ماه خدا پژوهشي جامع درباره ماه مبارك رمضان از نگاه قرآن و حديث

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : ماه خدا پژوهشي جامع درباره ماه مبارك رمضان از نگاه قرآن و حديث/ محمد ري شهري، با همكاري رسول افقي ؛ ترجمه جواد محدثي.

مشخصات نشر : قم: دارالحديث، 1383.

مشخصات ظاهري : 2ج.

فروست : مركز تحقيقات دارالحديث؛ 86.

شابك : دوره: 964-7489-93-5 ؛ دوره، چاپ سوم 978-964-7489-93-5 : ؛ 58000ريال: ج.1: 964-7489-91-9 ؛ 70000 ريال (ج.1، چاپ دوم) ؛ ج.1،چاپ سوم 978-964-7489-91-1 : ؛ ج.2: 964-7489-92-7 ؛ ج.2، چاپ سوم 978-964-7489-92-8 :

يادداشت : فارسي-عربي.

يادداشت : ج.1 و 2 (چاپ دوم: 1385).

يادداشت : ج.1 و 2 (چاپ سوم: 1389).

موضوع : رمضان -- جنبه هاي قرآني

موضوع : رمضان -- احاديث

موضوع : احاديث شيعه -- قرن 14

شناسه افزوده : افقي، رسول، 1345 -

شناسه افزوده : محدثي، جواد، 1331 -، مترجم

رده بندي كنگره : BP188/م37م2 1383

رده بندي ديويي : 297/354

شماره كتابشناسي ملي : 1047425

ص: 1

جلد 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

اشاره

پيش گفتارستايش ، از آنِ پروردگار جهانيان است . و سلام و درود بر بنده برگزيده اش محمّد ، و دودمان پاك و اصحاب نيك و خجسته او باد! از نگاه اسلام ، فلسفه خلقت انسان و هدفِ در نظر گرفته شده براى او ، رسيدن به كمال مطلق است . از اين رو ، آنچه در منابع و متون اسلامى به عنوان رمز و راز بعثت پيامبران الهى آمده است (همچون : عدالت ، علم و آزادى) ، مقدّمه تربيت انسان و رسيدن او به مرتبه «انسان كامل» است . بر پايه اين شناخت ، براى آنان كه اسلام را باور دارند و به اين آيينْ دل بسته اند ، سزاوار است كه از هر فرصتى براى رسيدن به اين هدف والا ، بهره بگيرند . در اين ميان ، ماه رمضان براى خداجويان سالك ، فرصتى است بى همتا ، كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار بگيرد ، به تعبير قرآن كريم كه مى فرمايد : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» ؛ (1) شب قدر ، بهتر از هزار ماه است . مى توان يك شبه ، راه هزار ماهه را پيمود . خداوند سبحان ، در اين ماه بافضيلت ، ميهمانى ويژه اى را براى تربيت روح ترتيب داده است ، به گونه اى كه مى تواند در حيات معنوى انسان تحوّلى پديد آورد

.


1- .قدر ، آيه 3 .

ص: 8

روش كتاب

كه او را به سعادت ابدى برساند و كاميابى هميشگى را برايش تضمين كند . نكته مهم در اين مسير ، آن است كه انسانى كه تصميم دارد به دنياى اين ضيافت گسترده وارد شود ، بداند : به كجا مى رود؟ معناى ميهمانى الهى چيست و چگونه بايد وارد آن شود؟ چه بايد انجام دهد و چگونه مسئوليّت خويش را ادا كند؟ و چگونه از آن بيرون آيد؟ شناخت همه اينها ضرورى است تا انسان از اين ميهمانى ، به نحو شايسته بهره مند گردد . اين كتاب ، گامى در اين مسير است و به پرسش هاى يادشده ، با بهره گيرى از قرآن كريم و متون حديثى ، پاسخ هاى كافى مى دهد .

روش كتابروش ما در بررسى و كاوش و مستندسازى مباحث در اين مجموعه ، متّكى به عناصر زير است : 1 . از ديدگاه ما ، احاديثى كه از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده اند ، در واقع ، حديث پيامبر خدايند ، همان گونه كه امام رضا عليه السلام فرمود : «ما از طرف خدا و پيامبر او سخن مى گوييم» (1) و نيز امام صادق عليه السلامفرمود : «سخن من ، سخن پدرم است و سخن پدرم ، سخن جدّم است و سخن جدّم ، سخن حسين است و سخن حسين، سخن حسن است و سخن حسن ، سخن امير مؤمنان و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خداست و سخن پيامبر خدا ، سخن خداوند متعال است» . (2) كلمه «سنّت» كه در عنوان اين كتاب آمده است ، براى بيان همين نكته و مفهوم است كه در كتاب ، از همه احاديثِ روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او ، يكسان بهره گرفته شده است .

.


1- .رجال الكشّي : 2 / 490 / 401 ، بحار الأنوار : 2 / 250 / 62 .
2- .الكافي : 1 / 53 / 14 ، منية المريد : 373 ، الإرشاد : 2 / 186 ، بحار الأنوار : 2 / 179 / 28 . ر . ك : اهل بيت در قرآن و حديث : 1 / 261 « حديث آنها همان حديث پيامبر خداست» .

ص: 9

2 . كوشيده ايم در حدّ توان ، همه روايات مربوط به هر موضوع را از منابع گوناگونِ شيعه و اهل سنّت ، به طور مستقيم ، استخراج و گردآورى كنيم و با بهره گيرى از نرم افزارهاى رايانه اى ، آنها را روى برگه هاى مخصوص تنظيم نماييم تا زمينه گزينش كامل ترين ، موثّق ترين و كهن ترينِ آنها فراهم آيد . در مورد استفاده از دعاها نيز جز در مواردى اندك ، تنها از ادعيه اى كه مستند به معصومان است ، بهره گرفته ايم . 3 . سعى كرده ايم تا از آوردن روايات تكرارى پرهيز نماييم ، جز در اين موارد : الف) آن جا كه نكته مهمّى در تفاوت واژه ها و اصطلاحات ، نهفته بوده است . ب) در مواردى كه متن حديث ، در متون شيعه و اهل سنّت ، تفاوت داشته است . ج) آن جا كه متن روايت ، بيش از يك سطر نبوده و مربوط به دو باب بوده است . 4 . در مواردى كه متن هاى رسيده از پيامبر خدا و امامان عليهم السلام ، متعدّد بوده اند ، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در متن ، و نشانى روايات ائمّه ديگر با ذكر عنوان و مأخذ ، در پانوشت مى آيد ، مگر آن كه روايت آنان ، نكته تازه اى داشته باشد كه آن نيز در متن آورده مى شود . 5 . در هر موضوع ، پس از ذكر آيات مربوط به آن ، روايات معصومان به ترتيب زمانى (از پيامبر خدا تا امام مهدى عليه السلام) آورده مى شوند ، مگر آن كه روايتى در تفسير آياتِ مذكور باشد (كه در اين صورت ، پيش از روايات ديگر مى آيد) ، يا آن كه تناسب موضوعى روايات ، ترتيب ديگرى را ايجاب كند . 6 . در آغاز هر روايت ، تنها نام پيامبر صلى الله عليه و آله يا امامى را آورده ايم كه حديث از او نقل شده است ، مگر آن كه راوى ، فعل آنان را نقل كرده ، يا سؤال و جوابى در ميان بوده و يا راوى ، سخنى را در متن حديث آورده باشد كه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله يا آن امام نيست . 7 . به خاطر تعدّد نام ها و لقب هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، نام واحدى را برگزيده ايم كه به صورت ثابت در اوّل روايت مى آيد و بر شخص مورد نظر ، دلالت مى كند .

.

ص: 10

8 . در پانوشت ها ، منابع احاديث ، به ترتيب معتبرترينِ آنها تنظيم شده است ؛ ليكن گاه به دليلى كه بر محقّقان پوشيده نيست (از جمله : پرهيز از تكرار ، اختلاف منابع يا راوى و يا شخصى كه از او روايت شده) ، اين ترتيب را پس از نخستين منبع ، مراعات نكرده ايم . 9 . هر گاه دسترسى به منابع اوّليه ممكن باشد ، حديث مستقيما از آنها نقل مى شود . آن گاه نشانىِ بحار الأنوار (در احاديث شيعه) و كنز العمّال (در احاديث اهل سنّت) به عنوان دو منبع اساسى و جامع حديث شيعه و اهل سنّت ، افزوده مى شود . 10 . پس از ذكر منابع ، گاه با نشانه «ر.ك» ، به منابع ديگر ارجاع داده مى شود؛ چرا كه متن ارجاعى ، با متن نقل شده تفاوت بسيار دارد؛ ولى در عين حال ، با متن اصلى و موضوع بحث ، مرتبط است . 11 . ارجاع به ابواب ديگر اين كتاب ، به خاطر تناسب و اشتراك محتوايى ميان احاديث آنهاست . 12 . هدف از «درآمد»هايى كه براى فصل هاى كتاب ، نوشته شده يا توضيحات و استنتاج هايى كه در پى احاديث آمده است ، ارائه چشم انداز كلّى روايات آن بخش يا آن فصل است . گاه هم به توضيح و تبيين برخى از مفاهيم دشوار و پيچيده احاديث ، پرداخته شده است . 13 . مهم ترين نكته در اين شيوه ، كوشش در حدّ توان براى تأييد اطمينان آور صدور احاديث هر باب از معصوم است كه به كمك قرائن عقلى و نقلى براى اثبات محتواى احاديث ، صورت پذيرفته است . در پايان ، بر خود لازم مى دانم مراتب سپاس و قدردانى خود را از همه سروران فاضل و محقّقان عزيز و بزرگوار در مركز تحقيقاتِ دارالحديث كه در پديد آوردن و عرضه اين اثر نفيس ، كوشش هايى ستودنى داشته اند ، ابراز دارم ، بويژه از فاضل گران قدر جناب آقاى رسول اُفقى كه بار سنگين اين كار را بر دوش داشتند و برادر فاضل آقاى مرتضى خوش نصيب كه در آماده سازى بخشى از آن ، سهيم بوده اند .

.

ص: 11

همچنين از فاضل گران مايه جناب آقاى جواد محدّثى كه با ترجمه دقيق ، روان و زيباى اين كتاب ، زمينه بهره مندى پارسى زبانان را فراهم ساختند ، صميمانه سپاس گزارم . از خداى سبحان براى همه اين عزيزان در راه برافراشتن رايت فرهنگ اسلامى و همكارى در نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و سخنان نورانى آنان ، توفيق بيشتر خواستارم . ربّنا! تقبّل منّا ؛ إنّك أنت العزيز الحكيم . محمّد محمّدى رى شهرى 8 ربيع الثانى 1425 7 خرداد 1383 28 مى 2004

.

ص: 12

. .

ص: 13

درآمد

اشاره

درآمدواژه «رمضان» از ريشه «رَمَضَ» است ، به معناى بارانى كه اوّل پاييز مى بارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مى كند و يا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . (1) امّا درباره اين كه چرا اين نام بر يكى از ماه هاى سال ، گذاشته شده است ، زمخشرى (م 528 ق) گويد : اگر گويى : «چرا ماه رمضان را به اين نام ناميده اند؟» ، گويم : روزه در ماه رمضان ، عبادتى ديرين است ، و گويا عرب ها اين نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشيدن سختى آن ، نهاده اند ، همچنان كه به آن «ناتق (رنج آور)» هم گفته اند ؛ چون سختى روزه ، آنان را به رنج و زحمت مى افكند . و گفته اند : چون نام ماه ها را از زبان قديم نقل كرده اند ، آنها را با زمان هايى كه در آنها قرار داشتند ، ناميده اند و اين ماه ، در روزهاى

.


1- .ر . ك : تفسير الفخر الرازي : 5 / 89 والعين : 327 . يادآورى اين نكته لازم است كه فخر رازى ، اين دو معنا را در اشتقاق «رمضان» ، از خليل بن احمد فراهيدى نقل كرده است؛ ليكن پوشيده نماند كه معناى نخست ، در بيشتر فرهنگ هاى لغت نيامده است . از سوى ديگر ، در تهذيب اللغةى ازهرى آمده است : «ابر و بارانِ رمضى يعنى ابر و بارانِ آخر تابستان و اوّل پاييز كه چون گرما و حرارت خورشيد را به خود مى گيرند ، رمضى ناميده شده اند» ( تهذيب اللغة : 2 / 1469 ) .

ص: 14

آيا «رمضان» نام خداست؟

گرم و داغ بوده است . (1) شمارى از روايات ، اين نام گذارى را به سبب نقشى دانسته اند كه ماه رمضان در پاكسازى آئينه جان از آلودگى هاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد . از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است :

إنّما سُمِّيَ رَمَضانُ ؛ لِأَ نَّهُ يُرمِضُ الذُّنوبَ ؛ (2)

اين ماه را رمضان ناميده اند : چون گناهان را مى زدايد .

اين وجه در نام گذارى ، از يك سو با ريشه لغوىِ «رمضان» و از سوى ديگر با بركات ، رهاوردها و آثار آن ، هماهنگ و متناسب است .

آيا «رمضان» نام خداست؟شمارى از احاديث شيعه و اهل سنّت ، صراحت دارند كه «رمضان» از نام هاى خداى سبحان است . (3) از اين رو ، نهى شده كه آن را بدون افزودنِ واژه «ماه» به كار برند ، (4) همان گونه كه سزاوار نيست انسان بگويد : اين ، رمضان است ؛ رمضان آمد ؛ رمضان رفت ؛ رمضان را روزه گرفتم ؛ و . . . و هر كه چنين بگويد ، بايد به عنوان كفّاره اين سخن ، صدقه بدهد و روزه بگيرد . (5) ليكن اين روايات ، با مشكلات متعدّدى رو به رويند ؛ زيرا هم سندشان مخدوش

.


1- .الكشّاف : 1 / 113 . ونيز ، ر . ك : معجم مقاييس اللغة : 2 / 440 ، المصباح المنير : 231 ، النهاية : 2 / 264 ، أساس البلاغة : 252 ، مفردات ألفاظ القرآن : 366 ، مجمع البحرين : 2 / 732 .
2- .براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص 52 ح 34 .
3- .ر . ك : السنن الكبرى : 4 / 339 / 7904 ، الفردوس : 5 / 52 / 7433 ، كنز العمّال : 8 / 484 / 23742 و ح 23743 ؛ الكافى : 4 / 70 / 2 ، كتاب من لايحضره الفقيه : 2 / 172 / 2050 ، معانى الأخبار : 315 / 1 ، بصائر الدرجات : 311 / 12 ، بحار الأنوار : 96 / 376 / 1 .
4- .ر . ك : منابع پاورقى قبلى . و همچنين : الكافى : 4 / 70 / 1 ، كتاب من لايحضره الفقيه : 2 / 172 / 2051 ، معانى الأخبار : 315 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 93/73 ، الجعفريّات : 241 و ص59، الإقبال : 1/29 ، بحار الأنوار : 96/377/2 و ح 3 .
5- .ر . ك : الجعفريّات : 241 و ص 59 ، النوادر ، راوندى : 208 / 407 ، الإقبال : 1 / 29 ، بحار الأنوار : 96 / 377 / 3 .

ص: 15

نام هاى ماه رمضان

است و هم دلالتشان نارساست ، با اين توضيح كه : اوّلاً ، هيچ يك از روايات مورد اشاره ، از نظر سند ، معتبر نيستند . ثانيا ، با مراجعه به رواياتى كه به شمارش نام هاى خداوند پرداخته اند ، ديده مى شود كه چنين نامى در ميان آنها نيست . ثالثا ، در بسيارى از رواياتى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده است ، كلمه«رمضان» بدون آن كه واژه«ماه» در اوّل آن باشد، به كار رفته است و بسيار بعيد است كه راويان، از پيش خود، مضاف را از همه اين روايات ، حذف كرده باشند . (1)

نام هاى ماه رمضاناحاديث اسلامى ، «ماه رمضان» را با نام ها و صفات متعدّدى توصيف كرده اند كه همه آنها عظمت اين ماه را نشان مى دهند و بيانگر نقش مثبت ، ژرف و سازنده آن در رشد ، بالندگى و فراهم آوردن سعادت دنيوى و اخروى انسان اند . از جمله اين نام ها و صفات ، موارد زيرند : 1 . ماه خدا ، (2) 2 . ماه بزرگ تر خدا ، (3) 3 . ماه ميهمانى خدا ، (4) 4 . ماه نزول قرآن ، (5) 5 . ماه تلاوت قرآن ، (6) 6 . ماه روزه گرفتن ، (7) 7 . ماه مسلمانى ، (8) 8 . ماه پاك كننده ، (9) 11 . ماه آزادسازى ، (10)

.


1- .ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : 2 / 26 .
2- .ر . ك : ح 5 و ح 10 _ 13 و ح 210 و ح 218 و ح 225 و ح 227 و ح 232 وح 466 .
3- .ر . ك : ح 8 .
4- .ر . ك : ص 41 (ويژگى هاى ماه رمضان / ماه ميهمانى خدا) .
5- .ر . ك : ص 49 (ويژگى هاى ماه رمضان / نزول قرآن ، در شب قدر) . و ح 225 .
6- .ر . ك : ح 225 و ح 226 . وص 327 (زياد قرآن خواندن) .
7- .ر . ك : ح 7 و ح 225 و ح 226 .
8- .ر . ك : ح 7 .
9- . 9 . ماه خالص سازى ، . ر . ك : ح 7 . 10 . ماه نماز ، ر . ك : ح 7 و 226 .
10- .ر . ك : ص 59 (بركات ماه رمضان / آزادى از آتش دوزخ) . و ح 225 و ح 227 و ح 466 .

ص: 16

ويژگى ها و بركات ماه رمضان

12 . ماه صبر ، (1) 15 . ماه آمرزش ، (2) 16 . ماه رحمت ، (3) 17 . ماه توبه ، (4) 18 . ماه بازگشت ، (5) 19 . ماه استغفار ، (6) 20 . ماه دعا ، (7) 22 . ماه اطاعت ، . ر . ك : ح 225 . 23 . ماه مبارك ، (8) 24 . ماه بزرگ ، (9) 25 . ماهى كه خداوندْ [در آن ، ]روزىِ مؤمن را مى افزايد ، (10) 26 . سَرور ماه ها ، (11) 27 . عيد اولياى خدا ، (12) 28 . بهار قرآن، (13) 29 . بهار فقيران ، (14) 30 . بهار مؤمنان (15) ، 31 . ماه مسابقه (16) ، و 32 . ماه روزى يافته . 17

ويژگى ها و بركات ماه رمضان

.


1- .ر . ك : ح 8 .
2- . 13 . ماه مواسات(همدردى) ، . ر . ك : ح 219 و 220 . 14 . ماه بركت ، ر . ك : ح 223 و ح 225 و ح 227 و ح 231 .
3- .ر . ك : ح 225 و ح 227 و ح 231 و ح 460 .
4- .ر . ك : ح 225 و ح 231 و ح 460 .
5- .ر . ك : ح 225 _ 227 و ح 231 و ح 460 .
6- .ر . ك : ح 225 و 226 .
7- . 21 . ماه عبادت ،
8- .ر . ك : ح 26 و ح 59 و ح 220 .
9- .ر . ك : ح 220 و ح 224 .
10- .ر . ك : ح 219 _ 220 .
11- .ر . ك : ص 43 (ويژگى هاى ماه رمضان / سرور ماه ها) . وح 21 وح 221 وص 177 ح 230 .
12- .ر . ك : ح 446 .
13- .ر . ك : ح 12 و ح 466 .
14- .شيخ مفيد گويد : اين ماه ، طبق حديثى كه از پيامبر خدا نقل شده است ، «سَرور ماه ها» و طبق حديثى كه از اهل بيت عليهم السلامنقل شده است ، «بهار مؤمنان» است و ماهى است كه صالحان ، آن را «مِضمار (هدف يا نقطه پايان مسابقه)» مى ناميده اند (مسارّ الشيعة : 20) .
15- .ر . ك : پاورقى قبلى . وح 798 و 799 .
16- .ر . ك : ح 72 .

ص: 17

ماه رمضان ، ويژگى هاى مهمّى دارد كه ريشه بركات بزرگ اين ماه و پايه نعمت هاى بى شمار آن هستند . (1) شُكوه ، عظمت و بركات مادّى و معنوى اى كه از اين ماه ، نصيب اهل ايمان مى شود ، از نگاه احاديث اسلامى ، قابل توصيف نيستند و اگر مسلمانان شناخت درستى از بركات اين ماه بافضيلت داشتند و مواهب و دستاوردهاى بزرگ آن را مى دانستند ، آرزو مى كردند كه سراسر سال ، رمضان باشد . حديث پيامبر خدا در اين مورد ، چنين است :

لَو يَعلَمُ العِبادُ ما فى رَمَضانَ ، لَتَمَنَّت أن يَكُونَ رَمَضانُ سَنَةً ؛ (2)

اگر بندگان بدانند كه در رمضان ، چه [نعمت ها و آثارى ]هست ، آرزو مى كنند كه رمضان ، يك سال باشد .

از ميان ويژگى هاى فراوانى كه اين ماه دارد ، به اختصار به دو نمونه _ به خاطر اهمّيتى كه دارند _ اشاره مى كنيم و يادآور مى شويم كه اين كتاب ، در واقع ، شرح و تفصيل همين دو ويژگى است :

1 . آغاز سالاز ويژگى هاى مهمّ ماه رمضان ، كه در روايات اهل بيت عليهم السلام (3) بر آن تأكيد شده ، اين است كه اين ماه ، آغاز سال است . در پرتو اين نكته ، دو سؤال پيش مى آيد : اوّل . معناى «آغاز» سال و مقصود از آن چيست؟ دوم . عرب ها ، «محرّم» را آغاز سال قرار داده اند و سنّت آنان ، هم اكنون نيز بر اين جارى است ؛ كه محرّم را آغاز رسمى سال هجرى مى شمارند . با اين همه ، چرا در روايات اسلامى ، ماه رمضان به عنوان آغاز سال ، شناخته شده است؟

.


1- .در بخش مربوط به نام هاى اين ماه (ص 15 و 16) و در بخش «ويژگى هاى ماه رمضان» و «بركات ماه رمضان» (ص 39 تا 78) به بعضى از اين ويژگى ها و بركات ، اشاره شده است .
2- .براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص 32 ح 2 .
3- .ر . ك : ص 43 (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) .

ص: 18

سيّد ابن طاووس (م 664 ق) در اين زمينه مى نويسد : بدان كه من روايات را درباره اين كه «محرّم ، آغاز سال است يا ماه رمضان؟» مختلف يافتم ؛ ليكن آنچه از عمل علماى بزرگ و معتبرمان و تأليفات علماى گذشته دريافتم ، اين است كه به طور مشخّص ، آغاز سال ، «ماه رمضان» است . شايد ماه روزه (رمضان) ، آغاز سال در مورد عبادات اسلامى است و محرّم ، آغاز سال در مورد تاريخ ها و كارهاى مهمّ مردم . (1) ليكن ما به روايتى برنخورديم كه محرّم را آغاز سال بدانند . از اين رو ، آنچه در سخن سيّد ابن طاووس درباره تعارض ميان دو دسته روايات (كه برخى ، آغاز سال را محرّم و برخى ماه رمضان مى دانند) آمده است ، درست به نظر نمى رسد . آرى ، طبق گفته علاّمه مجلسى ، مشهور ميان عرب ها ، آن است كه آغاز سالشان «محرّم» است؛ (2) امّا اين كه چرا روايات اهل بيت عليهم السلام با اين سنّت جارىِ عرب ها مخالفت كرده و «ماه رمضان» را آغاز سال دانسته اند ، پس از روشن شدن معناى «آغاز سال» ، روشن مى شود .

معناى آغاز سالظاهرا «آغاز سال» معناى حقيقى ندارد ، بدين معنا كه شروع زمان به صورت تكوينى ، لحظه خاصّى ندارد تا تنها همان لحظه ، آغاز سال به شمار آيد و نه لحظات ديگر . به نظر مى رسد كه اين «آغاز» ، از جمله امور اعتبارى است كه در پى تنوّع و تعدّد اعتبارها ، معانى گوناگونى مى يابد . (3) با اين حساب ، هر روزى به اعتبارى خاص مى تواند آغاز سال يا پايان آن باشد و

.


1- .الإقبال : 1 / 32 .
2- .ر . ك : بحار الأنوار : 58 / 376 .
3- .ر . ك : بحار الأنوار : 58 / 376 وجواهر الكلام : 5 / 25 .

ص: 19

آنچه ميان اقوام مختلف به عنوان آغاز سالشان وجود دارد و با هم مختلف است ، اين گونه تفسير مى شود . به عنوان نمونه ، ايرانيان باستان ، نخستين روز از ماه فروردين (برابر با 21 مارس ميلادى) را آغاز سال ، برگزيده و آن را عيد شمرده اند و اين سنّت ، هنوز هم داير است ، در حالى كه عرب ها ، روز اوّل محرّم را آغاز سال خود دانسته اند و مسيحيان نيز روز ميلاد حضرت مسيح عليه السلام را آغاز سالشان قرار داده اند .

آغاز سال و تجديد حيات معنوىوقتى مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامى بررسى مى كنيم ، چنين مى يابيم كه اين پديده ، به اعتبارهاى گوناگونى وابسته است . برخى از متون دينى تأكيد دارند كه ماه رمضان ، آغاز سال است ؛ (1) برخى از آنها «شب قدر» را آغاز سال دانسته اند ؛ (2) و برخى نيز «عيد فطر» را اوّل سال ، (3) تعيين كرده اند . همچنان كه آغاز فروردين ، شروع سال طبيعى است (چون در اين هنگام ، زمين ، جامه نو مى پوشد و درختان ، سبز مى شوند) ، ماه رمضان هم آغاز سال انسانيّت از نگاه اسلام است؛ چرا كه در اين ماه عزيز ، حيات معنوىِ اهل سير و سلوك ، تجديد مى شود و آنان كه در مسير حركت به سوى كمال مطلق اند ، جانشان شكوفا شده ، آماده ديدار خداوند مى شوند . از اين رو ، مى توان گفت كه «فروردين» ، آغاز تجديد حيات مادّى براى گياهان در دنياى طبيعت و «ماه رمضان» ، آغاز تجديد حيات معنوىِ انسان در عالم انسانيّت است . امّا روايتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى داند ، به اين اعتبار است كه آن شب ، آغاز سالِ تقدير است و همه مقدّرات يك سال ، در آن رقم زده مى شود .

.


1- .ر . ك : ص 43 (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) . و ص 933 ح 801 .
2- .ر . ك : ص 755 (فضايل و ويژگى هاى شب قدر / آغاز و پايان سال است) .
3- .ر . ك : ص 933 ح 801 .

ص: 20

روايتى هم كه «عيد فطر» را آغاز سال مى شمارد ، به اين اعتبار است كه آن روز ، اوّلين روز سالى است كه خوردن و نوشيدن در آن حلال مى شود _ آن گونه كه در متن روايت ، تصريح شده است (1) _ و يا براى اين است كه عيد فطر ، آغاز دور تازه اى از زندگى انسان و از سرگيرى اعمال است ، پس از اين كه گناهانش در كوره گداخته روزه ذوب گرديده و از پرونده اعمالش كاملاً زدوده و ريشه كن شده اند .

2 . ميهمانى الهىدومين ويژگى برجسته اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه گر است ، وجود زمينه ها و ظرفيت هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود :

هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ؛ (2)

ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .

در حقيقت ، اين ويژگى ، ريشه ويژگى اوّل ، بلكه سرچشمه همه ويژگى ها و بركات اين ماه مبارك است . به عبارت ديگر ، مى توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى ، و غذاهاى معنوى ويژه اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است ، ريشه تحوّلات ژرف معنوى اى است كه در اين ماه بافضيلت ، بر زندگى انسان سايه مى افكنند ، و سفره اى است گسترده براى همگان كه هر كس ، مى تواند از بركات بى شمار آن برخوردار شود .

معناى ميهمانى خدانخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه

.


1- .ر . ك : ص 933 ح 801 .
2- .ر . ك : ص 161 ح 218 . وص 41 (ويژگى هاى ماه رمضان / ماه ميهمانى خدا) .

ص: 21

اوقات ، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟ به علاوه ، پايه ميهمانى ، همان خوردنى و آشاميدنى اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى كند . پس ، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن ، نخستين شرط آن است؟ پاسخ اين سؤال ، از تحليل واقع بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى آيد . انسان از نگاه اسلام ، تركيبى از جسم و جان است . همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است ، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است . روشن است كه خداوند سبحان ، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن هاى آنان ، مثل همگان ، در ضيافت هميشگى خدايند ، و به تعبير سعدى شيرازى : اديم زمين ، سفره عام اوستچه دشمن بر اين خوان يغما ، چه دوست (1) اين ، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده ، بيش از ديگران بهره مى برند . نتيجه ، اين كه : ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته هاى مادّى ، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى رسد ، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى كند : اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند ، كافر به بالاترين امكانات مادّى ، نايل مى شد : « وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَ_نِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِ_?ونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَ_عُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ » ؛ (2) اگر بيم آن نبود كه مردم [در ، گم راهى] امّتِ واحد شوند ، براى

.


1- .بوستان سعدي : ص 3 .
2- .الزخرف ، آيه 33 _ 35 .

ص: 22

خانه هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى شوند ، سقف هايى از نقره و نردبان هايى قرار مى داديم كه از آن بالا بروند * و براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آن تكيه زنند ، قرار مى داديم * و [نيز] انواع زيورها را . همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است . در حديث پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آمده است :

لَو أنَّ الدُّنيا كانَت تَعدِلُ عِندَ اللّهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ ، ما سَقَى الكافِرَ ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ ؛ (1)

اگر نبود اين كه دنيا در نزد خدا برابر با بال پشه اى هم نيست ، هرگز در آن ، يك جرعه آب نيز به كافر و فاجر نمى نوشاند!

خداى متعال در ميهمان سراى رمضان ، جان ها و روح هاى دوستانش را به ضيافت فرا خوانده است ، نه بدن ها و وجود مادّى آنان را ، و اين ، ضيافتى است كه جز او ، كسى ارزش آن را نمى داند . از اين رو خداى سبحان فرموده است : الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ (2) روزه ، از آنِ من است و من خود ، پاداش آن را مى دهم . از سوى ديگر ، شرايط و آداب اين ميهمانى ، بايد هماهنگ با ضيافت جان باشد و طعام و نوشيدنى آن ، هماهنگ با ضيافت روح و هدف از آن نيز پديد آوردن تحوّل روحى و تجديد حيات معنوى انسان و تقويت بنيه روانى او . در اين زمينه ، عالم ربّانى مرحوم شيخ رضا (فرزند فقيه و فيلسوف و عارف بزرگوار ، شيخ محمّدحسين اصفهانى) در الرسالة المجديّة در شرح اين سخن

.


1- .الأمالى ، طوسى : 531 / 1162 ، مكارم الأخلاق : 2 / 368 / 2661 ، تنبيه الخواطر : 2 / 56 ، تحف العقول : 40، الأمالى، صدوق : 305/348 ، التمحيص : 49 / 79 ؛ سنن الترمذى : 4 / 560 / 2320 ، المستدرك على الصحيحين : 4 / 342 / 7848 در دو منبع اخير ، «و الفاجر» وجود ندارد ، كنز العمّال : 3 / 195 / 6132 .
2- .براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص 100 ، ح 108 .

ص: 23

پيامبر صلى الله عليه و آله كه : «در اين ماه ، به ميهمانى الهى دعوت گشته ايد و از اهل كرامت الهى قرار داده شده ايد» ، چه زيبا نوشته است كه : بدان! اين ميهمانى ، پذيرايى از جسم نيست و بدن تو به اين ميهمانى دعوت نشده است _ ؛ چرا كه تو در ماه رمضان ، در همان خانه اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو ، همان نان و آب گوشتى است كه در ماه هاى ديگر سال مى خوردى ، [با اين تفاوت كه] در روزهاى اين ماه ، از خوردن آن منع شده اى _ ؛ بلكه روح توست كه ميهمان اين ضيافت است و به منزل و غذايى ديگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است . دعوت به ماه رمضان ، دعوت به بهشت است و غذاهاى اين ميهمانى نيز از نوع غذاهاى بهشتى است . هر دو ، ميهمان خانه خدايند؛ ليكن نام ميهمان سرا در اين جا «ماه رمضان» است و نامش در آن جا «غرفه هاى بهشتى» . اين جا غيب است و آن جا مشهود و عيان؛ اين جا تسبيح و تهليل است و آن جا چشمه سلسبيل ؛ اين جا نعمت هاى پوشيده و اندوخته هستند و آن جا «ميوه اى از آنچه بر مى گزينند * و گوشت بريان پرنده اى كه ميل دارند» (1) . پس نعمت ها در هر جهان با پوشش همان جهان ، آشكار مى شوند و گاهى هم هست كه نعمت ها در همين دنيا براى پيامبران و معصومان ، به شكل آن جهانى ، آشكار مى شوند . آنچه در روايات بسيارى آمده كه : پيامبر خدا براى فاطمه زهرا عليهاالسلام يا امام حسن و امام حسين عليهماالسلامميوه اى از ميوه هاى بهشت يا جامه اى از جامه هاى بهشت آورد ، گواه اين مطلب است . بلكه بالاتر از اين ، گاهى اين امور براى شيعيان خاص نيز فراهم

.


1- .واقعه ، آيه 20 و 21 .

ص: 24

مى آيد ، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه اى از كمال كه به آن رسيده اند . بارها و بارها از نزديك ترين خويشانِ سببى و نسبى خود (1) شنيده ام كه مى گفت : «در يكى از روزهاى ماه رمضان ، مشغول خواندن زيارت امين اللّه در مرقد امير مؤمنان در نجف بودم . چون به اين عبارتِ زيارت رسيدم كه : «مائده هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى طلبند ، آماده است و سرچشمه هاى سيرابى براى تشنگان ، پُر آب است» ، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و انديشه مى كردم ، ناگهان سفره اى برايم آشكار شد كه طعام ها و نوشيدنى هاى گوناگون بر آن چيده شده بود ، آن چنان كه تا آن زمان ، تصوّرش را هم نكرده بودم . من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به يك مسئله فقهى نيز مى انديشيدم . حالتى شگفت و دهشت زا بود! در واقع ، حقيقت غذا[ى روح] ، همين است كه روزه را باطل نمى كند ...» . شراب طهور در زندگى دنيا ، محبّت خداست و بهترين وقتى كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است ، همين ضيافتى است كه ساقى اش ، همان ميزبانش است . هرگز مپندار كه تعبيرات اين بنده ، خيالات و اوهام شاعران يا شطحيّات صوفيان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حديث ، فراتر روم يا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله گفته و به آن فرمان داده اند ، پيش تر روم؛ بلكه مقصود ، سخنِ همان

.


1- .به نظر مى رسد كه مقصود وى ، پدر بزرگوارش شيخ محمّدحسين اصفهانى (كُمپانى) باشد .

ص: 25

خدايى است كه در سوره «هل أتى» مى فرمايد : «خداوند به آنان شراب طهور مى نوشاند» (1) . (2) از چنين نگاهى به ضيافت رمضان و ميهمانى خدا در اين ماه شريف ، مباحث كتابى كه پيش روى شماست ، به پنج بخش تقسيم مى شود ، به نحوى كه هم اكنون بدان اشاره مى كنيم :

بخش اوّل : اهمّيت ميهمانى الهىبخش نخست كتاب ، به بررسى اهمّيت ضيافت رمضان و ارزش اين ميهمانى از نگاه اسلام ، پرداخته است . پژوهشگر ، از مباحث اين بخش ، شناختى اجمالى به ويژگى ها و بركات اين ميهمانى پيدا مى كند . همچنين فصل چهارم اين بخش ، آثار منفى محروميّت از بركات اين ماه و پيامدهاى ويرانگرى را كه شخص محروم مانده از بهره اين ميهمانى را فرا مى گيرد ، بيان مى كند.

بخش دوم : آمادگى براى ورود به ميهمانى خداروشن است كه انسان ، بدون داشتن آمادگى هاى لازم و شرايط و زمينه هاى ضرورى براى ورود به اين ميهمانى ، نمى تواند به اين ضيافت الهى وارد شود و از آن در جهت تجديد حيات معنوى _ كه اصلى ترين هدف خلقت انسان و نقطه اوج فلسفه وجودى اوست _ بهره مند گردد . بررسى اين آمادگى ها و شرايط و زمينه هاى لازم براى ورود به ميهمانى الهى ، هدف اصلى در بخش دوم كتاب است . شناخت ، نخستين شرط اساسى براى ورود به محدوده ضيافت الهى است . اين

.


1- .اشاره است به حديث امام صادق عليه السلام در مورد آيه مذكور، كه فرمود: «آنان را از هر چيزى جز خدا پاك مى سازد؛ چرا كه هر كس به چيزى از موجودات ، آلوده گردد ، پاك نيست ، مگر به خداى متعال» (مجمع البيان : 10 / 623) .
2- .جامع الدرر (نوشته عالم ربانى و استاد اخلاق حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد حسين فاطمى رضوان اللّه تعالى عليه) : 335 _ 337 به نقل از رساله مجديّه .

ص: 26

شناخت ، افق گسترده اى دارد كه از شناخت معناى ميهمانى خدا آغاز مى شود و تا شناختِ : فلسفه روزه ، ارزشى كه روزه و روزه دار از آن برخوردارند ، نقش روزه در حيات مادّى و معنوى انسان ، و نيز مراتب اين ضيافت ربّانى ، امتداد مى يابد . ميهمانان خدا ، بدون شناخت و آگاهى از اين مسائل ، نمى توانند براى بهره مندى از ضيافت الهى و برخوردارى از دستاوردهاى آن ، آماده شوند . اهمّيت اين شناخت ، در محدوده اى گسترده و در بر دارنده تمام اين مسائل ، فصل اوّل از بخش دوم كتاب را با عنوان «شناخت ميهمانى خدا» ، به خود اختصاص داده است . نكته مهمّ ديگرى كه اهمّيت بسيار دارد ، ضرورت برنامه ريزى براى آماده سازى مسلمانان جهت ورود به ميهمان سراى رمضانى است . بررسى سيره اهل بيت عليهم السلامدر اين زمينه ، نشان مى دهد كه آن بزرگواران به اين موضوع ، توجّهى خاص داشته اند . براى اثبات اين مدّعا و محتواى اين انديشه ، ملاحظه خطبه هاى پيامبر خدا و امام على عليه السلام كه در آستانه ماه رمضان و با هدفِ آماده سازى و استقبال از آن بيان كرده اند ، كافى است . فصل سوم اين بخش ، به اين سخنان اختصاص دارد . مطالعه اين خطبه ها ، مسئوليّت رهبران سياسى ، دينى و فرهنگى را در كشورهاى اسلامى در مورد آماده ساختن مسلمانان براى ورود به ميهمان سراى الهى و بهره گيرى از بركات و آثار آن ، دو چندان مى كند . افزون بر اين ، براى آمادگى جهت ضيافت الهى ، تنها شناخت ، كافى نيست ؛ بلكه مجموعه اى از اعمال و دعاهايى كه به همين خاطر بيان شده اند و اين هدف را تأمين مى كنند ، ضرورى اند . در دو فصلِ : سوم و چهارم از بخش دوم ، به اين مسئله پرداخته شده است .

بخش سوم : آداب ميهمانى خدا .

ص: 27

آداب ميهمانى الهى را مى توان به سه دسته زير تقسيم كرد : دسته اوّل . آدابى كه توجّه و پايبندى به آنها ، شرط حتمى براى ورود به ميهمانى الهى است . اين دسته ، عبارت است از پرهيز از مفطِرات روزه (1) به قصد قربت . جايگاه بررسى اين دسته از آداب (احكام) ، فقه است و چون «رساله هاى عمليّه» آنها را به نحو مبسوط بيان كرده اند ، نيازى به طرح تفصيلى اين مباحث در اين مجموعه نيست . دسته دوم . آدابى كه رعايت آنها ، شرط ضرورى براى بهره بردارى انسان از اين ضيافت الهى در جهت تجديد حيات معنوى خويش و رسيدن به تكامل روحى است . بخش سوم اين كتاب ، بيان اين گونه آداب را ، پيش از بازگو نمودن ساير آداب روزه دارى ، در ذيل عنوان «مهم ترين آداب» (2) عهده دار است . آنچه جامع همه آداب اين دسته است ، پرهيز از محرّمات الهى است . از اين رو ، در گزارش خطبه معروفى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آستانه ماه رمضان فرمود ، آمده است كه امام على عليه السلام در اثناى آن پرسيد :

يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ ؟

اى پيامبر خدا! بهترينِ كارها در اين ماه چيست؟

پيامبر خدا پاسخ داد :الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ ؛ (3)

«پرهيز از محرّمات الهى» .

.


1- .مفطِرات روزه ، عبارت اند از : يك . خوردن و آشاميدن ، دو . جِماع (آميزش) ، سه . استمنا ، چهار . دروغ بستن به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام ، پنج . رساندن غبار غليظ به حلق ، شش . فرو بردن تمام سر در آب ، هفت . باقى ماندن بر حال جنابت يا حيض يا نفاس تا اذان صبح ، هشت . اماله كردن با چيزهاى روان ، نه . قى كردن عمدى .
2- .ر . ك : ص 245 .
3- .براى آگاهى از متن كامل حديث و منابع آن ر . ك : ص 160 ح 218 و ص 244 ح 263 .

ص: 28

در تبيين پاسخ پيامبر ، مى توان گفت كه گناهان ، آفاتى هستند كه حيات معنوى انسان را تهديد مى كنند و مانع شكوفايى آن مى شوند . از اين رو ، با وجود گناهان _ كه مانع رشد معنوى انسان اند _ روزه هرگز نمى تواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود . بنا بر اين ، روزه دارِ مبتلا به آفت گناه ، از روزه اش بهره نمى برد و به تعبير پيامبر خدا :

رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِن صِيامِهِ الجوعُ وَ العَطَشُ ، و رُبَّ قائِمٍ حَظُّهُ مِن قِيامِهِ السَّهَرُ ؛ (1)

چه بسا روزه دارى كه بهره اش از روزه خويش ، گرسنگى و تشنگى است و چه بسا نمازخوانى كه بهره اش از سحرخيزى ، بيدار ماندن است!

امام على عليه السلام نيز در اين زمينه مى فرمايد :كَم مِن صائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلاَّ الجوعُ وَ الظَّمَأُ ، و كَم مِن قائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إلاَّ السَّهَرُ و العَناءُ ، حَبَّذا نَومُ الأَكياسِ و إفطارُهُم ؛ (2)

چه بسا روزه دارى كه از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى ، بهره اى ندارد و چه بسا نمازخوانى كه از نمازش جز بيدارى و رنج ، بهره اى نمى برد . خوشا خواب و خوراكِ خردمندان هوشيار! (3)

بنا بر اين ، پرهيز از مفطِرات روزه ، شرط ورود به ميهمانى الهى است و پرهيز از گناهان ، شرط بهره ورى از بركات آن .

.


1- .الأمالى ، طوسى : 166 / 277 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 144 / 158 ، بحار الأنوار : 96 / 289 / 4 ؛ سنن ابن ماجة : 1 / 539 / 1690 ، سنن الدارمى : 2 / 757 / 2620 ، مسند ابن حنبل : 3 / 307 / 8865 ، السنن الكبرى : 4 / 449 / 8313 ، المعجم الكبير : 12 / 292 / 13413 ، كنز العمّال : 3 / 473 / 7490 و 7491 .
2- .نهج البلاغة : حكمت 145 ، خصائص الأئمّة عليهم السلام: 104 ، روضة الواعظين : 383 ، بحار الأنوار : 96 / 294 / 22 .
3- .مقصود از «هوشياران» در اين جا ، عالمان عارف اند؛ چرا كه عبادت آنان ، با عقايد صحيحشان ، مطابق است (شرح نهج البلاغة : 18 / 334) .

ص: 29

دسته سوم . آدابى كه مراعات آنها ، شرط رسيدن به بهره ورى كامل از ميهمانى الهى است . اگر از بخش سوم ، باب اوّل را استثنا كنيم ، ابواب ديگر اين بخش _ كه بيشترين مقدار از حجم كتاب را تشكيل داده اند _ به اين دسته از آداب مى پردازند . تلاش شده تا همه عناصرى كه در متون و منابع اسلامى ، به تحقّق اين نوع بهره ورى از ميهمانى الهى نقش دارند ، گردآورى شوند؛ ليكن بايد توجّه داشت كه اينها آداب استحبابى اند و هر كس مى تواند به اندازه توان و حال و فرصتى كه دارد ، از آنها بهره مند گردد .

بخش چهارم : بهترين شب هاى ميهمانى خداشب قدر ، برترين ، سودمندترين و بابركت ترين شب ماه مبارك رمضان است . قرآن كريم ، اين شب را چنين توصيف مى كند : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ (1) شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» . اين آيه قرآن ، دلالت مى كند كه اين شب ارزشمند ، بركات و بخشش هاى زيادى براى اهل مراقبت دارد ؛ بركاتى كه بالاتر از بركات كارهاى شايسته در هزار ماه (يعنى كمى بيشتر از عمر متوسّط يك انسان) هستند . از اين رو ، پيامبر خدا فرمود :

شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، و لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالى ؛ (2)

ماه رمضان ، سرور ماه هاست و شب قدر ، سرور شب هاست .

بر اين اساس ، در اين مجموعه ، بخشى مستقل با هدف بيان معارف مربوط به اين شب و آداب آن ، اختصاص يافته است .

.


1- .قدر ، آيه 4 .
2- .بحار الأنوار : 40 / 54 / 89 به نقل از كنز الفوائد .

ص: 30

بخش پنجم : آداب خروج از ميهمان سراى الهىخروج از ميهمان سراى الهى نيز آداب خاصّى دارد ، همان گونه كه ورود به دايره اين ميهمانى ارجمند ، آدابى دارد . مراعات اين آداب و پايبندى به آنها ، در جبران كاستى هايى كه در طول اقامت انسان در اين ميهمان سرا وجود داشته ، سهم دارد و نقاط ضعف و كمبودهاى آن را جبران مى كند و امكان بيشترى در بهره مندى از بركاتش به او مى دهد تا در خدمت تقويت بُعد روحى و بنيه معنوى خويش باشد . بخش پنجم كتاب ، به بيان و شرح اين آداب ، اختصاص دارد . آنچه در اين زمينه توجّه برانگيز و داراى درس ها و نكات آموزنده است ، سيره اهل بيت عليهم السلامدر وداع با ماه ميهمانى الهى است . با توجّه به اين نكات و ديدگاه ها ، اين كتاب با الهام از آيات و آموزه هاى قرآن كريم و احاديث شريف ، براى پرداختن به اين ماه ضيافت الهى و مبارك ، شكل كلّى و چارچوب مسائل را در پنج بخش يادشده سامان داده است .

.

ص: 31

بخش اوّل : فضايل ماه خدا

اشاره

بخش اوّل : فضايل ماه خدا

.

ص: 32

الفصل الأوّلعَظَمَةُ شَهرِ رَمَضانَ وحُرمَتُهُرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ _ :سُبحانَ اللّهِ! ماذا يَستَقبِلُكُم!؟ وماذا تَستَقبِلونَ!؟ _ قالَها ثَلاثا _ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو يَعلَمُ العِبادُ ما في رَمَضانَ لَتَمَنَّت أن يَكونَ رَمَضانُ سَنَةً . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لَو عَلِمتُم ما لَكُم في رَمَضانَ لَزِدتُم للّهِِ شُكرا . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ عِندَكُم كَغَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ؛ فَإِنَّ لَهُ عِندَ اللّهِ حُرمَةً وفَضلاً عَلى سائِرِ الشُّهورِ ، ولا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ يَومُ صَومِكُم كَيَومِ فِطرِكُم . (4)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 140 / 150 ، بحار الأنوار : 96 / 347 / 13 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر ؛ صحيح ابن خزيمة : 3 / 189 / 1885 ، المعجم الأوسط : 5 / 158 / 4935 كلّها عن أنس . وانظر ص 56 ح 48 .
2- .فضائل الأشهرالثلاثة: 140/151 عن ابن مسعود، بحارالأنوار: 96/346/12 نقلاً عن القطب الراوندي فيالنوادر نحوه؛ صحيح ابن خزيمة : 3/190/1886 ، المعجم الكبير: 22/389/967 ، شُعَب الإيمان : 3/313/3634 كلّها عن أبي مسعود الغفاري ، مسند أبي يعلى : 5/124/5251 عن ابن مسعود ، كنز العمّال : 8/476/23715 .
3- .ثواب الأعمال : 93 / 12 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 81 / 63 ، الأمالي للصدوق : 103 / 79 ، روضة الواعظين : 375 كلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : 8 / 183 / 147 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 95 / 78 عن محمّد بن أبي عمير عن غير واحد عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 340 / 5 .

ص: 33

فصل يكم : عظمت و احترام ماه رمضان

فصل اوّل : عظمت و احترام ماه رمضانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به هنگام فرا رسيدن ماه رمضان _ :«سبحان اللّه ! چه چيز به استقبال شما مى آيد؟! و شما چه چيز را استقبال مى كنيد؟!» . پيامبر صلى الله عليه و آله اين را سه بار فرمود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر بندگان مى دانستند كه در رمضان چه [بركاتى] هست ، آرزو مى كردند كه رمضان ، يك سال باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر مى دانستيد كه در رمضان براى شما چه [نعمت ها و بركاتى ]هست ، از خداوندْ بيشتر سپاس گزارى مى كرديد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان پيش شما مثل ماه هاى ديگر نباشد؛ چرا كه نزد خداوند ، احترام و بر ساير ماه ها برترى دارد . در ماه رمضان ، روزِ روزه دارى شما مثل روزِ خوردنتان نباشد! (ادب و حرمت اين ماه را نگه داريد) .

.

ص: 34

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فَقالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحمَةِ وَالمَغفِرَةِ ، شَهرٌ هُوَ عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ ، وأيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ ...» . (1)

عنه عليه السلام _ مِن خُطبَتِهِ في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذَا الشَّهرَ شَهرٌ فَضَّلَهُ اللّهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ كَفَضلِنا أهلَ البَيتِ عَلى سائِرِ النّاسِ ، وهُوَ شَهرٌ يُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ السَّماءِ وأبوابُ الرَّحمَةِ ، ويُغَلَّقُ فيهِ أبوابُ النّيرانِ ، وهُوَ شَهرٌ يُسمَعُ فيهِ النِّداءُ ويُستَجابُ فيهِ الدُّعاءُ ويُرحَمُ فيهِ البُكاءُ ، وهُوَ شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ نَزَلَتِ المَلائِكَةُ فيها مِنَ السَّماءِ فَتُسَلِّمُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ بِإِذنِ رَبِّهِم إلى مَطلَعِ الفَجرِ ... . أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ شُموسَ شَهرِ رَمَضانَ لَتَطلُعُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، وإنَّ أقمارَهُ لَيَطلُعُ عَلَيهِم بِالرَّحمَةِ ، وما مِن يَومٍ ولَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ إلاّ وَالبِرُّ مِنَ اللّهِ تَعالى يَتَناثَرُ مِنَ السَّماءِ عَلى هذِهِ الاُمَّةِ ... . عِبادَ اللّهِ ، إنَّ شَهرَكُم لَيسَ كَالشُّهورِ ؛ أيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ ... . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِحَمدِهِ ، وجَعَلَنا مِن أهلِهِ ؛ لِنَكونَ لاِءِحسانِهِ مِنَ الشّاكِرينَ ، ولِيَجزِيَنا عَلى ذلِكَ جَزاءَ المُحسِنينَ . وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي حَبانا بِدينِهِ ، وَاختَصَّنا بِمِلَّتِهِ وسَبَّلَنا في سُبُلِ إحسانِهِ لِنَسلُكَها بِمَنِّهِ إلى رِضوانِهِ ، حَمدا يَتَقَبَّلُهُ مِنّا ، ويَرضى بِهِ عَنّا . وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي جَعَلَ مِن تِلكَ السُّبُلِ شَهرَهُ رَمَضانَ ، شَهرَ الصِّيامِ ، وشَهرَ الإِسلامِ ، وشَهرَ الطَّهورِ ، وشَهرَ التَّمحيصِ وشَهرَ القِيامِ ... . (3)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 77 / 61 ، الأمالي للصدوق : 84 / 4 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 295 / 53 ، الإقبال : 1 / 26 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 96 / 356 / 25 . انظر تمامه في ص 160 ح 218 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 107 / 101 عن مسعدة الربعي عن الإمام الصادق عن أبيه عن آبائه عليهم السلام . انظر تمامه في ص 176 ح 230 .
3- .الصحيفة السجّاديّة : 165 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : 607 / 695 ، الإقبال : 1 / 111 كلاهما نحوه . انظر تمامه في ص 216 ح 258 .

ص: 35

امام على عليه السلام :روزى ، پيامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است؛ ماهى كه نزد خدا برترينِ ماه ها ، روزهايش بهترينِ روزها ، شب هايش برترينِ شب ها ، و ساعاتش بهترينِ ساعت هاست ...» .

امام على عليه السلام _ در خطبه خويش در اوّلين روز ماه رمضان _ :اى مردم! اين ماه ، ماهى است كه خداوند ، آن را بر ماه هاى ديگر برترى داده است ، همچون برترى ما بر ديگر مردم . و ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت ، در آن گشوده مى شوند و درهاى دوزخ در آن بسته مى شوند . و ماهى است كه نِدا[ى خداوند متعال] در آن شنيده مى شود ، دعا در آن مستجاب مى گردد و گريه مورد ترحّم قرار مى گيرد . و ماهى است كه در آن ، شبى وجود دارد كه فرشتگان در آن شب از آسمان فرود مى آيند و بر مردان و زنان روزه دار ، به اذن پروردگارشان ، تا دميدن صبح ، سلام مى دهند ... . اى مردم! خورشيد و ماه هاى ماه رمضان بر مردان و زنان روزه دار ، با رحمت مى تابد و هيچ روز و شبى از اين ماه نيست ، مگر آن كه از سوى خداى متعال ، بر اين امّت ، نيكى فرو مى بارد ... . بندگان خدا! اين ماه شما ، همچون ماه ها[ى ديگرتان] نيست؛ روزهايش برترينِ روزها ، شب هايش برترينِ شب ها و ساعاتش بهترينِ ساعت هاست ... .

امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خود به هنگام ورود ماه رمضان _ :ستايش ، خدايى را كه ما را به ستايش خود ، رهنمون ساخت و ما را از اهل حمد خويش قرار داد تا سپاس گزار نيكى او باشيم و بدين سبب ، به ما پاداش نيكوكاران را عطا كند . سپاس ، خدايى را كه ما را بى منّت ، برخوردار از دين خود ساخت و ما را براى آيين خويش ويژه ساخت و راه هاى احسان خود را براى ما هموار ساخت تا با منّت او ، اين راه ها را پيموده ، به رضوان او برسيم؛ سپاسى كه از ما بپذيرد و با آن از ما خشنود گردد . سپاس ، خداوندى را كه ماه رمضانِ خود را يكى از آن راه ها قرار داد ، ماه روزه دارى ، ماه اسلام ، ماه پاك كننده ، ماه آزمون و پاك شدن از گناه ، و ماه قيام براى عبادت ... .

.

ص: 36

عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ _ :السَّلامُ عَلَيكَ يا شَهرَ اللّهِ الأَكبَرَ ، ويا عيدَ أولِيائِهِ . السَّلامُ عَلَيكَ يا أكرَمَ مَصحوبٍ مِنَ الأَوقاتِ ، ويا خَيرَ شَهرٍ فِي الأَيّامِ وَالسّاعاتِ. السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ قَرُبَت فيهِ الآمالُ ونُشِرَت فيهِ الأَعمالُ . السَّلامُ عَلَيكَ مِن قَرينٍ جَلَّ قَدرُهُ مَوجوداً ، وأفجَعَ فَقدُهُ مَفقوداً ، ومَرجُوٍّ آ لَمَ فِراقُهُ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ لِرَمَضانَ حَقّا وحُرمَةً لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ . (2)

وانظر : ص 60 (جوامع بركاته وخصائصه) . ص 160 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

.


1- .الصحيفة السجّاديّة : 171 الدعاء 45 ، مصباح المتهجّد : 642 / 718 ، الإقبال : 1 / 422 كلاهما نحوه ، المزار الكبير : 619 ، البلد الأمين : 480 ، المصباح للكفعمي : 845 ، بحار الأنوار : 98 / 172 / 1 . انظر تمامه في ص 878 ح 765 .
2- .الكافي : 2 / 617 / 2 وج 4 / 154 / 1 ، تهذيب الأحكام : 3 / 64 / 215 كلّها عن عليّ بن أبي حمزة .

ص: 37

امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش به هنگام وداع با ماه رمضان _ :بدرود ، اى ماه بزرگ تر خدا و اى عيد اولياى الهى! بدرود ، اى بهترين اوقاتى كه همراهت بوديم و اى بهترين ماه در ميان روزها و ساعت ها! بدرود ، اى ماهى كه برآمدن آرزوها در آن ، نزديك شد و كارها[ى نيك] در آن ، گسترش يافت! بدرود ، اى همنشينى كه تا بود ، قدر و بهايش بزرگ بود و چون از دست مى رود ، فقدانش دردناك است و [اى] مايه اميدى كه جدايى از آن ، ناراحت كننده است!

امام صادق عليه السلام :ماه رمضان ، حق و حرمتى دارد كه هيچ يك از ماه ها شبيه آن نيست .

ر . ك : ص 61 (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) ص 161 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

.

ص: 38

الفصل الثانيخَصائِصُ شَهرِ رَمَضانَ2 / 1شَهرُ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَعبانُ شَهري ، وشَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ ، وشَهرُ شَعبانَ شَهري ؛ شَعبانُ المُطَهِّرُ ، ورَمَضانُ المُكَفِّرُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ ، وهُوَ رَبيعُ الفُقَراءِ . (3)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 44 / 20 ، الأمالي للصدوق : 71 / 38 كلاهما عن العلاء بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : 419 عن الإمام الرضا عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله ، الإقبال : 3 / 293 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : 441 ، دعائم الإسلام : 1 / 283 ، بحار الأنوار : 97 / 68 / 4 .
2- .كنز العمّال : 8 / 466 / 23685 نقلاً عن ابن عساكر وج 12 / 323 / 35216 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن عائشة .
3- .ثواب الأعمال : 84 / 5 ، النوادر للأشعري : 17 / 2 كلاهما عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، فضائل الأشهر الثلاثة : 58 / 37 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات : 58 ، النوادر للراوندي : 134 / 174 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 97 / 75 / 26 .

ص: 39

فصل دوم : ويژگى هاى ماه رمضان

2 / 1 ماه خدا

فصل دوم : ويژگى هاى ماه رمضان2 / 1ماه خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شعبان ، ماه من است و ماه رمضان ، ماه خداست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، ماه خداست و ماه شعبان ، ماه من است ؛ شعبانِ پاك كننده و رمضانِ پوشاننده [و جبران كننده گناهان] .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان ، ماه خداست . اين ماه ، بهار فقيران است .

.

ص: 40

الإمام عليّ عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ شَهرُاللّهِ، وشَعبانُ شَهرُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، ورَجَبٌ شَهري. (1)

2 / 2شَهرُ ضِيافَةِ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في وَصفِ شَهرِ رَمَضانَ _ :هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُكُم فيهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤُكُم فيهِ مُستَجابٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يُنادِي المُنادي : أينَ أضيافُ اللّهِ؟ فَيُؤتى بِالصّائِمينَ ... فَيُحمَلونَ عَلى نُجُبٍ مِن نورٍ ، وعَلى رُؤوسِهِم تاجُ الكَرامَةِ ، ويُذهَبُ بِهِم إلَى الجَنَّةِ . (3)

الامام عليّ عليه السلام _ مِن خُطبَتِهِ في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :أيُّهَا الصّائِمُ ، تَدَبَّر أمرَكَ ؛ فَإِنَّكَ في شَهرِكَ هذا ضَيفُ رَبِّكَ ، اُنظُر كَيفَ تَكونُ في لَيلِكَ ونَهارِكَ؟ وكَيفَ تَحفَظُ جَوارِحَكَ عَن مَعاصي رَبِّكَ؟ اُنظُر ألاّ تَكونَ بِاللَّيلِ نائِما وبِالنَّهارِ غافِلاً ؛ فَيَنقَضِيَ شَهرُكَ وقَد بَقِيَ عَلَيكَ وِزرُكَ ؛ فَتَكونَ عِندَ استيفاءِ الصّائِمينَ اُجورَهُم مِنَ الخاسِرينَ ، وعِندَ فَوزِهِم بِكَرامَةِ مَليكِهِم مِنَ المَحرومينَ ، وعِندَ سَعادَتِهِم بِمُجاوَرَةِ رَبِّهِم مِنَ المَطرودينَ . (4)

.


1- .المقنعة : 373 ، مسارّ الشيعة : 56 ، مصباح المتهجّد : 797 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 77 / 61 ، الأمالي للصدوق : 84 / 4 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 295 / 53 ، الإقبال : 1 / 26 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 96 / 356 / 25 . انظر تمامه في ص 160 ح 218 .
3- .مستدرك الوسائل : 4 / 22 / 4079 نقلاً عن تفسير أبي الفتوح الرازي .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 108 / 101 عن مسعدة الربعي عن الإمام الصادق عن أبيه عن آبائه عليهم السلام . انظر تمامه في ص 176 ح 230 .

ص: 41

2 / 2 ماه ميهمانى خدا

امام على عليه السلام :رمضان ، ماه خداست؛ شعبان ، ماه پيامبر خداست و رجب ، ماه من است .

2 / 2ماه ميهمانى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در توصيف ماه رمضان _ :آن ، ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و در آن ، از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد . نفَس هايتان در آن ، تسبيح است ؛ خوابتان در آن ، عبادت است ؛ عمل [خيرِ ]شما در آن ، پذيرفته است ؛ و دعاى شما در آن ، مستجاب است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، منادى ندا مى دهد : «كجايند ميهمانان خدا؟» . پس ، روزه داران را مى آورند ... ، آنان را بر مَركب هايى عالى از [جنس ]نور سوار مى كنند ، و در حالى كه تاج كرامت بر سر آنان است ، آنان را به بهشت مى برند .

امام على عليه السلام _ در خطبه خويش در اوّلين روز از ماه رمضان _ :اى روزه دار! در كار خود بينديش ، كه تو در اين ماه ، ميهمان پروردگار خويش هستى! بنگر كه در شب و روزت چگونه اى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى پروردگارت نگه مى دارى! بنگر! مبادا در شب ، خواب باشى و در روز ، غافل . پس ، اين ماه بگذرد و [بار] گناهت بر دوشت مانده باشد و آن گاه كه روزه داران پاداش هاى خود را مى گيرند ، از زيانكاران باشى و آن گاه كه آنان از كرامت مولايشان نصيب مى برند ، از محرومان باشى و آن گاه كه آنان از سعادت همسايگى با پروردگارشان برخوردار مى گردند ، تو از رانده شدگان باشى!

.

ص: 42

الإمام الباقر عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ رَمَضانَ ، وَالصّائِمونَ فيهِ أضيافُ اللّهِ وأهلُ كَرامَتِهِ ، مَن دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ وَاجتَنَبَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ، دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ . (1)

2 / 3سَيِّدُ الشُّهورِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ . (2)

الإمام الرضا عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ زُفَّتِ الشُّهورُ إلَى الحَشرِ يَقدُمُها شَهرُ رَمَضانَ عَلَيهِ مِن كُلِّ زينَةٍ حَسَنَةٍ ، فَهُوَ بَينَ الشُّهورِ يَومَئِذٍ كَالقَمَرِ بَينَ الكَواكِبِ ، فَيَقولُ أهلُ الجَمعِ بَعضُهُم لِبَعضٍ : وَدِدنا لَو عَرَفنا هذِهِ الصُّوَرَ! فَيُنادي مُنادٍ مِن عِندِ اللّهِ _ جَلَّ جَلالُهُ _ : «يا مَعشَرَ الخَلائِقِ ، هذِهِ صُوَرُ الشُّهورِ الَّتي عِدَّتُها عِندَ اللّهِ اثنا عَشَرَ شَهرا في كِتابِ اللّهِ يَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، سَيِّدُها وأفضَلُها شَهرُ رَمَضانَ ، أبرَزتُها لِتَعرِفوا فَضلَ شَهري عَلى سائِرِ الشُّهورِ ، و لِيَشفَعَ لِلصّائِمينَ مِن عِبادي وإمائي واُشَفِّعَهُ فيهِم» . (3)

2 / 4أوَّلُ السَّنَةِالإمام عليّ عليه السلام :إنَّ أوَّلَ كُلِّ سَنَةٍ أوَّلُ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (4)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 123 / 130 عن زياد بن المنذر .
2- .شرح الأخبار : 1 / 223 / 207 ، الفضائل : 125 كلاهما عن سلمان ، بحار الأنوار : 40 / 54 / 89 ؛ فضائل الأوقات للبيهقي : 89 / 205 ، شُعَب الإيمان : 3 / 314 / 3637 وص 355 / 3755 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : 8 / 482 / 23734 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 110 / 102 عن عبد اللّه بن عامر عن أبيه .
4- .الإقبال : 1 / 193 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 97 / 350 .

ص: 43

2 / 3 سَرور ماه ها
2 / 4 آغاز سال

امام باقر عليه السلام :ماه رمضان ، ماه رمضان! روزه داران در آن ، ميهمانان خدا و اهل كرامت الهى اند . هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگيرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بايستد و از آنچه خداوند بر او حرام كرده ، پرهيز كند ، بدون حساب وارد بهشت مى شود .

2 / 3سَرور ماه هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، سَرور ماه هاست .

امام رضا عليه السلام :چون روز قيامت شود ، ماه ها را به رستاخيز مى آورند ، در حالى كه ماه رمضان ، كه با هر زيور نيكويى آراسته است ، پيشاپيش آنهاست . آن روز ، ماه رمضان در ميان ماه ها ، همچون ماه در ميان ستاره هاست . مردمى كه آن جا گرد آمده اند ، به يكديگر مى گويند : دوست داشتيم كه اين چهره ها را مى شناختيم! منادى ، از سوى خداى متعال ندا سر مى دهد كه : «اى همه آفريدگان! اينها ، سيماى ماه هايى است كه نزد خداوند ، از روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد ، شمارشان در كتاب خدا دوازده تاست . سَرور و برترِ آنها ، ماه رمضان است . آن را آشكار ساختم تا برترى ماه مرا بر ماه هاى ديگر بشناسيد و تا براى مردان و زنانى كه بنده من اند ، شفاعت كند و من هم شفاعتش را درباره آنان بپذيرم» .

2 / 4آغاز سالامام على عليه السلام :آغاز هر سال ، نخستين روز از ماه رمضان است .

.

ص: 44

عنه عليه السلام _ مِن خُطبَةٍ لَهُ _ :أتاكُم شَهرُ رَمَضانَ ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، وأوَّلُ السَّنَةِ ... . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ رَأسُ السَّنَةِ . (2)

تهذيب الأحكام عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام :إذا سَلِمَ شَهرُ رَمَضانَ سَلِمَتِ السَّنَةُ . وقالَ : رَأسُ السَّنَةِ شَهرُ رَمَضانَ . (3)

الكافي عن عمرو الشاميّ عن الإمام الصادق عليه السلام قال : «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِى كِتَ_بِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَ_وَ تِ وَالأَْرْضَ » (4) ؛ فَغُرَّةُ الشُّهورِ شَهرُ اللّهِ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ وهُوَ شَهرُ رَمَضانَ . (5)

الكافي عن عليّ بن رِئابٍ عن الإمام الكاظم عليه السلام :«اُدعُ بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ مُستَقبَِلَ دُخولِ السَّنَةِ» وذَكَرَ أ نَّهُ مَن دَعا بِهِ مُحتَسِبا مُخلِصا لَم تُصِبهُ في تِلكَ السَّنَةِ فِتنَةٌ ولا آفَةٌ يُضَرُّ بِها دينُهُ وبَدَنُهُ ، ووَقاهُ اللّهُ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ شَرَّ ما يَأتي بِهِ تِلكَ السَّنَةَ . [ وذَكَرَ الدُّعاءَ] . (6)

.


1- .الإرشاد : 1 / 14 ، إعلام الورى : 1 / 310 ، المناقب لابن شهرآشوب : 2 / 271 ، روضة الواعظين : 150 كلّها عن الأصبغ بن نباتة ، بحار الأنوار : 41 / 315 / 40 .
2- .الإقبال : 1 / 32 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : 58 / 376 / 7 .
3- .تهذيب الأحكام : 4 / 333 / 1046 ، الإقبال : 1 / 31 .
4- .التوبة : 36 .
5- .الكافي : 4 / 65 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 192 / 546 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 87 / 66 ، الأمالي للصدوق : 118 / 105 ، الإقبال : 1 / 31 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 99 / 1843 ، بحار الأنوار : 58 / 376 / 9 .
6- .الكافي : 4 / 72 / 3 ، تهذيب الأحكام : 3 / 106 / 266 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 102 / 1848 ، بحار الأنوار : 58 / 376 / 8 . انظر تمامه في ص 232 ح 261 .

ص: 45

امام على عليه السلام _ در خطبه اى _ :ماه رمضان ، شما را فرا رسيده است ؛ ماهى كه سَرورِ ماه هاست و آغاز سال است ... .

امام صادق عليه السلام :ماه رمضان ، سَرِ سال است .

تهذيب الأحكام _ به نقل از هشام بن سالم ، از امام صادق عليه السلام _ :«هر گاه ماه رمضانْ سالم باشد ، [همه ]سالْ سالم است» . و فرمود : «سَرِ سال ، ماه رمضان است» .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از عمرو شامى _ : «همانا شمار ماه ها نزد خداوند ، دوازده ماه است در كتاب خدا ، روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد» . آغاز اين ماه ها ، (1) ماه خداى متعال است و آن ، ماه رمضان است .

الكافى _ به نقل از على بن رئاب _ :امام كاظم عليه السلام فرموده : «در ماه رمضان ، در پيشواز ورود سال ، اين دعا را بخوان» و فرموده است كه هر كس اين دعا (2) را به خاطر خدا و خالصانه بخواند ، در آن سال ، فتنه و آفتى كه به دين و بدنش زيان برساند ، به او نمى رسد و خداى متعال ، او را از شرّ آنچه در آن سال پيش آيد ، نگه مى دارد .

.


1- .در متن عربى ، «غُرّة الشهور (آغاز ماه ها)» آمده است . «غُرّه» هر چيز ، به معناى اوّل آن است ، (كه در احاديث نيز آمده : ماه رمضان ، آغاز سال است) ، يا مراد از آن ، برترين و كامل ترينِ ماه هاست ، همچنان كه در النهاية آمده است : «غرّه هر چيز ، آن است كه ارزشمندتر باشد» . غرّه ، به معناى سفيدى هم آمده است . پس احتمال آن نيز هست . بر اين اساس ، تعبير يادشده ، يعنى : ماهى كه با انوار معنوى ، پُرفروغ است . البتّه معناى اوّل ، درست تر است (بحار الأنوار : 58 / 376) .
2- .براى ديدن دعا ، ر . ك : ص 233 ، ح 261 .

ص: 46

2 / 5فيهِ لَيلَةُ القَدرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قَد جاءَكُم شَهرُ رَمَضانَ ؛ شَهرٌ مُبارَكٌ ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ . (1)

سنن أبي داود عن عبد اللّه بن عمر :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله _ وأنَا أسمَعُ _ عَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَقالَ : «هِيَ في كُلِّ رَمَضانَ» . (2)

مسند ابن حنبل عن أبي مرثد :سَأَلتُ أبا ذَرٍّ قُلتُ : كُنتَ سَأَلتَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آلهعَن لَيلَةِ القَدرِ؟ قالَ : أنَا كُنتُ أسأَلَ النّاسِ عَنها (3) ، قالَ : قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أخبِرني عَن لَيلَةِ القَدرِ أ في رَمَضانَ هِيَ أو في غَيرِهِ؟ قالَ : «بَل هِيَ في رَمَضانَ» . قالَ : قُلتُ : تَكونُ مَعَ الأَنبِياءِ ما كانوا فَإِذا قُبِضوا رُفِعَت ، أم هِيَ إلى يَومِ القِيامَةِ؟ قالَ : «بَل هِيَ إلى يَومِ القِيامَةِ» . (4)

وانظر : ص 774 (أيّ ليلة هي) .

.


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 422 ، الأمالي للمفيد : 112 / 2 و301 / 1 ، الأمالي للطوسي : 74 / 108 و ص 149 / 246 كلّها عن أبي هريرة ، بحار الأنوار : 97 / 17 / 34 ؛ سنن النسائي : 4 / 129 ، مسند ابن حنبل : 3 / 8 / 7151 وص 412 / 9502 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 419 / 1 كلّها عن أبي هريرة .
2- .سنن أبي داود : 2 / 54 / 1387 ، السنن الكبرى : 4 / 506 / 8526 . وانظر ص 742 ح 613 .
3- .يعني أشدّ الناس مسألةً عنها .
4- .مسند ابن حنبل : 8 / 117 / 21555 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 603 / 1596 وج 2 / 578 / 3960 ، السنن الكبرى : 4 / 505 / 8525 .

ص: 47

2 / 5 شب قدر ، در ماه رمضان است

2 / 5شب قدر ، در ماه رمضان استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، شما را فرا رسيده است؛ ماهى مبارك ... كه در آن ، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است . محروم ، كسى است كه از آن شب ، محروم بماند .

سنن أبى داوود _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ :از پيامبر خدا درباره شب قدر پرسيدند و من هم مى شنيدم . فرمود : «آن ، در هر ماه رمضانى هست» .

مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو مرثد _ :از ابو ذر پرسيدم : آيا از پيامبر خدا درباره شب قدر پرسيده اى؟ گفت : «من از همه مردم ، بيشتر ، پرسشگر آن بودم . گفتم : اى پيامبر خدا! مرا از شب قدر آگاه ساز كه آيا در رمضان است يا در غير آن؟ فرمود : بلكه در رمضان است . گفتم : آيا همراه با پيامبران است ، تا وقتى كه باشند و چون پيامبران بميرند ، شب قدر هم برداشته مى شود ، يا آن كه شب قدر تا روز قيامت هست؟ فرمود : بلكه تا روز قيامت هست » .

ر . ك : ص 775 (شب قدر ، چه شبى است؟) .

.

ص: 48

2 / 6فيهِ نُزولُ القُرآنِالكتاب«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُنزِلَ القُرآنُ في ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (2)

الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ شَهرَ رَمَضانَ هُوَ الشَّهرُ الَّذي أنزَلَ اللّهُ تَعالى فيهِ القُرآنَ ، وفيهِ فَرَّقَ بَينَ الحَقِّ وَالباطِلِ ، كَما قالَ اللّهُ عز و جل : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (3)

الكافي عن حفص بن غياث عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ » وإنَّما اُنزِلَ في عِشرينَ سَنَةً بَينَ أوَّلِهِ وآخِرِهِ؟ فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : «نَزَلَ القُرآنُ جُملَةً واحِدَةً في شَهرِ رَمَضانَ إلَى البَيتِ المَعمورِ ، ثُمَّ نَزَلَ في طولِ عِشرينَ سَنَةً» . (4)

.


1- .البقرة : 185 .
2- .الكافي : 2 / 629 / 6 عن حفص بن غياث عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 116 / 1 ، علل الشرايع : 270 كلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : 6 / 80 / 1 .
4- .الكافي : 2 / 628 / 6 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 87 / 67 ، الأمالي للصدوق : 119 / 106 ، تفسير القمي : 1 / 66 ، تفسير العيّاشي : 1 / 80 / 184 عن إبراهيم ، بحار الأنوار : 97 / 25 / 61 .

ص: 49

2 / 6 نزول قرآن در شب قدر

2 / 6نزول قرآن در شب قدرقرآن«ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جداسازى [ميان حق و باطل] باشد» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :قرآن ، در بيست و سوم ماه رمضان ، فرو فرستاده شده است .

امام رضا عليه السلام :همانا ماه رمضان ، ماهى است كه خداوند متعال ، قرآن را در آن نازل كرد و حق و باطل را در آن از هم جدا ساخت ، آن گونه كه خداوند فرموده است : «ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جداسازى [ميان حق و باطل ]باشد » .

الكافى _ به نقل از حفص بن غياث _ :از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند : «ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است» پرسيدم ، در حالى كه قرآن از اوّل تا آخرش ، در بيست سال نازل شده است . امام صادق عليه السلام فرمود : «قرآن همه اش يكباره در ماه رمضان به بيت معمور (1) نازل شد . سپس در طول بيست سال [به تدريج] نازل گشت» .

.


1- .گفته اند كه «بيت معمور (خانه آباد)» در آسمان چهارم و برابر كعبه است . از غرق شدن ، شِكوه كرد و خداوند هم آن را به آسمان فرا برد و پايه اش باقى ماند . هر روز ، هفتاد هزار فرشته وارد آن مى شوند و (جز همان يك نوبت) ديگر بار به سوى آن باز نمى گردند . «معمور» ، يعنى آباد ، و آبادى آن ، از زيادى فرشتگانى است كه آن را در بر مى گيرند (مجمع البحرين : 2 / 1269) .

ص: 50

2 / 7فيهِ نُزولُ الكُتُبِ السَّماوِيَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :نَزَلَت صُحُفُ إبراهيمَ في أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَتِ التَّوراةُ لِسِتٍّ مَضَينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ الإِنجيلُ لِثَلاثَ عَشرَةَ لَيلَةً خَلَت مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ الزَّبورُ لِثَمانِيَ عَشرَةَ خَلَونَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، واُنزِلَ القُرآنُ في ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :نَزَلَتِ التَّوراةُ في سِتٍّ مَضَت مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ونَزَلَ الإِنجيلُ فِي اثنَتَي (2) عَشرَةَ لَيلَةً مَضَت مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ونَزَلَ الزَّبورُ في لَيلَةِ ثَمانِيَ عَشرَةَ مَضَت مَن شَهرِ رَمَضانَ ، ونَزَلَ القُرآنُ في لَيلَةِ القَدرِ . (3)

.


1- .الكافي : 2 / 629 / 6 عن حفص بن غياث ، تفسير العيّاشي : 1 / 80 / 184 عن إبراهيم وفيه «لأربع وعشرين من رمضان» بدل «في ثلاث وعشرين ...» وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 97 / 25 / 61 ؛ السنن الكبرى : 9 / 317 / 18649 ، المعجم الأوسط : 4 / 111 / 3740 ، تفسير الطبري : 2 / الجزء الثاني / 145 ، أسباب نزول القرآن : 20 / 14 كلّها عن واثلة بن الأسقع وفيها «لأربع وعشرين خلت» بدل «في ثلاث وعشرين» ، كنز العمّال : 2 / 16 / 2962 .
2- .في المصدر «اثني» والتصحيح من بحار الأنوار .
3- .الكافي : 4 / 157 / 5 ، تهذيب الأحكام : 4 / 194 / 552 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 159 / 2026 كلّها عن أبي بصير ، المقنعة : 309 وليس فيه «ونزل الزبور في ليلة ثماني عشرة مضت من شهر رمضان» ، بحار الأنوار : 11 / 59 / 64 .

ص: 51

2 / 7 نزول كتب آسمانى در آن است

2 / 7نزول كتب آسمانى در شب قدرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صُحُف ابراهيم ، در شب اوّل ماه رمضان نازل شد . تورات ، شش [شب] از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . انجيل ، سيزده شب از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . زبور ، هيجده [شب] از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . و قرآن ، در بيست و سوم ماه رمضان ، نازل گشت .

امام صادق عليه السلام :تورات ، شش [شب] از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . انجيل ، دوازده شب از ماه رمضانْ گذشته ، نازل شد . زبور ، هجده شب از ماه رمضانْ گذشته ، فرود آمد . و قرآن ، در شب قدر نازل گشت .

.

ص: 52

الفصل الثالثبَرَكاتُ شَهرِ رَمَضانَ3 / 1غُفرانُ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّما سُمِّيَ رَمَضانُ ؛ لِأَ نَّهُ يُرمِضُ الذُّنوبَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أتَدرونَ لِمَ سُمِّيَ شَعبانُ شَعبانَ؟ لِأَ نَّهُ يَتَشَعَّبُ مِنهُ خَيرٌ كَثيرٌ لِرَمَضانَ ، وإنَّما سُمِّيَ رَمَضانُ رَمَضانَ ؛ لِأَ نَّهُ تُرمَضُ فيهِ الذُّنوبُ _ أي تُحرَقُ _ . (2)

الدرّ المنثور عن عائشة :قيلَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : يا رَسولَ اللّهِ ، ما رَمَضانُ؟ قالَ : «أرمَضَ اللّهُ فيهِ ذُنوبَ المُؤمِنينَ وغَفَرَها لَهُم» . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ وقامَهُ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ ، ومَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (4)

.


1- .الفردوس : 2 / 60 / 2339 ، كنز العمّال : 8 / 466 / 23688 نقلاً عن محمّد بن منصور السمعاني وابن مندة في أماليهما ، الدرّ المنثور : 1 / 444 نقلاً عن ابن مردويه وكلّها عن أنس .
2- .مستدرك الوسائل : 7 / 484 / 8710 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب ؛ كنز العمّال : 8 / 591 / 24293 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب والديلمي عن أنس .
3- .الدرّ المنثور : 1 / 444 نقلاً عن ابن مردويه والأصبهاني .
4- .سنن الترمذي : 3 / 67 / 683 ، صحيح البخاري : 2 / 672 / 1802 ، صحيح مسلم : 1 / 524 / 175 ، سنن أبي داود : 2 / 49 / 1372 وليس فيها «وقامه» ، فضائل الأوقات للبيهقي : 40 / 57 كلّها عن أبي هريرة ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 105 / 94 عن ابن عبّاس وص 142 / 154 وليس فيه ذيله ، الأمالي للطوسي : 150 / 247 كلاهما عن أبي هريرة وليس فيهما «وقامه» ، بحار الأنوار : 96 / 366 / 42 وج 97 / 17 / 35 .

ص: 53

فصل سوم : بركات ماه رمضان

3 / 1 آمرزش الهى

فصل سوم : بركات ماه رمضان3 / 1آمرزش الهىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان را به اين خاطر رمضان ناميده اند كه گناهان را مى سوزاند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا مى دانيد كه چرا شعبان را شعبان ناميده اند؟ چون از آن ، خير فراوان براى رمضان ، منشعب مى شود ، و رمضان را به اين خاطر رمضان ناميده اند كه گناهان در آن ، سوزانده مى شوند .

الدرّ المنثور _ به نقل از عايشه _ :به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند : اى پيامبر خدا! رمضان چيست؟ فرمود : «خداوند در آن ، گناهان مؤمنان را مى سوزاند و مى آمرزد » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رمضان را از روى ايمان و براى خدا و پاداش او ، روزه بگيرد و به عبادت برخيزد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود ؛ و هر كس شب قدر را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى ، به عبادت بايستد ، گناهان گذشته اش بخشوده مى گردد .

.

ص: 54

عنه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ اللّهُ عز و جل عَلَيكُم صِيامَهُ ؛ فَمَن صامَهُ إيمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ وخَتَمَهُ بِصَدَقَةٍ ؛ وغَدا إلَى المُصَلّى بِغُسلٍ ، رَجَعَ مَغفورا لَهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يَأمُرُ اللّهُ مَلَكا يُنادي في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فِي الهَواءِ : أبشِروا عِبادي! فَقَد وَهَبتُ لَكُم ذُنوبَكُمُ السّالِفَةَ ، وشَفَّعتُ بَعضَهُم في بَعضٍ في لَيلَةِ القَدرِ ، إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ أو حِقدٍ عَلى أخيهِ المُسلِمِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ رَمَضانَ شَهرٌ افتَرَضَ اللّهُ عز و جل صِيامَهُ ، وإنّي سَنَنتُ لِلمُسلِمينَ قِيامَهُ ؛ فَمَن صامَهُ إيمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِنَ الذُّنوبِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ ؛ وعَرَفَ حُدودَهُ ؛ وتَحَفَّظَ مِمّا كانَ يَنبَغي لَهُ أن يَتَحَفَّظَ فيهِ ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 421 عن عبد الرحمن بن عوف عن أبيه ، عوالي اللآلي : 3 / 132 / 1 ، بحار الأنوار : 96 / 375 / 63 .
2- .ثواب الأعمال : 102 / 1 عن أنس ، بحار الأنوار : 90 / 363 / 15 ؛ المعجم الأوسط : 6 / 57 / 5784 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 482 / 23733 .
3- .الدعوات : 207 / 561 ، بحار الأنوار : 97 / 5 / 5 .
4- .مسند ابن حنبل : 1 / 413 / 1688 ، سنن ابن ماجة : 1 / 421 / 1328 ، سنن النسائي : 4 / 158 ، مسند أبي يعلى : 1 / 395 / 862 كلّها عن عبد الرحمن بن عوف نحوه ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 397 / 8516 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن عبد الرحمن عن أبيه عنه صلى الله عليه و آله وفيه «شهر فرض اللّه صيامه وسنّ قيامه ...» .
5- .مسند ابن حنبل : 4 / 110 / 11524 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 220 / 3433 ، السنن الكبرى : 4 / 501 / 8505 ، مسند أبي يعلى : 2 / 19 / 1053 كلّها عن أبي سعيد الخدري ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : 24 / 98 عن عطاء بن يسار ، كنز العمّال : 8 / 481 / 23727 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 131 / 138 عن أبي سعيد الخدري .

ص: 55

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، ماهى است كه خداوند ، روزه آن را بر شما واجب ساخت . پس هر كس آن را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى روزه بدارد ، از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رمضان را روزه بدارد و آن را با صدقه به پايان ببرد و با غسل به نمازگاه برود ، آمرزيده باز مى گردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به فرشته اى فرمان مى دهد كه در هر روز از ماه رمضان در هوا ندا دهد : «اى بندگان من! مژده! گناهان گذشته شما را بخشيدم و شفاعت شما را درباره يكديگر در شب قدر قبول كردم ، مگر آن كه با شراب افطار كرده باشد ، يا از برادر مسلمانش كينه در دل داشته باشد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا رمضان ، ماهى است كه خداوند ، روزه آن را واجب كرده است و من قيام [براى نماز] را در آن ، سنّت قرار داده ام . پس هر كس آن را از روى ايمان و به خاطر ثواب الهى روزه بدارد ، از گناهانْ خارج مى شود ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خويشتندارى در اين ماه است ، نگه بدارد ، گناهان پيشين را پاك كرده است .

.

ص: 56

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ مَن تَمَسَّكَ في شَهرِ رَمَضانَ بِسِتِّ خِصالٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ : أن يَحفَظَ دينَهُ ، ويَصونَ نَفسَهُ ، ويَصِلَ رَحِمَهُ ، ولا يُؤذِيَ جارَهُ ، ويَرعى إخوانَهُ ، ويَخزُنَ لِسانَهُ . أمَّا الصِّيامُ فَلا يَعلَمُ ثَوابَ عامِلِهِ إلاَّ اللّهُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ يُكَفِّرُ ما قَبلَهُ إلى شَهرِ رَمَضانَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ رَمَضانَ إلى رَمَضانَ كَفّارَةٌ لِما بَينَهُما . (3)

عنه صلى الله عليه و آله _ كانَ يَقولُ _ :الصَّلَواتُ الخَمسُ ؛ وَالجُمُعَةُ إلَى الجُمُعَةِ ؛ ورَمَضانُ إلى رَمَضانَ ، مُكَفِّراتٌ ما بَينَهُنَّ إذَا اجتُنِبَ الكَبائِرُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (5)

فضائل الأوقات عن أنس :لَمّا أقبَلَ شَهرُ رَمَضانَ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «سُبحانَ اللّهِ ! ماذا تَستَقبِلونَ!؟ ماذا يَستَقبِلُكُم!؟» . فَقالَ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ ! وَحيٌ نَزَلَ أو عَدُوٌّ حَضَرَ؟ قالَ : «لا ، ولكِن شَهرُ رَمَضانَ يَغفِرُ اللّهُ تَعالى في لَيلَةٍ لِكُلِّ أهلِ هذِهِ القِبلَةِ» . قالَ : وفِي القَومِ رَجُلٌ يَهُزُّ رَأسَهُ : بَخٍ بَخٍ! فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «كَأَ نَّهُ ضاقَ صَدرُكَ بِما سَمِعتَ!» قالَ : لا وَاللّهِ ، لا يا رَسولَ اللّهِ ، لكِن ذَكَرتُ المُنافِقَ . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «المُنافِقُ كافِرٌ ، ولَيسَ لِلكافِرِ في ذا شَيءٌ» . (6)

.


1- .مستدرك الوسائل : 7 / 370 / 8443 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
2- .المعجم الكبير : 8 / 261 / 8016 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : 8 / 466 / 23686 نقلاً عن ابن أبي الدنيا في فضل رمضان عن أبي هريرة وج 7 / 318 / 19056 .
3- .مستدرك الوسائل : 7 / 400 / 8524 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب ؛ المعجم الكبير : 6 / 38 / 5445 عن أبي سعيد الخدري وفيه «صيام» بدل «إنّ» ، كنز العمّال : 8 / 482 / 23736 .
4- .صحيح مسلم : 1 / 209 / 16 ، مسند ابن حنبل : 3 / 362 / 9208 ، السنن الكبرى : 10 / 315 / 20759 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 7 / 284 / 18894 .
5- .صحيح البخاري : 1 / 22 / 37 وج 2 / 707 / 1904 ، صحيح مسلم : 1 / 523 / 173 ، سنن أبي داود : 2 / 49 / 1371 ، سنن الترمذي : 3 / 172 / 808 ، سنن ابن ماجة : 1 / 420 / 1326 كلّها عن أبي هريرة .
6- .فضائل الأوقات للبيهقي : 43 / 66 ، شعب الإيمان : 3 / 309 / 3621 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 189 / 1885 ، المعجم الأوسط : 5 / 158 / 4935 كلاهما نحوه ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 140 / 150 ، بحار الأنوار : 96 / 347 / 13 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر .

ص: 57

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا هر كس در ماه رمضان ، شش كار را با قوّت انجام دهد ، خداوندْ گناهانش را مى آمرزد : دين خود را حفظ كند ، خويشتن را نگه دارد ، به خويشاوندانش نيكى كند ، همسايه اش را نيازارد ، حال برادرانش را مراعات كند و زبان خويش را در كام نگه دارد . امّا روزه ! پس پاداش روزه دار را جز خداوند نمى داند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[روزه] ماه رمضان ، همه گناهان پيش از آن را تا رمضان [ديگر ،] پاك مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان تا رمضان ، كفّاره (پاك كننده) [گناهانِ] ميان اين دو رمضان است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ مى فرمود _ :نمازهاى پنجگانه ، نماز جمعه تا نماز جمعه و رمضان تا رمضان ، پاك كننده گناهان ميان آنهايند ، هر گاه كه از گناهان كبيره پرهيز شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را از روى ايمان و به اميد پاداش الهى [به عبادت] برخيزد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود .

فضائل الأوقات _ به نقل از انس _ :چون ماه رمضان فرا رسيد ، پيامبر خدا فرمود : «سبحان اللّه ! به استقبال چه چيزى مى رويد؟! و چه چيزى به استقبال شما مى آيد؟!» . عمر بن خطّاب گفت : پدرم و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا! وحيى نازل شده است ، يا دشمنى روى آورده است؟ فرمود : «نه؛ ولى در ماه رمضان ، خداوند در يك شب ، همه اهل اين قبله (مسلمانان) را مى آمرزد» . در ميان مردم ، مردى بود كه سرش را تكان مى داد و مى گفت : به به! پيامبر خدا به او فرمود : «گويا از آنچه شنيدى ، سينه ات دچار تنگى شد!» . گفت : نه ، اى پيامبر خدا! ولى من به ياد منافقان افتادم . پيامبر خدا فرمود : «منافق ، كافر است و كافر را در اين مسئله ، بهره اى نيست» .

.

ص: 58

3 / 2العِتقُ مِنَ النّارِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :سُمِّيَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للّهِِ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتيقٍ ، وفي آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فيما مَضى . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ تَعالى في كُلِّ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ (2) ، فَإِذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ أعتَقَ اللّهُ بِعَدَدِ كُلِّ مَن مَضى . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها ، وفي كُلِّ ساعَةٍ مِن لَيلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتيقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها ، ولَهُ يَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِي الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ . (4)

.


1- .النوادر للأشعري : 18 / 2 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 381 / 6 .
2- .قال البيهقي في فضائل الأوقات : والمراد بالعدد المذكور في مثل_[_ه] عند علمائنا الكثرة دون أعيان العدد المذكور في الخبر ، وكلّ ذلك _ واللّه أعلم _ فيمن عرف حدود هذا الشهر وحفظ حقوقه .
3- .شُعَب الإيمان : 3 / 303 / 3604 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 44 / 69 كلاهما عن الحسن ، كنز العمّال : 8 / 479 / 23719 .
4- .مستدرك الوسائل : 7 / 484 / 8710 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 59

3 / 2 آزادى از آتش دوزخ

3 / 2آزادى از آتش دوزخپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان را ماه آزادسازى ناميده اند ؛ چون خداوند در هر روز و شب ، ششصد آزادشده دارد و نيز در آخر ماه ، به اندازه آنچه در [روزها و شب هاى] گذشته آزاد كرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، در هر شب [ماه] رمضان ، ششصد هزار آزادشده از آتش دارد . (1) پس چون آخرين شب فرا رسد ، خداوند به شمار همه آنچه پيش تر آزاد كرده ، آزاد مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند را در هر روز جمعه ، ششصد هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شايسته آن اند ؛ و [خداوند را] در هر ساعت از شب يا روز ماه رمضان ، هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شايسته آن اند ؛ و او را در روز فطر ، به اندازه آزادشدگان در اين ماه و جمعه است .

.


1- .بيهقى در فضائل الأوقات گفته است : نزد علماى ما ، مقصود از عدد يادشده ، «فراوانى» است ، نه همان عدد يادشده در روايت . و همه اينها _ كه خدا داناتر است _ براى كسى است كه حدود اين ماه را بشناسد و حقوق آن را نگه دارد .

ص: 60

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ عز و جل عِندَ كُلِّ فَطرَةٍ (1) عُتَقاءَ مِنَ النّارِ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ للّهِِ عز و جل في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ وطُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ ، فَإِذا كانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فيها مِثلَ ما أعتَقَ في جَميعِهِ . (3)

عنه عليه السلام :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللّهُ لِمَن شاءَ مِنَ الخَلقِ ، فَإِذا كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي تَليها ضاعَفَهُم ، فَإِذا كانَتِ اللَّيلَةُ الَّتي تَليها ضاعَفَ كُلَّ ما أعتَقَ ، حَتّى آخِرِ لَيلَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ تَضاعَفَ مِثلَ ما أعتَقَ في كُلِّ لَيلَةٍ . (4)

وانظر : العنوان الآتي (جوامع بركاته وخصائصه) . ص 160 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

3 / 3جَوامِعُ بَرَكاتِهِ وخَصائِصِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ _ :هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ . (5)

.


1- .الفطرة : المرَّةُ من الإفطار .
2- .فضائل الأوقات للبيهقي : 44 / 67 عن أبي اُمامة .
3- .الكافي : 4 / 68 / 7 ، تهذيب الأحكام : 4 / 193 / 551 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 98 / 1838 ، الأمالي للصدوق : 113 / 91 كلّها عن محمّد بن مروان ، بحار الأنوار : 96 / 362 / 31 .
4- .الإقبال : 1 / 28 عن محمّد بن مروان ، المصباح للكفعميّ : 836 نحوه .
5- .الكافي : 4 / 67 / 4 ، تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 198 وج 4 / 153 / 423 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 95 / 1831 ، الخصال : 259 / 135 ، ثواب الأعمال : 91 / 7 كلّها عن أبي الورد عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 342 / 6 ؛ صحيح ابن خزيمة : 3 / 192 / 1887 ، شُعب الإيمان : 3 / 306 / 3608 كلاهما عن سلمان وفيهما «وآخره عتق من النار» ، كنز العمّال : 8 / 477 / 23714 .

ص: 61

3 / 3 مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را به هنگام هر نوبت افطار ، آزادشدگانى از آتش است .

امام صادق عليه السلام :خدا را در هر شب ماه رمضان ، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است ، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرين شبِ آن فرا رسد ، به اندازه همه كسانى كه در اين ماه آزاد كرده است ، آزاد مى كند .

امام صادق عليه السلام :چون شب اوّل ماه رمضان شود ، خداوند ، از آفريدگان ، هر كه را بخواهد ، مى آمرزد . پس چون شب بعد فرا رسد ، دو برابر آنان را مى آمرزد . شب بعد ، دو برابر همه آنانى را كه آمرزيده و آزاد كرده است ، مى آمرزد ، تا [آن كه در ]آخرين شب ماه رمضان ، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است ، از آتش آزاد مى كند .

ر . ك : عنوان بعدى (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) ص 161 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

3 / 3مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ درباره فضيلت ماه رمضان _ :ماهى است كه آغاز آن رحمت ، ميانه آن آمرزش و پايان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است .

.

ص: 62

عنه صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ الرَّحمَةِ ، وغُلِّقَت أبوابُ جَهَنَّمَ ، وسُلسِلَتِ الشَّياطينُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله _ مِن خُطبَتِهِ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ _ :يا مَعشَرَ النّاسِ ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّياطينِ ، وفُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ وأبوابُ الجِنانِ وأبوابُ الرَّحمَةِ ، وغُلِّقَت أبوابُ النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا جاءَ رَمَضانُ فُتِّحَت أبوابُ الجَنَّةِ ، وغُلِّقَت أبوابُ النّارِ ، وصُفِّدَتِ الشَّياطينُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله _ يُبَشِّرُ أصحابَهُ _ :جاءَكُم رَمَضانُ ، جاءَكُم شَهرٌ مُبارَكٌ اِفتَرَضَ اللّهُ عَلَيكُم صِيامَهُ ، تُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ ، وتُغَلَّقُ أبوابُ الجَحيمِ ، وتُغَلُّ فيهِ الشَّياطينُ ، فيهِ لَيلَةٌ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَ خَيرَها فَقَد حُرِمَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادَى الجَليلُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : « ... يا جَبرَئيلُ ، انزِل عَلَى الأَرضِ فَغُلَّ فيها مَرَدَةَ الشَّياطينِ حَتّى لايُفسِدوا عَلى عِبادي صَومَهُم» . (5)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 142 / 153 عن أبي هريرة .
2- .الكافي : 4 / 67 / 6 ، تهذيب الأحكام : 4 / 193 / 550 وليس فيه «وأبواب الجنان» ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 97 / 1833 ، ثواب الأعمال : 89 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 80 / 62 كلّها عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 360 / 27 .
3- .صحيح مسلم : 2 / 758 / 1 ، الموطّأ : 1 / 311 / 59 ، سنن النسائي : 4 / 126 ، مسند ابن حنبل : 3 / 277 / 8692 ، السنن الكبرى : 4 / 339 / 7906 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 461 / 23662 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 141 / 152 عن أبي سهل نافع بن مالك عن أبيه عن الإمام الباقر عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله .
4- .فضائل الأوقات للبيهقي : 37 / 45 ، سنن النسائي : 4 / 129 وفيه «وتغلّ فيه مردة الشياطين» ، مسند ابن حنبل : 3/ 8 / 7151 وص412 / 9502 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 419 / 1 ؛ تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 422 وليس فيه «وتغلق فيه أبواب الجحيم» ، الأمالي للمفيد : 112 / 2 وص 301 / 1 كلّها عن أبي هريرة نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 366 / 41 .
5- .بحار الأنوار : 96 / 348 / 51 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر ، الأمالي للمفيد : 230 / 3 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 126 / 133 ؛ شعب الإيمان : 3 / 335 / 3695 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 64 / 29 ، تاريخ دمشق : 52 / 291 كلّها عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال : 8 / 586 / 24281 .

ص: 63

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون ماه رمضان وارد شود ، درهاى رحمت ، گشوده ، و درهاى دوزخ ، بسته شوند و شياطين به بند كشيده شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در خطبه خويش در آخرين جمعه ماه شعبان _ :اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآيد ، شياطينِ سركش به بند كشيده مى شوند ، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت ، گشوده ، و درهاى آتش ، بسته مى شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون رمضان آيد ، درهاى بهشت باز مى شوند ، درهاى آتش بسته مى گردند و شياطين ، به زنجير و بند كشيده مى شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در مُژده دادن به ياران خويش _ :رمضان ، شما را فرا رسيده است . ماهى مبارك ، شما را فرا رسيده كه خداوند ، روزه دارىِ آن را بر شما واجب ساخته است . در اين ماه ، درهاى بهشت ، گشوده و درهاى جهنّم ، بسته مى شوند و شياطين به بند كشيده مى شوند . در آن ، شبى است كه بهتر از هزار ماه است . هر كس از خير آن محروم شود ، به يقين ، محروم مانده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون شب اوّلِ ماه رمضان شود ، خداى باعظمت ندا دهد : «... اى جبرئيل! به زمين فرود آى و شياطين سركش را به بند كش تا روزه بندگانم را بر آنان تباه نسازند» .

.

ص: 64

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ صُفِّدَتِ الشَّياطينُ ومَرَدَةُ الجِنِّ ، وغُلِّقَت أبوابُ النّارِ فَلَم يُفتَح مِنها بابٌ ، وفُتِّحَت أبوابُ الجَنَّةِ فَلَم يُغلَق مِنها بابٌ ، ويُنادي مُنادٍ : «يا باغِيَ الخَيرِ أقبِل! ويا باغِيَ الشَّرِّ أقصِر ! وللّهِِ عُتَقاءُ مِنَ النّارِ» . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ الجِنانِ كُلُّها فَلَم يُغلَق مِنها بابٌ واحِدٌ الشَّهرَ كُلَّهُ ، وغُلِّقَت أبوابُ النّارِ فَلا يُفتَحُ مِنها بابٌ واحِدٌ الشَّهرَ كُلَّهُ ، وغُلَّت عُتاةُ الجِنِّ ، ونادى مُنادٍ فِي السَّماءِ كُلَّ لَيلَةٍ إلَى انفِجارِ الصُّبحِ : «يا باغِيَ الخَيرِ هَلُمَّ ! ويا باغِيَ الشَّرِّ انتَهِ! هَل مِن مُستَغفِرٍ يُغفَرُ لَهُ؟ هَل مِن تائِبٍ يُتابُ عَلَيهِ؟ هَل مِن سائِلٍ فَيُعطى؟ هَل مِن داعٍ فَيُستَجابُ لَهُ؟ وللّهِِ عِندَ وَقتِ كُلِّ لَيلَةِ فِطرٍ مِن رَمَضانَ عُتَقاءُ يُعتِقُهُم مِنَ النّارِ» . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ قامَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، كَفاكُمُ اللّهُ عَدُوَّكُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ... ألا وقَد وَكَّلَ اللّهُ عز و جلبِكُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ سَبعينَ مِن مَلائِكَتِهِ ، فَلَيسَ بِمَحلولٍ حَتّى يَنقَضِيَ شَهرُكُم هذا ، ألا وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ مِن أوَّلِ لَيلَةٍ مِنهُ ، ألا وَالدُّعاءُ فيهِ مَقبولٌ» . (3)

.


1- .سنن الترمذي : 3 / 66 / 682 ، سنن ابن ماجة : 1 / 526 / 1642 ، المستدرك على الصحيحين : 1/421/1532 ، السنن الكبرى : 4 / 500 / 8501 ، صحيح ابن حبّان : 8/222/3435 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 188 / 1883 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 462 / 23664 و ص 469 / 23703 ؛ بحار الأنوار : 96 / 350 / 20 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر .
2- .تاريخ بغداد : 1/284/128 عن ابن عبّاس ، فضائل الأوقات للبيهقي : 44 / 68 وليس فيه «وغلّقت أبواب النار فلا يفتح منها باب واحد الشهر كلّه» ، شُعَب الإيمان : 3/304/3606 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال: 8 / 469 / 23704 ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 436 / 8604 نقلاً عن درر اللآلي عن ابن مسعود .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 98 / 1837 ، ثواب الأعمال : 90 / 5 ، الإقبال : 1 / 72 وفيهما «سبعة» بدل «سبعين» ، بحار الأنوار : 96 / 371 / 56 ؛ كنز العمّال : 8 / 583 / 24274 نقلاً عن الأصبهاني في الترغيب .

ص: 65

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون اوّلين شب ماه رمضان شود ، شياطين و سركشانِ جنْ به بند كشيده شوند و درهاى آتش ، بسته شوند؛ پس ، هيچ درى از آنها گشوده نگردد . و درهاى بهشت ، باز شوند؛ پس هيچ درى از آنها بسته نگردد ، و ندا دهنده اى ندا مى دهد : «اى جوياى خير! روى آور ، و اى جوياى شر! كوتاه بيا (دست بردار)! و خدا را آزادشدگانى از آتش است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون اوّلين شب [ماه] رمضان شود ، همه درهاى بهشت ، گشوده شوند . پس در همه اين ماه ، حتّى يك در از آنها بسته نگردد ؛ و درهاى آتش ، بسته شوند و در همه ماه ، حتّى يك در از آنها گشوده نگردد؛ و سركشانِ جنْ به بند كشيده شوند و هر شب تا دميدن صبح ، منادى در آسمان ندا دهد : «اى جوياى خير! پيش آى ، و اى جوياى شر! دست بردار . آيا استغفاركننده اى هست تا آمرزيده شود؟ آيا توبه كننده اى هست كه توبه اش پذيرفته گردد؟ آيا خواهنده اى هست تا عطا شود؟ آيا دعا كننده اى هست تا دعايش پذيرفته گردد؟ و خدا را به هنگام هر شبِ عيد فطرى از رمضان ، آزادشدگانى است كه آنان را از آتش ، آزاد مى كند» .

امام على عليه السلام :چون ماه رمضان فرا رسيد ، پيامبر خدا ايستاد و خدا را ستايش و درود گفت . سپس فرمود : «اى مردم! خداوند ، دشمن شما را از جن و انس ، كفايت كرد ... . آگاه باشيد! خداوند بر هر شيطان سركشى ، هفتاد فرشته گماشت . او رها نمى شود تا اين ماهتان سپرى گردد . آگاه باشيد كه درهاى آسمان از نخستين شب اين ماه ، گشوده اند و دعا در آن ، پذيرفته است» .

.

ص: 66

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَجَبٌ شَهرُ اللّهِ الأَصَبُّ (1) ، يَصُبُّ اللّهُ فيهِ الرَّحمَةَ عَلى عِبادِهِ ، وشَهرُ شَعبانَ تَنشَعِبُ فيهِ الخَيراتُ . وفي أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ تُغَلُّ المَرَدَةُ مِنَ الشَّياطينِ ، ويُغفَرُ في كُلِّ لَيلَةٍ سَبعينَ ألفا ، فَإِذا كانَ في لَيلَةِ القَدرِ غَفَرَ اللّهُ بِمِثلِ ما غَفَرَ في رَجَبٍ وشَعبانَ وشَهرِ رَمَضانَ إلى ذلِكَ اليَومِ ، إلاّ رَجُلٌ بَينَهُ وبَينَ أخيهِ شَحناءُ ، فَيَقولُ اللّهُ عز و جل : أنظِروا هؤُلاءِ حَتّى يَصطَلِحوا . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَحَفِظَ فَرجَهُ ولِسانَهُ وكَفَّ أذاهُ عَنِ النّاسِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ ما تَقَدَّمَ مِنها وما تَأَخَّرَ ، وأعتَقَهُ مِنَ النّارِ ، وأحَلَّهُ دارَ القَرارِ ، وقَبِلَ شَفاعَتَهُ في عَدَدِ رَملِ عالِجٍ مِن مُذنِبي أهلِ التَّوحيدِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، نَظَرَ اللّهُ إلى خَلقِهِ ، وإذا نَظَرَ اللّهُ إلى عَبدٍ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا ، وللّهِِ في كُلِّ لَيلَةٍ ويَومٍ ألفُ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ تِسعٍ وعِشرينَ أعتَقَ اللّهُ فيها مِثلَ جَميعِ ما أعتَقَ فِي الشَّهرِ كُلِّهِ،فَإِذا كانَت لَيلَهُ الفِطرِ ارتَجَّتِ المَلائِكَةُ وتَجَلَّى الجَبّارُ بِنورِهِ مَعَ أ نَّهُ لا يَصِفُهُ الواصِفونَ ، فَيَقولُ المَلائِكَةُ وهُم في عيدِهِم مِنَ الغَدِ : يا مَعشَرَ المَلائِكَةِ ، يوحى إلَيهِم : «ما جَزاءُ الأَجيرِ إذا وَفّى عَمَلَهُ؟» تَقولُ المَلائِكَةُ : يُوَفّى أجرَهُ ، فَيَقولُ اللّهُ تَعالى : «اُشهِدُكُم أنّي قَد غَفَرتُ لَهُم» . (4)

.


1- .في المصدر : «الأصمّ» ، والأصحّ ما أثبتناه كما في بعض نسخ المصدر الخطّية وبحارالأنوار .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 71 / 331 عن دارم بن قبيصة عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار : 97 / 36 / 16 .
3- .الأمالي للصدوق : 71 / 38 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 44 / 20 كلاهما عن العلاء بن يزيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : 441 ، بحار الأنوار : 96 / 356 / 24 .
4- .الترغيب والترهيب : 2 / 98 / 18 نقلاً عن الأصبهاني ، كنز العمّال : 8 / 471 / 23707 نقلاً عن ابن صصري في أماليه وكلاهما عن أبي هريرة .

ص: 67

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رجب ، ماه ريزش (رحمت) خداست و در آن ، رحمت خدا بر بندگانش فرو مى ريزد ، و در ماه شعبان ، خيراتْ منشعب مى شوند . در نخستين شب ماه رمضان ، شياطينِ سركش به بند كشيده مى شوند و هر شب ، هفتاد هزار نفر آمرزيده مى شوند . پس چون شب قدر شود ، خداوند ، به همان اندازه كه در رجب و شعبان و ماه رمضان تا آن روز آمرزيده است ، مى آمرزد ، مگر كسى را كه ميان او و برادرش دشمنى باشد ، كه خداوند متعال مى فرمايد : «[آمرزشِ ]اينان را به تأخير اندازيد تا با هم آشتى كنند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و پاك دامنى ورزد و زبانش را حفظ كند و آزارش را به مردم نرساند ، خداوند ، گناهان گذشته و آينده او را مى آمرزد و از آتش آزادش مى كند و در سراى ابدى جايش مى دهد و شفاعت او را درباره موحّدان گنهكار به تعداد كوه هاى به هم پيوسته (1) ، مى پذيرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون شب اوّل ماه رمضان شود ، خداوند به آفريدگانش [با عنايت] مى نگرد و هر گاه خداوند به بنده اى [از روى عنايت] بنگرد ، هرگز عذابش نمى كند . و خدا را در هر شب و روزى هزار هزار آزادشده از آتش است . پس چون شب بيست و نهم شود ، [خداوند ،] در آن شب ، به اندازه همه آنچه در همه ماه آزاد ساخته است ، آزاد مى كند و چون شب عيد فطر شود ، فرشتگان به جنبش مى آيند و خداى شكوهمند ، با فروغ خود تجلّى مى كند ، به گونه اى كه ستايشگران نمى توانند او را بستايند . پس [خداوند] به فرشتگان _ در حالى كه در تدارك عيد فردايشان اند _ وحى مى فرمايد : «اى گروه فرشتگان! پاداش كارگرى كه كار خود را كامل انجام دهد ، چيست؟» . فرشتگان گويند : پاداش كامل داده مى شود . خداى متعال مى فرمايد : «شما را گواه مى گيرم كه آنان را آمرزيدم» .

.


1- .رَمْلُ عالجٍ ، كه در متن عربى حديث آمده است ، به كوه هاى به هم پيوسته اى گفته مى شود كه از يك سو به «دهناء (كوير ربع الخالى)» و از سوى ديگر به «نَجد (سرزمينى كوهستانى در شمال جزيرة العرب)» منتهى مى شود و بسيار وسعت دارد (المصباح المنير : 425) . عوالج الرمال نيز به معناى ماسه هايى است كه بر هم انباشته مى شوند (النهاية : 3 / 287) .

ص: 68

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا يُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى يَكونَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ ، فَلَيسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يُصَلّي في لَيلَةٍ مِنها إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ ألف_ا وخَمسَمِئَةِ حَسَنَةٍ بِكُلِّ سَجدَةٍ ، وبَنى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ مِن ياقوتَةٍ حَمراءَ لَها سِتّونَ ألفَ بابٍ ، لِكُلِّ بابٍ مِنها قَصرٌ مِن ذَهَبٍ مُوَشَّحٍ بِياقوتَةٍ حَمراءَ ، فَإِذا صامَ أوَّلَ يَومٍ مِن رَمَضانَ غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ إلى مِثلِ ذلِكَ اليَومِ ، ومَن شَهِدَ رَمَضانَ استَغفَرَ لَهُ كُلَّ يَومٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ مِن صَلاةِ الغَداةِ إلى أن تَوارى بِالحِجابِ ، وكانَ لَهُ بِكُلِّ سَجدَةٍ سَجَدَها في شَهرِ رَمَضانَ بِلَيلٍ أو نَهارٍ شَجَرَةٌ يَسيرُ الرّاكِبُ في ظِلِّها خَمسَمِئَةِ عامٍ . (1)

الخصال عن جابر بن عبد اللّه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُعطِيَت اُمَّتي في شَهرِ رَمَضانَ خَمسا لَم يُعطَهُنَّ اُمَّةُ نَبِيٍّ قَبلي : أمّا واحِدَةٌ : فَإِذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نَظَرَ اللّهُ عز و جل إلَيهِم ، ومَن نَظَرَ اللّهُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبهُ أبَدا . وأمَّا الثّانِيَةُ : فَإِنَّ خُلوفَ أفواهِهِم _ حينَ يُمسونَ _ عِندَ اللّهِ عز و جل أطيَبُ مِن ريحِ المِسكِ . وأمَّا الثّالِثَةُ : فَإِنَّ المَلائِكَةَ يَستَغفِرونَ لَهُم في لَيلِهِم ونَهارِهِم . وأمَّا الرّابِعَةُ : فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَأمُرُ جَنَّتَهُ أنِ استَغفِري وتَزَيَّني لِعِبادي ، فَيوشِكُ أن يَذهَبَ عَنهُم نَصَبُ الدُّنيا وأذاها ويَصيروا إلى جَنَّتي وكَرامَتي . وأمَّا الخامِسَةُ : فَإِذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ غُفِرَ لَهُم جَميعا . فَقالَ رَجُلٌ : في لَيلَةِ القَدرِ يا رَسولَ اللّهِ؟ فَقالَ : ألَم تَرَ إلَى العُمّالِ إذا فَرَغوا مِن أعمالِهِم وُفّوا؟! (2)

.


1- .فضائل الأوقات للبيهقي : 40 / 60 ، شُعب الإيمان : 3 / 314 / 3635 وفيه «مِن شهر رمضان واستغفر» بدل «ومَن شهد رمضان استغفر» وكلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : 8 / 470 / 23706 .
2- .الخصال : 317 / 101 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 90 / 69 وفيه «إذا عملوا كيف يؤتون اُجورهم» بدل «إذا فرغوا ...» وص130 / 136 ، الأمالي للطوسي : 496 / 1087 نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 364 / 36 وص 368 / 45 ؛ مسند ابن حنبل : 3 / 144 / 7922 عن أبي هريرة نحوه ، شُعب الإيمان : 3 / 303 / 3603 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 38 / 47 ، كنز العمّال : 8 / 472 / 23709 .

ص: 69

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون اوّلين شب [ماه] رمضان شود ، درهاى آسمان ، گشوده شوند . پس هيچ درى از آنها بسته نمى شود تا آن كه آخرين شب رمضان فرا رسد . هيچ بنده مؤمنى در شبى از آن ، نماز نخوانَد ، مگر آن كه خداوند براى هر سجده ، هزار و پانصد حسنه بنويسد و برايش خانه اى از ياقوت سرخ كه شصت هزار در دارد ، در بهشت بنا كند كه براى هر درى قصرى طلايى و آراسته به ياقوت سرخ است . پس چون اوّلين روز [ماه] رمضان را روزه بگيرد ، همه گناهان گذشته اش تا مثل آن روز ، آمرزيده شود . و هر كس به [ماه] رمضان برسد ، هر روز ، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آن گاه كه [خورشيدْ] پوشيده در حجاب شود ، براى او آمرزش مى طلبند . و براى او در برابر هر سجده اى كه شب يا روز در ماه رمضان به جا آورده است ، درختى خواهد بود كه سوار ، در [امتداد] سايه آن [بايد ]پانصد سال راه برود .

الخصال _ به نقل از جابر بن عبد اللّه ، از پيامبر خدا _ :«به امّت من در ماه رمضان ، پنج چيز داده شده كه به امّت هيچ پيامبرى پيش از من داده نشده است : يكى ، آن كه : چون نخستين شب ماه رمضان شود ، خداوند [با نظر رحمت] به آنان مى نگرد و خداوند به هر كس [چنين] بنگرد ، هرگز عذابش نمى كند . دوم ، آن كه : بوى ناخوش دهان آنان ، آن گاه كه به شب وارد شوند ، نزد خداوند متعال از بوى مشك ، خوش بوتر است . سوم ، آن كه : فرشتگان در هر شب و روزشان ، براى آنان آمرزش مى طلبند . چهارم ، آن كه : خداوند متعال به بهشتِ خود فرمان مى دهد كه : استغفار كن و خود را براى بندگانم بياراى . نزديك است كه رنج و آزار دنيا از آنان زدوده شود و به بهشت من و كرامت من روى آورند . امّا پنجم ، آن كه : چون آخرين شب فرا رسد ، همه آنان آمرزيده مى شوند» . مردى گفت : در شب قدر ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «مگر نمى بينى كه كارگران ، چون از كارهاى خود فارغ مى شوند ، مزد كامل مى گيرند؟» .

.

ص: 70

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ تُزَخرَفُ لِرَمَضانَ مِن رَأسِ الحَولِ إلى حَولٍ قابِلٍ ، فَإِذا كانَ أوَّلُ يَومٍ مِن رَمَضانَ هَبَّت رَيحٌ تَحتَ العَرشِ مِن فَوقِ الجَنَّةِ عَلَى الحورِ العينِ ، فَيَقُلنَ : يا رَبِّ ، اجعَل لَنا مِن عِبادِكَ أزواجا تَقَرُّ بِهِم أعيُنُنا وتَقَرُّ أعيُنُهُم بِنا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ لَتُنَجَّدُ وتُزَيَّنُ مِنَ الحَولِ إلَى الحَولِ لِدُخولِ شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِنهُ هَبَّت ريحٌ مِن تَحتِ العَرشِ يُقالُ لَهَا المُثيرَةُ تَصفِقُ وَرَقَ أشجارِ الجِنانِ وحَِلَقَ المَصاريعِ ، فَيُسمَعُ لِذلِكَ طَنينٌ لَم يَسمَعِ السّامِعونَ أحسَنَ مِنهُ ، وتَبرُزنَ الحورُ العينُ حَتّى يَقِفنَ بَينَ شُرَفِ الجَنَّةِ ، فَيُنادينَ : هَل مِن خاطِبٍ إلَى اللّهِ عز و جل فَيُزَوِّجَهُ؟ ... . ويَقولُ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَلاثَ مَرّاتٍ : «هَل مِن سائِلٍ فَاُعطِيَهُ سُؤلَهُ؟ هَل مِن تائِبٍ فَأَتوبَ عَلَيهِ؟ هَل مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ مَن يُقرِضُ المَليءَ غَيرَ المُعدِمِ ، وَالوَفِيَّ غَيرَ الظّالِمِ»؟ وإنَّ للّهِِ تَعالى في آخِرِ كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عِندَ الإِفطارِ ألفَ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ الجُمُعَةِ ويَومُ الجُمُعَةِ أعتَقَ في كُلِّ ساعَةٍ مِنهُما ألفَ ألفِ عَتيقٍ مِنَ النّارِ ، وكُلُّهُم قَدِ استَوجَبُوا العَذابَ ، فَإِذا كانَ في آخِرِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ أعتَقَ اللّهُ في ذلِكَ اليَومِ بِعَدَدِ ما أعتَقَ مِن أوَّلِ الشَّهرِ إلى آخِرِهِ . فَإِذا كانَت لَيلَةُ القَدرِ أمَرَ اللّهُ عز و جل جَبرَئيلَ عليه السلام ، فَهَبَطَ في كَتيبَةٍ مِنَ المَلائِكَةِ إلَى الأَرضِ ... فَيُجاوِزانِ المَشرِقَ وَالمَغرِبَ ، ويَبُثُّ جَبرَئيلُ عليه السلام المَلائِكَةَ في هذِهِ اللَّيلَةِ ، فَيُسَلِّمونَ عَلى كُلِّ قائِمٍ وقاعِدٍ ، ومُصَلٍّ وذاكِرٍ ويُصافِحونَهُم ويُؤَمِّنونَ عَلى دُعائِهِم حَتّى يَطلُعَ الفَجرُ ، فَإِذا طَلَعَ الفَجرُ نادى جَبرَئيلُ عليه السلام : يا مَعشَرَ المَلائِكَةِ ، الرَّحيلَ الرَّحيلَ ، فَيَقولونَ : يا جَبرَئيلُ ، فَمَاذا صَنَعَ اللّهُ تَعالى في حَوائِجِ المُؤمِنينَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ؟ فَيَقولُ : إنَّ اللّهَ تَعالى نَظَرَ إلَيهِم في هذِهِ اللَّيلَةِ فَعَفا عَنهُم وغَفَرَ لَهُم إلاّ أربَعَةً : ... مُدمِنَ الخَمرِ ، وَالعاقَّ لِوالِدَيهِ ، وَالقاطِعَ الرَّحِمِ ، وَالمُشاحِنَ . فَإِذا كانَت لَيلَةُ الفِطرِ _ وهِيَ تُسَمّى : «لَيلَةَ الجَوائِزِ» _ أعطَى اللّهُ العامِلينَ أجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ ، فَإِذا كانَت غَداةُ يَومِ الفِطرِ بَعَثَ اللّهُ المَلائِكَةَ في كُلِّ البِلادِ ، فَيَهبِطونَ إلَى الأَرضِ ويَقِفونَ عَلى أفواهِ السِّكَكِ ، فَيَقولونَ : يا اُمَّةَ مُحَمَّدٍ ، اُخرُجوا إلى رَبٍّ كَريمٍ ؛ يُعطِي الجَزيلَ ويَغفِرُ العَظيمَ . فَإِذا بَرَزوا إلى مُصَلاّهُم قالَ اللّهُ عز و جل لِلمَلائِكَةِ : «مَلائِكَتي ، ما جَزاءُ الأَجيرِ إذا عَمِلَ عَمَلَهُ؟» فَتَقولُ المَلائِكَةُ : إلهَنا وسَيِّدَنا ، جَزاؤُهُ أن تُوَفِّيَ أجرَهُ . فَيَقولُ اللّهُ عز و جل : «فَإِنّي اُشهِدُكُم مَلائِكَتي ، أنّي قَد جَعَلتُ ثَوابَهُم عَن صِيامِهِم شَهرَ رَمَضانَ وقِيامِهِم فيهِ رِضايَ ومَغفِرَتي» . ويَقولُ : «يا عِبادي ، سَلوني ، فَوَعِزَّتي وجَلالي لا تَسأَلونِّي اليَومَ في جَمعِكُم لاِخِرَتِكُم ودُنياكُم إلاّ أعطَيتُكُم ، وعِزَّتي لَأَستُرَنَّ عَلَيكُم عَوراتِكُم ما راقَبتُموني ، وعِزَّتي لَأَجَرتُكُم ولا أفضَحُكُم بَينَ يَدَي أصحابِ الخُلودِ ، اِنصَرِفوا مَغفورا لَكُم ، قَد أرضَيتُموني ورَضيتُ عَنكُم» . فَتَفرَحُ المَلائِكَهُ وتَستَبشِرُ ويُهَنِّئُ بَعضُها بَعضا بِما يُعطِي اللّهُ هذِهِ الاُمَّةَ إذا أفطَروا. (2)

.


1- .فضائل الأوقات للبيهقي : 41 / 62 عن ابن عمر وص 42 / 63 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 190 / 1886 ، المعجم الكبير : 22 / 389 / 967 ، شُعب الإيمان : 3 / 313 / 3634 كلّها عن أبي مسعود ، كنز العمّال : 8 / 478 / 23715 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 141 / 151 عن ابن مسعود ؛ بحار الأنوار : 96 / 346 / 12 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن أبي مسعود نحوه .
2- .الأمالي للمفيد : 230/3 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 126/133 نحوه ، الإقبال : 1/23 ، بحار الأنوار : 96/338/1 ؛ فضائل الأوقات للبيهقي: 64/129، تاريخ دمشق: 52/291 كلّها عن ابن عبّاس، كنز العمّال: 8/585/24281.

ص: 71

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، از سَرِ سال تا سال آينده براى رمضان آراسته مى شود . پس چون اوّلين روز [ماه] رمضان شود ، نسيمى از زير عرش از بالاى بهشت بر حوريان بهشتى مى وزد . مى گويند : «پروردگارا! براى ما از بندگانت ، همسرانى قرار بده كه چشم ما بدانان ، و چشم آنان به ما روشن گردد!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا بهشت براى ورود ماه رمضان ، از سال تا سال ، آراسته و زينت مى شود . پس چون نخستين شب ماه رمضان شود ، نسيمى از زير عرش مى وزد كه به آن ، «مُثيره (برانگيزنده)» گويند . برگ درختان بهشت و حلقه هاى درهاى بهشت به صدا در مى آيند و از حركت آنها آهنگى شنيده مى شود كه شنوندگان ، زيباتر از آن را نشنيده اند . حوريان بهشتى سر بر مى آورند و ميان سر درهاى بهشت مى ايستند و بانگ بر مى آورند : «آيا خواستگارى به درگاه خدا هست تا خداوند ، او را همسر دهد؟...» . و خداى متعال در هر شب از ماه رمضان ، سه بار مى فرمايد : «آيا خواهنده اى هست كه خواسته اش را برآورم؟ آيا توبه كننده اى هست كه توبه اش را بپذيرم؟ آيا آمرزش خواهى هست كه او را بيامرزم؟ كيست كه به توانگر مورد اعتماد و وفاكننده بى ستم ، قرض دهد؟» (1) . و خداوند را به هنگام افطار در آخر هر روز از ماه رمضان ، هزار هزار آزاده شده از آتش است . پس چون شب جمعه و روز جمعه شود ، خداوند در هر ساعتى از آنها ، هزار هزار نفر را از آتش ، آزاد مى كند كه همه آنان سزاوار عذاب اند . پس چون آخرين روز ماه رمضان شود ، خداوند در آن روز ، به شمار آنچه از اوّل تا آخر ماه ، آزاد كرده است ، آزاد مى كند . پس چون شب قدر شود ، خداوند به جبرئيل عليه السلام فرمان مى دهد و او و گروهى از فرشتگان ، به زمين فرود مى آيند ... . آنان از شرق و غرب ، عبور مى كنند و در آن شب ، جبرئيل ، فرشتگان را پخش مى كند . پس بر هر ايستاده و نشسته اى و نمازگزار و ذكرگوينده اى سلام مى كنند و با آنان دست مى دهند و دعاهاى آنان را تا طلوع فجر ، آمين مى گويند . پس چون سپيده بدمد ، جبرئيل ندا مى دهد : «اى گروه فرشتگان! كوچ ، كوچ!» . [فرشتگان] مى گويند : اى جبرئيل! پس خداوند با حاجت هاى مؤمنان از امّت محمّد ، چه مى كند؟ مى گويد : «خداى متعال در اين شب به همه آنان نگريست و همه را بخشود و آمرزيد ، مگر چهار نفر را : ... شرابخوار ، عاق والدين شده ، قطع رحم كننده و كينه توز» . پس چون شب عيد فطر شود _ كه به آن «لَيْلَةُ الْجَوائِز (شب جايزه ها)» گويند _ خداوند ، مُزد عمل كنندگان را بى حساب مى دهد . پس چون صبح روز فطر شود ، خداوند ، فرشتگان خود را به همه شهرها مى فرستد . آنان به زمين فرود مى آيند و سرِ راه ها و گذرگاه ها مى ايستند و مى گويند : «اى امّت محمّد! به سوى پروردگار كريم خويش بيرون آييد كه پاداش فراوان مى دهد و گناه بزرگ را مى آمرزد» . پس چون به نمازگاه هاى خويش برآيند ، خداوند به فرشتگان مى فرمايد : «فرشتگان من! مزد كارگرى كه كارش را انجام دهد ، چيست؟» . فرشتگان گويند : اى معبود و سرور ما! پاداش او ، آن است كه مزدش كامل داده شود . پس خداوند مى فرمايد : «شما فرشتگانم را گواه مى گيرم كه من پاداش روزه دارى و نمازشان را در ماه رمضان ، رضايت و آمرزش خود قرار دادم» و مى فرمايد : «اى بندگان من! از من بخواهيد . به عزّت و جلالم سوگند ، امروز در اين اجتماع خود ، براى دنيايتان چيزى نمى خواهيد ، مگر آن كه به شما مى دهم . به عزّتم سوگند ، تا وقتى مرا مراقب خود بدانيد ، عيب هاى شما را مى پوشانم . به عزّتم سوگند ، شما را پناه مى دهم و شما را پيشِ اصحاب خلود (جاودانگى) رسوا نمى سازم . باز گرديد كه آمرزيده ايد . مرا راضى كرديد؛ من هم از شما راضى شدم» . پس فرشتگان به خاطر پاداشى كه خداوند به اين امّت ، هنگام افطار ، عطا مى كند ، خوش حال مى شوند و به يكديگر مژده و تهنيت مى گويند .

.


1- .يعنى خدا كه از بنده اش قرض مى خواهد ، توانگر است و به وعده خود وفا مى كند .

ص: 72

. .

ص: 73

. .

ص: 74

الكافي عن جابر :كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يُبَكِّرُ إلَى المَسجِدِ يَومَ الجُمُعَةِ حينَ تَكونُ الشَّمسُ قَدرَ رُمحٍ ، فَإِذا كانَ شَهرُ رَمَضانَ يَكونُ قَبلَ ذلِكَ . وكانَ يَقولُ : «إنَّ لِجُمَعِ شَهرِ رَمَضانَ عَلى جُمَعِ سائِرِ الشُّهورِ فَضلاً كَفَضلِ شَهرِ رَمَضانَ عَلى سائِرِ الشُّهورِ» . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أبوابَ السَّماءِ تُفَتَّحُ في رَمَضانَ ، وتُصَفَّدُ الشَّياطينُ ، وتُقبَلُ أعمالُ المُؤمِنينَ؛ نِعمَ الشَّهرُ رَمَضانُ؛كانَ يُسَمّى_'feعَلى_'feعَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله: المَرزوقَ. (2)

وانظر : ص 122 (بركات ضيافة اللّه ) .

.


1- .الكافي : 3 / 429 / 8 ، تهذيب الأحكام : 3 / 244 / 660 ، ثواب الأعمال : 62 / 1 وليس فيه صدره ، بحار الأنوار : 96 / 376 / 1 .
2- .الكافي : 4 / 157 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 59 / 201 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 160 / 2029 ، ثواب الأعمال : 92 / 9 كلّها عن عليّ بن أبي حمزة ، بحار الأنوار : 96 / 372 / 57 .

ص: 75

الكافى _ به نقل از جابر _ :امام باقر عليه السلام صبح روزهاى جمعه ، آن گاه كه خورشيد به اندازه يك نيزه برآمده بود ، به مسجد مى رفت و چون ماه رمضان مى شد ، پيش از آن مى رفت و مى فرمود : «فضيلت جمعه هاى ماه رمضان بر جمعه هاى ديگر ماه ها ، همچون فضيلت ماه رمضان بر ماه هاى ديگر است» .

امام صادق عليه السلام :در [ماه] رمضان ، درهاى آسمان گشوده مى شوند ، شياطين به بند كشيده مى شوند و اعمال مؤمنان پذيرفته مى شود . رمضان ، خوب ماهى است! در روزگار پيامبر خدا به ماه رمضان ، «مرزوق (روزى يافته)» مى گفتند .

ر . ك : ص 123 (بركات ميهمانى خدا) .

.

ص: 76

. .

ص: 77

سخنى درباره به بند كشيده شدن شيطان ها در ماه رمضان

اشاره

سخنى درباره به بند كشيده شدن شيطان ها در ماه رمضاندر بسيارى از احاديث اين باب ، به اين نكته اشاره شده بود كه در ماه رمضان ، شياطين به بند كشيده مى شوند . در اين زمينه پرسش هايى پديد مى آيد ، از قبيل اين كه : شيطان كيست؟ در نظام حكيمانه خلقت ، چرا به شيطان اجازه داده شده كه انسان را گم راه سازد؟ مرز تسلّط شيطان بر انسان تا كجاست؟ چرا خداوند ، در ماه رمضان ، شياطين را به بند مى كشد و از تأثير گم راهگرانه آنان جلوگيرى مى كند؛ ولى در ماه هاى ديگر ، آنان را آزاد مى گذارد؟ و سرانجام ، اگر اين گونه رواياتْ درست اند ، چگونه شمارى از روزه داران ، در اين ماه ، مرتكب گناه مى شوند؟ پاسخ تفصيلى و كافى به اين پرسش ها ، مجالى ديگر مى طلبد ؛ (1) امّا آنچه به طور اجمال مى توان گفت ، اين است كه : در ديدگاه اسلامى ، شياطين ، موجوداتى نامرئى از جنس جن اند كه از شعور ، آگاهى ، آزادى و قدرتِ انتخاب برخوردارند ؛ ليكن با سوء استفاده از آزادى خود ، با زيبا جلوه دادن زشتى ها و تحريك هوس هاى نامشروع انسان ، به گم راه ساختن و فريب دادن او مى پردازند .

.


1- .در موسوعه ميزان الحكمة ، در ذيل مدخل «شيطان» ، به پاسخ تفصيلى اين سؤال ها و بررسى ابعاد اين موضوع خواهيم پرداخت ، إن شاء اللّه .

ص: 78

علّت به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضان
1 . طبيعت پيشگيرانه روزه

امّا در وراى اين نقش اغواگرانه اى كه شياطين در نظام آفرينش بازى مى كنند ، حكمتِ : شكوفايى استعدادهاى پنهانى انسان ، تربيت در حدّ انسان كامل ، و آماده ساختن او در سايه مقاومت در برابر اين لغزشگاه ها و فريب ها ، نهفته است . اين ، در حالى است كه مرز سلطه شياطين بر انسان ، از حدّ تحريك و وسوسه فراتر نمى رود . از اين رو ، آنان انسان را به زشتى ها دعوت مى كنند؛ ليكن نمى توانند او را به ارتكاب زشتى ها وا دارند . (1) با اين توضيح ، آنچه در اين مورد بايد بررسى شود ، دو مسئله است : نخست . به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضان . دوم . بررسى عوامل پنهان در وراى انجام دادن گناهان در اين ماه ، با آن كه شياطين در بندند و نقش گم راهگرانه ندارند .

علّت به بند كشيده شدن شياطين در ماه رمضانتحليل و بررسى روايات دينى در موضوع به بند كشيده شدن شياطين و جلوگيرى از آنها در ماه رمضان ، دو علّت را نشان مى دهد ، با اين توضيح كه علّت دوم در طولِ علّت اوّل است :

1 . طبيعت پيشگيرانه روزهروزه به طور طبيعى ، زمينه اى را كه شيطان بر اساس آن ، انسان را به گم راهى مى كشاند ، از بين مى برد . به تعبير دقيق تر ، زنجيرى كه در ماه رمضان ، شيطان را به بند مى كشد، چيزى جز خودِ روزه نيست. از اين رو، در حديث پيامبر خدا آمده است:

إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَيِّ_قوا مَجارِيَهُ بِالجُوعِ ؛ (2)

.


1- .در قرآن آمده است : «چون كار داورى به پايان مى رسد ، شيطان مى گويد : خداوند به شما وعده راست داد . و من به شما وعده دادم ؛ امّا تخلّف كردم . من بر شما سلطه اى نداشتم ، جز آن كه شما را دعوت كردم . شما هم پذيرفتيد . پس مرا سرزنش نكنيد و خودتان را ملامت كنيد»(ابراهيم ، آيه 22) .
2- .إحياء علوم الدين : 1 / 347 ؛ المحجّة البيضاء : 5 / 148 ، عوالى اللئالى : 1 / 273 / 97 و ص 325 / 66 ، بحار الأنوار : 70 / 42 . و نيز بدون جمله : « فضيّقوا مجاريه بالجوع» در منابع زير آمده است : صحيح البخارى : 6 / 2624 / 6750 ، سنن ابن ماجة : 1 / 566 / 1779 ، مسند ابن حنبل : 4 / 313 / 12593 و ص 568 / 14044 ، سنن الدارمى : 2 / 776 / 2680 .

ص: 79

شيطان در انسان جارى مى شود ، همچون جريان خون . پس با گرسنگى ، مجارى او را تنگ كنيد .

اين حديث ، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه روزه به طور طبيعى ، مانع تسلّط شيطان بر انسان مى شود . زنجيرى كه روزه دارد ، نه تنها شيطان را به بند مى كشد ، بلكه كشش هاى نفْس امّاره را هم مهار مى كند ، آن را به اسارت در مى آورد و جلوى سلطه آن را بر انسان مى گيرد ، و به فرموده امير مؤمنان عليه السلام :

نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ كَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ ؛ (1)

گرسنگى ، چه خوب ياورى براى اسير كردن نفْس و شكستن عادت آن است!

بر اين اساس ، همه رواياتى كه در ستايش گرسنگى و نقش آن در خودسازى و تربيت نفْس ، وارد شده اند ، هدف آنها ايجاد مانع طبيعى در برابر سلطه شيطان بر انسان و نگهدارى انسان از كشش ها و اغواگرى هاى نفْس و نيز آزادسازى نيروهاى عقلى و شكوفاسازى استعدادهاى انسانى است ، آن گونه كه از اين دو روايت _ كه از مجموعه احاديث اين گونه برگزيده ايم _ روشن مى شود . (2) پيامبر خدا فرمود :

جاهِدوا أنفُسَكُم بِالجُوعِ وَ العَطَشِ ، فَإِنَّ الأجرَ فى ذلِكَ كَأَجرِ المُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ ؛ (3)

به وسيله گرسنگى و تشنگى ، با نفس خويش جهاد كنيد ؛ چرا كه پاداش آن ، مثل پاداش جهادكننده در راه خداست .

نيز فرمود :أحيوا قُلُوبَكُم بِقِلَّةِ الضِّحكِ وقِلَّةِ الشَّبَعِ ، وَ طَهِّروها بِالجُوعِ

.


1- .عيون الحكم و المواعظ : 494 ، غرر الحكم : 9944 .
2- .براى آگاهى بيشتر از اين گونه روايات ، ر . ك : ص 135 (بركات ميهمانى خدا / حكمت) و ص 137 (تقرّب به خدا) و ص 145 (بهشتى شدن) .
3- .إحياء علوم الدين : 3 / 124 ؛ المحجّة البيضاء : 5 / 146 .

ص: 80

2 . عنايت ويژه خداوند
علّت سود نبردن از به بند كشيده شدن شياطين
اشاره

تَصفو[ تَصفُ] وَ تَرِقُّ ؛ (1)

دل هاى خود را با كم خنديدن و كم خوردن ، زنده كنيد و آن را با گرسنگى ، پاك سازيد تا صاف و رقيق شود .

2 . عنايت ويژه خداوندافزون بر پشتوانه اى كه روزه به طور طبيعى براى روزه داران جهت جلوگيرى از سلطه شيطان و اغواگرى هاى او پديد مى آورد ، اين برنامه عبادى ، خود به خود ، زمينه ساز شمول عنايت هاى خدا بر آنان مى گردد . آنچه در روايات با عنوان به بند كشيدن شياطين در اين ماه آمده است ، به همين نكته اشاره دارد . به عبارت ديگر ، عنايت الهى گزاف نيست تا سؤال شود : چرا خداى سبحان ، مانع سلطه شيطان نمى شود و در بقيّه ماه ها بين انسان و سلطه او فاصله نمى اندازد؟ هرگز؛ بلكه ريشه اين توفيق و عنايت الهى ، در انتخاب خود انسان و ورود او به ميهمان سراى رمضان ، نهفته است .

علّت سود نبردن از به بند كشيده شدن شياطيندر چارچوب تحليلى كه گذشت _ كه مى رساند در اين ماه ، شياطين نسبت به انسان و دست كم نسبت به روزه داران ، سلطه ندارند _ سؤال اساسى دومى مطرح مى شود؛ چرا كه مى بينيم گاهى روزه داران هم در اين ماه دچار غفلت و گناه مى شوند . تشريع كفّاره هايى كه براى درمان اين حالت هاست نيز گواه آن است . سيّد ابن طاووس رحمه الله در تصوير اين نكته مى گويد : يكى از دينداران از من پرسيد : «من از به بند كشيده شدن شياطين بهره چندانى نمى برم ؛ چون همان حالت غفلت را كه پيش از ماه رمضان داشتم ، دارم و گويا فرقى نكرده است و با زنجير شدن ياران شيطان ، از آن كاسته نشده است ...» . (2)

.


1- .إحياء علوم الدين : 3 / 129 ؛ المحجَّة البيضاء : 5 / 154 .
2- .سيّد ابن طاووس ، پنج جواب براى اين سؤال بيان مى كند كه هيچ كدام قانع كننده نيست ، مگر پاسخ اخير كه همراه با توضيحاتى در متن مى آيد (ر . ك : الإقبال : 1 / 73) .

ص: 81

1 . شيطان ، به تنهايى زمينه ساز گناهان نيست .
2 . در بند بودن شيطان ها ، نسبى است .

دو پاسخ به اين پرسش مى توان داد :

1 . شيطان ، به تنهايى زمينه ساز گناهان نيست .اين پاسخ ، بر اين نكته استوار است كه خطاها و گناهانى كه از انسان سر مى زند ، تنها به شيطان و اغواگرى او مربوط نمى شود ؛ بلكه دو منشأ اساسى ديگر هم دارد : نفْس امّاره ، و زنگارهاى متراكمى كه پيامد گناهان پيشين اند و دل را آلوده و سياه ساخته اند . در واقع ، عنايت الهى اى كه در ماه رمضان شامل انسان مى شود ، تنها تأثير عامل نخستين را كه مربوط به شيطان است ، از بين مى برد؛ امّا دو عامل ديگر همچنان نقش ايفا مى كنند و جهت زمينه سازى براى انحراف انسان و سر زدن گناهان از او و غافل ماندن وى ، كافى اند . بر فرض كه روزه بتواند همه كشش هاى نفْس امّاره را بپوشاند و تأثير آن را در كشاندن انسان به طرف خطاها و گناهان از بين ببرد ، زنگارهاى متراكم از گناهان گذشته ، كافى اند كه براى روزه دار ، خطرآفرين باشند و او را در معرض غفلت و گناه قرار دهند .

2 . در بند بودن شيطان ها ، نسبى است .از تحليل گذشته روشن شد كه زنجيرى كه شيطان را به بند مى كشد ، از خود روزه ماه رمضان فراهم مى شود و نه از چيز ديگرى . بنا بر اين ، هر چه روزه مستحكم تر و كامل تر باشد ، زنجيرى كه شيطان را به بند مى كشد و جلوى نفْس امّاره را مى گيرد ، محكم تر خواهد بود و از ميزان غفلت و انحراف هاى ناشى از آن ، خواهد كاست . بر اين پايه ، مى توان گفت : روزه آنان كه در ماه رمضان ، گناهانى مرتكب مى شوند ، روزه كاملى نيست .

.

ص: 82

الفصل الرابعالتَّأكيدُ عَلَى استِثمارِ بَرَكاتِهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّهِ في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّقِيَّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَن خَرَجَ عَنهُ هذَا الشَّهرُ ولَم يُغفَر ذُنوبُهُ ، فَحينَئِذٍ يَخسَرُ حينَ يَفوزُ المُحسِنونَ بِجَوائِزِ الرَّبِّ الكَريمِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ انسَلَخَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولَم يُغفَر لَهُ فَلا غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :رَغِمَ أنفُ رَجُلٍ دَخَلَ عَلَيهِ رَمَضانَ ثُمَّ انسَلَخَ قَبلَ أن يُغفَرَ لَهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله _ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :إنَّ هذَا الشَّهرَ قَد حَضَرَكُم ، وفيهِ لَيلَةٌ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ الخَيرَ كُلَّهُ ، ولا يُحرَمُ خَيرَها إلاّ مَحرومٌ . (5)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 77 / 61 ، الأمالي للصدوق : 154 / 149 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 295 / 53 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار : 96 / 356 / 25 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 73 / 53 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 293 / 46 ، الأمالي للصدوق : 109 / 82 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، روضة الواعظين : 372 ، بحار الأنوار : 96 / 362 / 30 .
3- .الإقبال : 1 / 454 .
4- .سنن الترمذي : 5 / 550 / 3545 ، مسند ابن حنبل : 3 / 61 / 7455 ، صحيح ابن حبّان : 3 / 189 / 908 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 16 / 37 / 43830 ؛ جامع الأحاديث للقمّي : 83 ، بحار الأنوار : 74 / 86 / 100 .
5- .سنن ابن ماجة : 1 / 526 / 1644 ، مشكاة المصابيح : 1 / 614 / 1964 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 534 / 24028 وانظر المصنّف لعبد الرزّاق : 4 / 175 / 7383 .

ص: 83

فصل چهارم : تأكيد بر بهره ورى از بركات ماه رمضان
اشاره

فصل چهارم : تأكيد بر بهره ورى از بركات ماه رمضانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدبخت ، كسى است كه در اين ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدبخت واقعى ، كسى است كه اين ماه از او بگذرد؛ ولى گناهانش آمرزيده نشوند . پس آن گاه كه نيكوكاران به جوايز پروردگار كريمشان دست مى يابند ، او زيانكار (بازنده) مى گردد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از ماه رمضان بيرون آيد ، ولى آمرزيده نشود ، پس خدا او را نيامرزد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ناتوان و خوار [باد] كسى كه ماه رمضان بر او وارد شود و پيش از آن كه آمرزيده شود ، بيرون رود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به هنگام ورود ماه رمضان _ :همانا اين ماه ، شما را فرا رسيده است . در آن ، شبى است بهتر از هزار ماه . هر كس از آن محروم ماند ، از همه خير محروم مانده است و جز محروم ، از خير آن بى بهره نمى ماند .

.

ص: 84

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ جَبرَئيلَ أتاني فَقالَ : مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ ولَم يُغفَر لَهُ فَدَخَلَ النّارَ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، قُل : آمينَ ، فَقُلتُ : آمينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ فَلَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، ومَن أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ فَلَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ . (2)

اُسد الغابة عن أنس :اِرتَقَى النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله عَلَى المِنبَرِ دَرَجَةً فَقالَ : «آمينَ» ، فَقيلَ لَهُ : عَلامَ أمَّنتَ يا رَسولَ اللّهِ؟ فَقالَ : «أتاني جِبريلُ فَقالَ : رَغِمَ أنفُ مَن أدرَكَ رَمَضانَ فَلَم يُغفَر لَهُ ؛ قُل : آمينَ» . (3)

السنن الكبرى عن أبي هريرة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله ارتَقَى المِنبَرَ فَقالَ : «آمينَ آمينَ آمينَ» . فَقيلَ لَهُ يا رَسولَ اللّهِ ، ما كُنتَ تَصنَعُ هذا! فَقالَ : «قالَ لي جِبريلُ عليه السلام : رَغِمَ أنفُ عَبدٍ دَخَلَ عَلَيهِ رَمَضانُ فَلَم يُغفَر لَهُ ، فَقُلتُ : آمينَ . ثُمَّ قالَ : رَغِمَ أنفُ عَبدٍ ذُكِرتَ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيكَ ، فَقُلتُ : آمينَ . ثُمَّ قالَ : رَغِمَ أنفُ عَبدٍ أدرَكَ والِدَيهِ أو أحَدَهُما فَلَم يَدخُلِ الجَنَّةَ ، فَقُلتُ : آمينَ» . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ فَفي أيِّ شَهرٍ يُغفَرُ لَهُ؟! (5)

.


1- .صحيح ابن حبّان : 3 / 188 / 97 عن أبيهريرة ، المعجم الكبير : 2 / 244 / 2022 ، الفردوس : 1 / 405 / 1635 كلاهما عن جابر بن سمرة ، كنز العمّال : 16 / 37 / 43831 ؛ المقنعة : 308 عن الإمام الباقر عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : 1 / 269 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 342 / 6 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 115 / 109 عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عليه السلام .
3- .اُسد الغابة : 1 / 296 / 258 .
4- .السنن الكبرى : 4 / 500 / 8054 ، الأدب المفرد : 194 / 646 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 45 / 73 .
5- .ثواب الأعمال : 96 / 12 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 86 / ذيل ح 63 ، الأمالي للصدوق : 107 / 79 ، روضة الواعظين : 378 كلّها عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : 8 / 185 / 147 .

ص: 85

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل نزد من آمد و گفت : «هر كس ماه رمضان را دريابد و آمرزيده نشود و وارد آتش شود ، پس دور باد از رحمت خدا! بگو : آمين» . من هم گفتم : آمين .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را دريابد ، ولى آمرزيده نشود ، پس دور باد از رحمت خدا! و هر كس شب قدر را دريابد ، ولى آمرزيده نشود ، پس دور باد از رحمت خدا!

اُسد الغابة _ به نقل از انس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله يك پله بر منبر بالا رفت و فرمود : «آمين» . گفتند : براى چه «آمين» گفتى ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «جبرئيل نزد من آمد و گفت : ناتوان و بى بهره باد كسى كه رمضان را دريابد و آمرزيده نشود! بگو : آمين » .

السنن الكبرى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا بر منبر رفت و فرمود : «آمين ، آمين ، آمين» . گفتند : اى پيامبر خدا! چنين نمى كردى! فرمود : «جبرئيل به من گفت : محروم و ناتوان باد كسى كه ماه رمضان بر او وارد شود ، پس آمرزيده نگردد! . پس گفتم : آمين . سپس گفت : محروم باد بنده اى كه نزد او ياد شوى و بر تو صلوات نفرستد! . پس گفتم : آمين . سپس گفت : محروم باد بنده اى كه پدر و مادرش يا يكى از آن دو را دريابد و [با نيكى كردن بر آنان ]وارد بهشت نشود! . پس گفتم : آمين» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در ماه رمضان آمرزيده نشود ، پس در كدام ماه آمرزيده مى شود؟!

.

ص: 86

عنه صلى الله عليه و آله :قَد جاءَكُم شَهرُ رَمَضانَ ؛ شَهرٌ مُبارَكٌ ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، مَن حُرِمَها فَقَد حُرِمَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ لَم يُغفَر لَهُ إلى قابِلٍ (2) ، إلاّ أن يَشهَدَ عَرَفَةَ . (3)

تعليقأحاديث هذا الفصل هي تحذير وإنذار في ظاهرها ، وهي بشارة في باطنها ، خاصّةً أحاديث النَّبي صلى الله عليه و آله الّتي يدعو فيها على من لم تشمله المغفرة الإلهية في هذا الشهر الكريم وينعته بالشقاء . ولذا جاء عن العالم الرباني ملكي تبريزي ( ت 1343ق ) _ رضوان اللّه عليه _ قوله : « ومن أبلغ ما ورد في البشارة لشهر رمضان دعاء النَّبي صلى الله عليه و آله على من لم يُغفر له فيه ، حيث إنّه صلى الله عليه و آله قال : « مَنِ انسَلَخَ عَنهُ شَهرُ رَمَضانَ وَلَم يُغفَر لَهُ فَلا غَفَرَ اللّهُ لَهُ » فإنّ هذا الدعاء بلحاظ أنّه صلى الله عليه و آله بُعث رحمة للعالمين ، بشارة عظيمة لسعة الرحمة وعموم الغفران في الشهر ، وإلاّ لم يكن مع كونه رحمة للعالمين يدعو لمسلم ولو كان مذنبا » . (4)

.


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 422 ، الأمالي للمفيد : 112 / 2 وص 301 / 1 ، الأمالي للطوسي : 74 / 108 وص 149 / 246 كلّها عن أبي هريرة وزادوا فيها «يردّد صلى الله عليه و آله ذلك ثلاث مرّات» ، بحار الأنوار : 97 / 17 / 34 ؛ سنن النسائي : 4 / 129 ، مسند ابن حنبل : 3 / 8 / 7151 وص 412 / 9502 ، المصنّف لعبد الرزّاق : 4 / 175 / 7383 ، شُعب الإيمان : 3 / 301 / 3600 كلّها عن أبي هريرة وفيها «من حرم خيرها فقد حرم» .
2- .يقال : عامٌ قابِل ؛ للذي يُقبِل بعد العام الماضي (مجمع البحرين : 3 / 1435) .
3- .الكافي : 4 / 66 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 192 / 548 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 99 / 1841 ، الإقبال : 1 / 28 كلّها عن هشام بن الحكم ، المقنعة : 309 ، دعائم الإسلام : 1 / 269 ، بحار الأنوار : 96 / 342 / 6 .
4- .المراقبات : 103 .

ص: 87

نكته

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، شما را فرا رسيد ، ماهى مبارك ... . در آن ، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است . محروم ، كسى است كه از آن بى بهره بماند .

امام صادق عليه السلام :هر كس در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا سال آينده آمرزيده نمى شود ، مگر آن كه روز عرفه را درك كند .

نكتهظاهر احاديث اين فصل ، هشدار و بيم دادن است؛ امّا باطن آنها بشارت است ، بويژه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله كه كسانى را كه در اين ماه ، مشمول آمرزش الهى نمى شوند ، نفرين مى كند و آنان را بدبخت مى شمارد . از اين رو ، عالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (م 1343 ق) مى گويد : از رساترين نكاتى كه در بشارت به ماه رمضان روايت شده ، نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله بر كسانى است كه در اين ماه آمرزيده نمى شوند ، آن جا كه فرموده است : «آمرزيده مباد كسى كه ماه رمضان از او بگذرد و آمرزيده نشود!» . از آن جا كه پيامبر صلى الله عليه و آله رحمتى براى جهانيانْ برانگيخته شده است ، اين نفرين ، بشارت بزرگى به رحمت گسترده و فراگيرىِ آمرزشِ الهى در اين ماه است ، وگرنه ايشان با آن كه رحمتى براى جهانيان است ، هرگز مسلمانى را نفرين نمى كند ، هر چند فردى گنهكار باشد . (1)

.


1- .المراقبات ، ص 103 .

ص: 88

. .

ص: 89

بخش دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا

اشاره

بخش دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا

.

ص: 90

الفصل الأوّلمَعرِفَةُ ضِيافَةِ اللّهِ1 / 1وُجوبُ الصِّيامِالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » . (1)

الحديثالإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّ اللّهَ افتَرَضَ خَمسا ولَم يَفتَرِض إلاّ حَسَنا جَميلاً : الصَّلاةَ ، وَالزَّكاةَ ، وَالحَجَّ ، وَالصِّيامَ ، ووِلايَتَنا أهلَ البَيتِ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :بُنِيَ الإِسلامُ عَلى خَمسٍ : إقامِ الصَّلاةِ ، وإيتاءِ الزَّكاةِ ، وحَجِّ البَيتِ ، وصَومِ شَهرِ رَمَضانَ ، وَالوِلايَةِ لَنا أهلَ البَيتِ . (3)

.


1- .البقرة : 183 .
2- .بشارة المصطفى : 108 عن حسين بن زيد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : 23 / 105 / 4 وانظر الكافي : 8 / 271 / 399 .
3- .الخصال : 278 / 21 عن أبي حمزة الثمالي ، الكافي : 2 / 21 / 7 عن عبد اللّه بن عجلان وج 4 / 62 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 151 / 418 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 74 / 1770 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 119 / 117 كلّها عن زرارة نحوه ، بحار الأنوار : 27 / 103 / 69 وج 68 / 376 / 21 .

ص: 91

فصل يكم : شناخت ميهمانى خدا

1 / 1 وجوب روزه گرفتن

فصل اوّل : شناخت ميهمانى خدا1 / 1وجوب روزه گرفتنقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته (واجب) شده است ، آن گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند ، نوشته شده بود . باشد كه پروا كنيد!» .

حديثامام سجّاد عليه السلام :خداوند ، پنج چيز را واجب كرده است و جز نيكو و زيبا ، واجب نكرده است : نماز ، زكات ، حج ، روزه و ولايت ما اهل بيت .

امام باقر عليه السلام :اسلام بر پنج پايه بنا شده است : برپا داشتن نماز ، پرداختن زكات ، حجّ خانه خدا ، گرفتن روزه ماه رمضان و ولايت ما اهل بيت .

.

ص: 92

عنه عليه السلام :بُنِيَ الإِسلامُ عَلى خَمسٍ : عَلَى الصَّلاةِ ، وَالزَّكاةِ ، وَالصَّومِ ، وَالحَجِّ ، وَالوِلايَةِ . ولَم يُنادَ بِشَيءٍ كَما نودِيَ بِالوِلايَةِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :بُنِيَ الإِسلامُ عَلى خَمسِ دَعائِمَ : عَلَى الصَّلاةِ ، وَالزَّكاةِ ، وَالصَّومِ ، وَالحَجِّ ، ووِلايَةِ أميرِ المُؤمِنينَ وَالأَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم . (2)

عنه عليه السلام :ما كَلَّفَ اللّهُ العِبادَ إلاّ ما يُطيقونَ ، إنَّما كَلَّفَهُم فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ خَمسَ صَلَواتٍ ، وكَلَّفَهُم مِن كُلِّ مِئَتَي دِرهَمٍ خَمسَةَ دَراهِمَ ، وكَلَّفَهُم صِيامَ شَهرِ رَمَضانَ فِي السَّنَةِ . (3)

عنه عليه السلام :يُسأَلُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عَن خَمسٍ : عَن صَلاتِهِ ، وزَكاتِهِ ، وحَجِّهِ ، وصِيامِهِ ، ووِلايَتِهِ إيّانا أهلَ البَيتِ . (4)

عنه عليه السلام :أوَّلُ ما يُسأَلُ عَنهُ العَبدُ إذا وَقَفَ بَينَ يَدَيِ اللّهِ عز و جل : الصَّلَواتُ المَفروضاتُ ، وعَنِ الزَّكاةِ ، وعَنِ الصِّيامِ المَفروضِ . (5)

عنه عليه السلام :إذا جِئتَ بِالخَمسِ الصَّلَواتِ لَم تُسأَل عَن صَلاةٍ ، وإذا جِئتَ بِصَومِ شَهرِ رَمَضانَ لَم تُسأَل عَن صَومٍ . (6)

.


1- .الكافي : 2 / 18 / 3 وص 21 / 8 كلاهما عن فضيل بن يسار وص 18 / 1 ، الأمالي للطوسي : 124 / 192 نحوه ، المحاسن : 1 / 445 / 1033 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : 68 / 332 / 8 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 86 / 65 وص 112 / 106 ، الأمالي للصدوق : 340 / 404 كلّها عن المفضّل بن عمر ، بحار الأنوار : 68 / 376 / 22 وج 96 / 257 / 39 .
3- .المحاسن : 1 / 461 / 1069 ، تهذيب الأحكام : 4 / 154 / 426 كلاهما عن هشام بن سالم ، الخصال : 531 / 9 عن إسماعيل بن مهران وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 5 / 41 / 66 وص 305 / 19 .
4- .الكافي : 3 / 241 / 15 عن أحمد الخراساني رفعه ، بحار الأنوار : 6 / 265 / 111 وج 31 / 659 / 217 .
5- .فضائل الأشهر الثلاثة : 110 / 103 ، الأمالي للصدوق : 328 / 388 كلاهما عن عمّار بن موسى ، روضة الواعظين : 349 ، بحار الأنوار : 27 / 167 / 2 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 205 / 614 عن معمّر بن يحيى .

ص: 93

امام باقر عليه السلام :اسلام بر پنج پايه بنا شده است : نماز ، زكات ، روزه ، حج ، و ولايت . و به هيچ چيز همچون ولايت ، ندا داده نشده است .

امام صادق عليه السلام :اسلام بر پنج پايه استوار شده است : نماز ، زكات ، روزه ، حج ، و ولايت امير مؤمنان و امامان از فرزندان او . درود خدا بر آنان!

امام صادق عليه السلام :خداوند ، بندگان را به چيزى كه تاب نياورند ، موظّف نكرده است . همانا آنان را در شبانه روز ، به پنج نماز ، موظّف ساخته است و از هر دويست درهم ، به پنج درهم مكلّف نموده و در سال ، به روزه ماه رمضان تكليف كرده است .

امام صادق عليه السلام :از مرده در قبر درباره پنج چيز سؤال مى شود : نمازش ، زكاتش ، حجّش ، روزه اش ، و ولايتش نسبت به ما اهل بيت .

امام صادق عليه السلام :[در قيامت ،] آن گاه كه بنده در پيشگاه خداوند مى ايستد ، نخستين چيزى كه از او مى پرسند ، نمازهاى واجب ، زكات و روزه واجب است .

امام صادق عليه السلام :هر گاه نمازهاى پنجگانه را انجام داده باشى ، از نماز ديگر سؤال نمى شوى ، و چون روزه ماه رمضان را گرفته باشى ، از روزه ديگر سؤال نمى شوى .

.

ص: 94

الإمام الرضا عليه السلام _ فيما جَمَعَهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن كَلامِهِ في عِلَلِ الفَرائِضِ _ :فَإِن قيلَ : فَلِمَ اُمِروا بِصَومِ شَهرِ رَمَضانَ ؛ لا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ؟ قيلَ : لِأَ نَّهُ قُوَّةُ العِبادِ الَّذي يَعُمُّ فيهِ القَوِيُّ وَالضَّعيفُ . وإنَّما أوجَبَ اللّهُ الفَرائِضَ عَلى أغلَبِ الأَشياءِ وأعَمِّ القُوى ، ثُمَّ رَخَّصَ لِأَهلِ الضَّعفِ . وإنَّما أوجَبَ اللّهُ ورَغَّبَ أهلَ القُوَّةِ فِي الفَضلِ ، ولَو كانوا يَصلُحونَ عَلى أقَلَّ مِن ذلِكَ لَنَقَصَهُم ، ولَوِ احتاجوا إلى أكثَرَ مِن ذلِكَ لَزادَهُم . (1)

عنه عليه السلام _ أيضا _ :فَإِن قالَ : فَلِمَ جُعِلَ الصَّومُ في شَهرِ رَمَضانَ خاصَّةً دونَ سائِرِ الشُّهورِ؟ قيلَ : لِأَنَّ شَهرَ رَمَضانَ هُوَ الشَّهرُ الَّذي أنزَلَ اللّهُ تَعالى فيهِ القُرآنَ ، وفيهِ فَرَّقَ بَينَ الحَقِّ وَالباطِلِ ، كَما قالَ اللّهَ عز و جل : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ » ، وفيهِ نُبِّئَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، وفيهِ لَيلَةُ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وهُوَ رَأسُ السَّنَةِ يُقَدَّرُ فيها ما يَكونُ فِي السَّنَةِ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو مَضَرَّةٍ أو مَنفَعَةٍ ، أو رِزقٍ أو أجَلٍ ؛ ولِذلِكَ سُمِّيَت : «لَيلَةَ القَدرِ» . (2)

1 / 2حِكمَةُ الصِّيامِالإمام عليّ عليه السلام :حَرَسَ اللّهُ عِبادَهُ المُؤمِنينَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّكَواتِ ومُجاهَدَةِ الصِّيامِ فِي الأَيّامِ المَفروضاتِ ؛ تَسكينا لِأَطرافِهِم ، وتَخشيعا لِأَبصارِهِم ، وتَذليلاً لِنُفوسِهِم ، وتَخفيضا لِقُلوبِهِم ، وإذهابا لِلخُيَلاءِ عَنهُم ، ولِما في ذلِكَ مِن تَعفيرِ عِتاقِ الوُجوهِ بِالتُّرابِ تَواضُعا ، وَالتِصاقِ كَرائِمِ الجَوارِحِ بِالأَرضِ تَصاغُرا ، ولُحوقِ البُطونِ بِالمُتونِ مِنَ الصِّيامِ تَذَلُّلاً . (3)

.


1- .علل الشرايع : 270 / 9 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 117 / 1 كلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : 6 / 80 / 1 وج 96 / 370 / 51 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 116 / 1 ، علل الشرايع : 270 / 9 كلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : 96 / 370 / 51 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 192 .

ص: 95

1 / 2 حكمت روزه گرفتن

امام رضا عليه السلام _ در مجموعه اى كه فضل بن شاذان از سخن ايشان درباره حكمت واجبات ، گرد آورده است _ :پس اگر بگويند : «چرا به روزه ماه رمضان فرمان يافته اند ، نه كمتر از آن و نه بيشتر؟» ، گفته مى شود : براى آن كه انجام دادن اين مقدار روزه در توان بندگان است و نيرومند و ناتوان را فرا مى گيرد . همانا خداوند ، واجبات را بر پايه چيزهاى غالب تر و نيروهاى فراگيرتر ، مقرّر داشته و سپس ناتوانان را رخصت داده است . خداوند بر توانمندان واجب ساخته و به بيشتر ، تشويق كرده است ؛ و اگر شايسته كمتر از آن بودند ، از تكليفشان مى كاست و اگر به بيش از آن نياز داشتند ، بر تكليفشان مى افزود .

امام رضا عليه السلام _ در همان مجموعه _ :اگر بگويند : «چرا تنها در ماه رمضان روزه واجب شده است و نه ماه هاى ديگر؟» ، گفته مى شود : زيرا ماه رمضان ، ماهى است كه خداوند در آن ، قرآن را نازل كرده و در آن ميان حق و باطل ، جدايى انداخته است ، آن چنان كه خداوند فرموده است : «ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن فرود آمده است تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان باشد» . محمّد صلى الله عليه و آله نيز در اين ماه به پيامبرى رسيده است . و در آن ، شب قدر است كه بهتر از هزار ماه است . در آن شب ، هر امر حكمت آميزى مقدّر (جدا) مى شود و آن ، سرآغاز سال است و آنچه در طول سال از خير و شر ، زيان و سود ، يا مقدار روزى و مدّت عمر خواهد بود ، در آن شب ، مقدّر مى شود . از اين رو به آن ، «شب قدر» گويند .

1 / 2حكمت روزه گرفتنامام على عليه السلام :خداوند ، بندگان مؤمن خويش را با نمازها ، زكات ها و تلاش براى روزه گرفتن در روزهاى واجب شده ، نگهدارى كرده است تا اعضايشان آرامش يابد و چشمانشان خشوع پيدا كند و جان هايشان رام گردد و دل هايشان متواضع شود و غرور از آنان زدوده گردد ، به سبب حكمت هايى كه در آنهاست ، چون : خاكى شدن چهره هاى عزّتمند از روى تواضع ، به زمين چسبيدن اعضاى شريف از روى فروتنى ، و چسبيدن شكم ها به پشت ها از روى رام شدن .

.

ص: 96

عنه عليه السلام :فَرَضَ اللّهُ الصِّيامَ ابتِلاءً لاِءِخلاصِ الخَلقِ . (1)

فاطمة عليهاالسلام :فَرضَ [اللّهُ] (2) ... الصِّيامَ تَثبيتا لِلإِخلاصِ . (3)

الإمام الحسين عليه السلام _ في بَيانِ عِلَّةِ الصِّيامِ _ :لِيَجِدَ الغَنِيُّ مَسَّ الجوعِ فَيَعودَ بِالفَضلِ عَلَى المَساكينِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام _ أيضا _ :إنَّما فَرَضَ اللّهُ عز و جل الصِّيامَ لِيَستَوِيَ بِهِ الغَنِيُّ وَالفَقيرُ ؛ وذلِكَ أنَّ الغَنِيَّ لَم يَكُن لِيَجِدَ مَسَّ الجوعِ فَيَرحَمَ الفَقيرَ ؛ لِأَنَّ الغَنِيَّ كُلَّما أرادَ شَيئا قَدَرَ عَلَيهِ ، فَأَرادَ اللّهُ عز و جل أن يُسَوِّيَ بَينَ خَلقِهِ ، وأن يُذيقَ الغَنِيَّ مَسَّ الجوعِ وَالأَلَمِ ؛ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعيفِ فَيَرحَمَ الجائِعَ . (5)

الإمام الرضا عليه السلام _ مِمّا كَتَبَهُ إلى مُحَمَّدِ بنِ سِنانٍ في جَوابِ مَسائِلِهِ _ :عِلَّةُ الصَّومِ لِعِرفانِ مَسِّ الجوعِ وَالعَطَشِ ؛ لِيَكونَ ذَليلاً مُستَكينا مَأجورا مُحتَسِبا صابِرا ، ويَكونَ ذلِكَ دَليلاً لَهُ عَلى شَدائِدِ الآخِرَةِ مَعَ ما فيهِ مِنَ الاِنكِسارِ لَهُ عَنِ الشَّهَواتِ ، واعِظا لَهُ فِي العاجِلِ ، دَليلاً عَلَى الآجِلِ ؛ لِيَعلَمَ شِدَّةَ مَبلَغِ ذلِكَ مِن أهلِ الفَقرِ وَالمَسكَنَةِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (6)

.


1- .نهج البلاغة : الحكمة 252 .
2- .أثبتنا ما بين المعقوفين من كتاب من لايحضره الفقيه وبحار الأنوار وفي الاحتجاج : «جعل اللّه ...» .
3- .علل الشرايع : 248 / 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 3 / 568 / 4940 وفيه «تبيينا» بدل «تثبيتا» وكلاهما عن زينب بنت الإمام عليّ عليه السلام ، الاحتجاج : 1 / 258 / 49 عن عبد اللّه بن الحسن المثنّى عن آبائه عليهم السلامعنها عليهاالسلام ، بحار الأنوار : 96 / 368 / 47 .
4- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 68 ، بحار الأنوار : 96 / 375 / 62 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 73 / 1766 ، علل الشرايع : 378 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 102 / 88 وفيه «ليحسن على الضعيف ويطعم الجائع» ، الإقبال :1 / 30 كلّها عن هشام بن الحكم ، مجمع البيان : 1 / 490 وليس فيه «أن يسوّي بين خلقه» .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 73 / 1767 ، علل الشرايع : 378 / 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 91 / 1 ، بحار الأنوار : 6 / 97 / 2 وج 96 / 370 / 52 .

ص: 97

امام على عليه السلام :خداوند ، روزه را واجب فرمود ، تا آزمونى براى اخلاص آفريدگان باشد .

حضرت فاطمه عليهاالسلام :روزه براى استوارسازى اخلاص ، واجب شده است .

امام حسين عليه السلام _ درباره حكمت روزه دارى _ :تا ثروتمند ، رنج گرسنگى را بچشد ؛ پس بر بينوايان نيكى كند .

امام صادق عليه السلام _ درباره حكمت روزه دارى _ :خداوند متعال ، روزه را واجب ساخته است تا ثروتمند و تهى دست ، برابر شوند؛ چون [بدون روزه] ثروتمند ، رنج گرسنگى را نمى چشيد تا به فقير ترحّم كند؛ زيرا ثروتمند هر گاه چيزى را بخواهد ، بر آن تواناست . پس خداى متعال خواست تا ميان بندگانش برابرى پديد آورد و ثروتمند هم طعم گرسنگى و رنج را بچشد تا بر ناتوان ، رقّت قلب يابد و بر گرسنه ترحّم نمايد .

امام رضا عليه السلام _ از جمله آنچه در پاسخ سؤال هاى محمّد بن سنان نوشته است _ :روزه دارى ، براى شناخت رنج گرسنگى و تشنگى است و براى آن است كه هر روزه دارى فروتن ، شكسته ، پاداش يافته و داراى نيّت الهى و شكيبا باشد و اينها راهنماى او بر سختى هاى قيامت گردند ، علاوه بر اين كه براى روزه دار ، حالت فرو شكستن شهوات پديد مى آيد و او را در دنيا پند مى دهد و راهنمايى بر آخرت است ، تا بداند كه فقيران و بينوايان در دنيا و آخرت ، چه سختى هايى مى كِشند .

.

ص: 98

عنه عليه السلام _ فيما جَمَعَهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن كَلامِهِ في عِلَلِ الفَرائِضِ _ :فَإِن قيلَ : فَلِمَ اُمِروا بِالصَّومِ؟ قيلَ : لِكَي يَعرِفوا ألَمَ الجوعِ وَالعَطَشِ ، ويَستَدِلّوا عَلى فَقرِ الآخِرَةِ ، ولِيَكونَ الصّائِمُ خاشِعا ذَليلاً مُستَكينا ، مَأجورا مُحتَسِبا عارِفا، صابِرا عَلى ما أصابَهُ مِنَ الجوعِ وَالعَطَشِ؛ فَيَستَوجِبَ الثَّوابَ مَعَ ما فيهِ مِنَ الإِمساكِ عَنِ الشَّهَواتِ ، ولِيَكونَ ذلِكَ واعِظا لَهُم فِي العاجِلِ ، ورائِضا لَهُم عَلى أداءِ ما كَلَّفَهُم، ودَليلاً لَهُم فِي الأَجرِ، ولِيَعرِفوا شِدَّةَ مَبلَغِ ذلِكَ عَلى أهلِ الفَقرِ وَالمَسكَنَةِ فِي الدُّنيا فَيُؤَدّوا إلَيهِم ما فَرَضَ اللّهُ لَهُم في أموالهِمِ . (1)

عنه عليه السلام _ في عِلَّةِ الصَّومِ _ :اِمتَحَنَهُم بِضَربٍ مِنَ الطّاعَةِ كَيما يَنالوا بِها عِندَهُ الدَّرَجاتِ؛ لِيُعَرِّفَهُم فَضلَ ما أنعَمَ عَلَيهِم مِن لَذَّهِ الماءِ وطيبِ الخُبزِ، وإذا عَطِشوا يَومَ صَومِهِم ذَكَروا يَومَ العَطَشِ الأَكبَرِ فِيالآخِرَةِ، وزادَهُم ذلِكَ رَغبَةً (2) فِي الطّاعَةِ. (3)

الكافي عن حمزة بن محمّد :كَتَبتُ إلى أبي مُحَمَّدٍ [ العَسكَرِيِّ عليه السلام] : لِمَ فَرَضَ اللّهُ الصَّومَ؟ فَوَرَدَ الجَوابُ : «لِيَجِدَ الغَنِيُّ مَضَضَ الجَوعِ فَيَحِنَّ عَلى الفَقيرِ» . (4)

.


1- .علل الشرايع : 270 / 9 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 116 / 1 وفيه «الانكسار» بدل «الإمساك» و«الآجل» بدل «الأجر» وكلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : 6 / 79 / 1 وج 96 / 369 / 51 .
2- .في المصدر : «رقبة» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .
3- .المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 355 ، بحار الأنوار : 6 / 113 / 6 .
4- .الكافي : 4 / 181 / 6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 73 / 1768 ، الأمالي للصدوق : 97 / 75 وفيهما «مسّ الجوع فيَمُنّ على الفقير» .

ص: 99

امام رضا عليه السلام _ در مجموعه اى كه فضل بن شاذان از سخنان ايشان درباره حكمت واجبات ، گرد آورده است _ :پس اگر گفته شود : «چرا مأمور به روزه شدند؟» ، گفته مى شود : تا رنج گرسنگى و تشنگى را بشناسند و نشانى بر نياز آخرت بيابند و تا روزه دار ، خاشع ، فروتن ، شكسته ، پاداش يافته ، اميدوار به اجر الهى و عارف گردد و بر گرسنگى و تشنگى اى كه به او مى رسد ، شكيبا شود تا شايسته پاداش گردد ، به علاوه خوددارى از برآوردن خواسته هاى نفْس ، و براى اين كه روزه ، در دنيا مايه پند آنان شود و سبب تمرين آنان بر انجام دادن تكليف هاى خدا و راهنماى آنان در پاداش گردد و تا بدانند كه چه سختى هايى بر فقيران و بينوايان در دنيا مى گذرد؛ پس آنچه را خداوند براى فقيران در اموال آنان واجب ساخته ، به آنان بپردازند .

امام رضا عليه السلام _ درباره حكمت روزه _ :خداوند ، از آن رو بندگان را با انواع طاعت ها آزموده است كه نزد خداوند به درجاتى برسند ، تا ارزش آنچه را خداوند از لذّت آب و گوارايى نان ، روزىِ آنان ساخته است ، دريابند و هر گاه در روزِ روزه دارى خود تشنه شوند ، به ياد روز تشنگى بزرگ در قيامت بيفتند و اين ، مايه رغبت بيشتر آنان در طاعت گردد .

الكافى _ به نقل از حمزة بن محمّد _ :به امام عسكرى عليه السلام نوشتم : چرا خداوند ، روزه را واجب ساخته است؟ چنين جواب آمد : «تا ثروتمند ، سختى گرسنگى را دريابد و بر نيازمند ، دلسوزى كند» .

.

ص: 100

1 / 3فَضلُ الصِّيامِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :جَعَلَ اللّهُ ... قُرَّةَ عَيني فِي الصَّلاةِ وَالصَّومِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ حَبيبي جَبرَئيلُ : إنَّ مَثَلَ هذَا الدّينِ كَمَثَل شَجَرَةٍ ثابِتَةٍ ؛ الإِيمانُ أصلُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّكاةُ ماؤُها ، وَالصَّومُ سَعَفُها . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ مِن رَوحِ اللّهِ : التَّهَجُّدُ فِي اللَّيلِ بِالصَّلاةِ ، و لِقاءُ الإِخوانِ ، وَالصَّومُ . (3)

لقمان عليه السلام _ في مَوعِظَتِهِ لاِبنِهِ _ :يا بُنَيَّ ، السَّفينَةُ إيمانٌ ، وشِراعُهَا التَّوَكُّلُ ، وسُكّانُهَا الصَّبرُ ، ومَجاذيفُهَا الصَّومُ وَالصَّلاةُ وَالزَّكاةُ . (4)

1 / 4الصَّومُ لِلّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : «الصَّومُ لي ، وأنَا أجزي بِهِ» . (5)

.


1- .مكارم الأخلاق : 1 / 83 / 141 ، بحار الأنوار : 16 / 249 .
2- .علل الشرايع : 249 / 5 عن أنس ، بحار الأنوار : 6 / 109 / 2 وج 68 / 380 / 30 وانظر جامع الأخبار : 108 / 191 والفردوس : 4 / 145 / 6447 .
3- .دعائم الإسلام : 1 / 269 ، الأمالي للطوسي : 172 / 291 عن بحر السقّاء وفيه «إفطار الصائم» بدل «الصوم» ، بحار الأنوار : 96 / 257 / 41 .
4- .الاختصاص : 336 عن الأوزاعي ، بحار الأنوار : 13 / 427 / 22 نقلاً عن جعفر بن الحسين المؤمن القمّي في كتابه النوادر .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 420 عن الفضيل بن يسار عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1773 ، الكافي : 4 / 63 / 6 عن أبي الصباح عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «عليه» بدل «به» ؛ صحيح البخاري : 6 / 2723 / 7054 وص 2741 / 7100 ، مسند ابن حنبل : 3 / 16 / 7199 كلّها عن أبي هريرة وص 13 / 7177 ، صحيح مسلم : 2 / 807 / 165 ، السنن الكبرى : 4 / 454 / 8333 ، مسند أبي يعلى : 1 / 469 / 1001 كلّها عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، سنن النسائي : 4 / 159 عن الإمام عليّ عليه السلام .

ص: 101

1 / 3 فضيلت روزه
1 / 4 روزه براى خداست

1 / 3فضيلت روزهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، فروغ ديدگانم را در نماز و روزه قرار داده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حبيب من جبرئيل گفت : «مَثَل اين دين ، همچون «مَثَل درختى ثابت و استوار است . ريشه اش ايمان است و رگ هايش نماز . آب آن ، زكات است و شاخ و برگش ، روزه» .

امام صادق عليه السلام :سه چيز از رحمت خداست : شب زنده دارى و نماز گزارى در شب ، ديدار با برادران ، و روزه گرفتن .

لقمان عليه السلام _ در موعظه خويش به پسرش _ :فرزندم! ايمان ، كِشتى است . بادبان آن ، توكّل است ؛ سُكّان آن ، صبر است ؛ و تيرك هاى بادبان آن ، نماز و روزه و زكات اند .

1 / 4روزه براى خداستپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند فرموده است : «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم» .

.

ص: 102

عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ يُضاعَفُ ؛ الحَسَنَةُ عَشرُ أمثالِها إلى سَبعِمِئَةِ ضِعفٍ ، قالَ اللّهُ عز و جل: «إلاَّ الصَّومَ فَإِنَّهُ لي، وأنَا أجزيبِهِ،يَدَعُ شَهوَتَهُ وطَعامَهُ مِن أجلي». (1)

عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ تَعالى : «كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ لَهُ ؛ فَالحَسَنَةُ بِعَشرِ أمثالِها إلى سَبعِمِئَةِ ضِعفٍ ، إلاَّ الصِّيامَ هُوَ لي وأنَا أجزي بِهِ ، إنَّهُ يَترُكُ الطَّعامَ وشَهوَتَهُ مِن أجلي ، ويَترُكُ الشَّرابَ وشَهوَتَهُ مِن أجلي ؛ فَهُوَ لي وأنَا أجزي بِهِ» . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :_ تَبارَكَ وتَعالى _قالَ اللّهُ : «كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيرَ الصِّيامِ ؛ هُوَ لي ، وأنَا أجزي بِهِ» . وَالصِّيامُ جُنَّةُ العَبدِ المُؤمِنِ يَومَ القِيامَةِ كَما يَقي أحَدَكُم سِلاحُهُ فِي الدُّنيا . ولَخُلوفُ فَمِ الصّائِمِ أطيَبُ عِندَ اللّهِ عز و جل مِن ريحِ المِسكِ . وَالصّائِمُ يَفرَحُ بِفَرحَتَينِ : حينَ يُفطِرُ فَيَطعَمُ ويَشرَبُ ، وحينَ يَلقاني فَاُدخِلُهُ الجَنَّةَ» . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ مَحضٌ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ :الصَّومُ عِبادَةٌ بَينَ العَبدِ وخالِقِهِ ، لا يَطَّلِعُ عَلَيها غَيرُهُ ، وكَذلِكَ لا يُجازي عَنها غَيرُهُ . (5)

وانظر : ص 96 ، ح 96 و 97 .

.


1- .صحيح مسلم : 2 / 807 / 164 ، سنن الترمذي : 3 / 136 / 764 نحوه ، سنن ابن ماجة : 2 / 1256 / 3823 وليس فيهما «يدع شهوته وطعامه من أجلي» ، سنن النسائي : 4 / 162 ، مسند ابن حنبل : 3 / 518 / 10179 وفيه «شرابه» بدل «شهوته» ، السنن الكبرى : 4 / 454 / 8332 ؛ فضائل الأشهر الثلاثة : 143 / 156 كلّها عن أبي هريرة ، معاني الأخبار : 409 / 91 عن أنس وكلاهما نحوه .
2- .سنن الدارمي : 1 / 451 / 1719 ، مسند أبي يعلى : 5 / 358 / 5921 كلاهما عن أبي هريرة ، مسند ابن حنبل : 3 / 69 / 7497 عن عبد اللّه عن أبيه وكلاهما نحوه .
3- .الخصال : 45 / 42 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 134 / 142 وزاد فيه «من النار» قبل «يوم القيامة» وكلاهما عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين : 383 .
4- .كنز العمّال : 8 / 450 / 23609 نقلاً عن شُعب الإيمان عن عثمان بن مظعون .
5- .شرح نهج البلاغة : 20 / 296 / 385 .

ص: 103

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار آدمى زاده ، چند برابر مى شود . كار نيك ، ده برابر تا هفتصد برابر مى شود . خداوند فرموده است : «مگر روزه ، كه براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم ، [كه روزه دار ،] خواسته دل و خوراكش را به خاطر من وا مى گذارد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد : «هر كار آدمى زاده ، براى خود اوست . كار نيك ده برابر تا هفتصد برابر مى شود ، مگر روزه دارى ، كه آن براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم . روزه دار ، غذا و علاقه به آن را به خاطر من ترك مى كند و نوشيدنى و علاقه به آن را به خاطر من رها مى نمايد . پس ، آن براى من است و خودم ، پاداش آن را مى دهم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال فرموده است : «هر كار آدمى زاده براى خود اوست ، مگر روزه دارى ، كه براى من است و من خودم پاداش آن را مى دهم . روزه ، سپر بنده مؤمن در روز قيامت است ، همان گونه كه در دنيا هر يك از شما را سلاحش حفاظت مى كند . بوى ناخوش دهان روزه دار نزد خدا از بوى مشك ، خوش بوتر است . روزه دار ، دو بار خوش حال مى شود : هنگامى كه افطار مى كند و مى خورد و مى نوشد و آن گاه كه مرا ديدار مى كند . پس ، او را وارد بهشت مى كنم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد روزه ، كه عبادتى ناب است!

امام على عليه السلام _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ :روزه ، عبادتى ميان بنده و آفريدگار اوست . كسى جز آفريدگار ، از آن آگاه نمى شود و كسى جز پروردگار ، پاداش آن را نمى دهد .

ر . ك : ص 97 (حديث 96 و 97) .

.

ص: 104

. .

ص: 105

سخنى در شرح حديثِ : «روزه ، براى من است»

اشاره

سخنى در شرح حديثِ : «روزه ، براى من است»ابو حامد غزّالى در شرح اين حديث ، گفته است : اين كه روزه براى خداست و اين شرافت را يافته كه به خداوند ، نسبت داده شود (هر چند همه عبادات ، براى اوست ، همچنان كه كعبه اين شرف را يافته كه خانه او باشد ، در حالى كه همه زمين براى اوست) دو معنا دارد : نخست ، اين كه : روزه ، پرهيز و ترك است و عملى پنهان است و در آن ، كارى نيست كه ديده شود . به خلاف همه عبادت ها كه در معرض ديد مردم انجام مى شوند ، روزه ، عبادتى است كه جز خدا آن را نمى داند؛ چرا كه كارى است باطنى كه همان صبر است . دوم ، اين كه : روزه ، سركوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شيطان ملعون ، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشاميدن ، نيرو مى يابند . از اين رو ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است :

إنَّ الشَّيطانَ لَيَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ ؛ فَضَيِّقوا مَجارِيَهُ بِالجوعِ ؛ (1)

شيطان ، همچون خون ، در وجود آدمى جارى مى شود ، پس

.


1- .براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص 78 ، پاورقى 2 .

ص: 106

گذرگاه هاى او را با گرسنگى ، تنگ كنيد ... .

از آن جا كه بخصوصِ روزه ، سركوبى شيطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى اوست ، شايسته است كه ويژه خدا گردد؛ زيرا سركوبى دشمن خدا ، يارى نمودن خداست ، و يارى رسانىِ خداوند به بنده اش ، در پىِ يارى كردن بنده به خداست. خداوند فرموده است : «إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» ؛ (1) اگر خدا را يارى كنيد ، خدا يارى تان مى كند و گام هايتان را استوار مى سازد . پس شروع تلاش ، از بنده است و پاداش دادن به هدايت ، از خدا . از اين رو فرموده است : «وَ الَّذِينَ جَ_هَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» ؛ (2) و آنان كه در راه ما جهاد كنند ، ما راه هاى خود را به آنان نشان مى دهيم . و فرموده است : «إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» ؛ (3) خداوند ، سرنوشت يك ملّت را عوض نمى كند ، تا وضع خودشان را تغيير دهند . اين تغيير ، با شكستن شهوات انجام پذير است ؛ چون شهوت ها ، چراگاه هاى شياطين اند و تا وقتى سرسبز باشند ، رفت و آمد آنها بريده نمى شود و تا در رفت و آمدند ، جلال خداوند بر بنده آشكار نمى شود و بنده از ديدار خدا محروم مى ماند . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود :

.


1- .محمّد ، آيه 7 .
2- .عنكبوت ، آيه 69 .
3- .رعد ، آيه 11 .

ص: 107

لَولا أنَّ الشَّياطينَ يَحومونَ عَلى قُلوبِ بَنى آدَمَ ، لَنَظَروا إلى مَلَكوتِ السَّماءِ ؛

اگر نبود اين كه شياطين ، دور و بر دل هاى آدمى زادگان مى چرخند ، آدميان به ملكوت آسمان مى نگريستند . (1)

از اين رو ، روزه درِ عبادت و سپر ايمنى گشته است . در كتاب النهايةى ابن اثير آمده است : مردم ، در تأويل اين حديث و اين كه : «چرا خداوند ، روزه و پاداش آن را مخصوص خود ساخته است ، هر چند همه عبادت ها و پاداش آنها ، از سوى خدا و بر عهده اوست؟» ، بسيار گفته اند . آنان در اين باره وجوهى را ذكر كرده اند كه محور همه آنها ، اين است كه : روزه ، رازى ميان خدا و بنده است و كسى جز او ، از آن آگاه نمى شود . پس بنده ، روزه دار واقعى نمى شود ، مگر آن كه در اطاعت ، اخلاص داشته باشد . گرچه همان طور است كه گفته اند ، ولى عبادات ديگرى هم هستند كه در پنهان بودن ، مثل روزه اند ، مانند : نماز بى وضو و نماز در جامه نجس و اين گونه اعمال پنهانى كه همراه با عبادات اند و جز خدا و نمازگزار ، آنها را نمى داند . بهترين چيزى كه در تأويل اين حديث شنيده ام ، اين است كه : همه عبادت هايى كه بندگان با انجام دادن آنها به خداوند ، تقرّب مى جويند (مانند : نماز ، حج ، صدقه ، اعتكاف ، دعا ، نيايش ، قربانى و انواع عبادت هاى ديگر) ، مشركان نيز با همانها خداهاى خويش و آنچه را شريك خدا قرار داده بودند ، پرستيده اند؛ امّا هرگز شنيده نشده است كه گروهى از مشركان و پيروان مذاهب در دوران هاى پيشين ، معبودهاى خود را با «روزه» پرستيده باشند و بدين وسيله به آنها تقرّب جسته باشند .

.


1- .المحجّة البيضاء : 2 / 125 ؛ إحياء علوم الدين : 1 / 346 .

ص: 108

روزه ، به عنوان عبادت ، تنها از سوى اديان آسمانى ، شناخته شده است . از اين رو ، خداوند فرموده است : «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم» ، يعنى : در آن ، كسى شريك من نگشته است و با آن جز من ، پرستش نشده است . پس در اين هنگام ، خودم پاداش آن را بر عهده مى گيرم و به كسى ديگر ، چه فرشتگان مقرّب و چه غير آنان ، وا نمى گذارم ؛ تا اندازه اى كه به من اختصاص يابد . (1) امّا آنچه اخيرا در تفسير اين حديث رايج شده كه حديث مذكور چنين قرائت مى شود : «الصَّوم لِى وَ أنَا أُجْزى به ؛ روزه براى من است و من _ يعنى خداوند متعال _ جزا داده مى شوم به آن» ، تا آن جا كه ما جستجو كرديم ، هيچ يك از حديث شناسان گذشته ، آن را چنين قرائت نكرده و از آن ، چنين معنايى نفهميده است .

.


1- .النهاية : 1 / 270 .

ص: 109

شناخت ميهمانى خدا .

ص: 110

1 / 5قيمَةُ الصّائِمِالكتاب«التَّ_ل_ءِبُونَ الْعَ_بِدُونَ الْحَ_مِدُونَ السَّ_ل_ءِحُونَ الرَّ كِعُونَ السَّ_جِدُونَ الْأَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ الْحَ_فِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ » . (1)

« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَ_تِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَ_تِ وَ الْقَ_نِتِينَ وَ الْقَ_نِتَ_تِ وَ الصَّ_دِقِينَ وَ الصَّ_دِقَ_تِ وَ الصَّ_بِرِينَ وَالصَّ_بِرَ تِ وَ الْخَ_شِعِينَ وَ الْخَ_شِعَ_تِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَ_تِ وَ الصَّ_ل_ءِمِينَ وَالصَّ_ل_ءِمَ_تِ وَ الْحَ_فِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَ_فِظَ_تِ وَ الذَّ كِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّ كِرَ تِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا » . (2)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله حظحظخ _ في قَولِهِ تَعالى : « التَّائبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائحُونَ » _ : السّائِحونَ وهُمُ الصّائِمونَ (3) . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ مائِدَةً عَلَيها ما لا عَينٌ رَأَت ، ولا اُذُنٌ سَمِعَت ، ولا خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ ، لا يَقعُدُ عَلَيهَا إلاَّ الصّائِمونَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :نَومُ الصّائِمِ عِبادَةٌ ، ونَفَسُهُ تَسبيحٌ . (6)

.


1- .التوبة : 112 .
2- .الأحزاب : 35 .
3- .في الحديث : «سياحة هذه الاُمّة الصيام» ، قيل للصائم : سائح ؛ لأنّ الّذي يسيح في الأرض متعبّد يسيح ولا زاد له ولا ماء،فحين يجد يطعم . والصائم يُمضي نهاره لا يأكل ولا يشرب شيئاً فشُبّه به (النهاية : 2/433).
4- .الكافي : 5 / 15 / 1 ، تهذيب الأحكام : 6 / 130 / 224 كلاهما عن أبي عمرو الزبيري عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 69 / 356 ؛ المستدرك على الصحيحين : 2 / 365 / 3288 ، شُعب الإيمان : 3 / 293 / 3578 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 2 / 7 / 2904 .
5- .المعجم الأوسط : 9 / 170 / 9443 عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 452 / 23620 .
6- .ثواب الأعمال : 75 / 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، قرب الإسناد : 95 / 324 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، الجعفريّات : 58 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، دعائم الإسلام : 1 / 270 ، الكافي : 4 / 64 / 12 ، تهذيب الأحكام : 4 / 190 / 540 كلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عليه السلام ؛ حلية الأولياء : 5 / 83 عن ابن مسعود ، الفردوس : 2 / 124 / 2645 عن اُسامة بن زيد .

ص: 111

1 / 5 ارزش روزه دار

1 / 5ارزش روزه دارقرآن«[مؤمنانْ] توبه كنندگان ، پرستشگران ، ستايشگران ، سياحتگران (روزه داران) (1) ، ركوع كنندگان ، سجده كنندگان ، امر به معروف و نهى از منكر كنندگان و نگهبانان حدود الهى اند و مؤمنان را بشارت بده» .

«همانا خداوند براى مردان و زنان مسلمان و مؤمن ، پرستشگر ، راستگو ، صابر ، خاشع ، صدقه دهنده ، روزه دار ، پاك دامن ، و مردان و زنانى كه خدا را بسيار ياد مى كنند ، آمرزش و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ درب_اره آي_ه : «[مؤمن_انْ] توب_ه كنندگ_ان ، پرستشگ_ران ، ستايشگران، سياحتگران ... اند» _ : سياحتگران ، همان روزه داران اند . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، سفره اى دارد كه بر آن نعمتى است كه نه چشمى ديده ، نه گوشى شنيده و نه بر دل بشرى گذشته است . بر سر اين سفره ، جز روزه داران نخواهند نشست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خواب روزه دار ، عبادت است و نَفَس او ، تسبيح است .

.


1- .درباره اين معنا ، ر . ك : حديث 114 .
2- .در حديث است : «سياحت اين امّت ، روزه است» . اين كه به روزه دار ، «گردشگر» گفته شده ، به خاطر شباهتى است كه ميانشان وجود دارد؛ زيرا كسى كه در زمين سياحت مى كند ، عبادت پيشه اى است كه بى توشه و آب مى گردد و هر گاه چيزى بيابد ، مى خورد . روزه دار هم روزش را بدون خوردن و نوشيدن مى گذراند .

ص: 112

عنه صلى الله عليه و آله : نَومُ الصّائِمِ عِبادَةٌ ، وصَمتُهُ تَسبيحٌ ، وعَمَلُهُ مُضاعَفٌ ، ودُعاؤُهُ مُستَجابٌ ، وذَنبُهُ مَغفورٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الصّائِمَ لا يَجري عَلَيهِ القَلَمُ حَتّى يُفطِرَ ، ما لَم يَأتِ بِشَيءٍ يَنقُضُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عز و جل : « ... لِلصّائِمِ فَرحَتانِ : فَرحَةٌ حينَ يُفطِرُ ، وفَرحَةٌ حينَ يَلقى رَبَّهُ» . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لِلصّائِمِ فَرحَتانِ : فَرحَةٌ عِندَ فِطرِهِ ، وفَرحَةٌ يَومَ القِيامَةِ ، يُنادِي المُنادي : «أينَ الظّامِئَةُ أكبادُهُم؟ وعِزَّتي ، لَأَروِيَنَّهُمُ اليَومَ» . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ، لَخُلوفُ فَمِ الصّائِمِ أطيَبُ عِندَ اللّهِتَعالى مِن ريحِ المِسكِ. (5)

عنه صلى الله عليه و آله :آمُرُكُم بِالصِّيامِ ؛ فَإِنَّ مَثَلَ ذلِكَ كَمَثَلِ رَجُلٍ في عِصابَةٍ مَعَهُ صُرَّةٌ فيها مِسكٌ ، فَكُلُّهُم يَعجَبُ أو يُعجِبُهُ ريحُها ، وإنَّ ريحَ الصّائِمِ أطيَبُ عِندَ اللّهِ مِن ريحِ المِسكِ . (6)

.


1- .شُعب الإيمان : 3 / 415 / 3937 وح 3939 وليس فيه «وذنبه مغفور» ، الفردوس : 4 / 248 / 6734 وفيه «نفسه»بدل«صمته» وكلّها عن عبد اللّه بن أبي أوفى وج 2/397/3761 عن ابن عمر نحوه ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 76 / 1783 ، ثواب الأعمال : 75 / 3 عن الحسين بن أحمد عن أبيه ، الدعوات : 27 / 45 ، عدّة الداعي : 117 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلام وفيها «متقبّل» بدل «مضاعف» وليس فيها «وذنبه مغفور» .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 55 / 33 وص 116 / 111 كلاهما عن سليمان المروزي عن الإمام الرضا عليه السلام والأخير من دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله وفيه «فينقض صَومه» .
3- .صحيح البخاري : 6/2723/7054 وج 2/673/1805 نحوه ، صحيح مسلم : 2 /807/164 ، سنن ابن ماجة: 1 / 525 / 1638 كلّها عن أبي هريرة ؛ الكافي : 4 / 65 / 15 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 120 / 120 كلاهما عن أبيالصباح الكناني، كتاب من لا يحضره الفقيه: 2/76/1780 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلاممن دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله.
4- .مسند زيد : 203 عن الإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام .
5- .صحيح البخاري : 2 / 670 / 1795 وج 5 / 2215 / 5583 ، صحيح مسلم : 2 / 807 / 164 ، سنن الترمذي : 3 / 136 / 764 ، سنن ابن ماجة : 1 / 525 / 1638 كلّها عن أبي هريرة ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1773 ، الخصال : 45 / 42 عن ابن عبّاس .
6- .سنن الترمذي : 5 / 148 / 2863 ، مسند ابن حنبل : 6 / 90 / 17170 وص 239 / 17815 وفيهما «كلّهم يجد ريح المسك» ، صحيح ابن حبّان : 14 / 125 / 6233 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 583 / 1534 كلاهما نحوه وكلّها عن الحارث الأشعري .

ص: 113

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خواب روزه دار ، عبادت است ؛ سكوتش تسبيح است ؛ عملش دو برابر است ؛ دعايش مستجاب است و گناهش آمرزيده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر روزه دار ، قلم [ثبت گناهان] جارى نمى شود (1) تا آن كه افطار كند ، [البتّه] تا وقتى كه آنچه روزه را باطل مى كند ، انجام نداده باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد : «... روزه دار ، دو خوش حالى دارد : يكى خوش حالى او ، هنگامى كه افطار مى كند ؛ و ديگرى خوش حالى او هنگامى كه با پروردگارش ديدار مى نمايد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار ، دو خوش حالى دارد : خوش حالى او به هنگام افطارش ، و خوش حالى او در روز قيامت ، [آن گاه] كه منادى ندا مى دهد : «كجايند صاحبان جگرهاى سوخته و تشنه؟ به عزّتم سوگند ، امروز سيرابشان مى كنم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، بوى ناخوش دهان روزه دار نزد خداى متعال ، خوش بوتر از بوى مُشك است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شما را به روزه دارى فرمان مى دهم . مَثَل روزه ، مَثَل مردى است كه در ميان گروهى است و با خود ، كيسه اى مُشك دارد . همه خرسندند كه [يا خود ،] مشك دارند و يا بوى خوش مُشك ، آنان را خرسند مى كند . بوى روزه دار ، نزد خدا از بوى مُشك ، خوش بوتر است .

.


1- .بى ترديد ، اين حديث و امثال آن ، مجوّز ارتكاب گناه نيستند و مقصود ، آن است كه روزه ، مانع از انجام دادن گناهان مى گردد و در نتيجه گناهى در پرونده روزه دار ، ثبت نمى شود .

ص: 114

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثُ دَعَواتٍ مُستَجاباتٌ : دَعوَةُ الصّائِمِ ، ودَعوَةُ المُسافِرِ ، ودَعوَةُ المَظلومِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أولِياءُ اللّهِ عَلَيهِمُ العَناءُ ، مَشحَبَةٌ ألوانُهُم مِنَ السَّهَرِ ، وَمُنحَنِيَةٌ أصلا بُهُم مِنَ القِيامِ ، قَد لَصِقَت بُطونُهُم بِظُهورِهِم مِن طولِ الصِّيامِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن عَرَفَ اللّهَ وعَظَّمَهُ ؛ مَنَعَ فاهُ مِنَ الكَلامِ ، وبَطنَهُ مِنَ الطَّعامِ ، وَعَفا نَفسَهُ بِالصِّيامِ وَالقِيامِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن يَومٍ إلاّ ومَلَكٌ يُنادي فِي المَقابِرِ : مَن تَغبِطونَ؟ فَيَقولونَ : أهلَ المَساجِدِ ؛ يُصَلّونَ ولا نَقدِرُ ، ويَصومُونَ ولا نَقدِرُ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :لَو دافَعتَ نَومَكَ _ يا غافِلاً _ بِالقِيامِ ، وقَطَعتَ يَومَكَ بِالصِّيامِ ، وَاقتَصَرتَ عَلَى القَليلِ مِن لَعقِ الطَّعامِ ، وأحيَيتَ مُجتَهِدا لَيلَكَ بِالقِيامِ ؛ كُنتَ أحرى أن تَنالَ أشرَفَ المَقامِ . (5)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 143 / 157 عن أبي هريرة .
2- .التحصين لابن فهد : 22 / 39 عن سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل .
3- .الكافي : 2 / 237 / 25 عن عيسى النهريري عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : 380 / 482 عن عيسى النهريري عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : 122 / 288 و ص 221 / 615 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : 320 وص474 وفيها «عنى» بدل «عفا» ، بحار الأنوار : 69/288/23 .
4- .مستدرك الوسائل : 3 / 363 / 3786 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
5- .البلد الأمين : 318 ، المصباح للكفعمي : 497 وفيه «لو دافعت يومك يا غافلاً بالصيام» وكلاهما عن الإمام العسكريّ عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 94 / 109 / 14 .

ص: 115

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه دعا ، مستجاب است : دعاى روزه دار ، دعاى مسافر و دعاى ستم ديده .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر [بدن هاى] اولياى خدا آثار رنج است : از شب بيدارى ، رنگ پريده اند ؛ از نماز ، خميده قامت اند ؛ و به سبب روزه دارىِ درازمدّت ، شكم هايشان به پشتشان چسبيده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خدا را بشناسد و عظمتش را دريابد ، دهانش را از سخن و شكمش را از غذا ، نگه مى دارد و با روزه و نماز ، خويشتن دارى مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ روزى نيست ، مگر آن كه فرشته اى در گورستان ها ندا مى دهد : «به حال چه كسى رشك مى بريد؟» . مى گويند : به حال مسجديان . آنان نماز مى خوانند ؛ ولى ما نمى توانيم ، و روزه مى گيرند ؛ ولى ما نمى توانيم .

امام على عليه السلام :اى غافل! اگر با نماز ، خوابت را كنار بزنى و با روزه روزت را سپرى كنى و به خوراكى اندك بسنده كنى و شب خودت را تلاشگرانه با نمازْ زنده بدارى ، سزاوار آنى كه به برترين جايگاه ، دست يابى .

.

ص: 116

الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ إذا قامَ لَيلَهُ ثُمَّ أصبَحَ صائِما نَهارَهُ لَم يُكتَب عَلَيهِ ذَنبٌ ، ولَم يَخطُ خُطوَةً إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها حَسَنَةً ، ولَم يَتَكَلَّم بِكَلِمَةِ خَيرٍ إلاّ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها حَسَنَةً ، وإن ماتَ في نَهارِهِ صُعِدَ بِروحِهِ إلى عِلِّيِّينَ ، وإن عاشَ حَتّى يُفطِرَ كَتَبَهُ اللّهُ مِنَ الأَوّابينَ . (1)

عنه عليه السلام :إنَّ للّهِِ تَعالى مَلائِكَةً مُوَكَّلينَ بِالصّائِمينَ ، يَستَغفِرونَ لَهُم في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ إلى آخِرِهِ ، ويُنادونَ الصّائِمينَ كُلَّ لَيلَةٍ عِندَ إفطارِهِم : «أبشِروا عِبادَ اللّهِ ! فَقَد جُعتُم قَليلاً وسَتَشبَعونَ كَثيرا ، بورِكتُم وبورِكَ فيكُم» . حَتّى إذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادى : «أبشِروا عِبادَ اللّهِ ! غُفِرَ لَكُم ذُنوبُكُم ، وقُبِلَ تَوبَتُكُم ، فَانظُروا كَيفَ تَكونونَ فيما تَستَأنِفونَ» . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :خُلوفُ فَمِ الصّائِمِ أفضَلُ عِندَ اللّهِ مِن رائِحَةِ المِسكِ . (3)

عنه عليه السلام :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى موسى عليه السلام : «ما يَمنَعُكَ مِن مُناجاتي؟» فَقالَ : يا رَبِّ ، اُجِلُّكَ عَنِ المُناجاةِ لِخُلوفِ فَمِ الصّائِمِ . فَأَوحَى اللّهُ عز و جل إلَيهِ: «يا موسى،لَخُلوفُ فَمِ الصّائِمِ أطيَبُ عِنديمِن ريحِ المِسكِ». (4)

عنه عليه السلام :مَن صامَ للّهِِ عز و جل يَوما في شِدَّةِ الحَرِّ فَأَصابَهُ ظَمَأٌ ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ ألفَ مَلَكٍ يَمسَحونَ وَجهَهُ ويُبَشِّرونَهُ ، حَتّى إذا أفطَرَ قالَ اللّهُ عز و جل لَهُ : «ما أطيَبَ ريحَكَ ورَوحَكَ ! مَلائِكَتِي ، اشهَدوا أنّي قَد غَفَرتُ لَهُ» . (5)

.


1- .المقنعة : 375 عن محمّد بن مسلم وص 305 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 72 / 52 ، الأمالي للصدوق : 108 / 81 كلاهما عن محمّد بن مسلم ، روضة الواعظين : 372 ، بحار الأنوار : 96 / 361 / 28 .
3- .ثواب الأعمال : 75 / 4 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : 96 / 253 / 22 .
4- .الكافي : 4 / 64 / 13 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 121 / 122 كلاهما عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابنا ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 76 / 1779 ، بحار الأنوار : 13 / 345 / 31 .
5- .الكافي : 4/64/8 وص 65/17 ، ثواب الأعمال : 76 / 1 ، الأمالي للصدوق : 683/935، فضائل الأشهر الثلاثة: 120/119 كلّها عن يونس بن ظبيان ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/76/1781 ، بحار الأنوار : 96/247/5 .

ص: 117

امام باقر عليه السلام :مؤمن ، چون شب را به عبادت برخيزد و روز را روزه بدارد ، برايش گناهى نوشته نمى شود و هيچ گامى بر نمى دارد ، مگر آن كه خداوند براى او حسنه اى مى نويسد ، و هيچ سخن نيكى نمى گويد ، مگر آن كه خداوند براى او حسنه اى مى نويسد ، و اگر همان روز بميرد ، روحش را به والاترين درجاتِ بالا مى برند ، و اگر زنده بماند تا آن كه افطار كند ، خداوند او را در ميان توبه گران مى نويسد .

امام باقر عليه السلام :خداى متعال ، فرشتگانى را بر روزه داران ، گماشته است كه در هر روز از ماه رمضان تا پايان آن براى آنان استغفار مى كنند و هر شب ، هنگام افطار روزه داران ، به آنان خطاب مى كنند : «بشارت باد بر شما ، اى بندگان خدا! اندكى گرسنه شديد و بسيار ، سير خواهيد شد . بركت يافتيد و مايه بركت گشتيد» ، تا آخرين شب ماه رمضان شود . [پس] ندا مى دهد : «مژده باد شما را ، اى بندگان خدا! گناهانتان آمرزيده و توبه تان پذيرفته شد . پس بنگريد در اعمالى كه آغاز مى كنيد ، چگونه ايد» .

امام صادق عليه السلام :بوى ناخوش دهان روزه دار ، نزد خداوند ، برتر از بوى مُشك است .

امام صادق عليه السلام :خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد : «چه چيز مانع مناجات تو با من است؟» . گفت : پروردگارا! از اين رو كه بوى دهان روزه دار ، ناخوش است ، از مناجات با تو سر باز مى زنم . خداوند به او وحى كرد : «اى موسى! بوى ناخوش دهان روزه دار نزد من ، خوش تر از بوى مُشك است» .

امام صادق عليه السلام :كسى كه در گرماى سخت ، روزى را براى خدا روزه بدارد و تشنه شود ، خداوند ، هزار فرشته را بر او مى گمارد كه چهره اش را لمس مى كنند و بشارتش مى دهند ، تا آن گاه كه افطار كند ، كه خداوند به او مى فرمايد : «چه خوش است بوى تو و نشاط تو! فرشتگان من! گواه باشيد كه او را آمرزيدم» .

.

ص: 118

عنه عليه السلام :إذا رَأَى الصّائِمُ قَوما يَأكُلونَ أو رَجُلاً يَأكُلُ ، سَبَّحَت (1) كُلُّ شَعرَةٍ مِنهُ (2) . (3)

سعد السعود _ في ما نَقَلَهُ مِنَ الزَّبورِ _ :مَعشَرَ الصُّوّامِ ، بَشِّرِ الصّائِمينَ بِمَرتَبَةِ الفائِزينَ . (4)

1 / 6دُعاءُ المَلائِكَةِ لِلصّائِمِالإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ : «إنَّ اللّهَ عز و جل وَكَّلَ مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمينَ» . وقالَ : «أخبَرَني جَبرَئيلُ عليه السلام عَن رَبِّهِ أ نَّهُ قالَ : ما أمَرتُ مَلائِكَتي بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ مِن خَلقي إلاَّ استَجَبتُ لَهُم فيهِ» . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن صائِمٍ يَحضُرُ قَوما يَطعَمونَ إلاّ سَبَّحَت لَهُ أعضاؤُهُ ، وكانَت صَلاةُ المَلائِكَةِ عَلَيهِ ، وكانَت صَلاتُهُم استِغفارا . (6)

.


1- .في المصدر : «سجّت» وهو تصحيف ، والصحيح ما أثبتناه كما في فضائل الأشهر الثلاثة .
2- .لعلّ المراد منه أنّه يعطى ثواب ذلك ، أو أنّ شهوته للطعام لمّا أثّرت في جميع بدنه واُثيب بقدر ذلك فكأنّه سبّحت جميع أعضائه (مرآة العقول : 16 / 204) .
3- .الكافي : 4 / 65 / 16 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 119 / 118 كلاهما عن السمّان الأرمني .
4- .سعد السعود : 50 ، بحار الأنوار : 77 / 40 / 8 .
5- .الكافي : 4 / 64 / 11 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 121 / 123 ، المحاسن : 1 / 149 / 214 كلّها عن مسعدة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 76 / 1778 ، المقنعة : 304 ، بحار الأنوار : 96 / 253 / 26 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 87 / 1805 ، ثواب الأعمال : 77 / 1 ، الأمالي للصدوق : 683 / 936 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 96 / 247 / 4 .

ص: 119

1 / 6 دعاى فرشتگان براى روزه دار

امام صادق عليه السلام :هر گاه روزه دار ، گروهى را ببيند كه غذا مى خورند ، يا مردى را ببيند كه غذا مى خورد ، هر موى او خدا را تسبيح مى گويد (1) .

سعد السعود _ از جمله آنچه از سخن خداوند در زَبور نقل كرده است _ :روزه داران را مژده باد به درجه رستگاران !

1 / 6دعاى فرشتگان براى روزه دارامام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : پيامبر خدا فرمود : «خداوند ، فرشتگان خود را براى دعا به روزه داران ، گماشته است» و فرمود : «جبرئيل از طرف خداوند ، مرا خبر داد كه خداوند فرمود : هرگز فرشتگانم را مأمور دعا براى هيچ يك از بندگانم نكردم ، مگر آن كه دعايشان را درباره او مستجاب ساختم » .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ روزه دارى در ميان گروهى كه غذا مى خورند ، حاضر نمى شود ، مگر آن كه اعضايش تسبيح مى گويند و درود فرشتگان بر او خواهد بود . درود فرشتگان ، همان استغفار است .

.


1- .شايد مراد ، اين باشد كه ثواب آن به او داده مى شود ، يا چون ميل به غذا در همه بدن او تأثير مى گذارد ، به همان اندازه به او ثواب داده مى شود ، گويا همه اعضايش تسبيح خدا گفته اند .

ص: 120

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الرَّجُلَ الصّائِمَ إذا جالَسَ القَومَ وهُم (1) يَطعَمونَ ، صَلَّت عَلَيهِ المَلائِكَةُ حَتّى يُفطِرَ الصّائِمُ . (2)

سنن ابن ماجة عن اُمّ عمارة :أتانا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقَرَّبنا إلَيهِ طَعاما ، فَكانَ بَعضُ مَن عِندَهُ صائِما ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «الصّائِمُ إذا اُكِلَ عِندَهُ الطَّعامُ صَلَّت عَلَيهِ المَلائِكَةُ» . (3)

سنن ابن ماجة عن بريدة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِبِلالٍ : «الغَداءُ يا بِلالُ!» فَقالَ : إنّي صائِمٌ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «نَأكُلُ أرزاقَنا وفَضلُ رِزقِ بِلالٍ فِي الجَنَّةِ . أشَعَرتَ يا بِلالُ أنَّ الصّائِمَ تُسَبِّحُ عِظامُهُ وتَستَغفِرُ لَهُ المَلائِكَةُ ما اُكِلَ عِندَهُ؟» . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصّائِمَ مِنكُم لَيَرتَعُ في رِياضِ الجَنَّةِ ، تَدعو لَهُ المَلائِكَةُ حَتّى يُفطِرَ . (5)

عنه عليه السلام :مَن كَتَمَ صَومَهُ قالَ اللّهُ عز و جل لِمَلائِكَتِهِ : «عَبدِي استَجارَ مِن عَذابي فَأَجيروهُ» . ووَكَّلَ اللّهُ تَعالى مَلائِكَتَهُ بِالدُّعاءِ لِلصّائِمينَ ، ولَم يَأمُرهُم بِالدُّعاءِ لِأَحَدٍ إلاَّ استَجابَ لَهُم فيهِ . (6)

.


1- .في المصدر : «وهو» ، والصحيح ما أثبتناه كما في مجمع الزوائد : 3 / 458 / 5225 .
2- .المعجم الأوسط : 6 / 275 / 6399 عن ابن عبّاس .
3- .سنن ابن ماجة : 1 / 556 / 1748 ، مسند ابن حنبل : 10 / 413 / 27543 وح 27542 وص 300 / 27127 ، سنن الترمذي : 3 / 153 / 785 ، السنن الكبرى : 4 / 503 / 8513 والأربعة الأخيرة نحوه .
4- .سنن ابن ماجة : 1 / 556 / 1749 ، شُعب الإيمان : 3 / 297 / 3586 ، تاريخ دمشق : 54 / 110 / 11388 وج 10 / 462 / 2662 عن سليمان بن بريدة .
5- .الكافي : 8 / 366 / 556 ، المقنعة : 374 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي وص 305 ، روضة الواعظين : 383 ، بحار الأنوار : 27 / 132 / 123 .
6- .الكافي : 4 / 64 / 10 ، تهذيب الأحكام : 4 / 190 / 539 وفيه «كثر» بدل «كتم» وكلاهما عن السكوني ، بحار الأنوار : 59 / 190 / 44 .

ص: 121

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار ، وقتى با گروهى كه مى خورند ، همنشين شود ، فرشتگان بر او درود مى فرستند ، تا آن كه افطار كند .

سنن ابن ماجة _ به نقل از اُمّ عَماره _ :پيامبر خدا پيش ما آمد . غذايى نزد او آورديم . بعضى از همراهانش روزه بودند . پيامبر خدا فرمود : «هر گاه نزد روزه دار غذا خورده شود ، فرشتگان بر او درود مى فرستند» .

سنن ابن ماجة _ به نقل از بُرَيْده _ :پيامبر خدا به بلال فرمود : «اى بلال! صبحانه بخور» . گفت : روزه ام . پيامبر خدا فرمود : «ما روزىِ خود را مى خوريم و اضافى روزىِ بلال ، در بهشت است . اى بلال! آيا مى دانى تا وقتى كه نزد يك روزه دار غذا خورده مى شود ، استخوان هايش تسبيح مى گويند و فرشتگان براى او استغفار مى كنند؟» .

امام صادق عليه السلام :روزه دارِ از شما ، در گلستان هاى بهشت ، بهره مند مى شود . فرشتگان براى او دعا مى كنند ، تا آن كه افطار كند .

امام صادق عليه السلام :هر كس روزه خود را پنهان دارد ، خداوند به فرشتگانش مى فرمايد : «بنده من از آتش ، پناه جست . پس پناهش دهيد» . و خداوند متعال ، فرشتگان خود را مى گمارد تا براى روزه داران دعا كنند . و خداوند ، هرگز آنان را مأمور دعا براى هيچ كس نكرده ، مگر آن كه دعايشان را درباره او پذيرفته است .

.

ص: 122

الإمام الرضا عليه السلام :إنَّ للّهِِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ مَلائِكَةً مُوَكَّلينَ بِالصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، يَمسَحونَهُم بِأَجنِحَتِهِم ، ويُسقِطونَ عَنهُم ذُنوبَهُم . وإنَّ للّهِِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ مَلائِكَةً قَد وَكَّلَهُم بِالاِستِغفارِ لِلصّائِمينَ وَالصّائِماتِ، لايَعلَمُ عَدَدَهُم إلاَّ اللّهُ عز و جل. (1)

وانظر : ص 116 ، ح 129 .

1 / 7بَرَكاتُ ضِيافَةِ اللّهِأ _ التَّقوىالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » (2) .

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 104 / 92 عن الحسن بن عليّ بن فضّال .
2- .البقرة : 183 .

ص: 123

1 / 7 بركات ميهمانى خدا
اشاره
الف _ تقوا

امام رضا عليه السلام :خداوند متعال ، فرشتگانى دارد كه بر مردان و زنان روزه دار ، گماشته شده اند و بال هاى خويش را بر آنان مى كشند و گناهانشان را فرو مى ريزند . خداوند متعال ، فرشتگانى دارد كه آنان را گماشته تا براى مردان و زنان روزه دار ، استغفار كنند . شمار آنان را كسى جز خدا نمى داند .

ر . ك : ص 117 ، ح 129

1 / 7بركات ميهمانى خداالف _ تقواقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته (واجب) شده است ، آن گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند ، نوشته شده بود . باشد كه پروا كنيد!» . 1

.

ص: 124

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ جُنَّةٌ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ جُنَّةٌ وحِصنٌ حَصينٌ مِنَ النّارِ . (3)

معاني الأخبار عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«الصَّومُ جُنَّةٌ _ يَعني حِجابٌ _ مِنَ النّارِ» . وإنَّما قالَ ذلِكَ؛لِأَنَّ الصَّومَ نُسُكٌ باطِنٌ لَيسَ فيهِ نَزغَةُ شَيطانٍ ولا مُراءاةُ إنسانٍ. 4

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّمَا الصِّيامُ جُنَّةٌ يَستَجِنُّ بِهَا العَبدُ مِنَ النّارِ . (4)

.


1- .صحيح البخاري:2/670/1795 وص673/1805 وج 6/2723/7054،صحيح مسلم: 2/806/162،سنن أبي داود: 2/307/2363، الموطّأ: 1/310/57، سنن النسائي: 4/166 و167، السنن الكبرى : 4/448/8309 كلّها عن أبي هريرة . تهذيب الأحكام : 2 / 242 / 958 عن سليمان بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله .
2- .الكافي : 2 / 19 / 5 وج 4 / 62 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 151 / 418 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 119 / 117 ، تفسير العيّاشي : 1 / 191 / 109 كلّها عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 74 / 1771 ؛ سنن الترمذي : 3 / 136 / 764 عن أبي هريرة ، سنن ابن ماجة : 1 / 525 / 1639 عن عثمان بن أبي العاص ، مسند أبي يعلى : 4 / 5 / 3644 عن أنس .
3- .مسند ابن حنبل : 3 / 367 / 9236 ، شُعب الإيمان : 3 / 289 / 3571 كلاهما عن أبي هريرة وح 3570 عن جابر وفيه «الصيام جُنّة حصينة من النار» ، كنز العمّال : 8 / 443 / 23565 .
4- .مسند ابن حنبل : 5 / 213 / 15264 عن جابر ، المعجم الكبير : 9 / 58 / 8386 عن عثمان بن أبي العاص ، شعب الإيمان : 3 / 289 / 3570 عن جابر عنه صلى الله عليه و آله عن اللّه عز و جل وفيه«يجتنّ»بدل «يستجنّ»، كنز العمّال : 8 / 452 / 23618 .

ص: 125

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روزه ، سپر است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى نگه دارنده از آتش است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپر است و دژى استوار و نگه دارنده از آتش است .

معانى الأخبار _ به نقل از اَنَس _ :پيامبر خدا فرمود : «روزه ، سپر _ يعنى حجاب و باز دارنده _ از آتش است» . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :همانا روزه ، سپرى است كه بنده با آن ، خود را از آتش ، حفظ مى كند .

.


1- .پيامبر صلى الله عليه و آله اين را از آن جهت فرمود كه روزه ، عبادتى باطنى است و لغزش شيطانى يا ريا (نشان دادن به ديگران) در آن نيست (معاني الأخبار : 408) . در مصباح الشريعة است كه پيامبر خدا فرمود : «روزه ، سپر است» ؛ يعنى ، پوششى است كه او را از آفات دنيا و عذاب آخرت ، نگه مى دارد .

ص: 126

عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ جُنَّةٌ ما لَم يَخرِقها . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الصِّيامَ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ ومِن بَوائِقِ الدَّهرِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :_ تَبارَكَ وتَعالى _قالَ اللّهُ : ... الصِّيامُ جُنَّةُ العَبدِ المُؤمنِ يَومَ القِيامَةِ ، كَما يَقي أحَدَكُم سِلاحُهُ فِي الدُّنيا . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ أفضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ المُتَوَسِّلونَ إلَى اللّهِ _ سُبحانَهُ وتَعالى _ الإِيمانُ بِهِ وبِرَسولِهِ ... وصَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ العِقابِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام _ لِعَلِيِّ بنِ عَبدِ العَزيزِ _ :ألا اُخبِرُكَ بِأَبوابِ الخَيرِ؟ الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ . (5)

ب _ ذَهابُ الأَشَرِ وَالشَّبَقِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ مَحسَمَةٌ لِلعِرقِ ، مُذهِبٌ لِلأَشَرِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :يا مَعشَرَ الشَّبابِ ، عَلَيكُم بِالباهِ ، فَإِن لَم تَستَطيعوهُ فَعَلَيكُم بِالصِّيامِ؛ فَإِنَّهُ وِجاؤُهُ . (7)

.


1- .سنن النسائي : 4 / 167 و168 ، سنن الدارمي : 1 / 441 / 1683 ، مسند ابن حنبل : 1 / 414 / 1690 وص 417 / 1700 ، المستدرك على الصحيحين : 3 / 297 / 5153 ، السنن الكبرى : 4 / 450 / 8314 وج 9 / 288 / 18566 كلّها عن أبي عبيدة الجرّاح ؛ نثر الدرّ : 1 / 231 .
2- .الجامع الصغير : 2 / 103 / 5059 ، كنز العمّال : 8 / 449 / 23603 كلاهما نقلاً عن ابن النجّار عن أبي مليكة .
3- .الخصال : 45 / 42 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 134 / 142 وزاد فيه «من النار» قبل «يوم القيامة» وكلاهما عن ابن عبّاس ، روضة الواعظين : 383 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 110 .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 152 / 419 ، الكافي : 4 / 62 / 3 وفيه «إنّ الصوم جنّة» بدل «الصوم جُنّة من النار» ، من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1775 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 122 / 126 وليس فيه «من النار» ، المحاسن : 1 / 450 / 1038 ، بحار الأنوار : 96 / 256 / 35 .
6- .الزهد لابن المبارك : 392 / 1112 ، كنز العمّال : 8 / 450 / 23610 نقلاً عن أبي نعيم في الطبّ وكلاهما عن شدّاد بن عبد اللّه ؛ نثر الدرّ : 1 / 208 .
7- .الكافي : 4/180/2 عن عبد اللّه بن بكير عن بعض أصحابنا عن أحدهما عليهماالسلام ، السرائر : 2 / 518 عن ابن مسعود نحوه ؛ سنن النسائي : 4 / 169 ، مسند ابن حنبل : 2 / 14 / 3592 وص 108 / 4023 وص 111 / 4035 وص 126 / 4112 ، السنن الكبرى : 4 / 489 / 8453 وزادوا فيها «فإنّه أغضُّ للبصر وأحصنُ للفرج» بعد «عليكم بالباه» وكلّها عن عبد اللّه .

ص: 127

ب _ كاستن از سرمستى و غريزه جنسى

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى نگه دارنده است ، تا وقتى كه بنده آن را پاره نكند . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپرى نگه دارنده از آتش و مصيبت هاى روزگار است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال فرموده است : «... روزه ، سپر نگه دارنده بنده مؤمن از آتش در روز قيامت است ، همان گونه كه در دنيا هر يك از شما را سلاحش حفظ مى كند» .

امام على عليه السلام :برترين وسيله اى كه خداجويان به آن توسّل جسته اند ، ايمان به خدا و پيامبر او ... و روزه ماه رمضان است ؛ چرا كه آن ، نگه دارنده از عقاب است .

امام صادق عليه السلام _ خطاب به على بن عبد العزيز _ :آيا تو را خبر ندهم به درهاى نيكى؟ روزه ، سپرى نگه دارنده از آتش است .

ب _ كاستن از سرمستى و غريزه جنسىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد ؛ چرا كه نيروى شهوت را مى كاهد و سرمستى را مى برد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى گروه جوانان! ازدواج و آميزش كنيد . اگر نتوانستيد ، روزه بگيريد ؛ چرا كه نيروى جنسى را مى كاهد .

.


1- .سيّد رضى ، پس از نقل روايت ، مى گويد : «اين ، استعاره است و پيامبر صلى الله عليه و آله روزه را _ كه روزه دار را از عذاب ها و عقاب هاى سخت حفظ مى كند ، آن گاه كه نيّت خود را براى روزه ، خالص و اندرون خود را شايسته سازد _ به سپر ، تشبيه كرده است و كسى را كه خود را با روزه از لغزش ها و سخنان ناروا و كارهاى زشت نگه مى دارد ، همچون كسى دانسته كه خود را با آن سپر (پوشش) حفاظت مى كند . نيز كسى را كه خويش را با پيروى از هواى نفس و تباهى نابود مى سازد ، همانند كسى دانسته كه آن سپر را دريده و خود را از هيچ زخم و آسيبى مصون نداشته است . اين ، از بهترين و دل نشين ترين تمثيل ها و تشبيه هاست» (المجازات النبويّة : 341) .

ص: 128

المعجم الكبير :عَن قُدامَةَ بنِ مَظعونٍ عَن أخيهِ عُثمانَ بنِ مَظعونٍ أ نَّهُ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي رَجُلٌ تَشُقُّ عَلَيَّ هذِهِ العُزبَةُ فِي المَغازي ، فَتَأذَنُ لي فِي الاِختِصاءِ فَأَختَصي؟ قالَ : «لا ، ولكِن عَلَيكَ يَابنَ مَظعونٍ بِالصِّيامِ ؛ فَإِنَّهُ مَجفَرَةٌ» . (1)

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن عمرو :جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آلهفَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، اِيذَن لي أن أختَصِيَ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «خِصاءُ اُمَّتِيَ الصِّيامُ وَالقِيامُ» . (2)

مسند ابن حنبل عن جابر :جاءَ شابٌّ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : أتَأذَنُ لي فِي الخِصاءِ؟ فَقالَ : «صُم وسَلِ اللّهَ مِن فَضلِهِ» . (3)

المعجم الكبير عن ابن عبّاس :شَكى رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله العُزوبَةَ ، فَقالَ : ألا أختَصي؟ فَقالَ : «لا ، لَيسَ مِنّا مَن خَصى أوِ اختَصى ، ولكِن صُم ووَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ» . (4)

.


1- .المعجم الكبير : 9 / 38 / 8320 ، شُعب الإيمان : 3 / 300 / 3595 وفيه «الخصي» بدل «مجفرة» ، كنز العمّال : 8 / 456 / 23634 .
2- .مسند ابن حنبل : 2 / 582 / 6623 ، الزهد لابن المبارك : 391 / 1106 عن سعد بن مسعود وليس فيه «والقيام» ، كنز العمّال : 8 / 449 / 23598 وانظر الطبقات الكبرى : 3 / 394 ومجمع البيان : 2 / 490 والمجازات النبويّة : 85 / 53 .
3- .مسند ابن حنبل : 5 / 176 / 15040 وص 186 / 15107 ، الزهد لابن المبارك : 391 / 1107 .
4- .المعجم الكبير : 11 / 116 / 11304 ، كنز العمّال : 16 / 273 / 44416 وص 483 / 45569 .

ص: 129

المعجم الكبير _ به نقل از قُدامَة بن مَظْعون ، از برادرش عثمان بن مَظْعون _ :اى پيامبر خدا! من مردى هستم كه در جنگ ها ، بى همسرى بر من سخت مى آيد . آيا اجازه مى دهى كه خود را اخته كنم؟ فرمود : «نه ؛ ليكن _ اى پسر مظعون! _ روزه بگير ، كه نيروى جنسى را مى كاهد» .

مسند ابن حنبل _ به نقل از عبد اللّه بن عمر _ :مردى خدمت پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا! اجازه بده كه خود را اخته كنم . پيامبر خدا فرمود : «اختگىِ امّت من ، روزه و عبادت در شب است» .

مسند ابن حنبل _ به نقل از جابر _ :جوانى نزد پيامبر خدا آمد و گفت : آيا اجازه مى دهى كه خود را اخته كنم؟ فرمود : «روزه بگير و از فضلِ خداوند بخواه» .

المعجم الكبير _ به نقل از ابن عبّاس _ :مردى به پيامبر خدا از بى همسرى شكايت كرد و گفت : آيا خود را اخته نكنم؟ فرمود : «نه . كسى كه خود را اخته كند ، از ما نيست؛ ليكن روزه بگير و موهاى بدنت را بلند كن» .

.

ص: 130

الكافي عن محمّد بن يحيى رفعه :جاءَ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ عِندي طَولٌ فَأَنكِحُ النِّساءَ ، فَإِلَيكَ أشكُو العُزوبِيَّةَ! فَقالَ : «وَفِّر شَعرَ جَسَدِكَ وأدِمِ الصِّيامَ» . فَفَعَلَ ، فَذَهَبَ ما بِهِ مِنَ الشَّبَقِ . (1)

ج _ تَباعُدُ الشَّيطانِالإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : «ألا اُخبِرُكُم بِشَيءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّيطانُ مِنكُم كَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ؟» قالوا : بَلى . قالَ : «الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَهُ» . (2)

فضائل الأشهر الثلاثة عن يونس بن ظبيان :قُلتُ لِلصّادِقِ عليه السلام : مَا الَّذي يُباعِدُ عَنّا إبليسَ؟ قالَ : «الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَهُ ، وَالصَّدَقَةُ تَكسِرُ ظَهرَهُ ، وَالحُبُّ فِي اللّهِ وَالمُؤازَرَةُ عَلَى العَمَلِ الصّالِحِ يَقطَعانِ دابِرَهُ ، وَالاِستِغفارُ يَقطَعُ وَتينَهُ» . (3)

د _ صِحَّةُ البَدَنِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :صوموا تَصِحّوا . (4)

.


1- .الكافي : 5 / 564 / 36 ، عوالي اللآلي : 3 / 309 / 129 نحوه .
2- .الكافي : 4 / 62 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 191 / 542 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 75 / 57 ، الأمالي للصدوق : 117 / 102 كلّها عن إسماعيل بن أبي زياد ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1774 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 92 / 71 وص 76 / 58 .
4- .الدعوات : 76/179 ، دعائم الإسلام : 1 / 342 عن الإمام علي عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، عوالي اللآلي : 1/268/70 ، بحار الأنوار : 96/255/33 ؛ كنز العمّال : 8 / 450 / 23605 نقلاً عن ابن السني وأبي نعيم في الطبّ عن أبي هريرة.

ص: 131

ج _ دور شدن شيطان
د _ تن درستى

الكافى _ به نقل از محمّد بن يحيى _ :مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : اى پيامبر خدا! ثروت و امكاناتى ندارم كه زن بگيرم . از بى همسرى ، شكايت نزد تو آورده ام! فرمود : «موى بدنت را بلند كن و پيوسته روزه بگير» . رفت و چنان كرد و نيروى شهوتش كاسته شد .

ج _ دور شدن شيطانامام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خويش فرمود : «آيا به شما خبر بدهم ، چيزى را كه اگر انجام دهيد ، شيطان از شما دور مى شود ، آن گونه كه مشرق از مغرب دور شده است؟» . گفتند : آرى . فرمود : «روزه ، شيطان را سيه رو مى كند» .

فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از يونس بن ظبيان _ :به امام صادق عليه السلامعرض كردم : چه چيزى ابليس را از ما دور مى سازد؟ فرمود : «روزه ، چهره او را سياه مى كند ؛ صدقه ، كمرش را مى شكند ؛ دوست داشتن به خاطر خدا و يارى نمودن بر كار نيك ، ريشه او را مى كند و استغفار ، رگ دلش را قطع مى كند» .

د _ تن درستىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه بگيريد تا تن درست شويد .

.

ص: 132

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل أوحى إلى نَبِيٍّ مِن أنبِياءِ بَني إسرائيلَ أن «أخبِر قَومَكَ أن لَيسَ عَبدٌ يَصومُ يَوماً اِبتِغاءَ وَجهي إلاّ أصحَحتُ جِسمَهُ ، وأعظَمتُ أجرَهُ» . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى عيسى فِي الإِنجيلِ أن «قُل لِلمَلاََ?مِن بَني إسرائيلَ : إنَّ مَن صامَ لِمَرضاتي صَحَّحتُ لَهُ جِسمَهُ ، وأعظَمتُ لَهُ أجرَهُ» . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :الصِّيامُ أحَدُ الصِّحَّتَينِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ ، وزَكاةُ الأَبدانِ الصِّيامُ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام _ فيما أوصى بِهِ الحَسَنَ عليه السلام عِندَ وَفاتِهِ _ :عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ زَكاةُ البَدَنِ وجُنَّةٌ لِأَهلِهِ . (5)

ه _ المُقاوَمَةُ فِي المَصائِبِالكتاب« يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّ_بِرِينَ » . (6)

الحديثالإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : « وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ » (7) _ : الصَّبرُ هُوَ الصَّومُ . (8)

.


1- .شعب الإيمان : 3/412/3923 عن أبي إسحاق الهمداني عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : 8/447/23587 .
2- .الفردوس : 1 / 143 / 512 ، كنز العمّال : 8 / 455 / 23633 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب وكلاهما عن أبي الدرداء .
3- .غرر الحكم : 1683 .
4- .الكافي : 4 / 62 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 191 / 542 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 75 / 57 كلّها عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1774 ، نهج البلاغة : الحكمة 136 ، المقنعة : 304 .
5- .الأمالي للمفيد : 222 / 1 ، الأمالي للطوسي : 8 / 8 كلاهما عن الفجيع العقيلي عن الإمام الحسن عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 248 / 10 .
6- .البقرة : 153 .
7- .البقرة : 45 .
8- .تفسير العيّاشي : 1 / 43 / 40 عن عبد اللّه بن طلحة ، بحار الأنوار : 96 / 254 / 29 .

ص: 133

ه _ مقاومت در مصيبت ها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به يكى از پيامبران بنى اسرائيل وحى كرد كه : «به قوم خودت خبر بده كه هيچ بنده اى به خاطر من روزه نمى گيرد ، مگر آن كه تنَش را سالم مى سازم و پاداش او را بزرگ مى دارم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال در انجيل به عيسى عليه السلام وحى كرد كه : «به مردم بنى اسرائيل بگو : هر كس براى كسب رضاى من روزه بگيرد ، بدنش را سالم مى كنم و پاداشش را بزرگ مى دارم» .

امام على عليه السلام :روزه ، يكى از دو [عامل] (1) تن درستى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى زكاتى دارد و زكات بدن ها ، روزه گرفتن است .

امام على عليه السلام _ در وصيّت خويش به امام حسن عليه السلام به هنگام وفات _ :روزه بدار ؛ چرا كه زكات بدن است و سپرى نگه دارنده براى روزه داران است .

ه _ مقاومت در مصيبت هاقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر و نماز ، يارى بجوييد . يقينا خداوند ، با صابران است» .

حديثامام صادق عليه السلام _ درباره آيه : «از صبر و نماز ، يارى بجوييد» _ : صبر ، همان روزه است .

.


1- .يعنى روزه به تنهايى به اندازه همه عوامل ديگرِ تن درستى در تأمين سلامت انسان ، نقش دارد .

ص: 134

فضائل الأشهر الثلاثة عن سليم عمّن ذكره عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ عز و جل : « وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ » (1) _ : يَعنِي الصِّيامَ وَالصَّلاةَ . وقالَ عليه السلام : إذا نَزَلَت [ بِ_ ] الرَّجُلِ النّازِلَةُ أوِ الشِّدَّةُ فَليَصُم ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : « وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ » يَعنِي الصِّيامَ . (2)

و _ الحِكمَةالإمام عليّ عليه السلام _ في حَديثِ المِعراجِ _ :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَيلَةَ المِعراجِ فَقالَ : ... يا رَبِّ ، وما ميراثُ الصَّومِ؟ قالَ : «الصَّومُ يورِثُ الحِكمَةَ ، وَالحِكمَةُ تورِثُ المَعرِفَةَ ، وَالمَعرِفَةُ تورِثُ اليَقينَ ؛ فَإِذَا استَيقَنَ العَبدُ لا يُبالي كَيفَ أصبَحَ ؛ بِعُسرٍ أم بِيُسرٍ» . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :القَلبُ يَتَحَمَّلُ الحِكمَةَ عِندَ خُلُوِّ البَطنِ ؛ القَلبُ يَمُجُّ الحِكمَةَ عِندَ امتِلاءِ البَطنِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا رَأَيتُم أهلَ الجُوعِ وَالتَّفَكُّرِ فَاقتَرِبوا مِنهُم ؛ فَإِنَّهُ تَجرِي الحِكمَةُ مَعَهُم . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أجاعَ بَطنَهُ ؛ عَظُمَت فِكرَتُهُ وفَطِنَ قَلبُهُ . (6)

.


1- .البقرة : 45 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 122 / 125 ، تفسير العيّاشي : 1 / 43 / 41 عن سليمان الفرّاء عن أبي الحسن عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 254 / 30 .
3- .إرشاد القلوب : 203 ، بحار الأنوار : 77 / 27 / 6 .
4- .تنبيه الخواطر : 2 / 119 .
5- .كنز العمّال : 9 / 37 / 24818 نقلاً عن الحاكم في تاريخه والديلمي عن ابن عمر .
6- .إحياء علوم الدين : 3 / 129 ؛ المحجّة البيضاء : 5 / 154 .

ص: 135

و _ حكمت

فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از سليم ، از كسى ديگر ، از امام صادق عليه السلامدرباره اين كلام الهى : «از صبر و نماز ، يارى بجوييد» _ : «يعنى روزه و نماز» . و فرمود : «هر گاه مصيبتى بزرگ يا سختى اى بر كسى وارد شد ، روزه بگيرد ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «از صبر يارى بجوييد» ، يعنى از روزه» .

و _ حكمتامام على عليه السلام _ در حديث معراج _ :پيامبر صلى الله عليه و آله از پروردگارش در شب معراج پرسيد : ... پروردگارا! رهاورد روزه چيست؟ فرمود : «روزه ، حكمت مى آورد و حكمت ، معرفت مى آورد و معرفت ، به يقين مى رساند . پس هر گاه بنده به يقين رسيد ، در اين فكر نيست كه چگونه صبح كرده است : با تنگ دستى يا توانگرى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وقتى شكمْ خالى باشد ، قلب ، بار حكمت مى كشد و آن گاه كه پر باشد ، قلب ، حكمت را برمى گرداند و بيرون مى افكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه اهل گرسنگى و انديشه را ديديد ، به آنان نزديك شويد ؛ چرا كه حكمت ، با آنها جريان دارد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس شكمش را گرسنه بدارد ، فكرش بزرگ و قلبش هوشمند مى شود .

.

ص: 136

ز _ التَّقَرُّبُ إلَى اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ لاُِسامَةَ بنِ زَيدٍ _ :يا اُسامَةُ ، عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ يُقَرِّبُ إلَى اللّهِ . إنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ مِن ريحِ فَمِ الصّائِمِ تَرَكَ الطَّعامَ وَالشَّرابَ للّهِِ عز و جل ، فَإِنِ استَطَعتَ أن يَأتِيَكَ المَوتُ وبَطنُكَ جائِعٌ وكَبِدُكَ ظَمآنُ فَافعَل ؛ فَإِنَّكَ تُدرِكُ شَرَفَ المَنازِلِ فِي الآخِرَةِ ، وتَحِلُّ مَعَ النَّبِيِّينَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ في إنصاتٍ وسُكوتٍ ، وكَفَّ سَمعَهُ وبَصَرَهُ وفَرجَهُ وجَوارِحَهُ مِنَ الكَذِبِ وَالحَرامِ وَالغيبَةِ تَقَرُّباً إلَى اللّهِ تَعالى ؛ قَرَّبَهُ اللّهُ تَعالى حَتّى يَمَسَّ رُكبَتَي إبراهيمَ الخَليلِ عليه السلام . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أفضَلُكُم مَنزِلَةً عِندَ اللّهِ تَعالى أطوَلُكُم جَوعا وتَفَكُّرا ؛ وأبغَضُكُم إلَى اللّهِ تَعالى كُلُّ نَؤومٍ وأكولٍ وشَروبٍ . (3)

إحياء علوم الدين عن عيسى عليه السلام :أجيعوا أكبادَكُم ، وأعروا أجسادَكُم ؛ لَعَلَّ قُلوبَكُم تَرَى اللّهَ عز و جل . ورُوِيَ ذلِكَ أيضا عَن نَبِيِّنا صلى الله عليه و آله . (4)

ح _ إجابَةُ الدُّعاءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ دَعوَةً . (5)

.


1- .تاريخ دمشق : 8 / 76 ، بغية الباحث : 119 / 344 ؛ التحصين لابن فهد : 20 / 39 نحوه وكلّها عن سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل ، دعائم الإسلام : 1 / 270 عن الإمام الباقر عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله وفيه صدره فقط ، بحار الأنوار : 96 / 258 / 41 .
2- .ثواب الأعمال : 344 / 1 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، فضائل الأشهر الثلاثة : 132 / 139 ، روضة الواعظين : 373 كلاهما عن أبي هريرة ، جامع الأخبار : 203 / 496 ، أعلام الدين : 424 عن ابن عبّاس وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 76 / 371 / 30 .
3- .تنبيه الخواطر : 1 / 100 ، المحجّة البيضاء : 5 / 146 ؛ إحياء علوم الدين : 3 / 124 .
4- .إحياء علوم الدين : 3 / 125 ؛ المحجّة البيضاء : 5 / 148 ، مشكاة الأنوار : 448 / 1503 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آلهنحوه .
5- .الزهد لابن المبارك : 494/1409 ، مسند الشهاب : 2 / 128 / 1031 كلاهما عن الحارث بن عبيدة ؛ الدعوات: 26 / 44 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 255 / 33 .

ص: 137

ز _ تقرّب به خدا
ح _ اجابت دعا

ز _ تقرّب به خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به اُسامة بن زيد _ :اى اسامه! روزه بگير ؛ چرا كه به خدا نزديك مى سازد . هيچ چيزى نزد خدا محبوب تر از بوى دهانِ روزه دارى نيست كه به خاطر خدا غذا و نوشيدنى را ترك كرده است . پس اگر بتوانى زمانى كه مرگ ، تو را درمى يابد ، شكمت گرسنه و جگرت تشنه باشد ، چنان كن ، كه در آخرت ، شرافت منزلگاه ها را درك مى كنى و با پيامبران ، هم خانه مى شوى .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را در گوش سپردن و سكوت ، روزه بدارد و براى تقرّب به خدا ، گوش ، چشم ، غريزه جنسى و اعضايش را از دروغ و حرام و غيبت نگه دارد ، خداوند ، او را نزديك مى دارد ، تا آن جا كه زانوهاى ابراهيم خليل عليه السلام را لمس كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بامنزلت ترينِ شما نزد خداوند ، كسى است كه گرسنگى و انديشه اش طولانى تر باشد ، و منفورترينِ شما نزد خدا ، هر پُرخواب و پُرخور و پُرنوشى است .

إحياء علوم الدين _ به نقل از عيسى عليه السلام _ :دل هايتان را گرسنه و بدن هايتان را عريان بداريد . (1) باشد كه دل هايتان خدا را ببيند . (2)

ح _ اجابت دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر روزه دارى ، دعايى [مستجاب] دارد .

.


1- .مقصود ، اجتناب از لباس هايى است كه با هدف خودنمايى پوشيده مى شود .
2- .اين حديث ، از پيامبر ما صلى الله عليه و آله نيز روايت شده است .

ص: 138

عنه صلى الله عليه و آله :الصّائِمُ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُ . (1)

وانظر : ص 294 (ما ينبغي عند الإفطار / الدعاء) .

ط _ الأَمنُ يَومَ القِيامَةِالإمام الباقر عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : ... إلهي ، فَما جَزاءُ مَن صامَ في بَياضِ النَّهارِ يَلتَمِسُ بِذلِكَ رِضاكَ؟ قالَ : «يا موسى ، لَهُ جَنَّتي ، ولَهُ الأَمانُ مِن كُلِّ هَولٍ يَومَ القِيامَةِ ، وَالعِتقُ مِنَ النّارِ» . (2)

الإمام الهادي عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ عز و جل موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى : ... إلهي ، فَما جَزاءُ مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ لَكَ مُحتَسِباً؟ قالَ : «يا موسى ، اُقيمُهُ يَومَ القِيامَةِ مُقاماً لا يَخافُ فيهِ» . قالَ : إلهي ، فَما جَزاءُ مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ يُريدُ بِهِ النّاسَ؟ قالَ : «يا موسى ، ثَوابُهُ كَثَوابِ مَن لَم يَصُمهُ» . (3)

ي _ الرّاحَةُ يَومَ الحِسابِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ تَخرُجُ الصُّوّامُ مِن قُبورِهِم ، يُعرَفونَ بِرِياحِ صِيامِهِم ، أفواهُهُم أطيَبُ مِن ريحِ المِسكِ ، فَيُلقَونَ بِالمَوائِدِ وَالأَباريقِ مُخَتَّمَةً بِالمِسكِ ، فَيُقالُ لَهُم : «كُلوا فَقَد جُعتُم ، وَاشرَبوا فَقَد عَطِشتُم ، ذَرُوا النّاسَ وَاستَريحوا فَقَد أعيَيتُم إذِ استَراحَ النّاسُ» . فَيَأكُلونَ ويَشرَبونَ ويَستَريحونَ وَالنّاسُ في عَناءٍ وظَمَاً?. (4)

.


1- .مسند ابن حنبل : 3 / 519 / 10187 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 424 / 12 ، مسند إسحاق بن راهويه : 1 / 320 / 303 ، مسند الشهاب : 1 / 163 / 230 كلّها عن أبي هريرة ؛ عدّة الداعي : 117 ، عوالي اللآلي : 2 / 223 / 34 وانظر فضائل الأشهر الثلاثة : 143 / 157 والسنن الكبرى : 3 / 481 / 6392 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 89 / 68 عن زياد بن المنذر ، بحار الأنوار : 96 / 364 / 34 وج69 / 414 / 131 .
3- .الأمالي للصدوق : 277 / 307 عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، بحار الأنوار : 96 / 363 / 33 .
4- .الدرّ المنثور : 1 / 442 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب ، كنز العمّال : 8 / 457 / 23644 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب والديلمي وكلاهما عن أنس .

ص: 139

ط _ ايمنى در روز قيامت
ى _ آسودگى در روز حساب

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعاى روزه دار ، رد نمى شود .

ر . ك : ص 295 (آنچه هنگام افطارْ سزاوار است / دعا) .

ط _ ايمنى در روز قيامتامام باقر عليه السلام :آن گاه كه خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : خدايا! پاداش كسى كه به خاطر رضاى تو در روز روشن روزه بگيرد ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! بهشت من ، براى اوست و براى اوست ايمنى از هر هراسى در روز قيامت و آزادى از آتش دوزخ» .

امام هادى عليه السلام :آن گاه كه خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : پروردگارا! پاداش آن كه به خاطر پاداش و رضاى تو ماه رمضان را روزه بگيرد ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! روز قيامت ، او را جايگاهى مى دهم كه در آن جا بيمى نداشته باشد» . گفت : خدايا! پس پاداش آن كه ماه رمضان را به خاطر مردم ، روزه بگيرد ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! پاداش او ، همچون پاداش كسى است كه آن ماه را روزه نگرفته باشد» .

ى _ آسودگى در روز حسابپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روز قيامت شود ، روزه داران از گورهاى خود بيرون مى آيند . آنان با بوى روزه دارى شان شناخته مى شوند . دهان هايشان خوش بوتر از بوى مُشك است ، [فرشتگان] با آنان همراه با سفره ها و تُنگ هاى مُهرخورده با مُشك ، ديدار مى كنند و به آنان گفته مى شود : «بخوريد ، كه گرسنگى كشيديد و بنوشيد ، كه تشنه شديد . مردم را وا گذاريد و به آسايش بپردازيد؛ زيرا آن گاه كه آنان آسوده بودند ، شما رنج كشيديد» . پس مى خورند و مى آشامند و مى آسايند ، در حالى كه مردم ، در رنج و تشنگى اند .

.

ص: 140

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لَيسَ عَلَيهِم حِسابٌ فيما طَعِموا إذا كانَ حَلالاً : الصّائِمُ ، وَالمُتَسَحِّرُ ، وَالمُرابِطُ في سَبيلِ اللّهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما في سَبيلِ اللّهِ خُفِّفَ عَنهُ مِن وُقوفِ يَومِ القِيامَةِ عِشرينَ سَنَةً . (2)

ك _ الشَّفاعَةُ فِي الآخِرَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ وَالقُرآنُ يَشفَعانِ لِلعَبدِ يَومَ القِيامَةِ ؛ يَقولُ الصِّيامُ : أي رَبِّ ، مَنَعتُهُ الطَّعامَ وَالشَّهَواتِ بِالنَّهارِ ؛ فَشَفِّعني فيهِ ، وَيقولُ القُرآنُ : مَنَعتُهُ النَّومَ بِاللَّيلِ ؛ فَشَفِّعني فيهِ _ قالَ _ : فَيُشَفَّعانِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا ماتَ العَبدُ كانَتِ الصَّلاةُ عِندَ رَأسِهِ ، وَالصَّدَقَةُ عَن يَمينِهِ ، وَالصِّيامُ عِندَ صَدرِهِ . (4)

ل _ التَّباعُدُ مِنَ النّارِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما في سَبيلِ اللّهِ عز و جل باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةَ مِئَةِ عامٍ . (5)

.


1- .المعجم الكبير : 11 /285/12012 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : 8/450/23604 وج 15/816/43246 .
2- .تاريخ بغداد : 12 / 243 / 6694 عن ابن عبّاس .
3- .مسند ابن حنبل : 2 / 586 / 6637 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 740 / 2036 ، حلية الأولياء : 8 / 161 وفيه «والشراب» بدل «والشهوات» ، الفردوس : 2 / 408 / 3815 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : 8 / 444 / 23575 .
4- .حلية الأولياء : 6 / 147 عن ثوبان ، كنز العمّال : 15 / 830 / 43302 .
5- .سنن النسائي : 4 / 174 ، مسند أبي يعلى : 2 / 314 / 1761 ، المعجم الكبير : 17 / 335 / 927 كلّها عن عقبة ابن عامر ، المعجم الأوسط : 3 / 309 / 3249 عن عمرو بن عبسة ، كنز العمّال : 8 / 449 / 23597 .

ص: 141

ك _ شفاعت در آخرت
ل _ دور شدن از آتش

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى سه كس ، در آنچه بخورند ، حساب نيست ، اگر حلال باشد : روزه دار ، سَحرى خور و مرزبان در راه خدا .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا يك روز را روزه بدارد ، به اندازه بيست سال از توقّفش در روز قيامت تخفيف داده مى شود .

ك _ شفاعت در آخرتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت ، روزه و قرآن ، از بنده شفاعت مى كنند . روزه مى گويد : پروردگارا! من او را از طعام و خواسته هاى دل (1) در روز ، جلوگيرى كردم . پس شفاعتم را درباره او بپذير . قرآن هم گويد : من او را از خواب شبانه باز داشتم . پس شفاعتم را درباره او بپذير . پس شفاعت هر دو ، پذيرفته مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن گاه كه بنده بميرد ، نماز ، بالاى سرش خواهد بود ، صدقه سمت راست او و روزه كنار سينه اش .

ل _ دور شدن از آتشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا يك روز را روزه بدارد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه مسافت صد سال ، از او دور مى سازد .

.


1- .در برخى منابع ، به جاى «خواسته هاى دل» ، «نوشيدنى» آمده است .

ص: 142

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً في سَبيلِ اللّهِ فَريضَةً باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ كَما بَينَ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ السَّبعِ ، ومَن صامَ يَوماً تَطَوُّعاً باعَدَ اللّهُ مِنهُ جَهَنَّمَ مَسيرَةً كَما بَينَ السَّماءِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَصومُ يَوماً في سَبيلِ اللّهِ إلاّ باعَدَ اللّهُ بِذلِكَ اليَومِ وَجهَهُ عَنِ النّارِ سَبعينَ خَريفاً . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً اِبتِغاءَ وَجهِ اللّهِ تَعالى بَعَّدَهُ اللّهُ مِن جَهَنَّمَ كَبُعدِ غُرابٍ طارَ وهُوَ فَرخٌ حَتّى ماتَ هَرِماً . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً في سَبيلِ اللّهِ جَعَلَ اللّهُ بَينَهُ وبَينَ النّارِ خَندَقاً كَما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً في سَبيلِ اللّهِ مُتَطَوِّعاً في غَيرِ رَمَضانَ ، بُعِّدَ مِنَ النّارِ مِئَةَ عامٍ سَيرَ المُضَمِّرِ المُجيدِ . (5)

.


1- .المعجم الكبير : 17 / 120 / 295 عن عتبة بن عبد السلمي ، كنز العمّال : 4 / 341 / 10800 .
2- .صحيح مسلم : 2/808/167 وح 168، صحيح البخاري : 3/1044/2685 ، سنن الترمذي : 4/166/1623 ، سنن ابن ماجة : 1 / 548 / 1717 ، مسند ابن حنبل : 4 / 54 / 11210 ، السنن الكبرى : 4 / 488 / 8452 كلّها نحوه ، سنن النسائي : 4 / 173 كلّها عن أبي سعيد الخدري .
3- .مسند ابن حنبل : 3 / 619 / 10810 عن أبي هريرة ، المعجم الكبير : 7 / 56 / 6365 ، المعجم الأوسط : 3 / 271 / 3118 ، مسند أبي يعلى : 1 / 428 / 917 كلّها عن سلمة بن قيصر ، شُعب الإيمان : 3 / 299 / 3590 عن سلمة بن فيض ، كنز العمّال : 8 / 558 / 24155 ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 504 / 8751 نقلاً عن درر اللآلي عن سلامة بن قيصر .
4- .سنن الترمذي : 4 / 167 / 1624 ، المعجم الكبير : 8 / 236 / 7921 كلاهما عن أبي اُمامة ، المعجم الأوسط : 5 / 112 / 4826 عن جابر ، تاريخ بغداد : 13 / 455 / 7300 عن ابن مسعود ، كنز العمّال : 4 / 342 / 10806 .
5- .مسند أبي يعلى : 2 / 177 / 1484 عن معاذ ، المعجم الكبير : 8 / 198 / 7806 عن أبي اُمامة نحوه .

ص: 143

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا يك روز را روزه واجب بگيرد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه فاصله ميان آسمان ها و زمين هاى هفتگانه از او دور مى سازد و هر كس يك روز را روزه مستحب بگيرد ، خداوند ، دوزخ را به اندازه مسافت بين آسمان [و زمين] از او دور مى سازد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه در راه خدا يك روز را روزه بدارد ، مگر آن كه خداوند به سبب آن روز ، چهره او را هفتاد پاييز (هفتاد سال) از آتش دور مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز را براى خداى متعال روزه بدارد ، خداوند ، او را از دوزخ دور مى سازد ، همچون دورىِ كلاغى كه در حال جوجگى ، پرواز كند تا آن كه از پيرى بميرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز را در راه خدا روزه بدارد ، خداوند ، ميان او و آتش ، فاصله اى به اندازه فاصله آسمان تا زمين ، قرار مى دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز را در غير ماه رمضان در راه خدا روزه مستحب بگيرد ، به اندازه صد سال از آتش دور مى شود ، با سرعت حركت تكسوار تيزگام .

.

ص: 144

عنه صلى الله عليه و آله :الصَّومُ يُذبِلُ اللَّحمَ ، ويُبعِدُ مِن حَرِّ السَّعيرِ . (1)

كنز العمّال عن خالد بن الوليد :جاءَ رَجُلٌ إلى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : إنّي سائِلُكَ عَمّا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . فَقالَ لَهُ : «سَل عَمّا بَدا لَكَ ...» . قالَ : مَا الَّذي يُطفِئُ نارَ جَهَنَّمَ؟ قالَ : «الصَّومُ» . (2)

وانظر : ص 122 (بركات ضيافة اللّه / التقوى) .

م _ الفَوزُ بِالجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن خُتِمَ لَهُ بِصِيامِ يَومٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن خَتَمَ اللّهُ (بِهِ) بِصَومِ يَومٍ أرادَ بِهِ اللّهَ تَعالى ، أدخَلَهُ اللّهُ الجَنَّةَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً تَطَوُّعاً أدخَلَهُ اللّهُ عز و جل الجَنَّةَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن مَنَعَهُ الصِّيامُ مِن طَعامٍ يَشتَهيهِ كانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ أن يُطعِمَهُ مِن طَعامِ الجَنَّةِ ، ويَسقِيَهُ مِن شَرابِها . (6)

.


1- .المعجم الأوسط : 9 / 170 / 9443 عن أنس .
2- .كنزالعمّال: 16/127/ ذيل ح44154نقلاً عن شمس الدين بن القماح فيمجموعٍ له عن أبيالعبّاس المستغفري.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 183 / 5417 وج 2 / 86 / 1802 ، ثواب الأعمال : 77 / 1 كلّها عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام وفي الأخيرين من دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله ؛ كنز العمّال : 8/449/23599 نقلاً عن البزّار عن حذيفة.
4- .تاريخ دمشق : 12 / 270 / 2943 ، كنز العمّال : 15 / 852 / 43389 وج 16 / 233 / 44279 كلاهما نقلاً عن مسند أبي يعلى وكلّها عن حذيفة .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 86 / 1801 ، مكارم الأخلاق : 1 / 300 / 944 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، ثواب الأعمال : 77 / 1 عن طلحة بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 96 / 253 / 23 .
6- .الغارات : 2 / 707 ، إرشاد القلوب : 215 كلاهما عن سويد بن غفلة عن الإمام علي عليه السلام ، بحار الأنوار : 66 / 322 / 1 ؛ شُعب الإيمان : 3 / 410 / 3917 وفيه «من الطعام أو الشراب يشتهيه» ، المناقب للخوارزمي : 118 / 130 كلاهما عن سويد بن غفلة عن الإمام علي عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : 8 / 456 / 23635 وص 583 / 24273 .

ص: 145

م _ بهشتى شدن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، گوشت را مى خشكاند و از گرماى دوزخ ، دور مى سازد .

كنز العمّال _ به نقل از خالد بن وليد _ :مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : من از تو درباره آنچه در دنيا و آخرت است ، مى پرسم . به او فرمود : «هر چه مى خواهى ، بپرس ...» . گفت : چه چيزى آتش دوزخ را فرو مى نشاند؟ فرمود : «روزه» .

ر . ك : ص 123 (بركات ميهمانى خدا / تقوا) .

م _ بهشتى شدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس عمرش با روزه يك روز به پايان رسد ، وارد بهشت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پايان عمرش را با يك روز روزه براى خدا به پايان برد ، خداوند ، او را وارد بهشت مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز را روزه مستحب بگيرد ، خداوند ، او را وارد بهشت مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه روزه گرفتن ، وى را از غذاى مورد علاقه اش باز دارد ، بر خداست كه او را از غذاى بهشت بخوراند و از نوشيدنىِ بهشت بنوشاند .

.

ص: 146

إحياء علوم الدين عن عائشة :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «أديموا قَرعَ بابِ الجَنَّةِ يُفتَح لَكُم» . فَقُلتُ : كَيفَ نُديمُ قَرعَ بابِ الجَنَّةِ؟ قالَ : «بِالجُوعِ وَالظَّمَاَ? . (1)

الإمام الحسن عليه السلام :مَن صامَ عَشَرَةَ أشهُرِ رَمَضانَ مُتَوالِياتٍ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

مسند ابن حنبل عن أبي اُمامة :أتَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقُلتُ : مُرني بِعَمَلٍ يُدخِلُنِي الجَنَّةَ . قالَ : «عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ لا عِدلَ لَهُ» . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :أوصى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله اُسامَةَ بنَ زَيدٍ فَقالَ : «يا اُسامَةُ ، عَلَيكَ بِطَريقِ الجَنَّةِ ، وإيّاكَ أن تُختَلَجَ عَنها!» . فَقالَ اُسامَةُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما أيسَرُ ما يُقطَعُ بِهِ ذلِكَ الطَّريقُ؟ قالَ : «الظَّمَأُ فِي الهَواجِرِ ، وكَسرُ النُّفوسِ عَن لَذَّةِ الدُّنيا . يا اُسامَةُ ، عَلَيكَ بِالصَّومِ ؛ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ ، وإنِ استَطَعتَ أن يَأتِيَكَ المَوتُ وبَطنُكَ جائِعٌ فَافعَل» . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الجَنَّةَ مُشتاقَةٌ إلى أربَعَةِ نَفَرٍ ... وصائِمِ شَهرِ رَمَضانَ . (5)

.


1- .إحياء علوم الدين : 3 / 126 ؛ المحجّة البيضاء : 5 / 149 .
2- .الخصال : 445 / 42 عن محمّد بن الحسين الكرخي ، بحار الأنوار : 96 / 365 / 39 .
3- .مسند ابن حنبل : 8 / 271 / 22211 ، سنن النسائي : 4 / 166 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 212 / 3425 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 423 / 5 وفيهما «لا مثل له» بدل «لا عِدْل له» ، كنز العمّال : 8 / 583 / 24275 .
4- .دعائم الإسلام : 1 / 270 ، التحصين لابن فهد : 20 / 39 عن سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آلهنحوه ، بحار الأنوار : 96 / 258 / 41 ؛ تاريخ دمشق : 8 / 78 عن عبد اللّه بن عبّاس ومحمّد بن عليّ بن أبي طالب وص76 ، بغية الباحث : 119 / 344 كلاهما عن سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل عنه صلى الله عليه و آلهوكلّها نحوه .
5- .مستدرك الوسائل : 7 / 400 / 8524 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 147

إحياء علوم الدين _ به نقل از عايشه _ :شنيدم كه پيامبر خدا مى فرمود : «پيوسته ، درِ بهشت را بكوبيد تا به روى شما گشوده شود» . گفتم : چگونه پيوسته درِ بهشت را بكوبيم؟ فرمود : «با گرسنگى و تشنگى» .

امام حسن عليه السلام :هر كس ده ماه رمضان را پيوسته روزه بگيرد ، وارد بهشت مى شود .

مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو امامه _ :نزد پيامبر خدا رفتم و گفتم : مرا به كارى فرمان بده كه مرا به بهشت وارد كند . فرمود : «روزه بگير ، كه چيزى با آن برابر نيست» .

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا به اُسامة بن زيد سفارش كرد و گفت : «اى اُسامه! در راه بهشت باش و مبادا تو را از آن جدا سازند» . اُسامه گفت : اى پيامبر خدا! آسان ترين چيزى كه با آن ، اين راه پيموده مى شود ، چيست؟ فرمود : «تشنگى در گرماى سوزان و در هم شكستن نفْس ها از لذّت دنيا . اى اُسامه! روزه بگير ؛ چرا كه سپر بازدارنده از آتش است و اگر بتوانى كه در حالت گرسنگىِ شكم باشى و مرگت فرا رسد ، چنين كن» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشت ، مشتاق چند نفر است : ... ، يكى هم روزه دار ماه رمضان .

.

ص: 148

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ ثُمَّ ماتَ دَخَلَ الجَنَّةَ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ رَمَضانَ ثُمَّ حَدَّثَ نَفسَهُ أن يَصومَ إن عاشَ ، فَإِن ماتَ بَينَ ذلِكَ دَخَلَ الجَنَّةَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَاجتَنَبَ فيهِ الحَرامَ وَالبُهتانَ رَضِيَ اللّهُ عَنهُ ، وأوجَبَ لَهُ الجِنانَ . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ لَيَصومُ يَوماً تَطَوُّعاً يُريدُ ما عِندَ اللّهِ عز و جل ، فَيُدخِلُهُ اللّهُ بِهِ الجَنَّةَ . (4)

ن _ جَوامِعُ البَرَكاتِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ يَصومُ شَهرَ رَمَضانَ احتِساباً إلاّ أوجَبَ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لَهُ سَبعَ خِصالٍ : أوَّلُها : يَذوبُ الحَرامُ في جَسَدِهِ . وَالثّانِيَةُ : يَقرُبُ مِن رَحمَةِ اللّهِ عز و جل . وَالثّالِثَةُ : يَكونُ قَد كَفَّرَ خَطيئَةَ آدَمَ أبيهِ عليه السلام . وَالرّابِعَةُ : يُهَوِّنُ اللّهُ عَلَيهِ سَكَراتِ المَوتِ . وَالخامِسَةُ : أمانٌ مِنَ الجوعِ وَالعَطَشِ يَومَ القِيامَةِ . وَالسّادِسَةُ : يُعطيهِ اللّهُ بَراءَةً مِنَ النّارِ . وَالسّابِعَةُ : يُطعِمُهُ اللّهُ عز و جل مِن طَيِّباتِ الجَنَّةِ . (5)

.


1- .كنز العمّال : 5 / 15 / 11846 نقلاً عن الديلمي عن أبي سعيد الخدري .
2- .بحار الأنوار : 96 / 345 / 9 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن عبد اللّه بن مسعود .
3- .بحار الأنوار : 96 / 346 / 10 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن أبي إسماعيل بن خالد عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام .
4- .الكافي : 4 / 63 / 5 ، تهذيب الأحكام : 2 / 238 / 941 ، ثواب الأعمال : 62 / 1 كلّها عن إسماعيل بن يسار ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 209 / 631 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 74 / 1769 عن الإمام الحسن عليه السلام ، الخصال : 346 / 14 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 101 / 87 ، علل الشرايع : 379 / 1 ، الأمالي للصدوق : 260 / 279 والأربعة الأخيرة عن الحسن بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : 373 ، بحار الأنوار : 96 / 369 / 49 .

ص: 149

ن _ مجموعه بركت ها

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس [ماه] رمضان را روزه بدارد و سپس بميرد ، وارد بهشت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس [ماه] رمضان را روزه بدارد و سپس در دل خود بگويد كه اگر زنده بماند ، [باز هم] روزه مى گيرد ، چنانچه در اين ميان بميرد ، وارد بهشت مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و در آن از حرام و تهمت پرهيز كند ، خداوند از او راضى مى شود و بهشت را بر او واجب مى سازد .

امام باقر عليه السلام :همانا شخص ، يك روز را به خاطر ثواب الهى ، روزه مستحب مى گيرد ؛ خداوند هم او را وارد بهشت مى سازد .

ن _ مجموعه بركت هاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مؤمنى نيست كه به خاطر خدا ماه رمضان را روزه بدارد ، مگر آن كه خداوند متعال ، هفت ويژگى را براى او حتمى مى سازد : نخست : حرام در بدنش ذوب مى شود . دوم : به رحمت الهى نزديك مى گردد . سوم : كفّاره خطاى پدرش آدم عليه السلام را ادا مى كند . چهارم : خداوند ، دشوارى هاى دمِ جان دادن را بر او آسان مى سازد . پنجم : از گرسنگى و تشنگى روز قيامت ، ايمن مى گردد . ششم : خداوند به او از آتش امان مى دهد . و هفتم : خداوند به او از نعمت هاى پاكيزه بهشت مى خوراند .

.

ص: 150

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوماً مِن رَمَضانَ مُحتَسِباً كانَ لَهُ بِصَومِهِ ما لَو أنَّ أهلَ الدُّنيَا اجتَمَعوا مُنذُ كانَتِ الدُّنيا إلى أن تَنقَضِيَ لَأَوسَعَهُم طَعاماً وشَراباً ، لا يَطلُبُ إلى أهلِ الجَنَّةِ شَيئاً مِن ذلِكَ . (1)

فضائل الأشهر الثلاثة عن الضحّاك عن الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «شَعبانُ شَهري وشَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ ؛ فَمَن صامَ شَهري كُنتُ لَهُ شَفيعا يَومَ القِيامَةِ ، ومَن صامَ شَهرَ اللّهِ عز و جل آنَسَ اللّهُ وَحشَتَهُ في قَبرِهِ ، ووَصَلَ وَحدَتَهُ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ مُبيَضّا وَجهُهُ ، وأخَذَ الكِتابَ بِيَمينِهِ وَالخُلدَ بِيَسارِهِ حَتّى يَقِفَ بَينَ يَدَي رَبِّهِ عز و جل ، فَيَقولُ : عَبدي! فَيَقولُ : لَبَّيكَ سَيِّدي! فَيَقولُ عز و جل : صُمتَ لي؟ فَيَقولُ : نَعَم يا سَيِّدي ، فَيَقولُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : خُذوا بِيَدِ عَبدي حَتّى تَأتوا بِهِ نَبِيِّي (2) ، فَاُوتى بِهِ ، فَأَقولُ لَهُ : صُمتَ شَهري؟ فَيَقولُ : نَعَم ، فَأَقولُ : أنَا أشفَعُ لَكَ اليَومَ» . _ قالَ _ : «فَيَقولُ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : أمّا حُقوقي فَقَد تَرَكتُها لِعَبدي ، وأمّا حُقوقُ خَلقي فَمَن عَفا عَنهُ فَعَلَيَّ عِوَضُهُ حَتّى يَرضى» . قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «فَآخُذُ بِيَدِهِ حَتّى أنتَهِيَ بِهِ إلَى الصِّراطِ فَأَجِدُهُ دَحضا مَزلَقا ، لا يَثبُتُ عَلَيه أقدامُ الخاطِئينَ ، فَآخُذُ بِيَدِهِ فَيَقولُ لي صاحِبُ الصِّراطِ : مَن هذا يا رَسولَ اللّهِ؟ فَأَقولُ : هذا فُلانٌ مِن اُمَّتي ، كانَ قَد صامَ بِالدُّنيا شَهرِي ابتِغاءَ شَفاعَتي ، وصامَ شَهرَ رَبِّهِ ابتِغاءَ وَعدِهِ ، فَيَجوزُ الصِّراطَ بِعَفوِ اللّهِ عز و جل حَتّى يَنتَهِيَ إلى بابِ الجَنَّتَينِ ، فَأَستَفتِحُ لَهُ ، فَيَقولُ رِضوانُ : لَكَ اُمِرنا أن نَفتَحَ اليَومَ ولاُِمَّتِكَ» . قالَ ، ثُمَّ قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : صوموا شَهرَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَكُن لَكُم شَفيعا ، وصوموا شَهرَ اللّهِ تَشرَبوا مِنَ الرَّحيقِ المَختومِ . (3)

.


1- .المعجم الكبير : 11 / 89 / 11199 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : 8 / 481 / 23729 .
2- .في المصدر : «منّي» ، والتصحيح من بحار الأنوار .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 124 / 132 و ص 64 / 46 ، بحارالأنوار : 97 / 83 / 54 .

ص: 151

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز را از [ماه] رمضان به خاطر خدا روزه بگيرد ، پاداش روزه اش به قدرى است كه اگر همه مردم دنيا از آغاز تا فرجام دنيا ، گرد آيند ، وى مى تواند آنان را سير و سيراب نمايد ، بدون آن كه از بهشتيان ، اندكى درخواست كند .

فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از ضحّاك ، از امام على عليه السلام _ :پيامبر خدا فرمود : «شعبان ، ماه من است و ماه رمضان ، ماه خداست . پس هر كه ماه مرا روزه بدارد ، در روز قيامت ، شفيع او خواهم بود . و هر كس ماه خدا را روزه بدارد ، خداوند در گور ، وحشت او را به اُنس ، تبديل مى كند ؛ تنهايى او را [به اُنس خود ]پيوند مى دهد ؛ و او از گور خويش سفيدرو بيرون مى آيد و نامه عمل را به دست راستش و جاودانگى [در بهشت ]را در دست چپش مى گيرد ، تا آن كه در پيشگاه پروردگارش مى ايستد . خداوند مى فرمايد : بنده من! . مى گويد : لبّيك ، سرورم! مى فرمايد : براى من ، روزه گرفتى؟ . مى گويد : آرى ، سرورم! خداوند متعال مى فرمايد : دست بنده ام را بگيريد و نزد پيامبرم ببريد . او را نزد من مى آورند . من به او مى گويم : ماه مرا روزه گرفتى؟ مى گويد : آرى . پس مى گويم : من امروز ، تو را شفاعت مى كنم . پس خداى متعال مى فرمايد : من از حقوق خودم به خاطر بنده ام گذشتم ؛ امّا درباره حقوق مردم : پس هر كه از او درگذرد ، عوض آن بر من است تا آن كه راضى شود » . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس ، دست او را مى گيرم و وى را به صراط مى برم . صراط را لغزنده مى يابم ، به گونه اى كه پاى خطاكاران بر آن استوار نمى ماند . [آن جا نيز] دست او را مى گيرم . مأمور صراط به من مى گويد : اى پيامبر خدا! اين كيست؟ مى گويم : فلانى است ، از امّت من . در دنيا به خاطر رسيدن به شفاعتم ، ماه مرا روزه گرفته است و به خاطر رسيدن به وعده الهى ، ماه خدا را روزه داشته است . پس با عفو الهى از صراط مى گذرد تا آن كه به درِ دو بهشت مى رسد . من مى خواهم تا بهشت را براى او بگشايند . رضوان (نگهبان بهشت) مى گويد : ما فرمان يافته ايم كه بهشت را براى تو و براى امّت تو بگشاييم» . [راوى گويد : سپس امير مؤمنان عليه السلام فرمود :] ماه پيامبر را روزه بگيريد تا شفيع شما باشد و ماه خدا را روزه بگيريد تا از شراب ناب و سر به مُهرِ بهشتى بنوشيد .

.

ص: 152

مصباح الشريعة _ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «قالَ اللّهُ تَعالى : الصَّومُ لي وأنَا أجزي بِهِ» . فَالصَّومُ يُميتُ هَوَى النَّفسِ وشَهوَةَ الطَّبعِ ، وفيهِ حَياةُ القَلبِ ، وطَهارَةُ الجَوارِحِ ، وعِمارَةُ الظّاهِرِ وَالباطِنِ ، وَالشُّكرُ عَلَى النِّعَمِ، وَالإِحسانُ إلَى الفُقَراءِ، وزِيادَهُ التَّضَرُّعِ وَالخُشوعِ وَالبُكاءِ، وحَبلُ الاِلتِجاءِ إلَى اللّهِ، وسَبَبُ انكِسارِ الشَّهوَةِ ، وتَخفيفُ الحِسابِ ، وتَضعيفُ الحَسَناتِ، وفيهِ مِنَ الفَوائِدِ ما لا يُحصى ؛ وكَفى ما ذَكَرنا مِنهُ لِمَن عَقَلَ ووُفِّقَ لاِستِعمالِهِ. (1)

وانظر : ص 110 (قيمة الصائم) . ص 118 (دعاء الملائكة للصائم) . ص 52 (بركات شهر رمضان) .

1 / 8دَرَجاتُ ضِيافَةِ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ أيسَرَ مَا افتَرَضَ اللّهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ في صِيامِهِ ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :صَومُ الجَسَدِ الإِمساكُ عَنِ الأَغذِيَةِ بِإِرادَةٍ وَاختِيارٍ ؛ خَوفا مِنَ العِقابِ ورَغبَةً فِي الثَّوابِ وَالأَجرِ . (3)

.


1- .مصباح الشريعة : 135 ، بحار الأنوار : 96 / 254 / 28 .
2- .المقنعة : 310 ، الإقبال : 1 / 196 عن أبي بصير وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 97 / 352 .
3- .غرر الحكم : 5888 .

ص: 153

1 / 8 درجات ميهمانى خدا

مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده است _ :پيامبر خدا فرمود : «خداى متعال فرموده است : روزه ، براى من است و خود من پاداش آن را مى دهم» . پس روزه ، هواى نفس و شهوت طبع را مى ميراند و در آن ، زندگى دل ، پاكى اعضا ، آبادى ظاهر و باطن ، سپاس نعمت ها ، نيكى به فقيران و فزونى ناليدن و خشوع و گريه است . روزه ، ريسمان پناهندگى به خدا و مايه شكستن شهوت ، سبك شدن حساب و چند برابر شدن حسنات است و در آن ، بهره هايى بى شمار است و آنچه از فوايدش ياد كرديم ، براى آن كه خرد ورزد و توفيق عمل يابد ، بس است .

ر . ك : ص 111 (ارزش روزه دار) . ص 119 (دعاى فرشتگان براى روزه دار) . ص 53 (بركات ماه رمضان) .

1 / 8درجات ميهمانى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسان ترين چيزى كه خداوند بر روزه دار در روزه دارى اش واجب ساخته ، نخوردن و نياشاميدن است .

امام على عليه السلام :روزه بدن ، پرهيز با اراده و اختيار از غذاهاست ، از روى ترس از كيفر و با اميد به پاداش و اجر الهى .

.

ص: 154

عنه عليه السلام :صَومُ النَّفسِ إمساكُ الحَواسِّ الخَمسِ عَن سائِرِ المَآثِمِ ، وخُلُوُّ القَلبِ عَن جَميعِ أسبابِ الشَّرِّ . (1)

عنه عليه السلام :صَومُ النَّفسِ عَن لَذّاتِ الدُّنيا أنفَعُ الصِّيامِ . (2)

عنه عليه السلام :صِيامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِي الآثامِ أفضَلُ مِن صِيامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ . (3)

عنه عليه السلام :صَومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسانِ ، وصِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ مِن صِيامِ البَطنِ . (4)

.


1- .غرر الحكم : 5889 .
2- .غرر الحكم : 5874 .
3- .غرر الحكم : 5873 .
4- .غرر الحكم : 5890 .

ص: 155

امام على عليه السلام :روزه نفْس ، نگهدارى حواس پنجگانه از ديگر گناهان و تهى بودن دل از تمام اسباب بدى است .

امام على عليه السلام :سودمندترين روزه ، نگهداشتن نفْس از لذّت هاى دنياست .

امام على عليه السلام :نگه داشتن دل از انديشيدن درباره گناهان ، برتر از نگه داشتن شكم از غذاست .

امام على عليه السلام :روزه دل ، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان ، بهتر از روزه شكم .

.

ص: 156

. .

ص: 157

سخنى درباره مراتب روزه دارى

دسته اوّل . روزه عوام

سخنى درباره مراتب روزه دارىاز روايات گذشته ، همچنين از آنچه در فصل آداب روزه دارى خواهد آمد ، روشن مى گردد كه روزه ، از نظر مراتب و از زاويه نقشى كه در تكامل انسان دارد ، به سه دسته تقسيم مى شود و از همين روست كه علماى اخلاق و سير و سلوك ، روزه را به : روزه عوام ، روزه خواص و روزه خواصّ خواص ، تقسيم كرده اند . و اينك ، توضيح فشرده اى از آنها :

دسته اوّل . روزه عواماين مرتبه از روزه ، با پرهيز از مفطِرات روزه صورت مى پذيرد ، با شرحى كه در كتاب هاى فقهى آمده است . اين مرتبه از روزه ، آسان ترين و پايين ترين مرتبه روزه است . آنچه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه :

إنَّ أيسَرَ مَا افتَرَضَ اللّهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ في صِيامِه ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ (1)

آسان ترين چيزى كه خداى متعال بر روزه دار در روزه دارى اش واجب ساخته است ، نخوردن و نياشاميدن است .

.


1- .براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص 152 ، ح 212 .

ص: 158

دسته دوم . روزه خواص
دسته سوم . روزه خواصّ خواص

به اين مرتبه از روزه دارى اشاره دارد .

دسته دوم . روزه خواصدر اين مرتبه از روزه ، روزه دار ، تنها به پرهيز از مفطرات روزه ، بسنده نمى كند ؛ بلكه از همه حرام هاى الهى پرهيز مى نمايد . از اين رو ، اجتناب از مفطرات ، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرام ها ، شرط قبولى آن . بر اين اساس ، همه احاديثى كه با عنوان «مهم ترين آداب روزه دارى» (1) خواهند آمد ، به اين مرتبه از روزه دارى اشاره دارند .

دسته سوم . روزه خواصّ خواصاين مرتبه از روزه ، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چيزى كه اشغال كننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا ، به دست مى آيد . ابو حامد غزالى (م 505 ق) در توصيف اين مرتبه از روزه مى گويد : امّا روزه خواصّ خواص ، روزه دل از همّت هاى دون و انديشه هاى دنيوى و باز داشتن كلّى آن از غير خداوند است . شكستن اين مرتبه از روزه ، با انديشه درباره غير خدا و قيامت ، و فكر درباره دنيا تحقّق مى يابد _ مگر دنيايى كه به خاطر دين خواسته شود ، كه چنين دنيايى ، توشه آخرت است و دنيا نيست _ تا آن جا كه اهل دل گفته اند : «هر كس در روزش به تدبير آنچه با آن افطار مى كند ، اهتمام ورزد ، گناه بر او نوشته مى شود ؛ چرا كه اين ، از كم اطمينانى به فضل خدا و يقين اندك به روزىِ موعود خويش است» . اين مرتبه ، رتبه پيامبران ، صدّيقان و مقرّبان است . در تفصيل قولى آن ، نبايد درنگ طولانى داشت ؛ ولى در تحقّق عملى آن ، تأمّلْ به جاست ؛ چرا كه آن ، رويكرد به خداوند و روى گردانى از غير خدا با

.


1- .ر . ك : ص 245 .

ص: 159

همه همّت است و آراسته شدن به اين سخن خداست كه : « قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ؛ (1) بگو : «خدا» ! سپس وا گذارشان تا در باطل خويش به بازيچه مشغول باشند» . (2)

امير مؤمنان ، امام على عليه السلام ، در اشاره به اين سه مرتبه مى فرمايد :صَومُ القَلبِ خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسانِ وَ صِيامُ اللِّسانِ خَيرٌ مِن صِيامِ البَطنِ ؛ (3)

روزه دل ، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان ، بهتر از روزه شكم .

هر يك از اين دو مرتبه اخير ، به نسبت تلاش روزه داران و آمادگى آنان ، مراتب بسيارى دارد ، علاوه بر اين كه خودِ روزه هم از زاويه انگيزه هاى روزه دار ، گوناگون است . نقطه اوج اين مراتب ، حال روزه دارى است كه انگيزه روزه دارى اش ، نه بيم از كيفر و نه شوق به ثواب ؛ بلكه تنها به خاطر فرمان بُردارى از فرمان الهى ، علاقه مندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست . از خداوند سبحان مى خواهيم كه توفيقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزايش بهره ما از ضيافت كريمانه رمضان مى شود ، بكوشيم و بالاترين و والاترينِ مراتب روزه دارى را به ما عنايت فرمايد .

.


1- .انعام ، آيه 91 .
2- .إحياء علوم الدين : 1 / 350 ؛ المحجّة البيضاء : 2 / 131 .
3- .غرر الحكم : 5890 .

ص: 160

الفصل الثانيتَأهيلُ النّاسِ لِضِيافَةِ اللّهِ2 / 1خطاباتُ النَّبِيِّ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَالإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَطَبَنا ذاتَ يَومٍ فَقالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد أقبَلَ إلَيكُم شَهرُ اللّهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحمَةِ وَالمَغفِرَةِ ، شَهرٌ هُوَ عِندَ اللّهِ أفضَلُ الشُّهورِ ، وَأيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ . هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وجُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ ، وعَمَلُكُم فيهِ مَقبولٌ ، ودُعاؤُكُم فيهِ مُستَجابٌ . فَاسأَلُوا اللّهَ رَبَّكُم بِنِيّاتٍ صادِقَةٍ وقُلوبٍ طاهِرَةٍ أن يُوَفِّقَكُم لِصِيامِهِ وتِلاوَةِ كِتابِهِ ؛ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ غُفرانَ اللّهِ في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ . وَاذكُروا بِجوعِكُم وعَطَشِكُم فيهِ جوعَ يَومِ القِيامَةِ وعَطَشَهُ ، وتَصَدَّقوا عَلى فُقَرائِكُم ومَساكينِكُم ، ووَقِّروا كِبارَكُم ، وَارحَموا صِغارَكُم ، وصِلوا أرحامَكُم ، وَاحفَظوا ألسِنَتَكُم ، وغُضّوا عَمّا لا يَحِلُّ النَّظَرُ إلَيهِ أبصارَكُم ، وعَمّا لا يَحِلُّ الاِستِماعُ إلَيهِ أسماعَكُم ، وتَحَنَّنوا عَلى أيتامِ النّاسِ يُتَحَنَّن عَلى أيتامِكُم ، وتوبوا إلَى اللّهِ مِن ذُنوبِكُم ، وَارفَعوا إلَيهِ أيدِيَكُم بِالدُّعاءِ في أوقاتِ صَلَواتِكُم ؛ فَإِنَّها أفضَلُ السّاعاتِ ، يَنظُرُ اللّهُ عز و جل فيها بِالرَّحمَةِ إلى عِبادِهِ ، يُجيبُهُم إذا ناجَوهُ ، ويُلَبّيهِم إذا نادَوهُ ويَستَجيبُ لَهُم إذا دَعَوهُ . يا أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ أنفُسَكُم مَرهونَةٌ بِأَعمالِكُم فَفُكّوها بِاستِغفارِكُم ، وظُهورَكُم ثَقيلَةٌ مِن أوزارِكُم فَخَفِّفوا عَنها بِطولِ سُجودِكُم ، وَاعلَموا أنَّ اللّهَ _ تَعالى ذِكرُهُ _ أقسَمَ بِعِزَّتِهِ ألاّ يُعَذِّبَ المُصَلّينَ وَالسّاجِدينَ ، ولا يُرَوِّعَهُم بِالنّارِ يَومَ يَقومُ النّاسُ لِرَبِّ العالَمينَ . أيُّهَا النّاسُ ، مَن فَطَّرَ مِنكُم صائِما مُؤمِنا في هذَا الشَّهرِ كانَ لَهُ بِذلِكَ عِندَ اللّهِ عِتقُ نَسَمَةٍ ومَغفِرَةٌ لِما مَضى مِن ذُنوبِهِ» . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، ولَيسَ كُلُّنا يَقدِرُ عَلى ذلِكَ! فَقالَ صلى الله عليه و آله : «اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشِقِّ تَمرَةٍ ، اِتَّقُوا النّارَ ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ . أيُّهَا النّاسُ ، مَن حَسَّنَ مِنكُم في هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ كانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأَقدامُ ، ومَن خَفَّفَ في هذَا الشَّهرِ عَمّا مَلَكَت يَمينُهُ خَفَّفَ اللّهُ عَنهُ حِسابَهُ ، ومَن كَفَّ فيهِ شَرَّهُ كَفَّ اللّهُ فيهِ غَضَبَهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن أكرَمَ فيهِ يَتيما أكرَمَهُ اللّهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن وَصَلَ فيهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللّهُ بِرَحمَتِهِ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن قَطَعَ رَحِمَهُ قَطَعَ اللّهُ عَنهُ رَحمَتَهُ يَومَ يَلقاهُ ، ومَن تَطَوَّعَ فيهِ بِصَلاةٍ كُتِبَ لَهُ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، ومَن أدّى فيهِ فَرضا كانَ لَهُ ثَوابُ مَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ ، ومَن أكثَرَ فيهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللّهُ ميزانَهُ يَومَ تَخَفَّفُ المَوازينُ ، ومَن تَلا فيهِ آيَةً مِنَ القُرآنِ كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَن خَتَمَ القُرآنَ في غَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ . أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ أبوابَ الجِنانِ في هذَا الشَّهرِ مُفَتَّحَةٌ ، فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يُغلِقَها عَلَيكُم ، وأبوابَ النّيرانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يَفتَحَها عَلَيكُم ، وَالشَّياطينَ مَغلولَةٌ فَاسأَلوا رَبَّكُم ألاّ يُسَلِّطَها عَلَيكُم» . قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُمتُ فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذا الشَّهرِ؟ فَقالَ : «يا أبَا الحَسَنِ ، أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ عز و جل » . ثُمَّ بَكى ، فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما يُبكيكَ؟ فَقالَ : «يا عَلِيُّ ، أبكي لِما يُستَحَلُّ مِنكَ في هذَا الشَّهرِ ، كَأَنّي بِكَ وأنتَ تُصَلّي لِرَبِّكَ ، وقَدِ انبَعَثَ أشقَى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، فَضَرَبَكَ ضَربَةً عَلى فَرقِكَ (قَرنِكَ) فَخَضَّبَ مِنها لِحيَتَكَ» . قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ وذلِكَ في سَلامَةٍ مِن ديني؟ فَقالَ : «في سَلامَةٍ مِن دينِكَ» . ثُمَّ قالَ صلى الله عليه و آله : «يا عَلِيُّ ، مَن قَتَلَكَ فَقَد قَتَلَني ، ومَن أبغَضَكَ فَقَد أبغَضَني ، ومَن سَبَّكَ فَقَد سَبَّني ؛ لِأَنَّكَ مِنّي كَنَفسي ، وَروحُكَ مِن روحي ، وَطينَتُكَ مِن طينَتي . إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وَتَعالى _ خَلَقَني وإيّاكَ ، وَاصطَفاني وَإيّاكَ ، وَاختارَني لِلنُّبُوَّةِ وَاختارَكَ لِلإِمامَةِ ، وَمَن أنكَرَ إمامَتَكَ فَقَد أنكَرَني نُبُوَّتي . يا عَلِيُّ ، أنتَ وَصِيِّي ، وأبو وُلدي ، وزَوجُ ابنَتي ، وخَليفَتي عَلى اُمَّتي في حَياتي وبَعدَ مَوتي ، أمرُكَ أمري ونَهيُكَ نَهيي . اُقسِمُ بِالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ وجَعَلَني خَيرَ البَرِيَّةِ ، إنَّكَ لَحُجَّةُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ ، وأمينُهُ عَلى سِرِّهِ ، وَخَليفَتُهُ عَلى عِبادِهِ» . (1)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 77 / 61 ، الأمالي للصدوق : 154 / 149 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 295 / 53 ، الإقبال : 1 / 26 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال ، بحار الأنوار : 96 / 356 / 25 .

ص: 161

فصل دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا

2 / 1 خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

فصل دوم : آمادگى براى ميهمانى خدا2 / 1خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضانامام رضا عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام، از امام على عليه السلام _ : روزى ، پيامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با بركت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى كه نزد خدا برترينِ ماه هاست و روزهايش برترينِ روزها ، شب هايش برترينِ شب ها و ساعاتش برترينِ ساعات است . ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شده ايد و از شايستگانِ كرامت الهى قرار داده شده ايد . نَفَس هايتان در آن ، تسبيح است ، خوابتان در آن ، عبادت ، عملتان در آن ، پذيرفته و دعايتان در آن ، مورد اجابت است . پس با نيّت هاى راست و دل هاى پاك ، از پروردگارتان بخواهيد تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت كتاب خويش ، توفيقتان دهد ؛ چرا كه بدبخت ، كسى است كه در اين ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند . با گرسنگى و تشنگى خود در اين ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قيامت را ياد كنيد ؛ به نيازمندان و بينوايانتان صدقه بدهيد ؛ به بزرگان خود احترام ، و بر كوچك هايتان ترحّم ، و به بستگانتان نيكى كنيد ؛ زبانتان را نگه داريد ؛ چشم هايتان را از آنچه نگاه به آن حلال نيست ، بپوشانيد ؛ گوش هايتان را از آنچه شنيدنش حلال نيست ، فرو بنديد ؛ به يتيمان مردم ، محبّت كنيد تا بر يتيمان شما محبّت ورزند ؛ از گناهانتان به پيشگاه خداوند توبه كنيد ؛ در هنگام نمازها ، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند كنيد ، كه آن هنگام (وقت نماز) ، برترينِ ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات كنند ، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گويد و چون او را بخوانند ، اجابتشان مى كند . اى مردم! جان هاى شما در گرو كارهاى شماست ، پس با آمرزش خواهى خود ، آنها را آزاد سازيد ؛ و پشت هاى شما از بار گناهانتان سنگين است ، پس با طول دادن سجده هاى خود ، آنها را سبك كنيد ، و بدانيد كه خداوند _ كه يادش والاست _ به عزّت خود ، سوگند خورده است كه نمازگزاران و سجده كنندگان را عذاب نمى كند و در روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان [براى حساب ]مى ايستند ، آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد . اى مردم ! هر كه از شما در اين ماه ، روزه دارى را افطار دهد ، پاداش او براى آن ، نزد خدا ، آزاد كردن يك برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» . پس گفتند : اى پيامبر خدا ! همه ما توانايىِ اين كار را نداريم! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خود را از آتش نگه داريد ، هر چند با يك دانه خرما ؛ مخود را از آتش نگه داريد ، هر چند با يك جرعه آب . اى مردم! هر كس اخلاقش را در اين ماه ، نيكو سازد ، براى او وسيله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز كه گام ها بر صراط مى لغزد ؛ و هر كس در اين ماه بر بردگان خود آسان بگيرد ، خداوند حساب او را سبك خواهد گرفت ؛ و هر كس در اين ماه ، شرّ خود را [از ديگران] باز دارد ، خداوند در روز ديدارش ، غضب خويش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر كه در اين ماه ، يتيمى را گرامى بدارد ، در روز ديدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛ و هر كه در آن به خويشاوند خود نيكى كند ، در روز ديدار ، خداوند با رحمتش به او نيكى خواهد كرد ؛ و هر كس در آن از خويشان خود ببُرد ، خداوند در روز ديدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛ و هر كس در آن ، نماز مستحبّى بخواند ، براى او دورى از آتش ، نوشته مى شود ؛ و هر كس واجبى را در آن ادا كند ، پاداش كسى را دارد كه هفتاد واجب را در ماه هاى ديگر ، ادا كرده است ؛ و هر كس در آن بر من زياد صلوات بفرستد ، خداوند در روزى كه وزنه اعمال ، سبك مى شود ، وزنه اعمال او را بيفزايد ؛ و هر كس در آن ، آيه اى از قرآن تلاوت كند ، پاداش كسى را دارد كه در ماه هاى ديگر ، ختم قرآن كرده است . اى مردم! در اين ماه ، درهاى بهشت ، بازند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما نبندد ؛ و درهاى دوزخ ، بسته اند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما نگشايد ؛ و شيطان ها در بندند . پس ، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما مسلّط نسازد» . من برخاستم و گفتم : اى پيامبر خدا! برترينِ كارها در اين ماه چيست؟ فرمود : «اى ابو الحسن! برترينِ كارها در اين ماه ، پرهيز از حرام هاى الهى است» . سپس گريست . گفتم : اى پيامبر خدا! سبب گريه شما چيست؟ فرمود : «اى على! بر اين مى گريم كه حرمت تو را در اين ماه مى شكنند . گويا مى بينم تو در حال نماز براى پروردگار خويشى ، كه نگون بخت ترينِ اوّلين و آخرين ، همو كه برادر پى كننده ناقه قوم ثمود است ، برمى خيزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند و محاسنت ، از خون سرت ، رنگين مى شود» . گفتم : اى پيامبر خدا! آيا در آن حالت ، دينم سالم است؟ فرمود : «دينت ، سالم است» . سپس فرمود : «اى على! هر كس تو را بكشد ، مرا كشته است و هر كس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر كس تو را ناسزا گويد ، مرا ناسزا گفته است ؛ چرا كه تو از من هستى ، همچون جان من . روح تو ، از روح من است و سرشت تو ، از سرشت من . خداى متعال ، من و تو را آفريد و من و تو را برگزيد و مرا براى پيامبرى ، و تو را براى امامت ، انتخاب كرد . هر كس امامت تو را انكار كند ، نبوّت مرا انكار كرده است . اى على! تو وصىّ من ، پدر فرزندان من ، همسر دختر من و جانشين من بر امّتم هستى ، در حال حياتم و پس از مرگم . فرمان تو ، فرمان من است و نهى تو ، نهى من است . سوگند به خدايى كه مرا به نبوّت برانگيخت و مرا بهترينِ آفريدگان قرار داد ، تو حجّت پروردگار بر خلق اويى و امين او بر رازش و جانشين او بر بندگانش» .

.

ص: 162

. .

ص: 163

. .

ص: 164

. .

ص: 165

. .

ص: 166

الإمام الباقر عليه السلام :خَطَبَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله النّاسَ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، قَد أظَلَّكُم شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، وهُوَ شَهرُ رَمَضانَ ؛ فَرَضَ اللّهُ عز و جل صِيامَهُ ، وجَعَلَ قِيامَ لَيلِهِ نافِلَةً ، فَمَن تَطَوَّعَ بِصَلاةِ لَيلَةٍ فيهِ كانَ كَمَن تَطَوَّعَ بِسَبعينَ لَيلَةً فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ ، وجَعَلَ لِمَن تَطَوَّعَ فيهِ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ وَالبِرِّ كَأَجرِ مَن أَدّى فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ . وهُوَ شَهرُ الصَّبرِ ، وإنَّ الصَّبرَ ثَوابُهُ الجَنَّةُ ، وهُوَ شَهرُ المُواساةِ ، وهُوَ شَهرٌ يَزيدُ اللّهُ في رِزقِ المُؤمِنِ فيهِ ، ومَن فَطَّرَ فيهِ مُؤمِنا صائِما كانَ لَهُ عِندَ اللّهِ بِذلِكَ عِتقُ رَقَبَةٍ ومَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ فيما مَضَى» . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ كُلُّنا يَقدِرُ عَلى أن يُفَطِّرَ صائِما ! فَقالَ : «إنَّ اللّهَ كَريمٌ يُعطي هذَا الثَّوابَ لِمَن لا يَقدِرُ إلاّ عَلى مَذقَةٍ مِن لَبَنٍ يُفَطِّرُ بِها صائِما ، أو شَربَةِ ماءٍ عَذبٍ ، أو تَمَراتٍ ، لا يَقدِرُ عَلى أكثَرَ مِن ذلِكَ . ومَن خَفَّفَ فيهِ عَن مَملوكِهِ خَفَّفَ اللّهُ عَنهُ حِسابَهُ . وهُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ . ولا غِنى بِكُم عَن أربَعِ خِصالٍ : خَصلَتانِ تُرضونَ اللّهَ عز و جل بِهِما ، وخَصلَتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما ، فَأَمَّا اللَّتانِ تُرضونَ اللّهَ عز و جل بِهِما : فَشَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وأنَّني رَسولُ اللّهِ . وأمَّا اللَّتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما : فَتَسأَلونَ اللّهَ فيهِ حَوائِجَكُم وَالجَنَّةَ ، وتَسأَلونَ اللّهَ العافِيَةَ ، وتَعوذونَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ» . (1)

.


1- .المقنعة : 306 ، الكافي : 4 / 66 / 4 ، تهذيب الأحكام : 3 / 57 / 198 وج 4 / 152 / 423 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 94 / 1831 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 71 / 51 ، وفيه «المساواة» بدل «المواساة» وكلّها عن أبي الورد ، بحار الأنوار : 96 / 359 / 26 .

ص: 167

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا در آخرين جمعه شعبان ، خطبه خواند . خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود : «اى مردم! ماهى بر شما سايه افكنده كه در آن ، شبى است بهتر از هزار ماه ، و آن ، ماه رمضان است . خداوند ، روزه اش را واجب ساخته و نماز در شبش را مستحب قرار داده است . پس هر كس يك شب در آن ، نماز مستحب بخواند ، گويا هفتاد شب نماز مستحب در ماه هاى ديگر خوانده است . و براى كسى كه در آن ، كار نيك مستحبّى از كارهاى نيك انجام دهد ، پاداشى همچون پاداش كسى قرار داده كه واجبى از واجبات الهى را انجام داده است ، و هر كس در آن ، واجبى از واجبات خداوند را ادا كند ، همچون كسى خواهد بود كه در ماه هاى ديگر ، هفتاد واجب از واجبات الهى را انجام داده است . اين ماه ، ماه صبر است و پاداش صبر ، بهشت است . اين ماه ، ماه مواسات (همدردى با ديگران در نيازها) است و ماهى است كه در آن ، خداوند ، روزىِ مؤمن را مى افزايد . هر كس مؤمن روزه دارى را در آن افطار دهد ، نزد خداوند ، پاداش آزاد كردن يك بنده و آمرزش گناهان گذشته اش را دارد» . گفتند : اى پيامبر خدا! همه ما توان افطار دادن به روزه دار را نداريم . فرمود : «خداوند ، كريم است ؛ اين ثواب را به كسى نيز مى دهد كه براى افطار دادن ، جز بر جرعه اى شير يا جرعه اى آب و يا چند خرما قدرت ندارد و بيش از اين را نمى تواند . هر كس در اين ماه بر برده خويش سبك بگيرد ، خداوند هم حسابش را سبك مى گيرد . ماه رمضان ، ماهى است كه آغازش رحمت ، ميانش آمرزش ، و پايانش اجابت و آزادى از آتش دوزخ است . شما از چهار خصلت ، بى نياز نيستيد : دو خصلت كه خدا را با آنها راضى مى كنيد ، و دو خصلت كه از آن دو ، بى نياز نيستيد . امّا آن دو خصلتى كه خدا را با آنها راضى مى كنيد ، شهادت به اين است كه : معبودى جز خداوند نيست و من فرستاده خدايم . و امّا دو خصلتى كه از آن بى نياز نيستيد ، از خداوند ، نيازهايتان و بهشت را بطلبيد و از خداوند ، عافيت بخواهيد و از آتش به خداوند پناه ببريد» .

.

ص: 168

دعائم الإسلام :عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أ نَّهُ خَطَبَ النّاسَ آخِرَ يَومٍ مِن شَعبانَ ، فَقالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّهُ قَد أظَلَّكُم شَهرٌ عَظيمٌ ، شَهرٌ مُبارَكٌ ، شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . مَن تَقَرَّبَ فيهِ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ كانَ كَمَن أدّى فَريضَةً فيما سِواهُ ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً فيما سِواهُ . وهُوَ شَهرُ الصَّبرِ ؛ وَالصَّبرُ ثَوابُهُ الجَنَّةُ ، وشَهرُ المُواساةِ ، شَهرٌ يُزادُ فيهِ في رِزقِ المُؤمِنِ ؛ مَن فَطَّرَ فيهِ صائِما كانَ لَهُ مَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ وعِتقُ رَقَبَتِهِ مِنَ النّارِ ، وكانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن أجرِهِ شَيءٌ» . فَقالَ بَعضُ القَومِ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَيسَ كُلُّنا يَجِدُ ما يُفَطِّرُ الصّائِمَ! فَقالَ صلى الله عليه و آله : «يُعطِي اللّهُ هذَا الثَّوابَ مَن فَطَّرَ صائِما عَلى مَذقَةِ لَبَنٍ أو تَمرَةٍ أو شَربَةِ ماءٍ ، ومَن أشبَعَ صائِما سَقاهُ اللّهُ مِن حَوضي شَربَةً لا يَظمَأُ بَعدَها . وهُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، وأوسَطُهُ مَغفِرَةٌ ، وآخِرُهُ عِتقٌ مِنَ النّارِ ؛ مَن خَفَّفَ عَن مَملوكِهِ فيهِ غَفَرَ اللّهُ لَهُ وأعتَقَهُ مِنَ النّارِ . وَاستَكثِروا فيهِ مِن أربَعِ خِصالٍ ؛ خَصلَتانِ تُرضونَ بِهِما رَبَّكُم ، وخَصلَتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما ، فَأَمَّا الخَصلَتانِ اللَّتانِ تُرضونَ بِهِما رَبَّكُم : فَشَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وتَستَغفِرونَهُ ، وأمَّا اللَّتانِ لا غِنى بِكُم عَنهُما : فَتَسأَلونَ اللّهَ الجَنَّةَ ، وتَعوذونَ بِهِ مِنَ النّارِ» . (1)

.


1- .دعائم الإسلام : 1 / 268 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 129 / 134 عن سلمان ، بحار الأنوار : 96 / 342 / 6 وص 350 / 18 ؛ صحيح ابن خزيمة : 3 / 191 / 1887 ، شُعب الإيمان : 3 / 305 / 3608 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 38 / 48 كلّها عن سلمان .

ص: 169

دعائم الإسلام :در آخرين روز شعبان ، پيامبر خدا براى مردم خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! ماهى بزرگ بر شما سايه افكنده است ، ماهى مبارك ، ماهى كه در آن ، شبى است كه عمل در آن ، بهتر از عمل در هزار ماه است . هر كس با كار نيكى از نيكى ها در آن به خداوند تقرّب جويد ، گويا واجبى را در ماه هاى ديگر ادا كرده است ، و هر كس واجبى را در آن انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب را در ماه هاى ديگر انجام داده است . و آن ، ماه صبر است و پاداش صبر ، بهشت است . ماه مواسات(همدردى) است و ماهى است كه روزىِ مؤمن در آن افزوده مى شود . هر كس روزه دارى را در آن افطار دهد ، پاداشش آمرزش گناهانش و آزادى اش از آتش است و براى او به اندازه آن [روزه دار] ، پاداش است ، بى آن كه از اجر او چيزى كاسته شود» . برخى گفتند : اى پيامبر خدا! همه ما آن اندازه چيزى نداريم كه روزه دارى را افطار دهيم . فرمود : «خداوند ، اين پاداش را به كسى مى دهد كه روزه دارى را به اندازه جرعه اى شير يا دانه اى خرما و يا جرعه اى آب ، افطار دهد . و هر كس روزه دارى را سير كند ، خداوند ، او را از حوض من چنان سيراب مى كند كه پس از آن هرگز تشنه نمى گردد . اين ، ماهى است كه آغازش رحمت ، ميانش آمرزش و پايانش آزادى از آتش است . هر كه در اين ماه بر برده خود آسان بگيرد ، خداوند ، او را مى آمرزد و از آتش ، آزادش مى كند . در اين ماه ، چهار كار را زياد انجام دهيد ، كه با دو كار ، پروردگارتان را راضى مى كنيد و از دو كار هم بى نياز نيستيد . امّا دو كارى كه پروردگارتان را با آنها راضى مى كنيد ، شهادت به يكتايى خداوند و آمرزش خواهى از اوست . و امّا آن دو كه از آنها بى نياز نيستيد ، از خداوند ، بهشت بخواهيد و از آتش به او پناه ببريد» .

.

ص: 170

الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وذلِكَ في (1) ثَلاثٍ بَقينَ مِن شَعبانَ ، قالَ لِبِلالٍ : «نادِ فِي النّاسِ» ، فَجَمَعَ النّاسَ ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذَا الشَّهرَ قَد خَصَّكُمُ اللّهُ بِهِ وحَضَرَكُم ، وهُوَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، لَيلَةٌ فيهِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، تُغَلَّقُ فيهِ أبوابُ النّارِ وتُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ الجِنانِ ؛ فَمَن أدرَكَهُ ولَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، ومَن أدرَكَ والِدَيهِ ولَم يُغفَر لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ ، ومَن ذُكِرتُ عِندَهُ فَلَم يُصَلِّ عَلَيَّ فَلَم يَغفِرِ اللّهُ لَهُ فَأَبعَدَهُ اللّهُ» . (2)

الكافي عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقبِلُ بِوَجهِهِ إلَى النّاسِ فَيَقولُ : «يا مَعشَرَ النّاسِ ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّياطينِ ، وفُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ وأبوابُ الجِنانِ وأبوابُ الرَّحمَةِ ، وغُلِّقَت أبوابُ النّارِ ، وَاستُجيبَ الدُّعاءُ ، وكانَ للّهِِ فيهِ عِندَ كُلِّ فِطرٍ عُتَقاءُ يُعتِقُهُمُ اللّهُ مِنَ النّارِ ، ويُنادي مُنادٍ كُلَّ لَيلَةٍ : هَل مِن سائِلٍ؟ هَل مِن مُستَغفِرٍ؟ اللّهُمَّ أعطِ كُلَّ مُنفِقٍ خَلَفا ، وأعطِ كُلَّ مُمسِكٍ تَلَفا . حَتّى إذا طَلَعَ هِلالُ شَوّالٍ نودِيَ المُؤمِنونَ : أنِ اغدوا إلى جَوائِزِكُم فَهُوَ يَومُ الجائِزَةِ» . ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : أما وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، ما هِيَ بِجائِزَةِ الدَّنانيرِ ولاَ الدَّراهِمِ! (3)

.


1- .في فضائل الأشهر الثلاثة «من» بدل «في» .
2- .الكافي : 4 / 67 / 5 ، تهذيب الأحكام : 4 / 192 / 549 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 96 / 1832 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 74 / 55 فيهما «قد حضركم» بدل «قد خصّكم اللّه به وحضركم» ، بحار الأنوار : 96 / 363 / 31 .
3- .الكافي : 4 / 67 / 6 ، تهذيب الأحكام : 4 / 193 / 550 وليس فيه «وأبواب الجنان» ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 97 / 1833 ، ثواب الأعمال : 89 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 80 / 62 ، بحار الأنوار : 96 / 360 / 27 ؛ تاريخ دمشق : 51 / 186 / 10845 نحوه ، كنز العمّال : 8 / 590 / 24288 .

ص: 171

امام باقر عليه السلام :چون ماه رمضان در حال فرا رسيدن بود و سه روز از شعبان مانده بود ، پيامبر خدا به بلال فرمود : «مردم را خبر كن» . مردم گرد آمدند . [پيامبر صلى الله عليه و آله ] بر منبر رفت و خدا را حمد و ثنا گفت . سپس فرمود : «اى مردم! خداوند ، شما را به اين ماه ، ويژه ساخته است و اينك فرا مى رسد . آن ، سرور ماه هاست [و ]در آن ، شبى بهتر از هزار ماه است . درهاى آتش در آن بسته مى شوند و درهاى بهشت در آن گشوده مى گردند . پس دور باد از رحمت حق ، كسى كه اين ماه را دريابد و آمرزيده نشود! دور باد از رحمت حق ، كسى كه پدر و مادرش را دريابد و [با نيكى به آنان] آمرزيده نشود! دور باد از رحمت حق ، كسى كه مرا نزد او ياد كنند و او بر من درود نفرستد! خدا او را نيامرزد!» .

الكافى _ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _ :پيامبر خدا روى به مردم مى كرد و مى فرمود : «اى گروه مردم! هر گاه هلال ماه رمضان طلوع كند ، شياطينِ سركش به بند كشيده مى شوند ، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت گشوده مى گردند ، درهاى آتش بسته مى شوند ، و دعا اجابت مى شود . خدا را در هر عيد فطرى ، آزادشدگانى است كه آنان را از آتش مى رهاند . و هر شب منادى ندا مى دهد : «آيا خواهنده اى هست؟ آيا استغفاركننده اى هست؟ خدايا! به هر انفاق كننده اى جايگزين عطا كن و هر امساك كننده [از انفاق] را دچار تلف ساز!» . تا آن كه هنگامى كه هلال شوّال بر مى آيد ، مؤمنان را ندا مى دهند كه : «به سوى جايزه هايتان بشتابيد ، كه امروز روز جايزه است!» . [سپس امام باقر عليه السلام فرمود :] به خدايى كه جانم در دست اوست ، آن جايزه ، دينار و درهم نيست .

.

ص: 172

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ مِن كَلامٍ لَهُ وقَد حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ _ : أتاكُم رَمَضانُ شَهرُ بَرَكَةٍ ، يُغنيكُمُ اللّهُ فيهِ فَيُنزِلُ الرَّحمَةَ ، ويَحُطُّ الخَطايا ، ويَستَجيبُ فيهِ الدُّعاءَ ، يَنظُرُ اللّهُ إلى تَنافُسِكُم ، ويُباهي بِكُم مَلائِكَتَهُ ؛ فَأَرُوا اللّهَ مِن أنفُسِكُم خَيرا ؛ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ فيهِ رَحمَةَ اللّهِ عز و جل . (1)

فضائل الأشهر الثلاثة عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «إنَّ شَهرَ رَمَضانَ شَهرٌ عَظيمٌ ، يُضاعِفُ اللّهُ فيهِ الحَسَناتِ ، ويَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ ، ويَرفَعُ فيهِ الدَّرَجاتِ ؛ مَن تَصَدَّقَ في هذَا الشَّهرِ بِصَدَقَةٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ، ومَن أحسَنَ فيهِ إلى ما مَلَكَت يَمينُهُ غَفَرَ اللّهُ لَهُ» . ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّ شَهرَكُم هذا لَيسَ كَالشُّهورِ ؛ إذا أقبَلَ إلَيكُم أقبَلَ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحمَةِ ، وإذا أدبَرَ عَنكُم أدبَرَ بِغُفرانِ الذُّنوبِ . هذا شَهرٌ الحَسَناتُ فيهِ مُضاعَفَةٌ ، وأعمالُ الخَيرِ فيهِ مَقبولَةٌ ، مَن صَلّى مِنكُم في هذَا الشَّهرِ للّهِِ عز و جل رَكعَتَينِ يَتَطَوَّعُ بِهِما غَفَرَ اللّهُ لَهُ . ثُمَّ قالَ عليه السلام : إنَّ الشَّقِيَ حَقَّ الشَّقِيِ مَن خَرَجَ عَنهُ هذَا الشَّهرُ ولَم يُغفَر ذُنوبُهُ ، فَحينَئِذٍ يَخسَرُ حينَ يَفوزُ المُحسِنونَ بِجَوائِزِ الرَّبِّ الكَريمِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ بَينَ شَعبانَ وشَوّالٍ شَهرَ رَمَضانَ الَّذي اُنزِلَ فيهِ القُرآنُ ، وهُوَ شَهرُ اللّهِ _ تَعالى ذِكرُهُ _ وهُوَ شَهرُالبَرَكَةِ، وهُوَ شَهرُالمَغفِرَةِ، وهُوَ شَهرُ الرَّحمَةِ ، وهُوَ شَهرُ التَّوبَةِ ، وهُوَ شَهرُ الإِنابَةِ ، وهُوَ شَهرُ قِراءَةِ القُرآنِ ، وهُوَ شَهرُ الاِستِغفارِ ، وهُوَ شَهرُ الصِّيامِ ، وهُوَ شَهرُ الدُّعاءِ ، وهُوَ شَهرُ العِبادَةِ ، وهَوُ شَهرُ الطّاعَةِ ، وهُوَ شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ . مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ لَم يُغفَر لَهُ إلى قابِلٍ ، فَأَيُّكُم مُتَّثِقٌ (يَثِقُ) بِبُلوغِ شَهرِ رَمَضانَ قابِلٍ؟! صوموهُ صِيامَ مَن يَرى أ نَّهُ لا يَصومُ بَعدَهُ أبَدا ؛ فَكَم مِن صائِمٍ لَهُ عاما أوَّلَ أمسى عامَكُم هذا فِي القَبرِ مَدفونا ، وأصبَحَ فِي التُّرابِ وَحيدا فَريدا ! يُنَبِّهُكُمُ اللّهُ مِن رَقدَهِ الغافِلينَ، وغَفَرَ لَنا ولَكُم يَومَ الدّينِ. (3)

.


1- .مجمع الزوائد : 3 / 344 / 4783 ، الدرّ المنثور : 1 / 453 وفيه «يغشاكم» بدل «يغنيكم» وكلاهما نقلاً عن الطبراني عن عبادة بن الصامت ، كنز العمّال : 8 / 467 / 23692 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 73 / 53 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 293 / 46 ، الأمالي للصدوق : 109 / 82 ، روضة الواعظين : 372 ، بحار الأنوار : 96 / 361 / 29 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 117 / 112 عن عليّ بن الحسين البرقي عن أبيه عن جدّه [ عن] الإمام الحسن عليه السلام .

ص: 173

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در سخنى در آستانه ماه رمضان _ :ماه رمضان بر شما آمد ، ماه بركت . خداوند در آن بى نيازتان مى كند ، رحمت فرو مى فرستد ، خطاها را از شما فرو مى ريزد و دعا را در آن مستجاب مى كند . [خداوند] به مسابقه و پيشتازى شما [در عبادت] مى نگرد و با شما بر فرشتگانش مباهات مى كند . پس به خداوند از جانب خود نيكى نشان دهيد . بدبخت ، كسى است كه در اين ماه از رحمت خدا محروم شود .

فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از حسن بن على بن فضّال ، از امام رضا عليه السلام ، از پدرانش عليهم السلام_ : پيامبر خدا فرمود : «ماه رمضان ، ماهى بزرگ است . خداوند در اين ماه ، حسنات را دو برابر مى كند و سيّئات را محو مى سازد و درجات را بالا مى برد . هر كس در اين ماه ، صدقه اى دهد ، خداوند او را مى آمرزد و هر كس در اين ماه به برده خويش نيكى كند ، خداوند او را مى آمرزد» . سپس فرمود : «اين ماه شما ، همچون ماه هاى ديگر نيست . وقتى به سراغ شما مى آيد ، با بركت و رحمت مى آيد و چون مى رود ، با آمرزش گناهان مى رود . اين [ماه] ، ماهى است كه حسنات ، در آن دو برابر مى گردند و كارهاى خير در آن قبول مى شوند . هر كس از شما در اين ماه ، دو ركعت نماز مستحب براى خدا بخواند ، خداوندْ او را مى آمرزد» . سپس فرمود : «بدبخت واقعى ، كسى است كه اين ماه از او بگذرد و گناهانش آمرزيده نشود . پس آن گاه كه نيكوكاران ، جوايز خود را از پروردگار كريم دريافت مى كنند ، او زيانكار مى گردد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ميان ماه شعبان و شوّال ، ماه رمضان است كه قرآن در آن نازل شده است و آن ، ماه خداى متعال است ، ماه بركت ، ماه آمرزش ، ماه رحمت ، ماه توبه و ماه بازگشت به سوى خدا ، ماه قرائت قرآن ، ماه استغفار ، ماه روزه دارى ، ماه دعا ، ماه عبادت ، ماه طاعت و ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت . هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا سال آينده آمرزيده نخواهد شد . پس ، كدامتان اطمينان داريد كه به ماه رمضان آينده برسيد؟ آن را روزه بداريد ، روزه داشتن كسى كه مى انديشد پس از آن ، ديگر آن ماه را روزه نخواهد داشت . چه بسا روزه دارى كه آن را سال نخست ، روزه گرفته ؛ امّا امسال در گور آرميده است و در خاك ، يكه و تنها مانده است . خداوند ، شما را از خواب غفلت بيدار كند و ما و شما را در روز جزا بيامرزد!

.

ص: 174

عنه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ لَيسَ كَالشُّهورِ ؛ لِما تُضاعَفُ فيهِ مِنَ الاُجورِ . هُوَ شَهرُ الصِّيامِ ، وشَهرُ القِيامِ ، وشَهرُ التَّوبَةِ وَالاِستِغفارِ ، وشَهرُ تِلاوَةِ القُرآنِ ؛ هُوَ شَهرٌ أبوابُ الجِنانِ فيهِ مُفَتَّحَةٌ وأبوابُ النّيرانِ فيهِ مُغَلَّقَةٌ ؛ هُوَ شَهرٌ يُكتَبُ فيهِ الآجالُ ، ويُبَثُّ فيهِ الأَرزاقُ ، وفيهِ لَيلَةٌ فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، ويُكتَبُ فيها وَفدُ بَيتِ اللّهِ الحَرامِ ، تَتَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَالرّوحُ فيها عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ بِإِذنِ رَبِّهِم في كُلِّ أمرٍ ، سَلامٌ هِيَ حَتّى مَطلَعِ الفَجرِ . مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ لَم يُغفَر إلى قابِلٍ ؛ فَبادِروا بِالأَعمالِ الصّالِحاتِ الآنَ وبابُ التَّوبَةِ مَفتوحٌ وَالدُّعاءُ مُستَجابٌ قَبلَ « أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَ_حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنم_بِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّ_خِرِينَ » (1) . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّهِ عز و جل ، وهُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّهُ فيهِ الحَسَناتِ ويَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ ، وهُوَ شَهرُ البَرَكَةِ ، وهُوَ شَهرُ الإِنابَةِ ، وهُوَ شَهرُ التَّوبَةِ ، وهُوَ شَهرُ المَغفِرَةِ ، وهُوَ شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ . ألا فَاجتَنِبوا فيهِ كُلَّ حَرامٍ ، وأكثِروا فيهِ مِن تِلاوَةِ القُرآنِ ، وسَلوا فيهِ حَوائِجَكُم ، وَاشتَغِلوا فيهِ بِذِكرِ رَبِّكُم . ولا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ عِندَكُم كَغَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ؛ فَإِنَّ لَهُ عِندَ اللّهِ حُرمَةً وفَضلاً عَلى سائِرِ الشُّهورِ . ولا يَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ يَومُ صَومِكُم كَيَومِ فِطرِكُم . (3)

.


1- .الزمر : 56 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 100 / 86 عن ابن عبّاس .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 95 / 78 عن محمّد بن أبي عمير عن غير واحد عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 175

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، همچون ماه هاى ديگر نيست ، به خاطر پاداش هايى كه در آن ، دو برابر مى شود . آن ، ماه روزه دارى و عبادت است ، ماه توبه و استغفار ، و ماه تلاوت قرآن . آن ، ماهى است كه در آن ، درهاى بهشت ، گشوده و درهاى آتش ، بسته اند . و ماهى است كه اجل ها در آن نوشته مى شوند و روزى ها پخش مى گردند . و در آن ، شبى است كه هر فرمان حكمت آميزى ، در آن مقدّر (جدا) مى گردد و ميهمانان خانه خدا ، در اين ماه نوشته مى شوند . در اين ماه ، فرشتگان و روح الأمين به اذن پروردگارشان ، بر مردان و زنان روزه دار ، درباره هر كارى فرود مى آيند . آن شب تا دميدن صبح ، سلامت است . هر كس در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا سال آينده آمرزيده نگردد . پس ، هم اكنون كه درِ توبه گشوده است و دعا مستجاب است ، به كارهاى نيك بشتابيد ، پيش از آن كه «شخص بگويد : دريغا بر آن كوتاهى اى كه در حضور خدا كردم! و من از مسخره كنندگان بودم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، ماه خداست ؛ ماهى كه خداوند ، حسنات را در آن ، دو برابر مى كند و سيّئات را محو مى كند ، ماه بركت ، ماه بازگشت به سوى خدا ، ماه توبه ، ماه آمرزش ، ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت . پس ، در اين ماه از هر حرامى بپرهيزيد و در آن ، زياد قرآن تلاوت كنيد و در آن ، حاجت هاى خويش را بخواهيد و در آن ، به ذكر پروردگارتان بپردازيد و مبادا ماه رمضان نزد شما ، مانند ماه هاى ديگر باشد ؛ چرا كه آن نزد خداوند ، نسبت به ماه هاى ديگر ، حرمت و برترى دارد و مبادا در ماه رمضان ، روز روزه دارى تان مثل روز خوردنتان باشد .

.

ص: 176

وانظر : ص 60 (جوامع بركاته وخصائصه) .

2 / 2خِطاباتُ أميرِ المُؤمِنينَ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَالإمام عليّ عليه السلام _ كانَ إذا جاءَ شَهرُ رَمَضانَ خَطَبَ النّاسَ قائِلاً _ :إنَّ هذَا الشَّهرَ المُبارَكَ الَّذِي افتَرَضَ اللّهُ صِيامَهُ ولَم يَفتَرِض قِيامَهُ قَد أتاكُم . ألا إنَّ الصَّومَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُما ، ولكِن مِنَ اللَّغوِ وَالكَذِبِ وَالباطِلِ . (1)

السنن الكبرى _ عَنِ الشَّعبِيِّ _ :إنّ عليّا عليه السلام كانَ يَخطُبُ إذا حَضَرَ رَمَضانُ ، ثُمَّ يَقولُ : «هذَا الشَّهرُ المُبارَكُ الَّذي فَرَضَ اللّهُ صِيامَهُ ولَم يَفرِض قِيامَهُ ؛ لِيَحذَرَ رَجُلٌ أن يَقولَ : أصومُ إذا صامَ فُلانٌ أو اُفطِرُ إذا أفطَرَ فُلانٌ . ألا إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ولكِن مِنَ الكَذِب وَالباطِلِ وَاللَّغوِ . ألا لا تَقَدَّمُوا الشَّهرَ ؛ إذا رَأَيتُمُ الهِلالَ فَصوموا ، وإذا رَأَيتُموهُ فَأَفطِروا ، فَإِن غُمَّ عَلَيكُم فَأَكمِلُوا العِدَّةَ» . (2)

الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام: خَطَبَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ في مَسجِدِ الكوفَةِ ، فَحَمِدَ اللّهَ بِأَفضَلِ الحَمدِ وأشرَفِها وأبلَغِها ، وأثنى عَلَيهِ بِأَحسَنِ الثَّناءِ ، وصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذَا الشَّهرَ شَهرٌ فَضَّلَهُ اللّهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ كَفَضلِنا أهلَ البَيتِ عَلى سائِرِ النّاسِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُفَتَّحُ فيهِ أبوابُ السَّماءِ وأبوابُ الرَّحمَةِ ، ويُغَلَّقُ فيهِ أبوابُ النِّيرانِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُسمَعُ فيهِ النِّداءُ ، ويُستَجابُ فيهِ الدُّعاءُ ، ويُرحَمُ فيهِ البُكاءُ ؛ وهُوَ شَهرٌ فيهِ لَيلَةٌ نَزَلَتِ المَلائِكَةُ فيها مِنَ السَّماءِ ؛ فَتُسَلِّمُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ بِإِذنِ رَبِّهِم إلى مَطلَعِ الفَجرِ ، وهِيَ لَيلَةُ القَدرِ ؛ قُدِّرَ فيها وِلايَتي قَبلَ أن خُلِقَ آدَمُ عليه السلام بِأَلفَي عامٍ ، صِيامُ يَومِها أفضَلُ مِن صِيامِ ألفِ شَهرٍ ، وَالعَمَلُ فيها أفضَلُ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ شُموسَ شَهرِ رَمَضانَ لَتَطلُعُ عَلَى الصّائِمينَ وَالصّائِماتِ ، وإنَّ أقمارَهُ لَيَطلُعُ عَلَيهِم بِالرَّحمَةِ ، وما مِن يَومٍ ولَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ إلاّ وَالبِرُّ مِنَ اللّهِ تَعالى يَتَناثَرُ مِنَ السَّماءِ عَلى هذِهِ الاُمَّةِ ، فَمَن ظَفِرَ مِن نِثارِ اللّهِ بِدُرَّةٍ كَرُمَ عَلَى اللّهِ يَومَ يَلقاها ، وما كَرُمَ عَبدٌ عَلَى اللّهِ إلاّ جَعَلَ الجَنَّةَ مَثواهُ . عِبادَ اللّهِ ، إنَّ شَهرَكُم لَيسَ كَالشُّهورِ ؛ أيّامُهُ أفضَلُ الأَيّامِ ، ولَياليهِ أفضَلُ اللَّيالي ، وساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ ؛ هُوَ شَهرٌ الشَّياطينُ فيهِ مَغلولَةٌ مَحبوسَةٌ ؛ هُوَ شَهرٌ يَزيدُ اللّهُ فيهِ الأَرزاقَ وَالآجالَ ، ويَكتُبُ فيهِ وَفدَ بَيتِهِ ؛ وهُوَ شَهرٌ يُقبَلُ أهلُ الإِيمانِ بِالمَغفِرَةِ وَالرِّضوانِ ، وَالرَّوحِ وَالرَّيحانِ ، ومَرضاةِ المَلِكِ الدَّيّانِ . أيُّهَا الصّائِمُ ، تَدَبَّر أمرَكَ ؛ فَإِنَّكَ في شَهرِكَ هذا ضَيفُ رَبِّكَ ، اُنظُر كَيفَ تَكونُ في لَيلِكَ ونَهارِكَ؟ وكَيفَ تَحفَظُ جَوارِحَكَ عَن مَعاصي رَبِّكَ؟ اُنظُر ألاّ تَكونَ بِاللَّيلِ نائِما وبِالنَّهارِ غافِلاً ؛ فَيَنقَضِيَ شَهرُكَ وقَد بَقِيَ عَلَيكَ وِزرُكَ ؛ فَتَكونَ عِندَ استيفاءِ الصّائِمينَ اُجورَهُم مِنَ الخاسِرينَ ، وعِندَ فَوزِهِم بِكَرامَةِ مَليكِهِم مِنَ المَحرومينَ ، وعِندَ سَعادَتِهِم بِمُجاوَرَةِ رَبِّهِم مِنَ المَطرودينَ . أيُّهَا الصّائِمُ ، إن طُرِدتَ عَن بابِ مَليكِكَ فَأَيَ بابٍ تَقصِدُ؟ وإن حَرَمَكَ رَبُّكَ فَمَن ذَا الَّذي يَرزُقُكَ؟ وإن أهانَكَ فَمَن ذَا الَّذي يُكرِمُكَ؟ وإن أذَلَّكَ فَمَن ذَا الَّذي يُعِزُّكَ؟ وإن خَذَلَكَ فَمَن ذَا الَّذي يَنصُرُكَ؟ وإن لَم يَقبَلكَ في زُمرَةِ عَبيدِهِ فَإِلى مَن تَرجِعُ بِعُبودِيَّتِكَ؟ وإن لَم يُقِلكَ عَثرَتَكَ فَمَن تَرجو لِغُفرانِ ذُنوبِكَ؟ وإن طالَبَكَ بِحَقِّهِ فَماذا يَكونُ حُجَّتُكَ؟ أيُّهَا الصّائِمُ ، تَقَرَّب إلَى اللّهِ بِتِلاوَةِ كِتابِهِ في لَيلِكَ ونَهارِكَ ؛ فَإِنَّ كِتابَ اللّهِ شافِعٌ مُشَفَّعٌ يَشفَعُ يَومَ القِيامَةِ لِأَهلِ تِلاوَتِهِ ، فَيَعلونَ دَرَجاتِ الجَنَّةِ بِقِراءَةِ آياتِهِ . بَشِّر أيُّهَا الصّائِمُ ! فَإِنَّكَ في شَهرٍ صِيامُكَ فيهِ مَفروضٌ ، ونَفَسُكَ فيهِ تَسبيحٌ ، ونَومُكَ فيهِ عِبادَةٌ ، وطاعَتُكَ فيهِ مَقبولَةٌ ، وذُنوبُكَ فيهِ مَغفورَةٌ ، وأصواتُكَ فيهِ مَسموعَةٌ ، ومُناجاتُكَ فيهِ مَرحومَةٌ . ولَقَد سَمِعتُ حَبيبي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : «إنَّ للّهِِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ عِندَ فِطرِ كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ مِنَ النّارِ لا يَعلَمُ عَدَدَهُم إلاَّ اللّهُ هُوَ في عِلمِ الغَيبِ عِندَهُ ، فَإِذا كانَ آخِرُ لَيلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فيها مِثلَ ما أعتَقَ في جَميعِهِ» . فَقامَ إلَيهِ رَجُلٌ مِن هَمدانَ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ حَبيبُكَ في شَهرِ رَمَضانَ . فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ أخي وَابنَ عَمّي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَحَفِظَ فيهِ نَفسَهُ مِنَ المَحارِمِ دَخَلَ الجَنَّةَ» . قالَ الهَمدانِيُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ أخوكَ وَابنُ عَمِّكَ في شَهرِ رَمَضانَ . قالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ خَليلي رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا دَخَلَ الجَنَّةَ» . قالَ الهَمدانِيُّ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ خَليلُكَ في هذَا الشَّهرِ . فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ سَيِّدَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : مَن صامَ رَمَضانَ فَلَم يُفطِر في شَيءٍ مِن لَياليهِ عَلى حَرامٍ دَخَلَ الجَنَّةَ» . فَقالَ الهَمدانِيُّ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، زِدنا مِمّا حَدَّثَكَ بِهِ سَيِّدُ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ في هذَا الشَّهرِ . فَقالَ : «نَعَم ، سَمِعتُ أفضَلَ الأَنبِياءِ وَالمُرسَلينَ وَالمَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ يَقولُ : إنَّ سَيِّدَ الوَصِيِّينَ يُقتَلُ في سَيِّدِ الشُّهورِ . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما سَيِّدُ الشُّهورِ ، ومَن سَيِّدُ الوَصِيِّينَ؟ قالَ : أمّا سَيِّدُ الشُّهورِ فَشَهرُ رَمَضانَ ، وأمّا سَيِّدُ الوَصِيِّينَ فَأَنتَ يا عَلِيُّ . فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِنَّ ذلِكَ لَكائِنٌ؟ قالَ : إي ورَبّي ، إنَّهُ يَنبَعِثُ أشقى اُمَّتي شَقيقُ عاقِرِ ناقَةِ ثَمودَ ، ثُمَّ يَضرِبُكَ ضَربَةً عَلى فَرقِكَ تُخضَبُ مِنها لِحيَتُكَ» . فَأَخَذَ النّاسُ بِالبُكاءِ وَالنَّحيبِ . فَقَطَعَ عليه السلام خُطبَتَهُ ونَزَلَ . (3)

.


1- .درر الأحاديث النبويّة : 75 عن يحيى بن الحسين .
2- .السنن الكبرى : 4 / 351 / 7955 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 47 / 78 ، كنز العمّال : 8 / 582 / 24272 وانظر المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 420 / 6 وص 438 / 11 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 107 / 101 عن مسعدة الربعي عن الإمام الصادق عليه السلام .

ص: 177

2 / 2 خطبه هاى امير مؤمنان ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

ر . ك : ص 61 (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) .

2 / 2خطبه هاى امير مؤمنان ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضانامام على عليه السلام _ هر گاه ماه رمضان فرا مى رسيد ، براى مردم چنين خطبه مى خواند _ :اين ماه مبارك ، كه خداوند روزه دارىِ آن را واجب ساخته است ، شما را فرا رسيد . آگاه باشيد كه روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست ؛ بلكه پرهيز از بيهوده و دروغ و ناروا نيز هست .

السنن الكبرى _ به نقل از شَعبى _ :هر گاه ماه رمضان فرا مى رسيد ، على عليه السلامخطبه مى خواند و سپس مى فرمود : «اين ماه مبارك ، ماهى است كه خداوند روزه آن را بر شما واجب ساخته است ، و عبادت شبانه را واجب نساخته است ؛ مبادا كه كسى بگويد : هر گاه فلانى روزه بگيرد ، من هم روزه مى گيرم و هر گاه فلانى بخورد ، من هم مى خورم ! آگاه باشيد كه روزه ، تنها پرهيز از خوردن و نوشيدن نيست ؛ بلكه پرهيز از دروغ و ناروا و بيهوده است . آگاه باشيد كه از ماه ، جلوتر نيفتيد . آن گاه كه هلال را ديديد ، روزه بگيريد و آن گاه كه آن را [در آغاز شوّال ]ديديد ، بخوريد . پس اگر ديده نشد ، شمار ماه را كامل سازيد» .

امام باقر عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : على عليه السلام در اوّلين روز ماه رمضان در مسجد كوفه خطبه خواند . پس خدا را به بهترين ستايش و برترين و رساترين ثنا ستود و بر پيامبرش محمّد صلى الله عليه و آله درود فرستاد . سپس فرمود : «اى مردم! اين ماه ، ماهى است كه خداوند ، آن را بر ماه هاى ديگر برترى داده است ، مانند برترى ما اهل بيت بر ديگر مردم . و آن ، ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت ، در آن گشوده مى شوند و درهاى آتش در آن بسته مى گردند . و ماهى است كه در آن ندا شنيده مى شود و دعا مستجاب مى گردد و گريه مورد ترحّم قرار مى گيرد . ماهى است كه در آن ، شبى وجود دارد كه فرشتگان از آسمان فرود آمده ، بر مردان و زنان روزه دار ، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپيده سلام مى دهند و آن شب ، شب قدر است . دو هزار سال پيش از آن كه آدم عليه السلامآفريده شود ، ولايت من در آن شب ، مقدّر شد . روزه گرفتن آن ، برتر از روزه دارى هزار ماه است و عمل در آن ، برتر از عمل در هزار ماه است . اى مردم! خورشيد ماه رمضان بر مردان و زنان روزه دار ، با رحمت مى تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانى مى كند و هيچ روز و شبى از اين ماه نيست ، مگر آن كه پروردگار متعال ، بر سر اين امّت ، نيكى مى افشاند . پس هر كس از ريزش نعمت الهى ذرّه اى (1) بهره مند گردد ، در روز ديدارش با خدا ، نزد خداوند ، گرامى خواهد بود و هيچ بنده اى نزد خدا گرامى نگردد ، مگر آن كه خداوند ، بهشت را جايگاه او قرار مى دهد . بندگان خدا! اين ماه شما ، همچون ديگر ماه ها نيست . روزهايش برترين روزهاست و شب هايش برترين شب ها و ساعاتش برترين ساعات است . آن ، ماهى است كه شيطان ها در آن در بند و زندانى اند ؛ ماهى كه خداوند در آن ، روزى ها و اجل ها را مى افزايد و ميهمانان خانه اش را مى نويسد ؛ ماهى كه اهل ايمان با آمرزش و رضاى الهى ، با شادى و نعمت هاى الهى ، و با خشنودى فرمانرواى دادگر و توانا ، پذيرفته مى شوند . اى روزه دار! در كار خويش نيك بنگر ، كه در اين ماه ، ميهمان پروردگار خويش هستى . بنگر كه در شب و روزت چگونه اى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى خدا حفظ مى كنى . بنگر تا مبادا شب در خواب باشى و روز در غفلت ؛ پس اين ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد ؛ پس آن گاه كه روزه داران پاداش هاى خود را مى گيرند ، تو از زيانكاران باشى و آن گاه كه به كرامت فرمانرواى خويش نايل مى شوند ، از محرومان گردى و آن گاه كه به همسايگى با پروردگارشان سعادتمند مى شوند ، تو از طردشدگان باشى! اى روزه دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوى ، به كدام درگاه روى خواهى آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد ، كيست كه روزى ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد ، كيست كه اكرامت كند؟ و اگر ذليلت ساخت ، كيست كه عزّتت بخشد؟ و اگر تو را وا گذاشت ، كيست كه يارى ات كند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذيرفت ، بندگى ات را به آستان چه كس خواهى برد؟ و اگر از خطايت در نگذشت ، براى آمرزش گناهانت به كه اميد خواهى بست؟ و اگر حقّ خويش را از تو طلبيد ، حجّت تو چه خواهد بود؟ اى روزه دار! در شب و روزت با تلاوت كتاب خدا ، به او تقرّب بجوى ، كه همانا كتاب خدا ، شفيعى است كه روز قيامت ، شفاعتش براى قرآن خوانان پذيرفته است و با خواندن آيات آن ، از درجه هاى بهشت بالا مى روند . مژده اى روزه دار! تو در ماهى هستى كه روزه دارى ات در آن ، واجب ، نَفَس كشيدنت در آن ، تسبيح ، خُفتنت در آن ، عبادت ، طاعتت در آن ، پذيرفته ، گناهانت در آن ، آمرزيده ، صداهايت در آن ، شنيده شده ، و مناجات در آن ، مورد ترحّم است . از حبيبم پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان ، آزادشدگانى از آتش است كه شمار آنان را كسى جز خداوند نمى داند . شمار آنان ، نزد او در علم غيب است . پس چون آخرين شب اين ماه شود ، خداوند به شمار همه كسانى كه در تمام اين ماه آزاد كرده ، آزاد خواهد نمود » . مردى از قبيله هَمْدان برخاست و گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه حبيب تو درباره ماه رمضان فرمود ، بيشتر بگو . فرمود : «باشد ! شنيدم كه برادر و پسر عمويم ، پيامبر خدا ، مى فرمود : هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در اين ماه از حرام ها نگه دارد ، وارد بهشت مى شود » . آن مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمويت درباره ماه رمضان فرمود ، بيشتر بگو . فرمود : «باشد ! شنيدم كه دوستم پيامبر خدا مى فرمود : هر كس از روى ايمان و به خاطر اجر الهى ، [ماه ]رمضان را روزه بدارد ، وارد بهشت مى شود » . مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه دوستت درباره اين ماه فرمود ، بيشتر بگو . فرمود : «باشد ! شنيدم كه سَرور اوّلين و آخرين ، پيامبر خدا مى فرمود : هر كس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شب هاى آن حرام نخورد ، وارد بهشت مى شود » . مرد هَمْدانى گفت : اى امير مؤمنان! از آنچه سرور اوّلين و آخرين با تو درباره اين ماه گفت ، بيشتر بگو . فرمود : «باشد ! شنيدم كه برترينِ پيامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب مى فرمود : همانا سَرور اوصيا ، در سَرور ماه ها كشته مى شود . گفتم : اى پيامبر خدا! سرور ماه ها ، كدام است و سرور اوصيا كيست؟ فرمود : امّا سرور ماه ها ، ماه رمضان است و امّا سرور اوصيا ، تويى ، اى على! . گفتم : اى پيامبر خدا! آيا چنين خواهد شد؟ فرمود : آرى ، به پروردگارم سوگند! همانا نگون بخت ترينِ امّت من ، برادرِ پى كننده ناقه ثمود ، برمى خيزد و ضربتى بر فرق سرت مى زند كه محاسنت از خون آن ، رنگين مى شود » . پس مردم شروع به گريه و شيون كردند . على عليه السلام خطبه اش را به پايان برد و فرود آمد .

.


1- .در متن حديث ، «درّة» آمده است ؛ ليكن به نظر مى رسد در اصل ، «ذرّة» بوده و نقطه آن افتاده است ؛ زيرا كلمه «درّه» در اين جا معناى مناسبى ندارد. م

ص: 178

. .

ص: 179

. .

ص: 180

. .

ص: 181

. .

ص: 182

2 / 3كَلامُ ثامِنِ الحُجَجِ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَالإمام الرضا عليه السلام :الحَسَناتُ في شَهرِ رَمَضانَ مَقبولَةٌ ، وَالسَّيِّئاتُ فيهِ مَغفورَةٌ . مَن قَرَأَ في شَهرِ رَمَضانَ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ عز و جل كانَ كَمَن خَتَمَ القُرآنَ في غَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ، ومَن ضَحِكَ فيهِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ لَم يَلقَهُ يَومَ القِيامَةِ إلاّ ضَحِكَ في وَجهِهِ وبَشَّرَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَن أعانَ فيهِ مُؤمِنا أعانَهُ اللّهُ تَعالى عَلَى الجَوازِ عَلَى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الأَقدامُ ، ومَن كَفَّ فيهِ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ يَومَ القِيامَةِ ، ومَن نَصَرَ فيهِ مَظلوما نَصَرَهُ اللّهُ عَلى كُلِّ مَن عاداهُ فِي الدُّنيا ، ونَصَرَهُ يَومَ القِيامَةِ عِندَ الحِسابِ وَالميزانِ . شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ البَرَكَةِ ، وشَهرُ الرَّحمَةِ ، وشَهرُ المَغفِرَةِ ، وشَهرُ التَّوبَةِ وَالإِنابَةِ ؛ مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ فَفي أيِ شَهرٍ يُغفَرُ لَهُ؟! فَاسأَلُوا اللّهَ أن يَتَقَبَّلَ مِنكُم فيهِ الصِّيامَ ، ولا يَجعَلَهُ آخِرَ العَهدِ مِنكُم ، وأن يُوَفَّقَكُم فيهِ لِطاعَتِهِ ويَعصِمَكُم مِن مَعصِيَتِهِ ، إنَّهُ خَيرُ مَسؤولٍ . (1)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 97 / 82 عن الحسن بن عليّ بن فضّال ، بحار الأنوار : 96 / 341 / 5 .

ص: 183

2 / 3 سخن امام هشتم ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان

2 / 3سخن امام هشتم ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضانامام رضا عليه السلام :حسنات در ماه رمضان ، پذيرفته اند و گناهان در آن ، آمرزيده . هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا بخواند ، مثل كسى است كه در غير آن ، ختم قرآن كرده باشد و هر كس در اين ماه ، به صورت برادر مؤمنش بخندد ، خدا را در قيامت ديدار نخواهد كرد ، مگر آن كه در چهره او خواهد خنديد (1) و به بهشت ، مژده اش خواهد داد . و هر كس در آن ماه ، مؤمنى را يارى كند ، خداوند ، او را بر گذشتن از صراط ، در آن روز كه قدم ها بر آن مى لغزد ، يارى خواهد كرد . و هر كس در آن ، خشم خود را نگه دارد ، خداوند نيز روز قيامت ، خشمش را از او نگه خواهد داشت . و هر كس در آن ، ستم ديده اى را يارى كند ، خداوند ، او را در دنيا بر ضدّ كسى كه با وى دشمنى نمايد ، يارى مى كند و روز قيامت نيز هنگام حساب و ميزان ، يارى اش مى نمايد . ماه رمضان ، ماه بركت است ، ماه رحمت ، ماه آمرزش ، ماه توبه و بازگشت به سوى خدا . هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، پس در چه ماهى آمرزيده گردد؟! پس ، از خداوند بخواهيد كه در اين ماه ، روزه شما را بپذيرد و آن را آخرين رمضان شما قرار ندهد و شما را بر طاعت خويش توفيق دهد و از نافرمانى خود نگه دارد ، كه او بهترين كسى است كه از او درخواست مى شود .

.


1- .مقصود ، تجلّى حضرت حق _ جلّ و علا _ با صفت رحمت و رأفت بر دل مؤمن است .

ص: 184

. .

ص: 185

. .

ص: 186

الفصل الثالثأسبابُ التَّهَيُّوَلِضِيافَةِ اللّهِ3 / 1تَقديمُ التَّوبَةِعيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبد السلام بن صالح الهرويّ :دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ عَلِيِ بنِ موسَى الرِّضا عليه السلام في آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ، فَقالَ لي : «يا أبَا الصَّلتِ ، إنَّ شَعبانَ قَد مَضى أكثَرُهُ ، وهذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ ، فَتَدارَك فيما بَقِيَ مِنهُ تَقصيرَكَ فيما مَضى مِنهُ ، وعَلَيكَ بِالإِقبالِ عَلى ما يَعنيكَ وتَركِ ما لا يَعنيكَ ، وأكثِر مِنَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ وتِلاوَةِ القُرآنِ ، وتُب إلَى اللّهِ مِن ذُنوبِكَ ؛ لِيُقبِلَ شَهرُ اللّهِ إلَيكَ وأنتَ مُخلِصٌ للّهِِ عز و جل ، ولا تَدَعَنَّ أمانَةً في عُنُقِكَ إلاّ أدَّيتَها ، ولا في قَلبِكَ حِقدا عَلى مُؤمِنٍ إلاّ نَزَعتَهُ ، ولا ذَنبا أنتَ مُرتَكِبُهُ إلاّ [ أ]قلَعتَ عَنهُ ، وَاتَّقِ اللّهَ وتَوَكَّل عَلَيهِ في سِرِّ أمرِكَ وعَلانِيَتِكَ « وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُو إِنَّ اللَّهَ بَ__لِغُ أَمْرِهِى قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْ ءٍ قَدْرًا » (1) ، وأكثِر مِن أن تَقولَ فيما بَقِيَ مِن هذَا الشَّهرِ : اللّهُمَّ إن لَم تَكُن قَد غَفَرتَ لَنا فيما مَضى مِن شَعبانَ فَاغفِر لَنا فيما بَقِيَ مِنهُ . فَإِنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ يُعتِقُ في هذَا الشَّهرِ رِقابا مِنَ النّارِ لِحُرمَةِ شَهرِ رَمَضانَ» . (2)

.


1- .الطلاق : 3 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 51 / 198 ، الإقبال : 1 / 42 وليس فيه «وترك ما لا يعنيك» ، بحار الأنوار : 97 / 73 / 17 .

ص: 187

فصل سوم : اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا

3 / 1 توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضان

فصل سوم : اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا3 / 1توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضانعيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از عبد السلام بن صالح هروى _ :در آخرين جمعه ماه شعبان ، خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم . به من فرمود : «اى ابو صَلْت! بيشترِ شعبان گذشته است و اين ، آخرين جمعه از آن است . پس در آنچه از آن مانده ، كوتاهى هايت را در آنچه گذشته است ، جبران كن . به كارى روى آور كه برايت مفيد باشد و آنچه را بيهوده است و به تو مربوط نيست ، وا گذار . زياد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن ، تا در حالى ماه خدا سوى تو آيد كه براى خدا خالص شده باشى . هيچ امانتى را بر عهده خويش باقى نگذار ، مگر آن كه ادا كرده باشى ، و هيچ كينه اى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار ، مگر آن كه از دل به در آورده باشى ، و هيچ گناهى را كه مرتكب مى شدى ، رها مكن ، مگر اين كه از آن ، دست برداشته باشى . از خدا پروا كن و در نهان و آشكار كارت ، بر او توكّل كن «و هر كس بر خدا توكّل كند ، او برايش بس است . خداوند ، فرمان خويش را پيش خواهد برد . به يقين ، خداوند براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است» . و در باقى مانده اين ماه ، زياد بگو : خدايا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است ، نيامرزيده اى ، پس ما را در باقى مانده آن ببخشاى! . همانا خداوند متعال ، در اين ماه به احترام ماه رمضان ، بسيارى را [از آتش] آزاد مى كند» .

.

ص: 188

3 / 2صِيامُ ثَلاثَةِ أيّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَالسنن الكبرى عن أنس :قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أيُ الصَّومِ أفضَلُ؟ قالَ : «صَومُ شَعبانَ تَعظيما لِرَمَضانَ» . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن صامَ ثَلاثَةَ أيّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ ووَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ صَومَ شَهرَينِ مُتَتابِعَينِ . (2)

3 / 3إصلاحُ الطَّعامِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُوا الحَلالَ يَتِمَّ لَكُم صَومُكُم . (3)

.


1- .السنن الكبرى : 4 / 503 / 8517 ، شُعب الإيمان : 3 / 377 / 3819 ، كنز العمّال : 8 / 591 / 24292 ؛ ثواب الأعمال : 86 / 14 ، بحار الأنوار : 97 / 77 / 35 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 94 / 1829 ، الخصال : 582 / 6 عن العبّاس بن هلال ، فضائل الأشهر الثلاثة : 53 / 31 عن الحسن بن عليّ بن فضّال وكلاهما عن الإمام الرضا عليه السلام ، الأمالي للصدوق : 768 / 1038 عن المفضّل بن عمر ، الإقبال : 1 / 43 ، بحار الأنوار : 97 / 72 .
3- .كنز العمّال : 15 / 844 / 43356 نقلاً عن الديلمي عن جابر .

ص: 189

3 / 2 سه روز روزه در آخر شعبان
3 / 3 اصلاح غذا

3 / 2سه روز روزه در آخر شعبانالسنن الكبرى _ به نقل از انس _ :به پيامبر خدا گفتند : كدام روزه برتر است؟ فرمود : «روزه شعبان در بزرگداشتِ رمضان» .

امام صادق عليه السلام :هر كس سه روزِ آخر شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متّصل كند ، خداوند براى او پاداش روزه دو ماه پياپى را مى نويسد .

3 / 3اصلاح غذاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غذاى حلال بخوريد تا روزه براى شما كامل گردد .

.

ص: 190

عدّة الداعي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ» . وقيلَ : عَلَى الماءِ . (1)

إرشاد القلوب عن حذيفة بن اليمان رفعه عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«إنَّ قَوما يَجيؤونَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُم مِنَ الحَسَناتِ أمثالُ الجِبالِ ، فَيَجعَلُهَا اللّهُ هَباءً مَنثورا ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِم إلَى النّارِ» . فَقالَ سَلمانُ : صِفهُم لَنا يا رَسولَ اللّهِ . فَقالَ : «أما إنَّهُم قَد كانوا يَصومونَ ويُصَلّونَ ، ويَأخُذونَ اُهبَةً مِنَ اللَّيلِ ، ولكِنَّهُم كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَيءٌ مِنَ الحَرامِ وَثَبوا عَلَيهِ» . (2)

المعجم الكبير :عَن ضَمرَةَ بنِ حَبيبٍ عَن اُمِّ عَبدِ اللّهِ اُختِ شَدّادِ بنِ أوسٍ أنَّها بَعَثَت إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِقَدَحِ لَبَنٍ عِندَ فِطرِهِ وهُوَ صائِمٌ ، وذلِكَ في طولِ النَّهارِ وشِدَّةِ الحَرِّ ، فَرَدَّ إلَيها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «أنّى كانَ لَكِ هذَا اللَّبَنُ؟» . قالَت : مِن شاةٍ لي . فَرَدَّ إلَيها رَسولَها : «أنّى كانَت لَكِ هَذِهِ الشّاةُ؟» . قالَت : اِشتَرَيتُها مِن مالي . فَأَخَذَهُ مِنها . فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ أتَتهُ اُمُّ عَبدِ اللّهِ ، فَقالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، بَعَثتُ إلَيكَ بِاللَّبَنِ مَرثِيَةً لَكَ مِن طولِ النَّهارِ وشِدَّةِ الحَرِّ ، فَرَدَدتَ الرَّسولَ فيهِ! فَقالَ لَها : «بِذلِكَ اُمِرَتِ الرُّسُلُ ؛ ألاّ نَأكُلَ إلاّ طَيِّبا ، ولا نَعمَلَ إلاّ صالِحا» . (3)

الكافي عن أبي بصير :قالَ رَجُلٌ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : إنّي ضَعيفُ العَمَلِ قَليلُ الصِّيامِ ، ولكِنّي أرجو ألاّ آكُلَ إلاّ حَلالاً . فَقالَ لَهُ : «أيُ الاِجتِهادِ أفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وفَرجٍ؟!» . (4)

.


1- .عدّة الداعي : 141 وص 284 وفيه «الدعاء» بدل «العبادة» ، بحار الأنوار : 103 / 16 / 73 وج 84/258/56 .
2- .إرشاد القلوب : 191 .
3- .المعجم الكبير : 25 / 174 / 428 ، المستدرك على الصحيحين : 4 / 140 / 7159 ، الورع لابن أبي الدنيا : 83 / 116 ، مسند الشاميّين : 2 / 356 / 1488 ، اُسد الغابة : 7 / 348 / 7515 .
4- .الكافي : 2 / 79 / 4 ، المحاسن : 1 / 455 / 1052 ، مشكاة الأنوار : 275 / 826 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 71 / 269 / 4 و ص 273 / 18 .

ص: 191

عدّة الداعى _ به نقل از پيامبر خدا _ :«عبادت با حرامخوارى ، همچون ساختن بنا بر شنزار است» و نيز نقل شده است : «همچون ساختن بنا بر آب» .

إرشاد القلوب _ به نقل از حذيفة بن يمان _ :پيامبر خدا فرمود : «روز قيامت ، گروهى مى آيند ، در حالى كه حسناتشان همچون كوه هاست . خداوند ، همه آنها را نابود و پراكنده مى سازد . سپس فرمان مى رسد كه آنان را به آتش بيفكنيد» . سلمان گفت : اى پيامبر خدا! آنان را براى ما توصيف كن . فرمود : «آنان ، كسانى هستند كه روزه گرفته ، نماز خوانده و شب زنده دارى كرده اند ؛ ليكن هر گاه حرامى بر آنان عرضه مى شده ، بر آن مى شتافتند» .

المعجم الكبير _ به نقل از حمزة بن حبيب ، درباره اُمّ عبد اللّه (خواهر شدّاد بن اَوس) _ :وى هنگام افطار ، ظرف شيرى براى پيامبر خدا كه روزه بود ، فرستاد و اين ، در روزى بلند با هواى گرم بود . پيامبر خدا آن را نزد زن برگرداند كه : «اين شير را از كجا آورده اى؟» . گفت : از گوسفندم [دوشيده ام] . پيامبر صلى الله عليه و آله ، فرستاده آن زن را [دوباره] نزد او برگرداند كه : «اين گوسفند را از كجا آورده اى؟» . گفت : از مال خودم خريده ام . پس پيامبر صلى الله عليه و آله آن را از او گرفت . چون فردا شد ، اُمّ عبد اللّه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفت و گفت : اى پيامبر خدا! شير را از روى دلسوزى (به خاطر بلندى روز و شدّت گرما) برايتان فرستادم . آن گاه فرستاده مرا برگرداندى! به او فرمود : «پيامبران ، چنين مأمورند . [مأموريم] كه جز پاكيزه نخوريم و جز شايسته انجام ندهيم» .

الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :مردى به امام باقر عليه السلام گفت : من [از نظر ]كار [خير ،] ضعيف و روزه دارى ام اندك است ؛ ليكن اميدوارم كه جز حلال ، چيزى نخورم . به او فرمود : «چه كوششى برتر از پاك دامنى در شكم و شهوت؟!» .

.

ص: 192

الإمام الباقر عليه السلام _ لِأَبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ _ :«يَبعَثُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ قَوما بَينَ أيديهِم نورٌ كَالقَباطِيِّ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : كُن هَباءً مَنثورا» . ثُمَّ قالَ : «أما وَاللّهِ يا أبا حَمزَةَ ، إنَّهُم كانوا لَيَصومونَ ويُصَلّونَ ولكِن كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَيءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ ، وإذا عَرَضَ لَهُم شَيءٌ مِن فَضلِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام أنكَروهُ» . (1)

.


1- .تفسير القمّي : 2 / 112 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : 7 / 176 / 9 وج 70 / 293 / 35 .

ص: 193

امام باقر عليه السلام _ خطاب به ابو حمزه ثمالى _ :روز قيامت ، خداوند ، گروهى را بر مى انگيزد كه پيشاپيش آنان نورى مثل قَباطى (1) است . سپس به آن نور گفته مى شود : «نابود و پراكنده شو» . [سپس فرمود :] به خدا ، سوگند _ اى ابو حمزه! _ آنان كسانى هستند كه نماز مى خواندند و روزه مى گرفتند ؛ ليكن هر گاه چيزى از حرام به آنان عرضه مى شد ، مى گرفتند و هر گاه چيزى از عطاى امير مؤمنان عليه السلام به آنان داده مى شد ، رد مى كردند .

.


1- .قَباطى (جمع قُبطيّه) ، نوعى جامه مصرى است كه سفيد و نازك است . گويا به «قبط (مصريان)» منسوب است (النهاية : 4 / 6) .

ص: 194

. .

ص: 195

سخنى درباره تقويت آثار روزه با اصلاح غذا

اشاره

سخنى درباره تقويت آثار روزه با اصلاح غذاخوردن و نوشيدن به هنگام افطار و سحر ، جان مايه روزه دارى است . از اين رو ، در نظر اسلام ، حلال يا حرام بودن خوردنى ها و نوشيدنى ها ، اندازه و نوع آنها و همچنين انگيزه روزه داران از خوردن و آشاميدن ، در ميزان بهره ورى از روزه نقشى اساسى دارند و در دستاوردهاى روزه دار از بركات اين ميهمانى ، بسيار مؤثّرند . نخستين شرط بهره ورى از روزه ، آن است كه نيروى تأمين كننده و پشتوانه انسان براى روزه گرفتن ، حلال باشد . غذاى حرام ، نه تنها در بهره مندى انسان از آثار و بركات روزه ، نقش تخريبى دارد ، بلكه آفتى است كه همه عبادت ها را تهديد مى كند ، بدان گونه كه در روايات گذشته اشاره شد . از اين رو ، از پيامبر خدا روايت شده است :

العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ ؛ (1)

عبادت همراه با حرامخوارى ، مثل بنا ساختن بر شنزار است .

بر اين پايه ، براى روزه دار ، شناخت غذاهاى حرام ، اهمّيتى ويژه دارد .

.


1- .عدّة الداعى : 141 ، بحار الأنوار : 103 / 16 / 73 .

ص: 196

انواع خوردنى ها و آشاميدنى هاى حرام
پرهيز از غذاهاى شبهه ناك

انواع خوردنى ها و آشاميدنى هاى حرامخوردنى ها و آشاميدنى هاى حرام ، چند قسم اند : 1 . آنچه حرمت ذاتى دارد ، مثل : گوشت حيوانات حرام گوشت ، تخم پرندگان حرام گوشت ، بعضى از اعضاى حيوانات حلال گوشت (مانند : نرينه ، بچه دان ، دُنبلان ، مثانه ، غدّه هاى بدن ، كيسه صفرا ، نخاع) ، اعيان نجس (مانند : مُردار ، خون ، گوشت خوك ، شراب و هر مايع مست كننده ديگر) . (1) 2 . آنچه حرمت عَرَضى دارد ، مانند : غذاهايى كه به سبب برخورد با عين نجس ، متنجّس شده اند ، يا براى جسم و جان انسان ، زيان عمده دارند . 3 . آنچه با مال حرام تهيّه مى شود ، مثل : سفره هاى افطارى اى كه بدون اجازه قانونى ، هزينه شان از بيت المال ، پرداخت مى شود . 4 . آنچه از مال مخلوط به حرام ، تهيّه مى شود . 5 . آنچه از مالى تهيّه مى شود كه حقوق شرعى آن (مانند : خمس و زكات) پرداخت نشده است . 6 . آنچه با مال حلال فراهم مى شود ؛ ولى در كيفيّت و مقدار آن ، اسراف مى گردد .

پرهيز از غذاهاى شبهه ناكاگر روزه دار بخواهد از روزه اش بهره ببرد ، سزاوار است كه نه تنها از غذاهايى كه حرمتشان قطعى است ، بلكه از غذاهاى شبهه ناك هم پرهيز كند . غذاهاى شبهه ناك دو گونه اند : نوع اوّل : غذاهايى كه در ظاهر ، حلال شمرده مى شوند ، مثل : غذايى كه ميزبانِ

.


1- .براى آگاهى بيشتر از اين قسم محرّمات ، علاوه بر منابع فقهى ، ر . ك : رسالة في الواجب والحرام ، [آيت اللّه ]على مشكينى دام ظله .

ص: 197

انگيزه هاى خوردن و آشاميدن

مسلمان براى ميهمانش تهيّه مى كند ؛ ولى ميهمان ، احتمال مى دهد كه از مال حرام باشد . نوع دوم : غذاهايى كه در ظاهر ، حرام شمرده مى شوند ، مثل : غذايى كه از مال مخلوط به حرام تهيّه مى شود ، به گونه اى كه جدا كردن حلال و حرام آن ، ممكن نيست . نكته قابل توجّه در اين زمينه ، آن است كه اسلام براى استفاده از اين گونه غذاها ، راه حل دارد و براى رهايى از پيامدهاى آن ، تدبيرى انديشيده است ، مانند پرداخت خمس مال شبهه ناك . از اين راه ، روزه دار مى تواند از مشكل غذاهاى شبهه ناكى كه بخصوص در ميهمانى ها مى خورد و يا به ميهمانان خود مى دهد ، برهد ، تا روزه ماه رمضان پاك و داراى آثار معنوى بيشترى باشد .

انگيزه هاى خوردن و آشاميدنانگيزه اى كه روزه دار در خوردن و آشاميدن در وقت افطار و سحر دارد ، تأثير مهمّى در بهره ورى كامل از بركات روزه دارد . در يكى از توصيه هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به ابو ذر غفارى ، چنين آماده است :

« يا أبا ذَرٍّ! لِيَكُن لَكَ فى كُلِّ شَى ءٍ نِيَّةٌ صالِحَةٌ حَتَّى الأَكلِ وَ النَّومِ ؛ (1)

اى ابو ذر! براى هر چيزى نيّت خوب داشته باش ، حتّى براى خوردن و خوابيدن .

ميان روزه دارى كه سحرى و افطار را تنها براى رفع گرسنگى و تشنگى مى خورد ، با كسى كه آنها را به قصد قربت و كسب رضاى الهى مى خورد ، فرق بسيار است . نورانيّت روزه اى كه روزه دار با قصد قربت غذا مى خورد ، هرگز با روزه اى كه روزه دار با انگيزه حيوانى و خواسته نفْس غذا مى خورد و نيرو مى گيرد ، برابر نيست .

.


1- .مكارم الأخلاق : 2 / 370 / 2661 ، تنبيه الخواطر : 2 / 58 .

ص: 198

روشن است كه انگيزه خدايى در اين كار _ كه روزه دار مى گويد : «به قصد تقرّب به خدا ، غذا مى خورم» _ نيازمند مقدّماتى است كه با اين عمل ، هماهنگ باشد ، كه از جمله آنها ، تناسب نوع و مقدار غذا با نياز بدن است . بر اساس مقدّمات و توضيح هايى كه گذشت ، مى توان فشرده سخن را در زمينه اصلاح غذا به وسيله روزه دار ، در سه نكته زير خلاصه كرد كه پايبندى و رعايت آنها موجب مى شود تا روزه دار ، هر چه بيشتر ، از مواهب و دستاوردهاى ضيافت الهى ، بهره مند گردد : 1 . حلال بودن آنچه خورده و آشاميده مى شود و پرهيز از غذاهاى حرام و شبهه ناك . 2 . تناسب نوع و مقدار غذاها و نوشيدنى ها با نياز و خواسته بدن و پرهيز روزه دار از غذاهاى رنگارنگ و افزون از حدّ نياز . 3 . خوردن و آشاميدن به قصد قربت و با انگيزه كسب رضاى الهى و اطاعت از فرمان او . عالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ، در پايان بحثى كه درباره انواع روزه داران از جهت برخوردشان با خوردنى ها و آشاميدنى ها دارد ، مى گويد : برخى از آنان ، همه خورد و خوراكشان ، حلال و دور از اسراف و تجمّل است ؛ بلكه در مقدار خوردنى و آشاميدنى شان ، حتّى از اندازه حلال و غير مكروه هم متواضعانه مى كاهند و اين گونه از لذّت مى گذرند و در خورشت ، به يك نوع ، بسنده مى كنند ، يا بعضى از لذّت ها و فزونى ها را ترك مى كنند . درجات آنان نزد پروردگارشان ، كه نگاه دارنده تلاش ها و مجاهدت هاى آنان است ، محفوظ است و آنان پاداش مى يابند و هيچ ستمى به آنان نمى شود . خداوند ، آنان را به بهترين كارهايشان پاداش مى دهد و از عطاى خويش ، بى حساب بر آنان مى افزايد .

.

ص: 199

پس هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى بزرگى _ كه مايه چشم روشنى است و برايشان پنهان نگه داشته شده است _ خواهند داشت ؛ پاداش هايى كه بر هيچ دلى خطور نكرده است . (1) خدايا! ما را هم از آنان قرار بده!

.


1- .براى مطالعه تمام سخن وى ، ر.ك : المراقبات : 98 .

ص: 200

الفصل الرابعأدعِيَةُ التَّهَيُّوَلِضِيافَةِ اللّهِ4 / 1أدعِيَةُ آخِرِ شَعبانَالإمام الصادق عليه السلام _ مِن دُعائِهِ في آخِرِ شَعبانَ _ :[ اللّهُمَّ] إنَّ هذَا الشَّهرَ المُبارَكَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وجَعَلتَهُ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ قَد حَضَرَ ، فَسَلِّمنا فيهِ وسَلِّمهُ لَنا وسَلِّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ . (1)

عنه عليه السلام _ مِمّا كانَ يَقولُهُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِن شَعبانَ وأوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ إنَّ هذَا الشَّهرَ المُبارَكَ الَّذي اُنزِلَ فيهِ القُرآنُ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ قَد حَضَرَ ، فَسَلِّمنا فيهِ وَسَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، يا مَن أخَذَ القَليلَ وشَكَرَ الكَثيرَ اقبَل مِنِّي اليَسيرَ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَجعَلَ لي إلى كُلِّ خَيرٍ سَبيلاً ، ومِن كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعا ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، يا مَن عَفا عَنّي وعَمّا خَلَوتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ ، يا مَن لَم يُؤاخِذني بِارتِكابِ المَعاصي ، عَفوَكَ عَفوَكَ عَفوَكَ يا كَريمُ ، إلهي وَعَظتَني فَلَم أتَّعِظ ، وزَجَرتَني عَن مَحارِمِكَ فَلَم أنزَجِر ، فَما عُذري؟ فَاعفُ عَنّي يا كَريمُ ، عَفوَكَ عَفوَكَ . اللّهُمّ ، إنّي أسأَلُكَ الرّاحَةَ عِندَ المَوتِ ، وَالعَفوَ عِندَ الحِسابِ ، عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِكَ فَليَحسُنِ التَّجاوُزُ مِن عِندِكَ ، يا أهلَ التَّقوى ويا أهلَ المَغفِرَةِ ، عَفوَكَ عَفوَكَ . اللّهُمَّ إنّي عَبدُكَ وَابنُ عَبدِكَ وَابنُ أمَتِكَ ، ضَعيفٌ فَقيرٌ إلى رَحمَتِكَ ، وأنتَ مُنزِلُ الغِنى وَالبَرَكَةِ عَلَى العِبادِ ، قاهِرٌ مُقتَدِرٌ ، أحصَيتَ أعمالَهُم وقَسَمتَ أرزاقَهُم ، وجَعَلتَهُم مُختَلِفَةً ألسِنَتُهُم وألوانُهُم ، خَلقا مِن بَعدِ خَلقٍ ، لا يَعلَمُ العِبادُ عِلمَكَ ، ولا يَقدِرُ العِبادُ قَدرَكَ ، وكُلُّنا فَقيرٌ إلى رَحمَتِكَ ، فَلا تَصرِف عَنّي وَجهَكَ ، وَاجعَلني مِن صالِحي خَلقِكَ فِي العَمَلِ وَالأَمَلِ وَالقَضاءِ وَالقَدَرِ . اللّهُمَّ أبقِني خَيرَ البَقاءِ ، وأفنِني خَيرَ الفَناءِ ؛ عَلى مُوالاةِ أولِيائِكَ ومُعاداةِ أعدائِكَ وَالرَّغبَةِ إلَيكَ وَالرَّهبَةِ مِنكَ ، وَالخُشوعِ وَالوَفاءِ وَالتَّسليمِ لَكَ ، وَالتَّصديقِ بِكِتابِكَ ، وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسولِكَ . اللّهُمَّ ما كانَ في قَلبي مِن شَكٍّ أو ريبَةٍ ، أو جُحودٍ أو قُنوطٍ ، أو فَرَحٍ أو بَذَخٍ ، أو بَطَرٍ أو خُيَلاءَ ، أو رِياءٍ أو سُمعَةٍ ، أو شِقاقٍ أو نِفاقٍ ، أو كُفرٍ أو فُسوقٍ أو عِصيانٍ ، أو عَظَمَةٍ أو شَيءٍ لا تُحِبُّ ، فَأَسأَلُكَ يا رَبِّ أن تُبدِلَني مَكانَهُ إيمانا بِوَعدِكَ ، ووَفاءً بِعَهدِكَ ، ورِضا بِقَضائِكَ ، وزُهدا فِي الدُّنيا ، ورَغبَةً فيما عِندَكَ ، واُثرَةً وطُمَأنينَةً وتَوبَةً نَصوحا ، أسأَلُكَ ذلِكَ يا رَبَّ العالَمينَ . إلهي أنتَ مِن حِلمِكَ تُعصى ، ومِن كَرَمِكَ وَجودِكَ تُطاعُ ؛ فَكَأَنَّكَ لَم تُعصَ ، وأنَا ومَن لَم يَعصِكَ سُكّانُ أرضِكَ ، فَكُن عَلَينا بِالفَضلِ جَوادا ، وبِالخَيرِ عَوّادا ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ صَلاةً دائِمَةً لا تُحصى ولا تُعَدُّ ، ولا يَقدِرُ قَدرَها غَيرُكَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (2)

.


1- .تفسير العيّاشي : 1 / 80 / 182 عن الحارث النصري ، بحار الأنوار : 96 / 383 / 1 .
2- .مصباح المتهجّد : 850 / 911 عن الحارث بن المغيرة النضري ، الإقبال : 1 / 43 ، البلد الأمين : 192 .

ص: 201

فصل چهارم : دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا

4 / 1 دعاهاى آخر شعبان

فصل چهارم : دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا4 / 1دعاهاى آخر شعبانامام صادق عليه السلام _ در دعاى خويش در آخر شعبان _ :[خدايا!] اين ماه مبارك ، كه قرآن را در آن فرو فرستاده اى و آن را مايه هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار داده اى ، فرا رسيد . پس ، ما را در اين ماه ، سالم بدار و نيز آن را براى ما و از ما سلامت بدار ، در آسانى و تن درستى از سوى خودت! (1)

امام صادق عليه السلام _ از جمله دعاهايى كه در آخرين شب شعبان و اوّلين شب ماه رمضان مى خوانْد _ :خداوندا! اين ماه مبارك ، كه قرآن را در آن فرو فرستاده اى و آن را مايه هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار داده اى ، فرا رسيد . پس ، ما را در اين ماه ، سالم بدار و نيز آن را براى ما سالم بدار و آن را با آسانى و تن درستى از سوى خودت ، از ما دريافت كن . اى كه اندك را مى گيرى و پاداش بسيار مى دهى! اندك را از من بپذير! خداوندا! از تو مى خواهم كه به سوى هر نيكى ، راهى و در برابر هر آنچه دوست ندارى ، باز دارنده اى برايم قرار دهى! اى مهربان ترينِ مهربانان؛ اى كه از من و از گناهانى كه در نهان انجام داده ام ، چشم پوشيدى ؛ اى آن كه مرا به خاطر نافرمانى ها مؤاخذه ننمودى! ببخشاى ، ببخشاى ، ببخشاى ، اى بزرگوار! خدايا! پندم دادى ، پند نگرفتم ! از گناهانت بازم داشتى ، دست برنداشتم ! چه عذرى دارم؟! پس بر من ببخشاى ، اى بزرگوار! ببخشاى ، ببخشاى! خداوندا! از تو آسودگى را به هنگام مرگ و بخشايش را به هنگام حساب ، مى خواهم . بنده ات گناه بزرگ آورْد . اينك ، گذشت از سوى تو ، نيكوست ، اى شايسته تقوا و اى شايسته آمرزش! ببخشاى ، ببخشاى! خداوندا! من بنده تو و فرزند بنده و كنيز تو ام ، ناتوانى كه نيازمند رحمت توست ؛ و تويى كه بر بندگانت ، توانگرى و بركت را فرو مى فرستى و چيره بااقتدارى و كارهاى بندگان را شمرده و روزى هايشان را تقسيم كرده اى و آنان را با زبان ها و رنگ هاى گوناگون ، قرار داده اى ، آفرينشى پس از آفرينشى . بندگان ، نه دانش تو را دارند و نه قدرت تو را . همه ما نيازمند رحمت توييم . پس ، روى رحمت را از من برنگردان و مرا در كار و اميد و تقدير خويش ، از بندگان شايسته ات قرار بده! خداوندا! مرا به نيكوترين ماندن ، باقى بدار و به بهترين فنا ، فانى ساز : بر دوستى با دوستانت و دشمنى با دشمنانت و شوق به درگاهت و هراس از عظمتت و خشوع و وفا و تسليم نسبت به خودت و باور به كتابت و پيروى از سنّت فرستاده ات . خداوندا! آنچه در دلم هست ، از : شك و ترديد ، يا انكار و يأس ، يا شادى بى جا و غرور ، يا سرمستى و غرور ، يا ريا و آوازه خواهى ، يا دشمنى و نفاق ، يا كفر و تبهكارى و نافرمانى ، يا خودبزرگ بينى و يا هر چه كه دوست نمى دارى _ پروردگارا _ از تو مى خواهم كه آنها را به ايمان به وعده ات ، وفا به پيمانت ، رضا به تقديرت ، پارسايى در دنيا ، شوق به آنچه پيش توست ، بزرگوارى ، آرامش و توبه راستين (2) ، تبديل كنى! اى پروردگار جهانيان! اينها را از تو مى طلبم . خدايا! چون بردبارى ، نافرمانى ات مى كنند و چون بزرگوار و بخشنده اى ، فرمانت مى برند ، آن چنان كه گويا نافرمانى ات نكرده اند . من و آن كه نافرمانى تو نكرده است ، ساكنان زمين توييم . پس با عطاى خويش بر ما ، بخشنده و خيررسان باش ، اى مهربان ترينِ مهربانان! درود خدا بر محمّد و خاندان او ، درودى پيوسته و بى شمار ، درودى كه ارزش آن را كسى جز تو نداند ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

.


1- .معناى «ما را در اين ماه ، سالم بدار» ، آن است كه چيزى مانند بيمارى و غير آن براى ما پيش نيايد كه نتوانيم روزه بگيريم . و معناى «آن را براى ما سالم بدار» ، اين است كه ماه رمضان ، روشن باشد و چنان نباشد كه اوّل و آخرش ، قطعى نباشد و روزه و عيد فطر ، آشفته گردد . و معناى «آن را از ما سلامت بدار» ، اين است كه ما را در اين ماه ، از گناهان ، حفظ كن (مجمع البحرين : 2 / 874) .
2- .در متن عربى ، «توبةً نَصوحا (توبه نصوح)» آمده است . توبه نصوح ، يعنى توبه درست و بى غل و غش ؛ توبه اى كه پس از آن ، انسان به گناه برنگردد (ر . ك : مجمع البحرين : 3 / 1789) .

ص: 202

. .

ص: 203

. .

ص: 204

4 / 2أدعِيَةُ رُؤيَةِ هِلالِ شَهرِ رَمَضانَالإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا اُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ استَقبَلَ القِبلَةَ ورَفَعَ يَدَيهِ فَقالَ : اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَالعافِيَةِ المُجَلِّلَةِ ، وَالرِّزقِ الواسِعِ ، ودَفعِ الأَسقامِ . اللّهُمَّ ارزُقنا صِيامَهُ وقِيامَهُ وتِلاوَةَ القُرآنِ فيهِ . اللّهُمَّ سَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا وسَلِّمنا فيهِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذَا استُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ استَقبَلَ القِبلَةَ بِوَجهِهِ وقالَ : اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَالعافِيَةِ المُجَلِّلَةِ ودَفعِ الأَسقامِ ، وَالرِّزقِ الواسِعِ ، وَالعَونِ عَلَى الصَّلاةِ وَالصِّيامِ وَالقِيامِ وتِلاوَةِ القُرآنِ . اللّهُمَّ سَلِّمنا لِشَهرِ رَمَضانَ وتَسَلَّمهُ مِنّا وسَلِّمنا فيهِ ؛ حَتّى يَنقَضِيَ عَنّا شَهرُ رَمَضانَ وقَد عَفَوتَ عَنّا وغَفَرتَ لَنا ورَحِمتَنا . (2)

.


1- .الكافي : 4 / 70 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 196 / 562 كلاهما عن جابر ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 100 / 1846 ، مصباح المتهجّد : 540 / 625 .
2- .الإقبال : 1 / 62 عن محمّد بن الحنفيّة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 96 / 1833 ، الأمالي للصدوق : 102/78 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 80 / 62 ، ثواب الأعمال : 89/2 كلّها عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلامعنه صلى الله عليه و آلهنحوه ، بحار الأنوار : 96 / 378 / 1 ؛ تاريخ دمشق : 51 / 186 / 10845 نحوه ، كنز العمّال : 8/589/24288 .

ص: 205

4 / 2 دعاهاى ديدن هِلال ماه رمضان

4 / 2دعاهاى ديدن هِلال ماه رمضانامام باقر عليه السلام :هر گاه هِلال ماه رمضان ديده مى شد ، پيامبر خدا دستانش را رو به قبله بلند مى كرد و مى گفت : «خداوندا! آن را با ايمنى و ايمان ، با سلامت و اسلام ، با عافيت فراگير ، با روزىِ گسترده و با دفع بيمارى ها ، بر ما بتابان! خداوندا! توفيق روزه دارى و عبادت و تلاوت قرآن را در آن به ما روزى كن! خداوندا! آن را براى ما سالم بدار و آن را از ما سالم دريافت كن و ما را در آن ، سلامت بدار!» .

امام على عليه السلام :هر گاه هِلال ماه رمضان ديده مى شد ، پيامبر خدا رو به قبله مى كرد و مى گفت : «خداوندا! آن را با ايمنى و ايمان ، با سلامت و اسلام ، با عافيت فراگير ، با دفع بيمارى ها ، با روزىِ گسترده و با يارى بر نماز و روزه و عبادت و تلاوت قرآن ، بر ما بنمايان! خداوندا! ما را براى ماه رمضان سلامت بدار و آن را از ما به سلامت ، دريافت كن و ما را در آن ، سالم بدار ، تا اين كه ماه رمضان از ما بگذرد ، در حالى كه ما را بخشوده و آمرزيده باشى و بر ما رحم كرده باشى!» .

.

ص: 206

الدعاء للطبراني عن أنس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا رَأى هِلالَ رَمَضانَ قالَ : «هِلالُ خَيرٍ ورُشدٍ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ آمَنتُ بِالَّذي خَلَقَكَ» . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ إذا اُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ أقبَلَ إلَى القِبلَةِ ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَالعافِيَةِ المُجَلِّلَةِ ، اللّهُمَّ ارزُقنا صِيامَهُ وقِيامَهُ وتِلاوَةَ القُرآنِ فيهِ ، اللّهُمَّ سَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا وسَلِّمنا فيهِ . (2)

الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: كانَ عَلِيٌّ عليه السلام إذا كانَ بِالكوفَةِ يَخرُجُ وَالنّاسُ مَعَهُ يَتَراءى هِلالَ شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا رَآهُ قالَ : اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وصِحَّةٍ مِنَ السُّقمِ ، وفَراغٍ لِطاعَتِكَ مِنَ الشُّغلِ ، وَاكفِنا بِالقَليلِ مِنَ النَّومِ . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :مَرَّ عَلِيُ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام في طَريقِهِ يَوما فَنَظَرَ إلى هِلالِ شَهرِ رَمَضانَ ، فَوَقَفَ فَقالَ : أيُّهَا الخَلقُ المُطيعُ الدّائِبُ السَّريعُ ، المُتَرَدِّدُ في مَنازِلِ التَّقديرِ ، المُتَصَرِّفُ في فَلَكِ التَّدبيرِ . آمَنتُ بِمَن نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ ، وأوضَحَ بِكَ البُهَمَ ، وجَعَلَكَ آيَةً مِن آياتِ مُلكِهِ ، وعَلامَةً مِن عَلاماتِ سُلطانِهِ ، فَحَدَّ بِكَ الزَّمانَ ، وَامتَهَنَكَ بِالكَمالِ وَالنُّقصانِ ، وَالطُّلوعِ وَالاُفولِ ، وَالإِنارَةِ وَالكُسوفِ ، في كُلِّ ذلِكَ أنتَ لَهُ مُطيعٌ وإلى إرادَتِهِ سَريعٌ . سُبحانَهُ! ما أعجَبَ ما دَبَّرَ في أمرِكَ ، وألطَفَ ما صَنَعَ في شَأنِكَ! جَعَلَكَ مِفتاحَ شَهرٍ حادِثٍ لأَِمرٍ حادِثٍ ، فَأَسأَلُ اللّهَ رَبّي ورَبَّكَ ، وخالِقي وخالِقَكَ ، ومُقَدِّري ومُقَدِّرَكَ ، ومُصَوِّري ومُصَوِّرَكَ ؛ أن يُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن يَجعَلَكَ هِلالَ بَرَكَةٍ لا تَمحَقُهَا الأَيّامُ ، وطَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الآثامُ ؛ هِلالَ أمنٍ مِنَ الآفاتِ ؛ وسَلامَةٍ مِنَ السَّيِّئاتِ ؛ هِلالَ سَعدٍ لا نَحسَ فيهِ ، ويُمنٍ لا نَكَدَ مَعَهُ ، ويُسرٍ لا يُمازِجُهُ عُسرٌ ، وخَيرٍ لا يَشوبُهُ شَرٌّ ؛ هِلالَ أمنٍ وإيمانٍ ، ونِعمَةٍ وإحسانٍ ، وسَلامَةٍ وإسلامٍ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلنا مِن أرضى مَن طَلَعَ عَلَيهِ ، وأزكى مَن نَظَرَ إلَيهِ ، وأسعَدِ مَن تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ ، ووَفِّقنا فيهِ لِلطّاعَةِ وَالتَّوبَةِ ، وَاعصِمنا فيهِ مِنَ الآثامِ وَالحَوبَةِ ، وَ أوزِعنا فيهِ شُكرَ النِّعمَةِ ، وَاَلبِسنا فيهِ جُنَنَ العافِيَةِ ، وأتمِم عَلَينا بِاستِكمالِ طاعَتِكَ فيهِ المِنَّةَ ، إنَّكَ أنتَ المَنّانُ الحَميدُ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ . (4)

.


1- .الدعاء للطبراني : 283 / 906 ، سنن أبي داود : 4 / 324 / 5092 ، المصنّف لعبد الرزّاق : 11/207/20338 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 7 / 121 / 6 كلّها عن قتادة وفيها «الهلال» بدل «هلال رمضان» ، كنز العمّال : 7 / 77 / 18040 .
2- .الكافي : 4 / 73 / 4 ، تهذيب الأحكام : 4 / 197 / 563 كلاهما عن عمرو بن شمر ، مصباح المتهجّد : 541 / 626 .
3- .الإقبال : 1 / 65 عن الفضيل بن يسار .
4- .الإقبال : 1 / 63 ، الأمالي للطوسي : 495 / 1086 عن إسحاق بن جعفر وكلاهما عن الإمام الكاظم عن أبيه عليهماالسلام ، الصحيفة السجّاديّة : 163 الدعاء 43 ولم يذكر فيه اختصاصه بشهر رمضان ، مصباح المتهجّد : 542 / 628 من دون إسناد إلى المعصوم وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 95 / 344 وج 96 / 379 وانظر كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 101 / 1847 .

ص: 207

الدعاء طبرانى _ به نقل از انس _ :هر گاه پيامبر خدا هِلال رمضان را مى ديد ، سه بار مى فرمود : «هِلال خير و رشد . ايمان آوردم به آن كه تو را آفريد» .

امام صادق عليه السلام :هر گاه هِلال ماه رمضان ديده مى شد ، امير مؤمنان عليه السلامرو به قبله مى كرد و مى گفت : «خداوندا! آن را با ايمنى ، ايمان ، سلامت ، اسلام و عافيت فراگير ، بر ما بنمايان! خداوندا! روزه دارى و عبادت و تلاوت قرآن را در آن ، روزىِ ما كن! خداوندا! آن را براى ما سلامت بدار و آن را از ما به سلامت دريافت كن و ما را در آن ، سالم بدار!» .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران خويش عليهم السلام_ : على عليه السلام ، آن گاه كه در كوفه بود ، همراه مردم براى ديدن هلال ماه رمضان بيرون مى شد و چون آن را مى ديد ، مى فرمود : «خداوندا! آن را با ايمنى ، ايمان ، سلامت ، اسلام ، درستى از بيمارى و آسودگى براى طاعت خويش ، به ما بنمايان و ما را به اندكى خواب ، كفايت كن!» .

امام باقر عليه السلام :روزى ، امام سجّاد عليه السلام در مسير خود مى گذشت كه به هِلال ماه رمضان نگاه انداخت . ايستاد و [خطاب به آن] چنين گفت : «اى آفريده فرمان بردار ، چرخنده پرشتاب ، رفت وآمد كننده در منزلگاه هاى تقدير و كارگزار [الهى] در سپهر تدبير! ايمان آوردم به آن كه تاريكى ها را با تو روشن كرد و مبهم ها را با تو پديدار نمود و تو را نشانه اى از نشانه هاى فرمان روايى اش و علامتى از علايم حكومتش قرار داد و زمان را با تو مرزبندى كرد و تو را با كمال و كاهش ، دميدن و غروب كردن ، و روشنى و گرفتگى ، به كار گرفت . در همه اينها ، مطيع فرمانش بودى و به انجام دادن خواسته اش شتابان . منزّه است خدا! چه شگفت و زيباست آنچه در كار تو تدبير كرده است و چه ظريف است آنچه درباره تو انجام داده است! تو را كليد ماهى نو براى كارى نو قرار داده است . از خداوند ، پروردگارم و پروردگارت ، آفريدگارم و آفريدگارت ، تقديرسازم و تقديرسازت ، صورتگرم و صورتگرت ، مى خواهم كه بر محمّد و دودمان محمّد درود فرستد و تو را هِلال بركتى قرار دهد كه روزها آن را نابود نمى سازند ؛ هِلال طهارتى كه گناهان ، آن را نمى آلايند ؛ هِلال ايمنى از آفت ها و سلامت از گناهان ؛ هِلال خجستگى ، كه در آن بدشگونى نيست ، و هِلال فرخندگى ، كه در آن سختى راه ندارد ؛ هِلال آسانى ، كه دشوارى به آن نمى آميزد و هِلال نيكى ، كه پليدى به آن آميخته نمى گردد ؛ و هِلال ايمنى و ايمان ، نعمت و احسان ، و سلامت و اسلام . خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را از خشنودترين كسانى قرار ده كه هِلال بر آنان تابيده است و از پاك ترين كسانى كه به آن نگريسته اند و از خوش بخت ترين كسانى كه در آن ، تو را پرستيده اند! در اين ماه ، ما را به طاعت و توبه توفيق ده و از گناهان و حرام ، نگه دار! در اين ماه ، ما را بر شكر نعمت ، رهنمون باش و پوشش هاى عافيت را بر ما بپوشان و منّت خويش را با كامل ساختن طاعتت در آن ، بر ما تمام ساز! همانا تويى منّت گذار پسنديده . و درود خدا بر محمّد و خاندان پاك او باد!» .

.

ص: 208

الكافي :عَن مُعاوِيَةَ بنِ عَمّارٍ عَن أبي عَبدِ اللّه عليه السلام أ نَّهُ كانَ إذا اُهِلَّ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ قالَ : اللّهُمَّ أدخِلهُ عَلَينا بِالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَاليَقينِ وَالإِيمانِ ، وَالبِرِّ وَالتَّوفيقِ لِما تُحِبُّ وتَرضى . (1)

.


1- .الكافي : 4 / 74 / 4 .

ص: 209

الكافى _ به نقل از معاوية بن عمّار _ :وقتى هِلال ماه رمضان ديده مى شد ، امام صادق عليه السلام مى فرمود : «خدايا! اين ماه را با سلامت و اسلام ، يقين و ايمان ، نيكى و توفيق بر آنچه دوست دارى و مى پسندى ، بر ما وارد كن!» .

.

ص: 210

الإمام الصادق عليه السلام :إذا رَأَيتَ الهِلالَ فَقُل : اللّهُمَّ قَد حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وقَدِ افتَرَضتَ عَلَينا صِيامَهُ ، وأنزَلتَ فيهِ القُرآنَ هُدىً لِلنّاس وبَيِّناتِ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ . اللّهُمَّ أعِنّا عَلى صِيامِهِ ، وتَقَبَّلهُ مِنّا ، وَسَلِّمنا فيهِ وسَلِّمنا مِنهُ (1) وسَلِّمهُ لَنا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا رَحمانُ يا رَحيمُ . (2)

عنه عليه السلام :إذا رَأَيتَ هِلالَ شَهرِ رَمَضانَ فَلا تُشِر إلَيهِ ، ولكِنِ استَقبِلِ القِبلَةَ ، وَارفَع يَدَيكَ إلَى اللّهِ عز و جل ، وخاطِبِ الهِلالَ تَقولُ : رَبّي ورَبُّكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ ، اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا بِالأَمنِ وَالإِيمانِ (3) ، وَالسَّلامَةِ وَالإِسلامِ ، وَالمُسارَعَةِ إلى ما تُحِبُّ وتَرضى . اللّهُمَّ بارِك لَنا في شَهرِنا هذا،وَارزُقنا خَيرَهُ وعَونَهُ،وَاصرِف عَنّا ضُرَّهُ وشَرَّهُ،وبَلاءَهُ وفِتنَتَهُ. (4)

الإمام الكاظم عليه السلام :إذا رَأَيتَ الهِلالَ فَقُل : اللّهُمَّ قَد حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وقَدِ افتَرَضتَ عَلَينا صِيامَهُ وقِيامَهُ ، فَأَعِنّا عَلى صِيامِهِ وقِيامِهِ ، وتَقَبَّلهُ مِنّا ، وسَلِّمنا فيهِ وسَلِّمهُ لَنا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (5)

الإمام الرضا عليه السلام :مَعاشِرَ شيعَتي ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ فَلا تُشيروا إلَيهِ بِالأَصابِعِ ، ولكِنِ استَقبِلُوا القِبلَةَ وَارفَعوا أيدِيَكُم إلَى السَّماءِ وخاطِبُوا الهِلالَ وقولوا : رَبُّنا ورَبُّكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ . اللّهُمَّ اجعَلهُ عَلَينا هِلالاً مُبارَكا ، ووَفِّقنا لِصِيامِ شَهرِ رَمَضانَ ، وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمنا مِنهُ (6) في يُسرٍ وعافِيَةٍ ، وَاستَعمِلنا فيهِ بِطاعَتِكَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . فَما مِن عَبدٍ فَعَلَ ذلِكَ إلاّ كَتَبَهُ اللّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ في جُملَةِ المَرحومينَ ، وأثبَتَهُ في ديوانِ المَغفورينَ . ولَقَد كانَت فاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ عليهاالسلام تَقولُ ذلِكَ سُنَّةً (7) . (8)

.


1- .قوله : سلّمنا منه ؛ أي لا يصيبنا فيه ما يحول بيننا وبين صومه من مرض أو غيره (النهاية : 2 / 395) .
2- .الإقبال : 1 / 64 .
3- .في كتاب من لا يحضره الفقيه : «بالأمن والأمان» ، وفي الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام «بالأمن والأمانة والإيمان» .
4- .الإقبال : 1 / 66 ، المقنع : 185 وليس فيه «اللّهُمَّ بارك لنا في شهرنا ...» ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 100 ذيل ح 1846 وفيه «قال أبي رحمه الله في رسالته إليّ : إذا رأيت هلال ...» ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 206 وزاد فيه «وَ كبّر في وجهه» بعد «وخاطب الهلال» ، بحار الأنوار : 96 / 383 / 9 .
5- .الإقبال : 1 / 65 .
6- .كذا في المصدر ، ولعلّ الصواب : «وسلّمنا منه» وقد مرّ معناها . وفي بعض الأدعية : «وتسلّمه منّا» .
7- .ويمكن ضبطها بهذه الصورة : «تقول : ذلك سنّةٌ» .
8- .فضائل الأشهر الثلاثة : 99 / 84 عن الحسن بن عليّ الخزّاز .

ص: 211

امام صادق عليه السلام :هر گاه هِلال را ديدى ، بگو : «خداوندا! ماه رمضان فرا رسيد و روزه دارىِ آن را بر ما واجب ساختى و قرآن را در آن فرو فرستادى تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان باشد . خداوندا! ما را بر روزه دارىِ آن يارى كن و آن را از ما بپذير! ما را در آن ، سلامت بدار و ما را از آن ، سالم بدار و آن را براى ما با آسانى و عافيت از سوى خودت ، سالم بدار! همانا تو بر هر چيزى توانايى ، اى بخشايشگر مهربان!» .

امام صادق عليه السلام :چون هِلال ماه رمضان را ديدى ، به سوى آن اشاره مكن ؛ بلكه دست هايت را رو به قبله به سوى درگاه خداوند ، بالا ببر و خطاب به هِلال ، چنين بگو : «پروردگار من و پروردگار تو ، خداوند است ، پروردگار جهانيان . خداوندا! آن را با ايمنى ، ايمان ، سلامت ، اسلام و شتاب به سوى آنچه محبوب و پسنديده توست ، بر ما وارد كن! خداوندا! اين ماه را بر ما مبارك گردان و خير و يارى آن را روزىِ ما كن و رنج و بدى و بلا و فتنه آن را از ما برگردان!» .

امام كاظم عليه السلام :هر گاه هِلال را ديدى ، بگو : «خداوندا! ماه رمضان فرا رسيد؛ ماهى كه روزه دارى و عبادت در آن را بر ما واجب ساخته اى . پس در آن ، بر روزه دارى و عبادت ، يارى مان كن و از ما بپذير و ما را در آن و آن را براى ما سلامت بدار ، همراه با آسانى و عافيتى از سوى خودت! همانا تو بر هر چيزْ توانايى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .

امام رضا عليه السلام :اى گروه پيروان من! هر گاه هِلال ماه رمضان برآمد ، با انگشتان به سوى آن اشاره نكنيد ؛ بلكه دست هايتان را رو به قبله به طرف آسمان بلند كنيد و به هِلال خطاب نماييد و چنين بگوييد : «پروردگار ما و پروردگار تو ، خداوند است ، پروردگار جهانيان . خدايا! آن را بر ما هِلالى مبارك بگردان و ما را بر روزه دارى ماه رمضان ، موفّق بدار و ما را در آن و آن را از ما سلامت بدار ، همراه با آسانى و عافيتى از سوى خويش ، وما را در آن به فرمان بُردارى خويش به كار گير! همانا تو بر هر چيز ، توانايى» . پس ، هيچ بنده اى نيست كه چنين كند ، مگر آن كه خداوند ، او را در گروه رحمت يافتگان مى نويسد و نامش را در دفتر آمرزيدگان ، ثبت مى كند . سرور زنان جهان ، فاطمه عليهاالسلام ، مى فرمود كه اين ، مستحب است .

.

ص: 212

المقنعة :مِنَ السُّنَّةِ الثّابِتَةِ عَنِ الرَّسولِ صلى الله عليه و آله الدُّعاءُ عِندَ رُؤيَةِ الهِلالِ ، فَإِذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ فَادعُ بِهذَا الدُّعاءِ لِلاِستِهلالِ ؛ فَإِنَّهُ مَأثورٌ عَنِ الصّادقينَ عليهم السلام : اللّهُمَّ أهِلَّهُ عَلَينا وعَلى أهلِ بُيوتاتِنا وأشياعِنا وإخوانِنا بِأَمنٍ وإيمانٍ ، وسَلامَةٍ وإسلامٍ ، وبِرٍّ وَتَقوىً ، وعافِيَةٍ مُجَلِّلَةٍ ، ورِزقٍ واسِعٍ حَسَنٍ ، وفَراغٍ مِنَ الشُّغلِ ، وَاكتِفاءٍ فيهِ (1) بِالقَليلِ مِنَ النَّومِ ، ومُسارَعَةٍ فيما تُحِبُّ وتَرضى ، وثَبِّتنا عَلَيهِ . اللّهُمَّ بارِك لَنا في هذَا الشَّهرِ (2) ، وَارزُقنا بَرَكَتَهُ وخَيرَهُ ، وعَونَهُ وغُنمَهُ وفَوزَهُ (3) ، وَاصرِف عَنّا شَرَّهُ وضُرَّهُ وبَلاءَهُ وفِتنَتَهُ . اللّهُمَّ ما قَسَمتَ فيهِ مِن رِزقٍ أو خَيرٍ أو عافِيَةٍ أو فَضلٍ أو مَغفِرَةٍ أو رَحمَةٍ ، فَاجعَل نَصيبَنا فيهِ الأَكثَرَ ، وحَظَّنا مِنهُ الأَوفَرَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (4)

.


1- .في الإقبال : «واكفنا» بدل «واكتفاء فيه» .
2- .في الإقبال : «في شهرنا هذا» .
3- .في الإقبال : «ونوره ويمنه ورحمته ومغفرته» بدل «وفوزه» .
4- .المقنعة : 315 ، الإقبال : 1 / 66 نحوه وفيه «ثمّ قل ما وجدناه في نسخة عتيقة من كتب اُصول الشيعة : ربّي وربّك اللّه ربّ العالمين ، اللّهمّ صلّ على محمّد وآل محمّد ، وأهلّه علينا ...» .

ص: 213

المقنعة :از سنّت هاى ثابت شده پيامبر صلى الله عليه و آله ، دعا به هنگام ديدن هِلال است . پس چون هِلال ماه رمضان برآمد ، براى ديدن هِلال ، اين دعا را كه از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام وارد شده است ، بخوان : «خداوندا! آن را بر ما و خانواده هاى ما و پيروان و برادران دينى ما وارد كن ، با ايمنى و ايمان ، با سلامت و اسلام ، با نيكى و تقوا ، با عافيتى فراگير ، با روزىِ گسترده و نيكو ، با آسايش از گرفتارى ، با بسنده كردن به اندكى خواب و با شتافتن به سوى آنچه دوست دارى و مى پسندى؛ و ما را بر آن استوار بدار! خداوندا! ما را در اين ماه ، بركت بخش و بركت ، خير ، يارى ، سود و كاميابىِ آن را روزىِ ما كن و بدى ، زيان ، بلا و فتنه اش را از ما برگردان! خداوندا! سهم ما را در اين ماه از آنچه از روزى ، خير ، عافيت ، نعمت ، آمرزش و رحمتْ در آن تقسيم مى كنى ، بيشتر و بهره ما را از آن ، سرشارتر بگردان! همانا تو بر هر چيز ، توانايى» .

.

ص: 214

4 / 3أدعِيَةُ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَأ _ أدعِيَةُ النَّبِيِّالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ يَقولُ : اللّهُمَّ إنَّهُ قَد دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ ، اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وجَعَلتَهُ بَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ . اللّهُمَّ فَبارِك لَنا في شَهرِ رَمَضانَ ، وأعِنّا عَلى صِيامِهِ وصَلاتِهِ ، وتَقَبَّلهُ مِنّا . (1)

الدعاء للطبراني عن عائشة :لَمّا حَضَرَ رَمَضانُ ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، قَد حَضَرَ رَمَضانُ فَما أقولُ؟ قالَ : قولي : اللّهُمَّ إنَّكَ عَفُوٌّ تُحِبُّ العَفوَ ؛ فَاعفُ عَنّي . (2)

الدعاء للطبراني عن عبادة بن الصامت :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُعَلِّمُنا هؤُلاءِ الكَلِماتِ إذا جاءَ رَمَضانُ ، أن يَقولَ أحَدُنا : اللّهُمَّ سَلِّمني مِن رَمَضانَ ، وسَلِّم رَمَضانَ لي ، وتَسَلَّمهُ مِنّي مُتَقَبَّلاً (3) . (4)

.


1- .الإقبال : 1 / 137 ، بحار الأنوار : 97 / 340 / 1 .
2- .الدعاء للطبراني : 285 / 915 ، كنز العمّال : 8 / 588 / 24282 نقلاً عن ابن النجّار .
3- .ويمكن ضبطها بهذا الشكل : «متقبِّلاً» .
4- .الدعاء للطبراني : 284 / 912 وح 913 عن مكحول ، سير أعلام النبلاء : 19 / 51 ، وفيهما «لرمضان» بدل «من رمضان» ، كنز العمّال : 8 / 584 / 24277 .

ص: 215

4 / 3 دعاهاى ورود ماه رمضان
الف _ دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله

4 / 3دعاهاى ورود ماه رمضانالف _ دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آلهامام صادق عليه السلام :چون ماه رمضان وارد مى شد ، پيامبر خدا مى فرمود: «خداوندا! ماه رمضان وارد شد. خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان؛ ماهى كه در آن قرآن را فرو فرستادى و آن را نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار دادى! خداوندا! در ماه رمضان براى ما بركت قرار بده وما را بر روزه دارى و نمازِ آن يارى كن و آن را از ما بپذير!» .

الدعاء طبرانى _ به نقل از عايشه _ :چون ماه رمضان فرا رسيد ، گفتم: اى پيامبر خدا! ماه رمضان رسيد . چه بگويم؟ فرمود: «بگو : خداوندا! تو بخشايشگرى و گذشت را دوست مى دارى. پس ، از من در گذر! ».

الدعاء طبرانى _ به نقل از عبادة بن صامت _ :چون [ ماه] رمضان مى آمد ، پيامبر خدا به ما ياد مى داد كه هر كدام از ما اين كلمات را بگوييم: «خداوندا! مرا از رمضان ، سلامت بدار و رمضان را براى من ، سلامت بدار و آن را در حالى كه از من پذيرفته اى ، دريافت كن!».

.

ص: 216

ب _ دُعاءُ الإِمامِ زَينِ العابِدينَالإمام زين العابدين عليه السلام _ في دُعائِهِ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ _ :الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِحَمدِهِ ، وجَعَلَنا مِن أهلِهِ ؛ لِنَكونَ لاِءِحسانِهِ مِنَ الشّاكِرينَ ، ولِيَجزِيَنا عَلى ذلِكَ جَزاءَ المُحسِنينَ . وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي حَبانا بِدينِهِ ، وَاختَصَّنا بِمِلَّتِهِ ، وسَبَّلَنا في سُبُلِ إحسانِهِ ، لِنَسلُكَها بِمَنِّهِ إلى رِضوانِهِ ؛ حَمدا يَتَقَبَّلُهُ مِنّا ، ويَرضى بِهِ عَنّا . وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي جَعَلَ مِن تِلكَ السُّبُلِ شَهرَهُ رَمَضانَ ؛ شَهرَ الصِّيامِ ، وشَهرَ الإِسلامِ ، وشَهرَ الطَّهورِ ، وشَهرَ التَّمحيصِ ، وشَهرَ القِيامِ « الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ » . (1) فَأَبانَ فَضيلَتَهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ بِما جَعَلَ لَهُ مِنَ الحُرُماتِ المَوفورَةِ وَالفَضائِلِ المَشهُورَةِ ، فَحَرَّمَ فيهِ ما أحَلَّ في غَيرِهِ إعظاما ، وحَجَرَ فيهِ المَطاعِمَ وَالمَشارِبَ إكراما ، وجَعَلَ لَهُ وَقتا بَيِّنا ؛ لا يُجيزُ _ جَلَّ وعَزَّ _ أن يُقَدَّمَ قَبلَهُ ، ولا يَقبَلُ أن يُؤَخَّرَ عَنهُ . ثُمَّ فَضَّلَ لَيلَةً واحِدَةً مِن لَياليهِ عَلى لَيالي ألفِ شَهرٍ ، وسَمّاها لَيلَةَ القَدرِ « تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ » (2) ، سَلامٌ دائِمُ البَرَكَةِ إلى طُلوعِ الفَجرِ عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ بِما أحكَمَ مِن قَضائِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وألهِمنا مَعرِفَةَ فَضلِهِ ، وإجلالَ حُرمَتِهِ ، وَالتَّحَفُّظَ مِمّا حَظَرتَ فيهِ ، وأعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصيكَ ، وَاستِعمالِها فيهِ بِما يُرضيكَ ؛ حَتّى لا نُصغِيَ بِأَسماعِنا إلى لَغوٍ ، ولا نُسرِعَ بِأَبصارِنا إلى لَهوٍ ، وحَتّى لا نَبسُطَ أيدِيَنا إلى مَحظورٍ ، ولا نَخطُوَ بِأَقدامِنا إلى مَحجورٍ ، وحَتّى لا تَعِيَ بُطونُنا إلاّ ما أحلَلتَ ، ولا تَنطِقَ ألسِنَتُنا إلاّ بِما مَثَّلتَ ، ولا نَتَكَلَّفَ إلاّ ما يُدني مِن ثَوابِكَ ، ولا نَتَعاطى إلاَّ الَّذي يَقي مِن عِقابِكَ ، ثُمَّ خَلِّص ذلِكَ كُلَّهُ مِن رِياءِ المُرائينَ ، وسُمعَةِ المُسمِعينَ ، لا نُشرِكُ فيهِ أحَدا دونَكَ ، ولا نَبتَغي فيهِ مُرادا سِواكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وقِفنا (3) فيهِ عَلى مَواقيتِ الصَّلَواتِ الخَمسِ بِحُدودِهَا الَّتي حَدَّدتَ ، وفُروضِهَا الَّتي فَرَضتَ ، ووَظائِفِهَا الَّتي وَظَّفتَ ، وأوقاتِهَا الَّتي وَقَّتَّ ، وأنزِلنا فيها مَنزِلَةَ المُصيبينَ لِمَنازِلِها ؛ الحافِظينَ لِأَركانِها ؛ المُؤَدّينَ لَها في أوقاتِها ، عَلى ما سَنَّهُ عَبدُكَ ورَسولُكَ _ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ _ في رُكوعِها وسُجودِها وجَميعِ فَواضِلِها ، عَلى أتَمِّ الطَّهورِ وأسبَغِهِ ، وأبيَنِ الخُشوعِ وأبلَغِهِ . ووَفِّقنا فيهِ لِأَن نَصِلَ أرحامَنا بِالبِرِّ وَالصِّلَةِ ، وأن نَتَعاهَدَ جيرانَنا بِالاْءِفضالِ وَالعَطِيَّةِ ، وأن نُخَلِّصَ أموالَنا مِنَ التَّبِعاتِ ، وأن نُطَهِّرَها بِإِخراجِ الزَّكَواتِ . وأن نُراجِعَ مَن هاجَرَنا ، وأن نُنصِفَ مَن ظَلَمَنا ، وأن نُسالِمَ مَن عادانا ، حاشا مَن عودِيَ فيكَ ولَكَ ؛ فَإِنَّهُ العَدُوُّ الَّذي لا نُواليهِ ، وَالحِزبُ الَّذي لا نُصافيهِ . وأن نَتَقَرَّبَ إلَيكَ فيهِ مِنَ الأَعمالِ الزّاكِيَةِ بِما تُطَهِّرُنا بِهِ مِنَ الذُّنوبِ ، وتَعصِمُنا فيهِ مِمّا نَستَأنِفُ مِنَ العُيوبِ ؛ حَتّى لا يورِدَ عَلَيكَ أحَدٌ مِن مَلائِكَتِكَ إلاّ دونَ ما نورِدُ مِن أبوابِ الطّاعَةِ لَكَ ، وأنواعِ القُربَةِ إلَيكَ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ هذَا الشَّهرِ ، وبِحَقِّ مَن تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ مِن ابتِدائِهِ إلى وَقتِ فَنائِهِ _ مِن مَلَكٍ قَرَّبتَهُ ، أو نَبِيٍ أرسَلتَهُ ، أو عَبدٍ صالِحٍ اِختَصَصتَهُ _ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأهِّلنا فيهِ لِما وَعَدتَ أولِياءَكَ مِن كَرامَتِكَ ، وأوجِب لَنا فيهِ ما أوجَبتَ لِأَهلِ المُبالَغَةِ في طاعَتِكَ ، وَاجعَلنا في نَظمِ مَنِ استَحَقَّ الرَّفيعَ الأَعلى بِرَحمَتِكَ . اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وجَنِّبنَا الإِلحادَ في تَوحيدِكَ ، وَالتَّقصيرَ في تَمجيدِكَ ، وَالشَّكَّ في دينِكَ ، وَالعَمى عَن سَبيلِكَ ، وَالإِغفالَ لِحُرمَتِكَ ، وَالاِنخِداعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وإذا كانَ لَكَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن لَيالي شَهرِنا هذا رِقابٌ يُعتِقُها عَفوُكَ أو يَهَبُها صَفحُكَ ، فَاجعَل رِقابَنا مِن تِلكَ الرِّقابِ ، وَاجعَلنا لِشَهرِنا مِن خَيرِ أهلٍ وأصحابٍ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَامحَق ذُنوبَنا مَعَ امِّحاقِ هِلالِهِ ، وَاسلَخ عَنّا تَبِعاتِنا مَعَ انسِلاخِ أيّامِهِ ؛ حَتّى يَنقَضِيَ عَنّا وقَد صَفَّيتَنا فيهِ مِنَ الخَطيئاتِ وأخلَصتَنا فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وإن مِلنا فيهِ فَعَدِّلنا ، وإن زِغنا فيهِ فَقَوِّمنا ، وإنِ اشتَمَلَ عَلَينا عَدُوُّكَ الشَّيطانُ فَاستَنقِذنا مِنهُ . اللّهُمَّ اشحَنهُ بِعِبادَتِنا إيّاكَ ، وزَيِّن أوقاتَهُ بِطاعَتِنا لَكَ ، وأعِنّا في نَهارِهِ عَلى صِيامِهِ ، وفي لَيلِهِ عَلَى الصَّلاةِ وَالتَّضَرُّعِ إلَيكَ ، وَالخُشوعِ لَكَ وَالذِّلَّةِ بَينَ يَدَيكَ ؛ حَتّى لا يَشهَدَ نَهارُهُ عَلَينا بِغَفلَةٍ ، ولا لَيلُهُ بِتَفريطٍ . اللّهُمَّ وَاجعَلنا في سائِرِ الشُّهورِ وَالْأَيّامِ كَذلِكَ ما عَمَّرْتَنا ، وَاجعَلنا مِن عِبادِكَ الصّالِحينَ «الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَ__لِدُونَ» (4) ، «وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَ نَّهُمْ إِلَى_'feرَبِّهِمْ رَ جِعُونَ» (5) ، ومِنَ الَّذينَ «يُسَ_رِعُونَ فِى الْخَيْرَ تِ وَ هُمْ لَهَا سَ_بِقُونَ» . (6) اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ في كُلِّ وَقتٍ وكُلِّ أوانٍ وعَلى كُلِّ حالٍ ، عَدَدَ ما صَلَّيتَ عَلى مَن صَلَّيتَ عَلَيهِ ، وأضعافَ ذلِكَ كُلِّهِ بِالأَضعافِ الَّتي لا يُحصيها غَيرُكَ ، إنَّكَ فَعّالٌ لِما تُريدُ . (7)

.


1- .البقرة : 185 .
2- .القدر : 4 .
3- .في مصباح المتهجّد : «اللّهم وفّقنا فيه للمحافظة على ...» و في الإقبال كما في المصدر .
4- .المؤمنون : 11 .
5- .المؤمنون : 60 .
6- .المؤمنون : 61 .
7- .الصحيفة السجّاديّة : 165 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : 607 / 695 ، الإقبال : 1 / 111 كلاهما نحوه .

ص: 217

ب _ دعاى امام سجّاد عليه السلام

ب _ دعاى امام سجّاد عليه السلامامام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش ، آن گاه كه ماه رمضان وارد مى شد _ :سپاس ، خدايى را كه ما را به حمد خويش راه نمود و ما را از ستايشگران خود قرار داد تا از سپاس گزاران نعمتش باشيم و براى آن ، به ما پاداش نيكوكاران را بدهد. ستايش ، خدايى را كه دينش را به ما ارزانى داشت و ما را ويژه آيين خود ساخت و ما را در راه هاى احسان خويش راهى ساخت تا با منّت او آن را به سوى رضايتش بپوييم؛ ستايشى كه از ما بپذيرد و آن را از ما بپسندد. و ستايش ، براى خدايى است كه يكى از آن راه ها را ، ماه خودش رمضان قرار داد ، ماه روزه دارى ، ماه اسلام ، ماه پاك كننده ، ماه آزمون و پاكى ، و ماه عبادت «كه در آن قرآن نازل شده است ، براى هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان» . پس ، برترى آن را بر ماه هاى ديگر ، با احترام هاى فراوان و برترى هاى مشهور ، روشن ساخت. پس ، از روى بزرگداشت ، آنچه را در غير اين ماه ، حلال ساخته بود ، در اين ماه ، حرام كرد ، و از روى گراميداشت ، در آن از خوردنى ها و آشاميدنى ها بر حذر داشت و براى آن ، وقتى روشن قرار داد ، بى آن كه اجازه دهد كه از آن پيش افتند و نه مى پذيرد كه از آن ، تأخير اندازند. سپس يكى از شب هاى آن را بر شب هاى هزار ماه ، برترى بخشيد و آن را «شب قدر» ناميد كه « فرشتگان و «روح» در آن شب ، با اذن پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند» ؛ شبى سلامت با بركت پيوسته تا صبح دم ، براى هر كس از بندگانش كه بخواهد ، با هر حكم مسلّمى كه تقدير كرده باشد. خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و شناخت فضيلتش ، بزرگداشت احترامش و پرهيز (از آنچه بر حذرمان داشته اى) را به ما الهام كن و ما را با نگه داشتن اعضا از نافرمانى تو و به كارگيرى آنها در اين ماه بر آنچه خشنودت مى سازد ، بر روزه دارىِ آن يارى كن تا با گوش هايمان به آنچه بيهوده است ، گوش نسپاريم و با چشم هايمان شتابان به بازيچه ننگريم و دستانمان را به آنچه ممنوع است ، نگشاييم و با گام هايمانْ به سوى حرام ، راه نپوييم و شكم هايمان جز آنچه را حلال كرده اى ، در بر نگيرد و زبان هايمان ، جز آنچه را تو فرموده اى ، نگويد و جز در آنچه به ثوابت نزديكمان مى سازد ، نكوشيم و جز به آنچه از كيفرت نگهمان مى دارد ، نپردازيم! آن گاه همه اينها را پيراسته از رياى رياكاران و آوازه جويىِ آوازه جويان قرار بده تا كسى را شريك تو نگيريم و خواسته اى جز تو در اين ماه نجوييم! خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و در اين ماه ، ما را بر اوقات نمازهاى پنجگانه آگاهى ده ، با آن حدودى كه خود مشخّص كرده اى و واجباتى كه لازم نموده اى و تكاليفى كه به آنها موظّف ساخته اى و اوقاتى كه تعيين كرده اى! ما را در اين ماه در مرتبه كسانى فرود آر كه به مراتب آن رسيده و اركان آن را نگهبان اند و آنها را در اوقاتش انجام مى دهند ، آن گونه كه بنده ات و فرستاده ات _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ در ركوع و سجود و همه آدابش، سنّت نهاده است، با كامل ترين وضو و روشن ترين و رساترين خشوع! ما را در اين ماه ، توفيق ده كه به خويشانمان نيكى و احسان كنيم و با بخشش و عطا ، به همسايگانمان رسيدگى كنيم و اموال خويش را از حقوق ديگران جدا سازيم و با پرداخت زكات ، آنها را پاك كنيم و با كسى كه از ما بريده ، بپيونديم و با هر كه بر ما ستم كرده ، انصاف داشته باشيم و با هر كه با ما دشمنى كرده ، آشتى كنيم ، جز با آن كه در راه تو و براى تو با او دشمنى مى شود؛ چرا كه او دشمنى است كه هرگز با او دوستى نمى كنيم و از حزبى است كه هرگز با آن ، دلْ صاف نمى كنيم. و [ توفيق ده كه] در اين ماه با كارهاى پاكى كه ما را به سبب آنها از گناهان ، پاك مى كنى ، به تو نزديك شويم و ما را در آن ، از اين كه عيب ها را از سر بگيريم ، نگاه دارى ، تا اين كه هيچ يك از فرشتگانت جز كمتر از آنچه از ابواب طاعتت انجام مى دهيم و انواع تقرّب ها كه به درگاهت مى جوييم ، به درگاهت نياورد. خداوندا! از تو مى خواهم ، به حقّ اين ماه و به حقّ هر كس كه تو را در آن ، از آغاز تا انجامش ، عبادت كرده ، از فرشته اى كه مقرّب داشته اى يا پيامبرى كه فرستاده اى و يا بنده شايسته اى كه او را برگزيده اى ، كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و ما را در آن ، شايسته كرامتى سازى كه به دوستان خود وعده داده اى و آنچه را براى كوشايان در طاعتت مقرّر ساخته اى ، براى ما هم قرار دهى و ما را در زمره آنانى قرار دهى كه با رحمتت ، والاترين مرتبه بهشت را لايق گشته اند. خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از انحراف در يكتايى ات ، كوتاهى در بزرگداشتت ، شك در دينت ، كورى به راهت ، غفلت از احترامت و فريب خوردن از دشمنت ، شيطان رانده شده ، دور بدار! خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و اگر در هر شبى از شب هاى اين ماهِ ما ، عفو تو كسانى را آزاد مى كند يا گذشت تو آنان را مى بخشايد ، ما را هم از آن آزادشدگان قرار بده و ما را از بهترين ياران و اهل اين ماه قرار بده! خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و با ناپديد شدن هلال اين ماه ، گناهان ما را محو كن و با پايان يافتن روزهاى آن ، پيامدهاى گناهان ما را به پايان بر ، تا در حالى اين ماه از ما بگذرد كه از گناهان ، پاكمان ساخته و از بدى ها جدايمان كرده اى! خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و اگر در آن به انحراف رفتيم ، راستمان كن و اگر كج رفتيم ، برپايمان دار و اگر دشمنت (شيطان) ، ما را احاطه كرد ، از چنگ او رهايمان ساز! خداوندا! اين ماه را آكنده از پرستش خودت گردان و اوقاتش را با فرمان بُردارى ما از تو بياراى و ما را در روزش بر روزه دارى ، و در شبش بر نماز و ناليدن به درگاهت و خشوع برايت و خاكسارى در پيشگاهت يارى كن تا روز آن ، بر غفلت ما ، و شبش به كوتاهى ما گواهى ندهد! خداوندا! در ماه ها و روزهاى ديگر نيز تا زنده ايم ، ما را چنين قرار بده و ما را از بندگان شايسته خود قرار بده؛ « آنان كه بهشت را به ميراث مى برند و در آن جاويدان اند» «وآنان كه هر چه انجام مى دهند ، در حالى است كه دل هايشان هراسان است كه به سوى پروردگارشان باز مى گردند» و آنان كه «در انجام دادن نيكى ها مى شتابند و پيشتاز در خيرات اند» . خداوندا! بر محمّد و خاندانش ، هر لحظه و هر زمان و هر حال درود فرست ، به شمار همه آنان كه برايشان درود فرستاده اى و چندين برابر همه آنها ، كه شمارَش را جز تو نمى داند! همانا تو هر چه خواهى ، مى كنى.

.

ص: 218

. .

ص: 219

. .

ص: 220

. .

ص: 221

. .

ص: 222

ج _ أدعِيَةُ الإِمامِ الصّادِقِالإمام الصادق عليه السلام :إذا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ فَقُل : اللّهُمَّ قَد حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ وقَدِ افتَرَضتَ عَلَينا صِيامَهُ ، وأنزَلتَ فيهِ القُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ . اللّهُمَّ أعِنّا عَلى صِيامِهِ ، اللّهُمَّ تَقَبَّلهُ مِنّا ، وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (1)

الإقبال :دعاءٌ آخر إن دعوتَ به أوّلَ ليلةٍ في شهر الصيام فقدِّم لفظ : «لَيلَتي هذِهِ» على «يَومي هذا» ، وإن دعوتَ به أوّلَ يومٍ من الشهر فَادعُ باللفظة الَّتي يَأتي فيه ، والَّذي رَجح في خاطري أنَّ الدعاء به في أوّلِ يومٍ منه . رَويناه بإسنادِنا إلى أبي محمّدٍ هارونَ بن موسى التلعكبريّ ، بإسناده إلى أبي عبد اللّه عليه السلامقالَ : يَقولُ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ : اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ المُبارَكُ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وجَعَلتَهُ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ قَد حَضَرَ ، فَسَلِّمنا فيهِ وسَلِّمهُ لَنا وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ . وأسأَلُكَ اللّهُمَّ أن تَغفِرَ لي في شَهري هذا ، وتَرحَمَني فيهِ ، وتُعتِقَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، وتُعطِيَني فيهِ خَيرَ ما أعطَيتَ أحَدا مِن خَلقِكَ ، وخَيرَ ما أنتَ مُعطيهِ ، ولا تَجعَلهُ آخِرَ شَهرِ رَمَضانَ صُمتُهُ لَكَ مُنذُ أسكَنتَني أرضَكَ إلى يَومي هذا ، وَاجعَلهُ عَلَيَ أتَمَّهُ نِعمَةً ، وأعَمَّهُ عافِيَةً ، وأوسَعَهُ رِزقا ، وأجزَلَهُ وأهنَأَهُ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ وبِوَجهِكَ الكَريمِ ومُلكِكَ العَظيمِ ، أن تَغرُبَ الشَّمسُ مِن يَومي هذا ، أو يَنقَضِيَ بَقِيَّةُ هذَا اليَومِ ، أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، أو يَخرُجَ هذَا الشَّهرُ ؛ ولَكَ قِبَلي مَعَهُ تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ أو خَطيئَةٌ تُريدُ أن تُقايِسَني بِذلِكَ ، أو تُؤاخِذَني بِهِ ، أو تَقِفَني بِهِ مَوقِفَ خِزيٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، أو تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . اَللّهُمَّ إنّي أدعوكَ لِهَمٍّ لا يُفَرِّجُهُ غَيرُكَ ، ولِرَحمَةٍ لا تُنالُ إلاّ بِكَ ، ولِكَربٍ لا يَكشِفُهُ إلاّ أنتَ ، ولِرَغبَةٍ لا تُبلَغُ إلاّ بِكَ ، ولِحاجَةٍ لا تُقضى دونَكَ . اللّهُمَّ فَكَما كانَ مِن شَأنِكَ ما أرَدتَني بِهِ مِن مَسأَلَتِكَ ، ورَحِمتَني بِهِ مِن ذِكرِكَ ، فَليَكُن مِن شَأنِكَ سَيِّدِي الإِجابَةُ لي فيما دَعَوْتُكَ ، وَالنَّجاةُ لي فيما قَد فَزِعتُ إلَيكَ مِنهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافتَح لي مِن خَزائِنِ رَحمَتِكَ رَحمَةً لا تُعَذِّبُني بَعدَها أبَدا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا حَلالاً طَيِّبا لا تُفقِرُني بَعدَهُ إلى أحَدٍ سِواكَ أبَدا ، تَزيدُني بِذلِكَ لَكَ شُكرا ، وإلَيكَ فاقَةً وفَقرا ، وبِكَ عَمَّن سِواكَ غِنىً وتَعَفُّفا . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تَكونَ جَزاءَ إحسانِكَ الإِساءَةُ مِنّي . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن اُصلِحَ عَمَلي فيما بَيني وبَينَ النّاسِ ، واُفسِدَهُ فيما بَيني وبَينَكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن تُحَوِّلَ سَريرَتي بَيني وبَينَكَ ، أو تَكونَ مُخالِفَةً لِطاعَتِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن يَكونَ شَيءٌ مِنَ الأَشياءِ آثَرَ عِندي مِن طاعَتِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أعمَلَ مِن طاعَتِكَ قَليلاً أو كَثيراً اُريدُ بِهِ أحَداً غَيرَكَ ، أو أعمَلَ عَمَلاً يُخالِطُهُ رِياءٌ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن هَوىً يُردي مَن يَركَبُهُ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أجعَلَ شَيئا مِن شُكري فيما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ لِغَيرِكَ ؛ أطلُبُ بِهِ رِضا خَلقِكَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ أن أتَعَدّى حَدّا مِن حُدودِكَ ؛ أتَزَيَّنُ بِذلِكَ لِلنّاسِ ، وأركَنُ بِهِ إلَى الدُّنيا . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِعَفوِكَ مِن عُقوبَتِكَ ، وأعوذُ بِرِضاكَ مِن سَخَطِكَ ، وأعوذُ بِطاعَتِكَ مِن مَعصِيَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِنكَ ، جَلَّ ثَناءُ وَجهِكَ ، لا اُحصِي الثَّناءَ عَلَيكَ ولَو حَرَصتُ ، وأنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ ، سُبحانَكَ وبِحَمدِكَ . اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِن مَظالِمَ كَثيرَةٍ لِعِبادِكَ عِندي ، فَأَيُّما عَبدٍ مِن عِبادِكَ أو أمَةٍ مِن إمائِكَ كانَت لَهُ قِبَلي مَظلِمَةٌ ظَلَمتُهُ إيّاها في مالِهِ أو بَدَنِهِ أو عِرضِهِ لا أستَطيعُ أداءَ ذلِكَ إلَيهِ ولا أتَحَلَّلُها مِنهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأرضِهِ أنتَ عَنّي بِما شِئتَ وكَيفَ شِئتَ ، وهَبها لي . وما تَصنَعُ يا سَيِّدي بِعَذابي وقَد وَسِعَت رَحمَتُكَ كُلَّ شَيءٍ !؟ وما عَلَيكَ يا رَبِّ أن تُكرِمَني بِرَحمَتِكَ ولا تُهينَني بِعَذابِكَ !؟ ولا يَنقُصُكَ يا رَبِّ أن تَفعَلَ بي ما سَأَلتُكَ وأنتَ واجِدٌ لِكُلِّ شَيءٍ ! اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِن كُلِّ ذَنبٍ تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ثُمَّ عُدتُ فيهِ ، ومِمّا ضَيَّعتُ مِن فَرائِضِكَ وأداءِ حَقِّكَ _ مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ ، وَالصِّيامِ ، وَالجِهادِ ، وَالحَجِّ ، وَالعُمرَةِ ، وإسباغِ الوُضوءِ ، وَالغُسلِ مِنَ الجَنابَةِ ، وقِيامِ اللَّيلِ ، وكَثرَةِ الذِّكرِ ، وكَفّارَةِ اليَمينِ ، وَالاِستِرجاعِ فِي المَعصِيَةِ ، وَالصُّدودِ مِن كُلِّ شَيْءٍ قَصَّرتُ فيهِ ؛ مِن فَريضَةٍ أو سُنَّةٍ _ فَإِنّي أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ مِنهُ ، ومِمّا رَكِبتُ مِنَ الكَبائِرِ ، وأتَيتُ مِنَ المَعاصي ، وعَمِلتُ مِنَ الذُّنوبِ ، وَاجتَرَحتُ مِنَ السَّيِّئاتِ ، وأصَبتُ مِنَ الشَّهَواتِ ، وباشَرتُ مِنَ الخَطايا ، مِمّا عَمِلتُهُ مِن ذلِكَ عَمدا أو خَطَأً ؛ سِرّا أو عَلانِيَةً . فَإِنّي أتوبُ إلَيكَ مِنهُ ومِن سَفكِ الدَّمِ ، وعُقوقِ الوالِدَينِ ، وقَطيعَةِ الرَّحِمِ ، وَالفَرارِ مِنَ الزَّحفِ ، وقَذفِ المُحصَناتِ ، وأكلِ أموالِ اليَتامى ظُلما ، وشَهادَةِ الزّورِ ، وكِتمانِ الشَّهادَةِ ، وأن أشتَرِيَ بِعَهدِكَ في نَفسي ثَمَنا قَليلاً ، وأكلِ الرِّبا وَالغُلولِ ، وَالسُّحتِ وَالسِّحرِ ، وَالكِتمانِ وَالطِّيَرَةِ ، وَالشِّركِ وَالرِّياءِ ، وَالسَّرِقَةِ وشُربِ الخَمرِ ، ونَقصِ المِكيالِ وبَخسِ الميزانِ ، وَالشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، ونَقضِ العَهدِ وَالفِريَةِ ، وَالخِيانَةِ وَالغَدرِ ، وإخفارِ الذِّمَّةِ وَالحَلفِ ، وَالغيبَةِ وَالنَّميمَةِ وَالبُهتانِ ، وَالهَمزِ وَاللَّمزِ وَالتَّنابُزِ بِالأَلقابِ ، وأذَى الجارِ ودُخولِ بَيتٍ بِغَيرِ إذنٍ ، وَالفَخرِ وَالكِبرِ وَالإِشراكِ وَالإِصرارِ وَالاِستِكبارِ ، وَالمَشيِ فِي الأَرضِ مَرَحا ، وَالجَورِ فِي الحُكمِ ، وَالاِعتِداءِ فِي الغَضَبِ ، ورُكوبِ الحَمِيَّةِ ، وتَعَضُّدِ الظّالِمِ ، وعَونٍ عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ، وقِلَّةِ العَدَدِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ (2) ، ورُكوبِ الظَّنِّ وَاتِّباعِ الهَوى ، وَالعَمَلِ بِالشَّهوَةِ ، وَالأَمرِ بِالمُنكَرِ ، وَالنَّهيِ عَنِ المَعروفِ ، وفَسادٍ فِي الأَرضِ ، وجُحودِ الحَقِّ ، وَالإِدلاءِ إلَى الحُكّامِ بِغَيرِ حَقٍّ ، وَالمَكرِ وَالخَديعَةِ ، وَالبُخلِ ، وقَولٍ فيما لا أعلَمُ ، وأكلِ الميتَةِ وَالدَّمِ ولَحمِ الخِنزيرِ وما اُهِلَّ لِغَيرِ اللّهِ بِهِ ، وَالحَسَدِ وَالبَغيِ وَالدُّعاءِ إلَى الفاحِشَةِ . وَالتَّمَنّي بِما فَضَّلَ اللّهُ ، وَالإِعجابِ بِالنَّفسِ ، وَالمَنِّ بِالعَطِيَّةِ ، وَالاِرتِكابِ إلَى الظُّلمِ ، وجُحودِ القُرآنِ ، وقَهرِ اليَتيمِ ، وَانتِهارِ السّائِلِ ، وَالحِنثِ فِي الأَيمانِ وكُلِّ يَمينٍ كاذِبَةٍ فاجِرَةٍ ، وظُلمِ أحَدٍ مِن خَلقِكَ في أموالِهِم وأشعارِهِم وأعراضِهِم وأبشارِهِم . وما رَآهُ بَصَري ، وسَمِعَهُ سَمعي ، ونَطَقَ بِهِ لِساني ، وبَسَطَت إلَيهِ يَدي ، ونَقَلَت إلَيهِ قَدَمي ، وباشَرَهُ جِلدي ، وحَدَّثَت بِهِ نَفسي مِمّا هُوَ لَكَ مَعصِيَةٌ ، وكُلِّ يَمينٍ زورٍ . ومِن كُلِّ فاحِشَةٍ وذَنبٍ وخَطيئَةٍ عَمِلتُها في سَوادِ اللَّيلِ وبَياضِ النَّهارِ ، فِي مَلاءٍ أو خَلاءٍ ، مِمّا عَلِمتُهُ أو لَم أعلَمهُ ، ذَكَرتُهُ أو لَم أذكُرهُ ، سَمِعتُهُ أو لَم أسمَعهُ ، عَصَيتُكَ فيهِ رَبّي طَرفَةَ عَينٍ ، وفيما سِواها مِن حِلٍّ أو حَرامٍ تَعَدَّيتُ فيهِ أو قَصَّرتُ عَنهُ ، مُنذُ يَومَ خَلَقتَني إلى أن جَلَستُ مَجلِسي هذا، فَإِنّي أتوبُ إلَيكَ مِنهُ ، وأنتَ يا كَريمُ تَوّابٌ رَحيمٌ . اللّهُمَّ يا ذَا المَنِّ وَالفَضلِ وَالمَحامِدِ الَّتي لا تُحصى ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاقبَل تَوبَتي ، ولا تَرُدَّها لِكَثرَةِ ذُنوبي وما أسرَفتُ عَلى نَفسي ؛ حَتّى لا أرجِعَ في ذَنبٍ تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ، فَاجعَلها يا عَزيزُ تَوبَةً نَصوحا صادِقَةً مَبرورَةً لَدَيكَ مَقبولةً مَرفوعَةً عِندَكَ ، في خَزائِنِكَ الَّتي ذَخَرتَها لِأَولِيائِكَ حينَ قَبِلتَها مِنهُم ورَضيتَ بِها عَنهُم . اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ النَّفسَ نَفسُ عَبدِكَ ، وأسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُحَصِّنَها مِنَ الذُّنوبِ وتَمنَعَها مِنَ الخَطايا وتَحرُزَها مِنَ السَّيِّئاتِ ، وتَجعَلَها في حِصنٍ حَصينٍ مَنيعٍ لا يَصِلُ إلَيها ذَنبٌ ولا خَطيئَةٌ ، ولا يُفسِدُها عَيبٌ ولا مَعصِيَةٌ ؛ حَتّى ألقاكَ يَومَ القِيامَةِ وأنتَ عَنّي راضٍ وأنَا مَسرورٌ ، تَغبِطُني مَلائِكَتُكَ وأنبِياؤُكَ وجَميعُ خَلقِكَ ، وقَد قَبِلتَني وجَعَلتَني طائِعا طاهِرا زاكِيا عِندَكَ مِنَ الصّادِقينَ . اللّهُمَّ إنّي أعتَرِفُ لَكَ بِذُنوبي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلها ذُنوبا لا تُظهِرُها لِأَحَدٍ مِن خَلقِكَ ، يا غَفّارَ الذُّنوبِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ عَمِلتُ سوءاً وظَلَمتُ نَفسي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي ، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . اللّهُمَّ إن كانَ مِن عَطائِكَ ومَنِّكَ وفَضلِكَ وفي عِلمِكَ وقَضائِكَ أن تَرزُقَنِي التَّوبَةَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاعصِمني بَقِيَّةَ عُمُري ، وأحسِن مَعونَتي فِي الجِدِّ وَالاِجتِهادِ وَالمُسارَعَةِ إلى ما تُحِبُّ وتَرضى وَالنَّشاطِ وَالفَرَحِ وَالصِّحَّةِ ، حَتّى أبلُغَ في عِبادَتِكَ وطاعَتِكَ الَّتي يَحِقُّ لَكَ عَلَيَ رِضاكَ . وأن تَرزُقَني بِرَحمَتِكَ ما اُقيمُ بِهِ حُدودَ دينِكَ ، وحَتّى أعمَلَ في ذلِكَ بِسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ ، وَافعَل ذلِكَ بِجَميعِ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ في مَشارِقِ الأَرضِ ومَغارِبِها ، اللّهُمَّ إنَّكَ تَشكُرُ اليَسيرَ وتَغفِرُ الكَثيرَ ، وأنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ _ تَقولُها ثَلاثا_ . (3)

.


1- .الكافي : 4 / 74 / 5 ، تفسير العيّاشي : 1 / 80 / 183 كلاهما عن أبي بصير ، المقنع : 185 ، المقنعة : 315 من دون إسناد إلى المعصوم ، الإقبال : 1 / 146 وفيه « ...اللّهمّ فصلّ على محمّد وآله ، وأعنّا على صيامه ، وتقبّله ...» ، بحار الأنوار : 96 / 383 / 2 .
2- .قلّة الأهل والمال ليست من الذنوب كما هو واضح ، ومن هنا يحتمل التصحيف في هذه الفقرة ولعلّ المراد القلّة الناشئة عن الذنوب .
3- .الإقبال : 1 / 119 ، بحار الأنوار : 97 / 326 / 1 .

ص: 223

ج _ دعاهاى امام صادق عليه السلام

ج _ دعاهاى امام صادق عليه السلامامام صادق عليه السلام:هر گاه ماه رمضان رسيد ، بگو: «خداوندا! ماه رمضان فرا رسيد ، كه روزه دارى اش را بر ما واجب ساخته اى و در آن قرآن را فرو فرستاده اى ، تا هدايتگر مردم باشد و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان. خداوندا! بر روزه دارىِ آن يارى مان كن و آن را از ما بپذير و ما را در آن ، سلامت بدار و آن را همراه آسانى و عافيت ، از ما دريافت كن! همانا تو بر هر چيزْ توانايى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

الإقبال [سيّد ابن طاووس گويد] :دعاى ديگرى است كه اگر در شب اوّل ماهِ روزه خواندى ، لفظِ «امشبم» را بر «امروزم» مقدّم بدار و اگر در نخستين روز از ماه خواندى ، به همان لفظى بخوان كه در دعا آمده است. آنچه در نظر من برتر است ، اين است كه اين دعا در اوّلين روز ماه رمضان خوانده شود. اين دعا را با سند خود به ابو محمّد هارون بن موسى تَلَّعُكبرى و با سندش به امام صادق عليه السلام ، روايت كرده ايم كه فرمود: «چون ماه رمضان فرا رسد ، مى گويى: خداوندا! اين ماه مبارك رمضان ، كه در آن قرآن را فرو فرستاده اى و آن را مايه هدايت مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان قرار داده اى ، فرا رسيده است. پس ، ما را در آن و آن را براى ما سلامت بدار و آن را همراه با آسانى و عافيت از سوى خودت ، از ما دريافت كن! خداوندا! از تو مى خواهم كه در اين ماه ، مرا بيامرزى و بر من رحمت آورى و از آتش برهانى و بهترين چيزى كه به هر يك از آفريدگانت داده اى و خواهى داد ، به من هم بدهى ، و از وقتى كه مرا در زمين خود جاى داده اى تا امروز ، آن را آخرين ماه رمضانى قرار مدهى كه برايت روزه گرفته ام. آن را براى من پر نعمت ترين ، با عافيت ترين ، پر روزى ترين ، سرشارترين و گواراترين ماه ، قرار بده! خداوندا! به تو و وجود بزرگوار و فرمان روايى بزرگت پناه مى برم. مبادا خورشيد ، امروز غروب كند ، يا بقيّه اين روز سپرى شود ، يا سپيده اين شبْ طلوع نمايد ، يا اين ماه پايان پذيرد ، در حالى كه هنوز گناه و خطاى نبخشوده اى داشته باشم كه مى خواهى مرا به سبب آن ، مورد سختگيرى و مؤاخذه قرار دهى ، يا مرا در دنيا و آخرت در جايگاه خوارى نگه دارى و يا در روزى كه ديدارت مى كنم ، به سبب آن عذابم كنى ، اى مهربان ترينِ مهربانان! خداوندا! تو را مى خوانم ، براى اندوهى كه جز تو آن را نمى زدايد و براى رحمتى كه جز به تو به دست نمى آيد و براى غم جانكاهى كه جز تو آن را برطرف نمى سازد و براى خواسته اى كه جز به تو نمى توان به آن رسيد و براى نيازى كه جز با تو بر نمى آيد. خداوندا! همان گونه كه از شأن تو بود كه از من خواستى تا از درگاه تو بخواهم و از رحمت تو بود كه تو را ياد كنم ، _ سرورم! _ اين نيز از شأن تو باشد كه دعايم را اجابت كنى و از آنچه به درگاه تو ناليدم ، نجاتم بخشى. خداوندا! بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و از گنجينه هاى رحمت خويش بر من چنان رحمتى بگشاى كه پس از آن هرگز در دنيا و آخرت عذابم نكنى ، و از نعمت گسترده ات چنان روزىِ حلال و پاكيزه اى روزى ام كن كه پس از آن به كسى جز تو نيازمندم نسازى و به سبب آن بر سپاس گزارى ام برايت بيفزايى و نيازمندى مرا به خودت بيشتر كنى و از غير خودت بى نيازتر و عفيف ترم گردانى! خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه پاداش نيكى ات از سوى من ، بدى باشد. خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه كارِ ميان خودم و مردم را اصلاح كنم؛ ولى كار ميان خودم و تو را خراب سازم. خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه در نظرم چيزى برتر از اطاعت تو باشد. خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه طاعتى كم يا زياد را به خاطر كسى جز تو انجام دهم يا كارى آميخته به ريا انجام دهم. خدايا! پناه مى برم به تو از تسليم نفْس شدن ، كه هر كه مرتكبش شود ، هلاكش مى سازد. خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه سپاسم بر نعمتى كه به من دادى ، براى جز تو باشد و در پىِ پسند آفريده هاى تو باشم. خدايا! پناه مى برم به تو از اين كه از مرزى از مرزهايت فراتر روم ، تا بدين سبب ، خود را براى مردم بيارايم ، يا ميل به دنيا داشته باشم. خدايا! از كيفرت به بخشايشت پناه مى برم و از خشمت به خرسندى ات ، و از نافرمانى ات به طاعتت و از تو به خودت. ثناى ذاتت ، بزرگ است. هر چه بخواهم و بكوشم ، از عهده ثناى تو بر نمى آيم و تو ، آن گونه اى كه خويش را ستوده اى. منزّهى و با حمد تو ستايش و تسبيحت مى گويم. خداوندا! به خاطر حقوق بسيارى كه از بندگانت بر گردن دارم ، از تو آمرزش مى خواهم و به درگاهت توبه مى كنم. پس ، هر بنده اى از بندگانت و هر كنيزى از كنيزانت كه حقّى بر گردن من دارد و به او در مورد مال و بدن و آبرويش ستم كرده ام و ياراى اداى حقّ او و حلاليّت خواهى از او را ندارم ، پس از آن كه بر محمّد و خاندانش درود مى فرستى ، وى را خودت ، با هر چه و به هر شكلى كه مى خواهى ، از من راضى ساز و آن حق را بر من ببخش! سرورم! عذاب مرا مى خواهى چه كنى؛ تو كه رحمتت همه چيز را فراگير است؟ خدايا! چه مى شود كه مرا با رحمت خويش اكرام كنى و با عذابت خوارم نگردانى؟ پروردگارا! اگر آنچه را از تو خواستم ، برآورى ، چيزى از تو كم نمى شود ، كه تو همه چيز دارى. خداوندا! از تو آمرزش مى خواهم؛ و از هر گناهى كه از آن توبه كردم ، امّا دوباره مرتكب شدم ، به درگاهت توبه مى كنم؛ و از هر چه از واجباتت و اداى حقّت تباه كردم ، از : نماز و زكات ، روزه و جهاد ، حج و عمره ، وضوى كامل و غسل جنابت ، شب زنده دارى و ياد فراوان ، كفّاره دروغ و بازگشت خواهى در گناه و جلوگيرى از هر چه در آن كوتاهى كردم ، از: واجب و مستحب ، از تو آمرزش مى خواهم و از آن به سويت روى مى آورم؛ و از هر گناه كبيره و معصيت و بدى اى كه مرتكب شدم و در پى شهوات رفتم و يا خطا كردم ، به عمد يا خطا ، نهان و يا آشكار ، توبه مى كنم. من به درگاهت توبه مى كنم ، از آن [ گناه] و نيز از: ريختن خون ، نافرمانى پدر و مادر ، قطع رَحِم ، فرار از ميدان جنگ ، تهمت زدن به زنان پاك دامن ، ظالمانه خوردن مال يتيمان ، شهادت دروغ دادن ، كتمان شهادت ، و اين كه عهد تو را درباره خودم به بهايى اندك بفروشم ، و از: رباخوارى ، خيانت در غنائم ، مال حرام ، جادوگرى ، كتمان ، فال بد زدن ، شرك ، ريا ، سرقت ، ميخوارى ، كاستن از پيمانه ، كم فروشى ، دشمنى ، دورويى ، پيمان شكنى ، دروغ بستن ، خيانت ، نيرنگ زدن ، وفا نكردن به پيمان (تعهّد) و سوگند ، غيبت ، سخن چينى كردن ، تهمت زدن ، مسخره كردن با چشم و اشاره ، نام بد نهادن بر ديگران ، آزردن همسايه ، ورود بى اجازه به يك خانه ، فخر ، تكبّر ، شرك ورزيدن ، اصرار بر گناه ، سركشى كردن ، راه رفتن مغرورانه ، حكم ظالمانه نمودن ، تجاوز از حق به هنگام خشم ، تعصّب ورزيدن ، يارى رسانى به ستمگر ، كمك كردن به گناه و دشمنى ، كاستى شمار خانواده و ثروت و فرزند ، (1) با گمانْ عملى كردن ، در پىِ هواى نفْس بودن ، عمل به شهوت ، فرمان دادن به منكر ، نهى از معروف ، تباهگرى در زمين ، انكار حق ، به ناحق به حاكمان رشوه دادن ، مكر نمودن و فريب دادن ، بخل ورزيدن ، سخن گفتنْ آن جا كه نمى دانم ، خوردن مردار و خون و گوشت خوك و آنچه نام خدا [ هنگام ذبحْ] بر آن گفته نشده ، حسد ورزيدن ، ستم كردن ، دعوت به فحشا ، آرزوى داشتن آنچه خداوند [ به ديگرى] عطا كرده است ، (2) خودپسندى ، منّت نهادن به خاطر بخشش، مرتكب ظلم شدن، انكار قرآن، راندن يتيم و نيازمند، شكستن قَسَم ، هر سوگند دروغ و ناروا ، ستم كردن به هر يك از بندگانت در اموال و موها و آبروها و پوست هايشان ، و آنچه را چشمم ديده و گوشم شنيده و زبانم گفته و دستم انجام داده و گامم به سوى آن رفته و پوستم به آن رسيده و هر گناهى كه پيش خودم و با خودم گفته ام ، و از هر سوگند دروغ. و از: هر زشتى و گناه و خطايى كه كرده ام، در تاريكى شب يا روشنايى روز ، در جمع يا خلوت ، دانسته يا ندانسته ، آنچه در ياد دارم يا به يادم نيست ، شنيده ام يا نشنيده ام، در مورد هر آنچه به اندازه چشم بر هم زدنى در آن ، پروردگارم را نافرمانى كرده ام و در غير اينها ، از حلال يا حرامى كه از حق فراتر رفته ام يا كوتاه آمده ام، از آن روز كه مرا آفريده اى ، تا اينك كه در جايگاهم نشسته ام ؛ پس ، من از آن به درگاهت توبه مى كنم و تو _ اى بزرگوار! _ توبه پذير و مهربانى. خداوندا! اى صاحب منّت و احسان و خوبى هاى بى شمار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و توبه ام را بپذير و به خاطر فزونى گناهانم و اسرافم بر خويش ، توبه ام را رد مكن ، تا آن كه گناهى را كه از آن پيش تو توبه كردم ، دوباره انجامش ندهم. توبه ام را _ اى خداى عزيز _ توبه اى خالصانه ، راستين ، پذيرفته درگاهت و بالا رفته تا آستانت قرار بده ، در آن گنجينه هاى رحمتى كه براى دوستانت ذخيره ساخته اى، آن گاه كه توبه آنان را پذيرفته و از ايشان راضى شده اى! خداوندا! اين جان ، جان بنده توست. از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و جانم را از گناهان ، نگاه دارى و از خطاها باز دارى و از بدى ها محافظت كنى و آن را در دژى استوار و نفوذناپذير قرار دهى تا گناه و خطايى به آن نرسد و عيب و عصيانى تباهش نسازد ، تا آن كه در روز قيامت ، در حالى ديدارت كنم كه از من خشنودى و من خوش حالم و فرشتگان و پيامبرانت و همه آفريدگانت بر من رشك مى برند ، آن گاه كه مرا پذيرفته اى و مرا فرمان بردار و پاك ، نزد خودت از راستان ، قرار داده اى! خداوندا! در پيشگاهت به گناهانم اعتراف مى كنم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهانم را چنان گردان كه بر هيچ يك از آفريدگانت آشكار نسازى ، اى آمرزنده گناهان ، اى مهربان ترينِ مهربانان! تو منزّهى _ اى خداوند _ و تو را مى ستايم. بد كردم و بر خويشتن ستم نمودم؛ پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بيامرز! همانا تو بخشاينده مهربانى. خداوندا! اگر از عطا و منّت و احسانت چنين است و در علم و تقديرت ، اين است كه توبه را روزى ام كنى ، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا در باقى مانده عمرم نگه دار و در تلاش و كوشش و شتاب به سوى آنچه دوست دارى و مى پسندى و در نشاط و شادمانى و تن درستى ، نيكو يارى ام كن تا در بندگى و طاعت تو ، آن گونه كه شايسته توست ، به رضاى تو برسم! مى خواهم كه با رحمت خويش ، آنچه را با آن احكام دين تو را بر پا دارم ، روزى ام كنى و در اين راه، به سنّت پيامبرت _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ عمل كنم. اين را با همه مردان و زنان مؤمن در شرق و غرب زمين انجام بده! [ پس سه بار مى گويى:] خداوندا! تو كار اندك را سپاس گفته و پاداش مى دهى و گناهِ بسيار را مى آمرزى و تو آمرزنده و مهربانى».

.


1- .آشكار است كه كاستى خانواده و دارايى گناه نيست و از اين رو احتمال تصحيف در متن مى رود و شايد مقصود كاستى هايى باشد كه در اثر گناه پديد مى آيد .
2- .اشاره اى است به آيه 32 سوره نساء «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِى بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ» ، يعنى برترى ها و نعمت هايى كه خداوند به برخى عطا كرده است ، نبايد موجب برانگيختن آرزوهاى دور و دراز و دست نيافتنى و يا كينه و حسادت شود، اگر چه آرزوى داشتن شبيه آنها، بدون لطمه زدن به نعمت ديگران، غبطه و بى اشكال است .

ص: 224

. .

ص: 225

. .

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

. .

ص: 229

. .

ص: 230

. .

ص: 231

. .

ص: 232

د _ دُعاءُ الإِمامِ الكاظِمِالكافي عن عليّ بن رئاب عن الإمام الكاظم عليه السلام :اُدعُ بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ مُستَقبِلَ دُخولِ السَّنَةِ ، وذَكَرَ أ نَّهُ مَن دَعا بِهِ مُحتَسبِا مُخلِصا لَم تُصِبهُ في تِلكَ السَّنَةِ فِتنَةٌ ولا آفَةٌ يُضَرُّ بِها دينُهُ وبَدَنُهُ ، ووَقاهُ اللّهُ _ عَزَّ ذِكرُهُ _ شَرَّ ما يَأتي بِهِ تِلكَ السَّنَةَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي دانَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ ، وبِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِعِزَّتِكَ الَّتي قَهَرتَ بِها كُلَّ شَيءٍ ، وبِعَظَمَتِكَ الَّتي تَواضَعَ لَها كُلُّ شَيءٍ ، وبِقُوَّتِكَ الَّتي خَضَعَ لَها كُلُّ شَيءٍ ، وبِجَبَروتِكَ الَّتي غَلَبَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِعِلمِكَ الَّذي أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا نورُ يا قُدّوسُ ، يا أوَّلُ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ويا باقي بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا أللّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُنزِلُ النِّقَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَقطَعُ الرَّجاءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُديلُ الأَعداءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَرُدُّ الدُّعاءَ وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي يُستَحَقُّ بِها نُزولُ البَلاءِ (1) ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَحبِسُ غَيثَ السَّماءِ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَكشِفُ الغِطاءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تورِثُ النَّدَمَ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ الَّتي تَهتِكُ العِصَمَ ، وألبِسني دِرعَكَ الحَصينَةَ الَّتي لا تُرامُ ، وعافِني مِن شَرِّ ما اُحاذِرُ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ في مُستَقبِلِ سَنَتي هذِهِ . اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ وَالأَرَضينَ السَّبعِ وما فيهِنَّ وما بَينَهُنَّ ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، ورَبَّ السَّبعِ المَثاني وَالقُرآنِ العَظيمِ ، ورَبَّ إسرافيلَ وميكائيلَ وجَبرَئيلَ ، ورَبَّ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وأهلِ بَيتِهِ سَيِّدِ المُرسَلينَ وخاتَمِ النَّبِيِّينَ ، أسأَلُكَ بِكَ وبِما سَمَّيتَ يا عَظيمُ ، أنتَ الَّذي تَمُنُّ بِالعَظيمِ وتَدفَعُ كُلَّ مَحذورٍ ، وتُعطي كُلَّ جَزيلٍ وتُضاعِفُ مِنَ الحَسَناتِ بِالقَليلِ وَالكَثيرِ (2) وتَفعَلُ ما تَشاءُ ، يا قَديرُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ ، وألبِسني في مُستَقبِلِ هذِهِ السَّنَةِ سِترَكَ ، ونَضِّر وَجهي بِنورِكَ ، وأحِبَّني (3) بِمَحَبَّتِكَ ، وبَلِّغني رِضوانَكَ وشريفَ كَرامَتِكَ وجَزيلَ عَطائِكَ مِن خَيرِ ما عِندَكَ ومِن خَيرِ ما أنتَ مُعطٍ أحَدا مِن خَلقِكَ ، وألبِسني مَعَ ذلِكَ عافِيَتَكَ ، يا مَوضِعَ كُلِّ شَكوى ويا شاهِدَ كُلِّ نَجوى ، ويا عالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ ويا دافِعَ كُلِّ ما تَشاءُ مِن بَلِيَّةٍ ، يا كَريمَ العَفوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، تَوَفَّني عَلى مِلَّةِ إبراهيمَ وفِطرَتِهِ ، وعَلى دينِ مُحَمَّدٍ وسُنَّتِهِ ، وعَلى خَيرِ وَفَاةٍ فَتَوَفَّني ؛ مُوالِيا لِأَولِيائِكَ مُعادِيا لِأَعدائِكَ . اللّهُمَّ وجَنِّبني في هذِهِ السَّنَةِ كُلَّ عَمَلٍ أو قَولٍ أو فِعلٍ يُباعِدُني مِنكَ ، وَاجلِبني إلى كُلِّ عَمَلٍ أو قَولٍ أو فِعلٍ يُقَرِّبُني مِنكَ في هذِهِ السَّنَةِ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وَامنَعني مِن كُلِّ عَمَلٍ أو فِعلٍ أو قَولٍ يَكونُ مِنّي أخافُ ضَرَرَ عاقِبَتِهِ وأخافُ مَقتَكَ إيّايَ عَلَيهِ ، حَذَرا أن تَصرِفَ وَجهَكَ الكَريمَ عَنّي فَأَستَوجِبَ بِهِ نَقصا مِن حَظٍّ لي عِندَكَ ، يا رَؤوفُ يا رَحيمُ . اللّهُمَّ اجعَلني في مُستَقبِلِ هذِهِ السَّنَةِ في حِفظِكَ وجِوارِكَ وكَنَفِكَ ، وجَلِّلني سِترَ عافِيَتِكَ ، وهَب لي كَرامَتَكَ ، عَزَّ جارُكَ وجَلَّ ثَناءُ وَجهِكَ ولا إلهَ غَيرُكَ . اللّهُمَّ اجعَلني تابِعا لِصالِحِ مَن مَضى مِن أولِيائِكَ وألحِقني بِهِم ، وَاجعَلني مُسَلِّما لِمَن قالَ بِالصِّدقِ عَلَيكَ مِنهُم ، وأعوذُ بِكَ يا إلهي أن تُحيطَ بِهِ خَطيئَتي وظُلمي وإسرافي عَلى نَفسي وَاتِّباعي لِهَوايَ وَاشتِغالي بِشَهَواتي ، فَيَحولَ ذلِكَ بَيني وبَينَ رَحمَتِكَ ورِضوانِكَ ، فَأَكونَ مَنسِيّا عِندَكَ ، مُتَعَرِّضا لِسَخَطِكَ ونِقمَتِكَ . اللّهُمَّ وَفِّقني لِكُلِّ عَمَلٍ صالِحٍ تَرضى بِهِ عَنّي،وقَرِّبني بِهِ إلَيكَ زُلفى. اللّهُمَّ كَما كَفَيتَ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله هَولَ عَدُوِّهِ ، وفَرَّجتَ هَمَّهُ وكَشَفتَ غَمَّهُ وصَدَقتَهُ وَعدَكَ وأنجَزتَ لَهُ مَوعِدَكَ بِعَهدِكَ ، اللّهُمَّ بِذلِكَ فَاكفِني هَولَ هذِهِ السَّنَةِ وآفاتِها وأسقامَها وفِتنَتَها وشُرورَها وأحزانَها وضيقَ المَعاشِ فيها ، وبَلِّغني بِرَحمَتِكَ كَمالَ العافِيَةِ بِتَمامِ دَوامِ العافِيَةِ وَالنِّعمَةِ عِندي إلى مُنتَهى أجَلي ، أسأَلُكَ سُؤالَ مَن أساءَ وظَلَمَ وَاعتَرَفَ ، وأسأَلُكَ أن تَغفِرَ لي ما مَضى مِنَ الذُّنوبِ الَّتي حَصَرَتها حَفَظَتُكَ وأحصَتها كِرامُ مَلائِكَتِكَ عَلَيَ ، وأن تَعصِمَني إلهي مِنَ الذُّنوبِ فيما بَقِيَ مِن عُمُري إلى مُنتَهى أجَلي ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ وآتِني كُلَّ ما سَأَلتُكَ ورَغِبتُ إلَيكَ فيهِ ؛ فَإِنَّكَ أمَرتَني بِالدُّعاءِ وتَكَفَّلتَ لي بِالإِجابَةِ . (4)

.


1- .في كتاب من لا يحضره الفقيه والإقبال : «واغفر لي الذنوب الّتي تنزل البلاء» .
2- .في التهذيب : «وتضاعف من الحسنات بالقليل وبالكثير» وفي الفقيه «وتضاعف من الحسنات الكثير بالقليل» .
3- .في تهذيب الأحكام : «وأحيِني» .
4- .الكافي : 4 / 72 / 3 ، تهذيب الأحكام : 3 / 106 / 266 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 102 / 1848 ، المقنعة : 320 ، الإقبال : 1 / 115 ، بحار الأنوار : 97 / 341 / 2 .

ص: 233

د _ دعاى امام كاظم عليه السلام

د _ دعاى امام كاظم عليه السلامالكافى _ به نقل از على بن رئاب _ :امام كاظم عليه السلام فرمود: «در ماه رمضان در طليعه ورود سال (1) اين دعا را بخوان» و فرمود: «هر كس اين دعا را به خاطر پاداش الهى و مخلصانه بخواند ، در آن سال ، فتنه و آفتى كه به دين و بدن او زيان برساند ، به او نخواهد رسيد و خداى متعال ، او را از بدى هاى آن سال نگه مى دارد : خداوندا! تو را به آن نامت كه هر چيزْ بدان گردن نهاده است ، و به آن رحمتت كه هر چيزْ را فرا گرفته است ، و به آن قدرتت كه با آن بر هر چيزْ غلبه يافته اى، و به آن عظمتت كه هر چيزْ در برابر آن فروتن است ، و به آن توانمندى و شوكتى كه بر هر چيزْ غالب است ، و به آن دانشت كه بر هر چيزْ احاطه دارد ، مى خوانم. اى نور ، اى بى عيب! اى آغاز قبل از هر چيز و اى ماندگار پس از هر چيز! اى خداوند ، اى بخشايشگر ، اى خداوند! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهانى را از من ببخشاى كه نعمت ها را تغيير مى دهند ، و گناهانى را از من بيامرز كه دشمنان را چيره مى سازند ، و گناهانى را از من بيامرز كه اميد را قطع مى كنند ، و گناهانى را از من بيامرز كه به سبب آنها بلا نازل مى شود ، و گناهانى را از من بيامرز كه باران آسمان را نگه مى دارند ، و گناهانى را از من بيامرز كه پرده را كنار مى زنند ، و گناهانى را از من بيامرز كه نابودى را نزديك مى سازند ، و گناهانى را از من بيامرز كه پشيمانى را به همراه مى آورند ، و گناهانى را از من بيامرز كه رشته هاى پيوند (با تو را) مى بُرند ، و مرا از آن زره محكم خويش ، كه آسيبى به آن نمى رسد ، بپوشان و در باقى مانده اين سال ، مرا از شرّ آنچه شب و روز از آن حذر مى كنم ، ايمن گردان! خداوندا! اى پروردگار آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه و آنچه در آنها و ميان آنهاست! اى پروردگار عرش بزرگ! اى پروردگار سوره حمد و قرآن بزرگ! اى پروردگار اسرافيل و ميكائيل و جبرئيل! و اى پروردگار محمّد صلى الله عليه و آله _ آن كه سرور رسولان و آخر پيامبران است _ و خاندانش! به حقّ خودت و به آنچه ناميده اى _ اى بزرگ! اى تويى كه نعمت بزرگ عطا مى كنى و هر بدى را باز مى دارى و هر پاداش فراوانى را عطا مى كنى و حسنات را چند برابر مى كنى و در برابر كار كم پاداش فراوان مى دهى (2) و آنچه مى خواهى ، مى كنى! اى توانا ، اى خداوند! اى بخشايشگر ، اى مهربان! _ از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و در باقى مانده اين سال ، پوشش خود را بر من بپوشانى و با فروغ خود ، چهره ام را طراوت بخشى و با محبّت خويش دوستم بدارى و مرا به رضوان و كرامت ارجمند خود و پاداش فراوانت (از خير آنچه پيش توست و از خير آنچه به هر يك از بندگانت مى دهى) برسانى و افزون بر اينها عافيت خود را بر من بپوشانى. اى جايگاه هر شِكوه ، اى گواه هر نجوا ، اى داناى هر نهان! اى برگرداننده هر بلايى كه بخواهى ، اى نيكوبخشايش ، اى نيك گذشت! مرا بر آيين و سرشت ابراهيم و بر دين و سنّت محمّد و با بهترين مرگ ، بميران ، در حالى كه دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت باشم! خداوندا! در اين سال ، مرا از هر كار و سخن و رفتارى كه از تو دورم مى كند ، دور بدار ، و در اين سال ، مرا به هر كار و سخن و رفتارى كه به تو نزديكم مى سازد ، بگمار _ اى مهربان ترينِ مهربانان _ و مرا از هر كار و سخن و رفتارى كه از من سر زند و از زيان فرجامش بيم داشته باشم و از خشمت بر خودْ بترسم ، باز دار ، مبادا كه روى عنايتت را از من برگردانى و من مستوجب كاهش بهره ام از نزد تو گردم ، اى خيرخواه ، اى مهربان! خداوندا! در باقى مانده اين سال ، مرا در حفظ ، جوار و پناه خود قرار بده و با پوشش عافيتت مرا بپوشان و كرامتت را بر من ارزانى دار ، اى كه پناهت استوار و ثناى ذاتت باشُكوه است و معبودى جز تو نيست! خداوندا! مرا پيرو دوستان شايسته ات كه درگذشته اند، قرار بده و مرا به آنان ملحق ساز و مرا پذيراى كسى قرار بده كه از طرف آنان بر تو راست گفته است! و به تو پناه مى برم _ اى خدا _ از اين كه خطا و ظلم و اسرافم بر خود و پيروى از هواى نفْسم و پرداختن به خواسته هاى دلم مرا فرا گيرد و اين ، ميان من و رحمت و رضاى تو فاصله اندازد و نزد تو از فراموش شدگان ، و در معرض خشم و عقوبتت باشم. خداوندا! مرا به هر كار شايسته اى كه تو را از من خرسند مى سازد ، موفّق بدار و مرتبه ام را به خودت نزديك گردان! خداوندا! آن سان كه پيامبرت محمّد را از بيم دشمنش كفايت كردى و براى اندوهش گشايش ايجاد كردى و غصّه اش را برطرف ساختى و وعده ات را براى او محقّق نمودى و به عهد و پيمانت با او وفا كردى _ خدايا _ به حقّ اين بزرگوارى ات ، مرا هم در اين سال ، از هراس و آفت ها و بيمارى ها و فتنه ها و بدى ها و اندوه ها و تنگناهاى زندگى ، كفايت كن و مرا با رحمت خويش ، به عافيت كامل و دوام عافيت و نعمتت در نزدم تا پايان عمرم برسان! از تو مى خواهم ، خواستن آن كه بد كرده و ستم كرده و اعتراف نموده است. از تو مى خواهم كه گناهان گذشته ام را كه مراقبان و فرشتگان بزرگوارت بر من بر شمرده اند ، ببخشايى و مرا تا آخر عمرم از گناهانْ نگه دارى. اى خدا ، اى مهربان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و هر چه را از تو خواستم و در درگاهت به آن اظهار علاقه كردم ، عطايم كن! همانا تو مرا به دعا فرمان داده اى و عهده دار اجابت گشته اى» .

.


1- .اين سخن دليلى ديگر بر اين است كه آغاز سال شرعى، ماه رمضان است(ر . ك: ويژگى هاى ماه رمضان/اوّل سال).
2- .ترجمه را مطابق با متن «كتاب من لايحضره الفقيه» آورديم كه درست تر نشان مى دهد .

ص: 234

. .

ص: 235

. .

ص: 236

. .

ص: 237

. .

ص: 238

ه _ دُعاءُ الإِمامِ الجَوادِالإقبال عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني :صَلّى أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ الرِّضا عليه السلام صَلاةَ المَغرِبِ في لَيلَةٍ رَأى فيها هِلالَ شَهرِ رَمَضانَ ، فَلَمّا فَرَغَ مِنَ الصَّلاةِ ونَوَى الصِّيامَ رَفَعَ يَدَيهِ فَقالَ : اللّهُمَّ ، يا مَن يَملِكُ التَّدبيرَ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، يا مَن يَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورُ وتُجِنُّ الضَّميرُ وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ ، اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوى فَعَمِلَ ، ولا تَجعَلنا مِمَّن شَقِيَ فَكَسِلَ ، ولا مِمَّن هُوَ عَلى غَيرِ عَمَلٍ يَتَّكِلُ ، اللّهُمَّ صَحِّح أبدانَنا مِنَ العِلَلِ ، وأعِنّا عَلى مَا افتَرَضتَ عَلَينا مِنَ العَمَلِ ، حَتّى يَنقَضِيَ عَنّا شَهرُكَ هذا وقَد أدَّينا مَفروضَكَ فيهِ عَلَينا ، اللّهُمَّ أعِنّا عَلى صِيامِهِ ، ووَفِّقنا لِقِيامِهِ ، ونَشِّطنا فيهِ لِلصَّلاةِ ، ولا تَحجُبنا مِنَ القِراءَةِ ، وسَهِّل لَنا فيهِ إيتاءَ الزَّكاةِ . اللّهُمَّ لا تُسَلِّط عَلَينا وَصَبا ولا تَعَبا ولا سَقَما ولا عَطَبا ، اللّهُمَّ ارزُقنَا الإِفطارَ مِن رِزقِكَ الحَلالِ ، اللّهُمَّ سَهِّل لَنا فيهِ ما قَسَمتَهُ مِن رِزقِكَ ويَسِّر ما قَدَّرتَهُ مِن أمرِكَ ، وَاجعَلهُ حَلالاً طَيِّبا نَقِيّا مِنَ الآثامِ ، خالِصا مِنَ الآصارِ وَالأَجرامِ . اللّهُمَّ ، لا تُطعِمنا إلاّ طَيِّبا غَيرَ خَبيثٍ ولا حَرامٍ ، وَاجعَل رِزقَكَ لَنا حَلالاً لا يَشوبُهُ دَنَسٌ ولا أسقامٌ ، يا مَن عِلمُهُ بِالسِّرِّ كَعِلمِهِ بِالإِعلانِ ، يا مُتَفَضِّلاً عَلى عِبادِهِ بِالإِحسانِ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وبِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ خَبيرٌ ، ألهِمنا ذِكرَكَ وجَنِّبنا عُسرَكَ ، وأنِلنا يُسرَكَ وَاهدِنا لِلرَّشادِ ، ووَفِّقنا لِلسَّدادِ ، وَاعصِمنا مِنَ البَلايا ، وصُنّا مِنَ الأَوزارِ وَالخَطايا ، يا مَن لا يَغفِرُ عَظيمَ الذُّنوبِ غَيرُهُ ، ولا يَكشِفُ السَّوءَ إلاّ هُوَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ وأكرَمَ الأَكرَمينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ الطَّيِّبينَ ، وَاجعَل صِيامَنا مَقبولاً ، وبِالبِرِّ وَالتَّقوى مَوصولاً ، وكَذلِكَ فَاجعَل سَعيَنا مَشكورا ، وقِيامَنا مَبرورا ، وقُرآنَنا مَرفوعا ، ودُعاءَنا مَسموعا ، وَاهدِنا لِلحُسنى ، وجَنِّبنَا العُسرى ، ويَسِّرنا لِليُسرى ، وأعلِ لَنَا الدَّرَجاتِ ، وضاعِف لَنَا الحَسَناتِ ، وَاقبَل مِنَّا الصَّومَ وَالصَّلاةَ ، وَاسمَع مِنَّا الدَّعَواتِ ، وَاغفِر لَنَا الخَطيئاتِ ، وتَجاوَز عَنَّا السَّيِّئاتِ ، وَاجعَلنا مِنَ العامِلينَ الفائِزينَ ولا تَجعَلنا مِنَ المَغضوبِ عَلَيهِم ولاَ الضّالّينَ ، حَتّى يَنقَضِيَ شَهرُ رَمَضانَ عَنّا وقَد قَبِلتَ فيهِ صِيامَنا وقِيامَنا ، وزَكَّيتَ فيهِ أعمالَنا ، وغَفَرتَ فيهِ ذُنوبَنا ، وأجزَلتَ فيهِ مِن كُلِّ خَيرٍ نَصيبَنا ، فَإِنَّكَ الإِلهُ المُجيبُ وَالرَّبُّ القَريبُ ، وأنتَ بِكُلِّ شَيءٍ مُحيطٌ . (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 76 .

ص: 239

ه _ دعاى امام جواد عليه السلام

ه _ دعاى امام جواد عليه السلامالإقبال _ به نقل از عبدالعظيم حسنى _ :امام جواد عليه السلام در شبى كه هِلال ماه رمضان را ديد ، نماز مغرب را خوانْد و پس از پايان نماز ، چون نيّت روزه كرد ، دست برداشت و چنين گفت: «خداوندا! اى آن كه مالك تدبيرى و بر هر چيز ، توانايى! اى آن كه نگاه هاى نارواى چشم ها را مى دانى و از آنچه در سينه ها نهان و در درون ، پنهان است ، باخبرى! اى خداى باريك بين و آگاه! خداوندا! ما را از آنانى قرار ده كه نيّت كردند و عمل نمودند ، و از آنانى قرار مده كه بدبخت شدند و سستى نشان دادند ، و نه از آنان كه به غير عمل ، تكيه كردند. خداوندا! بدن هاى ما را از بيمارى ها سالم بدار و بر كارى كه بر ما واجب ساخته اى، يارى ده تا آن كه اين ماهت بر ما بگذرد ، در حالى كه تكليف واجبت را ادا كرده باشيم. خداوندا! بر روزه دارى اش يارى مان كن و بر عبادتش توفيقمان ده و براى نماز در آن ، نشاطمان بخش و ما را از قرائت [ قرآن] ، محروم نگردان و پرداخت زكات را در آن براى ما آسان ساز! خداوندا! بر ما درد مدام ، خستگى ، بيمارى و نابودى را چيره مساز! خداوندا! به ما افطارى از روزىِ حلالت روزى گردان! خداوندا! آنچه را در آن از روزى ات بر ما تقسيم كرده اى و آنچه را از فرمانت بر ما مقدّر ساخته اى، برايمان آسان گردان و آن روزى را حلال ، پاك ، دور از آلودگى ها و پيراسته از گناهان و جُرم ها قرار بده! خداوندا! جز پاكيزه نيالوده و غير حرامْ به ما نخوران ، و روزىِ خود را براى ما حلال و به دور از آلودگى و بيمارى ها قرار بده! اى كه نهان را چون آشكار مى دانى! اى كه بر بندگانت با فضل ، نيكى مى كنى! اى كه بر هر چيز ، توانا و از هر چيز ، آگاه و به هر چيز ، دانايى! يادت را به ما الهام كن ، و ما را از دشوارى دور گردان ، و به آسانى ات برسان ، و به درستكارى ، رهنمونمان باش ، و به راه درست توفيقمان ده ، و از بلاها نگاهمان دار و از گناهان و خطاها مصونمان ساز! اى آن كه جز او كسى گناهان بزرگ را نبخشايد و جز او بدى را برطرف نسازد! اى مهربان ترينِ مهربانان و گرامى ترينِ گراميان! بر محمّد و دودمان پاكش درود فرست و روزه دارىِ ما را بپذير و به نيكى و تقوا پيوسته ساز. نيز تلاشمان را پاداش يافته ، عبادتمان را پذيرفته ، قرآن خوانى مان را بالارفته ، و دعاهايمان را شنيده قرار بده ، و ما را به بهترين كار ، هدايت كن ، و از سختى ، دورمان ساز ، و آسانى را برايمان هموار گردان ، و درجات ما را بالا ببر ، و حسنات ما را بيفزاى ، و روزه و نمازمان را بپذير ، و دعاهايمان را بشنو ، و خطاهايمان را ببخشاى ، و از بدى هايمان درگذر ، و ما را از عمل كنندگانِ كامياب قرار بده و از آنانى قرار مده كه بر آنان خشم گرفته اى و نه گم راهان ، تا آن كه ماه رمضان ، در حالى از ما بگذرد كه روزه دارى و عبادتمان را پذيرفته باشى ، كارهايمان را پاك ساخته باشى ، گناهانمان را آمرزيده ، و بهره ما را از هر خيرى در اين ماه ، فراوان قرار داده باشى! همانا تو معبود اجابت كننده و پروردگار نزديكى ، و تو بر هر چيز ، احاطه دارى».

.

ص: 240

. .

ص: 241

. .

ص: 242

. .

ص: 243

بخش سوم : آداب ميهمانى خدا

اشاره

بخش سوم : آداب ميهمانى خدا

.

ص: 244

الفصل الأوّلآدابُ الصِّيامِ1 / 1أهَمُّ الآدابِأ _ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِالإمام عليّ عليه السلام :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ؟ فَقالَ : «يا أبَا الحَسَنِ ، أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ» . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ عز و جل : «مَن لَم تَصُم جَوارِحُهُ عَن مَحارِمي ، فَلا حاجَةَ في أن يَدَعَ طَعامَهُ وشَرابَهُ مِن أجلي» . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ تُفسِدُ الصَّومَ وأعمالَ الخَيرِ : الغيبَةُ ، وَالكَذِبُ ، وَالنَّميمَةُ ، وَالنَّظَرُ إلَى الأَجنَبِيِّ . (3)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 78 / 61 ، الأمالي للصدوق : 155 / 149 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 297 / 53 ، الإقبال : 1 / 27 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، بحار الأنوار : 96 / 358 / 25 .
2- .تاريخ أصبهان : 2 / 124 / 1280 ، الفردوس : 5 / 242 / 8075 كلاهما عن ابن مسعود ، كنز العمّال : 8 / 508 / 23867 .
3- .المواعظ العدديّة : 210 .

ص: 245

فصل يكم : آداب روزه دارى

1 / 1 مهم ترين آداب
الف _ پرهيز از حرام هاى خدا

فصل اوّل : آداب روزه دارى1 / 1مهم ترين آدابالف _ پرهيز از حرام هاى خداامام على عليه السلام:گفتم : اى پيامبر خدا! برترينِ كارها در اين ماه چيست؟ فرمود: «اى ابو الحسن! برترينِ كارها در اين ماه ، پرهيز از حرام هاى خداست».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد: «هر كس اعضايش از حرام هاى من ، روزه دار نباشد ، نيازى نيست كه به خاطر من ، خوراك و نوشيدنى اش را ترك كند».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز ، روزه و كارهاى نيك را خراب مى كند: غيبت ، دروغ ، سخن چينى ، و نگاه به بيگانه (نامحرم).

.

ص: 246

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا ، وكَفَّ سَمعَهُ وبَصَرَهُ ولِسانَهُ عَنِ النّاسِ ، قَبِلَ اللّهُ صَومَهُ وغَفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ ، وأعطاهُ ثَوابَ الصّابِرينَ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :الصِّيامُ اجتِنابُ المَحارِمِ ؛ كَما يَمتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِجابِرِ بنِ عَبدِ اللّهِ : «يا جابِرُ ، هذا شَهرُ رَمَضانَ ؛ مَن صامَ نَهارَهُ وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ وعَفَّ بَطنَهُ وفَرجَهُ وكَفَّ لِسانَهُ ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَخُروجِهِ مِنَ الشَّهرِ» . فَقالَ جابِرٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، ما أحسَنَ هذَا الحَديثَ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا جابِرُ ، وما أشَدَّ هذِهِ الشُّروطَ!» . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَأَمَّلَ خَلفَ امرَأَةٍ حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُ حَجمُ عِظامِها مِن وَراءِ ثِيابِها وهُوَ صائِمٌ ، فَقَد أفطَرَ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام _ في حَديثِ المِعراجِ _ :قالَ اللّهُ تَعالى : « ... يا أحمَدُ ، لَيسَ شَيءٌ مِنَ العِبادَةِ أحَبَّ إلَيَّ مِنَ الصَّمتِ وَالصَّومِ ؛ فَمَن صامَ ولَم يَحفَظ لِسانَهُ كانَ كَمَن قامَ ولَم يَقرَأ في صَلاتِهِ ، فَاُعطيهِ أجرَ القِيامِ ولَم اُعطِهِ أجرَ العابِدينَ» . (5)

.


1- .المقنعة : 305 عن الإمام عليّ عليه السلام .
2- .الغارات : 2 / 503 عن الأصبغ بن نباتة ، بحار الأنوار : 96 / 294 / 21 .
3- .الكافي : 4/87/2 ، تهذيب الأحكام : 4/195/560 ، المقنعة : 310 ، ثواب الأعمال : 88 / 1 كلّها عن جابر بن يزيد الجعفي ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/98/1836 والثلاثة الأخيرة نحوه ومن دون إسناد إلى النبيّ صلى الله عليه و آله.
4- .معاني الأخبار : 410 / 95 عن أنس ، بحار الأنوار : 96 / 290 / 7 .
5- .إرشاد القلوب : 205 ، بحار الأنوار : 77 / 29 / 6 .

ص: 247

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را از روى ايمان و به خاطر پاداش الهى روزه بدارد و گوش و چشم و زبانش را از مردم باز دارد ، خداوند روزه اش را مى پذيرد و گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد و به او پاداش صابران را مى دهد.

امام على عليه السلام:روزه دارى ، پرهيز از حرام هاست ، همان گونه كه انسان از غذا و نوشيدنى خوددارى مى كند.

امام باقر عليه السلام:پيامبر خدا به جابر بن عبد اللّه فرمود: «اى جابر! اين ، ماه رمضان است. هر كس روزش را روزه بدارد و بخشى از شبش را به عبادت برخيزد و شكم و شهوتش را پاك نگه دارد و زبانش را حفظ كند ، از گناهانش بيرون مى شود ، آن گونه كه از اين ماه بيرون مى شود». جابر گفت: اى پيامبر خدا! اين سخن ، چه نيكوست! پيامبر خدا فرمود : «اى جابر! و اين شرط ها چه سخت است!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر روزه دارى كه در پشت سرِ زنى با دقّت بنگرد ، تا حدّى كه حجم استخوان بندى زن از پشت لباسش براى او آشكار شود ، روزه اش را افطار كرده است.

امام على عليه السلام _ در حديث معراج _ :خداى متعال فرمود : «... اى احمد! هيچ عبادتى نزد من ، محبوب تر از سكوت و روزه نيست. پس ، هر كه روزه بدارد ، ولى زبانش را نگه ندارد ، همچون كسى است كه به عبادت ، ايستاده ، امّا در نمازش قرائت ندارد. پس به او پاداش ايستادن به نماز را مى دهم؛ امّا پاداش عبادتگران را به او نمى دهم».

.

ص: 248

فاطمة عليهاالسلام :ما يَصنَعُ الصّائِمُ بِصِيامِهِ إذا لَم يَصُن لِسانَهُ وسَمعَهُ وبَصَرَهُ وجَوارِحَهُ؟! (1)

الإمام الصادق عليه السلام :لا صِيامَ لِمَن عَصَى الإِمامَ ، ولا صِيامَ لِعَبدٍ آبِقٍ حَتّى يَرجِعَ ، ولا صِيامَ لاِمرَأَةٍ ناشِزَةٍ حَتّى تَتوبَ ، ولا صِيامَ لِوَلَدٍ عاقٍّ حَتّى يَبَرَّ . (2)

ب _ الاِجتِنابُ عَنِ الغيبَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصّائِمُ في عِبادَةٍ وإن كانَ نائِماً عَلى فِراشِهِ ؛ ما لَم يَغتَب مُسلِماً . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذَا اغتابَ الصّائِمُ أفطَرَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ امرَأً مُسلِماً بَطَلَ صَومُهُ ، ونُقِضَ وُضوؤُهُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ :يا عَلِيُّ ، اِحذَرِ الغيبَةَ وَالنَّميمَةَ ؛ فَإِنَّ الغيبَةَ تُفطِرُ ، وَالنَّميمَةَ تُوجِبُ عَذابَ القَبرِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :ما صامَ مَن ظَلَّ يَأكُلُ لُحومَ النّاسِ . (7)

.


1- .دعائم الإسلام : 1 / 268 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 96 / 295 / 25 .
2- .دعائم الإسلام : 1 / 268 ، بحار الأنوار : 96 / 295 / 25 .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 122 / 124 ، الكافي : 4 / 64 / 9 ، تهذيب الأحكام : 4 / 190 / 538 وليس فيهما «نائماً» وكلّها عن عبد اللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 74 / 1772 ، ثواب الأعمال : 75 / 1 ، الأمالي للصدوق : 645 / 873 كلاهما عن عبد اللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ؛ الفردوس : 2 / 411 / 3825 عن أبي هريرة وليس فيه «وإن كان نائماً على فراشه» .
4- .عوالي اللآلي : 1 / 263 / 53 ؛ نصب الراية : 2 / 482 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/15/4968، الأمالي للصدوق :515/707 كلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، ثواب الأعمال : 335 / 1 عن أبي هريرة وابن عبّاس ، بحار الأنوار : 75 / 247 / 10 .
6- .تحف العقول : 14 ، بحار الأنوار : 77 / 67 / 6 .
7- .المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 423 / 13 ، مسند الطيالسي : 282 / 3107 وفيه «كيف صام ...» ، الفردوس : 4 / 77 / 6238 كلاهما عن أنس ، تفسير القرطبي : 16 / 336 ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 370 / 8443 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 249

ب _ پرهيز از غيبت كردن

حضرت فاطمه عليهاالسلام:روزه دار ، اگر زبان و گوش و چشم و اعضايش را نگه ندارد ، با روزه اش مى خواهد چه كند؟

امام صادق عليه السلام:براى كسى كه امام را نافرمانى مى كند ، روزه دارى نيست؛ و براى بنده فرارى ، تا وقتى كه برگردد ، روزه دارى نيست؛ و براى زن نافرمان [ نسبت به شوهرش] ، تا وقتى كه توبه كند ، روزه دارى نيست؛ و براى فرزند نافرمان [ نسبت به پدر و مادرش] روزه دارى نيست تا آن كه [نسبت به آنان] نيكى كند. (1)

ب _ پرهيز از غيبت كردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار ، تا وقتى كه از مسلمانى غيبت نكند ، در حال عبادت است ، هر چند در بسترش خفته باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه روزه دارْ غيبت كند ، روزه اش را گشوده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از فرد مسلمانى غيبت كند ، روزه اش مى شكند و وضويش باطل مى شود. (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به على عليه السلام _ :اى على! از غيبت و سخن چينى بپرهيز ؛ چرا كه غيبت ، روزه را مى شكند و سخن چينى ، عذاب قبر مى آورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كه پيوسته گوشت هاى مردم را مى خورد (درباره مردم غيبت مى كند) ، روزه دار نيست.

.


1- .يعنى روزه اينان ، پذيرفته درگاه خدا نيست.
2- .مقصود آن است كه غيبت موجب عدم قبولى روزه و ضربه به طهارت باطنى مى گردد .

ص: 250

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ مُسلِماً في شَهرِ رَمَضانَ ، لَم يُؤجَر عَلى صِيامِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اغتابَ مُسلِماً أو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّهُ تَعالى صَلاتَهُ ولا صِيامَهُ أربَعينَ يَوماً ولَيلَةً ، إلاّ أن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ . (2)

مسند أبي يعلى عن عبيد مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ امرَأَتَينِ كانَتا صائِمَتَينِ ، فَكانَتا تَغتابانِ النّاسَ ، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِقَدَحٍ ، فَقالَ لَهُما : «قيئا!» فَقاءَتا قَيحاً ودَماً ولَحماً عَبيطاً . ثُمَّ قالَ : «إنَّ هاتَينِ صامَتا عَنِ الحَلالِ ، وأفطَرَتا عَلَى الحَرامِ» . (3)

ج _ الاِجتِنابُ عَنِ السَّبِّالإمام الصادق عليه السلام :إنَّ أبي عليه السلام قالَ : «سَمِعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله امرَأَةً تُسابُّ جارِيَةً لَها وهِيَ صائِمَةٌ ، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِطَعامٍ فَقالَ لَها : كُلي! فَقالَت : أنَا صائِمَةٌ يا رَسولَ اللّهِ! فَقالَ : كَيفَ تَكونينَ صائِمَةً وقَد سَبَبتِ جارِيَتَكِ؟! إنَّ الصَّومَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ، وإنَّما جَعَلَ اللّهُ ذلِكَ حِجاباً عَن سِواهُما مِنَ الفَواحِشِ مِنَ الفِعلِ وَالقَولِ يُفطِرُ الصّائِمَ . ما أقَلَّ الصُّوّامَ وأكثَرَ الجُوّاعَ!» . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الصِّيامُ جُنَّةٌ ، إذا كانَ أحَدُكُم صائِما فَلا يَرفَث ولا يَجهَل ، فَإِنِ امرُؤٌ قاتَلَهُ أو شاتَمَهُ ، فَليَقُل : إنّي صائِمٌ ، إنّي صائِمٌ . (5)

.


1- .جامع الأخبار : 412 / 1142 ، بحار الأنوار : 75 / 258 / 53 .
2- .جامع الأخبار : 412 / 1141 ، بحار الأنوار : 75 / 258 / 53 .
3- .مسند أبي يعلى : 2 / 234 / 1573 ، اُسد الغابة : 3 / 533 / 3495 ، تاريخ دمشق : 4 / 275 / 1036 ، السيرة النبويّة لابن كثير : 4 / 629 ، البداية والنهاية : 5 / 318 وانظر مسند ابن حنبل : 9 / 165 / 23714 .
4- .النوادر للأشعري : 22 / 10 ، الكافي : 4 / 87 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 194 / 553 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 109 / 1861 ، الإقبال : 1 / 195 وليس فيها «إنّ أبي عليه السلام قال» و«وإنّما جعل اللّه ذلك ...» وكلّها عن جرّاح المدائني ، بحار الأنوار : 96 / 293 / 16 .
5- .سنن أبي داود : 2 / 307 / 2363 ، صحيح البخاري : 2 / 670 / 1795 ، صحيح مسلم : 2 / 807 / 163 كلاهما نحوه ، الموطّأ : 1 / 310 / 57 ، مسند ابن حنبل : 3 / 68 / 7495 ، السنن الكبرى : 4 / 448 / 8309 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 447 / 23589 .

ص: 251

ج _ پرهيز از دشنام دادن

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در ماه رمضان درباره مسلمانى غيبت كند ، بر روزه دارى اش پاداشى نخواهد يافت.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس درباره مرد و زن مسلمانى غيبت كند ، خداوند تا چهل شبانه روز ، نماز و روزه اش را نمى پذيرد ، مگر آن كه آن شخص از وى درگذرد.

مسند أبى يعلى _ به نقل از عبيد ، غلام پيامبر خدا _ :دو زن ، روزه بودند و درباره مردم غيبت مى كردند. پيامبر خدا ظرفى طلبيد و به آن دو گفت: «قى كنيد». آن دو ، چرك و خون و گوشت تازه ، قى كردند. سپس فرمود: «اين دو زن با حلال روزه گرفتند؛ امّا با حرام افطار كردند».

ج _ پرهيز از دشنام دادنامام صادق عليه السلام:پدرم فرمود : «پيامبر خدا شنيد كه زنى روزه دار ، كنيز خود را دشنام مى دهد. پس ، غذايى طلب كرد و به او گفت: «بخور» . زن گفت: من روزه ام ، اى پيامبر خدا! فرمود: «چگونه روزه اى ، كه كنيزت را دشنام دادى؟! روزه ، تنها نخوردن غذا و نوشيدنى نيست و همانا خداوند ، روزه را حجابى در برابر كار و سخن زشت قرار داده ، كه روزه دار با آن ، روزه را افطار مى كند. روزه داران ، چه اندك اند و گرسنگان چه بسيار!».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، سپر است. هر گاه يكى از شما روزه بود ، پس دشنام ندهد و نابخردى نكند و نيز اگر كسى با او به جنگ برخاست و يا دشنامش داد ، بگويد: «من روزه ام ، من روزه ام».

.

ص: 252

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يُصبِحُ صائِما فَيُشتَمُ فَيَقولُ : إنّي صائِمٌ سَلامٌ عَلَيكَ ، إلاّ قالَ الرَّبُّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لِمَلائِكَتِهِ : «اِستَجارَ عَبدي بِالصَّومِ مِن عَبدي ، أجيروهُ مِن ناري ، وأدخِلوهُ جَنَّتي» . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ صالِحٍ يُشتَمُ فَيَقولُ : إنّي صائِمٌ سَلامٌ عَلَيكَ لا أشتِمُكَ كَما شَتَمتَني ، إلاّ قالَ الرَّبُّ _ تَبارَكَ وتَعالى _ : «اِستَجارَ عَبدي بِالصَّومِ مِن شَرِّ عَبدي ، فَقَد أجَرتُهُ مِنَ النّارِ» . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تُسابَّ وأنتَ صائِمٌ ، فَإِن سَبَّكَ أحَدٌ فَقُل : إنّي صائِمٌ ، وإن كُنتَ قائِما فَاجلِس . (3)

فضائل الأوقات عن أبي البختري :إنَّ امرَأَةً كانَت تَصومُ عَلى عَهدِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهفي لِسانِها ؛ يَعني سَبّا . فَقالَ [ صلى الله عليه و آله] : «ما صامَت» ، فَتَحَفَّظَت ، فَقالَ صلى الله عليه و آله : «الآنَ» . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يَدَع قَولَ الزّورِ وَالعَمَلَ بِهِ وَالجَهلَ ، فَلَيسَ للّهِِ حاجَةٌ أن يَدَعَ طَعامَهُ وشَرابَهُ . (5)

.


1- .ثواب الأعمال : 76 / 1 ، الأمالي للصدوق : 682 / 933 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، المحاسن : 1 / 150 / 216 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «فيستجير» بدل «فيشتم» ، الجعفريّات : 60 ، النوادر للراوندي : 135 / 177 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلاموليس فيهما «أجيروه من ناري» ، بحار الأنوار : 96 / 288 / 1 .
2- .الكافي : 4 / 88 / 5 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 109 / 1860 .
3- .السنن الكبرى للنسائي : 2 / 241 / 3259 ، مسند ابن حنبل : 3 / 418 / 9537 وليس فيه «وإن كنت قائما فاجلس» وص 576 / 10569 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 259 / 3483 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 241 / 1994 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 508 / 23868 .
4- .فضائل الأوقات للبيهقي : 48 / 82 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 422 / 9 نحوه .
5- .صحيح البخاري : 5 / 2251 / 5710 وج 2 / 673 / 1804 نحوه ، سنن أبي داود : 2 / 307 / 2362 ، سنن الترمذي : 3 / 87 / 707 وليس فيهما «والجهل» ، سنن ابن ماجة : 1 / 539 / 1689 ، السنن الكبرى : 4 / 449 / 8311 ، الزهد لابن المبارك : 461 / 1307 كلّها عن أبي هريرة .

ص: 253

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه روزه باشد و دشنامش دهند و او بگويد : «سلام بر تو! من روزه دارم» ، مگر آن كه پروردگار متعال به فرشتگانش گويد : «بنده ام از بنده ديگرم به روزه پناه جست. پس ، او را از آتش من پناه دهيد و او را وارد بهشت من كنيد».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده شايسته اى نيست كه دشنامش دهند و بگويد: «من روزه دارم. سلام بر تو! به تو دشنام نمى دهم ، آن گونه كه دشنامم دادى» ، مگر آن كه پروردگار متعال گويد: «بنده من از شرّ بنده من ، به روزه پناه برد. من هم او را از آتش ، پناه دادم».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وقتى روزه دارى ، دشنام مده ، و اگر كسى دشنامت داد ، بگو: «من روزه ام» و اگر ايستاده بودى ، بنشين [تا خشمت فرونشيند] .

فضائل الأوقات _ به نقل از ابو البَخترى _ :زنى در روزگار پيامبر خدا تنها به زبان ، روزه بود؛ يعنى دشنام مى داد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «او روزه نگرفته است». پس آن زن ، [ از كارش] خوددارى كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «حالا شد».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس سخن دروغ و حرام ، عمل به آن و نابخردى را رها نكند ، خداوند نيازى ندارد كه او از خوردنى و نوشيدنى اش دست بكشد.

.

ص: 254

عنه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يَوما مِن رَمَضانَ فَسَلِمَ مِن ثَلاثَةٍ ، ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ عَلى ما فيهِ سِوَى الثَّلاثِ : لِسانِهِ وبَطنِهِ وفَرجِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ وكَفَّ شَرَّهُ وغَضَّ بَصَرَهُ وَاجتَنَبَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ ، إلاّ أوجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ . (2)

د _ الاِجتِنابُ عَنِ الكِذبِالإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الكَذبَةَ لَيُفطِرُ الصِّيامَ ، وَالنَّظرَةَ بَعدَ النَّظرَةِ ، وَالظُّلمَ كُلَّهُ ؛ قَليلَهُ وكَثيرَهُ . (3)

ه _ الاِجتِنابُ عَنِ الرِّياءِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صامَ يُرائي فَقَد أشرَكَ . (4)

و _ الاِجتِنابُ عَن كُلِّ ما يَكرَهُهُ اللّهُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الأَكلِ وَالشُّربِ فَقَط ؛ إنَّمَا الصِّيامُ مِنَ اللَّغوِ وَالرَّفَثِ ، فَإِن سابَّكَ أحَدٌ أو جَهِلَ عَلَيكَ فَقُل : إنّي صائِمٌ . (5)

.


1- .كنز العمّال : 8 / 481 / 23728 نقلاً عن ابن عساكر ، الدرّ المنثور : 1 / 454 نقلاً عن ابن مردويه وكلاهما عن أبي هريرة .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 103 / 89 عن أبي سعيد الخدري .
3- .الإقبال : 1 / 195 ، بحار الأنوار : 97 / 352 .
4- .مسند ابن حنبل : 6 / 82 / 17140 ، المستدرك على الصحيحين : 4 / 365 / 7938 ، المعجم الكبير : 7 / 281 / 7139 ، مسند الطيالسي : 153 / 1120 ، شُعب الإيمان : 5 / 338 / 6844 كلّها عن شدّاد بن أوس وص 340 / 6852 عن عبد الرحمن بن غنم ؛ مجمع البيان : 6 / 771 عن شدّاد بن أوس ، تفسير القمّي : 2 / 47 عن أبي الجارود عن الإمام الباقر عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله وفيه «من صام مراءاة الناس فهو مشرك» .
5- .صحيح ابن حبّان : 8 / 256 / 3479 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 595 / 1570 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 242 / 1996 ، السنن الكبرى للبيهقي : 4 / 449 / 8312 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 48 / 79 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 507 / 23864 وح 23866 .

ص: 255

د _ پرهيز از دروغ
ه . پرهيز از ريا
و . پرهيز از هر چه خدا خوش نمى دارد

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك روز از [ ماه] رمضان را روزه بدارد و از سه چيزْ سالم باشد ، بهشت را براى او تضمين مى كنم ، با هر چه در او باشد ، جز اين سه: زبان ، شكم و شهوتش .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بدارد و شرّ خود را از ديگران باز دارد و نگاهش را [ از حرام ]بپوشد و از آنچه خداوند بر او حرام كرده ، بپرهيزد ، مگر آن كه خداوندْ بهشت را بر او واجب مى كند.

د _ پرهيز از دروغامام باقر عليه السلام:دروغ ، روزه را باطل مى كند؛ همچنين نگاهِ پس از نگاه؛ و همه [ گونه هاى] ستم: اندكش و بسيارش.

ه . پرهيز از رياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس رياكارانه روزه بگيرد ، شرك ورزيده است.

و . پرهيز از هر چه خدا خوش نمى داردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست. همانا روزه ، پرهيز از بيهوده گويى و دشنام دادن است. پس اگر كسى دشنامت داد ، يا با تو نابخردى كرد ، بگو: من روزه ام.

.

ص: 256

الإمام عليّ عليه السلام _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ :لَيسَ الصَّومُ الإِمساكَ عَنِ المَأكَلِ وَالمَشرَبِ ؛ الصَّومُ الإِمساكُ عَن كُلِّ ما يَكرَهُهُ اللّهُ سُبحانَهُ . (1)

الإمام زين العابدين عليه السلام :حَقُّ الصَّومِ أن تَعلَمَ أ نَّهُ حِجابٌ ضَرَبَهُ اللّهُ عز و جل عَلى لِسانِكَ وسَمعِكَ وبَصَرِكَ وبَطنِكَ وفَرجِكَ ؛ لِيَستُرَكَ بِهِ مِنَ النّارِ ، فَإِن تَرَكتَ الصَّومَ خَرَقتَ سِترَ اللّهِ عَلَيكَ . (2)

عنه عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ ... وأعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الجَوارِحِ عَن مَعاصيكَ وَاستِعمالِها فيهِ بِما يُرضيكَ ؛ حَتّى لا نُصغِيَ بِأَسماعِنا إلى لَغوٍ ، ولا نُسرِعَ بِأَبصارِنا إلى لَهوٍ ، وحَتّى لا نَبسُطَ أيدِيَنا إلى مَحظورٍ، ولا نَخطُوَ بِأَقدامِنا إلى مَحجورٍ ، وحَتّى لا تَعِيَ بُطونُنا إلاّ ما أحلَلتَ، ولا تَنطِقَ ألسِنَتُنا إلاّ بِما مَثَّلتَ ، ولا نَتَكَلَّفَ إلاّ ما يُدني مِن ثَوابِكَ ، ولا نَتَعاطى إلاَّ الَّذي يَقي مِن عِقابِكَ . (3)

الكافي عن محمّد بن مسلم :_ وعَدَّدَ أشياءَ غَيرَ هذا _قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ وشَعرُكَ وجِلدُكَ قالَ : ولا يَكونُ يَومُ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ . (4)

.


1- .شرح نهج البلاغة : 20 / 299 / 417 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 620 / 3214 ، الخصال : 566 / 1 ، الأمالي للصدوق : 452 / 610 ، مكارم الأخلاق : 2 / 300 / 2654 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، تحف العقول : 258 وليس فيه «فإن تركت الصوم ...» ، بحار الأنوار : 74 / 4 / 1 .
3- .الصحيفة السجّاديّة : 166 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : 608 / 695 وفيه «نَسرح» بدل «نسرع» ، الإقبال : 1 / 112 .
4- .الكافي : 4 / 87 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 194 / 554 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 108 / 1855 ، الإقبال : 1 / 195 ، بحار الأنوار : 97 / 351 / 3 .

ص: 257

امام على صلى الله عليه و آله _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ :روزه ، تنها نخوردن و نياشاميدن نيست. روزه ، پرهيز از هر چيزى است كه خداوندْ آن را خوش نمى دارد.

امام سجّاد عليه السلام :حقّ روزه ، آن است كه بدانى آن ، حجابى است كه خداوند بر زبان و گوش و چشم و شهوتت زده تا تو را از آتش ، نگه دارد . پس اگر روزه را ترك كنى ، پوشش الهى را بر خويش ، دريده اى.

امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش به هنگام ورود ماه رمضان _ :خداوندا!... ما را بر روزه دارىِ اين ماه يارى كن ، با نگه داشتن اعضا از نافرمانى ات و به كارگيرى آنها در آنچه خشنودت مى سازد ، تا آن كه با گوش هايمان به بيهوده گوش نسپاريم و با چشم هايمان به بازيچه نشتابيم و دستان خويش را به آنچه ممنوع است ، نگشاييم و با گام هايمان ، به سوى آنچه حرام است ، راه نپوييم ، و تا آن كه شكممان جز از آنچه حلال كرده اى ، پُر نشود و زبان هايمان جز به آنچه فرموده اى ، گويا نشود و خود را جز در آنچه ما را به پاداش تو نزديك مى سازد ، به زحمت نيفكنيم و جز به آنچه از كيفرت باز مى دارد ، نپردازيم.

الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتى روزه گرفتى ، گوش و چشم و مو و پوستت هم» و چيزهاى ديگرى هم بر شمرد «روزه باشند» و فرمود: «روز روزه دارى ات ، مثل روز خوردنت نباشد».

.

ص: 258

الإمام الصادق عليه السلام _ لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ _ :يا مُحَمَّدُ ، إذ (1) صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ ولِسانُكَ ولَحمُكَ ودَمُكَ وجِلدُكَ وشَعرُكَ وبَشَرُكَ ، ولا يَكونُ يَومُ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ . (2)

عنه عليه السلام :إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ وفَرجُكَ ولِسانُكَ ، وتَغُضُّ بَصَرَكَ عَمّا لا يَحِلُّ النَّظَرُ إلَيهِ ، وَالسَّمعَ عَمّا لا يَحِلُّ استِماعُهُ إلَيهِ ، وَاللِّسانَ مِنَ الكَذِبِ وَالفُحشِ . (3)

عنه عليه السلام :لَيسَ الصِّيامُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ألاّ يَأكُلَ الإِنسانُ ولا يَشرَبَ فَقَط ، ولكِن إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ ولِسانُكَ وبَطنُكَ وفَرجُكَ ، وَاحفَظ يَدَكَ وفَرجَكَ ، وأكثِرِ السُّكوتَ إلاّ مِن خَيرٍ ، وَارفَق بِخادِمِكَ . (4)

عنه عليه السلام :صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَرضٌ في كُلِّ عامٍ ، وأدنى ما يَتِمُّ بِهِ فَرضُ صَومِهِ : العَزيمَةُ مِن قَلبِ المُؤمِنِ عَلى صَومِهِ بِنِيَّةٍ صادِقَةٍ ، وتَركُ الأَكلِ وَالشُّربِ وَالنِّكاحِ في نَهارِهِ كُلِّهِ ، وأن يَجمَعَ في صَومِهِ التَّوَقِّيَ لِجَميعِ جَوارِحِهِ وكَفَّها عَن مَحارِمِ اللّهِ رَبِّهِ مُتَقَرِّبا بِذلِكَ كُلِّهِ إلَيهِ ؛ فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُؤَدِّيا لِفَرضِهِ . (5)

عنه عليه السلام :لَيسَ الصِّيامُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ وَالإِنسانُ يَنبَغي لَهُ أن يَحفَظَ لِسانَهُ مِنَ اللَّغوِ الباطِلِ في رَمَضانَ وغَيرِهِ . (6)

.


1- .وفي نسخة : «إذا» .
2- .المقنعة : 310 .
3- .الهداية : 189 ، بحار الأنوار : 96 / 295 / 26 .
4- .الإقبال : 1 / 196 عن محمّد بن عجلان ، بحار الأنوار : 97 / 352 / 3 .
5- .دعائم الإسلام : 1 / 268 ، بحار الأنوار : 96 / 294 / 25 .
6- .تهذيب الأحكام : 4 / 189 / 534 عن أبي بصير .

ص: 259

امام صادق عليه السلام _ خطاب به محمّد بن مسلم _ :اى محمّد! هر گاه روزه گرفتى ، گوش و چشم و زبان و گوشت و خون و مو و پوستت هم روزه باشند و روز روزه دارى ات ، مثل روز خوردنت نباشد.

امام صادق عليه السلام:هر گاه روزه گرفتى ، گوش و چشم و شهوت و زبانت هم روزه باشند ، و چشمت را از آنچه نگاه به آن حلال نيست و گوشَت را از آنچه شنيدنش حلال نيست و زبانت را از دروغ و دشنام ، حفظ كن .

امام صادق عليه السلام:روزه ، تنها پرهيز از غذا و نوشيدنى نيست كه انسان ، تنها نخورد و نياشامد. پس وقتى روزه گرفتى ، گوش و چشم و زبان و شكم و شهوتت هم روزه باشند و دست و شهوتت را نگه دار؛ و بسيار سكوت كن ، مگر از گفتن نيك؛ و با خدمت گزارت مدارا كن.

امام صادق عليه السلام:روزه ماه رمضان ، در هر سال ، واجب است و كمترين چيزهايى كه وجوب روزه اش با آنها به كمال مى رسد ، تصميم قلبى مؤمن است (كه آن را با نيّت راست ، روزه بدارد) و در تمام روز ، خوردن و آشاميدن و آميزش را ترك كند و در روزه اش تلاش خود را در نگهدارى همه اعضايش از حرام هاى الهى قرار دهد و با همه اينها به خداوند ، تقرّب بجويد. پس اگر چنين كند ، واجبِ اين ماه را ادا كرده است.

امام صادق عليه السلام:روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست و سزاوار است كه انسان در ماه رمضان و غير آن ، زبانش را از بيهوده گويى و باطل ، نگه دارد.

.

ص: 260

النوادر عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام :لَيسَ الصَّومُ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ ؛ وَالإِنسانُ يَنبَغي لَهُ أن يَحفَظَ لِسانَهُ وجارِحَتَهُ وجَميعَ أعضائِهِ مِن قَولِ اللَّغوِ وَالباطِلِ في شَهرِ رَمَضانَ وغَيرِهِ _ يَعني إذا كانَ صائِما في غَيرِهِ _ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا صامَ أحَدُكُمُ الثَّلاثَةَ الأَيّامِ مِنَ الشَّهرِ فَلا يُجادِلَنَّ أحَدا ، ولا يَجهَل ، ولا يُسرِع إلَى الحَلفِ وَالأَيمانِ بِاللّهِ ، فَإِن جَهِلَ عَلَيهِ أحَدٌ فَليَتَحَمَّل . (2)

عنه عليه السلام :إذا أصبَحتَ صائِما فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ مِنَ الحَرامِ ، وجارِحَتُكَ وجَميعُ أعضائِكَ مِنَ القَبيحِ ، ودَع عِندَهُ الهَذيَ وأذَى الخادِمِ ، وَليَكُن عَلَيكَ وَقارُ الصِّيامِ ، وَالزَم مَا استَطَعتَ مِنَ الصَّمتِ وَالسُّكوتِ إلاّ عَن ذِكرِ اللّهِ ، ولا تَجعَل يَومَ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ ، وإيّاكَ وَالمُباشَرَةَ وَالقُبلَةَ وَالقَهقَهَةَ بِالضِّحكِ! فَإِنَّ اللّهَ يَمقُتُ ذلِكَ . (3)

الكافي عن جرّاح المدائني عن الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُ ، ثُمَّ قالَ : قالَت مَريَمُ : «إِنِّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمَ_نِ صَوْمًا» (4) أي : صَوما صَمتا ، فَإِذا صُمتُم فَاحفَظوا ألسِنَتَكُم ، وغُضّوا أبصارَكُم ، ولا تَنازَعوا ، ولا تَحاسَدوا ... . قالَ : وقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ مِنَ الحَرامِ وَالقَبيحِ ، ودَعِ المِراءَ وأذَى الخادِمِ ، وَليَكُن عَلَيكَ وَقارُ الصِّيامِ ، ولا تَجعَل يَومَ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ . (5)

.


1- .النوادر للأشعري : 24 / 13 .
2- .الكافي : 4 / 88 / 4 ، تهذيب الأحكام : 4 / 195 / 557 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 82 / 1787 ، الدروع الواقية : 57 كلّها عن الفضيل بن يسار ، مكارم الأخلاق : 1 / 299 / 941 ، بحار الأنوار : 97 / 104 / 39 .
3- .النوادر للأشعري : 20 / 9 عن جرّاح المدائني ، بحار الأنوار : 96 / 292 / 16 .
4- .مريم : 26 .
5- .الكافي : 4/87/3 ، تهذيب الأحكام : 4/194/553 وح 555 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/108/1857 عن أبي بصير وص 109 / 1862 ، الإقبال : 1 / 195 ، مصباح المتهجّد : 627 ، وفيه إلى «ولا تحاسدوا» .

ص: 261

النوادر _ به نقل از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلام _ :روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست و سزاوار است كه انسان در ماه رمضان و غير آن _ اگر در غير رمضان هم روزه بود _ زبان و همه اعضايش را از بيهوده گويى و باطل ، نگه دارد.

امام صادق عليه السلام:هر گاه يكى از شما سه روز از ماه را روزه مى گيرد ، پس با كسى مجادله و نابخردى نكند و زود به خدا قسم نخورد. پس اگر كسى با او نابخردى كرد ، تحمّل كند.

امام صادق عليه السلام:اگر روزه دار بودى ، گوش و چشم تو از حرام ، و همه اعضايت از زشتى ، روزه باشند. هنگام روزه دارى ، ياوه گويى و آزردن خدمت گزار را رها كن و وقار روزه دارى در تو باشد. تا مى توانى برخوردار از سكوت و خموشى باش ، مگر در ياد خدا. روزِ روزه دارى ات را مثل روزِ خوردنت قرار مده ، و بپرهيز از آميزش و بوسه و قهقهه در خنديدن ، كه خداوندْ آن را خوش نمى دارد.

الكافى _ به نقل از جرّاح مدائنى _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست». سپس فرمود: «مريم گفت: « من براى خدا روزه اى نذر كردم» ، يعنى روزه سكوت. پس چون روزه گرفتيد ، زبان هايتان را حفظ كنيد ، چشم هايتان را فرو بنديد ، نزاع نكنيد و حسد نورزيد...» . امام صادق عليه السلام همچنين فرمود: «چون روزه گرفتى ، گوش و چشمت هم ، از حرام و زشتى روزه باشند؛ جدال و آزردن خادم را وا گذار؛ وقار روزه دارى در تو باشد؛ و روز روزه دارى ات ، مثل روز خوردنت نباشد».

.

ص: 262

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُ ؛ إنَّما لِلصَّومِ شَرطٌ يَحتاجُ أن يُحفَظَ حَتّى يَتِمَّ الصَّومُ ؛ وهُوَ الصَّمتُ الدّاخِلُ ، أما تَسمَعُ ما قالَت مَريَمُ بِنتُ عِمرانَ : « إِنِّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمَ_نِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا »؟ ! يَعني صَمتا . فَإِذا صُمتُم فَاحفَظوا ألسِنَتَكُم عَنِ الكَذِبِ ، وغُضّوا أبصارَكُم ، ولا تَنازَعوا ، ولا تَحاسَدوا ، ولا تَغتابوا ، ولا تَمارَوا ، ولا تَكذِبوا ، ولا تُباشِروا ، (1) ولا تَخالَفوا ، ولا تَغاضَبوا ، ولا تَسابّوا ، ولا تَشاتَموا ، ولا تَفاتَروا ، ولا تَجادَلوا ، ولا تَنادّوا ، ولا تَظلِموا ، ولا تَسافَهوا ، ولا تَضاجَروا ، ولا تَغفُلوا عَن ذِكرِ اللّهِ وعَنِ الصَّلاةِ . وَالزَمُوا الصَّمتَ وَالسُّكوتَ ، وَالحِلمَ وَالصَّبرَ وَالصِّدقَ ، ومُجانَبَةَ أهلِ الشَّرِّ . وَاجتَنِبوا قَولَ الزّورِ وَالكَذِبَ وَالفَريَ ، وَالخُصومَةَ وظَنَّ السّوءِ ، وَالغيبَةَ وَالنَّميمَةَ . وكونوا مُشرِفينَ عَلَى الآخِرَةِ ، مُنتَظِرينَ لِأَيّامِكُم ، مُنتَظِرينَ لِما وَعَدَكُمُ اللّهُ ، مُتَزَوِّدينَ لِلِقاءِ اللّهِ ، وعَلَيكُمُ السَّكينَةَ وَالوَقارَ ، وَالخُشوعَ وَالخُضوعَ وذُلَّ العَبدِ الخائِفِ مِن مَولاهُ ، حائِرينَ خائِفينَ راجينَ ، مَرغوبينَ مَرهوبينَ ، راغِبينَ راهِبينَ ، قَد طَهَّرتُمُ القُلوبَ مِنَ العُيوبِ ، وتَقَدَّسَت سَرائِرُكُم مِنَ الخُبثِ ، ونَظَّفتَ الجِسمَ مِنَ القاذوراتِ ، وتَبَرَّأتَ إلَى اللّهِ مِن عَداهُ ، ووالَيتَ اللّهَ في صَومِكَ بِالصَّمتِ مِن جَميعِ الجِهاتِ مِمّا قَد نَهاكَ اللّهُ عَنهُ فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ ، وخَشيتَ اللّهَ حَقَّ خَشيَتِهِ في سِرِّكَ وعَلانِيَتِكَ ، ووَهَبتَ نَفَسكِ للّهِِ في أيّامِ صَومِكَ ، وفَرَّغتَ قَلبَكَ لَهُ ، ووَهَبتَ نَفسَكَ لَهُ فيما أمَرَكَ ودَعاكَ إلَيهِ . فَإِذا فَعَلتَ ذلِكَ كُلَّهُ فَأَنتَ صائِمٌ للّهِِ بِحَقيقَةِ صَومِهِ ، صانِعٌ لِما أمَرَكَ ، وكُلَّما نَقَصتَ مِنها شَيئا فيما بَيَّنتُ لَكَ فَقَد نَقَصَ مِن صَومِكَ بِمِقدارِ ذلِكَ . (2)

.


1- .كذا في النسخ الموجودة بأيدينا ، ويحتمل أن يكون اللفظ بشكل آخر؛ فإنّ سياق الحديث هو النهي عن الأخلاق الذميمة .
2- .النوادر للأشعري : 21 / 10 عن جرّاح المدائني ، بحار الأنوار : 96 / 292 ذيل ح 16 .

ص: 263

امام صادق عليه السلام:روزه دارى ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست. روزه ، شرطى دارد كه نيازمند مواظبت است تا كامل شود ، و آن ، سكوت درونى است. آيا نمى شنوى كه مريم ، دختر عمران ، گفت : « من براى خدا ، روزه اى نذر كرده ام. پس ، امروز با هيچ انسانى سخن نمى گويم» ، يعنى سكوت [ مى كنم]. پس چون روزه گرفتيد ، زبان هايتان را از دروغ نگه داريد ، چشم هايتان را فرو بنديد ، نزاع نكنيد ، حسد نورزيد ، غيبت نكنيد ، ستيزه جويى نكنيد ، دروغ نگوييد ، آميزش نكنيد ، (1) با هم مخالفت نكنيد ، به هم خشم نگيريد ، يكديگر را ناسزا نگوييد و دشنام ندهيد ، در عبادتْ سستى نكنيد ، جدال نكنيد ، به تفرقه نگراييد ، ستم نكنيد ، با هم با سفاهت (با دل تنگى) رفتار نكنيد ، همديگر را نيازاريد ، از ياد خداوند و نمازْ غافل نشويد ، پيوسته سكوت و بردبارى و شكيبايى و راستگويى پيشه كنيد ، از اهل شَر دورى نماييد ، و از سخن ناروا ، دروغ ، افترا ، دشمنى ، بدگمانى ، غيبت و سخن چينى بپرهيزيد. از آنان باشيد كه روى به آخرت دارند. چشم به راه روزهاى خود باشيد. منتظر آنچه خداوند به شما وعده داده است ، باشيد. براى ديدار با خدا ره توشه برگيريد. آرامش و وقار و خشوع و خضوع داشته باشيد. فروتنىِ بنده بيمناك از مولايش را داشته باشيد. حيران و بيمناك و اميدوار ، شيفته وهراسناك ، خواستار و ترسناك باشيد ، آن چنان كه دل ها را از عيب ها پاك ، درون خويش را از آلودگى پيراسته ، و بدن را از آلودگى ، تميز مى نما. چنان باش كه از غير خدا به خدا بيزارى بجويى و در روزه دارى ات ، با سكوت همه جانبه از آنچه خداوند ، تو را در نهان و آشكار از آن نهى كرده ، با او دوستى كنى و در نهان و آشكارت از او به حق ، خشيت داشته باشى و خود را در روزهاى روزه دارى ات به خدا بخشنده باشى و دلت را براى او خالى ساخته و جان خويش را در آنچه فرمانت داده و به آن فرا خوانده است ، بخشيده باشى. پس ، هر گاه همه اينها را انجام دادى ، تو روزه دار واقعى براى خدايى و آنچه فرموده ، ادا كرده اى؛ و از آنچه برايت بيان كردم ، هر چه بكاهى ، به همان مقدار ، از [ فضيلت] روزه ات كاسته شده است.

.


1- .اگر چه همه نسخه هاى در دسترس به يك گونه اند ، امّا احتمال دارد كه متن اصلى ، به گونه اى ديگر باشد ، زيرا سياق روايت ، نهى از امور اخلاقى است .

ص: 264

مصباح الشريعة في ما نسب إلى الصّادِقُ عليه السلام _ :إذا صُمتَ فَانوِ بِصَومِكَ كَفَّ النَّفسِ عَنِ الشَّهَواتِ ، وقَطعَ الهِمَّةِ عَن خُطُواتِ الشَّيطانِ ، وأنزِل نَفسَكَ مَنزِلَةَ المَرضى لا تَشتَهي طَعاما ولا شَرابا ، مُتَوَقِّعا في كُلِّ لَحظَةٍ شِفاءَكَ مِن مَرَضِ الذُّنوبِ ، وطَهِّر باطِنَكَ مِن كُلِّ كَدَرٍ وغَفلَةٍ وظُلمَةٍ يَقطَعُكَ عَن مَعنَى الإِخلاصِ لِوَجهِ اللّهِ تَعالى . (1)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :قَد جَعَلَ اللّهُ عَلى كُلِّ جارِحَةٍ حَقّا لِلصِّيامِ ؛ فَمَن أدّى حَقَّها كانَ صائِما ، ومَن تَرَكَ شَيئا مِنها نَقَصَ مِن فَضلِ صَومِهِ بِحَسَبِ ما تَرَكَ مِنها . (2)

سعد السعود :مِن سُنَنِ إدريسَ عليه السلام : إذا دَخَلتُم فِي الصِّيامِ طَهِّروا نُفوسَكُم مِن كُلِّ دَنَسٍ ونَجَسٍ ، وصوموا للّهِِ بِقُلوبٍ خالِصَةٍ صافِيَةٍ مُنَزَّهَةٍ عَنِ الأَفكارِ السَّيِّئَةِ وَالهَواجِسِ المُنكَرَةِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ يحيس (3) القُلوبَ اللَّطِخَةَ وَالنِّيّاتِ المَدخولَةَ ، ومَعَ صِيامِ أفواهِكُم مِنَ المَآكِلِ فَلتَصُم جَوارِحُكُم مِنَ المَآثِمِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ لا يَرضى عَنكُم أن تَصوموا مِنَ المَطاعِمِ فَقَط،لكِن مِنَ المَناكيرِ كُلِّها وَالفَواحِشِ بِأَسرِها. (4)

.


1- .مصباح الشريعة : 133 ، بحار الأنوار : 96 / 254 / 28 .
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 202 ، بحار الأنوار : 96 / 291 / 13 .
3- .كذا في المصدر ، وفي بحار الأنوار «سيحبس» ، وفي مستدرك الوسائل : 7 / 372 / 8447 «يحبس» ، وفي عدّة الداعي «يستنجس» .
4- .سعد السعود : 39 ، عدّة الداعي : 168 وفيه إلى «المدخولة» ، بحار الأنوار : 96/293/17 وج 11/283/11 .

ص: 265

مصباح الشريعة _ منسوب به امام صادق عليه السلام _ :وقتى روزه گرفتى ، با روزه ات ، باز داشتن نفْس را از شهوت ها و بريدن همّت را از گام هاى شيطان ، نيّت كن و خويش را چون بيمارى قرار ده كه اشتهايى به هيچ غذا و نوشيدنى اى ندارد ، و هر لحظه چشم اميد به شفا از بيمارىِ گناهانْ بدوز و درونت را از هر تيرگى و غفلت و تاريكى اى كه تو را از اخلاص براى خداى متعال باز مى دارد ، پاك ساز.

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام:خداوند در روزه ، بر عهده هر عضوى حقّى قرار داده است. پس ، هر كه حقّ اعضا را ادا كند ، روزه دار است و هر كه چيزى از آنها را وا گذارد ، به همان اندازه كه ترك كرده ، از فضيلت روزه اش كاسته است.

سعد السعود:از سنّت هاى ادريس عليه السلام است كه: «چون وارد روزه شديد ، جان هايتان را از هر آلودگى و پليدى اى پاك سازيد ، و با دل هاى خالص ، صاف و پاك از انديشه هاى بد و خطوراتِ ناپسند ، براى خدا روزه بگيريد؛ همانا خداوند ، دل هاى آلوده و نيّت هاى خراب را تباه مى سازد . و همراه با روزه بودنِ دهان هايتان از خوردنى ها ، اعضايتان هم از گناهان ، روزه باشند؛ چرا كه خداوند از اين كه تنها از غذاها روزه دار باشيد ، از شما خشنود نمى شود؛ ليكن از همه زشتى ها و ناپسندى ها پرهيز كنيد».

.

ص: 266

انظر : ص 278 (ما لا ينبغي للصائم) .

1 / 2ما يَنبَغي قَبلَ الصِّيامِأ _ السَّحوررسول اللّه صلى الله عليه و آله :السَّحورُ (1) بَرَكَةٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :تَسَحَّروا ؛ فَإِنَّ فِي السَّحورِ بَرَكَةً . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :تَسَحَّروا مِن آخِرِ اللَّيلِ ؛ وهُوَ الغِذاءُ المُبارَكُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِغَداءِ السَّحورِ ؛ فَإِنَّهُ هُوَ الغَداءُ المُبارَكُ . (5)

سنن أبي داود عن العِرْباض بن سارية :دَعاني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلَى السَّحورِ في رَمَضانَ ، فَقالَ : «هَلُمَّ إلَى الغَداءِ المُبارَكِ» . (6)

.


1- .قال ابن الأثير في النهاية : وفيه (أي الحديث) ذكر «السحور» مكرّرا في غير موضع ، وهو بالفتح اسمُ ما يُتَسحَّرُ به من الطعام والشراب ، وبالضمّ المصدرُ والفعلُ نفسه . وأكثر ما يُروى بالفتح ، وقيل : إنّ الصواب بالضّمّ ؛ لأنّه بالفتح طعام ، والبركةُ والأجرُ والثوابُ في الفعل لا في الطعام (النهاية : 2 / 347) .
2- .الكافي : 4 / 95 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 568 كلاهما عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 135 / 1957 ، مصباح المتهجّد : 626 ، بحار الأنوار : 96 / 310 / 2 ؛ مسند أبي يعلى : 6 / 58 / 6416 ، كنز العمّال : 8 / 526 / 23977 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن أبي هريرة .
3- .صحيح البخاري : 2 / 679 / 1823 ، صحيح مسلم : 2 / 770 / 45 ، سنن الترمذي : 3 / 88 / 708 ، سنن ابن ماجة : 1 / 540 / 1692 ، السنن الكبرى : 4 / 398 / 8113 كلّها عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 524 / 23966 ؛ عوالي اللآلي : 1 / 104 / 38 عن ابن مسعود ، بحار الأنوار : 62 / 292 .
4- .مسند الشاميّين : 3 / 90 / 1853 عن أبي الدرداء ، تاريخ دمشق : 52 / 138 / 10956 عن أنس وفيه «تسحّروا فإنّه الغذاء المبارك» ، كنز العمّال : 8 / 511 / 23890 .
5- .سنن النسائي : 4 / 146 ، مسند الشاميّين : 2 / 171 / 1130 كلاهما عن المقدام بن معديكرب ، كنز العمّال : 8 / 524 / 23962 .
6- .سنن أبي داود : 2 / 303 / 2344 ، سنن النسائي : 4 / 145 ، مسند ابن حنبل : 6 / 83 / 17143 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 244 / 3465 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 214 / 1938 ، السنن الكبرى : 4 / 398 / 8116 ، المعجم الكبير : 18 / 252 / 828 ، كنز العمّال : 8 / 524 / 23963 .

ص: 267

1 / 2 آنچه پيش از روزه گرفتن ، سزاوار است
الف _ خوردن سحرى

ر . ك : ص 279 (آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيست).

1 / 2آنچه پيش از روزه گرفتن ، سزاوار استالف _ خوردن سحرىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خوردن سحرى ، بركت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سحرى بخوريد ، كه در سحرى ، بركت است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آخر شب ، سحرى بخوريد و آن ، غذاى بابركتى است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :غذاى سحرى بخوريد؛ چرا كه غذاى بابركتى است.

سنن أبى داوود _ به نقل از عِرباض بن ساريه _ :پيامبر خدا ، مرا در رمضان به سحرى دعوت كرد و فرمود: «بيا ، غذاى بابركت بخور».

.

ص: 268

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تَدَع اُمَّتِيَ السَّحورَ ولَو عَلى حَشَفَةٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :تَسَحَّروا ولَو بِجُرَعِ الماءِ ، ألا صَلَواتُ اللّهِ عَلَى المُتَسَحِّرينَ! (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يَصومَ فَليَتَسَحَّر بِشَيءٍ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى المُتَسَحِّرينَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ ومَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى المُتَسَحِّرينَ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :السَّحورُ أكلُهُ بَرَكَةٌ ؛ فَلا تَدَعوهُ ولَو أن يَجرَعَ أحَدُكُم جُرعَةً مِن ماءٍ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل ومَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى المُتَسَحِّرينَ . (6)

.


1- .الكافي : 4 / 95 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 568 كلاهما عن السكوني ، الإقبال : 1 / 185 وكلّها عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 135 / 1957 ، مصباح المتهجّد : 626 ، بحار الأنوار : 97 / 343 / 3 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 566 ، مصباح المتهجّد : 626 ، الإقبال : 1 / 185 كلّها عن عمرو بن جميع ، المقنعة : 316 كلّها عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : 97 / 344 / 3 ؛ كنز العمّال : 8 / 525 / 23974 نقلاً عن ابن النجّار عن أبي سويد .
3- .مسند ابن حنبل : 5 / 156 / 14955 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 426 / 4 ، مسند أبي يعلى : 2 / 365 / 1926 كلّها عن جابر ، كنز العمّال : 8 / 524 / 23965 .
4- .التاريخ الكبير (كتاب الكنى) : 8 / 40 / 350 ، اُسد الغابة : 6 / 156 ، المعجم الكبير : 22 / 337 / 845 وفيه «إنّ النبيّ صلى الله عليه و آله صلّى على المتسحّرين» وكلّها عن أبي سويد ، كنز العمّال : 8 / 526 / 23979 .
5- .صحيح ابن حبّان : 8 / 246 / 3467 ، المعجم الأوسط : 6 / 287 / 6434 ، حلية الأولياء : 8 / 320 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : 8 / 526 / 23984 نقلاً عن أبي محمّد الجوهري في أماليه وزاد في صدره «نعم غداء المؤمن السحور» وص 523 / 23959 .
6- .مسند ابن حنبل : 4 / 26 / 11086 وص 88 / 11396 كلاهما عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : 8 / 523 / 23957 .

ص: 269

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّت من ، سحرى را ترك نكنند ، هر چند با يك خرما باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سحرى بخوريد ، هر چند كه يك جرعه آب باشد . هلا! درودهاى خدا بر سحرى خوران!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد روزه بگيرد ، چيزى (مقدارى) سحرى بخورد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! بر سحرى خوران ، درود فرست!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند و فرشتگانش ، بر سحرى خوران درود مى فرستند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سحرى خوردن ، بركت است. پس ، آن را ترك نكنيد ، هر چند به اين باشد كه يكى از شما جرعه اى آب بنوشد؛ چرا كه خداى متعال و فرشتگانش ، بر سحرى خوران درود مى فرستند.

.

ص: 270

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وتَعالى _ ومَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى المُستَغفِرينَ وَالمُتَسَحِّرينَ بِالأَسحارِ ؛ فَليَتَسَحَّر أحَدُكُم ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :تَعاوَنوا بِأَكلِ السَّحورِ عَلى صِيامِ النَّهارِ ، وبِالنَّومِ عِندَ القَيلولَةِ عَلى قِيامِ اللَّيلِ . (2)

الكافي عَن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ السَّحورِ لِمَن أرادَ الصَّومَ ، أ واجِبٌ هُوَ عَلَيهِ؟ فَقالَ : «لا بَأسَ بِألاّ يَتَسَحَّرَ إن شاءَ ، وأمّا في شَهرِ رَمَضانَ فَإِنَّهُ أفضَلُ أن يَتَسَحَّرَ ، نُحِبُّ ألاّ يُترَكَ في شَهرِ رَمَضانَ» . (3)

كتاب من لا يحضره الفقيه :سَأَلَ سَماعَةُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ السَّحورِ لِمَن أرادَ الصَّومَ ، فَقالَ : أمّا في شَهرِ رَمَضانَ فَإِنَّ الفَضلَ فِي السَّحورِ ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ ، وأمّا فِي التَّطَوُّعِ فَمَن أحَبَّ أن يَتَسَحَّرَ فَليَفعَل ، ومَن لَم يَفعَل فَلا بَأسَ . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 136 / 1961 ، المقنع : 204 كلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام ، المقنعة : 316 ، الأمالي للطوسي : 497 / 1090 عن عمرو بن جميع عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، الإقبال : 1 / 185 عن الإمام علي عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 96 / 313 / 11 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 571 عن رفاعة بن موسى عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 136 / 1960 ، المقنعة : 316 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 92 / 72 عن رفاعة عن الإمام الصادق عليه السلامعنه صلى الله عليه و آلهوليس فيه «عند القيلولة» ، الأمالي للطوسي : 497 / 1089 عن رفاعة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آلهوفيه «بالقائلة» بدل «بالنوم عند القيلولة» ، بحار الأنوار : 96 / 312 / 6 ؛ سنن ابن ماجة : 1 / 540 / 1693 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 588 / 1551 كلاهما عن ابن عبّاس وفيهما «استعينوا» بدل «تعاونوا» ، كنز العمّال : 8 / 523 / 23956 .
3- .الكافي : 4 / 94 / 1 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 136 / 1959 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 135 / 1958 ، الكافي : 4 / 94 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 197 / 565 وص 314 / 952 ، مصباح المتهجّد : 626 كلّها مضمرا .

ص: 271

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال و فرشتگانش ، بر آنان كه در سحرها استغفار مى كنند و سحرى مى خورند ، درود مى فرستند. پس ، هر يك از شما سحرى بخورد ، هر چند كه جرعه اى آب باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با سحرى خوردن ، روزه دارىِ روز را و با خواب قيلوله (نيم روز) ، شب زنده دارى را يارى كنيد.

الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم: آيا براى كسى كه مى خواهد روزه بگيرد ، سحرى خوردن واجب است؟ فرمود : «اشكالى ندارد كه اگر خواست ، سحرى نخورد؛ ولى در ماه رمضان ، بهتر است كه سحرى بخورد. دوست داريم كه در ماه رمضان ، سحرى خوردن ترك نشود» .

كتاب من لايحضره الفقيه:سَماعه از امام صادق عليه السلام درباره سحرى خوردنِ كسى كه مى خواهد روزه بگيرد ، پرسيد. فرمود: «امّا در ماه رمضان ، بهتر است كه سحرى خورده شود ، هر چند كه جرعه اى آب باشد؛ و امّا در روزه مستحب ، هر كس دوست دارد ، سحرى بخورد و هر كس هم نخورد ، اشكالى ندارد».

.

ص: 272

الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ لِلعَبدِ ألاّ يَدَعَ السَّحورَ . (1)

المقنعة :السَّحورُ في شَهرِ رَمَضانَ مِنَ السُّنَّةِ ، وفيهِ فَضلٌ كَبيرٌ ؛ لِمَعونَتِهِ عَلَى الصِّيامِ ، وَالخِلافِ فيهِ عَلَى اليَهودِ ، وَالاِقتِداءِ بِالرَّسولِ صلى الله عليه و آله . وقَد رُوِيَ عَن آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام أنَّهُم قالوا : «يُستَحَبُّ السَّحورُ ولَو بِشَربَةٍ مِنَ الماءِ» . (2)

ب _ أفضَلُ السَّحورِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :نِعمَ سَحورُ المُؤمِنِ التَّمرُ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :مِن أفضَلِ سَحورِ الصّائِمِ السَّويقُ بِالتَّمرِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :أفضَلُ سَحورِكُمُ السَّويقُ وَالتَّمرُ . (5)

تهذيب الأحكام عن جابر :سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ : «كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهيُفطِرُ عَلَى الأَسوَدَينِ _ قُلتُ : رَحِمَكَ اللّهُ! ومَا الأَسوَدانِ؟ قالَ : التَّمرُ وَالماءُ ، وَالزَّبيبُ وَالماءُ _ ويَتَسَحَّرُ بِهِما» . (6)

.


1- .الكافي : 4 / 92 / 5 ، تهذيب الأحكام : 4 / 307 / 927 ، الاستبصار : 2 / 139 / 452 كلّها عن سليمان .
2- .المقنعة : 316 .
3- .سنن أبي داود : 2 / 303 / 2345 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 253 / 3475 ، السنن الكبرى : 4 / 398 / 8117 كلّها عن أبي هريرة ، حلية الأولياء : 3 / 350 عن جابر ، المعجم الكبير : 7 / 159 / 6689 عن السائب بن يزيد وفيه «نِعْمَ السحور التمر» ، كنز العمّال : 8 / 526 / 23981 ؛ طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله : 7 ، بحار الأنوار : 62 / 296 .
4- .الأمالي للطوسي : 366 / 776 عن عليّ بن عليّ بن رزين عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، مكارم الأخلاق : 1 / 418 / 1417 ، بحار الأنوار : 96 / 310 / 3 .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 567 ، المحاسن : 2 / 290 / 1949 كلاهما عن حفص بن البختري ، بحار الأنوار : 96 / 312 / 5 .
6- .تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 569 ، الإقبال : 1 / 241 وفيه «الرطب» بدل «الزبيب» وليس فيه «ويتسحّر بهما» ، بحار الأنوار : 98 / 12 / 2 .

ص: 273

ب _ برترين سَحَرى

امام صادق عليه السلام:براى بنده ، مستحب است كه سحرى خوردن را ترك نكند.

المقنعة:سحرى خوردن در ماه رمضان ، مستحب است و فضيلتِ بسيار دارد؛ چون به روزه دارى كمك مى كند و در اين كار ، مخالفت با يهود و اقتدا به پيامبر صلى الله عليه و آله است. از آل محمّد صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرموده اند: «سحرى خوردن مستحب است ، هر چند كه جرعه اى آب باشد».

ب _ برترين سَحَرىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خرما ، سحرىِ خوبى براى مؤمن است.

امام على عليه السلام:از بهترين سحرى هاى روزه دار ، سَويق (1) و خرماست.

امام صادق عليه السلام:بهترين سحرى هاى شما ، سويق و خرماست.

تهذيب الأحكام _ به نقل از جابر _ :شنيدم كه امام باقر عليه السلاممى فرمود: «پيامبر خدا با دو چيز سياه ، افطار مى كرد» . گفتم : خدا رحمتت كند! دو سياه كدام اند؟ فرمود : «خرما و آب ، و كشمش و آب ، و نيز با اين دو ، سحرى مى خورد».

.


1- .آرد برشته شده گندم و جو.

ص: 274

المقنعة :رُوِيَ أنَّ أفضَلَهُ [ أيِ السَّحورِ] التَّمرُ وَالسَّويقُ ؛ لِمَوضِعِ استِعمالِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذلِكَ في سَحورِهِ مِن بَينِ أصنافِ الطَّعامِ . (1)

ج _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ عِندَ السَّحورِالإمام الصادق عليه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ صامَ فَقَرَأَ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» عِندَ سَحورِهِ وعِندَ إفطارِهِ ، إلاّ كانَ فيما بَينَهُما كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ في سَبيلِ اللّهِ . (2)

1 / 3ما يَنبَغي لِلصّائِمِأ _ السِّواكرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِن خَيرِ خِصالِ الصّائِمِ السِّواكُ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا صُمتُم فَاستاكوا بِالغَداةِ ولا تَستاكوا بِالعَشِيِّ ، فَإِنَّهُ لَيسَ مِن صائِمٍ تَيبَسُ شَفَتاهُ بِالعَشِيِّ إلاّ كانَ نورا بَينَ عَينَيهِ يَومَ القِيامَةِ . (4)

ب _ الطّيبرسول اللّه صلى الله عليه و آله :تُحفَةُ الصّائِمِ الدُّهنُ وَالمِجمَرُ . (5)

.


1- .المقنعة : 316 .
2- .الإقبال : 1 / 185 عن أبي يحيى الصنعاني .
3- .سنن ابن ماجة : 1 / 536 / 1677 ، السنن الكبرى : 4 / 452 / 8326 ، المعجم الأوسط : 8 / 209 / 8420 وص 244 / 8526 ، الفردوس : 2 / 182 / 2920 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : 8 / 507 / 23861 .
4- .المعجم الكبير : 4 / 78 / 3696 ، الفردوس : 1 / 273 / 1064 كلاهما عن خبّاب ، سنن الدارقطني : 2 / 204 / 7 ، السنن الكبرى : 4 / 455 / 8336 كلاهما عن يزيد بن بلال عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنز العمّال : 8 / 506 / 23859 ؛ مكارم الأخلاق : 1 / 114 / 260 ، بحار الأنوار : 76 / 135 / 48 .
5- .سنن الترمذي : 3 / 164 / 801 ، المعجم الكبير : 3 / 89 / 2751 ، شُعب الإيمان : 3 / 421 / 3959 كلّها عن عمير بن مأمون عن الإمام الحسن عليه السلاموح 3958 عن أبي معاوية عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : 9 / 247 / 25868 ، كشف الغمّة : 2 / 243 عن الإمام الحسين عليه السلام .

ص: 275

ج _ خواندن سوره قدر ، هنگام خوردن سحرى
1 / 3 آنچه براى روزه دار ، شايسته است
الف _ مسواك زدن
ب _ عطر زدن

المقنعة:روايت شده كه بهترين سحرى ها ، خرما و سويق است؛ چون پيامبر خدا در سحرىِ خود ، در ميان انواع غذاها ، از آنها استفاده مى كرد.

ج _ خواندن سوره قدر ، هنگام خوردن سحرىامام صادق عليه السلام:هيچ مؤمنى نيست كه روزه بگيرد و هنگام سحرى و افطارش سوره «إنّا أنزلناه» بخواند ، مگر آن كه در فاصله بين آن دو (سحرى و افطار) همچون كسى باشد كه در راه خدا به خون خويش آغشته شده است.

1 / 3آنچه براى روزه دار ، شايسته استالف _ مسواك زدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسواك زدن ، از بهترين كارهاى روزه دار است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون روزه گرفتيد ، صبح ، مسواك بزنيد و شب ، مسواك نزنيد؛ چون هيچ روزه دارى نيست كه شب ، لب هايش خشك شود ، مگر آن كه روز قيامت ، نورى پيشاپيش او خواهد بود.

ب _ عطر زدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هديه روزه دار ، روغن و مِجمر (1) است.

.


1- .مِجمر: عود و غير آن كه بخور داده مى شود. مقصود از روغن ، روغنى است كه به بدن و مو مى زنند .

ص: 276

الإمام الحسن عليه السلام :تُحفَةُ الصّائِمِ أن يُدَهِّنَ لِحيَتَهُ ويُجَمِّرَ ثَوبَهُ ، وتُحفَةُ المَرأَةِ الصّائِمَةِ أن تُمَشِّطَ رَأسَها وتُجَمِّرَ ثَوبَها . (1)

الكافي عن الحسن بن راشد :كانَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إذا صامَ تَطَيَّبَ بِالطّيبِ ، ويَقولُ : «الطّيبُ تُحفَةُ الصّائِمِ» . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَطَيَّبَ بِطيبٍ أوَّلَ النَّهارِ وهُوَ صائِمٌ لَم يَفقُد عَقلَهُ . (3)

ج _ الزّينَةالمعجم الكبير عن عبد اللّه بن مسعود :أوصاني رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن اُصبِ_حَ يَومَ صَومي (4) دَهينا مُتَرَجِّلاً ، ولا تُصبِ_ح يَومَ صَومِكَ عَبوسا . (5)

د _ القَيلولَةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن فَعَلَهُنَّ قَوِيَ عَلى صِيامِهِ : أن يَكونَ أوَّلُ فِطرِهِ عَلى ماءٍ ... ولا يَدَعَ القائِلَةَ . (6)

الإمام الكاظم عليه السلام :قيلوا ؛ فَإِنَّ اللّهَ يُطعِمُ الصّائِمَ ويَسقيهِ في مَنامِهِ . (7)

وانظر : ص 270 ، ح 322 .

.


1- .الخصال : 61 / 86 عن عمير بن مأمون ، بحار الأنوار : 96 / 289 / 2 .
2- .الكافي : 4 / 113 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 265 / 799 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 112 / 1872 ، الخصال : 62 / 86 ، بحار الأنوار : 47 / 54 / 89 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 86 / 1804 ، ثواب الأعمال : 77 / 1 عن يونس بن يعقوب ، الدعوات : 79 / 196 ، بحار الأنوار : 96 / 290 / 9 .
4- .في كنز العمّال «أصبِ_ح يومَ صومك» ، وهو الأنسب .
5- .المعجم الكبير : 10 / 84 / 10028 ، كنز العمّال : 15 / 869 / 43459 .
6- .الفردوس : 1 / 371 / 1496 ، كنز العمّال : 8 / 525 / 23971 نقلاً عن الحاكم في تاريخه وكلاهما عن أنس .
7- .الكافي : 4 / 65 / 14 ، ثواب الأعمال : 75 / 5 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 120 / 121 كلّها عن الحسن بن صدقة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 76 / 1782 وج1 / 503 / 1447 ، بحار الأنوار : 96 / 290 / 8 .

ص: 277

ج _ زينت كردن
د _ خواب نيم روز

امام حسن عليه السلام:هديه مرد روزه دار ، آن است كه محاسن خود را روغن بزند و جامه اش را معطّر سازد؛ و هديه زن روزه دار ، آن است كه مويش را شانه بزند و جامه اش را معطّر سازد.

الكافى _ به نقل از حسن بن راشد _ :امام صادق عليه السلام ، وقتى روزه مى گرفت ، خود را با عطر خوش بو مى ساخت و مى فرمود: «بوى خوش ، هديه روزه دار است».

امام صادق عليه السلام:هر كس كه روزه دار است ، اگر اوّلِ روز عطر بزند ، عقلش را از دست نمى دهد.

ج _ زينت كردنالمعجم الكبير _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ :پيامبر خدا ، مرا سفارش كرد كه روزى را كه روزه مى گيرم ، روغن زده و شانه زده باشم ، و اين كه: «در روز روزه دارى ات ، عبوس نباش».

د _ خواب نيم روزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار كار است كه هر كس آنها را انجام دهد ، بر روزه دارى ، نيرو مى گيرد: آغاز افطارش با آب باشد... و خواب قيلوله (نيم روز) را ترك نكند.

امام كاظم عليه السلام:در نيم روز بخوابيد؛ به درستى كه خداوند ، روزه دار را در خوابش سير و سيراب مى كند.

ر . ك : ص 271 ، ح 322.

.

ص: 278

1 / 4ما لا يَنبَغي لِلصّائِمِأ _ السَّفَرُ في شَهرِ رَمَضانَ (1)الإمام عليّ عليه السلام :لَيسَ لِلعَبدِ أن يَخرُجَ في سَفَرٍ إذا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ ؛ لِقَولِ اللّهِ عز و جل : «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» (2) . (3)

تفسير العيّاشي عن الصباح بن سيّابة :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنَّ ابنَ أبي يَعفورَ أمَرَني أن أسأَلَكَ عَن مَسائِلَ . فَقالَ : «وما هِيَ؟» . قالَ : يَقولُ لَكَ : إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ وأنَا في مَنزِلي أ لِيَ أن اُسافِرَ؟ قالَ : «إنَّ اللّهَ يَقولُ : «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» ، فَمَن دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ وهُوَ في أهلِهِ فَلَيسَ لَهُ أن يُسافِرَ إلاّ لِحَجٍّ ، أو عُمرَةٍ ، أو في طَلَبِ مالٍ يَخافُ تَلَفَهُ» (4) .

الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ فَلِلّهِ فيهِ شَرطٌ ، قالَ اللّهُ تَعالى : « فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» ، فَلَيسَ للرَّجُلِ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ أن يَخرُجَ إلاّ في حَجٍّ ، أو عُمرَةٍ ، أو مالٍ يَخافُ تَلَفَهُ ، أو أخٍ يَخافُ هَلاكَهُ ، ولَيسَ لَهُ أن يَخرُجَ في إتلافِ مالِ أخيهِ ، فَإِذا مَضَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ فَليَخرُج حَيثُ شاءَ . (5)

.


1- .من الواضح أنّ الحكم بكراهة السفر في شهر رمضان منصرف إلى ما كان ناقضا لصومه من دون عذر أو غرض راجح على مصلحة الصوم في نفس الشهر المبارك ، وعليه فيخرج من حكم الكراهة ما إذا كان السفر غير ناقض للصوم ، أو كان ناقضا ولكنّه عن عذرٍ لابدّ منه كما يظهر من النصوص الآتية .
2- .البقرة : 185 .
3- .الخصال : 614 / 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، تحف العقول : 104 ، بحار الأنوار : 96 / 322 / 3 .
4- .تفسير العيّاشي : 1 / 80 / 186 ، بحار الأنوار : 96 / 324 / 14 .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 216 / 626 عن عليّ بن أسباط عن رجل .

ص: 279

1 / 4 آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيست
الف _ مسافرت در ماه رمضان

1 / 4آنچه براى روزه دار ، سزاوار نيستالف _ مسافرت در ماه رمضان (1)امام على عليه السلام:سزاوار نيست وقتى كه ماه رمضان مى رسد ، بنده به سفر برود ؛ چون خداوند فرموده است: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد» .

تفسير العيّاشى _ به نقل از صباح بن سيّابه _ :به امام صادق عليه السلامگفتم: ابن ابى يعفور ، مرا فرمان داده تا از شما مسائلى را بپرسم. فرمود: «آنها چيستند؟» . [ گفتم :] مى گويد: اگر ماه رمضان وارد شد و من در خانه ام بودم ، آيا مى توانم مسافرت كنم؟ فرمود: «خداوند مى فرمايد: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد» . پس ، هر كس كه ماه رمضان بر او وارد شود و او در ميان خانواده اش باشد ، نمى تواند مسافرت برود ، مگر براى حج يا عمره يا در طلب مالى كه مى ترسد تلف شود» . (2)

امام صادق عليه السلام:وقتى ماه رمضان وارد مى شود ، خداوند در آن شرطى دارد. خداوند فرموده است: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد» . پس وقتى ماه رمضان وارد شد ، شخص نمى تواند بيرون رود ، مگر براى حج ، يا عمره ، يا مالى كه بيم دارد تلف شود ، يا برادرى كه مى ترسد هلاك گردد. نيز حق ندارد براى تلف كردن مال برادرش بيرون رود. پس چون شب بيست و سوم گذشت ، مى تواند هر جا كه خواست ، برود.

.


1- .روشن است كه حكمِ «كراهت مسافرت در ماه رمضان» ، آن جاست كه مسافر بدون عذر يا غرضى راجح بر مصلحت روزه ماه مبارك ، روزه را بشكند. بنا بر اين ، اگر سفر ، موجب نقض روزه اش نمى شود (مانند سفر كسانى كه شغل آنها مسافرت است) ، يا اگر موجب نقض روزه اش مى شود ، ولى از روى عذر است (آن چنان كه از مباحث بعد ، روشن مى شود) ، مسافرتش كراهت ندارد .
2- .علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبايى گويد: «اين ، استفاده اى لطيف براى يك حكم مستحب است ، با تمسّك به اطلاق آيه» (ر . ك : الميزان : 2 / 27) .

ص: 280

الكافي عن الحلبيّ عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَدخُلُ شَهرُ رَمَضانَ وهُوَ مُقيمٌ لا يُريدُ بَراحا ، ثُمَّ يَبدو لَهُ بَعدَما يَدخُلُ شَهرُ رَمَضانَ أن يُسافِرَ؟ فَسَكَتَ ، فَسَأَلتُهُ غَيرَ مَرَّةٍ . فَقالَ : «يُقيمُ أفضَلُ ، إلاّ أن يَكونَ لَهُ حاجَةٌ لابُدَّ مِنَ الخُروجِ فيها ، أو يَتَخَوَّفَ عَلى مالِهِ» . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :لا تَخرُج في رَمَضانَ إلاّ لِلحَجِّ ، أوِ العُمرَةِ ، أو مالٍ تَخافُ عَلَيهِ الفَوتَ ، أو لِزَرعٍ يَحينُ حَصادُهُ . (2)

الكافي عن أبي بصير :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الخُروجِ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ؟ قالَ : «لا ، إلاّ فيما اُخبِرُكَ بِهِ : خُروجٌ إلى مَكَّةَ ، أو غَزوٌ في سَبيلِ اللّهِ ، أو مالٌ تَخافُ هَلاكَهُ ، أو أخٌ تُريدُ وَداعَهُ ، وإنَّهُ لَيسَ أخا مِنَ الأَبِ وَالاُمِّ» . (3)

تهذيب الأحكام عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ :قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ! يَدخُلُ عَلَيَّ شَهرُ رَمَضانَ فَأَصومُ بَعضَهُ ، فَتَحضُرُني نِيَّةُ زِيارَةِ قَبرِ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَأَزورُهُ واُفطِرُ ذاهِبا وجائِيا ، أو اُقيمُ حَتّى اُفطِرَ وأزورَهُ بَعدَما اُفطِرُ بِيَومٍ أو يَومَينِ؟ فَقالَ : «أقِم حَتّى تُفطِرَ» . قُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ! فَهُوَ أفضَلُ؟ قالَ : نَعَم ، أما تَقرَأُ في كِتابِ اللّهِ : «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» ؟!» . (4)

.


1- .الكافي : 4 / 126 / 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 139 / 1969 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 327 / 1017 عن الحسين بن المختار .
3- .الكافي : 4 / 126 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 327 / 1018 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 139 / 1968 .
4- .تهذيب الأحكام : 4 / 316 / 961 ، بحار الأنوار : 100 / 116 / 24 .

ص: 281

الكافى _ به نقل از حلبى _ :از امام صادق عليه السلام درباره مردى پرسيدم كه ماه رمضان وارد مى شود و او در شهر خود است و قصد سفر ندارد. آن گاه پس از ورود ماه رمضان ، تصميم مى گيرد كه به مسافرت برود؟ امام عليه السلام ساكت ماند. چند بار پرسيدم. فرمود: «بهتر ، آن است كه بماند ، مگر اين كه نيازى باشد و چاره اى جز سفر براى آن نباشد ، يا اين كه بر مال خويش بيمناك باشد» .

امام صادق عليه السلام:در رمضان جز براى حج يا عمره يا مالى كه مى ترسى از دست برود يا زراعتى كه هنگام دروى آن رسيده است ، مسافرت نرو.

الكافى _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام درباره مسافرت ، وقتى كه ماه رمضان وارد شده باشد ، پرسيدم. فرمود: «نه ، مگر در مواردى كه مى گويم: مسافرت به مكّه ، يا جهاد در راه خدا ، يا مالى كه مى ترسى نابود شود ، يا برادرى كه مى خواهى با او خداحافظى كنى و او برادر پدر و مادرى نيست».

تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو بصير _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: فدايت شوم! ماه رمضان بر من وارد مى شود و بخشى از آن را روزه مى گيرم. آن گاه تصميم مى گيرم به زيارت قبر امام حسين عليه السلام بروم. پس [ آيا ]او را زيارت كنم و روزه را در رفت و برگشت ، افطار كنم ، يا بمانم تا عيد فطر را درك كنم و پس از آن كه يكى دو روز از عيد فطر گذشت ، زيارتش كنم؟ فرمود: «بمان تا عيد فطر شود». به او گفتم: فدايت شوم! اين ، بهتر است؟ فرمود: «آرى؛ آيا در كتاب خدا نمى خوانى كه: « پس ، هر كس از شما اين ماه را شاهد بود ، آن را روزه بگيرد» ؟».

.

ص: 282

تهذيب الأحكام عن محمّد بن الفضل البغدادي :كَتَبتُ إلى أبِي الحَسَنِ العَسكَرِيِّ عليه السلام : جُعِلتُ فِداكَ! يَدخُلُ شَهرُ رَمَضانَ عَلَى الرَّجُلِ فَيَقَعُ بِقَلبِهِ زِيارَةُ الحُسَينِ عليه السلاموزِيارَةُ أبيكَ بِبَغدادَ ، فَيُقيمُ في مَنزِلِهِ حَتّى يَخرُجَ عَنهُ شَهرُ رَمَضانَ ثُمَّ يَزورَهُم ، أو يَخرُجُ في شَهرِ رَمَضانَ ويُفطِرُ؟ فَكَتَبَ عليه السلام : «لِشَهرِ رَمَضانَ مِنَ الفَضلِ وَالأَجرِ ما لَيسَ لِغَيرِهِ مِنَ الشُّهورِ ، فَإِذا دَخَلَ فَهُوَ المَأثورُ» . (1)

ب _ ما يُؤَدّي إلَى الضَّعفِالإمام عليّ عليه السلام :لا يَدخُلُ الصّائِمُ الحَمّامَ ، ولا يَحتَجِمُ . (2)

الكافي :عَن مُحمّدِ بنِ مسلمٍ عَن أبي جعفرٍ عليه السلام أ نَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَدخُلُ الحَمّامَ وهُوَ صائِمٌ ، فَقالَ : «لا بَأسَ ما لَم يَخشَ ضَعفا» . (3)

تهذيب الأحكام عن سعيد الأعرج :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَنِ الصّائِمِ يَحتَجِمُ؟ فَقالَ : «لا بَأسَ ، إلاّ أن يَتَخَوَّفَ عَلى نَفسِهِ الضَّعفَ» . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثَلاثٌ لا يُعَرِّض أحَدُكُم نَفسَهُ لَهُنَّ وهُوَ صائِمٌ : الحِجامَةُ ، وَالحَمّامُ ، وَالمَرأَةُ الحَسناءُ . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : 6 / 110 / 198 ، بحار الأنوار : 100 / 115 / 23 .
2- .جامع الأحاديث للقمّي : 157 عن ابن مريم ، بحار الأنوار : 89 / 355 وج 96 / 278 / 30 .
3- .الكافي : 4 / 109 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 261 / 779 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 113 / 1873 .
4- .تهذيب الأحكام : 4 / 260 / 774 ، الاستبصار : 2 / 90 / 287 .
5- .النوادر للراوندي : 229/467 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، الجعفريّات: 62 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 39 / 115 عن أحمد بن عامر الطائي وأحمد بن عبد اللّه الهروي وداود بن سليمان الفرّاء ، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام : 233 / 132 كلاهما عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام، بحار الأنوار : 96 / 277 / 27 ؛ الفردوس : 2 / 94 / 2500 عن أبي اُمامة وزاد فيه «والنظر إلى» بعد «الحمّام» .

ص: 283

ب _ آنچه به ضعف مى انجامد

تهذيب الأحكام _ به نقل از محمّد بن فضل بغدادى _ :به امام عسكرى عليه السلامنامه نوشتم كه: فدايت شوم! ماه رمضان بر كسى وارد مى شود. از دلش مى گذرد كه به زيارت امام حسين عليه السلام و زيارت پدرت در بغداد برود. آيا در خانه اش بماند تا پس از پايان يافتن ماه رمضان به زيارت آنان برود ، يا در ماه رمضان به مسافرت برود و روزه اش را افطار كند؟ امام عليه السلام چنين نوشت: «براى ماه رمضان ، فضيلت و پاداشى است كه ماه هاى ديگر ندارند. پس وقتى وارد شد ، همان برگزيده مى شود». (1)

ب _ آنچه به ضعف مى انجامدامام على عليه السلام:روزه دار ، وارد حمّام نشود و حجامت نكند.

الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :از امام باقر عليه السلام درباره كسى پرسيدند كه وارد حمّام مى شود ، در حالى كه روزه است. فرمود: «تا وقتى كه بيم ضعف نداشته باشد ، بى اشكال است».

تهذيب الأحكام _ به نقل از سعيد اَعرج _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم: روزه دار ، حجامت مى كند؟ فرمود: «اشكالى ندارد ، مگر اين كه بر خويش بترسد كه ضعيف شود».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه چيز است كه هر يك از شما روزه دار بود ، خود را در معرض آنها قرار ندهد: حجامت ، حمّام و زن زيبا .

.


1- .علاّمه مجلسى در ذيل اين دو حديث مى گويد: «اين دو روايت ، دلالت دارد كه خوردن روزه به خاطر زيارت آنان ، مطلوب نيست ، در حالى كه رواياتى در ترغيب به افطار براى آنچه كم فضيلت تر از آن است ، وارد شده است ، مثل : تشييع مؤمن يا استقبال از او. از سوى ديگر ، به زيارت امام حسين عليه السلام در شب هاى قدر و شب هاى ديگر اين ماه ، تشويق شده و اين زيارت براى بيشتر مردم جز با افطار روزه ، عملى نيست و بعيد نيست كه بشود آن دو روايت را بر تقيّه حمل كرد و خدا داناتر است» (ر . ك : بحار الأنوار : 100 / 116) .

ص: 284

الإمام الصادق عليه السلام : لا بَأسَ بِأَن يَحتَجِمَ الصّائِمُ إلاّ في رَمَضانَ ؛ فَإِنّي أكرَهُ أن يُغَرِّرَ بِنَفسِهِ إلاّ أن يَخافَ عَلى نَفسِهِ ، وإنّا إذا أرَدنَا الحِجامَةَ في رَمَضانَ احتَجَمنا لَيلاً . (1)

ج _ ما يُمكِنُ أن يُؤَدِّيَ إلى نَقضِ الصَّومِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ كَرِهَ لي سِتَّ خِصالٍ ، ثُمَّ كَرِهتُهُنَّ لِلأَوصِياءِ مِن وُلدي وأتباعِهِم مِن بَعدي (2) : الرَّفَثُ فِي الصَّومِ . (3)

تهذيب الأحكام عن الأصبغ بن نباتة :جاءَ رَجُلٌ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلامفَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، اُقَبِّلُ وأنَا صائِمٌ؟ فَقالَ لَهُ : «عِفَّ صَومَكَ ؛ فَإِنَّ بَدءَ القِتالِ اللِّطامُ» . (4)

الكافي :عَنِ الحَلَبِيِّ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أ نَّهُ سُئِلَ عَن رَجُلٍ يَمَسُّ مِنَ المَرأَةِ شَيئا ، أيُفسِدُ ذلِكَ صَومَهُ أو يَنقُضُهُ؟ فَقالَ : «إنَّ ذلِكَ يُكرَهُ لِلرَّجُلِ الشّابِّ مَخافَةَ أن يَسبِقَهُ المَنِيُّ» . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 260 / 776 ، الاستبصار : 2 / 91 / 289 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 109 / 1863 وليس فيه صدره إلى «يخاف على نفسه» .
2- .في كتاب من لا يحضره الفقيه : «أحدها الرفث ...» .
3- .الكافي : 4/89/11، تهذيب الأحكام: 4/195/559 كلاهما عن إسحاق بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 108 / 1856 وانظر الخصال : 327 / 19 والمحاسن : 1 / 73 / 31 والجعفريّات : 37 .
4- .تهذيب الأحكام : 4 / 272 / 822 ، الاستبصار : 2 / 82 / 252 ، علل الشرايع : 386 / 1 ، بحار الأنوار : 96 / 289 / 5 .
5- .الكافي : 4 / 104 / 1 .

ص: 285

ج _ آنچه ممكن است به شكستن روزه بينجامد

امام صادق عليه السلام:اشكالى ندارد كه روزه دارْ حجامت كند ، مگر در [ ماه] رمضان. همانا من خوش ندارم كه او خود را به زيان افكند ، مگر آن كه بر جان خويش بترسد [ و براى درمان ، حجامت كند]. ما هر گاه در [ ماه] رمضان بخواهيم حجامت كنيم ، شب ، حجامت مى كنيم.

ج _ آنچه ممكن است به شكستن روزه بينجامدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، شش كار را براى من خوش نداشت. من هم آنها را براى اوصياى خود كه فرزندانم هستند و پيروانشان پس از خويش ، خوش ندارم ، از جمله : آميزش جنسى در هنگام روزه را.

تهذيب الأحكام _ به نقل از اصبغ بن نباته _ :مردى خدمت امير مؤمنان عليه السلامآمد و گفت: اى امير مؤمنان! آيا در حال روزه مى توانم ببوسم؟ به او فرمود: «روزه ات را پاك بدار؛ همانا آغاز جنگ ، با سيلى است!».

الكافى _ به نقل از حلبى _ :از امام صادق عليه السلام درباره مردى [ روزه دار ]پرسيدند كه زن را اندكى لمس مى كند: آيا اين كار ، روزه اش را خراب مى كند و يا مى شكند؟ فرمود: «اين كار براى مرد جوان ، مكروه است. بيمِ آن است كه منى از او بيايد».

.

ص: 286

الكافي عن منصور بن حازم :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : ما تَقولُ فِي الصّائِمِ يُقَبِّلُ الجارِيَةَ وَالمَرأَةَ؟ فَقالَ : «أمَّا الشَّيخُ الكَبيرُ مِثلي ومِثلُكَ فَلا بَأسَ ، وأمَّا الشّابُّ الشَّبِقُ فَلا ؛ لِأَ نَّهُ لا يُؤمَنُ ، وَالقُبلَةُ إحدَى الشَّهوَتَينِ» . (1)

تهذيب الأحكام عن أبي بصير :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن رَجُلٍ كَلَّمَ امرَأَتَهُ في شَهرِ رَمَضانَ وهُوَ صائِمٌ ؟ فَقالَ : «لَيسَ عَلَيهِ شَيءٌ ... ولا يَنبَغي لَهُ أن يَتَعَرَّضَ لِرَمَضانَ» . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا تَوَضَّأتَ فَأَبلِغِ الاِستِنشاقَ ما لَم تَكُ صائِما . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :أسبِغِ الوُضوءَ ... وبالِغ فِي الاِستِنشاقِ إلاّ أن تَكونَ صائِما . (4)

د _ رِوايَةُ الشِّعرِتهذيب الأحكام عن حمّاد بن عثمان :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ : «يُكرَهُ رِوايَةُ الشِّعرِ لِلصّائِمِ ولِلمُحرِمِ ، وفِي الحَرَمِ وفي يَومِ الجُمُعَةِ ، وأن يَروِيَ بِاللَّيلِ» . قُلتُ : وإن كانَ شِعرَ حَقٍّ؟ قالَ : «وإن كانَ شِعرَ حَقٍّ» . (5)

.


1- .الكافي : 4 / 104 / 3 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 272 / 824 ، الاستبصار : 2 / 83 / 254 .
3- .مسند ابن حنبل : 5 / 518 / 16383 ، السنن الكبرى للنسائي : 2 / 198 / 3047 كلاهما عن لقيط بن صبرة .
4- .سنن أبي داود : 1 / 36 / 142 ، سنن الترمذي : 3 / 155 / 788 ، سنن النسائي : 1 / 66 ، سنن ابن ماجة : 1 / 142 / 407 ، مسند ابن حنبل : 6 / 256 / 17863 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 249 / 525 ، السنن الكبرى : 1 / 123 / 359 كلّها عن لقيط بن صبرة ، كنز العمّال : 9 / 305 / 26129 .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 195 / 558 ، مصباح المتهجّد : 627 .

ص: 287

د _ شعرخوانى

الكافى _ به نقل از منصور بن حازم _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: درباره روزه دارى كه كنيز يا زنش را مى بوسد ، چه مى گويى؟ فرمود: «امّا پيرمردى مثل من و تو ، اشكالى ندارد؛ ولى جوانِ با شهوت جنسى ، نه؛ چون ايمن نيست ، و بوسه ، يكى از دو شهوت است».

تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام درباره مردى كه در ماه رمضان و در حال روزه با زنش حرف مى زند ، پرسيدم. فرمود: «عيبى ندارد... ؛ ولى سزاوار نيست كه متعرّض رمضان شود».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وقتى وضو مى گيرى ، استنشاق (آب در بينى كردن) را كامل انجام بده ، [البتّه] وقتى كه روزه نيستى.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :وضو را كامل و پُر آب بگير... و استنشاق را كامل انجام بده ، مگر آن كه روزه باشى.

د _ شعرخوانىتهذيب الأحكام _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلاممى فرمود: «براى روزه دار و مُحرِم ، و در حَرَم و روز جمعه و در وقت شب ، شعر خواندن مكروه است». گفتم: هر چند شعر حق باشد؟ فرمود: «اگرچه شعر حق باشد».

.

ص: 288

الكافي عن حمّاد بن عثمان وغيره عن الإمام الصادق عليه السلام :«لا يُنشَدُ الشِّعرُ بِلَيلٍ ، ولا يُنشَدُ في شَهرِ رَمَضانَ بِلَيلٍ ولا نَهارٍ» . فَقالَ لَهُ إسماعيلُ : يا أبَتاهُ ، فَإِنَّهُ فينا!؟ قالَ : «وإن كانَ فينا» . (1)

وانظر : ص 244 (أهمّ الآداب) .

1 / 5ما يَنبَغي عِندَ الإِفطارِأ _ التَّعجيلرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما عَجَّلُوا الفِطرَ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ اُمَّتي بِخَيرٍ ما عَجَّلُوا الإِفطارَ وأخَّرُوا السَّحورَ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :عَجِّلُوا الإِفطارَ وأخِّرُوا السَّحورَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مِن فِقهِ الرَّجُلِ في دينِهِ تَعجيلُ فِطرِهِ وتَأخيرُ سَحورِهِ . (5)

سنن النسائي عن أبي عطيّة :قُلتُ لِعائِشَةَ : فينا رَجُلانِ أحَدُهُما يُعَجِّلُ الإِفطارَ ويُؤَخِّرُ السَّحورَ ، وَالآخَرُ يُؤَخِّرُ الفِطرَ ويُعَجِّلُ السَّحورَ . قالَت : أيُّهُمَا الَّذي يُعَجِّلُ الإِفطارَ ويُؤَخِّرُ السَّحورَ؟ قُلتُ : عَبدُ اللّهِ بنُ مَسعودٍ ، قالَت : هكَذا كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَصنَعُ . (6)

.


1- .الكافي : 4 / 88 / 6 ، تهذيب الأحكام : 4 / 195 / 556 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 108 / 1859 .
2- .صحيح البخاري : 2 / 692 / 1856 ، صحيح مسلم : 2 / 771 / 48 ، سنن الترمذي : 3 / 82 / 699 ، سنن ابن ماجة : 1 / 541 / 1697 وفيه «الإفطار» بدل «الفطر» ، سنن الدارمي : 1 / 432 / 1651 ، مسند ابن حنبل : 8 / 426 / 22868 وص 435 / 22909 كلّها عن سهل بن سعد ، كنز العمّال : 8 / 511 / 23886 .
3- .مسند ابن حنبل : 8 / 71 / 21370 عن أبي ذرّ ، اُسد الغابة : 1 / 585 / 838 ، الإصابة : 2 / 161 / 2032 كلاهما عن حاتم بن عدي أو عدي بن حاتم الحمصي ، كنز العمّال : 8 / 510 / 23885 .
4- .المعجم الكبير : 25 / 163 / 395 ، اُسد الغابة : 7 / 310 / 7426 كلاهما عن اُمّ حكيم بنت وداع ، الفردوس : 2 / 10 / 2084 ، سلسلة الأحاديث الصحيحة : 4 / 375 / 1773 كلاهما عن أنس وفيهما «بكّروا» بدل «عجّلوا» ، كنز العمّال : 8 / 510 / 23879 .
5- .تاريخ دمشق : 52 / 138 / 10956 عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 511 / 23890 .
6- .سنن النسائي : 4 / 144 ، صحيح مسلم : 2 / 771 / 49 و50 ، سنن أبي داود : 2 / 305 / 2354 ، سنن الترمذي : 3 / 83 / 702 ، مسند ابن حنبل : 9 / 529 / 25454 ، السنن الكبرى : 4 / 399 / 8121 كلّها نحوه .

ص: 289

1 / 5 آنچه هنگام افطار، سزاوار است
الف _ عجله

الكافى _ به نقل از حمّاد بن عثمان و ديگران ، از امام صادق عليه السلام _ :«در شب ، شعر خوانده نشود و نيز در ماه رمضان ، چه شب و چه روز». اسماعيل به او گفت: پدر! اگرچه درباره ما خاندان باشد؟ فرمود: «اگرچه درباره ما باشد».

ر . ك : ص 245 (مهم ترين آداب) .

1 / 5آنچه هنگام افطار، سزاوار استالف _ عجلهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مردم ، تا وقتى كه زود افطار مى كنند ، در نيكى اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّت من ، تا وقتى كه زود افطارى بخورند و سحرى را به تأخير اندازند ، در نيكى اند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :افطارى را زود بخوريد و سحرى را به تأخير اندازيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دين شناسى مرد ، زود افطارى خوردن و تأخير در سحرى خوردن است.

سنن النسائى _ به نقل از ابو عطيّه _ :به عايشه گفتم : ميان ما ، دو نفرند : يكى زود افطار مى كند و دير سحرى مى خورد ، و ديگرى افطار را به تأخير مى اندازد و سحرى را زود مى خورد. گفت : كدام يك افطارى را زود مى خورد و سحرى را تأخير مى اندازد؟ گفتم : عبد اللّه بن مسعود. گفت : پيامبر خدا نيز چنين مى كرد.

.

ص: 290

دعائم الإسلام :رُوِّينا عَن عَلِيٍّ عليه السلام أ نَّهُ قالَ : «السُّنَّةُ تَعجيلُ الفِطرِ ، وتَأخيرُ السَّحورِ ، وَالاِبتِداءُ بِالصَّلاةِ _ يَعني صَلاةَ المَغرِبِ قَبلَ الفِطرِ _ إلاّ أن يَحضُرَ الطَّعامُ ، فَإِن حَضَرَ بُدِئَ بِهِ ثُمَّ صَلّى ، ولَم يَدَعِ الطَّعامَ ويَقومُ إلَى الصَّلاةِ» . وذَكَرَ عليه السلام أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اُتِيَ بِكَتِفِ جَزورٍ مَشوِيَّةٍ وقَد أذَّنَ بِلالٌ ، فَأَمَرَهُ فَكَفَّ هُنَيهَةً حَتّى أكَلَ وأكَلنا مَعَهُ ، ثُمَّ عادَ بِلَبَنٍ فَشَرِبَ وشَرِبنا ، ثُمَّ أمَرَ بِلالاً فَأَقامَ وصَلّى وصَلَّينا مَعَهُ . (1)

ب _ تَقديمُ الصَّلاةِتهذيب الأحكام عن زرارة وفضيل عن الإمام الباقر عليه السلام :«في رَمَضانَ تُصَلّي ثُمَّ تُفطِرُ ، إلاّ أن تَكونَ مَعَ قَومٍ يَنتَظِرونَ الإِفطارَ ، فَإِن كُنتَ مَعَهُم فَلا تُخالِف عَلَيهِم وأفطِر ثُمَّ صَلِّ ، وإلاّ فَابدَأ بِالصَّلاةِ» . قُلتُ : ولِمَ ذلِكَ؟ قالَ : «لِأَ نَّهُ قَد حَضَرَكَ فَرضانِ : الإِفطارُ وَالصَّلاةُ ، فَابدَأ بِأَفضَلِهِما ، وأفضَلُهُمَا الصَّلاةُ» . ثُمَّ قالَ : «تُصَلّي وأنتَ صائِمٌ فَتُكتَبُ صَلاتُكَ تِلكَ فَتُختَمُ بِالصَّومِ ، أحَبُّ إلَيَّ» . (2)

.


1- .دعائم الإسلام : 1 / 280 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 198 / 570 ، مصباح المتهجّد : 626 .

ص: 291

ب _ جلو انداختن نماز

دعائم الإسلام:از على عليه السلام براى ما روايت شده كه فرمود: «زود افطارى خوردن و دير سحرى خوردن ، مستحب است و ابتدا به نماز (يعنى نماز مغرب) نمودن قبل از افطار ، مستحب است ، مگر آن كه غذا حاضر باشد . پس اگر حاضر بود ، ابتدا غذا خورده مى شود و سپس نماز خوانده مى شود. خوب نيست كه غذا را بگذارد و به نماز بايستد». و امام على عليه السلام ياد كرد كه كتف بريان شده شترى را نزد پيامبر خدا آوردند ، در حالى كه بلال، اذان گفته بود. دستور داد كه بلال [ در گفتن اقامه] اندكى درنگ كند ، تا آن كه ايشان خورد و ما هم خورديم. سپس اندكى شير خورد و ما هم خورديم. سپس دستور داد بلال اقامه بگويد. آن گاه نماز خواند و ما نيز با ايشان نماز خوانديم.

ب _ جلو انداختن نمازتهذيب الأحكام _ به نقل از زراره و فضيل ، از امام صادق عليه السلام _ :«در [ ماه ]رمضان نماز مى خوانى و سپس افطار مى كنى ، مگر آن كه با گروهى باشى كه منتظر افطارند. اگر با آنان بودى ، بر خلاف آنان عمل نكن؛ افطار كن و سپس نماز بخوان ، وگرنه اوّل ، نماز بخوان». گفتم: براى چه؟ فرمود: «براى آن كه دو واجب برايت پيش آمده است: افطار و نماز. اوّل به آن بپرداز كه برتر است و نماز ، برترينِ آن دو است» . سپس فرمود: «نماز مى خوانى ، در حالى كه روزه اى. پس ، آن نمازت با روزه به پايان برده مى شود . اين پيش من ، محبوب تر است» .

.

ص: 292

الإمام الباقر عليه السلام :تُقَدِّمُ الصَّلاةَ عَلَى الإِفطارِ ، إلاّ أن تَكونَ مَعَ قَومٍ يَبتَدِئونَ بِالإِفطارِ فَلا تُخالِف عَلَيهِم وأفطِر مَعَهُم ، وإلاّ فَابدَأ بِالصَّلاةِ ؛ فَإِنَّها أفضَلُ مِنَ الإِفطارِ ، وتُكتَبُ صَلاتُكَ وأنتَ صائِمٌ أحَبُّ إلَيَّ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ لِلصّائِمِ _ إن قَوِيَ عَلى ذلِكَ _ أن يُصَلِّيَ قَبلَ أن يُفطِرَ . (2)

عنه عليه السلام _ لَمّا سُئِلَ عَنِ الإِفطارِ :قَبلَ الصَّلاةِ أو بَعدَها؟ _ : إن كانَ مَعَهُ قَومٌ يَخشى أن يَحبِسَهُم عَن عَشائِهِم فَليُفطِر مَعَهُم ، وإن كانَ غَيرَ ذلِكَ فَليُصَلِّ وَليُفطِر . (3)

عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّاك _ في وَصفِ صَومِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلام _ :كانَ _ إذا أقامَ في بَلدَةٍ عَشَرَةَ أيّامٍ _ صائِما لا يُفطِرُ ، فَإِذا جَنَّ اللَّيلُ بَدَأَ بِالصَّلاةِ قَبلَ الإِفطارِ . (4)

المقنعة :وقَد رُوِيَ أيضا في ذلِكَ أنَّكَ إذا كُنتَ تَتَمَكَّنُ مِنَ الصَّلاةِ وتَعقِلُها وتَأتي بِها عَلى حُدودِها قَبلَ أن تُفطِرَ ، فَالأَفضَلُ أن تُصَلِّيَ قَبلَ الإِفطارِ ، وإن كُنتَ مِمَّن تُنازِعُكَ نَفسُكَ الإِفطارَ وتَشغَلُكَ شَهوَتُكَ عَنِ الصَّلاةِ فَابدَأ بِالإِفطارِ ؛ لِيُذهِبَ عَنكَ وَسواسَ النَّفسِ اللَّوّامَةِ ، غَيرَ أنَّ ذلِكَ مَشروطٌ بِأَ نَّهُ لا يَشتَغِلُ بِالإِفطارِ قَبلَ الصَّلاةِ إلى أن يَخرُجَ وَقتُ الصَّلاةِ . (5)

.


1- .المقنعة : 318 عن الفضيل بن يسار وزرارة بن أعين .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 575 عن عبد اللّه بن بكير عن بعض أصحابنا ، الإقبال : 1 / 237 عن عليّ بن فضّال ، بحار الأنوار : 98 / 8 / 2 .
3- .الكافي : 4 / 101 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 186 / 517 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 129 / 1933 كلّها عن الحلبيّ .
4- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 182 / 5 ، بحار الأنوار : 96 / 314 / 12 وج 49 / 94 / 7 .
5- .المقنعة : 318 .

ص: 293

امام باقر عليه السلام:نماز را بر افطار مقدّم مى دارى ، مگر آن كه با گروهى باشى كه اوّل ، افطار مى كنند. پس با آنان مخالفت نكن و با ايشان افطار كن ، وگرنه اوّل ، نماز بخوان؛ چرا كه بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته مى شود و اين نزد من ، محبوب تر است.

امام صادق عليه السلام:براى روزه دار ، مستحب است كه اگر توان داشته باشد ، پيش از افطار ، نماز بخواند.

امام صادق عليه السلام _ هنگامى كه از ايشان پرسيدند:«افطار ، قبل از نماز است يا پس از آن؟» _ : اگر همراه او گروهى هستند كه مى ترسد آنان را از غذايشان باز دارد ، پس با آنان افطار كند . در غير اين حال ، نماز بخواند و افطار كند.

عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از رجاء بن ابى ضحّاك ، در توصيف روزه امام رضا عليه السلام _ :هر گاه در شهرى دَه روز مى ماند ، روزه بود و افطار نمى كرد. پس چون شب فرا مى رسيد ، اوّل پيش از افطار ، نماز مى خواند.

المقنعة:نيز در اين مورد ، روايت شده كه: هر گاه مى توانستى نماز را آگاهانه و با همه حدود و آدابش ، پيش از آن كه افطار كنى ، بخوانى ، بهتر آن است كه قبل از افطار كردن ، نماز بخوانى؛ و اگر از كسانى بودى كه دلت پيش افطار كردن بود و ميل تو ، تو را از نماز مشغول مى كرد ، اوّل ، افطار كن تا وسوسه نفْسِ ملامتگر از تو برهد ، جز اين كه شرط است كه پرداختن به افطار پيش از نماز ، سبب نشود كه وقت نماز بگذرد.

.

ص: 294

ج _ الصَّدَقَةالإمام الرضا عليه السلام :مَن تَصَدَّقَ وَقتَ إفطارِهِ عَلى مِسكينٍ بِرَغيفٍ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذَنبَهُ ، وكَتَبَ لَهُ ثَوابَ عِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ إسماعيلَ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا كانَ اليَومُ الَّذي يَصومُ فيهِ أمَرَ بِشاةٍ فَتُذبَحُ وتُقطَعُ أعضاءً وتُطبَخُ ، فَإِذا كانَ عِندَ المَساءِ أكَبَّ عَلَى القُدورِ حَتّى يَجِدَ ريحَ المَرَقِ وهُوَ صائِمٌ ، ثُمَّ يَقولُ : «هاتُوا القِصاعَ ، اِغرِفوا لاِلِ فُلانٍ وَاغرِفوا لاِلِ فُلانٍ» ، ثُمَّ يُؤتى بِخُبزٍ وتَمرٍ فَيَكونُ ذلِكَ عَشاءَهُ ، صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلى آبائِهِ . (2)

وانظر : ص 324 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / كثرة الإنفاق) .

د _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِالإمام زين العابدين عليه السلام :مَن قَرَأَ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» عِندَ فُطورِهِ وعِندَ سَحورِهِ ، كانَ فيما بَينَهُما كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ في سَبيلِ اللّهِ تَعالى . (3)

ه _ الدُّعاءرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلصّائِمِ عِندَ فِطرِهِ لَدَعوَةً ما تُرَدُّ . (4)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 96 / 80 وص 106 / 97 كلاهما عن الحسن بن علي بن فضّال ، بحار الأنوار : 96 / 318 / 10 .
2- .الكافي : 4 / 68 / 3 ، المحاسن : 2 / 158 / 1432 وزاد فيه «حتّى يأتي على آخر القدور» قبل «ثمّ يؤتى بخبز» وكلاهما عن حمزة بن حمران ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 134 / 1955 ، مكارم الأخلاق : 1 / 297 / 930 ، المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 155 ، بحار الأنوار : 96 / 317 / 6 وج 46 / 71 / 53 .
3- .الإقبال : 1 / 240 .
4- .سنن ابن ماجة : 1 / 557 / 1753 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 583 / 1535 ، الدعاء للطبراني : 286 / 919 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : 169 / 481 كلّها عن عبد اللّه بن عمرو ، مسند الطيالسي : 299 / 2262 عن عمرو بن شعيب عن أبيه عن جدّه وفيه «دعوة مستجابة» بدل «لدعوة ما تردّ» ، كنز العمّال : 8 / 447 / 23585 ؛ الدعوات : 27 / 46 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 255 / 33 .

ص: 295

ج _ صدقه
د _ خواندن سوره قدر
ه _ دعا

ج _ صدقهامام رضا عليه السلام:هر كس پيش از افطار كردنش گِرده اى نان به بينوايى صدقه دهد ، خداوندْ گناهش را مى آمرزد و براى او ثواب آزاد كردن بنده اى از فرزندان اسماعيل را مى نويسد.

امام صادق عليه السلام:امام سجّاد عليه السلام هر روز كه روزه مى گرفت ، دستور مى داد كه گوسفندى ذبح شود و قطعه قطعه و پخته گردد. عصر كه مى شد ، بر روى ديگ ها خم مى شد تا بوى آب گوشت را در حال روزه احساس كند. سپس مى فرمود: «ظرف ها را بياوريد. براى فلان خانواده بريزيد. براى فلان خانواده بريزيد...». سپس نان و خرماى خشك مى آوردند و غذايش همان بود. درود خدا بر او و پدرانش باد!

ر . ك : ص 325 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / بسيار انفاق كردن) .

د _ خواندن سوره قدرامام سجّاد عليه السلام:هر كس هنگام افطارى و سحرى خوردن ، سوره «إنّا أنزلناه» بخواند ، ميان آن دو [ وقت ،] همچون كسى خواهد بود كه در راه خدا به خون خويش آغشته است.

ه _ دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :براى روزه دار ، هنگام افطارش ، يك دعاى مستجاب است.

.

ص: 296

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ دَعوَةً ، فَإِذا هُوَ أرادَ أن يُفطِرَ فَليَقُل عِندَ أوَّلِ لُقمَةٍ : يا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لي . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إفطارِهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ عَبدٍ صائِمٍ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ عِندَ إفطارِهِ ، اُعطِيَها فِي الدُّنيا أو ذُخِرَ لَهُ فِي الآخِرَةِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُم : الصّائِمُ حَتّى يُفطِرَ ، وَالإِمامُ العادِلُ ، ودَعوَةُ المَظلومِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :أربَعَةٌ لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ حَتّى تُفتَحَ لَهُم أبوابُ السَّماءِ وتَصيرَ إلَى العَرشِ : ... وَالصّائِمُ حَتّى يُفطِرَ . (5)

و _ الدُّعاءُ بِالمَأثورِ قَبلَ الإِفطارِسنن أبي داود :عَن مُعاذِ بنِ زُهرَةَ أ نَّهُ بَلَغَهُ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ قالَ : اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ . (6)

.


1- .الزهد لابن المبارك : 494 / 1409 ، مسند الشهاب : 2 / 128 / 1031 كلاهما عن الحارث بن عبيد ، الدعوات : 26 / 44 عن أبي الحسن عليه السلام وفيه صدره فقط .
2- .مكارم الأخلاق : 1 / 69 / 84 عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، المقنعة : 320 ، الدعوات : 26 / 43 عن أبي الحسن عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 255 / 33 وص 315 / 17 .
3- .نوادر الاُصول : 1 / 190 عن ابن عمر ، كنز العمّال : 8 / 451 / 23613 .
4- .سنن الترمذي : 5 / 578 / 3598 و ج 4 / 672 / 2526 وفيه «حين يفطر» بدل «حتّى يفطر» ، سنن ابن ماجة : 1 / 557 / 1752 ، مسند ابن حنبل : 3 / 171 / 8049 وص 452 / 9749 ، صحيح ابن حبّان : 8/215/3428 و ج 16 / 396 / 7387 ، السنن الكبرى : 3 / 481 / 6393 كلّها عن أبي هريرة .
5- .الكافي : 2/510/6 عن عبد اللّه بن طلحة عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لايحضره الفقيه : 2/226/2255 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 86 / 64 ، الأمالي للصدوق : 337 / 394 كلاهما عن عبدا للّه بن طلحة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله .
6- .سنن أبي داود : 2 / 306 / 2358 ، السنن الكبرى : 4 / 403 / 8134 ، الزهد لابن المبارك : 495 / 1410 و 1411 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 511 / 1 عن أبي هريرة وفيهما «كان رسول اللّه صلى الله عليه و آله إذا صام ثمّ أفطر قال ...» ، كنز العمّال : 7 / 81 / 18056 ؛ مكارم الأخلاق : 1 / 300 / 947 .

ص: 297

و _ خواندن دعاى روايت شده پيش از افطار

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر روزه دارى ، يك دعا[ى مستجاب] دارد. پس هر گاه خواست افطار كند ، هنگام اوّلين لقمه بگويد: «اى آن كه آمرزشت گسترده است! مرا بيامرز!».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعاى روزه دار ، هنگام افطارش ، مستجاب مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر بنده روزه دارى ، هنگام افطارش ، يك دعاى مستجاب دارد ، كه آن ، يا در دنيا به او داده مى شود و يا براى آخرتش ذخيره مى شود.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه نفرند كه دعايشان رد نمى شود: روزه دار ، تا آن كه افطار كند ؛ پيشواى دادگر؛ و نفرين ستم ديده.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار نفرند كه دعايى از آنان رد نمى شود ، تا آن كه درهاى آسمان براى آنان گشوده شود و دعايشان به عرش برسد: ... و روزه دار ، تا آن كه افطار كند.

و _ خواندن دعاى روايت شده پيش از افطارسنن أبى داوود _ به نقل از معاذ بن زهره _ :به من چنين رسيده كه پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه افطار مى كرد ، مى گفت: «خدايا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم».

.

ص: 298

الدعاء للطبراني عن أنس : إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ ، تَقَبَّل مِنّي إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (1)

عمل اليوم والليلة عن ابن عبّاس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ يَقولُ : اللّهُمَّ لَكَ صُمنا وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا ، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قُرِّبَ إلى أحَدِكُم طَعامٌ وهُوَ صائِمٌ فَليَقُل : بِاسمِ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ، اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ وعَلَيكَ تَوَكَّلتُ ، سُبحانَكَ وبِحَمدِكَ ، تَقَبَّل مِنّي إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (3)

عمل اليوم والليلة عن معاذ :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ قالَ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي أعانَني فَصُمتُ ، ورَزَقَني فَأَفطَرتُ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِلصّائِمِ عِندَ فِطرِهِ دَعوَةً : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ أن تَغفِرَ لي ذُنوبي . (5)

.


1- .الدعاء للطبراني : 286 / 918 ، المعجم الصغير : 2 / 52 ، المعجم الأوسط : 7 / 298 / 7549 وليس فيهما من «تقبّل ...» ، كنز العمّال : 7 / 81 / 18057 .
2- .عمل اليوم والليلة لابن السني : 169 / 480 ، المعجم الكبير : 12 / 114 / 12720 والضمائر فيه للمفرد .
3- .كنز العمّال : 8 / 509 / 23873 نقلاً عن الدار قطني في الإفراد عن أنس .
4- .عمل اليوم والليلة لابن السني : 169 / 479 ، تاريخ بغداد : 12 / 75 / 6482 ، الأذكار : 172 ، كنز العمّال : 7 / 81 / 18058 .
5- .المستدرك على الصحيحين : 1 / 583 / 1535 ، سنن ابن ماجة : 1 / 557 / 1753 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : 169 / 481 وزادا فيهما «ما تردّ» بعد «دعوة» وليس فيهما «ذنوبي» وكلّها عن عبد اللّه بن عمرو وفي الأخير من دون إسناد إليه صلى الله عليه و آله ، مستدرك الوسائل : 7 / 361 / 8417 نقلاً عن درر اللآلي وفيه «إنّ للصائم عند فطره دعوة لا تردّ ، فيقول إذا أفطر : ...» .

ص: 299

الدعاء طبرانى _ به نقل از انس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله ، هر گاه افطار مى كرد ، مى گفت: «به نام خدا. خدايا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم. از من بپذير! همانا تو شنواى دانايى».

عمل اليوم و الليلة _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر خدا ، هر گاه افطار مى كرد ، مى گفت : «خدايا! براى تو روزه گرفتيم و بر روزىِ تو افطار كرديم. پس از ما بپذير! همانا تو شنواى دانايى».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه نزديك يكى از شما كه روزه است ، غذايى آوردند ، بگويد: «به نام خدا ، و حمد از آنِ خداست. خداوندا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم و بر تو توكّل نمودم. تو منزّهى و تو را مى ستايم. از من بپذير! همانا تو شنواى دانايى».

عمل اليوم و الليلة _ به نقل از معاذ _ :پيامبر خدا ، هر وقت افطار مى كرد ، مى گفت : «سپاس ، خدايى را كه مرا يارى كرد تا روزه گرفتم و روزى ام داد تا افطار كردم».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روزه دار را هنگام افطارش ، دعايى چنين است: «پروردگارا! تو را به آن رحمتت كه هر چيز را فرا گرفته است ، مى خوانم كه گناهانم را بيامرزى».

.

ص: 300

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَصومُ فَيَقولُ عِندَ إفطارِهِ : «يا عَظيمُ يا عَظيمُ ؛ أنتَ إلهي لا إلهَ لي غَيرُكَ ، اِغفِر لِيَ الذَّنبَ العَظيمَ ؛ إنَّهُ لا يَغفِرُ الذَّنبَ العَظيمَ إلاَّ العَظيمُ» إلاّ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : «يا أبَا الحَسَنِ ، هذا شَهرُ رَمَضانَ قَد أقبَلَ ، فَاجعَل دُعاءَكَ قَبلَ فُطورِكَ ؛ فَإِنَّ جَبرَئيلَ عليه السلامجاءَني فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، مَن دَعا بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ قَبلَ أن يُفطِرَ استَجابَ اللّهُ تَعالى دُعاءَهُ ، وقَبِلَ صَومَهُ وصَلاتَهُ ، وَاستَجابَ لَهُ عَشرَ دَعَواتٍ ، وغَفَرَ لَهُ ذَنبَهُ ، وفَرَّجَ هَمَّهُ ، ونَفَّسَ كُربَتَهُ ، وقَضى حَوائِجَهُ ، وأنجَحَ طَلِبَتَهُ ، ورَفَعَ عَمَلَهُ مَعَ أعمالِ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقينَ ، وجاءَ يَومَ القِيامَةِ ووَجهُهُ أضوَأُ مِنَ القَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ . فَقُلتُ : ما هُوَ يا جَبرَئيلُ؟ فَقالَ : قُل : اللّهُمَّ رَبَّ النّورِ العَظيمِ ، ورَبَّ الكُرسِيِّ الرَّفيعِ (2) ، ورَبَّ البَحرِ المَسجورِ (3) ، ورَبَّ الشَّفعِ الكَبيرِ ، وَالنّورِ العَزيزِ ، ورَبَ التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالزَّبورِ وَالفُرقانِ العَظيمِ . أنتَ إلهُ مَن فِي السَّماواتِ وإلهُ مَن فِي الأَرضِ لا إلهَ فيهِما غَيرُكَ ، وأنتَ جَبّارُ مَن فِي السَّماواتِ وجَبّارُ مَن فِي الأَرضِ لا جَبّارَ فيهِما غَيرُكَ ، أنتَ مَلِكُ مَن فِي السَّماواتِ ومَلِكُ مَن فِي الأَرضِ لا مَلِكَ فيهِما غَيرُكَ ، أسأَلُكَ بِاسمِكَ الكَبيرِ ونورِ وَجهِكَ المُنيرِ وبِمُلكِكَ القَديمِ . يا حَيُّ يا قَيّومُ ، يا حَيُّ يا قَيّومُ ، يا حَيُّ يا قَيّومُ ، أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي أشرَقَ بِهِ كُلُّ شَيءٍ ، وبِاسمِك ، الَّذي أشرَقَت بِهِ السَّماواتُ وَالأَرضُ ، وبِاسمِكَ الَّذي صَلَحَ بِهِ الأَوَّلونَ وبِهِ يَصلُحُ الآخِرونَ . يا حَيّا قَبلَ كُلِّ حَيٍّ ، ويا حَيّا بَعدَ كُلِّ حَيٍّ ، ويا حَيُّ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي ذُنوبي ، وَاجعَل لي مِن أمري يُسرا وفَرَجا قَريبا ، وثَبِّتني عَلى دينِ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعَلى هُدى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعَلى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، عَلَيهِ وعَلَيهِمُ السَّلامُ . وَاجعَل عَمَلي فِي المَرفوعِ المُتَقَبَّلِ ، وهَب لي كَما وَهَبتَ لِأَولِيائِكَ وأهلِ طاعَتِكَ ؛ فَإِنّي مُؤمِنٌ بِكَ ومُتَوَكِّلٌ عَلَيكَ ، مُنيبٌ إلَيكَ مَعَ مَصيري إلَيكَ ، وتَجمَعُ لي ولِأَهلي ولِوَلَدِيَ الخَيرَ كُلَّهُ ، وتَصرِفُ عَنّي وعَن وَلَدي وأهلِيَ الشَّرَّ كُلَّهُ . أنتَ الحَنّانُ المَنّانُ ، بَديعُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، تُعطِي الخَيرَ مَن تَشاءُ وتَصرِفُهُ عَمَّن تَشاءُ ، فَامنُن عَلَيَّ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ» . (4)

.


1- .الإقبال : 1 / 240 ، البلد الأمين : 231 ، المصباح للكفعمي : 832 ، بحار الأنوار : 98 / 11 / 2 ؛ تاريخ دمشق : 54 / 238 / 11479 عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 614 / 24400 .
2- .الرفيع : الشريف (مجمع البحرين : 2 / 719) .
3- .المسجور : أي المملوء (مجمع البحرين : 2 / 820) .
4- .الإقبال : 1 / 239 عن المفضّل بن عمر ، البلد الأمين : 231 ، المصباح للكفعمي : 832 ، بحار الأنوار : 98 / 10 / 2 وانظر مصباح المتهجّد : 263 / 374 ، جمال الاُسبوع : 87 وص126 .

ص: 301

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه روزه بگيرد و هنگام افطارش بگويد: «اى بزرگ ، اى بزرگ! تو معبود منى. هيچ معبودى جز تو نيست. گناه بزرگ مرا بيامرز! همانا گناه بزرگ را جز بزرگ نمى آمرزد» ، مگر آن كه از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.

امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا به امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «اى ابو الحسن! اين ، ماه رمضان است كه آمده است. دعاى خودت را پيش از افطارت قرار بده؛ چرا كه جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت: اى محمّد! هر كس در ماه رمضان ، پيش از آن كه افطار كند ، اين دعا را بخواند ، خداوندْ دعايش را مستجاب مى كند ، روزه و نمازش را مى پذيرد ، ده دعاى او را اجابت مى كند ، گناهش را مى آمرزد ، اندوهش را مى زدايد ، رنجش را برطرف مى كند ، حوائجش را بر مى آورد ، او را به خواسته اش مى رساند ، عملش را با اعمال پيامبران و صدّيقانْ بالا مى برد ، و روز قيامت با چهره اى درخشان تر از ماه شب چهاردهم مى آيد . گفتم: آن ، كدام دعاست ، اى جبرئيل؟ گفت: بگو : خداوندا! اى پروردگار نور بزرگ و اى پروردگار تخت افراشته و اى پروردگار درياى سرشار و اى پروردگار شَفْع (1) بزرگ و اى نور ارجمند و اى پروردگار تورات و انجيل و زبور و قرآن بزرگ! تو ، معبود آنانى كه در آسمان ها و زمين اند و در آنها ، معبودى جز تو نيست. تو جبّار آنانى كه در آسمان ها و زمين اند و در آنها ، جبّارى جز تو نيست. تو پادشاه آنانى كه در آسمان ها و زمين اند و در آنها ، جز تو پادشاهى نيست. تو را به نام بزرگت و فروغ چهره تابانت و به فرمان روايى ديرينت مى خوانم. اى زنده ، اى برپاى! اى زنده ، اى برپاى! اى زنده ، اى برپاى! تو را به آن نامت مى خوانم كه به سبب آن ، هر چيزْ تابان است ، و به آن نامت كه به سبب آن ، آسمان ها و زمينْ فروزان اند ، و به آن نامت كه به سبب آن ، اوّلين و آخرين ، شايسته شده و مى شوند. اى زنده پيش از هر زنده! اى زنده پس از هر زنده! اى زنده اى كه معبودى جز تو نيست! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهان مرا بيامرز و در كار من آسانى و گشايشى نزديك قرار بده و مرا بر آيين محمّد و خاندان محمّد و بر شيوه و سيره محمّد و خاندان محمّد و بر سنّت محمّد و خاندان محمّد _ كه بر او و آنان درود باد _ استوار بدار! عمل مرا در زمره [ اعمال] بالا برده شده پذيرفته قرار بده و آن گونه كه به دوستانت و فرمان بردارانت عطا كرده اى، به من هم عطا كن! همانا من به تو ايمان ، و بر تو توكّل دارم. به سوى تو باز مى گردم و سرانجامم به سوى توست. همه خير را براى من و خانواده و فرزندم فراهم آر و هر بدى را از من و فرزندم و خانواده ام دور بگردان! تو مهرورز و صاحب نعمتى؛ پديدآورنده آسمان ها و زمينى؛ به هر كه خواهى ، خير مى دهى و از هر كه خواهى ، آن را برمى گردانى. پس با رحمتت بر من منّت بگذار ، اى مهربان ترينِ مهربانان! ».

.


1- .شفع، در لغت به معناى جفت و دوگانه و در اصطلاح، نمازى دو ركعتى است كه به عنوان نافله شب خوانده مى شود.

ص: 302

الإمام الباقر عليه السلام :جاءَ قَنبَرٌ مَولى عَلِيٍّ عليه السلام بِفِطرِهِ إلَيهِ ... فَلَمّا أرادَ أن يَشرَبَ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ لَكَ صُمنا وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا ، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (1)

عنه عليه السلام :كانَ عَلِيٌّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ إذا أفطَرَ جَثا عَلى رُكبَتَيهِ ، حَتّى يوضَعَ الخِوانُ (2) ويَقَولُ : اللّهُمَّ لَكَ صُمنا وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا ، فَتَقَبَّلهُ مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ . (3)

.


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 200 / 578 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، مصباح المتهجّد : 626 / 704 من دون اسنادٍ إلى الإمام الباقر عليه السلام وفيه «كان أمير المؤمنين عليه السلام إذا أراد أن يفطر قال ...» ، بحار الأنوار : 40 / 339 / 24 .
2- .الخِوانُ : ما يؤكَلُ عليه ، معرَّب ، وفيه ثلاثُ لغاتٍ : كسرُ الخاء ؛ وهي الأكثر ، وضمُّها ، وإخوان (المصباح المنير : 185) .
3- .الإقبال : 1 / 246 ، بحار الأنوار : 98 / 15 / 2 .

ص: 303

امام باقر عليه السلام:قنبر ، غلام على عليه السلام ، افطارى را نزد وى آورد ... . چون خواست بياشامد ، فرمود : «به نام خدا . خداوندا! براى تو روزه گرفتيم و با روزىِ تو افطار كرديم . پس ، از ما بپذير! همانا تو شنواى دانايى» .

امام باقر عليه السلام:على عليه السلام ، هر گاه افطار مى كرد ، دو زانو مى نشست تا سفره بگذارند و مى فرمود : «خداوندا! براى تو روزه گرفتيم و با روزىِ تو افطار كرديم. پس ، آن را از ما بپذير! همانا تو شنواى دانايى».

.

ص: 304

الإقبال :روى محمّد بن أبي قرّة في كتاب عمل شَهر رمضان _ تغمّده اللّه بالرضوان _ بإسناده إلى مولانا موسى بن جعفر عن أبيه عن جدّه عن الحسن بن عليّ عليهم السلام : «إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ عِندَ فُطورِهِ دَعوَةً مُستَجابَةً ، فَإِذا كانَ أوَّلُ لُقمَةٍ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لي» . وفي رِوايَةٍ اُخرى : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لي . فَإِنَّهُ مَن قالَها عِندَ إفطارِهِ غُفِرَ لَهُ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عِندَ الإِفطارِ إلى آخِرِهِ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي أعانَنا فَصُمنا ، ورَزَقَنا فَأَفطَرنا ، اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّا وأعِنّا عَلَيهِ ؛ وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي قَضى عَنّا يَوما مِن شَهرِ رَمَضانَ . (2)

الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام: إذا أمسَيتَ صائِما فَقُل عِندَ إفطارِكَ : «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ وعَلَيكَ تَوَكَّلتُ» يُكتَب لَكَ أجرُ مَن صامَ ذلِكَ اليَومَ . (3)

.


1- .الإقبال : 1 / 244 ، بحار الأنوار : 98 / 14 / 2 .
2- .الكافي : 4 / 95 / 2، تهذيب الأحكام : 4 / 200 / 577، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 106 / 1851 ، المقنعة : 319 ، مصباح المتهجّد : 625 / 703 ، الإقبال : 1 / 246 كلّها عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 96 / 311 / 5 .
3- .الإقبال : 1 / 246 ، بحار الأنوار : 98 / 15 / 2 .

ص: 305

الإقبال:محمّد بن ابى قرّه _ كه خدا او را قرين خشنودى خود سازد _ در كتاب عمل شهر رمضان ، با سند خويش از امام كاظم عليه السلام ، از پدرش ، از جدّش امام مجتبى عليه السلام ، روايت كرده است كه: «هر روزه دار ، هنگام افطارش ، يك دعاى مستجاب دارد. پس چون وقت اوّلين لقمه شد ، بگو: به نام خدا. اى گسترده آمرزش! مرا بيامرز ». در روايت ديگرى است: « بسم اللّه الرحمن الرحيم. اى گسترده آمرزش! مرا بيامرز! . پس هر كه هنگام افطارش چنين گويد ، آمرزيده مى شود».

امام صادق عليه السلام:در هر شب ماه رمضان تا پايان آن ، هنگام افطار مى گويى: «سپاس ، خدايى را كه يارى مان كرد تا روزه گرفتيم و روزى مان داد تا افطار كرديم. خداوندا! از ما بپذير و ما را بر آن يارى كن و ما را در آن سالم بدار و آن را در آسانى و عافيت از ما دريافت كن! خدايى را سپاس كه روزى از ماه رمضان را از ما گذراند».

امام كاظم عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : چون روزه بودى ، هنگام افطار خويش بگو : «خداوندا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم و بر تو توكّل نمودم» تا برايت پاداش كسى را بنويسند كه آن روز را روزه داشته است.

.

ص: 306

الإمام الرضا عليه السلام :مَن قالَ عِندَ إفطارِهِ : «اللّهُمَّ لَكَ صُمنا بِتَوفيقِكَ وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا بِأَمرِكَ ، فَتَقَبَّلهُ مِنّا وَاغفِر لَنا إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ» غَفَرَ اللّهُ ما أدخَلَ عَلى صَومِهِ مِنَ النُّقصانِ بِذُنوبِهِ . (1)

ز _ الإِفطارُ بِالتَّمرِ ، أوِ الزَّبيبِ ، أوِ الشَيءِ الحُلوِ ، أوِ اللَّبَنِ ، أوِ الماءِ الفاتِرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ ما يَبدَأُ بِهِ الصّائِمُ بِزَبيبٍ أو شَيءٍ حُلوٍ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أوَّلُ ما يُفطِرُ عَلَيهِ في زَمَنِ الرُّطَبِ الرُّطَبُ ، وفي زَمَنِ التَّمرِ التَّمرُ . (3)

تاريخ بغداد عن جابر بن عبد اللّه :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُعجِبُهُ أن يُفطِرَ عَلَى الرُّطَبِ مادامَ الرُّطَبُ ، وعَلَى التَّمرِ إذا لَم يَكُن رُطَبٌ ، ويَختِمَ بِهِنَّ ويَجعَلَهُنّ وَترا ؛ ثَلاثا أو خَمسا أو سَبعا . (4)

مسند أبي يعلى عن أنس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يُحِبُّ أن يُفطِرَ عَلى ثَلاثِ تَمَراتٍ ، أو شَيءٍ لَم تُصِبهُ النّارُ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أفطَرَ عَلى تَمرٍ حَلالٍ ، زيدَ في صَلاتِهِ أربَعُمِئَةِ صَلاةٍ . (6)

.


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 96 / 81 وص 106 / 98 كلاهما عن الحسن بن عليّ بن فضّال ، بحار الأنوار : 96 / 312 / 6 .
2- .الفردوس : 1 / 358 / 1445 عن سعد بن أبي وقّاص ؛ طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله : 8 وفيه «الزبيب أو التمر أو شيء حلو» ، بحار الأنوار : 62 / 296 .
3- .الكافي : 4 / 153 / 6 عن ابن القدّاح وح 5 ، المحاسن : 2 / 341 / 2173 كلاهما عن طلحة بن زيد وح 2172 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، دعائم الإسلام : 2 / 111 / 363 نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 314 / 15 .
4- .تاريخ بغداد : 3 / 354 / 1456 ، تاريخ دمشق : 4 / 246 ، كنز العمّال : 7 / 85 / 18081 .
5- .مسند أبي يعلى : 3 / 337 / 3292 ، كنز العمّال : 7 / 83 / 18074 .
6- .الإقبال : 1 / 242 ، بحار الأنوار : 98 / 12 / 2 .

ص: 307

ز _ افطار با خرما يا كشمش يا شيرينى يا شير يا آب وِلَرم

امام رضا عليه السلام:هر كس هنگام افطارش بگويد: «خداوندا! با توفيق تو ، برايت روزه گرفتيم و به فرمان تو با روزى ات افطار كرديم. پس ، آن را از ما بپذير و ما را بيامرز! همانا تو آمرزنده مهربانى» ، خداوندْ كاستى هايى را كه او با گناهانش بر روزه اش وارد كرده ، مى آمرزد.

ز _ افطار با خرما يا كشمش يا شيرينى يا شير يا آب وِلَرمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين چيزى كه روزه دار ، افطارش را با آن آغاز مى كند ، كشمش يا چيزى شيرين است.

امام صادق عليه السلام:اوّلين چيزى كه پيامبر خدا روزه اش را با آن افطار مى كرد ، در زمانِ رُطَب ، رطب بود و در زمانِ خرما ، خرما . (1)

تاريخ بغداد _ به نقل از جابر بن عبد اللّه _ :پيامبر خدا خوشش مى آمد كه روزه اش را تا وقتى رطب بود ، با رطب و اگر رطب نبود ، با خرما افطار كند ، و با همان به پايان برساند ، با سه ، يا پنج يا هفت دانه.

مسند أبى يعلى _ به نقل از انس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله خوشش مى آمد كه با سه دانه خرما افطار كند ، يا با چيزى كه آتش به آن نرسيده باشد (پخته نباشد).

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس با خرماى حلال افطار كند ، به پاداش نمازش به اندازه چهارصد نماز افزوده مى شود.

.


1- .رُطَب ، خرماى رسيده است و تَمر ، خرماى خشك.

ص: 308

الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا صامَ فَلَم يَجِدِ الحَلواءَ أفطَرَ عَلَى الماءِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ أحَدُكُم صائِما فَليُفطِر عَلَى التَّمرِ ، فَإِن لَم يَجِدِ التَّمرَ فَعَلَى الماءِ ؛ فَإِنَّ الماءَ طَهورٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ مَن فَعَلَهُنَّ قَوِيَ عَلى صِيامِهِ : أن يَكونَ أوَّلُ فِطرِهِ عَلى ماءٍ ، ولا يَدَعَ السَّحورَ ، ولا يَدَعَ القائِلَةَ ، وأن يَشُمَّ شَيئا مِن طيبٍ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ يُفطِرُ عَلَيها ، فَإِن لَم يَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلُّهُ فَماءٍ فاتِرٍ ، وكانَ يَقولُ : يُنَقِّي المَعِدَةَ وَالكَبِدَ ، ويُطَيِّبُ النَّكهَةَ وَالفَمَ ، ويُقَوِّي الأَضراسَ ، ويُقَوِّي الحَدَقَ ، ويَجلُو النّاظِرَ ، ويَغسِلُ الذُّنوبَ غَسلاً ، ويُسَكِّنُ العُروقَ الهائِجَةَ وَالمِرَّةَ الغالِبَةَ ، ويَقطَعُ البَلغَمَ ، ويُطفِئُ الحَرارَةَ عَنِ المَعِدَةِ ، ويَذهَبُ بِالصُّداعِ . (4)

الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّا عليه السلام كانَ يَستَحِبُّ أن يُفطِرَ عَلَى اللَّبَنِ . (5)

عنه عليه السلام :أفطِر عَلَى الحُلوِ ، فَإِن لَم تَجِدهُ فَأَفطِر عَلَى الماءِ ؛ فَإِنَّ الماءَ طَهورٌ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ إذا صامَ زالَت عَيناهُ مِن مَكانِهِما ، فَإِذا أفطَرَ عَلَى الحُلوِ عادَتا إلى مَكانِهِما . (7)

.


1- .الكافي : 4 / 152 / 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .سنن أبي داود : 2 / 305 / 2355 ، سنن الدارمي : 1 / 432 / 1653 ، مسند ابن حنبل : 5 / 482 / 16225 وص 484 / 16237 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 279 / 2067 ، السنن الكبرى : 4 / 401 / 8128 كلّها عن سلمان بن عامر ، سنن الترمذي : 3 / 78 / 694 عن أنس نحوه ، كنز العمّال : 8 / 509 / 23874 .
3- .الفردوس : 1 / 371 / 1496 ، كنز العمّال : 8 / 525 / 23971 نقلاً عن الحاكم في تاريخه وكلاهما عن أنس .
4- .الكافي : 4 / 153 / 4 ، المقنعة : 317 كلاهما عن عبد اللّه بن مسكان ، مكارم الأخلاق : 1 / 69 / 86 ، روضة الواعظين : 341 وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 16 / 242 وج 96 / 315 / 17 .
5- .تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 574 ، الإقبال : 1 / 242 ، المحاسن : 2 / 292 / 1957 كلّها عن غياث بن إبراهيم عن الإمام الصادق عليه السلام وح 1958 عن مسعدة بن اليسع عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام وفيه «يعجبه» بدل «يستحبّ» ، بحار الأنوار : 98 / 12 / 2 .
6- .المقنعة : 317 ، بحار الأنوار : 80 / 10 / 7 .
7- .المقنعة : 317 عن السكوني ، الدعوات : 79 / 194 ، بحار الأنوار : 96 / 255 / 33 وج 62 / 151 / 24 .

ص: 309

امام باقر عليه السلام:پيامبر خدا ، هر گاه روزه بود و حلوا (شيرينى) نمى يافت ، با آب افطار مى كرد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما روزه بود ، با خرما افطار كند و اگر خرما نيافت ، با آب؛ چرا كه آب ، پاك كننده است.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چهار چيز است كه هر كه آنها را انجام دهد ، بر روزه دارى ، نيرو مى يابد: آغاز افطارش ، با آب باشد؛ سحرى خوردن را ترك نكند؛ خواب نيم روز را ترك نكند ؛ و بوى خوش ببويد.

847.دعائم الإسلام :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا ، هر گاه افطار مى كرد ، با حلوا (شيرينى) آغاز مى كرد و اگر نمى يافت ، با شِكر يا چند خرما و اگر اينها هم نبودند ، با آب ولرم افطار مى كرد و مى فرمود: «معده و كبد را تميز مى كند و بو و دهان را خوش بو مى سازد و دندان ها را محكم مى كند و سياهى چشم را تقويت مى كند و مردمك چشم را پر نور مى سازد و گناهان را كاملاً مى شويد و هيجان و رگ ها و صفراى غالب را مى نشاند و بلغم را قطع مى كند و حرارت معده را آرام مى كند و سردرد را مى برد».850.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:على عليه السلام خوش مى داشت كه با شير ، افطار كند.849.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:با شيرينى افطار كن و اگر نيافتى ، با آب افطار كن؛ چرا كه آب ، پاك كننده است.848.تنبيه الخواطر :امام صادق عليه السلام:وقتى كسى روزه مى گيرد ، چشم هايش از جاى خود جا به جا مى شود. چون با شيرينى افطار كند ، به جاى خودش برمى گردد . (1) .


1- .به نظر مى رسد كه اشاره به ضعف بينايى در حال روزه باشد كه به وسيله افطار با شيرينى ، زود ترميم مى شود؛ چون زود هضم مى شود و جذب بدن مى گردد.

ص: 310

847.دعائم الإسلام :عنه عليه السلام :الإِفطارُ عَلَى الماءِ يَغسِلُ الذُّنوبَ مِنَ القَلبِ . (1)846.امام كاظم عليه السلام :عنه عليه السلام :إذا أفطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الماءِ الفاتِرِ نَقّى كَبِدَهُ ، وغَسَلَ الذُّنوبَ مِنَ القَلبِ ، وقَوَّى البَصَرَ وَالحَدَقَ . (2)845.امام باقر عليه السلام :عنه عليه السلام :لَو أنَّ النّاسَ تَسَحَّروا ثُمَّ لَم يُفطِروا إلاّ عَلَى الماءِ ، لَقَدَروا عَلى أن يَصومُوا الدَّهرَ . (3)ح _ الدُّعاءُ بِالمَأثورِ إذا أفطَرَ843.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ قالَ :

اللّهُمَّ لَكَ صُمنا وعَلى رِزقِكَ أفطَرنا فَتَقَبَّلهُ مِنّا ؛ ذَهَبَ الظَّمَأُ ، وَابتَلَّتِ العُروقُ ، وبَقِيَ الأَجرُ . (4)842.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن أبي داود عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أفطَرَ قالَ : «ذَهَبَ الظَّمَأُ ، وَابتَلَّتِ العُروقُ ، وثَبَتَ الأَجرُ إن شاءَ اللّهُ» . (5) .


1- .الكافي : 4 / 152 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 572 ، ثواب الأعمال : 104 / 1 ، الإقبال : 1 / 242 ، الدعوات : 79 / 195 وفيها «ذنوب القلب» .
2- .الكافي : 4 / 152 / 2 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 136 / 1963 ، تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 573 نحوه ، الهداية : 194 ، بحار الأنوار : 96 / 312 / 5 .
4- .الكافي : 4 / 95 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 199 / 576 ، المقنعة : 319 كلّها عن السكوني ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 106 / 1850 ، مصباح المتهجّد : 625 / 702 ، الإقبال : 1 / 245 ، دعائم الإسلام : 1 / 280 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 315 / 17 .
5- .سنن أبي داود : 2 / 306 / 2357 ، عمل اليوم والليلة للنسائي : 269 / 299 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 584 / 1536 ، السنن الكبرى : 4 / 403 / 8133 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : 168 / 478 ، كنز العمّال : 7 / 81 / 18055 .

ص: 311

ح _ خواندن دعاهاى واردشده به هنگام افطار

846.الإمام الكاظم عليه السلام :امام صادق عليه السلام:افطار با آب ، آلودگى ها را از دل مى شويد.845.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام:هر گاه روزه دار با آب ولرم افطار كند ، كبدش را تميز مى كند ، آلودگى ها را از دلش مى شويد و چشم و سياهى آن را نيرو مى بخشد.844.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:اگر مردم سحرى بخورند و تنها با آب افطار كنند ، خواهند توانست همه روزگار را روزه بگيرند.ح _ خواندن دعاهاى واردشده به هنگام افطار842.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران خويش عليهم السلام_ : هر گاه پيامبر خدا افطار مى كرد ، مى گفت:

«خدايا! براى تو روزه گرفتيم و بر روزىِ تو افطار كرديم. پس،آن را از ما بپذير! تشنگى رفت ، رگ ها تر شدند و اجر ، باقى ماند».841.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن أبى داوود _ به نقل از ابن عُمر _ :پيامبر خدا ، هر گاه افطار مى كرد ، مى گفت: «تشنگى رفت ، رگ ها تر شدند و اگر خدا بخواهد ، اجرْ باقى ماند».

.

ص: 312

ط _ الشُّكرُ إذا أفطَرَ عِندَ قَومٍ839.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا طَعِمَ عِندَ أهلِ بَيتٍ قالَ لَهُم : «طَعِمَ عِندَكُمُ الصّائِمونَ ، وأكَلَ عِندَكُمُ الأَبرارُ ، وصَلَّت عَلَيكُمُ المَلائِكَةُ الأَخيارُ» . (1)838.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدعاء للطبراني عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ عِندَ أهلِ بَيتٍ قالَ لَهُم : «أفطَرَ عِندَكُمُ الصّائِمونَ ، وغَشِيَتكُمُ الرَّحمَةُ ، وأكَلَ طَعامَكُمُ الأَبرارُ ، وتَنَزَّلَت عَلَيكُمُ المَلائِكَةُ» . (2)837.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الدعاء للطبراني عن عبد اللّه بن الزبير :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أفطَرَ عِندَ قَومٍ قالَ : «أفطَرَ عِندَكُمُ الصّائِمونَ ، وصَلَّت عَلَيكُمُ المَلائِكَةُ» . (3)841.عنه صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة عن عبد اللّه بن الزبير :أفطَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عِندَ سَعدِ بنِ مُعاذٍ فَقالَ : «أفطَرَ عِندَكُمُ الصّائِمونَ ، وأكَلَ طَعامَكُمُ الأَبرارُ ، وصَلَّت عَلَيكُمُ المَلائِكَةُ» . (4) .


1- .الكافي : 6 / 294 / 10 ، تهذيب الأحكام : 9 / 99 / 430 كلاهما عن السكوني ، المحاسن : 2 / 221 / 1664 عن النوفلي بإسناده ، بحار الأنوار : 75 / 454 / 20 .
2- .الدعاء للطبراني : 287 / 922 و923 ، عمل اليوم والليلة للنسائي : 267 / 296 و297 ، سنن الدارمي : 1 / 451 / 1721 ، المعجم الأوسط : 1 / 99 / 301 وج 6 / 192 / 6162 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 511 / 2 وليس فيها «وغشيتكم الرحمة» ، كنز العمّال : 7 / 86 / 18086 .
3- .الدعاء للطبراني : 288 / 927 .
4- .سنن ابن ماجة : 1 / 556 / 1747 ، صحيح ابن حبّان : 12 / 107 / 5296 ، سنن أبي داود : 3 / 367 / 3854 ، مسند ابن حنبل : 4 / 277 / 12409 ، السنن الكبرى : 7 / 468 / 14673 والثلاثة الأخيرة عن أنس ؛ المقنعة : 319 ، مكارم الأخلاق : 1 / 69 / 83 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلاموفيهما «كان عليه السلامإذا أكل عند قومٍ ...» ، الجعفريّات : 60 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلاموفيه «كان رسول اللّه صلى الله عليه و آله إذا أفطر عند قوم ...» وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 315 / 17 .

ص: 313

ط _ سپاسگزارى ، هنگام افطار نزد ديگران

ط _ سپاسگزارى ، هنگام افطار نزد ديگران839.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا ، هر گاه نزد خانواده اى غذا مى خورد ، به آنان مى گفت: «روزه داران ، نزد شما افطارى بخورند و نيكان ، پيش شما غذا بخورند و فرشتگان نيكو ، بر شما درود بفرستند!».838.عنه صلى الله عليه و آله :الدعاء طبرانى _ به نقل از انس _ :پيامبر خدا ، هر گاه پيش خانواده اى افطار مى كرد ، به آنان مى گفت: «روزه داران ، پيش شما افطار كردند؛ رحمت ، شما را فرا گرفت؛ نيكان ، غذاى شما را خوردند؛ و فرشتگان بر شما فرود آمدند!».837.عنه صلى الله عليه و آله :الدعاء طبرانى _ به نقل از عبد اللّه بن زبير _ :پيامبر صلى الله عليه و آله ، هر گاه پيش گروهى افطار مى كرد ، مى گفت: «روزه داران ، پيش شما افطار كردند و فرشتگان ، بر شما درود فرستادند!».836.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة _ به نقل از عبد اللّه بن زبير _ :پيامبر خدا نزد سعد بن معاذ افطار كرد و گفت: «روزه داران ، نزد شما افطار كردند و نيكان ، غذاى شما را خوردند و فرشتگان ، بر شما درود فرستادند!».

.

ص: 314

الفصل الثانيما يُؤَكَّدُ استِحبابُهُ مِنَ الأَعمالِ2 / 1التَّطَوُّعُ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ836.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن تَطَوَّعَ بِخَصلَةٍ مِن خِصالِ الخَيرِ في شَهرِ رَمَضانَ كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ عز و جل ، ومَن أدّى فيهِ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ كانَ كَمَن أدّى سَبعينَ فَريضَةً مِن فَرائِضِ اللّهِ تَعالى فيما سِواهُ مِنَ الشُّهورِ . (1)وانظر : ص 160 (خطابات النبيّ عند حضور شهر رمضان) .

2 / 2تَفطيرُ الصّائِمينَ832.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن فَطَّرَ صائِما كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ ، غَيرَ أنَّهُ لا يَنقُصُ مِن أجرِ الصّائِمِ شَيئا . (2) .


1- .المقنعة : 341 .
2- .سنن الترمذي : 3 / 171 / 807 ، سنن ابن ماجة : 1 / 555 / 1746 ، سنن الدارمي : 1 / 432 / 1654 ، مسند ابن حنبل : 6 / 59 / 17030 وص 62 / 17401 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 216 / 3429 ، السنن الكبرى : 4 / 404 / 8137 ، كلّها عن زيد بن خالد الجهني ، كنز العمّال : 8 / 451 / 23614 .

ص: 315

فصل دوم : كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است
2 / 1 همه كارهاى نيك
2 / 2 افطارى دادن به روزه داران
اشاره

فصل دوم : كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است2 / 1همه كارهاى نيك831.مروج الذهب عن أبي دعامة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در ماه رمضان ، يكى از كارهاى نيك را انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب از واجبات خدا را انجام داده است و هر كس در اين ماه ، واجبى از واجبات خدا را انجام دهد ، همچون كسى است كه هفتاد واجب از واجبات خداى متعال را در ماه هاى ديگر انجام داده است.ر . ك : ص 161 (خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان) .

2 / 2افطارى دادن به روزه داران827.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه روزه دارى را افطار دهد ، براى او پاداشى مثل اوست، (1) جز اين كه چيزى از اجر روزه دار ، كم نمى شود.

.


1- .سيّد ابن طاووس گويد: «بِدان كه فضيلت طعام دادن ، بر اساس رأى عقل هايى كه تصديق كننده پيامبران الهى اند ، انديشمندانه است؛ زيرا اقدام يك شخص به اطعام روزه داران ، مثل آن است كه طاعت ها و عبادت هاى آنان را مالك شود؛ چون توانايى كسانى كه توشه به ايشان مى رسد ، گويا نيروى بنده اطعام كننده است كه در تن اوست. همچنان كه نيروى بدنى اش ، هر چه با آن غذا فراهم شود ، از عبادت او شمرده مى شود ، هر كارى هم كه از نيروى افطارى دادن به روزه دار سر بزند ، در پرونده كسى ثبت مى شود كه روزه دار را اطعام كرده است» (ر . ك : الإقبال : 1 / 37) .

ص: 316

826.التوحيد ( _ به نقل از اسحاق بن راهويه _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن فَطَّرَ صائِما كانَ لَهُ مِثلُ أجرِهِ مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِنهُ شَيءٌ ، وما عَمِلَ بِقُوَّةِ ذلِكَ الطَّعامِ مِن بِرٍّ . (1)825.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :فِطرُكَ لِأَخيكَ المُسلِمِ وإدخالُكَ السُّرورَ عَلَيهِ أعظَمُ أجرا مِن صِيامِكَ . (2)828.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ :يا عَلِيُّ ، ثَلاثُ فَرَحاتٍ لِلمُؤمِنِ فِي الدُّنيا : لِقاءُ الإِخوانِ ، وتَفطيرُ الصّائِمِ ، وَالتَّهَجُّدُ مِن آخِرِ اللَّيلِ . (3)827.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن فَطَّرَ مُؤمِنا في شَهرِ رَمَضانَ كانَ لَهُ بِذلِكَ عِتقُ رَقَبَةٍ ومَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ فيما مَضى ، فَإِن لَم يَقدِر إلاّ عَلى مَذقَةِ لَبَنٍ فَفَطَّرَ بِها صائِما أو شَربَةٍ مِن ماءٍ عَذبٍ وتَمرٍ لا يَقدِرُ عَلى أكثَرَ مِن ذلِكَ ، أعطاهُ اللّهُ هذَا الثَّوابَ . (4)826.التوحيد عن إسحاق بن راهويه :شعب الإيمان عن سلمان عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«مَن فَطَّرَ صائِما في رَمَضانَ مِن كَسبٍ حَلالٍ صَلَّت عَلَيهِ المَلائِكَةُ لَيالِيَ رَمَضانَ كُلَّها ، وصافَحَهُ جَبرَئيلُ عليه السلاملَيلَةَ الفِطرِ (5) ، ومَن صافَحَهُ جَبرَئيلُ تَكثُرُ دُموعُهُ ويَرِقُّ قَلبُهُ» .

فَقالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، أ رَأَيتَ مَن لَم يَكُن ذاكَ عِندَهُ؟ قالَ : «فَلُقمَةُ خُبزٍ» .

قالَ : أ فَرَأَيتَ مَن لَم يَكُن ذاكَ عِندَهُ؟ قالَ : «فَقَبضَةٌ مِن طَعامٍ» .

قالَ : أ فَرَأَيتَ مَن لَم يَكُن ذاكَ عِندَهُ؟ قالَ : «فَمَذقَةٌ مِن لَبَنٍ» .

قالَ : أَ فَرَأَيتَ مَن لَم يَكُن ذاكَ عِندَهُ؟ قالَ : «فَشَربَةٌ مِن ماءٍ» . (6) .


1- .تهذيب الأحكام : 4 / 202 / 582 عن حمّاد بن زيد ، المقنعة : 342 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، مصباح المتهجّد : 626 ، روضة الواعظين : 374 عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .الجعفريّات : 60 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، المقنعة : 342 وص 343 عن سدير الصيرفي عن الإمام الصادق عن أبيه عليهم السلام، المحاسن : 2 / 182 / 1519 عن السكوني عن الإمام الصادق عليه السلام ، روضة الواعظين : 374 ، بحار الأنوار : 97 / 126 / 7 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 360 / 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا ، مكارم الأخلاق : 2 / 325 / 2656 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، الخصال : 125 / 121 عن الإمام الصادق عليه السلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 96 / 247 / 8 .
4- .المحاسن : 2 / 158 / 1430 عن أبي أيّوب عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 316 / 4 .
5- .في نسخةٍ : «القدر» بدل «الفطر» (هامش المصدر) .
6- .شُعب الإيمان : 3 / 419 / 3955 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 51 / 91 ، كنز العمّال : 8 / 459 / 23658 وانظر المعجم الكبير : 6 / 262 / 6162 .

ص: 317

825.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس روزه دارى را افطارى دهد ، مثل پاداش و هر عمل خوبى كه روزه دار با نيروى آن غذا انجام مى دهد ، بدون آن كه از پاداشش چيزى كم شود ، براى افطارى دهنده است.824.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :افطارى دادنت به برادر مسلمانت و خوش حال كردن او ، پاداشى بزرگ تر از روزه دارى تو دارند.823.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به اين پرسش كه : ايمان چيست؟ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به على عليه السلام _ :اى على! مؤمن در دنيا سه خوش حالى دارد: ديدار برادران ، افطارى دادن به روزه دار ، و تهجّد در آخر شب.822.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد ، پاداش كارش [ پاداشى برابر با پاداش ]آزاد كردن بنده و [نيز] آمرزش گناهان گذشته اوست. پس اگر بجز جرعه اى شير يا جرعه اى آب گوارا و خرما به روزه دارى افطارى ندهد و بيش از اين هم نتواند ، خداوندْ همان پاداش را به او مى دهد.824.عنه صلى الله عليه و آله :شعب الإيمان _ به نقل از سلمان ، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ :«هر كس در ماه رمضان ، از درآمد حلالْ به روزه دارى افطارى دهد ، در همه شب هاى رمضان ، فرشتگان بر او درود مى فرستند و شب عيد فطر (1) جبرئيل با او دست مى دهد و هر كس كه جبرئيل با او دست دهد ، اشكش زياد و دلش نازك مى شود».

مردى گفت : اى پيامبر خدا! اگر كسى آن را نداشت؟ فرمود: «يك لقمه نان» .

گفت : اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك مشت غذا».

گفت : اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «جرعه اى شير».

گفت : اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك جرعه آب». .


1- .در بعضى نسخه ها به جاى «شب عيد فطر» ، «شب قدر» است.

ص: 318

823.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا سُئِلَ : مَا الإِيمانُ ؟ _ ) الإمام الباقر عليه السلام :لَأَن اُفَطِّرَ رَجُلاً مُؤمِنا في بَيتي أحَبُّ إلَيَّ مِن عِتقِ كَذا وكَذا نَسَمَةٍ مِن وُلدِ إسماعيلَ . (1)822.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ فَطَّرَ مُؤمِنا لَيلَةً مِن شَهرِ رَمَضانَ كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِذلِكَ مِثلَ أجرِ مَن أعتَقَ نَسَمَةً مُؤمِنَةً ، ومَن فَطَّرَهُ شَهرَ رَمَضانَ كُلَّهُ كَتَبَ اللّهُ تَعالى لَهُ بِذلِكَ أجرَ مَن أعتَقَ ثَلاثينَ نَسَمَةً مُؤمِنَةً ، وكانَ لَهُ بِذلِكَ عِندَ اللّهِ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ . (2)821.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن فَطَّرَ صائِما فَلَهُ مِثلُ أجرِهِ . (3)820.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابو جمره نصر بن عمران ضبعى _ ) عنه عليه السلام :مَن فَطَّرَ مُؤمِنا وَكَّلَ اللّهُ بِهِ سَبعينَ مَلَكا يُقَدِّسونَهُ إلى مِثلِ تِلكَ اللَّيلَةِ مِن قابِلٍ . (4)819.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إفطارُكَ لِأَخيكَ المُؤمِنِ أفضَلُ مِن صِيامِكَ تَطَوُّعا . (5)818.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إفطارُكَ في مَنزِلِ أخيكَ المُسلِمِ أفضَلُ مِن صِيامِكَ سَبعينَ ضِعفا أو تِسعينَ ضِعفا . (6) .


1- .المحاسن : 2 / 157 / 1426 عن مالك بن أعين الجهني ، بحار الأنوار : 96 / 316 / 3 .
2- .المقنعة : 342 ، المحاسن : 2 / 158 / 1429 عن أبي بصير ، ثواب الأعمال : 164 / 1 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلاموليس فيه «كتب اللّه له بذلك مثل أجر من أعتق نسمة مؤمنة ومن فطّره شهر رمضان كلّه» ، بحار الأنوار : 96 / 316 / 1 .
3- .الكافي : 4 / 68 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 201 / 579 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 134 / 1952 ، مصباح المتهجّد : 626 كلّها عن أبي الصباح الكناني ، مكارم الأخلاق : 1 / 297 / 931 .
4- .المقنعة : 344 .
5- .الكافي : 4 / 150 / 1 عن إسحاق بن عمّار .
6- .المقنعة : 342 ، المحاسن : 2 / 180 / 1513 عن داود الرقّي ، روضة الواعظين : 374 .

ص: 319

817.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:اگر مرد مؤمنى را در خانه ام افطارى دهم ، برايم محبوب تر از آن است كه فلان تعداد بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كنم.821.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر مؤمنى كه شبى از شب هاى ماه رمضان ، مؤمنى را افطارى دهد ، خداوند در مقابل ، پاداش كسى را به او مى دهد كه يك برده مؤمن را آزاد كرده باشد؛ و هر كس در همه ماه رمضان به مؤمنى افطارى دهد ، خداوند در مقابل ، پاداش كسى را براى او مى نويسد كه سى نفر مؤمن را آزاد كرده است و نيز نزد خداوند ، يك دعاى مستجاب دارد.820.صحيح البخاري عن أبي جمْرَةَ [نصر بن عمران الضبعي]امام صادق عليه السلام:هر كس روزه دارى را افطارى دهد ، همانند پاداش او را خواهد داشت.819.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس به مؤمنى افطارى دهد ، خداوند هفتاد فرشته را بر او مى گمارد كه او را تا مثل چنان شبى از سال آينده ، تقديس كنند.818.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:افطارى دادنت به برادر مؤمنت ، برتر از روزه گرفتن مستحبّى توست.817.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:افطارى دادنت در خانه برادر مسلمانت ، هفتاد يا نود برابر برتر از روزه دارى توست. .

ص: 320

816.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المقنعة :رُوِيَ أنَّ زُرارَةَ دَخَلَ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وهُوَ بِالحيرَةِ _ قالَ : _ فَلَمّا صَلَّيتُ العَصرَ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ! لي حاجَةٌ فَأذَن لي أن أذهَبَ .

قالَ : «وما عَجَلَتُكَ؟» قُلتُ : قَومٌ مِن مَواليكَ يُفطِرونَ عِندي .

فَقالَ : «يا زُرارَةُ بادِر ! بادِر ! بادِر!» _ ثَلاثا _ ثُمَّ أقبَلَ عَلى عُقبَةَ فَقالَ : «يا عُقبَةُ ، مَن فَطَّرَ مُؤمِنا كانَ كَفّارَةً لِذَنبِهِ إلى قابِلٍ ، ومَن فَطَّرَ اثنَينِ كانَ حَقّا عَلَى اللّهِ أن يُدخِلَهُ الجَنَّةَ» . (1)815.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :دَخَلَ سَديرٌ عَلى أبي عليه السلام في شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ : «يا سَديرُ ، هَل تَدري أيُّ اللَّيالي هذِهِ؟» .

فَقالَ : نَعَم ، فِداكَ أبي! هذِهِ لَيالي شَهرِ رَمَضانَ ؛ فَما ذاكَ؟

فَقالَ لَهُ : «أتَقدِرُ عَلى أن تُعتِقَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن هذِهِ اللَّيالي عَشرَ رَقَباتٍ مِن وُلدِ إسماعيلَ؟» .

فَقالَ لَهُ سَديرٌ : بِأَبي أنتَ واُمّي! لا يَبلُغُ مالي ذاكَ . فَما زالَ يَنقُصُ حَتّى بَلَغَ بِهِ رَقَبَةً واحِدَةً ، في كُلِّ ذلِكَ يَقولُ : لا أقدِرُ عَلَيهِ .

فَقالَ لَهُ : «فَما تَقدِرُ أن تُفَطِّرَ في كُلِّ لَيلَةٍ رَجُلاً مُسلِما؟» .

فَقالَ لَهُ : بَلى وعَشَرَةً .

فَقالَ لَهُ أبي عليه السلام : «فَذاكَ الَّذي أرَدتُ يا سَديرُ ؛ إنَّ إفطارَكَ أخاكَ المُسلِمَ يَعدِلُ رَقَبَةً مِن وُلدِ إسماعيلَ عليه السلام» . (2) .


1- .المقنعة : 343 .
2- .الكافي : 4 / 68 / 4 ، تهذيب الأحكام : 4 / 201 / 581 كلاهما عن مسعدة بن صدقة ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 134 / 1953 ، المقنعة : 343 ، الإقبال : 1 / 38 ، روضة الواعظين : 374 .

ص: 321

814.امام على عليه السلام : المقنعة_ به نقل از زراره كه در حيره (1) خدمت امام صادق عليه السلام رسيده بود _ : چون نماز عصر را خواندم ، گفتم: فدايت شوم! كارى دارم؛ اجازه بفرما بروم.

فرمود : «چه عجله اى دارى؟».

گفتم : گروهى از دوستانت نزد من افطار مى كنند.

فرمود : «اى زراره! بشتاب ، بشتاب ، بشتاب» (سه بار). سپس رو به عُقبه كرد و فرمود: «اى عُقبه! هر كس مؤمنى را افطارى دهد ، كفّاره گناهش تا سال آينده است و هر كس دو نفر را افطارى دهد ، بر خداست كه او را به بهشت ببرد».813.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در ماه رمضان ، سَدير بر پدرم وارد شد. فرمود: «اى سدير! مى دانى اين شب ها، چه شب هايى است؟» .

گفت : آرى؛ پدرم فدايت! اين شب ها ، شب هاى ماه رمضان است. مگر چه طور؟

[ پدرم] به او فرمود: «آيا مى توانى هر شب از اين شب ها ، ده نفر از فرزندان اسماعيل را آزاد كنى؟».

سدير به او گفت: پدر و مادرم ، فدايت! ثروتم به اين اندازه نمى رسد.

[ پدرم] پيوسته كم مى كرد تا به يك برده رسيد؛ ولى سدير در همه اين موارد مى گفت: نمى توانم.

[ پدرم] فرمود: «آيا نمى توانى هر شب ، مرد مسلمانى را افطارى دهى؟».

پاسخ داد : چرا. ده نفر را هم مى توانم.

پدرم به او فرمود: «اى سدير! همين را مى گفتم. افطارى دادنت به برادر مسلمانت ، برابر است با [ آزاد كردن] برده اى از فرزندان اسماعيل عليه السلام». .


1- .حيره ، شهرى قديمى پشت كوفه است كه نعمان بن منذر در آن ساكن بود (مجمع البحرين : 1 / 479) .

ص: 322

812.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :فِطرُكَ أخاكَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صِيامِكَ . (1)811.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :فِطرُكَ لِأَخيكَ وإدخالُكَ السُّرورَ عَلَيهِ أعظَمُ مِنَ الصِّيامِ وأعظَمُ أجرا . (2)وانظر : ص 160 (خطابات النبيّ عند حضور شَهر رَمَضان) .

.


1- .الكافي : 4 / 68 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 201 / 580 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 134 / 1954 وفيه «تفطيرك» ، المحاسن : 2 / 158 / 1431 كلّها عن موسى بن بكر ، مصباح المتهجّد : 626 عن موسى بن بكر عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 317 / 5 .
2- .المحاسن : 2 / 182 / 1520 عن موسى بن بكر ، بحار الأنوار : 97 / 126 / 9 .

ص: 323

نكته

815.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:افطارى دادن تو به برادر روزه دارت ، برتر از روزه دارىِ توست .814.الإمام عليّ عليه السلام :امام كاظم عليه السلام:افطارى دادنت به برادرت و خوش حال كردن او ، از روزه دارى ات بزرگ تر و پاداشش نيز بزرگ تر است.ر . ك : ص 161 (خطبه هاى پيامبر ، هنگام فرا رسيدن ماه رمضان) .

نكتهعالم ربّانى مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى گفته است : از مهم ترين كارهاى اين ماه ، افطارى دادن به روزه داران است. پاداش آن را در خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اى. مهم تر ، آن است كه در اين كار ، نيّت خالص و مؤدّب شدن به ادب الهى باشد و اين كه انگيزه آن جز به دست آوردن رضاى خدا نباشد ، نه ابراز شرافت دنيا و نه شرافت آخرت ، نه تقليد و نه رسم و عادت. بايد بكوشد تا عمل خود را از اين هدف ها خالص سازد و آن را با برخى آزمون ها بيازمايد و از فريبكارى هواى نفْس و شيطان ، خاطرجمع نباشد و هم در اصل افطارى دادن ، هم در تعيين كسانى كه به آنان افطارى مى دهد (مؤمنان) ، هم در نوع غذا و هم در كيفيّت برخورد با ميهمانش ، از خداوند مدد بجويد؛ چرا كه همه اينها با اهداف مختلف ، كيفيّت هاى متفاوت مى يابند. بيداردلان ، راه هاى ورود شيطان را در اين موارد مى شناسند و از آنچه موافق دستور شيطان است ، پرهيز مى كنند و پيرو چيزى مى شوند كه موافق فرمان و رضايتِ مالك دين و دنيايشان است. در نتيجه به پذيرش الهى نايل مى شوند و از پاداش هاى او بيش از حدّ آرزوهايشان برخوردار مى گردند. همچنين درباره قبول دعوت ديگرى براى افطار،در اخلاص نيّتش بكوشد؛ چون گاه كسى كه با اخلاص ، دعوت مؤمنى را مى پذيرد و در مجلس و افطار او حاضر مى شود ، بهره اى مى برد كه با عبادتِ دراز مدّت ، به آن نمى رسد. از اين رو ، همّت اولياى خدا بر خالص سازى كارها بوده است ، نه زياد بودن آنها. و اين ، عبرت گرفتن از كار آدم و ابليس است؛ چرا كه عبادت هزاران ساله آن خبيث ، رد شد و يك بار توبه خالصانه آدم ، پذيرفته گشت و مايه برگزيدگى اش شد. (1)

.


1- .المراقبات : 139 .

ص: 324

2 / 3كَثرَةُ الإِنفاقِسنن الترمذي عن أنس :سُئِلَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : ... أيُّ الصَّدَقَةِ أفضَلُ؟ قالَ : «صَدَقَةٌ في رَمَضانَ» . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن نَفَقَةٍ إلاّ ويُسأَلُ العَبدُ عَنها ، إلاَّ النَّفَقَةَ في شَهرِ رَمَضانَ صِلَةً لِلعِبادِ ، وكانَ كَفّارَةً لِذُنوبِهِم ، ومَن تَصَدَّقَ في شَهرِ رَمَضانَ بِصَدَقَةٍ مِثقالِ ذَرَّةٍ فَما فَوقَها ؛ إذا كانَ أثقَلَ عِندَ اللّهِ عز و جل مِن جِبالِ الأَرضِ ذَهَبا تَصَدَّقَ بِها في غَيرِ رَمَضانَ . (2)

صحيح البخاري عن ابن عبّاس :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله أجوَدَ النّاسِ بِالخَيرِ ، وكانَ أجوَدُ ما يَكونُ في رَمَضانَ حينَ يَلقاهُ جِبريلُ ، وكانَ جِبريلُ عليه السلام يَلقاهُ كُلَّ لَيلَةٍ في رَمَضانَ حَتّى يَنسَلِ_خَ ، يَعرِضُ عَلَيهِ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله القُرآنَ ، فَإِذا لَقِيَهُ جِبريلُ عليه السلامكانَ أجوَدَ بِالخَيرِ مِنَ الرّيحِ المُرسَلَةِ . (3)

ثواب الأعمال عن ابن عبّاس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ أطلَقَ كُلَّ أسيرٍ ، وأعطى كُلَّ سائِلٍ . (4)

.


1- .سنن الترمذي : 3 / 51 / 663 ، السنن الكبرى : 4 / 503 / 8517 ، شُعب الإيمان : 3 / 377 / 3819 ، تاريخ بغداد : 13 / 315 / 7286 ، كنز العمّال : 8 / 557 / 24149 وص 591 / 24292 .
2- .بحار الأنوار : 96 / 345 / 9 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن عبد اللّه بن مسعود .
3- .صحيح البخاري : 2 / 672 / 1803 وج4 / 1911 / 4711 ، صحيح مسلم : 4 / 1803 / 50 ، سنن النسائي : 4 / 125 ، مسند ابن حنبل : 1 / 618 / 2616 ، السنن الكبرى : 4 / 503 / 8515 .
4- .ثواب الأعمال : 97 / 13 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 75 / 56 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 99 / 1840 ، الإقبال : 1 / 39 ، بحار الأنوار : 96 / 363 / 32 ؛ مكارم الأخلاق لابن أبي الدنيا : 253 / 386 ، الطبقات الكبرى : 1 / 377 ، شُعب الإيمان : 3 / 311 / 3629 ، كنز العمّال : 7 / 81 / 18060 .

ص: 325

2 / 3 بسيار انفاق كردن

2 / 3بسيار انفاق كردنسنن الترمذى _ به نقل از انس _ :از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند:... كدام صدقه برتر است؟ فرمود: «صدقه در [ ماه] رمضان» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ خرج كردنى نيست ، مگر آن كه بنده از آن سؤال مى شود ، مگر خرج كردن در ماه رمضان در راه احسان به بندگان و اين ، كفّاره گناهان مى شود. هر كس در ماه رمضان به اندازه سنگينىِ ذرّه اى يا بالاتر از آن صدقه دهد ، نزد خداوند سنگين تر از كوه هاى زمين از طلاست كه در غير ماه رمضان صدقه دهد.

صحيح البخارى _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در بخشش ، از همه مردم بخشنده تر بود و بيشترين بخشندگى او ، وقتى بود كه در ماه رمضان ، جبرئيل او را ديدار مى كرد و جبرئيل در [ ماه] رمضان ، هر شب ، ايشان را ديدار مى كرد تا آن كه ماه رمضان سپرى شود. و پيامبر صلى الله عليه و آله ، قرآن را بر او عرضه مى كرد. پس وقتى جبرئيل او را ديدار مى كرد ، در بخشندگى ، بخشنده تر از بادِ وزان [نسبت به باران] بود.

ثواب الأعمال _ به نقل از ابن عبّاس _ :وقتى ماه رمضان مى شد ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله همه اسيران را آزاد مى كرد و به هر نيازمندى ، بخشش مى نمود.

.

ص: 326

الإمام الصادق عليه السلام :مَن تَصَدَّقَ في شَهرِ رَمَضانَ بِصَدَقَةٍ صَرَفَ اللّهُ عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ . (1)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أحسِنوا إلى عِيالِكُم ووَسِّعوا عَلَيهِم ؛ فَإِنَّهُ قَد أروي عَنِ العالِمِ عليه السلام أ نَّهُ قالَ : «إنَّ اللّهَ لا يُحاسِبُ الصّائِمَ عَلى ما أنفَقَهُ في مَطعَمٍ ولا مَشرَبٍ ، وإنَّهُ لا إسرافَ في ذلِكَ» . (2)

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :أكثِر في هذَا الشَّهرِ المُبارَكِ مِن قِراءَةِ القُرآنِ ، وَالصَّلاةِ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله، وكَثرَةِ الصَّدَقَةِ، وذِكرِ اللّهِ في آناءِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ، وبِرِّ الإِخوانِ ، وإفطارِهِم مَعَكَ بِما يُمكِنُكَ ؛ فَإِنَّ في ذلِكَ ثَوابا عَظيما وأجرا كَبيرا . (3)

وانظر: ص 294 (ما ينبغي عند الإفطار / الصدقة) . ص 172 ، ح 224 .

2 / 4كَثرَةُ تِلاوَةِ القُرآنِ2 / 4 _ 1فَضلُ التِّلاوَةِ وَالحَثُّ عَلَيهارسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في آدابِ شَهرِ رَمَضانَ _ :أكثِروا فيهِ مِن تِلاوَةِ القُرآنِ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَرَأَ آيَةً في رَمَضانَ أو سَبَّحَ كانَ لَهُ مِنَ الفَضلِ عَلى غَيرِهِ كَفَضلي عَلى اُمَّتي ، فَطوبى لِمَن أدرَكَ رَمَضانَ! ثُمَّ طوبى لَهُ! (5)

.


1- .ثواب الأعمال : 171 / 19 ، بحار الأنوار : 96 / 179 / 18 وص 316 / 2 .
2- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 206 ، بحار الأنوار : 96 / 317 / 7 .
3- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 207 ، بحار الأنوار : 96 / 381 / 5 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 95 / 78 عن محمّد بن أبي عمير عن غير واحد عن الإمام الصادق عليه السلام .
5- .بحار الأنوار : 6 / 345 / 9 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن عبد اللّه بن مسعود .

ص: 327

2 / 4 زياد قرآن خواندن
2 / 4 _ 1 فضيلت تلاوت قرآن و تشويق به آن

امام صادق عليه السلام:هر كس در ماه رمضان صدقه اى بدهد ، خداوندْ هفتاد نوع بلا را از او بر مى گرداند.

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام:به نانخوران خود ، نيكى كنيد و بر آنان توسعه دهيد ، كه من از عالِم عليه السلام (1) روايت مى كنم كه گفت: «خداوند ، روزه دار را بر آنچه در خوردنى و آشاميدنى خرج كرده ، محاسبه نمى كند و در اين مورد ، اسرافى نيست».

الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام:در اين ماه مبارك ، زياد قرآن بخوان و بر پيامبر خدا زياد صلوات بفرست و زياد صدقه بده و زياد در لحظات شب و روز ، خدا را ياد كن و به برادران ، نيكى كن و تا مى توانى به آنان با خودت افطارى بده ، كه در اين كار ، پاداشى بزرگ و اجرى عظيم است.

ر . ك : ص 295 (آنچه هنگام افطار ، سزاوار است / صدقه) . ص 173 ، حديث 224 .

2 / 4زياد قرآن خواندن2 / 4 _ 1فضيلت تلاوت قرآن و تشويق به آنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در بيان آداب ماه رمضان _ :در اين ماه ، زياد قرآن بخوانيد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در ماه رمضان آيه اى بخواند و يا تسبيحى بگويد ، برترىِ آن بر غير ماه رمضان ، همچون برترىِ من بر امّت من است. پس خوشا به حال آن كه رمضان را دريابد! خوشا به حال او!

.


1- .لقب امام كاظم عليه السلام است .

ص: 328

الإمام الباقر عليه السلام :لِكُلِّ شَيءٍ رَبيعٌ ، ورَبيعُ القُرآنِ شَهرُ رَمَضانَ . (1)

الإقبال :اِعلَم أَ نَّهُ مَن بَلَغَ فَضلُ اللّهِ عَلَيهِ إلى أن يَكونَ مُتَصَرِّفا فِي العِباداتِ المَندوباتِ بِأَمرٍ يَعرِفُهُ في سِرِّهِ فَيَعتَمِدُ عَلَيهِ ، فَإِنَّهُ يَكونُ مِقدارُ قِراءَتِهِ في شَهرِ رَمَضانَ بِقَدرِ ذلِكَ البَيانِ ، وَأمّا مَن كانَ مُتَصَرِّفا فِي القِراءَةِ بِحَسَبِ الأَمرِ الظّاهِرِ فِي الأَخبارِ ، فَإِنَّهُ بِحَسَبِ ما يَتَّفِقُ لَهُ مِنَ التَّفَرُّغِ وَالأَعذارِ . فَإِذا لَم يَكُن لَهُ عائِقٌ عَنِ استِمرارِ القِراءَةِ في شَهرِ الصِّيامِ ، فَليَعمَل ما رُوِيَ عَن وَهبِ بنِ حَفصٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، قالَ : سَأَلتُهُ عَنِ الرَّجُلِ في كَم يَقرَأُ القُرآنَ؟ قالَ : «في سِتٍّ فَصاعِدا» . قُلتُ : في شَهرِ رَمَضانَ؟ قالَ : «في ثَلاثٍ فَصاعِدا» . (2)

الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبو بَصيرٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! أقرَأُ القُرآنَ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةٍ؟ فَقالَ : «لا» . قالَ : فَفي لَيلَتَينِ؟ قالَ : «لا» . قالَ : فَفي ثَلاثٍ؟ قالَ : «ها» _ وأشارَ بِيَدِهِ (3) _ . ثُمَّ قالَ : «يا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ لِرَمَضانَ حَقّا وحُرمَةً لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ، وكانَ أصحابُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله يَقرَأُ أحَدُهُمُ القُرآنَ في شَهرٍ أو أقَلَّ ؛ إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، فَإِذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ الجَنَّةِ فَقِف عِندَها وسَلِ اللّهَ عز و جل الجَنَّةَ ، وإذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ فَقِف عِندَها وتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ النّارِ» . (4)

.


1- .الكافي : 2 / 630 / 10 ، ثواب الأعمال : 129 / 1 ، معاني الأخبار : 228 / 1 ، الأمالي للصدوق : 115 / 95 كلّها عن جابر ، المقنعة : 312 ، بحار الأنوار : 96 / 386 / 1 .
2- .الإقبال : 1 / 232 .
3- .«ها» كلمة تنبيه للمخاطب ينبّه به على ما يساق إليه من الكلام . و«أشار بيده» كأنّه أشار إليه أن يسكت (مرآة العقول : 12 / 505 و504) .
4- .الكافي : 2 / 617 / 2 .

ص: 329

امام باقر عليه السلام:هر چيزى بهارى دارد و بهار قرآن ، ماه رمضان است.

الإقبال:بدان كه فضل خداوند ، هر گاه به كسى برسد ، در حدّى كه به عبادت هاى مستحب (به سبب امرى كه آن را در نهان خويش مى شناسد و بر آن اعتماد مى كند) اقدام كند ، اندازه قرائتش در ماه رمضان به اندازه همان بيان (1) است. امّا هر كس به حسب دستور موجود در ظاهرِ احاديث ، اقدام به قرائت كند ، به هر مقدار كه فرصت و مقدور باشد ، به همان اندازه خواهد بود. پس اگر مانعى از پيوسته خواندن قرآن در ماه روزه ندارد ، به آنچه از وهب بن حفص از امام صادق عليه السلام روايت شده ، عمل كند. وى گويد : از امام عليه السلامپرسيدم: يك فرد ، قرآن را در چه مدّت بخواند؟ فرمود: «در شش روز و بيشتر». گفتم : در ماه رمضان [ ، چه]؟ فرمود: «در سه روز و بيشتر».

الكافى _ به نقل از على بن حمزه _ :خدمت امام صادق عليه السلامرسيدم. ابو بصير به او عرض كرد: فدايت شوم! آيا در ماه رمضان ، قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: «نه». گفت: در دو شب؟ فرمود: «نه». گفت: در سه شب؟ [ امام عليه السلام] با اشاره دست فرمود : «آرى». سپس فرمود: «اى ابو محمّد! رمضان ، حق و حرمتى دارد كه هيچ يك از ماه ها شبيه آن نيست. هر كدام از اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله قرآن را در يك ماه يا كمتر مى خواند. قرآن نبايد تندتند خوانده شود؛ بلكه با ترتيل و آرامش خوانده مى شود. هر گاه به آيه اى رسيدى كه ياد بهشت در آن است ، درنگ كن و از خدا بهشت بخواه ، و هر گاه به آيه اى رسيدى كه ياد آتش در آن است ، بِايست و از آتش به درگاه خدا پناه ببر».

.


1- .مقصود ، قول معصوم است درباره ختم قرآن در ماه رمضان ، كه در ادامه مطلب مى آيد .

ص: 330

الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :سَأَلَ أبو بَصيرٍ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام وأنَا حاضِرٌ ، فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ! أقرَأُ القُرآنَ في لَيلَةٍ؟ فَقالَ : «لا» ، فَقالَ : في لَيلَتَينِ؟ فَقالَ : «لا» ، حَتّى بَلَغَ سِتَّ لَيالٍ ، فَأَشارَ بِيَدِهِ فَقالَ : «ها» . ثُمَّ قالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : «يا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ مَن كانَ قَبلَكُم مِن أصحابِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آلهكانَ يَقرَأُ القُرآنَ في شَهرٍ وأقَلَّ؛إنَّ القُرآنَ لا يُقرَأُ هَذرَمَةً ولكِن يُرَتَّلُ تَرتيلاً ، إذا مَرَرتَ بِآيَةٍ فيها ذِكرُ النّارِ وَقَفتَ عِندَها وتَعَوَّذتَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ» . فَقالَ أبو بَصيرٍ : أقرَأُ القُرآنَ في رَمَضانَ في لَيلَةٍ؟ فَقالَ : «لا» ، فَقالَ : في لَيلَتَينِ؟ فَقالَ : «لا» ، فَقالَ : في ثَلاثٍ؟ فَقالَ : «ها _ وأومَأَ بِيَدِهِ _ . نَعَم ، شَهرُ رَمَضانَ لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ، لَهُ حَقٌّ وحُرمَةٌ ، أكثِر مِنَ الصَّلاةِ مَا استَطَعتَ». (1)

الإقبال عن عليّ بن المغيرة عن أبي الحسن عليه السلام (2) ، قال : قُلتُ لَهُ : إنَّ أبي سَأَلَ جَدَّكَ عليه السلامعَن خَتمِ القُرآنِ في كُلِّ لَيلَةٍ ، فَقالَ لَهُ : «في شَهرِ رَمَضانَ ، _ قالَ : _ اِفعَل فيهِ مَا استَطَعتَ» . فَكانَ أبي يَختِمُهُ أربَعينَ خَتمَةً في شَهرِ رَمَضانَ ، ثُمَّ خَتَمتُهُ بَعدَ أبي فَرُبَّما زِدتُ ورُبَّما نَقَصتُ ، وإنَّما يَكونُ ذلِكَ عَلى قَدرِ فَراغي وشُغلي ونَشاطي وكَسَلي ، فَإِذا كانَ يَومُ الفِطرِ جَعَلتُ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَتمَةً ولِفاطِمَةَ عليهاالسلام خَتمَةً ولِلأَئِمَّةِ عليهم السلام خَتمَةً حَتَّى انتَهَيتُ إلَيكَ (3) فَصَيَّرتُ لَكَ واحِدَةً مُنذُ صِرتُ في هذِهِ الحالِ ، فَأَيُّ شَيءٍ لي بِذلِكَ؟ قالَ : «لَكَ بِذلِكَ أن تَكونَ مَعَهُم يَومَ القِيامَةِ» . قُلتُ : اللّهُ أكبَرُ! فَلي بِذلِكَ؟ قالَ : «نَعَم» _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . (4)

.


1- .الكافي : 2 / 618 / 5 .
2- .الظاهر أنّه الإمام الكاظم عليه السلام ، وعليّ بن المغيرة المذكور هو من أصحاب الصادق عليه السلام .
3- .في المصدر : «إليه» بدل «إليك» ، والصحيح ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .
4- .الإقبال : 1 / 231 ، الكافي : 2 / 618 / 4 ، المقنعة : 312 كلاهما نحوه ، روضة الواعظين : 373 ، بحار الأنوار : 98 / 5 / 2 .

ص: 331

الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه _ :ابو بصير از امام صادق عليه السلامسؤال كرد و من نيز حضور داشتم . او به ايشان گفت : فدايت شوم! آيا قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود : «نه» . گفت : در دو شب [ ، چه]؟ فرمود : «نه» . تا اين كه به شش شب رسيد . [امام عليه السلام] همراه با اشاره دست فرمود : «آرى» . امام صادق عليه السلام سپس فرمود : «اى ابو محمّد! همانا پيشينيانِ شما از اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله ، قرآن را در يك ماه و كمتر ، مى خواندند . قرآن نبايد تندتند خوانده شود؛ بلكه با ترتيل و آرامش خوانده مى شود . هر گاه به آيه اى رسيدى كه ياد آتش در آن است ، مى ايستى و از آتش به درگاه خدا پناه مى برى» . ابو بصير گفت: آيا در [ ماه] رمضان ، قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: «نه» . گفت: در دو شب؟ فرمود: «نه». گفت: در سه شب؟ امام عليه السلام همراه با اشاره دست فرمود: «آرى. هيچ يك از ماه ها مثل ماه رمضان نيست و آن ، حق و حرمتى دارد. تا مى توانى ، نماز بخوان».

الإقبال _ به نقل از على بن مغيره _ :به ابو الحسن عليه السلام (1) گفتم: پدرم از جدّ تو درباره ختم قرآن در هر شب پرسيد و وى به او فرمود: «در ماه رمضان ، هر چه مى توانى ، بكن». از اين رو پدرم در ماه رمضان ، چهل قرآن ختم مى كرد. من نيز پس از پدرم ، قرآن ختم مى كنم؛ گاهى بيشتر و گاهى كمتر. اين ، به خاطر فراغت يا گرفتارى ، نشاط و يا بى حالى من است. پس چون عيد فطر مى شود ، يك ختم براى پيامبر خدا ، يك ختم براى فاطمه عليهاالسلام و يك ختم هم براى امامان عليهم السلامقرار مى دهم تا به شما برسم و يك ختم هم براى شما قرار مى دهم ، از وقتى كه در اين حال قرار گرفته ام. من در مقابل اين ، چه پاداشى دارم؟ فرمود: «پاداش تو براى اين كار ، آن است كه در قيامت با آنان باشى». گفتم: اللّه أكبر! من چنين پاداشى دارم؟ سه بار فرمود: «آرى».

.


1- .ظاهرا مقصود ، امام كاظم عليه السلام است؛ چون على بن مغيره _ كه در روايت ، از او ياد شده _ از اصحاب امام صادق عليه السلاماست [و مى توانسته از امام هفتم روايت كند] .

ص: 332

2 / 4 _ 2الدُّعاءُ عِندَ تِلاوَةِ القُرآنِالإقبال :عَن عَلِيِّ بنِ مَيمونِ الصّائِغِ أبِي الأَكرادِ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أ نَّهُ كانَ مِن دُعائِهِ إذا أخَذَ مُصحَفَ القُرآنِ وَالجامِعَ قَبلَ أن يَقرَأَ القُرآنَ وقَبلَ أن يَنشُرَهُ ، يَقولُ حينَ يَأخُذُهُ بِيَمينِهِ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أشهَدُ أنَّ هذا كِتابُكَ المُنزَلُ مِن عِندِكَ عَلى رَسولِكَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ، وكِتابُكَ النّاطِقُ عَلى لِسانِ رَسولِكَ ، وفيهِ حُكمُكَ وشَرائِعُ دينِكَ ، أنزَلتَهُ عَلى نَبِيِّكَ ، وجَعَلتَهُ عَهداً مِنكَ إلى خَلقِكَ ، وحَبلاً مُتَّصِلاً فيما بَينَكَ وبَينَ عِبادِكَ . اللّهُمَّ إنّي نَشَرتُ عَهدَكَ وكِتابَكَ ، اللّهُمَّ فَاجعَل نَظَري فيهِ عِبادَةً ، وقِراءَتي تَفَكُّراً ، وفِكرِي اعتِباراً ، وَاجعَلني مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَيانِ مَواعِظِكَ فيهِ ، وَاجتَنَبََمعاصِيَكَ ، ولا تَطبَع عِندَ قِراءَتي كِتابَكَ عَلى قَلبي ولا عَلى سَمعي ، ولا تَجعَل عَلى بَصَري غِشاوَةً ، ولا تَجعَل قِراءَتي قِراءَةً لا تَدَبُّرَ فيها ، بَلِ اجعَلني أتَدَبَّرُ آياتِهِ وأحكامَهُ ، آخِذاً بِشَرائِعِ دينِكَ ، ولا تَجعَل نَظَري فيهِ غَفلَةً ، ولا قِراءَتي هَذرَمَةً ، إنَّكَ أنتَ الرَّؤوفُ الرَّحيمُ . (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 231 ، الاختصاص : 141 ، مكارم الأخلاق : 2 / 140 / 2350 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 98 / 5 / 2 وج 92 / 207 / 4 .

ص: 333

2 / 4 _ 2 دعاى تلاوت قرآن

2 / 4 _ 2دعاى تلاوت قرآنالإقبال _ به نقل از على بن ميمون زرگر(ابو الأكراد) _ :امام صادق عليه السلام ، هر گاه قرآن را براى خواندن به دست مى گرفت ، پيش از آن كه آن را بگشايد ، وقتى آن را در دست راست خود مى گرفت ، مى گفت: «به نام خدا. خداوندا! گواهى مى دهم اين ، كتاب توست كه از سوى تو بر فرستاده ات محمّد بن عبد اللّه _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ نازل شده است ، و كتابِ گوياى توست بر زبان فرستاده ات و در آن است حكم و قوانين دين تو كه آن را بر پيامبرت فرو فرستادى و آن را پيمانى از سوى خود با آفريدگانت و ريسمانى پيوسته ميان خود و بندگانت قرار دادى. خدايا! پيمان و كتاب تو را گشوده ام. خداوندا! نگاهم را به آن ، عبادت قرار بده و خواندنم را تفكّر ، و انديشيدنم را پندگيرى! مرا از آنانى قرار بده كه از بيان پندهاى تو در آن ، پند مى گيرند و از نافرمانى تو مى پرهيزند! و آن گاه كه كتاب تو را مى خوانم ، بر دل و گوشم مُهر نزن و بر چشمم پرده نيفكن و خواندنم را خواندنى بى تدبّر قرار مده؛ بلكه چنانم ساز كه در آيه ها و احكامش تدبّر كنم و قوانين دين تو را عمل نمايم! و نگاهم را در آن ، غفلت و قرائتم را شتاب زده (در هم آميخته) قرار مده! همانا تو دلسوز و مهربانى».

.

ص: 334

الإقبال :عَن عَلِيِّ بنِ مَيمونِ الصّائِغِ أبِي الأَكرادِ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ... يَقولُ عِندَ الفَراغِ مِن قِراءَةِ بَعضِ القُرآنِ العَظيمِ : اللّهُمَّ إنّي قَرَأتُ ما قَضَيتَ لي مِن كِتابِكَ الَّذي أنزَلتَهُ عَلى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ ورَحمَتُكَ ، فَلَكَ الحَمدُ رَبَّنا ولَكَ الشُّكرُ والمِنَّةُ عَلى ما قَدَّرتَ ووَفَّقتَ . اللّهُمَّ اجعَلني مِمَّن يُحِلُّ حَلالَكَ ، ويُحَرِّمُ حَرامَكَ ، ويَجتَنِبُ مَعاصِيَكَ ، ويُؤمِنُ بِمُحكَمِهِ ومُتَشابِهِهِ ، وناسِخِهِ ومَنسوخِهِ ، وَاجعَلهُ لي شِفاءً ورَحمَةً ، وحِرزاً وذُخراً . اللّهُمَّ اجعَلهُ لي اُنساً في قَبري ، واُنساً في حَشري ، واُنساً في نَشري ، وَاجعَل لي بَرَكَةً بِكُلِّ آيَةٍ قَرَأتُها ، وَارفَع لي بِكُلِّ حَرفٍ دَرَستُهُ دَرَجَةً في أعلى عِلِّيِّينَ ، آمينَ يا رَبَّ العالَمينَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وصَفِيِّكَ ونَجِيِّكَ ودَليلِكَ ، وَالدّاعي إلى سَبيلِكَ ، وعَلى أميرِ المُؤمِنينَ وَلِيِّكَ وخَليفَتِكَ مِن بَعدِ رَسولِكَ ، وعَلى أوصِيائِهِمَا المُستَحفَظينَ دينَكَ ، المُستَودَعينَ حَقَّكَ ، وَالمُستَرعَينَ خَلقَكَ ، وعَلَيهِم أجمَعينَ السَّلامُ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكَاتُهُ . (1)

وانظر : الكافي : ج 2 ، ص 573 ، ح 1 .

.


1- .الإقبال : 1 / 233 ، الاختصاص : 141 نحوه ، مكارم الأخلاق : 2 / 141 / 2351 مختصراً ، بحار الأنوار : 98 / 7 / 2 وج 92 / 208 / 4 .

ص: 335

الإقبال _ به نقل از على بن ميمون زرگر _ :امام صادق عليه السلام ، هر گاه از قرائت بخشى از قرآن كريم فارغ مى شد ، مى گفت: «خداوندا! آنچه را از كتابت بر من مقدّر فرمودى ، خواندم ؛ كتابى كه بر پيامبرت محمّد _ كه درود و رحمت تو بر او باد _ نازل كردى. پروردگارا! تو را حمد و سپاس و منّت كه ما را توان و توفيق بخشيدى. خداوندا! مرا از آنانى قرار بده كه حلال تو را حلال مى شمارند و حرام تو را حرام مى دانند و از نافرمانى هايت پرهيز مى كنند و به محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ آن ، ايمان دارند ، و قرآن را برايم شفا و رحمت و پناهگاه و ذخيره قرار بده! خداوندا! آن را همدم من در گورم و مونس من در حشر و نشرم در قيامت قرار بده! با هر آيه اى كه خواندم ، برايم بركتى قرار بده و با هر حرفى كه مرور كردم ، مرا در بالاترين درجات بهشت ، درجه اى بالا ببر! آمين ، اى پروردگار جهانيان! خداوندا! بر پيامبر و برگزيده و هم سخن و راهنمايت و دعوتگر به راهت ، محمّد ، درود فرست و نيز بر على ، امير مؤمنان ، ولىّ تو و جانشين تو پس از فرستاده ات ، و بر جانشينان آنان كه عهده دار حفظ دين تو و به وديعت گيرندگان حقّ تو و عهده داران كار بندگانت هستند! سلام و رحمت و بركات الهى بر همه آنان باد!».

ر . ك : الكافى : 2 / 573 / 1 .

.

ص: 336

2 / 4 _ 3الدُّعاءُ عِندَ خَتمِ القُرآنِمصباح المتهجّد :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام إذا خَتَمَ القُرآنَ قالَ : اللّهُمَّ اشرَح بِالقُرآنِ صَدري ، وَاستَعمِل بِالقُرآنِ بَدَني ، ونَوِّر بِالقُرآنِ بَصَري ، وأطلِق بِالقُرآنِ لِساني ، وأعِنّي عَلَيهِ ما أبقَيتَني ؛ فَإِنَّهُ لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :حَبيبي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلم أمَرَني أن أدعُوَ بِهِنَّ عِندَ خَتمِ القُرآنِ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إخباتَ المُخبِتينَ،وإخلاصَ الموقِنينَ ، ومُرافَقَةَ الأَبرارِ، وَاستِحقاقَ حَقائِقِ الإِيمانِ ، وَالغَنيمَةَ مِن كُلِّ بِرٍّ ، وَالسَّلامَةَ مِن كُلِّ إثمٍ ، ووُجوبَ رَحمَتِكَ ، وعَزائِمَ مَغفِرَتِكَ ، وَالفَوزَ بِالجَنَّةِ ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام _ كانَ مِمّا يَدعو بِهِ عِندَ خَتمِ القُرآنِ _ :اللّهُمَّ إنَّكَ أعَنتَني عَلى خَتمِ كِتابِكَ الَّذي أنزَلتَهُ نوراً (3) ، وَجَعَلتَهُ مُهَيمِناً عَلى كُلِّ كِتابٍ أنزَلتَهُ ، وفَضَّلتَهُ عَلى كُلِّ حَديثٍ قَصَصتَهُ ، وفُرقاناً فَرَقتَ بِهِ بَينَ حَلالِكَ وحَرامِكَ ، وقُرآناً أعرَبتَ بِهِ عَن شَرائِ_عِ أحكامِكَ ، وكِتاباً فَصَّلتَهُ لِعِبادِكَ تَفصيلاً ، ووَحياً أنزَلتَهُ عَلى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ تَنزيلاً ، وجَعَلتَهُ نوراً نَهتَدي مِن ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَالجَهالَةِ بِاتِّباعِهِ ، وشِفاءً لِمَن أنصَتَ (4) بِفَهمِ التَّصديقِ إلَى استِماعِهِ،وميزانَ قِسطٍ لا يَحيفُ عَنِ الحَقِّ لِسانُهُ،ونورَ هُدىً لا يُطفَأُ عَنِ الشّاهِدينَ بُرهانُهُ ، وعَلَمَ نَجاةٍ لا يَضِلُّ مَن أمَّ قَصدَ سُنَّتِهِ ، ولا تَنالُ أيدِي الهَلَكاتِ مَن تَعَلَّقَ بِعُروَةِ عِصمَتِهِ. اللّهُمَّ فَإِذ أفَدتَنَا المَعونَةَ عَلى تِلاوَتِهِ ، وسَهَّلتَ جَواسِيَ ألسِنَتِنا بِحُسنِ عِبارَتِهِ ، فَاجعَلنا مِمَّن يَرعاهُ حَقَّ رِعايَتِهِ ، ويَدينُ لَكَ بِاعتِقادِ التَّسليمِ لِمُحكَمِ آياتِهِ ، ويَفزَعُ إلَى الإِقرارِ بِمُتَشابِهِهِ وموضِحاتِ بَيِّناتِهِ (5) . اللّهُمَّ إنَّكَ أنزَلتَهُ عَلى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ مُجمَلاً (6) ، وألهَمتَهُ عِلمَ عَجائِبِهِ مُكمَلاً (7) ، ووَرَّثتَنا عِلمَهُ مُفَسَّراً ، وفَضَّلتَنا عَلى مَن جَهِلَ عِلمَهُ ، وقَوَّيتَنا عَلَيهِ لِتَرفَعَنا فَوقَ مَن لَم يُطِق حَملَهُ . اللّهُمَّ فَكَما جَعَلتَ قُلوبَنا لَهُ حَمَلَةً ، وعَرَّفتَنا بِرَحمَتِكَ شَرَفَهُ وفَضلَهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ الخَطيبِ بِهِ ، وعَلى آلِهِ الخُزّانِ لَهُ ، وَاجعَلنا مِمَّن يَعتَرِفُ بِأَ نَّهُ مِن عِندِكَ حَتّى لا يُعارِضَنَا الشَّكُّ في تَصديقِهِ ، ولا يَختَلِجَنَا الزَّيغُ عَن قَصدِ طَريقِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلنا مِمَّن يَعتَصِمُ بِحَبلِهِ ، ويَأوي مِنَ المُتَشابِهاتِ إلى حِرزِ مَعقِلِهِ ويَسكُنُ في ظِلِّ جَناحِهِ ، ويَهتَدي بِضَوءِ صَباحِهِ (8) ، ويَقتَدي بِتَبَلُّجِ إسفارِهِ ، ويَستَصبِحُ بِمِصباحِهِ ، ولا يَلتَمِسُ الهُدى في غَيرِهِ . اللّهُمَّ وكَما نَصَبتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلالَةِ عَلَيكَ ، وأنهَجتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضا (9) إلَيكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلِ القُرآنَ وَسيلَةً لَنا إلى أشرَفِ مَنازِلِ الكَرامَةِ ، وسُلَّماً نَعرُجُ فيهِ إلى مَحَلِّ السَّلامَةِ ، وسَبَباً نَجزي بِهِ النَّجاةَ في عَرصَةِ القِيامَةِ ، وذَريعَةً نَقدُمُ بِها عَلى نَعيمِ دارِ المُقامَةِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاحطُط بِالقُرآنِ عَنّا ثِقلَ الأَوزارِ ، وهَب لَنا حُسنَ شَمائِلِ الأَبرارِ ، وَاقفُ بِنا آثارَ الَّذينَ قاموا لَكَ بِهِ آناءَ اللَّيلِ وأطرافَ النَّهارِ ، حَتّى تُطَهِّرَنا مِن كُلِّ دَنَسٍ بِتَطهيرِهِ ، وتَقفُوَ بِنا آثارَ الَّذينَ استَضاؤوا بِنورِهِ ، ولَم يُلهِهِمُ الأَمَلُ عَنِ العَمَلِ فَيَقطَعَهُم بِخُدَعِ غُرورِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلِ القُرآنَ لَنا في ظُلَمِ اللَّيالي مُؤنِساً ، ومِن نَزَغاتِ الشَّيطانِ وخَطَراتِ الوَسواسِ حارِساً ، ولِأَقدامِنا عَن نَقلِها إلَى المَعاصي حابِساً ، ولِأَلسِنَتِنا عَنِ الخَوضِ فِي الباطِلِ مِن غَيرِ ما آفَةٍ مُخرِساً ، ولِجَوارِحِنا عَنِ اقتِرافِ الآثامِ زاجِراً ، ولِما طَوَتِ الغَفلَةُ عَنّا مِن تَصَفُّحِ الاِعتِبارِ ناشِراً (10) ، حَتّى توصِلَ إلى قُلوبِنا فَهمَ عَجائِبِهِ ، وزاجِرَ أمثالِهِ الَّتي ضَعُفَتِ الجِبالُ الرَّواسي _ عَلى صَلابَتِها _ عَنِ احتِمالِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأدِم بِالقُرآنِ صَلاحَ ظاهِرِنا ، وَاحجُب بِهِ خَطَراتِ الوَسواسِ عَن صِحَّةِ ضَمائِرِنا ، وَاغسِل بِهِ دَرَنَ قُلوبِنا وعَلائِقَ أوزارِنا ، وَاجمَع بِهِ مُنتَشَرَ اُمورِنا ، وَاروِ بِهِ في مَوقِفِ العَرضِ (11) عَلَيكَ ظَمَأَ هَواجِرِنا ، وَاكسُنا بِهِ حُلَلَ الأَمانِ يَومَ الفَزَعِ الأَكبَرِ في نُشورِنا . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجبُر بِالقُرآنِ خَلَّتَنا مِن عَدَمِ الإِملاقِ ، وسُق إلَينا بِهِ رَغَدَ العَيشِ وخِصبَ (12) سَعَةِ الأَرزاقِ ، وجَنِّبنا بِهِ الضَّرائِبَ المَذمومَةَ ومَدانِيَ الأَخلاقِ ، وَاعصِمنا بِهِ مِن هُوَّةِ (13) الكُفرِ ودَواعِي النِّفاقِ ، حَتّى يَكونَ لَنا فِي القِيامَةِ إلى رِضوانِكَ وَجِنانِكَ قائداً ، ولَنا فِي الدُّنيا عَن سَخَطِكَ وَتَعَدّي حُدودِكَ ذائِداً ولِما عِندَكَ بِتَحليلِ حَلالِهِ وتَحريمِ حَرامِهِ شاهِداً . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وهَوِّن بِالقُرآنِ عِندَ المَوتِ عَلى أنفُسِنا كَربَ السِّياقِ وجَهدَ الأَنينِ وتَرادُفَ الحَشارِجِ إذا بَلَغَتِ النُّفوسُ التَّراقِيَ وقيلَ : مَن راقٍ (14) وتَجَلّى مَلَكُ المَوتِ لِقَبضِها مِن حُجُبِ الغُيوبِ ، ورَماها عَن قَوسِ المَنايا بِأَسهُمِ وَحشَةِ الفِراقِ ، ودافَ لَها مِن ذُعافِ (15) المَوتِ كَأساً مَسمُومَةَ المَذاقِ ، ودَنا مِنّا إلَى الآخِرَةِ رَحيلٌ وَانطِلاقٌ ، وصارَتِ الأَعمالُ قَلائِدَ فِي الأَعناقِ ، وكانَتِ القُبورُ هِيَ المَأوى إلى ميقاتِ يَومِ التَّلاقِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وبارِك لَنا في حُلولِ دارِ البِلى وطولِ المُقامَةِ بَينَ أطباقِ الثَّرى ، وَاجعَلِ القُبورَ بَعدَ فِراقِ الدُّنيا خَيرَ مَنازِلِنا ، وَافسَح لَنا بِرَحمَتِكَ في ضيقِ مَلاحِدِنا ، ولا تَفضَحنا في حاضِرِي القِيامَةِ بِموبِقاتِ آثامِنا ، وَارحَم بِالقُرآنِ في مَوقِفِ العَرضِ عَلَيكَ ذُلَّ مُقامِنا ، وثَبِّت بِهِ عِندَ اضطِرابِ جِسرِ جَهَنَّمَ يَومَ المَجازِ عَلَيها زَلَلَ أقدامِنا ، ونَوِّر بِهِ قَبلَ البَعثِ سُدَفَ قُبورِنا ، ونَجِّنا بِهِ مِن كُلِّ كَربٍ يَومَ القِيامَةِ ، وشَدائِدِ أهوالِ يَومِ الطّامَّةِ ، وبَيِّض وُجوهَنا يَومَ تَسوَدُّ وُجوهُ الظَّلَمَةِ في يَومِ الحَسرةِ وَالنَّدامَةِ ، وَاجعَل لَنا في صُدورِ المُؤمِنينَ وُدّاً ، ولا تَجعَلِ الحَياةَ عَلَينا نَكَداً . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ كَما بَلَّغَ رِسالَتَكَ ، وصَدَعَ بِأَمرِكَ ، ونَصَحَ لِعِبادِكَ . اللّهُمَّ اجعَل نَبِيَّنا صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلى آلِهِ يَومَ القِيامَةِ أقرَبَ النَّبِيِّينَ مِنكَ مَجلِساً ، وأمكَنَهُم مِنكَ شَفاعَةً ، وأجَلَّهُم عِندَكَ قَدراً وأوجَهَهُم عِندَكَ جاهاً . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وشَرِّف بُنيانَهُ ، وعَظِّم بُرهانَهُ ، وثَقِّل ميزانَهُ ، وتَقَبَّل شَفاعَتَهُ ، وقَرِّب وَسيلَتَهُ ، وبَيِّض وَجهَهُ وأتِمَّ نورَهُ ، وَارفَع دَرَجَتَهُ ، وأحيِنا عَلى سُنَّتِهِ ، وتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِهِ ، وخُذ بِنا مِنهاجَهُ ، وَاسلُك بِنا سَبيلَهُ ، وَاجعَلنا مِن أهلِ طاعَتِهِ ، وَاحشُرنا في زُمرَتِهِ ، وأورِدنا حَوضَهُ ، وَاسقِنا بِكَأسِهِ . وصَلِّ اللّهُمَّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ صَلاةً تُبَلِّغُهُ بِها أفضَلَ ما يَأمُلُ مِن خَيرِكَ وفَضلِكَ وكَرامَتِكَ ، إنَّكَ ذو رَحمَةٍ واسِعَةٍ وفَضلٍ كَريمٍ . اللّهُمَّ اجزِهِ بِما بَلَّغَ مِن رِسالاتِكَ ، وأدّى مِن آياتِكَ ، ونَصَحَ لِعِبادِكَ ، وجاهَدَ في سَبيلِكَ ، أفضَلَ ما جَزَيتَ أحَداً مِن مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ، وَأنبِيائِكَ المُرسَلينَ المُصطَفَينَ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ . (16)

.


1- .مصباح المتهجّد : 323 / 431 ، بحار الأنوار : 92 / 209 / 6 .
2- .مكارم الأخلاق : 2 / 139 / 2349 ، بحارالأنوار : 92 / 206 / 1 ، المناقب للخوارزمي : 86 / 76 ، كنز العمّال : 2 / 351 / 4221 نقلاً عن ابن النجّار وكلاهما عن زرّ بن حبيش .
3- .في مصباح المتهجّد : «نوراً وهدىً» .
4- .في الإقبال : «أنعمت» .
5- .في مصباح المتهجّد : «ومحكم تبيانه» .
6- .في مصباح المتهجّد : «متفرّقاً» .
7- .في مصباح المتهجّد : «مجملاً» .
8- .في مصباح المتهجّد : «مصباحه» .
9- .في الإقبال : «الوصول» .
10- .في الإقبال : «ناشداً» .
11- .في الإقبال : «الأرض».
12- .في الإقبال : «وخضب» .
13- .في مصباح المتهجّد : «هبوة» .
14- .إشارة إلى الآيتين 26 و 27 من سورة القيامة .
15- .في الإقبال : «ضعاف» ، وفي مصباح المتهجّد : «من ذعاف مرارة الموت». والذُّعاف : السمُّ . ومَوتٌ ذُعافٌ : أي سريع يعجِّل القتل (الصحاح : 4 / 1361).
16- .الصحيفة السجادية : 157 الدعاء 42 ، مصباح المتهجّد : 519/603، الإقبال : 1/450 عن محمّد بن عبد اللّه بن المطلب الشيباني بإسناده ؛ ينابيع المودة : 3 / 417 مختصراً .

ص: 337

2 / 4 _ 3 دعاى ختم قرآن

2 / 4 _ 3دعاى ختم قرآنمصباح المتهجّد:هر گاه امير مؤمنان عليه السلام قرآن را ختم مى كرد ، مى گفت: «خداوندا! سينه ام را با قرآن گشايش بده و بدنم را با قرآن به كار گير و چشمم را با قرآن فروغ بخش و زبانم را با قرآن گويا ساز و تا زنده ام ، مرا در اين كار ، يارى كن! همانا هيچ توان و قدرتى نيست ، مگر به تو».

امام على عليه السلام:حبيب من ، پيامبر خدا ، مرا دستور داد كه هنگام ختم قرآن ، چنين دعا بخوانم: «خداوندا! از تو مى خواهم خشوع خاشعان ، اخلاص اهل يقين ، دوستى با نيكان ، شايستگى براى حقايق ايمان ، بهره مندى از هر نيكى ، سلامت از هر گناه ، لزوم رحمتت ، آمرزش هاى حتمى ات ، رسيدن به بهشت ، و رهايى از آتش را».

866.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام _ در دعايش هنگام ختم قرآن _ :خداوندا! تو مرا بر ختم كتاب خويش يارى كردى؛ كتابى كه آن را روشنگر فرو فرستادى و آن را بر هر كتابى كه نازل كرده اى ، گواه و غالب قرار دادى و آن را بر هر سخنى كه برخوانده اى ، برترى دادى و آن را معيارى ساختى و با آن ميان حلال و حرامت جدايى انداختى؛ قرآنى كه با آن ، قوانين احكام خود را آشكار ساختى و كتابى كه آن را براى بندگانت تفصيل دادى و وحيى كه آن را بر پيامبرت محمّد _ كه درود تو بر او باد _ نازل كردى و آن را فروغى قرار دادى كه با پيروى از آن ، راه را از تاريكى هاى گم راهى و نادانى باز مى شناسيم ، و نيز درمانى براى هر كس كه از سر فهم و تصديق ، به آن گوش فرا دهد ، و ميزانى براى قسط كه زبانش از حق برنمى گردد و نور هدايتى كه بُرهان آن براى شاهدان ، خاموش نمى شود و پرچم نجاتى كه هر كس روش آن را پيروى كند ، گم راه نمى گردد و هر كس به دستگيره عصمتش بياويزد ، دست هاى هلاكت به آن نمى رسد.

خداوندا! حال كه با يارى بر تلاوتش ، سودمان بخشيدى و گره هاى زبانمان را با عبارت هاى نيكويش روان ساختى ، پس ما را از آنانى قرار ده كه آن را چنان كه سزاوار است ، رعايتش مى كنند و با اعتقاد به تسليم بودن در برابر آيات محكمش ، تو را بندگى مى كنند و به اقرار به متشابهات آن و دلايل روشن و روشنگرش ، پناه مى برند!

خداوندا! آن را بر پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله ، سربسته نازل كردى و دانش شگفتى هايش را به طور كامل به او الهام كردى و علمِ آن را با تفسيرش به ما ارث دادى (1) و ما را بر آن كه از علم آن ناآگاه است ، برترى بخشيدى و ما را بر او نيرومند ساختى ، تا ما را فراتر از كسى سازى كه توان حمل دانش آن را نداشت.

خداوندا! آن گونه كه دل هاى ما را حامل حقايقش ساختى و با رحمت خويش ، شرافت و برترى آن را به ما آموختى ، بر محمّد ، كه زبان گوياى آن بود ، و بر خاندانش ، كه نگهبانان آن اند ، درود فرست و ما را از آنانى ساز كه معترف اند قرآن از سوى توست ، تا ترديدى در تصديق آن بر ما پيش نيايد و انحرافى از راه ميانه اش ، گريبانگيرمان نشود!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را از آنانى قرار بده كه به ريسمانش مى آويزند و از متشابهات ، به پناهگاه نگه دارنده اش پناه مى برند و در سايه بال رحمتش مى آرمند و با روشنى بامدادش راه مى يابند و به پرتو روشنگرش اقتدا مى كنند و از چراغ آن نور مى گيرند و از غير آن ، هدايت نمى جويند!

خداوندا! همان گونه كه با آن ، محمّد را نشانه اى براى راهنمايى بر خويش قرار دادى و با خاندانش راه هاى رسيدن به رضاى خود را روشن كردى ، بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را براى ما وسيله رسيدن به والاترين جايگاه هاى كرامت قرار بده ، و نيز نردبانى كه با بالا رفتن از آن به جايگاه ايمنى برسيم ، و سببى كه در عرصه قيامت با آن به سوى نجات گذر كنيم ، و وسيله اى كه با آن بر نعمت هاى سراى ابدى وارد شويم!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و به سبب قرآن ، سنگينى بارها[ى گناه ]را از دوش ما بردار و ويژگى هاى خوب نيكان را به ما عطا كن و ما را در پىِ آنانى روان كن كه در دل شب و ساعات روز به تلاوت و عمل به آن برخاستند تا با پاك كنندگى اش ، ما را از هر آلودگى پاك كنى و ما را در پىِ آنانى روان سازى كه از نورش روشنى گرفتند و آرزو ، از عمل ، مشغولشان نساخت تا آنان را با فريب هاى غرورش از ميان بردارد!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را در تاريكى شب ها مونس ما ، و در كشش ها و گذر وسوسه هاى شيطانى بر دل ، نگهدارمان قرار بده و آن را نگهدارِ گام هاى ما از رفتن به سوى گناهان ، و لال كننده زبانمان از فرو رفتن در باطل _ بى آن كه آفتى يابد _ ، و بازدارنده اعضايمان از ارتكاب جرائم ، و گستراننده طومارى كه غفلت از پندگيرى ، آن را در هم پيچانده ، قرار بده تا فهميدن عجايبش را و مَثَل هاى بازدارنده اش را كه كوه هاى استوار با همه صلابتشان از تحمّل آن ناتوان اند ، به دل هاى ما برساند!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و به سبب قرآن ، آراستگىِ ظاهرمان را تداوم بخش و آن را مانعى در برابر رخنه وسوسه ها به سلامت درونمان ، قرار ده و با آن ، آلودگى دل هايمان را بشوى و رشته هاى وابستگى را از ما بگسل ، و به سبب آن ، از هم پاشيدگى كارهايمان را سامان بخش و در هنگامه عرضه شدنِ ما به حضورت [ در روز واپسين] ، با آن همه تشنگى ، گرماى قيامت ما را خاموش كن و در قيامت ، در روز وحشتِ بزرگ ، به سبب آن ، جامه هاى امن و امان بر ما بپوشان!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بركت قرآن ، كمبود ما را جبران كن كه تهى دست نباشيم و آسايش زندگى و فراوانى و گستردگىِ روزى را به بركت آن ، به سويمان روان گردان و با آن ، ما را از خوى هاى ناپسند و اخلاق پست دور كن و از پرتگاه كفر و انگيزه هاى نفاق نگه دار تا در قيامت ، پيشواى ما در رسيدن به خشنودى و بهشت تو گردد و در دنيا از خشم تو و تعدّى از حدود تو بازدارنده باشد و در حلال شمردن حلالش و حرام دانستن حرامش ، براى آنچه نزد توست ، گواه باشد!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و به بركت قرآن ، در هنگام مرگ ، سختى جان كندن و رنجِ ناليدن و به شماره افتادن نَفَس ها را بر ما آسان گردان ، آن گاه كه جان ها به گلوگاه مى رسند و گفته مى شود: «كيست كه شفا بخشد؟» (2) ، آن گاه كه فرشته مرگ براى جان ستاندن ، از حجاب هاى غيبى چهره مى نمايد و از كمان مرگ ها ، تيرهاى وحشت جدايى را به سوى آنها پرتاب مى كند و از شرنگ مرگ ، جامى زهرآگين برايشان در هم مى آميزد و رفتن و كوچيدن ما به آخرت ، نزديك مى شود و كارها همچون گردن بند ، در گردن ها مى آويزد و گورها جايگاه ما تا روز ديدار (قيامت) خواهد شد!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و در آمدن ما را به سراى فرسودگى و ماندن درازمدّت ما را در ميان طبقات خاك ، بر ما مبارك گردان و گورها را پس از جدايى از دنيا ، بهترين منزلگاه هاى ما قرار بده و با رحمت خويش ، تنگناى گورهايمان را بر ما بگستران و ما را به خاطر گناهانِ هلاكت بارمان نزد حاضران در عرصه قيامت رسوا مگردان و به بركت قرآن ، در جايگاهى كه ما را بر تو عرضه مى كنند ، بر خوارى جايگاه ما ترحّم كن ، و به بركت آن ، لغزش قدم هايمان را در روز عبور از پل لرزان جهنّم ، ثابت بدار و به سبب آن ، تاريكى هاى قبر ما را پيش از رستاخيز ، روشن بگردان و ما را به بركت آن ، از هر اندوه روز قيامت و هراس هاى سخت آن روزِ دشوار ، نجات بده و در آن روزِ حسرت و ندامت ، آن روز كه چهره هاى ستمكارانْ سياه مى شود ، ما را روسفيد بگردان و محبّت ما را در دل هاى مؤمنان بيفكن و زندگى را بر ما دشوار مگردان!

خداوندا! بر بنده و فرستاده ات محمّد درود فرست ، آن سان كه رسالت تو را رسانْد و فرمان تو را آشكار نمود و براى بندگانت خيرخواهى كرد. خداوندا! در روز قيامت ، از ميان پيامبران ، پيامبر ما را _ كه درود تو بر او و خاندانش باشد _ برخوردار از نزديك ترين جايگاه در نزد تو ، و شفاعتش را پذيرفته تر از همه آنان و منزلتش را برتر از همه آنان ، و جاه و جلالش را بيشتر از همه آنان ، قرار بده!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، بنيان (دين) او را بلندمرتبه ساز ، بُرهانش را بزرگ بدار ، ميزانش را سنگين كن ، شفاعتش را بپذير ، وسيله اش را نزديك گردان ، چهره اش را سفيد ، فروغش را كامل ، و رتبه اش را والا بگردان و ما را بر روش او زنده بدار و بر آيين او بميران و ما را در راه و روش او به كار گير و در راهش پويا ساز و ما را از فرمان بردارانش قرار بده و ما را در زمره او برانگيز و ما را وارد حوض [ كوثر] بگردان و از جام او سيرابمان ساز!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست ؛ درودى كه به سبب آن ، وى را به بهترين خير و احسان و كرامتى كه از تو اميد دارد ، برسانى! همانا تو صاحب رحمت گسترده و بخششى بزرگوارانه اى.

خداوندا! او را به خاطر آنچه از رسالات تو تبليغ كرد و آيات تو را بر آنان خوانْد و براى بندگانت خيرخواهى كرد و در راهت جهاد نمود ، پاداش ده ؛ بهترين پاداشى كه به هر يك از فرشتگان مقرّب و پيامبران فرستاده و برگزيده ات داده اى! سلام بر او و خاندان پاك و پاكيزه اش و رحمت و بركات خدا بر آنان باد!

.


1- .روشن است كه آگاهى كامل از تفسير قرآن و حمل حقايق آن ويژه امامان است و همان گونه كه سيّد ابن طاووس در آغاز اين دعا گفته است ، اگر ديگرى بخواهد آنها را بخواند ، بايد آنها را به تناسب حال خود تغيير بدهد .
2- .اشاره است به آيه 26 و 27 سوره قيامت.

ص: 338

. .

ص: 339

. .

ص: 340

. .

ص: 341

. .

ص: 342

. .

ص: 343

. .

ص: 344

2 / 5كَثرَةُ الاِستِغفارِ869.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ في رَمَضانَ يُنادي مُنادٍ بَعدَ ثُلُثِ اللَّيلِ الأَوَّلِ ، أو ثُلُثِ اللَّيلِ الآخِرِ : ألا سائِلٌ يَسأَلُ فَيُعطى؟ ألا مُستَغفِرٌ يَستَغفِرُ فَيُغفَرَ لَهُ؟ ألا تائِبٌ يَتوبُ فَيَتوبَ اللّهُ عَلَيهِ؟ (1) .


1- .شُعب الإيمان : 3 / 311 / 3628 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : 2 / 112 / 3393 .

ص: 345

2 / 5 زياد استغفار كردن

2 / 5زياد استغفار كردن872.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در رمضان ، پس از گذشتن يك سوم اوّل شب _ و يا يك سوم آخر آن _ منادى ندا مى دهد: «آيا خواهنده اى هست تا بخواهد و به او بدهند؟ آيا استغفار كننده اى هست كه آمرزش بخواهد و آمرزيده شود؟ آيا توبه كننده اى هست كه توبه كند و خداوند هم توبه اش را بپذيرد؟».

.

ص: 346

869.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :عَلَيكُم في شَهرِ رَمَضانَ بِكَثرَةِ الاِستِغفارِ وَالدُّعاءِ ؛ فَأَمَّا الدُّعاءُ فَيُدفَعُ بِهِ عَنكُمُ البَلاءُ ، وأمَّا الاِستِغفارُ فَيَمحى ذُنوبَكُم . (1)870.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قَرَأَ في رَجَبٍ ، وشَعبانَ ، وشَهرِ رَمَضانَ كُلَّ يَومٍ ولَيلَةٍ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، و«آيَةَ الكُرسِيِّ» ، و «قُلْ يَ_أَيُّهَا الْكَ_فِرُونَ » ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » و « قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ » ، و « قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ » ، ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ويَقولُ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ثُمَّ يُصَلّي عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ويَقولُ : «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ ، وعَلى كُلِّ نَبِيٍّ» ، ثُمَّ يَقولُ : «اللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، ثُمَّ يَقولُ : «أستَغفِرُ اللّهَ وأتوبُ إلَيهِ» أربَعَمِئَةِ مَرَّةٍ .

ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، مَن قَرَأَ هذِهِ السُّوَرَ وفَعَلَ ذلِكَ كُلَّهُ فِي الشُّهورِ الثَّلاثَةِ ولَياليها ، لا يَفوتُهُ (2) شَيءٌ ، لَو كانَت ذُنوبُهُ عَدَدَ قَطرِ المَطَرِ ، ووَرَقِ الشَّجَرِ ، وزَبَدِ البَحرِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ، وإنَّهُ يُنادي مُنادٍ يَومَ الفِطرِ يَقولُ : يا عَبدي أنتَ وَلِيّي حَقّا حَقّا ، ولَكَ عِندي بِكُلِّ حَرفٍ قَرَأتَهُ شَفاعَةٌ فِي الإِخوانِ وَالأَخَواتِ بِكَرامَتِكَ عَلَيَّ . (3) .


1- .الكافي : 4 / 88 / 7 عن حصين عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 108 / 1858 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 76 / 59 ، الأمالي للصدوق : 118 / 103 كلاهما عن حصين عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، الإقبال : 1 / 69 عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : 96 / 378 / 2 .
2- .في المصدر : «يفوتها» ، والصحيح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار .
3- .أعلام الدين : 355 ، بحار الأنوار : 97 / 53 / 43 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن أنس وليس فيه ذيله و ج 96 / 381 / 7 .

ص: 347

871.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:در ماه رمضان ، زياد استغفار و دعا كنيد ؛ امّا دعا ، كه به سبب آن ، بلا از شما دور مى شود ، و امّا استغفار ، كه گناهانتان را محو مى كند.872.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا فرمود: «هر كس در رجب و شعبان و ماه رمضان ، هر روز و شب ، سوره حمد و آية الكرسى و سوره هاى: قل يا أيّها الكافرون ، قل هو اللّه أحد ، و قل أعوذ بربّ الناس و قل أعوذ بربّ الفلق را سه بار بخواند و سه بار بگويد: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر و لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه العلىّ العظيم و سپس سه بار بر پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش درود فرستد و سه بار بگويد: خدايا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و بر هر پيامبر! و سپس سه بار بگويد: خدايا! مردان و زنان مؤمن را بيامرز! و سپس چهارصد مرتبه بگويد: أَستغفر اللّهَ و أَتوبُ إليه » .

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله در ادامه فرمود: «قسم به آن كه جانم در دست اوست ، هر كس اين سوره ها را بخواند و در آن سه ماه و شب هايش ، همه اينها را انجام دهد ، هيچ چيزى را از دست نمى دهد و اگر گناهانش به شمار قطره هاى باران و برگ درختان و كف هاى دريا باشد ، خداوندْ او را مى آمرزد. همانا روز عيد فطر ، منادى ندا مى دهد و مى گويد: «اى بنده من! تو به حق ، بنده راستين منى و در برابر هر حرفى كه خوانده اى ، با كرامتى كه نزد من دارى ، پيش من حقّ شفاعت درباره برادران و خواهران دارى». .

ص: 348

873.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا كانَ شَهرُ رَمَضانَ لَم يَتَكَلَّم إلاّ بِالدُّعاءِ وَالتَّسبيحِ وَالاِستِغفارِ وَالتَّكبيرِ . (1)874.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :مَن كانَ تائِبا مِن ذَنبٍ فَليَتُب إلَى اللّهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ مِنهُ في شَهرِ رَمَضانَ؛ فَإِنَّهُ شَهرُ التَّوبَةِ وَالإِنابَةِ،وشَهرُ المَغفِرَةِ وَالرَّحمَةِ ، وما مِن لَيلَةٍ مِن لَياليهِ وللّهِِ (2) _ تَبارَكَ وتَعالى _ فيها عُتَقاءُ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوا بِذُنوبِهِمُ النّارَ. (3)وانظر : ص 60 (جوامع بركاته وخصائصه) . ص 160 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) . ص 186 (أسباب التهيّؤ لضيافة اللّه / تقديم التوبة) .

2 / 6كَثرَةُ الدُّعاءِ وَالذِّكرِالكتاب« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَلْيُؤْمِنُواْ بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ » . (4)

الحديث876.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ في دُعاءِ اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ هذا شَهرُكَ الَّذي أمَرتَ فيهِ عِبادَكَ بِالدُّعاءِ وضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ ، وقُلتَ : «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» . (5) .


1- .الكافي : 4 / 88 / 8 عن حصين ، بحار الأنوار : 46 / 65 / 35 .
2- .كذا في الأصل ، والقياس أن تكون العبارة «إلاّ وللّه » . ولعلّها من سهو النسّاخ .
3- .فضائل الأشهر الثلاثة : 106 / 96 عن الحسن بن عليّ بن فضّال .
4- .البقرة : 186 .
5- .الإقبال : 1 / 269 ، بحار الأنوار : 98 / 27 / 2 . انظر تمامه في «دعاء الليلة الثامنة» ص 288 ح 529 .

ص: 349

2 / 6 زياد دعا خواندن و ذكر گفتن

877.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه ماه رمضان بود ، امام سجّاد عليه السلام جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير ، سخنى نمى گفت.878.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في جَوابِ مَن سَأَلَهُ عَن عَلامَةِ الإِيمانِ _ ) امام رضا عليه السلام:هر كس مى خواهد از گناهى توبه كند ، در ماه رمضان از آن گناه به آستان الهى توبه كند ، كه آن ، ماه توبه و بازگشت و ماه آمرزش و رحمت است و هيچ شبى از شب هاى آن نيست ، مگر آن كه خداوند در آن شب ، آزادشدگانى از آتش دارد كه همه آنان به سبب گناهانشان ، مستحقّ آتش اند.ر . ك : ص 61 (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) . ص 161 (آمادگى براى ميهمانى خدا) . ص 187 (اسباب آمادگى براى ميهمانى خدا ، توبه ، پيش از فرا رسيدن ماه رمضان) .

2 / 6زياد دعا خواندن و ذكر گفتنقرآن« و چون بندگان من از تو درباره من پرسند ، پس به يقين ، من نزديكم ؛ دعاى نيايشگر را آن گاه كه مرا بخواند ، اجابت مى كنم. پس ، مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند؛ باشد كه به راه حق درآيند» .

حديث882.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در دعاى شب هشتم ماه رمضان _ :خداوندا! اين ، ماه توست ؛ ماهى كه بندگانت را فرمان داده اى در آن تو را بخوانند و اجابت دعايشان را بر عهده گرفته اى و گفته اى : «و چون بندگان من از تو درباره من پرسند ، پس به يقين ، من نزديكم ؛ دعاى نيايشگر را آن گاه كه مرا بخواند ، اجابت مى كنم» .

.

ص: 350

883.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأوقات عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ رَمَضانُ تَغَيَّرَ لَونُهُ ، وكَثُرَت صَلاتُهُ ، وَابتَهَلَ فِي الدُّعاءِ وأشفَقَ مِنهُ . (1)884.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ في رَمَضانَ مَغفورٌ لَهُ ، وسائِلُ اللّهِ فيهِ لا يُخَيَّبُ . (2)881.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :لَمّا حَضَرَ شَهرُ رَمَضانَ قامَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، كَفاكُمُ اللّهُ عَدُوَّكُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وقالَ : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (3) ووَعَدَكُمُ الإِجابَةَ ، ألا وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ مِن أوَّلِ لَيلَةٍ مِنهُ ، ألا وَالدُّعاءُ فيهِ مَقبولٌ . (4)882.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ مِن كَلامٍ لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ _ :إنَّ اللّهَ _ جَلَّ جَلالُهُ _ يَقولُ كُلَّ لَيلَةٍ مِن هذَا الشَّهرِ :

وعِزَّتي وجَلالي لَقَد أمَرتُ مَلائِكَتي بِفَتحِ أبوابِ سَماواتي لِلدّاعينَ مِن عِبادي وإمائي ، فَما لي أرى عَبدِيَ الغافِلَ ساهِيا عَنّي ، مَتى سَأَلَني فَلَم اُعطِهِ؟ ومَتى ناداني فَلَم اُجِبهُ؟ ومَتى ناجاني فَلَم اُقَرِّبهُ؟ ومَتى رَجاني فَخَيَّبتُهُ؟ ومَتى أمَّلَني فَحَرَمتُهُ؟ ومَتى قَصَدَ بابي فَحَجَبتُهُ؟ ومَتى تَقَرَّبَ فَباعَدتُهُ؟ ومَتى هَرَبَ مِنّي فَلَم أدعُهُ؟ ومَتى رَجَعَ إلَيَّ فَلَم أقبَلهُ؟ ومَتى أقَرَّ بِذُنوبِهِ فَلَم أرحَمهُ؟ ومَتَى استَغفَرَني فَلَم أغفِر لَهُ ذَنبَهُ؟ ومَتى تابَ فَلَم أقبَلهُ تَوبَتَهُ؟

عَبدي! كَيفَ تَقصُدُ بِرَجائِكَ مَلِكا مَملوكا ولا تَقصُدُني بِرَجائِكَ وأنَا مَلِكُ المُلوكِ!؟ أم كَيفَ تَسأَلُ مَن يَخافُ الفَقرَ ولا تَسأَلُني وأنَا الغَنِيُّ الَّذي لا أفتَقِرُ!؟ أم كَيفَ تَخدُمُ مَلِكا يَنامُ ويَموتُ ولا تَخدُمُني وأنَا الحَيُّ الَّذي لا يَموتُ ولا يَأخُذُني سِنَةٌ ولا نَومٌ!؟ يا سَوأَةً لِمَن عَصاني ! ويا بُؤسا لِلقانِطينَ مِن رَحمَتي ! بِعِزَّتي حَلَفتُ لاَخُذَنَّهُ أخذَ عَزيزٍ مُقتَدِرٍ يَغضَبُ لِغَضَبِهِ السَّماءُ وَالأَرضُ ، فَأَينَ تَفِرُّ مِنّي إلاّ إلَيَّ؟ وأنَا اللّهُ العَزيزُ الحَكيمُ . (5) .


1- .فضائل الأوقات للبيهقي : 49 / 84 ، شُعب الإيمان : 3 / 310 / 3625 ، كنز العمّال : 7 / 82 / 18062 وفيه «واشفق لونه» ؛ الإقبال : 1 / 69 .
2- .المعجم الأوسط : 7 / 226 / 7341 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 49 / 85 ، شُعب الإيمان : 3 / 311 / 3627 ، الفردوس : 2 / 242 / 3141 كلّها عن عمر بن الخطّاب ، كنز العمّال : 8 / 464 / 23676 .
3- .غافر : 60 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 98 / 1837 ، ثواب الأعمال : 90 / 5 ، مسند زيد : 202 كلاهما عن زيد بن عليّ عن أبيه عن جدّه عليهم السلام، الإقبال : 1 / 72 عن أحمد بن محمّد بن عيّاش ، دعائم الإسلام : 1 / 286 ، بحار الأنوار : 96 / 372 / 56 .
5- .فضائل الأشهر الثلاثة : 99 / 85 عن ابن عبّاس .

ص: 351

883.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأوقات _ به نقل از عايشه _ :هر گاه ماه رمضان وارد مى شد ، رنگ چهره پيامبر خدا دگرگون مى شد و نمازش افزون مى گشت و در دعا به درگاه خدا مى ناليد و از او بيمناك مى شد.884.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يادكننده خدا در [ ماه] رمضان ، آمرزيده است و خواهنده از او در اين ماه ، محروم نمى شود.885.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:چون ماه رمضان رسيد ، پيامبر خدا ايستاد ، خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: «اى مردم! خداوند شرّ دشمنان شما را (اعم از جن و انس) برطرف كرد و فرمود: «مرا بخوانيد ، تا اجابت كنم شما را» و به شما وعده اجابت داد. آگاه باشيد كه درهاى آسمان از اوّلين شبِ اين ماه ، گشوده اند و دعا در آن پذيرفته است».886.تحف العقول :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در سخنى در ماه رمضان _ :خداوند متعال در هر شب از اين ماه مى گويد: «به عزّت و جلالم سوگند ، به فرشتگانم فرمان دادم كه درهاى آسمان هايم را به روى دعاكنندگان از بندگان و كنيزانم بگشايند. پس ، چه شده كه بنده غافلم را مى بينم كه مرا فراموش كرده است؟ كِى از من خواسته كه نداده ام؟ كِى ندايم كرده كه پاسخ نداده ام؟ كِى با من نجوا كرده كه قُربش نبخشيده ام؟ كِى به من اميد بسته كه محرومش كرده ام؟ كِى آرزومندم شده كه محرومش كرده ام؟ كِى به درگاهم آمده كه مانعش شده ام؟ كِى به من نزديك شده كه دورش كرده ام؟ كِى از من گريخته كه صدايش نكرده ام؟ كِى به سوى من باز گشته كه قبولش نكرده ام؟ كِى به گناهانش اعتراف كرده كه به او رحم نكرده ام؟ كِى از من آمرزش خواسته كه گناهانش را نبخشيده ام؟ و كِى توبه كرده كه توبه اش را نپذيرفته ام؟

بنده من! چگونه با اميدت ، به درگاه پادشاهى مملوك مى روى؛ امّا با اميدت ، به درگاه من نمى آيى ، با آن كه من فرمانرواىِ فرمان روايانم؟ يا چگونه از كسى كه از فقر مى ترسد ، درخواست مى كنى؛ امّا از من درخواست نمى كنى ، با آن كه من بى نيازى بدون فقرم؟ يا چگونه به خدمت پادشاهى در مى آيى كه مى خوابد و مى ميرد؛ امّا مرا خدمت نمى كنى ، با آن كه من زنده ناميرايم و نه چُرت ، مرا مى گيرد و نه خواب؟ بدا به حال آن كه نافرمانى ام كند! بدا به حال مأيوسان از رحمتم! به عزّتم سوگند ، او را مى گيرم ، گرفتنِ عزيز نيرومندى كه به خشمش ، آسمان و زمين ، خشمگين مى شوند. از من به كجا مى گريزى ، جز به درگاه من ، حال آن كه منم خداوند با قدرت حكيم؟». .

ص: 352

885.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ اِستَكثِروا فيهِ مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وَالتَّحميدِ وَالتَّمجيدِ وَالتَّسبيحِ ، وهُوَ رَبيعُ الفُقَراءِ ، وإنَّما جَعَلَ اللّهُ الأَضحى لِتَشبَعَ المَساكينُ مِنَ اللَّحمِ ، فَأَظهِروا مِن فَضلِ ما أنعَمَ اللّهُ بِهِ عَلَيكُم عَلى عِيالاتِكُم وجيرانِكُم ، وأحسِنوا جِوارَ نِعَمِ اللّهِ عَلَيكُم ، وواصِلوا إخوانَكُم ، وأطعِمُوا الفُقَراءَ وَالمَساكينَ مِن إخوانَكُم ؛ فَإِنَّهُ مَن فَطَّرَ صائِما فَلَهُ مِثلُ أجرِهِ مِن غَيرِ أن يَنقُصَ مِن أجرِهِ شَيئا ، وسُمِّيَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للّهِِ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتيقٍ ، وفي آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فيما مَضى . (1)وانظر : ص 344 (كثرة الاستغفار) . ص 60 (جوامع بركاته وخصائصه) . ص 160 (تأهيل الناس لضيافة اللّه ) .

2 / 7كَثرَةُ الصَّلاةِ887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا جاءَ شَهرُ رَمَضانَ زادَ فِي الصَّلاةِ ، وأنَا أزيدُ فَزيدوا . (2) .


1- .النوادر للأشعري : 17 / 2 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 96 / 381 / 6 .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 60 / 204 ، الاستبصار : 1 / 461 / 1793 كلاهما عن أبي خديجة .

ص: 353

2 / 7 زياد نماز خواندن

888.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در حديثى طولانى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، ماه خداى متعال است. در آن ، «لا إله إلاّ اللّه » و تكبير و حمد و تمجيد و تسبيح ، بسيار بگوييد. آن ، بهار تنگ دستان است. خداوند ، عيد قربان را قرار داده تا بينوايان ، از گوشت ، سير شوند.

از فضل نعمت هايى كه خداوند به شما داده است، بر خانواده و همسايگانتان آشكار كنيد ؛ با نعمت هاى الهى اى كه نزد شماست ، خوب همجوارى كنيد؛ به برادرانتان برسيد؛ برادران فقير و بينواى خود را غذا بدهيد ، كه همانا هر كس روزه دارى را افطارى دهد ، براى او پاداشى همانند اوست ، بى آن كه از اجر روزه دار ، چيزى كاسته شود. ماه رمضان را «ماه آزاد كردن» ناميده اند؛ چون خداوند در هر روز و شب [ اين ماه] ، ششصد آزادشده دارد و در پايان آن نيز به اندازه همه آنان كه در گذشته آزاد كرده ، آزاد مى كند.ر . ك : ص 345 (زياد استغفار كردن) . ص 61 (مجموعه بركات و ويژگى هاى ماه رمضان) . ص 161 (آمادگى براى ميهمانى خدا) .

2 / 7زياد نماز خواندن890.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ( _ كه شكوهش پُر عظمت است _ ) امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان مى آمد ، پيامبر خدا بر نمازش مى افزود. من نيز مى افزايم؛ پس شما هم بيفزاييد.

.

ص: 354

891.تفسير الطبري عن أبي صالح :تهذيب الأحكام :عَن أبي بَصيرٍ أ نَّهُ سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام : أيَزيدُ الرَّجُلُ فِي الصَّلاةِ في رَمَضانَ؟

فَقالَ : «نَعَم ، إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد زادَ في رَمَضانَ فِي الصَّلاةِ» . (1)891.تفسير الطبرى ( _ به نقل از ابو صالح _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ لِجابِرِ بنِ عَبدِ اللّهِ _ :إنَّ أصحابَنا هؤُلاءِ أبَوا أن يَزيدوا في صَلاتِهِم في رَمَضانَ ، وقَد زادَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في صَلاتِهِ في شَهرِ رَمَضانَ . (2)892.الإمام عليّ عليه السلام :الكافي عن أبي العبّاس البقباق وعبيد بن زرارة عن الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَزيدُ في صَلاتِهِ في شَهرِ رَمَضانَ ، إذا صَلَّى العَتَمَةَ (3) صَلّى بَعدَها ، فَيَقومُ النّاسُ خَلفَهُ فَيَدخُلُ ويَدَعُهُم ، ثُمَّ يَخرُجُ أيضا فَيَجيؤونَ ويَقومونَ خَلفَهُ فَيَدَعُهُم ويَدخُلُ مِرارا .

وقالَ : لا تُصَلِّ بَعدَ العَتَمَةِ في غَيرِ شَهرِ رَمَضانَ . (4)893.صحيح البخاري عن عبد اللّه :تهذيب الأحكام عن محمّد بن يحيى :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَسُئِلَ : هَل يُزادُ في شَهرِ رَمَضانَ في صَلاةِ النَّوافِلِ؟

فَقالَ : «نَعَم ، قَد كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُصَلّي بَعدَ العَتَمَةِ في مُصَلاّهُ فَيُكثِرُ ، وكانَ النّاسُ يَجتَمِعونَ خَلفَهُ لِيُصَلّوا بِصَلاتِهِ ، فَإِذا كَثُروا خَلفَهُ تَرَكَهُم ودَخَلَ مَنزِلَهُ ، فَإِذا تَفَرَّقَ النّاسُ عادَ إلى مُصَلاّهُ فَصَلّى كَما كانَ يُصَلّي ، فَإِذا كَثُرَ النّاسُ خَلفَهُ تَرَكَهُم ودَخَلَ مَنزِلَهُ ، وكانَ يَصنَعُ ذلِكَ مِرارا» . (5) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 61 / 207 ، الاستبصار : 1 / 460 / 1790 .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 61 / 206 ، الاستبصار : 1 / 460 / 1789 عن جابر بن عبد اللّه .
3- .العَتَمَة : صلاة العشاء (مجمع البحرين : 2 / 1163) .
4- .الكافي : 4 / 154 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 61 / 208 ، الاستبصار : 1 / 461 / 1792 .
5- .تهذيب الأحكام : 3 / 60 / 205 ، الاستبصار : 1 / 462 / 1795 وفيه «فيكبّر» بدل «فيكثر» و«كبّروا» بدل «كثروا» و«كبّر الناس» بدل «كثر الناس» .

ص: 355

892.امام على عليه السلام :تهذيب الأحكام _ درباره ابو بصير _ :از امام صادق عليه السلام پرسيد: آيا مرد در ماه رمضان بر نماز بيفزايد؟

فرمود: «آرى؛ پيامبر خدا در ماه رمضان بر نماز مى افزود».893.صحيح البخارى ( _ به نقل از عبد اللّه _ ) امام صادق عليه السلام _ خطاب به جابر بن عبد اللّه _ :ياران ما ، از افزودن بر نمازهايشان در ماه رمضان سر باز مى زنند ، در حالى كه پيامبر خدا در ماه رمضان بر نمازش مى افزود!894.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن إبراهيم بن أبي محالكافى _ به نقل از ابو العبّاس بقباق و عبيد بن زراره ، از امام صادق عليه السلام_ :پيامبر خدا ، در ماه رمضان بر نمازش مى افزود. چون نماز عشا را مى خواند ، پس از آن هم نماز مى خوانْد. مردم نيز پشت سر او به نماز مى ايستادند. پس ، او وارد نماز مى شد و آنان را وا مى گذاشت و سپس از نماز بيرون مى آمد. مردم مى آمدند و پشت سرش مى ايستادند و او آنان را وا مى گذاشت و مكرّر وارد نماز مى شد. و فرمود: «در غير ماه رمضان ، پس از نماز عشا ، نماز نخوان».894.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابراهيم بن ابى محمود _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از محمّد بن يحيى _ :خدمت امام صادق عليه السلامبودم. از او پرسيدند: آيا در ماه رمضان بر نمازهاى نافله افزوده مى شود؟

فرمود: «آرى. پيامبر خدا ، پس از نماز عشا ، در جايگاه نماز خود ، نماز مى خواند و زياد مى خواند. مردم ، پشت سرش جمع مى شدند تا با او نماز بخوانند و چون زياد مى شدند ، آنان را پشت سرش وا مى گذاشت و به خانه اش مى رفت. چون مردم ، پراكنده مى شدند ، به جايگاه نماز خود برمى گشت و نماز مى خواند ، آن گونه كه عادت داشت. چون مردم ، پشت سرش زياد مى شدند ، آنان را وا مى گذاشت و به خانه اش مى رفت ، و بارها چنين مى كرد». .

ص: 356

895.كنز العمّال عن عبد اللّه بن جراد :صحيح مسلم عن أبي هريرة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُرَغِّبُ في قِيامِ رَمَضانَ مِن غَيرِ أن يَأمُرَهُم فيهِ بِعَزيمَةٍ ، فَيَقولُ : «مَن قامَ رَمَضانَ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ» . (1)895.كنز العمّال ( _ به نقل از عبد اللّه بن جراد _ ) مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُرَغِّبُ النّاسَ في قِيامِ رَمَضانَ ، ويَقولُ : «مَن قامَهُ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ» . ولَم يَكُن رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله جَمَعَ النّاسَ عَلَى القِيامِ . (2)896.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى مِنكُم في هذَا الشَّهرِ للّهِِ عز و جل رَكعَتَينِ يَتَطَوَّعُ بِهِما ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (3)897.تاريخ بغداد عن علقمة :مصباح المتهجّد عن أبي حمزة الثمالي :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يُصَلّي عامَّةَ اللَّيلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا كانَ السَّحَرُ دَعا بِهذَا الدُّعاءِ : إلهي لا تُؤَدِّبني بِعُقوبَتِكَ ... . (4)898.رسول اللّه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ؛ لَهُ حَقٌّ وحُرمَةٌ ، أكثِر مِنَ الصَّلاةِ مَا استَطَعتَ . (5) .


1- .صحيح مسلم : 1 / 523 / 174 ، سنن أبي داود : 2 / 49 / 1371 ، سنن الترمذي : 3 / 171 / 808 ، الموطّأ : 1 / 113 / 2 ، سنن النسائي : 4 / 156 ، مسند ابن حنبل : 3 / 122 / 7792 ، السنن الكبرى : 2 / 693 / 4599 ، صحيح البخاري : 1 / 22 / 37 وليس فيه صدره إلى «بعزيمة» .
2- .مسند ابن حنبل : 3 / 138 / 7886 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 293 / 46 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 73 / 53 ، الأمالي للصدوق : 109 / 82 كلّها عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام، روضة الواعظين : 372 ، بحار الأنوار : 96 / 361 / 29 .
4- .مصباح المتهجّد : 582 / 691 ، الإقبال : 1 / 157 ، بحار الأنوار : 98 / 82 / 2 . انظر الدعاء في «أدعية الأسحار» ص 390 ح 504 .
5- .الكافي : 2 / 619 / 5 وج 4 / 154 / 1 وفيه «لشهر رمضان حرمة وحقّ لا يشبهه شيء من الشهور ، صلّ ما استطعت في شهر رمضان تطوّعا بالليل والنهار» وكلاهما عن عليّ بن أبي حمزة .

ص: 357

899.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا به نماز در [ ماه ]رمضان ترغيب مى كرد ، بى آن كه دستورى حتمى به آنان بدهد و مى فرمود: «هر كس در ماه رمضان از روى ايمان و براى پاداش الهى به عبادت بِايستد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود» .896.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از ابو هريره _ :شنيدم كه پيامبر خدا مردم را به نماز در [ماه] رمضان ترغيب مى كرد و مى فرمود : «هر كس از روى ايمان و براى پاداش الهى به نماز بايستد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود» و هرگز پيامبر خدا مردم را براى برپايى نماز [استحبابى به جماعت] ، گردآورى نكرد .897.تاريخ بغداد ( _ به نقل از علقمه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از شما در اين ماه ، دو ركعت نماز مستحب براى خدا بخواند ، خداوندْ او را مى آمرزد.898.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد _ به نقل از ابو حمزه ثمالى _ :امام سجّاد در ماه رمضان ، همه شب را نماز مى خواند و سحر كه مى شد ، اين دعا را مى خواند: «إلهى! لا تؤدّبنى بعقوبتك...» . (1)899.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:ماه رمضان ، ماهى است كه هيچ يك از ماه ها شبيه آن نيست. آن ، حق و حرمتى دارد. تا مى توانى [در اين ماه] ، زياد نماز بخوان . .


1- .اين دعا ، در بخش مربوط به دعاها آمده است (ر . ك : ص 391 ، ح 504) .

ص: 358

900.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :كانَ أبي يَزيدُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً . (1)وانظر : ص 620 (نوافل شهر رمضان) .

2 / 8زِيارَةُ الإِمامِ الحُسَينِ904.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن عَليِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ فيضِ بنِ مُختارٍ عَن أبيهِ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلامأ نَّهُ سُئِلَ عَن زِيارَةِ أبي عَبدِ اللّهِ الحُسَينِ عليه السلام فَقيلَ : هَل في ذلِكَ وَقتٌ هُوَ أفضَلُ مِن وَقتٍ؟

فَقالَ : «زوروهُ _ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ _ في كُلِّ وَقتٍ وفي كُلِّ حينٍ ؛ فَإِنَّ زِيارَتَهُ عليه السلامخَيرُ مَوضوعٍ ؛ فَمَن أكثَرَ مِنها فَقَدِ استَكثَرَ مِنَ الخَيرِ ومَن قَلَّلَ قُلِّلَ لَهُ ، وتَحَرَّوا بِزِيارَتِكُمُ الأَوقاتَ الشَّريفَةَ فَإِنَّ الأَعمالَ الصّالِحَةَ فيها مُضاعَفَةٌ ، وهِيَ أوقاتُ مَهبَطِ المَلائِكَةِ لِزِيارَتِهِ» .

قالَ : فَسُئِلَ عَن زِيارَتِهِ في شَهرِ رَمَضانَ؟ فَقالَ :

«مَن جاءَهُ عليه السلام خاشِعا مُحتَسِبا مُستَقيلاً مُستَغفِرا فَشَهِدَ قَبرَهُ في إحدى ثَلاثِ لَيالٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ : أوَّلِ لَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ أو لَيلَةِ النِّصفِ أو آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، تَساقَطَت عَنهُ ذُنوبُهُ وخَطاياهُ الَّتِي اجتَرَحَها كَما يَتَساقَطُ هَشيمُ الوَرَقِ بِالرّيحِ العاصِفِ ، حَتّى إنَّهُ يَكونُ مِن ذُنوبِهِ كَهَيئَةِ يَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ، وكانَ لَهُ مَعَ ذلِكَ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن حَجَّ في عامِهِ ذلِكَ وَاعتَمَرَ ، ويُناديهِ مَلَكانِ يَسمَعُ نِداءَهُما كُلُّ ذي روحٍ إلاَّ الثَّقَلَينِ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، يَقولُ أحَدُهُما : يا عَبدَ اللّهِ ، طَهُرتَ فَاستَأنِفِ العَمَلَ،ويَقولُ الآخَرُ:يا عَبدَ اللّهِ،أحسَنتَ فَأَبشِر بِمَغفِرَةٍ مِنَ اللّهِ وفَضلٍ». (2) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 67 / 219 ، الاستبصار : 1 / 466 / 1803 كلاهما عن محمّد بن سنان ، قرب الإسناد : 353 / 1263 عن البزنطي ، بحار الأنوار : 96 / 384 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 45 ، بحار الأنوار : 101 / 98 / 29 .

ص: 359

2 / 8 زيارت امام حسين

900.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:پدرم در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب ، بيست ركعت بر نمازهايش مى افزود .ر . ك : ص 621 (نوافل ماه رمضان) .

2 / 8زيارت امام حسين904.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از على بن محمّد بن فيض بن مختار ، از پدرش _ :از امام صادق عليه السلام درباره زيارت امام حسين عليه السلام پرسيدند كه: آيا وقتى هست كه برتر از وقت ديگر باشد؟

فرمود: «او را _ كه درود خدا بر او باد _ زيارت كنيد ، هر وقت و هر لحظه ، كه زيارتش بهترين چيز است. هر كه بيشتر ، زيارتش كند ، بيشتر به خير مى رسد و هر كه كمتر زيارتش كند ، از خيرش كم مى شود . براى زيارتتان وقت هاى شريف را بجوييد؛ چرا كه كارهاى شايسته در اوقات شريف ، پاداشى مضاعف دارند و آنها ، وقت هايى هستند كه فرشتگان براى زيارتش فرود مى آيند».

از وى درباره زيارتش در ماه رمضان پرسيدند.

فرمود: «هر كس با خشوع و به اميد پاداش ، عذرخواه و آمرزش خواه ، به زيارتش برود و در يكى از [ اين] سه شب ماه رمضان: شب اوّل ، شب نيمه و يا شب آخر ، كنار قبر وى باشد ، گناهانى كه مرتكب شده است ، فرو مى ريزد ، آن گونه كه برگ ها با تندباد فرو مى ريزند،و بى گناه مى شود ، همانند روزى كه مادرش او را زاده است. علاوه بر اين ، پاداشى همچون پاداشى كسى دارد كه آن سال به حج و عمره رفته باشد. و دو فرشته كه ندايشان را هر جاندارى غير از جن و انس مى شنود ، ندا مى دهند؛ يكى مى گويد: اى بنده خدا! پاك شدى؛ پس ، كار را از سر بگير و ديگرى مى گويد: اى بنده خدا! نيكى كردى؛ پس ، مژده باد تو را به آمرزش و نعمت الهى! ».

.

ص: 360

وانظر : ص 520 (آداب الليلة الخامسة عشرة) .

906.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام في شَهرِ رَمَضانَ ، وماتَ فِي الطَّريقِ ، لَم يُعرَض ولَم يُحاسَب ، ويُقالُ لَهُ : «اُدخُلِ الجَنَّةَ آمِنا» . (1)2 / 9العُمرَة909.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ عُمرَةً في رَمَضانَ تَقضي حَجَّةً مَعي . (2)910.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :عُمرَةٌ في رَمَضانَ تَعدِلُ حَجَّةً . (3)905.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله _ لاِمرَأَةٍ مِنَ الأَنصارِ _ :إذا كانَ رَمَضانُ اعتَمِري فيهِ ؛ فَإِنَّ عُمرَةً في رَمَضانَ حَجَّةٌ . (4) .


1- .كامل الزيارات : 546 / 836 عن محمّد بن الفضيل ، بحار الأنوار : 101 / 97 / 20 .
2- .صحيح البخاري : 2 / 659 / 1764 ، صحيح مسلم : 2 / 918 / 222 كلاهما عن ابن عبّاس ، المعجم الكبير : 1 / 251 / 722 عن أنس وفيه «كحجّة» بدل «تقضي حجّة» .
3- .سنن الترمذي : 3 / 276 / 939 ، سنن الدارمي : 1 / 481 / 1802 كلاهما عن اُمّ معقل ، سنن ابن ماجة : 2 / 996 / 2994 ، صحيح ابن حبّان : 9 / 13 / 3700 ، مسند ابن حنبل : 1 / 660 / 2809 كلّها عن ابن عبّاس ؛ دعائم الإسلام : 1 / 333 عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الإقبال : 1 / 358 عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عن الإمام الرضا عليه السلام .
4- .صحيح البخاري : 2 / 631 / 1690 ، صحيح مسلم : 2 / 917 / 221 ، سنن النسائي : 4 / 131 ، سنن الدارمي : 1 / 481 / 1801 ، مسند ابن حنبل : 1 / 493 / 2025 كلّها عن ابن عبّاس ، سنن أبي داود : 2 / 205 / 1989 عن يوسف بن عبد اللّه بن سلام ، الموطّأ : 1 / 347 / 66 عن أبي بكر بن عبد الرحمن ؛ الجعفريّات : 67 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله .

ص: 361

2 / 9 عُمره

906.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در ماه رمضان ، قبر حسين عليه السلام را زيارت كند و در راه بميرد ، [ در قيامت ،] نه به محشر آورده مى شود و نه از او حساب مى كشند و به او مى گويند: «آسوده وارد بهشت شو».ر . ك : ص 521 (آداب شب پانزدهم) .

2 / 9عُمره910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عُمره در ماه رمضان ، در حكم حج همراه من است.911.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} « فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عُمره در [ ماه] رمضان ، برابر حج است.912.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به زنى از انصار _ :چون [ ماه] رمضان شود ، در آن عمره به جاى آور؛ چرا كه يك عمره در رمضان ، [ برابر با] حج است.

.

ص: 362

913.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن الوليد بن صبيح :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : بَلَغَنا أنَّ عُمرَةً في شَهرِ رَمضانَ تَعدِلُ حَجَّةً .

فَقالَ : «إنَّما كانَ ذلِكَ فِي امرَأَةٍ وَعَدَها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَها : اِعتَمِري في شَهرِ رَمَضانَ فَهِيَ لَكِ حَجَّةٌ» . (1)914.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَمَضانُ بِمَكَّةَ أفضَلُ مِن ألفِ رَمَضانَ بِغَيرِ مَكَّةَ . (2)915.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ بِمَكَّةَ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ صِيامَهُ وقِيامَهُ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ مِئَةَ ألفِ شَهرِ رَمَضانَ في غَيرِها ، وكانَ لَهُ بِكُلِّ يَومٍ مَغفِرَةٌ وشَفاعَةٌ ، وبِكُلِّ لَيلَةٍ مَغفِرَةٌ وشَفاعَةٌ ، وبِكُلِّ يَومٍ حُملانُ فَرَسٍ في سَبيلِ اللّهِ ، ولَهُ بِكُلِّ يَومٍ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ . (3)911.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداوند : {Q} «و برخى از ايشان ، ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ بِمَكَّةَ فَصامَهُ وقامَهُ بِما تَيَسَّرَ لَهُ عَدَلَ مِئَةَ ألفِ شَهرٍ فيما سِواهُ مِنَ البَلَدِ ، وكانَ لَهُ بِكُلِّ يَومٍ حُملانُ فَرَسٍ في سَبيلِ اللّهِ ، وكُلِّ لَيلَةٍ حُملانُ فَرَسٍ في سَبيلِ اللّهِ ، في كُلِّ لَيلَةٍ عِتقُ رَقَبَةٍ ، وكُلِّ يَومٍ صَدَقَةٌ ، وكُلِّ لَيلَةٍ صَدَقَةٌ ، وكُلِّ يَومٍ شَفاعَةٌ ، وكُلِّ لَيلَةٍ شَفاعَةٌ ، وكُلِّ يَومٍ دَرَجَةٌ . (4)912.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن حديد :كُنتُ مُقيما بِالمَدينَةِ في شَهرِ رَمَضانَ سَنَةَ ثَلاثَ عَشرَةَ ومِئَتَينِ ، فَلَمّا قَرُبَ الفِطرُ كَتَبتُ إلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام أسأَ لُهُ عَنِ الخُروجِ في عُمرَةِ شَهرِ رَمَضانَ أفضَلُ أو اُقيمُ حَتّى يَنقَضِيَ الشَّهرُ واُتِمَّ صَومي؟ فَكَتَبَ إلَيَّ كِتابا قَرَأتُهُ بِخَطِّهِ :

«سَأَلتَ _ رَحِمَكَ اللّهُ! _ عَن أيِّ العُمرَةِ أفضَلُ؟ عُمرَةُ شَهرِ رَمَضانَ أفضَلُ ، يَرحَمُكَ اللّهُ!» (5) .


1- .الكافي : 4 / 535 / 1 .
2- .كنز العمّال : 12 / 197 / 34643 ، مجمع الزوائد : 3 / 348 / 4799 وفيه «صوم رمضان» وكلاهما نقلاً عن البزّار عن ابن عمر .
3- .شُعب الإيمان : 3/487/4149 وص 347 / 3729 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : 12/211/34709؛ بحار الأنوار : 96 / 349 / 16 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر عن أبي عيّاش .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 136 / 145 ؛ سنن ابن ماجة : 2 / 1041 / 3117 نحوه وكلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : 12 / 200 / 34657 .
5- .الكافي : 4 / 536 / 2 .

ص: 363

913.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از وليد بن صبيح _ :به امام صادق عليه السلام عرض كردم : به ما چنين رسيده كه عمره در رمضان ، با حج برابر است .

فرمود : «اين در مورد زنى بود كه پيامبر خدا به او وعده داد و فرمود: در ماه رمضان ، عمره به جا آور ، كه برايت حج است ».914.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان در مكّه بودن ، برتر از هزار رمضان در غير مكّه بودن است.915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس [ ماه] رمضان را از آغاز تا پايانش با روزه و نمازش در مكّه درك كند ، خداوند براى او صد هزار رمضانِ در غير مكّه مى نويسد و براى او در هر روز ، يك آمرزش و شفاعت ، و در هر شب ، يك آمرزش و شفاعت ، و در هر روز ، [ ثواب] به راه انداختن يك اسب [براى جهاد] در راه خداست. و براى اوست در هر روز ، يك دعاى مستجاب.916.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ماه رمضان را در مكّه درك كند و به اندازه اى كه در توانش باشد ، آن را روزه بدارد و نماز بخواند ، [ پاداشش] برابر با هزار ماه [ درك كردن ماه رمضان] در شهرى جز آن است و براى او در هر روز ، [ ثواب ]به راه انداختن يك اسب [براى جهاد] در راه خدا ، و در هر شب ، [ ثواب] به راه انداختن يك اسب [براى جهاد] در راه خداست و در هر شب ، [ پاداش ]آزاد كردن يك بنده ، و در هر روز ، يك صدقه ، و در هر شب ، يك صدقه ، و در هر روز ، شفاعتى ، و در هر شب ، شفاعتى ، و در هر روز ، درجه اى براى اوست.917.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن حديد _ :در سال دويست و سيزده [ قمرى] ، در ماه رمضان ، مقيم مدينه بودم. چون عيد فطر نزديك شد ، به امام جواد عليه السلامنامه نوشتم و از او پرسيدم كه: آيا در ماه رمضان براى عمره خارج شوم ، بهتر است ، يا آن كه بمانم تا ماه بگذرد و روزه ام را تمام كنم؟

در پاسخ ، نامه اى به خطّ خويش نوشت: «رحمت خدا بر تو! پرسيدى كه كدام عمره برتر است؟ عمره ماه رمضان ، برتر است. خداىْ رحمتت كند!». .

ص: 364

916.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن حمّاد بن عثمان :كانَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إذا أرادَ العُمرَةَ انتَظَرَ إلى صَبيحَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ثُمَّ يَخرُجُ مُهِلاًّ في ذلِكَ اليَومِ . (1)2 / 10الاِعتِكاف919.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِعتِكافُ عَشرِ شَهرِ رَمَضانَ يَعدِلُ حَجَّتَينِ وعُمرَتَينِ . (2)920.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَت بَدرٌ في شَهرِ رَمَضانَ فَلَم يَعتَكِف رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَلَمّا أن كانَ مِن قابِلٍ اِعتَكَفَ عِشرينَ : عَشرا لِعامِهِ ، وعَشرا قَضاءً لِما فاتَهُ . (3)921.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن أبي هريرة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَعتَكِفُ في كُلِّ رَمَضانَ عَشَرَةَ أيّامٍ ، فَلَمّا كانَ العامُ الَّذي قُبِضَ فيهِ اعتَكَفَ عِشرينَ يَوما . (4) .


1- .الكافي : 4 / 536 / 4 ، بحار الأنوار : 83 / 118 / 44 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 188 / 2101 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، النوادر للراوندي : 209 / 408 وفيه «اعتكاف شهر رمضان ...» ، دعائم الإسلام : 1 / 286 وفيه «اعتكاف العشر الأواخر ...» وكلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ؛ المعجم الكبير : 3 / 128 / 2888 عن محمّد بن سليمان عن الإمام زين العابدين عن أبيه عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : 8 / 530 / 24008 .
3- .الكافي : 4 / 175 / 2 عن الحلبي ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 184 / 2088 ، الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 190 عن العالم عليه السلام ، بحار الأنوار : 97 / 128 / 2 وج 16 / 274 / 103 .
4- .صحيح البخاري : 2 / 719 / 1939 ، سنن أبي داود : 2 / 332 / 2466 ، سنن ابن ماجة : 1 / 562 / 1769 ، مسند ابن حنبل : 3 / 236 / 8443 وفيه «العشر الأواخر» بدل «عشرة أيّام» وص 273 / 8670 ، السنن الكبرى : 4 / 516 / 8563 .

ص: 365

2 / 10 اعتكاف

918.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :هر گاه امام صادق عليه السلاممى خواست عمره انجام دهد ، تا صبح بيست و سوم ماه رمضان صبر مى كرد و در همان روز ، تلبيه مى گفت و به سوى مكه مى رفت .2 / 10اعتكاف921.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اعتكاف ده روز ماه رمضان ، برابر دو حج و دو عمره است.922.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لَمّا سَأَلَهُ مُعاذٌ عَن أفضَلِ الإِيمانِ _ ) امام صادق عليه السلام:جنگ بدر ، در ماه رمضان بود. پس ، پيامبر خدا معتكف نشد. سال بعد ، بيست روز معتكف شد: ده روز براى همان سال ، و ده روز براى قضاى آنچه از او فوت شده بود.923.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در هر رمضان ، ده روز ، معتكف مى شد امّا در سالى كه در آن وفات كرد ، بيست روز معتكف شد.

.

ص: 366

924.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِعتَكَفَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَوَّلِ ، ثُمَّ اعتَكَفَ فِي الثّانِيَةِ فِي العَشرِ الوُسطى ، ثُمَّ اعتَكَفَ فِي الثّالِثَةِ فِي العَشرِ الأَواخِرِ ، ثُمَّ لَم يَزَل يَعتَكِفُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ . (1)وانظر : ص 612 (الاعمال المختصّة بالعشر الأواخر / الاعتكاف) .

2 / 11قِراءَةُ سورَةِ الفَتحِ فِي التَّطَوُّعِ928.عنه صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عليه السلام :الإقبال عن يزيد بن هارون عن المسعودي :بَلَغَني أ نَّهُ مَن قَرَأَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ : «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا» (2) فِي التَّطَوُّعِ ، حُفِظَ ذلِكَ العامَ . (3) .


1- .الكافي : 4 / 175 / 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 189 / 2105 كلاهما عن أبي العبّاس ، الإقبال : 1 / 230 وفيه «اعتكف رسول اللّه صلى الله عليه و آله في أوّل ما فرض شهر رمضان ...»، بحار الأنوار: 98/4/2وراجع الغارات: 1/249.
2- .الفتح : 1 .
3- .الإقبال : 1 / 75 نقلاً عن عليّ بن عبد الواحد النهدي في كتاب عمل شهر رمضان ، بحار الأنوار : 96 / 350 / 19 نقلاً عن القطب الراوندي في النوادر وفيه «من قرأ أوّل ليلة من شهر رمضان «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا» حفظ إلى مثلها من قابل» .

ص: 367

2 / 11 خواندن سوره فتح در نماز مستحب

922.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به مُعاذ كه از ايشان درباره برترين ايما ) امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا در ماه رمضان ، در ده روز اوّل ، معتكف شد. سال بعد ، در ده روز وسط ، و در سال سوم ، در ده روز آخر معتكف شد. سپس پيوسته در ده روز آخر ، معتكف شد.ر . ك : ص 613 (آداب مخصوص دهه آخر / اعتكاف) .

2 / 11خواندن سوره فتح در نماز مستحب926.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از يزيد بن هارون ، از مسعودى _ :به من چنين روايت رسيده كه هر كس در هر شبى از ماه رمضان ، در نماز مستحب ، سوره «إنّا فَتَحنا» بخواند ، آن سال ، محفوظ مى ماند.

.

ص: 368

الفصل الثالثالأَدعِيَةُ المُشتَرَكَةُ3 / 1أدعِيَةُ الصَّلَواتِ المَكتوبَةِأ _ دُعاءُ «اللّهُمَّ أدخِل عَلى أهلِ القُبورِ السُّرورَ»932.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن دَعا بِهذَا الدُّعاءِ في شَهرِ رَمَضانَ بَعدَ المَكتوبَةِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهُوَ :

اللّهُمَّ أدخِل عَلى أهلِ القُبورِ السُّرورَ ، اللّهُمَّ أغنِ كُلَّ فَقيرٍ ، اللّهُمَّ أشبِ_ع كُلَّ جائِعٍ ، اللّهُمَّ اكسُ كُلَّ عُريانٍ ، اللّهُمَّ اقضِ دَينَ كُلِّ مَديونٍ (1) ، اللّهُمَّ فَرِّجِ عَن كُلِّ مَكروبٍ ، اللّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَريبٍ ، اللّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أسيرٍ ، اللّهُمَّ أصلِح كُلَّ فاسِدٍ مِن اُمورِ المُسلِمينَ ، اللّهُمَّ اشفِ كُلَّ مَريضٍ ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقرَنا بِغِناكَ ، اللّهُمَّ غَيِّر سُوءَ حالِنا بِحُسنِ حالِكَ ، اللّهُمَّ اقضِ عَنَّا الدَّينَ وأغنِنا مِنَ الفَقرِ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (2) .


1- .وفي البلد الأمين : «مدينٍ» بدل «مديونٍ» .
2- .المصباح للكفعمي : 816 ، البلد الأمين : 222 ، بحار الأنوار : 98 / 120 / 3 نقلاً عن خطّ الشهيد الأوّل قدس سره .

ص: 369

فصل سوم : دعاهاى مشترك
3 / 1 دعاهاى نمازهاى واجب
الف _ دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»

فصل سوم : دعاهاى مشترك3 / 1دعاهاى نمازهاى واجبالف _ دعاى «اَللّهمَّ أَدْخِلْ عَلى أَهْلِ القُبورِ السُّرورَ»931.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در ماه رمضان ، پس از نماز واجب ، اين دعا را بخواند ، خداوندْ گناهان او را تا روز قيامت مى آمرزد. دعا اين است:

«خداوندا! بر خفتگان گورها ، شادى وارد كن. خداوندا! هر نيازمندى را بى نياز بگردان. خداوندا! هر گرسنه اى را سير كن. خداوندا! هر برهنه اى را بپوشان. خداوندا! بدهىِ هر بدهكارى را ادا كن. خدايا! گرفتارىِ هر گرفتارى را برطرف ساز. خدايا! هر غريبى را به [ وطنش] باز گردان. خدايا! هر اسيرى را برهان. خدايا! هر تباهى اى را از كارهاى مسلمانان ، سامان بخش. خدايا! هر بيمارى را شفا بده. خدايا! نيازمندىِ ما را با بى نيازىِ خويش برطرف ساز. خدايا! بد حالىِ ما را با حال نيك خودت ، تغيير بده. خدايا! بدهىِ ما را ادا كن و ما را از فقر ، بى نياز گردان؛ همانا تو بر هر چيز ، توانايى».

.

ص: 370

ب _ دُعاءُ الحَجِّ933.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق والإمام الكاظم عليهماالسلام :تَقولُ في شَهرِ رَمَضانَ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ بَعدَ كُلِّ فَريضَةٍ :

اللّهُمَّ ارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ما أبقَيتَني في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ وسَعَةِ رِزقٍ ، ولا تُخلِني مِن تِلكَ المَواقِفِ الكَريمَةِ وَالمَشاهِدِ الشَّريفَةِ ، وزِيارَةِ قَبرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ وفي جَميعِ حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ فَكُن لي .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ ، المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ أن تُطيلَ عُمُري في طاعَتِكَ ، وتُوَسِّعَ عَلَيَّ رِزقي ، وتُؤَدِّيَ عَنّي أمانَتي ودَيني ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (1)وانظر : ص 500 ، ح 520 .

ج _ دُعاءُ «يا عَلِيُّ يا عَظيمُ»الإقبال :تَدعو عَقيبَ كُلِّ فَريضَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ لَيلاً كانَ أو نَهارا فَتَقولُ : يا عَلِيُّ يا عَظيمُ يا غَفورُ يا رَحيمُ ، أنتَ الرَّبُّ العَظيمُ الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ ، وهذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وكَرَّمتَهُ وشَرَّفتَهُ وفَضَّلتَهُ عَلَى الشُّهورِ ، وهُوَ الشَّهرُ الَّذي فَرَضتَ صِيامَهُ عَلَيَّ وهُوَ شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ وبَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ ، وجَعَلتَ فيهِ لَيلَةَ القَدرِ وجَعَلتَها خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ ، فَيا ذَا المَنِّ ولا يُمَنُّ عَلَيكَ ، مُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ فيمَن تَمُنُّ عَلَيهِ ، وأدخِلنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (2)

.


1- .الإقبال : 1 / 79 .
2- .الإقبال : 1 / 79 ، المصباح للكفعمي : 832 .

ص: 371

ب _ دعاى حج
ج _ دعاى «يا عَلىُّ يا عَظيمُ»

ب _ دعاى حج848.تنبيه الخواطر :امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام:از اوّل تا پايان ماه رمضان ، پس از هر نماز واجب مى گويى:

«خداوندا! امسال و در هر سال ، تا وقتى مرا زنده مى دارى ، حجّ خانه خودت را روزى ام كن ، در آسانى و تن درستى و وسعت روزى از سوى خودت؛ و جاى مرا در آن جايگاه هاى ارزشمند و حرم هاى شريف ، خالى مگذار و از زيارت قبر پيامبرت _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ محرومم مكن؛ و در همه نيازهاى دنيا و آخرت ، براى من باش!

خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى از فرمان قطعى در شب قدر ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه مرا از حُجّاج خانه با حرمت خويش قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته ، تلاششان پاداش يافته ، گناهانشان آمرزيده ، و خطاهايشان پوشيده است؛ و در آنچه تقدير و حتمى مى كنى ، اين را قرار بده كه عمرم را در فرمان بُردارى ات بلند گردانى و روزى ام را بر من وسعت بخشى و امانت و بدهىِ مرا از جانب من ادا كنى! آمين ، اى پروردگار جهانيان!».ر . ك : ص 501 ، ح 520

ج _ دعاى «يا عَلىُّ يا عَظيمُ»851.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال:در ماه رمضان ، پس از هر نماز واجب ، چه شب باشد و چه روز ، مى گويى:

«اى والا ، اى بزرگ ، اى آمرزنده ، اى مهربان! تو ، آن پروردگار بزرگى كه همانند او ، چيزى نيست و او شنواى بيناست ، و اين ، ماهى است كه آن را بزرگ داشته ، كرامت و شرافت بخشيده ، و بر [ ديگر] ماه ها برترى داده اى ، و اين ، ماهى است كه روزه دارىِ آن را بر من واجب كرده اى ، و آن ، ماه رمضان است كه در آن ، قرآن را براى راهنمايى مردم و به عنوان نشانه هايى روشن از هدايت و فرقان [جداكننده حق از باطل] ، نازل كرده اى و شب قدر را در آن قرار داده و آن را بهتر از هزار ماه قرار داده اى. پس ، اى صاحب نعمت و منّت كه كسى را بر تو منّتى نيست! با آزاد كردنم از آتش ، بر من نيز ، در جمع آنان كه بر ايشان منّت مى گذارى ، منّت گذار و وارد بهشتم كن! به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 372

3 / 2أدعِيَةُ كُلِّ لَيلَةٍأ _ الدُّعاءُ لِلحَجِّ852.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ (1) فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُم ، وأن تَجعَلَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ أن تُطيلَ عُمُري وأن تُوَسِّعَ عَلَيَّ في رِزقي ، وأن تَجعَلَني مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ ولا تَستَبدِلَ بي غَيري . (2)853.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن مُحَمَّدِ بنِ أبي عُمَيرٍ عَمَّن ذَكَرَهُ عَن بَعضِ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلامأ نَّهُ قالَ : مَن قالَ هذَا الدُّعاءَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غُفِرَت لَهُ ذُنوبُ أربَعينَ سَنَةً :

اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وَافتَرَضتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ، وَاغفِر لي تِلكَ الذُّنوبَ العِظامَ ؛ فَإِنَّهُ لا يَغفِرُها غَيرُكَ يا رَحمانُ يا عَلاّمُ . (3) .


1- .زاد في الإقبال هنا : «أن تجعل» .
2- .الكافي : 4 / 161 / 3 عن محمّد بن عطيّة ، الإقبال : 1 / 145 عن ابن عمير بإسناده وص 144 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 162 من دون إسنادٍ إلى المعصوم وكلّها نحوه .
3- .الإقبال : 1 / 144 ، الهداية : 187 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : 96 / 311 / 5 .

ص: 373

3 / 2 دعاهاى هر شب
الف _ دعا براى حج

3 / 2دعاهاى هر شبالف _ دعا براى حج857.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در دعا در هر شب از ماه رمضان _ :خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى ، از فرمان قطعى در امر حكيمانه ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه مرا از حُجّاج خانه با حرمت خويش قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته ، گناهانشان پوشيده ، نافرمانى هايشان آمرزيده ، و تلاششان پاداش يافته است ، و [ از تو مى خواهم] در آنچه قطعى و مقدّر مى كنى ، از آن فرمان قطعى در امر حكيمانه در شب قدر ، از آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، مرا عمرى طولانى بخشى و به روزى ام وسعت دهى و مرا از آنانى قرار دهى كه دين تو را يارى مى كنند ، و ديگرى را جايگزين من نسازى!858.المستدرك على الصحيحين عن ابن مسعود :الإقبال _ به نقل از محمّد بن ابى عمير ، از كسانى ، از بعضى از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله _ :هر كس اين دعا را در هر شب از ماه رمضان بخواند ، گناهان چهل ساله اش آمرزيده مى شود:

«خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان ، ماهى كه در آن ، قرآن نازل كرده اى و در آن روزه را بر بندگانت واجب ساخته اى! بر محمّد و خاندانش درود فرست و حجّ خانه خودت را امسال و هر سال ، روزى ام كن و آن گناهان بزرگ مرا بيامرز ، كه آنها را جز تو نمى آمرزد! اى بخشنده ، اى بسيار دانا!».

.

ص: 374

وانظر : ص 500 ، ح 520 .

ب _ دُعاءُ حُسنِ القَضاءِ855.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو هريره _ ) الإمام الصادق عليه السلام _ فِي الدُّعاءِ عِندَ كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :اللّهُمَ إنّي أسأَلُكَ فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فِي الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ فِي القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تُطيلَ عُمُري وأن تُوَسِّعَ عَلَيَ في رِزقي،وأن تَجعَلَني مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ ولا تَستَبدِلَ بي غَيري. (1)وانظر : ص 372 ، ح 497 .

ج _ الصَّلاةُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِالإمام الجواد عليه السلام :يُستَحَبُّ أن تُكثِرَ مِن أن تَقولَ في كُلِّ وَقتٍ مِن لَيلٍ أو نَهارٍ مِن أوَّلِ الشَّهرِ إلى آخِرِهِ : يا ذَا الَّذي كانَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ، ثُمَّ خَلَقَ كُلَّ شَيءٍ ، ثُمَّ يَبقى ويَفنى كُلُّ شَيءٍ ، يا ذَا الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، ويا ذَا الَّذي لَيسَ فِي السَّماواتِ العُلى ولا فِي الأَرَضينَ السُّفلى ولا فَوقَهُنَّ ولا تَحتَهُنَّ ولا بَينَهُنَّ إلهٌ يُعبَدُ غَيرُهُ . لَكَ الحَمدُ حَمدا لا يَقوى عَلى إحصائِهِ إلاّ أنتَ . فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً لا يَقوى عَلى إحصائِها إلاّ أنتَ . (2)

.


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 102 / 264 عن محمّد بن عطيّة ، مصباح المتهجّد : 630 / 708 وليس فيه «في ليلة القدر» ، المصباح للكفعمي : 773 نحوه .
2- .المقنعة : 320 عن عليّ بن مهزيار ، الإقبال : 1 / 348 ذكره في أدعية الليلة التاسعة عشرة ، المصباح للكفعمي : 823 ، البلد الأمين : 226 ذكراه في أدعية كلّ يوم ، وكلّها من دون إسنادٍ إلى المعصوم .

ص: 375

ب _ دعا براى تقدير نيكو
ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانش

ر . ك : ص 501 ، ح 520.

ب _ دعا براى تقدير نيكوامام صادق عليه السلام _ در دعايى در هر شب از ماه رمضان _ :خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه حتمى و مقدّر مى كنى ، از فرمان قطعى در امر حكيمانه خويش در شب قدر ، در آن تقديرى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، كه عمرم را طولانى سازى و روزى ام را وسعت بخشى و مرا از كسانى قرار دهى كه با او دينت را يارى مى كنى و ديگرى را جايگزين من نسازى!

ر . ك : ص 373 ، ح 497

ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانشامام جواد عليه السلام:مستحب است در هر وقتى از شب يا روز از اوّل تا پايان اين ماه ، زياد بگويى: «اى آن كه پيش از هر چيز بود ، سپس همه چيز را آفريد ، سپس باقى مى مانَد و همه چيز ، فانى مى شود!اى آن كه چيزى همانند او نيست! اى آن كه نه در آسمان هاى بلند و نه در زمين هاى پايين و نه بالاى آنها و نه زير آنها و نه ميان آنها ، معبودى جز او نيست كه پرستيده شود! تو را حمد و سپاس ، حمدى كه كسى جز تو بر شمارش آن توانا نيست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ؛ درودى كه كسى جز تو ، شمارش آن را نتواند!».

.

ص: 376

د _ دُعاءُ الاِفتِتاحِالإقبال عن أبي عمرو محمّد بن محمّد بن نصر السكوني :سَأَلتُ أبا بَكرٍ أحمَدَ بنَ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ البَغدادِيَّ أن يُخرِجَ إلَيَّ أدعِيَةَ شَهرِ رَمَضانَ الَّتي كانَ عَمُّهُ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ بنِ السَّعيدِ العَمرِيُّ يَدعو بِها ، فَأَخرَجَ إلَيَّ دَفتَرا مُجَلَّدا بِأَحمَرَ ، فَنَسَختُ مِنهُ أدعِيَةً كَثيرَةً ، وكانَ مِن جُملَتِها : وتَدعو بِهذَا الدُّعاءِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ فَإِنَّ الدُّعاءَ في هذَا الشَّهرِ تَسمَعُهُ المَلائِكَةُ وتَستَغفِرُ لِصاحِبِهِ ، وهُوَ : اللّهُمَّ إنّي أفتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمدِكَ وأنتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّكَ ، وأيقَنتُ أنَّكَ أرحَمُ الرّاحِمينَ في مَوضِعِ العَفوِ وَالرَّحمَةِ ، وأشَدُّ المُعاقِبينَ في مَوضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ ، وأعظَمُ المُتَجَبِّرينَ في مَوضِعِ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ . اللّهُمَّ أذِنتَ لي في دُعائِكَ ومَسأَلَتِكَ ، فَاسمَع يا سَميعُ مِدحَتي ، وأجِب يا رَحيمُ دَعوَتي ، وأقِل يا غَفورُ عَثرَتي ، فَكَم يا إلهي مِن كُربَةٍ قَد فَرَّجتَها! وهُمومٍ قَد كَشَفتَها ! وعَثرَةٍ قَد أقَلتَها ! ورَحمَةٍ قَد نَشَرتَها ! وحَلقَةِ بَلاءٍ قَد فَكَكتَها ! الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ولَم يَكُن لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ولَم يَكُن لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وكَبِّرهُ تَكبيرا . الحَمدُ للّهِِ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّها عَلى جَميعِ نِعَمِهِ كُلِّها . الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا مُضادَّ لَهُ في مُلكِهِ ولا مُنازِعَ لَهُ في أمرِهِ . الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا شَريكَ لَهُ في خَلقِهِ ، ولا شَبيهَ (1) لَهُ في عَظَمَتِهِ . الحَمدُ للّهِِ الفاشي فِي الخَلقِ أمرُهُ وحَمدُهُ ، الظّاهِرِ بِالكَرَمِ مَجدُهُ ، الباسِطِ بِالجودِ يَدَهُ ، الَّذي لا تَنقُصُ خَزائِنُهُ ولا تَزيدُهُ كَثرَةُ العَطاءِ إلاّ جودا وكَرَما ، إنَّهُ هُوَ العَزيزُ الوَهّابُ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ قَليلاً مِن كَثيرٍ مَعَ حاجَةٍ بي إلَيهِ عَظيمَةٍ وغِناكَ عَنهُ قَديمٌ ، وهُوَ عِندي كَثيرٌ وهُوَ عَلَيكَ سَهلٌ يَسيرٌ . اللّهُمَّ إنَّ عَفوَكَ عَن ذَنبي وتَجاوُزَكَ عَن خَطيئَتي ، وصَفحَكَ عَن ظُلمي وسَترَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلي ، وحِلمَكَ عَن كَثيرِ جُرمي عِندَما كانَ مِن خَطَئي وعَمدي ، أطمَعَني في أن أسأَلَكَ ما لا أستَوجِبُهُ مِنكَ الَّذي رَزَقتَني مِن رَحمَتِكَ وأرَيتَني مِن قُدرَتِكَ وعَرَّفتَني مِن إجابَتِكَ ، فَصِرتُ أدعوكَ آمِنا وأسأَلُكَ مُستَأنِسا لا خائِفا ولا وَجِلاً ، مُدِلاًّ عَلَيكَ فيما قَصَدتُ فيهِ إلَيكَ، فَإِن أبطَأَ عَنّي عَتَبتُ بِجَهلي عَلَيكَ ، ولَعَلَّ الَّذي أبطَأَ عَنّي هُوَ خَيرٌ لي ؛ لِعِلمِكَ بِعاقِبَةِ الاُمورِ ، فَلَم أرَ مَولىً كَريما أصبَرَ عَلى عَبدٍ لَئيمٍ مِنكَ عَلَيَّ . يا رَبِّ ، إنَّكَ تَدعوني فَاُوَلّي عَنكَ ، وتَتَحَبَّبُ إلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَيكَ ، وتَتَوَدَّدُ إلَيَّ فَلا أقبَلُ مِنكَ ، كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ ، فَلَم يَمنَعكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحمَةِ لي وَالإِحسانِ إلَيَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجودِكَ وكَرَمِكَ ، فَارحَم عَبدَكَ الجاهِلَ وجُد عَلَيهِ بِفَضلِ إحسانِكَ إنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ . الحَمدُ للّهِِ مالِكِ المُلكِ مُجرِي الفُلكِ ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ فالِقِ الإِصباحِ ، دَيّانِ الدّينِ رَبِّ العالَمينَ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى حِلمِهِ بَعدَ عِلمِهِ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى عَفوِهِ بَعدَ قُدرَتِهِ ، الحَمدُ للّهِِ عَلى طولِ أناتِهِ في غَضَبِهِ وهُوَ القادِرُ عَلى ما يُريدُ ، الحَمدُ للّهِِ خالِقِ الخَلقِ باسِطِ الرِّزقِ ذِي الجَلالِ وَالإِكرامِ وَالفَضلِ وَالإِنعامِ ، الَّذي بَعُدَ فَلا يُرى وقَرُبَ فَشَهِدَ النَّجوى تَبارَكَ وتَعالى ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي لَيسَ لَهُ مُنازِعٌ يُعادِلُهُ ولا شَبيهٌ يُشاكِلُهُ ولا ظَهيرٌ يُعاضِدُهُ ، قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الأَعِزّاءَ وتَواضَعَ لِعَظَمَتِهِ العُظَماءُ فَبَلَغَ بِقُدرَتِهِ ما يَشاءُ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي يُجيبُني حينَ اُناديهِ ، ويَستُرُ عَلَيَّ كُلَّ عَورَةٍ وأنَا أعصيهِ ، ويُعَظِّمُ النِّعمَةَ عَلَيَّ فَلا اُجازيهِ ، فَكَم مِن مَوهِبَةٍ هَنيئَةٍ قَد أعطاني! وعَظيمَةٍ مَخوفَةٍ قَد كَفاني! وبَهجَةٍ مونِقَةٍ قَد أراني ! فَاُثني عَلَيهِ حامِدا وأذكُرُهُ مُسَبِّحا . الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا يُهتَكُ حِجابُهُ ولا يُغلَقُ بابُهُ ، ولا يُرَدُّ سائِلُهُ ولا يُخَيَّبُ آمِلُهُ . الحَمدُ للّهِِ الَّذي يُؤمِنُ الخائِفينَ ويُنَجِّي الصّالِحينَ ، ويَرفَعُ المُستَضعَفينَ ويَضَعُ المُستَكبِرينَ ، ويُهلِكُ مُلوكا ويَستَخلِفُ آخَرينَ ، وَالحَمدُ للّهِِ قاصِمِ الجَبّارينَ مُبيرِ الظّالِمينَ ، مُدرِكِ الهارِبينَ نَكالِ الظّالِمينَ ، صَريخِ المُستَصرِخينَ مَوضِعِ حاجاتِ الطّالِبينَ مُعتَمَدِ المُؤمِنينَ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي مِن خَشيَتِهِ تَرعَدُ السَّماءُ وسُكّانُها ، وتَرجُفُ الأَرضُ وعُمّارُها ، وتَموجُ البِحارُ ومَن يَسبَحُ (2) في غَمَراتِها ، (الحَمدُ للّهِِ الَّذي هَدانا لِهذا وما كُنّا لِنَهتَدِيَ لَولا أن هَدانَا اللّهُ) (3) الحَمدُ للّهِِ الَّذي يَخلُقُ ولَم يُخلَق ويَرزُقُ ولا يُرزَقُ (4) ويُطعِمُ ولا يُطعَمُ ، ويُميتُ الأَحياءَ ويُحيِي المَوتى وهُوَ حَيٌّ لا يَموتُ ، بِيَدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وأمينِكَ وصَفِيِّكَ وحَبيبِكَ وخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وحافِظِ سِرِّكَ ومُبَلِّغِ رِسالاتِكَ ، أفضَلَ وأحسَنَ وأجمَلَ وأكمَلَ وأزكى وأنمى وأطيَبَ وأطهَرَ وأسنى وأكثَرَ ما صَلَّيتَ وبارَكتَ وتَرَحَّمتَ وتَحَنَّنتَ وسَلَّمتَ عَلى أحَدٍ مِن عِبادِكَ وأنبِيائِكَ ورُسُلِكَ وصَفوَتِكَ وأهلِ الكَرامَةِ عَلَيكَ مِن خَلقِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِيٍّ أميرِ المُؤمِنينَ ووَصِيِّ رَسولِ رَبِّ العالَمينَ ، (عَبدِكَ ووَلِيِّكَ وأخي رَسولِكَ وحُجَّتِكَ عَلى خَلقِكَ وآيَتِكَ الكُبرى وَالنَّبَاِ?العَظيمِ) (5) وصَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ العالَمينَ ، وصَلِّ عَلى سِبطَيِ الرَّحمَةِ وإمامَيِ الهُدى الحَسَنِ وَالحُسَينِ سَيِّدَي شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ، وصَلِّ عَلى أئِمَّةِ المُسلِمينَ : (عَلِيِ بنِ الحُسَينِ ومُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ وجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ وموسَى بنِ جَعفَرٍ وعَليِ بنِ موسى ومُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍ وعَلِيِ بنِ مُحَمَّدٍ وَالحَسَنِ بنِ عَلِيٍ وَالخَلَفِ المَهدِيِّ) (6) حُجَجِكَ عَلى عِبادِكَ واُمنَائِكَ في بِلادِكَ صَلاةً كَثيرَةً دائِمَةً . اللّهُمَّ وصَلِّ عَلى وَلِيِ أمرِكَ القائِمِ المُؤَمَّلِ وَالعَدلِ المُنتَظَرِ ، وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وأيِّدهُ بِروحِ القُدُسِ يا رَبَّ العالَمينَ . اللّهُمَّ اجعَلهُ الدّاعِيَ إلى كِتابِكَ وَالقائِمَ بِدينِكَ ، وَاستَخلِفهُ فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفتَ الَّذينَ مِن قَبلِهِ ، مَكِّن لَهُ دينَهُ الَّذي ارتَضَيتَهُ لَهُ ، أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أمنا يَعبُدُكَ لا يُشرِكُ بِكَ شَيئا . اللّهُمَّ أعِزَّهُ وأعزِز بِهِ ، وَانصُرهُ وَانتَصِر بِهِ وَانصُرهُ نَصرا عَزيزا (وَافتَح لَهُ فَتحا مُبينا وَاجعَل لَهُ مِن لَدُنكَ سُلطانا نَصيرا) (7) . اللّهُمَّ أظهِر بِهِ دينَكَ وسُنَّةَ نَبِيِّكَ ؛ حَتّى لا يَستَخفِيَ بِشَيءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ . اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ ، وتَجعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِكَ وَالقادَةِ إلى سَبيلِكَ ، وتَرزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . اللّهُمَّ ما عَرَّفتَنا مِنَ الحَقِّ فَحَمِّلناهُ وما قَصُرنا عَنهُ فَبَلِّغناهُ . اللّهُمَّ المُم بِهِ شَعَثَنا وَاشعَب بِهِ صَدعَنا وَارتُق بِهِ فَتقَنا ، وكَثِّر بِهِ قِلَّتَنا ، وأعِزَّ بِهِ ذِلَّتَنا ، وأغنِ بِهِ عائِلَنا ، وَاقضِ بِهِ عَن مَغرَمِنا ، وَاجبُر بِهِ فَقرَنا ، وسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا، ويَسِّر بِهِ عُسرَنا ، وبَيِّض بِهِ وُجوهَنا ، وفُكَّ بِهِ أسرَنا، وأنجِح بِهِ طَلِبَتَنا ، وأنجِز بِهِ مَواعيدَنا ، وَاستَجِب بِهِ دَعوَتَنا ، (وأعطِنا بِهِ سُؤلَنا ، وبَلِّغنا بِهِ مِنَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ آمالَنا) (8) ، وأعطِنا بِهِ آمالَنا ، وأعطِنا بِهِ فَوقَ رَغبَتِنا ، يا خَيرَ المَسؤولينَ وأوسَعَ المُعطينَ ، اِشفِ بِهِ صُدورَنا ، وأذهِب بِهِ غَيظَ قُلوبِنا ، وَاهدِنا بِهِ لِمَا اختُلِفَ فيهِ مِنَ الحَقِّ بِإِذنِكَ ؛ إنَّكَ تَهدي مَن تَشاءُ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ ، وَانصُرنا بِهِ عَلى عَدُوِّكَ وعَدُوِّنا إلهَ الحَقِّ آمينَ . اللّهُمَّ إنّا نَشكو إلَيكَ فَقدَ نَبِيِّنا _ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ _ وغَيبَةَ إمامِنا (9) ، وكَثرَةَ عَدُوِّنا ( وقِلَّةَ عَدَدِنا) 10 وشِدَّةَ الفِتَنِ بِنا ، وتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَينا ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأعِنّا عَلى ذلِكَ بِفَتحٍ تُعَجِّلُهُ ، وبِضُرٍّ تَكشِفُهُ ونَصرٍ تُعِزُّهُ ، وسُلطانِ حَقٍّ تُظهِرُهُ ، ورَحمَةٍ مِنكَ تُجَلِّلُناها وعافِيَةٍ [ مِنكَ ]تُلبِسُناها بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . 11

.


1- .في نسخة : «شبه» .
2- .ويمكن ضبطها أيضا بهذا الشكل : «يُسَبِّحُ» .
3- .ما بين القوسين أثبتناه من الطبعة الحجريّة للمصدر ، وكذلك في البلد الأمين والمصباح للكفعمي .
4- .في الطبعة المعتمدة «ولم يرزق» ، والتصويب من الطبعة الحجريّة والمصادر الاُخرى .
5- .ما بين القوسين لا يوجد في مصباح المتهجّد والبلد الأمين وتهذيب الأحكام .
6- .ما بين القوسين لا يوجد في مصباح المتهجّد وتهذيب الأحكام .
7- .ما بين القوسين أثبتناه من الطبعة الحجريّة للمصدر ، وكذلك في المصباح للكفعمي .
8- .في المصباح للكفعمي «وليّنا» بدل «إمامنا» .
9- .الإقبال : 1 / 138 ، تهذيب الأحكام : 3 / 108 ، مصباح المتهجّد : 577 / 690 ، المصباح للكفعمي : 770 ، البلد الأمين : 193 كلّها من دون إسناد إلى المعصوم .

ص: 377

د _ دعاى افتتاح

د _ دعاى افتتاحالإقبال _ به نقل از ابو عمرو محمّد بن محمّد بن نصر سَكونى _ :از ابو بكر احمد بن محمّد بن عثمان بغدادى خواستم دعاهاى ماه رمضان را كه عمويش ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعيد عَمرى (1) مى خوانده ، براى من درآورد. پس دفترى را كه جلد قرمز داشت ، بيرون آورد. من ، دعاهاى بسيارى را از روى آن نوشتم و از جمله آنها ، اين دعا بود: «خداوندا! من ستايشت را با حمد تو آغاز مى كنم و تو با نعمت خويش ، توفيق دهنده بر راه درستى. يقين دارم كه تو ، در جاى گذشت و رحمت ، مهربان ترينِ مهربانانى و در جاى كيفر و انتقام ، سرسخت ترينِ كيفردهندگانى و در جايگاه بزرگى و عظمت ، بزرگ ترين جبّارانى. (2) خداوندا! اذنم داده اى تا تو را بخوانم و از تو بخواهم . پس ، اى شنوا! ستايشم را بشنو ، و اى مهربان! دعايم را اجابت كن ، و اى آمرزنده! از لغزشم درگذر. خدايا! چه بسيار اندوهى كه برطرفش ساختى و غمى كه آن را زدودى و لغزشى كه از آن در گذشتى و رحمتى كه آن را گستردى و زنجيره بلايى كه آن را از هم گسستى! ستايش، خدايى را كه نه همسرى گرفته و نه فرزندى، و نه او را در پادشاهى، شريكى است و نه او را از روى خوارى، سرپرستى. او را به شايستگى، تكبير بگوى و بزرگ بدار. خداراسپاس،باهمه ستودگى هايش،برهمه نعمت هايش. سپاس ، خدايى را كه نه او را در حكمرانى ، ضدّى است و نه در فرمانش ، او را مخالفى. سپاس ، خدايى را كه در ميان آفريدگانش ، شريكى ندارد و در عظمتش ، بى همتاست. سپاس ، خدايى را كه فرمان او و ستايشش در ميان خَلق ، پراكنده و آشكار است ؛ آن كه شُكوهش با بخشندگى ، هويداست و دستش به سخاوت ، گشوده است؛ آن كه بخشش زياد ، نه از گنجينه هايش مى كاهد و نه بر آن مى افزايد ، مگر بر بخشندگى و كَرَمش. همانا او قدرتمند بخشنده است. خداوندا! از تو اندكى از نياز فراوانم را مى خواهم ، با آن كه نيازم به آن ، بسيار است و بى نيازىِ تو از آن ، ديرين. آن نزد من ، بسيار است ؛ امّا بر تو آسان و ناچيز . خداوندا! بخشايش تو از گناهم ، و گذشت تو از خطايم ، و چشم پوشى تو از ظلمم ، و پرده پوشى تو بر كار زشتم ، و بردبارى تو از گناه بسيارم _ آن جا كه به عمد يا خطا گناه كردم _ مرا به طمع انداخت تا از تو چيزى بخواهم كه از سوى تو شايسته آن نيستم ، چيزى كه از رحمت خويش ، روزى ام كردى و از قدرت خود ، نشانم دادى و از اجابت خويش ، مرا شناساندى. پس چنين گشتم كه با ايمنى ، تو را مى خوانم و بى وحشت و ترس ، از تو مى خواهم و نيز در آنچه به درگاهت روى مى آورم ، با ناز و عشوه ، طلب مى كنم . پس اگر حاجتم دير برآيد ، جاهلانه عتابت مى كنم ، با آن كه شايد آنچه تأخير افتاده ، برايم بهتر باشد؛ چرا كه تو فرجام كارها را مى دانى. پس ، هيچ مولاى بزرگوارى را بر بنده اى فرومايه ، شكيباتر از تو بر خود نديده ام. پروردگارا! تو مرا مى خوانى؛ من از تو روى برمى گردانم. تو به من دوستى مى كنى؛ من با تو بى مهرى مى كنم. تو با من مهربانى مى كنى؛ من از تو نمى پذيرم ، گويا كه من بر تو نعمت و منّت دارم؛ امّا اينها باز هم تو را از رحمت بر من و نيكى و بخشش از روى جود و كَرَم به من ، باز نمى دارند. پس ، اين بنده نادانت را ترحّم كن و با فضل و احسانت بر او ببخش! همانا تو بخشنده بزرگوارى. ستايش، خدايى را كه مالكِ فرمان روايى است، روان سازنده كشتى ، مسخّر كننده بادها، شكافنده صبح ، جزا دهنده روز جزا و پروردگار جهانيان است. خدا را سپاس بر بردبارى اش پس از علمش. خدا را سپاس بر گذشتش پس از قدرتش. خدا را سپاس بر تحمّل طولانى اش پس از خشمش ، در حالى كه او بر هر چه بخواهد ، تواناست. خدا را سپاس ، كه آفريدگار خَلق است ، گشاينده روزى ، صاحب شُكوه و بزرگوارى و احسان و نعمت دهى؛ آن كه دور است ، پس ديده نمى شود ، و نزديك است ، آن چنان كه نجوا را شاهد است. بزرگوار و والاست. سپاس ، خدايى را كه نه مخالفى دارد كه با او برابرى كند ، و نه مشابهى دارد كه با او همتا شود ، و نه پشتيبانى دارد تا از او حمايت كند . با قدرت خويش ، قدرتمندان را شكست داده و بزرگان ، در پيشگاه عظمتش ، فروتنى كرده اند . پس با قدرتش به آنچه مى خواهد ، رسيده است . سپاس ، خدايى را كه چون مى خوانمش ، پاسخم مى دهد و با آن كه نافرمانى اش مى كنم ، هر عيب مرا مى پوشاند و نعمت خويش را بر من بزرگ مى دارد و من سپاسش نمى گزارم . چه بسيار موهبت و بخشش بزرگى كه به من بخشيد و چه بسيار امر بزرگ و ترسناكى كه از من دفع كرد و چه بسيار شادمانىِ دل ربايى كه نشانم داد ! پس ، او را ستايشگرانه ثنا مى گويم و به پاكى و بى عيبى ، يادش مى كنم . سپاس ، خدايى را كه پرده اش دريده نمى شود ، درش بسته نمى گردد ، درخواست كننده از او برگردانده نمى شود و آرزومند او محروم نمى گردد. سپاس ، خدايى را كه بيمناكان را ايمن مى سازد ، شايستگان را نجات مى بخشد ، ضعيف شمرده شدگان را رفعت مى دهد ، مستكبران را پست مى كند و پادشاهانى را هلاك مى كند و پادشاهان ديگرى را جايگزين مى سازد. سپاس ، خدايى را كه در هم كوبنده جبّاران ، نابودكننده ستمگران ، دريابنده فراريان ، كيفر دهنده ظالمان ، فريادرس درماندگان ، جايگاه [تأمين] نيازهاى خواهندگان و تكيه گاه مؤمنان است. سپاس ، خدايى را كه از بيم او آسمان ها و آسمانيان و زمين و آبادكنندگانش مى لرزند و درياها و آنچه در اعماقشان شناور است ، در جوش و خروش اند. « سپاس ، خدايى را كه ما را به اين [ دين] هدايت كرد و اگر او هدايتمان نمى كرد ، هرگز راه نمى يافتيم» . سپاس ، خدايى را كه مى آفريند و خود ، آفريده نيست؛ روزى مى دهد ، ولى روزى خور نيست ؛ مى خوراند ، ولى خورنده نيست؛ زندگان را مى ميراند و مردگان را زنده مى كند و او زنده ناميراست. نيكى به دست اوست و او بر هر چيز ، تواناست. خداوندا! بر محمّد ، بنده و فرستاده ات ، امين و برگزيده ات ، محبوب و انتخاب شده ات از ميان بندگانت ، رازدارت و رساننده رسالت هايت ، درود فرست ، به بهترين ، نيكوترين ، زيباترين ، كامل ترين ، پاك ترين ، رشديابنده ترين ، پاكيزه ترين ، والاترين و بيشترين درود و بركت و رحمت و نعمت ؛ و درودى كه به هر يك از بندگان و پيامبران و فرستادگان و برگزيدگانت و آفريدگان صاحب كرامتت فرستاده اى! خداوندا! بر على ، امير مؤمنان ، وصىّ فرستاده پروردگار جهانيان ، بنده و دوستت و برادر پيامبرت و حجّت تو بر آفريدگانت و نشانه بزرگ تو و خبر بزرگ درود فرست! و بر بانوى راست كردار پاك ، فاطمه ، سَرور زنان جهان ، درود فرست! و بر دو نواده رحمت و دو پيشواى هدايت ، حسن و حسين ، دو سَرور جوانان بهشتى ، درود فرست! و بر پيشوايان مسلمانان: على بن الحسين ، محمّد بن على ، جعفر بن محمّد ، موسى بن جعفر ، على بن موسى ، محمّد بن على ، على بن محمّد ، حسن بن على و جانشين او مهدى ، حجّت هاى تو بر بندگانت و امينان تو در سرزمين هايت ، درود فرست ، درودى فراوان و پيوسته! خداوندا! بر عهده دار فرمانت ، امام قائم ، كه مورد آرزوست و عدالت مورد انتظار است ، درود فرست و او را با فرشتگان مقرّب خويش ، فرا گير و او را _ اى پروردگار جهانيان _ با روح القدس مؤيّد بدار! خداوندا! او را دعوت كننده به كتابت و برپاكننده دينت قرار بده ، و او را در زمين ، جانشين ، قرار بده ، آن گونه كه پيشينيان از او را جانشين ساختى ، و آيينى را كه براى او پسنديده اى ، براى او حاكم ساز ، و او را پس از بيمش ايمنى بخش تا تنها تو را بپرستد و چيزى را شريك تو قرار ندهد! خداوندا! او را عزّت بخش و [ ما را] به او عزيز (مقتدر) بگردان و او را به پيروزى برسان و او را يارى كن ، يارى اى قدرتمندانه ، و براى او فتحى آشكار قرار بده و از پيش خود ، قدرتى برخوردار از يارى براى وى قرار بده! خداوندا! با او دين خود و سنّت پيامبرت را چيره ساز تا از حق هيچ چيزى ، از بيم احدى از مردم ، پنهان نماند! خداوندا! ما از درگاه تو دولت كريمه اى را مى خواهيم كه با آن ، اسلام و مسلمانان را عزّت بخشى و نفاق و منافقان را خوار گردانى و ما را در آن حكومت ، از دعوتگران به طاعتت و فرماندهان و پيشوايان راهت قرار دهى و با آن ، كرامت دنيا و آخرت را روزىِ ما كنى . خداوندا! آنچه از حق به ما شناساندى ، توفيق عمل به آن را هم به ما ببخش و آنچه بِدان دست نيافتيم ، ما را به آن برسان! خداوندا! پراكندگىِ ما را با وجود او وحدت بخش و آشفتگىِ ما را با او به سامان برسان و تفرقه ما را با او بزداى و اندكىِ ما را با او افزون گردان و خوارىِ ما را با او به عزّت برسان و نيازمندِ ما را با او بى نياز كن و بدهىِ بدهكار ما را با او ادا كن و تنگ دستىِ ما را با او جبران ساز و نيازِ ما را با او برطرف گردان و سختىِ ما را با او آسان ساز و چهره هاى ما را با او سفيد گردان و گرفتارِ ما را با او رها ساز و خواسته ما را با او برآور و وعده هايى را كه به ما داده اى ، با او محقّق ساز و دعايمان را با او اجابت فرما و خواسته ما را با او عطا كن و آرزوهاى ما را در دنيا و آخرت با او برآور و آمال ما را با او عطا فرما و ما را به بركت او بالاتر از خواسته مان عطا كن! اى بهترين درخواست شدگان ، اى گسترده ترين عطا كنندگان! دل هاى ما را با او شفا بخش و كينه دل هاى ما را با او بزداى و در آنچه از حق ، مورد اختلاف است ، به اذن خودت ، ما را با او به حق هدايت كن _ همانا تو هر كه را بخواهى ، به راه راست هدايت مى كنى _ و ما را با او بر دشمن خودت و دشمن ما يارى كن! اى خداى حق ، آمين! خداوندا! ما به درگاهت شِكوه مى آوريم فقدان پيامبرمان را _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ و غيبت پيشوايمان را ، و فزونى دشمنمان را ، و اندكىِ شمارمان را ، و سختىِ فتنه ها را بر ما ، و هماهنگى [مردم] زمان را به زيان ما. پس بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و ما را بر اين خواسته ها، يارى كن ، با فتحى كه زود پيش مى آورى و با رنجى كه مى زدايى و با يارى اى كه مايه قدرت مى سازى و با حكومت حقّى كه آشكار و پيروزش مى كنى و با رحمتى از سوى خود ، كه بر ما شامل مى كنى و عافيتى از سوى خود ، كه بر ما مى پوشانى ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.


1- .هر چند اين دعا از اهل بيت عليهم السلامروايت نشده است امّا با عنايت به اين كه محمّد بن عثمان يكى از نائبان خاصّ امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه بوده است به احتمال قوى اين دعا را از آن حضرت اخذ كرده است .
2- .جبّار درباره خداوند ، به معناى جبران كننده و نيز كسى كه بر همه زورمندان چيره است ، مى باشد .

ص: 378

. .

ص: 379

. .

ص: 380

. .

ص: 381

. .

ص: 382

. .

ص: 383

. .

ص: 384

ه _ دُعاءُ «الدُّخولُ فِي الصّالِحينَ»الإقبال :دُعاءٌ آخَرُ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنهُ : اللّهُمَّ بِرَحمَتِكَ فِي الصّالِحينَ فَأَدخِلنا ، وفي عِلِّيِّينَ فَارفَعنا ، وبِكَأسٍ مِن مَعينٍ مِن عَينٍ سَلسَبيلٍ فَاسقِنا ، ومِنَ الحورِ العينِ بِرَحمَتِكَ فَزَوِّجنا ، ومِنَ الوِلدانِ المُخَلَّدينَ كَأنَّهُم لُؤلُؤٌ مَكنونٌ فَأَخدِمنا ، ومِن ثِمارِ الجَنَّةِ ولُحومِ الطَّيرِ فَأَطعِمنا ، ومِن ثِيابِ السُّندُسِ وَالحَريرِ وَالإِستَبرَقِ فَأَلبِسنا ، ولَيلَةَ القَدرِ وحَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ وقَتلاً في سَبيلِكَ فَوَفِّق لَنا ، وصالِحَ الدُّعاءِ وَالمَسأَلَةِ فَاستَجِب لَنا ، يا خالِقَنَا اسمَع وَاستَجِب لَنا . وإذا جَمَعتَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ يَومَ القِيامَةِ فَارحَمنا ، وبَراءَةً مِنَ النّارِ فَاكتُب لَنا ، وفي جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنا ، وفي عَذابِكَ وهَوانِكَ فَلا تَبتَلِنا ، ومِنَ الزَّقّومِ وَالضَّريعِ فَلا تُطعِمنا ، ومَعَ الشَّياطينِ فَلا تَجمَعنا ، وفِي النّارِ عَلى وُجوهِنا فَلا تَكُبَّنا ، ومِن ثِيابِ النّارِ وسَرابيلِ القَطِرانِ فَلا تُلبِسنا ، ومِن كُلِّ سوءٍ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ بِحَقِّ لا إلهَ إلاّ أنتَ فَنَجِّنا . (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 143 .

ص: 385

ه _ دعاى «ورود به جمع صالحان»

ه _ دعاى «ورود به جمع صالحان»الإقبال _ در بخشى از دعايى ديگر براى هر شب _ :خداوندا! به رحمتت ، ما را در جمع شايستگان ، وارد كن و در بهشت برين ، بالايمان ببر و به ما جامى گوارا از چشمه سلسبيل ، بنوشان و به رحمتت ، از حوريان بهشتى همسرمان گردان و از پسركانِ جاودان [ در بهشت ،] كه همچون لؤلؤِ پوشيده اند ، به خدمت ما بگمار و از ميوه هاى بهشتى و گوشت هاى پرندگان ، غذايمان ده و از جامه هاى ديبا و پرنيان و زربفت بر ما بپوشان و توفيق درك شب قدر و حجّ خانه خودت و شهادت در راهت را به ما بده و دعا و خواسته شايسته ما را اجابت كن _ اى آفريدگار ما! بشنو و اجابت كن _ و آن گاه كه در روز قيامت ، اوّلين و آخرين را گرد آورى ، بر ما ترحّم كن و امان نامه نجات از آتش را برايمان بنويس و ما را در جهنّم به غل و زنجير مكش و ما را دچار عذاب و خوارى از سوى خود مساز و از زقّوم و ضريع (1) به ما مخوران و ما را با شيطان ها يك جا قرار مده و ما را به رو در آتش دوزخ ميفكن و از جامه هاى آتشين و پيراهن هاى گدازنده بر ما مپوشان و ما را از هر بدى _ اى آن كه هيچ معبودى جز تو نيست ، به حقّ آن كه معبودى جز تو نيست _ برهان!

.


1- .زَقّوم و ضَريع ، نام خوراك هاى تلخ دوزخيان است.

ص: 386

3 / 3أدعِيَةُ الأَسحارأ _ دُعاءُ أبي جَعفَرٍ عليه السلامالإقبال :عَن أيّوبَ بنِ يَقطينٍ أ نَّهُ كَتَبَ إلى أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام يَسأَلُهُ أن يُصَحِّحَ لَهُ هذَا الدُّعاءَ ، فَكَتَبَ إلَيهِ : «نَعَم ، وهُوَ دُعاءُ أبي جَعفَرٍ عليه السلام بِالأَسحارِ في شَهرِ رَمَضانَ . قالَ أبي عليه السلام : قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : لَو يَعلَمُ النّاسُ مِن عِظَمِ هذِهِ المَسائِلِ عِندَ اللّهِ وسُرعَةِ إجابَتِهِ لِصاحِبِها لاَقتَتَلوا عَلَيهِ ولَو بِالسُّيوفِ ، وَاللّهُ يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ . وقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : لَو حَلَفتُ لَبَرِرتُ أنَّ اسمَ اللّهِ الأَعظَمَ قَد دَخَلَ فيها ، فَإِذا دَعَوتُم (1) فَاجتَهِدوا فِي الدُّعاءِ فَإِنَّهُ مِن مَكنونِ العِلمِ ، وَاكتُموهُ إلاّ مِن أهلِهِ ، ولَيسَ مِن أهلِهِ المُنافِقونَ وَالمُكَذِّبونَ وَالجاحِدونَ ، وهُوَ دُعاءُ المُباهَلَةِ تَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن بَهائِكَ بِأَبهاهُ وكُلُّ بَهائِكَ بَهِيٌّ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن جَمالِكَ بِأَجمَلِهِ وكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن جَلالِكَ بِأَجَلِّهِ وكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عَظَمَتِكَ بِأَعظَمِها وكُلُّ عَظَمَتِكَ عَظيمَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن نورِكَ بِأَنوَرِهِ وكُلُّ نورِكَ نَيِّرٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِنورِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن رَحمَتِكَ بِأَوسَعِها وكُلُّ رَحمَتِكَ واسِعَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن كَلِماتِكَ بِأَتَمِّها وكُلُّ كَلِماتِكَ تامَّةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكَلِماتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن كَمالِكَ بِأَكمَلِهِ وكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن أسمائِكَ بِأَكبَرِها وكُلُّ أسمائِكَ كَبيرَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِأَسمائِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عِزَّتِكَ بِأَعَزِّها وكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَشِيَّتِكَ بِأَمضاها وكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن قُدرَتِكَ بِالقُدرَةِ الَّتِي استَطَلتَ بِها عَلى كُلِّ شَيءٍ وكُلُّ قُدرَتِكَ مُستَطيلَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِقُدرَتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عِلمِكَ بِأَنفَذِهِ وكُلُّ عِلمِكَ نافِذٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعِلمِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن قَولِكَ بِأَرضاهُ وكُلُّ قَولِكَ رَضِيٌ،اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِقَولِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَسائِلِكَ بِأَحَبِّها إلَيكَ وكُلُّ مَسائِلِكَ إلَيكَ حَبيبَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَسائِلِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن شَرَفِكَ بِأَشرَفِهِ وكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن سُلطانِكَ بِأَدوَمِهِ وكُلُّ سُلطانِكَ دائِمٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِسُلطانِكِ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مُلكِكَ بِأَفخَرِهِ وكُلُّ مُلكِكَ فاخِرٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمُلكِكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عُلُوِّكَ بِأَعلاهُ وكُلُّ عُلُوِّكَ عالٍ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعُلُوِّكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن مَنِّكَ بِأَقدَمِهِ وكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَنِّكَ كُلِّهِ ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن آياتِكَ بِأَكرَمِها وكُلُّ آياتِكَ كَريمَةٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِآياتِكَ كُلِّها ؛ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما أنتَ فيهِ مِنَ الشَّأنِ وَالجَبَروتِ ، وأسأَلُكَ بِكُلِّ شَأنٍ وَحدَهُ وَجَبَروتٍ وَحدَها ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما تُجيبُني بِهِ حينَ أسأَلُكَ فَأَجِبني يا أللّهُ ، وَافعَل بي كَذا وكَذا . وتَذكُرُ حاجَتَكَ ، فَإِنَّكَ تُعطاها إن شاءَ اللّهُ تَعالى» . (2)

.


1- .في المصدر و بحار الأنوار : «دعوتهم» وهو تصحيف .
2- .الإقبال : 1 / 175 ، بحار الأنوار : 98 / 94 / 2 .

ص: 387

3 / 3 دعاهاى سحر
الف _ دعاى امام باقر عليه السلام

3 / 3دعاهاى سحر 1الف _ دعاى امام باقر عليه السلام858.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) الإقبال _ درباره ايّوب بن يقطين _ :وى نامه اى به امام رضا عليه السلامنوشت واز او خواست كه درستىِ اين دعا را بيان كند.

امام عليه السلام به او نوشت: «آرى. اين ، دعاى امام باقر عليه السلام در سحرهاى ماه رمضان است . پدرم فرمود كه امام باقر عليه السلام فرمود: اگر مردم از عظمت اين خواسته ها نزد خداوند و سرعت اجابت آنها براى صاحبانش خبر داشتند ، بر سر آن با يكديگر به جنگ مى پرداختند ، حتّى با شمشير؛ و خداوند ، رحمتش را به هر كس بخواهد ، ويژه مى سازد .

و امام باقر عليه السلام فرمود: اگر قسم بخورم ، راست گفته ام كه اسم اعظم خداوند ، در اين دعاست . پس هر گاه دعا كرديد ، در دعا بكوشيد؛ چرا كه آن از دانشِ نهفته است و آن را جز از اهلش ، از ديگران پنهان بداريد. منافقان ، تكذيب كنندگان و منكِران ، از اهل آن نيستند و اين ، دعاى مباهله است. چنين مى گويى :

«خداوندا! من از تو درخواست مى كنم ، از جلوه هاى نورانيّتت ، به برترين جلوه اش ، در حالى كه همه جلوه هاى تو نورانى است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه جلوه هاى نورانى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از زيبايى هايت ، به زيباترينش ، در حالى كه همه جمال تو زيباست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه زيبايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم، از شُكوه هايت ، به شكوهمندترينش ، در حالى كه همه شُكوه تو باشُكوه است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه شُكوهت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از عظمت هايت ، به بزرگ ترينش ، در حالى كه همه عظمتت بزرگ است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه عظمتت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از فروغ هايت ، به فروزان ترينش ، در حالى كه همه فروغ تو فروزان است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه فروغت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم، و از رحمت هايت، به گسترده ترينش ، در حالى كه همه رحمتت گسترده است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه رحمتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از سخنانت ، به كامل ترينش ، در حالى كه همه سخنانت كامل است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه سخنانت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از كمال هايت به كامل ترينش ، در حالى كه همه كمالت كامل است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه كمالت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از نام هايت ، به بزرگ ترينش ، در حالى كه همه نام هايت بزرگ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه نام هايت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از عزّت هايت به تواناترينش ، در حالى كه همه عزّتت شكست ناپذير است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه عزّتت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از اراده هايت ، به نافذترينش ، در حالى كه همه اراده ات نافذ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه اراده ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آن توانى كه با آن بر هر چيز ، احاطه يافتى ، در حالى كه همه توانت فراگير است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه توانايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از دانش هايت به نافذترينش ، در حالى كه همه دانشت نافذ است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه دانشت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از گفتارهايت ، به پسنديده ترينش ، در حالى كه همه گفتارت پسنديده است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه گفتارت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از خواسته هاى برآمده در درگاهت ، به محبوب ترينِ آنها در پيشگاهت ، در حالى كه همه آن خواسته ها نزد تو محبوب است . خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه خواسته هاى برآمده در درگاهت .

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از شرافت هايت ، به شريف ترينش ، در حالى كه همه شرافتت شريف است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه شرافتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از فرمان روايى هايت به ماناترينش ، در حالى كه همه فرمان روايى ات ماناست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه فرمان روايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از پادشاهى هايت ، به والاترينش ، در حالى كه همه پادشاهى تو والاست. خداوندا! از تو درخواست مى كنم، به همه پادشاهى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از والايى هايت به بلندمرتبه ترينش ، در حالى كه همه والايى تو بلندمرتبه است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه والايى ات.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از احسان هايت ، به كهن ترينش ، در حالى كه همه احسان تو ديرين است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه احسانت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، از آياتت ، به گرامى ترينش ، در حالى كه همه آياتت گرامى است. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به همه آياتت.

خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آن جايگاه و شُكوهى كه در آنى ، و از تو درخواست مى كنم ، به هر جايگاهى به تنهايى ، و به هر شُكوهى به تنهايى. خداوندا! از تو درخواست مى كنم ، به آنچه وقتى تو را به آن بخوانم ، جوابم مى دهى.

پس خداوندا! دعايم را اجابت كن و با من چنين و چنان كن» .

حاجت خود را ياد مى كنى ، إن شاء اللّه برآورده مى شود .

.

ص: 388

. .

ص: 389

. .

ص: 390

ب _ دُعاءُ أبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ860.الإمام الصادق عليه السلام : مصباح المتهجّد عن أبي حمزة الثمالي (1) : كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ سَيِّدُ العابِدينَ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما _ يُصَلّي عامَّةَ اللَّيلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَإِذا كانَ ( فِي) السَّحَرِ دَعا بِهذَا الدُّعاءِ :

إلهي لا تُؤَدِّبني بِعُقوبَتِكَ ، ولا تَمكُر بي في حيلَتِكَ ، مِن أينَ لِيَ الخَيرُ يا رَبِّ ولا يوجَدُ إلاّ مِن عِندِكَ ، ومِن أينَ لِيَ النَّجاةُ ولا تُستَطاعُ إلاّ بِكَ ، لاَ الَّذي أحسَنَ استَغنى عَن عَونِكَ ورَحمَتِكَ ولاَ الَّذي أساءَ وَاجتَرَأَ عَلَيكَ ولَم يُرضِكَ خَرَجَ عَن قُدرَتِكَ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ بِكَ (2) عَرَفتُكَ وأنتَ دَلَلتَني عَلَيكَ ودَعَوتَني إلَيكَ ، ولَولا أنتَ لَم أدرِ ما أنتَ .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي أدعوهُ فَيُجيبُني وإن كُنتُ بَطيئاً حينَ يَدعوني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي أسأَلُهُ فَيُعطيني وإن كُنتُ بَخيلاً حينَ يَستَقرِضُني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئتُ لِحاجَتي وأخلو بِهِ حَيثُ شِئتُ لِسِرّي بِغَيرِ شَفيعٍ فَيَقضي لي حاجَتي .

الحَمدُ للّهِِ الَّذي لا أدعو (3) غَيرَهُ ، ولَو دَعَوتُ غَيرَهُ لَم يَستَجِب لي دُعائي ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي لا أرجو (4) غَيرَهُ ، ولَو رَجَوتُ غَيرَهُ لَأَخلَفَ رَجائي، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي وَكَلَني إلَيهِ فَأَكرَمَني ولَم يَكِلني إلَى النّاسِ فَيُهينوني ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي تَحَبَّبَ إلَيَ وهُوَ غَنِيٌّ عَنّي ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يَحلُمُ عَنّي حَتّى كَأَنّي لاذَنبَ لي،فَرَبّي أحمَدُ شَيءٍ عِندي وأحَقُّ بِحَمدي.

اللّهُمَّ إنّي أجِدُ سُبُلَ المَطالِبِ إلَيكَ مُشرَعَةً ، ومَناهِلَ الرَّجاءِ إلَيكَ مُترَعَةً ، وَالاِستِعانَةَ بِفَضلِكَ لِمَن أمَّلَكَ مُباحَةً ، وأبوابَ الدُّعاءِ إلَيكَ لِلصّارِخينَ مَفتوحَةً ، وأعلَمُ أنَّكَ لِلرّاجينَ (5) بِمَوضِعِ إجابَةٍ ولِلمَلهوفينَ بِمَرصَدِ إغاثَةٍ ، وأنَّ فِي اللَّهفِ إلى جودِكَ وَالرِّضا بِقَضائِكَ عِوَضا مِن مَنعِ الباخِلينَ ومَندوحَةً عَمّا في أيدِي المُستَأثِرينَ ، وأنَّ الرّاحِلَ إلَيكَ قَريبُ المَسافَةِ ، وأنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِكَ إلاّ أن تَحجِبَهُمُ الأَعمالُ (6) دونَكَ ، وقَد قَصَدتُ إلَيكَ بِطَلِبَتي وتَوَجَّهتُ إلَيكَ بِحاجَتي ، وجَعَلتُ بِكَ استِغاثَتي وبِدُعائِكَ تَوَسُّلي مِن غَيرِ استِحقاقٍ لاِستِماعِكَ مِنّي ولاَ استيجابٍ لِعَفوِكَ عَنّي ، بَل لِثِقَتي بِكَرَمِكَ وسُكوني إلى صِدقِ وَعدِكَ ولَجَئي إلَى الإِيمانِ بِتَوحيدِكَ ، ويَقيني (7) بِمَعرِفَتِكَ مِنّي ألاّ رَبَّ لي غَيرُكَ ، ولا إلهَ إلاّ أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ .

اللّهُمَ أنتَ القائِلُ وقَولُكَ حَقٌّ ووَعدُكَ صِدقٌ: «وَاسأَلُوا اللّهَ مِن فَضلِهِ» (8) «إنَّ اللّهَ كانَ بِكُم رَحيما» (9) ، ولَيسَ مِن صِفاتِكَ يا سَيِّدي أن تَأمُرَ بِالسُّؤالِ وتَمنَعَ العَطِيَّةَ ، وأنتَ المَنّانُ بِالعَطِيّاتِ عَلى أهلِ مَملَكَتِكَ وَالعائِدُ عَلَيهِم بِتَحَنُّنِ رَأفَتِكَ .

إلهي رَبَّيتَني في نِعَمِكَ وإحسانِكَ صَغيرا ونَوَّهتَ بِاسمي كَبيرا ، فَيا مَن رَبّاني فِي الدُّنيا بِإِحسانِهِ وتَفَضُّلِهِ ونِعَمِهِ ، وأشارَ لي فِي الآخِرَةِ إلى عَفوِهِ وكَرَمِهِ ، مَعرِفَتي يا مَولايَ دَلَّتني (دَليلي) عَلَيكَ ، وحُبّي لَكَ شَفيعي إلَيكَ ، وأنَا واثِقٌ مِن دَليلي بِدَلالَتِكَ وساكِنٌ مِن شَفيعي إلى شَفاعَتِكَ ، أدعوكَ يا سَيِّدي بِلِسانٍ قَد أخرَسَهُ ذَنبُهُ ، رَبِّ اُناجيكَ بِقَلبٍ قَد أوبَقَهُ جُرمُهُ ، أدعوكَ يا رَبِّ راهِبا راغِبا راجِيا خائِفا ، إذا رَأَيتُ مَولايَ ذُنوبي فَزِعتُ ، وإذا رَأَيتُ كَرَمَكَ طَمِعتُ ، فَإِن عَفَوتَ فَخَيرُ راحِمٍ ، وإن عَذَّبتَ فَغَيرُ ظالِمٍ ، حُجَّتي يا أللّهُ في جُرأَتي عَلى مَسأَلَتِكَ مَعَ إتياني ما تَكرَهُ : جودُكَ وكَرَمُكَ ، وعُدَّتي في شِدَّتي مَعَ قِلَّةِ حَيائي : رَأفَتُكَ ورَحمَتُكَ ، وقَد رَجَوتُ ألاّ تُخَيِّبَ بَينَ ذَينِ وذَينِ مُنيَتي ، فَحَقِّق رَجائي (10) وَاسمَع دُعائي (11) يا خَيرَ مَن دَعاهُ داعٍ وأفضَلَ مَن رَجاهُ راجٍ ، عَظُمَ يا سَيِّدي أمَلي وساءَ عَمَلي ، فَأَعطِني مِن عَفوِكَ بِمِقدارِ أمَلي ولا تُؤاخِذني بِأَسوَءِ عَمَلي ، فَإِنَّ كَرَمَكَ يَجِلُّ عَن مُجازاةِ المُذنِبينَ ، وحِلمَكَ يَكبُرُ عَن مُكافاةِ المُقَصِّرينَ ، وأنَا يا سَيِّدي عائِذٌ بِفَضلِكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، مُنتَجِزٌ (مُتَنَجِّزٌ) ما وَعَدتَ مِنَ الصَّفحِ عَمَّن أحسَنَ بِكَ ظَنّاً ، وما أنَا يا رَبِّ وما خَطَري ، هَبني بِفَضلِكَ وتَصَدَّق عَلَيَّ بِعَفوِكَ ، أي رَبِّ جَلِّلني بِسِترِكَ وَاعفُ عَن تَوبيخي بِكَرَمِ وَجهِكَ ، فَلَوِ اطَّلَعَ اليَومَ عَلى ذَنبي غَيرُكَ ما فَعَلتُهُ ، ولَو خِفتُ تَعجيلَ العُقوبَةِ لاَجتَنَبتُهُ ، لا لِأَنَّكَ أهوَنُ النّاظِرينَ إلَيَ وأخَفُّ المُطَّلِعينَ عَلَيَ ، بَلِ لِأَنَّكَ يا رَبِّ خَيرُ السّاتِرينَ وأحكَمُ الحاكِمينَ وأكرَمُ الأَكرَمينَ ، سَتّارُ العُيوبِ غَفّارُ الذُّنوبِ عَلاّمُ الغُيوبِ ، تَستُرُ الذَّنبَ بِكَرَمِكَ وتُؤَخِّرُ العُقوبَةَ بِحِلمِكَ ، فَلَكَ الحَمدُ عَلى حِلمِكَ بَعدَ عِلمِكَ وعَلى عَفوِكَ بَعدَ قُدرَتِكَ ، ويَحمِلُني ويُجَرِّئُني عَلى مَعصِيَتِكَ حِلمُكَ عَنّي ، ويَدعوني إلى قِلَّةِ الحَياءِ سَترُكَ عَلَيَ ، ويُسرِعُني إلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِكَ مَعرِفَتي بِسَعَةِ رَحمَتِكَ وعَظيمِ عَفوِكَ .

يا حَليمُ يا كَريمُ ، يا حَيُ يا قَيّومُ ، يا غافِرَ الذَّنبِ يا قابِلَ التَّوبِ ، يا عَظيمَ المَنِّ يا قَديمَ الإِحسانِ ، أينَ سِترُكَ الجَميلُ؟ أينَ عَفوُكَ الجَليلُ؟ أينَ فَرَجُكَ القَريبُ؟ أينَ غِياثُكَ السَّريعُ؟ أينَ رَحمَتُكَ الواسِعَةُ؟ أينَ عَطاياكَ الفاضِلَةُ؟ أينَ مَواهِبُكَ الهَنيئَةُ؟ أينَ صَنائِعُكَ السَّنِيَّةُ؟ أينَ فَضلُكَ العَظيمُ؟ أينَ مَنُّكَ الجَسيمُ؟ أينَ إحسانُكَ القَديمُ (12) ؟ أينَ كَرَمُكَ يا كَريمُ؟ بِهِ (13) فَاستَنقِذني وبِرَحمَتِكَ فَخَلِّصني .

يا مُحسِنُ يا مُجمِلُ ، يا مُنعِمُ يا مُفضِلُ ، لَسنا نَتَّكِلُ (14) فِي النَّجاةِ مِن عِقابِكَ عَلى أعمالِنا ، بَل بِفَضلِكَ عَلَينا لِأَنَّكَ أهلُ التَّقوى وأهلُ المَغفِرَةِ ، تُبدِئُ بِالإِحسانِ نِعَما وتَعفو عَنِ الذَّنبِ كَرَما ، فَما نَدري ما نَشكُرُ ، أجَميلَ ما تَنشُرُ أم قَبيحَ ما تَستُرُ؟ أم عَظيمَ ما أبلَيتَ وأولَيتَ؟ أم كَثيرَ ما مِنهُ نَجَّيتَ وعافَيتَ؟ يا حَبيبَ مَن تَحَبَّبَ إلَيكَ ، ويا قُرَّةَ عَينِ مَن لاذَ بِكَ وَانقَطَعَ إلَيكَ ، أنتَ المُحسِنُ ونَحنُ المُسيؤونَ ، فَتَجاوَز يا رَبِّ عَن قَبيحِ ما عِندَنا بِجَميلِ ما عِندَكَ ، وأيُ جَهلٍ يا رَبِّ لا يَسَعُهُ جودُكَ ، أو أيُ زَمانٍ أطوَلُ مِن أناتِكَ ، وما قَدرُ أعمالِنا في جَنبِ نِعَمِكَ ، وكَيفَ نَستَكثِرُ أعمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ ، بَل كَيفَ يَضيقُ عَلَى المُذنِبينَ ما وَسِعَهُم مِن رَحَمَتِكَ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ ، فَوَعِزَّتِكَ يا سَيِّدي لَو نَهَرتَني ما بَرِحتُ مِن بابِكَ ولا كَفَفتُ عَن تَمَلُّقِكَ لِمَا انتَهى إلَيَ مِنَ المَعرِفَةِ بِجودِكَ وكَرَمِكَ ، وأنتَ الفاعِلُ لِما تَشاءُ ، تُعَذِّبُ مَن تَشاءُ بِما تَشاءُ كَيفَ تَشاءُ ، وتَرحَمُ مَن تَشاءُ بِما تَشاءُ كيفَ تَشاءُ .

لا تُسأَلُ عَن فِعلِكَ ، ولا تُنازَعُ في مُلكِكَ ، ولا تُشارَكُ في أمرِكَ ، ولا تُضادُّ في حُكمِكَ ولا يَعتَرِضُ عَلَيكَ أحَدٌ في تَدبيرِكَ ، لَكَ الخَلقُ وَالأَمرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ .

يا رَبِّ هذا مَقامُ مَن لاذَ بِكَ وَاستَجارَ بِكَرَمِكَ وألِفَ إحسانَكَ ونِعَمَكَ ، وأنتَ الجَوادُ الَّذي لا يَضيقُ عَفوُكَ ولا يَنقُصُ فَضلُكَ ولا تَقِلُّ رَحمَتُكَ ، وقَد تَوَثَّقنا مِنكَ بِالصَّفحِ القَديمِ وَالفَضلِ العَظيمِ وَالرَّحمَةِ الواسِعَةِ ، أفَتُراكَ يا رَبِّ تُخلِفُ ظُنونَنا أو تُخَيِّبُ آمالَنا؟ كَلاّ يا كَريمُ لَيسَ هذا ظَنُّنا بِكَ ولا هذا فيكَ طَمَعُنا ، يا رَبِّ ، إنَّ لَنا فيكَ أمَلاً طَويلاً كَثيرا ، إنَّ لَنا فيكَ رَجاءً عَظيما ، عَصَيناكَ ونَحنُ نَرجو أن تَستُرَ عَلَينا ودَعَوناكَ ونَحنُ نَرجو أن تَستَجيبَ لَنا ، فَحَقِّق رَجاءَنا مَولانا فَقَد عَلِمنا ما نَستَوجِبُ بِأَعمالِنا ، ولكِنَّ عِلمَكَ فينا وعِلمَنا بِأَنَّكَ لا تَصرِفُنا عَنكَ ( حَثَّنا عَلَى الرَّغبَةِ إلَيكَ ) (15) وإن كُنّا غَيرَ مُستَوجِبينَ لِرَحمَتِكَ فَأَنتَ أهلٌ أن تَجودَ عَلَينا وعَلَى المُذنِبينَ بِفَضلِ سَعَتِكَ ، فَامنُن عَلَينا بِما أنتَ أهلُهُ وجُد عَلَينا فَإِنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ، يا غَفّارُ بِنورِكَ اهتَدَينا ، وبِفَضلِكَ استَغنَينا ، وبِنِعمَتِكَ أصبَحنا وأمسَينا ، ذُنوبُنا بَينَ يَدَيكَ نَستَغفِرُكَ اللّهُمَّ مِنها ونَتوبُ إلَيكَ ، تَتَحَبَّبُ إلَينا بِالنِّعَمِ ونُعارِضُكَ بِالذُّنوبِ ، خَيرُكَ إلَينا نازِلٌ وشَرُّنا إلَيكَ صاعِدٌ ، ولَم يَزَل ولا يَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَأتيكَ عَنّا بِعَمَلٍ قَبيحٍ فَلا يَمنَعُكَ ذلِكَ أن تَحوطَنا بِنِعَمِكَ وتَتَفَضَّلَ عَلَينا بِآلائِكَ ، فَسُبحانَكَ ما أحلَمَكَ وأعظَمَك وأكرَمَكَ مُبدِئا ومُعيدا ، تَقَدَّسَت أسماؤُكَ وجَلَّ ثَناؤُكَ وكَرُمَ صَنائِعُكَ وفِعالُكَ ، أنتَ إلهي أوسَعُ فَضلاً وأعظَمُ حِلما مِن أن تُقايِسَني بِفِعلي وخَطيئَتي ، فَالعَفوَ العَفوَ سَيِّدي سَيِّدي سَيِّدي .

اللّهُمَّ اشغَلنا بِذِكرِكَ ، وأعِذنا مِن سَخَطِكَ وأجِرنا مِن عَذابِكَ ، وَارزُقنا مِن مَواهِبِكَ ، وأنعِم عَلَينا مِن فَضلِكَ ، وَارزُقنا حَجَّ بَيتِكَ وزِيارَةَ قَبرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ ورَحمَتُكَ ومَغفِرَتُكَ ورِضوانُكَ عَلَيهِ وعَلى أهلِ بَيتِهِ إنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ ، وَارزُقنا عَمَلاً بِطاعَتِكَ ، وتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِكَ وسُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .

اللّهُمَّ اغفِر (16) لي ولِوالِدَيَّ وَارحَمهُما كَما رَبَّياني صَغيرا ، اِجزِهِما بِالإِحسانِ إحسانا وبِالسَّيِّئاتِ غُفرانا ، اللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ،وتابِ_ع بَينَنا وبَينَهُم فِي الخَيراتِ ، اللّهُمَّ اغفِر لِحَيِّنا ومَيِّتِنا ، شاهِدِنا وغائِبِنا ، ذَكَرِنا واُنثانا ، صَغيرِنا وكَبيرِنا ، حُرِّنا ومَملوكِنا ، كَذِبَ العادِلونَ بِاللّهِ وضَلّوا ضَلالاً بَعيدا وخَسِروا خُسرانا مُبينا .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاختِم لي بِخَيرٍ وَاكفِني ما أهَمَّني مِن أمرِ دُنيايَ وآخِرَتي ولا تُسَلِّط عَلَيَ مَن لا يَرحَمُني ، وَاجعَل عَلَيَ مِنكَ واقِيَةً باقِيَةً ، ولا تَسلُبني صالِحَ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ رِزقا واسِعا حَلالاً طَيِّبا ، اللّهُمَّ احرُسني بِحَراسَتِكَ وَاحفَظني بِحِفظِكَ وَاكلَأني بِكِلاءَتِكَ ، وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامِنا هذا وفي كُلِّ عامٍ وزِيارَةِ قَبرِ نَبِيِّكَ (17) ، ولا تُخلِني يا رَبِّ مِن تِلكَ المَشاهِدِ الشَّريفَةِ وَالمَواقِفِ الكَريمَةِ .

اللّهُمَّ تُب عَلَيَ حَتّى لا أعصِيَكَ وألهِمنِي الخَيرَ وَالعَمَلَ بِهِ ، وخَشيَتَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ما أبقَيتَني يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنّي (18) كُلَّما قُلتُ : قَد تَهَيَّأتُ وتَعَبَّأتُ وقُمتُ لِلصَّلاةِ بَينَ يَدَيكَ وناجَيتُكَ ، ألقَيتَ عَلَيَ نُعاسا إذا أنَا صَلَّيتُ ، وسَلَبتَني مُناجاتَكَ إذا أنَا ناجَيتُ ، ما لي كُلَّما قُلتُ : قَد صَلَحَت سَريرَتي وقَرُبَ مِن مَجالِسِ التَّوابينَ مَجلِسي ، عَرَضَت لي بَلِيَّةٌ أزالَت قَدَمي وحالَت بَيني وبَينَ خِدمَتِكَ .

سَيِّدي لَعَلَّكَ عَن بابِكَ طَرَدتَني وعَن خِدمَتِكَ نَحَّيتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني مُستَخِفّا بِحَقِّكَ فَأَقصَيتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني مُعرِضا عَنكَ فَقَلَيتَني ، أو لَعَلَّكَ وَجَدتَني في مَقامِ الكاذِبينَ فَرَفَضتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني غَيرَ شاكِرٍ لِنَعمائِكَ فَحَرَمتَني ، أو لَعَلَّكَ فَقَدتَني مِن مَجالِسِ العُلَماءِ فَخَذَلتَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني فِي الغافِلينَ فَمِن رَحمَتِكَ آيَستَني ، أو لَعَلَّكَ رَأَيتَني آلِفَ مَجالِسِ البَطّالينَ فَبَيني وبَينَهُم خَلَّيتَني ، أو لَعَلَّكَ لَم تُحِبَّ أن تَسمَعَ دُعائي فَباعَدتَني ، أو لَعَلَّكَ بِجُرمي وجَريرَتي كافَيتَني ، أو لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيائي مِنكَ جازَيتَني ، فَإِن عَفَوتَ يا رَبِّ فَطالَما عَفَوتَ عَنِ المُذنِبينَ قَبلي ؛ لِأَنَّ كَرَمَكَ أي رَبِّ يَجِلُّ عَن ( مُجازاةِ المُذنِبينَ ، وحِلمَكَ يَكبُرُ عَن ) (19) مُكافاةِ المُقَصِّرينَ ، وأنَا عائِذٌ بِفَضلِكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، مُنتَجِزٌ (مُتَنَجِّزٌ) ما وَعَدتَ مِنَ الصَّفحِ عَمَّن أحسَنَ بِكَ ظَنّاً .

إلهي أنتَ أوسَعُ فَضلاً وأعظَمُ حِلما مِن أن تُقايِسَني بِعَمَلي ، أو أن تَستَزِلَّني بِخَطيئَتي ، وما أنَا يا سَيِّدي وما خَطَري؟! هَبني بِفَضلِكَ سَيِّدي ، وتَصَدَّق عَلَيَ بِعَفوِكَ وجَلِّلني بِسِترِكَ ، وَاعفُ عَن تَوبيخي بِكَرَمِ وَجهِكَ .

سَيِّدي أنَا الصَّغيرُ الَّذي رَبَّيتَهُ ، وأنَا الجاهِلُ الَّذي عَلَّمتَهُ ، وأنَا الضّالُّ الَّذي هَدَيتَهُ ، و( أنَا) الوَضيعُ الَّذي رَفَعتَهُ ، وأنَا الخائِفُ الَّذي آمَنتَهُ ، وَالجائِعُ الَّذي أشبَعتَهُ ، وَالعَطشانُ الَّذي أروَيتَهُ ، وَالعارِي الَّذي كَسَوتَهُ وَالفَقيرُ الَّذي أغنَيتَهُ ، وَالضَّعيفُ الَّذي قَوَّيتَهُ ، وَالذَّليلُ الَّذي أعزَزتَهُ ، وَالسَّقيمُ الَّذي شَفَيتَهُ ، وَالسّائِلُ الَّذي أعطَيتَهُ ، وَالمُذنِبُ الَّذي سَتَرتَهُ والخاطِئُ الَّذي أقَلتَهُ ، وأنَا القَليلُ الَّذي كَثَّرتَهُ ، وَالمُستَضعَفُ الَّذي نَصَرتَهُ ، وأنَا الطَّريدُ (20) الَّذي آوَيتَهُ (21) .

أنَا يا رَبِّ الَّذي لَم أستَحيِكَ فِي الخَلاءِ ولَم اُراقِبكَ فِي المَلاءِ ، أنَا صاحِبُ الدَّواهِي العُظمى ، أنَا الَّذي عَلى سَيِّدِهِ اجتَرى ، أنَا الَّذي عَصَيتُ جَبّارَ السَّماءِ ، أنَا الَّذي أعطَيتُ على مَعاصِي الجَليلِ الرُّشا ، أنَا الَّذي حينَ بُشِّرتُ بِها خَرَجتُ إلَيها أسعى ، أنَا الَّذي أمهَلتَني فَمَا ارعَوَيتُ ، وسَتَرتَ عَلَيَ فَمَا استَحيَيتُ ، وعَمِلتُ بِالمَعاصي فَتَعَدَّيتُ ، وأسقَطتَني مِن عَينِكَ فَما بالَيتُ ، فَبِحِلمِكَ أمهَلتَني وبِسِترِكَ سَتَرتَني ، حَتّى كَأَنَّكَ أغفَلتَني ، ومِن عُقوباتِ المَعاصي جَنَّبتَني حَتّى كَأَنَّكَ استَحيَيتَني .

إلهي لَم أعصِكَ حينَ عَصَيتُكَ وأنَا بِرُبوبِيَّتِكَ جاحِدٌ ، ولا بِأَمرِكَ مُستَخِفٌّ ، ولا لِعُقوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ ، ولا لِوَعيدِكَ مُتَهاوِنٌ ، لكِن خَطيئَةٌ عَرَضَت وسَوَّلَت لي نَفسي وغَلَبَني هَوايَ وأعانَتني عَلَيها شِقوَتي، وغَرَّني سِترُكَ المُرخى عَلَيَ ، فَقَد عَصَيتُكَ وخالَفتُكَ بِجَهدي ، فَالآنَ مِن عَذابِكَ مَن يَستَنقِذُني؟ ومِن أيدِي الخُصَماءِ غَدا مَن يُخَلِّصُني؟ وبِحَبلِ مَن أتَّصِلُ إن أنتَ قَطَعتَ حَبلَكَ عَنّي؟ فَوا سَوأَتا عَلى ما أحصى كِتابُكَ مِن عَمَلِيَ الَّذي لَولا ما أرجو مِن كَرَمِكَ وسَعَةِ رَحمَتِكَ ، ونَهيِكَ إيّايَ عَنِ القُنوطِ لَقَنَطتُ عِندَما أتَذَكَّرُها ، يا خَيرَ مَن دَعاهُ داعٍ وأفضَلَ مَن رَجاهُ راجٍ .

اللّهُمَّ بِذِمَّةِ الإِسلامِ أتَوَسَّلُ إلَيكَ ، وبِحُرمَةِ القُرآنِ أعتَمِدُ عَلَيكَ ، وبِحُبِّ النَّبِيِ الاُمِّيِ القُرَشِيِ الهاشِمِيِ العَرَبِيِ التَّهامِيِ المَكِّيِ المَدَنِيِ أرجُو الزُّلفَةَ لَدَيكَ ، فَلا توحِشِ استيناسَ إيماني ، ولا تَجعَل ثَوابي ثَوابَ مَن عَبَدَ سِواكَ ، فَإِنَّ قَوما آمَنوا بِأَلسِنَتِهِم لِيَحقِنوا بِهِ دِماءَهُم فَأَدرَكوا ما أمَّلوا ، وإنّا آمَنّا بِكَ بِأَلسِنَتِنا وقُلوبِنا لِتَعفُوَ عَنّا فَأَدرِكنا ما أمَّلنا ، وثَبِّت رَجاءَكَ في صُدورِنا،ولا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدَيتَنا وهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ ، فَوَعِزَّتِكَ لَوِ انتَهَرتَني ما بَرِحتُ مِن بابِكَ ولا كَفَفتُ عَن تَمَلُّقِكَ لِما اُلهِمَ قَلبي (22) مِنَ المَعرِفَةِ بِكَرَمِكَ وسَعَةِ رَحمَتِكَ ، إلى مَن يَذهَبُ العَبدُ إلاّ إلى مَولاهُ ، وإلى مَن يَلتَجِئُ المَخلوقُ إلاّ إلى خالِقِهِ .

إلهي لَو قَرَنتَني بِالأَصفادِ ، ومَنَعتَني سَيبَكَ مِن بَينِ الأَشهادِ ، ودَلَلتَ عَلى فَضائِحي عُيونَ العِبادِ ، وأمَرتَ بي إلَى النّارِ وحُلتَ بَيني وبَينَ الأَبرارِ ، ما قَطَعتُ رَجائي مِنكَ وما صَرَفتُ تَأميلي لِلعَفوِ عَنكَ ، ولا خَرَجَ حُبُّكَ مِن قَلبي ، أنَا لا أنسى أيادِيَكَ عِندي وسِترَكَ عَلَيَ في دارِ الدُّنيا .

سَيِّدي (23) أخرِج حُبَّ الدُّنيا مِن قَلبي ، اِجمَع بَيني وبَينَ المُصطَفى وآلِهِ خِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ وخاتَمِ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ وسَلَّمَ ، وَانقُلني إلى دَرَجَةِ التَّوبَةِ إلَيكَ ، وأعِنّي بِالبُكاءِ عَلى نَفسي فَقَد أفنَيتُ بِالتَّسويفِ وَالآمالِ عُمُري ، وقَد نَزَلتُ مَنزِلَةَ الآيِسينَ مِن خَيري ، فَمَن يَكونُ أسوَأَ حالاً مِنّي إن أنَا نُقِلتُ عَلى مِثلِ حالي إلى قَبري (24) ، لَم اُمَهِّدهُ لِرَقدَتي ولَم أفرُشهُ بِالعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجعَتي ، وما لي لا أبكي وما أدري إلى ما يَكونُ مَصيري ، وأرى نَفسي تُخادِعُني وأيّامي تُخاتِلُني؟ وقَد خَفَقَت عِندَ رَأسي أجنِحَةُ المَوتِ ، فَما لي لا أبكي؟! أبكي لِخُروجِ نَفسي ، أبكي لِظُلمَةِ قَبري ، أبكي لِضيقِ لَحدي ، أبكي لِسُؤالِ مُنكَرٍ ونَكيرٍ إيّايَ ، أبكي لِخُروجي مِن قَبري عُريانا ذَليلاً حامِلاً ثِقلي عَلى ظَهري ، أنظُرُ مَرَّةً عَن يَميني واُخرى عَن شِمالي ، إذِ الخَلائِقُ في شَأنٍ غَيرِ شَأني ، لِكُلِّ امرِىً?مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيهِ ، وُجوهٌ يَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ ، ووُجوهٌ يَومَئِذٍ عَلَيها غَبَرَةٌ تَرهَقُها قَتَرَةٌ وذِلَّةٌ ، سَيِّدي عَلَيكَ مُعَوَّلي ومُعتَمَدي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي ، تُصيبُ بِرَحمَتِكَ مَن تَشاءُ وتَهدي بِكَرامَتِكَ مَن تُحِبُّ ، فَلَكَ (25) الحَمدُ عَلى ما نَقَّيتَ مِنَ الشِّركِ قَلبي ، ولَكَ الحَمدُ عَلى بَسطِ لِساني ، أفَبِلِساني هذا الكالِّ أشكُرُكَ؟ أم بِغايَةِ جَهدي في عَمَلي اُرضيكَ؟ وما قَدرُ لِساني يا رَبِّ في جَنبِ شُكرِكَ وما قَدرُ عَمَلي في جَنبِ نِعَمِكَ وإحسانِكَ إلَيَ .

إلهي (26) إنَّ جودَكَ بَسَطَ أمَلي ، وشُكرَكَ قَبِلَ عَمَلي ، سَيِّدي إلَيكَ رَغبَتي وإلَيكَ رَهبَتي وإلَيكَ تَأميلي ، قَد ساقَني إلَيكَ أمَلي وعَلَيكَ يا واحِدي عَلِقَت هِمَّتي (27) وفيما عِندَكَ انبَسَطَت رَغبَتي ، ولَكَ خالِصُ رَجائي وخَوفي ، وبِكَ أنِسَت مَحَبَّتي وإلَيكَ ألقَيتُ بِيَدي ، وبِحَبلِ طاعَتِكَ مَدَدتُ رَهبَتي .

مَولايَ بِذِكرِكَ عاشَ قَلبي ، وبِمُناجاتِكَ بَرَّدتَ ألَمَ الخَوفِ عَنّي ، فَيا مَولايَ ويا مُؤَمَّلي ويا مُنتَهى سُؤلي ، فَرِّق بَيني وبَينَ ذَنبِيَ المانِعِ لي مِن لُزومِ طاعَتِكَ ، فَإِنَّما أسأَلُكَ لِقَديمِ الرَّجاءِ فيكَ وعَظيمِ الطَّمَعِ مِنكَ ، الَّذي أوجَبتَهُ عَلى نَفسِكَ مِنَ الرَّأفَةِ وَالرَّحمَةِ ، فَالأَمرُ لَكَ وَحدَكَ ، وَالخَلقُ كُلُّهُم عِيالُكَ (28) وفي قَبضَتِكَ ، وكُلُّ شَيءٍ خاضِعٌ لَكَ تَبارَكتَ يا رَبَّ العالَمينَ .

إلهِي ارحَمني إذَا انقَطَعَت حُجَّتي ، وكَلَّ عَن جَوابِكَ لِساني وطاشَ عِندَ سُؤالِكَ إيّايَ لُبّي ، فَيا عَظيمَ رَجائي لا تُخَيِّبني إذَا اشتَدَّت فاقَتي ، ولا تَرُدَّني لِجَهلي ، ولا تَمنَعني لِقِلَّةِ صَبري ، أعطِني لِفَقري وَارحَمني لِضَعفي ، سَيِّدي عَلَيكَ مُعتَمَدي ومُعَوَّلي ورَجائي وتَوَكُّلي ، وبِرَحمَتِكَ تَعَلُّقي وبِفَنائِكَ أحُطُّ رَحلي ، ولِجودِكَ أقصُدُ طَلِبَتي ، وبِكَرَمِكَ أي رَبِّ أستَفتِحُ دُعائي ، ولَدَيكَ أرجو غِنى (29) فاقَتي ، وبِغِناكَ أجبُرُ عَيلَتي ، وتَحتَ ظِلِّ عَفوِكِ قِيامي ، وإلى جودِكَ وكَرَمِكَ أرفَعُ بَصَري ، وإلى مَعروفِكَ اُديمُ نَظَري ، فَلا تُحرِقني بِالنّارِ وأنتَ مَوضِعُ أمَلي ، ولا تُسكِنِّي الهاوِيَةَ فَإِنَّكَ قُرَّةُ عَيني ، يا سَيِّدي لا تُكَذِّب ظَنّي بِإِحسانِكَ ومَعروفِكَ ، فَإِنَّكَ ثِقَتي (30) ولا تَحرِمني ثَوابَكَ فَإِنَّكَ العارِفُ بِفَقري .

إلهي إن كانَ قَد دَنا أجَلي ولَم يُقَرِّبني مِنكَ عَمَلي ، فَقَد جَعَلتُ الاِعترافَ إلَيكَ بِذَنبي وَسائِلَ عِلَلي (31) .

إلهي إن عَفَوتَ فَمَن أولى مِنكَ (32) وإن عَذَّبتَ فَمَن أعدَلُ مِنكَ فِي الحُكمِ . اِرحَم (33) في هذِهِ الدُّنيا غُربَتي ، وعِندَ المَوتِ كُربَتي ، وفِي القَبرِ وَحدَتي ، وفِي اللَّحدِ وَحشَتي وإذا نُشِرتُ لِلحِسابِ بَينَ يَدَيكَ ذُلَّ مَوقِفي ، وَاغفِر لي ما خَفِيَ عَلَى الآدَمِيِّينَ مِن عَمَلي ، وأدِم لي ما بِهِ سَتَرتَني ، وَارحَمني صَريعا عَلَى الفِراشِ تُقَلِّبُني أيدي أحِبَّتي ، وتَفَضَّل عَلَيَ مَمدودا عَلَى المُغتَسَلِ يُقَلِّبُني (34) صالِحُ جيرَتي ، وتَحَنَّن عَلَيَ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الأَقرِباءُ أطرافَ جِنازَتي ، وجُد عَلَيَ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِكَ وَحيدا في حُفرَتي ، وَارحَم في ذلِكَ البَيتِ الجَديدِ غُربَتي حَتّى لا أستَأنِسَ بِغَيرِكَ ، يا سَيِّدي إن وَكَلتَني إلى نَفسي هَلَكتُ ، سَيِّدي فَبِمَن أستَغيثُ إن لَم تُقِلني عَثرَتي؟ فَإِلى مَن أفزَعُ إن فَقَدتُ عِنايَتَكَ في ضَجعَتي؟وإلى مَن ألتَجِئُ إن لَم تُنَفِّس كُربَتي؟ سَيِّدي مَن لي ومَن يَرحَمُني إن لَم تَرحَمني؟ وفَضلَ مَن اُؤَمِّلُ إن عَدِمتُ فَضلَكَ يَومَ فاقَتي؟ وإلى مَنِ الفِرارُ مِنَ الذُّنوبِ إذَا انقَضى أجَلي؟ سَيِّدي لا تُعَذِّبني وأنَا أرجوكَ .

إلهي حَقِّق رَجائي وآمِن خَوفي فَإِنَّ كَثرَةَ ذُنوبي لا أرجو فيها إلاّ عَفوَكَ ، سَيِّدي أنَا أسأَلُكَ ما لا أستَحِقُّ وأنتَ أهلُ التَّقوى وأهلُ المَغفِرَةِ فَاغفِر لي ، وألبِسني مِن نَظَرِكَ ثَوبا يُغَطّي عَلَيَ التَّبِعاتِ وتَغفِرُها لي ولا اُطالَبُ بِها ، إنَّكَ ذو مَنٍّ قَديمٍ وصَفحٍ عَظيمٍ وتَجاوُزٍ كَريمٍ .

إلهي أنتَ الَّذي تُفيضُ سَيبَكَ عَلى مَن لا يَسأَلُكَ وعَلَى الجاحِدينَ بِرُبوبِيَّتِكَ ، فَكَيفَ سَيِّدي بِمَن سَأَلَكَ وأيقَنَ أنَّ الخَلقَ لَكَ وَالأَمرَ إلَيكَ؟ تَبارَكتَ وتَعالَيتَ يا رَبَّ العالَمينَ ، سَيِّدي عَبدُكَ بِبابِكَ أقامَتهُ الخَصاصَةُ بَينَ يَدَيكَ ، يَقرَعُ بابَ إحسانِكَ بِدُعائِهِ ويَستَعطِفُ جَميلَ نَظَرِكَ بِمَكنونِ رَجائِهِ،فَلا تُعرِض بِوَجهِكَ الكَريمِ عَنّي وَاقبَل مِنّي ما أقولُ ، فَقَد دَعَوتُكَ بِهذَا الدُّعاءِ وأنَا أرجو ألاّ تَرُدَّني مَعرِفَةً مِنّيبِرَأفَتِكَ ورَحمَتِكَ ، إلهي أنتَ الَّذي لايُحفيكَ سائِلٌ ولا يَنقُصُكَ نائِلٌ؛أنتَ كَما تَقولُ وفَوقَ ما نَقولُ (35) .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ صَبرا جَميلاً وفَرَجا قَريبا وقَولاً صادِقا وأجرا عَظيما ، أسأَلُكَ يا رَبِّ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ما عَلِمتُ مِنهُ وما لَم أعلَم ، أسأَلُكَ اللّهُمَّ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، يا خَيرَ مَن سُئِلَ وأجوَدَ مَن أعطى ، أعطِني سُؤلي في نَفسي وأهلي ووالِدَيَ ووَلَدي وأهلِ حُزانَتي وإخواني فيكَ ، وأرغِد عَيشي وأظهِر مُرُوَّتي وأصلِح جَميعَ أحوالي ، وَاجعَلني مِمَّن أطَلتَ عُمُرَهُ وحَسَّنتَ عَمَلَهُ ، وأتمَمتَ عَلَيهِ نِعمَتَكَ ورَضيتَ عَنهُ ، وأحيَيتَهُ حَياةً طَيِّبَةً في أدوَمِ السُّرورِ وأسبَغِ الكَرامَةِ وأتَمِّ العَيشِ ، إنَّكَ تَفعَلُ ما تَشاءُ ولا يَفعَلُ ما يَشاءُ غَيرُكَ .

اللّهُمَّ خُصَّني مِنكَ بِخاصَّةِ ذِكرِكَ ، ولا تَجعَل شَيئا مِمّا أتَقَرَّبُ بِهِ في آناءِ اللَّيلِ وأطرافِ النَّهارِ رِياءً ولا سُمعَةً ولا أشَرا ولا بَطَرا وَاجعَلني لَكَ مِنَ الخاشِعينَ .

اللّهُمَّ أعطِنِي السَّعَةَ فِي الرِّزقِ ، وَالأَمنَ فِي الوَطَنِ ، وقُرَّةَ العَينِ فِي الأَهلِ وَالمالِ وَالوَلَدِ وَالمُقامَ في نِعَمِكَ عِندي ، وَالصِّحَّةَ فِي الجِسمِ وَالقُوَّةَ فِي البَدَنِ وَالسَّلامَةَ فِي الدّينِ ، وَاستَعمِلني بِطاعَتِكَ وطاعَةِ رَسولِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أبَدا مَا استَعمَرتَني ، وَاجعَلني مِن أوفَرِ عِبادِكَ عِندَكَ نَصيبا في كُلِّ خَيرٍ أنزَلتَهُ وتُنزِلُهُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةِ القَدرِ وما أنتَ مُنزِلُهُ في كُلِّ سَنَةٍ ، مِن رَحمَةٍ تَنشُرُها وعافِيَةٍ تُلبِسُها وبَلِيَّةٍ تَدفَعُها وحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها وسَيِّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنها ، وَارزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ ، وَارزُقني رِزقا واسِعا مِن فَضلِكَ الواسِعِ ، وَاصرِف عَنّي يا سَيِّدِي الأَسواءَ ، وَاقضِ عَنِّي الدَّينَ وَالظُّلاماتِ حَتّى لا أتَأَذّى بِشَيءٍ مِنهُ ، وخُذ عَنّي بِأَسماعِ وأبصارِ أعدائي وحُسّادي وَالباغينَ عَلَيَ وَانصُرني عَلَيهِم ، وأقِرَّ عَيني وفَرِّح قَلبي (36) ، وَاجعَل لي مِن هَمّي وكَربي فَرَجا ومَخرَجا ، وَاجعَل مَن أرادَني بِسوءٍ مِن جَميعِ خَلقِكَ تَحتَ قَدَمَيَ ، وَاكفِني شَرَّ الشَّيطانِ وشَرَّ السُّلطانِ وسَيِّئاتِ عَمَلي ، وطَهِّرني مِنَ الذُّنوبِ كُلِّها ، وأجِرني مِنَ النّارِ بِعَفوِكَ وأدخِلنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ وزَوِّجني مِنَ الحورِ العينِ بِفَضلِكَ ، وألحِقني بِأَولِيائِكَ الصّالِحينَ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الأَبرارِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الأَخيارِ صَلَواتُكَ عَلَيهِم وعَلى أجسادِهِم وأرواحِهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ .

إلهي وسَيِّدي وعِزَّتِكَ وجَلالِكَ لَئِن طالَبتَني بِذُنوبي لاَُطالِبَنَّكَ بِعَفوِكَ ، ولَئِن طالَبتَني بِلُؤمي لاَُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ ، ولَئِن أدخَلتَنِي النّارَ لاَُخبِرَنَّ أهلَ النّارِ بِحُبّي لَكَ .

إلهي وسَيِّدي إن كُنتَ لا تَغفِرُ إلاّ لِأَولِيائِكَ وأهلِ طاعَتِكَ فَإِلى مَن يَفزَعُ المُذنِبونَ؟وإن كُنتَ لاتُكرِمُ إلاّ أهلَ الوَفاءِ بِكَ فَبِمَن يَستَغيثُ المُسيؤونَ؟

إلهي إن أدخَلتَنِي النّارَ فَفي ذلِكَ سُرورُ عَدُوِّكَ ، وإن أدخَلتَنِي الجَنَّةَ فَفي ذلِكَ سُرورُ نَبِيِّكَ ، وأنَا وَاللّهِ أعلَمُ أنَّ سُرورَ نَبِيِّكَ أحَبُّ إلَيكَ مِن سُرورِ عَدُوِّكَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَملَأَ قَلبي حُبّا لَكَ وخَشيَةً مِنكَ وتَصديقا لَكَ وإيمانا بِكَ وفَرَقا مِنكَ وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، حَبِّب إلَيَ لِقاءَكَ وأحبِب لِقائي ، وَاجعَل لي في لِقائِكَ الرّاحَةَ وَالفَرَجَ وَالكَرامَةَ .

اللّهُمَّ ألحِقني بِصالِحِ مَن مَضى وَاجعَلني مِن صالِحِ مَن بَقِيَ ، وخُذ بي سَبيلَ الصّالِحينَ وأعِنّي عَلى نَفسي بِما تُعينُ بِهِ الصّالِحينَ عَلى أنفُسِهِم ، وَاختِم عَمَلي بِأَحسَنِهِ وَاجعَل ثَوابي مِنهُ الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ ، وأعِنّي عَلى صالِحِ ما أعطَيتَني ، وثَبِّتني يا رَبِّ ولا تَرُدَّني في سوءٍ اِستَنقَذتَني مِنهُ يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا لا أجَلَ لَهُ دونَ لِقائِكَ ، أحيِني ما أحيَيتَني عَلَيهِ وتَوَفَّني إذا تَوَفَّيتَني عَلَيهِ ، وَابعَثني إذا بَعَثتَني عَلَيهِ وأبرِئ قَلبي مِنَ الرِّياءِ وَالشَّكِّ وَالسُّمعَةِ في دينِكَ حَتّى يَكونَ عَمَلي خالِصا لَكَ .

اللّهُمَّ أعطِني بَصيرَةً في دينِكَ وفَهما في حُكمِكَ وفِقها في عِلمِكَ ، وكِفلَينِ مِن رَحمَتِكَ ووَرَعا يَحجُزُني عَن مَعاصيكَ وبَيِّض وَجهي بِنورِكَ وَاجعَل رَغبَتي فيما عِندَكَ ، وتَوَفَّني في سَبيلِكَ وعَلى مِلَّةِ رَسولِكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ وَالفَشَلِ وَالهَمِّ وَالجُبنِ وَالبُخلِ وَالغَفلَةِ وَالقَسوَةِ وَالذِّلَّةِ وَالمَسكَنَةِ وَالفَقرِ وَالفاقَةِ وكُلِّ بَلِيَّةٍ ، وَالفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَفسٍ لا تَقنَعُ وبَطنٍ لا يَشبَعُ وقَلبٍ لا يَخشَعُ ودُعاءٍ لا يُسمَعُ وعَمَلٍ لايَنفَعُ،وأعوذُ بِكَ يا رَبِّ عَلى نَفسي وديني ومالي وعَلى جَميعِ ما رَزَقتَني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ إنَّكَ أنتَ السَّميعُ العَليمُ .

اللّهُمَّ إنَّهُ لا يُجيرُني مِنكَ أحَدٌ ولا أجِدُ مِن دونِكَ مُلتَحَدا ، فَلا تَجعَل نَفسي في شَيءٍ مِن عَذابِكَ ، ولا تَرُدَّني بِهَلَكَةٍ ولا تَرُدَّني بِعَذابٍ أليمٍ .

اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّي وأعلِ ذِكري وَارفَع دَرَجَتي وحُطَّ وِزري ولا تُذَكِّرني بِخَطيئَتي ، وَاجعَل ثَوابَ مَجلسي وثَوابَ مَنطِقي وثَوابَ دُعائي رِضاكَ وَالجَنَّةَ ، أعطِني يا رَبِّ جَميعَ ما سَأَلتُكَ وزِدني مِن فَضلِكَ ، إنّي إلَيكَ راغِبٌ يا رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنَّكَ أنزَلتَ في كِتابِكَ أن نَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنا ، وقَد ظَلَمنا أنفُسَنا فَاعفُ عَنّا فَإِنَّكَ أولى بِذلِكَ مِنّا ، وأمَرتَنا ألاّ نَرُدَّ سائِلاً عَن أبوابِنا وقَد جِئتُكَ سائِلاً فَلا تَرُدَّني إلاّ بِقَضاءِ حاجَتي ، وأمَرتَنا بِالإِحسانِ إلى ما مَلَكَت أيمانُنا ونَحنُ أرِقّاؤُكَ فَأَعتِق رِقابَنا مِنَ النّارِ .

يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي ، ويا غَوثي عِندَ شِدَّتي ، إلَيكَ فَزَعتُ وبِكَ استَغَثتُ ولُذتُ ، لا ألوذُ بِسِواكَ ولا أطلُبُ الفَرَجَ إلاّ مِنكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ فَأَغِثني وفَرِّج عَنّي ، يا مَن يَقبَلُ اليَسيرَ ويَعفو عَنِ الكَثيرِ ، اِقبَل مِنِّي اليَسيرَ وَاعفُ عَنِّي الكَثيرَ إنَّكَ أنتَ الرَّحيمُ الغَفورُ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا تُباشِرُ بِهِ قَلبي،ويَقينا حَتّى أعلَمَ أ نَّهُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي ، ورَضِّني مِنَ العَيشِ بِما قَسَمتَ لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (37) .


1- .ورواه في الإقبال بهذا السند : رويناه بإسنادنا إلى أبي محمّد هارون بن موسى التلعكبري بإسناده إلى الحسن بن محبوب الزرّاد عن أبي حمزة الثمالي .
2- .لفظة «بك» ليست في المصدر وأثبتناها من المصادر الاُخرى .
3- .في الإقبال والمصباح للكفعمي والبلد الأمين : «أدعوه ولا أدعو غيره» .
4- .في الإقبال والمصباح للكفعمي والبلد الأمين : «أرجوه ولا أرجو غيره» .
5- .في المصدر : «للراجي» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى ، إذ هو المناسب للسياق .
6- .في الإقبال : «الأعمال السيئة» .
7- .في المصدر : «ثقتي» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .
8- .إشارة إلى قوله تعالى : « وَسْ_?لُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِى » (النساء : 32) .
9- .إشارة إلى قوله تعالى : « إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا » (النساء : 29) .
10- .في الإقبال : «فصلّ على محمّد وآل محمّد وحقّق رجائي ...» .
11- .في الإقبال : «ندائي» .
12- .ليس في الإقبال من «أين صنائعك» إلى «إحسانك القديم» .
13- .في نسخة : «به وبمحمّد وآل محمّد» .
14- .في المصدر : «لست أتّكل» ، وما في المتن أثبتناه من بعض النسخ الخطيّة للمصدر ، وكذلك في الإقبال .
15- .ما بين القوسين أثبتناه من المصادر الاُخرى .
16- .في الإقبال : «اللّهُمَّ صلّ على محمّد وآله واغفر ...» .
17- .زاد في المصباح للكفعمي والبلد الأمين : «والأئمّة عليهم السلام» .
18- .في الإقبال : «إلهي ما لي» بدل «اللّهُمَّ إنّي» .
19- .ما بين القوسين أثبتناه من الإقبال .
20- .في المصباح للكفعمي : «الشريد» .
21- .زاد في الإقبال هنا : «فلك الحمد» .
22- .زاد في الإقبال هنا : «يا سيّدي» .
23- .زاد في الإقبال هنا : «صلّ على محمّد وآل محمّد» .
24- .في الإقبال والمصباح للكفعمي : «إلى قبر» .
25- .في الإقبال والمصباح للكفعمي : «اللّهُمَّ فلك ...» .
26- .في الإقبال والمصباح للكفعمي والبلد الأمين : «إلاّ» بدل «إلهي» .
27- .في بعض نسخ المصدر الخطيّة والمصادر الاُخرى : «عَكَفتَ» بدل «علقت» .
28- .في الإقبال : «عبادك» بدل «عيالك» .
29- .ليس في المصباح للكفعمي والبلد الأمين : «غنى» ، وفي الإقبال : «سدّ فاقتي وبعنايتك أجبر عيلتي» .
30- .زاد في الإقبال هنا : «ورجائي» .
31- .في البلد الأمين : «عملي» .
32- .زاد في المصباح للكفعمي هنا : «بالعفو» .
33- .في المصباح للكفعمي : «اللّهمّ ارحم» .
34- .في الإقبال والمصباح للكفعمي والبلد الأمين : «يغسّلني» بدل «يقلّبني» .
35- .في الإقبال والمصباح للكفعمي : «يقول القائلون» بدل «نقول» .
36- .زاد في الإقبال هنا : «وحقّق ظنّي» .
37- .مصباح المتهجّد : 582 / 691 ، الإقبال : 1 / 157 ، المصباح للكفعمي : 781 ، البلد الأمين : 205 ، بحار الأنوار : 98 / 82 / 2 .

ص: 391

ب _ دعاى ابو حمزه ثُمالى

ب _ دعاى ابو حمزه ثُمالى862.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد _ به نقل از ابو حمزه ثمالى _ :امام سجّاد عليه السلام در ماه رمضان ، همه شب را نماز مى خواند و چون سحر مى شد ، اين دعا را مى خواند:

«خدايا! مرا با كيفرت ادب نكن و با عقوبت غافلگيركننده ات ، به من نيرنگ مزن. پروردگارا! برايم از كجا خير تواند بود ، با آن كه جز از پيش تو يافت نمى شود؛ و برايم از كجا رهايى خواهد بود ، با آن كه جز به يارى ات ، در توان نيست؟ نه آن كه نيكى كند ، از يارى و رحمتت بى نياز است و نه آن كه بدى كند و بر تو گستاخ شود و تو را ناخرسند سازد ، از قلمرو قدرتت بيرون. اى پروردگار من ، اى پروردگار من ، اى پروردگار من!...» .

بگويد تا آن كه نفَس قطع شود .

«تو را با تو شناختم و تو خود ، مرا بر خودت راهنمايى كردى و به سويت خواندى و اگر تو نبودى ، نمى دانستم كه تو چيستى.

سپاس ، خدايى را كه او را مى خوانم ، پس جوابم مى دهد ، هر چند وقتى مرا مى خوانَد ، كاهلم.

سپاس ، خدايى را كه از او مى خواهم ، پس عطايم مى كند ، هر چند وقتى از من وام مى خواهد ، بخيلم.

سپاس ، خدايى را كه هر گاه بخواهم ، براى نيازم او را مى خوانم و هر گاه بخواهم ، براى راز و نيازم با او خلوت مى كنم ، بدون هيچ واسطه اى . او نيز حاجتم را برمى آورد.

سپاس ، خدايى را كه جز او را نمى خوانم ، و اگر جز او را بخوانم ، دعايم را اجابت نمى كند.

سپاس ، خدايى را كه جز به او اميد ندارم ، و اگر جز به او اميد بندم ، اميدم را نااميد مى كند.

سپاس ، خدايى را كه مرا به خودش وا گذاشت. پس گرامى ام داشت و مرا به مردم وا نگذاشت تا خوارم سازند .

سپاس ، خدايى را كه با من اظهار دوستى كرد ، با آن كه او از من ، بى نياز است .

سپاس ، خدايى را كه نسبت به [ گناهانِ] من بردبارى مى ورزد ، چنان كه گويى مرا گناهى نيست. پس ، پروردگارم ، پيش من ستوده ترين چيز و شايسته ترين كس به ستايش من است .

خداوندا! من راه هاى نيازخواهى را به سوى تو باز مى بينم و چشمه هاى اميد به درگاهت را پُرآب مى يابم و يارى جستن از احسان تو را براى اميدواران به تو روا مى بينم و درهاى دعا به پيشگاهت را براى فريادخواهان ، گشوده مى يابم؛ و مى دانم كه براى اميدواران، در جايگاه اجابتى و براى پريشان خاطران، در كمينِ فريادرسى ، و [ مى دانم كه] در ناليدن به درگاه جود تو و خرسندى از تقدير تو ، بهترين عوض از بخلِ بخيلان است و وسعت و بى نيازى از آنچه در دست دنياطلبان است و [ نيز مى دانم] آن كه به سوى تو كوچ كند ، راهش نزديك است و تو خود را از بندگانت نمى پوشانى ، مگر آن كه كارهاى بدِ آنان ، حجابى ميان آنان و تو گردد. من خواسته ام را به درگاه تو آورده ام و نيازم را نزد تو باز مى گويم و پناهجويى ام را به نزد تو و وسيله جويى ام را با دعا به آستان تو قرار داده ام ، بى آن كه شايسته آن باشم كه از من بشنوى و يا از من درگذرى؛ بلكه از آن رو كه به بزرگوارى ات اطمينان دارم و به درستىِ وعده ات دل آرامم و به ايمان به يگانگى ات پناه برده ام و يقين دارم كه مرا چنان مى شناسى كه پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو ندارم ، كه تو يگانه بى شريكى.

خداوندا! تو فرموده اى و سخنت حق و وعده ات راست است كه: «از فضل (احسان) خدا بخواهيد» (1) «همانا خداوند به شما مهربان است» (2) و از صفات تو _ اى سَرور من _ آن نيست كه به خواستن ، فرمان دهى ، ولى عطا نكنى ، در حالى كه تو با بخشش هايت ، به اهل مملكت خويش نعمت دهنده اى و با رأفت و مهربانى ات ، به آنان عنايت دارى.

خداوندا! مرا از كوچكى ، در دامان نعمت و احسانت پروراندى و در بزرگى هم بلندآوازه ام كردى. پس ، اى آن كه در دنيا با نيكى و احسان و نعمت هايش مرا پرورْد و در آخرت به بخشايش و بزرگوارى اش اشارتم فرمود! اى مولاى من! معرفتم ، راهنماى من بر توست و محبّتم به تو ، واسطه من به درگاهت است و من به راهنمايى تو ، به اين راهنمايم اطمينان دارم و به شفاعت تو ، به شفيع خود دل گرمم.

سرورم! تو را با زبانى مى خوانم كه گناهش ، آن را لال كرده است و با قلبى با تو نجوا مى كنم كه جرمش ، او را به هلاكت افكنده است.

پروردگارا! تو را مى خوانم ، بيمناك و مشتاق ، و اميدوار و ترسان. مولاى من! چون به گناهانم مى نگرم ، وحشت زده مى نالم و چون بر كَرَمت چشم مى دوزم ، اميدوار مى شوم. پس اگر ببخشايى ، بهترين مهربانى و اگر عذاب كنى ، ستم نكرده اى.

خدايا! حجّت من در گستاخى ام بر خواستن از تو ، با اين كه آنچه را نمى پسندى ، انجام داده ام ، بخشش و كَرَم توست و پشتوانه ام در سختىِ خويش با وجود بى شرمى ام ، رأفت و مهربانى توست. اميد بسته ام كه بين اينها ، نااميدم نمى كنى . پس ، اميدم را برآور و دعايم را بشنو ، اى بهترين كسى كه نيايشگر ، او را مى خواند و برترين كسى كه اميدوار ، به او اميد مى بندد!

سرورم! آرزويم بزرگ ، ولى كردارم زشت است؛ از بخشايش خود به اندازه آرزويم عطا كن و مرا به بدترين كارم مؤاخذه نكن. تو بزرگوارتر از آنى كه گنهكاران را كيفر دهى و بردبارتر از آنى كه كوتاهى كنندگان را مجازات كنى.

سرورم! به احسانت پناهنده ام و از تو به سوى خودت مى گريزم و وعده گذشتى را كه به خوش بينان به خويش داده اى ، حتمى مى دانم. پروردگارا! مگر من كيستم و چه اهمّيتى دارم؟ به احسانت مرا ببخشاى و به گذشتت بر من منّت گذار. پروردگارا! با پوششت مرا بپوشان و با ذات بزرگوارت از سرزنشم درگذر. اگر امروز ، كسى جز تو بر گناهم آگاه مى شد ، انجامش نمى دادم و اگر از كيفر امروزت بيم داشتم ، از آن پرهيز مى كردم ، [ البتّه] نه آن كه پيش من بى مقدارترينِ بينندگان يا ناچيزترينِ مطّلعان از من باشى ؛ بلكه چون تو _ اى پروردگار _ بهترينِ پوشانندگان و دادگرترينِ داوران و بزرگوارترينِ بزرگوارانى؛ [و] عيب پوش و خطابخش و غيب دانى؛ [و] با كَرَمت گناه را مى پوشى و با بردبارى ات ، كيفر را به تأخير مى افكنى. پس ، تو را سپاس بر بردبارى ات پس از دانستنت ، و بر گذشتت پس از قدرتت. بردبارى ات به من ، بر گناه ، گستاخم مى كند و عيب پوشى ات بر من ، به بى شرمى ام مى كشاند و شناختى كه از رحمت گسترده و گذشت بزرگ تو دارم ، مرا در روى آوردن به گناهان ، شتاب مى بخشد.

اى بردبار ، اى بزرگوار ، اى زنده پابرجا ، اى آمرزنده گناه ، اى پذيرنده توبه ، اى بزرگ منّت و اى ديرين احسان! كجاست پوشش زيبايت؟ كجاست گذشت بزرگت؟ كجاست گشايش نزديكت؟ كجاست پناه دادنِ سريعت؟ كجاست رحمت گسترده ات؟ كجاست بخشش هاى فراوانت؟ كجاست عطاهاى گوارايت؟ كجاست رفتارهاى ارجمندت؟ كجاست فضل بزرگ و منّت عظيم و احسان ديرينت؟ كَرَمت كجاست ، اى كريم؟ با كَرَمت ، نجاتم بخش و با رحمتت ، رهايم كن!

اى احسان كننده ، اى زيباكردار ، اى نعمت بخش و اى صاحب احسان! در نجات از كيفرت ، به اعمال خود تكيه نمى كنيم؛ بلكه به احسانت بر ما ، دل بسته ايم؛ چرا كه تو اهل تقوا و اهل آمرزشى. از روى نعمت ، آغازگر احسانى و از روى كَرَم ، بخشاينده گناه. نمى دانيم چگونه سپاست گوييم و كدام نعمتت را شكر كنيم: آيا بر آن زيبايى اى كه مى گسترى؟ يا بر آن زشتى اى كه مى پوشانى؟ يا بر آن بلاها و امتحان هاى بزرگى كه آسان ساختى؟ و يا آن سختى هاى بسيارى كه از آنها نجات و عافيت بخشيدى؟

اى دوستِ آن كه به درگاهت مهر ورزد! اى نور چشم آن كه به تو پناه آورَد و از ديگران بگسلد! تو نيكوكارى و ما بدكاريم. پس ، پروردگارا! به زيبايىِ لطف و كَرَمت ، از زشتى گناهمان درگذر!

پروردگارا! كدام نابخردى است كه بخشش تو نتواند آن را فرا گيرد؟ يا كدام زمان ، بلندمدّت تر از تحمّل توست؟ و اندازه كارهاى ما در كنار نعمت هاى تو چيست؟ و چگونه كارهاى زشتمان را در مقابل بزرگوارى ات ، زياد بشماريم؟ بلكه چگونه مجال بر گنهكاران ، تنگ مى شود ، با آن رحمت گسترده تو كه آنان را فرا گرفته است؟

اى گسترده آمرزش ، اى گشاده دست به رحمت! به عزّتت سوگند _ اى سرورم _ اگر مرا برانى ، از درگاهت نروم و از التماس به تو دست بر ندارم؛ چرا كه تو را با جود و كَرَم مى شناسم. تو آنچه را بخواهى ، مى كنى؛ و هر كه را هر گونه بخواهى ، عذاب مى كنى؛ و هر كه را به هر سبب كه بخواهى ، هر گونه كه بخواهى ، رحم مى كنى.

در كار تو ، چون و چرا نيست و در فرمان روايى ات كسى مخالف نيست. در فرمانت ، بى شريكى و در حكومتت ، بى رقيبى و در تدبيرت ، كسى بر تو ايراد نمى گيرد. آفرينش و فرمان ، براى توست. خجسته است خداوند ، پروردگار جهانيان.

پروردگارا! اين ، جايگاه كسى است كه به تو روى آورده و به آستان كَرَمت پناهنده شده و همدم احسان و نعمت هاى توست. تو ، آن بخشنده اى هستى كه گذشتِ تو تنگ نمى شود و احسانت كاسته و رحمتت كم نمى گردد. ما به عفو ديرين تو و احسان بزرگ و رحمت گسترده ات ، اطمينان داريم. پروردگارا! آيا ممكن است بر خلاف گمانمان با ما رفتار كنى و يا آرزوهايمان را بر نياورى؟ هرگز ، اى بزرگوار! نه گمانِ ما به تو اين گونه است و نه انتظار ما از تو ، چنين.

پروردگارا! ما به درگاهت آرزويى طولانى و بسيار و بزرگ داريم. نافرمانى ات كرده ايم؛ ليك اميد آن داريم كه بر ما بپوشانى. تو را خوانده ايم و اميد استجابت داريم. مولاى ما! اميدمان را برآور ، كه مى دانيم با كارهايمان مستحقّ چه كيفرى هستيم؛ ليكن اين كه به ما آگاهى و اين كه مى دانيم روى رحمت از ما برنمى گردانى ، ما را بر آن داشته كه به درگاهت رغبت كنيم ، هر چند شايسته رحمتت نباشيم؛ امّا تو شايسته آنى كه بر ما و گنهكاران ، با احسان گسترده ات ، بخشش كنى. پس ، آن گونه كه تو شايسته آنى ، بر ما منّت بگذار و بر ما ببخش ، كه ما نيازمند احسان توييم.

اى آمرزنده! به فروغ تو ، راه يافته ايم و به احسان تو ، بى نياز شده ايم و صبح و شام ما ، همدم نعمت توست. گناهانمان پيش روى توست؛ از آنها به درگاهت آمرزش مى طلبيم و توبه مى كنيم. تو با نعمت ها ، به ما محبّت مى كنى و ما با گناهان ، با تو مخالفت مى كنيم. نيكىِ تو بر ما فرود مى آيد؛ ولى بدىِ ما به سويت بالا مى رود. هميشه فرشته اى بزرگوار ، از ما كار زشت به حضورت مى آورد؛ امّا اين ، سبب نمى شود كه نعمت ها و نيكى هايت را از ما دريغ بدارى. پس ، منزّهى تو ، از آغاز تا انجام. چه بردبار و بزرگ و كريم بوده اى و هستى! نام هايت مقدّس ، ستايشت بزرگ ، و نعمت ها و كارهايت بزرگوارانه بوده است. خدايا! احسان و بردبارى ات ، گسترده تر و بزرگ تر از آن است كه آن را با رفتار و خطاى من مقايسه كنى. پس سرورم ، سرورم ، سرورم! ببخشاى ، ببخشاى!

خداوندا! ما را به ياد خودت مشغول دار و از خشم و عذابت پناهمان ده و از نعمت هايت روزى مان بخش و از احسان خود بر ما نعمت بده و حجّ خانه ات و زيارت قبر پيامبرت را _ كه درود و رحمت و آمرزش و رضوان تو بر او و خاندانش باد _ روزى مان كن. همانا تو نزديك و شنوايى؛ و به ما عمل به فرمانبرى ات را روزى كن و ما را بر آيين خود و سنّت پيامبرت صلى الله عليه و آله بميران!

خداوندا! مرا و پدر و مادرم را بيامرز و رحمتشان كن ، آن گونه كه در خُردى ، تربيتم كردند. آنان را در مقابل نيكى ، پاداش نيك و در مقابل گناهان ، آمرزش عطا كن. خداوندا! مردان و زنان مؤمن ، زندگان و مردگانشان را بيامرز و در نيكى ها ميان ما و آنان پيونده بده. خدايا! زنده و مرده ما را ، حاضر و غايب ما را ، مرد و زن ما را ، كوچك و بزرگ ما را و آزاد و برده ما را ببخشاى. آنان كه از خدا برگشتند ، دروغ گفتند و بسيار گم راه شدند و به خسارتى آشكار دچار گشتند.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و كار مرا با نيكى به پايان ببر و درباره آنچه (از كار دنيا و آخرتم) مرا پريشان خاطر كرده ، كفايتم كن و آن كه را بر من رحم نمى كند ، بر من چيره مگردان و از پيش خود ، برايم نگه دارنده و باقى دارنده قرار بده ، و نعمت هاى شايسته اى را كه به من داده اى ، از من مگير ، و از فضل خويش ، مرا روزىِ گسترده و حلال و پاكيزه ، عطا كن. خداوندا! با نگاهبانى ات ، مرا نگهبان باش و با نيروى نگه دارنده ات ، مرا نگه دار و با حمايتت ، مرا در پناه خود بگير و حجّ خانه با حرمت خودت و زيارت قبر پيامبرت را امسال و هر سال ، روزى ام گردان و مرا از آن حرم هاى با شرافت و جاهاى با كرامت ، دور مگردان.

خداوندا! توفيق توبه ام ده تا نافرمانى ات نكنم ، و نيكى و عمل به نيكى را به من الهام كن و خشيت خودت را در شب و روز ، تا زنده ام ، ارزانى ام دار ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! من هر چه پيش خود گفتم كه: «آماده و مهيّا شدم و براى نماز و مناجات در پيشگاهت ايستادم» ، [ ولى] هنگام نمازم بر من حالت خواب انداختى و توفيق مناجاتت را هنگام مناجاتم از من گرفتى. مرا چه شده كه هر گاه گفته ام: «درونم پاك و شايسته شده است و به مجالس توبه كاران راه يافته ام» ، باز هم بلايى برايم پيش آمده ، گامم را لغزانده و مرا از خدمتت باز داشته است؟

سرورا! شايد مرا از درگاهت رانده و از خدمتت دورم كرده اى! يا شايد چون ديده اى حقّت را سبك مى شمارم ، دورم ساخته اى! يا شايد چون ديده اى كه از تو روى گردانم ، بر من غضب كرده اى ! يا شايد چون مرا در زمره دروغگويان يافته اى ، ردّم كرده اى! يا شايد چون نسبت به نعمت هايت ناسپاسم ديده اى ، محرومم ساخته اى! يا شايد چون مرا در مجالس عالِمان نيافته اى، مرا وا گذاشته اى! يا شايد چون مرا در جمع غافلان ديده اى ، از رحمتت نوميدم كرده اى! يا شايد چون ديده اى كه همدم مجالس اهل باطلم ، مرا با همانان وا گذاشته اى! يا شايد چون دوست نداشتى دعايم را بشنوى ، دورم كرده اى! يا شايد مرا به جرم و خطايم كيفر داده اى! و يا شايد مرا به بى شرمى ام مجازات كرده اى!

پروردگارا! پس اگر درگذرى ، چه بسيار گنهكارانى كه پيش از من از آنان درگذشته اى؛ چرا كه كَرَمت _ اى پروردگار _ بالاتر از آن است كه بندگانِ مقصّر را كيفر دهى. من پناهنده به فضل تو ام [ و] از تو به سوى تو گريزانم [ و ]وعده اى را كه داده اى كه از هر كه به تو خوش گمان باشد ، درمى گذرى ، حتمى مى دانم.

خدايا! احسان تو گسترده تر، و بردبارى ات بزرگ تر از آن است كه مرا با عملم بسنجى ، يا به خطايم خوارم گردانى ، و مگر _ اى سرورم _ من چيستم و چه اهمّيتى دارم؟ مرا _ اى مولاى من _ به فضل خويش ببخشاى و با گذشت خود بر من ، منّت بگذار و با خطاپوشى ات ، مرا بپوشان و با ذات بزرگوارت ، از سرزنشم درگذر.

سرورم! منم آن كوچكى كه تربيتش كردى. منم آن نادانى كه علمش آموختى. منم آن گم راهى كه هدايتش كردى. منم آن پَستى كه رفعتم دادى. منم آن ترسانى كه آرامَش ساختى و گرسنه اى كه سيرش كردى و تشنه اى كه سيرابش ساختى و عريانى كه جامه اش پوشاندى و تنگ دستى كه بى نيازش كردى و ناتوانى كه نيرومندش ساختى و خوارى كه عزّتش بخشيدى و بيمارى كه شفايش دادى و خواهانى كه عطايش كردى و گنهكارى كه گناهش را پوشاندى و خطاكارى كه از او درگذشتى. منم آن اندكى كه فزونش كردى و ناتوانى كه يارى اش كردى و رانده اى كه پناهش دادى.

پروردگارا! منم آن كه در نهان ، از تو شرم نكردم و در آشكار ، تو را مراقب نبودم. منم صاحب مصيبت هاى بزرگ. منم آن كه بر سَرور خود ، گستاخى كردم. منم آن كه خداى جبّارِ آسمان را نافرمانى كردم. منم آن كه بر گناهان بزرگ ، رشوه دادم. منم آن كه چون مژده گناه بزرگ به من دادند ، شتابان به سويش رفتم. منم آن كه مهلتم دادى؛ امّا از گناه برنگشتم ، و بر من پرده افكندى؛ امّا شرم نكردم و نافرمانى ها كردم و از حد گذشتم ، و مرا از چشم خود انداختى؛ ولى باز هم اعتنا نكردم. پس با بردبارى ات ، مهلتم دادى و با پرده پوشى ات مرا پوشاندى ، تا آن جا كه گويى از من غافل شده اى و مرا از كيفرهاى گناهانم دور داشته اى، تا آن جا كه گويا تو از من شرم كرده اى.

خدايا! آن گاه كه نافرمانى ات كردم ، نه پروردگارى ات را منكر بودم و نه فرمانت را سبك مى شمردم و نه خود را در معرض كيفرت قرار مى دادم و نه وعيدهاى تو را ناديده مى انگاشتم؛ بلكه گناهى بود كه پيش آمد. نفْس [امّاره ]من نيز آن را بر من مشتبه ساخت و هوسم بر من چيره شد. بدبختى ام هم به يارى اش آمد و پرده پوشى ات بر من نيز مغرورم ساخت. پس با اختيار و تلاش خودم ، تو را نافرمانى و مخالفت كردم. پس ، اينك كيست كه از عذابت نجاتم دهد؟ و فرداى قيامت ، چه كسى از دست دشمنان ، رهايم سازد؟ اگر تو ريسمان رحمتت را از من بگسلى ، به ريسمان چه كس آويزم؟ پس ، واى بر من از كردار زشتم ، كه كتاب تو آن را بر من به شمار آورده است! اگر اميدى كه به كَرَم و رحمت گسترده ات دارم ، نبود و تو نهى نكرده بودى كه نااميد نباشم ، وقتى گناهانم را ياد مى كردم ، مأيوس مى شدم ، اى بهترين كسى كه هر نيايشگر او را خوانده است و [اى] برترين كسى كه هر اميدوارى به او اميد بسته است!

خداوندا! به سبب پيمان اسلام به تو توسّل مى جويم و به احترام قرآن ، بر تو تكيه مى كنم و با عشقى كه به پيامبر اُمّىِ قُرَشىِ هاشمىِ عربىِ تَهامىِ مكّىِ مدنى دارم ، اميدوارم كه در پيشگاهت مقرّب شوم. پس اُنس مرا به سبب ايمانم ، به وحشت ، مبدّل مكن و پاداش مرا ، پاداش آن كه جز تو را پرستيد ، قرار مده؛ چرا كه گروهى براى حفظ جانشان ، به زبان ، ايمان آوردند و به خواسته شان رسيدند ، و ما با زبان ها و دل هايمان به تو ايمان آورده ايم تا از ما درگذرى. پس ، ما را به خواسته هايمان برسان و اميدت را در سينه هايمان استوار بدار و پس از آن كه هدايتمان كردى ، دل هايمان را به گم راهى ميفكن و ما را از پيش خودت رحمتى بخش ، كه همانا تويى بخشنده!

پس به عزّتت سوگند ، اگر مرا برانى ، از درگاهت نمى روم و دست از تملّق به آستانت برنمى دارم؛ چرا كه كَرَم و رحمت گسترده ات ، بر دلم الهام شده است. بنده ، جز به درگاه مولايش كجا مى رود؟ و آفريده ، جز به آستان آفريدگارش كجا پناه مى برد؟

خدايا! اگر مرا به بندها و زنجيرها بكشى و از ميان همه ، مرا از رحمتت محروم كنى و چشم بندگانت را به رسوايى هايم باز كنى و فرمان دهى كه به آتشم افكنند و ميان من و نيكان ، جدايى اندازى ، اميدم را از تو نمى گسلم و آرزوى بخشش را از تو برنمى گردانم و محبّتت ، از دلم بيرون نمى رود. من ، هرگز نعمت هايت را در حق خودم از ياد نمى برم و آنچه را در سراى دنيا بر من پوشاندى ، فراموش نمى كنم.

سرور من! محبّت دنيا را از دلم بيرون كن و ميان من و محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله (كه برگزيده تو از ميان آفريدگانت ، و خاتم پيامبرانت است) و خاندانش ، جمع كن و مرا به رتبه توبه در درگاهت منتقل ساز و يارى ام كن تا بر خويش بگريم؛ چرا كه عمرم را با تأخير انداختن ها و آرزوها تباه كردم و به جايگاه نااميدانِ از خير خويش ، فرود آمده ام. اگر مرا با همين حال به گورم ببرند ، چه كسى بدحال تر از من است ، كه نه آن را آماده آرميدنم ساخته ام و نه آن را با عمل صالح ، براى خوابيدنم فرش كرده ام؟ چرا نگريم ، در حالى كه نمى دانم سرنوشتم چه خواهد شد؟ نَفْس من با من نيرنگ مى كند و روزگارم با من خدعه مى ورزد و عقاب مرگ بر بالينم بال و پر مى زند. پس چرا نگريم؟!

مى گريم براى جان كندنم ، مى گريم براى تاريكى گورم ، مى گريم براى تنگىِ قبرم ، مى گريم براى سؤال نكير و منكر از من ، مى گريم بر اين كه عريان و خوار ، با بار سنگين گناهان بر دوش ، از گورم بيرون مى آيم ، كه گاهى به راست مى نگرم و گاهى به چپ ، در حالى كه هر كس در حالتى است غير از حالت من. هر كس از آنان را آن روز ، كارى است كه او را بس است. آن روز ، چهره هايى سفيد و خندان و شادمان اند و چهره هايى غبارآلود و خوار و ذليل.

سرورم! تكيه گاه و اعتماد و اميد و توكّلم بر توست و به رحمتت وابسته ام. رحمتت را به هر كس خواهى ، مى رسانى و به بزرگوارى ات هر كه را خواهى ، هدايت مى كنى. تو را سپاس ، كه دلم را از شرك ، پاك ساختى و تو را شكر ، كه زبانم را گشودى. آيا با اين زبان گنگ ، سپاست گويم ، يا با نهايت تلاش در كارم ، خشنودت سازم؟ مگر _ پروردگارا _ اندازه زبانم در كنار شُكر تو چه قدر است و كارم در برابر نعمت ها و احسانت بر من ، چه ارزشى دارد؟

خدايا! بخشندگى ات ، آرزويم را گسترده ، و سپاس گزارى ات كارم را پذيرفته است. سرورا! شوق و رغبت و آرزومندى ام ، به توست. آرزويم ، مرا به سوى تو مى كشاند و _ اى يكتا پروردگارم _ همّتم به تو وابسته است و شوقم به پاداشى كه نزد توست ، بال گشوده است. اميد و هراس خالصانه ام، براى توست و محبّتم ، با تو اُنس گرفته است .دستم را به درگاه رحمتت ، و هراسم را به رشته طاعتت آويخته ام.

مولاى من! دلم زنده به ياد توست و با مناجات به درگاهت ، رنج هراس را از خويش آرام ساخته ام. پس ، اى مولاى من ، اى اميد من ، و اى نهايتِ خواسته ام! ميان من و گناهم ، كه مرا از اطاعت پيوسته باز داشته ، جدايى افكن! خواست من از تو ، به خاطر اين است كه اميد ديرينم به تو ، و آرزوى بزرگم از توست _ كه آن را بر خويش حتمى كرده اى ، از سرِ رأفت و رحمت _ . فرمان ، تنها از آنِ توست و مردم ، همه نانخوران تو و در قبضه اراده تو هستند و همه چيز ، فرمان بردار توست. خجسته اى، اى پروردگار جهانيان!

خدايا! مرا رحم كن ، آن گاه كه دليلم قطع مى شود و زبانم از پاسخ دادن به تو باز مى ماند و هوش و خِرَدم _ آن گاه كه از من سؤال مى كنى _ به اضطراب مى افتد. پس ، اى اميد بزرگم! آن گه كه نيازم شدّت مى يابد ، محرومم مكن و به نادانى ام ردّم منما و به خاطر كم صبرى ام محرومم مگردان! چون نيازمندم ، عطايم كن و چون ناتوانم ، رحمم كن!

سرورا! تكيه گاه و اعتماد و اميد و توكّلم بر توست و دل بستگى ام به رحمت توست. به درگاه احسانت ، بار مى افكنم و خواسته ام را از آستان جود تو مى طلبم و دعايم را _ پروردگارا _ به كَرَم تو باز مى گشايم و رفع نيازم را از پيشگاه تو اميدوارم و نادارى خود را با توانگرى تو جبران مى كنم . زير سايه بخشايشت ايستاده ام و نگاهم را به آستانِ جود و كَرَمت دوخته ام و چشمم پيوسته به لطف و احسان توست. پس ، مرا كه به تو اميد بسته ام ، به آتش مسوزان و در دوزخم جاى نده؛ چرا كه تو فروغ ديدگان منى. اى سرورم! گمانِ نيكويى را كه به احسانت دارم ، دروغ مگردان، كه تو تكيه گاه منى؛ و از پاداش خود محرومم مساز ، كه نيازم را مى شناسى!

خدايا! اگر زمان مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نساخته است ، اعتراف به گناه خود را اسباب عذرخواهى ام قرار داده ام.

خدايا! اگر عفو كنى ، از تو شايسته تر كيست؟ و اگر كيفر دهى ، از تو دادگرتر در داورى كيست؟

[خدايا!] ، رحم كن در اين دنيا به غربتم ، و هنگام مرگ به غم و حسرتم! و در قبر به تنهايى و وحشتم! و هنگامى كه براى حساب زنده مى شوم در پيشگاهت به وقوف ذليلانه ام! و آنچه را (از كارم) بر آدميان پوشيده است ، بيامرز و پوشش خود را بر خطايم ادامه بده و مرا رحم كن ، آن گاه كه بر بستر مرگ افتاده ام و دست هاى دوستانم مرا مى گردانند! بر من لطف كن ، آن گاه كه مرا بر سنگِ غسل خوابانده اند و همسايگان خوبم مرا به چپ و راست مى چرخانند! و بر من احسان كن ، آن دم كه مرا با تابوت برمى دارند و خويشاوندان ، اطراف جنازه ام را مى گيرند! و بر من كَرَم كن ، آن گاه كه در گورم تنها به حضورت مى آيم! در آن خانه نو بر غربتم ترحّم كن ، تا جز به تو اُنس نگيرم!

سرورا! اگر مرا به خودم وا گذارى ، تباه مى شوم. سرورم! اگر گناهم را نيامرزى ، به كه پناه برم و اگر عنايتت را در آرامگاهم از دست بدهم ، به چه كسى روى آورم و اگر گرفتارى ام را برطرف نسازى ، به كه پناهنده شوم؟

سرورم! من ، كه را دارم و كيست كه بر من رحم كند ، اگر تو بر من ترحّم نكنى؟ و به احسانِ كه آرزو بندم ، اگر هنگام نيازم ، از احسان تو محروم گردم؟ و اگر اَجَلم فرا رسد ، از گناهانم به سوى چه كسى بگريزم؟ سرورم! عذابم مكن ، در حالى كه به تو اميدوارم.

خدايا! اميدم را برآور و هراسم را ايمنى بخش؛ چرا كه درباره گناهان فراوانم ، جز به عفو تو اميد ندارم!

سرورم! من از تو ، چيزى را طلب مى كنم كه سزاوار آن نيستم و تو ، اهل تقوا و آمرزشى . پس مرا بيامرز و از نگاه كريمانه ات ، جامه اى بر من بپوشان كه پيامدهاى گناهم را بر من بپوشاند و [ بدين ترتيب ،] آنها را ببخشايى و به خاطر آنها مؤاخذه نشوم! همانا تو صاحب احسان ديرين و گذشت بزرگ و چشم پوشىِ كريمانه اى.

خدايا! تو آن كريمى هستى كه با پروردگارى ات ، احسان خويش را حتّى بر آنان كه از تو درخواست نمى كنند و بر آنان كه انكارت مى كنند ، سرازير مى كنى. پس ، با آن كه دست نياز به درگاهت دارد و يقين دارد كه عالَم آفرينش ، براى تو و امور ، به سوى توست ، چگونه خواهى بود؟ خجسته و والا گشته اى ، اى پروردگار جهانيان!

سرورم! بنده ات به درگاه توست [ و] نياز ، او را در آستانت قرار داده است. با دعايش ، درِ رحمتت را مى كوبد و با اميد درونى اش ، چشم به عنايت و توجّه زيباى تو دوخته است. پس ، چهره كريمانه ات را از من بر مگردان و آنچه را مى گويم ، از من بپذير! من تو را با اين دعا خوانده ام و اميدوارم كه ردّم نمى كنى؛ چرا كه به رأفت و مهربانى ات آشنايم. خدايا! تو آنى كه هيچ پُرسنده اى ، به ستوهت نمى آورد و هيچ بخششى ، از تو نمى كاهد. تو ، آن گونه اى كه خود مى گويى و برتر از آنى كه ما مى گوييم.

خداوندا! از تو صبرى نيكو ، گشايشى نزديك ، گفتارى صادقانه و پاداشى بزرگ مى طلبم. پروردگارا! از تو از همه نيكى ها مى خواهم : آنچه مى دانم و آنچه نمى دانم. پروردگارا! از تو بهترين چيزهايى را كه بندگان شايسته ات از تو مى طلبند ، مى خواهم.

اى بهترين درخواست شونده ، اى بخشنده ترين عطابخش! خواسته ام را درباره خودم ، خانواده ام ، پدر و مادرم ، فرزندانم ، خاندانم و برادران دينى ام ، برآور؛ زندگى ام را سرشار و جوان مردى ام را آشكار كن؛ همه احوالم را سامان بخش؛ مرا از آنانى قرار ده كه عمرشان را طولانى ، و كارشان را نيكو ساخته اى و نعمتت را بر آنان كامل گردانده اى و از آنان خرسندى و آنان را با زندگى پاك و مداوم ترين مسرّت و سرشارترين كرامت و كامل ترين زندگانى ، حيات بخشيده اى! تو آنچه را خواهى ، انجام مى دهى و آنچه جز تو بخواهد ، انجام نمى گيرد.

خداوندا! مرا از سوى خودت به ياد ويژه ات ، مخصوص گردان و آنچه را با آن ، در لحظات شب و ساعات روز ، به درگاهت تقرّب مى جويم ، براى ريا و نامجويى و از روى برترى طلبى و بى خيالى ، قرار مده و مرا از خاشعان درگاهت قرار بده!

خداوندا! مرا گشايش در روزى ، امنيّت در وطن ، روشنايى چشم در مورد خانواده و مال و فرزند ، پايندگى نعمت هايت نزد من ، درستى در انجام دادن كارها ، نيرومندى در بدن و سلامت در دين عطا كن؛ و تا مرا عمر مى دهى ، مرا در خدمت اطاعت خودت و فرستاده ات محمّد صلى الله عليه و آله ، به كار گير و مرا از بهره مندترين بندگانت قرار بده ، در بهره بردن از هر خيرى كه در ماه رمضان در شب قدر و در طول سال ، نازل كرده و مى كنى ، و از هر رحمتى كه مى گسترانى و عافيتى كه مى پوشانى و بلايى كه برمى گردانى و حسناتى كه قبول مى كنى و گناهانى كه مى بخشايى؛ و زيارت خانه خودت را امسال و همه سال روزى ام كن و از رحمت گسترده ات ، روزىِ گسترده عطايم كن!

سرورم! بدى ها را از من برگردان؛ وام ها و حقوق مردم را از جانب من ادا كن تا به هيچ يك از آنها آزرده نشوم؛ گوش ها و چشم هاى دشمنانم و حسودان به من و ستمگران بر من را به روى من ببند و مرا بر آنان يارى كن؛ چشمم را فروغ بخش؛ دلم را شاد گردان؛ برايم از اندوه و رنجم ، گشايش و رهايى قرار بده؛ هر كه را از همه آفريدگانت نسبت به من قصد بدى دارد ، زير پاهايم [تحت سلطه ام] قرار ده؛ شرّ شيطان ، شرّ حكومت و بدى هاى عملم را از من كفايت كن؛ از همه گناهان ، پاكم كن؛ با عفو خويش ، از آتشم نگه دار و با رحمت خويش به بهشتم درآور؛ به فضل خويش ، با حوريان بهشتى قرينم ساز و مرا به دوستان شايسته ات ، محمّد و خاندان شايسته و پاكيزه و پاك و خوبش _ كه درود تو و رحمت خدا و بركاتش بر آنان باد _ ملحق ساز!

خدايا و سرورا! به عزّت و جلالَت سوگند كه اگر مرا به گناهانم بازخواست كنى ، تو را به بخشايشت طلب مى كنم ، و اگر مرا به فرومايگى ام بازخواست كنى ، تو را به كَرَمت درخواست مى كنم ، و اگر مرا به آتش افكنى ، به دوزخيان خواهم گفت كه دوستت دارم .

خدايا و سرورا! اگر جز دوستان و مطيعانت را نمى آمرزى ، پس گنهكاران به كه روى آورند؟ و اگر جز اهل وفا را نمى نوازى ، پس بدكاران به كه پناهنده شوند؟

خدايا! اگر مرا به آتش افكنى ، شادمانىِ دشمنت در اين است ، و اگر به بهشتم ببرى ، پيامبرت خرسند مى شود ، و من _ به خدا سوگند _ مى دانم كه شادمانىِ پيامبرت را بيش از شادى دشمنت دوست دارى.

خداوندا! از تو مى خواهم كه دلم را از محبّت به تو و خَشيت از خودت ، از تصديق تو و ايمان به خودت ، و از بيم از تو و اشتياق به خودت بياكَنى.

اى شكوهمند باكرامت! ديدارت را محبوبم گردان و ديدارم را دوست بدار و برايم در ديدار خودت ، آسايش و گشايش و كرامت قرار بده!

خداوندا! مرا به گذشتگانِ شايسته ملحق ساز و از آيندگانِ شايسته قرار بده؛ مرا به راه صالحان بدار و مرا در غلبه بر نفْس خود يارى كن ، به آنچه صالحان را براى غلبه بر نفْسشان يارى مى كنى؛ كارم را به بهترين صورت به پايان ببر و با رحمت خويش پاداش عملم را بهشت قرار بده و مرا در به كارگيرى شايسته آنچه عطايم كردى ، يارى كن؛ مرا _ پروردگارا _ ثابت قدم بدار و مرا به آن بدى كه از آن نجاتم دادى ، بر مگردان ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه پايانى جز ديدارت نداشته باشد. تا مرا زنده داشته اى ، بر آن ايمان ، زنده بدارم و چون مى ميرانى ، بر آن بميرانم و چون مرا برانگيختى ، بر آن برانگيز؛ و دلم را از ريا ، ترديد و آوازه خواهى در دينت ، پيراسته كن تا كارم ، خالص براى تو باشد!

خداوندا! مرا بصيرتى در دينت ، فهمى در حُكمَت ، ژرف نگرى در دانشت ، دو سهم از رحمتت ، و پرهيزى بازدارنده از نافرمانى ات ، عطا كن و با نور خويش ، روسفيدم گردان و اشتياقم را به آنچه نزد توست ، قرار بده و مرا در راهت و بر آيين پيامبرت صلى الله عليه و آله بميران!

خداوندا! به درگاهت پناه مى برم از : تنبلى ، بى حالى ، سستى ، اندوه ، ترس ، بخل ، غفلت ، سنگ دلى ، خوارى ، بيچارگى ، تنگ دستى ، نيازمندى و از هر بلا و از زشتى هاى آشكار و نهان. به تو پناه مى برم از نَفْسى كه قانع نمى شود ، شكمى كه سير نمى گردد ، دلى كه خشوع نمى يابد ، دعايى كه اجابت نمى شود و عملى كه سود نمى بخشد. و به تو _ پروردگارا _ از شيطانِ رانده شده پناه مى برم درباره خودم ، دينم ، مالم و همه آنچه روزى ام كرده اى. همانا تويى تو شنواى دانا.

خداوندا! جز تو ، كسى مرا از قهرت پناه نمى دهد و جز تو ، پشت و پناهى نمى يابم. پس ، مرا در هيچ عذابى قرار مده و مرا به سوى هلاكت ، و مرا به سوى عذاب دردناك ، باز نگردان!

خداوندا! از من پذيرا باش؛ يادم را بلند و رتبه ام را والا گردان؛ بار گناهم را فرو ريز؛ گناهم را به يادم نينداز؛ پاداش نشستن و سخن گفتن و نيايشم را رضاى خود و بهشت قرار بده؛ و همه آنچه را از تو خواستم و بيش از آن را _ پروردگارا _ از احسان خويش عطايم كن! من مشتاق تو هستم ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! در كتاب خويش ، چنين نازل كرده اى كه : از آن كه بر ما ستم كرد ، درگذريم. ما به خود ، ستم كرده ايم. پس ، از ما درگذر ، كه تو بر اين گذشت ، سزاوارتر از مايى؛ و ما را فرمان داده اى كه نيازمندى را از درِ خود نرانيم. اينك من ، نيازمندانه ، به درگاهت آمده ام. مرا جز با برآوردن حاجتم ، بر نگردان؛ و ما را به احسان به بردگانمان دستور داده اى. ما بردگان توييم. پس ، ما را از آتش دوزخ برهان!

اى پناهگاه من در هنگام رنج و بلايم! اى فريادرس من در هنگام گرفتارى ام! به درگاه تو ناليدم و به آستان تو پناه آوردم و جز به درگاهت به ديگرى پناه نمى برم و جز از تو ، گشايش نمى طلبم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و پناهم ده و گرفتارى ام را بزداى!

اى آن كه اندك را مى پذيرى و از گناهِ بسيار درمى گذرى! اندكم را بپذير و گناهِ فراوانم را ببخشاى! همانا تو مهربان و آمرزنده اى.

خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه دلم را همدم آن سازى و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم مقدّر كرده اى ، به من نخواهد رسيد. مرا از زندگى به آنچه برايم سهم نهاده اى ، خرسند ساز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .

.


1- .اشاره است به آيه 29 سوره نساء .
2- .اشاره است به آيه 32 سوره نساء.

ص: 392

. .

ص: 393

. .

ص: 394

. .

ص: 395

. .

ص: 396

. .

ص: 397

. .

ص: 398

. .

ص: 399

. .

ص: 400

. .

ص: 401

. .

ص: 402

. .

ص: 403

. .

ص: 404

. .

ص: 405

. .

ص: 406

. .

ص: 407

. .

ص: 408

. .

ص: 409

. .

ص: 410

. .

ص: 411

. .

ص: 412

. .

ص: 413

. .

ص: 414

. .

ص: 415

. .

ص: 416

. .

ص: 417

. .

ص: 418

. .

ص: 419

. .

ص: 420

. .

ص: 421

. .

ص: 422

ج _ دُعاءُ إدريسَ عليه السلام860.امام صادق عليه السلام :مصباح المتهجّد :ويَدعو أيضا فِي السَّحَرِ بِدُعاءِ إدريسَ عليه السلام (1) :

سُبحانَكَ لا إلهَ إلاّ أنتَ يا رَبَّ كُلِّ شَيءٍ ووارِثَهُ ، يا إلهَ الآلِهَةِ الرَّفيعَ في جَلالِهِ ، يا أللّهُ المَحمودُ في كُلِّ فِعالِهِ ، يا رَحمانَ كُلِّ شَيءٍ وراحِمَهُ ، يا حَيُّ حينَ لا حَيَ في دَيمومَةِ مُلكِهِ وبَقائِهِ ، يا قَيّومُ فَلا يَفوتُ شَيئا عِلمُهُ ولا يَؤودُهُ ، يا واحِدُ الباقي أوَّلَ كُلِّ شَيءٍ وآخِرَهُ ، يا دائِمُ بِغَيرِ فَناءٍ ولا زَوالٍ لِمُلكِهِ ، يا صَمَدا مِن غَيرِ شَبَهٍ ولا شَيءَ كَمِثلِهِ ، يا بارُّ ولا شَيءَ كُفوُهُ ولا مُدانِيَ لِوَصفِهِ ، يا كَبيرُ أنتَ الَّذي لا تَهتَدِي القُلوبُ لِعَظَمَتِهِ ، يا بارِئُ المُنشِئُ بِلا مِثالٍ خَلا مِن غَيرِهِ ، يا زاكِي الطّاهِرُ مِن كُلِّ آفَةٍ بِقُدسِهِ ، يا كافِي الموسِعُ لِما خَلَقَ مِن عَطايا فَضلِهِ ، يا نَقِيُ مِن كُلِّ جَورٍ لَم يَرضَهُ ولَم يُخالِطهُ فِعالُهُ ، يا حَنّانُ الَّذي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ رَحمَتُهُ ، يا مَنّانُ ذَا الإِحسانِ قَد عَمَّ الخَلائِقَ مَنُّهُ ، يا دَيّانَ العِبادِ فَكُلٌّ يَقومُ خاضِعا لِرَهبَتِهِ ، يا خالِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ وكُلٌّ إلَيهِ مَعادُهُ ، يا رَحمانَ كُلِّ صَريخٍ ومَكروبٍ وغِياثَهُ ومَعاذَهُ ، يا بارُّ فَلا تَصِفُ الأَلسُنُ كُنهَ جَلالِ مُلكِهِ وعِزِّهِ ، يا مُبدِئَ البَرايا لَم يَبغِ في إنشائِها أعوانا مِن خَلقِهِ ، يا عَلاّمَ الغُيوبِ فَلا يَؤودُهُ مِن شَيءٍ حِفظُهُ ، يا مُعيدا ما أفناهُ (2) إذا بَرَزَ الخَلائِقُ لِدَعوَتِهِ مِن مَخافَتِهِ ، يا حَليمُ ذَا الأَناةِ فَلا شَيءَ يَعدِلُهُ مِن خَلقِهِ ، يا مَحمودَ الفِعالِ ذَا المَنِّ عَلى جَميعِ خَلقِهِ بِلُطفِهِ ، يا عَزيزُ المَنيعُ الغالِبُ عَلى أمرِهِ ولا شَيءَ يَعدِلُهُ ، يا قاهِرُ ذَا البَطشِ الشَّديدِ أنتَ الَّذي لا يُطاقُ انتِقامُهُ ، يا مُتَعالِي القَريبُ في عُلُوِّ ارتِفاعِ دُنُوِّهِ ، يا جَبّارُ المُذَلِّلُ كُلَّ شَيءٍ بِقَهرِ عَزيزِ سُلطانِهِ ، يا نورَ كُلِّ شَيءٍ أنتَ الَّذي فَلَقَ الظُّلُماتِ نورُهُ ، يا قُدّوسُ الطّاهِرُ مِن كُلِّ سوءٍ ولا شَيءَ يَعدِلُهُ ، يا قَريبُ المُجيبُ المُتَداني دونَ كُلِّ شَيءٍ قُربُهُ ، يا عالِي الشّامِخُ فِي السَّماءِ فَوقَ كُلِّ شَيءٍ عُلُوُّ ارتِفاعِهِ ، يا بَديعَ البَدائِعِ ومُعيدَها بَعدَ فَنائِها بِقُدرَتِهِ ، يا جَليلُ المُتَكَبِّرُ عَلى كُلِّ شَيءٍ فَالعَدلُ أمرُهُ وَالصِّدقُ وَعدُهُ ، يا مَجيدُ فَلا يَبلُغُ الأَوهامُ كُلَّ شَأنِهِ ومَجدِهِ ، يا كَريمَ العَفوِ ذَا العَدلِ أنتَ الَّذي مَلَأَ كُلَّ شَيءٍ عَدلُهُ ، يا عَظيمُ ذَا الثَّناءِ الفاخِرِ وَالعِزِّ وَالكِبرِياءِ فَلا يَذِلُّ عِزُّهُ ، يا عَجيبُ فَلا تَنطِقُ الأَلسُنُ بِكُلِّ آلائِهِ وثَنائِهِ .

أسأَلُكَ يا مُعتَمَدي عِندَ كُلِّ كُربَةٍ وغِياثي عِندَ كُلِّ شِدَّةٍ بِهذِهِ الأَسماءِ أمانا مِن عُقوباتِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، ( و) أسأَلُكَ أن تَصرِفَ عَنّي بِهِنَّ كُلَّ سوءٍ ومَخوفٍ ومَحذورٍ ، وتَصرِفَ عَنّي أبصارَ الظَّلَمَةِ المُريدينَ بِيَ السّوءَ الَّذي نَهَيتَ عَنهُ مِن شَرِّ ما يُضمِرونَ إلى خَيرِ ما لا يَملِكونَ ولا يَملِكُهُ غَيرُكَ يا كَريمُ .

اللّهُمَّ لا تَكِلني إلى نَفسي فَأَعجِزَ عَنها ، ولا إلَى النّاسِ فَيَظفَروا بي (3) ، ولا تُخَيِّبني وأنَا أرجوكَ ولا تُعَذِّبني وأنَا أدعوكَ ، اللّهُمَّ إنّي أدعوكَ كَما أمَرتَني فَأَجِبني كَما وَعَدتَني . اللّهُمَّ اجعَل خَيرَ عُمُري ما وَلِيَ أجَلي ، اللّهُمَّ لا تُغَيِّر جَسَدي ولا تُرسِل حَظّي ولا تَسُؤ صَديقي . أعوذُ بِكَ مِن سُقمٍ مُضرِعٍ وفَقرٍ مُدقِعٍ ومِنَ الذُّلِّ وبِئسَ الخِلُّ . اللّهُمَّ سَلِّ قَلبي عَن كُلِّ شَيءٍ لا أتَزَوَّدُهُ إلَيكَ ، ولا أنتَفِعُ بِهِ يَومَ ألقاكَ مِن حَلالٍ أو حَرامٍ ، ثُمَّ أعطِني قُوَّةً عَلَيهِ وعِزّا وقَناعَةً ومَقتا لَهُ ورِضاكَ فيهِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى عَطاياكَ الجَزيلَةِ ، ولَكَ الحَمدُ عَلى مِنَنِكَ المُتَواتِرَةِ الَّتي بِها دافَعتَ عَنّي مَكارِهَ الاُمورِ ، وبِها آتَيتَني مَواهِبَ السُّرورِ مَعَ تَمادِيَ فِي الغَفلَةِ وما بَقِيَ فِيَّ مِنَ القَسوَةِ ، فَلَم يَمنَعكَ ذلِكَ مِن فِعلي أن عَفَوتَ عَنّي وسَتَرتَ ذلِكَ عَلَيَ وسَوَّغتَني ما في يَدي مِن نِعَمِكَ ، وتابَعتَ عَلَيَ إحسانَكَ ، وصَفَحتَ لي عَن قَبيحِ ما أفضَيتُ بِهِ إلَيكَ ، وانتَهَكتُهُ مِن مَعاصيكَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ يَحِقُّ عَلَيكَ فيهِ إجابَةُ الدُّعاءِ إذا دُعيتَ بِهِ وأسأَلُكَ بِكُلِّ ذي حَقٍّ عَلَيكَ وبِحَقِّكَ عَلى جَميعِ مَن هُوَ دونَكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وعَلى آلِهِ ، ومَن أرادَني بِسوءٍ فَخُذ بِسَمعِهِ وبَصَرِهِ ومِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ وعَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ، وَامنَعهُ مِنّي بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ،يا مَن لَيسَ مَعَهُ رَبٌّ يُدعى ، ويا مَن لَيسَ فَوقَهُ خالِقٌ يُخشى ، ويا مَن لَيسَ دونَهُ إلهٌ يُتَّقى ، ويا مَن لَيسَ لَهُ وَزيرٌ يُؤتى ، ويا مَن لَيسَ لَهُ حاجِبٌ يُرشى ، ويا مَن لَيسَ لَهُ بَوّابٌ يُنادى ، ويا مَن لا يَزدادُ عَلى كَثرَةِ العَطاءِ إلاّ كَرَما وجودا وعَلى تَتابُعِ الذُّنوبِ إلاّ مَغفِرَةً وعَفوا صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَافعَل بي ما أنتَ أهلُهُ إنَّكَ أهلُ التَّقوى وأهلُ المَغفِرَةِ . (4) .


1- .وزاد في الإقبال : «ورأيت في إسناد هذا الدعاء أنّه الّذي رفعه اللّه _ جلّ جلاله _ به إليه ، وأنّه من أفضل الدعاء» ؛ وفي المصباح للكفعمي : «ثمّ ادعُ بدعاء إدريس عليه السلام وهو أربعون اسماً عدد أيّام التوبة» .
2- .في المصدر : «إذا أفنى» ، والتصويب من الإقبال وبحار الأنوار ، وفي المصباح للكفعمي : «لما أفناه» .
3- .في الإقبال : «فيرفضوني» بدل «فيظفروا بي» .
4- .مصباح المتهجّد : 601 / 693 ، الإقبال : 1 / 180 ، المصباح للكفعمي : 800 ، البلدالأمين : 216 ، بحار الأنوار : 98 / 98 / 2 .

ص: 423

ج _ دعاى ادريس عليه السلام

ج _ دعاى ادريس عليه السلام862.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد:نيز در سحر ، دعاى ادريس عليه السلام (1) را بخواند :

«پاك و منزّهى تو . معبودى جز تو نيست . اى پروردگار و وارث هر چيز! اى خداى همه معبودها كه در شُكوهت ، والايى! اى خداوندى كه در همه كارهايت ستوده اى! اى بخشنده و بخشايشگر هر چيز! اى زنده ، از آن زمان كه زنده اى نبود ، در ماندگارىِ فرمان روايى! اى برپاى استوارى كه چيزى از علم تو بيرون نمى مانَد و بر آن سنگينى نمى كند! اى يگانه باقى ، در آغاز و انجام هر چيز! اى ماندگارِ بى فنا كه مُلك تو ، بى زوال است! اى بى نياز بى همتا كه چيزى همانند تو نيست! اى نيكوكردار بى همانند كه كسى هم وصفِ او نيست! اى بزرگ! تو آنى كه دل ها به درك عظمتت راه نمى يابند.

اى آفريدگار ، كه بى نمونه گيرى از ديگرى ، پديدآورنده است! اى منزّه پاك ، كه با قداست خود ، از هر آفتى مبرّاست! اى كفايت كننده اى كه از بخشش هاى احسان خود ، روزىِ مخلوقاتش را وسعت مى بخشد! اى پاك از هر ستمى كه خود ، آن را نپسنديده و با كارهايش در نياميخته است! اى مهربانى كه رحمتش هر چيز را فرا گرفته است! اى عطابخشِ صاحب احسان كه نيكىِ خود را بر همه بندگانش گسترده است! اى جزادهنده بندگان كه همه در برابر عظمتش خاكسارند! اى آفريدگار هر كه در آسمان ها و زمين هاست و بازگشت همه به سوى اوست! اى رحم آورنده و پشت و پناه هر فريادگر و گرفتار! اى نيكوكردارى كه هيچ زبانى را ياراى وصف كُنه شُكوه فرمان روايى و عزّتش نيست! اى پديدآورنده موجودات ، كه در آفرينش آنها در پى ياورانى از خلقش نبوده است! اى بسيار غيب دان ، كه حفظ هيچ چيزى او را خسته نمى سازد! اى بازآفريننده آنچه نابودش ساخته است ، آن روز كه همه آفريده ها از مهابت او در پاسخ دعوتش فراز آيند! اى بردبار شكيبا ، كه هيچ چيزى از آفريدگانش ، همتاى او نيست! اى ستوده كردار صاحب نعمت بر همه مخلوقاتش از روى لطفش! اى قدرتمند بلندمرتبه چيره بر كارش ، كه هيچ چيزى با او برابر نيست! اى پُرتوان نيرومند! تويى آن كه كسى را تاب انتقامت نيست.

اى بزرگْ مرتبه نزديك كه نزديكى اش درجه اى والا دارد! اى صاحب قدرتى كه با قدرت حكومت شكست ناپذيرش ، هر چيز را در هم مى شكند! اى فروغ هر چيز! تويى آن كه فروغش ظلمت ها را دريده است.

اى منزّه پاك از هر بدى ، كه چيزى همتاى او نيست! اى نزديك اجابت كننده نزديك شونده ، كه قرب او نزديك تر از هر چيز است! اى والاى بلندمرتبه در آسمان ، كه والايىِ رفعتش برتر از هر چيز است! اى آفريننده و بازآفريننده هر چيز پس از فنايش با قدرت خود! اى سرفرازِ والاتر از هر چيز ، كه فرمانش عدالت ، و وعده اش راست است! اى شوكتمندى كه انديشه ها ، به همه شأن و شُكوه او نمى رسند! اى نيكوبخشايشِ صاحب عدالت! تويى آن كه عدالتش هر چيز را آكنده است.

اى بزرگِ صاحب ستايشِ والا و عزّت و بزرگى ، كه عزّتش در هم نمى شكند! اى شگفت ، كه زبان ها گوياى همه نعمت ها و ستايش او نيستند! اى تكيه گاهم در هر گرفتارى ، و پناهم در هر سختى! به حقّ اين نام ها ، ايمنى از كيفرهاى دنيا و آخرت را از تو مى خواهم و به بركت اين نام ها از تو مى طلبم كه هر بدى و بيمناكى و خطرى را از من دور گردانى و چشم هاى ستمگرانى را كه قصد سوء به من دارند و تو از آن نهى كرده اى ، از من دور سازى و انديشه هاى بد و پنهانىِ آنان را به خيرى كه نه آنان و نه جز تو ، مالك آن است ، بگردانى ، اى بزرگوار!

خداوندا! مرا به خودم وا مگذار كه در نتيجه از او ناتوان گردم (2) و نه به مردم وا گذار كه بر من چيره شوند ، و مرا ناكام مگردان ، كه به تو اميدوارم ، و عذابم مكن ، كه تو را مى خوانم!

خداوندا! آن گونه كه فرمانم داده اى ، مى خوانمت. پس ، آن گونه كه وعده ام داده اى ، پاسخم ده!

خداوندا! بهترين قِسمت عمرم را آن قسمتى قرار بده كه نزديك اَجَلم باشد!

خداوندا! بدنم را دگرگون مساز؛ بهره ام را وا مگذار؛ دوستم را بد مكن! به تو پناه مى برم از: بيمارىِ خواركننده و فقرى كه خاك نشين سازد و از : خوارى و همنشين بد.

خداوندا! دلم را از هر چه ره توشه ام به سوى تو نيست و از هر حلال و حرامى كه در روز ديدار تو سودم نمى بخشد ، رها ساز و مرا بر آن توانا گردان و نسبت به آن ، عزّت و قناعتم بخش و در نظرم نكوهيده دار و خشنودى ات را در آن ، روزى ام گردان ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! تو را سپاس بر بخشش هاى فراوانت؛ تو را سپاس بر نعمت هاى پياپى ات كه ناخوشايندىِ كارها را با آنها از من دور كردى و موهبت هاى شادى آفرين را با آنها به من دادى ، با اين كه پيوسته در غفلت و برخوردار از قساوت بودم؛ ولى اين گونه كارهايم مانع نشد كه مرا ببخشايى و بر من خطاپوشى كنى و نعمت هايت را در دستانم قرار دهى و احسانت را بر من ادامه دهى و از كارهاى زشتى كه در حضورت انجام داده ام و با نافرمانى ات حريمت را شكسته ام ، درگذرى.

خداوندا! تو را به هر اسمى كه دارى ، همان كه اگر با آن بخوانندت ، سزاوار است كه دعا را اجابت كنى ، مى خوانمت ، و تو را به حقّ هر كه بر تو حقّى دارد و به حقّى كه تو بر هر كس جز خويش دارى ، مى خوانمت كه بر بنده و فرستاده ات محمّد و خاندانش درود فرستى و هر كس به من قصد بدى داشت ، گوش و چشمش را و از پيش او و پشت سر و راست و چپش او را بگيرى و با توان و قدرتت او را [ از آسيب رسانى] باز دارى.

اى كه با او پروردگارى نيست كه بخوانندش! اى كه فراتر از او آفريدگارى نيست كه از او بترسند! اى كه فروتر از او معبودى نيست كه از او پروا كنند! اى كه وزيرى ندارد تا به سراغش بروند! اى كه واسطه اى ندارد تا رشوه اش دهند! اى كه دربانى ندارد كه صدايش كنند! اى كه با عطاى بسيار ، جز بر كَرَم و جودش نيفزايد و بر گناهان پيوسته ، جز آمرزش و گذشتش ، افزون نگردد! بر محمّد و خاندانش درود فرست و با من ، آن كن كه تو شايسته آنى! همانا تو سزاوار تقوا و شايسته آمرزشى».

.


1- .در الإقبال نيز افزوده است: «در سند اين دعا ديدم كه اين ، همان دعايى است كه خداوند ، او را به سبب آن نزد خويش بالا برد و از بهترين دعاهاست». در المصباح كفعمى آمده است: «سپس دعاى ادريس عليه السلام را بخوان ، كه چهل نام (به تعداد روزهاى توبه) است».
2- .سيّد ابن طاووس در پايان اين دعا نوشته است : در اين دعا آمده است «لا تكلني إلى نفسي فاعجز عنها؛ مرا به خود وا مگذار كه در نتيجه از آن ناتوان شوم . در حالى ظاهرا بايد چنين باشد : «ولا تكلني إلى نفسي فتعجز عنّي؛ مرا به نفسم وا مگذار كه در نتيجه از من ناتوان شود» . امّا متن را چنين يافتيم .

ص: 424

. .

ص: 425

. .

ص: 426

. .

ص: 427

. .

ص: 428

د _ دُعاءُ «يا عُدَّتي في كُربَتي»مصباح المتهجّد :ويَدعو أيضا فِي السَّحَرِ بِهذَا الدُّعاءِ : يا عُدَّتي في كُربَتي ، ويا صاحِبي في شِدَّتي ، ويا وَلِيِّي في نِعمَتي ، ويا غايَتي في رَغبَتي ، أنتَ السّاتِرُ عَورَتي وَالمُؤمِنُ رَوعَتي وَالمُقيلُ عَثرَتي ، فَاغفِر لي خَطيئَتي . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خُشوعَ الإِيمانِ قَبلَ خُشوعِ الذُّلِّ فِي النّارِ ، يا واحِدُ يا أحَدُ يا صَمَدُ يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ ، يا مَن يُعطي مَن سَأَلَهُ تَحَنُّنا مِنهُ ورَحمَةً ، ويَبتَدِئُ بِالخَيرِ مَن لَم يَسأَلهُ تَفَضُّلاً مِنهُ وكَرَما ، بِكَرَمِكَ الدّائِمِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ ، وهَب لي رَحمَةً واسِعَةً جامِعَةً أبلُغُ بِها خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . اللّهُمَّ إنّي أستَغفِرُكَ لِما تُبتُ إلَيكَ مِنهُ ثُمَّ عُدتُ فيهِ ، وأستَغفِرُكَ لِكُلِّ خَيرٍ أرَدتُ بِهِ وَجهَكَ فَخالَطَني فيهِ ما لَيسَ لَكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاعفُ عَن ظُلمي وجُرمي بِحِلمِكَ وجودِكَ يا كَريمُ ، يا مَن لا يَخيبُ سائِلُهُ ولا يَنفَدُ نائِلُهُ ، يا مَن عَلا فَلا شَيءَ فَوقَهُ ودَنا فَلا شَيءَ دونَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارحَمني يا فالِقَ البَحرِ لِموسى ، اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ اللَّيلَةَ ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ . اللّهُمَّ طَهِّر قَلبي مِنَ النِّفاقِ ، وعَمَلي مِنَ الرِّياءِ ، ولِساني مِنَ الكَذِبِ ، وعَيني مِنَ الخِيانَةِ فَإِنَّكَ تَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورِ . يا رَبِّ هذا مَقامُ العائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ المُستَجيرِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ المُستَغيثِ بِكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ الهارِبِ إلَيكَ مِنَ النّارِ ، هذا مَقامُ مَن يَبوءُ لَكَ بِخَطيئَتِهِ ويَعتَرِفُ بِذَنبِهِ ويَتوبُ إلى رَبِّهِ ، هذا مَقامُ البائِسِ الفَقيرِ ، هذا مَقامُ الخائِفِ المُستَجيرِ ، هذا مَقامُ المَحزونِ المَكروبِ ، هذا مَقامُ المَحزونِ المَغمومِ المَهمومِ ، هذا مَقامُ الغَريبِ الغَريقِ ، هذا مَقامُ المُستَوحِشِ الفَرِقِ ، هذا مَقامُ مَن لا يَجِدُ لِذَنبِهِ غافِرا غَيرَكَ ولا لِضَعفِهِ مُقَوِّيا إلاّ أنتَ ، ولا لِهَمِّهِ مُفَرِّجا سِواكَ . يا أللّهُ يا كَريمُ ، لا تُحرِق وَجهي بِالنّارِ بَعدَ سُجودي لَكَ وتَعفيري بِغَيرِ مَنٍّ مِنّي عَلَيكَ ، بَل لَكَ الحَمدُ وَالمَنُّ وَالتَّفَضُّلُ عَلَيَ . اِرحَم أي رَبِّ أي رَبِّ أي رَبِّ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ ضَعفي وقِلَّةَ حيلَتي ورِقَّةَ جِلدي وتَبَدُّدَ أوصالي وتَناثُرَ لَحمي وجِسمي وجَسَدي ووَحدَتي ووَحشَتي في قَبري وجَزَعي مِن صَغيرِ البَلاءِ . أسأَلُكَ يا رَبِّ قُرَّةَ العَينِ وَالاِغتِباطَ يَومَ الحَسرَةِ وَالنَّدامَةِ ، بَيِّض وَجهي يا رَبِّ يَومَ تَسوَدُّ فيهِ الوُجوهُ ، آمِنِّي مِنَ الفَزَعِ الأَكبَرِ ، أسأَلُكَ البُشرى يَومَ تُقَلَّبُ فيهِ القُلوبُ وَالأَبصارُ ، وَالبُشرى عِندَ فِراقِ الدُّنيا . الحَمدُ للّهِِ الَّذي أرجوهُ عَونا في حَياتي ، واُعِدُّهُ ذُخرا لِيَومِ فاقَتي ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي أدعوهُ (و) لا أدعو غَيرَهُ ولَو دَعَوتُ غَيرَهُ لَخَيَّبَ دُعائي . الحَمدُ للّهِِ الَّذي أرجوهُ ولا أرجو غَيرَهُ ولَو رَجَوتُ غَيرَهُ لَأَخلَفَ رَجائي ، الحَمدُ للّهِِ المُنعِمِ المُحسِنِ المُجمِلِ المُفضِلِ ذِي الجَلالِ وَالإِكرامِ ، وَلِيِ كُلِّ نِعمَةٍ ، وصاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ ، ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ، وقاضِي كُلِّ حاجَةٍ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقنِي اليَقينَ وحُسنَ الظَّنِّ بِكَ ، وأثبِت رَجاكَ في قَلبي ، وَاقطَع رَجائي عَمَّن سِواكَ حَتّى لا أرجُوَ غَيرَكَ ولا أثِقَ إلاّ بِكَ . يا لَطيفا لِما يَشاءُ ، الطُف لي في جَميعِ أحوالي بِما تُحِبُّ وتَرضى . يا رَبِّ إنّي ضَعيفٌ عَلَى النّارِ فَلا تُعَذِّبني بِالنّارِ . يا رَبِّ ارحَم دُعائي وتَضَرُّعي وخَوفي وذُلّي ومَسكَنَتيوتَعويذي وتَلويذي . يا رَبِّ إنّي ضَعيفٌ عَن طَلَبِ الدُّنيا وأنتَ واسِعٌ كَريمٌ ، أسأَلُكَ يا رَبِّ بِقُوَّتِكَ عَلى ذلِكَ وقُدرَتِكَ عَلَيهِ وغِناكَ عَنهُ وحاجَتي إلَيهِ ، أن تَرزُقَني في عامي هذا وشَهري ويَومي هذا وساعَتي هذِهِ رِزقا تُغنيني بِهِ عَن تَكَلُّفِ ما في أيدِي النّاسِ ؛ مِن رِزقِكَ الحَلالِ الطَّيِّبِ . أي رَبِّ ، مِنكَ أطلُبُ وإلَيكَ أرغَبُ وإيّاكَ أرجو وأنتَ أهلُ ذلِكَ ، لا أرجو غَيرَكَ ولا أثِقُ إلاّ بِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . أي رَبِّ ، ظَلَمتُ نَفسي فَاغفِر لي وَارحَمني وعافِني ، يا سامِعَ كُلِّ صَوتٍ ، ويا جامِعَ كُلِّ فَوتٍ ، ويا بارِئَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ،يا مَن لا تَغشاهُ الظُّلُماتُ ولا تَشتَبِهُ عَلَيهِ الأَصواتُ ، ولا يَشغَلُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ أعطِ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أفضَلَ ما سَأَلَكَ وأفضَلَ ما سَأَلتَ لَهُ وأفضَلَ ما أنتَ مَسؤولٌ لَهُ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وهَب لِيَ العافِيَةَ حَتّى تُهَنِّئَنِي المَعيشَةَ ، وَاختِم لي بِخَيرٍ حَتّى لا تَضُرَّنِيَ الذُّنوبُ . اللّهُمَّ رَضِّني بِما قَسَمتَ لي حَتّى لا أسأَلَ أحَدا شَيئا ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافتَح لي خَزائِنَ رَحمَتِكَ ، وَارحَمني رَحمَةً لا تُعَذِّبُني بَعدَها أبَدا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَارزُقني مِن فَضلِكَ الواسِعِ رِزقا حَلالاً طَيِّبا لا تُفقِرُني إلى أحَدٍ بَعدَهُ سِواكَ ، تَزيدُني بِذلِكَ شُكرا وإلَيكَ فاقَةً وفَقرا وبِكَ عَمَّن سِواكَ غِنىً وتَعَفُّفا ، يا مُحسِنُ يا مُجمِلُ ، يا مُنعِمُ يا مُفضِلُ ، يا مَليكُ يا مُقتَدِرُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكفِنِي المُهِمَّ كُلَّهُ ، وَاقضِ لي بِالحُسنى بارِك لي في جَميعِ اُموري وَاقضِ لي جَميعَ حَوائِجي . اللّهُمَّ يَسِّر لي ما أخافُ تَعسيرَهُ فَإِنَّ تَيسيرَ ما أخافُ تَعسيرَهُ عَلَيكَ يَسيرٌ ، وسَهِّل لي ما أخافُ حُزونَتَهُ ، ونَفِّس عَنّي ما أخافُ ضيقَهُ ، وكُفَّ عَنّي ما أخافُ غَمَّهُ ، وَاصرِف عَنّي ما أخافُ بَلِيَّتَهُ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . اللّهُمَّ املَأ قَلبي حُبّا لَكَ وخَشيَةً مِنكَ ، وتَصديقا (1) وإيمانا بِكَ وفَرَقا مِنكَ وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ . اللّهُمَّ إنَّ لَكَ حُقوقا فَتَصَدَّق بِها عَلَيَّ ، ولِلنّاسِ قِبَلي تَبِعاتٌ فَتَحَمَّلها عَنّي ، وقَد أوجَبتَ لِكُلِّ ضَيفٍ قِرىً وأنا ضَيفُكَ فَاجعَل قِرايَ اللَّيلَةَ الجَنَّةَ ، يا وَهّابَ الجَنَّةِ ، يا وَهّابَ المَغفِرَةِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ . (2)

.


1- .في الإقبال : «وتصديقا بكتابك» .
2- .مصباح المتهجّد : 598 / 692 ، الإقبال : 1 / 177 ، المصباح للكفعمي : 797 ، البلد الأمين : 214 ، بحار الأنوار : 98 / 95 / 2 .

ص: 429

د _ دعاى «يا عُدَّتى فى كُرْبَتى»

د _ دعاى «يا عُدَّتى فى كُرْبَتى»مصباح المتهجّد:نيز در سحر ، اين دعا را بخواند: «اى پشتوانه من در پريشانى ام! اى همراه من در سختى ام! اى سرپرست من در برخوردارى ام! اى منتهاى اشتياقم! تويى پوشاننده عيبم و ايمنى بخش هراسم و درگذرنده از خطايم. پس ، گناهم را بيامرز! خداوندا! از تو فروتنىِ ايمان را پيش از خوارى و ذلّت آتش ، مى طلبم. اى يگانه! اى يكتا! اى بى نياز! اى آن كه نزاده است و زاده كسى نيست و هيچ همتايى ندارد! اى آن كه از روى مهربانى و رحمت خويش ، به هر كه از او بخواهد ، عطا مى كند و از روى فضل و بزرگوارى ، هر كه را هم كه از او درخواست نكند ، بى تقاضا عطايش مى كند! به حقّ كَرَم دائمت ، بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا رحمتى گسترده و فراگير ببخش كه با آن به خير دنيا و آخرت برسم! خداوندا! از تو به خاطر گناهى كه از آن به درگاهت توبه كردم ، ولى باز انجامش دادم ، آمرزش مى طلبم و از تو به خاطر هر نيكى كه خواستم خالصانه انجامش دهم ، ولى نيّت هاى غير خدايى به آن آميخت ، آمرزش مى خواهم. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و _ اى بزرگوار _ به خاطر بردبارى و بخششت ، از ستم و جرمم درگذر! اى آن كه خواهانش ناكام نشود و برخوردار از نعمتش ، بى بهره نماند! اى آن كه برترى يافت؛ پس ، چيزى برتر از او نيست! اى آن كه نزديك شد؛ پس ، چيزى نزديك تر از او نيست! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر من رحمت آور _ اى شكافنده دريا براى موسى _ همين امشب ، همين امشب ، همين امشب ، همين ساعت ، همين ساعت ، همين ساعت! خداوندا! دلم را از نفاق ، پاك گردان و عملم را از ريا ، و زبانم را از دروغ ، و چشمم را از خيانت ، پاكيزه دار ، كه تو چشم هاى خيانتكار و آنچه را در سينه ها نهان است ، مى دانى! پروردگارا! اين ، جايگاه كسى است كه از دوزخ ، به تو پناه مى آورد. اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، به تو پناهنده مى شود . اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، از درگاه تو يارى مى جويد. اين ، جايگاه كسى است كه از آتش ، به درگاه تو مى گريزد. اين ، جايگاه كسى است كه از خطايش ، به آستان تو روى مى آورد و به گناهش اعتراف دارد و به سوى پروردگارش توبه مى كند. اين ، جايگاه پريشانِ نيازمند است. اين ، جايگاه ترسان پناهجوست. اين ، جايگاه غمگين گرفتار است. اين ، جايگاه اندوهگين غمناك پريشان خاطر است. اين ، جايگاه بى كس غرق گشته است. اين ، جايگاه وحشت زده هراسان است. اين ، جايگاه كسى است كه براى گناهش آمرزنده ، و براى ناتوانى اش توانبخش ، و براى اندوهش غم زدايى جز تو نمى يابد. اى خدا ، اى بزرگوار! چهره ام را به آتش مسوزان ، پس از آن كه بدون منّتى از من بر تو ، در پيشگاهت سجده كرده و به خاك افتاده ام؛ بلكه تو را بر من حقّ سپاس و منّت و احسان است. رحم كن _ اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى پروردگار! _ » بگويد تا آن كه نَفَس قطع شود «ناتوانى و بيچارگى ام را ، نازكى پوست و از هم گسستن رگ هايم را ، فروپاشى گوشت و بدن و جسمم را ، تنهايى و وحشتم را در گورم ، و بى تابى ام را از بلاى كوچك! پروردگارا! از درگاهت، در روز حسرت و پشيمانى، فروغ ديده و شادمانى مى طلبم. پروردگارا! آن روز كه چهره ها سياه مى شود ، روسفيدم گردان و در روز هراس بزرگ ، ايمنم ساز! از تو ، آن روز كه دل ها و ديده ها هراسان و نگران مى شوند و هنگام جدايى از دنيا ، بشارت مى طلبم. سپاس ، خدايى را كه در زندگى ام به يارى او اميدوارم و براى روز نيازم ، ذخيره اش مى شمارم. سپاس ، خدايى را كه تنها او را مى خوانم و ديگرى را نمى خوانم و اگر ديگرى را بخوانم ، دعايم را ناكام مى گذارد. سپاس ، خدايى را كه به او اميد دارم و جز به او اميدم نيست و اگر به غير او اميدوار شوم ، نااميدم مى كند. سپاس ، خدايى را كه نعمت بخش و نيكوكار و اهل احسان و نيكى و داراى شُكوه و بزرگوارى است و صاحب هر نعمت و حسنه اى است و نهايت هر اشتياق و برآورنده هر نياز است. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا يقين و خوش باورى به خودت روزى گردان؛ اميدت را در دلم استوار دار ؛ اميدم را از جز خودت ببُر تا به غير خودت اميد نبندم و جز به تو اطمينان نكنم! اى صاحب لطف ، به هر چه خواهى! در همه حالاتم ، آن گونه كه دوست دارى و مى پسندى ، به من لطف كن! پروردگارا! بر آتش دوزخ ، ناتوانم. پس به آتش ، عذابم مكن! پروردگارا! بر دعا و ناليدنم ، بر بيم و خوارى و نيازمندى ام ، بر پناهجويى و پناهندگى ام ، رحم كن! پروردگارا! من از دنيا طلبيدن ناتوانم. تو هم وسعت بخش و بزرگوارى. پروردگارا! از تو ، كه بر خواسته دنيايى ام توانايى و از آن بى نيازى و من بدان نيازمندم ، مى خواهم كه در همين سال و همين ماه و همين روز و همين ساعت ، از روزىِ حلال و پاك خود ، چنان روزى ام دهى كه از زحمت دستيابى به آنچه در دست مردم است ، بى نيازم گردانى. پروردگارا! از تو مى خواهم و به تو مشتاقم و از تو اميد دارم و تو شايسته آنى. به غير تو اميد ندارم و جز به تو اعتماد نمى كنم ، اى مهربان ترينِ مهربانان! پروردگارا! بر خويش ستم كردم. پس ، مرا بيامرز و ترحّم كن و از من درگذر! اى شنواى هر صدا! اى گردآورنده هر از دست رفته! اى بازآفريننده آدميان ، پس از مرگ! اى آن كه نه تاريكى ، او را فرا مى گيرد و نه صداها بر او اشتباه مى شود و نه چيزى او را از چيزى غافل مى سازد! به محمّد _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ بهترين چيزى را كه از تو خواسته و برترين چيزى را كه تو برايش خواسته اى و برترين چيزى كه تا روز قيامت براى او از تو مى خواهند ، عطا كن و مرا هم عافيت بخش تا زندگى ام را گوارا كند و مرا عاقبت به خير گردان تا گناهان ، زيانم نرسانند! خداوندا! به آنچه قسمتم كردى ، راضى ام گردان تا از كسى چيزى نخواهم! خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گنجينه هاى رحمتت را بر من بگشاى و مرا چنان رحمتى عنايت كن كه پس از آن هرگز در دنيا و آخرت ، عذابم نكنى و از احسان گسترده ات ، چنان روزىِ حلال و پاكيزه اى روزى ام گردان كه پس از آن به هيچ كس جز خودت ، نيازمندم نسازى و به خاطر آن ، سپاسم را بيفزايى و نيازم را به درگاهت و بى نيازى و پرهيزم را از جز خودت ، افزون كنى! اى نيكويى كننده ، اى صاحب لطف ، اى نعمت بخش ، اى عطاكننده ، اى فرمانروا ، اى توانمند! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و همه مهمّات امورم را برآور وبه بهترين صورت برايم ادا كن و همه كارهايم را خجسته گردان و همه نيازهايم را برآور! خداوندا! آنچه را از دشوارى اش مى ترسم ، برايم آسان ساز؛ چرا كه آسان ساختن آنچه از دشوارى اش بيمناكم ، بر تو آسان است؛ و آنچه را از سختى و ناهنجارى اش مى ترسم ، برايم آسان كن ؛ و آنچه را از تنگنايى اش هراس دارم ، غمش را از من بزداى ؛ و آنچه را از اندوهش نگرانم ، از من دور بدار؛ و آنچه را از گرفتارى اش ترسانم ، از من بگردان ، اى مهربان ترينِ مهربانان! خداوندا! دلم را از محبّت و خشيت خودت و از باور و ايمان به خودت و از خوف از تو و اشتياق به خويش ، لبريز گردان ، اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! خداوندا! تو را [ بر من] حقوقى است. پس ، آنها را بر من ببخش! مردم را نيز بر من حقوقى است. آنها را هم از جانب من بر عهده گير! براى هر ميهمانى ، پذيرايى اى واجب كرده اى. من هم ميهمان تو ام. پس ، امشب ، پذيرايى مرا بهشت قرار بده ، اى بخشنده بهشت ، اى عطاكننده آمرزش! قدرت و نيرويى جز به تو نيست».

.

ص: 430

. .

ص: 431

. .

ص: 432

. .

ص: 433

. .

ص: 434

ه _ دُعاءُ «يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي»الإقبال :دعاءٌ آخَرُ فِي السَّحرِ نُقِلَ مِن أصلٍ عتيقٍ مِن اُصولِ أصحابِنا ، أوَّلُ رِوايَتِهِ عَنِ الحَسَنِ بنِ مَحبوبٍ ، وتاريخُ كِتابَتِهِ سَنَةُ ثَلاثٍ وسَبعينَ وثَلاثِمِئَةٍ : يا مَفزَعي عِندَ كُربَتي ، ويا غَوثي عِندَ شِدَّتي ، إلَيكَ فَزِعتُ وبِكَ استَغَثتُ وبِكَ لُذتُ ، لا ألوذُ بِسِواكَ ولا أطلُبُ الفَرَجَ إلاّ مِنكَ ، فَأَغِثني وفَرِّج عَنّي ، يا مَن يَقبَلُ اليَسيرَ ويَعفو عَنِ الكَثيرِ ، اِقبَل مِنِّي اليَسيرَ وَاعفُ عَنِّي الكَثيرَ إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيمانا تُباشِرُ بِهِ قَلبي، ويَقينا حَتّى أعلَمَ أ نَّهُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي ، ورَضِّني مِنَ العَيشِ بِما قَسَمتَ لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . يا عُدَّتي في كُربَتي ، ويا صاحِبي في شِدَّتي ، ويا وَلِيِّي في نِعمَتي ، ويا غايَتي في رَغبَتي ، أنتَ السّاتِرُ عَورَتي وَالآمِنُ رَوعَتي وَالمُقيلُ عَثرَتي ، فَاغفِر لي خَطيئَتي يا أرحَمَ الرّاحِمين . (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 183 ، بحار الأنوار : 98 / 100 / 2 .

ص: 435

ه _ دعاى «يا مَفْزَعى عِندَ كُرْبتى»

ه _ دعاى «يا مَفْزَعى عِندَ كُرْبتى»الإقبال:دعايى ديگر براى وقت سحر است كه از يكى از منابع كهن اصحاب ما ، نقل شده است. اوّل روايت وى ، نام حسن بن محبوب است و تاريخ نوشتن آن ، سال 373 [ ق] : «اى پناهگاه من در هنگام گرفتارى ام! اى فريادرس من در هنگام سختى ام! به آستان تو پناه آورده ام و تو را به فريادرسى مى خوانم و به تو پناهنده شده ام. جز به تو به كسى پناه نمى برم و جز از تو ، از كسى گشايش نمى طلبم. پس به فريادم برس و گشايشم ده! اى كه طاعت اندك را مى پذيرى و از گناه بسيار مى گذرى! اندكِ مرا بپذير و بسيارِ مرا ببخشاى! همانا تويى آمرزنده مهربان. خداوندا! از تو ايمانى مى خواهم كه با آن هميشه در دلم باشى ، و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم نوشته اى ، مرا نخواهد رسيد. مرا از زندگى به آنچه قسمتم فرموده اى ، خرسند ساز ، اى مهربان ترينِ مهربانان! اى تكيه گاه (ذخيره) من در گرفتارى ام! اى همدم من در سختى ام! اى سرپرست من در نعمتم! اى نهايت آرزوى من در خواسته ام! تويى كه عيب پوش منى و ايمنى بخش هراس منى و پذيراى پوزش منى. پس ، خطايم را بيامرز ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 436

و _ التَّسبيحالإقبال :وقالَ فِي الكِتابِ المَذكورِ (1) : التَّسبيحُ فِي السَّحرِ : سُبحانَ مَن يَعلَمُ جَوارِحَ القُلوبِ ، سُبحانَ مَن يُحصي عَدَدَ الذُّنوبِ ، سُبحانَ مَن لا تَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ فِي السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، سُبحانَ الرَّبِّ الوَدودِ ، سُبحانَ الفَردِ الوَترِ ، سُبحانَ العَظيمِ الأَعظَمِ ، سُبحانَ مَن لا يَعتَدي عَلى أهلِ مَملَكَتِهِ ، سُبحانَ مَن لا يُؤاخِذُ أهلَ الأَرضِ بِأَلوانِ العَذابِ ، سُبحانَ الحَنّانِ المَنّانِ ، سُبحانَ الرَّؤوفِ الرَّحيمِ ، سُبحانَ الجَبّارِ الجَوادِ ، سُبحانَ الحَليمِ الكَريمِ ، سُبحانَ البَصيرِ العَليمِ ، سُبحانَ البَصيرِ الواسِعِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إقبالِ النَّهارِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إدبارِ النَّهارِ ، سُبحانَ اللّهِ عَلى إدبارِ اللَّيلِ وإقبالِ النَّهارِ ، ولَهُ الحَمدُ وَالمَجدُ وَالعَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ ، وكُلِّ طَرفَةِ عَينٍ وكُلِّ لَمحَةٍ سَبَقَ في عِلمِهِ ، سُبحانَكَ مِل ءَ ما أحصى كِتابُكَ ، سُبحانَكَ زِنَةَ عَرشِكَ ، سُبحانَكَ سُبحانَكَ سُبحانَكَ . (2)

3 / 4أدعِيَةُ كُلِّ يَومٍأ _ دُعاءُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِالكافي :عَن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ بَشيرٍ عَن بَعضِ رِجالِهِ أنَّ عَلِيَ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلامكانَ يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ (3) في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ : اللّهُمَّ إنَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ ، وهذا شَهرُ الصِّيامِ ، وهذا شَهرُ الإِنابَةِ، وهذا شَهرُ التَّوبَةِ، وهذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَالرَّحمَةِ، وهذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَالفَوزِ بِالجَنَّةِ، اللّهُمَّ فَسَلِّمهُ لي وتَسَلَّمهُ مِني، وأعِنّي عَلَيهِ بِأَفضَلِ عَونِكَ، ووَفِّقني فيهِ لِطاعَتِكَ ، وفَرِّغني فيهِ لِعِبادَتِكَ ودُعائِكَ وتِلاوَةِ كِتابِكَ ، وأعظِم لي فيهِ البَرَكَةَ وأحسِن لي فيهِ العاقِبَةَ ، وأصِحَّ لي فيهِ بَدَني وأوسِع فيهِ رِزقي ، وَاكفِني فيهِ ما أهَمَّني وَاستَجِب لي فيهِ دُعائي وبَلِّغني فيهِ رَجائي . اللّهُمَّ أذهِب عَنّي فيهِ النُّعاسَ وَالكَسَلَ وَالسَّآمَةَ وَالفَترَةَ وَالقَسوَةَ وَالغَفلَةَ وَالغِرَّةَ . اللّهُمَّ جَنِّبني فيهِ العِلَلَ وَالأَسقامَ ، وَالهُمومَ وَالأَحزانَ ، وَالأَعراضَ وَالأَمراضَ ، وَالخَطايا وَالذُّنوبَ ، وَاصرِف عَنّي فيهِ السّوءَ وَالفَحشاءَ وَالجَهدَ وَالبَلاءَ وَالتَّعَبَ وَالعَناءَ إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ . اللّهُمَّ أعِذني فيهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ وهَمزِهِ ولَمزِهِ ونَفثِهِ ونَفخِهِ ووَسواسِهِ وكَيدِهِ ومَكرِهِ وحِيَلِهِ وأمانِيِّهِ وخُدَعِهِ وغُرورِهِ وفِتنَتِهِ ورَجلِهِ وشَرَكِهِ وأعوانِهِ وأتباعِهِ وأخدانِهِ وأشياعِهِ وأولِيائِهِ وشُرَكائِهِ وجَميعِ كَيدِهِم . اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ تَمامَ صِيامِهِ وبُلوغَ الأَمَلِ في قِيامِهِ ، وَاستِكمالَ ما يُرضيكَ فيهِ صَبرا وإيمانا ويَقينا وَاحتِسابا ، ثُمَّ تَقَبَّل ذلِكَ مِنّا بِالأَضعافِ الكَثيرَةِ وَالأَجرِ العَظيمِ . اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ الجِدَّ وَالاِجتِهادَ وَالقُوَّةَ وَالنَّشاطَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالرَّغبَةَ وَالرَّهبَةَ وَالجَزَعَ وَالرِّقَّةَ وصِدقَ اللِّسانِ ، وَالوَجَلَ مِنكَ وَالرَّجاءَ لَكَ وَالتَّوَكُّلَ عَلَيكَ وَالثِّقَةَ بِكَ ، وَالوَرَعَ عَن مَحارِمِكَ بِصالِحِ القَولِ ومَقبولِ السَّعيِ ومَرفوعِ العَمَلِ ومُستَجابِ الدُّعاءِ ولا تَحُل بَيني وبَينَ شَيءٍ مِن ذلِكَ بِعَرَضٍ ولا مَرَضٍ ولا هَمٍّ ولا غَمٍّ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (4)

.


1- .أي : من أصل عتيق من اُصول أصحابنا .
2- .الإقبال : 1 / 184 ، بحار الأنوار : 98 / 100 / 2 .
3- .أقول : ممّا ينبغي التنبيه عليه هو أنّ هذا الدعاء قد ورد أيضا ولكن مع زيادات كثيرة ومن دون إسنادٍ إلى المعصوم في المصادر التالية : تهذيب الأحكام : 3 / 111 ، مصباح المتهجّد : 610 / 696 ، المقنعة : 332 ، الإقبال : 1 / 202 ، المصباح للكفعمى : 817 ، البلد الأمين : 223 .
4- .الكافي : 4 / 75 / 7 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 104 / 1849 .

ص: 437

و _ تسبيح
3 / 4 دعاهاى هر روز
الف _ دعاى امام سجّاد عليه السلام

و _ تسبيحالإقبال:در همان كتاب (1) آمده است: تسبيح هنگام سحر [ چنين است]: «منزّه است خدايى كه دستاوردهاى دل ها را مى داند. منزّه است آن كه تعداد گناهان را بر مى شمارد. منزّه است آن كه هيچ پوشيده و پنهانى در آسمان ها و زمين ها بر او پنهان نيست. منزّه است پروردگار مهربان. منزّه است آن يكتاى بى همتا. منزّه است آن بزرگِ بزرگ تر. منزّه است آن كه به اهل مملكتش تجاوز نمى كند. منزّه است آن كه زمينيان را با انواع عذاب ها تنبيه نمى كند. منزّه است آن مهرورز نعمت بخش. منزّه است آن خيرخواه مهربان. منزّه است آن شوكتمند بخشنده. منزّه است آن بُردبار بزرگوار. منزّه است آن بيناى دانا . منزّه است آن بيناى نعمت گستر. منزّه است خداوند ، هنگام روى آوردن روز. منزّه است خداوند ، هنگام به پايان رسيدن روز. منزّه است خداوند ، هنگام فرو رفتن شب و برآمدن روز. با هر نَفَس ، با هر چشم بر هم زدن ، با هر اشاره اى كه در علم او هست ، او را ستايش و بزرگوارى و عظمت و كبريايى است. منزّهى تو ، به اندازه اى كه كتابت برشمرده است. منزّهى تو ، همسنگِ عرشت. منزّهى تو ، منزّهى تو ، منزّهى تو».

3 / 4دعاهاى هر روزالف _ دعاى امام سجّاد عليه السلام864.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از عبد الرحمان بن بشير ، از برخى راويان خود _ :امام سجّاد عليه السلامدر هر روز از ماه رمضان ، اين دعا را مى خواند : 2

«خداوندا! اين ، ماه رمضان است. اين ، ماه روزه دارى است. اين ، ماه بازگشت است. اين ، ماه توبه است. اين ، ماه آمرزش و رحمت است. اين ، ماه آزادى از آتش و رسيدن به بهشت است.

خداوندا! آن را برايم سلامت بدار و آن را از من ، سالم بگير و مرا با بهترين يارى ات ، بر [ روزه دارىِ] آن ، يارى كن و به اطاعتت در آن ، توفيقم ده و مرا براى عبادت و دعا به درگاهت و خواندن كتابت ، فارغ گردان و بركتم را در آن ، بزرگ بدار و عاقبتم را در آن ، نيكو كن و بدنم را در آن سلامت بدار و روزى ام را در آن ، وسعت بخش و آنچه اندوهگينم مى سازد ، برطرف ساز و دعايم را در آن ، اجابت كن و مرا به اميدم برسان!

خداوندا! در آن ، چُرت و كسالت و ملالت و سستى و سنگ دلى و غفلت و غرور را از من دور كن!

خداوندا! در اين ماه ، مرا از دردها و بيمارى ها ، غم ها و اندوه ها ، عوارض و مرض ها و از لغزش ها و گناهان ، دور بدار و در اين ماه ، بدى و زشتى و مشقّت و بلا و خستگى و رنج را از من برگردان! همانا تو شنواى دعايى.

خداوندا! در اين ماه ، مرا از شيطان رانده شده و بدگويى و عيبجويى اش ، از نفوذ و دم و وسوسه و نيرنگ و حيله و آرزوهاى شيطانى ، از فريب و غرور و فتنه و پياده نظام شيطان ، و از شريكان و ياران و پيروان و دوستان و هواداران و هواخواهان و شريكان او و از همه كيد و نيرنگ آنان ، پناه ده!

خداوندا! در اين ماه ، روزه دارىِ كامل ، عبادت در نهايت آرزو ، و به كمال رساندن آنچه را خرسندت مى سازد ، از روى صبر و ايمان و يقين و خلوص ، روزى ام كن. سپس آن را چندين برابر و با پاداش بزرگ ، از ما قبول فرما!

خداوندا! در اين ماه ، جدّيت و تلاش ، نيرو و نشاط ، بازگشت و توبه ، شوق و خوف ، تضرّع و رقّت ، راستگويى ، بيم از خودت ، اميد و توكّل و اعتماد به خودت و پرهيز از حرام هايت را روزى ام كن ، با سخنى شايسته و تلاشى پذيرفته و عملى به سوى خدا بالارفته و دعايى اجابت شده؛ و ميان من و اين خواسته ها، با هيچ عارضه و بيمارى و غم و اندوهى ، فاصله نينداز ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.


1- .اشاره به كتابى است كه در آغاز حديث شماره 507 بدان اشاره شد .

ص: 438

. .

ص: 439

. .

ص: 440

ب _ تَسبيحاتُ كُلِّ يَومٍ866.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :ومِنَ العَمَلِ في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمضانَ التَّسبيحُ ، رَوَيناهُ بِإِسنادنا إلى أبي العَبّاسِ أحمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ سَعيدِ بنِ عُقدَةَ ، قالَ : أخبَرَنا أبو عَبدِ اللّهِ يَحيَى بنِ زَكَريَّا بنِ شَيبانَ العَلاّفُ في كِتابِهِ سَنَةَ خمسٍ وسِتِّينَ ومِئَتَينِ ، قالَ : أخبَرَنا أبو الحَسَنِ عَليُ بنُ أبي حَمزَةَ عَن أبيهِ ، وحُسَينُ بنُ أبي العَلاءِ الزَّندَجيُّ (1) جميعا عَن أبي بَصيرٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ : تُسَبِّحُ في كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ ونَذكُرُ فيهِ زِيادَةً مِن رِوايَةِ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ (2) _ :

الأَوَّل : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ ، سُبحانَ اللّهِ السَّميعِ الَّذي لَيسَ شَيءٌ أسمَعَ مِنهُ ، يَسمَعُ مِن فَوقِ عَرشِهِ ما تَحتَ سَبعِ أرَضينَ ، ويَسمَعُ ما في ظُلُماتِ البَرِّ وَالبَحرِ ، ويَسمَعُ الأَنينَ وَالشَّكوى ، ويَسمَعُ السِّرَّ وأخفى ، وَيَسمَعُ وَساوِسَ الصُّدورِ ولا يُصِمُّ سَمعَهُ صَوتٌ .

الثّاني : سُبحانَ اللّهِ بارِئِ النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ .

سُبحانَ اللّهِ البَصيرِ الَّذي لَيسَ شَيءٌ أبصَرَ مِنهُ ، يُبصِرُ مِن فَوقِ عَرشِهِ ما تَحتَ سَبعِ أرَضينَ ، ويُبصِرُ ما فِي ظُلُماتِ البَرِّ وَالبَحرِ ، لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ وهُوَ يُدرِكُ الأَبصارَ وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ ، ولا تَغشى بَصَرَهُ الظُّلمَةُ ولا يُستَتَرُ مِنهُ بِسِترٍ ، ولا يُواري مِنهُ جِدارٌ ولا يَغيبُ عَنهُ بَرٌّ ولا بَحرٌ ، ولا يُكِنُّ مِنهُ جَبَلٌ ما في أصلِهِ ولا قَلبٌ ما فيهِ ولا جَنبٌ ما في قَلبِهِ ، ولا يَستَتِرُ مِنهُ صَغيرٌ ولا كَبيرٌ ، ولا يَستَخفي مِنهُ صَغيرٌ لِصِغَرِهِ ، ولا يَخفى عَلَيهِ شَيءٌ فِي الأَرضِ ولا فِي السَّماءِ هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُم فِي الأَرحامِ كَيفَ يَشاءُ ، لا إلهَ إلاّ هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ .

الثّالِث : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ .

سُبحانَ اللّهِ الَّذي يُنشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ ويُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ وَالمَلائِكَةُ مِن خيفَتِهِ ويُرسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصيبُ بِها مَن يَشاءُ ، ويُرسِلُ الرِّياحَ بُشرى بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ، ويُنَزِّلُ الماءَ مِنَ السَّماءِ بِكَلِماتِهِ ، ويُنبِتُ النَّباتَ بِقُدرَتِهِ ويَسقُطُ الوَرَقُ بِعِلمِهِ (3) ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي الأَرضِ ولا فِي السَّماءِ ، ولا أصغَرُ مِن ذلِكَ ولا أكبَرُ إلاّ في كِتابٍ مُبينٍ .

الرَّابِع : سُبحانَ اللّهِ بارِئِ النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ .

سُبحانَ اللّهِ الَّذي يَعلَمُ ما تَحمِلُ كُلُّ اُنثى وما تَغيضُ الأَرحامُ وما تَزدادُ وكُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ ، عالِمِ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ الكَبيرِ المُتَعالِ سَواءٌ مِنكُم مَن أسَرَّ القَولَ ومَن جَهَرَ بِهِ ومَن هُوَ مُستَخفٍ بِاللَّيلِ وسارِبٌ بِالنَّهارِ لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ يَحفَظونَهُ مِن أمرِ اللّهِ ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي يُميتُ الأَحياءَ ويُحيِي المَوتى ويَعلَمُ ما تَنقُصُ الأَرضُ مِنهُم ويُقِرُّ (4) فِي الأَرحامِ ما يَشاءُ إلى أجَلٍ مُسَمّىً .

الخامِس : سُبحانَ اللّهِ بارِئِ النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ .

سُبحانَ اللّهِ مالِكِ المُلكِ تُؤتِي المُلكَ مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلكَ مِمَّن تَشاءُ وتُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاءُ بِيَدِكَ الخَيرُ إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، تولِجُ اللَّيلَ فِي النَّهارِ وتولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيلِ وتُخرِجُ الحَيَ مِنَ المَيِّتِ وتُخرِجُ المَيِّتَ مِنَ الحَيِّ وتَرزُقُ مَن تَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ .

السّادِس : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي عِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها إلاّ هُوَ ويَعلَمُ ما فِي البَرِّ وَالبَحرِ وما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلاّ يَعلَمُها ولا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الأَرضِ ولا رَطبٍ ولا يابِسٍ إلاّ في كِتابٍ مُبينٍ .

السّابِع : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي لا يُحصي مِدحَتَهُ القائِلونَ ولا يَجزي بِآلائِهِ الشّاكِرونَ العابِدونَ وهُوَ كَما قالَ وفَوقَ ما نَقولُ ، وَاللّهُ سُبحانَهُ كَما أثنى عَلى نَفسِهِ ولا يُحيطونَ بِشَيءٍ مِن عِلمِهِ إلاّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ ولا يَؤودُهُ حِفظُهُما وهُوَ العَلِيُ العَظيمُ .

الثّامِن : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي يَعلَمُ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها وما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ولا يَشغَلُهُ ما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها عَمّا يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، ولا يَشغَلُهُ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها عَمّا يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها ، ولا يَشغَلُهُ عِلمُ شَيءٍ عَن عِلمِ شَيءٍ ، ولا يَشغَلُهُ خَلقُ شَيءٍ عَن خَلقِ شَيءٍ ولا حِفظُ شَيءٍ عَن حِفظِ شَيءٍ ، ولا يُساويهِ شَيءٌ ولا يَعدِلُهُ شَيءٌ لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ .

التّاسِع : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ،سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ، سُبحانَ اللّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ جاعِلِ المَلائِكَةِ رُسُلاً اُولي أجنِحَةٍ مَثنى وثُلاثَ ورُباعَ يَزيدُ فِي الخَلقِ ما يَشاءُ إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ما يَفتَحُ اللّهُ لِلنّاسِ مِن رَحمَةٍ فَلا مُمسِكَ لَها وما يُمسِكُ فَلا مُرسِلَ لَهُ مِن بَعدِهِ وهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ .

العاشِر : سُبحانَ اللّهِ بارِىَ?النَّسَمِ ، سُبحانَ اللّهِ المُصَوِّرِ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ الأَزواجِ كُلِّها ، سُبحانَ اللّهِ جاعِلِ الظُّلُماتِ وَالنّورِ ، سُبحانَ اللّهِ فالِقِ الحَبِّ وَالنَّوى ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ كُلِّ شَيءٍ ، سُبحانَ اللّهِ خالِقِ ما يُرى وما لا يُرى ، سُبحانَ اللّهِ مِدادَ كَلِماتِهِ سُبحانَ اللّهِ رَبِّ العالَمينَ ، سُبحانَ اللّهِ الَّذي يَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وما فِي الأَرضِ ، ما يَكونُ مِن نَجوى ثَلاثَةٍ إلاّ هُوَ رابِعُهُم ولا خَمسَةٍ إلاّ هُوَ سادِسُهُم ولا أدنى مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ إلاّ هُوَ مَعَهُم أينَما كانوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِما عَمِلوا يَومَ القِيامَةِ إنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ ، سُبحانَ الَّذي بِنِعمَتِهِ تَتِمُّ الصّالِحاتُ . (5) .


1- .في المصدر : «الزيدجى» ، وما في المتن أثبتناه من المصادر الرجاليّة .
2- .وفي مصباح المتهجّد : «ويسبّح في كلّ يوم من شهر رمضان إلى آخره عشرة أجزاء ، كلّ جزء منها على حدة» .
3- .في الطبعة المعتمدة : «ويبسط الرزق بعلمه» ، وما أثبتناه من الطبعة الحجريّة والمصادر الاُخرى .
4- .في المصدر «وتقرّ» ، والصحيح ما أثبتناه كما في جميع المصادر .
5- .الإقبال : 1 / 208 ، تهذيب الأحكام : 3 / 115 ، مصباح المتهجّد : 616 / 698 ، المقنعة : 324 ، المصباح للكفعمى : 825 ، البلد الأمين : 227 كلّها من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : 98 / 105 / 3 .

ص: 441

ب _ تسبيح هاى هر روز

ب _ تسبيح هاى هر روز868.مسند ابن حنبل عن أبي رزين العقيلي :الإقبال:از اعمال هر روز ماه رمضان ، تسبيح است. با سند ما به ابو العبّاس احمد بن محمّد بن سعيد بن عقده ، براى ما روايت شده كه گفت: يحيى بن زكريّا بن شيبان علاّف در كتابش در سال 265 [ ق] خبر داده است كه على بن حمزه ، از پدرش و حسين بن ابى العلاء زندجى ، همگى از ابو بصير ، از امام صادق عليه السلامروايت كرده اند كه فرمود: «در هر روز از ماه رمضان ، چنين تسبيح مى گويى» و در اين تسبيح ، افزوده اى از روايت جدّم ابو جعفر طوسى را مى آوريم: (1)

اوّل . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان. منزّه است خداوندِ شنوايى كه چيزى شنواتر از او نيست؛ از فراز عرش خود ، آنچه را زير زمين هاى هفتگانه است ، مى شنود و آنچه را در تاريكى هاى خشكى و درياست ، مى شنود ، و ناله و شِكوه را ، و راز و نهان را ، و وسوسه هاى سينه را مى شنود و از شنوايىِ او ، هيچ صدايى ناشنيده نمى ماند».

دوم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش . منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندِ بينايى كه چيزى شنواتر از او نيست؛ از فراز عرش خود ، آنچه را زير زمين هاى هفتگانه است ، مى بيند و آنچه را در تاريكى هاى خشكى و درياست ، مى بيند. ديدگان ، او را نمى بينند و او ديدگان را مى بيند و او لطيف و آگاه است. نه تاريكى ، چشمش را مى پوشاند و نه چيزى با پرده ، از او پوشيده مى ماند و نه ديوارى ، چيزى را از او پنهان مى سازد و نه خشكى و نه دريايى ، از او پوشيده است و نه كوهى ، آنچه را در ريشه خود دارد ، از او مى پوشاند و نه دلى ، آنچه را در آن است و نه پهلويى ، آنچه را در دلش است . و هيچ ريز و درشتى ، از او پوشيده نيست و هيچ كوچكى به خاطر كوچكى اش از او مخفى نمى شود و چيزى نه در زمين و نه در آسمان ، از او پوشيده نمى ماند. اوست كه در رَحِم ها ، شما را آن گونه كه مى خواهد ، تصويرگرى مى كند. معبودى جز او نيست؛ او كه قدرتمند حكيم است».

سوم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه ابرهاى سنگين را پديد مى آورد و رعد با ستايش او ، تسبيح مى گويد و فرشتگان ، از بيم او تسبيح مى گويند و آذرخش را مى فرستد و با آن ، هر كه را بخواهد ، هدف قرار مى دهد و بادها را پيشاپيش رحمتش مى فرستد و با كلماتش از آسمان ، آب فرو مى فرستد و با قدرت خود ، گياه را مى روياند و با علم او برگ درخت ، فرو مى افتد. منزّه است خداوندى كه همسنگ ذرّه اى ، نه در زمين و نه در آسمان ، از او پنهان نمى ماند؛ و نه كوچك تر از آن و نه بزرگ تر از آن نيست ، مگر آن كه در نوشته اى روشنگر است».

چهارم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه مى داند هر زنى چه بارى دارد و رَحِم ها چه اندازه [ از زمان باردارى را] كم يا زياد مى كنند ، و هر چيزى نزد او به اندازه است. داناى نهان و آشكار ، و بزرگ و متعالى است. يكسان است كسى از شما سخن را پنهانى بگويد يا آشكارا ، و نيز كسى كه شبانه پنهان مى شود و در روز آشكار مى گردد. براى هر چيز و هر كس ، نگهبانانى است كه از پيش رو و پشت سر به فرمان خدا نگهبانى اش مى كنند. منزّه است خداوندى كه زندگان را مى ميراند و مردگان را حيات مى بخشد و مى داند كه زمين ، از آنان چه مى كاهد ، و آنچه را بخواهد ، تا زمانى معيّن در رَحِم ها نگه مى دارد».

پنجم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوند ، مالك فرمان روايى. به هر كه بخواهى ، فرمان روايى مى دهى و از هر كه بخواهى ، فرمان روايى را مى ستانى. هر كه را خواهى ، عزّت مى بخشى و هر كه را خواهى ، خوار مى سازى. نيكى به دست توست. همانا تو بر هر چيز ، توانايى. شب را وارد روز مى كنى و روز را به شب وارد مى كنى و زنده را از مرده بيرون مى آورى و مرده را از زنده بيرون مى آورى و هر كه را بخواهى ، بى حساب روزى مى دهى».

ششم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى . منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته . منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش . منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه كليدهاى غيب ، نزد اوست و آنها را جز او نمى داند ، و مى داند آنچه را در خشكى و درياست ، و هيچ برگى [ از درختى] نمى افتد ، مگر آن كه مى داندش ، و هيچ دانه اى در تاريكى هاى زمين نيست و نه هيچ تر و خشكى ، مگر آن كه در كتابى روشنگر است» .

هفتم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه گويندگان ، ستايش او را نمى توانند شمرد و سپاس گزارانِ پرستنده ، از عهده شكر نعمت هايش برنمى آيند ، و او همان گونه است كه خود فرموده و بالاتر از آن است كه ما مى گوييم. و خداوندِ پاك ، همان گونه است كه خويش را ستوده و جز به مقدارى كه او بخواهد ، به چيزى از علم او احاطه نيابند. تخت فرمان روايى اش ، آسمان ها و زمين را فرا گرفته است و نگهبانىِ آسمان ها و زمين ، او را خسته نمى سازد و او بلندمرتبه بزرگ است».

هشتم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها . منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى . منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه مى داند آنچه را در زمين فرو مى رود و آنچه را از آن بيرون مى آيد و آنچه را از آسمان فرود مى آيد و آنچه را به آسمان بالا مى رود. آنچه از آسمان فرود مى آيد و در آسمان فرا مى رود ، او را از آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از زمين بيرون مى آيد ، مشغول نمى سازد ؛ آگاهى به چيزى ، او را از آگاهى به چيزى ديگر ، مشغول نمى سازد؛ آفرينش چيزى ، از آفرينش چيزى ديگر مشغولش نمى سازد؛ و نگهبانى از چيزى ، از نگهبانى از چيزى ديگر مشغولش نمى سازد. هيچ چيزى همسان و برابر با او نيست و هيچ چيزى مانند او نيست و او شنواى بيناست».

نهم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى . منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته . منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوند ، آفريننده آسمان ها و زمين ، كه فرشتگان را فرستادگانى داراى دو بال ، سه بال و [ يا ]چهار بال ، قرار داد! در آفرينش ، آنچه مى خواهد ، مى افزايد. همانا خداوند بر هر چيز ، تواناست. هر رحمتى را كه خداوند براى مردم بگشايد ، جلوگيرى از آن نيست و هر چه را او جلو بگيرد ، پس از او ، فرستنده اى نيست. و او قدرتمند حكيم است».

دهم . «منزّه است خداوند ، آفريدگار بندگان. منزّه است خداوندِ صورت آفرين. منزّه است خداوند ، آفريدگار همه جفت ها. منزّه است خداوند ، پديدآورنده تاريكى ها و روشنى. منزّه است خداوند ، شكافنده دانه و هسته. منزّه است خداوند ، آفريننده هر چيز. منزّه است خداوند ، آفريدگار آنچه ديدنى و ناديدنى است. منزّه است خداوند ، به اندازه كلمات بى پايانش. منزّه است خداوند ، پروردگار جهانيان.

منزّه است خداوندى كه آنچه را در آسمان ها و آنچه در زمين است ، مى داند. هيچ رازگويىِ سه نفره اى نيست ، مگر آن كه او چهارمينِ آنان است و نه رازگويىِ پنج نفره اى ، مگر آن كه او ششمين شان است و نه كمتر و نه بيشتر از آن ، مگر آن كه او با آنان است ، هر جا كه باشند. سپس در روز قيامت ، آنان را از عملكردشان آگاه مى سازد. همانا خداوند بر هر چيز ، داناست. منزّه است آن كه كارهاى شايسته ، با نعمت او كمال مى يابند».

.


1- .در مصباح المتهجّد است: «در هر روز از ماه رمضان تا آخرش ، ده بخش تسبيح گفته مى شود كه هر بخشى از آن ، تسبيحى جداگانه است».

ص: 442

. .

ص: 443

. .

ص: 444

. .

ص: 445

. .

ص: 446

. .

ص: 447

. .

ص: 448

ج _ الصَّلاةُ عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِمصباح المتهجّد _ بَعدَ ذِكرِ تَسبيحاتِ كُلِّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :ثُمَّ أتبِعهُ بِالصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِ وآلِهِ عليهم السلام فَتَقولُ : «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَ_ل_ءِكَتَهُو يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا» (1) ، لَبَّيكَ يا رَبِّ وسَعدَيكَ وسُبحانَكَ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وبارِك عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ كَما صَلَّيتَ وبارَكتَ عَلى إبراهيمَ وآلِ إبراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ . اللّهُمَّ ارحَم مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ كَما رَحِمتَ عَلى إبراهيمَ (2) وآلِ إبراهيمَ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ . اللّهُمَّ سَلِّم عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ كَما سَلَّمتَ عَلى نوحٍ فِي العالَمينَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ كَما هَدَيتَنا بِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَابعَثهُ مَقاما مَحمودا يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلونَ وَالآخِرونَ . عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ السَّلامُ كُلَّما طَلَعَت شَمسٌ أو غَرَبَت ، عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ السَّلامُ كُلَّما طَرَفَت عَينٌ أو بَرَقَت ، عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ السَّلامُ كُلَّما ذُكِرَ السَّلامُ ، عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ السَّلامُ كُلَّما سَبَّحَ اللّهَ مَلَكٌ أو قَدَّسَهُ . السَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي الأَوَّلينَ ، وَالسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي الآخِرينَ ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، (السَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ) . اللّهُمَّ رَبَّ البَلَدِ الحَرامِ ورَبَّ الرُّكنِ وَالمَقامِ ورَبَّ الحِلِّ وَالحَرامِ أبلِغ مُحَمَّدا نَبِيَّكَ عَنَّا السَّلامَ . (3) اللّهُمَّ أعطِ مُحَمَّدا مِنَ البَهاءِ وَالنَّضرَةِ وَالسُّرورِ وَالكَرامَةِ وَالغِبطَةِ وَالوَسيلَةِ وَالمَنزِلَةِ وَالمَقامِ وَالشَّرَفِ وَالرِّفعَةِ وَالشَّفاعَةِ عِندَكَ يَومَ القِيامَةِ أفضَلَ ما تُعطي أحَدا مِن خَلقِكَ ، وأعطِ مُحَمَّدا وآلِهِ فَوقَ ما تُعطِي الخَلائِقَ مِنَ الخَيرِ أضعافا (مُضاعَفَةً) كَثيرَةً لا يُحصيها غَيرُكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أطيَبَ وأطهَرَ وأزكى وأنمى وأفضَلَ ما صَلَّيتَ عَلى ( أحَدٍ مِنَ ) الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ وعَلى أحَدٍ مِن خَلقِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى ( عَلِيٍ) أميرِ المُؤمِنينَ (4) ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ ، وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن شَرِكَ في دَمِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنتِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيهِ وآلِهِ السَّلامُ وَالعَن مَن آذى نَبِيَّكَ فيها . (اللّهُمَّ والِ مَن والاها وعادِ مَن عاداها وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَها) . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الحَسَنِ وَالحُسَينِ إمامَيِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُما وعادِ مَن عاداهُما وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن شَرِكَ في دَمِهِما . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِيِ بنِ الحُسَينِ إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍ إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى موسَى بنِ جَعفَرٍ إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن شَرِكَ في دَمِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِيِ بنِ موسَى إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن شَرِكَ في دَمِهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍ إمامِ المُسلِمينَ ، ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِيِ بنِ مُحَمَّدٍ إمامِ المُسلِمينَ ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الحَسَنِ بنِ عَلِيٍ إمامِ المُسلِمينَ ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ وضاعِفِ العَذابَ عَلى مَن ظَلَمَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الخَلَفِ مِن بَعدِهِ إمامِ المُسلِمينَ ووالِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى القاسِمِ وَالطّاهِرِ ابنَي نَبِيِّكَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى رُقَيَّةَ بِنتِ نَبِيِّكَ وَالعَن مَن آذى نَبِيَّكَ فيها ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى اُمِّ كُلثومٍ بِنتِ نَبِيِّكَ وَالعَن مَن آذى نَبِيَّكَ فيها . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى ذُرِّيَّةِ نَبِيِّكَ ، اللّهُمَّ اخلُف نَبِيَّكَ في أهلِ بَيتِهِ ، اللّهُمَّ مَكِّن لَهُم فِي الأَرضِ ، اللّهُمَّ اجعَلنا مِن عَدَدِهِم ومَدَدِهِم وأنصارِهِم عَلَى الحَقِّ فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ ، اللّهُمَّ اطلُب بِذَحلِهِم ووَترِهِم ودِمائِهِم وكُفَّ عَنّا وعَنهُم وعَن كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ بَأسَ كُلِّ باغٍ وطاغٍ ، وكُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إنَّكَ أشَدُّ بَأسا وأشَدُّ تَنكيلاً . (5)

.


1- .الأحزاب : 56 .
2- .كذا في مصباح المتهجّد ، وفي جميع المصادر «كما رحمت إبراهيم...» وهو المناسب للسياق .
3- .في نسخة : «أبلغ نبيّك محمدا وأهل بيته عنّا أفضل التحيّة والسلام» .
4- .في جميع المصادر زيادة : «ووصيّ رسول ربّ العالمين» هنا .
5- .مصباح المتهجّد : 620 / 699 ، الإقبال : 1 / 212 ، المصباح للكفعمي : 829 ، البلد الأمين : 229 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : 98 / 108 / 3 .

ص: 449

ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانش

ج _ صلوات بر پيامبر و خاندانشمصباح المتهجّد _ پس از ذكر تسبيحات هر روز ماه رمضان _ :سپس در پى آنها بر پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش صلوات مى فرستى و مى گويى: « «خداوند و فرشتگانش ، بر پيامبر درود مى فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بر او درود بفرستيد و سلام دهيد ، سلامى شايسته» . فرمانت را اجابت مى كنم و به روى چشم _ پروردگارا _ و تو منزّهى. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و به محمّد و خاندان محمّد بركت عطا كن ، آن گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم ، درود و خجستگى نثار كردى! همانا تو ستوده و بزرگوارى. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد رحمت آور ، آن گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم ، رحمت آوردى! همانا تو ستوده و بزرگوارى. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، آن گونه كه در جهانيان بر نوح ، درود فرستادى! خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، آن گونه كه ما را با او هدايت فرمودى! خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و او را به جايگاهى پسنديده برسان كه اوّلين و آخرين ، به مقام او رشك برند! سلام بر محمّد و خاندانش ، هر چه خورشيد برمى آيد يا غروب مى كند! سلام بر محمّد و خاندانش ، هر چه چشمى بر هم مى خورد و مى درخشد! سلام بر محمّد و خاندانش ، هر چه سلام ، ذكر مى شود! سلام بر محمّد و خاندانش ، هر چه فرشته اى خدا را تسبيح مى گويد و منزّه مى شمارد! سلام بر محمّد و خاندانش در اوّلين! سلام بر محمّد و خاندانش در آخرين! سلام بر محمّد و خاندانش در دنيا و آخرت! سلام و رحمت و بركات خدا بر محمّد و خاندانش! خداوندا! اى پروردگار شهر امن (مكّه) ، و اى پروردگار ركن و مقام ، و اى پروردگار غير حَرَم و حَرَم! بر پيامبرت محمّد از جانب ما سلام برسان! (1) خداوندا! محمّد را شُكوه ، شادابى ، شادى ، كرامت ، مايه رشك بودن ، وسيله بودن ، منزلت ، مقام ، شرافت ، رفعت ، و شفاعت نزد خودت در روز قيامت ، عطا كن ، به برترين وجهى كه به يكى از بندگانت عطا مى كنى ، و به محمّد و خاندانش عطا كن بالاترين چيزى را كه از خير ، به بندگان مى دهى ، چندين برابر بيشتر ، كه جز تو كسى شمار آن را نداند! خداوندا! بر محمّد و خاندانش محمّد درود فرست ، پاكيزه ترين ، پاك ترين ، بالنده ترين و برترين درودى را كه بر كسى از اوّلين و آخرين فرستاده اى و برترين درودى را كه بر يكى از آفريدگانت فرستاده اى ، اى مهربان ترينِ مهربانان! خداوندا! بر على ، امير مؤمنان ، (2) درود فرست و با آن كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و كيفر آن را كه در خون او شركت جست ، دو چندان كن! خداوندا! بر فاطمه دختر پيامبرت محمّد _ كه بر او و خاندانش سلام باد _ درود فرست و هر كس را كه درباره او پيامبرت را آزرْد ، لعنت كن! خدايا! با هر كه با او دوستى كرد ، دوستى كن و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر حسن و حسين ، دو پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با آن دو دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنشان است ، دشمن باش و عذاب هر كه را در خون آن دو شركت جست ، دو چندان كن! خداوندا! بر على بن الحسين ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر محمّد بن على ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر جعفر بن محمّد ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر موسى بن جعفر ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را در خون او شركت جست ، دو چندان كن! خداوندا! بر على بن موسى ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را در خون او شركت جست ، دو چندان كن! خداوندا! بر محمّد بن على ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر على بن محمّد ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر حسن بن على ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش و عذاب هر كه را بر او ستم كرد ، دو چندان كن! خداوندا! بر جانشين پس از او ، پيشواى مسلمانان ، درود فرست و با هر كه با او دوستى مى كند ، دوستى كن و با هر كه دشمنش است ، دشمن باش! خداوندا! بر قاسم و طاهر ، پسران پيامبرت ، درود فرست! خداوندا! بر رقيّه ، دختر پيامبرت ، درود فرست و هر كه پيامبرت را درباره او آزار داد ، لعنت كن! خداوندا! بر اُمّ كلثوم ، دختر پيامبرت ، درود فرست و هر كه پيامبرت را درباره او آزار داد ، لعنت كن! خداوندا! بر فرزندان پيامبرت درود فرست! خداوندا! پيامبرت را درباره خاندانش جانشينى (سرپرستى) كن! خداوندا! آنان را در روى زمين ، قدرت و توان ببخش! خداوندا! ما را از شمار آنان و مددكاران و يارانِ بر حقّ آنان در نهان و آشكار ، قرار بده! خداوندا! خونخواه آنان باش و از ما و آنان و از هر مرد و زن مؤمن ، ستم هر تجاوزگر سركش و هر جنبنده اى را كه اختيارش در دست توست ، باز بدار! همانا قدرت تو ، بيشتر و بازدارندگى و عبرت دهى تو ، سخت تر است».

.


1- .در نسخه اى چنين است: «بر پيامبرت محمّد و خاندانش ، از جانب ما بهترين تحيّت و سلام را برسان!»
2- .در همه منابع ، در اين فراز ، افزوده است: «و جانشين فرستاده پروردگار جهانيان».

ص: 450

. .

ص: 451

. .

ص: 452

. .

ص: 453

. .

ص: 454

د _ دُعاءُ «اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ»البلد الأمين :ثُمَّ ادعُ بِما ذَكَرَهُ السَّيِّدُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ باقي ؛ فِي اختِيارِهِ ؛ فَقَد رُوِيَ أ نَّهُ مَن دَعا بِهِ كُلَّ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَ أربَعينَ سَنَةً،وهُوَ: اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وَافتَرَضتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ ، اُرزُقني حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في هذَا العامِ وفي كُلِّ عامٍ ، وَاغفِر لِيَ الذُّنوبَ العِظامَ ؛ فَإِنَّهُ لا يَغفِرُها غَيرُكَ يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ . (1)

.


1- .البلد الأمين : 223 ، المصباح للكفعمى : 817 ، المزار الكبير : 628 .

ص: 455

د _ دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»

د _ دعاى «اللّهمّ ربَّ شهر رمضان»البلد الأمين:سپس دعايى را بخوان كه سيّد على بن الحسين بن باقى رحمه اللهآن را در كتابش (الاختيار) نقل كرده است. روايت شده كه هر كس آن را در هر روز از ماه رمضان بخواند ، خداوند گناهان چهل سال او را مى آمرزد. آن دعا ، اين است: «خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را نازل كرده و روزه دارى در آن را بر بندگانت واجب ساخته اى! امسال و همه سال ، حجّ خانه خودت را روزى ام كن و گناهان بزرگ مرا بيامرز؛ چرا كه جز تو ، آنها را نمى آمرزد ، اى صاحب شُكوه و بزرگوارى!».

.

ص: 456

ه _ دُعاءٌ آخَرُ لِكُلِّ يَومٍمصباح المتهجّد :ويَدعو أيضا في كُلِّ يَومٍ بِهذَا الدُّعاءِ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن فَضلِكَ بِأَفضَلِهِ وكُلُّ فَضلِكَ فاضِلٌ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِفَضلِكَ كُلِّهِ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن رِزقِكَ بِأَعَمِّهِ وكُلُّ رِزقِكَ عامٌّ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرِزقِكَ كُلِّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن عَطائِكَ بِأَهنَئِهِ وكُلُّ عَطائِكَ هَنيءٌ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَطائِكَ كُلِّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن خَيرِكَ بِأَعجَلِهِ وكُلُّ خَيرِكَ عاجِلٌ اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِخَيرِكَ كُلِّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن إحسانِكَ بِأَحسَنِهِ وكُلُّ إحسانِكَ حَسَنٌ اللّهُمَّ إنِّي أسأَلُكَ بِإِحسانِكَ كُلِّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِما تُجيبُني بِهِ حينَ أسأَلُكَ ، فَأَجِبني يا أللّهُ وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ المُرتَضى ورَسولِكَ المُصطَفى وأمينِكَ ونَجِيِّكَ دونَ خَلقِكَ ، ونَجيبِكَ مِن عِبادِكَ ونَبِيِّكَ بِالصِّدقِ وحَبيبِكَ . وصَلِّ عَلى رَسولِكَ وخِيَرَتِكَ مِنَ العالَمينَ ، البَشيرِ النَّذيرِ السِّراجِ المُنيرِ ، وعَلى أهلِ بَيتِهِ الأَبرارِ الطّاهِرينَ وعَلى مَلائِكَتِكَ الَّذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ وحَجَبتَهُم عَن خَلقِكَ ، وعَلى أنبِيائِكَ الَّذينَ يُنبِئونَ عَنكَ بِالصِّدقِ ، وعَلى رُسُلِكَ الَّذينَ خَصَصتَهُم بِوَحيِكَ وفَضَّلتَهُم عَلَى العالَمينَ بِرِسالاتِكَ وعَلى عِبادِكَ الصّالِحينَ الَّذينَ أدخَلتَهُم في رَحمَتِكَ ، الأَئِمَّةِ المُهتَدينَ الرّاشِدينَ ، وأولِيائِكَ المُطَهَّرينَ ، وعَلى جِبرَئيلَ وميكائيلَ وإسرافيلَ ومَلَكِ المَوتِ ، ومالِكٍ خازِنِ النّارِ ، ورِضوانَ خازِنِ الجِنانِ ، ورُوحِ القُدُسِ ، وَالرّوحِ الأَمينِ ، وحَمَلَةِ عَرشِكَ المُقَرَّبينَ ، وعَلَى المَلَكَينِ الحافِظَينِ عَلَيَ ، بِالصَّلاةِ الَّتي تُحِبُّ أن يُصَلِّيَ بِها عَلَيهِم أهلُ السَّماواتِ وأهلُ الأَرَضينَ ، صَلاةً طَيِّبَةً كَثيرَةً مُبارَكَةً زاكِيَةً نامِيَةً ، ظاهِرَةً باطِنَةً شَريفَةً فاضِلَةً ، تُبَيِّنُ بِها فَضلَهُم عَلَى الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ . اللّهُمَّ أعطِ مُحَمَّدا الوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالفَضيلَةَ وَاجزِهِ عَنّا خَيرَ ما جَزَيتَ نَبِيّا عَن اُمَّتِهِ ، اللّهُمَّ وأعطِ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ مَعَ كُلِّ زُلفَةٍ زُلفَةً ، ومَعَ كُلِّ وَسيلَةٍ وَسيلَةً ، ومَعَ كُلِّ فَضيلَةٍ فَضيلَةً ، ومَعَ كُلِّ شَرَفٍ شَرَفا! تُعطي (1) مُحَمَّدا وآلَهُ يَومَ القِيامَةِ ، أفضَلَ ما أعطَيتَ أحَدا مِنَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، اللّهُمَّ وَاجعَل مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أدنَى المُرسَلينَ مِنكَ مَجلِساً ، وأفسَحَهُم فِي الجَنَّةِ عِندَكَ مَنزِلاً ، وأقرَبَهُم إلَيكَ وَسيلَةً ، وَاجعَلهُ أوَّلَ شافِ_عٍ وأوَّلَ مُشَفَّعٍ وأوَّلَ قائِلٍ وأنجَحَ سائِلٍ وَابعَثهُ المَقامَ المَحمودَ الَّذي يَغبِطُهُ بِهِ الأَوَّلونَ وَالآخِرونَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . وأسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَسمَعَ صَوتي وتُجيبَ دَعوَتي وتَجاوَزَ عَن خَطيئَتي وتَصفَحَ عَن ظُلمي ، وتُنجِحَ طَلِبَتي وتَقضِيَ حاجَتي وتُنجِزَ لي ما وَعَدتَني ، وتُقيلَ عَثرَتي وتَغفِرَ ذُنوبي ، وتَعفُوَ عَن جُرمي ، وتَقبَلَ عَمَلي ولا تُعرِضَ عَنّي ، وتَرحَمَني ولا تُعَذِّبَني ، وتُعافِيَني ولا تَبتَلِيَني ، وتَرزُقَني مِنَ الرِّزقِ أطيَبَهُ وأوسَعَهُ ولا تَحرِمَني يا رَبِّ ، وَاقضِ عَنّي دَيني وضَع عَنّي وِزري ، ولا تُحَمِّلني ما لا طاقَةَ لي بِهِ! يا مَولايَ وأدخِلني في كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فيهِ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ وأخرِجني مِن كُلِّ سوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَالسَّلامُ عَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ . ثُمَّ قُل : اللّهُمَّ إنّي أدعوكَ كَما أمَرتَني ، فَاستَجِب لي كَما وَعَدتَني _ ثَلاثا _ . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ قَليلاً مِن كَثيرٍ مَعَ حاجَةٍ بي إلَيهِ عَظيمَةٍ وغِناكَ عَنهُ قَديمٌ ، وهُوَ عِندي كَثيرٌ وهُوَ عَلَيكَ سَهلٌ يَسيرٌ ، فَامنُن عَلَيَ بِهِ إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . (2)

.


1- .في بحار الأنوار : «اللهم أعطِ» .
2- .مصباح المتهجّد : 623 / 700 ، تهذيب الأحكام : 3 / 121 ، الإقبال : 1 / 216 ، المصباح للكفعمى : 823 كلّها من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : 98 / 111 .

ص: 457

ه _ دعايى ديگر براى هر روز

ه _ دعايى ديگر براى هر روزمصباح المتهجّد:نيز هر روز ، روزه دار ، اين دعا را بخواند: «خداوندا! از احسان تو ، بهترينش را مى خواهم و همه احسان تو ، نيكوست. خداوندا! من از تو ، همه احسان تو را مى خواهم. خداوندا! من از روزىِ تو ، فراگيرترينش را مى خواهم و همه روزىِ تو ، فراگير است. خداوندا! من از تو ، همه روزىِ تو را مى خواهم. خداوندا! من از بخشش تو ، گواراترينش را مى خواهم و همه بخشش تو ، گواراست. خداوندا! من از تو ، همه بخشش تو را مى خواهم. خداوندا! من از خير تو ، نزديك ترينش را مى خواهم و همه خير تو ، نزديك است. خداوندا! من از تو همه خير تو را مى خواهم. خداوندا! من از نيكى تو ، بهترينش را مى خواهم و همه نيكى تو ، زيباست. خداوندا! من از تو ، همه نيكى تو را مى خواهم. خداوندا! تو را به چيزى مى خوانم كه هر گاه تو را به آن بخوانم ، جوابم مى دهى. پس ، خداوندا! جوابم ده و بر بنده پسنديده و فرستاده برگزيده ات ، محمّد ، امين تو و مَحرم رازت (از ميان همه آفريدگانت) و برگزيده ات (از ميان بندگانت) و پيامبر راستين و محبوبت ، درود فرست! و بر پيامبرت ، برگزيده از ميان جهانيان ، بشارت دهنده بيم دهنده ، چراغ فروزان ، درود فرست و نيز بر خاندان او كه نيكان و پاكان اند ، و بر فرشتگانت كه آنان را ويژه خود گردانده و از بندگانت پوشانده اى، و بر پيامبرانت كه صادقانه از تو خبر مى دهند ، و بر فرستادگانت كه آنان را مخصوص وحى خود ساخته اى و با رسالت هاى خودْ آنان را بر جهانيان برترى داده اى ، و بر بندگان شايسته ات كه آنان را در رحمت خويش وارد كرده اى، [ همان] پيشوايان هدايت يافته راهنما و دوستان پاك خود ، و بر جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و فرشته مرگ و «مالك» كه نگهبان دوزخ است و «رضوان» كه نگهبان بهشت است ، و بر روح القدس و روح الأمين و حاملانِ مقرّب عرشت و دو فرشته اى كه بر من گماشته شده اند ؛ درودى كه دوست دارى آسمانيان و زمينيان ، آن گونه بر آنان درود فرستند: درودى پاك ، فراوان ، خجسته ، رشديابنده ، آشكار ، پنهان ، نيكو ، و بافضيلت ، تا بدين وسيله ، برترىِ آنان را بر اوّلين و آخرين ، روشن سازى! خداوندا! به محمّد ، وسيله شرافت و فضيلت عطا كن و او را از سوى ما به بهترين پاداشى كه به پيامبرى از سوى امّتش مى دهى ، پاداش ده! خداوندا! محمّد را _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ با هر رتبه اى، رتبه اى ديگر؛ و با هر وسيله اى، وسيله اى ديگر ؛ و با هر فضيلتى ، فضيلتى بالاتر؛ و با هر شرافتى ، شرافتى ديگر عطا كن! روز قيامت ، محمّد و خاندانش را عطا كن بهترين چيزى را كه به هر يك از اوّلين و آخرين ، عطا كرده اى! خداوندا! محمّد را _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ نزديك ترينِ پيامبران به خودت از جهت جايگاه ، و وسيع ترينِ آنان در بهشت از جهت منزل ، و نزديك ترينِ آنان از جهت وسيله ، قرار بده! او را اوّلين شفاعت كننده و اوّلين كسى كه شفاعتش پذيرفته است و اوّلين گوينده و كامياب ترين خواهنده ، قرار بده و او را به مقام پسنديده (مقام شفاعت) كه مايه رشك اوّلين و آخرين است ، برسان ، اى مهربان ترينِ مهربانان! و از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و صدايم را بشنوى و دعايم را پاسخ دهى و از خطايم درگذرى و ستم مرا ببخشى و خواسته ام را برآورى و نيازم را برطرف كنى و آنچه را وعده ام داده اى ، وفا كنى و لغزشم را ببخشايى و گناهانم را بيامرزى و جُرمم را عفو كنى و عملم را قبول كنى و از من روى نگردانى ، و مرا رحمت كنى نه عذاب ، و عافيتم بخشى نه بلا ، و پاكيزه ترين و وسيع ترين روزى را روزى ام كنى و نيز _ پروردگارا _ محرومم نسازى و بدهى ام را ادا كنى و بار [ گناهم ]را از دوشم برگيرى و آنچه طاقتش را ندارم ، بر دوشم ننهى. سرورم! مرا در هر چيزى كه محمّد و خاندان محمّد را در آن وارد كرده اى ، وارد ساز ، و از هر بدى كه محمّد و خاندان محمّد را _ كه درود و سلام و رحمت و بركات تو بر او و آنان باد _ از آن بيرون آورده اى ، بيرونم آور!». سپس بگو : «خداوندا! تو را مى خوانم ، آن گونه كه فرمانم داده اى. پس ، اجابتم كن ، آن گونه كه وعده ام داده اى» (سه بار). «خداوندا! از تو اندكى از بسيار را مى خواهم ، با آن كه نيازم به تو بسيار بزرگ است و بى نيازىِ تو از آن ، ديرين است و آن خواسته نزد من ، بسيار ؛ ولى بر تو ، آسان و اندك است. پس با اجابت اين خواسته ، بر من منّت بگذار! همانا تو بر هر چيز ، توانايى. آمين ، اى پروردگار جهانيان!».

.

ص: 458

. .

ص: 459

. .

ص: 460

3 / 5دُعاءُ الجَوشَنِ الكَبيرِالإمام زين العابدين عن أبيه عن جدّه عليهم السلام: نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام عَلَى النَّبِيِ صلى الله عليه و آلهوهُوَ في بَعضِ غَزَواتِهِ وعَلَيهِ جَوشَنٌ ثَقيلٌ آلَمَهُ ثِقلُهُ ، وقالَ : «يا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يُقرِئُكَ السَّلامَ ويَقولُ لَكَ : اِخلَع هذَا الجَوشَنَ وَاقرَأ هذَا الدُّعاءَ ، فَهُوَ أمانٌ لَكَ ولاُِمَّتِكَ ؛ فَمَن قَرَأَهُ عِندَ خُروجِهِ مِن مَنزِلِهِ أو حَمَلَهُ ، حَفِظَهُ اللّهُ وأوجَبَ حَقَّهُ عَلَيهِ ، ووَفَّقَهُ اللّهُ تَعالى لِصالِحِ الأَعمالِ ... . ومَن دَعا بِهِ بِنِيَّةٍ خالِصَةٍ في أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ رَزَقَهُ اللّهُ تَعالى لَيلَةَ القَدرِ ، وخَلَقَ لَهُ سَبعينَ ألفَ مَلَكٍ يُسَبِّحونَ اللّهَ ويُقَدِّسونَهُ ، وجَعَلَ ثَوابَهُم لَهُ . [ يا مُحَمَّدُ ، مَن دَعا بِهِ لَم يَبقَ بَينَهُ وبَينَ اللّهِ تَعالى حِجابٌ ، ولَم يَطلُب مِنَ اللّهِ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ] (1) ... . ومَن دَعا بِهِ في شَهرِ رَمَضانَ ثَلاثَ مَرّاتٍ [ أو مَرَّةً واحِدَةً] (2) حَرَّمَ اللّهُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النّارِ ، وأوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ ، وَوَكَّلَ اللّهُ بِهِ مَلَكَينِ يَحفَظانِهِ مِنَ المَعاصي ، وكانَ في أمانِ اللّهِ طولَ حَياتِهِ ، يا مُحَمَّدُ ، ولا تُعَلِّمهُ إلاّ لِمُؤمِنٍ تَقِيٍ» . قالَ الحُسَينُ عليه السلام : أوصاني أبي عَلِيُ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام بِحِفظِ هذَا الدُّعاءِ وتَعظيمِهِ ، وأن أكتُبَهُ عَلى كَفَنِهِ ، وأن اُعَلِّمَهُ أهلي وأحُثَّهُم عَلَيهِ ، وهُوَ ألفُ اسمٍ وفيهِ الاِسمُ الأَعظَمُ . 3

.


1- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .المصباح للكفعمي : 332 أورده في الحاشية ، بحار الأنوار : 94 / 382 وج 81 / 331 / 32 .

ص: 461

3 / 5 دعاى جوشن كبير

3 / 5دعاى جوشن كبيرامام سجّاد عليه السلام _ به نقل از پدرش ، از جدّش عليهماالسلام _ :در يكى از جنگ ها كه پيامبر خدا زره سنگينى در بر داشت و سنگينىِ آن آزارش مى داد ، جبرئيل بر ايشان نازل شد و گفت: «اى محمّد! پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: اين زره را بر كن و اين دعا را بخوان ، كه براى تو و امّت تو ، مايه ايمنى است. هر كس آن را در هنگام بيرون آمدن از خانه بخواند يا با خود داشته باشد ، خداوندْ او را حفظ مى كند و حقّ او را بر خود لازم مى سازد و او را به كارهاى شايسته موفّق مى دارد ... . و هر كس با نيّت خالص ، آن را در آغاز ماه رمضان بخواند ، خداوند متعال ، شب قدر را روزىِ او مى كند و برايش هفتاد هزار فرشته مى آفريند كه خدا را تسبيح مى گويند و تقديس مى كنند و پاداش آنان را براى او قرار مى دهد. اى محمّد! هر كس اين دعا را بخواند ، ميان او و خداى متعال ، حجابى نمى ماند و از خداوند ، چيزى درخواست نمى كند ، مگر آن كه خدا آن را به وى عطا مى كند ... . و هر كس آن را در ماه رمضان سه بار (1) [ يا يك بار] بخواند ، خداوندْ بدن او را بر آتش ، حرام مى كند و بهشت را برايش حتمى مى سازد و دو فرشته بر او مى گمارد كه از گناهانْ نگاهش دارند و تا زنده است ، در امان خدا خواهد بود. اى محمّد! آن را جز به مؤمن پرهيزگار ، نياموز». امام حسين عليه السلام فرمود: «پدرم على بن ابى طالب عليه السلام ، مرا به حفظ و بزرگداشت اين دعا توصيه فرمود و نيز اين كه آن را بر كفن او بنويسم و آن را به خانواده ام بياموزم و بر خواندنش تشويق كنم. اين دعا ، هزار نام است و اسم اعظم ، در آن است».

.


1- .به نظر مى رسد كه اين دعا ، مخصوص ماه رمضان نيست؛ ليكن بر خواندن آن در اوّل ماه رمضان ، همچنين سه بار خواندنش در اين ماه ، تأكيد شده است. از اين رو ، دليلى بر قرار دادن اين دعا در اعمال شب هاى قدر نيست. البتّه علاّمه مجلسى در زاد المعاد (ص 176) چنين گفته است: «در برخى روايات ، خواندن دعاى جوشن كبير در هر يك از اين سه شب ، آمده است» . گفتنى است كه مرحوم شيخ عبّاس قمى در مفاتيح الجنان مى فرمايند : «در روايات ، چيزى نيست كه به استحباب خواندن اين دعا در شب هاى قدر اشاره كند ؛ ليكن سخن علاّمه مجلسى در زاد المعاد در اين زمينه كافى است» . نگارنده گويد : بعيد است كه علاّمه مجلسى در اين باره به روايت ديگرى دست يافته باشد و به نظر مى رسد كه ايشان ، جمله : «هر كس آن را در ماه رمضان سه بار بخواند» را بر شب هاى قدر تطبيق كرده است كه اشكال آن ، پوشيده نيست . روشن است كه خواندن اين دعا در شب هاى قدر ، به قصد قربت مطلق ، كارى پسنديده است ، همان گونه كه در ايران معمول است.

ص: 462

المصباح للكفعمي :دُعاءُ الجَوشَنِ الكَبيرِ مَروِيٌ عَنِ النَّبِيِ صلى الله عليه و آله وهُوَ مِئَةُ فَصلٍ كُلُّ فَصلٍ عَشَرَةُ أسماءٍ ، وتَقولُ في آخِرِ كُلِّ فَصلٍ مِنها : سُبحانَكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ الغَوثَ الغَوثَ خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ . الأَوَّل : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ ، يا رَحيمُ ، يا كَريمُ ، يا مُقيمُ ، يا عَظيمُ ، يا قَديمُ ، يا عَليمُ ، يا حَليمُ ، يا حَكيمُ . الثّاني : يا سَيِّدَ السّاداتِ ، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ ، يا رافِعَ الدَّرَجاتِ ، يا وَلِيَ الحَسَناتِ ، يا غافِرَ الخَطيئاتِ ، يا مُعطِيَ المَسأَلاتِ ، يا قابِلَ التَّوباتِ ، يا سامِعَ الأَصواتِ ، يا عالِمَ الخَفِيّاتِ ، يا دافِعَ البَلِيّاتِ . الثّالِث : يا خَيرَ الغافِرينَ ، يا خَيرَ الفاتِحينَ ، يا خَيرَ النّاصِرينَ ، يا خَيرَ الحاكِمينَ ، يا خَيرَ الرّازِقينَ ، يا خَيرَ الوارِثينَ ، يا خَيرَ الحامِدينَ ، يا خَيرَ الذّاكِرينَ ، يا خَيرَ المُنزِلينَ ، يا خَيرَ المُحسِنينَ . الرّابِع : يا مَن لَهُ العِزَّةُ وَالجَمالُ ، يا مَن لَهُ القُدرَةُ وَالكَمالُ ، يا مَن لَهُ المُلكُ وَالجَلالُ ، يا مَن هُوَ الكَبيرُ المُتَعالِ ، يا مُنشِئَ السَّحابِ الثِّقالِ ، يا مَن هُوَ شَديدُ المِحالِ ، يا مَن هُوَ سَريعُ الحِسابِ ، يا مَن هُوَ شَديدُ العِقابِ ، يا مَن عِندَهُ حُسنُ الثَّوابِ ، يا مَن عِندَهُ اُمُّ الكِتابِ . الخامِس : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حَنّانُ ، يا مَنّانُ ، يا دَيّانُ ، يا بُرهانُ ، يا سُلطانُ ، يا رِضوانُ ، يا غُفرانُ ، يا سُبحانُ ، يا مُستَعانُ ، يا ذَا المَنِّ وَالبَيانِ . السّادِس : يا مَن تَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِهِ ، يا مَنِ استَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِهِ ، يا مَن ذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِهِ ، يا مَن خَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِهَيبَتِهِ ، يا مَنِ انقادَ كُلُّ شَيءٍ مِن خَشيَتِهِ ، يا مَن تَشَقَّقَتِ الجِبالُ مِن مَخافَتِهِ ، يا مَن قامَتِ السَّماواتُ بِأَمرِهِ ، يا مَنِ استَقَرَّتِ الأَرَضونَ بِإِذنِهِ ، يا مَن يُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ ، يا مَن لا يَعتَدي عَلى أهلِ مَملَكَتِهِ . السّابِع : يا غافِرَ الخَطايا ، يا كاشِفَ البَلايا ، يا مُنتَهَى الرَّجايا ، يا مُجزِلَ العَطايا ، يا واهِبَ الهَدايا ، يا رازِقَ البَرايا ، يا قاضِيَ المَنايا ، يا سامِعَ الشَّكايا ، يا باعِثَ البَرايا ، يا مُطلِقَ الاُسارى . الثّامِن : يا ذَا الحَمدِ وَالثَّناءِ ، يا ذَا الفَخرِ وَالبَهاءِ يا ذَا المَجدِ وَالسَّناءِ ، يا ذَا العَهدِ وَالوَفاءِ ، يا ذَا العَفوِ وَالرِّضاءِ ، يا ذَا المَنِّ وَالعَطاءِ ، يا ذَا الفَصلِ (1) وَالقَضاءِ ، يا ذَا العِزِّ وَالبَقاءِ ، يا ذَا الجودِ وَالسَّخاءِ ، يا ذَا الآلاءِ وَالنَّعماءِ . التّاسِع : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ يا مانِعُ ، يا دافِعُ ، يا رافِعُ ، يا صانِعُ ، يا نافِعُ ، يا سامِعُ ، يا جامِعُ ، يا شافِعُ ، يا واسِعُ ، يا مُوَسِّعُ . العاشِر : يا صانِعَ كُلِّ مَصنوعٍ ، يا خالِقَ كُلِّ مَخلوقٍ ، يا رازِقَ كُلِّ مَرزوقٍ ، يا مالِكَ كُلِّ مَملوكٍ ، يا كاشِفَ كُلِّ مَكروبٍ ، يا فارِجَ كُلِّ مَهمومٍ ، يا راحِمَ كُلِّ مَرحومٍ ، يا ناصِرَ كُلِّ مَخذولٍ ، يا ساتِرَ كُلِّ مَعيوبٍ ، يا مَلجَأَ كُلِّ مَطرودٍ . الحادي عَشَر : يا عُدَّتي عِندَ شِدَّتي ، يا رَجائي عِندَ مُصيبَتي ، يا مُؤنِسي عِندَ وَحشَتي ، يا صاحِبي عِندَ غُربَتي ، يا وَلِيِّي عِندَ نِعمَتي ، يا غِياثي عِندَ كُربَتي ، يا دَليلي عِندَ حَيرَتي ، يا غِنائي عِندَ افتِقاري ، يا مَلجَئي عِندَ اضطِراري ، يا مُعيني عِندَ مَفزَعي . الثّاني عَشَر : يا عَلاّمَ الغُيوبِ ، يا غَفّارَ الذُّنوبِ ، يا سَتّارَ العُيوبِ ، يا كاشِفَ الكُروبِ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ، يا طَبيبَ القُلوبِ ، يا مُنَوِّرَ القُلوبِ ، يا أنيسَ القُلوبِ ، يا مُفَرِّجَ الهُمومِ ، يا مُنَفِّسَ الغُمومِ . الثّالِث عَشَر : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا جَليلُ ، يا جَميلُ ، يا وَكيلُ ، يا كَفيلُ ، يا دَليلُ ، يا قَبيلُ ، يا مُديلُ ، يا مُنيلُ ، يا مُقيلُ ، يا مُحيلُ . الرّابع عَشَر : يا دَليلَ المُتَحَيِّرينَ ، يا غِياثَ المُستَغيثينَ ، يا صَريخَ المُستَصرِخينَ ، يا جارَ المُستَجيرينَ ، يا أمانَ الخائِفينَ ، يا عَونَ المُؤمِنينَ ، يا راحِمَ المَساكينِ ، يا مَلجَأَ العاصينَ ، يا غافِرَ المُذنِبينَ ، يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرّينَ . الخامِس عَشَر : يا ذَا الجودِ وَالإِحسانِ ، يا ذَا الفَضلِ وَالاِمتِنانِ ، يا ذَا الأَمنِ وَالأَمانِ ، يا ذَا القُدسِ وَالسُّبحانِ ، يا ذَا الحِكمَةِ وَالبَيانِ ، يا ذَا الرَّحمَةِ وَالرِّضوانِ ، يا ذَا الحُجَّةِ وَالبُرهانِ ، يا ذَا العَظَمَةِ وَالسُّلطانِ ، يا ذَا الرَّأفَةِ وَالمُستَعانِ ، يا ذَا العَفوِ وَالغُفرانِ . السّادِس عَشَر : يا مَن هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ إلهُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ صانِعُ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ فَوقَ كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ عالِمٌ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ قادِرٌ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن هُوَ يَبقى ويَفنى كُلُّ شَيءٍ . السّابِع عَشَر : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُؤمِنُ ، يا مُهَيمِنُ ، يا مُكَوِّنُ ، يا مُلَقِّنُ ، يا مُبَيِّنُ ، يا مُهَوِّنُ ، يا مُمَكِّنُ ، يا مُزَيِّنُ ، يا مُعلِنُ ، يا مُقَسِّمُ . الثّامِن عَشَر : يا مَن هُوَ في مُلكِهِ مُقيمٌ ، يا مَن هُوَ في سُلطانِهِ قَديمٌ ، يا مَن هُوَ في جَلالِهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ عَلى عِبادِهِ رَحيمٌ ، يا مَن هُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن عَصاهُ حَليمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن رَجاهُ كَريمٌ ، يا مَن هُوَ في صُنعِهِ حَكيمٌ ، يا مَن هُوَ في حِكمَتِهِ لَطيفٌ ، يا مَن هُوَ في لُطفِهِ قَديمٌ . التّاسِع عَشَر : يا مَن لا يُرجى إلاّ فَضلُهُ ، يا مَن لا يُسأَلُ إلاّ عَفوُهُ ، يا مَن لا يُنظَرُ إلاّ بِرُّهُ ، يا مَن لا يُخافُ إلاّ عَدلُهُ ، يا مَن لا يَدومُ إلاّ مُلكُهُ ، يا مَن لا سُلطانَ إلاّ سُلطانُهُ ، يا مَن وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ رَحمَتُهُ ، يا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ ، يا مَن أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلمُهُ ، يا مَن لَيسَ أحَدٌ مِثلَهُ . العِشرون : يا فارِجَ الهَمِّ ، يا كاشِفَ الغَمِّ ، يا غافِرَ الذَّنبِ ، يا قابِلَ التَّوبِ ، يا خالِقَ الخَلقِ ، يا صادِقَ الوَعدِ ، يا موفِيَ العَهدِ ، يا عالِمَ السِّرِّ ، يا فالِقَ الحَبِّ ، يا رازِقَ الأَنامِ . الحادي وَالعِشرون: اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عَلِيُ ، يا وَفِيُ ، يا غَنِيُ، يا مَلِيُ ، يا حَفِيُّ ، يا رَضِيُ ، يا زَكِيُ ، يا بَدِيُّ ، يا قَوِيُ ، يا وَلِيُ . الثّاني وَالعِشرون : يا مَن أظهَرَ الجَميلَ ، يا مَن سَتَرَ القَبيحَ ، يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ ، يا مَن لَم يَهتِكِ السِّترَ ، يا عَظيمَ العَفوِ ، يا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، يا واسِعَ المَغفِرَةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ ، يا صاحِبَ كُلِّ نَجوى ، يا مُنتَهى كُلِّ شَكوى . الثّالث والعِشرون : يا ذَا النِّعمَةِ السّابِغَةِ ، يا ذَا الرَّحمَةِ الواسِعَةِ ، يا ذَا المِنَّةِ السّابِقَةِ ، يا ذَا الحِكمَةِ البالِغَةِ ، يا ذَا القُدرَةِ الكامِلَةِ ، يا ذَا الحُجَّةِ القاطِعَةِ ، يا ذَا الكَرامَةِ الظّاهِرَةِ ، يا ذَا العِزَّةِ الدّائِمَةِ ، يا ذَا القُوَّةِ المَتينَةِ ، يا ذَا العَظَمَةِ المَنيعَةِ . الرّابِع والعِشرون : يا بَديعَ السَّماواتِ ، يا جاعِلَ الظُّلُماتِ ، يا راحِمَ العَبَراتِ ، يا مُقيلَ العَثَراتِ ، يا ساتِرَ العَوراتِ ، يا مُحيِيَ الأَمواتِ ، يا مُنزِلَ الآياتِ ، يا مُضَعِّفَ الحَسَناتِ ، يا ماحِيَ السَّيِّئاتِ ، يا شَديدَ النَّقِماتِ . الخامِس وَالعِشرون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُصَوِّرُ ، يا مُقَدِّرُ ، يا مُدَبِّرُ ، يا مُطَهِّرُ ، يا مُنَوِّرُ ، يا مُيَسِّرُ ، يا مُبَشِّرُ ، يا مُنذِرُ ، يا مُقَدِّمُ ، يا مُؤَخِّرُ . السّادِس وَالعِشرون : يا رَبَّ البَيتِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الشَّهرِ الحَرام ، يا رَبَّ البَلَدِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الرُّكنِ وَالمَقامِ ، يا رَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ ، يا رَبَّ المَسجِدِ الحَرامِ ، يا رَبَّ الحِلِّ وَالحَرامِ ، يا رَبَّ النّورِ وَالظَّلامِ ، يا رَبَّ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامِ ، يا رَبَّ القُدرَةِ فِي الأَنامِ . السّابِع وَالعِشرون : يا أحكَمَ الحاكِمينَ ، يا أعدَلَ العادِلينَ ، يا أصدَقَ الصّادِقينَ ، يا أطهَرَ الطّاهِرينَ ، يا أحسَنَ الخالِقينَ ، يا أسرَعَ الحاسِبينَ ، يا أسمَعَ السّامِعينَ ، يا أبصَرَ النّاظِرينَ ، يا أشفَعَ الشّافِعينَ ، يا أكرَمَ الأَكرَمينَ . الثّامِن وَالعِشرون : يا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ ، يا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَهُ ، يا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَهُ ، يا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَهُ ، يا غِياثَ مَن لا غِياثَ لَهُ ، يا فَخرَ مَن لا فَخرَ لَهُ ، يا عِزَّ مَن لا عِزَّ لَهُ ، يا مُعينَ مَن لا مُعينَ لَهُ ، يا أنيسَ مَن لا أنَيسَ لَهُ ، يا أمانَ مَن لا أمانَ لَهُ . التّاسِع وَالعِشرون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عاصِمُ ، يا قائِمُ ، يا دائِمُ ، يا راحِمُ ، يا سالِمُ ، يا حاكِمُ ، يا عالِمُ ، يا قاسِمُ ، يا قابِضُ ، يا باسِطُ . الثَّلاثون : يا عاصِمَ مَنِ استَعصَمَهُ ، يا راحِمَ مَنِ استَرحَمَهُ ، يا غافِرَ مَنِ استَغفَرَهُ ، يا ناصِرَ مَنِ استَنصَرَهُ ، يا حافِظَ مَنِ استَحفَظَهُ ، يا مُكرِمَ مَنِ استَكرَمَهُ ، يا مُرشِدَ مَنِ استَرشَدَهُ ، يا صَريخَ مَنِ استَصرَخَهُ ، يا مُعينَ مَنِ استَعانَهُ ، يا مُغيثَ مَنِ استَغاثَهُ . الحادي وَالثَّلاثون : يا عَزيزا لا يُضامُ ، يا لَطيفا لا يُرامُ ، يا قَيّوما لا يَنامُ ، يا دائِما لا يَفوتُ ، يا حَيّا لا يَموتُ ، يا مَلِكا لا يَزولُ ، يا باقِيا لا يَفنى ، يا عالِما لا يَجهَلُ يا صَمَدا لا يُطعَمُ ، يا قَوِيّا لا يُضعَفُ . الثّاني وَالثَّلاثون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أحَدُ ، يا واحِدُ ، يا شاهِدُ ، يا ماجِدُ ، يا حامِدُ ، يا راشِدُ ، يا باعِثُ ، يا وارِثُ ، يا ضارُّ ، يا نافِعُ . الثّالِث وَالثَّلاثون : يا أعظَمَ مِن كُلِّ عَظيمٍ ، يا أكرَمَ مِن كُلِّ كَريمٍ ، يا أرحَمَ مِن كُلِّ رَحيمٍ ، يا أعلَمَ مِن كُلِّ عَليمٍ ، يا أحكَمَ مِن كُلِّ حَكيمٍ ، يا أقدَمَ مِن كُلِّ قَديمٍ ، يا أكبَرَ مِن كُلِّ كَبيرٍ ، يا ألطَفَ مِن كُلِّ لَطيفٍ ، يا أجَلَّ مِن كُلِّ جَليلٍ ، يا أعَزَّ مِن كُلِّ عَزيزٍ . الرّابِع وَالثَّلاثون : يا كَريمَ الصَّفحِ ، يا عَظيمَ المَنِّ ، يا كَثيرَ الخَيرِ ، يا قَديمَ الفَضلِ ، يا دائِمَ اللُّطفِ ، يا لَطيفَ الصُّنعِ ، يا مُنَفِّسَ الكَربِ ، يا كاشِفَ الضُّرِّ ، يا مالِكَ المُلكِ ، يا قاضِيَ الحَقِّ . الخامِس وَالثَّلاثون : يا مَن هُوَ في عَهدِهِ وَفِيٌ ، يا مَن هُوَ في وَفائِهِ قَوِيٌّ ، يا مَن هُوَ في قُوَّتِهِ عَلِيٌّ ، يا مَن هُوَ في عُلُوِّهِ قَريبٌ ، يا مَن هُوَ في قُربِهِ لَطيفٌ ، يا مَن هُوَ في لُطفِهِ شَريفٌ ، يا مَن هُوَ في شَرَفِهِ عَزيزٌ ، يا مَن هُوَ في عِزِّهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ في عَظَمَتِهِ مَجيدٌ ، يا مَن هُوَ في مَجدِهِ حَميدٌ . السّادِس وَالثَّلاثون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا كافي ، يا شافي ، يا وافي ، يا مُعافي ، يا هادي ، يا داعي ، يا قاضي ، يا راضي ، يا عالي ، يا باقي . السّابِ_ع وَالثَّلاثون : يا مَن كُلُّ شَيءٍ خاضِعٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ خاشِعٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ كائِنٌ لَهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ مَوجودٌ بِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ مُنيبٌ إلَيهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ خائِفٌ مِنهُ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ قائِمٌ بِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ صائِرٌ إلَيهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ ، يا مَن كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إلاّ وَجهَهُ . الثّامِن وَالثَّلاثون : يا مَن لا مَفَرَّ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَفزَعَ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَقصَدَ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا مَنجى مِنهُ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا يُرغَبُ إلاّ إلَيهِ ، يا مَن لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِهِ ، يا مَن لا يُستَعانُ إلاّ بِهِ ، يا مَن لا يُتَوَكَّلُ إلاّ عَلَيهِ ، يا مَن لا يُرجى إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُعبَدُ إلاّ إيّاهُ . التّاسِ_ع وَالثَّلاثون : يا خَيرَ المَرهوبينَ ، يا خَيرَ المَرغوبينَ ، يا خَيرَ المَطلوبينَ ، يا خَيرَ المَسؤولينَ ، يا خَيرَ المَقصودينَ ، يا خَيرَ المَذكورينَ ، يا خَيرَ المَشكورينَ ، يا خَيرَ المَحبوبينَ ، يا خَيرَ المَدعُوّينَ ، يا خَيرَ المُستَأنِسينَ . الأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا غافِرُ ، يا ساتِرُ ، يا قادِرُ ، يا قاهِرُ ، يا فاطِرُ ، يا كاسِرُ ، يا جابِرُ ، يا ذاكِرُ ، يا ناظِرُ ، يا ناصِرُ . الحادي وَالأَربَعون : يا مَن خَلَقَ فَسَوّى ، يا مَن قَدَّرَ فَهَدى ، يا مَن يَكشِفُ البَلوى ، يا مَن يَسمَعُ النَّجوى ، يا مَن يُنقِذُ الغَرقى ، يا مَن يُنَجِّي الهَلكى ، يا مَن يَشفِي المَرضى ، يا مَن أضحَكَ وأبكى ، يا مَن أماتَ وأحيا ، يا مَن خَلَقَ الزَّوجَينِ الذَّكَرَ وَالاُنثى . الثّاني وَالأَربَعون : يا مَن فِي البَرِّ وَالبَحرِ سَبيلُهُ ، يا مَن فِي الآفاقِ آياتُهُ ، يا مَن فِي الآياتِ بُرهانُهُ ، يا مَن فِي المَماتِ قُدرَتُهُ ، يا مَن فِي القُبورِ عِبرَتُهُ ، يا مَن فِي القِيامَةِ مُلكُهُ ، يا مَن فِي الحِسابِ هَيبَتُهُ ، يا مَن فِي الميزانِ قَضاؤُهُ ، يا مَن فِي الجَنَّةِ ثَوابُهُ ، يا مَن فِي النّارِ عِقابُهُ . الثّالِث وَالأَربَعون : يا مَن إلَيهِ يَهرَبُ الخائِفونَ ، يا مَن إلَيهِ يَفزَعُ المُذنِبونَ ، يا مَن إلَيهِ يَقصُدُ المُنيبونَ ، يا مَن إلَيهِ يَرغَبُ الزّاهِدونَ ، يا مَن إلَيهِ يَلجَأُ المُتَحَيِّرونَ ، يا مَن بِهِ يَستَأنِسُ المُريدونَ (2) ، يا مَن بِهِ يَفتَخِرُ المُحِبّونَ ، يا مَن في عَفوِهِ يَطمَعُ الخاطِئونَ (3) يا مَن إلَيهِ يَسكُنُ الموقِنونَ ، يا مَن عَلَيهِ يَتَوَكَّلُ المُتَوَكِّلونَ . الرّابِع وَالأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حَبيبُ ، يا طَبيبُ ، يا قَريبُ ، يا رَقيبُ ، يا حَسيبُ ، يا مُهيبُ ، يا مُثيبُ ، يا مُجيبُ ، يا خَبيرُ ، يا بَصيرُ . الخامِس وَالأَربَعون : يا أقرَبَ مِن كُلِّ قَريبٍ ، يا أحَبَّ مِن كُلِّ حَبيبٍ ، يا أبصَرَ مِن كُلِّ بَصيرٍ ، يا أخبَرَ مِن كُلِّ خَبيرٍ ، يا أشرَفَ مِن كُلِّ شَريفٍ ، يا أرفَعَ مِن كُلِّ رَفيعٍ ، يا أقوى مِن كُلِّ قَوِيٍّ ، يا أغنى مِن كُلِّ غَنِيٍّ ، يا أجوَدَ مِن كُلِّ جَوادٍ ، يا أرأَفَ مِن كُلِّ رَؤوفٍ . السّادِس وَالأَربَعون : يا غالِبا غَيرَ مَغلوبٍ ، يا صانِعا غَيرَ مَصنوعٍ ، يا خالِقا غَيرَ مَخلوقٍ ، يا مالِكا غَيرَ مَملوكٍ ، يا قاهِرا غَيرَ مَقهورٍ ، يا رافِعا غَيرَ مَرفوعٍ ، يا حافِظا غَيرَ مَحفوظٍ ، يا ناصِرا غَيرَ مَنصورٍ ، يا شاهِدا غَيرَ غائِبٍ ، يا قَريبا غَيرَ بَعيدٍ . السّابِ_ع والأَربَعون : يا نورَ النّورِ ، يا مُنَوِّرَ النّورِ ، يا خالِقَ النّورِ ، يا مُدَبِّرَ النّورِ ، يا مُقَدِّرَ النّورِ ، يا نورَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا قَبلَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا بَعدَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا فَوقَ كُلِّ نورٍ ، يا نورا لَيسَ كَمِثلِهِ نورٌ . الثّامِن وَالأَربَعون : يا مَن عَطاؤُهُ شَريفٌ ، يا مَن فِعلُهُ لَطيفٌ ، يا مَن لُطفُهُ مُقيمٌ ، يا مَن إحسانُهُ قَديمٌ ، يا مَن قَولُهُ حَقٌّ ، يا مَن وَعدُهُ صِدقٌ ، يا مَن عَفوُهُ فَضلٌ ، يا مَن عَذابُهُ عَدلٌ ، يا مَن ذِكرُهُ حُلوٌ ، يا مَن فَضلُهُ عَميمٌ . التّاسِ_ع وَالأَربَعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُسَهِّلُ ، يا مُفَضِّلُ ، يا مُبَدِّلُ ، يا مُذَلِّلُ ، يا مُنَزِّلُ ، يا مُنَوِّلُ ، يا مُفَصِّلُ ، يا مُجزِلُ ، يا مُمهِلُ ، يا مُجمِلُ . الخَمسون : يا مَن يَرى ولا يُرى ، يا مَن يَخلُقُ ولا يُخلَقُ ، يا مَن يَهدي ولا يُهدى ، يا مَن يُحيي ولا يُحيا ، يا مَن يُسأَلُ ولا يَسأَلُ ، يا مَن يُطعِمُ ولا يُطعَمُ ، يا مَن يُجيرُ ولا يُجارُ عَلَيهِ ، يا مَن يَقضي ولا يُقضى عَلَيهِ ، يا مَن يَحكُمُ ولا يُحكَمُ عَلَيهِ ، يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ . الحادي وَالخَمسون : يا نِعمَ الحَسيبِ ، يا نِعمَ الطَّبيبِ ، يا نِعمَ الرَّقيبِ ، يا نِعمَ القَريبِ ، يا نِعمَ المُجيبِ ، يا نِعمَ الحَبيبِ ، يا نِعمَ الكَفيلِ ، يا نِعمَ الوَكيلِ ، يا نِعمَ المَولى ، يا نِعمَ النَّصيرِ . الثّاني وَالخَمسون : يا سُرورَ العارِفينَ ، يا مُنَى المُحِبّينَ ، يا أنيسَ المُريدينَ ، يا حَبيبَ التَّوّابينَ ، يا رازِقَ المُقِلّينَ ، يا رَجاءَ المَدينينَ (4) ، يا قُرَّةَ عَينِ العابِدينَ ، يا مُنَفِّسا عَنِ المَكروبينَ ، يا مُفَرِّجا عَنِ المَغمومينَ ، يا إلهَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ . الثّالِث وَالخَمسون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا رَبَّنا ، يا إلهَنا ، يا سَيِّدَنا ، يا مَولانا ، يا ناصِرَنا ، يا حافِظَنا ، يا دَليلَنا ، يا مُعينَنا ، يا حَبيبَنا ، يا طَبيبَنا . الرّابِ_ع وَالخَمسون : يا رَبَّ النَّبِيِّينَ وَالأَبرارِ ، يا رَبَّ الصِّدّيقينَ وَالأَخيارِ ، يا رَبَّ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، يا رَبَّ الصِّغارِ وَالكِبارِ ، يا رَبَّ الحُبوبِ وَالثِّمارِ ، يا رَبَّ الأَنهارِ وَالأَشجارِ ، يا رَبَّ الصَّحاري وَالقِفارِ ، يا رَبَّ البَراري وَالبِحارِ ، يا رَبَّ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، يا رَبَّ الإِعلانِ وَالإِسرارِ . الخامِس وَالخَمسون : يا مَن نَفَذَ في كُلِّ شَيءٍ أمرُهُ ، يا مَن لَحِقَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلمُهُ ، يا مَن بَلَغَت إلى كُلِّ شَيءٍ قُدرَتُهُ ، يا مَن لا تُحصِي العِبادُ نِعَمَهُ ، يا مَن لا تَبلُغُ الخَلائِقُ شُكرَهُ ، يا مَن لا تُدرِكُ الأَفهامُ جَلالَهُ ، يا مَن لا تَنالُ الأَوهامُ كُنهَهُ ، يا مَنِ العَظَمَةُ وَالكِبرِياءُ رِداؤُهُ ، يا مَن لا تَرُدُّ العِبادُ قَضاءَهُ ، يا مَن لا مُلكَ إلاّ مُلكُهُ ، يا مَن لا عَطاءَ إلاّ عَطاؤُهُ . السّادِس وَالخَمسون : يا مَن لَهُ المَثَلُ الأَعلى ، يا مَن لَهُ الصِّفاتُ العُليا ، يا مَن لَهُ الآخِرَةُ وَالاُولى ، يا مَن لَهُ جَنَّةُ المَأوى ، يا مَن لَهُ الآياتُ الكُبرى ، يا مَن لَهُ الأَسماءُ الحُسنى ، يا مَن لَهُ الحُكمُ وَالقَضاءُ ، يا مَن لَهُ الهَواءُ وَالفَضاءُ يا مَن لَهُ العَرشُ وَالثَّرى ، يا مَن لَهُ السَّماواتُ العُلى . السّابِ_ع وَالخَمسون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا عَفُوُّ ، يا غَفورُ ، يا صَبورُ ، يا شَكورُ ، يا رَؤوفُ ، يا عَطوفُ ، يا مَسؤولُ ، يا وَدودُ ، يا سُبّوحُ ، يا قُدّوسُ . الثّامِن وَالخَمسون : يا مَن فِي السَّماواتِ (5) عَظَمَتُهُ ، يا مَن فِي الأَرضِ آياتُهُ ، يا مَن في كُلِّ شَيءٍ دَلائِلُهُ ، يا مَن فِي البِحارِ عَجائِبُهُ ، يا مَن فِي الجِبالِ خَزائِنُهُ ، يا مَن يَبدَأُ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُهُ ، يا مَن إلَيهِ يَرجِعُ الأَمرُ كُلُّهُ ، يا مَن أظهَرَ في كُلِّ شَيءٍ لُطفَهُ ، يا مَن أحسَنَ كُلَّ شَيءٍ خَلَقَهُ ، يا مَن تُصَرَّفُ فِي الخَلائِقِ قُدرَتُهُ . التّاسِع وَالخَمسون : يا حَبيبَ مَن لا حَبيبَ لَهُ ، يا طَبيبَ مَن لا طَبيبَ لَهُ ، يا مُجيبَ مَن لا مُجيبَ لَهُ ، يا شَفيقَ مَن لا شَفيقَ لَهُ ، يا رَفيقَ مَن لا رَفيقَ لَهُ ، يا مُغيثَ مَن لا مُغيثَ لَهُ ، يا دَليلَ مَن لا دَليلَ لَهُ ، يا أنيسَ مَن لا أنيسَ لَهُ ، يا راحِمَ مَن لا راحِمَ لَهُ ، يا صاحِبَ مَن لا صاحِبَ لَهُ . السِّتّون : يا كافِيَ مَنِ استَكفاهُ ، يا هادِيَ مَنِ استَهداهُ ، يا كالِئَ مَنِ استَكلاهُ ، يا راعِيَ مَنِ استَرعاهُ ، يا شافِيَ مَنِ استَشفاهُ ، يا قاضِيَ مَنِ استَقضاهُ ، يا مُغنِيَ مَنِ استَغناهُ ، يا موفِيَ مَنِ استَوفاهُ ، يا مُقَوِّيَ مَنِ استَقواهُ ، يا وَلِيَ مَنِ استَولاهُ . الحادي وَالسِّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا خالِقُ يا رازِقُ ، يا ناطِقُ يا صادِقُ ، يا فالِقُ يا فارِقُ ، يا فاتِقُ يا راتِقُ ، يا سابِقُ يا سامِقُ . الثّاني وَالسِّتّون : يا مَن يُقَلِّبُ اللَّيلَ وَالنَّهارَ ، يا مَن جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالأَنوارَ ، يا مَن خَلَقَ الظِّلَّ وَالحَرورَ ، يا مَن سَخَّرَ الشَّمسَ وَالقَمَرَ ، يا مَن قَدَّرَ الخَيرَ وَالشَّرَّ ، يا مَن خَلَقَ المَوتَ وَالحَياةَ ، يا مَن لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ، يا مَن لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، يا مَن لَيسَ لَهُ شَريكٌ فِي المُلكِ ، يا مَن لَم يَكُن لَهُ وَلِيٌ مِنَ الذُّلِّ . الثّالِثُ وَالسِّتّون : يا مَن يَعلَمُ مُرادَ المُريدينَ ، يا مَن يَعلَمُ ضَميرَ الصّامِتينَ ، يا مَن يَسمَعُ أنينَ الواهِنينَ ، يا مَن يَرى بُكاءَ الخائِفينَ ، يا مَن يَملِكُ حَوائِجَ السّائِلينَ ، يا مَن يَقبَلُ عُذرَ التّائِبينَ ، يا مَن لا يُصلِحُ عَمَلَ (6) المُفسِدينَ ، يا مَن لا يُضيعُ أجرَ المُحسِنينَ ، يا مَن لا يَبعُدُ عَن قُلوبِ العارِفينَ ، يا أجوَدَ الأَجوَدينَ . الرّابِ_عُ وَالسِّتّون : يا دائِمَ البَقاءِ ، يا سامِعَ الدُّعاءِ ، يا واسِعَ العَطاءِ ، يا غافِرَ الخَطاءِ ، يا بَديعَ السَّماءِ ، يا حَسَنَ البَلاءِ ، يا جَميلَ الثَّناءِ ، يا قَديمَ السَّناءِ ، يا كَثيرَ الوَفاءِ ، يا شَريفَ الجَزاءِ . الخامِسُ وَالسَّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا سَتّارُ يا غَفّارُ ، يا قَهّارُ يا جَبّارُ ، يا صَبّارُ يا بارُّ ، يا مُختارُ يا فَتّاحُ ، يا نَفّاحُ يا مُرتاحُ . السّادِسُ وَالسِّتّون : يا مَن خَلَقَني وسَوّاني ، يا مَن رَزَقَني ورَبّاني ، يا مَن أطعَمَني وسَقاني ، يا مَن قَرَّبَني وأدناني ، يا مَن عَصَمَني وكَفاني ، يا مَن حَفِظَني وكَلاني ، يا مَن أعَزَّني وأغناني ، يا مَن وَفَّقَني وهَداني ، يا مَن آنَسَني وآواني ، يا مَن أماتَني وأحياني . السّابِ_ع وَالسِّتّون : يا مَن يُحِقُّ الحَقَّ بِكَلِماتِهِ ، يا مَن يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ ، يا مَن يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ ، يا مَن لا تَنفَعُ الشَّفاعَةُ إلاّ بِإِذنِهِ ، يا مَن هُوَ أعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ، يا مَن لا مُعَقِّبَ لِحُكمِهِ ، يا مَن لا رادَّ لِقَضائِهِ ، يا مَنِ انقادَ كُلُّ شَيءٍ لِأَمرِهِ ، يا مَنِ السَّماواتُ مَطوِيّاتٌ بِيَمينِهِ ، يا مَن يُرسِلُ الرِّياحَ بُشرا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ . الثّامِنُ وَالسِّتّون : يا مَن جَعَلَ الأَرضَ مِهادا ، يا مَن جَعَلَ الجِبالَ أوتادا ، يا مَن جَعَلَ الشَّمسَ سِراجا ، يا مَن جَعَلَ القَمَرَ نورا ، يا مَن جَعَلَ اللَّيلَ لِباسا ، يا مَن جَعَلَ النَّهارَ مَعاشا ، يا مَن جَعَلَ النَّومَ سُباتا ، يا مَن جَعَلَ السَّماءَ بِناءً ، يا مَن جَعَلَ الأَشياءَ أزواجا ، يا مَن جَعَلَ النّارَ مِرصادا . التّاسِ_عُ وَالسِّتّون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا سَميعُ يا شَفيعُ ، يا رَفيعُ يا مَنيعُ ، يا سَريعُ يا بَديعُ ، يا كَبيرُ يا قَديرُ ، يا خَبيرُ يا مُجيرُ . السَّبعون : يا حَيّا قَبلَ كُلِّ حَيٍ ، يا حَيّا بَعدَ كُلِّ حَيٍ ، يا حَيُّ الَّذي لَيسَ كَمِثلِهِ حَيٌ ، يا حَيُ الَّذي لا يُشارِكُهُ حَيٌ ، يا حَيُ الَّذي لا يَحتاجُ إلى حَيٍ ، يا حَيُ الَّذي يُميتُ كُلَّ حَيٍّ ، يا حَيُ الَّذي يَرزُقُ كُلَّ حَيٍ ، يا حَيّا لَم يَرِثِ الحَياةَ مِن حَيٍ ، يا حَيُ الَّذي يُحيِي المَوتى ، يا حَيُ يا قَيّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ ولا نَومٌ . الحادي وَالسَّبعون : يا مَن لَهُ ذِكرٌ لا يُنسى ، يا مَن لَهُ نورٌ لا يُطفى ، يا مَن لَهُ نِعَمٌ لا تُعَدُّ ، يا مَن لَهُ مُلكٌ لا يَزولُ ، يا مَن لَهُ ثَناءٌ لا يُحصى ، يا مَن لَهُ جَلالٌ لا يُكَيَّفُ ، يا مَن لَهُ كَمالٌ لا يُدرَكُ ، يا مَن لَهُ قَضاءٌ لا يُرَدُّ ، يا مَن لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ ، يا مَن لَهُ نُعوتٌ لا تُغَيَّرُ . الثّاني وَالسَّبعون : يا رَبَّ العالَمينَ ، يا مالِكَ يَومِ الدّينِ ، يا غايَةَ الطّالِبينَ ، يا ظَهرَ اللاّجِئينَ ، يا مُدرِكَ الهارِبينَ ، يا مَن يُحِبُّ الصّابِرينَ ، يا مَن يُحِبُّ التَّوّابينَ ، يا مَن يُحِبُّ المُتَطَهِّرينَ ، يا مَن يُحِبُّ المُحسِنينَ ، يا مَن هُوَ أعلَمُ بِالمُهتَدينَ . الثّالِثُ وَالسَّبعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا شَفيقُ يا رَفيقُ ، يا حَفيظُ يا مُحيطُ ، يا مُقيتُ يا مُغيثُ ، يا مُعِزُّ يا مُذِلُّ ، يا مُبدِئُ يا مُعيدُ . الرّابِعُ وَالسَّبعون : يا مَن هُوَ أحَدٌ بِلا ضِدٍّ ، يا مَن هُوَ فَردٌ بِلا نِدٍّ ، يا مَن هُوَ صَمَدٌ بِلا عَيبٍ ، يا مَن هُوَ وَترٌ بِلا كَيفٍ ، يا مَن هُوَ قاضٍ بِلا حَيفٍ ، يا مَن هُوَ رَبٌّ بِلا وَزيرٍ ، يا مَن هُوَ عَزيزٌ بِلا ذُلٍّ ، يا مَن هُوَ غَنِيٌ بِلا فَقرٍ ، يا مَن هُوَ مَلِكٌ بِلا عَزلٍ ، يا مَن هُوَ مَوصوفٌ بِلا شَبيهٍ . الخامِسُ وَالسَّبعون : يا مَن ذِكرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرينَ ، يا مَن شُكرُهُ فَوزٌ لِلشّاكِرينَ ، يا مَن حَمدُهُ عِزٌّ لِلحامِدينَ ، يا مَن طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلمُطيعينَ ، يا مَن بابُهُ مَفتوحٌ لِلطّالِبينَ ، يا مَن سَبيلُهُ واضِحٌ لِلمُنيبينَ ، يا مَن آياتُهُ بُرهانٌ لِلنّاظِرينَ ، يا مَن كِتابُهُ تَذكِرَةٌ لِلمُتَّقينَ ، يا مَن رِزقُهُ عُمومٌ لِلطّائِعينَ وَالعاصينَ ، يا مَن رَحمَتُهُ قَريبٌ مِنَ المُحسِنينَ . السّادِسُ وَالسَّبعون : يا مَن تَبارَكَ اسمُهُ ، يا مَن تَعالى جَدُّهُ ، يا مَن لا إلهَ غَيرُهُ ، يا مَن جَلَّ ثَناؤُهُ ، يا مَن تَقَدَّسَت أسماؤُهُ ، يا مَن يَدومُ بَقاؤُهُ ، يا مَنِ العَظَمَةُ بَهاؤُهُ ، يا مَنِ الكِبرِياءُ رِداؤُهُ ، يا مَن لا تُحصى آلاؤُهُ ، يا مَن لا تُعَدُّ نَعماؤُهُ . السّابِ_عُ وَالسَّبعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُعينُ يا أمينُ ، يا مُبينُ يا مَتينُ ، يا مَكينُ يا رَشيدُ ، يا حَميدُ يا مَجيدُ ، يا شَديدُ يا شَهيدُ . الثّامِنُ وَالسَّبعون : يا ذَا العَرشِ المَجيدِ ، يا ذَا القَولِ السَّديدِ ، يا ذَا الفِعلِ الرَّشيدِ ، يا ذَا البَطشِ الشَّديدِ ، يا ذَا الوَعدِ وَالوَعيدِ ، يا مَن هُوَ الوَلِيُ الحَميدُ ، يا مَن هُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ ، يا مَن هُوَ قَريبٌ غَيرُ بَعيدٍ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ شَهيدٌ ، يا مَن هُوَ لَيسَ بِظَلاّمٍ لِلعَبيدِ . التّاسِ_عُ وَالسَّبعون : يا مَن لا شَريكَ لَهُ ولا وَزيرَ ، يا مَن لا شَبيهَ لَهُ ولا نَظيرَ ، يا خالِقَ الشَّمسِ وَالقَمَرِ المُنيرِ ، يا مُغنِيَ البائِسِ الفَقيرِ ، يا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغيرِ ، يا راحِمَ الشَّيخِ الكَبيرِ ، يا جابِرَ العَظمِ الكَسيرِ ، يا عِصمَةَ الخائِفِ المُستَجيرِ ، يا مَن هُوَ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ ، يا مَن هُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . الثَّمانون : يا ذَا الجُودِ وَالنِّعَمِ ، يا ذَا الفَضلِ وَالكَرَمِ ، يا خالِقَ اللَّوحِ وَالقَلَمِ ، يا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ ، يا ذَا البَأسِ وَالنِّقَمِ ، يا مُلهِمَ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالأَلَمِ ، يا عالِمَ السِّرِّ وَالهِمَمِ ، يا رَبَّ البَيتِ وَالحَرَمِ ، يا مَن خَلَقَ الأَشياءَ مِنَ العَدَمِ . الحادي وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا فاعِلُ يا جاعِلُ ، يا قابِلُ يا كامِلُ ، يا فاضِلُ يا فاصِلُ (7) ، يا عادِلُ يا غالِبُ ، يا طالِبُ يا واهِبُ . الثّاني وَالثَّمانون : يا مَن أنعَمَ بِطَولِهِ ، يا مَن أكرَمَ بِجودِهِ ، يا مَن جادَ بِلُطفِهِ ، يا مَن تَعَزَّزَ بِقُدرَتِهِ ، يا مَن قَدَّرَ بِحِكمَتِهِ ، يا مَن حَكَمَ بِتَدبيرِهِ ، يا مَن دَبَّرَ بِعِلمِهِ ، يا مَن تَجاوَزَ بِحِلمِهِ ، يا مَن دَنا في عُلُوِّهِ ، يا مَن عَلا في دُنُوِّهِ . الثّالِثُ وَالثَّمانون : يا مَن يَخلُقُ ما يَشاءُ ، يا مَن يَفعَلُ ما يَشاءُ ، يا مَن يَهدي مَن يَشاءُ ، يا مَن يُضِلُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ ، يا مَن يَغفِرُ لِمَن يَشاءُ ، يا مَن يُعِزُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُذِلُّ مَن يَشاءُ ، يا مَن يُصَوِّرُ فِي الأَرحامِ ما يَشاءُ ، يا مَن يَختَصُّ بِرَحمَتِهِ مَن يَشاءُ . الرّابِعُ وَالثَّمانون : يا مَن لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا ، يا مَن جَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرا ، يا مَن لا يُشرِكُ في حُكمِهِ أحَدا ، يا مَن جَعَلَ المَلائِكَةَ رُسُلاً ، يا مَن جَعَلَ فِي السَّماءِ بُروجا ، يا مَن جَعَلَ الأَرضَ قَرارا ، يا مَن خَلَقَ مِنَ الماءِ بَشَراً ، يا مَن جَعَلَ لِكُلِّ شَيءٍ أمَدا ، يا مَن أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلما ، يا مَن أحصى كُلَّ شَيءٍ عَدَدا . الخامِسُ وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا أوَّلُ يا آخِرُ ، يا باطِنُ يا ظاهِرُ ، يا بَرُّ يا حَقُّ ، يا فَردُ يا وَترُ ، يا صَمَدُ يا سَرمَدُ . السّادِسُ وَالثَّمانون : يا خَيرَ مَعروفٍ عُرِفَ ، يا أفضَلَ مَعبودٍ عُبِدَ ، يا أجَلَّ مَشكورٍ شُكِرَ ، يا أعَزَّ مَذكورٍ ذُكِرَ ، يا أعلى مَحمودٍ حُمِدَ ، يا أقدَمَ مَوجودٍ طُلِبَ ، يا أرفَعَ مَوصوفٍ وُصِفَ ، يا أكبَرَ مَقصودٍ قُصِدَ ، يا أكرَمَ مَسؤولٍ سُئِلَ ، يا أشرَفَ مَحبوبٍ عُلِمَ . السّابِ_عُ وَالثَّمانون : يا حَبيبَ الباكينَ ، يا سَيِّدَ المُتَوَكِّلينَ ، يا هادِيَ المُضِلّينَ ، يا وَلِيَ المُؤمِنينَ ، يا أنيسَ الذّاكِرينَ ، يا مَفزَعَ المَلهوفينَ ، يا مُنجِيَ الصّادِقينَ ، يا أقدَرَ القادِرينَ ، يا أعلَمَ العالِمينَ ، يا إلهَ الخَلقِ أجمَعينَ . الثّامِنُ وَالثَّمانون : يا مَن عَلا فَقَهَرَ ، يا مَن مَلَكَ فَقَدَرَ ، يا مَن بَطَنَ فَخَبَرَ ، يا مَن عُبِدَ فَشَكَرَ ، يا مَن عُصِيَ فَغَفَرَ ، يا مَن لا تَحويهِ الفِكَرُ ، يا مَن لا يُدرِكُهُ بَصَرٌ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ أثَرٌ ، يا رازِقَ البَشَرِ ، يا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ . التّاسِ_عُ وَالثَّمانون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا حافِظُ يا بارِئُ ، يا ذارِئُ يا باذِخُ ، يا فارِجُ يا فاتِحُ ، يا كاشِفُ يا ضامِنُ ، يا آمِرُ يا ناهي . التِّسعون : يا مَن لا يَعلَمُ الغَيبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَصرِفُ السُّوءَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَخلُقُ الخَلقَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَغفِرُ الذَّنبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُتِمُّ النِّعمَةَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُقَلِّبُ القُلوبَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُدَبِّرُ الأَمرَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُنَزِّلُ الغَيثَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يَبسُطُ الرِّزقَ إلاّ هُوَ ، يا مَن لا يُحيِي المَوتى إلاّ هُوَ . الحادي وَالتِّسعون : يا مُعينَ الضُّعَفاءِ ، يا صاحِبَ الغُرَباءِ ، يا ناصِرَ الأَولِياءِ ، يا قاهِرَ الأَعداءِ ، يا رافِعَ السَّماءِ ، يا أنيسَ الأَصفِياءِ ، يا حَبيبَ الأَتقِياءِ ، يا كَنزَ الفُقَراءِ ، يا إلهَ الأَغنِياءِ ، يا أكرَمَ الكُرَماءِ . الثاني وَالتِّسعون : يا كافِيا مِن كُلِّ شَيءٍ ، يا قائِما عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يا مَن لا يُشبِهُهُ شَيءٌ ، يا مَن لا يَزيدُ في مُلكِهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَنقُصُ مِن خَزائِنِهِ شَيءٌ ، يا مَن لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَعزُبُ عَن عِلمِهِ شَيءٌ (8) ، يا مَن هُوَ خَبيرٌ بِكُلِّ شَيءٍ ، يا مَن وَسِعَت رَحمَتُهُ كُلَّ شَيءٍ . الثّالِثُ وَالتِّسعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُكرِمُ يا مُطعِمُ ، يا مُنعِمُ يا مُعطي ، يا مُغني يا مُقني ، يا مُفني يا مُحيي ، يا مُرضي يا مُنجي . الرّابِ_عُ وَالتِّسعون : يا أوَّلَ كُلِّ شَيءٍ وآخِرَهُ ، يا إلهَ كُلِّ شَيءٍ ومَليكَهُ ، يا رَبَّ كُلِّ شَيءٍ وصانِعَهُ ، يا بارِئَ (9) كُلِّ شَيءٍ وخالِقَهُ ، يا قابِضَ كُلِّ شَيءٍ وباسِطَهُ ، يا مُبدِئَ كُلِّ شَيءٍ ومُعيدَهُ ، يا مُنشِئَ كُلِّ شَيءٍ ومُقَدِّرَهُ ، يا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيءٍ ومُحَوِّلَهُ ، يا مُحيِيَ كُلِّ شَيءٍ ومُميتَهُ ، يا خالِقَ كُلِّ شَيءٍ ووارِثَهُ . الخامِسُ وَالتِّسعون : يا خَيرَ ذاكِرٍ ومَذكورٍ ، يا خَيرَ شاكِرٍ ومَشكورٍ ، يا خَيرَ حامِدٍ ومَحمودٍ ، يا خَيرَ شاهِدٍ ومَشهودٍ ، يا خَيرَ داعٍ ومَدعُوٍّ ، يا خَيرَ مُجيبٍ ومُجابٍ ، يا خَيرَ مُؤنِسٍ وأنيسٍ ، يا خَيرَ صاحِبٍ وجَليسٍ ، يا خَيرَ مَقصودٍ ومَطلوبٍ ، يا خَيرَ حَبيبٍ ومَحبوبٍ . السّادِسُ وَالتِّسعون : يا مَن هُوَ لِمَن دَعاهُ مُجيبٌ ، يا مَن هُوَ لِمَن أطاعَهُ حَبيبٌ ، يا مَن هُوَ إلى مَن أحَبَّهُ قَريبٌ ، يا مَن هُوَ بِمَنِ استَحفَظَهُ رَقيبٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن رَجاهُ كَريمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن عَصاهُ حَليمٌ ، يا مَن هُوَ في عَظَمَتِهِ رَحيمٌ ، يا مَن هُوَ في حِكمَتِهِ عَظيمٌ ، يا مَن هُوَ في إحسانِهِ قَديمٌ ، يا مَن هُوَ بِمَن أرادَ عَليمٌ . السّابِعُ وَالتِّسعون : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ يا مُسَبِّبُ ، يا مُرَغِّبُ ، يا مُقَلِّبُ ، يا مُعَقِّبُ ، يا مُرَتِّبُ ، يا مُخَوِّفُ ، يا مُحَذِّرُ ، يا مُذَكِّرُ ، يا مُسَخِّرُ ، يا مُغَيِّرُ . الثّامِنُ وَالتِّسعون : يا مَن عِلمُهُ سابِقٌ ، يا مَن وَعدُهُ صادِقٌ ، يا مَن لُطفُهُ ظاهِرٌ ، يا مَن أمرُهُ غالِبٌ ، يا مَن كِتابُهُ مُحكَمٌ ، يا مَن قَضاؤُهُ كائِنٌ ، يا مَن قُرآنُهُ مَجيدٌ ، يا مَن مُلكُهُ قَديمٌ ، يا مَن فَضلُهُ عَميمٌ ، يا مَن عَرشُهُ عَظيمٌ . التّاسِ_عُ وَالتِّسعون : يا مَن لا يَشغَلُهُ سَمعٌ عَن سَمعٍ ، يا مَن لا يَمنَعُهُ فِعلٌ عَن فِعلٍ ، يا مَن لا يُلهيهِ قَولٌ عَن قَولٍ ، يا مَن لا يُغَلِّطُهُ سُؤالٌ عَن سُؤالٍ ، يا مَن لا يَحجُبُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ ، يا مَن لا يُبرِمُهُ إلحاحُ المُلِحّينَ ، يا مَن هُوَ غايَةُ مُرادِ المُريدينَ ، يا مَن هُوَ مُنتَهى هِمَمِ العارِفينَ ، يا مَن هُوَ مُنتَهى طَلَبِ الطّالِبينَ ، يا مَن لا يَخفى عَلَيهِ ذَرَّةٌ فِي العالَمينَ . المِئَة : يا حَليما لا يَعجَلُ ، يا جَوادا لا يَبخَلُ ، يا صادِقا لا يُخلِفُ ، يا وَهّابا لا يَمَلُّ ، يا قاهِرا لا يُغلَبُ ، يا عَظيما لا يوصَفُ ، يا عَدلاً لا يَحيفُ ، يا غَنِيّا لا يَفتَقِرُ ، يا كَبيرا لا يَصغَرُ ، يا حافِظا لا يَغفُلُ . سُبحانَكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ ، الغَوثَ الغَوثَ ، خَلِّصنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ . (10)

.


1- .في المصدر : «الفضل» ، والتصويب من البلد الأمين .
2- .في المصدر : «المزيدون» ، والتصويب من البلد الأمين .
3- .في نسخة : «الخائفون» .
4- .في البلد الأمين : «يا رجاء المذنبين» .
5- .في نسخة : «السماء» .
6- .في نسخة : «أعمال» .
7- .في البلد الأمين : «يا فاصل ، يا واصل» بدل «يا فاضل ، يا فاصل» .
8- .أي لا يغيب عن علمه ولا يخفى (مجمع البحرين : 2 / 1206) .
9- .أثبتناها من البلد الأمين وبحار الأنوار ، وفي المصدر : «بادئ» وفي الطبعة القديمة : «مبدئ» .
10- .المصباح للكفعمي : 334 ، البلد الأمين : 402 ، بحار الأنوار : 94 / 384 .

ص: 463

المصباح كفعمى (1) : دعاى جوشن كبير ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است و صد بخش است و هر بخشى ده نام است و در آخر هر بخش آن ، مى گويى: «سبحانك يا لا إله إلاّ أنت! الغَوث ، الغَوث ، الغَوث ، خَلِّصنا مِنَ النّار يا ربّ؛ منزّهى تو ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فرياد رس . پروردگارا! ما را از آتش ، نجات بده». يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى خداوند ، اى بخشايشگر ، اى مهربان ، اى بزرگوار ، اى برپادارنده ، اى بزرگ ، اى ديرين ، اى دانا ، اى بردبار ، اى حكيم!». دوم . «اى سَرور سَروران ، اى اجابت كننده دعاها ، اى بالابرنده رتبه ها، اى سرپرست نيكى ها، اى آمرزنده خطاها ، اى برآورنده خواسته ها، اى پذيرنده توبه ها، اى شنواى صداها ، اى داناى نهان ها، اى زداينده بلاها!». سوم . «اى بهترينِ آمرزندگان ، اى بهترينِ گشايندگان ، اى بهترينِ ياوران ، اى بهترينِ داوران ، اى بهترينِ روزى دهندگان ، اى بهترينِ ميراث بران ، اى بهترينِ ستايشگران ، اى بهترينِ يادآوران ، اى بهترينِ نازل كنندگان ، اى بهترينِ نيكوكاران!». چهارم . «اى كه عزّت و زيبايى ، از آنِ اوست؛ اى كه قدرت و كمال ، از آنِ اوست؛ اى كه فرمان روايى و جلال ، از آنِ اوست؛ اى آن كه بزرگ و والاست؛ اى پديدآورنده ابرهاى سنگين و پربار؛ اى آن كه سخت كيفر است؛ اى آن كه زودحسابگر است؛ اى آن كه عقوبتش دشوار است؛ اى آن كه پاداش نيكو ، نزد اوست؛ اى آن كه اصل علوم و حقايق ، پيش اوست!». پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى مهرورز ، اى نعمت بخش ، اى پاداش دهنده ، اى برهان ، اى حاكم ، اى مايه خرسندى ، اى آمرزنده ، اى وارسته ، اى يارى خواسته شده ، اى صاحب نعمت و بخشنده نعمت بيان!». ششم . «اى آن كه هر چيزى در برابر عظمتش فروتن است ، اى آن كه هر چيزى تسليم قدرت اوست ، اى آن كه هر چيزى در برابر قدرتش ذليل است ، اى آن كه هر چيزى در برابر هيبتش خاضع است ، اى آن كه هر چيزى رامِ خشيت اوست ، اى آن كه كوه ها از بيم او از هم مى شكافند ، اى آن كه آسمان ها به فرمان او برپايند ، اى آن كه زمين ها به اذن او پابرجايند ، اى آن كه رعدْ تسبيحگوى حمد اوست ، اى آن كه بر اهل مملكت خويش ستم نمى كند!». هفتم . «اى بخشاينده خطاها ، اى زداينده بلاها ، اى نهايت آرزوها ، اى افزون كننده عطاها ، اى بخشنده هدايا ، اى روزى بخش بندگان ، اى برآورنده آرزوها ، اى شنواى شِكوه ها ، اى برانگيزنده آفريده ها ، اى آزادكننده اسيران!». هشتم . «اى صاحب ستايش و ثنا ، اى صاحب فخر و شُكوه ، اى صاحب والايى و بزرگى ، اى صاحب عهد و وفا ، اى صاحب بخشايش و رضا ، اى صاحب نعمت و عطا ، اى صاحب تفكيك و تقدير ، اى صاحب عزّت و جاودانگى ، اى صاحب سخاوت و بخشندگى ، اى صاحب موهبت ها و نعمت ها!». نهم . «خداوندا! تو را مى خوانم ، اى بازدارنده ، اى زداينده ، اى بالابرنده ، اى آفريننده، اى سودرساننده، اى شنونده،اى گردآورنده، اى شفاعت پذيرنده، اى گسترده رحمت ، اى گسترنده!». دهم . «اى پديدآرنده هر پديده ، اى آفريننده هر آفريده ، اى روزى رسان هر روزى خورنده ، اى صاحب هر بنده ، اى زداينده هر غصّه ، اى گشاينده هر غم زده ، اى رحم كننده هر رحمت شده ، اى ياور هر بى كس ، اى پوشاننده هر عيبناك ، اى پناهگاه هر رانده شده!». يازدهم . «اى پشتوانه من در هنگام سختى ام ، اى اميد من در هنگام مصيبتم ، اى همدم من در هنگام وحشتم ، اى همنشين من در هنگام غربتم ، اى سرپرست من در هنگام نعمت دارى ام ، اى پناه من در هنگام گرفتارى ام ، اى راهنماى من در هنگام سرگردانى ام ، اى مايه بى نيازىِ من در هنگام نيازمندى ام ، اى پناهگاه من در هنگام درماندگى ام ، اى ياور من در هنگام هراسانى ام!». دوازدهم . «اى داناى غيب ها ، اى آمرزنده گناه ها، اى پوشاننده عيب ها، اى زداينده سختى ها ، اى دگرگون ساز دل ها، اى طبيب قلب ها ، اى روشنگر دل ها، اى همدم دل ها ، اى از بين برنده غم ها ، اى زداينده اندوه ها!». سيزدهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى باعظمت ، اى زيبا ، اى نگهدار ، اى عهده دار ، اى راهنما ، اى روى آور به هستى ، اى چيره بر قدرت ها ، اى عطابخش ، اى پوزش پذير ، اى كارساز عالم!». چهاردهم . «اى رهنماى سرگشتگان ، اى فريادرس يارى خواهان ، اى دادرس دادخواهان ، اى پناه پناهجويان ، اى امان ترسانان ، اى ياور مؤمنان ، اى ترحّم كننده بر بينوايان ، اى پناهگاه گنهكاران ، اى آمرزنده خطاكاران ، اى پاسخگوى دعاى درماندگان!». پانزدهم . «اى صاحب بخشندگى و نيكى ، اى صاحب نعمت و منّت ، اى صاحب امنيّت و امان ، اى صاحب قداست و پاكى ، اى صاحب حكمت و گويايى ، اى صاحب رحمت و رضوان ، اى صاحب حجّت و برهان ، اى صاحب عظمت و فرمان روايى ، اى صاحب عطوفت و يارى رسانى ، اى صاحب گذشت و آمرزش!». شانزدهم . «اى آن كه پروردگار هر چيز است ، اى آن كه معبود هر چيز است ، اى آن كه آفريننده هر چيز است ، اى آن كه پديدآورنده هر چيز است ، اى آن كه پيش از هر چيز [ بوده] است ، اى آن كه پس از هر چيز است ، اى آن كه برتر از هر چيز است ، اى آن كه دانا به هر چيز است ، اى آن كه تواناى بر هر چيز است ، اى آن كه مى ماند و هر چيزى فانى مى شود!». هفدهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى ايمنى بخش ، اى مقتدر ، اى هستى بخش ، اى تلقين كننده ، اى روشنگر ، اى آسان ساز ، اى قدرت بخش ، اى آراسته ساز ، اى آشكاركننده ، اى تقسيم كننده!». هجدهم . «اى آن كه در فرمان روايى اش پايدار است ، اى آن كه در حكومتش ديرين است ، اى آن كه در شُكوهش بزرگ است ، اى آن كه به بندگانش مهربان است ، اى آن كه به هر چيزى داناست ، اى آن كه به نافرمانش بردبار است ، اى آن كه به اميدوارش بخشنده است ، اى آن كه در آفرينش خود حكيم است ، اى آن كه در حكمتش با لطف است ، اى آن كه در لطف و رحمتش ديرين است!». نوزدهم . «اى آن كه جز به احسان او اميد نيست ، اى آن كه جز بخشايش او را نخواهند ، اى آن كه جز به نيكى او چشم اميد نيست ، اى آن كه جز از عدالتش بيمى نيست ، اى آن كه جز فرمان روايىِ او پايدار نيست ، اى آن كه حكومتى جز حكومتش نيست ، اى آن كه رحمتش فراگير هر چيز است ، اى آن كه رحمتش پيش از خشم اوست ، اى آن كه دانشش دربرگيرنده هر چيز است ، اى آن كه هيچ كس همچون او نيست!». بيستم . «اى زداينده اندوه ، اى برطرف ساز غم ، اى آمرزنده گناه ، اى پذيراى توبه ، اى آفريننده خلق ، اى درست وعده ، اى وفاكننده به پيمان ، اى داناى نهان ، اى شكافنده دانه ، اى روزى بخش مردم!». بيست و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى والا ، اى وفاكننده ، اى بى نياز ، اى داراى مطلق ، اى داناى مهربان ، اى خرسندساز ، اى پاك ، اى سرآغاز ، اى نيرومند ، اى سرپرست (عهده دار)!». بيست و دوم . «اى آن كه زيبايى را آشكار كرد ، اى آن كه زشتى را پوشاند ، اى آن كه بندگان را به گناه نگرفت ، اى آن كه پرده را ندريد ، اى بزرگ بخشايش ، اى نيكوگذشت ، اى گسترده آمرزش ، اى گشاده دست به رحمت ، اى آگاه از هر راز نهان ، اى نهايت هر شِكوه و حاجتمندى!». بيست و سوم . «اى صاحب نعمت سرشار ، اى صاحب رحمت گسترده ، اى صاحب نعمت پيشين ، اى صاحب حكمت رسا ، اى صاحب قدرت كامل ، اى صاحب برهان محكم ، اى صاحب بزرگوارىِ آشكار ، اى صاحب عزّت ابدى ، اى صاحب نيروى استوار ، اى صاحب عظمت دست نيافتنى!». بيست و چهارم . «اى پديدآورنده آسمان ها ، اى آفريننده تاريكى ها، اى رحم كننده بر اشك ها ، اى خطابخش لغزش ها ، اى پوشاننده عيب ها ، اى حيات بخش مرده ها ، اى نازل كننده آيه ها ، اى افزون ساز نيكى ها، اى زداينده گناه ها ، اى سخت انتقام!». بيست و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى صورت آفرين ، اى تقديركننده ، اى تدبيركننده ، اى پاك كننده ، اى روشنى بخش ، اى آسان ساز ، اى بشارت دهنده ، اى بيم دهنده ، اى پيش اندازنده ، اى تأخيراَندازنده!». بيست و ششم . «اى پروردگار خانه گرامى (كعبه) ، اى پروردگار ماه حرام ، اى پروردگار شهر اَمن (مكّه) ، اى پروردگار ركن و مقام ، اى پروردگار مشعر الحرام ، اى پروردگار مسجد الحرام ، اى پروردگار غيرحَرَم و حَرَم ، اى پروردگار روشنى و تاريكى ، اى پروردگار درود و سلام ، اى پروردگار قدرت در ميان مردم!». بيست و هفتم . «اى برترينِ داوران ، اى دادگرترينِ دادگران ، اى راستگوترينِ راستگويان ، اى پاك ترينِ پاكان ، اى بهترينِ آفرينندگان ، اى سريع ترينِ حسابگران ، اى شنواترينِ شنوايان ، اى بيناترينِ بينندگان ، اى شفاعت پذيرترينِ شفاعت پذيران ، اى بزرگوارترينِ بزرگواران!» . بيست و هشتم . «اى تكيه گاه آن كه بى تكيه گاه است ، اى نگهدار آن كه بى نگهدار است ، اى ذخيره آن كه بى پشتوانه است ، اى نگهبان آن كه بى نگهبان است ، اى فريادرس آن كه بى فريادرس است ، اى فخر آن كه بى افتخار است ، اى عزّت بخش آن كه بى عزّت است ، اى يارى رسان آن كه بى ياور است ، اى همدم آن كه بى همدم است ، اى ايمنى بخش آن كه بى امان است!». بيست و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى نگه دارنده ، اى برپادارنده ، اى هميشگى ، اى صاحب رحمت ، اى سلامت بخش ، اى داور ، اى دانا ، اى تقسيم كننده ، اى گيرنده ، اى گشاينده!». سى ام . «اى نگهدار آن كه از او عصمت طلبد ، اى ترحّم كننده بر آن كه از او رحمت خواهد ، اى بخشاينده آن كه از او آمرزش طلبد ، اى ياور آن كه از او يارى جويد ، اى نگهدار آن كه از او محافظت طلبد ، اى گرامى دارنده آن كه از او كرامت خواهد ، اى راهنماى آن كه از او هدايت طلبد ، اى فريادرس آن كه او را به دادخواهى خوانَد ، اى ياريگر آن كه از او كمك طلبد ، اى دادرس آن كه از او پناه خواهد!». سى و يكم . «اى قدرتمندى كه خوار نگردد ، اى لطيفى كه دست نيافتنى است ، اى پاينده اى كه نمى خوابد ، اى ابدى اى كه نابود نمى شود ، اى زنده اى كه نمى ميرد ، اى فرمان روايى كه حكومتش پايان نمى پذيرد ، اى باقى بى فنا ، اى داناى بى جهل ، اى بى نيازى كه نيازمند غذا نيست ، اى نيرومندى كه ناتوان نمى گردد!». سى و دوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى يكتا ، اى يگانه ، اى گواه ، اى باعظمت ، اى ستايش كننده ، اى راهنما ، اى برانگيزنده ، اى ميراث بر ، اى زيان رسان ، اى سودبخش!». سى و سوم . «اى بزرگ تر از هر بزرگ ، اى باكرامت تر از هر كريم ، اى مهربان تر از هر مهربان ، اى داناتر از هر دانا ، اى حكيم تر از هر حكيم ، اى پيشين تر از هر قديم ، اى بزرگ تر از هر بزرگ ، اى مهرورزتر از هر صاحب لطف ، اى شكوهنده تر از هر باشُكوه ، اى قدرتمندتر از هر شكست ناپذير!». سى و چهارم . «اى درگذرنده بزرگوار ، اى نعمت بخش بزرگ ، اى دارنده خير بسيار ، اى ديرين عطا ، اى پيوسته لطف ، اى ظريف آفرينش ، اى غم زُدا ، اى زداينده درد و رنج ، اى مالك فرمان روايى ، اى دادگر حق!». سى و پنجم . «اى آن كه در پيمانش اهل وفاست ، اى آن كه در وفايش تواناست ، اى آن كه در توانايى اش والاست ، اى آن كه در والايى اش نزديك است ، اى آن كه در نزديكى اش لطيف است ، اى آن كه در لطفش شريف است ، اى آن كه در شرافتش قدرتمند است ، اى آن كه در قدرتمندى اش بزرگوار است ، اى آن كه در بزرگوارى اش شكوهمند است ، اى آن كه در شُكوهش ستوده است!». سى و ششم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى كفايت كننده ، اى شفابخش ، اى وفاكننده ، اى عافيت دهنده ، اى هدايتگر ، اى دعوتگر ، اى دادگر ، اى راضى شونده ، اى والامقام ، اى پاينده!». سى و هفتم . «اى آن كه هر چيز ، خاضع در برابر اوست؛ اى آن كه هر چيز ، خاشع براى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، براى او هست؛ اى آن كه هر چيز ، به سبب او هست؛ اى آن كه هر چيز ، بازگردنده به سوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، ترسان از اوست؛ اى آن كه هر چيز ، برپا به اوست؛ اى آن كه هر چيز ، برگشته به سوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، با ستايش خود ، تسبيح گوى اوست؛ اى آن كه هر چيز ، نابودشدنى است ، جز ذات او!». سى و هشتم . «اى آن كه گريزگاهى جز به سوى او نيست ، اى آن كه پناهگاهى جز درگاه او نيست ، اى آن كه مقصدى جز به سوى او نيست ، اى آن كه راه نجاتى از او جز به سوى او نيست ، اى آن كه رغبتى جز به سوى او نيست ، اى آن كه هيچ قدرت و توانى جز به او نيست ، اى آن كه جز از او يارى نخواهند ، اى آن كه جز بر او تكيه نكنند ، اى آن كه جز به او اميد نبندند ، اى آن كه جز او را نپرستند!». سى و نهم . «اى بهترين كسى كه از او مى ترسند ، اى بهترين كسى كه به او اشتياق دارند ، اى بهترينِ طلب شدگان ، اى بهترينِ درخواست شوندگان ، اى بهترينِ مقصودان ، اى بهترينِ يادشدگان ، اى بهترينِ سپاس گزارى شدگان ، اى بهترينِ محبوبان ، اى بهترينِ خوانده شدگان ، اى بهترينِ اُنس گرفتگان!». چهلم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آمرزنده ، اى پوشاننده ، اى توانا ، اى غالب ، اى آفريننده ، اى شكننده ، اى جبران كننده ، اى يادكننده ، اى بيننده ، اى يارى كننده!». چهل و يكم . «اى آن كه آفريد ، پس سامان داد؛ اى آن كه مقدّر كرد ، پس هدايت نمود؛ اى آن كه گرفتارى را برطرف مى سازد؛ اى آن كه راز پنهان را مى شنود؛ اى آن كه غرق شدگان را نجات مى دهد؛ اى آن كه هلاك شدگان را مى رهاند؛ اى آن كه بيماران را شفا مى بخشد؛ اى آن كه خندانيد و گريانيد؛ اى آن كه ميرانْد و حيات بخشيد؛ اى آن كه دو جفت مرد و زن را آفريد!». چهل و دوم . «اى آن كه راهش در خشكى و درياست ، اى آن كه نشانه هايش در آفاق است ، اى آن كه برهان او در نشانه هاست ، اى آن كه قدرتش در مُردن افراد است ، اى آن كه عبرتش در گورهاست ، اى آن كه فرمان روايى اش در قيامت است ، اى آن كه مهابت او در حسابرسى است ، اى آن كه داورى اش در سنجش [ اعمال ]است ، اى آن كه پاداشش در بهشت است ، اى آن كه كيفرش در آتش دوزخ است!». چهل و سوم . «اى آن كه خائفان ، به سوى او مى گريزند ؛ اى آن كه گنهكاران ، به درگاه او پناه مى برند ؛ اى آن كه اهل انابت ، به او توجّه مى كنند؛ اى آن كه پارسايان ، به او مشتاق اند؛ اى آن كه سرگردانان ، به آستان او پناه مى آورند؛ اى آن كه مريدان با او اُنس مى گيرند؛ اى آن كه دوستداران ، به او مى بالند؛ اى آن كه خطاكاران ، به بخشايش او طمع مى ورزند؛ اى آن كه اهل يقين ، با او آرامش مى يابند؛ اى آن كه اهل توكّل ، بر او تكيه مى كنند!». چهل و چهارم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى محبوب ، اى طبيب ، اى نزديك ، اى مراقب ، اى حسابگر ، اى باهِ_يبت ، اى جزادهنده ، اى اجابت كننده ، اى آگاه ، اى بينا!». چهل و پنجم . «اى نزديك تر از هر نزديك ، اى بهتر از هر محبوب ، اى بيناتر از هر بينا ، اى آگاه تر از هر آگاه ، اى برتر از هر شريف ، اى والاتر از هر والا ، اى نيرومندتر از هر نيرومند ، اى بى نيازتر از هر بى نياز ، اى بخشنده تر از هر بخشنده ، اى مهربان تر از هر مهربان!». چهل و ششم . «اى چيره اى كه مغلوب نمى شود ، اى سازنده اى كه ساخته شده نيست ، اى آفريننده اى كه پديده آمده نيست ، اى مالكى كه بنده نيست ، اى غالبى كه بى شكست است ، اى رفعت بخشى كه كسى برتر از او نيست ، اى نگهبانى كه كسى نگهبان او نيست ، اى يارى كننده اى كه نيازمند يارى نيست ، اى گواهى كه غايب نيست ، اى نزديكى كه دور نيست!». چهل و هفتم . «اى نورِ نور ، اى روشنى بخش نور ، اى آفريدگار نور ، اى تدبيركننده نور ، اى تقديركننده نور ، اى فروغِ هر نور ، اى نور پيش از هر نور ، اى نور پس از هر نور ، اى نور برتر از هر نور ، اى نورى كه نورى همچون او نيست!». چهل و هشتم . «اى آن كه عطايش باشرافت است ، اى آن كه كارش از روى لطف است ، اى آن كه لطفش هميشگى است ، اى آن كه احسانش ديرين است ، اى آن كه سخنش حق است ، اى آن كه وعده اش راست است ، اى آن كه گذشتش فضل است ، اى آن كه كيفرش عادلانه است ، اى آن كه يادش شيرين است ، اى آن كه احسانش فراگير است!». چهل و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آسان ساز ، اى عطابخش ، اى تبديل كننده ، اى خوارسازنده ، اى فرودآورنده ، اى نعمت دهنده ، اى احسان كننده ، اى بخشنده نعمت بسيار ، اى مهلت دهنده ، اى نيكويى كننده!». پنجاهم . «اى آن كه مى بيند و ديده نمى شود ، اى آن كه مى آفريند و آفريده نيست ، اى آن كه هدايت مى كند و به راهنمايى نيازش نيست ، اى آن كه حيات مى بخشد و حياتش از كسى نيست ، اى آن كه مى پرسد و از او حقّ پرسش نيست ، اى آن كه غذا مى دهد و غذايش ندهند ، اى آن كه پناه مى دهد و پناه نياز ندارد ، اى آن كه داورى مى كند و نيازمند داورى نيست ، اى آن كه حكم مى كند و بر او حكم نمى شود ، اى آن كه نه مى زايد و نه زاده كسى است و كسى همتاى او نيست!». پنجاه و يكم . «اى حسابرس نيك ، اى طبيب خوب ، اى مراقب شايسته ، اى نزديك خوب ، اى جواب دهنده خوب ، اى محبوب خوب ، اى عهده دار شايسته ، اى سرپرست خوب ، اى مولاى نيكو ، اى ياور خوب!». پنجاه و دوم . «اى شادمانى عارفان ، اى آرزوى دوستداران ، اى همدم مريدان، اى محبوب تائبان ، اى روزى دهنده تهى دستان ، اى اميد بدهكاران ، اى نور چشم پرستشگران ، اى غم زداى گرفتاران ، اى گشايش بخش اندوهناكان ، اى معبود اوّلين و آخرين!». پنجاه و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى پروردگار ما ، اى معبود ما ، اى سرور ما ، اى مولاى ما ، اى ياور ما ، اى نگهدار ما ، اى راهنماى ما ، اى كمك كننده ما ، اى محبوب ما ، اى طبيب ما!». پنجاه و چهارم . «اى پروردگار پيامبران و نيكان ، اى پروردگار صدّيقان و شايستگان ، اى پروردگار بهشت و دوزخ ، اى پروردگار كوچكان و بزرگان ، اى پروردگار دانه ها و ميوه ها ، اى پروردگار رودها و درختان ، اى پروردگار صحراها و دشت ها، اى پروردگار خشكى ها و درياها ، اى پروردگار شب و روز ، اى پروردگار پيدا و پنهان!». پنجاه و پنجم . «اى آن كه فرمانش در هر چيز ، نافذ است؛ اى آن كه دانشش به هر چيز ، پيوسته و محيط است؛ اى آن كه قدرتش به هر چيز ، رسيده است؛ اى آن كه بندگان ، نعمتش را نتوانند شمرد؛ اى آن كه آفريدگان ، از سپاسش ناتوان اند؛ اى آن كه فهم ها جلال او را در نمى يابند؛ اى آن كه انديشه ها به كُنه او نمى رسند؛ اى آن كه عظمت و بزرگى ، جامه زيبنده اوست؛ اى آن كه بندگان ، از تقديرش سرپيچى نتوانند؛ اى آن كه هيچ فرمان روايى اى جز فرمان روايىِ او نيست؛ اى آن كه عطايى ، جز بخشش او نيست!». پنجاه و ششم . «اى آن كه برترين مثال ، از آنِ اوست؛ اى آن كه صفات والا ، از آنِ اوست؛ اى آن كه انجام و آغاز ، از آنِ اوست؛ اى آن كه بهشتِ جايگاه ابدى ، از آنِ اوست؛ اى آن كه نشانه هاى بزرگ ، از آنِ اوست؛ اى آن كه نام هاى نيكو ، از آنِ اوست؛ اى آن كه حكم و تقدير ، از آنِ اوست؛ اى آن كه هوا و فضا ، از آنِ اوست؛ اى آن كه عرش و زمين خاكى ، از آنِ اوست؛ اى آن كه آسمان هاى بلند ، از آنِ اوست!». پنجاه و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى باگذشت ، اى آمرزنده ، اى شكيبا ، اى پذيراى سپاس ، اى رئوف ، اى عطوف ، اى سؤال شده ، اى مهرورز ، اى منزّه ، اى وارسته!». پنجاه و هشتم . «اى آن كه عظمتش در آسمان هاست؛ اى آن كه نشانه هايش در زمين است؛ اى آن كه در هر چيز ، نشانه هاى راهنماى اوست؛ اى آن كه شگفتى هايش در درياهاست؛ اى آن كه گنجينه هايش در كوه هاست؛ اى آن كه آفرينش را آغاز مى كند و سپس باز مى آفريند؛ اى آن كه همه كارها به او برمى گردد؛ اى آن كه لطفش را در هر چيز ، آشكار ساخته است؛ اى آن كه هر چه را آفريده ، نيكو آفريده است؛ اى آن كه قدرتش در همه آفريده ها دست اندر كار است!». پنجاه و نهم . «اى محبوب آن كه محبوبى ندارد ، اى طبيب آن كه طبيبى ندارد ، اى پاسخگوى آن كه جواب دهنده اى ندارد ، اى مهربانِ آن كه مهربانى ندارد ، اى رفيق آن كه همراهى ندارد ، اى فريادرس آن كه فريادرسى ندارد ، اى راهنماى آن كه راهنمايى ندارد ، اى همدم آن كه مونسى ندارد ، اى رحم كننده بر آن كه رحم كننده اى ندارد ، اى همنشين آن كه بى همنشين است!». شصتم . «اى كفايت كننده آن كه از او كفايت خواهد ، اى راهنماى آن كه از او هدايت جويد ، اى سرپرست آن كه از او سرپرستى طلبد ، اى عهده دار آن كه از او رعايت خواهد ، اى شفابخش آن كه از او درمان جويد ، اى داور آن كه او را به قضاوت خواند ، اى بى نيازكننده آن كه از او بى نيازى طلبد ، اى وفاكننده آن كه از او وفا جويد ، اى نيروبخش آن كه از او قدرت طلبد ، اى سرپرست آن كه او را به ولايت گزيند!». شصت و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى آفريدگار ، اى روزى رسان ، اى گويا ، اى راست گفتار ، اى شكافنده ، اى جداكننده ، اى گشاينده بسته ها ، اى بر هم آورنده گشوده ها ، اى پيش از همه چيز ، اى برتر از هر چيز!». شصت و دوم . «اى آن كه شب و روز را مى گرداند ، اى آن كه تاريكى ها و روشنى ها را پديد آورد ، اى آن كه سايه و گرماى خورشيد را آفريد ، اى آن كه آفتاب و ماه را رام ساخت ، اى آن كه نيك و بد را مقدّر كرد ، اى آن كه مرگ و زندگى را آفريد ، اى آن كه آفرينش و فرمانْ براى اوست ، اى آن كه جفت و فرزند برنگرفت ، اى آن كه در فرمان روايى بى شريك است ، اى آن كه سرپرستى (يارى) برايش نيست ، البتّه نه از روى خوارى!». شصت و سوم . «اى آن كه خواسته خواهندگان را مى داند ، اى آن كه درون خاموشان را مى خواند ، اى آن كه ناله خسته دلان را مى شنود ، اى آن كه گريه خائفان را مى بيند ، اى آن كه نياز نيازمندان را داراست ، اى آن كه عذرخواهىِ تائبان را پذيراست ، اى آن كه كار تبهكاران را سامان نمى بخشد ، اى آن كه پاداش نيكوكاران را تباه نمى سازد ، اى آن كه از دل هاى عارفانْ دور نيست ، اى باسخاوت ترينِ بخشندگان!». شصت و چهارم . «اى هميشه باقى ، اى شنواى دعا ، اى گسترده عطا ، اى آمرزنده خطا ، اى پديدآورنده آسمان ، اى شايسته آزمون ، اى زيباستايش ، اى ديرينْ شُكوه ، اى بسيار باوفا ، اى نيكوپاداش!». شصت و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى عيب پوش ، اى آمرزنده ، اى فاتح ، اى صاحب عظمت ، اى بسيار شكيبا ، اى نيكوكار ، اى برگزيننده ، اى گشاينده ، اى نعمت بخش ، اى وسعت بخش!». شصت و ششم . «اى آن كه مرا آفريد و آراست ، اى آن كه مرا روزى داد و تربيتم كرد ، اى آن كه مرا سير كرد و سيرابم نمود ، اى آن كه مرا مقرّب و نزديك ساخت ، اى آن كه مرا حفظ كرد و كفايتم نمود ، اى آن كه مرا نگه داشت و سرپرستى كرد ، اى آن كه مرا بى نياز ساخت و عزّتم بخشيد ، اى آن كه مرا توفيق داد و هدايتم كرد ، اى آن كه همدم من شد و پناهم داد ، اى آن كه مرا ميراند و زنده كرد!». شصت و هفتم . «اى آن كه حق را با كلماتِ خود ثابت مى كند ، اى آن كه توبه را از بندگانش مى پذيرد ، اى آن كه ميان انسان و دلش حايل مى شود ، اى آن كه شفاعتْ جز به اذن او سود نمى بخشد ، اى آن كه او داناتر است به كسى كه از راهش گم راه مى شود ، اى آن كه فرمانش را چيزى به تأخير نمى اندازد ، اى آن كه تقديرش را چيزى برنمى گرداند ، اى آن كه هر چيزى تسليم فرمان اوست ، اى آن كه آسمان ها پيچيده در دست قدرت اوست ، اى آن كه بادها را پيشاپيش رحمتش مژده رسان مى فرستد!». شصت و هشتم . «اى آن كه زمين را گهواره ساخت ، اى آن كه كوه ها را نگه دارنده زمين قرار داد ، اى آن كه خورشيد را چراغْ قرار داد ، اى آن كه ماه را روشنايى قرار داد ، اى آن كه شب را پوشش قرار داد ، اى آن كه روز را وسيله معاش ساخت ، اى آن كه خواب را مايه آرامش قرار داد ، اى آن كه آسمان را بنايى افراشته ساخت ، اى آن كه اشياء را جفت قرار داد ، اى آن كه آتش دوزخ را كمينگاه [ كافران] قرار داد!». شصت و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى شنوا ، اى شفاعت پذير، اى والا ، اى بلندمرتبه ، اى سريع ، اى پديدآورنده ، اى بزرگ ، اى توانا ، اى آگاه ، اى پناه دهنده!». هفتادم . «اى زنده قبل از هر زنده ، اى زنده پس از هر زنده ، اى زنده اى كه هيچ زنده اى همانند او نيست ، اى زنده اى كه هيچ زنده اى شريك او نيست ، اى زنده اى كه به هيچ زنده اى نيازمند نيست ، اى زنده اى كه هر زنده اى را مى ميراند ، اى زنده اى كه هر زنده اى را روزى مى دهد ، اى زنده اى كه حيات را از هيچ زنده اى به ارث نبرده است ، اى زنده اى كه مردگان را زنده مى كند ، اى زنده ، اى پايدارى كه هيچ چُرت و خوابى او را فرا نمى گيرد!». هفتاد و يكم . «اى آن كه او را يادى فراموش نشدنى است ، اى آن كه او را فروغى خاموشى ناپذير است ، اى آن كه او را نعمت هاى بى شمار است ، اى آن كه او را حكومتى بى زوال است ، اى آن كه او را ستايشى بى اندازه است ، اى آن كه او را شُكوهى وصف ناپذير است ، اى آن كه او را كمالى دست نيافتنى است ، اى آن كه او را تقديرى برگشت ناپذير است ، اى آن كه او را صفاتى تبديل ناشدنى است ، اى آن كه او را اوصافى تغييرناپذير است!». هفتاد و دوم . «اى پروردگار جهانيان ، اى فرمان رواى روز جزا ، اى منتهاى خواسته طلب كنندگان ، اى پشت و پناه پناهندگان ، اى دريابنده گريزانان ، اى دوستدار شكيبايان ، اى دوستدار توبه كاران ، اى دوستدار پاكى جويان ، اى دوستدار نيكوكاران ، اى داناتر به ره يافتگان!» . هفتاد و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى شفيق ، اى مهربان ، اى نگه دارنده ، اى احاطه يابنده ، اى نگهبان ، اى پناه دهنده ، اى عزّت بخش ، اى خواركننده ، اى آغازكننده ، اى بازگرداننده!». هفتاد و چهارم . «اى آن كه يگانه بى ضد است ، اى آن كه يكتاى بى مانند است ، اى آن كه بى نياز بى عيب است ، اى آن كه يكتايى بى چگونگى است ، اى آن كه داور بى ستم است ، اى آن كه پروردگار بى همكار است ، اى آن كه قدرتمند بدون خوارى است ، اى آن كه توانگر بى نياز است ، اى آن كه پادشاه بدون عزل است ، اى آن كه وصف شده اى بى مانند است!». هفتاد و پنجم . «اى آن كه يادش شرافتِ ذاكران است ، اى آن كه سپاسش رستگارىِ شاكران است ، اى آن كه ستايشش عزّت ستايشگران است ، اى آن كه اطاعتش نجات فرمان برداران است ، اى آن كه درش براى جويندگان باز است ، اى آن كه راهش براى بازگردندگان روشن است ، اى آن كه نشانه هايش برهانِ بينندگان است ، اى آن كه كتابش مايه ياد اهل تقواست ، اى آن كه روزى اش فراگير مطيعان و نافرمانان است ، اى آن كه رحمتش به نيكوكارانْ نزديك است!». هفتاد و ششم . «اى آن كه نامش خجسته است؛ اى آن كه عظمتش والاست؛ اى آن كه معبودى جز او نيست؛ اى آن كه ثناى او ، شكوهمند است؛ اى آن كه نام هايش مقدّس است؛ اى آن كه بقاى او ، جاودانى است؛ اى آن كه بزرگى ، جلوه اوست؛ اى آن كه بزرگوارى ، برازنده اوست؛ اى آن كه موهباتش قابل شمارش نيست ؛ اى آن كه نعمت هاى او بيرون از شمار است!». هفتاد و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى ياور ، اى امان بخش ، اى روشنگر ، اى استوار ، اى قدرتمند ، اى راهنما ، اى ستوده ، اى باشُكوه ، اى سرسخت ، اى گواه!». هفتاد و هشتم . «اى صاحب عرش شكوهمند؛ اى صاحب سخن استوار؛ اى صاحب رفتار درست؛ اى صاحب قدرتِ سخت؛ اى صاحب وعده و وعيد؛ اى آن كه سرپرست و ستوده است؛ اى آن كه آنچه را بخواهد ، حتما انجام مى دهد؛ اى آن كه نزديك است ، نه دور ؛ اى آن كه بر هر چيز ، گواه است؛ اى آن كه هرگز به بندگان ، ستمگر نيست!». هفتاد و نهم . «اى آن كه بى شريك و وزير است ، اى آن كه بى همتا و بى نظير است ، اى آفريننده خورشيد و ماه فروزان ، اى بى نيازكننده بينواى نيازمند ، اى روزى دهنده كودك خردسال ، اى ترحّم كننده بر پير سال خورده ، اى جبران كننده استخوان شكسته ، اى نگه دارنده ترسان پناهنده ، اى آن كه به بندگانش آگاه و بيناست ، اى آن كه بر هر چيزى تواناست!». هشتادم . «اى صاحب سخاوت و نعمت ها، اى صاحب احسان و بزرگوارى ، اى آفريدگار لوح و قلم ، اى پديدآورنده موران و آدميان ، اى صاحب قدرت و انتقام ، اى الهام بخش عرب و عجم ، اى زداينده رنج و درد ، اى داناى نهان ها و نيّت ها، اى پروردگار كعبه و حرم ، اى آن كه موجودات را از نيستى آفريد!». هشتاد و يكم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم : اى انجام دهنده ، اى آفريننده ، اى پذيرنده ، اى كامل ، اى نيكويى كننده ، اى جداكننده ، اى دادگر ، اى پيروز ، اى خواهنده ، اى بخشنده!». هشتاد و دوم . «اى آن كه با توانمندى اش نعمت بخشيد ، اى آن كه با بخشندگى اش كَرَم نمود ، اى آن كه با لطفش جود ورزيد ، اى آن كه با قدرتش عزّت يافت ، اى آن كه با حكمتش مقدّر كرد ، اى آن كه با تدبيرش حكم كرد ، اى آن كه با علمش تدبير نمود ، اى آن كه با بردبارى اش گذشت كرد ، اى آن كه با بلندى اش نزديك است ، اى آن كه با نزديكى اش بلند است!». هشتاد و سوم . «اى آن كه هر چه بخواهد ، مى آفريند؛ اى آن كه هر چه بخواهد ، مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، هدايت مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، گم راه مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، كيفر مى دهد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، مى آمرزد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، عزّت مى بخشد؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، خوار مى سازد؛ اى آن كه آنچه را بخواهد ، در رحِم ها تصويرگرى مى كند؛ اى آن كه هر كه را بخواهد ، به رحمت خويش مخصوص مى سازد!». هشتاد و چهارم . «اى آن كه جفت و فرزندى نگرفت؛ اى آن كه براى هر چيز ، اندازه اى قرار داد؛ اى آن كه در فرمان روايى اش كسى را شريك نمى سازد؛ اى آن كه فرشتگان را پيام رسانان خود قرار داد؛ اى آن كه در آسمان ، برج هايى قرار داد؛ (2) اى آن كه زمين را جايى آرام قرار داد ؛ اى آن كه از آب ، بشرى آفريد ؛ اى آن كه براى هر چيز ، فرجامى قرار داد ؛ اى آن كه دانش او ، هر چيز را فرا گرفته است؛ اى آن كه شمار هر چيز را مى داند!». هشتاد و پنجم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى اوّل ، اى آخر ، اى پنهان ، اى آشكار ، اى نيكو ، اى حق ، اى يكتا ، اى بى همتا ، اى بى نياز ، اى هميشگى!». هشتاد و ششم . «اى بهترين معروف شناخته شده ، اى برترين معبود پرستيده شده ، اى والاترين سپاسْ گفته شده ، اى مقتدرترين يادشده اى كه يادش كرده اند ، اى برترين ستوده اى كه ثنايش گفته اند ، اى قديم ترين موجودى كه طلبش كرده اند ، اى والاترين موصوفى كه وصفش گفته اند ، اى بزرگ ترين مقصودى كه به او روى آورده اند ، اى گرامى ترين درخواست شده اى كه از او خواسته اند ، اى شريف ترين محبوبى كه شناخته شده است!». هشتاد و هفتم . «اى محبوب گريه كنندگان ، اى سَرور توكّل كنندگان ، اى هدايتگر گم راهان ، اى سرپرست مؤمنان ، اى همدم يادآوران ، اى پناه درماندگان ، اى نجات بخش راستگويان ، اى تواناترينِ توانايان ، اى داناترينِ دانايان ، اى معبود همه آفريدگان!». هشتاد و هشتم . «اى آن كه والا گشت و چيره شد ، اى آن كه حكومت يافت و قدرتمند گشت ، اى آن كه نهان گشت و از هر چيز خبر يافت ، اى آن كه پرستيده شد و پاداش داد ، اى آن كه نافرمانى شد و آمرزيد ، اى آن كه انديشه ها او را در نيابند ، اى آن كه چشمى او را نبيند ، اى آن كه نشانى از او پنهان نماند ، اى روزى دهنده بشر ، اى تقديركننده هر اندازه!». هشتاد و نهم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى نگه دارنده ، اى پديدآرنده ، اى آفريننده ، اى والا ، اى گشاينده ، اى فاتح ، اى آشكاركننده ، اى ضامن ، اى فرمان دهنده ، اى نهى كننده!». نودم . «اى آن كه جز او غيب نداند ، اى آن كه جز او بلا را برطرف نكند ، اى آن كه آفريدگان را جز او نيافريند ، اى آن كه جز او گناه را نيامرزد ، اى آن كه جز او نعمت را كامل نسازد ، اى آن كه جز او دل ها را دگرگون نكند ، اى آن كه جز او كار را سامان ندهد ، اى آن كه جز او باران نفرستد ، اى آن كه جز او روزى نگستراند ، اى آن كه جز او مردگان را حيات نبخشد!». نود و يكم . «اى ياور ناتوانان ، اى همنشين غريبان ، اى ياريگر دوستان ، اى كوبنده دشمنان ، اى برافرازنده آسمان ، اى همدم پاك دلان ، اى محبوب تقواپيشگان ، اى گنج نيازمندان ، اى معبود توانگران ، اى كريم ترينِ بزرگواران!». نود و دوم . «اى كفايت كننده از هر چيز ، اى نگهبان استوار بر هر چيز ، اى آن كه چيزى همانند او نيست ، اى آن كه چيزى در فرمان روايى اش نيفزايد ، اى آن كه چيزى از او نهان نماند ، اى آن كه از گنجينه هايش چيزى نكاهد ، اى آن كه چيزى همانند او نيست ، اى آن كه از دانش او چيزى پوشيده نيست ، اى آن كه بر هر چيزى آگاه است ، اى آن كه رحمتش همه چيز را فرا گرفته است!». نود و سوم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى كَرَم كننده ، اى طعام دهنده ، اى نعمت بخش ، اى بخشنده ، اى بى نيازكننده ، اى عطاكننده ، اى فانى سازنده ، اى حيات بخش ، اى خرسندساز ، اى نجات بخش!». نود و چهارم . «اى آغاز و انجام هر چيز ، اى معبود و مالك هر چيز ، اى پروردگار و آفريدگار هر چيز ، اى پديدآورنده و آفريننده هر چيز ، اى گيرنده و گشاينده هر چيز ، اى هستى بخش و بازآفريننده هر چيز ، اى ايجادكننده و تقديركننده هر چيز ، اى هستى بخش و دگرگون ساز هر چيز ، اى حيات بخش و ميراننده هر چيز ، اى آفريدگار و ميراث بر هر چيز!». نود و پنجم . «اى بهترين يادكننده و يادشده ، اى بهترين سپاس گزار و سپاس شده ، اى بهترين ستايشگر و ستوده ، اى بهترين گواه و گواهى شونده ، اى بهترين دعوتگر و خوانده شده ، اى بهترين پاسخ دهنده و اجابت شده ، اى بهترين مونس و همدم ، اى بهترين رفيق و همنشين ، اى بهترين مقصود و مطلوب ، اى بهترين دوستدار و دوست!». نود و ششم . «اى آن كه هر كه را بخواندش ، پاسخ مى دهد؛ اى آن كه هر كه را اطاعتش كند ، دوست مى دارد؛ اى آن كه به هر كه دوستش بدارد ، نزديك است؛ اى آن كه نگهبان كسى است كه از او نگهبانى خواهد؛ اى آن كه به هر كه اميد به او بندد ، بزرگوار است؛ اى آن كه به هر كه نافرمانى اش كند ، بردبار است؛ اى آن كه با همه عظمتش مهربان است؛ اى آن كه با همه حكمتش بزرگ است؛ اى آن كه در احسان خود ، ديرين است؛ اى آن كه به هر كه بخواهد ، داناست!». نود و هفتم . «خداوندا! تو را به نامت مى خوانم: اى سبب ساز ، اى شوق آفرين ، اى دگرگون ساز ، اى تعقيب كننده ، اى ترتيب دهنده ، اى ترساننده ، اى برحذردارنده ، اى يادآورنده ، اى تسخيركننده ، اى تغييردهنده!». نود و هشتم . «اى آن كه دانشش پيشين است ، اى آن كه وعده اش راست است ، اى آن كه لطفش آشكار است ، اى آن كه فرمانش چيره است ، اى آن كه كتابش استوار است ، اى آن كه تقديرش حتمى است ، اى آن كه قرآنش باعظمت است ، اى آن كه فرمان روايى اش ديرين است ، اى آن كه نعمتش فراگير است ، اى آن كه عرشش بزرگ است!». نود و نهم . «اى آن كه شنيدنى ، او را از شنيدن ديگر ، باز نمى دارد؛ اى آن كه كارى ، او را از كار ديگر ، باز نمى دارد؛ اى آن كه سخنى ، او را از سخن ديگر ، مشغول نمى سازد؛ اى آن كه درخواستى ، او را از درخواست ديگر ، به خطا نمى افكند؛ اى آن كه چيزى ، حجاب او نسبت به چيز ديگر نمى شود؛ اى آن كه اصرار درخواست كنندگان ، او را به ستوه نمى آورد؛ اى آن كه نهايت خواسته مريدان است؛ اى آن كه منتهاى همّت عارفان است؛ اى آن كه نهايت خواسته جويندگان است؛ اى آن كه در جهانيان ، چيزى بر او پوشيده نمى ماند!». صدم . «اى بردبارى كه [ در كيفر دادن ،] شتاب نمى كند؛ اى بخشنده اى كه بخل نمى ورزد ، اى راستگويى كه خلاف وعده عمل نمى كند؛ اى بخشنده اى كه از بخشش ، خسته نمى شود؛ اى قدرتمندى كه شكست نمى خورد؛ اى بزرگى كه به وصف نمى آيد؛ اى دادگرى كه ستم نمى كند؛ اى بى نيازى كه فقير نمى شود؛ اى بزرگى كه كوچك نمى شود؛ اى نگهبانى كه غافل نمى گردد! منزّهى تو ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! به فرياد رس ، به فرياد رس ، به فرياد رس. پروردگارا! ما را از آتش ، نجات بده!».

.


1- .در البلد الأمين آمده است: «دعاى جوشن كبير ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است و صد بخش دارد و هر بخشى ، ده نام است. در آغاز هر بخش ، بسم اللّه الرحمن الرحيم مى گويى و در آخر هر بخش مى گويى: سبحانك يا لا إله إلاّ أنت ، الغوث ، الغوث ، صلّ على محمّد و آله و خلّصنا من النار يا ربّ ، يا ذا الجلال و الإكرام ، يا أرحم الراحمين».
2- .برج هاى آسمان ، منزلگاه هاى ماه و خورشيد است. بروج ، به معناى ستارگان بزرگ نيز آمده است (ر . ك : مجمع البحرين : 1 / 132).

ص: 464

. .

ص: 465

. .

ص: 466

. .

ص: 467

. .

ص: 468

. .

ص: 469

. .

ص: 470

. .

ص: 471

. .

ص: 472

. .

ص: 473

. .

ص: 474

. .

ص: 475

. .

ص: 476

. .

ص: 477

. .

ص: 478

. .

ص: 479

. .

ص: 480

. .

ص: 481

. .

ص: 482

. .

ص: 483

. .

ص: 484

. .

ص: 485

. .

ص: 486

. .

ص: 487

. .

ص: 488

. .

ص: 489

. .

ص: 490

. .

ص: 491

. .

ص: 492

. .

ص: 493

. .

ص: 494

. .

ص: 495

. .

ص: 496

. .

ص: 497

. .

ص: 498

الفصل الرابعالآدابُ المُختَصَّةُ بِاللَّيالي4 / 1آدابُ اللَّيلَةِ الاُولىأ _ الغُسلالإمام الصادق عليه السلام :غُسلُ أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ يُستَحَبُّ . (1)

عنه عليه السلام :مَن أحَبَّ ألاّ يَكونَ بِهِ الحِكَّةُ فَليَغتَسِل أوَّلَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ فَإِنَّهُ مَنِ اغتَسَلَ أوَّلَ لَيلَةٍ مِنهُ لايُصيبُهُ حِكَّةٌ إلى شَهرِ رَمَضانَ مِن قابِلٍ . (2)

ب _ الصَّلاة864.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن صَلّى أوَّلَ لَيلَةٍ مِنَ الشَّهرِ رَكعَتَينِ بِسورَةِ الأَنعامِ وسَأَلَ اللّهَ أن يَكفِيَهُ ، كَفاهُ اللّهُ تَعالى ما يَخافُهُ في ذلِكَ الشَّهرِ ، ووَقاهُ مِنَ المَخاوِفِ وَالأَسقامِ . (3) .


1- .الكافي : 3 / 40 / 2 ، تهذيب الأحكام : 1 / 104 / 270 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 79 / 176 كلّها عن سماعة بن مهران .
2- .الإقبال : 1 / 56 ، بحارالأنوار : 81 / 18 / 24 .
3- .الإقبال : 1 / 75 ، الدروع الواقية : 40 نحوه ، بحارالأنوار : 91 / 382 / 6 وج 97 / 133 / 1 .

ص: 499

فصل چهارم : آداب مخصوص شب هاى ماه رمضان
4 / 1 آداب شب نخست
الف _ غسل
ب _ نماز

فصل چهارم : آداب مخصوص شب هاى ماه رمضان4 / 1آداب شب نخستالف _ غسلامام صادق عليه السلام:غسل اوّلين شب ماه رمضان ، مستحب است.

امام صادق عليه السلام:هر كس دوست دارد خارش پوست نداشته باشد ، شب اوّل ماه رمضان غسل كند ، كه هر كس در نخستين شب از اين ماه غسل كند ، تا رمضان آينده دچار خارش نمى شود.

ب _ نمازامام صادق عليه السلام:هر كس در شب اوّل اين ماه ، دو ركعت نماز با سوره انعام بخواند و از خداوند بخواهد كه او را كفايت كند ، خداوندْ او را در آن ماه ، از آنچه مى ترسد ، كفايت مى كند ، و او را از هراس ها و بيمارى ها حفظ مى كند.

.

ص: 500

ج _ الدُّعاءرسول اللّه صلى الله عليه و آله _ مِمّا كانَ يَدعو بِهِ أوَّلَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ _ :الحَمدُ للّهِِ الَّذي أكرَمَنا بِكَ أيُّهَا الشَّهرُ المُبارَكُ ، اللّهُمَّ فَقَوِّنا عَلى صِيامِنا وقِيامِنا ، وثَبِّت أقدامَنا وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ . اللّهُمَّ أنتَ الواحِدُ فَلا وَلَدَ لَكَ ، وأنتَ الصَّمَدُ فَلا شِبهَ لَكَ ، وأنتَ العَزيزُ فَلا يُعِزُّكَ شَيءٌ ، وأنتَ الغَنِيُّ وأنَا الفَقيرُ ، وأنتَ المَولى وأنَا العَبدُ ، وأنتَ الغَفورُ وأنَا المُذنِبُ ، وأنتَ الرَّحيمُ وأنَا المُخطِئُ ، وأنتَ الخالِقُ وأنَا المَخلوقُ ، وأنتَ الحَيُّ وأنَا المَيِّتُ ، أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ أن تَغفِرَ لي وتَرحَمَني وتَتَجاوَزَ عَنّي ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (1)

المقنعة :إذا صلّيت المغرب من هذه الليلة وهي أوّل ليلة في الشهر فادعُ بهذا الدعاء وهو دعاء الحجّ فتقول : اللّهُمَّ (2) مِنكَ أطلُبُ حاجَتي ، ومَن طَلَبَ حاجَتَهُ إلى أحَدٍ مِنَ النّاس فَإِنّي لا أطلُبُ حاجَتي إلاّ مِنكَ وَحدَكَ لاشَريكَ لَكَ ، وأسأَلُكَ بِفَضلِكَ ورِضوانِكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَجعَلَ لي مِن عامي هذا إلى بَيتِكَ الحَرامِ سَبيلاً حَجَّةً مَبرورَةً مُتَقَبَّلَةً زاكِيَةً خالِصَةً لَكَ تَقَرُّ بِها عَيني وتَرفَعُ بِها دَرَجَتي وتَرزُقَني أن أغُضَّ بَصَري وأن أحفَظَ فَرجي وأن أكُفَّ عَن جَميعِ مَحارِمِكَ حَتّى لا يَكونَ شَيءٌ آثَرَ عِندي مِن طاعَتِكَ وخَشيَتِكَ وَالعَمَلِ بِما أحبَبتَ وَالتَّركِ لِما كَرِهتَ ونَهَيتَ عَنهُ ، وَاجعَل ذلِكَ في يُسرٍ وعافِيَةٍ (3) و[أوزِعني شُكرَ] (4) ما أنعَمتَ بِهِ عَلَيَّ . وأسأَلُكَ أن تَجعَلَ وَفاتي قَتلاً في سَبيلِكَ تَحتَ رايَةِ نَبِيِّكَ محمّد صلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ مع أولِيائِكَ (5) وأسأَلُكَ أن تَقتُلَ بي أعداءَكَ وأعداءَ رَسولِكَ ، وأسأَلُكَ أن تُكرِمَني بِهَوانِ مَن شِئتَ مِن خَلقِكَ ولا تُهِنِّي بِكَرامَةِ أحَدٍ مِن أولِيائِكَ . اللّهُمَّ اجعَل لي مَعَ الرَّسولِ سَبيلاً حَسبِيَ اللّهُ ، ما شاءَ اللّهُ وصلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطّاهِرينَ . (6)

.


1- .الإقبال : 1 / 146 ، البلد الأمين : 195 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 74 / 2 .
2- .في المصادر الاُخرى : «اللّهمّ إنّي بك ومنك أطلب ...» .
3- .في بعض نسخ المصدر : «في يسر منك وعافية» وفي الكافي والإقبال : «في يسر ويسار وعافية» .
4- .ما بين المعقوفين أثبتناه من المصادر الاُخرى .
5- .في البلد الأمين والمصباح للكفعمي : «وليّك» بدل «أوليائك» .
6- .المقنعة : 313 ، الكافي : 4 / 74 / 6 ، الإقبال : 1 / 78 نحوه وكلاهما عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، البلد الأمين : 222 ، المصباح للكفعمي : 816 ، بحارالأنوار : 98 / 1 / 1 نقلاً عن خطّ الشيخ الجباعي من دون إسنادٍ إلى المعصوم .

ص: 501

ج _ دعا

ج _ دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ از جمله دعاهايى كه در اوّلين شب ماه رمضان مى خوانْد _ :اى ماه مبارك! خداوندى را سپاس كه ما را به تو كرامت بخشيد. خداوندا! ما را بر روزه دارى و عبادتمان نيرو بخش و گام هاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى كن! خداوندا! تو يكتاى بى فرزندى، و تو بى نيازِ (1) بى همانندى، تو آن قدرتمندى هستى كه چيزى به تو قدرت نمى بخشد. تو بى نيازى و من نيازمندم. تو مولايى و من بنده ام . تو آمرزنده اى و من گنهكارم . تو مهربانى و من خطاكارم . تو آفريدگارى و من آفريده ام. تو زنده اى و من مرده ام. تو را به مهربانى ات مى خوانم كه مرا بيامرزى ، بر من رحم كنى و از من درگذرى. همانا تو بر هر چيز ، توانايى.

المقنعة :چون نماز مغرب امشب _ شب اوّل ماه رمضان _ را خواندى ، اين دعا را كه دعاى حج است ، بخوان (2) : «خداوندا! حاجتم را از تو مى طلبم. هر كس حاجتش را از يكى از مردمان مى خواهد ؛ امّا من حاجتم را تنها از تو طلب مى كنم . انبازى براى تو نيست . تو را به احسان و رضوانت مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و براى من از اين سال ، راهى براى زيارت خانه خودت قرار دهى ، براى حجّى شايسته ، قبول شده ، پاك و خالص براى تو ، كه چشمم را بدان روشن سازى و رتبه ام را بدان بالا برى و روزى ام كنى كه چشم [ از گناه] بر بندم و عفافم را نگه دارم و از همه گناهانت دست بردارم ، تا آن كه هيچ چيز نزد من برگزيده تر و بهتر از طاعت تو و پروا كردن از تو و عمل به آنچه واجب كرده اى و ترك آنچه براى تو ناخوشايند است و از آن نهى كرده اى ، نباشد. و اين همه را در آسانى و توانگرى و تن درستى قرار بده و توفيقم بده نعمتى را كه به من داده اى ، سپاس گويم؛ و از تو مى خواهم كه مرگم را كشته شدن در راهت ، زير پرچم پيامبرت با دوستان خودت قرار دهى؛ و از تو مى خواهم كه دشمنانت و دشمنان پيامبرت به دست من كشته شوند؛ و از تو مى خواهم كه با خوارىِ هر كدام از بندگانت كه بخواهى ، بر من اكرام كنى و با اكرام هيچ يك از اوليايت ، مرا خوار نسازى. خداوندا! براى من راهى (ارتباطى) با پيامبر صلى الله عليه و آله قرار بده! مرا خداوند ، بسنده است . و درود خداوند بر محمّد و خاندان پاكش باد!».

.


1- .صمد ، يعنى آنچه جسم ندارد و توخالى نيست (ر . ك : بحار الأنوار : 4 / 189).
2- .در الكافى است: «امام صادق عليه السلام اين دعا را در ماه رمضان مى خواند». در الإقبال است : «امام صادق عليه السلام فرمود : در شب هاى ماه رمضان بعد از نماز مغرب اين دعا را كه براى حجّ است ، بخوان ...» در بحار الأنوار است: «دعاى حج ، در اوّلين شب ماه رمضان خوانده مى شود». كفعمى در المصباح و البلد الأمين گفته است : «مستحب است در هر روز از ماه رمضان و در شب اوّل آن ، اين دعا را بخواند كه دعاى حج ناميده مى شود. كراجكى در روضة العابدين ، شيخ مفيد و كلينى هم آن را از امام صادق عليه السلامنقل كرده اند».

ص: 502

الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فَقُل : اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ ومُنزِلَ القُرآنِ ، هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وأنزَلتَ فيهِ آياتٍ بَيِّناتٍ مِنَ الهُدى وَالفُرقانِ ، اللّهُمَّ ارزُقنا صِيامَهُ وأعِنّا عَلى قِيامِهِ ، اللّهُمَّ سَلِّمهُ لَنا وسَلِّمنا فيهِ وتَسَلَّمهُ مِنّا في يُسرٍ مِنكَ ومُعافاةٍ ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ فيما يُفرَقُ (1) مِنَ الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذَنبُهُمُ (2) المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ أن تُطيلَ لي في عُمُري وتُوَسِّعَ عَلَيَّ مِنَ الرِّزقِ الحَلالِ . (3)

وانظر : ص 123 (أدعية التهيّؤ لضيافة اللّه كلّها ، فإنّها تُقرأ على الأغلب في الليلة الاُولى) .

د _ إتيانُ الأَهلِالقرآن«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآل_ءِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالْ_?_نَ بَ_شِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّيْلِ وَلاَ تُبَ_شِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَ_كِفُونَ فِى الْمَسَ_جِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَ لِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ ءَايَ_تِهِى لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ » . (4)

.


1- .في الإقبال : «وفيما تفرق» .
2- .في الإقبال : «المغفور ذنوبهم» .
3- .الكافي : 4 / 71 / 2 ، الإقبال : 1 / 77 كلاهما عن عمّار الساباطي وص 145 نقلاً عن ابن أبي قرَّة نحوه .
4- .البقرة : 187 .

ص: 503

د _ همخوابگى با همسر

امام صادق عليه السلام:چون شب اوّل ماه رمضان شود ، بگو : «خداوندا! اى پروردگار ماه رمضان و نازل كننده قرآن! اين ، ماه رمضان است كه در آن ، قرآن را فرو فرستادى و در آن ، آيه هايى روشن از هدايت و فرقان نازل كردى. خداوندا! روزه دارىِ آن را روزىِ ما كن و بر عبادت اين ماه ، يارى مان نما! خداوندا! آن را براى ما سالم بدار و ما را در آن ، تن درست كن و آن را از ما همراه با آسانى از سوى خود و عافيت ، بگير؛ و قرار بده در آنچه از قضا و تقدير خويش قرار مى دهى ، از امر حتمى در آنچه در شب قدر از فرمان حكيمانه ات مقدّر مى كنى ، تقديرى كه برنمى گردد و تغيير نمى يابد ، اين كه مرا از حاجيان خانه با حرمت خويش بنويسى ، از آنان كه حجّشان نيكو و تلاششان قدردانى مى شود و گناهانشان بخشوده و بدى هايشان پوشانده مى شود؛ و در آنچه مقرّر و مقدّر مى كنى ، چنين قرار بده كه عمرم را بلند گردانى و از روزىِ حلال ، بر من بگسترانى!».

ر . ك : ص 201 (دعاهاى آمادگى براى ميهمانى خدا كه اغلب در شب اوّل خوانده مى شوند) .

د _ همخوابگى با همسرقرآن«در شب روزه دارى ، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال شده است. آنان براى شما لباس اند و شما هم براى آنان لباسيد. خداوند دانست كه شما به خودتان خيانت مى كنيد؛ پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس ، اينك با آنان در آميزيد و آنچه را خداوند براى شما مقرّر كرده ، طلب كنيد ، و بخوريد و بياشاميد ، تا آن دم كه رشته سفيد (صبح) از رشته سياه (شب) در سپيده دم ، بر شما نمودار شود. سپس روزه را تا شب ، به پايان بريد. و در حالى كه در مسجدها معتكف عبادتيد ، با آنان در نياميزيد. اينها حدود الهى اند. پس به آنها نزديك نشويد. خداوند ، آياتش را اين گونه براى مردم ، روشن مى سازد. باشد كه تقوا پيشه كنند» .

.

ص: 504

الحديثالإمام الصادق عليه السلام :حَدَّثَني أبي عَن جَدّي عَن آبائِهِ عليهم السلام أنَّ عَلِيّاً صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ قالَ : يُستَحَبُّ لِلرَّجُلِ أن يَأتِيَ أهلَهُ أوَّلَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ لِقَولِ اللّهِ عز و جل : «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآل_ءِكُمْ» ، وَالرَّفَثُ المُجامَعَةُ . (1)

4 / 2دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّانِيَةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا إلهَ الأَوَّلينَ والآخِرينَ ، وإلهَ مَن بَقِيَ وإلهَ مَن مَضى ، رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ومَن فيهِنَّ ، فالِقَ الإِصباحِ وجاعِلَ اللَّيلِ سَكَناً وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ حُسباناً ، لَكَ الحَمدُ ولَكَ الشُّكرُ ، ولَكَ المَنُّ ولَكَ الطَّولُ ، وأنتَ الواحِدُ الصَّمَدُ . أسأَلُكَ بِجَلالِكَ سَيِّدي وجَمالِكَ مَولايَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ،وأن تَغفِرَ لي وتَرحَمَني وتَتَجاوَزَ عَنّي، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ. (2)

.


1- .الكافي : 4 / 180 / 3 عن أبي بصير ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 173 / 2052 وج 3 / 473 / 4653 ، الخصال : 612 / 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم ، مكارم الأخلاق : 1 / 461 / 1569 ، الإقبال : 1 / 190 ، بحار الأنوار : 97 / 348 / 3 .
2- .الإقبال : 1 / 248 ، البلد الأمين : 195 ، بحارالأنوار : 98 / 17 / 2 و ص 74 / 2 .

ص: 505

4 / 2 دعاى شب دوم

حديثامام صادق عليه السلام:پدرم از جدّم از پدرانش روايت كرد كه على عليه السلام فرمود: «براى مرد ، مستحب است كه شب اوّل ماه رمضان با همسرش آميزش كند ؛ چرا كه خداوند فرموده است: «در شبِ روزه دارى ، همخوابگى با زنانتان براى شما حلال شده است» و رَفَث [ِ موجود در اصل آيه،] يعنى آميزش جنسى». 1

4 / 2دعاى شب دوم935.الأمالي للصدوق عن الأصبغ بن نباتة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى معبود اوّلين و آخرين و اى معبود آن كه مانده و آن كه در گذشته است! اى پروردگار آسمان هاى هفتگانه و هر كه در آنهاست! اى شكافنده صبح و اى كه شب را براى آرامش ، و خورشيد و ماه را براى حسابگرى قرار دادى! تو را ستايش و تو را سپاس و تو را نعمت بزرگ و تو را نيكى و والايى است و تو يگانه بى نيازى.

سرورم! تو را به جلالَت مى خوانم. مولايم! تو را به جمالت مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا بيامرزى و بر من ترحّم كنى و از من درگذرى. همانا تو آمرزنده مهربانى.

.

ص: 506

4 / 3دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ936.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا إلهَ إبراهيمَ وإلهَ إسحاقَ وإلهَ يَعقوبَ وَالأَسباطِ ، رَبَّ المَلائِكَةِ وَالرّوحِ ، السَّميعَ العَليمَ ، الحَليمَ الكَريمَ ، العَلِيَّ العَظيمَ ، لَكَ صُمتُ وعَلى رِزقِكَ أفطَرتُ ، وإلى كَنَفِكَ أوَيتُ ، وإلَيكَ أنَبتُ وإلَيكَ المَصيرُ ، وأنتَ الرَّؤوفُ الرَّحيمُ ، قَوِّني عَلَى الصَّلاةِ وَالصِّيامِ ، ولا تُخزِني يَومَ القِيامَةِ ، إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعادَ . (1)4 / 4دُعاءُ اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ938.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا رَحمانَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ورَحيمَهُما ، ويا جَبّارَ الدُّنيا ويا مالِكَ المُلوكِ ، ويا رازِقَ العِبادِ ، هذا شَهرُ التَّوبَةِ وهذا شَهرُ الثَّوابِ وهذا شَهرُ الرَّجاءِ ، وأنتَ السَّميعُ العَليمُ .

أسأَلُكَ أن تَجعَلَني في عِبادِكَ الصّالِحينَ الَّذينَ لا خَوفَ عَلَيهِم ولا هُم يَحزَنونَ ، وأن تَستُرَني بِالسِّترِ الَّذي لا يُهتَكُ ، وتُجَلِّلَني بِعافِيَتِكَ الَّتي لا تُرامُ ، وتُعطِيَني سُؤلي وتُدخِلَنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ ، وألاّ تَدَعَ لي ذَنباً إلاّ غَفَرتَهُ ، ولا هَمّاً إلاّ فَرَّجتَهُ ، ولا كُربَةً إلاّ كَشَفتَها ، ولا حاجَةً إلاّ قَضَيتَها ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، إنَّكَ أنتَ الأَجَلُّ الأَعظَمُ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 251 ، البلد الأمين : 195 ، بحارالأنوار : 98 / 19 / 2 وص 74 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 256 ، البلد الأمين : 195 ، بحارالأنوار : 98 / 21 / 2 وص 75 / 2 .

ص: 507

4 / 3 دعاى شب سوم
4 / 4 دعاى شب چهارم

4 / 3دعاى شب سوم941.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى معبود ابراهيم و معبود اسحاق و معبود يعقوب و نوادگان! اى پروردگار فرشتگان و روح! اى شنواى دانا! اى بردبار بزرگوار! اى والاى بزرگ! براى تو روزه گرفتم و با روزىِ تو افطار كردم و به حمايت تو پناه آوردم و به سوى تو بازگشتم و سرانجامم ، به سوى توست و تو رئوف و مهربانى. بر نماز و روزه دارى ، نيرويم بخش و در روز قيامت ، خوارم مكن! همانا تو از وعده تخلّف نمى كنى.4 / 4دعاى شب چهارم940.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى بخشنده دنيا و آخرت و مهربان در آن دو! اى قدرتمند دنيا! اى فرمانرواى پادشاهان! اى روزى دهنده بندگان! اين ، ماه توبه است و اين ، ماه پاداش است و اين ، ماه اميد است و تو ، شنواى دانايى.

از تو مى خواهم مرا در زمره بندگان شايسته ات قرار دهى ، آنان كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. و مى خواهم مرا با پوششى بپوشانى كه دريده نمى شود ، و مرا با عافيت خويش در برگيرى كه آسيبى به آن نمى رسد ، و خواسته ام را عطا كنى ، و به رحمت خود وارد بهشتم كنى ، و اين كه هيچ گناهى را وانگذارى ، جز آن كه آن را آمرزيده باشى؛ و نه اندوهى را ، مگر آن كه زدوده باشى؛ و نه غصّه جانكاهى را ، مگر آن كه برطرف كرده باشى؛ و نه حاجتى را ، جز آن كه برآورده كرده باشى ، به حقّ محمّد و خاندان محمّد. همانا تويى تو ، با شُكوه تر و بزرگ تر.

.

ص: 508

4 / 5دُعاءُ اللَّيلَةِ الخامِسَةِ942.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در نامه اش به نجرانيان _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا صانِعَ كُلِّ مَصنوعٍ ، ويا جابِرَ كُلِّ كَسيرٍ ، ويا شاهِدَ كُلِّ نَجوى ، ويا رَبّاهُ ويا سَيِّداهُ ، أنتَ النّورُ فَوقَ النّورِ ونورُ كُلِّ نورٍ ، فَيا نورَ كُلِّ نورٍ أسأَلُكَ أن تَغفِرَ لي ذُنوبَ اللَّيلِ وذُنوبَ النَّهارِ ، وذُنوبَ السِّرِّ وذُنوبَ العَلانِيَةِ .

يا قادِرُ يا قَديرُ ، يا واحِدُ يا أحَدُ يا صَمَدُ ، يا وَدودُ يا غَفورُ يا رَحيمُ ، يا غافِرَ الذَّنبِ وقابِلَ التَّوبِ شَديدَ العِقابِ ذَا الطَّولِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ ، تُحيي وتُميتُ وتُميتُ وتُحيي ، وأنتَ الواحِدُ القَهّارُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وَاعفُ عَنّي ، إنَّكَ أنتَ الرَّحمنُ الرَّحيمُ . (1)4 / 6دُعاءُ اللَّيلَةِ السّادِسَةِ944.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ أنتَ السَّميعُ العَليمُ ، وأنتَ الواحِدُ الكَريمُ ، وأنتَ الإِلهُ الصَّمَدُ ، رَفَعتَ السَّماواتِ بِقُدرَتِكَ ، ودَحَوتَ الأَرضَ بِعِزَّتِكَ ، وأنشَأتَ السَّحابَ بِوَحدانِيَّتِكَ ، وأجرَيتَ البِحارَ بِسُلطانِكَ .

يا مَن سَبَّحَت لَهُ الحيتانُ فِي البُحورِ وَالسِّباعُ فِي الفَلَواتِ ، يا مَن لا تَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ فِي السَّماواتِ السَّبعِ وَالأَرَضينَ السَّبعِ .

يا مَن يُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَالأَرَضونَ السَّبعُ وما فيهِنَّ ، يا مَن لا يَموتُ ولا يَبقى إلاّ وَجهُهُ الجَليلُ الجَبّارُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وَاعفُ عَنّي ، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 258 ، البلد الأمين : 196 وفيه «يامقتدر» بدل «يا قدير» ، بحارالأنوار : 98 / 22 / 2 و ص 75 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 262 ، البلد الأمين : 196 ، بحارالأنوار : 98 / 75 / 2 .

ص: 509

4 / 5 دعاى شب پنجم
4 / 6 دعاى شب ششم

4 / 5دعاى شب پنجم944.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به ابو ذر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى آفريننده هر آفريده ، اى جبران كننده هر شكسته ، اى گواه هر رازگويى ، اى پروردگار و سَرور! تويى آن نور بالاى نور و نور هر نور. پس _ اى فروغ هر روشنايى _ از تو مى خواهم كه گناهان شب و گناهان روز و گناهان پنهان و گناهان آشكارم را بيامرزى.

اى توانا ، اى توانگر! اى يگانه ، اى يكتا ، اى بى نياز! اى با رأفت ، اى آمرزنده ، اى مهربان! اى بخشاينده گناه و اى پذيرنده توبه! اى سخت كيفر صاحب نعمت! معبودى جز تو نيست. يكتايى بى شريكى ، زنده مى كنى و مى ميرانى و مى ميرانى و زنده مى كنى و تويى يكتاى قدرتمند. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن و از من درگذر! همانا تو بخشاينده و مهربانى.4 / 6دعاى شب ششم947.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! تويى شنواى دانا و تويى يكتاى بزرگوار و تويى معبود بى نياز. با قدرتت آسمانها را بر افراشتى و با توانمندى ات زمين را گستراندى و با يكتايى ات ابر را پديد آوردى و با قدرتت درياها را به جريان انداختى.

اى آن كه ماهيانْ در درياها و درندگانْ در بيابان ها تسبيح گوى اويند! اى آن كه هيچ پنهانى در آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه ، بر او پوشيده نيست!

اى آن كه آسمان هاى هفتگانه و زمين هاى هفتگانه و آنچه در آنهاست ، تسبيح گوى اويند! اى خداى ناميرا! اى آن كه جز ذات شكوهمند و مقتدرِ او پاينده نيست! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن و از من درگذر! همانا تو آمرزنده مهربانى.

.

ص: 510

4 / 7دُعاءُ اللَّيلَةِ السّابِعَةِ947.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا مَن كانَ ويَكونُ ولَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، يا مَن لا يَموتُ ولا يَبقى إلاّ وَجهُهُ الجَبّارُ ، يا مَن يُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ وَالمَلائِكَةُ مِن خيفَتِهِ ، يا مَن إذا دُعِيَ أجابَ ، يا مَن إذَا استُرحِمَ رَحِمَ ، يا مَن لا يُدرِكُ الواصِفونَ صِفَتَهُ مِن عَظَمَتِهِ ، يا مَن لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ وهُوَ يُدرِكُ الأَبصارَ وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ ، يا مَن يَرى ولا يُرى وهُوَ بِالمَنظَرِ الأَعلى ، يا مَن لا يُعِزُّهُ شَيءٌ ولا يَفوقُهُ أحَدٌ ، يا مَن بِيَدِهِ نَواصِي العِبادِ .

أسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَلَيكَ وحَقِّكَ عَلى مُحَمَّدٍ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَرحَمَ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، كَما صَلَّيتَ وبارَكتَ وتَرَحَّمتَ عَلى إبراهيمَ وآلِ إبراهيمَ فِي العالَمينَ ، إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ . (1) .


1- .الإقبال : 1 / 266 ، البلد الأمين : 196 وليس فيه «يامن لايموت ولايبقى إلاّ وجهه الجبّار» و«يامن لايعزّه شيء ولايفوقه أحد» ، بحارالأنوار : 98 / 26 / 2 و ص 76 / 2 .

ص: 511

4 / 7 دعاى شب هفتم

4 / 7دعاى شب هفتم950.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى آن كه بوده است و خواهد بود و چيزى همانند او نيست! اى خداى ناميرا كه جز ذات مقتدرِ او پاينده نيست! اى آن كه رعد ، با ستايش او ، تسبيحگوى اوست و فرشتگان از بيم او تسبيح گوى اويند! اى آن كه چون خوانده شود ، پاسخ مى دهد! اى آن كه چون از او رحمت خواهند ، ترحّم مى كند! اى آن كه از نهايت عظمتش توصيفگران ، توصيف او را نتوانند! اى آن كه چشم ها او را در نمى يابند و او چشم ها را درك مى كند و او صاحب لطف است و آگاه است! اى آن كه مى بيند و ديده نمى شود و بر فرازِ نگريستن است! اى آن كه چيزى او را شكست نمى دهد و كسى برتر از او نيست! اى آن كه اختيار بندگان به دست اوست!

تو را مى خوانم به حقّ محمّد بر تو و به حقّ تو بر محمّد ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و بر محمّد و خاندان محمّد رحمت آورى ، آن گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم در جهانيان ، درود و بركت فرستادى و رحمت آوردى. همانا تو ستوده باشُكوهى.

.

ص: 512

4 / 8دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ953.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ هذا شَهرُكَ الَّذي أمَرتَ فيهِ عِبادَكَ بِالدُّعاءِ وضَمِنتَ لَهُمُ الإِجابَةَ ، وقُلتَ : «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» ، (1) فَأَدعوكَ يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرِّ ، ويا كاشِفَ السّوءِ عَنِ المَكروبِ ، ويا جاعِلَ اللَّيلِ سَكَناً ، ويا مَن لا يَموتُ اغفِر لِمَن يَموتُ ، قَدَّرتَ وخَلَقتَ وسَوَّيتَ فَلَكَ الحَمدُ ، أطعَمتَ وسَقَيتَ وآوَيتَ ورَزَقتَ فَلَكَ الحَمدُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ فِي اللَّيلِ إذا يَغشى ، وفِي النَّهارِ إذا تَجَلّى ، وفِي الآخِرَةِ وَالاُولى ، وأن تَكفِيَني ما أهَمَّني ، وتَغفِرَ لي إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (2)4 / 9دُعاءُ اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ950.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا سَيِّداهُ ويا رَبّاهُ ، ويا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، ويا ذَا العَرشِ الَّذي لا يَنامُ ، ويا ذَا العِزِّ الَّذي لا يُرامُ ، يا قاضِيَ الاُمورِ ، يا شافِيَ الصُّدورِ ، اجعَل لي مِن أمري فَرَجاً ومَخرَجاً، وَاقذِف رَجاءَكَ في قَلبي حَتّى لا أرجُوَ أحَداً سِواكَ ، عَلَيكَ سَيِّدي تَوَكَّلتُ ، وإلَيكَ مَولايَ أنَبتُ وإلَيكَ المَصيرُ .

أسأَلُكَ يا إلهَ الآلِهَةِ ، ويا جَبّارَ الجَبابِرَةِ ، ويا كَبيرَ الأَكابِرِ ، الَّذي مَن تَوَكَّلَ عَلَيهِ كَفاهُ وكانَ حَسبَهُ وبالِغَ أمرِهِ ، عَلَيكَ تَوَكَّلتُ فَاكفِني ، وإلَيكَ أنَبتُ فَارحَمني ، وإلَيكَ المَصيرُ فَاغفِر لي ، ولا تُسَوِّد وَجهي يَومَ تَسوَدُّ وُجوهٌ وتَبيَضُّ وُجوهٌ ، إنَّكَ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ ، وصَلِّ اللّهُمَّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارحَمني وتَجاوَز عَنّي إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (3) .


1- .البقرة : 186 .
2- .الإقبال : 1 / 269 ، البلد الأمين : 196 وليس فيه «أطعمت وسقيت وآويت ورزقت فلك الحمد» ، بحارالأنوار : 98 / 27 / 2 و ص 76 / 2 .
3- .الإقبال : 1 / 272 ، البلد الأمين : 197 وليس فيه «ويا ذا العرش الّذي لا ينام» ، بحارالأنوار : 98 / 29 / 2 وص 76 / 2 .

ص: 513

4 / 8 دعاى شب هشتم
4 / 9 دعاى شب نهم

4 / 8دعاى شب هشتم953.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! اين ، ماه توست كه بندگانت را فرمان داده اى كه در آن تو را بخوانند و براى آنان اجابت را تضمين كرده اى و فرموده اى: «و هر گاه بندگانم از تو درباره من پرسيدند ، پس همانا من نزديكم؛ دعاى خواننده را آن گاه كه مرا بخوانند ، جواب مى دهم» پس تو را مى خوانم ، اى اجابت كننده دعاى درمانده ، و اى زداينده بدى از پريشان ، و اى كه شب را مايه آرامش قرار داد و اى آن كه نمى ميرد! بيامرز آن را كه مى ميرد!

مقدّر كردى ، آفريدى ، و پرداختى. پس ، تو را ستايش. خوراندى ، سيراب كردى ، پناه دادى و روزى بخشيدى. پس ، تو را ستايش.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرستى ، در شب (آن گاه كه فرا مى گيرد) و در روز (آن گاه كه روشن مى گردد) و در آخرت و دنيا ، و نيز اين كه آنچه مرا اندوهگين ساخته ، از من كفايت كنى و مرا بيامرزى. همانا تويى آمرزنده مهربان.4 / 9دعاى شب نهم956.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سَرورا! پروردگارا! اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! اى صاحب عرشى كه نمى خوابد! اى صاحب عزّتى كه كسى را ياراى تعرّض به او نيست! اى مقدّر كننده كارها! اى شفابخش سينه ها! براى من از كارم گشايش و راه نجاتى قرار بده و اميدت را در دلم افكن تا جز به تو ، اميد نبندم!

سرورا! بر تو تكيه كردم. مولاى من! به سوى تو روى آوردم ، و بازگشت به سوى توست.

اى معبود همه معبودها! اى قدرتمند همه قدرتمندان! اى بزرگ بزرگان ، آن كه هر كس بر او توكّل كند ، كفايتش نمايد و او را بس است و كارش را به پايان مى رساند! از تو مى خواهم . بر تو توكّل كردم؛ پس كفايتم كن. به سوى تو رو كردم؛ پس بر من ترحّم كن. بازگشت ، به سوى توست؛ پس مرا بيامرز و آن روز كه چهره هايى سياه و چهره هايى سفيد مى شوند ، روسياهم مكن! همانا تو قدرتمند حكيمى. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر من رحمت آور و از من درگذر! همانا تويى آمرزنده مهربان.

.

ص: 514

4 / 10دُعاءُ اللَّيلَةِ العاشِرَةِ959.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ يا سَلامُ يا مُؤمِنُ يا مُهَيمِنُ ، يا جَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ ، يا أحَدُ يا صَمَدُ ، يا واحِدُ يا فَردُ ، يا غَفورُ يا رَحيمُ ، يا وَدودُ يا حَليمُ ، مَضى مِنَ الشَّهرِ المُبارَكِ الثُّلُثُ ، ولَستُ أدري سَيِّدي ما صَنَعتَ في حاجَتي ، هَل غَفَرتَ لي؟ إن أنتَ غَفَرتَ لي فَطوبى لي ، وإن لَم تَكُن غَفَرتَ لي فَواسَوأَتاهُ .

فَمِنَ الآنَ سَيِّدي فَاغفِر لي وَارحَمني وتُب عَلَيَّ ولا تَخذُلني ، وأقِلني عَثرَتي،وَاستُرني بِسِترِكَ وَاعفُ عَنّي بِعَفوِكَ وَارحَمني بِرَحمَتِكَ ، وتَجاوَز عَنّي بِقُدرَتِكَ،إنَّكَ تَقضي ولا يُقضى عَلَيكَ وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ. (1) .


1- .الإقبال : 1 / 275 ، البلد الأمين : 197 وزاد فيه «يا عزيز» بعد «يا مهيمن» وليس فيه «مضى من الشهر المبارك الثلث» ، بحارالأنوار : 98 / 31 / 2 و ص 76 / 2 .

ص: 515

4 / 10 دعاى شب دهم

4 / 10دعاى شب دهم958.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا ، اى سلام! اى ايمنى بخش ، اى مُهَيمِن! (1) اى مقتدر ، اى بزرگ! اى يگانه ، اى بى نياز! اى يكتا ، اى بى نظير! اى آمرزنده ، اى مهربان! اى با رأفت ، اى بردبار! يك سوم از ماه مبارك گذشت و _ سرورا _ نمى دانم كه در مورد نيازم چه كرده اى. آيا مرا آمرزيده اى؟ كه اگر مرا آمرزيده اى ، پس خوشا به حالم و اگر مرا نيامرزيده اى ، پس واى بر من!

پس ، از هم اكنون _ سرورم _ مرا بيامرز و بر من رحمت آور و توبه ام را بپذير و خوارم مكن و از لغزشم درگذر و با پوشش خودت [ عيب هاى] مرا بپوشان و با بخشايش خودت مرا ببخشاى و با رحمتت بر من ترحّم كن و با قدرتت از من درگذر! همانا تو مقدّر مى كنى و كسى بر تو فرمان نمى راند و تو بر هر چيز ، توانايى.

.


1- .مُهَيمِن ، از نام هاى خداوند است؛ يعنى: آن كه عهده دار كارها ، اجل ها و روزى هاى مردم است. نيز گفته شده: يعنى مراقب بر هر چيز و نيز: امينى كه حقّ كسى ، نزد او ضايع نمى شود (ر . ك : مجمع البحرين : 3 / 1895).

ص: 516

4 / 11دُعاءُ اللَّيلَةِ الحادِيَةَ عَشرَةَ961.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ إنّي أستَأنِفُ العَمَلَ وأرجُو العَفوَ ، وهذِهِ أوَّلُ لَيلَةٍ مِن لَيالِي الثُّلُثَينِ ، أدعوكَ بِأَسمائِكَ الحُسنى ، وأستَجيرُ بِكَ مِن نارِكَ الَّتي لا تُطفَأُ ، وأسأَلُكَ أن تُقَوِّيَني عَلى قِيامِهِ وصِيامِهِ ، وأن تَغفِرَ لي وتَرحَمَني إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعادَ .

اللّهُمَّ بِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ وبِها تَتِمُّ الصّالِحاتُ ، وعَلَيهَا اتَّكَلتُ ، وأنتَ الصَّمَدُ الَّذي لَم يَلِد ولَم يولَد ، ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَدٌ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وتَجاوَز عَنّي ، إنَّكَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ . (1)4 / 12دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّانِيَةَ عَشرَةَ964.مسند ابن حنبل عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ وأنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ وأنتَ العَلِيُّ العَظيمُ ، لَكَ الحَمدُ حَمداً يَبقى ولا يَفنى ، ولَكَ الشُّكرُ شُكراً يَبقى ولا يَفنى ، وأنتَ الحَيُّ الحَكيمُ العَليمُ .

أسأَلُكَ بِنورِ وَجهِكَ الكَريمِ ، وبِجَلالِكَ الَّذي لا يُرامُ ، وبِعِزَّتِكَ الَّتي لا تُقهَرُ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَغفِرَ لي وتَرحَمَني ، إنَّكَ أنتَ أرحَمُ الرّاحِمينَ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 278 ، البلد الأمين : 197 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 32 / 2 و ص 77 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 282، البلد الأمين : 197 وليس فيه «وأنت الغفور الرحيم» ، بحار الأنوار : 98 / 34 / 2 و ص 77 / 2 .

ص: 517

4 / 11 دعاى شب يازدهم
4 / 12 دعاى شب دوازدهم

4 / 11دعاى شب يازدهم962.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو سعيد خُدرى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! كار را از سر مى گيرم و اميد عفو دارم و اين ، نخستين شب از شب هاى دهه دوم است. تو را به نام هاى نيكت مى خوانم و از آن آتشِ هميشه شعله ورت به تو پناه مى برم و از تو مى خواهم كه بر عبادت و روزه دارىِ آن نيرويم بخشى و مرا بيامرزى و بر من ترحّم كنى. همانا تو وعده را خلاف نمى كنى.

خداوندا! به آن رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته است و كارهاى نيك با آن به كمال مى رسند و تكيه ام بر آن است _ و تو آن بى نيازى كه نه زاده اى و نه زاييده كسى هستى و هيچ كس همتاى تو نيست ، _ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا بيامرز و بر من رحمت آور و از من درگذر! همانا تو توبه پذير مهربانى.4 / 12دعاى شب دوازدهم965.مسند أبي يعلى عن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! تويى قدرتمند حكيم ، و تويى آمرزنده مهربان ، و تويى والامرتبه بزرگ. تو را سپاس ، سپاسى ماندگار و فناناپذير؛ و تو را شكر ، شكرى ماندگار و فناناپذير. و تويى زنده حكيم دانا.

از تو مى خواهم ، به فروغ ذات با كرامتت و به آن شُكوهت كه بِدان آسيب نمى رسد و به آن عزّتت كه شكست نمى خورد ، اين كه بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرستى و مرا بيامرزى و بر من ترحّم كنى. همانا تويى مهربان ترينِ مهربانان.

.

ص: 518

4 / 13دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّالِثَةَ عَشرَةَ1143.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا جَبّارَ السَّماواتِ وجَبّارَ الأَرَضينَ ، ويا مَن لَهُ مَلَكوتُ السَّماواتِ ومَلَكوتُ الأَرَضينَ ، وغَفّارَ الذُّنوبِ وَالسَّميعَ العَليمَ ، الغَفورَ العَزيزَ الحَليمَ الرَّحيمَ ، الصَّمَدَ الفَردَ الَّذي لا شَبيهَ لَكَ ولا وَلِيَّ لَكَ ، أنتَ العَلِيُّ الأَعلى وَالقَديرُ القادِرُ ، وأنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ ، أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأن تَغفِرَ لي وتَرحَمَني إنَّكَ أنتَ أرحَمُ الرّاحِمينَ . (1)4 / 14دُعاءُ اللَّيلَةِ الرّابِعَةَ عَشرَةَ1140.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[ رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم] :(2)

يا أوَّلَ الأَوَّلينَ ويا آخِرَ الآخِرينَ ، يا وَلِيَّ الأَولِياءِ وجَبّارَ الجَبابِرَةِ ، أنتَ خَلَقتَني ولَم أكُ شَيئاً ، وأنتَ أمَرتَني بِالطّاعَةِ فَأَطَعتُ سَيِّدي جَهدي ، فَإِن كُنتُ تَوانَيتُ أو أخطَأتُ أو نَسيتُ فَتَفَضَّل عَلَيَّ سَيِّدي ، ولا تَقطَع رَجائي فَامنُن عَلَيَّ بِالجَنَّةِ ، وَاجمَع بَيني وبَينَ نَبِيِّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَاغفِر لي إنَّكَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 286 ، البلد الأمين : 197 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 36 / 2 و ص 77 / 2 .
2- .سقط اسم رسول اللّه صلى الله عليه و آله في المصدر من أوّل الدعاء في هذه الليلة وفي الليلة الخامسة عشرة ، والحال أنّ هذه الأدعية الثلاثين قد وردت برواية واحدة متسلسلة كما في البلد الأمين .
3- .الإقبال : 1 / 291 ، البلد الأمين : 197 وليس فيه «يا وليّ الأولياء» وزاد فيه «ويا إله الأولين والآخرين» بعد «الجبابرة» ، بحارالأنوار : 98 / 39 / 2 و ص 77 / 2 .

ص: 519

4 / 13 دعاى شب سيزدهم
4 / 14 دعاى شب چهاردهم

4 / 13دعاى شب سيزدهم1141.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى جبّار آسمان ها و زمين ها (1) و اى آن كه فرمان روايى آسمان ها و فرمان روايى زمين ها از آنِ اوست ، و اى آمرزنده گناهان و شنواى دانا! اى آمرزنده قدرتمند و بردبار مهربان! اى بى نياز يگانه اى كه نه همتايى دارى و نه سرپرستى! تويى والامرتبه برتر و قدرتمند توانا ، و تويى توبه پذير مهربان. از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرستى و مرا بيامرزى و بر من ترحّم كنى. همانا تويى مهربان ترينِ مهربانان.4 / 14دعاى شب چهاردهم1138.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى آغازِ آغازها و اى فرجامِ پايان ها! اى سرپرست اوليا. و اى چيره بر همه زورمندان! تو مرا آفريدى ، در حالى كه چيزى نبودم؛ و تو مرا به فرمان بُردارى دستور دادى و من _ اى سرورم _ به اندازه توانم اطاعت كردم. پس اگر كوتاهى يا خطا يا فراموش كردم ، _ سرور من _ بر من احسان كن و اميدم را نااميد نكن و با بهشت ، بر من منّت بگذار و مرا با پيامبر رحمت ، محمّد بن عبد اللّه صلى الله عليه و آله همدم ساز و مرا بيامرز! همانا تويى توبه پذير مهربان.

.


1- .جبّار ، معانى متعدّدى دارد ، امّا درباره خدا به معناى چيره است و نيز آن كه وضع مردم را اصلاح و كاستى آنان را جبران مى كند (ر . ك : مجمع البحرين : 1 / 265).

ص: 520

4 / 15آدابُ اللَّيلَةِ الخامِسَةَ عَشرَةَاللّيلة الخامسة عشرة من شهر رمضان المبارك هي ليلة ولادة الإمام الحسن المجتبى عليه السلام ، وفي رواية أنّها ليلة ولادة الإمام محمّد الجواد عليه السلام . قال الشيخ المفيد قدس سره : في يوم النصف منه سنة ثلاث من الهجرة كان مولد سيّدنا أبي محمّد الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهماالسلام . وفي مثل هذا اليوم سنة خمس وتسعين ومِئة ولد سيّدنا أبو جعفر محمّد بن عليّ بن موسى عليهم السلام (1) ، وهو يوم سرور المؤمنين . ويستحبّ فيه الصدقة والتطوّع بالخيرات ، والإكثار من شكر اللّه تعالى على ظهور حجّته وإقامة دينه بخليفته في العالمين وابن نبيّه سيّد المرسلين صلوات اللّه عليه وآله وسلّم . (2) وفيما يلي آداب ليلة النّصف منه :

أ _ الغُسل1135.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ في بَيانِ استِحبابِ الغُسلِ في هذِهِ اللَّيلَةِ _ :أمَّا الغُسلُ فَرَوَيناهُ عَنِ الشَّيخِ المُفيدِ رحمه الله .

وفي رِوايَةٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أ نَّهُ (3) يُستَحَبُّ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (4) .


1- .المشهور أنّ ولادته عليه السلام كانت في غير هذا اليوم .
2- .مسارّ الشيعة : 24 .
3- .في بعض نسخ المصدر : «أنّه قال : ...» .
4- .الإقبال : 1 / 293 ، بحارالأنوار : 98 / 40 / 2 .

ص: 521

4 / 15 آداب شب پانزدهم
الف _ غسل

4 / 15آداب شب پانزدهمشب پانزدهم ماه مبارك رمضان ، شب ميلاد امام حسن مجتبى عليه السلام و به روايتى ميلاد امام محمّد جواد عليه السلام است. شيخ مفيد رحمه الله گفته است: «در نيمه رمضان سال سوم هجرت ، تولّد مولايمان ابو محمّد حسن بن على بن ابى طالب عليهماالسلام اتّفاق افتاده است. نيز در چنين روزى در سال 195 [ ق] ، سرورمان ابو جعفر محمّد بن على بن موسى عليهماالسلام به دنيا آمده است (1) و اين روز ، روز شادى مؤمنان است و مستحب است صدقه دادن و انجام دادن كارهاى نيك و شكرگزارى فراوان به درگاه خداوند به خاطر آشكار شدن حجّتش و برپايى دينش در ميان جهانيان به وسيله جانشينش و فرزند پيامبرش ، سرور رسولان صلى الله عليه و آله ». آنچه در پى مى آيد ، آداب شب نيمه رمضان است .

الف _ غسل1134.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) الإقبال _ در بيان مستحب بودن غسل در اين شب _ :امّا غسل ، ما آن را از شيخ مفيد روايت كرده ايم. (2)

و در روايتى از امام صادق عليه السلام است كه غسل در شب نيمه ماه رمضان ، مستحب است.

.


1- .مشهور ، آن است كه تولّد امام جواد عليه السلام ، در غير اين روز است.
2- .شيخ مفيد در مسارّ الشيعة ، (ص 23) گفته است: «غسل در شب نيمه ماه رمضان ، مستحب است» و در المقنعة (ص 311) گفته است: «از آداب رمضان ، غسل در شش شب از آن است : ... و در شب نيمه آن».

ص: 522

ب _ الزِّيارَة1132.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن أبِي المُفَضَّلِ الشَّيبانِيِّ ، بِإِسنادِهِ مِن كِتابِ عَليِّ بنِ عبدِ الواحدِ النَّهديِّ في حَديثٍ ، يَقولُ فيهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام ، أ نَّهُ قيلَ لَهُ : فَما تَرى لِمَن حَضَرَ قَبرَهُ _ يَعنِي الحُسَينَ عليه السلام _ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ؟

فَقالَ : «بَخٍ بَخٍ! مَن صَلّى عِندَ قَبرِهِ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَشرَ رَكَعاتٍ مِن بَعدِ العَشاءِ مِن غَيرِ صَلاةِ اللَّيلِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ بِ_«فاتِحَةِ الكِتابِ» و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ ، وَاستَجارَ بِاللّهِ مِنَ النّارِ ، كَتَبَهُ اللّهُ عَتيقاً مِنَ النّارِ ، ولَم يَمُت حَتّى يَرى في مَنامِهِ مَلائِكَةً يُبَشِّرونَهُ بِالجَنَّةِ ، ومَلائِكَةً يُؤَمِّنونَهُ مِنَ النّارِ» . (1)وانظر : ص 358 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / زيارة الإمام الحسين) .

ج _ الصَّلاةُ مِئَةَ رَكعَةٍ1132.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ ، أهبَطَ اللّهُ إلَيهِ عَشَرَةَ أملاكٍ يَدرَؤونَ عَنهُ أعداءَهُ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وأهبَطَ اللّهُ عِندَ مَوتِهِ ثَلاثينَ مَلَكاً يُبَشِّرونَهُ بِالجَنَّةِ ، وثَلاثينَ مَلَكاً يُؤَمِّنونَهُ مِنَ النّارِ . (2)1131.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام :عَن أبي يَحيى عَن عِدَّةٍ مِمَّن يوثَقُ بِهِم قالوا :

قالَ (3) : «مَن صَلّى لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَهرِ رَمَضانَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ عَشرَ مَرّاتٍ ب_ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » فَذلِكَ ألفُ مَرَّةٍ في مِئَةٍ ، لَم يَمُت حَتّى يَرى في مَنامِهِ مِئَةً مِنَ المَلائِكَةِ ، ثَلاثينَ يُبَشِّرونَهُ بِالجَنَّةِ ، وثَلاثينَ يُؤَمِّنونَهُ مِنَ النّارِ، وثَلاثينَ تَعصِمُهُ مِن أن يُخطِئَ، وعَشَرَةً يَكيدونَ مَن كادَهُ» . (4) .


1- .الإقبال : 1 / 294 ، بحارالأنوار : 101 / 349 / 2 و ج 98 / 40 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 293 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، تهذيب الأحكام : 3 / 62 / 212 عن سليمان بن عمرو ، المقنعة : 171 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلاموليس فيهما «يبشّرونه بالجنّة» ، الدعوات : 278 / 805 نحوه وكلّها عن الإمام عليّ عليه السلام من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله .
3- .كذا في المصدر مُضمرا .
4- .تهذيب الأحكام : 3 / 62 / 211 ، الإقبال : 1 / 294 نقلاً عن ابن أبي قرّة نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 40 / 2 ؛ الدعاء للطبراني : 285 / 917 نحوه .

ص: 523

ب _ زيارت
ج _ نماز صد ركعت

ب _ زيارت1129.پيامبر خدا ( _ در دعا _ ) الإقبال _ به نقل از ابو مفضّل شيبانى ، به سند خود از كتابِ على بن عبدالواحد نَهدى _ :به امام صادق عليه السلام گفتند: درباره آن كه شب نيمه ماه رمضان به زيارت قبر حسين عليه السلام مى رود ، چه مى فرماييد؟

فرمود : «به به! هر كس شب نيمه ماه رمضان ، در كنار قبر آن امام ، پس از عشا ، چند ركعت غير از نماز شب بخواند ، بدين صورت كه در هر ركعت ، سوره حمد و ده بار سوره «قل هو اللّه » را بخواند و به خداوند از آتشْ پناه ببرد ، خداوندْ او را آزاد شده از دوزخ قرار مى دهد و او نمى ميرد ، تا آن كه در خواب مى بيند كه فرشتگانى او را به بهشت مژده مى دهند و نيز فرشتگانى او را از آتش ، بيمه مى كنند».ر . ك : ص 359 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / زيارت امام حسين عليه السلام) .

ج _ نماز صد ركعت1129.عنه صلى الله عليه و آله ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شب نيمه شعبان ، صد ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت ، سوره حمد و ده بار سوره «قل هو اللّه احد» بخواند ، خداوند ده فرشته به سوى او مى فرستد كه دشمنان او را از جنّ و انس ، از او دفع كنند ، و هنگام مرگش سى فرشته مى فرستد كه او را به بهشت مژده دهند و سى فرشته كه او را مژده ايمنى از آتش دهند.1128.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو يحيى ، از گروهى كه مورد اطمينان بوده اند [از يكى از امامان عليهم السلامروايت كرده كه] _ : فرمود (1) : «هر كس در شب نيمه ماه رمضان ، صد ركعت نماز بخواند و در هر ركعتش ده بار سوره قل هو اللّه أحد را بخواند (كه در صد ركعت ، هزار بار مى شود) ، نخواهد مرد تا آن كه در خواب ، صد فرشته را ببيند كه [ از آنها ]سى فرشته ، او را مژده بهشت مى دهند و سى فرشته ، او را مژده ايمنى از آتش مى دهند و سى فرشته ، او را از خطا كردن نگه مى دارند و ده فرشته به هر كه به او نيرنگ بزند ، نيرنگ مى زنند».

.


1- .در منبع نيز نام معصوم ، ذكر نشده است.

ص: 524

1127.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في بَيانِ صِفاتِ الباري جَلَّ و عَلا _ ) مسارّ الشيعة :وفيلَيلَةِ النِّصفِ مِنهُ يُستَحَبُّ الغُسلُ وَالتَّنَفُّلُ بِمِئَةِ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ مِنهَا «الحَمدَ» واحِدَةً ، وعَشرَ مَرّاتٍ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، خارِجَةً عَنِ الأَلفِ رَكعَهٍ الَّتي ذَكَرناها فيما تَقَدَّمَ،وقَد وَرَدَ الخَبَرُ في فَضلِ ذلِكَ بِأَمرٍ جَسيمٍ. (1)د _ الدُّعاء1126.مصباح الشريعة ( _ فيما نسبه إلى الإمام الصادق عليه السلام _ ) [ رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم] :الحَنّانُ أنتَ سَيِّدي ، المَنّانُ أنتَ مَولايَ ، الكَريمُ أنتَ سَيِّدي ، العَفُوُّ أنتَ مَولايَ ، الحَليمُ أنتَ سَيِّدي ، الوَهّابُ أنتَ مَولايَ ، العَزيزُ أنتَ سَيِّدي ، القَريبُ أنتَ مَولايَ ، الواحِدُ أنتَ سَيِّدي ، القاهِرُ أنتَ مَولايَ ، الصَّمَدُ أنتَ سَيِّدي ، العَزيزُ أنتَ مَولايَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وتَجاوَز عَنّي إنَّكَ أنتَ الأَجَلُّ الأَعظَمُ . (2)4 / 16دُعاءُ اللَّيلَةِ السّادِسَةَ عَشرَةَ1123.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا رَحمانُ ، يا رَحمانُ يا رَحمانُ ، يا رَحمانُ يا رَحمانُ ، يا رَحمانُ يارَحمانُ ، يا رَحيمُ يا رَحيمُ ، يا رَحيمُ يا رَحيمُ ، يا رَحيمُ يا رَحيمُ ، يا رَحيمُ يا رَحيمُ، يا غَفورُ يا غَفورُ ، يا غَفورُ يا غَفورُ ، يا غَفورُ يا غَفورُ، يا غَفورُ يا غَفورُ ، يا رَؤوفُ يا رَؤوفُ ، يا رَؤوفُ يا رَؤوفُ ، يا رَؤوفُ يا رَؤوفُ ، يا رَؤوفُ يا رَؤوفُ ، يا حَنّانُ يا حَنّانُ ، يا حَنّانُ يا حَنّانُ ، يا حَنّانُ يا حَنّانُ ، يا حَنّانُ يا حَنّانُ ، يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (3) .


1- .مسارّ الشيعة : 23 .
2- .الإقبال : 1 / 296 ، البلد الأمين : 198 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 42 / 2 و ص 77 / 2 .
3- .الإقبال : 1 / 301 ، البلد الأمين : 198 وفيه «يا جبّار سبعاً» بدل «يا حنّان ...» ، بحارالأنوار : 98 / 44 / 2 وص 78 / 2 .

ص: 525

د _ دعا
4 / 16 دعاى شب شانزدهم

1122.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة:در شب نيمه ماه رمضان ، مستحب است غسل و صد ركعت نماز مستحب ، كه در هر ركعت ، يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ؛ جدا از آن هزار ركعتى كه پيش تر ياد كرديم. و فضايل بزرگى براى اين نماز روايت شده است.د _ دعا1124.الأمالي للسيّد المرتضى :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تو مهربانى ، سرورم! تو نعمت بخشى ، مولايم! تو بزرگوارى ، سرورم! تو بخشاينده اى ، مولايم! تو بردبارى ، سرورم! تو بخشنده اى ، مولايم! تو ارجمندى ، سرورم! تو نزديكى ، مولايم! تو يگانه اى ، سرورم! تو توانمندى ، مولايم! تو بى نيازى ، سرورم! تو مقتدرى ، مولايم! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا بيامرز وبر من ترحّم كن و از من درگذر! همانا تويى باشُكوه تر و بزرگ تر.4 / 16دعاى شب شانزدهم1121.التوحيد ( _ به نقل از مُرازم _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده ، اى بخشنده! اى بخشايشگر مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى بخشايشگر! اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده ، اى آمرزنده! اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف ، اى رئوف! اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان! اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه ، اى بلندمرتبه! بر محمّد و خاندانش درود فرست! همانا تويى آمرزنده و مهربان.

.

ص: 526

4 / 17آدابُ اللَّيلَةِ السّابِعَةَ عَشرَةَأ _ الغُسل1117.امام رضا عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :الغُسلُ في سَبعَةَ عَشَرَ مَوطِناً : لَيلَةِ سَبعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ وهِيَ لَيلَةُ التِقاءِ الجَمعَينِ لَيلَةُ بَدرٍ ... . (1)ب _ الدُّعاء1121.التوحيد عن مرازم عن الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلم :اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ ، وأمَرتَ فيهِ بِعِمارَةِ المَساجِدِ وَالدُّعاءِ وَالصِّيامِ وَالقِيامِ وضَمِنتَ لَنا فيهِ الاِستِجابَةَ ، فَقَدِ اجتَهَدنا وأنتَ أعَنتَنا فَاغفِر لَنا فيهِ ، ولا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا ، وَاعفُ عَنّا فَإِنَّكَ رَبُّنا ، وَارحَمنا فَإِنَّكَ سَيِّدُنا ، وَاجعَلنا مِمَّن يَنقَلِبُ إلى مَغفِرَتِكَ ورِضوانِكَ إنَّكَ أنتَ الأَجَلُّ الأَعظَمُ . (2) .


1- .الخصال : 508 / 1 ، تهذيب الأحكام : 1 / 114 / 302 وليس فيه «ليلة بدر» وكلاهما عن محمّد بن مسلم والأخير عن أحدهما عليهماالسلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 77 / 172 وليس فيه «وهي ليلة التقاء الجمعين ليلة بدر» ، بحار الأنوار : 81 / 5 / 6 وج 97 / 15 / 28 .
2- .الإقبال : 1 / 305 ، البلد الأمين : 198 وزاد فيه «هدىً للناس وبيّنات من الهدى والفرقان» بعد «القرآن» و«بحقّ محمّد وآله» بعد «ورضوانك» ، بحارالأنوار : 98 / 47 / 2 و ص 78 / 2 .

ص: 527

4 / 17 آداب شب هفدهم
الف _ غُسل
ب _ دعا

4 / 17آداب شب هفدهمالف _ غُسل1117.الإمام الرضا عليه السلام :امام باقر عليه السلام:غسل در هفده مورد [ ، مستحب است]: شب هفدهم ماه رمضان ، كه شب درگيرى مسلمانان و كفّار در شب بَدر است... .ب _ دعا1115.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعاى «جوشن كبير» _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوندا! اين ، ماه رمضان است كه در آن قرآن نازل كردى و در آن به آباد ساختن مساجد ، دعا ، روزه دارى ، نماز و عبادت فرمان دادى و براى ما اجابت را تضمين كردى. پس ما كوشيديم. تو هم يارى مان كردى. پس در اين ماه ، ما را بيامرز و آن را آخرين رمضان ما قرار مده و از ما درگذر كه همانا تو پروردگار مايى ، و بر ما ترحّم كن كه تو سَرور مايى و ما را از آنانى قرار ده كه به سوى آمرزش و رضوان تو باز مى گردند! همانا تويى باشُكوه تر و بزرگ تر.

.

ص: 528

1114.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :دُعاءٌ آخَرُ فِي اللَّيلَةِ السّابِعَةَ عَشرَةَ مِنهُ رَوَيناهُ بِإِسنادِنا إلَى العالِمِ عليه السلامأَنَّهُ قالَ : إنَّ هذِهِ اللَّيلَةَ هِيَ اللَّيلَةُ الَّتِي التَقى فيهَا الجَمعانِ يَومَ بَدرٍ ، وأظهَرَ اللّهُ تَعالى آياتِهِ العِظامَ في أولِيائِهِ وأعدائِهِ ، الدُّعاءُ فيها :

يا صاحِبَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله يَومَ حُنَينٍ ، ويا مُبيرَ الجَبّارينَ ويا عاصِمَ النَّبِيِّينَ ، أسأَلُكَ بِياسين وَالقُرآنِ الحَكيمِ وبِطه وسائِرِ القُرآنِ العَظيمِ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَهَبَ لِيَ اللَّيلَةَ تَأييداً تَشُدُّ بِهِ عَضُدي وتَسُدُّ بِهِ خَلَّتي ، يا كَريمُ أنَا المُقِرُّ بِالذُّنوبِ فَافعَل بي ماتَشاءُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي ، عَلَيكَ تَوَكَّلتُ وأنتَ حَسبي ، وأنتَ رَبُّ العَرشِ الكَريمِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَ المَعيشَةِ أبَداً ما أبقَيتَني بُلغَةً إلَى انقِضاءِ أجَلي ، أتَقَوّى بِها عَلى جَميعِ حَوائِجي ، وأتَوَصَّلُ بِها إلَيكَ ، مِن غَيرِ أن تَفتِنَني بِإِكثارٍ فَأَطغى ، أو بِتَقتيرٍ (1) عَلَيَّ فَأَشقى ، ولا تَشغَلني عَن شُكرِ نِعمَتِكَ ، وأعطِني غِنىً عَن شِرارِ خَلقِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ ما فيها .

اللّهُمَّ لا تَجعَلِ الدُّنيا لي سِجناً ، ولا تَجعَل فِراقَها لي حُزناً ، أخرِجني عَن فِتَنِها إذا كانَتِ الوَفاةُ خَيراً لي مِن حَياتي ، مَقبولاً عَمَلي إلى دارِ الحَيَوانِ ومَساكِنِ الأَخيارِ ، وأعوذُ بِكَ مِن أزلِها وزِلزالِها ، وسَطَواتِ سُلطانِها وبَغيِ بُغاتِها .

اللّهُمَّ مَن أرادَني فَأَرِدهُ ومَن كادَني فَكِدهُ ، وَاكفِني هَمَّ مَن أدخَلَ عَلَيَّ هَمَّهُ ، وصَدِّق قَولي بِفِعلي ، وأصلِح لي حالي ، وبارِك لي في أهلي ومالي ووُلدي وإخواني .

اللّهُمَّ اغفِر لي ما مَضى مِن ذُنوبي ، وَاعصِمني في ما بَقِيَ مِن عُمُري ، حَتّى ألقاكَ وأنتَ عَنّي راضٍ . وتَسأَلُ حاجَتَكَ .

ثُمَّ تَسجُدُ عَقيبَ الدُّعاءِ وتَقولُ في سُجودِكَ :

سَجَدَ وَجهِيَ الفانِي البالِي المَوقوفُ المُحاسَبُ المُذنِبُ الخاطِئُ لِوَجهِكَ الكَريمِ الباقِي الدّائِمِ الغَفورِ الرَّحيمِ . سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى وبِحَمدِهِ . أستَغفِرُ اللّهَ وأتوبُ إلَيهِ .

زِيادَة :

اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ اللَّيلَةِ العَظيمَةِ ، لَكَ الحَمدُ كَما عَصَمتَني مِن مَهاوِي الهَلَكَةِ ، وَالتَّمَسُّكِ بِحِبالِ الظَّلَمَةِ ، وَالجُحودِ لِطاعَتِكَ ، وَالرَّدِّ عَلَيكَ أمرَكَ ، وَالتَّوَجُّهِ إلى غَيرِكَ ، وَالزُّهدِ في ما عِندَكَ وَالرَّغبَةِ في ما عِندَ غَيرِكَ ، مَنّاً مَنَنتَ بِهِ عَلَيَّ ورَحمَةً رَحِمتَني بِها ، مِن غَيرِ عَمَلٍ سالِفٍ مِنّي ولاَ استِحقاقٍ لِما صَنَعتَ بي ، وَاستَوجَبتَ مِنِّي الحَمدَ عَلَى الدَّلالَةِ عَلَى الحَمدِ ، وَاتِّباعِ أهلِ الفَضلِ وَالمَعرِفَةِ ، وَالتَّبَصُّرِ بِأَبوابِ الهُدى ، ولَولاكَ مَااهتَدَيتُ إلى طاعَتِكَ ولا عَرَفتُ أمرَكَ ولا سَلَكتُ سَبيلَكَ ، فَلَكَ الحَمدُ كَثيراً ولَكَ المَنُّ فاضِلاً ، وبِنِعمَتِكَ تَتِمُّ الصّالِحاتُ . (2) .


1- .في المصدر : «بتقصير» وما أثبتناه من بحارالأنوار .
2- .الإقبال : 1 / 304 ، بحارالأنوار : 98 / 45 / 2 .

ص: 529

1113.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:دعايى ديگرى در شب هفدهم ماه رمضان است كه آن را با سند خويش از عالِم (امام كاظم عليه السلام) روايت كرده ايم كه فرمود: «اين شب ، شبى است كه دو گروه (مسلمانان و كفّار) در روز بدر با هم نبرد كردند و خداوند متعال ، نشانه هاى بزرگ خويش را در مورد دوستان و دشمنانش آشكار ساخت. دعاى اين شب چنين است:

«اى همراه محمد صلى الله عليه و آله ، در روز حُنَين و اى هلاك كننده طغيانگران و اى نگه دارنده پيامبران! تو را مى خوانم به ياسين و قرآن حكيم و به طاها و بقيّه قرآن عظيم ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و امشب ، مرا تأييدى بخشى كه با آن بازويم را استوار كنى و نيازم را برآورى.

اى بزرگوار! منم اعتراف كننده به گناهان. پس با من ، آن كن كه خودت مى خواهى. جز آنچه مقدّر كرده اى ، مرا نخواهد رسيد. بر تو تكيه كردم و تو براى من بسى ، و تو پروردگار عرش والايى.

خداوندا! از تو مى طلبم بهترين زندگى را در حدّ كفافم ، همواره تا مرا باقى داشته اى ، تا آن گاه كه مهلتم سرآيد؛ آن گونه معيشتى كه به سبب آن بر همه نيازهايم توان يابم و به سبب آن به تو برسم ، بى آن كه با ثروت زياد ، مرا بيازمايى كه طغيان كنم يا با تنگ دستى ، كه شقاوت يابم. و مرا از سپاس نعمتت باز مَدار و مرا بى نيازى از بندگان بد خويش عطا كن! از شرّ دنيا و شرّ آنچه در آن است ، به تو پناه مى برم.

خداوندا! دنيا را زندان من مگردان و جدايى از آن را مايه حُزنم مساز! اگر مرگ برايم بهتر از زندگى ام است ، مرا از فتنه هاى آن برون آر و در حالى كه عمل مرا پذيرفته اى ، مرا به سراى زندگى و قرارگاه نيكان ببر! از تنگناها و لرزش ها و سختى هاى حاكمانش و سركشى سركشانش ، به تو پناه مى برم .

خداوندا! هر كه درباره ام انديشه بد مى كند ، در پى او باش و هر كه نيرنگم مى زند ، او را نيرنگ بزن و اندوهى را كه هر كس بر من وارد مى آورَد ، كفايت كن و كارم را گواه سخنم قرار ده و حالم را اصلاح كن و مرا درباره خانواده و مال و فرزندان و برادرانم بركت عطا كن!

خداوندا! گناهان گذشته ام را بيامرز و مرا در باقى مانده عمرم نگه دار تا در حالى ديدارت كنم كه از من خرسندى!

حاجت خويش را مى طلبى. سپس بعد از دعا سجده مى كنى و در سجده ات مى گويى :

چهره فانى ، پوسيده ، نگه داشته شده ، بازخواست شده ، گنهكار و خطاكار من ، در پيشگاه ذات بزرگوار ، پايدار ، ابدى ، آمرزنده و مهربان تو سجود كرده است. منزّه است پروردگار برتر من و او را مى ستايم. از خداوند ، آمرزش مى طلبم و به سوى او توبه مى كنم».

افزوده :

«خداوندا! اى پروردگار اين شب بزرگ! تو را سپاس ، آن گونه كه مرا از پرتگاه هاى هلاكت نگه داشتى و مرا از: چنگ زدن به ريسمان ستمگران ، انكار آگاهانه طاعتت ، سرپيچى از فرمانت ، روى آوردن به غير خودت ، بى رغبتى به آنچه نزد توست و گرايش به آنچه نزد ديگران است ، حفظ كردى. اين ، نعمتى بود كه عطايم كردى و رحمتى بود كه با آن مرا مورد ترحّم قرار دادى ، بى آن كه از گذشته ، عملى در خور ، و شايستگىِ بهره مندى از اين بزرگوارى ات را داشته باشم. و چون مرا به ستايش خويش رهنمون شدى و به پيروى از اهل فضل و معرفت ، راهنمايى ام كردى و به درهاى هدايت ، بينايم ساختى ، از سوى من مستوجب ثناگشتى. اگر تو نبودى ، نه به طاعتت راه مى يافتم و نه فرمانت را مى شناختم و نه راهت را مى پيمودم. پس ، تو را سپاس فراوان ، و تو را نعمت افزون [ بر من] است؛ و كارهاى شايسته ، به سبب نعمت تو كمال مى يابند». .

ص: 530

. .

ص: 531

. .

ص: 532

4 / 18دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّامِنَةَ عَشرَةَ1110.مجمع البيان ( _ به نقل از ابو ذر و ابو سعيد خُدرى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الحَمدُ للّهِِ الَّذي أكرَمَنا بِشَهرِنا هذا وأنزَلَ عَلَينا فيهِ القُرآنَ وعَرَّفَنا حَقَّهُ ، وَالحَمدُ للّهِِ عَلَى البَصيرَةِ ، فَبِنورِ وَجهِكَ يا إلهَنا وإلهَ آبائِنا الأَوَّلينَ ارزُقنا فيهِ التَّوبَةَ ، ولا تَخذُلنا ولا تُخلِف ظَنَّنا ، إنَّكَ أنتَ الجَليلُ الجَبّارُ . (1)4 / 19دُعاءُ اللَّيلَةِ التّاسِعَةَ عَشرَةَ1113.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سُبحانَ مَن لا يَموتُ ، سُبحانَ مَن لا يَزولُ مُلكُهُ ، سُبحانَ مَن لا يَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ ، سُبحانَ مَن لاتَسقُطُ وَرَقَةٌ إلاّ بِعِلمِهِ ، ولا حَبَّةٌ في ظُلُماتِ الأَرضِ ولا رَطبٌ ولا يابِسٌ إلاّ في كِتابٍ مُبينٍ إلاّ بِعِلمِهِ وبِقُدرَتِهِ .

فَسُبحانَهُ سُبحانَهُ ، سُبحانَهُ سُبحانَهُ ، سُبحانَهُ سُبحانَهُ ، ما أعظَمَ شَأنَهُ وأجَلَّ سُلطانَهُ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلنا مِن عُتَقائِكَ وسُعَداءِ خَلقِكَ بِمَغفِرَتِكَ ، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (2)وانظر : ص 816 (آداب ليلة القدر المشتركة) . ص 844 (ما يختصّ بالليلة التاسعة عشرة) .

.


1- .الإقبال : 1 / 310 ، البلد الأمين : 198 وزاد فيه «بك صلّ على محمّد وآله واعف عنّا وارحمنا» بعد «ولاتخلف ظنّنا» ، بحارالأنوار : 98 / 49 / 2 و ص 78 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 349 ، البلد الأمين : 198 ، بحارالأنوار : 98 / 148 / 3 و ص 78 / 2 .

ص: 533

4 / 18 دعاى شب هجدهم
4 / 19 دعاى شب نوزدهم

4 / 18دعاى شب هيجدهم1109.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعا _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سپاس ، خدايى را كه با اين ماه ، ما را مورد كرامت قرار داد و در آن قرآن را بر ما فرو فرستاد و حقّ آن را به ما شناساند. خدا را سپاس بر نعمت بصيرت. تو را به نور ذاتت سوگند _ اى معبود ما و خداى پدران پيشين ما _ كه در اين ماه ، توفيق توبه روزىِ ما گردانى و ما را خوار مگردانى و گمان [ نيك ]ما را [به خودت ،] خلاف مسازى! همانا تو بزرگوار و مقتدرى.4 / 19دعاى شب نوزدهم1108.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منزّه است آن كه نمى ميرد. منزّه است آن كه فرمان روايى اش بى زوال است. منزّه است آن كه هيچ نهانى بر او پوشيده نيست. منزّه است آن كه هيچ برگى مگر با دانش او ، فرو نمى افتد و نه دانه اى كه در تاريكى هاى زمين است و نه هيچ تر و خشكى ، مگر آن كه در نوشته اى روشن است ، مگر آن كه با علم و قدرت اوست.

پس ، منزّه است او ، منزّه است او ، منزّه است او ، منزّه است او ، منزّه است او ، منزّه است او. شأنش چه بزرگ ، و حكومتش چه شكوهمند است!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را در سايه آمرزش خويش ، از آزادشدگانت و بندگان رستگارت قرار بده! همانا تو آمرزنده و مهربانى .ر . ك : ص 817 (آداب مشترك شب قدر) . ص 845 (آنچه مخصوص شب نوزدهم است) .

.

ص: 534

4 / 20دُعاءُ اللَّيلَةِ العِشرينَ1104.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أستَغفِرُ اللّهَ مِمّا مَضى مِن ذُنوبي فَاُنسيتُها وهِيَ مُثبَتَةٌ عَلَيَّ يُحصيها عَلَيَّ الكِرامُ الكاتِبونَ يَعلَمونَ ما أفعَلُ ، وأستَغفِرُ اللّهَ مِن موبِقاتِ الذُّنوبِ ، وأستَغفِرُهُ مِن مُفظِعاتِ الذُّنوبِ ، وأستَغفِرُهُ مِمّا فَرَضَ عَلَيَّ فَتَوانَيتُ ، وأستَغفِرُهُ مِن نِسيانِ الشَّيءِ الَّذي باعَدَني مِن رَبّي .

وأستَغفِرُهُ مِنَ الزَّلاّتِ وَالضَّلالاتِ ومِمّا كَسَبَت يَدايَ ، واُومِنُ بِهِ وأتَوَكَّلُ عَلَيهِ كَثيراً ، وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ وأستَغفِرُهُ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَعفُوَ عَنّي وتَغفِرَ لي ما سَلَفَ مِن ذُنوبي ، وَاستَجِب يا سَيِّدي دُعائي ، فَإِنَّكَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ . (1)4 / 21دُعاءُ اللَّيلَةِ الحادِيَةِ وَالعِشرينَ1106.سنن الترمذي عن أبي هريرة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، وأشهَدُ أنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ وَالنّارَ حَقٌّ ، وأنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لارَيبَ فيها ، وأنَّ اللّهَ يَبعَثُ مَن فِي القُبورِ .

وأشهَدُ أنَّ الرَّبَّ رَبّي لا شَريكَ لَهُ ، ولا وَلَدَ لَهُ ولا والِدَ لَهُ ، وأشهَدُ أ نَّهُ الفَعّالُ لِما يُريدُ ، وَالقادِرُ عَلى كُلِّ شَيءٍ وَالصّانِعُ لِما يُريدُ ، وَالقاهِرُ مَن يَشاءُ ، وَالرّافِعُ مَن يَشاءُ ، مالِكُ المُلكِ ورازِقُ العِبادِ ، الغَفورُ الرَّحيمُ العَليمُ الحَليمُ .

أشهَدُ أشهَدُ ، أشهَدُ أشهَدُ ، أشهَدُ أشهَدُ ، أشهَدُ أنَّكَ سَيِّدي كَذلِكَ وفَوقَ ذلِكَ ، لا يَبلُغُ الواصِفونَ كُنهَ عَظَمَتِكَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاهدِني ولا تُضِلَّني بَعدَ إذ هَدَيتَني ، إنَّكَ أنتَ الهادِي المَهدِيُّ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 353 ، البلد الأمين : 198 وليس فيه «والضلالات» ، بحارالأنوار : 98 / 51 / 2 و ص 78 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 361 ، البلد الأمين : 199 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 153 / 3 وص 79 / 2 .

ص: 535

4 / 20 دعاى شب بيستم
4 / 21 دعاى شب بيست و يكم

4 / 20دعاى شب بيستم1103.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند ، آمرزش مى خواهم بر گناهان گذشته ام؛ آنهايى كه فراموششان كرده ام و بر من ثبت شده اند و نويسندگان والاقدر خدا (كه آنچه مى كنم ، مى دانند) ، آنها را بر من مى شمارند.

از خداوند ، آمرزش مى خواهم بر گناهان هلاكت بار. از او آمرزش مى خواهم بر گناهان زشت. از او آمرزش مى خواهم بر آنچه بر من واجب ساخته است و من سستى كرده ام. از او آمرزش مى خواهم بر فراموش كردن چيزى كه مرا از پروردگارم دور ساخته است.

از او آمرزش مى خواهم از: لغزش ها، گم راهى ها ، و آنچه دستانم انجام داده اند. به او ايمان دارم و بسيار بر او توكّل مى كنم. از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم ، از او آمرزش مى خواهم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست! مى خواهم كه از من درگذرى و گناهان گذشته ام را بيامرزى. سرورا! دعايم را بپذير! همانا تو توبه پذير و مهربانى.4 / 21دعاى شب بيستم و يكم1102.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند يكتاى بى شريك نيست. و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده او و فرستاده اوست. و گواهى مى دهم كه بهشت ، حق است و آتش ، حق است و اين كه قيامت ، بى شك ، آمدنى است و اين كه خداوند همه به گورخفتگان را برمى انگيزد.

و گواهى مى دهم كه پروردگار ، پروردگار من است و شريك ، فرزند ، و پدرى ندارد. و گواهى مى دهم كه او هر چه را بخواهد ، مى كند و بر هر چيز ، تواناست و هر چه را بخواهد ، مى آفريند و هر كه را بخواهد مغلوب ، مى سازد و هر كه را بخواهد ، بالا مى برد. فرمانرواى هستى ، روزى دهنده بندگان ، آمرزنده مهربان و داناى بردبار است.

گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم ، گواهى مى دهم كه تو سَرور منى ، اين گونه اى و بالاتر از آنى. توصيف كنندگان ، به كُنه عظمت تو نمى رسند.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا هدايت كن و پس از آن كه هدايتم كردى ، به گم راهى ام ميفكن! همانا تو هدايتگر هدايت يافته اى.

.

ص: 536

وانظر : ص 816 (آداب ليلة القدر المشتركة) . ص 846 (ما يختصّ بالليلة الحادية والعشرين) .

4 / 22دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّانِيَةِ وَالعِشرينَ1100.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أنتَ سَيِّدي جَبّارٌ غَفّارٌ قادِرٌ قاهِرٌ ، سَميعٌ عَليمٌ غَفورٌ رَحيمٌ ، غافِرُ الذَّنبِ وقابِلُ التَّوبِ شَديدُ العِقابِ ، فالِقُ الحَبِّ وَالنَّوى ، مولِجُ اللَّيلِ فِي النَّهارِ ومولِجُ النَّهارِ فِي اللَّيلِ ، ومُخرِجُ الحَيِّ مِنَ المَيِّتِ ومُخرِجُ المَيِّتِ مِنَ الحَيِّ ، ورازِقُ العِبادِ بِغَيرِ حِسابٍ .

يا جَبّارُ يا جَبّارُ ، يا جَبّارُ يا جَبّارُ ، يا جَبّارُ يا جَبّارُ يا جَبّارُ (صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ) وَاعفُ عَنّي وَاغفِر لي وَارحَمني ، إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (1) .


1- .الإقبال : 1 / 372 ، البلد الأمين : 199 وفيه «في هذا الشهر وهذه الليلة» بدل «وارحمني» وليس فيه «غفور رحيم» ، بحارالأنوار : 98 / 53 / 2 و ص 79 / 2 .

ص: 537

4 / 22 دعاى شب بيست و دوم

ر . ك : ص 817 (آداب مشترك شب قدر) . ص 847 (آنچه مخصوص شب بيست و يكم است) .

4 / 22دعاى شب بيستم و دوم1098.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تو سَرور منى؛ قدرتمند و آمرزنده و توانا و غالبى؛ شنواى دانا ، آمرزنده مهربان ، بخشاينده گناه و توبه پذير و سخت كيفرى؛ شكافنده دانه و هسته اى؛ فرو برنده شب (1) در روز و فروبرنده روز در شبى؛ بيرون آورنده زنده از مرده ، بيرون آورنده مرده از زنده ، و روزى دهنده بى حساب به بندگانى.

اى قدرتمند ، اى قدرتمند ، اى قدرتمند ، اى قدرتمند ، اى قدرتمند ، اى قدرتمند ، اى قدرتمند! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از من درگذر و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن! همانا تو آمرزنده مهربانى.

.


1- .يعنى اين را در آن ، وارد مى كنى. پس در هر كدام كه افزايشى پديد آيد ، از ديگرى كاسته مى شود. مثل: كوتاهىِ روز در زمستان و بلندى شبش و درازىِ روز در تابستان و كوتاهى شبش (ر . ك : مجمع البحرين : 3 / 1973).

ص: 538

4 / 23دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ وَالعِشرينَ1095.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ المَلائِكَةِ وَالرّوحِ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ الرّوحِ وَالعَرشِ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ البِحارِ وَالجِبالِ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ يُسَبِّحُ لَهُ الحيتانُ وَالهَوامُّ وَالسِّباعُ فِي الآكامِ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ سَبَّحَت لَهُ المَلائِكَةُ المُقَرَّبونَ ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ عَلا فَقَهَرَ وخَلَقَ فَقَدَّرَ ، سُبّوحٌ سُبّوحٌ ، سُبّوحٌ سُبّوحٌ ، سُبّوحٌ سُبّوحٌ سُبّوحٌ ، قُدّوسٌ قُدّوسٌ ، قُدّوسٌ قُدّوسٌ ، قُدّوسٌ قُدّوسٌ قُدّوسٌ . (1)وانظر : ص 816 (آداب ليلة القدر المشتركة) . ص 870 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين) .

4 / 24آدابُ اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ وَالعِشرينَأ _ الغُسل1093.تنبيه الخواطر :الإمام الصادق عليه السلام _ لِعَبدِ الرَّحمنِ بنِ أبي عَبدِ اللّهِ _ :اِغتَسِل في لَيلَةِ أربَعٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ما عَلَيكَ أن تَعمَلَ فِي اللَّيلَتَينِ جَميعاً! (2)وانظر : ص 574 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر / الغسل) .

.


1- .الإقبال : 1 / 377 ، البلد الأمين : 199 وزاد في آخره «أسألك أن تصلّي على محمّد وآله وأن تغفر لي وترحمني فإنّك أنت الأحد الصمد» ، بحارالأنوار : 98 / 161 / 5 و ص 79 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 388 ، الخصال : 508 / 1 ، بحارالأنوار : 81 / 20 / 25 و ج 98 / 55 / 2 .

ص: 539

4 / 23 دعاى شب بيست و سوم
4 / 24 آداب شب بيست و چهارم
الف _ غسل

4 / 23دعاى شب بيستم و سوم1091.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :منزّه و بى عيب است پروردگار فرشتگان و روح. منزّه و بى عيب است ، پروردگار روح و عرش. منزّه و بى عيب است پروردگار آسمان ها و زمين ها. منزّه و بى عيب است پروردگار درياها و كوه ها. منزّه و بى عيب است آن كه ماهى ها و پرندگان و درندگان در كوه ها و دشت ها او را تسبيح مى گويند. منزّه و بى عيب است آن كه فرشتگان مقرّب ، او را تسبيح مى گويند. منزّه و بى عيب است آن كه والاست و غالب؛ آن كه آفريد و اندازه گرفت. منزّه است ، منزّه است ، منزّه است ، منزّه است ، منزّه است ، منزّه است ، منزّه است. بى عيب است ، بى عيب است ، بى عيب است ، بى عيب است ، بى عيب است ، بى عيب است ، بى عيب است . (1)ر . ك : ص 817 (آداب مشترك شب قدر) . ص 855 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است) .

4 / 24آداب شب بيستم و چهارمالف _ غسل1089.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ خطاب به عبد الرحمان بن ابى عبد اللّه _ :شب بيست و چهارم از ماه رمضان ، غسل كن مانعى ندارد كه در هر دو شب چنين كنى.ر . ك : ص 591 (اعمال مخصوص دهه آخر / غسل).

.


1- .در يك نسخه ، چنين افزوده اى دارد: «از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود بفرستى و مرا بيامرزى و بر من ترحّم كنى. همانا تو يكتاى بى نيازى» (ر . ك : بحار الأنوار : 98 / 161).

ص: 540

ب _ الدُّعاء1086.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اللّهُمَّ أنتَ أمَرتَ بِالدُّعاءِ وضَمِنتَ الإِجابَةَ ، فَدَعَوناكَ ونَحنُ عِبادُكَ وبَنو إمائِكَ نَواصينا بِيَدِكَ ، وأنتَ رَبُّنا ونَحنُ عِبادُكَ ، ولَم يَسأَلِ العِبادُ مِثلَكَ ، ونَرغَبُ إلَيكَ ولَم يَرغَبِ الخَلائِقُ إلى مِثلِكَ ، يا مَوضِعَ شَكوَى السّائِلينَ ومُنتَهى حاجَةِ الرّاغِبينَ ، ويا ذَا الجَبَروتِ وَالمَلَكوتِ ، ويا ذَا السُّلطانِ وَالعِزِّ .

يا حَيُّ يا قَيّومُ ، يا بارُّ يا رَحيمُ ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا بَديعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، يا ذَا النِّعَمِ الجِسامِ وَالطَّولِ الَّذي لا يُرامُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاغفِر لي إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ . (1)4 / 25آدابُ اللَّيلَةِ الخامِسَةِ وَالعِشرينَأ _ الغُسل1086.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :عَن عَليِّ بنِ عَبدِ الواحِدِ بِإِسنادِهِ إلى عيسَى بنِ راشِدٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، قالَ : سَأَلتُهُ عَنِ الغُسلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ : كانَ أبي يَغتَسِلُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وخَمسٍ وعِشرينَ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 390 ، البلد الأمين : 199 وفيه «ولن يصل العباد مسألتك والرغبة إليك كرماً وجوداً وربوبيّة ووحدانيّة» بدل «وبنو إمائك نواصينا بيدك وأنت ربّنا ... الخلائق إلى مثلك» ، بحارالأنوار : 98 / 56 / 2 و ص 80 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 393 ، بحارالأنوار : 81 / 19 / 25 و ج 98 / 58 / 2 .

ص: 541

ب _ دعا
4 / 25 آداب شب بيست و پنجم
الف _ غسل

ب _ دعا1084.الكافى ( _ به نقل از ابن ابى عمير ، از محمّد بن مسلم ، از ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تو به دعا فرمان داده اى و اجابت را تضمين كرده اى. ما هم تو را خوانده ايم ، در حالى كه ما ، بندگان توييم و فرزندانِ بندگان تو. اختيار ما ، در دست توست. تو ، پروردگار مايى و ما ، بندگان توييم. بندگان ، هرگز از كسى چون تو نخواسته اند. ما مشتاق توييم و خلايق به مثل تو رغبت ندارند ، اى جايگاه شكايت خواستاران و نهايت نياز مشتاقان! اى صاحب قدرت و فرمان روايى! اى صاحب حكومت و عزّت!

اى زنده پايدار و عهده دار جهان و جهانيان! اى نيكوكار! اى مهربان! اى عطوف! اى صاحب احسان! اى آفريننده آسمان ها و زمين! اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! اى صاحب نعمت هاى بزرگ و احسان بى نظير! بر محمّد و خاندان او درود فرست و مرا بيامرز! همانا تو آمرزنده مهربانى.4 / 25آداب شب بيستم و پنجمالف _ غسل1082.امام جواد عليه السلام ( _ در پاسخ به نامه مردى كه به ايشان نوشته بود و در ) الإقبال _ به نقل از على بن عبدالواحد ، با سندش به عيسى بن راشد _ :از امام صادق عليه السلام درباره غسل در ماه رمضان پرسيدم. فرمود: «پدرم در شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم ، بيست و سوم و بيست و پنجم ، غسل مى كرد».

.

ص: 542

ب _ الدُّعاء1080.كنز العمّال ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَبارَكَ اللّهُ أحسَنُ الخالِقينَ ، خالِقُ الخَلقِ ومُنشِئُ السَّحابِ ، وآمِرُ الرَّعدِ أن يُسَبِّحَ لَهُ ، تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ المُلكُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، الَّذي خَلَقَ المَوتَ وَالحَياةَ لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً ، تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الفُرقانَ عَلى عَبدِهِ لِيَكونَ لِلعالَمينَ نَذيراً .

تَبارَكَ الَّذي إن شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيراً مِن ذلِكَ جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ ويَجعَلُ لَكَ قُصوراً ، تَبارَكَ اللّهُ أحسَنُ الخالِقينَ . (1)4 / 26دُعاءُ اللَّيلَةِ السّادِسَةِ وَالعِشرينَ1080.كنز العمّال عن ابن مسعودٍ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدَيتَنا وهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ ، رَبَّنا إنَّنا سَمِعنا مُنادِياً يُنادِي لِلإِيمانِ أن آمِنوا بِرَبِّكُم فَآمَنّا ، رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وكَفِّر عَنّا سَيِّئاتِنا وتَوَفَّنا مَعَ الأَبرارِ . رَبَّنا وآتِنا ما وَعَدتَنا عَلى رُسُلِكَ ولا تُخزِنا يَومَ القِيامَةِ إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعادَ .

رَبَّنا لا تُؤاخِذنا إن نَسينا أو أخطَأنا ، رَبَّنا ولا تَحمِل عَلَينا إصراً كَما حَمَلتَهُ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِنا ، رَبَّنا ولا تُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ ، وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا أنتَ مَولانا فَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 395 ، البلد الأمين : 199 ، بحارالأنوار : 98 / 59 / 2 و ص 80 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 398 ، البلد الأمين : 200 نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 60 / 2 و ص 80 / 2 .

ص: 543

ب _ دعا
4 / 26 دعاى شب بيست و ششم

ب _ دعا1079.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خجسته است خداوند ، كه بهترينِ آفريدگاران است؛ آفريننده خَلق ، پديدآورنده ابر و فرمان دهنده به رعد كه او را تسبيح گويد.

خجسته است آن كه فرمان روايى به دست اوست و او بر هر چيز ، تواناست؛ آن كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان بهتر عمل مى كنيد.

خجسته است آن كه فرقان (1) را بر بنده خود نازل كرد تا بيم دهنده جهانيان باشد.

خجسته است آن كه اگر بخواهد ، بهتر از اين را برايت قرار مى دهد: باغ هايى كه از زير درختانش نهرها جارى اند ، و براى تو ، كاخ هايى قرار مى دهد.

خجسته است خداوند ، كه بهترينِ آفريدگاران است.4 / 26دعاى شب بيستم و ششم1076.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارا! پس از آن كه هدايتمان كردى ، دل هاى ما را [ از حق و ايمان] بر مگردان (2) و از سوى خود براى ما رحمتى عطا كن! همانا تو بخشنده اى.

پروردگارا! ما منادى اى را شنيديم كه به ايمان فرا مى خواند كه: «به پروردگارتان ايمان آوريد». ما هم ايمان آورديم.

پروردگارا! گناهان ما را بيامرز و خطاهاى ما را بپوشان و ما را با نيكان بميران!

پروردگارا! آنچه با فرستادگانت به ما وعده داده اى ، به ما عطا كن و ما را در روز قيامت ، خوار مگردان! همانا تو وعده را خلاف نمى كنى.

پروردگارا! اگر فراموش يا خطا كرديم ، ما را تنبيه نكن!

پروردگارا! بار گناهى را كه بر پيشينيانِ ما نهادى ، بر عهده ما مگذار!

پروردگارا! آنچه را فراتر از توان ماست ، بر دوش ما مگذار ، و از ما درگذر ، و ما را بيامرز، و بر ما ترحّم كن! تو مولاى مايى. پس، ما را بر گروه كافران، پيروز گردان!

.


1- .فرقان ، از نام هاى قرآن است ، به معناى جداكننده حق و باطل و حلال و حرام (ر . ك : لسان العرب : 10 / 302) .
2- .يعنى از ما توفيق بر هدايت را كه نصيبمان كرده اى ، دريغ مكن .

ص: 544

4 / 27آدابُ اللَّيلَةِ السّابِعَةِ وَالعِشرينَأ _ الغُسل1078.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن ابن أبي يعفور عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الغُسلِ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ : «اِغتَسِل لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وسَبعٍ وعِشرينَ ، وتِسعٍ وعِشرينَ» . (1)ب _ الصَّلاة1076.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ مَن صَلّى لَيلَةَ سَبعٍ وعِشرينَ رَكعَتَينِ يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، و « إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ » مَرَّةً ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » خَمساً وعِشرينَ مَرَّةً ، فَإِذا سَلَّمَ استَغفَرَ مِئَةَ مَرَّةٍ ، وصَلّى عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ مِئَةَ مَرَّةٍ ، فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ . 2ج _ الدُّعاء1074.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَبَّنا آمَنّا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وكَفِّر عَنّا سَيِّئاتِنا وتَوَفَّنا مَعَ الأَبرارِ،رَبَّنا وآتِنا ما وَعَدتَنا عَلى رُسُلِكَ ولا تُخزِنا يَومَ القِيامَةِ إنَّكَ لا تُخلِفُ الميعادَ ، رَبَّنا أمَتَّنَا اثنَتَينِ وأحيَيتَنَا اثنَتَينِ فَاعتَرَفنا بِذُنوبِنا فَهَل إلى خُروجٍ مِن سَبيلٍ .

رَبَّنَا اصرِف عَنّا عَذابَ جَهَنَّمَ إنَّ عَذابَها كانَ غَراماً ، رَبَّنا هَب لَنا مِن أزواجِنا وذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ أعيُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقينَ إماماً ، رَبَّنا عَلَيكَ تَوَكَّلنا وإلَيكَ أنَبنا وإلَيكَ المَصيرُ .

رَبَّنا لا تَجعَلنا فِتنَةً لِلَّذينَ كَفَروا ، رَبَّنَا اغفِر لَنا ولاِءِخوانِنَا الَّذينَ سَبَقونا بِالإِيمانِ،ولا تَجعَل في قُلوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنوا ، رَبَّنا إنَّكَ رَؤوفٌ رَحيمٌ. (2) .


1- .الإقبال : 1 / 400 ، بحارالأنوار : 98 / 61 / 2 .
2- .الإقبال : 1 / 403 ، البلد الأمين : 200 نحوه وفيه من «ربّنا اصرف عنّا ...» ، بحارالأنوار : 98 / 63 / 2 وص 81 / 2 .

ص: 545

4 / 27 آداب شب بيست و هفتم
الف _ غسل
ب _ نماز
ج _ دعا

4 / 27آداب شب بيستم و هفتمالف _ غسل1070.معانى الأخبار ( _ به نقل از احمد بن ابى عبد اللّه برقى ، از پدرش ) الإقبال _ به نقل از ابن ابى يعفور _ :از امام صادق عليه السلام درباره غسل در ماه رمضان پرسيدم. فرمود: «شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم ، بيست و سوم ، بيست و هفتم ، و بيست و نهم ، غسل كن».ب _ نماز1071.الترغيب والترهيب عن أبي فراسٍ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شب بيست و هفتم ، دو ركعت نماز بخواند (در هر ركعت «فاتحة الكتاب» و سوره «إنّا أنزلناه» را يك بار و سوره «قل هو اللّه أحد» را بيست و پنج بار) و چون سلام نماز را گفت ، صد بار استغفار كند و صد بار بر پيامبر و خاندانش صلوات بفرستد ، شب قدر را درك كرده است.ج _ دعا1069.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارا! ايمان آورديم.پس، گناهانمان را بيامرز و خطاهايمان را بپوشان و ما را با نيكان بميران!

پروردگارا! آنچه با پيامبرانت به ما وعده داده اى، به ما عطا كن و روز قيامت ، خوارمان مگردان! همانا تو وعده را خلاف نمى كنى.

پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى. پس به گناهانمان اعتراف كرديم. پس ، آيا راهى براى برون رفتن هست؟

پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما برگردان ، كه عذاب آن ، هميشگى و هلاكت بار است!

پروردگارا! از همسران و فرزندان ما براى ما نور چشم عطا كن و ما را پيشواى پرهيزگاران قرار بده!

پروردگارا! بر تو تكيه كرديم و به سوى تو روى آورديم و بازگشت ، به سوى توست.

پروردگارا! ما را وسيله آزمايش كافران قرار مده!

پروردگارا! ما را و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آوردند ، ببخشاى و در دل هاى ما كينه به مؤمنان را قرار مده! پروردگارا! تو رئوف و مهربانى.

.

ص: 546

1068.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن زيد بن عليّ عليه السلام :سَمِعتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةَ سَبعٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ يَقولُ مِن أوَّلِ اللَّيلِ إلى آخِرِهِ :

اللّهُمَّ ارزُقنِي التَّجافِيَ عَن دارِ الغُرورِ وَالإِنابَةَ إلى دارِ الخُلودِ ، وَالاِستِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلولِ الفَوتِ . (1)4 / 28دُعاءُ اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ وَالعِشرينَ1068.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :آمَنّا بِاللّهِ وكَفَرنا بِالجِبتِ وَالطّاغوتِ ، آمَنّا بِمَن لا يَموتُ ، آمَنّا بِمَن خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ وَالنُّجومَ وَالجِبالَ وَالشَّجَرَ وَالدَّوابَّ ، وخَلَقَ الجِنَّ وَالإِنسَ . آمَنّا بِما اُنزِلَ إلَينا واُنزِلَ إلَيكُم وإلهُنا وإلهُكُم واحِدٌ ونَحنُ لَهُ مُسلِمونَ ، آمَنّا بِرَبِّ هارونَ وموسى ، آمَنّا بِرَبِّ المَلائِكَةِ وَالرّوحِ ، آمَنّا بِاللّهِ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، آمَنّا بِمَن أنشَأَ السَّحابَ ، وخَلَقَ العَذابَ وَالعِقابَ ، آمَنّا آمَنّا آمَنّا آمَنّا آمَنّا آمَنّا بِاللّهِ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 402 ، بحارالأنوار : 98 / 63 / 1 .
2- .الإقبال : 1 / 406 ، البلد الأمين : 200 وفيه «آمنّا بك سبعاً ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا بحقّ محمّد وآله وتجاوز عنّا إنّك أنت العزيز الجبّار» بدل «آمنّا آمنّا ...» ، بحارالأنوار : 98 / 65 / 2 و ص 81 / 2 .

ص: 547

4 / 28 دعاى شب بيست و هشتم

1067.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از زيد بن على عليه السلام _ :شنيدم كه پدرم على بن الحسين عليهماالسلامدر شب بيست و هفتم ماه رمضان ، از اوّل شب تا آخر آن مى گفت:

«پروردگارا! فاصله گرفتن از سراى غرور و فريب را نصيبم كن و روى آوردن به سراى جاودانگى و آمادگى براى مرگ را پيش از آن كه فرصت از دست برود ، روزى ام گردان!».4 / 28دعاى شب بيستم و هشتم1064.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به خداوند ، ايمان آورديم و به جِبت و طاغوت ، كفر ورزيديم. (1) به كسى ايمان آورديم كه نمى ميرد. به كسى ايمان آورديم كه آسمان ها و زمين ها و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها و درختان و جنبندگان را آفريد و جن و انس را خلق كرد.

به آنچه بر ما نازل شده و بر شما نازل شده ، ايمان آورديم. معبود ما و معبود شما ، يكى است و ما تسليم اوييم.

به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. به پروردگار فرشتگان و روح ايمان آورديم. به خداوند يكتاى بى شريك، ايمان آورديم به آن كه ابر را پديد آورد و عذاب و كيفر (مجازات) را آفريد. ايمان آورديم، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، به خداوند ايمان آورديم. (2)

.


1- .جِبت ، هر معبود غير خداست. جبت به جادو هم گفته مى شود. جبت و طاغوت ، به معناى كاهنان و شياطين است. گويند: «جبت ، كلمه اى است كه به بُت ، كاهن و جادوگر گفته مى شود». طاغوت ، از «طغيان» است ، يعنى سركشى. گاهى هم به كافر ، شيطان ، بت ها و بر هر سر كرده گم راهى ، طاغوت گفته مى شود (ر . ك : مجمع البحرين : 1 / 265 و 2 / 1105) .
2- .در نسخه اى ، به جاى «ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، ايمان آورديم ، به خداوند ايمان آورديم» ، چنين آمده است: (هفت بار) به تو ايمان آورديم. پس ، گناهان ما را بيامرز _ به حقّ محمّد و خاندان او _ و از ما در گذر! همانا تو قدرتمند شكست ناپذيرى» (ر . ك : بحار الأنوار : 98 / 65 / 2 و ص 81 / 2).

ص: 548

4 / 29دُعاءُ اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ وَالعِشرينَ1066.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَوَكَّلتُ عَلَى السَّيِّدِ الَّذي لا يَغلِبُهُ أحَدٌ ، تَوَكَّلتُ عَلَى الجَبّارِ الَّذي لا يَقهَرُهُ أحَدٌ، تَوَكَّلتُ عَلَى العَزيزِ الرَّحيمِ الَّذي يَراني حينَ أقومُ وتَقَلُّبي فِي السّاجِدينَ، تَوَكَّلتُ عَلَى الحَيِّ الَّذي لا يَموتُ ، تَوَكَّلتُ عَلى مَن بِيَدِهِ نَواصِي العِبادِ .

تَوَكَّلتُ عَلَى الحَليمِ الَّذي لا يَعجَلُ ، تَوَكَّلتُ عَلَى العَدلِ الَّذي لايَجورُ ، تَوَكَّلتُ عَلَى الصَّمَدِ الَّذي لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَدٌ ، تَوَكَّلتُ عَلَى القادِرِ القاهِرِ العَلِيِّ الصَّمَدِ ، تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ تَوَكَّلتُ . (1)4 / 30دُعاءُ اللَّيلَةِ الثَّلاثينَ1063.فلاح السائل عن مُعاذ بن جَبَل :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رَبَّنا فاتَنا هذَا الشَّهرُ المُبارَكُ الَّذي أمَرتَنا فيهِ بِالصِّيامِ وَالقِيامِ ، اللّهُمَّ ولا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا بِهِ ، وَاغفِر لَنا ما تَقَدَّمَ مِن ذُنوبِنا وما تَأَخَّرَ ، رَبَّنا ولا تَخذُلنا ولا تَحرِمنَا المَغفِرَةَ ، وَاعفُ عَنّا وَاغفِر لَنا وَارحَمنا وتُب عَلَينا وَارزُقنا وَارضَ عَنّا ، وَاجعَلنا مِن أولِيائِكَ المُهتَدينَ ومِن أولِيائِكَ المُتَّقينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وتَقَبَّل مِنّا هذَا الشَّهرَ ولا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا بِهِ ، وَارزُقنا حَجَّ بَيتِكَ الحَرامِ في عامِنا هذا وفي كُلِّ عامٍ ، إنَّكَ أنتَ المُعطِي الرّازِقُ الحَنّانُ المَنّانُ . (2)وانظر : فيما يتعلّق بالليلة الحادية والعشرين إلى الليلة الثلاثين : ص 590 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر) .

.


1- .الإقبال : 1 / 409 ، البلد الأمين : 200 وفيه «العليّ الأعلى الأحد» بدل «العليّ الصمد» وليس فيه «توكّلت على العدل الّذي لايجور» ، بحارالأنوار : 98 / 67 / 2 و ص 81 / 2 .
2- .البلد الأمين : 200 ، الإقبال : 1 / 417 ، بحارالأنوار : 98 / 73 / 2 و ص 81 / 2 .

ص: 549

4 / 29 دعاى شب بيست و نهم
4 / 30 دعاى شب سى ام

4 / 29دعاى شب بيستم و نهم1059.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر سَرورى توكّل كردم كه كسى بر او چيره نمى شود. بر مقتدرى توكّل كردم كه كسى او را شكست نمى دهد. بر قدرتمند مهربانى توكّل كردم كه وقتى برمى خيزم و در ميان سجده كنندگان جابه جا مى شوم ، مرا مى بيند. بر زنده اى توكّل كردم كه نمى ميرد. بر كسى توكّل كردم كه اختيار بندگان ، به دست اوست.

بر بردبارى توكّل كردم كه شتاب نمى كند. بر دادگرى توكّل كردم كه ستم نمى كند. بر بى نيازى توكّل كردم كه نه زاده و نه زاده كسى است و نه هيچ كس ، همتاى اوست. بر خداى توانا و چيره و والاى بى نياز ، توكّل كردم. توكّل كردم ، توكّل كردم ، توكّل كردم ، توكّل كردم ، توكّل كردم ، توكّل كردم .4 / 30دعاى شب سى ام1059.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارا! اين ماه مبارك ، از دست ما رفت؛ ماهى كه ما را در آن به روزه و عبادت ، فرمان دادى. خداوندا! اين را آخرين رمضان ما قرار مده و گناهان گذشته و آينده ما را بيامرز!

پروردگار! ما را خوار مكن و از آمرزش ، محروممان مساز و از ما درگذر و ما را بيامرز و بر ما ترحّم كن و توبه ما را بپذير و ما را روزى بده و از ما راضى باش و ما را از دوستان هدايت يافته و دوستان پرواپيشه خود قرار بده _ به حقّ محمّد و خاندان محمّد _ و اين ماه را از ما بپذير و آن را آخرين ديدار ما با آن قرار مده و حجّ خانه خودت را امسال و همه ساله روزى مان كن! همانا تو عطاكننده ، روزى دهنده ، دلسوز و اهل احسانى.ر . ك : آنچه به شب بيست و يكم تا شب سى ام مربوط مى شود : ص 591 (اعمال مخصوص دهه آخر)

.

ص: 550

. .

ص: 551

فهرست تفصيلى .

ص: 552

. .

ص: 553

. .

ص: 554

. .

ص: 555

. .

ص: 556

. .

ص: 557

. .

ص: 558

. .

ص: 559

. .

ص: 560

. .

جلد 2

اشاره

ص: 560

ص: 561

ص: 562

ص: 563

ص: 564

ص: 565

ص: 566

الفصل الخامس : الآداب المختصَّة بالأيّام5 / 1آدابُ اليَومِ الأَوَّلِأ _ الغُسل523.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ أوَّلَ يَومٍ مِنَ السَّنَةِ في ماءٍ جارٍ ، وصَبَّ عَلى رَأسِهِ ثَلاثينَ غُرفَةً ، كانَ دَواءً لِسَنَتِهِ ، وإنَّ أوَّلَ كُلِّ سَنَةٍ أوَّلُ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (1)ب _ الصَّلاة524.عنه صلى الله عليه و آله :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :اِعلَم أنّا قَدَّمنا في كِتابِ عَمَلِ السَّنَةِ (2) صَلاةَ رَكعَتَينِ في أوَّلِ كُلِّ شَهرٍ ، يَقرَأُ فِي الاُولى مِنهُمَا «الحَمْدَ» مَرَّةً و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ثَلاثينَ مَرَّةً ، وفِي الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» مَرَّةً و « إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ » ثَلاثينَ مَرَّةً ، ويَتَصَدَّقُ مَعَها بِشَيءٍ مِنَ الصَّدَقاتِ ، فَتَكونُ دافِعَةً لِما فِي الشَّهرِ جَميعِهِ مِنَ المَحذوراتِ .

ونَحنُ الآنَ ذاكِرونَ لَها مَرَّةً اُخرى ؛ لِأَنَّ أوَّلَ السَّنَةِ أحَقُّ بِالاستِظهارِ في دَفعِ المَخوفاتِ بِالصَّلَواتِ وَالدَّعَواتِ .

رَوَيناها بِإِسنادِنا إلى مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ الوَليدِ قالَ : أخبَرَنا مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ الصَّفّارُ قالَ : أخبَرَنا أحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عيسى ، عَن مُحَمَّدِ بنِ سِنانٍ ، عَنِ الوَشّاءِ قالَ : كانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرٌ جَديدٌ يُصَلِّي أوَّلَ يَومٍ مِنهُ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ لِكُلِّ يَومٍ مِنهُ إلى آخِرِهِ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » فِي الرَّكعَةِ الاُولى ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ « إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » ، ويَتَصَدَّقُ بِما يَتَسَهَّلُ ، فَيَشتَري بِهِ سَلامَةَ ذلِكَ الشَّهرِ كُلِّهِ . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 193 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، بحارالأنوار : 97 / 350 / 3 وج 81 / 18 / 24 .
2- .انظر الدروع الواقية : 43 _ 46 فإنّه قدس سره أورده فيه مع الشرح والتفصيل .
3- .الإقبال : 1 / 197 ، مصباح المتهجّد : 523 ، الدروع الواقية : 43 ، الدعوات : 106 / 234 ، المصباح للكفعمي : 535 وذُكر فيها الحديثُ فقط ، بحارالأنوار : 91 / 381 / 1 و ج 97 / 133 / 1 و ص 353 / 3 .

ص: 567

فصل پنجم : آداب مخصوص روزهاى ماه رمضان

5 / 1 آداب روز اوّل

الف _ غسل
ب _ نماز

فصل پنجم : آداب مخصوص روزهاى ماه رمضان5 / 1آداب روز اوّلالف _ غسل522.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:هر كس در نخستين روز سال ، در آب جارى غسل كند و سى مشت آب بر سرش بريزد ، داروىِ آن سالش خواهد بود. اوّل هر سال ، نخستين روز از ماه رمضان است.ب _ نماز523.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :بدان كه پيش تر ، ما در كتاب عمل السنة نماز دو ركعتى اوّل هر ماه را گفتيم ، كه در ركعت اوّل ، يك بار «حمد» و سى بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، يك بار «حمد» و سى بار سوره «إنّا أنزلناه» مى خواند و همراه آن ، چيزى صدقه مى دهد تا در همه ماه ، بدى ها را از خود دور سازد.

اكنون يك بار ديگر ، آن را يادآورى مى كنيم؛ چرا كه آغاز سال ، براى دفع بيم ها و خطرها به وسيله نمازها و دعاها ، سزاوارتر است. اين را با سند خودمان به محمّد بن حسن بن وليد ، روايت كرده ايم. وى گويد: محمّد بن حسن صفّار گفت: احمد بن محمّد بن عيسى ، از محمّد بن سنان ، از وشّاء نقل كرده است كه:

هر گاه ماه نو وارد مى شد ، امام باقر عليه السلام در اوّلين روز آن ، دو ركعت نماز مى خواند. او براى هر روز آن تا آخر ماه ، در ركعت اوّل ، سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، سوره «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» مى خواند و در حدّى كه مى توانست ، صدقه مى داد و بدين وسيله ، تن درستى در همه آن ماه را مى خريد.

.

ص: 568

524.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :عن مُحَمَّدُ بنُ أبي قُرَّةَ في كِتابِهِ في عَمَلِ أَوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَنِ العالِمِ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ أَ نَّهُ قالَ :

«مَن صَلّى عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ تَطَوُّعاً ، قَرَأَ في اُولاهُما «اُمَّ الكِتابِ» ، و « إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا » وَالاُخرى ما أحَبَّ ، دَفَعَ اللّهُ تَعالى عَنهُ سوءَ سَنَتِهِ ، ولَم يَزَل في حِرزِ اللّهِ تَعالى إلى مِثلِها مِن قابِلٍ» . (1)5 / 2أدعِيَةُ كُلِّ يَومٍ525.عنه صلى الله عليه و آله :المصباح للكفعمي :يُستَحَبُّ أن يَدعُوَ في أيّامِ شَهرِ رَمَضانَ بِهذِهِ الأَدعِيَةِ لِكُلِّ يَومٍ دُعاءٌ عَلى حِدَةٍ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ ، مِن كِتابِ الذَّخيرَةِ رَواهَا ابنُ عَبّاسٍ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله :

تَقولُ فِي اليَومِ الأَوَّلِ : «اللّهُمَّ اجعَل صِيامي فيهِ صِيامَ الصّائِمينَ ، وهَب لي جُرمي فيهِ يا إلهَ العالَمينَ ، وَاعفُ عَنّي يا عافِياً عَنِ المُجرِمينَ» (2) لِيُعطى ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّاني : «اللّهُمَّ قَرِّبني فيهِ إلى مَرضاتِكَ وجَنِّبني فيهِ سَخَطَكَ ونَقِماتِكَ ، ووَفِّقني فيهِ لِقِراءَةِ آياتِكَ بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ» لِيُعطى بِكُلِّ خُطوَةٍ لَهُ في جَميعِ عُمُرِهِ عِبادَةَ سَنَةٍ صائِماً نَهارَها قائِماً لَيلَها .

وفِي اليَومِ الثّالِثِ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ الذِّهنَ وَالتَّنبيهَ وأبعِدني مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمويهِ ، وَاجعَل لي نَصيباً في كُلِّ خَيرٍ اُنزِلَ فيهِ (3) يا أجوَدَ الأَجوَدينَ» لِيُبنى لَهُ بَيتٌ في جَنَّةِ الفِردَوسِ . الخبر .

وفِي اليَومِ الرّابِعِ : «اللّهُمَّ قَوِّني فيهِ عَلى إقامَةِ أمرِكَ (4) وأوزِعني لِأَداءِ شُكرِكَ بِكَرَمِكَ ، وَاحفَظني بِحِفظِكَ وسِترِكَ يا أبصَرَ النّاظِرينَ» لِيُعطى في جَنَّةِ الخُلدِ سَبعينَ ألفَ سَريرٍ عَلى كُلِّ سَريرٍ حَوراءُ .

وفِي اليَومِ الخامِسِ : «اللّهُمَّ اجعَلني فيهِ مِنَ المُستَغفِرينَ ، وَاجعَلني فيهِ مِن عِبادِكَ الصّالِحينَ وَاجعَلني فيهِ مِن أولِيائِكَ المُتَّقينَ بِرَأفَتِكَ يا أكرَمَ الأَكرَمينَ» (5)

لِيُعطى في جَنَّةِ المَأوى ألفَ ألفِ قَصعَةٍ ، في كُلِّ قَصعَةٍ ألفُ ألفِ لَونٍ مِنَ الطَّعامِ .

وفِي اليَومِ السّادِسِ : «اللّهُمَّ لا تَخذُلني [ فيهِ] (6) لِتَعَرُّضِ مَعاصيكَ ، وأعِذني مِن سِياطِ نِقمَتِكَ ومَهاويكَ ، وأجِرني (7) مِن موجِباتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وأياديكَ يا مُنتَهى رَغبَةِ الرّاغِبينَ» لِيُعطِيَهُ اللّهُ أربَعينَ ألفَ مَدينَةٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ السّابِعِ : «اللّهُمَّ أعِنّي [ فيهِ] (8) عَلى صِيامِهِ وقِيامِهِ وجَنِّبني فيهِ مِن هَفَواتِهِ وآثامِهِ ، وَارزُقني ذِكرَكَ وشُكرَكَ بِدَوامِ هِدايَتِكَ يا هادِيَ المُؤمِنينَ» (9) لِيُعطى فِي الجَنَّةِ ما يُعطَى الشُّهَداءُ وَالسُّعَداءُ وَالأَولِياءُ .

وفِي اليَومِ الثّامِنِ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ رَحمَةَ الأَيتامِ وإطعامَ الطَّعامِ وإفشاءَ السَّلامِ ، وَارزُقني فيهِ صُحبَةَ الكِرامِ ومُجانَبَةَ اللِّئامِ بِطَولِكَ يا أمَلَ الآمِلينَ» (10) لِيُرفَعَ عَمَلُهُ بِعَمَلِ ألفِ صِدّيقٍ .

وفِي اليَومِ التّاسِعِ : «اللّهُمَّ اجعَل لي فيهِ نَصيباً مِن رَحمَتِكَ الواسِعَةِ ، وَاهدِني فيهِ بِبَراهينِكَ القاطِعَةِ (11) ، وخُذ بِناصِيَتي إلى مَرضاتِكَ الجامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يا أمَلَ المُشتاقينَ» لِيُعطى ثَوابَ بَني إسرائيلَ .

وفِي اليَومِ العاشِرِ : «اللّهُمَّ اجعَلني فيهِ مِنَ المُتَوَكِّلينَ عَلَيكَ ، الفائِزينَ لَدَيكَ ، المُقَرَّبينَ إلَيكَ [ بِإِحسانِكَ] (12) يا غايَةَ الطّالِبينَ» لِيَستَغفِرَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ .

وفِي اليَومِ الحادي عَشَرَ : «اللّهُمَّ حَبِّب إلَيَّ فيهِ الإِحسانَ وكَرِّه إلَيَّ فيهِ الفُسوقَ وَالعِصيانَ ، وحَرِّم عَلَيَّ فيهِ السَّخَطَ وَالنّيرانَ بِقُوَّتِكَ (13) يا غَوثَ المُستَغيثينَ» لِيُكتَبَ لَهُ حَجَّةٌ مَقبولَةٌ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّاني عَشَرَ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ السَّترَ وَالعَفافَ وألبِسني فيهِ لِباسَ القُنوعِ وَالكَفافِ ، ونَجِّني فيهِ مِمّا أحذَرُ وأخافُ (14) ، بِعِصمَتِكَ يا عِصمَةَ الخائِفينَ» لِيُغفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ ، ويُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِ حَسَناتٍ .

وفِي اليَومِ الثّالِثَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ طَهِّرني فيهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالأَقذارِ ، وصَبِّرني عَلى كائِناتِ الأَقدارِ ، ووَفِّقني لِلتُّقى وصُحبَةِ الأَبرارِ بِعَونِكَ يا قُرَّةَ عُيونِ المَساكينِ» لِيُعطى بِكُلِّ حَجَرٍ ومَدَرٍ حَسَنَةً ودَرَجَةً فِي الجَنَّةِ .

وفِي اليَومِ الرّابِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ لا تُؤاخِذني فيهِ بِالعَثَراتِ وأقِلني فيهِ مِنَ الخَطايا وَالهَفَواتِ ، ولا تَجعَلني غَرَضاً لِلبَلايا وَالآفاتِ بِعِزِّكَ يا عِزَّ المُسلِمينَ» فَكَأَنَّما صامَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ .

وفِي اليَومِ الخامِسَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ طاعَةَ العابِدينَ ، وَاشرَح فيهِ صَدري بِإِنابَةِ المُخبِتينَ (15) بِأَمانِكَ يا أمانَ الخائِفينَ» لِيَقضِيَ اللّهُ لَهُ ثَمانينَ حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنيا . الخبر .

وفِي اليَومِ السّادِسَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ اهدِني فيهِ لِعَمَلِ الأَبرارِ ، وجَنِّبني فيهِ مُرافَقَةَ الأَشرارِ،وأدخِلني فيهِ بِرَحمَتِكَ دارَالقَرارِ بِإِلهِيَّتِكَ يا إلهَ العالَمينَ»لِيُعطى يَومَ خُروجِهِ مِن قَبرِهِ نوراً ساطِعاً يَمشي بِهِ وحُلَّةً يَلبَسُها وناقَةً يَركَبُها ويُسقى_'feمِن شَرابِ الجَنَّةِ.

وفِي اليَومِ السّابِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ اهدِني فيهِ لِصالِحِ الأَعمالِ وَاقضِ لي فيهِ الحَوائِجَ وَالآمالَ ، يا مَن لا يَحتاجُ إلَى السُّؤالِ (16) ، يا عالِماً بِما في صُدورِ العالَمينَ» لِيُغفَرَ لَهُ ولَو كانَ مِنَ الخاسِرينَ .

وفِي اليَومِ الثّامِنَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ نَبِّهني فيهِ لِبَرَكاتِ أسحارِهِ ، ونَوِّر قَلبي بِضِياءِ أنوارِهِ ، وخُذ بِكُلِّ أعضائي إلَى اتِّباعِ آثارِهِ ، يا مُنَوِّرَ قُلوبِ العارِفينَ» لِيُعطى ثَوابَ ألفِ نَبِيٍّ .

وفِي اليَومِ التّاسِعَ عَشَرَ : «اللّهُمَّ وَفِّر [ فيهِ] (17) حَظّي بِبَرَكاتِهِ ، وسَهِّل سَبيلي إلى خَيراتِهِ ، ولا تَحرِمني قَبولَ حَسَناتِهِ ، يا هادِياً (18) إلَى الحَقِّ المُبينِ» لِيَستَغفِرَ لَهُ مَلائِكَةُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ويَدعوا لَهُ .

وفِي اليَومِ العِشرينَ : «اللّهُمَّ افتَح لي فيهِ أبوابَ الجِنانِ ، وأغلِق عَنّي أبوابَ النِّيرانِ ، ووَفِّقني فيهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ ، يا مُنزِلَ السَّكينَةِ في قُلوبِ المُؤمِنينَ» لِيُكتَبَ لَهُ بِكُلِّ مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ سِتّينَ سَنَةً مَقبولَةً . الخبر .

وفِي اليَومِ الحادي وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ اجعَل لي فيهِ إلى مَرضاتِكَ دَليلاً ، ولا تَجعَل عَلَيَّ فيهِ لِلشَّيطانِ سَبيلاً (19) ، يا قاضِيَ حَوائِجِ السّائِلينَ» لِيُنَوِّرَ اللّهُ قَبرَهُ ، ويُبَيِّضَ وَجهَهُ ، ويَمُرَّ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ الخاطِفِ .

وفِي اليَومِ الثّاني وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ افتَح لي فيهِ أبوابَ فَضلِكَ وأنزِل عَلَيَّ فيهِ بَرَكاتِكَ ، ووَفِّقني فيهِ لِموجِباتِ مَرضاتِكَ ، وأسكِنّي فيهِ بُحبوحَةَ جَنّاتِكَ يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطَرّينَ» لِيُهَوِّنَ اللّهُ عَلَيهِ سَكَراتِ المَوتِ ، ومَسأَلَةَ مُنكَرٍ ونَكيرٍ ويُثَبِّتَهُ بِالقَولِ الثّابِتِ .

وفِي اليَومِ الثّالِثِ وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ اغسِلني فيهِ مِنَ الذُّنوبِ وطَهِّرني فيهِ مِنَ العُيوبِ ، وَامتَحِن فيهِ قَلبي بِتَقوَى القُلوبِ يا مُقيلَ عَثَراتِ المُذنِبينَ» لِيَمُرَّ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ الخاطِفِ مَعَ النِّبِيِّينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ .

وفِي اليَومِ الرّابِعِ وَالعِشرينَ : «اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ فيهِ ما يُرضيكَ وأعوذُ بِكَ فيهِ مِمّا يُؤذيكَ ، بِأَن اُطيعَكَ ولا أعصِيَكَ ، يا عالِماً بِما في صُدورِ العالَمينَ (20) لِيُعطى بِعَدَدِ كُلِّ شَعرَةٍ عَلى رَأسِهِ وجَسَدِهِ ألفَ خادِمٍ وألفَ غُلامٍ كَالمَرجانِ وَالياقوتِ .

وفِي اليَومِ الخامِسِ وَالعِشرينَ : (21) «اللّهُمَّ اجعَلني [ فيهِ] مُحِبّاً لِأَولِيائِكَ ومُعادِياً لِأَعدائِكَ ، ومُتَمَسِّكاً بِسُنَّةِ خاتَمِ أنبِيائِكَ يا عَظيماً في قُلوبِ النَّبِيِّينَ» لِيُبنى لَهُ فِي الجَنَّةِ مِئَةُ قَصرٍ عَلى كُلِّ قَصرٍ خَيمَةٌ خَضراءُ .

وفِي اليَومِ السّادِسِ وَالعِشرينَ (22) : «اللّهُمَّ اجعَل سَعيي فيهِ مَشكوراً وذَنبي فيهِ مَغفوراً ، وعَمَلي فيهِ مَقبولاً ، وعَيبي فيهِ مَستوراً ، يا أسمَعَ السّامِعينَ» لِيُنادى فِي القِيامَةِ : لا تَخَف ولا تَحزَن فَقَد غُفِرَ لَكَ .

وفِي اليَومِ السّابِعِ وَالعِشرينَ (23) : «اللّهُمَّ وَفِّر حَظّي فيهِ مِنَ النَّوافِلِ ، وأكرِمني فيهِ بِإِحضارِ الأَحرازِ مِنَ (24) المَسائِلِ ، وقَرِّب وَسيلَتي إلَيكَ مِن بَينِ الوَسائِلِ ، يا مَن لا يَشغَلُهُ إلحاحُ المُلِحّينَ» فَكَأَنَّما أطعَمَ كُلَّ جائِعٍ . الخبر .

وفِي اليَومِ الثّامِنِ وَالعِشرينَ (25) : «اللّهُمَّ غَشِّني فيهِ بِالرَّحمَةِ وَالتَّوفيقِ وَالعِصمَةِ ، وطَهِّر قَلبي مِن عائِباتِ التُّهَمَةِ ، يا رَؤوفاً بِعِبادِهِ المُؤمِنينَ» لَو قيسَ نَصيبُهُ فِي الجَنَّةِ بِالدُّنيا لَكانَ مِثلَها أربَعينَ مَرَّةً .

وفِي اليَومِ التّاسِعِ وَالعِشرينَ (26) : «اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ لَيلَةَ القَدرِ ، وصَيِّر لي كُلَّ عُسرٍ إلى يُسرٍ ، وَاقبَل مَعاذيري وحُطَّ عَنِّي الوِزرَ يا رَحيماً بِعِبادِهِ المُؤمِنينَ» لِيُبنى لَهُ ألفُ مَدينَةٍ فِي الجَنَّةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالزُّمُرُّدِ وَاللُّؤلُؤِ .

وفِي اليَومِ الثَّلاثينَ : «اللّهُمَّ اجعَل صِيامي فيهِ بِالشُّكرِ وَالقَبولِ عَلى ما تَرضاهُ ويَرضاهُ الرَّسولُ ، مُحكَمَةً فُروعُهُ بِالاُصولِ ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ» (27) لِيُكرِمَهُ اللّه ُ تَعالى كَرامَةَ الأَنبِياءِ وَالأَوصِياءِ . (28) .


1- .الإقبال : 1 / 197 ، بحارالأنوار : 97 / 353 / 3 .
2- .في الإقبال ج1 ص 229 : «اللّهمّ اجعل صيامي صيام الصائمين ، وقيامي قيام القائمين ، ونبّهني فيه عن نومة الغافلين ، وهب لي جرمي يا إله العالمين» .
3- .في الإقبال ج 1 ص 254 : «من كلّ خير تنزل فيه بجودك يا ...» .
4- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 257 هنا : «وأذقني فيه حلاوة ذكرك» .
5- .في الإقبال ج 1 ص 260 : «يا أرحم الراحمين» بدل «يا أكرم الأكرمين».
6- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : 1 / 263 .
7- .في الإقبال : «ولاتضربني فيه بسياط نقمتك وزحزحني» بدل «وأعذني من سياط نقمتك ومهاويك وأجرني» .
8- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : 1 / 267 .
9- .في الإقبال : «بدوامه بتوفيقك يا وليّ المؤمنين» بدل «بدوام .. .».
10- .في الإقبال ج 1 ص 270 : «يا ملجأ الآملين» .
11- .في الإقبال ج 1 ص 273 : «لبراهينك الساطعة» .
12- .ما بين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : 1 / 276 .
13- .في بعض النسخ : «بعونك» بدل «بقوّتك» و«غياث» بدل «غوث» .
14- .في الإقبال ج 1 ص 284 : «زيّنّي» بدل «ارزقني» و«وحلِّني فيه بحليّ الفضل والإنصاف» بدل «ونجّني فيه ممّا أحذر وأخاف» .
15- .في الإقبال ج 1 ص 297 : «الخاشعين وأشعر فيه قلبي إنابة المخلصين» بدل «العابدين ... المخبتين» .
16- .في الإقبال ج 1 ص 307 : «إلى التفسير والسؤال» .
17- .ما بين المعقوفين أثبتناه من الإقبال : 1 / 350 .
18- .في المصدر : «هادي» والتصويب من البلد الأمين والإقبال .
19- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 369 هنا : «واجعل الجنّة منزلاً لي ومقيلاً» .
20- .وفي الإقبال ج 1 ص 392 : «يا عالماً بأحوال السائلين» وزاد فيه «والتوفيق» قبل «بأن أطيعك» .
21- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم السادس والعشرين وفيه «مستنّاً» بدل «متمسّكاً» و«يا عاصم قلوب النبيّين» بدل «يا عظيماً في قلوب النبيّين» .
22- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم الخامس والعشرين وفيه «يا سامع أصوات المبتهلين» بدل «يا أسمع السامعين» .
23- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم الثامن والعشرين وفيه «الأحلام في المسائل» بدل «الأحراز من المسائل» .
24- .كذا في المصدر ولعلّ عبارة «الأحراز من» زائدة .
25- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم التاسع والعشرين وفيه «غياهب» بدل «عائبات» و«المذنبين» بدل «المؤمنين» .
26- .أورد هذا الدعاء في الإقبال في اليوم السابع والعشرين وفيه «يا رؤوفاً بعباده الصالحين» بدل «يا رحيماً بعباده المؤمنين» .
27- .وزاد في الإقبال ج 1 ص 448 : «الأخيار الأبرار صلى اللّه عليهم».
28- .المصباح للكفعمي : 810 ، البلد الأمين : 219 ، وأورد السيّد ابن طاووس قدس سرههذه الأدعية ومن دون إسناد إلى المعصوم في الإقبال موزّعة على الأبواب وباختلاف في بعض الألفاظ والعبارات كما أشرنا إلى أهمّها في الهوامش السابقة .

ص: 569

5 / 2 دعاهاى هر روز ماه رمضان

526.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :به نقل از محمّد بن ابى قُرّه در كتابش در اعمال روز اوّل ماه رمضان ، از عالِم (امام كاظم عليه السلام ) _ كه درود خدا بر او باد _ روايت كرده كه فرمود:

«هر كس هنگام فرا رسيدن ماه رمضان ، دو ركعت نماز مستحب بخواند و در ركعت اوّل ، «فاتحه» و «فتح» ، و در ركعت دوم ، هر سوره اى را كه دوست داشت ، بخواند ، خداوندْ بدىِ آن سال را از او دور مى كند و همواره در امان خداوند خواهد بود ، تا همان هنگام از سال آينده».5 / 2دعاهاى هر روز ماه رمضان527.مسند أبي يعلى عن ابن عمر :المصباح كفعمى :مستحب است كه در روزهاى ماه رمضان ، اين دعاها خوانده شوند ، براى هر روز ، از اوّل تا آخر ماه ، دعايى جداگانه ، در كتاب الذخيرة آمده كه ابن عبّاس از پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين روايت كرده است:

در روز اول مى گويى: «خداوندا! روزه مرا در اين روز ، روزه روزه داران [واقعى ]قرار بده و در آن ، خطايم را ببخش _ اى معبود جهانيان _ و از من در گذر _ اى بخشاينده مجرمان _ !»

تا هزار هزار حسنه داده شود... .

و در روز دوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به موجبات خرسندى ات نزديك گردان و مرا از خشم و كيفر خويش دور ساز و مرا در آن ، توفيق خواندن آياتت عطا كن ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!»

تا در برابر هر گامش در تمام عمرش ، پاداش عبادت يك سال را ، در حالى كه روزش را روزه و شبش را به عبادت پرداخته ، داده شود.

و در روز سوم [ مى گويى]: «خداوندا! در اين روز ، مرا ذهن و هوشيارى عطا كن و مرا از نابخردى و آميختگى حق و باطل دور گردان و مرا از هر خيرى كه در آن نازل مى شود ، بهره اى قرار بده ، اى بخشنده ترينِ بخشندگان!»

تا براى او خانه اى در بهشت فردوس بسازند... .

و در روز چهارم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا براى برپايى فرمانت ، نيرومند ساز و با كَرَمت ، توفيق سپاس گزارى ات را عطايم كن و با نگهدارى خود ، مرا حفظ كن ، اى بيناترينِ بينندگان!»

تا در بهشت ابدى ، به او هفتاد هزار تخت بدهند كه بر هر تختى ، يك حورى است.

و در روز پنجم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از آمرزش خواهان قرار بده و مرا در آن ، از بندگان شايسته ات قرار بده و مرا در آن ، از دوستان پرهيزگار خود قرار بده ، به مهربانى ات ، اى بزرگوارترينِ بزرگواران!»

تا در بهشت برين به او هزار هزار خوانِ غذا دهند كه در هر خوانى ، هزار هزار رنگ غذاست.

و در روز ششم [مى گويى] : «خداوندا! [در اين روز ،] مرا به سبب رفتن به سراغ نافرمانى هايت خوار مگردان و مرا از تازيانه هاى انتقام و تأديب خويش ، پناه بده و مرا از آنچه موجب خشم توست ، در امان دار، به نعمت و احسانت ، اى نهايت خواسته خواهندگان!»

تا خداوند به او چهل هزار شهر بدهد... .

و در روز هفتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به روزه دارى و عبادتش يارى كن و مرا از سقوط و گناهانش دور بدار و با هدايت پيوسته ات ، ياد و سپاست را روزى ام كن ، اى هدايتگر مؤمنان!»

تا در بهشت ، آنچه به شهيدان و سعادتمندان و اوليا مى دهند ، به او هم بدهند.

و در روز هشتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، توفيق ترحّم بر يتيمان و غذا دادن [ به گرسنگان] و آشكارا سلام دادن را عطايم كن و همنشينى با بزرگواران و دورى از فرومايگان را روزى ام گردان ، به احسانت ، اى آرزوى آرزومندان!»

تا عمل او برابر با عمل هزار صدّيق ، بالا برده شود.

و در روز نهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از رحمت گسترده ات نصيبى قرار بده و در آن مرا به دلايل قاطع و روشن خود ، رهنمون باش و زمام اختيار مرا به سوى خرسندى هاى فراگيرت به دست گير ، به محبتّت ، اى آرزوى مشتاقان!»

تا پاداش بنى اسرائيل را به او بدهند.

و در روز دهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، از تكيه كنندگان بر خودت ، از كاميابان در پيشگاهت و از نزديكان آستانت قرار بده ، اى نهايت خواسته جويندگان!»

تا هر چيزى براى او آمرزش بخواهد.

و در روز يازدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، نيكى را در نظرم محبوب گردان و زشتكارى و نافرمانى را در نظرم ناخوشايند ساز و خشم و دوزخ را در آن بر من حرام كن ، به نيرويت ، اى پناه پناهجويان!»

تا براى او پاداش يك حجّ مقبول همراه پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شود... .

و در روز دوازدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا پوشش و پاك دامنى ، روزى كن و جامه قناعت و كفاف را بر من بپوشان و مرا از آنچه حذر و بيم دارم ، نجات بده ، به نگهدارى ات ، اى نگهدارِ ترسندگان!»

تا گناهان گذشته و آينده اش بخشوده شوند و بدى هايش تبديل به خوبى گردند.

و در روز سيزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از آلودگى و پليدى ها پاك كن و مرا بر حوادث تقديرشده شكيبا ساز و مرا به تقوا و همنشينى با نيكان ، موفّق بدار ، به يارى ات ، اى نور چشم بينوايان!»

تا به شمار هر سنگ و كلوخى ، به او حسنه و درجه اى در بهشت داده شود.

و در روز چهاردهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا با لغزش ها مؤاخذه مكن و پوزش مرا از خطاها و لغزش ها بپذير و مرا هدف تير بلاها و آفت ها قرار مده ، به عزّتت ، اى مايه عزّت مسلمانان!»

[با اين دعا] گويا با پيامبران ، شهيدان و صالحان ، روزه گرفته است.

و در روز پانزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، طاعت عابدان را روزى ام كن و دلم را به بازگشت و توبه خاشعان ، گشاده گردان ، به ايمن بخشى ات ، اى ايمنىِ هراسناكان!»

تا خداوند ، هشتاد حاجت از حاجت هاى دنيايى او را برآورد... .

و در روز شانزدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به كار نيكان ، راهنمايى كن و در آن ، مرا از همنشينى با بَدان ، دور بدار و به رحمتت ، مرا در سراى جاويد ، وارد كن ، به خداوندى ات ، اى معبود جهانيان!»

تا در روزى كه از گورش بيرون مى آيد ، نور تابناكى به او عطا شود كه با فروغ آن ، راه برود و پوششى كه آن را بپوشد و شترى كه سوارش شود و از شراب بهشتى به او نوشانده شود.

و در روز هفدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به كارهاى شايسته رهنمون باش و در آن ، حاجتت ها و آرزوهايم را برآور ، اى آن كه نياز به پرسش ندارد! اى آن كه به آنچه در سينه هاى جهانيان است ، داناست!»

تا آمرزيده شود ، هر چند از زيانكاران باشد.

و در روز هيجدهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا به بركت هاى سحرگاهانش هشيار بگردان و دلم را با فروغ روشنى هايش نورانى كن و همه اعضايم را به پيروى از آثارش به كار گير ، اى روشنگر دل هاى عارفان!»

تا پاداش هزار پيامبر يابد.

و در روز نوزدهم [مى گويى] : «خداوندا! بهره مندىِ مرا از بركات اين روز ، سرشار بگردان و راه مرا به سوى نيكى هاى آن آسان ساز و مرا از پذيرش نيكوكارى ها در آن محروم مگردان ، اى هدايتگر به سوى حقِّ آشكار!»

تا فرشتگان آسمان ها و زمين براى او آمرزش بخواهند و برايش دعا كنند.

و در روز بيستم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، درهاى بهشت ها را به رويم بگشاى و درهاى آتش ها را به رويم بربند و در آن ، مرا به تلاوت قرآن موفّق بدار ، اى فرودآورنده آرامش در دل مؤمنان!»

تا به شمار همه آنان كه ماه رمضان را روزه گرفته اند ، براى او شصت سال روزه مقبول بنويسند... .

و در روز بيست و يكم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، برايم راهنمايى به سوى رضامندى هاى خويش قرار بده و در آن براى شيطان ، راه نفوذى در من ، قرار مده ، اى برآورنده نيازهاى سائلان!»

تا خداوند ، قبرش را نورانى و چهره اش را سفيد كند و همچون برق جهنده بر صراط بگذرد.

و در روز بيست و دوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، درهاى احسانت را به رويم بگشاى و بركت هاى خويش را بر من فرودآور و مرا به آنچه موجب رضاى توست ، موفّق گردان و مرا در ميان بهشت هاى خودت جاى ده ، اى پاسخگوى دعاى درماندگان!»

تا خداوند ، سختى هاى جان كندن و سؤال منكر و نكير را بر او آسان سازد و او را با عقيده ثابت ، استوار دارد.

و در روز بيست و سوم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا از گناهانْ بشوى و مرا در آن از عيب ها پاك گردان و دلم را در آن با تقواى دل ها بيازماى ، اى پوزش پذير خطاى گناهكاران!»

تا همچون برقِ جهنده همراه پيامبران و شهيدان و صالحان بر صراط بگذرد.

و در روز بيست و چهارم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، آنچه تو را خرسند مى سازد ، از تو مى خواهم و از آنچه تو را مى آزارد ، به تو پناه مى برم، به اين كه فرمان بردارت باشم و نافرمانى ات نكنم ، اى دانا به آنچه در سينه هاى جهانيان است!»

تا به شمار هر مويى كه در سر و بدن اوست ، هزار خدمت گزار و هزار غلامش دهند كه همچون مرجان و ياقوت اند.

و در روز بيست و پنجم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت و چنگ زننده به سنّت آخرينِ پيامبرانت قرار بده ، اى بزرگ در دل هاى پيامبران!»

تا در بهشت براى او صد قصر بسازند كه بر هر قصرى ، خيمه اى سبز است.

و در روز بيست و ششم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، تلاشم را پاداش يافته و گناهم را در آن آمرزيده و عملم را قبول شده و عيبم را پوشيده قرار بده ، اى شنواترينِ شنوندگان!»

تا در قيامت به او خطاب شود: «نترس و اندوهگين مباش ، كه آمرزيده شدى».

و در روز بيست و هفتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، بهره مرا از مستحبّات سرشار بگردان و با آماده ساختن خواسته ها در آن ، مرا گرامى بدار و وسيله ام را در آن از ميان وسايل ، فراهم ساز ، اى آن كه اصرار اصراركنندگان ، او را مشغول نمى سازد!»

[با اين دعا] گويا هر گرسنه اى را سير كرده است... .

و در روز بيست و هشتم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، مرا در پوشش رحمت و توفيق و نگهدارى قرار بده و دلم را از عيب هاى موجب تهمت ، پاك كن ، اى مهربان به بندگان مؤمنش!»

كه اگر بهره اش را از بهشت با دنيا بسنجند ، چهل برابر آن خواهد بود.

و در روز بيستم و نهم [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، شب قدر را نصيبم كن و هر سختى را برايم آسان بگردان و پوزش هايم را بپذير و بار گناهانم را از دوشم بردار ، اى مهربان به بندگان مؤمنش!»

تا در بهشت براى او هزار شهر از طلا و نقره و زمرّد و لؤلؤ بسازند. (1)

و در روز سى ام [مى گويى] : «خداوندا! در اين روز ، روزه ام را همراه با پاداش و پذيرش قرار بده ، بدان گونه كه تو آن را مى پسندى و پيامبر از آن خرسند مى شود ، در حالى كه شاخ و برگش با ريشه ها محكم باشد ، به حقّ محمّد و خاندان پاكيزه و پاك او!»

تا خداوندْ او را به كرامت پيامبران و اوصيا ، گرامى بدارد. (2)

.


1- .زمرّد ، از سنگ هاى قيمتى است. رنگ سبز روشن دارد و هر چه سبزتر باشد ، بهتر و نفيس تر است و اصل اين واژه فارسى است (ر . ك : المنجد).
2- .سيّد ابن طاووس ، اين دعاها را بدون اِسناد به معصوم در الإقبال در جاهاى مختلف آورده است ، با اختلاف هايى كه در برخى الفاظ و عبارات وجود دارد. به مهم ترينِ اين موارد در پاورقى هاى گذشته اشاره شد.

ص: 570

. .

ص: 571

. .

ص: 572

. .

ص: 573

. .

ص: 574

. .

ص: 575

. .

ص: 576

. .

ص: 577

. .

ص: 578

. .

ص: 579

. .

ص: 580

5 / 3«دُعاءُ المُجيرِ» لِلأَيّامِ البيضِ مِن شَهرِ رَمَضانَرواه الكفعمي قدس سره في البلد الأمين والمصباح ، وقال في حاشية مصباحه : «هذا الدعاء يسمّى «دعاء المجير» ، رفيع الشأن عظيم المنزلة . وله نسخ كثيرة ، أكملها ما رقمناه ، وهو مرويّ عن النبيّ صلى الله عليه و آله ، نزل جبريل عليه السلام وهو يصلّي في مقام إبراهيم عليه السلام . وملخّص فضله أنّه من قرأه في الأيّام البيض من شهر رمضان غفرت ذنوبه ... وبه يشفي اللّه تعالى المريض ويقضي الدين ...» . (1)

.


1- .المصباح للكفعمي : 358 .

ص: 581

5 / 3 «دعاى مُجير» براى ايّام البيضِ ماه رمضان

5 / 3«دعاى مُجير» براى ايّام البيضِ (1) ماه رمضان 3كفعمى ، اين دعا را در البلد الأمين و المصباح روايت كرده و در حاشيه المصباح گفته است: «اين دعا كه دعاى مجير ناميده مى شود ، داراى شأن والا و منزلت عظيم است و نسخه هاى بسيارى دارد كه كامل ترينِ آنها ، همان است كه ما آورده ايم. اين دعا ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است. [ ماجراى اين دعا چنين است كه ]وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در مقام ابراهيم نماز مى خواند ، جبرئيل عليه السلامنازل شد [ و آن را آورد]. خلاصه فضيلت آن ، اين كه: هر كس آن را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند ، گناهانش آمرزيده شوند... و به سبب اين دعا خداوند ، بيمار را شفا مى دهد و بدهى را ادا مى كند...».

.


1- .ايّام البيض هر ماه ، روزهاى سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم آن ماه است.

ص: 582

655.عنه صلى الله عليه و آله :البلد الأمين :دُعاءُ المُجيرِ وهُوَ مَروِيٌّ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله :

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ سُبحانَكَ يا أللّهُ ، تَعالَيتَ يا رَحمانُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا رَحيمُ ، تَعالَيتَ يا كَريمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مَلِكُ ، تَعالَيتَ يا مالِكُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قُدّوسُ ، تَعالَيتَ يا سَلامُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُؤمِنُ ، تَعالَيتَ يا مُهَيمِنُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَزيزُ ، تَعالَيتَ يا جَبّارُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُتَكَبِّرُ ، تَعالَيتَ يا مُتَجَبِّرُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خالِقُ ، تَعالَيتَ يا بارِئُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُصَوِّرُ ، تَعالَيتَ يا مُقَدِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا هادي ، تَعالَيتَ يا باقي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَهّابُ ، تَعالَيتَ يا تَوّابُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فَتّاحُ ، تَعالَيتَ يا مُرتاحُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَيِّدي ، تَعالَيتَ يا مَولايَ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قَريبُ ، تَعالَيتَ يا رَقيبُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُبدِئُ ، تَعالَيتَ يا مُعيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا حَميدُ ، تَعالَيتَ يا مَجيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا قَديمُ ، تَعالَيتَ يا عَظيمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَفورُ ، تَعالَيتَ يا شَكورُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا شاهِدُ ، تَعالَيتَ يا شَهيدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَنّانُ ، تَعالَيتَ يا مَنّانُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا باعِثُ ، تَعالَيتَ يا وارِثُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُحيي ، تَعالَيتَ يا مُميتُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا شَفيقُ ، تَعالَيتَ يا رَفيقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا أنيسُ ، تَعالَيتَ يا مُؤنِسُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا جَليلُ ، تَعالَيتَ يا جَميلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خَبيرُ ، تَعالَيتَ يا بَصيرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَفِيُّ (1) ، تَعالَيتَ يا مَلِيُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مَعبودُ ، تَعالَيتَ يا مَوجودُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَفّارُ ، تَعالَيتَ يا قَهّارُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مَذكورُ ، تَعالَيتَ يا مَشكورُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا جَوادُ ، تَعالَيتَ يا مَعاذُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا جَمالُ ، تَعالَيتَ يا جَلالُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سابِقُ ، تَعالَيتَ يا رازِقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا صادِقُ ، تَعالَيتَ يا فالِقُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَميعُ ، تَعالَيتَ يا سَريعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَفيعُ ، تَعالَيتَ يا بَديعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا فَعّالُ ، تَعالَيتَ يا مُتَعالِ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا قاضي ، تَعالَيتَ يا راضي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قاهِرُ ، تَعالَيتَ يا ظاهِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عالِمُ ، تَعالَيتَ يا حاكِمُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا دائِمُ ، تَعالَيتَ يا قائِمُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عاصِمُ ، تَعالَيتَ يا قاصِمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا غَنِيُّ ، تَعالَيتَ يا مُغني ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَفِيُّ ، تَعالَيتَ يا قَوِيُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا كافي ، تَعالَيتَ يا شافي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقَدِّمُ ، تَعالَيتَ يا مُؤَخِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا أوَّلُ ، تَعالَيتَ يا آخِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ظاهِرُ ، تَعالَيتَ يا باطِنُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَجاءُ ، تَعالَيتَ يا مُرتَجى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذَا المَنِّ ، تَعالَيتَ يا ذَا الطَّولِ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَيُّ ، تَعالَيتَ يا قَيّومُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا واحِدُ ، تَعالَيتَ يا أحَدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سَيِّدُ ، تَعالَيتَ يا صَمَدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا قَديرُ ، تَعالَيتَ يا كَبيرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا والي ، تَعالَيتَ يا عالي (2) ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَلِيُّ ، تَعالَيتَ يا أعلى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَلِيُّ ، تَعالَيتَ يا مَولى ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذارِئُ ، تَعالَيتَ يا بارِئُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا خافِضُ ، تَعالَيتَ يا رافِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقسِطُ ، تَعالَيتَ يا جامِعُ،أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُعِزُّ ، تَعالَيتَ يا مُذِلُّ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حافِظُ ، تَعالَيتَ يا حَفيظُ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا قادِرُ ، تَعالَيتَ يا مُقتَدِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا عَليمُ ، تَعالَيتَ يا حَليمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا حَكَمُ ، تَعالَيتَ يا حَكيمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُعطي، تَعالَيتَ يا مانِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ضارُّ، تَعالَيتَ يا نافِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُجيبُ ، تَعالَيتَ يا حَسيبُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عادِلُ ، تَعالَيتَ يا فاضِلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا لَطِيفُ ، تَعالَيتَ يا شَرِيفُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَبُّ ، تَعالَيتَ يا حَقُّ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ماجِدُ ، تَعالَيتَ يا واحِدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا عَفُوُّ ، تَعالَيتَ يا مُنتَقِمُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا واسِعُ ، تَعالَيتَ يا موسِعُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَؤوفُ ، تَعالَيتَ يا عَطوفُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فَردُ ، تَعالَيتَ يا وَترُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُقيتُ ، تَعالَيتَ يا مُحيطُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا وَكيلُ ، تَعالَيتَ يا عَدلُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُبينُ ، تَعالَيتَ يا مَتينُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا بَرُّ ، تَعالَيتَ يا وَدودُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا رَشيدُ ، تَعالَيتَ يا مُرشِدُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا نورُ ، تَعالَيتَ يا مُنَوِّرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا نَصيرُ ، تَعالَيتَ يا ناصِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ.سُبحانَكَ يا صَبورُ ، تَعالَيتَ يا صابِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ. سُبحانَكَ يا مُحصي ، تَعالَيتَ يا مُنشِي ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا سُبحانُ ، تَعالَيتَ يا دَيّانُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا مُغيثُ ، تَعالَيتَ يا غِياثُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا فاطِرُ ، تَعالَيتَ يا حاضِرُ ، أجِرنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ . سُبحانَكَ يا ذَا العِزِّ وَالجَمالِ ، تَبارَكتَ يا ذَا الجَبَروتِ وَالجَلالِ . سُبحانَكَ (3) لا إلهَ إلاّ أنتَ ، سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ ، فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّيناهُ مِنَ الغَمِّ ، وكَذلِكَ نُنجِي المُؤمِنينَ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ (أجمَعينَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، وحَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ ؛ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ) (4) . (5) .


1- .في المصباح : «يا خفيّ» .
2- .في المصباح : «يا متعالى» .
3- .في المصباح : «سبحانك يا ...» .
4- .أثبتنا مابين القوسين من المصباح ، وفي البلد الأمين : «ثمّ حمدِل وحسبِل وحولِق» .
5- .البلد الأمين : 362 ، المصباح للكفعمي : 358 .

ص: 583

654.عنه صلى الله عليه و آله :البلد الأمين _ [در بيان] دعاى مُجير ، روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله _ :به نام خداوند بخشنده مهربان. منزّهى تو ، اى خداوند! والايى تو ، اى بخشنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده!

منزّهى تو، اى مهربان! والايى تو،اى بزرگوار! ما را از آتشْ پناه بده،اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى فرمان روا! والايى تو ، اى مالك! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى عيب ! والايى تو ، اى سلام! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ايمنى بخش! والايى تو ، اى حاكم بر همه چيز! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ارجمند! والايى تو ، اى غالب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب بزرگى! والايى تو ، اى صاحب جبروت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آفريننده! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صورت آفرين! والايى تو ، اى تقديركننده! مارا از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى هدايتگر! والايى تو ، اى ماندگار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بخشنده! والايى تو ، اى توبه پذير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى گشاينده! والايى تو ، اى رحمت آور (بهجت آفرين)! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سَرور من! والايى تو ، اى سرپرست من! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نزديك! والايى تو ، اى مراقب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آغازگر! والايى تو ، اى بازآفرين! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ستوده! والايى تو ، اى شكوهمند! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى خداى ديرين! والايى تو ، اى بزرگ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آمرزنده! والايى تو ، اى سپاس گزار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى گواه! والايى تو ، اى حاضر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مهرورز! والايى تو ، اى نعمت بخش! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى برانگيزاننده! والايى تو ، اى ميراث برنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى حيات بخش! والايى تو ، اى ميراننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مهربان! والايى تو ، اى اهل مدارا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى همدم! والايى تو ، اى مونس! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى با عظمت! والايى تو ، اى زيبا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آگاه! والايى تو ، اى بينا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پذيرنده! والايى تو ، اى مهلت دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى معبود! والايى تو ، اى موجود! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى مهلت دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آمرزنده! والايى تو ، اى قدرتمند ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يادشده ! والايى تو ، اى سپاس گزارى شده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بخشنده! والايى تو ، اى پناهگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زيبايى! والايى تو ، اى شُكوه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سبقت گيرنده! والايى تو ، اى روزى دهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى راستگو ! والايى تو ، اى شكافنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شنوا! والايى تو ، اى باشتاب! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى والا! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بسياركار! والايى تو ، اى بلندمرتبه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى داور! والايى تو ، اى راضى شونده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى قدرتمند! والايى تو ، اى آشكار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى حاكم! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اَبَدى! والايى تو ، اى هميشه پا برجا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نگه دارنده! والايى تو ، اى در هم شكننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى نياز! والايى تو ، اى بى نيازكننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى وفاكننده! والايى تو ، اى نيرومند! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى كفايت كننده! والايى تو ، اى شفادهنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى مقدّم دارنده! والايى تو ، اى تأخير اندازنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نخست! والايى تو ، اى فرجام! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى آشكار! والايى تو ، اى پنهان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اميد! والايى تو ، اى اميدگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب نعمت! والايى تو ، اى صاحب احسان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زنده! والايى تو ، اى هميشه برپا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يكتا! والايى تو ، اى يگانه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سَرور! والايى تو ، اى نفوذناپذير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى توانا! والايى تو ، اى بزرگ! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى سرپرست! والايى تو ، اى بلندمرتبه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى والا! والايى تو ، اى برتر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب اختيار! والايى تو ، اى سرپرست! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى هستى آفرين! والايى تو ، اى آفريدگار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پايين آورنده! والايى تو ، اى بالابرنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دادگر! والايى تو ، اى جمع كننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عزّت بخش! والايى تو ، اى خواركننده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نگهبان! والايى تو ، اى نگهدار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى توانا! والايى تو ، اى مقتدر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى دانا! والايى تو ، اى بردبار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى داور! والايى تو ، اى استواركار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عطاكننده! والايى تو ، اى بازدارنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى زيان رسان! والايى تو ، اى سودرسان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى اجابت كننده! والايى تو ، اى حسابگر! (1) ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عادل! والايى تو ، اى صاحب نعمت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب لطف! والايى تو ، اى باشرافت! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پروردگار! والايى تو ، اى حق! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب مجد! والايى تو ، اى يگانه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بخشاينده! والايى تو ، اى انتقام گيرنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى گسترده(رحمت)! والايى تو ، اى گستراننده(هستى)! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب رأفت! والايى تو ، اى مهرورز! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى يگانه! والايى تو ، اى يكتا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى جزادهنده! والايى تو ، اى فراگير! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى عهده دار! والايى تو ، اى دادگر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى روشنگر! والايى تو ، اى استوار! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نيكى كننده! والايى تو ، اى مهربان! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ره يافته! والايى تو ، اى راهنما! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى نور! والايى تو ، اى روشنى بخش! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى ياور! والايى تو ، اى ياريگر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صبرپيشه! والايى تو ، اى شكيبا! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شمارنده! والايى تو ، اى پديدآورنده! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى بى عيب! والايى تو ، اى داور! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى پناه دهنده! والايى تو ، اى پناهگاه! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى شكافنده! والايى تو ، اى حاضر! ما را از آتشْ پناه بده ، اى پناه دهنده! منزّهى تو ، اى صاحب عزّت و زيبايى! خجسته اى تو ، اى صاحب قدرت و شكوه! منزّهى تو. « معبودى جز تو نيست . منزّهى تو . من از ستمگران بوده ام. پس ، او را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانديم و اين گونه ، مؤمنان را نجات مى بخشيم » .

و درود خدا بر محمّد و همه خاندانش باد و ستايش ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان است. و خداوند ، ما را بس است و خوب عهده دارى است و هيچ قدرتى و نيرويى نيست ، مگر به خداوند والاى بزرگ. .


1- .در متن عربى ، واژه «حسيب» آمده كه بجز حسابگر ، سه معناى ديگر هم دارد: كفايت كننده ، دانا ، مقتدر (ر . ك : مجمع البحرين : 1 / 400) .

ص: 584

. .

ص: 585

. .

ص: 586

. .

ص: 587

. .

ص: 588

. .

ص: 589

. .

ص: 590

الفصل السادس : الأعمال المختصَّة بالعشر الأواخر6 / 1الغُسل653.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَغتَسِلُ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ في كُلِّ لَيلَةٍ . (1)6 / 2الدُّعاءأ _ الأَدعِيَةُ المُشتَرَكَةُ652.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ :

أعوذُ بِجَلالِ وَجهِكَ الكَريمِ ، أن يَنقَضِيَ عَنّي شَهرُ رَمَضانَ أو يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ ، ولَكَ قِبَلي ذَنبٌ أو تَبِعَةٌ تُعَذِّبُني عَلَيهِ (2) . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 358 عن محمّد بن أبي عمير عن بعض أصحابه و ص 411 ، بحارالأنوار : 81 / 19 / 24 و ج 98 / 68 و ص 151 .
2- .في المقنعة : «تعذّبني به يوم ألقاك» ، وفي الإقبال : «بقي لك عندي تبعة أو ذنب تعذّبني عليه يوم ألقاك» .
3- .الكافي : 4/160/1 عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابنا ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/161/2032 ، الإقبال : 1 / 365 كلاهما عن ابن أبي عمير ، المقنعة : 189 وفيه «يستحبّ أن يقال في كلّ ليلة من العشر الأواخر» ، بحار الأنوار : 98 / 156 / 4 .

ص: 591

فصل ششم : اعمال مخصوص دهه آخر

6 / 1 غسل

6 / 2 دعا

الف _ دعاهاى مشترك

فصل ششم : اعمال مخصوص دهه آخر6 / 1غسل651.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب غسل مى كرد.6 / 2دعاالف _ دعاهاى مشترك650.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در دهه آخر ماه رمضان ، هر شب چنين مى گويى :

«به شُكوه ذات كريم تو پناه مى برم كه ماه رمضان بر من بگذرد ، يا سپيده امشب بدمد و مرا نزد تو ، گناه يا خطايى باشد كه بر آن ، عذابم كنى» . (1)

.


1- .در نقل المقنعة (ص 189) چنين آمده است : «در روز ديدار تو بر آن عذابم كنى» .

ص: 592

649.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصباح : اُدعُ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنَ العَشرِ الأَخيرِ بِما رُوِيَ عَنِ الصّادِقِ عليه السلامأ نَّهُ كانَ يَقولُ بَعدَ الفَرائِضِ وَالنَّوافِلِ :

اللّهُمَّ أدِّ عَنّا حَقَّ ما مَضى مِن شَهرِ رَمَضانَ وَاغفِر لَنا تَقصيرَنا فيهِ ، وتَسَلَّمهُ مِنّا مَقبولاً ، ولا تُؤاخِذنا بِإِسرافِنا عَلى أنفُسِنا ، وَاجعَلنا مِنَ المَرحومينَ ولا تَجعَلنا مِنَ المَحرومينَ . (1)648.سنن الدارمى ( _ به نقل از ابو اُمامه _ ) الإقبال :عَن مُرازِمٍ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أ نَّهُ كانَ يَقولُ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنَ العَشرِ الأَواخِرِ :

اللّهُمَّ إنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» (2) ، فَعَظَّمتَ حُرمَةَ شَهرِ رَمَضانَ بِما أنزَلتَ فيهِ مِنَ القُرآنِ ، وخَصَصتَهُ بِلَيلَةِ القَدرِ ، وجَعَلتَها خَيراً مِن ألفِ شَهرٍ .

اللّهُمَّ وهذِهِ أيّامُ شَهرِ رَمَضانَ قَدِ انقَضَت ولَياليهِ قَد تَصَرَّمَت ، وقَد صِرتُ يا إلهي مِنهُ إلى ما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنّي ، وأحصى لِعَدَدِهِ مِنَ الخَلقِ أجمَعينَ .

فَأَسأَلُكَ بِما سَأَلَكَ بِهِ مَلائِكَتُكَ المُقَرَّبونَ ، وأنبِياؤُكَ المُرسَلونَ ، وعِبادُكَ الصّالِحونَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَفُكَّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، وتُدخِلَنِي الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ ، وأن تَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِعَفوِكَ وكَرَمِكَ ، وتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبي ، وتَستَجيبَ دُعائي ، وتَمُنَّ عَلَيَّ بِالأَمنِ يَومَ الخَوفِ مِن كُلِّ هَولٍ أعدَدتَهُ لِيَومِ القِيامَةِ .

إلهي وأعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ وبِجَلالِكَ العَظيمِ ، أن تَنقَضِيَ أيّامُ شَهرِ رَمَضانَ ولَياليهِ ، ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ أوَذنبٌ تُؤاخِذُني بِهِ أو خَطيئَةٌ تُريدُ أن تَقتَصَّها مِنّي لَم تَغفِرها لي .

سَيِّدي سَيِّدي سَيِّدي ، أسأَلُكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ إذ لا إلهَ إلاّ أنتَ إن كُنتَ رَضيتَ عَنّي في هذَا الشَّهرِ فَازدَد عَنّي رِضىً ، وإن لَم تَكُن رَضيتَ عَنّي فَمِنَ الآنَ فَارضَ عَنّي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، يا أللّهُ يا أحَدُ يا صَمَدُ ، يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَدٌ . (3) .


1- .المصباح للكفعمي : 773 أورده في الحاشية .
2- .البقرة : 185 .
3- .الإقبال : 1 / 364 ، بحارالأنوار : 98 / 155 / 4 .

ص: 593

647.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره اين سخن خداى متعال : {Q} «آيا نديده اند ) المصباح:در هر شب از دهه آخر ، بخوان آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده كه آن امام ، پس از نمازهاى واجب و مستحب مى گفت:

«خداوندا! حقّ آنچه را از ماه رمضان گذشته است ، از سوى ما ادا كن و كوتاهىِ ما را در آن بيامرز و آن را قبول شده از ما تحويل بگير و ما را به سبب اسرافمان بر خويشتن ، كيفر مكن و ما را از رحمت يافتگان ، قرار بده و ما را از محروم شدگان قرار مده!».646.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از مُرازِم _ :امام صادق عليه السلام در هر شب از دهه آخر مى گفت:

«خداوندا! در كتاب نازل شده ات فرموده اى: « ماه رمضان ، كه در آن قرآن نازل شده است ، براى هدايت مردم و نشانه هايى از هدايت و فرقان » . پس ، با قرآن كه در ماه رمضان نازل كردى ، قدر آن را بزرگ داشته اى و آن را با شب قدر ، ويژه ساخته اى و آن را از هزار ماه ، بهتر قرار داده اى.

خداوندا! اين روزها ، روزهاى ماه رمضان است كه گذشته است ، و شب هاى آن است كه سپرى شده است ، و بهره من از آن ، همان شده است كه تو به آن ، داناتر از من و شمارشگرتر به شمار آن از همگانى.

پس ، تو را مى خوانم ، به آنچه فرشتگان مقرّب و پيامبرانِ فرستاده و بندگان شايسته ات تو را به آن خوانده اند ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرستى و مرا از آتشْ برهانى و با رحمت خويش به بهشتم درآورى و با بخشايش و كَرَم خود بر من نيكى كنى و تقرّب جُستنم را بپذيرى و دعايم را مستجاب كنى و در روز ترس ، با ايمنى از هر هراسى كه براى روز قيامت آماده كرده اى ، بر من منّت نهى.

خدايا! به ذات با كرامت و شُكوه بزرگ تو پناه مى برم كه روزها و شب هاى ماه رمضان بگذرد و مرا در حقّ تو ، خطا و گناهى باشد كه به سبب آن كيفرم دهى ، يا لغزشى باشد كه آن را نيامرزيده باشى و بخواهى به سبب آن از من قصاص بكشى.

سَرورم ، سَرورم ، سَرورم! از تو مى خواهم كه _ اى آن كه معبودى جز تو نيست؛ چرا كه جز تو معبودى نيست _ اگر در اين ماه ، از من خشنود شده اى ، خشنودى خويش از من را بيفزايى. و اگر از من خشنود نشده اى ، از هم اينك از من راضى باشى، اى مهربان ترينِ مهربانان! اى خداوند، اى يكتا، اى نفوذناپذير! اى آن كه نه زاده است و نه زاده شده است و هيچ كس براى او همتا نيست!». .

ص: 594

ب _ الأَدعِيَةُ المُختَصَّةُ بِكُلِّ لَيلَةٍ649.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي عن أيّوب بن يقطين أو غيره عنهم عليهم السلام: دُعاءُ العَشرِ الأَواخِرِ ، تَقولُ فِي اللَّيلَةِ الاُولى :

يا مولِجَ اللَّيلِ فِي النَّهارِ ومولِجَ النَّهارِ فِي اللَّيلِ ، ومُخرِجَ الحَيِّ مِنَ المَيِّتِ ومُخرِجَ المَيِّتِ مِنَ الحَيِّ ، يا رازِقَ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا أللّهُ يا رَحيمُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يَذهَبُ بِالشَّكِّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقنا فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام .

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّانِيَةِ :

يا سالِخَ النَّهارِ مِنَ اللَّيلِ فَإِذا نَحنُ مُظلِمونَ ، ومُجرِيَ الشَّمسِ لِمُستَقَرِّها بِتَقديرِكَ يا عَزيزُ يا عَليمُ ، ومُقَدِّرَ القَمَرِ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالعُرجونِ القَديمِ ، يا نورَ كُلِّ نورٍ ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ووَلِيَّ كُلِّ نِعمَةٍ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا قُدّوسُ يا أحَدُ يا واحِدُ يا فَردُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا [ وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عَلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يَذهَبُ بِالشَّكِّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام] . (1)

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ :

يا رَبَّ لَيلَةِ القَدرِ وجاعِلَها خَيراً مِن ألفِ شَهرٍ ، ورَبَّ اللَّيلِ وَالنَّهارِ وَالجِبالِ وَالبِحارِ وَالظُّلَمِ وَالأَنوارِ وَالأَرضِ وَالسَّماءِ ، يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا قَيّومُ ، يا أللّهُ يا بَديعُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ... .

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ :

يا فالِقَ الإِصباحِ وجاعِلَ اللَّيلِ سَكَناً وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ حُسباناً ، يا عَزيزُ يا عَليمُ ، يا ذَا المَنِّ وَالطَّولِ وَالقُوَّةِ وَالحَولِ وَالفَضلِ وَالإِنعامِ وَالمُلكِ وَالإِكرامِ ، (يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ) يا أللّهُ يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا فَردُ يا وَترُ ، يا أللّهُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ ، يا حَيُّ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي ورِضىً بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الخامِسَةِ :

يا جاعِلَ اللَّيلِ لِباساً وَالنَّهارِ مَعاشاً وَالأَرضِ مِهاداً وَالجِبالِ أوتاداً ، يا أللّهُ يا قاهِرُ ، يا أللّهُ يا جَبّارُ ، يا أللّهُ يا سَميعُ ، يا أللّه يا قَريبُ ، يا أللّهُ يا مُجيبُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي ورِضىً بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ السّادِسَةِ :

يا جاعِلَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ آيَتَينِ ، يا مَن مَحا آيَةَ اللَّيلِ وجَعَلَ آيَةَ النَّهارِ مُبصِرَةً لِتَبتَغوا فَضلاً مِنهُ ورِضواناً ، يا مُفَصِّلَ كُلِّ شَيءٍ تَفصيلاً ، يا ماجِدُ يا وَهّابُ يا أللّهُ يا جَوادُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ السّابِعَةِ :

يا مادَّ الظِّلِّ ولَو شِئتَ لَجَعَلتَهُ ساكِناً وجَعَلتَ الشَّمسَ عَلَيهِ دَليلاً ثُمَّ قَبَضتَهُ إلَيكَ قَبضاً يَسيراً ، يا ذَا الجودِ وَالطَّولِ وَالكِبرِياءِ وَالآلاءِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنُ الرَّحيمُ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ يا قُدّوسُ يا سَلامُ ، يا مُؤمِنُ يا مُهَيمِنُ ، يا عَزيزُ يا جَبّارُ ، يا مُتَكَبِّرُ يا أللّهُ يا خالِقُ يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ :

يا خازِنَ اللَّيلِ فِي الهَواءِ وخازِنَ النّورِ فِي السَّماءِ ، ومانِعَ السَّماءِ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلاّ بِإِذنِهِ وحابِسَهُما أن تَزولا ، يا عَليمُ يا غَفورُ ، يادائِمُ يا أللّهُ ، يا وارِثُ يا باعِثَ مَن فِي القُبورِ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقيناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيماناً يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ :

يا مُكَوِّرَ اللَّيلِ عَلَى النَّهارِ ومُكَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّيلِ ، يا عَليمُ يا حَكيمُ يا أللّهُ ، يا رَبَّ الأَربابِ وسَيِّدَ السّاداتِ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، يا أقرَبَ إلَيَّ مِن حَبلِ الوَريدِ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقينا تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيمانا يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وَارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام.

وتَقولُ فِي اللَّيلَةِ العاشِرَةِ :

الحَمدُ للّهِِ لا شَريكَ لَهُ ، الحَمدُ للّهِِ كَما يَنبَغي لِكَرَمِ وَجهِهِ وعِزِّ جَلالِهِ وكَما هُوَ أهلُهُ ، يا قُدّوسُ يا نورَ القُدسِ ، يا سُبّوحُ يا مُنتَهَى التَّسبيحِ ، يا رَحمانُ يا فاعِلَ الرَّحمَةِ ، يا عَليمُ يا كَبيرُ يا أللّهُ ، يا لَطيفُ يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا سَميعُ يا بَصيرُ يا أللّهُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ .

أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ وروحي مَعَ الشُّهَداءِ وإحساني في عِلِّيِّينَ وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقينا تُباشِرُ بِهِ قَلبي وإيمانا يُذهِبُ الشَّكَّ عَنّي وتُرضِيَني بِما قَسَمتَ لي ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ الحَريقِ ، وارزُقني فيها ذِكرَكَ وشُكرَكَ وَالرَّغبَةَ إلَيكَ وَالإِنابَةَ وَالتَّوبَةَ وَالتَّوفيقَ لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام . (2) .


1- .أثبتنا ما بين المعقوفين من مصباح المتهجّد والمصادر الاُخرى ، وفي المصدر بعد «والأمثال العليا» : «ثمّ تعود إلى الدعاء الأوّل إلى قوله : أسألك أن تصلّي على محمّد وأهل بيته إلى آخر الدعاء» .
2- .الكافي : 4 / 164 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 101 / 263 كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 161 ، المقنعة : 184 ، مصباح المتهجّد : 628 / 705 ، المزار الكبير : 609 وفي الأخير من دون إسناد إلى المعصوم ، الإقبال : 1 / 362 عن عمر بن يزيد عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه مع زيادة في دعاء كلّ ليلة ، بحار الأنوار : 98 / 154 / 4 .

ص: 595

ب _ دعاهاى مخصوص هر شب

ب _ دعاهاى مخصوص هر شب648.سنن الدارمي عن أبي اُمامة عن رسول اللّه صلى اللهالكافى _ به نقل از ايّوب بن يقطين يا ديگرى ، از امامان عليهم السلام، درباره دعاى دهه آخر _ :

در شب اوّل مى گويى :

«اى فرو برنده شب در روز و فرو برنده روز در شب و بيرون آورنده زنده از مرده و بيرون آورنده مرده از زنده! اى روزى دهنده بى شمار ، به هر كه خواهد! اى خداوند ، اى بخشاينده ، اى خداوند! اى مهربان! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و نامم را امشب در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب آتش سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندانش محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب دوم مى گويى:

«اى بيرون آورنده روز از شب _ كه ما ، ناگهان در ظلمت قرار مى گيريم _ و جارى كننده خورشيد به سوى قرارگاهش به تقدير خودت! اى ارجمند ، اى دانا و اى تقديركننده ماه در برج ها (منزلگاه ها) تا آن كه همچون شاخه زردِ كهنه گردد! اى فروغ هر روشنايى و نهايت هر تمايل و آرزو و صاحب هر نعمت! اى خداوند ، اى مهربان! اى خداوند ، اى پاك! اى يگانه ، اى يكتا ، اى بى نظير! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب آتش سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب سوم مى گويى:

«اى پروردگار شب قدر و اى كه آن را بهتر از هزار ماه قرار دادى ، و اى پروردگار شب و روز و كوه ها و درياها و تاريكى ها و روشنايى ها و زمين و آسمان! اى پديدآورنده ، اى صورت آفرين! اى مهربان ، اى صاحب احسان! اى خداوند ، اى بخشنده! اى خداوند ، اى برپاى! اى خداوند ، اى آفريننده! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب نامم در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب چهارم مى گويى:

«اى شكافنده صبح و اى كه شب را مايه آرامش ، و خورشيد و ماه را وسيله اندازگيرى [زمان] ، قرار دادى! اى ارجمند! اى دانا! اى صاحب نعمت و نيكى و نيرو و قدرت و احسان و عطا و پادشاهى و بزرگوارى! اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! اى خداوند ، اى بخشاينده! اى خداوند ، اى يكتا، اى يگانه! اى خداوند ، اى آشكار ، اى پنهان! اى زنده ، اى آن كه جز تو معبودى نيست! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى ونعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهانم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب پنجم مى گويى:

«اى كه شب را مايه پوشش ، و روز را وسيله كسب معاش ، و زمين را بسترى گسترده ، و كوه ها را ميخ هاى استوار ، قرار دادى! اى خداوند ، اى چيره! اى خداوند ، اى مقتدر! اى خداوند! اى شنوا! اى خداوند ، اى نزديك! اى خداوند ، اى اجابت كننده! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها ازآنِ توست.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب ششم مى گويى:

«اى كه شب و روز را دو نشانه قرار داد! اى كه نشانه شب را زدود و نشانه روز را روشن قرار داد تا نيكى و رضاى خداوندى را طلب كنيد! اى تفصيل دهنده هر چيز به تفصيلى شايسته! اى شكوهمند ، اى بخشنده! اى خداوند ، اى سخاوتمند! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب هفتم مى گويى:

«اى گسترنده سايه ، اگر مى خواستى ، آن را ساكن مى ساختى و خورشيد را نشان آن قرار مى دادى و سپس آن را اندكى به سوى خويش بر مى گرفتى! اى صاحب بخشندگى و احسان و بزرگى و نعمت ها! معبودى جز تو نيست. تو ، داناى نهان و آشكار و بخشنده و مهربانى.

معبودى جز تو نيست. اى پاك ، اى بى عيب! اى ايمنى بخش ، اى حاكم بر هر چيز! اى مقتدر ، اى قدرتمند! اى صاحب بزرگى ، اى خداوند! اى آفريدگار ، اى پديدآورنده ، اى صورت آفرين! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى روزى ام گردان!».

و در شب هشتم مى گويى:

«اى خزينه دار شب در هوا و خزينه دار نور در آسمان و نگه دارنده آسمان از سقوط _ مگر به اذن او _ و نگه دارنده آن دو (آسمان و زمين) از نابودى! اى دانا ، اى آمرزنده! اى هميشگى ، اى خداوند! اى ميراث بر ، اى برانگيزاننده خفتگان گورها! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب نهم مى گويى:

«اى واردكننده شب بر روز ، و واردكننده روز بر شب! اى دانا ، اى حكيم ، اى خداوند! اى پروردگار همه پرورندگان و سَرور سَروران! معبودى جز تو نيست. اى آن كه از رگ گردن به من نزديك ترى! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نام مرا در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

و در شب دهم مى گويى:

«ستايش ، براى خداست؛ شريكى ندارد. ستايش ، براى خداست ، آن گونه كه شايسته ذات بزرگوار و عزّت شكوهمندى اوست و آن گونه كه او سزاوار آن است. اى پاك ، اى فروغ پاكى! اى منزّه ، اى نهايت ستودگى! اى بخشنده ، اى رحمت ساز! اى دانا ، اى بزرگ ، اى خداوند! اى لطيف ، اى بزرگ ، اى خداوند! اى شنوا ، اى بينا ، اى خداوند! اى خداوند ، اى خداوند! نام هاى نيكوتر ، مَثَل هاى والاتر و بزرگى و نعمت ها از آنِ توست.

از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان او درود فرستى و امشب ، نام مرا در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را با والامرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى بدهى كه به سبب آن با دلم همدم شوى و ايمانى عطا كنى كه با آن ، شك را از من ببرى و به آنچه قسمتم كرده اى ، راضى ام گردانى.

ما را در دنيا نيكى عطا كن و در آخرت هم نيكى عطا كن و از عذاب سوزان ، نگاهمان دار و در اين ماه ، يادت ، سپاست ، اشتياق به تو ، بازگشت [ به تو] ، و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام گردان!».

.

ص: 596

. .

ص: 597

. .

ص: 598

. .

ص: 599

. .

ص: 600

. .

ص: 601

. .

ص: 602

. .

ص: 603

. .

ص: 604

. .

ص: 605

. .

ص: 606

ج _ الأَدعِيَةُ الوارِدَةُ في مِصباحِ ابنِ باقي رحمه الله647.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في قَولِ اللّه ِ تَعالى: {Q} «أَوَ لَمْ يَرَوْا ) المصباح للكفعمي :وأمّا أدعِيَةُ مِصباحِ السَّيِّدِ ابنِ باقي (1) فَقُل فِي اللَّيلَةِ الاُولى :

اللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاقسِم لي حِلما يَسُدُّ عَنّي بابَ الجَهلِ، وهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَيَّ مِن كُلِّ ضَلالَةٍ ، وغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّي بابَ كُلِّ فَقرٍ ، وقُوَّةً تَرُدُّ بِها عَنّي كُلَّ ضَعفٍ ، وعِزّا تُكرِمُني بِهِ عَن كُلِّ ذِلَّةٍ ، ورِفعَةً تَرفَعُني بِها عَن كُلِّ ضَعَةٍ ، وأمنا تَرُدُّ بِهِ عَنّي كُلَّ خَوفٍ ، وعافِيَةً تَستُرُني بِها مِن كُلِّ بَلاءٍ ، وعِلما تَفتَحُ لي بِهِ كُلَّ يَقينٍ ، ويَقينا تَذهَبُ بِهِ عَنّي كُلَّ شَكٍّ ، ودُعاءً تَبسُطُ لي بِهِ الإِجابَةَ في هذِهِ اللَّيلَةِ وفي هذِهِ السّاعَةِ السّاعَةِ السّاعَةِ يا كَريمُ، وخَوفا تَنشُرُ لي بِهِ كُلَّ رَحمَةٍ ، وعِصمَةً تَحولُ بِها بَيني وبَينَ الذُّنوبِ حَتّى اُفلِحَ بِها بَينَ المَعصومينَ عِندَكَ ، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ الثّانِيَةِ :

يا ظَهرَ اللاّجِئينَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وكُن لي حِصنا وحِرزا يا كَهفَ المُستَجيرينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وكُن لي كَهفا وعَضُدا وناصِرا يا غِياثَ المُستَغيثينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وكُن لي غِياثا ومُجيرا يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وكُن لي وَليّا يا مُجيرَ غُصَصِ المُؤمِنينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأجِر غُصَّتي ونَفِّس هَمّي وأسعِدني في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ سَعادَةً لا أشقى بَعدَها يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ :

اللّهُمَّ امدُد لي في عُمُري وأوسِ_ع لي في رِزقي وأصِحَّ جِسمي وبَلِّغني أمَلي ، وإن كُنتُ مِنَ الأَشقِياءِ فَامحُني مِنَ الأَشقِياءِ وَاكتُبني مِنَ السُّعَداءِ ، فَإِنَّكَ تَمحو ما تَشاءُ وتُثبِتُ وعِندَكَ اُمُّ الكِتابِ ، اللّهُمَّ إيّاكَ تَعَمَّدتُ بِحاجَتي في هذِهِ اللَّيلَةِ ، وبِكَ أنزَلتُ فَقري ومَسكَنَتي لِتَسَعَنِي اللَّيلَةَ بِرَحمَتِكَ وعَفوِكَ ، وأنَا لِرَحمَتِكَ أرجى مِنّي لِعَمَلي ، ومَغفِرَتُكَ ورَحمَتُكَ أوسَعُ مِن ذُنوبي ، فَاقضِ لي كُلَّ حاجَةٍ هِيَ لي صَلاحٌ ولَكَ رِضىً بِقُدرَتِكَ عَلى ذلِكَ وتَيسيرِهِ عَلَيكَ ، فَإِنّي لَم اُصِب خَيرا قَطُّ إلاّ مِنكَ ، ولَم يَصرِف عَنّي أحَدٌ سوءا قَطُّ غَيرُكَ ، ولَيسَ رَجائي لِديني ودُنيايَ وآخِرَتي ولا لِيَومِ فَقري وفاقَتي يَومَ اُدلى في حُفرَتي وتُفرِدُنِي النّاسُ بِعَمَلي غَيرَكَ ، يا رَبَّ العالَمينَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ يا سَيِّدي سُؤالَ مِسكينٍ فَقيرٍ إلَيكَ خائِفٍ مُستَجيرٍ ، أسأَلُكَ يا سَيِّدي أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُجيرَني مِن خِزيِ الدُّنيا ومِن عَذابِ الآخِرَةِ ، وتُضاعِفَ لي في هذِهِ اللَّيلَةِ وفي هذَا الشَّهرِ عَمَلي وتَرحَمَ مَسكَنَتي ، وتَتَجاوَزَ عَمّا أحصَيتَهُ عَلَيَّ وخَفِيَ عَن خَلقِكَ وسَتَرتَهُ عَلَيَّ مَنّا مِنكَ ، وسَلَّمتَني مِن شَينِهِ وفَضيحَتِهِ وعارِهِ في عاجِلِ الدُّنيا ، فَلَكَ الحَمدُ عَلى ذلِكَ وعَلى كُلِّ حالٍ ، وأسأَلُكَ يا رَبِّ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتُتِمَّ نِعمَتَكَ عَلَيَّ بِسَترِ ذلِكَ فِي الآخِرَةِ ، وتُسَلِّمَني مِن فَضيحَتِهِ وعارِهِ بِمَنِّكَ وإحسانِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ الخامِسَةِ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تُكمِلَ لِيَ الثَّوابَ بِأَفضَلِ ما أرجو مِن رَحمَتِكَ وتَصرِفَ عَنّي كُلَّ سوءٍ ، فَإِنّي لا أستَطيعُ دَفعَ ما اُحاذِرُ إلاّ بِكَ ، وقَد أمسَيتُ مُرتَهَنا بِعَمَلي وأمسَى الأَمرُ وَالقَضاءُ في يَدَيكَ ، ولا فَقيرَ أفقَرُ مِنّي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاغفِر لي ظُلمي وجُرمي وجَهلي وجِدّي وهَزلي وكُلَّ ذَنبٍ ارتَكَبتُهُ ، وبَلِّغني رِزقي بِغَيرِ مَشَقَّةٍ مِنّي ، ولا تُهلِك روحي وجَسَدي في طَلَبِ ما لَم تُقَدِّر لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ السّادِسَةِ :

اللّهُمَّ إنَّكَ عَيَّرتَ أقواما عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ صلى الله عليه و آله فَقُلتَ : «قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِى فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَ لاَ تَحْوِيلاً» (2) فَيا مَن لا يَملِكُ كَشفَ الضُّرِّ عَنّا ولا تَحويلَهُ غَيرُهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاكشِف ما بي مِن ضُرٍّ وحَوِّلهُ عَنّي ، وَانقُلني في هذَا الشَّهرِ العَظيمِ مِن ذُلِّ المَعاصي إلى عِزِّ الطّاعَةِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ السّابِعَةِ :

اللّهُمَّ ارزُقنِي التَّجافِيَ عَن دارِ الغُرورِ وَالإِنابَةَ إلى دارِ الخُلودِ ، وَالاِستِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلولِ الفَوتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ واُقسِمُ عَلَيكَ بِكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ سَمّاكَ بِهِ أحَدٌ مِن خَلقِكَ أوِ استَأثَرتَ بِهِ في عِلمِ الغَيبِ عِندَكَ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الأَعظَمِ الَّذي حَقَّ عَلَيكَ أن تُجيبَ مَن دَعاكَ بِهِ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تُسعِدَني في هذِهِ اللَّيلَةِ سَعادَةً لا أشقى بَعدَها أبَدا ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ الثّامِنَةِ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَهَبَ لي قَلبا خاشِعا ولِسانا صادِقا وجَسَدا صابِرا ، وتَجعَلَ ثَوابَ ذلِكَ الجَنَّةَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وفِي اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ :

اللّهُمَّ لا تَفتِنّي بِطَلَبِ ما زَوَيتَ عَنّي بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ ، فَأَغنِني يا رَبِّ بِرِزقٍ واسِعٍ بِحَلالِكَ عَن حَرامِكَ ، وَارزُقنِي العِفَّةَ في بَطني وفَرجي ، وفَرِّج عَنّي كُلَّ هَمٍّ وغَمٍّ ، ولا تُشمِت بي عَدُوّي ، ووَفِّق لي لَيلَةَ القَدرِ عَلى أفضَلِ ما رَآها أحَدٌ مِن خَلقِكَ ، ووَفِّقني لِما وَفَّقتَ لَهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ عَلَيهِ وعَلَيهِمُ السَّلامُ ، وَافعَل بي كَذا وكَذا السّاعَةَ السّاعَةَ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ .

وتَقولُ هذَا الدُّعاءَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنَ العَشرِ الأَخيرِ .

وفِي اللَّيلَةِ العاشِرَةِ :

اللّهُمَّ رَبَّ شَهرِ رَمَضانَ ومُنَزِّلَ القُرآنِ ، وهذا شَهرُ رَمَضانَ قَد تَصَرَّمَ ، أي رَبِّ إنّي أعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ أن يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ أو يَخرُجَ شَهرُ رَمَضانَ ولَكَ عِندي تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُريدُ أن تُعَذِّبَني عَلَيهِ يَومَ ألقاكَ إلاّ غَفَرتَهُ لي بِكَرَمِكَ وجودِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، اللّهُمَّ وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ .

وأكثِر وأنتَ قائِمٌ وقاعِدٌ وراكِعٌ وساجِدٌ مِن قَولِكَ :

يا مُدَبِّرَ الاُمورِ ، يا باعِثَ مَن فِي القُبورِ ، يا مُجرِيَ البُحورِ ، يا مُلَيِّنَ الحَديدِ لِداودَ عليه السلام ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافعَل بي كَذا وكَذا السّاعَةَ السّاعَةَ _ حَتّى يَنقَطِعَ النَّفَسُ _ . (3) .


1- .أقول : أورد هذه الأدعية مع تفاوت يسير في الإقبال بعد الأدعية السابقة وذكر في أوّلها : «زيادة بغير الرواية» .
2- .الإسراء : 56 .
3- .المصباح للكفعمي : 778 ، البلد الأمين : 202 ، الإقبال : 1 / 363 _ 415 نحوه .

ص: 607

ج _ دعاهاى وارد شده در «المصباح» ابن باقى

ج _ دعاهاى وارد شده در «المصباح» ابن باقى646.عنه صلى الله عليه و آله :المصباح كفعمى :و امّا دعاهاى المصباح سيّد ابن باقى (1) :

پس در شب اوّل مى گويى:

«خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا حِلمى ببخش كه درِ جهالت را بر من ببندد و از هر گم راهى ، هدايتى ببخش كه با آن بر من منّت مى گذارى و بى نيازى اى ببخش كه با آن درِ هر نيازمندى اى را بر من مى بندى و نيرويى ببخش كه با آن هر ناتوانى اى را از من بر مى گردانى و عزّتى ببخش كه با آن مرا از هر خوارى اى كرامت مى بخشى و رفعتى ببخش كه با آن مرا از هر پستى اى بر مى آورى و امنيّتى ببخش كه با آن هر بيمى را از من بر مى گردانى و عافيتى ببخش كه با آن مرا از هر بلايى مى پوشانى و دانشى ببخش كه با آن هر يقينى را به رويم مى گشايى و يقينى ببخش كه با آن هر شكّى را از من مى زدايى و دعايى ببخش كه با آن همين امشب ، در همين ساعت و هم اكنون ، اجابت را برايم مى گسترى _ اى بزرگوار _ و بيمى ببخش كه با آن هر رحمتى را بر من مى گسترى و عصمتى ببخش كه با آن ميان من و گناهانْ فاصله مى اندازى تا آن كه با آن ، پيش تو در ميان معصومان به رستگارى رسم ، به رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربان!».

و در شب دوم [ مى گويى]:

«اى پشت و پناه پناهجويان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا دژ و پناهگاه باش! اى پناه پناهندگان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برايم پناهگاه و پشتيبان و ياور باش! اى فريادرس دادخواهان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و براى من ، فريادرس و پناه باش! اى سرپرست مؤمنان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برايم سرپرست باش!

اى پناه غم هاى اهل ايمان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و غصّه ام را بزداى و اندوهم را برطرف كن و در اين ماه بزرگ ، مرا به سعادتى برسان كه پس از آن ، دچار شقاوت نشوم ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب سوم [ مى گويى]:

«خداوندا!عمرم رابلند گردان؛ روزى ام را وسعت بخش؛ جسمم را تن درستى بده؛ مرا به آرزويم برسان؛ اگر از اهل شقاوت بوده ام ، مرا از ميان بدبختان محو كن و در ميان سعادتمندان بنويس! همانا تو آنچه را خواهى ، محو مى كنى و آنچه را خواهى ، نگه مى دارى و كتاب اصلى (لوح محفوظ) ، پيش توست.

خداوندا! در اين شب ، حاجتم را با تو در ميان گذاشتم و نياز و بى نوايى ام را به آستانت آوردم تا رحمت و بخشايش تو ، امشب ، مرا فراگيرد. من به رحمت تو اميدوارتر از عمل خويشم و آمرزش و رحمت تو ، گسترده تر از گناهان من است. پس ، هر حاجتى را از من كه صلاح من و خرسندى تو در آن است ، با قدرتت بر آن و آسانى آن بر تو ، برآور! من جز از سوى تو به خيرى نرسيده ام و جز تو ، كسى بدى را از من برنگردانده است و اميدم براى دين و دنيا و آخرتم و براى روز نياز و تهى دستى ام ، آن روز كه من در گور نهاده مى شوم و مردم ، مرا با عملم تنها مى گذارند ، جز به تو نيست ، اى پروردگار جهانيان ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب چهارم [ مى گويى]:

«خداوندا! از تو مى خواهم _ سرورم _ خواستنِ بينواى نيازمند به درگاهت و هراسان و پناهنده به آستانت. از تو مى خواهم _ سرورم _ كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از خوارىِ دنيا و عذاب آخرت ، در امان دارى و امشب و در اين ماه ، عمل مرا دو چندان كنى و بر بينوايى ام رحم كنى و از گناهانى كه بر من بر شمرده اى ، درگذرى ؛ گناهانى كه از بندگانت پنهان است و از روى نيكى بر من پوشانده اى و مرا از ننگ و عار آن در اين دنيا ، نگه داشته اى. پس ، تو را بر اين نعمت و در هر حال سپاس.

پروردگارا! از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و با پوشاندن آن عيب در آخرت ، نعمتت را بر من كامل سازى و با نعمت و احسانت ، مرا از رسوايى و ننگ آن ، ايمن دارى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب پنجم [ مى گويى]:

«خداوندا! از تو مى خواهم كه با بهترين چيزى كه از رحمتت اميدوارم ، پاداش مرا كامل سازى و هر بدى را از من دورگردانى ، كه من جز به عنايت تو نمى توانم آنچه را از آن بيم دارم ، دفع كنم. شب فرا رسيده و من در گرو عمل خويشم و كار و تقدير ، در دستان توست و هيچ كس ، نيازمندتر از من نيست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ظلم و گناه مرا ، نادانى و جدّى و شوخى مرا و نيز هر گناهى را كه مرتكب شده ام، بيامرز و مرا بى رنج و دشوارى ، به روزى ام برسان ، و روح و جسمم را در طلب آنچه برايم مقدّر نكرده اى، به نابودى نيفكن ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب ششم [ مى گويى]:

«خداوندا! از زبان پيامبرت صلى الله عليه و آله كسانى را ملامت كرده و فرموده اى: « بگو: كسانى را كه بجز خدا معبود مى پنداريد ، بخوانيد . آنان نمى توانند زيان را از شما بزدايند و نه تغييرى پديد آورند» .

پس ، اى آن كه جز تو ، كسى توان رنج زدايى و دفع ضرر از ما را ندارد! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و زيان و رنج مرا بزداى و از من دور گردان و در اين ماه بزرگ ، مرا از خوارىِ گناهان ، به عزّت اطاعت ببر ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب هفتم [ مى گويى]:

«خداوندا! كنار كشيدن از سراى فريب و غرور ، و بازگشت به سراى جاودانگى ، و آمادگى براى مرگ را پيش از فرا رسيدن فوت ، روزى ام كن.

خداوندا! از تو مى خواهم _ و تو را قسم مى دهم به هر اسمى كه دارى؛ اسمى كه هر يك از بندگانت تو را به آن ، ناميده است يا آن را در علم غيبى كه نزد توست ، برگزيده اى ، و تو را به آن نام بزرگى مى خوانم كه بر تو حتمى ساخته كه هر كس تو را به آن بخواند ، پاسخش دهى _ كه بر محمّد وخاندان محمّد درود فرستى و مرا امشب به سعادتى برسانى كه پس از آن ، هرگز بدبخت نشوم ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب هشتم [ مى گويى]:

«خداوندا! از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا دلى خاشع و زبانى راستگو و تنى شكيبا عطا كنى و پاداش آن را بهشت قرار دهى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

و در شب نهم [ مى گويى]:

«خداوندا! مرا به طلبِ آنچه با نيرو و قدرتت از من بازداشته اى ، نيازماى و مرا _ پروردگار _ با روزىِ گسترده و حلال خود ، از حرام خويش بى نياز گردان و مرا پاك دامنى در شكم و شهوت ، روزى كن ، و هر اندوه و غمى را از من برطرف ساز ، و مرا به شماتت دشمنم دچار مكن، و مرا در شب قدر، بر بهترين چيزى كه هيچ يك از بندگانت آن را نديده است ، موفّق بدار ، و مرا به آنچه محمّد و خاندان محمّد را _ كه درودت بر او و آنان باد _ به آن توفيق داده اى ، موفّق بدار و با من چنين كن، اكنون، اكنون!» [ ،بگو] تا آن كه نَفَست به پايان رسد.

و اين دعا را در هر يك از شب هاى دهه آخر مى گويى.

و در شب دهم [ مى گويى]:

«خداوندا ، اى پروردگار ماه رمضان و نازل كننده قرآن! اين ، ماه رمضان ، سپرى شد پروردگارا! به ذات بزرگوار تو پناه مى برم از اين كه سپيده امشب بدمد ، يا ماه رمضان به پايان رسد، در حالى كه مرا نزد تو ، كيفر يا گناهى مانده باشد كه بخواهى در روز ديدارت ، مرا به سبب آن كيفر دهى ، مگر آن كه با كَرَم و بخشش خود ، آن را آمرزيده باشى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست! همانا تو ستوده و شكوهمندى».

و در حالى كه ايستاده ، نشسته و يا در حال ركوع و سجودى ، بسيار بگو:

«اى تدبيركننده امور، اى برانگيزاننده هر كه در گورهاست، اى جارى سازنده درياها ، اى نرم سازنده آهن براى داوود عليه السلام! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من [چنين و چنان كن] (2) هم اكنون ، هم اكنون!» [ ، بگو ]تا آن كه نَفَست قطع شود.

.


1- .سيّد ابن طاووس در الإقبال ، اين دعاها را پس از دعاهاى پيشين با ترتيب و نقل ديگرى و نيز اندك تفاوت هايى در متن آنها آورده است .
2- .مقصود نام بردن حاجت است .

ص: 608

. .

ص: 609

. .

ص: 610

. .

ص: 611

. .

ص: 612

6 / 3الاِعتِكاف645.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :إنَّ الاِعتِكافَ في هذِهِ العَشرِ الاُخَرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَظيمُ الفَضلِ وَالرُّجحانِ ، مُقَدَّمٌ عَلى غَيرِهِ مِنَ الأَزمانِ . وقَد رَوَينا بِعِدَّةِ طُرُقٍ عَنِ الشَّيخِ مُحَمَّدِ بنِ يَعقوبٍ الكُلَيني ، وأبي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ بابَوَيهِ ، وجَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ _ قَدَّسَ اللّهُ أرواحَهُم _ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آلهكانَ يَعتَكِفُ هذِهِ العَشرَ الاُخَرَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (1) .


1- .الإقبال : 1 / 356 ، بحار الأنوار : 98 / 150 / 4 .

ص: 613

6 / 3 اعتكاف

اشاره

6 / 3اعتكاف644.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان ، فضيلت و برترى بزرگى دارد و بر زمان هاى ديگر ، مقدّم است. با سندهاى متعدّد از محمّد بن يعقوب كلينى ، صدوق و جدّم شيخ طوسى روايت كرده ايم كه: پيامبر خدا ، دهه آخر ماه رمضان را معتكف مى شد.

.

ص: 614

643.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحلبي عن الإمام الصادق عليه السلام :«كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ العَشرُ الأَواخِرُ اعتَكَفَ فِي المَسجِدِ ، وضُرِبَت لَهُ قُبَّةٌ مِن شَعرٍ ، وشَمَّرَ المِئزَرَ ، وطَوى فِراشَهُ» 1 . وقالَ بَعضُهُم : وَاعتَزَلَ النِّساءَ .

فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : «أمَّا اعتِزالُ النِّساءِ فَلا» . (1)وانظر : ص 364 (ما يؤكد استحبابه من الأعمال / الاعتكاف) .

.


1- .الكافي : 4 / 175 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 287 / 869 ، الاستبصار : 2 / 130 / 426 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 184 / 2087 ، بحار الأنوار : 16 / 273 / 102 .

ص: 615

نكته

642.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حلبى ، از امام صادق عليه السلام _ :«دهه آخر ماه رمضان كه مى شد ، پيامبر خدا در مسجد ، معتكف مى شد و براى او چادرى بافته شده از مو[ ى چارپايان] برافراشته مى گشت. كمر [به عبادت] مى بست و بستر خود را جمع مى كرد». (1)

و برخى گفتند: از زنان نيز كناره مى گرفت.

امام صادق عليه السلام فرمود: «امّا كناره گيرى از زنان ، نه».نكتهسيّد ابن طاووس گويد: كمال اعتكاف ، آن است كه عقل و دل و اعضا را تنها براى عمل صالح ، اختصاص دهد و آنها را در آستان خداى متعال و اراده مقدّس او نگه دارد و نيز با قيد و بندهاى مراقبت الهى ، مقيّد سازد و آنها را از آنچه يك روزه دار خود را به نحو كامل از آنها نگه مى دارد ، نگه دارد و بر احتياط روزه دار در روزه اش ، معناى اراده شده از اعتكاف و همواره اقبال داشتن به سوى خدا و ترك اعراض از او ، بيفزايد. پس هر گاه معتكف ، در راه هاى انوار عقل و دلش ، خاطر را براى غير خدا رها سازد،يا عضوى را در غير اطاعت پروردگارش به كار گيرد ، به همان اندازه كه غافل شود و يا كمال اوصاف را ناديده بگيرد ، حقيقت كمال اعتكاف را تباه ساخته است. (2)

ر . ك : ص 365 (كارهايى كه بر استحباب آنها ، تأكيد شده است / اعتكاف) .

.


1- .علاّمه مجلسى گفته است: «جمع كردن بستر ، كنايه از ترك آميزش و همخوابگى يا كاستن از خواب است. البتّه احتمال اوّل ، قوى تر است و با اين سخن امام عليه السلام كه: «امّا كناره گيرى از زنان ، نه» منافات ندارد؛ چون مقصود از اين كلام ، كناره گيرى كلّى از زنان است ، به نحوى كه نتوانند خدمت و گفتگو و همنشينى كنند» (ر . ك : مرآه العقول : 16 / 426) . شيخ طوسى در الاستبصار گفته است: «اين سخن امام صادق عليه السلام كه: امّا كناره گيرى از زنان ، نه ، معنايش گفتگو و همنشينى با زنان است ، نه آميزش با زنان در حال اعتكاف؛ زيرا آنچه در حال اعتكافْ حرام است ، همبستر شدن است ، نه چيزهايى كه ياد كرديم».
2- .الإقبال : 1 / 357 .

ص: 616

6 / 4زِيارَةُ الإِمامِ الحُسَينِ641.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر :سَمِعتُ الرِّضا عَلِيَّ بنَ موسى عليهماالسلاميَقولُ : «عُمرَةٌ في شَهرِ رَمَضانَ تَعدِلُ حَجَّةً ، وَاعتِكافُ لَيلَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ يَعدِلُ حَجَّةً ، وَاعتِكافُ لَيلَةٍ في مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعِندَ قَبرِهِ يَعدِلُ حَجَّةً وعُمرَةً ، ومَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام يَعتَكِفُ عِندَهُ العَشرَ الغَوابِرَ مِن شَهرِ رَمَضانَ فَكَأَ نَّمَا اعتَكَفَ عِندَ قَبرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، ومَنِ اعتَكَفَ عِندَ قَبرِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ ذلِكَ أفضَلَ لَهُ مِن حَجَّةٍ وعُمرَةٍ بَعدَ حَجَّةِ الإِسلامِ» .

قالَ الرِّضا عليه السلام : «وَليَحرِص مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام في شَهرِ رَمَضانَ ألاّ يَفوتَهُ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ عِندَهُ ، وهِيَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّهَا اللَّيلَةُ المَرجُوَّةُ» .

قالَ : «وأدنَى الاِعتِكافِ ساعَةٌ بَينَ العِشاءَينِ ؛ فَمَنِ اعتَكَفَها فَقَد أدرَكَ حَظَّهُ _ أو قالَ : نَصيبَهُ _ مِن لَيلَةِ القَدرِ» . (1)وانظر : ص 358 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / زيارة الإمام الحسين) .

6 / 5الاِجتِهادُ فِي العِبادَةِ640.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجتَهِدُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ ما لا يَجتَهِدُ في غَيرِها . (2)645.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ العَشرُ أحيَا اللَّيلَ ، وأيقَظَ أهلَهُ ، وجَدَّ وشَدَّ المِئزَرَ . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 358 بحار الأنوار : 98 / 151 / 4 .
2- .السنن الكبرى : 4/516/8561 ، صحيح مسلم : 2 / 832 / 8 ، سنن الترمذي : 3/161/796 ، سنن ابن ماجة: 1 / 562 / 1767 ليس فيها «من رمضان» ، مسند ابن حنبل : 9 / 365 / 24582 و ص 438 / 24967 كلاهما نحوه ، كنز العمّال : 7 / 87 / 18092 و ج 8 / 632 / 24479 .
3- .صحيح مسلم : 2 / 832 / 7 ، سنن أبي داود : 2 / 50 / 1376 ، سنن النسائي : 3 / 218 ، سنن ابن ماجة : 1 / 562 / 1768 ، صحيح ابن حبّان : 8 / 222 / 3436 ، السنن الكبرى : 4 / 515 / 8560 .

ص: 617

6 / 4 زيارت امام حسين

6 / 5 تلاش براى عبادت

6 / 4زيارت امام حسين644.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از احمد بن محمّد بن ابى نصر_ :از [امام] على بن موسى الرضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: «يك عمره در ماه رمضان ، برابر با يك حج است ، و اعتكاف يك شب در ماه رمضان ، برابر با يك حج است ، و اعتكاف يك شب در مسجد پيامبر خدا و كنار قبر او ، برابر با يك حج و عمره است ، و هر كس امام حسين عليه السلام را زيارت كند و ده روز آخر ماه رمضان را نزد او اعتكاف بدارد ، گويا نزد قبر پيامبر صلى الله عليه و آله معتكف شده است و هر كس كنار قبر پيامبر خدا معتكف شود ، اين براى او از يك حج و عمره ، پس از حجّ واجب ، برتر است».

امام رضا عليه السلام فرمود : «هر كه امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان زيارت مى كند ، مواظب باشد كه ماندن در نزد قبر آن امام در شبِ جُهَنى (شب بيست و سوم) از او فوت نشود ، كه آن ، شبى است كه مورد اميد است».

فرمود : «كمترين حدّ اعتكاف ، يك ساعت ميان مغرب و عشا است. هر كس آن اندازه را اعتكاف كند ، بهره خويش را از شب قدر برده است».ر . ك : ص 359 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / زيارت امام حسين عليه السلام) .

6 / 5تلاش براى عبادت643.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى _ به نقل از عايشه _ :پيامبر خدا ، تلاشى را كه [ براى عبادت ]در دهه آخر از رمضان داشت ، در غير آن نداشت.642.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم _ به نقل از عايشه _ :هر گاه دهه آخر مى رسيد ، پيامبر خدا شب را بيدار مى مانْد و خانواده را بيدار مى كرد و كمر [به عبادت] مى بست.

.

ص: 618

641.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يوقِظُ أهلَهُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ . (1)640.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ العَشرُ الأَواخِرُ مِن رَمَضانَ شَمَّرَ المِئزَرَ ، وَاعتَزَلَ النِّساءَ . (2)639.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :إذا كانَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِنَ العَشرِ قامَ [ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله] فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ ... ثُمَّ قامَ ، وشَمَّرَ وشَدَّ المِئزَرَ ، وبَرَزَ مِن بَيتِهِ ، وَاعتَكَفَ وأحيَا اللَّيلَ كُلَّهُ ، وكانَ يَغتَسِلُ كُلَّ لَيلَةٍ مِنهُ بَينَ العِشاءَينِ . (3)638.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ إذا دَخَلَ العَشرُ الأَواخِرُ شَدَّ المِئزَرَ ، وَاجتَنَبَ النِّساءَ ، وأحيَا اللَّيلَ ، وتَفَرَّغَ لِلعِبادَةِ . (4)637.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الاُصول الستّة عشر عن إسحاق بن عمّار أو سماعة بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام :«كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ العَشرُ الأَواخِرُ ، ضُرِبَت لَهُ قُبَّةُ شَعرٍ ، وشَدَّ المِئزَرَ» .

قالَ : قُلتُ لَهُ : وَاعتَزَلَ النِّساءَ؟

قالَ : «أمَّا اعتِزالُ النِّساءِ فَلا» . (5)وانظر : ص 614 ، ح 576 والهامش 2 .

.


1- .سنن الترمذي : 3 / 161 / 795 ، مسند ابن حنبل : 1 / 210 / 762 وص 289 / 1153 ، المعجم الأوسط : 7 / 253 / 7425 ، مسند أبي يعلى : 1 / 176 / 277 كلّها عن هبيرة ، كنز العمّال : 8 / 631 / 24471 ؛ مجمع البيان : 10 / 787 .
2- .فضائل الأوقات للبيهقى : 52 / 94 عن عاصم بن ضمرة ، مسند ابن حنبل : 1 / 280 / 1105 عن هبيرة بن يريم وفيه « أيقظ» بدل «اعتزل» ، كنز العمّال : 8 / 631 / 24475 .
3- .الإقبال : 1 / 72 ، بحار الأنوار : 81 / 18 / 24 .
4- .الكافي : 4/155/3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/156/2018 ، مجمع البيان : 10 / 787 كلّها عن أبي بصير .
5- .الاُصول الستّة عشر : 112 .

ص: 619

636.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر صلى الله عليه و آله خانواده خود را براى دهه آخر از [ ماه] رمضان ، بيدار مى كرد.635.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:هر گاه دهه آخر از [ ماه] رمضان مى شد ، پيامبر خدا كمر خود را مى بست و از زنان ، كناره مى گرفت.634.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:چون اوّلين شب از دهه[ ى آخر] مى شد ، پيامبر خدا برمى خاست و خداوند را حمد و ثنا مى گفت... . پس مى ايستاد ، آستين بالا مى زد و كمر را مى بست و از خانه اش بيرون مى آمد و معتكف مى شد و همه شب را احيا مى داشت و در هر شب از اين ده شب ، بين نماز مغرب و عشا غسل مى كرد.639.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون دهه آخر وارد مى شد ، پيامبر خدا كمر را مى بست و از زنان ، كناره مى گرفت و شب را احيا مى داشت و تنها به عبادت مى پرداخت.638.عنه صلى الله عليه و آله :الاُصول الستّة عشر _ به نقل از اسحاق بن عمّار يا سماعة بن مهران _ :امام صادق عليه السلام فرمود : «چون دهه آخر فرا مى رسيد ، براى پيامبر خدا خيمه اى بافته شده از مو بر مى افراشتند و او كمر را [براى عبادت ]مى بست».

عرض كردم : از زنان نيز كناره مى گرفت؟

فرمود : «امّا كناره گيرى از زنان ، نه».ر . ك : ص 615 ، ح 576 و پانوشت بر آن .

.

ص: 620

الفصل السابع : نوافل شهر رمضان7 / 1صَلاةُ رَكعَتَينِ في كُلِّ لَيلَةٍ637.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى في شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ لَيلَةٍ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ثَلاثَ مَرّاتٍ _ إن شاءَ صَلاّهُما في أوَّلِ اللَّيلِ (1) _ وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا ، إنَّ اللّهَ عز و جل يَبعَثُ بِكُلِّ رَكعَةٍ مِئَةَ ألفِ مَلَكٍ يَكتُبونَ لَهُ الحَسَناتِ ويَمحونَ عَنهُ السَّيِّئاتِ ويَرفَعونَ لَهُ الدَّرَجاتِ ، وأعطاهُ ثَوابَ مَن أعتَقَ سَبعينَ رَقَبَةً . (2)7 / 2الصَّلَواتُ المُختَصَّةُ بِكُلِّ لَيلَةٍ عَلى حِدَةٍ636.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام علي عليه السلام _ في فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ وفَضلِ الصَّلاةِ فيهِ _ :مَن صَلّى أوَّلَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، وخَمسَ عَشرَةَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، أعطاهُ اللّهُ تَعالى ثَوابَ الصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ ، وغَفَرَ لَهُ جَميعَ ذُنوبِهِ وكانَ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الفائِزينَ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ الثّانِيَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » عِشرينَ مَرَّةً ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ جَميعَ ذُنوبِهِ ، ووَسَّعَ عَلَيهِ رِزقَهُ وكَفى أمرَ سَنَتِهِ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ الثّالِثَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَشرَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً ، وخَمسينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ناداهُ مُنادٍ مِن قِبَلِ اللّهِ تَعالى : «ألا إنَّ فُلانَ ابنَ فُلانٍ عَتيقُ اللّهِ مِنَ النّارِ» ، وفُتِّحَت لَهُ أبوابُ السَّماواتِ ، ومَن قامَ تِلكَ اللَّيلَةَ فَأَحياها غَفَرَ اللّهُ لَهُ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ الرّابِعَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » عِشرينَ مَرَّةً ، رَفَعَ اللّهُ تَعالى لَهُ عَمَلَهُ تِلكَ اللَّيلَةَ كَعَمَلِ سَبعَةِ أنبِياءَ مِمَّن بَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ الخامِسَةِ رَكعَتَينِ ، بِمِئَةِ مَرَّةٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » في كُلِّ رَكعَةٍ خَمسينَ مَرَّةً ، فَإِذا فَرَغَ صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِئَةَ مَرَّةٍ ، زاحَمَني يَومَ القِيامَةِ عَلى بابِ الجَنَّةِ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ السّادِسَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و «تَبَ_رَكَ الَّذِى بِيَدِهِ الْمُلْكُ» فَكَأَنَّما صادَفَ لَيلَةَ القَدرِ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ السّابِعَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ثَلاثَ عَشرَةَ مَرَّةً ، بَنَى اللّهُ لَهُ في جَنَّةِ عَدنٍ قَصرَي ذَهَبٍ ، وكانَ في أمانِ اللّهِ تَعالى إلى شَهرِ رَمَضانَ مِثلِهِ .

ومَن صَلَّى اللَّيلَةَ الثّامِنَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» عَشرَ مَرّاتٍ ، وسَبَّحَ ألفَ تَسبيحَةٍ ، فُتِّحَت لَهُ أبوابُ الجِنانِ الثَّمانِيَةُ يَدخُلُ مِن أيِّها شاءَ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ التّاسِعَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ بَينَ العِشاءَينِ سِتَّ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و«آيَةَ الكُرسِيِّ» سَبعَ مَرّاتٍ ، وصَلّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهخَمسينَ مَرَّةً ، صَعِدَتِ المَلائِكَةُ بِعَمَلِهِ كَعَمَلِ الصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ .

ومَن صَلّى فِي اللَّيلَةِ العاشِرَةِ مِن شَهرِ رَمَضانَ عِشرينَ رَكعَةً ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ثَلاثينَ مَرَّةً ، وَسَّعَ اللّهُ عَلَيهِ رِزقَهُ وكانَ مِنَ الفائِزينَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ إحدى عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِنَّ_آ أَعْطَيْنَ_كَ الْكَوْثَرَ» عِشرينَ مَرَّةً ، لَم يَتبَعهُ ذَنبُ ذلِكَ اليَومِ وإن جَهَدَ إبليسُ جَهدَهُ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ اثنَتَي عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ثَلاثينَ مَرَّةً ، أعطاهُ اللّهُ تَعالى ثَوابَ الشّاكِرينَ ، وكانَ يَومَ القِيامَةِ مِنَ الفائِزينَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ ثَلاثَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً ، وخَمساً وعِشرينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» جاءَ يَومَ القِيامَةِ عَلَى الصِّراطِ كَالبَرقِ الخاطِفِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ أربَعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ سِتَّ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ» ثَلاثينَ مَرَّةً ، هَوَّنَ اللّهُ عَلَيهِ سَكَراتِ المَوتِ ومُنكَراً ونَكيراً .

ومَن صَلّى لَيلَةَ النِّصفِ مِنهُ مِئَةَ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، وعَشرَ مَرّاتٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وصَلّى أيضاً أربَعَ رَكَعاتٍ يَقرَأُ فِي الاُولَيَينِ مِئَةَ مَرَّةٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَالاِثنَتَينِ الأَخيرَتَينِ خَمسينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنوبَهُ ولَو كانَت مِثلَ زَبَدِ البَحرِ ، ورَملِ عالِجٍ ، وعَدَدِ نُجومِ السَّماءِ ، ووَرَقِ الشَّجَرِ في أسرَعَ مِن طَرفَةِ عَينٍ ، مَعَ ما لَهُ عِندَ اللّهِ مِنَ المَزيدِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ سِتَّ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ اثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «أَلْهَ_ل_كُمُ التَّكَاثُرُ» اِثنَتَي عَشرَةَ مَرَّةً ، خَرَجَ مِن قَبرِهِ وهُوَ رَيّانُ يُنادي بِشَهادَةِ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، حَتّى يَرِدَ القِيامَةَ ، فَيُؤمَرَ بِهِ إلَى الجَنَّةِ بِغَيرِ حِسابٍ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ سَبعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ فِي الاُولى : ما تَيَسَّرَ بَعدَ «فاتِحَةِ الكِتابِ» ، وفِي الثّانِيَةِ : مِئَةَ مَرَّةٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وقالَ : «لا إلهَ إلاَّ اللّهُ» مِئَةَ مَرَّةٍ،أعطاهُ اللّهُ ثَوابَ ألفِ ألفِ حَجَّةٍ وألفِ عُمرَةٍ، وألفِ غَزوَةٍ.

ومَن صَلّى لَيلَةَ ثَمانِيَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و «إِنَّ_آ أَعْطَيْنَ_كَ الْكَوْثَرَ» خَمساً وعِشرينَ مَرَّةً ، لَم يَخرُج مِنَ الدُّنيا حَتّى يُبَشِّرَهُ مَلَكُ المَوتِ بِأَنَّ اللّهَ تَعالى عَنهُ راضٍ غَيرُ غَضبانَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ خَمسينَ رَكعَةً ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «إِذَا زُلْزِلَتِ» خَمسينَ مَرَّةً ، لَقِيَ اللّهَ يَومَ القِيامَةِ كَمَن حَجَّ مِئَةَ حَجَّةٍ ، واعتَمَرَ مِئَةَ عُمرَةٍ ، وقَبِلَ اللّهُ مِنهُ سائِرَ عَمَلِهِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ عِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ فيها ما شاءَ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، فُتِّحَت لَهُ سَبعُ سَماواتٍ ، وَاستُجيبَ لَهُ الدُّعاءُ مَعَ ما لَهُ عِندَ اللّهِ مِنَ المَزيدِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ اثنَتَينِ (3) وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، فُتِّحَت لَهُ ثَمانِيَةُ أبوابِ الجَنَّةِ يَدخُلُ مِن أيِّها شاءَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِنهُ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ فيها ما شاءَ ، فُتِّحَت لَهُ أبوابُ السَّماواتِ السَّبعِ ، وَاستُجيبَ دُعاؤُهُ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ أربَعٍ وعِشرينَ مِنهُ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ فيها ما يَشاءُ ، كانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ كَمَن حَجَّ وَاعتَمَرَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ خَمسٍ وعِشرينَ مِنهُ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ فيهَا «الحَمدَ» ، وعَشرَ مَرّاتٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ ثَوابَ العابِدينَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ سِتٍّ وعِشرينَ مِنهُ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ بَعدَ «الحَمدِ» ، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، فُتِّحَت لَهُ سَبعُ سَماواتٍ ، وَاستُجيبَ لَهُ الدُّعاءُ ، مَعَ ما لَهُ عِندَ اللّهِ مِنَ المَزيدِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ سَبعٍ وعِشرينَ مِنهُ أربَعَ رَكَعاتٍ ، بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» مَرَّةً ، و «تَبَ_رَكَ الَّذِى بِيَدِهِ الْمُلْكُ» مَرَّةً ، فَإِن لَم يَحفَظ «تبارَكَ» فَبِخَمسٍ وعِشرينَ (4) مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ولِوالِدَيهِ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ ثَمانٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ سِتَّ رَكَعاتٍ ، بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» ، وعَشرَ مَرّاتٍ «آيَةِ الكُرسِيِّ» ، وعَشرَ مَرّاتٍ «إِنَّ_آ أَعْطَيْنَ_كَ الْكَوْثَرَ» وعَشرَ مَرّاتٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وصَلّى عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ تِسعٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ رَكعَتَينِ بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» ، وعِشرينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، ماتَ مِنَ المَرحومينَ ، ورُفِعَ كِتابُهُ في أعلى عِلِّيِّينَ .

ومَن صَلّى لَيلَةَ الثَّلاثينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ اثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً ، وعِشرينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، ويُصَلّي عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله مِئَةَ مَرَّةٍ ، خَتَمَ اللّهُ لَهُ بِالرَّحمَةِ . (5) .


1- . وإن شاءَ في آخِرِ اللَّيلِ . في المصدر : «ليل» في الموضعين ، والتصحيح من مستدرك الوسائل : 7 / 481 .
2- .بحار الأنوار : 96 / 346 / 11 نقلاً عن النوادر للراوندي عن أبي هريرة .
3- .في المصدر : «اثنتي» والتصحيح من وسائل الشيعة .
4- .في المصدر و وسائل الشيعة : فخمس وعشرون ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .
5- .الأربعون حديثاً للشهيد الأوّل : 87 / 40 عن الحارث ، المصباح للكفعمي : 746 ، البلد الأمين : 175 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : 97 / 381 / 5 ، وسائل الشيعة : 8 / 37 / 1 .

ص: 621

فصل هفتم : نوافل ماه رمضان

7 / 1 دو ركعت نماز در هر شب

7 / 2 نمازهاى مخصوص هر شب

فصل هفتم : نوافل ماه رمضان7 / 1دو ركعت نماز در هر شب635.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در ماه رمضان ، هر شب ، دو ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «فاتحة الكتاب» و سه بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند _ و اگر خواست ، اين دو ركعت را در اوّل شب يا آخر شب بخواند _ سوگند به آن كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت ، خداوند براى هر ركعت ، صد هزار فرشته مى آفريند كه براى او حسنات مى نويسند و گناهان را از او محو مى كنند و درجات او را بالا مى برند و خداوند ، پاداش كسى را به او مى دهد كه هفتاد برده آزاد كرده باشد.7 / 2نمازهاى مخصوص هر شب634.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ در بيان فضيلت ماه رمضان و فضيلت نماز در آن _ :هر كس در شب اوّل ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و پانزده بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، خداوندْ پاداش صدّيقان و شهدا را به او مى دهد و همه گناهانش را مى آمرزد و روز قيامت ، از كاميابان خواهد بود.

و هر كس در شب دوم از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و بيست بار سوره «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» بخواند ، خداوندْ همه گناهانش را مى آمرزد و روزىِ او را وسعت مى بخشد و كار يك سالش را كفايت مى كند.

و هر كس در شب سوم از ماه رمضان ، ده ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «فاتحة الكتاب» و پنجاه بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، نداگرى از سوى خداوند به او ندا مى دهد: «هلا! فلانى پسر فلانى ، آزادشده خداوند از آتش» و درهاى آسمان براى او گشوده مى شوند. و هر كس آن شب را به عبادت ، شب زنده دارى كند ، خداوندْ او را مى آمرزد.

و هر كس در شب چهارم از ماه رمضان ، هشت ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و بيست بار سوره «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» بخواند ، آن شب ، عمل او را بالا مى برد ، همچون عمل هفت پيامبرى كه رسالت هاى الهى را رسانده اند.

و هر كس در شب پنجم ، با صد سوره «قل هو اللّه أحد» دو ركعت نماز بخواند ( [ يعنى] در هر ركعت ، پنجاه بار) ، و چون از نماز فارغ شود ، صد بار بر پيامبر صلى الله عليه و آلهو خاندانش صلوات بفرستد ، روز قيامت كنار درِ بهشت با من ، دوشادوش خواهد بود.

و هر كس در شب ششم از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، «حمد» و سوره «تَبارك الذى بِيَده المُلك» بخواند ، گويا شب قدر درك كرده است.

و هر كس در شب هفتم از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند ، و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و سيزده بار سوره «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» بخواند ، خداوند در بهشت برين ، قصرى از طلا برايش مى سازد و تا رمضان سال آينده در امان خدا خواهد بود.

و هر كس در شب هشتم از ماه رمضان ، دو ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند و هزار «سبحان اللّه » بگويد ، هشت درِ بهشت به روى او گشوده مى شوند تا از هر كدام بخواهد ، وارد شود.

و هر كس در شب نهم از ماه رمضان بين مغرب و عشاء ، شش ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، سوره «حمد» و هفت بار «آية الكرسى» بخواند و پنجاه بار بر پيامبر صلى الله عليه و آلهصلوات بفرستد ، فرشتگانْ عمل او را همچون عمل صدّيقان و شهدا (گواهان) و صالحان ، بالا مى برند.

و هر كس در شب دهم از ماه رمضان ، بيست ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و سى بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، خداوندْ روزىِ او را وسعت مى دهد و از كاميابان خواهد بود.

و هر كس در شب يازدهم از ماه رمضان ، دو ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و بيست بار سوره كوثر بخواند ، در آن روز ، گناهى از او سر نخواهد زد ، هر چند ابليس ، تمام تلاش خود را به كار گيرد.

و هر كس در شب دوازدهم از ماه رمضان ، هشت ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و سى بار سوره «إنّا أنزلناه فى ليلةِ القدر» بخواند ، خداوند متعال ، پاداش شاكران را به او مى دهد و در روز قيامت نيز از كاميابان خواهد بود.

و هر كس در شب سيزدهم از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار ، «فاتحة الكتاب» و بيست و پنج بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، روز قيامت همچون برقِ جهنده از پل صراط بگذرد.

و هر كس در شب چهاردهم از ماه رمضان ، شش ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و سى بار سوره «إذا زُلزِلتِ الأرض» بخواند ، خداوندْ سختى هاى مرگ و منكر و نكير را بر او آسان مى سازد.

و هر كس در نيمه آن ، صد ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، و نيز چهار ركعت نماز بخواند و در دو ركعت اول ، صد بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در دو ركعت دوم ، پنجاه بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، خداوندْ گناهان او را مى آمرزد ، هر چند مثل كف دريا و توده انباشته ريگ ها و به عدد ستارگان آسمان و برگ درختان باشند ، در كمتر از يك چشم به هم زدن؛ افزون بر پاداش هاى ديگر كه نزد خداوند دارد .

و هر كس در شب شانزدهم از ماه رمضان ، دوازده ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و دوازده بار سوره «ألهكُم التَّكاثُر» بخواند ، از قبرش سيراب بيرون مى آيد ، در حالى كه به يگانگى خدا شهادت مى دهد ، تا آن كه وارد قيامت شود. پس دستور مى دهند او را بدون حساب به بهشت ببرند .

و هر كس در شب هفدهم از ماه رمضان ، دو ركعت نماز بخواند و در ركعت اوّل ، پس از «فاتحة الكتاب» ، هر سوره اى كه خواست و در ركعت دوم ، صد بار سوره «قل هو اللّه أحد» و صد بار «لا إله إلاّ اللّه » بگويد ، خداوند به او پاداش هزار هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه مى دهد.

و هر كس در شب هجدهم از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، «حمد» و بيست و پنج بار سوره «إنّا أعطَيناكَ الكَوْثَر» بخواند ، از دنيا بيرون نمى رود تا آن كه فرشته مرگ به او مژده مى دهد كه خداوند از او راضى است و خشمگين نيست.

و هر كس در شب نوزدهم از ماه رمضان ، پنجاه ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «حمد» و پنجاه بار سوره «اِذا زُلزلت» بخواند ، روز قيامت ، خداوند را همچون كسى كه صد بار حج و صد بار عمره انجام داده است ، ملاقات مى كند و خداوند ، اعمال ديگر او را هم قبول مى كند.

و هر كس در شب بيستم از ماه رمضان ، هشت ركعت نماز بخواند ، با هر سوره اى كه بخواهد ، خداوندْ گناهان گذشته و آينده او را مى آمرزد.

و هر كس شب بيست و يكم از ماه رمضان هشت ركعت نماز بخواند ، درهاى هفت آسمان به روى او گشوده مى شوند و دعايش پذيرفته مى گردد؛ افزون بر پاداش هاى ديگرى كه نزد خداوند دارد.

هر كس در شب بيست و دوم از ماه رمضان ، هشت ركعت نماز بخواند ، درهاى هشتگانه بهشت به روى او باز مى شوند تا از هر كدام كه بخواهد ، وارد شود.

و هر كس در شب بيست و سوم از اين ماه ، هشت ركعت نماز بخواند ، با هر سوره اى كه بخواهد ، درهاى آسمان هفتگانه به رويش باز مى شوند و دعايش مستجاب مى گردد.

و هر كس در شب بيست و چهارم از اين ماه ، هشت ركعت نماز بخواند ، با هر سوره اى كه بخواهد ، پاداش او همچون كسى خواهد بود كه حج و عمره انجام داده است.

و هر كس در شب بيست و پنجم از اين ماه ، هشت ركعت نماز بخواند و در آن ، «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» ، بخواند خداوند براى او پاداش عبادت كنندگان را مى نويسد.

و هر كس در شب بيست و ششم از اين ماه ، هشت ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، پس از «حمد» ، صد بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند ، هفت آسمان به رويش باز مى شوند و دعايش مستجاب مى شود؛ افزون بر پاداش هاى ديگرى كه نزد خداوند دارد.

و هر كس در شب بيست و هفتم از اين ماه چهار ركعت نماز بخواند ، با «فاتحة الكتاب» و يك بار سوره «تبارك الذى بِيده المُلك» و در صورت در حفظ نداشتنِ سوره «تبارك» ، بيست و پنج بار سوره «قل هو اللّه أحد» ، خداوندْ او و پدر و مادرش را مى آمرزد.

و هر كس در شب بيست و هشتم از ماه رمضان ، شش ركعت نماز بخواند ، با «فاتحة الكتاب» و بيست بار «آية الكرسى» و ده بار سوره «إنّا أعطيناك الكوثر» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» ، و بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات بفرستد خداوند او را مى آمرزد.

و هر كس در شب بيست و نهم از ماه رمضان ، دو ركعت نماز بخواند ، با «فاتحة الكتاب» و بيست بار سوره «قل هو اللّه أحد» ، جزو بخشوده شدگان خواهد مُرد و نامه اعمالش به بالاترين درجات ، بالا برده خواهد شد.

و هر كس در شب سى ام از ماه رمضان ، دوازده ركعت نماز بخواند و در هر ركعت ، يك بار «فاتحة الكتاب» و بيست بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند و صد بار بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات بفرستد ، خداوند كارش را با رحمت ، ختم مى كند.

.

ص: 622

. .

ص: 623

. .

ص: 624

. .

ص: 625

. .

ص: 626

. .

ص: 627

. .

ص: 628

. .

ص: 629

. .

ص: 630

7 / 3ألفُ رَكعَةٍ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ633.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنِ استَطَعتَ أن تُصَلِّيَ في شَهرِ رَمَضانَ وغَيرِهِ فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ ألفَ رَكعَةٍ فَافعَل ؛ فَإِنَّ عَلِيّاً عليه السلام كانَ يُصَلِّي فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ ألفَ رَكعَةٍ . (1)وانظر : ص 638 ، ح 591 .

7 / 4ألفُ رَكعَةٍ فِي الشَّهرِوهِيَ المُسَمّاةُ بِ_ «نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ»632.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُصَلّى في شَهرِ رَمَضانَ إلى ألفِ رَكعَةٍ . (2)631.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المقنعة :ومِن سُنَّتِهِ قِيامُ لَيلِهِ بِأَلفِ رَكعَةٍ سِوَى الإِحدى وَالخَمسينَ . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 61 / 209 ، الاستبصار : 1 / 461 / 1794 كلاهما عن جميل بن صالح .
2- .المعتبر : 2 / 368 عن المفضّل بن عمر ، وسائل الشيعة : 8 / 35 / 12 وفيه «تصلّي في شهر رمضان ألف ركعة» .
3- .المقنعة : 311 .

ص: 631

7 / 3 هزار ركعت در هر شب و روز

7 / 4 هزار ركعت در ماه (معروف به نوافل ماه رمضان)

7 / 3هزار ركعت در هر شب و روز630.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:اگر بتوانى در ماه رمضان و غير آن ، در شبانه روز ، هزار ركعت نماز بخوانى ، چنين كن؛ چرا كه على عليه السلام در شبانه روز ، هزار ركعت نماز مى خواند.ر . ك : ص 639 ، ح 591 .

7 / 4هزار ركعت در ماه (معروف به نوافل ماه رمضان)629.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در ماه رمضان ، هزار ركعت نماز خوانده مى شود.628.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المقنعة:از مستحبّات [ ماه] رمضان ، شب را با هزار ركعت نماز به عبادت پرداختن است ، به غير از آن پنجاه و يك ركعت.

.

ص: 632

. .

ص: 633

سخنى در فضيلت نوافل ماه رمضان و تشويق بر آنها

سخنى در فضيلت نوافل ماه رمضان و تشويق بر آنهاشيخ مفيد رحمه الله گويد: بدان كه خداوند بزرگ ، ماه رمضان را بر ماه هاى ديگر برترى داد؛ چون مصلحت آن را براى بندگانش مى دانست. پس ، حكم روزه را در قرآن بيان كرد و روزه ماه رمضان را الزامى ساخت و بر مواظبت از واجبات در ماه رمضان تأكيد كرد و به كارهاى خير در اين ماه فرا خواند و مرتبه آن را بزرگ نمود و شرافتش بخشيد و شأن آن را والا ساخت و بنيانش را استوار نمود و خبر داد كه: قرآن عظيم را در اين ماه نازل كرده و در اين ماه ، شبى است كه بهتر از هزار ماه براى جهانيان است. از جمله آنچه خداوند به آن فرا خوانده و تشويق نموده ، هزار ركعت نماز است كه بنده ، آنها را به قصد تقرّب به خدا انجام مى دهد و افزون بر اين ، جبران كاستى هايى است كه در نمازهاى واجب پيش مى آيد. پس ، آنها را درك كن _ خداوند ، هدايتت كند _ و دانشِ آنها را به دست آور و تصميم بگير كه آنها را انجام دهى تا از

.

ص: 634

مخلصان باشى. (1) و نيز گفته است: و بدان كه اين هزار ركعت ، غير از نافله هايى است كه در ساير ماه ها به صورت نوافل شبانه روزى به جا مى آورى ؛ چرا كه اين هزار ركعت ، به خاطر عظمت احترام ماه رمضان ، افزون بر آنهاست. نه آنها را به خاطر اين هزار ركعت وا گذار و نه اين هزار ركعت را به خاطر آنها ترك كن. هر دو را به جا بياور و از خداوند ، يارى و توفيق بر انجام دادن آنها بطلب. درباره امام صادق عليه السلام روايت است كه چون از شرح اين نماز براى مفضّل بن عمر جُعْفى فراغت يافت ، فرمود: «اى مفضّل! اين ، فضل خداست كه به هر كس بخواهد ، مى دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است» (2) . (3) عالم ربّانى مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى گويد: براى سالك ، سزاوار است كه در حال خويش نيك بينديشد و درباره حالت نشاط و بى حالى خود و گرفتارى و آسودگى و قوّت و ضعف خويش نسبت به انجام دادن نوافل و مستحبّات ، تأمّل كند و پس از مراعات حال خويش ، آنچه را بافضيلت تر است ، انتخاب نمايد. از جمله آنها چيزى است كه در روايات بسيار ، به صورت نافله هزار ركعت ، در اين ماه ، افزون بر نوافل ديگر آمده است. اگر انجام دادن آنها را بهتر ببيند ، پس اين توفيق ، گوارايش باد؛ ليكن دعاهاى وارد

.


1- .المقنعة : 165 .
2- .ر . ك : ص 651 ، ذيل حديث 597 .
3- .المقنعة : 170 .

ص: 635

شده در روايات (1) را ترك نكند؛ چون در اين دعاها ، مضامين بلندى است كه برخى از آنها در دعاهاى ديگر يافت نمى شود. بنده بايد در دعا خواندن ، سرزنده و صادق باشد تا بهره اش از خواندن آنها ، مناجات با قاضى الحاجات باشد ، نه فقط به زبان آوردن الفاظ. و اگر حقيقتِ آنچه مى گويد و حال و موقعيّتى كه در اين دعاها توصيف مى كند ، برايش حاصل شود ، پس خوشا به حالش و چه نيكو سرانجامى است! وقتى بنده ، دل خود را با حالتى توصيف مى كند (مثلاً با گفتن: «واى بر من» ، خود را نفرين مى كند) و ياد مى كند كه گناهانش ، آن چنان است كه اگر زمين آنها را بداند ، او را مى بلعد و اگر كوه ها آنها را بدانند ، او را ساقط مى كنند و اگر درياها آنها را بدانند ، او را غرق مى كنند _ آن گونه كه در برخى دعاهاست _ ، اين ، حالتى است كه گمان مى كنم اگر براى ابليس هم پيدا شود ، به نجاتش مى انجامد ، تا چه رسد به مسلمان يا مؤمن! بخصوص اگر بيم و نگرانى او از خشم مولايش ، بيش از نگرانى اش از عذاب آتش باشد ، آن گونه كه پس از اين فقرات ، ذكر مى كند. اين ، حالتى عالى است كه در دلى پيدا نمى شود ، مگر آن كه پروردگارش از او راضى باشد. مضامين بلند ديگرى كه در اين دعاها هستند نيز همين گونه اند؛ يعنى جايى هستند براى پيدا شدن حالات و صفاتى در جان و دل كه دل و جان را از هلاكت ها مى رهانند و به حالت عالى و درجات بلند مى رسانند.

.


1- .دعاهاى روايت شده بعد از نوافل يادشده را در همين كتاب آورده ايم (ر . ك : ص 647 _ 719) .

ص: 636

اگر عمل كننده ، در برخى اوقات ، براى عمل ، بى حال و بى نشاط بود ، بايد مراقب حال خويش باشد. چنانچه پنداشت اگر به عمل بپردازد ، يا خود را به عمل وا دارد ، برايش حال مى آورد ، پس مشغول شود و ترك نكند تا شيطان بر جان او چيره نشود ، كه انسان اگر ، عمل را به صِرف بى حالى ترك كند ، به ترك كلّىِ عمل كشيده مى شود. بايد در حال خويش تأمّل نمايد و تلاش كند. اگر ديد با ترك عمل ، اشتياقش به آن افزون مى شود ، پس ترك كند و خود را به عمل با بى حالى و كسلى عادت ندهد. و اگر ديد ترك عمل موجب ترك ديگر مى شود ، پس انجام دهد و ترك ننمايد. چه بسا كه سالك ، با دل گرفتگى و بى حوصلگى وارد عمل مى شود ، ولى حال او در اثناى عمل ، برتر از آنچه اميد داشته ، مى گردد. بر او لازم است كه در كوشش براى ترجيح ترك بر انجام دادن ، خطا نكند ؛ چرا كه در ذائقه نفْس ، بى حالى ، از عسل ، شيرين تر است و اين ، گاهى انسان را از معرفت درست واقعيّت ، بازمى دارد. (1)

.


1- .المراقبات : 131 .

ص: 637

. .

ص: 638

7 / 5تَرتيبُ نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ627.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مِمّا كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَصنَعُ في شَهرِ رَمَضانَ ، كانَ يَتَنَفَّلُ في كُلِّ لَيلَةٍ ، ويَزيدُ عَلى صَلاتِهِ الَّتي كانَ يُصَلّيها قَبلَ ذلِكَ _ مُنذُ أوَّلِ لَيلَةٍ إلى تَمامِ عِشرينَ لَيلَةً _ في كُلِّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً ؛ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ مِنها بَعدَ المَغرِبِ وَاثنَتَي عَشرَةَ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ، ويُصَلِّي فِي العَشرِ الأَواخِرِ في كُلِّ لَيلَةٍ ثَلاثينَ رَكعَةً ؛ اِثنَتَي عَشرَةَ مِنها بَعدَ المَغرِبِ وثَمانِيَ عَشرَةَ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ، ويَدعو ويَجتَهِدُ اجتِهاداً شَديداً ، وكانَ يُصَلِّي في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، ويُصَلّي في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، ويَجتَهِدُ فيهِما . (1)626.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أبي حمزة :دَخَلنا عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبو بَصيرٍ : ما تَقولُ فِي الصَّلاةِ في شَهرِ رَمَضانَ؟

فَقالَ : «لِشَهرِ رَمَضانَ حُرمَةٌ وحَقٌّ لا يُشبِهُهُ شَيءٌ مِنَ الشُّهورِ ، صَلِّ مَا استَطَعتَ في شَهرِ رَمَضانَ تَطَوُّعاً بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ، فَإِنِ استَطَعتَ أن تُصَلِّيَ في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ ألفَ رَكعَةٍ فَافعَل ، إنَّ عَلِيّاً عليه السلام في آخِرِ عُمُرِهِ كانَ يُصَلّي في كُلِّ يَومٍ ولَيلَةٍ ألفَ رَكعَةٍ ؛ فَصَلِّ _ يا أبا مُحَمَّدٍ _ زِيادَةً في رَمَضانَ» .

فَقُلتُ : كَم _ جُعِلتُ فِداكَ! _؟

فَقالَ : «في عِشرينَ لَيلَةً تُصَلّي في كُلِّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً ، ثَمانِيَ رَكَعاتٍ قَبلَ العَتَمَةِ وَاثنَتا عَشرَةَ رَكعَةً بَعدَها ، سِوى ما كُنتَ تُصَلّي قَبلَ ذلِكَ ، فَإِذا دَخَلَ العَشرُ الأَواخِرُ فَصَلِّ ثَلاثينَ رَكعَةً ، في كُلِّ لَيلَةٍ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ قَبلَ العَتَمَةِ وَاثنَتَينِ وعِشرينَ رَكعَةً بَعدَها ، سِوى ما كُنتَ تَفعَلُ قَبلَ ذلِكَ» . (2) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 62 / 213 ، الاستبصار : 1 / 462 / 1796 ، الإقبال : 1 / 53 كلّها عن مسعدة بن صدقة وفيه «وكان يجتهد في ليلة تسع عشرة اجتهاداً شديداً» بدل «ويدعو ويجتهد اجتهاداً شديداً» .
2- .الكافي : 4 / 154 / 1 ، تهذيب الأحكام : 3 / 63 / 215 ، الاستبصار : 1 / 463 / 1 .

ص: 639

7 / 5 ترتيب نافله هاى ماه رمضان

7 / 5ترتيب نافله هاى ماه رمضان633.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:از جمله كارهايى كه پيامبر خدا در ماه رمضان انجام مى داد ، اين بود كه هر شب نافله مى خواند و بر نمازهايى كه پيش تر ، از شب اوّل تا پايان بيست شب مى خواند ، هر شب بيست ركعت مى افزود: هشت ركعت پس از مغرب و دوازده ركعت پس از عشا.

و در دهه آخر ، در هر شب ، سى ركعت مى خواند: دوازده ركعت پس از مغرب و هجده ركعت پس از عشا، و دعا مى كرد و بسيار در عبادت مى كوشيد و در شب بيست و يكم ، صد ركعت نماز مى خواند ، و در شب بيست و سوم نيز صد ركعت ، و در اين دو شب ، كوشا بود.632.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه _ :خدمت امام صادق عليه السلامرسيديم. ابو بصير گفت: درباره نماز در ماه رمضان چه مى گوييد؟

فرمود : «ماه رمضان ، احترام و حقّى دارد كه هيچ يك از ماه ها مانند آن نيست. در ماه رمضان تا مى توانى ، در شبانه روز نماز مستحب بخوان و اگر بتوانى در هر شبانه روز ، هزار ركعت بخوانى ، چنين كن. على عليه السلام در آخر عمرش هر شبانه روز ، هزار ركعت نماز مى خواند. پس ، اى ابو محمّد! در ماه رمضان ، بيشتر نماز بخوان».

گفتم: فدايت شوم! چه قدر؟

فرمود: «در بيست شب ، هر شب ، بيست ركعت مى خوانى: هشت ركعت قبل از عشا و دوازده ركعت بعد از آن ، بجز آنچه پيش تر مى خواندى. پس چون دهه آخر وارد شود ، سى ركعت بخوان : در هر شب ، هشت ركعت پيش از [ نماز ]عشا و بيست و دو ركعت پس از آن ، بجز آنچه پيش تر مى خواندى».

.

ص: 640

631.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن سماعة بن مهران :سَأَلتُهُ (1) عَن شَهرِ رَمَضانَ كَم يُصلّى فيهِ؟ فَقالَ : «كَما يُصَلّى في غَيرِهِ ، إلاّ أنَّ لِرَمَضانَ عَلى سائِرِ الشُّهورِ مِنَ الفَضلِ ما يَنبَغي لِلعَبدِ أن يَزيدَ في تَطَوُّعِهِ ، فَإِن أحَبَّ وقَوِيَ عَلى ذلِكَ أن يَزيدَ في أوَّلِ الشَّهرِ (إلى) (2) عِشرينَ لَيلَةً ؛ كُلَّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً ، سِوى ما كانَ يُصَلّي قَبلَ ذلِكَ مِن هذِهِ العِشرينَ ؛ اِثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً بَينَ المَغرِبِ وَالعَتَمَةِ ، وثَمانِيَ رَكَعاتٍ بَعدَ العَتَمَةِ ، ثُمَّ يُصَلّي صَلاةَ اللَّيلِ الَّتي كانَ يُصَلّي قَبلَ ذلِكَ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ؛ وَالوَترَ ثَلاثَ رَكَعاتٍ ؛ رَكعَتَينِ يُسَلِّمُ فيهِما ، ثُمَّ يَقومُ فَيُصَلّي واحِدَةً يَقنُتُ فيها فَهذَا الوَترُ ، ثُمَّ يُصَلّي رَكعَتَيِ الفَجرِ حينَ يَنشَقُّ الفَجرُ ، فَهذِهِ ثَلاثَ عَشرَةَ رَكعَةً .

فَإِذا بَقِيَ مِن شَهرِ رَمَضانَ عَشرُ لَيالٍ ، فَليُصَلِّ ثَلاثينَ رَكعَةً في كُلِّ لَيلَةٍ سِوى هذِهِ الثَّلاثَ عَشرَةَ رَكعَةً ، يُصَلِّي بَينَ المَغرِبِ وَالعِشاءِ اثنَتَينِ وعِشرينَ رَكعَةً ، وثَمانِيَ رَكَعاتٍ بَعدَ العَتَمَةِ ، ثُمَّ يُصَلِّي بَعدَ صَلاةِ اللَّيلِ ثَلاثَ عَشرَةَ رَكعَةً كَما وَصَفتُ لَكَ .

وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ وثَلاثٍ وعِشرينَ يُصَلِّي في كُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما _ إذا قَوِيَ عَلى ذلِكَ _ مِئَةَ رَكعَةٍ ، سِوى هذِهِ الثَّلاثَ عَشرَةَ رَكعَةً ، وَليَسهَر فيهِما حَتّى يُصبِ_حَ ، فَإِنَّ ذلِكَ يُستَحَبُّ أن يَكونَ في صَلاةٍ ودُعاءٍ وتَضَرُّعٍ ؛ فَإِنَّهُ يُرجى أن تَكونَ لَيلَةُ القَدرِ في إحداهُما» . (3) .


1- .كذا في المصدر مضمرا .
2- .أثبتناها من المصادر الاُخرى .
3- .تهذيب الأحكام : 3/63/214 ، الاستبصار : 1 / 462 / 1797 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/138/1967 ، الإقبال : 1 / 48 .

ص: 641

630.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از سماعة بن مهران _ :از امام عليه السلام (1) پرسيدم: در ماه رمضان ، چه مقدار نماز خوانده شود؟

فرمود: «همان گونه كه در غير اين ماه خوانده مى شود ، جز اين كه ماه رمضان ، بر ماه هاى ديگر ، شرافتى دارد كه سزاوار است بنده بر نمازهاى مستحبّش بيفزايد. اگر دوست داشت و مى توانست ، در اوّل ماه تا بيست شب ، هر شب ، بيست ركعت نماز بخواند؛ بجز آنچه پيش از اين مى خوانْد: دوازده ركعت ، ميان [ نماز] مغرب و عشا و هشت ركعت ، پس از [ نماز] عشا.

سپس نماز شب را كه پيش تر مى خوانْد ، بخواند: هشت ركعت و سه ركعت وَتر (: دو ركعت را كه خواند ، سلام مى دهد. سپس برخاسته ، يك ركعت مى خوانَد و قنوت مى گيرد. اين ، وَتر است). سپس دو ركعت نافله صبح را مى خواند ، آن گاه كه سپيده مى دمد. اين ، سيزده ركعت.

پس وقتى ده شب از ماه رمضان مانده است ، در هر شب ، غير از اين سيزده ركعت ، سى ركعت بخواند: بيست و دو ركعت ، بين [ نماز] مغرب و عشا و هشت ركعت ، پس از [ نماز] عشا.

آن گاه پس از نماز شب ، سيزده ركعت مى خواند ، آن گونه كه برايت توصيف كردم.

و در شب بيست و يكم و بيست و سوم ، در هر يك از اين دو شب ، اگر توان داشته باشد ، صد ركعت غير از اين سيزده ركعت بخواند و در اين دو شب ، تا سپيده دم ، بيدار بماند كه مستحب است در حال نماز و دعا و تضرّع باشد؛ چون اميد است كه شب قدر ، در يكى از اين دو شب باشد». .


1- .در منبع حديث ، نام امام ، ياد نشده است.

ص: 642

629.عنه صلى الله عليه و آله :الاستبصار عن الحسن بن عليّ عن أبيه :كَتَبَ رَجُلٌ إلى أبي جَعفَرٍ عليه السلاميَسأَلُهُ عَن صَلاةِ نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ وعَنِ الزِّيادَةِ فيها؟

فَكَتَبَ عليه السلام إلَيهِ كِتاباً قَرَأتُهُ بِخَطِّهِ : «صَلِّ في أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ في عِشرينَ لَيلَةً عِشرينَ رَكعَةً ، صَلِّ مِنها ما بَينَ المَغرِبِ وَالعَتَمَةِ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، وبَعدَ العِشاءِ اثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً ، وفِي العَشرِ الأَواخِرِ ثَمانِيَ رَكَعاتٍ بَينَ المَغرِبِ وَالعَتَمَةِ ، وَاثنَتَينِ وعِشرينَ رَكعَةً بَعدَ العَتَمَةِ ، إلاّ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ وثَلاثٍ وعِشرينَ فَإِنَّ المِئَةَ تُجزيكَ إن شاءَ اللّهُ . وذلِكَ سِوَى الخَمسينَ . وأكثِر مِن قِراءَةِ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ» » . (1)628.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن محمّد بن أحمد بن مطهّر :كَتَبتُ إلى سَيِّدي أبي مُحَمَّدٍ صاحِبِ العَسكَرِ عليه السلام : إنَّ رَجُلاً يَقولُ إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَزِد في صَلاتِهِ في شَهرِ رَمَضانَ عَلى ما كانَ يُصَلِّي في غَيرِهِ .

فَكَتَبَ فِي الجَوابِ : «كَذِبَ ، فَضَّ اللّهُ فاهُ! كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُصَلِّي في عِشرينَ لَيلَةً مِن شَهرِ رَمَضانَ عِشرينَ رَكعَةً في كُلِّ لَيلَةٍ ، وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، وفِي العَشرِ الأَواخِرِ في كُلِّ لَيلَةٍ ثَلاثينَ رَكعَةً» . (2)627.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي :عَن مُحَمَّدِ بنِ أحمَدَ بنِ مُطَهَّرٍ أ نَّهُ كَتَبَ إلى أبي مُحَمَّدٍ عليه السلاميُخبِرُهُ بِما جاءَت بِهِ الرِّوايَةُ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُصَلِّي في شَهرِ رَمَضانَ وغَيرِهِ مِنَ اللَّيلِ ثَلاثَ عَشرَةَ رَكعَةً مِنهَا : الوَترُ ، ورَكعَتَا الفَجرِ .

فَكَتَبَ عليه السلام : «فَضَّ اللّهُ فاهُ! صَلّى مِن شَهرِ رَمَضانَ في عِشرينَ لَيلَةً ، كُلَّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً : ثَمانِيَ بَعدَ المَغرِبِ ، وَاثنَتَي عَشرَةَ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ، وَاغتَسَلَ لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةَ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وصَلّى فيهِما ثَلاثينَ رَكعَةً : اثنَتَي عَشرَةَ بَعدَ المَغرِبِ ، وثَمانِيَ عَشرَةَ بَعدَ عِشاءِ الآخِرَةِ ، وصَلّى فيهِما مِئَةَ رَكعَةٍ يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» عَشرَ مَرّاتٍ ، وصَلّى إلى آخِرِ الشَّهرِ كُلَّ لَيلَةٍ ثَلاثينَ رَكعَةً كَما فَسَّرتُ لَكَ» . (3) .


1- .الاستبصار : 1 / 464 / 1800 ، تهذيب الأحكام : 3 / 67 / 220 .
2- .الإقبال : 1 / 49 ، تهذيب الأحكام : 3 / 68 / 221 نحوه .
3- .الكافي : 4 / 155 / 6 ، تهذيب الأحكام : 3 / 68 / 222 ، الاستبصار : 1 / 463 / 1799 كلاهما نحوه .

ص: 643

626.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الاستبصار _ به نقل از حسن بن على ، از پدرش _ :مردى به امام باقر عليه السلامنامه نوشت و از نافله هاى ماه رمضان و افزون بر آنها پرسيد.

امام عليه السلام در پاسخ ، نامه اى نوشت كه به خطّ خود او خوانده ام : «در بيست شب اوّل ماه رمضان ، بيست ركعت نماز بخوان: هشت ركعت بين مغرب و عشا و دوازده ركعت ، پس از عشا؛ و در ده شب آخر: [ سى ركعت نماز بخوان]: هشت ركعت بين مغرب و عشا و بيست و دو ركعت ، پس از عشا ، مگر در شب بيست و يكم و بيست و سوم كه صد ركعت نماز ، به خواست خدا تو را كفايت مى كند و اين ، بجز پنجاه ركعت است. و سوره إنّا أنزلناه را زياد بخوان».625.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از محمّد بن احمد بن مطهّر _ :به سرورم امام عسكرى عليه السلامنامه نوشتم كه مردى مى گويد : پيامبر خدا در ماه رمضان ، بر نمازهايى كه در غير آن ماه مى خوانْد ، نيفزود.

امام عليه السلام در پاسخ نوشت: «دروغ گفته است. خدا دهانش را بشكند! پيامبر خدا در بيست شب ماه رمضان ، هر شب ، بيست ركعت نماز مى خواند و در شب بيست و يكم و بيست و سوم ، صد ركعت نماز مى خواند و در ده شب آخر ، هر شب ، سى ركعت نماز مى خواند».624.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ درباره محمّد بن احمد بن مطهّر _ :به امام عسكرى عليه السلامنامه نوشت و خبر داد از روايتى كه مى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله در ماه رمضان و غير آن ، شبانه سيزده ركعت مى خواند ، كه نماز وتر و دو ركعت نافله صبح هم جزو آن بود.

امام عليه السلام نوشت: «خدا دهانش را بشكند! پيامبر صلى الله عليه و آله در بيست شب از ماه رمضان ، هر شب بيست ركعت نماز خواند : هشت ركعت پس از مغرب و بيست و دو ركعت پس از عشا. نيز در شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ، غسل كرد و در اين دو شب ، سى ركعت نماز خواند: دوازده ركعت پس از مغرب و هيجده ركعت پس از عشا ، و در اين دو شب ، صد ركعت نماز خواند : در هر ركعت ، فاتحة الكتاب و ده بار سوره قل هو اللّه أحد ، و تا آخر ماه ، هر شب ، سى ركعت نماز خواند ، به گونه اى كه بيان كردم». .

ص: 644

623.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن محمّد بن أبي الصهبان ، عن محمّد بن سليمان :إنَّ عِدَّةً مِن أصحابِنَا اجتَمَعُوا عَلى هذَا الحَديثِ ، مِنهُم : يونُسُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ ، عَن عبدِ اللّهِ بنِ سِنانٍ ، عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، وصَباحُ الحَذّاءِ ، عَن إسحاقِ بنِ عمّارٍ ، عَن أبِي الحَسَنِ عليه السلام ، وسَماعَةُ بنِ مِهرانٍ ، عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام .

قالَ مُحَمَّدُ بنُ سُلَيمانَ : وسَأَلتُ الرِّضا عليه السلام عَن هذَا الحَديثِ فَأَخبَرَني بِهِ ،

وقالَ هؤُلاءِ جَميعاً : سَأَلنا عَنِ الصَّلاةِ في شَهرِ رَمَضانَ كَيفَ هِيَ؟ وكَيفَ فَعَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله؟

فَقالوا جَميعاً:«إنَّهُ لَمّا دَخَلَت أوَّلُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ صَلّى رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهالمَغرِبَ ، ثُمَّ صَلّى أربَعَ رَكَعاتٍ الَّتي كانَ يُصَلّيهِنَّ بَعَدَ المَغرِبِ في كُلِّ لَيلَةٍ ، ثُمَّ صَلّى ثَمانِيَ رَكَعاتٍ ، فَلَمّا صَلَّى العِشاءَ الآخِرَةَ وصَلَّى الرَّكعَتَينِ اللَّتَينِ كانَ يُصَلّيهِما بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ ، وهُوَ جالِسٌ في كُلِّ لَيلَةٍ قامَ فَصَلّى اثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً ، ثُمَّ دَخَلَ بَيتَهُ ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ النّاسُ ونَظَروا إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وقَد زادَ فِي الصَّلاةِ حينَ دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ سَأَلوهُ عَن ذلِكَ ، فَأَخبَرَهُم أنَّ هذِهِ الصَّلاةَ صَلَّيتُها لِفَضلِ شَهرِ رَمَضانَ عَلَى الشُّهورِ .

فَلَمّا كانَ مِنَ اللَّيلِ قامَ يُصَلّي فَاصطَفَّ النّاسُ خَلفَهُ ، فَانصَرَفَ إلَيهِم فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذِهِ الصَّلاةَ نافِلَةٌ ولَن يُجتَمَعَ لِلنّافِلَةِ وَليُصَلِّ كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم وَحدَهُ ، وَليَقُل ما عَلَّمَهُ اللّهُ مِن كتابِهِ ، وَاعلَموا أ نَّهُ لاجَماعَةَ في نافِلَةٍ ، فَافتَرَقَ النّاسُ فَصَلّى كُلُّ واحِدٍ مِنهُم على حِيالِهِ لِنَفسِهِ .

فَلَمّا كانَ لَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ اغتَسَلَ حينَ غابَتِ الشَّمسُ وصَلَّى المَغرِبَ بِغُسلٍ ، فَلَمّا صَلَّى المَغرِبَ وصَلّى أربَعَ رَكَعاتٍ الَّتي كانَ يُصَلّيها فيما مَضى في كُلِّ لَيلَةٍ بَعدَ المَغرِبِ دَخَلَ إلى بَيتِهِ ، فَلَمّا أقامَ بِلالٌ لِصَلاةِ العِشاءِ الآخِرَةِ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَصَلّى بِالنّاسِ ، فَلَمّا انفَتَلَ صَلَّى الرَّكعَتَينِ وهُوَ جالِسٌ ، كَما كانَ يُصَلّي في كُلِّ لَيلَةٍ ، ثُمَّ قامَ فَصَلّى مَئَةَ رَكعَةٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «فاتِحَةَ الكِتابَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» عَشرَ مَرّاتٍ ، فَلَمّا فَرَغَ مِن ذلِكَ صَلّى صَلاتَهُ الَّتي كانَ يُصَلّي كُلَّ لَيلَةٍ في آخِرِ اللَّيلِ وأوتَرَ .

فَلَمّا كانَ لَيلَةُ عِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ فَعَلَ كَما كانَ يَفعَلُ قَبلَ ذلِكَ مِنَ اللَّيالي في شَهرِ رَمَضانَ ، ثَمانِيَ رَكَعاتٍ بَعدَ المَغرِبِ ، وَاثنَتَي عَشرَةَ رَكعَةً بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ .

فَلَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ اغتَسَلَ حينَ غابَتِ الشَّمسُ ، وصَلّى فيها مِثلَ ما فَعَلَ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، فَلَمّا كانَ في لَيلَةِ اثنَتَينِ وعِشرينَ زادَ في صَلاتِهِ فَصَلّى ثَمانِيَ رَكَعاتٍ بَعدَ المَغرِبِ ، وَاثنَتَينِ وعِشرينَ رَكعَةً بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ .

فَلَمّا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ اغتَسَلَ أيضاً ، كَمَا اغتَسَلَ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، وكَمَا اغتَسَلَ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، ثُمَّ فَعَلَ مِثلَ ذلِكَ» .

قالوا : فَسَأَلوهُ عَن صَلاةِ الخَمسينَ ما حالُها في شَهرِ رَمَضانَ؟

فَقالَ : «كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُصَلِّي هذِهِ الصَّلاةَ ، ويُصَلِّي صَلاةَ الخَمسينَ عَلى ما كانَ يُصَلِّي في غَيرِ شَهرِ رَمَضانَ ولايَنقُصُ مِنها شَيئاً» . (1) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 64 / 217 ، الاستبصار : 1 / 464 / 1801 ، الإقبال : 1 / 49 .

ص: 645

609.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از محمّد بن ابى الصهبان ، از محمّد بن سليمان _ :گروهى از اصحاب ما بر اين حديث ، هم سخن اند ، از جمله: يونس بن عبد الرحمان در نقلى از عبد اللّه بن سنان از امام صادق عليه السلام ، و صباح حَذّاء در نقلى از اسحاق بن عمّار از امام رضا عليه السلام ، و سماعة بن مهران در نقلى از امام صادق عليه السلام.

درباره اين حديث از امام رضا عليه السلام پرسيدم و وى مرا به آن آگاه ساخت.

و آن گروه گفته اند: از نماز در ماه رمضان و چگونگى آن پرسيديم و اين كه پيامبر خدا چگونه مى خواند؟

همه گفته اند: «چون اوّلين شب ماه رمضان فرا رسيد ، پيامبر خدا نماز مغرب را خواند ، سپس چهار ركعتى را كه هر شب پس از مغرب مى خواند ، خواند. سپس هشت ركعت نماز خواند. و چون نماز عشا را خواند و دو ركعت را كه هر شب ، نشسته پس از نماز عشا مى خواند ، خواند ، برخاست و دوازده ركعت خواند. سپس وارد خانه اش شد.

چون مردم ديدند كه پيامبر خدا پس از ورود ماه رمضان بر نماز خود افزود ، در اين باره پرسيدند. به آنان خبر داد كه: اين نمازى كه خواندم، به خاطر فضيلت ماه رمضان بر ماه هاى ديگر است .

چون شب شد ، پيامبر صلى الله عليه و آله ايستاد كه نماز بخواند. مردم ، پشت سر او صف بستند. پيامبر صلى الله عليه و آله رو به آنان كرد و فرمود: اى مردم! اين نماز ، نافله است و نافله به جماعت خوانده نمى شود. هر يك از شما به تنهايى بخواند و آنچه را خداوند از كتابش به او آموخته ، بخواند. بدانيد كه در نافله ، جماعت نيست . مردم ، پراكنده شدند و هر كدام ، جداگانه براى خودشان نماز خواندند.

چون شب نوزدهم ماه رمضان شد ، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از غروب خورشيد ، غسل كرد و با غسل ، نماز مغرب را خواند. چون نماز مغرب و چهار ركعتى را كه در گذشته هر شب پس از نماز مغرب مى خوانْد ، خواند ، وارد خانه اش شد. چون بلال براى نماز عشا اقامه گفت ، پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و با مردم نماز خواند. چون نماز پايان يافت ، دو ركعت نشسته خواند ، همچون هر شب. سپس برخاست و صد ركعت نماز خواند (در هر ركعت ، فاتحة الكتاب و ده بار سوره قل هو اللّه أحد ). چون از اين نماز فارغ شد ، نمازى را كه هر شب در آخر شب مى خواند و نيز نماز وتر را خواند.

چون شب بيستم ماه رمضان شد ، همچون شب هاى گذشته ماه رمضان ، انجام داد: هشت ركعت ، پس از مغرب و دوازده ركعت ، پس از عشا .

پس چون شب بيست و يكم شد ، هنگام غروب آفتاب ، غسل كرد و در آن شب مثل شب نوزدهم ، نماز خواند. و چون شب بيست و دوم شد ، بر نماز خود افزود و هشت ركعت ، پس از مغرب و بيست و دو ركعت ، پس از عشا نماز بخواند.

شب بيست و سوم كه شد ، باز غسل كرد ، همچون شب نوزدهم و شب بيست و يكم ، و مانند آن انجام داد».

گفته اند: از او درباره پنجاه ركعت نماز در ماه رمضان پرسيدند.

فرمود: «پيامبر خدا اين نماز را مى خواند و پنجاه ركعت را طبق آنچه در غير ماه رمضان مى خواند ، مى خواند و چيزى از آن نمى كاست». .

ص: 646

. .

ص: 647

. .

ص: 648

592.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عليه السلام :«يُصَلّى في شَهرِ رَمَضانَ زِيادَةُ ألفِ رَكعَةٍ» . قالَ : قُلتُ : ومَن يَقدِرُ عَلى ذلِكَ؟

قالَ : «لَيسَ حَيثُ تَذهَبُ ، ألَيسَ تُصَلّي (1) في شَهرِ رَمَضانَ زِيادَةَ ألفِ رَكعَةٍ ، في تِسعَ عَشرَةَ مِنهُ في كُلِّ لَيلَةٍ عِشرينَ رَكعَةً ، وفي لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، وفي لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، وتُصَلّي في ثَمانِ لَيالٍ مِنهُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ ثَلاثينَ رَكعَةً ، فَهذِهِ تِسعُمِئَةٍ وعِشرونَ رَكعَةً» .

قالَ : قُلتُ : جَعَلَنِي اللّهُ فِداكَ! فَرَّجتَ عَنّي لَقَد كانَ ضاقَ بِيَ الأَمرُ ، فَلَمّا أن أتَيتَ لي بِالتَّفسيرِ فَرَّجتَ عَنّي ، فَكَيفَ تَمامُ الأَلفِ رَكعَةٍ؟

قالَ : «تُصَلّي في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ أربَعَ رَكَعاتٍ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، وتُصَلّي رَكعَتَينِ لاِبنَةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وتُصَلّي بَعدَ الرَّكعَتَينِ أربَعَ رَكَعاتٍ لِجَعفَرٍ الطَّيّارِ ، وتُصَلِّي في لَيلَةِ الجُمُعَةِ فِي العَشرِ الأَواخِرِ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام عِشرينَ رَكعَةً ، وتُصَلّي في عَشِيَّةِ الجُمُعَةِ لَيلَةَ السَّبتِ عِشرينَ رَكعَةً لاِبنَةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله» .

ثُمَّ قالَ : «اِسمَع وعِه وعَلِّم ثِقاتِ إخوانِكَ هذِهِ الأَربَعَ وَالرَّكعَتَينِ ؛ فَإِنَّهُما أفضَلُ الصَّلواتِ بَعدَ الفَرائِضِ ، فَمَن صَلاّها في شَهرِ رَمَضانَ أو غَيرِهِ انفَتَلَ ولَيسَ بَينَهُ وبَينَ اللّهِ عز و جل مِن ذَنبٍ» .

ثُمَّ قالَ : «يا مُفَضَّلَ بنَ عُمَرَ ، تَقرَأُ في هذِهِ الصَّلاةِ كُلِّها _ أعني صَلاةَ شَهرِ رَمَضانَ _ ، الزِّيادَةَ مِنها «بِالحَمدِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، إن شِئتَ مَرَّةً ، وإن شِئتَ ثَلاثاً ، وإن شِئتَ خَمساً ، وإن شِئتَ سَبعاً ، وإن شِئتَ عَشراً .

فَأَمّا صَلاةُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَإِنَّهُ تَقرَأُ فيها «بِ_ «الحَمدِ» في كُلِّ رَكعَةٍ وخَمسينَ مَرَّةً «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، وتَقرَأُ في صَلاةِ ابنَةِ مُحَمَّدٍ عليهماالسلام في أوَّلِ رَكعَةٍ بِ_«الحَمدِ» ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ بِ_«الحَمدِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، فَإِذا سَلَّمتَ فِي الرَّكعَتَينِ سَبِّح تَسبيحَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلام ، وهُوَ : اللّهُ أكبَرُ أربَعاً وثَلاثينَ مَرَّةً ، وَالحَمدُ للّهِِ ثَلاثاً وثَلاثينَ مَرَّةً ، وسُبحانَ اللّهِ ثَلاثاً وثَلاثينَ مَرَّةً ، فَوَاللّهِ لَو كانَ شَيءٌ أفضَلَ مِنهُ لَعَلَّمَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إيّاها» .

وقالَ لي : «تَقرَأُ في صَلاةِ جَعفَرٍ فِي الرَّكعَةِ الاُولى «الحَمدَ» ، و «إِذَا زُلْزِلَتِ» ، وفِي الثّانِيَةِ «الحَمدَ» ، وَ«العادِياتِ» ، وفِي الثّالِثَةِ «الحَمدَ» ، و «إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ» ، وفِي الرّابِعَةِ «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» » .

ثُمَّ قالَ لي : «يا مُفَضَّلُ ، ذلِكَ فَضلُ اللّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ، وَاللّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ» . (2) .


1- .في المصدر : «يصلّي» ، وما في المتن أثبتناه من الاستبصار والإقبال .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 66 / 218 ، الاستبصار : 1 / 466 / 1802 وفيه إلى «ثقات إخوانك» ، الإقبال : 1 / 51 .

ص: 649

583.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از مفضّل بن عمر _ :امام صادق عليه السلامفرمود: «در ماه رمضان ، هزار ركعت بيشتر خوانده مى شود».

گفتم : چه كسى توان چنين كارى دارد؟

فرمود : «آن گونه نيست كه مى پندارى. مگر نه اين كه در ماه رمضان ، هزار ركعت ، زيادتر مى خوانى؟ در هيجده شب از آن ، هر شب ، بيست ركعت؛ در شب نوزدهم ، صد ركعت؛ در شب بيست و يكم ، صد ركعت ؛ در شب بيست و سوم ، صد ركعت؛ و در هشت شب از دهه آخر ، سى ركعت. اينها ، نهصد و بيست ركعت».

گفتم : فدايت شوم! گشايشى برايم نمودى. نزديك بود عرصه بر من تنگ شود و چون تفسير آن را بيان فرمودى ، نگرانى ام برطرف شد. پس ، تمام شدن هزار ركعت چگونه است؟

فرمود : «در هر روز جمعه از ماه رمضان ، چهار ركعت براى امير مؤمنان عليه السلامو دو ركعت براى دختر پيامبر صلى الله عليه و آله و پس از آن ، چهار ركعت براى جعفر طيّار مى خوانى. نيز در شب جمعه در دهه آخر ، بيست ركعت براى امير مؤمنان عليه السلامو در شام جمعه (شب شنبه) بيست ركعت براى دختر پيامبر صلى الله عليه و آله مى خوانى».

سپس فرمود: «بشنو و درياب و اين چهار ركعت و دو ركعت را به برادران مورد اطمينانت بياموز كه پس از نمازهاى واجب ، برترين نمازهايند. هر كس آنها را در ماه رمضان يا غير آن بخواند ، به پايان مى برد ، در حالى كه ميان او و خداوند ، گناهى نيست».

سپس فرمود: «اى مفضّل بن عمر! در همه اين نمازها» يعنى نمازهايى كه در ماه رمضان افزوده است « حمد و سوره قل هو اللّه أحد مى خوانى؛ اگر خواستى ، يك بار و اگر خواستى ، سه بار و اگر خواستى ، پنج بار و اگر خواستى ، هفت بار و اگر خواستى ، ده بار.

و امّا نماز امير مؤمنان عليه السلام در آن ، در هر ركعت ، حمد و پنجاه بار سوره قل هو اللّه أحد مى خوانى و در نماز دختر پيامبر صلى الله عليه و آله ، در ركعت اوّل ، حمد و صد بار سوره إنّا أنزلناه فى ليلة القدر و در ركعت دوم ، حمد و صد بار سوره قُلْ هو اللّه أحد مى خوانى و پس از سلام در اين دو ركعت ، تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را مى گويى (34 مرتبه اللّه أكبر ، 33 مرتبه الحمد للّه و 33 مرتبه سبحان اللّه ) . به خدا سوگند ، اگر چيزى برتر از اين بود ، پيامبر خدا به وى مى آموخت».

و به من فرمود: «در نماز جعفر طيّار ، در ركعت اوّل ، حمد و سوره إذا زُلزِلتِ و در ركعت دوم ، حمد و سوره عاديات و در ركعت سوم ، حمد و سوره إذا جاءَ نصر اللّه و در ركعت چهارم ، حمد و سوره قل هو اللّه أحد مى خوانى ».

سپس به من فرمود: «اى مفضّل! اين ، فضل خداست كه به هر كس بخواهد ، مى دهد و خداوند صاحب احسان بزرگ است». .

ص: 650

. .

ص: 651

. .

ص: 652

. .

ص: 653

سخنى درباره نوافل ماه رمضان و ترتيب آنها

اشاره

سخنى درباره نوافل ماه رمضان و ترتيب آنهاماه رمضان ، بجز نافله هاى نمازهاى پنجگانه ، نافله هايى دارد. روايات اهل بيت عليهم السلام ، بر نافله هاى ديگرى در اين ماه ، تشويق و توصيه دارند كه از اين قرار است: 1. افزودن بر نماز[هاى مستحبّى] به طور كلّى ، (1) 2. دو ركعت نماز در هر شب ، (2) 3. نوافل مخصوص شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، (3) 4. نوافل شب هاى: سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ، (4) 5 . نوافل مخصوص شب نيمه ماه رمضان ، (5) 6. هزار ركعت نماز در هر شبانه روز ، بلكه در هر شب و در هر روز ، (6)

.


1- .ر . ك : آنچه بر استحبابش تأكيد شده است / «زياد نماز خواندن» ، ص 353.
2- .ر . ك : نوافل ماه رمضان / «دو ركعت نماز در هر شب» ، ص 621 .
3- .ر . ك : آداب مشترك شب قدر / نماز ، ص 823 .
4- .ر . ك : وسائل الشيعة : 8 / 24 / باب 3 .
5- .ر . ك : آداب مخصوص شب ها / آداب شب پانزدهم: نماز صد ركعت ، ص 523 .
6- .ر . ك : نوافل ماه رمضان / «هزار ركعت در هر شب و روز» ، ص 615.

ص: 654

يك . آزادى نمازگزار در گزينش
دو . تزاحم نداشتن با عبادتى مهم تر
سه . استحباب هزار ركعت در ماه رمضان

7. هزار ركعت نماز در همه ماه رمضان ، (1) 8 . نمازهاى مخصوص هر شب به طور جداگانه. (2) درباره اين نافله ها و نمازهاى اضافى ، نكات مهمّى وجود دارند كه بايد به آنها توجّه داشت. اين نكات ، عبارت اند از:

يك . آزادى نمازگزار در گزينشظاهرا انگيزه نهفته در پس آن همه تأكيد موجود در روايات براى انجام دادن اين حجم بسيار از نوافل ، به اين باز مى گردد كه نمازگزار ، براى انتخاب نمازى متناسب با حال و عمل و توان و وقت خويش ، فرصت گزينش داشته باشد و بهره بيشترى از بركات اين ماه و فيض هاى معنوى آن ببرد ، وگرنه انجام دادن اين همه نافله در ماه رمضان ، عملاً براى انسان ، شدنى نيست.

دو . تزاحم نداشتن با عبادتى مهم ترتوصيه به اين نوافل ، مشروط به اين است كه انجام دادن آنها با يك تكليف واجب يا مستحبّ مهم تر تزاحم نداشته باشد ، كه در صورت مزاحم بودن ، ترك آنها لازم است.

سه . استحباب هزار ركعت در ماه رمضاندر ميان نوافل ، تأكيد ويژه اى بر انجام دادن هزار ركعت نماز نافله در ماه رمضان وجود دارد و روايات بسيارى ، كيفيّت آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلام بيان كرده اند. آنچه نزد فقهاى مكتب اهل بيت عليهم السلام مشهور است، اعتقاد آنان به استحباب هزار ركعت در اين ماه ، افزون بر بقيّه نوافل است. مرحوم ملاّ احمد

.


1- .ر . ك : نوافل ماه رمضان / «هزار ركعت در ماه» ، ص 631 .
2- .ر . ك : نوافل ماه رمضان / «نمازهاى مخصوص هر شب» ، ص 621 .

ص: 655

نراقى (م 1245 ق) در مستند الشيعة ، هنگام نقل نمازهاى مستحبّ غير روزانه ، چنين گفته است: سوم. هزار ركعت نافله ماه رمضان ، افزون بر نافله هاى مشخّص شده است . اين هزار ركعت ، طبق روايت و فتواى مشهورتر ، مستحب است ؛ بلكه از سيّد (1) و ابن ادريس حلّى (2) و ديلمى (3) ، اجماع بر آن نقل شده است ، امّا اين ادعاى اجماع با آنچه صاحب رياض المسائل از شيخ صدوق نقل كرده (4) و شيخ طوسى در كتاب خلاف به اصحاب ما نسبت مى دهد (5) و نيز با برخى روايات (6) همخوان نيست ولى چون اين موارد ، نادرند ، شيخ صدوق خود در كتاب من لايحضره الفقيه قائل به جواز شده است . و جواز ، مستلزم استحباب است . (7) پس ، جواز آن ، اجماعى است. (8)

.


1- .الانتصار : 169 .
2- .السرائر : 1 / 310 .
3- .المراسم العلوية : 81 .
4- .رياض المسائل : 4 / 195 .
5- .الخلاف : 1 / 531 .
6- .ر . ك : كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 137 / 1965 و ح 1966 ، وسائل الشيعة : 8 / 42 _ 44 / أبواب نافلة شهر رمضان ب 9 ح 1 _ 3 . نيز ، ر . ك : سخن شيخ حرّ عاملى در تأويل و حلّ اين روايت ها .
7- .ر . ك : كتاب من لايحضره الفقيه : 2 / 139 ذيل حديث 1967 . همچنين صدوق در الأمالى (ص 746 ، مجلس 93) ضمن توصيف آيين شيعه مى گويد: «نماز در ماه رمضان ، مثل نماز در ماه هاى ديگر است. هر كس كه مى خواهد بيشتر بخواند ، هر شب ، بيست ركعت بخواند: هشت ركعت بين مغرب و عشا و دوازده ركعت پس از وقت عشا ، تا آن كه از ماه رمضان ، بيست شب بگذرد. سپس هر شب ، سى ركعت نماز مى خواند : هشت ركعت در ميان مغرب و عشا و بيست و دو ركعت پس از عشا ، و در هر ركعت ، حمد و آنچه مى تواند ، از قرآن بخواند ، مگر در شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، كه مستحب است اين دو شب را زنده بدارد و در هر شب ، صد ركعت نماز بخواند ، در هر ركعت ، يك بار حمد و صد بار قل هو اللّه ».
8- .مستند الشيعة : 6 / 377 .

ص: 656

چهار . چگونگى آوردن هزار ركعت نافله در ماه رمضان

چهار . چگونگى آوردن هزار ركعت نافله در ماه رمضانانجام دادن هزار ركعت نافله در ماه رمضان ، به يكى از دو ترتيب زير است: 1. تا پايان شب بيستم ، هر شب بيست ركعت نافله مى خواند: هشت ركعت بعد از نماز مغرب و دوازده ركعت پس از نماز عشا ، يا بر عكس. در دهه آخر نيز در هر شب ، ده ركعت پس از نماز عشا مى افزايد. همچنين در سه شب قدر ، هر شب صد ركعت ، بيشتر مى خواند. (1) 2. هر شب تا شب نوزدهم ، بيست ركعت نماز مى خواند و در شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، هر شب ، صد ركعت نماز مى افزايد. سپس در هشت شب آخر ، هر شب ، سى ركعت مى افزايد تا مجموع آنها ، نهصد و بيست ركعت شود. (2) امّا هشتاد ركعت باقى مانده را اين گونه مى خوانى: در هر جمعه از ماه رمضان ، چهار ركعت نماز اميرمؤمنان ، على عليه السلام ، دو ركعت نماز حضرت فاطمه عليهاالسلام ، و چهار ركعت نماز جعفر طيّار را مى خوانى و در آخرين شب جمعه ، بيست ركعت براى امام على عليه السلام و در شامگاه آن (شب شنبه) ، بيست ركعت براى حضرت فاطمه عليهاالسلاممى خوانى. (3) از منابع حديثى يادشده در متن ، چنين روشن مى شود كه براى هر يك از اين دو شيوه رواياتى وجود دارند. از اين رو ، مقتضاى جمع بين روايات ، تخيير است ، آن گونه كه در مستند الشيعة آمده است.

.


1- .ر . ك : ص 639 ، ح 590 و ص 641 ، ح 592.
2- .ر . ك : ترتيب نافله هاى ماه رمضان ، ص 639 ، ح 590 و ص 643 ، ح 594 _ 596.
3- .ر . ك : ص 645 ، ح 596 و ص 649 ، ح 597.

ص: 657

. .

ص: 658

7 / 6أوَّلُ مَن صَلَّى النَّوافِلَ جَماعَةًنوافل شهر رمضانلقد اتّضح من الروايات المتقدّمة أنّ النبيّ صلى الله عليه و آله كان كثير التنفّل في شَهر رمضان ، وكان يرغّب النّاس ويحثّهم على ذلك . ثمّ إنّها كانت تُصلّى فرادى لاجماعةً ، وإنّما أخذ الناس بصلاة النافلة في شهر رمضان جماعةً في زمن عمر بن الخطّاب وبأمرٍ منه . وإليك بيان ذلك :

582.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي هريرة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُرَغِّبُ في قِيامِ رَمَضانَ مِن غَيرِ أن يَأمُرَهُم فيهِ بِعَزيمَةٍ ، فَيَقولُ : «مَن قامَ رَمَضانَ إيماناً وَاحتِساباً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ» . فَتُوُفِّيَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَالأَمرُ عَلى ذلِكَ ، ثُمَّ كانَ الأَمرُ عَلى ذلِكَ في خِلافَةِ أبي بَكرٍ وصَدراً مِن خِلافَةِ عُمَرَ عَلى ذلِكَ . (1)581.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن عبدالرحمن بن عبدٍ القاريّ :خَرَجتُ مَعَ عُمَرَ بنِ الخَطّابِ لَيلَةً في رَمَضانَ إلَى المَسجِدِ ، فَإِذَا النّاسُ أوزاعٌ مُتَفَرِّقونَ ، يُصَلِّي الرَّجُلُ لِنَفسِهِ ، ويُصَلِّي الرَّجُلُ فَيُصَلّي بِصَلاتِهِ الرَّهطُ ، فَقالَ عُمَرُ : إنّي أرى لَو جَمَعتُ هؤُلاءِ عَلى قارِىً?واحِدٍ لَكانَ أمثَلَ ، ثُمَّ عَزَمَ فَجَمَعَهُم عَلى اُبَيِّ بنِ كَعبٍ ، ثُمَّ خَرَجتُ مَعَهُ لَيلَةً اُخرى وَالنّاسُ يُصَلّونَ بِصَلاةِ قارِئِهِم .

قالَ عُمَرُ : نِعمَ البِدعَةُ هذِهِ! (2)580.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :صَومُ شَهرِ رَمَضانَ فَريضَةٌ ، وَالقِيامُ في جَماعَةٍ في لَيلِهِ بِدعَةٌ ، وما صَلاّها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ولَو كانَ خَيراً ما تَرَكَها ، وقَد صَلّى في بَعضِ لَيالي شَهرِ رَمَضانَ وَحدَهُ صلى الله عليه و آله ، فَقامَ قَومٌ خَلفَهُ فَلَمّا أحَسَّ بِهِم دَخَلَ بَيتَهُ ، فَفَعَلَ ذلِكَ ثَلاثَ لَيالٍ ، فَلَمّا أصبَحَ بَعدَ ثَلاثِ لَيالٍ صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى_'feعَلَيهِ .

ثُمَّ قالَ : «أيُّهَا النّاسُ ، لاتُصَلّوا غَيرَ الفَريضَةِ لَيلاً في شَهرِ رَمَضانَ ولا في غَيرِهِ في جَماعَةٍ ، إنَّ الَّذي صَنَعتُم بِدعَةٌ ، ولا تُصَلّوا ضُحىً ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ ضُحىً بِدعَةٌ ، وكُلُّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ ، وكُلُّ ضَلالَةٍ سَبيلُها إلَى النّارِ» ، ثُمَّ نَزَلَ وهُوَ يَقولُ : «عَمَلٌ قَليلٌ في سُنَّةٍ ، خَيرٌ مِن عَمَلٍ كَثيرٍ في بِدعَةٍ ... » .

وإنَّ الصَّلاةَ نافِلَةً في جَماعَةٍ في لَيلِ شَهرِ رَمَضانَ لَم تَكُن في عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، ولَم تَكُن في أيّامِ أبي بَكرٍ ، ولا في صَدرٍ مِن أيّامِ عُمَرَ ، حَتّى أحدَثَ ذلِكَ عُمَرُ فَاتَّبَعوهُ عَلَيهِ . (3) .


1- .صحيح مسلم : 1/523/174 ، صحيح البخاري : 2 / 707 / 1905 وفيه مِن «مَن قام ...» ، الموطّأ : 1/113/2 وفيهما «قال ابن شهاب : فتوفّي رسول اللّه ...» ، السنن الكبرى : 2 / 693 / 4599 وص 694 / 4602 .
2- .صحيح البخاري : 2 / 707 / 1906 ، الموطّأ : 1 / 114 / 3 ، السنن الكبرى : 2 / 694 / 4603 وح .4604 .
3- .دعائم الإسلام : 1 / 213 ، بحارالأنوار : 97 / 381 / 4 .

ص: 659

7 / 6 نخستين كسى كه نافله ها را به جماعت خواند

7 / 6نخستين كسى كه نافله ها را به جماعت خوانداز روايات پيشين روشن شد كه در ماه رمضان ، پيامبر صلى الله عليه و آله نافله بسيار مى خواند و مردم را نيز به آن تشويق و ترغيب مى كرد و نافله ها به صورت فُرادا خوانده مى شد ، نه به جماعت. مردم در زمان عمر بن خطّاب و به دستور او خواندن نافله را به صورت جماعت آغاز كردند. و اينك ، توضيح مطلب:

579.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا به عبادت و نماز در ماه رمضان ترغيب مى كرد ، بدون آن كه دستور حتمى بدهد. مى فرمود: «هر كس در ماه رمضان از روى ايمان و براى خدا نماز بخواند ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود». پيامبر خدا در گذشت ، در حالى كه كار به همين صورت بود. (1) در دوران خلافت ابو بكر و بخشى از دوران خلافت عمر نيز كار به همين روال بود.578.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از عبد الرحمان بن عبد القارى _ :در ماه رمضان ، شبى با عمر بن خطّاب به سوى مسجد بيرون رفتم. مردم را دسته دسته و پراكنده ديديم. هر كس براى خود نماز مى خواند ، يا كسى نماز مى خواند و تعدادى اندك با او به جماعت نماز مى خواندند. عمر گفت: «به نظرم اگر همه اين جمعيّت ، پشت سر يك نفر نماز بخوانند ، بهتر است». پس تصميم گرفت و همه را پشت سر اُبَىّ بن كعب گرد آورد.

شبى ديگر با او بيرون آمدم ، مردم پشت سر يك نفر نماز مى خواندند. عمر گفت: «اين ، چه بدعت خوبى است!».577.سنن الدارمى ( _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _ ) امام صادق عليه السلام:روزه ماه رمضان ، واجب است و نماز مستحب در شب ماه رمضان به صورت جماعت ، بدعت است و پيامبر خدا چنان نخوانْد و اگر خوب بود ، آن را ترك نمى كرد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در بعضى از شب هاى ماه رمضان ، به تنهايى نماز مى خوانْد. گروهى پشت سر او به نماز ايستادند. چون آنان را [ در پشت سر خويش ]احساس كرد ، وارد خانه اش شد و اين كار را سه شب انجام داد. پس از سه شب ، صبح به منبر رفت و خدا را حمد و ثنا گفت. سپس فرمود:

«اى مردم! در شب ، غير از نماز واجب ، نماز ديگرى را به جماعت نخوانيد ، نه در ماه رمضان و نه در جز آن. آنچه كرديد ، بدعت است. در روز هم نماز مستحب را به جماعت نخوانيد كه نماز [ مستحب به جماعت آوردن] در روز هم بدعت است و هر بدعتى گم راهى است و هر گم راهى اى راه به دوزخ مى برد».

سپس فرود آمد ، در حالى كه مى فرمود: «كار اندك ، امّا همراه با سنّت ، بهتر از كار بسيار همراه با بدعت است...».

و نماز مستحب را به جماعت خواندن در شب ماه رمضان ، در روزگار پيامبر خدا و زمان ابو بكر و اوايل دوران عمر نبود ، تا آن كه عمر ، آن را بدعت نهاد. ديگران هم از او پيروى كردند.

.


1- .يعنى در ماه رمضان ، نمازهاى مستحب را به جماعت نمى خواندند .

ص: 660

576.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از عبد اللّه بن عمرو _ ) تهذيب الأحكام عن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الصَّلاةِ في رَمَضانَ فِي المَساجِدِ؟

قالَ : «لَمّا قَدِمَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام الكوفَةَ أمَرَ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام أن يُنادِيَ فِي النّاسِ : لا صَلاةَ في شَهرِ رَمَضانَ فِي المَساجِدِ جَماعَةً ، فَنادى فِي النّاسِ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام بِما أمَرَهُ بِهِ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام ، فَلَمّا سَمِعَ النّاسُ مَقالَةَ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ صاحوا : واعُمَراه واعُمَراه!!

فَلَمّا رَجَعَ الحَسَنُ عليه السلام إلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام قالَ لَهُ : ما هذَا الصَّوتُ؟

فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، النّاسُ يَصيحونَ : واعُمَراه واعُمَراه!!

فَقالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : قُل لَهُم : صَلّوا !» . (1)578.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشي عن أحدهما عليهماالسلام :لَمّا كانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام فِي الكوفَةِ أتاهُ النّاسُ فَقالوا : اِجعَل لَنا إماماً يَؤُمُّنا في شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ : لا ، ونَهاهُم أن يَجتَمِعوا فيهِ ، فَلَمّا أمسَوا جَعَلوا يَقولونَ : اِبكوا في رَمَضانَ ، وارَمَضاناه!

فَأَتاهُ الحارِثُ الأَعوَرُ في اُناسٍ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ضَجَّ النّاسُ وكَرِهوا قَولَكَ .

فَقالَ عِندَ ذلِكَ : «دَعوهُم وما يُريدونَ ، لِيُصَلِّيَ بِهِم مَن شاؤوا» ، ثُمَّ قالَ : «فَمَن «يَتَّبِعْ غَيْ_رَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّ_هِى مَا تَوَلَّى وَنُصْلِ_هِى جَهَنَّ_مَ وَسَآءَتْ مَصِيرًا» (2) » . (3) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 70 / 227 .
2- .النساء : 115 .
3- .تفسير العيّاشي : 1 / 275 / 272 ، مستطرفات السرائر : 146 / 18 ، بحارالأنوار : 96 / 385 / 5 .

ص: 661

577.سنن الدارمي عن عبد اللّه بن عمرو :تهذيب الأحكام _ به نقل از عمّار _ :از امام صادق عليه السلام درباره [ چگونگى ]نماز در [ ماه] رمضان در مساجد پرسيدم.

فرمود: «چون امير مؤمنان عليه السلام به كوفه آمد ، به حسن بن على عليهماالسلام فرمان داد تا ميان مردم ندا دهد كه در ماه رمضان در مساجد ، نمازها[ ى مستحب] به جماعت نيست. حسن بن على عليهماالسلام طبق فرمان امير مؤمنان عليه السلامندا داد. مردم ، چون سخن حسن بن على عليهماالسلام را شنيدند ، فرياد كشيدند: وا عُمَراه! وا عُمَراه! .

چون حسن عليه السلام نزد امير مؤمنان عليه السلام برگشت ، امير مؤمنان پرسيد: اين صدا چيست؟

گفت: اى امير مؤمنان! مردم فرياد مى زنند: وا عُمَراه! وا عُمَراه! . (1)

امير مؤمنان فرمود: به آنان بگو: [هر طور كه مى خواهيد ، ] نماز بخوانيد!».576.سنن ابن ماجة عن عبد اللّه بن عمرو :تفسير العيّاشى _ به نقل از يكى از دو امام (باقر و صادق) عليهماالسلام _ :وقتى امير مؤمنان عليه السلام در كوفه بود ، مردم به نزد او آمد و گفتند: براى ما پيش نمازى قرار بده تا در ماه رمضان براى ما امامت كند.

فرمود: «نه» و آنان را از اجتماع كردن در ماه رمضان [ براى نماز مستحب ]نهى كرد.

عصر كه شد ، مى گفتند: درباره رمضان گريه كنيد. رمضان از دست رفت!

حارث اَعوَر ، به همراه گروهى نزد امام عليه السلام آمد و گفت: اى امير مؤمنان! مردم به ناله و فرياد آمدند و از سخن تو ناخشنودند.

پس فرمود: «بگذاريد هر كار مى خواهند ، بكنند و هر كس را مى خواهند ، به پيش نمازى برگزينند».

سپس فرمود: «پس ، هر كس « از راهى جز راه مؤمنان پيروى كند ، او را به همان راه وا مى داريم و دوزخ را به او مى چشانيم و بد سرانجامى است» ». .


1- .يعنى : اى واى كه سنّت عُمَر ، از ميان رفت!

ص: 662

575.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قَد عَمِلَتِ الوُلاةُ قَبلي أعمالاً خالَفوا فيها رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله... . مُغَيِّرينَ لِسُنَّتِهِ،ولَو حَمَلتُ النّاسَ عَلى تَركِها وحَوَّلتُها إلى مَواضِعِها وإلى ما كانَت في عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَتَفَرَّقَ عَنّي جُندي ... .

وَاللّهِ لَقَد أمَرتُ النّاسَ ألاّ يَجتَمِعوا في شَهرِ رَمَضانَ إلاّ في فَريضَةٍ ، وأعلَمتُهُم أنَّ اجتِماعَهُم فِي النَّوافِلِ بِدعَةٌ ، فَتنادى بَعضُ أهلِ عَسكَري مِمَّن يُقاتِلُ مَعي : يا أهلَ الإِسلامِ ، غُيِّرَت سُنَّةُ عُمَرَ! يَنهانا عَنِ الصَّلاةِ في شَهرِ رَمَضانَ تَطَوُّعاً .

ولَقَد خِفتُ أن يَثوروا في ناحِيَةِ جانِبِ عَسكَري ! ... . (1)7 / 7أدعِيَةُ نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَأ _ الدُّعاءُ بَينَ كُلِّ رَكعَتَينِ525.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن رجاء بن يحيى بن سامان :خَرَجَ إلَينا مِن دارِ سَيِّدِنا أبي مُحَمَّدٍ الحَسَنِ ابنِ عَلِيٍّ صاحِبِ العَسكَرِ سَنَةَ خَمسٍ وخَمسينَ ومِئَتَينِ ، فَذَكَرَ الرِّسالَةَ المُقنِعَةَ بِأَسرِها .

قالَ : وَليَكُن مِمّا تَدعو بِهِ بَينَ كُلِّ رَكعَتَينِ مِن نَوافِلِ شَهرِ رَمَضانَ :

اللّهُمَّ اجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ ، وفيما تَفرُقُ مِنَ الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ ، أن تَجعَلَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُم ، وأسأَلُكَ أن تُطيلَ عُمُري في طاعَتِكَ ، وتُوَسِّعَ لي في رِزقي ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (2) .


1- .الكافي : 8 / 59 / 21 عن سليم بن قيس الهلالي ، بحارالأنوار : 96 / 384 / 1 .
2- .الإقبال : 1 / 80 ، بحارالأنوار : 97 / 358 / 1 .

ص: 663

7 / 7 دعاهاى نوافل ماه رمضان

اشاره
الف _ دعا بين هر دو ركعت

526.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:زمامداران پيش از من ، كارهايى كردند كه در آنها با پيامبر خدا مخالفت نمودند و . . . و سنّتش را دگرگون ساختند. من اگر مردم را وادار مى كردم كه آنها را ترك كنند و كارها را به جايگاه خود و به آنچه زمان پيامبر خدا بود ، برمى گرداندم ، سپاهم متفرّق مى شد... .

به خدا سوگند ، مردم را فرمان دادم كه در ماه رمضان ، جز براى نماز واجب ، اجتماع نكنند و به آنان اعلام كردم كه گردآمدنشان بر نافله ها [ به صورت جماعت ] ، بدعت است. برخى از لشكريانم كه همراه من پيكار مى كنند ، فرياد برآوردند كه: اى مسلمانان! سنّت عمر ، دگرگون شد؛ ما را از نماز مستحب در ماه رمضان ، نهى مى كند.

بيم آن داشتم كه در بخشى از لشكريانم شورش پديد آورند ... .7 / 7دعاهاى نوافل ماه رمضان 1الف _ دعا بين هر دو ركعت527.مسند أبى يعلى ( _ به نقل از ابن عمر _ ) الإقبال _ به نقل از رجاء بن يحيى بن سامان _ :از خانه سرورمان امام حسن عسكرى عليه السلام در سال 255 [ ق] نوشته اى صادر شد. وى همه نامه متقاعدكننده را نقل كرده است.

فرمود: «از جمله آنچه ميان دو ركعت از نافله هاى ماه رمضان مى خوانى ، اين دعا باشد:

خداوندا! در آنچه حتمى مقدّر مى كنى ، از فرمان قطعى ، و در آنچه در شب قدر از امر حكيمانه خود جدا مى كنى، اين را قرار بده كه مرا از حُجّاج خانه با حرمت خويش قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته، تلاششان پاداش يافته، و گناهانشان آمرزيده است؛ و از تو مى خواهم كه عمرم را در اطاعت خويش بلند گردانى و روزىِ مرا گسترده سازى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

.

ص: 664

ب _ أدعِيَةُ العِشرينَ رَكعَةً528.سنن ابن ماجة عن أنس :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :وها نَحنُ نَبدَأُ بَينَ كُلِّ رَكعَةٍ بِدَعَواتٍ مُختَصَراتٍ (1) ، نَنقُلُها مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ ، أمَدَّهُ اللّهُ تَعالى بِالرَّحَماتِ وَالعِناياتِ .

فَمِنها في تَهذيبِ الأَحكامِ وغَيرِهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

[1 و 2] «إذا صَلَّيتَ المَغرِبَ ونَوافِلَها فَصَلِّ الثَّمانِيَ رَكَعاتٍ الَّتي بَعدَ المَغرِبِ ، فَإِذا صَلَّيتَ رَكعَتَينِ فَسَبِّح تَسبيحَ الزَّهراءِ عليهاالسلام بَعدَ كُلِّ رَكعَتَينِ ، وقُل :

اللّهُمَّ أنتَ الأَوَّلُ فَلَيسَ قَبلَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الآخِرُ فَلَيسَ بَعدَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الظّاهِرُ فَلَيسَ فَوقَكَ شَيءٌ ، وأنتَ الباطِنُ فَلَيسَ دونَكَ شَيءٌ ، وأنتَ العَزيزُ الحَكيمُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأدخِلني في كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فيهِ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، وأخرِجني مِن كُلِّ سُوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ » (2) ... .

[3 و 4] ثُمَّ تُصَلّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ بَعدَهُما ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ بِإِسنادِهِ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

الحَمدُ للّهِِ الَّذي عَلا فَقَهَرَ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي مَلَكَ فَقَدَرَ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي بَطَنَ فَخَبَرَ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يُحيِي المَوتى ، ويُميتُ الأَحياءَ ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي تَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِهِ ، وَالحَمُد للّهِِ الَّذي ذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذِي استَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي خَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِمَلَكَتِهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يَفعَلُ مايَشاءُ ولايَفعَلُ ما يَشاءُ غَيرُهُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأدخِلني في كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فيهِ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، وأخرِجني مِن كُلِّ سوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ وسَلَّمَ تَسليماً كَثيراً (3) ... .

[5 و 6] ثُمَّ تُصَلّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ بَعدَهُما ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله مِمّا رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِمَعاني جَميعِ ما دَعاكَ بِهِ عِبادُكَ الَّذينَ اصطَفَيتَهُم لِنَفسِكَ ، المَأمونونَ عَلى سِرِّكَ ، المُحتَجِبونَ بِغَيبِكَ ، المُستَسِرّونَ بِدينِكَ المُعلِنونَ بِهِ ، الواصِفونَ لِعَظَمَتِكَ ، المُنَزَّهونَ (4) عَن مَعاصيكَ ، الدّاعونَ إلى سَبيلِكَ ، السّابِقونَ في عِلمِكَ ، الفائِزونَ بِكَرامَتِكَ .

أدعوكَ عَلى مَواضِعِ حُدودِكَ وكَمالِ طاعَتِكَ ، وبِما يَدعوكَ بِهِ وُلاةُ أمرِكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَفعَلَ بي ما أنتَ أهلُهُ ، ولا تَفعَلَ بي ما أنَا أهلُهُ (5) ... .

[7 و 8] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ مِمّا رَواهُ عَن مَولانَا الصّادِقِ عليه السلام :

يا ذَا المَنِّ لا يُمَنُّ (6) عَلَيكَ ، يا ذَا الطَّولِ لا إلهَ إلاّ أنتَ ، ظَهرُ اللاّجينَ ، ومَأمَنُ الخائِفينَ ، وجارُ المُستَجيرينَ ، إن كان في اُمِّ الكِتابِ عِندَكَ أنّي شَقِيٌّ أو مَحرومٌ أو مُقتَّرٌ عَلَيَّ رِزقي ، فَامحُ مِن اُمِّ الكِتابِ شَقائي وحِرماني وإقتارِ رِزقي ، واكتُبني عِندَكَ سَعيداً مُوَفَّقاً لِلخَيرِ مُوَسَّعاً عَلَيَّ في رِزقِكَ .

فَإِنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ المُرسَلِ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ : «يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُو أُمُّ الْكِتَ_بِ» (7) ، وقُلتَ : «وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْ ءٍ» (8) وأنَا شَيءٌ فَلتَسَعني رَحمَتُكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وصَلِّ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . (9)

وَادعُ بِما بَدالَكَ ... .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ سَجَدتَ وقُلتَ في سُجودِكَ ، ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله :

اللّهُمَّ أغنِني بِالعِلمِ ، وزَيِّنّي بِالحِلمِ ، وكَرِّمني بِالتَّقوى ، وجَمِّلني بِالعافِيَةِ ، يا وَلِيَّ العافِيَةِ ، عَفوَكَ عَفوَكَ مِنَ النّارِ .

فَإِذا رَفَعتَ رَأسَكَ فَقُل :

يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، أسأَلُكَ يا لا إلهَ إلاّ أنتَ ، بِاسمِكَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، يا رَحمانُ ، يا أللّهُ يا رَبِّ ، ياقَريبُ يا مُجيبُ ، يا بَديعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا حَيُّ يا قَيّومُ .

أسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ تُحِبُّ أن تُدعى بِهِ ، وبِكُلِّ دَعوَةٍ دَعاكَ بِها أحَدٌ مِنَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ فَاستَجَبتَ لَهُ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَصرِفَ قَلبي إلى خَشيَتِكَ ورَهبَتِكَ وأن تَجعَلَني مِنَ المُخلَصينَ ، وتُقَوِّيَ أركاني كُلَّها لِعِبادَتِكَ ، وتَشرَحَ صَدري لِلخَيرِ وُالتُّقى ، وتُطلِقَ لِساني لِتِلاوَةِ كِتابِكَ ، يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

وَادعُ بِما أحبَبتَ . ثُمَّ صَلِّ العِشاءَ الآخِرَةَ وَما يَتَعَقَّبُها . (10) .


1- .أقول : أورد في الإقبال بعد هذه الأدعية المختصرة أدعية اُخرى مفصّلة من كتاب محمّد بن أبي قرّة في عمل شهر رمضان ، فمن أرادها فلينظر الإقبال : 1 / 81 _ 110 .
2- .الإقبال : 1 / 81 ، تهذيب الأحكام : 3 / 71 / 229 عن عليّ بن حسّان عن بعض أصحابه عن رجل ، مصباح المتهجّد : 542 / 629 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : 97 / 359 / 1 .
3- .الإقبال : 1 / 85 ، تهذيب الأحكام : 3 / 71 / 230 عن عليّ بن حسّان عن بعض أصحابه عن رجل ، مصباح المتهجّد : 543 / 630 ، بحارالأنوار : 97 / 362 / 1 .
4- .في تهذيب الأحكام ونسخة اُخرى : «المتنزّهون» .
5- .الإقبال : 1 / 87 ، تهذيب الأحكام : 3 / 72 / 231 عن عيسى بن بشير عن رجل ، مصباح المتهجّد : 543 / 631 ، بحارالأنوار : 97 / 363 / 1 .
6- .في المصادر الاُخرى : «لامنّ» .
7- .الرعد : 39 .
8- .الأعراف : 156 .
9- .الإقبال : 1 / 92 ، تهذيب الأحكام : 3 / 72 / 232 عن ذريح بن محمّد بن يزيد المحاربي ، مصباح المتهجّد : 544 / 632 ، بحارالأنوار : 97 / 367 / 1 .
10- .الإقبال : 1 / 94 ، تهذيب الأحكام : 3 / 73 ذيل ح 232 ، مصباح المتهجّد : 544 / 633 و 634 كلاهما من دون إسناد إلى المعصوم ، بحارالأنوار : 97 / 368 / 1 .

ص: 665

ب _ دعاهاى بيست ركعت

ب _ دعاهاى بيست ركعت529.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :آغاز مى كنيم به بيان دعاهاى كوتاه (1) بين هر ركعت. اينها را از خطّ جدّم ابوجعفر طوسى _ كه خداوند ، پيوسته با رحمت ها و عناياتش او را يارى كند _ نقل مى كنم. پس ، از جمله آنهاست در تهذيب الأحكام و غير آن ، از امام صادق عليه السلام كه:

[ 1 و 2] «چون نماز مغرب و نوافل آن را خواندى ، هشت ركعت مربوط به پس از مغرب را بخوان. چون دو ركعت را خواندى ، تسبيح [حضرت] زهرا عليهاالسلامرا پس از هر دو ركعت بگو و بگو:

خداوندا! تو نخستينى و پيش از تو چيزى نيست؛ و تو واپسينى و پس از تو چيزى نيست؛ و تو آشكارى و برتر از تو چيزى نيست؛ و تو نهانى و فروتر از تو چيزى نيست؛ و تو توانمند حكيمى.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در هر خيرى كه محمّد و خاندان محمّد را در آن وارد كرده اى ، وارد كن و مرا از هر بدى كه محمّد و خاندان محمّد را از آن برون آورده اى ، بيرون آور! و سلام و رحمت و بركات خداوند ، بر او و آنان باد!»... .

[ 3 و 4] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و پس از آن ، آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (با سند خود ، از امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى گويى:

«سپاس ، خدايى را كه چيره شد و حاكم گشت. سپاس ، خدايى را كه مالك شد و توانا گشت. سپاسْ خدايى را كه نهان شد و آگاه گشت. سپاس ، خدايى را كه مردگان را زنده مى كند و زندگان را مى ميراند و او بر هر چيز ، تواناست. سپاس ، خدايى را كه هر چيز در برابر بزرگى اش فروتن است. سپاس ، خدايى را كه هر چيز در برابر اقتدارش خوار است. سپاس ، خدايى را كه هر چيز ، تسليم قدرت اوست. سپاس ، خدايى را كه هر چيز در برابر فرمان روايى اش خاضع است. سپاس ، خدايى را كه آنچه بخواهد ، انجام مى دهد و آنچه ديگرى بخواهد ، انجام نمى دهد.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در هر خيرى كه محمّد و خاندان محمّد را در آن وارد كرده اى، وارد كن و مرا از هر بدى كه محمّد و خاندان محمّد را _ درود خدا بر او و بر آنان باد _ از آن برون آورده اى ، بيرون آور! سلام و رحمت و بركات الهى بر او و آنان باد و خداوند ، درود فراوان نثارشان سازد!...».

[ 5 و 6] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و پس از آن ، آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى خوانى:

«خداوندا! از تو مى خواهم ، به معانى همه آنچه بندگانت تو را به آن خوانده اند؛ آنان كه ايشان را براى خود برگزيده اى ، آنان كه امين راز تو ، نگهبان غيب تو ، رازدار دين تو و آشكارسازنده آن ، ستايشگران عظمت تو ، وارستگان از نافرمانى تو ، دعوتگران به راه تو ، پيشتازان در علم تو ، و كاميابان به كرامت تو اند.

تو را مى خوانم [ با تكيه] بر جايگاه هاى حدودت و كمال اطاعتت و به آنچه صاحبان فرمانت تو را به آن مى خوانند ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و با من چنان كنى كه تو شايسته آنى و با من چنان نكنى كه من شايسته آنم...».

[ 7 و 8] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از مولاى ما امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى گويى:

«اى صاحب منّتى كه بر تو منّت نمى نهند! اى قدرتمند صاحب عطايى كه جز تو معبودى نيست ، [همان ]پشتوانه پناهندگان ، پناهگاه بيمناكان ، و پناه پناهجويانى! اگر در كتاب اصلى (لوح محفوظ) نزد تو ، چنين است كه من بدبخت يا محرومم و روزى ام اندك است ، پس ، بدبختى و محروميّت و كمىِ روزى ام را از آن كتاب بزداى و مرا نزد خود ، سعادتمند و موفّق به نيكى و پر روزى قرار بده؛ همانا تو در كتاب خويش كه بر زبان پيامبرِ فرستاده ات _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ نازل كرده اى ، فرموده اى: « خداوند ، آنچه را بخواهد ، محو مى كند و ثابت مى كند و كتاب اصلى نزد اوست» . و فرموده اى: « و رحمت من ، هر چيز را فرا گرفته است » من نيز چيزى هستم. پس ، رحمتت فراگير من نيز باشد ، اى مهربان ترينِ مهربانان! و بر سرورمان ، محمّد و خاندان محمّد درود فرست!» و آنچه خواستى ، دعا كن.

چون از دعا فارغ شدى ، سجده مى كنى و در سجده ات آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى نقل كرده ايم ، مى گويى:

«خداوندا! با دانش ، بى نيازم كن؛ با حلم ، مرا بياراى؛ با تقوا كرامتم بخش؛ و با عافيت ، آراسته ام كن. اى صاحب عافيت! عفو تو را ، عفو تو را از آتش مى طلبم».

پس چون سرت را بالا آوردى ، بگو:

«اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! از تو مى خواهم _ اى كه معبودى جز تو نيست _ به نام تو ، به نام خداوند بخشنده مهربان ، اى بخشنده ، اى خداوند ، اى پروردگار! اى نزديك ، اى اجابت كننده! اى آفريننده آسمان ها و زمين! اى شكوهمند بزرگوار! اى دلسوز ، اى نيكى كننده! اى زنده ، اى پا برجا!

از تو مى خواهم به هر نامى كه دارى و دوست مى دارى تو را به آن بخوانند ، و به هر دعايى كه هر يك را اوّلين و آخرين ، تو را به آن خوانده است و جوابش داده اى ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و دلم را به خشيت و هراس از خود برگردانى و مرا از برگزيدگان قرار دهى و همه اعضايم را براى پرستشت نيرو دهى و سينه ام را براى نيكى و پرهيزگارى گشاده سازى و زبانم را براى خواندن كتابت گويا گردانى. اى سرپرست مؤمنان! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست» و آنچه خواستى ، دعا كن.

سپس نماز عشا و آنچه را در پى آن است ، بخوان.

.


1- .در الإقبال (ج 1 ، ص 81 _ 110) ، پس از اين دعاهاى كوتاه ، دعاهاى مفصّل ديگرى را از كتاب محمّد بن ابى قرّه در اعمال ماه رمضان آورده است.

ص: 666

. .

ص: 667

. .

ص: 668

. .

ص: 669

. .

ص: 670

530.مسند ابن حنبل عن إبن عباس :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :فَصلٌ فيما نَذكُرُهُ مِن تَرتيبِ نافِلَةِ شَهرِ رَمَضانَ بَعدَ العِشاءِ الآخِرَةِ وأدعِيَتِها في كُلِّ لَيلَةٍ تَكونُ نافِلَتُها عِشرينَ رَكعَةً أيضاً :

[9 و 10] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ بَعدَهُما ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله مِمّا رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِبَهائِكَ وجَلالِكَ وجَمالِكَ وعَظَمَتِكَ ونورِكَ وسَعَةِ رَحمَتِكَ ، وبِأَسمائِكَ وعِزَّتِكَ ، وقُدرَتِكَ ومَشِيَّتِكَ ونَفاذِ أمرِكَ ، ومُنتَهى رِضاكَ وشَرَفِكَ وكَرَمِكَ ، ودَوامِ عِزِّكَ وسُلطانِكَ ، وفَخرِكَ وعُلُوِّ شَأنِكَ وقَديمِ مَنِّكَ،وعَجيبِ آياتِكَ،وفَضلِكَ وجودِكَ، وعُمومِ رِزقِكَ وعَطائِكَ وخَيرِكَ وإحسانِكَ ، وتَفَضُّلِكَ وَامتِنانِكَ ، وشَأنِكَ وجَبَروتِكَ ، وأسأَلُكَ بِجَميعِ مَسائِلِكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وتُنجِيَني مِنَ النّارِ وتَمُّنَ عَلَيَّ بِالجَنَّةِ ، وتُوَسِّعَ عَلَيَّ مِنَ الرِّزقِ الحَلالِ الطَّيِّبِ ، وتَدرَأَ عَنّي شَرَّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالعَجَمِ ، وتَمنَعَ لِساني مِنَ الكَذِبِ ، وقَلبي مِنَ الحَسَدِ ، وعَيني مِنَ الخِيانَةِ ، فَإِنَّكَ تَعلَمُ خائِنَةَ الأَعيُنِ وما تُخفِي الصُّدورُ ، وتَرزُقَني في عامي هذا وفي كُلِّ عامٍ الحَجَّ وَالعُمرَةَ ، وتَغُضَّ بَصَري وتُحصِنَ فَرجي ، وتُوَسِّعَ رِزقي وتَعصِمَني مِن كُلِّ سوءٍ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ (1) ... .

[11 و 12] ثُمَّ تُصَلّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله مِمّا رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ حُسنَ الظَنِّ بِكَ ، وَالصِّدقَ فِي التَّوَكُّلِ عَلَيكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تَبتَلِيَني بِبَلِيَّةٍ تَحمِلُني ضَرورَتُها عَلَى التَّعَرُّضِ (2) بِشَيءٍ مِن مَعاصيكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تُدخِلَني في حالٍ كُنتُ أو أكونُ فيها في عُسرٍ أو يُسرٍ ، أظُنُّ أنَّ مَعاصِيَكَ أنجَحُ لي مِن طاعَتِكَ ، وأعوذُ بِكَ أن أقولَ قَولاً حَقّاً مِن (3) طاعَتِكَ ألتَمِسُ بِهِ سِواكَ ، وأعوذُ بِكَ أن تَجعَلَني عِظَةً لِغَيري ، وأعوذُ بِكَ أن يَكونَ أحَدٌ أسعَدَ بِما آتَيتَني بِهِ مِنّي ، وأعوذُ بِكَ أن أتَكَلَّفَ طَلَبَ ما لَم تَقسِم لي ، وما قَسَمتَ لي مِن قِسمٍ ، أو رَزَقتَني مِن رِزقٍ ، فَآتِني بِهِ في يُسرٍ مِنكَ ، وعافِيَةٍ حَلالاً طَيِّباً .

وأعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَيءٍ زَحزَحَ بَيني وبَينَكَ ، أو باعَدَ بَيني وبَينَكَ ، أو نَقَصَ بِهِ حَظّي عِندَك ، أو صَرَفَ بِوَجهِكَ الكَريمِ عَنّي ، وأعوذُ بِكَ أن تَحولَ خَطيئَتي أو ظُلمي أو جُرمي ، أو إسرافي عَلى نَفسي وَاتِّباعُ هَوايَ وَاستِعمالُ (4) شَهوَتي ، دونَ مَغفِرَتِكَ ورِضوانِكَ وثَوابِكَ ونائِلِكَ (5) وبَرَكاتِكَ ، ومَوعودِكَ الحَسَنِ الجَميلِ عَلى نَفسِكَ (6) ... .

[13 و 14] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله فيما رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أَسأَلُكَ بِعَزائِمِ مَغفِرَتِكَ وبِواجِبِ رَحمَتِكَ ، السَّلامَةَ مِن كُلِّ إثمٍ وَالغَنيمَةَ مِن كُلِّ بِرٍّ ، وَالفَوزَ بِالجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ .

اللّهُمَّ دَعاكَ الدّاعونَ ودَعَوتُكَ ، وسَأَلَكَ السّائِلونَ وسَأَلتُكَ ، وطَلَبَكَ الطّالِبونَ وطَلَبتُ إلَيكَ .

اللّهُمَّ أنتَ الثِّقَةُ وَالرَّجاءُ ، وإلَيكَ مُنتَهَى الرَّغبَةِ وَالدُّعاءِ فِي الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .

اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ،وَاجعَلِ اليَقينَ في قَلبي ، وَالنّورَ في بَصَري،وَالنَّصيحَةَ في صَدري ، وذِكرَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عَلى لِساني، ورِزقاً واسِعاً غَيرَ مَمنونٍ (7) ولامَحظورٍ فَارزُقني ، وبارِك لي فيما رَزَقتَني ، واجعَل غِنايَ في نَفسي ورَغبَتي فيما عِندَكَ ، بِرَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ (8) ... .

[15 و 16] وتُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ مانَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله فيما رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وفَرِّغني لِما خَلَقتَني لَهُ ولا تَشغَلني بِما قَد تَكَلَّفتُ (9) لي بِهِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيماناً لا يَرتَدُّ ، ونَعيماً لا يَنفَدُ ، ومُرافَقَةَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ في أعلى جَنَّةِ الخُلدِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ رِزقَ يَومٍ بِيَومٍ لا قَليلاً فَأَشقى ولا كَثيراً فَأَطغى .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارزُقني مِن فَضلِكَ ما تَرزُقُني بِهِ الحَجَّ وَالعُمرَةَ في عامي هذا ، وتُقَوِّيني بِهِ عَلَى الصَّومِ وَالصَّلاةِ ، فَإِنَّكَ أنتَ رَبّي ورَجائي وعِصمَتي ، لَيسَ لي مُعتَصَمٌ إلاّ أنتَ ، ولا رَجاءٌ غَيرَكَ ، ولا مَنجى (10) مِنكَ إلاّ إلَيكَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وآتِني فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وقِني بِرَحمَتِكَ عَذابَ النّارِ (11) ... .

[17 و 18] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ رحمه الله فيما رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام :

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ كُلُّهُ (12) ولَكَ المُلكُ كُلُّهُ وبِيَدِكَ الخَيرُ كُلُّهُ ، وإلَيكَ يَرجِعُ الأَمرُ كُلُّهُ عَلانِيَتُهُ وسِرُّهُ ، وأنتَ مُنتَهَى الشَّأنِ كُلِّهِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِنَ الخَيرِ كُلِّهِ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ كُلِّهِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ورَضِّني بِقَضائِكَ ، وبارِك لي في قَدَرِكَ ، حَتّى لا اُحِبُّ تَعجيلَ ما أخَّرتَ ولا تَأخَيرَ ما عَجَّلتَ .

اللّهُمَّ وأوسِع عَلَيَّ مِن فَضلِكَ وَارزُقني بَرَكَتَكَ ، وَاستَعمِلني في طاعَتِكَ ، وتَوَفَّني عِندَ انقِضاءِ أجَلي عَلى سَبيلِكَ ، ولا تُوَلِّ أمري غَيرَكَ ، ولاتُزِغ (13) قَلبي بَعدَ إذ هَدَيتَني وهَب لي مِن لَدُنكَ رَحمَةً إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ (14) ... .

[19 و 20] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما نَقَلناهُ مِن خَطِّ جَدّي أبي جَعفَرٍ الطّوسِيِّ فيما رَواهُ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام ، قالَ : وكانَ يُسَمّيهِ الدُّعاءَ الجامِعَ :

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ وأشهَدُ أنَّ مُحَمّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، آمَنتُ بِاللّهِ وبِجَميعِ رُسُلِ اللّهِ وبِجَميعِ ما اُنزِلَت بِهِ جَميعُ رُسُلِ اللّهِ ، وأنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ ولِقاءَهُ حَقٌّ ، وصَدَقَ اللّهُ وبَلَّغَ المُرسَلونَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . وسُبحانَ اللّهِ كُلَّما سَبَّحَ اللّهَ شَيءٌ وكَما يُحِبُّ اللّهُ أن يُسَبَّحَ ، وَالحَمدُ للّهِِ كُلَّما حَمِدَ اللّهَ شَيءٌ وكَما يُحِبُّ اللّهُ أن يُحمَدَ ، ولا إلهَ إلاَّ اللّهُ كُلَّما هَلَّلَ اللّهَ شَيءٌ وكَما يُحِبُّ اللّهُ أن يُهَلَّلَ ، وَاللّهُ أكبَرُ كُلَّما كَبَّرَ اللّهَ شَيءٌ وكَما يُحِبُّ اللّهُ أن يُكَبَّرَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مَفاتيحَ الخَيرِ وخَواتيمَهُ ، سَوابِغَهُ وفَوائِدَهُ وبَرَكاتِهِ ، مِمّا بَلَغَ عِلمَهُ عِلمي وما قَصُرَ عِن إحصائِهِ حِفظي .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَانهَج لي أسبابَ مَعرِفَتِهِ وَافتَح لي أبوابَهُ ، وغَشِّني بَرَكاتِ رَحمَتِكَ ، ومُنَّ عَلَيَّ بِعِصمَةٍ عَنِ الإِزالَةِ عَن دينِكَ ، وطَهِّر قَلبي مِنَ الشَّكِّ ، ولا تَشغَل قَلبي بِدُنيايَ وعاجِلِ مَعاشي عَن آجِلِ ثَوابِ آخِرَتي ، وَاشغَل قَلبي بِحِفظِ ما لا تَقبَلُ مِنّي جَهلَهُ ، وذَلِّل لِكُلِّ خَيرٍ لِساني ، طَهِّر قَلبي مِنَ الرِّياءِ وَالسُّمعَةِ ولا تُجرِهِ في مَفاصلي ، وَاجعَل عَمَلي خالِصاً لَكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِّ وأنواعِ الفَواحِشِ كُلِّها ، ظاهِرِها وباطِنِها وغَفَلاتِها ، وجَميعِ ما يُريدُني بِهِ الشَّيطانُ الرَّجيمُ ، وما يُريدُني بِهِ السُّلطانُ العَنيدُ ، مِمّا أحَطتَ بِعِلمِهِ ، وأنتَ القادِرُ عَلى صَرفِهِ عَنّي .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن طَوارِقِ الجِنِّ وَالإِنسِ وزَوابِعِهِم وبَوائِقِهِم ومَكايِدِهِم ومَشاهِدِ الفَسَقَةِ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وأن اُستَزَلَّ عَن ديني فَتَفسُدَ عَلَيَّ آخِرَتي ، وأن يَكونَ ذلِكَ مِنهُم ضَرَراً عَلَيَّ في مَعاشي ، أو تَعَرُّضَ بَلاءٍ يُصيبُني مِنهُم لا قُوَّةَ لي بِهِ ، ولا صَبرَ لي عَلَى احتِمالِهِ ، فَلا تَبتَلِني يا إلهي بِمُقاساتِهِ ، فَيَمنَعَني ذلِكَ مِن ذِكرِكَ ويَشغَلَني عَن عِبادَتِكَ ، أنتَ العاصِمُ المانِعُ والدّافِعُ الواقي مِن ذلِكَ كُلِّهِ .

أسأَلُكَ اللّهُمَّ الرَّفاهِيَةَ في مَعيشَتي ما أبقَيتَني ، مَعيشَةً أقوى بِها عَلى طاعَتِكَ وأبلُغُ بِها رِضوانَكَ ، وأصيرُ بِها بِمَنِّكَ إلى دارِ الحَيَوانِ غَداً .

اللّهُمَّ ارزُقني رِزقاً حَلالاً يَكفيني ، ولا تَرزُقني رِزقاً يُطغيني ، ولا تَبتَلِني بِفَقرٍ أشقى بِهِ مُضَيَّقاً عَلَيَّ ، أعطِني حَظّاً وافِراً في آخِرَتي ، ومَعاشاً واسِعاً هَنيئاً مَريئاً في دُنيايَ ، ولا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجناً ولا تَجعَل فِراقَها عَلَيَّ حُزناً ، أجِرني مِن فِتنَتِها سَليماً ، وَاجعَل عَمَلي فيها مَقبولاً ، وسَعيي فيها مَشكوراً .

اللّهُمَّ ، ومَن أرادَني بِسوءٍ فَأَرِدهُ ، ومَن كادَني فيها فَكِدهُ ، وَاصرِف عَنّي هَمَّ مَن أدخَلَ عَلَيَّ هَمَّهُ ، وَامكُر بِمَن مَكَرَ بي فَإِنَّكَ خَيرُ الماكِرينَ ، وَافقَأ عَنّي عُيونَ الكَفَرَةِ الظَّلَمَةِ الطُّغاةِ الحَسَدَةِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأنزِل عَلَيَّ مِنكَ سَكينَةً ، وألبِسني دِرعَكَ الحَصينَةَ وَاحفَظني بِسِترِكَ الواقي ، وجَلِّلني عافِيَتَكَ النّافِعَةَ ، وصَدِّق قَولي وفِعالي وبارِك لي في أهلِي ووُلدي ومالي ، وما قَدَّمتُ وما أخَّرتُ وما أغفَلتُ وما تَعَمَّدتُ وما تَوانَيتُ ، وما أعلَنتُ وما أسرَرتُ فَاغفِر لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ كَما أنتَ أهلُهُ يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ (15) ... .

ثُمَّ اسجُد وقُل : اللّهُمَّ أغنِني بِالعِلمِ ، وزَيِّنّي بِالحِلمِ ، وكَرِّمني بِالتَّقوى ، وجَمِّلني بِالعافِيَةِ ، يا وَلِيَّ العافِيَةِ ، عَفوَكَ عَفوَكَ مِنَ النّارِ .

ثُمَّ ارفَع رَأسَكَ وقُل : يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، أسأَلُكَ يا لا إلهَ إلاَّ أنتَ (16) ، أسأَلُكَ بِاسمِكَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، يا أللّهُ يا رَبُّ ، يا قَريبُ يا مُجيبُ ، يا بَديعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا حَيُّ يا قَيّومُ .

أسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ تُحِبُّ أن تُدعى بِهِ ، وبِكُلِّ دَعوَةٍ دَعاكَ بِها أحَدٌ مِنَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ فَاستَجَبتَ لَهُ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأن تَصرِفَ قَلبي إلى خَشيَتِكَ ورَهبَتِكَ ، وتَجعَلَني مِنَ المُخلَصينَ ، وتُقَوِّيَ أركاني كُلَّها لِعِبادَتِكَ ، وتَشرَحَ بِهِ صَدري لِلخَيرِ وَالتُّقى ، وتُطلِقَ لِساني لِتِلاوَةِ كِتابِكَ يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَافعَل بى كَذا وكَذا . وتَسأَلُ حَوائِجَكَ . (17) .


1- .الإقبال : 1 / 95 ، تهذيب الأحكام : 3 / 73 / ذيل ح 232 ، مصباح المتهجّد : 545 / 635 كلاهما من دون إسناد إلى المعصوم ، بحارالأنوار : 97 / 369 / 1 .
2- .في تهذيب الأحكام : «التعوّد» ، وفي مصباح المتهجّد وبحار الأنوار : «التعوّذ» ، وفي نسخة اُخرى للمصدر الخطيّة : «التغوّث» .
3- .في نسخة اُخرى : «في» .
4- .في تهذيب الأحكام ومصباح المتهجّد : «واستعجال» .
5- .النائل : العطاء (مجمع البحرين : 3 / 1850).
6- .الإقبال : 1 / 99 ، تهذيب الأحكام : 3 / 74 / 233 عن عبد اللّه بن السرّاج عن رجل ، مصباح المتهجّد : 546 / 636 ، بحارالأنوار : 97 / 372 / 1 .
7- .في نسخة اُخرى : «ممنوع» .
8- .الإقبال : 1 / 101 ، تهذيب الأحكام : 3 / 74 / 233 ، مصباح المتهجّد : 546 / 637 كلاهما من دون إسناد إلى المعصوم ، بحارالأنوار : 97 / 374 / 1 .
9- .في تهذيب الأحكام : «تكفّلت» .
10- .في نسخة اُخرى : «ولا ملجأ ولا منجى ...» .
11- .الإقبال : 1 / 103 ، تهذيب الأحكام : 3 / 75 / 233 ، مصباح المتهجّد : 547 / 638 كلاهما من دون إسناد إلى المعصوم ، بحارالأنوار : 97 / 375 / 1 .
12- .في نسخة اُخرى : «ذلك المنّ كلّه» .
13- .لاتُزغ قلبي : أي لاتمله عن الإيمان (النهاية : 2 / 324) .
14- .الإقبال : 1 / 105 ، تهذيب الأحكام : 3 / 75 / 233 ، مصباح المتهجّد : 548 / 639 كلاهما من دون إسناد إلى المعصوم ، بحارالأنوار : 97 / 376 / 1 .
15- .الإقبال : 1 / 107 ، الكافي : 2 / 587 / 26 ولم يذكره في أدعية نوافل رمضان بل ذكره في باب دعوات موجزات لجميع الحوائج للدنيا والآخرة ، تهذيب الأحكام : 3 / 76 / 234 وفيهما «عن أبي حمزة الثمالي قال : أخذت هذا الدعاء عن أبي جعفر عليه السلام وكان يسمّيه : الدعاء الجامع» ، مصباح المتهجّد : 548 / 640 ، بحارالأنوار : 97 / 378 / 1 .
16- .في نسخة اُخرى : «بلا إله إلاّ أنت» .
17- .الإقبال : 1 / 110 ، تهذيب الأحكام : 3 / 77 / ذيل ح 234 ، مصباح المتهجّد : 550 / ذيل ح 640 وفيهما «ثُمّ تسجد وتدعو في حال السجود بالدعاء المقدَّم ذكره» فقط ، بحارالأنوار : 97 / 380 / 1 .

ص: 671

531.صحيح البخاري عن أنس :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :فصلى است درباره چگونگى ترتيب نافله ماه رمضان پس از عشا (كه در هر شب ، بيست ركعت است) و دعاهاى مربوط به آن.

[ 9 و 10] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و پس از آن ، آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى گويى:

«خداوندا! از تو مى خواهم به شُكوه و جلالت ، به زيبايى و عظمتت ، به نور و رحمت گسترده ات ، به نام ها و عزّتت ، به قدرت و خواست و نفوذ فرمانت ، به نهايت خرسندى و شرافت و بزرگوارى ات ، به هميشگى عزّت و حكومتت ، به فخر و والايى مرتبه و احسان ديرين و نشانه هاى شگفتت ، به احسان و سخاوتت ، به فراگيرى روزى و بخشش و خير و احسانت ، به نيكى و نعمت دادنت ، و به شأن و جبروتت؛ و از تو مى خواهم به همه آنچه از تو خواسته شده ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از آتش ، برهانى و با بهشت ، بر من منّت نهى و از روزىِ حلال و پاك ، روزى ام را گسترده كنى و شرّ تبهكاران عرب و عجم را از من دور سازى و زبانم را از دروغ ، دلم را از حسد ، و چشمم را از خيانت ، باز دارى _ ؛ همانا تو چشم هاى خيانتكار (نگاه هاى پنهانى) و آنچه را در سينه هاست ، مى دانى _ و امسال و هر سال ، حج و عمره روزى ام گردانى و چشمم را [ از گناه ]فرو پوشى و عفافم را نگه دارى و روزى ام را وسعت بخشى و از هر بدى حفظم كنى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!...» .

[ 11 و 12] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خط جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى خوانى:

«خداوندا! از تو خوش گمانى به خودت و راستى در توكّل بر تو را مى خواهم؛ و پناه مى برم به تو از اين كه مرا به بلايى دچار سازى كه از ناچارى ، در پى برخى نافرمانى هايت بروم؛ و پناه مى برم به تو كه مرا به حالتى وارد كنى كه در آن حالت ، چه سختى ، باشد و چه آسانى ، چنين پندارم كه نافرمانى ها نسبت به تو ، برايم سودمندتر از اطاعت تو است؛ و به تو پناه مى برم كه سخن حقّى را از طاعت تو براى به دست آوردن غير تو بگويم؛ و پناه مى برم به تو كه مرا مايه پند ديگرى سازى؛ و پناه مى برم به تو كه با وجود آنچه به من داده اى ، كسى از من سعادتمندتر باشد؛ و پناه مى برم به تو كه خود را در پى آنچه قسمتم نكرده اى يا آنچه قسمتم كرده و يا روزى ام كرده اى ، به زحمت اندازم. پس مرا از پيش خودت ، روزىِ حلال و پاك همراه با آسانى و تن درستى عطا كن!

و پناه مى برم به تو از هر چه ميان من و تو فاصله اندازد يا مرا از تو دور سازد ، يا مايه كاهش بهره ام نزد تو گردد و يا روى بزرگوار تو را از من برگرداند؛ و پناه مى برم به تو كه خطايم يا ستمم يا جرمم ، يا اسرافم بر خويش يا پيروى از هواى نفْس و به كارگيرى شهوتم ، بين من و آمرزش و خرسندى و پاداش و عطا و بركات تو و وعده زيبا و نيكى كه بر خود قرار داده اى ، فاصله اندازد...».

[ 13 و 14] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام) نقل نموده ايم مى گويى:

«خداوندا! از تو مى خواهم به موجبات آمرزش و رحمت حتمى ات ، سلامت از هر گناه را و بهره مندى از هر نيكى و كاميابى به بهشت و نجات از آتش را .

خداوندا! دعاكنندگان ، تو را خواندند. من هم تو را خواندم. درخواست كنندگان از تو خواستند. من نيز از تو خواستم. جويندگان از تو طلبيدند. من هم به درگاهت خواسته آوردم.

خداوندا! تو اعتماد و اميدى؛ و نهايت خواستن (شوق) و دعا در سختى و آسودگى ، به سوى توست.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و يقين را در دلم ، روشنايى را در ديده ام ، خيرخواهى را در سينه ام و ياد شبانه روزى ات را بر زبانم قرار بده و روزىِ گسترده و بى منّت و مانع را روزى ام كن و در آنچه روزى ام كرده اى ، بركت قرار بده و بى نيازى ام را در جانم ، و اشتياقم را به آنچه نزد توست ، قرار بده ، اى مهربان ترينِ مهربانان!...».

[ 15 و 16] و دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام) نقل كرده ايم ، مى خوانى:

«خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا براى كارى فارغ ساز كه مرا براى آن آفريده اى و به كارى مگمار كه خود را به زحمت آن ، دچار ساخته ام.

خداوندا! از تو ، ايمانى بى برگشت ، نعمتى تمام ناشدنى ، و همنشينى با پيامبرت محمّد را _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ در بالاترين مرتبه بهشت جاودان ، مى خواهم.

خداوندا! از تو روزىِ روز به روز مى خواهم ، نه اندك ، كه به شقاوت افتم و نه زياد ، كه طغيان كنم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از نعمت خويش كه روزى ام مى كنى ، حج و عمره را در اين سالْ روزى ام گردان و بر روزه و نماز ، نيرويم بخش ، كه تويى تو پروردگارم و اميد و نگهدارم. جز تو مرا نگهبانى نيست و جز به تو اميدم نيست و از تو ، جز به درگاه خودت ، راه نجاتى نيست. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در دنيا حسنه و در آخرت ، حسنه عطا كن و به رحمتت از عذاب آتش ، نگاهم دار!».

[ 17 و 18] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام نقل) كرده ايم ، مى گويى:

«خداوندا! همه ستايش ، از آنِ توست؛ همه پادشاهى ، براى توست؛ همه خير ، در دست توست؛ همه كارها ، نهان و آشكارش ، به تو باز مى گردد و تو پايانِ همه امورى.

خداوندا! از تو همه خير را مى طلبم و به درگاهت از همه بدى ها پناه مى برم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به تقدير خويش راضى ساز و آنچه را مقدّر كرده اى ، برايم مبارك كن تا آن كه تعجيل را در آنچه به تأخير انداخته اى و تأخير را در آنچه جلو انداخته اى ، دوست نداشته باشم.

خداوندا! از نعمت خويش بر من گشايشى بده و بركت خود را روزى ام كن و مرا در طاعت خويش به كار گير و آن گاه كه مهلتم به پايان مى رسد ، مرا در راه خودت بميران و كارم را به جز خودت مسپار و دلم را پس از آن كه هدايتم كردى ، به بيراهه مكشان و مرا از پيش خودت رحمتى عطا كن! همانا تو بسيار بخشنده اى...».

[ 19 و 20] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از خطّ جدّم ابو جعفر طوسى (به روايت از امام صادق عليه السلام نقل) كرده ايم ، مى گويى ، كه امام عليه السلام نام آن را «دعاى جامع» مى ناميد:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. گواهى مى دهم كه جز خداوند ، معبودى نيست؛ يكتايى بى شريك است. و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست. ايمان آوردم به خداوند و به همه فرستادگان خدا و به همه آنچه به تمام پيامبران الهى نازل شده است ، و به اين كه وعده خدا و ديدار او درست است ، و خداوند راست گفته و پيامبران ، ابلاغ كرده اند. و سپاس ، از آنِ خداى پروردگار جهانيان است. و منزّه است خداوند ، تا هر گاه كه چيزى خدا را تسبيح گويد؛ و همان گونه كه خداوند دوست دارد ، تسبيحش گويند. خدا را سپاس ، تا هر گاه كه چيزى خدا را سپاس گويد؛ و همان گونه كه خداوند دوست دارد ، سپاسش گويند. معبودى جز خدا نيست؛ تا هر گاه كه چيزى به يكتايى اش گواهى دهد؛ و همان گونه كه خدا دوست دارد ، يكتايش دانند. خدا بزرگ تر است ، تا هر گاه كه چيزى خدا را بزرگ شمارد؛ و همان گونه كه خدا دوست دارد ، بزرگش شمارند.

خداوندا! از تو مى خواهم همه گشاينده ها و پايان هاى نيكى را ، فراوانى و بهره ها و بركاتِ خير را ، از آنچه دانش من به آن مى رسد و آنچه ذهنم از شمارش آن نارساست .

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، و اسباب شناخت او را برايم فراهم ساز ، و درهاى آن را به رويم بگشاى ، و مرا با بركات رحمتت بپوشان ، و با عصمتى كه مرا از جدا شدن از دينت نگه مى دارد ، بر من منّت بگذار ، و دلم از شك پاك كن ، و قلبم را با اشتغال به دنياى خودم و زندگى كنونى ام ، از ثواب آينده آخرتم غافل مساز ، و دلم را به حفظ چيزى بگمار كه نادانى به آن را از من نمى پذيرى ، و زبانم را براى هر نيكى رام گردان و دلم را از ريا و شهرت طلبى پاك كن ، و آنها را در اندامم جارى نساز ، و عملم را براى خودت خالص بگردان!

خداوندا! به تو پناه مى برم از بدى و از همه زشتى هاى گوناگون ، آشكار و نهانش ، و از غفلت هايش ، و از همه آنچه شيطانِ رانده ، از من مى خواهد و آنچه حكومت سركش ، از من مى طلبد؛ از آنچه تو به دانش آن احاطه دارى ، و تو مى توانى آن را از من برگردانى.

خداوندا! به تو پناه مى برم از حوادث ناگوار شبانه از سوى جنّ و انس و سران آنان و از گرفتارى ها و نيرنگ هايشان و از جاهاى حضور جنّ و انس فاسق ، و از اين كه از دينم لغزانده شوم و آخرتم بر من تباه شود و از اين كه آنان موجب زيان بر زندگى ام شوند ، يا از سوى آنان بلايى به من روى آورد كه توانِ برگرداندنش و شكيبايى بر تحمّلش را نداشته باشم. پس ، خدايا! مرا دچار چشيدن آن گرفتارى ها مكن كه مرا از يادت باز دارد و از عبادتت مشغول سازد! تويى نگهدارنده بازدارنده و دفع كننده نگهدار از همه اينها .

خداوندا! تا مرا باقى مى دارى ، از تو آسايش در زندگى را مى خواهم؛ چنان زندگى اى كه با آن بر عبادتت توانا شوم و با آن به رضايت تو برسم و به سبب آن با نعمت تو فردا به سراى زندگى برسم.

خداوندا! مرا روزىِ حلالى كه كفايتم كند ، روزى كن. و روزى اى كه مرا به طغيان كشد ، روزى ام مكن؛ مرا به فقرى دچار نساز كه بر من تنگ آيد و با آن به شقاوت افتم؛ مرا بهره اى سرشار در آخرتم ببخش؛ زندگى گسترده ، گوارا و دل نشين در دنيا عطايم كن؛ دنيا را برايم زندان و جدايى از آن را برايم مايه اندوه قرار مده؛ مرا از فتنه آن ، سالم در پناه خويش بگير؛ و عملم را در دنيا پذيرفته و تلاشم را در آن پاداش يافته قرار بده!

خداوندا! هر كس انديشه بد نسبت به من دارد ، در انديشه او باش و هر كس با من نيرنگ مى زند ، به او نيرنگ بزن؛ اندوه كسى كه اندوهش را بر من وارد مى كند ، از من دور گردان؛ و هر كه به من مكر مى كند ، به او مكر كن كه تو بهترينِ مكركنندگانى؛ و چشم كافران ستمگر و طغيان گران حسود را به جهت آسيب رسانى به من ، كور ساز!

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و از پيش خود آرامشى بر من فرود آر و زِره استوار و نگه دارنده ات را بر من بپوشان و با پوشش حفظ كننده ات مرا نگه دار و عافيت سودمندت را بر من افكن و گفتار و كردارم را راست گردان و در خانواده و فرزندان و مالم بركت قرار بده و گناهانى را كه در گذشته و آينده دارم و آنچه از روى غفلت ، يا عمد ، يا سستى ، آشكار يا نهان از من ، سر زده ، بيامرز ، اى مهربان ترينِ مهربانان! بر محمّد و خاندان پاك و طاهر او ، همان گونه كه سزاوارى ، درود فرست ، اى سرپرست مؤمنان!...».

سپس سجده كن و بگو:

«خداوندا! با دانش ، بى نيازم كن و با بردبارى ، آراسته ام كن و با تقوا گرامى ام دار و با عافيت ، زيبايم ساز. اى صاحب عافيت! عفو تو را ، عفو تو را از آتش مى طلبم».

سپس سرت را بردار و بگو:

«اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! از تو مى خواهم ، اى آن كه معبودى جز تو نيست! از تو مى خواهم به نامت ، به نام خداوند بخشنده مهربان ، اى خداوند ، اى پروردگار! اى نزديك ، اى اجابت كننده! اى پديدآورنده آسمان ها و زمين! اى صاحب شُكوه و بزرگوارى! اى دلسوز ، اى اهل احسان! اى زنده ، اى پايدار!

از تو مى خواهم به هر نامى كه دوست دارى با آن خوانده شوى ، و به هر دعايى كه يكى از اوّلين و آخرين ، تو را به آن خوانده است و جوابش داده اى كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و دلم را به خشيت و هراس از خودت برگردانى و مرا از برگزيدگان قرار دهى و همه اعضايم را براى پرستش خودت نيرو دهى و سينه ام را براى نيكى و تقوا گشاده سازى و زبانم را براى تلاوت كتاب خود گويا سازى. اى سرپرست مؤمنان! بر محمّد و خاندانش درود فرست و با من چنين و چنان كن!» و حاجت هاى خود را مى طلبى. .

ص: 672

. .

ص: 673

. .

ص: 674

. .

ص: 675

. .

ص: 676

. .

ص: 677

. .

ص: 678

. .

ص: 679

. .

ص: 680

. .

ص: 681

. .

ص: 682

. .

ص: 683

. .

ص: 684

ج _ أدعِيَةُ الثَّمانينَ رَكعَةً تَمام المِئَةِ528.سنن ابن ماجة ( _ به نقل از اَنَس بن مالك _ ) السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :قَد رُوِيَ أنَّ هذِهِ المِئَةَ رَكعَةٍ تُصَلّى في كُلِّ لَيلَةٍ مِنَ المُفرَدات ، كُلُّ رَكعَةٍ بِ_ «الحَمدِ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» عَشرَ مَرّاتٍ .

وإن قَويتَ عَلى ذلِكَ فَاعمَل عَلَيهِ ، وَاغتَنِم _ أيُّهَا العَبدُ المَيِّتُ الفاني _ ما يَبلُغُ اجتِهادُكَ عَلَيهِ ؛ فَإِنَّ سَمَّ الفَناءِ يَسري إلَى الأَعضاءِ مُذ خَرَجتَ إلى دارِ الفَناءِ ، وآخِرُهُ هُجومُ المَماتِ وَانقِطاعُ الأَعمالِ الصّالِحاتِ وأن تَصيرَ مِن جُملَةِ القُبورِ الدّارِساتِ المَهجوراتِ ، فَبادِر إلَى السَّعاداتِ الدّائِماتِ .

فَصَلِّ ما تَقَدَّمَ ذِكرُهُ مِنَ العِشرينَ رَكعَةً وأدعِيَتِها ، وسَبِّح تَسبيحَ الزَّهراءِ عليهاالسلامبَينَ كُلِّ رَكعَتَينِ مِن جَميعِ الرَّكَعاتِ ، ثُمَّ قُم فَصَلِّ الثَّمانينَ رَكعَةً الباقِياتِ .

[ 21 و22] تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

يا حَسَنَ البَلاءِ عِندي ، يا قَديمَ العَفوِ عَنّي ، يا مَن لا غِناءَ لِشَيءٍ عَنهُ ، يا مَن لا بُدَّ لِشَيءٍ مِنهُ ، يا مَن مَرَدُّ كُلِّ شَيءٍ إلَيهِ ، يا مَن مَصيرُ كُلِّ شَيءٍ إلَيهِ ، تَوَلَّني سَيِّدي ولا تُوَلِّ أمري شِرارَ خَلقِكَ ، أنتَ خالِقي ورازِقي يا مَولايَ ، فَلا تُضَيِّعني .

[ 23 و 24] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلني مِن أوفَرِ عِبادِكَ نَصيباً مِن كُلِّ خَيرٍ أنزَلتَهُ في هذِهِ اللَّيلَةِ أو أنتَ مُنزِلُهُ ، مِن نورٍ تَهدي بِهِ أو رَحمَةٍ تَنشُرُها ، ومِن رِزقٍ تَبسُطُهُ ومِن ضُرٍّ تَكشِفُهُ ، ومِن بَلاءٍ تَرفَعُهُ ومِن سوءٍ تَدفَعُهُ ومِن فِتنَةٍ تَصرِفُها ، وَاكتُب لي ما كَتَبتَ لِأَولِيائِكَ الصّالِحينَ الَّذينَ استَوجَبوا مِنكَ الثَّوابَ ، وأمِنوا بِرِضاكَ عَنهُم مِنكَ العَذابَ .

يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعَجِّل فَرَجَهُم ، وَاغفِر لي ذَنبي ، وبارِك لي في كَسبي ، وقَنِّعني بِما رَزَقتَني ، ولا تَفتِنّي بِما زَوَيتَ عَنّي .

[ 25 و 26] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إلَيكَ نَصَبتُ يَدي ، وفيما عِندَكَ عَظُمَت رَغبَتي ، فَاقبَل يا سَيِّدي تَوبَتي وَارحَم ضَعفي وَاغفِر لي وَارحَمني ، وَاجعَل لي في كُلِّ خَيرٍ نَصيباً وإلى كُلِّ خَيرٍ سَبيلاً .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِك مِنَ الكِبرِ ومَواقِفِ الخِزيِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي ما سَلَفَ مِن ذُنوبي ، وَاعصِمني فيما بَقِيَ مِن عُمُري ، وأورِد عَلَيَّ أسبابَ طاعَتِكَ وَاستَعمِلني بِها ، وَاصرِف عَنّي أسبابَ مَعصِيَتِكَ وحُل بَيني وبَينها ، وَاجعَلني وأهلي ووُلدي ومالي في وَدائِعِكَ الَّتي لا تَضيعُ ، وَاعصِمني مِنَ النّار .

وَاصرِف عَنّي شَرَّ فَسَقَةِ الجِنِّ وَالإِنسِ ، وشَرَّ كُلِّ ذي شَرٍّ ، وشَرَّ كُلِّ ضَعيفٍ أو شدَيدٍ مِن خَلقِكَ ، وشَرَّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

[ 27 و 28] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ أنتَ مُتَعالِي الشَّأنِ ، عَظيمُ الجَبَروتِ شَديدُ المِحالِ ، عَظيمُ الكِبرياءِ ، قادِرٌ قاهِرٌ ، قَريبُ الرَّحمَةِ ، صادِقُ الوَعدِ ، وَفِيُّ العَهدِ ، قَريبٌ مُجيبٌ،سامِعُ الدُّعاءِ، قابِلُ التَّوبَةِ ، مُحصٍ لِما خَلَقتَ ، قادِرٌ عَلى ما أرَدتَ، مُدرِكٌ مَن طَلَبتَ،رازِقٌ مَن خَلَقتَ ، شَكورٌ إن شُكِرتَ ، ذاكِرٌ إن ذُكِرتَ.

فَأَسأَلُكَ يا إلهي مُحتاجاً وأرغَبُ إلَيكَ فَقيراً ، وأتَضَرَّعُ إلَيكَ خائِفاً ، وأبكي إلَيكَ مَكروباً ، وأرجوكَ ناصِراً ، وأستَغفِرُكَ مُتَضَرِّعاً ، وأتَوَكَّلُ عَلَيكَ مُحتَسِباً ، وأستَرزِقُكَ مُتَوَسِّعاً .

وأسأَلُكَ يا إلهي أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَغفِرَ لي ذُنوبي ، وتَتَقَبَّلَ عَمَلي وتُيَسِّرَ مُنقَلَبي ، وتُفَرِّجَ قَلبي ، إلهي أسأَلُكَ أن تُصَدِّقَ ظَنّي ، وتَعفُوَ عَن خَطيئَتي وتَعصِمَني مِنَ المَعاصي .

إلهي ضَعُفتُ فَلا قُوَّةَ لي ، وعَجَزتُ فَلا حَولَ لي ، إلهي جِئتُكَ مُسرِفاً عَلى نَفسي ، مُقِرّاً بِسوءِ عَمَلي ، قَد ذَكَرتُ غَفلَتي ، وأشفَقتُ مِمّا كانَ مِنّي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارضَ عَنّي ، وَاقضَ لي جَميعَ حَوائِجي مِن حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

[ 29 و 30] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ العافِيَةَ مِن جَهدِ البَلاءِ وشَماتَةِ الأَعداءِ ، وسوءِ القَضاءِ ودَركِ الشَّقاءِ ، ومِنَ الضَّرَرِ فِي المَعيشَةِ ، وأن تَبتَلِيَني بِبَلاءٍ لاطاقَةَ لي بِهِ ، أو تُسَلِّطَ عَلَيَّ طاغِياً ، أو تَهتِكَ لي سِتراً ، أو تُبدِيَ لي عَورَةً ، أو تُحاسِبَني يَومَ القِيامَةِ مُقاصّاً أحوَجَ ما أكونُ إلى عَفوِكَ وتجَاوُزِكَ عَنّي .

فَأَسأَلُكَ بِوَجهِكَ الكَريمِ ، وكَلِماتِكَ التّامَّةِ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَني مِن عُتَقائِكَ وطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأدخِلنِي الجَنَّةَ وَاجعَلني مِن سُكّانِها وعُمّارِها .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سَفَعاتِ النّارِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَارزُقنِي الحَجَّ والعُمرَةَ وَالصِّيامَ وَالصَّدَقَةَ لِوَجهِكَ .

ثُمَّ تَسجُدُ وتَقولُ في سُجودِكَ : يا سامِعَ كُلِّ صَوتٍ ، ويا بارِئَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ ، ويا مَن لا تَغشاهُ الظُّلُماتُ ، ويا مَن لا تَتَشابَهُ عَلَيهِ الأَصواتُ ، ويا مَن لايَشغَلُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ ، أعطِ مُحَمَّداً أفضَلَ ما سَأَلَكَ ، وأفضَلَ ما سُئِلتَ لَهُ ، وأفضَلَ ما أنتَ مَسؤولٌ لَهُ ، وأسأَلُكَ أن تَجعَلَني مِن عُتَقائِكَ وطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلِ العافِيَةَ شِعاري ودِثاري ، ونَجاةً لي مِن كُلِّ سوءٍ يَومَ القِيامَةِ .

[ 31 و32] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ رَبُّ العالَمينَ ، أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ العَلِيُّ العَظيمُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ الرَّحمنُ الرَّحيمُ .

وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ مَلِكُ يَومِ الدّينِ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ مِنكَ بَدَأَ الخَلقُ وإلَيكَ يَعودُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ خالِقُ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ خالِقُ الخَيرِ والشَّرِّ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ لَم تَزَل ولاتَزالُ .

وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذي لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَدٌ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ عالِمُ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنُ الرَّحيمُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ المَلِكُ القُدّوسُ السَّلامُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ ، سُبحانَ اللّهِ عَمّا يُشرِكونَ .

وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ الخالِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ لَكَ الأَسماءُ الحُسنى يُسَبِّحُ لَكَ ما فِي السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وأنتَ اللّهُ العَزيزُ الحَكيمُ ، وأنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنتَ وَالكِبرياءُ رِداؤُكَ .

ثُمَّ تُصَلّي عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وتَدعو بِما أحبَبتَ .

قالَ الشَّيخُ بِإِسنادِهِ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام قالَ : «ما مِن مُؤمِنٍ يَسأَلُ اللّهَ بِهِنَّ ، ويُقبِلُ بِهِنَّ قَلبَهُ إلَى اللّهِ عز و جل إلاّ قَضَى اللّهُ عز و جل لَهُ حاجَتَهُ ، ولَو كانَ شَقِيّاً رَجَوتُ أن يُحَوَّلَ سَعيداً» .

[ 33 و 34] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام :

لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الحَليمُ الكَريمُ ، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ العَلِيُّ العَظيمُ ، سُبحانَ اللّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبِّ الأَرَضينَ السَّبعِ ورَبِّ العَرشِ العَظيمِ وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِدِرعِكَ الحَصينَةِ ، وبِقُوَّتِكَ وعَظَمَتِكَ وسُلطانِكَ أن تُجيرَني مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، ومَن شَرِّ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحُبّي إيّاكَ وبِحُبّي رَسولَكَ وبِحُبّي أهلَ بَيتِ رَسولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، يا خَيراً مِن أبي واُمّي ومِنَ النّاسِ جَميعاً ، اِقدِر لي خَيراً مِن قَدَري لِنَفسي ، وخَيراً لي مِمّا يَقدِرُ لي أبي واُمّي ، أنتَ جَوادٌ لا يَبخَلُ وحَليمٌ لا يَعجَلُ وعَزيزٌ لا يُستَذَلُّ .

اللّهُمَّ مَن كانَ النّاسُ ثِقَتَهُ ورَجاءَهُ فَأَنتَ ثِقَتي ورَجائِي ، اقدِر لي خَيرَها عاقِبَةً ، ورَضِّني بِما قَضيتَ لي ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وألبِسني عافِيَتَكَ الحَصينَةَ ، وإنِ ابتَلَيتَني فَصَبِّرني وَالعافِيَةُ أحَبُّ إلَيَّ .

[ 35 و 36] ثُمَّ تُصَلّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما رُوِيَ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أبيهِ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عَن أميرِالمُؤمِنينَ عليهم السلام :

اللّهُمَّ إنَّكَ أعلَمتَ سَبيلاً من سُبُلِكَ ، فَجَعَلتَ فيهِ رِضاكَ ، ونَدَبتَ إلَيهِ أولِياءَكَ ، وجَعَلتَهُ أشرَفَ سُبُلِكَ عِندَكَ ثَواباً ، وأكرَمَها لَدَيكَ مَآباً ، وأحَبُّها إلَيكَ مَسلَكاً ، ثُمَّ اشتَرَيتَ فيهِ مِنَ المُؤمِنينَ أنفُسَهُم وأموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ، يُقاتِلونَ في سَبيلِكَ فَيَقتُلونَ ويُقتَلونَ وَعداً عَلَيكَ حَقّاً ، فَاجعَلني مِمَّنِ اشتَرى فيهِ مِنكَ نَفسَهُ ، ثُمَّ وَفى لَكَ بِبَيعِهِ (1) الَّذي بايَعَكَ عَلَيهِ ، غَيرَ ناكِثٍ ولا ناقِضٍ عَهداً ، ولا مُبَدِّلٍ تَبديلاً ، إلاَّ استِنجازاً لِوَعدِكَ وَاستيجاباً لِمَحَبَّتِكَ ، وتَقَرُّباً بِهِ إلَيكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَلهُ خاتِمَةَ عَمَلي ، وَارزُقني فيهِ لَكَ وبِكَ مِنَ الوَفاءِ مَشهَداً توجِبُ لي بِهِ الرِّضا ، وتَحُطُّ عَنّي بِهِ الخَطايا .

اِجعَلني فِي الأَحياءِ المَرزوقينَ بِأَيدِي العُداةِ العُصاةِ ، تَحتَ لِواءِ الحَقِّ ورايَةِ الهُدى ، ماضِياً عَلى نُصرَتِهِم قُدُماً غَيرَ مُوَلٍّ دُبُراً ، ولا مُحدِثٍ شَكّاً ، أعوذُ بِكَ عِندَ ذلِكَ مِنَ الذَّنبِ المُحبِطِ لِلأَعمالِ .

[ 37 و 38] ثمّ تُصَلّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عَن أبيهِ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهم السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتي لا تُنالُ مِنكَ إلاّ بِالرِّضا وَالخُروجِ مِن مَعاصيكَ وَالدّخُولِ فيما يُرضيكَ ، نَجاةً مِن كُلِّ وَرطَةٍ ، وَالمَخرَجَ مِن كُلِّ كُفرٍ ، وَالعَفوَ عَن كُلِّ سَيِّئَةٍ يَأتي بِها مِنّي عَمدٌ ، أو زَلَّ بِها مِنّي خَطَأٌ ، أو خَطَرَت بِها مِنّي خَطَراتٌ ، نَسيتُ أن أسأَلَكَ خَوفاً تُعينُني بِهِ عَلى حُدودِ رِضاكَ .

وأسأَلُكَ الأَخذَ بِأَحسَنِ ما أعلَمُ ، وَالتَّركَ لِشَرِّ ما أعلَمُ ، والعِصمَةَ مِن أن أعصِيَ وأنَا أعلَمُ أو اُخطِئَ مِن حَيثُ لا أعلَمُ ، وأسأَلُكَ السَّعَةَ فِي الرِّزقِ ، وَالزُّهدَ فيما هُوَ وَبالٌ .

وأسأَلُكَ المَخرَجَ بِالبَيانِ مِن كُلِّ شُبهَةٍ ، وَالفَلجَ بِالصَّوابِ في كُلِّ حُجَّةٍ ، وَالصِّدقَ فيما عَلَيَّ ولي ، وذَلِّلني بِإِعطاءِ النَّصَفِ مِن نَفسي في جَميعِ المَواطِنِ ، فِي الرِّضا وَالسَّخَطِ وَالتَّواضُعِ وَالفَضلِ ، وتَركِ قَليلِ البَغيِ وكَثيرِه فِي القَولِ مِنّي وَالفِعلِ .

وأسأَلُكَ تَمامَ النِّعمَةِ في جَميعِ الأَشياءِ ، وَالشُّكرَ بِها حَتّى تَرضى وبَعدَ الرِّضا ، وَالخِيَرَةَ فيما يَكونُ فيهِ الخِيَرَةُ بِمَيسورِ جَميعِ الاُمورِ لا بِمَعسورِها ، يا كَريمُ .

[ 39 و 40] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَنِ الحُسَينِ بن عَلِيٍّ عَن أميرِالمُؤمِنينَ عليهماالسلام :

الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ وصَلَّى اللّهُ عَلى أطيَبِ المُرسَلينَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ ، المُنتَجَبِ الفاتِقِ الرّاتِقِ ، اللّهُمَّ فَخُصَّ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله بِالذِّكرِ المَحمودِ ، وَالحَوضِ المَورودِ ، اللّهُمَّ أعطِ مُحَمَّداً صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ الوَسيلَةَ وَالرَّفعَةَ وَالفَضيلَةَ ، وفِي المُصطَفَينِ مَحَبَّتَهُ ، وفِي العِلِّيِّينَ دَرَجَتَهُ ، وفِي المُقَرَّبينَ كَرامَتَهُ .

اللّهُمَّ أعطِ مُحَمَّداً صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ مِن كُلِّ كَرامَةٍ أفضَلَ تِلكَ الكَرامَةِ ، ومِن كُلِّ نَعيمٍ أوسَعَ ذلِكَ النَّعيمِ ، ومِن كُلِّ عَطاءٍ أجزَلَ ذلِكَ العَطاءِ ، ومِن كُلِّ يُسرٍ أيسَرَ ذلِكَ اليُسرِ ، ومِن كُلِّ قِسمٍ أوفَرَ ذلِكَ القِسمِ ، حَتّى لا يَكونُ أحَدٌ مِن خَلقِكَ أقرَبَ مِنهُ مَجلِساً ، ولا أرفَعَ مِنهُ عِندَكَ ذِكراً ومَنزِلَةً ، ولا أعظَمَ عَلَيكَ حَقّاً ، ولا أقرَبَ وَسيلَةً مِن مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ ، إمامِ الخَيرِ وقائِدِهِ وَالدّاعي إلَيهِ ، وَالبَرَكَةِ عَلى جَميعِ العِبادِ وَالبِلادِ ورَحمَةٍ لِلعالَمينَ .

اللّهُمَّ اجمَع بَينَنا وبَينَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ في بَردِ العَيشِ وبَردِ الرّوحِ ، وقَرارِ النِّعمَةِ ، وشَهوَةِ الأَنفُسِ ، ومُنَى الشَّهَواتِ ، ونَعيمِ اللَّذّاتِ ، ورَجاءِ الفَضيلَةِ ، وشُهودِ الطُّمَأنينَةِ ، وسُؤدَدِ الكَرامَةِ ، وقُرَّةِ العَينِ ، ونَضرَةِ النَّعيمِ ، وبَهجَةٍ لا تُشبِهُ بَهَجاتِ الدُّنيا ، نَشهَدُ أ نَّهُ قَد بَلَّغَ الرِّسالَةَ ، وأدَّى النَّصيحَةَ ، وَاجتَهَدَ لِلاُمَّةِ ، واُوذِيَ في جَنبِكَ ، وجاهِد في سَبيلِكَ ، وعَبدَكَ حَتّى أتاهُ اليَقينُ ، فَصَلِّ اللّهُمَّ عَلَيهِ وآلِهِ الطَّيّبينَ .

اللّهُمَّ رَبَّ البَلَدَ الحَرامِ ورَبَّ الرُّكنِ وَالمَقامِ ، ورَبَّ المَشعَرِ الحَرامِ ورَبَّ الحِلِّ وَالحَرامِ ، بَلِّغ روحَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ عَنَّا السَّلامَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى ملائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ، وعَلى أنبِيائِكَ المُرسَلينَ ( ورُسُلِكَ أجمَعينَ) (2) ، وصَلِّ اللّهُمَّ عَلَى الحَفَظَةِ الكِرامِ الكاتِبينَ ، وعَلى أهلِ طاعَتِكَ مِن أهلِ السَّماواتِ السَّبعِ ، وأهلِ الأَرَضينَ مِنَ المُؤمِنينَ أجمَعينَ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ سَجَدتَ وقُلتَ : اللّهُمَّ إلَيكَ تَوَجَّهتُ وبِكَ اعتَصَمتُ وعَلَيكَ تَوَكَّلتُ ، اللّهُمَّ أنتَ ثِقَتي وأنتَ رَجائي ، اللّهُمَّ فَاكفِني ما أهَمَّني وما لا يُهِمُّني ، وما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنّي ، عَزَّ جارُكَ وجَلَّ ثَناؤُكَ ولا إلهَ غَيرُكَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعَجِّل فَرَجَهُم .

ثُمَّ ارفَع رأسَكَ وقُل : اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن كُلِّ شَيءٍ زَحزَحَ بَيني وبَينَكَ ، أو صُرِفَ بِهِ عَنّي وَجهُكَ الكَريمَ ، أو نَقَصَ بِهِ مِن حَظّي عِندَكَ .

اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ووَفِّقني لِكُلِّ شَيءٍ يُرضيكَ عَنّي ، ويُقَرِّبُني إلَيكَ ، وَارفَع دَرَجَتي عِندَكَ ، وأعظِم حَظّي وأحسِن مَثوايَ ، وثَبِّتني بِالقَولِ الثّابِتِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وفِي الآخِرَةِ ، ووَفِّقني لِكُلِّ مَقامٍ مَحمودٍ تُحِبُّ أن تُدعى فيهِ بِأَسمائِكَ ، وتُسأَلُ فيهِ مِن عَطائِكَ .

ربِّ لاتَكشِف عَنّي سِترَكَ ولا تُبدِ عَورَتي لِلعالَمينَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ _ حَتّى تَتُمَّ الدُّعاءُ _ .

[ 41 و42] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ أنتَ ثِقَتي في كُلِّ كَربٍ ، وأنتَ لي في كُلِّ شَديدَةٍ ، وأنتَ لي في كُلِّ أمرٍ نَزَلَ بي ثِقَةٌ وعُدَّةٌ ، كَم مِن كَربٍ يَضعُفُ عَنهُ الفُؤادُ ويَقِلُّ فيهِ الحيلَةُ ، ويَخذُلُ عَنهُ القَريبُ ويَشمَتُ بِهِ العَدُوُّ ، وتُعييني فيهِ الاُمورُ ، أنزَلتُهُ بِكَ وشَكَوتُهُ إلَيكَ ، راغِباً إلَيكَ فيهِ عَمَّن سِواكَ ، فَفَرَّجتَهُ وكَشَفتَهُ وكَفَيتَنيهِ ، فَأَنتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعمَةٍ ، وصاحِبُ كُلِّ حاجَةٍ ، ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ، لَكَ الحَمدُ كَثيراً ولَكَ المَنُّ فاضِلاً .

رَوى هذَا الدُّعاءَ ابنُ أبي عُمَيرٍ ، عَن حَفصِ بنِ البُختَرِيِّ ، عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلامقالَ : كانَ مِن دُعاءِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله يَومَ الأَحزابِ : اللّهُمَّ أنتَ ثِقَتي _ إلى تَمامِ الدُّعاءِ _ .

[ 43 و44] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ [ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام] :

يا مَن أظهَرَ الجَميلَ وسَتَرَ القَبيحَ ، يا مَن لَم يَهتِكِ السِّترَ ولَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ ، يا عَظيمَ العَفوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ ، يا واسِ_عَ المَغفِرَةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالرَّحمَةِ .

يا صاحِبَ كُلِّ نَجوى ومُنتَهى كُلِّ شَكوى ، يامُقيلَ العَثَراتِ ، ياكَريمَ الصَفحِ ، يا عَظيمَ المَنِّ ، يا مُبتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها ، يا رَبّاهُ يا سَيِّداهُ ، يا أمَلاهُ يا غايَةَ رَغبَتاهُ .

أسأَلُكَ بكَ يا أللّهُ أن لاتُشَوِّهَ خَلقي بِالنّارِ ، وأن تَقضِيَ لي حَوائِجَ آخِرَتي ودُنيايَ ، وتَفعَلَ بي كَذا وكَذا .

وتُصَلِّي عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَدعو بِما بَدا لَكَ .

[ 45 و46] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ [ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام] :

اللّهُمَّ خَلَقتَني فَأَمَرتَني ونَهَيتَني ، ورَغَّبتَني في ثَوابِ ما بِهِ أمَرتَني ، ورَهَّبتَني عِقابَ ما عَنهُ نَهَيتَني ، وجَعَلتَ لي عَدُوّاً يَكيدُني وسَلَّطتَهُ مِنّي عَلى ما لَم تُسَلِّطني عَلَيهِ مِنهُ ، فَأَسكَنتَهُ صَدري وأجرَيتَهُ مَجرَى الدَّمِ مِنّي ، لا يَغفُلُ إن غَفَلتُ ولايَنسى إن نَسيتُ ، يُؤمِنُني عَذابَكَ ويُخَوِّفُني بِغَيرِكَ ، إن هَمَمتُ بِفاحِشَةٍ شَجَّعَني ، وإن هَمَمتُ بِصالِحٍ ثَبَّطَني ، يَنصِبُ لي بِالشَّهَواتِ ويَعرِضُ لي بِها ، إن وَعَدَني كَذَبَني وإن مَنّاني قَنَّطَني ، وإنِ اتَّبَعتُ هَواهُ أضَلَّني ، وإلاّ تَصرِف عَنّي كَيدَهُ يَستَزِلَّني ، وإلاّ تُفِلتني مِن حَبائِلِهِ يَصُدَّني ، وإلاّ تَعصِمني مِنهُ يَفتِنّي . اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاقهَر سُلطانَهُ عَنّي بِسُلطانِكَ عَلَيهِ ، حَتّى تَحبِسَهُ عَنّي بِكَثرَةِ الدُّعاءِ لَكَ مِنّي ، فَأَفوزَ فِي المَعصومينَ مِنهُ بِكَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ .

رُوِيَ هذَا الدُّعاءُ وَالَّذي قَبلَهُ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام .

[ 47 و 48] ثُمَّ تُصَلِّيَ رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

يا أجوَدَ مَن أعطى ويا خَيرَ من سُئِلَ ، ويا أرحَمَ مَنِ استُرحِمَ ، ويا واحِدُ يا أحَدُ يا صَمَدُ ، يا مَن لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُواً أحَدٌ ، يا مَن لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَداً ، يا مَن يَفعَلُ ما يَشاءُ ويَحكُمُ ما يُريدُ ، ويَقضي ما أحَبَّ ، يا مَن يَحولُ بَينَ المَرءِ وقَلبِهِ .

يا مَن هُوَ بِالمَنظَرِ الأَعلى ، يا مَن لَيسَ كَمَثلِهِ شَيءٌ يا سَميعُ يا بَصيرُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ،وأوسِ_ع عَلَيَّ مِن رِزقِكَ الحَلالِ ما أكُفُّ بِهِ وَجهي، واُؤَدّي بِهِ أمانَتي،وأصِلُ بِهِ رَحِمي ، ويَكونُ عَوناً لي عَلَى الحَجِّ وَالعُمرَةِ.

[ 49 و 50] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَنِ الرِّضا عليه السلام :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي الأَوَّلينَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي الآخِرينَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي المَلاََ?الأَعلى ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ فِي النَّبِيِّينَ وَالمُرسَلينَ ، اللّهُمَّ أعطِ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله الوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالفَضيلَةَ وَالدَّرجَةَ الكَبيرَةَ .

اللّهُمَّ إنّي آمَنتُ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ولَم أرَهُ ، فَلا تَحرِمني يَومَ القِيامَةِ رُؤيَتَهُ وَارزُقني صُحبَتَهُ وتَوَفَّني عَلى مِلَّتِهِ ، وَاسقِني مِن حَوضِهِ مَشرَباً رَوِيّاً لا أظمَأُ بَعدَهُ أبَداً إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

اللّهُمَّ كَما آمَنتُ بِمُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ ولَم أرَهُ ، فَعَرِّفني فِي الجِنانِ وَجهَهُ ، اللّهُمَّ بَلِّغ روحَ مُحَمَّدٍ عَنّي تَحِيَّةً كَثيرَةً وسَلاماً .

ثُمَّ ادعُ بِما بَدا لَكَ ، ثُمَّ اسجُد وقُل في سُجودِكَ : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ يا سامِعَ كُلِّ صَوتٍ ، ويا بارِئَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ ، يا مَن لا تَغشاهُ الظُّلُماتُ ولاتَتَشابَهُ عَلَيهِ الأَصواتُ ولا تُغَلِّطُهُ الحاجاتُ ، ويا مَن لا يَنسى شَيئاً لِشَيءٍ ولا يَشغَلُهُ شَيءٌ عَن شَيءٍ ، أعطِ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ _ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلَيهِم _ أفضَلَ ما سَأَلوا ، وخَيرَ ما سَأَلوكَ ، وخَيرَ ما سُئِلتَ لَهُم ، وخَيرَ ما سَأَلتُكَ لَهُم ، وخَيرَ ما أنتَ مَسؤولٌ لَهُم إلى يَومِ القِيامَةِ .

ثُمَّ ارفَع رَأسَكَ وَادعُ بِما أحبَبتَ .

[ 51 و 52] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عَن أبيهِ عَن آبائِهِ عليهم السلام عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله :

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ كُلُّهُ،اللّهُمَّ لا هادِيَ لِمَن أضلَلتَ ولا مُضِلَّ لِمَن هَدَيتَ، اللّهُمَّ لا مانِعَ لِما أعطَيتَ ولا مُعطِيَ لِما مَنَعتَ ، اللّهُمَّ لا قابِضَ لِما بَسَطتَ ولا باسِطَ لِما قَبَضتَ ، اللّهُمَّ لا مُقَدِّمَ لِما أخَّرتَ ولا مُؤَخِّرَ لِما قَدَّمتَ .

اللّهُمَّ أنتَ الحَليمُ فَلا تَجهَلُ ، اللّهُمَّ أنتَ الجَوادُ فَلا تَبخَلُ ، اللّهُمَّ أنتَ العَزيزُ فَلا تُستَذَلُّ ، اللّهُمَّ أنتَ المَنيعُ فَلا تُرامُ ، اللّهُمَّ أنتَ ذُوالجَلالِ وَالإِكرامِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

وَادعُ بِما شِئتَ .

[ 53 و 54] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ العافِيَةَ مِن جَهدِ البَلاءِ وشَماتَةِ الأَعداءِ ، وسُوءِ القَضاءِ ودَركِ الشَّقاءِ ، ومِنَ الضَّرَرِ فِي المَعيشَةِ ، وأن تَبتَلِيَني بِبَلاءٍ لا طاقَةَ لي بِهِ ، أو تُسَلِّطَ عَلَيَّ طاغِياً ، أو تَهتِكَ لي سِتراً ، أو تُبدِيَ لي عَورَةً ، أو تُحاسِبَني يَومَ القِيامَةِ مُناقِشاً ، أحوَجَ ما أكونُ إلى عَفوِكَ وتَجاوُزِكَ عَنّي فيما سَلَفَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ الكَريمِ وكَلَماتِكَ التّامَّةِ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَني مِن عُتَقائِكَ وطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ .

[ 55 و 56] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

يا أللّهُ لَيسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إلاّ حِلمُكَ ، ولا تُنجي مِن نِقمَتِكَ إلاّ رَحمَتُكَ ، ولا يُنجي مِن عَذابِكَ إلاَّ التَضَرُّعُ إلَيكَ ، فَهَب لي يا إلهي مِن لَدُنكَ رَحمَةً تُغنيني بِها عَن رَحمَةِ مَن سِواكَ ، بِالقُدرَةِ الَّتي بِها تُحيي مَيتَ البِلادِ وبِها تَنشُرُ مَيتَ العِبادِ .

ولا تُهلِكني غَمّاً حَتّى تَغفِرَ لي وتَرحَمَني ، وتُعَرِّفَنِي الاِستِجابَةَ في دُعائي ، وأذِقني طَعمَ العافِيَةِ إلى مُنتَهى أجَلي ، ولاتَشمَت بي عُدُوي ولا تُمَكِّنهُ مِن رَقَبَتي .

اللّهُمَّ إن وَضَعتَني فَمَن ذَا الَّذي يَرفَعُني ، وإن رَفَعتَني فَمَن ذَا الَّذي يَضَعُني ، وإن أهلَكتَني فَمَن ذَا الَّذي يَحولُ بَينَكَ وبَيني أو يَتَعَرَّضُ لَكَ في شَيءٍ مِن أمري ، وقَد عَلِمتُ يا إلهي أن لَيسَ في حُكمِكَ ظُلمٌ ولا في نِقمَتِكَ عَجَلَةٌ ، إنَّما يَعجَلُ مَن يَخافُ الفَوتَ ، وإنَّما يَحتاجُ إلى الظُّلمِ الضَّعيفُ ، وقَد تَعالَيتَ يا إلهي عَن ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً .

فَلا تَجعَلني لِلبَلاءِ غَرَضاً ولا لِنِقمَتِكَ نَصَباً ، ومَهِّلني ونَفِّسني ، وأقِلني عَثرَتي ، ولا تُتبِعني بِبَلاءٍ عَلى أثَرِ بَلاءٍ ، فَقَد تَرى ضَعفي وقِلَّةَ حيلَتي ، أستَجيرُ بِكَ اللّهُمَّ فَأَجِرني ، وأستَعيذُ بِكَ مِنَ النّارِ فَأَعِذني ، وأسأَلُكَ الجَنَّةَ فَلا تَحرِمني .

[ 57 و 58] ثُمَّ تُصَلِّي ركَعَتَينِ ، وتَقولُ بَعدَهُما ما رُوِيَ عَن أبِي الحَسَنِ مُوسى عليه السلام :

اللّهُمَّ لا إلهَ إلاّ أنتَ ولا أعبُدُ إلاّ إيّاكَ ولا اُشرِكُ بِكَ شَيئاً .

اللّهُمَّ إنّي ظَلَمتُ نَفسي فَاغفِر لي وَارحَمني إنَّهُ لايَغفِرُ الذُّنوبَ إلاّ أنتَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاغفِر لي ما قَدَّمتَ وما أخَّرتَ ، وأعلَنتَ وأسرَرتَ ، وما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنّي ، وأنتَ المُقَدِّمُ وأنتَ المُؤَخِّرُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ودُلَّني عَلَى العَدلِ وَالهُدى وَالصَّوابِ وقِوامِ الدّينِ .

اللّهُمَّ وَاجعَلني هادِياً مَهدِيّاً راضِياً مَرضيّاً ، غَيرَ ضالٍّ ولا مُضِلٍّ .

اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ، ورَبَّ الأَرَضينَ السَّبعِ ، ورَبَّ العَرشِ العَظيمِ ، اِكفِنِي المُهِمَّ مِن أمري بِما شِئتَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ .

وَادعُ بِما أحبَبتَ .

[ 59 و 60] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنَّ عَفوَكَ عَن ذَنبي وتَجاوُزَكَ عَن خَطيئَتي ، وصَفحَكَ عَن ظُلمي وسَترَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلي ، وحِلمَكَ عَن كَثيرِ جُرمي عِندَما كانَ مِن خَطائي وعَمدي ، أطمَعَني في أن أسأَلَكَ ما لا أستَوجِبُهُ مِنكَ ، الَّذي رَزَقتَني مِن رَحمَتِكَ وأرَيتَني مِن قُدرَتِكَ وعَرَّفتَني مِن إجابَتِكَ .

فَصِرتُ أدعوكَ آمِناً وأسأَلُكَ مُستَأنِساً لا خائِفاً ولا وَجِلاً ، مُدِلاًّ عَلَيكَ فيما قَصَدتُ فيهِ إلَيكَ ، فَإِن أبطَأَ عَنّي عَتَبتُ بِجَهلي عَلَيكَ ، ولَعَلَّ الَّذي أبطَأَ عَنّي هُوَ خَيرٌ لي لِعِلمِكَ بِعاقِبَةِ الاُمورِ ، فَلَم أرَ مَولىً كَريماً أصبَرَ عَلى عَبدٍ لَئيمٍ مِنكَ عَلَيَّ .

يا رَبِّ إنِّكَ تَدعوني فَأُوَلّي عَنكَ ، وتَتَحَبَّبُ إلَيَّ فَأَتَبَغَّضُ إلَيكَ ، وتَتَوَدَّدُ إلَيَّ فَلا أقبَلُ مِنكَ ، كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ ، ثُمَّ لَم يَمنَعكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحمَةِ لي وَالإِحسانِ إلَيَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجودِكَ وكَرَمِكَ ، فَارحَم عَبدَكَ الجاهِلَ وجُد عَلَيهِ بِفَضلِ إحسانِكَ ، إنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ .

وَادعُ بِما أحبَبتَ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَاسجُد ، وقُل في سُجودِكَ : يا كائِناً قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ويا كائِناً بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ويا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيءٍ ، لا تَفضَحني فَإِنَّكَ بي عالِمٌ ، ولا تُعَذِّبني فَإِنَّكَ عَلَيَّ قادِرٌ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ العَديلَةِ عِندَ المَوتِ ، ومِن سوءِ المَرجِعِ فِي القُبورِ ، ومِنَ النَّدامَةِ يَومَ القِيامَةِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ عيشَةً هَنيئَةً وميتَةً سَوِيَّةً ، ومُنقَلَباً كَريماً غَيرَ مُخزٍ ولا فاضِحٍ .

ثُمَّ ارفَع رَأسَكَ مِنَ السُّجودِ وَادعُ بِما شِئتَ .

[ 61 و 62] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أحَدِهِما عليهماالسلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الحَمدَ لا إلهَ إلاّ أنتَ المَنّانُ ، بَديعُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ ، إنّي سائِلٌ فَقيرٌ ، وخائِفٌ مُستَجيرٌ ، وتائِبٌ مُستَغفِرٌ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي ذُنوبي كُلَّها قَديمَها وحَديثَها ، وكُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ ، اللّهُمَّ لا تُجهِد بَلائي ، ولا تُشمِت بي أعدائي ؛ فَإِنَّهُ لا دافِعَ ولا مانِعَ إلاّ أنتَ .

[ 63 و 64] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيماناً تُباشِرُ بِهِ قَلبي ، ويَقيناً حَتّى أعلَمَ أ نَّهُ لَن يُصيبَني إلاّ ما كَتَبتَ لي وَالرِّضا بِما قَسَمتَ لي .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ نَفساً طَيِّبَةً تُؤمِنُ بِلِقائِكَ وتَقنَعُ بِعَطائِكَ وتَرضى بِقَضائِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ إيماناً لا أجَلَ لَهُ دونَ لِقائِكَ ، تَوَلَّني ما أبقَيتَني عَلَيهِ ، وتُحييني ما أحيَيتَني عَلَيهِ ، وتَوَفَّني إذا تَوَفَّيتَني عَلَيهِ ، وتَبعَثُني إذا بَعَثتَني عَلَيهِ ، وتُبرِئُ بِهِ صَدري مِنَ الشَّكِّ وَالرَّيبِ في ديني .

[ 65 و 66] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

يا حَليمُ يا كَريمُ ، يا عالِمُ يا عَليمُ ، يا قادِرُ يا قاهِرُ ، يا خَبيرُ يا لَطيفُ ، يا اللّهُ يا رَبّاهُ ، يا سَيِّداهُ يا مَولاهُ ، يا رَجاياهُ ، يا غايَةَ رَغبَتاهُ ، فَأَسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

وأسأَلُكَ نَفحَةً مِن نَفَحاتِكَ كَريمَةً رَحيمَةً ، تَلُمُّ بِها شَعثي وتُصلِحُ بِها شَأني وتَقضي بِها دَيني ، وتَنعَشُني بِها وعِيالي وتُغنيني بِها عَمَّن سِواكَ .

يا مَن هُوَ خَيرٌ لي مِن أبي واُمّي ومِنَ النّاسِ أجمَعينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافعَل ذلِكَ بِيَ السّاعَةَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

[ 67 و 68] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنَّ الاِستِغفارَ مَعَ الإِصرارِ لُؤمٌ ، وتَركِيَ الاِستِغفارَ مَعَ مَعرِفَتي بِكَرَمِكَ عَجزٌ ، فَكَم تَتَحَبَّبُ إلَيَّ بِالنِّعَمِ مَعَ غِناكَ عَنّي ، وأتَبَغَّضُ إلَيكَ بِالمَعاصي مَعَ فَقري إلَيكَ .

يا مَن إذا وَعَدَ وَفى وإذا تَوَعَّدَ عَفا ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافعَل بي أولَى الأَمرَينِ بِكَ ؛ فَإِنَّ مِن شَأنِكَ العَفوَ وأنتَ أرحَمُ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحُرمَةِ مَن عاذَ بِكَ مِنكَ ، ولَجَأَ إلى عِزِّكَ وَاستَظَلَّ بِفَيئِكَ وَاعتَصَمَ بِحَبلِكَ ، يا جَزيلَ العَطايا ، يا فَكّاكَ الاُسارى ، يا مَن سَمّى نَفسَهُ مِن جودِهِ الوَهّابَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَل لي يا مَولايَ مِن أمري فَرَجاً ومَخرَجاً ورِزقاً واسِعاً ، كَيفَ تَشاءُ وأنّى شِئتَ وبِما شِئتَ وحَيثُ شِئتَ ، فَإِنَّهُ يَكونُ ما شِئتَ إذا شِئتَ كَيفَ شِئتَ .

[ 69 و 70] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ المَجدِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ البَهاءِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ العَظَمَةِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ الجَلالِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ العِزِّةِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ القُدرَةِ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ المَكتوبِ في سُرادِقِ السَّرائِرِ ، السّابِقِ الفائِقِ ، الحَسَنِ النَّضيرِ ، رَبِّ المَلائِكَةِ الثَّمانِيَةِ ورَبِّ العَرشِ العَظيمِ .

وبِالعَينِ الَّتي لا تَنامُ ، وبِالاِسمِ الأَكبَرِ الأَكبَرِ الأَكبَرِ ، وبِالاسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ ، المُحيطِ بِمَلَكوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وبِالاِسمِ الَّذي أشرَقَت لَهُ السَّماواتُ والأَرضُ ، وبِالاِسمِ الَّذي أشرَقَت بِهِ الشَّمسُ ، وأضاءَ بِهِ القَمَرُ ، وسُجِّرَت بِهِ البِحارُ ، ونُصِبَت بِهِ الجِبالُ .

وبِالاِسمِ الَّذي قامَ بِهِ العَرشُ وَالكُرسِيُّ ، وبِأَسمائِكَ المُكَرَّماتِ المُقَدَّساتِ المَكنوناتِ ، المَخزوناتِ في عِلمِ الغَيبِ عِندَكَ ، أسأَلُكَ بِذلِكَ كُلِّهِ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ .

وتَدعو بِما أحبَبتَ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَاسجُد ، وقُل في سُجودِكَ : سَجَدَ وَجهِيَ اللَّئيمُ لِوَجهِ رَبِّيَ الكَريمِ ، سَجَدَ وَجهِيَ الحَقيرُ لِوَجهِ رَبِّيَ العَزيزِ ، يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ ، بِكَرَمِكَ وجودِكَ اغفِر لي ظُلمي وجُرمي وإسرافي عَلى نَفسي .

ثُمَّ ارفَع رَأسَكَ وَادعُ بِما شِئتَ .

[ 71 و 72] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أحَدِهِما عليهماالسلام :

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ بِمَحامِدِكَ كُلِّها عَلى نَعمائِكَ كُلِّها ، حَتّى يَنتَهِيَ الحَمدُ إلى ما تُحِبُّ وتَرضى ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَكَ وخَيرَ ما أرجو ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما أحذَرُ ومِن شَرِّ ما لا أحذَرُ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأوسِ_ع لي في رِزقي ، وَامدُد لي في عُمُري ، وَاغفِر لي ذَنبي ، وَاجعَلني مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ ، ولا تَستَبدِل بي غَيري .

[ 73 و 74] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلَ مُحَمَّدٍ ، وَاقسِم لَنا مِن خَشيَتِكَ ما يَحولُ بَينَنا وبَينَ مَعاصيكَ ، ومِن طاعَتِكَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ جَنَّتَكَ ، ومِنَ اليَقينِ ما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَينا مُصيباتِ الدُّنيا ، ومَتِّعنا بِأَسماعِنا وأبصارِنا ، وَانصُرنا عَلى مَن عادانا ، ولا تَجعَل مُصيبَتَنا في دينِنا ، ولا تَجعَلِ الدُّنيا أكبَرَ هَمِّنا ، ولا تُسَلِّط عَلَينا مَن لا يَرحَمُنا .

[ 75 و 76] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

إلهي ذُنوبي تُخَوِّفُني مِنكَ ، وجودُكُ يُبَشِّرُني عَنكَ ، فَأَخرِجني بِالخَوفِ مِنَ الخَطايا وأوصِلني بِجودك إلى العَطايا ، حَتّى أكونَ غَدا فِي القِيامَةِ عَتيقَ كَرَمِكَ ، كَما كُنتُ فِي الدُّنيا رَبيبَ نِعَمِكَ ، فَلَيسَ ما تَبذُلُهُ غَدا مِنَ النَّجاءِ بِأَعظَمَ مِمّا قَد مَنَحتَهُ اليَومَ مِنَ الرَّجاءِ ، ومَتى خابَ في فِنائِكَ آمِلٌ؟ أم مَتَى انصَرَفَ بِالرَّدِّ عَنكَ سائِلٌ؟

إلهي ما دَعاكَ مَن لَم تُجِبهُ،لِأَنَّكَ قُلتَ: «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ» وأنتَ لا تُخلِفُ الميعادَ،فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ يا إلهي وَاستَجِب دُعائي.

[ 77 و 78] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام :

اللّهُمَّ بارِك لي فِي المَوتِ ، اللّهُمَّ أعِنّي عَلى سَكَراتِ المَوتِ ، اللّهُمَّ أعِنّي عَلى غَمِّ القَبرِ ، اللّهُمَّ أعِنّي عَلى ضيقِ القَبرِ ، اللّهُمَّ أعِنّي عَلى وَحشَةِ القَبرِ ، اللّهُمَ أعِنّي عَلى ظُلمَةِ القَبرِ ، اللّهُمَّ أعِنّي عَلى أهوالِ يَومِ القِيامَةِ ، اللّهُمَّ بارِك لي في طولِ يَومِ القِيامَةِ ، اللّهُمَ زَوِّجني مِنَ الحورِ العينِ .

[ 79 و 80] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ لا بُدَّ مِن أمرِكَ ، ولا بُدَّ مِن قَدَرِكَ ، ولا بُدَّ مِن قَضائِكَ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ ، اللّهُمَّ فَما قَضَيتَ عَلَينا مِن قَضاءٍ أو قَدَّرتَ عَلَينا مِن قَدَرٍ فَأَعطِنا مَعَهُ صَبرا يَقهَرُهُ ويَدمَغُهُ ، وَاجعَلهُ لَنا صاعِدا في رِضوانِكَ ، يُنمي في حَسَناتِنا وتَفضيلِنا وسُؤدُدِنا وشَرَفِنا ومَجدِنا ونَعمائِنا وكَرامَتِنا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ولا تَنقُص مِن حَسَناتِنا .

اللّهُمَّ وما أعطَيتَناهُ مِن عَطاءٍ ، أو فَضَّلتَنا بِهِ مِن فَضيلَةٍ ، أو أكرَمتَنا بِهِ مِن كَرامَةٍ ، فَأَعطِنا مَعَهُ شُكرا يَقهَرُهُ ويَدمَغُهُ ، وَاجعَلهُ لَنا صاعِدا في رِضوانِكَ ، وفي حَسَناتِنا وسُؤدُدِنا وشَرَفِنا ونَعمائِكَ وكَرامَتِكَ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ لَنا أشَرا ولا بَطَرا ولا فِتنَةً ولا مَقتا ، ولا عَذابا ولا خِزيا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، اللّهُمَّ إنّا نَعوذُ بِكَ مِن عَثرَةِ اللِّسانِ وسوءِ المَقامِ وخِفَّةِ الميزانِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ولَقِّنا حَسَناتِنا فِي المَماتِ ولا تُرِنا أعمالَنا عَلَينا حَسَراتٍ ، ولا تُخزِنا عِندَ لِقائِكَ ولا تَفضَحنا بِسَيِّئاتِنا يَومَ نَلقاكَ ، وَاجعَل قُلوبَنا تَذكُرُكَ ولا تَنساكَ وتَخشاكَ كَأَنَّها تَراكَ حَتّى تَلقاكَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وبَدِّل سَيِّئاتِنا حَسَناتٍ وَاجعَل حَسَناتِنا دَرَجاتٍ ، وَاجعَل دَرَجاتِنا غُرُفاتٍ وَاجعَل غُرُفاتِنا عالِياتٍ ، اللّهُمَّ وأوسِ_ع لِفَقيرِنا مِن سَعَةِ ما قَضَيتَ عَلى نَفسِكَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ومُنَّ عَلَينا بِالهُدى ما أبقَيتَنا وَالكَرامَةِ ما أحيَيتَنا وَالمَغفِرَةِ إذا تَوَفَّيتَنا ، وَالحِفظِ فيما يَبقى مِن عُمُرِنا ، وَالبَرَكَةِ فيما رَزَقتَنا ، وَالعَونِ عَلى ما حَمَّلتَنا وَالثَّباتِ عَلى ما طَوَّقتَنا ، ولا تُؤاخِذنا بِظُلمِنا ولا تُقايِسنا بِجَهلِنا ، ولا تَستَدرِجنا بِخَطايانا ، وَاجعَل أحسَنَ ما نَقولُ ثابِتا في قُلوبِنا ، وَاجعَلنا عُظَماءَ عِندَكَ وفي أنفُسِنا أذِلَّةً ، وَانفَعنا بِما عَلَّمتَنا وزِدنا عِلما نافِعا .

أعوذُ بِكَ مِن قَلبٍ لا يَخشَعُ ، ومِن عَينٍ لا تَدمَعُ وصَلاةٍ لا تُقبَلُ ، أجِرنا مِن سوءِ الفِتَنِ ، يا وَلِيَّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَاسجُد ، وقُل في سُجودِكَ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام :

سَجَدَ وَجهي لَكَ تَعَبُّدا وَرِقّا ، لا إلهَ إلاّ أنتَ حَقّا حَقّا ، الأَوَّلُ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ ، والآخِرُ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ ، هأنذا بَينَ يَدَيكَ ، ناصِيَتي بِيَدِكَ ، فَاغفِر لي إنَّهُ لا يَغفِرُ الذُّنوبَ العِظامَ غَيرُكَ ، فَاغفِر لي فَإِنّي مُقِرٌّ بِذُنوبي عَلى نَفسي ، ولا يَدفَعُ الذَّنبَ العَظيمَ غَيرُكَ .

ثُمَّ ارفَع رَأسَكَ مِنَ السُّجودِ ، فَإِذَا استَوَيتَ قائِما فَادعُ بِما أحبَبتَ .

[ 81 و 82] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام :

اللّهُمَّ أنتَ ثِقَتي في كُلِّ كُربَةٍ ، وأنتَ رَجائي في كُلِّ شِدَّةٍ ، وأنتَ لي في كُلِّ أمرٍ نَزَلَ بي ثِقَةٌ وعُدَّةٌ ، كَم مِن كَربٍ يَضعُفُ عَنهُ الفُؤادُ وتَقِلُّ فيهِ الحيلَةُ ، ويَخذُل عَنهُ القَريبُ ويَشمَتُ بِهِ العَدُوُّ وتُعييني فيهِ الاُمورُ ، أنزَلتُهُ بِكَ وشَكَوتُهُ إلَيكَ راغِبا إلَيكَ فيهِ عَمَّن سِواكَ ، فَفَرَّجتَهُ وكَشَفتَهُ وكَفَيتَهُ ، فَأَنتَ وَلِيُّ كُلِّ نِعمَةٍ وصاحِبُ كُلِّ حاجَةٍ ومُنتَهى كُلِّ رَغبَةٍ ، لَكَ الحَمدُ كَثيرا ولَكَ المَنُّ فاضِلاً .

[ 83 و 84] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام أ نَّهُ كانَ يَأمُرُ بِهذَا الدُّعاءِ :

اللّهُمَّ إنَّكَ تُنزِلُ فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ ما شِئتَ ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وأنزِل عَلَيَّ وعَلى إخواني وأهلي وجيراني بَرَكاتِكَ ومَغفِرَتَكَ وَالرِّزقَ الواسِ_عَ وَاكفِنَا المُؤَنَ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقنا مِن حَيثُ نَحتَسِبُ ومِن حَيثُ لا نَحتَسِبُ ، وَاحفَظنا مِن حَيثُ نَحتَفِظُ ومِن حَيثُ لا نَحتَفِظُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلنا في جِوارِكَ وحِرزِكَ ، عَزَّ جارُكَ وجَلَّ ثَناؤُكَ ولا إلهَ غَيرُكَ .

[ 85 و 86] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ ما رُوِيَ عَنِ الرِّضا عليه السلام أ نَّهُ قالَ : هذا دُعاءُ العافِيَةِ :

يا أللّهُ يا وَلِيَّ العافِيَةِ وَالمَنّانَ بِالعافِيَةِ ورازِقَ العافِيَةِ ، وَالمُنعِمَ بِالعافِيَةِ وَالمُتَفَضِّلَ بِالعافِيَةِ عَلَيَّ وعَلى جَميعِ خَلقِكَ ، رَحمانَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ وَرَحيمَهُما ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّل لَنا فَرَجا ومَخرَجا ، وَارزُقنَا العافِيَةَ ودَوامَ العافِيَةِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

[ 87 و 88] ثُمَّ تُصَلِّي ركَعَتَينِ وتَقولُ [ ما رُوِيَ عَنهُم عليهم السلام] :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِقُدرَتِكَ الَّتي قَهَرَت كَلَّ شَيءٍ ، وبِجَبَروتِكَ الَّتي غَلَبَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِقُوَّتِكَ الَّتي لا يَقومُ لَها شَيءٌ ، وبِعَظَمَتِكَ الَّتي مَلَأَت كُلَّ شَيءٍ ، وبِعِلمِكَ الَّذي أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ ، وبِوَجهِكَ الباقي بَعدَ فَناءِ كُلِّ شَيءٍ ، وبِنورِ وَجهِكَ الَّذي أضاءَ لَهُ كُلُّ شَيءٍ ، يا نورُ يا نورُ ، يا أوَّلَ الأَوَّلينَ ويا آخِرَ الآخِرينَ ، يا أللّهُ يا رحمانُ ، يا أللّهُ يا رَحيمُ .

يا أللّهُ أعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُحدِثُ النِّقَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تورِثُ النَّدَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ القِسَمَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَهتِكُ العِصَم ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَمنَعُ القَضاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُنزِلُ البَلاءَ .

وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُديلُ الأَعداءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ الدُّعاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تُعَجِّلُ الفَناءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَقطَعُ الرَّجاءَ . وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تورِثُ الشَّقاءَ،وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَظلِمُ الهَواءَ،وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَكشِفُ الغِطاءَ ، وأعوذُ بِكَ مِنَ الذُّنوبِ الَّتي تَحبِسُ غَيثَ السَّماءِ .

[ 89 و 90] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَنهُم عليهم السلام وَالدُّعاءَ المُتَقَدِّمَ :

اللّهُمَّ إنَّكَ حَفِظتَ الغُلامَينِ لِصَلاحِ أبَوَيهِما ، ودَعاكَ المُؤمِنونَ فَقالوا : «رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّ__لِمِينَ » (3) ، اللّهُمَّ إنّي اُنشِدُكَ بِرَحمَتِكَ ، واُنشِدُكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحمَةِ ، واُنشِدُكَ بِعَلِيٍّ وفاطِمَةَ ، واُنشِدُكَ بِحَسَنٍ وحُسَينٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلَيهِم أجمَعينَ ، واُنشِدُكَ بِأَسمائِكَ وأركانِكَ كُلِّها .

واُنشِدُكَ بِاسمِكَ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ ، الَّذي إذا دُعيتَ بِهِ لَم تَرُدَّ ما كانَ أقرَبَ مِن طاعَتِكَ وأبعَدَ مِن مَعصِيَتِكَ وأوفى بِعَهدِكَ وأقضى لِحَقِّكَ.

فَأَسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تُنشِطَني لَهُ ، وأن تَجعَلَني لَكَ عَبدا شاكِرا ، تَجِدُ مِن خَلقِكَ مَن تُعَذِّبُهُ غَيري ولا أجِدُ مَن يَغفِرُ لي إلاّ أنتَ ، أنتَ عَن عَذابي غَنِيٌّ وأنَا إلى رَحمَتِكَ فَقيرٌ .

أنتَ مَوضِعُ كُلِّ شَكوى ، وشاهِدُ كُلِّ نَجوى ، ومُنتَهى كُلِّ حاجَةٍ ، ومُنجٍ مِن كُلِّ عَثرَةٍ ، وغَوثُ كِلِّ مُستَغيثٍ .

فَأَسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَعصِمَني بِطاعَتِكَ عَن مَعصِيَتِكَ ، وبِما أحبَبتَ عَمّا كَرِهتَ ، وبِالإِيمانِ عَنِ الكُفرِ ، وبِالهُدى عَنِ الضَّلالَةِ ، وبِاليَقينِ عَنِ الرّيبَةِ ، وبِالأَمانَةِ عَنِ الخِيانَةِ ، وبِالصِّدقِ عَنِ الكَذِبِ ، وبِالحَقِّ عَنِ الباطِلِ ، وبِالتَّقوى عَنِ الإِثمِ ، وبِالمَعروفِ عَنِ المُنكَرِ ، وبِالذِّكرِ عَنِ النِّسيانِ .

اللّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعافِني ما أحيَيتَني ، وألهِمنِي الشُّكرَ عَلى ما أعطَيتَني ، وكُن بي رَحيما وعَلَيَّ عَطوفا يا كَريمُ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَاسجُد ، وقُل في سُجودِكَ :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاعفُ عَن ظُلمي وجُرمي بِحِلمِكَ وجودِكَ يا رَبِّ يا كَريمُ ، يا مَن لا يَخيبُ سائِلُهُ ولا يَنفَدُ نائِلُهُ ، يا مَن عَلا فَلا شَيءَ فَوقَهُ ، ويا مَن دَنا فَلا شَيءَ دونَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

وَادعُ بِما أحبَبتَ .

[ 91 و 92] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

يا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ ، ويا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَهُ ، ويا سَندَ مَن لا سَندَ لَهُ ، يا غِياثَ مَن لا غِياثَ لَهُ ، يا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَهُ ، يا كَريمَ العَفوِ يا حَسَنَ البَلاءِ يا عَظيمَ الرَّجاءِ .

يا عَونَ الضُّعَفاءِ ، يا مُنقِذَ الغَرقى ، يا مُنجِيَ الهَلكى ، ويا مُجمِلُ يا مُنعِمُ يا مُفضِلُ ، أنتَ الَّذي سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيلِ ونورُ النَّهارِ وضَوءُ القَمَرِ وضِياءُ الشَّمسِ ، وخَريرُ الماءِ ودَوِيُّ الرِّياحِ وحَفيفُ الشَّجرِ .

يا أللّهُ يا أللّهُ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى لا شَريكَ لَكَ ، يا رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ونَجِّنا مِنَ النّارِ بِعَفوِكَ ، وأدخِلنَا الجَنَّةَ بِرَحمَتِكَ ، وزَوِّجنا مِنَ الحورِ العينِ بِجودِكَ ، وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَافعَل بي ما أنتَ أهلُهُ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٍ .

وَادعُ بِما أحبَبتَ .

[ 93 و 94] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِأَسمائِكَ الحَميدَةِ الكَريمَةِ الَّتي إذا وُضِعَت عَلَى الأَشياءِ ذَلَّت لَها ، وإذا طُلِبَت بِهَا الحَسَناتُ اُدرِكَت ، وإذا اُريدَ بِها صَرفُ السَّيِّئاتِ صُرِفَت ، وأسأَلُكَ بِكَلِماتِكَ التّامّاتِ الَّتي لَو أنَّ ما فِي الأَرضِ مِن شَجَرَةٍ أقلامٌ وَالبَحرُ يَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَةُ أبحُرٍ ما نَفِدَت كَلِماتُ اللّهِ ، إنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ .

يا حَيُّ يا قَيّومُ،يا كَريمُ يا عَليُّ يا عَظيمُ ، يا أبصَرَ النّاظِرينَ،ويا أسمَعَ السّامِعينَ،ويا أسرَعَ الحاسِبينَ، ويا أحكَمَ الحاكِمينَ ، ويا أرحَمَ الرّاحِمينَ.

أسأَلُكَ بِعِزَّتِكَ وأسأَلُكَ بِقُدرَتِكَ عَلى ما تَشاءُ ، وأسأَلُكَ بِكُلِّ شَيءٍ أحاطَ بِهِ عِلمُكَ ، وأسأَلُكَ بِكُلِّ حَرفٍ أنزَلتَهُ في كِتابٍ مِن كُتُبِكَ ، وبِكُلِّ اسمٍ دَعاكَ بِهِ أحَدٌ مِن مَلائِكَتِكَ ورُسُلِكَ وأنبِيائِكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

وَادعُ بِما بَدا لَكَ .

[ 95 و 96] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

سُبحانَ مَن أكرَمَ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله ، سُبحانَ مَنِ انتَجَبَ مُحَمَّدا ، سُبحانَ مَنِ انتَجَبَ عَلِيّا ، سُبحانَ مَن خَصَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ ، سُبحانَ مَن فَطَمَ بِفاطِمَةَ مَن أحَبَّها مِنَ النّارِ ، سُبحانَ مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِإِذنِهِ .

سُبحانَ مَنِ استَعبَدَ أهلَ السَّماواتِ وَالأَرَضينَ بِوِلايَةِ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، سُبحانَ مَن خَلَقَ الجَنَّةَ لِمُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، سُبحانَ مَن يورِثُها مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ وشيعَتَهُم ، سُبحانَ مَن خَلَقَ النّارَ لِأَجلِ أعداءِ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، سُبحانَ مَن يُمَلِّكُها مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ ، سُبحانَ مَن خَلَقَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ وما سَكَنَ فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ لِمُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ .

الحَمُد للّهِِ كَما يَنبَغي للّهِِ ، وَاللّهُ أكبَرُ كَما يَنبَغي للّهِِ ، ولا إلهَ إلاَّ اللّهُ كَما يَنبَغي للّهِِ ، وسُبحانَ اللّهِ كَما يَنبَغي للّهِِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ كَما يَنبَغي للّهِِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وعَلى جَميعِ المُرسَلينَ حَتّى يَرضَى اللّهُ .

اللّهُمَّ مِن أياديكَ وهِيَ أكثَرُ مِن أن تُحصى ، ومِن نِعَمِكَ وهِيَ أجَلُّ مِن أن تُغادَرَ أن يَكونَ عَدُوّي عَدُوَّكَ ، ولا صَبرَ لي عَلى أناتِكَ ، فَعَجِّل هَلاكَهُم وبَوارَهُم ودَمارَهُم .

[ 97 و 98] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ وتَقولُ :

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، اللّهُمَ فاطِرَ السَّماواتِ وَالأَرضِ عالِمَ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنَ الرَّحيمَ ، إنّي أعهَدُ إلَيكَ في دارِ الدُّنيا أنّي أشهَدُ أن لا إلهَ إلاّ أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ ، وأنَّ مُحَمَدّا عَبدُكَ ورَسولُكَ ، وأنَّ الدِّينَ كَما شَرَعتَ والإِسلامَ كَما وَصَفتَ ، وَالكِتابَ كَما أنزَلتَ وَالقَولَ كَما حَدَّثتَ ، وأنَّكَ أنتَ أنتَ أنتَ اللّهُ الحَقُّ المُبينُ ، جَزَى اللّهُ مُحَمَّدا خَيرَ الجَزاءِ ، وحَيَّا اللّهُ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ بِالسَّلامِ .

[ 99 و 100] ثُمَّ تُصَلِّي رَكعَتَينِ ، وتَقولُ ما رُوِيَ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ : إذا فَرَغتَ مِن صَلاتِكَ فَقُل هذَا الدُّعاءِ :

اللّهُمَّ إنّي أدينُكَ بِطاعَتِكَ ووِلايَتِكَ ووِلايَةِ رَسولِكَ ووِلايَةِ الأَئِمَّةِ مِن أوَّلِهِم إلى آخِرِهِم _ وتُسمّيهِم _ ثُمَّ تَقولُ : آمينَ .

أدينُكُ بِطاعَتِهِم ووِلايَتِهِم وَالرِّضا بِما فَضَّلتَهُم بِهِ غَيرَ مُنكِرٍ ولا مُستَكبِرٍ ، عَلى مَعنى ما أنزَلتَ في كِتابِكَ عَلى حُدودِ ما أتانا مِنهُ وما لَم يَأتِنا ، مُؤمِنٌ مُقِرٌّ بِذلِكَ مُسَلِّمٌ ، راضٍ بِما رَضيتَ بِهِ يا رَبِّ .

اُريدُ بِهِ وَجهَكَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،مَرهوبا ومَرغوبا إليكَ فيهِ،فَأَحيِني ما أحيَيتَني عَلَيهِ،وأمِتني إذا أمَتَّني عَلَيهِ ، وَابعَثني إذا بَعَثتَني عَلَيهِ ، وإن كانَ مِنّي تَقصيرٌ فيما مَضى فَإِنّي أتوبُ إلَيكَ مِنهُ ، وأرغَبُ إلَيكَ فيما عِندَكَ.

وأسأَلُكَ أن تَعصِمَني مِن مَعاصيكَ ، ولا تَكِلَني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبَدا ما أحيَيتَني ولا أقَلَّ مِن ذلِكَ ولا أكثَرَ ، إنَّ النَّفسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمتَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وأسأَلُكَ أن تَعصِمَني بِطاعَتِكَ حَتّى تَوَفّاني عَلَيها وأنتَ عَنّي راضٍ ، وأن تَختِمَ لي بِالسَّعادَةِ ولا تُحَوِّلَني عَنها أبَدا ، ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ .

ثُمَّ تَدعو بِما أحبَبتَ .

فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ فَاسجُد وقُل في سُجودِكَ :

سَجَدَ وَجهِيَ البالِي الفاني لِوَجهِكَ الدّائِمِ الباقي ، سَجَدَ وَجهِيَ الذَّليلُ لِوَجهِكَ العَزيزِ ، سَجَدَ وَجهِيَ الفَقيرُ لِوَجهِكَ العَظيمِ الغَنِيِّ الكَريمِ .

رَبِّ إنّي أستَغفِرُكَ مِمّا كانَ وأستَغفِرُكَ مِمّا يَكونُ ، رَبِّ لا تُجهِد بَلائي ، رَبِّ لا تُسِئ قَضائي ، رَبِّ لا تُشمِت بي أعدائي ، رَبِّ إنَّهُ لا دافِعَ ولا مانِعَ إلاّ أنتَ ، رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ بِأَفضَلِ صَلَواتِكَ ، وبارِك عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ بِأَفضَلِ بَرَكاتِكَ .

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن سَطَواتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن نَقِماتِكَ ، وأعوذُ بِكَ مِن جَميعِ غَضَبِكَ وسَخَطِكَ ، سُبحانَكَ أنتَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ .

ورُوِيَ هذَا الدُّعاءُ فِي السُّجودِ عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام . (4) .


1- .في المصدر : «ببيعته» ، وما في المتن أثبتناه من المصادر الاُخرى .
2- .ليس ما بين القوسين في بعض النسخ .
3- .يونس : 85 .
4- .الإقبال : 1 / 313 _ 339 ، مصباح المتهجّد : 550 _ 577 ، تهذيب الأحكام : 3 / 77 _ 100 ، المصباح للكفعمي : 755 _ 769 ، بحار الأنوار : 98 / 123 _ 140 .

ص: 685

ج _ دعاهاى هشتاد ركعت ، تكميل صد ركعت

ج _ دعاهاى هشتاد ركعت ، تكميل صد ركعت (1)529.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :روايت شده است كه اين صد ركعت ، در هر يك از شب هاى فرد (2) خوانده مى شود ، در هر ركعت: «حمد» يك بار و سوره «قل هو اللّه أحد» ده بار.

اگر توان داشتى ، اين گونه عمل كن. و اى بنده ميراى فانى! تا آن جا كه توان دارى ، غنيمت شمار؛ چون زهر فنا ، از آن دم كه انسان به اين دنياى فانى گام مى نهد ، به اعضايش سرايت مى كند و سرانجامِ آن نيز هجوم مرگ است و پايان يافتن [ فرصت انجام دادن] كارهاى نيك و تبديل شدن تو به گورهاى كهنه و متروك. پس به سوى سعادت هاى هميشگى بشتاب.

پس ، آن بيست ركعت و دعاهايش را كه گفته شد ، بخوان و تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلامرا ميان هر دو ركعت از همه اين ركعت ها بخوان. سپس برخيز و هشتاد ركعتِ باقى مانده را بخوان.

[ 21 و 22] دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«اى آن كه از آزمايش من ، نيكو به درآمده اى! اى آن كه گذشتت از من ، ديرين است! اى آن كه هيچ چيز ، از او بى نياز نيست! اى آن كه هيچ چيز ، چاره اى از او ندارد! اى آن كه بازگشت هر چيز ، به سوى اوست! اى آن كه سرانجام هر چيز ، به سوى اوست! خودت _ اى سرورم _ سرپرستى ام كن و كارم را به بندگان شرورت وا مگذار! تويى آفريننده و روزى دهنده من. اى سرپرست من! پس محرومم مكن».

[ 23 و 24] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از بهره مندترين بندگانت از آنچه در اين شب نازل كرده اى يا مى كنى ، قرار بده؛ از نورى كه با آن هدايت مى كنى ، يا رحمتى كه آن را مى گسترى ، و از روزى اى كه مى گسترانى و از رنج و اندوهى كه برطرف مى سازى و از بلايى كه برمى دارى و از بدى كه دفع مى كنى و از فتنه اى كه بر مى گردانى ، و براى من بنويس آنچه را براى دوستان شايسته ات نوشته اى؛ آنان كه شايسته پاداش از سوى تو شده اند و به خاطر خرسندى ات از آنان ، از عذاب تو آسوده خاطر گشته اند!

اى بزرگوار ، اى بزرگوار ، اى بزرگوار! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و در فَرَج آنان بشتاب و گناهم را بيامرز و در كسبم بركت قرار بده و به آنچه روزى ام كرده اى قانعم ساز و مرا با آنچه از من دور ساخته اى، ميازماى!».

[ 25 و 26] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! دستم را به سويَت گشوده ام و اشتياق فراوان من ، به چيزى است كه نزد توست. توبه ام را _ سرورم _ بپذير و بر ناتوانى ام ترحّم كن و مرا بيامرز و رحم كن و برايم بهره اى از هر چيز و راهى به سوى هر خير قرار بده!

خداوندا! از كبر و جايگاه هاى خوارى در دنيا و آخرت ، به تو پناه مى برم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهان گذشته ام را بيامرز و در باقى مانده عمرم نگاهم دار ، و اسباب اطاعت خود را بر من وارد كن و مرا بر آنها به كار گير و اسباب نافرمانى خود را از من ببُر و ميان من و آنها فاصله بينداز ، و مرا ، خانواده ام را ، و فرزندانم و مالم را در آن سپرده هاى خويش قرار بده كه تباه نمى شود ، و مرا از آتش نگه دار ، و شرّ فاسقان جنّ و انس را از من دور گردان ، و نيز شرّ هر شرور را و شرّ هر يك از بندگان ضعيف يا نيرومندت را و شرّ هر جنبنده اى را كه اختيارش به دست توست! همانا تو بر هر چيز ، توانايى».

[ 27 و 28] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! تو والا شأنى؛ شكوهمند و پرقدرت و با تدبيرى؛ بزرگ و توانا و چيره اى؛ رحمتت نزديك ، و وعده ات راست است؛ به عهدت وفا مى كنى؛ نزديك و اجابت كننده اى؛ شنواى دعايى؛ توبه پذيرى؛ حسابگر آنى كه آفريده اى؛ بر هر چيز بخواهى ، توانايى؛ هر كه را بجويى ، مى يابى؛ هر كه را آفريده اى ، روزى مى بخشى؛ اگر سپاست گويند ، پاداش مى دهى؛ اگر يادت كنند ، ياد مى كنى.

خدايا! نيازمندانه از تو مى خواهم و فقيرانه به درگاهت مشتاقم و خائفانه به آستانت مى نالم و گرفتارانه به درگاهت مى گريم و ياورانه به تو اميد دارم و نالان از تو آمرزش مى خواهم و با اميد به پاداشت بر تو توكّل مى كنم و وسعت خواهانه از تو روزى مى طلبم.

از تو _ اى خدا _ مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و گناهانم را بيامرزى و عملم را بپذيرى و بازگشتم را آسان سازى و دلم را بگشايى. خدايا! از تو مى خواهم كه گمانم را [ به رحمتت ، ]برآورى و از خطايم درگذرى و از گناهان نگاهم دارى.

خدايا! ناتوان شده ام، نيرو ندارم؛ عاجز گشته ام ، توانى ندارم. خدايا! به درگاهت آمده ام ، در حالى كه بر خويش اسراف كرده ام ، به بدىِ كارم اعتراف دارم ، غفلتم را ياد نموده ام ، و از كارهايم بيمناكم. پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از من راضى باش و همه نيازهاى دنيوى و اخروى مرا برآور ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

[ 29 و 30] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! از تو مى خواهم عافيت از رنج و بلا و شماتت دشمنان را ، و عافيت از بدىِ تقدير (سرنوشت) و پستىِ بدبختى و زيان در زندگى را ، و اين كه مرا به بلايى دچار كنى كه مرا طاقت آن نيست ، يا طغيانگرى را بر من مسلّط كنى ، يا پرده اى از من بدرى ، يا عيبى را از من آشكار كنى و يا روز قيامت كه بيشترين نياز به عفو و گذشت تو دارم ، مرا قصاصگرانه حسابرسى كنى.

از تو مى خواهم به ذات بزرگوارت و نام هاى كاملت ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از آزادشدگان و رهيدگان از آتش ، قرار دهى.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا وارد بهشت كن و مرا از ساكنان و آبادگران آن قرار بده!

خداوندا! از به كام كشيدن آتش ، به تو پناه مى برم.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا حج و عمره و روزه دارى و صدقه به خاطر رضاى خودت ، روزى كن!».

سپس سجده مى كنى و در سجده ات مى گويى:

«اى شنونده هر صدا! اى بازْآفريننده جان ها پس از مرگ! اى آن كه تاريكى ها او را فرا نمى گيرند! اى آن كه صداها بر او اشتباه نمى شوند! اى آن كه چيزى او را از چيزى مشغول نمى سازد! به محمّد صلى الله عليه و آله بهترينِ آنچه را از تو خواسته است و برترين چيزى را كه براى او از تو خواسته اند و بهترين چيزى را كه از تو مى خواهند ، عطا كن! و از تو مى خواهم كه مرا از آزادشدگان و رهيدگان از آتش ، قرار بدهى.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و عافيت را جامه زيرين و رويين من قرار بده و برايم در روز قيامت ، نجات از هر بدى قرار بده!» .

[ 31 و 32] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه پروردگار جهانيانى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه والا و بزرگى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه مقتدر و حكيمى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه آمرزنده و مهربانى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه بخشنده و مهربانى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه مالك روز جزايى!

تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه آفرينشْ از تو آغاز شده و به سوى تو برمى گردد! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه آفريدگار بهشت و دوزخى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه آفريدگار خير و شرّى! (3) تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه هميشه بوده اى و خواهى بود!

تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه يكتا و يگانه و بى نيازى؛ آن كه نه زاده است و نه زاده شده است و نه هرگز كسى همتاى او بوده است! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه داناى غيب و شهود ، و بخشنده و مهربانى! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه فرمان رواى پاك ، بى عيب ، ايمنى بخش ، غالب ، مقتدر ، جبّار و با كِبريايى! منزّهى از آنچه شرك مى ورزند.

تويى خداوند. معبودى جز تو نيست ، كه آفريدگار ، پديدآورنده و تصويرگرى! بهترين نام ها از آنِ توست و آنچه در آسمان ها و زمين است ، تو را تسبيح مى گويند. تويى خداوند مقتدر حكيم! تويى خداوند. معبودى جز تو نيست و بزرگى ، زيبنده توست!».

سپس بر محمّد و خاندان محمّد درود مى فرستى و آنچه دوست داشتى ، دعا مى كنى.

شيخ با سند خويش از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه فرمود: «هيچ مؤمنى نيست كه خدا را با اين اسامى و صفات بخواند و دلش را با آنها متوجّه خداى متعال كند ، مگر آن كه خداوندْ حاجتش را بر مى آورد. و اگر اهل شقاوت باشد ، اميدوارم كه سعادتمند گردد».

[ 33 و 34] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام باقر عليه السلامروايت شده است ، مى گويى :

«هيچ معبودى جز خداوندِ بردبار بزرگوار نيست. هيچ معبودى جز خداوند والا و بزرگ نيست. منزّه است خداوند، پروردگار آسمان هاى هفتگانه وزمين هاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ؛ و ستايش ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان ، است.

خداوندا! از تو مى خواهم به زره نگه دارنده ات و به نيرو و عظمت و حكومتت ، كه مرا از شيطان رانده شده و از شرّ هر گردنكش مغرور سركش ، پناهى دهى.

خداوندا! از تو مى خواهم ، به خاطر دوستى ام نسبت به تو و پيامبرت و دوستى ام نسبت به خاندان پيامبرت (كه درود تو بر او و آنان باد) _ اى بهتر از پدر و مادرم و از همه مردم _ كه براى من ، بهتر از آنچه خودم براى خويش مقدّر مى كنم و بهتر از آنچه پدر و مادرم برايم مقدّر مى كنند ، مقدّر كنى. تو بخشنده اى بى بخل ، و بردبارى بى شتاب ، و عزيزى خوارناشدنى هستى.

خداوندا! هر كه مردمْ مورد اعتماد و اميدش باشند ، [ ليكن] مورد اعتماد و اميد من ، تويى. برايم آنچه را نيك فرجام تر است ، مقدّر كن و مرا به آنچه برايم مقدّر كرده اى ، خرسند ساز!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و عافيت نگه دارنده خود را بر من بپوشان و اگر مبتلايم ساختى، شكيبايم كن. البتّه عافيت رابيشتر دوست دارم».

[ 35 و 36] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام باقر عليه السلاماز پدرش امام سجّاد عليه السلام از اميرمؤمنان عليه السلام روايت شده است ، مى خوانى:

«خداوندا! راهى از راه هاى خودت را اعلام كرده اى و رضاى خود را در آن قرار داده اى و اولياى خود را به آن فرا خوانده اى و آن را نزد خود ، گرامى پاداش ترينِ راه هايت و نيك فرجام ترين و محبوب ترين راه و روش قرار داده اى. آن گاه از مؤمنان ، جان ها و اموالشان را به بهاى بهشت خريده اى. آنان در راه تو مى جنگند و مى كشند و كشته مى شوند و اين ، وعده حقّى بر توست. پس ، مرا از آنانى قرار بده كه جانشان را در راه خود خريده اى و به داد و ستدى كه با تو كرده اند ، وفادار مانده اند ، بى آن كه پيمان را بشكنند و آن عهد را نقض كنند و دگرگون سازند ، جز آن كه وعده تو را عملى سازند و محبّت تو را به دست آورند و بدان سبب به تو تقرّب جويند.

پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و اين را پايان بخش عملم قرار بده و برايم صحنه اى از وفا براى تو و با نيروى خودت قرار بده كه به خاطر آن ، از من خرسند گردى و به خاطر آن ، گناهانم را بريزى؛ و مرا در زمره زندگانى كه به دست تجاوزگرانِ نافرمان روزى مى خورند ، زير پرچم حق و رايتِ هدايت قرار بده ، در حالى كه در يارى رسانى به حق پيشگام باشم ، نه روى گردان و نه ترديدآفرين! در آن هنگام ، از گناهى كه اعمال را نابود سازد ، به تو پناه مى برم».

[ 37 و 38] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلام ، از پدرش ، از امام سجّاد عليه السلام روايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! به آن رحمتى كه جز با رضاى تو و با خروج از نافرمانى هاى تو و ورود به آنچه خشنودت مى سازد ، به دست نمى آيد ، از تو مى خواهم نجاتى از هر لغزش را و راه خروج از هر كفر را و گذشت از هر بدى را كه به عمد از من سر مى زند ، يا به خطا از من رخ مى دهد ، و يا بر دلم گذشته و فراموش كرده ام. از تو بيمى مى طلبم كه به سبب آن مرا يارى كنى تا حدود رضايت تو را پاس بدارم.

از تو مى خواهم عمل به بهترين چيزى كه مى دانم و ترك بدترين چيزى كه مى دانم ، و مصونيت از اين كه آگاهانه نافرمانى ات يا ندانسته خطا كنم.

از تو وسعت در روزى و بى رغبتى به آنچه مايه وبال است ، مى خواهم.

از تو مى خواهم بيرون آمدن از هر شبهه را با بيان ، و دستيابى به درستى را در هر دليل ، و راستى را در هر چه به سود و زيانم باشد. مرا رام ساز تا در همه جا و در حال رضا و خشم و فروتنى و برترى ، انصاف (4) را درباره خود بپذيرم و سركشى را ، كم يا زياد ، در گفتار و رفتارم ترك كنم!

از تو در همه چيز ، همه نعمت را درخواست مى كنم و [ نيز ] سپاس گزارى آن را ، تا آن كه راضى شوى و پس از رضايَت ، كار نيك را در هر آنچه در آن ، عمل نيكى هست . آسان ترينِ همه امور را از تو مى طلبم و نه دشوار آنها ، اى بزرگوار!».

[ 39 و 40] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه از امام حسن عليه السلاماز امير مؤمنان عليه السلام روايت شده است ، مى گويى:

«ستايش ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان است . درود خدا بر پاك ترينِ فرستادگان ، محمّد بن عبد اللّه آن برگزيده سامان بخش كارها.

خداوندا! محمّد صلى الله عليه و آله را به ياد پسنديده و حوض [ كوثر]ى كه بر آن وارد مى شوند ، مخصوص گردان!

خداوندا! محمّد صلى الله عليه و آله را وسيله و والايى و برترى ببخش و محبّت او را در ميان برگزيدگان ، و رتبه اش را در ميان والا قدران ، و كرامتش را در ميان مقرّبان ، افزون كن!

خداوندا! بر محمّد صلى الله عليه و آله از هر كرامتى ، برترين آن كرامت را و از هر نعمتى ، گسترده ترين آن نعمت را و از هر بخششى ، سرشارترين آن بخشش را و از هر آسانى ، آسان ترين آن آسان را و از هر تقسيم (بهره اى) ، فراوان ترينِ آن را عطا كن ، تا آن كه هيچ يك از بندگانت نزد تو نزديك تر، بلندآوازه تر ، بلندمرتبه تر ، بزرگ حق تر ، و از نظر وسيله نزديك تر از محمّد صلى الله عليه و آله نباشد. درود تو بر او كه پيشواى خير و دعوت كننده به آن و مايه بركت براى همه بنده ها و آبادى ها ، و رحمت براى همه جهانيان است!

خداوندا! ميان ما و محمّد صلى الله عليه و آله جمع كن (ما را با او قرار بده) ، در گوارايى زندگى و خوشى روح و دوام نعمت و خواسته جان ها و آرزوى خواستنى ها و نعمت لذّت ها و اميد فضيلت و ديدار آرامش و سرورىِ كرامت و فروغ چشم و شادابى نعمت و مسرّتى كه شبيه مسرّت هاى دنيا نيست. شاهديم كه رسالت را رسانده و خيرخواهى را ادا كرده و براى امّت كوشيده و به خاطر تو رنج كشيده و در راه تو جهاد كرده و تو را پرستيده است ، تا آن كه يقين [ و مرگ ]او را فرا رسيده است. پس بر او و بر خاندان پاك او درود فرست!

خداوندا! اى پروردگار شهر حرام (مكّه) و اى پروردگار ركن و مقام و اى پروردگار معشر حرام و اى پروردگار غير حَرَم و حَرَم! از سوى ما به روح محمّد _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ سلام بفرست!

خداوندا! بر فرشتگان مقرّب خود درود فرست و بر پيامبران فرستاده شده و همه فرستادگانت و بر نگهبانان و نويسندگان ارجمند [ِ اعمال ،] درود فرست و بر فرمان بردارانت در آسمان هاى هفتگانه و همه زمينيان مؤمن ، درود فرست!».

پس چون از دعا فراغت يافتى ، سجده مى كنى و مى گويى:

«خداوندا! به سوى تو روى آوردم و به تو چنگ زدم و بر تو تكيه كردم. خداوندا! تو تكيه گاه من ، و تو اميد منى. خداوندا! مرا درباره آنچه اندوهگينم مى سازد و آنچه اندوهگينم نمى سازد و آنچه تو به آن از من داناترى ، كفايت كن! پناهنده تو عزيز است ، ثناى تو با شُكوه است و معبودى جز تو نيست. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گشايش آنان را شتاب بخش!».

سپس سر خود را بلند كن و بگو:

«خداوندا! از هر چه ميان من و تو فاصله مى اندازد ، يا توجّه كريمانه ات را از من بر مى گرداند و يا بهره مرا در پيشگاهت كاهش مى دهد ، به تو پناه مى برم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به هر كارى كه موجب خرسندى تو از من مى شود و مرا به تو نزديك مى سازد ، موفّق بدار؛ رتبه ام را پيش خودت بالا ببر و بهره ام را بزرگ كن و جايگاهم را نيكوساز؛ و در زندگى دنيا و در آخرت ، مرا بر ايمان ثابت ، استوار بدار؛ و مرا براى هر جايگاه پسنديده اى كه دوست دارى در آن ، تو را به نام هايت بخوانند و از عطايت بخواهند ، موفّق بدار!

پروردگارا! پوشش خود را از من برمگير و عيبم را بر جهانيانْ آشكار مكن ، و بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان قرار بده...!» تا آن كه دعا تمام شود. (5)

[ 41 و 42] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! تو در هر گرفتارى ، تكيه گاه منى و در هر سختى ، در كنار منى و در هر چه بر من پيش مى آيد ، تكيه گاه و پشتوانه منى. چه بسيار گرفتارى اى كه دل در برابرش ناتوان ، و چاره در مقابلش اندك مى شود و نزديكان از يارى كردن براى آن ، دست مى كشند و دشمن با آن ، شماتت مى كند و كارها مرا به ستوه مى آورند ، كه آن را پيش تو آوردم و شِكوه به آستانت نمودم ، به اميدى كه به تو داشتم و نه ديگرى ، و تو آن را برطرف كردى و زدودى و كفايت كردى. پس ، تو سرپرست در نعمت و صاحب هر حاجت و نهايت هر خواسته اى. تو را سپاس بسيار و تو را نعمتِ افزون است».

اين دعا را ابن ابى عمير ، از حفص بن بخترى ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «از جمله دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله در روز جنگ احزاب اين بود: خداوندا! تو در هر گرفتارى تكيه گاه منى.... (تا آخر دعا) ».

[ 43 و 44] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى: (6)

«اى آن كه زيبا را نمايان كرد و زشت را پوشاند! اى آن كه پرده درى نكرد و به گناه مؤاخذه ننمود! اى بزرگ بخشايش! اى نيكو گذشت! اى گسترده آمرزش! اى گشوده دو دست به رحمت! اى همدم هر نجوا! اى نهايت هر شِكوه! اى بخشاينده لغزش ها! اى بزرگوارانه گذشت! اى بزرگ احسان! اى آغازگر نعمت ، پيش از شايستگى به آن! اى پروردگار! اى سرور! اى آرزو ، اى نهايت شوق!

خداوندا! از تو به حقّ خودت مى خواهم كه چهره ام را با آتش ، زشت نكنى و نيازهاى آخرت و دنيايم را برآورى و با من چنين و چنان كنى» . آن گاه ، بر محمّد و خاندان محمّد درود مى فرستى و آنچه در نظر دارى ، دعا مى كنى.

[ 45 و 46] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و [ بر اساس آنچه از امام صادق عليه السلامنقل شده ،] مى گويى:

«خداوندا! مرا آفريدى و مرا امر و نهى كردى و به پاداش آنچه به آن فرمانم دادى ، تشويق نمودى و از كيفر آنچه مرا از آن نهى كردى ، بيم دادى و براى من دشمنى قرار دادى كه مرا مى فريبد و او را بر من در آنچه مرا بر او مسلّط نساختى ، چيره ساختى و او را در سينه ام جا دادى و او را همچون جريان خون در من جارى ساختى ، [ كه] اگر من غافل شوم ، او غافل نيست و اگر من فراموش كنم ، او فراموش نمى كند؛ او مرا به ايمنى از عذاب تو مطمئن مى سازد و مرا از غير تو بيم مى دهد؛ هر گاه تصميم به گناهى بگيرم ، تحريكم مى كند و چون نيّت كار نيك كنم ، بازم مى دارد؛ مرا به شهوت ها وا مى دارد و مرا در معرض آنها قرار مى دهد؛ چون وعده ام دهد ، دروغ مى گويد و چون اميدوارم كند ، مأيوسم مى سازد. هر گاه از خواسته اش پيروى كنم ، گم راهم مى كند. اگر نيرنگ او را از من بر نگردانى ، مرا مى لغزاند و اگر مرا از دام هاى او رها نكنى ، [ از راه حق] بازم مى دارد و اگر مرا از او نگه ندارى ، مرا به گناه مى اندازد.

خداوندا! پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و با آن قدرتى كه بر او دارى ، قدرتش را بر من بشكن ، تا با دعاهاى بسيار من بر درگاهت ، او را از من باز دارى ، تا با لطف تو در زمره حفظ شدگان از او باشم ، و هيچ نيرو و قدرتى جز به تو نيست».

اين دعا و دعاى پيش از آن ، از امام صادق عليه السلام روايت شده است.

[ 47 و 48] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى خوانى :

«اى بخشنده ترين بخشنده ها ! اى بهترين كسى كه درخواست مى شود ! اى رحم كننده ترين كسى كه از او درخواست رحمت مى شود ! اى يكتا ! اى يگانه ! اى بى نياز ! اى كسى كه نه زاده است و نه زاده مى شود و هيچ همتايى برايش نيست ! اى كه همسر و فرزندى برنگزيده است ! اى آن كه هر چه بخواهد ، مى كند و به هر چه اراده نمايد ، حكم مى راند و هر چه را دوست بدارد ، تقدير مى كند ! اى كه ميان انسان و قلب او حايل است ! اى كسى كه در اُفقِ والاست ! اى كه هيچ مثل و مانندى ندارد ! اى شنوا ! اى بينا ! بر محمّد و خاندانش درود فرست و بر من روزىِ حلالت را چنان بگستران كه آبرويم را با آن حفظ كنم و امانتم را ادا نمايم و صله رحم كنم . و مددكارى براى حج و عمره باشد !» .

[ 49 و 50] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام رضا روايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! در ميان اوّلين بر محمّد و خاندانش درود فرست و در ميان آخرين بر محمّد و خاندانش درود فرست و در ملكوت برين بر محمّد و خاندانش درود فرست و در ميان پيامبران و فرستادگان ، بر محمّد و خاندانش درود فرست!

خداوندا! به محمّد صلى الله عليه و آله وسيله ، شرافت ، برترى و درجه بزرگ عطا كن!

خداوندا! من با آن كه محمّد صلى الله عليه و آله را نديده ام ، به او ايمان آورده ام. پس ، روز قيامت از ديدارش محرومم مكن و همنشينى با او را روزى ام گردان و مرا بر آيين او بميران و مرا از حوض [ كوثرِ] او سيراب بگردان ، آن چنان كه پس از آن هرگز تشنه نگردم! همانا تو بر هر چيز ، توانايى.

خداوندا! همان گونه كه به محمّد _ كه درود تو بر او باد _ ايمان آوردم ، بى آن كه او را ديده باشم ، [ تو نيز ]در بهشت چهره او را به من بشناسان!

خداوندا! از سوى من به روح محمّد ، درود بسيار و سلام برسان!».

سپس هر چه خواستى ، دعا كن. آن گاه سجده كن و در سجده ات بگو:

«خداوندا! من از تو مى خواهم. اى شنواى هر صدا! اى پديدآرنده جان ها پس از مرگ! اى آن كه تاريكى ها او را فرا نمى گيرند و صداها بر او مشتبه نمى شوند و نيازخواهى ها او را به اشتباه نمى اندازند! اى آن كه چيزى را به خاطر چيزى از ياد نمى برد و چيزى او را از چيزى غافل نمى سازد! به محمّد و خاندان محمّد _ كه درود تو بر او و آنان باد _ برترين چيزى كه خواسته اند و بهترين چيزى كه خواسته اند و بهترين چيزى كه از تو براى آنان خواسته شده است و بهترين چيزى كه من براى آنان از تو خواسته ام و بهترينِ آنچه تا روز قيامت از تو براى آنان خواسته مى شود ، عطا كن!».

سپس سرت را بردار و آنچه دوست داشتى ، دعا كن.

[ 51 و 52] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلام از پدرش ، از پدرانش ، از پيامبر خدا روايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! همه ستايش ، از آنِ توست. خداوندا! آن را كه گم راه كنى ، هدايتگرى نيست و هر كه را هدايت كنى ، گم راه كننده اى نيست. خداوندا! آنچه را عطا كنى ، جلوگيرى نيست و آنچه را منع كنى ، بخشنده اى نيست.

خداوندا! آنچه را تو گشايى ، كسى نبندد و آنچه را تو ببندى ، گشاينده اى نيست. خداوندا! آنچه را تو به آخر اندازى ، جلو اندازه اى نيست و آنچه را تو جلو افكنى ، تأخير اندازنده اى نيست.

خداوندا! تو بردبارى ، بى آن كه ناآگاه باشى. خداوندا! تو بخشنده اى ، بى آن كه بخيل باشى. خداوندا! تو عزيزى ، بى آن كه خوار شوى. خداوندا! تو دست نايافتنى هستى ، بى آن كه كسى قصد آسيب زدن به تو كند. خداوندا! تو صاحب شُكوه و بزرگوارى هستى. پس ، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست!» و آنچه خواستى ، دعا كن.

[ 53 و 54] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! از تو مى خواهم آسودگى و عافيت از رنج بلا و بدگويى دشمنان را ، و عافيت از سرنوشت بد و پرتگاه شقاوت را ، و ايمنى از زيان را در زندگى ، و اين كه مرا به بلايى دچار كنى كه طاقتش را ندارم يا طغيانگرى را بر من مسلّط سازى ، يا پرده اى از من بدرى ، يا عيبى را از من آشكار كنى ، يا روز قيامت ، سختگيرانه از من حساب بكشى؛ آن روز كه بيشترين نياز را به گذشت و بخشايش براى گذشته ام دارم.

خداوندا! تو را به نام بزرگوار و كلمات كاملت مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از آزادشدگان و رهاگشتگان خود از آتش قرار دهى».

[ 55 و 56] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«اى خداوند! خشم تو را جز بردبارى ات بر نمى گرداند و جز رحمتت ، از انتقامت نجات بخشى نيست و جز ناليدن به درگاهت ، نجات بخشى از عذابت نيست. از سوى خود _ اى خدا _ مرا رحمتى عطا كن كه از رحمت هر كه جز تو ، بى نيازم كند ، با همان قدرتى كه سرزمين هاى مرده را با آن حيات مى بخشى و بندگان مرده را بر مى انگيزى؛ و مرا از اندوه مميران تا مرا بيامرزى و رحمتم كنى و استجابت دعايم را به من بشناسانى؛ و طعم عافيت را تا پايان عمرم به من بچشان؛ و دشمنم را شماتت كننده من مساز و او را بر من مسلّط مكن! خداوندا! اگر تو مرا خوار كنى ، چه كسى رفعتم بخشد؟ اگر تو رفعتم بخشى ، كيست كه مرا پست سازد؟ و اگر تو مرا هلاك كنى ، كيست كه ميان تو و من حايل شود يا درباره چيزى از كار من متعرّض تو شود؟ دانسته ام _ اى خدا _ كه در داورى ات ظلمى و در انتقامت شتابى نيست. كسى شتاب مى كند كه بيمِ از دست رفتن دارد و كسى نيازمند ظلم است كه ناتوان باشد و تو _ اى خداى من _ نسبت به اينها ، والا و بزرگى.

پس ، مرا هدف بلا و آماج انتقام خويش قرار مده؛ و مرا مهلت و فرصت بده؛ و لغزشم را ببخشاى؛ و مرا به بلايى در پى بلايى دچار مكن ، كه ناتوانى و بيچارگى مرا مى بينى! به تو پناه مى آورم ، پس پناهم ده؛ از آتش به تو پناهنده مى شوم. پس ، نگاهم دار؛ و از تو بهشت مى خواهم. پس ، محرومم مكن!».

[ 57 و 58] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و پس از آن دعايى را كه از امام كاظم عليه السلام روايت شده است ، مى خوانى:

«خداوندا! جز تو معبودى نيست ، و جز تو را نمى پرستم ، و چيزى را شريك تو قرار نمى دهم.

خداوندا! بر خود ستم كردم. پس ، مرا بيامرز و رحم كن ، كه جز تو گناهان را نمى آمرزد!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و گناهان گذشته و آينده ام را و گناهان آشكار و پنهانم را و هر چه را تو به آن از من داناترى ، بيامرز! تويى مقدّم كننده و تويى به تأخير اندازنده.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به دادگرى ، هدايت ، درستى و استوارىِ دين ، راهنمايى كن!

خداوندا! مرا هدايتگر ، هدايت شده ، راضى و مورد رضايت ، قرار بده ، نه گم راه و نه گم راه كننده!

خداوندا! اى پروردگار آسمان هاى هفتگانه و پروردگار زمين هاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ! به هر گونه كه مى خواهى ، در مورد آنچه [از كارم] مرا اندوهگين ساخته ، كفايتم كن و بر محمّد و خاندانش درود فرست!» و هر چه دوست داشتى ، دعا كن.

[ 59 و 60] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! گذشتِ تو از گناهم ، و چشم پوشى ات از خطايم ، و ناديده گرفتن ظلمم به وسيله تو و پرده پوشى ات بر كار زشتم ، و بردبارى ات بر گناه بسيارم ، آن گاه كه به خطا يا به عمد بوده ، مرا به طمع انداخته تا از تو چيزى بخواهم كه شايسته آن نيستم ؛ آن رحمتى را كه روزى ام كرده اى و آن قدرتى كه نشانم داده اى و آن اجابتى كه به من شناسانده اى.

پس ، از روى ايمنى ، از تو مى خواهم و از روى اُنس ، از تو مى طلبم ، نه ترسان و نه هراسان ، و در آنچه از تو مى طلبم ، عشوه گرانه مى خواهم. پس ، اگر دير شود ، جاهلانه سرزنشت مى كنم. و شايد آنچه از من تأخير مى شود ، برايم بهتر باشد؛ چرا كه تو فرجام امور را مى دانى. من هيچ مولاى بزرگوارى را نسبت به بنده پست خود ، شكيباتر از تو نديده ام.

پروردگارا! تو مرا مى خوانى و من روى برمى گردانم. تو با من دوستى مى كنى و من با تو دشمنى مى كنم. تو با من مهر مى ورزى و من از تو نمى پذيرم ، گويا اين منم كه بر تو منّت دارم ؛ امّا باز هم اينها سبب نمى شود كه رحمت و احسان و نيكى خود را با جود و بزرگوارى ات ، از من دريغ كنى. پس بر بنده نادانت رحم كن و با احسان افزون خويش بر او ببخش؛ همانا تو بخشنده بزرگوارى». و آنچه دوست داشتى ، دعا كن.

و چون از دعا فارغ شدى ، سجده كن و در سجده ات بگو:

«اى آن كه پيش از هر چيز بوده اى و پس از هر چيز خواهى بود ، اى هستى بخشِ هر چيز! رسوايم مكن كه تو بر من آگاهى و مرا عذاب مكن كه تو بر من توانايى.

خداوندا! از عدول از حق هنگام مرگ ، از بدى سرانجام در قبر و از پشيمانى در روز قيامت ، به درگاهت پناه مى برم.

خداوندا! از تو زندگى گوارا ، مرگى خوب و سرانجامى شايسته ، دور از خوارى و رسوايى ، مى خواهم».

سپس سر از سجده بردار و آنچه خواستى ، دعا كن.

[ 61 و 62] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را يكى از دو امام [ِ باقر و صادق] عليهماالسلام روايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! از تو مى خواهم ، به حقّ اين كه ستايش ، از آنِ توست و معبوى جز تو نيست . خداى نعمت بخش ، پديدآورنده آسمان ها و زمين ، صاحب شُكوه و بزرگوارى، همانا من سائلى نيازمند و ترسانى پناهجو و توبه كننده اى آمرزش خواهم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و همه گناهانم را ، ديرين و تازه آنها را ، و هر گناهى را كه مرتكب شده ام ، بيامرز!

خداوندا! رنج و بلايم را به بالاترين حد نرسان و مرا به شماتت دشمنان دچار مكن! هيچ دفع كننده و بازدارنده اى جز تو نيست».

[ 63 و 64] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! از تو ايمانى مى طلبم كه با آن همدم دلم شوى ، و يقينى كه بدانم جز آنچه برايم مقدّر كرده اى، به من نخواهد رسيد ، و نيز خرسندى به آنچه برايم تقسيم كرده اى.

خداوندا! از تو جانى پاك مى طلبم كه به ديدار تو باور دارد و به بخشش تو قانع ، و به تقدير تو راضى است.

خداوندا! از تو ايمانى مى طلبم كه سرآمدى جز ديدار تو نداشته باشد كه: تا باقى ام گذاشته اى ، مرا بر آن نگه دارى و تا زنده ام داشته اى ، مرا بر آن زنده بدارى و چون بميرانى ، مرا بر آن ايمان بميرانى و چون برانگيزى ، مرا با آن برانگيزى و سينه ام را به سبب آن از شك و ترديد در دينم حفظ كنى».

[ 65 و 66] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«اى بردبار ، اى بزرگوار! اى داننده ، اى دانا! اى توانا ، اى چيره! اى آگاه ، اى لطيف! اى خداوند ، اى پروردگار! اى سَرور ، اى مولا! اى اميد ! اى نهايت اشتياقم! از تو مى خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى.

از تو عطاى پر اَرج و پر مهرى از بخشش هايت را مى طلبم كه به سبب آن ، آشفتگى ام را سامان بخشى و كارم را اصلاح كنى و بدهى ام را ادا كنى و با آن ، مرا و خانواده ام را نشاط بخشى و با آن مرا از جز خودت بى نياز گردانى.

اى آن كه براى من از پدرم ، مادرم و از همه مردم ، بهتر است! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و هم اكنون اين خواسته را برآور! همانا تو بر هر چيز ، توانايى».

[ 67 و 68] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! آمرزش خواهىِ با اصرار بر گناه ، شومى است و آمرزش نخواستنم ، با آن كه به بزرگوارى ات آگاهم ، ناتوانى است. چه بسا با من به نعمت هايت دوستى مى كنى ، با آن كه از من بى نيازى؛ و چه بسا من با گناهان با تو دشمنى مى كنم ، با اين كه به تو نيازمندم.

اى آن كه هر گاه وعده دهد ، وفا مى كند و چون تهديد كند ، در مى گذرد! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و شايسته ترينِ دو كار را با من كن؛ چرا كه بخشودن ، شأن توست و تو مهربان ترينِ مهربانانى.

خداوندا! تو را مى خوانم ، به حرمت آن كه از تو به تو پناه آورده و پناهنده به عزّت تو گشته و در سايه سار تو آرميده و به ريسمان تو چنگ زده است. اى فراوان بخشش ، اى آزادكننده اسيران ، اى آن كه خود را به سبب بخشندگى اش ، وهّاب ناميده است! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و براى من _ اى سرورم _ در كارم گشايش و راه برون رفت و روزىِ گسترده عطا كن ، آن گونه كه مى خواهى و هر گاه كه خواستى و به هر چه و هر جا كه خواستى؛ چرا كه آنچه را بخواهى ، هر گاه و هر گونه كه بخواهى ، همان مى شود».

[ 69 و 70] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! تو را به آن نامت كه در سراپرده شُكوه نوشته شده ، مى خوانم و به آن نامت كه در سراپرده درخشندگى ثبت است ، مى خوانم و تو را به آن نامت كه در سراپرده عظمت نوشته شده ، مى خوانم ، و تو را به آن نامت كه در سراپرده جلالْ نوشته شده ، مى خوانم ، و تو را به آن نامت كه در سراپرده عزّت نگاشته شده مى خوانم ، و تو را به آن نامت كه در سراپرده قدرت نوشته شده ، مى خوانم ، و تو را به آن نامت كه در سراپرده نهان ها نوشته شده ، مى خوانم ؛ پيشينِ برتر ، نيكِ شاداب ، پروردگار فرشتگانِ هشتگانه و پروردگار عرش بزرگ.

و [ تو را] به آن چشمى كه نمى خوابد ، و به آن نام بزرگ تر بزرگ تر بزرگ تر ، و به آن نام عظيم ترِ ، عظيم ترِ ، عظيم تر ، آن نامى كه فراگيرنده ملكوت آسمان ها و زمين است ، و به آن نامى كه آسمان ها و زمين براى آن تابان گشتند و به آن نامى كه به سبب آن خورشيد ، فروزان شد و ماه تابيد و درياها به سبب آن در هم متراكم شدند و كوه ها به سبب آن استوار گشتند ، و به آن نامى كه عرش و كرسى به سبب آن برپا شد و به نام هاى گرامى ، مقدّس پنهان و اندوخته در علم غيبى كه پيش توست؛ تو را به همه اينها مى خوانم و مى خواهم كه بر محمّد و خاندانش درود بفرستى» و هر دعايى كه دوست داشتى ، مى خوانى.

چون از دعا فارغ شدى ، سجده كن و در سجده ات بگو:

«چهره فرومايه ام براى ذات بزرگوار پروردگارم سجده كرد. چهره ناچيزم براى ذات پروردگار عزيزم سجده كرد. اى بزرگوار ، اى بزرگوار ، اى بزرگوار! به حقّ بزرگوارى و بخشندگى ات ، ستم و جرم و اسرافم را بر خويش بيامرز!».

سپس سر بردار و هر چه خواستى ، دعا كن.

[ 71 و 72] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از يكى از دو امام باقر و صادق عليهماالسلام روايت شده ، مى خوانى:

«خداوندا! تو را سپاس ، با همه ستايش هايت بر همه نعمت هايت ، تا آن كه ستايش به آن جا رسد كه تو دوست دارى و خرسند مى شوى .

خداوندا! خير تو و خير آنچه را اميد دارم ، از تو مى خواهم و از شرّ آنچه مى پرهيزم و از شرّ آنچه نمى پرهيزم ، به تو پناه مى برم.

خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و روزى ام را وسعت بخش و عمرم را طولانى كن و گناهم را بيامرز و مرا از كسانى قرار بده كه براى دين خودت از آنان يارى مى جويى ، و ديگرى را جايگزين من مساز!».

[ 73 و 74] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را از بيم خود ، آنچه را ميان ما و نافرمانى هايت فاصله مى شود، عطا كن و به ما از فرمان بُردارى ات، آنچه ما را به سبب آن به بهشت مى رسانى و از يقين ، آنچه مصيبت هاى دنيا را بر ما آسان مى سازد ، عطا كن و ما را از گوش ها و چشم هايمان بهره مند ساز و ما را بر آن كه با ما دشمنى مى كند ، پيروز كن و مصيبت ما را در دين ما قرار مده و دنيا را بزرگ ترين دل مشغولىِ ما مساز و آن كه را بر ما رحم نمى كند ، بر ما چيره مگردان!».

[ 75 و 76] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خدايا! گناهانم مرا از تو بيمناك مى كنند و بخشندگى ات ، از سوى تو بشارتم مى دهد. مرا به وسيله ترس ، از گناهانم درآور و به بخشندگى ات به عطاها برسان تا در فرداى قيامت ، آزادشده كَرَمت باشم ، آن سان كه در دنيا پرورده نعمت هايت بودم ، كه آن نجاتى كه فردا عطا مى كنى ، از اميدى كه امروز بخشيده اى ، بزرگ تر نيست. كِى آرزومند درگاهت ناكام گشته و چه زمان ، خواهنده تو تهى دست برگشته است؟

خدايا! كسى تو را نخوانده كه جوابش نداده باشى؛ چرا كه تو گفته اى: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم» و تو وعده را خلاف نمى كنى. پس ، اى خداى من! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دعايم را اجابت كن!».

[ 77 و 78] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! مرگ را برايم خجسته گردان. خداوندا! بر سختى هاى جان كندن ، يارى ام كن. خداوندا! بر اندوه قبر ، ياورم باش. خداوندا! مرا بر تنگى گور ، يارى كن. خداوندا! بر وحشت قبر ، يارى ام كن. خداوندا! بر تاريكى قبر ، كمكم كن. خداوندا! بر هراس هاى روز قيامت ، يارى ام كن. خداوندا! بلنداى روز قيامت را بر من خجسته گردان. خداوندا! از حوريان بهشتى ، همسرم ساز».

[ 79 و 80] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! چاره اى از فرمانت نيست و چاره اى از تقديرت نيست و چاره اى از قضايت نيست و هيچ نيرو و توانى جز از تو نيست.

خداوندا! آنچه بر ما از قضا و تقدير رقم زده اى ، همراه آن به ما صبرى عطا كن كه بر آن غالب و چيره آيد و آن را بالا برنده ما در رضوانت (بهشت) قرار بده كه حسنات و برترى و سرورى و شرف و شُكوه و نعمت و كرامت ما را در دنيا و آخرت بيفزايد ، و از حسنات ما مكاه!

خداوندا! هر عطايى كه به ما بخشيده اى و هر فضيلتى كه به ما عطا كرده اى و هر كرامتى كه ما را با آن گرامى داشته اى ، همراه آن به ما شكرى عطا كن كه بر آن غالب و چيره آيد و آن را بالا برنده ما در رضوانت (بهشت) قرار بده و مايه افزايش حسنات و سرورى و شرف ما و نعمت كرامت تو در دنيا و آخرت گردان!

خداوندا! آن (نعمت) را براى ما مايه غرور و سرمستى و فتنه و عذاب و خوارى در دنيا و آخرت قرار مده!

خداوندا! از لغزش زبان و بدىِ جايگاه و سَبُكى وزنه اعمال به تو پناه مى بريم.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و حسنات ما را هنگام مرگ ، به ديدارمان بفرست و كارهايمان را با مايه حسرت بودن به ما نشان مده و هنگام ديدارت خوارمان مكن و روزى كه تو را ديدار مى كنيم ، به سبب گناهانمان رسوايمان مساز و دل هاى ما را چنان كن كه به ياد تو باشد و تو را فراموش نكند و چنان از تو بيم داشته باشد كه گويى تو را مى بيند ، تا آن كه تو را ديدار كنند ، و بر محمّد و خاندانش درود فرست و بدى هاى ما را به نيكى تبديل كن و حسنات ما را براى ما درجات قرار بده و رتبه هاى ما غرفه هاى بهشتى قرار بده و غرفه هاى ما را بالا و والا بگردان!

خداوندا! نيازمندها را از آن وسعتى كه بر خويش حتمى ساخته اى، وسعت عطا كن!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و تا ما را باقى داشته اى ، با هدايت بر ما منّت بگذار و تا ما را زنده داشته اى ، بر ما كرامت كن و چون ما را ميراندى ، ما را بيامرز و در باقى مانده عمرمان نگهدارمان باش و در آنچه روزى مان مى دهى ، بركت بده و در آنچه بر دوش ما نهاده اى ، ياورمان باش و در آنچه به گردن ما نهاده اى استوارمان كن و ما را به خاطر ستممان مؤاخذه مكن و با ما به نادانىِ ما رفتار مكن و نعمت هايت را به خاطر خطاهايمان از ما مگير و بهترين چيزى را كه مى گوييم ، در دل هايمان ثابت قرار بده و ما را نزد خودت بزرگ و پيش خودمان خاكسار قرار بده و ما را از علمى كه به ما داده اى ، بهره مند بگردان و دانش سودمند براى ما بيفزاى!

به تو پناه مى برم از دلى كه خاشع نمى شود و از چشمى كه اشك نمى بارد و از نمازى كه پذيرفته نمى شود. ما را از فتنه ها و آزمون هاى بد ، پناه بده ، اى سرپرست دنيا و آخرت!».

پس چون از دعا فارغ شدى ، سجده كن و در سجود خود ، آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، بگو:

«رويم از روى عبادت و بندگى ، تو را سجده مى كند. معبودِ حقّى جز تو نيست ؛ تو كه پيش از هر چيز ، نخستينى و پس از هر چيز ، واپسينى . اينك ، منم در برابرت؛ اختيارم به دست توست. مرا بيامرز ، كه جز تو ، گناهان بزرگ را نمى بخشايد. پس ، مرا بيامرز كه من خود بر گناهان خويش اعتراف دارم و جز تو گناه بزرگ را دفع نمى كند».

سپس سرت را از سجده بردار و چون ايستادى ، هر چه دوست داشتى ، دعا كن.

[ 81 و 82] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى:

«خداوندا! در هر گرفتارى ، تو تكيه گاه منى و در هر سختى ، تو اميد منى و در هر چه بر من فرود مى آيد ، تو تكيه گاه و پشتوانه منى. چه بسيار گرفتارى اى كه دل از تحمّلش ناتوان مى شود و چاره در آن اندك مى گردد و نزديك ، از يارى دست مى شويد و دشمن ، شماتت مى كند و كارها با آنها مرا درمانده مى كنند ، كه آن را پيش تو آوردم و شِكوه به درگاه تو كردم و با شوق به تو از ديگران روى گرداندم و تو براى من گشايش و غم زدايى و كفايت كردى. پس ، تو سرپرست هر نعمت و صاحب هر نياز و نهايت هر اشتياقى. تو را ستايش فراوان ، و تو را نعمتِ و احسان افزون است».

[ 83 و 84] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده ، مى خوانى كه ايشان به خواندن اين دعا دستور مى داد:

«خداوندا! در شب و روز ، آنچه را مى خواهى ، فرود مى آورى. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و بركات و آمرزش و روزىِ گسترده خود را بر من و برادرانم و خانواده و همسايگانم فرو فرست و هزينه هاى ما را كفايت كن!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را از آن جا كه گمان مى بريم و از آن جا كه گمان نمى بريم ، روزى بده و ما را از آنچه [ خود را] نگاه مى داريم و از آنچه نگاه نمى داريم ، حفظ كن!

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ما را در پناه و امان خويش قرار بده! پناه تو ، استوار ، و ستايش تو ، والاست و معبودى جز تو نيست».

[ 85 و 86] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام رضا عليه السلام روايت شده، مى گويى كه ايشان فرمود: «اين، دعاى عافيت(آسايش) (7) است:

اى خداوند ، اى عهده دار عافيت ، اى عافيت بخش ، اى روزى كننده عافيت و نعمت بخش با عافيت و احسان كننده با عافيت بر من و بر همه آفريدگانت ! اى بخشنده دنيا و آخرت و مهربان هر دو سراى! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و براى ما گشايش و راه خروجى به سرعت فراهم آر و عافيت و دوام عافيت را در دنيا و آخرت ، روزىِ ما كن ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

[ 87 و 88] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى : (8)

«خداوندا! تو را به آن رحمتت مى خوانم كه همه چيز را فرا گرفته و به آن قدرتت مى خوانم كه همه چيز را مغلوب خود ساخته و به آن عظمتت مى خوانم كه بر همه چيز ، غالب گشته و به آن نيرويت مى خوانم كه چيزى جلودارِ آن نيست و به آن عظمتت كه هر چيز را در برگرفته و به آن دانشت كه بر هر چيز ، احاطه دارد و به ذات پايدار تو پس از فناى هر چيز و [ نيز] به فروغ ذاتت كه هر چيز براى او تابان گشته است. اى نور ، اى نور! اى نخستِ نخست ها و اى پايانِ پايان ها! اى خداوند ، اى بخشنده! اى خداوند ، اى مهربان!

اى خداوند! از گناهانى به تو پناه مى برم كه عذاب آورند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه پشيمانى آفرينند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه بهره ها را باز مى دارند. (9) از گناهانى به تو پناه مى برم كه پرده ها را مى درند. (10) از گناهانى به تو پناه مى برم كه جلوى قضا را مى گيرند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه بلا فرود مى آورند.

از گناهانى به تو پناه مى برم كه دشمنان را چيره مى سازند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه مانع اجابت دعا مى شوند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه نابودى را شتاب مى بخشند . از گناهانى به تو پناه مى برم كه اميد را مى بُرند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه بدبختى مى آورند. از گناهانى به تو پناه مى برم كه هوا را تيره مى سازند. (11) از گناهانى به تو پناه مى برم كه پرده را كنار مى زند ، و از گناهانى به تو پناه مى برم كه جلوى باران آسمان را مى گيرند».

[ 89 و 90] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را امامان عليهم السلامروايت شده و نيز دعاى پيشين را مى گويى :

«خداوندا! تويى كه آن دو نوجوان را به خاطر صلاح پدر و مادرشان حفظ كردى و مؤمنان، تو را خواندند و گفتند: «ما را مايه آزمايش گروه ستمگران قرارمده» .

خداوندا! تو را به رحمتت سوگند مى دهم و تو را به پيامبرت ، پيامبر رحمت ، سوگند مى دهم و تو را به على و فاطمه سوگند مى دهم و تو را به حسن و حسين _ كه درود تو بر او و همه آنان باد _ سوگند مى دهم و تو را به همه نام ها و صفاتت (12) سوگند مى دهم و تو را به نام بزرگ ترِ بزرگ ترت سوگند مى دهم؛ نامى كه چون به آن نام خوانده شوى ، آنچه را به طاعتت نزديك تر و از نافرمانى ات دورتر و به عهدت وفاكننده تر و حقّت را اداكننده تر باشد ، رد نمى كنى.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا به آن نشاط بخشى و مرا بنده سپاس گزار خويش سازى. تو از ميان بندگانت ، كسى جز مرا مى يابى كه عذابش كنى؛ امّا من جز تو را نمى يابم كه مرا بيامرزد. تو بى نياز از عذاب منى و من به رحمتت نيازمندم.

تو جايگاه هر شكايت و حاضر در هر نجوا و نهايت هر نياز و نجات دهنده از هر لغزش و پناه هر پناهجويى.

از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و با فرمان بُردارى ات ، مرا از نافرمانى ات نگه دارى و با آنچه دوست دارى ، از آنچه خوش ندارى ، نگه دارى و با ايمان از كفر ، با هدايتْ از گم راهى ، با يقينْ از شك ، با امانتْ از خيانت ، با راستى از دروغ ، با حقْ از باطل ، با تقوا از گناه ، با معروفْ از منكر ، و با يادْ از فراموشى ، حفظم كنى.

خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و تا مرا زنده داشته اى ، عافيتم بخش و سپاس را بر آنچه به من داده اى ، الهامم كن و بر من مهربان و عطوف باش ، اى بزرگوار!».

چون از دعا فارغ شدى ، سجده كن و در سجده ات بگو:

«خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با حِلم و بخشندگى خود ، از ستم و گناهم درگذر. اى پروردگار! اى بزرگوار! اى آن كه خواهانش ناكام نمى شود و بهره مند از درگاهش ، تهى دست نمى گردد! اى آن كه والاست و برتر از او چيزى نيست ، و اى آن كه نزديك است و نزديك تر از او چيزى نيست! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست» و هر چه خواستى ، دعا كن.

[ 91 و 92] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«اى تكيه گاه آن كه بى تكيه گاه است! اى ذخيره آن كه بى پشتوانه است! اى پشتوانه آن كه بى پشتوانه است! اى پناه آن كه بى پناه است! اى نگهبان آن كه بى نگهدارنده است! اى نيك بخشايش! اى نيك آزمايش! اى اميد بزرگ!

اى ياور ضعيفان! اى نجات بخش غريقان! اى رهاساز هلاك يافتگان! اى نيكورفتار! اى نعمت بخش! اى بخشنده! تويى آن كه سياهى شب و روشنايى روز و فروغ ماه و پرتو خورشيد و خروش آب و صداى باد و آواى درخت ، تو را سجده مى كنند.

اى خداوند ، اى خداوند! نيكوترين نام ها از آنِ توست. شريكى ندارى. پروردگارا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با بخشايشت ، ما را از آتش برهان و با رحمتت ، ما را وارد بهشت كن و با بخشندگى ات ، از حوريان بهشتى همسرمان كن و بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و با من ، آن كن كه تو شايسته آنى ، اى مهربان ترينِ مهربانان! همانا تو بر هر چيز ، توانايى» و هر چه را دوست داشتى ، دعا كن.

[ 93 و 94] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«خداوندا! تو را به آن نام هاى ستوده و ارجمندت مى خوانم كه اگر بر اشيا نهاده شود ، رام آنها مى شوند و اگر با آن نيكى ها خواسته شوند ، بدانها مى رسند و هر گاه با آن برطرف شدن بدى ها خواسته شود ، برطرف مى شوند. و تو را به كلمات كامل خودت مى خوانم ؛ آنها كه اگر آنچه درخت در زمين است ، قلم شوند و دريا ، با مدد هفت درياى ديگر [ مركّب شوند] ، كلمات الهى پايان نمى پذيرند ، همانا خداوند ، قدرتمند حكيم است.

اى زنده ، اى برپاى! اى بزرگوار ، اى والا ، اى بزرگ! اى بيناترينِ ناظران ، اى شنواترينِ شنوندگان ، اى سريع ترينِ حسابگران ، اى دادگرترينِ داوران و اى مهربان ترينِ مهربانان! به عزّتت از تو مى خواهم و به قدرتى كه بر هر چيز دارى ، مى طلبم و به هر چه دانش تو فراگيرنده آن است ، مى خوانمت و از تو مى خواهم به هر حرفى كه در كتابى از كتاب هايت فرو فرستاده اى و به هر نامى كه هر يك از فرشتگانت و فرستادگان و پيامبرانت تو را به آن خوانده اند ، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى» و هر چه خواستى ، دعا كن.

[ 95 و 96] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«منزّه است خدايى كه محمّد صلى الله عليه و آله را گرامى داشت. منزّه است خدايى كه محمّد صلى الله عليه و آلهرا برگزيد. منزّه است خدايى كه على عليه السلام را برگزيد. منزّه است خدايى كه حسن و حسين عليهماالسلام را ويژه ساخت. منزّه است خدايى كه به سبب فاطمه عليهاالسلامدوستداران وى را از آتش ، دور ساخت. منزّه است خدايى كه با فرمانش آسمان ها و زمين را آفريد.

منزّه است خدايى كه با ولايت محمّد و خاندان محمّد ، آسمانيان و زمينيان را به پرستش فرا خواند. منزّه است خدايى كه بهشت را براى محمّد و خاندان محمّد آفريد. منزّه است خدايى كه بهشت را براى محمّد و خاندان محمّد و پيروانشان به ميراث مى نهد. منزّه است آن كه آتش را به خاطر دشمنان محمّد و خاندان محمّد آفريد. منزّه است آن كه آن (آتش) را در اختيار محمّد و آل محمّد قرار مى دهد. منزّه است خدايى كه دنيا و آخرت و آنچه را در شب و روز ، ساكن است ، براى محمّد و خاندان محمّد آفريد.

خدا را سپاس ، آن گونه كه شايسته خداوند است. خدا بزرگ تر است ، آن گونه كه [ بزرگى] سزاوار خداوند است. هيچ معبودى جز خداوند نيست ، آن گونه كه سزاوار اوست. منزّه است خدا ، آن گونه كه براى خداوند ، سزاوار است. و هيچ نيرو و قوّتى جز خدا نيست ، آن گونه كه سزاوار خداوند است. درود خدا بر محمّد و خاندانش و همه فرستادگان ، تا آن كه خدا راضى شود.

خداوندا! از نعمت هاى بى شمار تو و از نعمت هاى تو كه فراتر از ادراك است ، آن است كه دشمن من ، دشمن تو باشد. مرا بر بردبارى تو شكيب نيست. پس ، هر چه زودتر آنان را هلاك و نابود و ريشه كن ساز!».

[ 97 و 98] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و مى گويى:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوندا ، اى پديدآورنده آسمان ها و زمين ، اى داناى نهان و آشكار ، اى بخشاينده مهربان! من در سراى دنيا با تو عهد مى بندم كه گواهى دهم: معبودى جز تو نيست؛ يكتاى بى شريكى؛ محمّد بنده و فرستاده توست؛ آيين ، همان است كه تو قرار دادى و اسلام ، همان گونه است كه تو توصيف كردى و كتاب ، همان گونه است كه تو فرو فرستادى و سخن ، همان است كه تو گفتى و همانا تو ، تو ، تويى خداوند حقّ روشن و روشنگر. خداوند ، بهترين پاداش را به محمّد صلى الله عليه و آلهدهد و با سلام ، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستد!».

[ 99 و 100] سپس دو ركعت نماز مى خوانى و آنچه را از امام صادق عليه السلامروايت شده است ، مى گويى كه فرمود: «هر گاه از نماز خود فارغ شدى ، اين دعا را بگو:

خداوندا! من با اطاعت تو و ولايت تو و ولايت پيامبرت و ولايت امامان ، از اوّلينشان تا آخرينشان (آنان را نام مى برى) ، پذيراى آيين تو ام!»

سپس مى گويى: «آمين! پرستنده توام ، با اطاعت و ولايت آنان و رضا به آنچه آنان را به سبب آن برترى بخشيده اى ، نه مُنكِرم ، نه مستكبر ، به همان معنا كه در كتابتْ نازل كرده اى ، با حدودى كه از آن به ما رسيده و آنچه نرسيده است. به اين عقيده ، ايمان و اقرار دارم و تسليم و فرمان بردارم. پروردگارا! به هر چه تو راضى باشى ، راضى ام.

با اين ، رضاى تو و سراى آخرت را مى جويم و درباره آن ، رغبتم به تو و هراسم از توست. پس تا مرا زنده مى دارى ، بر اين عقيده زنده بدار و هر گاه مرا ميراندى ، بر آن بميران و آن گاه كه مرا برانگيختى ، بر آن برانگيز!

اگر در گذشته از سوى من كوتاهى بوده ، از آن به درگاهت توبه مى كنم ، و به آمرزشى كه نزد توست ، مشتاقم.

از تو مى خواهم كه مرا از نافرمانى هايت نگه دارى و تا زنده ام داشته اى ، هرگز به اندازه يك چشم بر هم زدن و نيز كمتر و بيشتر از آن ، مرا به خودم وا نگذارى ، كه نفْس ، بسيار فرمان دهنده به بدى هاست ، مگر آن كه تو ترحّم كنى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

از تو مى خواهم كه به طاعت خويش نگهدارم باشى تا جانم را بر همين طاعت بگيرى ، در حالى كه از من خرسندى ، و اين كه پايان عمرم را به سعادت ختم كنى و مرا از آن هرگز برنگردانى؛ و نيرويى جز به مدد تو نيست».

سپس آنچه دوست داشتى ، دعا مى كنى و چون از دعا فارغ شدى ، سجده كن و در سجده ات بگو:

«چهره پوسيده فانى من براى ذات ابدىِ پايدار تو سجده كرد. چهره خوار من براى ذات ارجمند تو سجده كرد. چهره نيازمند من براى ذات بزرگ و بى نياز و بزرگوار تو سجده كرد.

پروردگارا! از گذشته و آينده ام از تو آمرزش مى طلبم. پروردگارا! بلايم را طاقت فرسا قرار نده. پروردگارا! تقدير مرا از ياد مبر. پروردگارا! مرا به شماتت دشمنانم دچار مكن. پروردگارا! جز تو دفع كننده و بازدارنده اى نيست. پروردگارا! بر محمّد و خاندان محمّد با بهترين درودهايت درود فرست و با برترين بركاتت ، بر محمّد و خاندان محمّد خجسته گردان!

خداوندا! از خشم و قهر تو ، و از انتقام هايت ، و از همه خشم و غضبت ، به تو پناه مى برم . منزّهى تو ! تويى خداوند ، پروردگار جهانيان».

اين دعا در سجود از امام صادق عليه السلام روايت شده است.

.


1- .مى توان دعاهاى بيست ركعت گذشته را در همه شب هاى ماه رمضان خواند؛ چون كمترين نافله اى كه روزه دار در شب هاى اين ماه مى خواند ، بيست ركعت است (ر . ك : ترتيب نوافل ماه رمضان). امّا دعاهاى هشتاد ركعت ديگر (يادشده در اين موضوع) مخصوص شب هاى قدر است ؛ چون نافله صد ركعت ، تنها از مختصّات اين شب هاست؛ ليكن چون نافله دهه آخر اين ماه ، سى ركعت است ، انسان اگر بخواهد ، مى تواند دعاهاى ده ركعتى را كه پس از بيست ركعتِ سابق است ، بخواند.
2- .مقصود ، شب هاى سه گانه قدر (يعنى نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم) است .
3- .سيّد ابن طاووس در پايان دعا نوشته است : در دو روايت حاوى دعاهاى غير ماه رمضان ديدم چنين نوشته بود : «مالك خير و شر» ، و نه «آفريدگار خير و شر» .
4- .انصاف ، آن است كه به ديگرى نيز همان حق را بدهى كه خود را شايسته آن مى دانى (ر . ك : تاج العروس : 12 / 502) .
5- .تتمّه دعا ، چنين است: «و روحم را با شهيدان ، و نيكى ام را در ميان بلندمرتبگان ، و گناهم را آمرزيده قرار بده؛ و مى خواهم كه مرا يقينى ببخشى كه با آن همدم جانم شوى و ايمانى بدهى كه شك را از من ببرد و مرا به آنچه روزى ام ساخته اى ، راضى گردانى. در دنيا و در آخرت به ما نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش ، نگه دار و در اين شب ، يادت ، سپاست ، اشتياق به خودت و توبه و بازگشت [ به سوى تو] و توفيق به آنچه محمّد و خاندان محمّد را بر آن موفّق داشته اى ، روزى ام كن!».
6- .در پايان دعاى بعدى خواهد آمد كه اين دعا و دعاى بعد ، از امام صادق عليه السلام روايت شده است.
7- .عافيت، به معناى«سلامت جسم و روح» و«آسايش مادّى و معنوى» است .
8- .در آغاز دعاى بعدى خواهد آمد كه اين دعا از ائمّه عليهم السلام روايت شده است.
9- .گناهانى كه جلوى بهره ها (سهم ها) را مى گيرند ، عبارت اند از: اظهار تنگ دستى ، خوابيدن بدون خواندن نماز عشا و صبح ، كوچك شمردن نعمت ها ، شكايت كردن از معبود (ر . ك : مجمع البحرين : 3 / 1480) .
10- .مقصود از دريدن پرده ها: يا برداشتن حفاظت الهى از گناهان است ، يا برداشتن پرده اى كه او را از فرشتگان و جِن و اِنس پوشانده است (ر. ك: مرآة العقول : 16 / 221) . گناهانى كه پرده ها را مى درند ، به فرموده امام صادق عليه السلام ، عبارت اند از: ميخوارى ، قماربازى ، شوخى ها و بازى هايى كه مردم را مى خنداند (دلقك بازى) ، ذكر عيب مردم ، همنشينى با رياكاران (ر . ك : مجمع البحرين : 2 / 1226) .
11- .كنايه ازسرگردانى است، يا بلاى شديدوآشكار شدن آثارخشم خدا در فضا(ر . ك: بحارالأنوار: 58/274 وج 87/253).
12- .شايد مقصود از اركان ، مطلق صفات خدا يا صفات ذات او باشد ، گويا كه بر آنها تكيه مى شود و شايد اركان آفرينش ، از عرش و كرسى و آسمان ها مقصود باشد (ر . ك : ملاذ الأخيار : 5 / 92) .

ص: 686

. .

ص: 687

. .

ص: 688

. .

ص: 689

. .

ص: 690

. .

ص: 691

. .

ص: 692

. .

ص: 693

. .

ص: 694

. .

ص: 695

. .

ص: 696

. .

ص: 697

. .

ص: 698

. .

ص: 699

. .

ص: 700

. .

ص: 701

. .

ص: 702

. .

ص: 703

. .

ص: 704

. .

ص: 705

. .

ص: 706

. .

ص: 707

. .

ص: 708

. .

ص: 709

. .

ص: 710

. .

ص: 711

. .

ص: 712

. .

ص: 713

. .

ص: 714

. .

ص: 715

. .

ص: 716

. .

ص: 717

. .

ص: 718

. .

ص: 719

. .

ص: 720

. .

ص: 721

. .

ص: 722

. .

ص: 723

. .

ص: 724

. .

ص: 725

. .

ص: 726

. .

ص: 727

. .

ص: 728

. .

ص: 729

. .

ص: 730

. .

ص: 731

. .

ص: 732

. .

ص: 733

. .

ص: 734

530.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) الإمام الصادق عليه السلام :فَإِذا رَفَعتَ رَأسَكَ مِنَ السُّجودِ فَخُذ فِي الدُّعاءِ وقِراءَةِ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » وغَيرِهِ مِمّا يُستَحَبُّ أن يُقرَأَ ، فَإِن لَم يَتَهَيَّأ لَكَ أن تَدعُوَ بَينَ كُلِّ رَكعَتَينِ فَادعُ فِي العَشَراتِ . (1) .


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 100 / 260 عن مرازم عن رجل ، مصباح المتهجّد : 577 من دون إسناد إلى المعصوم .

ص: 735

531.صحيح البخارى ( _ به نقل از اَنَس _ ) امام صادق عليه السلام:پس چون سرت را از سجده برداشتى ، شروع كن به دعا و خواندنِ سوره «إنّا أنزلناه» و غير آن ، از آنچه خواندنش مستحب است. پس اگر دعا بين هر دو ركعت برايت مهيّا نبود ، بين هر ده ركعت ، دعا بخوان. .

ص: 736

. .

ص: 737

بخش چهارم : شب قدر

اشاره

بخش چهارم : شب قدر

.

ص: 738

الفصل الأوّل : فضائلها وخصائصها1 / 1فَضائِلُ لَيلَةِ القَدرِالقرآن«إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ» . (1)

«ح_م * وَ الْكِتَ_بِ الْمُبِينِ * إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ * فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ * أَمْرًا مِّنْ عِندِنَآ إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» . (2)

«يُنَزِّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِى عَلَى مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِى أَنْ أَنذِرُواْ أَ نَّهُو لاَ إِلَ_هَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ» . (3)

«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (4)

.


1- .القدر : 1 _ 5 .
2- .الدخان : 1 _ 5 .
3- .النحل : 2 .
4- .البقرة : 185 .

ص: 739

فصل يكم : فضايل و ويژگى هاى شب قدر

1 / 1 فضايل شب قدر

فصل اوّل : فضايل و ويژگى هاى شب قدر1 / 1فضايل شب قدرقرآن« ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كرديم * و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ * شب قدر ، بهتر از هزار ماه است * در آن شب ، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان در پىِ هر كارى فرود مى آيند * آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است» .

« حم * سوگند به كتاب روشنگر * همانا ما آن را در شبى خجسته نازل كرديم و همانا ما بيم دهندگان بوديم * در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود * فرمانى از سوى ماست و ما فرستنده [ ى فرستادگان] هستيم» .

« فرشتگان را با روح ، به فرمان خويش ، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد ، نازل مى كند كه: «بيم دهيد ، كه معبودى جز من نيست. پس ، از من پروا كنيد»» .

«ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است ، تا هدايتى براى مردم و نشانه هايى روشن از هدايت و جدايى حق از باطل باشد» .

.

ص: 740

الحديث532.صحيح البخاري عن أبي موسى الأشعريّ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، ولَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالي . (1)533.صحيح البخاري عن ابن عبّاس :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل اختارَ مِنَ الأَيّامِ الجُمُعَةَ ، ومِنَ الشُّهورِ شَهرَ رَمَضانَ ، ومِنَ اللَّيالي لَيلَةَ القَدرِ . (2)534.سنن الترمذي عن سلمان :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ موسى : إلهي اُريدُ قُربَكَ .

قالَ : «قُربي لِمَن يَستَيقِظُ لَيلَةَ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ رَحمَتَكَ .

قالَ : «رَحمَتي لِمَن رَحِمَ المَساكينَ لَيلَةَ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ الجَوازَ عَلَى الصِّراطِ .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ أشجارَ الجَنَّةِ وثِمارَها .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن سَبَّحَ تَسبيحَةً في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ النَّجاةَ مِنَ النّارِ .

قالَ : «ذلِكَ لِمَن استَغفَرَ في لَيلَةِ القَدرِ» .

قالَ : إلهي اُريدُ رِضاكَ .

قالَ : «رِضايَ لِمَن صَلّى رَكعَتَينِ في لَيلَةِ القَدرِ» . (3)535.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :يُفتَحُ أبوابُ السَّماواتِ في لَيلَةِ القَدرِ ، فَما مِن عَبدٍ يُصَلِّي فيها إلاّ كَتَبَ اللّهُ تَعالى لَهُ بِكُلِّ سَجدَةٍ شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ لَو يَسيرُ الرّاكِبُ في ظِلِّها مِئَةَ عامٍ لا يَقطَعُها ، وبِكُلِّ رَكعَةٍ بَيتا فِي الجَنَّةِ مِن دُرٍّ وياقوتٍ وزَبَرجَدٍ ولُؤلُؤٍ ، وبِكُلِّ آيَةٍ تاجا مِن تيجانِ الجَنَّةِ . (4) .


1- .بحار الأنوار : 40 / 54 / 89 نقلاً عن كنز الفوائد عن سلمان .
2- .كمال الدين : 281 / 32 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، الصراط المستقيم : 2 / 120 عن جابر ، بحار الأنوار : 97 / 7 / 9 نقلاً عن كتاب مقتضب الأثر .
3- .الإقبال : 1 / 345 ، بحار الأنوار : 98 / 145 / 3 .
4- .الإقبال : 1 / 345 ، بحار الأنوار : 98 / 145 / 3 .

ص: 741

حديث532.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابو موسى اشعرى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:ماه رمضان ، سَرور ماه هاست و شب قدر ، سَرور شب ها.533.صحيح البخارى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند از ميان روزها جمعه ها را ، از ميان ماه ها ماه رمضان را ، و از ميان شب ها شب قدر را برگزيد.534.سنن الترمذى ( _ به نقل از سلمان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:موسى گفت: خدايا! نزديكى به تو را مى خواهم.

فرمود: «نزديكى به من ، براى كسى است كه شب قدر را بيدار مى ماند».

گفت: خدايا! رحمت تو را مى خواهم.

فرمود: «رحمت من ، براى كسى است كه در شب قدر بر بينوايان ترحّم كند».

گفت: خدايا! عبور از صراط را مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، صدقه اى بدهد».

گفت: خدايا! درختان و ميوه هاى بهشتى مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، تسبيح گويد».

گفت: خدايا! رهايى از آتش را مى خواهم.

فرمود: «آن ، براى كسى است كه در شب قدر ، آمرزش بخواهد و استغفار كند».

گفت: خدايا! خرسندى تو را مى خواهم.

فرمود: «خرسندى من ، براى كسى است كه در شب قدر ، دو ركعت نماز بگزارد».535.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:در شب قدر ، درهاى آسمان گشوده مى شوند. پس ، هيچ بنده اى نيست كه در آن شب ، نماز بخواند ، مگر آن كه خداوند براى هر سجده اش درختى در بهشت براى او قرار مى دهد ، كه اگر سواره صد سال در سايه آن راه بپيمايد ، به پايانش نمى رسد ، و براى هر ركعت ، خانه اى از دُرّ و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ قرار مى دهد و براى هر آيه ، تاجى از تاج هاى بهشتى قرار مى دهد. .

ص: 742

536.عنه صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :عَن حُمرانَ أ نَّهُ سَأَلَ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ» .

قالَ : «نَعَم ، هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ، وهِيَ مِن كُلِّ سَنَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ ، فَلَم يُنزَلِ القُرآنُ إلاّ في لَيلَةِ القَدرِ . قالَ اللّهُ عز و جل : « فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » قالَ : يُقَدَّرُ في لَيلَةِ القَدرِ كُلُّ شَيءٍ يَكونُ في تِلكَ السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو مَولودٍ أو أجَلٍ أو رِزقٍ ، فَما قُدِّرَ في تِلكَ اللَّيلَةِ وقُضِيَ فَهُوَ مِنَ المَحتومِ وللّهِِ فيهِ المَشِيَّةُ» .

قالَ : قُلتُ لَهُ : « لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» أيُّ شَيءٍ عُنِيَ بِها؟

قالَ : «العَمَلُ الصّالِحُ فيها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وأنواعِ الخَيرِ ، خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ ، ولَولا ما يُضاعِفُ اللّهُ لِلمُؤمِنينَ ما بَلَغوا ، ولكِنَّ اللّهَ عز و جل يُضاعِفُ لَهُمُ الحَسَناتِ . (1)537.المعجم الأوسط عن عبد اللّه بن مسعود :الإمام الصادق عليه السلام _ لمّا سُئِلَ :كَيفَ يَكونُ لَيلَةُ القَدرِ خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ؟ قال _ : العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ . (2)574.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن سماعةَ :قالَ (3) لي : «صَلِّ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما _ إن قَويتَ عَلى ذلِكَ _ مِئَةَ رَكعَةٍ سِوَى الثَّلاثَ عَشرَةَ ، وَاسهَر فيهِما حَتّى تُصبِحَ ؛ فَإِنَّهُ يُستَحَبُّ أن تَكونَ في صَلاةٍ ودُعاءٍ وتَضَرُّعٍ ؛ فَإِنَّهُ يُرجى أن تَكونَ لَيلَةُ القَدرِ في إحداهُما ، ولَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ» .

فَقُلتُ لَهُ : كَيفَ هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ؟

قالَ : «العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ ولَيسَ في هذِهِ الأَشهُرِ لَيلَةُ القَدرِ ، وهِيَ تَكونُ في شَهرِ رَمَضانَ ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ» .

فَقُلتُ : وكَيفَ ذاكَ؟

فَقالَ : «ما يَكونُ فِي السَّنَةِ ، وفيها يُكتَبُ الوَفدُ إلى مَكَّةَ» . (4) .


1- .ثواب الأعمال : 92 / 11 ، الكافي : 4 / 157 / 6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 158 / 2024 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 97 / 19 / 41 .
2- .الكافي : 4 / 157 / 4 عن ابن أبي عمير عن غير واحد ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 158 / 2025 ، الإقبال : 1 / 351 .
3- .كذا في المصدر مضمرا .
4- .تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 199 ، الأمالي للطوسي : 689 / 1465 ، بحار الأنوار : 97 / 3 / 4 .

ص: 743

573.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال _ به نقل از حُمران _ :از امام باقر عليه السلام درباره سخن خداوند: « همانا ما آن را در شبى خجسته نازل كرديم» پرسيدم.

فرمود: «آرى. آن ، شب قدر است و آن ، در هر سال در ماه رمضان و در دهه آخر است. قرآن ، جز در شب قدر ، نازل نشده است.

خداوند فرموده است: « در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود» . در آن شب ، هر چيز نيك و بدى كه در آن سال تا سال آينده خواهد شد و هر طاعت يا معصيتى ، يا هر نوزاد يا اَجَل يا روزى اى ، مقدّر مى شود. پس ، آنچه در آن شب ، مقدّر و حتمى شود ، قطعى است و مشيّت خدا در همان است».

به امام عليه السلام گفتم: مقصود از: « شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» چيست؟

فرمود: «در آن شب ، كار شايسته (مثل: نماز و زكات و خوبى هاى گوناگون) بهتر از كار در هزار ماهى است كه شب قدر در آنها نباشد و اگر چنين نبود كه خداوند ، بر پاداش مؤمنان مى افزايد ، به آن نمى رسيدند؛ ليكن خداوند بر حسنات آنان مى افزايد».572.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ در پاسخ :«چگونه شب قدر ، بهتر از هزار ماه است؟» _ : عمل در آن شب ، بهتر از عمل در هزار ماهى است كه شب قدر در آنها نباشد.571.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از سَماعه _ :به من فرمود: «در شب بيست و يكم و بيست و سوم از ماه رمضان ، در هر يك از اين دو شب ، اگر توانستى ، صد ركعت ، بجز آن سيزده ركعت ، نماز بخوان و آن دو شب را تا صبح بيدار بمان؛ چرا كه مستحب است كه در حال نماز و دعا و تضرّع باشى؛ چون اميد است كه شب قدر در يكى از اين دو باشد و شب قدر ، بهتر از هزار ماه است».

به او گفتم: چگونه آن شب ، بهتر از هزار شب است؟

فرمود: «عمل در آن ، بهتر از عمل در هزار ماهى است كه در آن ماه ها شب قدر نباشد و آن شب ، در ماه رمضان است و در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود».

گفتم: چگونه؟

فرمود: «آنچه در سال ، انجام خواهد شد. در همان شب ، [نام] حاجيانى كه به مكّه مى روند ، نوشته مى شود». .

ص: 744

575.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ . (1)574.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن مجاهد :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله ذَكَرَ رَجُلاً مِن بَني إسرائيلَ لَبِسَ السِّلاحَ في سَبيلِ اللّهِ ألفَ شَهرٍ .

قال : فَعَجِبَ المُسلِمونَ مِن ذلِكَ .

قالَ : فَأنزَلَ اللّهُ عز و جل «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» الَّتي لَبِسَ فيها ذلِكَ الرَّجُلُ السِّلاحَ في سَبيلِ اللّهِ ألفَ شَهرٍ . (2) .


1- .الكافي : 4 / 66 / 1 ، تهذيب الأحكام : 4 / 192 / 546 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 87 / 66 ، الأمالي للصدوق : 118/105 كلّها عن عمرو الشامي ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/99/1843 ، بحار الأنوار : 58/376/9 .
2- .السنن الكبرى : 4 / 505 / 8522 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 53 / 96 ، أسباب نزول القرآن : 486 / 864 ، تفسير ابن كثير : 8 / 463 ، تفسير القرطبي : 20 / 131 عن ابن مسعود .

ص: 745

573.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب قدر ، قلب ماه رمضان است.572.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى _ به نقل از مجاهد _ :پيامبر صلى الله عليه و آله از مردى از بنى اسرائيل ياد كرد كه در راه خدا ، هزار ماه سلاح به تن كرد.

مسلمانان از اين سخن در شگفت شدند. پس خداوند ، اين آيات را نازل فرمود: « ما آن را در شب قدر فرو فرستاديم * و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ * شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» .

شبى كه آن مرد در آن شب در راه خدا سلاح به تن كرد ، همان شبى بود كه هزار ماه است. .

ص: 746

571.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير ابن كثير عن عليّ بن عروة :ذَكَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوما أربَعَةً مِن بَني إسرائيلَ عَبَدوا اللّهَ ثَمانينَ عاما ، لَم يَعصُوهُ طَرفَةَ عَينٍ ؛ فَذَكَرَ أيُّوبَ ، وَزَكَريّا ، وحِزقيلَ بنَ العَجوزِ ، ويوشَعَ بَنَ نونٍ .

قالَ : فَعَجِبَ أصحابُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن ذلِكَ فَأتاهُ جِبرِيلُ .

فقالَ : «يا مُحَمَّدُ ، عَجِبَت أُمَّتُكَ مِن عِبادَةِ هؤُلاءِ النَّفَرِ ثَمانينَ سَنَةً لَم يَعصُوهُ طَرفَةَ عَينٍ ؛ فَقَد أنزَلَ اللّهُ خَيرا مِن ذلِكَ فَقَرَأَ عَلَيهِ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» ، هذا أفضَلُ مِمّا عَجِبتَ أنتَ وَ أُمَّتُكَ» .

قالَ : فَسُرَّ بِذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَالنّاسُ مَعَهُ . (1)1 / 2خَصائِصُ لَيلَةِ القَدرِأ _ فيها تَقديرُ كُلِّ شَيءٍ يَكونُ فِي السَّنَةِ570.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :سَلُوا اللّهَ الحَجَّ في لَيلَةِ سَبعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وفي تِسعَ عَشرَةَ ، وفي إحدى وعِشرينَ ، وفي ثَلاثٍ وعِشرينَ مِنهُ ؛ فَإِنَّهُ يُكتَبُ الوَفدُ في كُلِّ عامٍ في لَيلَةِ القَدرِ ، وفيها _ كَما قالَ اللّهُ عز و جل _ «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » . (2)569.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ تَعالى : « وَ لَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَا» (3) _ : إنَّ عِندَاللّهِ كُتُبا مَرقومَةً (4) يُقَدِّمُ مِنها ما يَشاءُ ، ويُؤَخِّرُ ما يَشاءُ ، فَإِذا كانَ لَيلَةُ القَدرِ أنزَلَ اللّهُ فيها كُلَّ شَيءٍ يَكونُ إلى لَيلَةٍ مِثلِها ، فَذلِكَ قَولُهُ : «وَ لَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَا» إذا أنزَلَهُ وكَتَبَهُ كُتّابُ السَّماواتِ ، وهُوَ الَّذي لا يُؤَخِّرُهُ . (5) .


1- .تفسير ابن كثير : 8 / 464 ، تفسير القرطبي : 20 / 132 عن الإمام عليّ عليه السلام وعروة وليس فيه «والناس معه» ، الدرّ المنثور : 8 / 568 نقلاً عن ابن أبي حاتم .
2- .دعائم الإسلام : 1 / 281 ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 .
3- .المنافقون : 11.
4- .المرقوم : المكتوب (مجمع البحرين : 2 / 725) .
5- .تفسير القمّي : 2 / 371 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 97 / 13 / 21 .

ص: 747

1 / 2 ويژگى هاى شب قدر
الف _ تقدير هر چه در سال خواهد شد ، در آن شب است

568.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به معاذ ، هنگامى كه او را به سوى يمن فرستاد _ ) تفسير ابن كثير _ به نقل از على بن عُروه _ :روزى ، پيامبر خدا از چهار نفر از بنى اسرائيل ياد كرد كه هشتاد سال خدا را پرستيدند ، بى آن كه يك چشم بر هم زدنى ، او را نافرمانى كنند و از: ايّوب ، زكريّا ، حِزقيل بن عجوز و يوشَع بن نون ياد كرد.

اصحاب پيامبر خدا از آن تعجّب كردند. جبرئيل ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: «اى محمّد! امّت تو از آن چند نفر كه هشتاد سال خدا را پرستيدند و يك چشم بر هم زدن هم او را نافرمانى نكردند ، در شگفت شدند! خداوند ، بهتر از آن را نازل كرده است» و آن گاه ، اين آيه را بر پيامبر صلى الله عليه و آله تلاوت نمود : « « ما آن را در شب قدر نازل كرديم * و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ * شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» . اين ، برتر از آن چيزى است كه تو و امّت تو [ از آن ، ]تعجّب كرديد».

پيامبر خدا و كسانى كه با او بودند ، از اين خبر ، خوش حال شدند.1 / 2ويژگى هاى شب قدرالف _ تقدير هر چه در سال خواهد شد ، در آن شب است567.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:در شب هفدهم ماه رمضان و شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم از ماه رمضان ، از خداوند حج بطلبيد؛ چرا كه حاجيان هر سال ، در شب قدر معيّن مى شوند و _ همان گونه كه خداوند فرموده است: _ « در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود» .566.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام _ درباره اين آيه: «وقتى اَجَل كسى فرا رسد ، خداوندْ آن را تأخير نمى اندازد» _ : نزد خداوند ، نامه هاى نوشته شده اى است كه از آنها آنچه را بخواهد ، جلو يا عقب مى اندازد. چون شب قدر فرا برسد ، خداوندْ هر چه را تا شب قدر آينده خواهد شد ، نازل (مقدّر) مى كند. اين ، همان سخن خداست كه: « وقتى اَجَل كسى فرا رسد ، خداوند ، آن را تأخير نمى اندازد» . وقتى كه اَجَل كسى را نازل كرد و نگارندگان آسمان ها آن را نگاشتند ، ديگر آن را عقب نمى اندازد.

.

ص: 748

565.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ تعالى : «تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا » _ : تَنَزَّلُ فيهَا المَلائِكَةُ وَالكَتَبَةُ إلَى السَّماءِ الدُّنيا ، فَيَكتُبونَ ما يَكونُ فِي السَّنَةِ مِن اُمورِ ما يُصيبُ العِبادَ ، وَالأَمرُ عِندَهُ مَوقوفٌ ، لَهُ فيهِ المَشِيَّةُ ، فَيُقَدِّمُ ما يَشاءُ ، ويُؤَخِّرُ ما يَشاءُ ، ويَمحو ما يَشاءُ ويُثبِتُ ، وعِندَهُ اُمُّ الكِتابِ . (1)570.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :يُقَدَّرُ في لَيلَةِ القَدرِ كُلُّ شَيءٍ يَكونُ في تِلكَ السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو مَولودٍ أو أجَلٍ أو رِزقٍ ، فَما قُدِّرَ في تِلكَ اللَّيلَةِ وقُضِيَ فَهُوَ مِنَ المَحتومِ وللّهِِ فيهِ المَشِيَّةُ . (2)569.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي عن عبد اللّه بن مسكان ، عن الإمام الصادق عليه السلام :«إذا كانَت لَيلَةُ القَدرِ نَزَلَتِ المَلائِكَةُ وَالرّوحُ وَالكَتَبَةُ إلَى السَّماءِ الدُّنيا ، فَيَكتُبونَ ما يَكونُ مِن قَضاءِ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى في تِلكَ السَّنَةِ ، فَإِذا أرادَ اللّهُ أن يُقَدِّمَ أو يُؤَخِّرَ ، أو يَنقُصَ شَيئا أو يَزيدَهُ ، أمَرَ اللّهُ أن يَمحُوَ ما يَشاءُ ، ثُمَّ أثبَتَ الَّذي أرادَ» .

قُلتُ : وكُلُّ شَيءٍ هُوَ عِندَهُ بِمِقدارٍ مُثبَتٍ في كِتابِهِ؟

قالَ : «نَعَم» .

قُلتُ : فَأَيُّ شَيءٍ يَكونُ بَعدَهُ؟

قالَ : «سُبحانَ اللّهِ! ثُمَّ يُحدِثُ اللّهُ أيضا ما يَشاءُ تَبارَكَ اللّهُ وتَعالى» . (3) .


1- .دعائم الإسلام : 1 / 281 ، الكافي : 4 / 157 / 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 159 / 2028 كلاهما عن محمّد بن مسلم عن أحدهما ، تفسير العيّاشي : 2 / 215 / 58 ، الأمالي للطوسي : 60 / 89 كلاهما عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 و ص 16 / 33 .
2- .انظر تمام الحديث وتخريجه في العنوان السابق ص 742 ، ح 613 .
3- .تفسير القمّي : 1 / 366 ، بحار الأنوار : 97 / 12 / 18 .

ص: 749

563.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام _ درباره آيه « در آن شب ، فرشتگان و روح ، فرود مى آيند» _ :در آن شب ، فرشتگان و نگارندگان [ِ اعمال ] ، به آسمان دنيا فرود مى آيند و كارهايى را كه به بندگان در طول سال خواهد رسيد ، مى نويسند و كار ، بسته به فرمان خدا و خواست اوست. آنچه را بخواهد ، جلو ، و آنچه را بخواهد ، عقب مى اندازد ، و آنچه را بخواهد ، محو يا ثابت مى كند؛ و اُمّ الكتاب (كتاب اصلى) پيش اوست.562.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:در شب قدر ، هر چه در آن سال تا شب قدر آينده (از: خير و شرّ يا اطاعت و معصيت ، يا مولود و مرگ و يا روزى) خواهد شد ، مقدّر مى گردد. پس ، آنچه در آن شب ، مقدّر و حتمى گردد ، از امور قطعى خواهد بود و خواست خداوند ، همان است.561.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى _ به نقل از عبد اللّه بن مُسكان _ :امام صادق عليه السلامفرمود : «چون شب قدر شود ، فرشتگان و روح و نويسندگان [ِ اعمال ] ، به آسمان پايين تر فرود مى آيند و آنچه را قضاى الهى در آن سال است ، مى نويسند. پس خداوند ، هر گاه بخواهد چيزى را پيش و پس كند ، يا از چيزى بكاهد و يا بر آن بيفزايد ، فرمان مى دهد كه آنچه را مى خواهد [ تغيير دهد] ، محو كنند. سپس آنچه را مى خواهد ، ثبت مى كند».

گفتم: آيا هر چيزى نزد او ، به اندازه ثبت شده در كتاب اوست؟

فرمود: «آرى».

گفتم: پس از آن ، چه مى شود؟

فرمود: «سبحان اللّه ! پس از آن ، خداوند متعال ، هر چه را مى خواهد پديد مى آورد». .

ص: 750

560.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافي :عَن المَسمَعيِّ أَ نَّهُ سَمِعَ أبا عَبداِللّهِ عليه السلام يُوصِي وُلدَهُ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ : فَاجهَدوا أنفُسَكُم فَإِنَّ فيهِ تُقسَمُ الأَرزاقُ ، وتُكتَبُ الآجالُ ، وفيهِ يُكتَبُ وَفدُ اللّهِ الَّذينَ يَفِدونَ إلَيهِ ، وفيهِ لَيلَةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِنَ العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ . (1)559.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، يُنزَلُ فيها ما يَكونُ في السَّنَةِ إلى مِثلِها من خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو رِزقٍ أو أمرٍ ، أو مَوتٍ أو حَياةٍ ، ويُكتَبُ فيها وَفدُ مَكَّةَ ؛ فَمَن كانَ في تِلكَ السَّنَةِ مَكتوبا ، لَم يَستَطِع أن يَحبِسَ وإن كانَ فَقيرا مَريضا ، ومَن لَم يَكُن فيها مَكتوبا ، لَم يَستَطِع أن يَحُجَّ وإن كانَ غَنِيّا صَحيحا . (2)558.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشي عن إسحاق بن عمّار ، عن الإمام الصادق عليه السلام :«في تِسعَةَ عَشَرَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، يَلتَقِي الجَمعانِ» .

قُلتُ : ما مَعنى قَولِهِ : يَلتَقِي الجَمعانِ؟

قالَ : «يَجتَمِعُ فيها ما يُريدُ مِن تَقديمِهِ وتَأخيرِهِ ، وإرادَتِهِ وقَضائِهِ» . (3)557.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَت لَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ اُنزِلَت صِكاكُ الحاجِّ ، وكُتِبَتِ الآجالُ وَالأَرزاقُ ، واطَّلَعَ اللّهُ عَلى خَلقِهِ ، فَيَغفِرُ لِكُلِّ مُؤمِنٍ ما خَلا شارِبَ مُسكِرٍ ، أو صارِمَ رَحِمٍ ماسَّةٍ مُؤمِنَةٍ . (4) .


1- .الكافي : 4 / 66 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 192 / 547 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 99 / 1842 وفيه «وكان الصادق عليه السلام يوصي ولده ...» ، فضائل الأشهر الثلاثة : 103 / 90 ، دعائم الإسلام : 2 / 268 وفيه «عنه عليه السلامإنّه كان يقول لبنيه» ، بحار الأنوار : 96 / 341 / 6 .
2- .الإقبال : 1 / 341 عن منصور بن حازم ، بحار الأنوار : 98 / 142 / 3 .
3- .تفسير العيّاشي : 2 / 64 / 67 ، بحارالأنوار : 97 / 1 / 1 .
4- .الإقبال : 1 / 343 عن عبد اللّه بن سنان ، بحارالأنوار : 98 / 143 / 3 .

ص: 751

559.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ درباره مَسمَعى _ :وى شنيد كه امام صادق عليه السلام هر گاه ماه رمضان وارد مى شد ، به فرزندانش چنين سفارش مى كرد:

«خود را به تلاش افكنيد ، كه در اين ماه ، روزى ها تقسيم مى شوند و اَجَل ها نوشته مى شوند ، و در اين ماه ، ميهمانان خدا كه به زيارت خانه اش مى روند ، نوشته (معيّن) مى شوند و در آن ، شبى است كه عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است».558.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در شبى كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود ، هر چه در طول سال تا شب قدر آينده خواهد شد (از: خير و شر ، يا روزى و هر كارى ، يا مرگ و زندگى) ، فرو فرستاده مى شود. در آن شب ، كاروانيان مكّه ، نوشته مى شوند. پس از حاجيانِ آن سال ، هر كه نوشته (تعيين) شده باشد ، نمى تواند به مكّه نرود ، هر چند تهى دست و بيمار باشد و هر كه حجّ او مقدّر نباشد ، نمى تواند حج بگزارد ، هر چند ثروتمند و تن درست باشد.557.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تفسير العيّاشى _ به نقل از اسحاق بن عمّار _ :امام صادق عليه السلامفرمود : «در نوزدهم ماه رمضان ، دو مجموعه به هم مى رسند».

گفتم: معناى اين كه دو مجموعه به هم مى رسند ، چيست؟

فرمود: «هر آنچه را خداوند بخواهد كه جلو يا عقب بيندازد و اراده كند و حتمى سازد ، در آن شب ، گِرد مى آيند».556.جامع بيان العلم و فضله ( _ به نقل از ابو هريره _ ) امام صادق عليه السلام:چون شب نوزدهم ماه رمضان شود ، پرونده حاجيان فرود مى آيد و اَجَل ها و روزى ها ثبت مى شوند و خداوند بر آفريدگانش اِشراف يافته ، هر مؤمنى را مى آمرزد ، جز شرابخوار و كسى را كه با خويشاوند مؤمن خود ، قطع رابطه كرده باشد. .

ص: 752

555.المراسيل ( _ به نقل از زيد بن اسلم _ ) علل الشرايع عن عليّ بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَن لَم يُكتَب لَهُ فِي اللَّيلَةِ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ لَم يَحُجَّ تِلكَ السَّنَةَ ، وهِيَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ لِأَنَّ فيها يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ ، وفيها يُكتَبُ الأَرزاقُ وَالآجالُ وما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ» .

قالَ : قُلتُ : فَمَن لَم يُكتَب في لَيلَةِ القَدرِ لَم يَستَطِعِ الحَجَّ؟

فَقالَ : «لا» ، قُلتُ : كَيفَ يَكونُ هذا؟!

قالَ : «لَستُ في خُصومَتِكُم مِن شَيءٍ ، هكَذَا الأَمرُ» . (1)551.عنه صلى الله عليه و آله :عيون أخبار الرضا عليه السلام عن الحسن بن محمّد النوفلي :قالَ سُلَيمانُ [ المَروَزِيُّ لِلرِّضا عليه السلام] : ألا تُخبِرُني عَن «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» في أيِّ شَيءٍ اُنزِلَت؟

قالَ : «يا سُلَيمانُ ، لَيلَةُ القَدرِ يُقَدِّرُ اللّهُ عز و جل فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ ، مِن حَياةٍ أو مَوتٍ ، أو خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو رِزقٍ ؛ فَما قَدَّرَهُ في تِلكَ اللَّيلَةِ فَهُوَ مِنَ المَحتومِ» .

قالَ سُلَيمانُ : الآنَ قَد فَهِمتُ _ جُعِلتُ فِداكَ! _ فَزِدني .

قالَ عليه السلام : «يا سُلَيمانُ ، إنَّ مِنَ الاُمورِ اُموراً مَوقوفَةً عِندَ اللّهِ عز و جل ، يُقَدِّمُ مِنها ما يَشاءُ ، ويُؤَخِّرُ ما يَشاءُ ، ويَمحو ما يَشاءُ» . (2)550.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :شَهرُ رَمَضانَ ... فيهِ لَيلَةُ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ وهُوَ رَأسُ السَّنَةِ ، يُقَدَّرُ فيها ما يَكونُ فِي السَّنَةِ مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو مَضَرَّةٍ أو مَنفَعَةٍ ، أو رِزقٍ أو أجَلٍ ؛ ولِذلِكَ سُمِّيَت : لَيلَةَ القَدرِ . (3) .


1- .علل الشرايع : 420 / 3 ، بحارالأنوار : 97 / 17 / 37 ، وانظر المحاسن : 1 / 461 / 1067 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 182 / 1 ، التوحيد : 444 / 1 ، بحارالأنوار : 97 / 14 / 24 .
3- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 116 / 1 ، علل الشرايع : 270 / 9 كلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحارالأنوار : 6 / 80 / 1 وج 96 / 370 / 51 .

ص: 753

760.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علل الشرائع _ به نقل از على بن سالم _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «كسى كه در آن شب _ كه هر كار حكمت آميزى در آن ، فيصله داده مى شود _ حج برايش نوشته نشود ، آن سال به حج نمى رود ، و آن شب ، شب بيست و سوم ماه رمضان است؛ چرا كه در آن شب ، گروه حاجيان نوشته (معيّن) مى شود ، و در آن شب ، روزى ها و اَجَل ها و آنچه از آن سال تا سال بعد رخ خواهد داد ، نوشته مى شود».

گفتم: پس هر كه در شب قدر برايش حج نوشته نشود، نمى تواند حج بگزارد؟

فرمود: «نه».

گفتم: اين ، چگونه خواهد بود؟!

فرمود: «من كارى به كشمكش شما ندارم. كار ، چنين است!».759.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از حسن بن محمّد نوفلى _ :سليمان مَروَزى به امام رضا عليه السلام عرض كرد: آيا به من خبر نمى دهى كه [ سوره ] « إنّا أنزلناه فى ليلة القدر» درباره چه نازل شده است؟

فرمود: «اى سليمان! در شب قدر ، خداوندْ آنچه را از اين سال تا سال آينده (از: زندگى و مرگ ، خير و شر و يا روزى) خواهد شد ، مقدّر مى كند. پس ، آنچه را خدا در آن شب مقدّر مى كند ، از امور قطعى است».

سليمان گفت: فدايت شوم! اينك فهميدم. بيشتر بگوييد.

فرمود: «اى سليمان! برخى از امور نزد خدا موقوف است [تقدير قطعى ندارد] . آنچه را بخواهد ، مقدّم مى دارد و آنچه را بخواهد ، عقب مى اندازد و آنچه را بخواهد ، [و آنچه را مقدر شده] محو مى كند».758.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:ماه رمضان... در آن ، شب قدر است كه از هزار ماه ، بهتر است. در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود و آن ، آغاز سال است و هر خير و شر ، يا زيان و سود ، يا روزى و يا اَجَلى كه در آن سال خواهد بود، در آن شب ، مقدّر مى شود. از اين رو ، «شب قدر» ناميده شده است. .

ص: 754

وانظر : ص 788 (دور ثلاث ليال في التقدير) .

ب _ هِيَ أوَّلُ السَّنَةِ وآخِرُها (1)757.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ القَدرِ هِيَ أوَّلُ السَّنَةِ ، وهِيَ آخِرُها . (2)756.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :رَأسُ السَّنَةِ لَيلَةُ القَدرِ ، يُكتَبُ فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ . (3)وانظر : ص 42 (خصائص شهر رمضان / أوّل السنة) .

ج _ اِختِصاصُها بِوُلاةِ الأَمرِ760.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :آمِنوا بِلَيلَةِ القَدرِ ؛ إنَّها تَكونُ لِعَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ولِوُلدِهِ الأَحَدَ عَشَرَ مِن بَعدي . (4)759.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام :إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام قالَ لاِبنِ عَبّاسٍ : «إنَّ لَيلَةَ القَدرِ في كُلِّ سَنَةٍ ، وإنَّهُ يَنزِلُ في تِلكَ اللَّيلَةِ أمرُ السَّنَةِ ، ولِذلِكَ الأَمرِ وُلاةٌ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله» .

فَقالَ ابنُ عَبَّاسٍ : مَن هُم؟

قالَ عليه السلام : «أنَا وأحَدَ عَشَرَ مِن صُلبي أئِمَّةٌ مُحَدَّثونَ» . (5) .


1- .الظاهر أنّ الأوّلية باعتبار التقدير ، أي أوّل السنة الّذي يقدّر فيه الاُمور ليلة القدر ، والآخريّة باعتبار المجاورة ؛ فإنّ ما قدّر في السنة الماضية انتهى إليها ... (روضة المتقين : 3 / 437) .
2- .الكافي : 4 / 160 / 11 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 156 / 2021 ، الخصال : 519 / 7 كلّها عن رفاعة ، الإقبال : 1 / 33 ، روضة الواعظين : 381 ، بحار الأنوار : 97 / 16 / 31 .
3- .تهذيب الأحكام : 4 / 332 / 1042 عن رفاعة ، وانظر علل الشرايع : 270 / 7 و عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 116 / 1 .
4- .الكافي : 1 / 533 / 12 ، الخصال : 480 / 48 كلاهما عن الحسن بن العبّاس عن الإمام الجواد عليه السلام ، كمال الدين : 281 / 30 ، الإرشاد : 2 / 346 كلاهما عن الحسن بن العبّاس عن الإمام الجواد عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلامعنه صلى الله عليه و آله ، روضة الواعظين : 286 ، بحارالأنوار : 97 / 15 / 26 .
5- .الكافي : 1 / 532 / 11 و ص 247 / 2 ، الإرشاد : 2 / 346 ، الغيبة للطوسي : 142 / 106 ، الخصال : 479 / 47 ، كمال الدين ، 304 / 19 ، إعلام الورى : 2 / 172 ، كفاية الأثر : 221 كلّها عن الحسن بن العبّاس ، بحارالأنوار : 97 / 15 / 25 .

ص: 755

ب _ آغاز و پايان سال است
ج _ اختصاص آن به پيشوايان

ر . ك : ص 789 (نقش سه شب در سرنوشت) .

ب _ آغاز و پايان سال است (1)758.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب قدر ، آغاز سال و پايان آن است.757.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:سرِ سال ، شب قدر است. در آن شب ، آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مى شود.ر . ك : ص 43 (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) .

ج _ اختصاص آن به پيشوايان756.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:به شب قدر ايمان بياوريد. آن شب ، پس از من ، از آنِ على بن ابى طالب و فرزندان يازده گانه اوست.755.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام جواد عليه السلام:امير مؤمنان عليه السلام به ابن عبّاس فرمود: «شب قدر ، در هر سال هست. در آن شب ، برنامه سال ، فرود مى آيد و پس از پيامبر خدا ، آن برنامه را عهده دارانى است».

ابن عبّاس گفت: آنان كيان اند؟

[ امير مؤمنان عليه السلام] فرمود: «من و يازده نفر از نسل من ، پيشوايانى مُحدَّث [ كه از عالم غيب با آنان سخن گفته مى شود] ».

.


1- .آغاز بودن ، ظاهرا به اعتبار «مقدّر شدن كارها» است ، به اين معنا كه در شب قدر ، كارهاى آن سال ، مقدّر مى شود. پايان بودن هم به اعتبار «مجاور بودن» است؛ چون آنچه در سال گذشته مقدّر شده است ، به شب قدرِ اين سالْ منتهى مى شود (ر . ك : روضة المتّقين : 3 / 437) .

ص: 756

754.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا عَلِيُّ ، أتَدري ما مَعنى لَيلَةِ القَدرِ؟»

فَقُلتُ : لا ، يا رَسولَ اللّهِ .

فَقالَ صلى الله عليه و آله : «إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى قَدَّرَ فيها ما هُوَ كائِنٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، فَكانَ فيما قَدَّرَ عز و جل وِلايَتُكَ ووِلايَةُ الأَئِمَّةِ مِن وُلدِكَ إلى يَومِ القِيامَةِ» . (1)753.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :يا مَعشَرَ الشّيعَةِ ، خاصِموا بِسورَةِ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ» تَفلُجوا (2) ، فَوَاللّهِ إنَّها لَحُجَّةُ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى عَلَى الخَلقِ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وإنَّها لَسَيِّدَةُ دينِكُم ، وإنَّها لَغايَةُ عِلمِنا .

يا مَعشَرَ الشّيعَةِ ، خاصِموا ب_ «ح_م * وَ الْكِتَ_بِ الْمُبِينِ * إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ » ؛ فَإِنَّها لِوُلاةِ الأمرِ خاصَّةً بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (3)755.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام ... فَهَل يَعلَمُ الأَوصِياءُ ما لايَعلَمُ الأَنبِياءُ؟

قالَ : «لا ، وكَيفَ يَعلَمُ وَصِيٌّ غَيرَ عِلمِ ما اُوصِيَ إلَيهِ؟»

قالَ السّائِلُ : فَهَل يَسَعُنا أن نَقولَ : إنَّ أحَداً مِنَ الوُصاةِ يَعلَمُ ما لا يَعلَمُ الآخَرُ؟ قالَ : «لا ، لَم يَمُت نَبِيٌّ إلاّ وعِلمُهُ في جَوفِ وَصِيِّهِ ، وإنَّما تَنَزَّلَ المَلائِكَةُ وَالرّوحُ في لَيلَةِ القَدرِ بِالحُكمِ الَّذي يَحكُمُ بِهِ بَينَ العِبادِ» .

قالَ السَّائِلُ : وما كانوا عَلِموا ذلِكَ الحُكمَ؟

قالَ : «بَلى ، قَد عَلِموهُ ، ولكِنَّهُم لا يَستَطيعونَ إمضاءَ شَيءٍ مِنهُ حَتّى يُؤمَروا في لَيالِي القَدرِ كَيفَ يَصنَعونَ إلَى السَّنَةِ المُقبِلَةِ» .

قالَ السَّائِلُ : يا أبا جَعفَرٍ ، لا أستَطيعُ إنكارَ هذا ؟

قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : «مَن أنكَرَهُ فَلَيسَ مِنّا» .

قالَ السَّائِلُ : يا أبا جَعفَرٍ ، أرَأَيتَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله هَل كانَ يَأتيهِ في لَيالِي القَدرِ شَيءٌ لَم يَكُن عَلِمَهُ؟

قالَ : «لا يَحِلُّ لَكَ أن تَسأَلَ عَن هذا ، أمّا عِلمُ ما كانَ وما سَيَكونُ فَلَيسَ يَموتُ نَبِيٌّ ولا وَصِيٌّ إلاّ وَالوَصِيُّ الَّذي بَعدَهُ يَعلَمُهُ ، أمّا هذَا العِلمُ الَّذي تَسأَلُ عَنهُ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل أبَى أن يُطلِعَ الأَوصِياءَ عَلَيهِ إلاّ أنفُسَهُم» . (4) .


1- .معاني الأخبار : 315 / 1 عن الأصبغ بن نباته ، بحارالأنوار : 97 / 18 / 38 .
2- .تَفلُجوا : أي تظفروا ، وتغلبوا من خاصمكم (مجمع البحرين : 3 / 1412) .
3- .الكافي : 1 / 249 / 6 ، تأويل الآيات الظاهرة : 2 / 824 / 13 كلاهما عن الحسن بن العبّاس عن الإمام الجواد عن الإمام الصادق عليهماالسلام ، الإقبال : 1 / 151 وفيه «تفلحوا» بدل «تفلجوا» .
4- .الكافي : 1 / 251 / 8 عن الحسن بن العبّاس بن الحريش عن الإمام الجواد عليه السلام ، بحارالأنوار : 25 / 81 / 68 .

ص: 757

754.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا به من فرمود: «اى على! آيا مى دانى معناى شب قدر چيست؟».

گفتم: نه ، اى پيامبر خدا!

فرمود: «خداوند متعال در آن شب ، آنچه را تا روز قيامت خواهد شد ، مقدّر كرده است و از جمله آنچه مقدّر كرده ، ولايت تو و ولايت امامان از نسل تو تا روز قيامت است».753.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:اى گروه شيعه! با سوره «إنّا أنزلناه» مخاصمه و مجادله كنيد تا چيره شويد. به خدا سوگند كه اين سوره ، پس از پيامبر خدا ، حجّت خداى متعال بر مردم است و اين سوره ، سَرور آيين شما و نهايت دانش ماست.

اى گروه شيعه! با سوره «ح_م * وَ الْكِتَ_بِ الْمُبِينِ * إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ» مخاصمه كنيد ، كه اين آيات ، ويژه پيشوايان الهى پس از پيامبر خداست.752.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:مردى به امام باقر عليه السلام گفت: آيا اوصيا (جانشينان پيامبران) چيزى مى دانند كه پيامبران ندانند؟

فرمود: «نه؛ چگونه وصى ، چيزى جز آنچه به او وصايت (آموخته) شده است ، بداند؟».

سؤال كننده پرسيد: آيا مى توانيم بگوييم يكى از اوصيا چيزى را مى داند كه ديگرى نمى داند؟

فرمود: «نه؛ هيچ پيامبرى از دنيا نرفته ، مگر آن كه دانش او در دل وصىّ اوست. و فرشتگان و روح} در شب قدر ، حكمى را فرود مى آورند كه با آن ، ميان بندگان داورى كند».

سؤال كننده پرسيد: آيا آن حكم را نمى دانستند؟

فرمود: «چرا مى دانستند؛ ليكن آنان هيچ يك از آنها را نمى توانند اجرا كنند ، تا آن كه در شب هاى قدر به آنان دستور داده شود كه تا سال بعد چگونه عمل كنند».

سؤال كننده گفت: اى ابو جعفر! من حقّ انكار اين را ندارم؟

فرمود: «هر كس انكارش كند ، از ما نيست».

سؤال كننده گفت: اى ابو جعفر! به نظر شما ، آيا در شب هاى قدر ، چيزى بر پيامبر صلى الله عليه و آله گفته مى شد كه پيش تر آن را نمى دانست؟

فرمود: «بر تو روا نيست كه از چنين چيزى بپرسى. امّا درباره دانش آنچه بوده و خواهد شد. هيچ پيامبرى و وصى اى نمى ميرد ، مگر آن كه جانشينِ پس از او آن را مى داند. و امّا اين دانشى كه از آن مى پرسى: خداوند متعال نخواسته است ، مگر اين كه خودِ جانشينان را از آن آگاه سازد». .

ص: 758

751.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :معاني الأخبار عن المفضّل بن عمر :ذُكِرَ عِنَد أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام « إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ » قالَ : «ما أبيَنَ فَضلَها عَلَى السُّوَرِ» ، قالَ : قُلتُ : وأيُّ شَيءٍ فَضلُها؟

قالَ : «نَزَلَت وِلايَةُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فيها» .

قُلتُ : في لَيلَةِ القَدرِ الَّتي نَرتَجيها في شَهرِ رَمَضانَ؟

قالَ : «نَعَم ، هِيَ لَيلَةٌ قُدِّرَت فيهَا السَّماواتُ وَالأَرضُ ، وقُدِّرَت وِلايَةُ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام فيها» . (1) .


1- .معاني الأخبار : 316 / 2 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 119 / 116 وليس فيه «وقدّرت ولاية أميرالمؤمنين عليه السلامفيها» ، بحارالأنوار : 97 / 18 / 39 .

ص: 759

750.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :معانى الأخبار _ به نقل از مفضّل بن عمر _ :نزد امام صادق عليه السلام از سوره «إنّا أنزلناه» ياد شد. فرمود: «چه قدر روشن است فضيلت آن بر [ ديگر] سوره ها!».

گفتم: فضيلت آن چيست؟

فرمود: «ولايت امير مؤمنان عليه السلام در آن نازل شده است».

گفتم: در شب قدرى كه در ماه رمضان به آن اميد داريم؟

فرمود: «آرى. آن ، شبى است كه آسمان ها و زمين در آن مقدّر شده اند و ولايت امير مؤمنان عليه السلام نيز در آن ، مقدّر شده است». .

ص: 760

749.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن الحسن بن العباس بن حريش :عَرَضتُ هذَا الكِتابَ عَلى أبي جَعفرٍ عليه السلام فَأَقَرَّ بِهِ :

قالَ (1) : قالَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : «قالَ عَلِيٌّ عليه السلام في صُبحِ أوَّلِ لَيلَةِ القَدرِ الَّتي كانَت بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَلوني فَوَاللّهِ لاَُخبِرَنَّكُم بِما يَكونُ إلى ثَلاثِمِئَةٍ وسِتّينَ يَوماً ، مِنَ الذَّرِّ فَما دونَها فَما فَوقَها ، ثُمَّ لاَُخبِرَنَّكُم بِشَيءٍ مِن ذلِكَ لابِتَكَلُّفٍ ولا بِرَأيٍ ولا بِادِّعاءٍ في عِلمٍ إلاّ مِن عِلمِ اللّهِ وتَعليمِهِ ، وَاللّهِ لايَسأَلُني أهلُ التَّوراةِ ولا أهلُ الإِنجيلِ ، ولا أهلُ الزَّبورِ ولا أهلُ الفُرقانِ إلاّ فَرَقتُ بَينَ كُلِّ أهلِ كِتابٍ بِحُكمِ ما في كِتابِهِم» .

قالَ : قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : أرَأَيتَ ما تَعلَمونَهُ في لَيلَةِ القَدرِ هَل تَمضي تِلكَ السَّنَةَ ، وبَقِيَ مِنهُ شَيءٌ لَم تَتَكَلَّموا بِهِ؟

قالَ : «لا ، وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، لَو أ نَّهُ فيما عَلِمنا في تِلكَ اللَّيلَةِ أنِ انصِتوا لِأَعدائِكُم لَنَصَتنا ، فَالنَّصتُ أشَدُّ مِنَ الكَلامِ» . (2)748.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات :عَن الحَسَنِ بنِ عَبّاسِ بنِ حَريشٍ أ نَّهُ عَرَضَهُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلامفَأَقَرَّ بِهِ قالَ :

فَقالَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : «إنَّ القَلبَ الَّذي يُعايِنُ ما يَنزِلُ في لَيلَةِ القَدرِ لَعَظيمُ الشَّأنِ» .

قُلتُ : وكَيفَ ذاكَ يا أبا عَبدِاللّهِ؟

قالَ : «لَيُشَقُّ وَاللّهِ بَطنُ ذلِكَ الرَّجُلِ ، ثُمَّ يُؤخَذُ إلى قَلبِهِ ، ويُكتَبُ عَلَيهِ بِمِدادِ النُّورِ فَذلِكَ جَميعُ العِلمِ ، ثُمَّ يَكونُ القَلبُ مُصحَفاً لِلبَصَرِ ، ويَكونُ اللِّسانُ مُتَرجِماً لِلاُذُنِ ، إذا أرادَ ذلِكَ الرَّجُلُ عِلمَ شَيءٍ نَظَرَ بِبَصَرِهِ وقَلبِهِ فَكَأَ نَّهُ يَنظُرُ في كِتابٍ» .

قُلتُ لَهُ بَعدَ ذلِكَ : وكَيفَ العِلمُ في غَيرِها ، أيُشَقُّ القَلبُ فيهِ أم لا؟

قالَ : «لا يُشَقُّ ، لكِنَّ اللّهَ يُلهِمُ ذلِكَ الرَّجُلَ بِالقَذفِ فِي القَلبِ ، حَتّى يُخَيَّلَ إلى الاُذُنِ أنَّها تُكَلَّمُ بِما شاءَ اللّهُ مِن عِلمِهِ ، وَاللّهُ واسِعُ عَليمٌ» . (3) .


1- .أي : قال راوي الكتاب المذكور .
2- .بصائر الدرجات : 222 / 12 ، بحارالأنوار : 97 / 20 / 44 .
3- .بصائر الدرجات : 223 / 14 ، تأويل الآيات الظاهرة : 2 / 827 / 16 ، بحارالأنوار : 97 / 20 / 45 .

ص: 761

752.عنه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از حسن بن عبّاس بن حَريش _ :اين نوشته را به امام جواد عليه السلام عرضه كردم. امام عليه السلام آن را پذيرفت و به آن اقرار كرد.

راوى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «على عليه السلام در سحرگاه اوّلين شب قدر پس از [ رحلت ] پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : از من بپرسيد. به خدا به شما خبر مى دهم از آنچه تا سيصد وشصت سال اتّفاق خواهد افتاد ، از: مورچه وكوچك تر و بالاتر از آن. سپس از آن به شما خبر مى دهم ، نه با زحمت و نه با رأى و ادّعاى دانايى ، و تنها از دانش خداوند ، كه مرا آموخته است. به خدا سوگند كه اهل تورات ، اهل انجيل ، اهل زبور و اهل فرقان چيزى از من نپرسند ، مگر آن كه ميان هر يك از اهل كتاب ، به حكمى كه در كتابشان است ، داورى مى كنم ».

به امام صادق عليه السلام گفتم: آيا آنچه را در شب قدر مى دانيد ، ممكن است آن سال بگذرد و چيزى بماند كه درباره آن سخن نگفته ايد؟

فرمود: «نه. سوگند به آن كه جانم به دست اوست ، اگر در آنچه آن شب مى دانيم ، اين باشد كه: در برابر دشمنانتان ساكت باشيد ، سكوت مى كنيم ، و سكوت ، سخت تر از سخن گفتن است».751.عنه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از حسن بن عبّاس بن حَريش _ :اين حديث را بر امام صادق عليه السلام عرضه كردم. وى نيز به آن اقرار نمود.

امام صادق عليه السلام فرمود: «قلبى كه آنچه را در شب قدر فرود مى آيد ، مى بيند ، جايگاه بزرگى دارد».

گفتم: اين چگونه است ، اى ابو عبد اللّه ؟

فرمود: «به خدا سوگند ، دل آن فرد را مى شكافند و به قلبش راه مى يابند و با جوهرى از نور بر آن مى نويسند. اين ، همه دانش است. سپس آن دل ، كتاب چشم مى شود و زبان ، ترجمانِ گوش. هر گاه آن شخص بخواهد چيزى را بداند ، با چشم و دلش مى نگرد؛ گويا كه در يك نوشته نگاه مى كند».

پس از آن به ايشان گفتم: در جز آن ، دانش چگونه است؟ آيا در غير اين مورد هم دل شكافته مى شود يا نه؟

فرمود: «شكافته نمى شود؛ ليكن خداوند به آن شخص الهام مى كند و در دلش مى افكند ، تا آن كه گوش مى پندارد كه درباره آنچه خداوند از دانش خود خواسته ، با او سخن گفته شده است ، و خداوند وسعت بخش داناست». .

ص: 762

750.عنه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن عمر بن يزيد :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّه عليه السلام : أرَأَيتَ مَن لَم يُقِرَّ بِما يَأتيكُم في لَيلَةِ القَدرِ كَما ذُكِرَ ولَم يَجحَدهُ؟

قالَ : «أمّا إذا قامَت عَلَيهِ الحُجَّةُ مِمَّن يَثِقُ بِهِ في عِلمِنا فَلَم يَثِق بِهِ فَهُوَ كافِرٌ ، وأمّا مَن لَم يَسمَع ذلِكَ فَهُوَ في عُذرٍ حَتّى يَسمَعَ» ، ثُمَّ قالَ عليه السلام : «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ» (1) . (2)د _ نُزولُ المَلائِكَةِ فيها إلى صاحِبِ الأَمرِ749.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لاتَخفى عَلَينا لَيلَةُ القَدرِ ، إنَّ المَلائِكَةَ يَطوفونَ بِنا فيها . (3)748.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قيلَ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : تَعرِفونَ لَيلَةَ القَدرِ؟

فَقالَ : «وكَيفَ لانَعرِفُ لَيلَةَ القَدرِ وَالمَلائِكَةُ يَطوفونَ بِنا فيها» . (4)747.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در يادكرد سفارش خضر عليه السلام به موسى عليه ال ) رجال الكشّي عن إسماعيل بن أبي حمزة :رَكِبَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام يَوماً إلى حائِطٍ لَهُ مِن حيطانِ المَدينَةِ ، فَرَكِبتُ مَعَهُ إلى ذلِكَ الحائِطِ ومَعَنا سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ .

فَقالَ لَهُ سُلَيمانُ بنُ خالِدٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! يَعلَمُ الإِمامُ ما في يَومِهِ؟

فقالَ : «يا سُلَيمانُ ، وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَاصطَفاهُ بِالرِّسالَةِ ، إنَّهُ لَيَعلَمُ ما في يَومِهِ ، وفي شَهرِهِ ، وفي سَنَتِهِ» .

ثُمَّ قالَ : «يا سُلَيمانُ ، أما عَلِمتَ أنَّ رُوحاً تَنزِلُ عَلَيهِ في لَيلَةِ القَدرِ فَيَعلَمُ ما في تِلكَ السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ ، وعَلِمَ ما يَحدُثُ فَي اللَّيلِ وَالنَّهارِ» . (5) .


1- .التوبة : 61 .
2- .بصائر الدرجات : 224 / 15 ، بحارالأنوار : 97 / 21 / 46 .
3- .تفسير القمّي : 2 / 290 ، عن أبي المهاجر ، بصائر الدرجات : 221 / 5 عن أبي الهذيل ، بحار الأنوار : 97 / 13 / 19 .
4- .تفسير القمّي : 2 / 431 ، بحارالأنوار : 97 / 14 / 23 .
5- .رجال الكشّي : 2 / 646 / 664 ، بحارالأنوار : 46 / 272 / 76

ص: 763

د _ نزول فرشتگان در آن شب بر صاحب الأمر

746.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از عمر بن يزيد _ :به امام صادق عليه السلامگفتم: وضع كسى كه به آنچه در شب قدر _ آن گونه كه ياد شده _ به شما مى رسد ، باور ندارد و آن را انكار هم نمى كند ، چگونه است؟

فرمود: «اگر به وسيله كسى كه در دانشِ ما مورد اطمينان اوست ، حجّت بر او تمام باشد و او اطمينان نكند ، او كافر است؛ امّا اگر كسى آن را نشنيده است ، معذور است ، تا آن كه بشنود».

سپس فرمود: « « به خدا ايمان دارد و از مؤمنان مى پذيرد [و باور مى كند]» ».د _ نزول فرشتگان در آن شب بر صاحب الأمر745.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:شب قدر بر ما پوشيده نمى مانَد. فرشتگان در آن شب ، گِرد ما مى چرخند.747.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في ذِكرِ وَصِيَّةِ الخِضْرِ لِموسى عليهماالسلام ) تفسير القمّى :به امام باقر عليه السلام گفتند: شب قدر را مى شناسيد؟

فرمود: «چگونه شب قدر را نشناسيم ، در حالى كه فرشتگان در آن شب بر گِرد ما مى چرخند؟!».746.عنه صلى الله عليه و آله :رجال الكشّى _ به نقل از اسماعيل بن ابى حمزه _ :روزى ، امام باقر عليه السلامسوار [ بر مَركب ] شد و به باغى كه اطراف مدينه داشت ، رفت. من نيز سوار شدم و تا آن نخلستان همراهش بودم. سليمان بن خالد نيز با ما بود. سليمان بن خالد به امام عليه السلامگفت: فدايت شوم! آيا امام مى داند كه در روزش چه اتّفاقى مى افتد؟

فرمود: «اى سليمان! سوگند به آن كه محمّد را به نبوّت برانگيخت و او را به رسالت برگزيد ، امام مى داند كه در روزش ، در ماهش و در سالش چه اتّفاقى خواهد افتاد».

سپس فرمود: «اى سليمان! آيا نمى دانى كه روح در شب قدر بر او فرود مى آيد و او آنچه را در اين سال تا سال آينده و آنچه را در شب و روز رخ مى دهد ، مى داند؟».

.

ص: 764

745.عنه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن ابن بكير عن الإمام الصادق عليه السلام :«إنَّ لَيلَةَ القَدرِ يُكتَبُ ما يَكونُ مِنها فِي السَّنَةِ إلى مِثلِها مِن خَيرٍ أو شَرٍّ ، أو مَوتٍ أو حَياةٍ ، أو مَطَرٍ ، ويُكتَبُ فيها وَفدُ الحاجِّ ، ثُمَّ يُفضي (1) ذلِكَ إلى أهلِ الأَرضِ» .

فَقُلتُ : إلى مَن مِن أهلِ الأَرضِ؟

فَقالَ : «إلى مَن تَرى» . (2)744.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن داوود بن فرقد :سَأَلتُهُ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ » ، قالَ : «نَزَلَ (3) فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ مِن مَوتٍ أو مَولودٍ» .

قُلتُ لَهُ : إلى مَن؟

فَقالَ : «إلى مَن عَسى أن يَكونَ ، إنَّ النّاسَ في تِلكَ اللَّيلَةِ في صَلاةٍ ودُعاءٍ ومَسأَلَةٍ ، وصاحِبُ هذَا الأَمرِ في شُغُلٍ تَنزِلُ المَلائِكَةُ إليهِ بِاُمورِ السَّنَةِ مِن غُروبِ الشَّمسِ إلى طُلوعِها مِن كُلِّ أمرٍ ، سَلامٌ هِيَ لَهُ إلى أن يَطلُعَ الفَجرُ» . (4) .


1- .في المصدر : «يقضي» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار وبعض نسخ المصدر الخطّية .
2- .بصائر الدرجات : 220 / 1 ، بحارالأنوار : 97 / 22 / 48 .
3- .في مستدرك الوسائل ج 7 ص 462 ح 8663 : «يَنزِل» بدل «نَزَلَ» .
4- .بصائر الدرجات : 220 / 2 ، بحارالأنوار : 97 / 22 / 49 .

ص: 765

743.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از ابن بُكَير ، از امام صادق عليه السلام _ :«در شب قدر ، آنچه از: خير و شر ، يا مرگ و زندگى و يا باران ، در آن سال تا سال بعد خواهد شد ، نوشته مى شود و در آن شب ، گروه حاجيان نوشته مى شود. سپس آن تقدير به زمينيان رسانده مى شود».

گفتم: چه كسى از زمينيان؟

فرمود: «به كسى كه مى بينى!».742.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از داوود بن فَرقَد _ :امام عليه السلام درباره [سوره ]«إنّا أنزلناه فى ليلة القدر...» پرسيدم. فرمود: «در آن شب ، آنچه (از: مرگ و مير و زاد و ولد) تا سال آينده مى شود ، فرود مى آيد».

گفتم: بر چه كس؟

فرمود: «به كسى كه اى بسا هست! مردم ، در آن شب ، در حال نماز و دعا و خواستن اند و صاحب اين امر (عهده دار مَنصب امامت) ، كارى دارد: فرشتگان بر او فرود مى آيند و كارهاى سال را درباره هر چيزى ، بر او از غروب آفتاب تا طلوع خورشيد ، فرود مى آورند. آن شب براى او ايمن است ، تا آن كه سپيده بدمد». .

ص: 766

741.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن هشام :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : قَولَ اللّهَ تَعالى في كِتابِهِ : «فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » . (1)

قالَ : «تِلكَ لَيلَةُ القَدرِ يُكتَبُ فيها وَفدُ الحاجِّ ، وما يَكونُ فيها مِن طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو مَوتٍ أو حَياةٍ ، ويُحدِثُ اللّهُ في اللَّيلِ وَالنَّهارِ ما يَشاءُ ، ثُمَّ يُلقيهِ إلى صاحِبِ الأَرضِ» .

قالَ الحارِثُ بنُ المُغيرَةِ البَصرِيُّ ، قُلتُ : ومَن صاحِبُ الأَرضِ؟

قالَ : «صاحِبُكُم» . (2)740.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن داود بن فرقد :سَأَلتُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ الَّتي تَنَزَّلُ فيهَا المَلائِكَةُ ، فَقالَ : «تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ » .

قالَ : ثُمَّ قالَ لي أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : «مِمَّن؟ وإلى مَن؟ وما يَنزِلُ؟» (3)744.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن سعيد بن يسار :كُنتُ عِندَ المُعَلَّى بنِ خُنَيسٍ إذ جاءَ رَسولُ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام .

فَقُلتُ لَهُ : سَلهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَلَمّا رَجَعَ قُلتُ لَهُ : سَأَلتَهُ؟

قالَ : نَعَم ، فَأَخبَرَني بِما أرَدتُ وما لَم اُرِد .

قالَ : «إنَّ اللّهَ يَقضي فيها مَقاديرَ تلِكَ السَّنَةِ ، ثُمَّ يَقذِفُ بِهِ إلَى الأَرضِ» .

فَقُلتُ : إلى مَن؟

فَقالَ : «إلى مَن تَرى يا عاجِزُ _ أو يا ضَعيفُ _ » . (4) .


1- .الدخّان : 4 .
2- .بصائر الدرجات : 221 / 4 ، بحارالأنوار : 97 / 23 / 51 .
3- .بصائر الدرجات : 221 / 6 ، بحارالأنوار : 97 / 23 / 53 .
4- .بصائر الدرجات : 221 / 7 ، بحارالأنوار : 97 / 23 / 54 .

ص: 767

743.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از هشام _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: اين سخن خداوند كه « در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود» چيست؟

فرمود: «آن ، شب قدر است. در آن شب ، گروه حاجيان آنچه در آن سال (از: اطاعت و معصيت يا مرگ و زندگى) خواهد بود ، نوشته (مقدّر) مى شود و خداوند در شب و روز ، آنچه را بخواهد ، پديد مى آورد؛ سپس آن را به صاحب زمين مى رساند».

حارث بن مغيره بصرى گويد: گفتم: صاحب زمين كيست؟

فرمود: «پيشواى شما».742.عنه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از داوود بن فَرقَد _ :از امام صادق عليه السلامدرباره شب قدر ، كه فرشتگان در آن فرود مى آيند ، پرسيدم.

فرمود: « « در آن شب ، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان در پى هر كارى فرود مى آيند * آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است» ».

سپس امام صادق عليه السلام به من فرمود: «از سوى چه كسى؟ و بر چه كسى؟ و چه چيزى فرود مى آيد؟».741.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از سعيد بن يَسار _ :پيش معلّى بن خُنَيس بودم كه فرستاده امام صادق عليه السلام آمد.

به او گفتم: از امام عليه السلام از شب قدر بپرس. چون برگشت ، به او گفتم: از وى پرسيدى؟

گفت: آرى؛ آنچه را خواستم و آنچه را نمى خواستم ، به من خبر داد.

فرمود: «خداوند در آن شب ، مقدّرات آن سال را حتمى مى كند. سپس آن را به سوى زمين مى افكند».

گفتم: نزد چه كسى؟

فرمود: «به كسى كه مى بينى ، اى ناتوان!». .

ص: 768

740.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قَولُهُ تَعالى : «تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا» قالَ (1) : «تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وروحُ القُدُسِ عَلى إمامِ الزَّمانِ ، ويَدفَعونَ إلَيهِ ما قَد كَتَبوهُ مِن هذِهِ الاُمورِ» . (2)ه _ سَلامٌ هِيَ حَتّى مَطلَعِ الفَجرِ739.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ لا يَخرُجُ في هذِهِ اللَّيلَةِ حَتّى يُضِيءُ فَجرُها وَلا يَستَطِيعُ فيها عَلى أحَدٍ بِخَبَلٍ أو داءٍ ، أو ضَربٍ مِن ضُروبِ الفَسادِ ، ولا يُنفَذُ فيهِ سِحرُ ساحِرٍ» . (3)738.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام _ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ _ :ثُمَّ فَضَّلَ لَيلَةً واحِدَةً من لَياليهِ عَلى لَيالي ألفِ شَهرٍ ، وسَمّاها لَيلَةَ القَدرِ ، تَنَزَّلُ المَلائِكةُ وَالرّوحُ فيها بِإِذنِ رَبِّهِم مِن كُلِّ أمرٍ ، سَلامٌ دائِمُ البَرَكَةِ إلى طُلوعِ الفَجرِ عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ بِما أحكَمَ مِن قَضائِهِ . (4)737.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ _ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ _ يَقُولُ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» صَدَقَ اللّهُ عز و جل ، أنزَلَ اللّهُ القُرآنَ في لَيلَةِ القَدرِ «وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ» قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لا أدري ، قالَ اللّهُ عز و جل : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ ، قالَ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «وَهَل تَدري لِمَ هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ؟

قالَ : لا .

قالَ : «لِأنَّها تَنَزَّلُ فيهَا المَلائِكَةُ والرّوحُ بِإِذنِ رَبِّهِم مِن كُلِّ أمرٍ ، وَإذا أذِنَ اللّهُ عز و جل بِشَيءٍ فَقَد رَضِيَهُ ، «سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ» يَقُولُ : تُسَلِّمُ عَلَيكَ يا مُحَمَّدُ مَلائكَتي وَروحي بِسَلامي مِن أوَّلِ ما يَهبِطُونَ إلى مَطلَعِ الفَجرِ» . (5) .


1- .كذا في المصدر مُضمرا .
2- .تفسير القمّي : 2 / 431 ، بحارالأنوار : 97 / 14 / 23 .
3- .مجمع البيان : 10 / 789 ؛ تفسير القرطبي : 20 / 137 .
4- .الصحيفة السجّاديّة : 166 الدعاء 44 ، مصباح المتهجّد : 607 / 695 وفيه إلى «طلوع الفجر» ، الإقبال : 1 / 112 .
5- .الكافي : 1 / 248 / 4 عن الحسن بن العبّاس بن الحريش عن الإمام الجواد عليه السلام ، بحار الأنوار : 25 / 80 / 67 .

ص: 769

ه _ آن شب ، تا دميدن سپيده ايمن است

736.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى:درباره اين آيه كه : « در آن شب ، فرشتگان و روح فرود مى آيند» فرمود: «فرشتگان و روح القدس بر امام زمان فرود مى آيند و آنچه را از اين كارها نوشته اند ، به وى تحويل مى دهند».ه _ آن شب ، تا دميدن سپيده ايمن است735.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شيطان در اين شب ، بيرون نمى آيد تا آن كه سپيده اش تابان شود و در آن شب ، او نمى تواند كسى را فلج يا دردمند سازد ، يا فسادى بر كسى وارد آورد. و در آن ، جادوى هيچ جادوگرى كارگر نمى شود.734.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام _ در دعاى خويش هنگام شروع ماه رمضان _ :سپس از شب هاى اين ماه ، يك شب را بر شب هاى هزار ماه ، برترى داد و آن را «شب قدر» ناميد. در آن شب ، فرشتگان و «روح» به فرمان پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند. [ آن شب ،] ايمن و پيوسته خجسته است ، تا دميدن سپيده ، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد ، طبق تقديرى كه استوار داشته است.739.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:[ امام] سجّاد عليه السلام مى گفت: « « ما آن را در شب قدر نازل كرديم» . خداوند ، راست فرمود. خداوند ، اين آيه را در شب قدر فرو فرستاد كه : « تو چه دانى كه شب قدر چيست؟» .

پيامبر خدا عرض كرد: نمى دانم.

خداوند فرمود: « شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» كه در آنها شب قدر نباشد.

به پيامبر خدا فرمود: آيا مى دانى كه چرا آن شب ، بهتر از هزار شب است؟

عرض كرد: نه.

فرمود: براى آن كه «در آن شب، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند» و وقتى خداوند به چيزى اجازه دهد ، به آن راضى است.

« آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است» . خداوند مى فرمايد: اى محمّد! فرشتگان من و روح من ، از اوّلين لحظه اى كه فرود مى آيند ، تا دميدن سپيده ، سلام مرا به تو مى رسانند » .

.

ص: 770

1 / 3اِستِمرارُ لَيلَةِ القَدرِ في كُلِّ عامٍ738.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك عن أبي ذرّ :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، تَكُونُ [ لَيلَةُ القَدرِ] مَعَ الأنبِياءِ ما كانوا فَإذا قُبِضَ الأنبِياءُ رُفِعَت أم هِيَ إلى يَومِ القيامَةِ؟

قالَ : «بَل هِيَ إلى يَومِ القيامَةِ» . (1)737.عنه صلى الله عليه و آله :المصنَّف عن مرثد بن أبي مرثد عن أبيه :كُنتُ مَعَ أبي ذَرٍّ عِندَ الجَمرَةِ الوُسطى فَسَأَلتُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ .

فَقالَ : كانَ أسأَلَ النّاسِ عَنها رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله [ أنَا ، قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ] (2) لَيلَةُ القَدرِ كانَت تَكونُ عَلى عَهدِ الأنبِياءِ فإذا ذَهَبوا رُفِعَت؟ قالَ : «لا ، وَلكِن تَكونُ إلى يَومِ القِيامَةِ» . (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : 1 / 603 / 1596 وج 2 / 578 / 3960 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 321 / 2170 .
2- .سقط ما بين المعقوفين من المصدر هنا ، وأثبتناها من نفس المصدر ص 487 ح 5 . وانظر : ص 37 ح 28 .
3- .المصنَّف لابن أبي شيبة : 2/394/5 ، صحيح ابن خزيمة : 3 / 320 / 2169 ، مجمع الزوائد : 3/411/5053 نقلاً عن البزار عن مرثد وفيهما «قلت : يا رسول اللّه ليلة القدر اُنزلت على الأنبياء بوحي إليهم فيها ثمّ ترجع (ترفع)؟ فقال : بل هي إلى يوم القيامة» ؛ مجمع البيان : 10 / 786 ، تأويل الآيات الظاهرة : 2 / 819 / 5 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 25 / 97 / 72 .

ص: 771

1 / 3 وجود شب قدر در هر سال

1 / 3وجود شب قدر در هر سال736.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك _ به نقل از ابو ذر _ :گفتم: اى پيامبر خدا! تا پيامبران هستند ، شب قدر با آنان است. وقتى پيامبران مى ميرند ، آيا شب قدر برداشته مى شود ، يا تا روز قيامت هست؟

فرمود: «آن شب ، تا روز قيامت هست».735.عنه صلى الله عليه و آله :المصنَّف _ به نقل از مَرثَد بن ابى مَرثَد ، از پدرش _ :با ابو ذر [ در مِنا ]كنار جمره ميانى بودم. از او درباره شب قدر پرسيدم.

گفت: بيش از همه ، من درباره آن از پيامبر خدا مى پرسيدم. [ يك بار] گفتم: اى پيامبر خدا! آيا شب قدر در عهد و دوران پيامبران بود؟ و آن گاه كه در گذشتند ، آن شب هم برداشته شد؟ فرمود: «نه؛ بلكه تا روز قيامت خواهد بود».

.

ص: 772

734.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :لَقَد خَلَقَ اللّهُ _ جَلَّ ذِكرُهُ _ لَيلَةَ القَدرِ أَوَّلَ ما خَلَقَ الدُّنيا ، وَلَقَد خَلَقَ فيها أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكونُ ، وَأَوَّلَ وَصِيٍّ يَكونُ ، وَلَقَد قَضى أَن يَكونَ في كُلِّ سَنَةٍ لَيلَةً يَهبِطُ فيها بِتَفسيرِ الاُمورِ إلى مِثلِها مِنَ السَّنَةِ المُقبِلَةِ . (1)733.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن داود بن فرقد عن يعقوب :سَمِعتُ رَجُلاً يَسأَلُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلامعَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَقالَ : أخبِرني عَن لَيلَةِ القَدرِ ، كانَت أو تَكونُ في كُلِّ عامٍ؟

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام : «لَو رُفِعَت لَيلَةُ القَدرِ لَرُفِعَ القُرآنُ» . (2)وانظر : ص 46 ، ح 27 و 28 . ص 774 ، ح 661 .

.


1- .الكافي : 1 / 250 / 7 ، تأويل الآيات الظاهرة : 2 / 825 / 14 ، بحار الأنوار : 25 / 73 / 63 . انظر تمام الحديث في المصدر .
2- .الكافي : 4 / 158 / 7 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 158 / 2023 وفيه «سأل رجل الصادق عليه السلام ...» ، علل الشرايع : 388 / 1 ، بحار الأنوار : 97 / 17 / 36 .

ص: 773

732.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:_ كه يادش بزرگ باد _خداوند نخستين دورانى كه دنيا را آفريد ، شب قدر را هم آفريد. نيز در آن شب ، اوّلين پيامبر و اوّلين جانشين پيامبر را آفريد و مقدّر كرد كه در هر سال ، شبى باشد كه در آن شب ، تفسير كارها را تا سال آينده فرود آورد.731.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از داوود بن فَرقَد ، از يعقوب _ :شنيدم كه مردى از امام صادق عليه السلام درباره شب قدر مى پرسيد كه: مرا خبر بده ، آيا شب قدر بوده است ، يا هر سال خواهد بود؟

امام صادق عليه السلام به او فرمود: «اگر شب قدر برداشته شود ، قرآن هم برداشته مى شود».ر . ك : ص 47 ، ح 27 و 28. ص 775 ، ح 661 .

.

ص: 774

الفصل الثاني : أيّ ليلة هي؟2 / 1فِي العَشرِ الأَواخِرِ730.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَحَرَّوا لَيلَةَ القَدرِ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ . (1)733.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :تَحَرَّوا لَيلَةَ القَدرِ فِي الوَترِ مِنَ العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ . (2)732.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَقالَ : «اِلتَمِسوها في العَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ» . (3)731.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :عَن حُمرانَ أ نَّهُ سَأَلَ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَ_رَكَةٍ » .

قالَ : «نَعَم ، هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ، وهِيَ مِن كُلِّ سَنَةٍ في شَهرِ رَمَضانَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ» . (4) .


1- .صحيح البخاري : 2 / 710 / 1916 ، صحيح مسلم : 2 / 828 / 219 ، سنن الترمذي : 3 / 158 / 792 ، مسند ابن حنبل : 9 / 317 / 24346 و ج 10 / 17 / 25748 ، السنن الكبرى : 4 / 506 / 8527 كلّها عن عائشة ، الموطّأ : 1 / 319 / 10 عن هشام بن عروة عن أبيه ، كنز العمّال : 8 / 533 / 24024 نقلاً عن الطبراني عن ابن عبّاس .
2- .صحيح البخاري : 2 / 710 / 1913 ، مسند ابن حنبل : 9 / 348 / 24499 ، السنن الكبرى : 4 / 507 / 8531 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : 8 / 536 / 24042 .
3- .دعائم الاسلام : 1 / 282 ، بحار الأنوار : 97 / 10 .
4- .ثواب الأعمال : 92 / 11 ، الكافي : 4 / 157 / 6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 158 / 2024 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 97 / 19 / 41 . انظر تمامه في ص 742 ح 613 .

ص: 775

فصل دوم : شبِ قدر ، چه شبى است؟

2 / 1 در دهه آخر

فصل دوم : شبِ قدر چه شبى است؟2 / 1در دهه آخر730.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان بجوييد.729.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شب قدر را در شبى طاق (فرد) از شب هاى دهه آخر ماه رمضان بجوييد.728.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:از پيامبر خدا درباره شب قدر پرسيدند. فرمود: «آن را در دهه آخر ماه رمضان بجوييد».727.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :حمران از امام باقر عليه السلام درباره آيه: « همانا ، آن را در شبى خجسته نازل كرديم» پرسيد.

فرمود: «آرى. آن ، شب قدر است . آن شب ، در هر سال ، در ماه رمضان و در دهه آخر آن است».

.

ص: 776

726.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن عبادة بن الصامت :أخبَرَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن لَيلَةِ القَدرِ فَقالَ : «هِيَ في شَهرِ رَمَضانَ ، فَالتَمِسوها فِي العَشرِ الأَواخِرِ ؛ فَإِنَّها وَترٌ لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، أو خَمسٍ وعِشرينَ ، أو سَبعٍ وعِشرينَ ، أو آخِرُ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ ، مَن قامَهَا احتِساباً ، غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ» . (1)2 / 2لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ وإحدى وعِشرينَ وتِسعَ عَشرَةَ729.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً كانَ يَتَحَرَّى لَيلَةَ القَدرِ ، لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ . (2)728.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان عن حسّان بن أبي عليّ :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن لَيلَةِ القَدرِ .

قالَ : «اُطلُبها في تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» . (3) .


1- .مسند ابن حنبل : 8 / 414 / 22827 و ص 408 / 22805 و ص 402 / 22776 وزادا فيهما «أو تسع وعشرين» ، كنزالعمّال : 8 / 536 / 24040 نقلاً عن الطبراني وص 544 / 24086 ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 476 / 8698 نقلاً عن ابن أبي جمهور في درر اللآلي وانظر الإقبال : 1 / 155 .
2- .المصنّف لعبد الرزاق : 4 / 251 / 7696 عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .مجمع البيان : 10 / 787 ؛ كنز العمّال : 8 / 539 / 24057 نقلاً عن أبي داود والبيهقي عن ابن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آلهنحوه .

ص: 777

2 / 2 شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم و نوزدهم

727.عنه صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل _ به نقل از عبادة بن صامت _ :پيامبر خدا درباره شب قدر به ما خبر داد و فرمود: «آن ، در ماه رمضان است. پس ، آن را در دهه آخر بجوييد ، كه شبِ طاق است: شب بيست و يكم ، يا بيست و سوم ، يا بيست و پنجم ، يا بيست وهفتم و يا شب آخر ماه رمضان. هر كه به خاطر خدا آن را به عبادت زنده بدارد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود».2 / 2شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم و نوزدهم726.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:همانا على عليه السلام شب قدر را در شب: نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم مى جست.725.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجمع البيان _ به نقل از حَسّان بن ابى على _ :از امام صادق عليه السلامدرباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «آن را در [ شب : ] نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم بجوى».

.

ص: 778

2 / 3لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ وإحدى وعِشرينَ724.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجمع البيان عن عبدالواحد بن المختار :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن لَيلَةِ القَدرِ؟

قالَ : «في لَيلَتَينِ : لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وإحدى وعِشرينَ» .

فَقُلتُ : أفرِد لي إحداهُما . (1)

فَقالَ : «وما عَلَيكَ أن تَعمَلَ في لَيلَتَينِ هِيَ إحداهُما؟!» (2)723.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در دعايش _ ) تهذيب الأحكام عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، قالَ :سَأَلتُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ .

قالَ : «هِيَ لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ» .

قُلتُ : ألَيسَ إنَّما هِيَ لَيلَةٌ؟

قالَ : «بَلى» ،

قُلتُ : فَأَخبِرني بِها .

فَقالَ : «وما عَلَيكَ أن تَفعَلَ خَيرا في لَيلَتَينِ؟» . (3)722.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن حسّان بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ .

فَقالَ : «اِلتَمِسها في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، أو لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (4)725.عنه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان عن شهاب بن عبد ربّه :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام أخبِرني بِلَيلَةِ القَدرِ؟

فَقالَ : «لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (5) .


1- .في المصدر : «أحدهما» ، وما أثبتناه من مستطرفات السرائر .
2- .مجمع البيان : 10 / 787 ، الإقبال : 1 / 356 نحوه ، مستطرفات السرائر : 17 / 1 وفيه «عن حمران قال : سألت أبا عبد اللّه عليه السلام عن ليلة القدر؟ قال : هي ليلة ثلاث أو أربع ، قلت : أفرد ...» ، بحار الأنوار : 97 / 24 / 58 .
3- .تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 200 ، الأمالي للطوسي : 689 / 1466 ، بحار الأنوار : 97 / 4 / 4 .
4- .الكافي : 4 / 156 / 1 ، الخصال : 519 / 8 ، الإقبال : 1 / 356 عن حمران وفيهما «و» بدل «أو» ، بحار الأنوار : 97 / 16 / 32 .
5- .مجمع البيان : 10 / 787 .

ص: 779

2 / 3 شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم

2 / 3شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم724.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مجمع البيان _ به نقل از عبد الواحد بن مختار _ :از امام باقر عليه السلامدرباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «در دو شب است: شب بيست و سوم و بيست و يكم».

گفتم: يكى از اين دو را برايم تعيين كن.

فرمود: «چه عيبى دارد كه در دو شبى كه قدر يكى از آن دوست ، عمل كنى؟!».723.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في دُعائِهِ _ ) تهذيب الأحكام _ به نقل از زُراره _ :از امام باقر عليه السلام درباره شب قدر پرسيدم.

فرمود: «شب بيست و يكم يا بيست و سوم است».

گفتم: مگر نه اين كه شب قدر ، يك شب است؟

فرمود: «آرى».

گفتم: پس ، آن را به من خبر بده.

فرمود: «چه عيبى دارد كه در دو شب ، كار خير انجام دهى؟!».722.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از حسّان بن مهران _ :از امام صادق عليه السلام درباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «آن را در شب بيست و يكم يا شب بيست و سوم بجوى».721.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در آنچه هر گاه شب هنگام بيدار مى شد مى گفت _ ) مجمع البيان _ به نقل از شهاب بن عبد ربّه _ :به امام صادق عليه السلامگفتم: از شب قدر به من خبر بده.

فرمود: «شب بيست و يكم و شب بيست و سوم».

.

ص: 780

720.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : الكافي عن عليّ بن أبي حمزة الثمالي (1) : كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبو بَصيرٍ : جُعِلتُ فِداكَ! اللَّيلَةُ الَّتي يُرجى فيها ما يُرجى؟

فَقالَ : «في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ» .

قالَ : فَإِن لَم أقوَ عَلى كِلتَيهِما؟

فَقالَ : «ما أيسَرَ لَيلَتَينِ فيما تَطلُبُ!»

قالَ : قُلتُ : فَرُبَّما رَأَينَا الهِلالَ عِندَنا وجاءَنا مَن يُخبِرُنا بِخِلافِ ذلِكَ مِن أرضٍ اُخرى؟

فَقالَ : «ما أيسَرَ أربَعَ لَيالٍ تَطلُبُها فيها!»

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ! لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ؟

فَقالَ : «إنَّ ذلِكَ لَيُقالُ» .

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! إنَّ سُلَيمانَ بنَ خالدٍ رَوى في تِسعَ عَشرَةَ يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ .

فَقالَ لي : «يا أبا مُحَمَّدٍ ، وَفدُ الحاجِّ يُكتَبُ في لَيلَةِ القَدرِ ، وَالمَنايا وَالبَلايا وَالأَرزاقُ وما يَكونُ إلى مِثلِها في قابِلٍ ، فَاطلُبها في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» . (2) .


1- .في أكثر النسخ : عن أبي حمزة الثمالي . وفي الفقيه والتهذيب عن عليّ بن أبي حمزة ، وهي الصواب ؛ إذ رواية الجوهري عن البطائني أكثر من أن يحصى ، وروايته عن الثمالي غير معهود (مرآة العقول : 16 / 381) .
2- .الكافي : 4 / 156 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 201 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 159 / 2029 ، الأمالي للطوسي : 690 / 1467 ، مجمع البيان : 10 / 788 ، بحار الأنوار : 97 / 2 / 4 .

ص: 781

719.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه ثمالى _ :نزد امام صادق عليه السلامبودم. ابو بصير به امام عليه السلام گفت: فدايت شوم! شبى كه در آن شب ، اميد [ به آمرزش] مى رود ، كدام است؟

فرمود: «در شب بيست و يكم ، يا بيست و سوم [ ، چنين است]» .

گفت: اگر نتوانستم هر دو شب را بيدار بمانم؟

فرمود: «در مورد آنچه مى جويى ، دو شب ، بسيار آسان است».

گفتم: گاهى هِلال را پيش خودمان مى بينيم. كسى هم از سرزمين ديگر مى آيد و خلاف آن را مى گويد؟

فرمود: «در مورد آن شبى كه مى جويى ، چهار شب ، بسيار آسان است».

گفتم: فدايت شوم! شب بيست و سوم ، شبِ جُهَنى (1) است؟

فرمود: «چنين مى گويند».

گفتم: فدايت شوم! سليمان بن خالد روايت كرده است كه گروه حاجيان در شب نوزدهم ، مقدّر (تعيين) مى شوند.

به من فرمود: «اى ابو محمّد! گروه حاجيان در شب قدر نوشته مى شود و نيز حوادث ومرگ ها و روزى ها

و آنچه تا سال آينده خواهد شد. پس ، آن را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بجوى». .


1- .نام مردى است كه به پيامبر خدا گفت: «راه من دور است. يك شب را تعيين كن كه بيايم». پيامبر صلى الله عليه و آله هم شب بيست و سوم را فرمود (ر . ك : ح 672) .

ص: 782

2 / 4لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ718.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَيلَةُ القَدرِ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (1)721.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فيما كانَ يَقولُهُ إذَا استَيقَظَ مِنَ اللَّيلِ ) المصنّف عن عبد اللّه بن اُنيس :أمَرَنِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله أن أنزِلَ المَدينَةَ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن رَمَضانَ . (2)720.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف عن أبي النضر :إنَّ عَبدَاللّهِ بنِ اُ نَيسٍ الجُهَنِيَّ قالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي رَجُلٌ شاسِعُ الدَّارِ فَأمُرني بِلَيلَةٍ أنزِلُ فيها .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «اِنزِل لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (3)719.عنه صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن عبد اللّه بن اُنيس :كُنّا بِالبادِيَةِ فَقُلنا : إن قَدِمنا بِأَهلينا شَقَّ عَلَينا ، وإن خَلَّفناهُم أصابَتهُم ضَيقَةٌ . فَبَعَثوني _ وكُنتُ أصغَرَهُم _ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَذَكَرتُ لَهُ قَولَهُم ، فَأَمَرَنا بِلَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (4)718.عنه صلى الله عليه و آله :المصنّف عن ابن جريج :اُخبِرتُ أنَّ الجُهَنِيَّ عَبدَاللّهِ بنَ اُ نَيسٍ جاءَ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آلهفَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي ذو ثَقِلَةٍ وضَيعَةٍ _ وكانَ صاحِبَ زَرعٍ _ فَأمُرني بِلَيلَةٍ ، قالَ : «أو لَيلَتَينِ؟»

قالَ : بَل لَيلَةٍ ، فَدَعاهُ فَسارَّهُ مَرَّتَينِ أو ثَلاثا ، فَأَمَرَهُ بِلَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ .

فَكانَ يُمسي تِلكَ اللَّيلَةِ فِي المَسجِدِ ، و لا يَخرُجُ مِنهُ حَتّى يُصبِ_حَ ، ولا يَشهَدُ شَيئا مِن رَمَضانَ قَبلَها ولا بَعدَها ، ولا يَومَ الفِطرِ . (5) .


1- .الإقبال : 1 / 375 عن ضمرة الأنصاري عن أبيه ، بحار الأنوار : 98 / 160 / 4 .
2- .المصنّف لعبد الرزّاق : 4 / 251 / 7694 و ح 7692 .
3- .المصنّف لعبد الرزاق : 4 / 250 / 7691 ، سنن أبي داود : 2 / 52 / 1380 ، اُسد الغابة : 3 / 178 / 2824 كلاهما نحوه .
4- .السنن الكبرى : 4 / 509 / 8537 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 57 / 109 .
5- .المصنّف لعبد الرزّاق : 4 / 250 / 7690 .

ص: 783

2 / 4 شب بيست و سوم

2 / 4شب بيست و سوم717.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:شب قدر ، شب بيست و سوم است.716.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصنَّف _ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس _ :پيامبر صلى الله عليه و آله به من دستور داد كه شب بيست و سوم ماه رمضان ، به مدينه وارد شوم.715.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصنَّف _ به نقل از ابو نضر _ :عبد اللّه بن اُ نَيس جُهَنى گفت: اى پيامبر خدا! من مردى هستم كه خانه ام دور است. يك شب را دستور بده كه بيايم و در مدينه بمانم.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «شب بيست و سوم بيا».714.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى _ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس _ :در صحرا بوديم. گفتيم اگر با خانواده خود [ به مدينه براى احيا] بياييم ، بر ما سخت خواهد بود و اگر آنان را وا نهيم و خود بياييم ، بر آنان تنگنا خواهد شد. مرا كه كوچك ترينِ آنان بودم ، نزد پيامبر خدا فرستادند . سخن آنان را به ايشان باز گفتم. ما را دستور داد كه شب بيست و سوم بياييم.713.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصنَّف _ به نقل از ابن جُرَيج _ :خبر يافتم كه عبد اللّه بن اُنَيس جُهَنى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده و گفته است: اى پيامبر خدا! من امانتدار كالاها و بارهاى مردمم (وى خودش كشاورزى داشت). دستور بده يك يا دو شب را [ براى شب قدر] بيايم. سپس گفت: بلكه يك شب را. پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله او را فرا خواند و دو يا سه بار با او سرّى سخن گفت و به او دستور داد كه شب بيست و سوم بيايد.

از اين رو ، او آن شب را در مسجد مى مانْد و تا صبح ، بيرون نمى رفت و پيش از آن و پس از آن ، در ماه رمضان ، و نه در روز عيد فطر ، به مسجد نمى آمد.

.

ص: 784

712.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ الجُهَنِيَّ أتى إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ لي إبِلاً وغَنَما وغِلمَةً ، فَاُحِبُّ أن تَأمُرَني لَيلَةً أدخُلُ فيها فَأَشهَدُ الصَّلاةَ _ وذلِكَ في شَهرِ رَمَضانَ _ فَدَعاهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَسارَّهُ في اُذُنِهِ .

_ قالَ : _ فَكانَ الجُهَنِيُّ إذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ دَخَلَ بِإِبِلِهِ وغَنَمِهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وغِلمَتِهِ ، فَكانَ تِلكَ اللَّيلَةُ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ بِالمَدينَةِ ، فَإِذا أصبَحَ خَرَجَ بِأَهلِهِ وغَنَمِهِ وإ بِلِهِ إلى مَكانِهِ . (1)711.پيامبر خدا عليه السلام ( _ در مناجاتش _ ) الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ وهِيَ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ ، وحَديثُهُ أ نَّهُ قالَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ مَنزِلي ناءٍ عَنِ المَدينَةِ ، فَمُرني بِلَيلَةٍ أدخُلُ فيها ، فَأَمَرَهُ بِلَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (2)717.عنه صلى الله عليه و آله :مستدرك الوسائل عن ضمرة بن عبد اللّه :كُنتُ في جَماعَةٍ مِن بَني سَلَمَةَ ، فَقالُوا : مَنِ الَّذي يَذهَبُ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَيَسأَلُهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ؟ فَقُلتُ : أنَا .

فَأَتَيتُ المَدينَةَ لَيلاً ، وذَهَبتُ إلى بابِ بَيتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَأَمَرَ لي بِطَعامٍ فَأَكَلتُ ، فَقالَ : «إيتِني بِنَعلي» ، فَوَضَعتُهُ بَينَ يَدَيهِ ، وخَرَجَ وأتى إلَى المَسجِدِ ، فَقالَ : «ألَكَ حاجَةٌ؟»

فَقُلتُ : إنَّ بَني سَلَمَةَ أرسَلوني لِأَسأَلَكَ عَن لَيلَةِ القَدرِ ، أيُّ لَيلَةٍ هِيَ؟

فَقالَ : «أيُّ لَيلَةٍ هذِهِ اللَّيلَةُ مِنَ الشَّهرِ؟» قُلتُ : الثّانِيَةِ وَالعِشرينَ .

فَقالَ صلى الله عليه و آله : «اللَّيلَةُ الآتِيَةُ لَيلَةُ الثّالِثَةِ وَالعِشرينَ» . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 375 ، تهذيب الأحكام : 4 / 330 / 1032 ليس فيه «وولده وغلمته ... وغنمه وإبله» و كلاهما عن محمّد بن يوسف عن أبيه ، دعائم الإسلام : 1 / 282 نحوه ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 و ج 98 / 160 / 4 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 196 / 561 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 161 / 2031 ، مصباح المتهجّد : 627 كلّها عن زرارة ، بحار الأنوار : 81 / 16 / 23 .
3- .مستدرك الوسائل : 7 / 476 / 8697 نقلاً عن أبي الفتوح الرازي في تفسيره .

ص: 785

716.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام :جُهَنى نزد پيامبر خدا آمد و گفت: اى پيامبر خدا! من شتران و گوسفندان و غُلامانى دارم. دوست دارم كه دستور دهى يك شب را به مسجد بيايم و در نماز ، حاضر شوم. و اين ، در ماه رمضان بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله او را فرا خواند و در گوش او آهسته چيزى گفت.

از آن پس ، هر گاه شب بيست و سوم مى شد ، جُهَنى با شتران و گوسفندان و خانواده و فرزندان و غلامانش وارد مى شد ، آن شب (شب بيست و سوم) را در مدينه مى مانْد و صبح كه مى شد ، با خانواده و گوسفندان و شترانش به جاى خود بر مى گشت.715.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :شب بيست و سوم ، شب جُهَنى است. داستان او چنين است كه وى به پيامبر خدا گفت: خانه من دور از مدينه است. مرا يك شب دستور بده كه همان شب بيايم. پيامبر صلى الله عليه و آله هم به او دستور داد كه شب بيست و سوم بيايد.714.عنه صلى الله عليه و آله :مستدرك الوسائل _ به نقل از ضَمْرَة بن عبد اللّه _ :با گروهى از بنى سَلَمه بودم. گفتند: كيست كه نزد پيامبر خدا برود و شب قدر را از او بپرسد؟

گفتم: من.

شبانه به مدينه آمدم و به خانه پيامبر خدا رفتم. دستور داد برايم غذا آوردند. خوردم.

فرمود: «كفش مرا بياور».

كفش او را پيش پايش نهادم. وى به سوى مسجد بيرون شد و گفت: «كارى دارى؟».

گفتم: بنى سلمه مرا فرستاده اند كه از شما بپرسم: شب قدر ، كدام شب است؟

فرمود: «امشب ، شب چندم از ماه است؟».

گفتم: بيست و دوم.

فرمود: «فردا شب ، شب بيست و سوم [شب قدر] است». .

ص: 786

713.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن سفيان بن السمط :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام أفرِد لي لَيلَةَ القَدرِ .

قالَ : «لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (1)712.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن عبدالواحد بن المختار الأنصاري :سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن لَيلَةِ القَدرِ .

فَقالَ : «اُخبِرُكَ وَاللّهِ ، ثُمّ لا اُعمي عَلَيكَ ، هِيَ أوَّلُ لَيلَةٍ مِنَ السَّبعِ الاُخَرِ» . (2)711.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ فِي مُناجاةٍ لَهُ _ ) مستطرفات السرائر عن عبدالواحد الأنصاري :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَن لَيلَةِ القَدرِ ، قالَ : «إنّي اُخبِرُكَ بِها لا اُعمي عَلَيكَ ، هِيَ لَيلَةُ أوَّلِ السَّبعِ» . وقَد كانَت تَلتَبِسُ عَلَيهِ لَيلَةُ أربَعٍ وعِشرينَ . (3)710.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به على عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ اللَّيلَةُ الَّتي يُفرَقُ فيها كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وفيها يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ وما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ . (4)709.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه عن سفيان بن السمط :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : اللَّيالِي الَّتي يُرجى فيها مِن شَهرِ رَمَضانَ؟

فَقالَ : «[ لَيلَةُ ] (5) تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» .

قُلتُ : فَإِن أخَذَت إنسانا الفَترَةُ أو عِلّةٌ ، مَا المُعتَمَدُ عَلَيهِ مِن ذلِكَ؟ فَقالَ : «[ لَيلَةُ ] ثَلاثٍ وعِشرينَ» . (6) .


1- .الإقبال : 1 / 374 ، بحار الأنوار : 8 / 159 / 5 .
2- .الإقبال : 1 / 374 ، بحار الأنوار : 98 / 159 / 5 .
3- .مستطرفات السرائر : 17 / 2 ، بحار الأنوار : 97 / 24 / 59 و انظر تاريخ دمشق : 35 / 128 و ص 129 .
4- .الهداية : 197 ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 11 .
5- .ما بين المعقوفين أثبتناه لاقتضاء السياق .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 160 / 2030 .

ص: 787

708.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از سفيان بن سِمْط _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: شب قدر را در يك شب برايم معيّن كن. فرمود: «شب بيست و سوم».707.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از عبدالواحد بن مختار انصارى _ :از امام باقر عليه السلامدرباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «به خدا سوگند ، تو را خبر مى دهم و آن را بر تو پوشيده نمى گذارم. اوّلين شب از هفت شب آخر است». 1710.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) مستطرفات السرائر _ به نقل از عبد الواحد انصارى _ :از امام صادق عليه السلامدرباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «تو را با خبر مى كنم و بر تو پوشيده نمى دارم. شب اوّل از هفت شب است» .

گاه شب بيست و چهارم به اشتباه شب قدر تصور مى شده است . (1)709.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب بيست و سوم ، شبى است كه در آن هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد. در آن شب ، گروه حاجيان و آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مى شوند.708.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از سفيان بن سِمْط _ :به امام صادق عليه السلامگفتم: شب هايى از ماه رمضان كه اميد به آنهاست ، كدام اند؟

فرمود: «[شب] نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم».

گفتم: اگر كسى را تنبلى يا بيمارى بگيرد ، به كدام يك از آنها اعتماد كند؟

فرمود: «[شب] بيست و سوم». .


1- .اين اشتباه ناشى از 29 روز و يا 30 روز بودن ماه رمضان است كه توضيح آن در پانوشت حديث قبلى گذشت .

ص: 788

707.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ لَيلَةَ الثّالِثِ وَالعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ هِيَ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ ، فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، وفيها تَثبُتُ البَلايا وَالمَنايا ، وَالآجالُ وَالأَرزاقُ وَالقَضايا ، وجَميعُ ما يُحدِثُ اللّهُ عز و جل فيها إلى مِثلِها مِنَ الحَولِ .

فَطوبى لِعَبدٍ أحياها راكِعا وساجِدا ، ومَثَّلَ خَطاياهُ بَينَ عَينَيهِ ويَبكي عَلَيها ، فَإِذا فَعَلَ ذلِكَ رَجَوتُ ألاّ يَخيبَ إن شاءَ اللّهُ . (1)وانظر : ص 752 ، ح628 . ص 854 (ما يختصُّ بالليلةِ الثالثة والعشرين) .

2 / 5دورُ ثَلاثِ لَيالٍ في التَّقديرِ706.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، والإبرامُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وَالإِمضاءُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ . (2)705.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ التَّقديرُ ، وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ القَضاءُ ، وفي لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ إبرامُ ما يَكونُ فِي السَّنَةِ إلى مِثلِها ، للّهِِ جَلَّ ثَناؤُهُ (أن) (3) يَفعَلَ ما يَشاءُ في خَلقِهِ . (4)704.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن عبد اللّه بن سنان :سَألتُهُ (5) عَنِ النِّصفِ مِن شَعبانَ .

فَقالَ : «ما عِندي فيهِ شَيءٌ ، ولكِن إذا كانَت لَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، قُسِّمَ فيهَا (6) الأَرزاقُ ، وكُتِبَ فيهَا الآجالُ ، وخَرَجَ فيها صِكاكُ الحاجِّ ، وَاطَّلَعَ اللّهُ إلى عِبادِهِ فَغَفَرَ اللّهُ لَهُم إلاّ شارِبَ مُسكِرٍ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، ثُمَّ يَنتَهي ذلِكَ ويَقضي» .

قالَ : قُلتُ إلى مَن؟

قالَ : «إلى صاحِبِكُم ، ولَولا ذلِكَ لَم يَعلَم» . (7) .


1- .الدعوات : 207 / 561 ، بحار الأنوار : 97 / 4 / 5 .
2- .الكافي : 4 / 159 / 9 ، الإقبال : 1 / 150 كلاهما عن زرارة .
3- .أثبنا ما بين القوسين من المصادر الاُخرى .
4- .الكافي : 4 / 160 / 12 عن ربيع المسلى وزياد بن أبي الحلال ذكراه عن رجل ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 156 / 2020 ، الإقبال : 1 / 150 .
5- .الظاهر أنّه سأل الإمام الصادق عليه السلام .
6- .في المصدر : «قسّم فيه» والتصويب من الطبعة الحجريّة .
7- .الإقبال : 1 / 341 ، بصائر الدرجات : 220 / 3 وفيه «ينهى ذلك ويمضى» بدل «ينتهي ذلك ويقضي» ، بحار الأنوار : 97 / 22 / 50 و ج 98 / 142 / 3 .

ص: 789

2 / 5 نقش سه شب در سرنوشت

703.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب بيست و سوم ماه رمضان ، شبِ جُهَنى است. در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد و در آن شب ، بلاها و مرگ ها و اَجَل ها و روزى ها و حوادث و مقدّرات ، ثبت مى شوند ونيز همه آنچه خداوند متعال در آن شب تا سال آينده پديد مى آورد.

پس خوشا به حال آن كه آن شب را با ركوع و سجوده زنده بدارد و گناهانش را در برابر چشمش بياورد و بر آنها بگريد. پس هر گاه چنين كند ، اميد دارم كه اگر خدا بخواهد ، محروم و ناكام نگردد.ر . ك : ص 753 ، ح 628 . ص 855 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است).

2 / 5نقش سه شب در سرنوشت702.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:سرنوشت (مُقَدَّر شدن) ، در شب نوزدهم است و محكم ساختن ، در شب بيست و يكم و امضا (حتمى سازى) ، در شب بيست و سوم.701.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:در شب نوزدهم ماه رمضان ، سرنوشت (مُقَدَّر شدن) است و در شب بيست و يكم ، حتمى سازى است و در شب بيست و سوم ، محكم سازى آنچه در [ طول] سال تا سال آينده خواهد بود. خداى متعال و ستوده ، حق دارد كه درباره بندگانش هر چه بخواهد ، انجام دهد.706.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از عبد اللّه بن سنان _ :از امام عليه السلام درباره نيمه شعبان پرسيدم .

فرمود : «در نزد من چيزى درباره آن نيست ؛ امّا وقتى شب هفدهم ماه رمضان مى شود ، روزى ها در آن تقسيم مى شود ، اَجَل ها نوشته مى شوند ، طومار حجّ حاجيان صادر مى گردد ، خداوند بر بندگانش اشراف يافته ، آنان را مى آمرزد ، بجز ميخواره را . پس هر گاه شب بيست و سوم فرا مى رسد ، در آن هر كار استوارى فيصله مى يابد ، سپس نهايى شده ، حتمى مى گردد» .

گفتم : به چه كسى؟

فرمود : «به پيشوايتان . و اگر چنين نبود ، نمى دانست» .

.

ص: 790

705.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن إسحاق بن عمّار[ عن أبي عبد اللّه عليه السلام] (1) ، قالَ :الكافي عن إسحاق بن عمّار[ عن أبي عبد اللّه عليه السلام] (2) ، قالَ : سَمِعتُهُ يَقولُ ، وناسٌ يَسأَلونَهُ يَقولونَ : الأَرزاقُ تُقسَمُ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ؟

قالَ : فَقالَ : «لا ، وَاللّهِ ما ذاكَ إلاّ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ يَلتَقِي الجَمعانِ ، وفي لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ » (3) ، وفي لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ يُمضى ما أرادَ اللّهُ عز و جل مِن ذلِكَ ، وهِيَ لَيلَةُ القَدرِ الَّتي قَالَ اللّهُ عز و جل : «خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ » » . (4)

قالَ : قُلتُ : ما مَعنى قَولِهِ : يَلتَقِي الجَمعانِ؟

قالَ : «يَجمَعُ اللّهُ فيها ما أرادَ مِن تَقديمِهِ وتَأخيرِهِ ، وإرادَتِهِ وقَضائِهِ» .

قالَ : قُلتُ : فَما مَعنى يُمضيهِ في ثَلاثٍ وعِشرينَ؟

قالَ : «إنَّهُ يَفرُقُهُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، ويَكونُ لَهُ فيهِ البَداءُ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أمضاهُ ، فَيَكونُ مِنَ المَحتومِ الَّذي لا يَبدو لَهُ فيهِ تَبارَكَ وتَعالى» . 5 .


1- .مابين المعقوفين أثبتناه من الإقبال .
2- .الدخان : 4 .
3- .القدر : 3 .
4- .الكافي : 4 / 158 / 8 ، الإقبال : 1 / 343 ، بحار الأنوار : 98 / 144 / 3 .

ص: 791

704.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از اسحاق بن عمّار _ :در حالى كه مردم از امام صادق عليه السلاممى پرسيدند و مى گفتند: «آيا روزى ها در شب نيمه شعبان تقسيم مى شود؟» ، فرمود: «نه ، به خدا چنين نيست ، مگر در شب نوزدهم ماه رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم. در شب نوزدهم ، دو مجموعه به هم مى رسند و در شب بيست و يكم ، « هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد» و در شب بيست و سوم ، از آنها آنچه را اراده الهى باشد ، حتمى مى شود و آن ، شب قدرى است كه خداوند فرموده: « بهتر از هزار ماه است» ».

گفتم: معناى اين كه دو مجموعه به هم مى رسند ، چيست؟

فرمود: «آنچه را خداوند مى خواهد كه جلو يا عقب بيندازد و آن را اراده و مقدّر كند ، در آن شب ، گِرد مى آورد».

گفتم: معناى اين كه آن را در شب بيست و سوم حتمى مى سازد ، چيست؟

فرمود: «آن را در شب بيست و يكم فيصله مى دهد ، و گاهى براى او بَداء (عوض شدن تصميم) حاصل مى شود ، و چون شب بيست و سوم شود ، آن را امضا مى كند و آن گاه ، از مقدّرات حتمى خواهد شد كه نظر خداى متعال درباره آن برنمى گردد». .

ص: 792

703.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات عن محمّد بن حمران عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : إنَّ النّاسَ يَقولونَ إنَّ لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ تُكتَبُ فيهِ الآجالُ ، وتُقسَمُ فيهِ الأَرزاقُ ، وتَخرُجُ صِكاكُ الحاجِّ .

فَقالَ : «ما عِندَنا في هذا شَيءٌ ولكِن إذا كانَت لَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ يُكتَبُ فيهَا الآجالُ ، ويُقسَمُ فيهَا الأَرزاقُ ، ويَخرُجُ صِكاكُ الحاجِّ ، ويَطَّلِعُ اللّهُ عَلى خَلقِهِ ، فَلا يَبقى مُؤمِنٌ إلاّ غَفَرَ لَهُ إلاّ شارِبَ مُسكِرٍ ، فَإِذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ فيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ أمضاهُ ثُمَّ أنهاهُ» ، قالَ : قُلتُ : إلى مَن جُعِلتُ فِداكَ!؟

فَقالَ : «إلى صاحِبِكُم ، ولَولا ذلِكَ لَم يَعلَم ما يَكونُ في تِلكَ السَّنَةِ» . (1)وانظر : ص 746 (خصائص ليلة القدر / فيها تقدير كلّ شيء يكون في السنة) .

2 / 6سَتَرَها نَظَراً لَكُم702.عنه صلى الله عليه و آله :مجمع الزوائد عن عبد اللّه بن اُنيس :يا رَسولَ اللّهِ ، أخبِرني أيُّ لَيلَةٍ تُبتَغى فيها لَيلَةُ القَدرِ؟

فَقالَ : «لَولا أن تَترُكَ النّاسُ الصَّلاةَ إلاّ تِلكَ اللَّيلَةَ لَأَخبَرتُكَ» . (2) .


1- .بصائر الدرجات : 222 / 11 ، بحار الأنوار : 97 / 19 / 43 .
2- .مجمع الزوائد : 3 / 414 / 5062 ، كنز العمّال : 8 / 543 / 24082 وزاد فيه «ولكن ابتغها في ثلاث وعشرين من الشهر» وكلاهما نقلاً عن الطبراني .

ص: 793

2 / 6 پوشيده بودن آن ، به سود شماست

701.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بصائر الدرجات _ به نقل از محمّد بن حُمران _ :به امام صادق عليه السلامگفتم: مردم مى گويند: در شب نيمه شعبان ، اَجَل ها نوشته مى شود ، روزى ها تقسيم مى شود و طومار (فهرست) حاجيان در مى آيد.

فرمود: «در اين باره پيش ما چيزى نيست؛ ليكن چون شب نوزدهم ماه رمضان شود ، در آن شب ، اَجَل ها نوشته مى شود و روزى ها تقسيم مى شود و فهرست حاجيان در مى آيد و خداوند بر بندگانش اِشراف مى يابد ونظر مى كند. پس ، هيچ مؤمنى نمى ماند ، مگر اين كه او را مى آمرزد ، مگر شرابخوار را. پس چون شب بيست و يكم شود ، در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد؛ آن را حتمى مى سازد ، و سپس به پايان مى برد».

گفتم: به كه _ فدايت شوم _ ؟

فرمود: «به امامتان ، و اگر چنان نبود ، نمى دانست كه در آن سال چه خواهد شد».ر . ك : ص 747 (ويژگى هاى شب قدر / تقدير هر چه در سال خواهد شد ...) .

2 / 6پوشيده بودن آن ، به سود شماست700.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مجمع الزوائد _ به نقل از عبد اللّه بن اُ نَيس _ :[به پيامبر صلى الله عليه و آلهگفتم : ]اى پيامبر خدا! مرا خبر بده كه كدام شب است كه در آن ، شب قدر را بايد جست؟

فرمود : «اگر نبود بيم آن كه مردم جز در آن شب ، نماز را ترك كنند ، به تو خبر مى دادم».

.

ص: 794

699.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرح نهج البلاغة عن ابن عرادة :قيلَ [لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام] : أخبِرنا عَن لَيلَةِ القَدرِ؟

قالَ : «ما أخلو مِن أن أكونَ أعلَمُها فَأَستُرَ عِلمَها ، ولَستُ أشُكُّ أنَّ اللّهَ إنَّما يَستُرُها عَنكُم نَظَرا لَكُم ؛ لِأَ نَّهُ لَو أعلَمَكُموها عَمِلتُم فيها وتَرَكتُم غَيرَها ، وَأرجُو أن لا تُخطِئَكُم إن شاءَ اللّهُ» . (1)وانظر : ص 796 ، ح 694 و ص 798 ، ح 699 .

2 / 7طُرُقُ مَعرِفَةِ لَيلَةِ القَدرِأ _ قِراءَةُ سورَةِ الدُّخانِ كُلَّ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ مِئَةَ مَرَّةٍ698.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَجُلٌ لِأبي جَعفَرٍ عليه السلام : ... يَابنَ رَسُولِ اللّهِ ، كَيفَ أعرِفُ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ تَكُونُ في كُلِّ سَنَةٍ؟

قالَ : «إذا أتى شَهرُ رَمَضانَ فَاقرَأ سُورَةَ الدُّخانِ في كُلِّ لَيلَةٍ مِئَةَ مَرَّةٍ ، فإذا أتَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، فَإنَّكَ ناظِرٌ إلى تَصديقِ الَّذي سَألتَ عَنهُ» . (2)ب _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ كُلَّ لَيلَةٍ مِن رَمَضانَ ألفَ مَرَّةٍ700.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا أتى شَهرُ رَمَضانَ فَاقرَأ كُلَّ لَيلَةٍ «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ» ألفَ مَرَّةٍ ، فإذا أتَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وَعِشرينَ، فَاشدُد قَلبَكَ، وَافتَح أُذُنَيكَ بِسِماعِ العَجائِبِ مِمّا تَرى. (3)وانظر : ص 860 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / قراءة سورة القدر ألف مرّة) .

.


1- .شرح نهج البلاغة : 20 / 154 ؛ بحار الأنوار : 97 / 5 / 6 .
2- .الكافي : 1 / 251 / 8 عن الحسن بن العبّاس بن الحريش عن الإمام الجواد عليه السلام ، الأمالي للصدوق : 751 / 1008 وفيه «مرّة» بدل «مئة مرّة» ، الإقبال : 1 / 149 ، بحار الأنوار : 96 / 379 / 3 .
3- .الأمالي للصدوق : 751 / 1007 ، الإقبال : 1 / 149 ، بحار الأنوار : 96 / 379 / 3 .

ص: 795

2 / 7 راه هاى شناخت شب قدر
الف _ صد بار خواندن سوره دخان در هر شب ماه رمضان
ب _ هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان

699.عنه صلى الله عليه و آله :شرح نهج البلاغة _ به نقل از ابن عراده _ :[ به امير مؤمنان عليه السلام] گفتند: ما را از شب قدر آگاه كن. فرمود: «خالى از اين نيستم كه آن را بدانم و از شما پنهان كنم . شك ندارم كه خداوند به خاطر كمك كردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند؛ چون اگر آن را به شما اعلام مى كرد ، در همان شب ، عمل مى كرديد و در غير آن شب ، عبادت را ترك مى كرديد ، و اميد آن دارم كه اگر خدا بخواهد ، شب قدر را به خطا نگيريد».ر . ك : ص 797 ، ح 694 و ص 783 ، ح 699 ص 807 (پژوهشى پيرامون شب قدر / تعيين شب قدر).

2 / 7راه هاى شناخت شب قدرالف _ صد بار خواندن سوره دخان در هر شب ماه رمضان698.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:مردى به امام باقر عليه السلام گفت: ... اى پسر پيامبر! از كجا بدانم كه در هر سال ، شب قدر است؟

فرمود: «هر گاه ماه رمضان آمد ، هر شب سوره دخان را صد بار بخوان. پس چون شب بيست و سوم آيد ، به درست بودن آنچه از آن پرسيدى ، خواهى نگريست».ب _ هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان697.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان آيد ، هر شب ، هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» بخوان. پس چون شب بيست و سوم آيد ، دلت را محكم كن و گوش هايت را براى شنيدن شگفتى هايى از آنچه مى بينى ، بگشاى.ر . ك : ص 861 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / خواندن هزار بار سوره قدر).

.

ص: 796

2 / 8عَلامَةُ لَيلَةِ القَدرِ696.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن محمّد بن مسلم عن أحدهما عليهماالسلام ، قال :سَألتُهُ عَن عَلامَةِ لَيلَةِ القَدرِ .

فَقالَ : «عَلامَتُها أن تَطيبَ ريحُها ، وإن كانَت في بَردٍ دَفِئَت ، وإن كانَت في حَرٍّ بَرَدَت فَطابَت» . (1)2 / 9مَن يُدرِكُ لَيلَةَ القَدرِ695.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله لَمَّا انصَرَفَ مِن عَرَفاتٍ وسارَ إلى مِنى ، دَخَلَ المَسجِدَ فَاجتَمَعَ إلَيهِ النّاسُ يَسأَلونَهُ عَن لَيلَةِ القَدرِ ، فَقامَ خَطيبا ، فَقالَ _ بَعدَ الثَّناءِ عَلَى اللّهِ عز و جل _ :

«أمّا بَعدُ ، فَإِنَّكُم سَأَلتُموني عَن لَيلَةِ القَدرِ ولَم أطوِها عَنكُم لِأَنّي لَم أكُن بِها عالِما ، اِعلَموا أيُّهَا النّاسُ أ نَّهُ مَن وَرَدَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ وهُوَ صَحيحٌ سَوِيٌّ فَصامَ نَهارَهُ ، وقامَ وِردا مِن لَيلِهِ ، وواظَبَ عَلى صَلاتِهِ وهَجَّرَ إلى جُمُعَتِهِ ، وغَدا إلى عيدِهِ ؛ فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ ، وفازَ بِجائِزَةِ الرَّبِّ عز و جل » . (2)694.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى مِن أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ إلى آخِرِهِ في جَماعَةٍ ، فَقَد أخَذَ بِحَظٍّ مِن لَيلَةِ القَدرِ . (3) .


1- .الكافي : 4 / 157 / 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 159 / 2027 ، الاُصول الستّة عشر : 155 وفيهما «وطابت» ، دعائم الإسلام : 1 / 281 عن الإمام الباقر عليه السلامنحوه ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 97 / 1834 ، ثواب الأعمال : 89 / 3 كلاهما عن زرارة ، المقنعة : 307 ، روضة الواعظين : 382 ، بحار الأنوار : 97 / 18 / 40 .
3- .كنز العمّال : 8 / 545 / 24090 نقلاً عن تاريخ بغداد عن أنس .

ص: 797

2 / 8 نشانه شب قدر
2 / 9 آن كه شب قدر را درمى يابد

2 / 8نشانه شب قدر693.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از محمّد بن مسلم _ :از او (امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام) درباره نشانه شب قدر پرسيدم.

فرمود: «از نشانه آن ، اين است كه بوى آن خوش است. اگر در فصل سرما باشد ، آن شب گرم مى شود و اگر در فصل گرما باشد ، خنك و خوب و خوش مى شود».2 / 9آن كه شب قدر را درمى يابد692.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:پيامبر صلى الله عليه و آله ، چون از عرفات برگشت و به مِنا رفت ، وارد مسجد شد. مردم ، گِرد او جمع شدند و از شب قدر مى پرسيدند. پيامبر صلى الله عليه و آله به سخن ايستاد و پس از ثناى الهى چنين فرمود:

«امّا بعد ، شما مرا از شب قدر پرسيديد ، بيان نكردن آن براى اين نبود كه نسبت به آن عالِم نبودم. بدانيد _ اى مردم _ هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او صحيح و سالم باشد ، پس ، روزش را روزه بدارد و بخشى از شب آن را به عبادت برخيزد و مواظب نمازش باشد و در گرماى آن به نماز جمعه اش برود و سحرگاه به نماز عيدش برود ، به يقين ، شب قدر را دريافته و به جايزه پروردگار ، دست يافته است».697.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس از آغاز تا پايان ماه رمضان ، نماز را به جماعت بخواند ، بهره اى از شب قدر برده است.

.

ص: 798

696.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صلّى لَيلَةَ القَدرِ العِشاءَ وَالفَجرَ في جَماعَةٍ ، فَقَد أخَذَ مِن لَيلَةِ القَدرِ بِالنَّصيبِ الوافِرِ . (1)695.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى المَغرِبَ وَالعِشاءَ في جَماعَةٍ ، حَتّى يَنقَضِيَ شَهرُ رَمَضانَ ، فَقَد أصابَ مِن لَيلَةِ القَدرِ بِحَظٍّ وافِرٍ . (2)694.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن صَلَّى العِشاءَ الآخِرَةَ في جَماعَةٍ في رَمَضانَ ، فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ . (3)693.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :في كِتابِ عَليِّ بنِ إسماعيلَ المِيثَميِّ : في كِتابٍ أصلُهُ عَن عَليِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام : كانَ إذا دَخَلَ شَهرُ رَمَضانَ تَصَّدَّقَ في كُلِّ يَومٍ بِدِرهَمٍ ، فَيَقُولُ : «لَعَلِّي اُصيبُ لَيلَةَ القَدرِ» . (4)وانظر : ص 544 (آداب الليلة السابعة والعشرين / الصلاة) .

.


1- .تاريخ بغداد : 5 / 330 ، كنز العمّال : 8 / 545 / 24089 .
2- .شعب الإيمان : 3/340/3707 ، فضائل الأوقات : 67/137 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : 8/545/24091.
3- .صحيح ابن خزيمة : 3 / 333 / 2195 ، شعب الإيمان : 3 / 340 / 3706 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 67 / 138 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 545 / 24092 .
4- .الإقبال : 1 / 150 ، بحار الأنوار : 98 / 82 / 1 .

ص: 799

692.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس شب قدر ، نماز عشا و صبح را به جماعت بخواند ، بهره سرشارى از شب قدر برده است.691.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس نماز مغرب و عشا را به جماعت بخواند تا آن كه ماه رمضان سپرى شود ، بهره سرشارى از شب قدر برده است .690.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در ماه رمضان نماز عشا را به جماعت بخواند ، شب قدر را دريافته است.689.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:در كتاب على بن اسماعيل ميثمى ، چنين آمده است:

در نوشته اى كه اصل آن از امام سجّاد عليه السلام است ، نقل شده كه آن امام ، هر گاه ماه رمضان فرا مى رسيد ، هر روز ، يك درهم صدقه مى داد و مى فرمود: «شايد شب قدر را دريابم». 1ر . ك : ص 545 (آداب شب بيست و هفتم / نماز) .

.

ص: 800

. .

ص: 801

پژوهشى پيرامون شب قدر
اشاره

پژوهشى پيرامون شب قدر «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ؛ ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. سخن درباره شب قدر است ؛ شب شكوهمند به سبب نزول قرآن؛ شبى كه والاترين و پر بركت ترينِ شب هاى سال به شمار مى رود؛ شبى بزرگ كه پيامبر خدا آن را چنين ستوده است:

688.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ ، و لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالى ؛ (1)691.عنه صلى الله عليه و آله :ماه رمضان ، سَرور ماه ها و شب قدر ، سَرور شب هاست.جايگاه والاى اين شب و نقش رساى آن در ميهمان سراى الهى و بهره ورى از بركات و دست آوردهاى اين ضيافت الهى ، تا آن جاست كه امام صادق عليه السلام آن را «قلبِ» اين ماه ناميده است:

690.عنه صلى الله عليه و آله :قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ ؛ (2)689.عنه صلى الله عليه و آله :قلب ماه رمضان ، شب قدر است.كسى كه بخواهد ماه رمضان براى او ماهى زنده ، با نشاط ، حيات آفرين و سرشار

.


1- .بحار الأنوار : 40 / 54 / 89 .
2- .ر . ك : الكافى : 4 / 66 / 1 .

ص: 802

يكم . معناى شب قدر

و پربار باشد ، بايد از اين قلب ، مواظبت كند. مراقبت از اين قلب ، ممكن است سرنوشت ساز و بيمه كننده همه عمر انسان باشد ، كه « لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» . براى شناخت قلب ماه رمضان و به خاطر دست يافتن به دست آوردهاى خوب اين شب عظيم و پرثمر ، نكاتى را كه برگرفته از ره نموده هاى روشنگر و زندگى ساز اهل بيت عليهم السلام است ، تقديم مى داريم:

يكم . معناى شب قدرآيه شريف « وَ مَآ أَدْرَل_كَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ؛ و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟» ، به روشنى بر اين نكته دلالت دارد كه دست يافتن به معناى حقيقى شب قدر ، بسيار دشوار و فراتر از سطح ادراك توده هاى مردم است. روشن است كه وقتى مخاطب اين آيه ، پيامبر صلى الله عليه و آلهباشد ، پرسش موجود در آيه ، نشان دهنده عظمت و ارج شب قدر است؛ چرا كه مفهوم شب قدر ، هرگز بر شخصيّتى عظيم كه قرآن بر دل پاك او فرود آمده و جان او جايگاه شب قدر است ، و فرشتگان الهى در آن شب براى سامان بخشى به امور جهان و تقدير هستى نزد او مى آيند ، ناشناخته نيست . افزون بر اين ، فراهم آمدن زمينه شناخت و شهود حقيقت شب قدر (هر چند اندك) براى شمارى از اهل سير و سلوك _ كه با بهره گيرى از تعاليم اهل بيت عليهم السلام (1) در اين زمينه ، به آن رسيده اند _ گوياى اين حقيقت است. عالم ربّانى آية اللّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى رحمه الله در پاسخ اين سؤال كه: «معناى ديدار شب قدر و لذّت آن چيست؟» ، مى گويد: ديدار شب قدر ، عبارت است از: كشف فرود آمدن امر آسمانى به زمين در اين شب ، آن گونه كه براى امام زمان عليه السلام آشكار مى شود . (2)

.


1- .ر . ك : ص 795 (راه هاى شناخت شب قدر) و ص 797 (نشانه شب قدر).
2- .المراقبات : 137 .

ص: 803

دوم . ويژگى هاى شب قدر
الف _ برنامه ريزى سال

ديدن آن حقيقت و توفيق يافتن به اين ديدار و شهود ، كارى بس عظيم و والاست ، همان گونه كه امام صادق عليه السلام آن را چنين توصيف فرموده است:

549.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ القَلبَ الَّذى يُعايِنُ ما يُنزَلُ فى لَيلَةِ القَدرِ لَعَظيمُ الشَّأنِ ؛ (1)548.سنن الترمذى ( _ به نقل از زيد بن ثابت _ ) دلى كه آنچه را در شب قدر فرود آورده مى شود ، مى بيند ، بسى والاست.امّا اسلام ، مردم را در همين سطح به خود وا نگذارده است و براى آن كه توده مردم نيز شناختى اجمالى از معناى شب قدر دريابند ، روايات دينى ، تصويرى از آن حقيقت را در ضمن بيان ويژگى ها و فضايل آن شب ارائه داده اند كه به نمونه هايى از آنها در ادامه اشاره مى شود.

دوم . ويژگى هاى شب قدرالف _ برنامه ريزى سالدر بسيارى از روايات ، به عنوان نخستين ويژگى شب قدر ، بر اين تأكيد شده است كه تقدير امور مردم و سامان بخشى اوضاع و احوال آنان در طول سال ، در اين شب رقم زده مى شود؛ شبى كه سرنوشت و فيصله يافتن همه كارهايى كه تا سال آينده پيش خواهد آمد ، در اين شب فرود مى آيد. شايد نزول قرآن در شب قدر نيز به لحاظ همين جهت باشد؛ كتابى كه برنامه زندگى انسان را ارائه مى كند. از همين جاست كه انسان مى تواند با بهره گيرى از برنامه اى كه قرآن آن را ترسيم نموده ، سرنوشت خود و زندگى اش را در شب قدر عوض كند و براى سال آينده خويش ، بهترين سرنوشت و براى خويش سودمندترين كسب و كار را تحقّق بخشد. در اين جا دو مطلب مهم است كه شايان توجّه اند : مطلب اوّل . رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر ، در چارچوب مقدّرات او در علم ازلى خداوند است. به ديگر سخن ، به گفته روايات اهل بيت عليهم السلام ، آنچه در

.


1- .براى آگاهى از متن كامل حديث و منابع آن ، ر . ك : ص 760 ح 640 .

ص: 804

ب _ آغاز سال تقدير

علم حضرت حق ، در طول سال براى مردمْ مقدّر است ، به صورت برنامه اى نوشته شده آشكار مى شود كه فرشتگان ، آن را مى نويسند و به امام عصر عليه السلامتحويل مى دهند. و اين ، به تناسب كارى است كه انسان در شب قدر انجام مى دهد. مطلب دوم . بر اساس شمارى از روايات ، تعيين سرنوشت انسان در شب قدر و رقم خوردن آنچه در يك سال كامل بر او خواهد گذشت ، به معناى آن نيست كه او به طور كامل در برابر اين سرنوشت ، بى اختيار باشد ، بدان سان كه براى تغيير آن ، هيچ كارى از او بر نيايد؛ بلكه مى تواند در سايه دعا و توسّل و با كارهاى شايسته ، مقدّرات حتمى خود در شب قدر را نيز تغيير دهد. از اين رو ، امام باقر عليه السلام فرموده است:

547.المعجم الكبير ( _ به نقل از زيد بن ثابت _ ) فَما قُدِّرَ فى تِلك اللَّيلَةِ وقُضِىَ فَهُوَ مِنَ المَحتُومِ وللّهِِ عز و جل فيهِ المَشِيَّةُ ؛ (1)546.سنن الترمذى ( _ به نقل از زيد بن ثابت _ ) آنچه در آن شب ، مقدّر و معيّن شده ، حتمى است و خدا مى تواند در آنها ، آن گونه كه بخواهد ، عمل كند.با توجّه به ساختار و مضمون اين گونه روايات (2) و افزودن آن به ادلّه قطعى ، كه بر «اجابت دعا در طول سال بخصوص در عرفات و حرم هاى مطهّر» دلالت دارند ، نمى توان ظاهر برخى روايات را پذيرفت كه: مقدّرات شب قدر ، هرگز تغييريافتنى نيست. (3)

ب _ آغاز سال تقديردر درآمد كتاب توضيح داديم كه آغاز سال ، به اعتبارهاى مختلف ، متفاوت است. رواياتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى دانند _ كه به برخى از آنها در كتاب اشاره شد _ به اعتبار سال برنامه ريزى امور مردم و سامان بخشى وضع آنان و آنچه پيش خواهد آمد ، صادر شده اند. با همين اعتبار ، شب قدر ، پايان سال نيز به شمار

.


1- .براى آگاهى از متن كامل حديث و منابع آن ، ر . ك : ص 748 ، ح 622 .
2- .ر . ك : ص 747 ، ح 620 و ص 753 ، ح 629 .
3- .ر . ك : ص 747 ، ح 619 و ص 753 ، ح 628.

ص: 805

ج _ اختصاص داشتن به امام زمان
د _ بهتر از هزار ماه!

مى رود؛ يعنى پايان سالِ برنامه ريزى شده اى كه سپرى شده و اوّل سال برنامه ريزى شده نو است.

ج _ اختصاص داشتن به امام زمانسومين ويژگى شب قدر ، اين است كه خداى سبحان ، كامل ترين و شايسته ترين و برترين انسان را از برنامه ريزى و حكم خود ، آگاه مى سازد. تفسير القمّى ، در ذيل آيه « تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا ؛ در آن شب ، فرشتگان و «روح» به فرمان پروردگارشان در پىِ هر كارى فرود مى آيند» ، چنين آمده است:

545.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تَنَزَّلُ المَلائِكةُ و روحُ القُدُسِ عَلى إمامِ الزَّمانِ ، و يَدفَعونَ إلَيهِ ما قَد كَتَبوهُ مِن هذِهِ الاُمورِ ؛ (1)544.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرشتگان و روح القُدُس بر امام زمان فرود مى آيند و از اين امور ، آنچه را نوشته اند ، به او تقديم مى كنند.اين نكته ، هر چند كه با صراحت به امام معصوم نسبت داده نشده ؛ ليكن جمع بندى مضمون همه رواياتى است كه در اين باب آمده است. پس مى توان گفت: از ويژگى هاى شب قدر ، اختصاص داشتن آن به امام مهدى _ عجّل اللّه فرجه _ است. از اين رو ، توسّل به آن امام در اين شب خاص ، نقش مؤثّرى در گشايش كارهاى انسان و گشودن آفاق در پيش او دارد و مى تواند سرنوشت او را در جهتى كه دست آوردهاى بيشترى را در سال آينده نصيب او سازد ، تنظيم كند.

د _ بهتر از هزار ماه!به تصريح قرآن كريم ، «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» ، و اين نشانگر استثنايى بودن اين برهه خاصّ زمانى و بركاتى است كه در بر دارد ، به نحوى كه كار شايسته در آن ، با كار شايسته در عمرى طولانى (بيش از هشتاد سال) برابر است. از اين رو ، در تفسير اين آيه آمده است:

.


1- .براى آگاهى از منابع حديث ، ر . ك : ص 768 ، ح 650 .

ص: 806

سوم . تداوم شب قدر

543.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :العَمَلُ الصّالِحُ فيها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وأنواعِ الخَيرِ ، خَيرٌ مِنَ العَمَلِ فى ألفِ شَهرٍ لَيسَ فيها لَيلَةُ القَدرِ ؛ (1)548.سنن الترمذي عن زيد بن ثابت :كار شايسته در آن شب (از قبيل: نماز ، زكات و انواع نيكى ها) بهتر از عمل در هزار ماهى است كه شب قدر نداشته باشد.اين بركات گسترده و سرشار شب قدر ، تفسيركننده تأكيد و تشويق پيامبر صلى الله عليه و آلهو امامان عليهم السلام است كه مسلمانان را بر بهره بردن از لحظه لحظه شب قدر فرا خوانده اند ، تا آن جا كه پيامبر صلى الله عليه و آله از خوابيدن در شب بيست و سوم نهى فرموده است (2) و به همين جهت ، فاطمه زهرا عليهاالسلام ، دختر گرامى پيامبر صلى الله عليه و آله ، نمى گذاشت كه در آن شب ، كسى از اهل خانه اش بخوابد. (3) آرى! كسى كه از نعمت ايمان به قرآن برخوردار است و مى داند كه عمل در يك شب ، از نظر بركات ، برابر با حيات جاويد او و بهره مندى در طول حيات ابدى است ، نمى تواند اين فرصت گران بها و موهبت بى نظير را رايگان از دست بدهد.

سوم . تداوم شب قدربررسى آيات سوره قدر و تأمّل در روايات دينى ، نشان مى دهند كه شب قدر ، ويژه زمان نزول قرآن و دوران پيامبر صلى الله عليه و آله نيست؛ بلكه هميشگى است و از آغاز آفرينش انسان بوده و تا پايان جهان و وجود انسان در آن نيز تداوم خواهد داشت؛ به چند دليل : يكم . شب قدر ، ظرف نزول قرآن است و ظرف بايد پيش از مظروف وجود داشته باشد. دوم . در سوره قدر ، فعل مضارع «تَنَزَّلُ (فرود مى آيند)» به كار رفته و بر استمرار ، دلالت مى كند. نيز جمله اسميه: « سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ ؛ آن شب تا دميدن

.


1- .براى آگاهى از متن كامل حديث و منابع آن ، ر . ك : ص 742 ، ح 613 .
2- .ر . ك : ص 821 ، ح 710 و ص 855 ، ح 742 .
3- .ر . ك : ص 857 ، ح 744 .

ص: 807

چهارم . تعيين شب قدر

سپيده ، ايمن است» ، مفهوم تداوم دارد. سوم . قرآن كريم بارها تأكيد كرده كه سنّت الهى در تدبير جهان ، تغييرناپذير است. (1) از اين رو ، اين سنّت الهى كه مربوط به تدبير امور انسان ها و سرنوشت آنان است ، همه امّت ها و اقوام گذشته و حال و آينده را در بر مى گيرد. چهارم . روايات فراوان (شايد در حدّ تواتر) ، تداوم شب قدر را پس از پيامبر خدا مى رسانند. (2) شمارى از اين روايات ، استمرار اين شب را از آغاز خلقت (3) و همراه انسان تا پايان عمر جهان ، تأييد مى كنند. پس ، آنچه در تفسير الدرّ المنثور ، از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده كه: «خداوند ، شب قدر را به امّت من بخشيد و آن را به پيشينيان عطا نكرده بود» ، علاوه بر ضعف سند ، در برابر قرائن و دلايل گذشته ، قابل اعتماد نيست.

چهارم . تعيين شب قدرقرآن كريم ، از يك سو ، نزول قرآن را در ماه رمضان مى داند: « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ ؛ ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است» و از سويى با صراحت ، نزول آن را در شب قدر مى داند: « إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ؛ آن را در شب قدر نازل كرديم» . مقتضاى جمع ميان اين دو آيه ، آن است كه شب قدر ، حتما در ماه رمضان باشد. اين ، در حالى است كه در روايات اهل سنّت ، در بيان اين كه شب قدر ، كدام شب از شب هاى ماه رمضان است ، اختلافات فراوانى است ، به گونه اى كه جمع ميان آنها ممكن نيست. (4)

.


1- .از جمله در: فاطر ، آيه 43؛ اسراء ، آيه 77؛ احزاب ، آيه 38 و 62؛ فتح ، آيه 23.
2- .ر . ك : ص 771 (وجود شب قدر در هر سال).
3- .ر . ك : ص 773 ، ح 656 .
4- .ر . ك : الدرّ المنثور : 8 / 571 _ 583.

ص: 808

رواياتى كه از اهل بيت عليهم السلام در تعيين شب قدر نقل شده ، (1) به پنج دسته قابل تقسيم اند: دسته اوّل . رواياتى كه شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان تعيين مى كنند. (2) دسته دوم . رواياتى كه مى گويند: شب قدر را در يكى از سه شبِ: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم بجوييد. (3) دسته سوم . رواياتى كه مى گويند: شب قدر ، در يكى از دو شبِ بيست و يكم و بيست و سوم است. (4) دسته چهارم . رواياتى كه شب بيست و سوم را به طور معيّن ، شب قدر مى دانند. (5) دسته پنجم . رواياتى كه دلالت مى كنند بر اين كه شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، هر كدام به گونه اى در تعيين سرنوشت انسان ها و امور آنان نقش دارد؛ ولى نقش اساسى و نهايى ، مربوط به شب بيست و سوم است. (6) تأمّل در اين پنج دسته از روايات ، نشان مى دهد كه نه تنها ميان آنها تعارضى نيست ، بلكه مؤيّد يكديگرند. توضيح ، اين كه: از ديد روايات اهل بيت عليهم السلام و شمار قابل توجّهى از روايات اهل سنّت ، شب قدر ، شب بيست وسوم است. از اين رو ، ابن بابويِه صدوق (م 381 ق) مى فرمايد: اتّفق مشايخنا رضي الله عنهم [ في ليلة القدر ] على أنّها الليلة الثالثة والعشرون

.


1- .از رواياتى كه در متن كتاب (از ص 775 _ 793) آمده ، ميان برخى روايات اهل سنّت و روايات اهل بيت عليهم السلامهماهنگى ديده مى شود.
2- .ر . ك : ص 775 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / در دهه آخر).
3- .ر . ك : ص 777 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم و نوزدهم) .
4- .ر . ك : ص 779 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / شب هاى بيست و سوم و بيست يكم).
5- .ر . ك : ص 783 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / شب بيست و سوم).
6- .ر . ك : ص 789 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / نقش سه شب در سرنوشت).

ص: 809

پنجم . شب قدر در مناطق مختلف

من شهر رمضان ؛ (1) بزرگان ما درباره شب قدر ، همه يك سخن اند كه: شب بيست و سوم ماه رمضان است. روايات دسته اوّل ، دوم و سوم كه براى درك فضيلت شب قدر ، به احيا و كارهاى خوب در دهه آخر ماه رمضان توصيه دارند ، همچنين رواياتى كه به اِحياى شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم سفارش دارند ، همگى به دو نكته بر مى گردند: نخست . مسلمانان از شب زنده دارى شب هاى ماه رمضان ، بيشترين بهره را از عطايا و دستاوردهاى آن داشته باشند. از اين رو ، در روايتى كه رازِ پوشيده بودن شب قدر را ميان شب ها بيان مى كند ، آمده است:

542.عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ إنَّما يَستُرُها عَنكم نَظَرا لَكم ؛ (2)541.عنه صلى الله عليه و آله :خداوند ، آن را از شما پنهان داشته تا عنايت بيشترى به شما كند.دوم . گرچه شب قدر شب بيست و سوم است ، امّا به آن معنا نيست كه آن دو شب ، ديگر هيچ نقشى نداشته و در تقدير امور و سرنوشت انسان ، بى اثر باشند.

پنجم . شب قدر در مناطق مختلفيكى از مسائل مهم درباره شب قدر ، اين است كه : آيا شب قدر در مناطق مختلف ، يكى است يا متفاوت است؟ بررسى اين موضوع ، به چند نظريّه مى انجامد كه به آنها اشاره مى شود : 1. نظريّه منسوب به مشهور فقهاى شيعه كه معتقدند آغاز ماه هاى قمرى در همه

.


1- .الخصال : 519 / 7 ، بحار الأنوار : 97 / 16 / 31 .
2- .براى آگاهى از متن كامل حديث و منابع آن ، ر . ك : ص 794 ، ح 690.

ص: 810

شهرها ، يكسان نيست؛ بلكه اتّحاد اُفق ، (1) شرط ثبوت هلال است. بنا بر اين نظريّه ، شب قدر ، در همه مناطق و شهرها يكى نخواهد بود. 2. شمارى از محقّقان 2 بر اين عقيده اند كه آغاز ماه هاى قمرى ، در همه مناطق ، يكى است و اگر در يك منطقه ، هلال ماه رمضان ديده شود ، در مناطق ديگر هم ماه رمضان آغاز مى شود. 3 بر اساس اين نظريّه ، شب قدر در همه مناطق ، يك شب

.


1- .مگر در مواردى كه هلال با رؤيت قطعى ، ثابت مى شود.

ص: 811

. .

ص: 812

معيّن خواهد بود. 3. شب قدر ، عبارت است از: يك دوره كامل شب در همه كره زمين. پس فرقى نيست كه آغاز ماه هاى قمرى در همه مناطق و سرزمين ها ، يكى باشد يا مختلف. توضيح ، آن كه: «شب ، همان سايه نيم كره زمين است كه بر نيم كره ديگر مى افتد و مى دانيم اين سايه ، همراه با گردش زمين در حركت است و يك دوره كامل آن ، در بيست و چهار ساعت انجام مى شود. بنا بر اين ، ممكن است شب قدر ، يك دوره كامل شب به دور زمين باشد؛ به اين معنا كه مدّت بيست و چهار ساعت تاريكى (كه تمام نقاط زمين را زير پوشش خود قرار مى دهد) شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه اى ديگر پايان مى گيرد». (1) بر اين اساس ، جدا كردن حكم شب قدر از حكم روز اوّل ماه ، درست نيست ، كه اگر استدلال نظريّه سوم را بپذيريم و شب قدر را يك «بيست و چهار ساعت» بدانيم ، با همين محاسبه مى توان نسبت به روز اوّل ماه نيز برخورد كرد و آن را در همه مناطق و سرزمين ها يكى شمرد ، بخصوص كه اطلاق روايات هم مؤيّد اين مى شود. در نتيجه ، اين نظريّه با نظريّه دوم يكى مى شود. بارى! به نظر ما ، نظريّه دوم ، به ظواهر قرآن و احاديث و به مقتضاى عقل و اعتبار ، نزديك تر است. و افزون بر همه استدلال هايى كه براى تعيّن و وحدت ليلة القدر شده ، مى توان گفت كه اهمّيت فوق العاده اين شب بزرگ ، اقتضا مى كرد كه

.


1- .تفسير نمونه : 27 / 192.

ص: 813

اهل بيت عليهم السلام _ بخصوص هنگامى كه در اثر فتوحات بزرگ ، اسلام تا اقصى ممالك جهان پيشرفت كرده بود _ متعدّد بودن شب قدر را تذكّر دهند . ليكن با اين حال ، با عنايت به نظريه مشهور ، رعايت احتياط ، بى ترديد ، موجب بهره گيرى بيشتر از بركات ماه رمضان خواهد شد . و خوشا آنان كه از اين نعمت برخوردارند كه براى شناخت و تعيين شب قدر ، نيازى به اين گونه حرف ها ندارند و با چشم دل ، حقايق شب قدر و فرود فرشتگان و «روح» را مى بينند و از بركات آن به بهترين شكل ، بهره هاى سرشار مى برند. نعمتى كه اينان از آن برخوردارند ، تنها شناخت شب قدر نيست؛ بلكه در تعيين اوّل ماه نيز چنين اند و نيازى به استهلال و گواهىِ شاهدان و بهره گيرى از ابزار علمى و نجومى ندارند. عارف بزرگوار و فقيه وارسته ، سيّد ابن طاووس رحمه الله ، اين حالت را چنين توصيف مى كند: بدان كه وقتى خداوند بخواهد مراد خود را به بندگانش بفهماند ، راه ، آن منحصر به ادراك عقلى يا نگاه شرعى نيست؛ چرا كه خداوند ، قدرت ذاتى دارد و مى تواند هر چه را هر وقت اراده كند ، به بندگانش بشناساند. من ، كسى را به يقين مى شناسم كه اوّل ماه ها را مى داند ، بى آن كه به هلال بنگرد ، ياشاهدانْ پيش او گواهى دهند ، يا به رواياتى كه گذشت عمل كند ، يا به سخن منجّم يا به استخاره يا به گفته اهل عدد و يا به خواب تكيه كند؛ بلكه او بر اساس فضل پروردگار جهان _ كه به او فروغ خرد بخشيده است ، بى آن كه خواسته باشد؛ و علم به بديهيّات را به او عطا كرده ، بى آن كه آن را طلبيده باشد _ مى داند؛ ليكن تنها خودِ او مكلّف به آن يقينى است كه به نحو معيّن به آن رسيده است. (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 61 .

ص: 814

ششم . بهترين اعمال در شب قدر
الف _ كدام علم و كدام عبادت؟

به نظر مى رسد كه در متن ياد شده ، اشاره سيّد ابن طاووس به خودش باشد و براى پرهيز از خودستايى ، به آن تصريح نكرده است.

ششم . بهترين اعمال در شب قدرمحدّث بزرگوار ، ابن بابويه رحمه الله در مجلس 93 از كتاب الأمالى ، پس از بيان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد ركعت نماز براى هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم ، مى گويد: ومن أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل ؛ (1) هر كس اين دو شب را با گفتگوى علمى احيا بدارد ، بهتر است. به نظر مى رسد كه اين مطلب ، برگرفته از سخن پيامبر خدا به ابوذر است كه در آن ، برترى علم را بر عبادت به تفصيل ، بيان ، و در پايان آن فرموده است:

540.عنه صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاكرَةِ العِلمِ خَيرٌ لَك مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِيامِ نَهارِها وَقِيامِ لَيلِها ؛ (2)539.عنه صلى الله عليه و آله :اى ابو ذر! يك ساعت نشستن براى گفتگوى علمى براى تو ، از عبادت يك سال كه روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِايستى ، بهتر است.افزون بر اين حديث ، منابع حديثى ، روايات بى شمارى از اهل بيت عليهم السلام را نقل كرده اند كه مى رساند آموختن دانش ، به مراتب ، برتر از عبادت است؛ (3) ليكن براى روشن تر شدن اين موضوع ، توجّه به چند مطلب ضرورى است:

الف _ كدام علم و كدام عبادت؟از ديدگاه فقهى ، «آموختن علم» ، احكام پنجگانه را دارد و بررسى متن احاديث

.


1- .الأمالى ، صدوق : 747 .
2- .جامع الأخبار : 109 / 195 ، بحار الأنوار : 1 / 203 / 21 .
3- .ر . ك : العلم و الحكمة فى الكتاب و السنّة : 1 / 309 (برترى دانشجويى بر عبادت).

ص: 815

ب _ نقش عبادت در پيدايش نور علم
ج _ سيره اهل بيت عليهم السلام

فراوانى كه علم را برتر از عبادت مى دانند ، به روشنى مى رساند كه مقصود ، برترى آموختن واجب يا مستحب بر عبادات مستحب است.

ب _ نقش عبادت در پيدايش نور علماز نگاه متون اسلامى ، عبادات ، نقشى بنيادى در پيدايش و تداوم فروغ علم دارند. از اين رو ، هدف احاديثى كه علم را برتر از عبادت مى دانند ، تضعيف يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست؛ بلكه تأكيد بر همراه ساختن عبادت با علم و برحذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است كه نه تنها بى ارزش ، بلكه خطرآفرين است.

ج _ سيره اهل بيت عليهم السلامبررسى و تأمّل در سيره عملى اهل بيت عليهم السلام درباره شب قدر و عنايت ويژه آنان به عبادت و ذكر در شب هاى: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم ، و توجّه به رهنمودها و سفارش هايى كه به بهره گيرى بيشتر از اين شب ها داشته اند ، همگى به روشنى نشان مى دهند كه اين شب ها ، جز در موارد استثنايى ، بايد صرف عبادت و ذكر و نيايش و اُنس با خداى سبحان شوند. البتّه اين ، بدان معنا نيست كه نتوان بخشى از شب قدر را به تأليف (1) يا بيان معارف و علومى پرداخت كه سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مى برد؛ بلكه مقصود ، هشدار دادن به اين نكته است كه به بهانه و به استناد رواياتى كه علم را بر عبادات ترجيح مى دهند ، نبايد در شب قدر ، از بركات اُنس با خداوند و بهره بردن از تضرّع در پيشگاه او ، غافل شد .

.


1- .شمارى از بزرگان علما ، تأليف هاى معروف خود را در شب قدر به پايان برده اند ، همچون شيخ محمّد حسن ، صاحب جواهر ، كه اين كتاب عظيم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تمام كرده است. نيز ملاّ هادى سبزوارى ، در بيست و سوم رمضان سال 1261 ق ، تأليف كتاب منظومه را به پايان رسانده است. همين نكته را درباره مفسّر برجسته قرآن ، علاّمه طباطبايى نيز مى بينيم كه تفسير ارزشمند خويش الميزان را در بيست و سوم رمضان سال 1392 ق ، تمام كرده است. خودِ اين خدمت گزار كوچكِ احاديث اهل بيت عليهم السلام نيز كار تدوين كتاب ميزان الحكمة را در بيست و سوم ماه رمضان سال 1405 ق ، به فضل الهى به پايان رساندم.

ص: 816

الفصل الثالث : آداب ليلة القدر المشتركة3 / 1الغُسل538.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :الغُسلُ في سَبعَةَ عَشَرَ مَوطِنا : لَيلَةِ سَبعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ وهِيَ لَيلَةُ التِقاءِ الجَمعَينِ لَيلَةُ بَدرٍ ، ولَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ وفيها يُكتَبُ الوَفدُ وَفدُ السَّنَةِ ، ولَيلَةُ إحدى وعِشرينَ وهِيَ اللَّيلَةُ الَّتي ماتَ فيها أوصِياءُ النَّبِيِّينَ عليهم السلاموفيها رُفِعَ عيسَى بنُ مَريَمَ وقُبِضَ مُوسى عليهماالسلام ، ولَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ يُرجى فيها لَيلَةُ القَدرِ . (1)537.المعجم الأوسط ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) الكافي عن سليمان بن خالد :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام : كَم أغتَسِلُ في شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةً؟

قالَ : «لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةَ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» . (2)536.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِغتَسِل لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وَاجهَد أن تُحيِيَها (3) . (4) .


1- .الخصال : 508 / 1 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : 97 / 15 / 28 .
2- .الكافي : 4 / 153 / 2 .
3- .في بحار الأنوار : «تحييهما» .
4- .الهداية : 196 ، بحار الأنوار : 97 / 8 / 11 .

ص: 817

فصل سوم : آداب مشترك شب قدر
3 / 1 غسل

فصل سوم : آداب مشترك شب قدر3 / 1غسل683.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:غسل در هفده جا [ مستحب] است: شب هفدهم ماه رمضان ، كه شبى است كه دو گروه (مسلمانان و كفّار) در شب بَدر با هم برخورد كردند ؛ شب نوزدهم ، كه در آن ، گروه حاجيان سال ، نوشته (معيّن) مى شود ؛ شب بيست و يكم ، كه جانشينان پيامبران عليهم السلام در آن شب از دنيا رفته اند و در آن شب ، عيسى بن مريم عليهماالسلام به آسمان رفت و موسى عليه السلام در گذشت ؛ و شب بيست و سوم ، كه اميد مى رود شب قدر در آن باشد.682.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از سليمان بن خالد _ :از امام صادق عليه السلام پرسيدم: در ماه رمضان ، چند [شب] غسل كنم؟

فرمود: «شب نوزدهم ، شب بيست و يكم و [ شب ]بيست و سوم».681.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب نوزدهم ماه رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم ، غسل كن و بكوش كه اين شب ها را زنده بدارى.

.

ص: 818

680.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غُسلُ لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وغُسلُ لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ سُنَّةٌ لا تَترُكها ؛ فَإِنَّهُ يُرجى في إحداهُنَّ لَيلَةُ القَدرِ . (1)679.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن إسماعيل بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَنِ اغتَسَلَ لَيالِيَ الغُسلِ مِن شَهرِ رَمَضانَ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَهَيئَةِ يَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ» .

فَقُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، ما لَيالِي الغُسلِ؟

قالَ : «لَيلَةُ سَبعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةُ تِسعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ» . (2)678.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن بكير بن أعين :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام : في أيِّ اللَّيالي أغتَسِلُ في شَهرِ رَمَضانَ؟

قالَ : «في تِسعَ عَشرَةَ ، وفي إحدى وعِشرينَ ، وفي ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وَالغُسلُ أوَّلَ اللَّيلِ» .

قُلتُ : فَإِن نامَ بَعدَ الغُسلِ؟

قال : «هُوَ مِثلُ غُسلِ يَومِ الجُمُعَةِ ، إذَا اغتَسَلتَ بَعدَ الفَجرِ أجزَأَكَ» . (3)677.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :الغُسلُ في لَيالٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ في تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، واُصيبَ أميرُالمُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ ، وقُبِضَ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ . _ قالَ : _ وَالغُسلُ في أوَّلِ لَيلَةٍ وهُوَ يُجزِئُ إلى آخِرِهِ . (4) .


1- .الكافي : 3 / 40 / 2 ، تهذيب الأحكام : 1 / 104 / 270 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 79 / 176 كلّها عن سماعة بن مهران .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 137 / 147 .
3- .تهذيب الأحكام : 1 / 373 / 1142 ، قرب الإسناد : 167 / 613 و ح 614 عن عبد اللّه بن بكير نحوه ، بحار الأنوار : 97 / 12 / 17 .
4- .الكافي : 4 / 154 / 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 155 / 2015 كلاهما عن محمّد بن مسلم .

ص: 819

676.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق:غسلِ شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، مستحب است و آنها را ترك نكن؛ چرا كه اميد است شب قدر ، در يكى از آنها باشد.675.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از اسماعيل بن مهران _ :امام صادق عليه السلامفرمود: «هر كس شب هاى غسل ماه رمضان را غسل كند ، همچون روز تولّد از مادر ، از گناهانش بيرون مى آيد».

گفتم: اى پسر پيامبر! شب هاى غسل ، كدام اند؟

فرمود: «شب هفدهم ، شب نوزدهم ، شب بيست و يكم و شب بيست و سوم از ماه رمضان».674.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از بكير بن اعين _ :از امام صادق عليه السلامپرسيدم: در كدام يك از شب هاى ماه رمضان ، غسل كنم؟

فرمود: «در نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم. و غسل در اوّل شب باشد».

گفتم: اگر [كسى] پس از غسل بخوابد؟

فرمود: «آن ، همانند غسل روز جمعه است. اگر پس از سپيده دم غسل كنى ، برايت كافى است».677.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :غسل ، در شب هايى از ماه رمضان [ ، مستحب ]است: نوزدهم ، بيست و يكم و بيست و سوم. امير مؤمنان عليه السلام ، شب نوزدهم ، ضربت خورد و شب بيست و يكم ، شهيد شد . درود خدا بر او باد!

غسل در اوّلِ شب است و تا آخرِ شب ، كفايت مى كند. .

ص: 820

3 / 2الإِحياء676.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ إلَى السَّنَةِ القابِلَةِ . (1)675.عنه صلى الله عليه و آله :مستدرك الوسائل عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلَةَ القَدرِ فَهُوَ أكرَمُ عَلَى اللّهِ مِمَّن أحيا شَهرَ رَمَضانَ ولَم يُحيِ تِلكَ اللَّيلَةَ ، وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ ، إنَّ أهلَهُ ووُلدَهُ يَشفَعونَ في سَبعِمِئَةِ ألفٍ ، لِكُلِّ واحِدٍ في سَبعِمِئَةِ ألفٍ ، إلى آخِرِ ثَلاثِ مَرّاتٍ .

وقالَ صلى الله عليه و آله : إنَّ لَيلَةَ القَدرِ تَكرِمَةُ الأَحياءِ ، وغَنيمَةُ الأَمواتِ . (2)674.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «مَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ» .

وكانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُحييهِ ولايَختِمُهُ (3) . (4)673.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام: إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَهى أن يُغفَلَ عَن لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وعَن لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، ونَهى أن يَنامَ أحَدٌ تِلكَ اللَّيلَةَ . (5) .


1- .الإقبال : 1 / 345 ، بحار الأنوار : 98 / 145 / 3 .
2- .مستدرك الوسائل : 7 / 458 / 8652 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
3- .في روضة الواعظين : «يحثّ عليه ولا يحتّمه» .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 136 / 144 ، روضة الواعظين : 382 .
5- .دعائم الإسلام : 1 / 281 ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 .

ص: 821

3 / 2 شب زنده دارى

3 / 2شب زنده دارى672.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس شب قدر را زنده بدارد ، تا سال آينده عذاب از او برگردانده مى شود.671.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) مستدرك الوسائل _ به نقل از پيامبر خدا _ :«كسى كه شب قدر را زنده بدارد ، او نزد خداوند ، گرامى تر از كسى است كه همه ماه رمضان را شب زنده دارى كرده ، ولى آن شب را زنده نداشته است.

سوگند به آن كه مرا به حق برانگيخت ، خانواده و فرزندانش ، درباره هفتصد هزار نفر شفاعت مى كنند ، كه هر كدام از آنان نيز درباره هفتصد هزار نفر ، تا سه بار ، حق شفاعت دارند».

و فرمود: «شب قدر ، گراميداشت زندگان و غنيمت [براى] مردگان است».670.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از ابو هريره _ :پيامبر خدا فرمود: «هر كس شب قدر را از روى ايمان و براى پاداش الهى به عبادت بايستد ، گناهان گذشته اش آمرزيده مى شود».

پيامبر خدا ، آن را زنده مى داشت و الزام نمى كرد آن را [كه ديگران هم بيدار بمانند].669.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام_ : پيامبر خدا نهى كرد كه از شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، غفلت شود و نهى كرد كه كسى در آن شب بخوابد.

.

ص: 822

668.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أحيا لَيلَةَ القَدرِ غُفِرَت لَهُ ذُنوبُهُ ولَو كانَت عَدَدَ نُجومِ السَّماءِ ، ومَثاقيلَ الجِبالِ ، ومَكاييلَ البِحارِ . (1)673.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن وافَقَ لَيلَةَ القَدرِ فَقامَها ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ . (2)672.عنه صلى الله عليه و آله :الأمالي عن يحيى بن العلاء :كانَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام مَريضا دَنِفا فَأَمَرَ ، فَاُخرِجَ إلى مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَكانَ فيهِ حَتّى أصبَحَ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ . (3)671.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ _ ) الإمام الكاظم عليه السلام :مَنِ اغتَسَلَ لَيلَةَ القَدرِ وأحياها إلى طُلوعِ الفَجرِ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ . (4)670.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن صالح بن أبي حمّاد :كَتَبتُ إلى أبي مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ مُوسَى بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ _ عَلَيهِمُ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ _ أسأَلُهُ عَنِ الغُسلِ في لَيالي شَهرِ رَمَضانَ .

فَكَتَبَ عليه السلام : «إنِ استَطَعتَ أن تَغتَسِلَ لَيلَةَ سَبعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ ، ولَيلَةَ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ فَافعَل ، فَإِنَّ فيها تُرجى لَيلَةُ القَدرِ ، فَإِن لَم تَقدِر عَلى إحيائِها فَلا يَفوتَنَّكَ إحياءُ لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، تُصَلِّي فيها مِئَةَ رَكعَةٍ ، تَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «الحَمدَ» مَرَّةً ، و « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ» . (5) .


1- .فضائل الأشهر الثلاثة : 118 / 114 ، الإقبال : 1 / 385 كلاهما عن الحسن بن عبّاس عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلاموص 346 ، بحار الأنوار : 98 / 146 / 3 و ص 168 / 5 .
2- .دعائم الإسلام : 1 / 281 ، بحار الأنوار : 97 / 9 / 12 .
3- .الأمالي للطوسي : 676 / 1428 ، بحار الأنوار : 97 / 4 / 4 .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 137 / 146 عن ابن أبي عمير ، الدعوات : 288 / 25 ، روضة الواعظين : 382 ، بحار الأنوار : 83 / 128 / 84 .
5- .فضائل الأشهر الثلاثة : 103 / 91 .

ص: 823

669.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر كس شب قدر را زنده بدارد ، گناهانش بخشوده مى شود ، هر چند به شمار ستارگان آسمان و سنگينى كوه ها و حجم درياها باشد.668.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر كس شب قدر را دريابد و آن را به عبادت زنده بدارد ، خداوند ، گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد.667.المواعظ العدديّة :الأمالى _ به نقل از يحيى بن علاء _ :امام صادق عليه السلام سخت بيمار بود. دستور داد او را به مسجد پيامبر خدا بردند. آن جا بود ، تا صبح شبِ بيست و سوم ماه رمضان.666.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:هر كس در شب قدر غسل كند و آن شب را تا سپيده دم زنده بدارد ، از گناهانش بيرون مى آيد.665.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از صالح بن ابى حمّاد _ :به امام حسن عسكرى عليه السلامنامه نوشتم و از وى درباره غسل در شب هاى ماه رمضان پرسيدم. چنين پاسخ نوشت:

«اگر بتوانى شب هفدهم ، شب نوزدهم ، شب بيست و يكم و شب بيست و سوم غسل كنى ، چنان كن؛ چرا كه اميد است شب قدر ، در اين شب ها باشد. پس اگر توانايى شب زنده دارى در آنها را ندارى ، زنده داشتن شب بيست و سوم را از دست مده. در آن شب ، صد ركعت نماز ، در هر ركعت: يك بار حمد} و ده بار سوره قل هو اللّه أحد} مى خوانى». .

ص: 824

وانظر : ص 840 (آداب ليلة القدر المشتركة / الصلاة / الصلاة مئة ركعة) . ص 854 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / تأكيد الإحياء) .

3 / 3الدُّعاءأ _ التَّأكيدُ عَلَى الدُّعاءِ في لَيلَةِ القَدرِ664.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن الفضيل بن يسار :كانَ أبوجَعفَرٍ عليه السلام إذا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أخَذَ فِي الدُّعاءِ حَتّى يَزولَ اللَّيلُ ، فَإِذا زالَ اللَّيلُ صَلّى . (1)663.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن حمّاد بن عثمان :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام لَيلَةَ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ لي : «يا حَمّادُ ، اغتَسَلتَ؟»

قُلتُ : نَعَم ، جُعِلتُ فِداكَ ! فَدَعا بِحَصيرٍ ، ثُمَّ قالَ : «إلى لِزقي فَصَلِّ» .

فَلَم يَزَل يُصَلِّي وأنَا اُصَلِّي إلى لِزقِهِ حَتّى فَرَغنا مِن جَميعِ صَلاتِنا ،

ثُمَّ أخَذَ يَدعو وأنَا اُؤَمِّنُ عَلى دُعائِهِ إلى أنِ اعتَرَضَ الفَجرُ ، فَأَذَّنَ وأقامَ ودَعا بَعضَ غِلمانِهِ ، فَقُمنا خَلفَهُ فَتَقَدَّمَ وصَلّى بِنا الغَداةَ . (2)667.المواعظ العدديّة :تهذيب الأحكام عن سماعة :قالَ (3) لي : «صَلِّ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ في كُلِّ واحِدَةٍ مَنهُما _ إن قَويتَ عَلى ذلِكَ _ مِئَةَ رَكعَةٍ سِوَى الثَّلاثَ عَشرَةَ ، وَاسهَر فيهِما حَتّى تُصبِ_حَ ؛ فَإِنَّهُ يُستَحَبُّ أن تَكونَ في صَلاةٍ ودُعاءٍ وتَضَرُّعٍ ؛ فَإِنَّهُ يُرجى أن تَكونَ لَيلَةُ القَدرِ في إحداهُما» . (4) .


1- .الكافي : 4 / 155 / 5 ، الخصال : 519 / 5 ، بحار الأنوار : 97 / 16 / 29 .
2- .الإقبال : 1 / 366 ، بحار الأنوار : 98 / 157 / 4 .
3- .كذا في المصدر مضمرا .
4- .تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 199 ، الأمالي للطوسي : 689 / 1465 ، بحار الأنوار : 97 / 3 / 4 .

ص: 825

3 / 3 دعا
الف _ تأكيد بر دعا در شب قدر

ر . ك : ص 841 (آداب مشترك شب قدر / نماز / صد ركعت نماز) . ص 855 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / تأكيد بر شب زنده دارى) .

3 / 3دعاالف _ تأكيد بر دعا در شب قدر666.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از فُضَيل بن يَسار _ :وقتى شب بيست و يكم و شب بيست و سوم مى شد ، امام باقر عليه السلامشروع به دعا كردن مى كرد تا شب سپرى شود. چون شب مى گذشت ، نماز مى خواند.665.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :شب بيست و يكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق عليه السلام وارد شدم. به من فرمود: «اى حمّاد! غسل كرده اى؟».

گفتم: آرى ، فدايت شوم.

پس ، حصيرى طلبيد. سپس فرمود: «كنار من بيا و نماز بخوان».

امام عليه السلام همواره نماز مى خواند و من نيز كنار او نماز مى خواندم ، تا آن كه از همه نمازهايمان فارغ شديم. سپس شروع كرد به دعا كردن. من نيز دعاى او را آمين مى گفتم ، تا آن كه سپيده دميد. اذان و اقامه گفت و بعضى از فرزندان نوجوان خود را صدا زد. ما پشت سرش ايستاديم و او جلو رفت و براى ما نماز صبح را به جماعت خواند.664.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از سماعه _ :به من فرمود (1) : «در هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان ، اگر توانستى ، صد ركعت نماز بخوان ، بجز سيزده ركعت. و در اين دو شب ، بيدار بمان تا صبح شود ، چون مستحب است در حال نماز و دعا و تضرّع باشى؛ چرا كه اميد است شب قدر ، در يكى از اين دو باشد».

.


1- .در منبع ، نام معصوم نيامده است.

ص: 826

وانظر : ص 348 (ما يؤكّد استحبابه من الأعمال / كثرة الدعاء والذكر) .

ب _ أدعِيَةُ لَيلَةِ القَدرِ663.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط :عَن عَبدِ اللّهِ بنِ يَزيدَ عَن عائِشَةَ أنَّها قالَت : يا رَسولَ اللّهِ ، إن وافَقتُ لَيلَةَ القَدرِ ما أسأَلُ اللّهَ؟

قالَ [ صلى الله عليه و آله] : «سَليهِ العافِيَةَ» . (1)662.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در آنچه به على عليه السلام سفارش كرده است _ ) سنن الترمذي عن عائشة :قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أرَأَيتَ إن عَلِمتُ أيَّ لَيلَةٍ لَيلَةَ القَدرِ ما أقولُ فيها؟

قالَ : «قولي : اللّهُمَّ إنَّكَ عَفُوٌّ كَريمٌ تُحِبُّ العَفوَ ، فَاعفُ عَنّي» . (2)661.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارشش به على عليه السلام _ ) الإقبال :دُعاءُ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليهماالسلام في لَيلَةِ القَدرِ :

يا باطِنا في ظُهورِهِ ويا ظاهِرا في بُطونِهِ ، يا باطِنا لَيسَ يَخفى يا ظاهرا لَيسَ يُرى ، يا مَوصوفا لا يَبلُغُ بَكَينونِيَّتِهِ (3) مَوصوفٌ ولا حَدٌّ مَحدودٌ ، يا غائِبا غَيرَ مَفقودٍ ويا شاهِدا غَيرَ مَشهودٍ يُطلَبُ فَيُصابُ ، ولَم يَخلُ مِنهُ السَّمَاواتُ وَالأَرضُ وما بَينَهُما طَرفَةَ عَينٍ ، لا يُدرَكُ بِكَيفٍ ، ولا يُؤَيَّنُ بِأَينٍ ، ولا بِحَيثٍ .

أنتَ نورُ النّورِ ورَبُّ الأَربابِ ، أحَطتَ بِجَميعِ الاُمورِ ، سُبحانَ مَن لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ وهُوَ السَّميعُ البَصيرُ ، سُبحانَ مَن هُوَ هكَذا ولا هكَذا غَيرُهُ .

ثُمَّ تَدعوهُ بِما تُريدُ . (4) .


1- .المعجم الأوسط : 3 / 66 / 2500 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 7 / 26 / 6 من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ؛ مستدرك الوسائل : 7 / 458 / 8654 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب وكلاهما نحوه .
2- .سنن الترمذي : 5 / 534 / 3513 ، سنن ابن ماجة : 2 / 1265 / 3850 ، عمل اليوم والليلة للنسائي : 499 / 872 ، مسند ابن حنبل : 9 / 526 / 25439 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 712 / 1942 ، الدعاء للطبراني : 285 / 916 ، شُعب الإيمان : 3 / 338 / 3700 ، كنز العمّال : 2 / 90 / 3279 .
3- .في المصدر : «بكينونته» ، والتصحيح من البحار .
4- .الإقبال : 1 / 382 ، بحار الأنوار : 98 / 165 / 5 وفيه «دعاء عليّ بن الحسين عليهماالسلام» .

ص: 827

ب _ دعاهاى شب قدر
اشاره

ر . ك : ص 349 (كارهايى كه بر استحباب آنها تأكيد شده است / زياد دعا خواندن و ذكر گفتن).

ب _ دعاهاى شب قدر660.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الأوسط _ به نقل از عبد اللّه بن يزيد _ :عايشه گفت: اى پيامبر خدا! اگر شب قدر را درك كردم ، از خدا چه بخواهم؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «از او عافيت بخواه».659.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى _ به نقل از عايشه _ :گفتم: اى پيامبر خدا! به نظر شما اگر دانستم كه شب قدر ، كدام شب است ، در آن شب چه بگويم؟

فرمود: «بگو: خداوندا! تو بخشاينده و بزرگوارى و گذشت را دوست مى دارى. پس ، از من در گذر ».658.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ در بيان دعاى امام حسن مجتبى عليه السلام در شب قدر _ :«اى آن كه در آشكارى اش پنهان است! اى آن كه در نهان بودنش آشكار است! اى پنهانى كه نهان نيست! اى آشكارى كه ديده نمى شود! اى آن كه هيچ توصيفگرى به حقيقتِ هستى اش نمى رسد و به حدّى محدود نيست! اى غايبى كه گم شده نيست! اى حاضرى كه ديده نمى شود : طلبش مى كنند و به او مى رسند ؛ آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست ، حتّى چشم بر هم زدنى ، تهى از او نيست ؛ نه به چگونگى ، درك مى شود و نه به كجايى ، جايى براى او بيان مى گردد!

تو فروغ فروغ ها و پروردگار پروردگارانى. تو بر همه چيز ، احاطه دارى. منزّه است آن كه چيزى همچون او نيست ، و او شنواى بيناست. منزّه است آن كه اين گونه است و جز او چنين نيست».

سپس هر چه خواستى دعا مى كنى و از او مى خواهى.

.

ص: 828

657.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصباح :اُدعُ في هذِهِ اللَّيلَةِ [ يَعني لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ] وفي لَيلَتَي تِسعَ عَشرَةَ ، وإحدى وعِشرينَ بِما كانَ يَدعو بِهِ زَينُ العِابِدينَ عليه السلام في لَيالِي الإِفرادِ قائِما [ و] راكِعا وساجِدا :

اللّهُمَّ إنّي أمسَيتُ لَكَ عَبدا داخِرا لا أملِكُ لِنَفسي نَفعا ولا ضَرّا ولا أصرِفُ عَنها سُوءا ، أشهَدُ بِذلِكَ عَلى نَفسي وأعتَرِفُ لَكَ بِضَعفِ قُوَّتي وقِلَّةِ حيلَتي ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأنجِز لي ما وَعَدتَني ، وجَميعَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ مِنَ المَغفِرَةِ في هذِهِ اللَّيلَةِ ، وأتمِم عَلَيَّ ما آتَيتَني ، فَإِنّي عَبدُكَ المِسكينُ المُستَكينُ الضَّعيفُ الفَقيرُ المَهينُ .

اللّهُمَّ لا تَجعَلني ناسِيا لِذِكرِكَ فيما أولَيتَني ، ولا غافِلاً لاِءِحسانِكَ فيما أعطَيتَني ، ولا آيِسا مِن إجابَتِكَ وإن أبطَأتَ عَنّي ، في سَرّاءَ كُنتُ أو ضَرّاءَ ، أو شِدَّةٍ أو رَخاءٍ ، أو عافِيَةٍ أو بَلاءٍ ، أو بُؤسٍ أو نَعماءَ ، إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ . (1)656.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ :

اللّهُمَّ اجعَل فيما تَقضي ، وفيما تُقَدِّرُ مِنَ الأمرِ المَحتومِ ، وفيما تَفرُقُ مِنَ الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ ، مِنَ القَضاءِ الَّذي لا يُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ في عامي هذا ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ ، المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، واجعَل فِيما تَقضِي ، وفِيما تُقَدِّرُ أن تُطِيلَ عُمُري ، وتُوَسِّعَ لي في رِزقِي . 2 .


1- .المصباح للكفعمي : 779 ، البلد الأمين : 203 ، الإقبال : 1 / 348 من دون إسنادٍ إلى المعصوم وذكره في الليلة التاسعة عشرة خاصّة ، بحار الأنوار : 98 / 121 / 2 و ص 147 / 3 .

ص: 829

662.عنه صلى الله عليه و آله ( _ أيضاً _ ) المصباح:در اين شب (شب بيست و سوم) و در شب نوزدهم و شب بيست و يكم ، دعايى را بخوان كه امام سجّاد عليه السلام در شب هاى طاق ، ايستاده و در ركوع و سجود مى خوانْد:

«خداوندا! بنده كوچكِ خوار توام. براى خود ، مالك [ هيچ] سود و زيانى نيستم و بدى را از خود نمى توانم دفع كنم. اين را بر ضدّ خودم گواهى مى دهم و در پيشگاه تو به ضعف توانم و ناچارى ام اعتراف مى كنم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به آن آمرزشى كه در اين شب به من و همه مردان و زنان مؤمن ، وعده داده اى ، وفا كن و آنچه را به من داده اى ، كامل ساز ، كه من بنده بينوا و شكسته بال و ناتوان و نيازمند و خوار تو هستم!

خداوندا! در آنچه به من سپرده اى مرا به فراموشىِ يادت دچار مكن؛ و در آنچه عطايم كرده اى ، از احسانت غافلم مساز؛ و از اجابت خويش ، هر چند دير ، مأيوسم مگردان ، در خوشى و رفاه باشم يا در رنج ، در سختى باشم يا آسايش ، در تن درستى باشم يا بلا ، و يا در گرفتارى باشم يا در برخوردارى از نعمت! همانا تو شنواى دعايى».661.عنه صلى الله عليه و آله ( _ مِن وَصِيَّتِهِ لعليٍّ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام:[ در شب قدر چنين] مى گويى:

«خداوندا! در آنچه حكم مى رانى و مقدّر مى كنى از آن امر حتمى ، و در آن كار حكمت آميزى كه در شب قدر فيصله مى دهى ، از آن قضايى كه برنمى گردد و عوض نمى شود ، اين را مقرّر فرما كه مرا امسال از حاجيان خانه خودت قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان پذيرفته ، تلاششان پاداش يافته ، گناهانشان آمرزيده و خطاهايشان بخشوده است؛ و در آنچه مقدّر و حتمى مى كنى ، اين را قرار بده كه عمرم را بلند و روزى ام را گسترده گردانى!» . .

ص: 830

وانظر : ص 532 (دعاء الليلة التاسعة عشر) . ص 534 (دعاء الليلة الحادية والعشرين) . ص 538 (دعاء الليلة الثالثة والعشرين) . ص 590 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر / الدعاء) . ص 662 (أدعية نوافل شهر رمضان) .

.

ص: 831

نكته اى لطيف

ر . ك : ص 533 (دعاى شب نوزدهم) ص 535 (دعاى شب بيست و يكم) ص 539 (دعاى شب بيست و سوم) ص 591 (اعمال مخصوص دهه آخر / دعا) ص 663 (دعاهاى نوافل ماه رمضان).

نكته اى لطيفمرحوم سيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: شبى ارجمند از ماه رمضان ، پس از گذشت مدّتى از تأليف اين كتاب (الإقبال) ، در سحرگاه ، مشغول دعا بودم ، براى كسى كه لازم و نيكوست كه پيش از همه ، دعا براى او انجام گيرد ، و براى خودم ، و براى هر كه لياقت اين توفيق را داشت كه دعايش كنم. به خاطرم گذشت كه ابتدا سزاوار است به آنان دعا كنم كه مُنكر خدايند و نعمت هاى او را ناسپاسى مى كنند و حرمت او را سبك مى شمارند و حكم او را درباره بندگان و مخلوقاتش عوض مى كنند؛ دعا كنم كه خداوند از اين گم راهى ، هدايتشان كند؛ چرا كه جنايت آنان بر ساحت ربوبى خدا و حكمت الهى و جلالت نبوى ، سخت تر از جنايت عارفان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله است. بزرگداشت و تكريم جلالت خداوند و بزرگداشت پيامبر خدا و حقّ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آلهبا سخنان و رفتار خويش ، ايجاب مى كند كه ابتدا براى هدايت كسى دعا شود كه ضررش بزرگ تر و خطرش شديدتر است ، كه ايشان نتوانست با جهاد ، آن را بزدايد و آنان را از

.

ص: 832

كفر و فساد ، باز دارد. مى گويم: دعا كردم كه هر گم راه از خدا ، به سوى خدا هدايت شود و هر گم راه از پيامبر صلى الله عليه و آله ، به سوى او باز گردد و هر گم راه از حق ، حق را بپذيرد و بر آن تكيه كند. سپس براى اهل توفيق و پيروان حق ، دعا كردم كه توفيقشان بپايد و حقجويى شان افزون شود. نيز براى خودم و كسانى كه كارشان به من مربوط است ، بر اساس اميدى كه داشتم و به ترتيبى كه به خدا و به خواسته پيامبرش صلى الله عليه و آله نزديك تر باشد ، دعا كردم و مهم ترين حاجت ها را طبق اميدى كه داشتم به اجابت نزديك تر است ، مقدّم داشتم. آيا نمى بينى كه قرآن مقدّس ، وساطت ابراهيم عليه السلام براى ناسپاسان را بيان كرده است؟ خداوند مى فرمايد: « يُجَ_دِلُنَا فِى قَوْمِ لُوطٍ * إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ ؛ درباره قوم لوط با ما مجادله مى كند * همانا ابراهيم ، بردبار و نرم دل و بازگشت كننده [ به سوى خدا ]است» . (1) خداوند ، بردبارى و شفاعت و مجادله وى را درباره قوم لوط ، كه كفر (ناسپاسى) آنان به آن جا رسيده بود كه كيفرشان زود فرا رسيد ، ستوده است. آيا نديده اى كه در ميان روايات مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله كه پيشواى اهل جلالت است ، چنين آمده كه هر گاه قوم كافر ، ايشان را آزار مى داد و آزار را به نهايت مى رساند ، پيامبر صلى الله عليه و آلهمى گفت: «خدايا! قوم مرا ببخشاى. آنان نادان اند»؟ آيا حديث عيسى عليه السلام را نديده اى كه: «همچون خورشيد باش كه بر نيك و بد ، يكسان مى تابد»؟ و سخن پيامبرمان را نديده اى كه: «نيكى

.


1- .هود : آيه 75 .

ص: 833

را هم به اهلش و هم به نااهل انجام بده؛ اگر او اهل خير نيست ، تو اهل خير باش»؟ اين آيه شريف ، مقام آنان را كه به بدكاران نيكى مى كنند ، برتر مى داند: « لاَّ يَنْهَ_كُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَ_تِلُوكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَ_رِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ؛ خداوندْ شما را نهى نمى كند از اين كه به آنان بر سر دين با شما نجنگيدند و شما را از سرزمين خودتان بيرون نكردند ، نيكى و عدل و داد كنيد. همانا خداوند ، دادگران را دوست مى دارد» (1) و همين بس كه محمّد صلى الله عليه و آله ، به عنوان «رحمت براى جهانيان» برانگيخته شده است. (2)

.


1- .ممتحنه : آيه 8 .
2- .الإقبال : 1 / 384 .

ص: 834

ج _ الاِستِشفاعُ بِالقُرآنِ660.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :تَأخُذُ المُصحَفَ في ثَلاثِ لَيالٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَتَنشُرُهُ وتَضَعُهُ بَينَ يَدَيكَ وتَقولُ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِكِتابِكَ المُنزَلِ وما فيهِ ، وفيهِ اسمُكَ الأَكبَرُ وأسماؤُكَ الحُسنى وما يُخافُ ويُرجى ، أن تَجعَلَني من عُتَقائِكَ مِنَ النَّارِ .

وتَدعو بِما بَدا لَكَ مِن حاجَةٍ . (1)د _ الاِستِشفاعُ بِالقُرآنِ وأهلِ البَيتِ659.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن الإمام الصادق عليه السلام :خُذِ المُصحَفَ فَدَعهُ عَلى رَأسِكَ وقُل :

اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا القُرآنِ ، وبِحَقِّ مَن أرسَلتَهُ بِهِ ، وبِحَقِّ كُلِّ مُؤمِنٍ مَدَحتَهُ فيهِ ، وبَحَقِّكَ عَلَيهِم فَلا أحَدَ أعرَفُ بِحَقِّكَ مِنكَ ، بِكَ يا أللّهُ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ثُمَّ تَقولُ : بِمُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِفاطِمَةَ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحَسَنِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحُسَينِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ الحُسَينِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ _ عَشَرَ مَرّاتٍ _ ، بِموسَى بنِ جَعفَرٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ موسى _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، بِالحُجَّةِ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ وتَسأَلُ حاجَتَكَ .

وذَكَرَ في حَديثِهِ إجابَةَ الدّاعي وقَضاءَ حَوائِجِهِ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 346 عن حريز بن عبد اللّه السجستاني ، الكافي : 2 / 629 / 9 عن زرارة وفيه «في الثلث الثاني» بدل «في ثلاث ليال» ، المقنعة : 190 من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، الدعوات : 206 / 560 عن زرارة عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 98 / 146 و ج 97 / 4 / 5 .
2- .الإقبال : 1 / 346 ، بحار الأنوار : 98 / 146 وانظر الأمالي للطوسي : 292 / 567 و جمال الاُسبوع : 81 .

ص: 835

ج _ واسطه قرار دادن قرآن
د _ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بيت عليهم السلام

ج _ واسطه قرار دادن قرآن658.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:در سه شب از ماه رمضان ، قرآن را [ به دست] مى گيرى ، باز مى كنى و جلوى روى خود قرار مى دهى و مى گويى:

«خداوندا! تو را به كتابِ نازل شده ات مى خوانم و به آنچه در آن است _ و نام بزرگ تر و نام هاى نيكوتر تو و آنچه مايه بيم و اميد است ، در آن است _ كه مرا از آزادشدگانِ خودت از آتش قرار دهى» و براى هر نيازى كه به نظرت مى رسد ، دعا مى كنى.د _ واسطه قرار دادن قرآن و اهل بيت عليهم السلام684.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از امام صادق عليه السلام _ :قرآن را بگير و آن را بر سرت بگذار و بگو :

«خداوندا! به حقّ اين قرآن و به حقّ آن كه او را با قرآن مبعوث كردى و به حقّ هر مؤمنى كه در قرآن او را ستوده اى و به حقّى كه بر آنان دارى _ و هيچ كس به حقّ تو ، آشناتر از خودت نيست _ ، تو را قسم مى دهم ، به خودت ، اى خداوند! (ده بار) ».

سپس مى گويى :

«به حقّ محمّد (ده بار) ، به حقّ على (ده بار) ، به حقّ فاطمه (ده بار) ، به حقّ حسن (ده بار) ، به حقّ حسين (ده بار) ، به حقّ على بن حسين (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ جعفر بن محمّد (ده بار) ، به حقّ موسى بن جعفر (ده بار) ، به حقّ على بن موسى (ده بار) ، به حقّ محمّد بن على (ده بار) ، به حقّ على بن محمّد (ده بار) ، به حقّ حسن بن على (ده بار) ، به حقّ حجّت (ده بار) » و حاجت خويش را مى طلبى .

[ امام عليه السلام ] در حديث خود فرموده است كه دعاى دعاكننده ، مستجاب و حاجت هايش برآورده مى شود.

.

ص: 836

685.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :خُذِ المُصحَفَ في يَدِكَ وَارفَعهُ فَوقَ رَأسِكَ وقُل :

اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا القُرآنِ ، وبِحَقِّ مَن أرسَلتَهُ إلى خَلقِكَ ، وبِكُلِّ آيَةٍ هِيَ فيهِ ، وبِحَقِّ كُلِّ مُؤمِنٍ مَدَحتَهُ فيهِ ، وبِحَقِّهِ عَلَيكَ ولا أحَدَ أعرَفُ بِحَقِّهِ مِنكَ .

يا سَيِّدي يا سَيِّدي يا سَيِّدي ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ ، و بِحَقِّ كُلِّ إمامٍ _ وتَعُدُّهُم حَتّى تَنتَهِيَ إلى إمامِ زَمانِكَ _ عَشرَ مَرّاتٍ _ .

فَإِنَّكَ لا تَقومُ مِن مَوضِعِكَ حَتّى يُقضى لَكَ حاجَتُكَ ، وتَيَسَّرَ لَكَ أمرُكَ . (1)3 / 4زِيارَةُ الإمامِ الحُسَينِ678.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ لَيلَةُ القَدرِ وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، نادى مُنادٍ تِلكَ اللَّيلَةَ مِن بُطنانِ العَرشِ : إنَّ اللّهَ تَعالى قَد غَفَرَ لِمَن أتى قَبرَ الحُسَينِ عليه السلامفي هذِهِ اللَّيلَةِ . (2)679.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن زيد بن اُسامة عن الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» _ : هِيَ لَيلَةُ القَدرِ ، يُقضى فيهِ أمرُ السَّنَةِ مِن حَجٍّ وعُمرَةٍ ، أو رِزقٍ أو أجَلٍ ، أو أمرٍ أو سَفَرٍ ، أو نِكاحٍ أو وَلَدٍ ، إلى سائِرِ ما يُلاقِي ابنَ آدَمَ مِمّا يُكتَبُ لَهُ أو عَلَيهِ في بَقِيَّةِ ذلِكَ الحَولِ مِن تَلكَ اللَّيلَةِ إلى مِثلِها مِن عامٍ قابِلٍ .

وهِيَ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ؛ فَمَن أدرَكَها _ أو قالَ : شَهِدَها _ عِندَ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام يُصَلّي عِندَهُ ركعَتَينِ أو ما تَيَسَّرَ لَهُ ، وسَأَلَ اللّهَ تَعالَى الجَنَّةَ ، وَاستَعاذَ بِهِ مِنَ النّارِ ، آتاهُ اللّهُ تَعالى ما سَأَلَ ، وأعاذَهُ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ .

وكَذلِكَ إن سَأَلَ اللّهَ تَعالى أن يُؤتِيَهُ مِن خَيرِ ما فَرَّقَ وقَضى في تِلكَ اللَّيلَةِ ، وأن يَقِيَهُ مِن شَرِّ ما كَتَبَ فيها ، أو دَعَا اللّهَ وسَأَلَهُ تَبارَكَ وتَعالى في أمرٍ لا إثمَ فيهِ رَجَوتُ أن يُؤتى سُؤلَهُ ، ويوقى مَحاذيرَهُ ، ويُشَفَّعَ في عَشرَةٍ مِن أهلِ بَيتِهِ ، كُلِّهِم قَدِ استَوجَبُوا العَذابَ ، وَاللّهُ إلى سائِلِهِ وعَبدِهِ بِالخَيرِ أسرَعُ . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 347 عن عليّ بن يقطين ، بحار الأنوار : 98 / 146 .
2- .تهذيب الأحكام : 6 / 49 / 111 ، المزار للمفيد : 54 / 1 ، كامل الزيارات : 341 / 576 ، الإقبال : 1 / 384 كلّها عن أبي الصباح الكناني ، بحار الأنوار : 98 / 166 / 5 .
3- .الإقبال : 1 / 383 ، بحار الأنوار : 98 / 166 و ج 101 / 99 / 30 .

ص: 837

3 / 4 زيارت امام حسين

680.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:قرآن را در دستت بگير و آن را بالاى سرت ببر و بگو:

«خداوندا! به حقّ اين قرآن ، و به حقّ آن كه او را با قرآن به سوى بندگانت فرستادى ، و به هر آيه اى كه در قرآن است و به حقّ هر مؤمنى كه او را در قرآن ستوده اى و به حقّ او بر تو _ كه هيچ كس به حقّ او داناتر از تو نيست ، اى سرورم ، اى سرورم ، اى سرورم! خداوندا ، خداوندا ، خداوندا! (ده بار) _ و به حقّ محمّد (ده بار) و به حقّ هر امام (ده بار) » و امامان را مى شمارى تا به امام زمانت برسى.

به يقين ، از جاى خود بر نمى خيزى ، مگر آن كه حاجتت برآيد و كارت برايت آسان شود.3 / 4زيارت امام حسين681.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر گاه شب قدر شود _ كه در آن ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد _ ، آن شب ، منادى از دل عرش بانگ بر مى آورد كه: «خداوند ، هر كس را امشب به زيارت قبر حسين عليه السلام آمد ، آمرزيد».538.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از زيد بن اُسامه ، از امام صادق عليه السلام درباره آيه « هر كار حكمت آميزى فيصله داده مى شود» _ :آن ، شب قدر است. در آن شب ، كار سال (از: حج و عمره يا روزى يا اَجَل ، يا هر كارى و مسافرتى يا ازدواج و يا تولّدى ، تا چيزهاى ديگرى كه آدمى زاد در بقيّه سال به آن برمى خورد از آن شب تا مثل آن شب از سال آينده) ، مقدّر مى شود.

شب قدر ، در دهه آخر ماه رمضان است. پس هر كس آن را درك كند و كنار قبر امام حسين عليه السلام باشد و نزد قبر او دو ركعت يا هر چه توانست ، نماز بخواند و از خداوندْ بهشت بطلبد و از آتش به او پناه ببرد ، خداوندْ آنچه را خواسته ، به او مى دهد و از هر چه پناه جسته ، پناهش مى دهد.

همچنين اگر از خدا بخواهد كه از چيزى [نعمتى] كه در آن شب ، پراكنده و مقدّر كرده است ، به او بدهد و او را از شرّ آنچه در آن شب ، حتمى ساخته ، نگاه بدارد ، يا خدا را بخواند و از او چيزى را كه گناه در آن نيست ، بخواهد ، اميد دارم خواسته اش را بدهند و از خطرها و بدى ها نگاهش بدارند و شفاعت او درباره ده نفر از خانواده اش كه همگى مستحقّ عذاب اند ، پذيرفته شود. خداوند به سوى سائل درگاهش و بنده اش ، نسبت به خير ، پرشتاب تر است.

.

ص: 838

وانظر : ص 858 (ما يختصّ بالليلة الثالثة والعشرين / تأكيد زيارة الإمام الحسين) .

3 / 5الصَّلاةأ _ التَّأكيدُ عَلَى الصَّلاةِ في لَيلَةِ القَدرِ539.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (1)540.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن يَقُم لَيلَةَ القَدرِ إيمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ . (2)وانظر : ص 820 (آداب ليلة القدر المشتركة / الإحياء) . ص 824 (التأكيد على الدعاء في ليلة القدر) . ص 840 ، ح 733 .

.


1- .الأمالي للطوسي : 150 / 247 عن أبي هريرة ، فضائل الأشهر الثلاثة : 105 / 94 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : 97 / 17 / 35 ؛ صحيح البخاري : 2 / 672 / 1802 و ص 709 / 1910 ، صحيح مسلم : 1 / 524 / 175 ، سنن أبي داود : 2 / 49 / 1372 ، سنن الترمذي : 3 / 67 / 683 ، سنن النسائي : 4 / 157 ، السنن الكبرى : 4 / 505 / 8523 كلّها عن أبي هريرة وفيها «قام» بدل «صلّى» .
2- .صحيح البخاري : 1 / 22 / 35 ، صحيح مسلم : 1 / 524 / 176 وفيه «من يقم ليلة القدر فيوافقها ...» ، السنن الكبرى : 4 / 505 / 8524 وفيه «من يقم ليلة القدر فيوافها ...» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : 8 / 544 / 24087 .

ص: 839

3 / 5 نماز
اشاره
الف _ تأكيد بر نماز خواندن در شب قدر

ر . ك : ص 859 (آنچه مخصوص شب بيست و سوم است / تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام) .

3 / 5نمازالف _ تأكيد بر نماز خواندن در شب قدر541.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كه در شب قدر ، از روى ايمان و براى پاداش الهى نماز بخواند ، خداوندْ گناه گذشته او را مى آمرزد.542.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس شب قدر را از روى ايمان و براى پاداش الهى به عبادت و نماز بِايستد ، گناه گذشته او آمرزيده مى شود.ر . ك : ص 821 (آداب مشترك شب قدر / شب زنده دارى). ص 825 (تأكيد بر دعا در شب قدر). ص 841 ، ح 733.

.

ص: 840

ب _ صَلاةُ رَكعَتَينِ543.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى رَكعَتَينِ في لَيلَةِ القَدرِ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » سَبعَ مَرّاتٍ ، فَإِذا فَرَغَ يَستَغفِرُ سَبعينَ مَرَّةً ، لا يَقومُ مِن مَقامِهِ حَتّى يَغفِرَ اللّهُ لَهُ ولِأَبَوَيهِ ، وبَعَثَ اللّهُ مَلائِكَةً يَكتُبونَ لَهُ الحَسَناتِ إلى سَنَةٍ اُخرى ، وبَعَثَ اللّهُ مَلائِكَةً إلَى الجِنانِ يَغرِسونَ لَهُ الأَشجارَ ، ويَبنونَ لَهُ القُصورَ ، ويُجرونَ لَهُ الأَنهارَ ، ولا يَخرُجُ مِنَ الدُّنيا حَتّى يَرى ذلِكَ كُلَّهُ . (1)ج _ صَلاةُ مِئَةِ رَكعَةٍ544.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن إسماعيل بن مهران عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَنِ اغتَسَلَ لَيالِيَ الغُسلِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَهَيئَةِ يَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ...» .

فَقُلتُ : هَل فيها صَلاةٌ غَيرُ ما في سائِرِ لَيالِي الشَّهرِ؟

قالَ : «لا ، إلاّ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّ فيها يَرجو لَيلَةَ القَدرِ ، ويُستَحَبُّ أن يُصَلِّيَ في كُلِّ لَيلَةٍ مِنها مِئَةَ رَكعَةٍ ، في كُلِّ رَكعَةٍ : «الحَمدُ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مِئَةً ، فَإِن فَعَلَ ذلِكَ أعتَقَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ وأوجَبَ لَهُ الجَنَّةَ ، وشَفَّعَهُ في مِثلِ رَبيعَةَ ومُضَرَ» . (2)545.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن عليّ بن أبي حمزة الثمالي :كُنتُ عِندَ أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام فَقالَ لَهُ أبوبَصيرٍ : جُعِلتُ فِداكَ ! اللَّيلَةُ الَّتي يُرجى فيها ما يُرجى؟

فَقالَ : «في إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، _ إلى أن قالَ _ فَاطلُبها في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ ، وصَلِّ في كُلِّ واحِدَةٍ مِنهُما مِئَةَ رَكعَةٍ ، وأحيِهِما إنِ استَطَعتَ إلَى النّورِ وَاغتَسِل فيهِما» .

قُلتُ : فَإِن لَم أقدِر عَلى ذلِكَ وأنَا قائِمٌ؟

قالَ : «فَصَلِّ وأنتَ جالِسٌ» .

قُلتُ : فَإِن لَم أستَطِع؟

قالَ : «فَعَلى فِراشِكَ ، لا عَلَيكَ أن تَكتَحِلَ أوَّلَ اللَّيلِ بِشَيءٍ مِنَ النَّومِ» . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 344 ، بحار الأنوار : 98 / 144 / 3 .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 137 / 147 .
3- .الكافي : 4 / 156 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 58 / 201 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 159 / 2029 ، الأمالي للطوسي : 690 / 1467 ، بحار الأنوار : 97 / 2 / 4 .

ص: 841

ب _ دو ركعت نماز
ج _ صد ركعت نماز

ب _ دو ركعت نماز546.سنن الترمذي عن زيد بن ثابت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب قدر دو ركعت نماز بخواند (در هر ركعت: يك بار «فاتحة الكتاب» و هفت بار سوره «قل هو اللّه أحد» بخواند) و چون فارغ شد ، هفتاد بار استغفار كند ، از جاى خود بر نمى خيزد تا آن كه خداوند ، او و پدر و مادرش را مى آمرزد و خداوند ، فرشتگانى را بر مى انگيزد كه تا سال ديگر براى او حسنات مى نويسند و خداوند ، فرشتگانى را به سوى بهشت مى فرستد كه براى او درختانى بكارند و كاخ هايى بسازند و نهرهايى جارى كنند ، و از دنيا بيرون نمى رود تا آن كه همه اينها را ببيند.ج _ صد ركعت نماز547.المعجم الكبير عن زيد بن ثابت :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از اسماعيل بن مهران _ :امام صادق عليه السلامفرمود : «هر كه در شب هاى غسل ماه رمضان غسل كند ، از گناهانش بيرون مى آيد ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است...».

گفتم : آيا در آن شب ها، نمازى جز آنچه در شب هاى ديگر ماه است ، وجود دارد؟

فرمود : «نه ، مگر در شب بيست و يكم و بيست و سوم كه در اين شب ، اميد شب قدر مى رود. و مستحب است در هر شب از شب هاى قدر ، صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار حمد و صد بار سوره قل هو اللّه أحد . پس اگر چنين كند ، خداوند ، او را از آتش مى رهاند و بهشت را براى او حتمى مى سازد و شفاعت او را درباره جماعتى به شمار قبيله ربيعه و مُضَر مى پذيرد».682.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن ابى حمزه ثمالى _ :نزد امام صادق عليه السلامبودم. ابو بصير به امام عليه السلام گفت: فدايت شوم! شبى كه درباره آن اميد است ، كدام شب است؟

فرمود: «در شب بيست و يكم يا شب بيست و سوم» تا آن كه فرمود: «آن را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بطلب و در هر يك از اين دو شب ، صد ركعت نماز بخوان و اگر توانستى ، آن دو شب را تا سحرْ زنده بدار و در آن دو شب غسل كن».

گفتم : اگر توانايى نداشتم كه آن را ايستاده بخوانم؟

فرمود : «نشسته نماز بخوان».

گفتم : اگر نتوانستم؟

فرمود : «در رخت خوابت بخوان. عيبى ندارد كه در اوّل شب ، اندكى بخوابى».

.

ص: 842

683.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :صَلِّ لَيلَةَ إحدى وعِشرينَ ، ولَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِئَةَ رَكعَةٍ ، تَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : [ الحَمدَ مَرَّةً و] (1) «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ . (2)وانظر : ص 742 ، ح 615 . ص 822 ، ح 715 . ص 856 (تأكيد الصلاة مئة ركعة) . ص 630 (نوافل شهر رمضان / ألف ركعة في الشهر) . ص 662 (أدعية نوافل شهر رمضان) .

.


1- .أثبتنا ما بين المعقوفين من الخصال وكتاب من لا يحضره الفقيه .
2- .الكافي : 4 / 155 / 4 ، تهذيب الأحكام : 3 / 62 / 210 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 156 / 2019 ، الخصال : 519 / 6 كلّها عن سليمان الجعفري ، بحار الأنوار : 97 / 16 / 30 .

ص: 843

684.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:در شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، صد ركعت نماز بخوان؛ در هر ركعت ، [ يك بار «حمد» و] ده بار سوره «قل هو اللّه أحد» مى خوانى .ر . ك : ص 743 ، ح 615. ص 823 ، ح 715. ص 857 (تأكيد بر صد ركعت نماز). ص 631 (نوافل ماه رمضان / هزار ركعت در ماه). ص 663 (دعاهاى نوافل ماه رمضان).

.

ص: 844

الفصل الرابع : مايختصُّ بإحدى اللَّيالي4 / 1ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ التّاسِعَةَ عَشرَةَ685.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :رُويَ أ نَّهُ يُستَغفَرُ لَيلَةَ تِسعَ عَشرَةَ مِن شَهرِ رَمَضانَ مِئَةَ مَرَّةٍ ، ويُلعَنُ قاتِلُ مَولانا عَلِيٍّ عليه السلام مِئَةَ مَرَّةٍ . (1)686.عنه صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة :وفي لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِنهُ يُكتَبُ وَفدُ الحاجِّ ، وفيها ضُرِبَ مَولانا أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام الضَّربَةَ الَّتي قَضى فيها نَحبَهُ عليه السلام ، وفيها غُسلٌ ... ، ويُصَلّى فيها مِنَ الأَلفِ رَكعَةٍ مِئَةَ رَكعَةٍ عَلَى التَّمامِ .

ويُستَحَبُّ فيها كَثرَةُ الاِستِغفارِ ، وَالصَّلاةُ عَلى نَبِيِّ اللّهِ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِاللّهِ صلى الله عليه و آلهوَالاِبتِهالُ إلَى اللّهِ تَعالى في تَجديدِ العَذابِ عَلى ظالِمِيهِم مِن سائِرِ الأَنامِ، والإِكثارُ مِنَ اللَّعنَةِ عَلى قاتِلِ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ، وهِيَ لَيلَةٌ يَتَجَدَّدُ فيها حُزنُ أهلِ الإِيمانِ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 344 ، بحارالأنوار : 98 / 144 / 3 .
2- .مسارّ الشيعة : 25 .

ص: 845

فصل چهارم : آنچه مخصوص يكى از شب هاست
4 / 1 آنچه مخصوص شب نوزدهم است

فصل چهارم : آنچه مخصوص يكى از شب هاست4 / 1آنچه مخصوص شب نوزدهم است687.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال:روايت شده كه شب نوزدهم ماه رمضان ، صد بار استغفار مى شود و صد بار قاتل مولاى ما على عليه السلام ، لعنت مى شود.686.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة:در شب نوزدهم آن (ماه رمضان) ، گروه حاجيان نوشته (معيّن) مى شود. در همان شب ، مولايمان امير مؤمنان ، على بن ابى طالب عليه السلام ، ضربتى خورد كه در پىِ آن به شهادت رسيد. و در آن شب ، غسل هست... و در آن شب ، صد ركعت تمام از هزار ركعت خوانده مى شود.

و در آن شب ، مستحب است: بسيار استغفار كردن ، صلوات فرستادن بر پيامبر خدا محمّد بن عبد اللّه صلى الله عليه و آله ، دعا و نيايش به درگاه خداى متعال براى تجديد عذاب ستمگرانِ به دودمانِ پيامبر صلى الله عليه و آله از ساير مردم، (1) وبسيار لعنت كردن بر قاتل امير مؤمنان عليه السلام. و آن ، شبى است كه اندوه اهل ايمان ، تجديد مى شود.

.


1- .مراد از «ساير مردم» كه در نوشته شيخ مفيد آمده ، همان است كه وى در جايى ديگر نوشته است : مردمى كه راه ستم را هموار كردند و بر آن رضايت دادند (ر . ك : مسارّ الشيعة : 26) .

ص: 846

4 / 2ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ الحادِيَةِ وَالعِشرينَأ _ تأكيدُ الغُسلِ687.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :غُسلُ لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ سُنَّةٌ . (1)وانظر : ص 816 (آداب ليلة القدر المشتركة / الغسل) .

ب _ تأكيدُ الاِهتِمامِ بِهذِهِ اللَّيلَةِ688.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :اِعلَم أنَّ لَيلَةَ الحادِيَةِ وَالعِشرينَ مِن شَهرِ الصِّيامِ ، وَرَدَ فيها أحاديثُ أنَّها أرجَحُ مِن لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ مِنهُ ، وأقرَبُ إلى بُلوغِ المَرامِ .

فَمِن ذلكَ ما رَوَيناهُ بِإِسنادِنا إلى زُرارَةَ عَن حُمرانَ قالَ : سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلامعَن لَيلَةِ القَدرِ .

قالَ : «هِيَ في إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» .

ومِن ذلِكَ بِإِسنادِنا أيضاً إلى عَبدِ الواحِدِ بنِ المُختارِ الأنصاريِّ ، قالَ : قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : أخبِرني عَن لَيلَةِ القَدرِ .

قالَ : «اِلتَمِسها في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ ، وثَلاثٍ وعِشرينَ» .

فَقُلتُ : أفرِدها لي .

فَقالَ : «وما عَلَيكَ أن تَجتَهِدَ في لَيلَتَينِ؟» .

أقولُ : وقَد قَدَّمنا قَولَ أبي جَعفَرٍ الطوسيِّ فِي التِّبيانِ : «إنَّ لَيلَةَ القَدرِ في مُفرَداتِ العَشرِ الأواخِرِ مِن شهرِ رَمضانَ» ، وذَكَرَ أنَّه بِلا خِلافٍ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 359 ، بحارالأنوار : 81 / 19 / 25 و ج 98 / 151 / 4 .
2- .الإقبال : 1 / 356 ، بحارالأنوار : 98 / 149 / 4 .

ص: 847

4 / 2 آنچه مخصوص شب بيست و يكم است
الف _ تأكيد بر غسل
ب _ تأكيد بر اهمّيت دادن به اين شب

4 / 2آنچه مخصوص شب بيست و يكم استالف _ تأكيد بر غسل761.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل شب بيست و يكم ماه رمضان ، مستحب است.ر . ك : ص 817 (آداب مشترك شب قدر / غسل).

ب _ تأكيد بر اهمّيت دادن به اين شب549.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :بدان كه درباره شب بيست و يكم ماه روزه دارى ، احاديثى وارد شده كه آن ، برتر از شب نوزدهم اين ماه ، و براى رسيدن به مقصود ، نزديك تر است.

از جمله آنچه با سند خود به زراره از حمران روايت كرده ايم ، اين است كه مى گويد: از امام صادق عليه السلامدرباره شب قدر پرسيدم. فرمود: «در بيست و يكم و بيست و سوم است».

و از آن جمله است ، آنچه با سند خويش به عبدالواحد بن مختار انصارى روايت كرده ايم. مى گويد: به امام باقر عليه السلام گفتم: مرا از شب قدر ، بياگاهان .

فرمود: «آن را در شب بيست و يكم و شب بيست و سوم بجوى».

گفتم: برايم يكى را تعيين كن.

فرمود: «چه مى شود كه در دو شب بكوشى؟».

مى گويم: پيش تر ، سخن شيخ طوسى در التبيان را آورديم كه گفته است: «شب قدر ، در شب هاى فرد از دهه آخر ماه رمضان است» و گفته است كه اختلافى در آن نيست.

.

ص: 848

550.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الشيخ المفيد قدس سره في مسارّ الشيعة :في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِنهُ كانَ الإِسراءُ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وفيها رَفَعَ اللّهُ عيسَى بنَ مَريَمَ عليهماالسلام ، وفيها قُبِضُ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام ، وفي مِثلِها قُبِضُ وَصِيُّهُ يوشَعُ بنُ نونٍ عليه السلام ، وفيها كانَت وَفاةُ أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام سَنَةَ أربَعينَ مِنَ الهِجرَةِ ولَهُ يَومَئِذٍ ثَلاثٌ وسِتّونَ سَنَةً .

وهِيَ اللَّيلَةُ الَّتي يَتَجَدَّدُ فيها أحزانُ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام وأشياعِهِم ، وَالغُسلُ فيها كَالَّذي ذَكَرتُهُ ، وصَلاةُ مِئَةِ رَكعَةٍ كَصَلاةِ لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ حَسَبَ ما قَدَّمناهُ .

وَالإِكثارُ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، وَالاِجتِهادُ فِي الدُّعاءِ عَلى ظالِمِيهِم ، ومُواصَلَةُ اللَّعنَةِ عَلى قاتِلي أميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام ، ومَن طَرَّقَ عَلى ذلِكَ وسَبَّبَهُ ، وآثَرَهُ ورَضِيَهُ مِن سائِرِ النّاسِ . (1)وانظر : ص 774 (أيّ ليلة هي / في العشر الأواخر) . ص 778 (ليلة ثلاث وعشرين و إحدى و عشرين) . ص 788 (دور ثلاث ليال في التقدير) . ص 792 (سترها نظراً لكم) . ص 590 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر) .

ج _ تأكيدُ الصَّلاةِ وَالدُّعاءِ فيها وفي يَومِها551.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن حمّاد بن عثمان :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام لَيلَةَ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَقالَ لي : «يا حَمّادُ ، اغتَسَلتَ؟»

قُلتُ : نَعَم ، جُعِلتُ فِداكَ ! فَدَعا بِحَصيرٍ ، ثُمَّ قالَ : «إلى لِزقي فَصَلِّ» . فَلَم يَزَل يُصَلِّي وأنَا اُصَلّي إلى لِزقِهِ حَتّى فَرَغنا مِن جَميعِ صَلاتِنا ، ثُمَّ أخَذَ يَدعو وأنَا اُؤَمِّنُ عَلى دُعائِهِ إلى أنِ اعتَرَضَ الفَجرُ ، فَأَذَّنَ وأقامَ ودَعا بَعضَ غِلمانِهِ ، فَقُمنا خَلفَهُ فَتَقَدَّمَ وصَلّى بِنا الغَداةَ ، فَقَرَأَ : بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» ، و «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» فِي الاُولى ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ بِ_ «فاتِحَةِ الكِتابِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » .

فَلَمّا فَرَغنا مِنَ التَّسبيحِ وَالتَّحميدِ وَالتَّقديسِ وَالثَّناءِ عَلَى اللّهِ تَعالى ، وَالصَّلاةِ عَلى رَسولِهِ صلى الله عليه و آله وَالدُّعاءِ لِجَميعِ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسلِمينَ ، وَالمُسلِماتِ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، خَرَّ ساجِداً لا أسمَعُ مِنهُ إلاَّ النَّفَسَ ساعَةً طَويلَةً ، ثُمَّ سَمِعتُهُ يَقولُ :

لا إلهَ إلاّ أنتَ مُقَلِّبُ القُلوبِ وَالأَبصارِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ خالِقُ الخَلقِ بِلا حاجَةٍ فيكَ إلَيهِم ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُبدِئُ الخَلقِ لا يَنقُصُ مِن مُلكِكَ شَيءٌ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ باعِثُ مَن فِي القُبورِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُدَبِّرُ الاُمورِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ دَيّانُ الدِّينِ ، وجَبّارُ الجَبابِرَةِ .

لا إلهَ إلاّ أنتَ مُجرِي الماءِ فِي الصَّخرَةِ الصَّمّاءِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُجرِي الماءِ فِي النَّباتِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُكَوِّنُ طَعمِ الثِّمارِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُحصي عَدَدِ القَطرِ وما تَحمِلُهُ السَّحابُ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُحصي عَدَدِ ما تَجري بِهِ الرِّياحُ فِي الهواءِ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُحصي ما فِي البِحارِ مِن رَطبٍ ويابِسٍ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ مُحصي ما يَدِبُّ في ظُلُماتِ البِحارِ وفي أطباقِ الثَّرى .

أسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي سَمَّيتَ بِهِ نَفسَكَ أوِ استَأثَرتَ بِهِ في عِلمِ الغَيبِ عِندَكَ ، وأسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ سَمّاكَ بِهِ أحَدٌ مِن خَلقِكَ مِن نَبِيٍّ ، أو صِدّيقٍ ، أو شَهيدٍ ، أو أحَدٍ مِن مَلائِكَتِكَ ، وأسأَلُكَ بِاسمِكَ الَّذي إذا دُعيتَ بِهِ أجَبتَ وإذا سُئِلتَ بِهِ أعطَيتَ .

وأسأَلُكَ بِحَقِّكَ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ صَلَواتُكَ عَلَيهِم وبَرَكاتُكَ ، وبِحَقِّهِمُ الَّذي أوجَبتَهُ عَلى نَفسِكَ وأنَلتَهُم بِهِ فَضلَكَ ، أن تُصَلِّيَ علَى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ الدّاعي إلَيكَ بِإِذنِكَ وسِراجِكَ السّاطِعِ بَينَ عِبادِكَ في أرضِكَ وسَمائِكَ ، وجَعَلتَهُ رَحمَةً لِلعالَمينَ ونوراً اِستَضاءَ بِهِ المُؤمِنونَ ، فَبَشَّرَنا بِجَزيلِ ثَوابِكَ وأنذَرَنَا الأَليمَ مِن عَذابِكَ .

أشهَدُ أ نَّهُ قَد جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِ الحَقِّ وصَدَّقَ المُرسَلينَ ، وأشهَدُ أنَّ الَّذينَ كَذَّبوهُ ذائِقُوالعَذابِ الأَليمِ .

أسأَلُكَ يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا رَبّاهُ يا رَبّاهُ ، يا سَيِّدي يا سَيِّدي يا سَيِّدي ، يا مَولايَ يا مَولايَ يا مَولايَ ، أسأَلُكَ في هذِهِ الغَداةِ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَني مِن أوفَرِ عِبادِكَ وسائِليكَ نَصيباً ، وأن تَمُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

وأسأَلُكَ بِجَميعِ ما سَأَلتُكَ وما لَم أسأَلكَ مِن عَظيمِ جَلالِكَ ، ما لَو عَلِمتُهُ لَسَأَلتُكَ بِهِ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ ، وأن تَأذَنَ لِفَرَجِ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أولِيائِكَ وأصفِيائِكَ مِن خَلقِكَ ، وبِهِ تُبيدُ الظّالِمينَ وتُهلِكُهُم ، عَجِّل ذلِكَ يا رَبَّ العالَمينَ ، وأعطِني سُؤلي يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ في جَميعِ ما سَأَلتُكَ لِعاجِلِ الدُّنيا وآجِلِ الآخِرَةِ .

يا مَن هُوَ أقرَبُ إلَيَّ مِن حَبلِ الوَريدِ ، أقِلني عَثرَتي وأقِلني بِقَضاءِ حَوائِجي ، يا خالِقي ويا رازِقي ويا باعِثي ، ويا مُحيِيَ عِظامي وهِيَ رَميمٌ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ واستَجِب لي دُعائي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

فَلَمّا فَرَغَ رَفَعَ رَأسَهُ ، قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ! سَمِعتُكَ وأنتَ تَدعو بِفَرَجِ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أصفِياءِ اللّهِ وأولِيائِهِ ، أَوَ لَستَ أنتَ هُوَ؟

قالَ : «لا ، ذاكَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم السلام» .

قُلتُ : فَهَل لِخُروجِهِ عَلامَةٌ؟

قالَ : «نَعَم ، كُسوفُ الشَّمسِ عِندَ طُلوعِها ثُلُثَي ساعَةٍ مِنَ النَّهارِ ، وخُسوفُ القَمَرِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وفِتنَةٌ يَصِلُ أهلَ مِصرَ البَلاءُ وقَطعُ السَّبيلِ ، اِكتَفِ بِما بَيَّنتُ لَكَ ، وتَوَقَّع أمرَ صاحِبِكَ لَيلَكَ ونَهارَكَ ، فِإِنَّ اللّهَ كُلَّ يَومٍ هُوَ في شَأنٍ لا يَشغَلُهُ شَأنٌ عَن شَأنٍ ، ذلِكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ ، وبِهِ تَحصينُ أولِيائِهِ وهُم لَهُ خائِفونَ» . (2) .


1- .مسارّ الشيعة : 26 .
2- .الإقبال : 1 / 366 ، بحارالأنوار : 98 / 157 / 4 .

ص: 849

ج _ تأكيد بر نماز و دعا در آن شب و نيز روزِ آن

552.الدر المنثور عن جندب بن عبد اللّه البجليّ عن رسولشيخ مفيد _ در مسارّ الشيعة _ :معراج پيامبر خدا ، در شب بيست و يكم اين ماه ، بود و در چنين شبى ، خداوندْ عيسى بن مريم عليهماالسلام را بالا برد و در چنين شبى ، موسى بن عمران عليه السلام در گذشت و در مثل چنين شبى ، جانشين او يوشع بن نون در گذشت و در چنين شبى ، رحلت امير مؤمنان عليه السلام در سال چهل هجرى در 63 سالگى اتّفاق افتاد.

و اين ، شبى است كه اندوه هاى خاندان محمد صلى الله عليه و آله و پيروانشان تجديد مى شود. و غسل در آن ، مثل همان است كه ياد كردم و نماز صد ركعت ، مثل نماز شبِ نوزدهم است ، طبق آنچه پيش تر گفتيم. و مستحب است بسيار صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان محمّد صلى الله عليه و آله و تلاش در نفرين كردن بر ستمگرانِ بر آنان و پيوسته لعنت كردن بر قاتلان امير مؤمنان عليه السلام و بر هر كه راه را براى آن هموار كرد و سبب آن شهات شد و بر مردم ديگرى كه آن را برگزيدند و راضى به آن شدند.ر . ك : ص 775 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / در دهه آخر). ص 779 (شب هاى بيست و سوم و بيست و يكم). ص 789 (نقش سه شب در سرنوشت) . ص 793 (پوشيده بودن آن به خاطر شماست). ص 591 (اعمال مخصوص دهه آخر).

ج _ تأكيد بر نماز و دعا در آن شب و نيز روزِ آن553.الإمام عليّ عليه السلام عن رسول اللّه صلى الله علالإقبال _ به نقل از حمّاد بن عثمان _ :شب بيست و يكم ماه رمضان ، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم. به من فرمود: «اى حمّاد! غسل كرده اى؟».

گفتم: آرى ، فدايت شوم!

حصيرى طلبيد. سپس فرمود: «كنارم بيا و نماز بخوان». پيوسته نماز مى خواند و من نيز كنار او نماز مى خواندم تا آن كه از همه نمازهايمان فارغ شديم. شروع كرد به دعا. من نيز دعاى او را آمين مى گفتم تا آن كه سپيده دميد. اذان و اقامه گفت و بعضى فرزندان نوجوانش را صدا كرد. پشت سر او ايستاديم و وى جلو ايستاد و نماز صبح را براى ما به جماعت خواند. در ركعت اوّل ، «حمد» و سوره «إنّا أنزلناه» ، و در ركعت دوم ، «حمد» و سوره «قل هو اللّه أحد» را خواند.

چون از تسبيح و حمد و ستايش و ثناى الهى فارغ شديم و بر پيامبر خدا درود فرستاديم و براى همه زنان و مردان مؤمن و مسلمان ، از اوّلين و آخرين ، دعا كرديم ، امام عليه السلام به سجده افتاد. ساعتى ، من از او جز نَفَس نمى شنيدم. سپس شنيدم كه مى گفت:

«معبودى جز تو نيست ، دگرگون كننده دل ها و ديده هايى. معبودى جز تو نيست ، آفريدگار خَلقى ، بى آن كه نيازمند باشى. معبودى جز تو نيست ، آغازگر آفرينشى و از فرمان روايى ات چيزى كم نمى شود. معبودى جز تو نيست ، برانگيزاننده خفتگان در گورهايى. معبودى جز تو نيست ، تدبيركننده كارهايى. معبودى جز تو نيست ، داور روز جزايى و در هم شكننده جبّارانى.

معبودى جز تو نيست ، جارى سازنده آب در صخره سختى. معبودى جز تو نيست ، جارى كننده آب در گياهى. معبودى جز تو نيست ، پديدآورنده طعم ميوه هايى. معبودى جز تو نيست ، شمارنده تعداد قطره ها و باران ابرهايى. معبودى جز تو نيست ، شمارنده تعداد آنچه بادها در هوا مى برند ، هستى. معبودى جز تو نيست ، شمارنده آنچه از تر و خشك در درياست ، هستى. معبودى جز تو نيست ، شمارنده هر چيزى هستى كه در تاريكى درياها و طبقات خاك مى جنبد.

تو را به آن نامت مى خوانم كه خود را بدان ناميده اى ، يا در علم غيب نزد خودت آن را برگزيده اى و تو را به هر نامى مى خوانم كه هر يك از آفريدگانت ، از پيامبر يا صدّيق يا شهيد ، يا يكى از فرشتگانت تو را به آن اسم ناميده اند ، و تو را به آن نامت مى خوانم كه هر گاه بدان خوانده شوى ، اجابت مى كنى و چون به آن نام از تو چيزى بخواهند ، مى دهى.

و تو را مى خوانم به حقّى كه بر محمّد و خاندان او دارى _ كه درود تو و بركاتت بر آنان باد _ و به حقّ آنان كه آن را بر خود حتمى ساخته اى و از احسان خود به آنان بخشيده اى ، كه بر بنده و فرستاده ات ، محمّد ، درود فرستى؛ آن كه به اذن تو دعوتگر به سوى تو بود و چراغ نورافشان تو در ميان بندگانت در زمين و آسمانت بود و او را رحمتى براى جهانيان و فروغى قرار دادى كه همه مؤمنان از آن نور مى گرفتند و او ما را به پاداش فراوان تو مژده داد و از عذاب دردناك تو بيم داد.

گواهى مى دهم كه او از سوى حق ، حق را آورد و فرستادگان را تصديق كرد ، و گواهى مى دهم آنان كه وى را تكذيب كردند ، چشنده عذاب دردناك اند.

از تو مى خواهم _ خداوندا ، خداوندا ! خداوندا ، پروردگارا ، پروردگارا ، پروردگارا! سرورا ، سرورا ، سرورا! مولاى من ، مولاى من ، مولاى من! _ از تو در اين صبح دم مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از بهره مندترين بندگان و درخواست كنندگانت قرار دهى و با آزاد كردن گردنم از طوقِ عذابت ، بر من منّت نهى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

و از تو مى خواهم ، به همه آنچه از شُكوه بزرگت ، از تو خواستم و نخواستم _ كه اگر مى دانستم ، از تو مى خواستم _ كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و به فَرَج كسى رخصت دهى كه با فَرَج او ، گشايشى براى دوستانت و برگزيدگان خَلقت خواهد بود؛ آن كه به سبب او ستمگران را هلاك و نابود مى كنى. اى پروردگار جهانيان! آن فَرَج را نزديك گردان و خواسته ام را _ اى صاحب جلالت و بزرگوارى _ درباره همه آنچه براى دنيا و آخرت خواستم ، عطا كن!

اى آن كه به من از رگ گردن نزديك تر است! از خطايم درگذر و با برآوردن نيازهايم عذرم را بپذير!

اى آفريدگار من ، اى روزى دهنده من ، اى برانگيزاننده من ، اى زنده كننده استخوان هاى پوسيده من! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دعايم را اجابت كن ، اى مهربان ترينِ مهربانان!».

پس امام عليه السلام چون فارغ شد، سرش را بلند كرد . گفتم: فدايت شوم! شنيدم براى فَرَج كسى دعا مى كردى كه فَرَج برگزيدگان و اولياى الهى ، با فَرَج اوست . مگر تو همان نيستى؟

فرمود: «نه. او قائم آل محمّد صلى الله عليه و آله است».

گفتم: آيا نشانى براى ظهور او هست؟

فرمود: «آرى. گرفتن خورشيد هنگام طلوعش به اندازه دو سوم ساعت از روز ، و گرفتن ماه شب بيست و سوم ، و فتنه اى كه بلا به مردم مصر مى رسد ، و بريده شدن راه. به آنچه براى تو گفتم ، بسنده كن ، و شب و روز ، چشم به راه امر امام خود باش؛ چرا كه خداوند ، هر روز در كارى است و كارى او را از كار ديگر باز نمى دارد. اين است خداوند ، پروردگار جهانيان ، و نگه داشتن دوستانش با اوست و آنان از وى بيمناك اند».

.

ص: 850

. .

ص: 851

. .

ص: 852

. .

ص: 853

. .

ص: 854

4 / 3ما يَختَصُّ بِاللَّيلَةِ الثّالِثَةِ وَالعِشرينَأ _ تأكيدُ الغُسلِ554.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :رَأَيتُهُ اغتَسَلَ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، مَرَّةً في أوَّلِ اللَّيلِ ، ومَرَّةً في آخِرِهِ . (1)وانظر : ص 816 (آداب ليلة القدر المشتركة / الغسل) .

ب _ تأكيدُ الإِحياءِ555.المراسيل عن زيد بن أسلم :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَطوي فِراشَهُ ، ويَشُدُّ مِئزَرَهُ فِي العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وكانَ يوقِظُ أهلَهُ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وكانَ يَرُشُّ وُجوهَ النِّيامِ بِالماءِ في تِلكَ اللَّيلَةِ . (2)556.جامع بيان العلم وفضله عن أبي هريرة :الإقبال :رَوى أبو نَعيمٍ في كِتابِ الصِّيامِ وَالقِيامِ بِإِسنادِه أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آلهكانَ يَرُشَّ عَلى أهلِهِ الماءَ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، يَعني مِن شَهرِ رَمَضانَ . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 375 ، تهذيب الأحكام : 4 / 331 / 1035 مضمراً ، بحارالأنوار : 81 / 20 / 25 و ج 98 / 160 / 5 .
2- .دعائم الإسلام : 1 / 282 ، بحارالأنوار : 97 / 10 / 12 .
3- .الإقبال : 1 / 375 ، بحارالأنوار : 98 / 160 / 5 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 397 / 29 ، المصنّف لعبد الرزّاق : 4 / 249 / 7686 وفيهما «إنّ ابن عبّاس كان يرشّ ...» .

ص: 855

4 / 3 آنچه مخصوص شب بيست و سوم است
الف _ تأكيد بر غسل
ب _ تأكيد بر شب زنده دارى

4 / 3آنچه مخصوص شب بيست و سوم استالف _ تأكيد بر غسل552.الدرّ المنثور ( _ به نقل از جندب ، پسر عبد اللّه بجلى _ ) الإقبال _ به نقل از بريد بن معاويه _ :ديدم امام صادق عليه السلام در شب بيست و سوم از ماه رمضان غسل كرد: يك بار در اوّل شب ، يك بار هم در آخر آن .ر . ك : ص 817 (آداب مشترك شب قدر / غسل) .

ب _ تأكيد بر شب زنده دارى553.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام:پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى كرد و كمرش را مى بست و شب بيست و سوم ، خانواده خود را بيدار مى كرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشيد.554.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:ابو نعيم در كتاب الصيام و القيام ، با سند خويش نقل كرده است كه: پيامبر صلى الله عليه و آله شب بيست و سوم ماه رمضان ، بر [ صورت] خانواده اش ، آب مى پاشيد.

.

ص: 856

762.عنه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام :كانَت فاطِمَةُ عليهاالسلام لا تَدَعُ أحَداً مِن أهلِها يَنامُ تِلكَ اللَّيلَةَ [ اللَّيلَةَ الثّالِثَةَ وَالعِشرينَ] وتُداويهِم بِقِلَّةِ الطَّعامِ ، وتَتَأَهَّبُ لَها مِنَ النَّهارِ ، وتَقولُ : «مَحرومٌ مَن حُرِمَ خَيرَها» . (1)763.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن جميل وهشام وحفص :مَرِضَ أبو عَبدِاللّهِ عليه السلام مَرَضا شَديداً ، فَلَمّا كانَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ أمَرَ مَوالِيَهُ فَحَمَلوهُ إلَى المَسجِدِ ، فَكانَ فيهِ لَيلَتَهُ . (2)وانظر : ص 590 (الأعمال المختصّة بالعشر الأواخر) . ص 782 (أيّ ليلة هي / ليلة ثلاث وعشرين) . ص 820 (آداب ليلة القدر المشتركة / الإحياء) .

ج _ تأكيدُ الصَّلاةِ مِئَةَ رَكعَةٍ761.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أحيا لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وصَلّى فيها مِئَةَ رَكعَةٍ وَسَّعَ اللّهُ عَلَيهِ مَعيشَتَهُ ، وكَفاهُ أمرَ مَن يُعاديهِ ، وأعاذَهُ مِنَ الغَرقِ ، وَالهَدمِ ، وَالسَّرَقِ ، ومِن شَرِّ الدُّنيا ، ورَفَعَ عَنهُ هَولَ مُنكَرٍ ونَكيرٍ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ ونورُهُ يَتَلَألَأُ لِأَهلِ الجَمعِ ، ويُعطى كِتابُهُ بِيَمينِهِ ، ويُكتَبُ لَهُ بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وجَوازٌ عَلَى الصِّراطِ ، وأمانٌ مِنَ العَذابِ ، ويَدخُلُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ، ويُجعَلُ فيها مِن (3) رُفَقاءِ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ وحَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً . (4)762.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :يُستَحَبُّ أن يُصَلّى فيها مِئَةَ رَكعَةٍ يُقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ : «الحَمدُ» وعَشرَ مَرّاتٍ « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » . (5) .


1- .دعائم الإسلام : 1 / 282 ، بحارالأنوار : 97 / 10 / 12 .
2- .الإقبال : 1 / 386 ، بحارالأنوار : 98 / 169 / 5 .
3- .في المصدر : «يجعل فيه رفقاء ...» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .
4- .فضائل الأشهر الثلاثة : 138 / 148 ، الإقبال : 1 / 386 كلاهما عن جابربن يزيد الجعفي ، روضة الواعظين : 382 ، بحارالأنوار : 98 / 168 / 5 .
5- .الهداية : 197 ، بحارالأنوار : 97 / 9 / 11 .

ص: 857

ج _ تأكيد بر صد ركعت نماز

763.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام:فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كه كسى از خانواده اش در آن شب (شب بيست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با كم خوردن درمان مى كرد و از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، كسى است كه از خير آن بى بهره بماند».764.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از جميل و هشام و حفص _ :امام صادق عليه السلام به سختى بيمار شد. چون شب بيست و سوم فرا رسيد ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.ر . ك : ص 591 (اعمال مخصوص دهه آخر). ص 783 (شبِ قدر ، چه شبى است؟ / شب بيست و سوم). ص 821 (آداب مشترك شب قدر / شب زنده دارى).

ج _ تأكيد بر صد ركعت نماز764.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد ركعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى او گشايش مى دهد و كار دشمنان او را خود بر عهده مى گيرد و او را از غرق شدن ، زير آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنيا مصون مى دارد و وحشت نكير و منكر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خويش بيرون مى آيد كه نورش بر اهل رستاخيز مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهايى از آتش و عبور بر صراط و ايمنى از عذاب را براى او مى نويسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از همنشينان پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نيكو همنشينانى اند!765.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:مستحب است در آن شب صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».

.

ص: 858

د _ تأكيدُ زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ766.الإمام الباقر عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :وَليَحرِص مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام في شَهرِ رَمَضانَ أن لايَفوتَهُ لَيلَةُ الجُهَنِيِّ عِندَهُ ، وهِيَ لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ ؛ فَإِنَّهَا اللَّيلَةُ المَرجُوَّةُ . (1)765.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الجواد عليه السلام :مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ وهِيَ اللَّيلَةُ الَّتي يُرجى أن تَكونَ لَيلَةَ القَدرِ ، وفيها يُفرَقُ كُلُّ أمرٍ حَكيمٍ ، صافَحَهُ روحُ أربَعَةٍ وعِشرينَ ألفِ مَلَكٍ ونَبِيٍّ ، كُلُّهُم يَستَأذِنُ اللّهَ في زِيارَةِ الحُسَينِ عليه السلامفي تِلكَ اللَّيلَةِ . (2)وانظر : ص 836 (آداب ليلة القدر المشتركة / زيارة الإمام الحسين) .

ه _ قِراءَةُ سورَةِ العَنكَبوتِ وَالرّومِ وَالدُّخانِ766.امام باقر عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام _ لِأَبي بَصيرٍ _ :مَن قَرَأَ سورَتَيِ : العَنكَبوتِ ، وَالرّومِ في شَهرِ رَمَضانَ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ ، فَهُوَ وَاللّهِ _ يا أبا مُحَمَّدٍ _ مِن أهلِ الجَنَّةِ لا أستَثني فيهِ أبَداً ، ولا أخافُ أن يَكتُبَ اللّهُ عَلَيَّ في يَميني إثماً ، وإنَّ لِهاتَينِ السّورَتَينِ مِنَ اللّهِ مَكاناً . (3)767.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ في صِفَةِ المثرمِ بنِ رغيبِ بنِ الشَّيقبان {-1- ) الإقبال :ومِنَ الزِّياداتِ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ : قِراءَةُ سورَةِ «الدُّخانِ» فيها وفي كُلِّ لَيلَةٍ ... . (4)وانظر : ص 860 ، ح 753 .

.


1- .الإقبال : 1 / 358 عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر ، بحارالأنوار : 98 / 151 / 4 .
2- .الإقبال : 1 / 383 عن عبدالعظيم الحسنيّ ، بحارالأنوار : 98 / 166 / 4 .
3- .تهذيب الأحكام : 3 / 100 / 261 ، ثواب الأعمال : 136 / 1 ، المقنعة : 313 ، مصباح المتهجّد : 577 وص 628 كلّها عن أبي بصير ، الإقبال : 1 / 381 ، بحارالأنوار : 97 / 19 / 42 و ج 98 / 165 .
4- .الإقبال : 1 / 386 ، بحارالأنوار : 98 / 168 / 5 .

ص: 859

د _ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام
ه _ خواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان

د _ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام564.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:كسى كه در ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند ، مواظب باشد كه نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى ، از دست ندهد ، و آن ، شب بيست و سوم است؛ شبى كه اميد است شب قدر باشد.560.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام جواد عليه السلام:هر كس در شب بيست و سوم ماه رمضان ، امام حسين عليه السلامرا زيارت كند _ همان شبى كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد _ روح هاى بيست و چهار هزار فرشته و پيامبر با او مصافحه مى كنند ، كه همگى از خداوندْ اذن مى گيرند كه آن شب ، حسين عليه السلامرا زيارت كنند.ر . ك : ص 837 (آداب مشترك شب قدر / زيارت امام حسين عليه السلام) .

ه _ خواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان561.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ خطاب به ابو بصير _ :هر كس دو سوره عنكبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بيست و سوم بخواند ، به خدا قسم _ اى ابو محمّد _ او از اهل بهشت است و هرگز در اين سخن استثنا نمى كنم و نمى ترسم كه خداوند ، در اين سوگند گناهى بر من بنويسد. اين دو سوره نزد خداوند ، جايگاهى والا دارند.562.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:و از اعمال افزون در شب بيست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .ر . ك : ص 861 ، ح 753 .

.

ص: 860

و _ قِراءَةُ سورَةِ القَدرِ ألفَ مَرَّةٍ563.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السيّد ابن طاووس قدس سره في الإقبال :ومِنَ القِراءَةِ فيها سورَةُ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ألفَ مَرَّةٍ ، وقَد تَقَدَّمَت رِوايَةٌ لِذلِكَ في اللَّيلَةِ الاُولى عُموماً فِي الشَّهرِ كُلِّهِ .

ورُوِّينا تَخصيصَ قِراءَتِها في هذِهِ اللَّيلَةِ بِعِدَّةِ طُرُقٍ إلى مَولانا أبي عَبدِاللّهِ عليه السلامقالَ : «لَو قَرَأَ رَجُلٌ لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ألفَ مَرَّةٍ ، لَأَصبَحَ وهُوَ شَديدُ اليَقينِ بِالاِعتِرافِ بِما يَختَصُّ فِينا ، وما ذاكَ إلاّ لِشَيءٍ عايَنَهُ في نَومِهِ» . (1)564.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَت لَيلَةُ ثَلاثٍ وعِشرينَ فَاقرَأ : «إِنَّ_آ أَنزَلْنَ_هُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» ألفَ مَرَّةٍ ، وَاقرَأ سورَةَ «العَنكَبوتِ» ، وَ«الرّومِ» مَرَّةً واحِدَةً . (2)وانظر : ص 794 (طرق معرفة ليلة القدر / قراءة سورة القدر كلّ ليلة من رمضان ألف مرّة) .

ز _ الدُّعاءُ لِصاحِبِ الأَمرِ565.عنه صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد عن محمّد بن عيسى بإسناده عن الصالحين عليهم السلام: تُكَرِّرُ في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ هذَا الدُّعاءَ ساجِداً وقائِماً وقاعِداً وعَلى كُلِّ حالٍ ، وفِي الشَّهرِ كُلِّهِ ، وكَيفَ ما أمكَنَكَ ومَتى حَضَرَ مِن دَهرِكَ . تَقولُ بَعدَ تَمجيدِ اللّهِ تَعالى وَالصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله :

اللّهُمَّ كُن لِوَلِيِّكَ فُلانِ بنِ فُلانٍ في هذِهِ السّاعَةِ وفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وحافِظاً ، وقائِداً وناصِراً ، ودَليلاً وعَيناً حَتّى تُسكِنَهُ أرضَكَ طَوعاً ، وتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً . (3) .


1- .الإقبال : 1 / 382 ، مصباح المتهجّد : 628 ، تهذيب الأحكام : 3 / 100 / 262 وفيه «يخصُّ به» بدل «يختصّ» ، المقنعة : 313 والثلاثة الأخيرة من «لو قرأ رجل ...» وعن أبي يحيى الصنعاني عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 100 / 260 عن مرازم عن رجل ، مصباح المتهجّد : 577 من دون إسناد إلى المعصوم .
3- .مصباح المتهجّد : 630 / 709 ، الكافي : 4 / 161 / 4 ، تهذيب الأحكام : 3 / 103 / 265 وفيه «الصادقين» بدل «الصالحين» وكلاهما نحوه ، المزار الكبير : 611 ، فلاح السائل : 113 / 53 ، مختصر بصائر الدرجات : 193 ، المصباح للكفعمي : 779 وفيه «محمّد بن الحسن المهدي» بدل «فلان بن فلان» .

ص: 861

و _ خواندن هزار بار سوره قدر
ز _ دعا براى امام زمان عليه السلام

و _ خواندن هزار بار سوره قدر566.عنه صلى الله عليه و آله :سيّد ابن طاووس _ در الإقبال _ :از قرائت قرآن در اين شب [ قرائتِ ]هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روايتى براى اين ، در شب اوّل ، به صورت كلّى (براى همه ماه) گذشت.

اختصاص خواندن اين سوره در اين شب نيز با سندهاى چندى از امام صادق عليه السلامبراى ما روايت شده است ، كه فرمود: «اگر كسى در شب بيست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد كرد ، در حالى كه يقين او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و اين نيست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بيند».567.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون شب بيست و سوم شود ، هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» بخوان و يك بار سوره عنكبوت و يك بار سوره روم را بخوان.ر . ك : ص 795 (راه هاى شناخت شب قدر / هزار بار خواندن سوره قدر در هر شب ماه رمضان) .

ز _ دعا براى امام زمان عليه السلام568.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ لِمُعاذٍ لَمّا بَعَثَهُ إلَى اليَمَنِ _ ) مصباح المتهجّد _ به نقل از محمّد بن عيسى ، با سند خويش از امامان عليهم السلام_ : در شب بيست و سوم ماه رمضان ، اين دعا در حال سجود ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از روزگارت كه ممكن شود ، مكرّر خوانده مى شود. پس از ستايش خداى متعال و درود بر پيامبر ، محمّد صلى الله عليه و آله ، مى گويى :

«خداوندا! در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، فلانى پسر فلانى ، سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و چشم باش ، تا آن كه او را در زمين خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساكن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى!».

.

ص: 862

768.رسول اللّه صلى الله عليه و آله عن جَبرَئيل عليه االإقبال عن محمّد بن عيسى بن عبيد بإسناده عن الصالحين عليهم السلام: كَرِّر في لَيلَةِ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ قائِماً وقاعِداً وعَلى كُلِّ حالٍ وَالشَّهرِ كُلِّهِ ، وكَيفَ أمكَنَكَ ، ومَتى حَضَرَكَ في دَهرِكَ ، تَقولُ بَعدَ تَمجيدِ اللّهِ تَعالى وَالصَّلاةِ عَلَى النَّبِيِّ وآلِهِ عليهم السلام:

اللّهُمَّ كُن لِوَلِيِّكَ القائِمِ بِأَمرِكَ الحُجَّةِ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ المَهدِيِّ عَلَيهِ وعَلى آبائِهِ أفضَلُ الصَّلاةِ وَالسَّلامِ ، في هذِهِ السّاعَةِ ، وفي كُلِّ ساعَةٍ ، وَلِيّاً وحافِظاً ، وقائِداً وناصِراً ، ودَليلاً ومُؤَيِّداً حَتّى تُسكِنَهُ أرضَكَ طَوعاً ، وتُمَتِّعَهُ فيها طولاً وعَرضا ، وتَجعَلَهُ وذُرِّيَّتَهُ مِنَ الأَئِمَّةِ الوارِثينَ .

اللّهُمَّ انصُرهُ وَانتَصِر بِهِ ، وَاجعَلِ النَّصرَ مِنكَ لَهُ وعَلى يَدِهِ ، وَالفَتحَ عَلى وَجهِهِ ، وَلا تُوَجِّهِ الأَمرَ إلى غَيرِهِ .

اللّهُمَّ أظهِر بِهِ دينَكَ ، وسُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتّى لايَستَخفِيَ بِشَيءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ .

اللّهُمَّ إنّي أرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ ، وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ،وتَجعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِكَ وَالقادَةِ إلى سَبيلِكَ، وآتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً ، وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وقِنا عَذابَ النّارِ . وَاجمَع لَنا خَيرَ الدّارَينِ،وَاقضِ عَنّا جَميعَ ما تُحِبُّ فيهِما ، وَاجعَل لَنا في ذلِكَ الخِيَرَةَ بِرَحمَتِكَ ومَنِّكَ في عافِيَةٍ ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ ، وزِدنا مِن فَضلِكَ ويَدِكَ المَلأى ؛ فَإِنَّ كُلَّ مُعطٍ يَنقُصُ مِن مُلكِهِ ، وعَطاؤُكَ يَزيدُ في مُلكِكَ . (1) .


1- .الإقبال : 1 / 191 ، بحارالأنوار : 97 / 349 .

ص: 863

767.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در توصيف مَثرم بن رغيب بن شَيقبان _ ) الإقبال _ به نقل از محمّد بن عيسى بن عبيد ، با سند خويش از معصومان عليهم السلام_ : در شب بيست و سوم ماه رمضان ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه كه بتوانى و هر وقت از عمر خويش كه پيش آمد ، پس از ستايش خداوند و درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او ، اين دعا را مكرّر بخوان :

«خداوندا! در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خودت ، قيام كننده به فرمانت ، [ حضرت] حجّت ، محمّد بن حسن مهدى _ كه برترين درود و سلام بر او و پدرانش باد _ سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و پشتيبان باش ، تا آن كه او را با اطاعت و رغبت ، ساكن زمين خودت گردانى و او را در روى زمين به درازا و پهنا بهره مند سازى و او و نسل او را از امامانِ ارث برنده (ميراث دار زمين) گردانى!

خداوندا! او را يارى كن و با او مدد برسان و يارى خود را براى او و به دست او ، و پيروزى را برابر او قرار بده و كار را به جز او بر مگردان!

خداوندا! به سبب او ، دين خودت و سنّت پيامبرت را آشكار و چيره گردان ، تا آن كه از بيم هيچ يك از مردم ، چيزى از حق را پوشيده ندارد.

خداوندا! من به پيشگاه تو مشتاقم ، درباره دولت كريمى كه با آن اسلام و مسلمانان را عزّت بخشى و نفاق و منافقان را خوار سازى و در آن دولت ، ما را از دعوتگران به فرمان بُردارى ات و پيشوايان به راهت ، قرار دهى. به ما در دنيا نيكى ، و در آخرت ، نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش ، نگه دار و خير دو سرا را براى ما فراهم آور و از سوى ما ، هر چه را در دنيا و آخرت دوست دارى ، ادا كن و بهترين برگزيده ها را با رحمت و احسانت همراه با عافيت براى ما در آن قرار بده _ آمين ، اى پروردگار جهانيان! _ و از احسان و دست پر كَرَم خويش بر ما بيفزاى؛ چرا كه هر بخشنده اى از فرمان روايى اش كاسته مى شود ، امّا بخشش تو فرمان روايى ات را مى افزايد!». .

ص: 864

4 / 4 فضيلت و آداب روز قدر
اشاره

4 / 4فَضلُ يَومِ القَدرِ وأدَبُهُ768.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به نقل از جبرئيل عليه السلام _ ) الإقبال عن هشام بن الحكم عن الإمام الصادق عليه السلام :«يَومُها مِثلُ لَيلَتِها» ، يَعني : لَيلَةِ القَدرِ . (1)769.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ القَدرِ في كُلِّ سَنَةٍ ، ويَومُها مِثلُ لَيلَتِها . (2)770.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :صَبيحَةُ يَومِ لَيلَةِ القَدرِ مِثلُ لَيلَةِ القَدرِ ؛ فَاعمَل وَاجتَهِد . (3)تعليققالَ السيّدُ ابنُ طاووسَ قدس سره : «وَاعلَم أنَّ الرِّوايةَ وَردت مِن عدّةِ جهاتٍ عَنِ الصّادقينَ _ عَنِ اللّهِ جلَّ جَلالُه _ عَليهم أفضلُ الصَّلواتِ أنَّ يومَ ليلةِ القَدرِ مِثلُ لَيلتهِ ؛ فإيّاك أن تُهَوِّنَ بنهارِ تِسعَ عَشرَةَ ، أو إحدى وعِشرينَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرينَ ، وتَتَّكلَ على ما عَمِلتَه في لَيلتِها وتَستَكثرَه لمولاكَ ، وأنتَ غافلٌ عَن عظيمِ نِعمتهِ ، وحقوقِ ربوبيّتهِ . وكُن في هذهِ الأيَّامِ الثلاثةِ المعظَّماتِ على أبلغِ الغاياتِ ، في العِباداتِ والدَّعواتِ ، واغتنامِ الحَياةِ قبلَ المَماتِ . أقولُ : والمهمُّ مِن هذهِ اللَّيالي في ظاهرِ الرواياتِ عن الطّاهرينَ ما قَدَّمناهُ مِن التَّصريحِ أنّ ليلَة القَدرِ لَيلةُ ثلاثٍ وعِشرينَ ؛ فلا تُهمِل يَومَها» . (4)

وانظر : ص 364 ، ح 488 .

.


1- .الإقبال : 1 / 351 عن هشام بن الحكم ، بحارالأنوار : 98 / 149 .
2- .تهذيب الأحكام : 4 / 331 / 1033 ، الإقبال : 1 / 351 كلاهما عن هشام بن الحكم ، بحارالأنوار : 98 / 121 / 1 .
3- .الأمالي للصدوق : 751 / 1009 ، بحارالأنوار : 97 / 11 / 16 .
4- .الإقبال : 1 / 350 .

ص: 865

بيان

4 / 4فضيلت و آداب روز قدر771.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از هشام بن حكم ، از امام صادق _ :روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است.772.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَبدِاللّه ِ بنِ مَسعودٍ _ ) امام صادق عليه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است.773.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش كن.بيانسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بدان كه روايت ، با سندهايى چند از امامان راستگو _ كه برترينِ درودهاى خداوند بر آنان باد _ از خداى متعال نقل شده است كه: «روز شب قدر ، مثل شب قدر است». پس مبادا روز نوزدهم يا بيست و يكم يا بيست و سوم را ناچيز بشمارى و به آنچه در اين سه شب انجام داده اى ، بسنده كنى و آن را نزد خداى خود زياد به حساب آورى، در حالى كه از نعمت بزرگ و حقوق پروردگارى اش غافل باشى! در اين سه روز بزرگ و ارجمند ، بيشترين تلاش را در مورد: عبادت ها، دعاها و غنيمت شمردن زندگى پيش از فرا رسيدن مرگ ، داشته باش. مى گويم: بنا به ظاهر رواياتى كه از معصومان عليهم السلام نقل شده ، مهم در اين شب ها ، همان است كه به آن تصريح كرديم كه: شب قدر ، شب بيست وسوم است. پس، درباره روزِ اين شب، كوتاهى مكن.

ر . ك : ص 365 ، ح 488.

.

ص: 866

. .

ص: 867

بخش پنجم : آداب بيرون آمدن از ميهمانى خدا

اشاره

بخش پنجم : آداب بيرون آمدن از ميهمانى خدا

.

ص: 868

. .

ص: 869

مهم ترين آداب

مهم ترين آدابمهم ترينِ آدابِ بيرون آمدن از ميهمان سراى الهى در ماه رمضان ، در اين جا آشكار مى شود كه روزه دار به خويش بنگرد و در واپسين لحظه هاى اين ماه ، خود را ارزيابى كند كه تا چه اندازه به هدف اين ميهمانى الهى نزديك شده است؟ آيا احساس مى كند كه به يك دگرگونى معنوى دست يافته است ، يا در همان نقطه اى مانده كه در آغاز ماه رمضان بوده است؟ سيّد ابن طاووس رحمه الله ، در اين زمينه ، ضمن بيان اعمال روز آخر ماه رمضان ، مى گويد: و از آن جمله است: ارزيابى پرونده اعمالت از اوّل ماه تا آخرين روز آن و پيش از سپرى گشتن آن... . پس بنگرد كه هنگام ورود به ميهمان سراى الهى و حضور در پيشگاه او ، چگونه بوده است و معرفت هاى خويش را نسبت به خداوند متعال و پيامبرش و ويژگانِ درگاهش و نيز مهم ترين كارهايى را كه از تكاليف دنيوى و بزرگداشت هاى اخروى اوست ، ارزيابى كند . [ نيز بنگرد كه] آيا شناخت او نسبت به اينها و علاقه و اشتياق و روى آوردنش به اينها و نشاط و كشش او به سوى اينها افزوده

.

ص: 870

شده است ، يا حال او در كوتاهى و تدبير ناشايست ، مثل آغاز ماه است؟ و همچنين آيا نسبت به تدبير الهى ، در همه كارهايش حالت «رضا» داشته است؟ يا گاهى راضى بوده و گاهى از انتخاب خداوند در تدبير كارش ، ناخرسند بوده است؟ و [ بنگرد] كه توكّلش بر خداى متعال چگونه بوده است؟ آيا نهايت آرامش و قرار به آستان مولاى خويش را داشته ، يا در تكيه كردن به خدا ، گاهى نيازمند تكيه كردن به غير خدا بوده و وابستگى هاى دنيايى اش را داشته است؟ و [ بنگرد كه] سپردن كارها به سررشته دار كارش چگونه بوده و چگونه به آگاهى خداوند از رازهاى نهانش مراقبت داشته و در نهان و آشكارش ، چگونه با خداوند همدم بوده است؟ و نيز اطمينانش به وعده هاى خداى متعال و باورش به انجام گرفتن آن وعده ها چگونه بوده است؟ نيز برگزيدن خداى متعال بر غير خدا به وسيله او چگونه بوده است؟ و [ بنگرد كه] محبّتش به خداوند ، خواستش براى نزديك شدن به خداوند ، و كوششش در جلب رضاى خداوند چگونه بوده است؟ و نيز اشتياقش به رها شدن از سراى آزمون و رسيدن به منزلگاه هاى ايمنى از جفا ، چه سان بوده است؟ و [ بنگرد كه] آيا از انجام دادن تكليف ، احساس سنگينى مى كرده ، يا آن را از بزرگ ترين شرافت ها مى دانسته است؟ نيز نسبت به آنچه خداوند ، ناپسند دانسته (مثل: غيبت ، دروغ ، سخن چينى ، حسد ، رياست طلبى و هر چه او را از صاحب دنيا و آخرتش باز مى دارد) ، چه حالتى داشته و چگونه آنها را ناپسند مى شمرده است؟ و جز اينها [را نيز بنگرد] ، از جمله ، بيمارى هاى دينى اى كه براى

.

ص: 871

برخى از انسان ها، گاهى از اوقات ، پيش مى آيد ، چگونه براى بهبود هر يك از اين بيمارى ها خدا را سپاس گفته و براى اداى حقّ نعمت پروردگار متعال و خوبى و احسان او اقدام كرده است؟ و بايد خوش حالى او از بهبود بيمارى هاى دينى ، مهم تر از بهبود بيمارى هاى بدنى باشد و شادمانى او كامل تر از شادى اش براى دست يافتن به ثروت درهم و دينار باشد تا نشان تصديقِ وجود تفاوت بين بهره ورى از دنياى ناپايدار و آخرت ماندگار باشد. مى گويم: پس اگر ديد كه چيزى از بيمارى ها و نيّت هاى بد او ، همچنان بر جاى مانده و درمان اين ماه با عبادتش ، سودى نكرده است ، پس بداند كه گناه ، از ناحيه خود اوست و بلا از سوى خودش است. پس ، در پيشگاه خداوند _ كه مولاى اوست _ بگريد و براى از بين بردن آن ، از رحمت خداوند ، مدد بخواهد. (1)

.


1- .الإقبال : 1 / 448 .

ص: 872

الفصل الأوّل : وداع شهر رمضان1 / 1وَداعُ الشَّهرِ في آخِرِ جُمُعَةٍ مِنهُ776.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آلهفي آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَلَمّا بَصُرَ بي ، قالَ لي : «يا جابِرُ ، هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَوَدِّعهُ وقُل :

اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيامِنا إيّاهُ ، فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلني مَرحوماً ، ولا تَجعَلني مَحروماً .

فَإِنَّهُ مَن قالَ ذلِكَ ظَفِرَ بِإِحدَى الحُسنَيَينِ ، إمّا بِبُلوغِ شَهرِ رَمَضانَ [ مِن قابِلٍ] ، (1) وإمّا بِغُفرانِ اللّهِ ورَحمَتِهِ» . (2)1 / 2وَداعُ الشَّهرِ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ777.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :اِعلَم أنَّ وَقتَ الوَداعِ لِشَهرِ الصِّيامِ رَوَيناهُ عَن أحَدِ الأَئِمَّةِ _ عَلَيهِم أفضَلُ السَّلامِ _ مِن كِتابٍ فيهِ مَسائِلُ جَماعَةٍ مِن أعيانِ الأَصحابِ ، وقَد وَقَّعَ عليه السلامبَعدَ كُلِّ مَسأَلَةٍ بِالجَوابِ ، وهذا لَفظُ ما وَجَدناهُ :

وَداعُ (3) شَهرِ رَمَضانَ مَتى يَكونُ؟ فَقَدِ اختَلَفَ أصحابُنا فَبَعضُهُم قالَ : هُوَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، وبَعضُهُم قالَ : هُوَ في آخِرِ يَومٍ مِنهُ ، إذا رُئِيَ هِلالُ شَوّالٍ .

الجَوابُ : «العَمَلُ في شَهرِ رَمَضانَ في لَياليهِ ، وَالوَداعُ يَقَعُ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ ، فَإِن خافَ أن يَنقُصَ الشَّهرُ جَعَلَهُ في لَيلَتَينِ» . (4) .


1- .أثبتنا ما بين المعقوفين من الإقبال .
2- .فضائل الأشهر الثلاثة : 139 / 149 ، الإقبال : 1 / 422 ، بحارالأنوار : 98 / 172 / 1 .
3- .في المصدر : «من وداع» ، وحذفنا «من» طبقاً لبحار الأنوار .
4- .الإقبال : 1 / 421 ، الغيبة للطوسي : 377 / 345 ، الاحتجاج : 2 / 567 / 354 كلاهما عن محمّد بن عبد اللّه بن ج_عفر الحميري ممّا سأله عن الإمام المهديّ عليه السلامفيما كتب إليه نحوه ، بحارالأنوار : 98 / 171 / 1 و ج 97 / 25 / 1 .

ص: 873

فصل يكم : وداع با ماه رمضان

1 / 1 وداع با ماه در آخرين جمعه آن
1 / 2 وداع با ماه در آخرين شب آن

فصل اوّل : وداع با ماه رمضان1 / 1وداع با ماه در آخرين جمعه آن778.عنه صلى الله عليه و آله :فضائل الأشهر الثلاثة _ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _ :در آخرين جمعه ماه رمضان ، خدمت پيامبر خدا رسيدم. چون مرا ديد ، به من فرمود: «اى جابر! اين آخرين جمعه ماه رمضان است. با آن خداحافظى كن و بگو:

خداوندا! آن را آخرين روزه دارىِ ما در اين ماه قرار مده ، و اگر چنين قرار دادى ، مرا آمرزيده قرار بده و محرومم مگردان! .

هر كس چنين بگويد ، به يكى از دو نيكى مى رسد: يا به ماه رمضان آينده مى رسد ، يا به آمرزش و رحمت خدا نايل مى شود».1 / 2وداع با ماه در آخرين شب آن779.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال:بدان كه وقت وداع با ماه روزه را از يكى امامان عليهم السلام ، از كتابى كه در آن سؤال هاى گروهى از بزرگان اصحاب است ، روايت كرده ايم. امام عليه السلام پس از سؤال ، پاسخ را نگاشته است. عين لفظ آنچه يافته ايم ، اين است:

«وداع با ماه رمضان ، كِى است؟ اصحاب ما اختلاف دارند. برخى گويند: در آخرين شب اين ماه است. و بعضى گويند: در آخرين روز آن ، آن گاه كه هلال شوّال ديده شود.

پاسخ : عمل در ماه رمضان ، در شب هاى آن است. وداع هم در آخرين شب آن است. پس اگر بيم دارد كه ماه كم باشد ، در دو شب ، وداع كند».

.

ص: 874

780.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَتَ آخِرُ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، فَقُل :

اللّهُمَّ هذا شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ وقَد تَصَرَّمَ ، وأعوذُ بِوَجهِكَ الكَريمِ يا رَبِّ ، أن يَطلُعَ الفَجرُ مِن لَيلَتي هذِهِ أو يَتَصَرَّمَ شَهرُ رَمَضانَ ، ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ أو ذَنبٌ تُريدُ أن تُعَذِّبَني بِهِ يَومَ ألقاكَ . (1)774.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :مَن وَدَّعَ شَهرَ رَمَضانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ وقالَ :

اللّهُمَّ لاتَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِيامي لِشَهرِ رَمَضانَ ، وأعوذُ بِكَ أن يَطلُعَ فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ إلاّ وقَد غَفَرتَ لي .

غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ قَبلَ أن يُصبِحَ ورَزَقَهُ الإِنابَةَ إلَيهِ . (2)775.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :رُوِيَ أ نَّهُ يَقرَأُ آخِرَ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ سورَةَ «الأَنعامِ» ، و«الكَهفِ» ، و«يس» ، ويَقولُ مِئَةَ مَرَّةٍ : «أستَغفِرُ اللّهَ وأتوبُ إلَيهِ» . (3) .


1- .الكافي : 4 / 164 / 5 عن عمّار بن موسى .
2- .الإقبال : 1 / 436 ، بحارالأنوار : 98 / 181 / 2 .
3- .الإقبال : 1 / 419 ، بحارالأنوار : 98 / 74 .

ص: 875

776.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون آخرين شب ماه رمضان شود ، بگو:

«خداوندا! اين ماه رمضان كه در آن قرآن را نازل كرده اى ، سپرى شد . پروردگارا! به ذات بزرگوار تو پناه مى برم از اين كه سپيده اين شب بر من بدمد يا ماه رمضان به پايان رسد و تو را پيش من ، كيفر يا گناهى مانده باشد كه بخواهى مرا در روزى كه تو را ديدار مى كنم ، به سبب آن ، عذاب كنى».777.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در شب آخر ماه رمضان ، با آن وداع كند و بگويد :

«خداوندا! اين ماه را آخرين روزه دارىِ من در ماه رمضان قرار مده! پناه به تو مى برم از اين كه سپيده اين شب بدمد ، مگر آن كه مرا آمرزيده باشى» ، خداوند متعال پيش از صبح ، او را مى آمرزد و توفيق توبه به درگاهش به او روزى مى كند.778.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:روايت شده كه [ روزه دار ،] در آخرين شب ماه رمضان ، سوره هاى «انعام» ، «كهف» و «يس» را بخواند و صد بار بگويد: «أستغفراللّه و أتوب إليه». .

ص: 876

.

ص: 877

1 / 3 سيره امام سجّاد در آخرين شب آن

1 / 3سيره امام سجّاد در آخرين شب آن780.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:چون ماه رمضان وارد مى شد ، امام على بن الحسين عليهماالسلامغلام و كنيز خود را تنبيه نمى كرد و اگر غلام و كنيز ، خطا و نافرمانى مى كردند ، پيش خود مى نوشت: «فلان غلام و فلان كنيز در فلان روز و فلان وقت ، گناه كرد» و او را تنبيه نمى كرد و تنبيه آنان را نگه مى داشت ، تا آن كه آخرين شب ماه رمضان مى شد. [ پس ،] همه را صدا مى كرد و دور خودش جمع مى نمود. سپس آن نوشته را بيرون مى آورد و مى فرمود: «فلانى! چنين و چنان كردى و من تو را تنبيه نكردم. آيا به ياد دارى؟».

مى گفت: آرى ، اى پسر پيامبر خدا!

تا آن كه به آخرين نفر مى رسيد و از همه اعتراف مى گرفت. سپس ميان آنان مى ايستاد و به آنان مى فرمود: «با صداى بلند بگوييد: اى على بن الحسين! خداوند ، همه كارهايت را زير نظر داشته است ، آن گونه كه تو كارهاى ما را زير نظر داشته اى. نزد او نوشته اى است كه به حق بر تو گواهى مى دهد و هيچ كار كوچك و بزرگى را كه كرده اى ، فروگذار نمى كند و همه را حسابرسى مى كند و هر كارى را كه كرده اى ، نزد او حاضر مى يابى ، همان گونه كه ما هر چه را كرده ايم، نزد تو حاضر يافتيم. پس ، عفو كن و درگذر ، همچنان كه تو از خداى بزرگ ، انتظار عفو دارى و دوست دارى كه آن فرمان روا از تو درگذرد. پس ، از ما درگذر تا او را بخشاينده بيابى كه او به تو مهربان و آمرزنده است و پروردگارت به كسى ستم نمى كند. همان گونه كه نزد تو نوشته اى است كه بر ضدّ ما به حق گواهى مى دهد و هر كار ريز و درشتى را كه انجام داده ايم ، بر شمرده است. پس ، اى على بن الحسين! به يادآور خوارى ايستادنت را در برابر پروردگارت ، آن داور دادگر كه به اندازه سنگينىِ خردلى به كسى ظلم نمى كند و آن را روز قيامت مى آورد و خداوند به عنوان حسابگر و گواه ، كافى است. پس ، عفو كن و در گذر تا خداى فرمان روا هم از تو در گذرد و ببخشايد؛ چرا كه خودِ او مى فرمايد: « و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. آيا دوست نداريد كه خداوندْ شما را بيامرزد؟» ».

امام سجّاد عليه السلام اين سخنان را درباره خود بلند مى گفت و به آن غلامان تلقين مى كرد. آنان نيز همراه وى هم صدا مى شدند ، در حالى كه وى ميان آنان ايستاده بود و گريه و زارى مى كرد و مى گفت:

«خدايا! ما را دستور داده اى كه از هر كه بر ما ستم كرده ، درگذريم. ما به خودمان ستم كرده ايم. ما از آن كه بر ما ستم كرده ، گذشتيم ، آن گونه كه تو فرمان دادى. پس ، تو هم از ما در گذر كه تو به بخشايش ، سزاوارتر از ما و فرمانبرانى. تو ما را فرمان دادى كه درخواست كننده اى را از درِ خود نرانيم. اينك ، ما به درگاه تو آمده ايم و سائلانى بينواييم و در آستان تو ، به خاك افتاده ايم و خواستار بخشش و احسان و عطاى توييم. پس با عطاى خود بر ما منّت بگذار و محروممان مكن ، كه تو بر اين ، از ما و فرمانبران ، سزاوارترى!

خدايا! تو بزرگوارى ، پس مرا گرامى بدار _ ؛ چون از خواهندگان درگاه تو ام _ ، و احسان خويش را عطا مى كنى ، پس مرا هم به بهره مندان از احسانت بياميز ، اى بزرگوار!».

سپس رو به آنان مى كرد و مى فرمود: «من شما را بخشيدم. آيا شما هم از من و از بدرفتارى من با خودتان درگذشتيد؟ من مالك بدى هستم. فرومايه و ستمگرم. برده مالكى هستم كه بزرگوار و بخشنده و دادگر و نيكوكار و اهل احسان است».

مى گفتند: سرورا! از تو درگذشتيم. تو بدى نكرده اى!

پس به آنان مى فرمود: «بگوييد: خدايا! از على بن الحسين درگذر ، آن گونه كه او از ما گذشت. او را از آتشْ آزاد كنْ ، آن گونه كه ما را از بردگى رهانيد».

آنان نيز چنين مى گفتند .

پس مى فرمود: «خدايا ، اى پروردگار جهانيان! اجابت كن. برويد ، شما را بخشودم و آزادتان كردم ، به اميد آن كه [ خداوند] از من درگذرد و آزادم كند». پس ، آنان را آزاد مى كرد.

روز عيد فطر كه مى شد ، به آنان جايزه مى داد كه [آبروى] آنان را نگه دارد و از آنچه در دست مردم است ، بى نيازشان كند... .

.

ص: 878

1 / 4دُعاءُ الإمامِ زَينِ العابدينَ في وَداعِ الشَّهرِ781.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في جَوابِهِ لِسَعدٍ حينَ قالَ : يا رَسولَ اللّه ) الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ يا مَن لايَرغَبُ فِي الجَزاءِ ، ويا مَن لايَندَمُ عَلَى العَطاءِ ، ويا مَن لا يُكافِئُ عَبدَهُ عَلَى السَّواءِ ، مِنَّتُكَ ابتِداءٌ ، وعَفوُكَ تَفَضُّلٌ ، وعُقوبَتُكَ عَدلٌ ، وقَضاؤُكَ خِيَرَةٌ ، إن أعطَيتَ لَم تَشُب عَطاءَكَ بِمَنٍّ ، وإن مَنَعتَ لَم يَكُن مَنعُكَ تَعَدِّياً ، تَشكُرُ مَن شَكَرَكَ وأنتَ ألهَمتَهُ شُكرَكَ ، وتُكافِئُ مِن حَمدِكَ وأنتَ عَلَّمتَهُ حَمدَكَ .

تَستُرُ عَلى مَن لَو شِئتَ فَضَحتَهُ ، وتَجودُ عَلى مَن لَو شِئتَ مَنَعتَهُ ، وكِلاهُما أهلٌ مِنكَ لِلفَضيحَةِ وَالمَنعِ ، غَيرَ أنَّكَ بَنَيتَ أفعالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ ، وأجرَيتَ قُدرَتَكَ عَلَى التَّجاوُزِ ، وتَلَقَّيتَ مَن عَصاكَ بِالحِلمِ ، وأمهَلتَ مَن قَصَدَ لِنَفسِهِ بِالظُّلمِ ، تَستَنظِرُهُم بِأَناتِكَ إلَى الإِنابَةِ ، وتَترُكُ مُعاجَلَتَهُم إلَى التَّوبَةِ لِكَيلا يَهلِكَ عَلَيكَ هالِكُهُم ، ولايَشقى بِنِعمَتِكَ شَقِيُّهُم إلاّ عَن طولِ الإِعذارِ إلَيهِ ، وبَعدَ تَرادُفِ الحُجَّةِ عَلَيهِ ، كَرَماً مِن عَفوِكَ يا كَريمُ ، وعائِدَةً مِن عَطفِكَ يا حَليمُ .

أنتَ الَّذي فَتَحتَ لِعِبادِك باباً إلى عَفوِكَ وسَمَّيتَهُ التَّوبَةَ ، وجَعَلتَ عَلى ذلِكَ البابِ دَليلاً مِن وَحيِكَ لِئَلاّ يَضِلّوا عَنهُ ، فَقُلتَ تَبارَكَ اسمُك : «تُوبُواْ إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّ_?اتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّ_تٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَ_رُ يَوْمَ لاَ يُخْزِى اللَّهُ النَّبِىَّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُو نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَ_نِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَآ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ » (1) فَما عُذرُ مَن أغفَلَ دُخولَ ذلِكَ المَنزِلِ بَعدَ فَتحِ البابِ ، وإقامَةِ الدَّليلِ .

وأنتَ الَّذي زِدتَ فِي السَّومِ عَلى نَفسِكَ لِعِبادِكَ تُريدُ رِبحَهُم في مُتاجَرَتِهِم لَكَ ، وفَوزَهُم بِالوِفادَةِ عَلَيكَ وَالزِّيادَةِ منِكَ ، فَقُلتَ تَبارَكَ اسمُكَ وتَعالَيتَ : «مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُو عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا» (2) وقلتَ : «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَمنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنم_بُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَ_عِفُ لِمَن يَشَآءُ» (3) وقُلتَ : «مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَ_عِفَهُو لَهُو أَضْعَافًا كَثِيرَةً» (4) وما أنزَلتَ مِن نظائِرِهِنَّ فِي القُرآنِ مِن تَضاعيفِ الحَسَناتِ .

وأنتَ الَّذي دَلَلتَهُم بِقَولِكَ مِن غَيبِكَ وتَرغيبِكَ الَّذي فيهِ حَظُّهُم عَلى ما لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِكهُ أبصارُهُم ، ولَم تَعِهِ أسماعُهُم ، ولَم تَلحَقهُ أوهامُهُم ، فَقلتَ : اذكُروني أَذكُركُم وَاشكُرُوا لي ولا تَكفُرونِ (5) وقُلتَ : «لَ_ل_ءِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَ_ل_ءِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ » (6) وقُلتَ : «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ » (7) فَسَمَّيتَ دُعاءَكَ عِبادَةً وتَركَهُ استِكباراً ، وتَوَعَّدتَ عَلى تَركِهِ دُخولَ جَهَنَّمَ داخِرينَ ، فَذَكَروكَ بِمَنِّكَ ، وشَكَروكَ بِفَضلِكَ ، ودَعَوكَ بِأَمرِكَ ، وتَصَدَّقوا لَكَ طَلَباً لِمَزيدِكَ ، وفيها كانَت نَجاتُهُم مِن غَضَبِكَ ، وفَوزُهِم بِرِضاكَ .

ولَو دَلَّ مَخلوقٌ مَخلوقاً مِن نَفسِهِ عَلى مِثلِ الَّذي دَلَلتَ عَلَيهِ عِبادَكَ مِنكَ ، كانَ مَوصوفاً بِالإِحسانِ ، ومَنعوتاً بِالاِمتِنانِ ، ومَحموداً بِكُلِّ لِسانٍ ، فَلَكَ (8) الحَمدُ ما وُجِدَ في حَمدِكَ مَذهَبٌ ، وما بَقِيَ لِلحَمدِ لَفظٌ تُحمَدُ بِهِ ، ومَعنىً يَنصَرِفُ إلَيهِ ، يا مَن تَحَمَّدَ إلى عِبادِهِ بِالإِحسانِ وَالفَضلِ ، وغَمَرَهُم بِالمَنِّ وَالطَّولِ ، ما أفشى فينا نِعمَتَكَ ، وأسبَغَ عَلَينا مِنَّتَكَ ، وأخَصَّنا بِبِرِّكَ ، هَدَيتَنا لِدينِكَ الَّذِي اصطَفَيتَ ، ومِلَّتِكَ الَّتِي ارتَضَيتَ ، وسَبيلِكَ الَّذي سَهَّلتَ ، وبَصَّرتَنَا الزُّلفَةَ لَدَيكَ ، وَالوُصولَ إلى كَرامَتِكَ .

اللّهُمَّ وأنتَ جَعَلتَ مِن صَفايا تِلكَ الوَظائِفِ ، وخَصائِصِ تِلكَ الفُروضِ شَهرَ رَمَضانَ الَّذي اختَصَصتَهُ مِن سائِرِ الشُّهورِ ، وتَخَيَّرتَهُ مِن جَميعِ الأَزمِنَةِ وَالدُّهورِ ، وآثَرتَهُ عَلى كُلِّ أوقاتِ السَّنَةِ بِما أنزَلتَ فيهِ مِنَ القُرآنِ وَالنّورِ ، وضاعَفتَ فيهِ مِنَ الإِيمانِ ، وفَرَضتَ فيهِ مِنَ الصِّيامِ ، ورَغَّبتَ فيهِ مِنَ القِيامِ ، وأجلَلتَ فيهِ مِن لَيلَةِ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ .

ثُمَّ آثَرتَنا بِهِ عَلى سائِرِ الاُمَمِ ، وَاصطَفَيتَنا بِفَضلِهِ دونَ أهلِ المِلَلِ ، فَصُمنا بِأَمرِكَ نَهارَهُ ، وُقمنا بِعَونِكَ لَيلَهُ مُتَعَرِّضينَ بِصِيامِهِ وقِيامِهِ لِما عَرَّضتَنا لَهُ مِن رَحمَتِكَ ، وتَسَبَّبنا إلَيهِ مِن مَثوبَتِكَ . وأنتَ المَليءُ بِما رُغِبَ فيهِ إلَيكَ ، الجَوادُ بِما سُئِلَت مِن فَضلِكَ ، القَريبُ إلى مَن حاوَلَ قُربَكَ .

وقَد أقامَ فينا هذَا الشَّهرُ مُقامَ حَمدٍ ، وصَحِبَنا صُحبَةَ مَبرورٍ ، وأربَحَنا أفضَلَ أرباحِ العالَمينَ ، ثُمَّ قَد فارَقَنا عِندَ تَمامِ وَقتِهِ وانقِطاعِ مُدَّتِهِ ، ووَفاءِ عَدَدِهِ ، فَنَحنُ مُوَدِّعوهُ وَداعَ مَن عَزَّ فِراقُهُ عَلَينا ، وغَمَّنا وأوحَشَنَا انصِرافُهُ عَنّا ، ولَزِمَنا لَهُ الذِّمامُ المَحفوظُ وَالحُرمَةُ المَرعِيَّةُ ، وَالحَقُّ المَقضِيُّ ، فَنَحنُ قائِلونَ :

السَّلامُ عَلَيكَ يا شَهرَ اللّهِ الأَكبَرَ ويا عيدَ أولِيائِهِ .

السَّلامُ عَلَيكَ يا أكرَمَ مَصحوبٍ مِنَ الأَوقاتِ ، ويا خَيرَ شَهرٍ في الأَيّامِ وَالسّاعاتِ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ قَرُبَت فيهِ الآمالُ ، ونُشِرت فيهِ الأَعمالُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن قَرينٍ جَلَّ قَدرُهُ مَوجوداً ، وأفجَعَ فَقدُهُ مَفقوداً ومَرجُوٍّ آلَمَ فِراقُهُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن أليفٍ آنَسَ مُقبِلاً فَسَرَّ ، وأوحَشَ مُنقَضِياً فَمَضَّ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن مُجاوِرٍ رَقَّت فيهِ القُلوبُ ، وقَلَّت فيهِ الذُّنوبُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن ناصِرٍ أعانَ عَلَى الشَّيطانِ ، وصاحِبٍ سَهَّلَ سُبَلَ الإِحسانِ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما أكثَرَ عُتَقاءَ اللّهِ فيكَ ، وما أسعَدَ مَن رَعى حُرمَتَكَ بِكَ.

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أمحاكَ لِلذُّنوبِ وأستَرَكَ لِأَنواعِ العُيوبِ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أطولَكَ عَلَى المُجرِمينَ ، وأهيَبَكَ في صُدورِ المُؤمِنينَ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ لا تُنافِسُهُ الأَياّمُ .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن شَهرٍ هُوَ مِن كُلِّ أمرٍ سَلامٌ .

السَّلامُ عَلَيكَ غَيرَ كَريهِ المُصاحَبَةِ ، ولا ذَميمِ المُلابَسَةِ .

السَّلامُ عَلَيكَ كَما وَفَدتَ عَلَينا بِالبَرَكاتِ ، وغَسَلتَ عَنّا دَنَسَ الخَطيئاتِ .

السَّلامُ عَلَيكَ غَيرَ مُوَدِّعٍ بَرَما ، ولامَتروكٍ صِيامُهُ سَأَماً .

السَّلامُ عَلَيكَ مِن مَطلوبٍ قَبلَ وَقتِهِ ، ومَحزونٍ عَلَيهِ قَبلَ فَوتِهِ .

السَّلامُ عَلَيكَ كَم مِن سوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنّا ، وكَم مِن خَيرٍ اُفيضَ بِكَ عَلَينا .

السَّلامُ عَلَيكَ وعَلى لَيلَةِ القَدرِ الَّتي هِيَ خَيرٌ مِن ألفِ شَهرٍ .

السَّلامُ عَلَيكَ ما كانَ أحرَصَنا بِالأَمسِ عَلَيكَ ، وأشَدَّ شَوقَنا غَداً إلَيكَ .

السَّلامُ عَلَيكَ وعَلى فَضلِكَ الَّذي حُرِمناهُ ، وعَلى ماضٍ مِن بَرَكاتِكَ سُلِبناهُ .

اللّهُمَّ إنّا أهلُ هذَا الشَّهرِ الَّذي شَرَّفتَنا بِهِ ، ووَفَّقتَنا بِمَنِّكَ لَهُ ، حينَ جَهِلَ الأَشقِياءُ وَقتَهُ ، وحُرِموا لِشَقائِهِم فَضلَهُ . أنتَ وَلِيُّ ما آثَرتَنا بِهِ مِن مَعرِفَتِهِ ، وهَدَيتَنا لَهُ مِن سُنَّتِهِ ، وقَد تَوَلَّينا بِتَوفيقِكَ صِيامَهُ وقِيامَهُ عَلى تَقصيرٍ ، وأدَّينا فيهِ قَليلاً مِن كَثيرٍ .

اللّهُمَّ فَلَكَ الحَمدُ إقراراً بِالإِساءَةِ ، وَاعتِرافاً بِالإِضاعَةِ ، ولَكَ مِن قُلوبِنا عَقدُ النَّدَمِ ، ومِن ألسِنَتِنا صِدقُ الاِعتِذارِ ، فَأجُرنا عَلى ما أصابَنا فيهِ مِنَ التَّفريطِ ، أجراً نَستَدرِكُ بِهِ الفَضلَ المَرغوبَ فيهِ ، ونَعتاضُ بِهِ مِن أنواعِ الذُّخرِ المَحروصِ عَلَيهِ ، وأوجِب لَنا عُذرَكَ عَلى ماقَصَّرنا فيهِ مِن حَقِّكَ ، وابلُغ بِأَعمارِنا ما بَينَ أيدينا مِن شَهرِ رَمَضانَ المُقبِلِ ، فَإِذا بَلَّغتَناهُ فَأَعِنّا عَلى تَناوُلِ ما أنتَ أهلُهُ مِنَ العِبادَةِ ، وأدِّنا إلَى القِيامِ بِما يَستَحِقُّهُ مِنَ الطّاعَةِ ، وأَجرِ لَنا مِن صالِحِ العَمَلِ ما يَكونُ دَرَكاً لِحَقِّكَ فِي الشَّهرَينِ مِن شُهورِ الدَّهرِ .

اللّهُمَّ وما ألمَمنا بِهِ في شَهرِنا هذا مِن لَمَمٍ أو إثمٍ ، أو واقَعنا فيهِ مِن ذَنبٍ ، وَاكتَسَبنا فيهِ مِن خَطيئَةٍ عَلى تَعَمُّدٍ مِنّا ، أو عَلى نِسيانٍ ظَلَمنا فيهِ أنفُسَنا ، أوِ انتَهَكنا بِهِ حُرمَةً مِن غَيرِنا ؛ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاستُرنا بِسِترِكَ ، وَاعفُ عَنّا بِعَفوِكَ ، ولا تَنصِبنا فيهِ لِأَعيُنِ الشّامِتينَ ، ولاتَبسُط عَلَينا فيهِ ألسُنَ الطَّاغينَ ، وَاستَعمِلنا بِما يَكونُ حِطَّةً وكَفّارَةً لِما أنكَرتَ مِنّا فيهِ ، بِرَأفَتِكَ الَّتي لاتَنفَدُ وفَضلِكَ الَّذي لايَنقُصُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجبُر مُصيبَتَنا بِشَهرِنا ، وبارِك لَنا في يَومِ عيدِنا وفِطرِنا ، وَاجعَلهُ مِن خَيرِ يَومٍ مَرَّ عَلَينا ، أجلَبِهِ لِعَفوٍ وأمحاهُ لِذَنبٍ ، وَاغفِر لَنا ماخَفِيَ مِن ذُنوبِنا وما عَلَنَ .

اللّهُمَّ اسلَخنا بِانسِلاخِ هذَا الشَّهرِ مِن خَطايانا ، وأخرِجنا بِخُروجِهِ مِن سَيِّئاتِنا ، وَاجعَلنا مِن أسعَدِ أهلِهِ بِهِ وأجزَلِهِم قِسماً فيهِ ، وأوفَرِهِم حَظّاً مِنهُ .

اللّهُمَّ ومَن رَعى (9) هذَا الشَّهرَ حَقَّ رِعايَتِهِ ، وحَفِظَ حُرمَتَهُ حَقَّ حِفظِها ، وقامَ بِحُدودِهِ حَقَّ قِيامِها ، وَاتَّقى ذُنوبَهُ حَقَّ تُقاتِها ، أو تَقَرَّبَ إلَيكَ بِقُربَةٍ أوجَبَت رِضاكَ لَهُ ، وعَطَفَت رَحمَتَكَ عَلَيهِ ، فَهَب لَنا مِثلَهُ مِن وُجدِكَ ، وأعطِنا أضعافَهُ مِن فَضلِكَ ، فَإِنَّ فَضلَكَ لايَغيضُ ، وإنَّ خَزائِنَكَ لاتَنقُصُ بَل تَفيضُ ، وإنَّ مَعادِنَ إحسانِكَ لاتَفنى ، وإنَّ عَطاءَكَ لَلعَطاءُ المُهَنَّأُ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاكتُب لَنا مِثلَ اُجورِ مَن صامَهُ ، أو تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ إلى يَومِ القِيامَةِ .

اللّهُمَّ إنّا نَتوبُ إلَيكَ في يَومِ فِطرِنَا الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ عيداً وسُروراً ، ولِأَهلِ مِلَّتِكَ مَجمَعاً ومُحتَشَداً مِن كُلِّ ذَنبٍ أذنَبناهُ ، أو سوءٍ أسلَفناهُ ، أو خاطِرِ شَرٍّ أضمَرناهُ ، تَوبَةَ مَن لا يَنطَوي عَلى رُجوعٍ إلى ذَنبٍ ، ولا يَعودُ بَعدَها في خَطيئَةٍ ، تَوبَةً نَصوحاً خَلَصَت مِنَ الشَّكِ وَالاِرتِيابِ ، فَتَقَبَّلها مِنّا وَارضَ عَنَّا وثَبِّتنا عَلَيها .

اللّهُمَّ ارزُقنا خَوفَ عِقابِ الوَعيدِ ، وشَوقَ ثَوابِ المَوعودِ ، حَتّى نَجِدَ لَذَّةَ ما نَدعوكَ بِهِ وكَآبَةَ ما نَستجيرُكَ مِنهُ ، وَاجعَلنا عِندَكَ مِنَ التَّوّابينَ الَّذينَ أوجَبتَ لَهُم مَحَبَّتَكَ ، وقَبِلتَ مِنهُم مُراجَعَة طاعَتِكَ ، يا أعدَلَ العادِلينَ .

اللّهُمَّ تَجاوَز عَن آبائِنا واُمَّهاتِنا وأهلِ دينِنا جَميعاً مَن سَلَفَ مِنهُم ومَن غَبَرَ إلى يَومِ القِيامَةِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ نَبِيِّنا وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ، وصَلِّ عَلَيهِ وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى أنبِيائِكَ المُرسَلينَ ، وصَلِّ عَلَيهِ وآلِهِ كَما صَلَّيتَ عَلى عِبادِكَ الصّالِحينَ ، وأفضَلَ مِن ذلِكَ يا رَبَّ العالَمينَ ، صَلاةً تَبلُغُنا بَرَكَتُها ، ويَنالُنا نَفعُها ، ويُستَجابُ لَها دُعاؤُنا ، إنَّكَ أكرَمُ مَن رُغِبَ إلَيهِ ، وأكفى مَن تُوُكِّلَ عَلَيهِ ، وأعطى مَن سُئِلَ مِن فَضلِهِ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (10) .


1- .التحريم : 8 .
2- .الأنعام : 160 .
3- .البقرة : 261 .
4- .البقرة : 245 .
5- .إشارة إلى قوله تعالى : « فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِى وَ لاَ تَكْفُرُونِ »(البقرة : 152) .
6- .إبراهيم : 7 .
7- .غافر : 60 .
8- .في نسخة : «كان محموداً فلك الحمد ...» .
9- .في مصباح المتهجّد : «رعى حرمة هذا الشهر» ، وفي المصادر الاُخرى : «رعى حقّ هذا الشهر» .
10- .الصحيفة السجّاديّة : 171 الدعاء 45 ، مصباح المتهجّد : 642 / 718 ، الإقبال : 1 / 422 كلاهما نحوه ، المزار الكبير : 619 ، البلد الأمين : 480 ، المصباح للكفعمي : 845 ، بحار الأنوار : 98 / 172 / 1 .

ص: 879

1 / 4 دعاى امام سجّاد در وداع با ماه رمضان

1 / 4دعاى امام سجّاد در وداع با ماه782.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام:خداوندا! اى آن كه [ در برابر عطاهايت ،] چشمداشت پاداش ندارى ، و اى آن كه از بخششْ پشيمان نمى شوى ، و اى آن كه بنده ات را برابر كرده اش پاداش نمى دهى [ و بيشتر مى دهى]! نعمت بخشى تو آغازگرانه است و بخشايشت ، از روى تفضّل و احسان. كيفر تو عدالت است و داورى ات بهترين. اگر عطا كنى ، آن را به منّت نمى آميزى و اگر محروم كنى ، ندادنت از روى تجاوز نيست. هر كه سپاست گويد ، پاداشش مى دهى ، در حالى كه شكرگزارى او نيز با الهام توست و هر كه ستايشت كند ، جزايش مى دهى ، با اين كه تو او را آموخته اى كه ستايشت كند.

بر گناه كسى پرده مى افكنى كه اگر مى خواستى ، رسوايش مى كردى و بر كسى بخشش مى كنى كه اگر مى خواستى ، محرومش مى ساختى ، در حالى كه هر دو از سوى تو شايسته رسوا ساختن و محروم كردن اند ، جز آن كه تو كارهايت را بر تفضّل بنا نهاده اى و قدرتت را بر گذشتْ جارى ساخته اى. با هر كه نافرمانى ات كند ، با بردبارى برخورد كرده اى و هر كه را قصد ستم بر خويشتن كند ، با بردبارى ات مهلت داده اى تا باز گردد. و از كيفرشان چشم مى پوشى تا توبه كنند ، تا هر كس از آنان كه هلاك مى شود ، با خواسته تو نباشد و هر كه بدبخت مى شود ، با نعمت تو شقاوت نيابد ، مگر پس از عذرآورى طولانى و تمام شدن حجّت بر وى. اين ، از بزرگوارى بخشايش توست ، اى كريم ، و احسانى از مهربانى توست ، اى بردبار!

تويى آن كه براى بندگانت درى به سوى بخشايشت گشوده و نام آن را «توبه» گذاشته اى و بر آن در ، راهنمايى از وحى خود گمارده اى تا آن را گم نكنند و فرموده اى _ اى كه نامت خجسته است _ : « به درگاه خدا توبه اى راستين كنيد. باشد كه پروردگارتان خطاهايتان را بپوشاند و شما را وارد بهشت هايى كند كه از زير درختانش نهرها جارى اند ، در روزى كه خداوند ، پيامبر و مؤمنانِ همراهش را خوار نمى سازد. نورشان پيشاپيش آنان و از سمت راستشان جلو مى رود. مى گويند: پروردگارا! نور ما را براى ما كامل كن و ما را بيامرز! همانا تو بر هر چيز ، توانايى» . پس ، آن كه پس از گشوده شدن اين در و با وجود راهنما ، از ورود به اين خانه غافل شود ، چه عذر و بهانه اى دارد؟

تويى آن كه بهاى معامله با بندگانت را به سود آنان افزوده اى تا در اين داد و ستد با تو ، به آنان سود برسانى و در ورود به آستان تو كاميابشان كنى و از تو افزون يابند. تو خود فرموده اى _ اى كه نامت خجسته و ذاتت والاست _ : « هر كس كار نيك انجام دهد ، پاداش او ده برابر است و هر كه كار بد كند ، جز همانند آن ، كيفر نيابد» و فرموده اى: « مَثَل آنان كه در راه خدا دارايىِ خود را انفاق مى كنند ، همچون مَثَل دانه اى است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه ، صد دانه باشد و خداوند براى هر كه بخواهد ، چند برابر مى كند» و فرموده اى: « كيست كه به خداوند ، وام نيكو دهد تا خداوند هم آن را چند برابر بيشتر بيفزايد؟» و آياتى از اين گونه كه در قرآن درباره چند برابر شدن پاداش حسنات نازل كرده اى.

تويى آن كه با سخنان غيبى ات ، آنان را راهنمايى كرده اى و به آنچه بهره ايشان در آن است ، تشويق نموده اى؛ بر چيزى كه اگر از آنان مى پوشاندى ، ديدگانشان آن را در نمى يافت و گوش هايشان آن را درك نمى كرد و خيال هايشان به آن نمى رسيد. و فرموده اى : « مرا ياد كنيد تا يادتان كنم و مرا سپاس گوييد و ناسپاسى ام نكنيد » و فرموده اى: « اگر سپاس گوييد ، بر شما مى افزايم و اگر ناسپاسى كنيد ، عذاب من سخت است» و فرموده اى: « مرا بخوانيد تا پاسختان گويم. همانا آنان كه از پرستش من سركشى كنند ، زود است كه با خوارى وارد دوزخ شوند» . نيايش به درگاهت را پرستش ، و ترك آن را كبرورزى ناميده اى و بر ترك دعا وعده ورود ذليلانه به دوزخ داده اى. پس ، تو را به نعمتت ياد كردند و با احسانت سپاس گفتند و به فرمانت دعايت كردند و براى رسيدن به پاداش افزونت برايت صدقه دادند ، كه در اين كارها رهايى شان از خشم تو و رسيدن به رضاى تو بود.

اگر آفريده اى آفريده ديگر را از سوى خود ، آن گونه كه تو بندگانت را از سوى خود راهنمايى كرده اى ، راهنمايى مى كرد ، او را به نيكوكارى و احسان وصف مى كردند و به هر زبانى ستوده بود. پس ، تو را ستايش ، تا آن جا كه راهى براى ستايشت يافت شود و واژه اى براى ستودنت مانده باشد و معنايى كه لفظ ، به آن روى آورد.

اى آن كه با نيكى و تفضّل بر بندگانش و غرقه كردن آنان در درياى احسان و بزرگوارى اش ، ستوده بندگانش گشته است! چه آشكار است نعمت تو ميان ما و چه سرشار است احسان تو بر ما و چه ويژه است نيكى تو براى ما. ما را به دين برگزيده خودت و آيين پسنديده خويش و راهى كه هموار ساختى ، رهنمون گشتى و براى راهى كه ما را مقرَّب تو سازد و به كرامتت برساند ، بينايمان ساختى.

خداوندا! تو از جمله آن وظايفِ برگزيده و واجبات ويژه خويش ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از ماه هاى ديگر ويژه ساختى و در ميان همه زمان ها و روزگاران ، آن را برگزيدى و بر همه اوقات سال ، آن را برتر ساختى ، با قرآن و نورى كه در آن فرو فرستادى و ايمانى كه در آن افزودى و روزه اى كه در آن واجب كردى و عبادت و نمازى كه بر آن تشويق فرمودى و شب قدرى را (كه بهتر از هزار ماه است) در آن بزرگ داشتى.

سپس ما را به وسيله آن بر امّت هاى ديگر و بر آيين هاى ديگر ، با فضل آن برگزيدى. از اين رو ، روزش را به فرمانت روزه داشتيم و شبش را به يارى ات به عبادت برخاستيم ، در حالى كه با اين روزه دارى و عبادتش ، خود را در معرض رحمتى قرار داديم كه برايمان فراهم آوردى و سببى يافتيم تا به پاداشت برسيم. تويى كه بر هر چه در اين ماه از آستانت بجويند ، توانايى و به هر چه از احسانت از تو بخواهند ، بخشنده اى و به هر كه خواستار نزديكى به تو باشد ، نزديكى.

اين ماه ، در ميان ما ، ستوده مانْد و با ما به نيكى همنشينى كرد و برترين سودهاى جهانيان را به ما رساند ، و چون وقتش پايان يافت و مدّتش سر آمد و شمارَش به آخر رسيد ، از ما جدا شد. اينك از آن خداحافظى مى كنيم ، همچون خداحافظى با كسى كه فراقش بر ما سخت است و رخت بر بستن آن ما را اندوهگين و وحشت زده مى كند و عهدى نگه داشتنى و احترامى مراعات كردنى و حقّى اداشدنى بر دوش ما مى نهد. پس ، اين گونه مى گوييم:

بدرود ، اى برترين ماه خدا و اى عيد اولياى خدا!

بدرود ، اى گرامى ترين اوقات همراه و اى بهترين ماه در ميان روزها و ساعت ها!

بدرود ، اى ماهى كه آرزوها در آن ، نزديك و سفره عمل ها در آن ، گشوده شد!

بدرود ، اى همنشينى كه تا بود ، ارزشمند بود و چون از دست مى رود ، فقدانش غمبار است ، و اى اميدگاهى كه هجرانش دردآور است!

بدرود ، اى همدمى كه چون آمدى ، مايه الفت گشتى و شاد كردى و چون سپرى شدى ، ما را به دردِ فراق نشاندى!

بدرود ، اى همسايه اى كه با بودنت دل ها رقّت مى يافت و گناهان كم مى شد!

بدرود ، اى ياورى كه ما را در غلبه بر شيطان يارى كردى ، و اى همنشينى كه راه هاى نيكى را هموار ساختى!

بدرود ، كه در تو آزادشدگان خدا [ از آتشْ] چه بسيار بودند و چه خوش بخت اند آنان كه حرمت تو را به خاطر تو نگه داشتند!

بدرود ، كه چه آمرزنده گناهان و پوشاننده انواع عيب ها بودى!

بدرود ، كه بر خطاكاران چه درازمدّت بودى و در سينه هاى مؤمنان چه شُكوهى داشتى!

بدرود ، اى ماهى كه روزها [ در ارزش] به پاى تو نمى رسند!

بدرود ، اى ماهى كه از هر امرى ، ايمن بودى!

بدرود ، كه نه همنشينى با تو ، ناخوشايند بود و نه همدمى با تو ، ناپسند.

بدرود ، آن گونه كه چون آمدى ، بركات آوردى و گناهان را از ما شستى.

بدرود ، كه خداحافظى با تو ، نه از روى خستگى بود و نه ترك روزه ، از روى ناراحتى.

بدرود ، كه پيش از فرا رسيدنت تو را طلبيديم و پيش از پايان يافتنت بر تو اندوهگين شديم.

بدرود ، كه چه بسا بدى كه به خاطر تو از ما برطرف شد ، و چه بسا خيرى كه به سبب تو به ما رسيد.

بدرود ، از تو و از شب قدر كه بهتر از هزار ماه است.

بدرود ، كه ديروز چه خواهانت بوديم و فردا چه شوقى به تو خواهيم داشت .

بدرود ، از تو و از فضيلت تو كه از آن محروم شديم و از بركات گذشته كه از ما گرفته شد.

خداوندا! ما اهل اين ماهيم كه به سبب آن ، شرافتمان دادى و با احسانت ، براى آن ، توفيقمان بخشيدى ، آن گاه كه شقاوتمندان ، زمانش را نشناختند و به سبب شقاوتشان از فضيلتش محروم شدند. تو صاحب معرفت آن هستى كه آن را به ما بخشيدى و به سنّت آن رهنمونمان گشتى؛ ما نيز با توفيق تو ، هر چند با تقصير ، به روزى دارى و عبادت آن پرداختيم و اندكى از حقّ بسيارِ آن را ادا كرديم.

خداوندا! ستايشْ تو راست ، با اقرارى كه به بدكارىِ خود داريم و اعترافى كه به تباهسازى آن مى كنيم. در آستان تو ، از عمق دل هايمان پشيمانيم و صادقانه زبان به پوزش گشوده ايم. پس با همه كوتاهى ها، بر آنچه در اين ماه به ما رسيده است ، پاداشمان ده؛ پاداشى كه با آن به احسان مورد رغبت در اين ماه ، دست يابيم و آن را عوض ذخيره هاى گوناگونى كه مورد اشتياق است ، قرار دهيم؛ و عذرپذيرى خود را بر كوتاهى ما در اداى حقّت حتمى گردان و عمرهاى ما را تا ماه رمضان آينده طولانى گردان و چون ما را به آن رساندى ، به عبادتى كه شايسته توست ، يارى مان كن و به انجام دادن طاعتى در خور عظمتت توفيقمان بده و آن چنان ما را به كار شايسته بگمار كه اداى حقّ تو در اين دو ماه (رمضان امسال و آينده) از ماه هاى روزگار ، باشد.

خداوندا! در اين ماه ، به هر لغزش و گناهى كه نزديك شديم ، يا به هر گناهى كه در افتاديم و هر خطايى را كه به عمد يا اشتباه مرتكب شديم و بر خويش ستم كرديم ، يا هر حرمتى را كه از ديگرى شكستيم [ ، با اين همه] _ خدايا _ بر محمّد و خاندان او درود فرست و با پوشش خود ، ما را بپوشان و با عفو خويش از ما در گذر و ما را در برابر ديدگان شماتت كنندگان قرار مده و زبان هاى طغيان گران را بر ما مگشاى و ما را به كارى بگمار كه مايه ريزش گناهان و جبران زشتكارى هايمان در اين ماه باشد ، به حقّ آن مهربانى ات كه بى پايان است و آن احسانت كه نمى كاهد!

خداوندا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و مصيبت ما را بر [ فقدان] اين ماه ، جبران كن ، و عيد ما و افطار ما را بر ما مبارك گردان و آن را از بهترين روزهاى گذشته ما قرار بده؛ روزهايى كه عفو تو را جلب كننده تر و گناه ما را محوكننده تر باشد ، و گناهان نهان و آشكار ما را بيامرز!

خداوندا! با سپرى شدن اين ماه ، ما را از گناهانمان بيرون آر و با خروج اين ماه ، ما را از بدى هايمان بيرون كن و ما را از كامياب ترين و بهره مندترين مردم در اين ماه ، قرار بده!

خداوندا! هر كس كه حقّ اين ماه را به طور شايسته رعايت كرد و حرمتش را آن گونه كه بايد ، نگه داشت و حدود آن را به نحو شايسته انجام داد و در آن از گناهان به نحو شايسته پرهيز كرد ، يا به سوى تو با كارى كه رضاى تو را فراهم مى آورد ، تقرّب جست و رحمتت را بر خويش معطوف داشت ، ما را نيز چون او از خزانه جودت عطا كن و از فضل خويش چندين برابر او به ما ببخش؛ چرا كه از فضل تو نمى كاهد و گنجينه هايت كاسته نمى شود _ بلكه افزوده مى گردد _ و سرچشمه هاى احسانت پايان نمى پذيرد؛ و عطاى تو ، عطاى گواراست.

خداوندا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و تا قيامت براى ما ، مثل پاداش هاى روزه داران و عبادت كنندگانِ در اين ماه را بنويس!

خداوندا! در اين روز عيد فطر كه آن را براى مؤمنان ، عيد و مايه سُرور و براى پيروان آيين خود ، مايه همايش و اجتماع قرار داده اى ، از هر گناهى كه مرتكب شده ايم يا [ هر] بدى كه انجام داده ايم يا [ هر] فكر بدى كه در دل داشته ايم، به درگاهت توبه مى كنيم؛ توبه كسى كه در دل ، قصد گناه دوباره ندارد و پس از توبه ، به خطا روى نمى آورد ، توبه اى راستين و خالص از شك و شبهه. پس ، اين توبه را از ما بپذير و از ما خرسند باش و ما را بر اين ، استوار بدار!

خداوندا! بيم از كيفر وعده داده شده و شوق به پاداش وعده داده شده را روزىِ ما كن تا لذّت آنچه تو را به آن مى خوانيم و رنج آنچه را از آن به تو پناه مى بريم ، دريابيم. ما را در پيشگاه خود ، از توبه كنندگانى قرار بده كه محبّت خويش را برايشان حتمى ساخته اى و طاعت دوباره را از آنان پذيرفته اى ، اى دادگرترينِ دادگران!

خداوندا! از پدران و مادران و همه هم كيشان ما ، از گذشتگان و آيندگانشان تا روزِ قيامت در گذر!

خداوندا! بر پيامبرمان محمّد و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر فرشتگان مقرَّب خود درود فرستادى؛ و بر او و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر پيامبران فرستاده ات درود فرستادى؛ و بر او و خاندانش درود فرست ، آن گونه كه بر بندگان صالح خود درود فرستادى و برتر از آن _ اى پروردگار جهانيان _ ، درودى كه بركتش و سودش به ما برسد و دعاى ما براى آن مستجاب شود! همانا تو بزرگوارترين كسى هستى كه به او رغبت آرند و كارسازترين كسى كه بر او توكّل كنند و بخشنده ترين كسى كه از فضل او بخواهند و تو بر هر چيز ، توانايى.

.

ص: 880

. .

ص: 881

. .

ص: 882

. .

ص: 883

. .

ص: 884

. .

ص: 885

. .

ص: 886

. .

ص: 887

. .

ص: 888

. .

ص: 889

. .

ص: 890

. .

ص: 891

. .

ص: 892

1 / 5دُعاءُ الإمام الصّادِقِ في وَداعِ الشَّهرِ783.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ إنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ المُنزَلِ عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ المُرسَلِ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ وقَولُكَ حَقٌّ : « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ » وهذَا شَهرُ رَمَضانَ قَد تَصَرَّمَ ، فَأَسأَلُكَ بِوَجهِكَ الكَريمِ وكَلَماتِكَ التّامَّةِ ، إن كانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنبٌ لَم تَغفِرهُ لِي ، أو تُرِيدُ أن تُعَذِّبَني عَلَيهِ أو تُقايِسَني بِهِ ، أن يَطلُعَ (1) فَجرُ هذِهِ اللَّيلَةِ أو يَتَصَرَّمَ هذا الشَّهرُ إلاّ وقَد غَفَرتَهُ لي ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ بِمَحامِدِكِ كُلِّها أوَّلِها وآخِرِها ، ما قُلتَ لِنَفسِكَ مِنها ، وما قالَ لَكَ الخَلائِقَ الحامِدونَ ، المُجتَهِدونَ ، المُعَدِّدونَ (2) ، المُؤثِرونَ في ذِكرِكَ وَالشُّكرِ لَكَ ، الَّذينَ أعَنتَهُم عَلى أداءِ حَقِّكَ مِن أصنافِ خَلقِكَ ، مِنَ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ وَالنَّبِيِّينَ وَالمُرسَلينَ ، وأصنافِ النّاطِقينَ المُسَبِّحينَ لَكَ مِن جَميعِ العالَمينَ ، عَلى أنَّكَ بَلَّغتَنا شَهرَ رَمَضانَ وعَلَينا مِن نِعَمِكَ ، وعِندَنا مِن قِسَمِكَ وإحسانِكَ وتَظاهُرِ امتِنانِكَ بِذلِكَ ، لَكَ مُنتَهَى الحَمدِ الخالِدِ الدّائِمِ الرّاكِدِ المُخَلَّدِ السَّرمَدِ الَّذي لا يَنفَدُ طولَ الأَبَدِ ، جَلَّ ثَناؤُكَ أعَنتَنا عَلَيهِ حَتّى قَضَيتَ عَنّا صِيامَهُ وقِيامَهُ ، مِن صَلاةٍ وما كانَ مِنّا فيهِ مِن بِرٍّ أو شُكرٍ أو ذِكرٍ .

اللّهُمَّ فَتَقَبَّلهُ مِنّا بِأَحسَنِ قَبولِكَ وتَجاوُزِكَ وعَفوِكَ ، وصَفحِكَ وغُفرانِكَ وحَقيقَةِ رِضوانِكَ،حَتّى تُظفِرَنا فيهِ بِكُلِّ خَيرٍ مَطلوبٍ، وجَزيلِ عَطاءٍ مَوهوبٍ ، وتُؤمِنَنا فيهِ مِن كُلِّ أمرٍ مَرهوبٍ وذَنبٍ مَكسُوبٍ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِعَظيمِ ما سَأَلَكَ أحَدٌ مِن خَلقِكَ ، مِن كَريمِ أسمائِكَ وجَزيلِ ثَنائِكَ وخاصَّةِ دُعائِكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ شَهرَنا هذا أعظَمَ شَهرِ رَمَضانَ مَرَّ عَلَينا مُنذُ أنزَلتَنا إلَى الدُّنيا بَرَكَةً ، في عِصمَةِ ديني وخَلاصِ نَفسي ، وقَضاءِ حاجَتي وَتَشفيعي في مَسائِلي وتَمامِ النِّعمَةِ عَلَيَّ ، وصَرفِ السُّوءِ عَنّي ولِباسِ العافِيَةِ لي ، وأن تَجعَلَني بِرَحمَتِكَ مِمَّن حُزتَ لَهُ لَيلَةَ القَدرِ وجَعَلتَها لَهُ خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ ، في أعظَمِ الأَجرِ وكَرائِمِ الذُّخرِ ، وطولِ العُمُرِ وحُسنِ الشُّكرِ ودَوامِ اليُسرِ .

اللّهُمَّ وأسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ وطَولِكَ وعَفوِكَ ونَعمائِكَ ، وجَلالِكَ وقَديمِ إحسانِكَ وَامتِنانِكَ ، أن لا تَجعَلَهُ آخِرَ العَهدِ مِنّا بِشَهرِ رَمَضانَ حَتّى تُبَلِّغَناهُ مِن قابِلٍ عَلى أحسَنِ حالٍ ، وتُعَرِّفَني هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرينَ إلَيهِ والمُتَعَرِّفينَ لَهُ في أعفى عافِيَتِكَ ، وأنعَمِ نِعمَتِكَ وأوسَعِ رَحمَتِكَ وأجزَلِ قَسمِكَ .

اللّهُمَّ يا رَبِّيَ الَّذي لَيسَ لي رَبٌّ غَيرُهُ ، لا يَكونُ هذَا الوَداعُ مِنّي وَداعَ فَناءٍ ولا آخِرَ العَهدِ مِنَ اللِّقاءِ ، حَتّى تُرِيَنيهُ مِن قابِلٍ في أسبَغِ النِّعَمِ وأفضَلِ الرَّجاءِ ، وأنَا لَكَ عَلى أحسَنِ الوَفاءِ ، إنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ .

اللّهُمَّ اسمَع دُعائي وَ [ ارحَم] (3) تَضَرُّعي وتَذَلُّلي لَكَ واستِكانَتي وتَوَكُّلي عَلَيكَ ، وأنَا لَكَ سِلمٌ لا أرجو نَجاحا ولا مُعافاةً ولا تَشريفا ولا تَبليغا إلاّ بِكَ ومِنكَ ، فَامنُن عَلَيَّ جَلَّ ثَناؤُكَ وتَقَدَّسَت أسماؤُكَ ، بِتَبليغي شَهرَ رَمَضانَ وأنا مُعافىً مِن كُلِّ مَكروهٍ ومَحذورٍ مِن جَميعِ البَوائِقِ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي أعانَنا عَلى صِيامِ هذَا الشَّهرِ وقِيامِهِ حَتّى بَلَّغَنا آخِرَ لَيلَةٍ مِنهُ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِأَحَبِّ مادُعيتَ بِهِ وأرضى ما رَضيتَ بِهِ عَن مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ولا تَجعَل وَداعي شَهرَ رَمَضانَ وَداعَ خُروجي مِنَ الدُّنيا ، ولا وَداعَ آخِرِ عِبادَتِكَ فيهِ ولا آخِرِ صَومي لَكَ ، وَارزُقنِي العَودَ فيهِ ثُمَّ العَودَ فيهِ بِرَحمَتِكَ يا وَلِيَّ المُؤمِنينَ ، ووَفِّقني لِلَيلَةِ القَدرِ وَاجعَلها لي خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ يا رَبَّ العالَمينَ .

يا رَبَّ لَيلَةِ القَدرِ وجاعِلَها خَيرا مِن ألفِ شَهرٍ ، رَبَّ اللَّيلِ وَالنَّهارِ وَالجِبالِ وَالبِحارِ وَالظُّلَمِ وَالأَنوارِ وَالأَرضِ وَالسَّماءِ ، يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ يا حَنّانُ يا مَنّانُ ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، يا قَيّومُ يا بَديعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، لَكَ الأَسماءُ الحُسنى وَالأَمثالُ العُليا وَالكِبرِياءُ وَالآلاءُ ، أسأَلُكَ بِاسمِكَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحُمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ اسمي في هذِهِ اللَّيلَةِ فِي السُّعَداءِ ، وروحي مَعَ الشُّهَداءِ ، وإحساني في عِلِّيِّينَ ، وإساءَتي مَغفورَةً ، وأن تَهَبَ لي يَقينا تُباشِرُ بِهِ قَلبي ، وإيمانا لا يَشوبُهُ شَكٌّ ، ورِضىً بِما قَسَمتَ لي ، وأن تُؤتِيَني فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً ، وأن تَقِيَني عَذابَ النّارِ .

اللّهُمَّ اجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ ، وفيما تَفرُقُ مِنَ الأَمرِ الحَكيمِ في لَيلَةِ القَدرِ ، فِي القَضاءِ الَّذي لايُرَدُّ ولا يُبَدَّلُ ولا يُغَيَّرُ ، أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذَنبُهُمُ المُكَفَّرِ عَنهُم سَيِّئاتُهُم ، وَاجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ أن تُعتِقَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ ولَم يَسأَلِ العِبادُ مِثلَكَ كَرَما وجودا ، وأرغَبُ إلَيكَ ولَم يُرغَب إلى مِثلِكَ ، أنتَ مَوضِعُ مَسأَلَةِ السّائِلينَ ، ومُنتَهى رَغبَةِ الرّاغِبينَ ، أسأَلُكَ بِأَعظَمِ المَسائِلِ كُلِّها وأفضَلِها وأنجَحِهَا الَّتي يَنبَغي لِلعِبادِ أن يَسأَلوكَ بِها ، يا أللّهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، وبِأَسمائِكَ ما عَلِمتُ مِنها وما لَم أعلَم ، وبِأَسمائِكَ الحُسنى ، وأمثالِكَ العُليا ، وبِنِعمَتِكَ الَّتي لا تُحصى ، وبِأَكرَمِ أسمائِكَ عَلَيكَ وأحَبِّها إلَيكَ وأشَرَفِها عِندَكَ مَنزِلَةً وأقرَبِها مِنكَ وَسيلَةً ، وأجزَلِها مِنكَ ثَوابا ، وأسرَعِها لَدَيكَ إجابَةً ، وبِاسمِكَ المَكنونِ المَخزونِ ، الحَيِّ القَيّومِ ، الأَكبَرِ الأَجَلِّ ، الَّذي تُحِبُّهُ وتَهواهُ وتَرضى بِهِ عَمَّن دَعاكَ بِهِ ، وتَستَجيبُ لَهُ دُعاءَهُ ، وحَقٌّ عَلَيكَ ألاّ تُخَيِّبَ سائِلَكَ .

وأسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالزَّبورِ وَالفُرقانِ ، وبِكُلِّ اسمٍ دَعاكَ بِهِ حَمَلَةُ عَرشِكَ ، ومَلائِكَةُ سَماواتِكَ وسُكّانُ أرضِكَ ، مِن نَبِيٍّ أو صِدّيقٍ أو شَهيدٍ ، وبِحَقِّ الرّاغِبينَ إلَيكَ الفَرِقينَ مِنكَ المُتَعَوِّذينَ بِكَ ، وبِحَقِّ مُجاوِري بَيتِكَ الحَرامِ حُجّاجا ومُعتَمِرينَ ومُقَدِّسينَ ، وَالمُجاهِدينَ في سَبيلِكَ ، وبِحَقِّ كُلِّ عَبدٍ مُتَعَبِّدٍ لَكَ في بَرٍّ أو بَحرٍ أو سَهلٍ أو جَبَلٍ ، أدعوكَ دُعاءَ مَن قَدِ اشتَدَّت فاقَتُهُ ، وكَثُرَت ذُنوبُهُ ، وعَظُمَ جُرمُهُ ، وضَعُفَ كَدحُهُ ، دُعاءَ مَن لا يَجِدُ لِنَفسِهِ سادّا ، ولا لِضَعفِهِ مُعَوَّلاً ولا لِذَنبِهِ غافِرا غَيرَكَ ، هارِبا إلَيكَ ، مُتَعَوِّذا بِكَ ، مُتَعَبِّدا لَكَ ، غَيرَ مُستَكبِرٍ ولا مُستَنكِفٍ ، خائِفا بائِسا فَقيرا مُستَجيرا بِكَ ، أسأَلُكَ بِعِزَّتِكَ وعَظَمَتِكَ وجَبَروتِكَ وسُلطانِكَ ، وبِمُلكِكَ وبِبَهائِكَ وجودِكَ وكَرَمِكَ ، وبِآلائِكَ وحُسنِكَ وجَمالِكَ ، وبِقُوَّتِكَ عَلى ما أرَدتَ مِن خَلقِكَ .

أدعوكَ يا رَبِّ ، خَوفا وطَمَعا ، ورَهبَةً ورَغبَةً ، وتَخَشُّعا وتَمَلُّقا ، وتَضَرُّعا وإلحاحا وإلحافا ، خاضِعا لَكَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ وَحدَكَ لا شَريكَ لَكَ ، يا قُدّوسُ يا قُدّوسُ يا قُدّوسُ ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا رَحمانُ يا رَحمانُ ، يا رَحيمُ يا رَحيمُ يا رَحيمُ ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ ، أعوذُ بِكَ يا أللّهُ الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ ، الوَترُ المُتَكَبِّرُ المُتَعالي .

وأسأَلُكَ بِجَميعِ ما دَعَوتُكَ بِهِ ، وبِأَسمائِكَ الَّتي تَملَأُ أركانَكَ كُلَّها ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وأوسِ_ع عَلَيَّ مِن فَضلِكَ العَظيمِ ، وتَقَبَّل مِنّي شَهرَ رَمَضانَ وصِيامَهُ وقِيامَهُ وفَرضَهُ ونَوافِلَهُ ، وَاغفِر لي وَارحَمني وَاعفُ عَنّي ، ولا تَجعَلهُ آخِرَ شَهرِ رَمَضانَ صُمتُهُ لَكَ وعَبَدتُكَ فيهِ ، ولا تَجعَل وَداعي إيّاهُ وَداعَ خُروجي مِنَ الدُّنيا .

اللّهُمَّ أوجِب لي مِن رَحمَتِكَ ومَغفِرَتِكَ ورِضوانِكَ وخَشيَتِكَ ، أفضَلَ ما أعطَيتَ أحَدا مِمَّن عَبَدَكَ فيهِ .

اللّهُمَّ فَلا تَجعَلني أخسَرَ مَن سَأَلَكَ فيهِ ، وَاجعَلني مِمَّن أعتَقتَهُ في هذَا الشَّهرِ مِنَ النّارِ وغَفَرتَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ ، وأوجَبتَ لَهُ أفضَلَ ما رَجاكَ وأمَّلَهُ مِنكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ ارزُقنِي العَودَ في صِيامِهِ لَكَ وعِبادَتِكَ فيهِ ، وَاجعَلني مِمَّن كَتَبتَهُ في هذَا الشَّهرِ مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ ، المَغفورِ لَهُم ذَنبُهُم ، المُتَقَبَّلِ عَمَلُهُم ، آمينَ آمينَ آمينَ ، رَبَّ العالَمينَ .

اللّهُمَّ لا تَدَع لي فيهِ ذَنبا إلاّ غَفَرتَهُ ، ولا خَطيئَةً إلاّ مَحَوتَها ، ولا عَثرَةً إلاّ أقَلتَها ، ولا دَينا إلاّ قَضَيتَهُ ، ولا عَيلَةً إلاّ أغنَيتَها ، ولا هَمّا إلاّ فَرَّجتَهُ ، ولا فاقَةً إلاّ سَدَدتَها ، ولا عُريانا إلاّ كَسَوتَهُ ، ولا مَرَضا إلاّ شَفَيتَهُ ، ولا داءً إلاّ أذهَبتَهُ ، ولا حاجَةً مِن حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ إلاّ قَضَيتَها عَلى أفضَلِ أمَلي ورَجائي فيكَ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إذ هَدَيتَنا ، ولا تُذِلَّنا بَعدَ إذ أعزَزتَنا ، ولا تَضَعنا بَعدَ إذ رَفَعتَنا ، ولا تُهِنّا بَعدَ إذ أكرَمتَنا ، ولا تُفقِرنا بَعدَ إذ أغنَيتَنا ، ولا تَمنَعنا بَعدَ إذ أعطَيتَنا ، ولا تَحرِمنا بَعدَ إذ رَزَقتَنا ، ولا تُغَيِّر شَيئا مِن نِعَمِكَ عَلَينا وإحسانِكَ إلَينا لِشَيءٍ كانَ مِن ذُنوبِنا ولا لِما هُوَ كائِنٌ مِنّا ؛ فَإِنَّ في كَرَمِكَ وعَفوِكَ وفَضلِكَ سَعَةً لِمَغفِرَةِ ذُنوبِنا ، فَاغفِر لَنا وتَجاوَز عَنّا ولا تُعاقِبنا عَلَيها ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ أكرِمني في مَجلِسي هذا كَرامَةً لاتُهينُني بَعدَها أبَدا ، وأعِزَّني عِزّا لا تُذِلُّني بَعدَهُ أبَدا ، وعافِني عافِيَةً لا تَبتَليني بَعدَها أبَدا ، وَارفَعني رِفعَةً لا تَضَعُني بَعدَها أبَدا ، وَاصرِف عَنّي شَرَّ كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ ، وشَرَّ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ ، وشَرَّ كُلِّ قَريبٍ أو بَعيدٍ ، وشَرَّ كُلِّ صَغيرٍ أو كَبيرٍ ، وشَرَّ كُلِّ دابَّةٍ أنتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ، إنَّ رَبّي عَلى صِراطٍ مُستَقيمٍ .

اللّهُمَّ ما كانَ في قَلبي من شَكٍّ أو رَيبَةٍ أو جُحودٍ أو قُنوطٍ ، أو تَرَحٍ أو مَرَحٍ أو بَطَرٍ أو فَرَحٍ أو خُيَلاءَ ، أو رِياءٍ أو سُمعَةٍ أو شِقاقٍ أو نِفاقٍ ، أو كُفرٍ أو فُسوقٍ أو مَعصِيَةٍ ، أو شَيءٍ لا تُحِبُّ عَلَيهِ وَلِيّا لَكَ ، فَأَسأَلُكَ أن تَمحُوَهُ مِن قَلبي ، وتُبدِلَني مَكانَهُ إيمانا بِكَ ورِضىً بِقَضائِكَ ووَفاءً بِعَهدِكَ ووَجَلاً مِنكَ ، وزُهدا فِي الدُّنيا ورَغبَةً فيما عِندَكَ ، وثِقَةً بِكَ وطُمَأنينَةً إلَيكَ وتَوبَةً نَصوحا إلَيكَ .

اللّهُمَّ إن كُنتَ بَلَّغتَناهُ وإلاّ فَأَخِّر آجالَنا إلى قابِلٍ حَتّى تُبَلِّغَناهُ في يُسرٍ مِنكَ وعافِيَةٍ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الأخيارِ ، وسَلَّمَ كَثيرا طَيِّبا ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ . (4) .


1- .في مصباح المتهجّد : «أن لايطلع» وهو الظاهر (مرآة العقول : 16 / 402) .
2- .لعلّ المراد : الّذين يعدّدون نعماءك (ملاذ الأخيار : 5 / 163) .
3- .أثبتنا ما بين المعقوفين من المصادر الاُخرى .
4- .تهذيب الأحكام : 3/122/267 و ح 268، الكافي : 4/165/6 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/164/2033 وفيهما إلى « ... حتّى بلّغنا آخر ليلة منه» ، الإقبال : 1 / 430 كلّها عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : 636 / 717 من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : 98 / 176 / 2 .

ص: 893

1 / 5 دعاى امام صادق در وداع با ماه رمضان
اشاره

1 / 5دعاى امام صادق در وداع با ماه رمضان784.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:خداوندا! تو در كتاب خويش كه بر زبان پيامبرِ فرستاده ات _ كه درود تو بر او و خاندانش باد _ جارى كردى ، فرموده اى _ و سخن تو ، حق است _ كه : « ماه رمضان ، ماهى است كه قرآن در آن نازل شده است» . و اين ، ماه رمضان است كه سپرى شد. از ذات بزرگوار و كلمات كامل تو مى خواهم ، اگر گناهى بر من مانده كه آن را برايم نيامرزيده اى و مى خواهى مرا بر آن عذاب كنى و يا به سبب آن نيكى هايم را محو كنى ، سپيده اين شب ندمد ، يا اين ماه به پايان نرسد ، مگر اين كه آن را براى من آمرزيده باشى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! تو را ستايش ، با همه ستودگى هايت ، از آغاز تا پايانش ، آنچه را خودت براى خود فرموده اى و آنچه را بندگان ستايشگر ، تلاشگر ، نعمت شمار و برگُزينندگانِ ياد و سپاس نعمت هاى تو گفته اند؛ آنان كه از گروه هاى مختلف (آفريدگانت از فرشتگان مقرَّب ، پيامبران و فرستادگان) و از اصناف صاحب نطق (از همه عالَميان كه تسبيح گوى تو اند) يارى شان كردى تا حقّ تو را ادا كنند. [تو را ستايش بر اين كه] ما را به ماه رمضان رساندى و از نعمت هايت به ما بخشيدى و قسمت و احسان بر ما داشتى و اين گونه ، نعمت هايت بر ما پياپى گشت. نهايت ستايش ، براى توست ؛ ستايشى جاودان ، هميشگى ، ابدى ، پا بر جا و بى پايان كه تا ابد پايان نپذيرد. ثناى تو شكوهمند است. ما را بر آن يارى كردى تا اين كه روزه و نماز آن را از جانب ما ادا كردى و نيز آنچه را (از نيكى ، شُكر يا ذكر) كه در اين ماه به وسيله ما انجام گرفت.

خداوندا! با بهترين قبول و عفو و گذشت و آمرزشت و با حقيقت خرسندى ات ، از ما بپذير تا در اين ماه ، ما را بر هر خير طلب شده و بخشش عطا شده نايل گردانى و در اين ماه ، ما را از هر چيز بيمناك و گناه انجام شده ، ايمن دارى!

خداوندا! تو را به خواسته هاى بزرگ هر يك از بندگانت و تو را به نام هاى بزرگوارت و ثناى فراوانت و دعاى ويژه ات مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و اين ماه را ، بزرگ ترين و بابركت ترين ماه رمضانى قرار دهى كه از آغاز آفرينشمان بر ما گذشته است ، همراه با محفوظ ماندن دينم و رهايى جانم و اداى حاجتم و شفاعت پذيرى در خواسته هايم و كامل شدن نعمت بر من و برگرداندن بدى از من و پوشاندن جامه عافيت بر من؛ و اين كه به رحمت خويش مرا از آنانى قرار دهى كه شب قدر را برايشان فراهم آوردى و آن را بهتر از هزار ماه قرار دادى ، همراه با بزرگ ترين پاداش و ارزشمندترين ذخيره و عمر طولانى و سپاس شايسته و دارايى پيوسته.

خداوندا! تو را مى خوانم ، به رحمت و احسانت ، به گذشت و نعمت هايت ، به شُكوه و احسانِ ديرين و نعمت بخشى ات ، كه اين ماه را آخرين ماه رمضانِ ما قرار ندهى ، تا اين كه سال آينده ما را در بهترين حالت به آن برسانى و هلال آن را به ما بشناسانى ، همراه با آنان كه به آن مى نگرند و آن را مى شناسند ، همراه با بهترين عافيتت و برترين نعمتت و گسترده ترين رحمتت و سرشارترين قسمتت.

خداوندا ، اى پروردگارى كه مرا جز تو پروردگارى نيست! اين وداع ، وداع آخرين و آخرين ديدار من [ با ماه رمضان] نباشد ، تا اين كه سال آينده آن را در كامل ترين نعمت ها و برترينِ اميدها به من بنمايانى ، در حالى كه من بهترين وفادار به تو باشم! همانا تو شنونده دعايى.

خداوندا! دعايم را بشنو ، بر ناليدن و خضوع و فروتنى و توكّلم بر تو ، رحمت آور. من تسليم تو ام. هيچ كاميابى اى ، تن درستى اى ، شرافت و نيز رسيدن به هدفى را جز با قدرت تو و از سوى تو اميد ندارم. پس بر من منّت بگذار _ اى كه ثناى تو باشُكوه و نام هايت مقدّس است _ و مرا به ماه رمضان برسان ، در حالى كه از هر ناپسند و مشكلى سالم ، و از همه بدى ها دور باشم! ستايش ، خدا را كه يارى مان كرد تا اين ماه را روزه بگيريم و عبادت كنيم تا آن كه ما را به آخرين شبِ آن رساند.

خداوندا! تو را به محبوب ترين چيزى كه به آن مى خوانندت و به پسنديده ترين چيزى كه از محمّد صلى الله عليه و آلهپسنديده اى ، مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و وداع مرا با ماه رمضان ، وداع بيرون رفتن از دنيا و وداع آخرين پرستش تو در آن و آخرين روزه دارىِ من براى تو ، قرار ندهى. مرا بار ديگر ، سپس بار ديگر ، قسمت كن كه به آن برگردم ، به رحمتت ، اى ولىّ مؤمنان! و مرا بر شب قدر توفيق بده و آن را برايم بهتر از هزار ماه قرار بده ، اى پروردگار جهانيان!

اى پروردگار شب قدر و اى كه آن را بهتر از هزار ماه ، قرار دادى! اى پروردگار شب و روز و كوه ها و درياها و تاريكى ها و روشنى ها و زمين و آسمان! اى آفريننده ، اى صورت آفرين ، اى صاحب رحمت و اى صاحب نعمت! اى خداوند ، اى بخشاينده ، اى مهربان! اى برپاى ، اى پديدآورنده آسمان ها و زمين! بهترين نام ها و برترين مَثَل ها و بزرگى و نعمت ها همه از آنِ توست. تو را به نامت ، به نام خداوند بخشنده مهربان ، مى خوانم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و امشب ، نامم را در ميان سعادتمندان ، روحم را با شهيدان ، نيكوكارى ام را در بلندمرتبگان ، و بدى ام را آمرزيده قرار دهى و مرا يقينى عطا كنى كه با دلم همنشين شوى و ايمانى كه شكّى به آن نياميزد و رضا به آنچه قسمتم كرده اى، و در دنيا نيكى و در آخرت ، نيكى به من بدهى و از عذاب آتش ، نگاهم دارى.

خداوندا! در آنچه مقدّر مى سازى ، از آن امر حتمى ، و در آنچه در شب قدر فيصله مى دهى ، از هر كار حكمت آميز ، در آن قضاى حتمى و تغييرناپذير ، چنان قرار ده كه مرا از حُجّاج خانه خودت بنويسى؛ آنان كه حجّشان پذيرفته و تلاششان پاداش يافته و گناهشان آمرزيده و بدى هايشان پوشانده شده است؛ و در آنچه حتمى و مقدّر مى سازى ، چنان قرار بده كه مرا از آتشْ نجات دهى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! من از تو مى خواهم ، و بندگان از كسى به بزرگوارى و بخشش تو نخواسته اند؛ و به سوى تو راغبم ، و [بندگان] به كسى چون تو رغبت نيافته اند. تو جاى درخواستِ درخواست كنندگان و نهايت شوق خواستارانى. از تو مى خواهم ، به همه بزرگ ترين و برترين و كام رواترين خواسته هايى كه سزاوار است بندگانْ تو را به آنها بخوانند ، اى خداوند ، اى بخشاينده ، اى مهربان! و [ تو را مى خوانم ، ]به نام هايت ، آنچه را مى دانم و آنچه را نمى دانم ، و به بهترين نام هايت و والاترين مَثَل هايت و به نعمت بى شمارت و به گرامى ترين نام ها در پيش تو و محبوب ترين و گرامى ترين و بلندمرتبه ترين نام هايت نزد تو و به آنچه وسيله سازترين و ثواب آورترين و زود اجابت كننده ترين نام ها نزد توست؛ و [ تو را مى خوانم ،] به آن نام نهفته پنهان ، زنده بر پا ، بزرگ تر والاتر ، آن كه دوستش دارى و به آن عشق مى ورزى و به آن خرسندى ، از سوى هر كه تو را بدان نام خوانَد ، كه دعايش را مستجاب مى كنى ، و بر توست كه خواهان درگاهت را ناكام نگذارى.

و تو را مى خوانم ، به هر نامى كه در تورات و انجيل و زبور و قرآن دارى ، و به هر نامى كه حاملان عرشت و فرشتگان آسمان هايت و ساكنان زمينت ، از پيامبر يا صدّيق يا گواه ، تو را به آن نام خوانده اند ، و [ تو را مى خوانم ،] به حقّ مشتاقان درگاهت ، بيمناكان از تو ، و پناه آورندگان به تو؛ و به حقّ مجاوران بيت الحرام ، چه حاجيان ، چه عمره گزاران ، چه تقديس كنندگان و چه مجاهدان در راهت؛ و به حقّ هر بنده اى كه در خشكى و دريا و دشت و كوه ، تو را مى پرستد. تو را مى خوانم ، خواندن كسى كه نيازش سخت ، گناهانش بسيار ، جرمش بزرگ و تلاشش سست است؛ خواندن كسى كه براى خودش بازدارنده اى ، براى ناتوانى اش تكيه گاهى ، و براى گناهش آمرزنده اى جز تو نمى يابد ، در حالى كه به سوى تو مى گريزد ، به تو پناه مى آورد ، تو را مى پرستد ، بى آن كه تكبّر بورزد يا سرپيچى كند ، ترسان ، خطاكار ، نيازمند و پناهجوى درگاهت. تو را مى خوانم ، به عزّت و عظمتت ، به شُكوه و قدرتت ، به فرمان روايى و شوكتت ، به بخشش و كَرَمت ، به نعمت ها و خوبى و زيبايى ات ، و به توانت بر هر چه از بندگانت مى خواهى.

تو را مى خوانم _ اى پروردگار _ از روى بيم و طمع ، ترس و شوق ، خشوع و ستايشگرى ، ناله و اصرار و پافشارى و فروتنى در پيشگاهت. معبودى جز تو نيست. يكتاى بى شريكى ، اى پاك ، اى پاك ، اى پاك ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند ، اى بخشاينده ، اى بخشاينده ، اى بخشاينده ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى مهربان ، اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى پروردگار! به تو پناه مى آورم ، اى خداوند يگانه يكتاى بى نياز بى نظير بزرگ والا!

تو را مى خوانم ، به همه آنچه تو را بدانها خواندم و به همه نام هايت كه همه اركان تو را پُر مى كند ، كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى. مرا بيامرز ، بر من ترحّم كن ، از نعمت و احسان بزرگت بر من وسعت بخش و ماه رمضان و روزه و نمازش و واجب و مستحبّاتش را از من بپذير و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن و از من درگذر و آن را آخرين ماه رمضانى كه آن را براى تو روزه گرفتم و تو را در آن پرستيدم ، قرار مده ، و وداع مرا با آن ، وداع بيرون رفتن از دنيا قرار مده!

خداوندا! از رحمت و آمرزش و رضايت و خشيت خود ، برترين چيزى را كه به هر يك از پرستندگانت در اين ماه عطا كردى ، براى من نيز مقرّر بدار!

خداوندا! مرا از زيانكارترين سائلانت در اين ماه قرار مده و مرا از آنانى قرار بده كه در اين ماه ، از آتشْ آزادشان كردى و گناهان گذشته و آينده شان را بخشيدى و برترين چيزى را كه از درگاهت اميد و آرزو داشتند ، برايشان مقرّر داشتى!

خداوندا! دوباره روزى ام كن كه اين ماه را برايت روزه بگيرم و تو را در آن پرستش كنم و مرا از آنانى قرار بده كه آنان را در اين ماه از حاجيان بيت الحرام نوشته اى؛ آنان كه حجّشان پذيرفته و گناهشان آمرزيده و عملشان مقبول است . آمين ، آمين ، آمين ، اى پروردگار جهانيان!

خداوندا! در اين ماه ، برايم گناهى مگذار ، مگر آن كه بخشوده باشى و نه خطايى ، مگر آن كه محو كرده باشى و نه لغزشى ، مگر آن كه چشم پوشيده باشى و نه قرضى ، مگر آن كه ادا كرده باشى و نه نيازمندى اى ، مگر آن كه برطرف ساخته باشى و نه اندوهى ، مگر آن كه زدوده باشى و نه فقرى ، مگر آن كه برطرف كرده باشى و نه عريانى اى ، مگر آن كه پوشانده باشى و نه بيمارى اى ، مگر آن كه شفا داده باشى و نه دردى ، مگر آن كه بُرده باشى و نه حاجتى از نيازهاى دنيا و آخرت ، مگر آن كه به برترين صورتِ آرزو و اميدم نسبت به تو برآورده باشى ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! پس از آن كه هدايتمان كردى ، دل هايمان را [ از حق] بر مگردان و پس از عزّتى كه بخشيدى ، ذليلمان مكن و پس از رفعتى كه دادى ، پستمان مگردان و پس از اكرامى كه كردى ، خوارمان مساز و پس از آن كه بى نيازمان كردى ، تهى دستمان مكن و پس از عطايى كه به ما دادى ، محروممان مگردان و پس از روزى اى كه دادى ، بى بهره مان مساز و هيچ يك از نعمت هايى را كه به ما دادى و احسانى را كه بر ما نمودى ، به خاطر گناهان و كرده هاى ما تغيير مده؛ چرا كه در بزرگوارى ، بخشايش و احسان تو ، وسعتى براى آمرزش گناهانمان است؛ پس ، ما را بيامرز و از ما درگذر و بر گناهان ، كيفرمان مكن ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! در اين جايگاه كه هستم ، مرا چنان گرامى بدار كه پس از آن هرگز خوارم نسازى و چنان عزّتى بخش كه پس از آن هرگز ذليلم نكنى و چنان عافيتى عطا كن كه پس از آن هرگز گرفتارم نسازى و چنان رفعتى بخش كه پس از آن هرگز فرودم نياورى و شرّ هر شيطان سركش و شرّ هر طغيانگر ستيزه جو و شرّ هر نزديك و دور و شرّ هر كوچك و بزرگ و شرّ هر جنبنده اى را كه اختيارش به دست توست ، از من بر گردان! همانا پروردگارم بر راه استوار است.

خداوندا! هر شك و ترديد و انكار و نااميدى و غم و غرور و سرمستى و خوشىِ افراطى و كبر و ريا و شهرت طلبى و دشمنى و نفاق و كفر و گناه و نافرمانى و يا هر چه را كه بر دوست خود نمى پسندى ، از تو مى خواهم كه از دلم بزدايى و به جاى آن ايمان به تو ، رضا به تقديرت ، وفا به پيمانت ، بيم داشتن از تو ، پارسايى در دنيا ، رغبت به آنچه نزد توست ، اطمينان به تو ، تكيه بر خودت ، و توبه خالصانه به درگاهت را قرار دهى.

خداوندا! اگر ما را به آن رساندى [ ، كه هيچ ،] وگرنه ، اَجَل هاى ما را تا سال آينده به تأخير انداز تا ما را به آن (رمضان آينده) برسانى ، در آسانى و عافيت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

و درود خدا بر محمّد و دودمان پاك ، پاكيزه و نيك او ، و سلامى فراوان و پاك و رحمت و بركاتى الهى بر آنان باد!

.

ص: 894

. .

ص: 895

. .

ص: 896

. .

ص: 897

. .

ص: 898

. .

ص: 899

. .

ص: 900

. .

ص: 901

. .

ص: 902

. .

ص: 903

. .

ص: 904

نُكتَةٌ مُهِمَّةٌقالَ السيّدُ ابنُ طاووسَ قدس سره : اعلم أنّكَ تَدّعي في بَعضِ هذهِ الوَداعاتِ أنّ شهرَ رَمضانَ أحزنَكَ فِراقُهُ وفَقدُه ، وأوجعَكَ ما فاتَكَ مِن فَضلهِ ورِفدِه (1) ، فَيرادُ مِنكَ تَصديقَ هذهِ الدَّعوى بأن يَكونَ على وَجهكِ أثَرُ الحزنِ والبلوى ، ولا تَختِم آخِرَ يومٍ مِنهُ بالكذبِ في المَقالِ ، والخَلَلِ في الفِعالِ (2) . (3)

.


1- .الرِفْد : الصِلَة والعَطِيّة (النهاية : 2 / 242) .
2- .وفي نسخة : «الأفعال» .
3- .الإقبال : 1 / 442 .

ص: 905

يك نكته مهم

يك نكته مهمسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بدان كه تو در بعضى از اين وداع ها مى گويى كه فراق و فقدان ماه رمضان ، تو را محزون ساخته و رفتن فضيلت و عطاياى آن از دستت ، ناراحتت كرده است. انتظار مى رود كه درستىِ اين ادّعا با آثار حزن و ناراحتى در سيمايَت ، آشكار باشد و آخرين روز ماه رمضان را با گفتار دروغ و كار ناقص به پايان نبرى.

.

ص: 906

الفصل الثاني : آداب ليلة العيد2 / 1الاِهتِمامُ بِاللَّيلَةِ769.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَسُحُّ اللّهُ عز و جل مِنَ الخَيرِ في أربَعِ لَيالٍ سَحّا : لَيلَةِ الأَضحى ، وَالفِطرِ... . (1)770.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُقبِلُ بِوَجهِهِ إلَى النّاسِ فَيَقولُ : «يا مَعشَرَ النّاسِ ، إذا طَلَعَ هِلالُ شهَرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّياطينِ و ... حَتّى إذا طَلَعَ هِلالُ شَوّالٍ نُودِيَالمُؤمِنونَ: أنِ اغدوا إلى جَوائِزِكُم فَهُوَ يَومُ الجائِزَةِ» .

ثُمَّ قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : أما وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، ما هِيَ بِجائِزَةِ الدَّنانيرِ ولاَ الدَّراهِمِ . (2) .


1- .كنز العمّال : 12 / 322 / 35215 نقلاً عن الديلمي ، الدرّ المنثور : 7 / 402 نقلاً عن الخطيب وفيه «يفتح اللّه الخير ...» وكلاهما عن عائشة .
2- .الكافي : 4 / 67 / 6 وص168 / 3 نحوه ، تهذيب الأحكام : 4 / 193 / 550 ، من لا يحضره الفقيه : 2 / 97 / 1833 ، ثواب الأعمال : 89 / 2 ، بحار الأنوار : 96 / 360 / 27 ؛ تاريخ دمشق : 51 / 186 / 10845 نحوه ، كنز العمّال : 8 / 590 / 24288 . انظر تمام الحديث في ص 170 ح 222 .

ص: 907

فصل دوم : آداب شب عيد
2 / 1 اهمّيت دادن به اين شب
اشاره

فصل دوم : آداب شب عيد2 / 1اهمّيت دادن به اين شب771.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند در چهار شب ، پيوسته خير فرو مى ريزد: شب عيد قربان و عيد فطر... .772.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به عبد اللّه بن مسعود _ ) الكافى _ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _ :پيامبر خدا به مردم رو مى كرد و مى فرمود: «اى مردم! چون هلال ماه رمضان برآيد ، شيطان هاى سركش به بند كشيده مى شوند و... تا آن گاه كه هلال ماه شوّال برآيد ، به مؤمنان ندا مى شود: صبحگاهان به سوى جايزه هاى خويش بشتابيد كه امروز ، روز جايزه است ».

سوگند به آن كه جانم به دست اوست ، آن جايزه ، دينار و درهم نيست.

.

ص: 908

773.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إنِ استَطَعتَ أن تُحافِظَ عَلى لَيلَةِ الفِطرِ ولَيلَةِ النَّحرِ و ... فَافعَل ، وأكثِر فيهِنَّ مِنَ الدُّعاءِ وَالصَّلاةِ وتِلاوَةِ القُرآنِ . (1)584.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :لَيلَةُ الفِطرِ اللَّيلَةُ الَّتي يَستَوفي فيهَا الأَجيرُ أجرَهُ . (2)585.عنه صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام :اِجتَهِدوا في لَيلَةِ الفِطرِ فِي الدُّعاءِ وَالسَّهَرِ . (3)تعليققالَ الشيخُ المفيدُ قدس سره : أوَّلُ لَيلَةٍ مِنهُ [ شَهرِ شَوّالٍ] فيها غُسلٌ عِندَ وجُوبِ (4) الشَّمسِ ، كَما ذَكَرنا ذلِكَ في أوَّلِ لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وفيها دُعاءُ الاِستِهلالِ وهُوَ عِندَ رُؤيَةِ الهِلالِ ، وفيهَا ابتِداءُ التَّكبيرِ عِندَ الفَراغِ مِن فَرضِ المَغرِبِ ، وَانتِهاؤُهُ عِندَ الفَراغِ مِن صَلاةِ العيدِ مِن يَومِ الفِطرِ ، فَيَكونُ ذلِكَ في عَقِبِ أربَعِ صَلَواتٍ ... . وتَطابَقَتِ الآثارُ عَن أئِمَّةِ الهُدى عليهم السلام بِالحَثِّ عَلَى القِيامِ في هذِهِ اللَّيلَةِ ، وَالاِنتِصابِ لِلمَسأَلَةِ وَالاِستغفارِ وَالدُّعاءِ . (5)

وانظر : ص 924 ، ح 790 .

.


1- .مصباح المتهجّد : 852 عن الحارث بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : 91 / 123 / 13 و ج 97 / 88 / 14 .
2- .الهداية : 210 ، بحار الأنوار : 91 / 124 / 15 .
3- .الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام : 206 ، بحار الأنوار : 91 / 132 / 33 .
4- .وجبت الشمس : إذا غابت وغَربَت (مجمع البحرين : 3 / 1907) .
5- .مسارّ الشيعة : 29 .

ص: 909

بيان

586.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:اگر بتوانى شب عيد فطر و شب عيد قربان و... را مراقبت كنى ، چنان كن و در اين شب ها دعا و نماز و قرآن ، بسيار بخوان.579.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:شب عيد فطر ، شبى است كه اجير ، مزد كامل خود را دريافت مى كند.580.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام:در شب عيد فطر ، در دعا و شب زنده دارى بكوشيد.بيانشيخ مفيد فرموده است: در شب اوّل ماه شوّال ، هنگام غروب خورشيد ، غسل [ ، مستحب ]است ، همان گونه كه اين را در شب اوّل ماه رمضان گفتيم. در اين شب ، دعاى استهلال ، هنگام ديدن هلال ماه [ ، مستحب] است. نيز در اين شب ، آغاز تكبير (1) پس از فراغت از نماز مغرب است و پايان آن ، فراغت از نماز عيد در روز عيد فطر. پس ، اين تكبيرها ، پس از چهار نماز گفته مى شود... . روايات امامان معصوم عليهم السلام همگى بر عبادت و نماز و پرداختن به درخواست و استغفار و توبه در اين شب ، تأكيد دارند.

ر . ك : ص 924 ، ح 790

.


1- .مراد ، تكبيرهايى است كه در حديث 780 مى آيد.

ص: 910

2 / 2الغُسل581.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ فيما يَختَصُّ بِلَيلَةِ عيدِ الفِطرِ _ :فَمِنهَا : الغُسلُ المَندوبُ المُشتَمِلُ عَلى غَسلِ الأَجسادِ بِالماءِ ، وغَسلِ القُلوبِ مِنَ الذُّنوبِ .

ورُوِيَ أ نَّهُ يُغتَسَلُ قَبلَ الغُروبِ مِن لَيلَتِهِ إذا عُلِمَ أنَّها لَيلَةُ العيدِ .

ورُوِيَ أ نَّهُ يُغتَسَلُ أواخِرَ لَيلَةِ العيدِ . (1)2 / 3الصَّلاةأ _ صَلاةُ رَكعَتَينِ582.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ رَكعَتَينِ يَقرَأُ في أوَّلِ رَكعَةٍ مِنهُمَا : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الرَّكعَةِ الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً ، لَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ اللّهُ إيّاهُ . (2)583.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي :رُوِيَ أنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ يُصَلّي فيها [ أي لَيلَةِ الفِطرِ] رَكعَتَينِ يَقرَأُ فِي الاُولَى : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً . (3)584.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن الحارث الأعور :إنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ يُصَلِّي لَيلَةَ الفِطرِ رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ فِي الاُولى : «فاتِحَةَ الكِتابِ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الثّانِيَةِ: «فاتِحَةَ الكِتابِ»، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً ، ثُمَّ يَركَعُ (4) ويَسجُدُ. فَإِذا سَلَّمَ خَرَّ ساجِدا ويَقولُ في سُجودِهِ : «أتوبُ إلَى اللّهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، ثُمَّ يَقولُ :

يا ذَا المَنِّ وَالجودِ ، يا ذَا المَنِّ وَالطَّولِ ، يا مُصطَفِيَ مُحَمَّدٍ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَافعَل بي كَذا وكَذا .

فَإِذا رَفَعَ رَأسَهُ أقبَلَ عَلَينا بِوَجهِهِ ثُمَّ يَقولُ : «وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لا يَفعَلُها أحَدٌ يَسأَلُ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ ، ولَو أتاهُ مِنَ الذُّنوبِ بِعَدَدِ رَملِ عالِجٍ غَفَرَ اللّهُ تَعالى لَهُ» . (5) .


1- .الإقبال : 1 / 457 ، بحار الأنوار : 91 / 115 .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 71 / 228 عن الإمام عليّ عليه السلام ، المقنعة : 171 وفيه «يستحبّ أن يصلّي ليلة الفطر ...» .
3- .الكافي : 4 / 168 / 3 .
4- .في المصدر : «ركع» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار.
5- .الإقبال : 1 / 460 ، بحار الأنوار : 91 / 120 / 8 .

ص: 911

2 / 2 غسل
2 / 3 نماز
الف _ دو ركعت نماز

2 / 2غسل585.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ در بيان اعمال مخصوص شب عيد فطر _ :از جمله آنها غسلِ مستحب است كه شامل شستن بدن با آب و شستن دل ها از گناهان مى شود.

و روايت شده كه قبل از غروب شب عيد فطر غسل شود ، آن گاه كه مى داند آن شب ، شب عيد است.

نيز روايت شده كه اواخر شب عيد ، غسل شود.2 / 3نمازالف _ دو ركعت نماز586.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس در شب عيد فطر ، دو ركعت نماز بخواند (در ركعت اوّل ، «حمد» و هزار بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، «حمد» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد» ) ، از خداى متعال چيزى درخواست نمى كند ، مگر آن كه خداوند به او عطا مى كند.587.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى:روايت شده كه امير مؤمنان عليه السلام در شب عيد فطر دو ركعت نماز مى خوانْد: در ركعت اوّل ، «حمد» و هزار مرتبه سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، «حمد» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد».588.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از حارث اَعوَر _ :امير مؤمنان عليه السلام شب عيد فطر ، دو ركعت نماز مى خواند: در ركعت اوّل ، يك بار سوره «فاتحه» و هزار بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، سوره «فاتحه» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد». سپس ركوع و سجده مى كرد و چون سلام مى داد ، به سجده مى افتاد و در سجده اش صد بار مى گفت: «أتُوبُ إلى اللّه ؛ به درگاه خدا توبه مى كنم». سپس مى گفت: «اى صاحب نعمت و بخشندگى ، اى صاحب نعمت و احسان ، اى برگزيننده محمّد! بر محمّد و خاندانش درود فرست و با من چنين و چنان كن» و خواسته هايش را باز مى گفت.

پس چون سر از سجده برمى داشت ، رو به ما مى كرد و مى فرمود: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، كسى نيست كه چنين كند و از خداى متعال چيزى بخواهد ، مگر آن كه به او عطا كند ، و اگر به بزرگى كوه هاى پيوسته [ميان نَجْد ودَهْناء] گناه كرده باشد ، خداى متعال ، او را مى آمرزد».

.

ص: 912

589.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن الحارث الأعور :إنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ يُصَلِّي لَيلَةَ الفِطرِ بَعدَ المَغرِبِ ونافِلَتِها رَكعَتَينِ ، يَقرَأُ فِي الاُولى : «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، ومِئَةَ مَرَّةٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، وفِي الثّانِيَةِ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً ، ثُمَّ يَقنُتُ ويَركَعُ ويَسجُدُ ويُسَلِّمُ .

ثُمَّ يَخِرُّ للّهِِ ساجِدا ويَقولُ في سُجودِهِ : «أتوبُ إلَى اللّهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ .

ثُمَّ يَقولُ : «وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، لا يَفعَلُها أحَدٌ فَيَسأَلُ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ اللّهُ تَعالى ، ولَو أتاهُ مِنَ الذُّنوبِ مِثلَ رَملِ عالِجٍ» . (1)ب _ صَلاةُ سِتِّ رَكَعاتٍ590.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن صَلّى لَيلَةِ العيدِ سِتَّ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ خَمسَ مَرّاتٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، إلاّ شُفِّعَ في أهلِ بَيتِهِ كُلِّهِم وإن كانوا قَد وَجَبَت لَهُمُ النّارُ . (2) .


1- .الإقبال : 1 / 459 ، بحار الأنوار : 91 / 119 / 7 .
2- .الإقبال : 1 / 459 ، ثواب الأعمال : 101 / 2 عن سلمان نحوه .

ص: 913

ب _ شش ركعت نماز

591.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإقبال _ به نقل از حارث اَعوَر _ :امير مؤمنان عليه السلام شب عيد فطر ، پس از نماز مغرب و نافله آن ، دو ركعت نماز مى خواند: در ركعت اوّل ، سوره «فاتحه» و صد بار سوره «قل هو اللّه أحد» و در ركعت دوم ، سوره «فاتحه» و يك بار سوره «قل هو اللّه أحد». سپس قنوت مى گرفت و ركوع و سجود مى كرد و سلام مى داد. سپس در پيشگاه خدا به سجده مى افتاد و در سجده اش صد بار مى گفت: «أَتُوبُ إلى اللّه ؛ به درگاه خدا توبه مى كنم».

سپس مى گفت: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، هيچ كس چنين نمى كند و از خداوندمتعال چيزى نمى خواهد، مگر آن كه خداوند به او مى دهد، هر چند به بزرگى كوه هاى پيوسته [ميان نجد و دهناء] ، گناه كرده باشد».ب _ شش ركعت نماز592.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كه شب عيد ، شش ركعت نماز بخواند (در هر ركعت: پنج بار سوره «قل هو اللّه أحد» ) ، شفاعت او را درباره همه خانواده اش مى پذيرند ، هر چند اهل آتش شده باشند.

.

ص: 914

ج _ صَلاةُ عَشرِ رَكَعاتٍ587.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال :عَن عَبدِ اللّهِ بنِ مَسعودٍ عَنِ النَّبي صلى الله عليه و آله عَن جِبرائيلَ عَن إسرافيلَ عَن ربِّهِ تَبارَكَ وتَعالى أ نَّهُ قالَ : «مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ عَشرَ رَكَعاتٍ ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ بِ_ «فاتِحةِ الكِتابِ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » عَشرَ مَرّاتٍ ، ويَقولُ في رُكوعِهِ وسُجودِهِ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» ، ثُمَّ يَتَشَهَّدُ ويُسَلِّمُ بَينَ كُلِّ رَكعَتَينِ ؛ فَإِذا فَرَغَ مِنها قالَ ألفَ مَرَّةٍ : «أستَغفِرُ اللّهَ وأتوبُ إلَيهِ» ، ثُمَّ يَسجُدُ ويَقولُ في سُجودِهِ :

يا حَيُّ يا قَيّومُ يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، يا رَحمانَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ورَحيمَهُما ، يا أكرَمَ الأَكرَمينَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، يا إلهَ الأَوَّلينَ وَالآخِرينَ ، اغفِر لي ذُنوبي وتَقَبَّل صَومي وصَلاتي وقِيامي .

_ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : _ وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا إنَّهُ لا يَرفَعُ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ حَتّى يَغفِرَ اللّهُ لَهُ ويَتَقَبَّلَ مِنهُ شَهرَ رَمَضانَ ، ويَتَجاوَزَ عَن ذُنوبِهِ» . (1)د _ صَلاةُ أربَعَ عَشرَةَ رَكعَةً588.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال :رُوِيَ أنَّ مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ أربَعَ عَشرَةَ رَكعَةً ، يَقرَأُ في كُلِّ رَكعَةٍ «الحَمدَ» ، و«آيَةَ الكُرسِيِّ» ، وثَلاثَ مَرّاتٍ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، أعطاهُ اللّهُ بِكُلِّ رَكعَةٍ عِبادَةَ أربَعينَ سَنَةً ، وعِبادَةَ كُلِّ مَن صامَ وصَلّى في هذَا الشَّهرِ ، وذَكَرَ فَضلاً عَظيما . (2) .


1- .ثواب الأعمال : 100 / 1 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 134 / 143 ، الإقبال : 1 / 418 وفيهما «من صلّى في آخر ليلة من شهر رمضان» و ص 460 ، المزار الكبير : 628 / 1 ، بحار الأنوار : 91 / 130 / 31 و ج 98 / 73 / 1 .
2- .الإقبال : 1 / 463 ، بحار الأنوار : 91 / 122 / 9 .

ص: 915

ج _ ده ركعت نماز
د _ چهارده ركعت نماز

ج _ ده ركعت نماز589.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ثواب الأعمال:از عبد اللّه بن مسعود ، از پيامبر صلى الله عليه و آله ، از جبرئيل ، از اسرافيل ، از پروردگار متعال چنين روايت شده كه فرموده است: «هر كس شب عيد فطر (1) ده ركعت نماز بخواند (در هر ركعت: سوره فاتحه و ده بار سوره قل هو اللّه أحد ) ، و در ركوع و سجودش بگويد: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر ، سپس در بين هر دو ركعت تشهّد و سلام بگويد و چون از آنها فراغت يافت ، هزار بار بگويد: أستَغْفِراللّهَ وَ أتُوبُ إليه؛ از خدا آمرزش مى طلبم و به درگاهش توبه مى كنم ، سپس سجده كند و در سجده اش بگويد: اى زنده پا بر جاى ، اى صاحب شُكوه و بزرگوارى ، اى بخشنده و مهربان در دنيا و آخرت ، اى گرامى ترينِ گرامى تران ، اى مهربان ترينِ مهربانان ، اى معبود اوّلين و آخرين! گناهان مرا بيامرز و روزه و نماز و عبادتم را بپذير!».

پيامبر خدا فرمود: «سوگند به آن كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت ، سرش را از سجده بر نمى دارد تا آن كه خداوندْ او را مى آمرزد و ماه رمضان را از او مى پذيرد و از گناهانش درمى گذرد».د _ چهارده ركعت نماز590.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:روايت شده است كه هر كس در شب عيد فطر ، چهارده ركعت نماز بخواند (در هر ركعت: «حمد» و آيه الكرسى و سه بار سوره «قل هو اللّه أحد» ، خداوند در برابر هر ركعت ، [ پاداشِ] عبادت چهل سال و عبادت هر كه را در اين ماه نماز خوانده و روزه گرفته است ، به او عطا مى كند. و فضيلت بزرگى براى آن بر شمرد.

.


1- .اين روايت در ثواب الأعمال ، المزار الكبير والإقبال در مورد اعمال شب عيد فطر ذكر شده؛ ولى در فضائل الأشهر الثلاثة و جايى ديگر از الإقبال ، در اعمال شب آخر ماه رمضان آمده است. و ظاهرا مخصوص شب عيد فطر است؛ ولى مانعى ندارد كه در يكى از دو شب يا در هر دو شب انجام شود ، آن گونه كه از الإقبال برمى آيد.

ص: 916

2 / 4التَّكبيرُ بَعدَ الصَّلَواتِ591.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) الإقبال عن معاوية بن عمّار :سَمِعتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام يَقولُ : «إنَّ فِي الفِطرِ تَكبيرا» .

قُلتُ : مَتى؟

قالَ : «فِي المَغرِبِ لَيلَةَ الفِطرِ ، وَالعِشاءِ ، وصَلاةِ الفَجرِ ، وصَلاةِ العيدِ ثُمَّ يَنقَطِعُ ، وهُوَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَل_كُمْ» (1) وَالتَّكبيرُ أن يَقولَ :

اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلاَّ اللّهُ واللّهُ أكبَرُ ، وللّهِِ الحَمدُ عَلى ما هَدانا ، ولَهُ الشُّكرُ عَلى ما أولانا (2) » . (3)2 / 5زِيارَةُ الإمام الحُسيَنِ774.عنه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام عن عبدالرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةً مِن ثَلاثٍ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأَخَّرَ» .

قُلتُ : أيُّ اللَّيالي _ جُعِلتُ فِداكَ! _؟

قالَ : «لَيلَةُ الفِطرِ ، ولَيلَةُ الأَضحى ، ولَيلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ» . (4)593.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ عليه السلام لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، ولَيلَةَ الفِطرِ ، ولَيلَةَ عَرَفَةَ في سَنَةٍ واحِدَةٍ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ : ألفَ حَجَّةٍ مَبرورَةٍ وألفَ عُمرَةٍ مُتَقَبَّلَةٍ . وقُضِيَت لَهُ ألفُ حاجَةٍ مِن حَوائِجِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (5) .


1- .البقرة : 185.
2- .وفي نسخة : «أبلانا» .
3- .الإقبال : 1/459 ، مصباح المتهجّد : 648/721 نحوه من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : 91/116/2.
4- .تهذيب الأحكام : 6/49/112 ، المزار للمفيد : 45 ، كامل الزيارات : 335 / 562 ، بحار الأنوار : 101/89/23 و ص 94 / 10 .
5- .تهذيب الأحكام : 6 / 51 / 119 ، كامل الزيارات : 319 / 541 و ص 336 / 563 ، المزار الكبير : 350 كلّها عن يونس بن ظبيان ، روضة الواعظين : 215 ، بحار الأنوار : 101 / 90 / 24 و ص 95 / 11 .

ص: 917

2 / 4 تكبير پس از نمازها
2 / 5 زيارت امام حسين

2 / 4تكبير پس از نمازها594.منية المريد :الإقبال _ به نقل از معاوية بن عمّار _ :شنيدم كه امام صادق عليه السلاممى فرمود: «در عيد فطر ، تكبير است».

گفتم: كِى؟

فرمود: «در نماز مغربِ شب عيد فطر و عشا و نماز صبح و نماز عيد. سپس قطع مى شود. و اين ، همان كلام الهى است كه: « شمار را به كمال برسانيد و خدا را بر اين كه هدايتتان كرده ، تكبير بگوييد» .و تكبير ، آن است كه بگويد:

اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر. معبودى جز اللّه نيست. اللّه أكبر. خدا را سپاس بر اين كه هدايتمان كرد. خدا را سپاس بر اين كه نعمتمان داد ».2 / 5زيارت امام حسين595.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تهذيب الأحكام _ به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج ، از امام صادق _ :«هر كس يك شب از سه شب ، قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوندْ گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد».

گفتم: فدايت شوم! كدام شب ها؟

فرمود: «شب عيد فطر ، شب عيد قربان و شب نيمه شعبان».596.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:هر كس در يك سال ، شب نيمه شعبان ، شب عيد فطر و شب عرفه قبر حسين عليه السلام را زيارت كند ، خداوند براى او هزار حجّ مقبول و هزار عمره مقبول مى نويسد و هزار حاجت از حاجت هاى دنيا و آخرت از او برآورده مى شود.

.

ص: 918

2 / 6الإِحياء593.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أحيا لَيلَةَ العيدِ لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ . (1)594.منية المريد :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قامَ لَيلَتَيِ العيدَينِ مُحتَسِبا للّهِِ ، لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ . (2)595.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الكاظم عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام يَقولُ : «يُعجِبُني أن يُفَرِّغَ الرَّجُلُ نَفسَهُ فِي السَّنَةِ أربَعَ لَيالٍ : لَيلَةَ الفِطرِ ، ولَيلَةَ الأَضحى ، ولَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وأوَّلَ لَيلَةٍ مِن رَجَبٍ» . (3)596.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :كانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام لا يَنامُ ثَلاثَ لَيالٍ : لَيلَةَ ثَلاثٍ وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَيلَةَ الفِطرِ ، ولَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ . (4)597.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة :رُوِيَ أنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ لا يَنامُ فيها [ أي لَيلَةِ الفِطرِ ] ويُحييها بِالصَّلاةِ وَالدُّعاءِ وَالسُّؤالِ، ويَقولُ: «في هذِهِ اللَّيلَةِ يُعطَى الأَجيرُ أجرَهُ». (5) .


1- .ثواب الأعمال : 101 / 1 عن أنس ، الإقبال : 1 / 463 ، الدعوات : 279 / 807 ، بحار الأنوار : 91 / 132 / 32 ؛ المعجم الأوسط : 1 / 57 / 159 عن عبادة بن الصامت وفيه «من صلّى ليلة الفطر والأضحى ...» ، كنز العمّال : 5 / 66 / 12077 و ج 8 / 549 / 24108 .
2- .سنن ابن ماجة : 1 / 567 / 1782 عن أبي اُمامة ، كنز العمّال : 8 / 548 / 24105 .
3- .مصباح المتهجّد : 852 عن إسماعيل بن موسى بن جعفر عليهماالسلام ، الجعفريّات : 46 ، فضائل الأشهر الثلاثة : 46 / 23 ، قرب الإسناد : 54 / 177 كلاهما عن وهب بن وهب وكلّها عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام ، دعائم الإسلام : 1 / 184 عن الإمام الصادق عن أبيه عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : 91 / 122 / 12 و ج 97 / 39 / 25 و ص 87 / 12 .
4- .مصباح المتهجّد: 853 عن سعيد بن سعد ، مسارّالشيعة : 62نحوه، بحارالأنوار : 91/123/13 وج97/88/15.
5- .مسارّ الشيعة : 30 .

ص: 919

2 / 6 شب زنده دارى

2 / 6شب زنده دارى598.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كه شب عيد را زنده بدارد ، در آن روز كه دل ها مى ميرند ، دل او نمى ميرد.599.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:هر كس دو شب عيد [ فطر و قربان] را به خاطر پاداش خدا به عبادت بپردازد ، در آن روز كه دل ها مى ميرند ، دل او نمى ميرد.597.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام كاظم عليه السلام:على ابن ابى طالب عليه السلام فرمود: «اين ، مرا شادمان مى سازد كه هر شخص در طول سال ، خودش را در چهار شب [ براى عبادت ،] فارغ سازد: شب عيد فطر ، شب عيد قربان ، شب نيمه شعبان و شب اوّل ماه رجب».598.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:امير مؤمنان عليه السلام سه شب را نمى خوابيد: شب بيست و سوم ماه رمضان ، شب عيد فطر و شب نيمه شعبان».599.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسارّ الشيعة:روايت شده كه امير مؤمنان عليه السلام در شب عيد فطر نمى خوابيد و آن شب را با نماز و دعا و درخواست از خدا زنده مى داشت و مى فرمود: «در اين شب ، مزدِ اجير به او داده مى شود».

.

ص: 920

600.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام يُحيي لَيلَةَ عيدِ الفِطرِ بِصَلاةٍ حَتّى يُصبِ_حَ ، ويَبيتُ لَيلَةَ الفِطرِ فِي المَسجِدِ ، ويَقولُ : «يا بُنَيَّ! ما هِيَ بِدونِ لَيلَةٍ» ، يَعني لَيلَةَ القَدرِ . (1)2 / 7الدُّعاءُ بِالمَأثورِ601.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ أميرُ المُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ : مَن صَلّى لَيلَةَ الفِطرِ رَكعَتَينِ يَقرَأُ فِي الاُولى : «الحَمدَ» مَرَّةً ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ألفَ مَرَّةٍ ، وفِي الثّانِيَةِ : «الحَمدَ» ، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » مَرَّةً واحِدَةً ، لَم يَسأَلِ اللّهَ تَعالى شَيئا إلاّ أعطاهُ .

الدُّعاءُ في دُبُرِها :

يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَحمانُ يا أللّهُ ، يا رَحيمُ يا أللّهُ ، يا مَلِكُ يا أللّهُ ، يا قُدّوسُ يا أللّهُ ، يا سَلامُ يا أللّهُ ، يا مُؤمِنُ يا أللّهُ ، يا مُهَيمِنُ يا أللّهُ ، يا عَزيزُ يا أللّهُ ، يا جَبّارُ يا أللّهُ (2) ، يا مُتَكَبِّرُ يا أللّهُ ، يا خالِقُ يا أللّهُ ، يا بارِئُ يا أللّهُ ، يا مُصَوِّرُ يا أللّهُ ، يا عالِمُ يا أللّهُ ، يا عَظيمُ يا أللّهُ ، يا كَريمُ يا أللّهُ ، يا حَليمُ يا أللّهُ ، يا حَكيمُ يا أللّهُ ، يا سَميعُ يا أللّهُ ، يا بَصيرُ يا أللّهُ ، يا قَريبُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا جَوادُ يا أللّهُ ، يا واحِدُ يا أللّهُ ، يا وَلِيُّ (3) يا أللّهُ (4) ، يا وَفِيُّ يا أللّهُ ، يا مَولى يا أللّهُ ، يا قاضي يا أللّهُ ، يا سَريعُ يا أللّهُ ، يا شَديدُ يا أللّهُ ، يا رَؤوفُ يا أللّهُ ، يا رَقيبُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا جَوادُ يا أللّهُ .

يا ماجِدُ يا أللّهُ ، يا عَلِيُّ يا أللّهُ ، يا حَفيظُ يا أللّهُ ، يا مُحيطُ يا أللّهُ ، يا سَيِّدَ السّاداتِ يا أللّهُ ، يا أوَّلُ يا أللّهُ ، يا آخِرُ يا أللّهُ ، يا ظاهِرُ يا أللّهُ ، يا باطِنُ يا أللّهُ ، يا فاطِرُ يا أللّهُ ، يا قاهِرُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا وَدودُ يا أللّهُ ، يا نورُ يا أللّهُ ، يا دافِعُ يا أللّهُ ، يا مانِعُ يا أللّهُ ، [ يا رافِعُ يا أللّهُ] (5) ، يا فاتِحُ يا أللّهُ ، يا نَفّاعُ يا أللّهُ ، يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا جَميلُ يا أللّهُ ، يا شَهيدُ يا أللّهُ ، يا شاهِدُ يا أللّهُ ، يا مُغيثُ يا أللّهُ ، يا حَبيبُ يا أللّهُ ، يا فاطِرُ يا أللّهُ ، يا مَطَهِّرُ يا أللّهُ ، يا مالِكُ يا أللّهُ ، يا مُقتَدِرُ يا أللّهُ ، يا قابِضُ يا أللّهُ ، يا باسِطُ يا أللّهُ ، يا مُحيي يا أللّهُ ، يا مُميتُ يا أللّهُ ، يا مُجيبُ يا أللّهُ ، يا باعِثُ يا أللّهُ ، يا مُعطي يا أللّهُ ، يا مُفضِلُ يا أللّهُ ، يا مُنعِمُ يا أللّهُ ، يا حَقُّ يا أللّهُ ، يا مُبينُ يا أللّهُ ، يا طَبيبُ (6) يا أللّهُ ، يا مُحسِنُ يا أللّهُ ، يا مُجمِلُ يا أللّهُ ، يا مُبدِئُ يا أللّهُ ، يا مُعيدُ يا أللّهُ ، يا بارِئُ يا أللّهُ ، يا بَديعُ يا أللّهُ ، يا هادي يا أللّهُ ، يا كافي يا أللّهُ ، يا شافي يا أللّهُ ، يا عَلِيُّ يا أللّهُ (7) ، يا حَنّانُ يا أللّهُ ، يا مَنّانُ يا أللّهُ ، يا ذَا الطَّولِ يا أللّهُ ، يا مُتَعالي يا أللّهُ ، يا عَدلُ يا أللّهُ ، يا ذَا المَعارِجِ يا أللّهُ ، يا صادِقُ يا أللّهُ ، يا دَيّانُ يا أللّهُ ، يا باقي يا أللّهُ ، يا ذَا الجَلالِ يا أللّهُ ، يا ذَا الإِكرامِ يا أللّهُ ، يا مَعبودُ يا أللّهُ ، يا مَحمودُ يا أللّهُ ، يا صانِعُ يا أللّهُ ، يا مُعينُ يا أللّهُ ، يا مُكَوِّنُ يا أللّهُ ، يا فَعّالُ يا أللّهُ ، يا لَطيفُ يا أللّهُ ، يا جَليلُ يا أللّهُ ، يا غَفورُ يا أللّهُ ، يا شَكورُ يا أللّهُ ، يا نورُ يا أللّهُ ، يا حَنّانُ يا أللّهُ ، يا قَديرُ يا أللّهُ ، يا ربّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ ، يا رَبّاهُ يا أللّهُ (8) ، يا أللّهُ يا أللّهُ يا أللّهُ ، أسأَلكُ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَمُنَّ عَلَيَّ بِرِضاكَ ، وتَعفُوَ عَنّي بِحِلمِكَ ، وتُوَسِّعَ عَلَيَّ مِن رِزقِكَ الحَلالِ الطَّيِّبِ مِن حَيثُ أحتَسِبُ ومِن حَيثُ لا أحتَسِبُ ، فَإِنّي عَبدُكَ لَيسَ لي أحدٌ سِواكَ ، ولا أجِدُ أحَدا (9) أسَأَلُهُ غَيرَكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ، ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ .

ثُمَّ تَسجُدُ وتَقولُ : يا أللّهُ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا رَبُّ يا أللّهُ ، يا مُنزِلُ البَرَكاتِ ، بِكَ تُنزَلُ كُلُّ حاجَةٍ ، أسأَلُكَ بِكُلِّ اسمٍ فِي مَخزونِ الغَيبِ عِندَكَ ، وَالأَسماءِ المَشهوراتِ عِندَكَ المَكتوبَةِ عَلى سُرادِقِ عَرشِكَ ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأن تَقبَلَ مِنّي شَهرَ رَمَضانَ وتَكتُبَنى فِي (10) الوافِدينَ إلى بَيتِكَ الحَرامِ وتَصفَحَ لي عَنِ الذُّنوبِ العِظامِ ، وتَستَخرِجَ (لي) (11) يا رَبِّ كُنوزَكَ يا رَحمانُ . (12) .


1- .الإقبال : 1 / 463 عن غياث بن إبراهيم عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : 91/119/7 وج83/115/31 .
2- .في نسخة بزيادة : «يا حنّان يا اللّه » .
3- .وفي نسخة : «مليّ» .
4- .في نسخة بزيادة : «يا مكرم يا اللّه » .
5- .هذه الزيادة من بحار الأنوار .
6- .في نسخة : «طيّب» .
7- .في نسخة : «يا عالي يا أللّه ُ» .
8- .في نسخة بزيادة : «يا أللّه ُ يا ربّاه» .
9- .في نسخة : «ولا أحد» .
10- .في نسخة : «من» .
11- .ما بين القوسين أثبتناه من بحار الأنوار .
12- .الإقبال : 1 / 461 عن الحسن بن راشد ، مصباح المتهجّد : 649 / 722 وفيه «يستحبّ أيضا أن يصلّي بعد الفراغ من جميع صلواته في هذه الليلة ، ركعتين يقرأ ...» ، بحار الأنوار : 91 / 120 / 8 .

ص: 921

2 / 7 خواندن دعاهاى رسيده

602.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:امام سجّاد عليه السلام شب عيد فطر را تا سپيده دم زنده مى داشت و شب عيد فطر را در مسجد به سر مى برد و مى فرمود: «پسرم! اين ، كمتر از آن (شب قدر) نيست ».2 / 7خواندن دعاهاى رسيده603.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:امير مؤمنان _ كه درود خدا بر او باد _ فرمود: «هر كس در شب عيد فطر ، دو ركعت نماز بخواند (در ركعت اوّل ، يك بار حمد و هزار بار سوره قل هو اللّه و در ركعت دوم ، حمد و يك بار سوره قل هو اللّه أحد ) ، چيزى از خدا نمى خواهد ، مگر آن كه به وى عطا مى كند».

دعاى در پى اين نماز ، اين است:

«اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! اى بخشاينده ، اى خداوند! اى مهربان ، اى خداوند! اى فرمان روا ، اى خداوند! اى پاك ، اى خداوند! اى بى عيب ، اى خداوند! اى ايمنى بخش ، اى خداوند ، اى حاكم ، اى خداوند! اى شكست ناپذير ، اى خداوند! اى مقتدر ، اى خداوند! اى شكوهمند ، اى خداوند! اى آفريننده ، اى خداوند! اى پديدآورنده ، اى خداوند! اى صورتگر ، اى خداوند! اى دانا ، اى خداوند! اى بزرگ ، اى خداوند! اى بزرگوار ، اى خداوند! اى بردبار ، اى خداوند! اى حكيم ، اى خداوند! اى شنوا ، اى خداوند! اى بينا ، اى خداوند! اى نزديك ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى بخشنده ، اى خداوند! اى يكتا ، اى خداوند! اى سرپرست ، اى خداوند! اى وفاكننده ، اى خداوند! اى سَرور ، اى خداوند! اى داور ، اى خداوند! اى سريع ، اى خداوند! اى نيرومند ، اى خداوند! اى مهربان ، اى خداوند! اى مراقب ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى بخشنده ، اى خداوند!

اى شكوهمند ، اى خداوند! اى والا ، اى خداوند! اى نگهبان ، اى خداوند! اى فراگير ، اى خداوند! اى سَرور سَروران ، اى خداوند! اى نخستين ، اى خداوند! اى واپسين ، اى خداوند! اى آشكار ، اى خداوند! اى نهان ، اى خداوند! اى شكافنده ، اى خداوند! اى غالب ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى مهرورز ، اى خداوند! اى نور ، اى خداوند! اى دفع كننده ، اى خداوند! اى بازدارنده ، اى خداوند! اى برافرازنده ، اى خداوند! اى گشاينده ، اى خداوند! اى سودرسان ، اى خداوند! اى باشُكوه ، اى خداوند! اى زيبا ، اى خداوند! اى گواه ، اى خداوند! اى شاهد ، اى خداوند! اى پناه دهنده ، اى خداوند! اى دوست ، اى خداوند! اى شكافنده ، اى خداوند! اى پاك كننده ، اى خداوند! اى صاحب ، اى خداوند! اى توانگر ، اى خداوند! اى گيرنده ، اى خداوند! اى گسترنده ، اى خداوند! اى زنده كننده ، اى خداوند! اى ميراننده ، اى خداوند! اى اجابت كننده ، اى خداوند! اى برانگيزنده ، اى خداوند! اى عطاكننده ، اى خداوند! اى احسان كننده ، اى خداوند! اى نعمت بخش ، اى خداوند! اى حق ، اى خداوند! اى روشنگر ، اى خداوند! اى طبيب ، اى خداوند! اى نيكويى كننده ، اى خداوند! اى زيباساز ، اى خداوند! اى آغازگر ، اى خداوند! اى بازآفرين ، اى خداوند! اى آفريدگار ، اى خداوند! اى نوآفرين ، اى خداوند! اى راهنما ، اى خداوند! اى كفايت كننده ، اى خداوند! اى درمان كننده ، اى خداوند! اى والا ، اى خداوند! اى مهرورز ، اى خداوند! اى نعمت بخش ، اى خداوند! اى صاحب احسان ، اى خداوند! اى والاقدر ، اى خداوند! اى دادگر ، اى خداوند! اى صاحب والايى ها ، اى خداوند! اى راستگو ، اى خداوند! اى پاداش دهنده ، اى خداوند! اى ماندگار ، اى خداوند! اى شكوهمند ، اى خداوند! اى صاحب بزرگوارى ، اى خداوند! اى معبود ، اى خداوند! اى ستوده ، اى خداوند! اى سازنده ، اى خداوند! اى ياور ، اى خداوند! اى هستى بخش ، اى خداوند! اى كارساز ، اى خداوند! اى صاحب لطف ، اى خداوند! اى با شكوه ، اى خداوند! اى آمرزنده ، اى خداوند! اى سپاس گزار ، اى خداوند! اى نور ، اى خداوند! اى دلسوز ، اى خداوند! اى توانا ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى خداوند! اى خداوند ، اى خداوند ، اى خداوند! از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و با رضايت خويش بر من منّت بگذارى و با بردبارى خويش از من درگذرى و از روزىِ حلال و پاكيزه خودت ، از آن جا كه گمان دارم و از آن جا كه گمان ندارم ، بر من وسعت دهى ، كه من بنده تو ام. جز تو ، كسى را ندارم و جز تو ، كسى را نمى يابم كه از او بخواهم ، اى مهربان ترين مهربانان! آنچه را خداوند بخواهد ، همان خواهد شد. نيرويى جز از خداى والاى بزرگ نيست».

سپس سجده مى كنى و مى گويى:

«اى خداوند ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى پروردگار ، اى خداوند! اى فرودآورنده بركت ها! هر نيازى بر آستان تو عرضه مى شود. تو را مى خوانم ، به هر نامى كه در گنجينه غيبْ نزد توست و نام هاى مشهورى كه پيش توست و سراپرده عرش ، نگاشته شده است كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و ماه رمضان را از من بپذيرى و مرا در زمره ميهمانان خانه خود بنويسى و از گناهان بزرگ من ، چشم بپوشى و _ اى خداى مهربان _ گنجينه هاى رحمتت را براى من بيرون آورى».

.

ص: 922

. .

ص: 923

. .

ص: 924

604.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن الحسن بن راشد :قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ عليه السلام : إنَّ النّاسَ يَقولونَ : إنَّ المَغفِرَةَ تَنزِلُ عَلى مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ لَيلَةَ القَدرِ .

فَقالَ : «يا حَسَنُ ، إنَّ القاريجارَ (1) إنَّما يُعطى اُجرَتَهُ عِندَ فَراغِهِ ، ذلِكَ لَيلَةُ العيدِ» .

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ! فَما يَنبَغي لَنا أن نَعمَلَ فيها؟

فَقالَ : «إذا غَرَبتِ الشَّمسُ فَاغتَسِل ، وإذا صَلَّيتَ الثَّلاثَ المَغرِبَ فَارفَع يَدَيكَ وقُل :

يا ذَا المَنِّ يا ذَا الطَّولِ يا ذَا الجودِ ، يا مُصطَفِيا مُحَمَّدا وناصِرَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاغفِر لي كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ أحصَيتَهُ عَلَيَّ ونَسيتُهُ وهُوَ عِندَكَ في كِتابِكَ .

وتَخِرُّ ساجِدا وتَقولُ مِئَةَ مَرَّةٍ : «أتوبُ إلَى اللّهِ» وأنتَ ساجِدٌ ، وتَسأَلُ حَوائِجَكَ» . (2) .


1- .معرَّب عن «كارگر» الفارسية أي العامل أو الأجير .
2- .الكافي : 4 / 167 / 3 ، تهذيب الأحكام : 1 / 115 / 302 وفيه إلى «فارفع يديك» ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 167 / 2036 ، علل الشرايع : 388 / 1 ، الإقبال : 1 / 458 ، بحار الأنوار : 91 / 115 / 1 .

ص: 925

605.مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :الكافى _ به نقل از حسن بن راشد _ :به امام صادق عليه السلام گفتم: مردم مى گويند: براى آنان كه ماه رمضان را روزه گرفته اند ، در شب قدر ، آمرزش نازل مى شود.

فرمود: «اى حسن! كارگر ، مزد خودش را هنگام پايان كارش مى گيرد ، و آن ، شب عيد است».

گفتم: فدايت شوم! در آن شب ، چه كارى شايسته است كه انجام دهيم؟

فرمود: «چون خورشيد غروب كرد ، غسل كن و چون سه ركعت نماز مغرب را به پايان بردى ، دستانت را بلند كن و بگو:

اى صاحب نعمت و احسان و بخشش ، اى برگزيننده و ياور محمّد! بر محمّد و خاندانش درود فرست و هر گناهى را كه مرتكب شده ام و تو آنها را بر من شمرده اى و من فراموش كرده ام و نزد تو در كتاب (علم) تو ثبت است ، بيامرز!

و به سجده مى افتى و در حال سجده ، صدر بار مى گويى: «أتُوبُ إلى اللّه ؛ به درگاه خدا توبه مى كنم» و از خداوند ، حاجت هاى خود را مى طلبى . .

ص: 926

606.صحيح مسلم عن معاوية بن الحكم السّلميّ :مصباح المتهجّد :ومِنَ السُّنَّةِ أن يَقولَ عَقيبَ صَلاةَ المَغرِبِ لَيلَةَ الفِطرِ وهُوَ ساجِدٌ : يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، يا مُصطَفِيا مُحَمَّدا وناصِرَهُ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لي كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتُهُ ونَسيتُهُ أنَا وهُوَ عِندَكَ في كِتابٍ مُبينٍ .

ثُمَّ يَقولُ : «أتوبُ إلَى اللّهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ . (1)600.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصباح :قُل عَشرا في كُلِّ لَيلَةِ عيدٍ ، وكُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ أيضا :

يا دائِمَ الفَضلِ عَلَى البَرِيَّةِ ، يا باسِطَ اليَدَينِ بِالعَطِيَّةِ ، يا صاحِبَ المَواهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ خَيرِ الوَرى سَجِيَّةً ، وَاغفِر لَنا يا ذَا العُلى في هذِهِ العَشِيَّةِ . (2) .


1- .مصباح المتهجّد : 648 / 719 ، المصباح للكفعمي : 855 نحوه .
2- .المصباح للكفعمي : 855 .

ص: 927

601.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مصباح المتهجّد :مستحب است كه شب عيد فطر پس از نماز مغرب در حال سجود بگويد:

«اى صاحب شُكوه و بزرگوارى ، اى برگزيننده و ياور محمّد! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و هر گناهى را كه مرتكب شده ام و آن را فراموش كرده ام، امّا نزد تو در كتابى روشن ثبت است ، بيامرز!».

سپس صد بار مى گويد: «أتُوبُ إلى اللّه ؛ به درگاه خدا توبه مى كنم».602.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المصباح:در هر شبِ عيد و نيز در هر شب جمعه ، ده بار بگو:

«اى پيوسته احسان كننده بر آفريده ها، اى گشاينده دست ها به بخشش ، اى صاحب بخشش هاى ارزشمند! بر محمّد و خاندان او كه بهترين مردم از نظر خُلق و خويند ، درود فرست و _ اى صاحب والايى _ امشب ، ما را بيامرز!». .

ص: 928

الفصل الثالث : آداب يوم العيد3 / 1الاِهتِمامُ بِيَومِ العيدِ603.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الكافي عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «إذا كانَ أوَّلُ يَومٍ مِن شَوّالٍ نادى مُنادٍ : أيُّهَا المُؤمِنونَ ، اُغدوا إلى جَوائِزِكُم» .

ثُمَّ قالَ : يا جابِرُ جَوائِزُ اللّهِ لَيسَت بِجَوائِزِ هؤُلاءِ المُلوكِ ، ثُمَّ قالَ : هُوَ يَومُ الجَوائِزِ . (1)604.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المَلائِكَةَ يَقومونَ يَومَ العيدِ عَلى أفواهِ السِّكَّةِ ، ويَقولونَ :

«اغدوا إلى رَبٍّ كَريمٍ يُعطِي الجَزيلَ ويَغفِرُ العَظيمَ» . (2)605.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ الفِطرِ وَقَفَتِ المَلائِكَةُ عَلى أبوابِ الطُّرُقِ فَنادَوا : «اُغدوا يا مَعشَرَ المُسلِمينَ إلى رَبٍّ كَريمٍ ، يَمُنُّ بِالخَيرِ ، ثُمَّ يُثيبُ عَليهِ الجَزيلَ ، ولَقَد اُمِرتُم بِقِيامِ اللَّيلِ فَقُمتُم ، واُمِرتُم بِصِيامِ النَّهارِ فَصُمتُم وأطَعتُم رَبَّكُم ؛ فَاقبِضوا جَوائِزَكُم» .

فَإِذا صَلَّوا نادى مُنادٍ : «ألا إنَّ رَبَّكُم قَد غَفَرَ لَكُم ، فَارجِعوا راشِدينَ إلى رِحالِكُم فَهُوَ يَومُ الجائِزَةِ ، ويُسمّى ذلِكَ اليَومُ فِي السَّماءِ يَومَ الجائِزَةِ» . (3) .


1- .الكافي : 4 / 168 / 3 و ص 68 / 6 نحوه ، الإقبال : 1 / 481 وفيه «كجوائز هؤلاء الملوك» . انظر تمام الحديث و تخريجه في ص 170 ، ح 222 .
2- .مستدرك الوسائل : 6 / 154 / 6678 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
3- .المعجم الكبير : 1 / 226 / 617 ، اُسد الغابة : 1 / 322 / 305 كلاهما عن أوس الأنصاري ، كنز العمّال : 8 / 483 / 23740 .

ص: 929

فصل سوم : آداب روز عيد
3 / 1 اهميت دادن به روز عيد

فصل سوم : آداب روز عيد3 / 1اهميت دادن به روز عيد606.صحيح مسلم ( _ به نقل از معاوية بن حكَم سلمى _ ) الكافى _ به نقل از جابر ، از امام باقر عليه السلام _ :پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «چون روز اوّل ماه شوّال شود ، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان! صبحگاهان به سوى جايزه هايتان بشتابيد».

سپس فرمود: «اى جابر! جايزه هاى خدا ، جوايز اين پادشاهان نيست». سپس فرمود: «آن روز ، روزِ جايزه هاست».607.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:فرشتگان ، روز عيد ، سركوچه ها و گذرها مى ايستند و مى گويند: «بشتابيد به سوى پروردگار كريم كه عطاى بسيار مى دهد و گناه بزرگ را مى آمرزد».608.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چون روز عيد فطر شود ، فرشتگان بر سر راه ها مى ايستند و ندا مى دهند: «اى گروه مسلمانان! بشتابيد به سوى پروردگار بزرگوار ، كه با نيكى منّت مى نهد؛ سپس پاداش فراوان بر آن مى دهد. شما را فرمان دادند كه شب به عبادت بپردازيد ، كه عبادت كرديد. شما را به روزه فرمان دادند ، كه گرفتيد و پروردگارتان را فرمان بردارى كرديد. پس جايزه هايتان را دريافت كنيد».

پس چون نماز بخوانند ، منادى ندا دهد: «آگاه باشيد كه پروردگارتان شما را آمرزيد. پس كامياب به خانه هاى خود برگرديد كه امروز ، روز جايزه است و اين روز را در آسمان ، روز جايزه مى نامند».

.

ص: 930

775.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ لَيلَةُ القَدرِ نَزَلَ جِبريلُ عليه السلام في كُبكُبَةٍ مِنَ المَلائِكَةِ يُصَلّونَ عَلى كُلِّ عَبدٍ قائِمٍ أو قاعِدٍ يَذكُرُ اللّهَ عز و جل فَإِذا كانَ يَومُ عيدِهِم _ يَعني يومَ فِطرِهِم _ باهى بِهِم مَلائِكَتَهُ ، فَقالَ : «يا مَلائِكَتي ، ما جَزاءُ أجيرٍ وَفّى عَمَلَهُ؟»

قالوا : رَبَّنا جَزاؤُهُ أن يُؤتى أجرَهُ .

قالَ : «يا مَلائِكَتي ، عَبيدي وإمائي قَضَوا فَريضَتي عَلَيهِم ثُمَّ خَرَجوا يَعِجّونَ إلَيَّ بِالدُّعاءِ ، وعِزَّتي وجَلالي وكَرَمي وعُلُوّي وَارتِفاعِ مَكاني لاُجيبَنَّهُم» .

فَيَقولُ : «اِرجِعوا فَقَد غَفَرتُ لَكُم ، وبَدَّلتُ سَيِّئاتِكُم حَسَناتٍ» فَيَرجِعونَ مَغفوراً لَهُم . (1)610.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام _ في بَعضِ الأَعيادِ _ :إنَّما هُوَ عيدٌ لِمَن قَبِلَ اللّهُ صِيامَهُ وشَكَرَ قِيامَهُ ، وكُلُّ يَومٍ لا يُعصَى اللّهُ فيهِ فَهُوَ عيدٌ . (2)611.عنه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :نَظَرَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام إلَى النّاسِ في يَومِ فِطرٍ يَلعَبونَ ويَضحَكونَ . فَقالَ لِأَصحابِهِ وَالتَفَتَ إلَيهِم : «إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ شَهرَ رَمَضانَ مِضماراً لِخَلقِهِ يَستَبِقونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إلى رِضوانِهِ ، فَسَبَقَ فيهِ قَومٌ فَفازُوا وتَخَلَّفَ آخَرونَ فَخابُوا ، فَالعَجَبُ كُلُّ العَجَبِ مِنَ الضّاحِكِ اللاّعِبِ فِي اليَومِ الَّذي يُثابُ فيهِ المُحسِنونَ ، ويَخيبُ فيهِ المُقَصِّرونَ ، وَايمُ اللّهِ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَشَغَلَ مُحسِنٌ بِإِحسانِهِ ، ومُسيءٌ بِإِساءَتِهِ» . (3) .


1- .شعب الإيمان : 3 / 343 / 3717 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 84 / 183 ، مشكاة المصابيح : 1 / 649 / 2096 كلّها عن أنس وانظر بحارالأنوار : 96 / 351 / 22 وكنز العمّال : 8 / 472 23710 و ص 586 / 24281 .
2- .نهج البلاغة : الحكمة 428 ، روضة الواعظين : 388 ، بحارالأنوار : 91 / 136 / 5 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 174 / 2057 وج 1 / 511 / 1479 ، الكافي : 4 / 181 / 5 عن أبي الصخر أحمدبن عبدالرحيم رفعه إلى أبي الحسن عليه السلام، تحف العقول:236، الإقبال: 1/467، تنبيه الخواطر: 1/78 نحوه.

ص: 931

607.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چون شب قدر شود ، جبرئيل عليه السلام با انبوهى از فرشتگانْ فرود مى آيند ، در حالى كه بر هر بنده ايستاده يا نشسته اى كه ذكر خدا مى گويد ، درود مى فرستند. پس چون عيد فطرِ آنان فرا مى رسد ، خداوند به آنان بر فرشتگانش مباهات مى كند و مى فرمايد: «اى فرشتگان من! پاداش اجيرى كه كار خود را كامل انجام داده ، چيست؟».

گويند: پروردگارا! پاداش او ، آن است كه مزدش داده شود.

فرمايد: «اى فرشتگان من! بندگان من (از زن و مرد) ، واجب مرا انجام دادند. سپس براى دعا و ناليدن بيرون رفتند. به عزّت و جلال و بزرگوارى و والايى و بلندمرتبگىِ خودم ، سوگند كه دعايشان را مستجاب مى كنم».

پس مى فرمايد: «باز گرديد ، كه شما را آمرزيدم و بدى هاى شما را به خوبى تبديل كردم». پس ، در حالى كه آمرزيده شده اند، بر مى گردند.608.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام _ در برخى عيدها _ :اين ، عيد كسى است كه خداوند ، روزه او را پذيرفته و عبادتش را قبول كرده است و هر روزى كه در آن ، خدا معصيت نشود ، آن روز عيد است.609.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :امام حسن مجتبى عليه السلام در روز عيد فطرى به مردمى نگاه كرد كه به بازى و خنده مشغول بودند. رو به اصحاب خود كرده ، فرمود: «خداى متعال ، ماه رمضان را به عنوان ميدانى براى مسابقه آفريدگانش آفريد تا به وسيله فرمان بُردارى از خدا ، به سوى رضاى الهى سبقت بگيرند. گروهى پيش افتاده ، برنده شدند و گروهى هم عقب مانده ، محروم گشتند. پس شگفت از خنده كننده بازيگر است در روزى كه نيكوكاران پاداش مى يابند و كوتاهى كنندگان ، ناكام مى شوند. به خدا سوگند ، اگر پرده كنار رود ، نيكوكارْ سرگرم نيكوكارى خود خواهد شد و بدكار ، گرفتار بدكارى خويش!». .

ص: 932

610.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن محمّد بن يزيد النحوي :خَرَجَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام في يَومِ فِطرٍ وَالنّاسُ يَضحَكونَ ، فَقالَ : «إنَّ اللّهَ عز و جل جَعَلَ شَهرَ رَمَضانَ مِضماراً لِخَلقِهِ يَستَبِقونَ فيهِ إلى طاعَتِهِ ، فَسَبَقَ قَومٌ فَفازوا وتَخَلَّفَ آخَرونَ فَخابُوا ، وَالعَجَبُ مِنَ الضّاحِكِ في هذا اليَومِ الَّذي يَفوزُ فيهِ المُحسِنونَ ، ويَخسَرُ فيهِ المُبطِلونَ ، وَاللّهِ لَو كُشِفَ الغِطاءُ لَشَغَلَ مُحسِنٌ بِإِحسانِهِ ، ومُسيءٌ بِإِساءَتِهِ عَن تَرجيل شَعرٍ وتَصقيلِ ثَوبٍ (1) » . (2)611.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ صَبيحَةُ يَومِ الفِطرِ نادى مُنادٍ : «اُغدوا إلى جَوائِزِكُم» . (3)612.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :إنَّما جُعِلَ يَومُ الفِطرِ العيدَ لِيَكونَ لِلمُسلِمينَ مُجتَمَعاً يَجتَمِعونَ فيهِ ، ويَبرُزونَ للّهِِ عز و جل فَيُمَجِّدونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَيهِم ، فَيَكونُ يَومَ عَيدٍ ويَومَ اجتِماعٍ ، ويَومَ فِطرٍ ويَومَ زَكاةٍ ، ويَومَ رَغبَةٍ ويَومَ تَضَرُّعٍ ؛ ولِأَ نَّهُ أوَّلُ يَومٍ مِنَ السَّنةِ يَحِلُّ فيهِ الأَكلُ وَالشُّربُ ؛ لِأَنَّ أوَّلَ شُهورِ السَّنَةِ عِندَ أهلِ الحَقِّ شَهرُ رَمَضانَ ، فَأَحَبَّ اللّهُ عز و جل أن يَكونَ لَهُم في ذلِكَ مَجمَعٌ يَحمَدونَهُ فيهِ ويُقَدِّسونَهُ ، وإنَّما جُعِلَ التَّكبيرُ فيها أكثَرَ مِنهُ في غَيرِها مِنَ الصَّلاةِ ؛ لِأَنَّ التَّكبيرَ إنَّما هُوَ تَعظيمٌ للّهِِ وتَمجيدٌ عَلى ما هَدى وعافى ، كَما قالَ اللّهُ عز و جل : «وَلِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَل_كُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ » (4) وإنَّما جُعِلَ فيهَا اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ؛ لِأَ نَّهُ يَكونُ في كُلِّ رَكعَتَينِ اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ، وجُعِلَ سَبعٌ فِي الاُولى ، وخَمسٌ فِي الثّانِيَةِ ، ولَم يُسَوَّ بَينَهما ؛ لِأَنَّ السُّنَّةَ فِي الصَّلاةِ الفَريضَةِ أن تُستَفتَحَ بِسَبعِ تَكبيراتٍ فَلِذلِكَ بُدِئَ هاهُنا بِسَبعِ تَكبيراتٍ ، وجُعِلَ فِي الثّانِيَةِ خَمسُ تَكبيرات ؛ لِأَنَّ التَّحريمَ مِنَ التَّكبيرِ فِي اليَومِ وَاللَّيلَةِ خَمسُ تَكبيراتٍ ، ولِيَكونَ التَّكبيرُ فِي الرَّكعَتَينِ جَميعاً وَتراً وَتراً . (5) .


1- .في نسخة «ترجيل شعره وتصقيل ثوبه» ؛ والترجيل : تسريح الشعر وتنظيفه وتحسينه . والتصقيل : من الصَّقل وهو الجِلاء (لسان العرب : 11 / 270 و 380) .
2- .الإقبال : 1 / 468 ، بحارالأنوار : 91 / 119 / 7 .
3- .الكافي : 4 / 168 / 4 عن جميل بن صالح .
4- .البقرة : 185 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 522 / 1485 ، علل الشرايع : 269 / 9 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 115 / 1 كلاهما نحوه وكلّها عن الفضل بن شاذان .

ص: 933

613.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از محمّد بن يزيدِ نحوى _ :امام حسن مجتبى عليه السلامدر روز عيد فطرى بيرون آمد ، در حالى كه مردم مى خنديدند. پس فرمود: «خداوند متعال ، ماه رمضان را به عنوان ميدانى براى مسابقه آفريدگانش قرار داد تا در آن روز (روز عيد) به سوى اطاعت از او سبقت بگيرند. پس ، گروهى پيش افتاده ، برنده شدند و گروهى هم عقب مانده ، محروم گشتند. شگفت از كسى است كه در چنين روزى كه نيكوكارانْ كامياب مى شوند و بدكاران زيان مى كنند ، مى خندد. به خدا سوگند ، اگر پرده كنار رود ، نيكوكار ، سرگرم نيكوكارى خود ، و بدكار ، سرگرم بدكارى خويش و شانه كردن مو و آراستن جامه است!».614.رسول اللّه صلى الله عليه و آله ( _ من وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _ ) امام صادق عليه السلام:چون صبح روز عيد فطر شود ، منادى ندا مى دهد: «به سوى جايزه هايتان بشتابيد».612.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:روز فطر ، از آن جهت ، عيد قرار داده شده است كه مسلمانان ، اجتماعى داشته باشند كه در آن روز گرد هم آيند و براى خدا بيرون آيند و او را بر نعمت هايى كه به آنان داده است ، بستايند و روز عيد ، روز تجمّع ، روز خوردن روزه ، روز زكات ، روز شوق و روز نيايش است؛ و براى آن كه اوّلين روز از سال است كه خوردن و آشاميدن در آن حلال است؛ چرا كه ماه رمضان ، اوّلين ماه سال نزد اهل حق است. پس خداوند ، دوست داشت كه در چنين روزى ، همايشى داشته باشند تا خدا را حمد و ستايش كنند و در اين روز ، تكبير در نماز ، از آن روى بيش از روزهاى ديگر قرار داده شده كه تكبير ، بزرگداشت خداوند و ستايش و ثناى او بر نعمت هدايت است ، آن گونه كه خداوند فرموده است: « تا خداوند را بر اين كه هدايتتان كرد ، بزرگ بداريد و باشد كه شكر گزاريد» . و در آن روز ، دوازده تكبير قرار داده شده است؛ چون در هر دو ركعت ، دوازده تكبير است هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم قرار داده شده و آن دو ، يكسان نشده اند؛ چرا كه مستحب است نماز واجب ، با هفت تكبير آغاز شود. از اين رو در اين جا با هفت تكبير آغاز شده است. و در ركعت دوم ، پنج تكبير است؛ چرا كه تكبيره الاحرام نمازها در شبانه روز ، پنج تكبير است ، و براى اين كه تكبيرها در هر دو ركعت ، فردْ فردْ باشند. .

ص: 934

3 / 2مايَنبَغي قَبلَ الخُروجِ إلى الصَّلاةِأ _ الغُسل613.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة عن الفاكه بن سعد :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَغتَسِلُ يَومَ الفِطرِ ، ويَومَ النَّحرِ ، ويَومَ عَرَفَةَ . (1)614.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارشش به ابو ذر _ ) الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ عَلِيّاً كانَ يَغتَسِلُ يَومَ الفِطرِ ، ويَومَ الأَضحى قَبلَ أن يَغدُوَ . (2)615.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المصنّف عن زاذان :إنَّ رَجُلاً سَأَلَ عَلِيّاً عَنِ الغُسلِ فَقالَ : «الغُسلُ يَومَ الأَضحى ، ويَومَ الفِطرِ» . (3) .


1- .سنن ابن ماجة : 1 / 417 / 1316 وح 1315 عن ابن عبّاس ، مسند ابن حنبل : 5 / 611 / 16720 ، المعجم الأوسط : 7 / 186 / 7230 ، اُسد الغابة : 4 / 333 / 4198 كلّها نحوه ، كنز العمّال : 7 / 63 / 17973 .
2- .المصنّف لعبد الرزّاق : 3 / 309 / 5751 عن رجل مِن أسلم عن الإمام الصادق عليه السلام .
3- .المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 86 / 2 ، كنز العمّال : 9 / 571 / 27472 .

ص: 935

3 / 2 آنچه پيش از رفتن به سوى نماز ، سزاوار است
الف _ غسل

3 / 2آنچه پيش از رفتن به سوى نماز ، سزاوار استالف _ غسل616.عنه صلى الله عليه و آله :سنن ابن ماجة _ به نقل از فاكه بن سعد _ :پيامبر خدا روز عيد فطر ، روز عيد قربان و روز عرفه ، غسل مى كرد.617.عنه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:على عليه السلام روز عيد فطر و روز عيد قربان ، پيش از آن كه بيرون برود ، غسل مى كرد.618.عنه صلى الله عليه و آله :المصنَّف _ به نقل از زادان _ :مردى از على عليه السلام درباره غسل پرسيد. فرمود: «غسل ، در روز عيد قربان و عيد فطر است».

.

ص: 936

619.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :الغُسلُ في سَبعَةَ عَشَرَ مَوطِناً : ... وغُسلُ العيدَينِ . (1)615.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :الغُسلُ يَومَ الفِطرِ سُنَّةٌ . (2)616.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غُسلُ يَومِ الفِطرِ ، وغُسلُ يَومِ الأَضحى سُنَّةٌ لا اُحِبُّ تَركَها . (3)617.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :غُسلُ الجُمُعَةِ وَالفِطرِ سُنَّةٌ فِي السَّفَرِ وَالحَضَرِ . (4)618.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الرضا عليه السلام :عِلَّةُ غُسلِ العيدَينِ وَالجُمُعَةِ وغَيرِ ذلِكَ مِنَ الأَغسالِ ، لِما فيهِ مِن تَعظيمِ العَبدِ رَبَّهُ وَاستِقبالِهِ الكَريمَ الجَليلَ وطَلَبِهِ المَغفِرَةَ لِذُنوبِهِ ، ولِيَكونَ لَهُم يَومَ عيدٍ مَعروفٍ يَجتَمِعونَ فيهِ عَلى ذِكرِ اللّهِ ، فَجُعِلَ فيهِ الغُسلُ تَعظيماً لِذاكَ اليَومِ ، وتَفضيلاً لَهُ عَلى سائِرِ الأَيّامِ ، وزِيادَةً فِي النَّوافِلِ وَالعِبادَةِ ، ولِيَكونَ ذلِكَ طَهارَةً لَهُ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ . (5)619.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :صَلاةُ العيدِ يَومَ الفِطرِ أن يُغتَسَلَ مِن نَهرٍ ، فَإِن لَم يَكُن نَهرٌ وَلِّ أنتَ بِنَفسِكَ استيفاءَ الماءِ بِتَخَشُّعٍ ، وَليَكُن غُسلُكَ تَحتَ الظِّلالِ ، أو تَحتَ حائِطٍ وتَستَتِرُ بِجَهدِكَ ، فَإِذا هَمَمتَ بِذلِكَ فَقُل :

اللّهُمَّ إيماناً بِكَ وتَصديقاً بِكِتابِكَ وَاتِّباعَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ سَمِّ واغتَسِل ، فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الغُسلِ فَقُل :

اللّهُمَّ اجعَلهُ كَفّارَةً لِذُنوبي وطَهِّر ديني ، اللّهُمَّ أذهِب عَنِّي الدَّنَسَ . (6) .


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 77 / 172 .
2- .الإقبال : 1 / 475 عن عبد اللّه بن سنان ، بحارالأنوار : 91 / 5 / 2 و ج 81 / 21 / 26 .
3- .الكافي : 3 / 40 / 2 ، تهذيب الأحكام : 1 / 104 / 270 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 79 / 176 وليس فيه «سنّة» وكلّها عن سماعة بن مهران .
4- .المقنعة : 158 ، بحارالأنوار : 81 / 127 / 11 .
5- .علل الشرايع : 285 / 4 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 88 / 1 كلاهما عن محمّد بن سنان ، بحارالأنوار : 81 / 3 / 3 .
6- .الإقبال : 1 / 475 عن أبي عيينة ، بحارالأنوار : 91 / 5 / 2 و ج 81 / 21 / 26 .

ص: 937

620.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:غسل در هفده جاست:... و غسل روز عيد فطر و عيد قربان.621.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل روز عيد فطر ، مستحب است.622.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل روز عيد فطر و غسل روز عيد قربان ، مستحب است و دوست ندارم كه آنها را ترك كنم.623.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:غسل جمعه و غسل عيد فطر ، در مسافرت و محلّ سكونت ، مستحب است.624.عنه صلى الله عليه و آله :امام رضا عليه السلام:علّت غسل عيد فطر و عيد قربان و غسل جمعه و غسل هاى ديگر ، آن است كه در آن ، بزرگداشت خدا از سوى بنده است و روى آوردنش به درگاه پروردگار بزرگوار و باعظمت و درخواست آمرزش براى گناهانش ؛ و براى اين كه براى آنان روز عيدى شناخته شده باشد. كه بر محور ياد خدا گرد هم آيند. پس ، غسل براى بزرگداشت آن روز و نيز برتر دانستن آن بر روزهاى ديگر و براى افزودن بر مستحبّات و عبادت ، قرار داده شده است؛ و براى اين كه براى بنده از اين جمعه تا جمعه ديگر ، مايه پاكيزگى باشد.625.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:نماز عيد در روز فطر ، آن است كه (با آبِ رود) ، غسل شود. اگر رودى نبود ، خودت با فروتنى ، آب فراهم كن و غسل كردنت ، زير سايه يا زير سقف باشد و تا مى توانى ، پوشيده باش. و چون خواستى چنين كنى ، بگو:

«خداوندا! از روى ايمان به تو و باور به كتابت و پيروى از سنّت پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله».

سپس «بسم اللّه » بگو و غسل كن و چون از غسل فارغ شدى ، بگو:

«خداوندا! اين را كفّاره گناهانم قرار بده و آيينم را پاك گردان. خداوندا! آلودگى را از من ببر». .

ص: 938

ب _ التَّزَيُّن620.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام زين العابدين عليه السلام :يَتَزَيَّنُ كُلٌّ مِنكُم يَومَ العيدِ إلى غُسلٍ وإلى كُحلٍ وَليَدعُ ما بَلَغَ مَا استَطاعَ ، ولا يَكونَنَّ أحَدُكُم أحسَنَ هَيئَةً وأرذَلَكُم عَمَلاً . (1)621.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام _ في قَولِهِ تَعالى : «خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» _ : أي خُذوا ثِيابَكُمُ الَّتي تَتَزَيَّنونَ بِها لِلصَّلاةِ فِي الجُمُعاتِ وَالأَعيادِ . (2)622.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (3) _ : فِي العيدَينِ وَالجُمُعَةِ . (4)785.عنه صلى الله عليه و آله ( _ لِأَبي ذَرٍّ _ ) عنه عليه السلام _ في قَولِ اللّهِ : «خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» _ : الأَردِيَةُ فِي العيدَينِ وَالجُمُعَةِ . (5)786.عنه صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام عن الإمام الصادق عليه السلام :«يَنبَغي لِمَن خَرَجَ إلَى العيدِ أن يَلبَسَ أحسَنَ ثِيابِهِ ، ويَتَطَيَّبَ بِأحسَنِ طيبِهِ» .

وقالَ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «يَ_بَنِىءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَتُسْرِفُواْ إِنَّهُو لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» ، قال : «ذلِكَ فِي العيدَينِ وَالجُمُعَةِ» . (6) .


1- .مستدرك الوسائل : 6 / 150 / 6670 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
2- .مجمع البيان : 4 / 637 ، بحارالأنوار : 83 / 168 و ص 176 و ج 89 / 196 / 42 .
3- .الأعراف : 31 .
4- .الكافي : 3 / 424 / 8 ، تهذيب الأحكام : 3 / 136 / 297 وص 241 / 647 كلّها عن ابن سنان ، المقنعة : 202 ، تفسير القمّي : 1 / 229 .
5- .تفسير العيّاشي : 2 / 13 / 27 عن المحاملي عن بعض أصحابه ، بحارالأنوار : 83 / 168 وج 89 / 195 / 40 وج 90 / 369 / 18 .
6- .دعائم الإسلام : 1 / 185 ، بحار الأنوار : 90 / 373 / 27 .

ص: 939

ب _ آراستگى

ب _ آراستگى787.عنه صلى الله عليه و آله :امام سجّاد عليه السلام:هر يك از شما روز عيد ، خود را با غسل و سرمه كشيدن بيارايد و تا مى تواند و مى رسد ، دعا كند و هيچ يك از شما در شكل ، زيباتر و در عمل ، پست تر نباشد!781.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در پاسخ به سعد ، هنگامى كه گفت : اى پيامبر خدا! ) امام باقر عليه السلام _ درباره آيه: « زينت خود را در هر سجده گاه با خود برداريد» _ : يعنى در روزهاى جمعه و عيد ، لباس هايى را كه با آنْ خود را مى آراييد ، براى نماز بپوشيد.782.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ درباره آيه : « زينت خود را در هر سجده گاه با خود برداريد» _ : در عيد فطر و عيد قربان و جمعه است.783.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام _ درباره آيه : « زينت خود را در هر سجده گاه با خود برداريد» _ : مقصود ، رداها (لباس ها) در روز عيد فطر و عيد قربان و جمعه است.784.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعائم الإسلام _ به نقل از امام صادق عليه السلام _ :«كسى كه براى نماز عيد بيرون مى رود ، سزاوار است بهترين جامه هايش را بپوشد و خود را با بهترين عطر ، خوش بو سازد».

و درباره آيه « اى فرزندان آدم! زينت خود را در هر سجده گاه با خود برداريد و بخوريد و بنوشيد و اسراف نكنيد ، كه او اسرافكاران را دوست نمى دارد» فرمود: «اين ، در روز عيد فطر و عيد قربان و جمعه است».

.

ص: 940

785.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ به ابو ذر _ ) قرب الإسناد عن عليّ بن جعفر عن أخيه عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ النِّساءِ هَل عَلَيهِنَّ مِنَ التَّطَيُّبِ وَالتَّزَيُّنِ فِي الجُمُعَةِ وَالعيدَينِ ما عَلَى الرِّجالِ؟

قالَ : «نَعَم» . (1)786.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تفسير القمّي :قَولُهُ تَعالى : «يَ_بَنِىءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ»

قالَ : «فِي العيدَينِ وَالجُمُعَةِ يَغتَسِلُ ويَلبَسُ ثِيابا بِيضا» . (2)ج _ الإِفطار787.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا أرادَ أن يَخرُجَ إلَى المُصَلّى يَومَ الفِطرِ ، كانَ يُفطِرُ عَلى تَمَراتٍ أو زَبيباتٍ . (3)788.عنه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن أنس :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يُفطِرُ عَلى تَمَراتٍ يَومَ الفِطرِ قَبلَ أن يَخرُجَ إلَى المُصَلّى . (4)789.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن بريدة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله لا يَخرُجُ يَومَ الفِطرِ حَتّى يَطعَمَ ، ولا يَطعَمُ يَومَ الأَضحى حَتّى يُصَلِّيَ . (5)790.عنه صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير عن جابر بن سمرة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله لا يَغدو يَومَ الفِطرِ حَتّى يَأكُلَ سَبعَ تَمراتٍ . (6) .


1- .قرب الإسناد : 224 / 873 ، بحار الأنوار : 89 / 348 / 21 و ج 90 / 353 / 4 .
2- .تفسير القمّي : 1 / 229 ، بحار الأنوار : 83 / 168 / 3 و ج 89 / 189 / 27 .
3- .النوادر للراوندي : 187 / 332 ، الجعفريّات : 40 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، دعائم الإسلام : 1 / 184 ، بحار الأنوار : 91 / 122 / 11 .
4- .سنن الترمذي: 2/427/543 ، سنن ابن ماجة : 1/558/1754 ، ال_مستدرك على الصحيحين : 1/433/1089، السنن الكبرى : 3 / 399 / 6152 و ص 400 / 6156 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 69 / 21 كلّها نحوه ، كنزالعمّال : 8 / 644 / 24542 .
5- .سنن الترمذي : 2 / 426 / 542 ، سنن ابن ماجة : 1 / 558 ، 1756 ، مسند ابن حنبل : 9 / 17 / 23044 ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 433 / 1088 ، صحيح ابن حبّان : 7 / 52 / 2812 ، السنن الكبرى : 3 / 401 / 6159 كلّها نحوه ، كنز العمّال : 7 / 87 / 18093 .
6- .المعجم الكبير : 2 / 247 / 2039 ، كنز العمّال : 7 / 87 / 18095 .

ص: 941

ج _ غذا خوردن

791.عنه صلى الله عليه و آله :قرب الإسناد _ به نقل از على بن جعفر _ :از برادرم (موسى بن جعفر عليهماالسلام) پرسيدم: آيا زنان هم در روز جمعه و نماز عيد فطر و عيد قربان مثل مردان ، خود را خوش بو و آراسته كنند.

فرمود: «آرى» [البته در مواردى كه حرمت شرعى ندارد].792.عنه صلى الله عليه و آله :تفسير القمّى :[ درباره] آيه: « اى فرزندان آدم! زينت خود را در هر سجده گاه با خود برداريد» فرمود: «در روز عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه ، غسل كند و جامه سفيد بپوشد».ج _ غذا خوردن793.عنه صلى الله عليه و آله :امام على عليه السلام:پيامبر خدا هر گاه مى خواست در روز عيد فطر به مصلاّ برود ، چند خرما يا كشمش مى خورد.788.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى _ به نقل از اَنَس _ :[ پيامبر صلى الله عليه و آله] روز عيد فطر ، پيش از آن كه براى نماز به مصلاّ برود ، چند خرما مى خورد.789.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سنن الترمذى _ به نقل از بُرَيده _ :روز عيد فطر ، پيامبر صلى الله عليه و آله[ براى نماز ]بيرون نمى رفت ، تا آن كه چيزى مى خورد و روز عيد قربان ، چيزى نمى خورد ، تا آن كه نماز عيد را مى خواند.790.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المعجم الكبير _ به نقل از جابر بن سَمُره _ :پيامبر خدا صبح روز عيد فطر ، بيرون نمى رفت ، تا آن كه هفت دانه خرما مى خورد.

.

ص: 942

791.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح البخاري عن أنس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَغدو يَومَ الفِطرِ حَتّى يَأكُلَ تَمَراتٍ ... ويَأكُلُهُنَّ وَترا . (1)792.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك عن أنس :ما خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ فِطرٍ حَتّى يَأكُلَ تَمَراتٍ ثَلاثا أو خَمسا أو سَبعا ، أو أقَلَّ مِن ذلِكَ ، أو أكثَرَ مِن ذلِكَ وَترا . (2)793.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه :كانَ عَلِيٌّ عليه السلام يأكُلُ يَومَ الفِطرِ قَبلَ أن يَغدُوَ إلَى المُصَلّى ، ولا يَأكُلُ يَومَ الأَضحى حَتّى يَذبَحَ . (3)794.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لا يحضره الفقيه عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام :كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلاملا يَأكُلُ يَومَ الأَضحى شَيئا حَتّى يَأكُلَ مِن اُضحِيَّتِهِ ، ولا يَخرُجُ يَومَ الفِطرِ حَتّى يَطعَمَ ويُؤَدِّيَ الفِطرَةَ ، ثُمَّ قالَ عليه السلام : وكذلِكَ نَحنُ . (4)795.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :مَنِ استَطاعَ أن يَأكُلَ أو يَشرَبَ قَبلَ أن يَخرُجَ إلَى المُصَلّى يَومَ الفِطرِ ، فَليَفعَل ولا يَطعَمُ يَومَ الأَضحى حَتّى يُضَحِّيَ . (5)796.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :اِطعَم يَومَ الفِطرِ قَبلَ أن تَخرُجَ إلَى المُصَلّى . (6) .


1- .صحيح البخاري : 1/325/ 910 ، صحيح ابن خزيمة : 2 / 342 / 1429 ، مسند ابن حنبل : 4/252/12270 ، سنن الدارقطني : 2 / 45 / 9 ، كنز العمّال : 8 / 644 / 24541 .
2- .المستدرك على الصحيحين : 1 / 434 / 1090 ، صحيح ابن حبّان : 7 / 53 / 2814 ، السنن الكبرى : 3 / 400 / 6155 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 84 / 182 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 508 / 1464 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 508 / 1465 ، الإقبال : 1 / 478 ، بحار الأنوار : 90 / 372 / 25 .
5- .دعائم الإسلام : 1 / 185 ، بحار الأنوار : 90 / 373 / 27 .
6- .الكافي : 4 / 168 / 1 ، تهذيب الأحكام : 3 / 138 / 309 ، الإقبال : 1 / 477 كلّها عن الحلبي ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 67 / 2 عن الحارث عن الإمام عليّ عليه السلام .

ص: 943

797.عنه صلى الله عليه و آله :صحيح البخارى _ به نقل از اَنَس _ :پيامبر خدا روز عيد فطر بيرون نمى رفت ، تا آن كه چند خرما مى خورْد... و به شمار فرد (نه جفت) خرما مى خورْد.798.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك _ به نقل از اَنَس _ :پيامبر خدا هرگز روز عيد فطر بيرون نرفت ، مگر آن كه سه ، يا پنج ، يا هفت خرما يا كمتر و بيشتر از آن (به تعداد فرد) مى خورْد.794.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه :على عليه السلام روز عيد فطر ، پيش از آن كه به مصلاّ برود ، چيزى مى خورْد و روز عيد قربان ، چيزى نمى خورْد تا آن كه قربانى كند.795.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه _ به نقل از زُراره _ :امام باقر عليه السلام فرمود: «امير مؤمنان عليه السلام روز عيد قربان ، چيزى نمى خورْد تا آن كه از قربانىِ خود بخورد و روز عيد فطر ، بيرون نمى رفت ، مگر آن كه چيزى بخورد و زكات فطره را بپردازد». سپس فرمود: «ما نيز چنينيم».796.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام باقر عليه السلام:هر كس بتواند در روز عيد فطر ، پيش از آن كه به سوى مصلاّ برود ، چيزى بخورد يا بياشامد ، چنين كند و روز عيد قربان ، چيزى نخورد تا آن كه قربانى كند.797.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:روز عيد فطر ، پيش از آن كه به سوى مصلاّ بيرون بروى ، چيزى بخور . .

ص: 944

798.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :لِيَطعَم يَومَ الفِطرِ قَبلَ أن يُصَلِّيَ ، ولا يَطعَم يَومَ أضحى حَتّى يَنصَرِفَ الإِمامُ . (1)799.عنه صلى الله عليه و آله :عنه عليه السلام :الأَكلُ قَبلَ الخُروجِ يَومَ العيدِ ، وإن لَم تَأكُل فَلا بَأسَ . (2)800.عنه صلى الله عليه و آله :الكافي عن علي بن محمّد النوفلي :قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : إنّي أفطَرتُ يَومَ الفِطرِ عَلى طينٍ (3) وتَمرٍ ،

فَقالَ لي : «جَمَعتَ بَرَكَةً وسُنَّةً» . (4)801.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال :رَوَى ابنُ أبي قُرَّةَ بِإِسنادِهِ عَنِ الرَّجُلِ عليه السلام قالَ : «كُل تَمَراتٍ يَومَ الفِطرِ ، فَإِن حَضَرَكَ قَومٌ مِنَ المُؤمِنينَ فَأَطعِمهُم مِثلَ ذلِكَ» . (5)د _ الدُّعاءُ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ802.عنه صلى الله عليه و آله :الإقبال عن أبي عمرو محمّد بن محمّد بن نصر السكونيّ :سَأَلتُ أبابَكرٍ أحمَدَ بنَ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ البَغدادِيَّ _ رَحِمَهُ اللّهُ _ أن يُخرِجَ إلَيَّ دُعاءَ شَهرِ رَمَضانَ الَّذي كانَ عَمُّهُ الشَّيخُ أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ بنِ سَعيدٍ العَمرِيُّ _ رَضِيَ اللّهُ عَنهُ وأرضاهُ _ يَدعو بِهِ ، فَأَخرَجَ إلَيَّ دَفتَرا مُجَلَّدا بِأَحمَرَ فيهِ أدعِيَةُ شَهرِ رَمَضانَ ، مِن جُملَتِها الدُّعاءُ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ يَومَ الفِطرِ :

اللّهُمَّ إنّي تَوَجَّهتُ إلَيكَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ أمامي ، وعَلِيٍّ مِن خَلفي وعَن يَميني ، وأئِمَّتي عَن يَساري (6) ، أستَتِرُ بِهِم مِن عَذابِكَ وأتَقَرَّبُ إلَيكَ زُلفىً ، لا أجِدُ أحَدا أقرَبَ إلَيكَ مِنهُم ، فَهُم أئِمَّتي فَآمِن بِهِم خَوفي مِن عِقابِكَ وسَخَطِكَ ، وأدخِلنِي بِرَحمَتِكَ في عِبادِكَ الصّالِحينَ .

أصبَحتُ بِاللّهِ مُؤمِنا (7) مُخلِصا عَلى دينِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وسُنَّتِهِ ، وَعَلى دينِ عَلِيٍّ وسُنَّتِهِ ، وعَلى دينِ الأَوصِياءِ وسُنَّتِهِم ، آمَنتُ بِسِرِّهِم وَعَلانِيَتِهِم ، وأرغَبُ إلَى اللّهِ تَعالى فيما رَغِبَ فيهِ (8) مُحَمَّدٌ وعَلِيٌّ وَالأَوصِياءُ (9) ، ولاحَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ ، ولاعِزَّةَ ولامَنعَةَ ولاسُلطانَ إلاّ للّهِِ الواحِدِ القَهّارِ العَزيزِ الجَبّارِ (10) ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ومَن يَتَوَكَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ،إنَّ اللّهَ بالِغُ أمرِهِ.

اللّهُمَّ إنّي اُريدُكَ فَأَرِدني ، وَأطلُبُ ما عِندَكَ فَيَسِّرهُ لي ، وَاقضِ لي حَوائِجي ؛ فَإنَّكَ قُلتَ في كِتابِكَ وقَولُكَ الحَقُّ : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَ_تٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» . (11) فَعَظَّمتَ حُرمَةَ شَهرِ رَمَضانَ بِما أنزَلتَ فيهِ مِنَ القُرآنِ ، وخَصَصتَهُ وعَظَّمتَهُ بِتَصييرِكَ فيهِ لَيلَةَ القَدرِ ، فَقُلتَ : «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلَ_ل_ءِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ * سَلَ_مٌ هِىَ حَتَّى مَطْ_لَعِ الْفَجْرِ » . (12)

اللّهُمَّ وهذِهِ أَيّامُ شَهرِ رَمَضانَ قَدِ انقَضَت ، ولَياليهِ قَد تَصَرَّمَت ، وقَد صِرتُ مِنهُ يا إلهي إلى ما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنّي ، وأحصى لِعَدَدِهِ مِن عَدَدي .

فَأَسأَلُكَ يا إلهي بِما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحونَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ (13) ، وأن تَتَقَبَّلَ (14) مِنّي ما (15) تَقَرَّبتُ بِهِ إلَيكَ ، وتَتَفَضَّلَ عَلَيَّ بِتَضعيفِ عَمَلي وقَبولِ تَقَرُّبي وقُرُباتي وَاستِجابَةِ دُعائي ، وَهَب لي مِنكَ عِتقَ رَقَبَتي مِنَ النّارِ ، ومُنَّ عَلَيَّ بِالفَوزِ بِالجَنَّةِ ، وَالأَمنِ يَومَ الخَوفِ مِن كُلِّ فَزَعٍ ومِن كُلِّ هَولٍ أعدَدتَهُ لِيَومِ القِيامَةِ .

أعوذُ بِحُرمَةِ وَجهِكَ الكَريمِ ، وبِحُرمَةِ نَبِيِّكَ وحُرمَةِ الصّالِحينَ ، أن يَنصَرِمَ هذَا اليَومُ ولَكَ قِبَلي تَبِعَةٌ تُرِيدُ أَن تُؤاخِذَني بِها ، أو ذَنبٌ تُرِيدُ أن تُقايِسَني بِهِ وتَشقِيَني وتَفضَحَني بِهِ ، أو خَطيئَةٌ تُرِيدُ أن تُقايِسَني بِها وتَقتَصَّها مِنّي لَم تَغفِرها لي .

وأسأَلُكَ بِحُرمَةِ وَجهِكَ الكَرِيمِ الفَعّالِ لِما تُريدُ ، الَّذي يَقولُ لِلشَّيءِ كُن فَيَكونُ ، لا إلهَ إِلاّ هُوَ .

اللّهُمَّ إِنّي أسأَلُكَ بِلا إلهَ إِلاّ أنتَ ، إن كُنتَ رَضيتَ عَنّي في هذَا الشَّهرِ ، أن تَزيدَني (16) فيما بَقِيَ مِن عُمري رِضىً ، وإن كُنتَ لَم تَرضَ عَنّي فِي هذَا الشَّهرِ فَمِنَ الآنَ فَارضَ عَنّي ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، وَاجعَلني فِي هذِهِ السّاعَةِ وفي هذَا المَجلِسِ مِن عُتَقائِكَ مِنَ النّارِ ، وطُلَقائِكَ مِن جَهَنَّمَ ، وسُعَداءِ خَلقِكَ بِمَغفِرَتِكَ ورَحمَتِكَ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحُرمَةِ وَجهِكَ الكَريمِ ، أَن تَجعَلَ شَهري هذا خَيرَ شَهرِ رَمَضانَ عَبَدتُكَ فيهِ وَصُمتُهُ لَكَ وتَقَرَّبتُ بِهِ إلَيكَ مُنذُ أسكَنتَني فيهِ ، أَعظَمَهُ أجرا ، وأتَمَّهُ نِعمَةً ، وأعَمَّهُ عافِيَةً ، وأوسَعَهُ رِزقا ، وأفضَلَهُ عِتقا مِنَ النّارِ ، وأوجَبَهُ رَحمَةً ، وَأعظَمَهُ مَغفِرَةً ، وأكمَلَهُ رِضوانا ، وأقرَبَهُ إلى ما تُحِبُّ وتَرضى .

اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ شَهرِ رَمَضانَ صُمتُهُ لَكَ ، وَارزُقنِي العَودَ ثُمَّ العَودَ حَتّى تَرضى وبَعدَ الرِّضا ، وحَتّى تُخرِجَني مِنَ الدُّنيا سالِما وأنتَ عَنّي راضٍ وَأنَا لَكَ مَرضِيٌّ .

اللّهُمَّ اجعَل فيما تَقضي وتُقَدِّرُ مِنَ الأَمرِ المَحتومِ الَّذي لا يُرَدُّ ولايُبَدَّلُ (17) أن تَكتُبَني مِن حُجّاجِ بَيتِكَ الحَرامِ في هذَا العامِ وفي كُلِّ عامٍ ، المَبرورِ حَجُّهُمُ المَشكورِ سَعيُهُمُ ، المَغفورِ ذُنوبُهُمُ المُتَقَبَّلِ عَنهُم مَناسِكُهُمُ ، المُعافينَ في (18) أسفارِهِمُ ، المُقبِلينَ عَلى نُسُكِهِمُ ، المَحفوظينَ في أنفُسِهِم وأموالِهِم وذَراريهِم وكُلِّ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَيهِم .

اللّهُمَّ اقلِبني مِن مَجلِسي هذا ، في شَهري هذا ، في يَومي هذا ، في ساعَتي هذِهِ ، مُفلِحا مُنجِحا مُستَجابا لي ، مَغفورا ذَنبي ، مُعافىً مِن النّارِ ومُعتَقا مِنها عِتقا لارِقَّ بَعدَهُ أبَدا ولا رَهبَةَ ، يا رَبَّ الأَربابِ .

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَجعَلَ فيما شِئتَ وأرَدتَ ، وقَضَيتَ وقَدَّرتَ وحَتَمتَ وأنفَذتَ ، أن تُطيلَ عُمُري وأن تَنسَأَني في أجَلي ، وأن تُقَوِّيَ ضَعفي وأن تُغنِيَ فَقري ، وأن تُجبِرَ فاقَتي وأن تَرحَمَ مَسكَنَتي ، وأن تُعِزَّ ذُلّي وأن تَرفَعَ ضَعَتي وأن تُغنِيَ عائِلَتي ، وأن تُؤنِسَ وَحشَتي ، وأن تُكثِرَ قِلَّتي ، وأن تُدِرَّ رِزقي في عافِيَةٍ ويُسرٍ وخَفضٍ ، وأن تَكفِيَني ما أهَمَّني مِن أمرِ دُنيايَ وآخِرَتي . ولا تَكِلني إلى نَفسي فَأَعجِزَ عَنها ولا إلَى النّاسِ فَيَرفُضوني ، وأن تُعافِيَني في ديني وبَدَني وجَسَدي وروحي ، ووُلدي وأهلي وأهلِ مَوَدَّتي ، وإخواني وجيراني مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمناتِ وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، وأن تَمُنَّ عَلَيَّ بِالأَمنِ وَالإِيمانِ ما أبقَيتَني .

فَإِنَّكَ وَلِيِّي ومَولايَ وثِقَتي ورَجائي ، ومَعدِنُ مَسأَلَتي وموَضِعُ شَكوايَ ومُنتَهى رَغبَتي ، فَلا تُخَيِّبني في رَجائي يا سَيِّدي ومَولايَ ، ولا تُبطِل طَمَعي ورَجائى .

فَقَد تَوجَّهتُ إلَيكَ بِمُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وقَدَّمتُهُم إلَيكَ أمامي وأمامَ حاجَتي وطَلِبَتي وتَضَرُّعي ومَسأَلَتي ، فَاجعَلني بِهِم وَجيها فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ومِنَ المُقَرَّبينَ ، فَإِنَّكَ مَنَنتَ عَلَيَّ بِمَعرِفَتِهِم فَاختِم لي بِهِمُ السَّعادَةَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

زِيادَةٌ فيهِ :

مَنَنتَ عَلَيَّ بِهِم ، فَاختِم لي بِالسَّعادَةِ وَالأَمنِ ، وَالسَّلامَةِ وَالإِيمانِ وَالمَغفِرَةِ وَالرِّضوانِ ، وَالسَّعادَةِ وَالحِفظِ .

يا أللّهُ أنتَ لِكُلِّ حاجَةٍ لَنا ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وعافِنا ، ولا تُسَلِّط عَلَينا أحَدا مِن خَلقِكَ لاطاقَةَ لَنا بِهِ ، وَاكفِنا كُلَّ أمرٍ مِن أمرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وتَرَحَّم عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وسَلِّم عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ وبارَكتَ وتَرَحَّمتَ وسَلَّمتَ وتَحَنَّنتَ عَلى إبراهيمَ وآلِ إبراهيمَ،إنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ. (19) .


1- .الكافي : 4 / 168 / 2 ، تهذيب الأحكام : 3 / 138 / 310 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 173 / 2054 كلّها عن جرّاح المدائني ، الإقبال : 1 / 477 .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 137 / 303 عن سماعة .
3- .في المصدر : «تين» وهو تصحيف ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .
4- .الكافي : 4 / 170 / 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 174 / 2056 وفيه «طين القبر» ، الإقبال : 1 / 478 ، بحار الأنوار : 60 / 163 / 29 .
5- .الإقبال : 1 / 478 ، بحار الأنوار : 91 / 124 / 16 .
6- .في المصادر الاُخرى : «وأئمّتي عن يميني وشمالي» بدل «وعن يميني وأئمّتي عن يساري» .
7- .في نسخة : «موقنا» .
8- .في نسخة : «رغب إليه» .
9- .في نسخة بزيادة : «وأعوذ باللّه من شرّ ما استعاذوا منه» .
10- .في نسخة بزيادة : «المتكبّر» .
11- .البقرة : 185.
12- .القدر : 3 _ 5 .
13- .في نسخة : «على محمّد وعلى آل محمّد وعلى أهل بيت محمّد» .
14- .في نسخة : «تقبّل» .
15- .في نسخة : «كلّما» .
16- .في نسخة : «تزيد» .
17- .في نسخة بزيادة : «أن تجعلني ممّن تثيب وتسمّي وتقضي له وتزيد وتحبّ له وترضى» .
18- .في نسخة : «المعانين على» .
19- .الإقبال : 1 / 468 ، المقنعة : 195 ، المهذّب للقاضي ابن البرّاج : 1 / 118 ، تهذيب الأحكام : 3 / 140 / 315 ، مصباح المتهجّد : 655 / 726 ، المصباح للكفعمي : 866 ، البلد الأمين : 241 وذُكِر الدعاء في الأربعة الأخيرة بعد صلاة العيد وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 91 / 1 / 1 و ج 98 / 203 / 1 .

ص: 945

نكته
د _ دعا پس از نماز صبح

803.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:[مسلمان ، بايد] روز عيد فطر ، پيش از آن كه نماز بخواند ، چيزى بخورد ؛ ولى روز عيد قربان ، چيزى نخورد تا آن كه امام [از نماز ،] فارغ شود.804.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) امام صادق عليه السلام:روز عيد ، خوردن ، پيش از رفتن [ براى نماز] است و اگر چيزى نخورى ، عيبى ندارد.805.عنه صلى الله عليه و آله :الكافى _ به نقل از على بن محمّد نوفلى _ :به امام هادى عليه السلامگفتم: من روز عيد فطر با انجير و خرما افطار كردم. به من فرمود: «بركت و استحباب را با هم جمع كرده اى!».799.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال:ابن ابى قُرّه با سند خويش از امام عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «روز عيد فطر ، چند خرما بخور . اگر جمعى از مؤمنان هم پيش تو بودند. به آنان هم آن گونه بخوران».نكتهسيّد ابن طاووس رحمه الله گويد: بايد نيّت روزه دار در خوردن روز عيد ، فرمان بُردارى از امر خداوند متعال باشد تا در خوردن خود نيز ، مثل روزه گرفتنش ، در حال عبادت و سعادت باشد.

د _ دعا پس از نماز صبح800.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از محمّد بن محمّد بن نصر سكونى _ :از احمد بن محمّد بن عثمان بغدادى _ كه خدا رحمتش كند _ خواستم دعايى را كه عمويش محمّد بن عثمان بن سعيد عَمْرى _ كه خدا از او راضى باد و او را راضى كند _ براى ماه رمضان مى خواند ، برايم بيرون آورد و نشانم دهد. براى من دفترى با جلد سرخ بيرون آورد كه در آن دعاهاى ماه رمضان بود . از جمله آنها دعا پيش از نماز صبح روز عيد فطر بود 1

«خداوندا! با محمّد صلى الله عليه و آله از پيش رويَم ، با على عليه السلام از پشت سر و سمت راست ، و با پيشوايانم از سمت چپم ، به تو روى آورده ام. به سبب اينان ، خود را از عذابت مى پوشانم و به درگاهت تقرّب مى جويم ، [ كه ]كسى را از اينان به تو نزديك تر نمى يابم. آنان پيشوايان من اند. پس به سبب آنان ، هراسم را از كيفر و خشمت ، ايمن گردان و با رحمتت ، مرا در زمره بندگان شايسته ات وارد كن!

صبح كردم ، در حالى كه به خدا ايمان دارم و بر دين و آيين محمّد صلى الله عليه و آلهو بر دين و آيين على عليه السلام و بر دين و آيين جانشينان ، اخلاص دارم. به پنهان و آشكار آنان ، ايمان آورده ام و به درگاه خداوند ، درباره آنچه محمّد و على و جانشينانْ به آن اشتياق دارند ، مشتاقم. قدرت و نيرويى جز از خداوند نيست و شكست ناپذيرى و بازدارندگى و قدرت و حكومت ، جز از آنِ خداى يكتاى غالب مقتدر نيست. بر خداوند ، تكيه كرده ام و هر كه بر خدا تكيه كند ، همو برايش بس است. خداوند ، فرمان خود را به سامان مى رساند.

خداوندا! تو را مى خواهم. پس ، تو هم مرا بخواه. آنچه را نزد توست ، مى طلبم. پس ، آن را برايم آسان ساز و نيازهايم را برآور؛ چون در قرآنت فرموده اى _ و گفته ات حق است _ كه : « ماه رمضان كه در آن قرآن را براى هدايت مردم نازل كردى و نشانه هايى از هدايت و فرقان است...» . پس با قرآنى كه در ماه رمضان نازل كردى ، حرمتش را بزرگ داشتى و با قرار دادن شب قدر در آن ، ويژه و بزرگش ساختى و فرمودى: « شب قدر ، بهتر از هزار ماه است * در آن شب ، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى فرود مى آيند * آن شب تا دميدن سپيده ، ايمن است» .

خداوندا! اينك ، روزهاى ماه رمضان و شب هاى آن سپرى شده است و نسبت به آن ، آن گونه ام كه تو از من به آن داناتر و نسبت به شمارش آن از من شمارشگرترى.

تو را _ خدايا _ به آنچه بندگان شايسته ات خواسته اند ، مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و آنچه را وسيله تقرّب به درگاهت ساختم ، از من بپذيرى و بر من احسان كرده ، عملم را دو چندان كنى و آنچه را براى تقرّب به تو فراهم كرده ام و نيز قُربتم را بپذيرى و دعايم را اجابت كنى. و از سوى خودت با آزاد كردنم از آتش ، بر من بخشش كن و با رساندن من به بهشت ، بر من منّت بگذار و در روز هراس ، مرا از هر رنج و وحشتى كه براى روز قيامت آماده كرده اى، ايمن بدار!

به احترام ذات بزرگوارت و به احترام پيامبرت و [ به] احترام شايستگان ، پناه مى برم كه اين روز بگذرد و از من نزد تو گناهى باشد كه مى خواهى بر آن مؤاخذه ام كنى ، يا گناهى كه مى خواهى براى آن از من حساب بكشى و بدبختم كنى و با آن رسوايم سازى ، يا خطايى كه آن را از من نيامرزيده اى و مى خواهى از من حساب بكشى و قصاص كنى.

از تو مى خواهم ، به حرمت ذات بزرگوار تو ، كه هر چه را بخواهى ، انجام مى دهى ، و هر چه را بخواهى ، مى گويى: باش ؛ پس مى شود. معبودى جز تو نيست.

خداوندا! تو را مى خوانم به اين كه معبودى جز تو نيست ، كه اگر در اين ماه از من راضى شده اى ، در باقى مانده عمرم ، از من بيشتر راضى شوى و اگر در اين ماه از من راضى نشده اى ، از هم اكنون از من راضى شو ، هم اينك ، اكنون ، حالا؛ و در اين ساعت و اين مجلس ، مرا از آزادشدگانت از آتش ، و رستگان از دوزخ ، و از بندگان خوش بخت خويش قرار بده ، به آمرزش و رحمتت ، اى مهربان ترينِ مهربانان!

خداوندا! تو را به حرمت ذات بزرگوارت مى خوانم كه از وقتى مرا در اين دنيا قرار داده اى ، اين ماه را بهترين ماه رمضانى قرار دهى كه در آن تو را عبادت كرده ، برايت روزه گرفته و به درگاهت تقرّب جسته ام؛ رمضانى با پاداش بزرگ تر ، نعمتى تمام تر ، عافيتى فراگيرتر ، روزى اى گسترده تر ، آزاد شدن از آتشى برتر ، رحمتى حتمى تر، آمرزشى بزرگ تر ، رضايتى كامل تر و به آنچه دوست دارى و مى پسندى ، نزديك تر.

خداوندا! آن را آخرين رمضانى قرار مده كه برايت روزه گرفتم. دوباره روزى ام كن باز هم دوباره ، تا آن كه راضى شوى و نيز پس از رضايت ، تا آن كه مرا از دنيا ببرى ، در حالى كه سالم باشم و تو از من راضى باشى و من مورد رضايت تو باشم.

خداوندا! در آنچه مقدّر مى كنى ، در آن امر حتمى كه برگشت و تغييرى ندارد ، مقرّر كن كه مرا از حجّاج خانه با احترامت در اين سال و همه ساله قرار دهى؛ از آنان كه حجّشان مقبول ، تلاششان پاداش يافته ، گناهانشان آمرزيده و اعمالشان پذيرفته است و در سفرهايشان سالم ، در عبادت هايشان كوشا ، و در جان ها و مال ها و نسلشان و در هر چه به آنان نعمت داده اى ، محفوظ اند .

خداوندا! مرا از اين مجلس ، در اين ماه و در اين روز و در اين ساعت ، رستگار و كامياب و با دعاى اجابت شده و گناه آمرزيده و ايمن از آتش و آزادشده از دوزخ _ چنان آزادى اى كه پس از آن هرگز نه بردگى اى باشد و نه بيمى _ برگردان ، اى پروردگار همه صاحبان!

خداوندا! از تو مى خواهم در آنچه خواسته اى و اراده كرده اى و مقدّر نموده اى و حتمى ساخته اى و شدنى قرار داده اى ، چنين مقرّر دارى كه عمرم را طولانى ، اَجَلم را با تأخير گردانى؛ ناتوانى ام را قوّت ، و فقرم را بى نيازى بخشى؛ فقر مرا جبران كنى؛ بر بينوايى ام ترحّم نمايى؛ خوارى ام را عزّت بخشى؛ پستى ام را رفعت دهى؛ عائله ام را بى نياز گردانى؛ وحشتم را ايمن سازى؛ كمىِ مرا بيش كنى؛ روزىِ مرا با عافيت و آسانى و فروتنى ، سرشار سازى؛ آنچه را از كار دنيا و آخرتم مرا اندوهگين ساخته ، كفايتم كنى؛ مرا به خودم وا مگذارى تا نسبت به خودم ناتوان شوم و به مردم وا مگذارى كه طردم كنند؛ در دين و بدن وجسد و روحم و فرزندان و خانواده و دوستان و برادرانم و همسايگان باايمانم و زنان و مردان مسلمان و مؤمن (زندگان و مردگان از آنان) ، عافيت دهى؛ و بر من تا زنده ام ، نعمت ايمنى و ايمان عطا كنى.

همانا تو سرپرست ، مولا ، تكيه گاه و سَرور من و سرچشمه درخواست و جايگاه شِكوه و نهايت اشتياق منى. پس _ سرور و مولاى من _ مرا در اميدم مأيوس مساز و طمع و اميدم را تباه مكن!

به درگاه تو روى آورده ام ، به [ واسطه] محمّد و خاندان محمّد ، و آنان را پيش خود روى خودم و جلوى نياز و تقاضا و خواهش و درخواستم قرار داده ام. پس ، مرا به حقّ آنان در دنيا و آخرت ، آبرومند و از مقرّبان قرار بده! تو شناخت آنان را بر من منّت نهاده اى؛ پس ، سعادت مرا با آنان به پايان برسان! همانا تو بر هر چيز توانايى».

افزوده اى در اين دعا:

«با آنان [خاندان رسالت] بر من منّت نهاده اى. پس ، كار مرا با سعادت ، ايمنى ، تن درستى ، ايمان ، آمرزش ، رضوان ، كاميابى و نگهدارى ، به آخر برسان!

خداوندا! تو اميد ما براى هر نيازى. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را عافيت بده ، و هيچ يك از آفريدگانت را كه طاقتش را نداريم ، بر ما مسلّط مكن و هر كار دنيا و آخرتمان را كفايت كن. اى صاحب شُكوه و بزگوارى! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بر محمّد و خاندان محمّد رحمت آور و بر محمّد و خاندان محمّد سلام بفرست ، مثل برترين صلوات و بركت و رحمت و سلام و اِنعامى كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم داشته اى! همانا تو ستوده باشُكوهى».

.

ص: 946

. .

ص: 947

. .

ص: 948

. .

ص: 949

. .

ص: 950

. .

ص: 951

. .

ص: 952

. .

ص: 953

. .

ص: 954

801.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :كُنتُ بِالمَدينَةِ وقَد وُلِّيَها مَروانُ بنُ الحَكَمِ مِن قِبَلِ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ ، وكانَ شَهرُ رَمَضانَ ، فَلَمّا كانَ في آخِرِ لَيلَةٍ مِنهُ أمَرَ مُنادِيَهُ أن يُنادِيَ بِالنّاسِ فِي الخُروجِ إلَى البَقيعِ لِصَلاةِ العيدِ ، فَغَدَوتُ مِن مَنزِلي اُريدُ إلى سَيِّدي عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليهماالسلام غَلَسا ، فَما مَرَرتُ بِسِكَّةٍ مِن سِكَكِ المَدينَةِ إلاّ رَأيتُ أهلَها خارِجينَ إلَى البَقيعِ ، فَيَقولونَ : إلى أينَ تُريدُ يا جابِرُ؟ فَأَقولُ : إلى مَسجِدِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، حَتّى أتَيتُ المَسجِدَ فَدَخَلتُهُ ، فَما وَجَدتُ فيهِ إلاّ سَيِّدي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام قائِما (1) يُصَلِّي صَلاةَ الفَجرِ وَحدَهُ ، فَوَقَفتُ وصَلَّيتُ بِصَلاتِهِ ، فَلَمّا أن فَرَغَ مِن صَلاتِهِ سَجَدَ سَجدَةَ الشُّكرِ .

ثُمَّ إنَّهُ جَلَسَ يَدعو وجَعَلتُ اُؤَمِّنُ عَلى دُعائِهِ ، فَما أتى إلى آخِرِ دُعائِهِ حَتّى بَزَغَتِ الشَّمسُ ، فَوَثَبَ قائِما عَلى قَدَمَيهِ تُجاهَ القِبلَةِ وتُجاهَ قَبرِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .

ثُمَّ إنَّهُ رَفَعَ يَدَيهِ حَتّى صارَتا بِإِزاءِ وَجهِهِ وقالَ :

إلهي وسَيِّدي أنتَ فَطَرتَني وَابتَدَأتَ خَلقي لا لِحاجَةٍ مِنكَ إلَيَّ بَل تَفَضُّلاً مِنكَ عَلَيَّ ، وقَدَّرتَ لي أجَلاً ورِزقا لا أتَعَدّاهُما ولايَنقُصُني أحَدٌ مِنهُما شَيئا ، وكَنَفتَني منِكَ بِأَنواعِ النِّعَمِ وَالكِفايَةِ طِفلاً وناشِئا ، مِن غَيرِ عَمَلٍ عَمِلتُهُ فَعَلِمتَهُ مِنّي فَجازَيتَني عَلَيهِ ، بَل كانَ ذلِكَ مِنكَ تَطَوُّلاً عَلَيَّ وَامتِنانا ، فَلَمّا بَلَغتَ بي أجَلَ الكِتابِ مِن عِلمِكَ بي ووَفَّقتَني لِمَعرِفَةِ وَحدانِيَّتِكَ وَالإِقرارِ بِرُبوبِيَّتِكَ ، فَوَحَّدتُكَ مُخلِصا لَم أدعُ لَكَ شَريكا في مُلكِكَ ، ولا مُعينا عَلى قُدرَتِكَ ، ولَم أنسِب إلَيكَ صاحِبَةً ولا وَلَدا .

فَلَمّا بَلَغتَ بي تَناهِي الرَّحمَةِ مِنكَ عَلَيَّ ، مَنَنتَ بِمَن هَدَيتَني بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ ، وَاستَنقَذتَني بِهِ مِنَ الهَلَكَةِ ، وَاستَخلَصتَني بِهِ مِنَ الحَيرَةِ وفَكَكتَني بِهِ مِنَ الجَهالَةِ ، وهُوَ حَبيبُكَ ونَبِيُّكَ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله ، أزلَفُ خَلقِكَ عِندَكَ وأكرَمُهُم مَنزِلَةً لَدَيكَ ، فَشَهِدتُ مَعَهُ بِالوَحدانِيَّةِ وأقرَرتُ لَكَ بِالرُّبوبِيَّةِ وَالرِّسالَةِ ، وأوجَبتَ لَهُ عَلَيَّ الطّاعَةَ ، فَأَطَعتُهُ كَما أمَرتَ وصَدَّقتُهُ فيما حَتَمتَ ، وخَصَصتَهُ بِالكِتابِ المُنزَلِ عَلَيهِ وَالسَّبعِ المَثانِي المُوحاةِ إلَيهِ ، وأسمَيتَهُ القُرآنَ وأكنَيتَهُ الفُرقانَ العَظيمَ .

فَقُلتَ جَلَّ اسمُكَ : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ» . (2) وقُلتَ _ جَلَّ قَولُكَ _ لَهُ حينَ اختَصَصتَهُ بِما سَمَّيتَهُ بِهِ مِنَ الأَسماءِ : «ط_ه مَآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى» (3) وقُلتَ عَزَّ قَولُكَ : «يس وَ الْقُرْءَانِ الْحَكِيمِ » (4) وقُلتَ تَقَدَّسَت أسماؤُكَ : «ص وَ الْقُرْءَانِ ذِى الذِّكْرِ » (5) وقُلتَ عَظُمَت آلاؤُكَ : «ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ » (6) فَخَصَصتَهُ أن جَعَلتَهُ قَسَمَكَ حينَ أسمَيتَهُ وقَرَنتَ القُرآنَ مَعَهُ ، فَما في كِتابِكَ مِن شاهِدِ قَسَمٍ وَالقُرآنُ مُردَفٌ بِهِ إلاّ وهُوَ اسمُهُ ، وذلِكَ شَرَفٌ شَرَّفتَهُ بِهِ وفَضلٌ بَعَثتَهُ إلَيهِ ، تَعجِزُ الأَلسُنُ وَالأَفهامُ عَن وَصفِ مُرادِكَ بِهِ ، وتَكِلُّ عَن عِلمِ ثَنائِكَ عَلَيهِ .

فَقُلتَ عَزَّ جَلالُكَ في تَأكيدِ الكِتابِ وقَبولِ ما جاءَ فيهِ «هَ_ذَا كِتَ_بُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ» (7) وقُلتَ عَزَزتَ وجَلَلتَ : «مَّا فَرَّطْنَا فِى الْكِتَ_بِ مِن شَىْ ءٍ» (8) وقُلتَ _ تَبارَكتَ وتَعالَيتَ _ في عامَّةِ ابتِدائِهِ : «الر تِلْكَ ءَايَ_تُ الْكِتَ_بِ الْحَكِيمِ» (9) و «الر كِتَ_بٌ أُحْكِمَتْ ءَايَ_تُهُ» (10) و «الر كِتَ_بٌ أَنزَلْنَ_هُ إِلَيْكَ» (11) و «الر تِلْكَ ءَايَ_تُ الْكِتَ_بِ الْمُبِينِ» (12) و «ال_م * ذَ لِكَ الْ_كِتَ_بُ لاَ رَيْبَ فِيهِ» (13) وفي أمثالِها من سُوَرِ الطَّواسينِ وَالحَواميمِ . في كُلِّ ذلِكَ ثَنَّيتَ بِالكِتابِ مَعَ القَسَمِ الَّذي هُوَ اسمُ مَنِ اختَصَصتَهُ لِوَحيِكَ وَاستَودَعتَهُ سِرَّ غَيبِكَ ، فَأَوضَحَ لَنا مِنهُ شُروطَ فَرائِضِكَ وأبانَ لَنا عَن واضِحِ سُنَّتِكَ ، وأفصَحَ لَنا عَنِ الحَلالِ وَالحَرامِ ، وأنارَ لَنا مُدلَهِمّاتِ الظَّلامِ ، وجَنَّبَنا رُكوبَ الآثامِ وألزَمَنَا الطّاعَةَ ووَعَدَنا مِن بَعدِها الشَّفاعَةَ .

فَكُنتُ مِمَّن أطاعَ أمرَهُ وأجابَ دَعوَتَهُ وَاستَمسَكَ بِحَبلِهِ ، فَأَقَمتُ الصَّلاةَ وآتَيتُ الزَّكاةَ وَالتَزَمتُ الصِّيامَ الَّذي جَعَلتَهُ حَقّا . فَقُلتَ جَلَّ اسمُكَ : «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ» . (14) ثُمَّ إنَّكَ أبَنتَهُ فَقُلتَ عَزَزتَ وجَلَلتَ مِن قائِلٍ : «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ» (15) وقُلتَ : «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» . (16)

ورَغَّبتَ فِي الحَجِّ بَعدَ إذ فَرَضتَهُ إلى بَيتِكَ الَّذي حَرَّمتَهُ ، فَقُلتَ جَلَّ اسمُكَ : «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً» (17) وقُلتَ عَزَزتَ وجَلَلتَ : «وَ أَذِّن فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِّيَشْهَدُواْ مَنَ_فِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُواْ اسْمَ اللَّهِ فِى أَيَّامٍ مَّعْلُومَ_تٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّنم بَهِيمَةِ الْأَنْعَ_مِ» . (18)

اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ أن تَجعَلَني مِنَ الَّذينَ يَستَطيعونَ إلَيهِ سَبيلاً ، ومِنَ الرِّجالِ الَّذينَ يَأتونَهُ لِيَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم وَلِيُكَبِّرُوا اللّهَ عَلى ما هَداهُم ، وأعِنِّي اللّهُمَّ عَلى جِهادِ عَدُوِّكَ في سَبيلِكَ مَعَ وَلِيِّكَ،كَما قُلتَ جَلَّ قَولُكَ: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَ_تِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ» (19) ، وقُلتَ جَلَّت أسماؤُكَ : «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَ_هِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّ_بِرِينَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَكُمْ » . (20) اللّهُمَّ فَأَرِني ذلِكَ السَّبيلَ حَتّى اُقاتِلَ فيهِ بِنَفسي ومالي طَلَبَ رِضاكَ فَأَكونَ مِنَ الفائِزينَ.

إلهي أينَ المَفَرُّ عَنكَ فَلا يَسَعُني بَعدَ ذلِكَ إلاّ حِلمُكَ ، فَكُن بي رَؤوفاً رَحيماً وَاقبَلني وتَقَبَّل مِنّي وأعظِم لي فيهِ بَرَكَةَ المَغفِرَةِ ومَثوبَةَ الأَجرِ، وأرِني صِحَّةَ التَّصديقِ بِما سَأَلتُ ، وإن أنتَ عَمَّرتَني إلى عامٍ مِثلِهِ ، ويَومٍ مِثلِهِ ، ولَم تَجعَلهُ آخِرَ العَهدَ مِنّي فَأَعِنّي بِالتَّوفيقِ عَلى بُلوغِ رِضاكَ ، وأشرِكني يا إلهي في هذَا اليَومِ في جَميعِ دُعاءِ مَن أجَبتَهُ مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، وأشرِكهُم في دُعائي إذا أجَبتَني في مَقامي هذا بَينَ يَدَيكَ ؛ فَإِنّي راغِبٌ إلَيكَ لي ولَهُم وعائِذٌ بِكَ لي ولَهُم ، فَاستَجِب لي يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . 21 .


1- .في المصدر : «قائم» ، والتصحيح من بحار الأنوار .
2- .الحِجر : 87 .
3- .طه : 1 و 2 .
4- .يس : 1 و 2 .
5- .ص : 1 .
6- .ق : 1.
7- .الجاثية : 29 .
8- .الأنعام : 38 .
9- .يونس : 1 .
10- .هود : 1 .
11- .إبراهيم : 1 .
12- .يوسف : 1 .
13- .البقرة : 1 و 2 .
14- .البقرة : 183 .
15- .البقرة : 185 .
16- .آل عمران : 97.
17- .الحجّ 27 و 28 .
18- .التوبة : 111 .
19- .محمّد : 31 .
20- .الإقبال : 1 / 488 ، المصباح للكفعمي : 858 ، البلد الأمين : 238 ، بحارالأنوار : 91 / 7 / 3 .

ص: 955

802.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإقبال _ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _ :در مدينه بودم و مروان بن حَكَم ، از سوى يزيد بن معاويه ، والى آن جا بود و ماه رمضان بود. در آخرين شب آن ، جارچىِ خود را فرمان داد كه مردم را ندا دهد كه براى نماز عيد به بقيع بيايند. در تاريكى آخر شب ، از منزل خود به قصد ديدار سرورم على بن الحسين عليهماالسلام بيرون آمدم. از هر كوچه اى از كوچه هاى مدينه كه مى گذشتم ، مردم را مى ديدم كه به سوى بقيع مى روند. مى گفتند: «جابر! كجا مى روى؟». مى گفتم: به مسجد پيامبر خدا.

تا آن كه به مسجد آمده ، وارد آن شدم و جز سرورم على بن الحسين عليهماالسلامكسى را نديدم. ايستاده بود و به تنهايى ، نماز صبح مى خواند. ايستادم و همراهش نماز خواندم. چون از نمازش فارغ شد ، سجده شكر كرد.

سپس نشست. دعا مى كرد. من نيز دعايش را آمين مى گفتم. به پايان دعايش كه رسيد ، خورشيد دميد. رو به قبله و رو به قبر پيامبر صلى الله عليه و آله روى پاهايش ايستاد. آن گاه دستانش را تا مقابل صورتش بالا آورد و گفت:

«خدايا ، سرورا! مرا آفريدى و آفرينش مرا آغاز كردى ، نه از روى نياز به من ؛ بلكه از روى لطف تو بر من. برايم اَجَل و روزى ، معيّن كردى كه از آنها فراتر نمى روم و كسى چيزى از آنها را نمى تواند بكاهد. مرا با نعمت هاى گوناگون خود فرا گرفتى و از كودكى و نورسى ، عهده دار من شدى ، بى آن كه كارى كرده باشم و تو آن را دانسته باشى و بر آن پاداشم داده باشى؛ بلكه از روى احسان تو و نعمت دادنت بر من بوده است.

پس چون مرا به آن سرآمدى كه در دانش و تقدير خود از من مى دانستى ، رساندى و مرا بر شناخت يگانگى تو و اقرار بر پروردگارى ات توفيق دادى ، تو را خالصانه به يكتايى شناختم و در فرمان روايى ات شريكى برايت نخواندم و در قدرتت ياورى برايت ندانستم و هيچ همسر و فرزندى را به تو نسبت ندادم.

پس چون مرا به نهايت رحمت خويش بر من رساندى ، با كسى بر من منّت نهادى كه به سبب او از گم راهى هدايت كردى و از نابودى نجاتم دادى و از سرگشتگى خلاصم كردى و از نادانى آزادم ساختى ، و او حبيب و پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آلهبود ، مقرّب ترين و گرامى ترينِ آفريدگانت در پيشگاه تو. با او به يكتايى گواهى دادم و در آستان تو بر پروردگارى تو و رسالتش اقرار كردم. اطاعتش را بر من واجب كردى؛ پس ، آن گونه كه فرمان دادى ، فرمانش بردم و در آنچه لازم كردى ، تصديقش كردم. و او را با كتابى ويژه ساختى كه بر او نازل كردى و نيز با سبع مثانى (سوره حمد) كه به او وحى نمودى ، و نام آن را «قرآن» نهادى و كنيه آن را «فرقان بزرگ» قرار دادى.

پس فرمودى _ اى كه نامت شكوهمند است _ « تو را سبع مثانى (سوره حمد) و قرآن بزرگ داديم» و آن گاه كه او را با نام هايى ، مخصوص گرداندى ، فرمودى _ اى كه سخنت والاست _ : « طه! قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت افكنى» و فرمودى _ اى كه كلامت عزيز است _ : « يس! سوگند به قرآن حكمت آميز» و فرمودى _ اى كه نام هايت مقدّس است _ : « ص! سوگند به قرآن كه صاحب ياد است» و فرمودى _ اى كه نعمت هايت بزرگ است _ : « ق! سوگند به قرآن مجيد» و او را چنين مخصوص گرداندى كه هر گاه از او نام بردى ، به او سوگند خوردى و قرآن را در كنار نامش آوردى. پس ، در كتاب تو ، هيچ شاهد سوگندى كه قرآن در كنار آن آمده باشد ، جز نام او نيست و اين ، شرافتى است كه با آن ، شرافتش بخشيدى و نعمتى است كه به سويش برانگيختى. زبان ها و فهم ها از توصيف مقصود تو از اين رديف سازى سوگندها با نام او ناتوان اند و از دانستنِ ستايش تو بر او ، الكن.

در تأكيد كتاب و پذيرش آنچه در قرآن است ، چنين فرمودى _ اى كه شُكوهت عزيز است _ : « اين ، كتاب ماست كه به حق بر شما سخن مى گويد» و فرمودى _ اى كه قدرتمند و باشُكوهى _ : « ما در كتاب ، چيزى را فروگذار نكرديم» و در همه آغازهاى قرآن فرمودى _ اى كه خجسته و والايى _ : « الر. اين آيات كتاب حكمت آميز است» و « الر. كتابى است كه آياتش استوار شده است » و « الر . كتابى است كه بر تو نازل كرديم» و « الر. اين ، آيات كتاب روشنگر است» و « الم * اين كتاب ، ترديدى در آن نيست» و نمونه هاى ديگر آن ، كه در سوره هاى «طا سين» (1) ها و «حا ميم» (2) هاست. در همه اينها همراه قرآن ، سوگندى آورده اى كه نام كسى است كه او را ويژه وحى خود و امانتدار راز غيب خود ساخته اى. او از قرآن ، شرط هاى واجبات تو را براى ما توضيح داد و از سنّت روشن تو براى ما پرده برداشت و حلال و حرام را براى ما روشن كرد و براى ما انبوه تاريكى ها را فروزان ساخت و از انجام دادن گناهان ، پرهيزمان داد و به فرمان بردارى وا داشت و پس از اطاعت ، به ما وعده شفاعت داد.

من از كسانى بودم كه فرمانش را اطاعت و دعوتش را اجابت كردم و به ريسمان او چنگ زدم. نماز برپا داشتم ، زكات پرداختم ، روزه اى را گرفتم كه واجبش كردى و فرمودى _ اى كه نامت شكوهمند است _ : « روزه بر شما واجب شده است ، آن گونه كه بر پيشينيان شما واجب شده بود» . سپس آن را روشن ساختى و فرمودى _ اى كه عزيز ، و گوينده اى باشُكوهى _ : « ماه رمضان ، ماهى كه قرآن در آن نازل شده است» و فرمودى: « پس ، هر كه آن ماه را دريافت ، آن را روزه بدارد» .

و پس از آن كه حجّ خانه خود را كه حرمتش بخشيده اى ، واجب ساختى ، مردم را به آن تشويق كردى و فرمودى _ اى كه نامت باشُكوه است _ : « براى خداست بر عهده مردم ، حجّ خانه (كعبه) ، هر كس كه قدرت و راهى به آن داشته باشد» و فرمودى _ اى عزيز شكوهمند _ : « در ميان مردم ، به حج ندا بده ، تا پياده و سواره بر هر شتر لاغرى از هر راه دورى بيايند * تا شاهد منافع خويش باشند و در روزهاى معيّنى نام خدا را بر دام ها و چارپايانى كه خدا روزى شان كرده است ، ببرند» .

خداوندا! از تو مى خواهم مرا از آنانى قرار دهى كه توان راهيابى به آن دارند و از پيادگانى قرار دهى كه به حج مى آيند تا شاهد منافع خود باشند و تا خدا را بر اين كه هدايتشان كرده ، تكبير گويند. مرا _ خداوندا _ بر جهاد با دشمنت در راه خودت و همراه ولىّ خودت يارى كن ، آن گونه كه فرموده اى _ و سخنت ارجمند است _ : « خداوند ، جان ها و مال هاى مؤمنان را به بهاى بهشت از آنان خريده است. [ آنان ]در راه خدا پيكار مى كنند» . و فرمودى _ اى كه نام هايت باشُكوه است _ : « و تا شما را بيازماييم ، تا مجاهدان و صابران شما را بدانيم و گزارش [مربوط به] شما را بر رسيم» .

خداوندا! آن راه را به من بنمايان تا با جان و مال در طلب رضاى تو در آن پيكار كنم و از رستگاران شوم!

خدايا! از تو كجا مى توان گريخت؟ پس از آن ، جز بردبارىِ تو برايم فراهم نيست. پس با من دلسوز و مهربان باش ، مرا بپذير ، از من بپذير و در اين ماه ، بركتِ آمرزش و پاداش مرا بزرگ بدار و درستىِ پذيرش آنچه را خواستم ، به من بنمايان و اگر تا سال ديگر و روزى اين چنين ، مرا عمر دادى و اين را آخرين ديدارم با اين ماه و اين روز قرار ندادى ، پس با توفيق بر رسيدن به رضايَت يارى ام كن و _ خدايا _ در اين روز ، مرا در همه دعاهاى زنان و مردان مؤمنى كه دعايشان را اجابت كرده اى، شريك گردان و نيز اگر در اين جايگاه كه در آستان تو ام ، دعاى مرا اجابت كرده اى ، آنان را در دعايم شريك كن! من براى خودم و آنان ، به تو مشتاقم و براى خودم و آنان ، به تو پناهنده ام. پس دعايم را بپذير ، اى مهربان ترينِ مهربانان!». .


1- .منظور ، سوره هاى : شعراء ، نمل و قصص است كه با «طس» و «طسم» شروع مى شوند .
2- .منظور ، سوره هاى : غافر ، فُصّلت ، شورا ، زخرف ، دُخان ، جاثيه و احقاف اند كه با «حم» شروع مى شوند .

ص: 956

. .

ص: 957

. .

ص: 958

. .

ص: 959

. .

ص: 960

. .

ص: 961

. .

ص: 962

ه _ إخراجُ الزَّكاةِ803.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :السنن الكبرى عن عمرو بن عوف المزني :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله سُئِلَ عَن قَولِهِ «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِى فَصَلَّى» (1) .

قالَ : «هِيَ زَكاةُ الفِطرِ» . (2)804.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ در سفارش به على عليه السلام _ ) كتاب من لا يحضره الفقيه :سُئِلَ الصّادِقُ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى » .

قالَ : «مَن أخرَجَ الفِطرَةَ» ، فَقيلَ لَهُ : «وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِى فَصَلَّى» .

قالَ : «خَرَجَ إلَى الجَبّانَةِ فَصَلّى» . (3)805.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ مِن تَمامِ الصَّومِ إعطاءُ الزَّكاةِ _ يَعنِي الفِطرَةَ _ كَما أنَّ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله مِن تَمامِ الصَّلاةِ ؛ لِأَ نَّهُ مَن صامَ ولَم يُؤَدِّ الزَّكاةَ فَلا صَومَ لَهُ إذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا ، ولا صَلاةَ لَهُ إذا تَرَكَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، إنَّ اللّهَ عز و جل قَد بَدَأَ بِها قَبلَ الصَّلاةِ ، قالَ : «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى * وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِى فَصَلَّى» . (4)806.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لايَزالُ صِيامُ العَبدِ مُعَلَّقا بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ حَتّى تُؤَدِّيَ زَكاةَ فِطرِهِ. (5) .


1- .الأعلى : 14 و 15 .
2- .السنن الكبرى : 4 / 268 / 7668 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 81 / 171 ، صحيح ابن خزيمة : 4 / 90 / 2420 نحوه .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 510 / 1474 ، دعائم الإسلام : 1 / 266 ، المقنعة : 249 نحوه ، بحار الأنوار : 90 / 348 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 183 / 2085 ، المقنعة : 264 كلاهما عن أبي بصير وزرارة ، تهذيب الأحكام : 2 / 159 / 625 و ج 4 / 108 / 314 كلاهما عن زرارة وكلّها نحوه ، الإقبال : 1 / 466 .
5- .تاريخ بغداد : 9 / 121 / 4735 ، تاريخ دمشق : 43 / 93 وفيه «ماله» بدل «فطره» ، الفردوس : 2 / 395 / 3754 نحوه وكلّها عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 552 / 24130 .

ص: 963

ه _ پرداخت زكات

ه _ پرداخت زكات807.مكارم الأخلاق عن عبد اللّه بن مسعود :السنن الكبرى _ به نقل از عمرو بن عوف مزنى _ :از پيامبر خدا درباره اين آيه: « رستگار شد كسى كه زكات داد * و نام پروردگارش را ياد كرد ، پس نماز خواند» پرسيدند. فرمود: «آن ، زكات فطره است».808.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كتاب من لايحضره الفقيه:از امام صادق عليه السلام درباره آيه : « رستگار شد كسى كه زكات داد» پرسيدند.

فرمود: «كسى كه فطريه را بپردازد» .

گفتند: « و نام پروردگارش را ياد كرد ، پس نماز خواند» ؟

فرمود: «[ كسى كه] به صحرا رفت ، پس نماز خواند».809.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام:از كمال روزه ، پرداخت زكات (يعنى فطريه) است ، همان گونه كه صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آلهاز كمال نماز است؛ چرا كه هر كس روزه بدارد ، امّا زكات نپردازد ، اگر به عمد ترك كرده باشد ، براى او روزه اى نيست ، و نيز كسى كه صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله را ترك كند ، نمازى براى او نيست. خداى متعال ، پيش از نماز ، زكات را گفته است؛ فرموده است: « رستگار شد كسى كه زكات داد * و نام پروردگارش را ياد كرد ، و نماز خواند» .806.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:روزه بنده همواره بين آسمان و زمين آويخته است ، تا آن كه زكات فطره اش را بپردازد.

.

ص: 964

807.مكارم الأخلاق ( _ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _ ) سنن الترمذي عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَأمُرُ بِإِخراجِ الزَّكاةِ قَبلَ الغُدُوِّ لِلصَّلاةِ يَومَ الفِطرِ . (1)808.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أدّوا صاعا مِن قَمحٍ أو صاعا مِن بُرٍّ عَن كُلِّ اثنَينِ صَغيرٍ أو كبيرٍ ، ذَكَرٍ أو اُنثى ، حَرٍّ أو مَملوكٍ ، غَنِيٍّ أو فَقيرٍ ، أمّا غَنِيُّكُم فَيُزَكّيهِ اللّهُ ، وأمّا فَقيرُكُم فَيُرَدُّ عَلَيهِ أكثَرُ مِمّا يُعطي . (2)809.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَرَضَ زَكاةَ الفِطرِ مِن رَمَضانَ عَلَى النّاسِ صاعا مِن تَمرٍ ، أو صاعا مِن شَعيرٍ ، عَلى كُلِّ حُرٍّ أو عَبدٍ ، ذَكَرٍ أو اُنثى مِنَ المُسلِمينَ . (3)سنن أبي داود عن ابن عبّاس :فَرَضَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله زَكاةَ الفِطرِ طُهرَةً لِلصّائِمِ مِنَ اللَّغوِ وَالرَّفَثِ ، وطُعمَةً لِلمَساكينِ ، مَن أدّاها قَبلَ الصَّلاةِ فَهِيَ زَكاةٌ مَقبولَةٌ ، ومَن أدّاها بَعدَ الصَّلاةِ فَهِيَ صَدَقَةٌ مِنَ الصَّدَقاتِ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :مَن أدّى زَكاةَ الفِطرَةِ تَمَّمَ اللّهُ بِها ما نَقَصَ مِن زَكاةِ مالِهِ . (5)

عنه عليه السلام _ في خُطبَةِ عيدِ الفِطرِ _ :ألا وإنَّ هذَا اليَومَ يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ لَكُم عيدا وجَعَلَكُم لَهُ أهلاً ، فَاذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم وَادعوهُ يُستَجَب لَكُم ، وأدّوا فِطرَتَكُم ؛ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم ، وفَريضَةٌ واجِبَةٌ مِن رَبِّكُم . (6)

.


1- .سنن الترمذي : 3 / 62 / 677 ، مسند ابن حنبل : 2 / 545 / 6476 ، مسند ابن الجعد : 408 / 2787 عن ابن شهاب وكلاهما نحوه ، كنز العمّال : 7 / 88 / 18097 .
2- .مسند ابن حنبل : 9/167/23725 ، سنن أبي داود : 2 / 114 / 1619 نحوه ، سنن الدارقطني : 2/148/39 ، السنن الكبرى : 4 / 281 / 7709 نحوه وكلّها عن ثعلبة بن أبي صغير عن أبيه ، كنز العمّال : 8 / 550 / 24115 .
3- .صحيح مسلم : 2 / 677 / 12 ، سنن أبي داود : 2 / 112 / 1611 ، مسند ابن حنبل : 2 / 452 / 5949 نحوه ، المستدرك على الصحيحين : 1 / 569 / 1494 فيه «برّ» بدل «شعير» ، السنن الكبرى : 4 / 273 / 7688 نحوه .
4- .سنن أبي داود : 2 / 111 / 1609 ، سنن ابن ماجة : 1 / 585 / 1827 ، سنن الدارقطني : 2 / 138 / 1 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 82 / 179 ، كنز العمّال : 8 / 552 / 24125 و ص 554 / 24138 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 183 / 2084 عن السكوني بإسناده ، الجعفريّات : 54 ، النوادر للراوندي : 151 / 218 كلاهما عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، الإقبال : 1 / 465 ، بحار الأنوار : 96 / 105 / 9 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 517 / 1482 ، مصباح المتهجّد : 661 / 728 عن جندب بن عبد اللّه الأزدي عن أبيه نحوه ، بحار الأنوار : 91 / 31 / 5 .

ص: 965

سنن الترمذى _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا دستور مى داد كه زكات را پيش از رفتن براى نماز روز عيد فطر ، بدهند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:از طرف دو نفر ، يك صاع (1) گندم پوست دار يا يك صاع گندم پوست كنده بدهيد ، كوچك باشد يا بزرگ ، مرد باشد يا زن ، آزاد باشد يا برده ، توانگر باشد يا نيازمند. امّا توانگرتان ، خداوندْ او را پاك مى سازد و امّا نيازمندتان ، بيش از آنچه مى دهد ، به او برگردانده مى شود.

صحيح مسلم _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا زكات فطره رمضان را بر مردم واجب كرد ، به اندازه يك صاع از خرما ، يا يك صاع از جو ، بر هر آزاد يك برده ، مرد يا زن مسلمان.

سنن أبى داوود _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر خدا زكات فطره را واجب كرد تا روزه دار را از لغو و زشتى ، پاك سازد و خوراكى براى بينوايان باشد. هر كه آن را پيش از نماز بپردازد ، زكاتى پذيرفته [ پرداخت كرده] است و هر كه آن را پس از نماز بپردازد ، صدقه اى از صدقه هاست.

امام على عليه السلام:هر كس زكات فطره بپردازد ، خداوند به سبب آن ، آنچه را از زكات مالش كاسته است ، كامل مى سازد.

امام على عليه السلام _ در خطبه عيد فطر _ :آگاه باشيد! امروز ، روزى است كه خداونْد آن را براى شما عيد قرار داده و شما را شايسته آن ساخته است. پس خدا را ياد كنيد تا شما را ياد كند و او را بخوانيد تا مستجاب كند و فطره خود را بپردازيد كه سنّت پيامبر شما و تكليفى واجب از سوى پروردگارتان است.

.


1- .پيمانه اى برابر با سه كيلو.

ص: 966

التوحيد عن أبان وغيره عن الإمام الصادق عليه السلام :«مَن خَتَمَ صِيامَهُ بِقَولٍ صالِحٍ أو عَمَلٍ صالِحٍ تَقَبَّلَ اللّهُ مِنهُ صِيامَهُ» . فَقيلَ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، مَا القَولُ الصّالِحُ؟ قالَ : «شَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ ، وَالعَمَلُ الصّالِحُ إخراجُ الفِطرَةِ» . (1)

الكافي عن معتّب عن الإمام الصادق عليه السلام :«اِذهَب فَأَعطِ عَن عِيالِنَا الفِطرَةَ ، وأعطِ عَنِ الرَّقيقِ وَاجمَعهُم ، ولا تَدَع مِنهُم أحَدا ؛ فَإِنَّكَ إن تَرَكتَ مِنهُم إنسانا تَخَوَّفتُ عَلَيهِ الفَوتَ» . قُلتُ : ومَا الفَوتُ؟ قالَ : «المَوتُ» . (2)

الإقبال عن أبي الحسن الأحمسي عن الإمام الصادق عليه السلام :«أدِّ الفِطرَةَ عَن كُلِّ حُرٍّ ومَملوكٍ ؛ فَإِن لَم تَفعَل خِفتُ عَلَيكَ (3) الفَوتَ» . قُلتُ : ومَا الفَوتُ؟ قالَ : «المَوتُ» . قُلتُ : اُصَلِّي الصَّلاةَ أو بَعدَها؟ قالَ : «إن أخرَجتَها قَبلَ الظُّهرِ فَهِيَ فِطرَةٌ ، وإن أخرَجتَها بَعدَ الظُّهرِ فَهِيَ صَدَقَةٌ ولا يُجزيكَ» . قُلتُ : فَاُصَلِّيَ الفَجرَ وأعزِلُها فَتَمكُثُ يَوما ، أو بَعضَ يَومٍ آخَرَ ، ثُمَّ أتَصَدَّقُ بِها . قال : «لا بَأسَ هِيَ فِطرَةٌ إذا أخرَجتَها قَبلَ الصَّلاةِ» . قالَ : وقالَ : «هِيَ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ مُحتاجٍ أو موسِرٍ يَقدِرُ عَلى فِطرَةٍ» . (4)

.


1- .التوحيد : 22/16 ، معاني الأخبار : 236 / 1 ، الأمالي للصدوق : 110 / 86 ، روضة الواعظين : 372 و ص 388، بحار الأنوار : 96 / 313 / 8 .
2- .الكافي : 4 / 174 / 21 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 181 / 2078 ، علل الشرايع : 390 / 1 ، الإقبال : 1 / 465 ، بحار الأنوار : 47 / 54 / 90 .
3- .في نسخة : «عليه» .
4- .الإقبال : 1 / 465 .

ص: 967

التوحيد _ به نقل از اَبان و ديگرى _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «هر كس روزه دارىِ خود را با سخن شايسته يا كار شايسته به پايان برساند ، خداوندْ روزه او را قبول مى كند». گفتند: اى پسر پيامبر خدا! سخن شايسته چيست؟ فرمود: «شهادت دادن به اين كه جز خداوند ، معبودى نيست؛ و كار شايسته ، پرداخت زكات فطره است».

الكافى _ به نقل از معتّب _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «برو و از سوى خانواده ما فطريّه بپرداز و از سوى بردگان هم بپرداز و همه را حساب كن و كسى از آنان را وا مگذار؛ چرا كه اگر يكى از آنان را وا گذارى ، از فوت او بيمناكم». گفتم: فوت چيست؟ فرمود: «مردن».

الإقبال _ به نقل از ابو الحسن احمسى _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «زكات فطره را از طرف هر آزاد و برده بپرداز ، كه اگر چنين نكنى ، از فوت تو [او] بيمناكم». گفتم: فوت چيست؟ فرمود: «مردن». گفتم: نماز [ را ابتدا] بخوانم ، يا پس از فطريه دادن؟ فرمود: «اگر آن را پيش از ظهر [از مالت] جدا كنى و بپردازى ، زكات فطره است و اگر بعد از ظهر بپردازى ، صدقه است و تو را كفايت نمى كند». گفتم: پس ، نماز صبح را مى خوانم و آن را كنار مى گذارم. پس ، يك روز ، يا تا بخشى از روز ديگر مى ماند. سپس آن را صدقه مى دهم. فرمود: «اشكالى ندارد. اگر آن را قبل از نماز جدا كرده باشى ، فطريّه است» و فرمود: «آن بر هر مسلمانى چه محتاج و چه توانگر ، كه قدرت پرداخت فطريّه دارد ، واجب است».

.

ص: 968

الكافي عن هشام بن الحكم عن الإمام الصادق عليه السلام :التَّمرُ فِي الفِطرَةِ أفضَلُ مِن غَيرِهِ ؛ لِأَ نَّهُ أسرَعُ مَنفَعَةً ، وذلِكَ أ نَّهُ إذا وَقَعَ في يَدِ صاحِبِهِ أكَلَ مِنهُ . وقالَ : نَزَلَتِ الزَّكاةُ ولَيسَ لِلنّاسِ أموالٌ ، وإنَّما كانَتِ الفِطرَةُ . (1)

3 / 3ما يَنبَغي فِي الخُروجِ إلَى الصَّلاةِأ _ الخُروجُ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِالإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :لا تَخرُج مِن بَيتِكَ إلاّ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ . (3)

تهذيب الأحكام عن سماعة :سَأَلتُهُ عَنِ الغُدُوِّ إلَى المُصَلّى فِي الفِطرِ وَالأَضحى . فَقالَ : «بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ» . (4)

.


1- .الكافي : 4 / 171 / 3 ، تهذيب الأحكام : 4 / 85 / 248 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 180 / 2075 ، علل الشرايع : 390 / 1 ، الإقبال : 1 / 483 ، بحار الأنوار : 96 / 106 / 8 .
2- .الإقبال : 1 / 478 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 90 / 371 / 23 .
3- .الإقبال : 1 / 479 عن زرارة ، بحار الأنوار : 90 / 371 / 23 .
4- .تهذيب الأحكام : 3 / 287 / 859 .

ص: 969

3 / 3 آنچه هنگام رفتن به سوى نماز ، سزاوار است
الف _ رفتن پس از طلوع آفتاب

الكافى _ به نقل از هشام بن حكم _ :امام صادق عليه السلام فرمود: «در پرداخت زكاتِ فطره ، خرما از غير آن بهتر است؛ چون سود آن ، سريع تر است؛ چون هر گاه به دستِ گيرنده اش برسد ، از آن مى خورد». و فرمود: «زكات ، وقتى نازل شد كه مردم اموالى نداشتند و زكاتِ فطره بود» .

3 / 3آنچه هنگام رفتن به سوى نماز ، سزاوار استالف _ رفتن پس از طلوع آفتابامام صادق عليه السلام:پيامبر خدا ، پس از طلوع خورشيد ، بيرون مى رفت.

امام باقر عليه السلام:از خانه ات بيرون نرو ، مگر پس از طلوع آفتاب.

تهذيب الأحكام _ به نقل از سماعه _ :از امام عليه السلام درباره بيرون رفتن به سوى مصلاّ در عيد فطر و عيد قربان پرسيدم. فرمود: «پس از طلوع آفتاب [ برو] ».

.

ص: 970

ب _ الدُّعاءُ عِندَ الخُروجِالإمام الباقر عليه السلام :اُدعُ فِي العيدَينِ ويَومِ الجُمُعَةِ ، إذا تَهَيَّأتَ لِلخُروجِ بِهذَا الدُّعاءِ : اللّهُمَّ مَن تَهَيَّأَ وتَعَبَّأَ وأعَدَّ وَاستَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ وطَلَبَ نائِلِهِ وجَوائِزِهِ وفَواضِلِهِ ونَوافِلِهِ ، فَإِلَيكَ يا سَيِّدي وِفادَتي وتَهيِئَتي وتَعبِئَتي وإعدادي وَاستِعدادي رَجاءَ رِفدِكَ وجَوائِزِكَ ونَوافِلِكَ ، فَلا تُخَيِّبِ اليَومَ رَجائي ، يا مَن لا يَخيبُ عَلَيهِ سائِلٌ ولا يَنقُصُهُ نائِلٌ ، فَإِنّي لَم آتِكَ اليَومَ بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمتُهُ ولا شَفاعَةِ مَخلوقٍ رَجَوتُهُ ، ولكِن أتَيتُكَ مُقِرّا بِالظُّلمِ وَالإِساءَةِ ، لا حُجَّةَ لي ولا عُذرَ ، فَأَسأَلُكَ يا رَبِّ ، أن تُعطِيَني مَسأَلَتي وتَقلِبَني بِرَغبَتي ، ولا تَرُدَّني مَجبوها ولا خائِبا ، يا عَظيمُ يا عَظيمُ يا عَظيمُ ، أرجوكَ لِلعَظيمِ ، أسأَلُكَ يا عَظيمُ أن تَغفِرَ لِيَ العَظيمَ ، لا إلهَ إلاّ أنتَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَارزُقني خَيرَ هذَا اليَومِ الَّذي شَرَّفتَهُ وعَظَّمتَهُ ، وتَغسِلُني فيهِ مِن جَميعِ ذُنوبي وخَطايايَ ، وزِدني مِن فَضلِكَ إنَّكَ أنتَ الوَهّابُ . (1)

عنه عليه السلام :اُدعُ فِي الجُمُعَةِ وَالعيدَينِ ، إذا تَهَيَّأتَ لَلخُروجِ فَقُل : اللّهُمَّ مَن تَهَيَّأَ في هذَا اليَومِ أو تَعَبَّأَ أو أعَدَّ وَاستَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخلوقٍ رَجاءَ رِفدِهِ وجائِزَتِهِ ونَوافِلِهِ ، فَإِلَيكَ يا سَيِّدي كانَت وِفادَتي وتَهيِئَتي وإعدادي وَاستِعدادي ، رَجاءَ رِفدِكَ وجَوائِزِكَ ونَوافِلِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ وخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وعَلى أميرِ المُؤمِنينَ ووَصِيِّ رَسولِكَ ، وصَلِّ يا رَبِّ عَلى أئِمَّةِ المُؤمِنينَ : الحَسَنِ وَالحُسَينِ وعَلِيٍّ ومُحَمَّدٍ . _ وتُسَمّيهِم إلى آخِرِهِم حَتّى تَنتَهِيَ إلى صاحِبِكَ عليه السلام (2) _ وقُل : اللّهُمَّ افتَح لَهُ (3) فَتحا يَسيرا وَانصُرهُ نَصرا عَزيزا ، اللّهُمَّ أظهِر بِهِ دينَكَ وسُنَّةَ رَسولِكَ حَتّى لا يَستَخفِيَ بِشَيءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ . اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ ، وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ ، وتَجعَلُنا فيها مِنَ الدُّعاةِ إلى طاعَتِكَ وَالقادَةِ إلى سَبيلِكَ ، وتَرزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، اللّهُمَّ ما أنكَرنا مِن حَقٍّ فَعَرِّفناهُ وما قَصُرنا عَنهُ فَبَلِّغناهُ . وتَدعُو اللّهَ لَهُ وعَلى عَدُوِّهِ ، وتَسأَلُ حاجَتَكَ ويَكونُ آخِرُ كَلامِكَ : اللّهُمَّ استَجِب لَنا ، اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَّن تَذَكَّرَ فَيُذَكَّرُ (4) . (5)

.


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 142 / 316 ، الإقبال : 1 / 477 نحوه وكلاهما عن أبى حمزة الثمالي ، مصباح المتهجّد : 658 / 727 ، المقنعة : 199 كلاهما من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : 91 / 19 / 5 .
2- .في نسخة : «صاحب الزمان» .
3- .في نسخة : «لنا» .
4- .في نسخة : «يذكر فيه فيذكر» .
5- .الإقبال : 1 / 476 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : 91 / 6 / 2 .

ص: 971

ب _ دعا هنگام بيرون رفتن

ب _ دعا هنگام بيرون رفتنامام باقر عليه السلام:روز عيد فطر و عيد قربان و روز جمعه ، چون آماده بيرون رفتن شدى ، اين دعا را بخوان: «خداوندا! هر كس كه آماده و مهيّا شود و به اميد عطا و بخشش و جايزه و احسانِ آفريده اى ، ساز و برگ رفتن به حضور او فراهم سازد ، پس _ اى سرور من _ باريابى و آمادگى و تهيّه ساز و برگ و آماده شدنِ من ، به درگاه توست و به اميد بخشش و جايزه ها و احسان هاى تو. پس امروز نااميدم مكن! اى آن كه هيچ نيازمندى از درگاهش محروم نمى شود و هيچ برخوردارى ، از او نمى كاهد! من امروز كار شايسته اى به درگاهت نياورده ام و به شفاعت آفريده اى هم اميد نبسته ام؛ ليكن با اعتراف به ستم و بدى ، به درگاهت آمده ام. نه دليلى دارم و نه عذرى. پروردگارا! از تو مى خواهم كه خواسته ام را بدهى و مرا با درخواستى برآورده برگردانى و مرا نااميد و بى بهره بر نگردانى! اى بزرگ ، اى بزرگ ، اى بزرگ! براى خواسته بزرگ به تو اميدوارم. اى بزرگ! از تو مى خواهم كه گناه بزرگ مرا ببخشايى. معبودى جز تو نيست. خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نيكىِ امروز را كه شرافت و عظمتش بخشيده اى ، روزى ام كن و در اين روز ، مرا از همه گناهان و لغزش هايم بشوى و از احسان خود بر من بيفزاى! همانا تويى تو بسيار بخشنده».

امام باقر عليه السلام:روز جمعه و روز عيد فطر و عيد قربان ، چون خواستى خارج شوى ، دعا كن و بگو: «خداوندا! هر كس امروز مهيّا و آماده شود و ساز و برگ ورود به بارگاه مخلوقى فراهم سازد تا از بخشش و جايزه و احسان او برخوردار شود ، _ سرور من _ بار يافتن و آماده شدن و فراهم ساختن ساز و برگ از سوى من ، به درگاه توست ، به اميد بخشش و جوايز و احسان هاى تو. خداوندا! درود فرست بر محمّد ، بنده و فرستاده ات و برگزيده تو از ميان آفريدگانت و بر امير مؤمنان ، جانشين پيامبرت؛ و _ پروردگارا _ بر پيشوايان مؤمنان درود فرست، بر حسن و حسين و على و محمّد...» و آنان را تا آخرشان نام مى برى تا به امام زمانت برسى. و بگو: «خداوندا! براى او فتحى آسان فراهم آور و او را با نصرتى نيرومند ، يارى كن. خداوندا! با او دين خود و سنّت پيامبرت را آشكار كن تا چيزى از حق را از بيم احدى از مردم ، پنهان ندارد! خداوندا! از درگاه تو ، دولت كريمه اى را اميد مى بَريم كه با آن ، اسلام و مسلمانان را عزّت مى بخشى و با آن ، نفاق و منافقان را خوار مى سازى و در آن ، ما را از دعوتگران به طاعت خود و راهنمايان به راه خود قرار مى دهى و با آن به ما كرامت دنيا و آخرت را روزى مى كنى. خداوندا! آنچه را از حق نشناختيم ، به ما بشناسان و آنچه را به آن نرسيديم ، به ما برسان!». و خدا را مى خوانى براى او و بر ضدّ دشمن او و حاجت خود را مى طلبى و پايان كلامت چنين باشد: «خداوندا! دعايمان را اجابت كن. خداوندا! ما را از آنانى قرار بده كه ياد كردند ، پس ياد شدند».

.

ص: 972

الإمام الرضا عليه السلام _ لَمّا خَرَجَ إلى صَلاةِ العيدِ ، وَقَفَ عَلَى البابِ وَقفَةً ، ثُمَّ قالَ _ :اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ (اللّهُ أكبَرُ) عَلى ما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ ، وَالحَمدُ للّهِِ عَلى ما أبلانا _ نَرفَعُ بِها أصواتَنا _ . (1)

ج _ الدُّعاءُ فِي الطَّريقِالإقبال :اِستَفتِح خُروجَكَ بِهذَا الدُّعاءِ إلى أن تَدخُلَ مَعَ الإِمامِ فِي الصَّلاةِ ، فَإِن فاتَكَ مِنهُ شَيءٌ فَاقضِهِ بَعدَ الصَّلاةِ : اللّهُمَّ إلَيكَ وَجَّهتُ وَجهي وعَلَيكَ تَوَكَّلتُ ، اللّهُ أكبَرُ كَما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ إلهُنا ومَولانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما أولانا وحَسُنَ ما أبلانا ، اللّهُ أكبَرُ وَلِيُّنَا الَّذِي اجتَبانا ، اللّهُ أكبَرُ رَبُّنَا الَّذي بَرَأَنا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي أنشَأَنا . اللّهُ أكبَرُ الَّذي بِقُدرَتِهِ هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي خَلَقَنا فَسَوّانا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي بِدينِهِ حَبانا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي مِن فِتنَتِهِ عافانا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي بِالإِسلامِ اصطَفانا ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي فَضَّلَنا بِالإِسلامِ عَلى مَن سِوانا ، اللّهُ أكبَرُ وأكبَرُ سُلطانا ، اللّهُ أكبَرُ وأعلى بُرهانا ، اللّهُ أكبَرُ وأجَلُّ سُبحانا . اللّهُ أكبَرُ وأقدَمُ إحسانا ، اللّهُ أكبَرُ وأعَزُّ غُفرانا ، اللّهُ أكبَرُ وأسنى شَأنا ، اللّهُ أكبَرُ ناصِرُ مَنِ استَنصَرَ ، اللّهُ أكبَرُ ذُو المَغفِرَةِ لِمَنِ استَغفَرَ ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي خَلَقَ وصَوَّرَ . اللّهُ أكبَرُ الَّذي أماتَ وأقبَرَ ، اللّهُ أكبَرُ الَّذي إذا شاءَ أنشَرَ ، اللّهُ أكبَرُ وأعلى وأكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ وأقدَسُ مِن كُلِّ شَيءٍ وأطهَرُ ، اللّهُ أكبَرُ رَبُّ الخَلقِ والبَرِّ وَالبَحرِ ، اللّهُ أكبَرُ كُلَّما سَبَّحَ اللّهَ شَيءٌ وكَبَّرَ ، اللّهُ أكبَرُ كَما يُحِبُّ رَبُّنا أن يُكَبَّرَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ ورَسولِكَ ونَبِيِّكَ وصَفِيِّكَ ونَجيبِكَ (2) وأمينِكَ ، وحَبيبِكَ وصَفوَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وخَليلِكَ وخاصَّتِكَ وخِيَرَتِكَ مِن بَرِيَّتِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ ، عَبدِكَ الَّذي هَدَيتَنا بِهِ مِنَ الجَهالَةِ وبَصَّرتَنا بِهِ مِنَ العَمى ، وأقَمتَنا بِهِ عَلَى المَحَجَّةِ العُظمى وسَبيلِ التَّقوى ، وكَما أرشَدتَنا وأخرَجتَنا بِهِ مِنَ الغَمَراتِ إلى جَميعِ الخَيراتِ ، وأنقَذتَنا بِهِ مِن شَفا جُرُفِ الهَلَكاتِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، أفضَلَ وأكمَلَ وأشرَفَ وأكبَرَ ، وأطهَرَ وأطيَبَ وأتَمَّ وأعَمَّ ، وأزكى وأنمى وأحسَنَ وأجمَلَ ما صَلَّيتَ عَلى أحَدٍ مِنَ العالَمينَ . اللّهُمَّ شَرِّف بُنيانَهُ وعَظِّم بُرهانَهُ ، وأعلِ مَكانَهُ وكَرِّم فِي القِيامَةِ مَقامَهُ ، وعَظِّم عَلى رُؤوسِ الخَلائِقِ حالَهُ . اللّهُمَّ اجعَل مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ يَومَ القِيامَةِ أقرَبَ الخَلقِ مِنكَ مَنزِلَةً ، وأعلاهُم مِنكَ مَكاناً وأفسَحَهُم لَدَيكَ مَنزِلَةً ومَجلِساً ، وأعظَمَهُم عِندَكَ شَرَفاً وأرفَعَهُم مَنزِلاً . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والأَئِمَّةِ الهُدى المُهتَدينَ ، وَالحُجَجِ عَلى خَلقِكَ وَالأَدِلاّءِ عَلى سَبيلِكَ ، وَالبابِ الَّذي مِنهُ يُؤتى وَالتَّراجِمَةِ لِوَحيِكَ ، كَما سَنّوا سُنَّتَكَ ، النّاطِقينَ بِحِكمَتِكَ وَالشُّهَداءِ عَلى خَلقِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى وَلِيِّكَ المُنتَظِرِ أمرَكَ ، المُنتَظَرِ لِفَرَجِ أولِيائِكَ . اللّهُمَّ اشعَب بِهِ الصَّدعَ وَارتُق بِهِ الفَتقَ ، وأمِت بِهِ الجَورَ وأظهِر بِهِ العَدلَ ، وزَيِّن بِطولِ بَقائِهِ الأَرضَ وأيِّدهُ بِنَصرِكَ وَانصُرهُ بِالرُّعبِ ، وقَوِّ ناصِرَهُم وَاخذُل خاذِلَهُم ، ودَمدِم عَلى مَن نَصَبَ لَهُم ، ودَمِّر عَلى مَن غَشَّهُم ، وَاقصِم بِهِم رُؤوسَ الضَّلالَةِ وشارِعَةَ البِدَعِ ومُميتَةَ السُّنَّةِ والمُتَعَزِّزينَ بِالباطِلِ ، وأعِزَّ بِهِمُ المُؤمِنينَ ، وأذِلَّ بِهِمُ الكاذِبينَ وَالمُنافِقينَ وجَميعَ المُلحِدينَ وَالمُخالِفينَ في مَشارِقِ الأَرضِ ومَغارِبِها ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . اللّهُمَّ وصَلِّ عَلى جَميعِ المُرسَلينَ وَالنَّبِيِّينَ الَّذينَ بَلَّغوا عَنكَ الهُدى ، وَاعتَقَدوا لَكَ المَواثيقَ بِالطّاعَةِ ، ودَعَوُا العِبادَ إلَيكَ بِالنَّصيحَةِ ، وصَبَروا عَلى ما لَقوا مِنَ الأَذى في جَنبِكَ . اللّهُمَّ وصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلَيهِم وعَلى ذَراريهِم وأهلِ بُيوتاتِهِم وأهلِ مَوَدّاتِهِم ، وأزواجِهِمُ الطّاهِراتِ وجَميعِ أشياعِهِم مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِم جَميعاً في هذِهِ السّاعَةِ وفي هذَا اليَومِ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ . اللّهُمَّ اخصُص أهلَ بَيتِ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ المُبارَكينَ السّامِعينَ المُطيعينَ ، الَّذينَ أذهَبتَ عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهَّرتَهُم تَطهيرا بِأَفضَلِ صَلَواتِكَ ونَوامي بَرَكاتِكَ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ . (3)

.


1- .الكافي : 1 / 489 / 7 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 151 / 21 كلاهما عن ياسر الخادم والريّان بن الصلت وزاد في الأخير عن محمّد بن عرفة وصالح بن سعيد الكاتب .
2- .في نسخة : «نجيِّك».
3- .الإقبال : 1 / 484 ، مصباح المتهجّد : 651 / 724 ، البلد الأمين : 239 ، بحار الأنوار : 91 / 16 / 4 .

ص: 973

ج _ دعا در مسير

امام رضا عليه السلام _ آن گاه كه در هنگام بيرون رفتن براى نماز عيد ، لحظه اى بر آستانه در ايستاد _ :اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر ، اللّه أكبر بر آن كه هدايتمان كرد. اللّه أكبر بر آن كه ما را از چارپايان ، روزى داد. خدا را سپاس بر آن كه ما را آزمود. صداهايمان را به اين ذكر بلند مى كنيم.

ج _ دعا در مسيرالإقبال:با اين دعا از خانه بيرون برو ، تا آن كه همراه امام ، وارد نماز شوى. اگر چيزى از آن از تو فوت شد ، پس از نماز ، قضايش كن: «خداوندا! رويم را به سوى تو كردم و بر تو توكّل نمودم. اللّه أكبر ، آن گونه كه هدايتمان كرد. اللّه أكبر ، خدا و مولاى ما. اللّه أكبر بر آن كه نعمتمان داد و آنچه آزمودمان ، نيكوست. اللّه أكبر ، براى آنچه ما را برگزيد و بر عهده ما نهاد. اللّه أكبر ، پروردگار ما ، كه ما را آفريد. اللّه أكبر ، كه ما را هستى داد. اللّه أكبر ، آن كه با قدرتش ما را هدايت كرد. اللّه أكبر ، آن كه ما را آفريد و سامان بخشيد. اللّه أكبر ، آن كه با آيين خود به ما احسان كرد. اللّه أكبر ، آن كه از فتنه اش ما را ايمن ساخت. اللّه أكبر ، آن كه با اسلام ، ما را برگزيد. اللّه أكبر ، آن كه با اسلام ، ما را بر جز ما برترى بخشيد. اللّه أكبر ، كه قدرتش بزرگ تر است. اللّه أكبر ، كه برهانش برتر است. اللّه أكبر ، كه منزّه تر و ستوده تر است. اللّه أكبر ، كه احسان او ديرين تر است. اللّه أكبر ، كه آمرزش او عزيزتر است. اللّه أكبر ، كه شأن او والاتر است. اللّه أكبر ، كه ياور كسى است كه از او يارى بخواهد. اللّه أكبر ، صاحب بخشايش براى آن كه از او آمرزش بطلبد. اللّه أكبر ، آن كه آفريد و صورتگرى كرد. اللّه أكبر ، آن كه ميرانْد و به گور برد. اللّه أكبر ، آن كه هر گاه بخواهد ، برمى انگيزاند. اللّه أكبر ، خداوندْ برتر و بزرگ تر است. اللّه أكبر ، خداوندْ بزرگ تر و مقدّس تر و پاك تر از هر چيز است. اللّه أكبر ، پروردگار آفريده ها و خشكى و دريا. اللّه أكبر ، تا آن گاه كه چيزى خداوند را تسبيح كند و بزرگ بشمارد. اللّه أكبر ، آن گونه كه پروردگارمان دوست دارد بزرگ شمرده شود. خداوندا! بر محمّد ، بنده و فرستاده ات ، پيامبر و برگزيده ات ، بزرگوار و امينت، محبوب و برگزيده ات از ميان آفريدگانت، دوست و ويژه و اختيارشده ات از ميان خلايقت ، درود فرست! خداوندا! بر محمّد درود فرست ، آن بنده ات كه به سبب او ما را از نادانى ، هدايت كردى و به سبب او از نابينايى بينايمان ساختى و به سبب او ما را بر راه روشن و بزرگ و راه تقوا استوار داشتى ، آن گونه كه با او ما را رهنمون شدى و ما را از اعماق تباهى به همه نيكى ها بيرون آوردى و با او ما را از لبه پرتگاه هاى نابودى رهانيدى! خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ؛ بهترين ، كامل ترين ، برترين ، بزرگ ترين ، پاكيزه ترين ، پاك ترين ، تمام ترين ، فراگيرترين ، بالنده ترين ، بهترين و زيباترين درودى را كه بر يكى از جهانيان فرستاده اى! خداوندا! بنيانش را گرامى ، برهانش را بزرگ ، جايگاهش را والا ، و مقامش را در قيامت گرامى بدار و موقعيّت او را بر قلّه آفريدگان ، عظمت بخش! خداوندا! در روز قيامت ، محمّد و خاندان محمّد را در منزلت ، نزديك ترينِ خَلق به خودت ؛ در مكانت ، والاترينشان؛ در منزلت و جايگاه ، گشاده ترين؛ در شرافت و جايگاه ، بزرگ ترين و والاترينِ خلق نزد خودت ، قرار بده! خداوندا! بر محمّد و امامان هدايت _ كه هدايت شدگان اند _ و بر حجّت هاى خودت بر خَلقت و بر راهنمايان به راهت و درى كه از آن به سوى تو مى آيند و بر مفسّران وحى خود ، درود فرست ، آن گونه كه آنان سنّت تو را استوار داشتند و به حكمت تو و گواهان بر خلقِ تو گويا بودند! خداوندا! بر ولىّ خود ، كه چشم به راه فرمان تو و مورد انتظار فَرَج بر اولياى توست ، درود فرست! خداوندا! به سبب او پراكندگى را سامان بخش ، گسستگى را التيام ده ، ستم را بميران و عدالت را غالب ساز و با بقاى درازمدّتش ، زمين را بياراى و با يارى ات ، او را تأييد كن و با «رُعب» ، او را يارى نما و ياورشان را نيرو بخش و خواركننده شان را خوار ساز و دشمنانشان را نابود كن و نيرنگ زنندگان به آنان را هلاك ساز و به سبب آنان ، سران گم راهى ، بدعت گذاران ، ميرانندگان سنّت ، و عزّتجويان با باطل را در هم شكن و به سبب آنان ، مؤمنان را عزيز و دروغگويان و منافقان و همه كافران و مخالفان را در شرق و غرب زمين ، خوار گردان ، اى مهربان ترينِ مهربانان! خداوندا! بر همه فرستادگان و پيامبرانى كه از سوى تو هدايت را رساندند و براى تو پيمان هاى طاعت بستند و با خيرخواهى ، بندگان را به سوى تو فرا خواندند و در راه تو ، بر آزارهايى كه ديدند ، صبر كردند ، درود فرست! خداوندا! بر محمّد و بر آنان و بر نسلشان و اهل خانواده هايشان و بر خانواده دوستدارانشان و بر همسران پاك و همه پيروانشان از زنان و مردان باايمان و مسلمان ، از زنده و مردگانشان ، درود فرست! سلام بر همه آنان در اين ساعت و اين روز ، و رحمت و بركات خدا بر آنان باد! خداوندا! خاندان پيامبر ما محمّد را كه خجسته ، شنوا و فرمانبرند و تو هر گونه پليدى را از آنان طرف كردى و كاملاً پاكشان ساختى ، به بهترين درودها و بالنده ترين بركت ها ويژه ساز ! سلام و رحمت و بركات خداوند بر آنان باد !

.

ص: 974

. .

ص: 975

. .

ص: 976

. .

ص: 977

. .

ص: 978

د _ رَفعُ الصَّوتِ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِشعب الإيمان عن ابن عمر :كانَ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ فِي العيدَينِ رافِعا صَوتَهُ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (1)

سنن الدارقطني عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يُكَبِّرُ يَومَ الفِطرِ مِن حينِ يَخرُجُ مِن بَيتِهِ حَتّى يَأتِيَ المُصَلّى . (2)

النهاية :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ يَومَ الفِطرِ وَالأَضحى رافِعا صَوتَهُ بِالتَّكبيرِ . (3)

المنتهى :رُوِيَ عَن عَلِيٍّ عليه السلام أ نَّهُ خَرَجَ يَومَ العيدِ ، فَلَم يَزَل يُكَبِّرُ حَتَّى انتَهى إلَى الجَبّانَةِ . (4)

ه _ المَشيالإمام عليّ عليه السلام :مِنَ السُّنَّةِ أن تَخرُجَ إلَى العيدِ ماشِيا ، وأن تَأكُلَ شَيئا قَبلَ أن تَخرُجَ . (5)

.


1- .شُعب الإيمان : 3 / 342 / 3714 ، كنز العمّال : 7 / 88 / 18101 .
2- .سنن الدارقطني : 2/44/6 ، المستدرك على الصحيحين : 1/438/1105 ، السنن الكبرى : 3/395/6131 ، كنز العمّال : 7 / 89 / 18104 و ج 8 / 642 / 24527 .
3- .النهاية للمحقّق الحلّي : 66 ، بحار الأنوار : 91 / 118 / 5 .
4- .منتهى المطلب : 1 / 348 ، بحار الأنوار : 91 / 118 / 6 .
5- .سنن الترمذي : 2/410/530 ، سنن ابن ماجة : 1/411/1296 ، السنن الكبرى : 3/398/6146 و ح6147 ، المصنّف لعبد الرزّاق : 3 / 289 / 5667 ، المصنّف لابن أبي شيبة : 2 / 69 / 2 كلّها عن الحارث نحوه وليس فيها ذيله ، كنز العمّال : 8 / 638 / 24507 .

ص: 979

د _ بلند گفتن تهليل و تكبير
ه _ پياده رفتن

د _ بلند گفتن تهليل و تكبير (1)شعب الإيمان _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر صلى الله عليه و آله در روز عيد فطر و عيد قربان بيرون مى آمد ، در حالى كه صدايش را به تهليل و تكبير ، بلند مى كرد.

سنن الدارقطنى _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا روز عيد فطر ، از لحظه اى كه از خانه اش بيرون آمد تا وقتى به مصلاّ مى رسيد ، تكبير مى گفت.

النهاية:پيامبر صلى الله عليه و آله روز عيد فطر و عيد قربان بيرون مى آمد ، در حالى كه صدايش را به تكبير ، بلند مى كرد.

المنتهى:روايت شده است كه على عليه السلام روز عيد بيرون آمد. پيوسته تكبير گفت تا آن كه به محلّ برگزارى نماز در بيرون شهر [كوفه] رسيد.

ه _ پياده رفتنامام على عليه السلام:مستحب است براى نماز عيد ، پياده بيرون بروى و پيش از بيرون آمدن ، چيزى بخورى.

.


1- .تهليل ، گفتنِ «لا إله إلاّ اللّه » و تكبير ، گفتنِ «اللّه أكبر» است.

ص: 980

سنن ابن ماجة عن ابن عمر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ إلَى العيدِ ماشِيا ، ويَرجِعُ ماشِيا . (1)

و _ الرُّجوعُ مِن غَيرِ طَريقِ الذَّهابِالإقبال :عَن أبي مُحَمَّدٍ هارونِ بنِ موسَى التَّلَّعُكبُريِّ رضى الله عنه ، بِإِسنادِهِ إِلى عَليِّ بنِ مُوسَى بنِ جَعفرِ بنِ مُحمَّدٍ عليهم السلام قالَ : قُلتُ لَهُ : يا سَيِّدي إنّا نَروي عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آلهإنَّهُ كانَ إذا أخَذَ في طَريقٍ لَم يَرجِع فيهِ ، وأخَذَ في غَيرِهِ؟ فَقالَ : «هكَذا كانَ نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَفعَلُ ، وهكَذا أفعَلُ أنَا ، وهكَذا كانَ أبي عليه السلاميَفعَلُ ، وهكَذا فَافعَل ، فَإِنَّهُ أرزَقُ لَكَ ، وكانَ نَبِيُّ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : هذا أرزَقُ لِلعِبادِ» . (2)

السنن الكبرى عن ابن عمر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَخرُجُ فِي العيدَينِ _ مَعَ الفَضلِ بنِ العَبّاسِ ، وعَبدِ اللّهِ ، وَالعَبّاسِ ، وعَلِيٍّ ، وجَعفَرٍ ، وَالحَسَنِ ، وَالحُسَينِ ، واُسامَةَ بنِ زَيدٍ ، وزَيدِ بنِ حارِثَةَ ، وأيمَنَ بنِ أُمِّ أيمَنَ _ رافِعا صَوتَهُ بِالتَّهليلِ وَالتَّكبيرِ ، فَيَأخُذُ طَريقَ الحَدّادينَ حَتّى يَأتِيَ المُصَلّى ، وإذا فَرَغَ رَجَعَ عَلَى الحَذّائينَ حَتّى يَأتِيَ مَنزِلَهُ . (3)

.


1- .سنن ابن ماجة : 1 / 411 / 1295 و ح 1294 ، المستدرك على الصحيحين : 3 / 703 / 6554 ، المعجم الكبير : 6 / 39 / 5448 ، تهذيب الكمال : 17 / 237 / 3875 والثلاثة الأخيرة عن سعد القرظ ، كنز العمّال : 7 / 88 / 18099 .
2- .الإقبال : 1 / 483 ، الكافي : 5 / 314 / 41 و ج 8 / 147 / 124 ، تهذيب الأحكام : 7 / 226 / 987 كلّها عن موسى بن عمر بن بزيع عن الإمام الرضا عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : 90 / 372 / 25 .
3- .السنن الكبرى : 3 / 395 / 6130 ، فضائل الأوقات للبيهقي : 84 / 181 ، صحيح ابن خزيمة : 2 / 343 / 1431 .

ص: 981

و _ بازگشت از راه ديگر

سنن ابن ماجة _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا براى نماز عيد ، پياده بيرون مى رفت و پياده برمى گشت.

و _ بازگشت از راه ديگرالإقبال _ به نقل از ابو محمّد هارون بن موسى تَلَّعُكْبَرى ، با سندش به امام رضا عليه السلام _ :به امام عليه السلام عرض كردم: سرورم! ما روايت مى كنيم كه پيامبر صلى الله عليه و آلهوقتى از راهى مى رفت ، از همان راه برنمى گشت؛ بلكه از راه ديگرى مى آمد. فرمود: «پيامبر خدا چنين مى كرد. من نيز چنين مى كنم. پدرم عليه السلام نيز چنين مى كرد. تو نيز چنين كن كه برايت روزى آورتر است. پيامبر خدا مى فرمود: اين ، براى بندگان ، روزى آورتر است ».

السنن الكبرى _ به نقل از ابن عمر _ :پيامبر خدا در روز عيد فطر و عيد قربان همراه فضل بن عبّاس ، عبد اللّه ، عبّاس ، على ، جعفر ، حسن ، حسين ، اُسامة بن زيد ، زيد بن حارثه و اَيمَن (پسر اُمّ اَيمَن) بيرون مى رفت ، در حالى كه صدايش را به تهليل و تكبير ، بلند مى كرد و از راه آهنگران مى رفت تا به مصلاّ مى رسيد و چون از نماز فارغ مى شد ، از مسير كفش دوزان برمى گشت تا به خانه اش برود.

.

ص: 982

سنن الترمذي عن أبي هريرة :كانَ النَّبِيُ صلى الله عليه و آله إذا خَرَجَ يَومَ العيدِ في طَريقٍ رَجَعَ في غَيرِهِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا خَرَجَ إلَى المُصَلّى لَم يَرجِع فِي الطَّريقِ الَّذِي ابتَدَأَ بِهِ . (2)

تاريخ دمشق عن عبدالرحمن بن حاطب :رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأتِي العيدَ يَذهَبُ في طَريقٍ ، ويَرجِعُ في طَريقٍ آخَرَ . (3)

عوالي اللآلي :كانَ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ إلَى العيدِ مِن طَريقِ الشَّجَرَةِ ، ويَدخُلُ مِن طَريقِ المُعَرِّسِ . وكانَ صلى الله عليه و آله يَقصُدُ فِي الخُرُوجِ أبعَدَ الطَّريقَينِ،ويَقصُدُ فِي الرُّجوعِ أقرَبَهُما. (4)

3 / 4صَلاةُ العيدِ3 / 4 _ 1فَضلُهاتاريخ دمشق عن جابر :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَكادُ يَدَعُ أحَدا مِن أهلِهِ يَومَ عيدٍ إلاّ أخرَجَهُ . (5)

.


1- .سنن الترمذي : 2/424/541 ، صحيح ابن حبّان : 7/54/2815 ، السنن الكبرى : 3/431/6251 و ح 6250 و ح 6248 عن جابر وكلّها نحوه ، كنز العمّال : 7 / 89 / 18105 .
2- .الجعفريّات : 47 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 510 / 1475 عن السكوني ، دعائم الإسلام : 1 / 186 من دون إسناد إلى الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 90 / 374 / 27 .
3- .تاريخ دمشق : 34 / 281 ، اُسد الغابة : 3 / 430 / 3285 ، مجمع الزوائد : 2 / 435 / 3224 ، كنز العمّال : 8 / 642 / 24528 .
4- .عوالي اللآلي : 2 / 221 / 22 و 23 .
5- .تاريخ دمشق : 43 / 4 / 9068 ، كنز العمّال : 7 / 88 / 18096 و ج 8 / 641 / 24522 .

ص: 983

3 / 4 نماز عيد
3 / 4 _ 1 فضيلت نماز عيد

سنن الترمذى _ به نقل از ابو هُرَيره _ :پيامبر خدا روز عيد ، چون از راهى بيرون مى رفت ، از راهى ديگر برمى گشت.

امام على عليه السلام:پيامبر خدا ، چون به مصلاّ مى رفت ، از همان راهى كه رفته بود ، برنمى گشت.

تاريخ دمشق _ به نقل از عبد الرحمان بن حاطب _ :پيامبر خدا را ديدم كه هنگام رفتن براى نماز عيد ، از راهى مى رفت و از راهى ديگر برمى گشت.

عوالى اللآلى:پيامبر صلى الله عليه و آله براى نماز عيد از مسير «شجره» بيرون مى رفت و از راه «مُعرِّس» (1) برمى گشت. پيامبر هنگام رفتن ، دورترين راه ، و هنگام بازگشت ، نزديك ترين راه را برمى گزيد.

3 / 4نماز عيد3 / 4 _ 1فضيلت نماز عيدتاريخ دمشق _ به نقل از جابر _ :پيامبر خدا روز عيد ، هيچ يك از خانواده اش را وا نمى نهاد ، مگر آن كه او را بيرون مى بُرد.

.


1- .مسير مسجد ذى الحليفه است كه در چند مايلى مدينه بوده و پيامبر صلى الله عليه و آله به آن جا آمد و شد داشته است .

ص: 984

مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَأمُرُ بَناتَهُ ونِساءَهُ أن يَخرُجنَ فِي العيدَينِ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تعالى يَطَّلِعُ فِي العيدَينِ إلَى الأَرضِ ، فَابرُزوا مِنَ المَنازِلِ تَلحَقكُمُ الرَّحمَةُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا كانَ يَومُ الفِطرِ وخَرَجَ النّاسُ إلَى الجَبّانَةِ اطَّلَعَ اللّهُ عَلَيهِم ، ويَقولُ : «عِبادي لي صُمتُم ولي صَلَّيتُم عودوا مَغفوراً لَكُم» . (3)

الإمام الباقر عليه السلام :صَلاةُ العيدَينِ مَعَ الإِمامِ سُنَّةٌ ، ولَيسَ قَبلَها ، ولا بَعدَها صَلاةٌ ذلِكَ اليَومَ إلَى الزَّوالِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا أرَدتَ الشُّخوصَ في يَومِ عيدٍ ، فَانفَجَرَ الصُّبحُ وأنتَ بِالبَلَدِ ، فَلا تَخرُج حَتّى تَشهَدَ ذلِكَ العيدَ . (5)

3 / 4 _ 2آدابُهاأ _ الصَّلاةُ فِي الصَّحراءِ أو مَكانٍ بارِزٍالإمام الصادق عليه السلام :قيلَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ فِطرٍ أو يَومَ أضحى : لَو صَلَّيتَ في مَسجِدِكَ . فَقالَ : «إنّي لاَُحِبُّ أن أبرُزَ إلى آفاقِ السَّماءِ» . (6)

.


1- .مسند ابن حنبل : 1 / 498 / 2054 ، كنزالعمّال : 7 / 88 / 18098 .
2- .تاريخ دمشق : 55 / 161 / 11650 عن أنس ، كنز العمّال : 8 / 548 / 24104 .
3- .مستدرك الوسائل : 6 / 121 / 6587 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
4- .تهذيب الأحكام : 3 / 129 / 277 وص 134 / 292 ، الاستبصار : 1 / 444 / 1712 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 506 / 1454 كلّها عن زرارة .
5- .تهذيب الأحكام : 3 / 286 / 853 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 510 / 1476 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 83 / 115 / 30 .
6- .الكافي : 3 / 460 / 4 عن ليث المرادي .

ص: 985

3 / 4 _ 2 آداب نماز عيد
الف _ نماز گزاردن در صحرا يا جاى بدون سقف

مسند ابن حنبل _ به نقل از ابن عبّاس _ :پيامبر خدا به دختران و همسرانش دستور مى داد كه روز عيد [ براى نماز] بيرون بروند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:خداوند متعال در روز عيد فطر و عيد قربان ، به زمين با عنايت مى نگرد. پس ، از خانه ها بيرون آييد تا رحمت به شما برسد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:چون روز عيد فطر شود و مردم به صحرا بيرون روند ، خداوند بر آنان مى نگرد و مى گويد: «بندگان من! براى من روزه گرفتيد و براى من نماز خوانديد. به خانه هايتان باز گرديد كه آمرزيده ايد».

امام باقر عليه السلام:[ خواندن] نماز عيد فطر و عيد قربان با امام ، مستحب است و پيش از آن و پس از آن تا ظهر ، نمازى [ مستحب] نيست.

امام صادق عليه السلام:هر گاه روز عيد قصد سفر دارى ، اگر صبح دميد و تو در شهر بودى ، بيرون مرو تا آن كه در [ مراسم] آن عيد ، حضور يابى.

3 / 4 _ 2آداب نماز عيد (1)الف _ نماز گزاردن در صحرا يا جاى بدون سقفامام صادق عليه السلام:يك روز عيد فطر يا عيد قربان ، به پيامبر خدا گفتند: خوب بود در مسجدِ خود نماز مى خواندى. فرمود: «دوست دارم كه به طرف آفاق آسمان بيرون آيم».

.


1- .شيخ مفيد رحمه الله گفته است: «اين نماز ، براى هر كه نماز جمعه بر او لازم است ، واجب است ؛ به شرط حضور امام عليه السلام. و در هنگام عدم حضور امام عليه السلام ، انفرادى خواندن آن ، مستحب است. پس چون روز عيد شد ، پس از طلوع صبح ، غسل كرده ، پاكيزه ترين جامه هايت را مى پوشى ، عطر مى زنى و براى نماز عيد به محلّ تجمّع مردم در شهر مى روى. پس چون خورشيد دميد ، كمى صبر كن. سپس زير آسمان به نماز بپرداز و سجودت ، بر خودِ زمين باشد. پس چون ايستادى ، يك تكبير بگو» (ر . ك : المقنعة : 194).

ص: 986

الإقبال عن محمّد بن الحسن بن الوليد بإسناده إلى الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَخرُجُ حَتّى يَنظُرَ إلى آفاقِ السَّماءِ ، وقالَ : «لاتُصَلَّيَنَّ يَومَئِذٍ عَلى بِساطٍ ولا بارِيَةٍ» ، يَعني : فِي العيدينِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :لا يُصلّى فِي العيدَينِ فِي السَّقائِفِ ولا فِي البُيوتِ ؛ فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَخرُجُ فيها حَتّى يَبرُزَ لاُِفُقِ السَّماءِ ، ويَضَعُ جَبهَتَهُ عَلَى الأَرضِ . (2)

كتاب من لا يحضره الفقيه :عَنِ الحَلَبِيِّ عَن أبي عَبدِ اللّهِ عَن أبيهِ عليهماالسلام أ نَّهُ كانَ إذا خَرَجَ يَومَ الفِطرِ وَالأَضحى أبى أن يُؤتى بِطُنفَسَةٍ يُصَلِّي عَلَيها ، يَقولُ : «هذا يَومٌ كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَخرُجُ فيهِ حَتّى يَبرُزَ لاِفاقِ السَّماءِ ، ثُمَّ يَضَعُ جَبهَتَهُ عَلَى الأَرضِ» . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :الخُروجُ إلَى الجَبّانِ فِي العيدَينِ مِنَ السُّنَّةِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام :لايَنبَغي أن تُصَلّى صَلاةُ العيدَينِ في مَسجِدٍ مُسَقَّفٍ ، ولا في بَيتٍ ، إنَّما تُصَلّى فِي الصَّحراءِ أو في مَكانٍ بارِزٍ . (5)

.


1- .الإقبال : 1 / 487 ، بحارالأنوار : 90 / 371 .
2- .دعائم الإسلام : 1 / 185 ، بحارالأنوار : 90 / 374 / 27 .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 508 / 1468 .
4- .المعجم الأوسط : 4 / 224 / 4040 عن الحارث ، كنزالعمّال : 8 / 644 / 24543 .
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 508 / 1467 عن أبي بصير .

ص: 987

الإقبال _ به نقل از محمّد بن حسن بن وليد ، با سند خويش از امام صادق عليه السلام_ :پيامبر خدا بيرون مى رفت تا به آفاق آسمان بنگرد و فرمود: «آن روز ، روى زيرانداز يا حصير نماز نخوان». مقصود ايشان عيد فطر و عيد قربان بود.

امام صادق عليه السلام:در عيد فطر و عيد قربان ، نماز ، زير سايه بان ها و در خانه ها خوانده نمى شود؛ چرا كه پيامبر خدا در آن روزها بيرون مى رفت تا برابر افق هاى آسمان قرار بگيرد ، و پيشانى اش را بر زمين مى گذاشت.

كتاب من لايحضره الفقيه:از حلبى ، از امام صادق عليه السلام ، درباره پدرش عليه السلامروايت شده كه چون روز عيد فطر و عيد قربان بيرون مى رفت ، نمى گذاشت زيراندازى را كه روى آن نماز مى خواند ، بياورند و مى فرمود: «امروز ، روزى است كه پيامبر خدا بيرون مى رفت تا در برابر آفاق آسمان قرار بگيرد». سپس پيشانى اش را بر زمين مى نهاد.

امام على عليه السلام:بيرون رفتن به صحرا در روز عيد فطر و عيد قربان ، مستحب است.

امام صادق عليه السلام:سزاوار نيست كه نماز عيد فطر و عيد قربان ، در مسجد سقف دار خوانده شود و نه در خانه؛ بلكه در صحرا يا جاى باز خوانده مى شود.

.

ص: 988

ب _ الصَّلاةُ بِغَيرِ أذانٍ ولا إقامَةٍالمعجم الكبير عن أبي رافع :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَخرُجُ إلَى العيدَينِ ماشِياً ، ويُصَلّي بِغَيرِ أذانٍ ولا إقامَةٍ ، ثُمَّ يَرجِعُ ماشِياً في طَريقٍ آخَرَ . (1)

ج _ الدُّعاءُ عِندَ القِيامِ إلى الصَّلاةِالإمام الصادق عليه السلام :إذا قُمتَ إلَى الصَّلاةِ فَاستَقبِلِ القِبلَةَ وكَبِّر وقُل : اللّهُمَّ إنّي عَبدُكَ وابنُ عَبدَيكَ هارِبٌ مِنكَ إلَيكَ ، أتَيتُكَ وافِداً إلَيكَ تائِباً مِن ذُنوبي ، إلَيكَ زائِراً ، وحَقُّ الزّائِرِ عَلَى المَزورِ التُّحفَةُ ، فَاجعَل تُحفَتي مِنكَ وتُحفَتُكَ لي رِضاكَ وَالجَنَّةُ . اللّهُمَّ إنَّكَ عَظَّمتَ حُرمَةَ شَهرِ رَمَضانَ ، ثُمَّ أنزَلتَ فيهِ القُرآنَ ، أي رَبِّ وجَعَلتَ فيهِ لَيلَةً خَيراً مِن ألفِ شَهرٍ ، ثُمَّ مَنَنتَ عَلَيَّ بِصِيامِهِ وقِيامِهِ فيما مَنَنتَ عَلَيَّ فَتَمِّم عَلَيَّ مَنَّكَ ورَحمَتَكَ . أي رَبِّ إنَّ لَكَ فيهِ عُتَقاءَ ، فَإِن كُنتَ مِمَّن أعتَقتَني فيهِ فَتَمِّم عَلَيَّ ولا تَرُدَّني في ذَنبٍ ما أبقَيتَني ، وإن لَم تَكُن فَعَلتَ يا رَبِّ لِضَعفِ عَمَلٍ أو لِعِظَمِ ذَنبٍ فَبِكَرَمِكَ وفَضلِكَ ورَحمَتِكَ (2) ، وكِتابِكَ الَّذي أنزَلتَ في شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةَ القَدرِ وما أنزَلتَ فيها ، وحُرمَةِ مَن عَظَّمتَ فيها وبِمُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ عَلَيهِما سَلامُكَ (3) وصَلَواتُكَ وبِكَ يا أللّهُ أتَوَجَّهُ إلَيكَ بِمُحَمَّدٍ وبِمَن بَعدَهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ، أتَوَجَّهُ بِكُم إلَى اللّهِ ، يا أللّهُ أعتِقني فيمَن أعتَقتَ السّاعَةَ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله . (4)

.


1- .المعجم الكبير : 1 / 318 / 943 ، كنزالعمّال : 7 / 88 / 18100 .
2- .في نسخة : «رحماتك» .
3- .في المصدر : «السلام» وما أثبتناه من بحار الأنوار .
4- .الإقبال : 1 / 494 ، بحارالأنوار : 91 / 20 / 6 .

ص: 989

ب _ نماز گزاردن بدون اذان و اقامه
ج _ دعا هنگام ايستادن براى نماز

ب _ نماز گزاردن بدون اذان و اقامهالمعجم الكبير _ به نقل از ابو رافع _ :پيامبر صلى الله عليه و آله براى [ خواندن] نماز عيد فطر و عيد قربان ، پياده بيرون مى رفت و بدون اذان و اقامه نماز مى خواند و پياده از راهى ديگر باز مى گشت.

ج _ دعا هنگام ايستادن براى نمازامام صادق عليه السلام:هر گاه به نماز ايستادى ، رو به قبله كن ، تكبير بگو و چنين بگو: «پروردگارا! من بنده تو و فرزند دو بنده تو ام؛ از تو گريزان به درگاه تو ام. به درگاهت روى آورده ام و از گناهانم توبه كار. زائر تو ام و حقّ زائر بر زيارت شده ، هديه است. پس ، هديه مرا از سوى خود خشنودى ات و بهشت قرار بده! خداوندا! تو احترام ماه رمضان را بزرگ داشته و در آن قرآن را نازل كرده اى و _ پروردگارا _ در آن ، شبى قرار داده اى كه بهتر از هزار ماه است. سپس روزه دارى و عبادت آن را بر من منّت نهاده اى ، در آنچه بر من منّت نهاده اى. پس ، نعمت و رحمت خويش را بر من كامل كن! پروردگارا! تو را در اين ماه ، آزادشدگانى است. پس اگر من از آنانم كه در اين ماه ، آزادم كرده اى ، آن را بر من تمام كن و تا زنده ام داشته اى ، مرا به گناه باز نگردان ، و اگر _ پروردگارا _ چنان نكرده اى ، به سبب سستى عمل يا بزرگى گناه ، پس به بزرگوارى و فضل و رحمتت ، به كتابى كه در ماه رمضان در شب قدر نازل كرده اى و به آنچه در آن فرو فرستاده اى و به حرمت آن كه در اين ماه ، او را بزرگ داشته اى و به محمّد و على _ كه سلام و درود تو بر آن دو باد _ و به خودت _ اى خداوند ، به حقّ محمّد _ و به حقّ آنان كه پس از اويند _ كه درود خدا بر او و آنان باد _ كه به سبب شما روى به درگاه خدا مى كنم ، _ خداوندا _ به حقّ محمّد صلى الله عليه و آله ، هم اكنون ، مرا در زمره آزادشدگانت آزاد كن!» .

.

ص: 990

3 / 4 _ 3كَيفِيَّتُهامصباح المتهجّد :صِفَةُ صَلاةِ العيدِ أن يَقومَ مُستَقبِلَ القِبلَةِ فَيَستَفتِحُ الصَّلاةُ ، يَتَوَجَّهُ فيها ، ويُكَبِّرُ تَكبيرَةَ الاِستِفتاحِ فَإِذا تَوَجَّهَ قَرَأَ «الحَمدَ» ، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى » ثُمَّ يَرفَعُ يَدَهُ بِالتَّكبيرِ فَإِذا كَبَّرَ قالَ : اللّهُمَّ أهلَ الكِبرياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلَ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وأهلَ العَفوِ وَالرَّحمَةِ ، وأهلَ التَّقوى وَالمَغفِرَةِ ، أسأَلُكَ بِحَقِّ هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً ، ولِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخراً ومَزيداً أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُدخِلَني في كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فيهِ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ ، وأن تُخرِجَني مِن كُلِّ سُوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وعَلَيهِم . اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ خَيرَ ما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحونَ ، وأعوذُ بِكَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُكَ الصّالِحونَ . ثُمَّ يُكَبِّرُ ثالِثَةً ورابِعَةً وخامِسَةً وسادِسَةً مِثلَ ذلِكَ ، يَفصِلُ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ بِما ذَكَرناهُ مِنَ الدُّعاءِ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ السّابِعَةَ ويَركَعُ بِها ، فَإِذا صَلّى هذِهِ الرَّكعَةَ قامَ إلَى الثّانِيَةِ فَإِذَا استَوى قائِماً قَرَأَ «الحَمدَ» ، وسورَةَ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَ_ل_هَا » ، ثُمَّ يُكَبِّرُ تَكبيرَةً ويَقولُ بَعدَهَا الدُّعاءَ الَّذي قَدَّمناهُ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ ثانِيَةً وثالِثَةً ورابِعَةً مِثلَ ذلِكَ ، فَإِذا فَرَغَ مِنَ الدُّعاءِ كَبَّرَ الخامِسَةَ ورَكَعَ بَعدَها فَيَحصُلُ لَهُ فِي الرَّكعَتَينِ اثنَتا عَشرَةَ تَكبيرَةً ، سَبعٌ فِي الاُولى ، وخَمسٌ فِي الثّانِيَةِ ، مِنها تَكبيرَةُ الاِفتِتاحِ فِي الاُولى ، وتَكبيرَةُ الرُّكوعِ فِي الرَّكعَتَينِ . فَإِذا سَلَّمَ عَقَّبَ بِتَسبيحِ الزَّهراءِ عليهاالسلام وما خَفَّ عَلَيهِ مِنَ الدُّعاءِ . (1)

.


1- .مصباح المتهجّد : 654 ، الإقبال : 1 / 495 نحوه ، بحارالأنوار : 90 / 379 / 29 .

ص: 991

3 / 4 _ 3 چگونگى نماز عيد

3 / 4 _ 3چگونگى نماز عيدمصباح المتهجّد :(1) چگونگى نماز عيد ، آن است كه [نمازگزار ،] رو به قبله بايستد و نماز را آغاز كند و در آن ، توجّه و حضور قلب داشته باشد. تكبير آغاز نماز را بگويد و چون توجّه يافت ، سوره «حمد» و «سبّح اسم ربّك الأعلى» را بخواند. سپس دست خود را به تكبيرْ بلند كند و چون تكبير گفت ، بگويد: «خداوندا! اى اهل بزرگى و عظمت و اى اهل بخشندگى و قدرت و اى اهل بخشايش و رحمت و اى اهل تقوا و آمرزش! به حقّ اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد و براى محمّد _ كه درود خدا بر او و خاندانش باد _ مايه ذخيره و افزايش قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا در هر خيرى كه محمّد و خاندان محمّد را وارد آن كردى ، وارد كنى و از هر بدى كه محمّد و خاندان محمّد را از آن بيرون آوردى ، بيرون آورى _ و درود تو بر او و بر آنان باد _ . خداوندا! از تو بهترين چيزى را كه بندگان شايسته ات از تو خواسته اند ، مى خواهم؛ و از هر چه بندگان شايسته ات از آن به تو پناه آورده اند ، به تو پناه مى آورم». سپس تكبير سوم ، چهارم ، پنجم و ششم را همان گونه مى گويد و ميان هر دو تكبير ، دعايى را كه ياد كرديم ، مى خواند. سپس تكبير هفتم را گفته ، به ركوع مى رود. چون اين ركعت را خواند ، به ركعت دوم مى ايستد. پس چون ايستاد ، «حمد» و سوره «و الشّمس وضُحيها» را مى خواند. سپس يك تكبير گفته ، پس از آن ، دعاى يادشده را مى خواند. سپس تكبير دوم ، سوم و چهارم را همان گونه مى گويد. چون از دعا فارغ شد ، تكبير پنجم را گفته ، پس از آن به ركوع مى رود. پس ، در دو ركعت ، براى او دوازده تكبير ، فراهم مى آيد: هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم. يكى از آنها ، تكبير آغاز در ركعت اوّل است و دو تا هم تكبير ركوع در دو ركعت. پس چون سلام گفت ، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را در تعقيب آن مى خواند و نيز هر دعايى كه برايش سبُك باشد.

.


1- .سيّد ابن طاووس گويد: «بدان كه ما به تعدادى روايت درباره چگونگى نماز عيد دست يافتيم: برخى را با سند خود به محمّد بن ابى قرّه ، برخى را از ابو جعفر ابن بابويه ، و برخى را از شيخ طوسى روايت كرده ايم» . ابن طاووس سپس تنها يك روايت را براى نماز عيد آورده كه متن آن شبيه متن گرفته شده ماست .

ص: 992

الإمام الصادق عليه السلام :تَقولُ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ في صَلاةِ العيدَينِ : اللّهُمَّ أهلَ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلَ الجودِ وَالجَبَروتِ ، وأهلَ العَفوِ وَالرَّحمَةِ وأهلَ التَّقوى وَالمَغفِرَةِ ، أسأَلُكَ في هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً ، ولِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخراً ومَزيداً ، أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ كَأَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلى عَبدٍ مِن عِبادِكَ ، وصَلِّ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ ورُسُلِكَ ، وَاغفِر لِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن خَيرِ ما سَألَكَ عِبادُكَ المُرسَلونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ بِكَ مِنهُ عِبادُكَ المُرسَلونَ . (1)

عنه عليه السلام :تَقولُ في دُعاءِ العيدَينِ بَينَ كُلِّ تَكبيرَتَينِ : اللّهُ رَبّي أبَداً ، وَالإِسلامُ ديني أبَداً ، ومُحَمَّدٌ نَبِيِّي أبَداً ، وَالقُرآنُ كِتابي أبَداً ، وَالكَعبَةُ قِبلَتي أبَداً ، وعَلِيٌّ وَلِيِّي أبَداً ، وَالأَوصِياءُ أئِمَّتي أبَداً _ وتُسَمّيهِم إلى آخِرِهِم _ ولا أحَدَ إلاّ اللّهُ . (2)

عنه عليه السلام :صَلاةُ العيدَينِ تُكَبِّرُ فيهَا اثنَتَي عَشرَةَ تَكبيرَةً ، سَبعُ تَكبيراتٍ فِي الاُولى ، وخَمسُ تَكبيراتٍ فِي الثّانِيَة ، تُكَبِّرُ بِاستِفتاحِ الصَّلاةِ ، ثُمَّ تَقرَأُ : «الحَمدَ» ، وسورَةَ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى » ثُمَّ تُكَبِّرُ فَتَقولُ : اللّهُ أكبَرُ أهلُ الكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ،وَالجَلالِ وَالقُدرَةِ ، وَالسُّلطانِ وَالعِزَّةِ، وَالمَغفِرَةِ وَالرَّحمَةِ ، اللّهُ أكبَرُ أوَّلُ كُلِّ شَيءٍ وآخِرُ كُلِّ شَيءٍ ، وبَديعُ كُلِّ شَيءٍ ومُنَتهاهُ ، وعالِمُ كُلِّ شَيءٍ ومُنتَهاهُ ، واللّهُ أكبَرُ مُدَبِّرُ الاُمورِ باعِثُ مَن فِي القُبورِ ، قابِلُ الأَعمالِ مُبدِي الخَفِيّاتِ مُعلِنُ السَّرائِرِ ، ومَصيرُ كُلِّ شَيءٍ ومَرَدُّهُ إلَيهِ ، اللّهُ أكبَرُ عَظيمُ المَلَكوتِ شَديدُ الجَبَروتِ حَيٌّ لايَموتُ ، اللّهُ أكبَرُ دائِمٌ لايَزولُ ، فَإِذا قَضى أمراً فَإِنَّما يَقولُ لَهُ : كُن فَيَكونُ . ثُمَّ تُكَبِّرُ وتَركَعُ وتَسجُدُ سَجدَتَينِ فَذلِكَ سَبعُ تَكبيراتٍ ، أوَّلُهَا استِفتاحُ الصَّلاةِ وآخِرُها تَكبيرَةُ الرُّكوعِ ، وتَقولُ في رُكوعِكَ : خَشَعَ قَلبي وسَمعي وبَصَري وشَعري وبَشَري وما أقَلَّتِ الأَرضُ مِنّي للّهِِ رَبِّ العالَمينَ ، سبُحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . فَإِن أحبَبتَ أن تَزيدَ فَزِد ما شِئتَ ، ثُمَّ ترَفَعُ رَأسَكَ مِنَ الرُّكوعِ وتَعتَدِلُ وتُقيمُ صُلبَكَ وتَقولُ : الحَمدُ للّهِِ ، وَالحَولُ وَالعَظَمَةُ وَالقُوَّةُ وَالعِزَّةُ وَالسُّلطانُ وَالمُلكُ وَالجَبَروتُ وَالكِبرياءُ وما سَكَنَ فِي اللَّيلِ وَالنَّهارِ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ لا شَريكَ لَهُ . ثُمَّ تَسجُدُ وتَقولُ في سُجودِكَ : سَجَدَ وَجهِيَ البالِي الفانِي الخاطِئُ المُذنِبُ لِوَجهِكَ الباقِي الدّائِمِ العَزيزِ الحَكيمِ ، غَيرُ مُستَنكِفٍ ولامُستَحسِرٍ ولا مُستَعظِمٍ ولا مُتَجَبِّرٍ ، بَل بائِسٌ فَقيرٌ خائِفٌ مُستَجيرٌ ، عَبدٌ ذَليلٌ مَهينٌ حَقيرٌ ، سُبحانَكَ وبِحَمدِكَ أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ . ثُمَّ تُسَبِّحُ وتَرفَعُ رَأسَكَ وتَقولُ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ وفاطِمَةَ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وَالأَئِمَّةِ ، وَاغفِر لي وَارحَمني ولا تَقطَع بي عَن مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وَاجعَلني مَعَهُم وفيهِم وفي زُمرَتِهِم ومِنَ المُقَرَّبينَ ، آمينَ رَبَّ العالَمينَ . ثُمَّ تَسجُدُ الثّانِيَةَ وتَقولُ مِثلَ الَّذي قُلتَ فِي الاُولى فَإِذا نَهَضتَ فِي الثّانِيَةِ تَقولُ : بَرِئتُ إلى اللّهِ مِنَ الحَولِ وَالقُوَّةِ ، وَلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ . ثُمَّ تَقرَأُ : «فاتِحَةَ الكِتابِ» ، وسورَةَ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَ_ل_هَا » ثُمَّ تُكَبِّرُ وتَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، خَشَعَت لَكَ يا رَبِّ الأَصواتُ وعَنَت لَكَ الوُجوهُ وحارَت مِن دونِكَ الأَبصارُ ، اللّهُ أكبَرُ كَلَّتِ الأَلسُنُ عَن صِفَةِ عَظَمَتِكَ ، وَالنّواصي كُلُّها بِيَدِكَ ، ومَقادِيرُ الاُمورِ كُلُّها إلَيكَ ، لايَقضي فيها غَيرُكَ ولا يَتِمُّ مِنها شَيءٌ دونَكَ (اللّهُ أكبَرُ أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلمُكَ ، وقَهَرَ كُلَّ شَيءٍ عِزُّكَ ، ونَفَذَ في كُلِّ شَيءٍ أمرُكَ ، وقائِمٌ كُلُّ شَيءٍ بِكَ) (3) ، اللّهُ أكبَرُ تَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِكَ ، وذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِكَ ، وَاستَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِكَ ، وخَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِمُلكِكَ ، اللّهُ أكبَرُ . ثُمَّ تُكَبِّرُ وتَقولُ وأنتَ راكِعٌ مِثلَ ما قُلتَ في رُكوعِكَ الأَوَّلِ ، وكَذلِكَ فِي السُّجودِ ما قُلتَ فِي الرَّكعَةِ الاُولى ، ثُمَّ تَتَشَهَّدُ بِما تَتَشَهَّدُ بِهِ في سائِرِ الصَّلَواتِ ، فَإِذا فَرَغتَ دَعَوتَ بِما أحبَبتَ لِلدينِ وَالدُّنيا . (4)

.


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 139 / 314 عن محمّد بن عيسى بن أبي منصور وح 315 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلامقال : «كان أميرالمؤمنين عليه السلامإذا كبّر في العيدين قال بين كلّ تكبيرتين : أشهد أن لا إلهُ إلاّ اللّه وحده لاشريك له وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله ، اللّهمّ أهل الكبرياء ...» ، المقنعة : 194 من دون إسناد إلى المعصوم ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : 132 كلاهما نحوه ، بحارالأنوار : 90 / 380 / 30 .
2- .تهذيب الأحكام : 3 / 286 / 856 عن بشير بن سعيد .
3- .ما بين القوسين ليس في بعض النسخ .
4- .الإقبال : 2 / 202 عن سعد بن عبد اللّه بإسناده ، بحارالأنوار : 91 / 60 / 2 .

ص: 993

امام صادق عليه السلام:ميان هر دو تكبير در نماز عيد فطر و عيد قربان ، مى گويى: «خداوندا! اى اهل بزرگى و قدرت ، اى اهل بخشندگى و قدرت ، اى اهل بخشايش و رحمت ، اى اهل تقوا و آمرزش! در اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد ، و براى محمّد صلى الله عليه و آله مايه ذخيره و افزايش قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى ، همچون برترين درودى كه بر بنده اى از بندگانت فرستاده اى ؛ و بر فرشتگان مقرّب و فرستادگانت ، درود فرست و زنان و مردان مؤمن و مسلمان را ، زندگان و درگذشتگانشان را بيامرز! خداوندا! از تو بهترينِ آنچه را بندگان فرستاده ات خواسته اند، مى خواهم و از بدى هر چه بندگان فرستاده ات از آن به تو پناه برده اند، به درگاهت پناه مى آورم».

امام صادق عليه السلام:در دعاى نماز عيد فطر و عيد قربان ، بين هر دو تكبير مى گويى: «خداوند تا ابد ، پروردگار من است و اسلام ، براى هميشه دين من است و محمّد ، هميشه پيامبر من است و قرآن ، همواره كتاب من است و كعبه تا ابد ، قبله من است و على تا ابد ، سرپرست من است و اوصيا تا ابد ، پيشوايان من اند» و يكايكِ آنان را تا آخر ، نام مى برى «و جز خداوند ، يكتايى نيست».

امام صادق عليه السلام:در نماز عيد فطر و عيد قربان ، دوازده تكبير گفته مى شود: هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم. با آغاز كردن نماز ، تكبير مى گويى. سپس «حمد» و سوره «سبّح اسم ربّك الأعلى» را مى خوانى. سپس تكبير گفته ، مى گويى: «اللّه أكبر ، اهلِ: بزرگى و عظمت و شُكوه و قدرت ، و حكومت و عزّت ، و آمرزش و رحمت. اللّه أكبر ، آغاز هر چيز و پايان هر چيز و پديدآورنده هر چيز و نهايت هر چيز و داناى هر چيز و انتهاى آن. اللّه أكبر ، تدبيركننده كارها ، برانگيزنده خفتگان گورها ، پذيرنده عمل ها ، آشكاركننده نهان ها ، عيان كننده رازها. سرانجام و بازگشت هر چيز ، به سوى اوست. اللّه أكبر ، فرمان روايى اش بزرگ است ، قدرتش استوار است ، زنده اى كه نمى ميرد. اللّه أكبر ، هميشگىِ بى زوال. پس هر گاه كارى را حتمى كند ، به آن مى گويد: باش ، پس مى شود». سپس تكبير گفته ، ركوع و دو سجده مى كنى. اينها ، هفت تكبير: اوّل آنها ، آغازگر نماز و آخر آنها ، تكبير ركوع است. و در ركوع خود مى گويى (سه بار) : «دل و گوش و چشم و موى و پوست من و هر چه زمين از من بر دوش مى كشد (همه اعضايم) ، براى خداوند _ كه پروردگار جهانيان است _ خاشع اند. پروردگار بزرگ من ، منزّه است و به تسبيح او مشغولم». اگر دوست داشتى كه بيش از سه بار بگويى ، بيفزاى. سپس سرت را از ركوع برداشته ، راست مى ايستى و پشت خود را صاف مى گيرى و مى گويى: «ستايش ، از آنِ خداوند است ، و نيرو ، بزرگى ، قوّت ، ارجمندى ، حكومت ، فرمان روايى ، اقتدار و بزرگى و هر چه در شب و روزْ ساكن است ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهان ، است و شريكى ندارد». سپس به سجده مى روى و در سجود خويش مى گويى: «چهره پوسيده فانى و خطاكار و گنهكار من ، براى ذات باقى و ابدى و هميشگى و ارجمند و حكيم تو سجود مى كند. نه روى گردان است و نه خسته مى شود ونه خود را بزرگ مى بيند و نه گردنكشى دارد؛ بلكه بينوا ، نيازمند ، هراسان ، و پناهجو ، بنده ، خوار ، ناچيز ، و كوچك است. منزّهى تو. به ستايشت مشغولم ، از تو آمرزش مى خواهم و به درگاهت توبه مى كنم». سپس تسبيح گفته ، سرت را بلند مى كنى و مى گويى: «خداوندا! بر محمّد ، على ، فاطمه ، حسن ، حسين و امامان ، درود فرست و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن و مرا در دنيا و آخرت از محمّد و خاندان محمّد جدا مكن و مرا با آنان و در جمع آنان و در گروه آنان و از نزديكان آنان قرار بده ، آمين ، اى پروردگار جهانيان!». سپس سجده دوم را انجام داده ، همان را كه در سجده اوّل گفتى ، مى گويى ، و چون به ركعت دوم ايستادى ، مى گويى: «به پيشگاه خداوند ، از هر قدرت و نيرويى ، بيزارى مى جويم. هيچ قدرت و نيرويى ، جز به سبب خداوند نيست». سپس سوره «فاتحه» و سوره «و الشمس و ضُحي_ها» را مى خوانى. سپس تكبير مى گويى و چنين مى گويى : «اللّه أكبر. پروردگارا! همه صداها در برابر تو خاشع اند ، همه چهره ها براى تو خاضع اند ، همه ديده ها در پيشگاه تو حيران اند. اللّه أكبر . زبان ها از توصيف عظمتت ناتوان اند ، پيشانى ها (اختيارها) همه به دست توست ، تقدير و سامان همه كارها به سوى توست ، و جز تو كسى درباره آنها حكم نمى راند و جز با تو ، چيزى از آنها به كمال نمى رسد. اللّه أكبر. دانش تو بر همه چيز ، احاطه دارد ، قدرت تو هر چيز را مغلوب مى كند ، فرمانت در هر چيز ، نافذ است ، و همه چيز به تو استوار و پابرجاست. اللّه أكبر. هر چيزى در پيشگاه عظمتت ، فروتن است و هر چيزى در برابر عزّتت خوار است ، و هر چيزى تسليم قدرت توست ، و هر چيزى خاضع در برابر فرمان روايىِ توست؛ اللّه أكبر». سپس تكبير مى گويى و در حالى كه به ركوع رفته اى، آنچه را در ركوع اوّلت گفتى ، مى گويى. همچنين در سجده ، آنچه را در ركعت اوّل گفتى ، مى گويى. سپس تشهّد مى گويى ، آن گونه كه در نمازهاى ديگر مى گويى و چون فارغ شدى ، آنچه را براى دين و دنيا دوست داشتى ، دعا مى كنى.

.

ص: 994

. .

ص: 995

. .

ص: 996

تهذيب الأحكام عن أبي الصباح :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام عَنِ التَّكبيرِ فِي العيدَينِ . فَقالَ : «اِثنَتا عَشرَةَ : سَبعٌ فِي الاُولى ، وخَمسٌ فِي الأَخيرَةِ ، فَإِذا قُمتَ إلَى الصَّلاةِ فَكَبِّر واحِدَةً ، تَقولُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ أنتَ أهلُ الكِبرياءِ وَالعَظَمَةِ ، وأهلُ الجودِ وَالجَبَروتِ وَالقُدرَةِ وَالسُّلطانِ وَالعِزَّةِ ، أسأَلُكَ في هذَا اليَومِ الَّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً ولِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ذُخراً ومَزيداً ، أسأَلُكَ أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُصَلِّيَ عَلى مَلائِكَتِكَ المُقَرَّبينَ وأنبِيائِكَ المُرسَلينَ ، وأن تَغفِرَ لَنا ولِجَميعِ المُؤمِنينِ وَالمُؤمِناتِ ، وَالمُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ الأَحياءِ مِنهُم وَالأَمواتِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ مِن خَيرِ ما سَأَلَكَ عِبادُكَ المُرسَلونَ ، وأعوذُ بِكَ مِن شَرِّ ما عاذَ بِهِ عِبادُكَ المُخلَصونَ ، اللّهُ أكبَرُ أوَّلُ كُلِّ شَيءٍ وآخِرُهُ ، وبَديعُ كُلِّ شَيءٍ ومُنتَهاهُ ، وعالِمُ كُلِّ شَيءٍ ومَعادُهُ ، ومَصيرُ كُلِّ شَيءٍ إلَيهِ ومَرَدُّهُ ، ومُدَبِّرُ الاُمورِ وباعِثُ مَن فِي القُبورِ ، قابِلُ الأَعمالِ ومُبدِي الخَفِيّاتِ مُعلِنُ السَّرائِرِ ، اللّهُ أكبَرُ عَظيمُ المَلَكوتِ شَديدُ الجَبَروتِ ، حَيٌّ لا يَموتُ دائِمٌ لا يَزولُ ، إذا قَضى أمراً فَإِنَّما يَقولُ لَهُ : كُن فَيَكونُ ، اللّهُ أكبَرُ خَشَعَت لَكَ الأَصواتُ وعَنَت لَكَ الوُجوهُ ، وحارَت دونَكَ الأَبصارُ ، وكَلَّتِ الأَلسُنُ عَن عَظَمَتِكَ ، وَالنّواصي كُلُّها بِيَدِكَ ، ومَقاديرُ الاُمورِ كُلُّها إلَيكَ لايَقضي فيها غَيرُكَ ولا يَتِمُّ مِنها شَيءٌ دونَكَ ، اللّهُ أكبَرُ أحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ حِفظُكَ ، وقَهَرَ كُلَّ شَيءٍ عِزُّكَ ، ونَفَذَ كُلَّ شَيءٍ أمرُكَ ، وقامَ كُلُّ شَيءٍ بِكَ ، وتَواضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِعَظَمَتِكَ ، وذَلَّ كُلُّ شَيءٍ لِعِزَّتِكَ ، وَاستَسلَمَ كُلُّ شَيءٍ لِقُدرَتِكَ ، وخَضَعَ كُلُّ شَيءٍ لِمُلكِكَ ، اللّهُ أكبَرُ . وتَقرَأُ : «الحَمدَ» ، و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى » ، وتُكَبِّرُ السّابِعَةَ ، وتَركَعُ وتَسجُدُ وتَقومُ ، وتَقرَأُ : «الحَمدَ» ، «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَ_ل_هَا » ، وتَقولُ : أللّهُ أكبَرُ أشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، اللّهُمَّ أنتَ أهلُ الكِبرِياءِ ... تُتِمُّهُ كُلَّهُ كَما قُلتَ أوَّلَ التَّكبيرِ ، يَكونُ هذَا القَولُ في كُلِّ تَكبيرَةٍ حَتّى يَتِمَّ خَمسُ تَكبيراتٍ . (1)

.


1- .تهذيب الأحكام : 3 / 132 / 290 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 512 / 1481 وص 523 / 1487 .

ص: 997

تهذيب الأحكام _ به نقل از ابو الصباح _ :از امام صادق عليه السلام درباره تكبير دو عيد پرسيدم. فرمود: «دوازده تكبير است: هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت ديگر. پس چون به نماز ايستادى ، يك تكبير گفته ، مى گويى: گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند نيست ، كه يگانه اى بى شريك است؛ و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست. خداوندا! تو اهل بزرگى و عظمتى ، و اهلِ بخشندگى ، توانمندى ، قدرت ، حكومت ، و عزّتى. در اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد ، و براى محمّد صلى الله عليه و آلهمايه ذخيره و افزونى قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و بر فرشتگان مقرّبت و پيامبرانِ فرستاده ات درود فرستى و ما و همه زنان و مردان مؤمن و مسلمان را، زندگان و درگذشتگانشان را بيامرزى. خداوندا! از بهترينِ آنچه بندگان فرستاده ات از تو خواسته اند ، از تو مى خواهم و از شرّ آنچه بندگان خالصت از آن به تو پناه برده اند ، به درگاهت پناه مى برم. اللّه أكبر ، كه آغاز و انجام هر چيز است و پديدآورنده و منتهاى هر چيز و داناى هر چيز و بازگشتگاه آن _ و سرانجام و بازگشتِ هر چيز به سوى اوست _ و سامان بخش كارها و برانگيزنده خفتگان در گورها و پذيرنده عمل ها و آشكاركننده نهان ها و برملاكننده رازهاست. اللّه أكبر ، كه حكومتش بزرگ و قدرتش استوار است؛ زنده اى كه نمى ميرد ، هميشگى بى زوال؛ آن كه چون چيزى را حتمى سازد ، به آن مى گويد: باش} ، پس مى شود. اللّه أكبر ، كه صداها در برابرت خاشع ، و چهره ها برايت خاضع و چشم ها در پيشگاهت حيران و زبان ها از توصيف عظمتت ناتوان اند. پيشانى ها (اختيارها) همه به دست تو و تقديرِ همه كارها به سوى توست و كسى جز تو در آنها حكم نمى راند و جز به تو ، چيزى از آنها به كمال نمى رسد. اللّه أكبر ، نگهدارى ات بر هر چيز ، احاطه دارد و قدرتت بر هر چيز ، غالب است و فرمانت در هر چيز ، نافذ است و هر چيز در برابر عزّتت ، خوار و هر چيز در برابر قدرتت ، فرمان بردار و هر چيز در برابر فرمان روايى ات ، خاضع است؛ اللّه أكبر . و سوره حمد و سبِّح اسمَ ربِّك الأعلى را مى خوانى. تكبير هفتم را گفته ، به ركوع و سجود مى روى و برمى خيزى و سوره حمد و والشمس وَ ضُحي_ها را مى خوانى و مى گويى: اللّه أكبر . گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند نيست . يكتايى است كه شريك ندارد ، و [ شهادت مى دهم كه ]محمّد ، بنده و فرستاده اوست. خداوندا! تو اهل بزرگى و... و آن را مثل آنچه در تكبيرِ آغازين گفتى ، به پايان مى برى. اين سخن ، در هر تكبير هست تا پنج تكبير به پايان برسد».

.

ص: 998

. .

ص: 999

. .

ص: 1000

3 / 5خُطبَةُ أميرِالمُؤمِنينَ يَومَ الفِطرِمصباح المتهجّد عن جندب بن عبد اللّه الأزدي عن أبيه :إنَّ عَلِيّاً عليه السلام كانَ يَخطُبُ يَومَ الفِطرِ ، فَيَقولُ : «الحَمدُ للّهِِ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، وجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنّورَ ، ثُمَّ الَّذين كَفَروا بِرَبِّهِم يَعدِلونَ ، لا نُشرِكُ بِاللّهِ شَيئاً ، ولا نَتَّخِذُ مِن دونِهِ وَلِيّاً ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وما فِي الأَرضِ ، ولَهُ الحَمدُ فِي الآخِرَةِ وهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ ، يَعلَمُ ما يَلِجُ فِي الأَرضِ وما يَخرُجُ مِنها ، وما يَنزِلُ مِنَ السَّماءِ وما يَعرُجُ فيها وهُوَ الرَّحيمُ الغَفورُ ، كَذلِكَ رَبُّنا جَلَّ ثَناؤُهُ لا أمَدَ ولا غايَةَ ولا نِهايَةَ ولا إلهَ إلاّ هُوَ وإلَيهِ المَصيرُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذي يُمسِكُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلاّ بِإِذنِهِ ، إنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤوفٌ رَحيمٌ . اللّهُمَّ ارحَمنا بِرَحمَتِكَ ، وَاعمُمنا بِعافِيَتِكَ ، وَامدُدنا بِعِصمَتِكَ ، ولا تُخلِنا مِن رَحمَتِكَ إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحيمُ ، وَالحَمدُ للّهِِ لا مَقنوطاً من رَحمَتِهِ ولا مَخلُوّاً مِن نِعمَتِهِ ، ولا مُؤيِساً مِن رَوحِهِ ، ولا مُستَنكِفاً عَن عِبادَتِهِ ، الَّذي بِكَلِمَتِهِ قامَتِ السَّماواتُ السَّبعُ ، وقَرَّتِ الأَرَضونَ السَّبعُ ، وثَبَتَتِ الجِبالُ الرَّواسي ، وجَرَتِ الرِّياحُ اللَّواقِحُ ، وسارَ في جَوِّ السَّماءِ السَّحابُ ، وقامَت عَلى حُدودِهَا البِحارُ ، فَتَبارَكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ ، إلهٌ قاهِرٌ قادِرٌ ذَلَّ لَهُ المُتَعَزِّزونَ ، وتَضاءَلَ لَهُ المُتَكَبِّرونَ ، ودانَ طَوعاً وكَرهاً لَهُ العالَمونَ . نَحمَدُهُ بِما حَمِدَ نَفسَهُ وكَما هُوَ أهلُهُ ، ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ ، يَعلَمُ ما تُخفِي الصُّدورُ ، وما تَجِنُّ البِحارُ ، وما تُوارِي الأَسرابُ ، وما تَغيضُ الأَرحامُ وما تَزدادُ ، وكُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ ، لا تَوارى مِنهُ ظُلُماتٌ ولا تَغيبُ عَنهُ غائِبَةٌ ، وما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلاّ يَعلَمُها ، ولا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الأَرضِ ، ولا رَطبٍ ولا يابِسٍ إلاّ في كِتابٍ مُبينٍ ، ويَعلَمُ ما يَعمَلُ العامِلونَ وإلى أيِّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ ، ونَستَهدِي اللّهَ بِالهُدى ، ونَعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى ، ونَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ونَبِيُّهُ ورَسولُهُ إلَى النّاسِ كافَّةً ، وأمينُهُ عَلى وَحيِهِ ، وأ نَّهُ بَلَّغَ رِسالَةَ رَبِّهِ ، وجاهَدَ فِي اللّهِ المُدبِرينَ عَنهُ ، وعَبَدَهُ حَتّى أتاهُ اليَقينُ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ . اُوصيكُم عِبادَ اللّهِ بِتَقوَى اللّهِ الَّذي لا تَبرَحُ مِنهُ نِعمَةٌ ، ولا تُفقَدُ لَهُ رَحمَةٌ ، ولايَستَغني عَنهُ العِبادُ ولا تَجزي أنعُمَهُ الأَعمالُ ، الَّذي رَغَّبَ فِي الآخِرَةِ ، وزَهَّدَ فِي الدُّنيا ، وحَذَّرَ المَعاصِيَ ، وتَعَزَّزَ بِالبَقاءِ ، وتَفَرَّدَ بِالعِزِّ وَالبَهاءِ ، وجَعَلَ المَوتَ غايَةَ المَخلوقينَ وسَبيلَ الماضينَ ، فَهُوَ مَعقودٌ بِنَواصِي الخَلقِ كُلِّهِم حَتمٌ في رِقابِهِم ، لا يُعجِزُهُ لُحوقُ الهارِبِ ولا يَفوتُهُ ناءٍ ولا آئِبٌ ، يَهدِمُ كُلَّ لَذَّةٍ ، ويُزيلُ كُلَّ بَهجَةٍ ، ويَقشَعُ كُلَّ نِعمَةٍ . عِبادَ اللّهِ ، إنَّ الدُّنيا دارٌ رَضِيَ اللّهُ لِأَهلِهَا الفَناءَ وقَدَّرَ عَلَيهِم بِهَا الجَلاءَ ، فَكُلُّ ما فيها نافِدٌ وكُلُّ مَن يَسلُكُها بائِدٌ ، وهِيَ مَعَ ذلِكَ حُلوَةٌ غَضِرَةٌ ، رائِقَةٌ نَضِرَةٌ ، قَد زُيِّنَت لِلطّالِبِ ، ولاطَت بِقَلبِ الرّاغِبِ ، يُطَيِّبُهَا الطّامِعُ، ويَجتَويهَا الوَجِلُ الخائِفُ ، فَارتَحِلوا رَحِمَكُمُ اللّهُ مِنها بِأَحسَنِ ما بِحَضرَتِكُم مِنَ الزّادِ ولا تَطلُبوا مِنها سِوَى البُلغَةَ ، وكونوا فيها كَسَفرٍ نَزَلوا مَنزِلاً فَتَمَتَّعوا مِنهُ بِأَدنى ظِلٍّ،ثُمَّ ارتَحَلوا لِشَأنِهِم،ولا تَمُدّوا أعيُنَكُم فيها إلى ما مَتَّعَ بِهِ المُترَفونَ، وأضِرّوا فيها بِأَنفُسِكُم ؛ فَإِنَّ ذلِكَ أخَفُّ لِلحِسابِ وأقرَبُ مِنَ النَّجاةِ. ألا إنَّ الدُّنيا قَد تَنَكَّرَت وأدبَرَت وآذَنَت بِوَداعٍ ، ألا وإنَّ الآخِرَةَ قَد أقبَلَت وأشرَفَت ونادَت بِاطِّلاعٍ،ألا وإنَّ المِضمارَ اليَومُ وغَداً السِّباقُ ألا وإنَّ السُّبقَةَ الجَنَّةُ وَالغايَةَ النّارُ ، أفَلا تائِبٌ مِن خَطيئَتِهِ قَبلَ هُجومِ مَنِيَّتِهِ؟ أوَلا عامِلٌ لِنَفسِهِ قَبلَ يَومِ فَقرِهِ وبُؤسِهِ؟ جَعَلَنَا اللّهُ وإيّاكُم مِمَّن يَخافُهُ ويَرجو ثَوابَهُ . ألا وإنَّ هذَا اليَومَ يَومٌ جَعَلَهُ اللّهُ عيداً وجَعَلَكُم لَهُ أهلاً ، فَاذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم ، وكَبِّروهُ وعَظِّموهُ وسَبِّحوهُ ومَجِّدوهُ ، وادعوهُ يَستَجِب لَكُم وَاستَغفِروهُ يَغفِر لَكُم ، وتَضَرَّعوا وَابتَهِلوا وتوبوا وأنيبوا ، وأدّوا فِطرَتَكُم ؛ فَإِنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم وفَريضَةٌ واجِبَةٌ مِن رَبِّكُم ، فَليُخرِجها كُلُّ امرِىً?مِنكُم عَن نَفسِهِ وعَن عِيالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم واُنثاهُم ، صَغيرِهِم وكبيرِهِم ، حُرِّهِم ومَملوكِهِم ، يُخرِجُ كُلُّ واحِدٍ مِنهُم صاعاً مِن شَعيرٍ ، أو صاعاً مِن تَمرٍ ، أو نِصفَ صاعٍ من بُرٍّ من طيبِ كَسبِهِ ، طَيِّبَةً بِذلِكَ نَفسُهُ . عِبادَ اللّهِ ، وتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوى ، وتَراحَموا وتَعاطَفوا وأدّوا فَرائِضَ اللّهِ عَلَيكُم فيما أمَرَكُم بِهِ ، مِن إقامَةِ الصَّلَواتِ المَكتوباتِ ، وأداءِ الزَّكَواتِ ، وصِيامِ شَهرِ رَمَضانَ ، وحَجِّ البَيتِ ، وَالأَمرِ بِالمَعروفِ وَالتَّناهي عَنِ المُنكَرِ ، وَالإِحسانِ إلى نِسائِكُم وما مَلَكَت أيمانُكُم ، وَاتَّقُوا اللّهَ فيما نَهاكُم عَنهُ ، وأطيعوهُ فِي اجتِنابِ قَذفِ المُحصَناتِ وإتيانِ الفَواحِشِ ، وشُربِ الخَمرِ ، وبَخسِ المِكيالِ ونَقصِ الميزانِ ، وشَهادَةِ الزّورِ ، وَالفِرارِ مِنَ الزَّحفِ ، عَصَمَنَا اللّهُ وإيّاكُم بِالتَّقوى وجَعَلَ الآخِرَةَ خَيراً لَنا ولَكُم مِن هذِهِ الدُّنيا ، إنَّ أحسَنَ الحَديثِ وأبلَغَ المَوعِظَةِ كَلامُ اللّهِ تعالى ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» _ إلى آخِرِها _ » . ثُمَّ جَلَسَ وقامَ ، فقالَ : «الحَمدُ للّهِِ نَحمَدُهُ ونَستَعينُهُ ونَستَغفِرُهُ ونَستَهديهِ ونُؤمِنُ بِهِ ونَتَوَكَّلُ عَلَيهِ ، ونَعوذُ بِاللّهِ مِن شُرورِ أنفُسِنا ومِن سَيِّئاتِ أعمالِنا ، مَن يَهدِ اللّهُ فَهُوَ المُهتَدي ومَن يُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيّاً مُرشِداً ، وأشهَدُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لاشَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ» . وذَكَرَ باقِيَ الخُطبَةِ الصَّغيرَةِ في يَومِ الجُمُعَةِ . (1)

.


1- .مصباح المتهجّد : 659/728 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/514/1482 نحوه ، بحارالأنوار : 91/29/5 .

ص: 1001

3 / 5 خطبه امير مؤمنان در روز عيد فطر

3 / 5خطبه امير مؤمنان در روز عيد فطرمصباح المتهجّد _ به نقل از جندب بن عبد اللّه اَزدى ، از پدرش _ :على عليه السلامروز عيد فطر خطبه مى خواند و مى فرمود: «ستايش ، خداوندى را كه آسمان ها و زمين را آفريد و تاريكى ها و روشنايى را پديد آورد. سپس آنان كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، از حق روى گردان مى شوند. چيزى را براى خداوند ، شريك قرار نمى دهيم و جز او ، سرپرستى نمى گيريم. ستايش ، خداوندى را كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، براى اوست ، و نيز ستايش در آخرت ، از آنِ اوست و او حكيم آگاه است و آنچه را در زمين فرو مى رود و آنچه را از آن برمى آيد و آنچه را از آسمان فرود مى آيد و آنچه را در آن بالا مى رود ، مى داند و او مهربان آمرزنده است. چنين است پروردگار ما ، كه ثناى او شكوهمند است. بى پايان و بى سرانجام و بى نهايت است و معبودى جز او نيست و سرانجام ، به سوى اوست. ستايش ، خداوندى را كه آسمان را نگه مى دارد تا بر زمين نيفتد ، مگر به اذن او . همانا خداوند به مردم ، دلسوز و مهربان است. خداوندا! با رحمتت ما را بيامرز و عافيتت را براى ما فراگير ساز و با نگهدارى ات ما را يارى رسان و ما را از رحمتت دور مگردان! همانا تو آمرزنده مهربانى. ستايش ، خداوندى راست كه از رحمتش مأيوس نمى شوند و از نعمتش محروم نمى گردند و از رحمتش نااميد نمى شوند و از پرستش او روى برنمى تابند؛ آن كه با كلمه اش ، آسمان هاى هفتگانه برپا شده و زمين هاى هفتگانه قرار يافته و كوه هاى بزرگ ، ثابت گشته و بادهاى باروركننده جارى شده و ابرها در فضاى آسمان ، سِير كرده و درياها بر حدود آنها برپا شده است. پس ، خجسته است خداوند ، پروردگار جهانيان ، معبودى چيره و توانا كه قدرت جويان ، در برابرش خوارند و متكبّران ، در مقابلش بى مقدارند و جهانيان ، خواهى نخواهى ، گردن به فرمان او نهاده اند. او را مى ستاييم به آنچه خودش را ستوده و آن گونه كه شايسته اوست؛ و از او يارى مى طلبيم و آمرزش مى خواهيم ؛ و گواهى مى دهيم كه معبودى جز خداوند نيست ، [ و ] شريكى ندارد. آنچه را سينه ها پنهان مى دارند و آنچه را درياها مى پوشانند و آنچه را لانه ها پنهان مى كنند و آنچه را رَحِم ها مى كاهند و مى افزايند (زمان حمل) ، مى داند و هر چيزى نزد او به اندازه است. نه تاريكى ها از او پنهان است و نه چيزى از علم او نهان. هيچ برگى نمى افتد ، مگر اين كه آن را مى داند و هيچ دانه اى در تاريكى هاى زمين نيست و هيچ تر و خشكى نيست ، مگر آن كه در كتابى روشنگر است. و مى داند كه عمل كنندگان چه مى كنند و به چه فرجامى برمى گردند. از خداوند ، هدايت مى طلبيم و از گم راهى و تباهى به او پناه مى بريم و گواهى مى دهيم كه محمّد ، بنده و پيامبر و فرستاده او به سوى همه مردم و امين وحى اوست . [ گواهى مى دهيم كه] او رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با روى گردانان از او ، نبرد كرد و او را پرستيد ، تا آن كه يقين (مرگ) ، او را فرا رسيد. درود خداوند بر او و خاندانش! شما را _ اى بندگان خدا _ به پروا كردن از خدايى سفارش مى كنم كه هيچ يك از نعمت هاى او زوال نمى پذيرد و هيچ يك از رحمت هاى او گُم نمى شود و بندگانْ از او بى نياز نمى شوند و عمل ها پاداش نعمت هاى او نمى گردند؛ آن كه به آخرت تشويق كرده و به دنيا بى علاقه ساخته و از نافرمانى ها برحذر داشته و با بقا ، عزّت يافته و با عزّت و شُكوه ، يكتا گشته و مرگ را فرجامِ آفريدگان و راهِ گذشتگان قرار داده است. پس ، مرگ بر پيشانى همه آفريده ها ثبت ، و بر گردنشان حتمى است. [ مرگ ،] نه ناتوان از رسيدن به گريزنده است و نه هيچ دور و نزديكى ، از چنگش مى رود. هر لذّتى را در هم مى ريزد و هر شادمانى اى را از بين مى برد و هر نعمتى را مى گيرد. بندگان خدا! دنيا ، سرايى است كه خداوند براى اهل آن ، فنا را پسنديده و كوچيدن از آن را بر ايشان حتمى ساخته است. هر چه در آن است ، پايان يافتنى است و هر كه در پى آن است ، نابودشدنى. امّا با اين همه ، دنيا شيرين و لذيذ و جذّاب و شاداب است؛ براى جوينده ، آراسته است و به دل مشتاق ، چسبيده؛ طمعكار ، آن را نيكو مى شمارد و ترسانِ هراسان ، از آن گريزان است. رحمت خدا بر شما! از آن با بهترين توشه اى كه نزد خود داريد ، بكوچيد و جز مقدارى كه شما را به مقصد برساند ، بر نگيريد . در دنيا همچون مسافرانى باشيد كه در منزلگاهى فرود آمده و در اندك سايه اى آرميده اند، سپس كوچيده و به راه خود رفته اند. چشم به آنچه ثروتمندانِ خوش گذارانْ از آن بهره مندند ، ندوزيد و در دنيا به خودتان زيان برسانيد ، كه اين ، حساب شما را سبك تر مى كند و براى نجات شما ، نزديك تر است. هلا آگاه باشيد كه دنيا تغيير شكل داده و پشت كرده و در آستانه خدا حافظى قرار گرفته است . آگاه باشيد كه آخرت نزديك شده و روى آورده و بانگ آشنايى سر داده است . بدانيد كه امروز روز مسابقه و فردا روز پيشى گرفتن است . گروِ اين مسابقه بهشت و پايان آتش است . آيا توبه كننده اى از گناه وجود ندارد كه پيش از فرا رسيدن مرگش توبه كند؟ و يا عمل كننده اى كه پيش از رسيدن روز تنگدستى و بدبختى اش عمل نمايد؟ خداوند ، ما و شما را از كسانى قرار دهد كه از او بيم دارند و به اميد پاداش اويند . آگاه باشيد كه امروز ، روزى است كه خداوندْ آن را عيد قرار داده و شما را شايسته آن ساخته است. پس ، خدا را ياد كنيد تا شما را ياد كند ، و او را بزرگ بشماريد و تسبيح و تمجيد كنيد و او را بخوانيد تا پاسختان دهد ، و از او آمرزشى بخواهيد تا شما را بيامرزد ، و در پيشگاه او ناله و نيايش و توبه كنيد و به سوى او باز گرديد و زكات فطره خود را بپردازيد كه سنّت پيامبرتان و فريضه واجب پروردگارتان است . هر كس[ بايد ] زكات فطره را از سوى خود و همه خانواده اش (مرد يا زن ، كوچك يا بزرگ ، آزاد يا بنده) جدا كند ؛ براى هر نفر : يك صاع از جو ، يا يك صاع از خرما ، يا نيم صاع از گندم ، از درآمد پاك خود با رضامندى. بندگانِ خدا! يكديگر را بر نيكى و تقوا يارى كنيد و به يكديگر مهربانى و عطوفت داشته باشيد؛ واجبات الهى را در آنچه به شما فرمان داده است ، ادا كنيد (همچون: برپا داشتن نمازهاى واجب ، پرداختن زكات ها ، گرفتن روزه ماه رمضان ، حجّ خانه خدا ، امر به معروف و نهى از منكر ، نيكى كردن به زنان و كنيزانتان) و در آنچه شما را از آن باز داشته ، از خدا پروا كنيد و در پرهيز از: دادن نسبت ناروا به زنان پاك دامن ، انجام دادن زشتى ها ، شرابخوارى ، كم گذاشتن در پيمانه و كاستن از وزن ، اداى گواهى دروغ ، فرار از جنگ ، [در ترك همه اينها] ، از خدا فرمان بُردارى كنيد. خداوند ، ما و شما را با تقوا نگه دارد و آخرت را براى ما و شما بهتر از اين دنيا قرار دهد! همانا بهترين سخن و رساترين پند ، سخن خداى متعال است: أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم ؛ « بسم اللّه الرحمن الرحيم * قل هو اللّه أحد*...» تا آخر سوره ». سپس نشست و برخاست و فرمود: «خدا را سپاس. او را مى ستاييم و از او يارى و آمرزش و هدايت مى طلبيم. به او ايمان داريم و بر او تكيه مى كنيم و از بدى هاى خودمان و بدى هاى كارهايمان ، به خداوند پناه مى بريم. هر كه را خدا هدايت كند ، هدايت يافته است و هر كه را خدا گم راه كند ، هرگز براى او سرپرستِ هدايتگرى نمى يابى. و گواهى مى دهم كه معبودى جز خداوند نيست ، يكتاى بى شريك است؛ و گواهى مى دهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست». او باقى خطبه كوتاه در روز جمعه را ذكر كرده است.

.

ص: 1002

. .

ص: 1003

. .

ص: 1004

. .

ص: 1005

. .

ص: 1006

3 / 6دُعاءُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بَعدَ الصَّلاةِمصباح المتهجّد :كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا فَرَغَ مِن صَلاةِ العيدَينِ ، أو صَلاةِ الجُمُعَةِ استَقبَلَ القِبلَةَ وقالَ : يا مَن يَرحَمُ مَن لا يَرحَمُهُ العِبادُ ، يا مَن يَقبَلُ مَن لا تَقبَلُهُ البِلادُ ، ويا مَن لا يَحتَقِرُ أهلَ الحاجَةِ إليهِ ، ويا مَن لايُخَيِّبُ المُلِحّينَ عَلَيهِ ، ويا مَن لايَجبَهُ بِالرَّدِّ أهلَ الدّالَّةِ عَلَيهِ ، يامَن يَجتَبي صَغيرَ ما يُتحَفُ بِهِ ويَشكُرُ يَسيرَ ما يُعمَلُ لَهُ ، ويا مَن يَشكُرُ عَلَى القَليلِ ويُجازي بِالجَزيلِ ، يا مَن يَدنو إلى مَن دَنا مِنهُ ، يا مَن يَدعو إلى نَفسِهِ مَن أدبَرَ عَنهُ ، ويا مَن لا يُغَيِّرُ النِّعمَةَ ولا يُبادِرُ بِالنِّقمَةِ ، ويا مَن يُثمِرُ الحَسَنَةَ حَتّى يُنَمِّيَها ، ويا مَن يَتَجاوَزُ عَنِ السَّيِّئَةِ حَتّى يُعَفِّيَهَا ، انصَرَفَتِ الآمالُ دونَ مَدَى كَرَمِكَ بِالحاجاتِ ، وَامتَلَأَت بِفَيضِ جودِكَ أوعِيَةُ الطَّلِباتِ ، وتَفَسَّخَت دونَ بُلوغِ نَعتِكَ الصِّفاتُ . فَلَكَ العُلُوُّ الأَعلى فَوقَ كُلِّ عالٍ ، وَالجَلالُ الأَمجَدُ فَوقَ كُلِّ جَلالٍ ، كُلُّ جَليلٍ عِندَكَ صَغيرٌ ، وكُلُّ شَريفٍ في جَنبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ . خابَ الوافِدونَ عَلى غَيرِكَ ، وخَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلاّ لَكَ ، وضاعَ المُلِمّونَ إلاّ بِكَ ، وأجدَبَ المُنتَجِعونَ إلاّ مَنِ انتَجَعَ فَضلَكَ . بابُكَ مَفتوحٌ لِلرّاغِبينَ ، وجودُكَ مُباحٌ لِلسّائِلينَ ، وإغاثَتُكَ قَريبَةٌ مِنَ المُستَغيثينَ ، لايَخيبُ مِنكَ الآمِلونَ ، ولايَيأَسُ مِن عَطائِكَ المُتَعَرِّضونَ ، ولا يَشقى بِنِقمَتِكَ المُستَغفِرونَ ، رِزقُكَ مَبسوطٌ لِمَن عَصاكَ ، وحِلمُكَ مُعتَرِضٌ لِمَن ناواكَ . عَادَتُكَ الإِحسانُ إلى المُسيئينَ ، وسُنَّتُكَ الإِبقاءُ عَلَى المُعتَدينَ حَتّى لَقَد غَرَّتهُم أناتُكَ عَنِ النُّزوعِ ، وصَدَّهُم إمهالُكَ عَنِ الرُّجوعِ وإنَّما تَأَنَّيتَ بِهِم لِيَفيئوا إلى أمرِكَ ، وأمهَلتَهُم ثِقَةً بِدَوامِ مُلكِكَ ؛ فَمَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ خَتَمتَ لَهُ بِها ، ومَن كانَ مِن أهلِ الشَّقاوَةِ (1) خَذَلتَهُ لَها ، كُلُّهم صائِرونَ إلى ظِلِّكَ ، واُمورُهُم آئِلَةٌ إلى أمرِكَ ، لَم يَهِن عَلى طولِ مُدَّتِهِم سُلطانُكَ ، ولَم يَدحَض لِتَركِ مُعاجَلَتِهِم بُرهانُكَ . حُجَّتُكَ قائِمَةٌ لا تَحولُ ، وسُلطانُكَ ثابِتٌ لا يَزولُ ، فَالوَيلُ الدّائِمُ لِمَن جَنَحَ عَنكَ ، وَالخَيبَةُ الخاذِلَةُ لِمَن خابَ مِنكَ ، وَالشَّقاءُ الأَشقى لِمَن اغتَرَّ بِكَ ، ما أكثَرَ تَصَرُّفَهُ في عَذابِكَ ، وما أطوَلَ تَرَدُّدَهُ في عِقابِكَ ، وما أبعَدَ غايَتَهُ مِنَ الفَرَجِ ، وما أقنَطَهُ مِن سُهولَةِ المَخرَجِ ، عَدلاً مِن قَضائِكَ لا تَجورُ فيهِ ، وإنصافاً مِن حُكمِكَ لا تَحيفُ عَلَيهِ ، فَقَد ظاهَرتَ الحُجَجَ ، وأبلَيتَ الأَعذارَ وقَد تَقَدَّمتَ بِالوَعيدِ ، وتَلَطَّفتَ فِي التَّرغيبِ ، وضَرَبتَ الأَمثالَ وأطَلتَ الإِمهالَ ، وأخَّرتَ وأنتَ مُستَطيعٌ لِلمُعاجَلَةِ ، وتَأَنَّيتَ وأنتَ مَلِيءٌ بِالمُبادَرَةِ . لَم تَكُن أناتُكَ عَجزاً ولا إمهالُكَ وَهناً ولا إمساكُكَ غَفلَةً ، ولا إنظارُكَ مُداراةً ، بَل لِتَكونَ حُجَّتُكَ الأَبلَغَ ، وكَرَمُكَ الأَكمَلَ ، وإحسانُكَ الأَوفى ، ونِعمَتُكَ الأَتَمَّ ، وكُلُّ ذلِكَ كانَ ولَم تَزَل ، وهُوَ كائِنٌ ولا يَزولُ . نِعمَتُكَ أجَلُّ مِن أن توصَف بِكُلِّها ، ومَجدُكَ أرفَعُ مِن أن يُحَدَّ بِكُنهِهِ ، ونِعمَتُكَ أكثَرُ مِن أن تُحصى بِأَسرِها ، وإحسانُكَ أكثَرُ مِن أن تُشكَرَ عَلى أقَلِّهِ ، وقَد قَصَّرَ بِيَ السُّكوتُ عَن تَحمِيدِكَ ، وفَهَّهَنِي الإِمساكُ عَن تَمجيدِكَ ، وقُصارايَ السُّكوتُ عَن تَحميدِكَ بِما تَستَحِقُّهُ ، ونِهايَتِي الإِمساكُ عَن تَمجيدِكَ بِما أنتَ أهلُهُ ، لا رَغبَةً يا إلهي عَنكَ بَل عَجزاً ، فَهأنذا يا إلهي أؤُمُّكَ بِالوِفادَةِ ، وأسأَلُكَ حُسنَ الرِّفادَةِ . فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاسمَع نَجوايَ وَاستَجِب دُعائي ، ولاتَختِم يَومي بِخَيبَتي ولاتَجبَهني بِالرَّدِّ في مَسأَلَتي ، وأكرِم مِن عِندِكَ مُنصَرَفي وإلَيكَ مُنقَلَبي ، إنَّكَ غَيرُ ضائِقٍ عَمّا تُريدُ ولا عاجِزٍ عَمّا تُسأَلُ ، وأنتَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ ، ولاحَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . (2)

.


1- .في المصدر : «الشَّقاء» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .
2- .مصباح المتهجّد : 369 / 500 ، الصحيفة السجّاديّة : 181 الدعاء 46 وفيه «دعاؤه للعيدين والجمعة» ، جمال الاُسبوع : 262 عن المتوكّل بن هارون عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، المصباح للكفعمي : 572 ، البلد الأمين : 490 .

ص: 1007

3 / 6 دعاى امام سجّاد پس از نماز

3 / 6دعاى امام سجّاد پس از نمازمصباح المتهجّد:امام سجّاد عليه السلام ، چون از نماز عيد فطر و عيد قربان يا نماز جمعه فراغت مى يافت ، رو به قبله مى كرد و مى گفت: «اى رحمت كننده بر كسى كه بندگان به او رحم نمى كنند! اى پذيراى آن كه سرزمين ها پذيرايش نيستند ! اى آن كه نيازمندانِ درگاهش را كوچك نمى شمارد ! اى آن كه اصراركنندگانِ به درگاهش را محروم نمى كند! اى آن كه منّت نهندگان بر او را جواب رد نمى دهد! اى آن كه كار كوچكى را كه به درگاهش هديه مى شود ، برمى گزيند و كار اندكى را كه براى او عمل مى شود ، پاداش مى دهد ! اى آن كه كار اندك را سپاس مى گويد و پاداش فراوان مى دهد! اى آن كه هر كه به او نزديك شود ، أو به وى نزديك مى شود! اى آن كه هر كه را به او پشت كند ، به سوى خود مى خواند ! اى آن كه نعمت را تغيير نمى دهد و در كيفرْ شتاب نمى ورزد ! اى آن كه كار نيك را به ثمر مى رساند تا آن را رشد دهد ! اى آن كه از بدى درمى گذرد تا آن را محو كند! آرزوها از آستان كَرَم تو حاجت روا برمى گردند و ظرفِ خواسته ها لبريز از فيض بخشش تو مى شود و صفت ها، پيش از آن كه به كُنه وصف تو رسند ، گسسته مى شوند. بالاتر از هر بالا ، بالايىِ والايى توست و بالاتر از هر شُكوه ، شُكوه والاتر توست. هر بزرگى در پيشگاه تو ، كوچك ، و هر شريفى در كنار شرافت تو ، ناچيز است. ناكام اند آنان كه به غير تو روى آورند ، و زيانكارند آنان كه جز به درگاه تو آيند ، و تباه اند آنان كه جز به آستان تو روى آورند و تهى دست اند جز آنان كه جوياى فضل و احسان تو باشند. درِ رحمتت به روى خواهندگان باز است و بخششت براى درخواست كنندگان، ارزان و رايگان ، و فريادرسى ات به پناهجويان ، نزديك. آرزومندان ، از تو نوميد نمى شوند و عطاجويان،از عطاى تو مأيوس نمى گردند و آمرزش خواهان، از انتقام تو بدبخت نمى شوند. روزىِ تو براى آن كه نافرمانى ات كند ، گشوده است و بردبارىِ تو آن كه را با تو دشمنى كند ، شامل. عادتت نيكى كردن به بدكاران است و سنّتت باقى داشتن تجاوزكاران ، تا آن جا كه مداراى تو ، از ترك گناه ، غافلشان مى سازد و مدارا كردنت ، از بازگشت به سوى تو ، بازشان مى دارد ، با آن كه مهلتشان داده اى تا به فرمانت باز گردند و چون به دوام فرمان روايى ات اطمينان دارى ، فرصتشان داده اى. پس ، هر كه اهل سعادت باشد ، فرجام او را به سعادت رسانده اى و هر كه از تيره بختان باشد ، او را به تيره بختى وا گذاشته اى. همه به سايه پروردگارى ات خواهند آمد و كارهايشان به فرمان تو برمى گردد. با طولانى شدن زمانشان فرمان روايى ات سست نگشته و درنگ در كيفرشان ، تو را بى برهان و دليل ، نساخته است. برهان تو پابرجا ، و بى تغيير است و حكومت تو پايدار و بى زوال. واىِ هميشگى بر آن كه از تو روى گردان شود ، و ناكامىِ ذلّت بار ، بر آن كه از درگاه تو ناكام باز آيد ، و نگون بختىِ بدتر ، بر آن كه به تو مغرور شود. چه عذاب بسيارى كه خواهد چشيد و چه زمان طولانى اى كه در عذابت خواهد ماند و چه دور است فرجام گشايش براى او و چه يأس آور است خروج آسان از گرفتارى ها براى او! همه اينها ، بر اساس داورىِ عادلانه توست كه در حقّ او ستم نمى كنى و حكم منصفانه تو كه بر او ظلم نمى كنى؛ چرا كه حجّت ها را پياپى آورده اى و بهانه ها را از بين برده اى و پيش تر وعيد داده اى و از روى لطف ، ترغيب كرده اى و مثال ها زده اى و مهلت ها را طولانى كرده اى و با آن كه مى توانستى در كيفرْ شتاب كنى ، به تأخير انداخته اى و با آن كه قدرت بر اقدام داشتى ، مدارا كرده اى. نه درنگ و مهلت دادنت ، از روى عجز و سستى است و نه خوددارى ات ، از روى غفلت ، و نه مهلت دادنت ، از روى سازش؛ بلكه تا حجّتت رساتر ، بزرگوارى ات كامل تر، احسانت سرشارتر ، و نعمتت تمام تر باشد ، و همه اينها پيوسته چنين بوده است و هميشه چنين خواهد بود. نعمتت ، والاتر از آن است كه تمامش توصيف شود و شُكوهت ، والاتر از آن است كه به كُنهش دست يابند و نعمتت ، بيش از آن است كه همه اش به شمار آيد و احسانت ، بيش از آن است كه به كمترينش سپاس شود. بى زبانى ، مرا از ستايشت باز داشته و جلوگيرى ، زبان ستايشم را بسته است. نهايت ، آن كه از سپاس شايسته تو سكوت كنم و از تمجيد تو ، آن گونه كه شايسته آنى ، لب فرو بندم ، نه از روى بى اعتنايى؛ بلكه از روى ناتوانى. اينك ، اين منم _ اى خداى من _ كه به درگاهت آمده ام و از تو پذيرايىِ خوب مى خواهم. پس بر محمّد و خاندان او درود فرست و نجوايم را بشنو و دعايم را بپذير و امروزم را با نوميدى به پايان مبر و به خواسته ام دست رد مزن و بازگشتم را از پيشگاهت ، و برگشتنم را به حضرتت ، گرامى بدار! همانا تو در آنچه بخواهى ، دچار تنگنا نمى شوى و از آنچه از تو بخواهند ، ناتوان نيستى و تو بر هر چيز ، توانايى و هيچ قدرت و نيرويى ، جز از خداى والاى بزرگ نيست».

.

ص: 1008

. .

ص: 1009

. .

ص: 1010

3 / 7دُعاءُ النُّدبَةِ بَعدَ الصَّلاةِ مصباح الزائر (1): ذَكَرَ بَعضُ أصحابِنا (2) : قالَ مُحَمَّدُ بنُ عليِّ بنِ أبي قُرَّةَ : نَقَلتُ مِن كِتابِ مُحمَّدِ بنِ الحُسَينِ بنِ سِنانٍ البَزوفَريِّ دُعاءَ النُّدبَةِ ، وَذَكَرَ أ نَّهُ الدُّعاءُ لِصاحِبِ الزَّمانِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ ، ويُستَحَبُّ أن يُدعى بِهِ فِي الأعيادِ الأربَعَةِ وَهُوَ : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ وصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وآلِهِ وسَلَّمَ تَسليماً . اللّهُمَّ لَكَ الحَمدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُكَ في أولِيائِكَ الَّذينَ استَخلَصتَهُم لِنَفسِكَ ودينِكَ ، إذِ اختَرتَ لَهُم جَزيلَ ما عِندَكَ مِنَ النَّعيمِ المُقيمِ الَّذي لا زَوالَ لَهُ ولاَ اضمِحلالَ ، بَعدَ أن شَرَطتَ عَلَيهِمُ الزُّهدَ في دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنيَا الدَّنِيَّةِ ( وزُخرُفِها ) (3) وزِبرِجِها ، فَشَرَطوا لَكَ ذلِكَ وعَلِمتَ مِنهُمُ الوَفاءَ بِهِ ، فَقَبِلتَهُم وقَرَّبتَهُم وقَدَّمتَ لَهُمُ الذِّكرَ العَلِيَّ وَالثَّناءَ الجَلِيَّ ، وأهبَطتَ عَلَيهِم مَلائِكَتَكَ وكَرَّمتَهُم بِوَحيِكَ ورَفَدتَهُم بِعِلمِكَ ، وجَعَلتَهُمُ الذَّرائِعَ إلَيكَ وَالوَسيلَةَ إلى رِضوانِكَ . فَبَعضٌ أسكَنتَهُ جَنَّتَكَ إلى أن أخرَجتَهُ مِنها ، وبَعضٌ حَمَلتَهُ في فُلكِكَ ونَجَّيتَهُ ومَن آمَنَ مَعَهُ مِنَ الهَلَكَةِ بِرَحمَتِكَ ، وبَعضٌ اتَّخَذتَهُ لِنَفسِكَ خَليلاً وسَأَلَكَ لِسانَ صِدقٍ فِي الآخِرَةَ فَأَجَبتَهُ ، وجَعَلتَ ذلِكَ عَلِيّاً ، وبَعضٌ كَلَّمتَهُ مِن شَجَرَةٍ تَكليماً ، وجَعَلتَ لَهُ مِن أخيهِ رِدءاً ووَزيراً ، وبَعضٌ أوَلدتَهُ مِن غَيرِ أبٍ ، وآتَيتَهُ البَيِّناتِ وأيَّدتَهُ بِروحِ القُدُسِ . وكُلٌّ شَرَعتَ لَهُ شَريعَةً ونَهَجتَ لَهُ مِنهاجاً (4) وتَخَيَّرتَ لَهُ أوصِياءَ (5) ، مُستَحفِظاً بَعدَ مُستَحفِظٍ ، مِن مُدَّةٍ إلى مُدَّةٍ إقامَةً لِدينِكَ ، وحُجَّةً عَلى عِبادِكَ ، ولِئَلاّ يَزولَ الحَقُّ عَن مَقَرِّهِ ، ويَغلِبَ الباطِلُ عَلى أهلِهِ ، ولا يَقولَ أحَدٌ لَولا أرسَلتَ إلَينا رَسولاً مُنذِراً وأقَمتَ لَنا عَلَماً هادِياً ، فَنَتَّبِ_عَ آياتِكَ مِن قَبلِ أن نَذِلَّ ونَخزى . إلى أنِ انتَهَيتَ بِالأَمرِ إلى حَبيبِكَ ونَجيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ ، وكانَ كَما انتَجَبتَهُ سَيِّدَ مَن خَلَقتَهُ وصَفوَةَ مَنِ اصطَفَيتَهُ ، وأفضَلَ مَنِ اجتَبَيتَهُ وأكرَمَ مَنِ اعتَمَدتَهُ ، قَدَّمتَهُ عَلى أنبِيائِكَ وبَعَثتَهُ إلى الثَّقَلَينِ مِن عِبادِكَ ، وأوطَأتَهُ مَشارِقَكَ ومَغارِبَكَ وسَخَّرتَ لَهُ البُراقَ وعَرَجتَ بِروحِهِ إلى سَمائِكَ ، وأودَعتَهُ عِلمَ ما كانَ وما يَكونُ إلَى انقِضاءِ خَلقِكَ . ثُمَّ نَصَرتَهُ بِالرُّعبِ وحَفَفتَهُ بِجَبرَئِيلَ وميكائِيلَ وَالمُسَوِّمينَ مِن مَلائِكَتِكَ ، ووَعَدتَهُ أن تُظهِرَ دينَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ولَو كَرِهَ المُشرِكونَ ، وذلِكَ بَعدَ أن بَوَّأتَهُ مُبَوَّأَ صِدقٍ مِن أهلِهِ ، وجَعَلتَ لَهُ ولَهُم أَوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدىً لِلعالَمينَ فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إبراهيمَ ومَن دَخَلَهُ كانَ آمِنًا ، وقُلتَ : «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا » . (6) ثُمَّ جَعَلتَ أجرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ مَوَدَّتَهُم في كِتابِكَ ، فَقُلتَ : «قُل لاَّ أَسْ_?لُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» (7) ، وقُلتَ : «مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ» (8) ، وقُلتَ : «مَآ أَسْ_?لُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِى سَبِيلاً » (9) ، وكانوا هُمُ السَّبيلَ إلَيكَ وَالمَسلَكَ إلى رِضوانِكَ . فَلَمَّا انقَضَت أيّامُهُ أقامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما وآلِهِما هادِياً إذ كانَ هُوَ المُنذِرُ ولِكُلِّ قَومٍ هادٍ ، فَقالَ وَالمَلَأُ أمامَهُ : «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ» . وقالَ : «مَن كُنتُ نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أميرُهُ» . وقالَ : «أنَا وعَلِيٌّ مِن شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وسائِرُ النّاسِ مِن شَجَرٍ شَتّى» . وأحَلَّهُ مَحَلَّ هارونَ مِن موسى ، فَقالَ لَهُ : «أنتَ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى إلاّ أ نَّهُ لانَبِيَّ بَعدي» . وزَوَّجَهُ ابنَتَهُ سَيِّدَةَ نِساءِ العالَمينَ . وأحَلَّ لَهُ مِن مَسجدِهِ ما حَلَّ لَهُ ، وسَدَّ الأَبوابَ إلاّ بابَهُ ، ثُمَّ أودَعَهُ عِلمَهُ وحِكمَتَهُ ، فَقالَ : «أنَا مَدينَةُ العِلمِ وعَلِيٌّ بابُها فَمَن أرادَ المَدينَةَ وَالحِكمَةَ فَليَأتِها مِن بابِها» . ثُمَّ قالَ : «أنتَ أخي ووَصِيِّي ووارِثي ، لَحمُكَ مِن لَحمي ، ودَمُكَ مِن دَمي ، وسِلمُكَ سِلمي ، وحَربُكَ حَربي ، وَالإِيمانُ مُخالِطٌ لَحمَكَ ودَمَكَ ، كَما خالَطَ لَحمي ودَمي ، وأنتَ غَداً عَلَى الحَوضِ خَليفَتي ، وأنتَ تَقضي دَيني وتُنجِزُ عِداتي ، وشيعَتُكَ عَلى مَنابِرَ مِن نورٍ مُبيَضَّةً وُجوهُهُم حَولي فِي الجَنَّةِ ، وهُم جيراني ، ولَو لا أنتَ يا عَلِيُّ لَم يُعرَفِ المُؤمِنونَ بَعدي» . وكانَ بَعدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ ونوراً مِنَ العَمى وحَبلَ اللّهِ المَتينَ وصِراطَهُ المُستَقيمَ . لا يُسبَقُ بِقَرابَةٍ في رَحِمٍ ولا بِسابِقَةٍ في دينٍ ، ولا يُلحَقُ في مَنقَبَةٍ ، يَحذو حَذوَ الرَّسولِ _ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِما وآلِهِما _ ، ويُقاتِلُ عَلَى التَّأويلِ ، ولا تَأخُذُهُ فِي اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ . قَد وَتَرَ فيهِ صَناديدَ العَرَبِ ، وقَتَلَ أبطالَهُم وناهَشَ ذُؤبانَهُم ، وأودَعَ قُلوبَهُم أحقاداً بَدرِيَّةً وخَيبَرِيَّةً وحُنَينِيَّةً وغَيرَهُنَّ . فَأَضَبَّت عَلى عَداوَتِهِ وأكَبَّت عَلى مُنابَذَتِهِ ، حَتّى قَتَلَ النّاكِثينَ وَالقاسِطينَ وَالمارِقينَ . ولَمّا قَضى نَحبَهُ وقَتَلَهُ أشقَى الآخِرينَ يَتبَعُ أشقَى الأَوَّلينَ ، لَم يُمتَثَل أمرُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي الهادينَ بَعدَ الهادينَ ، وَالأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى قَطيعَةِ رَحِمِهِ وإقصاءِ وُلدِهِ ، إلاَّ القَليلَ مِمَّن وَفى لِرِعايَتِهِ فيهِم . فَقُتِلَ مَن قُتِلَ ، وسُبِيَ مَن سُبِيَ ، واُقصِيَ مَن اُقصِيَ ، وجَرَى القَضاءُ لَهُم بِما يُرجى لَهُ حُسنُ المَثوبَةِ ، وكانَتِ الأَرضُ للّهِِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ ، وسُبحانَ رَبِّنا إن كانَ وَعدُ رَبِّنا لَمَفعولاً ، ولَن يُخلِفَ اللّهُ وَعدَهُ وهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ . فَعَلى الأَطايِبِ مِن أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ _ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِما وآلِهِما _ فَليَبكِ الباكونَ ، وإيّاهُم فَليَندُبِ النّادِبونَ ، ولِمِثلِهِم فَلتُذرَفِ الدُّموعُ ، وَليَصرُخِ الصّارِخونَ [ ويَضِجَّ الضّاجّونَ] (10) ويَعِجَّ العاجّونَ . أينَ الحَسَنُ ؟ أينَ الحُسَينُ؟ أينَ أبناءُ الحُسَينِ؟ صالِحٌ بَعدَ صالِحٍ وصادِقٌ بَعدَ صادِقٍ ، أيَن السَّبيلُ بَعدَ السَّبيلِ؟ أينَ الخِيَرَةُ بَعدَ الخِيَرَةِ؟ أينَ الشُّموسُ الطّالِعَةُ ؟ أينَ الأَقمارُ المُنيرَةُ ؟ أينَ الأَنجُمُ الزّاهِرَةُ ؟ أينَ أعلامُ الدّينِ وقَواعِدُ العِلمِ ؟ أينَ بَقِيَّةُ اللّهِ الَّتي لاتَخلو مِنَ العِترَةِ الهادِيَةِ ؟ أينَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ ؟ أينَ المُنتَظَرُ لاِءِقامَةِ الأَمتِ وَالعِوَجِ؟ أينَ المُرتجى لاِءزالَةِ الجَورِ وَالعُدوانِ؟ أينَ المُدَّخَرُ لِتَجديدِ الفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟ أينَ المُتَخَيَّرُ لاِءِعادَةِ المِلَّةِ وَالشَّريعَةِ؟ أينَ المُؤَمَّلُ لاِءحياءِ الكِتابِ وحُدودِهِ؟ أينَ مُحيي مَعالِمِ الدّينِ وأهلِهِ؟ أينَ قاصِمُ شَوكَةِ المُعتَدينَ؟ أينَ هادِمُ أبنِيَةِ الشِّركِ وَالنِّفاقِ؟ أينَ مُبيدُ أهلِ الفُسوقِ وَالعِصيانِ وَالطُّغيانِ؟ أينَ حاصِدُ فُروعِ الغَيِّ وَالشِّقاقِ؟ أينَ طامِسُ آثارِ الزَّيغِ وَالأَهواءِ؟ أينَ قاطِعُ حَبائِلِ الكِذبِ وَالاِفتِراءِ؟ أينَ مُبيدُ أهلِ العِنادِ وَالمَرَدَةِ؟ أينَ مُستَأصِلُ أهلِ العِنادِ وَالتَّضليلِ وَالإِلحادِ؟ أينَ مُعِزُّ الأَولِياءِ ومُذِلُّ الأَعداءِ؟ أينَ جامِعُ الكَلِمَةِ عَلَى التَّقوى؟ أينَ بابُ اللّهِ الَّذي مِنهُ يُؤتى؟ أيَن وَجهُ اللّهِ الَّذي بِهِ يَتَوَجَّهُ إلَيهِ الأَولِياءُ؟ أينَ السَّبَبُ المُتَّصِلُ بَينَ الأَرضِ وَالسَّماءِ؟ أينَ صاحِبُ يَومِ الفَتحِ وناشِرُ رايَةِ الهُدى؟ أينَ مُؤَلِّفُ شَملِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟ أينَ الطّالِبُ بِذُحولِ الأَنبِياءِ؟ أينَ المُطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلاءَ؟ أينَ المَنصورُ عَلى مَنِ اعتَدى عَلَيهِ وَافتَرى؟أينَ المُضطَرُّ الَّذي يُجابُ إذا دَعا؟ أينَ صَدرُ الخَلائِفِ ذُو البِرِّ وَالتَّقوى؟ أينَ ابنُ النَبِيِّ المُصطَفى ، وابنُ عَلِيٍّ المُرتضى ، وَابنُ خَديجَةَ الغَرّاءِ ، وَابنُ فاطِمَةَ الكُبرى؟ بِأَبي أنتَ واُمّي ونَفسي لَكَ الوِقاءُ وَالحِمى ، يَابنَ السّادَةِ المُقَرَّبينَ ، يَابنَ النُّجَباءِ الأَكرَمينَ ، يَابنَ الهُداةِ المَهدِيّينِ ، يَابنَ الخِيَرَةِ المُهَذَّبينَ (11) ، يَابنَ الغَطارِفَةِ الأَنجَبينَ ، يَابنَ الأَطايِبِ المُطَهَّرينَ ، يَابنَ الخَضارِمَةِ المُنتَجَبينَ ، يَابنَ القَماقِمَةِ الأَكبَرينَ ، يَابنَ البُدورِ المُنيرَةِ ، يَابنَ السُّرُجِ المُضيئَةِ ، يَابنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ ، يَابنَ الأَنجُمِ الزّاهِرَةِ ، يَابنَ السُّبُلِ الواضِحَةِ ، يَابنَ الأَعلامِ اللاّئِحَةِ ، يَابنَ العُلومِ الكامِلَةِ ، يَابنَ الدَّلائِلِ المَشهودَةِ ، يَابنَ السُّنَنِ المَشهورَةِ ، يَابنَ المَعالِمِ المَأثورَةِ ، يَابنَ المُعجِزاتِ المَوجودَةِ ، يَابنِ الصِّراطِ المُستَقيمِ ، يَابنَ النَّبَأِ العَظيمِ ، يَابنَ مَن هُوَ في اُمِّ الكِتابِ لَدَى اللّهِ عَلِيٌّ حَكيمٌ ، يَابنَ الآياتِ والبَيِّناتِ ، يَابنِ الدَّلائِلِ الظّاهِراتِ ، يَابنَ البَراهينِ الباهِراتِ ، يَابنَ الحُجَجِ البالِغاتِ ، [ يَابنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ] (12) يَابنَ طه وَالمُحكَماتِ ، يَابنَ يس وَالذّارِياتِ ، يَابنَ الطّورِ وَالعادِياتِ ، يَابنَ مَن دَنا فَتَدَلّى فَكانَ قابَ قَوسَينِ أو أدنى دُنُوّاً وَاقتِراباً مِنَ العَلِيَّ الأَعلى . لَيتَ شِعري أينَ استَقَرَّت بِكَ النَّوى بَل أيُّ أرضٍ تُقِلُّكَ أو ثَرى؟ أبِرَضوى أو غَيرِها أم ذي طُوى؟ عَزيزٌ عَلَيَّ أن أرَى الخَلقَ ولا تُرى ، ولا أسمَعَ لَكَ حَسيساً ولا نَجوى ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن تُحيطَ بِكَ دونِيَ البَلوى ، ولا يَنالَكَ مِنّي ضَجيجٌ ولا شَكوى . بِنَفسي أنتَ مِن مُغَيَّبٍ لَم يَخلُ مِنّا ، بِنَفسي أنتَ مِن نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا ، بِنَفسي أنتَ اُمنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنّى مِن مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنّا ، بِنَفسي أنتَ مَن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامى ، بِنَفسي أنتَ مِن أثيلِ مَجدٍ لا يُجازى ، بِنَفسي أنتَ مِن تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى ، بِنَفسي أنتَ مِن نَصيفِ شَرَفٍ لا يُساوى . إلى مَتى أحارُ فيكَ يا مَولايَ وإلى مَتى؟ وأيُّ خِطابٍ أصِفُ فيكَ وأيُّ نَجوى؟ عَزيزٌ عَلَيَّ أن اُجابَ دونَكَ واُناغى ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن أبكِيَكَ ويَخذُلَكَ الوَرى ، عَزيزٌ عَلَيَّ أن يَجرِيَ عَلَيكَ دونَهُم ما جَرى . هَل مِن مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العَويلَ وَالبُكاءَ؟ هَل مِن جَزوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ إذا خَلا؟ هَل قَذِيَت عَينٌ فَساعَدَتها عَيني عَلَى القَذى؟ هَل إلَيكَ يَابنَ أحمَدَ سَبيلٌ فَتُلقى؟ هَل يَتَّصِلُ يَومُنا بِغَدِهِ فَنَحظى؟ مَتى نَرِدُ مِناهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَروى؟ مَتى نَنتَفِعُ (13) مِن عَذبِ مائِكَ فَقَد طالَ الصَّدى؟ مَتى نُغاديكَ ونُراوِحُكَ فَنُقِرُّ عَيناً؟ مَتى تَرانا ونَراكَ وقَد نَشَرتَ لِواءَ النَّصرِ تُرى؟ أتَرانا نَحُفُّ بِكَ وأنتَ تَؤُمُّ المَلَأَ؟ وقَد مَلَأتَ الأَرضَ عَدلاً وأذَقتَ أعداءَكَ هَواناً وعِقاباً ، وأبَرتَ العُتاةَ وجَحَدَةَ الحَقِّ ، وَقَطَعتَ دابِرَ المُتَكَبِّرينَ ، وَاجتَثَثتَ اُصولَ الظّالِمينَ ، ونَحنُ نَقولُ : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . اللّهُمَّ أنتَ كَشّافُ الكُرَبِ وَالبَلوى ، وإلَيكَ أستَعدي فَعِندَكَ العُدوى ، وأنتَ رَبُّ الآخِرَةِ وَالدُّنيا ، فَأَغِث يا غِياثَ المُستَغيثينَ عُبَيدَك المُبتَلى ، وأرِهِ سَيِّدَهُ يا شَديدَ القُوى ، وأزِل عَنهُ بِهِ الأَسى وَالجَوى ، وبَرِّد غَليلَهُ يا مَن عَلَى العَرشِ استَوى ، ومَن إلَيهِ الرُّجعى وَالمُنتَهى . اللّهُمَّ ونَحنُ عَبيدُكَ التّائِقونَ إلى وَلِيِّكَ المُذَكِّرِ بِكَ وبِنَبِيِّكَ ، خَلَقتَهُ لَنا عِصمَةً ومَلاذاً ، وأقَمتَهُ لَنا قِواماً ومَعاذاً ، وجَعَلتَهُ لِلمُؤمِنينَ مِنّا إماماً ، فَبَلِّغهُ مِنّا تَحِيَّةً وسَلاماً ، وزِدنا بِذلِكَ يا رَبِّ إكراماً ، وَاجعَل مُستَقَرَّهُ لَنا مُستَقَرّاً ومُقاماً ، وأتمِم نِعمَتَكَ بِتَقديمِكَ إيّاهُ أمامَنا حَتّى تورِدَنا جِنانَكَ ، ومُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِن خُلَصائِكَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وصَلِّ عَلى جَدِّهِ مُحَمَّدٍ رَسولِكَ السَّيِّدِ الأَكبَرِ ، وعَلى أبيهِ السَّيِّدِ الأَصغَرِ (14) ، وجَدَّتِهِ الصِّدّيقَةِ الكُبرى فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ وعَلى مَنِ اصطَفَيتَهُ مِن آبائِهِ البَرَرَةِ ، وعَلَيهِ أفضَلَ وأكمَلَ وأتَمَّ وأدوَمَ وأكبَرَ وأوفَرَ ما صَلَّيتَ عَلى أحَدٍ مِن أصفِيائِكَ وخِيَرَتِكَ مِن خَلقِكَ ، وصَلِّ عَلَيهِ صَلاةً لا غايَةَ لِعَدَدِها ولا نِهايَةَ لِمَدَدِها . اللّهُمَّ وأقِم بِهِ الحَقَّ ، وأدحِض بِهِ الباطِلَ ، وأدِل بِهِ أولِياءَكَ ، وأذلِل بِهِ أعداءَكَ ، وصِلِ اللّهُمَّ بَينَنا وبَينَهُ وُصلَةً تُؤَدّي إلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ ، وَاجعَلنا مِمَّن يَأخُذُ بِحُجزَتِهِم ويَمكُثُ في ظِلِّهِم ، وأعِنّا عَلى تَأدِيَةِ حُقوقِهِ إلَيهِ وَالاِجتِهادِ في طاعَتِهِ وَاجتِنابِ مَعصِيَتِهِ . وَامنُن عَلَينا بِرِضاهُ ، وهَب لَنا رَأفَتَهُ ورَحمَتَهُ ودُعاءَهُ وخَيرَهُ ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِن رَحمَتِكَ وفَوزاً مِن عِندِكَ ، وَاجعَل صَلاتَنا بِهِ مَقبولَةً وذُنوبَنا بِهِ مَغفورَةً ودُعاءَنا بِهِ مُستَجاباً ، وَاجعَل أرزاقَنا بِهِ مَبسوطَةً وهُمومَنا بِهِ مَكفِيَّةً وحَوائِجَنا بِهِ مَقضِيَّةً ، وَاقبَل تَقَرُّبَنا إلَيكَ ، وَانظُر إلَينا نَظرَةً رَحيمَةً نَستَكمِلُ بِهَا الكَرامَةَ عِندَكَ ، ثُمَّ لا تَصرِفها عَنّا بِجودِكَ ، وَاسقِنا مِن حَوضِ جَدِّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وآلِهِ بِكَأسِهِ وبِيَدِهِ رَيّاً رَوِيّاً هَنيئاً سائِغاً لا ظَمَأَ بَعدَهُ يا أرحَمَ الرّاحِمينَ . (15)

.


1- .وقال في الإقبال : «دعاء آخر بعد صلاة العيد ويدعى به في الأعياد الأربعة» .
2- .هو الشيخ أبوعبد اللّه محمّد بن جعفر المشهدي ، ذكره في كتابه «المزار الكبير» .
3- .مابين القوسين أثبتناه من بحار الأنوار .
4- .في نسخة : «منهاجه» .
5- .في نسخة : «أوصياءه» .
6- .الأحزاب : 33 .
7- .الشورى : 23 .
8- .سبأ : 47 .
9- .الفرقان : 57 .
10- .ما بين المعقوفين أثبتناه من بعض النسخ .
11- .في المصدر : «المهديّين» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخرى .
12- .مابين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .
13- .في بعض نسخ المصدر : «ننتقع» وهو الأنسب . قال ابن منظور : نقع من الماء : رَوِيَ (لسان العرب : 8 / 361)
14- .وزاد في الإقبال : «وحامل اللواء في المحشر ، وساقي أولياءه من نهر الكوثر ، والأمير على سائر البشر ، الّذي من آمن به فقد ظفر ، ومن لم يؤمن به فقد خطر وكفر ، صلّى اللّه عليه وعلى أخيه وعلى نجلهما الميامين الغرر ، ما طلعت شمس وما أضاء قمر وعلى جدّته ...» .
15- .مصباح الزائر : 446 ، الإقبال : 1 / 504 ، المزار الكبير : 573 / 2 ، بحارالأنوار : 102 / 104 .

ص: 1011

3 / 7 خواندن دعاى ندبه پس از نماز

3 / 7خواندن دعاى ندبه پس از نمازمصباح الزائر:بعضى از اصحاب ما گفته اند (1) : محمّد بن على بن ابى قُرّه گويد: دعاى «نُدبه» را از كتاب محمّد بن حسن بن سنان بَزوفَرى نقل كرده ام. او گفته است كه اين دعا براى صاحب الزمان عليه السلام [از آن حضرت روايت شده] است و مستحب است كه آن را در عيدهاى چهارگانه بخوانند. و دعا اين است: «خدا را سپاس ، كه پروردگار جهانيان است و درود خداوند بر سَرور ما ، محمّد كه پيامبر اوست _ و سلام فراوان خدا بر او باد _ . خداوندا! تو را سپاس بر آنچه تقدير تو درباره دوستانت جارى شده است؛ آنان كه ايشان را براى خودت و آيينت ، خالص ساخته اى ؛ چرا كه براى آنان نعمت فراوانى را كه پيش توست ، برگزيدى؛ نعمتى هميشگى كه آن را زوال و نابودى نيست ، پس از آن كه پارسايى در اين دنياى پست و[ نيز درباره ] زرق و برق آن را بر آنان شرط كردى. آنان نيز با تو چنين شرط كردند. و از آنان وفا را شناختى. پس ، آنان را پذيرفتى و مقرّب داشتى و از پيش ، بر ايشان نام بلند و ستايش آشكار روا داشتى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و با وحى خويش ، آنان را گرامى داشتى و با علم خود از آنان پذيرايى كردى و آنان را راهى به آستانت و وسيله اى به رضوانت قرار دادى. يكى از آنان را در بهشت خود جاى دادى ، تا آن كه از آن برون آوردى. يكى را بر كِشتى خود سوار كردى و با رحمت خويش ، او و مؤمنان همراهش را از هلاكت رهانيدى. يكى را دوست خودت قرار دادى و از تو در ميان آيندگان ، آوازه نيكو خواست. پس پذيرفتى و آن را والا قرار دادى . و با يكى از طريق درخت ، سخن گفتى و برادرش را ياور و وزيرش ساختى. يكى را نيز بدون پدر به دنيا آوردى و به او نشانه هاى روشن دادى و با روح القدس تأييدش كردى. و براى هر يك آيينى مقرّر داشتى و راه و روشى گشودى و جانشينانى برگزيدى كه يكى پس از ديگرى و از زمانى تا زمان ديگر ، نگهبان آيين باشند ، براى برپايى دينت و حجّت بودن بر بندگانت و براى آن كه حق از جايگاهش نابود نشود و باطل بر اهل حق چيره نگردد ، و تا كسى نگويد: چرا به سوى ما پيامبرى بيم دهنده نفرستادى ونشانه هدايتگرى بر نيفراشتى تا پيش از آن كه خوار و فرومايه شويم ، از نشانه هاى تو پيروى كنيم. تا آن كه كار را به حبيب و برگزيده ات محمّد صلى الله عليه و آله رساندى و او همان گونه كه وى را برگزيده بودى ، سَرور آفريدگانت و برگزيده برگزيدگان و برترينِ انتخاب شدگانت بود و گرامى ترين كسى كه بر او اعتماد كردى. او را بر پيامبرانت مقدّم داشتى و وى را به سوى بندگانت (از جنّ و انس) برانگيختى و مشرق ها و مغرب هايت را زير پايش قرار دادى و بُراق (2) را مسخّر او ساختى و روحش را به آسمانت بالا بردى (3) و دانش گذشته و آينده تا پايان آفرينشت را ، به او سپردى. سپس او را با «رُعب» يارى كردى و با جبرئيل و ميكائيل و فرشتگانِ نشان دار خود ، او را احاطه كردى و به او وعده دادى كه دين او را بر همه دين ها غالب سازى ، هر چند مشركانْ خوش نداشته باشند. و اين ، پس از آن بود كه او را جايگاه راستى در خانواده اش بخشيدى و نخستين خانه اى را كه در مكّه ، مايه بركت و هدايت براى جهانيان بود ، براى او و آنان قرار دادى؛ خانه اى كه در آن ، نشانه هايى روشن ، همچون مقام ابراهيم است و هر كه در آن خانه درآيد ، در امان باشد و فرمودى: « همانا خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان ببَرَد و شما را كاملاً پاك كند» . سپس در كتاب خودت ، پاداش محمّد صلى الله عليه و آله را مهرورزى با آن خاندان قرار دادى و فرمودى: «بگو : هيچ پاداشى براى اين رسالت از شما نمى خواهم ، مگر مهرورزى با خويشاوندانم» و فرمودى: « هر پاداشى هم كه از شما خواستم ، به سود خودتان است» و فرمودى: « بر آن رسالت ، پاداشى از شما نمى خواهم ، مگر آن كس كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش بجويد» و آنان ، راهِ رسيدن به تو و طريق دست يافتن به رضاى تو بودند. پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله چون دورانش سپرى گشت ، جانشين خود على بن ابى طالب عليه السلامرا به عنوان راهنما برگماشت؛ چرا كه او بيم دهنده بود و هر قومى را هدايتگرى است. پس ، در حالى كه گروه مردم در غدير خُم در برابرش بودند ، فرمود: هر كه من سرپرست او بودم ، پس على سرپرست اوست. خداوندا! با دوستدارش دوستى و با دشمنش دشمنى كن و هر كه يارى اش مى كند، ياورش باش و هر كه خوارش مى كند ، خوارش كن! . و فرمود: هر كه من پيامبرش بودم ، على امير و فرمانده اوست و فرمود: من و على از يك درختيم و مردم ديگر ، از درختانى پراكنده اند و او را نسبت به خود ، جايگاهى بخشيد كه هارون نسبت به موسى داشت و به او فرمود: تو نسبت به من ، به منزله هارون به موسى اى ، جز آن كه پس از من ، پيامبرى نيست . و دخترش را كه سَرور زنان جهان است ، به همسرىِ او درآورد و از مسجد خود ، آنچه بر خودش حلال بود، بر على هم حلال ساخت و همه درها را بست ، مگر درِ او را. سپس دانش و حكمت خود را نزد على به وديعت نهاد و فرمود: من ، شهر عِلمم و على ، درِ آن است. پس ، هر كس خواستار آن شهر باشد ، بايد از درِ آن درآيد . سپس فرمود: تو ، برادر و وصى و وارث منى. گوشت تو از گوشت من ، و خون تو از خون من است و صلح با تو ، صلح با من است و جنگ كردن با تو ، جنگ كردن با من است. ايمان ، با گوشت و خونت آميخته است ، آن گونه كه با گوشت و خون من در آميخته است و تو فردا [ ى قيامت ،] كنار حوض [ كوثر] ، جانشين منى و تويى كه بدهىِ مرا ادا مى كنى و وعده هايم را به انجام مى رسانى ، و پيروان تو بر منبرهايى از نورند ، با چهره هايى سفيد كه در بهشت ، اطراف من و همسايگان من اند. اى على ! اگر تو نبودى ، پس از من ، مؤمنان باز شناخته نمى شدند . و على عليه السلام پس از پيامبر ، روشنگرى از گم راهى ، و فروغى از نابينايى ، و ريسمان استوار خدا ، و راه راست پروردگار بود. نه كسى در خويشاوندى و سابقه در دين ، از او پيش تر بود و نه كسى در منقبت ، به او مى رسيد. پا به پاى پيامبر صلى الله عليه و آلهپيش مى رفت و براى تأويل قرآن ، [ با مخالفان] مى جنگيد و در راه خدا از ملامت هيچ ملامتگرى بيم نداشت. در راه خدا ، خون سران عرب را ريخت و دلاورانشان را كشت و گرگ هاى آنان را از هم دريد و در دل هايشان كينه هايى از بدر و خيبر و حنين و جز آنها بر جاى نهاد. آن گروه نيز بر دشمنى با او همدست شدند و به جنگ با او روى آوردند، تا آن كه او با عهدشكنان [ در جنگ جمل] و ستمگران [ در صفّين] وبيرون روندگان از دين (نهروانيان) جنگيد و آنان را كشت. و چون روزگارش سر آمد و شقى ترينِ مردم _ كه از نگون بخت ترينِ پيشينيان ، پيروى مى كرد _ او را به شهادت رساند ، فرمان پيامبر خدا درباره هدايتگران ، يكى پس از ديگرى ، اطاعت نشد و امّت ، بر دشمنى با او و همدستى بر قطع رَحِم پيامبر صلى الله عليه و آله و دور ساختن فرزندانش اصرار داشتند ، مگر اندكى كه به رعايت حقّ پيامبر صلى الله عليه و آله درباره آنان ، وفا كردند. پس برخى كشته شدند ، برخى به اسارت رفتند ، و برخى ، از وطن خويش تبعيد شدند ، و قلم تقدير الهى بر آنان جارى شد ، آن گونه كه اميد پاداش نيكو بر آن داشتند ، كه زمين ، از آنِ خداوند است و به هر كس از بندگانش كه بخواهد ، به ميراث مى دهد و سرانجام ، از آنِ پرواپيشگان است و پروردگار ما ، منزّه است. همانا وعده پروردگارمان شدنى است و خداوند ، وعده اش را خلاف نخواهد كرد و او ارجمند و حكيم است. پس ، گريه كنندگان ، بر پاكانِ خاندان محمّد و على _ كه درود خدا بر آن دو و خاندانشان باد _ بگريند و ناله كنندگان ، بر آنان ناله كنند و براى چونان آنان ، اشك ها ريخته شود و فريادزنان و ضجّه زنان و شيون كنان ، بر آنان فرياد و ضجّه بزنند و شيون كنند كه: حسن كجاست؟ حسين كجاست ، فرزندان حسين كجايند؟ شايسته اى پس از شايسته و راستگويى پس از راستگو؟ كجاست راهِ پس از راه؟ كجايند برگزيدگانِ پس از برگزيدگان؟ كجايند خورشيدهاى فروزان؟ كجايند ماه هاى تابان؟ كجايند ستارگان درخشان؟ كجايند نشانه هاى دين و پايگاه هاى دانش؟ كجاست آن بقيّة اللّه (يادگار خدا) كه جدا از عترت هدايتگر نيست؟ كجاست آن مهيّاگشته براى ريشه كن كردن ستمگران؟ كجاست آن كه انتظار مى رود اختلاف ها و كجى ها را اصلاح كند؟ كجاست آن كه اميد است ستم و تجاوز را از بين ببرد؟ كجاست آن كه براى بازسازى واجبات و مستحبّات ، ذخيره شده است؟ كجاست آن برگزيده براى بازگرداندن آيين و احكام خدا؟ كجاست آن كه اميد بسته ايم قرآن و حدود آن را زنده سازد؟ كجاست احياگر نشانه هاى دين و دينداران؟ كجاست در هم كوبنده شوكت تجاوزكاران؟ كجاست ويران كننده بنيان هاى شرك و نفاق؟ كجاست ريشه كن كننده فاسقان و گنهكاران و طغيانگران؟ كجاست دروكننده شاخ و برگ گم راهى و دشمنى؟ كجاست نابودكننده نشانه هاى گم راهى و هواپرستى؟ كجاست قطع كننده رشته هاى دروغ و افترا؟ كجاست از بين برنده عنادگران و سركشان؟ كجاست ريشه كن كننده كين توزان ، گم راهگَران و ملحدان؟ كجاست عزّت بخشِ دوستان و خواركننده دشمنان؟ كجاست وحدت آفرين بر محور تقوا؟ كجاست آن درِ خدا كه از آن وارد مى شوند؟ كجاست آن چهره خدا كه اوليا به آن روى مى آورند؟ كجاست آن وسيله پيوند زمين و آسمان؟ كجاست صاحب روز پيروزى و برافرازنده پرچم هدايت؟ كجاست آن اُلفت بخش پريشانى ها و خرسندساز دل ها؟ كجاست آن جوياى خونخواهىِ پيامبران؟ كجاست آن خونخواه كشته دشت كربلا؟ كجاست آن يارى شده الهى بر ضدّ هر كه بر او ستم كند و افترا بندد؟ كجاست آن ناچارى كه چون دعا كند ، اجابت شود؟ كجاست آن صدرنشين خلايق ، كه صاحب نيكى و تقواست؟ كجاست فرزند پيامبرِ برگزيده؟ كجاست پسر علىِ مرتضى و پسر خديجه كبرا و فرزند فاطمه زهرا؟ پدر و مادرم به فدايت و جانم نگهدارت ، اى پسر سَروران مقرّب ، اى پسر برگزيدگانِ گرامى تر ، اى پسر هدايتگرانِ هدايت شده ، اى پسر برگزيدگان وارسته ، اى پسر سَروران برگزيده ، اى پسر پاكان پاكيزه ، اى پسر بخشندگان انتخاب شده ، اى پسر سالاران و سروران بزرگ ، اى پسر ماه هاى تابان ، اى پسر چراغ هاى فروزان ، اى پسر شهاب هاى درخشان ، اى پسر ستارگان نورافشان ، اى پسر راه هاى روشن ، اى پسر نشان هاى آشكار ، اى پسر دانش هاى كامل ، اى پسر نشانه هاى هويدا ، اى پسر سنّت هاى پرآوازه ، اى پسر نشان هاى يادشده ، اى پسر معجزه هاى موجود ، اى پسر راه راست ، اى پسر خبر بزرگ ، اى پسر آن كه نزد خدا در اُمّ الكتابْ والا و فرزانه است ، اى پسر آيات و بيّنات ، اى پسر دليل هاى آشكار ، اى پسر برهان هاى درخشان ، اى پسر حجّت هاى رسا ، اى پسر نعمت هاى سرشار ، اى پسر طاها و آيات محكمات ، اى پسر ياسين و ذاريات ، اى پسر طور و عاديات ، اى پسر آن كه [ به خدا] نزديك شد و نزديك شد تا آن كه به اندازه دو كمان به قُرب خداى والاى برتر رسيد! كاش مى دانستم در كدام سو و ناحيه جا گرفته اى؟ بلكه در كدام سرزمين و خاك به سر مى برى؟ آيا در رَضوى (4) يا جز آنى؟ يا در ذى طُوى (5) اى؟ بر من سخت و ناگوار است كه مردم را ببينم و تو ديده نشوى و از تو هيچ صدا و نجوايى نشنوم. بر من ، سخت است كه رنج و بلا تو را احاطه كند و من آسوده باشم و هيچ ناله و شِكوه اى از من به حضورت نرسد. جانم فدايت ، اى پنهانى كه از ما دور نيستى! جانم فدايت ، اى جدايى كه از ما جدا نيستى! جانم فدايت ، اى آرزوى هر مرد و زن مشتاق مؤمنى كه ياد مى كند و ناله شوق سر مى دهد! جانم فدايت ، اى از سرشت ارجمندى كه كسى برتر از آن نيست! جانم فدايت ، اى از تبار كهن و بزرگوارى كه كسى همانند شما نيست! جانم فدايت ، اى از نعمت هاى ديرينى كه كسى چون آنها نيست! جانم فدايت ، اى از خاندان شرافتى كه كسى با شما برابر نيست! مولاى من! تا كِى سرگردان تو باشم ، تا كِى؟ و با كدام خطاب و نجوا تو را توصيف كنم؟ بر من ، بسى سخت است كه از جز تو پاسخ و سخن بشنوم! بر من ، بسى ناگوار است كه بر تو بگريم و مردم ، تو را وا گذارند! بر من ، بسى دشوار است كه آنچه مى گذرد ، بر تو بگذرد ، نه بر آنان! آيا ياورى هست كه با او ناله فراق و گريه طولانى سر دهم؟ آيا بى تاب نالانى هست كه چون تنها شود ، با او هم ناله شوم؟ آيا چشمى مى گريد تا چشم من در يارى آن ، زار زار بگريد؟ آيا _ اى پسر احمد _ راهى براى ديدار تو هست؟ آيا امروزِ ما به فردايش متّصل مى شود كه بهره مند شويم؟ كِى مى شود كه بر جويبارهاى پُرآبِ رحمتت در آييم و سيراب شويم؟ كِى از چشمه زلال آب لطفت بهره مند مى شويم ، كه عطشْ طولانى شده است؟! كِى مى شود كه صبح و شام ، با تو باشيم و چشممان روشن گردد؟ كِى مى شود كه تو ما را ببينى و ما تو را ببينيم ، در حالى كه پرچم پيروزى را افراشته باشى ، آن سان كه ديده شود؟ آيا ما را خواهى ديد ، در حالى كه گرداگِرد تو حلقه زده ايم و تو مردم را رهبرى مى كنى و جهان را پر از داد كرده اى و دشمنانت را خوارى و كيفر چشانده اى و سركشان و منكِران حق را نابود ساخته اى و متكبّران را ريشه كن كرده و ستمگران را نابود ساخته اى ، در حالى كه ما لب به ثناى خدا گشوده ، مى گوييم: حمد و ثنا از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان ، است؟ خداوندا! تويى برطرف كننده غم ها و گرفتارى ها. از تو دادخواهى مى كنم ، كه دادرسى ، نزد توست و تويى پروردگار آخرت و دنيا. پس ، اى فريادرس دادخواهان! به فرياد بنده كوچك و گرفتارت برس و سَرور را به او نشان بده _ اى خداى بسيار مقتدر _ و به سبب وى رنج و سوز غم و هجران را از او بزداى و آتش سوزان دلش را فرو بنشان ، اى آن كه بر عرش ، استوار گشته اى و اى آن كه بازگشت و فرجام ، به سوى توست! خداوندا! ما بندگان توييم كه شيفته ولىّ تو هستيم؛ آن كه يادآور تو و پيامبر توست. او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفريدى و براى ما مايه استوارى و پناهندگى ساختى و وى را براى مؤمنان ما پيشوا قرار دادى. پس ، درود و سلام ما را به او برسان و بدين سبب بر كرامت ما _ اى پروردگار _ بيفزاى و قرارگاه او را براى ما مايه قرار و آرامش قرار بده و نعمتت را بر ما چنين كامل كن كه او را پيشاپيشِ ما قرار دهى و ما را وارد بهشت خودت سازى و همدم شهيدان از برگزيدگان خودت ، قرار دهى! خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست؛ بر جدّش ، محمّد ، فرستاده تو و سَرور بزرگ تر ، و بر پدرش سَرور كوچك تر ، (6) و بر مادربزرگش صدّيقه كبرا فاطمه دختر محمّد ، و بر هر كدام از پدران نيكويش كه برگزيده تو اند ، و بر خودِ او ، درود فرست ، برترين ، كامل ترين ، تمام ترين ، پيوسته ترين ، بزرگ ترين و سرشارترين درودى كه بر هر يك از بندگانت برگزيده ات فرستاده اى؛ و بر او درودى فرست ، بى شمار و بى پايان! خداوندا! به سبب او حق را برپا بدار ، به سبب او باطل را نابود كن ، به سبب او دوستان خودت را حاكم گردان ، به سبب او دشمنانت را خوار كن و _ خداوندا _ ميان ما و او پيوندى برقرار ساز كه به همنشينى با نياكانش بينجامد ، و ما را از آنانى قرار بده كه به دامان آنان چنگ مى زنند و در سايه لطف آنان به سر مى برند ، و ما را يارى كن تا حقوقش را به او ادا كنيم و در فرمان بُردارى اش بكوشيم و از نافرمانى اش پرهيز كنيم! و با خرسندىِ او بر ما منّت بگذار؛ و رأفت و مهربانى و دعا و خير او را به ما ببخش ، به اندازه اى كه با آن به رحمت گسترده ات و كاميابى از نزدت ، دست يابيم؛ و به سبب او نمازمان را پذيرفته ، گناهانمان را آمرزيده ، و دعاهايمان را اجابت شده قرار بده؛ و به سبب او روزى هاى ما را گشاده و اندوه هاى ما را كفايت شده و نيازهاى ما را برآورده قرار بده؛ و تقرّب جويى ما را به درگاهت بپذير و با نگاه رحمت بار ، بر ما بنگر تا با آن ، به كرامت كامل در پيشگاهت نايل آييم ، سپس به جود خود ، آن نگاه پُر مهر را از ما بر نگردان؛ و ما را از حوض جدّش صلى الله عليه و آلهبا جام او و با دست او سيراب كن ، سيرابى كامل و گوارا ، كه پس از آن ، هيچ تشنگى اى نباشد ، اى مهربان ترينِ مهربانان!» .

.


1- .مقصود ، شيخ ابو عبد اللّه محمّد بن جعفر مشهدى در كتابش المزار الكبير است.
2- .بُراق ، نام مَركبى است كه پيامبر خدا شب معراج بر آن سوار شد. به خاطر درخشندگى و برّاق بودنش ، چنين ناميده شد (ر . ك : النهاية : 1 / 120).
3- .در المزار الكبير است: «و او را به آسمانت بالا بردى».
4- .نام كوهى در مدينه است.
5- .جايى نزديك مكّه است.
6- .در الإقبال ، اين افزوده است: «صاحب پرچم در قيامت ، و ساقى دوستانش از نهر كوثر ، و پيشوا بر همه مردم ، آن كه هر كس به او ايمان آورَد ، پيروز است و هر كس به او ايمان نياورَد ، در خطر و كفر افتاده است. درود خدا بر او و برادرش و فرزندان خجسته و نورانىِ آن دو ، تا آن گاه كه خورشيد بدمد و ماه ، فروغ افشاند...».

ص: 1012

. .

ص: 1013

. .

ص: 1014

. .

ص: 1015

. .

ص: 1016

. .

ص: 1017

. .

ص: 1018

. .

ص: 1019

. .

ص: 1020

. .

ص: 1021

. .

ص: 1022

. .

ص: 1023

. .

ص: 1024

. .

ص: 1025

. .

ص: 1026

السيّد ابن طاووس قدس سره :فَإِذا فَرَغتَ مِنَ الدُّعاءِ (1) فَتَأَهَّب لِلسُّجودِ بَينَ يَدَي مَولاكَ ، وقُل ما رَوَيناهُ بِإِسنادِنا إلى أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام قالَ : إذا فَرَغتَ مِن دُعاءِ العيدِ المَذكورِ ، ضَع خَدَّكَ الأَيمَنَ عَلَى الأَرضِ وقُل : سَيِّدي سَيِّدي ، كَم مِن عَتيقٍ لَكَ فَاجعَلني مِمَّن أعتَقتَ ، سَيِّدي سَيِّدي وكَم مِن ذنبٍ قَد غَفَرتَ فَاجعَل ذَنبي فيمَن غَفَرتَ ، سَيِّدي سَيِّدي وكَم مِن حاجَةٍ قَد قَضَيتَ فَاجعَل حاجَتي فيما قَضَيتَ ، سَيِّدي سَيِّدي وكَم مِن كُربَةٍ قَد كَشَفتَ فَاجعَل كُربَتي فيما كَشَفتَ ، سَيِّدي سَيِّدي وكَم مِن مُستَغيثٍ قَد أغَثتَ فَاجعَلني فيمَن أغَثتَ ، سَيِّدي سَيِّدي كَم مِن دَعوَةٍ قَد أجَبتَ فَاجعَل دَعوَتي فيما أجَبتَ ، سَيِّدي سَيِّدِي ، ارحَم سُجودي فِي السّاجِدينَ ، وَارحَم عَبرَتي فِي المُستَعبِرينَ ، وَارحَم تَضَرُّعي فيمَن تَضَرَّعَ مِنَ المُتَضَرِّعينَ . سَيِّدي سَيِّدي ، كَم مِن فَقيرٍ قَد أغنَيتَ فَاجعَل فَقري فيما أغنَيتَ ، سَيِّدي سَيِّدِي ، ارحَم دَعوَتي فِي الدّاعينَ ، سَيِّدي وإلهي أسَأتُ وظَلَمتُ وعَمِلتُ سُوءاً وَاعتَرَفتُ بِذَنبي ، وبِئسَ ما عَمِلتُ فَاغفِر لي يا مَولايَ ، أي كَريمُ أي عَزيزُ أي جَميلُ . فَإِذا فَرَغتَ وَانصَرَفتَ رَفَعتَ يَدَيكَ ثُمَّ حَمِدتَ رَبَّكَ ، ثُمَّ تَقولُ ما تَقَدَّمَ عَلَيهِ ، وسَلَّمتَ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وحَمِدَتَ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى ، وَالحَمدُللّهِِ رَبِّ العالَمينَ . (2)

.


1- .أي من دعاء الندبة .
2- .الإقبال : 1 / 513 ، بحارالأنوار : 91 / 28 / 7 .

ص: 1027

سيّد ابن طاووس:چون از دعا[ ى ندبه] فارغ شدى ، آماده سجود در پيشگاه مولاى خود باش و آنچه را با سند خودمان از امام صادق عليه السلام روايت كرده ايم، بگو ، كه فرمود: «چون از دعاى يادشده عيد فارغ شدى ، گونه راست خود را بر زمين بگذار و بگو : سرورم ، سرورم! چه بسيار آزادشده دارى . مرا هم از آنانى قرار بده كه آزادشان كرده اى! سرورم ، سرورم! چه بسيار گناه كه بخشودى . گناه مرا هم در زمره بخشوده شدگان قرار بده! سرورم ، سرورم! چه بسيار حاجت كه برآوردى. نياز مرا هم در ميان برآورده شده ها قرار بده! سرورم ، سرورم! چه بسيار رنج و اندوه كه برطرف ساختى. اندوه مرا هم در ميان برطرف شده ها قرار بده! سرورم ، سرورم! چه بسيار دادخواهى كه به فريادش رسيدى. مرا هم از آنانى قرار بده كه به دادشان رسيدى! سرورم ، سرورم! چه بسيار دعا كه اجابت كردى. دعاى مرا نيز در ميان اجابت شده ها قرار بده! سرورم ، سرورم! سجود مرا در زمره ساجدان ، مورد رحمت قرار بده و بر سرشك من در زمره اشك ريزان ، رحمت آر و بر ناليدنم در زمره نالندگانِ به درگاهت ، ترحّم كن! سرورم ، سرورم! چه بسيار تهى دستى را كه بى نياز كردى. تهى دستىِ مرا هم در ميان آنچه بى نيازى كردى ، قرار بده! سرورم ، سرورم! بر دعاى من در زمره خوانندگانت ، رحمت آور! سرورم و معبودم! بد كردم ، ستم كردم ، كار بد انجام دادم و به گناهم اقرار كردم ؛ و چه بد عمل كردم! پس،اى مولاى من! مرا بيامرز ، اى بزرگوار ، اى ارجمند ، اى زيبا! . پس چون فارغ شدى و برگشتى ، دستان خود را بالا مى برى و پروردگارت را مى ستايى. سپس آنچه را پيش تر گفته بودى ، مى گويى و بر پيامبر صلى الله عليه و آلهدرود فرستاده ، خداى متعال را مى ستايى؛ و ستايش ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهانيان ، است».

.

ص: 1028

. .

ص: 1029

. .

ص: 1030

. .

ص: 1031

. .

ص: 1032

. .

ص: 1033

. .

ص: 1034

. .

ص: 1035

. .

ص: 1036

. .

ص: 1037

. .

ص: 1038

. .

ص: 1039

. .

ص: 1040

. .

ص: 1041

. .

ص: 1042

. .

ص: 1043

. .

ص: 1044

. .

ص: 1045

. .

ص: 1046

. .

ص: 1047

. .

ص: 1048

. .

ص: 1049

. .

ص: 1050

. .

ص: 1051

. .

ص: 1052

. .

ص: 1053

. .

ص: 1054

. .

ص: 1055

. .

ص: 1056

. .

ص: 1057

. .

ص: 1058

. .

ص: 1059

. .

ص: 1060

. .

ص: 1061

. .

ص: 1062

. .

ص: 1063

. .

ص: 1064

. .

ص: 1065

. .

ص: 1066

. .

ص: 1067

. .

ص: 1068

. .

ص: 1069

فهرست منابع و مآخذ

فهرست منابع و مآخذ1 . القرآن الكريم . 2 . الاحتجاج على أهل اللجاج ، أبو منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي (ت 620 ه ) ، تحقيق : إبراهيم البهادري ومحمد هادي بهْ ، دار الاُسوة _ طهران ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 3 . إحياء علوم الدين ، أبو حامد محمد بن محمد الغزالي (ت 505 ه ) ، دار الهادي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1412 ه . 4 . الاختصاص ، المنسوب إلى أبي عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت 413 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الرابعة 1414 ه . 5 . اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّي) ، أبو جعفر محمد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت 460 ه ) ، تحقيق : مهدي الرجائي ، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1404 ه . 6 . الأدب المفرد ، أبو عبد اللّه محمد بن إسماعيل البخاري (ت 256 ه ) ، تحقيق : محمد بن عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت . 7 . الاذكار المتخبة من كلام سيد الابرار صلى الله عليه و آله ، لابى زكريا يحيى بن شرف النووى (ت 676ق) ، رياض _ دار الهجرة.

.

ص: 1070

8 . الأربعون حديثا ، للشهيد الأوّل محمد بن مكى العاملى (ت 786ق) ، قم _ مدرسة الامام المهدى (ع). 9 . الإرشاد في معرفة حجج اللّه على العباد ، أبو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت 413 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 10 . إرشاد القلوب ، أبو محمد الحسن بن أبي الحسن الديلمي (ت 711 ه ) ، مؤسسة الأعلمي _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1398 ه . 11 . أساس البلاغة ، لأبي القاسم محمود بن عمر الزمخشري (ت 538 ه ) ، تحقيق : عبد الرحيم محمود ، دار صادر _ بيروت ، 1385 ه . 12 . أسباب نزول القرآن ، لأبي الحسن عليّ بن أحمد الواحدي النيسابوري (ت 468 ه ) ، تحقيق : كمال بسيوني زغلول ، دار الكتب العلميّة _ بيروت . 13 . الاستبصار فيما اختلف من الأخبار ، أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسي (ت 460 ه ) ، تحقيق : حسن الموسوي الخرسان ، دار الكتب الإسلامية _ طهران ، الطبعة الاُولى . 14 . اُسد الغابة في معرفة الصحابة ، أبو الحسن عزّ الدين علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني المعروف بابن الأثير الجزري (ت 630 ه ) ، تحقيق : علي محمد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1415 ه . 15 . الإصابة في تمييز الصحابة ، لأبي الفضل أحمد بن عليّ بن الحجر العسقلاني (ت 852 ه ) ، تحقيق : عادل أحمد عبد الموجود وعليّ محمّد معوّض ، دار الكتب العلميّة _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1415 ه . 16 . الاُصول الستّة عشر ، عدّة من الرواة ، دار الشبستري _ قم ، الطبعة الثانية 1405 ه . 17 . أعلام الدين في صفات المؤمنين ، أبو محمد الحسن بن محمد الديلمي (ت 711 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم .

.

ص: 1071

18 . إعلام الورى بأعلام الهدى ، أبو علي الفضل بن الحسن الطبرسي (ت 548 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1417 ه . 19 . الإقبال بالأعمال الحسنة فيما يعمل مرّة في السنة ، أبو القاسم علي بن موسى الحلّي المعروف بابن طاووس (ت 664 ه ) ، تحقيق : جواد القيّومي ، مكتب الإعلام الإسلامي _ قم ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 20 . الأمالي للصدوق ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة البعثة _ قم ، الطبعة الاُولى 1407 ه . 21 . الأمالي للطوسي ، أبو جعفر محمد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي(ت 460 ه ) ، تحقيق : مؤسسة البعثة ، دار الثقافة _ قم ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 22 . الأمالي للمفيد ، أبو عبد اللّه محمد بن النعمان العكبري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت 413 ه ) ، تحقيق : حسين اُستاد ولي وعلي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية 1404 ه . 23 . الانتصار ، لأبي القاسم علي بن الحسين ، المعروف بالسيّد المرتضى علم الهدى (م 436ه . ق) ، مطبعة الشريف الرضي ، قم ، سنة 1391ه . ق. 24 . أهل البيت في الكتاب والسنّة ، لمحمّد المحمّدي الريشهري ، دار الحديث _ قم ، 1375 ه ش . 25 . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار عليهم السلام ، محمد باقر بن محمد تقي المجلسي (ت 1110 ه ) ، مؤسسة الوفاء _ بيروت ، الطبعة الثانية 1403 ه . 26 . البداية والنهاية ، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي (ت 774 ه ) ، تحقيق ونشر : مكتبة المعارف _ بيروت . 27 . بشارة المصطفى لشيعة المرتضى ، أبو جعفر محمد بن محمد بن علي الطبري (ت 525 ه ) ، المطبعة الحيدرية _ النجف الأشرف ، الطبعة الثانية 1383 ه . 28 . بصائر الدرجات ، أبو جعفر محمد بن الحسن الصفّار القمّي المعروف بابن فرّوخ (ت 290 ه ) ، مكتبة آية اللّه المرعشي _ قم ، الطبعة الاُولى 1404 ه .

.

ص: 1072

29 . بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث ، لنورالدين على بن ابى بكر الهيثمى ( ت 807ق ) ، تحقيق : مسعد عبدالحميد محمد السعدنى ، قاهره _ دارالطلائع. 30 . البلد الأمين والدرع الحصين ، تقي الدين إبراهيم بن زين الدين الكفعمي (ت 905 ه ) . 31 . بوستان ، للشيخ مصلح بن عبدالله سعدى (ت 691ق) ، تصحيح : محمد على فروغى ، تهران _ انتشارات امير كبير ، 1354 . 32 . تاج العروس من جواهر القاموس ، محمد بن محمد مرتضى الحسيني الزبيدي (ت 1205 ه ) ، تحقيق : علي شيري ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 33 . تاريخ أصبهان ، أبو نعيم أحمد بن عبد اللّه الأصفهاني (ت 430 ه ) ، تحقيق : سيد كسروي حسن ، دار الكتب العلمية _ بيروت . 34 . تاريخ بغداد أو مدينة السلام ، أبو بكر أحمد بن علي الخطيب البغدادي (ت 463 ه ) ، المكتبة السلفية _ المدينة المنوّرة . 35 . تاريخ دمشق = تاريخ مدينة دمشق «ترجمة الإمام علي عليه السلام» ، أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة اللّه المعروف بابن عساكر الدمشقي (ت 571 ه ) ، تحقيق : علي شيري ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1415 ه . 36 . التاريخ الكبير ، أبو عبد اللّه محمد بن إسماعيل البخاري (ت 256 ه ) ، دار الفكر _ بيروت . 37 . تأويل الآيات الظاهره في فضائل العترة الطاهرة (كنز جامع الفوائد) ، لعلي الغروي الحسيني الأستر آبادي (ت 940 ه ) ، تحقيق ونشر : مدرسة الإمام المهدي (عج) _ قم ، الطبعة الاُولى 1407 ه . 38 . التحصين في صفات العارفين ( ضميمة مثير الاحزان)، لاحمد بن محمد بن فهد الحلى ( ت 841ق ) ، تحقيق ونشر : قم _ مدرسة الام المهدى (عج). 39 . تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ، أبو محمد الحسن بن علي الحرّاني المعروف بابن شعبة (ت 381 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية 1404 ه .

.

ص: 1073

40 . الترغيب والترهيب من الحديث الشريف، لزكى الدين عبدالعظيم بن عبدالقوى المنذرى (ت 656 ق) ، ضبط احاديثه وعلق عليه مصطفى محمد عمارة ، بيروت _ دارالفكر ، 1408ق . 41 . تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم) ، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير البصروي الدمشقي (ت 774 ه ) ، تحقيق : عبد العزيز غنيم ومحمد أحمد عاشور ومحمد إبراهيم البنّا ، دار الشعب _ القاهرة . تفسير أبي الفتوح الرازي = روض الجنان وروح الجنان . تفسير الطبري = جامع البيان عن تأويل آي القرآن . 42 . تفسير العيّاشي ، أبو النضر محمد بن مسعود السلمي السمرقندي المعروف بالعيّاشي (ت 320 ه ) ، تحقيق : هاشم الرسولي المحلاّتي ، المكتبة العلمية _ طهران ، الطبعة الاُولى 1380 ه . تفسير الفخر الرازي = التفسير الكبير ومفاتيح الغيب تفسير القرطبي = الجامع لأحكام القرآن . 43 . تفسير القمّي ، أبو الحسن علي بن إبراهيم بن هاشم القمّي (ت 307 ه ) ، إعداد : طيّب الموسوي الجزائري ، مطبعة النجف الأشرف . 44 . التفسير الكبير ومفاتيح الغيب (تفسير الفخر الرازي) ، لأبي عبد اللّه محمّد بن عمر المعروف بالفخر الرازي (ت 604 ه ) ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1410 ه . 45 . تفسير نمونه ، ناصر مكارم شيرازي (معاصر) ، دار الكتب الإسلامية _ طهران . 46 . التمحيص ، أبو علي محمد بن همام الإسكافي (ت 336 ه ) ، تحقيق ونشر : مدرسة الإمام المهدي(عج) _ قم . 47 . تنبيه الخواطر ونزهة النواظر (مجموعة ورّام) ، أبو الحسين ورّام بن أبي فراس (ت 605 ه ) ، دار التعارف ودار صعب _ بيروت . 48 . تهذيب الأحكام في شرح المقنعة ، أبو جعفر محمد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت 460 ه ) ، دار التعارف _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1401 ه .

.

ص: 1074

49 . تهذيب الكمال في أسماء الرجال ، ليونس بن عبد الرحمن المزّي (ت 742 ه ) ، تحقيق : الدكتور بشّار عوّاد معروف ، مؤسسة الرسالة _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1409 ه . 50 . ثواب الأعمال وعقاب الأعمال ، أبو جعفر محمد بن علي القمّي المعروف بالصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مكتبة الصدوق _ طهران . 51 . جامع الأحاديث ، أبو محمد جعفر بن أحمد بن علي القمّي المعروف بابن الرازي (ق 4) ، تحقيق : محمد الحسيني النيسابوري ، مؤسسة الطبع والنشر التابعة للحضرة الرضوية المقدّسة _ مشهد ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 52 . جامع الأخبار أو معارج اليقين في اُصول الدين ، لمحمّد بن محمّد الشعيري السبزواري (القرن السابع) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت _ قم ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 53 . جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير الطبري) ، لأبي جعفر محمّد بن جرير الطبري (310 ه ) ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1408 ه . 54 . الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي) ، لأبي عبد اللّه محمّد بن أحمد الأنصاري القرطبي (ت 671 ه ) ، تحقيق : محمّد عبد الرحمن المرعشلي ، دار إحياء التراث العربي _ بيروت ، الطبعة الثانية 1405 ه . 55 . الجامع الصغير في أحاديث البشير النذير ، لجلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي (ت 911 ه ) ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1401 ه . 56 . الجعفريّات (الأشعثيّات) ، أبو الحسن محمد بن محمد بن الأشعث الكوفي (ق 4) ، مكتبة نينوى _ طهران ، طُبع ضمن قرب الإسناد . 57 . جمال الاُسبوع بكمال العمل المشروع ، أبو القاسم علي بن موسى الحلّي المعروف بابن طاووس (ت 664 ه ) ، تحقيق : جواد القيّومي ، مؤسسة الآفاق _ قم ، الطبعة الاُولى 1371 ش . 58 . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام ، لمحمّد حسن النجفي (ت 1266 ه ) مؤسسة المرتضى العالميّة _ بيروت ، 1412 ه ،.

.

ص: 1075

59 . الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة ، للشيخ يوسف بن أحمد البحراني (ت 1186 ه ) ، تحقيق : محمّد تقي الايرواني ، دار الكتب الإسلاميّة _ نجف ، 1377 ه . 60 . حلية الأولياء وطبقات الأصفياء ، أبو نعيم أحمد بن عبد اللّه الأصبهاني (ت 430 ه ) ، دار الكتاب العربي _ بيروت ، الطبعة الثانية 1387 ه . 61 . خصائص الأئمّة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام) ، أبو الحسن الشريف الرضي محمد بن الحسين بن موسى الموسوي (ت 406 ه ) ، تحقيق : محمد هادي الأميني ، مجمع البحوث الإسلامية التابع للحضرة الرضوية المقدّسة _ مشهد ، 1406 ه . 62 . الخصال ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الرابعة 1414 ه . 63 . الخلاف ، لابى جعفر محمد بن الحسن الطوسى ( ت 460ق ) ، قم _ دارالكتب العلمية . 64 . درر الأحاديث النبويّة بالاسانيد اليحيوية ، ليحيى بن الحسين ، جمعها عبدالله محمد حمزة الصعدى ، تحقيق : عبدالكريم فضيل ، بيروت _ مؤسسة الاعلمى. 65 . الدرّ المنثور في التفسير المأثور ، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر السيوطي (ت 911 ه ) ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 66 . الدروع الواقية ، لأبي القاسم عليّ بن موسى بن طاووس الحلي (ت 664 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت _ قم ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 67 . دعائم الإسلام وذكر الحلال والحرام والقضايا والأحكام ، أبو حنيفة النعمان بن محمد بن منصور بن أحمد بن حيّون التميمي المغربي (ت 363 ه ) ، تحقيق : آصف بن علي أصغر فيضي ، دار المعارف _ مصر ، الطبعة الثالثة 1389 ه . 68 . الدعاء ، لأبي القاسم سليمان بن أحمد الطبراني (ت 360 ه ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 69 . الدعوات ، أبو الحسين سعيد بن عبد اللّه الراوندي المعروف بقطب الدين الراوندي (ت 573 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة الإمام المهدي (عج) _ قم ، الطبعة الاُولى 1407 ه .

.

ص: 1076

رجال الكشّي = اختيار معرفة الرجال . 70 . روض الجنان وروح الجنان (تفسير أبي الفتوح الرازي) ، لأبي الفتوح حسين بن عليّ الرازي (قرن 6 ه ) ، آستانة المقدسة الرضويّة _ مشهد ، الطبعة الاُولى 1371 ه ش . 71 . روضة المتقين ، للعلامة محمد باقر بن محمد تقى المجلسى ( ت 1111 ق ، تهران _ بنياد فرهنگ اسلامى كوشانپور. 72 . روضة الواعظين ، محمد بن الحسن بن علي الفتّال النيسابوري (ت 508 ه ) ، تحقيق : حسين الأعلمي ، مؤسسة الأعلمي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1406 ه . 73 . زاد المعاد ، للعلاّمة محمّد باقر المجلسي (م 1111ه ق .) ، الطبعة القديمة ، كتابفروشى إسلامية ، طهران. 74 . الزهد لابن المبارك ، أبو عبد الرحمن بن عبد اللّه بن المبارك الحنظلي المروزي (ت 181 ه ) ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي ، دار الكتب العلمية _ بيروت . 75 . السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي ، أبو جعفر محمد بن منصور بن أحمد بن إدريس الحلّي (ت 598 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية 1410 ه . 76 . سعد السعود ، لأبي القاسم عليّ بن موسى الحلّي المعروف بابن طاووس (ت 664 ه ) ، مكتبة الرضي _ قم ، الطبعة الاُولى 1363 ه ش . 77 . سلسلة الأحاديث الصحيحة ، لمحمّد ناصر الدين الألباني (معاصر) ، المكتب الإسلامي _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1405 ه . 78 . سنن ابن ماجة ، أبو عبد اللّه محمد بن يزيد بن ماجة القزويني (ت 275 ه ) ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، دار إحياء التراث _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1395 ه . 79 . سنن أبي داود ، أبو داود سليمان بن أشعث السجستاني الأزدي (ت 275 ه ) ، تحقيق : محمد محيي الدين عبد الحميد ، دار إحياء السنّة النبوية _ بيروت . 80 . سنن الترمذي (الجامع الصحيح) ، أبو عيسى محمد بن عيسى بن سورة الترمذي (ت 297 ه ) ، تحقيق : أحمد محمد شاكر ، دار إحياء التراث _ بيروت .

.

ص: 1077

81 . سنن الدارقطني ، أبو الحسن علي بن عمر البغدادي المعروف بالدارقطني (ت 285 ه ) ، تحقيق : أبو الطيّب محمد آبادي ، عالم الكتب _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1406 ه . 82 . سنن الدارمي ، أبو محمد عبد اللّه بن عبد الرحمن الدارمي (ت 255 ه ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، دار القلم _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1412 ه . 83 . السنن الكبرى ، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علي البيهقي (ت 458 ه ) ، تحقيق : محمد عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 84 . السنن الكبرى ، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب النسائي ، تحقيق : عبد الغفار سليمان البنداري ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1411 ه . 85 . سنن النسائي (بشرح الحافظ جلال الدين السيوطي وحاشية الإمام السندي) ، أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب النسائي (ت 303 ه ) ، دار الجيل _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1407 ه . 86 . سير أعلام النبلاء ، لأبي عبد اللّه محمّد بن أحمد الذهبي (ت 748 ه ) ، تحقيق : شُعيب الأرنؤوط ، مؤسسة الرسالة _ بيروت ، الطبعة العاشرة 1414 ه . 87 . السيرة النبويّة ، أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير البصروي الدمشقي (ت 747 ه ) ، تحقيق : مصطفى عبد الواحد ، دار إحياء التراث العربي _ بيروت . 88 . شرح الأسماء الحسنى ، لملاّ هادي سبزواري (ت 1289 ه ) ، مكتبة بصيرتي _ قم ، الطبعة الاُولى 1267 ه . 89 . شرح نهج البلاغة ، عزّ الدين عبد الحميد بن محمد بن أبي الحديد المعتزلي المعروف بابن أبي الحديد (ت 656 ه ) ، تحقيق : محمد أبو الفضل إبراهيم ، دار إحياء التراث _ بيروت ، الطبعة الثانية 1387 ه . 90 . شُعب الإيمان ، أبو بكر أحمد بن الحسين البيهقي (ت 458 ه ) ، تحقيق : محمد السعيد بسيوني زغلول ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1410 ه . 91 . الصحاح تاج اللغة وصحاح العربيّة ، أبو نصر إسماعيل بن حمّاد الجوهري (ت 398 ه )،

.

ص: 1078

تحقيق : أحمد بن عبد الغفور عطّار ، دار العلم للملايين _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1410 ه . 92 . صحيح ابن حبّان بترتيب ابن بلبان ، علاء الدين علي بن بلبان الفارسي (ت 739 ه ) ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط ، مؤسسة الرسالة _ بيروت ، الطبعة الثانية 1414 ه . 93 . صحيح ابن خزيمة ، لأبي بكر محمّد بن إسحاق السلمي النيسابوري المعروف بابن خزيمة (ت 311 ه ) ، تحقيق : محمّد مصطفى الأعظمي ، المكتب الإسلامي _ بيروت ، الطبعة الثالثة 1412 ه . 94 . صحيح البخاري ، أبو عبد اللّه محمد بن إسماعيل البخاري (ت 256 ه ) ، تحقيق : مصطفى ديب البغا ، دار ابن كثير _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1410 ه . 95 . صحيح مسلم ، أبو الحسين مسلم بن الحجّاج القشيري النيسابوري (ت 261 ه ) ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، دار الحديث _ القاهرة ، الطبعة الاُولى 1412 ه . 96 . صحيفة الإمام الرضا عليه السلام ، المنسوبة إلى الإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق ونشر : مؤسسة الإمام المهدي (عج) _ قم ، الطبعة الاُولى 1408 ه . 97 . الصحيفة السجّاديّة ، المنسوبة إلى الإمام علي بن الحسين عليهماالسلام ، تصحيح : علي أنصاريان ، المستشارية الثقافية للجمهورية الإسلامية الإيرانية _ دمشق ، 1405 ه . 98 . الصراط المستقيم إلى مستحقّي التقديم ، للشيخ زين الدين أبي محمّد عليّ بن يونس النباطي البياضي (ت 877 ه ) ، إعداد : محمّد باقر البهبودي ، المكتبة المرتضويّة _ طهران ، الطبعة الاُولى 1384 ه . 99 . الطبقات الكبرى ، محمد بن سعد كاتب الواقدي (ت 230 ه ) ، دار صادر _ بيروت . 100 . طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله ، أبو علي محمود بن محمد الجغميني (ت 618 ه ) ، الطبعة الحجرية ، 1318ه . 101 . عدّة الداعي ونجاح الساعي ، أبو العباس أحمد بن محمد بن فهد الحلّي الأسدي (ت 841 ه ) ، تحقيق : أحمد الموحّدي ، مكتبة وجداني _ طهران . 102 . علل الشرائع ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، دار إحياء التراث _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1408 ه .

.

ص: 1079

103 . العلم والحكمة في الكتاب والسنّة ؛ محمد الريشهري (معاصر) ، تحقيق ونشر : دار الحديث _ قم ، الطبعة الاُولى 1376 ش . 104 . عمل اليوم والليلة ، لأبي بكر أحمد بن محمّد بن السني الدينوري (ت 464 ه ) ، تحقيق : حمدي عبد المجيد السلفي ، مؤسسة الكتب الثقافيّة _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1408 ه . 105 . عمل اليوم والليلة ، لأبي عبد الرحمن أحمد بن شعيب النسائي (ت 303 ه ) ، تحقيق : فاروق حمادة ، مؤسسة الرسالة _ بيروت ، الطبعة الثالثة 1407 ه . 106 . عوالي اللآلي العزيزية في الأحاديث الدينية ، محمد بن علي بن إبراهيم الأحسائي المعروف بابن أبي جمهور (ت 940 ه ) ، تحقيق : مجتبى العراقي ، مطبعة سيد الشهداء عليه السلام _ قم ، الطبعة الاُولى 1403 ه . 107 . العين ، لأبى عبد الرحمن الخليل بن أحمد الفراهيدي (ت 175 ه ) ، تحقيق : مهديالمخزومى ، دار الهجرة _ قم ، الطبعة الاُولى 1409 ه . 108 . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : مهدي الحسيني اللاجوردي ، منشورات جهان _ طهران . 109 . عيون الحكم والمواعظ ، أبو الحسن علي بن محمد الليثي الواسطي (ق6) ، تحقيق : حسين الحسني البيرجندي، دار الحديث _ قم ، الطبعة الأولى 1418 ه . 110 . الغارات ، أبو إسحاق إبراهيم بن محمد بن سعيد المعروف بابن هلال الثقفي (ت 283 ه ) ، تحقيق : جلال الدين المحدّث الاُرموي ، منشورات أنجمن آثار ملّي _ طهران ، الطبعة الاُولى 1395 ه . 111 . غرر الحكم ودرر الكلم ، عبد الواحد الآمدي التميمي (ت 550 ه ) ، تحقيق : جلال الدين المحدّث الاُرموي ، جامعة طهران ، الطبعة الثالثة 1360 ش . 112 . الغيبة ، أبو جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي (ت 460 ه ) ، تحقيق : عباد اللّه الطهراني وعلي أحمد ناصح ، مؤسسة المعارف الإسلامية _ قم ، الطبعة الاُولى 1411 ه . 113 . الفردوس بمأثور الخطاب ، أبو شجاع شيرويه بن شهردار الديلمي الهمداني (ت 509 ه ) ،

.

ص: 1080

تحقيق : السعيد بن بسيوني زغلول ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1406 ه . 114 . الفضائل ، لأبي الفضل شاذان بن جبرئيل القمّي (ت 660 ه ) ، الطبعة الحيدريّة _ نجف ، 1338 ه . 115 . فضائل الأشهر الثلاثة ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : غلامرضا عرفانيان ، مكتبة الداوري _ قم ، الطبعة الاُولى 1396 ه . 116 . فضائل الأوقات ، لابى بكر احمد بن الحسين البيهقى ( ت 458ق ) ، تحقيق : عدنان عبدالرحيم مجيد القيسى ، 117 . الفقه المنسوب للإمام الرضا عليه السلام ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ، المؤتمر العالمي للإمام الرضا عليه السلام_ مشهد . 118 . فلاح السائل ، أبو القاسم علي بن موسى الحلّي المعروف بابن طاووس (ت 664 ه ) ، تحقيق : غلامْحسين مجيدي ، مكتب الإعلام الإسلامي _ قم ، الطبعة الاُولى 1419 ه . 119 . القاموس المحيط ، أبو طاهر مجد الدين محمد بن يعقوب الفيروزآبادي (ت 817 ه ) ، دار الفكر _ بيروت . 120 . قرب الإسناد ، أبو العباس عبد اللّه بن جعفر الحِمْيري القمّي (ت بعد 304 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 121 . الكافي ، أبو جعفر ثقة الإسلام محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازي(ت 329 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، دار صعب ودار التعارف _ بيروت ، الطبعة الرابعة 1401 ه . 122 . كامل الزيارات ، أبو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (ت 367 ه ) ، تحقيق : جواد القيّومي ، نشر الفقاهة _ قم ، الطبعة الاُولى 1417 ه . 123 . كتاب من لا يحضره الفقيه ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية .

.

ص: 1081

124 . الكشّاف ، أبو القاسم جار اللّه محمود بن عمر الزمخشري (ت 538 ه ) ، دار المعرفة _ بيروت . 125 . كشف الغمّة في معرفة الأئمّة ، علي بن عيسى الإربلي (ت 687 ه ) ، تصحيح : هاشم الرسولي المحلاّتي ، دار الكتاب الإسلامي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1401 ه . 126 . كفاية الأثر في النصّ على الأئمّة الاثني عشر ، أبو القاسم علي بن محمد بن علي الخزّاز القمّي (ق 4) ، تحقيق : عبد اللطيف الحسيني الكوهْكمري ، انتشارات بيدار _ قم ، 1401 ه . 127 . كمال الدين وتمام النعمة ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الاُولى 1405 ه . 128 . كنز العمّال في سنن الأقوال والأفعال ، علاء الدين علي المتّقي بن حسام الدين الهندي (ت 975 ه ) ، تصحيح : صفوة السقّا ، مكتبة التراث الإسلامي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1397 ه . 129 . كنز الفوائد ، أبو الفتح محمد بن علي بن عثمان الكراجكي الطرابلسي (ت 449 ه ) ، إعداد : عبد اللّه نعمة ، دار الذخائر _ قم ، الطبعة الاُولى 1410 ه . 130 . لسان العرب ، أبو الفضل جمال الدين محمد بن مكرم بن منظور المصري (ت 711 ه ) ، دار صادر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1410 ه . 131 . مجمع البحرين ، فخر الدين الطريحي (ت 1085 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة البعثة _ قم ، الطبعة الأولى 1414 ه . 132 . مجمع البيان في تفسير القرآن (تفسير مجمع البيان) ، أبو علي الفضل بن الحسن الطبرسي (ت 548 ه ) تحقيق : هاشم الرسولي المحلاّتي وفضل اللّه اليزدي الطباطبائي ، دار المعرفة _ بيروت ، الطبعة الثانية 1408 ه . 133 . مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي (ت 807 ه ) ، تحقيق : عبد اللّه محمد درويش ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1412 ه . 134 . المحاسن ، أبو جعفر أحمد بن محمد بن خالد البرقي (ت 280 ه ) ، تحقيق : مهدي الرجائي ،

.

ص: 1082

المجمع العالمي لأهل البيت عليهم السلام _ قم ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 135 . المحجّة البيضاء في تهذيب الأحياء ، محسن الفيض الكاشاني (ت 1091 ه ) ، مع حاشية : علي أكبر الغفّاري ، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية _ قم ، 1383 ه . 136 . المحيط في اللغة ، أبو القاسم إسماعيل بن عبّاد الطالقاني (ت 385 ه ) ، تحقيق : محمد حسن آل ياسين ، عالم الكتب _ بيروت . 137 . مختصر بصائر الدرجات ، الحسن بن سليمان الحلّي (ق 9) ، انتشارات الرسول المصطفى _ قم . 138 . مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ، محمد باقر بن محمد تقي المجلسي (ت 1111 ه ) ، تحقيق : هاشم الرسولي المحلاّتي ، دار الكتب الإسلامية _ طهران ، الطبعة الثالثة 1370 ش . 139 . المراقبات اعمال السنة ، لميرزا جواد آغا الملكى التبريزى (ت 1343ق ) ، تهران _ المطبعة الحيدرى ، 1381ق. 140 . المزار الكبير ، لأبي عبد اللّه محمّد بن جعفر المشهدي (قرن 6 ه ) ، تحقيق : جواد القيّومي الاصفهاني ، نشر قيّوم _ قم ، الطبعة الاُولى 1419 ه . 141 . المزار ، لأبي عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان العكبري الحارثي المعروف بالشيخ المفيد (ت 413 ه ) ، تحقيق : محمّد باقر الأبطحي ، المؤتمر العالمي لألفيّة الشيخ المفيد _ قم ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 142 . مسارّ الشيعة فى مختصر تواريخ الشريعة ، لابى عبدالله محمد بن محمد بن النعمان العكبرى المعروف بالشيخ المفيد ( ت 413ق ) ، تحقيق : مهدى نجف ، بيروت _ دارالمفيد ، 1414ق. 143 . المستدرك على الصحيحين ، أبو عبد اللّه محمد بن عبد اللّه الحاكم النيسابوري (ت 405 ه ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1411 ه . 144 . مستدرك الوسائل ومستنبط المسائل ، حسين النوري الطبرسي (ت 1320 ه ) ، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1407 ه . 145 . مستطرفات السرائر (النوادر) ، أبو جعفر محمد بن منصور بن إدريس الحلّي (ت 598 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة الإمام المهدي (عج) _ قم .

.

ص: 1083

146 . مستند الشيعة في أحكام الشريعة ، لأحمد بن محمّد مهدي بن أبي ذر النراقي (م 1245ه . ق) ، تحقيق و طبع مؤسسة آل البيت : لإحياء التراث. 147 . مستند العروة الوثقى (محاضرات آية اللّه خوئي) ، تأليف مرتضى البروجردي، قم _ لطفي، 1314ه . 148 . مسند ابن الجعد ، لأبي الحسن عليّ بن الجعد بن عبيد الجوهري (ت 230 ه ) مؤسسة ناور _ بيروت . 1410 . 149 . مسند أبي داود الطيالسي ، لسليمان بن داود بن الجارود البصري المعروف بأبي داود الطيالسي (ت 204 ه ) ، دار المعرفة _ بيروت . 150 . مسند أبي يعلى الموصلي ، أبو يعلى أحمد بن علي بن المثنّى التميمي الموصلي (ت 307 ه ) ، تحقيق : إرشاد الحقّ الأثري ، دار القبلة _ جدّة ، الطبعة الاُولى 1408 ه . 151 . مسند إسحاق بن راهويه ، أبو يعقوب إسحاق بن راهويه المروزي (ت 238 ه ) ، تحقيق : عبد الغفور عبد الحق حسين البلوشي ، مكتبة الإيمان _ المدينة المنوّرة ، الطبعة الاُولى 1412ه . 152 . مسند الإمام زيد (مسند زيد) ، المنسوب إلى زيد بن علي بن الحسين عليهماالسلام(ت 122 ه ) ، منشورات دار مكتبة الحياة _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1966 م . 153 . مسند الشاميّين ، أبو القاسم سليمان بن أحمد الطبراني (ت 360 ه ) ، تحقيق : حمدي عبد المجيد السلفي ، مؤسسة الرسالة _ بيروت . 154 . مسند الشهاب ، محمد بن سلامة القضاعي (ت 454 ه ) ، مؤسسة الرسالة _ بيروت . مسند الطيالسي = مسند أبي داود الطيالسي 155 . المسند لأحمد بن حنبل ، أحمد بن محمد بن حنبل الشيباني (ت 241 ه ) ، تحقيق : عبد اللّه محمد الدرويش ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الثانية 1414 ه . 156 . مشكاة الأنوار في غرر الأخبار ، أبو الفضل علي الطبرسي (ق 7) ، تحقيق : مهدي هوشْمند ، دار الحديث _ قم ، الطبعة الاُولى 1418 ه .

.

ص: 1084

157 . مشكاة المصابيح ، أبو عبد اللّه محمد بن عبد اللّه بن الخطيب التبريزي (ت 776 ه ) ، تحقيق : محمد ناصر الدين الألباني ، المكتب الإسلامي _ دمشق . 158 . مصباح الزائر ، لأبيالقاسم عليّ بن موسى الحلّي المعروف بابن طاووس(ت 664 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت _ قم ، الطبعة الاُولى 1417 ه . 159 . مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة ، المنسوب إلى الإمام الصادق عليه السلام ، شرح : عبد الرزّاق الگيلاني ، نشر صدوق _ طهران ، الطبعة الثالثة 1407 ش . 160 . المصباح في الأدعية والصلوات والزيارات ، تقي الدين إبراهيم بن علي بن الحسن العاملي الكفعمي (ت 900 ه ) ، تحقيق: حسين الأعلمي ، مؤسسة الأعلمي ، الطبعة الأولى 1414 ه . 161 . مصباح المتهجّد ، أبو جعفر محمد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي (ت 460 ه ) ، تحقيق : علي أصغر مرواريد ، مؤسسة فقه الشيعة _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1411 ه . 162 . المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علي الفيّومي (ت 770 ه ) ، مؤسسة دار الهجرة _ قم ، الطبعة الثانية 1414 ه . 163 . المصنّف في الأحاديث والآثار ، أبو بكر عبد اللّه بن محمد بن أبي شيبة العبسي الكوفي (ت 235 ه ) ، تحقيق : سعيد محمد اللحّام ، دار الفكر _ بيروت . 164 . المصنّف ، لأبي بكر عبد الرزّاق بن همّام الصنعاني (ت 211 ه ) ، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي ، منشورات المجلس العلمي _ بيروت . 165 . معاني الأخبار ، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه ) ، تحقيق : علي أكبر الغفّاري ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الاُولى 1361 ش . 166 . المعتبر في شرح المختصر ، للمحقّق الحلّي نجم الدين جعفر بن حسن بن يحيى بن سعيد الهُذَلي (م 676ه . ق) ، تحقيق لجنة بإشراف الشيخ ناصر مكارم ، مؤسسة سيّد الشهداء ، 1364ه . 167 . المعجم الأوسط ، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه ) ، تحقيق : طارق ابن عوض اللّه وعبد الحسن بن إبراهيم الحسيني ، دار الحرمين _ القاهرة ، الطبعة الاُولى

.

ص: 1085

1415 ه . 168 . معجم البلدان ، أبو عبد اللّه شهاب الدين ياقوت بن عبد اللّه الحموي الرومي(ت 626 ه ) ، دار إحياء التراث العربي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1399 ه . 169 . المعجم الصغير ، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخميالطبراني (ت 360 ه ) ، تحقيق : محمد عثمان ، دار الفكر _ بيروت ، الطبعة الثانية 1401 ه . 170 . المعجم الكبير ، أبو القاسم سليمان بن أحمد اللخمي الطبراني (ت 360 ه ) ، تحقيق : حمدي عبد المجيد السلفي ، دار إحياء التراث العربي _ بيروت ، الطبعة الثانية 1404 ه . 171 . معجم مقاييس اللغة ، أحمد بن فارس بن زكريا (ت 395ه ) ، تحقيق: عبد السلام محمّد هارون ، شركة مكتبة مصطفى الباقي وأولاده _ مصر ، 1389 ه . 172 . المعجم الوسيط ، لمصطفى ابراهيم واحمد حسن الزيات وحامد عبدالقادر ومحمد على النجار ، استانبول _ المكتبة الاسلامية ، 1392ق. 173 . مفردات ألفاظ القرآن ، أبو القاسم الحسين بن محمد الراغب الأصفهاني (ت 425 ه ) ، تحقيق : صفوان عدنان داودي ، دار القلم _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1412 ه . 174 . المقنعة ، أبو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي المعروف بالشيخ المفيد (ت 413 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية 1410 ه . 175 . مكارم الأخلاق ، أبو علي الفضل بن الحسن الطبرسي (ت 548 ه ) ، تحقيق : علاء آل جعفر ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الاُولى 1414 ه . 176 . مكارم الأخلاق ، عبد اللّه بن محمد بن عبيد بن أبي الدنيا (ت 281 ه ) ، تحقيق: محمّد عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت 1409 ه . 177 . ملاذ الأخيار فى فهم تهذيب الاخبار ، للعلامة محمد باقر بن محمد تقى المجلسى (ت 1111 ق) ، تحقيق : السيد مهدى الرجائى ، قم _ مكتبة آية الله المرعشى النجفى ، 1406ق. 178 . المناقب (المناقب للخوارزمي) ، الموفّق بن أحمد البكري المكّي الحنفي الخوارزمي (ت 568 ه ) تحقيق : مالك المحمودي ، مؤسسة النشر الإسلامي _ قم ، الطبعة الثانية

.

ص: 1086

1414 ه . 179 . مناقب آل أبي طالب (المناقب لابن شهرآشوب) ، أبو جعفر رشيد الدين محمد بن علي بن شهرآشوب المازندراني (ت 588 ه ) ، المطبعة العلمية _ قم . 180 . منتهى المطلب فى تحقيق المذهب ، ابو منصور الحسن بن يوسف الحلى ( ت 726 ق ) ، بنياد پژوهشهاى آستان قدس رضوى _ مشهد 0 181 . المنجد في اللغة ، لويس معلوف ، دار المشرق _ بيروت ، الطبعة الحادية والعشرون 1973 م . 182 . منية المريد ، زين الدين علي العاملي المعروف بالشهيد الثاني (ت 965 ه )، تحقيق: رضا المختاري ، مكتب الإعلام الإسلامي _ قم ، 1415 ه . 183 . المواعظ العدديّة ، علي المشكيني الأردبيلي (معاصر) ، تحقيق : علي الأحمدي الميانجي ، دفتر نشر الهادي _ قم ، الطبعة الرابعة 1406 ه . 184 . الموطّأ ، مالك بن أنس (ت 158 ه ) ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، دار إحياء التراث العربي _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1406 ه . 185 . المهذّب في الفقه ، لابن البرّاج القاضي عبد العزيز بن أبي الكامل الطرابلسي (م 481ه . ق) ، طبع و تحقيق مؤسسة النشر الإسلامي ، قم ، 1406ه . ق. 186 . ميزان الحكمة ، محمد الريشهري (معاصر) ، تحقيق ونشر : دار الحديث _ قم ، 1416 ه . 187 . الميزان في تفسير القرآن ، محمد حسين الطباطبائي (ت 1402 ه ) ، مؤسسة مطبوعاتي إسماعيليان _ قم ، الطبعة الثالثة 1394 ه . 188 . نثر الدرّ ، أبو سعيد منصور بن الحسين الآبي (ت 421 ه ) ، تحقيق : محمد علي قرنة ، الهيئة المصرية العامة _ مصر ، الطبعة الاُولى 1981 م . 189 . نصب الراية ، لأبي محمّد عبد اللّه بن يوسف الحنفي الزيلعي (ت 762 ه ) دار الحديث _ قاهرة ، 1415 ه . 190 . النوادر ، لأبي جعفر أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري القمي (ت قرن 3 ق) ، تحقيق و نشر : مؤسسة الامام المهدي عليه السلام ، 1408 ق .

.

ص: 1087

191 . النوادر ، فضل اللّه بن علي الحسني الراوندي (ت 571 ه ) ، تحقيق : سعيد رضا علي عسكري ، دار الحديث _ قم ، الطبعة الاُولى 1377 ش . 192 . نوادر الاُصول في معرفة أحاديث الرسول ، أبو عبد اللّه محمد بن علي الحكيم الترمذي (ت 320 ه ) ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، دار الكتب العلمية _ بيروت ، الطبعة الاُولى 1413 ه . 193 . النهاية في غريب الحديث والأثر ، أبو السعادات مبارك بن مبارك الجزري المعروف بابن الأثير (ت 606 ه ) ، تحقيق : طاهر أحمد الزاوي ، مؤسسة إسماعيليان _ قم ، الطبعة الرابعة 1367 ش . 194 . النهاية و نكتها ، لنجم الدين جعفر بن الحسن بن يحيى بن سعيد الحلّي ، المعروف بالمحقق الحلّي (م 676ه . ق) ، تحقيق و نشر مؤسسة النشر الإسلامي ، قم ، 1412ه . ق. 195 . نهج البلاغة (من كلام أمير المؤمنين عليه السلام) ، اختيار : أبيالحسن الشريف الرضي محمد بن الحسين بن موسى الموسوي (ت 406 ه ) . 196 . الوافي ، للمولى محسن الفيض الكاشاني ، تحقيق : ضياء الدين الحسيني «العلاّمة» ، منشورات مكتبة أميرالمؤمنين العامة ، إصفهان ، سنة 1406 ق 17 ج . 197 . الورع ، لأبي بكر عبد اللّه بن محمّد بن أبي الدنيا القرشي (ت 282 ه ) ، تحقيق : مسعد عبد الحميد السعدي ، مكتبة القرآن _ قاهرة . 198 . وسائل الشيعة ، محمد بن الحسن الحرّ العاملي (ت 1104 ه ) ، تحقيق ونشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلاملإحياء التراث _ قم ، الطبعة الاُولى 1409 ه . 199 . الهداية ، ابو جعفر محمد بن على القمى «الشيخ الصدوق » (ت 381 ق )، مؤسسة الامام الهادى عليه السلام _ قم.

.

ص: 1088

. .

ص: 1089

فهرست تفصيلى .

ص: 1090

. .

ص: 1091

. .

ص: 1092

. .

ص: 1093

. .

ص: 1094

. .

ص: 1095

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109