤال بزرگى كردى . هر درشت خوى قَبَعثَرى [اهل آتش است]» .

گفت : قَبَعثَرى كيست ؟

فرمود : «سختگير بر يار» .2439.عنه عليه السلام : التاريخ الكبير _ به نقل از ابو عامر _ : مردى از پيامبر صلى الله عليه و آله در باره اهل آتش پرسيد . ايشان فرمود: «سبحان اللّه! سؤال بزرگى كردى. هر درشت خوى قَعبَرى [اهل آتش است]» .

گفت : قَعبَرى چيست؟

فرمود: «مرد سختگير بر خانواده و دوست و خويشان ؛ ولى اهل بهشت ، انسان هاى ناتوانِ نادارند» .10 / 31مال اندوزىقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان ، اموال مردم را به ناروا مى خورند و از راه خدا باز مى دارند، و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند، به ايشان از عذابى دردناك ، خبر ده ؛ روزى كه آن [گنجينه]ها را در آتش دوزخ بگدازند ، آن گاه پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گفته مى شود ]كه : اين است آنچه براى خود مى اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!» .

حديث2445.عنها عليهاالسلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ دارنده زر و سيمى نيست كه حقّ آنها را نپردازد ، مگر آن كه چون

روز رستاخيز شود _ روزى كه مدّتش پنجاه هزار سال است _ ، آن زر و سيم ها به ورقه هايى از آتش تبديل مى شوند و آنها را در آتش جهنّم ، سرخ خواهند كرد تا با آنها ، پهلو و پيشانى و پشت او را داغ كنند، و هر بار كه سرد شوند ، دو باره سرخشان مى نمايند، تا آن گاه كه داورى در باره بندگان به پايان رسد . آن گاه ، راهش به او نشان داده مى شود ؛ يا به سوى بهشت و يا به سوى آتش .

.

ص: 348

2446.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاةِ العارِفينَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يوضَعُ الدّينارُ عَلَى الدّينارِ ولَا الدِّرهَمُ عَلَى الدِّرهَمِ ، ولكِن يُوَسَّعُ جِلدُهُ «فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» (1) . (2)10 / 32إيثارُ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِالكتاب«فَإِذَا جَاءَتِ الطَّ_آمَّةُ الْكُبْرَى * يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْاءِنسَ_نُ مَا سَعَى * وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى * فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» . (3)

«مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَ__لَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ إلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَ_طِ_لٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» . (4)

«وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَ_تِكُمْ فِى حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ» . (5)

«مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَ_اهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا» . (6)

.


1- .التوبة : 35 .
2- .تفسير ابن كثير : ج 4 ص 85 ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 179 نقلاً عن أبي يعلى وابن مردويه وكلاهما عن أبي هريرة .
3- .النازعات : 34 _ 39 .
4- .هود : 15 و 16 .
5- .الأحقاف : 20 .
6- .الإسراء : 18 .

ص: 349

10 / 32 برگزيدن دنيا بر آخرت

2454.عنه عليه السلام ( _ مِن مُناجاتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دينار روى دينار و درم روى درم نهاده نمى شود ؛ بلكه پوستش وسعت مى يابد «آن گاه ، با آنها پيشانى و پهلو و پشت آنان داغ مى شود [و گفته مى شود ]كه : اين است آنچه براى خود مى اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!» .10 / 32برگزيدن دنيا بر آخرتقرآن«پس آن گاه كه هنگامه بزرگ در رَسد، آن روز است كه انسان آنچه را در پىِ آن كوشيده است ، به ياد مى آورد ، و جهنّم براى هر كه ببيند ، آشكار مى گردد. امّا هر كه طغيان كرد و زندگىِ پست دنيا را بر گزيد ، پس جايگاه[_ِ او] ، همان آتش است».

«كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند ، [جزاى] كارهايشان را در آن جا به طور كامل به آنها مى دهيم و به آنان در آن جا ، كم داده نخواهد شد. اينان ، كسانى هستند كه در آخرت ، جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آن جا كرده اند ، به هدر رفته و آنچه انجام مى داده اند ، باطل گرديده است» .

«و در آن روز ، كسانى را كه كفر ورزيده اند ، بر آتش عرضه مى دارند [و به آنان مى گويند ]كه : نعمت هاى پاكيزه خود را در زندگىِ دنيايتان [خودخواهانه ]صرف كرديد و از آنها برخوردار شديد . پس امروز _ به سزاى آن كه در زمين به ناحق ، سركشى مى نموديد و به سبب آن كه نافرمانى مى كرديد _ به عذاب خفّت آور ، كيفر مى يابيد».

«هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است، به زودى ، هر كه را بخواهيم ، [نصيبى] از آن مى دهيم . آن گاه ، جهنّم را _ كه خوار و رانده ، داخل آن خواهد شد _ براى او مقرّر مى داريم».

.

ص: 350

الحديث2463.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالدُّنيا مُصوَّرَةً يَومَ القِيامَةِ ، فَتَقولُ : يا رَبِّ اجعَلني لِرَجُلٍ مِن أدنى أهلِ الجَنَّةِ مَنزِلَةً . فَيَقولُ اللّه ُ : أنتِ أنتَنُ مِن ذلِكَ ، بَل أنتِ وأهلُكِ فِي النّارِ . (1)2464.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالدُّنيا يَومَ القِيامَةِ فَيُمازُ ما كانَ للّه ِِ ، ثُمَّ يُقَدَّمُ سائِرُهُ إلَى النّارِ . (2)2465.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِأَنعَمِ أهلِ الدُّنيا مِن أهلِ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، فَيُصبَغُ فِي النّارِ صَبغَةً ثُمَّ يُقالُ : يَابنَ آدَمَ ! هَل رَأَيتَ خَيرا قَطُّ ؟ هَل مَرَّ بِكَ نَعيمٌ قَطُّ ؟ فَيَقولُ : لا وَاللّه ِ يا رَبِّ ! (3)2466.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ألا إنَّ الدُّنيا حُلوَةٌ خَضِرَةٌ ، فَرُبَّ مُتَخَوِّضٍ فِي الدُّنيا مِن مالِ اللّه ِ ورَسولِهِ لَيسَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ إلَا النّارُ . (4)2467.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَقَحَّمَ فِي الدُّنيا فَهُوَ يَتَقَحَّمُ فِي النّارِ . (5) .


1- .حلية الأولياء : ج 10 ص 73 ، الفردوس : ج 5 ص 459 ح 8748 و ح 8877 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 3 ص 237 ح 6330 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 460 ح 8754 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 237 ح 6329 .
3- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2162 ح 55 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 405 ح 13110 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 139 ح 99 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 418 ح 3508 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : ج 14 ص 528 ح 39513 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 76 ح 6932 عن حمنة ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 299 ، صحيح ابن حبّان : ج 10 ص 370 ح 4512 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 230 ح 585 ، موارد الظمآن : ص 217 ح 852 والأربعة الأخيرة عن خولة امرأة حمزة بن عبد المطلب ، كنز العمّال : ج 6 ص 509 ح 16760 .
5- .شعب الإيمان : ج 7 ص 342 ح 10513 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 197 ح 6148 .

ص: 351

حديث2469.عنه عليه السلام ( _ مِمّا يُقالُ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، دنيا را به صورت پيكره اى مى آورند و دنيا مى گويد: پروردگارا ! مرا براى مردى از دون پايه ترين افراد اهل بهشت ، قرار ده.

خداوند مى فرمايد: «تو گَندتر از آنى . نه، كه تو و دوستدارانت در آتش اند» .2470.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، دنيا را مى آورند و [از چيزهاى دنيايى ،] آنچه را براى خدا بوده ، جدا مى كنند . سپس بقيّه آن ، به سوى آتش برده مى شود .2471.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ المَروِيِّ عَنهُ فِي الصَّباحِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، برخوردارترينِ مردم دنيا را _ كه اهل دوزخ است _ مى آورند و او را در آتش ، غوطه ور مى سازند . سپس به او گفته مى شود: «اى پسر آدم! آيا هرگز خيرى ديدى ؟ آيا هرگز به نعمتى برخوردى؟» .

و او مى گويد: نه به خدا، اى پروردگار من !2472.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هان! دنيا شيرين و خُرّم است . پس بسا كسى كه در دنيا فرو مى رود و از مال خدا و پيامبر او مى خورد ؛ امّا در روز قيامت ، نصيبى جز آتش ندارد .2473.عنه عليه السلام ( _ مِن حِرزِهِ الجَليلِ الَّذي رَواهُ عَن آبائِهِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه در دنيا غوطه ور شود، در آتش ، غوطه ور مى شود. .

ص: 352

2474.عنه عليه السلام ( _ فيما عَلَّمَهُ أبا يَحيى لِيَدعُوَ بِهِ في لَيل ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن أسِفَ عَلى دُنيا فاتَتهُ اقتَرَبَ مِنَ النّارِ مَسيرَةَ ألفِ سَنَةٍ . (1)2475.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن بَكى عَلَى الدُّنيا دَخَلَ النّارَ . (2)2476.عنه عليه السلام ( _ فيما عَلَّمَهُ لِعَلِيِّ بنِ رِئابٍ أن يَدعُوَ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ الدُّنيا بِعَمَلِ الآخِرَةِ طُمِسَ وَجهُهَ ، ومُحِقَ ذِكرُهُ ، واُثبِتَ اسمُهُ فِي النّارِ . (3)2477.الكافي عن زياد بن مروان : عنه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضتَ لَهُ دُنيا وآخِرَةٌ ، فَاختارَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ ، لَقِيَ اللّه َ يَومَ القيامَةِ ولَيسَت لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقي بِهَا النّارَ . (4)2478.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن أخَذَ مِنَ الدُّنيا مِنَ الحَرامِ عَذَّبَهُ اللّه ُ . (5)2479.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الخَميسِ _ ) عدّة الداعي عن النبيّ صلى الله عليه و آله : لَيَجيئَنَّ أقوامٌ يَومَ القِيامَةِ لَهُم مِنَ الحَسَناتِ كَجِبالِ تِهامَةِ فَيُأمَرُ بِهِم إلَى النّارِ . فَقيلَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ! أمُصَلّونَ ؟ قالَ : كانوا يُصَلّونَ ويَصومونَ ويَأخُذونَ وَهنا مِنَ اللَّيلِ ، لكِنَّهُم كانوا إذا لاحَ لَهُم شَيءٌ مِنَ الدُّنيا وَثَبوا عَلَيهِ . (6)2480.الإمام الرضا عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كَتَبَهُ لِأَحَدِ أصحابِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن عَظَّمَ صاحِبَ دُنيا وأحَبَّهُ لِطَمَعِ دُنياهُ ، سَخِطَ اللّه ُ عَلَيهِ وكانَ في دَرَجَةٍ مَعَ قارونَ فِي التّابوتِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ . (7) .


1- .كنز العمّال : ج 3 ص 197 ح 6147 نقلاً عن الرازي في مشيخته عن ابن عمر .
2- .النوادر للراوندي : ص 107 ح 85 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 333 ح 23 .
3- .المعجم الكبير : ج 2 ص 268 ح 2128 عن الجارود ، تاريخ جرجان : ص 383 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 3 ص 227 ح 6275 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 14 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 515 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : ص 334 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 314 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 261 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 76 ص 362 ح 30 .
5- .كنز العمّال : ج 3 ص 236 ح 6325 نقلاً عن الحاكم النيشابوري في تاريخه عن أنس .
6- .عدّة الداعي : ص 295 ، التحصين لابن فهد : ص 29 ح 52 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 131 ، أعلام الدين : ص 343 عن أبي سعيد الخدري ، إرشاد القلوب : ص 191 عن حذيفة بن اليمان وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 286 ح 8 ؛ الفردوس : ج 5 ص 498 ح 8875 عن أنس نحوه .
7- .ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 411 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 360 ح 30 .

ص: 353

2481.الإمام الجواد عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هركه براى آنچه از دنيا از دست داده است ، افسوس بخورد ، به اندازه هزار سال راه ، به آتش نزديك شده است .2482.عنه عليه السلام ( _ مِن عوذَتِهِ في يَومِ الإِثنَينِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه براى دنيا بگريد ، وارد آتش مى شود .2483.عنه عليه السلام ( _ مِن عوذَتِهِ فِي يَومِ الثُّلاثاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه با كار آخرت، دنيا را بجويد ، رويش تاريك و يادش محو مى شود و نامش در [سياهه] آتش ثبت مى گردد.2484.عنه عليه السلام ( _ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الأَربِعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس امر دنيوى و اخروى برايش پيش آيد و او دنيا را بر آخرت بر گزيند ، روز قيامت در حالى خدا را ديدار خواهد كرد كه هيچ كار نيكى ندارد تا با آن خود را از آتش حفظ نمايد.2485.عنه عليه السلام ( _ مِن عَوذَتِهِ في يَومِ الخَميسِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از حرام دنيا بر گيرد ، خداوند ، او را عذاب مى كند.2486.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِمّا دَعا بِهِ في قُنوتِهِ _ ) عدّة الداعى : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «در روز قيامت، مردمانى مى آيند كه به اندازه كوه هاى تهامه ، كار نيك دارند ؛ امّا امر مى شود كه آنان را به سوى آتش ببرند» .

گفته شد: اى پيامبر خدا ! آيا از نمازگزاران بوده اند؟

فرمود: «آنها ، هم نماز مى خوانده اند و هم روزه مى گرفته اند و هم پاسى از شب را به عبادت مى پرداخته اند ؛ امّا چنان بودند كه هر گاه چيزى از دنيا مى ديدند ، آن را مى قاپيدند» .2487.الإمام المهدي عليه السلام ( _ مِمّا عَلَّمَهُ لِلعَلَوِيِّ المِصرِيِّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دنيادارى را به چشمداشت دنيايش، احترام نهد و دوستش بدارد، خداوند بر او خشم مى گيرد و با قارون در تابوتِ زيرين آتش ، هم درجه خواهد بود . .

ص: 354

2488.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الأمالي للمفيد عن الحسن بن أبي الحسن البصري عن الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ كُلَّ عامِلٍ فِي الدُّنيا لِلآخِرَةِ لابُدَّ أن يُوَفّى أجرَ عَمَلِهِ فِي الآخِرَةِ ، وكُلَّ عامِلِ دُنيا (1)

لِلدُّنيا عُمالَتُهُ (2) فِي الآخِرَةِ نارُ جَهَنَّمَ .

ثُمَّ تَلا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام قَولَهُ تَعالى : «فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» . (3)10 / 33أكلُ مالِ اليَتيمِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَ_مَى ظُ_لْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» . (4)

الحديث2494.عنه عليه السلام : صحيح ابن حبّان عن أبي برزة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : يُبعَثُ يَومَ القِيامَةِ قَومٌ مِن قُبورِهِم تَأَجَّجُ أفواهُهُم نارا . فَقيلَ : مَن هُم يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : ألَم تَرَ اللّه َ يَقولُ : «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ الْيَتَ_مَى ظُ_لْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَارًا» . (5)2495.تحف العقول عن كميل بن زياد : تفسير الطبري عن أبي سعيد الخدريّ : حَدَّثنَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَن لَيلَةِ أُسري بِهِ ، قالَ : نَظَرتُ فَإِذا أنَا بِقَومٍ لَهُم مَشافِرُ (6) كَمَشافِرِ الإِبِلِ ، وقَد وُكِّلَ بِهِم مَن يَأخُذُ بِمَشافِرِهِم ، ثُمَّ

يُجعَلُ في أفواهِهِم صَخرا مِن نارٍ يَخرُجُ مِن أسافِلِهِم . قُلتُ : يا جِبريلُ ! مَن هؤُلاءِ ؟ قالَ : هؤُلاءِ الَّذينَ يَأكُلونَ أموالَ اليَتامى ظُلما ، إنَّما يَأكُلونَ في بُطونِهِم نارا . (7) .


1- .في المصدر : «دينا» ، والتصويب من بحار الأنوار .
2- .العُمالَة : رِزق العامل الذي جُعل له على ما قُلِّدَ مِن العمل (لسان العرب : ج 11 ص 476 «عمل») .
3- .الأمالي للمفيد : ص 120 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 423 ح 41 .
4- .النساء : 10 .
5- .صحيح ابن حبّان : ج 12 ص 377 ح 5566 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 466 ح 7403 ، موارد الظمآن : ص 639 ح 2580 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 195 ، كنز العمّال : ج 4 ص 18 ح 9283 .
6- .المِشفَر والمَشفَر للبعير : كالشفة للإنسان (لسان العرب : ج 4 ص 419 «شفر») .
7- .تفسير الطبري : ج 3 الجزء 4 ص 273 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 443 .

ص: 355

10 / 33 خوردن مال يتيم

2496.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لِقائِلٍ قالَ بِحَضرَتِهِ : أستَغفِرُ اللّه َ _ ) الأمالى ، مفيد _ به نقل از حسن بن ابى الحسن بصرى _ : امام على عليه السلام فرمود : «هر كس در دنيا براى آخرت كار كند ، قطعا مزد كار خود را در آخرت به طور كامل دريافت مى كند ، و هر كس به امور دينى اش براى رسيدن به دنيا عمل كند ، مزد او در آخرت ، آتش جهنّم خواهد بود» .

سپس امير مؤمنان عليه السلام ، اين سخن خداوند متعال را تلاوت كرد : «امّا آن كس كه سركشى كند و زندگى دنيا را بر گزيند ، همانا دوزخ جايگاه اوست» .10 / 33خوردن مال يتيمقرآن«در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند و به زودى ، وارد آتش پرشراره خواهند شد».

حديث2502.الإمام عليّ عليه السلام : صحيح ابن حبّان _ به نقل از ابو برزه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در روز قيامت، گروهى از گورهايشان بر انگيخته مى شوند كه از دهان هايشان آتش شعله مى كشد» .

گفته شد: آنان چه كسانى هستند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود: «آيا نديده اى كه خدا مى فرمايد: «كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند ، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند» ؟» .2503.عنه عليه السلام : تفسير الطبرى _ به نقل از ابو سعيد خدرى _ : پيامبر صلى الله عليه و آله از شبى كه به معراج رفت ، براى ما نقل كرد و فرمود : «نگاه كردم، مردمانى را ديدم كه لب هايى چون لفچ (1) شتر دارند و يكى بر آنها گماشته شده است كه لفچ هايشان را مى گيرد و

خرسنگ هايى آتشين در دهان آنها مى گذارد كه از مقعدشان بيرون مى آيد . گفتم : اى جبرئيل ! اينها كيستند؟

گفت: اينها كسانى هستند كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، و با اين كار خود، در حقيقت، آتش در شكم هاى خود فرو مى برند» .

.


1- .لب حيوانات ؛ لب سِتبر و گوشتالو .

ص: 356

2504.الإمام الرضا عليه السلام : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي بصير : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : أصلَحَكَ اللّه ُ ، ما أيسَرَ ما يَدخُلُ بِهِ العَبدُ النّارَ؟ قالَ : مَن أكَلَ مِن مالِ اليَتيمِ دِرهَما ، ونَحنُ اليَتيمُ . (1)2505.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الفقه المنسوب إلى الإمام الرِّضا عليه السلام : أروي عَنِ العالِمِ عليه السلام أنَّهُ قالَ : مَن أكَلَ مِن مالِ اليَتيمِ دِرهَما واحِدا ظُلما مِن غَيرِ حَقٍّ خَلَّدَهُ اللّه ُ فِي النّارِ . (2)10 / 34أكلُ مالِ الحَرامِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَ لَكُم بَيْنَكُم بِالْبَ_طِ_لِ إلَّا أَن تَكُونَ تِجَ_رَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا * وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ عُدْوَ نًا وَظُ_لْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا» . (3)

«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَْحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَ_طِ_لِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِى نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَ_ذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَِنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 41 ح 1650 ، كمال الدين : ج 522 ح 50 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 225 ح 48 ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 293 عن العالم عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 10 ح 34 .
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 332 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 5 ح 13 .
3- .النساء : 29 و 30 .
4- .التوبة : 34 _ 35 .

ص: 357

10 / 34 خوردن مال حرام

2511.عنه صلى الله عليه و آله : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابو بصير _ : به امام باقر عليه السلام گفتم : آقا به سلامت باد ! كمترين چيزى كه خدا به سبب آن ، بنده را به آتش مى برد ، چيست؟

فرمود: «[كارِ] كسى كه يك دِرَم از مال يتيم را بخورد، و [مقصود از] يتيم، ما [اهل بيت] هستيم» .2512.عنه صلى الله عليه و آله : الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : امام رضا عليه السلام فرمود : از عالِم (امام كاظم) عليه السلام روايت مى كنم كه فرمود: «هر كس يك درهم از مال يتيم را به ستم و به ناحق بخورد، خداوند ، او را در آتش ، جاويدان خواهد ساخت» .10 / 34خوردن مال حرامقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! اموال يكديگر را به ناروا نخوريد، مگر آن كه داد و ستدى با رضايت يكديگر ، ميان شما انجام گرفته باشد . و خودتان را مكُشيد؛ زيرا خدا همواره با شما مهربان است ، و هر كس از روى تجاوز و ستم چنين كند، به زودى ، وى را درون آتشى مى بريم . و اين كار ، براى خدا آسان است».

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان، اموال مردم را به ناروا مى خورند و از راه خدا باز مى دارند، و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند ، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده ، روزى كه آن [گنجينه ها] را در آتش دوزخ بگدازند ، آن گاه پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و [گفته مى شود] كه : اين است آنچه براى خود اندوختيد . پس بچشيد آنچه را مى اندوختيد!».

.

ص: 358

الحديث2519.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اكتَسَبَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ كانَ رادَّهُ (1) إلَى النّارِ . (2)2520.تحف العقول : عنه صلى الله عليه و آله : مَن لَم يُبالِ مِن أينَ اكتَسَبَ المالَ ، لَم يُبالِ اللّه ُ عز و جل مِن أينَ أدخَلَهُ النّارَ . (3)2521.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يُعجِبُكَ امرُؤٌ أصابَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ ، فَإِن أنفَقَ مِنهُ لَم يُقبَل مِنهُ ، وما بَقِيَ كانَ زادَهُ إلَى النّارِ . (4)2522.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في ذِكرِ أحوالِ أبيهِ لَيلَةَ عاشوراءَ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أعظَمَ الحَسَراتِ يَومَ القِيامَةِ حَسرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مالاً في غَيرِ طاعَةِ اللّه ِ، فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنفَقَهُ في طاعَةِ اللّه ِ سُبحانَهُ، فَدَخَلَ بِهِ الجَنَّةَ ودَخَلَ الأَوَّلُ بِهِ النّارَ . (5)2523.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ عليه السلام لِجابِرِ بنِ يَزيدَ ) الأمالي للمفيد عن الحسن بن أبي الحسن البصري : لَمّا قَدِمَ عَلَينا أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام البَصرَةَ ... دَخَلَ سوقَ البَصرَةِ ، فَنَظَرَ إلَى النّاسِ يَبيعونَ ويَشتَرونَ ، فَبَكى عليه السلام بُكاءً شَديدا ، ثُمَّ قالَ : يا عَبيدَ الدُّنيا وعُمّالَ أهلِها ! إذا كُنتُم بِالنَّهارِ تَحلِفونَ ، وبِاللَّيلِ في فُرُشِكُم تَنامونَ ، وفي خِلالِ ذلِكَ عَنِ الآخِرَةِ تَغفُلونَ ، فَمَتى تُحرِزونَ الزّادَ ، وتَفَكَّرونَ فِي المَعادِ؟!

فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ! إنَّهُ لا بُدَّ لَنا مِنَ المَعاشِ ، فَكَيفَ نَصنَعُ؟

فَقالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : إنَّ طَلَبَ المَعاشِ مِن حِلِّهِ لا يَشغَلُ عَن عَمَلِ الآخِرَةِ ،

فَإِن قُلتَ : «لا بُدَّ لَنا مِنَ الاِحتِكارِ» لَم تَكُن مَعذورا .

فَوَلَّى الرَّجُلُ باكِيا ، فَقالَ لَهُ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : أقبِل عَلَيَّ أزدِكَ بَيانا ، فَعادَ الرَّجُلُ إلَيهِ ، فَقالَ لَهُ :

اِعلَم _ يا عَبدَ اللّه ِ _ أنَّ كُلَّ عامِلٍ فِي الدُّنيا لِلآخِرَةِ لا بُدَّ أن يُوَفّى أجرَ عَمَلِهِ فِي الآخِرَةِ ، وكُلَّ عامِلِ دُنيا (6) لِلدُّنيا عُمالَتُهُ فِي الآخِرَةِ نارُ جَهَنَّمَ . ثُمَّ تَلا أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام قَولَهُ تَعالى : «فَأَمَّا مَن طَغَى * وَ ءَاثَرَ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِىَ الْمَأْوَى» (7) . (8) .


1- .كذا في الطبعة المعتمدة للمصدر ، وفي بحار الأنوار ومستدرك الوسائل (ج 13 ص 67) كلاهما نقلاً عن المصدر : «كان زادَه» ، وفي المستدرك أيضا (ج 13 ص 22) : «كان رائدَه» ، وكلاهما محتمل .
2- .الاختصاص : ص 249 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 10 ح 45 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 375 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 62 ، أعلام الدين : ص 199 كلّها عن أبي ذرّ ، عدّة الداعي : ص 73 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 86 ح 3 .
4- .الأصول السّتة عشر : ص 158 عن أبي عبيدة عن الإمام الباقر عليه السلام ، مستدرك الوسائل : ج 13 ص 68 ح 14770 ؛ المعجم الكبير : ج 10 ص 107 ح 10111 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 295 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود نحوه .
5- .نهج البلاغة : الحكمة 429 ، روضة الواعظين : ص 546 ، بحارالأنوار : ج 103 ص 12 ح 57 .
6- .في المصدر : «دينا» ، والتصويب من بحارالأنوار .
7- .النازعات : 37 _ 39 .
8- .الأمالي للمفيد : ص 119 ح 3 ، بحارالأنوار : ج 103 ص 32 ح 60 .

ص: 359

حديث2525.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس مالى را از غير حلال به دست آورد، آن مال توشه او به سوى آتش خواهد بود.2526.عنه عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِعَبدِ اللّه ِ بنِ جُندَبٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس باكى نداشته باشد كه از چه راهى مال و ثروت به دست مى آورد ، خداوند عز و جل هم باكى ندارد كه از چه راهى او را به آتش ببرد .2527.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى كه از ناروا به مال و ثروتى دست يافته است، تو را به تحسين وا ندارد؛ زيرا اگر از آن مال چيزى انفاق كند ، از او پذيرفته نمى شود، و آنچه هم باقى بماند ، ره توشه او به سوى آتش خواهد بود .2528.الإمام العسكري عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ فِي الصَّباحِ _ ) امام على عليه السلام : سخت ترين افسوس ها در روز رستاخيز، افسوس مردى است كه مالى را به ناروا و در غير طاعت خدا گرد آورده باشد و آن مال ، به مردى به ارث رسيده كه او آن را در راه طاعت خداوند سبحان خرج كرده باشد و بدان سبب ، به بهشت برود و آن اوّلى به سبب همان مال ، به دوزخ برود .2529.السنن الكبرى عن أبي هريرة : الأمالى ، مفيد _ به نقل از حسن بصرى _ : چون امير مؤمنان على عليه السلام به بصره آمد ، ... در بازار بصره به مردمى كه سرگرم خريد و فروش بودند ، نگاهى كرد و سخت گريست . آن گاه فرمود: «اى بردگان دنيا و كارگران اهل دنيا! اگر روز را به سوگند خوردن مى گذرانيد و شب را به آرميدن در بسترهايتان، و در اين ميان ، از آخرت غافليد ، پس كِى توشه[ى آخرت ]فراهم مى آوريد و در كار معاد مى انديشيد؟!» .

مردى به ايشان گفت : اى امير مؤمنان ! ناچاريم براى گذران زندگى ، بكوشيم . پس چه كنيم؟

امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «كسب درآمد از راه حلالش ، مانع كار آخرت نيست ؛

امّا اگر بگويى: چاره اى از احتكار نداريم، عذرت پذيرفته نيست» .

آن مرد ، گريه كنان باز گشت . امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود: «به سوى من باز گرد تا برايت بيشتر توضيح دهم» .

مرد بر گشت و امام عليه السلام به او فرمود : «بدان _ اى بنده خدا _ كه هر كس در دنيا براى آخرت كار كند ، بى گمان ، مزد كارش را در آخرت به طور كامل دريافت مى كند؛ ولى هر كس كه در دنيا براى دنيا كار كند، مزد كارش در آخرت ، آتش جهنّم است» .

امير مؤمنان عليه السلام سپس اين سخنِ خداى متعال را تلاوت فرمود: «پس هر كه طغيان كرد و زندگىِ اين جهانى را بر گزيد ، همانا جهنّم ، جايگاه اوست» . .

ص: 360

2530.صحيح البخاري عن عائشة : الإمام الصادق عليه السلام : مَن أكَلَ مالَ أخيهِ ظُلما ولَم يَرُدَّهُ إلَيهِ أكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (1)2531.صحيح مسلم عن عائشة : الإمام الرضا عليه السلام : ثَمَنُ الكَلبِ سُحتٌ (2) ، وَالسُّحتُ فِي النّارِ . (3)10 / 35أكلُ الرِّباالكتاب«وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَواْ فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَاسَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَ_ائِكَ أَصْحَ_بُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 333 ح 15 عن أبي بصير ، ثواب الأعمال : ص 322 ح 8 عن فضيل بن يسار ، بحار الأنوار : ج 75 ص 313 ح 24 .
2- .السُّحتُ : الحَرامُ الذي لا يَحِلُّ كسبُه (النهاية : ج 2 ص 345 «سحت») .
3- .الكافي : ج 5 ص 120 ح 4 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 357 ح 1019 ، تفسير العياشي : ج 1 ص 321 ح 111 كلّها عن الحسن بن علي الوشّاء ، بحارالأنوار : ج 103 ص 53 ح 18 .
4- .البقرة : 275 .

ص: 361

10 / 35 خوردن ربا

2536.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس مال برادر[_ِ دينى] خود را به ستم بخورد و به او باز نگرداند، در روز قيامت ، اخگرى از آتش خواهد خورد .2537.السنن الكبرى عن حذيفة بن اليمان : امام رضا عليه السلام : پول [خريد و فروش] سگ ، حرام است، و حرام ، در آتش است.10 / 35خوردن رباقرآن«خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانيده است . پس هر كه اندرزى از جانب پروردگارش به او رسيد و [از رباخوارى] باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست و كارش به خدا واگذار مى شود ؛ ولى كسانى كه [به رباخوارى] باز گردند ، آنان اهل آتش اند و در آن ماندگار خواهند بود».

.

ص: 362

الحديث2543.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ الرِّبا مَلَأَ اللّه ُ بَطنَهُ مِن نارِ جَهَنَّمَ بِقَدرِ ما أكَلَ ، وإنِ اكتَسَبَ مِنهُ مالاً لا يَقبَلُ اللّه ُ تَعالى مِنهُ شَيئا مِن عَمَلِهِ ، ولَم يَزَل في لَعنَةِ اللّه ِ وَالمَلائِكَةِ ما كانَ عِندَهُ مِنهُ قيراطٌ . (1)2544.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أتَيتُ لَيلَةَ اُسرِيَ بي عَلى قَومٍ بُطونُهُم كَالبُيوتِ ، فيهَا الحَيّاتُ تُرى مِن خارِجِ بُطونِهِم ، فَقُلتُ : مَن هؤُلاءِ يا جَبرائيلُ؟ قالَ : هؤُلاءِ أكَلَةُ الرِّبا . (2)2545.سنن ابن ماجة عن عائشة : عنه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ _ : ثُمَّ مَضَيتُ فَإِذا أنَا بِأَقوامٍ يُريدُ أحَدُهُم أن يَقومَ فَلا يَقدِرُ مِن عِظَمِ بَطنِهِ ، فَقُلتُ : مَن هؤُلاءِ يا جَبرَئيلُ؟ قالَ : هؤُلاءِ الَّذينَ يَأكُلونَ الرِّبا ؛ لا يَقومونَ إلّا كَما يَقومُ الَّذي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيطانُ مِنَ المَسِّ ، فَإِذا هُم مِثلُ آلِ فِرعَونَ يُعرَضونَ عَلَى النّارِ غُدُوّا وعَشِيّا ، يَقولونَ : رَبَّنا مَتى تَقومُ السّاعَةُ ؟! (3)2546.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ التَّوبَةَ مُطَهِّرَةٌ مِن دَنَسِ الخَطيئَةِ ، قالَ : « يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِىَ مِنَ الرِّبَواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ » إلى قَولِهِ «لَا تُظْ_لَمُونَ » ، فَهذا ما دَعَا اللّه ُ إلَيهِ عِبادَهُ مِنَ التَّوبَةِ ، ووَعَدَ عَلَيها مِن ثَوابِهِ ، فَمَن خالَفَ ما أمَرَهُ اللّه ُ بِهِ مِنَ التَّوبَةِ

سَخِطَ اللّه ُ عَلَيهِ ، وكانَتِ النّارُ أولى بِهِ وأحَقَّ . (4) .


1- .ثواب الأعمال : ص 336 ح 1 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، أعلام الدين : ص 416 عن ابن عبّاس ، جامع الأخبار : ص 406 ح 1121 نحوه ، بحار الأنوار : ج 79 ص 364 ح 30 .
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 763 ح 2273 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 269 ح 8648 و ص 289 ح 8765 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 446 ح 5 ، الفردوس : ج 2 ص 254 ح 3184 ، كنز العمّال : ج 4 ص 107 ح 9766 ؛ مجمع البيان : ج 2 ص 669 ، كلّها عن أبي هريرة نحوه .
3- .تفسير القمّي : ج 2 ص 7 و ج 1 ص 93 وليس فيه ذيله من «فاذا هم مثل آل فرعون . . .» و كلاهما عن هشام بن الحكم عن الإمام الصادق عليه السلام ، مجمع البيان : ج 2 ص 669 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 6 ص 240 ح 59 .
4- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 153 ح 512 عن أبي عمرو الزبيري ، بحار الأنوار : ج 103 ص 123 ح 41 .

ص: 363

حديث2548.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ربا خورَد، خداوند به همان اندازه كه [ربا] خورده است ، شكم او را از آتش جهنّم پر مى كند، و اگر از آن [ربا] مالى كسب كند ، خداوند بزرگ ، هيچ عملى را از او نمى پذيرد و تا زمانى كه قيراطى از آن در نزد او باشد، پيوسته در لعنت خدا و فرشتگان خواهد بود .2549.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه در آسمان سير داده شدم، بر عدّه اى گذشتم كه شكم هايشان چون خانه ها [بر آمده] بود و درونشان مارهايى بودند كه از بيرون شكم هايشان ديده مى شدند. گفتم: اينها چه كسانى هستند ، اى جبرئيل؟

گفت: ايشان رباخواران اند .2550.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در حديث معراج _ : سپس به راه خود ادامه دادم و به مردمانى رسيدم كه هر يك از آنها كه مى خواست از جايش بلند شود ، از بس شكمش بزرگ بود، نمى توانست. گفتم: اينان چه كسانى هستند ، اى جبرئيل؟

گفت: اينان كسانى هستند كه ربا مى خورند . از جاى خود بر نمى خيزند ، مگر همانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفته سرش كرده است. اينان همچون فرعونيان، هر بام و شام ، بر آتش عرضه مى شوند و [از شدّت عذابى كه مى كشند ،] مى گويند: پروردگارا ! [پس] كى قيامت برپا مى شود؟2551.عنه عليه السلام ( _ في ذِكرِ أحوالِ أهلِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : توبه ، پاك كننده آلودگى گناه است . [خداوند] فرموده است : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا بترسيد ، اگر مؤمنيد و آنچه از ربا باقى مانده است ، وا گذاريد... نه ستم مى بينيد» . در اين جا خداوند ، بندگانش را به توبه فرا خوانده و به آن ، وعده پاداش داده است . بنا بر اين، هر كس كه از فرمان خدا به توبه ، سرپيچى كند ، خداوند بر او خشم مى گيرد و آتش به او سزاوارتر

و شايسته تر خواهد بود . .

ص: 364

2552.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سعد السعود _ فيما أوحَى اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى إلى داوودَ عليه السلام _ : بَني آدَمَ! لا تَستَخِفّوا بِحَقّي فَأَستَخِفَّ بِحَقِّكُم فِي النّارِ ، إنَّ أكَلَةَ الرِّبا تُقَطَّعُ (1) أمعاؤُهُم وأكبادُهُم . (2)10 / 36الفِرارُ مِنَ الزَّحفِالكتاب«وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَ_ئِذٍ دُبُرَهُ إلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» . (3)

الحديث2558.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اِستَحيوا مِنَ الفَرِّ ! فَإِنَّهُ عارٌ فِي الأَعقابِ ، ونارٌ يَومَ الحِسابِ . (4)10 / 37تَركُ الصَّلاةِالكتاب«مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» . (5)

.


1- .في الطبعة المعتمدة : «يقطع» ، والتصويب من بحار الأنوار .
2- .سعد السعود : ص 50 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 47 .
3- .الأنفال : 16 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 66 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص 76 ، بشارة المصطفى : ص 141 كلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 32 ص 605 ح 478 ؛ مروج الذهب : ج 2 ص 389 وفيه «استقبحوا» بدل «استحيوا» ، تاريخ دمشق : ج 42 ص 460 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 11 ص 347 ح 31705 .
5- .المدّثّر : 42 و 43 .

ص: 365

10 / 36 گريختن از ميدان جهاد
10 / 37 ترك نماز

2563.حياة الحيوان عن وهيب بن الورد : سعد السعود : خداوند _ تبارك و تعالى _ به داوود عليه السلام وحى فرمود : «اى فرزندان آدم! حقّ مرا خوار نداريد كه [در اين صورت ،] من نيز شما را در آتش ، خوار مى دارم. رباخواران ، روده ها و جگرهايشان تكّه تكّه مى شود» .10 / 36گريختن از ميدان جهادقرآن«و هر كه در آن هنگام [نبرد] به آنان پشت كند _ مگر كسى كه هدفش كناره گيرى براى نبردى [مجدّد] يا پيوستن به جمعى [ديگر از همرزمانش ]باشد _ قطعا گرفتار خشم خدا خواهد شد و جايگاهش دوزخ خواهد بود ، و چه بد سرانجامى است!».

حديث2569.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از گريختن ، شرم بداريد؛ زيرا اين كار ، مايه ننگ براى فرزندان شما و آتش در روز حسابرسى است.10 / 37ترك نمازقرآن«چه چيزى شما را به دوزخ آورْد؟ مى گويند: از نمازگزاران نبوديم».

.

ص: 366

الحديث2575.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا تُضَيِّعوا صَلاتَكُم ؛ فَإِنَّ مَن ضَيَّعَ صَلاتَهُ حُشِرَ مَعَ قارونَ وهامانَ ، وكانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُدخِلَهُ النّارَ مَعَ المُنافِقينَ ، فَالوَيلُ لِمَن لَم يُحافِظ عَلى صَلاتِهِ ! (1)2576.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : تَعاهَدُوا الصَّلاةَ ، وحافِظوا عَلَيها ، وَاستَكثِروا مِنها ، وتَقَرَّبوا بِها ، فَإِنَّها كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتابا مَوقوتا ، وقَد عَلِمَ ذلِكَ الكُفّارُ حينَ سُئِلوا : «مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» . (2)10 / 38اِتِّباعُ الشَّهَواتِالكتاب«فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا» . (3)

«فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى» . (4)

«يَ_دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَ_كَ خَلِيفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الْحِسَابِ» . (5)

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 31 ح 46 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 152 ح 91 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 186 ح 459 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 202 ح 2 .
2- .الكافي : ج 5 ص 36 ح 1 عن عقيل الخزاعي ، نهج البلاغة : الخطبة 199 نحوه ، بحار الأنوار : ج 33 ص 446 ح 659 .
3- .مريم : 59 .
4- .طه : 16 .
5- .ص : 26 .

ص: 367

10 / 38 هَوَسرانى

حديث2584.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «مَّا يَلْفِظُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نمازتان را فرو مگذاريد كه هر كس نمازش را فرو گذارَد ، با قارون و هامان محشور مى شود و بر خداست كه او را با منافقان ، وارد آتش كند . پس واى بر آن كس كه از نمازش مراقبت نكند !2585.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : به نماز اهتمام بورزيد و بر آن مواظبت كنيد، و بسيار نماز بگزاريد و با آن خود را به خدا نزديك سازيد . نماز در اوقاتى معيّن ، بر مؤمنان واجب گشته است . كافران نيز اين را مى دانسته اند؛ زيرا هنگامى كه از آنان سؤال مى شود: «چه چيزى شما را به دوزخ آورْد؟» ، مى گويند: از نمازگزاران نبوديم» .10 / 38هَوَسرانىقرآن«آن گاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساختند و از هوس ها پيروى كردند، و به زودى ، [سزاى] گم راهىِ خود را خواهند ديد».

«پس هرگز نبايد كسى كه به آن (قيامت) ايمان ندارد و از هواى خويش پيروى كرده است ، تو را از [ايمان به] آن باز دارد ، كه هلاك خواهى شد».

«اى داوود! ما تو را در زمين ، جانشين گردانيديم . پس ميان مردم به حق داورى كن و از هوس ، پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در مى كند. در حقيقت ، كسانى كه از راه خدا به در مى روند ، به سزاى آن كه روز حساب را فراموش كرده اند، عذابى سخت خواهند داشت».

.

ص: 368

الحديث2593.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِحذَرِ الهَوى ؛ فَإِنَّهُ قائِدُ الأَشقِياءِ إلَى النّارِ . (1)2594.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَمّا خَلَقَ اللّه ُ الجَنَّةَ قالَ لِجِبريلَ : اِذهَب فَانظُر إِلَيها ، فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أحَدٌ إلّا دَخَلَها ! ثُمَّ حَفَّها بِالمَكارِهِ ثُمَّ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لَقَد خَشيتُ أن لا يَدخُلَها أحَدٌ !

فَلَمّا خَلَقَ اللّه ُ النّارَ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لا يَسمَعُ بِها أحَدٌ فَيَدخُلَها ! فَحَفَّها بِالشَّهَواتِ ، ثُمَّ قالَ : يا جِبريلُ ! اِذهَب فَانظُر إلَيها . فَذَهَبَ فَنَظَرَ إلَيها ، ثُمَّ جاءَ فَقالَ : أي رَبِّ ، وعِزَّتِكَ لَقَد خَشيتُ أن لا يَبقى أحَدٌ إلّا دَخَلَها ! (2)2595.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : أكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي النّارَ الأَجوَفانِ : اَلبَطنُ وَالفَرْجُ . (3)2596.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَبَّلَ غُلاما مِن شَهوَةٍ ألجَمَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (4) .


1- .تاريخ أصبهان : ج 2 ص 332 ح 1874 ، تاريخ دمشق : ج 58 ص 410 ح 12179 كلاهما عن عبيد بن صخر ، كنز العمّال : ج 10 ص 595 ح 30292 ؛ بحار الأنوار : ج 21 ص 408 .
2- .سنن أبي داود : ج 4 ص 236 ح 4744 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 271 ح 8656 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 79 ح 72 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 14 ص 545 ح 39563 .
3- .الكافي : ج 2 ص 79 ح 5 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 230 ح 123 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 320 ح 1027 ، الخصال : ص 78 ح 126 عن أبي هريرة وفيه «أوّل» بدل «أكثر» و«الفم» بدل «البطن» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 269 ح 5 ؛ سنن الترمذي : ج 4 ص 363 ح 2004 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1418 ح 4246 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 143 ح 7912 ، كنز العمّال : ج 16 ص 103 ح 44071 وفيها «الفم» بدل «البطن» وكلّها عن أبي هريرة .
4- .الكافي : ج 5 ص 548 ح 10 عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 508 ح 1768 ، إرشاد القلوب : ص 190 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 260 ح 37 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 79 ص 72 ح 27 .

ص: 369

حديث2598.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از هَوَس بپرهيز؛ زيرا هوس ، راهبر تيره بختان به سوى آتش است.2599.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون خدا بهشت را آفريد، به جبرئيل عليه السلام فرمود: «برو آن را تماشا كن» .

جبرئيل عليه السلام رفت و تماشايش كرد . سپس آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، [كارى مى كند تا] وارد آن شود!

پس خدا آن را به ناملايمات و ناخوشى ها در هم پيچيد . سپس فرمود: «اى جبرئيل! [حالا] برو آن را تماشا كن» .

جبرئيل عليه السلام رفت و بدان نگريست . آن گاه ، آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس نتواند وارد آن شود !

نيز هنگامى كه خدا آتش را آفريد، فرمود: «اى جبرئيل! برو آن را تماشا كن» .

جبرئيل عليه السلام رفت و تماشايش كرد . سپس آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه هر كس وصف آن را بشنود ، [كارى مى كند كه] وارد آن نشود!

پس خدا آن را به خواهش ها در ميان گرفت . سپس فرمود: «اى جبرئيل! [حالا ]برو و آن را تماشا كن» .

جبرئيل عليه السلام رفت و بدان نگريست . آن گاه ، آمد و گفت : اى پروردگار من! به عزّتت سوگند كه مى ترسم هيچ كس نماند ، مگر اين كه وارد آن شود !2600.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بيشترين چيزى كه امّت من به سبب آن به دوزخ مى روند، دو [عضو ]ميان تهى است: شكم و فرج.2601.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس پسرى را از روى شهوت ببوسد، در روز قيامت ، خدا لگامى از آتش بر او مى زَنَد. .

ص: 370

2602.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الهَوى يَقودُ إلَى النّارِ . (1)2603.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : النّاجونَ مِنَ النّارِ قَليلٌ ؛ لِغَلَبَةِ الهَوى وَالضَّلالِ . (2)2604.الإمام الباقر عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام _ لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ _ يا هِشامُ ، رَحِمَ اللّه ُ مِنَ استَحيا مِنَ اللّه ِ حَقَّ الحَياءِ ؛ فَحَفِظَ الرَّأسَ وما حَوى ، وَالبَطنَ وما وَعى ، وذَكَرَ المَوتَ وَالبِلى ، وعَلِمَ أنَّ الجَنَّةَ مَحفوفَةٌ بِالمَكارِهِ وَالنّارَ مَحفوفَةٌ بِالشَّهَواتِ . (3)راجع : ج 1 ص 372 (القسم الأوّل : الجنة / الفصل السابع : مبادئ دخول الجنّة / تجشم المكاره) .

10 / 39كِتمانُ العِلمِ النّافِعِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَ_بِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَ_ائِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إلَّا النَّارَ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * أُوْلَ_ائِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلَ__لَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» . (4)

«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَ_تِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّ_هُ لِلنَّاسِ فِى الْكِتَ_بِ أُوْلَ_ائِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّ_عِنُونَ» . (5)

«وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَ_قَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَ_بَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ» . (6)

.


1- .تحف العقول : ص 151 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 291 ح 2 .
2- .غرر الحكم : ح 1720 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 52 ح 1349 .
3- .تحف العقول : ص 390 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 142 ح 30 .
4- .البقرة : 174 و 175 .
5- .البقرة : 159 .
6- .آل عمران : 187 .

ص: 371

10 / 39 پنهان داشتن دانش سودمند

2612.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : هوس، به سوى آتش مى كشاند.2613.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از آتش رهيدگان ، اندك اند؛ زيرا هوس و گم راهى ، [بر مردمان ]چيره است.2614.عنه عليه السلام : امام كاظم عليه السلام _ به هشام بن حكم _ : اى هشام! رحمت خدا بر آن كه از خدا چنان كه بايد ، شرم كند و سر و آنچه را كه سر در خود دارد، و شكم و آنچه را كه شكم در خود جاى مى دهد ، نگهدارى كند [تا از بدانديشى و حرامخوارى ، دور بماند ]و به ياد مردن و پوسيده شدن باشد، و بداند كه بهشت را ناخوشايندها در بر گرفته اند و آتش را هوس ها !

ر . ك : ج 1 ص 373 (بخش يكم : بهشت / فصل هفتم : عوامل بهشتى شدن / تحمّل ناملايمات) . 10 / 39پنهان داشتن دانش سودمندقرآن«كسانى كه آنچه از كتاب را كه خداوند نازل كرده ، پنهان مى دارند و بدان ، بهاى ناچيزى به دست مى آورند، آنان ، جز آتش در شكم هاى خويش ، فرو نمى برند و خداوند روز قيامت ، با ايشان سخن نخواهد گفت و پاكشان نخواهد كرد و عذابى دردناك خواهند داشت. آنان ، همان كسانى هستند كه گم راهى را به [بهاى] هدايت ، و عذاب را به ازاى آمرزش خريده اند . پس به راستى چه اندازه بايد بر آتش ، شكيبا باشند !».

«كسانى كه نشانه هاى روشن [ما] را و ره نمودى را كه فرو فرستاده ايم، بعد از آن كه آن را براى مردم در كتابْ توضيح داده ايم، نهفته مى دارند، خداوند ، آنان را لعنت مى كند و لعنت كنندگان نيز لعنتشان مى كنند».

«و [ياد كن] هنگامى را كه خداوند ، از كسانى كه به آنان كتاب داده شده، پيمان گرفت كه : «حتما بايد آن را براى مردم ، بيان نماييد و آن را كتمان مكنيد» . پس آن پيمان را پشت سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند ؛ و چه بد معامله اى كردند !» .

.

ص: 372

الحديث2622.الفرج بعد الشدّة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما مِمّا يَنفَعُ اللّه ُ بِهِ في أمرِ النّاسِ ، أمرِ الدّينِ ، (1) ألجَمَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (2)2623.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن سُئِلَ عَن عِلمٍ فَكَتَمَهُ ، ألجَمَهُ اللّه ُ بِلِجامٍ مِن نارٍ يَومَ القِيامَةِ . (3)2624.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن سُئِلَ عَن عِلمٍ فَكَتَمَهُ حَيثُ يَجِبُ إظهارُهُ ويَزولُ عَنهُ التَّقِيَّةُ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (4)2625.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما يَعلَمُهُ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِن نارٍ . (5)2626.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كَتَمَ عِلما عَلَّمَهُ اللّه ُ أو أخَذَ عَلَيهِ أجرا ، جيءَ بِهِ يَومَ القِيامَةِ مُلجَمٌ بِلِجامٍ مِن نارٍ . (6)2627.عنه عليه السلام ( _ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن رَجُلٍ يَحفَظُ عِلما فَيَكتُمُهُ ، إلّا اُتِيَ بِهِ يَومَ القيامَةِ مُلجَما بِلِجامٍ مِنَ النّارِ . (7) .


1- .كذا في المصدر ، وفي كنز العمّال نقلاً عن المصدر : «ينفع اللّه به الناس في أمر الدين» ، والظاهر أنّه الصواب .
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 97 ح 265 عن أبي سعيد الخدري ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 108 ح 4815 عن أبي هريرة ، تاريخ بغداد : ج 6 ص 77 عن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 10 ص 216 ح 29142 ؛ عوالي اللآلي : ج 1 ص 71 ح 40 نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 78 ح 66 .
3- .سنن أبي داود : ج 3 ص 321 ح 3658 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 182 ح 345 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 98 ح 266 نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، سنن أبي يعلّى : ج 3 ص 95 ح 2578 عن ابن عبّاس ، المعجم الكبير : ج 10 ص 102 ح 10089 عن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 10 ص 216 ح 29144 .
4- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 402 ح 273 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 217 ح 120 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 565 ح 10492 و ص 582 ح 10602 كلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 11 ص 5 ح 10845 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 10 ص 217 ح 29149 .
6- .تاريخ أصبهان : ج 1 ص 151 ح 115 ، الفردوس : ج 3 ص 484 ح 5501 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 10 ص 217 ح 29150 .
7- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 96 ح 261 عن أبي هريرة .

ص: 373

حديث2629.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را كه خدا با آن در كار مردم ، يعنى كار دين آنان، سود مى بخشد، پنهان بدارد، خداوند در روز قيامت ، لگامى از آتش بر او مى زَنَد.2630.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِسُفيانَ الثَّورِيِّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در باره دانشى از او پرسند و او [آن را بداند ، ولى] كتمان كند، خداوند در روز قيامت ، لگامى از آتش بر او مى زَند.2631.الكافي عن إبراهيم بن صالح ، عن رجل من الجعفريّين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در باره دانشى از او پرسيده شود و او آن را در جايى كه بايد اظهار كند و تقيّه از او برداشته شده ، پنهان بدارد، روز قيامت ، در حالى مى آيد كه لگامى از آتش بر او زده شده است.2632.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صَلاةِ الاِستِغفارِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را بداند و كتمان كند، روز قيامت ، در حالى كه لگامى از آتش بر او زده شده است ، وارد محشر مى شود.2633.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانشى را كه خدا به او آموخته است ، كتمان كند [و به ديگران تعليم ندهد] يا براى [تعليم ]آن مزد بگيرد ، روز قيامت ، او را در حالى مى آورند كه لگامى از آتش بر او زده شده است.2634.الكافي عن إسماعيل بن سهل : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مردى نيست كه دانشى را ياد بگيرد و آن را پوشيده بدارد [و تعليم ندهد] ، مگر آن كه در روز رستاخيز ، او را در حالى مى آورند كه با لگامى از آتش لگام زده شده است . .

ص: 374

10 / 40الإِفتاءُ بِغَيرِ عِلمٍالكتاب«وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ» . (1)

«وَمَنْ أَظْ_لَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِأيَ_تِهِ» . (2)

«وَ مَنْ أَظْ_لَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُوْلَ_ائِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَ_دُ هَ_ؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّ__لِمِينَ * الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالْاخِرَةِ هُمْ كَ_فِرُونَ» . (3)

«ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ» . (4)

الحديث2643.الكافي عن عمر بن أبي حسنة الجمّال : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أجرَؤُكُم عَلَى الفُتيا أجرَؤُكُم عَلَى النّارِ . (5)2644.ثواب الأعمال عن إسماعيل بن سهل : عنه صلى الله عليه و آله : إذا سُئِلتَ عَن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل : «لا أعلَمُهُ» ؛ تَنجُ مَن تَبِعَتِهِ ، ولا تُفتِ النّاسَ بِما لا عِلمَ لَكَ بِهِ ؛ تَنجُ مِن عَذابِ يَومِ القِيامَةِ . (6)2645.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : مَن أفتَى النّاسَ بِغَيرِ عِلمٍ ولا هُدىً لَعَنَتهُ مَلائِكَةُ الرَّحمَةِ ومَلائِكَةُ العَذابِ ، ولَحِقَهُ وِزرُ مَن عَمِلَ بِفُتياهُ . (7) .


1- .الزمر : 60 .
2- .الأنعام : 21 .
3- .هود : 18 و 19 .
4- .يونس : 59 .
5- .سنن الدارمي : ج 1 ص 62 ح 157 عن عبيد اللّه بن أبي جعفر ، كنز العمّال : ج 10 ص 184 ح 28961 ؛ منية المريد : ص 281 ، مصباح الشريعة : ص 353 وفيه «على اللّه» بدل «على النار» ، بحار الأنوار : ج 2 ص 120 ح 34 .
6- .الأمالي للطوسي : ص 527 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 364 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 53 ، أعلام الدين : ص 189 كلّها عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 76 ح 3 .
7- .الكافي : ج 1 ص 42 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 223 ح 531 ، المحاسن : ج 1 ص 326 ح 658 ، منية المريد : ص 283 كلّها عن أبي عبيدة الحذّاء ، كنز الفوائد : ج 1 ص 109 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 118 ح 23 .

ص: 375

10 / 40 فتوا دادن بدون آگاهى

10 / 40فتوا دادن بدون آگاهىقرآن«روز قيامت، كسانى را كه بر خدا دروغ بسته اند ، روسياه مى بينى».

«و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ ببندد ، يا آيات او را دروغ شمارد ؟!».

«و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ ببندد؟ آنان ، بر پروردگارشان عرضه مى شوند و گواهان خواهند گفت: «اينان بودند كه بر پروردگارشان ، دروغ بستند» . هان! لعنت خدا بر ستمكاران باد ؛ همانان كه [مردم را] از راه خدا ، باز مى دارند و آن را كج مى خواهند ؛ و آنان به آخرت ، كافرند».

«آيا خدا به شما اجازه داده است ، يا به خدا دروغ مى بنديد ؟».

حديث2654.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بى باك ترينِ شما در فتوا دادن، بى باك ترينِ شما در برابر [ورود به ]آتش است.2655.عدّة الداعي عنهم عليهم السلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه در باره چيزى از تو سؤال شد كه آن را نمى دانى، بگو: «نمى دانم» ، تا از گناه [و مسئوليت] آن بِرَهى؛ و براى مردم ، ندانسته ، فتوا مده تا از عذاب روز قيامت ، رهايى يابى.2656.المعجم الأوسط عن أنس : امام باقر عليه السلام : هر كس بدون دانش يا بدون هدايتى [از جانب خدا] براى مردم فتوا دهد ، هم فرشتگان رحمت و هم فرشتگان عذاب ، بر او نفرين مى فرستند

و گناه كسى كه به فتواى او عمل كند ، بر عهده اوست .

.

ص: 376

2657.الكافي عن أحمد بن عبد العزيز : الإمام الصادق عليه السلام : مِنَ العُلَماءِ مَن يَضَعُ نَفسَهُ لِلفُتيا ويَقولُ : «سَلوني» ولَعَلَّهُ لا يُصيبُ حَرفا واحِدا ، وَاللّه ُ لا يُحِبُّ المُتَكَلِّفينَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ السّادِسِ مِنَ النّارِ . (1)10 / 41قَذفُ المُحصِنِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَ_تِ الْغَ_فِلَ_تِ الْمُؤْمِنَ_تِ لُعِنُواْ فِى الدُّنْيَا وَ الْاخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» . (2)

الحديث2663.تهذيب الأحكام عن معاوية بن عمّار : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَقذِفُ امرَأَتَهُ إلّا مَلعونٌ _ أو قالَ : مُنافِقٌ _ ؛ فَإِنَّ القَذفَ مِنَ الكُفرِ ، وَالكُفرُ فِي النّارِ . (3)10 / 42التَّفريطُ في جَنبِ اللّه ِالكتاب«أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَن_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ» . (4)

.


1- .الخصال : ص 353 ح 33 ، منية المريد : ص 139 ، أعلام الدين : ص 97 ، روضة الواعظين : ص 12 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 108 ح 11 .
2- .النور : 23 .
3- .جامع الأخبار : ص 446 ح 1257 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 249 ح 34 .
4- .الزمر : 56 .

ص: 377

10 / 41 تهمت زدن به زنان پاك دامن
10 / 42 كوتاهى و سهل انگارى در كار خدا

2668.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : از عالمان ، كسانى هستند كه خود را در جايگاه فتوا قرار مى دهند و مى گويند: «از من بپرسيد»، در حالى كه ممكن است حتّى يك كلمه را هم درست نگويد . خدا ، لاف زنان را دوست نمى دارد و چنين كسى ، در طبقه ششم از آتش است.10 / 41تهمت زدن به زنان پاك دامنقرآن«كسانى كه به زنان پاك دامنِ بى خبر [از همه جا] و باايمان ، نسبت زِنا مى دهند، در دنيا و آخرت ، لعنت شده اند و براى آنها ، عذابى سخت خواهد بود».

حديث2674.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به زن خود ، تهمت [زنا] نمى زند ، مگر شخص ملعون (/ منافق) ؛ زيرا تهمت زدن ، از كفر است و كفر ، در آتش است .10 / 42كوتاهى و سهل انگارى در كار خداقرآن«آن گاه كه هر نفسى [به خود آيد و] فرياد وا حسرتا بر آورد و بگويد : واى بر من كه كار خدا را فرو گذاشتم و [وعده هاى خدا را ]استهزا نمودم».

.

ص: 378

الحديث2680.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : النّارُ غايَةُ المُفَرِّطينَ . (1)2681.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ واثنانِ ؛ خَمسَةٌ لَيسَ لَهُم سادِسٌ (2) : مَلَكٌ يَطيرُ بِجَناحَيهِ ، ونَبِيٌّ أخَذَ اللّه ُ بِضَبعَيهِ (3) ، وساعٍ مُجتَهٍدٌ ، وطالِبٌ يَرجو ، ومُقَصِّرٌ فِي النّارِ . (4)2682.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : شُغِلَ مَن الجَنَّةُ وَالنّارُ أمامَهُ (5) ! ساعٍ سَريعٌ نَجا ، وطالِبٌ بَطيءٌ رَجا ، ومُقَصِّرٌ فِي النّارِ هَوى . (6)10 / 43الكَذِبُالكتاب«وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُم مُّفْرَطُونَ» . (7)

«قُتِلَ الْخَرَّ صُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِى غَمْرَةٍ سَاهُونَ * يَسْئلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ * يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ» . (8)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 157 ، غرر الحكم : ح 478 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 30 ح 493 .
2- .يعني أنّ عباد اللّه على خمسة أقسام .
3- .الضَّبْع : وسطُ العَضُد ، وقيل هو ما تحت الإبْط (النهاية : ج 3 ص 73 «ضبع») .
4- .الكافي : ج 8 ص 68 ح 23 عن يعقوب السرّاج عن الإمام الصادق عليه السلام ، الإرشاد : ج 1 ص 239 وفيه «لا سادس» بدل «خمسة ليس لهم سادس» ، شرح الأخبار : ج 1 ص 372 وفيه «ميثاقه» بدل «بضبعيه» ، بحار الأنوار : ج 32 ص 9 ح 3 .
5- .يريد به أنّ من كانت هاتان الداران أمامه لفي شغل عن اُمور الدنيا إن كان رشيدا (شرح نهج البلاغة : ج 1 ص 277) .
6- .نهج البلاغة : الخطبة 16 ، بحار الأنوار : 70 ص 12 ح 14 .
7- .النحل : 62 .
8- .الذاريات : 10 _ 13 .

ص: 379

10 / 43 دروغ گفتن

حديث2689.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : آتشِ دوزخ، فرجامِ كوتاهى كنندگان است.2690.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : [موجودات ،] سه گروه به علاوه دو گروه، يعنى پنج گروه اند و ششمين ندارند: فرشته اى كه با بال هايش پرواز مى كند، پيامبرى كه خدا بازوانش را گرفته است، شتابنده سختكوش، و جوينده اى كه اميدوار است [مطلوب خويش را بيابد]، و كوتاهى كننده كه در آتش است.2691.مصباح المتهجّد عن زيد بن عليّ : امام على عليه السلام : آن كه بهشت و دوزخ را فراروى خويش دارد ، همواره دلواپس است ! [مردم ، سه دسته اند: ]دونده تيزرو كه مى رَهَد، جوينده كُندرو كه اميدوار است [بِرَهد]، و كوتاهى كننده [در عمل] كه در آتش ، فرو مى افتد .10 / 43دروغ گفتنقرآن«و چيزى را كه خوش نمى دارند، براى خدا قرار مى دهند، و زبانشان دروغ پردازى مى كند كه سرانجامِ نيكو ، از آنِ ايشان است. حقّا كه آتش براى آنان است و به سوى آن ، پيش فرستاده خواهند شد».

«مرگ بر دروغ پردازان ؛ همانان كه در ورطه نادانى ، بى خبرند! مى پرسند: روز پاداش ، كى است؟ همان روز كه آنان بر آتش، عقوبت مى شوند».

.

ص: 380

الحديث2698.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو : إنَّ رَجُلاً جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ... ما عَمَلُ النّارِ ؟ قالَ : الكَذِبُ ؛ إذا كَذَبَ فَجَرَ ، وإذا فَجَرَ كَفَرَ ، وإذا كَفَرَ دَخَلَ _ يَعنِي النّارَ _ . (1)2699.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : الكَذِبُ فِي العاجِلَةِ عارٌ ، وفِي الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ . (2)2700.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : ثَمَرَةُ الكَذِبِ المَهانَةُ فِي الدُّنيا وَالعَذابُ فِي الآخِرَةِ . (3)10 / 44الرِّياءُ2703.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام _ في ذِكرِ مَناهِي النَّبيِّ صلى الله عليه و آله _ : قالَ صلى الله عليه و آله : . . . مَن بَنى بُنيانا رِياءً وسُمعَةً حَمَلَهُ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الأَرضِ السابِعَةِ وهُوَ نارٌ تَشتَعِلُ ، ثُمَّ تُطَوَّقُ في عُنُقِهِ ويُلقى فِي النّارِ ، فَلا يَحبِسُهُ شَيءٌ مِنها دونَ قَعرِها إلّا أن يَتوبَ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ كَيفَ يَبني رِياءً وسُمعَةً ؟ قالَ : يَبني فَضلاً عَلى ما يَكفيهِ ؛ استِطالَةً مِنهُ عَلى جيرانِهِ ومُباهاةً لِاءِخوانِهِ . (4)2704.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : يُجاءُ بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ قَد صَلّى ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! صَلَّيتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل إنَّكَ صَلَّيتَ ليُقالَ : ما أحسَنَ صَلاةَ فُلانٍ ! اذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد قاتَلَ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! قاتَلتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل قاتَلتَ لِيُقالَ ما أشجَعَ فُلانا ! اذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد تَعَلَّمَ القُرآنَ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! تَعَلَّمتُ القُرآنَ ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل تَعَلَّمتَ لِيُقالَ : ما أحسَنَ صَوتَ فُلانٍ ! اِذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . ويُجاءُ بِعَبدٍ قَد أنفَقَ مالَهُ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ! أنفَقتُ مالي ابتِغاءَ وَجهِكَ . فَيُقالُ لَهُ : بَل أنفَقتَهُ لَيُقالَ : ما أسخى فُلانا ! اِذهَبوا بِهِ إلَى النّارِ . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 589 ح 6652 ، كنز العمّال : ج 3 ص 344 ح 6857 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 43 ، إرشاد القلوب : ص 185 ، مستدرك الوسائل : ج 9 ص 89 ح 10305 .
2- .غرر الحكم : ح 1708 .
3- .غرر الحكم : ح 4640 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 209 ح 4201 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 11 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 513 ح 707 عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 311 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 259 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 149 ح 4 .
5- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 131 ح 169 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 72 ص 301 ح 44 .

ص: 381

10 / 44 ريا

حديث2706.السنن الكبرى عن عبد اللّه بن عمرو عن رسول اللّه ص مسند ابن حنبل _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _ : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا ! ... كارِ دوزخى چيست؟

فرمود: «دروغ گفتن ! هر گاه [شخصى] دروغ بگويد ، كجرَوى كرده است، و هر گاه كجروى كند ، كفر ورزيده است و هر گاه كفر ورزد ، وارد مى شود» يعنى: به آتش.2707.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : دروغ گفتن، در دنيا ننگ است، و در آخرت ، مايه عذاب آتش.2708.الإمام الصادق عليه السلام : امام على عليه السلام : نتيجه دروغگويى، در دنيا ، خوارى و در آخرت ، عذاب است.10 / 44ريا2711.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در يادكرد آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله از آن ، نهى نمود _ : [پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود: «... هر كس براى خودنمايى و شهرت طلبى بنايى بسازد، روز قيامت ، آن بنا را كه به آتشِ شعله ور تبديل شده است، از زمين هفتم بر دوش خود ، حمل مى كند . سپس آن را طوقِ گردنش مى كنند و او را در آتش ، فرو مى افكنند و هيچ چيزى ، مانع رسيدنش به قعر آتش نمى شود ، مگر آن كه توبه كند».

گفته شد: اى پيامبر خدا ! چگونه براى خودنمايى و شهرت طلبى مى سازد؟

فرمود: «[يعنى] بيشتر از اندازه نيازش بسازد تا با آن بر همسايگانش بزرگى بنمايد و بر برادرانش فخر بفروشد» .2712.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : روز قيامت ، بنده اى را كه نماز گزارده است، مى آورند. مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، نماز خواندم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه تو

به خاطر اين نماز خواندى كه بگويند: «فلانى چه نماز خوبى مى خواند!» . او را به آتش ببريد. سپس بنده اى را كه جنگيده است ، مى آورند . مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو جنگيدم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه تو به خاطر اين جنگيدى كه بگويند: «فلانى چه آدم شجاعى است !» . او را به آتش ببريد . آن گاه بنده اى را كه قرآن آموخته است ، مى آورند. مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، قرآن آموختم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه آموختى تا بگويند: «فلانى چه آواز خوشى دارد !» . او را به آتش ببريد . سپس بنده اى را كه مالش را انفاق كرده است، مى آورند . او مى گويد: «پروردگارا ! من به خاطر تو ، اموالم را انفاق كردم» ؛ امّا به او گفته مى شود: نه ؛ بلكه از آن انفاق كردى تا بگويند: «فلانى چه سخاوتمند است !» . او را به آتش ببريد.

.

ص: 382

2713.مسند ابن حنبل عن ربيعة الجرشي : الإمام الصادق عليه السلام : الرِّياءُ مِنَ الجَفاءِ ، وَالجَفاءُ فِي النّارِ (1) . (2)10 / 45سوءُ الخُلقِ2716.الإمام الباقر عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إيّاكُم وسوءَ الخُلُقِ ؛ فَإِنَّ سوءَ الخُلُقِ فِي النّارِ لا مَحالَةَ . (3)2717.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : سوءُ الخُلُقِ شَجَرَةٌ فِي النّارِ ، فَصاحِبُها مُتَعَلِّقٌ بِغُصنِها يَجذِبُهُ إلَيها . (4)2718.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : سوءُ الخُلُقِ زِمامٌ مِن عَذابِ اللّه ِ في أنفِ صاحِبِهِ ، وَالزِّمامُ بِيَدِ الشَّيطانِ ، وَالشَّيطانُ يَجُرُّهُ إلَى الشَّرِّ ، وَالشَّرُّ يَجُرُّهُ إلَى النّارِ . (5) .


1- .الظاهر أنّ المراد من قوله عليه السلام : «والجفاء في النار» أنّ الخلق سيُجزَون بنفس أعمالهم السيئة ؛ ويشهد بذلك الآيات والأحاديث الدالّة على مسألة تجسّم الأعمال .
2- .مشكاة الأنوار : ص 411 ح 1372 ، مستدرك الوسائل : ج 8 ص 461 ح 10011 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 31 ح 41 عن داود بن سليمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مجمع البيان : ج 10 ص 500 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 394 ح 1299 ، روضة الواعظين : ص 414 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 386 ح 31 ؛ الفردوس : ج 3 ص 19 ح 4033 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
4- .مصباح الشريعة : ص 340 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 393 ح 61 .
5- .شعب الإيمان : ج 6 ص 248 ح 8037 ، الفردوس : ج 2 ص 200 ح 2993 كلاهما عن أبي موسى الأشعري ، الدر المنثور : ج 2 ص 318 ؛ جامع الأخبار : ص 290 ح 785 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 76 ح 13555 .

ص: 383

10 / 45 بداخلاقى

2719.الكافي عن معاوية بن عمّار عن أبي عبد اللّه عليه ا ( _ أنَّهُ كانَ إذَا انتَهى إلَى المُلتَزَمِ قالَ ل ) امام صادق عليه السلام : خودنمايى ، نوعى جفا [در حقّ پروردگار] است و جفا ، جايگاهش در آتش [دوزخ ]است .10 / 45بداخلاقى2722.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از بداخلاقى بپرهيزيد؛ زيرا بداخلاقى ، قطعا در آتش است.2723.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بداخلاقى، درختى در آتش [دوزخ] است و شخص بداخلاق ، به شاخه آن ، آويزان است و آن شاخه ، او را به سوى آتش مى كشد .2724.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بداخلاقى، مهارى از عذاب خداست كه در بينىِ شخص بداخلاق است و آن مهار ، در دست شيطان است و شيطان ، او را به سوى بدى ، و بدى ، او را به سوى آتش مى كشد.

.

ص: 384

2725.عمل اليوم والليلة عن أبي اُمامة : عنه صلى الله عليه و آله _ لمّا قيلَ لَهُ : إنَّ فُلانَةَ تَقومُ اللَّيلَ وتَصومُ النَّهارَ وتَفعَلُ وتَصَدَّقُ وتُؤذي جيرانَها بِلِسانِها _ : لا خَيرَ فيها ، هِيَ مِن أهلِ النّارِ . (1)10 / 46البُخلُ2728.المعجم الأوسط عن رافع بن خديج : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البُخلُ شَجَرَةٌ مِن أشجارِ النّارِ لَها أغصانٌ مُتَدَلِّيَةٌ فِي الدُّنيا ، فَمَن كانَ بَخيلاً تَعَلَّقَ بِغُصنٍ مِن أغصانِها ، فَساقَهُ ذلِكَ الغُصنُ إلَى النّارِ . (2)2729.سنن الترمذي عن ابن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : فِي النّارِ شَجَرَةٌ تُسَمَّى الشُحَّ ، مِنها يَخرُجُ الشُحُّ ، ولَن يَلِجَ الجَنَّةَ شَحيحٌ . (3)2730.منية المريد : الإمام عليّ عليه السلام : الباخِلُ فِي الدُّنيا مَذمومٌ ، وفِي الآخِرَةِ مُعَذَّبٌ مَلومٌ . (4)2731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ بَخِلَ بِجاهِهِ عَلى أخيهِ المُؤمِنِ وَهُوَ أوجَهُ جاها مِنهُ ، إلّا مَسَّهُ قَتَرٌ وذِلَّةٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وأصابَت وَجهَهُ يَومَ القِيامَةِ نَفَحاتُ النّيرانِ مُعَذَّبا كانَ أو مَغفورا لَهُ . (5) .


1- .الأدب المفرد : ص 48 ح 119 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 442 ح 9681 نحوه ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 184 ح 7304 ، شعب الإيمان : ج 7 ص 79 ح 9545 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 186 ح 25615 ؛ تنبيه الخواطر : ج 1 ص 90 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 394 ح 63 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 475 ح 1036 عن سعيد بن مسلمة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، قرب الإسناد : ص 117 ح 409 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، الاختصاص : ص 253 عن العالم عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 303 ح 14 ؛ شعب الإيمان : ج 7 ص 435 ح 10875 عن سعيد بن مسلمة عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، حلية الأولياء : ج 7 ص 92 عن جابر وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : ج 6 ص 337 ح 15927 .
3- .تاريخ دمشق : ج 27 ج 241 ح 5802 عن عبد اللّه بن جراد ، كنز العمّال : ج 6 ص 578 ح 16997 .
4- .غرر الحكم : ح 1733 .
5- .الأمالي للطوسي : ص 670 ح 1411 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 80 كلاهما عن الحسين ، بحار الأنوار : ج 74 ص 317 ح 78 .

ص: 385

10 / 46 بخل

2732.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ هنگامى كه به ايشان گفته شد: فلان زن ، شب ها را به نماز مى گذراند و روزها را روزه مى گيرد و كار خير مى كند و صدقه مى دهد ؛ ولى همسايگانش از زبان او در آزارند _ : خيرى در او نيست . او از اهل آتش است .10 / 46بخل2735.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بخل، درختى از درختان آتش [دوزخ] است و شاخه هايش در دنيا آويزان اند . پس آن كه بخيل باشد، به شاخه اى از شاخه هاى آن درخت ، آويخته است و آن شاخه ، او را به سوى آتش مى بَرَد.2736.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش [دوزخ] ، درختى است كه به آن «بخل» مى گويند و از آن ، بخل به بار مى نشيند، و هيچ بخيلى ، هرگز وارد بهشت نمى شود.2737.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : بخيل، در دنيا نكوهيده، و در آخرت ، معذّب و مورد ملامت است.2738.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست كه از برادر مؤمنش [نفوذ و] اعتبار بيشترى داشته باشد و آن را از او دريغ ورزد ، (1) مگر آن كه در دنيا و آخرت ، دچار پستى و خوارى مى شود، و روز قيامت، نَفَس هاى آتش بر چهره او مى خورَد، چه اهل عذاب باشد يا آمرزيده.

.


1- .يعنى : از نفوذ و اعتبار خود ، جهت كارگشايى براى برادرش استفاده نكند.

ص: 386

2739.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الحسن عليه السلام : إنَّ السَّخاءَ عَلَى العِبادِ فَريضَةٌللّه ِِ يُقرَأُ في كِتابٍ مُحكَمِ وَعَدَ العِبادَ الأَسخِياءَ جِنانَهُوأعَدَّ لِلبُخَلاءِ نارَ جَهَنَّمِ . (1)10 / 47طَلَبُ العِلمِ للدُّنيا2742.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن تَعَلَّمَ العِلمَ يُريدُ بِهِ الدُّنيا ، وآثَرَ عَلَيهِ حُبَّ الدُّنيا وزينَتَهَا ، استَوجَبَ سَخَطَ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ مَعَ اليَهودِ وَالنَّصارَى الَّذينَ نَبَذوا كِتابَ اللّه ِ تَعالى . قالَ اللّه ُ تَعالى : «فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَ_فِرِينَ» (2) . (3)2743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ بِالعِلمِ طَمَسَ اللّه ُ عَينَيهِ ، وكانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (4)2744.المعجم الأوسط عن ابن عمر : عنه صلى الله عليه و آله : اِحذَروا زَلَّةَ العالِمِ ؛ فَإِنّ زَلَّتَهُ تُكَبكِبُهُ فِي النّارِ . (5)2745.فاطمة عليهاالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن طَلَبَ العِلمَ لَيُماري بِهِ السُّفَهاءَ أو لَيُباهي بِهِ العُلَماءَ ، أو لِيَصرِفَ وُجوهَ النّاسِ إلَيهِ ؛ فَهُوَ فِي النّارِ . (6) .


1- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 18 ، بحار الأنوار : ج 43 ص 343 ح 15 .
2- .البقرة : 89 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 348 ح 2660 عن عبد اللّه بن مسعود ، ثواب الأعمال : ص 332 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 412 عن عبد اللّه بن عبّاس وكلاهما نحوه وليس فيهما الآية ، بحار الأنوار : ج 77 ص 99 ح 1 .
4- .الفردوس : ج 3 ص 592 ح 5856 ، كنز العمّال : ج 10 ص 196 ح 29034 نقلاً عن الشيرازي نحوه وكلاهما عن أبي هريرة .
5- .كنز العمّال : ج 10 ص 135 ح 28683 نقلاً عن الفردوس عن أبي هريرة .
6- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 93 ح 253 عن ابن عمر ، سنن الترمذي : ج 5 ص 32 ح 2654 عن كعب بن مالك ، سنن الدارمي: ج 1 ص103 ح 373 عن عبد اللّه وكلاهما نحوه ، كنز العمّال: ج 10 ص197 ح 29036 ؛ الكافي: ج 1 ص 47 ح 6 عن الإمام الباقر عليه السلام ، منية المريد : ص 135 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 38 ح 61 .

ص: 387

10 / 47 تحصيل دانش براى دنيا

2746.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِاُمِّ رافِعٍ لَمّا قالَت لَهُ : دُلَّني عَلى ) امام حسن عليه السلام :

بخشندگى، از جانب خدا، بر بندگان ، واجب آمده است

كه در كتاب محكم [الهى] تلاوت مى شود

[خدا] بهشت هايش را به بندگان بخشنده اش وعده داده

و براى بخيلان ، آتش جهنّم را آماده كرده است.10 / 47تحصيل دانش براى دنيا2749.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانش را براى دنيا بياموزد و علاقه به دنيا و زيور آن را بر دانش ، ترجيح دهد، مستوجب خشم خدا مى شود و با يهود و نصارا _ كه كتاب خداى متعال را دور افكندند _ ، در پايين ترين طبقه دوزخ خواهد بود . خداوند متعال [در باره يهود و نصارا] فرموده است: «پس چون آنچه را مى شناختند ، برايشان آمد ، آن را انكار كردند . پس لعنت خدا بر كافران باد !» .2750.مسند ابن حنبل عن زاذان عن رجل من أصحاب النبيّ صلى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از طريق دانش ، امرار معاش كند، خداوند ، چشمان او را كور مى گردانَد و آتش براى او سزاوارتر است .2751.تهذيب الأحكام عن عبيد بن زرارة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از لغزش عالِم ، بر حذر باشيد؛ چرا كه لغزش عالِم ، او را در آتش ، سرنگون مى سازد.2752.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دانش را براى اين بجويد كه با نادانان ، مجادله كند يا با آن بر عالمان ، فخر بفروشد يا توجّه مردم را به خود جلب نمايد، او در آتش است.

.

ص: 388

2753.الإمام الصادق عليه السلام : عيسى عليه السلام : وَيلٌ لِلعُلَماءِ السّوءِ كَيفَ تَلَظّى عَلَيهِمُ النّارَ ! (1)10 / 48الكُفرانُالكتاب«وَالَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَ لِكَ نَجْزِى كُلَّ كَفُورٍ * وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَ__لِحًا غَيْرَ الَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَ جَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّ__لِمِينَ مِن نَّصِيرٍ» . (2)

«وَ إِذَا مَسَّ الْاءِنسَ_نَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِىَ مَا كَانَ يَدْعُواْ إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحَ_بِ النَّارِ» . (3)

الحديث2760.السنن الكبرى عن عبد الرحمن بن سويد الكاهلي : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ ، فَيوقَفُ بَينَ يَدَيِ اللّه ِ عز و جل ، فَيَأمُرُ بِهِ إلَى النّارِ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ! أمَرتَ بي إلَى النّارِ وقَد قَرَأتُ القُرآنَ ؟ فَيَقولُ اللّه ُ : أي عَبدي ، إنّي أنعَمتُ عَلَيكَ ولَم تَشكُر نِعمَتي . فَيَقولُ : أي رَبِّ ! أنعَمتَ عَلَيَّ بِكَذا فَشَكَرتُكَ بِكَذا ، وأنعَمتَ عَلَيَّ بِكَذا وَشَكَرتُكَ بِكَذا . فَلا يَزالُ يُحصِي النِّعَمَةَ ويُعَدِّدُ الشُّكرَ . فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى : صَدَقتَ عَبدي ، إلّا أنَّكَ لَم تَشكُر مَن أجرَيتُ لَكَ نِعمَتي عَلى يَدَيهِ ، وإنّي قَد آلَيتُ عَلى نَفسي أن لا أقبَلَ شُكرَ عَبدٍ لِنِعمَةٍ أنعَمتُها عَلَيهِ حَتّى يَشكُرَ مَن ساقَها

مِن خَلقي إلَيهِ . (4) .


1- .الكافي : ج 1 ص 47 ح 2 عن حفص بن غياث عن الإمام الصادق عليه السلام ، منية المريد : ص 141 وفيه «تصلى» بدل «تلظى» ، بحار الأنوار : ج 2 ص 39 ح 67 .
2- .فاطر : 36 و 37 .
3- .الزمر : 8 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 450 ح 1005 عن أبي الصلت الهروي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 224 ح 141 ؛ تاريخ بغداد : ج 10 ص 343 الرقم 5479 عن أبي الصلت الهروي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه .

ص: 389

10 / 48 نا سپاسى

2761.الإمام الصادق عليه السلام : عيسى عليه السلام : واى بر عالمانِ بد، كه آتش [دوزخ] چگونه براى آنان ، شعله ور مى شود !10 / 48نا سپاسىقرآن«كسانى كه كافر شدند ، برايشان ، آتش جهنّمى است پايان ناپذير ، و عذاب آن ، از آنها كاسته نمى شود . اين چنين ، هر ناسپاسى را كيفر مى دهيم . آنان ، در جهنّم ، فريادخواهى مى كنند كه : «پروردگارا! ما را بيرون ببر تا كار شايسته بكنيم ، غير از آنچه مى كرديم» . [گفته مى شود : ]آيا به شما عمر نداديم تا با آنچه پند گيرنده ، پند مى گيرد ، پند بگيريد؟ و بيم دهنده برايتان آمد . پس بچشيد كه براى ستمكاران ، هيچ ياورى نيست» .

«به انسان ، هر گاه آسيبى مى رسد ، پروردگارش را اِنابه كنان مى خوانَد ، و آن گاه كه نعمتى از او گرفته مى شود ، آنچه را كه پيش تر مى خوانْد ، از ياد مى برد ، و براى خداوند ، شريكانى قرار مى دهد تا از راه او گم راه كند . بگو : «با كفرت ، اندكى بهره ببر . تو از اهل آتشى»» .

حديث2768.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده اى در روز قيامت آورده و در پيشگاه خداوند عز و جل نگه داشته مى شود و دستور داده مى شود كه وارد آتش گردد . مى گويد : پروردگارا! دستور دادى وارد آتشم كنند ، در حالى كه من ، قرآن مى خواندم!؟

خداوند مى فرمايد : «بنده من! من به تو نعمتْ ارزانى داشتم و تو سپاس گزارى نكردى» .

او مى گويد : پروردگارا! به من ، فلان مقدار ، نعمت دادى . من هم فلان مقدار ، سپاس گزارى كردم . و همين طور نعمت ها را شماره مى كند و از تعداد شكرگزارى اش ياد مى كند .

خداوند متعال مى فرمايد : «بنده من! راست گفتى ؛ امّا از كسى كه نعمت من از طريق او به دست تو رسيد ، سپاس گزارى نكردى ، در حالى كه من با خودم عهد كرده ام كه شكر نعمت بنده اى را كه به او نعمتى داده ام ، نپذيرم ، مگر

اين كه از كسى كه آن نعمت را به او رسانده ، سپاس گزارى كند» .

.

ص: 390

2769.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن مسعود : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ كُلُّ كَفورٍ مَكورٍ (1) . (2)10 / 49الغَضَبُ2772.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما غَضِبَ أحَدٌ إلّا أشفى (3) عَلى جَهَنَّمَ . (4)2773.الكافي عن هلقام بن أبي هلقام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ الرَّجُلَ لَيَغضَبُ فَما يَرضى أبَدا حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (5)10 / 50الطَّمَعُ2776.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : الطَّمَعُ وَالرَّغبَةُ فِي الدُّنيا أصلانِ لِكُلِّ شَرٍّ ، وصاحِبُهُما لا يَنجو مِنَ النّارِ إلّا أن يَتوبَ عَن ذلِكَ . (6) .


1- .المَكْر : الخديعة ، و هو ماكر ومكّار ومكور (القاموس المحيط : ج 2 ص 136 «مكر») .
2- .غرر الحكم : ح 3402 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 149 ح 3275 .
3- .أشْفى : أي أشرَفَ عليه ، ولا يكاد يقال أشفى إلّا في الشرّ (النهاية : ج 2 ص 489 «شفا») .
4- .منية المريد : ص 320 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 267 ح 21 .
5- .الكافي : ج 2 ص 302 ح 2 عن ميسّر ، الأمالي للصدوق : ص 420 ح 558 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، منية المريد : ص 320 ، مشكاة الأنوار : ص 530 ح 1777 ، روضة الواعظين : ص 416 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 272 .
6- .مصباح الشريعة : ص 185 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 349 ح 18 .

ص: 391

10 / 49 خشم
10 / 50 آز

2777.المعجم الكبير عن الشفاء بنت خلف : امام على عليه السلام : دوزخيان ، همگى ناسپاسِ مكّارند .10 / 49خشم2780.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كس خشم نگرفت ، مگر اين كه در آستانه جهنّم قرار گرفت .2781.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِمّا أمَرَ بِهِ أن يُقالَ عِندَ قَبرِ النَّبِي ) امام باقر صلى الله عليه و آله : شخصى خشم مى گيرد و هرگز [از طرف مقابلش] راضى نمى شود ، تا وارد آتش شود .10 / 50آز2784.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في ذِكرِ الإِفاضَةِ مِنَ المَشعَرِ _ ) مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : آزمندى و علاقه مندى به دنيا ، دو ريشه هر بدى اند . آزمند و شيفته دنيا ، از آتش رهايى نمى يابد ، مگر از آنها توبه كند .

.

ص: 392

10 / 51اللُّؤمُ2787.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إيّاكَ وَاللُّؤمَ ؛ فَإِنَّ اللُّؤمَ كُفرٌ ، وَالكُفرُ فِي النّارِ . (1)10 / 52شُربُ المُسكِرِ2790.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أقسَمَ رَبّي أن لا يَشرَبَ عَبدٌ لي فِي الدُّنيا خَمرا إلّا سَقَيتُهُ مِثلَ ما شَرِبَ مِنها مِنَ الحَميمِ يَومَ القِيامَةِ ؛ مُعَذَّبا أو مَغفورا لَهُ ، ولا يَسقيها عَبدٌ لي صَبِيّا صَغيرا أو مَملوكا إلّا سَقَيتُهُ مِثلَ ما سَقاهُ مِنَ الحَميمِ يَومَ القيامَةِ ؛ مُعَذَّبا بَعدُ أو مَغفورا لَهُ . (2)2791.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال عن عمّار عن إلامام الصادق عليه السلام ، قال : سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ إذا شَرِبَ المُسكِرَ ما حالُهُ ؟ قالَ : لا يَقبَلُ اللّه ُ صَلاتَهُ أربَعينَ يَوما ، ولَيسَ لَهُ تَوبَةٌ فِي الأَربَعينَ ، وإن ماتَ فيها دَخَلَ النّارَ . (3)10 / 53السَّرِقَةُ2794.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم عن أبي اُمامة : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : مَنِ اقتَطَعَ حَقَّ امرِئٍ مُسلِمٍ بِيَمينِهِ فَقَد أوجَبَ اللّه ُ لَهُ النّارَ وحَرَّمَ عَلَيهِ الجَنَّةَ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : وإن كانَ شَيئا يَسيرا يا

رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : وإن قَضيبا مِن أراكٍ . (4) .


1- .الجعفريّات : ص 151 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، تاريخ اليعقوبي : ج 2 ص 104 وليس فيه صدره ، مستدرك الوسائل : ج 7 ص 28 ح 7558 .
2- .الكافي : ج 6 ص 396 ح 1 عن أبي الربيع الشامي عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 502 ح 688 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه صدره إلى «مغفورا له» ، روضة الواعظين : ص 509 وليس فيه ذيله من «ولا يسقيها . . .» .
3- .ثواب الأعمال : ص 292 ح 14 ، بحار الأنوار : ج 79 ص 140 ح 49 .
4- .صحيح مسلم : ج 1 ص 122 ح 218 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 718 ح 2505 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 328 ح 7804 عن جابر بن عتيك ، كنز العمّال : ج 16 ص 694 ح 46370 ؛ عوالي اللآلي : ج 3 ص 443 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 207 ح 9 نقلاً عن كتاب الأعمال المانعة من الجنّة .

ص: 393

10 / 51 سرزنش
10 / 52 ميخوارگى
10 / 53 دزدى

10 / 51سرزنش2797.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از سرزنش ، پرهيز كن كه سرزنش ، كفر است و كفر ، در آتش .10 / 52ميخوارگى2800.المعجم الأوسط عن ابن عمر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پروردگارم سوگند ياد كرده است كه : «بنده من در دنيا شرابى نمى خورد ، مگر اين كه به همان اندازه از آبِ جوش جهنّم در قيامت ، به او مى نوشانم ؛ عذاب شود ، يا آمرزيده شود . هر بنده اى از بندگان من كه ساقى شراب باشد ، كودك باشد ، يا برده ، به همان اندازه در قيامت ، آب جوش به او مى نوشانم ؛ عذاب شود يا آمرزيده شود» .2801.الإمام الصادق عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از عمّار _ : از امام صادق عليه السلام در باره حال و روزِ كسى كه ميخوارگى كرده ، پرسيده شد .

فرمود : «خداوند تا چهل روز ، نمازش را نمى پذيرد و تا چهل روز ، توبه اش پذيرفته نمى شود و اگر در آن چهل روز بميرد ، وارد جهنّم مى شود» .10 / 53دزدى2804.مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري : صحيح مسلم _ به نقل از ابو اُمامه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس با سوگندش حقّ مسلمانى را به چنگ آورَد ، خداوند ، جهنّم را برايش قطعى مى كند و بهشت را بر او حرام مى گردانَد» .

مردى به ايشان گفت : اگر چه چيز كمى باشد ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «اگر چه تكّه چوبى از درخت اَراك (1) باشد» .

.


1- .اَراك : درخت مسواك ؛ درختچه اى است كه با چوب آن ، مسواك مى كرده اند .

ص: 394

10 / 54صاحِبُ القَلَمِ في مَعصِيَةِ اللّه ِ2807.سنن أبي داوود عن عثمان بن عفّان : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِصاحِبِ القَلَمِ يَومَ القِيامَةِ في تابوتٍ مِن نارٍ مُقفَّلٍ عَلَيهِ بِأَقفالٍ مِن نارٍ ، فَيُنظَرُ قَلَمُهُ فيمَ أجراهُ؟ فَإِن كانَ أجراهُ في طاعَةِ اللّه ِ ورِضوانِهِ فُكَّ عَنهُ التابوتُ ، وإن أجراهُ في مَعصِيَةِ اللّه ِ هَوى بِهِ التّابوتُ سَبعينَ خَريفا ؛ حَتّى بارِي القَلَمِ ولائِقُ الدَّواةِ . (1)2808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ مِنَ السَّماءِ مِن قِبَلِ اللّه ِ عز و جل : أينَ الظَّلَمَةُ ؟ أينَ أعوانُ أعوانِ الظَّلَمَةِ ؟ أينَ مَن بَرى لَهُم قَلَما ؟ أينَ مَن لاقَ لَهُم دَواةً ؟ أينَ مَن جَلَسَ مَعَهُم ساعَةً ؟ فَيُؤتى بِهِم جَميعا ، فَيُؤمَرُ بِهِم أن يُضرَبَ عَلَيهِم بِسورٍ مِن نارٍ ، فَهُم فيهِ حَتّى يَفرَغَ النّاسُ مِنَ الحِسابِ ، ثُمَّ يُرمى بِهِم إلَى النّارِ . (2)10 / 55الغَدرُ2811.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ كُلُّ غادِرٍ يَومَ القِيامَةِ بِإِمامٍ مائِلٍ شَدقُهُ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (3) .


1- .المعجم الكبير : ج 11 ص 151 ح 11450 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 260 ح 1932 ، الفردوس : ج 5 ص 461 ح 8758 كلّها عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 6 ص 86 ح 14957 .
2- .عوالي اللآلي : ج4 ص69 ح31 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مستدرك الوسائل : ج13 ص124 ح14962 .
3- .الكافي : ج 2 ص 337 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 7 ص 201 ح 81 .

ص: 395

10 / 54 نوشتن در نافرمانى خدا
10 / 55 دغلكارى

10 / 54نوشتن در نافرمانى خدا2814.تفسير العيّاشي عن أبي إسحاق الهمداني ، عن رجل : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نويسنده ، در روز قيامت ، در تابوتى آتشين كه قفل هاى متعدّدِ آتشين دارد ، آورده مى شود و بررسى مى شود كه در باره چه چيزى قلم زده است ؟ اگر در راه طاعت و رضاى خدا قلم زده باشد ، تابوتش باز مى شود ؛ امّا اگر در راه نافرمانى خدا نوشته باشد ، تابوت ، او را به مدّت هفتاد سال پرتاب مى كند ، حتّى قلم تراش و ليقه سازِ دوات را .2815.تفسير العيّاشي عن إبراهيم بن أبي البلاد ، عن بعض پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت كه مى شود ، منادى از آسمان از جانب خداى عز و جل فرياد مى زند : «ستمگران كجايند؟ ياران ستمگران ، كجايند؟ قلم تراشان آنها ، كجايند؟ ليقه سازان دوات آنان ، كجايند؟ آنان كه لحظاتى را با آنها همنشين شده اند ، كجايند؟» .

همه آنها آورده مى شوند و فرمان داده مى شود كه ديوارى آتشين برايشان بسازند . آنها ميان آن ديوارها مى مانند تا به حساب مردمان ، رسيدگى شود . سپس اينان ، به آتش افكنده مى شوند .10 / 55دغلكارى2818.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِحَرمَلَةَ بنِ زَيدٍ وقَد عَرَضَ عَلَى النَّبِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر دغلكارى روز قيامت ، با پيشواىِ لُپ افتاده [و كج شده ]مى آيد تا وارد جهنّم مى شود .

.

ص: 396

10 / 56الغِشُّ2821.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ المُؤمِنينَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن غَشَّ أخاهُ وحَقَّرَهُ وناواهُ ، جَعَلَ اللّه ُ النّارَ مَأواهُ . (1)10 / 57الخِيانَةُ2824.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن خانَ أمانَةً فِي الدُّنيا ولَم يَرُدَّها عَلى أربابِها ، ماتَ عَلى غَيرِ دينِ الإِسلامِ ، ولَقِيَ اللّه َ عز و جل وهُوَ عَلَيهِ غَضَبانُ ؛ فَيُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ فَيُهوى بِهِ في شَفيرِ جَهَنَّمَ أبَدَ الآبِدينَ . (2)2825.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : إيّاكَ وَالخِيانَةَ ؛ فَإِنَّها شَرُّ مَعصِيَةٍ ، وإنَّ الخائِنَ لَمُعَذَّبٌ بِالنّارِ عَلى خِيانَتِهِ . (3)2826.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَصحابِهِ _ ) عنه عليه السلام : خِيانَةُ المُستَسلِمِ وَالمُستَشيرِ مِن أفظَعِ الاُمورِ وأعظَمِ الشَّرورِ ، وموجِبُ عَذابِ السَّعيرِ . (4)10 / 58الإيذاءُ2829.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن نَظَرَ إلى أخيهِ المُسلِمِ نَظرَةً يُخيفُهُ بِها ، أخافَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ . (5) .


1- .تحف العقول : ص 303 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 281 ح 1 .
2- .ثواب الأعمال : ص 336 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 416 عن عبد اللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 364 ح 30 .
3- .غرر الحكم : ح 2667 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 96 ح 2219 .
4- .غرر الحكم : ح 5075 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 242 ح 4615 .
5- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 5 ص 139 ح 9187 عن عبد الرحمن بن زياد ، شعب الإيمان : ج 6 ص 50 ح 7468 عن عبد اللّه بن عمرو ، تاريخ بغداد : ج 9 ص 223 الرقم 4799 وفيه «نظر مخيفة من غير حقّ» بدل «نظرة يخيفه بها» ، كنز العمّال : ج 15 ص 69 ح 40134 .

ص: 397

10 / 56 فريبكارى (غش)
10 / 57 خيانت
10 / 58 آزار رساندن

10 / 56فريبكارى (غش)2832.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس برادرش را بفريبد و تحقير كند و با او دشمنى نمايد ، خداوند ، جهنّم را جايگاه او قرار مى دهد .10 / 57خيانت2835.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در دنيا در امانتى خيانت كند و آن را به صاحبانش بر نگرداند ، غير مسلمان مى ميرد و با خداوند عز و جل ملاقات مى كند ، در حالى كه خدا از او خشمگين است و دستور مى دهد كه در آتش افكنده شود و براى هميشه ، در گوشه اى از جهنّم ، رها مى شود .2836.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : از خيانت ، دورى كن كه بدترين گناه است ، و خيانتكار ، به خاطر خيانتش ، در آتش ، عذاب مى شود .2837.تفسير القمّي عن حمّاد عن الإمام الصادق عليه السلا امام على عليه السلام : خيانت به فرد تسليم شده و مشورت خواه ، از بدترينِ كارها و بالاترينِ شرهاست و مايه عذاب آتش پرشراره مى شود .10 / 58آزار رساندن2840.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به برادر مسلمانش نگاهى ترس آور اندازد ، خداوند ، او را در روز قيامت مى ترسانَد .

.

ص: 398

2841.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خافَ النّاسَ لِسانُهُ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ . (1)2842.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضلِ مُؤَذِّنِ المَسجِدِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ مُؤذِيا لِجارِهِ مِن غَيرِ حَقٍّ ، حَرَمَهُ اللّه ُ ريحَ الجَنَّةِ ومَأواهُ النّارُ . (2)2843.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُسَلِّطُ اللّه ُ الجَرَبَ عَلى أهلِ النّارِ، فَيَحُكّونَ حَتّى تُبدُوَ عِظامُهُم ، فَيُقالُ لَهُم : هَل يُؤذيكُم هذا ؟ فيَقولونَ : إي وَاللّه ! فَيُقالُ : هذا بِما كُنتُم تُؤذونَ المُؤمِنينَ . (3)10 / 59النَّميمَةُ2846.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ في بَيانِ فَضلِ اللَّيلَةِ الا ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى في نَميمَةٍ بَينَ اثنَينِ سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِ في قَبرِهِ نارا تُحرِقُهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وإذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِ تِنيّنا أسوَدَ يَنهَشُ لَحمَهُ حَتّى يَدخُلَ النّارَ . (4)2847.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : صاحِبُ النَّميمَةِ لا يَستَريحُ مِن عَذابِ اللّه ِ عز و جل فِي الآخِرَةِ . (5) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 353 ح 5762 ، مستطرفات السرائر : ص 111 ح 1 كلاهما عن حماد بن عمرو وأنس بن محمّد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 2 ص 327 ح 3 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 319 ح 2656 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 154 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 283 ح 11 .
2- .ثواب الأعمال : ص 333 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 413 عن عبد اللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 362 ح 30 .
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 56 ؛ الفردوس : ج 5 ص 489 ح 8852 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 14 ص 534 ح 39541 .
4- .ثواب الأعمال : ص 335 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 415 عن عبد اللّه بن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 76 ص 363 ح 30 .
5- .الأمالي للطوسي : ص 537 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 379 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 64 ، أعلام الدين : ص 202 كلّها عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 89 ح 3 .

ص: 399

10 / 59 سخن چينى

2848.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس زبانش مردم را بترسانَد ، اهل جهنّم است .2849.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به ناحق ، همسايه اش را بيازارد ، خداوند ، نسيم بهشت را بر او حرام مى كند و جايگاهش ، جهنّم است .2850.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند بر دوزخيان ، [بيمارىِ] گَرى مسلّط مى كند ، چندان كه از بس خود را مى خارانند ، استخوان هايشان آشكار مى شود . پس به آنها گفته مى شود : «آيا اين بلا شما را آزار مى دهد ؟» و آنها مى گويند : آرى ، به خدا سوگند ! گفته مى شود : «اين [بلا] به خاطرِ آزارتان به مؤمنان است» .10 / 59سخن چينى2853.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ميان دو كس به سخن چينى بپردازد ، خداوند ، آتشى را در قبرش بر او مسلّط مى كند كه تا روز قيامت ، او را مى سوزانَد و هنگامى كه از قبرش بيرون بيايد ، خداوند ، رُتِيلى سياه را بر او مسلّط مى كند و او را نيش مى زند تا وارد جهنّم شود .2854.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چين ، در آخرت ، از عذاب خداى عز و جل ، آرام ندارد .

.

ص: 400

10 / 60الغيبَةُ2857.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : كانَ المُغتابُ فِي النّارِ خالِدا فيها وبِئسَ المَصيرُ . (1)2858.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَن قالَ في مُؤمِنٍ ما رَأَتهُ عَيناهُ وسَمِعَتهُ أُذناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذينَ قالَ اللّه ُ عز و جل : «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَ_حِشَةُ فِى الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» . (2)2859.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ مُؤمِنا غازِيا أو آذاهُ أو خَلَفَهُ في أهلِهِ بِسوءٍ ، نُصِبَ لَهُ يَومَ القِيامَةِ فَيَستَغرِقُ حَسَناتِهِ ، ثُمَّ يُركَسُ فِي النّارِ ؛ إذا كانَ الغازي في طاعَةِ اللّه ِ عز و جل . (3)2860.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الغِيبَةُ قُوتُ كِلابِ النارِ . (4)10 / 61البُهتانُ2863.الأمالي عن معتب مولى الإمام الصادق عليه السلام ، رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ مُؤمِنا بِما لَيسَ فيهِ انقَطَعَتِ العِصمَةُ بَينَهُما ، وكانَ المُغتابُ فِي النّارِ خالِدا فيها وبِئسَ المَصيرُ . (5) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 164 ح 1633 عن علقمة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مشكاة الأنوار : ص 162 ح 69 ، روضة الواعظين : ص 515 . جامع الأخبار : ص 412 ح 1143 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 2 ح 4 .
2- .الكافي : ج 2 ص 357 ح 2 ، الأمالي للصدوق : ص 417 ح 549 عن محمّد بن حمران ، الاختصاص : ص 227 ، منية المريد : ص 327 ، روضة الواعظين : ص 515 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 240 ح 2 .
3- .الكافي : ج 5 ص 8 ح 10 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 305 ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، النوادر للراوندي : ص 141 ح 192 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 343 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلاهما نحوه وليس فيهما ذيله ، بحار الأنوار : ج 100 ص 12 ح 25 .
4- .غرر الحكم : 1144 .
5- .الأمالي للصدوق : ص 164 ح 163 عن الإمام الصادق عليه السلام عن آبائه عليهم السلام ، قصص الأنبياء للراوندي : ص 203 ح 264 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 314 ح 1 .

ص: 401

10 / 60 غيبت
10 / 61 بهتان

10 / 60غيبت2866.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لِقَومٍ مِن شيعَتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غيبت كننده ، همواره در آتش خواهد بود . و چه بدْ فرجامى است آن!2867.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس در حقّ مؤمنى ، آنچه را كه با چشمانش ديده و با گوش هايش شنيده ، بگويد ، او از كسانى است كه خداوند عز و جل در باره شان فرموده است : «آنان كه دوست دارند فحشا در ميان مؤمنان رايج شود ، عذاب دردناكى برايشان هست» .2868.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از مؤمن رزمنده اى غيبت كند يا آزارش دهد يا در غياب او به خانواده اش بدى كند ، روز قيامت ، ترازويى براى [رسيدگى به اعمال ]او نصب مى شود و حسناتش از ميان مى رود و آن گاه ، وارونه در آتش انداخته مى شود ، تا زمانى كه آن رزمنده ، در طاعت خداى عز و جل باشد .2869.كنز العمّال عن أنس : امام على عليه السلام : غيبت ، خورش سگ هاى دوزخ است .10 / 61بهتان2872.مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن نافع : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس پشت سر مؤمنى چيزى بگويد كه در او نيست، رشته [اخوّت اسلامىِ] ميان آن دو ، گسسته مى شود و غيبت كننده در آتش ، جاويدان خواهد بود و اين ، بد سرانجامى است!

.

ص: 402

10 / 62الفُحشُ2875.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الفُحشَ مِنَ البَذاءِ ، وَالبَذاءُ فِي النّارِ . (1)2876.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن شانَ عَلى مُسلِمٍ كَلِمَةً يَشينُهُ بِها بِغَيرِ حَقٍّ ، أشانَهُ اللّه ُ بِها فِي النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (2)10 / 63تَعييرُ المُؤمِنِ2879.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن عابَ أخاهُ بِعَيبٍ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ . (3)10 / 64الاِمتِناعُ مِن قَضاءِ حاجَةِ المُؤمِنِ5641.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ مَنَعَ مُؤمِنا شَيئا مِمّا يَحتاجُ إلَيهِ وهُوَ يَقدِرُ عَلَيهِ مِن عِندِهِ أو مِن عِندِ غَيرِهِ ، أقامَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مُسوَدّا وَجهُهُ ، مُزرَقَّةً عَيناهُ ، مَغلولَةً يَداهُ إلى عُنُقِهِ ، فَيُقالُ : هذَا الخائِنُ الَّذي خانَ اللّه َ ورَسولَهُ ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ . (4) .


1- .المعجم الكبير : ج 22 ص 414 ح 1024 عن فاطمة عليهاالسلام ، كنز العمّال : ج 15 ص 877 ح 43485 ؛ دلائل الإمامة : ص 66 ح 1 ، المسترشد : ص 16 ح 3 كلاهما عن فاطمة عليهاالسلام ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 81 ح 13571 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 353 ح 7893 ، شعب الإيمان : ج 7 ص 107 ح 9658 نحوه وكلاهما عن أبي ذرّ ، كنز العمّال : ج 3 ص 594 ح 8067 .
3- .الاختصاص : ص 240 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 260 ح 58 .
4- .الكافي : ج 2 ص 367 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 286 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 100 ح 71 كلّها عن فرات بن أحنف ، أعلام الدين : ص 404 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 7 ص 201 ح 83 .

ص: 403

10 / 62 ناسزاگويى
10 / 63 سرزنش مؤمن
10 / 64 خوددارى از تأمين نياز مؤمن

10 / 62ناسزاگويى5638.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ناسزاگويى ، از بدزبانى است و بدزبانى ، در آتش است .5637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس كلمه اى ننگ آور به ناحق در حقّ مسلمانى بگويد و او را رسوا كند ، خداوند در قيامت در آتش ، او را رسوا مى كند .10 / 63سرزنش مؤمن5636.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في زِيارَةِ صاحِبِ الأَمرِ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس برادر مؤمنش را با عيبى ، عيبناك نشان دهد ، دوزخى است .10 / 64خوددارى از تأمين نياز مؤمن5633.امام زين العابدين عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه توانايى دارد نياز مؤمنى را خود و يا از طريق ديگرى برآورده كند و نكند ، خداوند در قيامت ، او را روسياه ، كبودچشم و دست به گردن بسته شده ، محشور مى كند .

سپس گفته مى شود : اين ، آن خائنى است كه به خدا و پيامبر خدا ، خيانت كرده است .

آن گاه ، دستور داده مى شود تا وارد آتش [دوزخ] شود .

.

ص: 404

5632.امام زين العابدين عليه السلام : عنه عليه السلام : أيُّما رَجُلٍ مِن شيعَتِنا أتى رَجُلاً مِن إخوانِهِ ، فَاستَعانَ بِهِ في حاجَتِهِ فَلَم يُعِنهُ وهُوَ يَقدِرُ ، إلَا ابتَلاهُ اللّه ُ بِأَن يَقضِيَ حَوائِجَ غَيرِهِ مِن أعدائِنا ، يُعَذِّبُهُ اللّه ُ عَلَيها يَومَ القِيامَةِ . (1)10 / 65تَزيينُ المَرأَةِ لِغَيرِ زَوجِها5633.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : نَهى رَسوُل اللّه ِ صلى الله عليه و آله . . . أن تَتَزَيَّنَ [أيِ المَرأَةُ] لِغَيرِ زَوجِها ، فَإِن فَعَلَت كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يُحرِقَها بِالنّارِ . (2)10 / 66تَتَبُّعُ عَوراتِ النّاسِ5630.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از دعايش براى حفاظت از حوادث ناگوار _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اطَّلَعَ في بَيتِ جارِهِ فَنَظَرَ إلى عَورَةِ رَجُلٍ أو شَعرِ إمرَأَةٍ أو شَيءٍ مِن جَسَدِها ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُدخِلَهُ النّارَ مَعَ المُنافِقينَ الَّذينَ كانوا يَتَّبِعونَ عَوراتِ النّاسِ فِي الدُّنيا ، ولا يَخرُجُ مِنَ الدُّنيا حَتّى يَفضَحَهُ اللّه ُ و يُبدِيَ لِلنّاسِ عَورَتَهُ فِي الآخِرَةِ . (3) .


1- .الكافي : ج 2 ص 366 ح 2 ، ثواب الأعمال : ص 297 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 184 ح 298 كلّها عن أبي بصير ، عدّة الداعي : ص 177 ، أعلام الدين : ص 405 كلاهما عن إسماعيل بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 75 ص 181 ح 21 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 6 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 509 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 308 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 257 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 103 ص 243 ح 13 .
3- .ثواب الأعمال : ص 332 ح 1 عن أبي هريرة و عبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 412 عن عبد اللّه بن عبّاس ، جامع الأخبار : ص 245 ح 625 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 361 ح 30 ؛ المعجم الأوسط : ج 6 ص 295 ح 6456 عن أبي هريرة وفيه صدره إلى «يدخله النار» .

ص: 405

10 / 65 آرايش زن براى مرد بيگانه
10 / 66 دنبال عيب مردم بودن

5629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) امام صادق عليه السلام : هر يك از شيعيان كه نزد يكى ديگر از برادرانش برود و از او براى تأمين نيازش از وى كمك بخواهد و او در حالى كه مى تواند كمك كند ، كمك نكند ، خداوند ، او را به برآوردن نيازهاى دشمنان ما مبتلا مى كند و خداوند ، او را به خاطر آن در قيامت ، كيفر مى دهد .10 / 65آرايش زن براى مرد بيگانه5631.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ في يَومِ الجُمُعَةِ لِلأَمانِ م ) امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ... از آرايش زن براى غير شوهرش منع فرمود و اگر زنى چنين كند ، بر خداست كه او را با آتش بسوزانَد .10 / 66دنبال عيب مردم بودن5628.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به خانه همسايه سَرَك بكِشد و به عورت مرد يا موى زنى يا به ديگر جاهاى بدن او نگاه كند ، بر خداست كه او را با منافقانى كه در دنيا به دنبال عيب مردم بودند ، وارد آتش [دوزخ ]كند . چنين كسى از دنيا بيرون نمى رود ، مگر خداوند ، رسوايش كند و در آخرت هم عيبش را بر ملا مى سازد .

.

ص: 406

10 / 67اليَمينُ الفاجِرَةُ5625.امام صادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : كَيفَ يَسلَمُ مِن عَذابِ اللّه ِ المُتَسَرِّعُ إلَى اليَمينِ الفاجِرَةِ ؟! (1)10 / 68قَطعُ الرَّحِمِ5625.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ الرَّحِمَ لَها لِسانٌ يَومَ القِيامَةِ ذَلقٌ ، تَقولُ : يا رَبِّ ! صِل مَن وَصَلَني ، وَاقطَع مَن قَطَعَني . فَالرَّجُلُ لَيُرى بِسَبيلِ خَيرٍ إذا أتَتهُ الرَّحِمُ الَّتي قَطعَها فَتَهوي بِهِ إلى أسفَلِ قَعرٍ فِي النّارِ . (2)10 / 69هِجرانُ الإِخوانِ5622.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش بعد از نماز شب _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن هَجَرَ أخاهُ فَوقَ ثَلاثٍ فَهُوَ فِي النّارِ ، إلّا أن يَتَدارَكَهُ اللّه ُ بِكَرامَتِهِ . (3)5623.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَن قَومِ صالِحٍ عليه السلام : هَل ) الإمام عليّ عليه السلام : نَهى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله . . . عَنِ الهِجرانِ ، فَمَن كانَ لابُدَّ فاعِلاً فَلا يَهجُر أخاهُ أكثَرَ مِن ثَلاثَةِ أيّامٍ ، فَمَن كانَ مُهاجِرا لِأَخيهِ أكثَرَ مِن ذلِكَ كانَتِ النّارُ أولى بِهِ . (4) .


1- .غرر الحكم : ح 6988 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 384 ح 6490 وفيه «عذاب القبر» بدل «عذاب اللّه» .
2- .الكافي : ج 2 ص 156 ح 29 عن الوصّافي عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 74 ص 130 ح 96 .
3- .المعجم الكبير : ج 18 ص 315 ح 815 ، المصنف لابن أبي شيبة : ج 6 ص 95 ح 4 وفيه «بتوبة» بدل «بكرامته» وكلاهما عن فضالة بن عبيد ، كنز العمّال : ج 9 ص 47 ح 24868 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 10 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 512 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 311 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 259 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 188 ح 8 .

ص: 407

10 / 67 سوگند ناروا
10 / 68 قطع رابطه با خويشاوندان
10 / 69 قهر با برادران

10 / 67سوگند ناروا5620.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : آن كه به شتاب ، سوگند ناروا مى خورَد ، چگونه از عذاب خدا در امان مى مانَد؟!10 / 68قطع رابطه با خويشاوندان5617.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خويشاوندى ، در قيامت ، زبانى گوياست كه مى گويد : «پروردگارا! هر كسى كه با من پيوند داشته ، با او پيوند داشته باش و هر كسى كه با من قطعِ پيوند كرده ، با او قطعِ رابطه كن» . پس به شخص ، راه خوبى نشان داده مى شود ، تا اين كه خويشاوندى اى را كه آن شخص بُريده ، نزدش مى آيد و او را به قعر آتش [دوزخ] ، پرتاب مى كند .10 / 69قهر با برادران5619.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعاءِ اليَومِ الرّابِعِ مِنَ الشَّهرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بيش از سه روز با برادرش قهر كند ، در آتش [دوزخ ]است ، مگر اين كه خداوند با بزرگوارى خود ، آن را جبران كند .5618.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ... از قهر با برادران ، نهى كرده است و [فرموده كه ]اگر ناچار به آن شد ، بيشتر از سه روز نباشد . اگر كسى بيش از سه روز با برادرش قهر كند ، آتش [دوزخ] برايش سزاوارتر است .

.

ص: 408

10 / 70عَدَمُ حِفظِ اللِّسانِ5615.امام كاظم عليه السلام ( _ از دعايش درباره گسترش روزى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ العَبدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالكَلِمَةِ مِن سَخَطَ اللّه ِ لا يُلقي لَها بالاً ، يَهوي بِها في جَهَنَّمَ . (1)5614.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ الرَّجُلَ لَيَتَكَلَّمُ بِالكَلِمَةِ لا يَرى بِها بَأسا ، يَهوي بِها سَبعينَ خَريفا فِي النّارِ . (2)5613.البلد الأمين ( _ در دعاى ادريس عليه السلام _ ) الكافي عن قيس أبي إسماعيل رفعه : جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِني . فَقالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِنيِ . قالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . قالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أوصِني . قالَ[ صلى الله عليه و آله ] : اِحفَظ لِسانَكَ . وَيحَكَ ! وهَل يَكُبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِم فِي النّارِ إلّا حَصائِدُ ألسِنَتِهِم؟! (3)5616.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : بِاللِّسانِ كُبَّ أهلُ النّارِ فِي النّارِ . (4)5615.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ من دُعائِهِ لِسَعَةِ الرِّزقِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن يَومٍ إلّا وكُلُّ عُضوٍ مِن أعضاءِ الجَسَدِ يُكفِّرُ اللِّسانَ ، يَقولُ : نَشَدتُكَ اللّه َ أن نُعَذَّبَ فيكَ ! (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2377 ح 6113 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 231 ح 8419 كلاهما عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : ج 8 ص 248 عن أبي اُمامة نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 552 ح 7859 .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 557 ح 2314 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1313 ح 3970 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 20 ح 7219 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 552 ح 7858 .
3- .الكافي : ج 2 ص 115 ح 14 ، تحف العقول : ص 56 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 303 ح 78 .
4- .الخصال : ص 635 ح 10 عن أبي بصير و محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 10 ص 113 ح 1 .
5- .الكافي : ج 2 ص 115 ح 12 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 302 ح 76 .

ص: 409

10 / 70 مهار نكردن زبان

10 / 70مهار نكردن زبان5612.امام كاظم عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده ، سخنى را كه ناخشنود كننده خداوند است ، مى گويد و به آن توجّه ندارد ، حال آن كه با آن ، در جهنّم سقوط مى كند .5611.امام صادق عليه السلام ( _ در توصيف خداوند ارجمندِ والا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى ، سخنى بر زبان مى راند كه اشكالى در آن نمى بيند ، در حالى كه با آن ، به مدّت هفتاد سال ، در جهنّم ، سقوط مى كند .5610.امام حسين عليه السلام ( _ در دعايش در روز عرفه _ ) الكافى _ به نقل از ابو اسماعيل قيس كه سند حديث را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى رساند _ : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .

فرمود : «زبانت را حفظ كن» .

[دوباره] گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .

فرمود : «زبانت را حفظ كن» .

[باز] گفت : اى پيامبر خدا! به من ، سفارشى كن .

فرمود : «زبانت را حفظ كن . واى بر تو! آيا مردم را جز محصول زبان هايشان ، بر بينى شان در آتش مى افكند؟!» .5609.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : به خاطر زبان ، دوزخيان در دوزخ ، انداخته مى شوند .5608.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) امام صادق عليه السلام : هيچ عضوى از بدن نيست ، مگر اين كه هر روز ، در برابر زبان ، سرِ تعظيم فرود مى آورد و مى گويد : «تو را به خدا سوگند مى دهم [كه خودت را نگه دار] تا به خاطر تو ، عذاب نشويم» .

.

ص: 410

10 / 71اِستِماعُ الغِناءِ5610.الإمام الحسين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ عَرَفَةَ _ ) الكافي عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ سَمِعتُهُ يَقولُ : الغِناءُ مِمّا وَعَدَ اللّه ُ عز و جلعَلَيهِ النّارَ . وتَلا هذِهِ الآيَة : «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُوْلَ_ائِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» (1) . (2)10 / 72السُّؤالُ بِغَيرِ حاجَةٍ5607.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن عَبدٍ يَسأَلُ مِن غَيرِ حاجَةٍ ، فَيَموتُ ، حَتّى يُحوِجَهُ اللّه ُ إلَيها ويُثبِتُ اللّه ُ لَهُ بِهَا النّارَ . (3)10 / 73تَركُ العَمَلِ بِالعِلمِ5607.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَطَّلِعُ قَومٌ مِن أهلِ الجَنَّةِ إلى قَومٍ مِن أهلِ النّارِ ، فَيَقولونَ : ما أدخَلَكُمُ النّارَ ! وإنّما دَخَلنَا الجَنَّةَ بِفَضلِ تَأديبِكُم وتَعليمِكُم؟ فَيَقولونَ : إنّا كُنّا نُأمُرُكُم بِالخَيرِ ولا نَفعَلُهُ . (4) .


1- .لقمان : 6 .
2- .الكافي : ج 6 ص 431 ح 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 58 ح 5092 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 281 ، بحار الأنوار : ج 79 ص 246 ح 23 .
3- .الكافي ج 4 ص 19 ح 3 ، ثواب الأعمال : ص 325 ح 1 كلاهما عن مالك بن حصين السكوني ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 70 ح 1754 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 296 ح 927 ، بحار الأنوار : ج 96 ص 154 ح 21 .
4- .الأمالي للطوسي : ص 527 ح 1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 364 ح 2661 ، أعلام الدين : ص 190 كلّها عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 76 ح 3 .

ص: 411

10 / 71 گوش دادن به غِنا
10 / 72 درخواست بدون نياز
10 / 73 عمل نكردن به دانش

10 / 71گوش دادن به غِنا5604.صحيح مسلم ( _ به نقل از ابو ذر ، از پيامبر صلى الله عليه و آل ) الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : شنيدم كه امام باقر عليه السلام مى فرمود : «غِنا ، از چيزهايى است كه خداى عز و جلبراى آن ، وعده آتش [دوزخ] داده است» .

سپس ، اين آيه را تلاوت فرمود : «و برخى از مردمان ، كسانى هستند كه سخنِ بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بدون داشتن دانش ، از راه خدا ، گم راه كنند و آن را به ريشخند گيرند . آنان ، برايشان عذابى ذلّتبار است» .10 / 72درخواست بدون نياز5601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى جوشن كبير _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس بدون نياز ، درخواست كند ، نمى ميرد ، مگر اين كه خداوند ، او را به آن محتاج نمايد و آتش [دوزخ] را برايش قطعى كند .10 / 73عمل نكردن به دانش5602.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى از بهشتيان ، به گروهى از دوزخيان مى نگرند و مى گويند: چه چيزى موجب شد كه به آتش در آييد ، در حالى كه ما به لطفِ تعليم و تربيت شما ، وارد بهشت شديم؟

آن دوزخيان مى گويند: [علّتش اين است كه] ما ، شما را به كارهاى خوب توصيه مى كرديم ؛ ولى خودمان ، آنها را انجام نمى داديم .

.

ص: 412

5601.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالرَّجُلِ يَومَ القيامَةِ فَيُلقى فِي النّارِ ، فَتَندَلِقُ أقتابُهُ (1) فِي النّارِ ، فَيَدورُ كَما يَدورُ الحِمارُ بِرَحاهُ ، فَيَجتَمِعُ أهلُ النّارِ عَلَيهِ ، فَيَقولونَ : أي فُلانُ ، ما شَأنُكَ؟ ألَيسَ كُنتَ تَأمُرُنا بِالمَعروفِ وتَنهانا عَنِ المُنكَرِ؟! قالَ : كُنتُ آمُرُكُم بِالمَعروفِ ولا آتيهِ ، وأنهاكُم عَنِ المُنكَرِ وآتيهِ . (2)5600.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أشَدَّ أهلِ النّارِ نَدامَةً وحَسرَةً رَجُلٌ دَعا عَبدا إلَى اللّه ِ ، فَاستَجابَ لَهُ وقَبِلَ مِنهُ فَأَطاعَ اللّه َ ، فَأَدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ وأدخَلَ الدّاعِيَ النّارَ بِتَركِهِ عِلمَهُ وَاتِّباعِهِ الهَوى وطولِ الأَمَلِ . أمَّا اتِّباعُ الهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الحَقِّ ، وطولُ الأَمَلِ يُنسِي الآخِرَةَ . (3)5599.امام صادق عليه السلام ( _ در بيان سپاه خرد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ لِكُلِّ قَولٍ مِصداقا مِن عَمَلٍ يُصَدِّقُهُ أو يُكَذِّبُهُ ، فَإِذا قالَ ابنُ آدَمَ وصَدَّقَ قَولَهُ بِعَمَلِهِ رُفِعَ قَولُهُ بِعَمَلِهِ إلَى اللّه ِ ، وإذا قالَ وخالَفَ قَولُهُ عَمَلَهُ رُدَّ قَولُهُ عَلى عَمَلِهِ الخَبيثِ وهَوى بِهِ فِي النّارِ . (4)10 / 74تِلكَ الأَعمالُالكتاب«كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إلَّا أَصْحَ_بَ الْيَمِينِ * فِى جَنَّ_تٍ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ * قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ * وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ * وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ * حَتَّى أَتَ_انَا الْيَقِينُ » . (5)

.


1- .تَندَلِقُ أقتابُهُ : يُريدُ خُروجَ أمعائِهِ مِن جَوفِهِ (النهاية : ج 2 ص 130 «دلق») .
2- .صحيح البخاري : ج 3 ص 1191 ح 3094 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 183 ح 21843 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 162 ح 20209 كلّها عن اُسامة ، كنز العمّال : ج 10 ص 194 ح 29023 .
3- .الكافي : ج 1 ص 44 ح 1 ، الخصال : ص 51 ح 63 نحوه وكلاهما عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، منية المريد : ص 146 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، عدّة الداعي : ص 67 وليس فيه ذيله من «وطول الأمل» في الموضع الأوّل ، بحار الأنوار : ج 2 ص 106 ح 2 .
4- .تفسير القمّي : ج 2 ص 208 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 64 ح 10 .
5- .المدّثّر : 38 _ 47 .

ص: 413

10 / 74 اين كارها

3142.الإمام المهديّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، مردى را مى آورند و در آتش مى اندازند . پس روده هايش در آتش مى ريزد، و خودش مانند الاغى كه بر گِرد آسياب مى چرخد، [در فضاى جهنّم] به چرخش در مى آيد. دوزخيان ، بر گِرد او جمع مى شوند و مى گويند: فلانى! تو را چه شده است؟ مگر تو نبودى كه ما را به خوبى دعوت مى كردى و از بدى ، بازمان مى داشتى ؟!

او مى گويد: من ، شما را به خوبى دعوت مى كردم ؛ ولى خودم آن را به كار نمى بستم، و شما را از بدى باز مى داشتم ؛ امّا خودم آن را انجام مى دادم.3141.مصباح المتهجّد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پشيمان ترين و پُرافسوس ترينِ دوزخيان ، مردى است كه بنده اى را به سوى خدا فرا خوانده است و او دعوتش را پاسخ گفته و از او پذيرفته و خدا را اطاعت كرده است و خداوند نيز وى را به بهشت در آورده ؛ ولى آن دعوتگر را به سبب عمل نكردن به علمش و پيروى كردنش از هواى نفس و داشتن آرزوى دراز، به آتش در آورده است ؛ زيرا پيروى كردن از هواى نفس ، از حق ، باز مى دارد و آرزوى دراز ، آخرت را از ياد مى بَرَد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : براى هر گفتارى ، مصداقى از كردار است كه آن گفتار را تصديق يا تكذيب مى كند. پس هر گاه آدمى سخنى بگويد و سخنش را با كردارش تصديق كند ، آن گفتار او به وسيله كردارش به درگاه خدا ، بالا مى رود، و هر گاه سخنى بگويد و گفتار او بر خلاف كردارش باشد ، آن گفتار او به كردار زشتش باز گردانده مى شود و او را در آتش مى افكند .10 / 74و اين كارهاقرآن«هر كس ، در گرو دستاورد خويش است ، بجز ياران دستِ راست كه در ميان باغ ها از يكديگر مى پرسند ، در باره مجرمان كه : «چه چيز ، شما را در دوزخ ، در آورد؟» . مى گويند: «از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را اِطعام نمى كرديم و با هرزه درايان ، هرزه درايى مى كرديم . و روز جزا را دروغ مى شمرديم ، تا مرگ ما در رسيد» .

.

ص: 414

الحديث2885.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «إنّي فِي الجَنَّةِ» فَهُوَ فِي النّارِ . (1)2886.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لِوَلَدِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ النَّميمَةَ وَالحِقدَ فِي النّارِ ، لا يَجتَمِعانِ في قَلبِ مُسلِمٍ . (2)2887.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : صِنفانِ مِن أهلِ النّارِ لَم أرَهُما ؛ قَومٌ مَعَهُم سياطٌ كَأَذنابِ البَقَرِ يَضرِبونَ بِهَا النّاسَ ، ونِساءٌ كاسياتٌ عارياتٌ مُميلاتٌ مائِلاتٌ ، رُؤوسُهُنَّ كَأَسنِمَةِ البُختِ (3) المائِلَةِ ، لا يَدخُلنَ الجَنَّةَ ولا يَجِدنَ ريحَها ، وإنَّ ريحَها لَيوجَدُ مِن مَسيرَةِ كَذا وكَذا . (4)2888.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن ضَمِنَ وَصِيَّةَ المَيِّتِ ثُمَّ عَجَزَ عَنها بِغَيرِ عُذرٍ ، لا يُقبَلُ مِنهُ صَرفٌ ولا عَدلٌ ، ولَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، ويُصبِحُ ويُمسي في سَخَطِ اللّه ِ ، وكُلَّما قالَ : «يا رَبِّ» نَزَلَت عَلَيهِ اللَّعنَةُ ، وكَتَبَ اللّه ُ ثَوابَ حَسَناتِهِ كُلَّها لِذلِكَ المَيِّتِ ، فَإِن ماتَ عَلى حالِهِ دَخَلَ النّارَ . (5)2889.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ المَكرَ وَالخَديعَةَ وَالخِيانَةَ فِي النّارِ . (6) .


1- .الجعفريات : ص 192 ، النوادر للراوندي : ص 107 ح 86 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، مشكاة الأنوار : ص 579 ح 1928 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 398 ح 70 .
2- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 54 ح 4653 عن ابن عمر ، الفردوس : ج 4 ص 307 ح 6899 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 16 ص 23 ح 43768 .
3- .البُختُ : هي جِمالٌ طِوالُ الأعناقِ (النهاية : ج 1 ص 101 «بخت») .
4- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1680 ح 125 و ج 4 ص 2192 ح 52 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 331 ح 3260 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 224 ح 1811 و ج 6 ص 80 ح 5854 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 167 ح 7801 ، تفسير القرطبي : ج 12 ص 310 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 383 ح 45013 .
5- .جامع الأخبار : ص 449 ح 1262 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 196 ح 11 .
6- .ثواب الأعمال : ص 320 ح 3 عن زاذان عن الإمام عليّ عليه السلام ، الجعفريّات : ص 171 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 116 ، الأمالي للصدوق : ص 344 ح 413 عن الحسين بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام وليس فيه «والخيانة» ، بحار الأنوار : ج 41 ص 110 ح 17 ؛ المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 650 ح 8795 عن أنس ، شعب الإيمان : ج 5 ص 367 ح 6978 عن أبي هريرة وليس فيه «والخيانة» ، كنز العمّال : ج 3 ص 545 ح 7820 .

ص: 415

حديث2891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه بگويد : «من در بهشت هستم» ، در آتش است.2892.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چينى و كينه توزى ، در آتش اند . اين دو ، در دلِ هيچ مسلمانى جاى نمى گيرند.2893.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو دسته از اهل آتش اند كه من ، [هنوز] آنها را نديده ام [و در آينده ، خواهند آمد] : عدّه اى كه تازيانه هايى مانند دُم گاو دارند و با آنها ، مردم را مى زنند ؛ و زنانى كه پوشيده اند و در عين حال ، برهنه اند، منحرف كننده اند و خود ، منحرف اند (1) و سرهايشان ، همچون كوهان هاى شتر خراسانى ، فروهِشته است. اينان ، به بهشت نمى روند و بوى آن را كه از فاصله اى چنين و چنان (بسيار دور) به مشام مى رسد، استشمام نمى كنند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [به كار بستنِ] وصيّت متوفّايى را بر عهده بگيرد و سپس بدون عذرى، از اجراى آن سر باز بزند، هيچ توبه و فديه اى از او پذيرفته نمى شود و همه فرشتگان ميان آسمان و زمين ، لعنتش مى كنند و روز و شب ، مورد خشم خدا خواهد بود و هر گاه «يا ربّ» بگويد ، لعنت بر او فرود مى آيد و خداوند ، پاداش همه كارهاى نيكش را براى آن متوفّا مى نويسد، و اگر در همان حال بميرد، به آتش در مى آيد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نيرنگ و فريب و خيانت ، در آتش اند . .


1- .واژه «مائلات» كه در متن عربى حديث آمده ، به معناى زنانى است كه با ناز و كرشمه ، راه مى روند و دل مردان را مى رُبايند ، يا به معناى زنانى است كه روسرى و مقنعه خود را كج مى كنند و تا نيمه سر را مى پوشانند ، يا به اين معناست كه بَزَك كرده ، با زر و زيور بيرون مى آيند و خود را به نمايش مى گذارند. واژه «مميلات» ، يعنى زنانى كه به ديگر زنان ياد مى دهند كه [در بدحجابى] مانند آنها رفتار كنند ، يا به اين معناست كه با تبختر و كرشمه ، راه مى روند. همچنين ، بنا به قولى: «مائلات» ، يعنى زنانى كه مانند بدكاره ها، موهاى خود را شانه و آرايش مى كنند و «مميلات» ، زنانى هستند كه ديگران را اين گونه آرايش و بَزَك مى كنند (لسان العرب : ذيل «مائلات») .

ص: 416

عنه صلى الله عليه و آله : النَّميمَةُ وَالشَّتيمَةُ وَالحَمِيَّةُ فِي النّارِ ، ولا يَجتَمِعن في صَدرِ مُؤمِنٍ . (1) الإمام عليّ عليه السلام : المَكرُ وَالخَديعَةُ وَالغَدرُ فِي النّارِ . (2) عنه عليه السلام : لَولا أنَّ المَكرَ وَالخَديعَةَ فِي النّارِ لَكُنتُ أمكَرَ النّاسِ . (3) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ الشَّكَّ وَالمَعصِيَةَ فِي النّارِ ، لَيسا مِنّا ولا إلَينا . (4) عنه عليه السلام : مَن وَعَظَهُ اللّه ُ بِخَيرٍ فَقَبِلَ بِالبُشرى فَلَهُ البُشرى ، ومَن لَم يَقبَل فَالنّارُ لَهُ أحرى . (5) الاُصول الستّة عشر عن زيد النرسي عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَأَلَهُ بَعضُ أصحابِنا عَن طَلَبِ الصَّيدِ وقالَ لَهُ : إنّي رَجُلٌ ألَهو بِطَلَبِ الصَّيدِ وضَربِ الصَّوالِجِ (6) ، وألَهو بِلَعِبِ الشِّطرَنجِ . قالَ : فَقالَ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام . . . وأمّا ضَربُكَ بِالصَّوالِجِ ، فَإِنَّ الشَّيطانَ مَعَكَ يَركُضُ وَالمَلائِكَةَ تَنفِرُ عَنكَ ، وإن أصابَكَ شَيءٌ لَم تُؤجَر ، ومَن عَثَرَ بِهِ دابَّتُهُ فَماتَ دَخَلَ النّارُ . (7) .


1- .المعجم الكبير : ج 12 ص 341 ح 13615 عن عبد اللّه بن عمر ، الفردوس : ج 4 ص 307 ح 6899 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 3 ص 655 ح 8352 .
2- .الاختصاص : ص 150 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 50 ح 194 عن الحسين بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام ، تحف العقول : ص 154 وليس فيهما «والغدر» ، بحار الأنوار : ج 40 ص 105 ح 117 ؛ مسند الشاميّين : ج 3 ص 304 ح 2336 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 1 ص 370 ح 381 كلاهما عن أبي هريرة عنه صلى الله عليه و آله ، مسند الشهاب : ج 1 ص 175 ح 254 عن عبد اللّه عنه صلى الله عليه و آله وليس فيها «والغدر» .
3- .الكافي : ج 2 ص 336 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 320 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 109 ح 16 وراجع : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 50 ح 194 و المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 650 ح 8795 .
4- .الكافي : ج 2 ص 400 ح 5 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 573 ح 4959 ، ثواب الأعمال : ص 308 ح 1 كلّها عن بكر بن محمّد الأزدي ، المحاسن : ج 1 ص 388 ح 863 ، قرب الإسناد : ص 35 ح 112 كلاهما عن بكر بن محمّد الأزدي عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 70 ص 54 ح 21 .
5- .كنز الفوائد : ج 1 ص 351 عن جعفر بن قرظ ، بحار الأنوار : ج 71 ص 328 ح 26 .
6- .الصَّولَجانُ : عصا يُعطَفُ طَرَفُها يُضرَبُ بِها الكُرَةُ على الدوابِّ (لسان العرب : ج 2 ص 310 «صلج») .
7- .الاُصول الستة عشر : ص 198 ح 172 ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 284 نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 356 ح 22 .

ص: 417

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخن چينى و دشنامگويى و تعصّب ، در آتش اند . اينها در سينه هيچ مؤمنى جاى نمى گيرند. امام على عليه السلام : نيرنگ و فريب و پيمان شكنى ، در آتش اند.3140.مصباح المتهجّد عن أبي محمّد عبد اللّه بن محمّد ال امام على عليه السلام : اگر نبود كه نيرنگ و فريب در آتش اند، بى گمان ، نيرنگبازترينِ مردم بودم.3139.الإمام العسكري عليه السلام : امام صادق عليه السلام : شك و نافرمانى [از خدا] ، در آتش اند . اين دو ، از ما نيستند و به ما راه ندارند.3138.عنه عليه السلام ( _ فِي الزِّيارَةِ الجامِعَةِ _ ) امام صادق عليه السلام : كسى كه خداوند ، او را پندى نيكو دهد و او شادمانه بپذيرد ، خوشا به حالش ! و كسى كه نپذيرد، آتش براى او سزاوارتر است.3137.الإمام الهادي عليه السلام : الاُصول الستّة عشر _ به نقل از زيد نَرْسى _ : يكى از شيعيان ، از امام صادق عليه السلام در باره شكار پرسيد و گفت : من سرگرمى ام ، شكار و چوگان زدن و شطرنج بازى است .

امام صادق عليه السلام فرمود: «... تو را چه به چوگان زدن؛ چرا كه [وقتى در چوگانگاه مى دَوى ،] شيطان ، با تو مى دَوَد و فرشتگان ، از تو مى گريزند، و اگر [در آن حال ]آسيبى به تو برسد ، اجرى نخواهى داشت و كسى كه [در ميدان بازى چوگان] از اسب به زير بيفتد و بميرد ، به آتش [دوزخ ]مى رود» . .

ص: 418

3136.الإمام الجواد عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ مِن خَلائِقِ أهلِ النّارِ : الكِبرُ ، وَالعُجبُ ، وسوءُ الخُلُقِ . (1)3135.قرب الإسناد عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُحجَبونَ عَلَى النّارِ : المَنّانُ ، وعاقُّ والِدِهِ ، ومُدمِنُ الخَمرِ . (2)3134.الإمام الرضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ يَدخُلونَ النّارَ : رَجُلٌ قاتَلَ لِلدُّنيا ، وعالِمٌ أرادَ أن يُذكَرَ لا يَحتَسِبُ عِلمَهُ ، ورَجُلٌ وُسِّعَ عَلَيهِ فَجادَ بِهِ فِي الثَّناءِ وذِكرِ الدُّنيا . (3)3133.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تُكَلِّمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةً : أميرا ، وقارِئا ، وذا ثَروَةٍ مِنَ المالِ ؛ فَتَقولُ لِلأَميرِ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ سُلطاناً فَلَم يَعدِل ! فَتَزدَرِدُهُ (4) كَما يَزدَرِدُ الطَّيرُ حَبَّ السِّمسِمِ . وتَقولُ لِلقارِىِ?: يا مَن تَزَيَّنَ لِلنّاسِ وبارَزَ اللّه َ بِالمَعاصي ! فَتَزدَرِدُهُ . وتَقولُ لِلغَنِىِّ : يا مَن وَهَبَ اللّه ُ لَهُ دُنيا كَثيرَةً واسِعَةً فَيضا ، وسَأَلَهُ الحَقيرُ اليَسيرَ قَرضا ، فَأَبى إلّا بُخلاً ! فَتَزدَرِدُهُ . (5)3132.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ ولا يَنظُرُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : شَيخٌ زانٍ ، ومَلِكٌ جَبّارٌ ، ومُقِلٌّ مُختالٌ . (6)3131.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : مُعَلِّمُ الكُتّابِ يُكَلِّفُ اليَتيمَ ما لا يُطيقُ ، وسائِلٌ يَسأَلُ وهُوَ مُستَغنٍ عَنِ السُّؤالِ ، ورَجُلٌ قَعَدَ عِندَ

السُّلطانِ يَتَكَلَّمُ بِهَوَى السُّلطانِ . (7) .


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 121 .
2- .كنز العمّال : ج 16 ص 31 ح 43805 نقلاً عن رستة في الإيمان عن أبي هريرة وراجع : الجعفريّات : ص 187 و النوادر للراوندي : ص 92 ح 32 .
3- .الفردوس : ج 2 ص 100 ح 2531 عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 16 ص 58 ح 43931 .
4- .زَرِدَ الرجُلُ اللُّقمَةَ : ابتلَعَها ، وازدَرَدَها مثلُه (المصباح المنير : ص 252 «زرد») .
5- .الخصال : ص 111 ح 84 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 179 ح 8 .
6- .الكافي : ج 2 ص 311 ح 14 ، ثواب الأعمال : ص 265 ح 12 ، الاُصول الستة عشر : ص 27 كلّها عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 21 ح 4982 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 344 ح 39 ؛ صحيح مسلم : ج 1 ص 102 ح 172 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 525 ح 10231 ، مسند ابن راهويه : ج 1 ص 243 ح 201 كلّها عن أبي هريرة وفيهما «كذاب وعائل مستكبر» بدل «جبار ومقل مختال» ، كنز العمال : ج 16 ص 59 ح 43935 .
7- .كنز العمّال : ج 16 ص 60 ح 43938 نقلاً عن الرافعي عن ابن عبّاس .

ص: 419

3130.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت ، از خصلت هاى دوزخيان است: تكبّر، خودپسندى، و بداخلاقى .3129.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه چيزى مانع رسيدن آتش به آنها نمى شود: سخن چين، نافرمانِ از پدر، و باده گسار.3128.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه نفر به آتش مى روند : مردى كه براى دنيا بجنگد ؛ عالِمى كه در پىِ نام باشد و دانش او براى خدا نباشد ؛ و مردى كه به او مال و ثروت داده شده است و او ، آن را براى ستوده شدن و كسب آوازه در دنيا ، بذل و بخشش كند.3127.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، آتش با سه نفر سخن مى گويد: فرمان روا، قارى قرآن، و شخص ثروتمند. به فرمان روا مى گويد: «اى آن كه خداوند به او حكومت بخشيد ؛ امّا دادگرى نكرد !» . سپس او را مانند دانه كُنجدى كه پرنده مى بلعد، فرو مى بلعد.

و به قارى قرآن مى گويد: «اى آن كه خود را در نظر مردم آراست ؛ امّا با گناهان ، به جنگ خدا رفت !» . سپس ، او را نيز فرو مى بلعد.

و به ثروتمند مى گويد: «اى آن كه خداوند ، به او دنياى بسيار ، فراخ و سرشارى بخشيد ؛ امّا نادار ، اندكى از او قرض خواست ، ليكن بخل ورزيد و به او نداد !» . آن گاه ، او را هم فرو مى بلعد.3126.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و به آنها نمى نگرد و بر خوبى آنان ، گواهى نمى دهد (1) و برايشان عذابى دردناك است : پيرمرد زناكار، پادشاه گردن فراز و نادارِ متكبّر.3125.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و بر خوبى آنان ، گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : معلّم مكتب خانه اى كه به بچّه يتيم ، بيش از توانش تكليف دهد ؛ مردى كه نيازى به درخواست از ديگران

ندارد و درخواست كند ؛ و مردى كه نزد سلطان بنشيند و به دلخواه او سخن بگويد . .


1- .عبارت «لايزكّيهم» كه در متن عربى حديث آمده ، يعنى : آنها را از پليدى گناهان ، پاك نمى كند ، يا به پاكى نمى ستايد و بر پاكى آنها گواهى نمى دهد و تأييدشان نمى كند.

ص: 420

3124.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : رَجُلٌ عَلى فَضلِ ماءٍ بِالطَّريقِ يَمنَعُ مِنهُ ابنَ السَّبيلِ ، ورَجُلٌ بايَعَ إماما لا يُبايِعُهُ إلّا لِدُنياه ؛ إن أعطاهُ ما يُريدُ وَفى لَهُ وإلّا لَم يَفِ لَهُ ، ورَجُلٌ بايَعَ رَجُلاً بِسِلعَةٍ بَعدَ العَصرِ ، فَحَلَفَ بِاللّه ِ لَقَد اُعطِيَ بِها كَذا وكَذا ، فَصَدَّقَهُ ، فَأَخَذَها ولَم يُعطَ بِها . (1)3123.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : اَلمُرخي ذَيلَهُ مِنَ العَظَمَةِ ، وَالمُزَكّي سِلعَتَهُ بِالكَذِبِ ، ورَجُلٌ استَقبَلَكَ بِنورِ صَدرِهِ (2) فَيُواري وقَلبُهُ مُمتَلِى ءٌ غِشّا . (3)3122.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم عن أبي ذر عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ، ولا يَنظُرُ إلَيهِم ، ولا يُزَكّيهِم ، ولَهُم عَذابٌ أليمٌ . قالَ : فَقَرَأَها رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ثَلاثَ مِرارٍ . قالَ أبوذَرٍّ : خابوا وخَسِروا ! مَن هُم يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : المُسبِلُ ، وَالمَنّانُ ، وَالمُنَفِّقُ سِلعَتَهُ بِالحَلفِ الكاذِبِ . (4) .


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2637 ح 6786 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 103 ح 173 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 744 ح 2207 و ص 958 ح 2870 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 59 ح 7446 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 59 ح 43934 ؛ الخصال : ص 107 ح 70 عن أبي هريرة ، مسند زيد : ص 275 عن الإمام زين العابدين عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 17 ح 20 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 185 ح 2 .
2- .في تفسير العيّاشي : «بودّ صدره» .
3- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 243 ح 720 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 179 ح 69 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 75 ص 211 ح 6 .
4- .صحيح مسلم : ج 1 ص 102 ح 171 ، سنن أبي داود : ج 4 ص 57 ح 4087 ، سنن الترمذي : ج 3 ص 516 ح 1211 ، سنن النسائي : ج 5 ص 81 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 745 ح 2208 ، كنز العمّال : ج 16 ص 33 ح 43815 ؛ الخصال : ص 184 ح 253 ، مجمع البيان : ج 2 ص 779 ، تفسير العياشي : ج 1 ص 179 ح 70 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 96 ص 141 ح 6 .

ص: 421

3121.تهذيب الأحكام عن عبيد اللّه الحلبي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : مردى كه در راه [عبور مردم ، چاه] آبى داشته باشد و اجازه ندهد كه در راه ماندگان ، از اضافه آن آب (1) ، استفاده كنند ؛ و مردى كه با پيشوايى بيعت كند و بيعت او ، جز براى دنيايش نباشد ، به طورى كه اگر آنچه را مى خواهد ، به او بدهد ، به بيعتش با او وفا كند ، و گر نه وفا نكند ؛ و مردى كه بعد از ظهر ، كالايى را به مردى بفروشد و سوگند بخورد كه [صبحْ] آن را به فلان و بَهمان مبلغ خريده است ، و خريدار هم قبول كند و كالا را بخرد ، در حالى كه دروغ گفته باشد .3120.جمال الاُسبوع عن حريز : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى آنها گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : كسى كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه برود ؛ كسى كه از كالاى خود ، به دروغ ، تعريف كند ؛ و مردى كه در روى تو اظهار يك رنگى كند و پشتِ سر ، دلش آكَنده از ناخالصى [نسبت به تو] باشد .3119.عنه عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو ذر _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سه مرتبه فرمود : «سه دسته اند كه خداوند ، در روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است» .

گفت_[_م] ذر گفت: چه نگون بخت و زيانكارند! اينان ، چه كسانى هستند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود: «آن كه از روى تكبّر ، دامن كشان راه برود ؛ آن كه منّت بگذارد ؛ و آن كه كالاى خود را با سوگند دروغ خوردن ، تبليغ كند» . .


1- .يعنى آبِ مازاد بر نياز صاحبِ چاه .

ص: 422

3118.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ عُنُقٌ مِنَ النّارِ يَتَكَلَّمُ يَقولُ : وُكِّلتُ اليَومَ بِثَلاثَةٍ : بِكُلِّ جَبّارٍ ، وبِمَن جَعَلَ مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وبِمَن قَتَلَ نَفسا بِغَيرِ نَفسٍ . فَيَنطَوي عَلَيهِم فَيَقذِفُهُم في غَمَراتِ جَهَنَّمَ . (1)3117.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَخرُجُ عُنُقٌ مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ ، لَها عَينانِ تُبصِرانِ ، وأُذُنانِ تَسمَعانِ ، ولِسانٌ يَنطِقُ ، يَقولُ : إنّي وُكِّلتُ بِثَلاثَةٍ : بِكُلِّ جَبّارٍ عنيدٍ ، وبِكُلِّ مَن دَعا مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وبِالمُصَوِّرينَ . (2)3116.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : المُدخِلُ فينا مَن لَيسَ مِنّا ، وَالمُخرِجُ مِنّا مَن هُوَ مِنّا ، وَالقائِلُ إنَّ لَهُما فِي الإِسلامِ نَصيبا ؛ أعني هذَينِ الصِّنفَينِ . (3)3115.عنه عليه السلام ( _ في فَضلِ الصَّلاةِ عَلَى النَّبيِّ وآلِهِ عليهم ) الإمام الصادق عليه السلام : ثَلاثٌ إذا كُنَّ فِي الرَّجُلِ فَلا تَحَرَّج أن تَقولَ إنَّهُ في جَهَنَّمَ : الجَفاءُ ، وَالجُبنُ ، وَالبُخلُ . وثَلاثٌ إذا كُنَّ فِي المَرأَةِ فَلا تَحَرَّج أن تَقولَ إنَّها في جَهَنَّمَ : البَذاءُ (4) ، وَالخُيَلاءُ (5) ، وَالفَجرُ (6) . (7)3114.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ يُدخِلُهُمُ اللّه ُ النّارَ بِغَيرِ حِسابٍ . . . إمامٌ جائِرٌ ، وتاجِرٌ كَذوبٌ ، وشَيخٌ زانٍ . (8) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 80 ح 11354 ، البعث والنشور : ص 294 ح 525 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 50 ح 1141 ، المصّنف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 95 ح 25 وليس فيها «وبمن قتل نفسا بغير نفس» ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 103 ح 318 نحوه وكلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 16 ص 66 ح 43960 .
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 701 ح 2574 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 235 ح 8438 ، البعث والنشور : ص 293 ح 524 ، شعب الإيمان : ج 5 ص 190 ح 6317 كلّها عن أبي هريرة .
3- .عيون المعجزات : ص 73 عن أبي خالد كنكر الكابلي ، بحار الأنوار : ج 46 ص 103 ح 92 .
4- .البَذَاء : المُباذاة وهي المفاحشة (النهاية : ج 1 ص 110 «بذأ») .
5- .الخُيلاء _ بالضمّ والكسر _ : الكِبْر والعُجْب (النهاية : ج 2 ص 93 «خيل») .
6- .في بحار الأنوار : «والفَخرُ» بدل «والفجر» .
7- .الخصال : ص 159 ح 204 عن العلاء بن فضيل ، أعلام الدين : ص 134 عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه صدره إلى «... والبخل» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 306 ح 31 وراجع : المحاسن : ج 1 ص 215 ح 392 .
8- .الخصال : ص 80 ح 1 عن عجلان ، عيون الحكم والمواعظ : ص 212 ح 4237 عن الإمام علي عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 337 ح 5 .

ص: 423

3113.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تنوره اى از آتش بيرون مى آيد و حرف مى زند و مى گويد: «امروز ، من بر سه كس گماشته شده ام: بر هر متكبّرى ؛ بر هر آن كس كه خدايى ديگر را شريك خداوند ، قرار داده است ؛ و بر كسى كه انسانى را بدون آن كه مستحقّ قصاص باشد ، كُشته است» . آن گاه ، بر آنان مى پيچد و آنها را در گرداب هاى جهنّم ، فرو مى افكند .3112.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، تنوره اى از آتش بيرون مى آيد كه داراى دو چشمى است كه مى بينند ، و دو گوشى كه مى شنوند ، و زبانى كه حرف مى زند . مى گويد: من ، بر سه كس گماشته شده ام: بر هر متكبّرِ سركشى ؛ و بر هر كسى كه خدايى ديگر را شريك خداوند ، قرار داده است ؛ و بر صورتگران .3111.عنه عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، روز قيامت به آنان نظر نمى اندازد و بر پاك بودنشان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است: آن كه كسى را كه از ما نيست ، در زمره ما در بياورد ؛ آن كه كسى را كه از ماست ، از زمره ما خارج سازد ؛ و آن كه بگويد كه اين دو ، از اسلام ، بهره اى دارند (يعنى اين دو دسته [ى پيش گفته]) .3110.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه خصلت است كه هر گاه در مردى وجود داشته باشد ، باك مدار و بگو كه او در جهنّم است: بى انصافى ، ترسويى ، و بخل . و سه خصلت است كه هر گاه در زنى وجود داشته باشد ، باك مدار و بگو كه او در جهنّم است: بدزبانى، تكبّر، و هَرزِگى .3109.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه گروه اند كه خداوند ، آنان را بدون حسابرسى به آتش مى بَرَد : ...

پيشواى ستمگر ( / منحرف)، تاجر دروغگو، و پيرمرد زناكار. .

ص: 424

3108.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : مَنِ ادَّعى إمامَةً مِنَ اللّه ِ لَيسَت لَهُ ، ومَن جَحَدَ إماما مِنَ اللّه ِ ، ومَن زَعَمَ أنَّ لَهُما فِي الإِسلامِ نَصيبا . (1)3107.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : الشَّيخُ الزّاني ، وَالدَّيّوثُ ، وَالمَرأَةُ توطِئُ فِراشَ زَوجِها . (2)3106.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : الدَّيّوثُ مِنَ الرِّجالِ ، وَالفاحِشُ المُتَفَحِّشُ ، وَالَّذي يَسأَلُ النّاسَ وفي يَدِهِ ظَهرُ غِنىً . (3)3105.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يَنظُرُ إلَيهِم ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ : النّاتِفُ شَيبَهُ ، وَالنّاكِحُ نَفسَهُ ، وَالمَنكوحُ في دُبُرِهِ . (4)3104.عنه عليه السلام : مسند ابن حنبل عن معاذ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ للّه ِِ تَبارَكَ وتَعالى عِبادا لا يُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولا يَنظُرُ إلَيهِم . قيلَ لَهُ : مَن اُولئِكَ يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : مُتَبَرٍّ مِن والِدَيهِ راغِبٌ عَنهُما ، ومُتَبَرٍّ مِن وَلَدِهِ ، ورَجُلٌ أنعَمَ عَلَيهِ قَومٌ فَكَفَرَ نِعمَتَهُم وتَبَرَّأَ مِنهُم . (5) .


1- .الكافي : ج 1 ص 374 ح 12 وص 373 ح 4 ، الغيبة للنعماني : ص 112 ح 3 كلّها عن ابن أبي يعفور ، تفسير العياشي : ج 1 ص 178 ح 64 و 65 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، تحف العقول : ص 329 والأربعة الأخيرة نحوه ، الخصال : ص 106 ح 69 عن أبي مالك الجهمي ، بحار الأنوار : ج 7 ص 212 ح 113 .
2- .الكافي : ج 5 ص 537 ح 7 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 21 ح 4983 ، ثواب الأعمال : ص 312 ح 5 نحوه وكلّها عن محمّد بن مسلم ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 448 ح 1570 ، وسائل الشيعة : ج 14 ص 175 ح 25522 .
3- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 178 ح 67 عن محمّد الحلبي ، بحار الأنوار : ج 79 ص 112 ح 9 .
4- .الخصال : ص 106 ح 68 عن أبي بصير ، روضة الواعظين : ص 520 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 106 ح 1 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 312 ح 15636 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 195 ح 437 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 196 ح 7887 ، كنز العمّال : ج 16 ص 51 ح 42891 نقلاً عن الخرائطي في مساوئ الأخلاق .

ص: 425

3103.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه نفرند كه خداوند در روز قيامت به آنان نمى نگرد و بر خوبىِ آنان ، گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: كسى كه ادّعا كند كه پيشواى الهى است و نباشد ؛ كسى كه پيشواى الهى را انكار كند ؛ و كسى كه معتقد باشد كه اين دو كس (مدّعى دروغين و منكر پيشواى الهى) ، بهره اى از اسلام دارند.3102.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: پيرمرد زناكار، مرد بى غيرت، و زنى كه به شوهرش خيانت كند.3101.الإمام الصادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه گروه اند كه خداوند ، روز قيامت به آنان نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان ، عذابى دردناك است: مردان بى غيرت، ناسزاگوىِ بددهن (/ دشنامگوىِ دشنام پذير) (1) ، و كسى كه بى نياز است و با اين حال ، از مردم ، درخواست مى كند .3100.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : سه كس اند كه خداوند ، در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و به آنها نمى نگرد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و برايشان عذابى دردناك است : كسى كه موى سپيد خود را بچيند ، كسى كه خودارضايى كند، و كسى كه لواط دهد .3099.عنه عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از معاذ _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «همانا خداوند _ تبارك و تعالى _ بندگانى دارد كه در روز قيامت ، با آنان سخن نمى گويد و بر پاكى شان گواهى نمى دهد و به آنان ، نگاه نمى اندازد» .

گفته شد : آنان ، چه كسانى اند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود: «كسى كه از پدر و مادرش بيزارى بجويد و از آنان ، روى بگردانَد ؛ كسى كه از فرزندش بيزارى بجويد ؛ و مردى كه قومى به او نيكى كنند و او نسبت به آنان ، ناسپاسى كند و از آنها بيزارى بجويد» . .


1- .يعنى :كسى كه باكى ندارد كه به ديگران فحّاشى كند يا فحّاشى بشنود .

ص: 426

3098.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ بِأَخيهِ المُسلِمِ أكلَةً أطعَمَهُ اللّه ُ مِثلَها مِن نارٍ ، ومَن لَبَسَ بِأَخيهِ المُسلِمِ ثَوبا ألبَسَهُ اللّه ُ ثَوبا مِثلَهُ مِنَ النّارِ ، ومَن قامَ بِأَخيهِ المُسلِمِ رِياءً وسُمعَةً أقامَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مَقامَ رِياءٍ وسُمعَةٍ . (1)3097.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : ألا وإنَّ الغَدرَ وَالفُجورَ وَالخِيانَةَ فِي النّارِ . (2)3096.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ حَقٌّ عَلَى اللّه ِ أن لا يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ ولا يُذيقَهُم نَعيمَها : مُدمِنُ الخَمرِ ، وآكِلُ الرِّبا ، وآكِلُ مالِ اليَتيمِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالعاقُّ لِوالِدَيهِ . (3)3095.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ يُصلَبونَ عَلى شَفيرِ جَهَنَّمَ : الجائِرُ في حُكمِهِ ، وَالمُعتَدي عَلى رَعِيَّتِهِ ، وَالمُكَذِّبُ بِالقَدَرِ ، وباغِضُ آلِ مُحَمَّدٍ . (4)3094.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أهلَ بَيتي ، وعَلى مَن قاتَلَهُم ، وعَلَى المُعينِ عَلَيهِم ، وعَلى مَن سَبَّهُم ، «أُوْلَ_ائِكَ لَا خَلَ_قَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ » (5) . (6)3093.الإمام الحسين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ يَومَ عَرَفَةَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : خَمسٌ لَيسَ لَهُنَّ كَفّارَةٌ : الشِّركُ بِاللّه ِ عز و جل ، وقَتلُ النَّفسِ بِغَيرِ حَقٍّ ، أو نَهبُ

مُؤمِنٍ ، أوِ الفِرارُ يَومَ الزَّحفِ ، أو يَمينٌ صابِرَةٌ يَقتَطِعُ بِها مالاً بِغَيرِ حَقٍّ . (7) .


1- .المصنف لعبد الرزاق : ج 11 ص 458 ح 21000 ، الزهد لابن المبارك : ص 246 ح 707 كلاهما عن الحسن ، تاريخ دمشق : ج 63 ص 55 ح 12934 ، تهذيب الكمال : ج 30 ص 459 كلاهما عن المستورد وكلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 592 ح 8055 .
2- .الكافي : ج 2 ص 338 ح 6 عن الأصبغ بن نباتة ، بحار الأنوار : ج 41 ص 129 ح 38 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 43 ح 2260 ، شعب الايمان : ج 4 ص 397 ح 5530 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 67 ح 43966 .
4- .. ميزان الاعتدال : ج 4 ص 156 ح 8691 عن معمر بن بُرَيْك .
5- .آل عمران : 77 .
6- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 34 ح 65 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 99 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 164 ح 272 عن داود بن سليمان الغازي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كشف الغمّة : ج 2 ص 15 عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 27 ص 222 ح 10 .
7- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 286 ح 8745 ، مسند الشاميّين : ج 2 ص 200 ح 1184 ، الفردوس : ج 2 ص 197 ح 2977 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 79 ح 44007 ؛ المجازات النبويّة : ص 407 ح 325 .

ص: 427

3092.الإمام الحسن عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ لَهُ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس با بدگويى از برادر مسلمانش [نزد دشمن او] لقمه اى بخورد ، خداوند ، همانند آن را از آتش به او مى خورانَد ؛ و هر كس با بدگويى از برادر مسلمانش جامه اى را بپوشد ، خداوند ، همانند آن ، جامه اى از آتش بر او مى پوشاند ؛ و هر كس با برادر مسلمانش از در رياكارى و شهرت طلبى در آيد ، خداوند در روز قيامت ، او را در مقام ريا و شهرت طلبى بر پا مى دارد.3091.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _ ) امام على عليه السلام : آگاه باشيد كه پيمان شكنى و نافرمانى و خيانت ، در آتش اند !3090.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار كس اند كه بايسته است خداوند ، آنان را به بهشت نبرَد و نعمت هاى آن را به آنان نچشانَد : باده گُسار، رِباخوار، كسى كه مال يتيم را به ناحق بخورد، و كسى كه با پدر و مادرش بدرفتارى كند ( / از فرمان پدر و مادرش سرپيچى كند) .3089.عنها عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار كس اند كه بر كناره جهنّم به دار آويخته مى شوند: آن كه در حكومتش ستم كند، آن كه نسبت به زيردستانش بى انصاف باشد ، آن كه تقدير خداوند را دروغ بشمارد، و آن كه خاندان محمّد را دشمن بدارد.3088.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بهشت بر كسى كه به اهل بيت من ستم كند و بر كسى كه با آنان بجنگد و بر كسى كه عليه آنان يارى و كمك رساند و بر كسى كه ناسزايشان گويد، حرام شده است . «اينان را در آخرت بهره اى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و به ايشان نمى نگرد و پاكشان نمى گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت» .3087.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج چيز است كه برايشان ، كفّاره اى نيست: شرك ورزيدن به خداوند عز و جل ، كُشتن كسى به ناحق ، غارت كردن مؤمنى، گريختن از ميدان جهاد، و

سوگند دروغى كه سوگند خورند ، با آن ، مالى را به ناحق ، از آنِ خود گردانَد . .

ص: 428

3086.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : خَمسَةٌ لا تُطفى نَيرانُهُم ، ولا تَموتُ أبدَانُهُم : رَجُلٌ أشرَكَ ، ورَجُلٌ عَقَّ والِدَيهِ ، ورَجُلٌ سَعى بِأَخيهِ إلَى السُّلطانِ فَقَتَلَهُ ، ورَجُلٌ قَتَلَ نَفسا بِغَيرِ نَفسٍ ، ورَجُلٌ أذنَبَ وحَمَلَ ذَنبَهُ عَلَى اللّه ِ عز و جل . (1)3085.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : خَمسَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولَهُم عَذابٌ أليمٌ ، وهُم : النّائِمونَ عَنِ العَتَماتِ ، وَالغافِلونَ عَنِ الغَدَواتِ ، وَاللّاعِبونَ بِالشّاماتِ ، وَالشّارِبونَ القَهَواتِ ، وَالمُتَفَكِّهونَ بِشَتمِ الآباءِ وَالأُمَّهاتِ . (2)3084.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) صحيح مسلم عن عياض بن حمار : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ ذاتَ يَومٍ في خُطبَتِهِ : . . . «أهلُ النّارِ خَمسَةٌ : الضَّعيفُ الَّذي لا زَبْرَ (3) لَهُ ؛ الَّذينَ هُم فيكُم تَبَعا لا يَتَّبِعونَ أهلاً ولا مالاً ، وَالخائِنُ الَّذي لا يَخفى لَهُ طَمَعٌ وإن دَقَّ إلّا خانَهُ ، ورَجُلٌ لا يُصبِحُ ولا يُمسي إلّا وهُوَ يُخادِعُكَ عَن أهلِكَ ومالِكَ» وذَكَرَ البُخلَ أوِ الكَذِبَ «وَالشِّنظيرُ الفَحّاشُ (4) » . (5)3083.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سِتَّةٌ يَدخُلونَ النّارَ بِلا حِسابٍ : الأُمَراءُ بِالجَورِ ، وَالعَرَبُ بِالعَصَبِيَّةِ ، وَالدَّهاقينُ بِالكِبرِ ، وَالتُّجّارُ بِالكَذِبِ ، وَالفُقَراءُ بِالحَسَدِ ، وَالأَغنِياءُ بِالبُخلِ . (6)3082.الإمام عليّ عليه السلام : منية المريد : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : سِتَّةٌ يَدخُلونَ النّارَ قَبلَ الحِسابِ بِسِتَّةٍ ، قيلَ : يا

رَسولَ اللّه ِ مَن هُم؟ قالَ : الاُمَراءُ بِالجَورِ ، وَالعَرَبُ بِالعَصَبِيَّةِ ، وَالدَّهاقينُ بِالكِبرِ ، وَالتُّجّارُ بِالخِيانَةِ ، وأهلُ الرُّستاقِ (7) بِالجَهالَةِ ، وَالعُلَماءُ بِالحَسَدِ . (8) .


1- .كنز الفوائد : ج 2 ص 47 عن أيّوب بن نوح عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 5 ص 60 ح 112 .
2- .معدن الجواهر : ص 49 ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 307 ح 32170 .
3- .أي لاعقل له يَزْبُره وينهاه عن الإقدام على ما لا ينبغي (النهاية : ج 2 ص 293 «زبر») .
4- .الشِنظير الفحّاش . هو السيّي?الخلق (النهاية : ج 2 ص 504 «شنظر») .
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2198 ح 63 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 157 ح 17491 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 150 ح 20161 ، المعجم الكبير : ج 17 ص 361 ح 992 ، كنز العمّال : ج 16 ص 101 ح 44061 .
6- .الفردوس : ج 2 ص 329 ح 3491 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 87 ح 44030 .
7- .الرُّسْتاق : فارسيّ معرّب ، ويقال : رُزْداق ورُسْداق ؛ وهو السّواد (الصحاح : ج 4 ص 1481 «رستق») .
8- .منية المريد : ص 324 ، جامع الأخبار : ص 392 ح 1093 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 127 ، الخصال : ص 325 ح 14 عن الإمام عليّ عليه السلام ، الاختصاص : ص 234 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله و كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 156 ح 1 .

ص: 429

3081.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج كس اند كه آتش آنها [در دوزخ] خاموش نمى شود و بدن هايشان نمى ميرد: مردى كه شرك بورزد ؛ مردى كه پدر و مادرش را نافرمانى كند ؛ مردى كه از برادرش نزد حكمران ، بدگويى كند و موجب كُشته شدن او شود ؛ مردى كه انسانى را بى گناه بكُشد ؛ و مردى كه گناهى را انجام دهد و آن گناه را به خداوند عز و جلنسبت دهد .3080.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعائِهِ لِلنَّبيِّ صلى الله عليه و آله _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پنج نفرند كه خداوند ، روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و پاكشان نمى شمارد و برايشان ، عذابى دردناك است : خفتگان از شامگاهان، (1) غافلان از صبحگاهان، (2) شمشيربازان، باده نوشان، (3) و كسانى كه تفريحشان فحش دادن به پدران و مادران [يكديگر ]است.3079.البلد الأمين : صحيح مسلم _ به نقل از عياض بن حمار _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در سخنرانى خود فرمود: «... اهل دوزخ ، پنج طايفه اند: ناتوانى كه از خِرد ، بى بهره است ؛ آنان كه در ميان شما خدمتكارند ( / دنباله روند) و در پى [به دست آوردن ]زن و دارايى نيستند ؛ خيانتكارى كه با بُروز كمترين طمعى در او ، دست به خيانت مى زند ؛ مردى كه روز و شب مى كوشد تو را در باره زن و دارايى ات بفريبد».

سپس از بخل يا دروغ نيز ياد كرد [و فرمود :] «و بداخلاقِ ناسزاگو».3078.مسند ابن حنبل عن اُمّ سلمة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شش گروه اند كه بدون حسابرسى به آتش مى روند: فرمان روايان ، به سبب ستم كردن ؛ عرب ، به سبب عصبيّت ؛ مَلّاكان ، به سبب تكبّر ؛ بازاريان ، به سبب دروغگويى، تهى دستان ، به سبب حسادت ؛ و توانگران ، به سبب بخل .3077.الإمام الرضا عليه السلام : منية المريد: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «شش گروه اند كه به سبب شش [خصلت]، پيش از حسابرسى به آتش مى روند» .

گفته شد: اى پيامبر خدا ! آنان ، چه كسانى هستند؟

فرمود: «فرمان روايان ، به سبب ستم كردن ؛ عرب به سبب عصبيّت ؛ ملّاكان ، به سبب تكبّر، بازاريان ، به سبب خيانت ؛ روستائيان ، به سبب نادانى ؛ و عالمان ، به سبب حسادت» . .


1- .عبارت «نام عن الشى ء» ، يعنى از فلان چيز ، غافل شد و «عتمات» ، به معناى نماز عشا يا خفتن است و «النّائِمونَ عَنِ العَتَمات» كه در متن حديث آمده ؛ يعنى : كسانى كه از نماز عشا غافل شوند و بخوابند.
2- .واژه «غدوات» كه در متن عربى حديث آمده ، به از طلوع سپيده تا طلوع خورشيد مى گويند و در اين جا ، مقصود ، نماز صبح است .
3- .واژه «قهوات» كه در متن عربى حديث آمده ، جمع «قهوه» ، يكى از نام هاى شراب است. بعضى گفته اند كه مراد ، همان نوشيدن قهوه است، به قرينه آن كه در روايتى ديگر ، اين چيزها از پديده هاى آخر زمان برشمرده شده است.

ص: 430

3076.عنه عليه السلام ( _ فيما يُقالُ عِندَ الاُسطُوانَةِ الخامِسَةِ مِن ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سَبعَةٌ لا يَنظُرُ اللّه ُ عز و جل إلَيهِم يَومَ القِيامَةِ ولا يُزَكّيهِم ولا يَجمَعُهُم مَعَ العالَمينَ ، يُدخِلُهُمُ النّارَ أوَّلَ الدّاخِلينَ إلّا أن يَتوبوا ، إلّا أن يَتوبوا ، إلّا أن يَتوبوا ، فَمَن تابَ تابَ اللّه ُ عَلَيهِ : النّاكِحُ يَدَهُ ، وَالفاعِلُ ، وَالمَفعولُ بِهِ ، وَالمُدمِنُ بِالخَمرِ ، وَالضّارِبُ أبَوَيهِ حَتّى يَستَغيثا ، وَالمُؤذي جيرانَهُ حَتّى يَلعَنوهُ ، وَالنّاكِحُ حَليلَةَ جارِهِ . (1)3075.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في دُعاءِ اُمِّ داوودَ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في ذِكرِ مُساءَلَةِ المَلَكَينِ فِي القَبرِ _ : يابنَ آدَمَ ! ... ألا وإنَّ أوَّلَ ما يَسأَلانِكَ عَن رَبِّكَ الَّذي كُنتَ تَعَبُدُهُ ، وعَن نَبِيِّكَ الَّذي اُرسِلَ إلَيكَ ، وعَن دينِكَ الَّذي كُنتَ تَدينُ بِهِ ، وعَن كِتابِكَ الَّذي كُنتَ تَتَلوهُ ، وعَن إمامِكَ الَّذي كُنتَ تَتَوَلّاهُ ، ثُمَّ عَن عُمُرِكَ فيما كُنتَ أفنَيتَهُ ، ومالِكَ مِن أينَ اكتَسَبتَهُ وفيما أنتَ أنفَقتَهُ ؛ فَخُذ حِذرَكَ ، وَانظُر لِنَفسِكَ ، وأعِدَّ الجَوابَ قَبلَ الاِمتِحانِ وَالمُسائَلَةِ وَالاِختِبارِ .

فَإِن تَكُ مُؤمِنا عارِفا بِدينِكَ مُتَّبِعا لِلصّادِقينَ مُوالِيا لِأَولِياءِ اللّه ِ ؛ لَقّاكَ اللّه ُ حُجَّتَكَ ، وأنطَقَ لِسانَكَ بِالصَّوابِ ، وأحسَنتَ الجَوابَ ، وبُشِّرتَ بِالرِّضوانِ وَالجَّنَةِ مِنَ اللّه ِ عز و جل ، وَاستَقبَلَتكَ المَلائِكَةُ بِالرَّوحِ وَالرَّيحانِ . وإن لَم تَكُن كَذلِكَ ؛ تَلَجلَجَ لِسانُكَ ، ودَحَضَت حُجَّتُكَ ، وعَييتَ عَنِ الجَوابِ ، وبُشِّرتَ بِالنّارِ ، وَاستَقبَلَتكَ مَلائِكَةُ العَذابِ بِنُزُلٍ مِن حَميمٍ وتَصلِيَةِ جَحيمٍ . (2) .


1- .شعب الإيمان : ج 4 ص 378 ح 5470 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 458 كلاهما عن أنس ، الفردوس : ج 2 ص 332 ح 3497 عن أنس وابن عمر ، كنز العمّال : ج 16 ص 90 ح 44040 .
2- .الكافي : ج 8 ص 73 ح 29 ، الأمالي للصدوق : ص 593 ح 822 ، أعلام الدين : ص 223 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 47 كلّها عن سعيد بن المسيب ، تحف العقول : ص 249 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 223 ح 24 .

ص: 431

3074.الأمالي عن معاوية بن عمّار : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هفت نفرند كه خداوند عز و جل ، روز قيامت ، به آنان نمى نگرد و پاكشان نمى شمارد و با ديگر مردمان ، گِردشان نمى آورد ؛ بلكه نخستين كسانى هستند كه آنان را به آتش در مى آورد ، مگر آن كه توبه كنند، مگر آن كه توبه كنند ، مگر آن كه توبه كنند ؛ و آن كه توبه كند ، خداوند ، توبه اش را مى پذيرد: كسى كه خودارضايى كند ؛ آن كه لواط كند ؛ آن كه لواط بدهد ؛ باده گسار ؛ و كسى كه پدر و مادرش را بزند ، چندان كه كمك بطلبند ؛ كسى كه همسايگانش را بيازارد تا جايى كه او را لعنت كنند ؛ و كسى كه با ناموس همسايه اش زنا كند.3041.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : اى انسان ! ... بدان! نخستين چيزى كه آن دو (نكير و منكر) از تو مى پرسند ، در باره پروردگار توست كه او را مى پرستيده اى، و در باره پيامبر توست كه برايت فرستاده شده، و در باره دين توست كه بِدان باور داشته اى، و در باره كتاب توست كه آن را تلاوت مى كرده اى ، و در باره امام توست كه از او پيروى مى كرده اى ، و سپس عمرت كه آن را چگونه صرف كرده اى، و دارايى ات كه از كجا به دستش آورده اى و در چه راهى خرج كرده اى. پس، به هوش باش و براى خودت ، فكرى كن و پيش از شروع امتحان و پرسش و آزمون، پاسخى آماده ساز، كه اگر مؤمن و به دينت ، آشنا و دنباله رو راستگويان ، و پيرو و دوستدار اولياى خدا بودى ، خداوند ، حجّتت را به تو تلقين مى كند و زبانت را به حقيقت ، گويا مى سازد و پاسخ نيكو و درست مى دهى و از جانب خداوند عز و جلبه تو ، نويد خشنودى و بهشت ، داده مى شود و فرشتگان ، با شادى و خوشى از تو استقبال مى كنند ؛ و اگر نه چنان بودى، زبانت به لكنت مى افتد و حجّتت باطل مى گردد و از پاسخ دادن ، در مى مانى و تو را به آتش ، نويد مى دهند و فرشتگان عذاب ، با آب جوشان به استقبالت مى آيند و به سوى دوزخ مى كشانند. .

ص: 432

الفَصلُ الحادي عشر: مَوانِعُ دُخولِ النّارِ11 / 1الإيمانُالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» . (1)

الحديث3021.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ الجَنَّةَ كافِرٌ ، ولا يَدخُلُ النّارَ مُؤمِنٌ . (2)3020.مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن عوف : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَدخُلُ النّارَ أحَدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةِ خَردَلٍ مِن إيمانٍ ، ولا يَدخُلُ الجَنَّةَ أحَدٌ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةِ خَردَلٍ مِن كِبرِياءَ . (3) .


1- .الصف : 10 و 11 .
2- .الفردوس : ج 5 ص 107 ح 7620 عن أبي شريح ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 12 ص 119 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام وفيه «فاسق» بدل «كافر» ، كنزالعمّال : ج 1 ص 84 ح 353 .
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 93 ح 148 ، سنن أبي داود : ج 4 ص 59 ح 4091 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 361 ح 1998 كلّها عن عبداللّه بن مسعود ، كنزالعمّال : ج 3 ص 528 ح 7748 ؛ معاني الأخبار : ص 241 ح 1 عن عبداللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله و ح 3 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 2 ص 141 ح 1 .

ص: 433

فصل يازدهم : موانع رفتن به دوزخ
11 / 1 ايمان

فصل يازدهم : موانع رفتن به دوزخ11 / 1ايمانقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! آيا شما را به داد و ستدى راه نمايى كنم كه از عذابى دردناك ، نجاتتان بخشد؟ به خدا و فرستاده او ، ايمان بياوريد و با مال و جان خود ، در راه خدا جهاد كنيد . اين ، براى شما بهتر است ، اگر بدانيد» .

حديث3013.الإمام الرضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كافرى به بهشت وارد نمى شود، و هيچ مؤمنى به آتش در نمى آيد .3012.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به وزن دانه خَردلى ايمان در دلش باشد ، به آتش [دوزخ ]وارد نمى شود، و كسى كه به اندازه دانه خَردلى تكبّر در دلش باشد ، به بهشت وارد نمى شود.

.

ص: 434

3011.مسند زيد عن أبي خالد : صحيح البخارى عن أنس : إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ومَعاذٌ رَديفُهُ (1) عَلَى الرَّحلِ ، قالَ : يا مَعاذَ بنَ جَبَلٍ ! قالَ : لَبَّيكَ يا رَسولَ اللّه ِ وسَعدَيكَ ، قالَ : يا مَعاذُ ! قالَ : لَبَّيكَ يا رَسولَ اللّه ِ وسَعدَيكَ _ ثَلاثا _ قالَ : ما مِن أحَدٍ شَهِدَ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه ِ صِدقا مِن قَلبِهِ ، إلّا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (2)3010.الإمام الحسن عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ لَمّا عَزَمَ عَلَى الصُّلحِ _ ) سنن ابن ماجة عن ابن عمر : كُنّا مَعَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في بَعضِ غَزَواتِهِ ، فَمَرَّ بِقَومٍ ، فَقالَ : مَنِ القَومُ؟ فَقالوا : نَحنُ المُسلِمونَ ، وَامرَأَةٌ تُحصِبُ (3) تَنّورَها ، ومَعَهَا ابنٌ لَها ، فَإِذَا ارتَفَعَ وَهَجُ التَّنّورِ تَنَحَّت بِهِ ، فَأَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله فَقالَت : أنتَ رَسولُ اللّه ِ؟ قالَ : نَعَم ، قالَت : بِأَبي أنتَ وأُمّي ! ألَيسَ اللّه ُ بِأَرحَمَ الرّاحِمينَ ؟ قالَ : بَلى ، قالَت : أوَلَيسَ اللّه ُ بِأَرحَمَ بِعِبادِهِ مِنَ الاُمِّ بِوَلَدِها ؟ قالَ : بَلى ، قالَت : فَإِنَّ الاُمَّ لا تُلقي وَلَدَها فِي النّارِ!

فَأَكَبَّ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَبكي ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَيها فَقالَ : إنَّ اللّه َ لا يُعَذِّبُ مِن عِبادِهِ إلَا المارِدَ المُتَمَرِّدَ ، الَّذي يَتَمَرَّدُ عَلَى اللّه ِ وأبى أن يَقولَ : لا إلهَ إلَا اللّه ُ . (4)3009.الإمام الصادق عليه السلام : التوحيد عن ابن عبّاس : قالَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ بَشيرا! لا يُعَذِّبُ اللّه ُ بِالنّارِ مُوَحِّدا أبَدا ، وإنَّ أهلَ التَّوحيدِ لَيَشفَعونَ فَيُشَفَّعونَ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أمَرَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى بِقَومٍ ساءَت أعمالُهُم في دارِ الدُّنيا إلَى النّارِ ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ، كَيفَ تُدخِلُنَا النّارَ وقَد كُنّا نُوَحِّدُكَ في دارِ الدُّنيا ؟! وكَيفَ تُحرِقُ بِالنّارِ ألسِنَتَنا وقَد نَطَقَت بِتَوحيدِكَ في دارِ الدُّنيا؟! وكَيفَ تُحرِقُ قُلوبَنا وقَد عَقَدَت عَلى أن لا إلهَ إلّا أنتَ؟! أم كَيفَ تُحرِقُ وُجوهَنا وقَد عَفَّرناها لَكَ فِي التُّرابِ؟! أم كَيفَ تُحرِقُ أيدِيَنا وقَد رَفَعناها بِالدُّعاءِ إلَيكَ؟!

فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : عِبادي ! ساءَت أعمالُكُم في دارِ الدُّنيا ، فَجَزاؤُكُم نارُ جَهَنَّمَ .

فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! عَفوُكَ أعظَمُ أم خَطيئَتُنا؟

فَيَقولُ عز و جل : بَل عَفوي .

فَيَقولونَ : رَحمَتُكَ أوسَعُ أم ذُنوبُنا؟

فَيَقولُ عز و جل : بَل رَحمَتي .

فَيَقولونَ : إقرارُنا بِتَوحيدِكَ أعظَمُ أم ذُنوبُنا؟

فَيَقولُ عز و جل : بَل إقرارُكُم بِتَوحيدي أعظَمُ .

فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! فَليَسِعنا عَفوُكَ ورَحمَتُكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ .

فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : مَلائِكَتي! وعِزَّتي وجَلالي ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِنَ المُقِرّينَ لي بِتَوحيدي ، وأن لا إلهَ غَيري ، وحَقٌّ عَلَيَّ أن لا اُصلِيَ بِالنّارِ أهلَ تَوحيدي ، أدخِلوا عِبادِيَ الجَنَّةَ . (5) .


1- .رَدِفتُه : إذا ركبت خلفه (مجمع البحرين : ج 2 ص 692 «ردف») .
2- .صحيح البخاري : ج 1 ص 60 ح 128 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 61 ح 53 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 146 ح 126 وليس فيهما «صدقا من قلبه» ، كنزالعمّال : ج 1 ص 47 ح 125 .
3- .الحَصَبُ : الحَطَبُ عامّة ، وهي لغة أهل اليمن (تاج العروس : ج 1 ص 426 «حصب») .
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1436 ح 4297 ، الفردوس : ج 1 ص 167 ح 618 وفيه ذيله من «إنّ اللّه لا يعذّب ...» ، كنزالعمّال : ج 1 ص 68 ح 261 .
5- .التوحيد : ص 29 ح 31 ، الأمالي للصدوق : ص 372 ح 469 ، روضة الواعظين : ص 51 ، بحارالأنوار : ج 3 ص 1 ح 1 .

ص: 435

3008.قرب الإسناد عن بكر بن محمّد : صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله به مَعاذ كه در تركِ شتر ايشان نشسته بود، فرمود: «اى مَعاذ بن جَبَل !» .

معاذ گفت: بله ، اى پيامبر خدا ! امر بفرما .

دوباره فرمود: «اى معاذ!» .

معاذ گفت: بله ، اى پيامبر خدا ! در خدمتم .

اين جملات ، سه بار ردّ و بدل شد . بار سوم ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ كس نيست كه از صميم دلش گواهى دهد كه خدايى جز خداى يكتا نيست و محمّد ، فرستاده خداست ، مگر آن كه خداوند ، او را بر آتش ، حرام مى گردانَد» .3007.معاني الأخبار عن أبي حمزة : سنن ابن ماجة _ به نقل از ابن عمر _ : همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به يكى از غزوات ايشان مى رفتيم كه بر مردمانى گذشت. پرسيد: «شما كيستيد؟» .

گفتند: ما مسلمانيم . زنى مشغول هيزم كردن به تنورش بود و پسربچّه اى با خود داشت. شعله تنور كه بالا مى آمد ، بچّه اش را از آن ، دور مى كرد. آن زن ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : تو پيامبر خدايى؟

فرمود: «آرى» .

گفت : پدر و مادرم به فدايت ! آيا خداوند ، مهربان ترينِ مهربانان نيست؟

فرمود: «چرا» .

گفت : آيا خداوند به بندگانش ، مهربان تر از مادر به فرزندش نيست؟

فرمود: «چرا» .

زن گفت: ولى مادر ، فرزندش را در آتش نمى اندازد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، شروع به گريستن كرد . سپس سرش را به طرف آن زن كرد و فرمود: «خداوند ، از بندگانش تنها آن نافرمانِ سركشى را عذاب مى كند كه در برابر خدا ، سركشى مى نمايد و از گفتن "لا إله إلّا اللّه" ، امتناع مى ورزد» .3006.صحيح البخاري عن عبد الرحمن بن أبي ليلى : التوحيد _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آن كه مرا به راستى ، نويد دهنده بر انگيخت ، خداوند ، هرگز هيچ يكتاپرستى را با آتش ، عذاب نمى كند، و [بلكه] يكتاپرستان [براى ديگران] شفاعت مى كنند و شفاعتشان هم پذيرفته مى شود» .

سپس فرمود: «چون روز قيامت شود ، خداوند _ تبارك و تعالى _ دستور مى دهد تا عدّه اى را كه در سراى دنيا كردارهايشان بد بوده است ، به سوى آتش ببرند. آنها مى گويند:

پروردگارا ! چگونه ما را به آتش در مى آورى ، حال آن كه در سراى دنيا ، تو را به يگانگى مى پرستيديم؟! و چگونه زبان هايمان را در آتش مى سوزانى ، با آن كه در سراى دنيا به توحيد تو ، گويا بوده اند؟! و چگونه دل هاى ما را مى سوزانى ، در حالى كه معتقد بوده اند كه خدايى جز تو نيست؟! يا چگونه چهره هاى ما را مى سوزانى ، با آن كه آن را براى تو بر خاك نهاده ايم؟! يا چگونه دستان ما را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را به دعا ، به سوى تو بلند كرده ايم ؟!

خداوند عز و جل مى فرمايد: "بندگان من! كردارهاى شما در سراى دنيا بد بود . پس سزاى شما ، آتش جهنّم است" .

مى گويند: پروردگارا ! بخشايش تو بزرگ تر است يا خطاهاى ما؟

خداوند عز و جل مى فرمايد: "بخشايش من" .

مى گويند: رحمت تو ، پهناورتر است يا گناهان ما؟

مى فرمايد: "بلكه رحمت من" .

مى گويند: اقرار ما به يكتايى تو بزرگ تر است يا گناهان ما؟

خداوند عز و جل مى فرمايد: "بلكه اقرار شما به يكتايى من ، بزرگ تر است".

مى گويند: پروردگارا ! پس بايد بخشايش و رحمت تو كه همه چيز را در بر گرفته است ، ما را نيز در بر بگيرد .

پس، خداوند عز و جل مى فرمايد: "فرشتگان من! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ مخلوقى را نيافريده ام كه نزد من ، محبوب تر از كسانى باشد كه به يكتايى من و اين كه خدايى جز من نيست ، اقرار دارند، و بر من است كه يكتاپرستانم را به آتش ، در نياورم. بندگانم را به بهشت در آوريد !"» . .

ص: 436

3005.صحيح البخاري عن أبي سعيد الخدريّ : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن يُوافِيَ عَبدٌ يَومَ القِيامَةِ يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» يَبتَغي بِها وَجهَ اللّه ِ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ . (1) .


1- .صحيح البخارى : ج 5 ص 2360 ح 6059 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 273 ح 10947 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 200 ح 23831 ، المصنف لعبد الرزاق : ج 1 ص 503 ح 1929 كلّها عن عتبان بن مالك ، كنزالعمّال : ج 1 ص 46 ح 119 .

ص: 437

3004.صحيح البخاري عن كعب بن عجرة : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بنده اى روز قيامت ، كه به قصد قربت ، «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد ، چيزى دريافت نمى كند ، جز اين كه خداوند ، آتش را بر او حرام مى گردانَد . .

ص: 438

3003.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : سَمّانِيَ اللّه ُ مِن فَوقِ عَرشِهِ عَشرَةَ أسماءٍ ... وجَعَلَ اسمي فِي التَّوراةِ : اُحَيدَ ، فَبِالتَّوحيدِ حَرَّمَ أجسادَ اُمَّتي عَلَى النّارِ . (1)3002.الصواعق المحرقة عن الشافعي : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جل دَلَّكُم عَلى تِجارَةٍ تُنجيكُم مِن عَذابٍ أليمٍ ، وتُشفي بِكُم عَلَى الخَيرِ : الإيمانِ بِاللّه ِ وَالجِهادِ في سَبيلِ اللّه ِ ، وجَعَلَ ثَوابَهُ مَغفِرَةً لِلذَّنبِ ومَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدنٍ . (2)3001.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ _ : اللّهُمَّ ألبِسني خُشوعَ الإيمانِ بِالعِزِّ قَبلَ خُشوعِ الذُّلِّ فِي النّارِ . (3)3000.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام _ أيضا _ : أتُعَذِّبُني بِالنّارِ وأنتَ أمَلي ؟! أو تَسَلِّطُها عَلَيَّ بَعدَ إقراري لَكَ بِالتَّوحيدِ وخُضوعى وخُشوعى لَكَ بِالسُّجودِ ؟! (4)2999.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : يا إلهي وسَيِّدي ورَبّي ! أتُراكَ مُعَذِّبي بِنارِكَ بَعدَ تَوحيدِكَ ، وبَعدَ مَا انطَوى عَلَيهِ قَلبي مِن مَعرِفَتِكَ ، ولَهِجَ (5) بِهِ لِساني مِن ذِكرِكَ ، وَاعتَقَدَهُ ضَميري مِن حُبِّكَ ، وبَعدَ صِدقِ اعتِرافي ودُعائي خاضِعا لِرُبوبِيَّتِكَ . هَيهاتَ! أنتَ أكرَمُ مِن أن تُضَيِّعَ مَن رَبَّيتَهُ ، أو تُبَعِّدَ مَن أدنَيتَهُ ، أو تُشَرِّدَ مَن آوَيتَهُ ، أو تُسَلِّمَ إلَى البَلاءِ مَن كَفَيتَهُ ورَحِمتَهُ .

ولَيتَ شِعري يا سَيِّدي وإلهي ومَولايَ! أتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجوهٍ خَرَّت لِعَظَمَتِكَ

ساجِدَةً ، وعَلى ألسُنٍ نَطَقَت بِتَوحيدِكَ صادِقَةً ، وبِشُكرِكَ مادِحَةً ، وعَلى قُلوبٍ اعتَرفَت بِإِلهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً ، وعَلى ضَمائِرَ حَوَت مِنَ العِلمِ بِكَ حَتّى صارَت خاشِعَةً ، وعَلى جَوارِحَ سَعَت إلى أوطانِ تَعَبُّدِكَ طائِعَةً ، وأشارَت بِاستِغفارِكَ مُذعِنَةً؟!

ما هكَذَا الظَّنُّ بِكَ ، ولا أُخبِرنا بِفَضلِكَ عَنكَ ، يا كَريمُ يا رَبِّ ، وأنتَ تَعلَمُ ضَعفي عَن قَليلٍ مِن بَلاءِ الدُّنيا وعُقوباتِها ، وما يَجري فيها مِنَ المَكارِهِ عَلى أهلِها ، عَلى أنَّ ذلِكَ بَلاءٌ ومَكروهٌ قَليلٌ مَكثُهُ ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ ، فَكَيفَ احتِمالي لِبَلاءِ الآخِرَةِ وجَليلِ وُقوعِ المَكارِهِ فيها؟! وهُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ ، ويَدومُ مَقامُهُ ، ولا يُخَفَّفُ عَن أهلِهِ ؛ لِأَنَّهُ لا يَكونُ إلّا عَن غَضَبِكَ وَانتِقامِكَ وسَخَطِكَ ، وهذا ما لا تَقومُ لَهُ السَّماواتُ وَالأَرضُ .

يا سَيِّدي ، فَكَيفَ لي وأنَا عَبدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ الحَقيرُ المِسكينُ المُستَكينُ ! (6) .


1- .معاني الأخبار : ص 51 ح 1 ، الخصال : ص 425 ح 1 ، علل الشّرائع : ص 128 ح 3 كلّها عن جابر بن عبداللّه ، بحارالأنوار : ج 16 ص 92 ح 27 .
2- .الكافي : ج 5 ص 39 ح 4 عن مالك بن أعين ، الإرشاد : ج 1 ص 265 ، وقعة صفين : ص 235 عن عبدالرحيم بن عبدالرحمن عن أبيه ، بحارالأنوار : ج 32 ص 566 ح 471 ؛ تاريخ الطبري : ج 5 ص 16 عن أبي عمرة الأنصاري وكلّها نحوه .
3- .مهج الدعوات : ص 129 ، مصباح المتهجّد : ص 598 ح 692 ، الإقبال : ج 1 ص 177 وفيهما «أسألك» بدل «ألبسني» وليس فيهما «بالعزّ» ، بحارالأنوار : ج 94 ص 238 ح 9 .
4- .البلد الأمين : ص 127 ، جمال الاُسبوع : ص 72 ، بحارالأنوار : ج 90 ص 194 ح 29 .
5- .لَهِج به : اُغْرِيَ به فَثَابَر عليه (القاموس المحيط : ج 1 ص 206 «لهج») .
6- .مصباح المتهجّد : ص 846 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 334 كلاهما عن كميل ، البلد الأمين : ص 189 ، المصباح للكفعمي : ص 739 .

ص: 439

2998.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، از فراز عرشش ، ده نام بر من نهاد... . در تورات ، نامم را «اُحَيد (دور كننده)» (1) گذاشت؛ زيرا به واسطه توحيد ، پيكرهاى امّت مرا بر آتش ، حرام گردانيد .2997.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : خداوند عز و جل ، شما را به داد و ستدى راه نمايى فرمود كه از عذاب دردناك ، نجاتتان مى دهد و به خير [و نيكى ]نزديكتان مى سازد. [آن داد و ستد ، عبارت است از:] ايمان آوردن به خدا و جهاد كردن در راه خدا، و پاداش آن را هم آمرزش گناه و سكونتگاه هاى پاكيزه خود در بهشت هاى جاويدان ، قرار داد .2996.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعا _ : بار خدايا! جامه خشوع و عزّتمندانه ايمان را بر من بپوشان ، پيش از آن كه جامه خشوعِ خوارى در آتش [دوزخ] ، بر من پوشانيده شود.2995.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعا _ : آيا مرا به آتشْ عذاب مى كنى ، در حالى كه تو اميد منى؟ يا آتش را بر من مسلّط مى گردانى ، پس از آن كه به يكتايى تو اقرار كرده ام و با سجده هايم در برابر تو ، خضوع و خاكسارى نموده ام؟!2994.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به «دعاى كميل» _ : اى معبود من و اى سَرور و اى پروردگار من! آيا به راستى مرا با آتشت عذاب خواهى كرد، پس از آن كه به يكتايى تو اقرار كرده ام و پس از آن كه شناخت تو را در دل پروراندم و زبانم ، پيوسته از تو ياد كرد و عشق تو ، با جانم در آميخت و از سرِ صدق به تو اعتراف كردم و تو را خواندم و در برابر پروردگارى ات ، سرِ تسليم فرود آوردم؟ هرگز! تو بزرگوارتر از آنى كه آن را كه پرورده اى ، تباه سازى، يا آن را كه به خود نزديك ساخته اى ، از خويشتن دور گردانى، يا آن را كه سرپناه داده اى ، آواره نمايى، يا كسى را كه در سايه حمايت و رحمت خود آورده اى ، به دست بلا بسپارى .

كاش مى دانستم _ اى آقا و معبود و سَرور من _ كه آيا آتش را بر چهره هايى چيره مى گردانى كه در برابر عظمت تو ، سجده كنان ، به خاك افتاده اند، و بر

زبان هايى كه صادقانه ، به يكتايىِ تو گويا شده اند و ستايش كنان ، به شُكرگزارى از تو پرداخته اند، و بر دل هايى كه حقيقتا به خدايىِ تو اعتراف كرده اند، و بر درون هايى كه از شناخت تو آكنده شده ، چندان كه خاشع گشته اند، و بر اندام هايى كه دادخواهانه ، به سوى جايگاه هاى عبوديت و پرستش تو دويده اند و اعتراف كنان [به گناهانشان] ، از تو آمرزش طلبيده اند!

[هرگز] چنين گمانى به تو نمى رود و به لطف تو، خبرى هم در اين باره ، از تو به ما نرسيده است، اى بزرگوار، اى پروردگار ! تو ، ناتوانىِ مرا در برابر اندكْ بلا و كيفرهاى دنيا و ناملايماتى كه بر اهل آن مى گذرد ، مى دانى، با آن كه اين بلاها و ناملايمات ، درنگش اندك و دورانش ناچيز و مدّتش كوتاه است . پس چگونه تاب تحمّل بلاى آخرت و ناملايمات بزرگ آن جا را دارم، در حالى كه بلاى آن ، مدّتش طولانى و درنگش هميشگى است ، و بر اهل آن (بلا و كيفر) ، تخفيف نمى يابد؛ زيرا آن بلا ، از خشم و انتقام و ناخشنودى تو سرچشمه مى گيرد ؛ و اين ، چيزى است كه آسمان ها و زمين ، ياراى ايستادگى در برابرش را ندارند، چه رسد به من _ اى سَرورم _ كه من ، بنده ناتوان و خوار و حقير و بيچاره و بينواى تو ام! .


1- .پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «به اين سببْ اُحَيد (دور كننده) ناميده شدم كه امّت خود را از آتش جهنّم ، دور مى سازم» .

ص: 440

2993.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ في مُناجاةٍ لَهُ _ : إلهي ، قَلبٌ حَشَوتَهُ مِن مَحَبَّتِكَ في دارِ الدُّنيا ، كَيفَ تَطَّلِعُ عَلَيهِ نارٌ مُحرِقَةٌ في لَظى ؟! إلهي ، نَفسٌ أعزَزتَها بِتَأييدِ إيمانِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بَينَ أطباقِ نيرانِكَ ؟! إلهي ، لِسانٌ كَسَوتَهُ مِن تَماجيدِكَ أنيقَ أثوابِها ، كَيفَ تَهوي إلَيهِ مِنَ النّارِ مُشتَعِلاتُ التِهابِها ؟! (1)2992.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : إلهي ، أتُراكَ بَعدَ الإيمانِ بِكَ تُعَذِّبُني ؟! أم بَعدَ حُبّي إيّاكَ تَبَعِّدُنِي ؟! (2)2991.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في حَديثٍ يَذكُرُ فيهِ أبخَلَ النّاسِ و . . . و ) عنه عليه السلام _ في مُناجاةِ الخائِفينَ _ : إلهي ، نَفسٌ أعزَزتَها بِتَوحيدِكَ ، كَيفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ

هِجرانِكَ ؟! وضَميرٌ انعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِكَ ، كَيفَ تُحرِقُهُ بِحَرارَةِ نيرانِكَ؟! (3) .


1- .البلد الأمين : ص 313 ، المصباح للكفعمي : ص 487 كلاهما عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، المزار للشهيد الأول : ص 274 وفيه صدره إلى «لظى» ، بحارالأنوار : ج 94 ص 101 ح 14 .
2- .بحارالأنوار : ج 94 ص 143 نقلاً عن بعض الكتب .
3- .بحارالأنوار : ج 94 ص 144 نقلاً عن بعض الكتب .

ص: 441

2990.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام _ در يكى از مناجات هايش _ : معبودا ! دلى كه آن را در سراى دنيا از محبّت خود بياكَنْده اى، چگونه آتش سوزان شعله ور ، در آن ، جا خواهد گرفت؟!

معبودا ! جانى را كه آن را با نيروى ايمان به خودت تقويت كرده اى، چگونه در ميان لايه هاى آتش هاى خود ، خوارش خواهى كرد؟!

معبودا ! زبانى را كه زيباترين جامه هاى تمجيد و ستايش خود را بر آن پوشانده اى، چگونه شعله هاى سوزان آتش به سويش كشيده خواهد شد؟!2989.عنه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام : معبودا ! آيا به راستى مرا، پس از آن كه به تو ايمان آورده ام، عذاب خواهى كرد، يا با وجود عشقم به تو ، مرا [از خود] دور خواهى ساخت؟!2988.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام زين العابدين عليه السلام _ در «مناجات الخائفين» _ : معبودا ! جانى را كه با [ايمان به ]يكتايى ات عزّتش بخشيده اى، چگونه به خوارىِ دورى از خودت ، دچار

خواهى كرد؟! و درونى را كه با مهرورزى به تو گِره خورده است ، چگونه با حرارت آتشت خواهى سوزاند؟! .

ص: 442

2987.عنه عليه السلام : الكافي عن زرارة : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : يَدخُلُ النّارَ مُؤمِنٌ؟ قالَ : لا وَاللّه ِ . (1)2986.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : بِتَمامِ الإيمانِ دَخَلَ المُؤمِنونَ الجَنَّةَ ، وبِالزِّيادَةِ فِي الإيمانِ تَفاضَلَ المُؤمِنونَ بِالدَّرَجاتِ عِندَ اللّه ِ ، وبِالنُّقصانِ دَخَلَ المُفَرِّطونَ النّارَ . (2)2985.سنن ابن ماجة عن أبي الدرداء : التوحيد عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» (3) _ : قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : أنَا أهلٌ أن اُتَّقى ولا يُشرِكَ بي عَبدي شَيئا ، وأنَا أهلٌ إن لَم يُشرِك بي عَبدي شَيئا أن اُدخِلَهُ الجَنَّةَ .

وقالَ عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى أقسَمَ بِعِزَّتِهِ وجَلالِهِ أن لا يُعَذِّبَ أهلَ تَوحيدِهِ بِالنّارِ أبَدا . (4)2984.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى حَرَّمَ أجسادَ المُوَحِّدينَ عَلَى النّارِ . (5)2983.عنه صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام _ لَمّا سُئِلَ : لِمَ سُمِّيَ المُؤمِنُ مُؤمِنا؟ _ : لِأَنَّهُ اشتَقَّ لِلمُؤمِنِ اسما مِن أسمائِهِ تَعالى ، فَسَمّاهُ مُؤمِنا ، وإنَّما سُمِّيَ المُؤمِنُ لِأَنَّهُ يُؤمَنُ مِن عَذابِ اللّه ِ تَعالى . (6)2982.عنه صلى الله عليه و آله : كتاب من لا يحضره الفقيه عن أبي هاشم الجعفريّ : أصابَتني ضيقَةٌ شَديدَةٌ ، فصِرتُ إلى أبِي الحَسَنِ عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ، فَاستأذَنتُ عَلَيهِ فَأَذِنَ لي ، فَلَمّا جَلَستُ قالَ :

يا أبا هاشِمٍ ، أيَّ نِعَمِ اللّه ِ عز و جل عَلَيكَ تُريدُ أن تُؤَدِّيَ شُكرَها؟ قالَ أبو هاشِمٍ : فَوَجَمتُ فَلَم أدرِ ما أقولُ لَهُ ، فَابتَدَأَني عليه السلام ، فَقالَ : إنَّ اللّه َ عز و جل رَزَقَكَ الإيمانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَكَ عَلَى النّارِ ... . (7) .


1- .الكافي : ج 2 ص 385 ح 7 ، رجال الكشّي : ج 1 ص 354 الرقم 223 عن عليّ بن رئاب عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحارالأنوار : ج 72 ص 167 ح 34 .
2- .الكافي : ج 2 ص 37 ح 1 ، تفسير العياشي : ج 2 ص 324 ح 12 كلاهما عن أبي عمرو الزبيري ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 9 ، بحارالأنوار : ج 69 ص 28 ح 6 .
3- .المدّثّر : 56 .
4- .التوحيد : ص 20 ح 6 ، بحارالأنوار : ج 3 ص 4 ح 8 .
5- .التوحيد : ص 20 ح 7 عن أبي بصير ، بحارالأنوار : ج 3 ص 4 ح 9 .
6- .بحارالأنوار : ج 67 ص 63 ح 7 نقلاً عن قضاء الحقوق للصوري وراجع : إرشاد القلوب : ص 77 .
7- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 401 ح 5863 ، الأمالي للصدوق : ص 497 ح 682 ، بحارالأنوار : ج 72 ص 326 ح 7 .

ص: 443

2981.عنه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از زُراره _ : به امام باقر عليه السلام گفتم : مؤمن به آتش مى رود؟ فرمود: «به خدا ، نه !» .2980.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : به سبب كامل شدن ايمان، مؤمنان به بهشت مى روند، و به سبب فزونى ايمان[_ِ يكى بر ديگرى] ، درجات مؤمنان در نزد خدا ، متفاوت مى شود، و به سبب كاسته شدن ايمان، كوتاهى كنندگان ، به آتش مى روند .2979.عنه صلى الله عليه و آله : التوحيد _ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل : «او اهل پرهيزگارى و اهل آمرزش است» _ : خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «من ، سزاوار آنم كه از من ، پروا داشته شود و بنده ام چيزى را شريك من نگردانَد . من سزاوار آنم كه اگر بنده ام ، چيزى را شريك من قرار ندهد، او را به بهشت در آورم» .

خداوند _ تبارك و تعالى _ ، به فرّ و شكوه خويش ، سوگند ياد كرده است كه يكتاپرستانش را هرگز با آتش ، عذاب نكند.2978.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خداوند _ تبارك و تعالى _ ، پيكرهاى يكتاپرستان را بر آتش ، حرام كرده است .2977.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّ امام صادق عليه السلام _ آن گاه كه از ايشان پرسيدند: چرا مؤمن، مؤمن ناميده شده است؟ _ : چون خداوند ، نامى از نام هاى خود را براى مؤمن بر گرفت و او را مؤمن ناميد . به اين دليل مؤمن ناميده شده كه از عذاب خداوند متعال ، در امان است .2976.عنه عليه السلام : كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از ابو هاشم جعفرى _ : من به شدّت ، دچار تنگ دستى شدم . پس نزد امام هادى عليه السلام رفتم. مرا به حضور پذيرفت . چون

نشستم ، فرمود: «اى ابو هاشم ! شُكر كدام يك از نعمت هاى خداوند عز و جل را مى خواهى به جا بياورى؟» .

من ، زبانم بند آمد ( / خجالت كشيدم) و ندانستم كه به ايشان ، چه بگويم. امام عليه السلام ، خود شروع كرد و فرمود: «به تو ، ايمان روزى نمود و به سبب آن ، بدنت را بر آتش ، حرام ساخت» . .

ص: 444

11 / 2وَلايَةُ أهلِ البَيتِ:2973.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَلايَتي ووَلايَةُ أهلِ بَيتي أمانٌ مِنَ النّارِ . (1)2972.عنه عليه السلام ( _ لِعُمَرَ بنِ يَزيدٍ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَا اختَلَطَ حُبّي بِقَلبِ عَبدٍ فَأحَبَّني إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (2)2971.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَن ميكائيلَ عَن إسرافيلَ عَنِ اللَّوحِ عَنِ القَلَمِ ، قالَ : يَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : وَلايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ _ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ _ حِصني ، فَمَن دَخَلَ حِصني أمِنَ ناري . (3)2970.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ونُصِبَ الصِّراطُ عَلى جَهَنَّمَ ، لَم يَجُز عَلَيهِ إلّا مَن مَعَهُ جَوازٌ فيهِ وَلايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، وذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئولُونَ» (4) ؛

يَعني عَن وَلايَةِ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام . (5) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 560 ح 750 ، بشارة المصطفى : ص 176 وفيه «براءة وأمان» وكلاهما عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 27 ص 88 ح 35 .
2- .حلية الأولياء : ج 7 ص 255 عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 1 ص 184 ح 939 .
3- .معاني الأخبار : ص 371 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 136 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 306 ح 350 ، جامع الأخبار : ص 52 ح 58 ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 94 ح 83 كلّها عن عليّ بن بلال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للطوسي : ص 353 ح 729 عن أحمد بن المعافى عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام وفيه «عليّ» بدل «ولاية عليّ» ، بحارالأنوار : ج 39 ص 246 ح 1 ؛ شواهد التنزيل : ج 1 ص 170 ح 181 عن ابن عمر نحوه .
4- .الصافات : 24 .
5- .الأمالي للطوسي: ص290 ح564 ، بشارة المصطفى : ص144 كلاهما عن أنس ، بحارالأنوار : ج8 ص67 ح11 ؛ الصواعق المحرقة: ص149 ، شواهد التنزيل: ج2 ص161 ح787 كلاهما عن أبي سعيد الخدري وفيهما ذيله من «قوله تعالى ...» المناقب لابن المغازلي : ص 242 ح 289 عن أنس وليس فيه ذيله من «وذلك قوله تعالى ...» .

ص: 445

11 / 2 ولايت اهل بيت عليهم السلام

11 / 2ولايت اهل بيت:2967.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ولايت من و ولايت اهل بيت من ، [مايه] امان از آتش است.2966.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : محبّت من ، با دل هيچ بنده اى در نياميخت و مرا دوست نداشت ، مگر آن كه خداوند ، بدن او را بر آتش ، حرام گردانيد .2965.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل ، از ميكائيل ، از اسرافيل ، از لوح ، از قلم ، نقل كرد كه گفت: خداوند _ تبارك و تعالى _ فرمود: «ولايت على بن ابى طالب _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ، دژِ من است . هر كس به دژِ من وارد شود ، از آتشم در امان خواهد بود» .2964.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز قيامت شود و [پُل] صراط بر روى جهنّم نصب گردد ، تنها آن كس از آن مى گذرد كه با خود ، گذرنامه اى داشته باشد كه در آن ، ولايت على بن ابى طالب ، آمده باشد، و اين ، سخن خداوند متعال است كه: «آنان را نگه

داريد كه بايد بازخواست شوند» ؛ يعنى در باره ولايت على بن ابى طالب عليه السلام » .

.

ص: 446

2963.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله عَن جَبرَئيلَ عَن ميكائيلَ عن إسرافيلَ عَنِ اللّه ِ تَعالى جَلَّ جَلالُهُ _ أنَّهُ قالَ _ : ... بِعِزَّتي حَلَفتُ ، وبِجَلالي قَسَمتُ! إنَّهُ لا يَتَولّى عَلِيّا عَبدٌ مِن عِبادي إلّا زَحزَحتُهُ عَنِ النّارِ وأدخَلتُهُ الجَنَّةَ ، ولا يُبغِضُهُ عَبدٌ مِن عِبادي ويَعدِلُ عَن وَلايَتِهِ إلّا أبغَضتُهُ وأدخَلتُهُ النّارَ وبِئسَ المَصيرُ . (1)2962.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام على عليه السلام : إذا حَمَلَ أهلُ وَلايَتِنا عَلى صِراطِ يَومِ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : يا نارُ اخمُدي ، فَتَقولُ النّارُ : عَجِّلوا جوزوني فَقَد أطفَأَ نورُكُم لَهبي! (2)2961.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : نَحنُ المَثانِي الَّتي أعطاهَا اللّه ُ تَعالى نَبِيَّنا ، ونَحنُ وَجهُ اللّه ِ الَّذي نَتَقَلَّبُ فِي الأَرضِ بَينَ أظهُرِكُم ، مَن عَرَفَنا فَأَمامَهُ اليَقينُ ، ومَن جَهِلَنا فَأَمامَهُ السَّعيرُ . (3)11 / 3التَّقوىالكتاب«فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَا يَصْلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى * الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى * وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» . (4)

.


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 49 ح 191 ، الأمالي للصدوق : ص 292 ح 326 ، بشارة المصطفى : ص 31 وكلّها عن محمّد بن يعقوب النهشلي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 38 ص 98 ح 17 .
2- .قرب الإسناد : ص102 ح343 عن ابن علوان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحارالأنوار: ج68 ص16 ح19.
3- .تفسير القمّي: ج 1 ص 377، تفسير العيّاشي: ج 2 ص 249 ح 36 وفيه «أنكرنا» بدل «جهلنا» وكلاهما عن سورة بن كليب، بحارالأنوار: ج 24، ص 114، ح 1.
4- .الليل: 14 _ 17.

ص: 447

11 / 3 پرهيزگارى

2956.الكافي عن عبد اللّه بن سليمان : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل ، از ميكائيل ، از اسرافيل ، از خداوند متعال عز و جل نقل كرد كه فرمود: «... به عزّتم سوگند خورده ام و به جلالم سوگند ياد كرده ام كه هر بنده اى از بندگانم كه ولايت على را داشته باشد ، او را از آتش [دوزخ] ، دور مى گردانم و او را به بهشت در مى آورم، و هر بنده اى از بندگانم او را دشمن بدارد و از ولايتش كناره بگيرد ، او را دشمن مى دارم و به آتش در مى آورم كه بدفرجامى است» .2955.تهذيب الأحكام عن أبي بصير : امام على عليه السلام : آن گاه كه پيروان ولايت ما روز قيامت ، بر صراط قرار گيرند، منادى اى ندا مى دهد كه: «اى آتش، خاموش شو!» و آتش مى گويد: «زود باشيد از من بگذريد كه نورتان ، شعله مرا خاموش كرد» .2954.الكافي عن عبد السلام بن نعيم : امام باقر عليه السلام : ماييم آن «مَثانى» (1) كه خداوند متعال ، آن را به پيامبرمان عطا كرد، و ماييم وجه خدا كه در زمين ، در ميان شما ، آمد و شد مى كنيم. آن كه ما را شناخت (به ما معتقد بود) ، يقين ، فرا روى اوست، (2) و آن كه ما را نشناخت [و منكر ما شد] ، آتش پرشراره در انتظار اوست .11 / 3پرهيزگارىقرآن«پس شما را از آتشى كه زبانه مى كشد ، هشدار دادم. جز نگون بخت ترين[_ِ مردم] در آن در نمى آيد. همان كه تكذيب كرد و رُخ بر تافت ، و پرهيزگارترين[_ِ مردم] از آن ، دور داشته خواهد شد».

.


1- .اشاره است به آيه شريف : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ». شيخ صدوق مى گويد: يعنى ماييم كسانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در كنار قرآن ، قرارمان داد و به تمسّك جُستن به قرآن و در باره ما توصيه فرمود، و به امّتش خبر داد كه : ما از يكديگر جدا نمى شويم تا آن گاه كه در كنار حوض او (كوثر) ، بر او وارد شويم .
2- .يعنى مرگ ، پيش روى اوست كه امرى قطعى است و با مُردن ، از آن شناخت و باور ، بهره مند مى شود، يا معرفتى كه در دنيا با دليل برايش حاصل شده ، پس از مرگ مشاهده مى كند و عين اليقين ، برايش حاصل مى گردد .

ص: 448

الحديث2948.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سَلا (1) عَنِ الشَّهَواتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ رَجَعَ عَنِ الحُرُماتِ . (2)2947.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَنِ اشتاقَ إلَى الجَنَّةِ سارَعَ إلَى الخَيراتِ ، ومَن أشفَقَ مِنَ النّارِ لَهى عَنِ الشَّهَواتِ . (3)2946.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضَت لَهُ فاحِشَةٌ أو شَهوَةٌ فَاجتَنَبَها مِن مَخافَةِ اللّه ِ عز و جل ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ، وأنجَزَ لَهُ ما وَعَدَهُ في كِتابِهِ في قَولِهِ تَبارَكَ وتَعالى : «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» (4) . (5)2945.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن خافَ النّارَ تَرَكَ الشَّهَواتِ . (6) .


1- .سَلَوْتُ عَنه: صبرت عنه (مجمع البحرين: ج 2 ص 875 «سلا»).
2- .حلية الأولياء: ج 1 ص 74 عن خلاس بن عمرو عن الإمام عليّ عليه السلام ، شعب الإيمان: ج 7 ص 371 ح 10623 عن قبيصة بن جابر عن الإمام على عليه السلام ، عيون الأخبار لابن قتيبة: ج 2 ص 353 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال: ج 1 ص 286 ح 1389؛ الكافي: ج 2 ص 50 ح 1 عن جابر عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام، الأمالي للمفيد: ص 277 ح 3، الأمالي للطوسي: ص 37 ح 40 كلاهما عن قبيصة بن جابر الأسدي عن الإمام عليّ عليه السلام ، نهج البلاغة: الحكمة 31 عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «اجتنب المحرّمات» بدل «رجع عن الحرمات»، بحارالأنوار: ج 73، ص 43، ح 18.
3- .شعب الإيمان: ج 7 ص 370 ح 10618، تاريخ بغداد: ج 6 ص 301 الرقم 3341، مسند الشهاب: ج 1 ص 226 ح 348، تاريخ دمشق: ج 13 ص 31 ح 3036، حلية الأولياء: ج 5 ص 10 كلّها عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال: ج 15 ص 864 ح 43440؛ مكارم الأخلاق: ج 2 ص 341 ح 2660 عن ابن مسعود نحوه، جامع الأخبار: ص 296 ح 809 عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .الرحمن: 46.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 4 ص 14 ح 4968، الأمالي للصدوق : ص 514 ح 707 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 261 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق: ج 2 ص 314 ح 2655 عن الإمام الصّادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار: ج 7 ص 303 ح 60.
6- .مكارم الأخلاق: ج 2 ص 341 ح 2660 عن ابن مسعود، بحارالأنوار: ج 77 ص 94 ح 1.

ص: 449

حديث2943.المصنّف عن يعقوب بن زيد التيمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه مشتاق بهشت باشد ، از شهواتْ دست بر مى دارد، و آن كه از آتش مى ترسد ، از حرام ها رُخ بر مى تابد .2942.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه مشتاق بهشت است ، به سوى كارهاى نيك مى شتابد، و كسى كه از آتش [دوزخ] مى ترسد ، از شهوت ها دست بر مى دارد .2941.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [موقعيت] فحشايى يا شهوترانى برايش پيش بيايد و از ترس خداى عز و جل ، از آن دورى كند ، خداوند ، آتش را بر او حرام مى گردانَد و او را از آن هراس سهمگين (روز قيامت) ، ايمن مى دارد و آنچه را در كتاب خود در آيه «و براى آن كه از مقام و عظمت پروردگارش بترسد ، دو بهشت خواهد بود» ، به او وعده داده ، برايش عملى مى سازد .2940.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن كه از آتش [دوزخ] بترسد، شهوت ها را ترك مى گويد . .

ص: 450

2939.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : التَّقوى آكَدُ سَبَبٍ بَينَكَ وبَينَ اللّه ِ إن أخَذتَ بِهِ ، وجُنَّةٌ مِن عَذابٍ أليمٍ . (1)2938.الإمام الصادق عليه السلام : عنه عليه السلام : لَن يَنجُوَ منَ النّارِ إلَا التّارِكُ عَمَلَها . (2)2937.جمال الاُسبوع عن عبد الرحمن بن كثير : الإمام الصادق عليه السلام : مَن مَلَكَ نَفسَهُ إذا رَغِبَ ، وإذا رَهِبَ ، وإذَا اشتَهى ، وإذا غَضِبَ ، وإذا رَضِيَ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (3)11 / 4التَّوبَهُ والاستِغفارُ2934.معاني الأخبار عن أبي حمزة : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : توبوا إلَى اللّه ِ مِن فُضولِ الدُّنيا وسَيِّئاتِ أعمالِكُم ؛ تَنجوا مِن شِدَّةِ العَذابِ . (4)2933.الكافي عن عليّ بن رئاب عن الإمام الكاظم عليه السل عنه صلى الله عليه و آله : لا يَزالُ العَبدُ آمِنا مِن عَذابِ اللّه ِ مَا استَغفَرَ اللّه َ . (5)2932.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : قالَ موسى : ... إلهي ! أُريدُ النَّجاةَ مِنَ النّارِ . قالَ : ذلِكَ لِمَن اِستَغفَرَ في لَيلَةِ القَدرِ . (6)2931.الإمام الباقر عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ كانَ عليه السلام يُسَمّيهِ الجامِعَ ) الإمام الباقر عليه السلام : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «مُقامي فيكُم وَالاستِغفارُ لَكُم حِصنٌ حَصينٌ مِنَ العَذابِ» ، فَمَضى أكبَرُ الحِصنَينِ وبَقِيَ الاستِغفارُ ، فَاكثِروا مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ مَمحاةٌ لِلذُّنوبِ ، قالَ اللّه ُ عز و جل : «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»(7) . .


1- .غرر الحكم: ح 2079.
2- .غرر الحكم: ح 7404، عيون الحكم والمواعظ: ص 407 ح 6888.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 4 ص 400 ح 5860، الأمالى للصّدوق: ص 408 ح 527 كلاهما عن شعيب العقرقوفي، ثواب الأعمال: ص 192 ح 1، تحف العقول: ص 361، تفسير القمّي: ج 2 ص 277 عن الإمام الباقر عليه السلام وليس فيه «إذا اشتهى» وليس في الثلاثة الأخيرة «وإذا رضي»، بحارالأنوار: ج 71 ص 358 ح 1.
4- .مستدرك الوسائل: ج 12 ص 54 ح 13496 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
5- .تاريخ دمشق: ج 55 ص 86 عن فضالة بن عُبيد، كنز العمّال: ج 1 ص 479 ح 2094.
6- .الإقبال: ج 1 ص 345، بحارالأنوار: ج 98 ص 145.
7- .ثواب الأعمال: ص 197 ح 3، تفسير العياشي: ج 2 ص 54 ح 44 نحوه وكلاهما عن عبداللّه بن محمد الجعفي، جامع الأخبار: ص 146 ح 319، بحارالأنوار: ج 93 ص 279 ح 13.

ص: 451

11 / 4 توبه و آمرزش خواهى

2930.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعاءِ الأَمانِ _ ) امام على عليه السلام : پرهيزگارى ، محكم ترين رشته ميان تو و خداست ، اگر به آن چنگ در زنى، و سپرى در برابر عذاب دردآور[_ِ دوزخ] است.2929.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : از آتش دوزخ نمى رَهَد ، مگر كسى كه كارهاى دوزخى را ترك گويد.2928.الإمام عليّ عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس در هنگام خواستن يا ترسيدن يا شهوت يا خشم و يا خشنودى ، خود را نگه دارد ، خداوند ، بدن او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گرداند.11 / 4توبه و آمرزش خواهى2925.صحيح البخاري عن أبي بكر : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از زوايدِ دنيا و كردارهاى بد خويش ، به درگاه خدا توبه كنيد تا از سختى عذاب [دوزخ] ، نجات يابيد.2924.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ اللَّيلَةِ العِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بنده، تا زمانى كه از خدا طلبِ آمرزش كند، از عذاب خدا ، در امان است .2923.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : موسى عليه السلام گفت:... معبودا ! من ، خواهان نجات از آتش هستم.

خداوند فرمود: «اين (رهايى از آتش) ، براى كسى است كه در شب قدر ، آمرزش بخواهد» .2922.صحيح البخاري عن شدّاد بن أوس عن النبيّ صلى الله ع امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمود: «وجود من در ميان شما و آمرزش خواهى [شما] براى خودتان ، دژى استوار در برابر عذاب است» . دژ بزرگ تر ، رفت و آمرزش خواهى ، مانده است . پس تا مى توانيد ، طلب آمرزش كنيد كه اين كار ، گناهان را پاك مى كند . خداوند عز و جل فرموده است: «تا تو در ميان آنان هستى ، خداوند ، عذابشان نمى كند، و تا زمانى كه طلب آمرزش مى كنند ، خداوند ، آنان را

عذاب نمى كند» .

.

ص: 452

2921.كنز العمّال عن ابن عمر : الإمام عليّ عليه السلام : لَو أنَّ النّاسَ حينَ عَصَوا تابوا وَاستَغفَروا ؛ لَم يُعَذَّبوا ولَم يَهلِكوا . (1)2920.عنه عليه السلام : عنه عليه السلام : اللّهُمَّ ! وأستَغفِرُكَ لِكُلِّ ذَنبٍ أدناني مِن عَذابِكَ . (2)2919.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في عَمَلِ أوَّلِ لَيلَةٍ مِن رَجَب ) الإمام زين العابدين عليه السلام : مَن أشفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوبَةِ إلَى اللّه ِ مِن ذُنوبِهِ ، وراجَعَ عَنِ المَحارِمِ . (3)11 / 5ذِكرُ اللّه ِ2916.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُ في سُجودِهِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن شَيءٍ أنجى مِن عَذابِ اللّه ِ مِن ذِكرِ اللّه ِ . (4)2915.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّه ِ عز و جل أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن ذَكَرَ اللّه َ كَثيرا كُتِبَت لَهُ بَراءَتانِ : بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النِّفاقِ . (5)2914.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ذِكرُ اللّه ِ عَلَمُ الإيمانِ ، وبَرءٌ مِنَ النِّفاقِ ، وحِصنٌ مِنَ الشَّيطانِ ، وحِرزٌ مِنَ النّارِ . (6)2913.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلَّى الفَجرَ ثُمَّ جَلَسَ في مَجلِسِهِ يَذكُرُ اللّه َ عز و جل حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ ؛ سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ ، سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ ، سَتَرَهُ اللّه ُ عز و جل مِنَ النّارِ . (7) .


1- .غرر الحكم: ح 7583، عيون الحكم والمواعظ: ص 417 ح 7077.
2- .البلد الأمين: ص 43، بحارالأنوار: ج 87 ص 332 ح 37.
3- .تحف العقول: ص 281، بحارالأنوار: ج 78 ص 139 ح 25.
4- .شعب الإيمان: ج 1 ص 396 ح 522 عن ابن عمر، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 251 ح 22140 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 167 ح 352، تفسير ابن كثير: ج 6 ص 416 كلّها عن معاذ بن جبل وفيها «ما عمل آدمي عملاً قطّ» بدل «ما من شيءٍ»، كنز العمّال: ج 1 ص 418 ح 1777.
5- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 3 عن داود بن سرحان عن الإمام الصادق عليه السلام ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 1181 ح 8988 .
6- .مستدرك الوسائل: ج 5 ص 285 ح 5868 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللّباب .
7- .الأمالي للصدوق: ص 672 ح 901 عن عمير بن مأمون العطاردي عن الإمام الحسن عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 85 ص 320 ح 4 ؛ المعجم الأوسط: ج 9 ص 182 ح 9483 عن الحكم بن عتيبة عن الإمام الحسن عليه السلام نحوه، كنز العمّال : ج 2 ص 150 ح 3537.

ص: 453

11 / 5 ياد خدا

2912.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) امام على عليه السلام : اگر مردم ، زمانى كه [خدا را] نافرمانى مى كنند توبه بنمايند و آمرزش بطلبند ، عذاب نمى شوند و نابود نمى گردند.2911.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ فِي المُناجاةِ المَعروفَةِ بِمُناجاةِ الذّاكِري ) امام على عليه السلام : بار خدايا! براى هر گناهى كه مرا به عذابت نزديك مى كند ، از تو آمرزش مى طلبم.2910.عنها عليهاالسلام ( _ في دُعائِها عَقيبَ صَلاةِ المَغرِبِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : هر كه از آتش [دوزخ] بترسد ، از گناهان خود به درگاه خدا ، توبه مى كند و از حرام ها دست بر مى دارد .11 / 5ياد خدا2907.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ چيزى چون ياد خدا ، رهاننده از عذاب خدا نيست .2906.بحار الأنوار عن مصباح الكفعمي والبلد الأمين والاخ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خداى عز و جل را بسيار ياد كند ، خداوند ، او را دوست مى دارد ؛ و هر كس خدا را بسيار ياد كند، دو بَرات آزادى برايش نوشته مى شود: بَرات آزادى از آتش، و بَرات آزادى از نفاق.2905.البلد الأمين : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ياد خدا، نشانه ايمان و [مايه] پاك شدن از نفاق، و دژى در برابر شيطان، و نگه دارنده از آتش [دوزخ ]است.2904.عنه عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَقولُهُ في سَحَرِ كُلِّ لَيلَةٍ وبَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس نماز صبح را بخواند و سپس در جاى خود بنشيند و تا طلوع آفتاب ، خداوند عز و جل را ياد كند ، خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] حفظ

مى كند ؛ خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] ، حفظ مى كند ؛ خداى عز و جل ، او را از آتش [دوزخ] حفظ مى كند.

.

ص: 454

2903.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ في سَحَرِ كُلِّ لَيلَةٍ ب ) الإمام عليّ عليه السلام : أفيضوا في ذِكرِ اللّه ِ _ جَلَّ ذِكرُهُ _ فَإِنَّهُ أحسَنُ الذِّكرِ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وتَذكيرٌ لِصاحِبِهِ . (1)11 / 6خَشيَةُ اللّه ِ2896.الإمام الجواد عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن عَرَضَت لَهُ فاحِشَةٌ أو شَهوَةٌ فَاجتَنَبَها مِن مَخافَةِ اللّه ِ عز و جل ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ . (2)2897.صحيح البخاري عن أبي موسى الأشعريّ عن النبيّ صلى ا ( _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ صلى الله عليه و آله _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَدَرَ عَلَى إمرَأَةٍ أو جارِيَةٍ حَراما ، فَتَرَكَها مَخافَةَ اللّه ِ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عز و جلعَلَيهِ النّارَ ، وآمَنَهُ اللّه ُ تَعالى مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ ، وأدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ . وإن أصابَها حَراما ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ الجَنَّةَ ، وأدخَلَهُ النّارَ . (3)2898.مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة الباهلي : عنه صلى الله عليه و آله : أنجاكُم مِن عَذابِ اللّه ِ أشَدُّكُم لَهُ خَوفا. (4) .


1- .تحف العقول: ص 149، بحارالأنوار: ج 77 ص 292 ح 2.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 14 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 514 ح 707 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 261 كلّها عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 314 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 70 ص 365 ح 13 .
3- .ثواب الأعمال : ص 334 ح 1 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، أعلام الدين : ص 414 عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 76 ص 362 ح 30 .
4- .مكارم الأخلاق: ج 2 ص 375 ح 2661 عن أبي ذرّ ، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 62، أعلام الدين: ص 199، بحارالأنوار: ج 77 ص 88 ح 3.

ص: 455

11 / 6 ترس از خدا

2899.الإمام الحسن عليه السلام : امام على عليه السلام : خداوند را _ كه يادش بِشكوه باد _ ، بسيار ياد كنيد؛ زيرا كه ياد او ، بهترين ياد ، [مايه] ايمنى از نفاق، بَرات آزادى از آتش ، و موجب ياد شدن از ياد كننده [در نزد ياد شونده ، يعنى خداوند] است .11 / 6ترس از خدا2902.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس [موقعيت] فحشا يا شهوترانى برايش پيش آيد و از ترس خداوند عز و جل مرتكب آن نشود ، خداوند ، آتش [دوزخ] را بر او حرام مى گردانَد و از آن وحشت بزرگ (قيامت) ، او را در امان مى دارد .5654.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بتواند با زن يا كنيزى مرتكب حرامى شود ، امّا از ترس خداوند عز و جل آن را رها كند ، خداوند عز و جل ، آتش را بر او حرام مى سازد و از وحشت بزرگ (قيامت) ، او را در امان مى دارد و او را به بهشت مى بَرَد ؛ و اگر مرتكب حرام شود ، خداوند ، بهشت را بر او حرام مى سازد و وى را به آتش در مى آورد .5653.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في مُناجاتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رَهيده ترينِ شما از عذاب خدا ، آن كسى است كه از خداوند ، بيشتر بترسد .

.

ص: 456

5652.عنه عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : خَفِ اللّه َ يُؤمِنكَ ، ولا تَأمَنهُ فَيُعَذِّبَكَ . (1)5651.عنه عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : إنَّ أنجاكُم مِن عَذابِ اللّه ِ أشَدُّكُم خَشيَةً للّه ِِ . (2)11 / 7البُكاءُ للّه ِِ5648.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن بَكى عَلى ذَنبِهِ حَتّى تَسيلَ دُموعُهُ عَلى لِحيَتِهِ ، حَرَّمَ اللّه ُ ديباجَةَ وَجهِهِ عَلَى النّارِ . (3)5647.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ سؤالى درباره متشابه بودن «قضاء» [بين چن ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذَكَرَ اللّه َ فَفَاضَت عَيناهُ مِن خَشيَةِ اللّه ِ حَتّى يُصيبَ الأَرضَ مِن دُموعِهِ ، لَم يُعَذِّبهُ اللّه ُ تَعالى يَومَ القِيامَةِ . (4)5646.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَلِجُ النّارَ رَجُلٌ بَكى مِن خَشيَةِ اللّه ِ حَتّى يَعودَ اللَّبَنُ فِي الضَّرعِ ، ولا يَجتَمِعُ غُبارٌ في سَبيلِ اللّه ِ ودُخانُ جَهَنَّمَ . (5)5650.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن مُؤمِنٍ يَخرُجُ مِن عَينَيهِ مِثلُ رَأسِ الذُّبابَةِ مِنَ الدُّموعِ فَيُصيبُ حَرَّ وَجهِهِ ، إلّا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (6) .


1- .غرر الحكم : ح 5093 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 242 ح 4619 ، مستدرك الوسائل : ج 11 ص 236 ح 12846 .
2- .الكافي: ج 8 ص 69 ح 24، مشكاة الأنوار: ص 143 ح 342، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 47، أعلام الدين: ص 90 و 222 كلّها عن أبي حمزة، تحف العقول: ص 279، بحارالأنوار: ج 78 ص 136 ح 13.
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 95 ح 2267 ، روضة الواعظين : ص 495 ، بحارالأنوار : ج 93 ص 336 ح 30 ؛ تاريخ أصبهان : ج 1 ص 210 الرقم 309 عن أنس .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 289 ح 7668 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 178 ح 1641 و ج 6 ص 196 ح 6171 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 425 ح 1830 .
5- .سنن الترمذي : ج 4 ص 171 ح 1633 ، سنن النسائي : ج 6 ص 12 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 576 ح 10565 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 289 ح 7667 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 490 ح 800 وزاد في ذيل الثلاثة الأخيرة «في منخري مسلم أبدا» وكلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 3 ص 143 ح 5887 .
6- .إرشاد القلوب: ص 97، مستدرك الوسائل: ج 11 ص 246 ح 12887.

ص: 457

11 / 7 گريستن براى خدا

5649.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : از خدا بترس تا تو را ايمن بدارد، و خود را از او ايمن مشمار كه عذابت مى كند.5648.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ لَهُ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : رَهيده ترينِ شما از عذاب خداوند ، كسى است كه ترس او از خداوند ، بيشتر باشد.11 / 7گريستن براى خدا5645.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس بر گناه خويش بگِريد ، چندان كه اشك هايش بر ريش او جارى شود ، خداوند ، رُخساره او را بر آتش ، حرام مى گرداند .5644.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خدا را ياد كند و از ترس خداوند ، اشك از چشمانش جارى شود ، به طورى كه از اشك هايش بر زمين بريزد ، خداوند، روز قيامت، او را عذاب نمى كند .5643.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، در حديثى مرفو ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردى كه از ترس خدا گريسته باشد، وارد آتش نمى شود ، مگر آن كه شير رفته ، به پستان باز گردد، (1) و غبارِ [جهاد] در راه خدا و دود جهنّم با هم جمع نمى شوند.5645.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مؤمنى نيست كه از چشمانش به اندازه سرِ مگسى اشك بيرون بيايد و بر گونه اش بغلتد ، مگر آن كه خداوند ، او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گرداند.

.


1- .مَثَلى است براى كارى ناشدنى ، مثل: آب رفته به جوى باز گشتن .

ص: 458

5644.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : رَأَيتُ البارِحَةَ عَجائِبَ ... رَأَيتُ رَجُلاً مِن أُمَّتي قَد هَوى فِي النّارِ ، فَجاءَتهُ دُموعُهُ الَّتي بَكى مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، فَاستَخرَجَهُ (1) مِن ذلِكَ . (2)5643.الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه : الإمام زين العابدين عليه السلام : إلهي ! أتُحرِقُ بِالنّارِ عَيني وكانَت مِن خَوفِكَ باكِيَةً . (3)5642.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ مُوسى... إلهي ! ما جَزاءُ مَن دَمَعَت عَيناهُ مِن خَشيَتِكَ؟ قالَ : يا موسى ، آمَنُ وَجهَهُ مِن حَرِّ النّارِ . (4)5641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) الإمام الصادق عليه السلام : ما مِن عَينٍ إلّا وهِيَ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلّا عَينا بَكَت مِن خَوفِ اللّه ِ ، ومَا اغرَورَقَت عَينٌ بِمائِها مِن خَشيَةِ اللّه ِ عز و جل إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عز و جل سائِرَ جَسَدِهِ عَلَى النّارِ ، ولا فاضَت عَلى خَدِّهِ فَرَهِقَ ذلِكَ الوَجهَ قَتَرٌ ولا ذِلَّةٌ ، وما مِن شَيءٍ إلّا ولَهُ كَيلٌ ووَزنٌ ، إلَا الدَّمعَةُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُطفي بِاليَسيرِ مِنهَا البِحارَ مِنَ النّارِ ، فَلَو أنَّ عَبدا بَكى في اُمَّةٍ لِرَحِمَ اللّه ُ عز و جل تِلكَ الأُمَّةَ بِبُكاءِ ذلِكَ العَبدِ . (5) .


1- .في الأمالي : «فاستخرجته» .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 112 ح 107 عن عبدالرحمن بن هبيرة ، الأمالي للصدوق : ص 302 ح 342 عن عبدالرحمن بن سمرة ، روضة الواعظين : ص 494 ، بحارالأنوار : ج 7 ص 291 ح 1 ؛ تاريخ دمشق : ج 34 ص 407 ح 7045 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 422 كلاهما نحوه ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 233 كلّها عن عبدالرحمن بن سمرة ، كنزالعمّال : ج 15 ص 927 ح 43592 .
3- .بحارالأنوار : ج 94 ص 140 نقلاً عن بعض الكتب .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 88 ح 68 عن زياد بن المنذر ، الأمالي للصدوق : ص 277 ح 307 عن عبدالعظيم الحسني عن الإمام الهادي عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 94 ح 2265 ، عدّة الداعي : ص 157 عن الإمام عليّ عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 494 وفي الأربعة الأخيرة «أقي» بدل «آمن» ، بحارالأنوار : ج 69 ص 412 ح 131 .
5- .الكافي : ج 2 ص 482 ح 2 ، الأمالي للمفيد : ص 143 ح 1 كلاهما عن محمد بن مروان ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 76 ح 205 كلاهما نحوه وليس فيها صدره إلى «من خوف اللّه» ، عدّة الداعي : ص 157 ، وسائل الشيعة : ج 11 ص 178 ح 20345 .

ص: 459

5640.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى روز سوم ماه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ديشب ، چيزهاى شگفتى ديدم... . ديدم كه مردى از امّتم در آتش افتاد ؛ امّا اشك هايش كه از ترس خدا گريسته بود ، آمدند و او را از آن ، بيرون كشيدند .5639.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ از خطبه اش در غدير خُم _ ) امام زين العابدين عليه السلام : معبودا ! آيا چشمان مرا كه از ترس تو گريان بوده اند ، به آتش مى سوزانى؟!5638.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) امام باقر عليه السلام : آن گاه كه خداى عز و جل با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى گفت : ... معبودا ! پاداش كسى كه چشمانش از ترس تو اشك بريزند، چيست؟

فرمود: «اى موسى ! چهره او را از گرماى آتش ، در امان مى دارم» .5642.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هيچ چشمى نيست ، مگر آن كه در روز قيامت ، گريان است ، بجز چشمى كه از خوف خدا گريسته باشد، و هيچ چشمى از ترس خداوند عز و جل اشكبار نگشت ، مگر آن كه خداوند عز و جل ، بقيّه بدن او را نيز بر آتش ، حرام كرد، و اگر اشكش بر رُخسارش سرازير شود ، هرگز گرد زبونى و خوارى ، بر آن رُخ نمى نشيند .

هر چيزى [و عملى از اعمال انسان] پيمانه و وزنى دارد، مگر اشك؛ چرا كه خداوند عز و جل با اندكِ آن ، درياهاى آتش را خاموش مى سازد، و اگر در ميان امّتى يك بنده [از خوف خدا ]بگِريد ، خداوند عز و جل به واسطه گريه آن بنده ، بر آن امّت ، رحم مى آورد . .

ص: 460

11 / 8مَحَبَّةُ اللّه ِ5653.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در مناجاتش _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَاللّه ِ ! لا يُلقِي اللّه ُ حَبيبَهُ فِي النّارِ . (1)5654.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام عليّ عليه السلام : يا إلهي وسَيِّدي ورَبّي ، أتُراكَ مُعَذِّبي بِنارِكَ بَعدَ تَوحيدِكَ ، وبَعدَ مَا انطَوى عَلَيهِ قَلبي مِن مَعرِفَتِكَ ، ولَهِجَ بِهِ لِساني مِن ذِكرِكَ ، وَاعتَقَدَهُ ضَميري مِن حُبِّكَ ؟! (2)5655.عنه عليه السلام : الكافي عن أبي حمزة : رَأَيتُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام في فِناءِ الكَعبَةِ فِي اللَّيلِ و هُوَ يُصَلّي ، فَأَطالَ القيامَ حَتّى جَعَلَ مَرَّةً يَتَوَكَّأُ عَلى رِجلِهِ اليُمنى ومَرَّةً عَلى رِجلِهِ اليُسرى ، ثُمَّ سَمِعتُهُ يَقولُ بِصَوتٍ كَأَنَّهُ باكٍ : يا سَيِّدي ، تُعَذِّبُني وحُبُّكَ في قَلبي؟! (3)5656.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ لِلعيدَينِ وَالجُمُعَةِ _ ) رجال النجاشي عن الياس : سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام يَقولُ : وَاللّه ِ ! لا يَموتُ عَبدٌ يُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ ويَتَولَّى الأَئِمَّةَ عليهم السلام ، فَتَمَسُّهُ النّارُ . ثُمَّ أعادَ الثّانِيَةَ وَالثّالِثَةَ مِن غَيرِ أن أسأَلَهُ . (4)5657.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ النّاسَ يَعبُدونَ اللّه َ عز و جل عَلى ثَلاثَةِ أوجُهٍ : فَطَبَقَةٌ يَعبُدونَهُ رَغبَةً في ثَوابِهِ ، فَتِلكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ ؛ وهُوَ الطَّمَعُ ، وآخَرونَ يَعبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ ، فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ ؛ وهِيَ الرَّهبَةُ ، ولكِنّي أعبَدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل ، فَتِلكَ عِبادَةُ الكِرامِ ؛ وهُوَ الأَمنُ ؛ لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَ_ئِذٍ ءَامِنُونَ» (5) ، ولِقَولِهِ عز و جل : « قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ » (6) ، فَمَن أحَبَّ اللّه َ أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل كانَ مِنَ الآمِنينَ . (7) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 195 ح 7347 و ج 1 ص 126 ح 194 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 209 ح 12018 وفيه «ولاء اللّه عزّوجلّ» بدل «واللّه» ، شعب الإيمان : ج 5 ص 422 ح 7133 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 38 ح 3736 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 15 ص 777 ح 43062 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 846 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 334 كلاهما عن كميل بن زياد ، البلد الأمين : ص 189 ، المصباح للكفعمي : ص 739 .
3- .الكافي : ج 2 ص 579 ح 10 ، بحارالأنوار : ج 46 ص 107 ح 100 وراجع : مصباح المتهجّد : ص 271 ح 910 و جمال الاُسبوع : ص 134 .
4- .رجال النجاشي : ج 1 ص 138 ، الدعوات : ص 275 ح 788 عن عليّ بن العزيز الخراز ، شرح الأخبار : ج 3 ص 463 ح 1355 عن الحضرمي نحوه ، بحارالأنوار : ج 68 ص 138 ح 35 .
5- .النمل : 89 .
6- .آل عمران : 31 .
7- .الخصال: ص 188 ص 259، علل الشّرائع: ص 12 ح 8، الأمالى للصدوق: ص 91 ح 85 كلّها عن يونس بن ظبيان، مشكاة الأنوار: ص 220 ح 608، روضة الواعظين: ص 456، بحارالأنوار: ج 70 ص 205 ح 13.

ص: 461

11 / 8 محبّت خدا

11 / 8محبّت خدا5657.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در روز عرفه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا سوگند كه خداوند ، دوست خود را در آتش نمى اندازد !5658.عنه عليه السلام ( _ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ _ ) امام على عليه السلام : معبودا، سَرورا، پروردگارا ! آيا به راستى مرا با آتشت ، عذاب خواهى كرد، پس از آن كه به يكتايى تو ايمان آورده ام ؟! و پس از آن كه شناخت تو در قلبم آميخته است و زبانم به ياد و نام تو گويا گشته و نهادم با محبّت تو گِره خورده است؟!5659.الإمام الصادق عليه السلام : الكافى _ به نقل از ابو حمزه _ : امام زين العابدين عليه السلام را شب هنگام ، در آستان كعبه ديدم كه به نماز ، ايستاده است و چندان قيام خود را به درازا كشانْد كه گاه بر پاى راست خود ، تكيه مى داد و گاه بر پاى چپش . سپس شنيدم كه با صدايى اندوهناك مى گويد: «اى سَرور من! آيا مرا عذاب خواهى كرد ، در حالى كه مهر تو در دلم جاى دارد؟!» .5660.عنه عليه السلام : رجال النجاشى _ به نقل از الياس _ : شنيدم كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «به خدا سوگند ، هر بنده اى كه خدا و پيامبر او را دوست بدارد و دوستدارِ امامان باشد و بميرد ، آتش [دوزخ] به او نمى رسد» .

اين مطلب را دوباره و سه باره ، تكرار كرد، بدون آن كه من از ايشان بخواهم .5661.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام : مردم ، خداوند عز و جل را سه گونه عبادت مى كنند : يك طبقه ، او را از سرِ اشتياق به پاداشش عبادت مى كنند كه اين ، عبادت آزمندان است و اين ، طمع است . گروهى ديگر ، او را از ترس آتش ، عبادت مى كنند كه اين ، عبادتِ بندگان است و اين [ناشى از] بيم است ؛ ولى من از سرِ محبّت به او عبادتش مى كنم كه اين ، عبادتِ آزادگان است و اين ، [مايه] امن [و امان ]است، به دليل اين

سخن خداى عز و جل كه: «و آنان از وحشت آن روز ، در امان اند» ، و به دليل اين سخن خداى عز و جل كه: «بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند نيز دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد» .

پس هر كه خدا را دوست بدارد ، خداوند عز و جل نيز او را دوست مى دارد، و هر كه خداوند عز و جل دوستش بدارد ، از امان يافتگان است .

.

ص: 462

5662.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام _ في المناجات _ :

أتُحرِقُني بِالنّارِ يا غايَةَ المُنىفَأَينَ رَجائي ثُمَّ أينَ مَحَبَّتي . (1)11 / 9طَاعَةُ اللّه ِ5659.امام صادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : طاعَةُ الخالِقِ أمانٌ مِنَ العَذابِ . (2)5660.امام صادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : وَقّوا أنفُسَكُم مِن عَذابِ اللّه ِ بِالمُبادِرَةِ إلى طاعَةِ اللّه ِ . (3)5661.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام : اِشتَغِلوا في هذِهِ الدُّنيا بِطاعَةِ اللّه ِ ، وَاغتَنِموا أيّامَها ، وَاسعَوا لِما فيهِ نَجاتُكُم غَدا مِن عَذابِ اللّه ِ . (4)5662.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه عليه السلام _ لِطاووسِ الفَقيهِ _ : يا طاووسُ ، دَع عَنّي حَديثَ أبي وأُمّي وجَدّي! خَلَقَ اللّه ُ الجَنَّةَ لِمَن أطاعَهُ وأحسَنَ ولَو كانَ عَبدا حَبَشِيّا ، وخَلَقَ النّارَ لِمَن عَصاهُ ولَو كانَ قُرَشِيّا . أما سَمِعتَ قَولَهُ تَعالى : «فَإِذَا نُفِخَ فِى الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ

يَوْمَ_ل_ءِذٍ وَ لَا يَتَسَاءَلُونَ» (5) ؟ وَاللّه ِ ! لا يَنفَعُكَ غَدا إلّا تَقدِمَةٌ تُقَدِّمُها مِن عَمَلٍ صالِحٍ . (6) .


1- .المناقب لابن شهر أشوب: ج 4 ص 151 عن طاووس الفقيه، بحارالأنوار: ج 87 ص 200 ح 8.
2- .جامع الأخبار: ص 239 ح 611 عن المسيّب عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار: ج 76 ص 16 ح 2.
3- .غرر الحكم: ح 10108، عيون الحكم والمواعظ: ص 505 ح 9265.
4- .الكافي : ج 8 ص 16 ح 2 ، الأمالي للمفيد : ص 202 ح 33 ، العدد القوية : ص 61 ح 79 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 37 كلّها عن أبي حمزة ، تحف العقول : ص 254، بحارالأنوار : ج 78 ص 150 ح 11 .
5- .المؤمنون: 101.
6- .المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 151، بحارالأنوار: ج 46 ص 82 ح 75؛ تاريخ دمشق: ج 41 ص 359 عن الحسن بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهم السلام نحوه.

ص: 463

11 / 9 فرمانبرى از خدا

5663.امام صادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در مناجات با خداوند متعال _ : آيا مرا با آتش خواهى سوزانْد ، اى نهايتِ آرمانم؟

پس اميدم چه مى شود ؟ پس محبّتم [به تو] كجا مى رود؟11 / 9فرمانبرى از خدا5666.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في قُنوتِهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرمانبرى از آفريدگار ، [مايه] ايمنى از عذاب است.5667.مصباح المتهجّد ( _ في دُعاءٍ ذكَرَهُ بَعدَ صَلاةِ عَلِيٍّ عليه الس ) امام على عليه السلام : با شتافتن به فرمانبرى از خداوند ، خويشتن را از عذاب خدا نگه داريد.5668.الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : در اين دنيا ، به طاعت خدا مشغول شويد و روزهاى آن را غنيمت بشماريد و در آنچه فردا[ى قيامت] ، شما را از عذاب خدا مى رَهاند، بكوشيد.5664.امام رضا عليه السلام ( _ در توصيف پروردگار عز و جل _ ) امام زين العابدين عليه السلام _ به طاووس فقيه _ : اى طاووس! سخن گفتن از پدر و مادرم و جدّم را رها كن! خداوند ، بهشت را براى كسى آفريد كه از او فرمان ببَرد و كار نيك انجام دهد ، اگر چه بنده اى حبشى باشد ؛ و آتش را براى كسى آفريد كه او را نافرمانى كند ، اگر چه قُرَشى باشد. مگر نشنيده اى سخن خداوند متعال را كه :

«چون در شيپور [قيامت] دميده شود ، پس در آن روز ، ميانشان نسبت خويشاوندى نيست و از [حال] يكديگر نمى پرسند» ؟ به خدا سوگند ، فرداى قيامت ، تو را سود نمى بخشد ، مگر همان كردار نيكى كه پيش تر فرستاده باشى !

.

ص: 464

5665.امام جواد عليه السلام ( _ در زيارت پدرش امام رضا عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إذا هَمَمتَ بِشَيءٍ مِنَ الخَيرَ فَلا تُؤَخِّرهُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل رُبَّمَا اطَّلَعَ عَلَى العَبدِ _ و هُوَ عَلى شَيءٍ مِنَ الطّاعَةِ _ فَيَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ل_'c7 أُعَذِّبُكَ بَعدَها أبَدا . (1)11 / 10ذِكرُ القِيامَةِ5668.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ذِكرُ القِيامَةِ يُباعِدُكُم مِنَ النّارِ . (2)11 / 11الزُّهدُ فِي الدُّنيا5671.الإمام زين العابدين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : اُترُكُوا الدُّنيا ومُخالَطَةَ النّاسِ ؛ تَستَريحوا فِي الدّارَينِ وتَأمَنوا مِنَ العَذابِ . (3)5672.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : الزُّهدُ مِفتاحُ بابِ الآخِرَةِ ، وَالبَراءَةُ مِنَ النّارِ . (4) .


1- .الكافي: ج 2 ص 143 ح 7، الأمالي للمفيد: ص 205 ح 36 كلاهما عن هشام بن سالم، بحارالأنوار: ج 68 ص 223 ح 36 .
2- .كنز العمّال: ج 15 ص 918 ح 43584 نقلاً عن الديلمي عن معاذ.
3- .جامع الأخبار: ص 341 ح 950، بحارالأنوار: ج 69 ص 399 ح 91.
4- .مصباح الشريعة: ص 191، بحارالأنوار: ج 70 ص 315 ح 20.

ص: 465

11 / 10 ياد قيامت
11 / 11 پارسايى در دنيا

5669.امام على عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر گاه آهنگِ كار نيكى كردى ، [انجام دادن] آن را به تأخير ميفكن؛ زيرا خداوند عز و جل ، گاه بنده را در حال طاعتى مى بيند و مى فرمايد: «به عزّت و جلالم سوگند كه بعد از اين ، ديگر تو را عذاب نخواهم كرد» .11 / 10ياد قيامت5672.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى او در روز عرفه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ياد قيامت، شما را از آتش [دوزخ] ، دور مى سازد .11 / 11پارسايى در دنيا5675.الإمام الصادق عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _ ) امام على عليه السلام : دنيا و آميختن با مردم را رها كنيد تا در هر دو سرا بياساييد و از عذاب ، در امان بمانيد .5676.عنه عليه السلام ( _ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ ) مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : پارسايى ، كليد درِ آخرت و بَرات آزادى از آتش است .

.

ص: 466

11 / 12حُسنُ الخُلُقِ5675.امام صادق عليه السلام ( _ از دعايش در روز عرفه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَاللّه ُ ! ما حَسَّنَ اللّه ُ خُلُقَ رَجُلٍ وخَلقَهُ فَتَطعَمُهُ النّارُ أبَدا . (1)5676.امام صادق عليه السلام ( _ به مفضّل بن عمر _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ما حَسَّنَ اللّه ُ خُلُقَ عَبدٍ وخَلقَهُ وجَعَلَهُ في مَنصَبٍ غَيرَ شائِنٍ إلَا استَحى أن يُطعِمَ النّارَ لَحمَهُ . (2)5677.الكافي عن معتّب : عنه صلى الله عليه و آله : مَن كانَ هَيِّنا لَيِّنا قَريبا حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (3)5678.الكافي عن الإمام الكاظم عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أل_'c7 اُخبِرُكُم بِمَن تَحرُمُ عَلَيهِ النّارُ غَدا؟ قيلَ : بَلى يا رَسولَ اللّه ِ ، قالَ : الهَيِّنُ اللَّيِّنُ القَريبُ السَّهلُ . (4)11 / 13كَظمُ الغَيظِ5679.الإمام العسكريّ عليه السلام ( _ فِي التَّفسيرِ المَنسوبِ إلَيهِ ، في قِصَّةِ ذَ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ عَنهُ عَذابَ يَومِ

القِيامَةِ . (5) .


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 37 ح 6780 ، شعب الإيمان : ج 6 ص 249 ح 8038 ، الفردوس : ج 4 ص 355 ح 7022 وليس فيهما «أبدا» وكلّها عن أبي هريرة وليس فيهما «أبدا» ، تاريخ بغداد : ج 3 ص 226 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : ج 3 ص 18 ح 5237 ؛ تنبيه الخواطر: ج 1 ص 90 وليس فيه «أبدا» ، بحارالأنوار : ج 71 ص 393 ح 63 .
2- .تنبيه الخواطر: ج 2 ص 200 عن الإمام الحسين عن أبيه عليهماالسلام، ثواب الأعمال: ص 216 ح 2 عن موسى بن إبراهيم عن الإمام الكاظم عليه السلام ، مشكاة الأنوار: ص 392 ح 1288 عن الإمام الكاظم عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وليس فيهما «وجعله في منصبٍ غير شائن»، بحارالأنوار: ج 5 ص 281 ح 14.
3- .المستدرك على الصحيحين: ج 1 ص 215 ح 435، السنن الكبرى: ج 10 ص 327 ح 20806 فيه «سهلاً» بدل «قريبا»، الزهد لهناد: ج 2 ص 596 ح 1262 بزيادة «سهلاً» بعد «لينا»، شعب الإيمان: ج 6 ص 271 ح 8123 كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال : ج 3 ص 12 ح 5194.
4- .الخصال: ص 238 ح 83، ثواب الأعمال: ص 205 ح 1 كلاهما عن عبداللّه بن سنان، الأمالي للصدوق: ص 397 ح 511 عن عبداللّه بن مسكان، بحارالأنوار: ج 75 ص 51 ح 4؛ سنن الترمذي: ج 4 ص 654 ح 2488 وليس فيه «الليّن»، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 90 ح 3938 نحوه، صحيح ابن حبّان: ج 2 ص 216 ح 470، المعجم الكبير: ج 10 ص 231 ح 10562 كلّها عن عبداللّه بن مسعود، كنز العمّال: ج 3 ص 7 ح 5162 .
5- .الكافي : ج 2 ص 305 ح 14 عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام و ح 15 ، ثواب الأعمال : ص 161 ح 1 ، الاُصول الستة عشر : ص 33 والثلاثة الأخيرة عن أبي حمزة عن الإمام الباقر عليه السلام ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 6 ح 9 عن الحسين بن عبداللّه عن الإمام الباقر عليه السلام ، الإختصاص : ص 229 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 71 ص 426 ح 71 .

ص: 467

11 / 12 خوش خويى
11 / 13 فرو خوردن خشم

11 / 12خوش خويى5681.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به خدا سوگند ، هر مردى را كه خداوند ، خوش خوى و زيبا بيافريند، هرگز خوراكِ آتش [دوزخ ]نمى گردد .5680.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «در حقيقت ، خدا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وقتى خداوند ، خلقت و خوى هر بنده اى را زيبا مى سازد و او را در موقعيتى غيرننگين قرار مى دهد، شرم مى كند از اين كه گوشتِ او را طعمه آتش گردانَد.5681.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «در حقيقت ، خدا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس آرام و نرم خو و خون گرم باشد ، خداوند ، او را بر آتش [دوزخ] ، حرام مى گردانَد .5682.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا شما را از كسى كه فردا[ى قيامت] ، آتش بر او حرام است، خبر ندهم؟» .

گفته شد: چرا، اى پيامبر خدا !

فرمود: «شخص آرام و نرم خو و خون گرم و آسانگير» .11 / 13فرو خوردن خشم5682.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس خشم خود را از مردم ، باز بدارد ، خداوند _ تبارك و تعالى _

عذاب روز قيامت را از او باز مى دارد.

.

ص: 468

11 / 14الدِّفاعُ عَن عِرضِ المُؤمِنِ5685.الإمام عليّ عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ بِالغَيبَةِ (1) ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ أن يُعتِقَهُ مِنَ النّارِ . (2)5686.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَرُدَّ عَنهُ نارَ جَهَنَّمَ يَومَ القِيامَةِ . (3)5687.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ ، رَدَّ اللّه ُ عَن وَجهِهِ النّارَ يَومَ القِيامَةِ . (4)5688.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ ، كانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ . (5) .


1- .في بحار الأنوار : «بالغَيبِ» .
2- .كشف الريبة : ص 19 عن أبي الدرداء ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 119 ، إرشاد القلوب : ص 117 ، بحارالأنوار : ج 75 ص 226 ؛ الصمت وحفظ اللسان لابن أبي الدنيا : ص 135 ح 239 عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 3 ص 418 ح 7235 .
3- .مسند ابن حنبل: ج 10 ص 428 ح 27606 عن أبي الدرداء، تفسير القرطبي: ج 15 ص 323، كنز العمّال: ج 3 ص 417 ح 7229؛ مجمع البيان: ج 8 ص 484 عن اُمّ الدرداء، بحارالأنوار: ج 71 ص 119.
4- .سنن الترمذي: ج 4 ص 327 ح 1931، مسند ابن حنبل: ج 10 ص 429 ح 27613، حلية الأولياء: ج 7 ص 258 نحوه، شعب الإيمان: ج6 ص111 ح 7635 كلّها عن أبي الدرداء، كنز العمّال: ج3 ص415 ح 7217 .
5- .الأمالي للمفيد: ص 338 ح 2، الأمالي للطوسي: ص 115 ح 177، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 181 كلّها عن أبي الدرداء، بحارالأنوار: ج 75 ص 253 ح 34؛ السنن الكبرى: ج 8 ص 290 ح 16684، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 6 ص 115 ح 5، المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص 100 ح 206 كلّها عن أبي الدرداء، كنز العمّال: ج 3 ص 416 ح 7218.

ص: 469

11 / 14 دفاع از آبروى مؤمن

11 / 14دفاع از آبروى مؤمن5691.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در غياب برادرش از آبروى او دفاع كند ، بر خداست كه او را از آتش [دوزخ] ، آزاد سازد.5692.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادر مسلمانش دفاع كند ، بر خداوند عز و جل است كه در روز قيامت ، آتش جهنّم را از او دور كند.5693.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادرش دفاع كند، خداوند ، در روز قيامت، آتش را از چهره او پس مى زند.5685.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از آبروى برادرش دفاع كند، اين كار ، مانع او در برابر آتش [دوزخ] مى شود.

.

ص: 470

5686.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذَبَّ عَن عِرضِ أخيهِ بِالمَغيبِ ، كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جلأن يُعتِقَهُ مِنَ النّارِ . (1)11 / 15السَّخاءُ5689.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : السَّخِيُّ قَريبٌ مِنَ اللّه ِ ، قريبٌ من الجَنَّةِ ، قَريبٌ مِنَ النّاسِ ، بَعيدٌ مِنَ النّارِ . وَالبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللّه ِ ، بَعيدٌ مِنَ الجَنَّةِ ، بَعيدٌ مِنَ النّاسِ ، قَريبٌ مِنَ النّارِ . (2)5690.امام على عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : كانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام يوصي أصحابَهُ ، يَقولُ : ... وَليكَن ... طَبيعَتُكُمُ السَّخاءَ (3) ؛ فَإِنَّهُ لا يَدخُلُ الجَنَّةَ بَخيلٌ ، ولا يَدخُلُ النّارَ سَخِيٌّ (4) .5691.امام على عليه السلام : الكافي عن مسعدة بن صدقة : قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام لِبَعضِ جُلَسائِهِ : ألا اُخبِرُكَ بِشَيءٍ يُقَرِّبُ مِنَ اللّه ِ ، ويُقَرِّبُ مِنَ الجَنَّةِ ، ويُباعِدُ مِنَ النّارِ؟ فَقالَ : بَلى ! فَقالَ : عَلَيكَ بِالسَّخاءِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ خَلَقَ خَلقا بِرَحمَتِهِ لِرَحمَتِهِ ، فَجَعَلَهُم لِلمَعروفِ أهلاً ولِلخَيرِ مَوضِعا ولِلنّاسِ وَجها ، يُسعى إلَيهِم لِكَي يُحيوهُم كَما يُحيِى المَطَرُ الأَرضَ المُجدِبَةَ ، اُولئِكَ هُمُ المُؤمِنونَ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ . (5) .


1- .المعجم الكبير: ج 24 ص 176 ح 443، مسند ابن حنبل: ج 10 ص 445 ح 27680، مسند إسحاق بن راهويه: ج 5 ص 184 ح 2310 كلاهما نحوه و كلّها عن أسماء بنت يزيد، كنز العمّال: ج 3 ص 416 ح 7221؛ الأمالي للطوسي: ص 537 ح 1162، مكارم الأخلاق: ج 2 ص 379 ح 2661، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 65، أعلام الدين: ص 202 كلّها عن أبي ذر نحوه، بحارالأنوار: ج 77 ص 89 ح 3.
2- .سنن الترمذي : ج 4 ص 342 ح 1961 عن أبي هريرة ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 2363 ، شعب الإيمان : ج 7 ص 428 ح 10847 كلاهما عن عائشة و ح 10848 عن جابر، كنز العمّال: ج 6 ص 338 ح 15928؛ الكافي: ج 4 ص 40 ح 9، عيون أخبار الرّضا عليه السلام : ج 2 ص 12 ح 27 كلاهما عن الحسن بن علي الوشاء عن أبي الحسن عليه السلام ، مشكاة الأنوار: ص 409 ح 1366، بحارالأنوار: ج 71 ص 355 ح 17.
3- .في بعض النسخ : «وإيّاكم والبخل! وعليكم بالسّخاء» (هامش المصدر).
4- .. تحف العقول: ص 390، بحارالأنوار: ج 78 ص 305 ح 1.
5- .الكافي: ج 4 ص 41 ح 12، قرب الإسناد: ص 72 ح 234، وسائل الشيعة: ج 15 ص 253 ح 27825.

ص: 471

11 / 15 بخشندگى

5692.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در غياب برادرش از آبروى او دفاع كند، بر خداوند عز و جلاست كه او را از آتش [دوزخ] ، آزاد سازد.11 / 15بخشندگى5695.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : انسان بخشنده، به خدا و به بهشت و به مردم ، نزديك است و از آتش [دوزخ] ، دور است ؛ و شخص بخيل ، از خدا و از بهشت و از مردم ، دور است و به آتش [دوزخ] ، نزديك است.5696.الإمام الصادق عليه السلام _ سُئِلَ عن صِفَةِ العَ امام كاظم عليه السلام : امير مؤمنان عليه السلام ، به يارانش سفارش مى كرد و مى فرمود: «... بايد... سرشت شما ، بخشندگى باشد؛ زيرا هيچ بخيلى وارد بهشت نمى شود، و هيچ بخشنده اى به آتش نمى رود».5697.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از مسعدة بن صدقه _ : امام صادق عليه السلام به يكى از هم نشينانش فرمود: «آيا تو را از چيزى خبر ندهم كه به خدا و بهشت ، نزديك مى كند و از آتش [دوزخ] ، دور مى گردانَد؟» .

او گفت : چرا ؟

فرمود: «بخشنده باش؛ زيرا خداوند ، به رحمت خويش ، خَلقى را براى رحمت خويش آفريد و آنان را اهل نيكى كردن و جايگاه خير و محلّ توجّه [و مراجعه] مردم قرار داد، كه براى مردم مى كوشند ، تا آنان را زنده كنند ، همچنان كه باران ، زمين خشك را زنده مى كند . اينان اند همان مؤمنانى اند كه روز قيامت ، در امان اند».

.

ص: 472

11 / 16الصَّلاةُ5694.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ للّه ِِ مَلَكا يُنادي عِندَ كُلِّ صَلاةٍ : يا بَني آدَمَ ! قوموا إلى نيرانِكُمُ الَّتي أوقَدتُموها عَلى أنفُسِكُم ، فَأَطفِئوها بِالصَّلاةِ . (1)5695.امام باقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَكونُ صَلاةُ العَبدِ عِندَ المَحشَرِ تاجا عَلى رَأسِهِ ، ونورا عَلى وَجهِهِ ، ولِباسا عَلى بَدَنِهِ ، وسَترا بَينَهُ وبَينَ النّارِ . (2)5696.امام صادق عليه السلام ( _ در پاسخ پرسشى درباره زمان به وجود آمدن صفت عدال ) عنه صلى الله عليه و آله : حافِظوا عَلَى الصَّلَواتِ الخَمسِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَدعُو العَبدَ ، فَأَوَّلُ شَيءٍ يَسأَلُ عَنهُ الصَّلاةُ ، فَإِن جاءَ بِها تامَّةً وإلّا زَخَّ بِهِ فِي النّارِ . (3)5697.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلّى رَكعَتَينِ لا يَراهُ إلَا اللّه ُ _ عَزَّوَجَلَّ _ وَالمَلائِكَةُ كانَت لَهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ (4) .5698.امام على عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : إلهي ! ما جَزاءُ مَن شَهِدَ أنّي رَسولُكَ ونَبِيُّكَ وأنَّكَ كَلَّمتَني؟ قالَ : يا موسى ! تَأتيهِ مَلائِكَتي فَتُبَشِّرُهُ بِجَنَّتي . قالَ موسى : إلهي ! فَما جَزاءُ مَن قامَ بَينَ يَدَيكَ فَصَلّى؟ فَقالَ : يا موسى ، أُباهي بِهِم مَلائِكَتي راكِعا و ساجِدا وقائِما وقاعِدا ، ومَن باهَيتُ بِهِ مَلائِكَتي لا أُعَذِّبُهُ . (5) .


1- .المعجم الأوسط: ج 9 ص 173 ح 9452، المعجم الصغير: ج 2 ص 130 وليس فيه «بالصلاة» وكلاهما عن أنس، كنز العمّال: ج 7 ص 281 ح 18881؛ الإقبال: ج 3 ص 367 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام .
2- .الخصال: ص 522 ح 11 عن ضمرة بن حبيب، بحارالأنوار: ج 82 ص 232 ح 56.
3- .صحيفة الإمام الرّضا عليه السلام : ص 151 ح 90، عيون أخبار الرّضا عليه السلام : ج 2 ص 31 ح 45 وليس فيه صدره وكلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرّضا عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار: ص 186 ح 458، بحارالأنوار: ج 82 ص 202 ح 1.
4- .تاريخ دمشق: ج 43 ص 197 ح 9152 عن جابر بن عبداللّه، كنز العمّال: ج 7 ص 308 ح 19019 نقلاً عن سنن سعيد بن منصور.
5- .فضائل الأشهر الثلاثة: ص 88 عن زياد بن المنذر، الأمالي للصدوق: ص 276 ح 307 عن عبدالعظيم الحسني عن الإمام الهادي عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، روضة الواعظين: ص 348 وليس فيه صدره إلى «فتبشّره بجنّتي»، بحارالأنوار: ج 13 ص 327 ح 4.

ص: 473

11 / 16 نماز

11 / 16نماز5700.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، فرشته اى دارد كه به هنگام هر نماز ، بانگ مى زند: «اى فرزندان آدم! بر خيزيد و آتش هايى را كه براى خويش افروخته ايد، با نماز ، خاموش كنيد» .5701.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نماز بنده، در محشر ، تاجى بر سرِ او ، نورى بر چهره اش و جامه اى بر تَنَش مى شود و پرده اى ميان او و آتش مى گردد .5702.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ التَّوحيدِ وَالعَدلِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نمازهاى پنجگانه را پاس بداريد؛ زيرا چون روز قيامت شود ، خداوند عز و جل ، بنده را فرا مى خواند و از نخستين چيزى كه مى پرسد ، نماز است . اگر آن را كامل آورده بود [، نجات مى يابد] ؛ و گر نه ، او را در آتش [دوزخ] ، پرتاب مى كند .5703.أعلام الدين : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دو ركعت نماز بخواند ، به طورى كه او را [در آن حال ]كسى جز خداوند عز و جل و فرشتگان نبيند، آن دو ركعت ، بَرات آزادى او از آتش خواهد بود .5704.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ التَّوحيدِ وَالعَدلِ ) امام باقر عليه السلام : آن گاه كه خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عليه السلام گفت : بار الها ! پاداش كسى كه گواهى دهد كه من ، فرستاده و پيامبرِ تو هستم و تو با من سخن گفتى، چيست؟

فرمود: «اى موسى! فرشتگان من ، نزدش مى آيند و او را به بهشتم ، مژده مى دهند» .

موسى عليه السلام گفت : بار الها! پاداش كسى كه در برابر تو بِايستد و نماز بگزارد ، چيست؟

فرمود: «اى موسى! آن گاه كه در ركوع و سجود و قيام و قعود است ، به [وجود] او بر فرشتگانم مباهات مى كنم، و كسى كه من به او بر فرشتگانم مباهات كنم، عذابش نمى كنم» .

.

ص: 474

5701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : مَن قَبِلَ اللّه ُ مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبهُ ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (1)5702.امام على عليه السلام ( _ وقتى كه درباره توحيد و عدل ، مورد پرسش قرار گرف ) عنه عليه السلام : ما مِن قَدَمٍ سَعَت إلَى الجُمُعَةِ إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَها عَلَى النّارِ . (2)5703.أعلام الدين : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ اهتَمَّ بِمَواقيتِ الصَّلاةِ ومَواضِعِ الشَّمسِ إلّا ضَمِنتُ لَهُ الرَّوحَ عِندَ المَوتِ ، وَانقِطاعَ الهُمومِ وَالأَحزانِ ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ . (3)5704.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى كه مردى درباره توحيد و عدالت از وى پرسيد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : عَلَيكُم بِصَلاةِ اللَّيلِ ولَو رَكعَةً واحِدَةً ؛ فَإِنَّ صَلاةَ اللَّيلِ مَنهاةٌ عَنِ الإِثمِ ، وتُطفئُ غَضَبَ الرَّبِ تَبارَكَ وتَعالى ، وتَدفَعُ عَن أهلِها حَرَّ النّارِ يَومَ القِيامَةِ . (4)5705.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : صَلاةُ اللَّيلِ مَرضاةُ الرَّبِ ، وحُبُّ المَلائِكَةِ ، وسُنَّةُ الأَنبِياءِ ، ونورُ المَعرِفَةِ ، وأصلُ الإيمانِ ، وراحَةُ الأَبدانِ ، وكَراهِيَةٌ لِلشَّيطانِ ، وسِلاحٌ عَلَى الأَعداءِ ، وإجابَةٌ لِلدُّعاءِ ، وقَبولٌ لِلأَعمالِ ، وبَرَكَةٌ فِي الرِّزقِ ، وشَفيعٌ بَينَ صاحِبِها وبَينَ مَلَكِ المَوتِ ، وسِراجٌ في قَبرِهِ ، وفِراشٌ تَحتَ جَنبَيهِ ، وجَوابُ مُنكَرٍ و نَكيرٍ ، ومونِسٌ وزائِرٌ في قَبرِهِ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ كانَتِ الصّلاةُ ظِلّاً عَلَيهِ ، وتاجا عَلى رَأسِهِ ، ولِباسا عَلى بَدَنِهِ ، ونورا يَسعى بَينَ يَدَيهِ ، وسَترا بَينَهُ وبَينَ النّارِ . (5)5706.الكافي عن يونس عن عدّة عن الإمام الصادق عليه السل الإمام الرضا عليه السلام : عَلَيكُم بِصَلاةِ اللَّيلِ ؛ فَما مِن عَبدٍ يَقومُ في آخِرِ اللَّيلِ فَيُصَلّي ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ورَكعَتَينِ لِلشَّفعِ ورَكعَةً لِلوَترِ ، ثُمَّ قَنَتَ وَاستَغفَرَ اللّه َ في قُنوتِهِ سَبعينَ مَرَّةً ،

إلّا أُجيرَ مِن عَذابِ القَبرِ وعَذابِ النّارِ . (6) .


1- .الكافي: ج 3 ص 266 ح 11، تهذيب الأحكام: ج 2 ص 238 ح 943 كلاهما عن حفص بن البختري، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 1 ص 211 ح 641، وسائل الشيعة: ج 3 ص 21 ح 4437.
2- .الأمالي للصدوق: ص 449 ح 605 عن عبداللّه بن بكير، روضة الواعظين: ص 363، بحارالأنوار: ج 89 ص 184 ح 19.
3- .الأمالي للمفيد: ص 136 ح 5 عن سويد بن غفلة عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار: ج 83 ص 9 ح 5.
4- .الفردوس: ج 3 ص 18 ح 4030 عن جابر بن عبداللّه، كنز العمّال: ج 7 ص 791 ح 21431.
5- .إرشاد القلوب: ص 191 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار: ج 87 ص 161 ح 52 وراجع : جامع الأخبار: ص 183 ح 444.
6- .الدعوات: ص 272 ح 778، روضة الواعظين: ص 351 نحوه، بحارالأنوار: ج 87 ص 161 ح 53.

ص: 475

5707.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع امام صادق عليه السلام : كسى كه خداوند ، از او يك نماز را بپذيرد، دچار عذاب خدا نمى شود ، و كسى كه [خداوند] از او يك كار نيك را بپذيرد، به عذاب خدا گرفتار نمى گردد .5705.امام على عليه السلام ( _ وقتى كه درباره قضا و قدر ، مورد پرسش قرار گرفت ) امام صادق عليه السلام : هيچ گامى نيست كه به سوى نماز جمعه برداشته شود ، جز آن كه خداوند ، بدن او را بر آتش [دوزخ ]حرام مى گردانَد .5706.الكافى ( _ به نقل از يونس ، از گروهى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر بنده اى به اوقات نماز و وضعيت هاى خورشيد ، توجّه نشان دهد ، راحتى در وقت مُردن و برطرف شدن غم و اندوه ها و رهايى از آتش [دوزخ] را برايش ضمانت مى كنم.5707.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بر شما باد خواندن نماز شب ، اگر چه يك ركعت؛ زيرا نماز شب ، بازدارنده از گناه است و خشم خداوند _ تبارك و تعالى _ را فرو مى نشانَد و روز قيامت ، گرماى آتش را از اهل آن دور مى كند.5708.الإمام الهادي عليه السلام ( _ في بَيانِ الجَبرِ وَالتَّفويضِ وَالأَمرِ بَينَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نماز شب ، [مايه] خشنودى خداوند و محبّت فرشتگان مى شود و سنّت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان و [موجب] آسودگى بدن ها و نفرت شيطان و سلاحى در برابر دشمنان است و موجب اجابت دعا و پذيرش اعمال، بركت در روزى و شفيع ميان نماز شب خوان و مَلَك الموت است، و چراغى در گور او، بسترى در زير پهلويش، پاسخى براى منكر و نَكير، و مونس و بازديد كننده اى در گور اوست . پس چون روز قيامت شود ، نماز [شب] ، سايه اى بر فراز او و تاجى بر سرش ، جامه اى بر تنش ، نورى پيشاپيشِ او ، و پرده اى ميان او و آتش مى شود .5709.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ : مِمَّنِ المَعصِيَةُ ؟ _ ) امام رضا عليه السلام : بر شما باد خواندن نماز شب؛ زيرا هيچ بنده اى نيست كه در آخرِ شب بر خيزد و هشت ركعت [نماز] ، دو ركعت [نماز] شَفْع و يك ركعت [نماز ]وَتْر بگزارد ، سپس قنوت بخواند و در قنوتش هفتاد بار از خدا آمرزش بخواهد ،

مگر آن كه از عذاب قبر و از عذاب آتش [دوزخ] ، پناه داده مى شود. .

ص: 476

11 / 17الصِّيامُ5709.امام كاظم عليه السلام ( _ در جواب اين پرسش كه : گناه ، از ناحيه كيست؟ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (1)5710.الطرائف : عنه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ مِن عَذابِ اللّه ِ . (2)5711.عيون أخبار الرِّضا عليه السلام عن إبراهيم بن أبي عنه صلى الله عليه و آله : الصَّومُ جُنَّةٌ _ أي سَترَةٌ _ مِن آفاتِ الدُّنيا ، وحِجابٌ مِن عَذابِ الآخِرَةِ . (3)5712.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : لا يَصومُ عَبدٌ يَوما في سَبيلِ اللّه ِ إلّا باعَدَ اللّه ُ تَعالى بِذلِكَ اليَومِ النّارَ عَن وَجهِهِ سَبعينَ خَريفا . (4)5713.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن العبّا عنه صلى الله عليه و آله : مَن صامَ يَوما في سَبيلِ اللّه ِ باعَدَ اللّه ُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةَ مِئَةِ عامٍ . (5) .


1- .الكافي : ج 2 ص 19 ح 5 عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، تهذيب الأحكام : ج 4 ص 191 عن عمرو بن جميع عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 75 ح 1775 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 68 ص 333 ح 10 ؛ سنن الترمذي : ج 3 ص 136 ح 764 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 391 ح 9374 كلاهما عن أبي هريرة ، سنن النسائي : ج 4 ص 167 عن عثمان بن أبي العاص وعائشة ، كنز العمّال : ج 8 ص 414 ح 23588 .
2- .مسند ابن حنبل: ج 6 ص 270 ح 17929، شعب الإيمان: ج 3 ص 294 ح 3581 كلاهما عن عثمان بن أبي العاص، كنز العمّال: ج 8 ص 452 ح 23617؛ معدن الجواهر: ص 70 عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .مصباح الشريعة: ص 133 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار: ج 96 ص 254 ح 28.
4- .سنن النسائي : ج 4 ص 174، سنن الترمذي: ج 4 ص 166 ح 1623، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 54 ح 11210 ، صحيح ابن خزيمة: ج 3 ص 297 ح 2113، صحيح ابن حبّان: ج 8 ص 206 ح 3417 كلّها عن أبي سعيد الخدري، كنز العمّال: ج 4 ص 342 ح 10809.
5- .المعجم الكبير: ج 17 ص 335 ح 927، مسند أبي يعلى: ج 2 ص 314 ح 1761، مسند الشاميّين: ج 2 ص 46 ح 896 كلّها عن عقبة بن عامر و ج 1 ص 171 ح 290، المعجم الأوسط: ج 3 ص 309 ح 3249 كلاهما عن عمرو بن عبسة ، المصنّف لعبد الرزاق: ج 5 ص 301 ح 9683 عن أبي اُمامة، كنز العمّال: ج 4 ص 341 ح 10801 .

ص: 477

11 / 17 روزه

11 / 17روزه3025.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه ، سپرى در برابر آتش [دوزخ] است .3026.عنه عليه السلام ( _ لِاءِسحاقَ بنِ فَرّوخٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، سپرى در برابر عذاب خداست.3027.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه، سپر است؛ يعنى پوششى در برابر گزندهاى دنيا و پرده اى در برابر عذاب آخرت است.3028.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه يك روز در راه خدا روزه بگيرد ، مگر اين كه خداوند متعال در مقابل آن روز ، چهره او را هفتاد سال ، از آتش [دوزخ ]دور مى گردانَد.3029.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس يك روز در راه خدا روزه بگيرد ، خداوند ، جهنّم را به فاصله يكصد سال راه ، از او دور مى گردانَد.

.

ص: 478

3030.الإمام الحسن عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن صامَ رَجَبا كُلَّهُ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ رِضاهُ ، ومَن كَتَبَ لَهُ رِضاهُ لَم يُعَذِّبهُ . (1)3031.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أُعطِيَت أُمَّتي في شَهرِ رَمَضانَ خَمسا لَم يُعطَهُنَّ أُمَّةُ نبِيٍّ قَبلي : أمّا واحِدَةٌ ؛ فَإِذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نَظَرَ اللّه ُ عز و جل إلَيهِم ، ومَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا ... . (2)3032.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وذلِكَ في ثَلاثٍ بَقينَ مِن شَعبانَ ، قالَ لِبِلالٍ : نادِ فِي النّاسِ ، فَجُمِعَ النّاسُ ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :

أيُّهَا النّاسُ ! إنَّ هذَا الشَّهرَ قَد خَصَّكُمُ اللّه ُ بِهِ وحَضَرَكُم ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، لَيلَةٌ فيهِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغلَقُ فيهِ أبوابُ النّارِ وتُفتَحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ . (3)3033.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أفضَلَ ما يَتَوسَّلُ بِهِ المُتَوَسِّلونَ الإيمانُ بِاللّه ِ ورَسولِهِ ، وَالجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ ، وكَلِمَةُ الإِخلاصِ ؛ فَإِنَّهَا الفِطرَةُ ، وإقامُ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّهَا المِلَّةُ ، وإيتاءُ الزَّكاةِ ؛ فَإِنَّها مِن فَرائِضِ اللّه ِ عز و جل ، وَالصَّومُ ؛ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِن عَذابِهِ . (4)3034.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام زين العابدين عليه السلام : حَقُّ الصَّومِ أن تَعلَمَ أنَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اللّه ُ عز و جل عَلى لِسانِكَ وسَمعِكَ وبَصَرِكَ وبَطنِكَ وفَرجِكَ لِيَستُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ ، فَإِن تَرَكتَ الصَّومَ خَرَقتَ

سِترَ اللّه ِ عَلَيكَ . (5) .


1- .المقنعة: ص 372، مصباح المتهجّد: ص 797، جامع الأخبار: ص 206 ح 508 كلاهما عن سماعة بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الإقبال: ج 3 ص 192 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفي الثلاثة الأخيرة «رضوانه» بدل «رضاه» في كلا الموضعين، بحارالأنوار: ج 97 ص 54 ح 44.
2- .الخصال: ص 317 ح 101، فضائل الأشهر الثلاثة: ص 90 ح 69، الأمالي للطوسي: ص 496 ح 1087 كلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري، بحارالأنوار: ج 96 ص 364 ح 36 ؛ شعب الإيمان: ج 3 ص 303 ح 3603 عن جابر بن عبداللّه، كنز العمّال: ج 8 ص 471 ح 23707 نقلاً عن ابن صعري في أماليه عن أبي هريرة.
3- .الكافي: ج 4 ص 67 ح 5، تهذيب الأحكام: ج 4 ص 192 ح 549، كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 2 ص 96 ح 1832 ، ثواب الأعمال: ص 89 ح 4 عن أبي بصير، بحارالأنوار: ج 96 ص 363 ح 3.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 1 ص 205 ح 613، علل الشّرائع: ص 247 ح 1، الزهد للحسين بن سعيد: ص 13، المحاسن: ج 1 ص 451 ح 1040، الأمالي للطوسي: ص 216 ح 380 عن أبي بصير عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام، بحارالأنوار: ج 69 ص 386 ح 51.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 2 ص 620 ح 3214، الخصال: ص 566 ح 1، الأمالي للصدوق: ص 452 ح 610 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 300 ح 2654 كلّها عن ثابت بن دينار، تحف العقول: ص 258، بحارالأنوار : ج 74 ص 4 ح 1 .

ص: 479

3035.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس تمام ماه رجب را روزه بگيرد ، خداوند ، خشنودى خود را برايش مى نويسد، و كسى كه خداوند ، خشنودى خود را براى او نوشته باشد ، دچار عذاب او نمى شود .3036.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به امّت من در ماه رمضان ، پنج چيز داده شده كه به امّت هيچ پيامبرى پيش از من ، داده نشده است: يكى آن كه چون اوّلين شب ماه رمضان فرا برسد ، خداوند عز و جل به آنان مى نگرد ، و كسى كه خدا به او بنگرد ، ديگر هرگز دچار عذاب او نمى شود .5712.امام صادق عليه السلام : امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، در آستانه فرا رسيدن ماه رمضان، يعنى سه روز مانده از ماه شعبان، به بلال فرمود: «در ميان مردم ، ندا بده [تا جمع گردند]» .

مردم جمع شدند . ايشان ، بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى را به جا آورد و سپس فرمود: «اى مردم! اين ماه كه خداوند ، شما را بدان مفتخر ساخته است و به زودى از راه مى رسد، آقاى ماه هاست . يك شب آن ، از هزار ماه ، بهتر است . در اين ماه ، درهاى آتش [دوزخ] ، بسته و درهاى بهشت ، باز مى شوند» .5713.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن عبّاس _ ) امام على عليه السلام : بهترين وسيله تقرّب به خدا ، براى آنان كه جوياى وسيله تقرّب هستند ، ايمان به خدا و پيامبرِ اوست و جهاد در راه خدا ، و [اظهار] شعار اخلاص (توحيد) _ كه [آواى] فطرت است _ ، و بر پا داشتن نماز _ كه عين دين است _ ، و دادن زكات _ كه از واجبات خداوند عز و جل است _ ، و گرفتن روزه _ كه سپرى در برابر عذاب اوست _ .5714.الإمام عليّ عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام : حقّ روزه ، اين است كه بدانى روزه ، پرده اى است كه خداوند عز و جلبر زبان و گوش و چشم و شكم و شرمگاه تو زده است تا بدان وسيله ، تو را از آتش [دوزخ] بپوشاند . پس اگر روزه را ترك كردى ، پرده خدا را

بر خود دريده اى. .

ص: 480

5715.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن كَتَمَ صَومَهُ قالَ اللّه ُ عز و جل لِمَلائِكَتِهِ : «عَبدِي استَجارَ مِن عَذابي فَأَجيروهُ» ، ووَكَّلَ اللّه ُ _ تَعالى _ مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمينَ ؛ ولَم يَأمُرهُم بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ إلَا استَجابَ لَهُم فيهِ . (1)5714.امام على عليه السلام : عنه عليه السلام : إنَّ العَبدَ يَصومُ اليَومَ الحارَّ يُريدُ ما عِندَاللّه ِ ، فَيُعتِقُهُ اللّه ُ بِهِ مِنَ النّارِ . ولا تَستَقِلَّ ما يُتَقَرَّبُ بِهِ إلَى اللّه ِ عز و جلولَو شِقَّ تَمرَةٍ . (2)11 / 18الزَّكاةُ3044.الإمام الصادق عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ الزَّكاةَ جُعِلَت مَعَ الصَّلاةِ قُربانا لِأَهلِ الإِسلامِ ، فَمَن أعطاها طَيِّبَ النَّفسِ بِها فَإِنَّها تُجعَلُ لَهُ كَفّارَةً ، ومِنَ النّارِ حِجازا (حِجابا خ ل) و وِقايَةً . (3)11 / 19الإِنفاقُ3047.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ استَطاعَ مِنكُم أن يَقِيَ وَجهَهُ حَرَّ النّارِ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ فَليَفعَل . (4) .


1- .الكافي: ج 4 ص 64 ح 10 عن السكوني، بحارالأنوار: ج 59 ص 190 ح 44.
2- .الكافي: ج 2 ص 142 ح 5 عن بشير بن يسار، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 196، بحارالأنوار: ج 71 ص 222 ح 34.
3- .نهج البلاغة: الخطبة 199، بحارالأنوار: ج 96 ص 23 ح 53.
4- .سنن الترمذي: ج 4 ص 611 ح 2415، سنن ابن ماجة: ج 1 ص 66 ح 185 وليس فيه «وجهه»، مسند ابن حنبل: ج 7 ص 96 ح 19390، صحيح ابن حبّان: ج 16 ص 373 ح 7373 كلّها عن عديّ بن حاتم، كنز العمّال: ج 3 ص 238 ح 6337.

ص: 481

11 / 18 زكات دادن
11 / 19 انفاق كردن

3048.مسند ابن حنبل عن اُبيّ بن كعب : امام صادق عليه السلام : هر كس روزه خويش را نهان بدارد ، خداوند عز و جل به فرشتگانش مى فرمايد: «بنده من ، از عذاب من ، زينهار خواست . پس زينهارش دهيد» و خداوند متعال ، فرشتگان خويش را به دعا براى روزه داران مى گمارد ، و او ، ايشان را به دعا براى كسى فرمان نمى دهد ، مگر آن كه دعايشان را در باره او مى پذيرد .3049.سنن الترمذي عن اُبيّ بن كعب : امام صادق عليه السلام : بنده ، روز گرمى را براى پاداش خدا، روزه مى گيرد، و خدا به واسطه همان روزه ، او را از آتش [دوزخ ]مى رَهاند. آنچه را موجب تقرّب به خداوند عز و جلمى شود، كوچك مشمار، اگر چه [صدقه دادن] نصف خرمايى باشد .11 / 18زكات دادن3052.عنه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : در كنار نماز، براى نزديك شدن مسلمانان به خدا، زكات قرار داده شد . پس، آن كس كه زكات را با رضايتِ خاطر بپردازد، كفّاره گناهان او، و بازدارنده [ى حجاب] و نگه دارنده او از آتش [دوزخ] ، قرار داده مى شود.11 / 19انفاق كردن3055.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر يك از شما توانست كه صورت خود را از حرارت آتش [دوزخ ]نگه دارد، اگرچه با نصف خرمايى، اين كار را بكند.

.

ص: 482

3056.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في فَضائِلِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ! اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ! (1)3057.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ، فَمَن لَم يَجِد فَبِكَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ . (2)3058.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : تَصَدَّقوا ؛ فَإِنَّ الصَّدَقَةَ فَكاكُكُم مِنَ النّارَ . (3)3059.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ يَبتَغي بِها وَجهَ اللّه ِ إلّا قالَ اللّه ُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ : عَبدي ! رَجَوتَني ، فَلَن اُحَقِّرَكَ ، حَرَّمتُ جَسَدَكَ عَلَى النّارِ ، وَادخُل مِن أيِّ أبوابِ الجَنَّةِ شِئتَ . (4)3060.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الإمام عليّ عليه السلام : الصَّدَقَةُ جُنَّةٌ عَظيمَةٌ مِنَ النّارِ لِلمُؤمنِ . (5)3061.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إذا أرَدتَ شَيئا مِنَ الخَيرِ فَلا تُؤَخِّرهُ ؛ فَإِنَّ العَبدَ لَيَصومُ اليَومَ الحارَّ يُريدُ بِهِ ما عِندَاللّه ِ عز و جلفَيُعتِقُهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ ، ويَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ يُريدُ بِها وَجهَ اللّه ِ فَيُعتِقُهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ . (6) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 296 ح 53 ، فضائل الأشهر الثلاثة : ص 78 ح 61 ، الأمالي للصدوق : ص 154 ح 149 ، الإقبال : ج 1 ص 26 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 380 ح 5817 وفيه صدره ، بحارالأنوار : ج 96 ص 317 ح 9 .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2395 ح 6174 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 704 ح 68 ، سنن النسائي : ج 5 ص 75 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 419 ح 1612، مسند ابن حنبل: ج 6 ص 351 ح 18281، صحيح ابن حبّان: ج 2 ص 220 ح 473 ، المعجم الكبير: ج 17 ص 83 ح 191 كلّها عن عديّ بن حاتم، كنز العمّال: ج 6 ص 340 ح 15939 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 367 ح 65.
3- .المعجم الأوسط: ج 8 ص 90 ح 8060، شعب الإيمان: ج 3 ص 214 ح 3355، حلية الأولياء: ج 10 ص 403، تاريخ دمشق: ج 56 ص 73 ح 11755 كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج 6 ص 345 ح 15979.
4- .الفردوس: ج 4 ص 12 ح 6034 عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج 6 ص 369 ح 16104.
5- .الخصال : ص 635 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 123 ، بحارالأنوار : ج 10 ص 113 ح 1 .
6- .الأمالي للصدوق: ص 448 ح 602 عن بشار بن يسار، بحارالأنوار: ج 71 ص 215 ح 14.

ص: 483

3062.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خود را از آتش [دوزخ] ، حفظ كنيد ، اگر چه با [انفاق] نصف خرمايى! خود را از آتش [دوزخ ]حفظ كنيد ، اگر چه با [انفاق] جرعه آبى !3063.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خود را از آتش [دوزخ] نگه داريد ، اگر چه با نصف خرمايى ؛ و اگر كسى [آن را هم ]نداشت ، با گفتن سخن پاكيزه اى .3064.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صدقه بدهيد؛ زيرا صدقه ، رَهاننده شما از آتش [دوزخ] است .3065.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه براى رضاى خدا صدقه اى بدهد ، مگر اين كه خداوند ، روز قيامت به او مى فرمايد: «بنده ام! تو به من ، اميد بستى . پس هرگز تو را تحقير نخواهم كرد . پيكر تو را بر آتش ، حرام كردم . از هر در بهشت كه مى خواهى، وارد شو» .3066.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : امام على عليه السلام : صدقه، سپر بزرگى براى مؤمن در برابر آتش [دوزخ] است .3067.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر گاه اراده كار خيرى كردى ، آن را به تأخير مينداز؛ زيرا بنده در يك روز داغ، به قصد پاداش خداوند عز و جل ، روزه مى گيرد و خداوند [به سبب همان] ، او را از آتش [دوزخ] مى رَهاند، و [يا ]براى رضاى خدا صدقه اى مى دهد و خداوند ، او را [به سبب همان] ، از آتش [دوزخ ]مى رَهاند. .

ص: 484

11 / 20الحَجُّ3070.فاطمة عليهاالسلام ( _ مِن دُعاءٍ لَها بَعدَ صَلاةِ الظُّهرِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : زِيارَةُ بَيتِ اللّه أمنٌ مِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (1)11 / 21الجِهادُ3073.عنه عليه السلام ( _ فِي الصَّلاةِ عَلى آدَمَ عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن قاتَل في سَبيلِ اللّه ِ عز و جل فَواقَ ناقَةٍ (2) حَرَّمَ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ النّارَ . (3)5715.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما خالَطَ قَلبَ امرِىً?مُسلِمٍ رَهَجٌ (4) في سَبيلِ اللّه ِ إلّا حَرَّمَ اللّه ُ عَلَيهِ النّارَ . (5)5716.الكافي عن الحسن بن عمّار عن الإمام الصادق عليه ال عنه صلى الله عليه و آله : مَن رابَطَ فَواقَ ناقَةٍ حَرَّمَهُ اللّه ُ عَلَى النّارِ . (6)5717.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصفِ اللّه ِ تَعالى _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يَجتَمِعُ غُبارٌ في سَبيلِ اللّه ِ ودُخانُ جَهَنَّمَ في جَوفِ عَبدٍ أبَدا . (7)5718.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن دُعائِهِ في يَومِ الأَحزابِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : لا يَجتَمِعُ غُبارٌ في مَنخَرَي عَبدٍ في سَبيلِ اللّه ِ فَتَمَسَّهُ النّارُ أبَدا . (8) .


1- .غرر الحكم: ح 5473، عيون الحكم والمواعظ: ص 276 ح 5025.
2- .فَوَاقُ ناقة: ما بين الحلبتين من الوقت، أو ما بين فتح يدك وقبضها على الضرع (مجمع البحرين: ج 3 ص 1423 «فوق»).
3- .مسند ابن حنبل: ج 7 ص 114 ح 19461 عن عمرو بن عبسة، كنز العمّال: ج 4 ص 281 ح 10494.
4- .الرَّهَجْ: الغُبَار (النهاية: ج 2 ص 281 «رهج»).
5- .مسند ابن حنبل: ج 9 ص 369 ح 24602، الدّر المنثور: ج 1 ص 599 نقلاً عن الطبراني وكلاهما عن عائشة، كنز العمّال: ج 4 ص 305 ح 10623.
6- .كنز العمّال: ج 4 ص 307 ح 10634 نقلاً عن العقيلي في الضعفاء عن عائشة.
7- .سنن النسائي: ج 6 ص 13، سنن ابن ماجة: ج 2 ص 927 ح 2774 نحوه، الأدب المفرد:ص 92 ح 281، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 248 ح 8520 وفيه «وجه» بدل «جوف»، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 82 ح 2395 ، السنن الكبرى: ج 9 ص 271 ح 50818 كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج 4 ص 295 ح 10566 ؛ عدّة الداعي : ص 155 نحوه، مستدرك الوسائل: ج 11 ص 13 ح 12293 .
8- .كنز العمّال: ج 4 ص 320 ح 10701 نقلاً عن الشيرازى في الألقاب عن عثمان.

ص: 485

11 / 20 حج گزاردن
11 / 21 جهاد كردن

11 / 20حج گزاردن5717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در توصيف خداى متعال _ ) امام على عليه السلام : زيارت خانه خدا ، امان از عذاب دوزخ است .11 / 21جهاد كردن5720.الإمام الصادق عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه فاصله ميان دو بار دوشيدن شتر، (1) در راه خدا بجنگد ، خداوند ، آتش [دوزخ] را بر چهره او حرام مى كند.5721.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَعظيمِ اللّه ِ جَلَّ وعَلا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : با دلِ (2) هيچ مرد مسلمانى ، غبار [جنگ و جهاد] در راه خدا نياميخت ، مگر آن كه خداوند ، آتش [دوزخ] را بر او حرام گردانيد.5722.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به اندازه فاصله ميان دو بار دوشيدن شتر، جهاد (/ مرزبانى) كند ، خداوند ، او را بر آتش [دوزخ ]حرام مى گردانَد .5720.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غبار [جهاد] در راه خدا و دود دوزخ ، هرگز در درون بنده اى با هم جمع نمى شوند.5721.امام على عليه السلام ( _ در تعظيم خداوند جلّ و علا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه غبار [جهاد] در راه خدا ، در بينىِ بنده اى بنشيند، آتش دوزخ ، هرگز با او تماس پيدا نخواهد كرد .

.


1- .عبارت «فَواق ناقة» كه در متن عربى حديث آمده ، به فاصله ميان دوشيدن شتر مى گويند ، بدين ترتيب كه شتر را مى دوشند ، سپس بچّه اش را رها مى كنند تا اندكى پستان او را بمكد تا دوباره ، پستان به شير بيايد . آن گاه ، شروع به دوشيدنِ مجدّد آن مى كنند. به كار بردن تعبير «فاصله ميان دو بار دوشيدن شتر» كنايه از حدّ اقل زمان است .
2- .شايد مراد از دل، جوف و حلق باشد، چنان كه در روايت ديگرى اين تعبير ، آمده است.

ص: 486

5722.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن حَبَسَ فَرَسا في سَبيلِ اللّه ِ كانَ سِترَهُ فِي النّارِ . (1)5723.الإمام زين العابدين عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَقَلَّدَ سَيفا في سَبيلِ اللّه ِ قَلَّدَهُ اللّه ُ وشِاحا (2)

فِي الجَنَّةِ لا تَقومُ لَهَا الدُّنيا مُنذُ خَلَقَهَا اللّه ُ إلى يَومِ يُفنيها ، وإنَّ اللّه َ لَيُباهي بِسَيفِ الغازي ورُمحِهِ وسِلاحِهِ ، وإذا باهَى اللّه ُ بِعَبدٍ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا . (3)5724.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : الغُزاةُ إذا هَمّوا بِالغَزوِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُم بَراءَةً مِنَ النّارِ ، فَإِذا تَجَهَّزوا لِغَزوِهِم باهَى اللّه ُ بِهِمُ المَلائِكَةَ . (4)11 / 22إصلاحُ المَعادِ5724.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعا _ ) الإمام عليّ عليه السلام : اِشتِغالُكَ بِإِصلاحِ مَعادِكَ يُنجيكَ مِن عَذابِ النّارِ . (5)11 / 23تَحصيلُ العِلمِ5727.مصباح الشريعة ( _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السل ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحَبَّ أن يَنظُرَ إلى عُتَقاءِ اللّه ِ مِنَ النّارِ فَلَينظُر إلَى المُتَعَلِّمينَ ، فَوَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما مِن مُتَعَلِّمٍ يَختَلِفُ إلى بابِ العالِمِ إلّا كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ عِبادَةَ سَنَةٍ ، وبَنَى اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ مَدينَةً فِي الجَنَّةِ ، ويَمشي عَلَى الأَرضِ وهِيَ تَستَغفِرُ لَهُ ،

ويُمسي ويُصبِحُ مَغفورا لَهُ ، وشَهِدَتِ المَلائِكَةُ أنَّهُم عُتَقاءُ اللّه ِ مِنَ النّارِ . (6) .


1- .المنتخب من مسند عبد بن حميد: ص 111 ح 252، المطالب العالية: ج 2 ص 159 ح 1930 كلاهما عن زيد بن ثابت، كنز العمّال: ج 4 ص 332 ح 10757.
2- .الوِشاح : شيءٌ يُنسج من أديمٍ ويُرصّع شبه قلادة تلبسه النساء (المصباح المنير : مادّة «وشح») .
3- .كنز العمّال: ج 4 ص 338 ح 10788 نقلاً عن أبي الشيخ والمخلص في فوائده عن أبي هريرة.
4- .مجمع البيان : ج 2 ص 884 عن الإمام الرضا عن الإمام الحسين عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 100 ص 12 ح 27 .
5- .غرر الحكم: ح 1484، عيون الحكم والمواعظ: ص 70 ح 1775 نحوه.
6- .منية المريد: ص 100، بحارالأنوار: ج 1 ص 184 ح 95.

ص: 487

11 / 22 آباد كردن معاد
11 / 23 آموختن دانش

5726.معاني الأخبار ( _ به نقل از سمرقندى ، كه سندش را به امام صادق علي ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس اسبى را در راه خدا وقف كند، آن اسب ، مانعى براى او در برابر آتش [دوزخ ]خواهد بود .5727.مصباح الشريعة ( _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در راه خدا ، شمشير به ميان ببندد، خداوند در بهشت ، شمشيرى جواهرنشان بر او حمايل مى كند كه دنيا، از زمانى كه خداوند آن را آفريده تا روزى كه نابودش مى كند، با آن برابرى نمى كند . خداوند ، به شمشير و نيزه و سلاح رزمنده ، مباهات مى كند، و هر گاه خدا به بنده اى مباهات كند، هرگز او را عذاب نمى نمايد.5728.الاحتجاج : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رزمندگان، آن گاه كه آهنگ نبرد كنند، خداوند ، برايشان بَرات آزادى از آتش را مى نويسد و چون خود را براى نبرد تجهيز كنند، خداوند متعال ، به وجود آنان بر فرشتگان ، فخر مى فروشد.11 / 22آباد كردن معاد5729.امام على عليه السلام ( _ در ياد كرد پيامبر صلى الله عليه و آله _ ) امام على عليه السلام : پرداختن تو به آباد كردن معادت ، تو را از عذاب آتش مى رَهاند.11 / 23آموختن دانش5732.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ لَا يُظْلَمُونَ فَت ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس دوست دارد به آزادشدگانِ خدا از آتش بنگرد، به فراگيرندگان دانش نگاه كند؛ زيرا _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ هيچ فراگيرنده دانشى نيست كه به درِ خانه عالم ، آمد و شد كند ، مگر آن كه خداوند براى هر گامى ، يك سال عبادت برايش مى نويسد و براى هر گامى ، يك شهر در بهشت برايش مى سازد، و هنگامى كه راه مى رود ، زمين برايش طلب آمرزش

مى كند . او شب و روز خود را با آمرزش الهى سپرى مى كند و فرشتگان ، گواهى مى دهند كه آنان آزادشدگانِ خدا از آتش اند.

.

ص: 488

5732.تفسير القمّي ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ لَا يُظْلَمُونَ فَت ) 11 / 24 تَأليفُ الكِتابِ 725 . رسول اللّه صلى الله عليه و آله : المُؤمِنُ إذا ماتَ وتَرَكَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَيها عِلمٌ ، تَكونُ تِلكَ الوَرَقَةُ يَومَ القِيامَةِ سِترا فيما بَينَهُ و بَينَ النّارِ . (1) 11 / 25 حِفظُ القُرآنِ وقِراءَتُهُ وَالعَمَلُ بِهِ 726 . رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يُعَذِّبُ اللّه ُ قَلبا وَعَى القُرآنَ . (2) 727 . عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَرَأَ القُرآنَ ؛ يَقومُ بِهِ آناءَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ يُحِلُّ حَلالَهُ ويُحَرِّمُ حَرامَهُ ، حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَهُ ودَمَهُ عَلَى النّارِ . (3) 728 . عنه صلى الله عليه و آله _ لِسَلمانَ _ : عَلَيكَ بِقِراءَةِ القُرآنِ ؛ فَإِنَّ قِراءَتَهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ ، وسِترَةٌ مِنَ النّارِ ، وأمانٌ مِنَ العَذابِ . (4) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 91 ح 64 عن أنس ، منية المريد : ص 341 ، عدّة الداعي : ص 68 ، الدعوات : ص 275 ح 791 ، روضة الواعظين: ص 13، بحارالأنوار : ج 2 ص 144 ح 1 .
2- .. الأمالي للطوسي : ص 7 ح 7 عن عقبة بن عامر ، بحارالأنوار : ج 92 ص 178 ح 6 ؛ نوادر الاُصول : ج 2 ص 240 ، تاريخ دمشق : ج 62 ص 7 كلاهما عن أبي اُمامة نحوه ، الفردوس : ج 5 ص 155 ح 7798 عن عقبة ابن عامر ، كنزالعمّال : ج 1 ص 536 ح 2401 .
3- .. المعجم الصغير : ج 2 ص 126 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 535 ح 2398 .
4- .. جامع الأخبار : ص 113 ح 197 ، بحارالأنوار : ج 92 ص 17 ح 18 .

ص: 489

11 / 24 نگارش كتاب
11 / 25 حفظ و قرائت قرآن و عمل كردن به آن

11 / 24نگارش كتاب5732.تفسير القمّى ( _ در بيان اين گفته خداى متعال : {Q} «به قدر فتيل ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمن هر گاه بميرد و يك برگ از علم به جاى بگذارد، در روز قيامت آن برگ ، پرده اى ميان او و آتش خواهد بود .11 / 25حفظ و قرائت قرآن و عمل كردن به آن5735.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خدا، قلبى را كه قرآن را در خود جاى داده باشد، عذاب نمى كند.5736.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن بخواند و شب و روز به آن بپردازد و حلال قرآن را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند ، گوشت و خون او را بر آتش حرام مى گرداند.5733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به سلمان _ : بر تو باد قرائت قرآن؛ زيرا قرائت آن ، كفّاره اى براى گناهان و پرده اى در برابر آتش دوزخ، و مايه ايمنى از عذاب است.

.

ص: 490

11 / 26حِفظُ أربَعينَ حَديثا5736.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن حَفِظَ عَنّا أربَعينَ حَديثا مِن أحاديثِنا فِي الحَلالِ وَالحَرامِ ، بَعَثَهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ فَقيها عالِما ولَم يُعَذِّبهُ . (1)11 / 27الصَّلاةُ عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ :5739.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الصَّلاةُ عَلَيَّ نورٌ عَلَى الصِّراطِ ، ومَن كانَ لَهُ عَلَى الصِّراطِ مِنَ النّورِ لَم يَكُن مِن أهلِ النّارِ . (2)5737.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى آن حضرت در ستايش خداوند عز و جل_ ) عنه صلى الله عليه و آله : لَن يَلِجَ النّارَ مَن صَلّى عَلَيَّ . (3)5738.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در پناه بردن به خداى متعال _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن ذُكِرتُ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيَّ دَخَلَ النّارَ ، فَأَبعَدَهُ اللّه ُ . (4)5739.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ جَبرَئيلَ أتاني فَقالَ :... ومَن ذُكِرتَ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيكَ فَماتَ فَدَخَلَ النّارَ ، فَأبعُدَهُ اللّه ُ . (5) .


1- .. الخصال : ص 542 ح 18 عن حنّان بن سدير ، الأمالي للصدوق : ص 382 ح 488 عن محمّد بن مسلم نحوه ، روضة الواعظين : ص 12 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 154 ح 6 .
2- .. جامع الأخبار : ص 156 ح 363 ، بحارالأنوار : ج 94 ص 64 ح 52 .
3- .. جامع الأخبار : ص 156 ح 361 ، بحارالأنوار : ج 94 ص 64 ح 52 .
4- .. الكافي : ج 2 ص 495 ح 19 ، المحاسن : ج 1 ص 179 ح 280 ، الأمالي للصدوق : ص 676 ح 918 بزيادة «من رحمته» في آخره وكلّها عن محمّد بن هارون عن الإمام الصادق عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 355 ، بحارالأنوار : ج 94 ص 49 ح 7 .
5- .. صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 188 ح 907 ، مسند أبى يعلى : ج 5 ص 350 ح 5896 كلاهما عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : ج 2 ص 243 ح 2022 عن جابر ، الفردوس : ج 1 ص 405 ح 1635 عن جابر بن سمرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 508 ح 2248 .

ص: 491

11 / 26 حفظ چهل حديث
11 / 27 صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندان او عليهم السلام

11 / 26حفظ چهل حديث5742.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في أسحارِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس چهل حديث از احاديث ما در باره حلال و حرام حفظ كند ، خداوند در روز قيامت ، او را فقيه و دانشمند بر مى انگيزد و عذابش نمى كند.11 / 27صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندان او:5742.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در سحرهاى ماه رمضان _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : صلوات بر من ، نورى بر روى صراط است و كسى كه در روى صراط ، نور داشته باشد ، از اهل آتش نخواهد بود .5743.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر صلى الله عليه و آله : كسى كه بر من صلوات بفرستد ، هرگز به دوزخ نمى رود.5744.الإمام الحسين عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : هر كس در نزد او از من نام برده شود و بر من صلوات نفرستد ، به آتش مى رود و خداوند ، او را [از رحمت خود ]دور كناد! (1)5745.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: «... كسى كه نام تو در نزدش برده شود ، ولى بر تو صلوات نفرستد و [با همين حالت] بميرد ، به آتش رود، خدايش [از رحمت خويش] دور كناد!» .

.


1- .شايد هم اين جمله ، دعايى نباشد و بدين معنا باشد : «از رحمت خدا دور است» يا : «خدا او را از رحمتش دور ساخته است» . اين دو وجه ، در باره احاديث بعدى نيز گفتنى است .

ص: 492

5746.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءِ عَرَفَةَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن صَلّى عَلَيَّ مَرَّةً صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ عَشرا ، ومَن صَلّى عَلَيَّ عَشرا صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ مِئَةَ مَرَّةٍ ، ومَن صَلّى عَلَيَّ مِئَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ ألفَ مَرَّةٍ ، ومَن صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِ ألفَ مَرَّةٍ لا يُعَذِّبُهُ اللّه ُ فِي النّارِ أبَدا . (1)5743.امام على عليه السلام : ثواب الأعمال عن الصباح بن سيابه عن الإمام الصادق عليه السلام : ألا اُعَلِّمُكَ شَيئاً يَقِي اللّه ُ بِهِ وَجهَكَ مِن حَرِّ جَهنّم؟ قالَ : قُلتُ : بلى . قالَ : قُل بَعدَ الفَجرِ : «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» مِئَةَ مَرَّةٍ ؛ يَقي بِهِ وَجهَكَ مِن حَرِّ جَهَنَّمَ . (2)راجع : نهج الذكر : ج 2 ص 479 (القسم العاشر : الصلاة على النبيّ وآله والأنبياء عليهم السلام ) .

11 / 28زِيارَةُ قُبورِ أهلِ البَيتِ :5899.امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام ( _ به ابو حمزه ثمالى _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ لاِبنِ مارِدٍ لَمّا سَأَلَهُ عَن ثَوابِ زِيارَةِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام _ : يَابنَ مارِدٍ ! مَن زارَ جَدّي عارِفا بِحَقِّهِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَجَّةً مَقبولَةً وعُمرَةً مَبرورَةً . وَاللّه ِ ! يَابنَ مارِدٍ ، ما يُطعِمُ اللّه ُ النّارَ قَدَما اغبَرَّت في زِيارَةِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ماشِيا كانَ أو راكِبا .

يَابنَ مارِدٍ ! اُكتُب هذَا الحَديثَ بِماءِ الذَّهَبِ . (3)5901.الإمام الرضا عليه السلام : عنه عليه السلام : مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام للّه ِِ وَفِي اللّه ِ أعتَقَهُ اللّه ُ مِنَ النّارِ ، وآمَنَهُ يَومَ الفَزَعِ الأَكبَرِ . (4)5900.تفسير العيّاشي عن حمران : كامل الزيارات عن سليمان بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَمِعتُهُ يَقولُ : إنَّ للّه ِِ في كُلِّ

يَومٍ ولَيلَةٍ مِئَةَ ألفِ لَحظَةٍ إلَى الأَرضِ ، يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ مِنهُ ويُعَذِّبُ مَن يَشاءُ مِنهُ . ويَغفِرُ لِزائِري قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام خاصَّةً ، ولِأَهلِ بَيتِهِم ، ولِمَن يَشفَعُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ كائِنا مَن كانَ .

قُلتُ : وإن كانَ رَجُلاً قَدِ استَوجَبَ (5) النّارَ؟ قالَ : وإن كانَ ، ما لَم يَكُن ناصِبِيّا . (6) .


1- .. جامع الأخبار : ص 153 ح 343 ، بحارالأنوار : ج 94 ص 63 ح 52 .
2- .ثواب الأعمال : ص 186 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 135 ح 16 .
3- .. تهذيب الأحكام : ج 6 ص 21 ح 49 ، إرشاد القلوب : ص 442 ، فرحة الغري : ص 75 ، بحارالأنوار : ج 100 ص 260 ح 10 .
4- .. كامل الزيارات : ص 276 ح 430 عن حذيفة بن منصور ، بحارالأنوار : ج 101 ص 20 ح 9 .
5- .في المصدر «استوجبه» ، والتصويب من بحار الأنوار ومستدرك الوسائل ج 10 ص 238 ح 34 .
6- .. كامل الزيارات : ص 311 ح 525 ، بحارالأنوار : ج 101 ص 27 ح 35 .

ص: 493

11 / 28 زيارت قبور اهل بيت عليهم السلام

5899.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ لاِبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ _ ) پيامبر صلى الله عليه و آله : هر كس يك بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، ده بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس ده بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، صد بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس صد بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند ، هزار بار بر او صلوات مى فرستد . هر كس هزار بار بر من صلوات بفرستد ، خداوند هرگز او را در آتش عذاب نكند .5898.امام باقر عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از صباح بن سيابه _ : امام صادق عليه السلام فرمود : «آيا چيزى را به تو نياموزم كه چهره ات را از حرارت دورخ ، نگه دارد؟» .

گفتم : بله!

فرمود : «پس از نماز صبح ، صد مرتبه بگو : "اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد" . گفتن آن ، چهره ات را از حرارت دوزخ ، نگه مى دارد» .

ر . ك : نهج الذكر : ج 2 ص 479 (صلوات فرستادن بر پيامبر و خاندان او و بر ديگر پيامبران عليهم السلام ) . 11 / 28زيارت قبور اهل بيت:5898.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال ابن مارد در باره ثواب زيارت امير مؤمنان عليه السلام _ : اى پسر مارد! هر كس جدّ مرا با معرفت به حقّ او ، زيارت كند ، خداوند براى هر گامى كه بر مى دارد ، يك حج و يك عمره پذيرفته شده مى نويسد. به خدا سوگند _ اى پسر مارد _ كه خداوند ، قدمى را كه در راه رفتن به زيارت امير مؤمنان عليه السلام غبار گرفته باشد _ چه پياده برود و چه سواره _ ، خوراك آتش نمى كند. اى پسر مارد! اين حديث را با آب طلا بنويس.5897.الإمام الباقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام : هر كس براى خدا و در راه خدا، قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوند ، او را از آتش ، آزاد مى سازد و در آن روز وحشت بزرگ ، او را ايمن مى دارد.5896.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «يَمْحُواْ اللَّ ) كامل الزيارات _ به نقل از سليمان بن خالد _ : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «خداوند در هر شبانه روز ، صد هزار مرتبه به زمين نظر مى افكند كه هر كه را

خواست ، بيامرزد و هر كه را خواست ، عذاب كند . خداوند ، زائران قبر حسين عليه السلام را مخصوصا، و خانواده هايشان را ، و هر كسى را كه آن زائر در روز قيامتْ شفاعت كند، مى آمرزد ؛ هر كه مى خواهد باشد» .

گفتم : اگر چه مردى باشد كه مستوجب آتش شده است؟

فرمود: «[آرى ،] اگر چه چنين باشد ، به شرط آن كه ناصبى نباشد» .

.

ص: 494

5895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خداوند ، آنچه ) كامل الزيارات عن هارون بن خارجة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال : سَأَلتُهُ عَمَّن تَرَكَ الزِّيارَةَ _ زِيارَةَ قَبرِ الحُسَينِ بنِ عَليٍّ _ مِن غَيرِ عِلَّةٍ . قالَ : هذا رَجُلٌ مِن أهلِ النّارِ . (1)5894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خداوند، آنچه ر ) كامل الزيارات عن عليّ بن ميمون الصائغ عن الإمام الصادق عليه السلام : يا عَليُّ ! زُرِ الحُسَينَ ولا تَدَعهُ . قالَ : قُلتُ : ما لِمَن أتاهُ مِنَ الثَّوابِ؟ قالَ : مَن أتاهُ ماشِيا كَتَبَ اللّه ُ لَهُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَسَنَةً ، ومَحا عَنهُ سَيِّئَةً ، ورَفَعَ لَهُ دَرَجَةً . فَإِذا أتاهُ وَكَّلَ اللّه ُ بِهِ مَلَكَينِ يَكتُبانِ ما خَرَجَ مِن فيهِ مِن خَيرٍ ، ولا يَكتُبانِ ما يَخرُجُ مِن فيهِ مِن شَرٍّ ولا غَيرِ ذلِكَ . فَإِذَا انصَرَفَ وَدَّعوهُ وقالوا : يا وَلِيَّ اللّه ِ مَغفورا لَكَ ، أنتَ مِن حِزبِ اللّه ِ وحِزبِ رَسولِهِ وحِزبِ أهلِ بَيتِ رَسولِهِ ، وَاللّه ِ ! لاتَرَى النّارَ بِعَينِكَ أبَدا ولا تَراكَ ولا تَطعَمُكَ أبَدا . (2)5893.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداوند عز و جل : {Q} «دست خدا، ب ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : سَتُدفَنُ بَضعَةٌ مِنّي بِأَرضِ خُراسانَ ، لا يَزورُها مُؤمِنٌ إلّا أوجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنَّةَ ، وحَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (3)5892.تفسير العيّاشى : الإمام الرضا عليه السلام : ما مِن مُؤمِنٍ يَزورُني فَيُصيبُ وَجهَهُ قَطرَةٌ مِنَ الماءِ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ تَعالى

جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (4) .


1- .. كامل الزيارات : ص 357 ح 614 ، بحارالأنوار : ج 101 ص 5 ح 17 .
2- .. كامل الزيارات : ص 255 ح 383 ، بحارالأنوار : ج 101 ص 24 ح 24 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج2 ص585 ح3194 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج2 ص255 ح4 ، الأمالي للصدوق : ص116 ح107 كلاهما عن محمد بن عمّارة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج102 ص31 ح1 .
4- .. عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 227 ح 1 عن عبد السلام بن صالح الهروي ، بحارالأنوار : ج 102 ص 36 ح 23 .

ص: 495

5895.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ) كامل الزيارات _ به نقل از هارون بن خارجه _ : از امام صادق عليه السلام در باره كسى پرسيدم كه زيارت قبر امام حسين عليه السلام را بدون دليل، ترك گويد . فرمود: «چنين مردى ، اهل آتش است» .5894.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ ) كامل الزيارات _ به نقل از على بن ميمون صائغ _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود : «اى على ! [قبر ]حسين عليه السلام را زيارت كن و رهايش مكن» .

گفتم : كسى كه به زيارت او برود ، چه پاداشى دارد ؟

فرمود: «هر كس پياده به زيارتش برود ، خداوند براى هر گامى ، يك ثواب برايش مى نويسد و يك گناه از او مى زدايد و او را يك درجه بالا مى برد، و چون نزد [قبر] او برسد ، خداوند ، دو فرشته بر وى مى گمارد كه هر خوبى اى را كه از دهانش خارج شود، مى نويسند؛ ولى هر بدى اى كه از دهانش در آيد ، نمى نويسند، و از اين دو حال هم خارج نيست. و چون بر گردد ، با او بدرود مى گويند و مى گويند : "اى دوست خدا ! تو آمرزيده شدى . تو از حزب خدا و حزب پيامبر او و حزب خاندان پيامبرش هستى . به خدا سوگند كه هرگز آتش را به چشم خود نخواهى ديد و آن نيز تو را نخواهد ديد، و هرگز آتش تو را نخواهد خورد"».5893.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «يَدُ اللَّهِ مَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آينده، پاره اى از تن من ، در خاك خراسان دفن خواهد شد. هر مؤمنى كه او را زيارت كند ، خداوند عز و جل بهشت را براى وى واجب مى سازد و بدنش را بر آتش حرام مى گرداند.5892.تفسير العيّاشي عن يعقوب بن شعيب : امام رضا عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و قطره اى از آسمان (1) بر چهره اش

بريزد (كمترين آزارى به او برسد) ، مگر آن كه خداوند بزرگ ، بدن او را بر آتش ، حرام مى گرداند. .


1- .در عيون أخبار الرضا عليهم السلام (ج 2 ص 227 ح 1) چنين آمده است: «قطرة من الماء ؛ قطره اى آب» ؛ ولى در بحار الأنوار «قطرة من السماء ؛ قطره اى از آسمان» آمده است . در هر دو صورت، مراد ، قطره باران است و مؤيّد آن ، حديث بعدى است .

ص: 496

5891.امام صادق عليه السلام ( _ درباره سخن خداوند عز و جل : {Q} «و يهود گفتند : ) الإمام الجواد عليه السلام : ما زارَ أبي عليه السلام أحَدٌ فَأَصابَهُ أذىً مِن مَطَرٍ أو بَرَدٍ أو حَرٍّ ، إلّا حَرَّمَ اللّه ُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ . (1)11 / 29تَحَمُّلُ الأَذى في أهلِ البَيتِ :5890.عنه عليه السلام ( _ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ مَسَّهُ أذىً فينا ، فَدَمَعَت عَيناهُ حَتّى تَسيلَ عَلى خَدِّهِ مِن مَضاضَةِ ما اُوذِيَ فينا ، صَرَفَ اللّه ُ عَن وَجهِهِ الأَذى وآمَنَهُ يَومَ القِيامَةِ مِن سَخَطِهِ وَالنّارِ . (2)11 / 30البُكاءُ عَلى مَصائِبِ أهلِ البَيتِ:5887.امام صادق عليه السلام ( _ كه درودهاى خدا بر او باد _ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن ذُكِرنا عِندَهُ فَفاضَت عَيناهُ ، حَرَّمَ اللّه ُ وَجهَهُ عَلَى النّارِ . (3)11 / 31إحياءُ لَيلَةِ القَدرِ5887.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أحيى لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَى السَّنَةِ القابِلَةِ . (4) .


1- .. الأمالي للصدوق : ص 752 ح 1010 عن عبدالعظيم الحسني ، بحارالأنوار : ج 102 ص 36 ح 20 .
2- .. ثواب الأعمال : ص 108 ح 1 ، كامل الزيارات : ص 201 ح 285 ، تفسير القمّي : ج 2 ص 292 كلّها عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، عوالي اللآلي : ج 4 ص 91 ح 126 ، بحارالأنوار : ج 44 ص 281 ح 14 .
3- .. كامل الزيارات : ص 207 ح 296 عن فضيل بن فضالة ، بحارالأنوار : ج 44 ص 285 ح 22 .
4- .. الإقبال : ج 1 ص 345 ، بحارالأنوار : ج 98 ص 145 .

ص: 497

11 / 29 تحمّل آزار در راه اهل بيت عليهم السلام
11 / 30 گريستن بر مصائب اهل بيت عليهم السلام
11 / 31 احياى شب قدر

5886.مجمع البيان : امام جواد عليه السلام : هر كس پدرم را زيارت كند و [در اين راه ،] از باران يا سرما و يا گرما گزندى به او رسد، خداوند ، بدنش را بر آتش ، حرام مى گرداند.11 / 29تحمّل آزار در راه اهل بيت:5886.مجمع البيان : امام زين العابدين عليه السلام : هر مؤمنى كه به خاطر ما آزارى به او رسد و از درد آزارى كه در راه ما به او رسيده است ، اشكش بر گونه اش جارى شود ، خداوند ، آن گزند و آزار ر ا از چهره او دور مى كند و در روز قيامت ، وى را از خشم خود و از آتش ، در امان مى دارد.11 / 30گريستن بر مصائب اهل بيت:5883.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعايش در ناگوارى ها _ ) امام صادق عليه السلام : هر كه در نزد او از ما ياد شود و چشمانش اشكبار گردد ، خداوند ، چهره اش را بر آتش ، حرام مى گرداند.11 / 31احياى شب قدر5880.تاريخ دمشق ( _ به نقل از قتاده _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس شب قدر را احيا بدارد، تا سال آينده ، عذاب از او بر گردانده مى شود.

.

ص: 498

11 / 32طولُ القُنوتِ وَالسُّجودِ5882.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام : طولُ القُنوتِ وَالسُّجودِ يُنجي مِن عَذابِ النّارِ . (1)11 / 33غَمُّ العِيالِ5879.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : غَمُّ العِيالِ سَترٌ مِنَ النّارِ . (2)5878.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : نِعمَ الوَلَدُ البَناتُ المُخَدَّراتُ ، مَن كانَت عِندَهُ واحِدَةٌ جَعَلَهَا اللّه ُ سِترا لَهُ مِنَ النّارِ ، ومَن كانَت عِندَهُ اثنَتانِ أدخَلَهُ اللّه ُ بِهِمَا الجَنَّةَ . (3)11 / 34الأَكلُ مِن كَدِّ اليَدِ5875.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أكَلَ مِن كَدِّ يَدِهِ نَظَرَ اللّه ُ إِلَيهِ بِالرَّحمَةِ ، ثُمَّ لا يُعَذِّبُهُ أبَدا . (4)11 / 35خِدمَةُ الزَّوجِ5872.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ خَدَمَت زَوجَها سَبعَةَ أيّامٍ ، غَلَقَ اللّه ُ عَنها سَبعَةَ أبوابِ النّارِ . (5) .


1- .. غرر الحكم : ح 6005 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 317 ح 5517 .
2- .. جامع الأخبار : ص 239 ح 611 عن المسيّب عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 76 ص 16 ح 2 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 472 ح 1613 ، روضة الواعظين : ص 404 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 91 ح 5 .
4- .. جامع الأخبار : ص 390 ح 1087 ، بحارالأنوار : ج 103 ص 9 ح 40 .
5- .. إرشاد القلوب : ص 175 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 270 ح 81 نحوه ، مستدرك الوسائل : ج 14 ص 254 ح 16632 .

ص: 499

11 / 32 طول دادن قنوت و سجده
11 / 33 غمخوارى براى خانواده
11 / 34 خوردن از دست رنج
11 / 35 خدمت به شوهر

11 / 32طول دادن قنوت و سجده5869.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : طول دادن قنوت و سجده، [نمازگزار را] از عذاب آتش مى رهاند.11 / 33غمخوارى براى خانواده5876.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : غمخوارى براى خانواده، پرده اى در برابر آتش است.5875.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چه خوش فرزندانى هستند دختران پرده نشين (محجّبه و باحيا) ! هر كس يك دختر[_ِ اين چنينى ]داشته باشد، خداوند ، او را براى وى پرده اى در برابر آتش قرار مى دهد و هر كس دو دختر داشته باشد ، خداوند به واسطه آن دو ، او را به بهشت مى بَرَد .11 / 34خوردن از دست رنج5872.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه از دست رنج خويش بخورد، خداوند به او به مِهر مى نگرد و پس از آن [كه خداوند به او به مهر نگريست] ، هرگز عذابش نخواهد كرد .11 / 35خدمت به شوهر5869.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه هفت روز به شوى خويش خدمت كند ، خداوند ، هفت درِ دوزخ را بر روى او مى بندد.

.

ص: 500

5868.امام على عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ رَفَعَت مِن بَيتِ زَوجِها شَيئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُريدُ بِهِ صَلاحا ؛ نَظَرَ اللّه ُ عز و جل إلَيها ، ومَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ . (1)11 / 36البِرُّ بِالوالِدَينِ5865.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَن يَدخُلَ النّارَ البارُّ بِوالِدَيهِ . (2)11 / 37البِرُّ بِالإخوانِ5862.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ البارَّ بِالإِخوانِ لَيُحِبُّهُ الرَّحمنُ ، وفي ذلِكَ مَرغَمَةٌ لِلشَّيطانِ وتَزَحزُحٌ عَنِ النّيرانِ . (3)11 / 38إنصافُ النّاسِ5868.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن سَرَّهُ أن يُزَحزَحَ عَنِ النّارِ ويُدخَلَ الجَنَّةَ ؛ فَلتُدرِكهُ مَوتَتُهُ وهُوَ يُؤمِنُ بِاللّه ِ وَاليَومِ الآخَرِ ، وَليَأتِ إلَى النّاسِ الَّذي يُحِبُّ أن يَأتوا إلَيهِ . (4) .


1- .. الأمالي للصدوق : ص 496 ح 678 عن أبي خالد الكعبي عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 618 ح 1273 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 103 ص 251 ح 49 .
2- .. مستدرك الوسائل : ج 15 ص 175 ح 17908 نقلاً عن أبي القاسم الكوفي في الكتاب الأخلاق وراجع : كنزالعمّال : ج 15 ص 842 ح 43347 .
3- .. الكافي : ج 4 ص 41 ح 15 عن جميل بن درّاج ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 61 ح 1707 ، الأمالي للمفيد : ص 291 ح 9 ، الخصال : ص 96 ح 42 كلاهما عن جميل نحوه ، بحارالأنوار : ج 71 ص 350 ح 3 .
4- .. سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1307 ح 3956 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 556 ح 6513 ، صحيح ابن حبّان : ج 13 ص 295 ح 5961 ، السنن الكبرى : ج 8 ص 292 ح 16692 ، تفسير القرطبي : ج 4 ص 302 كلّها عن عبداللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 1 ص 302 ح 1442 .

ص: 501

11 / 36 نيكى به پدر و مادر
11 / 37 نيكى با برادران دينى
11 / 38 انصاف داشتن با مردم

5867.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه براى مرتّب كردن، چيزى را در خانه شوهرش جا به جا كند ، خداى توانا و بزرگ به او نظر مى كند، و خدا هر كه را كه بر او نظر كند ، عذاب نخواهد كرد .11 / 36نيكى به پدر و مادر5864.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه به پدر و مادرش نيكى كند ، هرگز به آتش نمى رود.11 / 37نيكى با برادران دينى5861.عنه عليه السلام : امام صادق عليه السلام : كسى كه با برادران[_ِ دينى اش] مهربان باشد ، خداى مهربان ، او را دوست دارد . اين كار ، بينىِ شيطان را به خاك مى مالد و آتش را دور مى گرداند.11 / 38انصاف داشتن با مردم5858.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه خوش دارد كه از آتش ، دور داشته شود و او را به بهشت ببرند ، بايد هنگامى كه مرگش فرا مى رسد ، به خدا و روز واپسين ، ايمان داشته باشد و با مردم همان گونه رفتار كند كه دوست دارد با او رفتار كنند.

.

ص: 502

11 / 39مُواساةُ المُؤمِنِ5855.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش در خطبه نكاح _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عِبادَ اللّه ِ ! أطيعُوا اللّه َ في أداءِ الصَّلَواتِ المَكتوباتِ وَالزَّكَواتِ المَفروضاتِ ، وتَقَرَّبوا بَعدَ ذلِكَ إلَى اللّه ِ بِنَوافِلِ الطّاعاتِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُعَظِّمُ بِهِ المَثوباتِ .

وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا ! إنَّ عَبدا مِن عِبادِ اللّه ِ لَيَقِفُ يَومَ القِيامَةِ مَوقِفا يَخرُجُ عَلَيهِ مِن لَهَبِ النّارِ أعظَمُ مِن جَميعِ جِبالِ الدُّنيا حَتّى ما يَكونُ بَينَهُ وبَينَها حائِلٌ ، بَينا هُوَ كَذلِكَ قَد تَحَيَّرَ إذ تَطايَرَ مِنَ الهَواءِ رَغيفٌ أو حَبَّةٌ قَد واسى بِها أخا مُؤمِنا عَلى إضافَتِهِ ، فَتَنزِلُ حَوالَيهِ ، فَتَصيرُ كَأَعظَمِ الجِبالِ مُستَديرا حَوالَيهِ تَصُدُّ عَنهُ ذلِكَ اللَّهَبَ ، فَلا يُصيبُهُ مِن حَرِّها ولا دُخانِها شَيءٌ إلى أن يَدخُلَ الجَنَّةَ . (1)11 / 40اِماطَةُ الأَذى عَن طَريقِ مَكَّةَ5858.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : مَن أماطَ أَذىً عَن طَريقِ مَكَّةَ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً ، ومَن كَتَبَ لَهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (2)11 / 41اِصطِناعُ المَعروفِ5855.عنه عليه السلام ( _ مِن كَلامِهِ في خُطبَةِ النِّكاحِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ المُؤمِنَ مِنكُم يَومَ القِيامَةِ لَيَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ لَهُ المَعرِفَةُ بِهِ فِي الدُّنيا

وقَد اُمِرَ بِهِ إلَى النَّارِ وَالمَلَكُ يَنطَلِقُ بِهِ ، قالَ : فَيَقولُ لَهُ : يا فُلانُ أغِثني ؛ فَقَد كُنتُ أصنَعُ إلَيكَ المَعروفَ فِي الدُّنيا واُسعِفُكَ فِي الحاجَةِ تَطلُبُها مِنّي ، فَهَل عِندَكَ اليَومَ مُكافَأَةٌ ؟ فَيَقولُ المُؤمِنُ لِلمَلَكِ المُوَكَّلِ بِهِ : خَلِّ سَبيلَهُ . قالَ : فَيَسمَعُ اللّه ُ قَولَ المُؤمِنِ فَيَأمُرُ المَلَكَ أن يُجيزَ قَولَ المُؤمِنِ ، فَيُخَلّي سَبيلَهُ . (3) .


1- .. التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه السلام : ص 525 ح 320 ، بحارالأنوار : ج 74 ص 310 ح 63 .
2- .. الكافي : ج 4 ص 547 ح 34 عن إسحاق بن عمّار ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 228 ح 2267 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، وسائل الشيعة : ج 9 ص 385 ح 1 .
3- .. ثواب الأعمال : ص 206 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 294 ح 589 ، مشكاة الأنوار : ص 177 ح 455 كلاهما نحوه وكلّها عن مُيَسَّر ، بحارالأنوار : ج 74 ص 305 ح 53 .

ص: 503

11 / 39 مواسات و همدردى با مؤمن
11 / 40 هموار ساختن راه مكّه
11 / 41 نيكى كردن

11 / 39مواسات و همدردى با برابر مؤمن5852.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى بندگان خدا! از خداوند در گزاردن نمازهاى واجب و پرداخت زكات هاى لازم ، فرمان ببريد و پس از آن، با به جا آوردن طاعت هاى مستحبّى ، خود را به خدا نزديك سازيد؛ زيرا خداوند براى آنها پاداش هاى بزرگ مى دهد. سوگند به آن كه مرا به حقْ پيامبر كرد ، (1) در روز قيامت ، بنده اى از بندگان خدا در مَوقفى (2) [از مواقف قيامت] مى ايستد و شعله اى از آتش كه بزرگ تر از همه كوه هاى دنياست ، به طرفش رها مى شود ، در حالى كه هيچ حايلى ميان او و آن شعله نيست . در همين هنگام كه حيرت و درماندگى ، او را فرا گرفته است، ناگهان گِرده نان يا حبّه اى كه با آن برادر مؤمنى را مهمان و با وى مواسات و همدردى كرده است ، پروازكنان از بالا مى رسد و نزديك او فرود مى آيد و به صورت بزرگ ترين كوه عالم در مى آيد و گرداگرد او را مى گيرد و چنان مانع آن شعله از [برخورد با ]او مى شود كه چيزى از گرما و دود آن ، به وى نمى رسد ، تا آن كه وارد بهشت مى شود.11 / 40هموار ساختن راه مكّه5849.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : هر كس يك شى ء مزاحم را از راه مكّه كنار بزند، خداوند برايش يك ثواب مى نويسد، و خدا كسى را كه برايش ثواب بنويسد ، عذاب نمى كند.11 / 41نيكى كردن5851.تاريخ دمشق عن محمّد السعدي : امام صادق عليه السلام : در روز قيامت، مردى _ كه امر شده او را به دوزخ ببرند ، در حالى كه

فرشته او را مى بَرَد _ ، از كنار فردى مؤمن از شما مى گذرد كه در دنيا به آن مؤمن نيكى كرده است . پس به آن مؤمن مى گويد: فلانى! كمكم كن. من در دنيا به تو نيكى مى كردم و در خواسته اى كه از من داشتى ، كمكت مى نمودم. پس آيا امروز مى توانى جبران كنى؟

مؤمن ، به فرشته مأمور بُردن مى گويد: رهايش كن.

خدا سخن آن مؤمن را مى شنود و به فرشته دستور مى دهد كه گفته مؤمن را اجرا كند و آن كس را رها سازد.

.


1- .يا: مرا براى ابلاغ حق ، به پيامبرى فرستاد.
2- .مَوقف : ايستگاه ؛ جاى بازخواست . 3 . حبّه عبارت است از 601 دينار طلا .

ص: 504

11 / 42إكرامُ الضَّيفِ5848.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : ما مِن عَبدٍ يَأتيهِ ضَيفٌ فَنَظَرَ في وَجهِهِ إلّا حُرِّمَت عَينُهُ عَلَى النّارِ . (1)11 / 43إعانَةُ الضَّعيفِ5845.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن أعانَ ضَعيفا في بَدَنِهِ عَلى أمرِهِ ؛ أعانَهُ اللّه ُ تَعالى عَلى أمرِهِ ، ونَصَبَ لَهُ فِي القِيامَةِ مَلائِكَةً يُعينونَهُ عَلى قَطَعِ تِلكَ الأَهوالِ وعُبورِ تِلكَ الخَنادِقِ مِنَ النّارِ حَتّى لا يُصيبَهُ مِن دُخانِها ولا سُمومِها ، وعَلى عُبورِ الصِّراطِ إلَى الجَنَّةِ سالِما آمِنا . (2)11 / 44إغاثَةُ المَلهوفِ5846.حلية الأولياء عن أنس : الإمام عليّ عليه السلام : بِإِغاثَةِ المَلهوفِ يَكونُ لَكَ مِن عَذابِ اللّه ِ حِصنٌ . (3) .


1- .. مستدرك الوسائل : ج 16 ص 258 ح 19796 نقلاً عن القطب الراوندى في لبّ اللّباب .
2- .. التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 635 ح 370 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 305 ح 10 .
3- .. غرر الحكم : ح 4311 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 186 ح 3785 .

ص: 505

11 / 42 گراميداشت ميهمان
11 / 43 كمك به ناتوان
11 / 44 يارى دادن ستم ديده فريادخواه

11 / 42گراميداشت ميهمان5843.امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ بنده اى نيست كه ميهمانى بر او وارد شود و آن بنده به چهره او بنگرد ، مگر آن كه چشم او بر آتش ، حرام مى گردد .11 / 43كمك به ناتوان5843.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس ناتوانى را در كارش كمك كند ، خداى متعال ، او را در كارش كمك مى نمايد و در قيامت ، فرشتگانى بر او مى گمارد كه وى را در پشت سر نهادنِ آن صحنه هاى هراسناك و گذر از گودال هاى آتش ، كمك كنند تا از دود و بادهاى سوزان آنها ، چيزى به او اصابت نكند و با سلامت و امنيّت ، از صراط به سوى بهشت بگذرد .11 / 44يارى دادن ستم ديده فريادخواه5840.امام صادق عليه السلام : امام على عليه السلام : يارى دادنِ ستم ديده فريادخواه، براى تو دژى در برابر عذاب خداست.

.

ص: 506

5839.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «مدّتى را [براى ) عنه عليه السلام : مَن أجارَ المُستَغيثَ أجارَهُ اللّه ُ _ سُبحانَهُ _ مِن عَذابِهِ . (1)11 / 45قَضاءُ حاجَةِ الضَّريرِ5840.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن كَفى ضَريرا حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنيا ومَشى لَهُ فيها حَتّى يَقضِيَ اللّه ُ لَهُ حاجَتَهُ ، أعطاهُ اللّه ُ بَراءَةً مِنَ النِّفاقِ وبَراءَةً مِنَ النّارِ . (2)11 / 46العَفوُ مَعَ القُدرَةِ5837.الغيبة ، طوسى ( _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ ) الإمام عليّ عليه السلام : العَفوُ مَعَ القُدرَةِ جُنَّةٌ مِن عَذابِ اللّه ِ سُبحانَهُ . (3)11 / 47أداءُ الدَّينِ إلَى الخُصَمَاءِ5837.الغيبة للطوسي عن عبد اللّه بن سنان : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ دِرهَما إلَى الخُصَماءِ ، أعتَقَ اللّه ُ رَقَبَتَهُ مِنَ النّارِ . (4)5836.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن رَدَّ أدنى شَيءٍ إلَى الخُصَماءِ ، جَعَلَ اللّه ُ بَينَهُ وبَينَ النّارِ سِترا كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (5) .


1- .. غرر الحكم : ح 8881 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 458 ح 8304 .
2- .. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 16 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 516 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 316 ح 2655 كلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 263 ، إرشاد القلوب : ص 192 ، بحارالأنوار : ج 74 ص 388 ح 1 .
3- .. غرر الحكم : ح 1547 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 27 ح 337 .
4- .. جامع الأخبار : ص 441 ح 1244 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 295 ح 12 .
5- .. جامع الأخبار : ص 442 ح 1245 ، بحارالأنوار : ج 104 ص 295 ح 13 .

ص: 507

11 / 45 بر آوردن نياز نابينا
11 / 46 گذشت ، هنگام توانايى [بر انتقام]
11 / 47 پرداختِ طلبِ طلبكاران

5835.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ تَعالى : {Q} «وَ لَن يُؤَخِّرَ ) امام على عليه السلام : هر كس فريادخواهى را پناه دهد ، خداوند سبحان ، او را از عذاب خود پناه مى دهد.11 / 45بر آوردن نياز نابينا5832.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به نابينايى در رفع يكى از نيازهاى دنيوى اش كمك نمايد و در آن نياز ، با او همراهى كند تا آن كه خداوند نيازش را بر آوَرَد، خداوند به او براتى از نفاق و براتى از آتش عطا مى كند .11 / 46گذشت ، هنگام توانايى بر انتقام5832.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : گذشت كردن هنگام توانايى [بر گرفتن انتقام] ، سپرى در برابر عذاب خداى سبحان است.11 / 47پرداختِ طلبِ طلبكاران5831.الكافي عن سهل بن زياد وإسحاق بن محمّد وغيرهما رفع پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس يك درهم به طلبكاران بپردازد ، خداوند ، او را از آتش ، آزاد مى كند.5830.تفسير القمّي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس كمترين چيزى را به طلبكاران بر گرداند ، خداوند ، ميان او و آتش ، پرده اى به ضخامت آسمان تا زمين قرار مى دهد.

.

ص: 508

11 / 48إقالَةُ المُسلِمِ5828.حلية الأولياء ( _ به نقل از خزيمة بن محمّد عابد _ ) المؤمن عن أبي حمزة عن أحدهما عليهماالسلام : أيُّما مُسلِمٌ أقالَ مُسلِما نَدامَةً (في بَيعٍ) أقالَهُ اللّه ُ عز و جلعَذابَ يَومِ القِيامَةِ . (1)11 / 49تِلكَ الخِصالُ5828.حلية الأولياء عن خزيمة بن محمّد العابد : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عَينانِ لا تَمَسُّهُما النّارُ : عَينٌ بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، وعَينٌ باتَت تَحرُسُ في سَبيلِ اللّه ِ . (2)5827.الإمام الكاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حَرَّمَ اللّه ُ عَينا بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ عَلَى النّارِ ، وحَرَّمَ اللّه ُ عَينا سَهِرَت في طاعَةِ اللّه ِ عَلَى النّارِ . (3)5826.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : حُرِّمَتِ النّارُ عَلى ثَلاثَةِ أعيُنٍ : عَينٌ بَكَت مِن خَشيَةِ اللّه ِ ، وعَينٌ غَضَّت عَن مَحارِمِ اللّه ِ ، وعَينٌ سَهِرَت في سَبيلِ اللّه ِ . (4)5825.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إذا ماتَ الرَّجُلُ مِن أهلِ الجَنَّةِ ، استَحيَى اللّه ُ أن يُعَذِّبَ مَن حَمَلَهُ ومَن تَبِعَهُ

ومَن صَلّى عَلَيهِ . (5) .


1- .. المؤمن : ص 51 ح 125 .
2- .. سنن الترمذي : ج 4 ص 175 ح 1639 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 488 ح 796 كلاهما عن ابن عبّاس ، مسند الشاميّين : ج 3 ص 337 ح 2427 عن العبّاس ، كنزالعمّال : ج 3 ص 141 ح 5875 .
3- .. شعب الإيمان : ج 1 ص 489 ح 797 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 15 ص 843 ح 43352 .
4- .. حلية الأولياء : ج 5 ص 209 عن ابن عبّاس ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 99 ح 17213 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 93 ح 2432 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 648 ح 2311 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 252 ح 18445 كلّها عن أبي ريحانة وليس فيها «وعين غضّت عن محارم اللّه» ، المعجم الكبير : ج 19 ص 416 ح 1003 عن بهزبن حكيم عن أبيه عن جدّه وفيه «حرست» بدل «سهرت» ، كنزالعمّال : ج 4 ص 297 ح 10575 .
5- .. الفردوس : ج 1 ص 282 ح 1108 ، كنزالعمّال : ج 15 ص 595 ح 4238 ؛ مستدرك الوسائل : ج 2 ص 301 ح 2033 نقلاً عن كتاب التعازي وكلّها عن جابر بن عبداللّه .

ص: 509

11 / 48 پذيرشِ تقاضاى مسلمان براى فسخِ معامله
11 / 49 ديگر موارد

11 / 48پذيرشِ تقاضاى مسلمان براى فسخِ معامله5822.امام صادق عليه السلام : المؤمن _ به نقل از ابو حمزه ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _ : هر مسلمانى به تقاضاى مسلمانى كه [در معامله ]پشيمان شده است، فسخ معامله را بپذيرد، خداوند عز و جل او را از عذاب روز قيامت ، معاف مى دارد.11 / 49ديگر موارد5824.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو چشم اند كه آتش با آنها تماس پيدا نمى كند: چشمى كه از ترس خدا بگريد، و چشمى كه در راه خدا شبانه نگهبانى دهد.5823.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ، چشمى را كه از ترس خدا گريسته باشد ، بر آتش ، حرام كرده است، و خداوند ، چشمى را كه در راه طاعت خدا شب را نخفته باشد ، بر آتش ، حرام كرده است.5822.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش بر سه چشم ، حرام گشته است: چشمى كه از ترس خدا بگريد، چشمى كه از حرام هاى خدا فرو بسته شود، و چشمى كه در راه خدا شب را نخوابد.5821.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه مردى كه اهل بهشت است ، بميرد، خداوند از عذاب كردن كسانى كه پيكرش را حمل مى كنند و كسانى كه او را تشييع مى كنند و كسانى كه بر

او نماز مى خوانند، شرم مى كند.

.

ص: 510

5820.امام باقر صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنّي رَأَيتُ البارِحَةَ ... رَجُلاً مِن أُمَّتي قائِما عَلى شَفيرِ جَهَنَّمَ ، فَجاءَهُ رَجاؤُهُ مِنَ اللّه ِ عز و جل فَاستَنقَذَهُ مِن ذلِكَ . (1)5819.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ حُرِّمَ عَلَى النّارِ وحُرِّمَتِ النّارُ عَلَيهِ : إيمانٌ بِاللّه ِ ، وحُبُّ اللّه ِ ، وأن يُلقى فِي النّارِ فَيُحرَقَ أحَبُّ إلَيهِ مِن أن يَرجِعَ فِي الكُفرِ . (2)5820.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن لَقِيَ اللّه َ وهُنَّ فيهِ حُرِّمَ عَلَى النّارِ وحُرِّمَت عَلَيهِ : إيمانٌ بِاللّه ِ ورُسُلِهِ ، وَالثّانِيَةُ حُبُّ اللّه ِ عز و جل ، وَالثّالِثَةُ أن يوقَدَ نارٌ فَيُلقى فيها أحَبُّ إلَيهِ مِن أن يَرجِعَ إلَى الكُفرِ . (3)5819.الإمام زين العابدين عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا تَمَسُّهُمُ النّارُ : المَرأَةُ المُطيعَةُ لِزَوجِها ، وَالوَلَدُ البارُّ لِوالِدَيهِ ، وَالسَّخِيُّ يَحسُنُ خُلُقُهُ . (4)5818.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به نقل از جبرئيل _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ لا تَمَسُّهُمُ النّارُ : المَرأَةُ المُطيعَةُ لِزَوجِها ، وَالوَلَدُ البارُّ لِوالِدَيهِ ، وَالمَرأَةُ الصَّبورُ عَلى غَيرَةِ زَوجِها . (5)5817.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ فَقَد حَرَّمَ اللّه ُ لَحمَهُ عَلَى النّارِ ولَهُ الجَنَّةُ : مَن إذا أصابَتهُ مُصيبَةٌ

استَرجَعَ (6) ، وإذا أنعَمَ اللّه ُ عَلَيهِ بِنِعمَةٍ حَمِدَ اللّه َ عِندَ ذِكرِهِ إيّاها ، وإذا أذنَبَ استَغفَرَ اللّه َ . (7) .


1- .. الأمالي للصدوق : ص 302 ح 342 عن عبدالرحمن بن سمرة ، روضة الواعظين : ص 551 نحوه ، بحارالأنوار : ج 7 ص 291 ح 1 ؛ تفسير ابن كثير : ج 4 ص 422 وفيه «وجله» بدل «رجاؤه» ، تاريخ دمشق : ج 34 ص 407 كلاهما عن عبدالرحمن بن سمرة ، كنزالعمّال : ج 15 ص 927 ح 43592 .
2- .. مسند ابن حنبل : ج 4 ص 228 ح 12123 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 215 ح 4266 وفيه «حبّ في اللّه» بدل «حبّ اللّه» ، حلية الأولياء : ج 8 ص 390 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 15 ص 838 ح 43331 .
3- .. كنزالعمّال : ج 15 ص 840 ح 43340 نقلاً عن ابن النجّار .
4- .. إرشاد القلوب : ص 196 عن ابن عبّاس .
5- .. كنزالعمّال : ج 15 ص 842 ح 43347 نقلاً عن أبي الشيخ عن ابن عبّاس .
6- .. استَرجَعتُ عِندَ المُصِيبَة : قلت : «إنّا للّه ِ وإنّا إليه راجعون» (مجمع البحرين : ج 2 ص 680 «رجع») .
7- .. درر الأحاديث النبويّة : ص 34 عن الإمام عليّ عليه السلام .

ص: 511

5816.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ديشب... مردى از امّتم را ديدم كه بر پرتگاه دوزخ ايستاده است ؛ ولى «اميدش به خداوند عز و جل» آمد و او را از آن جا نجات داد.5815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد ، او بر آتش و آتش بر او حرام گشته است: ايمان به خدا، محبّت خدا، و اين كه اگر در آتش افكنده و سوزانده شود ، نزد او خوش تر از آن باشد كه به كفر باز گردد.5818.عنه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه هر كس با داشتن آنها خداوند را ديدار كند ، او بر آتش و آتش بر او حرام مى گردد: [نخست :] ايمان داشتن به خدا و پيامبران او، دوم: محبّت خداوند عز و جل ، و سوم : اين كه اگر آتشى افروزند و او را در آن افكنند ، برايش خوش تر از آن باشد كه به كفر باز گردد.5817.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه آتش با آنان تماس پيدا نمى كند: زنى كه فرمان بردار شوهر خويش است، فرزندى كه با پدر و مادرش نيكوكار و مهربان است و بخشنده اى كه خوى او نيكوست .5816.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه كس اند كه آتش با آنان تماس پيدا نمى كند: زنى كه فرمان بردار شوهر خويش است، فرزندى كه با پدر و مادرش نيكوكار و مهربان است ، و زنى كه بر غيرت شوهرش شكيباست .5747.الإمام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه خصلت است كه در هر كس وجود داشته باشد ، خداوند ، گوشت او را بر آتش ، حرام مى كند و بهشتى خواهد بود: كسى كه هر گاه مصيبتى به او رسيد ، بگويد : «إنا للّه و إنّا اليه راجعون» و هر گاه خدا به او نعمتى بخشيد ، آن گاه

كه به ياد آن مى افتد ، خدا را سپاس بگويد و هر گاه گناه كرد ، از خدا آمرزش بطلبد. .

ص: 512

5748.عنه عليه السلام ( _ مِن دُعائِهِ في وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : ثَلاثَةٌ رَفَعَ اللّه َ عَنهُمُ العَذابَ يَومَ القِيامَةِ : الرّاضي بِقَضاءِ اللّه ِ ، وَالنّاصِحُ لِلمُسلِمينَ ، وَالدّالُّ عَلَى الخَيرِ . (1)5749.عنه عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أربَعٌ مَن كُنَّ فيهِ حَرَّمَهُ اللّه ُ تَعالى عَلَى النّارِ وحَفِظَهُ مِنَ الشَّيطانِ : مَن مَلَكَ نَفسَهُ حينَ يَرغَبُ ، وحينَ يَرهَبُ ، وحينَ يَغضَبُ ، وحينَ يَشتَهي . (2)5747.امام زين العابدين عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : الحَياءُ مِنَ اللّه ِ _ سُبحانَهُ _ يَقي عَذابَ النّارِ . (3)5748.امام زين العابدين عليه السلام ( _ از دعاى ايشان در وداع ماه رمضان _ ) عنه عليه السلام : ما دَفَعَ اللّه ُ _ سُبحانَهُ _ عَنِ المُؤمِنِ شَيئا مِن بَلاءِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ إلّا بِرِضاهُ بِقَضائِهِ وحُسنِ صَبرِهِ عَلى بَلائِهِ . (4)5749.امام زين العابدين عليه السلام : التوحيد عن الأصبغ بن نباتة : لَمّا جَلَسَ عَلِيُّ عليه السلام فِي الخِلافَةِ وبايَعَهُ النّاسُ ، خَرَجَ إلَى المَسجِدِ مُتَعَمِّما بِعِمامَةِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لابِسا بُردَةَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مُتَنَعِّلاً نَعلَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مُتَقَلِّدا سَيفَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَصَعِدَ المِنبَرَ ، فَجَلَسَ عليه السلام عَلَيهِ مُتَمَكِّنا ، ثُمَّ شَبَّكَ بَينَ أصابِعِهِ فَوَضَعَها أسفَلَ بَطنِهِ ، ثُمَّ قالَ : يا مَعشَرَ النّاسِ ! سَلوني قَبلَ أن تَفقِدوني ... فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن أقصَى المَسجِدِ مُتَوَكِّيا عَلى عَصاهُ ، فَلَم يَزَل يَتَخَطَّى النّاسَ حَتّى دَنا مِنهُ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! دُلَّني عَلى عَمَلٍ أنَا إذا عمِلتُهُ نَجّانِيَ اللّه ُ مِنَ النّارِ .

قالَ لَهُ : اِسمَع يا هذا ، ثُمَّ افهَم ، ثُمَّ استَيقِن ؛ قامَتِ الدُّنيا بِثَلاثَةٍ : بِعالِمٍ ناطِقٍ

مُستَعمِلٍ لِعِلمِهِ ، وبِغَنِيٍّ لا يَبخَلُ بِمالِهِ عَلى أهلِ دينِ اللّه ِ ، وبِفَقيرٍ صابِرٍ ؛ فَإِذا كَتَمَ العالِمُ عِلمَهُ وبَخِلَ الغَنِيُّ ولَم يَصبِرِ الفَقيرُ فَعِندَهَا الوَيلُ وَالثُّبورُ ، وعِندَها يَعرِفُ العارِفونَ بِاللّه ِ أنَّ الدّارَ قَد رَجَعَت إلى بَدئِها _ أي الكُفرُ بَعدَ الإيمانِ _ .

أيُّهَا السّائِلُ ! فَلا تَغتَرَّنَّ بِكَثرَةِ المَساجِدِ ، وجَماعَةِ أقوامٍ أجسادُهُم مُجتَمِعَةٌ وقُلوبُهُم شَتّى .

أيُّهَا النّاسُ ! إنَّمَا النّاسُ ثَلاثَةٌ : زاهِدٌ ، وراغِبٌ ، وصابِرٌ ؛ فَأَمَّا الزّاهِدُ فَلا يَفرَحُ بِشَيءٍ مِنَ الدُّنيا أتاهُ ، ولا يَحزُنُ عَلى شَيءٍ مِنها فاتَهُ ، وأمَّا الصّابِرُ فَيَتَمَنّاها بِقَلبِهِ ، فَإِن أدرَكَ مِنها شَيئا صَرَفَ عَنها نَفسَهُ لِما يَعلَمُ مِن سوءِ عاقِبَتِها ، وأمَّا الرّاغِبُ فَلا يُبالي مِن حِلٍّ أصابَها أم مِن حَرامٍ . (5) .


1- .. إرشاد القلوب : ص 196 عن ابن عبّاس ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 431 ح 14533 .
2- .. نوادر الاُصول : ج 2 ص 303 عن أبي هريرة ، الفردوس : ج 1 ص 371 ح 1498 عن عثمان بن عفان نحوه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 858 ح 43415 .
3- .. غرر الحكم : ح 2122 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 64 ح 1662 .
4- .. غرر الحكم : ح 9671 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 483 ح 8916 .
5- .. التوحيد : ص 305 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 422 ح 560 ، الاختصاص : ص 235 ، الاحتجاج : ج 1 ص 609 ح 138 نحوه ، إرشاد القلوب : ص 374 ، بحارالأنوار : ج 10 ص 117 ح 1 .

ص: 513

5750.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَمّا يَجوزُ وعَمّا لا يَجوزُ مِنَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سه نفرند كه خداوند عز و جل عذاب روز قيامت را از آنان برداشته است: آن كه بر قضاى الهى خرسند باشد، آن كه خيرخواه مسلمانان باشد، و آن كه به سوى نيكى ، راه نمايى كند .5751.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي التَّخويفِ مِنَ القِيامَةِ وَالحِسابِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار خصلت است كه هر كس آنها را داشته باشد ، خداى متعال ، او را بر آتش ، حرام مى گرداند و از شيطان ، محفوظ مى دارد: كسى كه وقتى راغب مى شود و وقتى مى ترسد و وقتى خشمگين مى شود و وقتى شهوتش سر بر مى دارد ، خود را نگه بدارد .5752.الإمام عليّ عليه السلام : امام على عليه السلام : شرم كردن از خداى سبحان، [شخص را] از عذاب خدا مصون مى دارد.5753.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : خداوند سبحان ، چيزى از بلاى دنيا و عذاب آخرت را از مؤمن دور نمى كند ، مگر به سبب راضى بودن او به قضاى الهى و شكيبايى نيكو [بدون جزع و فزع] در برابر بلاى او .5815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : التوحيد _ به نقل از اَصبغ بن نُباته _ : چون على عليه السلام به خلافت رسيد و مردم با او بيعت كردند ، در حالى كه عمامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را بر سر بسته ، جامه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را پوشيده ، كفش هاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به پا كرده و شمشير پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در ميان بسته بود ، به سوى مسجد آمد و بالاى منبر رفت و بر آن نشست . سپس انگشتان دو دستش را در هم كرد و زير شكمش نهاد . آن گاه فرمود: «اى مردم! از من بپرسيد ، پيش از آن كه مرا از دست بدهيد...» .

مردى كه بر عصايش تكيه داده بود ، از انتهاى مسجد برخاست و جمعيت را شكافت و جلو آمد تا آن كه به ايشان نزديك شد و گفت: اى امير مؤمنان ! مرا به عملى راه نمايى فرما كه هر گاه انجامش دهم ، خداوند ، مرا از آتش برهاند .

به او فرمود: «اى مرد! بشنو، سپس بفهم، و آن گاه يقين كن كه دنيا به

وجود سه كس برپاست: به عالمى كه مى گويد و به علم خويش عمل مى كند، و به توانگرى كه مال و دارايىِ خويش را از پيروان دين خدا دريغ نمى ورزد، و به تهى دست شكيبا . پس هر گاه عالم ، علم خويش را پوشيده بدارد و توانگر بخل ورزد و تهى دست [بر نادارىِ خويش] شكيبايى نورزد، در آن هنگام است كه تباهى و نابودى ، دامنگير مردمان مى شود . در آن هنگام است كه خداشناسان ، شناخته مى شوند و سراى دنيا به آغاز خود باز گشته است _ يعنى دو باره كفر ، جاى ايمان را گرفته است _ .

اى پرسنده ! زنهار فريب بسيارىِ مسجدها و اجتماع مردمانى را نخورى كه پيكرهايشان با هم است ، ولى دل هايشان پراكنده .

اى مردم! مردمان ، سه دسته اند: بى رغبت به دنيا، دنياخواه، و شكيبا. بى رغبت به دنيا اگر چيزى از دنيا به او برسد ، شادمان نمى شود و هر گاه چيزى از آن را از دست بدهد ، بر آن ، اندوه نمى خورد . شكيبا، دنيا را در دلش آرزو مى كند ؛ امّا اگر چيزى از آن به او برسد ، نفس خويش را از آن ، روى گردان مى سازد؛ زيرا از فرجام بدِ آن ، آگاه است . دنياخواه، باكى ندارد كه دنيا از راه حلال به او رسد يا از راه حرام». .

ص: 514

5814.امام زين العابدين عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : مَنِ استَفادَ أخا فِي اللّه ِ عَلى إيمانٍ بِاللّه ِ ، ووَفاءٍ بِإِخائِهِ ، طَلَبا لِمَرضاةِ اللّه ِ ، فَقَدِ استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّه ِ وأمانا مِن عَذابِ اللّه ِ . (1)5813.التوحيد ( _ به نقل از عبداللّه بن مسعود _ ) الإمام الرضا عليه السلام : مَن تَبَسَّمَ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً ، ومَن كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ . (2)5812.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از صهيب _ ) الإمام الهادي عليه السلام : لَمّا كَلَّمَ اللّه ُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : ... إلهي ! فَما جَزاءُ مَن كَفَّ أذاهُ عَنِ النّاسِ ، وبَذَلَ مَعروفَهُ لَهُم ؟ قالَ : يا موسى ! تُناديهِ النّارُ يَومَ القِيامَةِ : لا سَبيلَ لي عَلَيكَ . (3) .


1- .. تحف العقول : ص 295 ، بحارالأنوار : ج 78 ص 175 ح 32 .
2- .. مصادقة الإخوان : ص 157 ح 1 ، مستدرك الوسائل : ج 12 ص 418 ح 14483 .
3- .. الأمالي للصدوق : ص 276 ح 307 عن عبدالعظيم الحسني ، فضائل الأشهر الثلاثة : ص 88 عن زياد بن المنذر عن الإمام الباقر عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 405 نحوه وفيهما «تناديه» بدل «يناجيه» ، بحارالأنوار : ج 69 ص 412 ح 131 .

ص: 515

5814.الإمام زين العابدين عليه السلام : امام باقر عليه السلام : هر كس براى خدا برادرى بر پايه ايمان به خدا و وفادارى به برادرى و براى جلب خشنودىِ خدا به دست آورَد ، هر آينه پرتوى از نور خدا و امانى از عذاب خدا به دست آورده است.5813.التوحيد عن عبد اللّه بن مسعود : امام رضا عليه السلام : هر كس به روى برادر مؤمنش لبخند بزند ، خداوند برايش يك ثواب مى نويسد، و خداوند ، كسى را كه برايش ثوابى مى نويسد ، عذاب نمى كند .5812.مسند ابن حنبل عن صهيب : امام هادى عليه السلام : چون خدا با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عليه السلام گفت : ... معبودا ! پاداش كسى كه آزار خويش را از مردم باز دارد و به آنان نيكى كند ، چيست؟

خدا فرمود: «اى موسى! در روز قيامت، آتش ، او را بانگ مى زند كه: مرا به تو دسترس نيست». .

ص: 516

الفَصلُ الثاني عشر: نِظامُ جَهَنَّمَ12 / 1وُرودُ جَهَنَّمَ وَالخُروجُ مِنهاالكتاب«فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا * ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمانِ عِتِيًّا * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا * وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا * ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا» . (1)

الحديث5810.عنه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن جابر بن عبداللّه : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : الوُرودُ الدُّخولُ ؛ لا يَبقى بَرٌّ ولا فاجِرٌ إلّا دَخَلَها ، فَتَكونُ عَلَى المُؤمِنِ بَردا وسَلاما كَما كانَت عَلى إبراهيمَ ، حَتّى إنَّ لِلنّارِ _ أو قالَ : لِجَهَنَّمَ _ ضَجيجا مِن بَردِهِم ، ثُمَّ يُنَجِّي اللّه ُ الَّذينَ اتَّقَوا وَيَذَرُ الظّالِمينَ فيها جِثِيّا . (2) .


1- .. مريم : 68 _ 72 .
2- .. مسندابن حنبل : ج 5 ص 80 ح 14527 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 630 ح 8744 وفيه «نزفها» بدل «بردهم» ، نوادر الاُصول : ج 1 ص 73 ، الفردوس : ج 4 ص 437 ح 7270 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 8 ح 2911 ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 812 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 249 .

ص: 517

فصل دوازدهم : نظام دوزخ
12 / 1 ورود به دوزخ و خروج از آن

فصل دوازدهم : نظام دوزخ12 / 1ورود به دوزخ و خروج از آنقرآن«به پروردگارت سوگند كه هر آينه آنان را با شيطان ها محشور خواهيم كرد . سپس در حالى كه به زانو در آمده اند ، آنان را گرداگرد دوزخ ، حاضر خواهيم ساخت. آن گاه ، از هر دسته اى، كسانى از آنان را كه بر خداى مهربان سركش تر بوده اند ، بيرون خواهيم كشيد. پس از آن، به كسانى كه براى رفتن به آن (دوزخ) سزاوارترند ، خود داناتريم. و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه وارد آن مى شود . اين امر ، همواره بر پروردگارت حكمى قطعى است. سپس كسانى را كه پرهيزگار بوده اند ، مى رهانيم و ستمكاران را در آن [دوزخ] به زانو درافتاده رها مى كنيم».

حديث5803.امام صادق عليه السلام : مسند ابن حنبل _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «ورود ، به معناى داخل شدن است . (1) هيچ نيكوكار و بدكارى نيست ، مگر اين كه به دوزخ مى رود ؛ امّا همچنان كه آتش بر ابراهيم سرد شد ، دوزخ نيز بر مؤمن سرد و خنك مى گردد ، تا جايى كه آتش» يا فرمود: دوزخ «از سردىِ آنان فريادش بلند مى شود . سپس خداوند ، پرهيزگاران را مى رهاند و ستمكاران را از پافتاده ، در آن رها مى كند» .

.


1- .يعنى كلمه «وارد» كه در آيه بالا آمده ، به معناى داخل شونده است .

ص: 518

5806.عنه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا» _ : يَرِدُ النّاسُ النّارَ ، ثُمَّ يَصدُرونَ مِنها بِأَعمالِهِم ؛ فَأَوَّلُهُم كَلَمحِ البَرقِ ، ثُمَّ كَالرّيحِ ، ثُمَّ كَحُضْرِ (1) الفَرَسِ ، ثُمَّ كَالرّاكِبِ في رِجلِهِ (2) ، ثُمَّ كَشَدِّ (3) الرَّجُلِ ، ثُمَّ كَمَشيِهِ . (4)5805.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا أدخَلَ اللّه ُ عز و جل المُوَحِّدينَ النّارَ أماتَهُمُ اللّه ُ فيها ، فَإِذا أرادَ أن يُخرِجَهُم مِنها أمَسَّهُم ألَمَ العَذابِ تِلكَ السّاعَةَ . (5)5804.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يُعَذِّبُ المُوَحِّدينَ في جَهَنَّمَ بِقَدرِ نُقصانِ إيمانِهِم ، ثُمَّ يَرُدُّهُم إلَى الجَنَّةِ خُلودا دائِما بِإيمانِهِم . (6)5803.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : قالَ اللّه ُ عز و جل : ... ما مِن عَبدٍ أُريدُ أن اُدخِلَهُ النّارَ إلّا صَحَّحتُ لَهُ جِسمَهُ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا آمَنتُ خَوفَهُ مِن سُلطانِهِ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا وَسَّعتُ عَلَيهِ في رِزقِهِ ، فَإِن كانَ ذلِكَ تَماما لِطَلِبَتِهِ عِندي وإلّا هَوَّنتُ عَلَيهِ مَوتَهُ حَتّى يَأتِيَني ولا حَسَنَةَ لَهُ عِندي ، ثُمَّ اُدخِلُهُ النّارَ . (7)5802.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ إِن مِّنكُمْ إلَّا وَارِدُهَا» _ : أما تَسمَعُ الرَّجُلَ

يَقولُ : وَرَدنا ماءَ بَني فُلانٍ؟ فَهُوَ الوِردُ ولَم يَدخُلهُ . (8) .


1- .. الحُضْر : العدْو (النهاية : ج 1 ص 398 «حضر») .
2- .. كالرّاكِبِ في رِجْلِه : أي كعدوه وجريه (هامش المصدر) . ولعلّ الصّواب : «كالراكب في رَحْلِهِ» كما في سنن الدارمي .
3- .. الشَدّ : العدو (النهاية : ج 2 ص 452 «شدد») .
4- .. سنن الترمذي : ج 5 ص 317 ح 3159، سنن الدارمي : ج 2 ص 785 ح 2706 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 407 ح 3421 وفيه «كشدّ الرحال» بدل «كشدّ الرجل» وكلّها عن عبداللّه بن مسعود ؛ مجمع البيان : ج 6 ص 812 وليس فيه «في رجله» ، روضة الواعظين : ص 387 نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 249 .
5- .. الفردوس : ج 1 ص 252 ح 976 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 66 ح 240 .
6- .. تاريخ دمشق : ج 35 ص 367 ح 7218 و ج 49 ص 341 كلاهما عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 70 ح 270 .
7- .. الكافي : ج 2 ص 446 ح 10 عن معاوية بن وهب عن الإمام الصادق عليه السلام ، التمحيص : ص 38 ح 36 عن منصور بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام ، مشكاة الأنوار : ص 504 ح 1689 عن الإمام الصادق عليه السلام ، جامع الأخبار : ص 311 ح 862 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 6 ص 172 ح 49 .
8- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 52 عن الحسين بن أبي العلا ، بحارالأنوار : ج 8 ص 292 ح 31 .

ص: 519

5801.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره آيه : «و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه وارد آن مى شود» _ : مردم [به دوزخ] وارد مى شوند و سپس بر وفق كردارهايشان ، از آن خارج مى شوند: يكى چون برق جهان، يكى چون باد، يكى چون اسبِ تازان، يكى چون اشترسوار، يكى چون مردِ دوان، و يكى قدم زنان.5800.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه خداى عز و جل يكتاپرستان را به درون آتش ببرد ، ايشان را در آن مى ميراند و هنگامى كه خواست آنان را از آتش بيرون ببرد ، همان لحظه درد عذاب را به ايشان مى رساند.5799.امام على عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند، يكتاپرستان را به اندازه كاستىِ ايمانشان در دوزخ ، عذاب مى كند . سپس آنان را به بهشت مى برد كه به سبب ايمانشان در آن ، جاويدان و هميشگى مى مانند.5798.امام على عليه السلام ( _ در ستايش خداوند سبحان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل فرمود: «... هيچ بنده اى نيست كه بخواهم او را به برزخ ببَرَم ، مگر آن كه تن او را سالم نگه مى دارم. اگر با اين كار ، طلبش از من تمام [و تسويه حساب] شد [كه هيچ] ، و گر نه ترس او را از حكومت به ايمنى مبدّل مى كنم . و اگر با اين كار طلبش از من تمام شد [كه هيچ] ، و گر نه روزى اش را بر او گشايش مى بخشم . و اگر با اين كار ، طلبش از من تمام شد [كه هيچ] ، و گر نه مرگش را بر او آسان مى گردانم تا وقتى نزد من مى آيد ، هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد و سپس او را به آتش مى برم» .5802.عنه عليه السلام ( _ في دُعائِهِ _ ) امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «و هيچ كس از شما نيست ، مگر اين كه در آن وارد مى شود» _ : مگر نشنيده اى كه شخص مى گويد: «بر آب فلان قبيله

وارد شديم»؟ ! يعنى به آن رسيديم ، نه اين كه داخل آب شديم. .

ص: 520

12 / 2صِفَةُ حَشرِ المُجرِمينَ إلى جَهَنَّمَالكتاب«الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُوْلَ_ائِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَ أَضَلُّ سَبِيلاً» . (1)

«وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (2)

«وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا * لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمانِ عَهْدًا» . (3)

«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَ صِى وَ الْأَقْدَامِ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * هَ_ذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ * فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» . (4)

«إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِى ءَايَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَن يُلْقَى فِى النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِى ءَامِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُواْ مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» . (5)

«يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا * هَ_ذِهِ النَّارُ الَّتِى كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ * أَفَسِحْرٌ هَ_ذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ * اصْلَوْهَا فَاصْبِرُواْ أَوْ لَا تَصْبِرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (6)

«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاوَ تُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَ حِدِ الْقَهَّارِ * وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَ_ئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِى الْأَصْفَادِ * سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ» . (7)

.


1- .. الفرقان : 34 .
2- .. النمل : 90 .
3- .. مريم : 86 و 87 .
4- .. الرحمن : 41 _ 45 .
5- .. فصلت : 40 .
6- .. الطور : 13 _ 16 .
7- .. إبراهيم : 48 _ 50 .

ص: 521

12 / 2 چگونگى روانه ساختن بزهكاران به سوى دوزخ

12 / 2چگونگى روانه ساختن بزهكاران به سوى دوزخقرآن«كسانى كه به رو در افتاده ، به سوى دوزخ رانده مى شوند، آنان بدترين جاى و گم ترين راه را دارند».

«و كسانى كه بدى آورند، به رو در آتش ، سرنگون مى شوند. آيا جز آنچه مى كرديد ، سزا داده مى شويد؟».

«و مجرمان را تشنه به سوى دوزخ مى رانيم. آنان اختيار شفاعت ندارند ، جز آن كس كه از جانب خداى مهربان ، پيمان گرفته است».

«بزهكاران از نشانشان شناخته مى شوند . پس ، از [ناحيه] پيشانى و پاهايشان گرفته مى شوند . پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟ اين است آن دوزخى كه بزهكاران ، آن را دروغ مى خواندند. ميان آتش و ميان آب جوشان ، سرگردان اند. پس كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را منكريد؟».

«كسانى كه در آيات ما كژ مى روند ، بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتشْ افكنده مى شود ، بهتر است يا كسى كه روز قيامت ، آسوده خاطر مى آيد؟ هر چه مى خواهيد ، بكنيد كه او به آنچه انجام مى دهيد ، بيناست».

«روزى كه به سوى آتش دوزخ ، كشيده مى شوند ، [چه] كشيدنى. [و به آنان مى گويند: ]اين ، همان آتش است كه دروغش مى پنداشتيد. آيا اين افسون است يا شما [درست ]نمى بينيد؟ به آن در آييد . خواه بشكيبيد يا نشكيبيد، به حال شما يكسان است. جز آن نيست كه سزاى كردارهاى خود را مى چشيد».

«روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمان ها [به غير اين آسمان ها] مبدّل مى گردند و [مردم ]در برابر خداى يگانه قهّار ، ظاهر مى شوند. و در آن روز ، بزهكاران را مى بينى كه با هم در زنجيرها بسته شده اند. تن پوش هايشان از قطران است و چهره هايشان را آتش مى پوشاند» .

.

ص: 522

الحديث5789.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح البخاري عن أنس : إنَّ رَجُلاً قالَ : يا نَبِيَّ اللّه ِ ، كَيفَ يُحشَرُ الكافِرُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ؟

قال صلى الله عليه و آله : ألَيسَ الَّذي أمشاهُ عَلَى الرِّجلَينِ فِي الدُّنيا قادِرا عَلى أن يُمشِيَهُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ؟! (1)5788.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافِرُ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ في صورَةٍ سَيِّئَةٍ وبِشارَةٍ سَيِّئَةٍ ، فَيَقولُ : ما أنتَ؟ فَوَاللّه ِ إنّي لَأَراكَ امرَأَ سَوءٍ ، فَيَقولُ : أنَا عَمَلُكَ ، فَيَنطَلِقُ بِهِ حَتّى يُدخِلَهُ النّارُ . (2)5787.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل عن البراء بن عازب : قالَ [رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ] : إنَّ العَبدَ الكافِرَ إذا كانَ فِي انقِطاعٍ مِنَ الدُّنيا وإقبالٍ مِنَ الآخِرَةِ ، نَزَلَ إلَيهِ مِنَ السَّماءِ مَلائِكَةٌ سودُ الوُجوهِ مَعَهُمُ المُسُوحُ (3) ، فَيَجلِسونَ مِنهُ مَدَّ البَصَرِ ، ثُمَّ يَجيءُ مَلَكُ المَوتِ حَتّى يَجلِسَ عِندَ رأسِهِ ، فَيَقولُ : أيَّتُهَا النَّفسُ الخَبيثَةُ اخرُجي إلى سَخَطٍ مِنَ اللّه ِ وغَضَبٍ .

قالَ : فَتَفَرَّقُ في جَسَدِهِ ، فَيَنتَزِعُها كَما يُنتَزَعُ السَّفّودُ (4) مِنَ الصُّوفِ المَبلولِ ،

فَيَأخُذُها ، فَإِذا أخَذَها لَم يَدَعوها في يَدِهِ طَرفَةَ عَينٍ حَتّى يَجعَلوها في تِلكَ المُسوحِ ، ويَخرُجُ مِنها كَأَنتَنِ ريحِ جيفَةٍ وُجِدَت عَلى وَجهِ الأَرضِ ، فَيَصعَدونَ بِها ، فَلا يَمُرّونَ بِها عَلى مَلَاً?مِنَ المَلائِكَةِ إلّا قالوا : ما هذَا الرّوحُ الخَبيثُ؟ فَيَقولونَ : فُلانُ بنُ فلانٍ ، بِأَقبَحِ أسمائِهِ الَّتي كانَ يُسَمّى بِها فِي الدُّنيا ، حَتّى يُنتَهى بِهِ إلَى السَّماءِ الدُّنيا فيُستَفتَحُ لَهُ فلا يُفتَحُ لَهُ ، ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ» (5) فَيَقولُ اللّه ُ عز و جل : اُكتُبوا كِتابَهُ في سِجّينٍ فِي الأَرضِ السُّفلى ، فَتُطرَحُ روحُهُ طَرحا ، ثُمَّ قَرَأَ : «وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِى بِهِ الرِّيحُ فِى مَكَانٍ سَحِيقٍ» (6) ، فَتُعادُ روحُهُ في جَسَدِهِ ويَأتيهِ مَلَكانِ ، فَيُجلِسانِهِ فَيَقولانِ لَهُ : مَن رَبُّكَ؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : ما دينُكَ؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيَقولانِ لَهُ : ما هذَا الرَّجُلُ الَّذي بُعِثَ فيكُم؟ فَيَقولُ : هاه هاه ، لا أدري ! فَيُنادي مُنادٍ مِنَ السَّماءِ : أن كَذَبَ ، فَافرُشوا لَهُ مِنَ النّارِ وَافتَحوا لَهُ بابا إلَى النَّارِ ، فَيَأتيهِ مِن حَرِّها وسُمومِها ، ويَضيقُ عَلَيهِ قَبرُهُ حَتّى تَختَلِفَ فيهِ أضلاعُهُ ، ويَأتيهِ رَجُلٌ قَبيحُ الوَجهِ قَبيحُ الثِّيابِ مُنتِنُ الرّيحِ ، فَيَقولُ : أبشِر بِالَّذي يَسوءُكَ ، هذا يَومُكَ الَّذي كُنتَ توعَدُ ، فَيَقولُ : مَن أنتَ ؟ فَوَجهُكَ الوَجهُ يَجيءُ بِالشَّرِّ؟ فَيَقولُ : أنَا عَمَلُكَ الخَبيثُ ، فَيَقولُ : رَبِّ ! لا تُقِمِ السّاعَةَ . (7) .


1- .. صحيح البخاري : ج 4 ص 1784 ح 4482 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2161 ح 54 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 456 ح 13391 وفيه «في النار» بدل «يوم القيامة» ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 437 ح 3517 و 3518 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 666 ح 39798 .
2- .. تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 88 عن قتادة ، كنزالعمّال : ج 14 ص 366 ح 38963 .
3- .. المِسْح : الكساء من الشَّعَر ، والجمع القليل : أمساح ، والكثير : مُسُوح (لسان العرب : ج 2 ص 596 «مسح») .
4- .. السَّفُّود والسُّفُّود : حديدة ذات شُعَب مُعقّفة معروف يُشوى به اللحم (لسان العرب : ج 3 ص 218 «سفد») .
5- .. الأعراف : 40 .
6- .. الحجّ : 31 .
7- .. مسند ابن حنبل : ج 6 ص 414 ح 18559 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 94 ح 107 نحوه ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 3 ص 256 ح 1 ، شعب الإيمان : ج 1 ص 357 ح 395 ، الزهد لابن المبارك : ص 432 ح 1219 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 206 ح 339 ، كنزالعمّال : ج 15 ص 689 ح 42495 .

ص: 523

حديث5785.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ : مردى گفت: اى پيامبر خدا! چگونه در روز رستاخيز ، كافر ، وارونه محشور مى شود؟

فرمود: «آيا آن كس كه او را در دنيا بر دو پا راه مى برد ، قادر نيست كه در روزِ رستاخيز ، او را بر رويش راه برد؟» .5788.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وقتى كافر از گورش بيرون مى آيد ، كردارش با صورتى زشت و بشارتى بد در برابرش ظاهر مى گردد. كافر مى گويد: تو كيستى كه _ به خدا سوگند _ تو را بد آدمى مى بينم؟

او مى گويد: من كردار تو هستم .

پس او را مى بَرد و وارد آتش مى كند .5787.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : مسند ابن حنبل _ به نقل از براء بن عازب _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «آن گاه كه بنده كافر در آستانه بريدن از دنيا و رفتن به آخرت قرار مى گيرد ، فرشتگانى سياه چهره با پلاس هايى سياه از آسمان ، فرود مى آيند و در ديدرَسِ او مى نشينند. سپس فرشته مرگ مى آيد و كنار سرش مى نشيند و مى گويد: اى نفْس ناپاك! به سوى ناخشنودى و خشم خدا بيرون شو.

پس آن فرشته در جسم او پراكنده مى شود و نفْس را مانند سيخ كباب كه از پشم تَر بيرون مى كشند، بيرون مى كشد و آن را مى گيرد و چون آن را گرفت ، آن فرشتگان سياه چهره در چشم بر هم زدنى ، آن را از دستش مى ستانند و در آن

پلاس ها مى گذارند و از آن ، [بويى] مانند گندترين بوى مردارى كه در روى زمين يافت شده ، بر مى خيزد . آن فرشتگان ، او را بالا مى برند. هر جمعى از فرشتگان كه او را بر آنان مى گذرانند ، مى گويند: اين روح پليد چيست؟

آن فرشتگان مى گويند: فلان ، پسر فلان ! و زشت ترين نام هايش را كه در دنيا او را با آنها مى خوانده اند، به كار مى برند ، تا اين كه او را به آسمان پايين مى رسانند و مى گويند: در را برايش باز كنيد . امّا برايش باز نمى شود» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «درهاى آسمان را برايشان نمى گشايند و در بهشت در نمى آيند ، مگر آن كه طناب در سوراخ سوزن ، داخل شود» [و فرمود :] «پس خداوند عز و جل مى فرمايد: كارنامه او را در زندانى در زمين زيرين بنويسيد . در اين هنگام، روح او به سختى به زير افكنده مى شود» .

پيامبر صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را قرائت نمود : «و كسى كه براى خدا شريك آورد ، چنان است كه گويى از آسمان ، فرو افتاده و مرغان [شكارى] ، او را ربوده اند ، يا باد ، او را به جايى دور ، افكنده است» [و فرمود :] «دوباره روحش به پيكرش باز مى گردد و دو فرشته به نزدش مى آيند و او را مى نشانند و مى پرسند: خداوندِ تو كيست؟

او مى گويد: هاه، هاه ! (1) نمى دانم.

مى پرسند: دينت چيست؟

مى گويد: هاه، هاه ! نمى دانم.

مى پرسند: اين مردى كه در ميان شما برانگيخته شد ، كيست؟

مى گويد: هاه، هاه ! نمى دانم.

پس، منادى اى از آسمان ندا مى دهد كه: تكذيب كرد . پس، فرشى از آتش برايش بگسترانيد و درى سوى دوزخ به رويش بگشاييد.

آن گاه از حرارت و باد سوزان دوزخ به طرفش مى آيد و قبرش بر او چنان تنگ مى گردد كه دنده هايش در هم فرو مى روند، و مردى زشت روى و زشت جامه و بدبو نزدش مى آيد و مى گويد: بشارتت باد به كسى كه تو را به رنج آورَد! اين، روزى است كه به تو وعده داده مى شد.

مى پرسد: تو كيستى كه از چهره ات بدى مى بارد؟

مى گويد: من كردار پليد و زشت تو هستم.

او مى گويد: پروردگارا ! قيامت را برپا مكن» . .


1- .صوت يا شِبه جمله اى است كه «مِنّ و مِن كردن» را مى رساند .

ص: 524

5786.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! لَقَد خُلِقَت زَبانِيَةُ (1) جَهَنَّمَ قَبلَ أن تُخلَقَ جَهَنَّمُ بِأَلفِ

عامٍ ، فَهُم كُلَّ يَومٍ يَزدادونَ قُوَّةً إلى قُوَّتِهِم ، حَتّى يَقبِضوا مَن قَبَضوا عَلَيهِ بِالنَّواصي وَالأَقدامِ . (2) .


1- .. الزَّبَانِيَة : الملائكة الموكّلون بالنار ، هم الغلاظ الشداد (مجمع البحرين : ج 2 ص 765 «زبن») .
2- .. الدرّ المنثور : ج 7 ص 705 نقلاً عن ابن مردويه والضياء المقدسي في صفة النار عن أنس .

ص: 525

5785.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، دژخيمان دوزخ، هزار سال پيش

از آن كه دوزخ آفريده شود، آفريده شدند و روز به روز ، نيرومندتر مى شوند تا [بتوانند] آن را كه مى گيرند ، از پيشانى و كف پاهايش بگيرند . .

ص: 526

5784.تاريخ دمشق ( _ به نقل از حارث _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ جَهَنَّمَ لَمّا سيقَ إليها أهلُها تَلَقَّتهُم فَلَفَحَتهُم (1) لَفحَةً ، لَم تَدَع لَحما عَلى عَظمٍ إلّا ألقَتهُ عَلَى العُرقوبِ (2) . (3)5784.تاريخ دمشق عن الحارث : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّما والٍ وَلِيَ أمرَ أُمَّتي مِن بَعدي ، اُقيمَ يَومَ القِيامَةِ عَلى حَدِّ الصِّراطِ ونَشَرَتِ المَلائِكَةُ صَحيفَتَهُ ، فَإِن نَجا فَبِعَدلِهِ ، وإن جارَ انتَقَضَ بِهِ الصِّراطُ انتِقاضَةً تُزيلُ ما بَينَ مَفاصِلِهِ حَتّى يَكونَ بَينَ كُلِّ عُضوٍ وعُضوٍ مِن أعضائِهِ مَسيرَةُ مِئَةِ عامٍ يُخرَقُ بِهِ الصِّراطُ ، فَأَوَّلُ ما يَلقى بِهِ النّارَ أنفُهُ وحُرُّ وجَهِهِ . (4)5783.تاريخ دمشق ( _ به نقل از عبد اللّه بن جعفر _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أيُّما والٍ وَلِيَ شَيئا مِن أمرِ أُمَّتي فَلَم يَنصَح لَهُم ويَجتَهِد لَهُم كَنَصيحَتِهِ وجَهدِهِ لِنَفسِهِ ، كَبَّهَ اللّه ُ عَلى وَجهِهِ يَومَ القِيامَةِ فِي النّارِ . (5)5782.امام على عليه السلام ( _ وقتى درباره قَدَر مورد پرسش قرار گرفت _ ) عنه صلى الله عليه و آله : مَن قَرَأَ القُرآنَ يُريدُ بِهِ السُّمعَةَ وَالتِماسَ شَيءٍ ، لَقِيَ اللّه َ عز و جل يَومَ القِيامَةِ ووَجهُهُ عَظمٌ لَيسَ عَلَيهِ لَحمٌ ، وزَجَّ القُرآنُ في قَفاهُ حَتّى يُدخِلَهُ النّارَ ويَهوي فيها

مَعَ مَن يَهوي . (6) .


1- .. لَفحُ النار : حرّها ووهجها (النهاية : ج 4 ص 260 «لفح») .
2- .. العُرقُوب ، عَصَبٌ مُوثَقٌ خلف الكعبين (المصباح المنير : ص 405 «عرقب») .
3- .. المعجم الأوسط : ج 1 ص 92 ح 278 و ج 9 ص 144 ح 9365 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 363 وفيه «تلقّتهم بعنق ...» و ج 5 ص 93 ، البعث والنشور : ص 289 ح 510 وفيهما «تلقّتهم بعنف» ، تاريخ أصبهان : ج 2 ص 145 ح 1322 وفيه «بلعتهم» بدل «تلقّتهم» ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 490 نحوه وكلّها عن أبي هريرة .
4- .. الأمالي للطوسي : ص 728 ح 1530 عن مالك بن أوس بن الحدثان عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 32 ص 17 ح 7 ؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 7 ص 36 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه ، كنزالعمّال : ج 6 ص 20 ح 14658 .
5- .. تاريخ بغداد : ج 8 ص 472 الرقم 4587 ، المعجم الصغير : ج 1 ص 167 نحوه وكلاهما عن معقل بن يسار ، كنزالعمّال : ج 6 ص 21 ح 14664 .
6- .. ثواب الأعمال : ص 337 ح 1 عن أبي هريرة وعبد اللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 417 عن عبد اللّه بن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 76 ص 365 ح 30 .

ص: 527

5781.التوحيد ( _ به نقل از عنتره شيبانى، از پدرش _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هنگامى كه اهل دوزخ به سوى آن سوق داده مى شوند ، دوزخ ، شعله هاى خود را بر آنان چنان مى كوبد كه هر چه گوشت بر استخوان هاى آنهاست ، زير زانوهايشان فرو مى ريزد.5780.امام على عليه السلام ( _ هنگامى كه درباره قَدَر، مورد پرسش قرار گرفت _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر حكمرانى كه پس از من زمام امور امّتم را به دست گيرد، روز قيامت ، او را بر لبه صراط نگه مى دارند و فرشتگان ، نامه اعمالش را مى گشايند . پس اگر [در دنيا] به عدالت رفتار كرده بود ، نجات مى يابد و اگر ستم كرده بود، صراط ، او را چنان تكانى مى دهد كه بندهاى بدنش را از هم جدا مى كند ، به طورى كه هر عضوى از اعضايش به اندازه صد سال راه ، از ديگرى فاصله مى گيرد، و صراط ، شكاف مى خورد و نخستين جا از او كه به آتش مى رسد ، بينى و برآمدگى گونه هاى اوست.5779.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر حكمرانى كه زمام امرى از امور امّت مرا بر عهده گيرد ، ولى همان گونه كه براى خود ، دلسوز و كوشاست ، براى آنان دلسوزى و كوشش نكند، در قيامت ، خداوند ، او را در آتش سرنگون مى سازد.5778.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن را به قصد شهرت و [يا] درخواست چيزى تلاوت كند، روز قيامت با چهره اى از اسكلت بدون گوشت ، خداى عز و جل را ديدار مى كند، قرآن او را از پشت سرش هُل مى دهد تا آن كه او را به آتش در مى آورَد و او در آن

سقوط مى كند و در كنار ديگر سقوط كنندگان در آتش قرار مى گيرد. .

ص: 528

5783.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر عن الإمام عليّ عل الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ أهلَ النّارِ يُعَظِّمونَ النّارَ ، وإنَّ أهلَ الجَنَّةِ يُعَظِّمونَ الجَنَّةَ وَالنَّعيمَ ، وإنَّ أهلَ جَهَنَّمَ إذا دَخَلوها هَوَوا فيها مَسيرَةَ سَبعينَ عاما ، فَإِذا بَلَغوا أعلاها قُمِعوا بِمَقامِعِ الحَديدِ ، واُعيدوا في دَركِها ، هذِهِ حالُهُم ، وهُوَ قولُ اللّه ِ عز و جل : «كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُواْ فِيهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ» (1) ، ثُمَّ تُبَدَّلُ جُلودُهُم جُلودا غَيرَ الجُلودِ الَّتي كانَت عَلَيهِم . (2)12 / 3صِفَةُ مُواجَهَةِ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ لِلمُجرِمينَالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَ_ائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ» . (3)

«سَأُصْلِيهِ سَقَرَ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ * لَا تُبْقِى وَ لَا تَذَرُ * لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ * عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ * وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إلَّا مَلَ_ائِكَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إلّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِيمَانًا وَ لَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَ_ذَا مَثَلاً كَذَ لِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلّا هُوَ وَ مَا هِىَ إلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ» . (4)

.


1- .. الحجّ : 22 .
2- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 81 عن أبي بصير ، بحارالأنوار : ج 8 ص 280 ح 1 .
3- .. التحريم : 6 .
4- .. المدّثّر : 26 _ 31 .

ص: 529

12 / 3 چگونگى برخورد دوزخبانان با گنهكاران

5777.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : اهل دوزخ، دوزخ را باعظمت مى يابند و اهل بهشت نيز بهشت و نعمت هاى آن را باعظمت مى يابند. اهل دوزخ ، هر گاه به دوزخ در آيند ، مدّت هفتاد سال همچنان در حال سقوط اند . چون به بالاى آن رسيدند ، با گرزهاى آهنى بر سرشان مى كوبند و دوباره به قعر آن فرو مى افتند. اين وضع ، همچنان تكرار مى شود و اين ، سخن خداى عز و جل است ، آن جا كه مى فرمايد: «هر بار بخواهند از [شدّت] غم، از آن بيرون روند ، به آن باز گردانيده مى شوند [كه] : بچشيد عذاب آتش سوزان را!» . سپس پوست هايشان به پوست هاى ديگرى غير از آنچه داشته اند ، تبديل مى شود.12 / 3چگونگى برخورد دوزخبانان با گنهكارانقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوختِ آن ، مردم و سنگ هايند ، حفظ كنيد . بر آن آتش ، فرشتگان خَشِن و سختگير [گماشته شده]اند، [كه] از آنچه خدا به آنان دستور داده ، سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مأمورند ، انجام مى دهند» .

«زودا كه او را به دوزخ در آورم ! آن هم چه دوزخى ! نه باقى مى گذارد و نه رها مى كند. پوست ها را سياه مى گرداند. بر آن دوزخ ، نوزده [نگهبان ]است. و ما گماردگان بر آتش را جز فرشتگان نگردانيديم و شماره آنها را جز آزمايشى براى كسانى كه كافر شده اند ، قرار نداديم تا آنان كه اهل كتاب اند ، يقين كنند و بر ايمان مؤمنان افزوده شود و اهل كتاب و مؤمنان نيز به شك نيفتند، و تا كسانى كه در دل هايشان بيمارى است و [نيز] كافران بگويند: خدا از اين وصف كردن ، چه چيزى را اراده كرده است؟ اين گونه، خدا هر كه را بخواهد ، گم راه مى كند و هر كه را بخواهد ، هدايت مى كند، و [شماره] سپاهيان پروردگارت را جز او نمى داند، و اين [آيات] ، جز يادآورى اى براى بشر نيست» .

.

ص: 530

الحديث5775.عنه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّي عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ _ : سَمِعتُ صَوتا أفزَعَني ، فَقالَ جَبرَئيلُ : أتَسمَعُ يا مُحَمَّدُ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : هذِهِ صَخرَةٌ قَذَفتُها عَن شَفيرِ جَهَنَّمَ مُنذُ سَبعينَ عاما فَهذا حينَ استَقَرَّت . قالوا : فَما ضَحِكَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَتّى قُبِضَ .

قالَ : فَصَعِدَ جَبرَئيلُ وصَعِدتُ مَعَهُ إلى سَماءِ الدُّنيا وعَلَيها مَلَكٌ يُقالُ لَهُ : إسماعيلُ ، وهُوَ صاحِبُ الخَطفَةِ الَّتي قالَ اللّه ُ عز و جل : «إلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ» وتَحتَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، تَحتَ كُلِّ مَلَكٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هذا مَعَكَ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، قالَ : أَوَقَد بُعِثَ ؟ قالَ : نَعَم ، فَفَتَحَ البابَ فَسَلَّمتُ عَلَيهِ وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وَاستَغفَرتُ لَهُ وَاستَغفَرَ لي ، وقالَ : مَرحَبا بِالأَخِ النّاصِحِ وَالنَّبِيِّ الصّالِحِ ، وتَلَقَّتنِي المَلائِكَةُ حَتّى دَخَلتُ سَماءَ الدُّنيا ، فَما لَقِيَني مَلَكٌ إلّا كانَ ضاحِكا مُستَبشِرا ، حَتّى لَقِيَني مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم أرَ أعظَمَ خَلقا مِنهُ ، كَريهُ المَنظَرِ ظاهِرُ الغَضَبِ ، فَقالَ لي مِثلَ ما قالوا مِنَ الدُّعاءِ إلّا أنَّهُ لَم يَضحَك ، ولَم أرَ فيهِ مِنَ الاِستِبشارِ وما رَأَيتُ مِمَّن ضَحِكَ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَقُلتُ : مَن هذا يا جَبرَئيلُ ، فَإِنّي قَد فَزِعتُ ؟ فَقالَ : يَجوزُ أن تَفزَعَ مِنهُ ، وكُلُّنا نَفزَعُ مِنهُ ، هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ، لَم يَضحَك قَطُّ ، ولَم يَزَل مُنذُ وَلّاهُ اللّه ُ جَهَنَّمَ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ غَضَبا وغَيظا عَلى أعداءِ اللّه ِ وأهلِ مَعصِيَتِهِ ، فَيَنتَقِمُ اللّه ُ بِهِ مِنهُم ، ولَو ضَحِكَ إلى أحَدٍ قَبلَكَ أو كانَ ضاحِكا لِأَحَدٍ بَعدَكَ لَضَحِكَ إلَيكَ ، ولكِنَّهُ لا يَضحَكُ . فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ وبَشَّرَني بِالجَنَّةِ ، فَقُلتُ لِجَبرَئيلِ _ وجَبرَئيلُ بِالمَكانِ الَّذي وَصَفَهُ اللّه َ «مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» (1) _ : ألا تَأمُرُهُ أن يُرِيَنِي النّارَ؟ فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : يا مالِكُ ! أرِ مُحَمَّدا النّارَ ، فَكَشَفَ عَنها

غِطاءَها وفَتَحَ بابا مِنها ، فَخَرَجَ مِنها لَهَبٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ وفارَت ، فَارتَعَدتُ حَتّى ظَنَنتُ لَيَتَناوَلُني مِمّا رَأَيتُ ، فَقُلتُ لَهُ : يا جَبرَئيلُ ، قُل لَهُ فَليَرُدَّ عَلَيها غِطاءَها ، فَأَمَرَها ، فَقالَ لَها : اِرجِعي ، فَرَجَعَت إلى مَكانِهَا الَّذي خَرَجَت مِنهُ . (2) .


1- .التكوير : 21 .
2- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 4 ، بحارالأنوار : ج 18 ص 320 ح 34 .

ص: 531

حديث5773.تفسير الصنعاني عن صخر بن جويرية : تفسير القمّى _ به نقل از هشام بن سالم ، از امام صادق عليه السلام ، در بيانِ حديث معراج _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «صدايى شنيدم كه مرا به وحشت انداخت. جبرئيل گفت: شنيدى، اى محمّد؟

گفتم: آرى. گفت: اين [صداى] خَر سنگى بود كه هفتاد سال پيش ، از لبه جهنّم انداختم و اكنون به تهِ آن رسيد» .

[اصحاب] گفتند: از آن پس، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تا زنده بود ، خنده به لبانش نيامد .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس، جبرئيل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنيا بالا رفتم. بر آن آسمان ، فرشته اى گمارده شده بود كه به او اسماعيل مى گويند . او صاحب همان رُبايشى است كه خداوند عز و جل فرموده است: «مگر آن كسى كه ربود ، ربودنى . پس ، بر او شعله روشنى از پس در آمد» . و در زير [فرمانِ] او ، هفتاد هزار فرشته بودند و زير [فرمانِ] هر يك از آنها نيز هفتاد هزار فرشته .

او (اسماعيل) گفت: اى جبرئيل ! اين كه همراه توست ، كيست ؟

جبرئيل گفت: محمّد صلى الله عليه و آله .

گفت: مگر برانگيخته شده است؟

گفت: آرى.

پس، آن فرشته در را گشود و به او سلام كردم و او به من سلام كرد . برايش طلب آمرزش كردم و او نيز برايم طلب آمرزش كرد و گفت: خوش آمدى ، اى برادر مخلص و اى پيامبر پاك ! و فرشتگان به استقبالم آمدند تا آن كه وارد آسمان دنيا شدم . به هر فرشته اى كه بر مى خوردم ، خندان و شادان بود ، تا آن كه به فرشته اى از فرشتگان برخوردم كه هنوز مخلوقى تنومندتر از او نديده ام و چهره اى زشت و خشم آلود داشت. او نيز همانند ديگر فرشتگان برايم دعا كرد ؛ امّا نخنديد و آن شادمانى و خنده اى را كه در ديگر فرشتگان ديدم ، در او مشاهده نكردم. گفتم: اين كيست ، اى جبرئيل ؟ به راستى كه ترسيدم !

گفت: جا دارد كه از او بترسى . همه ما از او مى ترسيم. اين ، مالك، دوزخبان است. او هرگز نخنديده است و از زمانى كه خداوند، او را بر دوزخ گماشته، هر روز، خشم وكين او بردشمنان خدا و گنهكاران ، افزوده مى شود. خداوند به وسيله او ، از آنان انتقام مى گيرد. اگر بنا بود پيش از تو يا پس از تو به روى كسى بخندد ، قطعا به روى تو مى خنديد ؛ امّا او [هرگز ]نمى خندد.

من به او سلام كردم. سلامم را پاسخ گفت و به بهشت ، نويدم داد. به جبرئيل _ كه مقامش چنان است كه خداوند در وصف او فرموده: «[فرمانش] مُطاع و [نزد خداوند ،] امين است» _

گفتم: به او دستور نمى دهى كه آتش را به من نشان دهد؟

جبرئيل به او گفت: اى مالك ! آتش را به محمّد ، نشان بده.

او درپوش جهنّم را برداشت و درى از آن را گشود. شعله اى درخشان از آن به آسمان رفت و جهنّم فوران كرد. چنان لرزه اى بر من افتاد كه خيال كردم آنچه ديدم ، مرا فرو خواهد گرفت.

به جبرئيل گفتم: اى جبرئيل ! به او بگو درپوش آن را بگذارد.

مالك ، دستور داد و به شعله گفت: بر گرد . و شعله به جاى خود باز گشت» . .

ص: 532

5772.امام على عليه السلام ( _ در سرزنش بدعت گذاران و نهى آنان از سخن گفتن درب ) الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حَيثُ اُسرِيَ بِهِ إلَى السَّماءِ لَم يَمُرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأى مِنهُ ما يُحِبُّ مِنَ البِشرِ وَاللُّطفِ وَالسُّرورِ بِهِ ، حَتّى مَرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ ، فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ ولَم يَقُل لَهُ شَيئا ، فَوَجَدَهُ قاطِبا عابِسا ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ! ما مَرَرتُ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه ِ إلّا رَأَيتُ البِشرَ وَاللُّطفَ وَالسُّرورَ مِنهُ إلّا هذا ، فَمَن هذا؟ قالَ : هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ، وهكَذا خَلَقَهُ رَبُّهُ ، قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ أن تَطلُبَ إلَيهِ أن يُرِيَنِي النّارَ ، فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : إنَّ هذا مُحَمَّدا رَسولُ اللّه ِ ، وقَد سَأَلَني أن أطلُبَ إلَيكَ أن تُرِيَهُ النّارَ ، قالَ : فَأَخَرجَ لَهُ عُنُقا مِنها فَرَآها ، فَمَا افتَرَّ (1) ضاحِكا حَتّى قَبَضَهُ اللّه ُ عز و جل . (2)5771.امام على عليه السلام : سنن الترمذي عن جابر بن عبد اللّه : قالَ ناسٌ مِنَ اليَهودِ لِأُناسٍ مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : هَل يَعلَمُ نَبِيُّكُم كَم عَدَدُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ؟ قالوا : لا نَدري حَتّى نَسألَ نَبِيَّنا ... فَلَمّا جاؤوا قالوا : يا أبَا القاسِمِ ، كَم عَدَدُ خَزَنَةِ جَهَنَّمَ ؟ قالَ : هكَذا ، وهكَذا _ في مَرَّةٍ عَشَرَةٌ ، وفي مَرَّةٍ تِسعٌ _ . (3)5770.امام صادق عليه السلام ( _ در بيان انواع آيات قرآن _ ) البعث والنشور عن البراء بن عازب : إنَّ رَهطا مِنَ اليَهودِ سَأَلوا رَجُلاً مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله عَن خَزَنَةِ جَهَنَّمَ ، قالَ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ، فَجاءَ الرَّجُلُ فَأَخبَرَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ،

فَنَزَلَت عَلَيهِ : «عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ» (4) . (5) .


1- .. افْتَرَّ فلان ضاحكا : أي أبدى أسنانه (الصحاح : ج 2 ص 780 «فرر») .
2- .. الأمالي للصدوق : ص 696 ح 952 عن زرارة ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 99 ح 271 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 277 ح 8 ، قصص الأنبياء للراوندي : ص 325 ح 433 كلّها عن ابن بكير عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، روضة الواعظين : ص 557 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 284 ح 9 .
3- .. سنن الترمذي : ج 5 ص 429 ح 3327 ، تفسير القرطبي : ج 19 ص 79 ، التخويف من النار : ص 160 .
4- .. المدّثّر : 20 .
5- .. البعث والنشور : ص 269 ح 462 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 293 ، التخويف من النار : ص 160 .

ص: 533

5772.عنه عليه السلام ( _ في تَوبيخِهِ لِلمُبتَدِعينَ ونَهيِهِم عَنِ التّ ) امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در شبى كه به آسمان برده شد، بر هر مخلوقى از مخلوقات خدا كه مى گذشت ، خوش رويى و مهربانى و شادمانى را در او مى ديد، تا آن كه بر مخلوقى از مخلوقات خدا گذشت ؛ ولى آن مخلوق به پيامبر صلى الله عليه و آله توجّه نكرد و چيزى به ايشان نگفت .

پيامبر صلى الله عليه و آله او را اخم كرده و ترش رو ديد . به جبرئيل فرمود : «اى جبرئيل ! من بر هر مخلوقى از مخلوقات خدا كه گذشتم ، او را خوش رو و مهربان و شادمان ديدم ، بجز اين يكى . مگر او كيست؟» .

جبرئيل گفت: او مالك، دوزخبان است. پروردگارش او را اين گونه آفريده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «دوست دارم از او بخواهى آتش را به من نشان دهد» .

جبرئيل به مالك گفت: اين ، محمّد پيامبر خداست و از من خواسته كه از تو بخواهم آتش را به او نشان دهى.

مالك، تنوره اى از آن را براى پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آورد و ايشان آن را ديد . پيامبر صلى الله عليه و آله از آن پس ، تا زمانى كه خداوند عز و جل جانش را ستاند ، لبانش به خنده باز نشد.5754.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سنن الترمذى _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : مردمى از يهود به مردمانى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: آيا پيامبر شما مى داند شمار نگهبانان جهنّم ، چند تاست؟

گفتند: نمى دانيم . بايد از پيامبرمان بپرسيم... .

پس، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: اى ابو القاسم ! شمار نگهبانان جهنّم ، چند تاست؟

فرمود: «اين تعداد و اين تعداد»، و با دست ، يك ده تا و يك نُه تا [و مجموعا نوزده تا] را نشان داد .5754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : البعث و النشور _ به نقل از براء بن عازب _ : گروهى يهودى از مردى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در باره نگهبانان جهنّم پرسيدند .

گفت: خدا و پيامبرش داناترند . و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به ايشان خبر داد . پس،

اين آيه نازل شد: «بر آن ، نوزده [نگهبان] است» . .

ص: 534

5753.امام على عليه السلام : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ نيرانَ جَهَنَّمَ عَذابٌ عَلَى الكُفّارِ ، وخَزَنَةُ جَهَنَّمَ مَعَهُم فيها ، فَهِيَ رَحمَةُ اللّه ِ عَلَيهِم . (1)راجع : ص 232 (الفصل التاسع : أحوال أهل النار / طلب التخفيف) .

12 / 4أوّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ5927.الاُصول الستّة عشر عن سليمان الطلحي : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ سُلطانٌ مُسَلِّطٌ لَم يَعدِل في سُلطانِهِ ، أطغاهُ كِبرُهُ وأبطَرَتهُ قُوَّتُهُ . (2)5926.تفسير القمّي ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَق ) عنه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل ، وذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ ، وفَقيرٌ فَخورٌ . (3)5925.الغيبة ، نعمانى _ به نقل از داوود بن قاسم جعفرى _ عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ فُقَراءَ المُسلِمينَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ قَبلَ أغنِيائِهِم بِمِقدارِ أربَعينَ عاما حَتّى يَتَمَنّى أغنِياءُ المُسلِمينَ يَومَ القِيامَةِ أنَّهُم كانوا فُقَراءَ فِي الدُّنيا ، وإنَّ أغنِياءَ الكُفّارِ

لَيَدخُلونَ النّارَ قَبلَ فُقَرائِهِم بِمِقدارِ أربَعينَ عاما حَتّى يَتَمَنّى أغنِياءُ الكُفّارِ أنَّهُم كانوا فِي الدُّنيا فُقَراءَ . (4) .


1- .. عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 3 ح 5 عن أحمد بن الحسن الحسيني عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، علل الشّرائع : ص 298 ح 3 عن عليّ الناصر عن الإمام الجواد عن أبيه عن جدّه عن الإمام الصادق عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 6 ص 121 ح 1 .
2- .. الفردوس : ج 1 ص 24 ح 33 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 6 ص 28 ح 14703 .
3- .. عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 28 ح 20 ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : ص 83 ح 8 كلاهما عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 73 ص 290 ح 10 ؛ مسند ابن حنبل : ج 3 ص 412 ح 9497 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 545 ح 1429 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 525 ح 7481 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 138 ح 7227 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، كنزالعمّال : ج 15 ص 821 ح 43262 .
4- .. كنزالعمّال : ج 6 ص 475 ح 16620 نقلاً عن الديلمي ، الفردوس : ج 1 ص 231 ح 883 وليس فيه ذيله من «حتّى يتمنّى أغنياء الكفّار» وكلاهما عن أبي برزة الأسلمي .

ص: 535

12 / 4 نخستين كسى كه وارد آتش مى شود

5925.الغيبة للنعماني عن داوود بن القاسم الجعفري : امام صادق عليه السلام : آتش هاى جهنّم ، براى كافران ، عذاب است و نگهبانان جهنّم ، با كافران ، در آن هستند . بنا بر اين، همين جهنّم ، براى نگهبانانش رحمت است.

ر . ك : ص 233 (فصل نهم : احوال دوزخيان / درخواست تخفيف) . 12 / 4نخستين كسى كه وارد آتش مى شود5922.امام باقر عليه السلام ( _ وقتى اين سخن خداى متعال ذكر شد : {Q} «در آن [شب ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه وارد آتش جهنّم مى شود ، پادشاه قدرتمندى است كه در پادشاهى اش دادگرى نكند و تكبّرش او را سركش و قدرتش او را سرمست كند .5921.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن مسلم، از امام باقر يا امام ص ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه به آتش وارد مى شود ، فرمان رواى قدرتمندى است كه دادگرى نكند، و ثروتمندى كه حقوق مال خود را نپردازد ، و نيز تهى دست متكبّر.5920.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : تهى دستان مسلمان به اندازه چهل سال زودتر از توانگرانشان وارد بهشت مى شوند ، تا جايى كه توانگران مسلمان ، در روز قيامت ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا تهى دست بودند؛ و توانگران كافر به اندازه چهل سال زودتر از

تهى دستانشان وارد آتش مى شوند تا جايى كه توانگران كافر ، آرزو مى كنند كه كاش در دنيا تهى دست بودند.

.

ص: 536

5924.الكافي عن معلّى بن محمّد : عنه صلى الله عليه و آله : أيُّمَا امرَأَةٍ آذَت زَوجَها بِلِسانِها لَم يَقبَلِ اللّه ُ عز و جل مِنها صَرفا ولا عَدلاً ولا حَسَنَةً مِن عَمَلِها حَتّى تُرضِيَهُ ، وإن صامَت نَهارَها وقامَت لَيلَها وأعتَقَتِ الرِّقابَ وحَمَلَت عَلى جِيادِ الخَيلِ في سَبيلِ اللّه ِ ، وكانَت في أوَّلِ مَن يَرِدُ النّارَ . وكَذلِكَ الرَّجُلُ إذا كانَ لَها ظالِما . (1)5923.الإمام الصادق عليه السلام : سنن الترمذي عن أبي هريرة : حَدَّثَني رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنَّ اللّه َ _ تَبارَكَ وتَعالى _ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يَنزِلُ إلَى العِبادِ لِيَقضِيَ بَينَهُم ، وكُلُّ اُمَّةٍ جاثِيَةٌ (2) ، فَأَوَّلُ مَن يَدعو بِهِ : رَجُلٌ جَمَعَ القُرآنَ ، ورَجُلٌ يَقتَتِلُ في سَبيلِ اللّه ِ ، ورَجُلٌ كَثيرُ المالِ .

فَيَقولُ اللّه ُ لِلقارِئِ : ألَم أُعَلِّمكَ ما أنزَلتُ عَلى رَسولي؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ ، قالَ : فَماذا عَمِلتَ فيما عُلِّمتَ؟ قالَ : كُنتُ أقومَ بِهِ آناءَ اللَّيلِ وآناءَ النَّهارِ ! فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ : بَل أرَدتَ أن يُقالَ : إنّ فُلانا قارِئٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .

ويُؤتى بِصاحِبِ المالِ ، فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : ألَم أُوَسِّع عَلَيكَ حَتّى لَم أدَعكَ تَحتاجُ إلى أحَدٍ؟ قالَ : بَلى يا رَبِّ ، قالَ : فَماذا عَمِلتَ فيما آتَيتُكَ؟ قالَ : كُنتُ أصِلُ الرَّحِمَ و أتَصَدَّقُ ! فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ تَعالى :

بَل أرَدتَ أن يُقالَ : فُلانٌ جَوادٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .

ويُؤتى بِالَّذي قُتِلَ في سَبيلِ اللّه ِ ، فَيَقولُ اللّه ُ لَهُ : فيماذا قُتِلتَ ؟ فَيَقولُ : أُمِرتُ بِالجِهادِ في سَبيلِكَ ، فَقاتَلتُ حَتّى قُتِلتُ ! فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى لَه : كَذَبتَ ، وتَقولُ لَهُ المَلائِكَةُ : كَذَبتَ ، ويَقولُ اللّه ُ : بَل أرَدتَ أن يُقالَ : فُلانٌ جَريءٌ ، فَقَد قيلَ ذاكَ .

ثُمَّ ضَرَبَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَلى رُكبَتيَّ ، فَقالَ : يا أبا هُرَيرَةَ ، أولئِكَ الثَّلاثَةُ أوَّلُ خَلقِ اللّه ِ تُسعَرُ بِهِمُ النّارُ يَومَ القِيامَةِ . (3) .


1- .. كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 14 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 515 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 314 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 261 ، بحارالأنوار : ج 76 ص 334 ح 1 .
2- .. يَجْثُو : أي يجلس على الرُكَب وأطراف الأصابع عند الحساب ، وقيل : جاثية : مجتمعة (مجمع البحرين : ج 1 ص 271 «جثا») .
3- .. سنن الترمذي : ج 4 ص 592 ح 2382 ، صحيح ابن خزيمة : ج 4 ص 116 ح 2482 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 579 ح 1527 ، تفسير الطبري : ج 7 الجزء 12 ص 13 ، كنزالعمّال : ج 3 ص 468 ح 7469 ؛ بحارالأنوار : ج 72 ص 305 ح 52 نقلاً عن أسرار الصلاة .

ص: 537

5922.الإمام الباقر عليه السلام ( _ وقَد ذُكِرَ قَولُهُ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر زنى كه شوهرش را با زبانش بيازارد ، تا زمانى كه او را از خود راضى نگرداند ، خداوند عز و جل از او هيچ هزينه و انفاق و هيچ كردار نيكى را نمى پذيرد ، هرچند روزها را روزه بگيرد و شب هايش را به عبادت بگذراند و بنده ها آزاد كند و بهترين اسب ها را در راه خدا [به جهاد ]بفرستد . او در زمره نخستين كسانى خواهد بود كه به آتش وارد مى شوند . همچنين است مرد ، اگر به زنش ستم كند.5921.الكافي عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ( _ وقَد سُئِلَ عَن لَيلَةِ القَدرِ _ ) سنن الترمذى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود كه : «چون روز قيامت شود، خداوند _ تبارك و تعالى _ به سوى بندگان ، فرود مى آيد تا ميان آنان داورى كند و همه امّت ها [براى حسابرسى] زانو زده اند. نخستين كسى را كه [خداوند] فرا مى خواند ، مردى است كه قرآن را [در سينه خود] گرد آورده و مردى كه در راه خدا جنگيده و مردى را كه دارايى بسيار داشته است. آن گاه خداوند به قارى قرآن مى فرمايد: آيا آنچه را كه بر پيامبرم فرو فرستادم ، به تو نياموختم؟

مى گويد: چرا ، اى پروردگار من !

مى فرمايد: به آنچه به تو آموخته شد ، چگونه عمل كردى؟

مى گويد: در اوقات شب و روز ، آن را مى خواندم.

خداوند به او مى فرمايد: دروغ مى گويى. و فرشتگان نيز به او مى گويند : دروغ مى گويى.

خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى كه بگويند: فلانى ، قارى قرآن است . و اين هم گفته شد.

آن گاه، صاحب دارايى را مى آورند و خداوند به او مى فرمايد: آيا آن قدر به تو ثروت ندادم كه نگذارم به كسى محتاج شوى؟

مى گويد: چرا ، اى پروردگار من !

مى فرمايد: با آنچه به تو دادم ، چه كردى؟

مى گويد: [با آن] به خويشاوندان ، رسيدگى مى كردم و صدقه مى دادم.

خداوند به او مى فرمايد: دروغ مى گويى . و فرشتگان نيز به او مى گويند: دروغ مى گويى.

خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى بگويند: فلانى ، بخشنده است . و اين هم گفته شد.

سپس مردى را كه در راه خدا كشته شده است ، مى آورند . خداوند به او مى فرمايد: در چه راهى كشته شدى؟

مى گويد: به جهاد در راه تو امر شدم . من هم جنگيدم تا كشته شدم.

خداى متعال به او مى فرمايد: دروغ مى گويى . و فرشتگان نيز به او مى گويند: دروغ مى گويى.

خداوند مى فرمايد: بلكه خواستى بگويند: فلانى ، آدم شجاعى است . و اين هم گفته شد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس بر زانوان من زد و فرمود: «اى ابو هريره ! اين سه گروه ، نخستين مخلوق خدايند كه در روز قيامت ، آتشْ آنها را مى سوزاند» . .

ص: 538

5920.الإمام عليّ عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ أوَّلَ أهلِ النّارِ دُخولاً إلَى النّارِ أهلُ المُنكَرِ . (1)5919.علل الشرائع ( _ به نقل از سماعه _ ) مصباح الشريعة _ في ما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ : أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : المُغتابُ إذا تابَ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، وإن لَم يَتُب فَهُوَ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ . (2)5918.الغيبة ، طوسى ( _ به نقل از ابو هاشم جعفرى _ ) تنبيه الخواطر : أوحَى اللّه ُ تَعالى إلى موسى عليه السلام : مَن ماتَ تائِبا مِنَ الغيبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ ، ومَن ماتَ مُصِرّا عَلَيها فَهُوَ أوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ . (3)5919.علل الشرايع عن سماعة : تنبيه الخواطر : فِي الوَحيِ القَديمِ : ... هَل تَدرونَ أوَّل مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ؟ الفُقَراءُ الرّاضونَ . هَل تَدَرونَ أوَّلَ مَن يَدخُلُ النّارَ ؟ الجَبّارونَ المُتَكَبِّرونَ . هَل تَدَرونَ أوَّلَ

مَن يَخرُجُ مِنَ النّارِ ؟ الفَسَقَةُ المُحسِنونَ . (4)راجع : ص 620 (الفصل الثالث عشر : طائفة من المبشّرين بالنار / إبليس وأتباعه) .

.


1- .. الزهد للحسين بن سعيد : ص 95 ح 79 عن عبداللّه بن الوليد الوصّافي ، الأمالي للصدوق : ص 327 ح 383 عن عبيداللّه بن الوليد الوصّافي ، روضة الواعظين : ص 406 ، بحارالأنوار : ج 74 ص 407 ح 1 .
2- .. مصباح الشريعة : ص 276 ، كشف الريبة : ص 11 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 75 ص 222 .
3- .. تنبيه الخواطر : ج 1 ص 116 ، مستدرك الوسائل : ج 9 ص 126 ح 10438 نقلاً عن الراوندي في لبّ اللّباب .
4- .. تنبيه الخواطر : ج 2 ص 115 .

ص: 539

5917.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى درباره عرش و كرسى، مورد پرسش قرار گرفت _ ) امام باقر عليه السلام : نخستين دوزخيانى كه وارد آتش مى شوند، اهل منكرات اند.5916.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از ابن سنان _ ) مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ : خداى عز و جلبه موسى بن عمران وحى فرمود كه : غيبت كننده، هر گاه توبه كند، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و اگر توبه نكند ، نخستين كسى است كه وارد آتش مى شود .5917.الإمام الصادق عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ العَرشِ وَالكُرسِيِّ _ ) تنبيه الخواطر: خداى متعال به موسى عليه السلام وحى فرمود كه: هر كس از غيبت ، توبه كرده باشد و بميرد، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود و هر كس در حال ادامه بر آن از دنيا برود ، نخستين كسى است كه وارد آتش مى شود.5916.تفسير العياشي عن ابن سنان عن الإمام الصادق عليه ا تنبيه الخواطر: در وحى قديم (اديان گذشته) آمده است كه: آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند ، چه كسانى هستند ؟ درويشان خُرسند.

آيا مى دانيد نخستين كسانى كه وارد آتش مى شوند ، چه كسانى هستند ؟ پادشاهان گردن فرازند .

آيا مى دانيد نخستين كسانى كه از آتشْ بيرون مى روند ، چه كسانى هستند؟ گنهكارانِ احسان كننده اند.

ر . ك : ص 621 (فصل سيزدهم : گروهى از نويد دادگان به آتش / شيطان و پيروانش) . .

ص: 540

12 / 5أشَدُّ النّاسِ عَذاباالكتاب«فَوَقَ_اهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بِألِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» . (1)

الحديث5914.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ مِن أشَدِّ النّاسِ عَذابا أشَدَّهُم عَذابا فِي الدُّنيا لِلنّاسِ . (2)5913.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ وأشَدَّهُم عَذابا إمامٌ جائِرٌ . (3)5912.الكافي عن منصور بن حازم : عنه صلى الله عليه و آله : مَن دَلَّ سُلطانا عَلَى الجَورِ قُرِنَ مَعَ هامانَ (4) ، وكانَ هُوَ وَالسُّلطانُ مِن أشَدِّ أهلِ النّارِ عَذابا . (5) .


1- .. غافر : 45 _ 46 .
2- .. مسند ابن حنبل : ج 5 ص 231 ح 15333 ، مسند الشاميّين : ج 1 ص 44 ح 36 و ج 2 ص 94 ح 977 ، تاريخ دمشق : ج 47 ص 265 ح 10221 و ج 64 ص 151 ح 13076 كلّها عن هشام بن حكيم ، كنزالعمّال : ج 5 ص 395 ح 13401 .
3- .. مسندابن حنبل : ج 4 ص 111 ح 11525 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 152 ح 20169 وفيه «إليَّ» بدل «إلى اللّه» ، شعب الإيمان : ج 6 ص 15 ح 7366 ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 166 ح 1595 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، المعجم الكبير : ج 10 ص 216 ح 10515 عن عبداللّه بن مسعود وكلاهما نحوه ، كنزالعمّال : ج 6 ص 15 ح 14634 ؛ روضة الواعظين : ص 512 ، بحارالأنوار : ج 75 ص 351 ح 59 .
4- .. هَامَان : من نواكر _ خدم _ فرعون (مجمع البحرين : ج 3 ص 1883 «همن») .
5- .. ثواب الأعمال : ص 331 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 411 عن عبداللّه بن عبّاس ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 365 ح 58 ، بحارالأنوار : ج 76 ص 360 ح 30 .

ص: 541

12 / 5 آنان كه سخت ترين عذاب را دارند

12 / 5آنان كه سخت ترين عذاب را دارندقرآن«پس ، خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى كردند ، نگه داشت و فرعونيان را عذاب سخت فرا گرفت : اين كه هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند . و در روزى كه رستاخيز برپا شود ، [فرياد مى رسد كه:] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد».

حديث5910.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را [در قيامت ،] آن كسانى دارند كه در دنيا مردم را سخت تر عذاب [و شكنجه ]مى دهند.5909.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : منفورترينِ مردم نزد خدا در روز قيامت و آن كه عذابش از همه آنان سخت تر است ، پيشواى ستمكار است .5908.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس سلطانى را به ستم راه نمايى كند ، با هامان (1) همدم مى شود و عذاب او و آن سلطان ، از همه دوزخيان ، سخت تر است .

.


1- .يكى از زيردستان فرعون .

ص: 542

5907.تفسير القمّى ( _ در تفسير اين سخن خداى متعال : {Q} «در آن، هر كا ) عنه صلى الله عليه و آله _ لَمّا سَأَلَهُ الإِمامُ عَلِيٌّ عليه السلام : ما مَنزِلةُ إمامٍ جائِرٍ مُعتَدٍ لَم يُصلِح لِرَعِيَّتِهِ ولَم يَقُم فيهِم بِأَمرِ اللّه ِ تَعالى ؟ _ : هُوَ رابِعُ أربَعَةٍ مِن أشَدِّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ : إبليسُ ، و فِرعَونُ ، وقاتِلُ النَّفسِ ، ورابِعُهُم سُلطانٌ جائِرٌ . (1)5906.امام عسكرى عليه السلام ( _ در تفسير منسوب به ايشان ، درباره اين سخن خداى م ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ مِن أعظَمِ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أشرَكَهُ اللّه ُ في سُلطانِهِ فَجارَ في حُكمِهِ . (2)5905.تفسير القمى ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسكان _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ قَتَلَهُ نَبِيٌّ أو قَتَلَ نَبِيّا ، وإمامُ ضَلالَةٍ ، ومُمَثِّلٌ مِنَ المُمَثِّلينَ (3) . (4)5907.تفسير القمّي ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «فِيهَا يُفْرَق ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أشَدَّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن قَتَلَ نَبِيّا ، أو قَتَلَهُ نَبِيٌّ ، أو قَتَلَ أحَدَ والِدَيهِ ، وَالمُصَوِّرونَ ، وعالِمٌ لَم يَنتَفِع بِعِلمِهِ . (5)5906.الإمام العسكريّ عليه السلام ( _ فِي التَّفسيرِ المَنسوبِ إلَيهِ ، في قَولِهِ تَ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ عالِمٌ لَم يَنفَعهُ عِلمُهُ . (6)5905.تفسير القمّي عن عبد اللّه بن مسكان عن الإمام الصا عنه صلى الله عليه و آله : مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ يُريدُ بِهِ رِياءً وسُمعَةً ، لِيُمارِيَ بِهِ السُّفَهاءَ ، ويُباهِيَ بِهِ العُلَماءَ ،

ويَطلُبُ بِهِ الدُّنيا ؛ بَدَّدَ اللّه ُ عز و جل عِظامَهُ يَومَ القِيامَةِ ، ولَم يَكُن فِي النّارِ أشَدُّ عَذابا مِنهُ ، ولَيسَ نَوعٌ مِن أنواعِ العَذابِ إلّا ويُعَذَّبُ بِهِ مِن شِدَّةِ غَضَبِ اللّه ِ عَلَيهِ وسَخَطِهِ . (7) .


1- .. ثواب الأعمال : ص 338 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 418 عن عبداللّه بن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 76 ص 366 ح 30 .
2- .. تنبيه الخواطر : ج 1 ص 56 عن طاووس .
3- .. مُمَثِّلٌ مِنَ المُمَثِّلِين : أي مُصَوِّر (النهاية : ج 4 ص 295 «مثل») .
4- .. مسند ابن حنبل : ج 2 ص 75 ح 3868 ، تفسير ابن كثير : ج 1 ص 146 ، المعجم الكبير : ج 10 ص 211 ح 10497 نحوه وكلّها عن عبداللّه بن مسعود ، كنزالعمّال : ج 4 ص 35 ح 9366 ؛ منية المريد : ص 281 ، الأمالي للشجري : ج 1 ص 56 عن عبداللّه بن مسعود وكلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 2 ص 123 ح 49 .
5- .. شعب الإيمان : ج 6 ص 197 ح 7888 ، الفردوس : ج 1 ص 217 ح 829 كلاهما عن ابن عبّاس ؛ روضة الواعظين : ص 15 وليس فيه «أو قتله نبيّ» و «المصوّرون» .
6- .. المعجم الصغير : ج 1 ص 183 ، شعب الإيمان : ج 2 ص 285 ح 1778 وفيه «لم ينفعه اللّه بعلمه» وكلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 10 ص 208 ح 29099 نقلاً عن ابن عساكر ؛ منية المريد : ص 153 وفيه «لم ينفعه اللّه بعلمه» ، عدّة الداعي : ص 67 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 213 وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحارالأنوار : ج 2 ص 38 ح 64 .
7- .. ثواب الأعمال : ص 346 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 426 عن عبداللّه بن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 76 ص 372 ح 30 .

ص: 543

5904.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ وقتى امام على عليه السلام از ايشان پرسيد : پيشواى ستمگر و متجاوزى كه به اصلاح رعيّتش نپردازد و فرمان خداى متعال را در ميان آنها بر پاى ندارد، چه جايگاهى دارد؟ _ : او در روز قيامت ، يكى از چهار نفرى است كه سخت ترين عذاب را دارند: ابليس، فرعون، قاتل، و چهارمين آنها ، سلطان ستمگر است .5903.تفسير القمّى : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : يكى از كسانى كه در روز قيامت ، سخت ترين عذاب را دارند ، كسى است كه خداوند ، او را در سلطنتش شريك كند و او در حكومت خود ، ستم روا دارد.5902.امام كاظم عليه السلام ( _ در دعايش پس از نماز عصر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را در روز قيامت ، مردى دارد كه پيامبرى ، او را بكشد يا او پيامبرى را بكشد، و [نيز ]پيشواى گم راهى، و صورتگرى (1) از صورتگران .5904.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب در روز قيامت ، براى كسى است كه پيامبرى را بكشد يا به دست پيامبرى كشته شود، يا يكى از والدينش را بكشد، و [نيز براى ]صورتگران و عالِمى كه از علم خود استفاده نكند.5903.تفسير القمي : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، دانشمندى است كه دانشش او را سود نبخشد.5902.الإمام الكاظم عليه السلام ( _ في دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس قرآن را براى خودنمايى و شهرت طلبى بياموزد تا با آن به مجادله با نادانان بپردازد و بر دانايان ، فخر بفروشد و به وسيله آن ، دنيا را بجويد،

خداوند عز و جل در روز قيامت، استخوان هايش را خُرد مى كند و در آتش ، كسى سخت تر از او عذاب نمى شود و هيچ نوع عذابى نيست ، مگر اين كه از شدّت خشم و غضب خدا بر او ، با آن، عذاب و شكنجه مى شود. .


1- .واژه «مُمثِّل» در متن عربى ، به معناى نقّاش، تمثال كش، تنديس ساز، پيكرتراش و بت تراش است .

ص: 544

5901.امام رضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ الَّذينَ يُضاهونَ بِخَلقِ اللّه ِ (1) . (2) .


1- .. أراد المصوّرين ، الذينَ يُضاهونَ خَلقَ اللّه ِ وَيُعارِضونَهُ (مجمع البحرين : ج 2 ص 1088 «ضهى») .
2- .. صحيح البخاري : ج 5 ص 2221 ح 5610 ، صحيح مسلم : ج 3 ص 1668 ح 92 ، سنن النسائي : ج 8 ص 214 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 280 ح 24136 ، السنن الكبرى : ج 7 ص 439 ح 14573 كلّها عن عائشة ، كنزالعمّال : ج 4 ص 36 ح 9372 .

ص: 545

5900.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از حمران _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترين مردم در روز قيامت ، كسانى هستند كه براى مخلوقات خداوند ، شبيه مى سازند . (1) .


1- .مراد ، صورتگران اند .

ص: 546

. .

ص: 547

توضيحى درباره حكم ساختن مجسمه
اشاره

توضيحى درباره حكم ساختن مجسّمهاحاديث فراوانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، در كتب روايى شيعه و اهل سنّت نقل شده ونيز احاديث متعدّدى از ائمه اهل بيت عليهم السلام مبنى بر حرمت مجسمه سازى انسان و حيوانات و موجودات زنده آمده است . (1) اكثر فقهاى مذاهب اسلامى اعمّ از اهل سنّت و اماميّه، بر اساس اين روايات فراوان، فتوا به حرمت مجسمه سازى موجود زنده داده اند وحتّى برخى فقهاى شيعه مانند صاحب «جواهر» (2) ، و شيخ انصارى (3) در كتاب«المكاسب» و آيت اللّه خويى در «مصباح الفقاهة» (4) و فقهاى اهل سنّت مانند عبد الرحمن جزيرى در «الفقه على المذاهب الأربعة» (5) و دكتر وهبه زحيلى در «الفقه الإسلامى» (6) ادّعاى اجماع كرده اند. امّا برخى فقهاى متقدّم اماميّه مانند شيخ طوسى در تفسير «التبيان» (7) و طبرسى در «مجمع البيان» (8) قائل به كراهت شده و حرمت را اختصاص به بت سازى داده اند . از معاصران نيز برخى از فقها نيز همين گونه فتوا داده اند. (9) منشأ اين اختلاف فتوا ، اختلاف برداشت در موقّت بودن حكم حرمت مجسمه سازى و صورتگرى است كه در احاديث متعدّد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه اهل بيت عليهم السلام رسيده است. گروه اوّل از فقها آن حكم را يك تكليف ثابت دانسته اند ؛ امّا گروه دوم آن را حكم موقّت و مختص به شرايط صدر اسلام دانسته اند كه هنوز رسوبات بت پرستى در ذهن مسلمانان وجود داشته و احيانا با نقّاشى و مجسمه سازى ، معبودهاى مشركان و تكريم و احترام و تقديس آنان، و جلوه هاى شرك و بت پرستى گاه و بى گاه بروز مى كرده است. يكى از فقهاى معاصر مى گويد : ظاهر گروهى از احاديث آن است كه تحريم مجسّمه سازى و نقّاشى صُوَر انسان وحيوان به خاطر مبارزه با ترويج بت پرستى آن زمان بوده است. شدّت لحن اين روايات در توبيخ صورتگرى و تعيين عذاب هاى شديد براى نقّاشان و مجسّمه سازان ، شاهدى است بر اينكه مقصود ، صورتگرى عادى نيست، مانند: «أشدّ الناس عذابا يوم القيامة رجل قتل نبيّا أو قتله نبيّ ورجل يضلّ الناس بغير علم ومصوّر التماثيل؛ شديدترين عذاب روز قيامت ، براى كسى است كه پيامبرى را به قتل برساند، يا پيامبرى او را مستحق قتل بداند و او را بكشد و كسى كه مردم را به خاطر جهل و ناآگاهى گمراه سازد، و نيز كسى كه مجسّمه سازى كند». (10) روشن است كه اين عذاب هاى بسيار سخت ، تناسبى با هر نقّاشى و مجسّمه سازى اى ندارد، زيرا گناه اين كارهايى كه به صورت عادى (غير بت پرستى) از آدم كشى و زنا و شرابخوارى و ديگر كبائر بيشتر نيست، چگونه هم طراز با پيامبر كُشى است؟ بنا بر اين ، مقصود از اين صورتگرى بايد چيزى باشد كه واقعا هم سنگ و برابر پيامبر كشى و جنگ با خدا و خروج از دين باشد كه همان «بت سازى» است (11) . (12)

.


1- .ر . ك : شرح نووى بر صحيح مسلم : ج 13 و 14 ص 329 ح 2106 ، وسائل الشيعة : ج 3 ص 560 _ 563 .
2- .جواهر الكلام : ج 22 ص 41 .
3- .مكاسب محرمه (شيخ انصارى) : مسألة 4 از مسائل «النوع الرابع ما يحرم الاكتساب به لكونه عملاً محرّما فى نفسه» .
4- .مصباح الفقاهة (آية اللّه خويى) : ج 1 ص 286 .
5- .الفقه على المذاهب الأربعة : ج 2 ص 39 ح 41 .
6- .الفقه الإسلامى وادلّته : ج 4 ص 2674 .
7- .التبيان فى تفسير القرآن : ج 1 ص 236 .
8- .مجمع البيان : ج 1 ص 212 ذيل آيه 51 سوره بقره .
9- .أنوار الفقاهة (المكاسب المحرّمة) : ص 113 .
10- .مستدرك الوسائل : ج 13 ص 210 ح 4 باب 75 (أبواب ما يكتسب به) .
11- .المكاسب : ج 1 ص 169 .
12- .اين متن برگرفته از دائرة المعارف فقه مقارن ، آيت اللّه ناصر مكارم شيرازى : ج 1 ص 359 بند 3 مى باشد .

ص: 548

. .

ص: 549

. .

ص: 550

5927.الاُصول الستّة عشر ( _ به نقل از سليمان طلحى _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ أهلِ النّارِ عَذابا مَن وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَ إلى غَيرِهِ . (1)5928.امام باقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن يَرَى النّاسُ فيهِ خَيرا ولا خَيرَ فيهِ . (2)5929.الكافي عن اسحاق بن عمّار عنه صلى الله عليه و آله : يُجاءُ بِالرَّجُلِ يَومَ القِيامَةِ فَيُلقى فِي النّارِ ، فَتَندَلِقُ أقتابُهُ (3) فِي النّارِ ، فَيَدورُ كَما يَدورُ الحِمارُ بِرَحاهُ ، فَيَجتَمِعُ أهلُ النّارِ عَلَيهِ فَيَقولونَ : أي فُلانُ ، ما شَأنُكَ؟ ألَيسَ كُنتَ تَأمُرُنا بِالمَعروفِ وتَنهانا عَنِ المُنكَرِ؟ قالَ : كُنتُ آمُرُكُم بِالمَعروفِ ولا آتيهِ ، وأنهاكُم عَنِ المُنكَرِ وآتيهِ . (4)5755.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : مَرَرتُ لَيلَةَ اُسرِيَ بي عَلى قَومٍ تُقرَضُ شِفاهُهُم بِمَقاريضَ مِن نارٍ ، قالَ : قُلتُ : مَن هؤُلاءِ؟ قالوا : خُطَباءُ مِن أهلِ الدُّنيا ، كانوا يَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ ويَنسَونَ أنفُسَهُم ، وهُم يَتلونَ الكِتابَ ، أفَلا يَعقِلونَ (5) ؟ (6) .


1- .. جامع الأحاديث للقمّي : ص 233 ، الكافي : ج 2 ص 300 ح 2 عن قتيبة الأعشى عن الإمام الصادق عليه السلام ، مستطرفات السرائر : ص 163 ح 1 عن خيثمة عن الإمام الصادق عليه السلام ، أعلام الدين : ص 83 عن الإمام الصادق عليه السلام وكلّها نحوه ، بحارالأنوار : ج 72 ص 224 ح 2 .
2- .. الفردوس : ج 1 ص 361 ح 1458 عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 3 ص 473 ح 7485 نقلاً عن أبي عبدالرحمن السلمي في الأربعين .
3- .. فَتَندَلِق أقْتابُه ، الاِنْدِلاق : خروج الشيء من مكانه ؛ يريد خروج أمعائه من جوفه (النهاية : ج 2 ص 130 «دلق») .
4- .. صحيح البخاري : ج 3 ص 1191 ح 3094 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2291 ح 51 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 183 ح 21843 ، السنن الكبرى : ج 10 ص 162 ح 20209 كلّها عن اُسامة بن زيد ، كنزالعمّال : ج 10 ص 194 ح 29023 .
5- .. إشارة إلى الآية 44 من سورة البقرة .
6- .. مسند ابن حنبل : ج 4 ص 242 ح 12212 ، صحيح ابن حبّان : ج 1 ص 249 ح 53 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 446 ح 7 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 111 ح 3979 كلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 10 ص 209 ح 29106 ؛ مجمع البيان : ج 1 ص 215 عن أنس وليس فيه «وهم يتلون الكتاب أفلا يعقلون» ، إرشاد القلوب : ص 16 نحوه ، بحارالأنوار : ج 72 ص 223 .

ص: 551

نظام دوزخ5757.الإمام عليّ عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : معذّب ترينِ دوزخيان ، كسى است كه از عدالت [و حق] ، سخن بگويد و خود ، خلاف آن ، عمل كند.5758.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سخت ترين عذاب را در روز قيامت ، كسى دارد كه مردم در او خوبى ببينند ، در حالى كه از خوبى ، بى بهره است.5759.عنه عليه السلام ( _ في بَيانِ أنواعِ الظُّلمِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت، مردى را مى آورند و در آتش مى افكنند ، به طورى كه روده هايش در آتش مى ريزد و مانند اُلاغ آسياب ، دور خود مى چرخد. دوزخيان بر گرد او مى آيند و مى گويند: اى فلان! چرا به چنين روزى افتاده اى؟ مگر تو نبودى كه ما را امر به معروف و نهى از منكر مى كردى؟

مى گويد: شما را امر به معروف مى كردم ؛ ولى خودم آن را انجام نمى دادم، و شما را از منكر باز مى داشتم ؛ ولى خودم آن را انجام مى دادم .5755.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شبى كه به معراج برده شدم ، بر گروهى گذشتم كه لب هاى آنها را با قيچى هايى از آتش ، قيچى مى كردند. گفتم: اينها كيستند؟

گفتند: خطيبان دنيا كه مردم را به نيكى فرمان مى دادند و خود را از ياد مى بردند ، در حالى كه كتاب [خدا ]را مى خواندند . پس آيا تعقّل نمى كنند ؟ (1) .


1- .اشاره است به آيه 44 سوره بقره .

ص: 552

5756.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : التبيان عن أبي عبيدة بن الجرّاح : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أيُّ النّاسِ أشَدُّ عَذابا يَومَ القِيامَةِ ؟ قالَ : رَجُلٌ قَتَلَ نبيّا أو رَجُلاً أمَرَ بِمَعروفٍ ونَهى عَن مُنكَرٍ . ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله «وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» . (1)

ثُمَّ قالَ : يا أبا عُبَيدَةَ ، قَتَلَت بَنو إسرائيلَ ثَلاثَةً وأربَعينَ نَبِيّا مِن أوَّلِ النَّهارِ في ساعَةٍ واحِدَةٍ ، فَقامَ مِئَةُ رَجُلٍ وَاثنا عَشَرَ رَجُلاً مِن عُبّادِ بَني إسرائيلَ ، فَأمَروا مَن قَتَلَهُم بِالمَعروفِ ، ونَهَوهُم عَنِ المُنكَرِ ، فَقُتِلوا جَميعا مِن آخِرِ النَّهارِ في ذلِكَ اليَومِ ، وهُمُ الَّذينَ ذَكَرَهُمُ اللّه ُ . (2)5757.امام على عليه السلام : الإمام عليّ عليه السلام : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ المُتَسَخِّطُ لِقَضاءِ اللّه ِ . (3)5758.امام على عليه السلام : عنه عليه السلام : أشَدُّ النّاسِ عُقوبَةً رَجُلٌ كافَأَ الإِحسانَ بِالإِساءَةِ . (4)5759.امام على عليه السلام ( _ در بيان انواع ستم _ ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً» _ : مَعصِيَةً ومَقتا ، فَإِنَّ اللّه َ يَمقُتُهُ ويُبغِضُهُ ، قَولُهُ : «وَسَاءَ سَبِيلاً» (5) : وهُوَ أشَدُّ النّاسِ عَذابا ، وَالزِّنا مِن أكبَرِ الكَبائِرِ . (6)5760.عنه عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أقَرَّ نُطفَتَهُ في رَحِمٍ مُحَرَّمٍ عَلَيهِ . (7) .


1- .. آل عمران : 21 .
2- .. التبيان في تفسير القرآن : ج 2 ص 422 ، مجمع البيان : ج 2 ص 720 ؛ تفسير الطبري : ج 3 الجزء 3 ص 216 ، مسند البزّار : ج 4 ص 110 ح 1285 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 363 كلاهما نحوه .
3- .. غرر الحكم : ح 3225 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 115 ح 2553 .
4- .. غرر الحكم : ح 3217 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 116 ح 2558 .
5- .. النساء : 22 .
6- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 19 عن أبي الجارود ، بحارالأنوار : ج 79 ص 19 ح 5 .
7- .. دعائم الإسلام : ج 2 ص 447 ح 1562 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الكافي : ج 5 ص 541 ح 1 ، ثواب الأعمال : ص 313 ح 7 كلاهما عن عليّ بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 1 ص 192 ح 324 عن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 79 ص 26 ح 28 .

ص: 553

5761.عنه عليه السلام : التبيان _ به نقل از ابو عبيدة بن جرّاح _ : گفتم : اى پيامبر خدا ! مُعذّب ترين مردم در روز قيامت ، چه كسانى هستند؟

فرمود: «مردى كه پيامبرى را و يا مردى را كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند ، بكشد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «و كسانى از مردم كه فرمان دهندگان به عدالت را مى كشند ، آنان را به عذابى دردناك ، بشارت ده» .

آن گاه فرمود: «اى ابو عبيده! بنى اسرائيل، از آغاز روز، در يك ساعت ، چهل و سه پيامبر را كشتند . پس يكصد و دوازده تن از عابدان بنى اسرائيل برخاستند و قاتلان آنها را امر به معروف و نهى از منكر كردند و آنها هم تا آخر همان روز به قتل رسيدند . اينها همانان اند كه خداوند از ايشان ياد كرده است .5762.الإمام الباقر عليه السلام : امام على عليه السلام : معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، كسى است كه از قضاى الهى ناخشنود باشد.5760.امام على عليه السلام : امام على عليه السلام : سخت ترين كيفر را مردى خواهد داشت كه نيكى را به بدى پاسخ دهد.5761.امام على عليه السلام : امام باقر عليه السلام _ در باره اين سخن خداى متعال : «به زنا نزديك نشويد كه فحشاست» _ : يعنى معصيت است و منفور؛ چرا كه خدا آن را دشمن مى دارد و از آن نفرت دارد . فرمود: «و بد راهى است!» ؛ يعنى چنين كسى سخت ترين عذاب را دارد . زنا از بزرگ ترين گناهان بزرگ است .5762.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت ، سخت ترين عذاب را كسى دارد كه نطفه خود را در رحمى كه بر او حرام است، جاى دهد. .

ص: 554

5763.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في بَيانِ مَعنَى القَضاءِ وتَفسيرِهِ _ ) إرشاد القلوب عن رفاعة بن أعين : قالَ لِيَ الصّادِقُ عليه السلام : ألا اُخبِرُكَ بِأَشَدِّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ ؟ قُلتُ : بَلى يا مَولايَ ، قالَ : أشَدُّ النّاسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ مَن أعانَ عَلى مُؤمِنٍ بِشَطرِ كَلِمَةٍ . ثُمَّ قالَ : ألا اُخبِرُكَ بِأَشَدَّ مِن ذلِكَ ؟ فَقُلتُ : بَلى يا سَيِّدي ، فَقالَ : مَن عابَ عَلَيهِ شَيئا مِن قَولِهِ أو فِعلِهِ . (1)5763.امام على عليه السلام ( _ در بيان معنا و تفسير «قضا» _ ) جامع الأحاديث عن رفاعة النحاس : قالَ لي أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : يا رِفاعَةُ ، ألا أُحَدِّثُكَ بِأَشَدِّ أهلِ النّارِ عَذابا؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَن أعانَ عَلى مُؤمِنٍ بِشَطرِ كَلِمَةٍ . ثُمَّ قالَ : ألا أُخبِرُكَ بِأَشَدَّ مِن هذا عَذابا؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَنِ ادَّخَرَ عَنهُ شَيئا يَحتاجُ إلَيهِ في دُنياهُ و آخِرَتِهِ ، فَأُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّه ُ ويَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ .

ثُمَّ قالَ : ألا أُخبِرُكُم بِأَشَدَّ مِن هذَينِ؟ قُلتُ : بَلى . قالَ : مَنِ اغتابَ عَلَيهِ شَيئا في قَولٍ لِكَي يَغتابَهُ ويَرُدَّ عَلَيهِ ، فَهُوَ يَومَ القِيامَةِ مِمَّن قالَ اللّه ُ : « فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إلَّا عَذَابًا » .(2)5764.المحاسن عن محمّد بن إسحاق : الإمام عليّ عليه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ : يا عَلِيُّ ، عَلِمتَ أنَّ جَبرَئيلَ عليه السلام أخبَرَني أنَّ أُمَّتي تَغدِرُ بِكَ مِن بَعدي ، فَوَيلٌ ثُمَّ وَيلٌ (ثُمَّ وَيلٌ لَهُم) _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وما وَيلٌ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ أكثَرُ أهلِهِ مُعادوكَ ، وَالقاتِلونَ لِذُرِّيَّتِكَ ، وَالنّاكِثُ لِبَيعَتِكَ .

فَطوبى ثُمَّ طوبى (ثُمَّ طوبى ، ثَلاثَ مَرّاتٍ) لِمَن أَحَبَّكَ ووَفى لَكَ . قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وما طوبى؟ قالَ : شَجَرَةٌ في دارِكَ فِي الجَنَّةِ ، لَيسَ دارٌ مِن دورِ شيعَتِكَ فِي الجَنَّةِ إلّا وفيها غُصنٌ مِن تِلكَ الشَّجَرَةِ ، تُهدي (تَهَدَّلُ (3) ) عَلَيهِم (إلَيهِم)

بِكُلِّ ما يَشتَهونَ . (4) .


1- .. إرشاد القلوب : ص 77 .
2- .. جامع الأحاديث للقمّي : ص 233 .
3- .. تَهَدَّل أغصانُها : أي تدَلّتْ واستَرخَتْ لثِقْلها بالثمرة (النهاية : ج 5 ص 251 «هدل») .
4- .. تفسير فرات : ص 215 ح 288 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 312 ح 82 .

ص: 555

5764.المحاسن ( _ به نقل از محمّد بن اسحاق _ ) إرشاد القلوب _ به نقل از رفاعة بن اَعيَن _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود: «آيا تو را از معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، خبر ندهم؟» .

گفتم : چرا، اى سَروَر من !

فرمود: «معذّب ترينِ مردم در روز قيامت ، كسى است كه با نيم كلمه اى ، بر ضدّ مؤمن كمك كند» .

سپس فرمود: «آيا تو را به معذّب تر از او خبر ندهم؟» .

گفتم : چرا، اى سَروَر من !

فرمود: «كسى كه او (مؤمن) را به چيزى از گفتار يا كردارش سركوفت زند» .5765.الكافي عن عليّ بن إبراهيم الهاشمي : جامع الأحاديث _ به نقل از رفاعه نحّاس _ : امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اى رفاعه! آيا از معذّب ترينِ دوزخيان برايت نگويم؟» .

گفتم : بفرماييد.

فرمود: «كسى كه [حتّى] نيم كلمه بر ضدّ مؤمن ، كمك كند» .

سپس فرمود: «آيا تو را از معذّب تر از او خبر ندهم؟» .

گفتم : بفرماييد.

فرمود: «كسى كه چيزى را كه مؤمن در دنيا و آخرتش بِدان نياز دارد ، از او دريغ ورزد. اينان را خدا و لعنت كنندگان ، لعنت مى كنند» .

باز فرمود: «آيا تو را از معذّب تر از اين دو ، خبر ندهم؟» .

گفتم : بفرماييد.

فرمود: «كسى كه در غياب مؤمن ، سخنى عليه او بگويد ، به طورى كه او نيز [وادار شود ]از او غيبت كند و پاسخش را بدهد. چنين فردى در روز قيامت ، از كسانى است كه خداوند فرموده است: «پس بچشيد كه جز بر عذابتان نمى افزاييم» ».5766.الكافي عن يونس بن عبدالرحمن : امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روزى فرمود: «اى على! دانستى كه جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه امّتم پس از من با تو پيمان مى شكنند. پس ويل، ويل ، ويل براى ايشان باد !» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! ويل چيست؟

فرمود: «درّه اى است در جهنّم كه بيشتر اهل آن را دشمنان تو و كُشندگان فرزندان تو و بيعت شكنانِ با تو ، تشكيل مى دهند . و طوبا، طوبا و طوبا براى آن كه تو را دوست بدارد و با تو وفادار باشد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! طوبى چيست؟

فرمود: «درختى است در خانه تو در بهشت، و هيچ خانه اى از خانه هاى شيعيان تو در بهشت نيست ، مگر اين كه شاخه اى از آن درخت در آن وجود دارد و هر چه دلشان بخواهد ، به آنان تقديم مى كند ( / از سنگينى بار و بر ،

به سمت آنها سر خم مى كند)» . .

ص: 556

12 / 6مَن يُضاعَفُ لَهُ العَذابُالكتاب«الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالْاخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ * أُوْلَائِكَ لَمْ يَكُونُواْ مُعْجِزِينَ فِى الْأَرْضِ وَ مَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ مَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ» . (1)

«وَ عِبَادُ الرَّحْمانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا * وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَ قِيَامًا * وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا * وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ يُسْرِفُواْ وَ لَمْ يَقْتُرُواْ وَ كَانَ بَيْنَ ذَ لِكَ قَوَامًا * وَ الَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَ_هًا ءَاخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِى حَرَّمَ اللَّهُ إلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» . (2)

«الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ صَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُواْ يُفْسِدُونَ» . (3)

«قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُِولَ_اهُمْ رَبَّنَا هَ_ؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَئَاتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَ_كِن لَا تَعْلَمُونَ» . (4)

«يَانِسَاءَ النَّبِىِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَ لِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا» . (5)

.


1- .. هود : 19 و 20 .
2- .. الفرقان : 63 _ 69 .
3- .. النحل : 88 .
4- .. الأعراف : 38 .
5- .. الأحزاب : 30 .

ص: 557

12 / 6 كسانى كه دو چندان عذاب مى شوند

12 / 6كسانى كه دو چندان عذاب مى شوندقرآن«همانان كه مردم را از راه خدا باز مى دارند و آن را كج مى خواهند و به آخرت ناباورند. آنان در زمين ، درمانده كنندگان [خدا] نيستند و جز خدا دوستانى ندارند . عذاب براى آنان ، دو چندان مى شود . آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را ]نمى ديدند».

«و بندگان خداى مهربان ، كسانى اند كه روى زمين ، به نرمى گام بر مى دارند ، و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند ، به ملايمت پاسخ مى دهند، و آنان[اند] كه در حال سجده يا ايستاده ، شب را به روز مى آورند و كسانى كه مى گويند: «پروردگارا ! عذاب جهنّم را از ما باز گردان كه عذابش سخت و دائمى است و بد قرارگاه و جايگاهى است» . و كسانى اند كه چون انفاق مى كنند ، نه ولخرجى مى كنند و نه تنگ مى گيرند و ميان اين دو [روش] ، حدّ وسط را بر مى گزينند، و كسانى[اند ]كه با خدا معبودى ديگر نمى خوانند و كسى را كه خدا [خونش را ]حرام كرده است ، جز به حق نمى كشند، و زنا نمى كنند . و هر كس اينها را انجام دهد ، سزايش را دريافت خواهد كرد . در روز قيامت ، عذاب براى او دو چندان مى شود و پيوسته در آن ، خوار مى ماند» .

«كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند ، به [سزاى] آن كه فساد مى كردند ، عذابى بر عذابشان مى افزاييم».

«مى فرمايد: در ميان امّت هايى از جن و انس كه پيش از شما بوده اند، داخل آتش شويد. هر بار كه امّتى [در آتش] در آيد، همكيشان خود را لعنت مى كند تا وقتى كه همگى در آن به هم بپيوندند . [آن گاه] پيروانشان در باره پيشوايانشان مى گويند: «پروردگارا ! اينان ما را گم راه كردند . پس دو برابر ، عذاب آتش به آنان بده». خدا مى فرمايد: براى هر كدام [عذاب] دو چندان است ؛ ولى شما نمى دانيد».

«اى زنان پيامبر ! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند ، عذابش دو چندان خواهد بود، و اين بر خدا همواره آسان است».

.

ص: 558

الحديث5933.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَن مَشى في قَطيعَةٍ بَينَ اثنَينِ كانَ عَلَيهِ مِنَ الوِزرِ بِقَدرِ ما لِمَن أصلَحَ بَينَ اثنَينِ مِنَ الأَجرِ ، مَكتوبٌ عَلَيهِ لَعنَةُ اللّه ِ حَتّى يَدخُلَ جَهَنَّمَ ، فَيُضاعَفَ لَهُ العَذابُ . (1)5934.الإمام الرضا عليه السلام : الإمام زين العابدين عليه السلام : لِمُسيئِنا ضِعفانِ مِنَ العَذابِ . (2)12 / 7مَن يُخَفَّفُ عَنهُ العَذابُ5934.امام رضا عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ يَأمُرُ بِالكافِرِ السَّخِيِّ إلى جَهَنَّمَ ، فَيَقولُ لِمالِكٍ خازِنِ جَهَنَّمَ : عَذِّبهُ وخَفِّفَ عَنهُ العَذابَ عَلى قَدرِ سَخائِهِ الَّذي كانَ في دارِالدُّنيا . (3)5935.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله _ لِعَدِيِّ بنِ حاتِمٍ _ : إنَّ اللّه َ دَفَعَ عَن أبيكَ العَذابَ الشَّديدَ لِسَخاءِ نَفسِهِ . (4) .


1- .. ثواب الأعمال : ص 339 ح 1 عن أبي هريرة وعبداللّه بن عبّاس ، أعلام الدين : ص 420 عن عبداللّه بن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 76 ص 367 ح 30 .
2- .. معاني الأخبار : ص 106 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 232 ح 1 كلاهما عن الحسن بن موسى الوشّاء البغدادي ، بحارالأنوار : ج 43 ص 230 ح 2 .
3- .. الفردوس : ج 1 ص 152 ح 554 عن ابن عبّاس ، كنزالعمّال : ج 6 ص 392 ح 16211 .
4- .. الاختصاص : ص 253 ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : ص 362 نحوه ، بحارالأنوار : ج 71 ص 354 ح 16 .

ص: 559

12 / 7 كسانى كه عذابشان تخفيف مى يابد

حديث5936.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس در جدايى انداختن ميان دو كس بكوشد، گناهش به اندازه پاداش كسى است كه ميان دو كس آشتى مى افكند، و لعنت خدا بر او نوشته شده است تا آن كه به جهنّم وارد شود و دو چندان عذاب شود.5937.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي استِغفارِهِ فِي السَّحَرِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام : براى گنهكارِ [خاندان] ما ، دو برابر عذاب است .12 / 7كسانى كه عذابشان تخفيف مى يابد5939.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى متعال دستور مى دهد كه كافر سخاوتمند را به جهنّم ببرند و به مالك، نگهبان جهنّم، مى فرمايد: «او را عذاب كن ؛ امّا به اندازه سخاوتى كه در دنيا داشته است ، عذابش را تخفيف بده».5940.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به عدى بن حاتم _ : خداوند ، عذاب سخت را از پدرت، به خاطر سخاوتش برداشت .

.

ص: 560

5941.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين عن عبداللّه بن مسعود : عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قالَ : ما أحسَنَ مُحسِنٌ مِن مُسلِمٍ ولا كافِرٍ إلّا أثابَهُ اللّه ُ . قالَ : فَقُلنا : يا رَسولَ اللّه ِ ، ما إثابَةُ اللّه ِ الكافِرَ ؟ قالَ : إن كانَ قَد وَصَلَ رَحِما ، أو تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ ، أو عَمِلَ حَسَنَةً ؛ أثابَهُ اللّه ُ المالَ وَالوَلَدَ وَالصِّحَّةَ وأشباهَ ذلِكَ . قالَ : فَقُلنا : ما إثابَتُهُ فِي الآخِرَةِ ؟ فَقالَ : عَذابا دونَ العَذابِ ، قالَ : وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» (1) . (2)5942.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : قِراءَةُ القُرآنِ فِي المُصحَفِ تُخَفِّفُ العَذابَ عَنِ الوالِدينَ ولَو كانا كافِرَينِ . (3)12 / 8مَن يَتَأَذّى بِهِم أهلُ النّارِ!5945.عنه عليه السلام ( _ في نِهايَةِ كِتابِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه الس ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أربَعَةٌ يُؤذونَ أهلَ النّارِ عَلى ما بِهِم مِنَ الأَذى ، يُسقَونَ مِنَ الحَميمِ فِي الجَحيمِ ، يُنادونَ بِالوَيلِ وَالثُّبورِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ بَعضُهُم لِبَعضٍ : ما بالُ هؤُلاءِ الأَربَعَةِ قَد آذَونا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟!

فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ في تابوتٍ مِن جَمرٍ ، ورَجُلٌ يَجُرُّ أمعاءَهُ ، ورَجُلٌ يَسيلُ فَوهُ قَيحا ودَما ، ورَجُلٌ يَأكُلُ لَحمَهُ .

فَيُقالُ لِصاحِبِ التابوتِ : ما بالُ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ ماتَ وفي عُنُقِهِ أموالُ النّاسِ ، لَم يَجِد لَها في نَفسِهِ أداءً ولا مَخلَصا ولا وَفاءً .

ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَجُرُّ أمعاءَهُ : ما بالُ الأَبعَدِ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ لا يُبالي أينَ أصابَ البَولُ مِن جَسَدِهِ .

ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَسيلُ فَوهُ قَيحا ودَما : ما بالَ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ يُحاكي ، فَيَنظُرُ إلى كُلِّ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ فَيُفسِدُ بِها ويُحاكي بِها .

ثُمَّ يُقالُ لِلَّذي يَأكُلُ لَحمَهُ : ما بالُ الأَبعَدِ ؛ قَد آذانا عَلى ما بِنا مِنَ الأَذى؟ فَيَقولُ : إنَّ الأَبعَدَ كانَ يَأكُلُ لُحومَ النّاسِ بِالغيبَةِ ، ويَمشي بِالنَّميمَةِ . (4) .


1- .. فاطر : 46 .
2- .. المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 278 ح 3001 ، تهذيب الكمال : ج 14 ص 74 ح 3061 ، تفسير ابن كثير : ج 7 ص 138 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 39 ح 3038 .
3- .. الكافي : ج 2 ص 613 ح 4 عن الحسن بن راشد عن جدّه ، وسائل الشيعة : ج 4 ص 854 ح 7739 .
4- .ثواب الأعمال : ص 295 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 676 ح 919 وفيه «فيسندها» بدل «فيفسد بها» وكلاهما عن حفص بن غياث ، كشف الريبة : ص 9 وفيه «فيشيّدها» بدل «فيفسد بها» وكلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 8 ص 281 ح 2 ؛ المعجم الكبير : ج 7 ص 310 ح 7226 ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 94 ح 328 كلاهما عن شفي بن ماتع نحوه ، كنزالعمّال : ج 16 ص 71 ح 43979 .

ص: 561

12 / 8 آنان كه دوزخيان ، از دستشان آزار مى كِشند !

5938.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هيچ نيكوكارى از مسلمان و كافر، نيكى نمى كند ، مگر آن كه خداوند به او پاداش مى دهد».

گفتيم : اى پيامبر خدا ! پاداش خدا به كافر چيست؟

فرمود: «اگر صله رحمى كرده يا صدقه اى داده يا كار نيكى كرده باشد ، خداوند به او مال و فرزند و سلامت و مانند اينها پاداش مى دهد» .

گفتيم : پاداشش در آخرت چيست؟

فرمود: «عذابى تخفيف يافته» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيه را خواند: «فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد» .5939.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : خواندن قرآن از روى آن، عذاب پدر و مادر را سبُك مى گرداند ، اگرچه آن دو كافر باشند.12 / 8آنان كه دوزخيان ، از دستشان آزار مى كِشند !5942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهار دسته اند كه دوزخيان با آن كه خود در عذاب اند ، از آنها آزار مى بينند ، در دوزخ ، به آنها آب جوش نوشانده مى شود و صداى آه و وا ويلا ، سر مى دهند . دوزخيان به همديگر مى گويند : اينان را چه مى شود كه ما را آزار مى دهند ، با اين كه خود در اذيّتيم؟! مردى آويزان در تابوتى از اَخگر ؛ مردى كه معده و روده اش را مى كِشد ؛ مردى كه از دهانش چرك و خونْ جارى است ؛ و مردى ديگر كه گوشت او را مى خورَد .

به آويزانِ در تابوت ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟

مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، مُرد ، در حالى كه اموال مردم بر عهده اش بود و چيزى نداشت تا آنها را پس بدهد و راه رهايى هم نداشت و وفاى به عهد نكرد .

آن گاه به آن كه روده و معده هايش را با خود مى كِشد ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟

مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، باكى نداشت كه بول به بدنش ترشّح كند .

سپس به آن كه از دهانش چرك و خون جارى است ، گفته مى شود : اين دور از رحمت خدا را چه شده كه ما را _ به رغم رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟

مى گويد : اين دور از رحمت خدا ، نقلِ قول مى كرد . به هر سخن بدى مى نگريست و با آن ، فساد به پا مى كرد و آن را نقل مى نمود .

و به آن كه گوشتش را مى خورَد ، گفته مى شود : اين دورترين از رحمت را چه شده كه ما را _ به رغمِ رنجى كه داريم _ آزار مى دهد؟

مى گويد : اين دورترين از رحمت ، با غيبت كردن ، گوشت مردم را مى خورد و در پىِ سخن چينى بود .

.

ص: 562

5943.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بحارالأنوار عن أسرار الصلاة عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ النّارَ وأهلَها يَعِجّونَ مِن أهلِ الرِّئاءِ . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، كَيفَ تَعِجُّ النّارُ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : مِن حَرِّ النّارِ الَّتي يُعَذَّبون بِها . (1)5944.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : العُلَماءُ رَجُلانِ : رَجُلٌ عالِمٌ آخِذٌ بِعِلمِهِ ؛ فَهذا ناجٍ . وعالِمٌ تارِكٌ لِعِلمِهِ ؛ فَهذا هالِكٌ .

وإنَّ أهلَ النّارِ لَيَتَأَذَّونَ مِن ريحِ العالِمِ التّارِكِ لِعِلمِهِ .

وإنَّ أشَدَّ أهلِ النّارِ نَدامَةً وحَسرَةً رَجُلٌ دَعا عَبدا إلَى اللّه ِ ، فَاستَجابَ لَهُ وقَبِلَ مِنهُ ، فَأَطاعَ اللّه َ ، فَأَدخَلَهُ اللّه ُ الجَنَّةَ ، وأدخَلَ الدّاعيَ النّارَ بِتَركِهِ عِلمَهُ ، وَاتِّباعِهِ

الهَوى وطولَ الأَمَلِ . (2) .


1- .بحارالأنوار : ج 72 ص 305 ح 52 .
2- .الكافي : ج 1 ص 44 ح 1 ، الخصال : ص 51 ح 63 ، منية المريد : ص 146 ، مشكاة الأنوار : ص 246 ح 720 ، أعلام الدين : ص 89 وليس فيه «وإنّ أهل النار ... لعلمه » ، كتاب سليم بن قيس : ج 2 ص 718 نحوه وكلّها عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 2 ص 106 ح 2 .

ص: 563

5945.امام على عليه السلام ( _ در انتهاى نامه اش به فرزندش حسن عليه السلام _ ) بحار الأنوار _ به نقل از أسرار الصلاة _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «دوزخ و دوزخيان ، از دست رياكاران ، ضجّه سر مى دهند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا! آتش جهنّم ، چگونه ضجّه سر مى دهد؟

فرمود : «از داغىِ آتشى كه با آن دوزخيان را عذاب مى كنند» .5946.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : علما ، دو دسته اند : عالمى كه به علمش عمل مى كند كه نجات يافته است ، و عالمى كه به علمش بى اعتناست كه هلاك شده است . دوزخيان ، از بوى عالم بى عمل ، اذيّت مى شوند .

بدترين پشيمانى و حسرت در ميان دوزخيان ، از آنِ مردى است كه كسى را به سوى خدا ، دعوت مى كند و او ، آن را مى پذيرد و قبول مى كند و از خدا ، اطاعت مى نمايد و خدا ، او را به بهشت مى برد ؛ امّا دعوت كننده را به خاطر ترك عملش

و پيروى از هوس و آرزوى طولانى ، به جهنّم مى برد . .

ص: 564

5947.الإمام زين العابدين والإمام الباقر عليهماالسلام : عنه صلى الله عليه و آله : مَنِ اغتابَ امرَءا مُسلِما بَطَلَ صَومُهُ ، ونُقِضَ وُضوؤُهُ ، وجاءَ يَومَ القيامَةِ تَفوحُ مِن فيهِ رائِحَةٌ أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ ، يَتَأَذّى بِها أهلُ المَوقِفِ ، فَإِن ماتَ قَبلَ أن يَتوبَ ماتَ مُستَحِلّاً لِما حَرَّمَ اللّه ُ عز و جل . (1)5948.الكافي عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، قا عنه صلى الله عليه و آله : يُؤتى بِالزّاني يَومَ القِيامَةِ حَتّى يَكونَ فَوقَ أهلِ النّارِ ، فَيَقطُرُ قَطرَةٌ مِن فَرجِهِ فَيَتَأَذّى بِها أهلُ جَهَنَّمَ مِن نَتنِها ، فَيَقولُ أهلُ جَهَنَّمَ لِلخُزّانِ : ما هذِهِ الرّائِحَةُ المُنتِنَةُ الَّتي قَد آذَتنا؟ فَيُقالُ لَهُم : هذِهِ رائِحَةُ زانٍ .

وتُؤتى بِامرَأَةٍ زانِيَةٍ فَيَقطُرُ قَطرَةٌ مِن فَرجِها ، فَيَتَأَذّى بِها أهلُ النّارِ مِن نَتنِها . (2)5949.الكافي عن حمّاد بن عثمان : عنه صلى الله عليه و آله : ألا ومَن زَنا بِامرَأَةٍ مُسلِمَةٍ أو يَهودِيَّةٍ أو نَصرانِيَّةٍ أو مَجوسِيَّةٍ ؛ حُرَّةٍ أو أمَةٍ ، ثُمَّ لَم يَتُب مِنهُ وماتَ مُصِرّا عَلَيهِ ، فَتَحَ اللّه ُ لَهُ في قَبرِهِ ثَلاثَمِئَةٍ بابٍ ، تَخرُجُ مِنها حَيّاتٌ وعَقارِبُ وثُعبانُ النّارِ ، فَهُوَ يَحتَرِقُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فَإِذا بُعِثَ مِن قَبرِهِ تَأَذَّى النّاسُ مِن نَتنِ ريحِهِ ، فَيُعرَفُ بِذلِكَ وبِما كانَ يَعمَلُ في دارِ الدُّنيا ، حَتّى يُؤمَرَ بِهِ إلَى النّارِ . (3) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 15 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 515 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 306 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 256 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 75 ص 247 ح 10 .
2- .الجعفريّات : ص 99 ، النوادر للراوندي : ص 180 ح 306 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 448 ح 1563 ، بحارالأنوار : ج 8 ص 317 ح 98 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 12 ح 4968 ، الأمالي للصدوق : ص 513 ح 707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 312 ح 2655 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : ص 507 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 260 عن الحسين بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 75 ص 389 ح 6 .

ص: 565

5950.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس از مسلمانى غيبت كند ، روزه و وضويش باطل است و روز قيامت مى آيد ، در حالى كه بوى گندى بدتر از بوى لاشه از دهانش خارج مى شود ، به گونه اى كه اهل موقِف ، از آن اذيّت مى شوند . اين شخص ، اگر قبل از توبه بميرد ، در حالى مُرده كه حرام خداوند عز و جل را حلال شمرده است .5951.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز قيامت ، مرد زناكار ، آورده مى شود ، تا بالاى همه دوزخيان [قرار مى گيرد] ، قطره اى از نرينگى اش مى چكد و دوزخيان ، از گندش آزرده مى شوند .

دوزخيان به دوزخبانان مى گويند : اين بوى گند كه ما را آزار داد ، چيست؟

به آنان گفته مى شود : اين ، بوى زناكار است .

و زنى زناكار آورده مى شود . از مادينگى اش ، قطره اى مى چكد و دوزخيان ، از گند آن ، آزرده مى شوند .5946.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس با زن مسلمان ، يهودى ، نصرانى و يا مجوسى _ آزاده باشند يا كنيز _ ، زنا كند و از آن كار ، توبه ننمايد و بر آن ، اصرار بورزد ، خداوند در قبرش ، سيصد در باز مى كند و از آن ، مارها و كژدُم ها و اژدهاى جهنّم ، بيرون مى آيد . او تا روز قيامت مى سوزد و زمانى كه از قبرش بيرون آورده شود ، مردم از گند بويش آزرده مى شوند و با اين و با آنچه در دنيا عمل مى كرده ، شناخته مى شود ، تا دستور وارد شدن به آتش مى گيرد . .

ص: 566

5947.امام زين العابدين و امام باقر عليهماالسلام : ثواب الأعمال عن زيد بن عليّ عليه السلام : قالَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام : إذا كانَ يومُ القِيامَةِ أهَبَّ اللّه ُ ريحا مُنتِنَةً يَتَأَذّى بِها أهلُ الجَمعِ ، حَتّى إذا هَمَّتَ أن تُمسِكَ بِأَنفاسِ النّاسِ ناداهُم مُنادٍ : هَل تَدرونَ ما هذِهِ الرّيحُ الَّتي قَد آذَتكُم؟ فَيَقولونَ : لا ، فَقَد آذَتنا وبَلَغَت مِنّا كُلَّ مَبلَغٍ ! قالَ : فَيُقالُ : هذِهِ الرّيحُ ريحُ فُروجِ الزُّناةِ الَّذينَ لَقُوا اللّه َ بِالزِّنا ثُمَّ لَم يَتوبوا ، فَالعَنوهُم لَعَنَهُمُ اللّه ُ . قالَ : فَلا يَبقى فِي المَوقِفِ أحَدٌ إلّا قالَ : اللّهُمَّ العَنِ الزُّناةَ . (1)12 / 9أهوَنُ النّاسِ عَذابا5950.امام صادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ لَرَجُلٌ توضَعُ في أخمَصِ (2) قَدَمَيهِ جَمرَةٌ يَغلي مِنها دِماغُهُ . (3)5951.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ عَلى أخمَصِ قَدَمَيهِ جَمرَتانِ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ كَما يَغلِي المِرْجَلُ (4) بِالقُمْقُمِ (5) . (6) .


1- .ثواب الأعمال : ص 312 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 194 ح 333 ، روضة الواعظين : ص 507 ، بحارالأنوار : ج 7 ص 217 ح 121 وراجع : كنزالعمّال : ج 5ص 455 ح 13594 .
2- .. الأخمَصُ من القدم : الموضع الذي لا يلصق بالأرض منها عند الوط ء (النهاية : ج 2 ص 80 «خمص») .
3- .. صحيح البخاري : ج 5 ص 2400 ح 6193 ، صحيح مسلم : ج 1 ص 196 ح 363 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 716 ح 2604 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 386 ح 18441 وفيها «جمرتان» بدل «جمرة» ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 225 ح 873 كلّها عن النعمان بن بشير ، كنزالعمّال : ج 14 ص 528 ح 39512 .
4- .. المِرْجَل : الإناء الذي يُغلى فيه الماء ، سواء كان من حديد أو صُفْر أو حجارة أو خزف . والميم زائدة ، قيل : لأنّه إذا نُصب كأنّه اُقيم على أرجل (النهاية : ج 4 ص 315 «مرجل») .
5- .. القُمْقُم : ما يُسخّن فيه الماء من نحاس وغيره ، ويكون ضيِّق الرأس (النهاية : ج 4 ص 110 «قمم») .
6- .. صحيح البخاري : ج 5 ص 2400 ح 6194 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 625 ح 8733 ، البعث والنشور : ج 282 ص 493 كلّها عن النعمان بن بشير ، كنزالعمّال : ج 14 ص 527 ح 39508 .

ص: 567

12 / 9 كم عذاب ترينِ مردم

5952.عنه عليه السلام : ثواب الأعمال _ به نقل از زيد بن على عليه السلام _ : امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «وقتى قيامت برپا شود ، خداوند ، بادى بدبو را به جريان مى اندازد كه اهل قيامت با آن ، اذيّت مى شوند ، تا جايى كه مى خواهد نفَس مردم را بند بياورد . منادى ندا مى دهد : آيا مى دانيد كه اين ، چه بويى بود كه شما را آزرد؟

مى گويند : نه . ما را به سختى آزرد و به هر يك از ما ، آسيبى جدّى رسانْد .

گفته مى شود : اين ، بوى زناكاران است كه با زناى بدون توبه ، به محضر خدا رسيده اند . پس لعنتشان كنيد كه خدا ، لعنتشان كند» .

[سپس] امير مؤمنان فرمود : «در موقف ، كسى نمى مانَد ، مگر اين كه زناكاران را لعنت مى كند» .12 / 9كم عذاب ترينِ مردم5955.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ دوزخيان در روز قيامت ، كسى است كه در گودى كف پاهايش اخگرى آتش مى نهند كه از [حرارت] آن ، مغزش به جوش مى آيد .5956.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش در روز قيامت، چنان است كه در گودى كف دو پايش ، دو اخگر آتش است كه از آنها مغزش مانند مخزن ديگِ تقطير ، مى جوشد.

.

ص: 568

5957.تفسير العيّاشي عن الحسين بن زيد بن عليّ عن جعفر ب عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أدنى أهلِ النّارِ عَذابا يَنتَعِلُ بِنَعلَينِ مِن نارٍ ، يَغلي دِماغُهُ مِن حَرارَةِ نَعلَيهِ . (1)5952.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا مَن لَهُ نَعلانِ وشِراكانِ مِن نارٍ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ كَما يَغلِي المِرجَلُ ، ما يَرى أنَّ أحَدا أشَدَّ مِنهُ عَذابا ، وإنَّهُ لَأَهوَنُهُم عَذابا . (2)5953.الكافى ( _ به نقل از عمر بن يزيد _ ) عنه صلى الله عليه و آله : أهوَنُ أهلِ النّارِ عَذابا رَجُلٌ في رِجلَيهِ نَعلانِ ، يَغلي مِنهُما دِماغُهُ . ومِنهُم فِي النّارِ إلى كَعبَيهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن فِي النّارِ إلى رُكبَتَيهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَنِ اغتَمَرَ فِي النّارِ إلى أرنَبَتِهِ (3) مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن هُوَ فِي النّارِ إلى صَدرِهِ مَعَ إجراءِ العَذابِ . ومِنهُم مَن قَدِ اغتَمَرَ فِي النّارِ . (4)5954.امام هادى عليه السلام ( _ در قنوتش _ ) الكافي عن عبيد اللّه بن الوليد الوصّافي : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : ... إنَّ مُؤمِنا كانَ في مَملَكَةِ جَبّارٍ ، فَوَلِعَ (5) بِهِ فَهَرَبَ مِنهُ إلى دارِ الشِّركِ ، فَنَزَلَ بِرَجُلٍ مِن أهلِ الشِّركِ فَأَظَلَّهُ وأرفَقَهُ وأضافَهُ ، فَلَمّا حَضَرَهُ المَوتُ أوحَى اللّه ُ عز و جل إلَيهِ : «وعِزَّتي وجَلالي لَو كانَ لَكَ في جَنَّتي مَسكَنٌ لَأَسكَنتُكَ فيها ، ولكِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلى مَن ماتَ بي مُشرِكا ، ولكِن يا نارُ هيديهِ ولا تُؤذيهِ (6) !» ، ويُؤتى بِرِزقِهِ طَرَفَيِ النَّهارَ .

قُلتُ : مِنَ الجَنَّةِ ؟ قالَ : مِن حَيثُ شاءَ اللّه ِ . (7) .


1- .. صحيح مسلم : ج 1 ص 196 ح 361 ، المصنف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 94 ح 18 ، البعث والنشور : ص 283 ح 495 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 130 كلّها عن أبي سعيد الخدري .
2- .. صحيح مسلم : ج 1 ص 196 ح 364 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 624 ح 8730 ، البعث والنشور : ص 282 ح 494 كلّها عن النعمان بن بشير ، كنزالعمّال : ج 14 ص 527 ح 39509 ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 258 عن منصور بن يونس عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 295 ح 44 .
3- .. الأرْنَبَةُ : طَرَفُ الأنف (النهاية : ج 1 ص 41 «أرنب») .
4- .. مسند ابن حنبل : ج 4 ص 29 ح 11100 و ص 156 ح 11739 ؛ مستدرك الوسائل : ج 4 ص 625 ح 8734 نحوه وكلّها عن أبي سعيد .
5- .. ولِعَ بِه : أي لَجّ في أمره وحرص على إيذائه (تاج العروس : ج 11 ص 532 «ولع») .
6- .. أي حرِّكِيه من غير أن تؤذيه ؛ من قولهم : هُدتُ الشيءَ : حرّكته (مجمع البحرين : ج 3 ص 1813 «هيد») .
7- .. الكافي : ج 2 ص 189 ح 3 ، المؤمن : ص 50 ح 123 وفيه «هاربيه» بدل «هيديه» ، أعلام الدين : ص 443 نحوه ، بحارالأنوار : ج 8 ص 314 ح 92 .

ص: 569

5955.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش، دو كفش از آتش به پا دارد كه از حرارت كفش هايش ، مغزش به جوش مى آيد.5956.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش ، چنان است كه دو كفش و دو دام (تَله) كفش از آتش دارد كه به خاطر يكى از آنها مغز او مانند ديگ مى جوشد و مى پندارد كه هيچ كس ديگر ، عذابش از او شديدتر نيست ، در حالى كه عذاب او از همه سبُك تر است.5957.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از حسين بن زيد بن على _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كم عذاب ترينِ اهل آتش، مردى است كه در پاهاى او دو كفش است كه بر اثر [حرارت ]آنها ، مغزش به جوش مى آيد . برخى از اهل آتش تا مچ هاى پا در آتش اند و عذاب مى شوند. برخى شان تا زانو در آتش اند و عذاب مى كشند . برخى شان تا پره بينى شان در آتش اند و عذاب مى كشند . برخى شان تا سينه در آتش اند و عذاب مى كشند . و برخى در آتش ، فرو رفته اند.5958.الإمام عليّ عليه السلام ( _ كانَ يَقولُ _ ) الكافى _ به نقل از عبيد اللّه بن وليد وصّافى _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «مؤمنى در كشور پادشاهى ستمگر ، زندگى مى كرد و آن پادشاه در آزار او مى كوشيد. آن مؤمن از دست او به سرزمين شرك گريخت و بر يكى از مشركان وارد شد و آن مشرك او را سرپناه داد و با او مهربانى كرد و پذيرايى اش نمود.

پس چون مرگ آن مشرك فرا رسيد ، خداوند عز و جل به او الهام فرمود كه: "به عزّت و جلالم سوگند ، اگر در بهشتم براى تو مسكنى بود ، هر آينه تو را در آن جاى مى دادم ؛ ولى بهشت بر كسى كه در حال شرك به من بميرد ، حرام شده است ؛ امّا _ اى آتش _ او را بترسان ؛ ولى آزارش مده!" .

روزىِ او ، صبح و عصر مى رسد».

گفتم : از بهشت؟

فرمود: «از هر جا كه خدا بخواهد». .

ص: 570

5959.عنه عليه السلام : الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ أهوَنَ أهلِ النّارِ عَذابا عَبدُاللّه ِ بنُ جَذعانَ . فَقيلَ لَهُ : ولِمَ يا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : إنَّهُ كانَ يُطعِمُ الطَّعامَ . (1)5960.عنه عليه السلام : الإمام الكاظم عليه السلام : كانَ في بَني إسرائيلَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ ، وكانَ لَهُ جارٌ كافِرٌ ، وكانَ يَرفُقُ بِالمُؤمِنِ ويُوَلِّيهِ المَعروفَ فِي الدُّنيا ، فَلَمّا أن ماتَ الكافِرُ بَنَى اللّه ُ لَه بَيتا فِي النّارِ مِن طينٍ ، فَكانَ يَقيهِ حَرَّها ، ويَأتيهِ الرِّزقُ مِن غَيرِها ، وقيلَ لَهُ : هذا بِما كُنتَ تُدخِلُ عَلى جارِكَ المُؤمِنِ فُلانِ بنِ فُلانٍ مِنَ الرِّفقِ ، وتُوَلِّيهِ مِنَ المَعروفِ فِي الدُّنيا . (2)راجع : ص 558 (من يخفف عنه العذاب) .

12 / 10دَرَكاتُ النّارِالكتاب«إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا» . (3)

«كَلَّا لَيُن_بَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» . (4)

.


1- .. المحاسن : ج 2 ص 146 ح 1385 عن السكوني ، الجعفريّات : ص 191 ، النوادر للراوندي : ص 106 ح 79 ، كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 104 ح 331 وفيه «دركة» بدل «عذابا» ، بحارالأنوار : ج 8 ص 316 ح 96 .
2- .. ثواب الأعمال : ص 203 ح 1 عن عليّ بن يقطين ، بحارالأنوار : ج 8 ص 297 ح 48 .
3- .. النساء : 145 .
4- .. الهمزه : 4 _ 7 .

ص: 571

12 / 10 طبقات آتش

5961.امام باقر عليه السلام : امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «در ميان اهل آتش ، عبد اللّه بن جذعان عذابش از همه سبُك تر است» .

گفته شد: چرا، اى پيامبر خدا؟

فرمود: «چون مردم را اطعام مى كرد» .5962.امام صادق عليه السلام : امام كاظم عليه السلام : در ميان بنى اسرائيل ، مردى مؤمن بود كه همسايه اى كافر داشت. او با آن مؤمن با مهربانى رفتار مى كرد و به او نيكى مى نمود. چون كافر از دنيا رفت ، خداوند در آتش ، خانه اى از گِل برايش ساخت كه او را از گرماى آن حفظ مى كرد و روزى اش از غير جهنّم مى رسيد . به او گفته شد: «اين براى آن است كه تو در دنيا با همسايه مؤمنت، فلان فرزند فلان، با مهربانى رفتار مى كردى و به او نيكى مى نمودى» .

ر . ك : ص 559 (كسانى كه عذابشان تخفيف مى يابد) . 12 / 10طبقات آتشقرآن«منافقان در پايين ترين طبقه آتش اند و هرگز برايشان ياورى نمى يابى».

«نه ! قطعا در آتش خُرد كننده ، فرو افكنده خواهد شد. و تو چه مى دانى كه آتشِ خرد كننده چيست ؟ آتش افروخته خداست كه به دل ها مى رسد».

.

ص: 572

الحديث5967.الإمام الصادق عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ النّارَ تَأكُلُ أهلَها حَتّى إذَا اطَّلَعتَ عَلى أفئِدَتِهِمُ انتَهَت ، ثُمَّ يَعودُ كَما كانَ ، ثُمَّ يَستَقبِلُهُ أيضا ، فَيَطَّلِعُ عَلى فُؤادِهِم ، فَهُوَ كَذلِكَ أبَدا ؛ فَذلِكَ قَولُهُ : «نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» (1) . (2)5966.امام عسكرى عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : «الوَيلُ» وادٍ في جَهَنَّمَ ، يَهوي فيهِ الكافِرُ أربَعينَ خَريفا قَبلَ أن يَبلُغَ قَعْرَهُ . (3)5967.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : «الصَّعودُ» جَبَلٌ مِن نارٍ يَتَصَعَّدُ فيهِ الكافِرُ سَبعينَ خَريفا ، ويَهوي بِهِ كَذلِكَ مِنهُ أبَدا . (4)5968.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا» (5) _ : جَبَلٌ مِن نارٍ فِي النّارِ يُكَلَّفُ أن يَصعَدَهُ ، فَإِذا وَضَعَ يَدَهُ عَلَيهِ ذابَت ، فَإِذا رَفَعَها عادَت، وإذا وَضَعَ رِجلَهُ عَلَيهِ ذابَت ، فَإِذا رَفَعَها عادَت . (6)5969.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : «الفَلَقُ» سِجنٌ في جَهَنَّمَ ، يُحبَسُ فيهِ الجَبّارونَ وَالمُتَكَبِّرونَ ، فَإِنَّ جَهَنَّمَ لَتَعوذُ

بِاللّه ِ مِنهُ . (7) .


1- .. الهمزه : 6 و 7 .
2- .. الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 87 ح 306 عن خالد بن أبي عمران .
3- .. سنن الترمذي : ج 5 ص 320 ح 3164 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11712 ، صحيح ابن حبّان : ج 16 ص 508 ح 7467 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 551 ح 3873 ، البعث والنشور : ص 271 ح 465 ، كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنزالعمّال : ج 2 ص 12 ح 2937 .
4- .. سنن الترمذي : ج 4 ص 703 ح 2576 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11712 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 639 ح 8764 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1378 ، البعث والنشور : ص 271 ح 465 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنزالعمّال : ج 2 ص 12 ح 2935 .
5- .. المدّثّر : 17 .
6- .. المعجم الأوسط : ج 5 ص 366 ح 5573 ، البعث والنشور : ص 281 ح 489 ، تفسير الطبري : ج 14 الجزء 29 ص 155 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 291 ، الفردوس : ج 2 ص 336 ح 3515 كلّها عن أبي سعيد الخدري .
7- .. كنزالعمّال : ج 2 ص 15 ح 2954 نقلاً عن ابن مردويه ، الفردوس : ج 3 ص 159 ح 4429 وفيه صدره فقط وكلاهما عن ابن عمرو .

ص: 573

حديث5968.امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آتش، اهل خود را مى خورد تا اين كه به دل هايشان مى رسد ، آن گاه باز مى ايستد. آن گاه دوزخيان به حال اوّل خود باز مى گردند و آتش دوباره آنها را مى خورد تا به دل هايشان برسد، و تا ابد ، همين وضع ادامه دارد. اين است سخن خداى متعال كه : «آتش افروخته خداست كه به دل ها مى رسد» .5969.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : وَيل ، پرتگاهى در جهنّم است كه كافر در آن سقوط مى كند و چهل سال طول مى كشد تا به تهِ آن برسد.5970.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : صَعود ، كوهى از آتش است كه كافر ، هفتاد سال از آن بالا مى رود و در همين مدّت از آن سقوط مى كند و اين كار او تا ابد ادامه مى يابد.5971.كامل الزيارات عن عبد الملك الخثعمي عن الإمام الصا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «به زودى ، او را به بالا رفتن از گردنه وادار مى كنم» _ : آن ، كوهى از آتش در دوزخ است كه [كافر] وادار مى شود از آن بالا رود، و هر گاه دستش را بر آن بگذارد ، دست او ذوب مى شود و چون بردارد ، دستش بر مى گردد، و هر گاه پايش را بر آن بگذارد ، پاى او ذوب مى شود و چون بردارد ، پايش بر مى گردد .5972.تهذيب الأحكام عن منصور بن حازم {-1-} ، قال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فَلَق ، زندانى در جهنّم است كه گردن فرازان و متكبّران ، در آن زندانى

مى شوند و [حتّى ]جهنّم از آن به خدا پناه مى برد . .

ص: 574

5973.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا ) منية المريد عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : اِستَعيذوا بِاللّه ِ مِن «جُبِّ الخِزيِ» . قيلَ : وما هُوَ يا رَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : وادٍ في جَهَنَّمَ اُعِدَّ لِلمُرائينَ . (1)5971.كامل الزيارات ( _ به نقل از عبد الملك خَثعَمى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : جاءَني جَبرَئيلُ مُتَغَيَّرَ اللَّونِ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئيلُ ، ما لي أراكَ مُتَغَيِّرَ اللَّونِ ؟ قالَ : اطَّلَعتُ فِي النّارِ فَرَأَيتُ وادِيا في جَهَنَّمَ يَغلي ، فَقُلتُ : يا مالِكُ ، لِمَن هذا؟ فَقالَ : لِثَلاثِ نَفَرٍ : لِلمُحتَكِرينَ ، وَالمُدمِنينَ عَلَى الخَمرِ ، وَالقَوّادينَ . (2)5972.تهذيب الأحكام ( _ به نقل از منصور بن حازم _ ) جامع الأخبار عن أنس : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوَادِيا يَستَغيثُ مِنهُ أهلُ النّارِ كُلَّ يَومٍ سَبعينَ ألفَ مَرّةٍ ، وفي ذلِكَ الوادي بَيتٌ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ البَيتِ جُبٌّ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ الجُبِّ تابوتٌ مِن نارٍ ، وفي ذلِكَ التّابوتِ حَيَّةٌ لَها ألفُ رَأسٍ ، في كُلِّ رَأسٍ ألفُ فَمٍ ، في كُلِّ فَمٍ عَشَرَةُ آلافِ نابٍ ، وكُلُّ نابٍ ألفُ ذِراعٍ .

قالَ أنَسٌ : قُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، لِمَن يَكونُ هذَا العَذابُ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : لِشارِبِ الخَمرِ مِن حَمَلَةِ القُرآنَ . (3)5973.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «خدا آنچه را بخ ) الكافي عن سدير عن الإمام الباقر عليه السلام : يُؤتى شارِبُ الخَمرِ يَومَ القِيامَةِ مُسوَدّا وَجهُهُ ، مُدلَعا لِسانُهُ ، يَسيلُ لُعابُهُ عَلى صَدرِهِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّه ِ عز و جل أن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ _ أو قالَ : مِن بِئرِ خَبالٍ _ ، قُلتُ : وما بِئرُ خَبالٍ ؟ قالَ : بِئرٌ يَسيلُ فيها صَديدُ الزُّناةِ . (4) .


1- .. منية المريد : ص 318 ، بحارالأنوار : ج 72 ص 303 ح 50 .
2- .. إرشاد القلوب : ص 174 .
3- .. جامع الأخبار : ص 422 ح 1172 ، إرشاد القلوب : ص 173 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 148 ح 58 .
4- .. الكافي: ج6 ص396 ح 3، تهذيب الأحكام: ج 9 ص103 ح 448 ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 237 ح 31931.

ص: 575

5974.الأمالي للشجري عن الأوزاعي : منية المُريد : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «از جُبّ الخِزْى (چاهِ رسوايى و خوارى) به خدا پناه ببريد» .

گفته شد: آن چيست، اى پيامبر خدا؟

فرمود: «درّه اى است در جهنّم كه براى رياكاران ، آماده شده است» .5975.الإمام الباقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : جبرئيل با رخسارى رنگ برگشته نزد من آمد. گفتم: اى جبرئيل ! چه شده است كه تو را رنگ برگشته مى بينم؟

گفت: به آتش نگريستم . درّه اى را در جهنّم ديدم كه مى جوشد. گفتم: اى مالك! اين براى چه كسانى است؟

گفت: براى سه دسته: احتكار كنندگان، دائم الخمرها و جاكش ها.5974.الأمالى ، شجرى ( _ به نقل از اوزاعى _ ) جامع الأخبار _ به نقل از انس بن مالك _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «در جهنّم ، درّه اى است كه دوزخيان ، روزى هفتاد هزار بار از آن [به درگاه خدا] فريادخواهى مى كنند . در آن درّه ، اتاقى از آتش است و در آن اتاق ، چاهى از آتش و در آن چاه ، صندوقى از آتش و در آن صندوق ، مارى هزار سر است كه در هر سرى ، هزار دهان و در هر دهانى ، ده هزار نيش و هر نيشى هزار گز است» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! اين عذاب براى چه كسى است؟

فرمود: «براى قرآن دانى است كه شراب بنوشد» .5975.امام باقر عليه السلام : الكافى _ به نقل از سدير _ : امام باقر عليه السلام فرمود : «روز قيامت، شرابخوار را در حالى مى آورند كه رويش سياه و زبانش آويزان است و آب دهانش بر سينه اش كش كرده است ، و بر خداوند عز و جل است كه از زرداب دوزخيان به او بنوشاند» يا فرمود: «از چاه زرداب» .

گفتم : چاه زرداب چيست؟

فرمود: «چاهى است كه زردابِ [فرج] روسپيان ، در آن مى ريزد» . .

ص: 576

5976.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : الكافي عن عمرو بن أبان : قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : مَن شَرِبَ مُسكِرا كانَ حَقّا عَلَى اللّه ِ عز و جلأن يَسقِيَهُ مِن طينَةِ خَبالٍ . قُلتُ : وما طينَةُ خَبالٍ ؟ فَقالَ : صَديدُ فُروجِ البَغايا . (1)5977.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ عَلِيّا عليه السلام قالَ : إنَّ في جَهَنَّمَ رَحا تَطحَنُ ، أفَلا تَسأَلونّي ما طَحنُها؟ فَقيلَ : وما طَحنُها يا أميرَ المُؤمِنينَ؟ فَقالَ عليه السلام : العُلَماءُ الفَجَرَةُ ، وَالقُرّاءُ الفَسَقَةُ ، وَالجَبابِرَةُ الظَّلَمَةُ ، وَالوُزَراءُ الخَوَنَةُ ، وَالعُرَفاءُ الكَذَبَةُ .

وإنَّ فِي النّارِ لَمَدينَةً يُقالُ لَها : «الحَصينَةُ» ، أفَلا تَسأَلونّي ما فيها؟ فَقيلَ لَهُ : وما فيها يا أميرَالمُؤمِنينَ؟ قال عليه السلام : فيها أيدِي النّاكِثينَ . (2)5978.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين عن محمّد بن واسع : دَخَلتُ عَلى بِلالِ بنِ أبي بُردَةَ ، فَقُلتُ لَهُ : يا بِلالُ ، إنَّ أباكَ حَدَّثني عَن جَدِّكَ عَن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ : إنَّ في جَهَنَّمَ وادٍ ، في ذلِكَ الوادي بِئرٌ يُقالُ لَهُ : «هَبهَبٌ» ؛ حَقٌّ عَلَى اللّه ِ تَعالى أن يُسكِنَها كُلَّ جَبّارٍ ، فَإِيّاكَ أن تَكونَ مِنهُم يا بِلالُ (3)5976.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ في جَهَنَّمَ لَوادِيا يُقالُ لَهُ : «غَسّاقٌ» ، فيهِ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ قَصرٍ ، في كُلِّ قَصرٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ بَيتٍ ، في كُلِّ بَيتٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ عَقرَبٍ ، في حُمَّةِ كُلِّ عَقرَبٍ ثَلاثونَ وثَلاثُمِئَةِ قُلَّةِ (4) سَمٍّ ، لَو أنَّ عَقرَبا مِنها نَضَحَت (نَفَخَت) سَمَّها عَلى

أهلِ جَهَنَّمَ لَوَسِعَتهُم سَمّا! (5) .


1- .. الكافي : ج 6 ص 399 ح 14 ، تهذيب الأحكام : ج 9 ص 105 ح 454 ، وسائل الشيعة : ج 17 ص 260 ح 32015 .
2- .. ثواب الأعمال: ص 302 ح 1، الخصال: ص 296 ح 65 كلاهما عن مسعدة بن زياد، أعلام الدين: ص 96، روضة الواعظين: ص 556، بحارالأنوار: ج 8 ص 311 ح 78.
3- .. المستدرك على الصحيحين: ج 4 ص 639 ح 8765، سنن الدارمي: ج 2 ص 788 ح 2712 نحوه، المعجم الأوسط: ج 4 ص 37 ح 3548 وليس فيه ذيله، البعث والنشور: ص 276 ح 479، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 98 ح 43 وفيه «هبّهت» بدل «هبهب»، كنز العمّال: ج 3 ص 507 ح 7645.
4- .. القُلَّة : إناء للعرب كالجرّة الكبيرة ، يتّسع قربتين أو أكثر (مجمع البحرين : ج 3 ص 1509 «قلل») .
5- .. الزهد للحسين بن سعيد : ص 100 ح 272 عن أبي عبيدة ، بحارالأنوار : ج 8 ص 314 ح 89 .

ص: 577

5977.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الكافى _ به نقل از عمرو بن ابان _ : امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس نوشيدنى مستى آورى بنوشد ، بر خداى عز و جلاست كه از طينت خَبال به او بنوشاند» .

گفتم : طينت خَبال چيست؟

فرمود: «چركابه فرج زنان روسپى» .5978.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : على عليه السلام فرمود: «در جهنّم ، آسيابى است كه آرد مى كند. آيا از من نمى پرسيد كه چه آرد مى كند؟» .

گفته شد: چه آرد مى كند ، اى امير مؤمنان؟

فرمود: «عالمان تباهكار و قاريان گنهكار و پادشاهان ستمگر و وزيران خيانتكار و خبرآوران (1) دروغگو را. در آتش دوزخ ، شهرى است كه به آن ، حَصينه مى گويند . آيا از من نمى پرسيد كه در آن شهر چيست؟» .

گفته شد: در آن چيست ، اى امير مؤمنان؟

فرمود: «دست هاى پيمان شكنان در آن است» .5979.عنه صلى الله عليه و آله : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از محمّد بن واسع _ : بر بِلال بن ابى بُرده در آمدم و به او گفتم: اى بلال! پدرت از جدّت از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايم حديث كرد كه ايشان فرمود: «در جهنّم ، درّه اى است و در آن درّه ، چاهى است به نام "هَبهَب". بر خداى متعال است كه گردن فرازان را در آن ، جاى دهد» . پس زنهار كه تو از آنان باشى ، اى بلال !5980.عنه صلى الله عليه و آله : امام باقر عليه السلام : در جهنّم ، درّه اى است كه به آن ، «غَسّاق» مى گويند و در آن ، سيصد و سى قصر است و در هر قصرى ، سيصد و سى اتاق و در هر اتاقى ، سيصد و سى كژدم و در نيش هر كژدمى ، سيصد و سى كيسه زهر كه اگر هر كژدمى از آنها

زهر خود را بر اهل جهنّم بپاشد ، زهرش همه آنها را جواب مى دهد . .


1- .واژه «عرفاء» در متن عربى ، جمع «عريف» است كه به شخصى در قبيله مى گويند كه مادون رئيس قبيله است و اوضاع و اخبار مردمش را به رئيس قبيله گزارش مى دهد .

ص: 578

5981.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ فِي النّارِ لَنارا يَتَعَوَّذُ مِنها أهلُ النّارِ ، ما خُلِقَت إلّا لِكُلِّ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ عَنيدٍ ، ولِكُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ ، ولِكُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ ، وِلُكلِّ ناصِبِ العَداوَةِ لِالِ مُحَمَّدٍ . (1)5979.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه عليه السلام : إنَّ مِنَ العُلَماءِ مَن يُحِبُّ أن يَخزُنَ عِلمَهُ ولا يُؤخَذَ عَنهُ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الأَوَّلِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن إذا وُعِظَ أنِفَ وإذا وَعَظَ عَنَفَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الثّاني مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَرى أن يَضَعَ العِلمَ عِندَ ذَوِي الثَّروَةِ وَالشَّرَفِ ، ولا يَرى لَهُ فِي المَساكينِ وَضعا، فَذاكَ فِي الدَّركِ الثّالِثِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَذهَبُ في عِلمِهِ مَذهَبَ الجَبابِرَةِ وَالسَّلاطينِ ، فَإِن رُدَّ عَلَيهِ شَيءٌ مِن قَولِهِ أو قُصِّرَ في شَى ءٍ مِن أمرِهِ غَضِبَ ، فَذاكَ فِي الدّرِكِ الرّابِعِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَطلُبُ أحاديثَ اليَهودِ وَالنَّصارى لِيُعزَّرَ بِهِ ويَكثُرَ بِهِ حَديثُهُ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ الخامِسِ مِنَ النّارِ . ومِنَ العُلَماءِ مَن يَضَعُ نَفسَهُ لِلفُتيا ويَقولُ : سَلوني، ولَعَلَّهُ لا يُصيبُ حَرفا واحِدا ، وَاللّه ُ لا يُحِبُّ المُتَكَلِّفينَ ، فَذاكَ فِي الدَّركِ السّادِسِ مِنَ النّارِ . (2)5980.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال عن المفضّل بن عمر عنه عليه السلام : لا يَنظُرُ اللّه ُ عز و جل إلى عَبدٍ ولا يُزَكّيهِ إذا تَرَكَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّه ِ ، وارتَكَبَ كَبيرَةً مِنَ الكَبائِرِ . قالَ : قُلتُ : لا يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِ؟! قالَ عليه السلام : نَعَم ، قَد أشرَكَ بِاللّه ِ . قالَ : قُلتُ : أشرَكَ؟! قالَ عليه السلام : نَعَم ، إنَّ اللّه َ _ جَلَّ وجَلّ _ أمرَهُ بِأَمرٍ وأمرَهُ إبليسُ بِأَمرٍ ، فَتَرَكَ ما أمَرَ اللّه ُ عز و جل بِهِ وصارَ إلى ما أمَرَ إبليسُ بِهِ

فَهذا مَعَ إبليسَ بِهِ فِي الدَّركِ السّابِعِ مِنَ النّارِ . (3) .


1- .. تفسير القمّي: ج 2 ص 257 عن منصور بن يونس، بحارالأنوار: ج 8 ص 295 ح 44.
2- .. الخصال: ص 352 ح 33 ، منية المريد: ص 139، أعلام الدين: ص 97، روضة الواعظين: ص 11، بحارالأنوار: ج 2 ص 108 ح 11.
3- .. ثواب الأعمال: ص 294 ح 1، بحارالأنوار: ج 71 ص 207 ح 16.

ص: 579

5981.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : در آتش [جهنّم] ، آتشى است كه اهل آتش از آن به خدا پناه مى برند. آن آتش ، فقط براى هر متكبّر مغرور خيره سرى، و براى هر شيطان سركشى، و براى هر متكبّرى كه به روز حسابرسى ايمان ندارد، و براى هر دشمن كينه توز خاندان محمّد صلى الله عليه و آله آفريده شده است.5982.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : در ميان عالِمان ، كسانى هستند كه دوست دارند دانش خويش را پنهان بدارند و [كسى] از آنان نياموزد . چنين كسانى در دَرَكِ (1) اوّلِ آتش اند. در ميان عالمان ، كسانى هستند كه هر گاه پندشان دهند ، نمى پذيرند و چون پند مى دهند ، درشتى مى كنند . چنين كسانى در دَرَك دوم آتش اند. از عالمان ، كسانى هستند كه دانش [خود] را در اختيار ثروتمندان و بزرگان قرار مى دهند و مستمندان را شايسته دانش خود نمى دانند . چنين كسانى در دَرَك سوم آتش اند . از عالمان ، كسانى هستند كه در علم خويش ، چونان متكبّران و پادشاهان رفتار مى كنند [يعنى] : اگر چيزى از گفته او را رد كنند يا در [اطاعت] امر او كوتاهى اى كنند ، به خشم مى آيد . چنين كسانى در دَرَك چهارم آتش اند. از عالمان ، كسانى هستند كه در جستجوى احاديث يهود و نصارا هستند تا بِدان وسيله ، حديث خود را قوّت و افزونى بخشند . چنين كسانى در دَرَك پنجم آتش اند . از عالمان ، كسانى هستند كه خويشتن را در مسند فتوا قرار مى دهند و مى گويند: «از من بپرسيد»، در صورتى كه شايد حتّى يك كلمه درست نگويند و خدا مدّعيان بى صلاحيّت را دوست نمى دارد . چنين كسانى در دَرَك ششم آتش اند .5983.عنه صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال _ به نقل از مفضّل بن عمر _ : امام صادق عليه السلام فرمود : «خداوند عز و جل به بنده اى كه واجبى از واجبات خدا را ترك گويد تا گناه بزرگى از گناهان بزرگ را مرتكب شود، نمى نگرد و بر پاكىِ او گواهى نمى دهد».

گفتم : خدا به او نمى نگرد؟

فرمود: «آرى ؛ او به خدا شرك ورزيده است».

گفتم : شرك ورزيده است؟

فرمود: «آرى، [چون] خداوند بزرگ و توانا او را به كارى فرمان داده و ابليس هم به كارى ديگر فرمان داده است و او فرمان خداى عز و جل را وا نهاده و به فرمان ابليس گردن نهاده است .

پس، او با ابليس در طبقه هفتم آتش است» . .


1- .«دَرَك» و جمعش «دركات» ، در مقابل «درجه» و جمع آن ، «درجات» است. اوّلى را در مورد جهنّم به كار مى برند و به معناى طبقات زيرين يا تحتانى است، و دومى را در باره بهشت به كار مى برند كه به معناى طبقات بالايى و فوقانى است.

ص: 580

5984.عنه صلى الله عليه و آله : الإمام الكاظم عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا» _ : هُوَ جَبَلٌ مِن صُفْرٍ (1) يَدورُ في وَسَطِ جَهَنَّمَ . (2)12 / 11مَن يُخَلَّدُ فِي النّارِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِى نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَائِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ» . (3)

«وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا» . (4)

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ» . (5)

«وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَائِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» . (6)

«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَ بُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ* لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَ لِكَ نَجْزِى الظَّالِمِينَ» . (7)

«إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ* لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ* وَ مَا ظَ_لَمْنَاهُمْ وَ لَ_كِن كَانُواْ هُمُ الظَّالِمِينَ* وَ نَادَوْاْ يَامَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مَّاكِثُونَ» . (8)

«أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَ لِكَ الْخِزْىُ الْعَظِيمُ» . (9)

«كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْاءِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّى بَرِى ءٌ مِّنكَ إِنِّى أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ* فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِى النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَ ذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّالِمِينَ» . (10)

.


1- .. صُفْر _ بالضم ، وكسر الصاد لغة _ : النُحاس (مجمع البحرين : ج 2 ص 1035 «صفر») .
2- .. تأويل الآيات الظاهرة : ج 1 ص 305 ح 12 عن عيسى بن داود النجّار ، بحارالأنوار : ج 23 ص 224 ح 37 .
3- .. البيّنة: 6.
4- .. الجنّ: 23.
5- .. التوبة: 68.
6- .. الأعراف: 36.
7- .. الأعراف: 40 و 41.
8- .. الزخرف: 74 _ 77.
9- .. التوبة: 63.
10- .. الحشر: 16 و 17.

ص: 581

12 / 11 كسانى كه در آتش ، جاويدان اند

5989.الإمام الباقر عليه السلام : امام كاظم عليه السلام _ در باره اين سخنِ خداى متعال : «پس بعد از ايشان ، جانشينانى آمدند كه نماز را تباه كردند و از هوس ها پيروى نمودند و زودا كه غَى را خواهند ديد» _ : غَى ، كوهى است از مس كه در ميانه جهنّم مى چرخد.12 / 11كسانى كه در آتش ، جاويدان اندقرآن«كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيده اند و [نيز] مشركان ، در آتش جهنّم اند [و] در آن ، جاويدان اند. اينان ، بدترين آفريدگان اند».

«و كسى كه از خدا و فرستاده او سرپيچى كند ، برايش آتش جهنّم است ، و در آن براى هميشه ماندگار است».

«خدا به مردان و زنان منافق و به كافران ، آتش جهنّم را وعده داده است . در آن ، جاودانه اند [و] آن برايشان كافى است، و خدا لعنتشان كرده و براى آنان ، عذابى ماندگار است».

«و كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرش] آنها سر باز زدند ، آنان اهل آتش اند و در آن ، جاودانه اند».

«كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و در [پذيرش] آنها تكبّر ورزيدند ، درهاى آسمان برايشان گشوده نمى شود و به بهشت در نمى آيند ، مگر آن كه طناب در سوراخ سوزن داخل شود و بدين سان ، مجرمان را سزا مى دهيم. براى آنان از جهنّم ، بسترى و از بالايشان پوشش هاست ، و اين گونه ستمگران را سزا مى دهيم» .

«مجرمان در عذاب جهنّم ، جاودانه اند . [عذاب] از آنان سبُك نمى شود و ايشان در آن ، نوميدند. ما به ايشان ستم نكرديم ؛ بلكه خود ستمكارند. و ندا مى دهند كه: اى مالك ! [بگو : ]پروردگارت جان ما را بستاند. پاسخ مى دهد: شما ماندگاريد».

«آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و پيامبر او در افتد ، برايش آتش جهنّم است كه در آن ، جاودانه خواهد بود . اين ، همان رسوايى بزرگ است».

«همچون حكايت شيطان ، كه به انسان گفت: «كافر شو» و چون وى كافر شد، گفت: «من از تو بيزارم؛ زيرا من از خدا، پروردگار جهانيان، مى ترسم». و فرجام هر دوشان ، آن است كه هر دو در آتش جاويدان مى مانند و سزاى ستمكاران ، اين است» .

.

ص: 582

الحديث5996.تفسير العيّاشي عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لَو قيلَ لِأَهلِ النّارِ : إنَّكُم ماكِثونَ فِي النّارِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَفَرِحوا بِها، ولَو قيلَ لِأَهلِ الجَنَّةِ : إنَّكُم ماكِثونَ فِي الجَنَّةِ عَدَدَ كُلِّ حَصاةٍ فِي الدُّنيا لَحَزِنوا ! ولكِن جُعِلَ لَهُمُ الأَبَدُ . (1)5997.علل الشرايع عن أبي بصير : عنه صلى الله عليه و آله : إذا أدخَلَ اللّه ُ أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلَ النّارِ النّارَ ... ثُمَّ يَقولُ لِأَهلِ النّارِ : كَم لَبِثتُم فِي الأَرضِ عَدَدَ سِنينَ؟ قالوا: لَبِثنا يَوما أو بَعضَ يَومٍ . فَيَقولُ : بِئسَ مَا اتَّجَرتُم في يَومٍ أو بَعضِ يَومٍ : سَخَطي ومَعصِيَتي ونارِي ! اُمكُثوا فيها خالِدينَ مُخَلَّدينَ . فَيَقولونَ : رَبَّنا أخرِجنا مِنها ، فَإِن عُدنا فَإِنّا ظالِمونَ . فَيَقولُ : «اخْسَئواْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ» (2) ، فَيَكونُ ذلِكَ آخِرَ عَهدِهِم بِكَلامِ رَبِّهِم تَعالى . (3) .


1- .. المعجم الكبير: ج 10 ص 180 ح 10384، حلية الأولياء: ج 4 ص 168 بزيادة «سنة» بعد «الدنيا» في كلا الموضعين، الفردوس: ج 3 ص 379 ح 5154 كلّها عن ابن مسعود، كنز العمّال: ج 14 ص 532 ح 39530.
2- .المؤمنون : 108 .
3- .. حلية الأولياء: ج 5 ص 132، اُسد الغابة: ج 1 ص 344 الرقم 350 كلاهما عن أيفع بن عبد الكلاعي، كنز العمّال: ج 14 ص 485 ح 39363.

ص: 583

حديث5995.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر به اهل آتش گفته شود: «شما به شمار ريگ هاى دنيا در آتش خواهيد ماند» ، از آن شادمان مى شوند، و اگر به اهل بهشت گفته شود: «شما به شمار ريگ هاى دنيا در بهشت خواهيد ماند» ، اندوهگين مى شوند ؛ امّا خداوند براى آنان ، جاودانگى رقم زده است .5996.تفسير العيّاشى ( _ به نقل از ابو بصير _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پس از آن كه خداوند ، بهشتيان را به بهشت و دوزخيان را به دوزخ در مى آورد... ، به دوزخيان مى فرمايد: «شما چند سال در زمين مانديد؟» .

مى گويند: روزى يا پاره اى از روز مانديم.

خدا مى فرمايد: «در ظرف يك روز يا پاره اى از روز ، بد سودايى كرديد و ناخشنودى و نافرمانى من و آتش را خريديد ! [حال] در آتش براى هميشه و جاويدان بمانيد» .

آنان مى گويند : پروردگارا ! ما را از اين جا بيرون ببر . اگر باز گشتيم، ما ستمكاريم.

خداوند مى فرمايد: «در آن ، گم شويد و با من سخن مگوييد» و اين ، آخرين سخنى است كه پروردگارشان با آنان مى گويد . .

ص: 584

5997.علل الشرائع ( _ به نقل از ابو بصير _ ) الإمام عليّ عليه السلام : ... أمّا أهلُ المَعصِيَةِ فَخُلِّدوا فِي النّارِ ، واُوثِقَ مِنهُمُ الأَقدامُ ، وغُلَّ مِنهُمُ الأَيدي إلَى الأَعناقِ ، واُلبِسَ أجسادُهُم سَرابيلَ القَطِرانِ ، وقُطِّعَت لَهُم مُقَطَّعاتٌ مِنَ النّارِ .

هُم في عَذابٍ قَدِ اشتَدَّ حَرُّهُ ، ونارٌ قَد اُطبِقَ عَلى أهلِها ، فَلا يُفَتَّحُ عَنهُم أبَدا، ولا يُدخَلُ عَلَيهِم ريحٌ أبَدا، ولا يَنقَضي مِنهُمُ الغَمُّ أبَدا، وَالعَذابُ أبَدا شَديدٌ ، وَالعِقابُ أبَدا جَديدٌ ، لَا الدّارُ زائِلَةً فَتَفنى ، ولا آجالُ القَومِ تُقضى . (1)5998.علل الشرائع ( _ به نقل از سماعه _ ) عنه عليه السلام : وَفدُ النّارِ أبَدا مُعَذَّبونَ . (2)5999.الإمام الباقر عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ إِذْ وَ عَدْنَا مُو ) عنه عليه السلام : وارِدُ النّارِ مُؤَبَّدُ الشَّقاءِ . (3)5999.امام باقر عليه السلام ( _ درباره اين گفته خداى متعال: {Q} «و آن گاه كه با ) عنه عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _ : فَبِاليَقينِ أقطَعُ لَولا ما حَكَمتَ بِهِ مِن تَعذيبِ جاحِديكَ ، وقَضَيتَ بِهِ مِن إخلادِ مُعانِديكَ ، لَجَعَلتَ النّارَ كُلَّها بردا وسَلاما ، وما كانَ لِأَحَدٍ فيها مَقَرّا ولا مُقاما، لكِنَّكَ تَقَدَّسَت أسماؤُكَ أقسَمتَ أن تَملَأَها مِنَ الكافِرينَ ، مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ ، وأن تُخَلِّدَ فيهَا المُعانِدينَ ، وأنتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلتَ مُبتَدِئا ، وتَطَوَّلتَ بِالإِنعامِ مُتَكَرِّما : «أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ» (4) . (5)6000.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «يَ_قَوْمِ ادْخُلُواْ ا ) الإمام الصادق عليه السلام : إنَّ اللّه َ _ تَبارَكَ وتَعالى _ ل_'c7 يُدخِلُ النّارَ مُؤمِنا وقَد وُعِدَ الجَنَّةَ ، ولا يُخرِجُ مِنَ النّارِ كافِرا وقَد أوعَدَهُ النّارَ وَالخُلودَ فيها. (6) .


1- .. تفسير القمّي: ج 2 ص 289، بحارالأنوار: ج 8 ص 292 ح 34.
2- .. غرر الحكم: ح 10114، عيون الحكم والمواعظ: ص 505 ح 9269.
3- .. غرر الحكم: ح 10116، عيون الحكم والمواعظ: ص 505 ح 9271.
4- .السجدة : 18 .
5- .. مصباح المتهجّد: ص 848 ح 910 عن كميل، المصباح للكفعمي: ص 742، البلد الأمين: ص 190.
6- .. الخصال: ص 608 ح 9 عن الأعمش، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 125 ح 1 عن الفضل بن شاذان عن الإمام الرضا عليه السلام ، تحف العقول: ص 421 عن الإمام الرضا عليه السلام وليس فيه ذيله من «ولا يخرج...»، تنبيه الخواطر: ج 2 ص 267.

ص: 585

6001.الإمام الصادق عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه ِ : {Q} «ادْخُلُوا ) امام على عليه السلام : معصيتكاران براى هميشه در آتش مى مانند . پاهاى آنان را مى بندند و دست هايشان را به گردن در غُل مى كنند و پيراهن هاى قطران بر تن آنان مى پوشانند و جامه هايى از آتش برايشان بريده مى شود و در عذابى هستند كه بسيار داغ است و در آتشى جاى دارند كه بر اهل خود ، فروبسته است و هرگز از هم باز نمى شود، و هيچ گاه بادى بر آنان نمى وزد و تا ابد ، اندوهشان برطرف نمى شود و عذاب ، ابدى و سخت است و كيفر ، هميشگى و تازه . نه خانه از بين رفتنى است كه نابود شود و نه عمر دوزخيان به سرآمدنى است !6002.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : {Q} «ادْخُلُواْ الْأ ) امام على عليه السلام : وارد شوندگان به آتش ، تا ابد در عذاب اند .6003.عنه عليه السلام : امام على عليه السلام : وارد شونده به آتش ، تا ابد در رنج است.6000.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ( _ درباره اين سخن خداى متعال: {Q} «اى قوم من! به س ) امام على عليه السلام _ در دعاى معروف به دعاى كميل _ : يقين دارم كه اگر نبود كه حكم كرده اى تا منكِرانِ تو عذاب شوند و عنادورزان با تو ، [در آتش] جاودانه بمانند، بى گمان ، تمام آتش [جهنّم] را سرد و بى گزند مى ساختى و هيچ كس را در آن، جا و مكانى نبود ؛ امّا تو _ كه نام هايت پاك اند _ ، سوگند ياد كرده اى كه آن را از كافرانِ جن و انس ، آكنده سازى و عنادورزان را در آن ، جاودانه دارى، و تو كه _ ثنايت بزرگ است و از سر بخشندگى ، بى دريغ ، نعمت ارزانى داشته اى _ ، خود فرموده اى: «آيا آن كه مؤمن است ، همانند كسى است كه [بى ايمان و] نافرمان است؟! يكسان نيستند» .6001.امام صادق عليه السلام ( _ وقتى درباره اين سخن خداوند، مورد پرسش قرار گرفت ) امام صادق عليه السلام : خداى _ تبارك و تعالى _ مؤمن را كه وعده بهشت داده شده است، به آتش در نمى آورد و كافر را كه به او وعده آتش و جاودانگى در آن داده است ، از آتش بيرون نمى برد. .

ص: 586

6002.امام صادق عليه السلام ( _ درباره اين سخن خداوند عز و جل: {Q} «به سرزمين م ) الكافي عن أبي هاشم: قال أبو عبداللّه عليه السلام : إنَّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ فِي النّارِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أن لَو خُلِّدوا فيها أن يَعصُوا اللّه َ أبَدا ، وإنَّما خُلِّدَ أهلُ الجَنَّةِ فِي الجَنَّةِ لِأَنَّ نِيّاتِهِم كانَت فِي الدُّنيا أن لَو بَقوا فيها أن يُطيعُوا اللّه َ أبَدا ، فَبِالنِيّاتِ خُلِّدَ هؤُلاءِ وهؤُلاءِ . ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالى : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ» (1) ، قالَ : عَلى نِيَّتِهِ . (2)6003.امام صادق عليه السلام ( _ به ابو بصير _ ) الإمام الكاظم عليه السلام : لا يُخَلِّدُ اللّه ُ فِي النّارِ إلّا أهلَ الكُفرِ وَالجُحودِ ، وأهلَ الضَّلالِ وَالشِّركِ . ومَنِ اجتَنَبَ الكَبائِرَ مِنَ المُؤمِنينَ لَم يُسأَل عَنِ الصَّغائِرِ ؛ قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : «إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا (3) » . (4)راجع : ج 1 ص 578 (القسم الأوّل : الجنّة / الفصل الخامس عشر / خلود أهل الجنّة) .

12 / 12مَن يُخرَجُ مِنَ النّارِالكتاب«وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَامَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْاءِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْاءِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِى أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» . (5)

«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ* خَالِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَاوَ تُ وَ الْأَرْضُ إلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ» . (6)

«إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا* لِّلطَّاغِينَ مَئَابًا* لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا* لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَ لَا شَرَابًا* إلَّا حَمِيمًا وَ غَسَّاقًا* جَزَاءً وِفَاقًا* إِنَّهُمْ كَانُواْ لَا يَرْجُونَ حِسَابًا* وَ كَذَّبُواْ بِئَايَاتِنَا كِذَّابًا* وَ كُلَّ شَىْ ءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا* فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمْ إلَّا عَذَابًا» . (7)

.


1- .. الإسراء: 84.
2- .. الكافي: ج 2 ص 85 ح 5، علل الشّرائع: ص 523 ح 1، المحاسن: ج 2 ص 56 ح 1165، تفسير العيّاشي: ج 2 ص 316 ح 158، بحارالأنوار: ج 8 ص 347 ح 5.
3- .. النساء: 31.
4- .. التوحيد: ص 407 ح 6، مشكاة الأنوار: ص 565 ح 1904 كلاهما عن محمّد بن أبي عمير، بحارالأنوار: ج 8 ص 351 ح 1.
5- .. الأنعام: 128.
6- .. هود: 106 و 107.
7- .. النبأ: 21 _ 30.

ص: 587

12 / 12 كسانى كه از آتش خارج مى شوند

6007.امام عسكرى عليه السلام : الكافى _ به نقل از ابو هاشم _ : امام صادق عليه السلام فرمود: «دوزخيان از آن رو در آتش ، جاويدان اند كه در دنيا نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد در آن باشند ، تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از آن رو در بهشت ، جاويدان مى مانند كه در دنيا بر اين نيّت بودند كه اگر براى هميشه در آن بمانند ، براى هميشه خدا را فرمان برند. پس به سبب نيّت هاست كه اينان و آنان ، جاويدان مى مانند» .

امام عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت نمود: «بگو: هر كس طبق شاكله خود ، عمل مى كند» و فرمود: «يعنى طبق نيّت خود» .6008.التوحيد عن الحسن بن محمّد النّوفلي : امام كاظم عليه السلام : خداوند ، جز كافران و منكِران و گم راهان و مشركان را در آتش ، جاودانه نمى سازد و مؤمنانى كه از گناهان بزرگ دورى كنند، در باره گناهان كوچك بازخواست نمى شوند. خداى _ تبارك و تعالى _ فرموده است: «اگر از گناهان بزرگ كه از آنها نهى شده ايد ، دورى كنيد ، بدى هاى شما را از شما مى زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند در مى آوريم» .

ر . ك : ج 1 ص 579 (بخش يكم : بهشت / فصل پانزدهم / جاودانگى بهشتيان) . 12 / 12كسانى كه از آتش خارج مى شوندقرآن«و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مى آورد [و مى فرمايد:] «اى گروه جنّيان ! از آدميان ، [پيروان] فراوان يافتيد» و هواخواهان آنها از [نوع] انسان مى گويند: پروردگارا ! برخى از ما از برخى ديگر بهره بردارى كرد و به پايانى كه براى ما معيّن كردى ، رسيديم. [خدا ]مى فرمايد: «جايگاه شما آتش است . در آن ، ماندگار خواهيد بود ، مگر آنچه را خدا بخواهد» . آرى، پروردگار تو حكيم و داناست».

«امّا كسانى كه تيره بخت شده اند، در آتش ، فرياد و ناله اى دارند. تا آسمان ها و زمين برجاست ، در آن ، ماندگار خواهند بود ، مگر آنچه پروردگارت بخواهد؛ زيرا پروردگار تو ، همان كند كه مى خواهد» .

«آرى، جهنّم ، كمينگاهى بوده [و] براى سركشان، بازگشتگاهى است [كه] روزگارانى در آن ، درنگ كنند. در آن جا نه خنكى مى چشند و نه شربتى، جز آب جوشان و چركابه اى. كيفر ما ، مناسب [با جُرم آنها] است . آنان بودند كه به [روزِ] حساب ، اميد نداشتند و آيات ما را سخت تكذيب مى كردند و حال آن كه هر چيزى را بر شمرده ، [به صورت] كتابى در آورده ايم. پس بچشيد كه جز عذاب، هرگز بر شما نمى افزاييم» .

.

ص: 588

الحديث6009.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : لا يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن دَخَلَها حَتّى يَمكُثَ فيها أحقابا، وَالحُقبُ : بِضعٌ وسِتّونَ سَنَةً ، وَالسَّنَةُ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ يَوما، كُلُّ يَومٍ كَأَلفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدّونَ ، فَلا يَتَّكِلَنَّ أحَدٌ أن يَخرُجَ مِنَ النّارِ . (1)6010.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا» _ : اَلأَحقابُ ثَمانِيَةُ أحقابٍ ، وَالحُقبَةُ ثَمانونَ سَنَةً ، وَالسَّنَةُ ثَلاثُمِئَةٍ وسِتّونَ يَوما، وَاليَومُ كَألفِ سَنَةِ مِمّا تَعُدّونَ . (2)6011.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مجمع البيان عن حمران : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن هذِهِ الآيَةِ (3) ، فَقالَ : هذِهِ فِي الَّذينَ يَخرُجونَ مِنَ النّارِ . (4)6012.امام على عليه السلام ( _ در ستايش خداوند سبحان _ ) الزهد للحسين بن سعيد عن حمران : قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : إنَّهُ بَلَغنا أنَّهُ يَأتي عَلى جَهَنَّمَ

حَتّى يُصطَفَقَ (5) أبوابُها؟! فَقالَ : لا وَاللّه ِ ، إنَّهُ الخُلودُ ! قُلتُ : «خَالِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَاوَ تُ وَ الْأَرْضُ إلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ» ؟ (6) فَقالَ : هذِهِ فِي الَّذينَ يُخرَجونَ مِنَ النّارِ . (7) .


1- .. مجمع البيان: ج 10 ص 643 عن ابن عمر، بحارالأنوار: ج 8 ص 276؛ الفردوس: ج 4 ص 358 ح 7029 وفيه «بضع وثمانون» بدل «بضع وستّون» عن ابن عمر، كنز العمّال: ج 14 ص 535 ح 39543.
2- .. معاني الأخبار: ص 221 ح 1، بحارالأنوار: ج 8 ص 283 ح 7.
3- .. أي قوله تعالى : «لَّ_بِثِينَ فِيهَآ أَحْقَابًا» .
4- .. مجمع البيان: ج 10 ص 643، تفسير القمّي: ج 2 ص 402 عن حمران بن أعين عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «لا يخرجون» بدل «يخرجون».
5- .تَصطَفِقُ : أي تَضطَرِبُ (الصحاح : ج 4 ص 1508 «صفق») .
6- .. هود: 107.
7- .. الزّهد للحسين بن سعيد: ص 177 ح 268 ، تفسير العيّاشي: ج 2 ص 160 ح 68 عن حمران عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه، بحارالأنوار: ج 8 ص 346 ح 3.

ص: 589

حديث6014.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه وارد آتش گردد ، از آن خارج نخواهد شد تا آن كه چندين حُقب را در آن بماند. حُقب ، شصت و اندى سال است، و سال ، سيصد و شصت روز كه هر روزى به اندازه هزار سال از سال هايى است كه شما مى شماريد. بنا بر اين، هيچ كس نبايد دل به اين خوش كند كه از آتش خارج مى شود.6015.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام صادق عليه السلام _ در باره اين سخن خداى عز و جل : «احقابى را در آن ، درنگ كنند» _ : احقاب شامل هشت حُقبه است . حُقبه هشتاد سال است و سال ، سيصد و شصت روز كه هر روزش به اندازه هزار سال از سال هايى است كه شما حساب مى كنيد .6016.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) مجمع البيان _ به نقل از حمران _ : از امام باقر عليه السلام در باره اين آيه (1) پرسيدم . فرمود: «اين در باره كسانى است كه [سرانجام ]از آتش خارج مى شوند» .6017.الإمام الكاظم عليه السلام : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از حمران _ : به امام صادق عليه السلام گفتم : به ما [حديث]

رسيده است كه جهنّم عمرش به سر مى آيد ، به طورى كه درهايش باد مى خورد. (2)

فرمود: «نه به خدا، آن جا ابدى است!» .

گفتم : «تا آسمان ها و زمين برجايند ، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد» ؟ (3)

فرمود: «اين [آيه] ، در باره كسانى است كه [سرانجام] از آتش خارج مى شوند [و محكوم به عذاب ابدى نشده اند]». .


1- .آيه 23 از سوره نبأ.
2- .كنايه از اين كه ديگر كسى در جهنّم نمى ماند تا درهايش به روى او بسته شود ، و خالى از جمعيت خواهد شد .
3- .يعنى : پس معناى اين آيه كه حاكى از عدم جاودانگى است، چه مى شود؟

ص: 590

6018.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ( _ في قَولِهِ : {Q} «وَ كُلَّ إِنسَ_نٍ أَلْزَمْنَ_ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : يَدخُلُ النّارَ أقوامٌ مِن اُمَّتي حَتّى إذا كانوا حُمَما (1) اُدخِلُوا الجَنَّةَ ، فَيَقولُ أهلُ الجَنَّةِ : مَن هؤُلاءِ؟ فَيُقالُ : هُمُ الجَهَنَّمِيّونَ . (2)6015.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : سَيُخرَجُ ناسٌ مِنَ النّارِ قَدِ احتَرَقوا وكانوا مِثلَ الحُمَمِ ، ثُمَّ لا يَزالُ أهلُ الجَنَّةِ يَرُشّونَ عَلَيهِمُ الماءَ ، حَتّى يَنبُتُونَ نَباتَ الغُثاءِ فِي السَّيلِ . (3)6016.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمَّونَ «الجَهَنَّمِيّونَ» فِي الجَنَّةِ ، فَيَدعونَ اللّه َ أن يُحَوِّلَ عَنهُم ذلِكَ الاِسمَ ، فَيَمحُو اللّه ُ عَنهُم. (4)6017.امام كاظم عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ بَعدَما مَسَّهُم مِنها سَفْعٌ (5) ، فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمّيهِم أهلُ الجَنَّةِ الجَهَنَّمِيّينَ . (6)6018.امام باقر و امام صادق عليهماالسلام ( _ درباره اين سخن خدا: {Q} «و كارنامه هر انسانى را ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ قَوما يَخرُجونَ مِنَ النّارِ يَحتَرِقونَ فيها، إلّا داراتُ (7) وُجوهِهِم ، حَتّى

يَدخُلونَ الجَنَّةَ . (8) .


1- .الحُمَمَةُ : الفَحمَةُ ، وجَمعُها حُمَمٌ (النهاية : ج 1 ص 444 «حمم») .
2- .. مسند ابن حنبل: ج 4 ص 251 ح 12260 و ص 508 ح 13679، الزهد لابن المبارك: ص 447 ح 1267، نوادر الاُصول: ج 1 ص 300 كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج 14 ص 514 ح 39447.
3- .. مسند ابن حنبل: ج 4 ص 179 ح 11855 و ص 96 ح 11441 نحوه، مسند أبي يعلى: ج 2 ص 86 ح 1249 كلّها عن أبي سعيد الخدري، كنز العمّال: ج 14 ص 512 ح 39441.
4- .. المعجم الكبير: ج 20 ص 425 ح 1027، المعجم الأوسط: ج 5 ص 346 ح 5507 كلاهما عن المغيرة بن شعبة، كنز العمّال: ج 14 ص 513 ح 39445.
5- .. سَفَعَتهُ النّار: إذا نفحته نفحا يسيرا فغيّرت لون البَشَرَة (مجمع البحرين: ج 2 ص 851 «سفح»).
6- .. صحيح البخاري: ج 5 ص 2400 ح 6191، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 270 ح 12378 وفيه «سفع من النار» و كلاهما عن أنس، كنز العمّال: ج 14 ص 506 ح 39427.
7- .. دَارَات: جمع دَارَة وهو ما يحيط بالوجه من جوانبه (النهاية: ج 2 ص 139 «دور»).
8- .. صحيح مسلم: ج 1 ص 178 ح 319، مسند ابن حنبل: ج 5 ص 133 ح 14834 كلاهما عن جابر، كنز العمّال: ج 14 ص 503 ح 39420.

ص: 591

6019.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمانى از امّت من ، وارد آتش مى شوند و هنگامى كه زغال شدند ، آنها را به بهشت خواهند برد . اهل بهشت مى گويند: اينها كيستند؟

گفته مى شود: «اينان جهنّميان اند» .6020.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمى كه در آتشْ سوخته و چون زغال شده اند، به زودى ، از آتش خارج مى شوند . آن گاه ، اهل بهشت پيوسته بر آنان آب مى پاشند تا اين كه مانند بالا آمدن كف و خاشاك در سيلاب، [گوشت و پوست آنها ]مى رويند .6021.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى از آتش ، رهايى مى يابند و به بهشت مى آيند و در بهشت ، به آنان «جهنّميان» مى گويند. آنها از خدا مى خواهند كه نام ايشان را تغيير دهد، و خدا هم آن نام را از ايشان مى زدايد .6022.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الشّاةِ المَسمومَةِ الَّتي أكَلَ مِنها _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى پس از آن كه اندكى در آتش مى سوزند، از آن خارج مى شوند و به بهشت مى روند . بهشتيان آنها را «جهنّميان» مى نامند.6023.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى در آتش مى سوزند و تنها دور صورت آنها سالم مى ماند .

اينان [سرانجام] از آتش خارج مى شوند و به بهشت مى روند. .

ص: 592

6024.عنه صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أقواما سَيَخرُجونَ مِنَ النّارِ قَد أصابَهُم سَفْعٌ مِنَ النّارِ عُقوبَةً بِذُنوبٍ عَمِلوها ، لَيُخرِجُهُمُ اللّه ُ بِفَضلِ رَحمَتِهِ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ . (1)6019.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُعَذَّبُ ناسٌ مِن أهلِ التَّوحيدِ فِي النّارِ حَتّى يَكونوا فيها حُمَما ، ثُمَّ تُدرِكُهُمُ الرَّحمَةُ ، فَيُخرَجونَ ويُطرَحونَ عَلى أبوابِ الجَنَّةِ ، قالَ : فَتَرُشُّ عَلَيهِم أهلُ الجَنَّةِ الماءَ ، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الغُثاءُ (2) في حَمالَةِ السَّيلِ ، ثُمَّ يَدخُلونَ الجَنَّةَ . (3)6020.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا فَرَغَ اللّه ُ مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، وأرادَ أن يُخرِجَ بِرَحمَتِهِ مَن أرادَ مِن أهلِ النّارِ ، أمَرَ المَلائِكَةَ أن يُخرِجوا مِنَ النّارِ مَن كانَ لا يُشرِكُ بِاللّه ِ شَيئا مِمَّن أرادَ اللّه ُ تَعالى أن يَرحَمَهُ ، مِمَّن يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، فَيَعرِفونَهُم فِي النّارِ ، يَعرِفونَهُم بِأَثَرِ السُّجودِ _ تَأكُلُ النّارُ مِنِ ابنِ آدَمَ إلّا أثَرَ السُّجودِ ؛ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَى النّارِ أن تَأكُلَ أثَرَ السُّجودِ _ فَيُخرَجونَ مِنَ النّارِ وقَدِ امتَحَشوا (4) ، فَيُصَبُّ عَلَيهِمُ ماءُ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ مِنهُ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ فِي حَميلِ السَّيلِ .

ثُمَّ يَفرُغُ اللّه ُ تَعالى مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، ويَبقى رَجُلٌ مُقبِلٌ بِوَجهِهِ عَلَى النّارِ ،

وهُوَ آخِرُ أهلِ الجَنَّةِ دُخولاً الجَنَّةَ ، فَيَقولُ : أي رَبِّ ! اِصرِف وَجهي عَنِ النّارِ ، فَإِنَّهُ قَد قَشَبَني (5) ريحُها ، وأحرَقَني ذُكاؤُها. (6) فَيَدعُو اللّه َ ما شاءَ اللّه ُ أن يَدَعوهُ .

ثُمَّ يَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ و تَعالى : هَل عَسَيتَ إن فَعَلتُ ذلِكَ بِكَ أن تَسَأَلَ غَيرَهُ؟ فَيَقولُ : لا أسأَلُكَ غَيرَهُ ! ويُعطي رَبَّهُ مِن عُهودٍ ومَواثيقَ ما شاءَ اللّه ُ . فَيَصرِفُ اللّه ُ وَجهَهُ عَنِ النّارِ . (7) .


1- .. مسند ابن حنبل: ج 4 ص 325 ح 12662 و ص 268 ح 12364، صحيح البخاري: ج 6 ص 2712 ح 7012 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس، كنز العمّال: ج 14 ص 506 ح 39426.
2- .. الغُثَاء: ما يجيء فوق السيل ممّا يحمله من الزيد والوسخ، ويريد: ما احتمله السيل من البزورات (النهاية: ج 3 ص 343 «غثا»).
3- .. سنن الترمذي: ج 4 ص 713 ح 2597، مسند ابن حنبل: ج 5 ص 202 ح 15200 وفيه «جميعا فيها» بدل «فيها حمما» و ج 4 ص 154 ح 11732 نحوه وكلّها عن جابر، كنز العمّال: ج 14 ص 505 ح 39425.
4- .اِمتَحَشوا : أي احتَرَقوا (النهاية : ج 4 ص 302 «محش») .
5- .قَشَبَني : أي سَمّني (النهاية : ج 4 ص 64 «قشب») .
6- .. الذّكاء: شِدّة وهج النار واشتعالها (مجمع البحرين: ج 1 ص 642 «ذكا»).
7- .. صحيح مسلم: ج 1 ص 165 ح 299، مسند ابن حنبل: ج 3 ص 148 ح 7932 وليس فيه «ثمّ يفرغ اللّه تعالى من القضاء بين العباد»، السنن الكبرى: ج 10 ص 72 ح 19894 نحوه وكلّها عن أبي هريرة، الدّر المنثور: ج 8 ص 351.

ص: 593

6021.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى، پس از آن كه به كيفر گناهانشان ، اندكى در آتش مى سوزند، از آن خارج خواهند شد . خداوند به بركت رحمت خود ، آنها را بيرون مى آورد و وارد بهشت مى شوند.6022.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره گوسفند مسمومى كه از آن خورد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمانى از اهل يكتاپرستى ، چنان در آتش ، عذاب مى شوند كه به صورت زغال در مى آيند . سپس رحمت[_ِ خداوند] ، آنان را در مى يابد و از آتش بيرون آورده و جلو درهاى بهشت افكنده مى شوند.

پس، بهشتيان بر آنها آب مى پاشند و بر اثر آن ، [گوشت و پوست آنها ]مى رويند ، همچنان كه تخم هاى موجود در خس و خاشاكِ سيلاب مى رويند . سپس وارد بهشت خواهند شد .6023.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر گاه خداوند از داورى ميان بندگان فارغ شود و بخواهد به رحمت و لطف خويش ، هر كه را خواست ، از آتش بيرون آورَد، به فرشتگان دستور مى دهد تا كسانى را كه به خدا هيچ شرك نورزيده اند و خداى متعال مى خواهد كه بر آنان رحمت آورد ، از آتش بيرون آورند ؛ يعنى كسانى را كه مى گويند: «خدايى جز خداى يكتا نيست» . اينان را در آتش مى شناسند ؛ از اثر سجده هايشان ، آنان را مى شناسند . آتش همه جاى بدن آدمى را مى خورد ، مگر ردّ سجده را ؛ چرا كه خدا بر آتش حرام و قدغن كرده است كه ردّ سجده را بسوزاند.

آرى، اين گونه كسان در حالى كه كاملاً سوخته اند ، از آتش بيرون آورده مى شوند و بر آنان آب زندگانى مى ريزند كه بر اثر آن مى رويند ، چنان كه دانه در خس و خاشاك سيل مى رويد.

آن گاه ، خداوند بزرگ ، داورى در باره بندگان را به پايان مى برد و تنها يك مرد

مى ماند كه روى به سوى آتش دارد، و او آخرين بهشتى اى است كه وارد بهشت مى شود. مى گويد : پروردگارا ! صورتم را از آتش بگردان كه بادِ آن ، بيچاره ام ساخت و سوزش آن مرا سوزاند .

او تا مدّتى طولانى ، خدا را مى خواند. خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «اگر اين كار را با تو بكنم ، ممكن است باز خواهش ديگرى كنى». او مى گويد: خواهشى ديگر ، از تو نخواهم كرد .

و به پروردگارش عهدها و پيمان ها مى دهد [كه خواهش ديگرى نكند] و خدا صورتش را از آتش بر مى گرداند. .

ص: 594

6024.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ بَشيرا ! لا يُعَذِّبُ اللّه ُ بِالنّارِ مُوَحِّدا أبَدا ، وإنَّ أهلَ التَّوحيدِ لَيَشفَعونَ فَيُشَفَّعونَ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ ، أمَرَ اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِقَومٍ ساءَت أعمالُهُم في دارِ الدُّنيا إلَى النَّارِ ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! كَيفَ تُدخِلُنَا النّارَ وقَد كُنّا نُوَحِّدُكَ في دارِ الدُّنيا؟ وكَيفَ تُحرِقُ بِالنّارِ ألسِنَتَنا وقَد نَطَقَت بِتَوحيدِكَ في دارِ الدُّنيا؟ وكَيفَ تُحرِقُ قُلوبَنا وقَد عَقَدَت عَلى أن لا إلهَ إلّا أنتَ؟ أم كَيفَ تُحرِقُ وُجوهَنا وقَد عَفَّرناها لَكَ فِي التُّرابِ؟ أم كَيفَ تُحرِقُ أيدِيَنا وقَد رَفَعناها بِالدُّعاءِ إلَيكَ؟!

فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : عِبادي ! ساءَت أعمالُكُم في دارِ الدُّنيا ، فَجَزاؤُكُم نارُ جَهَنَّمَ .

فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ! عَفوُكَ أعظَمُ أم خَطيئَتُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل عَفوي . فَيَقولونَ : رَحمَتُكَ أوسَعُ أم ذُنوبُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل رَحمَتي . فَيَقولونَ : إقرارُنا بِتَوحيدِكَ أعظَمُ أم ذُنوبُنا؟ فَيَقولُ عز و جل : بَل إقرارُكُم بِتَوحيدي أعظَمُ . فَيَقولونَ : يا رَبَّنا فَليَسَعنا عَفوُكَ

ورَحمَتُكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ .

فَيَقولُ اللّه ُ جَلَّ جَلالُهُ : مَلائِكَتي وعِزَّتي وجَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِنَ المُقِرّينَ بِتَوحيدي وأن لا إلهَ غَيري ، وحَقٌّ عَلَىَّ أن لا أُصلِيَ بِالنّارِ أهلَ تَوحيدِي . أدخِلوا عِبادِيَ الجَنَّةَ . (1) .


1- .. التوحيد: ص 29 ح 31، الأمالي للصدوق: ص 372 ح 469 كلاهما عن ابن عبّاس، روضة الواعظين: ص 51، بحارالأنوار: ج 3 ص 1 ح 1.

ص: 595

6152.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : سوگند به آن كه مرا به حق ، بشارت دهنده فرستاد، خداوند ، هيچ يكتاپرستى را هرگز [يا: براى هميشه و تا ابد] با آتش ، عذاب نمى كند . يكتاپرستان شفاعت مى كنند و شفاعتشان پذيرفته مى شود.

چون روز رستاخيز شود ، خداوند _ تبارك و تعالى _ دستور مى دهد گروهى را كه در دنيا كردارهايشان بد بوده است ، به آتش ببرند. آنان مى گويند : پروردگارا ! چگونه ما را به آتش مى برى ، حال آن كه ما در دنيا تو را يكتا مى دانستيم؟ و چگونه زبان هاى ما را با آتش مى سوزانى ، در حالى كه در دنيا از يكتايىِ تو سخن گفته اند؟ و چگونه دل هاى ما را مى سوزانى ، حال آن كه به اين كه خدايى جز تو نيست ، ايمان داشته اند؟ يا چگونه چهره هاى ما را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را براى تو بر خاك مى نهاديم؟ يا چگونه دست هايمان را مى سوزانى ، در حالى كه آنها را به دعا ، به سوى تو بر مى داشتيم؟

پس خداوند عز و جل مى فرمايد: «بندگان من! كردارهاى شما در دنيا بد بود و سزاى شما آتش جهنّم است».

مى گويند : پروردگارا ! بخشايش تو بزرگ تر است يا خطاى ما؟

خداى _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «البتّه كه بخشايش من» .

مى گويند : رحمت تو پهناورتر است يا گناهان ما؟

خداوند عز و جل مى فرمايد: «البتّه كه رحمت من» .

مى گويند : اقرار ما به يكتايىِ تو ، بزرگ تر است يا گناهانمان؟

خداى متعال مى فرمايد: «البتّه كه اقرار شما به يكتايىِ من» .

مى گويند : پروردگارا ! پس بخشايش و رحمت تو كه همه چيز را در بر گرفته است ، بايد ما را نيز در بر بگيرد .

خداوند عز و جل مى فرمايد: «فرشتگان من! به عزّت و جلالم سوگند ، هيچ مخلوقى نيافريدم كه نزد من ، محبوب تر از كسانى باشد كه به يكتايىِ من و اين كه خدايى جز من نيست ، اقرار داشته باشند، و بر من است كه اهل توحيدم را به آتش نبرم . اى بندگان من! به بهشت وارد شويد» . .

ص: 596

6151.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ رَجُلَينِ مِمَّن دَخَلَ النّارَ اشتَدَّ صِياحُهُما ، فَقالَ الرَّبُّ عز و جل : أخرِجوهُما ، فَلَمّا اُخرِجا قالَ لَهُما : لِأَيِ شَيءٍ اشتَدَّ صِياحُكُما ، قالا : فَعَلنا ذلِكَ لِتَرحَمَنا . قالَ : إنَّ رَحمَتي لَكُما أن تَنطَلِقا فَتُلِقيا أنفُسَكُما حَيثُ كُنتُما مِنَ النّارِ! فَيَنطَلِقانِ فَيُلقي أحَدُهُما نَفسَهُ ، فَيَجعَلُها عَلَيهِ بَردا وسَلاما . ويَقومُ الآخَرُ فَلا يُلقي نَفسَهُ ، فَيَقولُ لَهُ الرَّبُّ عز و جل : ما مَنَعَكَ أن تُلقِيَ نَفسَكَ كَما ألقى صاحِبُكَ؟ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! إنّي لَأَرجو ألّا تُعيدَني فيها بَعدَما أخرَجتَني . فَيَقولُ لَهُ الرَّبُّ : لَكَ رَجاؤُكَ . فَيَدخُلانِ جَميعا الجَنَّةَ بِرَحمَةِ اللّه ِ . (1)6150.صحيح مسلم عن أبي هريرة : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وسَكَنَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، مَكَثَ عَبدٌ فِي النّارِ سَبعينَ خَريفا _ وَالخَريفُ سَبعونَ سَنَةً _ ثُمَّ إنَّهُ يَسأَلُ اللّه َ عز و جل ويُناديهِ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ لَمّا رَحِمتَنى . فَيُوحِى اللّه ُ _ جَلَّ جَلالُهُ _ إلى جَبرَئيلَ عليه السلام : اِهبِط إلى عَبدي فَأَخرِجهُ . فَيَقولُ جَبرَئيلُ : وكَيفَ لي بِالهُبوطِ فِي النّارِ ؟ فَيَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : إنّي قَد أمَرتُها أن تَكونَ عَلَيكَ بَردا وسَلاما . قالَ : فَيَقولُ : يا رَبِّ ! فَما عِلمي بِمَوضِعِهِ؟ فَيَقولُ : إنَّهُ في جُبٍّ مِن سِجّينٍ .

فَيَهبِطُ جَبرَئيلُ عليه السلام إلَى النّارِ فَيَجِدُهُ مَعقولاً عَلى وَجهِهِ ، فَيُخرِجُهُ ، فَيَقِف بَينَ يَدَىِ

اللّه ِ عز و جل ، فَيَقولُ اللّه ُ تَعالى : يا عَبدي ! كَم لَبِثتَ فِي النّارِ تُناشِدُني؟ فَيَقولُ : يا رَبِّ ! ما اُحصيهِ . فَيَقولُ اللّه ُ عز و جل لَهُ : أما وعِزَّتي وجَلالي ، لَولا ما سَأَلتَني بِحَقِّهِم عِندي لَأَطَلتُ هَوانَكَ فِي النّارِ ، ولكِنَّهُ حَتمٌ عَلى نَفسي أن لا يَسأَلَني عَبدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ إلّا غَفَرتُهُ لَهُ ما كانَ بَيني وبَينَهُ ، وقَد غَفَرتُ لَكَ اليَومَ . ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِ إلَى الجَنَّةِ . (2) .


1- .. سنن الترمذي: ج 4 ص 714 ح 2599، الزهد لابن المبارك (الملحقات): ص 123 ح 410، حسن الظن باللّه لابن أبي الدنيا: ص 57 ح 59 كلّها عن أبي هريرة، كنز العمّال: ج 14 ص 666 ح 39796.
2- .. الأمالي للمفيد: ص 218 ح 6 عن جابر عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار: ج 27 ص 312 ح 5.

ص: 597

6149.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دو مرد از آنان كه به آتش مى روند ، فريادى سخت بر مى آورند. پروردگار عز و جلمى فرمايد: «آن دو را بيرون آوريد» . چون بيرون آورده مى شوند، به آنها مى فرمايد: «براى چه چنين فريادى سخت بر آورديد؟» .

مى گويند : چنين كرديم تا بر ما رحم آورى.

خداوند مى فرمايد: «رحمِ من به شما ، اين است كه برويد و خود را در هر جاى آتش كه بوديد ، بيندازيد» .

آن دو مى روند و يكى از آنها خود را مى اندازد و خداوند ، آن مكان را بر او سرد و بى گزند مى سازد ؛ ولى ديگرى مى ايستد و خود را نمى اندازد. خداوند عز و جلبه او مى فرمايد: «چرا تو، مانند دوستت ، خود را نيفكندى؟» .

مى گويد : پروردگارا ! اميدم اين بود كه بعد از بيرون آوردنم، ديگر مرا به آن باز نگردانى. خداوند به او مى فرمايد: «اميدت برآورده شد» . پس هر دو، به لطف و رحمت خدا، وارد بهشت مى شوند .6148.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چون روز رستاخيز شود و بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ جاى گيرند، بنده اى تا هفتاد پاييز _ كه هر پاييز ، هفتاد سال است _ ، در آتش مى ماند . سپس ، از خداى عز و جلدرخواست مى كند و او را مى خواند و مى گويد: پروردگارا ! به حقّ محمّد و خاندانش ، از تو مى خواهم تا بر من رحم آورى.

خداوند عز و جل به جبرئيل عليه السلام وحى مى كند كه: «به سوى بنده ام فرود بيا و او را [از آتش] بيرون آور» .

جبرئيل عليه السلام مى گويد: چگونه من به ميان آتش روم؟

خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «من به آتش فرمان داده ام كه براى تو ، سرد و بى گزند شود» .

جبرئيل عليه السلام مى گويد: پروردگارا ! جاى او را نمى دانم.

خداوند مى فرمايد: «او درون چاهى است در سجّين» .

جبرئيل عليه السلام به سوى آتش فرود مى آيد و او را به رو افكنده ، مى يابد. پس،

بيرونش مى آورد و او در برابر خداوند عز و جل مى ايستد. خداى متعال به او مى فرمايد: «اى بنده من! چه مدّت است كه در آتش ، مرا سوگند مى دهى؟» .

مى گويد: پروردگارا ! حسابش را ندارم.

خداى عز و جل مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه اگر به حقّ آنان ، از من درخواست نمى كردى ، بى گمان ، خوارىِ تو را در آتش به درازا مى كشاندم ؛ ولى بر خويش لازم ساخته ام كه هر بنده اى به حقّ محمّد و خاندانش از من درخواستى كند ، گناهانى را كه ميان من و او بوده است ، بر وى ببخشايم . امروز نيز تو را بخشيدم» .

سپس امر مى شود كه او را به بهشت ببرند . .

ص: 598

6147.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَيَخرُجَنَّ قَومٌ مِن اُمَّتي مِنَ النّارِ بِشَفاعَتي ، يُسَمَّونَ : «جَهَنَّمِيّونَ» . (1)6146.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ قَومٌ مِنَ النّارِ بِشَفاعَةِ مُحَمَّدٍ فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، يُسَمَّونَ الجَهَنَّمِييّنَ . (2)6145.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يُحمَلُ النّاسُ عَلَى الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ ، فَتُقادِعُ (3) بِهِم جَنبَةُ الصِّراطِ تَقادُعَ الفِراشِ فِي النّارِ ، فَيُنجِي اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ ، ثُمَّ يُؤذَنُ لِلمَلائِكَةِ وَالنَّبِيّينَ وَالشُّهَداءِ أن يَشفَعوا ؛ فَيَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ ، ويَشفَعونَ ويُخرِجونَ مَن كانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِن إيمانٍ . (4)6149.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : ما مِن مُؤمِنٍ دَعا لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ إلّا رَدَّ اللّه ُ عز و جل عَلَيهِ مِثلَ الَّذي دَعا لَهُم بِهِ مِن كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ مَضى مِن أوَّلِ الدَّهرِ أو هُوَ آتٍ إلى يَومِ القِيامَةِ . إنَّ العَبدَ لَيُؤمَرُ بِهِ إلَى النّارِ يَومَ القِيامَةِ فَيُسحَبُ ، فَيَقولُ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ : يا رَبِّ ! هذَا الَّذي

كانَ يَدعو لَنا ، فَشَفِّعنا فيهِ . فَيُشَفِّعُهُمُ اللّه ُ عز و جل فيهِ ، فَيَنجو. (5) .


1- .. سنن الترمذي: ج 4 ص 715 ح 2600، سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1443 ح 4315، صحيح البخاري: ج 5 ص 2401 ح 6198، سنن أبي داود : ج 4 ص 236 ح 4740 كلاهما نحوه، مسند ابن حنبل: ج 7 ص 209 ح 19918 وليس فيه «من اُمّتي» وكلّها عن عمران بن حصين، كنز العمّال: ج 14 ص 401 ح 39068.
2- .. صحيح البخاري : ج 5 ص 2401 ح 6198 ، سنن أبي داود : ج 4 ص 236 ح 4740 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 209 ح 19918 ، سنن الترمذي : ج 4 ص 715 ح 2600 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1443 ح 4315 كلاهما نحوه وكلّها عن عمران بن حصين، كنز العمّال : ج 14 ص 506 ح 39428 .
3- .. أي فتسقطهم فيها بعضهم فوق بعض (النهاية: ج 4 ص 24 «قدع»).
4- .. مسند ابن حنبل: ج 7 ص 319 ح 20462، المعجم الصغير: ج 2 ص 57، المصنّف لابن أبي شيبة: ج 8 ص 104 ح 77 وفيهما «جنبتا» بدل «جنبة»، التاريخ الكبير: ج 8 كتاب الكنى ص 37 الرقم 328 نحوه وكلّها عن أبي بكرة، كنز العمّال: ج 14 ص 387 ح 39037.
5- .. الكافي: ج 2 ص 508 ح 5 عن حسين بن علوان عن الإمام الصادق، ثواب الأعمال: ص 194 ح 4 عن محمد بن حمّاد الحارثى عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للطوسي: ص 481 ح 1051 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الأمالي للصدوق: ص 541 ح 724 عن الحسين بن علوان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وكلا هما نحوه، عدّة الداعي: ص 171 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار: ج 93 ص 385 ح 10.

ص: 599

6148.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به راستى ، گروهى از امّتم با شفاعت من ، از آتش خارج مى شوند كه به آنان «جهنّميان» مى گويند.6147.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : گروهى با شفاعت محمّد از آتش بيرون مى آيند و به بهشت مى روند . اينان را «جهنّميان» مى خوانند .6146.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در روز قيامت، مردم را از صراط مى گذرانند و آنان مانند پروانه هايى كه در آتش فرو مى ريزند، از لبه صراط به دوزخ فرو مى افتند ؛ ولى خداوند _ تبارك و تعالى _ كسانى را كه خود بخواهد ، به رحمت خويش نجات مى دهد.

سپس به فرشتگان و پيامبران و شهيدان اجازه مى دهد كه شفاعت كنند و آنها شفاعت مى كنند و [گروهى ديگر را ]بيرون مى آورند . باز شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند، و باز شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند، و كسى را كه در دلش به اندازه ذرّه اى ايمان باشد ، شفاعت مى كنند و بيرون مى آورند .6145.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ مؤمنى نيست كه براى مردان و زنان مؤمن دعا كند ، مگر آن كه خداوند عز و جل همانند آنچه براى آنها دعا كرده است، از جانب هر مرد و زن مؤمنى كه از آغاز روزگار بوده يا تا روز قيامت خواهد آمد، به او بر مى گرداند.

در روز قيامت ، دستور مى رسد كه بنده را به آتش برند و حسابرسى شود؛ امّا مردان و زنان مؤمن مى گويند: «پروردگارا ! اين همان كسى است كه براى ما دعا

مى كرد . پس شفاعت ما را در حقّ او بپذير» و خداوند عز و جل هم شفاعتشان را در باره او مى پذيرد و آن بنده نجات مى يابد. .

ص: 600

6144.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ الرَّجُلُ مِن أهلِ الجَنَّةِ يَومَ القِيامَةِ : أي رَبِّ ! عَبدُكَ فُلانٌ سَقاني شَربَةً مِن ماءٍ فِي الدُّنيا ، فَشَفِّعني فيهِ . فَيَقولُ : اذهَب فَأَخرِجهُ مِنَ النّارِ . فَيَذهَبُ فَيَتَجَسَّسُ فِي النّارِ حَتّى يُخرِجَهُ مِنها. (1)6143.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِنَ الإيمانِ . (2)6142.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، وكانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ ذَرَّةً مِن إيمانٍ . (3)6141.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، وفي قَلبِهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِنَ الإيمانِ . أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» ، أو ذَكَرَني أو خافَني في مَقامٍ . (4)6140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عز و جل : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن كانَ في قَلبِهِ مِقدارُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ إيمانا. ثُمَّ يَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي! لا أجعَلُ مَن آمَنَ بي ساعَةً مِن لَيلٍ أو نَهارٍ مَعَ مَن لَم يُؤمِن بي. (5)6139.امام رضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ يَقولُ اللّه ُ : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ

حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِن إيمانٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرَجونَ قَدِ امتَحَشوا وعادوا حُمَما، فَيُلقَونَ في نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في حَميلِ السَّيلِ ... ألَم تَرَوا أنَّها تَخرُجُ صَفراءَ مُلتَوِيَةً ؟! (6) .


1- .. مجمع البيان: ج 10 ص 592 عن الحسن، بحارالأنوار: ج 8 ص 33.
2- .. سنن الترمذي: ج 4 ص 714 ح 2598 عن أبي سعيد الخدري.
3- .. حلية الأولياء: ج 2 ص 262 عن أبي سعيد الخدري وراجع المستدرك على الصحيحين: ج 4 ص 629 ح 8738 .
4- .. المستدرك على الصحيحين: ج 1 ص 141 ح 234 عن أنس.
5- .. إرشاد القلوب: ص 107، المعجم الصغير: ج 2 ص 41 عن أنس وفيه «مثقال» بدل «مقدار».
6- .. صحيح البخاري : ج 5 ص 2400 ح 6192 و ج 1 ص 16 ح 22 وليس فيه «وعادوا حُمَما» ، صحيح مسلم : ج 1 ص 172 ح 304 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 112 ح 11533 كلّها عن أبي سعيد الخدري، كنز العمّال : ج 14 ص 505 ح 39424 .

ص: 601

6144.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مرد بهشتى، در روز قيامت مى گويد: پروردگارا ! فلان بنده ات در دنيا جرعه اى آب به من نوشاند . پس شفاعت مرا در باره اش بپذير.

خداوند مى فرمايد: «برو و او را از آتش بيرون آور».

او مى رود و در آتش جستجو مى كند تا اين كه آن بنده را از آن جا بيرون مى آورد .6143.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن كه در دلش به اندازه ذرّه اى ايمان باشد، از آتش خارج مى شود.6142.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه بگويد: «خدايى جز خداى يكتا نيست» و در دلش به وزن ذرّه اى ايمان وجود داشته باشد، [سرانجام] از آتش خارج مى شود.6141.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل مى فرمايد: «هر كس را كه "لا إله إلّا اللّه" گفته و به اندازه ذرّه اى ايمان در دل او بوده است ، از آتش بيرون آوريد. هر كس را كه "لا إله إلّا اللّه" گفته يا مرا ياد كرده يا در جايى از من ترسيده [و گناه نكرده ]است ، از آتش بيرون آوريد».6140.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى عز و جل مى فرمايد: «هر كه را به اندازه دانه خردلى ايمان در دل اوست، از آتش بيرون آوريد» . سپس مى فرمايد: «به عزّت و جلالم سوگند ، كسى را كه يك ساعت از شب يا روزى را به من ايمان آورده است ، با كسى كه [هرگز ]به من ايمان نياورده است ، [در يك جايگاه] قرار نمى دهم».6139.الإمام الرضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به آتش، خداوند مى فرمايد: «كسى را كه در دلش به وزن دانه خردلى ايمان هست ، بيرون آوريد».

پس [برخى] در حالى كه سوخته اند و تبديل به زغال شده اند، بيرون آورده مى شوند و آنها را در «نهر زندگانى» مى افكنند كه بر اثر آن ، همان گونه خواهند روييد كه تخم هاى موجود در خس و خاشاكِ سيلاب مى رويند... . آيا نديده ايد كه اين تخم ها [چه سان] زرد و در هم پيچيده مى رويند ؟ .

ص: 602

6138.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَوَّلُ النّاسِ تَنشَقُّ الأَرضُ عَن جُمجُمَتي يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، واُعطى لِواءَ الحَمدِ ولا فَخرَ ، وأنَا سَيِّدُ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، وأنَا أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ يَومَ القِيامَةِ ولا فَخرَ ، وآتي بابَ الجَنَّةِ فَآخُذُ بِحَلقَتِها فَيَقولونَ : مَن هذا؟ فَأَقولُ : أنَا مُحَمَّدٌ ، فَيُفَتِّحونَ لي ، فَأَدخُلُ فَأَجِدُ الجَبّارَ مُستَقبِلي ، فَأَسجُدُ لَهُ فَيَقولُ : ارفَعُ رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ ، وتَكَلَّم يُسمَع مِنكَ ، وقُلْ يُقبَل مِنكَ ، وَاشفَعْ تُشَفَّع .

فَأَرفَعُ رَأسي، فَأقولُ : اُمَّتي اُمَّتي ، يا رَبِّ!

فَيَقولُ : اِذهَبْ إلى اُمَّتِكَ ، فَمَن وَجَدتَ في قَلبِهِ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن شَعيرٍ مِنَ الإيمانِ فَأَدخِلهُ الجَنَّةَ . فَأَذهَبُ فَمَن وَجَدتُ في قَلبِهِ مِثقالَ ذلِكَ أدخَلتُهُمُ الجَنَّةَ ، فَأَجِدُ الجَبّارُ مُستَقبِلي ، فَأَسجُدُ لَهُ ، فَيَقولُ : ارفَع رَأسَكَ يا مُحَمَّدُ ، وتَكَلَّم يُسمَع مِنكَ ، وقُلْ يُقبَل مِنكَ ، وَاشفَعْ تُشَفَّع .

فَأَرفَعُ رَأسي ، فَأَقولُ : اُمَّتي اُمَّتي ، يا رَبِّ!

فَيَقولُ : اذهَب إلى اُمَّتِكَ ، فَمَن وَجَدتَ في قَلبِهِ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ مِنَ الإِيمانِ فَأَدخِلهُ الجَنَّةَ . فَأَذهَبُ فَمَن وَجَدتُ في قَلبِهِ مِثقالَ ذلِكَ أدخَلتُهُمُ الجَنَّةَ .

وفُرِغَ مِن حِسابِ النّاسِ ، واُدخِلَ مَن بَقِيَ مِن اُمَّتي فِي النّارِ مَعَ أهلِ النّارِ ، فَيَقولُ أهلُ النّارِ : ما أغنى عَنكُم أنَّكُم كُنتُم تَعبُدونَ اللّه َ ولا تُشرِكونَ بِهِ شَيئا؟!

فَيَقولُ الجَبّارُ : فَبِعِزَّتي لَاُعتِقَنَّهُم مِنَ النّارِ! فَيَرسِلُ إلَيهِم ، فَيُخرَجونَ مِنَ النّارِ وقَدِ امتَحَشوا، فَيُدخَلونَ في نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ فيهِ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في غُثاءِ السَّيلِ ، ويُكتَبُ بَينَ أعيُنِهِم : «هؤُلاءِ عُتَقاءُ اللّه ِ» ، فَيُذهَبُ بِهِم فَيَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيَقولُ لَهُم أهلُ الجَنَّةِ : هؤُلاءِ الجَهَنَّمِيّونَ ، فَيَقولُ الجَبّارُ : بَل هؤُلاءِ عُتَقاءُ الجَبّارِ . (1) .


1- .. سنن الدارمي: ج 1 ص 31 ح 52 عن أنس، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 289 ح 12471 عن عمرو بن أنس، كنز العمّال: ج 14 ص 404 ح 39089.

ص: 603

6137.امام رضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فخرفروشى نباشد ؛ من نخستين كسى هستم كه در روز قيامت ، سر از خاك بيرون مى آورم و درفش ستايش (پرچم حمد) ، به دست من داده مى شود . فخرفروشى نباشد ؛ در روز رستاخيز ، من مهتر مردمان هستم .

فخرفروشى نباشد ؛ در روز رستاخيز ، من نخستين كسى هستم كه وارد بهشت مى شود، و بر دَرِ بهشت مى آيم و حلقه اش را مى گيرم . مى گويند: اين كيست؟ مى گويم: منم، محمّد. پس در را برايم مى گشايند . من داخل مى شوم و پادشاه عالم را فراپيش خود مى بينم . برايش به خاك مى افتم. مى فرمايد: «سرت را بر دار _ اى محمّد _ و سخن بگو ، كه از تو شنيده مى شود . بگو ، كه از تو پذيرفته مى آيد . شفاعت كن كه شفاعتت قبول مى گردد» .

من سرم را بر مى دارم و مى گويم: پروردگارا ! امّتم، امّتم [را نجات بده] !

او مى فرمايد: «به ميان امّتت برو و هر كس را كه در دلش به وزن دانه اى جو ايمان يافتى، به بهشت ببر» و من مى روم و كسانى را كه در دلشان به آن اندازه ايمان بيابم ، به بهشت مى برم . باز پادشاه عالم را فراپيش خود مى يابم و برايش به خاك مى افتم . او مى فرمايد: «سرت را بر دار _ اى محمّد _ و سخن بگو ، كه از تو شنيده مى شود . بگو ، كه از تو پذيرفته مى آيد . شفاعت كن كه شفاعتت قبول مى گردد» .

من سرم را بر مى دارم و باز مى گويم: خداوندا ! امّتم، امّتم [را نجات بده] !

او مى فرمايد: «به سوى امّتت برو و هر كس را كه در دلش به وزن دانه خردلى ايمان يافتى، به بهشت ببر» و من مى روم و كسانى را كه آن اندازه [ايمان] در دلشان بيابم ، داخل بهشت مى كنم .

[سرانجام ،] حسابرسى مردمان به پايان مى رسد و باقى مانده امّتم را همراه دوزخيان ، داخل آتش مى كنم . دوزخيان [با طعنه ، به آنان] مى گويند: خداپرستىِ

شما و شرك نورزيدنتان به او ، براى شما سودى نداشت !

پس پادشاه عالم مى فرمايد: «به عزّتم سوگند كه آنان را [نيز] از آتش آزاد مى كنم!» و به سوى آنان مى فرستد و همه آنان ، در حالى كه سوخته اند ، از آتش بيرون مى آيند و به درون نهر زندگانى مى روند و در آن، مانند بذر و دانه هايى كه در ميان خس و خاشاك سيلاب مى رويد، مى رويند و بر پيشانىِ آنها نوشته مى شود: «اينان آزادشدگان خدايند» . آن گاه ، ايشان را مى برند و وارد بهشت مى شوند. بهشتيان مى گويند: اينان جهنّميان اند.

پادشاه عالم مى فرمايد: «نه، اينان آزادشدگانِ پادشاه عالم اند» . .

ص: 604

6136.امام صادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله _ في قَولِهِ تَعالى : «رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (1) _ : إذا اُخرِجَ أهلُ التَّوحيدِ مِنَ النّارِ واُدخِلُوا الجَنَّةَ ، وَدَّ الَّذينَ كَفَروا لَو كانوا مُسلِمينَ . (2)6138.الإمام الصادق عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ أصحابَ الكَبائِرِ مِن مُوَحِّدِي الاُمَمِ كُلِّهِمِ الَّذينَ ماتوا عَلى كَبائِرِهِم غَيرَ نادِمينَ ولا تائِبينَ ، مَن دَخَلَ النّارَ مِنهُم فِي البابِ الأَوَّلِ مِن جَهَنَّمَ ل_'c7 تَزرَقُّ أعيُنُهُم ، ولا تَسوَدُّ وُجوهُهُم ، ولا يُقَرَّنونَ ، ولا يُغَلّونَ بِالسَّلاسِلِ ، ولا يُجَرَّعونَ الحَميمَ ، ولا يُلبَسونَ القَطِرانَ ، حَرَّمَ اللّه ُ أجسادَهُم عَلَى الخُلودِ مِن أجلِ التَّوحيدِ ، وصُوَرَهُم عَلَى النّارِ مِن أجلِ السُّجودِ . (3)6137.الإمام الرضا عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «ل_'c7 إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ مِنَ الخَيرِ ما يَزِنُ شَعيرَةً ، ثُمَّ يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ مِنَ الخَيرِ ما يَزِنُ بُرَّةً (4) ، ثُمَّ يَخرُجُ مِنَ النّارِ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ» وكانَ في قَلبِهِ ما يَزِنُ مِنَ الخَيرِ ذَرَّةً . (5) .


1- .. الحِجر: 2.
2- .. سنن الترمذي: ج 5 ص 24 ح 2638 عن أبي هريرة.
3- .. تاريخ بغداد: ج 6 ص 156 الرقم 3199 عن محمّد بن حِمْيَر عن الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام ، كنز العمّال: ج 3 ص 832 ح 8887.
4- .. البُرّ: القَمْح (مجمع البحرين: ج 1 ص 139 «البرُّ»).
5- .. صحيح البخاري: ج 6 ص 2696 ح 6975، صحيح مسلم: ج 1 ص 182 ح 325، سنن الترمذي: ج 4 ص 711 ح 2593 وفيه «أخرجوا» بدل «يخرج»، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 233 ح 12154 كلّها عن أنس، كنز العمّال: ج 14 ص 397 ح 39053.

ص: 605

6136.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در باره اين سخن خداى متعال : «چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند» _ : زمانى كه اهل توحيد از آتش بيرون آورده و به بهشت برده شوند ، كافران آرزو خواهند كرد كه كاش مسلمان بودند .6135.الطرائف ( _ به نقل از محمّد بن على مكّى، با اِسناد خود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از هر امّتى ، يكتاپرستانى كه مرتكب گناهان بزرگ شده باشند و بدون آن كه از آن گناهان پشيمان شوند و توبه كنند ، مرده باشند ، كسانى از آنها كه از درِ اوّل جهنّم وارد آتش شده اند، نه چشمانشان سفيد مى شود و نه چهره هايشان سياه، نه به غل و زنجير بسته مى شوند و نه جوشاب در حلقشان ريخته مى شود و نه قَطران بر آنان پوشانده مى گردد. به خاطر يكتاپرستى شان، خداوند جاودانگى [در آتش] را بر بدن هاى آنها حرام گردانيده و به خاطر سجده كردنشان [براى خدا] ، چهره هاى آنان را بر آتش ، حرام ساخته است.6134.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن يك دانه جو خوبى باشد ، از آتش خارج مى شود. سپس هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن دانه گندمى خوبى باشد ، از آتش خارج مى شود . آن گاه ، هر كس «لا إله إلّا اللّه» گفته باشد و در دلش به وزن ذرّه اى خوبى باشد، از آتش خارج مى شود. .

ص: 606

6133.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : إذا خَلَصَ المُؤمِنونَ مِنَ النّارِ ، فَوَ الَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما مِنكُم مِن أحَدٍ بِأَشَدَّ مُناشَدَةً للّه ِِ فِي استِقصاءِ الحِقِّ مِنَ المُؤمِنينَ للّه ِِ يَومَ القِيامَةِ لِاءِخوانِهِمُ الَّذينَ فِي النّارِ ، يَقولونَ : رَبَّنا ! كانوا يَصومونَ مَعَنا ، ويُصَلّونَ ، ويَحِجّونَ . فَيُقالُ لَهُم : أخرِجوا مَن عَرَفتُم . فَتُحَرَّمُ صُوَرُهُم عَلَى النّارِ ، فيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا ، قَد أخَذَتِ النّارُ إلى نِصفِ ساقَيهِ وإلى رُكبَتَيهِ ، ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا ! ما بَقِيَ فيها أحَدٌ مِمَّن أمَرتَنا بِهِ .

فَيَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ دينارٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها أحَدا مِمَّن أمَرتَنا .

ثُمَّ يَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ نِصفِ دينارٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها مِمَّن أمَرتَنا أحَدا.

ثُمَّ يَقولُ : ارجِعوا ، فَمَن وَجَدتُم في قَلبِهِ مِثقالَ ذَرَّةٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرِجونَ خَلقا كَثيرا. ثُمَّ يَقولونَ : رَبَّنا لَم نَذَر فيها خَيرا. (1)6132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : عنه صلى الله عليه و آله : لَيسَ اللّه ُ تَعالى يَترُكُ فِي النّارِ أحَدا فيهِ خَيرٌ إلّا أخرَجَهُ مِنها. (2)6135.الطرائف عن محمّد بن عليّ المكّي بإسناده : عنه صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ : أخرِجوا مِنَ النّارِ مَن ذَكَرَني يَوما ، أو خافَني في مَقامٍ . (3)6134.عنه صلى الله عليه و آله : مسند أبي يعلى عن أبي هريرة : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ استَشفَعَ المَلائِكَةُ وَالنَّبِيّونَ ، حَتّى يُقالَ لِأَحَدِهِم : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ دينارٍ ، ثُمَّ يُقالُ : نِصفُ دينارٍ ، ثُمَّ يُقالُ : قيراطٌ ، ثُمَّ يُقالُ : نِصفُ قيراطٍ ، ثُمَّ يُقالُ : شَعيرَةٌ ، ثُمَّ يُقالُ : حَبَّةُ خَردَلٍ .

فَإِذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ وأهلُ النّارِ النّارَ ، يَقولُ الجَبّارُ : اِستَشفَعَ الخَلقُ لِلخَلقِ ، وبَقِيَت رَحمَةُ الخالِقِ . قالَ : فَيَأخُذُ قَبضَةً مِن جَهَنَّمَ فَيَطرَحُها فِي نَهرِ الحَياةِ ، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ ، ألَم تَرَ إلَى الحَبَّةِ في حَميلِ السَّيلِ ما كانَ مِنهُ ضاحِيا (4) كانَ أخضَرَ وما كانَ مِنهُ فِي الظِّلِّ كانَ أبيَضَ ؟

فَقالوا: يا رَسولَ اللّه ِ ، كَأَنَّما كُنتَ تَنظُرُ إلَى الحَبَّةِ حينَ تَنبُتُ !

قالَ صلى الله عليه و آله : ثُمَّ يَدخُلونَ الجَنَّةَ ، فَيُقالُ : هؤُلاءِ مُحَرَّرِي الرَّحمنِ . (5) .


1- .. صحيح مسلم: ج 1 ص 169 ح 302، المستدرك على الصحيحين: ج 4 ص 627 ح 8736 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري.
2- .. حلية الأولياء: ج 2 ص 262، المستدرك على الصحيحين: ج 4 ص 629 ح 8738 نحوه وكلاهما عن أبي سعيد الخدري.
3- .. سنن الترمذي: ج 4 ص 712 ح 2594، المستدرك على الصحيحين: ج 1 ص 141 ح 235، شعب الإيمان: ج 1 ص 469 ح 740 وليس فيهما «يوما»، الفردوس: ج 5 ص 244 ح 8084 وفيه «ذكرني وخافني في مقام» وكلّها عن أنس، كنز العمّال: ج 1 ص 427 ح 1843.
4- .. ضَاحَت: أي برزت للشمس (مجمع البحرين: ج 2 ص 1068 «ضحا»).
5- .. مسند أبي يعلى: ج 6 ص 102 ح 6555.

ص: 607

6133.عنه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤمنان ، پس از آن كه از آتش رهايى يافتند _ سوگند به آن كه جانم در دست اوست _ ، چنان در روز قيامت براى [نجات ]برادران خود كه در آتش اند ، خدا را سوگند مى دهند كه هيچ يك از شما براى گرفتن حقّ خود [از ديگران] ، با چنان شدّتى خدا را سوگند نمى دهيد . آنان مى گويند: پروردگارا ! [اين برادران ما ]پا به پاى ما روزه مى گرفتند و نماز مى خواندند و حج مى گزاردند!

پس به آنان گفته مى شود: «[برويد و] هر كه را مى شناسيد ، [از آتش] بيرون آوريد؛ زيرا صورت هاى آنها ، بر آتش حرام گرديده است [و آتش به چهره هايشان صدمه نمى زند و قابل شناسايى اند]» .

پس آن مؤمنان ، شمار بسيارى را كه آتش تا نيمه ساق پاى آنها و [يا] تا زانوانشان را گرفته است ، بيرون مى آورند. سپس مى گويند: پروردگارا ! ديگر هيچ كسى از كسانى كه ما را [به بيرون آوردنشان] فرمان دادى ، در آتش نمانده است.

خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كس را هم كه در دلش به وزن دينارى خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .

و باز ، شمار بسيارى را بيرون مى آورند . آن گاه مى گويند: پروردگارا ! هيچ كسى را از كسانى كه ما را [به نجاتشان] فرمان دادى ، در آتش باقى نگذاشتيم.

باز خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كس را كه در دلش به وزن نيم دينار خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .

پس شمار بسيارى را بيرون مى آورند . آن گاه مى گويند: پروردگارا ! هيچ كسى را از كسانى كه ما را [به نجاتشان] فرمان دادى ، در آتش بر جاى نگذاشتيم.

دگر بار خداوند مى فرمايد: «برگرديد و هر كه را در دلش به وزن ذرّه اى خير و خوبى يافتيد ، بيرون آوريد» .

پس شمار بسيارى را بيرون مى آورند و سپس مى گويند : پروردگارا ! هيچ [اهل] خير و خوبى اى را در آتش باقى نگذاشتيم .6132.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند متعال ، هيچ كس را كه در وجودش خوبى و خيرى باشد ، در آتش باقى نمى گذارد و همه را بيرون مى آورد.6131.الطرائف : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند مى فرمايد: كسى را كه [حتّى] روزى مرا ياد كرده يا در جايى از من ترسيده است، از آتش بيرون آوريد.6130.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) مسند أبى يعلى _ به نقل از ابو هريره _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «چون روز رستاخيز شود، از فرشتگان و پيامبران خواسته مى شود كه شفاعت كنند و حتّى به هر يك از آنها گفته مى شود : "براى هر كس كه در دلش به وزن يك دينار [ايمان] هست [، شفاعت كنيد]" . سپس گفته مى شود: "نيم دينار" . سپس گفته مى شود: "يك قيراط" . سپس گفته مى شود: "نيم قيراط" .

سپس گفته مى شود: "يك جو" و سپس گفته مى شود: "يك دانه خردل" .

پس از آن كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به دوزخ، پادشاه عالم مى فرمايد: "آفريدگان براى آفريدگان شفاعت كردند . اكنون نوبت رحمتِ آفريدگار است". آن گاه ، مشتى از اهل جهنّم را بر مى دارد و آنان را در "رود زندگانى" مى ريزد، و آنها مانند بذر مى رويند. آيا نديده اى تخم هاى موجود در خس و خاشاك سيلاب را ؛ آنها كه در آفتاب مى رويند ، سبزند و آنها كه در سايه مى رويند ، سفيدند؟» .

ياران گفتند : اى پيامبر خدا ! انگار كه شما بذر و تخم ها را در حال روييدن مى ديده ايد!

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «سپس وارد بهشت مى شوند و گفته مى شود: "اينان، آزادشدگانِ [خداى ]مهرگسترند"» . .

ص: 608

6129.التوحيد ( _ به نقل از محمّد بن عجلان _ ) مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : يوضَعُ الصِّراطُ بَينَ ظَهرَي جَهَنَّمَ ، عَلَيهِ حَسَكٌ (1) كَحَسَكِ السَّعدانِ ، ثُمَّ يَستَجيزُ النّاسُ ؛ فَناجٍ مُسَلَّمٌ ومَجدوحٌ (2) بِهِ ، ثُمَّ ناجٍ ومُحتَبَسٌ بِهِ مَنكوسٌ فيها .

فَإِذا فَرَغَ اللّه ُ عز و جل مِنَ القَضاءِ بَينَ العِبادِ ، يَفقِدُ المُؤمِنونَ رِجالاً كانوا مَعَهُم فِي الدُّنيا ؛ يُصَلّونَ بِصَلاتِهِم ، ويُزَكّونَ بِزَكاتِهِم ، ويَصومونَ صِيامَهُم ، ويَحِجّونَ حَجَّهُم ، ويَغزونَ غَزَوَهُم ، فَيَقولونَ : أي رَبَّنا ! عِبادٌ مِن عِبادِكَ كانوا مَعَنا فِي الدُّنيا ؛ يُصَلّونَ صَلاتَنا ، ويُزَكّونَ زَكاتَنا ، ويَصومونَ صِيامَنا ، ويَحِجّونَ حَجَّنا ، ويَغزون غَزوَنا ، لانَراهُم؟!

فَيَقولُ : اِذهَبوا إلَى النّارِ ، فَمَن وَجَدتُم فيها مِنهُم فَأَخرِجوهُ .

قالَ صلى الله عليه و آله : فَيَجِدونَهُم قَد أخَذَتهُمُ النّارُ عَلى قَدرِ أعمالِهِم ، فَمِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى قَدَمَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى نِصفِ ساقَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى رُكبَتَيهِ ، ومِنهُم مَن أزَرَتهُ (3) ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى ثَديَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى عُنُقِهِ ، ولَم تَغْشَ

الوُجوهَ ، فَيَستَخرِجونَهُم مِنها فيُطرَحونَ في ماءِ الحَياةِ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، ومَا الحَياةُ؟ (4)

قالَ صلى الله عليه و آله : غِسلُ أهلِ الجَنَّةِ ، فَيَنبُتونَ نَباتَ الزَّرْعَةِ _ وقالَ مَرَّةً فيهِ: كَما تَنبُتُ الزَّرعَةُ _ في غُثاءِ السَّيلِ ، ثُمَّ يَشفَعُ الأَنبِياءُ في كُلِّ مَن كانَ يَشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّه ُ مُخلِصا ، فَيُخرِجونَهُم مِنها.

قالَ : ثُمَّ يَتَحَنَّنُ اللّه ُ بِرَحمَتِهِ عَلى مَن فيها ، فَما يَترُكُ فيها عَبدا في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن إيمانٍ إلّا أخرَجَهُ مِنها. (5) .


1- .. الحَسَكَ : جمع حَسَكَة؛ وهي شوكة صُلبة معروفة (النهاية: ج 1 ص 386 «حسك»).
2- .. الجَدْح: زجر المعز (المحيط في اللغة: ج 2 ص 397 «جدح»).
3- .الإزرَةُ : الحالة وهَيئَةُ الائتزار ، والحديث : إزرَةُ المُؤمن إلى نصف الساق (النهاية : ج 1 ص 44 «أزر») .
4- .كذا في المصدر، والظاهر أنّ الصحيح : «وما ماء الحياة؟» كما في بعض المصادر .
5- .. مسند ابن حنبل: ج 4 ص 25 ح 11081، المستدرك على الصحيحين: ج 4 ص 628 ح 8738، الزهد لابن المبارك: ص 448 ح 1268 وفيهما «مجروح» بدل «مجدوح»، سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1430 ح 4280 وفيه صدره إلى «منكوس فيها».

ص: 609

6128.تفسير القمّى ( _ به نقل از امام صادق عليه السلام ، وقتى پرسشگرى ) مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو سعيد خدرى _ : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمايد: «صراط بر روى جهنّم نصب مى شود و بر آن ، خارهايى چونان خار سَعدان است . سپس مردم بر آن مى گذرند ؛ عدّه اى به سلامت مى گذرند، عدّه اى مجروح شده از آن مى رَهَند، و عدّه اى نگه داشته و در آتش افكنده مى شوند.

پس چون خداوند عز و جل از داورى ميان بندگان فراغت يافت، مؤمنان ، مردانى را نمى يابند كه با آنان در دنيا ، مانند آنان نماز مى خوانده اند، مانند آنان زكات مى داده اند ، مانند آنان روزه مى گرفته اند ، مانند آنان حج مى رفته اند ، و مانند آنان جهاد مى كرده اند . پس مى گويند : پروردگارا ! بندگانى از بندگان تو بودند كه در دنيا مانند ما نماز مى خواندند و مانند ما زكات مى دادند و مانند ما روزه مى گرفتند و مانند ما حج مى گزاردند و مانند ما به جهاد مى رفتند ؛ ولى اكنون آنها را نمى بينيم!

خداوند مى فرمايد: "به آتش برويد و كسانى از ايشان را كه در آن يافتيد ، بيرون بياوريد"».

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «پس آنان را در حالى مى يابند كه آتش ، آنها را به اندازه كردارهايشان، فرو گرفته است: يكى را تا مچ پاهايش گرفته، يكى را تا نيمه ساق پاهايش گرفته، يكى را تا زانوانش گرفته، يكى را تا كمرش گرفته، ديگرى را تا سينه اش گرفته و برخى را تا گردنشان گرفته و صورت هايشان را در ميان

نگرفته است. از همه آنها مى خواهند كه از آتش بيرون آيند . سپس در آب زندگانى افكنده مى شوند» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! آب زندگانى چيست؟

فرمود: «آب شستشوى اهل بهشت. آن گاه [كه در آن آب افتادند] ، زراعت وار مى رويند ، همچنان كه تخم و بذرهاى موجود در خس و خاشاك سيلاب مى رويند. سپس پيامبران در حقّ تمام كسانى كه از سرِ اخلاص ، به يگانگى خداوند گواهى داده باشند ، شفاعت مى كنند و آنها را از آتش بيرون مى آورند» .

پيامبر صلى الله عليه و آله [در ادامه] فرمود: «سپس خداوند به رحمت خويش ، بر كسانى كه در آتش اند ، مهر مى آورد و حتّى يك بنده را كه در دلش به قدر دانه اى ايمان بوده باشد ، در آن باقى نمى گذارد و بيرونش مى آورد» . .

ص: 610

6127.امام صادق عليه السلام _ وقتى پرسشگرى از او پرسي ( _ وقتى پرسشگرى از او پرسيد: آياكارشان به خودشان و ) رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا خَلَّصَ اللّه ُ المُؤمِنينَ مِنَ النّارِ وأمِنوا، فَما مُجادَلَةُ أحَدِكُم لِصاحِبِهِ فِي الحَقِّ يَكونُ لَهُ فِي الدُّنيا أشَدَّ مُجادَلَةً مِنَ المُؤمِنينَ لِرَبِّهِم في إخوانِهِمُ الَّذينَ اُدخِلُوا النّارَ . قالَ : يَقولونَ : رَبَّنا ! إخوانُنا كانوا يُصَلّونَ مَعَنا ، ويَصومونَ مَعَنا ، ويَحِجّونَ مَعَنا ، فَأَدخَلتَهُمُ النّارَ؟! فَيَقولُ : اِذهَبوا فَأَخرِجوا مَن عَرَفتُم مِنهُم .

فَيَأتونَهُم فَيَعرِفونَهُم بِصُوَرِهِم ، لا تَأكُلُ النّارُ صُوَرَهُم ، فَمِنهُم مَن أخَذَتهُ النّارُ إلى أنصافِ ساقَيهِ ، ومِنهُم مَن أخَذَتهُ إلى كَعبَيهِ ، فَيُخرِجونَهُم . فَيَقولونَ : رَبَّنا ! أخرَجنا مَن قَد أمَرتَنا .

ثُمَّ يَقولُ : أخرِجوا مَن كانَ في قَلبِهِ وَزنُ دينارٍ مِنَ الإيمانِ ، ثُمَّ مَن كانَ في قَلبِهِ وَزنُ نِصفِ دينارٍ ، ثُمَّ مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ . (1)6126.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصحيحين عن أبي موسى : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذَا اجتَمَعَ أهلُ النّارِ فِي

النّارِ ومَعَهُم مِن أهلِ القِبلَةِ مَن شاءَ اللّه ُ ، قالوا : ما أغنى عَنكُم إسلامُكُم وقَد صِرتُم مَعَنا فِي النّارِ؟! قالوا: كانَت لَنا ذُنوبٌ فَاُخِذنا بِها .

فَسَمِعَ اللّه ُ ما قالوا ، قالَ : فَأَمَرَ بِمَن كانَ فِي النّارِ مِن أهلِ القِبلَةِ ، فَأُخرِجوا. فَيَقولُ الكُفّارُ : يا لَيتَنا كُنّا مُسلِمينَ فَنُخرَجَ كَما اُخرِجوا!

قالَ : وقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «الر تِلْكَ ءَايَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْءَانٍ مُّبِينٍ* رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (2) . (3) .


1- .. سنن ابن ماجة: ج 1 ص 23 ح 60، سنن النسائي: ج 8 ص 112 وليس فيه «إذا خلّص اللّه المؤمنين من النار وأمنوا» و «لا تأكل النار صورهم»، مسند ابن حنبل: ج 4 ص 187 ح 11898 كلّها عن أبي سعيد الخدريّ .
2- .. الحِجْر: 1 و 2.
3- .. المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 265 ح 2954 ، البعث والنشور : ص 91 ح 79 ، السنّة لابن أبي عاصم : ص 391 ح 843 ، كنز العمّال : ج 14 ص 541 ح 39555 ؛ تفسير مجمع البيان : ج 6 ص 505 نحوه .

ص: 611

6131.الطرائف : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : آن گاه كه خداوند ، مؤمنان را از آتش برهانَد و ايمن شوند، در باره برادرانشان كه به آتش رفته اند ، چنان سخت با پروردگارشان مجادله مى كنند كه هيچ يك از شما در دنيا با برادرش در باره حقّ خود ، چنان مجادله نمى كند . آنها مى گويند: پروردگارا ! برادران ما ، پا به پاى ما نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند و حج مى گزاردند، و تو آنها را به آتش در آورده اى؟ ! خداوند مى فرمايد: «برويد و هر يك از آنها را كه مى شناسيد ، بيرون آوريد».

آنان مى روند و برادرانشان را از چهره هايشان مى شناسند ؛ چون آتش ، چهره هاى آنها را نمى خورد . آتش ، برخى شان را [فقط] تا نيمه هاى ساق پايشان گرفته است ، و برخى شان را تا برآمدگىِ پاهايشان . آنها را بيرون مى آورند و مى گويند: پروردگارا ! كسانى را كه دستور دادى ، بيرون آورديم.

خدا مى فرمايد: «كسانى را هم كه در دلشان به وزن دينارى ايمان بوده است ، بيرون بياوريد . سپس كسانى را كه در دلشان به وزن نيم دينار [ايمان] بوده، و بعد كسانى را كه در دلشان به وزن يك دانه خردل [ايمان] بوده است [نيز بيرون بياوريد]» .6130.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابو موسى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اهل آتش ، هنگامى كه در آتش گرد آيند ، به كسانى از اهل قبله كه با آنان هستند،

مى گويند: اسلامِ شما به كارتان نيامد كه با ما در آتش آمده ايد؟!

اهل قبله مى گويند: ما گنهكار بوديم و به سبب گناهانمان مؤاخذه شده ايم.

خداوند ، سخنان آنها را مى شنود و دستور مى دهد كسانى از اهل قبله كه در آتش اند ، بيرون آورده شوند . كفّار مى گويند: اى كاش ما هم مسلمان بوديم و مانند اينها بيرون آورده مى شديم!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سپس اين آيات را خواند: «الف. لام. راء . اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر. چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند» . .

ص: 612

6129.التوحيد عن محمّد بن عجلان : المعجم الأوسط عن جابر بن عبد اللّه: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ ناسا مِن أُمَّتي يُعَذَّبونَ بِذُنوبِهِم ، فَيَكونوا فِي النّارِ ماشاءَ اللّه ُ أن يَكونوا، ثُمَّ يُعَيِّرُهُم أهلُ الشِّركِ ، فَيَقولونَ : ما نَرى ما كُنتُم تُخالِفونّا فيهِ مِن تَصديقِكُم وإيمانِكُم نَفَعَكُم! فَلا يَبقى مُوَحِّدٌ إلّا أخرَجَهُ اللّه ُ .

ثُمَّ قَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ كَانُواْ مُسْلِمِينَ» (1) .6128.تفسير القمّي : السنن الكبرى عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجنّةَ وأهلُ النّارِ ، النّارَ يَقولُ اللّه ُ عز و جل : مَن كانَ في قَلبِهِ مِثقالُ خَردَلَةٍ مِن خَيرٍ فَأَخرِجوهُ . فَيُخرَجونَ قَدِ امتَحَشوا وعادوا حُمَما ، قالَ : فَيُلقَونَ في نَهرٍ يُقالُ لَهُ : «نَهَرُ الحَياةِ» ، قالَ : فَيَنبُتونَ فيهِ كَما تَنبُتُ الحَبَّةُ في حَميلِ السَّيلِ .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ألَم تَرَوا أنَّها تَنبُتُ صَفراءَ مُلتَوِيَةً ؟! (2)6127.عنه عليه السلام ( _ وقَد سَأَلَهُ سائِلٌ : هَل أمرُهُم مُفَوَّضٌ إل ) الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ الرَّبَّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ يَقولُ : اُدخُلُوا الجَنَّةَ بِرَحمَتي ، وَانجوا مِنَ

النّارِ بِعَفوي. (3) .


1- .. المعجم الأوسط: ج 5 ص 223 ح 5146، الدّر المنثور: ج 5 ص 62 نقلاً عن ابن مردويه.
2- .. السنن الكبرى: ج 10 ص 322 ح 20779، مسند أبي يعلى: ج 2 ص 74 ح 1214 وفيه «إيمان» بدل «خير».
3- .. الاختصاص: ص 356 عن جابر، بحارالأنوار: ج 8 ص 218 ح 207.

ص: 613

6126.عنه عليه السلام : المعجم الأوسط _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «مردمانى از امّت من ، به سبب گناهانشان عذاب مى شوند و تا زمانى كه خدا خواهد در آتش بمانند، خواهند ماند . مشركان ، زبان به سرزنش آنها مى گشايند و مى گويند: مى بينيم كه تصديق و ايمان شما [به خدا و پيامبر] كه بر سر آن با ما مخالفت مى ورزيديد، شما را سودى نبخشيده است!

پس خداوند ، هر يكتاپرستى را [كه در آتش است ،] از آن بيرون مى آورد» .

آن گاه ، پيامبر صلى الله عليه و آله اين آيه را تلاوت فرمود: «چه بسا كسانى كه كافر شدند ، آرزو مى كنند كه كاش مسلمان بودند» .6125.امام صادق عليه السلام : السنن الكبرى _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «پس از آن كه بهشتيان به بهشت رفتند و دوزخيان به آتش، خداوند عز و جل مى فرمايد: هر كه در دلش به وزن خردلى خوبى هست، او را بيرون آوريد .

پس آنها را كه از شدّت سوختگى ، زغال شده اند، بيرون مى آورند و در نهرى به نام "نهر زندگانى" مى اندازند . آنان در آن نهر ، مانند روييدنِ بذرهاى موجود در خس و خاشاك سيل ، شروع به روييدن مى كنند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن گاه فرمود : «آيا نديده ايد كه اين بذرها چگونه زرد و در هم پيچيده مى رويند ؟ [آزاد شدگان از آتش نيز همين گونه خواهند روييد]» .6124.امام على عليه السلام ( _ وقتى درباره قضا و قدر، مورد پرسش قرار گرفت _ ) امام باقر عليه السلام : پروردگار _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: «با رحمت من ، به بهشت برويد

و با بخشايش من ، از آتش رهايى يابيد» . .

ص: 614

6123.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به وى، وقتى درباره قَدَر، مور ) عنه عليه السلام : إذا دَخَلَ أهلُ الجَنَّةِ الجَنَّةَ بِأَعمالِهِم ، فَأَينُ عُتَقاءُ اللّه ِ مِنَ النّارِ ! (1)6125.الإمام الصادق عليه السلام : الزهد للحسين بن سعيد عن أبي بصير : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : إنَّ قَوما يُحرَقونَ فِي النّارِ ، حَتّى إذا صاروا (حَميما) حُمَما أدرَكَتهُمُ الشَّفاعَةُ .

قالَ عليه السلام : فَيُنطَلَقُ بِهِم إلى نَهرٍ يَخرُجُ مِن رَشحِ (2) أهلِ الجَنَّةِ ، فَيَغتَسِلونَ فيهِ ، فَتَنبتُ لُحومُهُم ودِماؤُهُم ، وتَذهَبُ عَنهُم قَشفُ (3) النّارِ ، ويُدخَلونَ الجَنَّةَ ، فَيُسَمَّونَ الجَهَنَّمِيّينَ ، فَيُنادونَ بِأَجمَعِهِم : اللّهُمَّ أذهِب عَنّا هذَا الاِسمَ ! قالَ عليه السلام : فَيُذهِبُ عَنهُم. (4)6124.عنه عليه السلام ( _ وقَد سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) الزهد للحسين بن سعيد عن حمران : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : إنَّ الكُفّارَ وَالمُشرِكينَ يَرَونَ (يُعَيِّرونَ) أهلَ التَّوحيدِ فِي النّارِ ، فَيَقولونَ : ما نَرى تَوحيدَكُم أغنى عَنكُم شَيئا، وما أنتُم ونَحنُ إلّا سَواءٌ!

قالَ : فَيَأنَفُ لَهُمُ الرَّبُّ عز و جل ، فَيَقولُ لِلمَلائِكَةِ : اِشفَعوا ، فَيَشفَعونَ لِمَن شاءَ اللّه ُ ، ويَقولُ لِلمُؤمِنينَ مِثلَ ذلِكَ ، حَتّى إذا لَم يَبقَ أحَدٌ تَبلُغُهُ الشَّفاعَةُ ، قالَ تَبارَكَ وتَعالى : أنَا أرحَمُ الرّاحِمينَ ، اُخرُجوا بِرَحمَتي . فَيَخرُجونَ كَما يَخرُجُ الفَراشُ .

قالَ : ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : ثُمَّ مُدَّتِ العَمَدَ وأُعمِدَت (وأُصمِدَت) عَلَيهِم ، وكانَ وَاللّه ِ الخُلودُ . (5)6123.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ، وقد سُئِلَ عَ ) الإمام الصادق عليه السلام : مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المُسلِمِ طَلَبَ وَجهِ اللّه ِ ، كَتَبَ اللّه ُ عز و جل لَهُ ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ؛ يَغفِرُ فيها لِأَقارِبِهِ وجيرانِهِ وإخوانِهِ ومَعارِفِهِ ومَن صَنَعَ إلَيهِ مَعروفا فِي

الدُّنيا ، فَإِذا كانَ يَومَ القِيامَةِ قيلَ لَهُ : اُدخُلِ النّارَ ، فَمَن وَجَدتَهُ فيها صَنَعَ إلَيكَ مَعروفا فِي الدُّنيا فَأَخرِجهُ بِإِذنِ اللّه ِ عز و جل ، إلّا أن يَكونَ ناصِبا . (6) .


1- .. الأمالي للطوسي: ص 180 ح 300 عن أبي بصير، بحارالأنوار: ج 6 ص 5 ح 5.
2- .. الرَّشْح: العَرَق، لأنّه يخرج من البدن شيئا فشيئا (النهاية: ج 2 ص 224 «رشح»).
3- .. قَشِفَ: إذا لوّحته الشمس أو الفقر فتغيّر (الصحاح: ج 4 ص 1416 «قشف»).
4- .. الزهد للحسين بن سعيد: ص 175 ح 263، بحارالأنوار: ج 8 ص 361 ح 33.
5- .. الزهد للحسين بن سعيد: ص 177 ح 264، مجمع البيان: ج 10 ص 819 نحوه، بحارالأنوار: ج 8 ص 279.
6- .. الكافي: ج 2 ص 197 ح 6 عن أبي أيّوب الخزّاز.

ص: 615

6122.التوحيد ( _ به نقل از حسين بن خالد _ ) امام باقر عليه السلام : اگر بهشتيان به واسطه كردارهايشان به بهشت مى روند، پس آزاد شدگانِ خدا از آتش كجايند؟ (1)6122.التوحيد عن الحسين بن خالد عن الإمام الرضا عليه ال الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از ابو بصير _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «گروهى در آتش مى سوزند و آن هنگام كه زغال شدند ، شفاعت به سراغشان مى آيد . پس آنان را به سوى نهرى مى برند كه از عرق بهشتيان جارى است . آنان خود را در آن مى شويند و بر اثر آن ، گوشت و خونشان مى رويد و سوختگى هاى آتش ، از آنان زدوده مى گردد . سپس وارد بهشت مى شوند. به اينان [در بهشت] ، "جهنّميان" مى گويند ؛ ولى همه آنها دعا مى كنند: بار خدايا ! اين نام را از ما بزداى! و خداوند آن نام را از ايشان مى زدايد» .6121.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود _ ) الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از حمران _ : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد: «كافران و مشركان ، اهل توحيد را در آتش مى بينند (سرزنش مى كنند) و مى گويند: نمى بينيم كه توحيد شما به كارتان آمده باشد و ما و شما يك سانيم!

پروردگار عز و جل به غيرت مى آيد و به فرشتگان مى فرمايد: "شفاعت كنيد" و آنها براى هر كه خدا بخواهد [الى ما شاء اللّه] ، شفاعت مى كنند .

خداوند به مؤمنان نيز چنان مى فرمايد و چون كسى نماند كه مشمول شفاعت شود، خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: "من مهربانترينِ مهربانانم . به مهرِ من ، [اى دوزخيان اهل توحيد !] خارج شويد" و آنها پروانه وار بيرون مى زنند» .

امام باقر عليه السلام سپس فرمود: آن گاه ، ستون ها كشيده مى شوند و كافران و مشركان را در ميان مى گيرند، (2) و به خدا سوگند كه از آن پس ، جاودانگى است» .6120.الكافى ( _ به نقل از حسن بن على وشّاء _ ) امام صادق عليه السلام : هر كس كه براى خشنودى خدا، در رفع حاجت برادر مسلمانش بكوشد ، خداوند عز و جل برايش هزار هزار ثواب مى نويسد ، از جمله آن كه خويشان و همسايگان و برادران[_ِ دينى] و آشنايان او را مى آمرزد . نيز اگر كسى در دنيا به

او نيكى كرده باشد، در روز قيامت به او گفته خواهد شد: «وارد آتش شو و هر كس را يافتى كه در دنيا به تو نيكى كرده است، با اجازه خداوند عز و جل ، بيرون بياور، مگر آن كه ناصبى (دشمن ائمّه عليهم السلام ) باشد» . .


1- .يعنى : چنين نيست كه هر كس به بهشت راه يافت ، حتما كردارش نيك بوده است .
2- .شايد اشاره باشد به آيات 8 و 9 از سوره هُمَزه .

ص: 616

6119.الكافى ( _ به نقل از ابو طالب قمى، از مردى _ ) عنه عليه السلام : أصحابُ الحُدودِ فُسّاقٌ ؛ ل_'c7 مُؤمِنونَ ولا كافِرونَ ، ولا يُخَلَّدونَ فِي النّارِ ، ويَخرُجونَ مِنها يَوما ، وَالشَّفاعَةُ جائِزَةٌ لَهُم ولِلمُستَضعَفينِ إذَا ارتَضَى اللّه ُ عز و جلدينَهُم . (1)6121.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن أبي مح الزهد للحسين بن سعيد عن محمّد بن مسلم : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام عَنِ الجَهَنَّمِيّينَ ، فَقالَ : كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : يُخرَجونَ مِنها، فَيُنتَهى بِهِم إلى عَينٍ عِندَ بابِ الجَنَّةِ ، تُسَمّى عَينَ الحَيَوانِ ، فَيُنضَحُ عَلَيهِم مِن مائِها، فَيَنبُتونَ كَما يَنبُتُ الزَّرعُ ؛ لُحومُهُم وجُلودُهُم وشُعورُهُم . (2)6120.الكافي عن الحسن بن عليّ الوشّاء عن الإمام الرضا ع الزهد للحسين بن سعيد عن عمر بن أبان : سَمِعتُ عَبدا صالِحا يَقولُ فِي الجَهَنَّمِيّينَ : إنَّهُم يَدخُلونَ النّارَ بِذُنوبِهِم ، ويَخرُجونَ بِعَفوِ اللّه ِ . (3)6119.الكافي عن أبي طالب القمّي عن رجل عن الإمام الصادق الإمام الرضا عليه السلام : مُذنِبو أهلِ التَّوحيدِ لا يُخَلَّدونَ فِي النّارِ ويَخرُجونَ مِنها ، وَالشَّفاعَةُ جائِزَةٌ لَهُم . (4)12 / 13آخِرُ مَن يُخرَجُ مِنَ النّارِ6117.الاحتجاج : صحيح مسلم عن أبي ذرّ: قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّي لَأَعلَمُ آخِرَ أهلِ الجَنَّةِ دُخولاً الجَنَّةَ ،

وآخِرَ أهلِ النّارِ خُروجا مِنها ؛ رَجُلٌ يُؤتى بِهِ يَومَ القِيامَةِ ، فَيُقالُ : اِعرِضوا عَلَيهِ صِغارَ ذُنوبِهِ وَارفَعوا عَنهُ كِبارَها ، فَتُعرَضُ عَلَيهِ صِغارُ ذُنوبِهِ ، فَيُقالُ : عَمِلتَ يَومَ كَذا وكَذا، كَذا وكَذا ، وعَمِلَت يَومَ كَذا وكَذا، كَذا وكَذا ، فَيَقولُ : نَعَم، لا يَستَطيعُ أن يُنكِرَ وهُوَ مُشفِقٌ مِن كِبارِ ذُنوبِهِ أن تُعرَضَ عَلَيهِ ، فَيُقالُ لَهُ : فَإِنَّ لَكَ مَكانَ كُلِّ سَيِّئَةٍ حَسَنَةً . فَيَقولُ : رَبِّ ، قَد عَمِلتُ أشياءَ لا أراها هاهُنا !

فَلَقَد رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ضَحِكَ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ . (5) .


1- .. الخصال: ص 608 ح 9 عن الأعمش، بحارالأنوار: ج 8 ص 40 ح 22.
2- .. الزهد للحسين بن سعيد: ص 174 ح 259، بحارالأنوار: ج 8 ص 360 ح 29.
3- .. الزهد للحسين بن سعيد: ص 175 ح 262، بحارالأنوار: ج 8 ص 361 ح 32.
4- .. عيون أخبار الرّضا عليه السلام : ج 2 ص 125 ح 1 عن الفضل بن شاذان، بحارالأنوار: ج 8 ص 40 ح 23.
5- .. صحيح مسلم: ج 1 ص 177 ح 314، السنن الكبرى: ج 10 ص 320 ح 20772، سنن الترمذي: ج 4 ص 713 ح 2596، مسند ابن حنبل: ج 8 ص 90 ح 21451، البعث والنشور: ص 103 ح 98 والثلاثة الأخيرة نحوه.

ص: 617

12 / 13 آخرين كسى كه از آتش خارج مى شود

6116.امام صادق عليه السلام : امام صادق عليه السلام : حدْ خورندگان ، (1) فاسق (نافرمان) اند ؛ نه مؤمن اند و نه كافر. آنها در آتش ، جاويدان نمى مانند ؛ بلكه [سرانجامْ] روزى از آن خارج مى شوند، و شفاعت كردن در حقّ آنها امكان پذير است و نيز در حقّ مستضعفان [كه گم راهى شان ناشى از ظلم قدرتمندان بوده است] ؛ البتّه چنانچه خداوند عز و جل دين آنها را بپسندد .6117.الاحتجاج : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از محمّد بن مسلم _ : از امام صادق عليه السلام در باره جهنّميان پرسيدم . فرمود: «[پدرم ]باقر عليه السلام مى فرمود: آنان از جهنّم خارج مى شوند و سپس آنان را به كنار چشمه اى در نزديك دَرِ بهشت مى برند كه به آن ، "چشمه زندگانى" مى گويند . از آب آن چشمه بر آنها مى پاشند و بر اثر آن ، گوشت و پوست و موهاى آنها، همانند روييدن زراعت، خواهد روييد» .6116.عنه عليه السلام : الزهد ، حسين بن سعيد _ به نقل از عمر بن ابان _ : از بنده اى شايسته (امام كاظم عليه السلام ) شنيدم كه در باره دوزخيان مى فرمايد: «آنان به سبب گناهانشان به آتش مى روند ؛ ولى با بخشايش خدا بيرون مى آيند» .6115.امام صادق عليه السلام : امام رضا عليه السلام : گنهكارانِ يكتاپرست، در آتش ، جاويدان نمى مانند ؛ بلكه [سرانجام ]از آن ، رهايى مى يابند و شفاعت در حقّ آنان ، امكان پذير است .12 / 13آخرين كسى كه از آتش خارج مى شود6115.الإمام الصادق عليه السلام : صحيح مسلم _ به نقل از ابو ذر _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «من آخرين فرد بهشتى اى

را كه وارد بهشت مى شود، و آخرين دوزخى اى را كه از آن خارج مى شود ، مى شناسم . در روز قيامت ، مردى را مى آورند و گفته مى شود: گناهان كوچكش را به آگاهى او برسانيد و گناهان بزرگش را از وى پوشيده داريد .

پس گناهان كوچكش را به آگاهى او مى رسانند و گفته مى شود: در فلان و بهمان روز ، فلان و بهمان كار را كردى . در فلان و بهمان روز ، فلان و بهمان عمل را مرتكب شدى .

او مى گويد: آرى . و نمى تواند منكر شود .

او در همان حال ، از اين مى ترسد كه گناهان بزرگش بر او عرضه گردد ؛ امّا به وى گفته مى شود: به جاى هر بدى و گناهى، يك حسنه برايت باد .

و او مى گويد: پروردگارا ! من كارهايى (گناهان بزرگى) انجام داده ام كه آنها را در اين جا نمى بينم» .

ابو ذر گفت: ديدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنان خنديد كه دندان هاى آسيايش نمايان شد.

.


1- .يعنى : كسانى كه مرتكب گناهانى مى شوند كه مجازاتشان حدّ است (مانند زنا و شرابخوارى) ، بعد از خوردن حد .

ص: 618

6114.التوحيد عن محمّد بن عجلان : الإمام الباقر عليه السلام : إنَّ آخِرَ مَن يَخرُجُ مِنَ النّارِ لَرَجُلٌ يُقالُ لَهُ : «هَمّامُ» ، يُنادي فيها عُمرا : يا حَنّانُ ، يا مَنّانُ . (1) .


1- .. الزهد للحسين بن سعيد: ص 175 ح 264 عن الفضيل، بحارالأنوار: ج 8 ص 361 ح 34.

ص: 619

6113.الطرائف : امام باقر عليه السلام : آخرين كسى كه از آتش خارج مى شود ، مردى است كه به او هَمّام (هامّ) گويند، و عمرى را در آن جا (آتش) صدا زده است: مهرورزا ! بنده نوازا ! .

ص: 620

الفصل الثالث عشر: طائفة من المبشّرين بالنار13 / 1إِبليسُ وَأَتباعُهُالكتاب«فَسَجَدَ الْمَلَ_ائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَ_فِرِينَ * ... قَالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَ مِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ » . (1)

: النساء : 116 _ 121 و الأعراف : 18 و الحجر : 32 _ 40 و الإسراء : 61 _ 63 و مريم : 66 _ 68 و الشعراء : 91 _ 95 و الصافّات : 62 _ 65 و الحشر : 16 و 17 .

الحديث6108.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ مَن يُكسى حُلَّةً مِنَ النّارِ إبليسُ ، فَيَضَعُها عَلى حاجِبِهِ ويَسحَبُها مِن خَلفِهِ ، وذُرِّيَّتُهُ مِن بَعدِه ، وهُوَ يُنادي : «واثُبوراهُ» ويُنادونَ : «يا ثُبورَهُم» ، حَتّى يَقِفوا عَلَى النّارِ ، فَيَقولُ : «يا ثُبوراهُ» ويَقولونَ : «يا ثُبورَهُم» ، فَيُقالُ لَهُم : «لَا تَدْعُواْ الْيَوْمَ ثُبُورًا وَ حِدًا وَ ادْعُواْ ثُبُورًا كَثِيرًا» (2) . (3) .


1- .. ص : 73 _ 85 .
2- .الفرقان : 14 .
3- .. مسند ابن حنبل : ج 4 ص 304 ح 12538 و ص 308 ح 12561 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 8 ص 345 ح 175 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 368 ح 1225 ، تاريخ بغداد : ج 11 ص 253 ، تفسير الطبري : ج 10 الجزء 18 ص 188 كلاهما نحوه وكلّها عن أنس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 33 ح 3018 .

ص: 621

فصل سيزدهم : گروهى از نويددادگان به آتش
13 / 1 شيطان و پيروانش

فصل سيزدهم : گروهى از نويددادگان به آتش13 / 1شيطان و پيروانشقرآن«پس ، همه فرشتگان سر به سجده كردند ، مگر ابليس كه تكبّر نمود و از كافران شد ... [خداوند ]فرمود : حق [از من] است و حق را مى گويم : هر آينه جهنّم را از تو و از هر كس از آنان كه تو را پيروى كند ، از همگى شان ، خواهم انباشت» .

ر . ك : نساء : آيه 116 _ 121 ، اعراف : آيه 18 ، حجر : آيات 32 _ 40 ، اسرا : آيات 61 _ 63 ، مريم : آيات : 66 _ 68 ، شعرا : آيات 91 _ 95 ، صافّات : آيات 62 _ 65 ، حشر : آيات 16 و 17 .

حديث6105.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين كسى كه جُبّه اى از آتش بر او پوشانيده مى شود، ابليس است كه آن جبّه را تا بالاى ابروى خود مى آورد و از پشت سرش مى كشد و فرزندانش در پى او حركت مى كنند . ابليس فرياد مى زند: «واى كه نابود شدم !» و فرزندانش نيز فرياد مى زنند: «واى كه نابود شديم!» تا آن كه به كناره آتش مى رسند و مى ايستند و مى گويد: «واى كه نابود شدم !» و فرزندانش مى گويند: «واى كه نابود شديم!» .

به آنها گفته مى شود: «امروز ، [براى خود] يك بار نابودى مخواهيد ؛ بلكه بسيار نابودى بخواهيد» .

.

ص: 622

6104.نزهة الناظر : الإمام زين العابدين عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ المَنسُوبِ إِلَيهِ _ : إِلهي ! إِنَّ الشَّيطانَ فاجِرٌ خَبيثٌ ، كَثيرُ المَكرِ ، شَديدُ الخُصومَةِ ، قَديمُ العَداوَةِ ، كَيفَ يَنجو مَن يَكونُ مَعَهُ في دارٍ ، وَهُوَ المُحتالُ . (1)راجع : ص 540 (الفصل الثاني عشر : نظام جهنّم / أشد النّاس عذاباً) .

13 / 2قابيلُالكتاب«إِنِّى أُرِيدُ أَن تَبُوأَ بِإِثْمِى وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَ_بِ النَّارِ وَذَ لِكَ جَزَ ؤُاْ الظَّ__لِمِينَ » . (2)

الحديث6101.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في حَديثِ المِعراجِ ، لِجَبرَئيلَ وذلِكَ عِندَ مُرورِهِ بِمالِكٍ خازِنِ النّارِ _ : مُرهُ أَن يَكشِفَ طَبَقا مِنَ النّارِ ، فَكَشَفَ فَإِذا قابيلُ (3) وَنُمرودُ وَفِرعَونُ وَهامانُ . (4)6100.الكافى ( _ به نقل از مردى از اهالى بصره _ ) الإمام الباقر عليه السلام : إِنَّ قابيلَ بنَ آدَمَ مُعَلَّقٌ بِقُرونِهِ في عَينِ الشَّمسِ ، تَدورُ بِهِ حَيثُ دارَت في زَمهَريرِها (5) وَ حَميمِها إِلى يَومِ القِيامَةِ ، فَإِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ صَيَّرَهُ اللّه ُ إِلَى النّارِ . (6)13 / 3آلُ فِرعَونَالكتاب«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِئَايَ_تِنَا وَ سُلْطَ_نٍ مُّبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَاءِيْهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ * يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ * وَ أُتْبِعُواْ فِى هَ_ذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ» . (7)

«وَ يَ_قَوْمِ مَا لِى أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَوةِ وَ تَدْعُونَنِى إِلَى النَّارِ * تَدْعُونَنِى لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِى بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّ_رِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِى إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْيَا وَ لَا فِى الْاخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَ_بُ النَّارِ * فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِى إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرُ بِالْعِبَادِ * فَوَقَ_اهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُواْ وَ حَاقَ بِئَالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُواْ ءَالَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ * وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِى النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَ_ؤُاْ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ * قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ » . (8)

.


1- .. بحار الأنوار : ج 94 ص 141 .
2- .. المائدة : 29 .
3- .. في المصدر : «هابيل» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .. الغيبة للنّعماني : ص 101 ح 30 عن أبي أيوب المؤدّب عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 25 ح 13 .
5- .. الزمهرير : شِدَّةُ البَردِ (النهاية : ج 2 ص 314 «زمهر») .
6- .. تفسير العيّاشي : ج 1 ص 311 ح 80 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 11 ص 244 ح 41 .
7- .. هود : 96 _ 99 .
8- .. غافر : 41 _ 48 .

ص: 623

13 / 2 قابيل
13 / 3 فرعونيان

6096.امام صادق عليه السلام : امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى منسوب به ايشان _ : معبودا ! شيطان ، نافرمانى پليد و پرنيرنگ و خصمى سرسخت و دشمنى ديرين است . چگونه كسى كه با چنين حيله گرى در يك سراى (دنيا) است ، مى تواند نجات يابد ؟!ر . ك : ص 541 (فصل دوازدهم : نظام دوزخ / آنان كه سخت ترين عذاب را دارند) .

13 / 2قابيلقرآن«من مى خواهم تو با گناه من و گناه خودت [به سوى خدا] باز گردى و در نتيجه از اهل آتش باشى ، و اين است سزاى ستمكاران» .

حديث6094.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ هنگامى كه در معراج از كنار مالكِ دوزخبان گذشت _ : [به جبرئيل گفتم :] به او فرمان بده تا دَرِ طبقه اى از آتش را كنار زند . و مالك آن را كنار زد . پس ، قابيل و نمرود و فرعون و هامان در آن بودند .6093.الكافى ( _ به نقل از على بن اسباط _ ) امام باقر عليه السلام : قابيل ، پسر آدم ، با كاكل هايش از قرص خورشيد ، آويزان است و تا روز قيامت ، خورشيد او را با خود در سرما و گرماى شديدش مى چرخاند ، و چون روز قيامت شود ، خداوند ، وى را به آتش مى افكند .13 / 3فرعونيانقرآن«وما موسى را با نشانه هاى خود و حجّتى نمايان فرستاديم به سوى فرعون و سرانِ [قوم ]او ؛ ولى [سران] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون ، صواب نبود . روز قيامت ، پيشاپيش قومش مى رود و آنان را به آتش در مى آورد و چه ورودگاه بدى براى واردان است ! و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت ، بدرقه شده اند ، و چه بد عطايى نصيب آنان مى شود!» .

«و اى قوم من ! چه شده است كه من شما را به نجات فرا مى خوانم و شما مرا به آتش فرا مى خوانيد؟ مرا فرا مى خوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم ، با او شريك گردانم ، و من شما را به سوى آن توانمندِ آمرزنده فرا مى خوانم. آنچه مرا به سوى آن مى خوانيد ، به ناچار ، نه در دنيا و نه در آخرت [در خورِ] خواندن نيست و در حقيقت ، بازگشت ما به سوى خداست و افراطگران ، همدمان آتش اند . پس ، به زودى آنچه را به شما مى گويم ، به ياد خواهيد آورد ، و كارم را به خدا مى سپارم . و خداست كه به [حال ]بندگان بيناست . پس ، خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مى كردند ، حمايت نمود ، و فرعونيان را عذاب سخت فرا گرفت . صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند و روزى كه رستاخيز برپا شود [ ، فرياد مى رسد كه :] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد . و آن گاه كه در آتش شروع به حجّت آورى مى كنند ، زيردستان به كسانى كه گردنكش بودند ، مى گويند : ما پيرو شما بوديم ، پس آيا مى توانيد پاره اى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟ كسانى كه گردنكشى مى كردند ، مى گويند : اكنون همه ما در آن هستيم . خداست كه ميان بندگان داورى كرده است» .

.

ص: 624

الحديث6090.الإمام الهادي عليه السلام ( _ مِن رِسالَةٍ لَهُ فِي الرَّدِّ عَلى أهلِ الجَبر ) تفسير القمّي : قالَ رَجُلٌ لِأَبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما تَقولُ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «النَّارُ يُعرَضُونَ عَلَيهَا غُدُوًّا وَ عَشِيًّا» ؟ فَقالَ أَبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : ما يَقولُ (1) النّاسُ فيها ؟ فَقالَ : يَقولونَ إِنَّها في نارِ الخُلدِ وَهُم لا يُعَذَّبُونَ فيما بَينَ ذلِكَ . فَقالَ عليه السلام : فَهُم مِنَ السُّعَداءِ . فَقيلَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، فَكَيفَ هذا ؟

فَقَال : إِنَّما هذا فِي الدُّنيا ، وأمّا فِي نارِ الخُلدِ فَهُوَ قَولُهُ : «وَ يَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدخِلُوا ءَالَ فِرعَونَ أَشَدَّ العَذَابِ» . (2)راجع : ص 622 (قابيل) .

.


1- .. في النسخة الّتي بأيدينا : «تقول» ، والتصويب من بحار الأنوار .
2- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 258 ، بحار الأنوار : ج 6 ص 285 ح 6 .

ص: 625

حديث6088.التوحيد ( _ به نقل از سليمان بن جعفر جعفرى _ ) تفسير القمّى : مردى به امام صادق عليه السلام گفت : در باره اين سخن خداوند عز و جل : «هر صبح و شام بر آتش عرضه مى شوند» چه مى گوييد ؟

فرمود : مردم در باره آن چه مى گويند؟

مرد گفت : مى گويند : اين در مورد آتشِ جاويدان است ، و فرعونيان تا آن زمان ، عذابى نمى شوند .

امام عليه السلام فرمود : «پس ، آنها از نيك بختان اند ؟!» .

گفته شد : قربانت كردم ! پس منظور چيست؟

فرمود : «اين [عرضه شدن صبح و شام فرعونيان بر آتش] ، در دنياست ؛ امّا در باره با آتش جاويدان ، مى فرمايد : «و روزى كه رستاخيز برپا شود [ ، فرياد مى رسد كه :] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد» » .ر . ك : ص 623 (قابيل) .

.

ص: 626

13 / 4اِمرَأَةُ نُوحٍ وَامرَأَةُ لوطٍالكتاب«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَ__لِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئا وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّ خِلِينَ » . (1)

الحديث6084.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن يحيى، از كسى كه براى او حديث ) المستدرك على الصّحيحين عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «فَخَانَتَاهُمَا» _ : ما زَنَتا ، أَمّا امرَأَةُ نوحٍ فَكانَت تَقولُ لِلنّاسِ : إِنَّهُ مَجنونٌ ، وَأَمّا اِمرَأَةُ لوطٍ فَكانَت تَدُلُّ عَلَى الضَّيفِ ، فَذلِكَ خِيانَتُهُما . (2)13 / 5أَبُو لَهَبٍ وَامرَأَتُهُالكتاب«تَبَّتْ يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ * مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كَسَبَ * سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ * وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ * فِى جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدِ » . (3)

الحديث6025.عنه صلى الله عليه و آله : صحيح البخاري عن ابن عبّاس : إِنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله خَرَجَ إلَى البَطحاءِ ، فَصَعِدَ إِلَى الجَبَلِ

فَنادى : «يا صَباحاه» ، فَاجتَمَعَت إِلَيهِ قُرَيشٌ ، فَقالَ : أَرَأَيتُم إِن حَدَّثتُكُم أَنَّ العَدُوَّ مُصَبِّحُكُم أَومُمَسِّيُكُم أَكُنتُم تَصَدِّقونَني ؟ قالوا : نَعَم .

قالَ : فَإِنّي نَذيرٌ لَكُم بَينَ يَدَي عَذابٍ شَديدٍ . فَقالَ أَبو لَهَبٍ : أَلِهذا جَمَعتَنا ؟ تَبّا لَكَ . فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل : «تَبَّت يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» إِلى آخِرِها . (4) .


1- .. التحريم : 10 .
2- .. المستدرك على الصّحيحين : ج 2 ص 538 ح 3833 ، تفسير الطّبري : ج 14 الجزء 28 ص 170 ، تاريخ دمشق : ج 50 ص 319 ؛ التبيان في تفسير القرآن : ج 10 ص 52 ، مجمع البيان : ج 10 ص 479 كلاهما بزيادة «كافرة» بعد «امرأة نوح» ، بحار الأنوار : ج 11 ص 308 .
3- .. المسد : 1 _ 5 .
4- .. صحيح البخاري : ج 4 ص 1902 ح 4688 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 526 ح 11714 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 602 ح 2544 كلاهما نحوه ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 851 نحوه ، بحار الأنوار : ج 18 ص 175 .

ص: 627

13 / 4 همسران نوح و لوط
13 / 5 ابو لهب و همسرش

13 / 4همسران نوح و لوطقرآن«خدا براى كسانى كه كفر ورزيده اند ، زن نوح و زن لوط را مَثَل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند ، و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود ، و گفته شد : با داخل شوندگان ، داخل آتش شويد» .

حديث6028.الإمام الباقر عليه السلام : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره اين سخن خداى متعال كه : «و به آنها خيانت كردند» _ : آن دو زنا ندادند ؛ بلكه زن نوح به مردم مى گفت : اين مرد ديوانه است . و زن لوط ، مردم را از ورود ميهمانان ، آگاه كرد . اين بود خيانت آن دو .13 / 5ابو لهب (1) و همسرش1قرآن«بريده باد دو دست بو لهب و مرگش باد ! دارايى او و آنچه اندوخت ، سودش نكرد . به زودى در آتش پُر زبانه در مى آيد . و زنش ، آن هيمه كش [آتش افروز] ، بر گردنش طنابى از ليف خرماست» .

حديث6032.الإمام الكاظم عليه السلام : صحيح بخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله به وادى بطحاء بيرون رفت

و بالاى كوه رفت و فرياد زد : «هشدار ، هشدار!» .

پس ، قريش نزد او گرد آمدند . فرمود : «آيا اگر به شما بگويم كه دشمن بر شما روزخون و شبيخون زده است ، سخنم را باور مى كنيد؟» .

قريش گفتند : آرى .

فرمود : «پس اينك من پيشاپيش ، شما را از عذابى سخت ، هشدار مى دهم» .

ابو لهب گفت : براى همين ما را گرد آوردى؟ مرگت باد !

پس ، خداوند عز و جل اين سوره را فرو فرستاد : «بريده باد دو دست ابو لهب ...» تا آخر سوره .

.


1- .ابو لهب عبد العُزّى بن عبد المطّلب بن هاشم، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله ، شخصيتى بازمانده از دوران جاهليت بود؛ كه دشمنى هايش با پيامبر صلى الله عليه و آله و آزار و اذيت هايى كه بر ايشان روا داشته ، شهره است ، چندان كه به گفتن نياز ندارد. ابو لهب ، همان كسى است كه اين سخن خداى متعال ، در باره او نازل شده است: «تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ ؛ بريده باد دستان ابو لهب و مرگ بر او !» (سوره مسد : آيه 1) .

ص: 628

6081.الإرشاد ( _ به نقل از حسن بن ابى الحسن بصرى _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : إِذا قَرَأَتُم : «تَبَّت يَدَا أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ» فَادعوا عَلى أَبي لَهَبٍ ؛ فَإِنَّهُ كانَ مِنَ المُكَذِّبينَ الَّذينَ يُكَذِّبونَ بِالنَّبِيِ صلى الله عليه و آله وَما جاءَ بِهِ مِن عِندِ اللّه ِ عز و جل . (1)13 / 6أَبو جَهلٍ6080.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الدُّرُّ المنثور عن ابن عبّاسٍ : مَرَّ أَبو جَهلٍ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ جالِسٌ ، فَلَمّا نَفَذَ قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : «أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى * ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى» (2) ، فَسَمِعَ أبو جَهلٍ فَقالَ : مَن تُوَعِّدُ يا مُحَمَّدُ؟ قالَ : إِيّاكَ ، فَقالَ : بِمَ تُوَعِّدُني؟ فَقالَ : أُوَعِّدُكَ بِالعَزيزِ الكَريمِ . فَقالَ أبو جَهلٍ أَلَيسَ أَنا العزيزَ الكَريمَ؟

فَأَنزَلَ اللّه ُ : «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ » (3) إِلى قَولِهِ : «ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ » (4) . فَلَمّا بَلَغَ أَبا جَهلٍ ما نَزَلَ فيهِ جَمَعَ أَصحابَهُ ، فَأَخرَجَ إِلَيهِم زُبدا وَتَمرا فَقالَ : تَزَقَّمُوا مِن هذا ، فَوَ اللّه ِ ما يَتَوَعَّدُكُم مُحَمَّدا إلّا بِهذا . فَأَنزَلَ اللّه ُ : «إنَّها شَجَرَةٌ

تَخرُجُ فِى أَصلِ الجَحِيمِ» (5) إِلى قَولِهِ : «ثُمَّ إِنَّ لَهُم عَلَيهَا لَشَوبًا مِّن حَمِيمٍ» (6) ، فَقالَ فِي الشَّوبِ : إِنَّها تَختَلِطُ بِاللَّبَنِ فَتشُوبُهُ بِها ، فَإِنَّ لَهُم عَلى ما يَأكُلُونَ لَشَوبا مِن حَميمٍ . (7) .


1- .. ثواب الأعمال : ص 155 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 48 ح 41 .
2- .القيامة : 34 و 35 .
3- .. الدخان : 43 و 44 .
4- .. الدخان : 49 .
5- .. الصافات : 64 .
6- .. الصافات : 67 .
7- .. الدّرّ المنثور : ج 7 ص 96 نقلاً عن ابن مردويه وراجع : تفسير الطّبري : ج 13 الجزء 25 ص 142 و زاد المسير : ج 5 ص 40 و إمتاع الأسماع : ج 6 ص 233 .

ص: 629

13 / 6 ابو جهل

6079.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن عبّاس _ ) امام صادق عليه السلام : هر گاه سوره «تبّت يدا ابى لهب و تبّ» را خوانديد ، بر ابو لهب نفرين فرستيد؛ زيرا او از تكذيب كنندگانى بود كه پيامبر و آنچه را او از نزد خداى عز و جلآورد ، تكذيب مى كرد .13 / 6ابو جهل (1)6076.امام صادق عليه السلام : الدرّ المنثور _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود كه ابو جهل بر ايشان گذشت . چون رد شد ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو! واى بر تو! باز هم واى بر تو! واى بر تو!» .

ابو جهل شنيد و گفت : چه كسى را بيم مى دهى ، اى محمّد؟

فرمود : «تو را» .

گفت : مرا از چه بيم مى دهى؟

فرمود : «از ارجمند بزرگوار ، بيمت مى دهم» .

ابو جهل گفت : مگر من ارجمند بزرگوار نيستم؟

پس خداوند ، [آيه :] «همانا درخت زقّوم . خوراك گنه پيشه است» تا آيه شريف : «بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى!» را فرو فرستاد . چون ابو جهل شنيد كه اين آيات در باره اش نازل شده است ، يارانش را گرد آورد و طعامى از كره و خرما برايشان تهيّه كرد و گفت : زقّوم (2) بخوريد ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ محمّد ، شما را به چيزى جز اين ، بيم نمى دهد . پس

خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد : «آن (زقّوم) ، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى رويد» تا آيه : «سپس ايشان را بر سر آن ، آميغى از آب جوشان است» .

آميغ ، آميخته زقّوم با شير است . پس ، به ايشان بعد از [يا : افزون بر ]آنچه مى خورند ، آميغى از آب جوشان مى نوشانند .

.


1- .ابو جهل عمرو بن هشام بن مغيره مخزومى، از سرسخت ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به حالت كفر در جنگ بدر ، كشته شد. گزارش هاى رفتارهاى زشت و آزار دهنده اش با پيامبر صلى الله عليه و آله ، مشهور است.
2- .. زقّوم : نام غذايى است تهيّه شده از كره و خرما (لسان العرب) .

ص: 630

6080.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : تفسير القمّي _ في قوله تعالى : «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ » (1) _ : نَزَلَتْ في أَبي جَهْلٍ . وَقولُهُ : «كَالمُهلِ » قالَ : المُهلُ الصُّفرُ المُذابُ «يَغلِى فِى البُطُونِ * كَغَلىِ الحَمِيمِ » (2) وَهُوَ الَّذي قَد حَمِيَ وَبَلَغَ المُنتَهى . ثُمَّ قالَ : «خُذُوهُ فَاعتِلُوهُ » (3) أَي اضغَطوهُ مِن كُلِّ جانِبٍ ، ثُمَّ انزِلوا بِهِ إِلى سَواءِ الجَحيمِ ، ثُمَّ يُصَبُّ عَلَيهِ ذلِكَ الحَميمُ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : «ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ » فَلَفظُهُ خَبَرٌ وَمَعناهُ حِكايَةٌ عَمَّن يَقولُ لَهُ ذلِكَ ، وَذلِكَ أَنّ أَبا جَهلٍ كانَ يَقُولُ : أَنا العَزيزُ الكَريمُ ، فَيُعَيَّرُ (4) بِذلِكَ فِي النّارِ . (5)6079.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن العبّا صحيح مسلم عن عبيد اللّه بن معاذ و محمّد بن عبد الأعلى القيسي عن ... عن أبي هريرة : قالَ أبو جَهلٍ : هَل يُعَفِّرُ مُحَمَّدٌ وَجهَهُ بَينَ أظهُرِكُم ؟ قالَ : فَقيلَ : نَعَم ، فَقالَ : وَ اللّاتِ وَالعُزّى لَئِن رَأيتُهُ يَفعَلُ ذلِكَ لَأَطَأَنَّ عَلى رَقَبَتِهِ أو لَأُعَفِّرَنَّ وَجهَهُ فِي التُّرابِ .

قالَ : فَأَتى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ يُصَلّي ، زَعَمَ لَيَطَأُ عَلى رَقَبَتِهِ ، قالَ : فَما فَجَأَهُم مِنهُ إلَّا وَهُوَ يَنكُصُ عَلى عَقِبَيهِ ويَتَّقي بِيَدَيهِ . قالَ : فَقيلَ لَهُ : ما لَكَ؟ فَقالَ : إِنَّ بَيني وَ بَينَهُ لَخَندَقا مِن نارٍ وَهَولاً وَأَجنِحَةً .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَو دَنا مِنّي لَاختَطَفَتهُ المَلائِكَةُ عُضوا عُضوا .

قالَ : فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل _ لا نَدري في حَديثِ أَبي هُرَيرَةَ أَو شَيءٍ بَلَغَهُ _ «كَلَّا إِنَّ الْاءِنسَ_نَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنَى * إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجعَى * أَرَءَيتَ الَّذِى يَنهَى * عَبدًا إِذَا صَلَّى * أَرَءَيتَ إِن كَانَ عَلَى الهُدَى * أَو أَمَرَ بِالتَّقوَى * أَرَءَيتَ إِن كَذَّبَ وَ تَوَلَّى» يَعني أَبا جَهلٍ «أَلَم يَعلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى * كَلَّا لَ_ئِن لَّم يَنتَهِ لَنَسفَعَا بِالنَّاصِيَةِ * نَاصِيَةٍ كَ_ذِبَةٍ خَاطِئَةٍ * فَليَدعُ نَادِيَهُ * سَنَدعُ الزَّبَانِيَةَ * كَلَّا لَا تُطِعهُ » (6) _ زادَ عُبَيدُ اللّه ِ في حَديثِهِ قالَ : _ وَ أَمَرَهُ بِما أَمَرَهُ بِهِ _ وَزادَ ابنُ عَبدِ الْأَعْلى : _ «فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ » يَعْني قَوْمَهُ . (7) .


1- .. الدخان : 43 و 44 .
2- .. الدخان : 45 و 46 .
3- .. الدخان : 47 .
4- .. في النسخة الّتي بأيدينا : «تعيّر» والتصويب من بحار الأنوار .
5- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 292 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 313 ح 84 .
6- .. العلق : 6 _ 19 .
7- .. صحيح مسلم : ج 4 ص 2154 ح 38 ، السّنن الكبرى للنّسائي : ج 6 ص 518 ح 11683 و 11684 عن ابن عبّاس ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 302 ح 8839 كلاهما نحوه ؛ مجمع البيان : ج 10 ص 782 نحوه ، بحار الأنوار : ج 9 ص 171 .

ص: 631

6078.الكافي عن أبي طالب القمّي عن رجل عن الإمام الصادق تفسير القمّى : آيه «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ» در باره ابو جهل نازل شد . «كَالْمُهْلِ» ، مهل به معناى مس گداخته است . «يَغْلِى فِى الْبُطُونِ * كَغَلْىِ الْحَمِيمِ» ، حميم ، آبى است كه به نهايت داغى رسيده است [يعنى در شكم ها مى جوشد همانند جوشش آب جوشان] . سپس فرمود : «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ»يعنى [او را بگيريد و] از هر سو فشارش دهيد ، آن گاه در ميان آتش دوزخش اندازيد ، سپس آن آب جوشان بر او ريخته مى شود ، و به او مى گويند : «بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى» . لفظ اين جمله [تو همان ارجمند بزرگوارى] ، خبر است ؛ امّا معنايش نقل قول از كسى است كه اين جمله به او گفته مى شود ؛ چرا كه ابو جهل مى گفت : «من ارجمند بزرگوارم» . پس با اين جمله او را در آتش ، سرزنش [و ريشخند ]مى كنند .6077.عنه عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ الجَبرِ وَالقَدَرِ _ ) صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ : ابو جهل گفت : آيا محمّد در حضور شما چهره اش را [براى خدا] به خاك [و سجده] مى نهد؟

گفته شد : آرى .

ابو جهل گفت : به لات و عزّى سوگند ، اگر من او را ببينم كه چنين مى كند ، گردنش را لگد خواهم كرد يا صورتش را به خاك خواهم ماليد .

پس نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و ايشان نماز مى خواند . ابو جهل خواست پايش را بر گردن پيامبر صلى الله عليه و آله بگذارد ؛ امّا ناگهان يارانش ديدند كه ابو جهل عقب عقب مى آيد و دستانش را در برابر خود ، سپر كرده است . به او گفته شد : تو را چه شده است؟

گفت : ميان من و او خندقى از آتش و موجوداتى هولناك و چندين بال ، ظاهر شدند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر به من نزديك شده بود ، فرشتگان او را تكّه تكّه مى كردند . پس خداوند عز و جل _ نمى دانيم اين قسمت در حديث ابو هريره بود يا از جاى ديگر شنيد _ اين آيات را فرو فرستاد : «حقّا كه انسان سركشى مى كند ، همين كه خود را بى نياز پندارد . در حقيقت ، بازگشت به سوى پروردگار توست . آيا ديدى آن كس را كه باز مى داشت ، بنده اى را آن گاه كه نماز مى گزارد . چه پندارى اگر او به هدايت باشد ، يا به پرهيزگارى وا دارد [براى او بهتر نيست]؟ [و باز] چه پندارى [كه] اگر او (ابو جهل) به تكذيب بپردازد و روى برگرداند [كه چه كيفرى در پيش دارد] ؟ مگر ندانسته كه خدا مى بيند ؟ زنهار ، اگر باز نايستد ، موى پيشانى[اش] را سخت بگيريم ؛ [همان] موى پيشانى دروغزن گناه پيشه را . [بگو] تا انجمن خود را بخواند . به زودى ، آتشبانان را فرا خوانيم . زنهار! فرمانش مبر» .

عبيد اللّه در حديثش افزود و گفت : و فرمان داد به او آنچه را فرمانش داد ، و ابن عبد الأعلى افزود : «تا انجمن خود را بخواند» يعنى قومش را . .

ص: 632

6076.عنه عليه السلام : السنن الكبرى للنسائيّ عن ابن عبّاس : صَلّى النَّبِيُ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَ أبو جَهلٍ ، فَقالَ : ألَم أنهَكَ عَن هذا ؟ وَاللّه ِ إنَّكَ لَتَعلَمُ ما بِها نادٍ أَكثَرُ مِنّي ! فَأَنزَلَ اللّه ُ عز و جل : «فَليَدعُ نَادِيَهُ * سَنَدعُ الزَّبَانِيَةَ » .

قالَ ابنُ عَبّاسٍ : وَاللّه ِ لَو دَعا نادِيَهُ لَأَخَذَتهُ الزَّبانِيَةُ . (1)6075.امام صادق عليه السلام : دلائل النّبوّة للبيهقيّ عن الشعبيّ : إِنَّ رَجُلاً قالَ لِلنَّبِيِ صلى الله عليه و آله : إِنّي مَرَرتُ بِبَدرٍ ، فَرَأَيتُ رَجُلاً يَخرُجُ مِنَ الْأَرْضِ ، فَيَضْرِبُهُ رَجُلٌ بِمِقمَعَةٍ مَعَهُ حَتّى يَغيبَ فِي الأَرضِ ، ثُمَّ يَخرُجُ ، فَيَفعَلُ بِهِ مِثلَ ذلِكَ ، قالَ ذلِكَ مِراراً .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ذاكَ أَبو جَهلِ بنُ هِشامٍ ، يُعَذَّبُ إِلى يَومِ القِيامَةِ . (2) .


1- .. السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 518 ح 11684 ، سنن التّرمذي : ج 5 ص 444 ح 3349 ، أسباب النّزول : ص 485 ح 863 ، تفسير الفخر الرّازي : ج 32 ص 17 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 54 وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 18 ص 201 ح 32 .
2- .. دلائل النّبوّة للبيهقي : ج 3 ص 89 ، تاريخ الإسلام للذّهبي : ج 2 ص 97 ، السّيرة النّبويّة لابن كثير : ج 2 ص 445 ، سبل الهدى والرّشاد : ج 4 ص 52 .

ص: 633

6075.الإمام الصادق عليه السلام : السنن الكبرى ، نسايى _ به نقل از ابن عبّاس _ : پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول نماز شد . ابو جهل آمد و گفت : مگر تو را از اين كار نهى نكردم؟ به خدا سوگند ، تو خود مى دانى كه در مكّه انجمنى فزون تر از انجمن من نيست .

پس خداوند عز و جل اين آيات را فرو فرستاد : «پس [بگو :] تا انجمن خود را بخواند . به زودى ، ما هم آتشبانان را فرا مى خوانيم» .

به خدا سوگند اگر ابو جهل قوم خود را فرا مى خواند ، آتشبانان ، او را فرو مى گرفتند .6074.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از بريد بن عمير بن معاويه شامى _ ) دلائل النبوّة ، بيهقى _ به نقل از شعبى _ : مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : من از بدر مى گذشتم كه ديدم مردى از زمين بيرون مى آيد ، و مردى ديگر با پتك بر او مى كوبد ، به طورى كه دوباره در زمين فرو مى رود ، و باز بيرون مى آيد و دوباره با او چنين مى شود و بارها اين كار تكرار شد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «او ابو جهل بن هشام است كه تا روز قيامت ، همچنان عذاب مى شود» . .

ص: 634

13 / 7أُبَيُ بنُ خَلَفٍ6071.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر _ ) السيرة النّبويّة لابن هشام : مَشى أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بِعَظمٍ بالٍ قَد أَرفَتَ (1) ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ! أَنتَ تَزعُمُ أَنَّ اللّه َ يَبعَثُ هذا بَعدَما أَرَمَّ (2) ؟! ثُمَّ فَتَّهُ في يَدِهِ ، ثُمَّ نَفَخَهُ فِي الرّيحِ نَحوَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نَعَم ، أنَا أَقُولُ ذلِكَ ، يَبعَثُهُ اللّه ُ وَإِيّاكَ بَعدَما تَكونانِ هكَذا ، ثُمَّ يُدخِلُكَ اللّه ُ النّارَ .

فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فيهِ : «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلقَهُ قَالَ مَن يُحىِ العِظَ_مَ وَ هِىَ رَمِيمٌ * قُل يُحيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلقٍ عَلِيمٌ * الَّذِى جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنهُ تُوقِدُونَ » (3) . (4)6074.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن بريد بن عمير بن م الدّرّ المنثور عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «وَ يَومَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيهِ » (5) _ : أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ وَعُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ ، وَهُما الخَليلانِ في جَهَنَّمَ عَلى مِنبَرٍ مِن نارٍ . (6)6073.تاريخ دمشق عن عبد اللّه بن جعفر عن الإمام عليّ عل المصنّف لعبد الرّزّاق عن معمّر عن عثمان الجزري عن مقسم مولى ابن عبّاس : إنَّ ابنَ أَبي مُعَيطٍ وَأُبَيَّ بنَ خَلَفٍ اَلجُمَحي التَقَيا ، فَقالَ عُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ لِأُبَيِّ بنِ خَلَفٍ وَكانا

خَليلَينِ فِي الجاهِلِيَّةِ ، وَكانَ أُبَيٌّ بنُ خَلَفٍ أَتى النَّبِيَ عليه السلام فَعَرَضَ عَلَيهِ الإِسلامَ ، فَلَمّا سَمِعَ ذلِكَ عُقبَةُ قالَ : لا أَرضى عَنكَ حَتّى تَأتِيَ مُحَمَّدا فَتَتفُلَ في وَجهِهِ وَتَشتِمَهُ وَتُكَذِّبَهُ .

قالَ : فَلَم يُسَلِّطهُ اللّه ُ عَلى ذلِكَ ، فَلَمّا كانَ يَومُ بَدرٍ أُسِرَ عُقبَةُ بنُ أَبي مُعَيطٍ فِي الأُسارى ، فَأَمَرَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله عَلِيَّ بنَ أَبي طالِبٍ أَن يَقتُلَهُ ، فَقالَ عُقبَةُ : يا مُحَمَّدُ ، مِن بَينِ هؤُلاءِ أُقتَلُ ؟! قالَ : نَعَم ، قالَ : لِمَ؟ قالَ : بِكُفرِكَ وَفُجُورِكَ وَعُتُوِّكَ عَلَى اللّه ِ وَ رَسولِهِ .

قالَ : فَقامَ إِلَيهِ عَلِيُّ بنُ أَبي طالِبٍ فَضَرَبَ عُنُقَهُ .

وَأَمّا أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ فَقالَ : وَاللّه ِ لَأَقتُلَنَّ مُحَمَّداً ! فَبَلَغَ ذلِكَ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : بَل أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ . فَانطَلَقَ رَجُلٌ مِمَّن سَمِعَ ذلِكَ مِنَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله إِلى أُبَيِّ بنِ خَلَفٍ فَقالَ (7) : إِنَّهُ لَمّا قيلَ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ما قُلتَ ، قالَ : بَل أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ . فَأَفزَعَهُ ذلِكَ وَقالَ : أنشُدُكَ بِاللّه ِ ! أَسَمِعتَهُ يَقولُ ذلِكَ ؟ قالَ : نَعَم . فَوَقَعتُ في نَفسِهِ ؛ لِأَنَّهُم لَم يَسمَعوا رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ قَولاً إلَّا كانَ حَقّا .

فَلَمّا كانَ يَومُ أُحُدٍ خَرَجَ أُبَيُّ بنُ خَلَفٍ مَعَ المُشرِكينَ ، فَجَعَلَ يَلتَمِسُ غَفلَةَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله لِيَحمِلَ عَلَيهِ ، فَيَحولُ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمينَ بَينَهُ وَ بَينَ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : خَلّوا عَنهُ ، فَأَخَذَ الحَربَةَ فَجَزَلَهُ بِها _ يَقولُ : رَماهُ بِها _ فَيَقَعُ في تَرقُوَتِهِ تَحتَ تَسبِغَةِ البَيضَةِ وَفَوقَ الدِّرعِ ، فَلَم يَخرُج مِنهُ كَبيرُ دَمٍ وَاحتَقَنَ الدَّمُ في جَوفِهِ ، فَجَعَلَ يَخورُ كَما يَخورُ الثَّورُ ، فَأَقبَلَ أَصحابُهُ حَتّى

احتَمَلوهُ وَهُوَ يَخورُ ، وَقالوا : ما هذا ، فَوَ اللّه ِ ما بِكَ إلَّا خَدشٌ؟

فَقالَ : وَاللّه ِ ! لَو لَم يُصِبني إلَّا بَريقُهُ لَقَتَلَني ، أَلَيسَ قَد قالَ : أَنا أَقتُلُهُ إِن شاءَ اللّه ُ ؟! وَاللّه ِ ! لَوكانَ الَّذي بي بِأَهلِ ذي المَجازِ لَقَتَلَهُم .

قالَ : فَما لَبِثَ إلَّا يَوما أَو نَحوَ ذلِكَ حَتّى ماتَ إِلَى النّارِ ، فَأَنزَلَ اللّه ُ فيهِ : «وَ يَومَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيهِ » إِلى قَولِهِ : «[وَكانَ] الشَّيطَ_نُ لِلْاءِنسَ_نِ خَذُولًا » (8) . (9) .


1- .. رَفَتَ وأرفَتَ : أي تَكسَّرَ (النهاية : ج 2 ص 241 «رفت») .
2- .. أرَمَّ : إذا بَلي (النهاية : ج 2 ص 266 «رمم») .
3- .. يس : 78 _ 80 .
4- .. السّيرة النبويّة لابن هشام : ج 1 ص 387 ، السّيرة النبويّة لابن كثير : ج 2 ص 55 .
5- .. الفرقان : 27 .
6- .. الدرّ المنثور : ج 6 ص 253 نقلاً عن ابن مردويه .
7- .في المصدر : «فقيل» ، والصواب ما أثبتناه (اُنظر تفسير القرآن للمؤلّف _ عبد الرزاق _ ج 3 ص 68) .
8- .. الفرقان : 17 _ 29 .
9- .. المصنّف لعبد الرّزّاق : ج 5 ص 355 ح 9731 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 251 .

ص: 635

13 / 7 اُبىّ بن خَلَف

13 / 7اُبىّ بن خَلَف 16070.امام كاظم عليه السلام : السيرة النبويّة ، ابن هشام : اُبَىّ بن خلف با استخوانى پوسيده و خرد شده نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى محمّد! تو مى گويى كه خداوند اين را كه پوسيده شده ، زنده مى كند؟ سپس آن را در دستش نرم كرد و به طرف پيامبر خدا به باد داد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى ، من اين را مى گويم . خداوند ، آن را و تو را زان پس كه چنين شده ايد ، زنده مى گرداند و آن گاه تو را به آتش مى برد» .

پس خداوند متعال ، اين آيات را در باره اش فرو فرستاد : «و براى ما مَثَلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد ، گفت : چه كسى اين استخوان ها را كه چنين پوسيده است ، زندگى مى بخشد؟ بگو : همان كسى كه نخستين بار ، آن را پديد آورد و اوست كه به هر گونه آفرينشى داناست ؛ همو كه بر اينان از درخت سبزفام ، اخگر نهاد كه از آن آتش مى افروزيد» .6069.امام صادق عليه السلام ( _ در دعا _ ) الدرّ المنثور _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه : «و روزى كه ستمگر ، دستانش را به دندان گزد» _ : اُبىّ بن خلف و عقبة بن ابى معيط كه [در جاهليت] با هم دوست بودند ، در جهنّم بر منبرى از آتش جاى مى گيرند .6070.الإمام الكاظم عليه السلام : المصنّف ، عبد الرزّاق _ به نقل از معمّر ، از عثمان جزرى ، از مقسم وابسته ابن عبّاس _ : ابن ابى معيط و اُبىّ بن خلف جمحى به هم بر خوردند . آن دو از دوستان دوران جاهلى يكديگر بودند . اُبىّ بن خلف نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفته و ايشان

او را به اسلام دعوت كرده بود و اين خبر به عقبه رسيده بود . عقبه [در اين برخورد] به او گفت : از تو راضى نمى شوم ، مگر آن كه نزد محمّد بروى و به صورتش تف بيندازى و دشنامش دهى و تكذيبش كنى .

معمّر گفت : امّا خداوند ، قدرت انجام دادن اين كار را به او نداد . چون روز بدر شد ، عقبة بن ابى معيط از جمله كسانى بود كه به اسارت در آمد . پيامبر صلى الله عليه و آله به على بن ابى طالب عليه السلام دستور داد او را بكشد . عقبه گفت : اى محمّد! از ميان اينان فقط من كشته شوم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى» .

گفت : به خاطر چه؟

فرمود : «به خاطر كفر و نابكارى و گستاخى ات بر خدا و پيامبر او» .

پس ، على بن ابى طالب برخاست و گردن او را زد .

و امّا اُبىّ بن خلف گفت : به خدا سوگند ، محمّد را مى كشم . اين سخن به گوش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيد . فرمود : «نه ! به خواست خدا من او را خواهم كشت» .

اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله او را به وحشت انداخت و [به ناقل] گفت : تو را به خدا ، آيا واقعا شنيدى كه او اين سخن را بگويد؟

گفت : آرى .

اُبىّ بن خلف به شدّت نگران شد ؛ چون هرگز نشنيده بودند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سخنى بگويد و تحقّق پيدا نكند . چون روز اُحد شد ، اُبىّ بن خلف با مشركان همراه شد و مترصّد غفلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود تا بر او حمله برد ؛ امّا هر بار ، مردى از مسلمانان ميان او و پيامبر صلى الله عليه و آله قرار مى گرفت . چون پيامبر صلى الله عليه و آله چنين ديد ، به يارانش فرمود : «راهش را باز كنيد» و زوبين را گرفت و به طرف او پرتاب كرد . زوبين در ترقوه او ، پايين كلاه خود و بالاى زره ، نشست و خون زيادى از آن بيرون نزد ؛ بلكه خون در داخل بدنش جمع شد و لذا مانند گاو خرناس مى كشيد . يارانش آمدند تا او را كه همچنان خرناس مى كشيد ، ببرند ، و گفتند : چيزى نيست ، فقط يك خراش است . امّا او گفت : به خدا سوگند ، اگر تنها آب دهان او [پيامبر] به من رسيده باشد ، مرا خواهد كشت . مگر او نگفته بود كه : «به

خواست خدا من او را خواهم كشت» ؟ به خدا سوگند ،اگر آنچه به من اصابت كرده ، به اهالى ذى المجاز (1) اصابت مى كرد ، همه آنها را مى كشت .

پس ، يك روز بعد و يا چيزى در همين حدود ، اُبىّ بن خلف مُرد و به جهنّم رفت و خداوند ، اين آيات را در باره او فرو فرستاد : «و روزى كه ستمگر ، دستان خويش را به دندان گزد» تا «شيطان همواره فرو گذارنده انسان است» .

.


1- .از بازارهاى عرب در يك فرسنگى عرفه .

ص: 636

. .

ص: 637

. .

ص: 638

13 / 8أُمَيَّةُ بنُ خَلَفٍ6067.امام باقر عليه السلام : تفسير الفخر الرازيّ عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «لَا يَصلَ_اهَا إلَّا الْأَشْقَى» (1) _ : نَزَلَتْ في أُمَيَّةَ بنِ خَلَفٍ وَ أَمثالِهِ الَّذينَ كَذَّبُوا مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله وَالأَنبياءَ قَبلَهُ . (2)6066.امام رضا عليه السلام : السيرة النّبويّة لابن هشام : أُمَيَّةُ بنُ خَلَفِ بنَ وَهبِ بنِ حُذافَةَ بنِ جُمَحٍ ، كانَ إِذا رَأى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله هَمَزَهُ وَلَمَزَهُ ، فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فيهِ : «وَيلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ * الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ * يَحسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخلَدَهُ * كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِى الحُطَمَةِ * وَ مَا أَدرَاكَ مَا الحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ المُوقَدَةُ * الَّتِى تَطَّ_لِعُ عَلَى الْأَفْئدَةِ * إِنَّهَا عَلَيهِم مُّؤصَدَةٌ * فِى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ » (3) . (4) .


1- .. الليل : 15 .
2- .. تفسير الفخر الرّازي : ج 31 ص 203 ، تفسير القرطبي : ج 20 ص 87 و ليس فيه «والأنبياء قبله» .
3- .. الهمزة : 1 _ 9 .
4- .. السّيرة النبويّة لابن هشام : ج 1 ص 382 ، لباب النّقول : ص 216 ، سبل الهدى والرّشاد : ج 2 ص 464 .

ص: 639

13 / 8 اُمية بن خلف

13 / 8اُمية بن خلف 16066.الإمام الرضا عليه السلام : تفسير الفخر الرازى _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه «و به آن [دوزخ] در نيايد ، مگر نگون بخت ترين مردم» _ : در باره اميّة بن خلف و همتايان او كه محمّد صلى الله عليه و آله و پيامبران پيش از او را تكذيب كردند ، نازل شد .6065.امام على عليه السلام : السيرة النبويّة ، ابن هشام : اميّة بن خلف بن وهب بن حذافة بن جُمَح ، هر گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مى ديد ، به ايشان زخم زبان و پوزخند مى زد . پس خداوند متعال ، اين سوره را در باره او فرو فرستاد : «واى بر هر بدگوى عيبجويى ؛ همو كه مالى گرد آورد و برشمردش ! پندارد كه مالش او را جاويد كرده است ؛ ولى نه! قطعا در آتش خرد كننده فرو افكنده خواهد شد . و تو چه دانى كه آن آتشِ خرد كننده چيست؟ آتش افروخته خدا است . آتشى كه به دل ها مى رسد ، در ستون هايى دراز ، [كه آنان را در ميان فرا مى گيرد]» .

.

ص: 640

13 / 9عُتبَةُ بنُ رَبيعَةَ6065.عنه عليه السلام : صحيح مسلم عن أنس : إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله تَرَكَ قَتلى بَدرٍ ثَلاثا ثُمَّ أَتاهُم ، فَقامَ عَلَيهِم فَناداهُم ، فَقالَ : يا أَبا جَهلِ بنَ هِشامٍ ، يا أُمَيَّةَ بنَ خَلَفٍ ، يا عُتبَةَ بنَ رَبيعَةَ ، يا شَيبَةَ بنَ رَبيعَةَ ! أَلَيسَ قَد وَجَدتُم ما وَعَدَ رَبُّكُم حَقّا ؟ فَإِنّي قَد وَجَدتُ ما وَعَدني رَبّي حَقّاً .

فَسَمِعَ عُمَرُ قَولَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا رَسُولَ اللّه ِ ، كَيفَ يَسمَعوا وَ أَنّى يُجيبوا وَقَد جَيَّفوا؟

قالَ : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ! ما أَنتُم بِأَسمَعَ لِما أَقولُ مِنهُم ، وَلكِنَّهُم لا يَقدِرونَ أن يُجيبوا . ثُمَّ أَمَرَ بِهِم فَسُحِبوا فَأُلقوا في قَليبِ (1)

بَدرٍ . (2)6064.الإمام عليّ عليه السلام : صحيح البخاريّ عن قيس بن عبّاد عن عليّ بن أبي طالب عليه السلام _ أَنَّهُ قالَ _ : أَنا أوَّلُ مَن يَجثو بَينَ يَدَيِ الرَّحمنِ لِلخُصومَةِ يَومَ القِيامَةِ .

وَقالَ قَيسُ بنُ عبّادٍ : وفيهِم أُنزِلَت : «هَ_ذَانِ خَصمَانِ اختَصَمُوا فِى رَبِّهِم » (3) قالَ : هُمُ الَّذينَ تَبارَزوا يَومَ بَدرٍ ، حَمزَةُ وَعَلِيٌّ وَعُبَيدَةُ _ أَو أَبو عُبَيدَةَ بنُ الحارِثِ _ ، وَشَيبَةُ بنُ رَبيعَةَ وَعُتبَةُ بنُ رَبيعَةَ وَالوَليدُ بنُ عُتبَةَ . (4) .


1- .. القَليبُ : البئر التي لم تُطوَ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 682 «قلب») .
2- .. صحيح مسلم : ج 4 ص 2203 ح 77 ، السنن الكبرى للنّسائي : ج 1 ص 665 ح 2202 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 572 ح 14066 كلاهما نحوه ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 423 ح 6498 ، مسند أبي يعلى : ج 3 ص 343 ح 3313 .
3- .. الحجّ : 19 .
4- .. صحيح البخاري : ج 4 ص 1458 ح 3747 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 401 ، شواهد التنزيل : ج 1 ص 503 ح 532 ، كنز العمّال : ج 2 ص 472 ح 4531 ؛ العمدة : ص 311 ح 519 ، سعد السعود : ص 102 ، بحار الأنوار : ج 36 ص 22 ح 4 .

ص: 641

13 / 9 عتبة بن ربيعه

13 / 9عتبة بن ربيعه (1)6062.رسول اللّه صلى الله عليه و آله : صحيح مسلم _ به نقل از اَنَس بن مالك _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كشتگان بدر را سه روز وا نهاد و سپس نزد آنها آمد و در كنارشان ايستاد و صدا زد : «اى ابو جهل بن هشام! اى اميّة بن خلف! اى عتبة بن ربيعه! اى شيبة بن ربيعه! آيا آنچه را پروردگارتان به شما وعده داد ، راست نيافتيد؟ من كه آنچه را پروردگارم به من وعده داده بود ، راست يافتم» .

عمر ، سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را شنيد . گفت : اى پيامبر خدا ! چگونه بشنوند و چه سان پاسخ دهند ، در حالى كه به مردارى تبديل شده اند؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، آنها سخنِ من را همان گونه مى شنوند كه شما مى شنويد ؛ ليكن آنها نمى توانند پاسخ دهند» . سپس دستور داد جسد آنان را كشان كشان بردند و در چاه بدر انداختند .6061.التوحيد ( _ به نقل از زهرى _ ) صحيح البخارى _ به نقل از قيس بن عبّاد _ : على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «روز قيامت ، من نخستين كسى هستم كه در پيشگاه خداى مهربان براى شكايت زانو مى زنم» .

آيه «اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با يكديگر ستيزه مى كنند» در باره اين كسان نازل شد ؛ همان كسانى كه در جنگ بدر با يكديگر به مبارزه برخاستند : حمزه و على و عبيده _ يا ابو عبيدة بن حارث _ با شيبة بن ربيعه و عتبة بن ربيعه و وليد بن عتبه .

.


1- .ابو الوليد عتبة بن ربيعة بن عبد شمس، بزرگ قريش و يكى از سالاران آنها در دوران جاهليت بود. او نداى اسلام به توحيد را شنيد ؛ امّا اسلام نياورد . در جنگ بدر ، در سپاه مشركان ، جنگ سختى نمود؛ ولى على بن ابى طالب عليه السلام ، حمزه و عبيدة بن حارث ، او را محاصره كردند و كشتند .

ص: 642

6060.معانى الأخبار ( _ به نقل از عبد السلام بن صالح هروى _ ) سعد السّعود عن ابن عبّاس : خَرَجَ عُتبَةُ وَ شَيبَةُ وَالوَليدُ لِلبِرازِ ، وَ خَرَجَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ رَواحَةَ مِن ناحِيَةٍ اُخرى ، قالَ : فَكَرِهَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أَن تَكونَ الحَربُ (1) أَوَّلَ ما لَقِيَ بِالأَنصارِ ، فَبَدَأَ بِأَهلِ بَيتِهِ .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مُروهُم أَن يَرجِعُوا إِلى مَصافِّهِم ، إِنَّما يُريدُ القَومُ بَني عَمِّهِم .

فَدَعا رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَلِيّاً وَ حَمزَةَ وَ عُبَيدَةَ بنَ الحَرثِ بنِ عَبدِ المُطَّلِّبِ ، فَبَرَزوا بَينَ يَدَيهِ بِالسِّلاحِ ، فَقالَ : اجعَلاهُ بَينَكُما ، وَخافَ عَلَيهِ الحَداثَةَ .

فَقالَ : اِذهَبُوا فَقاتِلُوا عَن حَقِّكُم وَبِالدّينِ الَّذي بُعِثَ بِهِ نَبِيُّكُم إِذ جاؤُوا بِباطِلِهم لِيُطفِؤُوا نورَ اللّه ِ بِأَفواهِهِم ، اِذهَبوا في حِفظِ اللّه ِ _ أَو في عَونِ اللّه ِ _ .

فَخَرَجوا يَمشونَ ، حَتّى كانُوا قَريبا يَسمَعونَ الصَّوتَ ، فَصاحَ بِهِم عُتبَةُ : اِنتَسِبوا نَعرِفكُم ، فَإِن تَكُونُوا أَكفاءَ نُقاتِلُكُم . وَفيهِم نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «هَ_ذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فِى رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ » . (2)13 / 10الوَليدُ بنُ المُغيرَةِ6060.معاني الأخبار عن عبد السلام بن صالح الهروي : السّيرة النّبويّة لِابنِ هِشام : إِنَّ الوَليدَ بنَ المُغيرَةِ اجتَمَعَ إلَيهِ نَفَرٌ مِن قُرَيشٍ وَكانَ ذا سِنٍّ فيهِم ، وَقَد حَضَرَ المَوسِمُ ، فَقالَ لَهُم : يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ، إِنَّهُ قَد حَضَرَ هذا المَوسِمُ ، وإنّ وُفودَ العَرَبِ سَتَقدَمُ عَلَيكُم فيهِ ، وَقَد سَمِعوا بِأَمرِ صاحِبِكُم هذا ، فَأَجمِعُوا فيه رَأيا واحِدا ، وَلا تَختَلِفوا فَيُكَذِّبَ بَعضُكُم بَعضا وَ يَرُدَّ قَولُكُم بَعضُهُ بَعضا .

قالوا : فَأَنتَ يا أَبا عَبدِ شَمسٍ ، فَقُل وَأَقِم لَنا رَأياً نَقولُ بِهِ .

قالَ : بَل أَنتُم فَقولوا أَسمَع . قالوا : نَقُولُ : كاهِنٌ ؟ قالَ : لا وَاللّه ِ ما هُوَ بِكاهِنٍ ، لَقَد رَأَينا الكُهّانَ فَما هُوَ بِزَمزَمَةِ الكاهِنِ وَلا سَجعِهِ ! قالوا : فَنَقولُ : مَجنُونٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِمَجنُونٍ ، لَقَد رَأَينا الجُنونَ وَعَرَفناهُ ، فَما هُوَ بِخَنِقِهِ وَلا تَخالُجِهِ وَلا وَسوَسَتِهِ ! قالوا : فَنَقولُ : شاعِرٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِشاعِرٍ ، لَقَد عَرَفنا الشِّعرَ كُلِّهُ رَجَزَهُ وَ هَزَجَهُ وَ قَريضَهُ وَمَقبوضَهُ وَ مَبسوطَهُ ، فَما هُوَ بِالشِّعرِ ! قالُوا : فَنَقولُ : ساحِرٌ ؟ قالَ : ما هُوَ بِساحِرٍ ، لَقَد رَأَينَا السُّحّارَ وَسِحرَهُم ، فَما هُوَ بِنَفثِهِم ولا عَقدِهِم ! قالوا : فَما نَقولُ يا أبا عَبدِ شَمسٍ؟

قالَ : وَ اللّه ِ إِنَّ لِقَولِهِ لَحَلاوَةً ، وَإِنَّ أَصلَهُ لَعَذقٌ (3) ، وَإِنَّ فَرعَهُ لَجَناةٌ ، وَما أَنتُم بِقائِلينَ مِن هذا شَيئاً إلَّا عُرِفَ أَنَّهُ باطِلٌ ، وَإِنَّ أَقرَبَ القَولِ فيهِ لَأَن تَقولوا «ساحِرٌ» ، جاءَ بِقَولٍ هُوَ سِحرٌ يُفَرِّقُ بِهِ بَينَ المَرءِ وَأَبيهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَأَخيهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَزَوجَتِهِ ، وَبَينَ المَرءِ وَعَشيرَتِهِ . فَتَفَرَّقوا عَنهُ بِذلِكَ ، فَجَعَلوا يَجلِسونَ بِسُبُلِ النّاسِ حينَ قَدِمُوا المَوسِمَ ، لا يَمُرُّ بِهِم أَحَدٌ إلَّا حَذَّروهُ إِيّاهُ ، وَ ذَكَروا لَهُم أَمرَهُ . فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى فِي الوَليدِ بنِ المُغيرَةِ وَفي ذلِكَ مِن قَولِهِ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا * وَ جَعَلتُ لَهُ مَالًا مَّمدُودًا * وَ بَنِينَ شُهُودًا * وَ مَهَّدتُّ لَهُ تَمهِيدًا * ثُمَّ يَطمَعُ أَن أَزِيدَ * كَلَّا إِنَّهُ كَانَ لِأَيَ_تِنَا عَنِيدًا» (4) أَي خَصيماً . (5) .


1- .. في المصدر : «بالجرّة» ، والتصويب من بحارالأنوار .
2- .. سعد السّعود : ص 103 ، بحار الأنوار : ج 19 ص 313 ح 61 .
3- .. العَذِقُ : النخلة (لسان العرب : ج 10 ص 238 «عذق») . يُشبِّهُه بالنخلة التي ثبت أصلها .
4- .. المدّثّر : 11 _ 16 .
5- .. السّيرة النبويّة لابن هشام : ج 1 ص 288 ، تاريخ الإسلام للذّهبي : ج 1 ص 155 ، تفسير ابن كثير : ج 4 ص 468 نحوه عن ابن عبّاس وكلّها نقلاً عن ابن إسحاق ، إمتاع الأسماع : ج 4 ص 348 ، سبل الهدى والرّشاد : ج 2 ص 354 .

ص: 643

13 / 10 وليد بن مغيره

6059.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن حمدان بن سليمان : سعد السعود _ به نقل از ابن عبّاس _ : عتبة و شيبة و وليد براى مبارزه به ميدان آمدند ، و عبيد اللّه بن رواحه از ديگر سوى به ميدان آمد ؛ امّا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خوش نداشت كه نخستين كشته جنگ از انصار باشد . از اين رو ، از خانواده خودش آغاز كرد و فرمود : «به آنها بگوييد به صفوف خود ، باز گردند . هدف آن جماعت ، عموزادگانش است» . آن گاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على و حمزه و عبيدة بن حارث بن عبد المطلّب را فرا خواند و آن سه با سلاح هاى خود در برابر ايشان حاضر شدند . پيامبر صلى الله عليه و آله [به حمزه و عبيده] فرمود : «او (على) را در وسط خود قرار دهيد» و نگران جوانى او بود . آن گاه فرمود : «برويد و به خاطر حقّانيت خود و دينى كه خداوند ، آن را به وسيله پيامبرش فرستاده است بجنگيد ؛ چرا كه آنها با باطل خويش آمده اند تا نور خدا را با دهان هاى خود ، خاموش كنند . برويد در امان خدا [يا : به يارى خدا]» . آن سه ، روانه ميدان شدند و چندان نزديك شدند كه صداى يكديگر را مى شنيدند . عتبه فرياد زد : خودتان را معرّفى كنيد تا شما را بشناسيم ، كه اگر همسنگ ما باشيد ، با شما مى جنگيم .

پس ، آيه : «اين دو [گروه] دشمنان يكديگرند كه در باره پروردگارشان با يكديگر ستيزه مى كنند . پس كسانى كه كافر شدند ، جامه هايى از آتش برايشان بريده شده است» در باره ايشان نازل شد .13 / 10وليد بن مغيره 16057.الاحتجاج : السيرة النبويّة ، ابن هشام : موسم [حج] فرا رسيده بود . گروهى از قريش نزد وليد بن مغيره _ كه از بقيّه آنان مسن تر بود _ ، جمع شدند . وليد به آنان گفت : اين موسم فرا رسيده است و به زودى ، گروه هاى عرب بر شما وارد مى شوند . آنها قضيّه اين همشهرى شما (پيامبرى محمّد صلى الله عليه و آله ) را شنيده اند . پس همگى در باره او يك رأى شويد و به طورى كه يكى ديگرى را تكذيب كند و گفته هايتان متناقض باشد اختلاف نكنيد .

آن عدّه گفتند : اى ابو عبد شمس ! تو خود بگو و رأيى بياور كه ما نيز همان را بگوييم .

وليد گفت : نه ، شما بگوييد . من مى شنوم .

گفتند : مى گوييم : او كاهن است .

وليد گفت : نه به خدا ، او كاهن نيست . ما كاهنان را ديده ايم . او نه مانند كاهن ، زير لب زمزمه مى كند و نه مانند آنها سجع مى گويد .

گفتند : مى گوييم : جن زده است .

گفت : او جن زده نيست ؛ ما جن زدگان را ديده ايم ، و با آن آشناييم ، در حالى كه او نه دچار خفگى مى شود ، نه تشنّج و نه هذيان گويى .

گفتند : مى گوييم : شاعر است .

وليد گفت : او شاعر نيست . ما انواع شعر را از رجز و هزج و قريضه و مقبوضه و مبسوطه ، مى شناسيم . سخنان او شعر نيست .

گفتند : مى گوييم : جادوگر است .

وليد گفت : او جادوگر هم نيست . ما جادوگران و جادوى آنها را ديده ايم ، در صورتى كه او نه مانند جادوگران مى دمد و نه گره مى زند .

گفتند : پس چه بگوييم ، اى ابو عبد شمس؟

گفت : به خدا سوگند كه سخن او حلاوتى دارد ، ريشه اش استوار و ميوه اش چيدنى است . پس ، هر يك از اينها را بگوييد تا درستى آن دانسته شود . بهترين سخن در باره او ، آن است كه بگوييد او جادوگر است . سخنانى آورده كه افسون است و به واسطه آن ، ميان پدر و پسر و برادر و برادر و زن و شوهر و افراد عشيره جدايى مى اندازد .

پس ، آن عدّه ، هم داستان بر اين رأى ، از نزد وليد پراكنده شدند و بر سر راه مردمانى كه به حج مى آمدند ، مى نشستند و هر كس را كه بر آنان مى گذشت ، از پيامبر صلى الله عليه و آله بر حذر مى داشتند و از جادوگر بودن او برايش مى گفتند . پس خداوند متعال در باره وليد بن مغيره و اين ماجرا ، اين آيات را فرو فرستاد : «مرا واگذار با آن كه [او را] تنها آفريدم . و دارايى بسيار به او بخشيدم و پسرانى آماده [به خدمت ، دادم ]و برايش [عيش خوش] آماده كردم . باز هم طمع دارد كه بيفزايم ؛ ولى نه ؛ چرا كه او دشمن آيات ما بود» .

.

ص: 644

6056.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصّحيحين عن ابن عبّاس : إِنَّ الوَليدَ بنَ المُغيرَةِ جاءَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقَرَأَ عَلَيهِ القُرآنَ ، فَكَأَنَّهُ رَقَّ لَهُ ، فَبَلَغَ ذلِكَ أَبا جَهلٍ فَأَتاهُ ، فَقالَ : يا عَم ، إِنَّ قَومَكَ يَرَونَ أَن يَجمَعوا لَكَ مالاً . قال : لِمَ ؟ قال : لِيُعطوكَهُ ؛ فَإنَّكَ أَتَيتَ مُحَمَّدا لِتَعرِضَ لِما قِبَلَهُ . قالَ : قَد عَلِمَت قُرَيشٌ أَنّي مِن أَكثَرِها مالاً ! قالَ : فَقُل فيهِ قَولاً يَبلُغُ قَومَكَ أَنَّكَ مُنكِرٌ لَهُ أَو أنَّكَ كارِهٌ لَهُ . قالَ : وَماذا أَقولُ ؟ فَوَاللّه ِ ما فيكُم رَجُلٌ أَعلَمُ بِالأَشعارِ مِنّي ، وَلا أَعلَمُ بِرَجزٍ وَلا بِقَصيدَةٍ مِنّي ، وَلا بِأَشعارِ الجِنِّ ، وَاللّه ِ ! ما يُشبِهُ الّذي يَقولُ شَيئا مِن هذا . وَوَاللّه ِ ! إِنَّ لِقَولِهِ الَّذي يَقولُ حَلاوَةً ، وَإِنَّ عَلَيهِ لَطَلاوَةً ، وَإنَّهُ لَمُثمِرٌ أَعلاهُ ، مُغدِقٌ (1) أَسفَلُهُ ، وَإِنَّهُ لَيَعلو وَما يُعلى ، وَإِنَّهُ لَيَحطِمُ ما تَحتَهُ (2) . قالَ : لايَرضى عَنكَ قَومُكَ حَتّى تَقُولَ فيهِ . قالَ فَدَعني حَتّى أُفَكِّرَ . فَلَمّا فَكَّرَ قالَ : هذا سِحرٌ يُؤثَرُ يَأثُرُهُ عَن غَيرِهِ . فَنَزَلَت «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا» . (3) .


1- .. المُغدِق : من الغَدقِ وهو الماء الكثير _ إشارة لكثرة الخير _ (مجمع البحرين : ج 2 ص 1306 «غدق») .
2- .. في المصدر : «فاتحته» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .
3- .. المستدرك على الصّحيحين : ج 2 ص 550 ح 3872 ، تفسير الطبري : ج 14 الجزء 29 ص 156 ، أسباب النّزول : ص 468 ح 842 ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج 1 ص 154 ، تفسير ابن كثير : ج 8 ص 292 .

ص: 645

6055.امام صادق عليه السلام : المستدرك على الصحيحين _ به نقل از ابن عبّاس _ : وليد بن مغيره نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . ايشان برايش قرآن خواند . گويا تحت تأثير قرار گرفت . خبر به ابو جهل رسيد . نزد وليد

آمد و گفت : عمو جان! قومت در نظر دارند برايت مالى جمع كنند .

وليد گفت : چرا؟

ابو جهل گفت : تا به تو بدهند ؛ چون تو نزد محمّد رفته اى تا از جانب او به نوايى برسى .

وليد گفت : قريش خوب مى دانند كه من ثروتمندترين مرد قريش هستم .

ابو جهل گفت : پس در باره او چيزى بگو كه قومت بدانند تو منكر او هستى يا او را خوش نمى دارى .

وليد گفت : چه بگويم؟ به خدا سوگند ، در ميان شما هيچ كس نيست كه به اندازه من شعر بشناسد و به رجز و قصيده و اشعار جنّيان ، آگاه تر از من باشد . به خدا سوگند كه آنچه او مى گويد ، به هيچ يك از اينها نمى ماند . به خدا سوگند ، سخن او ، حلاوت و زيبايى خاصّى دارد و [چون درختى است كه ]شاخه هايش پر از ميوه است و ريشه اش شاداب . بالاتر از هر سخنى است و بالاتر از آن وجود ندارد ، و آنچه را پايين تر از آن است ، خُرد مى كند .

ابو جهل گفت : قومت از تو راضى نمى شوند ، تا آن كه در باره او چيزى بگويى .

وليد گفت : پس بگذار تا بينديشم . و چون انديشيد ، گفت : سخنان او جادوست و تأثيرى متفاوت با ديگر جادوها دارد .

پس ، اين آيه نازل شد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريدم وا گذار ...» . .

ص: 646

6057.الاحتجاج : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «فَإِذَا نُقِرَ فِى النَّاقُورِ » إِلى قَولِهِ تَعالى : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا » (1) _ : فَإِنَّها نَزَلَت فِي الوَليدِ بنِ المُغَيرَةِ ، وَكانَ شَيخا كَبيرا مُجَرَّبا مِن دُهاةِ العَرَبِ ، وَكانَ مِنَ المُستَهزِئينَ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وَكانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقعُدُ فِي الحُجرَةِ وَيَقرَأُ القُرآنَ ، فَاجتَمَعَت قُرَيشٌ إِلَى الوَليدِ بنِ المُغيرَةِ ، فَقالوا : يا أَبا عَبدِ الشَّمسِ ، ما هذا الَّذي يَقولُ مُحَمَّدٌ ؟ أَشِعرٌ ، أَم كِهانَةٌ ، أَم خَطبٌ ؟

فَقالَ : دَعوني أَسمَعُ كَلامَهُ ، فَدَنا مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أَنشِدني مِن شِعرِكَ ، قالَ : ما هُوَ شِعرٌ ، وَلكنَّهُ كَلامُ اللّه ِ الَّذي ارتَضاهُ لِمَلائِكَتِهِ وَأَنبِيائِهِ ، فَقالَ : أُتلُ عَلَيَّ مِنهُ شَيئا . فَقَرَأَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله حم السَّجدَةَ ، فَلَمّا بَلَغَ قَولَهُ : «فَإِن أَعرَضُوا » يا

مُحَمَّدُ _ أَعني قُرَيشا _ «فَقُل » لَهُم «أَنذَرتُكُم صَ_عِقَةً مِّثلَ صَ_عِقَةِ عَادٍ وَ ثَمُودَ » . (2)

قالَ : فَاقشَعَرَّ الوَليدُ وَقامَت كُلُّ شَعرَةٍ في رَأسِهِ وَلِحيَتِهِ ، وَمَرَّ إِلى بَيتِهِ وَلَم يَرجِع إِلى قُرَيشٍ مِن ذلِكَ . فَمَشَوا إِلى أَبي جَهلٍ فَقالوا : يا أَبا الحَكَمِ ، إِنَّ أَبا عَبدِ الشَّمسِ صَبَأَ إِلى دينِ مُحَمَّدٍ ، أما تَراهُ لَم يَرجِع إلَينا ؟

فَغَدا أبو جَهلٍ فَقالَ لَهُ : يا عَمِّ ، نَكَّستَ رُؤُوسَنا وَفَضحتَنا ، وَأَشمَتَّ بِنا عَدُوَّنا ، وَصَبَوتَ إِلى دينِ مُحَمَّدٍ ! فَقالَ : ما صَبَوتُ إِلى دينِهِ ، وَلكِنّي سَمِعتُ مِنهُ كَلاما صَعبا تَقشَعِرُّ مِنهُ الجُلودُ ! فَقالَ لَهُ أَبو جَهلٍ : أَخَطبٌ هُوَ ؟ قالَ : لا ، إِنَّ الخَطبَ كَلامٌ مُتَّصِلٌ ، وَهذا كَلامٌ مَنثُورٌ وَلا يُشبِهُ بَعضُهُ بَعضا . قالَ : أَفَشِعرٌ هُوَ ؟ قالَ : لا ، أَما إِنّي قَد سَمِعتُ أَشعارَ العَرَبِ بَسيطَها وَمَديدَها وَرَمَلَها وَرجَزَها ، وَما هُوَ بِشِعرٍ . قالَ : فَما هُوَ ؟ قالَ : دَعني أُفَكِّرُ فيهِ .

فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ قالوا : يا أَبا عَبدِ شَمسٍ ، ما تَقولُ فيما قُلناهُ ؟ قالَ : قولوا : هُوَ سِحرٌ ؛ فَإِنَّهُ آخِذٌ بِقُلوبِ النّاسِ . فَأَنزَلَ اللّه ُ عَلى رَسولِهِ في ذلِكَ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا » وَإِنَّما سُمِّيَ وَحيدا لِأَنَّهُ قالَ لِقُرَيشٍ : أَما أَتَوَحَّدُ بِكِسوَةِ البَيتِ سَنَةً وَعَلَيكُم في جَماعَتِكُم سَنَةً ، وَكانَ لَهُ مالٌ كَثيرٌ وَحَدائِقُ ، وَكانَ لَهُ عَشرُ بَنينَ بِمَكَّةَ ، وَكانَ لَهُ عَشرُ عَبيدٍ ، عِندَ كُلِّ عَبدٍ أَلفَ دينارٍ يَتَّجِرُ بِها ، وَتِلكَ القِنطارُ في ذلِكَ الزَّمانِ ، وَيُقالُ : إِنَّ القِنطارَ جِلدُ ثَورٍ مَملوءٌ ذَهَبا ، فَأَنزَلَ اللّه ُ : «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ» إِلى قَولِهِ : «صَعُودًا » قالَ : جَبَلٌ يُسَمّى صَعودا «ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ » قالَ : عَبَسَ وَجهَهُ وَبَسَرَ (3) ، قالَ : أَلقى شِدقَهُ «ثُمَّ أَدبَرَ وَ استَكبَرَ * فَقَالَ إِن هَ_ذَا إلَّا سِحرٌ يُؤثَرُ * إِن هَ_ذَا

إلَّا قَولُ البَشَرِ » (4) إِلى قَولِهِ : «مَا سَقَرُ » وادٍ في النّارِ . (5) .


1- .. المدّثّر : 8 _ 11 .
2- .. فصّلت : 13 .
3- .. بَسَرَ : أي أظهرَ العُبوسَ قبل أوانِه وفي غير وقته (مفردات ألفاظ القرآن : ص 122 «بسر») .
4- .. المدّثّر : 23 _ 27 .
5- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 393 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 52 نحوه نقلاً عن السدّي ، بحار الأنوار : ج 9 ص 244 ح 148 .

ص: 647

6056.عنه عليه السلام : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «آن گاه كه در صور دميده شود» تا آيه «مرا با آن كه [او را ]تنها آفريدم ، وا گذار» _ : اين آيات در باره وليد بن مغيره نازل شد . او پيرى سال خورده و پخته و يكى از خردمندان عرب و از جمله كسانى بود كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را مسخره مى كرد . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حِجر [اسماعيل ]مى نشست و قرآن مى خواند . قريش نزد وليد بن مغيره جمع شدند و گفتند : اى ابو عبد شمس! اين چيزهايى كه محمّد مى گويد ، چيست؟ آيا شعر است يا پيشگويى يا خطابه؟

وليد گفت : اجازه بدهيد كه سخن را بشنوم . پس ، نزديك پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى محمّد ! از شعرهايت برايم بخوان .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اين شعر نيست ؛ بلكه كلام خداست كه آن را براى فرشتگان و فرستادگانش پسنديده است» .

وليد گفت : چيزى از آن را برايم تلاوت كن . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شروع به قرائت «حم سجده» براى او كرد . چون به اين آيه رسيد : « [اى محمّد !]پس اگر روى گرداندند»

يعنى قريش « [به ايشان] بگو كه شما را از صاعقه اى چون صاعقه[ى وارد آمده بر قوم ]عاد و ثمود ، هشدار مى دهم» ، لرزه بر اندام وليد افتاد و موهاى سر و ريشش سيخ شد ، و يك راست به طرف خانه اش رفت و نزد قريش بر نگشت .

قريش پيش ابو جهل رفتند و گفتند : اى ابو حكم! ابو عبد شمس به دين محمّد گرويده است . مگر نديدى كه به سوى ما باز نگشت؟ بامداد ، ابو جهل نزد وليد رفت و گفت : عمو جان! تو ما را سرافكنده و رسوا كردى و دشمنانمان را خوش حال نمودى و به دين محمّد گرويدى .

وليد گفت : من به دين او نگرويده ام ؛ امّا از او كلام بلند عجيبى شنيدم كه از شنيدن آن مو بر بدن ، راست مى شود!

ابو جهل گفت : آيا آن ، خطابه است ؟

گفت : نه ، خطابه ، گفتارى پيوسته است ، در حالى كه اين ، گفتارى گسسته است و اجزاى آن به هم شباهت ندارند .

ابو جهل گفت : پس شعر است؟

وليد گفت : نه ، من اشعار عرب را از بسيط و مديد و رمل و رجز ، شنيده ام . سخن او شعر هم نيست .

گفت : پس چيست؟

وليد گفت : بگذار در باره اش بينديشم .

فردا كه شد ، گفتند : اى ابو عبد شمس ! در باره آنچه گفتيم ، چه مى گويى؟

گفت : بگوييد : جادوست ؛ زيرا گفتار او دل هاى مردم را مسحور مى كند .

پس خداوند در اين باره بر پيامبرش چنين نازل كرد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريده ام ، وا گذار» . از اين جهت ، او را تنها مى ناميدند كه به قريش گفت : يك سال ، من به تنهايى بر خانه كعبه جامه مى پوشانم و يك سال شما با هم، چنين كنيد. او ثروت و باغ هاى بسيار داشت. ده پسر در مكّه ، و ده غلام داشت كه به هر غلامى هزار دينار داده بود تا با آن تجارت كند ، و اين مبلغ ، قنطارِ آن زمان بود _ به قولى ، قنطار ، عبارت بوده از يك پوست گاو پر از طلا .

پس خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريدم ، وا گذار» تا «صَعُودًا» و آن نام كوهى است ، «آن گاه نظر كرد ، سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد . آن گاه پشت گردانيد و تكبّر ورزيد و گفت : اين [قرآن] جز سِحرى كه [به برخى]

آموخته اند ، نيست . اين [چيزى ]غير از سخن بشر نيست» تا «چيست سَقَر ؟» ، سَقَر ، درّه اى است در جهنّم . .

ص: 648

. .

ص: 649

. .

ص: 650

13 / 11العاصُ بنُ وائلِ بنِ هِشامٍ6053.امام صادق عليه السلام : الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «أَفَرَءَيتَ الَّذِى كَفَرَ بِئَايَ_تِنَا وَ قَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَ وَلَدًا» (1) _ : وذلِكَ أَنَّ العاصَ بنَ وائِلِ بنِ هِشامٍ القُرَشِيَّ ثُمَّ السَّهمِيَّ وَهُوَ أَحَدُ المُستَهزِئينَ ، وَكانَ لِخَبّابِ بنِ الأَرَتِّ عَلَى العاصِ بنِ وائِلٍ حَقٌّ فَأَتاهُ يَتَقاضاهُ ، فَقالَ لَهُ العاصُ : أَلَستُم تَزعُمونَ أَنَّ فِي الجَنَّةِ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَالحَريرَ؟ قالَ : بَلى ، قالَ : فَمَوعِدُ ما بَيني وَبَينَكَ الجَنَّةُ ، فَوَاللّه ِ لَأُوتَيَنَّ فيها خَيرا مِمّا أُوتيتُ فِي الدُّنيا «كَلَّا سَيَكفُرُونَ بِعِبَادَتِهِم وَ يَكونونَ عَلَيهِم ضِدًّا » (2) الضِّدُّ القَرينُ الَّذي يَقتَرِنُ بِهِ . (3)6052.امام باقر عليه السلام : مجمع البيان عن ابن عبّاس _ في سورَةِ الكَوثَرِ _ : نَزَلَتِ السّورَةُ فِي العاصِ بنِ وائِلٍ السَّهمِيِّ ، وذلِكَ أنَّهُ رَأى رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ مِنَ المَسجِدِ ، فَالتَقَيا عِندَ بابِ بَني سَهمٍ وَتَحَدَّثا ، وَأُناسٌ مِن صَناديدِ قُرَيشٍ جُلوسٌ فِي المَسجِدِ ، فَلَمّا دَخَلَ العاصُ قالوا : مَنِ الَّذي كُنتَ تَتَحَدَّثُ مَعَهُ ؟ قالَ : ذلِكَ الأَبتَرُ !

وَكانَ قَد تُوُفِّيَ قَبلَ ذلِكَ عَبدُ اللّه ِ ابنُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَهُوَ مِن خَديجَةَ ، وَكانوا يُسَمّونَ مَن لَيسَ لَهُ ابنٌ أبتَرَ ، فَسَمَّتهُ قُرَيشٌ عِندَ مَوتِ ابنِهِ أَبتَرَ وَصُنبورا . (4) .


1- .. مريم : 77 .
2- .. مريم : 82 .
3- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 54 عن أبي الجارود .
4- .. مجمع البيان : ج 10 ص 836 ، بحار الأنوار : ج 17 ص 203 ؛ أسباب النزول : ص 494 ح 872 ، تفسير الثعلبي : ج 10 ص 307 .

ص: 651

13 / 11 عاص بن وائل بن هشام

13 / 11عاص بن وائل بن هشام (1)6054.الإمام عليّ عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ _ ) امام باقر عليه السلام _ در باره آيه شريف : «آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت : قطعا به من مال و فرزند بسيار داده خواهد شد» _ : عاص بن وائل بن هشام قرشى سهمى ، يكى از مسخره كنندگان [پيامبر صلى الله عليه و آله ] بود . خبّاب بن اَرَت از عاص بن وائل ، طلبى داشت . نزد او رفت و آن را از او مطالبه نمود . عاص به او گفت : آيا شما نمى گوييد كه در بهشت ، طلا و نقره و حرير است ؟

خبّاب گفت : چرا .

عاص گفت : پس وعده من و تو ، در بهشت ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ در آن جا به من بهتر از اموالى كه در دنيا داده شده ام ، داده خواهد شد . «هرگز ! به زودى [آن معبودان ]عبادت ايشان را انكار مى كنند و ضدّ آنان مى گردند» ، «ضدّ» يعنى چيزى كه با شخص ، قرين و همنشين مى شود .6053.الإمام الصادق عليه السلام : مجمع البيان _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره سوره كوثر _ : اين سوره در باره عاص بن وائل سهمى نازل شد و علّتش آن بود كه وى ديد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از مسجد [الحرام ]خارج مى شود . جلوى باب بنى سهم به هم رسيدند و به گفتگو پرداختند . عدّه اى از بزرگان قريش در مسجد نشسته بودند . چون عاص وارد مسجد شد ، به او گفتند : با كه سخن مى گفتى؟ گفت : با آن اَبتر . (2) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از خديجه پسرى داشت به نام عبداللّه كه قبلاً از دنيا رفته بود ، و آنها به كسى كه پسر نداشت ، «ابتر» مى گفتند . از اين رو ، زمانى كه عبد اللّه در گذشت، قريش نام اَبتر يا صُنبور (3) بر پيامبر صلى الله عليه و آله گذاشتند .

.


1- .عاص بن وائل بن هاشم سهمى، از طايفه قريش و يكى از سردمداران در دوران جاهليت و نديم هشام بن مغيره بود . او اسلام را درك كرد ؛ ولى اسلام نياورد و از تمسخركنندگان آن بود و از زنديق هايى به شمار مى رود كه كافر دوگانه پرست مُردند .
2- .. بى دنباله ؛ اجاقْ كور .
3- .. صُنبور : اَبتر ؛ مردى كه نه فرزندى دارد و نه برادرى ، به طورى كه با مردن او نامش از بين مى رود ؛ فرد ضعيف و خوار و بى كس و بى فرزند و بى ياور (لسان العرب مادّه «صنبر») .

ص: 652

6052.الإمام الباقر عليه السلام : تفسير ابن كثير عن ابن عبّاس : إِنَّ العاصَ بنَ وائِلٍ أَخَذَ عَظما مِنَ البَطحاءِ فَفَتَّهُ بِيَدِهِ ، ثُمَّ قالَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أَيُحيي اللّه ُ تَعالى هذا بَعدَ ما أَرى ؟

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نَعَم يُميتُكَ اللّه ُ ، ثُمَّ يُحييكَ ، ثُمَّ يُدخِلُكَ جَهَنَّمَ . (1)13 / 12جَدُّ بنُ قَيسٍ6033.الكافى ( _ به نقل از مُعلَّى بن محمّد _ ) تاريخ الطّبريّ عن الزّهريّ : كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قَلَّما يَخرُجُ في غَزوَةٍ إلّا كَنّى عَنها وَ أَخبَرَ أَنَّهُ يُريدُ غَيرَ الّذي يَصمُدُ لَهُ ، إلَّا ما كانَ مِن غَزوَةِ تَبُوكٍ فَإِنَّهُ بَيَّنَها لِلنّاسِ ؛ لِبُعدِ الشُّقَّةِ وَشِدَّةِ الزَّمانِ ، وَكَثرَةِ العَدُوِّ الَّذي يَصمُدُ لَهُ ، لِيَتَأَهَّبَ النّاسُ لِذلِكَ اُهبَتَهُ ، وأَمَرَ النّاسَ بِالجِهازِ ، وأَخبَرَهُم اَنَّهُ يُريدُ الرّومَ . فَتَجَهَّزَ النّاسُ عَلى ما في أَنفُسِهِم مِنَ الكُرهِ لِذلِكَ الوَجهِ لِما فيهِ ، مَعَ ما عَظَّموا مِن ذِكرِ الرّومِ وَغَزوِهِم .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ وَهُوَ في جِهازِهِ ذلِكَ لِلجَدِّ بنِ قَيسٍ أَخي بَني سَلَمَةَ : هَل لَكَ يا جَدُّ العامَ في جِلادِ بَني الأَصفَرِ ؟ فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أَوَ تَأذَنُ لي وَلا تَفتِنّي ، فَوَ اللّه ِ لَقَد عَرَفَ قَومي ما رَجُلٌ أَشَدَّ عَجَبا بِالنِّساءِ مِنّي ، وَإِنّي أَخشى إِن رَأَيتُ نِساءَ بَنِي الأَصفَرِ أَلّا أَصبِرَ عَنهُنَّ . فَأَعرَضَ عَنهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَقالَ : قَد أَذِنتُ لَكَ .

فَفِي الجَدِّ بنِ قَيسٍ نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «وَمِنهُم مَّن يَقُولُ ائذَن لِّى وَلَا تَفتِنِّى ... » الآيَةَ . أَي إِن كانَ إِنَّما يَخشى الفِتنَةَ مِن نِساءِ بَني الأَصفَرِ _ وَلَيسَ ذلِكَ بِهِ _ فَما سَقَطَ فيهِ مِنَ الفِتنَةِ بِتَخَلُّفِهِ عَن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَالرَّغبَةِ بِنَفسِهِ عَن نَفسِهِ أَعظَمُ ، وإِنَّ جَهَنَّمَ لَمِن وَرائِهِ .

وَقالَ قائِلٌ مِنَ المُنافِقينَ لِبَعضٍ : لا تَنفِرُوا فِي الحَرِّ ؛ زَهادَةً فِي الجِهادِ، وَشَكّا في الحَقِّ ، وَإِرجافا (2) بِالرَّسولِ . فَأَنزَلَ اللّه ُ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ فيهِم : «وَقَالُوا لَا تَنفِرُوا فِى الحَرِّ قُل نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّو كَانُوا يَفقَهُونَ» إِلى قَولِهِ «جَزَاءَ بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » . (3)

ثُمَّ إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله جَدَّ في سَفَرِهِ ، فَأَمَرَ النّاسَ بِالجِهازِ وَالاِنكِماشِ ، وَحَضَّ أَهلَ الغِنى عَلَى النَّفَقَةِ وَالحَملانِ في سَبيلِ اللّه ِ وَرَغَّبَهُم في ذلِكَ ، فَحَمَلَ رِجالٌ مِن أَهلِ الغِنى فَاحتَسَبوا . (4) .


1- .. تفسير ابن كثير : ج 6 ص 580 ، زاد المسير : ج 6 ص 283 ، تفسير ابن أبي حاتم : ج 10 ص 3202 ح 18120 .
2- .. أرجَفَ القَومُ : إذا خاضوا في الأخبار السيِّئَةِ والفِتن (لسان العرب : ج 9 ص 113 «رجف») .
3- .. التوبة : 81 و 82 .
4- .. تاريخ الطّبري : ج 3 ص 101 ، السّيرة النبويّة لابن هشام : ج 4 ص 159 ، تاريخ الإسلام للذّهبي : ج 2 ص 627 ، تاريخ دمشق : ج 2 ص 32 ، البداية والنّهاية : ج 5 ص 3 كلّها نحوه .

ص: 653

13 / 12 جَدّ بن قيس

6032.امام كاظم عليه السلام : تفسير ابن كثير _ به نقل از ابن عبّاس _ : عاص بن وائل ، تكّه استخوانى از بَطحا برداشت و آن را با دستش نرم كرد . آن گاه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت : آيا خداوند ، اين [استخوان نرم شده اى] را كه مى بينم ، زنده مى گرداند؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى ، خداوند ، تو را مى ميراند و سپس زنده ات مى كند و آن گاه تو را به جهنّم مى برد» .13 / 12جَدّ بن قيس (1)6033.الكافي عن معلّى بن محمّد : تاريخ الطبرى _ به نقل از زُهْرى _ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه براى جنگى خارج مى شد ، مقصد را معلوم نمى كرد ؛ بلكه [توريه مى كرد و] جايى جز آنچه را در نظر داشت ، نام مى برد ، مگر در جنگ تبوك كه به دليل دورى راه و دشوارى موقعيت و فراوانى دشمنى كه آهنگ آن را داشت ، آشكارا مقصد را براى مردم گفت تا خود را براى آن آماده سازند . به مردم دستور داد مجهّز شوند و آنان را آگاه كرد كه آهنگ روم دارد .

مردم با آن كه رفتن بِدان سوى را ناخوش مى داشتند _ زيرا رويارويى و جنگ با روميان را سخت مى ديدند _ ساز و برگ جنگ بر گرفتند و آماده شدند .

يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه خود را براى جنگ آماده مى كرد ، به جدّ بن قيس سلمى فرمود : «اى جد ! آيا امسال به جنگ بنى اصفر (روميان) مى آيى؟» .

جد گفت : اى پيامبر خدا ! اجازه دهيد كه نيايم ، و مرا به فتنه ميندازيد ؛ زيرا _ به خدا سوگند _ قوم من مى دانند كه هيچ مردى به اندازه من ، دل بسته زنان نيست و مى ترسم اگر چشمم به زنان بنى اصفر بيفتد ، در برابرشان تاب نياورم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از او روى بر گردانيد و فرمود : «اجازه دادم !» .

پس اين آيه در باره جدّ بن قيس نازل شد : «و از ايشان كسى است كه گويد : به من اجازه بده و مرا به فتنه و گناه مينداز ...» يعنى اگر او از گرفتار آمدن به زنان بنى اصفر مى ترسيد _ كه در واقع چنين نبود [و فقط بهانه اى براى فرار از جنگ بود] _ ، بر اثر نافرمانى اش از پيامبر

خدا صلى الله عليه و آله و ترجيح دادن خود بر ايشان ، در گرفتارى و فتنه اى بزرگ تر افتاد كه همان دوزخِ فراروىِ او بود . يكى از منافقان نيز به عدّه اى گفت : «در اين گرما حركت نكنيد» ؛ چرا كه او به جهاد ، بى رغبت بود و در حق شك داشت و مى خواست ضدّ پيامبر تحريك كند . پس خداوند _ تبارك و تعالى _ اين آيه را در باره آنان فرو فرستاد : «و گفتند : در اين گرما حركت نكنيد . بگو : گرماى آتش دوزخ ، سخت تر است ، اگر مى فهميدند» تا «به سزاى اعمالى كه انجام مى دادند» .

با همه اين احوال ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در كار سفر ، كوشا بود و به مردم فرمان داد كه آماده و مهيّا شوند و توانگران را به انفاق كردن و گزاردن مركب در اختيار مجاهدان راه خدا ترغيب و تشويق نمود . پس گروهى از توانگران به قصد ثواب الهى چنين كردند .

.


1- .ابو عبد اللّه جدّ بن قيس بن صخر بن خنساء بن سنان بن عبيد بن غنم بن كعب بن سلمه انصارى، سالار بنى سلمه و شخصى منافق بود . او از شركت در جنگ تبوك سر باز زد و در دوره خلافت عثمان مُرد.

ص: 654

6207.الإمام الصادق عليه السلام : تفسير الطّبريّ عن ابن عبّاس _ في قَولِهِ تَعالى : «سَيَحلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُم إِذَا انقَلَبتُم إِلَيهِم لِتُعرِضُوا عَنهُم فَأَعرِضُوا عَنهُم إِنَّهُم رِجسٌ وَ مَأوَاهُم جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » (1) _ : وَ ذلِكَ أَنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قيلَ لَهُ : أَلا تَغزو بَني الأَصفَرِ ، لَعَلَّكَ أَن تُصيبَ بِنتَ عَظيمِ الرّومِ فَإِنَّهُم حِسانٌ !

فَقالَ رَجُلانِ : قَد عَلِمتَ يا رَسولَ اللّه ِ أَنَّ النِّساءَ فِتنَةٌ فَلا تَفتِنّا بِهِنَّ ، فَائذَن لَنا ، فَأَذِنَ لَهُما . فَلَمَّا اِنطَلَقا قالَ أَحَدُهُما : إِن هُوَ إلَّا شَحمَةٌ لِأَوَّلِ آكِلٍ !

فَسارَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَلَم يَنزِل عَلَيهِ في ذلِكَ شَيءٌ ، فَلَمّا كانَ بِبَعضِ الطَّريقِ نَزَلَ عَلَيهِ وَهُوَ عَلى بَعضِ المِياهِ : «لَو كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَ_كِن بَعُدَت عَلَيهِمُ الشُّقَّةُ » (2) ، وَنَزَلَ عَلَيهِ : «عَفَا اللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُم » ، وَنَزَلَ عَلَيهِ :

«لَا يَستَئنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الأَْخِرِ » ، وَنَزَلَ عَلَيهِ : «إِنَّهُم رِجسٌ وَ مَأوَاهُم جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ » . (3) .


1- .. التوبة : 95 .
2- .. التوبة : 42 .
3- .. تفسير الطبري : ج 7 الجزء 11 ص 2 ، الدّر المنثور : ج 4 ص 210 .

ص: 655

6206.الكافي عن أبي حمزة الثمالي : تفسير الطبرى _ به نقل از ابن عبّاس ، در باره آيه شريف : «وقتى به سوى آنان باز گشتيد ، براى شما به خدا سوگند خواهند خورد تا از ايشان صرف نظر كنيد ... به كيفر كردارى كه مى كردند» _ : داستانش چنين است كه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفته شد : چرا به جنگ بنى اصفر (روميان) نمى روى ؟ شايد به دختر پادشاه روم دست يابى كه آنان مردمانى خوب رويند ؟

دو نفر گفتند : اى پيامبر خدا ! شما مى دانى كه زنان ، مايه فتنه اند . پس ما را به آنان گرفتار مساز .

پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله به آن دو ، اجازه داد [كه در جنگ با روميان شركت نكنند] . چون رفتند ، يكى از آن دو نفر گفت : او لقمه چربى است براى اوّلين خورنده !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ره سپار جنگ شد و در اين باره چيزى بر او نازل نگشت ؛ امّا چون پاره اى از راه را پيمود و در آبگاهى فرود آمد ، اين آيات بر او نازل شد : «اگر غنيمتى در دسترس و سفرى كوتاه بود ، قطعا از پىِ تو مى آمدند ؛ ولى آن راه پر مشقّت بر آنان دور مى نمايد» .

همچنين بر ايشان اين آيات نازل شد :

«خدا از تو در گذرد . چرا به آنان اجازه دادى ؟» ، «كسانى كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند ، از تو اجازه نمى خواهند» و «آنان پليدند و به سزاى كردارى كه مى كردند ، جايگاهشان دوزخ خواهد بود» . .

ص: 656

13 / 13عَبدُ اللّه ِ بنُ اُبَيٍّ6203.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش در روز صفّين _ ) تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «استَغفِر لَهُم أَو لَا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغفِرَ اللَّهُ لَهُم» _ : قالَ عَلِيُّ بنُ إِبراهيمَ : إِنَّها نَزَلَت لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إِلَى المَدينَةِ وَمَرِضَ عَبدُ اللّه ِ بنُ أُبَيٍّ ، وَكانَ ابنُهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ عَبدِ اللّه ِ مُؤمِناً ، فَجاءَ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأَبوهُ يَجودُ بِنَفسِهِ ، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، بِأَبي أَنتَ وَأُمّي إِنَّكَ إِن لَم تَأتِ أَبي كانَ ذلِك عارا عَلَينا . فَدَخَلَ إِلَيهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَالمُنافِقونَ عِندَهُ ، فَقالَ ابنُهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ عَبدِ اللّه ِ : يا رَسُولَ اللّه ِ ، اِستَغفِرِ اللّه َ لَهُ ، فَاستَغفَرَ لَهُ ، فَقالَ الثّاني : أَلَم يَنهَكَ اللّه ُ يا رَسُولَ اللّه ِ أَن تُصَلِّيَ عَلَيهِم أَو تَستَغفِرَ لَهُم ؟

فَأَعرَضَ عَنهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فَأَعادَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ : وَيلَكَ ! إِنّي خُيِّرتُ فَاختَرتُ ، إِنَّ اللّه َ يَقُولُ : «استَغفِر لَهُم أَو لَا تَستَغفِر لَهُم إِن تَستَغفِر لَهُم سَبعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغفِرَ اللَّهُ لَهُم» . (1)

فَلَمّا ماتَ عَبدُ اللّه ِ ، جاءَ ابنُهُ إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : بِأَبي أَنتَ وأُمّي يا رَسولَ اللّه ِ ، إِن رَأَيتَ أَن تَحضُرَ جَنازَتَهُ . فَحَضَرَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وَقامَ عَلى قَبرِهِ ، فَقالَ لَهُ الثّاني : يا رَسولَ اللّه ِ ، أَلَم يَنهَكَ اللّه ُ أَن تُصَلِّيَ عَلى أَحَدٍ مِنهُم ماتَ أَبدا وَأَن تَقومَ عَلى قَبرِهِ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : وَيلَكَ ! وَهَل تَدري ما قُلتُ ؟ إِنَّما قُلتُ : اللّهُمَّ احشُ

قَبرَهُ نارا ، وَجَوفَهُ نارا ، وَأَصلِهِ النّارَ . فَبَدا مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما لَم يَكُن يُحِبُّ . (2) .


1- .. التوبة : 80 .
2- .. تفسير القمّي : ج 1 ص 302 ، عوالي اللآلي : ج 2 ص 59 ح 158 نحوه ، بحار الأنوار : ج 22 ص 96 ح 49 .

ص: 657

13 / 13 عبد اللّه بن اُبَى

13 / 13عبد اللّه بن اُبَى (1)6204.نهج السعادة عن الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الإِخبارِ عَمّا يَقَعُ بَعدَهُ _ ) تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «برايشان آمرزش بخواهى يا آمرزش نخواهى ، اگر هفتاد بار هم برايشان آمرزش بخواهى ، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد» _ : على بن ابراهيم مى گويد : اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مدينه باز گشت و عبد اللّه بن اُبَى [منافق] بيمار شد . فرزند او عبد اللّه بن عبد اللّه كه فردى مؤمن بود ، چون پدرش را در حال جان دادن ديد ، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! پدر و مادرم به فدايت ! اگر به بالين پدرم نياييد ، اين براى ما يك ننگ خواهد بود .

پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به نزد عبد اللّه بن اُبَى رفت . منافقان نيز آن جا بودند . فرزندش عبد اللّه بن عبد اللّه گفت : اى پيامبر خدا ! برايش از خدا طلب مغفرت كنيد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايش مغفرت طلبيد . [خليفه] دوم گفت : اى پيامبر خدا ! مگر خداوند ، شما را از نماز خواندن بر آنان (منافقان) يا طلب مغفرت برايشان نهى نكرده است؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رويش را از او بر گرداند . او گفته اش را تكرار كرد . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «واى بر تو ! من مخيّر شده ام و انتخاب كردم . خداوند مى فرمايد : «برايشان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى ، اگر هفتاد بار هم برايشان آمرزش بخواهى ، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد» .

چون عبد اللّه مُرد ، فرزندش باز نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت : پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! اگر صلاح بدانيد ، بر جنازه او حاضر شويد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حاضر شد و كنار قبرش ايستاد . [خليفه] دوم باز گفت : اى پيامبر خدا ! مگر خدا شما را نهى نكرده است كه هر گاه يكى از آنها مرد، بر او نمازنخوانى و كنار قبرش نايستى؟

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «واى بر تو! آيا مى دانى من چه گفتم؟ گفتم : خدايا ! قبر او را و

شكمش را آكنده از آتش گردان و او را در آتش افكن» . بنا بر اين ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كارى سر زد كه دوست نداشت .

.


1- .عبد اللّه بن اُبَى بن سلول، پدرش اُبى بن مالك بن حارث بن عبيد بن مالك بن سالم بن غنم بن عمرو بن خزرج و مادرش سلول دختر حارث خزاعى است ؛ ولى عبد اللّه به نام مادرش شناخته شده است. عبد اللّه از اشراف خزرج و سركرده منافقان بود كه گفت: «لَ_ل_ءِن رَّجَعْنَآ إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ؛ اگر به مدينه باز گرديم، قطعاً عزيزترها، ذليل ترها را از آن شهر بيرون مى كنند»(المنافقون : آيه 8) .

ص: 658

13 / 14الوَليدُ بنُ عُقبَةَ6201.الإمام الصادق عليه السلام : تفسير الطّبريّ عن عطاء بن يسار _ في قَولِهِ تَعالى : «أَفَمَن كَانَ مُؤمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَستَوُنَ * أَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ فَلَهُمْ جَنَّ_تُ الْمَأْوَى نُزُلَا بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ * وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُواْ أَن يَخْرُجُواْ مِنْهَا أُعِيدُواْ فِيهَا وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُواْ عَذَابَ النَّارِ الَّذِى كُنتُم بِهِى تُكَذِّبُونَ » (1) _ ص : نَزَلَت بِالمَدينَةِ في عَلِيِّ بنِ أَبي طالِبٍ وَالوَليدِ بنِ عُقبَةَ بنِ أَبي مُعَيطٍ . كانَ بَينَ الوَليدِ وَبَينَ عَلِيٍّ كَلامٌ، فَقالَ الوَليدُ بنُ عُقبَةَ : أَنا أَبسَطُ مِنكَ لِسانا، وَأَحَدُّ مِنك سِنانا، وَأَرَدُّ مِنكَ لِلكَتيبَةِ . فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : اُسكُت فَإِنّكَ فاسِقٌ !

فَأَنزَلَ اللّه ُ فيهِما : «أَفَمَن كَانَ مُؤمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَا يَستَوُنَ » إِلى قَولِهِ : «بِهِ تُكَذِّبُونَ » . (2)13 / 15طُعمَةُ بنُ أُبَيْرِقٍ6198.امام على عليه السلام ( _ از سخنانش درباره كُندى كسانى كه او را يارى نكرد ) الإمام الباقر عليه السلام _ في قَضِيَّةِ بَشيرٍ الَّذي نَقَبَ عَلى عَمِّ قَتادَةَ بنِ النُّعمانِ طَعامَهُ وَسِلاحَهُ _ : إِنَّ اُناسًا مِن رَهطِ بَشيرٍ الأَدنينَ قالوا : اِنطَلِقوا إِلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وَقالوا

نُكَلِّمُهُ في صاحِبِنا وَنُعذِرُهُ وَإِنَّ صاحِبَنا بَريءٌ ، فَلَمّا أَنزَلَ اللّه ُ : «يَستَخفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَستَخفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُم » إِلى قَولِهِ «وَكِيلاً » (3) فَأَقبَلَت رَهطُ بَشيرٍ فَقالوا : يا بَشيرُ استَغفِرِ اللّه َ وَتُب إلَيهِ مِنَ الذَّنبِ ، فَقالَ : وَالَّذي أَحلِفُ بِهِ ما سَرَقَها إلَّا لَبيدٌ فَنَزَلَت : «وَمَن يَكسِب خَطِيئةً أَو إِثمًا ثُمَّ يَرمِ بِهِ بَرِيئا فَقَدِ احتَمَلَ بُهتَ_نًا وَإِثمًا مُّبِينًا » (4) ثُمَّ إِنَّ بَشيرا كَفَرَ وَلَحِقَ بِمَكَّةَ ، وَأَنزَلَ اللّه ُ في النَّفَرِ الَّذينَ أَعذَرُوا بَشيرا وَأَتَوا النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله لِيُعذِرُوهُ قَولَهُ : «وَلَولَا فَضلُ اللَّهِ عَلَيكَ وَرَحمَتُهُ لَهَمَّت طَّ_ائِفَةٌ مِّنهُم أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إلَّا أَنفُسَهُم وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَى ءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيكَ الكِتَ_بَ وَالحِكمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَم تَكُن تَعلَمُ وَكَانَ فَضلُ اللَّهِ عَلَيكَ عَظِيمًا » (5) وَنَزَلَت في بَشيرٍ وَهُوَ بِمَكَّةَ : «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الهُدَى وَيَتَّبِع غَيرَ سَبِيلِ المُؤمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَت مَصِيرًا » (6) . (7) .


1- .. السجدة : 18 _ 20 .
2- .. تفسير الطّبري : ج 11 الجزء 21 ص 107 ، تفسير القرطبي : ج 14 ص 105 ، تفسير الثعلبي : ج 7 ص 333 نحوه ؛ تفسير القمّي : ج 2 ص 170 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلام ، التبيان في تفسير القرآن : ج 8 ص 305 ، الجمل : ص 217 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 35 ص 337 ح 2 .
3- .. النساء : 108 و 109 .
4- .. النساء : 112 .
5- .. النساء : 113 .
6- .. النساء : 115 .
7- .. تفسير القمّي : ج 1 ص 152 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 22 ص 75 ح 26 ؛ سنن التّرمذي : ج 5 ص 245 ح 3036 ، المعجم الكبير : ج 19 ص 11 ح 15 ، تفسير الطّبري : ج 4 الجزء 5 ص 266 ، تفسير ابن كثير : ج 2 ص 360 وكلّها عن قتادة بن النعمان من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام نحوه .

ص: 659

13 / 14 وليد بن عقبه
13 / 15 طعمة بن اُبيرق

13 / 14وليد بن عقبه6199.عنه عليه السلام : تفسير الطبرى _ به نقل از عطاء بن يسار ، در باره آيه شريف : «آيا كسى كه مؤمن است ، همانند كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند . امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند ، به پاداش آنچه انجام مى دادند ، در باغ هايى كه در آنها جايگزين مى شوند ، پذيرايى مى گردند ، و امّا كسانى كه نافرمانى كرده اند ، جايگاهشان آتش است . هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند ، در آن ، باز گردانيده مى شوند و به آنان گفته مى شود : بچشيد عذاب آن آتشى را كه دروغش مى شمرديد» _ : اين آيات در مدينه و در باره على بن ابى طالب عليه السلام و وليد بن عقبة بن ابى معيط ، نازل شده است [ماجرا بدين شرح است كه] ميان وليد و على ، سخنى در گرفت . وليد بن عقبه گفت : من از تو زبان آورتر و جنگاورتر و لشكرشكن ترم . على عليه السلام گفت : خاموش! كه تو نافرمانى . پس ، خداوند ، در باره آن دو ، اين آيات را فرو فرستاد : «آيا كسى كه مؤمن است ، همانند كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند تا دروغش مى شمرديد» .13 / 15طعمة بن اُبيرق6196.الإرشاد : امام باقر عليه السلام _ در ماجراى بشير كه به خانه عموى قَتادة بن نعمان دستبرد زد و خوراك و سلاح او را دزديد _ : عدّه اى از نزديكان طايفه بشير گفتند : نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برويم و در باره اين 1 . وليد بن عقبة بن ابى معيط ابان بن ابى ذكوان بن اميّة بن عبد شمس بن عبد مناف اموى ، برادر مادرى عثمان بن عفّان است . مادر اين دو، اروى دختر كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس است . كريز ، كسى بود كه بر مسلمانان بسيار سخت مى گرفت و به پيامبر صلى الله عليه و آله آزار مى رساند. او در جنگ بدر ، اسير و با فديه آزاد شد .

وليد و برادرش عماره در فتح مكّه مسلمان شدند. وليد، از آن پس ، تحت حمايت عثمان بزرگ شد و در زمان خلافت عثمان ، با بركنارى سعد بن ابى وقّاص، به فرماندارى كوفه رسيد . با كشته شدن عثمان ، وليد به دنبال فتنه اى ، از فرماندارى بركنار شد و پس از آن ، ديگر نه با امام على عليه السلام و نه با غير او همراه نشد ؛ امّا معاويه را در جنگش با على عليه السلام ، با نگارش نامه و سرودن شعر ، به جنگ تشويق مى كرد. وليد در دوران خلافت معاويه مُرد .

2 . طعمة بن اُبيرق _ كه نام ديگرش بشير است _ ، از منافقان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بود و در هجو ياران پيامبر شعر مى سرود . او مردى فقير و نادار بود و زره رفاعة بن زيد را ربود كه در سرزنش او آيه هايى از قرآن، نازل شد و پس از آن ، مرتد شد و قصّه او در كتاب هاى تفسير و تاريخ ، مشهور است .

خويشاوند خود ، با ايشان صحبت كنيم و برايش تقاضاى بخشش كنيم ؛ زيرا او بى گناه است . امّا چون خداوند ، آيه : «[كار نارواى خود را] از مردم پنهان مى دارند ؛ ولى نمى توانند از خدا پنهان دارند ، كه او با آنان است»تا «حمايتگر» را نازل نمود ، طايفه بشير نزد او رفتند و گفتند : اى بشير! از خدا طلب مغفرت نماى و از گناهت توبه كن .

بشير گفت : سوگند به آن كه بدو سوگند مى خورم ، آنها را كسى جز لبيد ، ندزديده است .

پس ، اين آيه نازل شد : «و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود ، سپس آن را به بى گناهى نسبت دهد ، قطعا بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است» .

بشير بعدها كافر شد و به مكّه رفت ، و خداوند در باره آن عدّه اى كه بشير را بى گناه مى دانستند و نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند تا برايش تقاضاى بخشش كنند ، اين آيه را فرو فرستاد : «و اگر لطف و رحمت خدا بر تو نبود ، طايفه اى از ايشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند ؛ ولى جز خودشان كسى را گم راه نمى سازند ، و هيچ گونه زيانى به تو نمى رسانند ، و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمى دانستى ، به تو آموخت ، و لطف خدا به تو ، همواره بزرگ است» ، و در باره بشير نيز كه در مكّه به سر مى برد ، اين آيه نازل شد : «و هر كس پس از آن كه راه هدايت بر او آشكار شد ، با پيامبر به مخالفت برخيزد و راهى غير راه مؤمنان در پيش گيرد ، وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده ، وامى گذاريم و او را به دوزخ مى كشانيم ، و چه بازگشتگاه بدى است !» .

.

ص: 660

13 / 16عَمرُو بنُ العاصِ6196.الإرشاد : تفسير القمّي _ في قَولِهِ تَعالى : «يَومَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا» (1) _ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَمّا مَرَّ بِعَمرِو بنِ العاصِ وَعُقبَةَ بنِ أَبي مُعَيطٍ وَهُما في حائِطٍ يَشرَبانِ وَيُغَنِّيانِ بِهذا

البَيتِ في حَمزَةَ بنِ عَبدِ المُطَّلبِ حينَ قُتِلَ :

كَم مِن حَوارِيٍّ تَلوحُ عِظامُهُوَراءَ الحَربِ [عِند] أَن يُجَرَّ فَيُقبَرا

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اللّهُمَّ العَنهُما وَاركُسهُما فِي الفِتنَةِ رَكساً ، وَدُعَّهُما فِي النّارِ دَعّا» . (2) .


1- .. طور : 13 .
2- .. تفسير القمّي : ج 2 ص 332 ، وقعة صفّين : ص 219 ، المناقب للكوفي : ج 2 ص 313 ح 786 كلاهما عن أبي برزة الأسلمي ، شرح الأخبار : ج 2 ص 165 ح 499 وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 20 ص 76 ح 14 ؛ سير أعلام النبلاء : ج 3 ص 132 عن أبي برزة نحوه .

ص: 661

13 / 16 عمرو بن عاص

13 / 16عمرو بن عاص6193.كتاب سليم بن قيس به نقل از سليم : تفسير القمّى _ در باره آيه شريف : «روزى كه به سوى آتش دوزخ كشيده مى شوند ، چه كشيدنى» _ : عمرو بن عاص و عقبة بن ابى معيط ، در باغى مشغول نوشيدن شراب بودند و 1 . عمرو بن عاص بن وائل سهمى قريشى، مادرش نابغه دختر خزيمه است. وى در دوران جاهلى، از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود و در صلح حديبيه اسلام آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله او را به فرماندهى سپاه ذات السلاسل گماشت و ابو بكر و عمر را به معاونت وى برگزيد . آن گاه او را به فرماندارى عمان انتخاب كرد.

عمرو، در دوران عمر، از فرماندهان سپاه در جهاد با شاميان بود . او قنسرين را فتح كرد و با مردم حلب و منبج و انطاكيه قرار مصالحه گذاشت. عمر ، او را والى فلسطين و سپس والى مصر كرد، و او آن را فتح نمود ؛ ولى بعدها عثمان او را بركنار كرد.

در فتنه ميان امام على عليه السلام و معاويه، او جانب معاويه را گرفت و معاويه او را در سال 38 ق ، به استاندارى مصر برگزيد و خراج آن جا را به مدت شش سال به او واگذار نمود و بدين سان ، او اموال بى شمارى به دست آورد. عمرو سرانجام در قاهره مُرد.

اين بيت را در باره حمزة بن عبد المطلّب _ كه به شهادت رسيده بود _ ، به آواز مى خواندند :

اى بسا يارى كه استخوان هايش پيداستاز پس جنگ و هنوز به گور سپرده نشده است .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بار خدايا ! اين دو را در عذاب فرو افكن و سخت به سوى آتش بكشان» .

.

ص: 662

6192.الكافى ( _ به نقل از سهل بن زياد ، از چند نفر ، در حديثى ك ) مسند ابن حنبل عن أبي غادية : قُتِلَ عَمّارُ بنُ ياسِرٍ ، فَأُخبِرَ عَمرُو بنُ العاصِ ، قالَ : سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «إِنَّ قاتِلَهُ وَسالِبَهُ فِي النّارِ» ، فَقيلَ لِعَمروٍ : فَإِنَّكَ هُوَ ذا تُقاتِلُهُ ! قالَ : إِنَّما قالَ : قاتِلُهُ وَسالِبُهُ . (1)13 / 17مُعاويَةُ بنُ حُدَيجٍ6191.التوحيد ( _ به نقل از عبد اللّه بن سلام _ ) المعجم الكبير عن عليّ بن أبي طلحة مولى بني اُميّة : حَجَّ مُعاوِيَةُ بنُ أَبي سُفيانَ وَحَجَّ مَعَهُ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ، وكانَ مِن أَسَبِّ النّاسِ لِعَلِيٍّ عليه السلام ، فَمَرَّ فِي المَدينَةِ في مَسجِدِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله وَالحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام جالِسٌ في نَفَرٍ مِن أَصحابِهِ ، فَقيلَ لَهُ : هذا مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ السّابُ لِعَلِيٍّ عليه السلام . فَقالَ : عَلَيَّ بِالرَّجُلِ . فَأَتاهُ الرَّسولُ فَقالَ : أجِب . قالَ : مَن ؟ قالَ : الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام يَدعوكَ . فَأَتاهُ فَسَلَّمَ عَلَيهِ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام : أَنتَ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ ؟ قالَ : نَعَم ، فَرَدَّ عَلَيهِ ثَلاثا ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : السّابُّ لِعَلِيٍّ ،

فَكَأَنَّهُ استَحيى .

فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : أَمَ وَاللّه ِ لَئِن وَرَدتَ عَلَيهِ الحَوضَ _ وَما أَراكَ أَن تَرِدَهُ _ لَتَجِدَنَّهُ مُشَمِّرَ الإِزارِ عَلى ساقٍ يَذودُ المُنافِقينَ ذَودَ غَريبَةِ الإِبِلِ ، قَولَ الصّادِقِ المُصدوق : «وَ قَد خَابَ مَنِ افتَرَى » . (2) .


1- .. مسند ابن حنبل : ج 6 ص 231 ح 17791 ، الطّبقات الكبرى : ج 3 ص 261 ، أنساب الأشراف : ج 3 ص 1019 ، الإصابة : ج 7 ص 259 الرقم 10371 ، سير أعلام النبلاء : ج 1 ص 425 كلّها نحوه ، كنز العمّال : ج 13 ص 531 ح 37383 .
2- .. المعجم الكبير : ج 3 ص 91 ح 2758 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 175 ح 738 ، سير أعلام النبلاء : ج 3 ص 39 الرقم 10 ، تاريخ دمشق : ج 59 ص 27 .

ص: 663

13 / 17 معاوية بن حُدَيج

6190.امام صادق عليه السلام ( _ در دعايش _ ) مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو غاديه _ : عمّار بن ياسر كشته شد . خبر به عمرو بن عاص دادند . گفت : از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود : «قاتل و غارتگر او ، در آتش است» .

كسى به عمرو گفت : تو خودت قاتل او هستى!

گفت : فرمود : «قاتل و غارتگر او !» .13 / 17معاوية بن حُدَيج (1)6189.الكافى ( _ به نقل از ابو بصير _ ) المعجم الكبير _ به نقل از على بن ابى طلحه (وابسته بنى اميّه) _ : سالى ، معاوية بن ابى سفيان به حج رفت و معاوية بن حديج نيز او را همراهى مى كرد . او از ناسزاگوترين مردمان به على عليه السلام بود . روزى در مدينه از مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله گذشت . حسن بن على عليه السلام با گروهى از يارانش نشسته بودند . به ايشان گفته شد : اين معاوية بن حديج است كه به على عليه السلام ناسزاگويى مى كند .

حسن عليه السلام فرمود : «او را نزد من بياوريد» . فرستاده امام حسن عليه السلام نزد معاويه بن حديج رفت و گفت : با تو كار دارد .

گفت : چه كسى؟

گفت : حسن بن على .

معاويه نزد حسن عليه السلام آمد و سلام كرد . حسن بن على عليه السلام به او فرمود : تو معاوية بن حديج هستى؟

گفت : بله ! و سه بار تكرار كرد .

حسن عليه السلام فرمود : «همان كه به على ناسزا مى گويد ؟» .

گويا او خجالت كشيد . حسن عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، اگر كنار حوض [كوثر ]بر او وارد شوى _ كه فكر نمى كنم وارد شوى _ او را خواهى ديد كه پاچه هاى ازارش را بالا زده است و منافقان را دور مى كند ، چنان كه شتر غريبه را [از آب] دور مى كند . اين سخن آن راستگوىِ تأييد شده به راستگويى است : «و زيان كرد هر كه دروغ بست» » .

.


1- .معاوية بن حديج رحيل سكونى كندى، در مصر ، مردم را به خونخواهى عثمان فرا خواند و آنها را تشويق نمود و مصر را عليه محمّد بن ابى بكر شوراند و او را كشت. او به امام على عليه السلام دشنام مى داد.

ص: 664

13 / 18قاتل امير المؤمنين76189.الكافي عن أبي بصير : الإمام الرّضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام : إِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فَقالَ : أَيُّها النّاسُ إِنَّهُ قَد أَقبَلَ إِلَيكُم شَهرُ اللّه ِ ... فَقُمتُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ما أَفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ ؟ فَقالَ : يا أَبَا الحَسَنِ ، أَفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّه ِ عز و جل ، ثُمَّ بَكى . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ! ما يُبكيكَ ؟

فَقالَ : يا عَلِيُّ ، أبكي لِما يُستَحَلُّ مِنكَ في هذا الشَّهرِ ، كَأَنّي بِكَ وأَنتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ وَقَد انبَعَثَ أَشقى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، فَضَرَبَكَ ضَربَةً عَلى قَرنِكَ فَخَضَبَ مِنها لِحيَتَكَ .

قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وذلِكَ في سَلامَةٍ مِن ديني ؟ فَقالَ صلى الله عليه و آله : في سَلامَةٍ مِن دينِكَ . ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ! مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَني ، وَمَن أَبغَضَكَ فَقَد أَبغَضَني ، وَمَن سَبَّكَ فَقَد سَبَّني . (1) .


1- .. عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 295 ، الإقبال : ج 1 ص 26 نقلاً عن الطّبري في بشارة المصطفى وكلاهما عن الحسن بن علي بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : ص 378 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 190 ح 1 ؛ ينابيع المودّة : ج 1 ص 166 ح 5 .

ص: 665

13 / 18 قاتل امير مؤمنان عليه السلام

13 / 18قاتل امير مؤمنان7 (1)6186.المعجم الكبير ( _ به نقل از ابن عبّاس ، درباره اين سخن خدا : {Q} ) امام رضا عليه السلام _ به نقل از پدرانش ، از امام على عليه السلام _ : روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى ما خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! ماه خدا به شما روى آورده است ...» . من برخاستم و گفتم : اى پيامبر خدا ! برترين اعمال در اين ماه چيست؟

فرمود : «اى ابو الحسن! برترين اعمال در اين ماه ، خوددارى از حرام هاى خداوند عز و جل است و سپس گريست .

گفتم : چرا گريه مى كنيد ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «اى على! براى آن گريه مى كنم كه در اين ماه ، ريختن خون تو روا شمرده مى شود . گويا تو را مى بينم كه در حال گزاردنِ نماز براى پروردگارت هستى و شقى ترين انسان از آغاز تا پايان عالم ، و لنگه پى كننده ناقه ثمود ، بر فرق تو ضربت مى زند و محاسنت را از خون آن ، رنگين مى سازد» . من گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا آن هنگام در سلامت دينم هستم؟

فرمود : «در سلامت دينت هستى» .

سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «اى على! هر كس تو را بكشد ، مرا كشته است و هر كس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته و هر كس به تو ناسزا گويد ، به من ناسزا گفته است» .

.


1- .عبد الرحمان بن ملجم مرادى، كه دوران جاهليت را درك كرده بود در دوران خلافت عمر ، هجرت كرد. ابو سعيد بن يونس مى گويد : وى نزد معاذ بن جبل قرآن خوانده است . او بعدها از بزرگان خوارج شد و بر اساس نصّ رسيده از پيامبر صلى الله عليه و آله ، به خاطر كشتن امام على بن ابى طالب عليه السلام ، شقاوتمندترين فرد امّت است. فرزندان على عليه السلام ، او را به قصاص پدرشان كشتند .

ص: 666

6185.سنن الترمذى ( _ به نقل از عمر بن خطّاب _ ) الإمام الصّادق عليه السلام : البَراءَةُ مِن أَشقى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقِ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، قاتِلِ أَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ؛ واجِبَةٌ . (1)13 / 19قاتل الإمام الحسين عليه السّلام6184.امام على عليه السلام : رسول اللّه صلى الله عليه و آله : إنَّ فِي النّارِ مَنزِلَةً لَم يَكُن يَستَحِقُّها أحَدٌ مِنَ النّاسِ إلّا بِقَتلِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِما ، ويَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليهماالسلام . (2)6183.التوحيد ( _ به نقل از محمّد بن ابى عمير _ ) عنه صلى الله عليه و آله : إنَّ قاتَلَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام في تابوتٍ مِن نارٍ ، عَلَيهِ نِصفُ عَذابِ أهلِ الدُّنيا ، وقَد شُدَّت يَداهُ ورِجلاهُ بِسَلاسِلَ مِن نارٍ ، مُنَكَّسٌ فِي النّارِ حَتّى يَقَعَ في قَعرِ جَهَنَّمَ ، ولَهُ ريحٌ يَتَعَوَّذُ أهلُ النّارِ إلى رَبِّهِم مِن شِدَّةِ نَتنِهِ ، وهُوَ فيها خالِدٌ ذائِقُ العَذابِ الأَليمِ ، مَعَ جَميعِ مَن شايَعَ عَلى قَتلِهِ ، كُلَّما نَضِجَت جُلودُهُم بَدَّلَ اللّه ُ عز و جل عَلَيهِمُ الجُلودَ حَتّى يَذوقُوا العَذابَ الأَليمَ ، لا يُفَتَّرُ عَنهُم ساعَةً ، ويُسقَونَ مِن حَميمِ جَهَنَّمَ ، فَالوَيلُ لَهُم مِن عَذابِ اللّه ِ تَعالى فِي النّارِ . (3)6184.الإمام عليّ عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : وَلَدِيَ الحُسَينُ يُقتَلُ ظُلما وعُدوانا ، ألا ومَن قَتَلَهُ يُدخَلُ في تابوتٍ مِن نارٍ ، ويُعَذَّبُ بِعَذابِ نِصفِ أهلِ النّارِ ، وقَد غُلَّت يَداهُ ورِجلاهُ ، ولَهُ رائِحَةٌ يَتَعَوَّذُ أهلُ النّارِ مِنها هُوَ ومَن شايَعَ وبايَعَ أو رَضِيَ بِذلِكَ «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا

غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ» (4) ، لا يُفَتَّرُ عَنهُم ساعَةً ويُسقَونَ مِن حَميمِ جَهَنَّمَ ، فَالوَيلُ لَهُم مِن عَذابِ جَهَنَّمَ . (5) .


1- .. الخصال : ص 607 ح 9 عن الأعمش ، بحار الأنوار : ج 10 ص 227 ح 1 .
2- .. ثواب الأعمال : ص 257 ح 2 ، كامل الزيارات : ص 162 ح 202 كلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحارالأنوار : ج 44 ص 301 ح 9 .
3- .. عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 47 ح 178 ، صحيفة الرضا عليه السلام : ص 123 ح 81 وليس فيه «مع جميع من شايع على قتله» كلاهما عن أحمد بن عامر الطائى عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 768 ح 14 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحارالأنوار : ج 44 ص 300 ح 3 ؛ المناقب لابن المغازلي : ص 66 ح 95 ، فرائد السمطين : ج 2 ص 264 ح 532 ، مقتل الحسين للخوارزمي : ج 2 ص 83 كلّها عن أحمد بن عامر الطائي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه .
4- .. النساء : 56 .
5- .. بحارالأنوار : ج 45 ص 321 نقلاً عن السدّي .

ص: 667

13 / 19 قاتل امام حسين عليه السلام

6183.التوحيد عن محمّد بن أبي عمير : امام صادق عليه السلام : بيزارى جستن از شقى ترين (بدفرجام ترينِ) آدم از اوّل تا آخر عالم ، لنگه پى كننده ناقه ثمود ، قاتل امير مؤمنان عليه السلام ، واجب است .13 / 19قاتل امام حسين76180.امام باقر عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در آتش ، جايگاهى است كه هيچ انسانى سزاوار آن نمى شود ، مگر با كشتن حسين بن على _ كه درودهاى خدا بر آن دو باد _ و كشتن يحيى بن زكريّا عليه السلام .6182.عنه عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : قاتل حسين بن على ، در تابوتى از آتش است و نصف عذاب اهل دنيا به او وارد مى شود، در حالى كه دست ها و پاهايش را با زنجيرهايى از آتش بسته اند و در آتش سرنگون مى شود تا آن كه به قعر جهنّم مى افتد. بويى دارد كه اهل جهنّم از شدّت تعفّن آن به پروردگارشان پناه مى برند.

او و تمام كسانى كه در كشتن حسين شركت داشته اند ، در جهنّم ، جاويدان اند و عذاب دردناك مى چشند . هر بار كه پوست هايشان مى سوزد، خداوند عز و جل پوست ديگرى بر آنان مى روياند تا آن كه [پيوسته ]عذاب دردناك را حس كنند! لحظه اى عذابشان سبُك نمى شود و از جوشاب جهنّم به آنان نوشانيده مى شود. پس واى بر آنان از عذاب خداى متعال در آتش !6181.الإمام الصادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : فرزندم حسين ، به ستم و تجاوز ، كشته مى شود. آگاه باشيد كه هر كس او را بكشد ، او را در صندوقى از آتش مى گذارند و با عذابِ نصف اهل آتش ، عذاب مى شود، در حالى كه دست ها و پاهايش را بسته اند. چنان بوى متعفّنى دارد كه دوزخيان از آن بو به خدا پناه مى برند. او و كسى كه [از او ]پيروى كرده و با او بيعت كرده و به كار او رضايت داده است ، پيوسته در عذاب اند ، چنان كه «هر گاه پوست هايشان بسوزد ، پوست ديگرى بر آنان 1 . يزيد بن معاوية بن ابى سفيان اموى، دومين پادشاه دولت اموى در شام بود . او در ماطرون به دنيا آمد و در دمشق ، بزرگ شد . او پس از مرگ پدرش به سال 60 ق ، خلافت را بر عهده گرفت ؛ ولى عبد اللّه بن زبير و حسين بن على عليه السلام از بيعت با او خوددارى كردند. عبد اللّه بن زبير به مكّه و حسين بن على راهى كوفه شد.

در دوران يزيد حادثه فاجعه آميز كربلا در اوائل سال 61 ق ، روى داد كه در آن سبط پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران و خاندانش به شهادت رسيدند و زنان و كودكانش به اسارت رسيدند . همچنين در دوران او در سال 62، مردم مدينه از اطاعت او سر باز زدند و او مسلم بن عقبه مرمى را به سوى آنان اعزام كرد و مدينه را سه روز بر سپاه خود ، مباح نمود، تا مردم آن را مجبور به بيعت كنند . مسلم نيز با آنان رفتارهاى بسيار وحشتناك و زشتى كرد و جمع زيادى را كه در ميان آنان ، صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و فرزندانشان و بزرگان تابعان بودند، به قتل رساند.

مى رويانيم تا عذاب را بچشند» و لحظه اى عذاب از آنان سستى نمى گيرد و از جوشاب جهنّم به آنان نوشانيده مى شود . پس واى بر آنان از عذاب جهنّم !

.

ص: 668

6180.الإمام الباقر عليه السلام : عنه صلى الله عليه و آله : أوحَى اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى إلى جَبرَئيلَ عليه السلام أن اهبِط إلى نَبِيّي مُحَمَّدٍ ... وقُل لَهُ : يا مُحَمَّدُ ... قاتِلُ الحُسَينِ أنَا مِنهُ بَريءٌ وهُوَ مِنّي بَريءٌ ؛ لِأَنَّهُ لا يَأتي يَومَ القِيامَةِ أحَدٌ إلّا وقاتِلُ الحُسَينِ عليه السلام أعظَمُ جُرما مِنهُ ، قاتِلُ الحُسَينِ يَدخُلُ النّارَ يَومَ القِيامَةِ مَعَ الَّذينَ يَزعُمونَ أنَّ مَعَ اللّه ِ إلها آخَرَ ، وَالنّارُ أشوَقُ إلى قاتِلِ الحُسَينِ مِمَّن أطاعَ اللّه َ إلَى الجَنَّةِ . (1)6179.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) الملهوف _ في قَضِيَّةِ مَجلِسِ يَزيدَ _ : دَعا يَزيدُ بِقَضيبِ خَيزَرانٍ فَجَعَلَ يَنكُتُ (2) بِهِ ثَنايا الحُسَينِ عليه السلام ، فَأَقبَلَ عَلَيهِ أَبو بَرزَةَ الأَسلَمِيُّ ، وَقالَ : وَيحَكَ يا يَزيدُ ! أَتَنكُتُ بِقَضيبِكَ ثَغرَ الحُسَينِ بنِ فاطِمَةَ ؟ أَشهَدُ لَقَد رَأَيتُ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله يَرشُفُ ثَناياهُ وَثَنايا أَخيهِ الحَسَنِ وَيَقولُ : أَنتُما سَيِّدا شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، قَتَلَ اللّه ُ قاتِليكُما وَلَعَنَهُ ، وَأعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصيراً .

قالَ الرّاوي : فَغَضِبَ يَزيدُ وَأَمَرَ بِإِخراجِهِ ، فَاُخرِجَ سَحبا . (3)6178.امام زين العابدين عليه السلام ( _ در دعايش _ ) ثواب الأعمال عن عيص بن القاسم : ذُكِرَ عِندَ أبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام قاتِلُ الحُسينِ عليه السلام ، فَقالَ بَعضُ أصحابِهِ : كُنتُ أشتَهي أن يَنتَقِمَ اللّه ُ مِنهُ فِي الدُّنيا ، قالَ : كَأَنَّكَ تَستَقِلُّ لَهُ عَذابَ اللّه ِ ؟ وما عِندَاللّه ِ أشَدُّ عَذابا وأشَدُّ نَكالاً . (4) .


1- .. كمال الدين : ص 283 ح 36 عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 43 ص 249 ح 24 .
2- .. يَنكُتُ بِقضيبٍ : أي يضرب بطرفه (النهاية : ج 5 ص 113 «نكت») .
3- .. الملهوف : ص 214 ، مثير الأحزان : ص 100 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 132 ؛ الفتوح : ج 5 ص 129 .
4- .. ثواب الأعمال : ص 257 ح 1 ، بحارالأنوار : ج 44 ص 301 ح 8 .

ص: 669

6177.امام على عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى _ تبارك و تعالى _ به جبرئيل عليه السلام وحى فرمود كه: «بر پيامبرم محمّد ، فرود آى ... و به او بگو: اى محمّد ! ... من از قاتل حسين ، بيزارم و او (قاتل حسين عليه السلام ) نيز از من بيزار است ؛ زيرا در روز قيامت ، هيچ كس نمى آيد ، مگر آن كه قاتل حسين ، جرمش از او بزرگ تر است. در روز قيامت، قاتل حسين به همراه كسانى كه براى خدا شريك قائل شده اند ، وارد آتش مى شود و اشتياق آتش به قاتل حسين ، بيشتر از اشتياق كسى كه خدا را اطاعت كرده، به بهشت است.6176.امام على عليه السلام ( _ در تفسير علم غيب _ ) الملهوف _ در بيانِ ماجراى مجلس يزيد _ : يزيد ، چوب خيزرانى خواست و با آن به دندان هاى حسين عليه السلام مى زد . ابو برزه اسلمى رو به او كرد و گفت : واى بر تو ، اى يزيد! با چوب خود به دهان حسين پسر فاطمه مى زنى ؟ من با چشم خود ديدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله دندان هاى پيشين او و برادرش حسن را مى مكيد و مى فرمود : «شما دو تن ، سَروَر جوانان اهل بهشتيد . خدا قاتل شما را بكشد و لعنت كند و جهنّم را برايش آماده سازد كه بد بازگشتگاهى است !» .

يزيد ، خشمگين شد و دستور داد او را [از مجلس] بيرون كنند ، و كشان كشان بيرونش بردند .6175.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ثواب الأعمال _ به نقل از عيص بن قاسم _ : در محضر امام صادق عليه السلام از قاتل امام حسين عليه السلام ياد شد . يكى از ياران ايشان گفت: دلم مى خواست كه خداوند در همين دنيا از او انتقام مى گرفت.

امام عليه السلام فرمود: «گويا تو عذاب خدا را براى او اندك شمرده اى ، در حالى كه عذاب خدا [در آخرت ]سخت تر و زجرآورتر است ؟!» . .

ص: 670

13 / 20أَبُو الخَطّابِ6177.عنه عليه السلام : الإمام الصّادق عليه السلام : لا يَدخُلُ المُغيرَةُ وَأَبُو الخَطّابِ الجَنَّةَ إلَّا بَعدَ رَكَضاتٍ فِي النّارِ . (1)6176.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَفسيرِ عِلمِ الغَيبِ _ ) رجال الكشّي عن حنان بن سدير عنه عليه السلام : إِنّي لَأَنفَسُ (2) عَلى أَجسادٍ أُصلِيَت مَعَهُ _ يَعني أَبَا الخَطّابِ _ (3) النّارَ . (4) .


1- .. رجال الكشّي : ج 2 ص 494 الرّقم 408 عن محمّد بن الصباح .
2- .. نَفِسَ به : أي ضَنَّ به . يقال نَفِست عليه الشيءَ نفاسةً : إذا لم تره يستأهله (الصحاح : ج 3 ص 985 «نفس») .
3- .. الظّاهر أنّ ما بين الشارحتين من كلام الرّاوي .
4- .. رجال الكشّي : ج 2 ص 634 الرّقم 638 ، خلاصة الأقوال : ص 218 ، التحرير الطّاووسي : ص 87 الرّقم 120 و فيهما «أصيبت» بدل «أصليت» ، بحار الأنوار : ج 25 ص 280 ح 24 .

ص: 671

13 / 20 ابو الخطّاب

13 / 20ابو الخطّاب 16173.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : مغيره و ابو الخطاب به بهشت نمى روند ، مگر پس از آن كه مدّتى را در آتش ، جست و خيز كنند .6174.عنه صلى الله عليه و آله : امام صادق عليه السلام : من براى كسانى كه همراه او _ يعنى ابو الخطّاب _ به آتش مى روند ، افسوس مى خورم .

.

ص: 672

. .

ص: 673

. .

ص: 674

. .

ص: 675

. .

ص: 676

. .

ص: 677

. .

ص: 678

. .

ص: 679

. .

ص: 680

. .

ص: 681

. .

ص: 682

. .

ص: 683

. .

ص: 684

. .

ص: 685

. .

ص: 686

. .

ص: 687

. .

ص: 688

. .

ص: 689

. .

ص: 690

. .

ص: 691

. .

ص: 692

. .

ص: 693

. .

ص: 694

. .

ص: 695

. .

ص: 696

. .

ص: 697

. .

ص: 698

. .

ص: 699

. .

ص: 700

. .

ص: 701

. .

ص: 702

. .

ص: 703

. .

ص: 704

. .

ص: 705

. .

ص: 706

. .

ص: 707

. .

ص: 708

. .

ص: 709

. .

ص: 710

. .

ص: 711

. .

ص: 712

. .

ص: 713

. .

ص: 714

. .

ص: 715

. .

ص: 716

. .

ص: 717

. .

ص: 718

. .

ص: 719

. .

ص: 720

. .

ص: 721

. .

ص: 722

. .

ص: 723

. .

ص: 724

. .

ص: 725

. .

ص: 726

. .

ص: 727

. .

ص: 728

. .

ص: 729

. .

ص: 730

. .

ص: 731

. .

ص: 732

. .

ص: 733

. .

ص: 734

. .

ص: 735

. .

ص: 736

. .

ص: 737

. .

ص: 738

. .

ص: 739

. .

ص: 740

. .

ص: 741

. .

ص: 742

. .

ص: 743

. .

ص: 744

. .

ص: 745

. .

ص: 746

. .

ص: 747

. .

ص: 748

. .

ص: 749

. .

ص: 750

. .

ص: 751

. .

ص: 752

. .

ص: 753

فهرست منابع و مآخذ

فهرست منابع و مآخذ1 . أبو طالب تجلى ايمان ، مجيد پور طباطبايى ، قم : شهريار ، 1375 . 2 . أبو طالب حامى الرسول وناصره 3 . أبو طالب مؤمن قريش ، عبد اللّه الشيخ على الخنيزى ، بيروت : المكتب العالمى ، 1381 ق . 4 . إتحاف السادة المتّقين بشرح إحياء علوم الدين ، محمّد بن محمّد الزبيدى (م 1205 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 5 . إثبات الوصيّة للإمام على بن أبى طالب عليه السلام ، المنسوب إلى على بن الحسين المسعودى (م 346 ق ) ، بيروت : دار الأضواء ، 1409 ق ، دوم . 6 . الاحتجاج على أهل اللجاج ، أحمد بن على الطَّبَرسى (م 620 ق ) ، تحقيق : إبراهيم البهادرى ومحمّد هادى به ، تهران : دار الاُسوة ، 1413 ق ، اوّل . 7 . إحقاق الحقّ و إزهاق الباطل ، نور اللّه بن السيّد شريف الشوشترى (القاضى التسترى) (م 1019 ق ) ، تصحيح و تعليق : السيّد شهاب الدين المرعشى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1411 ق ، اوّل. 8 . إحياء علوم الدين ، محمّد بن محمّد الغزالى (م 505 ق ) ، بيروت : دار الهادى ، 1412 ق ، اوّل. 9 . أخبار مكّة فى قديم الدهر وحديثه ، محمّد بن إسحاق الفاكهى (م 3 ق ) ، تحقيق : عبد الملك بن عبد اللّه بن دهيش ، بيروت : دار خضر ، 1414 ق ، دوم . 10 . الاختصاص ، المنسوب إلى محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، چهارم .

.

ص: 754

11 . اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّى) ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1404 ق ، اوّل. 12 . الأخلاق لأبى القاسم الكوفى 13 . الإخوان ، عبد اللّه بن محمّد القُرشى (ابن أبى الدنيا) (م 281 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمان طوالية ، قاهره : دار الاعتصام ، 1988 م . 14 . الأدب المفرد ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، تحقيق : محمّد بن عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 15 . الأذكار المنتخبة من كلام سيد الأبرار صلى الله عليه و آله ، أبو زكريا يحيى بن شرف النووى (م 676 ق) ، رياض : دار الهجرة . 16 . الإرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل . 17 . إرشاد القلوب ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1398 ق ، چهارم . 18 . أسباب نزول القرآن ، على بن أحمد الواحدى النيسابورى (م 468 ق ) ، تحقيق : كمال بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 19 . الاستبصار فى ما اختلف من الأخبار ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : حسن الموسوى الخرسان ، تهران : دار الكتب الإسلاميّة ، اوّل . 20 . الاستيعاب فى معرفة الأصحاب ، يوسف بن عبد البِرّ القُرطُبى المالكى (ابن عبد البِرّ) (م 363 ق ) ، تحقيق : على محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415 ق ، اوّل . 21 . اُسد الغابة فى معرفة الصحابة ، على بن أبى الكرم محمّد الشيبانى (ابن الأثير الجَزَرى) (م 630 ق ) ، تحقيق : على محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415ق ، اوّل. 22 . الأسماء والصفات ، أحمد بن الحسين بن علىّ البيهقى ، تحقيق : عبد اللّه بن محمّد الراشدى ، جدّة : مكتبة السوادى .

.

ص: 755

23 . الإصابة فى تمييز الصحابة ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمّد معوّض ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1415 ق ، اوّل. 24 . أصحاب إمام الصادق 25 . الاُصول الستّة عشر ، عدّة من الرواة ، قم : دار الشبسترى ، 1405 ق ، دوم . 26 . الاعتقادات ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : عاصم عبد السيّد ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل. 27 . أعلام الدين فى صفات المؤمنين ، الحسن بن محمّد الديلمى (م 711 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام . 28 . إعلام الورى بأعلام الهدى ، الفضل بن الحسن الطّبْرِسى (م 548 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1417 ق ، اوّل. 29 . الإفصاح فى إمامة أمير المؤمنين عليه السلام ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1412 ق ، اوّل . 30 . الإقبال بالأعمال الحسنة فى ما يعمل مرّة فى السنة ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1414 ق ، اوّل. 31 . الأقسام فى القرآن الكريم ، جعفر السبحانى ، قم : مؤسسّة الإمام الصادق عليه السلام ، 1420 ق . 32 . الآحاد و المثانى ، أحمد بن عمر ابن أبى عاصم (م 287 ق) ، تحقيق : باسم فيصل الجوابرة ، الرياض : دار الراية ، 1411 ق . 33 . الأمالى ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : دار الثقافة ، 1414 ق ، اوّل. 34 . الأمالى ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1407 ق ، اوّل. 35 . الأمالى ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : حسين اُستاد ولى و على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1404 ق ، دوم . 36 . الأمالى (الأمالى الخميسيّة) ، يحيى بن الحسين الشجرى (م 499 ق ) ، بيروت : عالم الكتب ، 1403 ق ، سوم.

.

ص: 756

37 . الأمالى (غرر الفرائد و درر القلائد) ، على بن الحسين الموسوى (السيّد المرتضى) (م 426 ق ) ، تحقيق : محمّد أبوالفضل إبراهيم ، بيروت : دار إحياء الكتب العربيّة . 38 . الإمامة والسياسة (المعروف بتاريخ الخلفاء) ، عبد اللّه بن مسلم الدينورى (ابن قتيبة) (م 276 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، قم : مكتبة الشريف الرضى ، 1413 ق ، اوّل . 39 . إمتاع الأسماع ، متقى الدين احمد بن على المقريزى (م 845 ق) ، تحقيق : محمّد عبد الحميد النميسى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1420 ق . 40 . الأنساب ، عبد الكريم بن محمّد السمعانى (م 562 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه عمر البارودى ، بيروت : دار الجنان . 41 . أنساب الأشراف ، أحمد بن يحيى البلاذرى (م 279 ق ) ، تحقيق : سهيل زكّار و رياض زِرِكْلى ، بيروت : دار الفكر ، 1417 ق ، اوّل. 42 . أنوار الفقاهة ، ناصر مكارم الشيرازى ، قم : مدرسة الإمام امير المؤمنين عليه السلام ، 1413 ق . 43 . أوائل المقالات ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق) ، تحقيق : إبراهيم الأنصارى ، قم : المؤتمر العالمى بمناسبة ذكر ألفية الشيخ المفيد ، 1413 ق . 44 . اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، محمّد محمدى رى شهرى ، ترجمه : حميدرضا شيخى و حميدرضا آژير ، قم : دارالحديث ، 1379ش ، اوّل . 45 . إيمان أبى طالب ، فخر بن مَعَد الموسوى (م 630 ق ) ، تحقيق : محمّد بحرالعلوم ، قم : سيّد الشهداء ، 1410 ق ، اوّل. 46 . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار عليهم السلام ، محمّد باقر بن محمّد تقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، بيروت : مؤسسّة الوفاء ، 1403 ق ، دوم . 47 . البحر المحيط ، محمّد بن يوسف الغَرناطى (م 745 ق) ، تحقيق : عادل أحمد عبدالموجود ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1413 ق . 48 . البخلاء ، أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (م 255 ق) ، بيروت : الدار العالمية ، 1413 ق . . تفسير الثعلبى = الكشف والبيان. 49 . البداية والنهاية ، إسماعيل بن عمر الدمشقى (م 774 ق) ، تحقيق : مكتبة المعارف ، بيروت : مكتبة ا لمعارف .

.

ص: 757

50 . البرهان فى تفسير القرآن ، السيّد هاشم بن سليمان البحرانى (م 1107 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة البعثة ، قم : مؤسسّة البعثة ، 1415 ق ، اوّل. 51 . بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، محمّد بن محمّد الطبرى (م 525 ق ) ، نجف : المطبعة الحيدريّة ، 1383 ق ، دوم . 52 . بصائر الدرجات ، محمّد بن الحسن الصفّار القمّى (ابن فَرّوخ) (م 290 ق ) ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1404 ق ، اوّل. 53 . البعث والنشور ، أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق) ، تحقيق : أبو هاجر محمّد السعيد بن بسيونى زغلول ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية ، 1408 ق . 54 . البلد الأمين والدرع الحصين ، إبراهيم بن زين الدين الكفعمى (م 905 ق ) . 55 . پيام قرآن ، ناصر مكارم شيرازى (با همكارى جمعى از فضلا) ، قم : مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام ، 1373 . 56 . تاج العروس من جواهر القاموس ، السيّد محمّد المرتضى بن محمّد الحسينى الزَّبيدى (م 1205 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 57 . تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : عمر عبد السلام تَدمُرى ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1409 ق ، اوّل . 58 . تاريخ أصبهان ، أحمد بن عبد اللّه الإصفهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، تحقيق : سيّد كسروى حسن ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 59 . تاريخ بغداد أو مدينة السلام ، أحمد بن على الخطيب البغدادى (م 463 ق ) ، مدينه : المكتبة السلفيّة . 60 . تاريخ جرجان ، حمزة بن يوسف السهمى (م 427 ق) ، بيروت : عالم المكتب ، 1407 ق ، چهارم . 61 . تاريخ دمشق ، على بن الحسن بن هبة اللّه الدمشقى (ابن عساكر) (م 571 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار الفكر ، 1415 ق ، اوّل. 62 . التاريخ الكبير ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 63 . تاريخ اليعقوبى ، أحمد بن أبى يعقوب (ابن واضح اليعقوبى) (م 284 ق ) ، بيروت : دار صادر .

.

ص: 758

64 . تأويل الآيات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة (كنز جامع الفوائد) ، لعلىّ الغروى الحسينى الإسترآبادى (معاصر) ، تحقيق : حسين استاد ولى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1409 ق ، اوّل . 65 . التبيان فى تفسير القرآن ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق) ، نجف : مكتبة الأمين ، 1381ق . 66 . التحرير الطاووسى ، حسن بن زين الدين الشهيد الثانى (صاحب المعالم) (م 1011 . ق) ، قم : دار الذخائر ، 1368 ش. 67 . التحصين فى صفات العارفين من العزلة و الخمول ، أحمد بن محمّد بن فهد الحلّى الأسدى (م 841 ق) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدىّ عليه السلام ، قم : مؤسسّة الإمام المهدىّ عليه السلام . 68 . تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ، الحسن بن على الحَرّانى (ابن شُعبة) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1404 ق ، دوم . 69 . التحقيق فى كلمات القرآن الكريم ، حسن المصطفوى ، تهران : وزارة الثقافة والارشاد الاسلامى ، 1416 ق . 70 . التخويف من النار ، أبو الفرج عبد الرحمن بن أحمد (م 795 ق) ، تحقيق : محمّد حسن الحمصى ، دمشق : دارالرشيد ، 1404 ق . 71 . تدريب الراوى . جلال الدين عبدالرحمن بن أبى بكر السيوطى ، تحقيق ومراجعه : عبدالوهاب عبداللطيف ، بيروت : دارالكتب العلميّة . 72 . تذكرة الخواص ، يوسف بن قزُغلى (سبط ابن الجوزى) (م 654 ق) ، مقدمه : السيّد محمّد صادق بحر العلوم ، تهران : مكتبة نينوى الحديثة . 73 . الترغيب والترهيب من الحديث الشريف ، عبدالعظيم بن عبد القوى المنذرى الشامى (م 656 ق) ، تحقيق : مصطفى محمّد عمارة ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1388 ق ، سوم . 74 . تصحيح الاعتقاد (مصنّفات الشيخ المفيد) ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : حسين درگاهى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 75 . تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم) ، إسماعيل بن عمر البُصروى الدمشقى (م 774 ق ) ، تحقيق : عبد العزيز غنيم و محمّد أحمد عاشور و محمّد إبراهيم البنّا ، قاهره : دار الشعب .

.

ص: 759

76 . تفسير البغوى ، أبو محمّد الحسين بن مسعود الفراء البغوى الشافعى (م 516 ق ) ، إعداد وتحقيق : خالد عبد الرحمان العك _ مروان سوار ، بيروت : دار المعرفة ، 1407 ق _ 1987 م ، دوم . 77 . تفسير البيضاوى ، أبو سعيد عبد اللّه بن عمر بن محمّد البيضاوى (م 685 ق) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1410 ق . 78 . تفسير جوامع الجامع ، الفضل بن الحسن الطبرسى (م 548 ق) ، تهران : مؤسسّة الطبع والنشر التابعة لجامعة طهران ، 1371 ش . 79 . تفسير السمرقندى ، أبو النضر محمّد بن مسعود السلمى السمرقندى المعروف بالعيّاشى (م 320 ق )، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : المكتبة العلميّة ، 1380 ش ، اوّل . 80 . تفسير الطبرى (جامع البيان فى تفسير القرآن) ، محمّد بن جرير الطبرى (م 310 ق) ، بيروت : دار الفكر ، 1408 ق ، اوّل . 81 . تفسير العيّاشى ، محمّد بن مسعود السلمى السمرقندى (العيّاشى) (م 320 ق ) ، تحقيق : هاشم الرسولى المحلّاتى ، تهران : المكتبة العلميّة ، 1380 ق ، اوّل . 82 . تفسير غريب القرآن ، أبو حفص عمر بن على بن ملقن الأنصارى (م 676 ق) ، تحقيق : سميرطه المجذوب ، بيروت : عالم الكتب ، 1408 ق . 83 . تفسير فرات الكوفى ، فرات بن إبراهيم الكوفى (ق 4 ق) ، به كوشش : محمّد الكاظم المحمودى ، تهران : وزارة الثقافة والإرشاد الإسلامى ، 1410 ق ، اوّل. 84 . تفسير القرآن ، أبو المظفر منصور بن محمّد السمعانى (م 489 ق) ، تحقيق : أبى تميم ياسر بن إبراهيم ، رياض : دارالوطن ، 1418 ق . 85 . تفسير القرآن العظيم مسندا عن الرسول (تفسير ابن أبى حاتم) ، عبد الرحمان بن أبى حاتم الرازى (م 327 ق ) ، تحقيق : أحمد عبد اللّه عمّار زهرانى ، مدينة : مكتبة الدار ، 1408 ق ، اوّل. 86 . تفسير القمّى ، على بن إبراهيم القمّى (م 307 ق ) ، به كوشش : السيّد طيّب الموسوى الجزائرى ، نجف : مطبعة النجف الأشرف . 87 . التفسير الكبير و مفاتيح الغيب (تفسير الفخر الرازى) ، محمّد بن عمر (الفخر الرازى) (م 604 ق ) ، بيروت : دار الفكر ، 1410 ق ، اوّل . 88 . تفسير مجاهد ، أبو الحجاج مجاهد بن جبر المخزومى (م 104 ق) ، تحقيق : عبدالرحمن الطاهر بن محمّد السورتى ، بيروت : المنشورات العلمية .

.

ص: 760

89 . التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، 1409ق ، اوّل. 90 . تفسير نور الثقلين ، شيخ عبد عليّ بن جمعة العروسى الحويزى (م 1112 ق) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، قم : مؤسسّه إسماعيليان _ قم ، 1412 ق ، چهارم . 91 . تقريب التهذيب ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : محمّد عوّامة ، دمشق : دار الرشيد ، 1412 ق ، چهارم . 92 . تلخيص الشافى ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيّد حسين بحر العلوم ، تهران : دار الكتب الاسلاميّة ، 1394 ق ، سوم . 93 . التمحيص ، محمّد بن همّام الإسكافى (ابن همّام) (م 336 ق ) ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) . 94 . تيسير المطالب فى أمالى الامام أبى طالب ، يحيى بن الحسين الزيدى اليمانى (الامام أبو طالب) (م 384 ق) ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1395 ق ، اوّل . 95 . التمهيد لما فى الموطّأ من المعانى و الأسانيد ، يوسف بن عبد اللّه القُرطُبى (ابن عبد البرّ) (م 463 ق) ، تحقيق : مصطفى العلوى و محمّد عبد الكبير البكرى ، جدّه : مكتبة السوادى ، 1387 ق . 96 . تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام) ، ورّام بن أبى فراس الحَمدان (م 605 ق ) ، بيروت : دار التعارف و دار صعب . 97 . تنبيه الغافلين ، نصر بن محمّد السمرقندى (م 372 ق ) ، تحقيق : يوسف على بديوى ، بيروت : دار ابن كثير ، 1413 ق ، اوّل. 98 . التوحيد ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الحسينى الطهرانى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1398 ق ، اوّل. 99 . تهذيب الأحكام فى شرح المقنعة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، بيروت : دار التعارف ، 1401 ق ، اوّل. 100 . تهذيب التهذيب ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : خليل مأمون شيحا وعمر السلاحى وعلى بن مسعود ، بيروت : دار المعرفة ، 1417 ق ، اوّل.

.

ص: 761

101 . تهذيب الكمال فى أسماء الرجال ، يونس بن عبد الرحمان المِزّى (م 742 ق ) ، تحقيق : بشّار عوّاد معروف ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1409 ق ، اوّل. 102 . الثاقب فى المناقب ، محمّد بن على الطوسى (م 560 ق ) ، تحقيق : نبيل رضا علوان ، قم : مؤسسّة أنصاريان ، 1412 ق ، دوم . 103 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفارى ، تهران : مكتبة الصدوق . 104 . جامع الأحاديث ، جعفر بن أحمد القمّى (ابن الرازى) (ق 4 ق) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى النيسابورى ، مشهد : مؤسسّة الطبع و النشر التابعة للحضرة الرضويّة المقدّسة ، 1413 ق ، اوّل. 105 . جامع الأخبار أو معارج اليقين فى اُصول الدين ، محمّد بن محمّد الشَّعيرى السبزوارى (ق 7 ق) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 106 . جامع بيان العلم و فضله ، يوسف بن عبد البرّ النمرى القرطبى (م 463 ق ) ، بيروت : دار الكتب العلمية . 107 . الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبى) ، محمّد بن أحمد الأنصارى القرطبى (م 671 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمان المرعشلى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1405 ق ، دوم . 108 . جزء ابن عاصم ، ابن عاصم الثقفى (م 262 ق) ، تحقيق : محمّد خالد عيّد ، رياض : دار العاصمة ، 1409 ق ، اوّل . 109 . الجعفريّات (الأشعثيّات) ، محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفى (ق 4 ق) ، تهران : مكتبة نينوى ( طبع شده به ضميمه قرب الإسناد) . 110 . جمال الاُسبوع بكمال العمل المشروع ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى ، قم : مؤسسّة الآفاق ، 1371 ش ، اوّل. 111 . الجمل والنصرة لسيّد العترة فى حرب البصرة ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : السيّد على مير شريفى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 112 . جواهر الكلام فى شرح شرائع الإسلام ، محمّد حسن النجفى (م 1266 ق) ، بيروت : مؤسسّة المرتضى العالمية .

.

ص: 762

113 . حسن الظن باللّه ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبي الدين (م 281 ق) ، تحقيق : مجدى السيّد إبراهيم ، قاهرة : مكتبة القرآن . 114 . حقائق التأويل فى متشابه التنزيل ، الشريف محمّد بن الحسين الرضى ، تحقيق : محمّد الرضا آل كاشف الغطاء ، بيروت : دار المهاجر . 115 . الحكمة المتعالية فى الأسفار الأربعة ، صدر الدين محمّد بن إبراهيم الشيرازى (م 1050 ق) ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1981 م . 116 . حلية الأولياء و طبقات الأصفياء ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، دوم . 117 . الخرائج و الجرائح ، سعيد بن هبة اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1409 ق ، اوّل . 118 . خصائص الأئمّة عليهم السلام ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، تحقيق : محمّد هادى الأمينى ، مشهد : آستان قدس رضوى . 119 . الخصال ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، چهارم . 120 . دلائل النبوّة ، أحمد بن عبد اللّه الأصبهانى (أبو نعيم) (م 430 ق ) ، تحقيق : محمّد روّاس قلعجى وعبد البرّ عبّاس ، بيروت : دار النفائس ، 1406 ق ، دوم . 121 . دلائل النبوّة و معرفة أحوال صاحب الشريعة ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : عبد المعطى أمين قلعجى ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1405 ق ، اوّل. 122 . دائرة المعارف بزرگ اسلامى ، زيرنظر : كاظم موسوى بجنوردى ، تهران : مركز دائرة المعارف بزرگ اسلامى ، 1369ش ، دوم . 123 . دائرة المعارف فقه المقارن ، آية اللّه مكارم شيرازى ، قم : مدرسة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام ، 1385 ش . 124 . دانش نامه جهان اسلام ، زير نظر احمد طاهرى عراقى ، مصطفى ميرسليم ، نصر اللّه پور جوادى ، تهران : بنياد دائرة المعارف اسلامى ، 1371 ش . 125 . الدرجات الرفيعة فى طبقات الشيعة ، السيّد على المدنى الشيرازى (السيّد على خان) (م 1120 ق ) ، قم : مكتبة بصيرتى ، 1397 ق ، دوم .

.

ص: 763

126 . دُرر الأحاديث النبويّة ، يحيى بن الحسين (م 298 ق) ، تحقيق: يحيى عبد الكريم الفضيل ، بيروت: مؤسسّة الأعلمى ، 1402 ق ، دوم . 127 . الدرّ المنثور فى التفسير المأثور ، عبد الرحمان بن أبى بكر السيوطى (م 911 ق ) ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، اوّل. 128 . الدروع الواقية ، على بن موسى الحلى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق ، اوّل. 129 . دستور معالم الحكم ومأثور مكارم الشيم ، أبو عبد اللّه بن محمّد بن سلامة القاضى القضاعى (م 454 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1401 ق ، اوّل. 130 . دعائم الإسلام وذكر الحلال والحرام والقضايا والأحكام ، النعمان بن محمّد التميمى المغربى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : آصف بن على أصغر فيضى ، مصر : دار المعارف ، 1389 ق ، سوم . 131 . الدعاء ، سليمان بن أحمد الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1413 ق ، اوّل. 132 . الدعوات ، سعيد بن هبة اللّه الراوندى (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1407 ق ، اوّل. 133 . ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى ، أحمد بن عبد اللّه الطبرى (م 693 ق ) ، تحقيق : أكرم البوشى ، جدّه : مكتبة الصحابة ، 1415 ق ، اوّل . 134 . ذكرى الشيعة ، محمّد بن مكّى العاملى (الشهيد الأول) (م 786 ق) ، قم : مكتبة بصيرتى . 135 . ربيع الأبرار و نصوص الأخبار ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 538 ق ) ، تحقيق : سليم النعيمى ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1410 ق ، اوّل. 136 . رجال ابن داوود ، الحسن بن على الحِلّى (ابن داوود) (م 737 ق ) ، تحقيق : السيّد محمّد صادق آل بحر العلوم ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1392 ق . 137 . رجال الطوسى ، محمّد بن الحسن الطوسى(م 460 ق ) ، تحقيق : جواد القيّومى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1415 ق ، اوّل. 138 . رجال العلّامة الحلّى (خلاصة الأقوال) ، حسين بن يوسف الحلّى (العلّامة) (726 ق ) ، قم : منشورات الشريف الرضى .

.

ص: 764

139 . رجال النجاشى (فهرس أسماء مصنّفى الشيعة) ، أحمد بن على النجاشى (م 450 ق ) ، بيروت : دار الأضواء ، 1408 ق ، اوّل. 140 . رسائل الشريف المرتضى ، على بن الحسين الموسوى ، المعروف بالشريف المرتضى المتوفى (م 436 ق) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : دار القرآن الكريم ، 1405 ق . 141 . الرقّة والبكاء ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1416 ق . 142 . الرقّة والبكاء ، أبو محمّد عبد اللّه بن أحمد ابن قدامة المقدسى (م 620 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، دمشق : دارالقلم ، 1422 ق . 143 . روح المعانى فى تفسير القرآن (تفسير الآلوسى) ، محمود بن عبد اللّه الآلوسى (م 1270 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 144 . روضة الواعظين ، محمّد بن الحسن الفتّال النيسابورى (م 508 ق ) ، تحقيق : حسين الأعلمى ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1406 ق ، اوّل . 145 . رياض الصالحين ، يحيى بن شرف النووى (م 676 ق) ، تحقيق: مصطفى محمّد عمارة ، دمشق: دار القلم العربى . 146 . زاد المسير فى علم التفسير ، عبد الرحمان بن على القرشى البغدادى (ابن الجوزى) (م 597 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد اللّه ، بيروت : دار الفكر ، 1407 ق ، اوّل. 147 . زبدة البيان فى براهين أحكام القرآن ، أحمد بن محمّد المقدس الأردبيلى (م 993 ق) ، إعداد : رضا الاُستادى ، على أكبر زمانى نژاد ، قم : مؤمنين ، 1421 ق . 148 . الزهد ، حسين بن سعيد الأهوازى (ق 3 ق) ، قم : المطبعة العلمية . 149 . الزهد ، هنّاد بن سَرى الكوفى (م 243 ق ) ، تحقيق : عبدالرحمان الفريوائى ، كويت : دار الخلفاء للكتاب الإسلامى ، 1406 ق ، اوّل . 150 . الزهد ، عبد اللّه بن المبارك الحنظلى المروزى (ابن المبارك) (م 181 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار الكتب العلميّة . 151 . الزهد ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، بيروت : دار الكتب العلمية . 152 . الزينة

.

ص: 765

153 . سبل الهدى والرشاد ، محمّد بن يوسف الصالحى الشامى (م 942 ق) ، تحقيق : عادل احمد عبد الموجود ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1414 ق . 154 . سعد السعود ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، قم : الشريف الرضى ، 1363 ش ، اوّل. 155 . سنن ابن ماجة ، محمّد بن يزيد القزوينى (ابن ماجة) (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1395 ق ، اوّل. 156 . سنن أبى داوود ، سليمان بن أشعث السجستانى الأزدى (م 275 ق ) ، تحقيق : محمّد محيى الدين عبد الحميد ، بيروت : دار إحياء السنّة النبويّة . 157 . سنن الترمذى (الجامع الصحيح) ، محمّد بن عيسى بن سورة الترمذى (م 279 ق) ، تحقيق : احمد محمّد شاكر ، بيروت : دار احياء التراث . 158 . سنن الدارمى ، عبد اللّه بن عبد الرحمان الدارمى (م 255 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار القلم ، 1412 ق ، اوّل. 159 . سنن سعيد بن منصور ، سعيد بن منصور الخراسانى المَروَزى (م 227 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1405 ق ، اوّل. 160 . السنن الكبرى ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1414 ق ، اوّل. 161 . السنن الكبرى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق : عبد الغفار سليمان البُندارى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1411 ق ، اوّل. 162 . سنن النسائى بشرح الحافظ جلال الدين السيوطى وحاشية الإمام السِّندى ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق ) ، بيروت : دار الجيل ، 1407 ق ، اوّل . 163 . السنّة ، أحمد بن عمرو بن أبى عاصم الشيبانى (م 278 ق) ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1413 ق ، سوم . 164 . سير أعلام النبلاء ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : شُعيب الأرنؤوط ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1414 ق ، دهم . 165 . سيرة ابن هشام (السيرة النبويّة) ، عبدالملك بن هشام بن أيّوب الحميرى (م 218 ق) ، تحقيق : مصطفى سقا و إبراهيم الأنبارى ، قم : مكتبة المصطفى ، 1355 ق ، اول .

.

ص: 766

166 . السيرة النبويّة ، إسماعيل بن عمر البصروى الدمشقى (ابن كثير) (م 747 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد الواحد ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 167 . شرح الأخبار فى فضائل الأئمّة الأطهار ، النعمان بن محمّد المصرى (القاضى أبو حنيفة) (م 363 ق ) ، تحقيق : السيّد محمّد الحسينى الجلالى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1412 ق ، اوّل. 168 . شرح اُصول الكافى ، محمّد صالح المازندرانى (م1081ق) ، تصحيح : على عاشور ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1421ق . 169 . شرح على مئة كلمة 170 . شرح المقاصد ، مسعود بن عمر التفتازانى (م 793 ق ) ، تحقيق : عبد الرحمان عميرة ، قم : منشورات الشريف الرضى ، 1370 ق ، اوّل. 171 . شرح المواقف ، علىّ بن محمّد الجرجانى ، قم : دارالكتب العلمية . 172 . شرح النووى على صحيح مسلم ، يحيى بن شرف النَوَوى (م 676 ق ) ، بيروت : دار القلم ، 1407 ق ، اوّل. 173 . شرح نهج البلاغة ، عبد الحميد بن محمّد المعتزلى (ابن أبى الحديد) (م 656 ق ) ، تحقيق : محمّد أبوالفضل إبراهيم ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1387 ق ، دوم . 174 . شعار أصحاب الحديث ، أبو أحمد محمّد بن محمّد الحاكم النيسابورى (م 378 ق) ، تحقيق : عبد العزيز بن محمّد السدحان ، بيروت : دارالبشائر الإسلامية ، 1405 ق . 175 . شُعب الإيمان ، أحمد بن الحسين البيهقى (م 458 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1410 ق ، اوّل. 176 . شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ، عبيد اللّه بن عبد اللّه النيسابورى (الحاكم الحَسَكانى) ( ق 5 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، تهران : مؤسسّة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامى ، 1411 ق ، اوّل . 177 . الصحاح (تاج اللغة وصحاح العربيّة) ، إسماعيل بن حمّاد الجوهرى (م 398 ق ) ، تحقيق : أحمد بن عبد الغفور عطّار ، بيروت : دار العلم للملايين ، 1410 ق ، چهارم . 178 . صحيح ابن حبّان ، علىّ بن بلبان الفارسى (ابن بلبان) (م 739 ق) ، تحقيق : شعيب الأرناوط ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1414 ق ، دوم .

.

ص: 767

179 . صحيح ابن خزيمة ، محمّد بن إسحاق السلمى النيسابورى (ابن خزيمة) (م 311 ق ) ، تحقيق : محمّد مصطفى الأعظمى ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1412 ق ، سوم . 180 . صحيح البخارى ، محمّد بن إسماعيل البخارى (م 256 ق ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، بيروت : دار ابن كثير ، 1410 ق ، چهارم . 181 . صحيح مسلم ، مسلم بن الحَجّاج القشيرى النيسابورى (م 261 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، قاهره : دار الحديث ، 1412 ق ، اوّل. 182 . صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1408 ق ، اوّل . 183 . صحيفة الحسين عليه السلام ، جواد القيومى الاصفهانى ، قم : جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، دفتر انتشارات اسلامى ، 1375 . 184 . الصحيفة السجّاديّة ، المنسوب إلى الإمام على بن الحسين عليه السلام ، تصحيح : على أنصاريان ، دمشق : المستشارية الثقافية للجمهوريّة الإسلاميّة الإيرانيّة ، 1405 ق . 185 . الصراط المستقيم إلى مستحقّى التقديم ، على بن يونس النباطى البياضى (م 877 ق ) ، به كوشش : محمّد باقر البهبودى ، تهران : المكتبة المرتضويّة ، 1384 ق ، اوّل. 186 . صفات الشيعة ، محمّد بن على ابن بابويه القمى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) . 187 . صفة النار ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1417 ق . 188 . الصمت و حفظ اللسان ، عبد اللّه بن محمّد (ابن أبى الدنيا) (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد أحمد عاشور ، قاهره : دار الاعتصام ، 1408 ق . 189 . الصواعق المحرقة فى الردّ على أهل البدع و الزندقة ، أحمد بن حجر الهيثمى الكوفى (م 974 ق ) ، تصحيح : عبد الوهّاب عبد اللطيف ، قاهره : مكتبة القاهرة ، 1385 ق ، دوم . 190 . الضعفاء والمتروكون ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق : بوران ضناوى و كمال يوسف حوت ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية ، 1407 ق ، دوم . 191 . الطبقات الكبرى ، محمّد بن سعد (كاتب الواقدى) (م 230 ق ) ، بيروت : دار صادر .

.

ص: 768

192 . الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، قم : مطبعة الخيّام ، 1400 ق ، اوّل. 193 . طرائف المقال فى معرفة طبقات الرجال ، على أصغر بن شفيع الموسوى الجابِلَقى (م 1313 ق) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى النجفى . 194 . العُدد القويّة لدفع المخاوف اليوميّة ، الحسن بن يوسف الحلّى (العلّامة) (م 726 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1408 ق ، اوّل . 195 . عدّة الداعى و نجاح الساعى ، أحمد بن محمّد الحلّى الأسدى (ابن فهد) (م 841 ق ) ، تحقيق : أحمد الموحّدى ، تهران : مكتبة وجدانى . 196 . العظمة ، أبو الشيخ عبد اللّه بن محمّد الاصبهانى (م 396 ق) ، تحقيق : محمّد فارس ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1414 ق . 197 . علل الشرائع ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث ، 1408 ق ، اوّل. 198 . العلل و معرفة الرجال ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : وصى اللّه عبّاس ، بيروت : المكتب الإسلامى ، 1408 ق ، اوّل. 199 . العمدة فى محاسن الشعر وآدابه ، الحسن بن رشيق القيروانى (م 456 ق) ، تحقيق : محمّد قزقزان ، بيروت : دارالمعرفة ، 1408 ق . 200 . عمدة القارى (شرح صحيح البخارى) ، أبو محمّد محمود بن أحمد العينى (م 855 ق) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 201 . عون المعبود (شرح سنن أبى داوود) ، أبو الطيب محمّد شمس الحق العظيم آبادى (م 1329 ق) ، بيروت : دارالكتب العلمية ، 1415 ق ، دوم . 202 . عوالى اللآلى العزيزيّة فى الأحاديث الدينيّة ، محمّد بن على الأحسائى (ابن أبى جمهور) (م 940 ق ) ، تحقيق : مجتبى العراقى ، قم : مطبعة سيّد الشهداء عليه السلام ، 1403 ق ، اوّل. 203 . العين ، خليل بن أحمد الفَراهيدى (م 175 ق ) ، تحقيق : مهدى المخزومى ، قم : دار الهجرة ، 1409 ق ، اوّل . 204 . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الحسينى اللاجوردى ، تهران : منشورات جهان .

.

ص: 769

205 . عيون الحكم و المواعظ ، على بن محمّد الليثى الواسطى (ق 6 ق ) ، تحقيق : حسين الحسنى البيرجندى ، قم : دار الحديث ، 1376 ش ، اوّل. 206 . عيون المعجزات ، حسين بن عبد الوهّاب (ق 5 ق ) ، قم : الشريف الرضى ، 1414 ق ، اوّل . 207 . الغارات ، إبراهيم بن محمّد (ابن هلال الثقفى) (م 283 ق ) ، تحقيق : مير جلال الدين المحدّث الاُرموى ، تهران : انجمن آثار ملّى ، 1395 ق ، اوّل. 208 . الغدير فى الكتاب والسنّة والأدب ، عبد الحسين بن أحمد الأمينى (م 1390 ق ) ، بيروت : دار الكتاب العربى ، 1387 ق ، سوم . 209 . غرر الحكم ودرر الكلم ، عبد الواحد الآمدى التميمى (م 550 ق ) ، تحقيق : مير جلال الدين محدّث اُرمَوى ، تهران : دانشگاه تهران ، 1360 ش ، سوم . 210 . الغيبة ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : عباد اللّه الطهرانى و على أحمد ناصح ، قم : مؤسسّة المعارف الإسلاميّة ، 1411 ق ، اوّل. 211 . الغيبة ، محمّد بن إبراهيم الكاتب النعمانى (م 350 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، تهران : مكتبة الصدوق . 212 . فتح الأبواب ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : حامد الخفّاف ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل. 213 . فتح البارى شرح صحيح البخارى ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : عبد العزيز بن عبد اللّه بن باز ، بيروت : دار الفكر ، 1379 ق ، اوّل . 214 . فتح المغيث (شرح ألفية الحديث) ، عبد الرحيم بن حسين العراقى (م 806 ق) ، تحقيق: صلاح محمّد عويضة ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1993 م ، اوّل . 215 . فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمّة من ذرّيّتهم ، إبراهيم بن محمّد الجوينى (م 730 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، بيروت : مؤسسّة المحمودى ، 1398 ق ، اوّل . 216 . فرحة الغَرىّ فى تعيين قبر أمير المؤمنين على عليه السلام ، عبد الكريم بن أحمد الطاووسى العلوى (م 693 ق ) ، قم : الشريف الرضى . 217 . الفردوس بمأثور الخطاب ، شيرويَة بن شهردار الديلمى الهَمَدانى (م 509 ق ) ، تحقيق : محمّد السعيد بسيونى زغلول ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1406 ق ، اوّل.

.

ص: 770

218 . الفصول المهمّة فى اُصول الأئمّة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق) ، تحقيق : محمّد بن محمّد الحسين القائينى ، قم : مؤسسه معارف اسلامى . 219 . الفضائل ، شاذان بن جبرئيل القمّى (م 660 ق ) ، نجف : المطبعة الحيدريّة ، 1338 ق . 220 . فضائل الأشهر الثلاثة ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، قم : مطبعة الآداب ، 1396 ق ، اول . 221 . فضائل الشيعة ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى (عج) ، قم : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، 1410 ق ، اوّل. 222 . فضائل الصحابة ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : وصى اللّه بن محمّد عبّاس ، مكّه : جامعة اُمّ القرى ، 1403 ق ، اوّل. 223 . فضائل الصحابة ، أحمد بن شعيب النسائى (م 303 ق) ، تحقيق ودراسة : فاروق حمّادة ، مغرب : دار الثقافة ، 1404 ق . 224 . الفقه الإسلامى وأدلّته 225 . الفقه على المذاهب الأربعة ، عبد الرحمن الجزيرى ، بيروت : دار احياء التراث العربى ، 1406 ق . 226 . الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام . 227 . الفقيه = كتاب من لا يحضره الفقيه ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى . 228 . فلاح السائل ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : غلامحسين مجيدى ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1419 ق ، اوّل. 229 . الفهرست ، محمّد بن إسحاق (ابن النديم) (م 380 ق ) ، ترجمه وتحقيق : محمّد رضا تجدد ، تهران : اميركبير ، 1366ش ، سوم . 230 . فيض القدير ، محمّد عبد الرؤوف المناوى (ق 10 ق ) ، بيروت : دار الفكر . 231 . القاموس الفقهى 232 . القاموس المحيط ، محمّد بن يعقوب الفيروز آبادى (م 817 ق ) ، بيروت : دار الفكر .

.

ص: 771

233 . قرب الإسناد ، عبداللّه بن جعفر الحِمْيرى القمّى (م بعد از 304 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل . 234 . قصر الأمل ، أبو بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبى الدنيا (م 281 ق) ، تحقيق : محمّد خير رمضان يوسف ، بيروت : دار ابن حزم ، 1416 ق . 235 . قصص الأنبياء ، سعيد بن هبة اللّه (قطب الدين الراوندى) (م 573 ق ) تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، مشهد : مجمع البحوث الإسلاميّة التابع لمؤسسة الآستانة الرضويّة ، 1409 ق ، اوّل. 236 . قضاء الحوائج ، عبد اللّه بن محمّد ابن أبى الدنيا ، تصحيح : محمّد عبد القادر أحمد عطا ، بيروت : مؤسسّة الكتب الثقافية . 237 . قواعد المرام فى علم الكلام ، كمال الدين ميثم بن على البحرانى (م 689 ق) ، قم : مكتبة آية اللّه العظمى المرعشى النجفى ، 1398 ق . 238 . الكافى ، ثقة الإسلام محمّد بن يعقوب بن إسحاق الكلينى الرازى (م 329 ق) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، تهران : دار الكتب الإسلامية ، 1389 ق ، دوم . 239 . كامل الزيارات ، جعفر بن محمّد القمّى (ابن قولويه) (م 367 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى ، قم : نشر الفقاهة ، 1417 ق ، اوّل. 240 . الكامل فى التاريخ ، على بن محمّد الشيبانى الموصلى (ابن الأثير) (م 630 ق ) ، تحقيق : على شيرى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1408 ق ، اوّل. 241 . الكامل فى ضعفاء الرجال ، عبد اللّه بن عدى الجرجانى (م 365 ق)، تحقيق : عادل احمد عبد الموجود و شيخ على محمّد معوّض ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1418 ق ، اوّل . 242 . كتاب سُلَيم بن قيس ، سليم بن قيس الهلالى العامرى (م ح 90 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأنصارى ، قم : الهادى ، 1415 ق ، اوّل. 243 . الكشّاف ، محمود بن عمر الزمخشرى (م 538 ق ) ، بيروت : دار المعرفة . 244 . كشف الريبة عن احكام الغيبة ، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) ، تهران : المكتبة المرتضوية . 245 . كشف الغمّة فى معرفة الأئمّة ، على بن عيسى الإربلى (م 687 ق ) ، تصحيح : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى ، بيروت : دار الكتاب ، 1401 ق ، اوّل.

.

ص: 772

246 . كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد ، الحسن بن يوسف بن المطهر الحلّى (العلّامة) ، تهران : إسلامية . 247 . الكشف والبيان (تفسير الثعلبى) ، أبو اسحاق أحمد بن محمّد المعروف بالثعلبى (م 427 ق) ، تحقيق : أبو محمّد بن عاشور ، بيروت : دار احياء الثراث العربى ، 1422 ق . 248 . كشف اليقين فى فضائل أمير المؤمنين عليه السلام ، الحسن بن يوسف الحلّى (العلّامه) (م 726 ق ) ، تحقيق : على آل كوثر ، قم : مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة ، 1411 ق ، اوّل. 249 . كفاية الأثر فى النصّ على الأئمّة الاثنى عشر ، على بن محمّد الخزّاز القمّى (ق 4 ق) ، تحقيق : السيّد عبد اللطيف الحسينى الكوه كمرى ، قم : بيدار ، 1401 ق . 250 . كمال الدين وتمام النعمة ، محمّدبن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1405 ق ، اوّل. 251 . كنز العمّال فى سنن الأقوال و الأفعال ، على المتّقى بن حسام الدين الهندى (م 975 ق ) ، تصحيح : صفوة السقّا ، بيروت : مكتبة التراث الإسلامى ، 1397 ق ، اوّل. 252 . كنز الفوائد ، محمّد بن على الكراجكى الطرابلسى (م 449 ق ) ، تصحيح : عبد اللّه نعمة ، قم : دار الذخائر ، 1410 ق ، اوّل. 253 . لباب النقول فى أسباب النزول ، جلال الدين عبد الرحمان بن أبى بكر السيوطى (م 911 ق ) ، رياض : مكتبة الرياض الحديثة ، دوم . 254 . لسان العرب ، محمّدبن مُكرَّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، بيروت : دار صادر ، 1410 ق ، اوّل. 255 . لغت نامه ، على أكبر دهخدا ، تهران : دانشگاه تهران ، 1373 ش . 256 . مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين على بن أبى طالب و الأئمّة من ولده عليهم السلام ، محمّد بن أحمد القمّى (ابن شاذان) ( ق 5 ق ) ، تحقيق : نبيل رضا علوان ، قم : أنصاريان . 257 . المَجازات النبويّة ، محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق ) ، تحقيق وشرح : طه محمّد الزينى ، قم : مكتبة بصيرتى . 258 . مجمع البحرين ، فخر الدين الطُّرَيحى (م 1085 ق ) ، تحقيق : السيّد أحمد الحسينى ، تهران : مكتبة نشر الثقافة الإسلاميّة ، 1408 ق ، دوم .

.

ص: 773

259 . مجمع البيان فى تفسير القرآن (تفسير مجمع البيان) ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسى (أمين الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلّاتى و السيّد فضل اللّه اليزدى الطباطبائى ، بيروت : دار المعرفة ، 1408 ق ، دوم . 260 . مجمع الزوائد و منبع الفوائد ، على بن أبى بكر الهيثمى (م 807 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه محمّد درويش ، بيروت : دار الفكر ، 1412 ق ، اوّل. 261 . المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقى القمىّ (م 280 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الرجائى ، قم : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل. 262 . المحتضر ، أبو محمّد الحسن بن سليمان بن محمّد الحلى (القرن الثامن) ، تحقيق : سيّد على اشرف ، نجف : المطبعة الحيدرية ، 1424 ق . 263 . المحجّة البيضاء فى تهذيب الإحياء ، محمّدمحسن بن شاه مرتضى (الفيض الكاشانى) (م 1091 ق ) ، تصحيح : على أكبر الغفارى ، قم : جماعة المدرّسين فى الحوزة العلمية ، 1383 ق . 264 . المحيط فى اللغة ، إسماعيل بن عباد الطالقانى (الصاحب بن عبّاد) (م 385 ق ) ، تحقيق : محمّد حسن آل ياسين ، بيروت : عالم الكتب . 265 . مختصر بصائر الدرجات ، سعد بن عبد اللّه بن أبى خلف الأشعرى ، اختصار : حسن بن سليمان الحلّى (ق 8 ق) ، قم : الرسول المصطفى . 266 . مختصر تاريخ دمشق ، محمّد بن مُكرَّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، تحقيق : راتب حمّوش ، دمشق : دار الفكر . 267 . مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول ، محمّد باقر بن محمّد تقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، تحقيق : السيّد هاشم الرسولى المحلاتى ، تهران : دار الكتب الإسلاميّة ، 1370 ش ، سوم . 268 . مرقاة المفاتيح (شرحُ مشكاة المصابيح) ، على بن سلطان محمّد القارى (م 1014 ق) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى . 269 . المزار ، محمّد بن مكّى العاملى الجزينى (الشهيد الأوّل) (م 786 ق ) ، تحقيق : مدرسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم : مدرسة الإمام المهدى عليه السلام ، 1410 ق .

.

ص: 774

270 . المزار ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأبطحى ، قم : المؤتمر العالمى لألفيّة الشيخ المفيد ، 1413 ق ، اوّل . 271 . المزار الكبير ، محمّد بن جعفر المشهدى (ق 6 ق ) ، تحقيق : السيّد جواد القيّومى الإصفهانى ، قم : قيّوم ، 1419 ق ، اوّل. 272 . مسائل علىّ بن جعفر و مستدركاتها ، علىّ بن جعفر الحسينى العلوى الهاشمى العُريضى (م 210 ق ) تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1409 ق ، اول . 273 . مستدرك سفينة البحار ، شيخ على النمازى الشاهرودى (م 1363 ق) ، تهران : مؤسسّة البعثة ، 1409 ق . 274 . المستدرك على الصحيحين ، محمّد بن عبد اللّه الحاكم النيسابورى (م 405 ق ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1411 ق ، اوّل. 275 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، ميرزا حسين النورى الطَبَرسى (م 1320 ق ) ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1407 ق ، اوّل. 276 . مسكّن الفؤاد ، زين الدين بن علىّ الجُبَعى العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق) ، تحقيق: مؤسسّة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ، قم: مؤسسّة آل البيت ، 1412 ق ، دوم . 277 . المسلك فى أصول الدين ، أبو القاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلى (م 676 ق) ، تحقيق : رضا الاُستادى ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1414 ق . 278 . مسند ابن جعد ، على بن الجعد الجوهرى (م 230 ق) ، بيروت : مؤسسّة ناور ، 1410ق . 279 . مسند أبى داوود الطيالسى (مسند الطيالسى) ، سليمان بن داوود البصرى (أبى داوود الطيالسى) (م 204 ق) ، بيروت : دار المعرفة . 280 . مسند أبى يعلى الموصلى ، أحمد بن على التميمى الموصلى (أبو يعلى) (م 307 ق ) ، تحقيق : إرشاد الحقّ الأثرى ، جدّه : دار القبلة ، 1408 ق ، اوّل. 281 . مسند أحمد بن حنبل ، أحمد بن محمّد الشيبانى (ابن حنبل) (م 241 ق ) ، تحقيق : عبد اللّه محمّد الدرويش ، بيروت : دار الفكر ، 1414 ق ، دوم . 282 . مسند إسحاق بن راهويه ، إسحاق بن إبراهيم الحنظلى المروزى (م 238 ق ) ، تحقيق : عبد الغفور عبد الحقّ حسين البلوشى ¨ ، مدينه منوّره : مكتبة الإيمان ، 1412 ق ، اول .

.

ص: 775

283 . مسند الإمام زيد(مسند زيد) ، المنسوب إلى زيد بن على بن الحسين عليهماالسلام (م 122 ق ) ، بيروت : منشورات دار مكتبة الحياة ، 1966 م ، اوّل. 284 . مسند البزّار (البحر الزخّار) ، أحمد بن عمرو العتكى البزّار (م 292 ق ) ، تحقيق : محفوظ الرحمان زين اللّه ، بيروت : مؤسسّة علوم القرآن ، 1409 ق ، اوّل. 285 . مسند الحميدى ، عبد اللّه بن الزبير الحميدى (م 219 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، مدينه : المكتبة السلفيّة . 286 . مسند الشاميّين ، سليمان بن أحمد بن أيّوب اللخمىّ الطبرانى (م 360 ق) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : مؤسّسة الرسالة ، 1409 ق ، اول . 287 . مسند الشهاب ، محمّد بن سلامة القضاعى (القاضى) (م 454 ق) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : مؤسسّة الرسالة ، 1405 ق ، اول . 288 . مسند الشهاب ، محمّد بن سلامة (القاضى القضاعى) (م 454 ق) ، بيروت : مؤسسّة الرسالة . 289 . مسند عبد اللّه ابن المبارك ، تحقيق : مصطفى عثمان محمّد ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1411 ق . 290 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار ، على بن الحسن الطَّبْرِسى (ق 7 ق) ، تحقيق : مهدى هوشمند ، قم : دار الحديث ، 1418 ق ، اوّل. 291 . مشكاة المصابيح ، محمّد بن عبد اللّه العمرى الخطيب التبريزى (ق 8 ق) ، تحقيق : محمّد ناصر الدين الآلبانى ، دمشق : المكتب الإسلامى . 292 . مصادقة الإخوان ، محمّد بن علىّ ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق) ، تحقيق: مؤسّسة الامام المهدى (عج) ، قم: مدرسة الامام المهدى (عج) ، 1410 ق . 293 . مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة ، المنسوب إلى الإمام الصادق عليه السلام ، شرح : عبد الرزّاق گيلانى ، (م 1089 ق) ، تصحيح : جلال الدّين محدّث اُرموى تهران : نشر صدوق ، 1407 ق ، سوم. 294 . مصباح الفقاهة ، سيّد أبو القاسم بن على أكبر الخوئى (م 1413 ق) ، قم : مكتبة وجدانى ، 1371 ش ، سوم . 295 . مصباح الفقيه ، رضا بن محمّد هادى همدانى غروى (م 1322 ق) ، قم : مؤسسّة الجعفرية لإحياء التراث .

.

ص: 776

296 . المصباح فى الأدعية و الصلوات و الزيارات ، إبراهيم بن على العاملى الكَفعَمى (م 900 ق ) ، قم : الشريف الرضى . 297 . مصباح المتهجّد ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : على أصغر مرواريد ، بيروت : مؤسسّة فقه الشيعة ، 1411 ق ، اوّل. 298 . المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى ، أحمد بن محمّد الفيّومى (م 770 ق ) ، قم : مؤسسّة دار الهجرة ، 1414 ق ، دوم . 299 . المصنَّف ، عبد الرزّاق بن همّام الصنعانى (م 211 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : منشورات المجلس العلمى . 300 . المصنّف فى الأحاديث و الآثار ، عبد اللّه بن محمّد العبسى الكوفى (ابن أبى شيبة) (م 235 ق ) ، تحقيق : سعيد محمّد اللحّام ، بيروت : دار الفكر . 301 . مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول ، محمّد بن طلحة النصيبى الشافعى (م 652 ق ) ، تحقيق : ماجد أحمد العطيَّة ، بيروت : مؤسسّة اُمّ القرى ، 420 ق . 302 . المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية ، أحمد بن على العسقلانى (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقيق : حبيب الرحمان الأعظمى ، بيروت : دار المعرفة ، 1414 ق ، اوّل. 303 . معانى الأخبار ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1361 ش ، اوّل. 304 . المعجم الأوسط ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : طارق بن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهيم الحسينى ، قاهره : دار الحرمين ، 1415 ق . 305 . معجم البلدان ، ياقوت بن عبد اللّه الحَمَوى الرومى(م 626 ق ) ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1399 ق ، اوّل. 306 . معجم رجال الحديث ، السيّد أبو القاسم الموسوى الخوئى (م 1413 ق ) ، قم : مدينة العلم ، 1403 ق ، سوم . 307 . المعجم الصغير ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : محمّد عثمان ، بيروت : دار الفكر ، 1401 ق ، دوم . 308 . المعجم الكبير ، سليمان بن أحمد اللخمى الطبرانى (م 360 ق ) ، تحقيق : حمدى عبد المجيد السلفى ، بيروت : دار إحياءالتراث العربى ، 1404 ق ، دوم .

.

ص: 777

309 . معجم لغة الفقهاء ، محمّد رواس قلعه جى ، بيروت : دارالنفائس ، 1405 ق . 310 . معجم مقاييس اللغة ، أحمد بن فارس الرازى (م 395 ق) ، تحقيق : عبد السّلام محمّد هارون . مصر : شركة مكتبة مصطفى البابى و أولاده . 311 . معدن الجواهر و رياضة الخواطر ، محمّد بن على الكَراجِكى (م 449 ق) ، تحقيق: السيد أحمد الحسينى ، تهران: المكتبة المرتضوية ، 1394 ق ، دوم . 312 . المغازى ، محمّد بن عمر بن واقد (الواقدى) (م 207 ق ) ، تحقيق : مارسدن جونس ، بيروت : عالم الكتب ، 1404 ق ، سوم . 313 . مفردات ألفاظ القرآن ، حسين بن محمّد الراغب الإصفهانى (م 425 ق ) ، تحقيق : صفوان عدنان داوودى ، بيروت : دار القلم ، 1412 ق ، اوّل. 314 . المفصّل فى تاريخ العرب قبل الإسلام ، جواد على ، بغداد : جامعة بغداد ، 1991 م . 315 . مقتل الحسين عليه السلام ، موفّق بن أحمد المكّى الخوارزمى (م 568 ق ) ، تحقيق : محمّد السماوى ، قم : مكتبة المفيد . 316 . المقنعة ، محمّد بن محمّد بن النعمان العُكْبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة النشر الإسلامى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1410 ق ، دوم . 317 . مكارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطَّبْرِسى (أمين الإسلام) (م 548 ق ) ، تحقيق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، اوّل. 318 . المكاسب ، مرتضى بن محمّد أمين الأنصارى (الشيخ الأنصارى) (م 1281 ق) ، تبريز : مطبعة الإطّلاعات ، دوم . 319 . الملاحم والفتن (التشريف بالمنن فى التعريف بالفتن) ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق ونشر : مؤسسّة صاحب الأمر ، 1416 ق ، اوّل. 320 . الملل والنحل ، محمّد بن عبد الكريم الشهرستانى (م 548 ق ) ، بيروت : دار المعرفة ، 1406 ق . 321 . مناقب آل أبى طالب (المناقب لابن شهر آشوب) ، محمّد بن على المازندرانى (ابن شهرآشوب) (م 588 ق ) ، قم : المطبعة العلميّة . 322 . مناقب الإمام أمير المؤمنين عليه السلام (المناقب للكوفى) ، محمّد بن سليمان الكوفى القاضى (م 300 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر المحمودى ، قم : مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة ، 1412 ق ، اوّل .

.

ص: 778

323 . مناقب على بن أبى طالب عليه السلام (المناقب لابن المغازلى) ، على بن محمّد الواسطى الشافعى (ابن المَغازلى) (م 483 ق ) ، به كوشش : محمّد باقر البهبودى ، تهران : المكتبة الإسلاميّة ، 1402 ق ، دوم . 324 . المناقب (المناقب للخوارزمى) ، الموفّق بن أحمد المكّى الخوارزمى الخطيب (م 568 ق ) تحقيق : مالك المحمودى ، قم : مؤسسّة النشر الإسلامى ، 1414 ق ، دوم . 325 . المنتخب من مسند عبد بن حُمَيد ، عبد بن حُمَيد (م 249 ق ) ، تحقيق : السيّد صبحى البدرى السامرائى ومحمود محمّد خليل الصعيدى ، قاهره : مكتبة السنّة ، 1408 ق ، اوّل. 326 . منية المريد ، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) (م 965 ق ) ، قم : مكتب الإعلام الإسلامى ، 1415ق . 327 . موارد الظمآن الى زوائد ابن حبان ، لنورالدين على بن ابى بكر الهيثمى (م 807) ، تحقيق : عبدالرزاق حمزة ، دارالكتب العلمية _ بيروت . 328 . المواعظ العدديّة ، محمّد بن الحسن الحسينى (ق 11 ق) ، تحرير : الميرزا على المشكينى الأردبيلى ، قم : الهادى ، 1406 ق ، اوّل . 329 . المواقف فى علم الكلام ، عبد الرحمان بن أحمد الأيجي ، بيروت : عالم الكتب ، القاهرة : مكتبة المتنبى . 330 . موسوعة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام فى الكتاب و السنّة و التاريخ ، محمّد الريشهرى و ديگران ، قم : دار الحديث ، 1422 ق . 331 . موسوعة حياة الصحابة ، اعداد : محمّد سعيد مبيض ، بيروت : مؤسسّة الريان ، 1421 ق . 332 . موسوعة ميزان الحكمة ، محمّد الرَّيشَهرى و ديگران ، قم : دار الحديث ، 1425 ق . 333 . الموطّأ ، مالك بن أنس (م 158 ق ) ، تحقيق : محمّد فؤاد عبد الباقى ، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1406 ق ، اوّل. 334 . مهج الدعوات و منهج العبادات ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : حسين الأعلمى ، بيروت : مؤسسّة الأعلمى ، 1414 ق ، اوّل. 335 . ميزان الاعتدال فى نقد الرجال ، محمّد بن أحمد الذهبى (م 748 ق ) ، تحقيق : على محمّد البجاوى ، بيروت : دار الفكر .

.

ص: 779

336 . الميزان فى تفسير القرآن ، السيّد محمّد حسين الطباطبائى (م 1402 ق ) ، قم : إسماعيليان ، 1394 ق ، سوم . 337 . المؤمن . لحسين بن سعيد الكوفى الاهوازى (قرن 3ق) ،تحقيق ونشر : مدرسة الامام المهدى (ع) - قم ، 1404ق . 338 . نثر الدرّ ، منصور بن الحسين الآبى (أبو سعيد الوزير) (م 421 ق ) ، تحقيق : محمّد على قرنة ، مصر : الهيئة المصرية العامة ، 1981 م ، اوّل . 339 . نظم المتآثر من الحديث المتواتر ، أبو عبد اللّه سيّدى محمّد بن أبى الفيض الحسينى الإدريسى (الشهير بالكتانى) ، بيروت : دار الكتب العلميّة ، 1407 ق _ 1987 م ، دوم . 340 . نقد الرجال ، مصطفى بن الحسين الحسينى التفرشى (قرن 11ق) ، تحقيق موسسة آل البيت عليهم السلام ، قم ، 1418ق. 341 . نوادر الأخبار فيما يتعلق باصول الدين ، محسن بن مرتضى الفيض الكاشانى (م 1091 ق) ، تحقيق : مهدى الأنصارى القمى ، تهران : مؤسسّه مطالعات و تحقيقات فرهنگى ، 1375ش . 342 . نوادر الاُصول في معرفة أحاديث الرسول ، محمّد بن علىّ بن سورة الترمذى (م 320 ق) ، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا ، بيروت: دار الكتب العلميّة ، 1413 ق ، اوّل . 343 . نوادر الراوندي ، لفضل اللّه بن عليّ الحسيني الراوندي (م 573 ق) ، المطبعة الحيدرية _ النجف الأشرف ، الطبعة الاُولى 1370 ه . ش . 344 . النوادر (مستطرفات السرائر) ، محمّد بن أحمد بن إدريس الحلى (ابن إدريس) (م 598 ق) ، تحقيق : مؤسسّة الإمام المهدى(عج) ، قم : مدرسة الإمام المهدى(عج) 1408ق ، اوّل. 345 . النهاية فى غريب الحديث والأثر ، مبارك بن مبارك الجَزَرى (ابن الأثير) (م 606 ق ) ، تحقيق : طاهر أحمد الزاوى ، قم : مؤسسّة إسماعيليان ، 1367 ش ، چهارم . 346 . نهج البلاغة من كلام الإمام أمير المؤمنين عليه السلام ، جمع و تدوين : السيّد محمّد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) (م 406 ق) ، ترجمه : سيّد جعفر شهيدى ، تهران : علمى و فرهنگى ، 1378ش ، چهاردهم . 347 . الوافى ، محمّدمحسن بن شاه مرتضى الكاشانى (الفيض الكاشانى) (م 1091 ق) ، تحقيق : ضياء الدين حسين اصفهانى ، اصفهان : مكتبة الإمام أمير المؤمنين عليه السلام ، 1406 ق .

.

ص: 780

348 . الورع . أحمد بن محمّد بن حنبل الشيبانى ( م 241 ق ) ، تحقيق : زينب إبراهيم القاروظ ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1403 ق . 349 . وسائل الشيعة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق ) ، تحقيق : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسّة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل . 350 . وقعة صفّين ، نصر بن مزاحم المنقرى (م 212 ق ) ، تحقيق : عبد السلام محمّد هارون ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1382 ق ، دوم . 351 . اليقين باختصاص مولانا علىّ عليه السلام بإمرة المسلمين ، على بن موسى الحلّى (السيّد ابن طاووس) (م 664 ق ) ، تحقيق : محمّد باقر الأنصارى ، قم : مؤسسّة دار الكتاب ، 1413 ق ، اوّل. 352 . ينابيع المودّة لذوى القربى ، سليمان بن إبراهيم القُندوزى الحنفى (م 1294 ق ) ، تحقيق : على جمال أشرف الحسينى ، تهران : دار الاُسوة ، 1416 ق ، اوّل.

.

ص: 781

فهرست تفصيلى .

ص: 782

. .

ص: 783

. .

ص: 784

. .

ص: 785

. .

ص: 786

. .

ص: 787

. .

ص: 788

. .

ص: 789

. .

ص: 790

. .

ص: 791

. .

ص: 792

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109