چكيده پايان نامه هاي حديثي

مشخصات كتاب

سرشناسه : هوشمند، مهدي، 1342 -

عنوان و نام پديدآور : چكيده پايان نامه هاي حديثي/ مهدي هوشمند؛ سرويراستار محمدهادي خالقي.

مشخصات نشر : قم : موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1389 -

مشخصات ظاهري : ج.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 88

شابك : دوره 978-964-493-746-0 : ؛ 12500 ريال (ج.1) ؛ ج.2 978-964-493-747-7 :

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1392) (فيپا).

يادداشت : نمايه.

موضوع : احاديث-- چكيده ها

موضوع : پايان نامه ها -- ايران -- چكيده ها

رده بندي كنگره : Z5053/ھ9چ 8 1389

رده بندي ديويي : 015/55075

شماره كتابشناسي ملي : م 84-40287

ص: 1

جلد اول

اشاره

ص: 1

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

پيشگفتاربالندگى و رشد هر دانشى مرهون زحمات و كوشش هايى است كه دانشيان آن رشته از علم ، بر خود هموار مى سازند تا نتايجى دقيق و علمى را بر مسايل آن دانش ، مترتّب سازند . در طول تاريخ علم ، در موضوعات مختلف هر علم ، پژوهش هاى فراوانى صورت پذيرفته است كه هر يك در راه دستيابى به مقاصد آن علم ، گامى به پيش محسوب مى شوند . دانش هاى حديثى نيز اين راه را پوييده اند و دانشيان حديث پژوه ، با اهتمام نسبت به حديث و به كارگيرى توان بشرى خود ، درپى آن بوده اند كه حديث را آن چنان كه از سرچشمه زلالش جارى شده ، با همان صفا و طراوت ، حفظ كنند و آن را به تشنگان فيض حديث بنوشانند . ايشان با پژوهش هاى خود ، براى قابل دسترس كردن درك و فهم احاديث ، كوشيده و آموزه هاى احاديث را در اختيار ديگران گذارده اند . در عصر حاضر نيز بسيارند پژوهشگران جوانى كه قدم در راه تحقيق در حوزه حديث گذارده اند و روش هاى نوين پژوهش ، به گونه اى درخور توجّه ، نتايج پژوهش هاى ايشان را علمى كرده است . با اين همه ، به هر حال ، هر پژوهشگرى در اولين قدم در راه دستيابى به مطلوب خويش ، به ناچار بايد كوشش هاى گذشتگان را بازشناسد و پس از شناخت دقيق وضعيت موجود زمان خويش ، قدمى در آن راستا به پيش نهد . بديهى است كه بدون اطلاع و استفاده از كوشش هاى گذشتگان و ديگر دانشيان ، نمى توان انتظارِ پژوهشى دقيق و نو را داشت و بسا دوباره كارى ها يا بيهوده كارى ها كه شاهد خواهيم بود! مركز تحقيقات دارالحديث ، با درك اين نياز ضرورى در امر پژوهش ، فعاليت هايى را در جهت اطلاع رسانى علمى به پژوهشگران حوزه حديث ، آغاز كرده است . از اين دسته ، هم اينك ، عناوين زير در دست تأليف ، تحقيق و نشر است كه به زودى به جامعه پژوهشگران حديث ، تقديم خواهد شد : 1 . فهرستگان نسخه هاى خطّى حديث و علوم حديث شيعه 2 . كتابشناسى ترجمه هاى متون حديثى شيعه 3 . كتابشناسى جامع حديث شيعه 4 . چكيده پايان نامه هاى حديثى كتاب حاضر ، جلد اول از مجموعه چكيده پايان نامه هاى حديثى است كه پايان نامه هاى مراكز مختلف آموزشى داخل كشور را در مقاطع تحصيلى دكترى و كارشناسى ارشد ، دربر مى گيرد . جلدهاى بعدى اين مجموعه نيز ، به يارى خداوند ، به تدريج ، آماده نشر خواهد شد . در اين جا بر خود لازم مى دانيم كه از تلاش هاى فاضل محترم حجة الاسلام مهدى هوشمند كه زحمت تهيه اين كتاب را بر خود هموار كردند و همه كسانى كه در آماده سازى كتاب با ما همكارى داشته اند ، تشكر فراوان نماييم . راهنمايى ها و ارشادات خوانندگان محترم را نيز به جان خريداريم . معاونت پژوهش و آموزش مركز تحقيقات دارالحديث آبان 1383

.

ص: 6

. .

ص: 7

مقدمهحديث ، پس از قرآن كريم، يكى از منابع با ارزش و اصلى در همه زمينه هاى زندگى مسلمانان است . طى قرن هاى گذشته براى حفظ و نگهدارى اين ميراث ماندگار و همتاى قرآن ، زحمات فراوان كشيده شده و دانشمندان اسلامى در حفظ اين امانت الهى ، سختى هاى زيادى را متحمّل شده و زيان ها ديده اند، ليكن با همه اين احوال ، كتاب هاى حديثى بسيارى در اثر حوادث و اتّفاقات ارضى و سماوى از بين رفته و نسل هاى بعد را از استفاده بهينه از اين آثار ارزشمند ، بى بهره ساخته است . سختكوشى محقّقان و مصنّفان براى احيا و حفظ بقاياى اين گنجينه هاى پُربها ، درمانى است براى رفع آلام ناشى از اين ضايعه تأسّف بار، و روزنه اميدى است براى بارور شدن و شكوفايى شكوفه هاى بوستان دين. گرايش به حديث و تحقيقات حديثى در ميان طبقات روشن فكر نيز پديده اى است كه امروزه ، هم در مراكز و مدارس علمى و دينى ، و هم در آموزشگاه ها و دانشگاه ها به خوبى به چشم مى خورد و پويندگان اين رشته ، در جريان پژوهش هاى علمى خويش ، ضمن گذراندن دوره هاى حديث شناسى ، دستْ مايه كوشش خود را به صورت پايان نامه (رساله) ارائه داده اند و اساتيد فن ، ضمن بررسى و قضاوت ، آنها را مورد تجزيه و تحليل قرار داده و گواهى علمى لازم را به نگارندگان اعطا كرده اند. رشد و شكوفايى تحقيقات علمى در هر زمينه ، نياز به يك سلسله ابزار و وسايل خاص دارد . نگارش پايان نامه هاى حديثى نيز با كند و كاو در منابع با ارزش حديثى امكان پذير است . دانش پژوهان حديث ، طبق سليقه و ذوق سليم خود ، با همراهى و هميارى استادان ورزيده ، با سعى و تلاش و پيگيرى مداوم و با صرف اوقات بسيار و حضور در كتاب خانه هاى عمومى و تخصّصى و با استفاده از منابع گردآورى شده در اين كتاب خانه ها ، با انگيزه والا و نگرشى ژرف ، به تحقيق در موضوعات دلنشين حديثى پرداخته اند و پايان نامه خود را تدوين كرده ، ضمن درج يك چكيده يا نمايه و يا فهرست موضوعى ، شكل زيبايى به كار خود داده اند و همين ، باعث شده كه بسيارى از اين پايان نامه ها در زمره آثار با ارزش علمى قرار گيرند و بسيارى از پويندگان ، براى تحقيقات خود ، از آنها به عنوان راهنما و ابزار كليدى استفاده كنند . به عبارتى ، امروزه ، گردآورى اين پايان نامه ها در مراكز پژوهشى و كتاب خانه هاى تخصّصى ، از پيشْ نيازهاى تحقيق علمى به شمار مى آيد. مجموعه حاضر ، حاوى اطّلاعات كتابشناختى و گزارش هايى از پايان نامه هاى حديثى موجود در كتاب خانه تخصصى «مركز تحقيقات دارالحديث قم» است كه با همكارى اساتيد محترم و با مساعدت برخى مراكز علمى _ پژوهشى ، تا پايان اسفند ماه 1382 ، فراهم آمده اند. شيوه كار به اين صورت است كه پس از ذكر عنوان هر پايان نامه، نخستْ به موضوع آن و هدف نگارنده از نوشتن پايان نامه اشاره مى گردد . سپس ، گزارش گونه اى از عملكرد وى در پايان نامه و در ضمن آن ، عناوين و موضوعات هر فصل و هر باب ، به اختصار ، بيان مى شود . پايان نامه هايى كه داراى چكيده يا خلاصه بوده اند، همان چكيده يا خلاصه ، با كمى تغيير ، آورده شده است . براى سهولت دسترس محقّقان به موضوعات و عناوين موجود در پايان نامه ها، گردآورى اين مجموعه بر اساس ترتيب الفبايى عناوين پايان نامه ها صورت گرفته است و در خاتمه نيز فهرست هاى الفبايى عناوين پايان نامه ها ، پديدآورندگان ، استادان راهنما و مشاور و نيز نهادهاى آموزشى _ پژوهشى مربوط ، استفاده از آن را آسان تر نموده است. به يارى خدا معرّفى اجمالى پايان نامه هاى حديثى ادامه خواهد يافت.

.

ص: 8

. .

ص: 9

. .

ص: 10

. .

ص: 11

آفرينش از ديدگاه قرآن و حديث

1 . آفرينش از ديدگاه قرآن و حديث ، محمّدعلى حسين زاده، كارشناسى ارشد معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: ... ، 205 ص، دست نويس.نگارنده، در اين پايان نامه به بررسى نخستين سؤال ذهنى بشر، يعنى «آفرينش» پرداخته و با استناد به آيات و روايات و اقوال بزرگان و دانشمندان، به اين پرسش ذهن بشر تا اندازه اى پاسخ داده است. نگارنده، بحث خود را با مقدّمه اى آغاز نموده كه در آن، به مبحث خلقت در اديان و مذاهب مختلف پرداخته و اين نكته را خاطرنشان كرده است كه بسيارى از انسان ها در راه شناخت آفرينش، راه كج را پيموده اند و به ورطه هلاكت افتاده اند. او علّت اين كج روى را كج فهمى دانسته، كه ناشى از تصوّر اعتقاد به خلق الساعه بودن جهان است و يا اين تفكر كه اين مادّه محتاج و به تمام معنا فقير، علّت و مبدأ آفرينش شده است. به نظر نويسنده، اين كج روى نه تنها در بين اهل مذاهب كنونى، بلكه از زمان هاى بسيار قديم، وجود داشته و بشرِ بدون راهنما، نتوانسته است پى به حقيقت ببرد. همين نيز منشأ پيدايش افكار غلط و پيدايى خدايان متعدّد گرديده است. اين رويكردها باعث شده تا اين روايت كهن از عهد سومرى ها كه بر اين عقيده بوده اند نظم و ترتيب فعلى جهان، حاصل نبرد و جدالى است كه بين اژدهاى درياى ظلمت و پيكرهاى آشفته و توفانى با خدايان نور و الهه نظم و آرامش در گرفته است و يا پيدايش چهار فصل در مصر قديم به اين شكل بوده كه «ايشتر» در طلب عاشق دلداده خود، به سرزمين «حاوس» فرود آمد و چون بين خدايان درگيرى صورت گرفت، آن اختلاف، منجر به پيدايش چهار فصل شد. اين پايان نامه، از فصل بندى و تبويب موضوعات و عناوين، بى بهره است و نگارنده، فقط به ذكر عناوين بحث و بيان شاهد مثال از آيات و روايات، بسنده نموده است. امّا شكل كلّى پايان نامه بر معيار تقديم بررسى آيات و سپس روايات، استوار است، منتها نويسنده در لابه لاى استدلال بر اصل بحث، اشاراتى نيز به تقديم و تأخير آفرينش موجودات كرده و با استناد به آيات و روايات، اين مطلب را روشن ساخته است. عناوين عمومى و كلّى اين پايان نامه عبارت اند از: خلقت آسمان و زمين، خلقت ملائك، خلقت آدم و حوّا، خلقت بنى آدم، خلقت چهار فصل، خلقت حيوانات، پيشگويى وسايل نقليه ماشينى در قرآن، وجود داشتن جانداران در كُرات ديگر، زوج بودن مخلوقات، هدف از آفرينش، و در نهايت، بحث خلق و امر.

.

ص: 12

ابتلا از ديدگاه قرآن و سنّت

2 . ابتلا از ديدگاه قرآن و سنّت، مجتبى بيگلرى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر احمد احمدى، استاد مشاور: ... ، 1373، 251 ص.اين پايان نامه، درباره يكى از سنّت هاى لا يتغيّر الهى، يعنى امتحان و ابتلاست. نگارنده، نخستْ با گشودن يك مدخل در نوشتار خود، ضمن تصريح به اين كه ابتلا از ناحيه خداوند، قانونى حتمى و ثابت است، به اين مطلب نيز اشاره دارد كه ابتلا، قانونى عمومى است و مختصّ فرد يا افراد خاص يا زمان خاصّى نيست و حتّى گريبانگير خواصّ بندگان خدا (مانند پيامبران و اوليا) نيز مى شود، و اين كه ابتلاى خداوند، براى استعلام و يادگيرى و برطرف كردن جهل نيست؛ زيرا او به همه چيز، قبل از ايجاد و آفرينش علم دارد، بلكه از آن جهت انسان ها را مى آزمايد تا صفات درونى شان به منصّه ظهور برسد و شئون باطنى و لياقت ذاتى شان از كمال يا نقص، سعادت يا شقاوت، به مرحله فعليت درآيد تا آنان را به واسطه آنچه انجام مى دهند، پاداش دهد و يا مجازات كند، نه بر اساس علم خود. شرط اصلى ابتلا، اختيار است. بنا بر اين، امتحال در مورد موجود مختار، يعنى انسان، قابل تصوّر است؛ زيرا اگر انسان قدرت انتخاب و اختيار نداشت كه اطاعت كند يا عصيان ورزد، صابر باشد يا ناشكيبايى كند، و ايمان آورد يا كافر شود، امتحان و ابتلاى او از حكمت بى انتهاى پروردگار، به دور بود. ابتلاى انسان از سوى خداوند، آثار بسيار مفيد و ارزشمندى را در تكامل او دارد؛ زيرا صفات و سجاياى اخلاقى آدمى، تنها در معركه امتحان به نعمت ها و نقمت ها، خوشى ها و سختى ها و به طور كلّى در فراز و نشيب هاى زندگى تكوين مى يابند و تكميل مى شوند. لذا خداوند، هر كس را بيشتر دوست مى دارد، بيشتر گرفتار كرده، سخت تر امتحان مى كند. اين پايان نامه، از پنج فصل و هر فصل از بخش هايى تشكيل شده است. فصل اوّل، درباره معناى لغوى و اصطلاحى و بررسى لغات مترادف و متشابه ابتلاست. در فصل دوم، قانونى بودن اين سنّت الهى و وسايل و ابزارهاى آن، مورد بحث قرار گرفته است. در اين زمينه با تكيه بر آيات و روايات و سخنان دانشمندان و بزرگان و مفسّران، تمام راه هايى كه بشر با آنها مورد امتحان قرار مى گيرد، معرّفى شده و درباره هر كدام، توضيحاتى داده شده است. نويسنده، در بخش سوم اين فصل، اجراى اين سنّت الهى را از انحصار در حوادث سخت و ناگوار، خارج دانسته و بر اين عقيده است كه بشر از راه هاى ديگر نيز مورد ابتلا قرار مى گيرد. دو راه عمده اين ابتلا، عبارت اند از: قبض و بسط نعمت و رفع عذاب. فصل سوم نيز در بيان عموميت ابتلا، يعنى ابتلاى انبيا و مؤمنان و شدّت ابتلاى مؤمن و چگونگى ابتلا در اقوام و امّت هاى پيشين است. در اين زمينه، بيشتر از آيات و قصص قرآنى و روايات و نكات تاريخى استفاده شده است. فصل چهارم، درباره رابطه ابتلا و علم خداوند و رابطه آن با اختيارات بشر است. در فصل پنجم نيز واكنش مردم در برابر امتحانات خداوند و صبر بر ابتلا و اهمّيت آن و نقش ابتلا در تكامل انسان از ديدِ آيات و روايات، بررسى شده است. نگارنده، با حديثى از اميرمؤمنان درباره نقش ابتلا در سازندگى بشر و تحوّل سير زندگانى او، پايان نامه خود را به پايان برده است.

.

ص: 13

. .

ص: 14

ادب در تعاليم قرآن و سنّت

3 . ادب در تعاليم قرآن و سنّت، محمّدرضا غفورى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: حجه الاسلام على حجّتى كرمانى، استاد مشاور: ... ، 1372، 232ص، دست نويس.بحثى كه نگارنده در صدد بيان و توضيح آن است و يك بحث اخلاقى است، اين كه اگر شخص از سرِ هدايت يابى و يقين و ايمان، و با انديشه اى خاص در قرآن بنگرد، بسيارى از آيات و سوره ها را مى يابد كه او را در رسيدن به اهداف بلند و متعالى مورد نظرش يارى مى رسانند. زمينه اصلى بحث و اصول آن را مرحوم علاّمه طباطبايى در تفسير الميزان، در ذيل آيه 111 سوره مائده آورده و بيشتر بر ادب انبيا، تأكيد نموده است. همين، محور بحث قرار گرفته كه بسيارى از ارزش ها و فضايل اخلاقى برپايه و مبناى ادب است. لذا مى گوييم: ادبِ ظرافت، عمل، گفتار، بيان و...، و به تعبير ديگر، بهترين صورت و قالبى است كه اين فضايل در آن تحقّق مى يابند و بر اين اساس، ادب اخلاقى را جايگاهى خاص و برتر در بين ديگر فضايل قرار داده اند. مباحث اين پايان نامه، در دو بخش كلّى تدوين شده است: مباحث كلّى ادب و اخلاقيات، و مصاديق اين مبحث از زندگى پيامبران و سيره آنان در زمينه آداب. نويسنده، اين مباحث را در يك مقدّمه و چهارفصل توضيح مى دهد. وى در فصل اوّل، نخست به تعريف اخلاق و بيان ريشه كلّى اخلاق و مترادفات آن پرداخته و سپس، تعريف ادب از قول لغويان و ادبا و وجه ارتباط و نسبت ادب با اخلاق را روشن كرده است. البته شواهدى كه نويسنده مى آورد، شامل هر دو زمينه مى شود. فصل دوم، در بيان ويژگى ادب قرآنى است. نگارنده، در توضيح اين مطلب، مسئله اعجاز بودن قرآن را مطرح ساخته و از اين ديدگاه، الگودهى قرآن را از معجزات آن شمرده و بهترين الگوى اخلاقى براى بشر معرّفى نموده است. به اعتقاد نويسنده، اگر كتاب خدا اعجاز نبود، اين قدرت رسوخ را در نفس بشر نداشت. همچنين قرآن، قانونى تغييرناپذير است. فصل سوم، در باب آداب و ويژگى هاى مؤمنان در قرآن است. اين فصل نيز از بخش هايى چون: آداب فردى و شخصى، آداب اجتماعى و معاشرتى، بحثى مستقل در باب ادب سلام و تحيّت، و ادب در برابر پيامبر اسلام و والدين، تشكيل شده است. نگارنده، در اين فصل، از احاديث شمارنده ويژگى هاى مؤمن، استفاده نموده و سپس، شرح اين احاديث را از قول بزرگانى چون علاّمه مجلسى، بيان كرده است. نويسنده، در فصل چهارم به معرّفى الگوهاى نمونه (مانند انبياى الهى ياد شده در قرآن كريم) پرداخته و ضمن آوردن مثال هايى از آيات قرآن، ادب انبياى الهى در قرآن كريم را محور اين بحث قرار داده است. شايان ذكر است كه نويسنده، در بيان اين قضايا، ملاحظه كلّيت بحث را نموده و ادب انبيا را از هر دو جنبه فردى و اجتماعى، بررسى كرده و در پايان، ذكر هر قضيه، اثر رفتارى آن پيامبر را در جامعه عنوان نموده است.

.

ص: 15

. .

ص: 16

ارتباط با اهل كتاب و شيوه برخورد با آنان از ديدگاه قرآن و حديث

4 . ارتباط با اهل كتاب و شيوه برخورد با آنان از ديدگاه قرآن و حديث، منصور قاسمى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى مشهد، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: دكتر على مهدى زاده، 1380، 300ص.كوشش نگارنده در اين پايان نامه بر اين بوده كه با استفاده از آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام و احيانا اقوال و فتاواى علما، به سؤالاتى از اين قبيل پاسخ دهد كه: آيا اسلام، ناسخ اديان پيشين است و هرگونه رابطه با پيروان اديان گذشته را رد كرده و بناى جنگ با آنان را دارد؟ يا اديان پيشين را تأييد كرده و روابط مسلمانان با پيروان آنان را مجاز مى داند؟ و اگر به مسلمانان اجازه مى دهد كه با پيروان ساير اديان الهى، رابطه دوستى برقرار نمايد، حدود و ضوابط اين روابط ، برچه مبنا و تا چه حدّ است؟ سپس، حدود روابط مسلمانان با پيروان اديان ديگر و به تعبير عام ترى «كفّار» را بيان كرده و ضوابط آن را مشخّص كرده است. اين پايان نامه، در يك مقدّمه و شش بخش _ كه داراى فصل هايى است _ تأليف شده است. در فصل اوّل، تعريف «اهل كتاب» و بررسى واژه «اهل» در لغت و اصطلاحات ادبى مورد بررسى قرار گرفته و طبق تعريفات متداول، اهل كتاب را گروهى از پيروان انبيا كه به كتاب آسمانى آن پيامبر، ايمان و اعتقاد داشته باشند، معرّفى كرده است. فصل دوم، درباره اهل كتاب در قرآن است كه به تفحّص نگارنده، اين واژه 32 بار در قرآن به كار رفته، گرچه در مصاديق آنها بين مفسّران، اختلاف است. فصل سوم به معرّفى اجمالى اهل كتاب پرداخته و ضمن معرّفى آنان، كتب، مراسم مذهبى، برخى انحرافات، مراسم ازدواج، و گروه ها و فرقه هاى هر مذهب، شرح داده شده است. بخش دوم در زمينه روابط اجتماعى اهل كتاب است. نگارنده، در اين فصل به مسئله ازدواج با اهل كتاب و مشروعيت و عدم مشروعيت آن پرداخته و ضمن استناد به آيات قرآن و ذكر احاديث موافق و مخالف، اقوال فقهى مسئله را نيز بيان كرده و ضمن بيان ادلّه طرفين، يك جمع بندى كلّى بين اين اقوال نموده است. در بخش سوم، درباره مسئله طهارت و نجاست اهل كتاب، بحث شده است اين بخش، از مفصّل ترين بخش هاى پايان نامه بوده، داراى پنج فصل است. در فصل اوّل، تعريف طهارت و نجاست از نظر لغت و اصطلاح، بيان شده است. فصل دوم، درباره طهارت و نجاست در قرآن و حديث و حدود هر يك در اين دو دسته از ادلّه است. فصل سوم در اين مورد است كه: آيا مشركان و كفّار، نجس اند يا نه؟ نگارنده، ضمن تعريف مشرك و كافر و ذكر اختلاف ميان علماى مسلمان در اين باب، بيشتر همّ خود را در نقض و ابرام مسئله در ميان آيات و روايات، مصرف داشته و اقوال در اين باب را در فصل چهارم با عنوان «طهارت و نجاست اهل كتاب از نظر علما» آورده و نظر مشهور و غير مشهور بين فقهاى را متقدّم و متأخّر را بيان كرده است و متذكّر شده كه اين اختلاف فتوا از چه چيزهايى ناشى مى شود. فصل پنجم، درباره استعمال لفظ «نجس» در قرآن و حديث است. وى استعمال اين واژه را در قرآن، يك بار و استعمال واژه هاى مترادف آن را چند بار با آيات مربوطه، بيان كرده است و متذكّر مى شود كه در روايات نيز، در كتب قديم و جديد حديث شيعه، موارد زيادى از كاربرد واژه «نجس» و واژه هاى مترادف آن به چشم مى خورد. در ادامه اين فصل، مصاحبه اى با يكى از بزرگان مسيحيت در ايران شده كه سؤالاتى درباره عقايد مسيحيان و صحّت و عدم صحّت اين اعتقادات از ايشان شده و او نيز پاسخ هايى مى دهد. فصل ششم، بيان دلايل طهارت اهل كتاب است كه در اين فصل، با بيان آيات قرآن و روايات فريقين و نقل اختلاف فتاواى علما و بيان منشأ اختلاف، به پاره اى از مسائل مربوط به روابط اجتماعى اهل كتاب (از قبيل: جواز ازدواج با اهل كتاب، حلّيت خوراك اهل كتاب براى رزمندگان، جواز رضاع، جواز تغسيل كتابى، و روش و سيره پيامبر و ائمه با آنان) اشاره شده و از همه اين بحث ها يك نتيجه گيرى كلّى شده است. بخش چهارم، درباره روابط اقتصادى و تجارى با اهل كتاب است. اين فصل نيز شش فصل دارد. در فصل اوّل به بحث حلّيت يا حرمت طعام اهل كتاب از نظر علماى شيعه و اهل سنّت پرداخته شده است. فصل دوم، درباره ديدگاه قرآن در مورد طعام اهل كتاب است كه به مناسبت، معناى واژه «طعام» در قرآن، مورد بررسى قرار مى گيرد. در فصل سوم نيز معناى طعام در لغت و عرف و دليل عقل، شرح داده مى شود. در فصل چهارم، محقّق، دلايل قائلان به تحريم ذبيحه اهل كتاب را بررسى نموده و ضمن آوردن آياتى از قرآن و روايات معصومان عليهم السلام به عنوان دليل حرمت و بيان ادلّه قائلان به حلّيت، جمع بين دو قول را نيز متعرّض شده است. در فصل پنجم، شرايط و ضوابط حلّيت طعام در اسلام و دستورالعمل اسلام در خصوص مأكولات و آشاميدنى ها بيان شده و حكم حيوانات حلالْ گوشت و حرامْ گوشت از نظر شرع مقدّس اسلام بيان شده و طريقه و ضابطه استفاده از حيوان حلال گوشت، شرح شده است. در فصل ششم، علّت تحريم طعام و ذبيحه اهل كتاب، همراه با حكمت تخفيف، بيان شده است. بخش پنجم نيز داراى شش فصل است: در فصل اوّل به جهانى بودن رسالت اسلام و سيره پيامبر صلى الله عليه و آله در رسالت و نامه نگارى ايشان به سلاطين، اشاره شده است. فصل دوم، درباره صلح جويى اسلام است و اين كه فلسفه تشريع جهاد در اسلام، چه چيزهايى است. فصل سوم، درباره شيوه هاى تبليغى اسلام است كه در مورد يكى از شيوه ها _ كه ازدواج پيامبر صلى الله عليه و آله با زنان اهل كتاب است _ مطالبى بازگو شده است. فصل چهارم، بيان سيره عملى مسلمانان در هم زيستى مسالمت آميز با اهل كتاب است. در فصل پنجم، ارتباط با اهل كتاب از ديدگاه قرآن بررسى شده كه در اين زمينه، آيات نفى و اثبات با فلسفه و علّت هر كدام، بيان شده است. در فصل ششم، پژوهشى درباره خودى و غيرخودى در قرآن شده كه الگوهاى قرآنى از آيات در مورد رابطه با بيگانگان آمده و شرايط قرارداد با آنان از نظر حكم شرع، بيان شده است. بخش ششم پايان نامه با عنوان «پاسخ مراجع معاصر به استفتاى نگارنده در خصوص پاره اى از مسائل اهل كتاب» به انجام مى رسد.

.

ص: 17

. .

ص: 18

. .

ص: 19

. .

ص: 20

ارتباط عقل و دين در قرآن و حديث

5 . ارتباط عقل و دين در قرآن و حديث، ذبيح اللّه اسماعيلى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1371، 174ص، دست نويس.موضوع پايان نامه، بررسى ارتباط عقل و دين در آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام است. نگارنده، پس از تعاريفى كه از عقل در قرآن، احاديث و روايات معصومان عليهم السلامو لغت آورده، مى گويد به اين نتيجه رسيده كه عقل، نيرويى است تشخيص دهنده و ملاك فهم و درك، كه انسان را از حيوان جدا مى كند، و همه تعاريف، در نهايت به يك چيز برمى گردد، گرچه از نظر عبارت با يكديگر اختلاف دارند؛ ليكن اگر دقّت شود، هر تعبير از عقل، در واقع، به بُعدى از ابعاد آن اشاره دارد، نه اين كه تعريف حقيقى عقل باشد و به عبارت مصطلح، به آن «شرح الإسم» مى گويند، نه تعريف حقيقى. بنا بر اين، نگارنده، ارزش عقل را از ديدگاه دين به معناى جامعش بررسى كرده و چون در جمع بندى بين تعاريف عقل به اين نتيجه رسيده كه عقل در مجموع، وسيله سعادت و كمال بشر است ، رابطه بين عقل و دين را در همين نقطه مشترك مى داند و همسويى عقل و دين را به اثبات مى رساند. كلّيات بحث در اين پايان نامه، بر محور سه بخش قرار داده شده است: در بخش نخست، نگارنده، ابتدا معانى عقل در لغت، فلسفه، كلام، اخلاق، قرآن و حديث، مورد بحث و بررسى قرار داده است. در بخش دوم، اهمّيت و ارزش عقل در قرآن كريم مورد بررسى قرار گرفته است. در بخش سوم، مقام و ارزش عقل از ديدگاه حديث، مورد توجّه قرار گرفته، كه به دليل گستردگى مباحث، قسمت زيادى از مطالب پايان نامه را به خود اختصاص داده است. مباحث مطرح شده در بخش اخير، به اجمال عبارت اند از: 1 . عقل، قوّه و قدرت شناخت، 2 . راه شناخت عقل، 3 . منابع عقل و انديشه، 4 . خاصيت استقلال در شناخت عقل، 5 . عوامل شكوفايى عقل، 6 . موانع رشد و تعالى عقل، 7 . ارتباط عقل و علم، 8 . ارتباط عقل و عبادت، 9 . تقابل عقل و جهل، 10 . عقل، ملاك هويت انسان. در اين نوشتار، نگارنده، در رجوع به منابع تحقيق خود از كتاب پُر ارزش تفسير الميزان علامه طباطبايى(ره) به نيكى ياد كرده و آن را تفسيرى جامع براى كار تحقيقى خود دانسته و علاوه بر استفاده گسترده از جوامع روايى شيعه، احاديث منابع اهل سنّت را هم مدّ نظر داشته و مورد استفاده قرار داده است.

.

ص: 21

. .

ص: 22

اسرائيليات در تفاسير

6 . اسرائيليات در تفاسير، سهيلا پيروزفر، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: دكتر سيّدمحمّد باقر حجّتى، 1373، 262ص.اين پايان نامه، در قالب پنج فصل، ارائه شده است. در فصل اوّل، به اقتضاى موضوع، كلّياتى درباره مفاهيم تفسير آمده و ابزارهاى تفسير و علل نياز به تفسير، مورد توجّه قرار گرفته است. نيز براى دست يافتن به خاستگاه پيدايش اسرائيليات، سير تطوّر تفسير از دوران پيامبر صلى الله عليه و آلهو صحابيان تا دوران تابعيان دنبال شده است. نگارنده، به اين نتيجه دست يافته كه نخستين گام هاى نفوذ اسرائيليات، هم زمان با نزول قرآن و در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آلهبوده است و هرچند پيامبر خدا با اين پديده به مقاومت برخاست، امّا سهل انگارى صحابيان و تابعيان، راه را براى گسترش اين نفوذ، فراهم آورد. در فصل دوم، معناى لغوى و اصطلاحى «اسرائيليات» و عوامل گسترش آن در فرهنگ اسلامى و موضع قرآن، رسول اكرم، ائمه عليهم السلام و صحابيان با اين پديده و انواع اسرائيليات، مورد بررسى قرار گرفته است . فصل سوم _ كه مفصّل ترين فصل پايان نامه است _ به معرّفى برجسته ترين چهره هاى مؤثّر در گسترش اسرائيليات، همچون: كعب الأحبار، ابو هريره، عبداللّه بن سلاّم، وهْب بن منبّه و تميم دارى، و ديدگاه رجاليان درباره آنان و نمونه هايى از اسرائيليات نقل شده از ايشان، اختصاص يافته است. در فصل چهارم، پانزده منبع تفسيرى (همچون: تفسير السدّى، تفسير الطبرى، التبيان، كشف الأسرار، روح المعانى و الميزان) مورد بررسى قرار گرفته اند و چگونگى برخورد آنها با اسرائيليات، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در فصل پنجم، نمونه هايى از اسرائيليات _ كه در كتاب هاى تفسيرى يافت مى شود _ همراه با نقد و بررسى و ذكر صحيح ترين وجهى كه در تفسير آيات به نظر مى رسد، آمده است. گستردگى قابل توجّه مراجعه به منابع تفسيرى و نيز چينش منطقى و مطلوبِ مطالب را مى توان از امتيازات اين پايان نامه دانست.

.

ص: 23

اسرائيليات و تأثير آن بر داستان هاى انبيا در تفاسير قرآن

7 . اسرائيليات و تأثير آن بر داستان هاى انبيا در تفاسير قرآن، حميد محمّدقاسمى، دكترى علوم قرآن و حديث (PH.D)، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر سيّدمحمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: دكتر عليرضا فيض، 1378، 411 ص.نگارنده، در اين تحقيق، پس از تعريف اسرائيليات و مصادر اسرائيليات، تاريخچه مختصرى از اسرائيليات را ارائه كرده و سپس به عوامل و زمينه هايى كه باعث نفوذ اسرائيليات به تفاسير شده، اشاره نموده و در پايان نيز به جمع آورى و نقد و تحليل اسرائيلياتى پرداخته كه در داستان هاى پيامبران الهى وارد شده است. وى در همين راستا، مقايسه اى بين ويژگى هاى داستان هاى قرآن و اسرائيليات كرده و به تأثيرات سوء اسرائيليات بر فرهنگ اسلامى اشاره كرده است. يكى از موضوعاتى كه در حوزه فرهنگ اسلامى از جايگاه بسيار مهم و قابل تأمّلى برخوردار است، «اسرائيليات» است. در اصطلاح علما، اسرائيليات به افسانه هاى قديمى گفته مى شود كه از يهوديان و مسيحيان و مانند آنها سرچشمه گرفته و احاديث و تفاسير اسلامى را تحت تأثير خود قرار داده است. برخى مفسران و محدّثان، اسرائيليات را به تمام اخبار بى برنامه و اساسى اى اطلاق نموده اند كه دشمنان اسلام (اعم از يهود و سايرين)، آنها را با سوء نيّت و غرض ورزى، جعل نموده و براى فاسد نمودن عقايد مسلمانان اين مجعولات را وارد تفاسير و احاديث نموده اند. بحث اسرائيليات و تأثيرات آن بر حوزه هاى مختلف فرهنگ اسلامى، تاريخى طولانى و غم انگيز دارد كه هر انسان دردمند و دلسوزى را دچار تأسّف شديد نموده، در غم عميق فرو مى برد و مع الأسف، اين قبيل اسرائيليات كه در آثار مختلف تفسيرى، روايى، تاريخى و كلامى راه يافته، سبب گرديده است تا دشمنان شناخته شده يا ناشناس اسلام، با دستاويز قراردادن اين مجعولات، گاه به بزرگ نمايى و شاخ و برگ هاى فراوانى كه به آنها داده اند، و حريم مقدّسات اسلامى را مورد هجوم و تبليغات مسموم خود قرار داده اند. اين پايان نامه كه از سه بخش و يك خاتمه تشكيل شده، به بررسى وجود اسرائيليات در احاديث و تفاسير پرداخته و از تأثير منفى آن در فرهنگ اسلامى پرده برداشته است. نگارنده، نخست به عنوان مقدّمه اى كه از دو مبحث تشكيل شده، در مبحث اوّل، واژه «اسرائيليات» را از منظر لغت و اصطلاح، شرح كرده و معانى مختلفى را كه براى لفظ اسرائيليات متصوّر و مورد استعمال بوده، توضيح داده است. وى در مبحث دوم، به توضيح و تعريف مصادر اسرائيليات پرداخته و ضمن معرّفى كتب تحريف شده يهود و نصارا، نقش اساطير و افسانه هاى ساير اقوام را در اين كتب، تبيين كرده و تاريخچه ورود خرافات در اين منابع را بازگو نموده است. بخش اوّل، از سه فصل تشكيل شده است. در فصل اوّل، تاريخچه اى از اسرائيليات و عوامل و زمينه هاى نفوذ اسرائيليات در فرهنگ اسلامى را شرح شده است. در فصل دوم اين بخش، معروف ترين مروّجان اسرائيليات در جامعه اسلامى (از قبيل: كعب الأحبار، تميم دارى، عبداللّه بن سلاّم، وهْب بن منبّه، ابوهريره و عبداللّه بن عمرو بن عاص) معرّفى شده اند و شرح حال مختصرى از هر كدام آمده است. نويسنده، فصل سوم را به معرّفى مدافعان اسلام راستين و نقش برجسته آنها در مقابله با اسرائيليات و مروّجان آن اختصاص داده و ضمن بيان موضع پيامبر صلى الله عليه و آلهو امير مؤمنان و ساير ائمه اطهار در قبال اسرائيليات، نقش شيعيان را در مبارزه با اسرائيليات و تأثير اين مبارزات را در روند احكام اسلام راستين، توضيح مى دهد. بخش دوم پايان نامه، موقعيت اسرائيليات را در تفاسير قرآن، توضيح مى دهد. در فصل اوّل اين بخش، نگارنده به توضيح موقعيت تفسير قرآن و عوامل و زمينه هاى نفوذ اسرائيليات در تفاسير پرداخته و به تناسب، نگاهى گذرا به علم تفسير و تاريخ تفسير دارد. سپس مبدأ ورود اسرائيليات را به تفاسير، بازگو نموده و سه عامل مهم از عوامل و زمينه هاى تأثيرگذار و با نفوذ اسرائيليات به تفاسير قرآن را با نقد و بررسى توجيهات از سوى ناقلان اين قضايا، شرح و بسط مى دهد. نگارنده، در فصل دوم نيز نمونه هايى از تفاسير قرآن و موضع آنها در برابر اسرائيليات را توضيح مى دهد. وى از تفاسير اهل سنّت، تفسير الطبرى، الكشّاف، تفسير البغوى، تفسير الخازن، التفسير الكبير فخر رازى، تفسير القرطبى، تفسير ابن كثير، الدرّ المنثور، روح المعانى و المنار، و از تفاسير شيعه نيز تفسير القمى، التبيان، تفسير روض الجنان ابوالفتوح رازى، مجمع البيان، منهج الصادقين و الميزان را معرّفى مى كند. در بخش سوم _ كه مهم ترين و مفصّل ترين بخش اين تحقيق است _ نگارنده به جمع آورى و نقد و تحليل اسرائيلياتى پرداخته كه در ذيل داستان انبياى عظام وارد شده است. در همين بخش نيز فصل مهمّى را به مقايسه ويژگى هاى داستان هاى قرآن با اسرائيليات اختصاص داده و در خاتمه نيز تأثيرات سوء اسرائيليات بر فرهنگ اسلامى را طرح نموده و از وظيفه علماى اسلامى و مفسّران در قبال اسرائيليات، بحث نموده است.

.

ص: 24

. .

ص: 25

. .

ص: 26

اسرار سجده از ديدگاه قرآن و عترت

8 . اسرار سجده از ديدگاه قرآن و عترت، رضوان والاپور، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمّدمهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1379، 212ص.اين تحقيق بر آن است كه اسرار سجده را با تكيه بر آيات قرآن و نظريات مفسّران و با عنايت به ديدگاه عرفا، به عنوان يكى از برترين عبادات، بررسى نمايد و با عنايت به اين كه حسّ پرستش، به عنوان يكى از قوى ترين ابعاد فطرى انسان از آغاز تاريخ تاكنون وجود داشته است _ گرچه در برخى از موارد، نوع پرستش اشتباه بوده است _ به وضوحْ نمايان است كه آدمى، طالب رسيدن به كمال است؛ كمالى كه حدّ و مرزى نداشته و بى نهايت است و قابل تقديس و پرستش است، كه آن، كمال بى نهايتِ همان ذات اقدس الهى است كه انسان از طريق عبادتى صحيح و عاشقانه، قادر است كه به آن ذات پاك، تقرّب جويد. لذا از آن جا كه در روايات اسلامى از سجده به عنوان يكى از برترين عباداتْ ياد شده كه با توجّه به اسرار آن، سير آدمى را به سوى حق تعالى ميسّر و كامل مى گرداند، چنان كه قرآن كريم نيز بر اين امر، اصرار دارد، بحث درباره مسئله سجده و بيان اهمّيت و عنايت به اسرار آن براى طالبان رسيدن به حق، ضرورى است. مسائل مطرح شده در اين پايان نامه عبارت اند از: جايگاه سجده در ميان عبادات اسلامى و حدّ و اهمّيت آن، معناى سجده براى موجودات ديگر، آن چنان كه در قرآن آمده، حكم سجده بر غير خدا، بيان اسرار سجده، به عنوان يكى از برترين عبادات اسلامى، معناى تسبيح حق تعالى توسط جمادات، گياهان و حيوانات. در اين تحقيق، ضمن بيان آيات مربوط به سجده و نيز برخى روايات در اين زمينه، به بررسى آراى دانشمندان و مفسّران اسلامى و عرفا در زمينه سجده و اسرار آن پرداخته شده، ليكن محقّق، قصد نداشته مباحث فقهى سجده را به طور گسترده، مورد بحث و بررسى قرار دهد؛ بلكه مباحثى را در اين مورد، به طور گذرا مطرح نموده است. اين پايان نامه، داراى پنج فصل است. در فصل اوّل، پس از مقدّمه، چند منبع مورد بررسى قرار گرفته و در قسمت بعد، درباره اصل موضوع، مطالبى عنوان شده و سپس، پرسش هاى تحقيقاتى و اهداف و اهمّيت مطالعات درباره موضوع مورد بحث، مطرح شده و در پايان، به تعريف اصطلاحات، پرداخته شده است. نويسنده، در فصل دوم، سه منبع را تحت عنوان «مرور مطالعاتى» مورد نقد و بررسى قرار داده است. در فصل سوم، رهيافت، و طرح و فن تحقيق، مشخّص شده و سپس در قسمت طرح تحليلى، اصول و موازين تحقيق، روشن شده است. فصل چهارم، به ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات درباره پنج پرسش تحقيقاتى مطرح شده اختصاص دارد كه در آنها، اهمّيت ويژه سجده و برخى از اسرار فقهى آن و نيز انواع سجده در قرآن، به همراه اسرار سجده از ديدگاه عرفا و همين طور تسبيح موجودات، مطرح شده و در مورد هر يك، مباحثى چند آمده است. فصل پنجم به استنتاج از مباحث فصل چهارم و ارائه توصيه ها اختصاص دارد.

.

ص: 27

. .

ص: 28

اسما و صفات قرآن از نگاه قرآن و سنّت

9 . اسما و صفات قرآن از نگاه قرآن و سنّت، ابوالقاسم عينى پور، كارشناسى ارشد رشته علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: حجه الاسلام ابوالفضل شكورى، استاد مشاور: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، 1372، 391 ص.اين پايان نامه، در پىِ شناخت دقيق اسامى و صفات قرآن، اين كتاب سعادت بخش است كه معجزه جاويد و ماندگار رسول خدا، و درياى بى كران معارف الهى است كه طراوت و تازگى آن، در هر عصرى نمايان است و در طول تاريخ، از زواياى گوناگون مورد تدبّر و انديشه قرار گرفته است؛ زيرا هر آيه آن براى عنايت بشر، انگيزه آور است. يكى از دريچه هاى حقيقت نماى قرآن، اسما و صفات آن است كه آشكارا، پرده از راز نزول آن برمى دارد و در طالب خود، اشتياقى وصف ناپذير مى آفريند. اين پايان نامه، از يك «مقدّمه»، سه «فصل» و سه «ضميمه» تشكيل شده است. هر فصل نيز خود، داراى بخش هاى مختلفى است. دو فصل آغازين، در واقع، مقدّماتى براى ورود به بحث اصلى «اسما و صفات» است. فصل اوّل در باب شناخت كلّى قرآن كريم است و موضوعات مرتبط با آن را روشن مى كند. اين فصل از بخش هايى تشكيل شده است. بخش نخست، درباره وحى و تعريف آن در لغت و اصطلاح و معناى وحى در قرآن كريم و كيفيت وحى است. بخش دوم، معناى پيامبرِ امّى و بررسى واژه «امّى» و دلايل امّى بودن پيامبر خدا را برمى رسد. بخش سوم به جاويد بودن اعجاز قرآن و اين كه معجزه، لازمه نبوت است، مى پردازد و پس از آن، تعريف و شرايط معجزه و داورى مشركان در اعجاز قرآن را مى آورد. بخش چهارم، مربوط به نگارش و جمع و تدوين قرآن كريم و معناى جمع و مراد از جمع درباره قرآن و ذكر فضايل سوره ها و استعمال لفظ كتاب در قرآن (بر اساس احاديث) است. در فصل دوم، گردآورنده، در پى آن است كه فهم قرآن را ممكن جلوه دهد و در برابر نظر برخى (اخباريان) كه آن را منحصر به عدّه خاصّى دانسته اند كه از موهبت عصمت الهى برخوردار بوده اند، با ارائه دلايلى، امكان فهم آن را توسط عموم بشر، اثبات كند. نويسنده، در اين باب به ادلّه اصوليان و اخباريان استشهاد نموده و با بيان مثال هايى، مطلب را پايان داده است. در فصل سوم _ كه متن اصلى اين مجموعه را تشكيل مى دهد _ با مطالعه دقيق قرآن، تعداد واژگانى كه مى توان به عنوان اسم يا صفتِ اين كتاب مقدّس آسمانى برشمرد، مورد شناسايى قرار گرفته و يكْ يكِ آن كلمات از لحاظ كاربرد معناشناختى در عرفِ مردمِ عرب زبان و اعتبار استعاره اى آنها از ديدگاه معتبرترين و كهن ترين كتب لغت، مورد تحقيق واقع شده و وجه تسميه يا توصيف قرآن به آنها با استشهاد به سخن مفسّران گران مايه ، بيان شده است. ضميمه اوّل، جدول مقايسه اى اسما و صفات را نشان مى دهد و ديدگاه عدّه اى از انديشمندان را به همراه آيات مورد استشهاد آنان، بيان مى كند. ضميمه دوم، اسامى و صفات قرآن را به تفكيك خاص و يا مشترك بودن يا غير آن، به عنوان نتيجه حاصل از پايان نامه، به تصوير كشيده است. ضميمه سوم، گوياى نمودار ستونى از واژگانى است كه به منزله اسامى و صفات قرآن، شناخته شده است. ترتيب كلمات در اين نمودار، بر اساس ترتيب نزولى سوره هاى قرآن است كه اين الفاظ در آنها به عنوان نام و يا صفت قرآن به كار رفته است.

.

ص: 29

. .

ص: 30

افسانه غرانيق

10 . افسانه غرانيق، فاطمه تهامى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: حجه الاسلام على دوانى، 1369، 142 ص، دست نويس.اين پايان نامه به بررسى افسانه غرانيق، اثبات ساختگى بودن و بطلان و و ردّ آن پرداخته است. در ابتدا به اين نكته اشاره شده كه اين تحقيق، نكته تازه اى ندارد و عموما حاصل تحقيق و تفحّص محقّقان و علماى مسلمان است سپس براى روشن شدن موضوع، اصل قصّه را در چند بخش عنوان نموده است. اين پايان نامه در سه فصل، بدين شرح تنظيم شده است: نگارنده، نخست به بحث لغوى درباره واژه «غرانيق» پرداخته و آورده كه اين واژه، جمع مكسّر «غُرنوق» يا هشت واژه مشابه ديگر و به معناى «نوعى مرغِ آبزى» يا «جوان سپيدِ خوبْ صورت» آمده است و متذكّر شده كه عربى بودن اين لفظ يا معرّب بودنش به اين معنا كه از زبان ديگرى به عربى منتقل شده نيز مورد ترديد است. در فصل بعد، عبارت هاى نقل شده اين افسانه در 53 منبع از منابع تاريخى و تفسيرى (همچون: سيرة ابن اسحاق، تاريخ الطبرى، تفسير الطبرى، تفسير القمى، دلائل النبوة ى بيهقى و. . .) ارائه شده است كه نگارنده، تمام اين قضايا را به كتبى كه از قرن سوم هجرى تاكنون منتشر شده، منتسب مى داند. ديدگاه مفسّران و مورّخان درباره اين افسانه، طى بحث ديگرى انعكاس يافته است. مؤلّف، اين ديدگاه ها را به سه دسته اصلى تقسيم كرده است: 1 . پذيرش صحّت اين افسانه، 2 . تأويل و توجيه افسانه، 3 . انكار و ردّ اصل مسئله. در همين فصل، آرا و اقوال مشاهيرى كه اين قصّه را به گونه اى نقل كرده اند كه ظاهر در پذيرش صحّت و قبول ظاهر آن است، آمده كه اين عدّه عبارت اند از: جاراللّه زمخشرى، ابوالحسن واحدى، احمد بن سهل بلخى، يونس بن بكير، سعد واقدى، ابن جرير طبرى، محلّى، جلال الدين سيوطى، ابن اثير جَزَرى و ابوالربيع سليمان بن موسى، كه هر يك، دلايلى نيز بر صحّت اين خبر، اقامه نموده و از آن، دفعِ مفسده كرده اند. نيز نظر مستشرقانى همچون: رژى بلاشر، مونتگمرى وات، كنستانت ديرژيل، ادمونت رابت، موريس گدمُرى، كارل بروكْلمان، بوهل، و نيز گفتار صاحب نظرانى همچون: ابن حبّان، ابوالفتوح رازى، بيضاوى، عبدالرحمان بن احمد سهيلى، فخرالدين رازى، شوكانى، آلوسى، عمر فرّوخ و سيّد قطب در ردّ اين افسانه آمده است و همچنين، نظر عدّه اى كه قائل به توجيه و تأويل قصّه شده اند (مانند ابن حجر عسقلانى)، با استناد به ادلّه عقلى و نقلى، به تفصيلْ ارائه شده است. نگارنده، در پايان، خلاصه اى از پايان نامه خود را آورده است. وسعت دامنه منابع و مراجعه به بيش از يكصد كتاب _ چنان كه خود نگارنده در مقدّمه اشاره كرده _ از ويژگى هاى اين پايان نامه است.

.

ص: 31

. .

ص: 32

افسردگى و حزن در آيات، روايات و روان شناسى (بررسى تطبيقى)

11 . افسردگى و حزن در آيات، روايات و روان شناسى (بررسى تطبيقى)، محمّد تقديرى، كارشناسى ارشد روان شناسى ، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر على شريعتمدارى، 1374، 273 ص.موضوع تحقيق، عبارت است از بررسى علل افسردگى و حزن و اندوه و راه هاى پيشگيرى و درمان آن از نظر اسلام و علم روانشناسى. محقّق در اين تحقيق به دنبال دستيابى به پاسخ اين چهار سؤال است: 1 .ماهيت افسردگى چيست و رابطه آن با حزن و اندوه، چگونه است؟ 2 . زمينه هاى پيدايش و عوامل تشديد و گسترش افسردگى چيست؟ 3 . جايگاه حزن و اندوه در آيات و روايات كجاست؟ آيا حزن، ممدوح است يا مذموم؟ 4 . نگرش اسلام در زمينه پيشگيرى از افسردگى و درمان آن چيست؟ نگارنده، سعى نموده در حدّ توان به اين آفت، به عنوان يك بيمارى شايع در جوامع انسانى بپردازد و از زبان آيات و روايات در درمان آن كمك بگيرد، و با اين كه افسردگى يك بيمارى پزشكى و بالينى مانند تب است، ليكن صلاحيت داشتن اسلام را در مورد درمان آن اثبات كند. اين پايان نامه در پنج بخش فراهم آمده است. در بخش نخست، تعريف افسردگى و ارتباط آن با حزن و ديدگاه هاى مختلف درباره ماهيت افسردگى و حزن و ارتباط ميان آنها ارائه شده است. مؤلّف، افسردگى را نوعى حالت بى تفاوتى و عدم احساس شادى دانسته و آن را «بيمارىِ قرن» برشمرده است و آن را تشكيل يافته از دو جزء مى داند: اوّل نتيجه مستقيم اختلال؛ دوم، فشار ساز و كارهاى دفاعى بدن كه براى به حدّاقل راندن آثار اين فشار، وارد عمل مى شوند. نكته ديگر، بررسى معيارهاى سلامت و بيمارى در اين نوع پديده است و اين كه اين بيمارى در غرب، چه جايگاهى دارد و در روان شناسى غرب نيز به همين شكل با آن برخورد مى شود يا نه؟ در بخش دوم، پس از برشمرده شدن عدم ارضاى نيازهاى اساسى به عنوان زمينه پيدايش افسردگى، نيازهاى اصلى انسان به نيازهاى زيستى، روحى، شناختى و ساير نيازها تقسيم شده است و اين كه اين نيازها و كمبودها، انگيزه و علّت حركت و تلاش و رفتارهاى فرد است، و تلاش و كوشش جهت رفع اين نيازها، موجب پيشگيرى از مشكلات، اختلالات و نابسامانى هاى جسمى و روانى فرد مى شود. ليكن بر سر راه ارضاع اين احتياجات، همواره موانعى (مانند: اوضاع و احوال طبيعى، و آداب و رسوم اجتماعى) ايجاد مى شده است. خصوصيات خود فرد، اين عوامل را دچار تضاد و كشمكش درونى مى سازند و اين تضاد، او را از تأمين احتياجات اساسى بازمى دارند و فرد، دچار اضطراب و نگرانى مى شود. در بخش سوم، عوامل پيدايش حزن و افسردگى بررسى شده است. مؤلّف، عوامل جسمانى، شناختى و روانى را عمده ترين عامل پيدايش افسردگى دانسته و براى عوامل روانى، مواردى همچون: حسد، كينه، يأس، سوءظن و ناكامى را برشمرده است. گاهى ناپاكى و آلودگى روحى خود انسان، بدبينى مى آورد؛ زيرا انسان، مطابق اصل كلّى مقايسه خويش، انسان ها را خوب يا بد مى پندارد و محور بدى و خوبى مردم و رويدادها را خودش قرار مى دهد، و گاه عوامل ديگر در اين زمينه نقش دارند. اين بدبينى، گاهى نسبت به خداوند، گاه نسبت به خود، گاه نسبت به اجتماع و گاه نسبت به خلقت است. يكى از علائم و رفتارهاى همراه با حزن و اندوه گريه است كه بعضى آن را غير ارادى و ناشى از تأثّر قلب دانسته اند . گريه، اثر مثبت و مفيدى در رفع غم و كم كردن آن دارد در روايات نيز اين روش درمان، تجويز شده است. بخش چهارم به بررسى آثار افسردگى (همچون: پيرى زودرس و خودكشى) اختصاص يافته است. اين بيمارى ها به نسبت ميزان گستردگى و مزمن شدنشان، آثارى از خود به جا مى گذارند كه اين آثار، گاه جسمى است، گاه روحى، و گاه، هم جسم و هم روح را مى آزارد. البته ميزان افسردگى در زنان نسبت به مردها، به مراتب بيشتر است. همچنين در ميان نوجوانان بيشتر است و در ميان مسن ترها كم تر شايع است و بين سنين زير 45 سال شايع تر است. در بخش پنجم، روش هاى درمان افسردگى مورد بررسى قرار گرفته اند. مؤلّف، درمان هاى جسمى از طريق غذا و دارو درمانى، درمان از راه اصلاح بينش نظرى و عملى، درمان از راه تأمين نيازهاى اساسى انسان، دين درمانى، درمان هاى اجتماعى، درمان از راه اميد و معنا دادن به زندگى و. . . را از جمله راه هاى درمان افسردگى و حزن دانسته است.

.

ص: 33

. .

ص: 34

امانت الهى از ديدگاه قرآن و سنّت

12 . امانت الهى از ديدگاه قرآن و سنّت، حسنعلى وحيدنيا، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى واحد اراك، استاد راهنما: دكتر محمّدمهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1378، 138ص.اين تحقيق بر آن است تا مطالبى را درباره امانت الهى در آيه شريفه «إنّا عَرَضْنا الأمانة...» مورد بحث و بررسى قرار دهد. مطالب مورد نظر و بحث در پايان نامه عبارت اند از: بيان مراد از امانت الهى و دقيق ترين تعريف از آن، توضيح مراد آيه شريف درباره لفظ حمل و عرض، تبيين مراد از لفظ «انسان» در آيه شريف ياد شده، شرح وجه اتّصاف انسان به ظلوم و جهول بودن و بيان معناى اين دو واژه. نگارنده، در تحقيق خود در صدد است نشان دهد ابهامات موجود درباره امانت الهى، بيانگر اهمّيت آن است و غرض بارى تعالى، چيزى فراتر از بسيارى تعريف هايى است كه در كتب پيشينيان درباره آن آمده است و از آن جا كه موضوع مورد بحث در يكى از آيات مشكل قرآن كريم است، از جوانب ديگر نيز آن را بررسى كرده و پس از تجزيه و تحليل يافته هاى پيشينيان و تكيه بر منابع اطّلاعاتى، زمينه فهم دقيق و مناسب براى مطلب خود را _ فراهم ساخته است. اين پايان نامه از پنج فصل _ كه هر كدام از چند بخش تشكيل شده _ فراهم آمده است. نگارنده در فصل اوّل، پس از ذكر مقدّمه اى درباره امانت الهى، به ذكر تاريخچه مطالعاتى پرداخته و در اين زمينه به تعدادى از آثار بزرگان علم تفسير، اشاره نموده است. سپس با طرح مسئله و بررسى اهمّيت تحقيقاتى آن و تحليلى از اقدامات صورت گرفته، به تنظيم پرسش هاى پژوهشى اقدام كرده و در ادامه، اهداف، حدود و برهان مطالعات در زمينه مورد بحث را بررسى كرده و به اختصار، مطالبى بيان كرده است. آن گاه، تعريف اصطلاحات پژوهشى با گستره عملكردى در حوزه فرهنگ هاى فارسى و عربى را به صورت وسيع آورده، به طورى كه اين بخش از پايان نامه از غناى نسبتا بيشترى برخوردار گرديده است. در فصل دوم نيز سه اثر تفسيرى بزرگ، كه هر يك از جايگاه خاصّى در بين علما برخوردارند، مورد مداقّه قرار گرفته است از اين سه منبع ارزشمند، دوتاى آنها تفسير الميزان و تفسير مجمع البيان از دو عالم بزرگ شيعى، يعنى علاّمه طباطبايى(ره) و مرحوم طبرسى(ره) است و اثر ديگر، تفسير فخر رازى (التفسير الكبير) از اهل سنت است. فصل سوم نيز درباره رهيافت اين رساله، در گذشته و حال و آينده است كه با مراجعه به كتاب خانه ها و فيش بردارى و به وجهى توصيفى _ تبيينى و طرح تحليل آن ديدگاه و نظريات بزرگان تفسيرى است. در فصل چهارم _ كه تجزيه و تحليل اطّلاعات است _ مشتمل بر سه بخش است و در طى آن، پرسش هاى تحقيقاتى مورد نقد و بررسى قرار گرفته و در هر مورد، نتايجى به دست آمده است. در بخش اوّل، نخست، مجموعه تعاريفى كه در باب امانت به دست آمده، فهرست شده كه 26 معنا در اين زمينه مورد بررسى اجمالى قرار گرفته اند. در اين بخش، صرفا به بيان نظريات اكتفا نموده و هيچ گونه نظر سلبى يا ايجابى از سوى پژوهشگر، ارائه نشده است. در بخش دوم، شاخص ترين و جامع ترين تعاريف امانت گزينش شده و مورد نقد و بررسى دقيق قرار گرفته است. اين تعاريف عبارت اند از: تكليف، معرفت، عقل، عشق، ولايت و وجود فيضى كه يك به يك، پس از طرح نكات مثبت و اساسى، موضوع مورد بحث انتقادهاى وارد بر آنها را بيان كرد، و در پايان، نظريه «وجود فيضى» را به عنوان نظر مختار، انتخاب و مورد دفاع قرار داده است. نگارنده، در بخش سوم، دايره بحث را از موضوع اصلى گسترش داده و به بيان نكات اساسى آيه شريف امانت (إنّا عَرضْنا الأمانة...) پرداخته و موضوعاتى از قبيل: حمل، عرض، اشفاق، و ظلوم و جهول بودن انسان را _ كه از غوامض تفسيرى اند _ مورد بررسى قرار داده و در حدّ توان و بضاعت تحقيقاتى خود، به توضيح و تبيين آنها اقدام نموده است. در فصل پنجم، ضمن بيان مهم ترين موضوعات مورد بررسى، راه كارهايى جهت استفاده آيندگان ارائه شده و نيز نحوه بهره گيرى از قرآن كريم ، شرح و بسط داده شده است.

.

ص: 35

. .

ص: 36

. .

ص: 37

انعكاس اعمال انسان در دنيا از نظر قرآن و روايات

13 . انعكاس اعمال انسان در دنيا از نظر قرآن و روايات، قاسم سبحانى فخر، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1372، 142ص.عملى كه از انسان سر مى زند، از بين رفتنى نيست و آثارى دارد كه به صاحبش برمى گردد. اين آثار، چه خير و چه شرّ، در جهان ديگر به نحو كامل و بدون نقص به فاعلش مى رسد، ليكن برخى آثار، در همين دنيا منعكس مى گردد و صاحبش تلخى يا شيرينى آن را مى چشد. آثار اخروى اعمال، از موضوع بحث نگارنده خارج است. آنچه مورد بحث است، آثار دنيوى اعمال است، و مقصود از آثار، هم آثار تكوينى است و هم آنچه به عنوان پاداش و كيفر، داده مى شود و عنوان جامع براى آن، انعكاس اعمال انسان در دنياست. فوايد اين بحث، گاهى فردى است و گاهى اجتماعى. فرد، هرگاه به آثار عمل خود در دنيا پى ببرد، مى فهمد كه بايد سرلوحه برنامه اش را اصلاح خود قرار دهد؛ زيرا سعادت دنيا و آخرت خود را در اين مهم، خواهد ديد. اگر انسان ها متوجّه آثار اعمال خود باشند، از آن جا كه انسان، دنبال جزاى نقد مى گردد و پاداش ها و كيفرهاى دنيوى نقدند، بنا بر اين، تأثيرش در رفتار افراد انسانى فراوان خواهد بود، و همه سعى مى كنند نيروى انسانى خود و ساير امكاناتشان را صرف تأمين امنيت اجتماعى كنند. مباحث اين پايان نامه، در سه عنوان كلّى مطرح گرديده است. بخش اوّل، درباره پاداش هاى دنيوى اعمال يا انعكاس اعمال صالح در دنياست . بخش دوم، در مورد كيفرهاى دنيوى اعمال يا انعكاس گناهان است . در بخش سوم نيز پاداش ها و كيفرهاى اجتماعى مورد بررسى قرار گرفته است. مباحث بخش اوّل، درباره پاداش هاى مادّى در دنيا عبارت اند از: رفع يا تسهيل مشكلات، رزق گوارا، وجاهت اجتماعى، محبوبيت اجتماعى و طول عمر. نگارنده، با توجّه به آنچه از قرآن و روايات به دست مى آيد، اين پاداش ها را مدّ نظر قرار داده و درباره آن، بحث نموده است. وى علّت تقدّم محبّت پاداش هاى مادّى را به لحاظ گستردگى بحث پاداش هاى معنوى عنوان كرده و اين بحث را متأخّر نموده است. در قسمت دوم اين بخش، مسئله پاداش هاى معنوى مطرح شده كه اين پاداش ها عبارت اند از: تقويت ايمان، حيات پاكيزه، شرح صدر، حكمت و علم. در اين باب، اهمّيت پاداش ها و كيفرهاى معنوى را از اين جهت بيان مى كند كه اساس سعادت و شقاوت ابدى فرد را به وجود مى آورند. در اين قسمت نيز نگارنده با كمك گرفتن از آيات و روايات و نقل قضايا و حكايت هاى مربوط به هر بحث، قول صاحب نظران و اهل فن را مطرح كرده و درباره هر يك، بحث مى كند. بخش دوم، درباره كيفرهاى دنيوى اعمال يا انعكاس گناهان است كه خود، دو قسمت دارد: كيفرهاى مادّى كه عبارت اند از: ظلم، قطع رَحِم، قسم دروغ، زنا و فحشا، دروغ بستن به خدا و جدال با اوليا خدا، نداشتن محبوبيت اجتماعى، و كوتاه شدن عمر. نگارنده، ابتدا مجازات را بر سه گونه مى داند: مجازات قراردادى (تنبيه و عبرت)؛ مجازاتى كه با گناه، رابطه تكوينى و طبيعى دارد (مكافات دنيوى)؛ و مجازاتى كه تجسّم خودِ عمل است و چيزى جدا از آن نيست (عذاب اخروى). سپس درباره هر كدام، توضيحاتى را ارائه مى كند كه در برگيرنده آيات و روايات و اقوال و نظريات بزرگان و دانشمندان است. قسمت دوم اين بخش، كيفرهاى معنوى است. اين كيفرها با عناوينى چون: خودْفراموشى، كورْدلى، قساوت قلب، انحراف قلب، حجاب حق، رفاقت و هم نشينى با شيطان، تكذيب آيات خدا، اِمهال و استدراج به چشم مى خورد. نگارنده، در توضيح اين قسمت، ضمن اين كه آثار معنوى گناه را از مهم ترين آثار آن مى داند، به جبران ناپذيرى اين گونه آثار، تكيه دارد و با آوردن مثال هايى، مقصود خود را در اين زمينه روشن مى سازد. بخش سوم پايان نامه، با عنوان «پاداش ها و كيفرهاى اجتماعى»، درباره سنّت هاى خدا در اجتماع در مورد عمل و جزا و نقل قولى از علاّمه طباطبايى در اين زمينه، سخن گفته و كيفرهاى اقوام پيشين و علّت اين كيفرها را با پرسش و پاسخ هايى بازگو نموده است. مطالب ديگر در اين بخش، در مورد بلاهايى است كه جوامع متمدّن با آنها رو به روست كه با بيان معناى جامعه و مقصود از اجتماع و جامعه اى كه تقوايش موجب نزول بركات و فسادش موجب نزول عذاب و گرفتارى مى شود، آغاز شده و در ادامه، اين بلاها را برمى شمُرَد كه عبارت اند از: تزلزل نظام خانواده، سلب امنيت، فقدان عدالت اجتماعى، و فقدان انس و الفت. نكته قابل توجّه در اين پايان نامه، استشهاد بسيار نگارنده به آيات و سرگذشت هاى قرآنى است كه در بيشتر مباحث به چشم مى خورد.

.

ص: 38

. .

ص: 39

اولوالأمر از ديدگاه تشيّع و تسنّن

14 . اولوالأمر از ديدگاه تشيّع و تسنّن، محمّد سلطان مرادى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس دانشگاه قم، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1378، 221ص.موضوع پايان نامه، بررسى معناى «اولوالأمر»، يعنى كسانى است كه اداره امر حكومت و شئون عمومى جامعه اسلامى را در ابعاد مختلف به عهده دارند، و در معناى عام خود، شامل همه مسئولان حكومتى يك جامعه در سطوح گوناگون است كه از طرف رهبر و امام امّت اسلامى، عهده دار ولايت و رهبرى قسمتى از جامعه اسلامى مى شوند و در رأس آنان، امام و خليفه مسلمانان قرار دارد. مقصود از تشيّع، پيروان و دوستداران واقعى ائمه اثنا عشر عليهم السلامهستند كه قائل به امامت و ولايت و عصمت آن بزرگواران اند، و معتقدند خليفه و امام بلافصل بعد از نبىّ گرامى اسلام، حضرت على عليه السلاماست و بعد از او امام حسن مجتبى عليه السلامو همين طور تا امام دوازدهم كه حضرت مهدى(عج) است. به عبارت ديگر، مقصود از شيعه، اماميه اثنا عشراند كه «جعفريه» نيز ناميده مى شوند. مراد از اهل سنّت نيز پيروان مذاهب چهارگانه اهل سنّت، يعنى حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى، و شاخه هاى مختلف اين مذاهب است كه قائل به خلافت خلفاى راشدين هستند و به طور يكسان، به امامت و خلافت آنان گردن مى نهند كه بر آنان، «اهل سنّت و جماعت» نيز اطلاق مى شود. با بحث از اولو الامر، مسئله دخالت دين در سياست از ديدگاه شيعه و سنّى مطرح مى شود و در قبال كسانى كه طرح جدايى دين از سياست را علاوه بر يك مسئله علمى، دستاويزى براى به حكومت رساندن حاكمان بى دين قرار مى دهند، به طرح ضرورت حكومت دينداران مبتنى بر نظام حكومتى اسلام پرداخته مى شود. اين پايان نامه، شش فصل با بخش هاى متفاوت دارد: فصل اوّل، در بررسى لغات و اصطلاحات است كه خود، سه بخش دارد: در بخش اوّل، معناى لغوى و اصطلاحى اولو الامر و همچنين كاربرد آن در آيات و روايات و عرف مسلمانان، بررسى و ارزيابى گرديده است. نگارنده در بخش دوم به بررسى معناى «ولايت» و مشتقّات آن در لغت و اصطلاح و بررسى و ارزيابى آن از ديدگاه فقها و متكلمان و عرفا و همچنين قرآن و روايات پرداخته است. در بخش سوم نيز اقسام ولايت را _ كه جمعا هشت قِسم مى شود _ توضيح داده است. عنوان فصل دوم، «حاكميت و زعامت» است. نويسنده، ضمن بررسى حاكميت مطلقه خداوند بر نظام هستى، اصل اوّلى در ولايت افراد را مطرح كرده و ضرورت نياز جامعه به حكومت را از ديدگاه هاى مختلف، توضيح داده است. وى در اين بخش، از فرق بين اين نياز در جوامع مختلف و جامعه اسلامى برآوردى نموده و با ذكر ولايت و رهبرى انبياى عظام، شئون و مناصب رسول اكرم را با مقام نبوّت و رسالت ايشان، مورد بررسى قرار داده است. در فصل سوم، مسئله نظام حكومت و زعامت پس از رسول خدا مطرح شده و به تناسب بحث امامت و جانشينى، جُستارى در معناى «امام» در لغت و اصطلاح، و ضرورت وجود امام و حكومت اسلامى بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه گرديده است. در اين قسمت با اثبات اين مطلب كه مرجعيت امّت و انتصاب امام و رهبر پس از پيامبر صلى الله عليه و آلهاز جانب خدا و رسول اوست، اين نظر با الهام گرفتن از آيات قرآن و روايات، مستدل شده است. فصل چهارم، بيان مصاديق اولو الأمر از ديدگاه اهل تسنّن و شيعه است. در اين زمينه، شش قول از اهل تسنّن درباره مصداق اولو الأمر بيان شده و نقدى بر اقوال شش گانه نيز آمده است. سپس مطلب ياد شده، از ديدگاه شيعه مورد بررسى قرار داده مى شود كه خود به دو بخش «عصر حضور» و «عصر غيبت» تقسيم مى شود. در فصل پنجم، صفات و شرايط اولو الأمر توضيح داده شده كه اين فصل نيز خود، دو بخش دارد: بخش اوّل، درباره توضيح اين صفات از ديدگاه تشيّع است و در بخش دوم، شرايط اولو الأمر از ديدگاه اهل سنّت و اقوال مختلف بين علماى اهل سنّت در اين باب، شرح داده شده است. فصل ششم، درباره مشروعيت و نقش مردم در حكومت اولوالأمر است. در اين فصل، نخست، معنا و حدود مشروعيت، مبناى مشروعيت در حكومت اسلامى، بهترين نمونه حكومتِ مشروع و سپس، مشروعيت ولايت اولوالأمر در روايات است و دليل عقل و ديدگاه هاى مختلف و در نهايت، به نقش اين ولايت در عصر غيبت و وظيفه مردم در اين زمان، پرداخته شده است.

.

ص: 40

. .

ص: 41

. .

ص: 42

ايمان و مؤمنين در قرآن و حديث

15 . ايمان و مؤمنين در قرآن و حديث، زهرا كاشانيها، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّدمحمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: دكتر عليرضا فيض، 1373، 174ص.اين تحقيق، در باب واژه «ايمان» و كاربرد آن در آيات و روايات، لغت و محاورات است و با توجّه به كثرت استعمال آن در قرآن و روايات، و همچنين زياد به همراه آمدن آن با واژه هاى اسلام و مُسلِم، بر آن است تا تفاوت ميان اين دو را بيان كند. نگارنده، انگيزه اش را از تأليف اين پايان نامه در سه چيز خلاصه مى كند: 1 . وجود لفظ مسلم و مؤمن در بسيارى از آيات قرآن مجيد، كه گاهى اين دو كلمه به صورت مترادف و هم معنا، و در مواردى هم ايمان در مرتبه بالاتر از اسلام به كار رفته است. 2 . تكرار لفظ «آمِنوا» در آيه شريف «يا أيّها الّذين آمنُوا آمِنوا»، كه خود، بحث مراتب ايمان را مطرح مى كند. 3 . تغيير و تحوّل در خطاب هاى قرآن كه نخست در صدر اسلام، به لفظ «يا أيّها الناس» بوده و آن گاه كه اسلام و مسلمانان در مدينه استقرار يافتند، با لفظ «يا أيّها الذين آمنوا» مردم را مورد خطاب قرار مى داد، و خلاصه اين كه مؤمنان، چرا و براى چه اعمالى مورد خطاب قرار مى گرفتند. اين پايان نامه، يازده بخش و 23 فصل دارد. بخش اوّل، داراى چهار فصل است كه درباره بررسى مفهوم لغوى ايمان، موارد استعمال ايمان در قرآن، مفهوم اصطلاحى ايمان از ديدگاه مكاتب و صاحب نظران، و مفهوم ايمان از ديدگاه مفسّران است. در بخش دوم نيز درباره رابطه علم و ايمان و رابطه ايمان و عمل صالح از ديدگاه قرآن و حديث، موانع درونى ايمان براى پذيرش عمل صالح، همچنين رابطه ايمان و عشق الهى، اخلاق و اسلام، تفاوت ايمان و اسلام در قرآن و روايات، مراتب تسليم و نسبت كفر و ايمان است كه به تناسب، درباره معناى لغوى كفر و استعمال لفظ كافر نيز مطالبى آمده است. در فصل هاى بعد اين بخش، مطالبى از قبيل: متعلَّقات ايمان، سيماى مؤمنان در آيينه قرآن و احاديث، صفات مؤمنان در قرآن و حديث، و صفات مؤمنان در نهج البلاغة به چشم مى خورد. بخش سوم، درباره مراتب ايمان در قرآن و حديث است و بخش چهارم در زمينه وظايف اعضاى انسان در رابطه با ايمان است كه در هفت قسمت، وظيفه تكْ تكِ اعضا را نسبت به ايمان، توضيح داده است. بخش پنجم، درباره آثار و فوايد ايمان است كه خود، به دو قسمت: آثار فردى و آثار اجتماعى، تقسيم مى شود. در قسمت اوّل، دوازده اثر و در بُعد اجتماعى، دو اثر كلّى معرّفى شده است. در بخش ششم، خطاب هاى قرآن به مؤمنان در لباس امر به خودسازى، اخلاق اجتماعى و معاشرت با ديگران، برنامه هاى عبادى و مذهبى، مسائل مادى و اقتصادى و نواهى قرآن به مؤمنان را شرح داده شده است. بخش هفتم، دعاها و خواسته هاى مؤمنان (از قبيل: طلب قبولى طاعات، حسنات، صبر، آمرزش گناهان، روزى، ثبات قدم و عدم لغزش، رهايى از سختى ها و ظلم، و طلب هاى شرعى ديگر مؤمنان) بيان شده است. بخش هشتم در زمينه اهمّيت مؤمن و تكيه گاه بودن او براى پيامبر صلى الله عليه و آلهبا نقل قضايايى توضيح داده شده است. بخش نهم در مورد اذيّت كردن مؤمنان، آفات ايمان و بررسى آيات و روايات در اين زمينه است. در بخش دهم، به الگوها و مصاديق مؤمنان در قرآن اشاره شده و در بخش يازدهم، عاقبت مؤمنان در دنيا از ديدگاه قرآن، و فرجام مؤمنان در جهان آخرت از ديدگاه قرآن با ذكر احاديثى در اين دو زمينه، شرح و توضيح داده شده است.

.

ص: 43

. .

ص: 44

باب هاى اهل بيت عليهم السلام

16 . باب هاى اهل بيت عليهم السلام، جواد سليمانى، كارشناسى ارشد تاريخ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره قم، استاد راهنما: حجه الاسلام مهدى پيشوايى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدهادى يوسفى غروى، 1379، 171 ص.همچنان كه على عليه السلام بابِ علم پيامبر صلى الله عليه و آله بوده و رسول خدا، در روايات بسيارى وى را دروازه دانش و حكمت و حامل اسرار و علوم خويش خوانده است، ساير معصومان نيز هر يك در زمان خود، شخص يا اشخاصى را به عنوان باب داشته اند. ذكر اسامى آنان و توضيح تفاوت ميان آنان و ساير كارگزاران تشكيلات در دوران حكومت معصومان عليهم السلام ابتدائا، و شرح خصوصيات و برجستگى هاى شخصيتى آنها و وظايف اجتماعى شان، هدف نگارنده در اين پايان نامه است. ابواب اهل بيت، جزء خواصّ اصحاب آن بزرگواران به حساب مى آمده اند كه بعضا شهرت چندانى ميان ياران آنان نداشتند، به طورى كه زندگى نامه درخور توجّهى از برخى از آنها در دست نيست و شناسايى بعضى از آنها از كارهاى دشوار است. آنان، به ساحت علوم خاصّ اهل بيت عليهم السلام راه يافته بودند و از اسرار معرفتى و سياسى آنان اطّلاع داشتند و علاوه بر توانايى انجام دادن اعمال خارق العاده، در وثاقت و رازدارى و قدرت ايمان، كم نظير بودند، از اين رو، مسئوليت حفظ اسرار فرهنگى و سياسى و اقتصادى ائمه عليهم السلام و بعضا رسيدگى به كلّيه امور مالى و غيرمالى آن بزرگواران را به عهده داشتند و در سخت ترين شرايط خفقان، با دستگاه جائر و جريان هاى فكرى التقاطى ضدّ شيعى معاصر خويش، مبارزه مى كردند و در حقيقت، پل ارتباطى ميان پيروان و اهل بيت عليهم السلامبه حساب مى آمدند و پيروان امامان، مى توانستند با طيبِ خاطر، وظايف و خطّ مشى دينى و اعتقادى و سياسى و اجتماعى مورد نظر امامشان را از طريق آنان بيابند. اين پايان نامه از شش فصل تشكيل شده است: نخستين فصل، درباره پيشينه تحقيق، منابع تحقيق و پرسش هاى مطرح شده درباره موضوع تحقيق است. در باب پيشينه تحقيق، نگارنده بر آن است كه شايد علّت ناشناخته ماندن اين ابواب و مقام و منزلتشان نزد اهل بيت عليهم السلاماين بوده كه اين پيشوايان بزرگوار، براى حفظ جان آنان از گزند حاكمان جور و به جهت جلوگيرى از سوء استفاده برخى عناصر جاه طلب از اين عنوان، از استعمال اين عنوان در سخنان خويش، پرهيز كرده، سعى نموده اند تا نامحرمان از وجود اين مقام و منصب و صاحب منصبان آن در دستگاه تشكيلات سرّى اهل بيت عليهم السلاممطّلع نشوند. اوّلين كسى كه به اهمّيت اين موضوع پى برد و مفصّل ترين تحقيق را در مورد ابواب اهل بيت عليهم السلام انجام داده، حسين بن حمدان خصيبى جنبلايى است. وى از محدّثان و مورّخان قرن چهارم هجرى به شمار مى آيد. نگارنده، علاوه بر اين اثر، آثار ديگرى را كه پرده از اسرار اين ابواب برداشته اند، معرّفى كرده و درباره هر كدام، توضيحاتى ايراد نموده است. وى فصل دوم پايان نامه را به بررسى مفهوم لغوى و اصطلاحى «باب»، ساير مفاهيم اصطلاحى موجود در تشكيلات اهل بيت عليهم السلام، فرق بين «وكيل» و «باب»، و تفاوت ميان «باب» و «حاجب» اختصاص داده و با اشاره به اين كه اهل بيت عليهم السلامدر روايات بسيارى با عناوينى چون: «باب اللّه »، «باب حطّه» و «ابواب الايمان» ياد شده اند، به ذكر و شرح و بسط اين احاديث پرداخته و بر آن است كه در ادبيات دينى و تاريخ تشكيلات اهل بيت عليهم السلام ، علاوه بر عنوان «باب»، با عناوين و سِمَت هاى ديگرى، همچون قيّم، وكيل، سفير، نايب، بوّاب و حاجب و خادم برمى خوريم كه بررسى نقاط اشتراك و افتراق اين عناوين و سِمت ها با يكديگر به روشن شدن بهتر مطلب، كمك بسزايى مى كند: به همين منظور، در بخش هاى متفاوت اين فصل، به طور گسترده به توضيح و تبيين معناى هر يك از اين الفاظ پرداخته است. نگارنده، در سومين فصل پژوهش خود، اسامى باب ها را نقد و بررسى نموده است. وى ضمن يادآورى اين مطلب كه كتاب هايى چون: الهداية الكبرى، دلائل الامامة، الفصول المهمّة، المصباح، تنقيح المقال، مناقب آل أبى طالب، تاريخ أهل البيت عليهم السلام و بحارالأنوار، از مهم ترين منابع شناسايى اسامى ابواب اند، طريق معرّفى ابواب در اين كتاب ها و معرّفى ابواب حقيقى از غيرحقيقى را كه در اين منابع آمده اند، محور بحث خود در اين فصل قرار داده است. فصل چهارم، درباره ويژگى هاى باب هاست كه يكى از مسائل مهمّى است كه راز امتياز باب ها نسبت به ساير اصحاب را نيز كشف و شرايط لازم براى احراز اين مقام را روشن مى كند . نويسنده، اين ويژگى ها را از طريق مطالعه صفات مشترك باب ها به دست آورده و در برخى موارد، با توجّه به قرائن موجود، اوصاف مشترك بيشتر و يا حتّى اقليت كسانى را كه به عنوان باب معرّفى شده اند، به عنوان ويژگى ابواب، ذكر نموده است. يكى از مهم ترين اين ويژگى ها، مسئله پيوند و ارتباط نزديك آنها با اهل بيت عليهم السلام است. اين ويژگى در همه اصحاب وجود نداشت، و اين خود، نوع پيوند و نزديكى آنان با اهل بيت عليهم السلام را مشخّص مى كند. نمونه بارز اين پيوند نزديك، عبارت «سلمان منّا أهل البيت» است. دومين ويژگى، بهره مندى آنان از علوم اهل بيت است؛ علومى كه محدود به علوم حاصل از راه هاى عادى نيست. شواهد نشان مى دهد كه اين ابواب، اكثرا به حوزه مقدّس علوم اهل بيت عليهم السلام راه يافته و از برخى از اين علوم، بهره مند بوده اند. ويژگى ديگر اين كه همان گونه كه اهل بيت عليهم السلام در سايه برخوردارى از علوم خاصّ خويش و الهام ها و عنايات الهى در موقع مقتضى و در صورت نياز، حوادث و اتّفاقات آينده را پيشگويى مى كردند و يا اعمال خارق العاده ديگرى انجام مى دادند، بعضى از اين بزرگان نيز به سبب نزديكى به اهل بيت عليهم السلام ، قدرت بر انجام دادن چنين كارهايى را كسب نموده بودند. ويژگى چهارم، وثاقت و رازدارى آنان بوده كه در برخى موارد، در برهه هاى ناامنى، تنها رابطه شيعيان با اهل بيت عليهم السلام در امور سياسى، اجتماعى، اعتقادى و اقتصادى بودند. ويژگى پنجم، عبارت از وجود استقامت و ايمان كم نظير در آنها بود. اين عشق و وفادارى به اهل بيت عليهم السلام ، باعث مى شود كه گاهى آنان بر سرِ دو راهى هاى مخوفى قرار گيرند و اگر لازم بود، براى اثبات نهايت استوارى، از خود،استقامت نشان دهند. كاركرد باب ها، مطالب فصل پنجم را تشكيل مى دهد كه اين كاركرد عبارت اند از: حفظ اسرار اهل بيت عليهم السلام كه اين اسرار، به سه دسته اسرار معرفتى، سياسى _ اجتماعى، و مالى و اقتصادى قابل تقسيم است. رتق و فتق امور مالى و اجتماعى كه در اين مقام، كاركرد يك وكيل تامّ الاختيار را داشتند، فعّاليت و مبارزه عليه حكّام جور، و مقابله با انحراف هاى دينى و عقيدتى بود كه اين، بيشتر از زمان امام صادق عليه السلامپديد آمده بود و تا عصر غيبت صغرا همچنين ادامه يافت. نويسنده، فصل ششم را به گزيده اى از شرح حال باب ها با تكيه بر نشانه هاى باب بودن اختصاص داده است. در اين فصل به بيان شرح حال دوازده تن از اين بزرگان پرداخته و خصوصيات فردى و اجتماعى هر يك را بيان كرده است. وى، در پايان به عنوان پيشنهاد به كسانى كه علاقه مند به تحقيق بيشتر در مورد باب هاى اهل بيت عليهم السلام هستند، چهار محور را به عنوان محورهايى كه هنوز جاى كاوش در آنها باقى است، پيشنهاد مى كند.

.

ص: 45

. .

ص: 46

. .

ص: 47

. .

ص: 48

. .

ص: 49

بررسى آراى متعدّد پيرامون آيه «اَلَست» با تكيه بر كتب تفسيرى و روايى عامّه و خاصّه

17 . بررسى آراى متعدّد پيرامون آيه «اَلَست» با تكيه بر كتب تفسيرى و روايى عامّه و خاصّه، جميله هاشمى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمّدمهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدعلى راغبى، 1376، 136ص.نگارنده در اين پايان نامه، قصد دارد تا در پرتو تفاسير معتبر مفسّران شيعه و اهل سنّت و همچنين كتب روايى اى چون الكافى، بحارالأنوار و... ضمن بررسى آيه اَلَست (آيه 172 و 173 سوره اعراف)، از ديدگاه مذاهب مختلف تفسيرى و حديثى، مكتب معتزله و مكتب فلسفى و اهل عرفان، وجود يا عدم عالَمى تحت عنوان «عالم ذرّ» را كه مأخوذ از همين آيه است، اثبات نمايد. وى همچنين سعى داشته ديدگاه مفسّران و انديشمندان معاصر درباره موضوع ياد شده را بررسى كند. از آن جا كه اين بحث در پاره اى مواضع با بحث فطرت، گِره خورده و در ارتباط است، بايد گفت كه به نوعى در بردارنده اين مفهوم نيز هست؛ ولى به جهت آن كه مراجعه به تمام آيات درباره فطرت، مشكل است، لذا تنها به ذكر تعدادى از آيات پرداخته، ضمن آن كه بجز آيه مزبور، به آيات ديگرى كه متضمّن معناى اخذ ميثاق اند، به عنوان محورهاى فرعى بحث، اشاره نموده است. اين عناوين، عبارت اند از: عهد با خدا در عالم ذرّ، تقدير سرنوشت اسلام در عالم ذرّ، و پيمان الهى از انبيا در عالم ذرّ. محور بحث در اين جستار، در قالب اين چهار عنوان است: 1 . منظور از عالم ذرّ چيست و چه اشكالاتى بر آن وارد است؟ 2 . پاسخ مدافعان وجود عالم ذرّ به اشكالات ياد شده چيست؟ 3 . در كنار نظريه عالم ذرّ چه نظريات ديگرى مطرح است؟ 4 . نظر نهايى كه از جمع بندى تفسير آيه و روايات به دست مى آيد، چه مى گويد؟ نگارنده، مجموعا در پنج فصل، مطالب پايان نامه را تهيه و تدوين نموده است. فصل اوّل، تحت عنوان «مقدّمات و كلّيات»، شامل تاريخچه مطالعات، بيان مسئله، پرسش هاى تحقيقاتى، اهداف مطالعات، حدود مطالعات، اهمّيت مطالعات و تعريف اصطلاحات است. در فصل دوم، به ذكر متون و منابع تحقيقاتى پرداخته شده است. فصل سوم نيز شامل مباحث روش تحقيق، رهيافت تحقيق، طرح تحقيق، طرح تحليلى و طرح زمان اجرايى است. فصل چهارم به ارائه، و تجزيه و تحليل داده هاى تحقيقاتى اختصاص دارد كه طى چهار بخش، موضوع تحقيق را مورد بررسى قرار داده است. در بخش اوّل، مفهوم واژه «ذرّ» از ديدگاه مختلف، استعمال اين واژه در قرآن كريم و تاريخچه بحث، عنوان شده است. در بخش دوم، مفاد ظاهرى آيه اَلَست (همچون: متون پيمان الست، انگيزه اخذ ميثاق، اقرار به ربوبيت خدا و عبوديت خود و عموميت اخذ ميثاق) آمده است. نگارنده، عمده بحث را در بخش سوم، با عنوان «آراى متعدّد پيرامون آيه الست» مطرح كرده است. در اين بخش، مجموعا شش نظريه عنوان شده و پس از آن، به نقد و نتيجه گيرى نهايى پرداخته شده است. اين نظريات، شامل قول محدّثان و اشاعره، قول معتزله، طرفداران موطن عقل و وحى، قول سيّد مرتضى و ابوالفتوح رازى، قول عرفا و سرانجام، نظريه مفسّر بزرگوار شيعه، علاّمه طباطبايى(ره) است. از آن جا كه بحث، قالب روايى _ تفسيرى داشته، محقّق در تلاش بوده ابتدا اين موضوع را از ديدگاه تفاسير و سپس از ديدگاه كتب روايى عامّه و خاصّه، مورد تفحّص قرار دهد. لذا بخش چهارم را به بررسى آيه اَلَست از نظر روايات اختصاص داده و ابتدا، قول اميرمؤمنان حضرت على عليه السلامدر نهج البلاغة را آورده و سپس، در كتب روايى شيعه و اهل سنّت، اين موضوع را بررسى كرده است. فصل پنجم، شامل دو قسمت استنتاج و توصيه هاى نگارنده است كه در آن به ذكر نتايج تحقيق و چند توصيه پرداخته و در آخر، كتاب نامه آمده است.

.

ص: 50

. .

ص: 51

بررسى اسرار و احكام فقهى از ديدگاه نهج البلاغة

18 . بررسى اسرار و احكام فقهى از ديدگاه نهج البلاغة، ناهيد فيّاضى، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمّدمهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1379، 383ص.اين تحقيق برآن است كه مسئله بررسى اسرار احكام فقهى را در نهج البلاغة مورد بررسى دقيق قرار دهد و به سؤالاتى از اين قبيل پاسخ دهد كه: آيا احكام، داراى اسرارند؟ اسرار احكام بايدها (حلال ها) در اسلام چيست؟ فلسفه اسرار احكام نبايدها (حرام ها) در اسلام چيست؟ و بررسى دين از راه دانش، چگونه است؟ در ضمن تحقيق نيز گاهى نويسنده به مطالبى برخورد كرده كه جنبى بوده و در ارتباط با موضوع است، ولى اصل موضوع نيست. لذا به اين مطلب جنبى توجّه داشته و آن را جهت تأكيد بر اصل موضوع، آورده است. خلاصه اين مباحث جنبى به اين ترتيب عنوان شده است: 1 . نظريات دانشمندان غربى درباره روزه، 2 . نماز و روزه در ديگر مذاهب، 3 . مسئله اى به مانند جهاد كلّى (كه در آن، به بيان عظمت روزه پرداخته) 4 . احاديث و سخنان بزرگان. با مطالعه وسيع، مى توان پى برد كه از نظر عقلى و نقلى، آن خدايى كه هميشه مصلحت را براى بندگانش رقم زده، حتما در ارسال احكامش نيز مصلحتى و سرّى در كار بوده است. با مراجعه به آيات قرآن كريم، احاديث، خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار در نهج البلاغة مى توان به اين اسرار پى برد و به آنهايى كه فرستادن بعضى از احكام را فقط تحمّل مشقّت براى آدمى مى دانند، جوابى دندان شكن داد كه بدانند و يقين پيدا كنند كه هيچ حكمى از احكام الهى، بدون دليل نبوده است و همه احكام الهى در پشت سرِ خود، اسرارى دارند كه البته دانستن اسرار احكام، اطاعت و پيروى از آنها را براى ما لذّتبخش مى نمايد. اين پايان نامه، داراى پنج فصل با عناوين متنوّع است. فصل نخست را عناوينى چون: تأليف و جمع آورى نهج البلاغة، تاريخچه مطالعات، بيان مسئله، فرضيات، اهداف مطالعات، حدود مطالعات، اهمّيت مطالعات و تعريف اصطلاحات پژوهشى تشكيل مى دهد. فصل دوم به بررسى كتاب هاى كليدى درباره نهج البلاغة، مانند الكاشف، الهادى إلى موضوعات نهج البلاغة، غررالحكم و الدليل على موضوعات نهج البلاغة پرداخته است. نويسنده، در فصل سوم، شناس نامه نهج البلاغة را آورده و علّت اين را كه براى پژوهش خود، اين كتاب را انتخاب نموده، شرح داده است. فصل چهارم _ كه مفصّل ترين فصل و موضوع اصلى بحث را تشكيل مى دهد _ خود از بخش هاى مختلفى تشكيل شده كه در آنها به تجزيه و تحليل يكْ يكِ اسرار احكام فقهى در نهج البلاغة پرداخته، كه بخش هاى عنوان شده به ترتيب عبارت اند از: نماز، روزه، خمس و زكات، حج، امر به معروف و نهى از منكر، جهاد، تقيّه. نگارنده، در هر بخش با تعريف واژه مربوط و كاربرد هر يك در اصطلاحات و محاورات عرفى و بيان اقسام و ادلّه تشريع هر كدام، ادلّه و اصول مربوط به هر عنوان را به طور مفصّل، مورد نقض و ابرام قرار داده و آيات الأحكام هر موضوع را با دليل مخصوص به آن، شرح داده است. فصل پنجم، استنتاجات و پيشنهادهاى محقّق در بحث است و توصيه هايى نيز در اين زمينه دارد. وى، پايان نامه خود را با ضمايمى چون فهرست خطبه ها، نامه ها و حكمت ها، و احكام در نهج البلاغة به پايان مى برد. پپ

.

ص: 52

. .

ص: 53

بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن

19 . بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن، جعفر صادق فدكى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم، استاد راهنما: دكتر محمدتقى ديارى، استاد مشاور: حجه الاسلام... اعرابى، 1379، 221ص.موضوع اين پايان نامه، بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن است. روش نگارنده در اين تحقيق، بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن، و اثبات اعتبار آنها از نظر قرآن و سنّت است. نويسنده، ابتدا سعى در اثبات حجّيت اين اصول دارد و سپس، به اجمال هر يك از اين اصول را مورد بررسى قرار داده است كه در همه احاديث، كاربرد دارد، و به برخى از معيارهاى نقد حديث _ كه تنها در مورد برخى از احاديث شيعه، از جمله احاديث متعارض به كار مى رود _ پرداخته است. اين پايان نامه، در يك مقدّمه و سه فصل، ترتيب يافته است. در مقدّمه، به مباحث كلّى پرداخته شده است. همچنين واژگان و اصطلاحاتى كه در اين جستار از آن ياد مى شود و فهم برخى مباحث، متوقّف بر شناخت اين اصطلاحات است، توضيح داده شده است. روش و شيوه بحث، پيشينه تاريخى آن و منابع استفاده شده در بحث نيز در اين مقدّمه مورد بحث قرار گرفته است. در فصل اوّل، به عوامل و اسبابى كه موجب انحراف سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و احاديث اهل بيت عليهم السلاماز مسير خود شده، پرداخته شده كه اين عوامل، در واقع، به دو دسته تقسيم مى شوند: 1 . عوامل اختيارى، كه همان جعل و دستبرد در احاديث، توسط افراد خاصّ است كه باعث ورود روايات مجعول بسيارى در ميان احاديث نبوى و روايات اهل بيت عليهم السلامگرديده است. 2 . عوامل غيراختيارى، يعنى اسباب و عواملى كه به طور سهو يا خطا صورت گرفته و باعث شده است كه آنچه از معصومان عليهم السلامصادر شده، غير از آن معنايى باشد كه توسط راويان منتقل شده است، كه در اين فصل، به دو دسته از عوامل، به طور مختصر، پرداخته شده است. اسباب تغيير و تحريف حديث، از جمله: نقل به معناى حديث، نقل حديث بدون نقل سبب يا شأن نزول، تقطيع حديث، عدم فهم معناى روايت توسط راوى، از جمله عللى است كه نگارنده در ذكر عوامل و اسباب تحريف حديث، بيان كرده است. نگارنده، در فصل دوم به نقد و بررسى حديث پرداخته و به عبارتى، ديگر راه هاى مقابله با احاديث موضوع يا تحريف شده را معرّفى كرده است، كه اين راه ها به طور كلّى در دو روش، منحصر مى شود: 1 . نقد سند و راويان حديث، 2 . نقد متن و محتواى حديث. نگارنده، ابتدا معناى نقد را از نظر لغت و در اصطلاح محدّثان بيان كرده و سپس، به وجه ضرورت نقد حديث و ادلّه آن پرداخته و بعد از آن، اقسام و طُرُق نقد را بيان نموده و در اين فصل، به طور مختصر، به تشريح اين دو طريق پرداخته است. همچنين مهم ترين كتب فريقين را كه در هر يك از اين دو موضوع تأليف شده، معرّفى كرده است. در فصل سوم، كه موضوع اصلى پايان نامه را تشكيل مى دهد، اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن، مورد بررسى قرار گرفته و براى هر يك، نمونه هاى مختلفى از احاديث شيعه و اهل سنّت كه با اين اصول سازگارى ندارد، آورده شده است. اين فصل از شش بخش عمده تشكيل شده كه عناوين آن عبارت اند از: بخش اوّل، مخالفت حديث با قرآن، بخش دوم، عدم مخالفت حديث با سنّت قطعى. بخش سوم، عدم مخالفت حديث با عقل سليم؛ بخش چهارم، عدم مخالفت حديث با تاريخ صحيح؛ بخش پنجم ، عدم ركاكت حديث؛ بخش ششم، عدم مخالفت حديث با حس، مشاهده و قطعيات علمى.

.

ص: 54

. .

ص: 55

بررسى اقسام حكومت و شرايط حكومت اسلامى از ديدگاه نهج البلاغة

20 . بررسى اقسام حكومت و شرايط حكومت اسلامى از ديدگاه نهج البلاغة، مسعود عبدى، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوقى اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر محمّدمهدى گرجيان، 1376، 219 ص .ضرورت و لزوم حكومت، چگونگى پيدايش، صفات و خصوصيات شخص زمامدار، اقسام حكومت با شيوه مقايسه اى بين آيات قرآن كريم و نهج البلاغة و نظريات انديشمندان، از نكات بحث شده در اين پايان نامه است. در تمام ادوار گذشته، حكومت هاى مختلف و متفاوت با اشكال گوناگون در اين جهان، ايجاد گرديده كه با توجّه به مضمون كلّى و هدفى كه آنها را تشكيل مى داد، در واقع، به دو نوع حكومت قابل تقسيم است: نوع اوّل، حكومت هاى وابسته به اميال غريزى، تحت عنوان «قدرت طلبى»، اعم از فردى يا گروهى يا طبقاتى. نوع دوم، حكومت هايى كه منبعث از دين و موقوف بر فرمان و احكام الهى است و پيامبران آورنده آن بوده اند. نگارنده در تحقيق خود بر آن است تا مسير واقعى و تاريخى حكومت، و زمامدارى را با توجّه به عوامل پيدايش آن از ديدگاه حضرت على عليه السلام ،مورد بررسى قرار دهد. و همچنين اين بحث مطرح شده كه آيا حكومت و ولايتى كه در زمان حضرت نبى اكرم بوده است، در بعد از رحلت ايشان نيز عينا متجلّى شده است؟ و اين كه چه حكومتى و در چه شرايطى و با چه اوصافى براى فرد حاكم، مدّ نظر يگانه نكويى دهنده حكومت عدل الهى، يعنى حضرت امير عليه السلاماست همچنين بر آن بوده كه مشخّص كند به غير از قرآن كريم، آيا كتب معتبر ديگرى چون نهج البلاغة، به اين امر پرداخته است يا خير؟ و نقاط اشتراك و افتراق آنها كدام است؟ اين رساله از پنج فصل تشكيل شده است: در فصل اوّل، ضمن تعريفى خلاصه از كتاب شريف نهج البلاغة، حكومت به طور كلّى به دو قسمت تقسيم شده و سپس، درباره تاريخچه مطالعاتى بحث، مطالبى عنوان شده است. گرچه موضوع اصلى، بررسى اقسام حكومت است؛ ولى براى تكميل بحث، اشاراتى نيز به مسائل جنبى شده است. تعريف واژه ها و اصطلاحاتى همچون: امام، بيعت، ولايت، حكومت و جمهور، از مسائل مطرح شده در اين فصل است. در فصل دوم _ كه مربوط به معرّفى منابع و مآخذ استفاده شده در تحقيق است _ سه كتاب حكومت در اسلام، نظام حكومتى و ادارى در اسلام و حكمت اصول سياسى اسلام، معرّفى شده اند و پرسش هاى تحقيقاتى اى طبق اين كتاب ها تنظيم شده است. نگارنده، در فصل سوم، به بحث و استدلال درباره مراحل و الگوهاى روش شناسى پرداخته و تحقيق خود را بر اساس رهيافت تاريخى در مورد قرآن، نهج البلاغة و روايات ائمه اطهار و آرا و نظريات انديشمندان و فقها مشخّص نموده و به لحاظ محدوديتى كه در اين زمينه در جامعه احساس مى شده، طرح تحليلى خود را به نحو اختصار، بيان كرده است. ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات پايان نامه ، در فصل چهارم انجام شده است. اوّلين بحث مطرح شده در اين قسمت، بررسى ضرورت حكومت از منظر نقل و عقل است و به مقتضاى اين اصول كه فعّاليت هاى انسان، فقط التذاذى نيست و انبيا آمده اند تا فطرت خداخواه انسان را در مسير صحيح هدايت كنند، و انسان، موجودى صاحب اختيار است و اقتضاى طبيعت انسان، اجتماعى بودن وى است و اجتماعى بودن وى، بدون داشتن قوانين و نظام بيان كننده حدود و ثغور روابط افراد اجتماع، ممكن نيست، وجود حكومت را يكى از مسائل بنيادين و زيربنايى براى اجتماع بشر دانسته و آن را از بديهيات عقل برمى شمارد. وى، سپس بحث ضرورت نياز به حكومت را از ديدگاه قرآن و سنّت بررسى كرده و نتيجه مى گيرد كه تقديس و ستايش حكومت و مُلك افراد صالح و عادل در آيات و روايات، خود، دليل بر ضرورت چنان حكومتى در ميان مردم، در راستاى برقرارى عدالت و محو ظلم و جور است. ضرورت حكومت از ديدگاه نهج البلاغة، بحث اصلى و محورى پايان نامه را تشكيل مى دهد كه نگارنده، در اين فصل به آن پرداخته است. وى در ابتداى بحث، با استناد به دو آيه، متذكّر اين نكته مى شود كه اميرمؤمنان عليه السلامبه صورت مكرّر در نهج البلاغة، ضرورت و لزوم به وجود يك حكومت در مقابل ايده و آراى خوارج اشاره كرده؛ چرا كه خوارج، معتقد بودند با بودن قرآن، نيازى به حكومت نيست. نگارنده با شرح و توضيح خطبه هاى 40 و 125، به رد ادعاى خوارج پرداخته و حكومت را از ديدگاه على عليه السلام با همه ضرورى بودنش پست و ذليل مى شمارد، و در موارد متعدّدى از زبان مولا عليه السلامبه اين امر اشاره دارد. از ديگر بحث هايى كه نگارنده در اين فصل بدان پرداخته، استنتاج ضرورت حكومت از بافت قوانين شرع است. وى ضمن تقسيم قانون به دو قِسم تكوينى و تشريعى، محدوده هر كدام را در قبال حكومت، بيان نموده است. نكته قابل توجه ديگر در اين فصل، پرداختن نگارنده به بررسى اجمالى مبحث حكومت در ابواب مختلف كتب فقهى است. وى در باب كسب و تجارت، دَين و قرض، ولايت، رهن، حجر، شركت، وديعه، وكالت، وصيّت، نكاح، طلاق، ظهار، ايلاء، احياى موات، لقطه، شهادات و حدود، جايگاه و پايگاه اصلى حكومت را مشخّص و تشريح نموده است. بسيارى از فلاسفه قديم و جديد به ضرورت وجودى حكومت و دولت معتقدند و آن را امرى طبيعى مى دانند. نقل نظريه اين انديشمندان، از ديگر مباحث مطرح شده است كه ضمنا اشاره اى هم به قول بعضى از سياستمداران دارد و ادلّه ضرورت حكومت از ديدگاه آنان را بررسى مى كند. نظر نگارنده درباره چگونگى پيدايش حكومت، بحث بعدى اين جستار است. وى، عوامل تكوين و تشكيل دولت و حكومت را در چند چيز خلاصه مى كند: 1 . خانواده، به اين معنا كه حكومت، وابسته به وجود خانواده است؛ 2 . دين، به عنوان واضع قوانين؛ 3 . قدرت؛ طرفداران اين نظريه معتقدند زور و قدرت، مبناى تكوين دولت است. البته قدرت مدّ نظر اسلام با قدرتى كه عموما روى آن نظر دارند، فرق مى كند؛ چرا كه از نظر اسلام، قدرتى كه بتوان با آن به تشكيل حكومت پرداخت، همان بُعد مردمى حكومت الهى است؛ 4 . نياز طبيعى؛ اجتماعى بودن انسان، انگيزه اين نياز طبيعى را تشكيل مى دهد؛ 5 . قراردادهاى اجتماعى؛ پناه بردن بشر به جايگاهى امن و آسوده بودنش در نحوه زندگى، باعث انعقاد چنين قراردادهايى است. در بخش ديگر پايان نامه، به اقسام حكومت هاى متداول جهان اشاره شده و نظام ها و حكومت هاى مختلف و طبقه بندى اين حكومت ها، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. وى در اين قسمت از حكومت اسلامى به يك حكومت قانونمند بر اساس قوانين الهى ياد كرده و آن را هدف رسيدن به كمال مطلوب مى انگارد. همچنين ضمن بررسى ادلّه حكومت اسلامى، نظرى نيز به نظام حكومتى اسلام در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و بعد از آن دارد. شرايط و اوصاف زمامدار اسلامى در نهج البلاغه موضوع بعدى اين رساله است . شروط ياد شده عبارت اند از: عقل، مسلمان بودن، فقاهت، عدالت، عدم بخل و طمع ، و نيز داشتن نفسى مملو از كرامت و صفا و خلوص. بررسى عهدنامه مالك اشتر و بيان صفات و ويژگى هاى شخصى زمامدار در ارتباط با مرد و افراد زيردست از ديگر نكات مورد بررسى در اين بخش است، كه در اين حوزه نيز شرايط و اوصاف زمامدار در كلام علما و دانشمندان تبيين گشته است. نگارنده در پايان به بررسى حكومت عملى حضرت على عليه السلام و ويژگى هاى آن پرداخته و چند ويژگى از اين حكومت الهى را از نهج البلاغه شرح مى دهد.

.

ص: 56

. .

ص: 57

. .

ص: 58

. .

ص: 59

. .

ص: 60

بررسى تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى

21 . بررسى تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى، خديجه احمد مهرابى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر مجيد معارف، استاد مشاور: استاد على اكبر غفّارى، 1379، 206ص.آنچه در اين پايان نامه مدّ نظر نگارنده بوده، سير و تفحّصى در تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى است كه تا زمان حال نيز ادامه يافته و با مطالعه آن مى توان فهميد كه تدوين و نگارش حديث اهل سنّت ، در اين دوره نيز با جدّيت دنبال شده و محدّثان، تحقيقات خود را ادامه داده اند. وى در پژوهش خود بر آن است كه گزارشى هر چند كوتاه در خصوص اين تحوّلات به دست بدهد. نگارنده، علاوه بر بررسى تحوّلات حديثى اهل سنّت در دوره متأخّر، معتقد است اقدامات محدّثان و علماى اهل سنّت، عمدتا در راستاى توجيه و تحليل مشكلات تاريخى حديث اين مكتب و خصوصا تصويب الموطأ مالك بن انس و صحاح ستّه بوده است. از جمله اقداماتى كه در اين پايان نامه انجام گرفته، به دست دادن اطّلاعاتى در مورد كتب حديثى اهل سنّت و مشخصات كتابشناسى آنهاست و از آن جا كه اساسا موضوع آن بررسى درباره تأليفات حديثى اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى بوده، و نيز از آن جا كه در عين حال، آگاهى از تحوّلات حديثى سه قرن نخست، گرچه به نحو اجمال، امرى ضرورى است، و همچنين به جهت آن كه اين مباحث به شكل جامعى در كتاب تاريخ عمومى حديث اثر دكتر مجيد معارف آمده است، لذا نخست با استفاده از كتاب ياد شده، بيان مختصرى در مورد مهم ترين خطوط و تحوّلات تاريخ حديث اهل سنّت در سه قرن اوّل هجرى ذكر شده و سپس، تحوّلات تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم، مورد بررسى قرار گرفته است. اين پايان نامه از هفت بخش اصلى و يك بخش مقدّماتى تشكيل شده است. در بخش مقدّماتى، سير تحوّلات تاريخ حديث اهل سنّت طى دو دوره: پيش از قرن سوم هجرى و پس از آن، در دو فصل توضيح داده شده است. مطالب مورد بحث در فصل اوّل، شامل سير تحوّلاتى حديث از جهت تدوين حديث در دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و خلفا، واكنش متفاوت صحابيان در مقابل منع تدوين حديث، نظر محقّقان اهل سنّت و سپس نظر محقّقان شيعه در اين باره و در نهايت، وضعيت حديث در دوران بنى اميّه است. در فصل دوم با بيان اين كه قرن سوم، طلايى ترين عصر در تاريخ سنّت بوده و بيشترين خدمات در زمينه حديث در اين قرن ارائه شده، ظهور پيش گامان بزرگ راويان و حفّاظ را مربوط به اين برهه مى داند. با شروع قرن چهارم بود كه دولت اسلامى دچار آشفتگى سياسى شد و تا اواخر قرن هفتم، سير نزولى علمى پديدار شد. نگارنده، در بخش اوّل از هفت بخش اصلى پژوهش، مهم ترين شروح الموطّأ مالك بن انس، شروح صحيحين و شروح سنن را طى سه فصل، معرّفى نموده و از ميان كتب ياد شده، التمهيد، تنوير الحوالك، شرح زرقانى بر الموطأ، فتح البارى، الكواكب الدرارى و عمدة القارى را از ميان شروح صحيح البخارى، و المنهاج فى شرح مسلم بن حجاج را از ميان شروح صحيح مسلم، و از ميان شروح سنن، عون المعبود، المنهل المورود، تحفة الأحوذى، شرح سيوطى بر سنن النسائى، شرح سندى بر سنن ابن ماجة را به تفصيل، معرّفى و بررسى نموده است. نگارنده در بخش دوم، به معرّفى تأليفات جديد حديثى پرداخته و در بخش سوم، جوامع بين صحيحين، جوامع صحاح ستّه و جوامع كتب فقهى را بررسى نموده و سپس، دو كتاب المسند الجامع و جمع الجوامع را معرّفى كرده است. بخش چهارم، شامل يك فصل است كه طى آن، زوايدنويسى معرّفى شده و مهم ترين كتب نوشته شده در اين زمينه، نام برده شده و كتاب المطاب العالية و مجمع الزوائد و منبع الفوائد مفصّلاً معرّفى شده است. بخش پنجم، شامل شش فصل است. در فصل اوّل، كتب مستخرجات و مستخرج ابوعوانه معرّفى شده است. در فصل دوم، كتب اجزاء و مسند اهل بيت و فضايل فاطمه(س) به طور مفصّل آمده و در فصل سوم، كتب اطراف و دو كتاب تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف و موسوعة أطراف الحديث النبوى ذكر شده است. در فصل چهارم نيز كتب التخريج و المقاصد الحسنة معرّفى گرديده است و در فصل پنجم، كتب معاجم و المعجم الكبير طبرانى، و در فصل ششم، كتب مستدركات و المستدرك على الصحيحين شرح داده شده اند. بخش ششم، در باب علم موضوعات و مهم ترين كتب نوشته شده در اين زمينه است. در آخر نيز كتاب الموضوعات ابن جوزى، به تفصيل، معرّفى شده است. در بخش هفتم، دانش هاى تخصّصى حديث _ كه شامل علم مصطلح الحديث، غريب الحديث، علل الحديث، مختلف الحديث، ناسخ و منسوخ و علم رجال و بررسى جرح و تعديل راويان است _ بررسى شده و كتب مقدمة ابن الصلاح، تدريب الراوى، النهاية فى غريب الحديث، العلل الواردة، تأويل مختلف الحديث، الاعتبار فى الناسخ والمنسوخ و الجرح و التعديل رازى، شرح داده شده اند.

.

ص: 61

. .

ص: 62

. .

ص: 63

بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات

22 . بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات، جعفر نكونام، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استادان مشاور: دكتر صادق آيينه وند و دكتر محمّدعلى آذرشب، 1373، 351 ص.ترتيب روايى نزول قرآن، موضوع اين پژوهش را تشكيل مى دهد. اين روايات كه به چهارده تن از صحابيان و تابعيان مى رسد، محور بحث و نقد و نظر در باب ترتيب نزول است. نگارنده، ضمن بررسى اين نظريات، ترتيب نزول سوره ها را به طور كلّى معتبر دانسته و منعكس كننده اين ترتيب سوره ها را «مصحف امام على عليه السلام» مى داند كه با فرمان و وصيّت پيامبر اسلام، گردآورى و مرتّب شد و برخلاف ترتيب سوره هاى مصحف عثمانى است كه با اجتهاد صحابه فراهم آمده و به فرمان و وصيّتى از پيامبر خدا مسبوق نبوده است. وى اين نظريه را كه با اتّكا به روايات اسباب نزول _ كه قصّه هايى انطباق يافته بر مضامين سوره هايند و يا با نظر به مضامين برخى سوره هاى مدنى كه با مضامين سوره هاى مكّى مشابهت دارند _ نيز رد نموده است. اين پايان نامه در پنج فصل، بدين ترتيب فراهم شده است. در فصل نخست، تحت عنوان «كلّيات»، مقدّمات تحقيق، يعنى مباحثى نظير «رئوس ثمانيه» در اصطلاح قدما، اهمّيت موضوع، پيشينه موضوع، فرضيات و ادّعاها در اين زمينه بيان شده و تعريف برخى مصطلحات (مانند: قرآن، مصحف، مصحف عثمانى، نزول قرآن، نزول دفعى و تدريجى، حضرت جبرئيل، واحد نزول، تقويم نزول، حجّيت و حجّيت خبر واحد و روش تحقيق) آمده است. طرح و نقد ديدگاه هاى مختلف در زمينه توقيفى يا اجتهادى بودن ترتيب سوره هاى قرآن، نظريه توقيفى بودن به ضميمه تعريف و تبيين حدود هر يك و ادلّه استناد شده در اين ترتيب، همچنين تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله به گروه هاى چهارگانه سوره ها، تحزيب سوره ها در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، قرائت سوره ها توسط پيامبر صلى الله عليه و آله به ترتيب موجود، اجماع صحابه بر مصحف عثمانى، عدم تتابع همه سوره هاى متشابه الصدر، تناسب سوره ها، و در پايان، ادلّه اجتهادى بودن ترتيب سوره ها از مطالب مورد بحث فصل بعدى است. از مباحث مهم مطرح شده در فصل ديگر، دانش قرآنى حضرت امير عليه السلام ، به ضميمه تعريف و تبيين حدود هر يك و ادلّه استناد شده در مصحف ايشان و سرگذشت گردآورى آن در دوران ائمه، ترتيب سوره ها در مصحف حضرت و سرنوشت آن است. نگارنده، فصل چهارم را به بررسى ترتيب نزول قرآن به استناد روايات و ملاك هاى نقدِ ترتيب روايات و اعتبار اين ترتيب ها اختصاص داده است. وى در اين فصل، روايات ترتيب نزول قرآن را بر اساس چهارده طريق، مورد كندو كاو قرار داده است. در پيوست ها نيز مباحثى همچون:ترتيب سُوَر مصحف ابن مسعود، مصحف اُبىّ بن كعب و دانش قرآنى او و وجود سوره هاى اضافى در اين مصحف، مراحل شكل گيرى ترتيب سُوَر مصحف عثمانى و وجود لحن در اين مصحف، شيوه هاى تقويم نزول قرآن و اعتبار آنها، انواع تقويم نزول قرآن و مشكلات آن، اسانيد روايات ترتيب نزول و اختلاف آنها و نقد و تأويل اين اختلاف ها و رجال روايات ترتيب نزول، ارائه شده است.

.

ص: 64

. .

ص: 65

بررسى تفكّر و تدبّر در آيات و روايات معصومين عليهم السلام

23 . بررسى تفكّر و تدبّر در آيات و روايات معصومين عليهم السلام ، اختر سلطانى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، استادان مشاور: حجه الاسلام محمّدعلى راغبى و دكتر... نوابخش، 1377، 92ص.نگارنده بر اين باور كه اساس ارتباط آدمى با زندگى، شناخت است و شناخت، دستاورد تفكّر و تدبّر است وى تفكّر و تدبّر را در وجود آدمى با استفاده از آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام و با استفاده از نظر مفسّران و علماى برگزيده، مورد بررسى قرار داده است و در اين زمينه، ابتدا آيات قرآن مجيد را درباره تفكّر و تدبّر، سپس كلام معصومان را در اين زمينه، و بعد از آن، ارتباط بين تفكّر و تدبّر را در قرآن و احاديث معصومان، و نيز نظر مفسّران و علماى بزرگ را در مورد آيات و احاديث تفكّر و تدبر، و در آخر، آثار و نتايج بد روحى جهل (نقطه مقابل علم) در وجود آدمى را بررسى كرده است. هدف نگارنده در دو نكته خلاصه مى شود: 1 . ردّ نظريه و طرز تفكّرگراى محض كه هيچ محدوديتى براى آن قائل نيستند و مى خواهند تمام نيازهاى جامعه بشر را توسط تفكّر و تعقّل تأمين نمايند كه به «عقليون» معروف اند؛ 2 . ردّ نظريه گروهى كه در مقابل گروه ياد شده هستند و هرگونه دخالتى را در مسائل اساسى جامعه بشر براى عقل، ممنوع مى دانند كه به «ظاهريه» يا «اهل حديث» مشهورند. اين پايان نامه از پنج فصل تشكيل شده است: فصل اوّل، درباره تاريخچه مطالعاتى بحث است. در تاريخچه، منابع و تأليفاتى مهمّى كه به بحث درباره اين موضوع پرداخته اند، به طور خلاصه معرّفى شده است. اين فصل، داراى بخش هايى است. در «بيان مسئله»، علّت تأليف پايان نامه شرح داده است. در «فرضيات تحقيق»، پرسش هاى تحقيقاتى اى كه بايد مورد بررسى قرار گيرند، آمده است. در «اهداف مطالعاتى»، درباره موضوع گزينش شده، مطالبى آمده است. در «حدود مطالعاتى»، مواردى كه اين جستار، آنها را مورد شناسايى قرار مى دهد تا هنگام تجزيه و تحليل مطالب، به بررسى جايگاه خاص تحقيق، پرداخته شود، آمده است. همچنين واژه هاى كليدى اى كه در طى بحث مطرح مى شوند، تعريف شده است. در فصل دوم، نگارنده به عنوان «مرور متون مطالعاتى»، بعضى از تأليفات درباره موضوع بحث را مورد بررسى و ارزيابى قرار داده و نكات ضعف و قوّت آنها را بيان نموده است. نگارنده در فصل سوم، به بررسى رهيافت، طرح، فن و روش تحقيق پرداخته و آن گاه، رهيافت گذشته اى و طرح تحقيق را مبناى كار قرار داده، و از طرح تكميلى توصيفى و موردى استفاده نموده است. فن تحقيق كتاب خانه اى و طرح تحليلى پايان نامه، نظرى و مبتنى بر روش استنباطى است. در فصل چهارم، به تجزيه و تحليل داده هاى تحقيق پرداخته شده كه چند بحث كلّى و هر كدام با چند عنوان در اين فصل، مطرح گرديده است. نگارنده، در فصل پنجم، به چگونگى استنتاج و نيز اين كه چگونه بر مبناى رهيافت و فن تحقيق به بررسى پرداخته و به نتيجه رسيده است ، اشاراتى دارد. سپس، نتايج تحقيق را بيان مى كند و بعد، مشكلات موجود در سر راه تحقيق و پيشنهادهايى براى محقّقان بعدى مطرح مى نمايد. در پايان نيز با عنوان «كتاب نامه»، فهرست منابعى كه در تحقيق مورد استفاده قرار گرفته اند، مى آورد.

.

ص: 66

. .

ص: 67

بررسى جايگاه هنر از ديدگاه قرآن و روايات

24 . بررسى جايگاه هنر از ديدگاه قرآن و روايات، على نصيرى، كارشناسى ارشد رشته علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما، دكتر آذرتاش آذرنوش، استاد مشاور: دكتر حسين قره چانلو، 1377، 263ص.ضرورت توجّه به هنر و بازيافت حدود و ثغور آن، با عنايت به درك قدرت هنر و توجّه به قدرت هاى باطل كيش به جايگاه هنر و ظهور نهضت اسلامى و عدم بازيافت مرزهاى بايسته هنر، موضوع مورد بحث در رساله است. جهانى بودن زبان هنر در ميان راه هاى مختلف پيام رسانى و برخوردارى از سرعت و پذيرش بيشتر آن در انتقال پيام، همگى حكايت از قدرت هنر دارد؛ قدرتى كه مى تواند به راحتى مرزهاى جغرافيايى را در نوردد و محدوديت هاى زبان هاى گوناگون ملّت ها را پشت سر نهد و در دورترين نقاط جهان، ميليون ها نگاه را واله زيبايى خود سازد و لبخند بر لب ها بنشاند، حتّى در عصر سياست نيز هنر، قدرت خود را آشكارا نشان داده است. يك خطابه آتشين يا شعر نغز و حماسى، يا فيلمى شورانگيز، به راحتى مى تواند ملّتى را عليه يك نظام بشوراند. اين پايان نامه در هشت فصل فراهم آمده است. نگارنده ابتدا در ديباچه، ضرورت توجّه به هنر و بازيافت حدود و ثغور آن را با عنايت به سه مطلب، روشن نموده است: 1 . قدرت هنر، 2 . توجّه قدرت هاى باطل كيش به جايگاه هنر، 3 . ظهور نهضت اسلامى و عدم بازيافت مرزهاى بايسته هنر. وى، سپس نياز انقلاب اسلامى به هنر را در دو دليل بازگو نموده است: الف . ابلاغ پيام هاى آزادى بخش، ب . مقابله با شبيخون فرهنگى. سپس در فصل اوّل، كه درباره بازشناخت كلّياتى درباره هنر است، ابتدا تعريف مفهوم هنر را در لغت و اصطلاح، با استناد به اقوال هنرشناسان بيان نموده و در اين راستا، عناصر معنايى هنر را معرّفى نموده و تاريخ پيدايش هنر و ديرينه بودن آن را بازگو كرده است. وى، ابتداى پيدايش هنر اسلامى را در لابه لاى چكاچك شمشيرها و آواى سمّ سُتوران در بيابان ها و بانگ پيروزى «اللّه اكبر» دانسته و نقش بسزاى هنر در حفظ آثار اسلامى را در خطّاطى و معمارى خلاصه كرده است. طبقه بندى هنر و مراتب آن، بررسى عوامل رويكرد آدمى به جلوه هاى هنرى، بررسى علل مخالفت با مقوله هاى هنرى و بيان فرق بين هنر سره و ناسره، نگاهى به فلسفه هنر و جايگاه آن در ميان عموم طبقات، نقد ديدگاه هنر براى هنر، و مطالبى درباره هنر دينى و انقلاب اسلامى، جلوه هاى هنر و زيبايى در كتاب تكوين، از ديگر مقوله هايى است كه به طور مفصّل در اين قسمت بحث شده است. فصل دوم، درباره قرآن، شاهكار اثر منثور است. نگارنده در اين فصل، با بيان ويژگى هاى خاصّ اين اثر منثور، ضمن اشاره به درونْ ساخت فصاحتى آن، به مناسبت، به تعريف علم معانى، بيان و بديع پرداخته و قرآن را در اوج فصاحت و بلاغت، معرّفى نموده و با بيان ويژگى هاى هنر بيانى قرآن، اين فصل را خاتمه داده است. در فصل سوم _ كه درباره هنر خطابه و جايگاه آن در كتاب و سنّت است _ نخست، تاريخ خطابه و اثر آن را در اسلام بيان نموده و سپس با ذكر شواهدى از خطابه هاى رسول خداو امير مؤمنان، وارد فصل بعدى شده است. فصل چهارم، درباره بررسى جايگاه شعر در قرآن و روايات است. در اين فصل نيز ضمن بيان ايرادها و انتقادها به مقوله شعر و شاعرى و پاسخ به شبهات موجود در اين باب و بيان شعر ممدوح و مذموم، جايگاه شعر را در قرآن و روايات، مشخّص نموده و نقش سيره پيشوايان دينى و حمايت از شعر را توضيح داده است. فصل پنجم در زمينه بررسى جايگاه هنر قصّه پردازى در قرآن و روايات است. نگارنده، نخست ضمن آوردن مثال هايى از داستان هاى قرآنى، نگاهى به ديرينه داستان نموده و بيان موقعيت قصّه در ميان عرب پس از ظهور اسلام و نقش آن در تاريخ اسلام، به زبان تمثيلى و تفاوت ميان قصه هاى تمثيلى و افسانه اى با قصّه هاى قرآنى اشاره دارد و ويژگى هاى قصّه هاى قرآنى به خوبى روشن مى شود. فصل ششم، درباره هنر موسيقى از نگاه قرآن و روايات است. در اين فصل، نخست نگاهى به تاريخ پيدايش موسيقى شده و سپس، مفهوم موسيقى و غنا مورد بررسى قرار گرفته و دلايل حرمت غنا بيان شده است. در فصل هفتم، بحث هنرهاى تصويرى و تجسّمى از نگاه كتاب و سنّت، مطرح است. نقاشى و مجسّمه سازى از مصاديق بارز اين مقوله است كه نگارنده، وجه اشتراك اين دو را بيان مى كند و نسبت دو هنر را مى سنجد. سپس ادلّه قائلان به حرمت مطلق و قول به تفصيل را بازگو مى نمايد. در پايان اين فصل نيز نگاهى به هنر عكاسى دارد و به تناسب، بحث را به سينما و تصوير متحرّك مى كشاند و نظر شريعت را در مورد آن، بيان مى كند. در فصل هشتم، هنر نمايش را رساترين ابزار انتقال پيام برشمرده و ضمن تعريف نمايش، هنر نمايش را از ديدگاه آيات و روايات بررسى مى نمايد و در آخر، تحليلى نهايى بين انظار صاحبان بينش و كسانى غير آنان دارد كه با اين تحليل، مطلب پايان مى پذيرد.

.

ص: 68

. .

ص: 69

. .

ص: 70

بررسى حديث ثقلين در مورد حقّانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلام از ديدگاه فريقين

25 . بررسى حديث ثقلين در مورد حقّانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلاماز ديدگاه فريقين، ولى اللّه خوش طينت، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمدمهدى گرجيان، استاد مشاور: دكتر محمّدرضا آيتى، 1374، 112 ص.اين تحقيق، در صدد بيان حقّانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلام از ديدگاه فريقين توسط حديث معتبر ثقلين با رجوع به نظر صاحب نظران و با استفاده از كتاب هاى معتبر، و با تأمّل و دقّت در متن حديث، با استناد به آيات و احاديث مشابه، قابل استناد است. اين تحقيق، بر آن است كه به وسيله حديث ياد شده و با استناد به آيات و روايات ديگر، اهل بيت عليهم السلامرا بيشتر و بهتر بشناساند. نگارنده، مطلب خود را با اثبات تواتر دلالت اين حديث در بين فريقين، اثبات اين كه شناسايى و معرّفى اهل بيت و عترت حضرت رسول اكرم مى تواند معرّف خوبى براى شناسايى حديث ثقلين باشد، و اين كه آيات و احاديث مشابه ديگر نيز مى توانند در معرّفى نمودن حديث ثقلين، نقش مهمّى را ايفا بنمايند، كامل مى نمايد كه شامل پنج فصل است: فصل اوّل كه پيش گفتار است، به هشت زير فصل تقسيم شده است. نخست در مدخل بحث، به صورت خلاصه، موضوع انتخابى، تجزيه و تحليل شده است. سپس در تاريخچه مطالعاتى، سه كتاب مشهور بحارالأنوار، وسائل الشيعة و صحيفه انقلاب ، مورد بررسى قرار گرفته است. نگارنده، تحقيق در بيان موضوع را تعميم داده و به صورت گسترده تر از مدخل به بررسى موضوع پرداخته است. در اين راستا، در بُعد فنّى قابليت تحقيق در موضوع خود، و در بُعد محتوايى، حضور آشكار تحقيق را در جامعه بررسى نموده است. آن گاه، ضمن اشاره به پايگاه اثباتى بودن تحقيق، سه مورد فرضيه در قسمت فرضيات بيان كرده و سپس، اهداف و حدود مطالعاتى را تحت يك عنوان آورده و طى آن، جنبه هاى مثبت و موارد جانبى تحقيق را كه آيات و احاديث مشابه حديث ثقلين و همچنين شناسايى اهل بيت عليهم السلاممذكور در حديث ثقلين است، بيان نموده است. در قسمت اهمّيت مطالعاتى، فوايد تحقيق و رابطه تنگاتنگ آن با جامعه مورد بررسى قرار گرفته است. در تعريف اصطلاحات، الفاظ و اصطلاحاتى كه با موضوع، رابطه بيشترى دارند و در طول تحقيق به آن واژگان، مكرّرا اشاره شده، از چندين كتاب معتبر، مورد بررسى قرار گرفته است. در فصل دوم در سير مطالعاتى، سه مورد از كتاب هايى كه در موضوع تحقيق، نگاشته شده اند، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. فصل سوم تحقيق، با هدف روشن ساختن روش تحقيق، به شش بخش تقسيم شده است : ابتدا خلاصه اى از آنچه در زير فصل هاى فصل اوّل و سير مطالعاتى صورت گرفته، بررسى شده و آن گاه، در رهيافت تحقيق، با بيان اين كه رهيافت اين تحقيق، تاريخى است و از آن جا كه صرف بهره گيرى از وقايع مضبوط تاريخى ملاك است و رهيافت تاريخى محض است، به بحث درباره سه جمله استدلاليه، استناديه و استنتاجيه پرداخته شده است. نگارنده، در مورد طرح تحقيق با بيان اين موضوع كه در صدد بيان يك مورد خاص (حديث ثقلين) است، طرح موردى را كه به صورت عميق و ژرفانگرانه است ، بررسى و بيان نموده است. وى در بيان اين كه طرح تحليلى _ فنّى موضوع، طرحى استنباطى است، طرح تحليلى _ نظرى موضوع را از ديدگاه فريقين، مشخّص مى كند، مضافا بر اين كه در تحقيق خود، در اين بخش از سه جمله استدلاليه، استناديه و استنتاجيه استفاده مى كند. نويسنده، فصل چهارم را كه ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات است، به سه گفتار تقسيم نموده: در گفتار اوّل، در مورد اسناد حديث ثقلين، طبق روايات مختلف فريقين، با نقل اصل حديث از چندين منبع معتبر، به اثبات تواتر اين حديث پرداخته و در آخر اين گفتار، چند نمونه از مستفاد حديث ثقلين را طبق چند كتاب، مورد بحث و بررسى قرار داده است. در گفتار دوم، عترت و اهل بيت را كه در متن حديث معرّفى شده اند، مورد شناسايى قرار داده و به بيان عملكرد مردم پس از پيامبر صلى الله عليه و آله با اين بزرگواران پرداخته است.

.

ص: 71

. .

ص: 72

. .

ص: 73

بررسى خصوصيات رجالى كتاب «اختيار معرفه الرجال»

26 . بررسى خصوصيات رجالى كتاب «اختيار معرفه الرجال»، سيّد حسن كنعانى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: حجه الاسلام ابوالفضل شكورى، استاد مشاور: ... ، 1372، 192 ص.اين پايان نامه در سه فصل و دو ضميمه، فراهم آمده و سعى شده با ديدگاهى نو، شخصيت كَشّى و كتاب او مورد كندو كاو قرار گيرد. در فصل اوّل، وضعيت فرهنگى، سياسى، اجتماعى و تاريخى كَش، زادگاه مؤلّف، مورد بررسى قرار گرفته است. فصل دوم به بررسى شخصيت ابو عمرو كشّى، طبقه او، شاگردان و مشايخ او و بررسى شيوه هاى او در حمل حديث، اختصاص يافته است. در اين فصل، شرح حال شاگردان كشّى و مشايخ حديثى او به تفصيل آمده است. در فصل سوم، به بررسى كتاب رجال الكشّى يا همان اختيار معرفة الرجال پرداخته شده و مباحثى همچون: اصالت و تغييرات كتاب، اهمّيت كتاب و طريق آن، شيوه شيخ طوسى در گزينش مباحث و طريق او آمده است و كاستى هايى همچون: فقدان مقدّمه، مُرسَلات، تعليقات، و حذف مشايخ و مكرّرات، براى كتاب برشمرده شده است. در ضميمه اوّل، كلّيه اسناد كتاب بر حسب مشايخ و حروف الفبا، مدّون شده و در پايان، رساله اى تحت عنوان «جدول طبقات اسناد رجال الكشّى» انعكاس يافته و در ضميمه دوم، فهرست همه رجال ذكر شده در كتاب، آمده است.

.

ص: 74

بررسى سير اربعين نگارى و جايگاه «اربعين» امام خمينى(ره) در ميان كتب اربعين

27 . بررسى سير اربعين نگارى و جايگاه «اربعين» امام خمينى(ره) در ميان كتب اربعين، سيّد مصطفى احمدزاده، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، 1377، 166ص. پپاين پايان نامه به بررسى و تجزيه و تحليل سير نگارش كتب «چهل حديث»، عموما، و كتاب اربعين امام خمينى(ره) خصوصا و جايگاه آن در ميان كتاب هاى اربعين، پرداخته است. علماى اسلام به دليل عمل به توصيه هاى رسول اكرم، از زمان وى تاكنون در جهت حفظ دستاوردهاى علمى و عملى پيامبر صلى الله عليه و آله از هيچ تلاشى فروگذار ننموده اند و پيوسته در اين راه، زحمات طاقت فرسايى را تحمّل نموده اند تا دين حياتبخش اسلام را در فراز و نشيب هاى اعصار مختلف، حفظ نمايند. در طول تاريخ اسلام، نگارش احاديث در شكل هاى گوناگون، از جمله تلاش هاى بى وقفه عالمان و حافظان دين، در جهت حفظ سنّت پيامبر اكرم از دستبرد مخالفان بوده است. بنا بر حديث مشهورى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است: «من حفظ من أمّتى أربعين حديثا ممّا يحتاجون إليه فى أمر دينهم، بعثه اللّه _ عزّوجل _ يوم القيامة فقيها عالما»، محدّثان و حديث پژوهان به تأليفات ارزنده اى در اين زمينه پرداخته اند و كتبى تحت عناوين: «اربعين حديثا»، «الأربعون» و «پژوهش چهل حديث» به جامعه اسلامى تقديم نموده اند. نگارنده نيز ضمن معرّفى برخى از اين آثار در پژوهش خود، به بررسى در اين زمينه پرداخته است. اين پژوهش از چهار بخش تشكيل شده اس_ت : بخش اوّل، بررسى سير اربعين نگارى، بخش دوم، فهرست نسخه هاى خطّى كتب اربعين، بخش سوم، فهرست نسخه هاى چاپى كتب اربعين، بخش چهارم، اربعين امام خمينى(ره) و جايگاه آن در ميان كتب اربعين. در بخش اوّل، پس از ارائه بحث هايى درباره راز و رمز اعداد در ميان اديان مختلف، به بررسى عدد چهل و جايگاه و موقعيت آن در دين اسلام پرداخته و با استناد به آيات و روايات و تاريخ و فرهنگ اسلام، پرده از راز و رمزهاى نهفته در اين عدد كامل، برگرفته است. نگارنده، سپس به تجزيه و تحليل سندى روايت اربعين روى آورده و پس از اثبات صحّت آن و بحث هاى فقه الحديثى به بررسى سير اربعين نگارى پرداخته و در پايان به دسته بندى كتب اربعين اشاره نموده و جهت بررسى هاى آمارى، جدول هايى را به تصوير كشيده است. در بخش دوم، با استفاده از كتب مرجع و فهرست هاى كتب خطّى و چاپى گوناگون، كتب خطّى اربعين را از سال 181 تا 1395ق، به همراه ارائه مشخّصات نسخه شناسى، فهرست نموده است. روش گزارش كتب مذكور بر اساس سال نگارش است و در غير اين صورت، مبنا را سال فوت مؤلّف يا كتابت و استنساخ قرارداده است. در پايان بخش دوم، كتب اربعينى كه تاريخ نامعلوم و مؤلّف دارند، در قسمت هاى جداگانه فهرست كرده است. در بخش سوم، كتب چاپى اربعين از سال 303 تا 1417ق، بر اساس نگارش و يا درگذشت مؤلّف را منظّم نموده و در پايان، كتب چاپى بدون تاريخ را در قسمت جداگانه اى آورده است. در اين بخش، اكثر كتب از نزديك توسط نگارنده مورد بررسى قرار گرفته و اطّلاعات مفيدى درباره ساختار و محتواى هر كتاب، به همراه كتابشناسى آن، ارائه شده است . شايان ذكر است كه در پايان گزارش هر كتاب، جهت ارائه اطّلاعات بيشتر درباره نسخه هاى خطّى آن كتاب، ارجاعاتى را نيز ذكر نموده است. نگارنده در بخش چهارم، كتاب اربعين امام خمينى(ره) را از جنبه هاى مختلف ساختارى و محتوايى، مورد بررسى قرارداده و جايگاه آن را در ميان كتب اربعين، تبيين كرده است. وى در اين بخش، پس از معرّفى كتاب امام(ره) و شيوه نگارش آن، به بحث كلّى درباره احاديثى كه در اين مجموعه گِرد آمده، پرداخته و اسناد آن را بررسى نموده است. سپس درباره ترجمه احاديث و سبك خاص امام در ترجمه را مورد بحث قرارداده، به اين بيان كه ايشان پس از ترجمه و شرح هر حديث، لغات مشكل و مهم آن را نيز به صورت جداگانه و با استناد به معجم هاى لغت، توضيح داده وبه نكات بلاغى و نحوى كه در توضيح احاديث به كار رفته نيز اشاراتى دارد. نگارنده، يكى از بارزترين ويژگى هاى اين كتاب را كه حاكى از تبحّر و ژرف نگرى نويسنده مى انگارد، آوردن بحث هاى اصطلاحى و تعاريف علمى در باب تعبيرات و اصطلاحات احاديث مى داند. وى در ادامه، يكى ديگر از ويژگى هاى اربعين امام را استناد روايات به آيات كريم قرآن مجيد بيان مى كند و اين كار را وظيفه محدّث مى داند كه آيات قرآن را محكِ روايات قرار دهد و در پرتو نور كلام الهى، به شرح و بيان روايات بپردازد. از ويژگى هاى ديگر اربعين امام از ديد نگارنده، جامع و شامل بودنش در ابواب و عناوين مختلف اخلاقى، تربيتى، عرفانى، حِكَمى و فلسفى است، و اين كه امام (ره)؛ پس از نقل اقوال حكما و عرفا در ذيل احاديث، به نقد و ردّ ديدگاه هاى آنان در توضيح بعضى روايات پرداخته و با عبارت: «فقير گويد» نظر خود را توضيح داده است.

.

ص: 75

. .

ص: 76

. .

ص: 77

بررسى شخصيت اميرالمؤمنين عليه السلام در آيينه وحى

28 . بررسى شخصيت اميرالمؤمنين عليه السلام در آيينه وحى، رسول سليمانفام، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام على محمّد دهقانى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1374، 182ص.آنچه در اين جُستار آمده، مباحثى است در باب فضايل و مناقب حضرت على عليه السلام كه با توجّه به آيات شريف قرآن و روايات معصومان عليهم السلاماثبات شده است. در اين پژوهش، سعى شده كه مقام و منزلت اميرمؤمنان على عليه السلام را از نظر بطن و ظهر قرآن مجيد، در مسئله ولايت و امامت، و تبيين اتّحاد نفسانى آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آلهو ارائه آياتى كه نشانگر پيروى كردن على عليه السلام از رسول خداست و همچنين آنچه كه در كلام وحى به عبارات مختلف، تأويل و تعبير و شأن نزول، مناقب و فضائل على عليه السلام را نشان مى دهد، با استفاده از كتاب هاى فريقين، در ابواب جداگانه، آيات مربوط به هر كدام ارائه مى گردد. مطالب اين پايان نامه در پنج فصل ارائه گرديده: فصل اوّل، شامل عناوينى از قبيل: تاريخچه مطالعاتى، بيان مسئله، فرضيات، اهداف مطالعاتى، حدود مطالعاتى، اهمّيت مطالعاتى و تعريف اصطلاحات است. در فصل دوم، نگارنده، مرورى بر متون مطالعاتى در اين موضوع دارد كه در آن، منابع مورد استفاده را معرّفى مى كند. فصل سوم نيز درباره روش تحقيق، طرح تحقيق، فن تحقيق، طرح تحليلى و زمان اجرايى اين طرح است. فصل چهارم كه از دو بخش تشكيل شده، عمدتا مربوط به گردآورى و تحليل اطّلاعات درباره موضوع ولايت و خلافتِ بلافصل امير مؤمنان است كه در بخش اوّل، آياتى در اين زمينه ذكر شده كه هر كدام به عنوان يك باب نامگذارى شده است. اين باب ها عبارت اند از: باب صراط مستقيم، باب هادى بودن، باب حبل اللّه و عروة الوثقى، باب انذار، باب شرح صدر، باب نور، باب دعوت، باب حسنه، باب عرض امانت، باب نجم، باب مسائل، باب اُولى الأمر، باب ولايت، باب تبليغ. بخش دوم نيز مكمّل بخش قبل است كه نگارنده در آن، آيات ديگرى به همان سبك و سياق عنوان نموده و در ذيل تمام آيات، علاوه بر استفاده از كتب تفسيرى، از روايات معصومان عليهم السلام نيز بهره جسته و به قول حكما و متكلّمان نيز تمسّك ورزيده است. فصل پنجم در مورد استنتاجات به دست آمده از كلّ مباحث و ادلّه، و ارائه پيشنهادها و توصيه هاى محقّق در اين زمينه است.

.

ص: 78

بررسى كيفيت و چگونگى معاد جسمانى از ديدگاه عقل و نقل

29 . بررسى كيفيت و چگونگى معاد جسمانى از ديدگاه عقل و نقل، منيرالسادات حسينى مجرّد حسين آبادى، كارشناسى ارشد فلسفه و حكمت اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، 1374، 183 ص.اثبات دو بُعدى بودن معاد از دايره عقل و روايات، بيان آثار و نتايج اين نظريه و ردّ مدّعاى منكران جسمانيت معاد، موضوع مورد بحث و بررسى نگارنده در اين پايان نامه است. اين سؤال كه به راستى جسمانيت معاد به چه صورت است، و روزى كه انسان ها سر از خاك برخواهند آورد، چگونه روزى خواهد بود و سؤالاتى بى شمار از اين قبيل، از استفهامات ضرورى براى بشر در طول ادوار تاريخ بوده است. درباره واژه معاد، نظريات مختلفى وجود دارد. عدّه اى آن را مصدر عودت و به معناى بازگشت مى دانند، و برخى هم آن را اسم زمان يا مكان گرفته اند. به هر صورت، معاد، مكان يا حالتى است كه مردم پس از مرگ در آن جاى داده مى شوند يا به آن حالت در مى آيند. به عبارت ديگر، زندگى در عالم آخرت و حيات پس از مرگ است؛ حياتى كه در آن به حساب اعمال رسيدگى مى شود و نيكوكاران به پاداش، و بدكاران به كيفر اعمال زشت خود خواهند رسيد. اين پايان نامه، به پنج بخش تقسيم شده است: بخش اوّل، مربوط به بررسى تاريخى معاد و جايگاه آن در بين اقوام مختلف و نحوه برداشت اين اقوام از معاد است. بخش دوم، درباره بررسى نقلى معاد است و شواهد قرآنى و روايى آن بيان شده است و ضمن ارائه آياتى از قرآن مجيد به شيوه جدولى، و ترجمه آيات، نكات تفسيرى آيه نيز در ذيل آن آمده است. بخش سوم، بررسى عقل معاد است، يعنى ديدگاه فلاسفه و متكلّمان درباره معاد، مورد بررسى قرار گرفته است. در بخش چهارم، بررسى تطبيقى و به عبارتى شناخت وجوه افتراق و اشتراك اين دو شعبه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نگارنده، بررسى تاريخى را سرلوحه كار خود قرار داده و در توجيه آن، بر اين عقيده است كه اگر قبل از شروع هر بحث و تحقيق، مخصوصا موضوع ياد شده، ابتدائا يك شناخت اجمالى و كلّى بر آن مورد خاص پيدا شود، جهت تبيين و اشراف به موضوع، كمك خوبى خواهد بود و در اين بررسى، انسان متوجّه قضاوت تاريخى اقوام و ملل گوناگون شده، بدون اغراق و در نهايت انصاف، اقرار مى كند كه تمام اديان، يك صدا با زبان هاى مختلف فرياد برمى آورند كه انسان روزى به دنيا مى آيد، روزى مى ميرد و دگر روز، برانگيخته خواهد شد. وى در توجيه اين كه علّت محور بودن ادلّه نقلى در بحث چه بوده، مى نويسد: وقتى خداوند آن قدر به بنده اش مهربان است كه او را بر سرِ خوانِ پُر جود و بخشش خويش، يعنى كلام اللّه مجيد مى نشاند و به او عروة الوثقى مرحمت مى كند كه از هر مستمسكى، مطمئن و قوى تر است. چرا انسان، ندانسته يا نخواسته به آن چنگ نزند، تا از وساوس و اغواهاى شيطان و خلط هاى اجنبى رهايى يابد و در امان باشد؟ پس قرآن، تكيه گاه بسيار محكمى است و همچون خانه عنكبوت، سست و بى بنياد نيست. بر هر صاحب خردى مبرهن است كه خداوند مهربان، رحمتش را با نعمتش بر بندگانْ تمام نموده و روزى از آنان بازخواست خواهد نمود . از رحمت الهى، يعنى قرآن كريم و نعمت الهى، يعنى عقل، و چه زيباست عقلى كه بر پايه نقل بنا نهاده شود. درست است كه اصل هدايت در قرآن بيان شده، ليكن راه ها و طُرق وصول به آن حقيقت را در نزد عقل بايد جستجو كرد.

.

ص: 79

. .

ص: 80

بررسى مفهوم ذكر از ديدگاه وحى

30 . بررسى مفهوم ذكر از ديدگاه وحى، منصوره تربتى مقدّم محمّدآباد، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى لسانى فشاركى، استاد مشاور: ... ، 1373، 204 ص.هدف پژوهنده از اين پايان نامه، بازشناسى دقيق ذكر، ابعاد، آثار و مراتب آن است، تا بتوان ذاكران حقيقى را شناخت و بويژه طرز تلقّى مسلمانان را از ذكر و ذاكران در عصر حاضر، تصحيح و اصلاح نمود. براى اين منظور، وى با توزيع پانصد پرسش نامه در ميان فرهنگيان شيعه و سنّى شهرستان تربت جام، به پاسخ هاى گويا و نمودارهاى روشنى از مسئله رسيده كه در فصل ششم، آنها را تجزيه و تحليل كرده است. اين پايان نامه، در يك مقدّمه و شش فصل، ترتيب يافته است. نويسنده در مقدّمه، نخست، طرح كلّى بحث را پيش كشيده و يكى از مقاصد و مطالب قرآن كريم را دعوت به ذكر دانسته است. سپس فرضياتى را كه درباره ذكر به ذهن خطور مى كند، بيان نموده و بعد از آن، اهداف و زمان تحقيق را بيان كرده و در ادامه نيز مفاهيم و واژگان ذكر را توضيح داده است. فصل اوّل، از دو بخش تشكيل شده است: بخش اوّل، به تعريف لغوى و اصطلاحى ذكر و بررسى ريشه اى كلمه ذكر و بيان معناى اصطلاحى آن پرداخته شده است. در بخش دوم نيز آراى انديشمندان اسلامى درباره ذكر و حقيقت آن بازگو شده و ديدگاه هاى مفسّران بررسى شده است. در اين فصل آمده است كه ذكر، در اصطلاح و معارف اسلامى، به معناى يادآورى خداوند به قلب و زبان است. ياد خدا، سرچشمه قدرت روحى و معنوى انسان است و قرآن كريم، در مواضع متعدّد، مسلمانان را به اين امر مهم، فراخوانده است تا از آثار و بركات آن برخوردار گردند. نيز از آفات فراموشى خدا و غفلت از ذكر الهى، آنان را سخت پرهيز داده است تا از زيان ها و دشوارى هاى گوناگون در امور دنيوى و اخروى به دور مانند. ذكر، يكى از مفاهيم بزرگ و اساسى در فرهنگ اسلامى است. در عين حال، تاكنون چنان كه بايد و شايد، شناخته نشده است و دستِ كم، عموم مسلمانان از شناخت صحيح ذكر، فاصله بسيار دارند و به همين جهت، يا نسبت به ذكر و ذاكران، نظر منفى دارند و يا اين كه كسانى را كه از نظر منابع اصيل فرهنگ اسلامى ذاكر شناخته نمى شوند، به عنوان ذاكر يا اهل ذكر تلقّى مى كنند. فصل دوم، در چهار بخش تنظيم شده است. نويسنده، در بخش نخست به عوامل و انگيزه هاى ياد خدا، در بخش دوم، به موانع ياد خدا، در بخش سوم به اوقات ذكر خدا، و سپس در بخش چهارم، به آداب ذكر از ديدگاه امام خمينى(ره) پرداخته است. نويسنده در فصل سوم، تحت عنوان «ذكر خدا، روح و فلسفه همه عبادات»، سه عبادت را مطرح نموده و در سه بخش جداگانه، آيات مربوط را بررسى كرده است. در بخش اوّل آمده كه نتيجه نماز، ياد خداست. در بخش دوم آمده كه روح و فلسفه حج، ذكر خداست. بخش سوم نيز بررسى شده كه حلّيت ذبح، در گرو ذكر نام خداوند است. در فصل چهارم، به حقيقت ذكر و ذاكران پرداخته شده است. اين فصل نيز داراى چهار بخش است. بخش اوّل به مراتب ذكر و ذاكران، ذكر لفظى، ذكر معنوى و ذكر قلبى مى پردازد و مقامات و درجات ذاكران را بيان مى كند. بخش دوم، ويژگى هاى ذاكران را برمى رسد و به بررسى پنج آيه و در مجموع، ده ويژگى ذاكران مى پردازد. نگارنده در بخش سوم، حقيقت و فضيلت ياد خدا و مجموعه آيات و رواياتى را كه به نحوى بيانگر فضيلت ياد خدا هستند، بررسى مى كند و موضوع را در دو قسمت آيات و روايات به صورت جداگانه مطرح مى سازد. فصل پنجم، درباره آثار ذكر در زندگى انسان است. اين فصل نيز دو بخش دارد كه نويسنده در آنها با استناد به آيات قرآن، آثار و بركات ذكر خدا و عواقب و آفات غفلت از ياد او را بررسى كرده است. فصل ششم، نگاهى به برداشت مسلمانان عصر حاضر از ذكر و ذاكران دارد. اين فصل از پايان نامه با استفاده از پرسش نامه و انجام مصاحبه و بررسى و تحليل پرسش نامه ها تدوين شده و با استفاده از نمودار، نتايج به دست آمده منعكس شده است.

.

ص: 81

. .

ص: 82

. .

ص: 83

بررسى نقش غلات در جعل حديث

31 . بررسى نقش غلات در جعل حديث، فروغ طلاكوبى، كارشناسى ارشد علوم قرآن وحديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر مجيد معارف، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1380، 293 ص.در اين پايان نامه، نگارنده، ابتدا به كلّياتى از قبيل تعاريف مربوط به غلو و جعل و وضع پرداخته و سپس با بيان سابقه تاريخى غلات، عقايد كلّى اين گروه را يادآور شده است. همچنين به بررسى علل و انگيزه هاى جعل حديث و اهداف و نيّات اين گروه در اين راستا پرداخته و نمونه هايى از احاديث جعلى درباره مسائل گوناگون را نقل نموده است. در خاتمه نيز موقعيت اين احاديث را در كتب موجود، بررسى كرده است. اين نوشته، در حدّ توان، سعى دارد گوشه هايى از اين حركت سازمان يافته و آگاهانه را بررسى كند تا روشن شود غلات، به كلّى از مذهب تشيّع به دور بوده اند و تنها به جهت مخدوش ساختن چهره نورانى شيعه، خود را در صف شيعيان جا زده اند. لذا در اين پايان نامه، سعى شده تا با شناخت افكار و عقايد غاليان، به نقش آنها در مسير جعل حديث پرداخته شود. از اين رو، ذيل دو بخش و هفت فصل، اين مهم بررسى شده است. بخش اوّل، «غلات و عقايد فرقه اى» عنوان گرفته است در فصل اوّل اين بخش، كلّيات و تعاريف موجود در مسئله از ديدگاه لغت و اصطلاح و نظر مفسّران، مورد كند و كاو قرارگرفته و سپس به صورتى گسترده، اين مبحث از منظر روايات بررسى شده و سپس از نظر ديدگاه كلامى رجالى شيعه و سنّى بررسى شده است. فصل دوم با عنوان «بررسى سابقه تاريخى غلات» به چند گروه از فرقه هايى منتسب به اين عقيده از قرن اوّل هجرى تا غيبت كبرا و پس از آن، اشاره شده است. فصل سوم، درباره علل و انگيزه هاى غلو است، كه از عوامل مهم آن، تكّبر و خودخواهى، بى بندوبارى اباحيگرى و ناآگاهى توده هاى مردم برشمرده شده است. فصل چهارم به بررسى عقايد غلات پرداخته و عقايد آنان را در زمينه هاى مختلف فكرى _ عقيدتى مورد بحث و نظر قرار داده است. بخش دوم با عنوان «جعل حديث در كارنامه غلات»، داراى سه فصل است كه در فصل اوّل آن، گزارشى درباره جعل حديث در اسلام آمده است. نگارنده در اين بخش، درباره موضوعاتى مانند: معناى لغوى و اصطلاحى جعل، حديث موضوع، تاريخ جعل در حديث از ديدگاه هاى مختلف، و علل و انگيزه هاى جعل حديث، پرداخته و دو علّت عمده براى جعل حديث را عامل سياسى و عامل فرهنگى مى داند و عواملى از قبيل: دنيامدارى، عوامل تربيتى و تبليغى، تعصّبات ملّى، عناد و زندقه را نيز در مرتبه هاى بعدى اين عوامل برمى شمرد. فصل دوم، در باب نقش غلات در مسير جعل حديث است. در اين فصل كه داراى بخش هاى مختلف است، كيفيت حديث سازى، اهداف غلات در اين زمينه، موضعگيرى ائمه اطهار: در برابر غلات، ذكر نام غاليان مشهور، محورهاى جعل حديث از جانب غلات، نمونه هايى از جعليات غلات در محور معاد، و همچنين دو محور غلو در صفات و فضائل، از جمله مباحثى است كه اين فصل را تشكيل مى دهند. نگارنده در خاتمه، ضمن بررسى موقعيت روايات غلات در كتب موجود، معيارهاى تشخيص احاديث موضوع، روايات جعلى در حوزه كلام و روايات جعلى در حوزه قرآن، با يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ها، مطالب خود را خاتمه مى دهد.

.

ص: 84

. .

ص: 85

بررسى و تحليل از خطبه قاصعه و پيوند آن با زمينه هاى سياسى _ اجتماعى كوفه

32 . بررسى و تحليل از خطبه قاصعه و پيوند آن با زمينه هاى سياسى _ اجتماعى كوفه، محمّدهادى ناجى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: ...، 1375، 244ص.«خطبه قاصعه»، طولانى ترين خطبه نهج البلاغه است كه مباحث مهم دينى و فرهنگى در آن منعكس شده است. بررسى وضعيت جامعه كوفه در روزگار انشاى خطبه و ارتباط محتوايى خطبه با جامعه كوفه، و بيان دردمندى و درماندگى در اين خطبه به چشم مى خورد. اين سخنرانى پُرشور، بيانگر درس اخلاق، تاريخ، اسرار عبادت بزرگ حج، شيطان شناسى و راه دفاع در مقابل او، مشكلات گريبانگير جامعه و راه حل هاى آن، جايگاه على عليه السلام در نزد نبى صلى الله عليه و آله و عبرت هاى ديگر است. اين پايان نامه كه از سه فصل تشكيل شده، به شرح و بسط اين خطبه پرداخته است. در فصل نخست، علاوه بر طرح مقدّماتى همچون: روش كار، شيوه تحقيق، پرسش هاى اصلى و فرضيات اوّليه، چشم انداز كلّى خطبه قاصعه ارائه شده است. در فصل دوم، شهر كوفه از لحاظ تاريخى مورد بررسى قرار گرفته است و درباره تأسيس و علل تأسيس آن، دلايل حضرت امير عليه السلام براى انتخاب كوفه به عنوان مركز خلافت اسلامى، خصايص كوفيان و علل گم راهى آنان، بحث شده است. با اين بيان كه كوفه شهرى است كه در حدود سال 17ق، به روزگار حكومت عمر، شكل گرفت و شهرى است بدون سابقه قبلى، مردم آن سامان تلفيقى از عرب و عجم بودند كه هر يك، داراى شعب فراوان و داراى خُلق و خوى متفاوت بودند و شهرى بود كه با مقاصد نظامى گرايانه پديدار شد و همين روحيه، حوادث گوناگونى را ايجاد كرد. اين افراد سلاح مَدار، به علّت به دست آوردن ثروتى كه ناشى از فتوحات سرزمين هاى بزرگ بود، داراى روحيه زياده طلبى، رفاه زدگى و خواهان سلطه شده بودند و اين روال، در زمان على بن ابى طالب عليه السلامنيز وجود داشت تا جايى كه خير آنان در جمل، عنادشان در صفّين و. . . در تاريخ، مشهور است. در فصل سوم، خطبه قاصعه مطابق با تقسيم محمّد عبده، به هفده بخش تقسيم شده و پس از ذكر هر بخش، شماى كلّى هر قسمت، بررسى مفاهيم واژه هاى دشوار آن، محتواى هر بخش و نتيجه گيرى كلّى از آنها ارائه شده است.

.

ص: 86

بررسى و نقد روايات تحريف در كتاب «فصل الخطاب»

33 . بررسى و نقد روايات تحريف در كتاب فصل الخطاب، محسن بيات، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: حجه الاسلام ابوالفضل شكورى، استاد مشاور: ... ، 1373، 277ص.كتاب فصل الخطاب فى إثبات تحريف كتاب رب الأرباب، نگاشته ميرزا حسين نورى طبرستانى، معروف به محدّث نورى (1254 _ 1320ق) است كه با ارائه دوازده دليل، مدّعى رهيافت تحريف از نوع كاستى در قرآن به دست مخالفان ولايت اهل بيت عليهم السلام شده است و روايات منسوب به شيعه را در بخشى از كتاب خود، جمع آورى كرده و بدين ترتيب، زمينه تحقيق در روايات تحريف، كاملاً مهيّا شده است. در اين پايان نامه، سعى شده است با اثبات بى اعتبارى منابع مورد استناد محدّث نورى و بررسى ميدانى آيات مورد ادّعا و يادكردِ ديدگاه هاى بزرگان اماميّه، به شبهه تحريف قرآن، پاسخ داده شود و كتاب ياد شده، مورد نقد قرار گيرد. نگاه به منابع اصلى كه محلّ تجمع اين روايات اند نشانگر ضعف ريشه اى اين روايات است، كه با كنار هم قراردادن آنها با روش جدول بندى، حضور متراكم ضعفا و غلات در اسناد روايات تحريف، نشان داده مى شود و با كمى دقّت مى توان دريافت كه اين ادّعا، صرفا جنبه سياسى داشته و با عنوان طرفدارى از ائمه به جعل اين احاديث پرداخته شده است. در فصل نخست اين پايان نامه، كتاب فصل الخطاب و منابع آن و انعكاس آن در داخل و خارج مرزها بررسى شده و شخصيت محدّث نورى از ديدگاه پاره اى از بزرگان و صاحب نظران، مورد بحث قرار گرفته است. همچنين منابع كتاب از جمله تفسير القمى و تفسير العيّاشى، مورد نقد قرار گرفته اند. بهره گيرى دشمنان شيعه از اين كتاب، عنوان ديگرى است كه نگارنده به آن اهمّيت داده، و اين كه بسيارى از مخالفان، نويسنده اين كتاب را در آثار خود در زمره غلات ياد كرده اند. در فصل دوم با بررسى گسترده اسناد روايت تحريف، شخصيت 38 تن از راويان اين گونه روايات _ بويژه شخصيت احمد بن محمّد سيّارى كه عمده روايات تحريفْ منسوب به اوست _ از ديدگاه رجاليان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است و اثبات شده كه غالب اين راويان، تضعيف شده اند و به عناوينى همچون جَعّال، مجهول و. . . منتسب اند. نگارنده، مجموع 1054 روايت فصل الخطاب را به هجده دسته تقسيم نموده و هر دسته را در رديفى از جدول قرار داده است. جالب اين كه از جمع بندى بين اين روايات، نقش غلات را نيز در اين قضيه روشن ساخته و حضور چشمگير آنان را در اين صحنه، از نظر دور نساخته است. فصل سوم پايان نامه _ كه حجم زيادى از آن را دربرمى گيرد _ به نقد رواياتى اختصاص يافته كه در فصل قبل، سند آنها تجزيه و تحليل شده است. تعداد اين روايات، بالغ بر هزار و اندى است و همگى به حسب ترتيب خودِ كتاب فصل الخطاب مرتّب شده اند ضمنا به بررسى ميدانىِ بيش از 170 آيه از قرآن _ كه طبق ادّعاى محدّث نورى در آنها تحريف صورت گرفته _ اختصاص يافته و با تأكيد بر اين نكته كه بيشتر اين رواياتْ ناظر به اختلاف قرائات است، به اين ادّعا پاسخ داده شده است. در فصل چهارم، عدم تحريف قرآن از نظرگاه روايات و نيز بزرگان شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. محور در اين قسمت، قاعده تعارضى و جمع بين احاديث است كه در صورت توافق حديث با قرآن، اخذ و در صورت تخالف، رد مى شود.

.

ص: 87

. .

ص: 88

پرتوى از سيماى قرآن در حديث

34 . پرتوى از سيماى قرآن در حديث، مرتضى خسروى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، استاد راهنما: استاد كاظم مدير شانه چى، استاد مشاور: ... ، 1369، 124 ص.اين پايان نامه، كه درباره اهمّيت و ارزش قرآن مجيد و تأثير آن در جوامع گذشته و عدم توجّه به اصل آن در جوامع كنونى و نيز تقبيح ظاهرنگرى به قرآن و تأكيد بر توجّه و اهمّيت دادن به قرآن، ثواب قرائت و تلاوت قرآن و فهم و شناخت عميق مفاهيم قرآن با استناد به روايات معصومان عليهم السلام است، كه به اين وسيله، رابطه قرآن و عترت يا به عبارتى ثقلين را نيز تبيين نموده است. اين پايان نامه در پنج فصل فراهم آمده است. در فصل اوّل كه به بيان فضايل قرآن اختصاص يافته، مباحثى همچون:برترى قرآن، حرمت قرآن، فضيلت حاملان قرآن، فضيلت نگاه كردن به قرآن، نگهدارى و گوش فرادادن به آن آمده است. در فصل دوم، به مسئله شناخت قرآن از ديدگاه روايات، تفسير، تأويل و دانش هاى بايسته تفسير، پرداخته شده است. در فصل سوم، درباره تقسيم بندى قرآن به سوره و آيه و كيفيت نزول سوره ها و ترتيب نزول آنها گفتگو شده است. در فصل چهارم، با استناد به دلايلى همچون: حديث ثَقَلين، ارجاع به قرآن براى حلّ مشكلات احاديث، عرضه احاديث به قرآن، و منطبق بودن قرائت ائمه عليهم السلامبا مصحف كنونى، عدم تحريف قرآنْ اثبات شده و با ذكر شبهات مدّعيان تحريف، به آنها پاسخ داده شده است. فصل پنجم، به بيان ويژگى هاى قرآن و صفاتى كه براى اين كتاب برشمرده شده(همچون: هماهنگى و عدم اختلاف، جامعيت، جاودانگى و اعجاز) اختصاص يافته است.

.

ص: 89

پژوهشى پيرامون دنيا از ديدگاه قرآن و روايات

35 . پژوهشى پيرامون دنيا از ديدگاه قرآن و روايات، سيّد محمّد طالقانى اصفهانى، كارشناسى ارشد رشته الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجتى، استاد مشاور: ... ، 1370، 129ص.بررسى در باب واژه «دنيا» و شناخت دنيا در لغت و اصطلاح و توضيح مراد و مفهوم اين واژه در آيات كريم قرآن مجيد، و منظور و مراد از استعمال آن در موارد مختلف، دنيا از منظر معصومان عليهم السلام و بزرگان دين، عناوين بحث در اين پايان نامه را تشكيل مى دهند. واژه دنيا، 115 بار در قرآن مجيد آمده است كه 62 آيه اى كه اين واژه در آنها آمده مكّى و 53 آيه مدنى است و در تمام آنها ، دنيا ، صفت زندگى كنونى است، مگر در چهار محل كه صفت آسمان است و همراه با آن آمده است. دنيا، غالبا صفت «حياة (زندگى)» آمده، كه اين موصوف ، گاه، مذكور و گاه محذوف است. لغت «عاجله» نيز در قرآن به معناى حيات دنيا و زندگى زودگذر است و در سه مورد آمده كه هر سه مورد، در مقابل آخرت است. كلمه دنيا، گاهى به مطلق زندگى جهان انسانى نيز اطلاق مى شود. حال اگر اين زندگى در جهت تأمين سعادت اخروى مورد استفاده قرارگيرد و هدف از آن، نه در خود آن، بلكه در جهان ابدى باشد، در اين صورت، از آن به تجارت پُرسود تعبير شده است؛ امّا اگر اشتغال به آن، انسان را از توجّه به خداوند و آخرت، باز دارد، يعنى توجّه به آن، توجّه طريقى نباشد، در اين صورت، مزرعه شرّ است. اين پايان نامه از پنج فصل و چندين بخش، ترتيب يافته است. فصل اوّل در باب واژه «دنيا»ست كه در سه بخش به اشتقاق ريشه دنيا و اقوال موجود درباره آن، معناى لغوى دنيا و اصطلاح دنيا در قرآن مى پردازد. فصل دوم، درباره شناخت دنياست كه خود به سه بخش تقسيم شده است: بخش اوّل، مربوط به قرآن و دنياست. در اين بخش، مذمّت دنيا و ترجيح آن بر آخرت و معناى دنياى مذموم از نظر امام صادق عليه السلام بيان شده و در ضمن، به سخنان بزرگان تفسير نيز اشاراتى رفته است. در بخش دوم، روايات دنيا، در دو بُعد مثبت و ستوده، و منفى و نكوهيده بررسى شده است. بخش سوم، دنيا از ديدگاه حكما را پژوهيده است. فصل سوم، با عنوان «انسان و دنيا»، چند بخش دارد: بخش اوّل، درباره رابطه انسان با دنياست. بخش دوم، به زهد و زاهد در دنيا، درجات زهد و تعريف زهد در دنيا از ديدگاه امير مؤمنان مى پردازد. بخش سوم نيز اختيار انسان در دنيا را بررسى مى كند. فصل چهارم، با عنوان «دنيا و آخرت»، نيز بخش هايى دارد. در اين بخش هاى سه گانه، تفاوت دنيا و آخرت، حبّ دنيا و آخرت و تأثير اعتقاد به آخرت در زندگى دنيا بررسى شده است. فصل پنجم، درباره مَثَل دنياست. اين فصل نيز در بخش هايى از قبيل مَثَل دنيا در قرآن، مَثَل دنيا در روايات، و مَثَل دنيا در لسان حكيمان، سامان يافته است.

.

ص: 90

. .

ص: 91

پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از قرن ششم تا عصر حاضر

36 . پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از قرن ششم تا عصر حاضر، حسين صفره، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر مجيد معارف، استاد مشاور: استاد على اكبر غفّارى، 1379، 258ص.نگارنده در اين پايان نامه، در صدد ارائه چارچوبى از فعّاليت هاى دانشمندان و محدّثان شيعه در اين دوره از تاريخ است و محورهاى اصلى كار آنان را در عرصه حديث و علوم حديث، بيان مى كند. وى مى گويد از سرگذشت حديث شيعه و تحوّلاتى كه در مسير خود از هنگام صدور تاكنون داشته است، به تاريخ حديثْ تعبير مى شود، كه به دو دوره متقدّمان و متأخّران، قابل تقسيم است. تاريخ حديث در دوره متقدّمان _ كه از آغاز تا پايان قرن پنجم را دربر مى گيرد _ از سوى برخى محقّقان، مورد پژوهش قرار گرفته و كتاب هايى در اين باره تأليف گرديده است؛ امّا بخش دوم تاريخ حديث شيعه _ كه از قرن ششم تا عصر حاضر را شامل مى شود _ تاكنون مورد بررسى منسجمى قرار نگرفته است، و در نهايت، آثار و تأليفات حديثى دانشمندان شيعه در كتب فهرست و تراجم، به طور پراكنده ثبت شده و درباره زندگى برخى از محدّثان نيز در كتاب هاى ترجمه، به اجمال و گاه به تفصيل، مطالبى بيان گرديده است. اين پايان نامه در پنج فصل با يك مقدّمه مفصّل، گردآورى شده است مطالب موجود در مقدّمه عبارت اند از: پيشنه بحث، مراحل تحقيق، درآمدى بر تاريخ حديث شيعه در دوره متأخّران، گذر از دوره متقدّمان به دوره متأخّران، نقش شيخ طوسى در حديث و فقه، نقش محقّق حلّى و علاّمه حلّى در فقه، دلايل ركود در عرصه حديث، تجديد حيات اخباريان، زمينه هاى احياى اخباريگرى، مراحل تكامل مكتب اخباريگرى، اختلافات عمده اخباريان و اصوليان و سرانجامِ اخباريان. فصل اوّل، درباره تدوين جوامع حديثى است. در اين فصل به معرّفى بزرگانى چون مرحوم فيض كاشانى، شيخ حرّ عاملى، علاّمه مجلسى، ميرزاى نورى، و تأليفات آنان از قبيل كتاب شريف الوافى، وسائل الشيعة، بحارالأنوار، مستدرك الوسائل، و تأليفات ارزشمند ديگرى از قبيل جوامع الكلم، عوالم العلوم، الأوفى، الشفاء فى أخبار آل المصطفى و جامع المعارف و الأحكام پرداخته شده و ضمن توضيحات مفصّل در بيان شرح حال هر يك و معرّفى اساتيد و مشايخ و شاگردان آنها، هدف از اين تأليفات از زبان مؤلّفان اين كتاب ها آمده است. فصل دوم، درباره تأليفات متنوّع در عرصه حديث است. نگارنده، عمده تأليفات را در اين زمينه تأليفات اربعين نويسى، مناقب نويسى، جمع و تدوين ادعيه و زيارات مأثور از قبيل إقبال الأعمال سيّد بن طاووس، جمع احاديث در اخلاق و آداب، گردآورى احاديث اعتقادى، گردآورى احاديث فقهى، توسعه و تكميل تفاسير نقلى مانند تفسير الصافى مرحوم فيض كاشانى يا البرهان فى تفسير القرآن بحرانى يا تفسير نورالثقلين شيخ حويزى مى داند و به معرّفى اين آثار و بررسى آنها مى پردازد. فصل سوم، درباره تحليل و بررسى و شرح حديث است. نگارنده، در اين فصل به معرّفى و شرح كتب اربعه حديثى شيعه پرداخته و شروحى از قبيل مرآه العقول شرح الكافى، روضه المتقين شرح كتاب من لا يحضره الفقيه، ملاذ الأخيار شرح تهذيب الأحكام و شروح كتاب الاستبصار را نام مى برد و از ساير جوامع حديثى نيز به كتاب تفصيل وسائل الشيعة و شروح و حواشى بر كتاب بحارالأنوار و شروح نهج البلاغة و صحيفه سجاديه و ساير كتب ادعيه و اذكار مى پردازد. وى در فصل چهارم، از فعّاليت در راستاى اصول حديث و علم رجال بحث مى كند؛ بحث هايى از قبيل درايه الحديث، علم رجال حديث، تعريف و تاريخچه پيدايش هر يك از اين دو و نقش اين دو در رابطه با حديث، عناوين اصلى اين فصل را تشكيل مى دهند. همچنين به تناسب، تقسيم حديث از ديدگاه متقدّمان و متأخّران و عوامل اين تقسيم را يادآور شده و در پايان، كتاب هاى درايه اى و رجالى را معرّفى مى كند. فصل پنجم، درباره موقعيت حديث در دوران معاصر است. نگارنده، در اين فصل، بيشتر به معرّفى تأليفاتى در زمينه پژوهش هاى حديثى همّت گماشته و تدوين مجموعه هاى حديثى را در عصر حاضر، از جمله فعّاليت هاى مثبت در اين زمينه مى داند. كتاب هايى را كه در اين فصل نام مى برد، عبارت اند از: جامع أحاديث الشيعة، ميزان الحكمة، الحياة، آثارالصادقين، مسانيد أئمة عليهم السلام ، المعجم المفهرسها، مستدركها و سرانجام، غريب الحديثها. در ادامه اين فصل، نگاهى گذرا به تشكيل مؤسّسات تحقيقاتى در حوزه علوم حديث دارد و تعدادى از اين مراكز، شيوه كار و نوع محصولات هر يك، نام برده شده است. همچنين كتاب خانه هاى تخصّصى حديث، زمينه ساز در تحقيقات و تأليفات حديثى دانسته شده و به برخى از اين كتاب خانه ها معرّفى شده است.

.

ص: 92

. .

ص: 93

. .

ص: 94

پژوهشى در «تفسير العسكرى» منسوب به امام ابو محمّد حسن بن على عسكرى عليه السلام

37 . پژوهشى در «تفسير العسكرى» منسوب به امام ابو محمّد حسن بن على عسكرى عليه السلام، محمّد مسعود رهنماى منفرد، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: ... ، 1367، 261ص، دست نويس.اين كتاب، از جمله آثار ارزشمندى است كه همچون ديگر سندهاى گران سنگ شيعه از گزند حيله گرى ها و دسيسه ها در امان نمانده و ناپاكان روزگار، از راه تقطيع يا تصحيف مطالب، سعى در كاهش ارزش آن نموده اند، مقدار باقى مانده از اين تفسير، تنها شامل تفسير «فاتحة الكتاب» و حدود نيمى از سوره بقره است كه مورد استفاده محقّقان قرار گرفته است. تاريخ كتابت قديم ترين نسخه خطّى باقى مانده از اين تفسير، مربوط به سال 880 ق، است كه ظاهرا با نسخه مرحوم محقّق كَرَكى مقابله شده است. البته حدود سى نسخه خطّى ديگر نيز در دسترس است كه برخى در چاپ اين تفسير به همراه نسخ سنگى ديگر، مورد استفاده قرار گرفته اند. اين پايان نامه در معرّفى التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام و دفاع از سند و درستى محتواى آن است. نگارنده ضمن اشاره به زمان پيدايى اين تفسير و رواج آن در بين شيعيان، سعى در بيان ارزش و اهمّيت جايگاه آن در بين تفاسير مأثور دارد و با اعتراف به ناقص بودن آن _ كه فقط بخشى از تفسير را داراست _ آن را از آثار ارزشمند شيعى برشمرده است. اين پايان نامه، دربردارنده يك مقدّمه و پنج فصل است. در مقدّمه، اهمّيت و جايگاه تفسير مأثور، با استشهاد به رواياتى كه محوريت معصومان و سخنان آنان را در تبيين آيات قرآن روشن مى سازد، مورد بحث قرار گرفته است. در فصل نخست، گزارشى اجمالى از چگونگى تدوين اين تفسير با ذكر جريان تاريخى آن و بيان اوّلين بخش آن كه از ناحيه حضرت املا شده و عناوين برجسته آن، آمده است. فصل دوم به بررسى سند تفسير امام حسن عسكرى عليه السلاماختصاص يافته است. نگارنده براى اين تفسير، دو سند ذكر كرده و كوشيده تا وثاقت محمّد بن قاسم مفسّر استرآبادى (راوى اين تفسير) را با طرح دعاوى و ردّ آنها اثبات كند و در پايان فصل، به نقل قول شيخ صدوق (ره) و ادلّه او پرداخته است. در فصل سوم، ديدگاه صاحب نظران رجال، حديث و تفسير درباره اين تفسير، انعكاس يافته و به نقل از علاّمه مجلسى و محدّث نورى از صحّت استناد اين كتاب به امام عليه السلام دفاع شده است. در فصل چهارم، عمده ترين اشكال هاى محتواى اين تفسير، ارائه شده و به آنها پاسخ داده شده است. اين اشكال ها عمدتا توسط شيخ محمّدجواد بلاغى در كتابى تحت عنوان رسالة التكذيب لرواية التفسير المنسوب إلى العسكرى عليه السلامو علاّمه شوشترى در كتاب الأخبار الدخلية طرح شده است، چنان كه از ميان عامّه، محمّد حسين ذهبى در كتاب التفسير والمفسّرون، به تضعيف اين تفسير پرداخته است. نويسنده با عناوين: شواهدى بر تصحيف، اعتراضات سطحى، مغايرت با مستندات تاريخى، نارسايى ظاهرى برخى از مضامين، بررسى شواهد اختصاصى التفسير و المفسرون، بررسى شبهه غلوّ در مقامات معصومان عليهم السلام و بررسى شبهه كثرت معجزات، به نقدها پاسخ داده است. در پايان، نسخه هاى خطّى اين تفسير و نيز فهرست تفصيلى عناوين آن آمده است.

.

ص: 95

. .

ص: 96

پژوهشى در معراج از نگاه قرآن و روايات

38 . پژوهشى در معراج از نگاه قرآن و روايات، محسن اديب بهروز، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: حجه الاسلام حسين توفيقى، [بى تا]، 213 ص.تبيين مفهوم و معناى معراج، بررسى و اثبات امكان وقوع آن، عقلاً و نقلاً، و بررسى شيوه و كيفيت معراج پيامبر اكرم، موضوع مورد بحث محقّق در اين پايان نامه است. معراج، سير و سفر پيامبر صلى الله عليه و آله به ملكوت، از جمله رخدادهاى شگرف و شگفت زاى دوران قبل از هجرت پيامبر اسلام است. اين سفر در اوج تكذيب ها، خيره سرى ها و زشت خويى هاى مشركان تحقّق يافت. در اوج اين نامردى ها و گسترش رنج ها و زجرها، خداوند، آخرين پيامبر خود را به ملكوت مى بَرَد تا با ارائه شگرفى هاى هستى و شگفتى هاى ملكوت، جان او را از حقايق الهى بيا كَنَد و قدرت لايزال و شكست ناپذير الهى را به وى بنماياند و جايگاه والايش را در ملكوت، بدو نشان دهد، تا او با توانى بيشتر و ثباتى افزون تر در گسترش آيينش بكوشد و مشركان و ناباوران را حجّتى قويم و برهانى استوار باشد. اين بررسى، در شش فصل و يك خاتمه سامان يافته است. در نخستين فصل به تبيين معناى واژه «معراج» بر اساس منابع لغوى پرداخته و پس از آن، معناى اصطلاحى معراج را در قرآن و روايات آورده است. در پايان بحث نيز تعاريف بزرگان را از معراج عرضه كرده و با تعريفى كه خود برگزيده، اين فصل را پايان داده است. وى در فصل دوم به اثبات معراج پرداخته است كه با تفسير و تبيين آيات سوره اسراء و نجم، آغاز شده و با عرضه و تحليل روايات اين موضوع و سپس، ارائه دليل عقل، آن را ادامه داده و در پايان نيز آرا و گفتار متفكّران، دانشوران و متكلّمان و محدّثان اسلامى را آورده است كه اعتقاد به معراج را ضرورى تلقّى كرده و انكار و روى برتافتن از آن را كفر دانسته اند. نگارنده، در فصل سوم با استناد به يك روايت صحيح و تأييد ديگر روايات، تعدّد معراج را به اثبات رسانده و در پايان، با الهام گرفتن از سخنان علاّمه طباطبايى، دو مرتبه روى دادن معراج را تبيين و تأييد نموده است. وى در چهارمين فصل، بحث زمان و مكان را _ كه از پُر گفتگوترين و جنجالى ترين بحثهاى معراج است _ مطرح نموده و تضارب آرا و شگفتى در اين باره در منابع و متون و تحقيقات محقّقان را نيز ضميمه كرده است. نگارنده، همچنين با تكيه بر دلايل متعدّدى به لحاظ زمان، به تحقّق معراج در سال سوم يا چهارم بعثت، معتقد شده و به لحاظ مكان، مسجدالحرام را براى معراج برگزيده است. در ادامه بحث نيز وسيله سفر ملكوتى حضرت و ويژگى هاى آن را بر اساس روايات، تبيين نموده است و پس از آن با طرح چهار نظريه در زمينه چگونگى سفر و انتخاب نظريه جسمى _ روحى، به اثبات آن پرداخته و با نقد و بررسى ديگر آرا، بى پايگى آن ديدگاه ها را روشن ساخته است. نگارنده، در فصل پنجم با الهام گرفتن از روايات و با تكيه بر آيات «لِنُريَه مِن آياتِنا» و «لَقَد رَأى مِن آيات رَبِّه الكُبرى»، از هدف اين سفر ملكوتى سخن گفته و براى تبيين بيشتر ابعاد هدف، پاره اى از مشاهدات پيامبر صلى الله عليه و آلهرا در معراج، گزارش كرده و با گفتارى از بزرگان در اين باره، فصل را پايان داده است. در آخرين فصل با استناد به روايات معصومان عليهم السلام از ولايت على عليه السلام، وجوب نمازهاى روزانه، مادّه اوّليه وجود زهراى اطهر عليهاالسلام، رفع تكليف هاى دشوار امّت هاى پيشين از امّت رسول خدا، به عنوان دستاوردهاى مهم اين سفر ملكوتى ياد شده است و با نقد و بررسى ديدگاه هاى مختلف در اين زمينه، اين فصل، پايان يافته است. در خاتمه نيز گزارش گونه اى از سفر پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر شده است. لحن و بيان در اين بخش و چگونگى تنظيم و عرضه آن با فصل هاى پيشين، متفاوت است. نگارنده در اين بخش، كوشش نموده آنچه را پيامبر صلى الله عليه و آلهپس از سفر معراج به عنوان ديده ها و شنيده هاى خود نقل كرده _ كه همه تنبّه آفرين و درس آموز است _ ، در قالب گزارش و دقيقا مستند به روايات بياورد.

.

ص: 97

. .

ص: 98

پيدايش و تطوّر تفسير اَثرى

39 . پيدايش و تطوّر تفسير اَثرى، مليحه پورستّار مهادى، دكترى الهيات و معارف اسلامى، گرايش علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى واحد علوم و تحقيقات، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: دكتر عليرضا فيض، 1378، 282 ص.در ميان مباحث مختلف علوم قرآنى، بحث از روش هاى تفسيرى اهمّيت خاصّى دارد. تفسير اثرى نيز _ كه يكى از اين روش هاست و پيدايش آن در بين مسلمانان به تاريخ تدوين حديث، و سابقه آن به عصر پيامبر صلى الله عليه و آلهبرمى گردد، چون هرگاه براى صحابه در فهم آيات قرآن مشكلى پيش مى آمد، به آن حضرت رجوع مى كردند تا آن را تفسير نمايد. پس مى توان گفت اوّلين نوع تفسيرى كه در بين مسلمانان به وجود آمد، اين تفسير است كه امتيازات شايانى دارد. نگارنده در اين پايان نامه، سعى در ارائه چهره اى روشن از اين روش تفسيرى و سير تاريخى آن و تطوّرى كه اين روش در طول نزديك به دو قرن اوّل هجرى به خود ديده، بررسى نموده است. اين نوشته از چهار بخش تشكيل شده است. در بخش اوّل به دنبال تعريف هاى معناى تفسير در لغت و اصطلاح، و همچنين معناى لغوى و اصطلاحى واژه «أثر»، تاريخچه مختصرى از پيدايش «تفسير أثرى» بيان شده است و در ضمن آن، از مفسّران مشهور عصر صحابه، از شخص اميرمؤمنان و عبداللّه بن عبّاس و ديگران، مطالبى ارائه شده است. سپس مراكز تعليم تفسير يا مكاتب تفسيرى، به طور كامل، مورد ارزيابى قرار گرفته است. در بخش دوم از مصادر تفسير اثرى، ضمن چند فصل بحث شده است. در فصل اوّل، صورت هاى مختلف تفسير قرآن به قرآن، اهمّيت اين روش و ارزش سنّت در تفسير قرآن به قرآن، بيان شده است. در فصل دوم، پس از ذكر ادلّه مخالفان در مقدار تفسير رسول اكرم، قول بهتر برگزيده شده و سپس، صور مختلف تفسير قرآن با سنّت، مطرح شده است. در فصل سوم، مراد از اهل بيت عليهم السلام و حجّيت قول آنها، و نمونه هاى تطبيقى از تفسير قرآن با مأثور از اهل بيت عليهم السلام ، ارائه شده است. در فصل چهارم، بعد از بيان معناى لغوى و اصطلاحى «صحابه»، روش ابن عبّاس و ابن مسعود و اُبىّ بن كعب در تفسير، مورد بررسى قرار گرفته است. فصل پنجم نيز به بحث در مورد تفسير تابعيان و نمونه هايى از تفسير قرآن به مأثور از تابعيان اختصاص يافته است. بخش سوم پايان نامه، به بررسى مشهورترين كتب تفسير اثرى اختصاص دارد. در اين بخش، تعدادى از تفاسير مأثور اهل سنّت و شيعه، بازگو شده و درباره مؤلّفان آن كتب، مراتب علمى آنها، گفتار علما در مورد خصوصيات تفاسير ياد شده و شيوه مؤلّفان آنها، نكاتى مطرح شده است. تفاسيرى كه در اين بخش آمده، عبارت اند از: جامع البيان، التبيان، تفسير القرآن العظيم، البرهان، تفسير العياشى و التفسير المنسوب إلى الامام العكسرى عليه السلام . در بخش چهارم، از خصوصيات تفسير اثرى و ارزيابى آن در چند فصل مطالبى آمده است. در فصل اوّل، خبر متواتر و خبر محفوف به قرينه كه از طُرُق قطعى منتهى شونده به سنّت اند، و از خبر واحد با اختلاف آراى علما درباره آن، بحث كرده است. در ادامه اين بخش، خصوصيات تفسير اثرى كه عبارت از: رهنمون بودن آن به مراد الهى از كلام اللّه ، و وثاقتش به خاطر اتّكا بر نصوص قديم باشد، بيان نموده است. در فصل دوم، سند حديث كه وسيله اعتماد به حديث است، مورد بررسى قرار گرفته و آن گاه، اسباب جعل حديث، كه به جعل در تفسير منجر مى گردد، و اسرائيليات، كه ورودشان به روايات تفسيرى به عنوان دستاويزى در دست مخالفان قرار گرفته تا از اعتبار اين روش تفسيرى بكاهند، مورد ارزيابى قرار داده، تا ثابت كند كه در صورت تحقيق درباره احوال يكايك رجال سند از لحاظ عدالت و وثوق و اطمينان به نقل و روايت آنها، تفسير اثرى از چنان وثاقتى برخوردار مى گردد كه ترديدى به آن راه ندارد.

.

ص: 99

. .

ص: 100

. .

ص: 101

تاريخ حديث شيعه در عهد صفويه

40 . تاريخ حديث شيعه در عهد صفويه، الياس پوراكبر، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر احمد عابدى، استاد مشاور: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، 1379، 284ص.اهداف اصلى نگارنده از نگارش اين پايان نامه، در چند امر خلاصه مى شود: اختصاصى نمودن و به تعبيرى جزئى نمودن تاريخ حديث با قيد دوره خاص، بيان علل ورود علماى جبل عامل به ايران و نقش آنها در پيشبرد حكومت صفويه و ميزان موفقيت آنان، بررسى اهتماماتى كه با تكيه بر نقش علماى جبل عامل در حديث نگارى صورت گرفته ، توضيح زمينه هاى اجتماعى و سياسى روآوردن به حديث در اين دوره، با تأكيد بر نقش حاكمان صفوى ، ارائه اطّلاعات جزئى، دقيق و مستند از روند تكاملى فعّاليت هاى حديثى در اين دوره ، شناسايى محدّثان اين دوره از روى كتب رجال و تراجم ، تبيين صوفيگرى و اخباريگرى و تأثير آن در گسترش فعّاليت هاى حديثى ، بيان انگيزه پيدايش تفكّر اخباريگرى و تقسيم بندى آنها به دو دسته افراطى و معتدل. اين پايان نامه، از يك پيش گفتار و چهار بخش كلّى و يك خاتمه تشكيل يافته است. هر بخش نيز به فصل هاى جزئى ترى تقسيم شده، كه هر فصل با يك نقد و نظر، پايان مى پذيرد. نگارنده در پيش گفتار به تاريخچه پيدايش شيعه و رواج آن در عهد صفويه پرداخته و علّت اوج ترويج مسلك شيعه را از زبان و قلم انديشمندان بيان نموده و در پايان، اهداف اصلى پايان نامه خود را در نُه مطلب عنوان داشته است. در بخش اوّل، درباره زمينه هاى پيدايش حكومت صفويه، دعوت از علماى جبل عامل و نقش آنها در تثبيت حكومت و توجّه پادشاهان صفوى به عالمان دينى در اين دوره اشاره كرده است. اين بخش از چهار فصل تشكيل شده است فصل اوّل، درباره اوضاع سياسى، اجتماعى ايران در دوره صفويه است. فصل دوم، به بحث از حكومت صفويه و دعوت از علماى جبل عامل اختصاص يافته است. فصل سوم، توجّه پادشاهان صفوى به عالمان دينى مورد بررسى قرار گرفته است و در فصل چهارم، تجلّيگاه گفتگوهاى علمى بودن حكومت صفويه مورد بحث واقع شده است. در بخش دوم كه از شش فصل تشكيل شده، بعد از شناخت كلّى از مفهوم و خاستگاه تصوّف، بحث بر اين محور متمركز است كه چه شد تصوّف كه يكى از مهره هاى اصلى تشكيل حكومت صفويه بود، مورد بى مهرى آنان قرار گرفت و چه طور شد كه علما در مقابل آنها ايستادند و با ارائه آثار علمى بر عليه تصوّف، زمينه هاى زوال آنها را در حكومت صفويه فراهم ساختند. در بخش سوم كه بخش اصلى پايان نامه و داراى سيزده فصل است، گفته شده كه هدف پايان نامه، تخصّصى نمودن تاريخ حديث است و به همين لحاظ، بعد از اشاره به زمينه هاى اجتماعى و سياسى روى آورى به حديث در اين دوره، بحث هاى جالب توجّهى در زمينه محتواى فعّاليت هاى حديثى، پالايش منابع حديثى اين دوره از روايات مخالفان، فعّاليت هاى فقه الحديثى، شناسايى پژوهش هاى حديثى مختلف در محورهاى تدوين، ترجمه، حاشيه نويسى، درايه، رجال و شرح نويسى پرداخته است. نگارنده، در اين بخش با طلايى شمردن عصر حديث در اين دوره، اوّلين زمينه سازان و ناشران علم حديث را معرّفى كرده و سپس، ترتيب تأليف كتبى را كه در اين زمينه نوشته شده، بيان كرده است. بخش چهارم، بحث درباره اخباريگرى و رواج آن و علل و عوامل پيدايش اين تفكّر در دوره صفويه، جريانات و برخوردهاى فكرى اصولى _ اخبارى و مناقشات آنان بر روى مسائل حديثى است كه در پنج فصل با تعريف اخباريگرى و زمان پيدايش آن و معرّفى مشاهير علماى اخبارى و اصول و بيان وجوه اختلاف بين اصوليان و اخباريان آغاز و انجام مى پذيرد. در خاتمه نيز تأثير مكاتب اخباريگرى و صوفيگرى در حديث شيعه در دوره صفويه و تأثير بسزاى اين دو در گسترش فعّاليت هاى حديثى شيعه در اين عهد، برشمرده شده است.

.

ص: 102

. .

ص: 103

تأثير روحى، اخلاقى ذكر از ديدگاه قرآن و معصومان عليهم السلام

41 . تأثير روحى، اخلاقى ذكر از ديدگاه قرآن و معصومان عليهم السلام، محبوبه محمّدى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّد جعفر امامى، استاد مشاور: دكتر محمّد مهدى گرجيان، 1375، 114ص.اين تحقيق بر آن است كه با تفحّصى عميق، تأثير روحى، اخلاقى ذكر خداى تعالى در نهاد بشر را با استفاده از آيات قرآن مجيد و روايات معصومان عليهم السلام و با تأكيد بر استفاده از تفاسير شيعه و سنّى از آغاز تاكنون كه منابع عظيم اسلامى هستند، مورد بررسى قرار دهد، تا گامى در جهت حلّ مشكلات عديده انسانِ قرن حاضر از جهت روحى بردارد. از آن جا كه بشر قرن حاضر، دست خوش نگرانى ها و اضطراب هاى عميق روحى است و هر روز بر بيمارى هاى روحى و عصبى او افزوده مى شود، درحالى كه كامل ترين دين هاست و به حق، داعيه سعادت دنيوى و اخروى بشر را دارد و دستيابى به آن را به شرط متخلّق شدن به اخلاق اسلامى مى داند، لذا ضرورى است كه موانع سعادت بشر، شناخته شود و مهم ترين راه دستيابى به اطمينان و آرامش روحى از نظر اسلام، بررسى و دستورالعمل آن به كار گرفته شود. از احاديث بسيارى كه در ذيل آيات مربوط ذكر آمده، مشخّص مى شود كه ارتباط اجتناب ناپذيرى بين ياد خداى متعال، اطمينان، هدايت و نشاط روح و قلب وجود دارد. پس لازم است بر اساس نقل و عقل، شناخت صحيحى نسبت به خدا باشد تا حقيقت ذكر، آن چنان كه بايد در وجود ذاكر تأثير بگذارد و طى مراحل كمال در پرتو ذكر براى انسان محقّق شود و نيز مسائلى مانند: رابطه ذكر و علم، ذاكران و تاريخ، ولو اجمالاً، دانسته شود. اين موضوع، طى پنج فصل در پايان نامه اين محقّق، عرضه شده است: وى در فصل اوّل، ارزش و اهمّيت موضوع و سوابقى از مطالعات خود را تحليل نموده است. در فصل دوم، منابع اصلى برگزيده، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. در فصل سوم، چگونگى و حيطه تحقيق، عنوان شده است. در فصل چهارم، كه شامل دو بخش است، نگارنده، يافته هاى خود را عرضه نموده است. وى در بخش اوّل، ابتدا به بررسى مفهوم ذكر پرداخته و سپس دلايلى از قرآن و روايات را با توجّه به تفاسير برگزيده و شرح احاديث عنوان نموده، تا ثابت كند ذكر، واجب عقلى است. وى در اين بخش، تأثيرات مختلف ذكر را بررسى نموده و اُسوه هاى متعالى ذكر را معرّفى كرده است. سپس عوامل بازدارنده ذكر را مطرح ساخته و راه كسب اين خُلق متعالى را تفصيلاً بيان كرده است. در پايان اين بخش نيز خالق سبحان را كه مذكورِ ذكر است، با استفاده از كلام خداوند و روايات، معرّفى نموده تا حقيقت ذكر، آن چنان كه شايسته كمال انسان است، محقّق شود و بر اساس بينش و معرفت، استوار گردد. نگارنده، در بخش دوم اين فصل، نقطه مقابل ذكر را كه غفلت است، بررسى نموده و تأثيرات آن را ذكر كرده است. در اين راستا، تأثير غفلت در جهان امروز را مطرح كرده و راه گريز از آن را با استفاده از كلام هدايتگر الهى و سخنان گهربار معصومان عليهم السلام و همچنين نظريات برخى از دانشمندان اسلامى و غربى مطرح كرده است. در فصل پنجم، نتايج مطالب عرضه شده، در چهار قسمت بيان شده و سپس، توصيه هايى در زمينه تحقيق عرضه داشته است. اين فصل، در پايان، شامل كتاب نامه است كه نگارنده، شصت منبع مورد استفاده خود را در آن ثبت نموده است.

.

ص: 104

. .

ص: 105

تحقيق درباره شخصيت ابن عبّاس و روش تفسيرى او

42 . تحقيق درباره شخصيت ابن عبّاس و روش تفسيرى او، سيّد ابراهيم ميرباقرى، دكترى فرهنگ عربى و علوم قرآنى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استادان راهنما: آيه اللّه دكتر يحيى نورى و دكتر سيّد محمدباقر حجتى، استاد مشاور: ... ، [بى تا]، 387 ص.اين پايان نامه درباره معرّفى شخصيت علمى و روش تفسيرى يكى از اصحاب بزرگوار رسول خداست ؛ شخصيتى كه در بين صحابه از ويژگى خاصّى برخوردار است و مورد قبول فريقين به شمار مى آيد. همچنين روايات اين شخصيت برجسته، خصوصا روايات تفسيرى او، جايگاهى ويژه دارد. ابن عبّاس، در بين صحابيان، اوّل كسى است كه داراى علم جامع (شامل سنّت نبوى و طريق لغوى و روش فتوا) است. وى از تركيب لغت و روايت و رأى، تفسير كاملى را پى ريزى نموده كه پايه تفسير اسلامى و الهام بخش همه مفسّران بعدى گرديد. وى در ميان اصحاب نبى اكرم سرآمد بود، چنان كه حضرت به وى لقب «ترجمان القرآن» و «حِبر امّت» را عنايت فرمود. از خصوصيات بارز و سرشار او هوش و حافظه خارق العاده، احاطه بر فنون علمى عصر خود و محبوبيت نزد اميرمؤمنان بود. مزيّت هاى تفسيرى وى بر ديگران، كه بيشتر به واسطه نزديك تر بودنش به پيامبر صلى الله عليه و آله و بيشتر كسب فيض نمودنش بود و به همين علّت، زبانزدِ خاصّ و عام شده بود، گرچه در طول تاريخ روش تفسيرى وى ادامه پيدا كرد و هرچند واژه هاى قرآن و حديث در كتب غريب القرآن و غريب الحديث و اكثر كتب تفسيرى آمده؛ ليكن ابداع اين طريق توسط ابن عبّاس بود و ديگران، اين كار را گسترده تر و بارورتر ساختند. اين پايان نامه، از يك مقدّمه، دو باب و پنج فصل تدوين شده است. گردآورنده در مقدّمه به بررسى شخصيت علمى ابن عبّاس پرداخته و ضمن آن، اهمّيت و جايگاه علم تفسير را در بين جوامع اسلامى بررسى نموده است. پپ نگارنده، در باب اوّل به شرح زندگانى ابن عبّاس و معرّفى او پرداخته است. اين معرّفى از چند بخش تشكيل شده است. نويسنده در بخش اوّل، به تفصيل، نام و نسب، ولادت و وفات و مدّت عمر، ويژگى هاى ظاهرى، و صفات او (از قبيل: حافظه، سخنورى، فصاحت، هوش و فراست، سجايا و اخلاق او) را توضيح داده است. نويسنده در بخش دوم، ملازمت ابن عبّاس را با پيامبر اكرم بيان نموده و موقعيت او را در نزد آن حضرت، بازگو كرده است. بخش بعدى به شرح موقعيت ابن عبّاس در زمان خلفا و معرّفى تعدادى از معاصران وى اختصاص دارد. نويسنده در بخش ديگرى، از زندگانى سياسى ابن عبّاس و تقارن آن با دوران خلافت حضرت على عليه السلام سخن گفته است. فصل دوم پايان نامه، مربوط به شخصيت علمى ابن عبّاس و مقام و موقعيت تفسيرى اوست. نويسنده در اين بخش، القاب ابن عبّاس و وجه نامگذارى او را به اين لقب ها شرح داده و نظر صحابيان و تابعيان را نيز درباره شخصيت علمى او عنوان نموده است. نويسنده به اين مطلب تصريح دارد كه ابن عبّاس، نه تنها در بين هم عصران خود برترى علمى داشت؛ بلكه بعد از او نيز كسى در اين باب به حدّ او نرسيد. وى در ادامه مى افزايد: آنچه باعث شهرت ابن عبّاس بود، فقط تبحّرش در علم تفسير نبود، بلكه او در علوم ديگر (از قبيل: علم فقه و آگاهى به اشعار) نيز بر ديگران برترى داشت. وى اين نبوغ را نتيجه چند امر مى داند كه از جمله آنهاست: همبستگى ابن عبّاس با نبى اكرم، دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره او، استعداد فراوان او، كوشش و شوق بى اندازه اش به تحصيل دانش و شاگردى اميرمؤمنان على عليه السلام . فصل سوم، درباره طرق روايى ابن عبّاس بحث مى كند. نويسنده در اين فصل، بهترين طُرُق روايى ابن عبّاس را به اين ترتيب، معرّفى مى نمايد: 1 . طريق على بن ابى طلحه هاشمى، 2 . طريق قيس عطا بن سائب، 3 . طريق ابن اسحاق از محمّد بن ابى محمّد، وابسته آل زيد بن ثابت، از عكرمه يا از سعيد بن جبير، 4 . طريق اسماعيل بن عبدالرحمان، 5 . طريق ضحّاك بن مزاحم هلالى، 6 . طريق مقاتل بن سليمان أزْدى، 7 . طريق عطية بن سعد جدالى كوفى، 8 . طريق محمّد بن سائب كلبى، 9 . طريق ابوخالد عبدالملك بن جريح. بخش دوم اين پايان نامه، درباره مقام و موقعيت دينى ابن عبّاس است. اين بخش، خود از دو فصل جداگانه تشكيل شده است. فصل اوّل اين بخش، درباره عقيده شيعه در مورد ابن عبّاس است. نويسنده به تناسب اين بحث، مسئله شيعه و سنّى را مطرح نموده و روشن كرده است كه به چه كسانى شيعه و به چه كسانى سنّى مى گويند. فصل دوم اين بخش نيز درباره وثاقت و عدالت ابن عبّاس در نزد فريقين است. باب دوم اين بخش، درباره روش تفسيرى ابن عبّاس است و پنج فصل دارد. روش تفسير لغوى، روش تفسير به مأثور، روش تفسير به رأى و آثار منسوب به ابن عبّاس و مسائل ديگر مربوط به او در اين پنج فصل بررسى شده است.

.

ص: 106

. .

ص: 107

. .

ص: 108

تحقيق و بررسى اسانيد روايات تفسيرى امام محمّدباقر عليه السلام

43 . تحقيق و بررسى اسانيد روايات تفسيرى امام محمّدباقر عليه السلام ، بهمن منصورى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: استاد على اكبر غفّارى، استاد مشاور: دكتر هادى عالم زاده، 1378، 467ص.موضوع تحقيق اين پايان نامه عبارت است از بررسى اسانيد روايات تفسيرى امام باقر عليه السلام و يا به عبارت ديگر: تفسير قرآن بر اساس روايات تفسيرى امام باقر عليه السلامو بررسى اسانيد آنها. بر اين اساس، نگارنده، دو هدف عمده را در تدوين پايان نامه خود، مورد نظر داشته است: 1 . استخراج احصايى همه روايات صادر شده از امام باقر عليه السلامدر تفسير قرآن و مرتّب نمودن آنها بر اساس ترتيب سوره ها و آيات؛ 2 . تحقيق، بررسى و ارزيابى اسانيد روايات استخراج شده. خلاصه، وى در اين تحقيق، اولاً به دنبال جمع آورى روايات منقول از امام باقر عليه السلام است ثانيا روايات منقول از آن حضرت را كه مختصّ به تفسير قرآن است، استخراج كرده است، ثالثا به قصد احصا روايات را آورده است. رابعا روايات تفسيرى را به ترتيب سوره ها و آيات مرتّب كرده است. خامسا اسانيد روايات را بررسى كرده است و سادسا ميزان و درجه اعتبار هر يك از آنها را تعيين كرده است. هدف اصلى نگارنده در اين تحقيق، ارزيابى اسانيد روايات تفسيرى امام باقر عليه السلام از قرآن تا آخر سوره بقره است. وى قبل از وصول به هدف ياد شده، هدف ديگرى را به عنوان هدف فرعى و مقدّماتى مدّ نظر گرفته تا بر اساس آن بتوان به هدف نهايى و اصلى نايل آمد و آن، استخراج و احصاى روايات در اين مورد است. اين پايان نامه در دو جلد فراهم آمده كه جلد اوّل، سه بخش و جلد دوم، دو بخش دارد كه هر بخش نيز داراى فصل هايى است. بخش اوّل به بررسى شخصيتى امام محمّدباقر عليه السلام پرداخته كه در چهار فصل، زندگانى امام باقر عليه السلام، اوضاع سياسى عصر آن حضرت، مقام علمى امام و جايگاه ايشان را بررسى كرده است. بخش دوم، مربوط به تعاريف و اصطلاحات است. در فصل اوّل، اصطلاحات كلّى، در فصل دوم، انواع اصلى حديث، در فصل سوم، اصطلاحات مربوط به سند و متن حديث، در فصل چهارم، اصطلاحات مربوط به مدح راويان، و در فصل پنجم، اصطلاحات مربوط به ذم راويان، توضيح داده شده است. شايان ذكر است كه نگارنده، در فصل چهارم از بخش اوّل، مشخّص نموده كه امام عليه السلام ، خود كتاب تفسيرى ننوشته و يا اگر نوشته، هيچ گونه خبر و اثرى از آن به دست ما نرسيده است، با وجود اين، آن حضرت داراى مكتب تفسيرى فعّال و معتبرى بوده و شاگردان زيادى را در اين فن، تربيت كرده است. همچنين بيان شده است كه دو تفسير يكى از ابوالجارود و ديگرى از جابر بن يزيد جعفى _ كه هر يك بر اساس روايات امام باقر عليه السلام نوشته شده _ به امام عليه السلاممنسوب است. سپس نگارنده در سه فصل، به ترتيب، روايات مربوط به علوم قرآنى، سوره حمد و سوره بقره را جمع آورى كرده و در مجموع، تعداد 366 روايت و 504 سند را با مراجعه به منابع و متون معتبر شيعه و سنّى استخراج و احصا كرده است. اين روايات، در جلد دوم پژوهش، به ترتيب موضوعات شانزده گانه، پشتِ سر هم قرار گرفته اند. نگارنده به منظور دستيابى به هدف اصلى خود كه عبارت از ارزيابى اسانيد روايات است، علاوه بر استفاده از حاصل مطالعات به عمل آمده خود در بخش هاى اوّل و چهارم، سه بخش مفصّل ديگر نيز اختصاص داده، كه در بخش هاى دوم و سوم _ كه به منزله مقدّمه و پيش نياز براى ورود به بخش چهارم و پنجم است _ به بيان تعاريف و اصطلاحات زيادى كه در پايان نامه و خصوصا بخش پايانى آن به كار رفته، و نيز به بررسى رجال و راويان احاديث مندرج در بخش چهارم، پرداخته است. نگارنده در بخش آخر پايان نامه، با مطالعه و تحقيق، به ارزيابى سند روايات و نيز تعيين نوع هر يك از آنها و نهايتا تعيين ميزان و درجه اعتبار آنها پرداخته است. بر اين اساس، از مجموع 504 سند ارائه شده، تعداد 24 سند از نوع صحيح، تعداد سه سند حَسَن، هفده سند موثّق، 38 سند قوى و 422 سند ضعيف را به صورت دسته بندى بيان نموده است.

.

ص: 109

. .

ص: 110

. .

ص: 111

تحقيقى پيرامون شخصيت و كتاب رجالى ابن غضائرى

44 . تحقيقى پيرامون شخصيت و كتاب رجالى ابن غضائرى، محمّدرضا آرام، كارشناسى ارشد پيوسته علوم قرآن و حديث، دانشكده معارف اسلامى و ارشاد دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: استاد على اكبر غفّارى، 1375، 94ص.مطالب مورد بحث در اين پايان نامه، نقد و بررسى، ارائه ديدگاه ها و تحليل هاى مختلف در باب كتاب رجالى ابن غضائرى، معيار و ملاك وى در جرح و تعديل راويان حديث، بيان ديدگاه هاى مختلف ابن غضائرى درباره ضعفا، و بيان اين نتيجه است كه توثيقات و تضعيفات ابن غضائرى مستند به حسّ و شهود و سماع از مشايخ و ثقات نبوده؛ بلكه مستند به حدس و استنباط است. اين پايان نامه از يك مقدّمه و سه فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. در مقدّمه، نگارنده، نگاهى اجمالى به تاريخ تدوين كتب رجالى شيعه تا قبل از زمان تأليف رجال ابن غضائرى دارد و از آن جا كه ابن غضائرى و كتاب رجالى وى از ديرباز، مورد نقد و بررسى محافل علمى، مخصوصا علماى رجال بوده و هست، لذا قبل از پرداختن به ارائه ديدگاه ها و تحليل هاى مختلف در باب كتاب رجالى وى، در فصل اوّل به شخصيت و احوال ابن غضائرى پرداخته و به اين نكته اشاره دارد كه زندگى وى، در هاله اى از ابهام قرار دارد؛ زيرا در منابع رجالى شيعه (مانند الفهرست، رجال الطوسى، رجال النجاشى و آثار متأخّرى كه به استناد اين منابع نوشته شده اند) شرح حالى از وى به دست داده نشده است. فقط نجاشى در برخى از نقل قول هايى كه از وى نموده، به زندگى و دانش وى اشاراتى كرده است. وى، اين فصل را به دو بخش تقسيم كرده كه در بخش اوّل، به عنوان مقدّمه تحقيق درباره عنوان «ابن غضائرى» و سپس زندگى نامه احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى، و مشايخ و تأليفات وى دارد. شيخ ابوالحسن احمد، فرزند حسين بن عبيداللّه بن ابراهيم، از علماى بزرگ شيعه در قرن پنجم هجرى و از شيوخ محدّثان اماميه و محقّقان جليل است. وى از شاگردان پدرش حسين، معروف به غضائرى (م 411 ق) و شريك بحث ابوالعباس احمد نجاشى (372 _ 450 ق) بوده است. در بخش دوم نيز بحثى اجمالى درباره زندگى حسين بن عبيداللّه غضائرى و اساتيد و شاگردان و تأليفات و ديدگاه علما درباره وى مطرح شده است. فصل دوم، درباره كتاب رجالى ابن غضائرى و معيار و ملاك وى در جرح و تعديل راويان حديث و اكثار وى در جرح ثقات است، و اين كه عدّه اى از علما معتقدند كه ابن غضائرى در تضعيف و جرح، مستند به شهادت و سماع نيست؛ بلكه او بعد از دقّت در روايات افراد، بر اجتهاد خويش اعتماد مى كرد. لذا هرگاه بر حسب اعتقاد خويش، روايتى را شامل غلو و اغراق مى دانست، آن روايت را ضعيف مى دانست. در فصل سوم نيز ديدگاه هاى مختلف درباره كتاب الضعفاء ابن غضائرى بيان شده و برخى از آنان، مورد نقد و بررسى و تحليل قرار گرفته اند. مجموعه اين ديدگاه ها در دو بخش تقسيم بندى شده است: 1 . ديدگاه هاى قدما، 2 . ديدگاه هاى متأخّران.

.

ص: 112

تحقيقى پيرامون «كتاب من لا يحضره الفقيه» شيخ صدوق(ره)

45 . تحقيقى پيرامون «كتاب من لا يحضره الفقيه» شيخ صدوق(ره)، محمود نظرى، كارشناسى ارشد پيوسته، دانشكده معارف اسلامى و الهيات دانشكده امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما: استاد على اكبر غفارى، اساتيد مشاور: دكتر كامران ايزدى مباركه و حجه الاسلام سيّدحسن مصطفوى، 1375، 163ص.اين پايان نامه، تحقيقى است در زواياى مختلف اثر ارزشمند كتاب من لا يحضره الفقيه و بررسى گوشه اى از زندگى مؤلّف والاى آن، يعنى رئيس المحدّثين محمّد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه، ملقّب به شيخ صدوق(ره) . يكى از چهره هاى درخشانى كه در عالم اسلام و تشيّع، صفحاتى از تاريخ را به خود اختصاص داده شيخ صدوق(ره) است كه با جمع آورى احاديث، خدمات شايانى در اين زمينه نموده است. وى با درك نياز شديد جامعه و احساس خلأ در زمينه احكام الهى و فقه معصومان عليهم السلام ، اقدام به تصنيف دومين جامع روايى معتبر شيعه، يعنى كتاب من لا يحضره الفقيه نمود؛ كتابى كه طى قرون گذشته تاكنون، همواره مأخذ و مدرك پُرارزش حديث و فقه شيعه و مورد استفاده و استناد فقها و مجتهدان بزرگ ما بوده و هست. مع الأسف، بسيارى از پژوهشگران دينى، از كمّ و كيف اين كتاب و به طور كلّى كتب حديثى بى اطّلاع اند. بدين جهت، نويسنده پايان نامه، با توجّه به اهمّيت مطلب، در جهت شناخت بهتر و بيشتر جامعه اسلامى، بخصوص نسل جوان، به تحقيق و بررسى اين كتاب ارزشمند، اقدام نموده است. اين پايان نامه از يك پيش گفتار، يك مقدّمه و چهار فصل تشكيل شده است. در ابتدا تحقيقى درباره كتاب من لا يحضره الفقيه را ارائه كرده و در آن، موقعيت و مرتبه اين كتاب شريف را روشن ساخته است. در مقدّمه نيز به جايگاه حديث در جامعه اسلامى، خصوصا در عصر غيبت، اشاره اى دارد، كه با استشهاد به اقوال بزرگان، ويژگى هاى كتب حديثى شرح داده شده است. فصل اوّل پايان نامه، درباره زندگانى شيخ صدوق، اوضاع سياسى _ اجتماعى دوران وى، نقش وى در طول زمان غيبت كبراى حضرت ولى عصر(عج)، تأليفات و آثار وى و شرح مختصرى از بعضى از آنها، و ديدگاه علماى شيعه و اهل سنّت در مورد وى است. نگارنده در فصل دوم به معرّفى شكلى كتاب من لا يحضره الفقيه و انگيزه شيخ صدوق از تأليف آن، تعداد ابواب و احاديث، شروح و ترجمه ها و نظر علماء در مورد اين كتاب پرداخته، و در ادامه، بحثى درباره مشيخه كتاب مطرح ساخته كه به تناسب، تعريف مشيخه و كاربرد آن را در بين محقّقان بيان كرده است. فصل سوم، در مورد روش شيخ در تنظيم و تأليف كتاب، منابع مورد استفاده شيخ در تأليف كتاب، روش وى در نقل روايات و فتاوا، ميزان تأثيرپذيرى وى از استادش محمد بن وليد، شرح حال ابن وليد، بررسى راويان و مصطلحات حديث در كتاب من لا يحضر الفقيه، نظريات خاصّ فقهى شيخ صدوق، جايگاه كتاب من لا يحضره الفقيه در آثار شيخ و مقايسه آن با كتاب الكافى است. نگارنده، در فصل چهارم، به نقل اشكالات متأخّران بر كتاب من لا يحضره الفقيه پرداخته و پس از طرح بحث ارسال و ضعف در روايات، با استناد به قول متقدّمان بر صحّت روايات كتاب، سعى در نقض قول متأخّران دارد. وى به تناسب بحث، مسئله ضعيف و صحيح را در اصطلاح علما و كتب فقهى مطرح كرده و دقّت شيخ را در نقل احاديث صحيح و مورد اعتماد آورده و سپس، در پايان، بحث تصحيف و تحريف در اين كتاب را مورد نقد و بررسى قرار داده است.

.

ص: 113

. .

ص: 114

تحقيقى در رجال و تاريخ اشعريين

46 . تحقيقى در رجال و تاريخ اشعريين، رضا فرشچيان، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ، دانشكده تبليغ و معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما: استاد على اكبر غفّارى، اساتيد مشاور: دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى و آيه اللّه رضا استادى، 1369، 385ص.شناخت اشعريان و تبلور آنان در نقاط مختلف دنيا و نقش آنها در ترويج تشيّع و معرّفى خدمات آنان در طول تاريخ، در زمينه ترويج معارف اهل بيت عليهم السلامو جستارى در تراجم و سرشناسان اشعرى و مواليان آنها، موضوع مورد بحث اين پايان نامه است. نگارنده، اين پايان نامه را به لحاظ نقش مهمّى كه شناخت رجال حديث در شناخت احاديث سقيم از صحيح دارد، و همچنين با ملاحظه در دسترس نبودن تحقيقى مستقل و منسجم درباره اشعريان نگاشته، تا با استفاده از امّهات كتب رجال شيعه و برخى از تأليفات متأخّران شيعه، و نيز با بهره بردن از كتب رجال اهل سنّت و تاريخ و انساب، رجال و تاريخ اشعريان را مورد بحث و بررسى قرار دهد و با در نظر گرفتن اين كه اشعريان در تاريخ شيعه، خاندانى عظيم و مقتدرند كه سهمى بسزا در نشر و ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام و خصوصا احاديث آن بزرگواران داشته اند، و اين كه بارها مورد مدح ائمه اطهار عليهم السلامقرار گرفته اند و امام صادق عليه السلام ، بيت ايشان را «بيت نجيبان» دانسته و حتّى جمعى از اين بيت، در زمره اصحاب و راويان ائمه عليهم السلامبوده اند و برخى از مشايخ حديث و خصوصا مشايخ قم، از راويان و حديث كنندگان از ايشان اند كه مى توان به على بن بابويه و فرزندش ابوجعفر صدوق، على بن ابراهيم، محمّد بن حسن صفار و محمّد بن يعقوب كلينى اشاره نمود و با ملاحظه نقش مهمّى كه در امور ديگر داشته اند، اين بحث از اهمّيت بسزايى برخوردار است. نگارنده، مطالب خود را در چهار بخش و شش فصل، تنظيم نموده است. وى در بخش نخست، در دو فصل به كلّياتى درباره اشعريان پرداخته است. فصل اوّل، مقدّماتى در شناخت اشعريان از نسب و مذهب و موطن و... است، و در فصل دوم، درباره اسلام آوردن آنها و چگونگى آن و آراى مختلف در اين باب، توضيحاتى آمده است. در بخش دوم، فعّاليت هاى اشعريان در خارج از شبه جزيره عربستان، مورد بحث قرار گرفته است. اين بخش به دو فصل: عراق و ايران تقسيم شده كه در فصل اوّل، به شاخه هاى خاندان اشعرى در عراق و فعّاليت ها و مذهب آنان، و در دومين فصل، به مهاجرت و حضور گسترده اشعريان در مناطق جبال و بويژه قم و استيلاى آنان بر قم، قيام هاى قميان عليه حكومت مركزى و ساير مطالب مربوط به آن پرداخته است. بخش سوم نيز در دو فصل به تشيّع و رابطه آن با اشعريان اختصاص يافته است. در نخستين فصل، چگونگى ارتباط اين بيت با تشيّع و بررسى تشيّع مناطق جبال و احتمال تأثيرپذيرى آنها از اشعريان، مورد مداقّه قرار گرفته است و در فصل دوم، خدمات اشعريان به تشيّع، مطرح شده و گفته شده كه ايشان، مشايخِ مشايخِ حديث شيعه بوده اند و صاحبان جوامع حديث شيعه از تأليفات آنان در نگارش كتب خود، سود جسته اند. به لحاظ اهمّيتى كه محدّثان اشعرى در ترويج مكتب تشيّع داشته اند، همّ اصلى نگارنده به معرّفى محدّثان و راويان اين خاندان بوده است و به اين منظور، در آخرين بخش پايان نامه، بيش از يكصد و سى تن از آنان و ساير سرشناسان اشعرى را مورد بحث رجالى _ تاريخى قرار داده است و در صورت اختلاف آراى صاحب نظران، سعى كرده به رأى صائب دست يابد، و چون جمعى از محدّثان و غير ايشان در زمره وابستگان (موالى) اشعريان بوده و از اشاعره اصيل به شمار نمى روند، لذا جهت دورى از التباس، فهرستى از اين گروه را با اشاره به نكات مهم زندگى آنان، در پايان آورده است.

.

ص: 115

. .

ص: 116

. .

ص: 117

تحليلى از ميثاق عهد اَلَست در روايات شيعه

47 . تحليلى از ميثاق عهد اَلَست در روايات شيعه، منصور مير، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ، دانشكده تبليغ و معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام، استاد راهنما: حجه الاسلام سيّدحسن مصطفوى، اساتيد مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى و استاد على اكبر غفّارى، 1369، 417ص.آنچه در اين پايان نامه مورد پژوهش قرار گرفته، موضوع «عهد اَلَست» است كه علاوه بر طرح آن در قرآن به طور مشروح، در روايات نيز از آن سخن به ميان آمده است. اين تعبير از آيه 172 سوره اعراف نشئت گرفته و از اصطلاحاتى است كه براى اشاره به پيمان گرفته شده بر ربوبيت خدا به كار مى رود. نگارنده درباره اين ميثاق يا عهدى كه خداوند متعال بر توحيد و ربوبيت خويش قبل از خلقت دنيوى انسان، به تصريح كتاب و سنّت از او گرفته است، تحقيقى نسبتا دامنه دار، همراه با تجزيه و تحليل اطّلاعات و تبيين مقتضاى يافته هاى خويش در موضوع مورد نظر، ارائه كرده است. نگارنده، ميان خيل عظيم روايات، فقط به سخنان ائمه معصوم عليهم السلامكه از طريق افراد عادل و مورد اعتماد نقل شده و حاكى از رأى و اعتقاد معصوم عليهم السلامدر مسئله مورد بحث است و در متون و جوامع روايى شيعه، به طور مستند و صحيح موجود است، استناد نموده است. اين پايان نامه از يك مقدّمه و پنج بخش تأليف شده است در بخش اوّل _ كه خود داراى دو فصل است _ نخست، كلّياتى درباره موضوع بيان شده است. سپس بحثى در خصوصيات و ويژگى هاى موضوع و تبيين واژه ها و اهمّيت و علّت انتخاب موضوع دارد. نگارنده در فصل دوم، روش خود را در نحوه بررسى و ارائه موضوع، بازگو نموده كه در اين بخش، به ذكر منبع و وسيله بررسى موضوع مى پردازد و آن را از جهت حجّيت اخبار و حجّيت ظهور، تحليل مى نمايد. بخش دوم، درباره ميثاق و مطالعه تاريخى آن در دو فصل بحث نموده كه در فصل اوّل، معناى لغوى و اصطلاحى ميثاق و در فصل دوم، مطالعه تاريخى و سير تحوّل اين موضوع را بررسى مى كند. در بخش سوم با عنوان «ميثاق در روايات»، نگارنده با گشودن سه فصل، در فصل اوّل، منابع و مآخذ بحث و صحّت و سقم احاديث وارد شده در اين باب را مورد نقض و ابرام قرار داده و به تناسب، وارد ميدان تجزيه و تحليل سند حديث و علم حديث شناسى و رجال حديث و عدالت راويان شده و روش خود را در مواجهه با روايات بيان كرده است. بخش چهارم نيز در سه فصل آمده است، در فصل اول ميثاق در نهج البلاغة و شارحان آن مورد بررسى قرار گرفته است . فصل دوم ، جستارى در كتاب الكافى درباره موضوع مورد بحث دارد و گفتارى نيز از ملاّ صدرا ، و فيض كاشانى و ملاّ صالح مازندرانى نيز نقل شده است. در فصل سوم ، ميثاق از نظر دانشمندان و انديشمندان شيعه مطرح شده و از آراى بزرگانى همچون شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ صدوق و علاّمه مجلسى آمده است. بخش پنجم، در مورد حقيقت ميثاق است كه در دو فصل بازگو شده: فصل اول، در بيان كلّيات بحث است و در فصل دوم ، شبهات و تأويلات مطرح شده در باب ميثاق آمده است . نگارنده در روش تحقيقش بر ارائه نظريات مختلف در اين باره تأكيد كرده و پس از اثبات اصالت ميثاق و وقوع آن ، طرف هاى ميثاق را انسان و ملائكه مى داند، و به تناسب ، كيفيت وجودى بنى آدم در ميثاق و اختلاف اخبار و روايات در اين باره را نقل مى كند. فصل سوم، درباره محصول ميثاق و رابطه ميان فطرت و ميثاق و معرفت و ميثاق و فايده هر يك است.

.

ص: 118

. .

ص: 119

تربيت جسم از ديدگاه قرآن و حديث

48 . تربيت جسم از ديدگاه قرآن و حديث، محمّدمهدى منصوريان، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجتى، استاد مشاور: ... ، 1370، 161 ص.اين پايان نامه، درباره تربيت است و تربيت، عبارت است از پرورش استعدادهاى موجود در انسان، به طورى كه استعدادى، موجب ضايع شدن استعداد ديگر نشود. تربيت از نظر لغت، مصدر باب تفعيل و از ريشه «ربو»، به معناى رشد و نمو و پرورش دادن است. نظر متفكّران در معناى اصطلاحى تربيت، يكسان نيست. برخى از معانى اصطلاحى تربيت عبارت اند از: رشد طبيعى و هماهنگ همه نيروها، رشد قوّه قضاوت صحيح، انتقال معلومات و مهارت ها، پرورش استعدادهاى موجود در انسان و... . قرآن و روايات اسلامى براى تربيت اخلاقى انسان ها اهمّيت ويژه اى قائل هستند. حُسن اخلاق و در برخوردها، ترك خشونت در معاشرت و احترام قائل شدن براى افراد مختلف، از جمله صفاتى است كه هر انسان تربيت شده اى بايد آنها را دارا باشد و گرچه عنوان پايان نامه به تربيب جسم منحصر شده، در عمل تعميم يافته است. يك مقدّمه و شش بخش، تشكيل دهنده موضوعات اين پايان نامه است. نگارنده، در مقدّمه با استناد به قرآن كريم، موضوع تربيت را به انسان نسبت داده و ساير موجودات را از اين دايره خارج نموده است. وجه استدلال او علاوه بر آيات قرآن و سخنان معصومان عليهم السلام، نقل قول بزرگان است. بخش اوّل پايان نامه، درباره شناخت تربيت و موضوع آن، شناخت قواى فطرى، اصول و خصوصيات مكتب تربيتى اسلام، اختصاصات انسان از نظر ماهيت، مراحل تربيت، ديدگاه هاى تربيتى اسلام، مسئله عدالت و اقسام تربيت است. بخش دوم، شامل تعريف جسم و چگونگى حدوث روح در جسم و تناسب ميان جسم و روح را دربر مى گيرد. بخش سوم، به تربيت جسم اختصاص دارد. البته اين تربيت با توجّه به مراتب روح بررسى شده و به همين دليل، بحث آن در دو بُعد تربيت كمّى و تربيت كيفى سامان يافته است. بخش چهارم، در تربيت عمومى است كه شامل طهارت و بهداشت جسم، پوشش، جمال و زيبايى، تغذيه، كار و اشتغال، ورزش و تربيت بدنى، و مراحل رشد جسم در سال هاى مختلف مى شود. بخش پنجم پايان نامه مربوط به تربيت كيفى جسم است. در اين بخش، تزكيه نفس و اثر عبادات در تربيت، بررسى شده است. نويسنده در بخش ششم، حوادث وارد بر جسم از قبيل رؤيا و مرگ را عنوان كرده و درباره آنها به بحث پرداخته است.

.

ص: 120

ترجمه و تحقيق حكمت هاى منسوب به امير مؤمنان على عليه السلام از كتاب «شرح نهج البلاغة»ى ابن ابى الحديد المدائنى

49 . ترجمه و تحقيق حكمت هاى منسوب به امير مؤمنان على عليه السلاماز كتاب «شرح نهج البلاغة»ى ابن ابى الحديد المدائنى، محمّد محبوبى راد، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب، دانشگاه آزاد اسلامى قم، استاد راهنما: دكتر محمّد جنتى فر، استاد مشاور: دكتر ابوالحسين امين مقدسى، 1380، 106ص.اين مجموعه،ترجمه گزيده اى از حكمت هاى منسوب به حضرت على عليه السلاماست كه از كتاب شرح نهج البلاغةى ابن ابى الحديد، انتخاب شده است. ابن ابى الحديد، اين اثر ارزنده خود را در بهترين مقطع سنّى خود، يعنى 58 سالگى شروع كرده و تصنيف اين كتاب، چهارسال و هشت ماه، به طول انجاميد. وى در ابتدا به شرح مشكلات لغوى و بيان معانى نهج البلاغة قناعت كرد؛ ولى بعدا آن را گسترش داد، به طورى كه شامل مباحث لغوى و نكات معانى و بيان و توضيح مشكلات صرفى و نحوى بود و در هر مورد، شواهد ديگرى از نظم و نثر، كه مؤيّد آن باشد، آورد و در هر فصل، كارها و وقايع تاريخى مربوط به آن را شرح داد. وى در مورد منابع تاريخى و كلامى، سعى كرده است كه از بهترين منابع گروه هاى مختلف، اعم از سنّى و شيعه، استفاده كند. اين روند در مباحث ديگر نيز مدّ نظر ابن ابى الحديد بوده است. نكته ديگرى كه اشاره به آن لازم به نظر مى رسد، اظهار نظرهاى مختلف درباره مذهب ابن ابى الحديد است. برخى بر تشيّع او و گروهى ديگر بر سنّى بودنش اصرار ورزيده اند؛ ولى با دقّت در اظهارات صريح او به خوبى آشكار مى شود كه شيعه امامى نيست. نويسنده در كتابش حكمت ها را در انتهاى جلد بيستم ذكر كرده است، كه حدود هزار حكمت است. وى اظهار كرده كه گرچه ممكن است برخى از اين حكمت ها از حضرت على عليه السلام نباشد؛ امّا بسيار نزديك و مشابه به كلام آن حضرت است. بنا بر اين، آنها را مكمّلى براى كتاب نهج البلاغة محسوب نموده است. اين پايان نامه از يك مقدّمه و دو فصل تشكيل شده است. در مقدّمه به تأثير اسلام بر زبان عربى و زندگى ادبى اعراب اشاره شده است و اهمّيت قرآن كريم و پيامبر صلى الله عليه و آله و حضرت على عليه السلام ، به عنوان اوّلين سرچشمه هاى ايجاد تحوّل در ادبيات دوره صدر اسلام، مورد تأكيد قرار گرفته است. در فصل اوّل، ابعاد مختلف زندگى حضرت على عليه السلام به عنوان بليغ ترين و فصيح ترين فرد در گفتار بعد از پيامبر اكرم، مطرح شده است. اين فصل از سه باب تشكيل شده است. باب اوّل، درباره زندگانى و شرح حال امير مؤمنان، صفات برجسته و فضائل و مناقب آن حضرت است. همچنين به مناسبت، اشاراتى نيز به اوضاع اجتماعى _ سياسى دوران زندگانى حضرت در هنگام حيات پيامبر اكرم و بعد از وفات ايشان شده است. نگارنده در باب دوم، به معرّفى كتاب شريف نهج البلاغة، گردآورنده آن، روش سيّد رضى در جمع آورى اين كتاب شريف، معرّفى شروحى كه درباره نهج البلاغة تدوين شده، و كيفيت طبقه بندى خطبه ها و نامه ها و سخنان حكمت آميز اين كتابْ پرداخته است. در باب سوم، بلاغت على عليه السلام و ويژگى خطبه هاى آن حضرت، مدّ نظر نگارنده بوده كه در اين قسمت، مهم ترين علل و عوامل به وجود آورنده اين ويژگى ها در حضرت، توضيح داده شده و ويژگى هاى كتاب ارزشمند نهج البلاغة و همچنين بلاغت و زيبايى هاى كلام على عليه السلام با استفاده از كتب تاريخى و ادبى معتبر توضيح و تبيين شده است. در فصل دوم، مهم ترين حكمت هاى منسوب به حضرت على عليه السلامانتخاب شده و با استفاده از فرهنگ هاى لغت گوناگون به فارسى روان ترجمه شده است. سپس اين حكمت ها در قالب نوزده باب گنجانده شده، كه شامل موضوعات اخلاقى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و سياسى است.

.

ص: 121

. .

ص: 122

. .

ص: 123

التشبيه فى رسائل الإمام على عليه السلام

50 . التشبيه فى رسائل الإمام على عليه السلام، سيّد جلال الدين هاشمى، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب، دانشگاه آزاد اسلامى قم، استاد راهنما: دكتر محمّد جنّتى فر، استاد مشاور: دكتر ابوالحسين امين مقدسى، 1379، 132ص، عربى.اين پايان نامه به بررسى صنعت «تشبيه» در نامه هاى مولاى متّقيان اميرمؤمنان على عليه السلامدر كتاب شريف نهج البلاغة پرداخته است؛ كتابى كه عظمت و شرافتش بر اهل فضل و دانش و ارباب معرفت، پوشيده نيست و دانشمندان، از آن به «قرآن ثانى» و «اَخِ القرآن» ياد كرده اند و پس از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ، آن را كلامى دونِ كلام خالق و فوقِ كلام مخلوق برشمرده اند و حاوى خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار و شيواى امام الخطبا حضرت على عليه السلاماست كه توسّط شريف رضى(ره) گردآورى شده است. نظر انديشمندان درباره اين كتاب اين است كه به لحاظ درجه اعتبار و وثاقتى كه از آن برخوردار است، بهترين راه رسيدن شخص اديب يا متفكّر و محقّق در نوشته ها و خطبه ها و تحقيقاتش به مطلوب اعلاست؛ زيرا اين سخنان بر زبان مبارك شيرمردى جارى شده كه ذرّه ذرّه اين سخنان را تجربه نموده و بر اساس طبع بشر و در نظر گرفتن اعصار و مكان ها بيان كرده است؛ چه در جايى كه دَم از يارى حق مى زند، چه مواردى كه انسان را تشويق به تأمّل و تفكّر در حيات دنيوى و تأديب نفس و دورى از دنائت ها و چشمپوشى و بر حذر داشتن از عيبجويى از ديگران مى كند، و چه مواردى كه مژده رسيدن انسان كامل را به خليفه اللهى به گوش جان ها مى رساند، و دل شوريده انسان را از سستى و كسالت برحذر داشته، پنجره اميد و عشق به زندگانى براى رسيدن به درجات عالى را مى گشايد؛ كتابى كه با كلمات دُرَربارش و ذخائر گهرنشانش، گرچه مكررا به زيور طبع آراسته شده، ولى هميشه براى طالبانش تازگى دارد. شيوه كار در اين پايان نامه بدين ترتيب است كه نگارنده، آن را به دو بخش تقسيم نموده و بخش نخستين را به سه فصل، قسمت كرده است. نگارنده، فصل اوّل را به نهج البلاغة اختصاص داده است. مطالبى درباره نهج البلاغة و گردآورنده آن، سبب گردآورى و وجه نامگذارى اش و محتويات آن از زبان گردآورنده، سخن برخى از شرح دهندگان آن، و آرا و نظريات بعضى از بزرگان درباره عظمت و ابعاد هنرى اين كتاب ارجمند و همچنين مصادر آن، از جمله مباحثى است كه نگارنده در اين فصل مطرح مى كند. در فصل دوم، در نگاهى گذرا به سير و تحوّل «نامه» تا زمان امام على عليه السلام ، به نكاتى از قبيل: تعريف نامه، تاريخ و تحوّل آن، نامه هاى عصر جاهلى و اسلامى، و گزيده اى از ويژگى هاى نامه هاى امام على عليه السلامپرداخته شده است. در فصل سوم، مباحث مهم و معروف صفت تشبيه و تعريف تشبيه (اركان، اقسام، اغراض و زيبايى هاى آن)، به طور خلاصه يادآورى شده است. پپ نگارنده در بخش دوم، كه موضوع اصلى اين پايان نامه است، سعى نموده در حدّ امكان و برحسب توان، به بررسى تشبيه و تبيين جنبه هاى زيباشناختى آن در نامه هاى امام عليه السلامبپردازد. وى ضمن شرح عبارات زيبايى كه در آنها تشبيه به كار رفته، اين تشبيهات را تحليل و توضيح داده است و در اين امر، به اقوال بعضى از شارحان نهج البلاغة مانند: ابن ابى الحديد، ابن ميثم و منهاج البراعة مراجعه نموده است. در تمام اين مراحل، سعى نگارنده، پرهيز از اطناب ممل و ايجاز مخل بوده است.

.

ص: 124

. .

ص: 125

تصحيح و نقد و بررسى كتاب «نفائس الفنون في عرائس العيون»

51 . تصحيح و نقد و بررسى كتاب نفائس الفنون في عرائس العيون، غلامرضا مست على، دكترى ادبيات فارسى، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر احمد احمدى، استاد مشاور: ... ، 1374.كتاب نفايس الفنون فى عرائس العيون، تأليف شمس الدين محمّد بن محمود آملى از علماى قرن هشتم هجرى، كتابى است در موضوعات مختلف كه مى توان آن را «كشكول» نيز خواند. محقّق، قسمت حديثى اين كتاب را برگزيده و ضمن تصحيح و نقد و بررسى آن، قسمتى از اين كتاب را احيا نيز نموده است. آنچه بيشتر مورد نظر و بحث محقّق بوده، فن سوم از قِسم اوّل اين كتاب است كه درباره علم حديث بحث مى كند. او قبل از ورود به بحث، چند فايده را متذكّر مى شود: فايده اوّل، در بيان اصطلاحات وارد درباره حديث و معناى لغوى و استعمالى لفظ «حديث» است. نويسنده به مناسبت، به معرّفى «صحاح ستّه» پرداخته و اوّلين كتاب حديثى را الموطأ مالك دانسته و اشاره كرده است كه نزد خود اهل سنّت هم الموطأ، صحيح ترين كتاب حديثى آنان است. فايده دوم، درباره تقسيمات حديث به صحيح و حَسَن و ضعيف و شرح هر يك است. فايده سوم، به احوال ناقلان حديث به اعتبار سابقه در اسلام و مهاجرت و وفور علم و فضيلت و كثرت ملازمت، مربوط مى شود. در اين تقسيم بندى، ناقلان حديث به دوازده طبقه تقسيم شده اند كه مشهور، تعداد آنان را سى هزار نفر دانسته اند. فايده چهارم، درباره كيفيت علم به حديث است. نويسنده، اين بحث را با بيان و شرح سه حديث به پايان برده است. قسمت دوم اين تحقيق، ذكر چهل حديث به شيوه اربعين نويسى در باب ايمان و اسلام و ادب و اخلاق و مواعظ و حِكَم است.

.

ص: 126

تعدّد زوجات در اسلام

52 . تعدّد زوجات در اسلام، فريده فراهانى، كارشناسى ارشد رشته الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، 1373، 353 ص.اين پايان نامه، درباره مسئله ازدواج و چند همسرى و راه هاى شرعى جلوگيرى از گناه است كه در ده فصل منظّم شده است. نويسنده در مقدّمه، فلسفه ازدواج و اهتمام اسلام را به اين مسئله حياتى توضيح مى دهد. به اعتقاد او، اسلام برخلاف ساير اديان و مكاتب، بر محوريت ميانه روى بنا نهاده شده و به دور از هر افراط و تفريطى در تمام شئون زندگانى انسان، شيوه قسط و عدل را با اهمّيت مى داند. به همين علّت، حتّى در اين مبحث نيز به دور از هرگونه تضييع حق و يا جانبدارى از كسى، امر تعدّد زوجات را در چارچوب دينى و قانونى جايز مى داند. فصل اوّل پايان نامه، در باب ضرورت زناشويى است. به مناسبت، قانون زوجيت، ضرورت ازدواج، اهمّيت ازدواج از نظر قرآن، ديدگاه معصومان عليهم السلامدر مورد ازدواج، زيان خوددارى از ازدواج، نهى اسلام از تجرّد، و آثار دنيوى و اخروى ازدواج نيز مطرح مى گردد. فصل دوم، درباره علل پيدايش تعدّد زوجات در ميان بشر است كه از جمله آنها زورمندى مردها، پدرسالارى، هوسرانى، عوامل جغرافيايى يا اجتماعى، عوامل اقتصادى، عادات ماهانه، محدوديت سن زنان از حيث توالد و تناسل، فزونى تعداد زنان بر مردان دانسته شده است و اعتراف دانشمندان در اين زمينه آمده است. مبحث دوم اين فصل نيز درباره مطابقت و عدم مطابقت چند همسرى با طبيعت مرد است. فصل سوم، تعدّد زوجات قبل از ظهور اسلام را به بحث كشيده و به تعدّد زوجات در يهود، مسيحيت، دوران جاهليت، ايران باستان، و همچنين جوامعى از قبيل مصر، چين، يونان و آسياى جنوب شرقى پرداخته شده است. پپ فصل چهارم، درباره تعدّد زوجات در جهان معاصر است. اين فصل از دو مبحث تشكيل شده است. مبحث اوّل، علّت قبح و ناپسندى اين مسئله از ديدگاه قانونگذارى غربى بررسى شده و در مبحث دوم، نيرنگ مرد قرن بيستم و نظريه برتراند راسل در مورد تعدّد زوجات، بيان شده است. فصل پنجم، با عنوان «اسلام و تعدّد زوجات»، شامل دو مبحث است. مبحث اوّل، درباره بررسى علل تجويز تعدّد زوجات براى مردان است. مبحث دوم نيز با عنوان «قرآن و تعدّد زوجات»، آياتى كه در اين باره نازل شده، آمده و شأن نزول و احتمالات موجود در آنها بررسى شده است. فصل ششم، شرايط تجويز تعدّد زوجات را بررسى مى كند. در اين فصل، يك مبحث به مشروط بودن اباحه تعدّد زوجات و يك مبحث نيز به اصلاح اين اباحه مى پردازد. فصل هفتم، درباره ممنوعيت تعدّد ازدواج براى زنان است. نويسنده در اين فصل، انواع نكاح را نام برده و ضمن توضيح هر كدام، جايز يا غير جايز بودن هر يك را نيز توضيح داده و به تناسب علّت، ممنوعيت تعدّد ازدواج براى زنان را با برهان عقلى و دليل نقلى بيان نموده است. نويسنده، در فصل هشتم، تعدّد زوجات را به يك ضرورت اجتماعى عنوان كرده است. وى در اين فصل نيز طى چند مبحث، حكمت مشروعيت تعدّد زوجات در اسلام و ضرورت تشريع تعدّد زوجات و راه هاى مقابله با افزايش زنان بر مردان را شرح داده است. فصل نهم، درباره حكمت تعدّد زوجات پيامبر صلى الله عليه و آله است. اين فصل نيز چهار مبحث دارد و به تعداد زوجات پيامبر اكرم، شبهه تعدّد زوجات پيامبر صلى الله عليه و آله و ردّ آن، حكمت هاى تعدّد زوجات نبى اكرم و خصايص پيامبر صلى الله عليه و آلهاز جهت نكاح مى پردازد. فصل دهم نيز مربوط به اشكالات وارد بر تعدّد زوجات است. نگارنده، در اين فصل، هشت اشكال عمده بر اين مسئله را بيان مى كند و سپس با نتيجه گيرى بحث را خاتمه مى دهد.

.

ص: 127

. .

ص: 128

تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابه (سده اوّل هجرى)

53 . تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابه (سده اوّل هجرى)، نادر وحيدنيا، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمّدمهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1374، 160ص.اين تحقيق برآن است تا به تبيين مباحث مربوط به تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و ياران ايشان بپردازد و براى اين منظور، با مراجعه به منابع مختلف علوم قرآنى از شيعه و سنّى و با كند و كاو در اين منابع، نياز به تفسير در عهد رسول خدا و نيز حدود و خصوصيات تفسير قرآن را در اين دوره بيان نموده، به معرّفى تنى چند از پيش گامان تفسير قرآن كريم پس از رسول خدا پرداخته است. محور و ملاك بحث براى نگارنده، كتاب التفسير و المفسرون ذهبى و كتاب مباحث فى علوم القرآن دكتر صبحى صالح است و كتاب هاى ديگر در تاريخ تفسير و طبقات مفسّران را در مراحل بعد، مورد استفاده قرار داده است. توضيح چند مطلب اساسى، تشكيل دهنده اين پايان نامه است. اوّل اين كه: آيا در زمان رسول خدا، نياز به تفسير قرآن بوده يا خير، و اگر بوده چه كسى اين وظيفه را برعهده داشته است و اساسا پيامبر اسلام تا چه ميزان از آيات قرآن را و به چه شيوه هايى تفسير فرموده است؟ دوم اين كه: از نظر قرآن و سنّت، مراجع تفسيرى پس از پيامبر صلى الله عليه و آلهكدام اند و اصولاً جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن كريم، چگونه جايگاهى است؟ ديگر اين كه: ارزش سخنان ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن تا چه حدودى بوده و پيش گامان تفسير قرآن در ميان اصحاب چه كسانى اند؟ مطالب اين پايان نامه در پنج فصل گنجانده شده است: در فصل اوّل، اين عناوين به چشم مى خورد: تاريخچه مطالعاتى، بيان مسئله، پرسش هاى پژوهشى، اهداف مطالعاتى، حدود مطالعاتى، برهان مطالعه، تعريف اصطلاحات پژوهشى: تفسير، صحابه و اهل بيت. نگارنده، به طور كلّى در اين فصل بر آن است تا به تبيين مباحثى كه در اين زمينه به صورت مستقل مطرح نشده، بپردازد. به همين علّت كتاب التفسير و المفسرون ذهبى را بررسى كرده و به تناسب، كتاب هاى ديگرى را كه در اين زمينه نگاشته شده، معرّفى مى كند. فصل دوم به معرّفى منابع موجود و مورد استفاده اشاره دارد. در اين فصل به كتاب هايى از قبيل البرهان فى علوم القرآن، الإتقان فى علوم القرآن، التفسير و المفسّرون، تاريخ تفسير، علوم القرآن و طبقات مفسران شيعه استشهاد نموده است. در فصل سوم، روش تحقيق، طرح تحقيق، فن تحقيق و طرح تحليلى مسئله بيان شده است. فصل چهارم نيز مربوط به ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات است. در بخش اوّل اين فصل به بررسى تفسير قرآن در عهد رسول خدا پرداخته شده و مباحثى از قبيل: فهم صحابه از قرآن، احتجاج اصحاب پيامبر به تفسير قرآن، پيامبر صلى الله عليه و آله و تفسير قرآن، حدود آيات تفسير شده توسط رسول خدا، رأى سيّد محمّدباقر حكيم در مسئله، ويژگى هاى تفسير در عهد رسول خدا، جنبه هاى گوناگون تفسير نبوى و وجوه مختلف تبيين سنّت از قرآن، مطرح شده است. نگارنده در بخش دوم، جايگاه اهل بيت عليهم السلام را در تفسير قرآن بيان نموده، كه به تناسب موضوع، وارد بحث فضايل اهل بيت عليهم السلامدر قرآن و سنّت نبوى گرديده است و آيات مربوط به اين بحث و همچنين احاديث مستدل در اين موضوع را شرح و بسط داده و در ادامه نيز به شخصيت و فضايل امام حسين عليه السلامو تفسير عملى قرآن در زندگى امام حسين عليه السلام و مقام علمى _ تفسيرى ابا عبداللّه عليه السلام و همچنين نمونه اى از تفاسير مأثور از امام حسين عليه السلاماشاره دارد. سومين بخش اين فصل در زمينه تفسير قرآن در ميان صحابيان پيامبر صلى الله عليه و آلهاست. نگارنده، در اين راستا، نخست، نظر اهل سنّت در اعتبار قول صحابيان در تفسير قرآن و همچنين نظر ايشان را در عدالت جميع اصحاب، مطرح كرده و سپس به نقد و بررسى نظريات آنان پرداخته و ارزش و اهمّيت روايات مأثور از برخى صحابيان را در تفسير قرآن، بازگو نموده است وى در ادامه اين بخش به معرّفى پيش گامان تفسير در ميان اصحاب پرداخته و بزرگانى چون: عبداللّه بن عبّاس، عبداللّه بن مسعود و جابر بن عبداللّه انصارى را به عنوان برجسته ترينِ پيش گامان معرّفى نموده است. فصل پنجم، درباره استنتاجات بحث است كه نگارنده به دنبال طرح و بررسى اطّلاعات و گزارش هاى مربوط به تاريخ تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابيان ، پنج نتيجه كلّى از بحث ارائه مى كند و در پايان نيز توصيه هايى در اين زمينه دارد.

.

ص: 129

. .

ص: 130

. .

ص: 131

تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و روايات

54 . تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و روايات، طوبى قادرى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّدمحمّدباقر حجّتى، استادان مشاور: دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده 1372، 148ص.امر تنظيم خانواده در بسيارى از كشورها، خصوصا كشورهاى پُرجمعيت و عقب افتاده يا در حال توسعه، به عنوان يك مشكل جدّى از سوى صاحب نظران و مسئولان، مورد توجّه قرار گرفته است نگارنده در اين تحقيق، سعى نموده تا مسئله نسل و تنظيم آن را مورد بررسى قرار دهد و از ديدگاه قرآن و روايات، مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. نگارنده در بررسى خود با استفاده از كتاب تحديد النسل و ساير كتب، به طور خلاصه، مطالبى درباره چگونگى شكل گيرى حركت كنترل نسل در غرب و سير علل گسترش و نتايج آن، با استناد به آمار و ارقام علمى و مستند _ كه عمدتا مأخوذ از همان كتب مربوط به موضوع است _ استفاده نموده و سپس، دلايل معتقدان به كنترل نسل را با استفاده از ديدگاه صاحب نظران، مورد نقد و بررسى قرارداده و سرانجام، به مسئله نسل و تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و بخصوص روايات موجود از طُرُق علماى اهل سنّت و شيعه پرداخته و در جمع آورى مطالب و تنظيم آن، دو مطلب مهم را مدّ نظر قرار داده است: 1 . مسئله تعليم و تربيت كودك در اسلام و اهمّيت آن، و رابطه اى كه مى تواند با مسئله كنترل نسل يا تنظيم خانواده داشته باشد؛ 2 . وضعيت فعلى مسلمانان و كشورهاى اسلامى. نگارنده، نخست، هدف از كنترل نسل و آغاز اين حركت را در غرب و شكست ابتدايى و حركت دوباره آن را بيان مى كند و سپس، به دلايل موفقيت ظاهرى اين حركت در غرب و نتايج حاصل از آن اشاره دارد. وى، سپس اقدامات عملى براى مقابله با مسئله كنترل نسل و عوارض آن را از جانب كشورهايى كه بر مشى كنترل نسل حركت كرده اند، بازگو مى نمايد و بازتاب اين حركت را از نظر اصول سياسى اسلام و جامعه شناسى اسلامى و حكم اسلام، بررسى مى كند. ادامه بحث در زمينه آثار سوء و مضرّات كنترل نسل براى انسان، نقد و بررسى دلايل معتقدان به كنترل نسل، بيان مباينت كلّى با اصول و مبانى است. همچنين درباره راه حلّ اساسى مشكل افزايش جمعيت از ديدگاه مخالفان كنترل نسل، شواهد موجود در مدارك اسلامى در مورد تشويق به توليد و تكثير نسل _ كه مهم ترين آن تشويق به دعا و درخواست فرزند از خداوند متعال در روايات است _ و اهمّيت تعليم و تربيت كودك در اسلام، مطالبى آمده است. نگارنده در پايان، پاره اى از روايات اهل سنّت و علماى شيعه كه درباره «عول» وارد شده، و همچنين فتاوى فقهاى معاصر درباره تنظيم خانواده و موضع علماى اهل سنّت و شيعه در مورد سقط جنين را بيان مى كند. وى در تنظيم مطالب پايان نامه خود از 58 منبع فارسى و عربى، بى واسطه يا با واسطه، و سيزده منبع انگليسى با واسطه استفاده كرده است.

.

ص: 132

. .

ص: 133

تواضع و تكبّر و مصاديق آنها در قرآن و حديث

55 . تواضع و تكبّر و مصاديق آنها در قرآن و حديث، فاطمه ايزدى، كارشناسى ارشد معارف، دانشگاه آزاد اسلامى نجف آباد، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استادان مشاور: دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده، [بى تا]، 260ص.موضوع نوشته حاضر، تواضع و تكبّر و مصاديق آنها در قرآن و روايات است. تواضع، از جمله صفات يك مؤمن است و اگر مسلمانى متواضع نباشد، نمى تواند خداى خود را عبادت كند و اصل اوّل دين را به صورت عملى به جا آورد. نگارنده، به جهت خصوصيات ممتازى كه قرآن دارد، محور اصلى بحث را آيات قرآن قرارداده تا جاى هيچ گونه ترديدى در آن نباشد و قبل از بحث در آيات قرآن، واژه «تواضع» و «تكبّر» را در فرهنگ هاى لغت و بعد از آن در كتب اخلاقى و سپس در كلمات گهربار ائمه معصوم عليهم السلام جستجو كرده و بررسى نموده است. اين پايان نامه از يك مقدّمه و پنج فصل تشكيل شده است. هر فصل نيز داراى بخش هاى مختلفى است. مقدّمه، درباره شكل خلقت انسان، انتخاب و ويژگى هاى اوست. نويسنده، فصل اوّل را به دو بخش تقسيم كرده است. در بخش اوّل، مفهوم لغوى «تكبّر» را با استفاده از كتب لغت، بازگو مى كند و بخش دوم، به مفهوم لغوى تواضع مى پردازد. اين قسمت نيز با استفاده از همان منابع، تكميل مى گردد. فصل دوم، درباره تواضع و تكبّر در كتب اخلاق است. در اين فصل، تفاوت بين عُجب و كبر، اصل و اسباب تكبّر، آثار كبر، اقسام تكبّر، درمان كبر، معيار تواضع و تكبّر و تواضع و مدح آن، مورد بحث قرار مى گيرد. عنوان فصل سوم، «تواضع و تكبّر در آينه روايات» است كه در دو بخش، توضيح داده شده است. فصل چهارم، به تواضع و تكبّر در نهج البلاغة و بيان اندرزهاى امير مؤمنان مى پردازد. در فصل پنجم، تواضع و تكبّر و انواع و مصاديق آنها در قرآن بررسى مى شود. اين فصل نيز از هشت بخش تشكيل شده است، شامل: تكبّر در برابر خداوند، در برابر پيامبران، در برابر مردم، و نيز: تواضع در برابر خداوند، پيامبران، و مردم، و تواضع مردم در قيامت و تواضع پيامبران در برابر مردم. بخش نخست، درباره تكبّر در مقابل خداوند و دستْ مايه شيطان شدن و در نهايت، گرفتار كيفر و عذاب الهى شدن است. بخش دوم، تكبّر بر پيامبران و شرح مصاديق آن در قرآن مجيد و بيان عاقبت آنها بيان شده است. بخش سوم، تكبّر در مقابل خدا و پيامبران را بررسى مى كند. منشأ اين تكبّر، خود برتربينى سفيهانه است و نتيجه آن، استكبار به همه عوامل هستى. بخش چهارم، درباره تكبّر بر مردم است كه باعث اجحاف به حقوق آنها و استثمارشان مى شود. بخش پنجم، تواضع در قيامت را بررسى مى كند. در اين بخش، نويسنده خضوع در برابر بارى تعالى در روز قيامت را شرح مى دهد. بخش ششم، درباره تواضع در مقابل خداوند، خشوع صابران و نمازگزاران و كسانى است كه لقاى پروردگار را باور دارند و در برابر آياتش اشك شوق مى ريزند. بخش هشتم، درباره تواضع در برابر پيامبران است كه به عنوان نمونه، جريان حضرت سليمان نقل شده است. بخش هفتم نيز مربوط به تواضع پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر مؤمنان است كه شامل گذشت پبامبر خدا از تخلّفات مردم، گشودن بال تواضع در مقابل مؤمنان و فروتنى آن حضرت با مؤمنان مى شود.

.

ص: 134

. .

ص: 135

توصيف روز قيامت بر اساس آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام

56 . توصيف روز قيامت بر اساس آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام ، امين آرام، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدعلى راغبى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1376، 225ص.نگارنده اين پايان نامه، در مقام به تصوير كشيدن صحنه هاى متفاوت و مرحله به مرحله و مرتّب روز قيامت بر اساس آيات قرآن مجيد و متون اسلامى است، و اين كه: در قرآن و متون اسلامى، از روز قيامت به چه نام هايى تعبير شده است؟ زمان شروع قيامت چه وقت است؟ حوادث روز قيامت در چه مكان و يا مكان هايى صورت مى گيرد؟ چه حوادثى در روز قيامت اتّفاق مى افتد؟ و نهايت اين كه: پايان روز قيامت، چگونه است و مدّت آن چگونه محاسبه مى شود؟ و بعد از اين روز، چه مى شود؟ آيا به جهنّم رفتن، پايان آن است، يا به بهشت رفتن؟ و... شناخت جزئيات واقعه قيامت كه وجودش بر اساس موازين عقلى حتمى است، به وسيله كسى مى تواند به ما تفهيم شود كه با عالم غيب در ارتباط بوده، از آينده خبر داشته باشد و اين امر، از قدرت افراد عادى بشر، خارج است و كسى را مى طلبد كه قدرت خارق العاده اى داشته باشد، و كسانى جز پيامبران و معصومان عليهم السلام كه از اين امتياز بشرى برخوردار نيستند. بنا بر اين، جستجو و تعمّق در گفتار آنها، در مورد وقايع روز قيامت، تنها راه شناخت جزئيات اين واقعه بزرگ است. البته علاوه بر كلام آنها و مقدّم بر آن، آيات قرآن مجيد است كه منبع همه كلام غيب است و يقين ما به صحيح بودن آنها حتمى است. اين نوشته، از پنج فصل تشكيل شده است. مسائل مطرح شده در فصل اوّل عبارت اند از: تاريخچه مطالعاتى در زمينه قيامت، و اهداف، حدود و اهمّيت مطالعه در اين بحث. نگارنده در فصل دوم، نوشتار خود را به تفسير موضوعى در آيات قيامت اختصاص داده و با استفاده از كتب تفسيرى در اين زمينه، موضوع را شرح و بسط داده است. فصل سوم، درباره رهيافت تحقيق، طرح تحقيق، فن تحقيق و طرح تحليلى موضوع است. در اين تحقيق، ديدگاه روايى به عنوان مقياس مطالعاتى انتخاب شده و روايات از كتبى كه توسّط علماى برجسته شيعه و سنّى تأليف شده اند، اقتباس شده و اين ديدگاه به عنوان ابزار مطالعاتى علمى و مبناى تحليلى محقّق در اين موضوع است. فصل چهارم، در پنج بخش تنظيم شده است در بخش اوّل آن، نگارنده به بررسى نام هاى روز قيامت در قرآن، و همچنين اهداف و اساس نامگذارى آن پرداخته و در بخش سوم، به بررسى شرايط و علايم آغاز روز قيامت در قرآن و احاديث پرداخته، كه نشانه هاى اين روز مهم را نيز به دسته هاى قريب، متوسط و بعيد تقسيم بندى نموده است. در بخش سوم، به بررسى شكل گيرى صحراى محشر و مكان وقوع روز قيامت، پرداخته شده و اين كه بر اثر نفخ صور، چه تغييراتى در جهان هستى انجام مى شود. در بخش چهارم، حوادث روز قيامت به ترتيب واقع شدن آنها بيان شده، كه 25 واقعه مهم ذكر شده است. اين بخش، در واقع، اساسى ترين بخش پايان نامه و منظور نگارنده از تنظيم و تهيه آن است. در بخش پنجم به بررسى چگونگى پايان روز قيامت پرداخته شده كه براى افراد مختلف است و هر كس با قرار گرفتن در بهشت يا جهنّم به پايان اين روز مى رسد. در فصل پنجم، نتايج بحث هاى مختلفِ مطرح شده در فصل قبل، بيان شده، كه به صورت قسمت به قسمت و به همان ترتيب فصل قبل آمده است و پس از استدلال بر هر فصل، نتيجه گيرى آن نيز آمده است.

.

ص: 136

. .

ص: 137

جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفاسير اهل سنّت

57 . جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفاسير اهل سنّت، عبداللّه جوان ملكوتى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجتى، استادان مشاور: دكتر على مهدى زاده و دكتر عليرضا فيض، 1376، 365ص.بررسى ولايت اهل بيت در پرتو آيه شريف «إنّما وليّكم اللّه ...» با استناد به آرا و ديدگاه هاى علماى اهل سنّت درباره آيه ياد شده، و اثبات اين كه اهل بيت عليهم السلامدر تفاسير مهم اهل سنّت با اذعان و اعتراف اكثر مفسّران و محدّثان اهل سنّت، جايگاهى بس رفيع و منزلتى بى بديل داشته اند و همراه و قرين قرآن اند، موضوع مورد نظر محقّق در اين پايان نامه است. مقام والاى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله به گونه اى در قرآن كريم و در جامعه اسلامى توسط معرّفى هاى عملى و مكرّر پيامبر گرامى اسلام، بارز و آشكار ترسيم گرديده كه دانشمندان اهل سنّت نيز در آثار و كتب معتبر خويش به آن اذعان و اعتراف نموده اند. هرچند آنان در عمل، اهل بيت عليهم السلام را از صحنه سياست و مديريت جامعه كنار زده و پذيرا نشدند؛ ولى از نظر قولى؛ ضرورت مودّت، محبّت و ولايت آنان را پذيرا بوده در آثار و كتب حديثى و تفسيرى خود، احاديث بى شمارى در فضيلت على عليه السلام و اهل بيت او ضبط و نگارش كرده اند. علما و محقّقان گذشته و حال اهل سنّت به جايگاه والاى اهل بيت عصمت و طهارت معتقد بوده، به تواتر روايات فضايل على عليه السلام و اهل بيت آن حضرت اذعان دارند. نگارنده، قبل از ورود به بحث، مفاهيم لغوى مفردات موضوع يا مفردات آيه مربوط (مانند مفاهيم: آل، اهل بيت، آل عبا، عصمت و رجس يا غير آنها از كتب معتبر لغت و معاجم) را بيان نموده است. تعبير اهل بيت و اهل البيت در قرآن كريم در سه مورد به كار رفته است. هر مورد، معناى خاصّى دارد. بنا بر اين، معناى اهل بيت بر حَسَب موارد، تفاوت مى كند كه در جاى خود با طرح نظريات علما بررسى شده است. وى سپس به بهانه هدف كلّى موضوع، يعنى جايگاه عصمت و طهارت اهل بيت عليهم السلام، مفهوم عمومى عصمت پيامبران را مطرح كرده و از ديدگاه هاى مختلف علمى، تفسيرى و روايى بحث نموده است. مقام، جايگاه و عصمت اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه تفاسير مهم اهل سنّت با نقل بيست روايت از مفسّران آنان از رهگذر آيه تطهير، سپس طرح آرا و نظريات مفسّران بزرگ از تفاسير مهم اهل سنّت، مطالب ديگر مورد بحث نگارنده است. جايگاه اهل بيت عليهم السلام در روايات كتب حديثى و معاجم اهل سنّت، به طور مستقيم يا با واسطه برخى از كتب شيعه، مانند كتاب غايه المرام مرحوم بحرانى، از ديگر مباحث اين پايان نامه است و مكمّل آن، بررسى آرا و اقوال و نظريات و احاديث تفسيرى و احاديث كتب حديثى با ذكر احاديث نمونه از فريقين است. همچنين، سرسختى بى دليل دو طايفه از مخالفان اهل بيت عليهم السلامو بى توجّهى آنان نسبت به اعترافات همسران پيامبر صلى الله عليه و آله و تصريح آن حضرت، و نيز موقف خاصّ آيه تطهير در ميان آيات مربوط به همسران پيامبر صلى الله عليه و آله، استقلال يا وابسته بودن آيه تطهير، دو تيره شدن خاندان وسيع پيامبر صلى الله عليه و آله: زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل البيت (اهل كسا)، مطالب مهم ديگرى است كه نگارنده در قسمت ديگر نوشته خود، به تشريح آنها پرداخته است. منظور از «اراده»، در آيات قرآنى، مثلاً در آيه «إنّما يريد اللّه ...»، تكوينى است يا تشريعى؟ نگارنده با مطرح كردن اين بحث، به تعريف اراده تكوينى و تشريعى و ذكر نمونه هايى پرداخته است. سپس براى اثبات اين كه در آيه تطهير، نوع اراده تكوينى و متعلّق اراده اِذهاب رِجس و دور نگه داشتن پليدى و تطهير اهل بيت است، مى گويد كه آل عبا و اهل كسا از عناوينى است كه عنوان «مُشير»، «عَلَم» و «قضيه خارجيه» را دارند و حديث كسا و روايات آيه تطهير نيز در حدّ تواتر است نه استفاضه. جايگاه اهل بيت عليهم السلام از رهگذر آيه مباهله با ذكر مفهوم لغوى مباهله و ذكر روايات و نظريات تفسيرى مفسّران معروف اهل سنّت درباره جريان مباهله و نقل نظر دو تن از علماى شيعه (سيّد رضى و علامه طباطبايى) و نقل رواياتى در تفسير آيه مباهله، و در نهايت، بررسى اشكالات صاحب تفسير المنار و سيّد قطب در مورد عدم شمول آيه نسبت به اهل بيت عليهم السلام ، در اين قسمت از پايان نامه تبيين شده است. آخرين بحث، درباره ولايت اهل بيت در پرتو آيه «إنّما وليّكم اللّه ...» با ذكر مفهوم لغوى ولايت و نقل روايات و نظريات تفسيرى مهم اهل سنّت است و با نقد و بررسى، نادرستى سخن علماى اهل سنّت درباره ولايت ثابت شده است. سپس انواع ولايت ها در قرآن، مورد بحث و بررسى قرار گرفته و آن گاه، ولايت اهل بيت با الهام از حبّ متقابل خدا و رسول در آيه شريف «و من يرتد منكم عن دينه...» با نقد و بررسى آرا و ديدگاه هاى علماى اهل سنّت درباره آيه ياد شده مطرح شده است. نگارنده، در پايان به اين نتيجه رسيده است كه اهل بيت عليهم السلام در تفاسير مهم اهل سنّت با اذعان و اعتراف اكثر مفسّران و محدّثان سنّى جايگاهى بس رفيع و منزلتى بى بديل دارند و همراه و قرين قرآن اند.

.

ص: 138

. .

ص: 139

. .

ص: 140

جايگاه و منزلت حضرت زهرا(س) از ديدگاه اهل سنّت

58 . جايگاه و منزلت حضرت زهرا(س) از ديدگاه اهل سنّت، مهناز شعبان پور، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر صادق آيينه وند، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1373، 235ص.در اين پايان نامه، شمّه اى از مناقب بى شمار حضرت زهرا عليهاالسلام و قطره اى از درياى بى كران فضايل ايشان، با استفاده از روايات موثّق و احاديث متواتر و آيات قرآن مجيد آمده است. روش نگارنده در بررسى و تحقيق درباره جايگاه و منزلت حضرت از ديدگاه اهل سنّت، يك روش تاريخى است و از آن جا كه جريانات مربوط به زندگى آن حضرت در روايات و احاديث واضح و با صراحت بيشترى بيان شده است، از اين رو، در بخش اوّل، ابتدا به كتب روايى و منابع دسته اوّل _ كه اكثرا به صورت متون عربى است _ مراجعه نموده و احاديثى را كه به طور مستقيم و غيرمستقيم مربوط به حضرت زهرا(س) مى شده، جمع آورى كرده و سپس، آنها را با رعايت ترتيب مراحل مختلف زندگى آن حضرت، دسته بندى كرده و مباحث تحقيق را بر اساس آنها تنظيم كرده است. وى در مرحله بعد، احاديث را جداگانه معنا كرده و توضيحات لازم را داده و در ضمن آن به كتب شيعه نيز مراجعه نموده است تا ديدگاه ها و اقوال را مقايسه كند و موارد تشابه و اختلافات آنها را بررسى نمايد و در مواردى كه احساس ضرورت كرده، با توجّه به سند تاريخى محكم، نقدى بر اين ديدگاه ها ارائه كرده است. در مرحله سوم، چون بخش دوم مربوط به فضائل حضرت است و فصل عمده آن، تحت عنوان «زهرا عليهاالسلام در آيات» است، نگارنده آياتى را كه در شأن و منزلت حضرت زهرا عليهاالسلام بوده، فيش بردارى كرده، سپس به كتب تفسيرى بزرگان اهل سنّت مراجعه كرده، مطالب آنها را جمع آورى نموده و از مجموع نظريات و اقوال آنها، نظر نهايى و ثابتى اخذ كرده و در جايى كه با اقوالى كه نيازمند نقد و ارزيابى بوده، روبه رو شده، سعى كرده از كتب تفسيرى اهل سنّت استفاده نمايد و در مواردى به ندرت، به كتب تفسيرى شيعه نيز مراجعه كرده است. اين مرحله، از سه بخش تشكيل يافته است: بخش اوّل، تحت عنوان «زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام» است كه داراى يازده فصل است: فصل اوّل، موقعيت و وضعيت خانوادگى آن حضرت مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه شامل مطالبى تحت عنوان هاى: تجارت و ازدواج، وضعيت خانوادگى حضرت خديجه عليهاالسلام، و سن حضرت خديجه هنگام ازدواج با رسول خداست. در فصل دوم، تحت عنوان «ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام»، ابتدا مطالبى درباره قانون وراثت و تأثير آن در نوزاد آمده و سپس، كيفيت تكوين آن حضرت از دريچه روايات، مورد بررسى و توجّه قرار گرفته، و بحث هايى از قبيل مكان و زمان تولّد آن حضرت و اقوال موجود در اين باب، بررسى شده است. فصل سوم، درباره نام هاى حضرت زهرا عليهاالسلام و كنيه اوست. فصل چهارم، مطالبى درباره تربيت فاطمه عليهاالسلام و تأثير وراثت و آموزش و فرهنگ و محيط اجتماعى خانواده رسول خدا آمده است. فصل پنجم، بررسى تاريخى برهه اى از زندگى فاطمه زهرا عليهاالسلاماست كه در شعب ابوطالب به سر مى برده است. فصل ششم، به ازدواج حضرت و نحوه خواستگارى از او، تعداد خواستگاران و ازدواج فاطمه عليهاالسلام با على عليه السلام و مقدار مهريه آن حضرت است. در فصل هفتم با عنوان «فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام»، خلاصه اى درباره ولادت و زندگى فرزندان آن حضرت آورده شده است. فصل هشتم، به بررسى نقش اجتماعى و سياسى فاطمه عليهاالسلامپرداخته و درباره نقش آن حضرت در هجرت به مدينه و جنگ ها و ساير فعّاليت هاى اجتماعى ايشان بحث شده است. فصل نهم با ذكر تسبيحات آن حضرت، داستان چگونگى آموزش آن به حضرت توسّط رسول خدا بيان شده است. فصل دهم تحت عنوان «تهمت تجديدِ فراش حضرت على عليه السلام»، بعضى از اقوال و احاديث در مورد اين موضوع، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. فصل يازدهم، در باب شهادت صديقه طاهره و وصيّتش و اقوال موجود درباره مدّت عمر ايشان و همچنين كيفيت غسل، تدفين و تكفين او مطالبى آمده است. بخش دوم با عنوان «فضايل حضرت زهرا عليهاالسلام» شامل سه فصل است: فصل اوّل به ويژگى هاى حضرت از قبيل شباهت او به پدر بزرگوارش توضيح داده شده است. فصل دوم، به بحث درباره آيات نازل شده در شأن آن حضرت پرداخته است. فصل سوم تحت عنوان «زهرا عليهاالسلام در روايات» است. از ميان احاديث فراوانى كه درباره شخصيت آن حضرت است، هفت روايت مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. بخش سوم با عنوان «مبارزات سياسى حضرت زهرا عليهاالسلام» شامل پنج فصل است. فصل اوّل به بيان رحلت رسول خدا پرداخته است. فصل دوم، بيان ماجراى سقيفه و ارزيابى آن بيعت گيرى و تأثيرش در آينده اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. در فصل سوم، جريان فدك و ذكر موقعيت جغرافيايى آن و احاديث در باب غصب فدك، مورد نقد و ارزيابى قرار گرفته است. در فصل چهارم، خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام با ترجمه آن آمده و مقدارى از بحث هاى قبل، در اين بخش به تناسب، دوباره بيان شده است. در فصل پنجم، تحت عنوان «زهرا عليهاالسلام و فلسفه احكام اسلام»، با توجّه به خطبه آن حضرت، پانزده حكم از احكام اسلامى بيان شده است.

.

ص: 141

. .

ص: 142

. .

ص: 143

جمع و تدوين تفسير ابن عبّاس از منابع شيعى در جزء اوّل قرآن كريم

59 . جمع و تدوين تفسير ابن عبّاس از منابع شيعى در جزء اوّل قرآن كريم، احمدرضا رحيمى ريسه، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استادان مشاور: دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده، 1374، 218ص.اين پايان نامه، بر اساس كتاب تنوير المقباس من تفسير ابن عبّاس نگاشته شده كه منسوب به محمّد بن يعقوب فيروزآبادى شافعى (م 817ق) لغت شناس معروف است. نگارنده به لحاظ ناهماهنگى هايى كه در اين كتاب ديده، تصميم گرفته تا اقوال و آراى ابن عبّاس را همانند كار فيروزآبادى، از منابع شيعه جمع آورى كند و در ذيل آيات، مرتّب نمايد. وى در اين نگاشته، سعى بر اين داشته تا همه اقوال و آراى تفسيرى ابن عبّاس را از همه متونى كه احتمال وجود روايات ابن عبّاس در آنها مى رفته (اعم از كلامى، فلسفى، روايى، تفسيرى و فقهى) جمع آورى نمايد، و در ذيل آيات مربوط، مرتّب سازد. نگارنده، براى تدوين اين مجموعه، بيش از سيصد مجلّد كتاب را صفحه به صفحه و بلكه به قول خودش سطر به سطر، كاويده و هرجا كه قولى از ابن عبّاس يافته، در ذيل آيه مربوط به آن قرار داده است. سعى او بر اين بوده كه روايت از قديم ترين منبع ذكر گردد و منابع مشابه و تكرارى در پاورقى نشانه دهى شوند. وى همچنين اقوال عربى را نيز ترجمه نموده و در پايان، كتابشناسى منابع خود را ارائه نموده است و هر كتابى را كه جزء منابع اصلى بوده و از ابتدا تا انتها مطالعه كرده با علامت خاصّى مشخّص كرده است. نگارنده در جمع اين اقوال در ابتدا اقوال تفسيرى خود ابن عبّاس را مورد ملاحظه قرار داده و پس از آن، رواياتى را كه ابن عبّاس از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده، آورده است. وى ترجمه آيات را نيز از قرآن ترجمه عبدالمحمّد آيتى نقل نموده است. اين پايان نامه، شامل سه بخش عمده است. در بخش اوّل، مختصرى از زندگى و دوران ابن عبّاس به نگارش درآمده است بخش دوم، متن خود تفسير است و در بخش پايانى، نتايج و تحليل هاى ناشى از متن اصلى تفسير، ذكر شده است. علما در باب شخصيت بى بديل ابن عبّاس سخنان زيبايى ايراد كرده اند كه برخى از آنها در اين پايان نامه آورده شده است. علامه حلّى درباره ابن عبّاس مى گويد: او از ياران رسول خداست و دوستدار و شاگرد على عليه السلاماست. بزرگى و اخلاص او براى اميرمؤمنان، مشهورتر از آن است كه مخفى بماند. سيّد حسين صدر رحمه الله مى گويد: عبداللّه بن عبّاس، نخستين فردى از خواص شيعيان على عليه السلام است كه در تفسير قرآن، مطالبى را املا نموده است. او از خواصّ شاگردان على عليه السلامبود تا اين كه به مقام «ترجمان القرآن» و «رئيس المفسرين» نايل آمد. گفته شده آثار گوناگونى به ابن عبّاس منسوب است كه نمى توان هيچ كدام را قطعا از وى دانست. بسيارى از آثارى كه اكنون در دست است، رواياتى از ابن عبّاس بوده كه بعدها توسط افراد مختلف از كتب و رسالات، فراهم و تدوين گرديده اند. وى پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آلهو پرورده ايشان بود. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آلهدرگذشت، وى بيش از چهارده يا هفده سال نداشت؛ امّا با وجود اين، محقّقان او را از صحابيان به شمار آورده اند. هنگامى كه اميرمؤمنان در سال 35 قمرى بر سر كار آمد، ابن عبّاس از مشاوران درجه اوّل او بود. در زمان امام حسن مجتبى عليه السلامنيز از طرف ايشان حاكم بصره بود و تا زمان صلح امام عليه السلام در آن سِمَت باقى ماند. در زمان امام حسين عليه السلام نيز هنگامى كه ايشان عزم رفتن به عراق نمود، ابن عبّاس در مكّه بود و دوبار آن حضرت را ملاقات كرد و سعى در منصرف نمودن ايشان از رفتن به كوفه نمود.

.

ص: 144

. .

ص: 145

جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى

60 . جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى، غلامرضا قاسمى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، مركز آموزش عالى تربيت مربّى عقيدتى _ سياسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، استاد مشاور: حجه الاسلام زين العابدين نجفى، 1380، 186ص.بررسى جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى، موضوع اين تحقيق توصيفى است. نگارنده، به منظور بررسى مسئله، به بيان فرضيه هايى پرداخته است. وى نخست به بيان موضع اسلام در برابر جنگ روانى پرداخته و سپس روش استفاده جنگ روانى از نظر اسلام را شرح و بسط داده است. سپس نگارنده، به چهار نتيجه كلّى رسيده است: 1 . استفاده از هر ابزارى در دو جهت مثبت و منفى امكان پذير است و جنگ روانى، يكى از اين ابزارهاست. 2 . اسلام، استفاده از هر وسيله مشروعى را در جهت نجات انسان و جامعه و هدايت آنها به سوى كمال، جايز مى شمارد و در مواردى از امكاناتى چون جنگ روانى نيز استفاده مى كند. 3 . در قرآن كريم نيز آياتى دالّ بر استفاده مطلوب از جنگ روانى براى مقابله جنگ روانى دشمن و خنثا كردن توطئه هاى آنان وجود دارد. 4 . در سيره نبوى هم موارد متعدّدى وجود دارد كه بر استفاده مطلوب از جنگ روانى صحّه گذارده است. بنا بر اين، مى توان اين نتيجه را گرفت كه از ديدگاه اسلام، از شيوه ها و روش هاى مشروع جنگ روانى مى توان در جهت سعادت انسان استفاده كرد و خطرها و تهديدهاى دشمن را برطرف ساخت. اين پايان نامه، داراى يك مقدّمه و پنج فصل با بخش هاى مختلف است. در مقدّمه، نخست به طرح كلّى مسئله و تاريخچه پيدايى و به كارگيرى موضوع پرداخته شده و سپس با بررسى آثار اوّليه، منابع اصلى تحقيق، به دو دسته تقسيم شده است: دسته اوّل، منابعى كه درباره جنگ روانى و تبليغات به بحث و بررسى پرداخته اند؛ دسته دوم، قرآن و كتب تفسيرى و تاريخى در مورد سيره نبوى . گفتنى است كه مفسّران و مورّخان يا به اين پديده اشاره اى نكرده اند و يا به طور استطرادى از آن سخن به ميان آورده اند. نگارنده، سپس در ادامه هدف تحقيق را بيان كرده و با بيان روش تحقيق، تعريف مفاهيم تحقيق، حدود و نقطه تمركز تحقيق، فوايد تحقيق و سازماندهى تحقيق، مقدّمه را به انجام رسانده است. فصل اوّل از دو بخش تشكيل شده است. در بخش اوّل، معانى واژه هاى كليدى، مفهوم جنگ، جنگ روانى، معناى شايعه، معناى واژه تخريب، و معنا و مفهوم تبليغات توضيح داده شده، و در بخش دوم، تاريخچه به كارگيرى اصطلاح «جنگ روانى» توضيح داده شده است. فصل دوم نيز دو بخش دارد: در بخش اوّل كه جنگ روانى از ديدگاه قرآن بررسى شده، به دو دسته از آيات اشاره شده و معناى بغى، فتنه و تشكيك در دين توسط منافقان، سپاهيان نامرئى، بدگمانى بر خدا، جنگ روانى عليه عهدشكنان، ايجاد جنگ روانى براى جلوگيرى از لغزش و كمك به تحقّق امر الهى، توضيح داده شده است. فصل سوم، داراى دو بخش است: در بخش اوّل، نگاهى به جنگ روانى بر عليه سيره نبوى و اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در مقابله با جنگ روانى دشمن كه در غزوات به كار مى گرفت، عنوان شده است. فصل چهارم، درباره يكى از ابزارهاى مؤثّر در جنگ روانى، يعنى واژه «شايعه» است. محقّق، نخست، معناى شايعه پراكنى در عرف عمومى را بيان كرده و سپس به بررسى معناى شايعه در آيات قرآن كريم و سيره نبوى پرداخته و در ادامه، درباره انگيزه شايعه پراكنان، انواع شايعه و غلبه بر شايعه بحث نموده است و در پايان اين فصل، به يكى ديگر از ابزارهاى جنگ روانى _ كه تبليغات منفى است _ اشاره دارد و بر اين عقيده است كه اين حربه، بيشتر براى تخريب و ترور جايگاه شخصيت هاى ممتاز الهى استفاده مى شود. فصل پنجم، درباره شيوه هاى كاربردى جنگ روانى بر عليه امّت اسلامى است كه اين فصل، خود در پنج بخش مطرح شده است. در بخش اوّل به توضيح يكى از راه هاى كاربردى اين موضوع، يعنى شبهه افكنى و ايجاد ترديد در باورهاى دينى مردم پرداخته و وارد توضيح معنا و مفهوم شبهه و مصداق هاى آن شده است. در بخش دوم، به شيوه ديگر، يعنى تحريف در نصوص دينى اشاره شده و در بخش سوم، بدعت و تفسير به رأى و در بخش چهارم، به نااميد كردن مردم نسبت به آينده اسلام و انقلاب اشاره شده و در نهايت در بخش پنجم، استفاده از مفاهيم سيّال فرهنگ بيگانه و بسترسازى براى ورود آن از ديگر شيوه هاى كاربردى در جنگ روانى برشمرده شده است.

.

ص: 146

. .

ص: 147

. .

ص: 148

حكومت در نهج البلاغة

61 . حكومت در نهج البلاغة، سيّد سجاد ايزدهى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس دانشگاه قم، استاد راهنما: دكتر احمد بهشت، استاد مشاور: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، 1380، 231 ص.در كتاب شريف نهج البلاغة _ كه در بردارنده گوشه اى از سخنان گهربار اميرمؤمنان عليه السلاماست _ دو نمونه از سخن مشاهده مى كنيم كه قسمتى از اين سخنان، مشروعيت حكومت را در قبال مردم مى دانند و قسمتى، مردم را در اين باب دخيل ندانسته، بلكه اين مسئله را از امور الهى مى دانند. نگارنده در اين پايان نامه، به نفى تناقض بين اين دو دسته سخنان و اثبات اين كه اين دو دسته سخنان در صدد ايجاد روشى نوين در نظام حكومتى هستند، پرداخته است. اين نگاشته، از يك مقدّمه و يازده بخش تشكيل شده است: در مقدّمه، مسائلى از قبيل طرح اصل مسئله تحقيق، عنوان موضوع تحقيق و بستر تحقيق، مطرح شده است. در ابتداى پايان نامه، تعاريف متعدّدى از واژه حكومت ارائه شده و سپس، معناى مورد نظر از اين واژه تبيين شده تا در ميان معانى مختلف، محوريت ثابتى براى بحث باشد و از مغالطه در بحث، دورى شود. ضمنا از حيث مصداق نيز قدر متيقّن از حكومت نشان داده شده باشد تا هنگام بحث در اين وادى، تمام اشكال حكومت را دربر گيرد. نگارنده در قسمت بعد، در صدد اثبات ضرورت اجتماعى حكومت برآمده و اين كه حكومت، فقط و فقط به عنوان يك گزاره مطلوب در اجتماعى محسوب نمى شود. وى در آغاز يك استدلال عقلى بر اين قضيه آورده و سپس، رواياتى از امير مؤمنان را مورد استفاده قرار داده كه در آنها ضرورت حكومت در جامعه براى از بين رفتن هرج و مرج، مورد تأكيد قرار گرفته است. سپس به فلسفه يا دلايل ضرورت حكومت پرداخته و آنها را ضمن مواردى برشمرده، كه عبارت اند از: وحدت امّت در پرتو حكومت، اجراى عدالت و ظلم ستيزى، اقامه دين، تأمين حقوق عمومى و رفاه اجتماعى، و در هر مورد نيز به رواياتى از نهج البلاغة در راستاى اين ضرورت اجتماعى و فلسفه هاى متعدّد حكومت، استدلال نموده است. نگارنده، پس از اين مقدّمات، به پاسخ اين پرسش پرداخته كه: حقّ حاكميت در اصل از آن كيست؟ آيا حق، از آن خداوند است يا مردم نيز صاحب حقّ اند؟ و آمده است كه چون مردم در عدم حاكميت نسبت به همديگر برابرند، لذا در خروج از اين اصل اوّليه عدم پذيرش سلطه غير، دليل قاطع و محكمى مثل دليل اثبات ولايت خداوند، پيامبران و ائمه معصوم بايد در دست باشد. وى در بحث دلايل ضرورت حاكميت الهى، ابتدا در بخش حاكميت در وضع قانون، خداوند را تنها قانونگذارى دانسته كه ويژگى هاى منحصر به فردى در قانونگذارى دارد. در بخش حاكميت در اوامر و نواهى نيز به اين نكته پرداخته كه امر نيز فقط بر عهده خداوند است ؛ زيرا حاكميت، حقّ كسى است كه به مصالح فرد و جامعه آگاه بوده، مسير كمال آنها را بشناسد و ضمن به دور بودن از هرگونه حبّ و بغض و خودخواهى، بتواند كشتى هدايت و كمال بشر را به ساحل نجات، هدايت و كمال برساند، و اين مطلب را به وسيله آيات قرآن و روايات نهج البلاغة اثبات نموده است. مبحث بعد در پاسخ به اين پرسش است كه آيا اين حاكميت با حاكميت مردم در تضادّ است يا در طول آن قرار دارد؟ نگارنده در پاسخ مى نويسد: تضادى بين دو حاكميت وجود ندارد و اين دو در امتداد يكديگرند. منتها خداوند، بشر را طورى خلق كرده كه داراى نيروى اراده و اختيار باشد و اگر با اختيار خود به حاكميت الهى تن در دهد، در راه صواب است، وگرنه در ورطه هلاك و نابودى قرار مى گيرد. سپس به اجمال، دلايلى از نهج البلاغة درباره مشروعيت حاكميت مردم آورده و آيات و احاديثى نيز از باب شاهد آورده است. نگارنده، در ابتداى اين بحث ها براى بهتر روشن شدن مطلب، اشاره اى گذار به نظام هاى عمده حكومتى در ادوار گذشته كرده و در يك تقسيم بندى مختصر، آنها را به چهار گروه تقسيم نموده است. پس از اين تقسيم بندى نيز مجملى از روش حكومتى تئوكراسى و اقسام چهارگانه آن را شرح داده و سپس، اصطلاح «دموكراسى (مردم سالارى)» و انواع دموكراسى هاى موجود در دنيا را مورد نقد و بررسى قرار داده است.

.

ص: 149

. .

ص: 150

. .

ص: 151

حلم و بردبارى در قرآن و روايات و اثرات آن بر جامعه

62 . حلم و بردبارى در قرآن و روايات و اثرات آن بر جامعه، معصومه نظرى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، استاد مشاور: حجه الاسلام حسين كريمى، 1379، 183 ص.موضوع بحث در اين پايان نامه، تحقيق در موضوع بردبارى (حلم) در قرآن و روايات است و اثبات اين امر كه اين خصلت مهم اخلاقى، بيشتر مورد توجّه قرار گيرد و مردم بيش از پيش با آن آشنا شوند. در اين پژوهش، عمده تحقيق درباره آيات در باره بردبارى و سپس سيره عملى پيامبر صلى الله عليه و آلهو ائمه اطهار عليهم السلام و سخنان آن بزرگواران است و پس از آن، لزوم اُسوه گيرى از آنها. همچنين عالمانى كه اين معصومان را الگوى رفتارى خود قرار داده اند، مورد اشاره قرار گرفته اند تا خوانندگان با حقايقى در اين زمينه آشنا شوند و در نهايت، به نتيجه اى معقول و منطقى برسند. تحقيق، در صدد بررسى تمام آيات قرآن نيست؛ بلكه صرفا آياتى را كه در زمينه موضوع مورد بررسى باشند، مورد تحقيق قرار مى دهد. سعى محقّق بر آن است آياتى را كه ارتباط نزديك و ملموس ترى با موضوع دارند، مورد بررسى قرار دهد؛ همچنين روايات و سيره ائمه اطهار عليهم السلام را در ارتباط با موضوع ، بررسى كرده است. از آن جا كه «حِلم»، يك واژه اخلاقى است، به تفاوت بين اخلاق و كارهاى اخلاقى، اشاره شده است. اخلاق، مربوط به حالات درونى انسان است. بنا بر اين، كارهاى خوب و بدى كه از انسان صادر مى شوند، از مقوله اخلاق نيستند، بلكه ناشى از اخلاق اند و كارهاى خوب را فعلِ خوب و كارهاى بعد را فعلِ بد اخلاقى مى نامند. مثلاً سخاوت، يك خُلق و حالت درونى است و آثار آن، كه بذل و بخشش و احسان است، كار اخلاقى است، نه خودِ اخلاق. از طرف ديگر، مهم ترين ابزار جامعه و معلّمان بشر، بردبارى است. همان طور كه پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام متصّف به صفت بردبارى بودند و اين بردبارى، بهترين راه براى جذب كفّار و معاندان بود. بهترين عبارتى را كه مى توان در مورد بردبارى به كار برد، «معجزه اخلاق» است؛ زيرا اين خصلت ارزنده، قلب هاى همچون سنگ را نيز رام و اسير خود مى گرداند. اين پايان نامه از پنج فصل تشكيل يافته است. در فصل اوّل، پس از ذكر مقدّمه، چند منبع مورد بررسى قرار گرفته و در قسمت بعد، ضرورت تحقيق بيان مى شود. سپس پرسش هاى تحقيقاتى و اهداف و اهمّيت مطالعات روشن مى گردد و در پايان اين فصل، نگارنده اصطلاحات مورد بحث را تعريف كرده است. در فصل دوم، چهار منبع در سير مطالعاتى مورد نقد و بررسى قرار گرفته اند. در فصل سوم، رهيافت تحقيق و فن آن مشخّص شده و سپس در قسمت تحليلى بحث، اصول و موازين تحقيق، روشن گرديده است. فصل چهارم، به ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات در باب پنج پرسش تحقيقاتى مطرح شده، اختصاص يافته كه در آن، پنج بخش وجود دارد كه عبارت اند از: معناى حلم، حلم خداوند متعال، بردبارى انبيا و ائمه عليهم السلام، حلم مردم، اهمّيت و آثار حلم در روايات، آثار و نقش حلم در سلامت جامعه و فرد. سپس در مورد هر يك، مباحثى با ذكر مثال هايى از آيات و روايات و نظر انديشمندان، آمده است. فصل پنجم به استنتاج از مباحث فصل چهارم و ارائه توصيه ها اختصاص يافته است.

.

ص: 152

. .

ص: 153

درآمدى بر مكتب حديثى علاّمه طباطبايى در تفسير

63 . درآمدى بر مكتب حديثى علاّمه طباطبايى در تفسير، سيّد سعيد ميرى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر محمّدكاظم شاكر، استاد مشاور: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، 1378، 109 ص.موضوع اين پايان نامه، روش شناسى است. نگاه بيرونى علاّمه طباطبايى به حديث، رابطه قرآن و حديث، جايگاه روايت در تفسير قرآن به قرآن، عموما، و تفسير الميزان، خصوصا، نظريه استقلال قرآن و شيوه برخورد علاّمه با حديث به صورت عملى، بررسى معيارها و ملاك هاى مورد استفاده ايشان در گزينش و ردّ و قبول احاديث، و موضوعات مورد ابتلا در مواجهه با احاديث از قبيل اسرائيليات، جَرىْ و تطبيق، حجّيت خبر، نقل به معنا، روايات اسباب نزول، برخورد با احاديث متعارض، انواع حديث از حديث، نوع بيان و خلاصه جرح و تعديل روايات، از مباحث پژوهيده شده در اين مختصر است. پپ نگارنده، با تتبّع آثار حديثى علاّمه و مقالات و نوشته هاى موجود درباره ايشان و سَبك برخورد وى با حديث، كوشيده است تا با بررسى، تحقيق و احيانا نقد آرا و نظريات وى، گام جديدى در زمينه حديث بردارد. در مجموع، كاوش هاى انجام شده در اين پژوهش، به برخى از پرسش و پاسخ ها و محورها در زمينه شيوه برخورد صاحب الميزان با حديث، ويژگى هاى كلّى مكتب حديثى علاّمه، نظريات روايى علاّمه و مبناى وى در آنها، نگاه بيرونى علاّمه به حديث با نگاه درونى ايشان و تناسب و تناسق اين دو نگاه، و به عبارتى ميزان پايبندى صاحب الميزان در عمل به نظريات حديثى خويش، رابطه قرآن و حديث از نگاه ايشان، و جايگاه حديث در تفسير قرآن از نظر ايشان پرداخته شده است. اين پژوهش در دو فصلْ فراهم آمده است: در فصل نخست، رابطه قرآن و حديث از نگاه قرآن، مورد بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، ضمن تبيين روش تفسير قرآن به قرآن در تفسير علاّمه طباطبايى، نظريه استقلال قرآن در تفهيم مقاصد كه از سوى ايشان مطرح شده، مورد توجّه قرار گرفته است. نويسنده با تأكيد بر اين نكته كه علاّمه در سراسر تفسير خود، مباحث روايى را با عنوان «بحث روايى» آورده _ كه يك ششم الميزان را تشكيل مى دهد _ به نقد ديدگاه ايشان پرداخته است. فصل دوم، به بررسى تفصيلى چگونگى برخورد علاّمه با حديثْ اختصاص يافته است. مؤلّف در اين فصل، اثبات مى كند كه مرحوم علاّمه، به سند و متن رواياتْ توجّه داشته و با عرضه روايات بر معيارهايى همچون:قرآن، سنّت متواتر و عقل، به نقد آنها پرداخته است. توجّه به اصول لفظى و ملاك هاى طرد حديث، همچون: مخالفت با كتاب و سنّت، مجهول بودن (مجموعا يازده ملاك)، اقسام حديث از حيث نوعِ بيان (روايات تفسيرى، روايات تطبيقى، روايات بطنى)، بررسى ارزش روايات صحابيان و تابعيان، اسرائيليات و موضع علاّمه در برخورد با آنها، از جمله مباحث مطرح شده در فصل دوم است. گفتنى است كه صبغه حاكم بر اين پايان نامه تا حدّى انتقادى است.

.

ص: 154

دعا در قرآن و نهج البلاغة

64 . دعا در قرآن و نهج البلاغة، شهين قهرمان ايزدى، استاد راهنما: دكتر مرتضى آيه اللّه زاده شيرازى، استاد مشاور: ... ، 223ص، دست نويس، بدون صفحه عنوان.بررسى معنا و مفهوم دعا، نقل و تشريح آياتى كه در آنها ريشه «دعو» به كار رفته، بررسى تفاوت ادعيه مسلمانان و اوليا و بيان فوايد و كاربرد دعا، از جمله مطالبى است كه نگارنده در اين پايان نامه، بدانها پرداخته است. دعا در ديد شيعه و بنا بر ادعيه شيعه، ترسيم گر چهره دقيق دين، راه و رسم حكومت و زندگى بر اساس تعاليم صحيح اسلام است، دعا، عاملى نيرومند در تحريك و ترغيب انسان ها، عاملى جهت مقاومت، عاملى براى پيروزى در نبردهاى مختلف، عاملى بزرگ در پيروزى نفس بر وساوس شيطانى، و عاملى نيرومند در جذب مقامات معنوى و در راه تربيت اخلاق است، نه وسيله اى براى تحذير جامعه. دعاى در نزد شيعه ، همچون رهبانيت در مسيحيت نيست؛ بلكه حركت است و تلاش و توكّل، و در نهايت، درخواست كمك از خداوند متعال و به همين علّت، بهترين هديه اى است كه مى توان آن را به مسلمانان داد. گرچه اين پايان نامه داراى باب بندى و فصل هاى متعدّد نيست؛ ولى نگارنده در ده قسمت، بحث هاى مربوط به دعا را با عنوان هاى مختلف بيان نموده است. در بخش نخست، معانى دعا از ديدگاه لغت شناسان و كتب لغت بررسى شده است. كتب لغت براى دعا معانى متعدّدى از قبيل: استغاثه، عبادت، ميل و رغبت به خداوند، ندا كردن، سؤال و طلب، خواندن و نيايش ذكر كرده اند، كه هر يك از اين واژه ها به همراه آيات و روايات و ديدگاه بزرگان، تبيين گرديده است. بخش ديگر پايان نامه به بررسى دسته بندى آيات بر حسب معانى لغوى و اصطلاحى پرداخته است . واژه دعا و مشتقاتش 209 مرتبه در قرآن به كار رفته است. نگارنده، پس از ذكر اين واژه ها به دسته بندى آنها بر اساس كاربرد پرداخته است. بخش سوم تحقيق، در بيان انواع نيايشگران و اقسام دعاها از نظر آنان است. وى در اين بخش مى نويسد: دعا، انواع مختلف دارد. هر كس بر حسب استعداد و نزديكى با خداى خويش به مناجات پرداخته است. انسان گنهكار، به نوعى با خداى خويش سخن مى گويد، انسان عاشق و دلسوخته محبّت خداوند نيز به نوع ديگر، اوليا و اوصيا به زبانى، و پيامبران به زبانى ديگر. به طور كلّى، روح دعا و مناجات به روحيه افراد مختلف، بستگى دارد. در بخش چهارم، نگارنده بعد از دسته بندى آيات قرآن و روايات مأثوره و بررسى انواع نيايشگران و اقسام دعاها به اين مسئله پرداخته كه: محتواى دعاهاى قرآنى چيست و قرآن، چگونه دعا كردن را تعليم مى دهد؟ وى دعاهاى قرآنى را به شش دسته تقسيم نموده است: 1 . دعا جهت هدايت و توفيق، 2 . دعا در توبه و استغفار، 3 . دعا براى خير دنيا و آخرت و وسعت رزق، 4 . دعا براى پدر و مادر و برادران و مؤمنان، 5 . دعا براى فرزندان و همسران، 6 . دعا براى پايدارى و رهايى از شياطين جن و انس و خلاصى از عذاب دنيا و آخرت. بخش چهارم مربوط به آداب دعاست كه از كتاب احياء العلوم غزالى مواردى از آداب دعا را كه به نوعى به شرايط استجابت دعا نيز برمى گردد، توضيح داده است، وى سپس در بخش پنجم بحث شرايط استجابت دعا را پيش كشيده، و به تناسب در باب دلايل عدم اجابت دعا نيز مطالبى را ايراد كرده است وى براى استجابت دعا پانزده شرط را برمى شمرد و توضيح مى دهد. بخش ششم رساله مربوط به فوايد دعاست، كه در ضمن شرح و بسط اين مسأله از منكران اين مطلب نيز سخن گفته و منكران را به پنج دسته تقسيم و عقايد آنان را توضيح داده است، از جمله فوايد دعا كه نگارنده به آنها اشاره مى كند عبارت است از: رد بلاء، اثرگذارى در امور معنوى و اثر در روح و روان آدمى در جنبه مثبت آرامش و آسايش. دعا در قاموس كتاب مقدس عنوان مبحث بعدى رساله است، در اين باب با ذكر جملات و فرازهايى از انجيل و كتاب هاى ديگر مربوط به اديان، وجوب دعا و نماز در كتاب مقدس و اثرات و فوايد جانبى دعا را از اين كتب بيان كرده است. دانشمندان نيز در باب دعا نظراتى دارند كه موضوع بخش ديگر رساله است كه هر كس حسب اعتقادات مذهبى خود مطلبى را عنوان نموده است، يكى از اين دانشمندان كه نظرش در اين جا مورد بررسى قرار گرفته الكسيس كارل دانشمند و جراح فرانسوى است كه اثر نيايش را با توجه به بيماران لاعلاجى كه داشته به خوبى دريافته است. اما دعا در نهج البلاغه كه آخرين بخش رساله را تشكيل مى دهد، نگارنده در اين بخش به مواردى كه مولاى متقيان در نهج البلاغه از آن سخن گفته مى پردازد و بر اين باور تأكيد دارد كه دعاهاى مولا به نهج البلاغه محدود نمى شود، سپس نمونه هايى از دعاهاى حضرت كه در كلمات و حكمت هاى آن بزرگوار آمده ايراد مى كند.

.

ص: 155

. .

ص: 156

. .

ص: 157

دعا و بداء و رابطه آن با قضا و قدر با ملاحظه آيات و روايات

65 . دعا و بداء و رابطه آن با قضا و قدر با ملاحظه آيات و روايات، فرانك راسخى، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر نجفقلى حبيبى، 1371، 139ص.اين نوشتار، در مورد دعا و نقش حياتى آن در زندگى انسان است با توجّه به مباحث فرعى اى كه به دنبال خود مطرح خواهد ساخت. همچنين موضوعاتى مانند رابطه دعا و قضا و قدر و تغيير سرنوشت، كيفيت صحيح ارتباط با خدا، شرايط اجابت و عدم اجابت دعا، و بحث جبر و اختيار نيز مطرح شده است. روش محقّق به اين ترتيب بوده كه در هر سه فصل، ابتدا با توضيح معناى لغوى و سپس معناى اصطلاحى واژه مورد بحث، سخن را آغاز مى كند و سپس با توجّه به آيات و روايات مستند، به توضيح و تبيين معناى صحيح كلامى و فلسفى مباحث اين فصول پرداخته است. تكيه بيشتر او در هر سه فصل بر استفاده از نظريات متكلّمان و فلاسفه و علماى شيعه بوده، علاوه بر اين كه نظر علماى اهل سنّت و ديگر فرق اسلامى در كتب ديگر نيز بررسى شده است. اين پايان نامه، سه فصل دارد. در فصل اوّل به تناسب موضوع، بحث قضا و قدر مطرح شده و در ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى هر يك، نظر فلاسفه و متكلّمان را در مورد قضا و قدر، اقسام آن، و رابطه علم خداوند با اين دو، و همچنين رابطه اين دو با تغييرناپذيرى در طبيعت، مطرح شده است. بحث ديگر اين فصل، درباره جبر و اختيار و رابطه آن با بحث قضا و قدر است. عناوينى چون: نظريات جبريون، قانون علّيت و قضا و قدر، آزادى و اختيار انسان، تقدير و اراده انسانى، در اين قسمت به چشم مى خورد. وى در قسمت ديگر اين بخش، نظر مفوّضه را در باب تفويض و همچنين نظر شيعه را در قول به «امر بين الأمرين» مطرح كرده و با استناد به آيات و روايات معصومان عليهم السلام اين فصل را پايان داده است. فصل دوم، درباره «بداء» است، در اين فصل، ابتدا نظر شيعه در مورد بداء مطرح شده و پس از ذكر معناى بداء، تأثير اعمال در تغيير سرنوشت، از منظر آيات و روايات بررسى شده است. سپس اختلاف نظر در باب معناى بداء، به عنوان نزاع لفظى توضيح داده شده و با در نظر گرفتن اين كه در تشريع و تكوين،امكان نسخ وجود دارد و هيچ منافاتى بين بداء و علم الهى نيست، شرحى درباره اجل و اقسام آن آمده و در پايان، نتايج نظرى و علمى بحث بداء و اعتقاد به آن، مطرح شده است. فصل سوم، درباره دعاست. تبيين معناى واژه «دعا» و كاربرد آن و فوايد دعا كردن و اجابت دعا و شرايط آن، از جمله مسائل مطرح شده در اين فصل است. نگارنده، پس از بيان اشكالات مطرح شده توسّط معارضان و معاندان نسبت به اصل مسئله دعا، و ردّ هر كدام با ادلّه مربوط به آن، رابطه دعا با قضا و قدر را بررسى نموده و امكان تغيير قضا به وسيله دعا را با تمسّك به آيات و روايات بررسى نموده است. در پايان نيز دعا و تأثير آن در قرآن مجيد را مطرح كرده و توضيح داده است.

.

ص: 158

. .

ص: 159

ذكر و موانع آن در قرآن و حديث

66 . ذكر و موانع آن در قرآن و حديث، فاطمه نژاد فاضل، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: دكتر سيّد محمدباقر حجتى، 1375، 247ص.شرح مفهوم و جايگاه ذكر، انواع ذكر، اسباب ذكر، مصاديق ذكر، زمان ذكر، مكان ذكر، آثار ذكر، ويژگى ها و خصوصيت هاى ذاكران واقعى، ذاكران از ديدگاه معصومان عليهم السلام، موانع ذكر و تفاوت ميان غفلت و نسيان، از جمله مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است. علم تربيت و تهذيب نفس، ارائه كننده روش رشد انگيزه هاى خير است، همانطور كه از دخالت و حضور اسباب شرّ و منحرف جلوگيرى مى كند. از جمله وسايل اين شناخت، ذكر خداوند تعالى است. ذكرى كه دين مبين اسلام از پيرو خويش انتظار دارد، نه لقلقه زبانى و تكرار عباراتى بى روح، بلكه بيان توحيد خالص و فرمانبرى مطلق است كه زبان مكنون در جان وى بگويد و ديگر اعضا خشوع تام تسليم و تعهّدش باشند. بديهى است انسان ذاكر، به خواست خداوند در شاه راه قرب به وى گام نهاده است. يكى از پيامدهاى لطيف و دقيق ذكر خدا، عشق به وى است؛ علاقه اى كه ذاكر را به گستره بى منت هاى قرب الهى مى رساند. اين پايان نامه، يك مقدّمه و سه فصل دارد. نگارنده در مقدّمه، ذكر خدا را از جمله ابزارهاى شناخت و تهذيب نفس را مى داند و بر اين عقيده است كه مراد از ذكرى كه دين مبين اسلام از پيرو خويش انتظار دارد، ذكر حقيقى و واقعى است، نه فقط ذكر زبانى. نويسنده، در فصل اوّل به معنا و مفهوم ذكر از ديدگاه فرهنگ نامه نويسان و مفسّران پرداخته و سپس، جايگاه ذكر را توضيح داده و بعد از آن، انواع ذكر را بيان كرده است. وى در بخش ديگر اين فصل، به تناسب، معناى ذكر كثير و انواع و مصاديق و مكان آن را توضيح داده و آن را از ديدگاه احاديث، بررسى كرده است. محور بعدى بحث او در اين فصل، اسباب ذكر است كه مهم ترين آنها توفيق الهى براى ذكر گفتن است. توسّل به معصومان نيز يكى از مصاديق ذكر خداست. در ادامه، مصاديق ذكر بيان شده است. قرآن، مصداق اعلاى ذكر است و به ترتيب، نماز، دعا، استغفار، تسبيح و تحميد، شكر، تهليل و تكبير، اسماى حُسنا و صلوات بر محمّد و آل وى صلى الله عليه و آله و سرانجام ياد مرگ و معاد، ساير مصاديق ذكر به شمار مى آيند. نويسنده، در ادامه، درباره زمان و مكان مناسب براى ذكر، سخن مى گويد. در پايان اين فصل نيز آثار ذكر را يادآور مى شود و آثار آن را در دو قِسم نتايج باطنى و آثار عملى در دنيا و آخرت، با ذكر روايات مربوط، شرح مى دهد. همچنين به شرح آثار ذكر از ديدگاه حضرت على عليه السلام و نتايج آن مى پردازد. فصل دوم، درباره ذاكران و جايگاه آنان از ديدگاه قرآن كريم و امامان معصوم عليهم السلاماست. نويسنده، به تناسب، زمينه هاى نفسانى ذاكران، مصاديق ذاكران، تفاوت بين ذاكران واقعى و منافقان، ويژگى هاى ذاكران و مؤمنان حقيقى و در نهايت ذاكران از ديدگاه حضرت على عليه السلامرا بررسى مى كند و به بحث درباره علّت وجوب پيوستن به ذاكران مى پردازد. فصل سوم، درباره موانع ذكر است. نويسنده در اين فصل، موانع ذكر از جمله هوس، حبّ مال، حبّ فرزند، حبّ حكومت و مسائلى از اين قبيل را پژوهيده است. ديگر از موانع ذكر، غفلت است. نگارنده، به تناسب، ابتدا معناى لغوى غفلت را بيان كرده و سپس ، ويژگى ها و موارد غفلت و پيامدها و كيفر غافلان را يادآور مى شود و علل اين غفلت را نيز در چند عرصه، از جمله آرزو و آمال طولانى و شيطانى برمى شمارد.

.

ص: 160

. .

ص: 161

راه ها و شيوه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى از ديدگاه قرآن و حديث

67 . راه ها و شيوه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى از ديدگاه قرآن و حديث، حبيب الله رسولى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى لسانى فشاركى، استاد مشاور: ... ، 1375، 149 ص.در اين پايان نامه، ابتدا نگارنده به بيان موضوع تهاجم فرهنگى در قرآن مجيد و احاديث پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهم السلام پرداخته است و به همين منظور، تحقيقى موضوعى در قرآن كريم انجام داده و دو تعبير كليدى «صدّ عن سبيل الله» و «إضلال عن سبيل الله» را كه نمايانگر موضوع تهاجم فرهنگى است، در آيات و سياق هاى قرآنى و نيز روايات و احاديث اسلامى، بررسى و تحليل كرده است و راه هاى مقابله با تهاجم فرهنگى در قرآن و روايات را تبيين نموده و خاطرنشان كرده است كه قرآن مجيد، به عنوان كتاب هدايت و مكتب انسان ساز، ضمن بيان تفصيلى موضوع تهاجم فرهنگى، به راه ها و شيوه هاى برخورد و مقابله با آن نيز راهنمايى نموده است. وى ضمن يك نتيجه گيرى كلّى، تنها راه حل مشكل تهاجم فرهنگى را روى آوردن به قرآن حكيم و روايات اسلامى و بهره گيرى از دستورهاى الهى و تعاليم معصومان عليهم السلام دانسته است. اين پايان نامه از سه فصل تشكيل شده است. فصل اوّل در تعاريف و كلّيات است كه خود در چند بخش بررسى مى شود. بخش اوّل، تعريف فرهنگ و تهاجم فرهنگى است. نگارنده، در اين بخش با استناد به فرهنگ نامه ها، واژه هاى «فرهنگ» و «تهاجم» را بررسى كرده و كاربرد هر يك را جداگانه و موردى بيان كرده است. سپس تركيب اين دو كلمه را در تعاريف و اصطلاحات، خصوصا موارد استفاده آنها را در سخنان بزرگان و رهبران دينى، روشن ساخته است. بخش دوم اين فصل، درباره سابقه هجوم فرهنگى به جوامع دينى است. نويسنده با استناد به آيات قرآن، سابقه اين هجوم را از بدو پيدايش اسلام مى داند. بخش سوم، در مورد تاريخچه هجوم فرهنگى به جوامع اسلامى است. بخش چهارم نيز به شناسايى روش ها و شيوه هاى تهاجم فرهنگى مى پردازد. نويسنده، 28 شيوه را براى پيشبرد تهاجم فرهنگى عنوان مى كند. بخش پنجم، درباره اهداف تهاجم فرهنگى است. نگارنده، به طور خلاصه، به تعدادى از اين اهداف اشاره مى كند و به اختصار، آنها را شرح مى دهد. فصل دوم، زمينه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى در قرآن و حديث را برمى رسد. اين فصل در بخش هايى مانند: واژه ها و تعبيرات كليدى مربوط به اين بحث و موارد كاربرد اصطلاحات مربوط به بحث در احاديث و روايات، سامان يافته است. فصل سوم به بيان روش ها و شيوه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى در قرآن و سنّت پيامبر اكرم و ائمه اطهار اختصاص دارد. نويسنده در اين فصل، تعدادى از روش هاى مقابله را نام برده و درباره هر كدام توضيحاتى نيز داده است. از جمله اين روش هاست: رعايت تقواى الهى، رعايت آداب معاشرت اسلامى، آداب نگاه كردن، آداب سخن گفتن، آداب لباس پوشيدن، آداب آرايش كردن، آداب عبادات و اقامه فريضه نماز، پرداخت خمس و زكات و ماليات، امر به معروف و نهى از منكر، مراسم عبادى _ سياسى حج، ترك محرّمات، تسريع در امر ازدواج، رعايت مقرّرات شرع و عرف، پُر كردن اوقات فراغت جوانان، ورزش، بهره گيرى از ابزارهاى سمعى و بصرى و انتشاراتى به نحو صحيح، اردوهاى مختلف سياحتى، زيارتى، آموزشى، كسب فضايل اخلاقى و معنوى، ارتقاى فرهنگ جامعه، تربيت نسلى انقلابى و مؤمن، حاكم نمودن ارزش هاى اسلامى در جامعه، هوشيارى و بيدارى در برابر توطئه هاى دشمن و شخصيت قائل بودن براى نوجوانان و جوانان.

.

ص: 162

. .

ص: 163

. .

ص: 164

رجعت از ديدگاه قرآن كريم و عترت

68 . رجعت از ديدگاه قرآن كريم و عترت، حميد كردنژاد، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، استاد مشاور: حجه الاسلام على محمّد دهقان اشكذرى، 1374، 110 ص.اين تحقيق برآن است كه مسئله رجعت را در آينه وحى الهى و روايات معصومان عليهم السلام مورد بررسى دقيق قرار دهد و براى دفع شبهات منكران آرا و نظريات بزرگان عالم اسلام و بويژه علماى تشيّع را ارائه نمايد و اثبات كند كه مسئله رجعت، چه جايگاهى در كلام اولياى دين و علما دارد و براى اين منظور مهم، استدلالات منطقى علماى دين و ائمه اطهار عليهم السلام را براى روشن شدن مسئله، ارائه كرده است. با مطالعه اى وسيع مى توان پذيرفت كه تعداد زيادى از آيات قرآن كريم، به مسئله رجعت ائمه اطهار عليهم السلام و پيامبران و صلحا اشاره دارند. از سوى ديگر، مى توان كلام بسيار متين و پُر مغز و سنجيده معصومان عليهم السلام را در قالب احاديث و روايات مشاهده كرد كه جوابى دندان شكن به شبهات منكران رجعت است. علماى دين نيز از اين مسئله غفلت نورزيده اند و به دليل احساس خطر شبهات منكران ، دست به خلق آثار ارزشمندى در اين زمينه زده اند كه اين آثار، در وقايع مختلف تاريخى از جمله جنگ ها از بين رفته است. اين پايان نامه از پنج فصل فراهم آمده است: فصل اوّل، مطالبى درباره تاريخچه بحث، فرضيات مسئله، اهداف و حدود بحث، تعريف اصطلاحات پژوهشى، تعريف رجعت، رجعت در قرآن، رجعت از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام، صحابيان و رجعت، و اجماع علما بر مسئله رجعت آمده است. فصل دوم، بيان سير مطالعاتى محقّق در باب رجعت است. نگارنده در اين فصل ، بيشتر به معرّفى كتب تفسير پرداخته و منابع مطالعاتى اوّليه خود را برشمرده است. در فصل سوم، روش تحقيق، رهيافت تحقيق، طرح تحقيق، فن تحقيق و طرح تحليلى مسئله رجعت، عنوان شده است. فصل چهارم تحت عنوان «ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات»، از دو بخش تشكيل شده است در بخش اوّل، نگارنده به سير تاريخى بحث رجعت پرداخته و آن را از دو ديدگاه رجعت در آينه قرآن كريم و رجعت در آينه وحى و عترت، بررسى نموده است . در اين قسمت، علاوه بر ذكر احاديث نبوى و احاديث ائمه اطهار عليهم السلام ، برخى از ادعيه و اذكار و زيارات وارد شده كه در آنها به مسئله رجعت اشاره يا تصريح شده، آمده است. وى در بخش دوم اين فصل، يوم اللّه رجعت و نشانه هاى آن را بازگو نموده و از رجعت پيامبران پيشين و رسول گرامى اسلام، صلحاى پيشين، بعضى صحابيان و ائمه معصوم ، سخن به ميان آورده است. نگارنده در بخش مربوط به وجود نازنين حضرت ولى عصر(عج)، نُه شبهه از شبهات منكران رجعت را با پاسخ آنها را بيان كرده است. آخرين بحث اين پايان نامه، بحث از اجماع علماى شيعه در مورد رجعت است، او در اين زمينه، قول شيخ حرّ عاملى، علاّمه مجلسى، شيخ صدوق، شيخ مفيد و سيّد بن طاوس را در كتاب هايشان در باب رجعت ذكر نموده و در آخر نيز به قول مفسّرانى چون زمخشرى و علاّمه طباطبايى درباره حقّانيت رجعت، تمسّك جسته است. فصل پنجم نيز درباره استنتاجات كلّى بحث و نتيجه گيرى از ادلّه وارد شده در باب حقّانيت و حتميت رجعت است كه در آن، توصيه هايى نيز نموده است.

.

ص: 165

. .

ص: 166

روش هاى تعليم در قرآن كريم و سنّت

69 . روش هاى تعليم در قرآن كريم و سنّت، سيّدمهدى برومند، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر ولى الله نقى پورفر، استاد مشاور: دكتر احمد عابدى، 1378، 377 ص.نگارنده در اين نوشتار، اصول، مبانى و كلّيات روش ها و فنون تدريس و تعليم در نظام آموزشى اسلامى را بر اساس منابع قرآن و حديث، مورد پژوهش قرار داده و مطالب و موضوعات را در دو فصل و هفت بخش تنظيم و ارائه كرده است. اين روش ها از چهار مجرا در قرآن معرّفى شده اند: بخشى از آن مربوط است به روش هايى كه خود قرآن، به نحو خاص در بيان آموزش ها از آن سود جسته و در شكل و نظام آيات و جملات و كلمات آن، تجلّى يافته است؛ مانند استفاده از روش داستان گويى و تمثيل يا استدلال و جدلِ خداوند با مخاطبان ، اعم از مسلمانان، اهل كتاب، مشركان و كافران و منافقان، و موارد فراوان ديگر از اين قبيل. قسمت ديگرى از اين روش ها با نقل چگونگى برخورد پيامبران الهى با قوم خويش در قرآن معرّفى شده است و سرانجام، گاهى قرآن با نقل قول و عملكرد بعضى افراد غير از پيامبران، كارايى روش آنان را متذكّر مى شود (مانند نقل داستان سامرى و بنى اسرائيل). حتّى ممكن است در برخى موارد، اين شيوه ها توسط شيطان اعمال شده باشد كه قرآن با ذكر آن، تنها به مطلق اثرگذارى اين روش ها تأكيد دارد، ضمن آن كه سوء استفاده هايى را كه از اين روش ها شده و مى شود، مورد طعن قرار مى دهد. در روايات نيز همين روش ها، به علاوه روش هاى ديگرى، به صورت مستقيم و غير مستقيم، مطرح شده است. فصل اوّل، مشتمل بر چهار بخش، به طرح مباحث كلّى و تعريف و تبيين موضوع مى پردازد. اين فصل، در چهار بخش، اصل مسئله، ضرورت تحقيق، سؤالات، اهداف و فرضيه ها، روش، پيشينه و محدوديت هاى تحقيق را بررسى مى كند. فصل دوم به بخش عمده يافته هاى تحقيق درباره موضوع اصلى اختصاص دارد. در اين فصل، ابتدا چند موضوع مهم مطرح شده است و سپس در بخش دوم، روش هاى كلّى تعليمى در شاخه هاى مستقيم و غير مستقيم مورد بحث قرار گرفته است. بخش سوم نيز به طور مشروح، فنون خُرد تعليم را با توجّه به اهداف آموزشى ذيل تقسيمات سه گانه حيطه هاى عاطفى، شناختى و روانى _ حركتى پيش كشيده و معرّفى نموده است. هر كدام از حوزه هاى ياد شده، به خودى خود، داراى تقسيمات و انشعاباتى است و انواع متعدّد ديگرى را در بر مى گيرد. در سير نگارش تمام مطالب، تلاش نگارنده اين بوده است تا مصاديق و ديدگاه هاى آموزشى اسلام را با نگاه خاص علوم قرآنى عرضه كند. به عنوان مثال، در بخش دوم از فصل دوم، انواع روش هاى تعليم را از اين ديدگاه، بررسى كرده است. از ديدگاه مستقيم، روش هايى از قبيل: سخنرانى، گفتگو، پرسش و پاسخ، مباحثه، مجادله آمده كه البته منظور از مجادله، مجادله به نحو اَحسن است و با مناظره، تشابه ها و تفاوت هايى نيز دارد. روش هاى غير مستقيم نيز مى تواند به دو گونه روش هاى مشاهده اى و اكتشافى تقسيم شود. روش هاى مشاهده اى، شامل روش نمايشى، ايفاى نقش، خطاب غيرمستقيم بيانى، خطاب غيرمستقيم عملى و تقليد از الگوست. روش هاى اكتشافى نيز عبارت است از: روش مقايسه اى، روش تمثيل، روش قصه گويى و روش خودآموزى از طريق خودآزمونى. نويسنده، در بخش سوم نيز در حيطه روش و فن مربوط به عاطفه و احساس، مراحلى را ذكر كرده است كه عبارت اند از: استفاده از هنر در تعليم، رعايت اصل تدريج، اصل عدم سختگيرى، زمان آموزش و يادگيرى، اراده، انگيزه، راهكارهايى براى جلب مشاركت ارادى فراگير، و راهكارهايى براى جلب مشاركت غير ارادى فراگير.

.

ص: 167

. .

ص: 168

زن از ديدگاه نهج البلاغة

70 . زن از ديدگاه نهج البلاغة، فاطمه علايى رحمانى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: ... ، 1369، 305 ص.سيماى ترسيم شده از زن در نهج البلاغة _ كه تا حدّ زيادى تابع ديدگاه گردآورنده اين كتاب است _ يك بُعدى و ناقص است و تنها بخشى از چهره كامل زن در قرآن را به نمايش مى گذارد. زنان در نهج البلاغة با عباراتى كه حاكى از ناقص بودن آنان است، وصف شده اند و متأسفانه، اكثر شارحان نهج البلاغة نيز بدون توجّه به مجموعه احاديث معصومان عليهم السلام، در جهت اثبات اين مطلب برآمده اند كه زنان در اكثر ابعاد از مردان ناقص ترند. لذا اين پايان نامه، در صدد جمع ميان آيات قرآن و سخنان امام على عليه السلام در نهج البلاغة برآمده است. اصولاً قرآن مجيد، شئون زن را مافوق تصوّر، بالا برده و در اين مورد به بيانِ تنها اكتفا نكرده و از هر بُعد براى زن، الگوها و مصاديقى را يادآور شده و مانند يك وكيل مدافع، از شخصيت زن دفاع مى نمايد و قبل از آن كه از عاطفى و احساسى بودن زن سخن به ميان آورد، از انديشمندى و واقع بينى يك زن (بلقيس) سخن گفته است صلاح انديشى و نفوذ كلام او را مى ستايد و على رغم نظر كسانى كه زن را انسان ضعيف پنداشته اند و حرّيت عقيده او را نفى نموده اند، از آسيه زن فرعون تمجيد كرده است. نيز در برابر آنهايى كه در مورد بى خِردى جماعت نسوان ادّعاها كرده اند، از ساره، زن حضرت ابراهيم عليه السلام و اوصاف برجسته او سخن گفته است كه شايستگى هم صحبتى با فرشتگان مقرّب خدا را داشت. و بسيارند زنان برگزيده ديگرى كه چه بسا از افراد ذكور در ارزش و اعتبار با خاك راه آنها هم برابرى نمى كنند. اين چنين است كه زنان مسلمان ما به دنبال تصويرى شايسته از مقام انسانى زن در نهج البلاغة مى گردند؛ امّا مع الأسف، تشتّت و تناقض گويى موجود در آراى شارحان نهج البلاغة، مانع از درك صحيح سخنان امام عليه السلاماست. نگارنده، نخست در مقدّمه، توضيحى درباره طرح يك بُعدى بودن زن در نهج البلاغة داده و با بررسى چهره واقعى زن از ديدگاه قرآن، به بررسى هويت واقعى او پرداخته و مقدارى از تفاوت هاى ميان مرد و زن را بازگو نموده و رمز اين تفاوت ها را نيز شرح داده است. سپس به موقعيت اجتماعى زن و احكام مشترك بين مرد و زن اشاره كرده و احكام اختصاصى زن در شرع مقدّس را نام برده است. وى در پيش گفتارى كه بعد از مقدّمه آورده، روش مطالعه در نهج البلاغة، پيوند تنگاتنگ نهج البلاغة با قرآن و قضاياى نقل شده در زمينه مقام و شخصيت زن در نهج البلاغة را نقد و بررسى نموده و سپس، ارزش و اعتبار اسناد و مدارك نهج البلاغة را شرح داده و در ادامه، برداشت غلط از قضاياى نقل شده نهج البلاغة درباره زن را نكوهش كرده است. امّا فصل اوّل اين پايان نامه، مربوط به اسناد و مناسبت هاى تاريخى خطبه هشتادم نهج البلاغة است كه ضمن بررسى ميزان سنديت اين خطبه بر اساس استدلال، لحن و مخاطبان اين خطبه را معرّفى كرده و موردى بودن آن را ثابت مى كند. در فصل دوم، درباره واقعيت و عدم واقعيت نقص ايمان زن و ديدگاه هاى شارحان نهج البلاغة در اين زمينه و رسالت مادرى زن، توضيحاتى آمده است. نگارنده در فصل سوم با بيان قسمت دوم خطبه درباره نقصان عقل زن، به بررسى معانى اصطلاحى و لغوى عقل و تعريف عقل از ديدگاه قرآن و احاديث پرداخته و نقصان عقل زن را در نظر بعضى از شارحان نهج البلاغة بررسى نموده است. در فصل چهارم كه مربوط به قسمت سوم خطبه هشتادم نهج البلاغة در زمينه نقصان حظ و بهره زن است، اين مطلب را از نظر تاريخچه فقهى آن بررسى نموده و نحوه و چگونگى پيدايش و تقسيم ارث در ميان ملل مختلف را شرح داده. و رواياتى در زمينه علّت نقصان ارث زن نسبت به مرد را به عنوان استشهاد آورده است. در فصل پنجم، نتيجه گيرى امام على عليه السلام از مقدّمات مذكور در خطبه را با طرح مباحثى چون: آسيب پذيرى زن در مسائل سياسى، معناى ترس از زنان شرور و احتياط از خوبانشان و مسائلى از اين قبيل را بيان مى كند. نگارنده در فصل ششم به بررسى تطبيقى خطبه هشتادم نهج البلاغة پرداخته و آن را به موردى خاص و شخص خاص نسبت مى دهد. فصل هفتم، مربوط به ساير عناوينى است كه براى زن در نهج البلاغة ياد شده است. نگارنده، اين عناوين را در لابه لاى حكمت ها، نامه ها و خطبه هاى نهج البلاغة جستجو نموده و شرح مى دهد. در فصل هشتم به نمونه هايى از شخصيت هاى عالى انسانى در جامعه زنان در طول تاريخ اشاره شده و در فصل نهم _ كه آخرين فصل پايان نامه است _ به بررسى صفات نيك زن در احاديث پرداخته شده است.

.

ص: 169

. .

ص: 170

. .

ص: 171

سيادت (عزت مسلمانان) در قرآن و نهج البلاغة

71 . سيادت (عزت مسلمانان) در قرآن و نهج البلاغة، عزت اللّه آقابابايى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدعلى راغبى، 1376، 120 ص.اين تحقيق در نظر دارد كه با بررسى زمينه هاى پيشرفت امّت اسلامى در زمان پيامبر اسلام و در قرون اوّليه و تطبيق آن با علل عقب ماندگى ملل مسلمان در قرون اخير، با استفاده از قرآن كريم، نهج البلاغة و احاديث شريف، ميزان تأثير اين عوامل را در سيادت و عزّت مسلمانان و يا انحطاط آنان، تا حدّ امكان، مشخّص نمايد. فصل هاى پنجگانه اين پايان نامه، بيانگر اين مطالب است. موضوع مورد نظر در اين تحقيق، بررسى علل و عواملى است كه موجب انحطاط و عقب ماندگى مسلمانان شده و همين طور، عواملى كه باعث پيشرفت و عزّت و عظمت آنان در ابتداى دعوت اسلامى شد. طبيعى است كه در پرتو واقف شدن به چنين شناختى در نحوه تنظيم ارتباط در معاشرت فردى و جمعى و نهايتا ارتباط با ملل غير مسلمان _ كه امروزه برخى از آنان خود را قيّم جهان مى دانند _ تغييراتى حاصل خواهدشد و حتّى زندگى روزمرّه انسان هاى آن جامعه، دچار تغيير و تحوّل اساسى شده، افراد نسبت به سرنوشت ساير همنوعان و جامعه خويش، احساس تعهّد و مسئوليت پذيرى بيشترى مى نمايند. همچنين شناسايى راه هاى عقب افتادگى مى تواند به مثابه مشعلى فروزان، فرا روى انسان هاى به استضعاف كشيده شده، نورافشانى كند و آنان را به سرچشمه هاى كرامت، عزّت و فضيلت، رهنمون شود. در واقع، اين اشاره به گذشته افتخارآميز در مدّتى خاص در گذشته، توأم با انحطاط در زمانى ديگر، نظاره اى به آينده روشن نيز خواهد بود. در فصل اوّل كه با يك مقدّمه آغاز شده، نگارنده به بيان نكاتى از قبيل تاريخچه بحث، بيان مسئله، پرسش هاى تحقيقاتى، اهداف بحث، حدود و اهمّيت بحث و تعريف اصطلاحات پرداخته است. در فصل دوم نيز نگارنده با ذكر منابع مورد استفاده در تحقيق، سير مطالعات خود را نشان مى دهد. در فصل سوم، روش، رهيافت ، طرح و فن تحقيق، توضيح داده شده است. فصل چهارم كه داراى چهار بخش است، به ارائه و تجزيه و تحليل اطّلاعات پرداخته است و نخست، در بخش اوّل، ضرورت بحث از موضوع، سيادت از ديدگاه قرآن كريم، اختصاص عزّت و كبريا به ذات حق، و طلب عزّت از غير خدا بررسى شده است. در بخش دوم پايان نامه نيز مباحثى از قبيل وضعيت امّت پيامبر صلى الله عليه و آلهقبل از اسلام و عوامل پيشرفت مسلمانان، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در بخش سوم، عوامل انحطاط مسلمانان شمرده شده كه در بين عوامل، به چهارده عامل عمده اشاره شده است. در بخش چهارم نيز زوال و انهدام تمدّن ها از ديدگاه هاى مختلف، بيان شده است در اين زمينه، ديدگاه قرآن، نهج البلاغة و سپس جامعه شناسان، مدّ نظر نگارنده قرار گرفته است. فصل پنجم، استنتاجات و پيشنهادهاى مربوط به عوامل پيشرفت و پسرفت مسلمانان مطرح شده و يك نتيجه كلّى از بحث هاى فصل قبل بيان شده است.

.

ص: 172

. .

ص: 173

شرح واژه هاى سوره فاتحه و بقره به وسيله روايات

72 . شرح واژه هاى سوره فاتحه و بقره به وسيله روايات، فهيمه جمالى راد، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر عبدالمهدى يادگارى، استاد مشاور: ... ، 1367، 126 ص.گرچه متداول آن است كه در تبيين معانى لغات قرآن، ابتدا به منابع و كتب واژه شناسان مراجعه مى شود و آن گاه براى تأييد به رواياتى كه در اين باره رسيده، استناد مى شود، چنان كه برخى از لغويان، خود چنين كرده اند؛ امّا در اين پايان نامه براى تبيين معانى واژه ها ابتدا به روايات مراجعه شده و براى دفاع از روايات، احيانا به منابع لغوى از قبيل: أقرب الموارد ، لسان العرب، مجمع البحرين، المفردات راغب، قاموس القرآن نيز مراجعه شده است. ليكن غالبا شرح لغات را از ديد اهل لغت يافته و اگر در شرح بعضى لغات، به حديث استناد شده، به منظور تأييد معناى لغوى آن واژه بوده است و چه بسا معصوم عليه السلام در شرح لغتى به مصداق و تأويل آن نيز اشاره نموده است كه از ديد اهل لغت، دور مانده است و در نتيجه، به كتب تفسير رجوع نموده و در اين ميان، تفاسير مأثور بيش از منابع ديگر مورد استفاده قرار گرفته است و به منظور شرحى همه جانبه به تفاسير مأثور اهل سنّت نيز رجوع نموده و احاديثى را كه در شرح لغتى بيان داشته اند، نقل نموده است. در اين پايان نامه با تكيه به تفاسير روايى شيعه، همچون: نورالثقلين، البرهان، تفسير القمى و نيز تفاسير روايى اهل سنّت، همچون: الدرّ المنثور، واژه هاى دو سوره فاتحه و بقره بر اساس ترتيب الفبا، شرح و تبيين شده است. فراهم آورنده پايان نامه در نظر داشته اين كار را تا پايان قرآن دنبال كند؛ امّا چنان كه در مقدّمه آورده، به علّت گستردگى كار و محدوديت زمانى به همين دو سوره بسنده كرده است.

.

ص: 174

شفاعت در قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام

73 . شفاعت در قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام، نهلا غروى نايينى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: آيه الله ابوالقاسم خزعلى، استاد مشاور: ... ، 1368، 172ص.شفاعت، از مهم ترين مسائلى است كه طى قرون متوالى دست خوش تطوّرات و انحرافات فراوان گشته است. در نهايت امر نيز فِرَق مختلف اسلامى، همه به نوعى آن را پذيرفته اند؛ امّا هر يك، عقايد ديگرى را نادرست دانسته و او را كافر و مشرك شمرده است. از آن جا كه شيعيان، بر اساس برداشت صحيح از مفهوم شفاعت، از فيض توسّل به سخنان امامان عليهم السلام و اولياء اللّه بهره ور بوده اند، بالطبع مورد بغض و دشمنى بيشترى نيز قرار داشته اند. اين پايان نامه با بررسى و تحقيق در مسئله شفاعت به كمك آيات و احاديث معصومان عليهم السلام، ابهامات و اتّهامات را از دامان اين حقيقت اسلامى زدوده و سيماى زيبا و راهگشاى آن را به پويندگان راه حق، نشان داده است. در اين مجموعه، ابتدا معانى لغوى و اصطلاحى شفاعت بيان شده و سپس، آيات قرآن و روايات رسيده از معصومان عليهم السلام و گفتار بزرگان دين درباره آن بيان شده و بحث با بررسى مختصرى از عقايد مختلف درباره شفاعت به پايان رسيده است. نويسنده، در آغازْ شفاعت را داراى انواعى دانسته و برخى از آنها را نادرست و غيرموجود در دستگاه الهى و ساخته دست تحريفگران برشمرده است. سپس به تقسيمى ديگر، شفاعت را به دو قسم تكوينى و تشريعى تقسيم كرده و براى هر دو قِسم، مثال هايى از آيات و روايات آورده است. در بخش ديگرى از پايان نامه، آيات درباره شفاعت، به دو قسم آيات نفى و آيات اثباتى تقسيم شده است. در نظر نويسنده، آيات نفى، آياتى است كه شفاعت را فقط به اذن خدا مى داند و بيشتر اين آيات در باب تعرّض به يهود و ادّعاهاى آنان آمده است. آيات اثبات نيز بر دو قِسم است: يك قسم در مورد اثبات اصل شفاعت است و قسم دوم، درباره اختصاص شفاعت به خدا. شأن شفاعت، شفاعت اوليا و اذن الهى از ديگر مباحث اين بخش است. نويسنده، در ادامه به شرايط شفاعت و شفيع مى پردازد. به گفته وى، در آيات و روايات، شفيع بايد داراى شرايطى چون اطاعت از خدا، ايمان به رسول او و عمل صالح باشد. بخش ديگر اين مجموعه، درباره حدود شفاعت و كسانى است كه مورد شفاعت واقع نمى شوند. نويسنده مى كوشد به اين پرسش پاسخ دهد كه: آيا شفاعت، فقط در دنياست و يا در برزخ و قيامت نيز موضوعيت دارد؟ وى همچنين آثار تربيتى شفاعت را بررسى مى كند. در بخش ديگر، نگارنده، شفاعت را از ديدگاه ساير ملل، اديان و مذاهب بررسى نموده و به رواج قسمى از شفاعت مردود در بين اين اديان و مذاهب، اشاره كرده است. نويسنده، در قسمت پايانى اين مجموعه به بيان ادّعاى منكران شفاعت پرداخته و ضمن ايراد ادّعاى بعضى از رهبران وهّابيت و ردّ استدلالات آنان به تحقيق خود پايان داده است.

.

ص: 175

. .

ص: 176

شناخت و تحليل مكتب حديثى قم از آغاز تا قرن پنجم هجرى

74 . شناخت و تحليل مكتب حديثى قم از آغاز تا قرن پنجم هجرى، محمّدرضا جبارى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، اساتيد مشاور: دكتر محمّدعلى مهدوى راد و دكتر نهلا غروى نايينى، 1379، 447 ص.شناخت و تحليل مكاتب حديثى شيعه كه يكى از مباحث مهم و ضرورى در موضوعات مربوط به تاريخ و رجال است و همچنين مكتب حديثى قم، با داشتن ويژگى هايى از ديگر مكاتب حديثى شيعه همچون مكتب مدينه، كوفه، بغداد، رى و خراسان متمايز است. ويژگى هاى اين مكتب و وجه تمايزات آن، موضوع مورد بحث اين تحقيق است. معرّفى كثرت محدّثان اين حوزه حديثى، اقدامات مفيد آن در تدوين برخى از مجموعه هاى گران سنگ حديثى، اهتمام شديد بر حفظ سلامت احاديث از آسيب خلط با احاديث ضعيف و غلوآميز، مقابله با ناقلان اين گونه احاديث، گرايش به حديث يا اخباريگرى و پرهيز از دخالت مستقيم عقل در نقّادى و فهم شريعت و تكيه بر متون دينى، و بسيارى از مسائل ديگر، از مهم ترين ويژگى هاى محدّثان مكتب قم بوده است. اين پايان نامه، از يك مقدّمه و هشت فصل فراهم آمده است. نگارنده، در مقدّمه، ضمن اذعان به اهمّيت و موقعيت خاصّ اين بحث و ويژگى خاصّى كه مكتب حديثى قم نسبت به ساير مكاتيب دارد، اشاره اى اجمالى به اين وجه تمايز نموده و ضمن گوشزد نمودن ضرورت بحث و كاوش در مورد اين حوزه مهم حديثى، رسالت پژوهشى خود را برآوردن چنين مطلبى عنوان مى كند. در فصل اوّل، در مباحث مقدّماتى ضرورت، اهمّيت و هدف تحقيق و سؤالات و فرضيات تحقيق، روش و نوع تحقيق، و سابقه و منابع و مطالعات مربوط به اين تحقيق، توضيح داده شده است. در فصل دوم، به طور اجمالى مكاتب حديثى شيعه در چهار قرن اوّل هجرى معرّفى شده و بر كيفيت شكل گيرى مكاتب حديثى شيعه گذرى شده است. نخستين بحث در اين مقوله، سير تحوّلات مكتب حديثى مدينه تا عصر امام باقر و امام صادق عليهماالسلام و اوج آن تا عصر امام كاظم عليه السلاماست. در اين زمينه به مسائلى از قبيل: تدوين و تبويب احاديث در مكتب حديثى مدينه، خطر غاليان و جاعلان در اين مكتب، آثار برجسته حديثى اين مكتب و مكتب حديثى مدينه تا عصر امام رضا عليه السلامپرداخته شده است. نويسنده، در قسمت ديگرى از اين فصل، به بررسى مكتب حديثى كوفه و منشأ پيدايش و جهت گيرى فكرى اين مكتب و كثرت محدّثان كوفى و نقش ائمه عليهم السلام در آن، تدوين كتب و اصول حديثى، توجّه به روايات علاجيه و بروز برخى جريانات انحرافى در كوفه پرداخته است. قسمت سوم اين فصل، به بررسى مكتب حديثى قم و رى اختصاص دارد. نگارنده، ضمن اشاره به اين كه قم و رى، جانشين و ميراث دار مكتب حديثى كوفه اند، سابقه تشيّع در رى، درگيرى هاى فكرى و عقيدتى در آن جا، گرايش به سمت مباحث اصول دين، قلّت واسطه در احاديث، نقش دولت آل بويه در تقويت مكتب رى، تدوين و تنظيم و تبويب احاديث، و گرايش به روش هاى تعقّلى در اين دو مكتب را بررسى نموده است. در بخش چهارم، بحث از مكتب حديثى خراسان به ميان آمده و ضمن نگرشى بر سابقه تشيّع در اين خطّه و فعّاليت هاى حديثى در آن، به نقش امام رضا عليه السلام در پويايى مكتب خراسان پرداخته شده و با بيان كثرت محدّثان شيعه و بروز جريانات انحرافى و روابط اين مكتب با ديگر حوزه هاى حديث، وضعيت مكتب خراسان در قرن چهارم و پس از آن مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. بخش پنجم، درباره مكتب حديثى بغداد بحث شده است. در اين بخش نيز به پيدايش و گسترش اين مكتب، رشد فزاينده محدّثان در آن، نقش آل بويه در تقويت اين مكتب حديثى در قرن چهارم، و موقعيت اين مكتب حديثى در عصر شيخ طوسى پرداخته شده است. فصل سوم، درباره جايگاه و اهمّيت قم و امتيازات قميان و مكتب حديثى قم است. نگارنده، ضمن بررسى تاريخ تشيّع در اين خطّه و نقل روايات متعدّد از امامان شيعه در فضيلت قم و قميان ، متقابلاً ميزان محبّت و ولايت اين مردم را نسبت به ائمه عليهم السلام و ايستادگى آنان را در برابر خلفاى اموى و عبّاسى عنوان كرده و جايگاه ممتاز قم و محدّثان آن را نزد ديگر محدّثان و دانشمندان شيعى تفسير مى كند. وى در اين بخش، مرجعيت علمى حوزه قم و محدّثان و تلاش ها و حسّاسيت شديد محدّثان قم در قلمرو حديث را از نكات شايان توجّه ذكر كرده و ضمن برشمردن تبحّر قمى ها در ضمن علم حديث و ديگر علوم، آثار برجسته آنان را آورده و با بيان مخالفت شديد قمى ها با نقل اخبار ضعيف و غلوآميز، موقعيت حديث در اين منطقه را بازگو نموده است. فصل چهارم، در زمينه روابط حديثى متقابل بين محدّثان قم و ديگر مناطق است كه وضعيت محدّثان قم را از قرن دوم تا چهارم هجرى و رابطه آنان را با ديگر محدّثان عنوان كرده است. پس از آن در فصل پنجم، به معرّفى مشايخ حديث و فقهاى قم پرداخته است. فصل ششم، درباره آثار حديثى محدّثان قم است. در اين فصل، فهرستى از اين آثار در موضوعات مختلف، ارائه شده است. يكى از اين موضوعات، مكتب حديثى و جوامع حديثى قمى هاست. در فصل هفتم، ويژگى ها و مبانى فكرى موجود در مكتب حديثى قم، مورد بررسى قرار گرفته كه عمدتا حول محور حديث گرايى و پرهيز از عقل گرايى و رأى و اجتهاد و پرهيز نمودن از ذكر احاديث ضعيف و غلوآميز دور مى زند. فصل هشتم، گذرى دارد بر سير تقابل دو جريان اهل حديث و اهل رأى و اجتهاد در عالم اهل سنّت و شيعه، انزواى اهل حديث و غلبه اصحاب رأى در كوفه و حتّى حجاز، نقد اجتهاد حنفى، نقل جريان سنّت گرا در عصر حضور، موضع امامان شيعه عليهم السلام در برابر دو جريان عقل گرا و نقل گرا، و علل رويكرد قمى ها به نص گرايى.

.

ص: 177

. .

ص: 178

. .

ص: 179

شورا در فتوا

75 . شورا در فتوا، حميد شهريارى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: آيه اللّه سيّدكاظم حائرى، 1374، 300 ص.يكى از مباحث مهم درباره مقام منيع و شامخ مرجعيت و فتواست كه در بلنداى تاريخ شيعه، چون دژى مستحكم، سر بر آسمان برافراشته تا پاسدارى از گوهر وحى و ديانت را برعهده گيرد. در اين راستا، با مراجعه به كتبى به نام «رساله احكام» كه معروف و مشهور بين عام و خاصّ است، مى توان به آرا و ديدگاه هاى فقها و مراجع عصر كنونى دست يافت. در عصر ارتباطات، حتّى مى توان گفت كار از اين هم راحت تر است و در وضع كنونى، تأثير بسزايى در اين امر نهاده است. يكى از مسائلى كه بر اثر رشد روزافزون كمّى و كيفى حوزه هاى علميه و پيشرفت وسائل ارتباط جمعى پديد آمده است، اختلاف فتوا بين مراجع و صاحبان فتواست، و اين امر، مشكلاتى را براى امّت واحد اسلامى پديد آورده است. اين پايان نامه، جستارى در گفتار شهيد مطهّرى در اين باب است كه مى گويد اگر شوراى علمى در فقاهت پيدا شود و اصل تبادل نظر به طور كامل، جامه عمل بپوشد، گذشته از ترقّى و تكاملى كه در فقه پيدا مى شود، بسيارى از اختلاف فتواها از بين مى رود. نگارنده نيز پيرو اين گفتار، در پايان نامه خود، براى بررسى اين امر، ابتدا نگاهى مستقل به عنصر شورا و مفهوم آن از ديدگاه فقهى دارد و نحوه تحقّق شورا در امور مختلف و نيز موارد آن را در آيات و روايات، بررسى مى كند و سپس به ادلّه باب اجتهاد و تقليد پرداخته و ضمن اشاره اى اجمالى به تاريخچه بعضى مسائل، به سعه و ضيق آن ادلّه نسبت به مورد بحث، يعنى شورا در فتوا مى پردازد. وى، همچنين صورت هاى مختلف اين شورا را نيز مشخّص نموده و سعى بر آن دارد كه مقبوليت فقهى آن را ارزيابى كند. در اين خلال، اشكالاتى را كه به اين نظريه شده، مورد بررسى قرار داده و ادلّه اى كه دلالت بر نوعى الزام نسبت به تشكيل شوراى فقهى دارد، بررسى كرده است. از مباحثى كه در اين پايان نامه مدّ نظر است، نحوه اداره شوراست كه در آن، چگونگى تشكيل شورا و اداره و ادامه كار آن را بررسى مى كند و از آن جا كه اين امر مربوط به مسائل نسبتا اجرايى طرح ياد شده و محتاج نظام مندى عملى حوزه هاى علميه است، تنها به بحثى اجمالى و راهگشا در خاتمه اكتفا نموده است. اين پايان نامه، يك مقدّمه و سه فصل دارد. در مقدّمه، نگارنده، درباره ضرورت بحث و طرح موضوع و سؤالات اساسى درباره بحث و تفسير واژه هاى كاربردى بحث كرده است. در فصل اوّل با عنوان «شورا و مشورت»، در باب معناى لغوى و ريشه اى واژِه «شورى» در قرآن و روايات و نيز نقش شور و مشورت در بناى عقل، بحث شده است. در فصل دوم، ادلّه اجتهاد و تقليد از آيات قرآن و روايات و دليل عقل و بناى عقلا، استقصا و وجه استدلال توضيح داده شده است. بحث در فصل سوم، مربوط به اختلاف فتاواست كه نگارنده، صورت هاى مختلف مسئله را مطرح كرده و درباره هر يك به بحث و بررسى پرداخته است. صورت اوّل، صورت تساوى مجتهدان است كه خود، ادلّه اى در اين زمينه دارد. صورت دوم، اعلميت يك طرف است كه در اين صورت، بايد شرايط اعلميت، تاريخچه بحث، ادلّه ترجيح قول اعلم از روايات و اجماع و بناى عقلا، مورد بررسى قرار گيرد. در خاتمه بحث نيز بحث ولايت و شورا در فتوا طرح شده و درباره پيشنهاد عملى در اين زمينه و انتخاب اعضاى شورا و نحوه عملكرد و ارتباط آنها با ولايت، مطالبى آمده است.

.

ص: 180

. .

ص: 181

عدل از ديدگاه آيات و روايات و فقه در ابواب مختلف از نظر شيعه

76 . عدل از ديدگاه آيات و روايات و فقه در ابواب مختلف از نظر شيعه، عبدالمحمد رستاد، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر عباسعلى دادخواه، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 215ص، دست نويس.اين تحقيق، در باب مسئله عدل از ديدگاه آيات و روايات و ابواب مختلف فقه شيعه، بررسى مى نمايد. عناوينى چون: تعريف عدالت به حُسن ظاهر يا مَلَكه يا امور ديگر، تساوى يا اختلاف لسان آيات و احاديث و فتاواى فقها در زمينه عدالت، شرط بودن يا نبودن مروّت در معناى عدالت و تبيين معناى مروّت، قابل زوال بودن يا نبودن عدالت و توضيح اسباب سلب عدالت، از عمده مسائل مطرح شده در اين تحقيق است. اين پايان نامه از هشت فصل تشكيل شده است: فصل اوّل كه با مقدّمه اى آغاز شده، به تاريخچه بحث، توضيح اصل مسئله و پرسش هاى مطرح شده در بحث و اهمّيت بحث مطرح، يعنى عدالت، پرداخته شده و در پايان نيز چند اصطلاح در اين زمينه تعريف شده است. فصل دوم، درباره سير مطالعه محقّق در موضوع مورد نظر است . در فصل سوم، روش، رهيافت، طرح و فن تحقيق و طرح تحليلى در اين بحث، بيان شده است. فصل چهارم، به بيان اهمّيت عدل از نظر آيات و روايات اختصاص دارد. در اين فصل، محقّق بر آن است تا با بهره گيرى از آيات و روايات، ارزش و اهمّيت عدل را _ كه يكى از امور موافق فطرت و زندگى انسان است _ مورد بررسى و قرار دهد، تا لطافت و شيرينى حيات در سايه گسترش عدل، معلوم شود، و در صورت سلب عدالت، مشخّص گردد كه چه مشكلات و مصائبى دامنگير زندگى بشر خواهد شد. فصل پنجم، در باب نظريات سه گانه فقهاى شيعه در مورد عدل است. فصل ششم، درباره «مروّت» است؛ چرا كه بسيارى از فقها، مروّت را در معنا، عدالت شرط دانسته اند. در اين فصل كوشيده شده تا معناى مروّت از ديدگاه فقهاى شيعه مورد بررسى قرار داده شود. در فصل هفتم، به مناسبت، سعى شده تا گناهان كبيره كه موجب سلب عدالت از فرد مى گردند و همچنين، آيات و روايات و اخبارى كه در همين زمينه وارد شده است، مورد بحث و بررسى قرار گيرد. در فصل هشتم، آيات و روايات درباره عدل آورده شده است. نگارنده در اين فصل، در صدد كند و كاو در مورد اين پرسش است كه آيا لسان آيات و روايات در زمينه عدل، در تمام موارد، يكسان است يا اين كه مسائل و موضوعات فقهى اهم و مهم دارد و در هر مورد، متفاوت اند.

.

ص: 182

. .

ص: 183

عصمت ائمه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل

77 . عصمت ائمه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل، محسن ابراهيمى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس دانشگاه قم، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: دكتر سيّد مصطفى محقّق داماد، [بى تا]، 221ص.موضوع پايان نامه، عصمت امامان شيعه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل است. نگارنده، در بخش «عصمت در آيينه عقل»، مباحثى همچون: معقول بودن اين باور دينى و ايمانى و همخوان بودن آن با خِرد، ابعاد و مراتب آن، رابطه عصمت با اختيار و منشأ اختيارى آن و منشأ جبرى پنداشتن اين عقيده و پيامدهاى آن و در نهايت، بررسى دلايل عقلى عصمت را مطرح نموده است. نگارنده، در بخش «عصمت در آيينه نقل»، اين تفكّر را بر قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و اخبار معصومان عليهم السلام، بدون تفاوت بين ادلّه اثبات كننده و نافى عصمت، عرضه كرده و سپس، نتيجه اين عرضه را بيان داشته است. وى در روش عقلانى و نقلى به كار گرفته شده در پژوهش خود، تنها از روش توصيفى استفاده نكرده، بلكه روش تحليلى _ نقدى، مدّ نظرش بوده است. بدين جهت با ديد تحليلى و با نگاه نقّادانه به مباحث اين پژوهش نگريسته است. اين پژوهش، يك پيش گفتار و سه بخش دارد. در مقدّمه، موضوع، روش، پيشينه، پيش فرض ها، و دشوارى ها و نوآورى هاى پژوهش بيان شده است. در بخش اوّل _ كه خود مشتمل بر دو فصل است _ از حقيقت و چيستى عصمت و تاريخچه آن بحث شده، كه از معانى لغوى آن در كتب لغت، قرآن و اخبار، آغاز شده و به معناى اصطلاحى آن از ديدگاه متكلّمان، اشاعره، عدليه و حكما پايان پذيرفته است. اشاعره، عصمت را به قدرت بر اطاعت يا عدم آفرينش گناه تعريف كرده اند كه آن هم مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. سپس، تعاريف هفتگانه متكلّمان عدليه _ كه بر محور لطف مى چرخد _ بررسى شده و پس از آن، نظريات حكما بيان شده است و در نهايت، حقيقت عصمت بر اخبار عرضه شده و تعريفى از آن اتّخاذ شده و در پايان فصل هم واژه هاى معادل عصمت از ديدگاه متكلّمان يادآورى شده است. در فصل دوم، از عقيده به عصمت در چهار دين الهى: زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام، سخن به ميان آمده تا روشن گردد كه اين عقيده، ساخته و پرداخته شيعه نيست. نگارنده در بخش دوم، عصمت را بر عقل، عرضه كرده و مباحث آن را در چهار فصل، سامان داده است. در فصل نخست، از امكان سازگارى عصمت با بشر سخن رانده، و ادلّه منكران عصمت را نقد و تفسير نموده است . در فصل دوم، ابعاد و مراتب عصمت امامان و اقوال انديشمندان شيعه در اين زمينه را بررسى كرده، و در سومين فصل نيز كه درباره عصمت و اختيار و رابطه اين دو با هم است، مباحثى از قبيل: منشأ جبرى پنداشتن عصمت و پيامدها و مفاسد آن، منشأ اختيارى عصمت، اكتسابى يا موهبتى دانستن منشأ عصمت، عصمت در كودكى و نسبت عصمت از سهو و نسيان با اختيار را مورد تحليل و بررسى قرار داده است و منشأ عصمت را در علم خاص معصومان دانسته و به نقد و بررسى ديگر نظريات پرداخته است. در آخرين فصل اين بخش هم دلايل عقلى عصمت را مورد كاوش قرار داده كه دلالت برخى از آنها بر تمام مدّعا ناتمام دانسته شده و دلالت برخى ديگر پذيرفته شده است. نگارنده، در بخش سوم، عصمت را بر آيينه نقل عرضه كرده و در سه فصل به بحث درباره آن پرداخته است. در نخستين فصل، عصمت امامان از ديدگاه قرآن مورد بررسى قرار گرفته و در اين زمينه، تنها به آيات امامت، اولى الامر و تطهير بسنده نموده است. وى، در فصل دوم، به بررسى عصمت از ديدگاه اخبار و روايات پرداخته و از مجموع اخبار، تمام ابعاد و مراتب عصمت امامان عليهم السلام را نتيجه گيرى كرده است. آخرين فصل اين پژوهش، به پرسش و پاسخ اختصاص دارد كه بسيارى از اشكالات عقلى و نقلى عصمت، در اين فصل، مورد بررسى و نقد قرار گرفته است.

.

ص: 184

. .

ص: 185

علم لدنى در قرآن و حديث

78 . علم لدنى در قرآن و حديث، زهره سادات ميرترابى حسينى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر محمّدكاظم شاكر، استاد مشاور: دكتر عبداللّه محمّدى اصفهانى، 1378، 180ص.نگارنده، در اين پايان نامه براى ارائه بحث نقلى درباره علم لدنى، نخست، كاوشى در حقيقت علم و اقسام آن از نگاه قرآن و سنّت، انديشمندان كلام و فلسفه و عرفان و دانشمندان علم جديد نموده است. سپس با تحقيقى در آيه 65 سوره كهف و به مدد تفاسير و اخبار اهل بيت عليهم السلام ، علم لدنى را به افاضه بى واسطه دانش از ناحيه خداوند بر برخى بندگان شايسته، تعريف كرده است. يعنى خداوند، برخى افراد را به سبب شايستگى و صلاحيتى كه دارند، براى بهره مندى از نعمتى ويژه برگزيده و آنان را بدون آن كه مراحل عادى كسب علم را طى كنند، بر امورى اعم از غيب يا شهادت، آگاه مى گرداند. پس بايد ديد حقيقت علم لدنى چيست و متعلَّق آن كدام است؟ راه وصول به آن چيست و چه كسانى از آن بهره مند شده يا مى شوند؟ آيا بهره مندى از اين علم، در انحصار طبقه، گروه يا افراد خاصّى است، يا براى نيل به آن، مقدّمات و شرايطى وجود دارد كه همگان با تحصيل مقدّمات و احراز شرايط مى توانند از آن بهره مند شوند؟ اگر چنين است، آن مقدّمات و شرايط چيست؟ و نهايت اين كه در مرحله وقوع، اين موهبت عظيم، نصيب چه كسانى شده است؟ اين پايان نامه، از يك مقدّمه و سه فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. نگارنده، در مقدّمه، با طليعه قراردادن آياتى از سوره علق، علم لدنى را تعريف كرده و حدود و ابعاد آن را روشن ساخته است. سپس با بيان اين مطلب كه چون گاهى متعلَّق علم لدنى از امور غيبى است، به بررسى موضوعاتى در زمينه علم غيب پرداخته و به تناسب موضوع، درباره وحى، الهام و تحديث نيز اشاراتى دارد. فصل اوّل، درباره حقيقت علم و اقسام آن است. در اين فصل، عناوينى چون معناشناسى علم در لغت و اصطلاح و كاربردهاى آن، واژه هاى معادل، كيفيت حصول و ابزارهاى شناخت علم وجود دارد. نگارنده، با اشاره به كاربرد واژه علم و مترادفات آن در قرآن مجيد و كلام معصومان، آيات و رواياتى را در اين زمينه آورده و توضيح داده است. فصل دوم، در باب حقيقت علم لدنى است. در اين فصل نيز با تحقيقى در آيه شريف 65 سوره كهف و بيان مفسّران درباره علم لدنى حضرت خضر عليه السلام ، مبحث آغاز شده است. در بخش هاى بعدى، علم لدنى در كلام معصومان و در اصطلاح عرفا، تعريف علم لدنى، علم غيب و اقسام آن، علم غيب در قرآن، طرق اخذ علوم غيبى و منابع و مآخذ علم غيب معرّفى شده است. فصل سوم پايان نامه با عنوان كلّى «بهره مندان از علم لدنى» آغاز شده است. در اين فصل، دو ديدگاه درباره علم لدنى توضيح داده شده است. در ديدگاه اوّل، عنوان شده نظر به اين كه باب الهام و اشراق مسدود نبوده، پس همگان با احراز صلاحيت هاى لازم مى توانند از اين راه به معارفى دست يابند. ديدگاه دوم اين كه برخى با تكيه بر غير اكتسابى بودن علم لدنى، منكر وجود هر نوع مقدّمات و شرايط براى تحصيل آن و بالتبع، منكر امكان دستيابى به چنين موهبتى براى عموم هستند، كه با بررسى و پاسخ استدلالات اين ديدگاه، مصاديقى در ردّ بر اين مدّعا به عنوان شاهد بيان شده است. در ادامه، نگارنده با استشهاد به شواهدى از علم پيامبران، اين ويژگى را منحصر در آنان ندانسته و ويژگى هاى علمى ائمه عليهم السلام را نيز از همين باب توضيح مى دهد، و با استناد به آيات و روايات، شبهات موجود در اين زمينه را نيز دفع مى كند. خاتمه پايان نامه نيز يك جمع بندى كلّى از مباحث موجود است كه با مباحثى از اين دست به پايان برده است كه: علم لدنى افاضى، غير اكتسابى و حضورى است، علم لدنى عارى از محدوديت ها و معايب علوم كسبى است، علم لدنى با فضيلت و كرامت است، متعلَّق علم لدنى، گاه از امور غيبى و گاه از مشهودات است، علم لدنى نسبى و مقول به تشكيك است، و هر كس با احراز شرايط مى تواند از علم لدنى بهره مند شود.

.

ص: 186

. .

ص: 187

. .

ص: 188

فتنه از نگاه قرآن و حديث

79 . فتنه از نگاه قرآن و حديث، على اصغر يساقى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، استاد مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، 1379، 194ص.بيان نظرها و ديدگاه هاى مفسّران از فتنه و تبيين درستى و نادرستى آنها، همچنين تحقيق در اين كه مراد خداوند از بيان فتنه چيست و معناى اصلى آن با توجّه به قرآن و حديث كدام است، و بيان ابزار و لوازم فتنه و پيامدهاى آن، و نشان دادن موضع مؤمن در رويارويى با فتنه و جريان هاى برخاسته از آن، هدف نگارنده پايان نامه است. فتنه، در ميان مفاهيم قرآنى از اهمّيتى ويژه برخوردار است. در آيات قرآنى از جمله فلسفه نهايى جهاد، رفع فتنه دانسته شده است. برخى از مفسّران، فتنه را شرك دانسته اند و كسانى، حكم كافر بودن فتنه گر را داده اند. مفسّرانى، جوّ خفقان و برخى فضايى آلوده و شبهه ناك را بر فتنه بار كرده اند. اين گونه گونى ديدگاه ها بين مفسّران، ناشى از فضاى فرهنگى و سياسى و اجتماعى اى است كه آنان را به اين انديشه سوق داده است، و شايد هم فهم ويژه آنان از واژه هاى در بستر فرهنگى خاصّى به اين امر، منتهى شده است. اين پژوهش، در پنج فصل سامان يافته است. نگارنده، فصل اوّل را با مقدّمه آغاز نموده و در آن، كلّيات بحث را مطرح كرده است. سپس به تبيين معناى فتنه پرداخته و آن را در ميان مفاهيم قرآنى و فهم واژگان آن در بحث هاى فرهنگى از اهمّيت خاصّى برخوردار دانسته است. وى با بيان فرضيات و كاربرد اصطلاحى اين واژه و بيان ويژگى هاى آن، هدف از تحقيق در اين مورد و روش تحقيق خود را بيان كرده است. فصل دوم، درباره كاربرد معناى فتنه در قرآن است. فتنه در قرآن با لغت هاى مترادفى استعمال شده، كه لغات ابتلاء، امتحان از آن جمله است. در قسمت دوم اين فصل، ديدگاه مفسّران در اين باب بررسى شده، كه تقريبا بيشتر اين فصل، شامل آيات قرآن كريم و ديدگاه هاى تفسيرى مى شود. پپ فصل سوم، درباره اسلام و فتنه بنى اميه است. در اين فصل، نگارنده با اشاره به آيات مربوط به بحث و پيشگويى هاى قرآن درباره فتنه اُمَويان، نظر مفسّران را در باب تفسير اين آيات بيان مى كند. نگارنده، در بخش ديگر، مسئله آينده نگرى پيامبر اكرم و هشدار آن حضرت را در باب وقوع فتنه بعد از خود آورده و در يك نگاه، نمادهاى فتنه در عرصه عمل را معرّفى مى كند. وى در اين راستا، علّت مصداق قرارگرفتن بنى اميّه را به عنوان فتنه، مطرح كرده و بحث دگرگونى در نحوه گزينش خليفه و تبديل خلافت به سلطنت را از عوارض اين فتنه برمى شمارد. امّا مطلب مهم اين كه اين تحوّلات در سايه جعل حديث و فضيلت تراشى در قالب حديث صورت مى گرفت و از طرفى، براى به كرسى نشاندن اهداف خود از صاحبان اصلى اين منصب ها شخصيت زدايى مى نمودند، و اين حيله را با وجود جوّ خفقان و فريب دادن شخصيت هاى برجسته علمى و دينى و به توهّم انداختن افكار عمومى و خلاصه، درآميختن حقّ و باطل صورت مى دادند. فصل پنجم، در زمينه خاستگاه هاى فتنه و راه هاى رهايى از تنگناى فتنه هاست، اين فصل، از بخش هاى متعدّدى، مانند: شناخت خاستگاه هاى فتنه، پيروى از خواهش هاى نفسانى، بدعت ها و نوآورى هاى بى بنياد، و راه هاى نجات از تنگناى فتنه ها تشكيل شده است.

.

ص: 189

. .

ص: 190

فقر و غنا در قرآن و حديث

80 . فقر و غنا در قرآن و حديث، محمّدكاظم شاكر، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد جعفر سامى الدبونى، استاد مشاور: ... ، 1370 ، 251 ص.آنچه نگارنده در اين پژوهش بدان پرداخته، بررسى و معرّفى چهره ترسيم شده از فقر و غنا در قرآن و حديث است كه چشم انداز كلّى اسلام درباره اين موضوع و مسائل ديگر مربوط به آن، تنظيم گرديده است. ابتدا درباره روش استنباط از قرآن و حديث در پديده هاى اجتماعى (نظير فقر و غنا) بحث شده و سپس، تك تكِ آياتى كه در آنها لفظ فقر و غنا يا فقير و غنى و يا كلمات مرادف آنها آمده، مطرح شده و درباره هر يك، توضيح لازم داده شده است و در پايان، اصول و نتايج كلّى اى كه از اين آيات استنباط مى شود، بيان شده است. نتيجه كلّى بحث اين است كه فقر، فقط يك مسئله فردى نيست؛ بلكه يك بلاى اجتماعى است كه با ارائه طرح ها و تبيين جهت گيرى اقتصاد اسلامى در راستاى حفظ منافع محرومان و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزه با زراندوزان، بزرگ ترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهى دستى به شمار مى رود. مطالب اين پايان نامه، در يك مقدّمه و سه فصل آورده شده است. نگارنده، در مقدّمه، اهمّيت مال و ثروت و درجه اعتبار آن را از نظر اسلام و اقتصاد اسلامى بررسى نموده و با بهره گيرى از آيات قرآن كريم، شيوه مواجهه اسلام با ثروت را بيان كرده و در ذيل آيات، به سخن معصومان عليهم السلام نيز تمسّك جسته و در ادامه، به ريشه يابى علّت فقر تهى دستان پرداخته است. فصل اوّل اين جستار، درباره اصول و كلّيات روش استنباط قرآن و حديث درباره پديده هاى اجتماعى، بويژه فقر و غناست. نويسنده، معتقد است در نظام توحيدى، عدل و قسط و توازن ، چنان نمايان است كه گويى خداوند، همه عالم و آدم و تكوين و تشريع و دنيا و آخرت و آسمان و زمين را تنها با خميرْمايه عدل و قسط و ميزان، سرشته است. فصل دوم پايان نامه، درباره فقر و غنا در قرآن كريم است. نويسنده بر آن است كه نحوه مطرح شدن فقر و غنا در آيات قرآن كريم و موضع قرآن در اين باره را بررسى كند. وى قبل از ورود به اين بحث، ابتدا معناى لغوى «فقر» را از كتب لغت آورده و سپس، موارد استعمال آن را در آيات قرآن، متذكّر شده و در ادامه نيز درباره ريشه لغوى غنا و كاربرد آن در آيات، بحث نموده و وجه تمايز فقر و غناى ممدوح از غير ممدوح را توضيح داده است. وى مى كوشد تبيين كند كه صِرف جمع شدن مال در جايى، دليل مدح و ذمّ آن شمرده نمى شود و تكاثر در اموال، هنگامى مذموم است كه از چارچوب قوانين الهى بيرون باشد. پپ فصل سوم پايان نامه، درباره فقر و غنا در روايات است. در اين بخش، تعدادى از روايات منقول در كتب حديث شيعه و سنّى درباره فقر و غنا و فقير و غنى، همراه با اندكى بحث و نظر درباره آنها، آمده است. نويسنده، اين احاديث را به دو دسته تقسيم مى كند: دسته اى كه فقر را مذموم شمرده و آثار سوء فقر را بيان كرده اند ؛ و دسته اى كه فقر را خزانه اى از خزاين الهى و رحمتى از جانب پروردگار مى دانند و آن را عامل سعادت شمرده اند. پس از آن، نظر علما و فقها را در باب جمع بندى اين رواياتْ عنوان كرده و تعارض آنها را به اين شيوه، برطرف ساخته است.

.

ص: 191

فلاح و فوز در قرآن و حديث

81 . فلاح و فوز در قرآن و حديث، على اكبر شايسته نژاد، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: ... ، 1372، 244 ص .نگارنده در اين پايان نامه، نخست به بررسى مفاهيم لغوى هر يك از واژه هاى «فلاح» و «فوز» پرداخته و مقايسه اى ميان آن دو به عمل آورده است. سپس به طور مشروح، در باب عوامل و موجبات رستگارى مطالبى آورده و از امتيازات فائزان و موجبات و نتايج رستگارى سخن گفته است. مقايسه ميان فلاح و فوز و وجوه تشابه و امتياز آنها، در باب از نكات ديگر بررسى شده در اين پايان نامه است. در پايان نيز نگارنده، بحث مختصرى در باب عوامل سعادت آفرين انسان در كشمكش با دنياى فن آورى و لزوم بهره گيرى از قرآن و ائمه عليهم السلامبراى رَستن از هر نوع قيد و بند اسارت و ورود به زندگى انسانى نموده است و ضرورت انطباق صورت انسانى با سيرت، و ظاهر با باطن را يادآور شده است. در اين مجموعه، براى بررسى موضوع، نخست، آيات و روايات مربوط پژوهش شده و سپس، نكات تفسيرى آنها مطرح شده و علاوه بر استفاده از معاجم، بحث هاى مرتبط به موضوع نيز آمده است. اين پايان نامه، در چهار فصل، متشكّل از بخش هاى مختلف، تنظيم شده است. فصل اوّل به فلسفه اخلاق و تفسير موضوعى آيات مربوط به اين موضوع مى پردازد و ضمن ترتيب دادن آيات همگون، شيوه محوريابى در آيات و دستيابى به عناوين نو را نيز يادآور مى شود. نويسنده، در ضمن و به تناسب بحث، تفسير موضوعى، تاريخچه پيدايش و روش هاى آن را بر چهار پايه خدامحورى، تسلسل طبيعى، موضوعْ مدارى و توحيدگرايى عنوان كرده و مشكلات اين نحوه تفسير را بررسيده است. وى در ادامه اين فصل، به بررسى مفهوم «فوز» و «فلاح» در لغت عرب و قرآن كريم و شعر و ضرب المثل پرداخته و استعمال «فلاح» و «فوز» را در آيات قرآن، مقايسه كرده است. فصل دوم، از دو بخش تشكيل يافته است. بخش اوّل به عوامل و موجبات رستگارى مى پردازد. اين عوامل عبارت اند از: تكامل اعتقادى در توحيد و نبوت و معاد كه با ضعف در هر كدام از اينها، رسيدن به رستگارى بى نتيجه مى ماند و نتيجه آن، معكوس خواهد بود. بخش دوم، نماى كاربرد «فلاح» در قرآن است. اين نما، جدول بندى شده و به صورت موضوعى، در دو موضوع اصلى و فرعى، با يادآورى نام سوره و شماره آيه، عرضه شده است. فصل سوم پايان نامه نيز در دو بخش تأليف شده است. بخش اوّل، تبيين «فوز» و مقايسه دو واژه «فوز» و «فلاح» و كاربرد اين دو در قرآن است. فوز از ديدگاه مادّيگرايان و مال پرستان، فوز در سايه تلاش، كار و كوشش، اثر گريز از دنيا در رسيدن به فلاح و فوز، امتيازات فائزان و موجبات فوز، عناوين اين بخش اند. بخش دوم نيز به نماى كاربردى آيات فوز در قرآن، به همراه نماى موضوعى مطالب اين قسمت مى پردازد. نويسنده، در فصل چهارم، به طور مختصر رابطه فلاح و فوز را بررسى كرده و مباحث خود را با جمع بندى كوتاهى پايان داده است.

.

ص: 192

. .

ص: 193

قرآن در صحيفه سجاديه

82 . قرآن در صحيفه سجاديه، مصطفى محمّدى عراقى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: ... ، 1370، 161ص.پى بردن به ارزش و اهمّيت دعا در اسلام و جايگاه آن در بين مسلمانان، و ويژگى ذكر آن در آيات قرآن مجيد، رابطه قرآن با دعا، معرّفى صحيفه سجاديه و بيان جايگاه آن و آيات الهى در كلام امام سجّاد عليه السلام ، مطالب مورد بحث اين پايان نامه است. مختصرى از زندگانى امام سجّاد عليه السلام و سخنان ايشان در كوفه، شام و مدينه پس از ماجراى كربلا، تلاش هاى رژيم اموى عليه خاندان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، روش امام سجّاد عليه السلامدر دعا كردن عليه جريان حاكم، و نقل گفتارى از استاد مطهّرى درباره احوال و شخصيت امام سجّاد عليه السلام، از مطالب فصل اوّل اين تحقيق است. در فصل ديگر، ارزش و اهمّيت دعا در اسلام مورد بررسى قرار گرفته، ارزش و اهمّيت دعا در كلام رسول خدا و ائمه هدى و اشاراتى به آيات قرآن كريم در باب دعا، امر به دعا به عنوان يك وظيفه دينى، محبوبيت دعا نزد خالق يكتا، جايگاه دعا در مسير خلقت، اجابت برترين هدف از دعا، فوايد و آثار دعا، فضيلت و اهمّيت دعا، شرايط دعا، بُعد اخلاقى _ اجتماعى و بُعد فردى دعا و حالات نمايشى دعا، از جمله عناوين مورد بحث در اين قسمت است. فصل سوم، به معرّفى صحيفه سجّاديه اختصاص يافته است. در اين فصل در ضمن چهار بخش، مباحثى همچون: جايگاه صحيفه و بررسى سلسله سند آن، نمودار سلسله سند آن به نقل از امام باقر عليه السلام و محمّد بن زيد شهيد آمده و ترجمه ها و شرح هاى صحيفه، معرّفى شده است. در فصل چهارم _ كه موضوع اصلى پايان نامه است _ آيات قرآنى كه در صحيفه منعكس شده، مورد بررسى قرار گرفته اند. به ادّعاى نگارنده، اين آيات به دو صورت صريح و غير صريح (ملهم بودن كلام امام عليه السلام از آيات) در صحيفه آمده است. آيات صريح، در چهارده دعا انعكاس يافته اند. در اين فصل، در كنار انعكاس متن دعاى صحيفه، آيات مورد اشاره، در حاشيه آن ذكر شده در مواردى، توضيحات كوتاهى ارائه شده است.

.

ص: 194

. .

ص: 195

القسم الرابع من «سنن أبى داوود» من اوّل كتاب الصيد حتّى نهاية كتاب الأطعمة

83 . القسم الرابع من سنن أبى داوود من اوّل كتاب الصيد حتّى نهاية كتاب الأطعمة، عبدالعليم عبدالعظيم البستوى، دكترى حديث، دانشكده اصول دين دانشگاه الأزهر قاهره، استاد راهنما: محمّد شوقى اخضر السيّد، استاد مشاور: ... ، 1409ق، 4 ج، عربى.تصحيح و تحقيق بخش چهارم از كتاب سنن أبى داوود _ كه شامل كتاب صيد تا آخر كتاب اطعمه مى شود _ موضوع مورد بحث اين پايان نامه است. كار نگارنده در اين تحقيق، مستندسازى احاديث، شرح الفاظ غريب احاديث، جداسازى احاديث صحيح از سقيم و بيان علّت هر يك را محور اصلى كار خود قرار داده و با مراجعه به مصادر تحقيق، عمل تصحيح در بخشى از اين كتاب را _ كه يكى از كتب معتمد اهل سنّت در استنباطات فقهى است _ برعهده گرفته است. اين پايان نامه، از دو بخش و يك خاتمه تشكيل شده كه هر بخش نيز در بردارنده مباحثى است بخش اوّل، داراى چهار مبحث است: مبحث اوّل، درباره ابوداوود سجستانى است كه در اين مبحث، نگارنده، ضمن معرّفى او و استادان و شاگردانش، شمّه اى از زندگانى علمى او را شرح داده، و او را در شمار حافظان قرآن برشمرده، و در ادامه نيز اقوال علما را درباره او بررسى كرده و تأليفاتش را نام برده است. مبحث دوم، درباره معرّفى كتاب سنن أبى داوود و اهمّيتش در بين كتب سنن و مقايسه آن با صحاح ستّه است. نگارنده در اين قسمت به بررسى اقوال علما در اين باب پرداخته و امتيازات سنن أبى داوود را بر ساير كتب حديثى اهل سنّت بيان نموده و در ادامه، درباره كيفيت و زمان تأليف اين كتاب و علّت منجر به تأليف آن را شرح داده و آورده كه روش ابو داوود در جمع احاديث و جدا نمودن احاديث صحيح از ضعيف، به چه نحو بوده و راويان احاديث، چه كسانى بوده اند. همچنين، به تناسب، شرح حال بعضى راويان احاديث ابوداوود را نيز بيان مى كند. مبحث سوم، به معرّفى نسخه هايى كه محقّق به آنها اعتماد كرده و تحقيق خود را طبق آنها به انجام رسانده، اختصاص دارد و سه نسخه به عنوان نسخه هاى مورد اعتماد، معرّفى شده است. مبحث چهارم، درباره روش تحقيق احاديث اين پايان نامه است. شيوه محقّق در اين قسمت، پس از مقابله نسخه ها و درج حواشى، شماره بندى احاديث از 1 تا 1017 است و پس از آن، الفاظ مشكل و رجال احاديث را توضيح داده، و سپس با ذكر مصدر روايت، شواهدى نيز براى آن بيان داشته، و در پايان، رتبه و درجه حديث را از نظر ضعف و قوّت، توضيح داده است. بخش دوم پايان نامه، تحقيق احاديثى است كه ابو داوود در ابواب مختلفه سنن خود آورده، كه به صورت باب بندى شده و مرتّب، آنها را نقل مى كند. نگارنده ، در پايان براى سهولت در دستيابى به اين ابواب، فهرست هايى را براى پايان نامه خود، تنظيم نموده است.

.

ص: 196

قلب سليم در صحيفه سجّاديه

84 . قلب سليم در صحيفه سجّاديه، بى بى فاطمه مظلوم، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرّس، استاد راهنما: دكتر... مشّايى، استاد مشاور: دكتر محمّدعلى مهدوى راد، 144 ص.موضوع تحقيق نگارنده، در چهار بُعد خلاصه مى شود: گردآورى خصوصيات و ويژگى هاى قلب سليم از بررسى آيات مربوط به آن، بررسى دعاهاى صحيفه از آن جهت كه بازگو كننده حالات و خصوصيات قلب توسّط امام سجّاد عليه السلام است، عرضه حالات و خصوصيّات بيان شده براى قلب توسط امام عليه السلام (كه از متن دعاهاى آن حضرت برمى آيد) آيات قلب سليم در قرآن كريم، كه اين ابعاد، در غالب خصوصيات مختلف قلب سليم، طى چهار فصل، تحقّق پذيرفته است. داورى كردن درباره عصمت امام سجّاد عليه السلام با اقامه دليلى ديگر در اين باب به عنوان ثمره مطلوب اين تحقيق، به طور مستدل و در قالب قياسى منطقى در فصل پنجم تبيين گرديده است. اين پايان نامه، در يك مقدّمه و پنج فصل تنظيم شده است. در مقدّمه به معرّفى صحيفه سجاديه، اسناد دعاها، شرح ها و مستدركات آن پرداخته شده است. نگارنده، در اين قسمت، چهارده شرح، هفت مستدرك و سى طبقه را براى اسانيد صحيفه نام مى برد. بررسى مقصود از «قلب» و «سلامت قلب» و به طور كلّى، معرفت نفس در قرآن و صحيفه سجاديه، اوّلين موضوعى است كه از آن بحث شده است. «قلب» در لغت، برگرداندن شى ء به عكس آن است و قلب به دليل كثرت دگرگونى و زير و رو شدن ها به اين نام ناميده شده است و در اصطلاح باطن، قلب، لطيفه ربّانى و نورانى و عالم و آگاهى است كه محلّ فرود آمدن انوار الهى است و انسان، به سبب آن، انسان مى شود و مستعدّ امتثال احكام مى گردد. صلاح و فساد بدن هم، بسته به آن است كه از آن به روح نيز تعبير مى شود. لذا شناخت قلب، آن گونه كه هست، بر اهل حقيقت، دشوار است. تولاّى قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه، از ديگر موضوعاتى است كه مورد بررسى قرار گرفته و براى تولاّى قلب، اقسامى همچون: محبّت حضرت حق، مراتب حبّ حق، درجات محبّت محبوب، محبّت اولياى الهى، محبّت والدين و احسان نمودن در حقّ ايشان، برشمرده شده و به استناد قول امام سجّاد عليه السلام ، حقيقت تولاّ، حبّ حضرت حقّ است. تبرّاى قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه، مطلب ديگرى است كه در اين پايان نامه بررسى شده و براى تبرّا، دو قسم (تبرّا از دشمنان خدا، و تبرّا از نفس امّاره و جلوه هاى آن)ذكر شده است. تبرّى مصدر تفعّل از مادّه برائت به معناى دورى، بيزارى، و مقابل تولّى است و در اصطلاح، به معناى بيزارى مؤمنان از همه دشمنان خداست. به بيان برخى، ديگر از خصوصيات قلب سليم، همچون اطمينان به سبب ذكر خدا، خوف و رجا، تفكّر و تقوا و ايمان، از نكات به جا مانده است كه به آن در فصلى پرداخته شده است. در آخرين فصل با استفاده از اين نكته كه صحيفه سجاديه، ترسيم كننده قلب سليم امام سجاد عليه السلاماست، عصمت ايشان از راه عقل و نقل، اثبات شده است.

.

ص: 197

. .

ص: 198

ليلة القدر از ديدگاه قرآن و روايات معصومان عليهم السلام

85 . ليلة القدر از ديدگاه قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ، اشرف هزاوه، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّدعلى راغبى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1377، 120 ص.پژوهنده برآن است كه با تفحّص همه جانبه، موضوع شب قدر را از ديدگاه قرآن كريم و روايات، مورد بررسى قرار دهد كه بدين منظور، با مراجعه به تفاسير و كتب حديثى كه از آغاز تاكنون منابع عظيم اسلامى است، گامى در جهت روشن شدن بخشى از معارف دقيق قرآن بردارد. نگارنده در تحقيق خود، ويژگى هاى ليله القدر از ديدگاه قرآن را بررسى كرده و سپس، ويژگى هاى ليله القدر از ديدگاه ائمه معصوم عليهم السلامرا بيان نموده است. چگونگى ارتباط شب قدر با نزول قرآن، انتخاب شب قدر، تكرار اين شب در هر سال، رابطه وحى با شب قدر، مصاديق شب قدر از بين شب هاى سال و علّت غير معيّن بودن شب قدر، از ديگر موضوعاتى است كه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. اين پايان نامه، پنج فصل دارد: فصل اوّل در بيان تاريخچه مطالعات، بيان مسئله، فرضيات، اهداف مطالعات، حدود مطالعات، اهمّيت مطالعات و تعريف اصطلاحات مورد بحث است. فصل دوم، به نقّادى تحقيقات فصل قبل پرداخته و پژوهش هاى فصل گذشته را از لحاظ كمّى و كيفى مورد نقد قرار داده است. فصل سوم نيز با عنوان هاى: رهيافت تحقيق، طرح تحقيق، فنّ تحقيق، طرح تحليلى، و طرح اجرايى، پيگيرى شده است. فصل چهارم، خود به دو بخش تقسيم شده كه در بخش اوّل، ارتباط شب قدر با نزول قرآن مورد بررسى قرار گرفته، و در باب چگونگى نزول قرآن از نظر قرآن و روايات و نظريه و آراى دانشمندان و مفسّران به بحث پرداخته است. نگارنده در اين بخش، پنج نظريه درباره كيفيت نزول قرآن را مطرح كرده و درباره هر كدام، شواهدى را ذكر نموده است. بخش دوم، درباره ويژگى هاى شب قدر است كه در آن، علّت نامگذارى شب قدر، عظمت شب قدر، برترى آن بر هزار ماه، حكمت عدد هزار، وجه ناپيدا بودن اين شب، وجود شب قدر در امّت هاى پيشين، تكرار هر ساله شب قدر، نشانه هاى شب قدر، شب قدر و معصومان عليهم السلام و علايم ديگر اين شب، آمده است. فصل پنجم نيز مربوط به استنتاجات و پيشنهادهاى نگارنده در اين موضوع است.

.

ص: 199

. .

ص: 200

ماهيت عقل از ديدگاه ملاّصدرا و علاّمه مجلسى (با تأكيد بر شروح آنها بر اصول كافى)

86 . ماهيت عقل از ديدگاه ملاّصدرا و علاّمه مجلسى (با تأكيد بر شروح آنها بر اصول كافى)، عبدالحسين كافى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه قم، استاد راهنما: دكتر محمّد ذبيحى، استاد مشاور: دكتر رضا برنجكار: 1380، 131ص.مطالب اين پايان نامه در يك مقدّمه و در دو فصل، تنظيم شده است. نگارنده، سعى نموده در نوشتار خود، برداشت هاى ملاّصدرا و علاّمه مجلسى درباره مفهوم عقل در روايات «كتاب العقل و الجهل» اصول الكافى را مورد تحقيق و كاوش قرار دهد و ضمن مقايسه و داورى بين اين دو ديدگاه، تأمّلى تازه در متون مربوط به عقل داشته باشد. هرچند بزرگان و فرزانگانى نظير ملاّصدرا و مجلسى، هريك با نوع نگرشى كه به مسئله داشته اند، توانسته اند راه هاى ناهموار و گره هاى ناگشوده را باز و هموار نمايند؛ امّا به حكم عقل، دايره تحقيق و بررسى در باب مسائل مختلف، هيچ گاه نقطه پايانى ندارد، و خود عقل و ماهيت آن نيز از اين قاعده كلّى مستثنا نيستند. از اين رو، نگارنده تلاش نموده در پرتو سخنان معصومان عليهم السلام و آراى حكيم متألّه ملاّصدراى شيرازى و علاّمه مجلسى، تبيينى گويا و رسا درباره ماهيت عقل ارائه نمايد. مقدّمه پايان نامه، شامل بحث هاى مقدّماتى نظير: تبيين موضوع و اهمّيت آن، پيشينه تحقيق، اهداف و چشم اندازهاى تحقيق، پرسش هاى اصلى و فرعى، روش تحقيق، محدوديت هاى تحقيق، جايگاه عقل و كاستى هاى آن، و زندگى نامه هاى ملاّصدرا و علاّمه مجلسى است. فصل اوّل، درباره تبيين و توضيح معناى عقل از نظر لغت و اصطلاح، و همچنين، معناى عقل از ديدگاه فلاسفه و حكما و انديشمندان (مانند ملاّصدرا و علاّمه مجلسى) و مقايسه برداشتى نگارنده بين نظرهاى ملاّصدرا و علاّمه مجلسى است. نگارنده در اين قسمت، پس از نقل ديدگاه ملاّصدرا و علاّمه مجلسى درباره معناى عقل، نقاط اشتراك و افتراق نظر اين دو انديشمند را ذكر كرده و سپس به نقد و بررسى هر يك پرداخته است. فصل دوم، درباره تطبيق ديدگاه ملاّصدرا و علاّمه مجلسى بر روايات است. در اين بخش، نظر آنها درباره مقصود از عقل در تك تكِ روايات اصول الكافى همراه با نقد آنها آورده شده است. نگارنده، در پايان، هدف از اين تحقيق را كمك به رسيدن به برداشتى صحيح تر از مفهوم عقل در روايات معصومان عليهم السلام عنوان كرده است.

.

ص: 201

مبانى ولايت ولى اللّه

87 . مبانى ولايت ولى اللّه ، على رضايى بيرجندى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر على شيخ الاسلامى، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، [بى تا]، 283ص.نگارنده در اين جستار، بر آن است تا پس از توضيح و تبيين معناى لغوى و اصطلاحى «ولايت» و بيان اقسام آن به صورت جامع و با توجّه به مبانى قرآنى، روايى، عرفانى و كلامى، آن را كاملاً بررسى كرده، منشأ همه انواع را همراه با تفاوتشان بيان نمايد. وى سپس به خاستگاه هاى انديشه ولايت ولىّ اللّه در دوران مختلف قبل از اسلام و پس از آن، توجّه كرده و سير تاريخى و جايگاه آن را در هر دو دوره تبيين مى نمايد. توجّه به متون دينى و تجزيه و تحليل نمودن آيات و روايات باب و كند و كاو در فرهنگ اسلامى و اشاره به انديشه ولايت ولىّ اللّه از ديدگاه كلامى، عرفانى و فقهى، و بحث از اضطرار به حجّت و لزوم وجود ولى اللّه در همه دوران ها و بررسى نظريات و ديدگاه هاى مختلف در باب ولايت، ديگر مطالب پايان نامه را تشكيل مى دهد. اهمّيت و ضرورت پژوهش و بازشناسى ولايت و مبانى آن، بر كسى پوشيده نيست، زيرا ولايت، طلسم حفظ عالم، مقام فيض مقدّس، مقصود از آفرينش هستى و تشريع شريعت، تماشاگر جلال و جمال خداوندى، امانتى الهى و معيار صحّت اعمال و قبولى طاعات و سنجش ايمان و كمال نهايى انسان است. اين نوشتار، از سه بخش عمده و فصل هاى خاصّ خود، تشكيل شده است. بخش اوّل، درباره معناى ولايت و اقسام آن است. در فصل اوّل اين بخش، نگارنده، نخست واژه «ولايت» از ديدگاه زبان شناسان بررسى كرده و سپس معناى اصطلاحى آن را توضيح داده و سپس به بررسى اين موضوع از ديدگاه كلامى، فقهى، قرآنى، روايى و عرفانى پرداخته است. در فصل دوم، به انواع ولايت، معرّفى و تشريع شده و ولايت به ولايت خالق و ولايت مخلوق منقسم شده است. قِسم دوم نيز به دو دسته تقسيم شده است . ولايت منفى (مانند ولايت شيطان، طاغوت و بيگانگان)، و ولايت مثبت . ولايت مثبت نيز به دو گونه است: ولايت مثبت عام و ولايت مثبت خاص، و باز گونه دوم، خود داراى اقسامى است: ولايت محبّت، ولايت امامت، ولايت زعامت، ولايت تكوينى و ولايت تشريعى. بخش دوم پايان نامه، درباره خاستگاه هاى انديشه ولايت ولىّ اللّه است. در فصل اوّل اين بخش، اين انديشه را در دوره هاى مختلف مورد بررسى قرار داده و در فصل دوم، اين خاستگاه از ديدگاه متون دينى مورد بررسى قرار گرفته است. نخست ولى اللّه در قرآن بررسى شده و نظريه مفسّران درباره آن آمده و سپس، از نظر روايات، مورد بحث قرار گرفته است. وى با استناد به قول بعض علماء مشهور اسلامى مانند ابو حيان اندلسى مغربى و ابوبكر بن مؤمن شيرازى رواياتى را از ابن عباس و غير او نقل مى كند كه اين روايات تفسير اولوالامر را به امامان معصوم، تأييد مى كنند، و نيز از قندوزى در كتاب ينابيع المودة روايات متعددى را ذكر كرده كه در همه اين روايات، تصريح به نزول آيه «اولى الأمر» در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام دارند. وى از كتب شيعه از قبيل الكافى، تفسير العيّاشى، و كتب مرحوم صدوق نيز احاديثى را به همين عنوان نقل كرده، در توضيح مى نويسد: همگى اين روايات، گواهى مى دهند كه منظور از اولوالامر، ائمه معصوم عليهم السلاماند و حتّى در بعضى از اين احاديث، نام امامان، يك يك صريحا ذكر شده است. نگارنده در بخش سوم، انديشه ولايت ولىّ اللّه را در فرهنگ اسلامى توضيح داده است. در فصل نخست اين بخش، عناوينى چون: ولايت ولىّ اللّه از ديدگاه كلام، هدف از آفرينش انسان، معرفت صحيح، شرط رسيدن به كمال، ضرورت وجود وحى، جهانى بودن اسلام، مجوّز ختم نبوّت، ضرورت وجود ولىّ اللّه ، اختلاف شيعه و سنّى، نقش پيامبر صلى الله عليه و آله در تعيين جانشين، درجات ولايت و صفات ولى اللّه به چشم مى خورد. در فصل دوم، اين ولايت از ديدگاه فقهى بررسى شده، و به تناسب، بحث از ولايت فقيه را پيش آورده و به نظر انديشمندان در باب ولايت فقيه پرداخته است. وى در فصل سوم، ولايت ولىّ اللّه را از نظر عرفانى تشريح نموده و نظر عرفايى چون: سيّد حيدر آملى، احمد آشتيانى، جلال الدين آشتيانى، ابن عربى و ملاّ صدرا را آورده و به تبيين و اثبات ولايت عرفانى ولىّ اللّه و حدّ و مرز آن پرداخته است. نظريه ضرورت وجود ولى اللّه در همه دوران ها از ديدگاه قرآن و روايات و علم و كلام و عرفان، مطالب مورد نظر در فصل چهارم است. وى در اين بحث، نظريّات علاّمه طباطبايى را نقل كرده و به بحث درباره آن مى پردازد. فصل آخر پايان نامه، درباره ختم ولايت است كه از ديدگاه هاى مختلف، نقد و بررسى شده است.

.

ص: 202

. .

ص: 203

. .

ص: 204

محاربه و افساد فى الأرض در قرآن، حديث و فقه اسلامى

88 . محاربه و افساد فى الأرض در قرآن، حديث و فقه اسلامى، على رازينى، كارشناسى ارشد علوم جزايى و جرم شناسى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر عليرضا فيض، استاد مشاور: دكتر... صادقى، [بى تا]، 373 ص.از آن جا كه قوانين مصوّب جمهورى اسلامى ايران در خصوص جرائم عليه امنيت، مشتمل بر برخى ابهامات و ناهماهنگى ها از جهت تعدد عناوين جرايم (از قبيل عناوين محاربه، افساد، بغى و مانند آن) و نيز روشن نبودن تعريف قانونى و دقيق اين عناوين، و روشن نبودن مجازات برخى از اين جرايم است و در سخنان فقها نيز نظريات مختلفى وجود دارد. يكى از زمينه هاى نيازمند به بحث، موضوع جرايم عليه امنيت است كه نگارنده، در چهار بخش، موضوع پايان نامه خود قرار داده است. بخش اوّل كه در آن از كلّيات بحث مى شود، مشتمل بر دو موضوع كلّى است: جايگاه محاربه و افساد فى الأرض در قوانين جمهورى اسلامى ايران. اين بخش، سه فصل دارد. فصل اوّل، درباره واژه «جُرم» و بررسى ريشه اى و اصطلاحى آن است كه آن را در مفهوم عرفى به معناى گناه و بِزِه گرفته اند و در قرآن نيز به الفاظ مختلفى در موارد متعدّد به كار رفته است برخى از واژه شناسان نيز تلاش نموده اند كه بين مفهوم گناه و بِزِه و مفهوم قطع، ارتباط و تناسبى قائل شوند. از جمله گفته اند چون گناه موجب قطع رحمت خداوند و يا بُريده شدن انسان از رحمت خداوند مى شود، از آن به جرم تعبير شده است كه البته خالى از تكليف نيست. در فصل دوم، واژه «امنيت» مورد بررسى قرار گرفته است و در فصل سوم، جايگاه جرايم عليه امنيت در حقوق جزا بررسى شده است. بخش دوم، درباره محاربه، معناى لغوى و اصطلاحى محاربه، محاربه در قرآن، محاربه در روايات، محاربه از نظر فقهاى اهل سنّت و محاربه از نظر فقهاى شيعه است در اين بخش با اشاره به آياتى از سوره مائده، بقره و توبه، ضمن بحث و بررسى درباره شئون اخلاقى يهوديان و طرح و بيان فتنه گرى ها و اقدامات آنان عليه انبياى الهى، داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) و نزاع و مخاصمه آن دو بر اثر حسد و كشته شدن هابيل به دست قابيل، مورد توجّه قرار گرفته و به دنبال آن از حكم الهى محاربه و كيفر آن بحث شده و قول برخى از مفسّران شيعه و اهل سنّت درباره اين آيات، مورد بررسى قرار گرفته است. در قسمت بحث محاربه در احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومان عليهم السلام نيز ضمن رجوع به كتب روايى اهل سنّت از قبيل صحاح سته و نيز كتب روايى شيعه مانند وسائل الشيعة، ده ها روايت در خصوص محاربه و مباحث مربوط به آن بيان شده و يك دسته بندى كلّى از اين احاديث به اين صورت عنوان شده كه چون قوانين جمهورى اسلامى ايران، طبق احكام و موازين شيعه به اجرا درمى آيد، لذا رواياتى كه از كتب شيعه مورد استنادند، نقل و مورد بررسى قرار گرفته است. محور بخش سوم، اِفساد فى الأرض است كه مشتمل بر چهار فصل با عناوين: معناى لغوى و اصطلاحى افساد، افساد در آيات قرآن و احاديث، افساد در كلمات فقهاى عامه و خاصّه، و رابطه محاربه و افساد فى الارض است. در بخش چهارم نيز ساير عناوين مربوط به جرايم عليه امنيت در فقه، كه مشتمل بر چهار فصل به نام هاى: بغى، ارتداد، ارجاف و ساير مواردى است كه داراى كيفر اعدام است. بخش پنجم نيز شامل عناوين مربوط به جرايم امنيت در حقوق موضوعه بررسى كرده كه مشتمل بر چهار فصل است: جرائم عليه امنيت داخى و خارجى، جرم سياسى و غيرسياسى، تروريسم و ساير موارد مهم از قبيل هواپيماربايى، آدم ربايى و بمب گذارى. در بخش ششم، نگارنده به نتيجه گيرى از بحث ها پرداخته كه خود، سه فصل دارد: محاربه و افساد در قوانين جمهورى اسلامى ايران، محاربه و افساد در رويّه قضايى دهه اوّل انقلاب و بررسى برخى آراى قضات محاكم و شعب ديوان عالى قضايى كشور، و بحث فقهى حقوقى در مورد تعريف محارب و مفسد و نقد نظريات ارائه شده.

.

ص: 205

. .

ص: 206

محدّثان شيعه در قرن نهم و دهم هجرى و سبك حديث نگارى آنان

89 . محدّثان شيعه در قرن نهم و دهم هجرى و سبك حديث نگارى آنان، سيّد عليرضا طباطبايى، كارشناسى ارشد علوم قرآنى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)، استاد راهنما: دكتر احمد عابدى، استاد مشاور: ... ، 1379، 183ص.در اين پايان نامه، پس از بيان اجمالىِ سير تدوين حديث در ادوار گذشته، مهم ترين محدّثان قرن هاى نهم و دهم هجرى كه داراى تأليفات حديثى بوده اند، معرّفى شده اند و به بيان شرح حال، استادان، شاگردان و آثار آنان پرداخته شده است. با معرّفى محدّثان بزرگ اين دو قرن و بررسى روش آنان در نقل و تدوين حديث، ميزان توجّه و اقبال عمومى به حديث، نوع احاديث نقل شده در موضوعات مختلف، كيفيت نقل حديث از جهت دقّت يا تسامح در متن، تقطيع، نقل به مضمون، و نيز دقّت در نقل سند و شرح و تفسير احاديث و. . . روشن مى گردد. ضمنا ميزان توجّه به منابع روايى اهل سنّت، استفاده از منابع اصيل و كهن حديث، و نيز اجازات حديثى و. . . از ديگر نكته هايى است كه از بررسى تاريخ محدّثان در كتاب هاى حديثى به دست آمده است. پژوهش حاضر، داراى شش فصل است. فصل نخست به كلمات اختصاص يافته و در آن، تبيين موضوع، پيشينه تحقيق، سؤال هاى تحقيق و. . . به اختصار بيان شده است. فصل دوم با عنوان «نگاهى اجمالى به سير تدوين حديث در ادوار گذشته»، به طور گذرا به بررسى تدوين حديث از عصر رسالت تا تأليف جوامع ثانويه پرداخته شده است. فصل سوم به معرّفى مهم ترين محدّثان قرن نهم هجرى اختصاص داده شده و به معرّفى و بيان اساتيد، شاگردان و آثار حديثى و غير حديثى آنها پرداخته شده است. فصل چهارم با عنوان «مهم ترين محدّثان قرن دهم هجرى» به معرّفى اساتيد و شاگردان و آثار حديثى آنها پرداخته است. در فصل پنجم، مهم ترين كتاب هاى حديثى و قرن نهم و دهم هجرى مورد بررسى قرار گرفته است. در فصل ششم نيز از بحث نتيجه گيرى شده و پيشنهادهايى ارائه شده است.

.

ص: 207

. .

ص: 208

مراحل و مواقف قيامت در قرآن و روايات از ديدگاه مفسّران شيعه و سنّى از قرن پنجم تاكنون

90 . مراحل و مواقف قيامت در قرآن و روايات از ديدگاه مفسّران شيعه و سنّى از قرن پنجم تاكنون، مهرى شعاعى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر محمّد مهدى گرجيان، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّدرضا آشتيانى، 1374، 84 ص.اين تحقيق، در نظر دارد با توجّه به اهمّيت معاد در جهان بينى اسلامى و تأثير اعتقاد به آن در اخلاق و رفتار انسان ها، مراحل و مواقف قيامت را در درجه اوّل از ديدگاه قرآن مجيد و كتب مفسّران از قرن پنجم به بعد، و در درجه دوم با نقل سخنانى از معصومان عليهم السلام ، مورد بررسى قرار دهد، و به علّت اين كه در قرآن، مسائلى چون: حساب، شهادت، صراط، محاكمه و... مطرح است و با توجّه به اين كه عالم آخرت، مجرّد و متفاوت با جهان مادّى است، نگارنده در تحقيق خود به پرسش هايى نيز از ديدگاه آيات و روايات و تفاسير پاسخ مى دهد. اين پرسش ها عبارت اند از: 1 . مواقف به چه معناست و تعداد آنها چندتاست؟ 2 . مفهوم «حساب» در قيامت چيست؟ 3 . گواهان قيامت چه كسانى اند؟ 4 . «صراط» و «مرصاد» به چه معناست و عقبات صراط چندتاست؟ اين پايان نامه، داراى فصل هاى پنجگانه اى است كه فصل اوّل آن با مقدّمه اى درباره تاريخچه مطالعاتى بحث آغاز شده و در ادامه با بيان ابعاد گوناگون مسئله، فرضيات يا پرسش هاى تحقيقاتى، اهداف مطالعاتى، حدود مطالعات، برهان مطالعات و اصطلاحات وارد شده در بحث، شرح و بسط داده شده است. فصل دوم، مراجع و منابعى كه مورد استفاده محقّق قرار گرفته، معرّفى شده است. فصل سوم، درباره روش تحقيق است كه در آن از رهيافت تحقيق، طرح تحقيق، فن تحقيق و طرح تحليل، بحث شده است. فصل چهارم، پنج باب دارد. نگارنده در باب اوّل، لفظ «مواقف» را در قرآن كريم و تفاسير، بررسى نموده و ديدگاه هاى مرحوم علاّمه طباطبايى و فخر رازى و همچنين روايات درباره «آيه وقوف» را بيان كرده است. باب دوم، به معرّفى تعداد مراحل و مواقف قيامت در طول زمان پرداخته شده و آمده كه مواقف در قيامت، اختصاص به كافر و مؤمن دارد. عنوان باب سوم، «گواهان محشر» است. در اين باب، نگارنده، هفت گواه را كه در روز محشر، بر اعمال انسان ها شهادت مى دهند، يادآور شده و آيات و روايات مربوط به هرگواه را بيان نموده است. باب چهارم با عنوان «صراط و مرصاد»، به بيان معانى اين دو واژه از قول علاّمه طباطبايى و شيخ صدوق(ره) پرداخته و موقعيت مردم را هنگام عبور از صراط ، بيان داشته است. باب پنجم نيز درباره عقبات محشر و نظر مفسّران است. در اين باب، روايات در مورد عقبات و نظر بزرگانى چون شيخ صدوق، شيخ مفيد و علاّمه مجلسى مطرح شده است.

.

ص: 209

مسلك اخباريه در شيعه

91 . مسلك اخباريه در شيعه، احسان قيصرى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى نجف آباد، استاد راهنما: دكتر على مهدى زاده، اساتيد مشاور: دكتر احمد پاكتچى و دكتر عليرضا فيض، 1371، 263ص.موضوع اين پايان نامه، پژوهشى در موضوع مسلك اخباريه است كه به بررسى اين مسلك در حوزه انديشه شيعه و نظرها و آرايى كه در مباحث اصولى و فقهى از جانب اخباريان مطرح گرديده، و نيز به جهت نقش و تأثيرى كه اين مسلك در پيدايش فرقه شيخيه داشته، پرداخته شده است. در طول تاريخ اسلام، از آغاز تاكنون، همواره فِرق و مسالك متعدّدى به وجود آمده كه هر يك با توجّه به نوع و شكل عقايد و ديدگاهى كه در آنها مطرح بوده، تأثيرات كم و بيشى بر روى روند حركت مسلمانان داشته و دارند. در اين ميان، مسلك اخباريه در شيعه از قرن يازدهم هجرى و توسط مولاّ محمّدامين استرآبادى، به شكلى بارز و آشكار، رونق گرفت و حملات شديدى بر عليه اصوليان و مجتهدان شيعه پديدار گشت. در باب پيدايش انديشه اخباريگرى و مسلك اخباريه، آراى متعدّد و متفاوتى وجود دارد. بعضى ريشه آن را در اهل سنّت و در ميان فرقه «ظاهريه» و «اصحاب حديث» جستجو مى كنند و برخى نيز ريشه آن را در ميان قدماى محدّث شيعه (مانند شيخ كلينى و شيخ طوسى) دانسته اند، گروهى نيز پيدايش اخباريه را از قرن يازدهم هجرى و بر اساس آراى محمّدامين استرآبادى مى دانند. موج اخباريگرى پس از وى، استمرار داشت تا اين كه مبارزه اى جدّى و اساسى بر عليه اين موج، توسط مجتهدان _ كه در رأسشان مرحوم وحيد بهبهانى بود _ صورت گرفت و ريشه اخباريگرى توسط وى و شاگردان و پيروانش زده شد. اين تحقيق، شامل هفت فصل كلّى است: نگارنده، در فصل اوّل، به جهت اهمّيت بسيار زياد بحث اجتهاد و موضعگيرى خاصّ اخباريان در اين باره، به بررسى پيدايش اجتهاد در ميان اهل سنّت و مكتب تشيّع پرداخته است. وى براى تبيين مطلب نگاهى به عمل به احكام در زمان پيامبر صلى الله عليه و آلهو پس از رحلت آن حضرت و جعل احاديث از قول پيامبر صلى الله عليه و آله و پيدايش رأى و قياس و سير تكاملى اجتهاد در طول تاريخ و پيدايش مدرسه رأى و حديث و اجتهاد در شيعه و خاستگاه عقلى اجتهاد و سرچشمه هاى قوانين شرعى در فقه داشته است. در فصل دوم، پيدايش اخباريه و ريشه هاى اخباريگرى و آراى گوناگونى كه در اين باب وجود دارد، مورد بررسى قرار گرفته و با بيان تفاوت اخباريت پيشينيان با اخباريت استرآبادى، برخى از علل و عوامل فكرى و اجتماعى مؤثر در پيدايش اخباريه نوين و ادوار اخباريگرى و اخباريه بيان شده است. فصل سوم، به اختلافات و تفاوت هاى ميان اخباريان و اصوليان و ديدگاه هاى عمده اخباريان اختصاص دارد و در اين زمينه، با نقل اقوال، جايگاه اجتهاد و قرآن و اخبار و علم اصول و رجال نزد اخباريه توضيح داده شده است. در فصل چهارم، نگاهى گذرا به زندگانى بعضى از اخباريان تندرو و متعصّب شده است و فصل پنجم، درباره اخباريان ميانه رو توضيحاتى داده شده است. در فصل ششم، بحث از جبهه مقابل، يعنى اصوليان است و در فصل هفتم نيز بررسى تأثيرات اخباريگرى، محل هاى رواج و گسترش اخباريگرى، تأليف كتب روايى در عصر اوج اخباريگرى، رابطه مسلك شيخيه با اخباريه و در پايان، بررسى و مقايسه برخى از عقايد شيخيه و اخباريه، مورد بررسى قرار گرفته است.

.

ص: 210

. .

ص: 211

مشكلات و موانع خلافت على7 از ديدگاه تاريخ

92 . مشكلات و موانع خلافت على عليه السلام از ديدگاه تاريخ، سيّدكاظم ميرجليلى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس دانشگاه قم، استاد راهنما: دكتر صادق آيينه وند، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1378، 321ص.اين تحقيق كه بر يك مقدّمه و چهار فصل بنا شده، تاريخى روشن و گويا از دوران خلافت على عليه السلام و حوادث قبل، ولى مرتبط با اين دوران، كه با اتّكا به معتبرترين مدارك تاريخ اسلام تهيه شده، آمده است. نگارنده، نخست به بيان ضرورت تحقيق در موضوع، محدوديت هاى تحقيق، روش تحقيق و معرّفى منابع پرداخته و در مقدّمه پايان نامه، به يك سلسله اصول اوّليه درباره خلافت امام عليه السلام(از قبيل وجود نصّ صريح در غدير خم، برپايى سقيفه، عدم اعتنا به نوشتن نامه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله، خلافت انتصابى، شورا و...) پرداخته و سپس به سير طبيعى تاريخ پس از پيامبر اسلام، توجّه نموده است. محقّق، فصل اوّل را به واقعه قتل عثمان و گشوده شدن باب فتنه اختصاص داده و در اين باب، پنج عامل از عوامل مهم قتل عثمان را ذكر نموده است. وى همچنين كسانى را نيز كه در قتل عثمان دخالت مستقيم يا غير مستقيم داشته اند، معرّفى نموده و نقش حضرت على عليه السلامرا در واكنش نسبت به قتل عثمان بيان نموده است. در قسمت آخر اين فصل به آثار مخرّب قتل عثمان و مشكلاتى كه براى حكومت على عليه السلام به وجود آورد، توجّه شده كه بزرگ ترين اثر مخرّب آن، بدعت خليفه كُشى است. فصل دوم، درباره صراحت و صداقت در سياست امام عليه السلاماست. نگارنده پس از بررسى واژه «سياست» و موارد استفاده آن، تعريف مورد قبول مكتب اسلام از سياست، و نگرش مثبت به سياست و سياستمدارى در منابع معتبر اسلام را با سياست در عرف استعمار، تجزيه و تحليل نموده است. وى اين فصل را به دو بخش تقسيم نموده است. در بخش اوّل، درباره حُسن سياست امام على عليه السلام در برخورد با كجروى ها، و همچنين در نظام حكومتى و نظام قضايى و نيز در نيروى نظامى پرداخته و بخش دوم را به بيان اشكال تراشى هاى بر سياست امام عليه السلاماختصاص داده است. فصل سوم، درباره عدالت امام على عليه السلام بحث مى كند. نگارنده در اين قسمت، ضمن اشاره به سنّت رسول اكرم در تقسيم بيت المال، روش امام على عليه السلام در تقسيم بيت المال و عدم انعطاف در مورد نزديكان و خويشاوندان و تبعات انعطاف ناپذيرى در اجراى عدالت بر حكومت على عليه السلامرا بررسى كرده است. در فصل چهارم به بررسى اوضاع گروهى به نام «خوارج» پرداخته و اين گروه را زاييده و برگرفته از جهالت ها دانسته و اين نكته را نيز متذكّر شده كه از اساسى ترين مشكلات حكومتى امام دانسته و آثار و تبعات ظهور خوارج بر حكومت على عليه السلام را بررسى نموده است و ضمن اشاره به واكنش امام در مقابل اين گروه، به سوءاستفاده هاى معاويه و دسيسه هاى او زير بيرق خوارج اشاره نموده و در پايان، بحث را خلاصه كرده و از آن نتيجه گيرى كرده است.

.

ص: 212

. .

ص: 213

معاد از ديدگاه عقل و نقل

93 . معاد از ديدگاه عقل و نقل، طاهره خلاقى، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر مهدى نجفى افرا، 1378، 185 ص.بحث معاد، از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول داشته است. حتّى بشر اوّليه نيز به نحوى از انحا، معتقد به زندگى پس از مرگ بوده است، هرچند اعتقادات او آميخته به خرافات و موهوماتى بوده است، و اين، نشان دهنده اين مطلب است كه اعتقاد به معاد، ريشه در فطرت انسان ها داشته است. اين پايان نامه، كه مشتمل بر چهار فصل است، در صدد تحقيق و بررسى مسئله معاد از ديدگاه عقل و نقل است، و اثبات اين كه بين استدلال قرآنى با استدلال قرآن، تفاوت بارزى وجود دارد. در استدلال قرآنى كه از نوع براهين نقلى است، اثبات يك مطلب از طريق تكيه بر حقّانيت قرآن و اين كه قرآن در ضمن آيات خود، بدان مطلب اشاره دارد، صورت مى گيرد (مانند: اثبات تجرّد و بقاى نفس و روح با استفاده از آيات مربوط به توفّى نفوس) اين نوع برهان، تنها براى معتقدان به حقّانيت قرآن قابل قبول است؛ امّا استدلال قرآن از نوع استدلال هاى عقلى است كه صرف نظر از گوينده آن، فى نفسه، روشن و مبيّن است و بر اساس موازين عقلى استوار است مثل استدلال هاى قرآن در زمينه معاد كه با توجّه به اصل توحيد اقامه شده است). لذا براى تمام معتقدان به اصل توحيد، قابل ارائه و پذيرش است. نگارنده در فصل اوّل، مسئله روح و نفس را مورد تفحّص قرار داده است و اين كه روح، به عنوان يك حقيقت مجرّد و مستقل، پس از مرگ آدمى باقى مى ماند و مرگ، پايان زندگى به معناى مطلق نيست، بلكه يك گام بزرگ به سوى اثبات وجود جهان پس از مرگ است. وى، ضمن طرح مسئله پيدايى روح و بقاى آن، به بررسى روح از نظر قرآن، تعريف روح به خدا، ديدگاه هاى مختلف درباره نفس و دليل هر يك درباره حدوث و قِدَم روح پرداخته است. وى در اين زمينه معتقد است كه اوّلين چيزى كه سبب توجّه انسان به مسئله روح شده، موضوع خواب و رؤيا بوده است. انسان چنين احساس مى كرد كه نيروى مرموزى در وجود او نهفته است كه به هنگام بيدارى، به شكلى، و در خواب، به شكل ديگرى، خودنمايى مى كند. او اين نيروى مرموز را «روح» ناميد. نگارنده، در فصل دوم، بعد از بيان معناى معاد و ذكر اقوال و نظريات مختلف متكلّمان و فلاسفه در مورد اقسام معاد، به معاد جسمانى پرداخته و ادلّه عقلى اثبات معاد را بررسى كرده است. وى در اين فصل، نخست، معانى معاد، واژه معاد در قرآن، عالم برزخ و خصوصيات آن، ديدگاه هاى مختلف در مورد معاد و ادلّه عقلى معاد را شرح داده، و سپس به بررسى دلايل قائلان به عدم وجود معاد و ردّ آنها پرداخته است. در فصل سوم، درباره روح، تجرّد و بقاى نفس و نيز معاد از نظر آيات و روايات بحث شده است. در اين فصل نيز پس از استشهاد به آيات قرآن، بر قطعيت برپايى قيامت كبرا، ماهيت مرگ و دلايل امكان و ضرورت معاد برشمرده شده است و سپس به تناسب بحث، اشاراتى به آيات و روايات درباره علائم برزخ، نفخ صور و فناى دنيا، اثبات حشر و كيفيت آن، تجرّد نفس، بقاى نفس و نامحدود بودن قدرت الهى شده است. در پايان اين فصل نيز قول فلاسفه بر وجود معاد و بقاى نفس، مطرح شده است. در فصل چهارم شبهات منكران معاد جسمانى و پاسخ آنها بررسى شده است. در اين فصل، يازده شبهه مطرح شده و هر شبهه نقد و بررسى شده است. در ادامه نيز ردّ نظريه تناسخ و دليل آن، توضيح داده شده است و در پايان نيز شبهات خواجه نصيرالدين طوسى در كتاب تجريد الاعتقاد در اين موضوع توضيح داده شده است.

.

ص: 214

. .

ص: 215

مقايسه قصّه گويى قرآن كريم و اسطوره سازى اديان با نگرشى بر روايات

94 . مقايسه قصّه گويى قرآن كريم و اسطوره سازى اديان با نگرشى بر روايات، داوودرضا حاجيلو، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: دكتر عبّاس همامى، استاد مشاور: دكتر احمد بهشتى، 1377، 87 ص .محقّق در اين تحقيق برآن است تا مقايسه اى داشته باشد بين قصّه گويى قرآن كريم و اسطوره سازى اديان رايج، و معرّفى چهره زيباى قصص قرآن. همچنين نظرى نيز بر روايات اسلامى در اين زمينه خواهد داشت. وى بدين منظور، علاوه بر استفاده از قصّه هاى قرآن مجيد، از تفاسير موجود نيز بهره لازم را برده و در باب اسطوره هاى اديان، از متون اصلى در دسترس، بخصوص عهد عتيق، كمك گرفته است و نتايج فرهنگى و اجتماعى و آثار تاريخى و اخلاقى قصّه هاى انبياى الهى و داستان گويى قرآن و اسطوره ها را به طور اجمال، مورد بحث قرار داده است. نگارنده بر اين عقيده است كه القاى پيام به صورت مستقيم و آمرانه، هميشه با استقبال طبايع انسانى مواجه نمى گردد. بسيارى از اوقات، از طريق هنر مى توان پيامى را به طور غير مستقيم و در قالبى جذّاب ايراد نمود كه تأثيرات روحى و روانى باعث، نفوذ بيشتر نظر گوينده يا نويسنده مى شود. بدين منظور، داستان سرايى و قصّه پردازى نيز در زندگى انسان ها امرى طبيعى و رايج است. دستْ مايه قصّه ممكن است واقعى و عينى باشد كه در اين صورت، محتواى قصّه در صدد رفع نيازها و درمان دردها و حلّ مسائل اجتماعى و فرهنگى بشر خواهد بود، و امكان دارد از دستْ مايه غيرواقعى استفاده گردد كه نتيجه آن، افسانه پردازى و اسطوره سازى است. اهمّيت دين در زندگى بشر و استفاده از شيوه هاى صحيح تبليغ نيز موضوع مهمّى در زندگى اجتماعى انسان هاست. لذا تمام اديان الهى با عنايت به تأثيرات متقابل آموزش هاى دينى و فطرت آدمى، از قصّه به عنوان وسيله اى مؤثّر در الگودهى و هدايت انسان ها استفاده نموده اند. قرآن كريم نيز با گنجاندن بسيارى از پيام هاى خويش در قالب قصه، به صورت مستقيم و غيرمستقيم، از نقش سازنده آن در ارشاد مسلمانان بهره جسته و به ميل فطرى آنان نيز جواب مثبت داده است. اين پايان نامه، شامل پنج فصل است كه در فصل اوّل، نگارنده، ضمن بيان تاريخچه مطالعاتى، به شرح و توضيح اصل مسئله مورد بحث پرداخته و فرضيات موجود در اين زمينه را همراه با اهداف مطالعاتى و حدود و اهمّيت بحث، مطرح ساخته است، و در ادامه نيز اصطلاحات و واژه هاى مربوط به بحث را توضيح داده است. در فصل دوم، منابع مورد استفاده محقّق معرّفى شده كه عبارت اند از: تفسير مجمع البيان، تفسير الميزان، تاريخ جامع اديان، ترجمه تفسير طبرى، قصص قرآن مجيد، و نيز كتاب اديان و مكتب هاى فلسفى هند. نگارنده، در فصل سوم، درباره روش و رهيافت و فنّ تحقيق، و طرح و زمان اجراى تحقيق خود، بحث نموده است. در فصل چهارم، تجزيه و تحليلى در زمينه اطّلاعات مربوط به موضوع آمده و ضمن بررسى تاريخچه قصّه گويى و پيدايش اسطوره، دو واژه «قصّه» و «اسطوره» از ديدگاه هاى مختلف، بررسى شده است و سپس هدف هاى قصّه گويى كه عبارت از: تأمّل و تفكّر، عبرت آموزى، بيان سرنوشت عصيانگران و مشركان و پيروزى حق بر باطل، تسلّى خاطر و تحمّل ناملايمات، تقويت روحيه و رسيدن به سعادتمندى است، توضيح داده شده است. در مرحله بعد، ويژگى هاى قصص قرآن و مقايسه آن با اسطوره هاى اديان، مورد بررسى قرار گرفته است.

.

ص: 216

. .

ص: 217

منهج تفسيرى اهل بيت عليهم السلام

95 . منهج تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ، محمّد شريفانى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: ... ، 1373، 268ص .آنچه در اين نوشتار آمده، مرورى است بر روايات مأثور از اهل بيت عليهم السلامدر مقام تفسير قرآن كريم، و روشن شدن اين امر كه معصومان عليهم السلام ، كه خود در خانه وحى بودند، با چه راه و روشى، و با چه زبانى و بيانى به تفسير قرآن پرداخته اند. آيا در مقام تفسير قرآن، از روشى خاص استفاده مى كردند يا نه؟ و به فرض آن كه روش خاصّى داشته اند، دربرخورد با همه آيات، از يك راه و روش استفاده شده است يا روش هاى گوناگونى را در پيش مى گرفته اند؟ آيا در مقام به كارگيرى روش ها خطّ بطلانى هم بر بعضى روش ها داشته اند يا نه؟ اين پايان نامه، در دو بخش كلّى فراهم آمده است. بخش نخست به كلّيات و مباحث مقدّماتى اختصاص يافته است. در اين بخش، ارتباط اهل بيت با قرآن و قرآن از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام و رابطه انسان هاى كامل با قرآن و هم سنگ بودنشان با قرآن و اهمّيت قرآن در سخن اين بزرگواران، و همچنين وجود اين اهمّيت در عملكرد آنان، رويكرد ايشان به تفسير و حفظ قرآن ، اهل بيت و پاسدارى از قرآن در مقابل معاندان و كج انديشان، ديدگاه اخباريان و ادلّه آنان در عدم حجّيت ظواهر قرآن، نياز قرآن به تفسير، اصطلاحات رايج تفسير، و امتيازات منهج تفسيرى اهل بيت عليهم السلامآمده است. در بخش دوم، روش تفسيرى اهل بيت عليهم السلام، به تفصيلْ مورد بحث و بررسى قرارگرفته و ده روش به شرح ذيل براى ايشان ذكر شده و مورد بررسى قرار گرفته است: 1 . تفسير قرآن با قرآن، 2 . تفسير قرآن با سنّت، 3 . تفسير قرآن با لغت و ادب، 4 . تفسير قرآن با روش تمثيل، 5 . تفسير عقلى، 6 . تفسير قرآن با قصص و تواريخ، 7 . تفسير قرآن با باطن، 8 .بيان مصاديق در تفسير، 9 . تفسير قرآن با غيب، 10 . تفسير موضوعى. نويسنده ، در تبيين هر يك از روش هاى ياد شده، پس از توضيح اهمّيت، جايگاه و دليل اعتبار شيوه، نمونه هايى متناسب با آن شيوه را از روايات اهل بيت عليهم السلام ذكر كرده است. وى با اين روش به دنبال اثبات اين مدّعاست كه اهل بيت عليهم السلام در منهج تفسيرى خود، تمام اين شيوه هاى دهگانه را به كار بسته اند و تنها بر يك يا چند شيوه خاص، بسنده ننموده اند. پپ

.

ص: 218

. .

ص: 219

مهدى موعود(عج) در قرآن و احاديث

96 . مهدى موعود(عج) در قرآن و احاديث، شهربانو فرّخى نژاد ناصرى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات دانشگاه آزاد اسلامى شمال تهران، استاد راهنما: استاد على اكبر غفّارى، استادان مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى و عدنان طهماسبى، 1375، 204 ص.اين پايان نامه، ترجمه كتاب البرهان فى علامات مهدىّ آخر الزمان، تأليف دانشمند معروف اهل سنّت، متّقى هندى است. متن اصلى كتاب كه توسط استاد على اكبر غفّارى تصحيح و تحقيق شده، براى ترجمه در اختيار پديدآورنده اين پايان نامه قرار گرفته است. در اين كتاب، پس از معرّفى مهدى عليه السلام ، فتنه ها و جنگ هايى كه پيش از قيام ايشان يا به عنوان مقدّمه ظهور و نيز مقارن با ظهور آن حضرت اتّفاق خواهد افتاد، به تفصيلْ بيان شده است. فصول و ابواب اين پايان نامه _ كه همان فصول و ابواب كتاب است _ عبارت اند از: كرامات حضرت مهدى عليه السلام ، بيان نَسَب آن حضرت، جمال و خصوصيات ظاهرى حضرت و به دنيا آمدن وى در مدينه و مهاجرت او به بيت المقدّس و يارى او از سوى خداوند با سه هزار فرشته، حوادثى كه قبل از قيام مهدى عليه السلام به وقوع مى پيوندد. باب آخر مورد اشاره، خود شامل دو فصل مى شود. در فصل اوّل، فتنه ها و حوادثى كه قبل از قيام آن حضرت به وقوع مى پيوندد، آمده است و فصل دوم، حوادثى كه مقارن قيام حضرت مهدى عليه السلامروى مى دهد، بيان شده است. علايم و نشانه هاى كلّى ظهور حضرت _ كه شامل سى و پنج نشانه است _ ، چگونگى بيعت با حضرت و تعداد بيعت كنندگان، ياران حضرت كه از جمله آنان فرشتگان و مردان صالح و پرهيزگارند، فتح و كشورگشايى زمين هاى بزرگ در روزگار حكومت ايشان، همراهى حضرت عيسى عليه السلام و كشتن دجّال به دست وى، مدّت حكومت آن حضرت، شهادت مهدى عليه السلامو بيان وقايعى كه بعد از وى اتّفاق مى افتد. احاديث پراكنده و متعدّد و احوال اشخاصى كه گمان مى شده مهدى اند، نظريات علماى مذاهب چهارگانه درباره حضرت مهدى و در نهايت، بررسى عمر جهان، از عناوين ابواب اين كتاب است. مترجم در پايان ترجمه، در فصلى جداگانه، با ارائه مباحثى همچون: سيماى كلّى ظهور، زمينه ها و علايم ظهور، اعتقاد به مهدويت از ديدگاه شيعه، و نيز تفسير پاره اى از آيات مربوط به مهدى عليه السلام ، بخش هايى از متن كتاب را نقد و بررسى نموده است.

.

ص: 220

نقد و بررسى تفسير قرآن به قرآن و سير تاريخى آن

97 . نقد و بررسى تفسير قرآن به قرآن و سير تاريخى آن، حميدرضا حاجى بابايى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: آيه اللّه ابوالقاسم خزعلى، استاد مشاور: دكتر سيّدمحمّدباقر حجّتى، 1377، 200 ص.شكّى نيست كه در فهم قرآن كريم و كلام نورانى وحى، روشن ترين و مطمئن ترين و مستقل ترين منهاج و روش اصيل در تفسير قرآن، استضائه و بهره بردن از خود قرآن و تفسير كلام وحى با وحى است. لذا نگارنده در اين پايان نامه كوشيده است تا در اين مسير، تحقيق و تفحّصى داشته باشد. با مراجعه به آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام كاملاً روشن مى گردد كه اوّلين شارح و مفسّر قرآن كريم، پيامبر عظيم الشأن اسلام است ائمه معصوم نيز كه مهم ترين معلّمان و شارحان قرآن كريم اند، از روش تفسير قرآن به قرآن استفاده نموده اند، و آياتى هم كه قرآن را هادى، مبيّن، نور و فرقان معرّفى مى نمايند، و نيز آياتى كه قرآن را كتاب تعقّل و تدبّر مى داند، و آياتى كه قرآن به وسيله آنها تحدّى مى كند و علاوه بر اينها آياتى كه قرآن را قابل فهم براى مردم مى داند، همگى به انحاى مختلف، حاكى از مستغنى بودن قرآن به غير است. از آن جا كه قرآن، خود، جوامع انسانى را به خاندان عصمت و طهارت ارجاع مى دهند، بنا بر اين، رجوع به معصومان عليهم السلام متمّم و مكمّل تفسير قرآن به قرآن است، وگرنه، حقيقت قرآن با خود قرآن، تفسير نمى شود. اين روش، علاوه بر اين انسان ها را به تعقّل و تدبّر دعوت نموده و بنا بر اين، بهترين روش تفسيرى و كامل ترين آنهاست كه از قرآن و سنّت و عقل، بهره برده است، علاوه بر اين كه اين روش، در طول تاريخ اسلام از زمان پيامبر اسلام تا عصر حاضر، به اشكال مختلف و با تفاوت وسعت استفاده، وجود داشته است و صحابيان و تابعيان و مفسّران از آن بهره مند گرديده اند. موضوع اين نوشتار، در طى هفت فصل به بحث گذارده شده است. در فصل اوّل، تاريخ تفسير از آغاز تا پيدايش، و نيز مراحل مختلف آن، همراه با مشهورترين مفسّران هر دوره، و نيز خصوصيات تفسير در اين ادوار، مورد بحث قرار گرفته است. در فصل دوم، روش هاى تفسيرى و نيز علل پيدايش اين روش ها و علّت اختلاف در تفسير، مورد بررسى قرار گرفته و خصوصيات روش تفسيرى عقلى و نقلى و رمزى و تفسير به رأى، مشخّص شده است. نيز به معايب و محاسن هر يك پرداخته شده است. در فصل سوم، در باب معناى لغوى و اصطلاحى و نيز معناى كلمه تفسير در قرآن و حديث بحث شده است و به جهت شفّاف شدن بحث و جلوگيرى از ابهام، در معناى لغوى و اصطلاحى تأويل و تفاوت بين تعبير و تفسير، بحث شده است. در فصل چهارم، تفسير قرآن به قرآن، مورد بررسى قرار گرفته و ريشه هاى قرآنى و نيز ريشه هاى اين تفسير در نهج البلاغة و حديث، مورد نقد و تحليل قرار گرفته است و قرآن، به عنوان مقياس صحّت و سقم احاديث، معرّفى شده و در هر دو مورد، آيات و احاديث مربوط، به عنوان شاهد مثال، مورد توجّه قرار گرفته است. در فصل پنجم، ويژگى هاى سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز روش ائمه عليهم السلامدر تفسير قرآن، را مورد بررسى قرار گرفته و نقش سنّت در تفسير قرآن به قرآن، تشريح شده است همچنين به روش انحرافى در تفسير قرآن به قرآن اشاره شده و حديث «ضرب القرآن بعضه ببعض»، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. در فصل ششم، سير تاريخى تفسير قرآن به قرآن در ادوار مختلف، بررسى شده و جايگاه تفسير قرآن به قرآن در نزد شيخ طوسى رحمه اللهتشريح شده است. و در فصل هفتم، به ويژگى هاى روش علامه طباطبايى(ره) در تفسير قرآن به قرآن، اشاره شده و در مورد غرر آيات، عامّ و خاص، مجمل و مبيَّن، مطلق و مقيَّد، ضميمه نمودن آيات شبيه و نظير هم و جمع بين آنها، و نيز بيان وجوه معانى مفرد به وسيله آيات قرآنى در تفسير الميزان، توضيح لازم ارائه شده، و در پايان، تفسير سوره كوثر از تفسير گران قدر الميزان به عنوان نمونه نقل شده است. و سرانجام، اهم نتايج و رهيافت هاى حاصل از تحقيق، در پايان فصول ياد شده، به عنوان حُسن ختام، ارائه شده است.

.

ص: 221

. .

ص: 222

. .

ص: 223

نقد و بررسى روش هاى تشخيص حديث موضوع

98 . نقد و بررسى روش هاى تشخيص حديث موضوع، نويسنده: امير جودوى، دكترى علوم قرآن و حديث ، استاد راهنما: جعفر سامى الدبونى، استاد مشاور: دكتر سيد مرتضى آيه اللّه زاده شيرازى و دكتر آذرتاش آذرنوش، 234 ص.نگارنده در مباحث مقدّماتى به بررسى درباره حديث، مفهوم كذب و وضع، اجزاى حديث و اهمّيت شناسايى حديث «موضوع»، پرداخته است. در بررسى كاركرد«معيار عقل» براى تشخيص حديث موضوع، ديدگاه دانشورانى همچون: خطيب، غزّالى، ابن صلاح، ابن قيّم و سيوطى ارائه شده است. همچنين در بررسى كاركرد «معيار قلب» براى شناخت حديث موضوع، ديدگاه موافقان و مخالفان اين معيار، مورد بحث قرار گرفته است. معيار راوى، سومين معيارى است كه در اين پايان نامه مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. در فصلى ديگر، ميزان كاركرد معيار قرآن براى بازشناخت احاديث موضوعْ بررسى شده و نگرش صاحب نظران در چگونگى ارتباط قرآن با حديثْ ارائه شده است. همچنين عرضه حديث بر سنّت مشهور و خبر واحد، معيارى است كه مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. نگارنده، در بخش پايانى رساله، تأليفات اختصاصى در زمينه احاديث موضوع را معرّفى كرده و كتاب المنار المنيف ابن قيّم جوزى و قواعد مورد استثناى او را به تفصيل، مورد نقد و بررسى قرار داده است. پيچيدگى غير متعارف مباحث، فقدان نظامواره تحقيق، نامشخّص بودن ديدگاه هاى نگارنده به صورت روشن، سردرگمى در نحوه ارائه مباحث، و فقدان فهرست گويا، از كاستى هاى جدّى اين پايان نامه است.

.

ص: 224

نقد و بررسى علل جعل حديث

99 . نقد و بررسى علل جعل حديث، رمضانعلى تقى زاده چارى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد علوم و تحقيقات)، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجتى، استاد مشاور: استاد على اكبر غفّارى، 1370، 208 ص.بحث از اين كه مفهوم جعل و وضع و نيز حديث موضوع و مجعول چيست، و چگونه مى توان وجود اين عنصر نامبارك را در روايات دينى به ديده يك واقعيت نگريست و از عوامل دخيل در پيدايش و گسترش آن سخن به ميان آورد و در صدد شناسايى عاملان آن و نيز انگيزه هاى آنان در اين امر برآمد و از نفوذ و گسترش آن در متن منابع و متون دينى مسلمانان جلوگيرى كرد، بحثى است كه در اين پايان نامه به آن اهتمام ورزيده شده و سعى گرديده تا حدّى به نقد و تحليل آن پرداخته شود. اين نوشتار، از يك مقدّمه و پنج بخش تشكيل شده است. در مقدّمه، نخست جايگاه حديث و سنّت در اسلام پس از قرآن، اختلاف نظرها در حدود و كمّ و كيف سنّت، و نظر برخى بزرگان در اين باره، از جمله نكاتى است كه نگارنده از آنها ياد كرده است. بخش اوّل رساله، درباره هويّت حديث جعلى است. نگارنده با عناوينى چون: لفظ موضوع از نگاه لغت شناسان، مراتب حديث در نگاه عالمان حديث و درايه، اصطلاح حديث موضوع از نگاه عالمان حديث و درايه، وجه تسميه حديث موضوع، جايگاه حديث موضوع در ميان ساير روايات، حكم نقل حديث موضوع و تاريخچه جعل حديث، درباره ريشه و منشأ حديث مجعول به بحث پرداخته است. نگارنده در بخش دوم، در مورد ورود عنصر جعل در حديث و شواهد دالّ بر اين امر، بحث مى كند. وى در اين زمينه از شواهد (نقلى مانند آيات قرآن و روايات) ياد كرده و از شواهد غير نقلى (عقلى و تاريخى) نيز دوازده مورد عمده از دلايل و شواهد غير نقلى را يادآور شده است. در بخش سوم نيز به معرّفى و توضيح عوامل دخيل در پيدايش و گسترش جعل حديث پرداخته شده است. نگارنده در قسمت اوّل به عواملى از قبيل: عدم كتابت و ضبط حديث، نقل حديث بدون ذكر سند و دخالت اهل كتاب اشاره دارد. در قسمت دوم نيز نقل به معنا در حديث، تسامح در ادلّه سنن، اعتماد بيش از حدّ به صحابه، گسترش فتوحات اسلامى، تأويل گرايى، پيدايش احزاب و فرقه هاى سياسى و كلامى و فقهى، جدال و درگيرى ميان متعصّبان دو مذهب بزرگ اسلامى (شيعه و سنّى) و اهداف سياسى فرمانروايان را از جمله عوامل دخيل در گسترش جعل حديث مى داند. در بخش چهارم، اصناف و طبقات جاعلان حديث و انگيزه هاى آنان در جعل حديث بر شمرده شده است. اين اصناف عبارت اند از: زنادقه، غلات، قصّاص و داستانسرايان. وى ضمن بررسى هر سه واژه از نظر لغت و ريشه و اصطلاح و ذكر برخى از عقايد هر يك از اين سه گروه، نحوه پيدايش آنها و شيوه برخوردشان با حديث را شرح داده و علّت و انگيزه هر يك را با ذكر مواردى بيان داشته است. در بخش پنجم، نگارنده، كيفيت شناسايى احاديث جعلى و راه هاى جلوگيرى از نفوذ و نشر آنها را توضيح داده است. قسم اوّل را كه خود از دو بخش مربوط به راوى و مروى تشكيل شده، تقسيم نموده و در مورد راهكارهاى جلوگيرى از نفوذ و نشر احاديث جعلى نيز دو راه عمده را با استشهاد به روايات، بيان داشته است. در پايان ، چند كتاب درباره احاديث جعلى معرّفى شده است.

.

ص: 225

. .

ص: 226

نقد و تحليل ديدگاه هاى متصوّفه به حديث

100 . نقد و تحليل ديدگاه هاى متصوّفه به حديث، ابراهيم دهقان زاده، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: دكتر احمد عابدى، استاد مشاور: دكتر فتح اللّه نجّارزادگان، 1380، 169ص.اين مجموعه، در وهله اوّل، نگاهى اجمالى به تعاريف تصوّف، تاريخچه ظهور، علل پيدايش و فِرق متعدّد اين مذهب در جهان اسلام دارد. سپس به دخل و تصرّفاتى كه اين گروه در آيين مقدّس اسلام نموده اند، پرداخته و از حوزه حديثى، آنها را مورد نقد و تحليل قرار داده است. موضوع و هدف اصلى اين تحقيق، آشنايى با ديدگاه هاى صوفيان نسبت به احاديث معصومان عليهم السلام است تا روشن شود كه آنان تا چه اندازه پايبند به احاديث منقول از پيامبر اكرم و ائمه اطهار بوده اند و تا چه مقدار از اين احاديث را كنار گذاشته و نسبت به آنها بى توجّه بوده اند، و نيز چه مقدار از احاديث را خودشان جعل نموده و به يكى از بزرگان دين نسبت داده اند. ديگر هدف مدّ نظر در اين تحقيق، پرداختن به اين مسئله است كه تصوّف تا چه اندازه با دين اسلام و مخصوصا احاديث منقول از معصومان عليهم السلامهماهنگى و همبستگى دارد، و آيا اصلاً چنين ديدگاهى مورد تأييد ائمه معصوم عليهم السلام بوده است يا نه؟ و اين كه متصوّفه در مشروعيت بخشيدن به اعمال خود، دست به دامان چه نوع احاديثى شده اند. آيا دليلى قانع كننده و مدركى معتبر و غيرقابل خدشه در اثبات حقّانيت خود دارند يا بر عكس، به احاديثى جعلى يا ضعيف و يا متشابه متشبّث شده اند؟ و نهايت اين كه اگر متصوّفه داراى اصالت نيستند، با چه حربه هايى توانسته اند تا به حال به موجوديت خود ادامه دهند و در اين راستا، چه افكار و عقايد و اعمالى را ابداع نموده و به نام دين به خورد مسلمانان داده ند؟ همچنين در اين تحقيق، روشن شده است كه متصوّفه در راه نيل به اهداف خود، چه مقدار از احاديث صحيح را با تأويل هاى غلط و افراطى، از معانى اصلى و حقيقى آنها تغيير داده و معانى ديگرى بر خلاف دستورهاى دين مقدّس اسلام تحميل نموده اند. در بخشى از اين پايان نامه، به پاره اى از عقايد و بدعت هاى متصوّفه پرداخته شده و به طور خيلى خلاصه توضيح داده شده كه عدّه اى از صوفيان در هر چهار حوزه جعل، تأويل هاى افراطى، طرد احاديث صحيح السند و بدعتگذارى، از هيچ گونه اقدامى دريغ نورزيده اند و به همين جهت، مورد انتقاد و مذمّت شديد ائمه معصوم عليهم السلام و نيز علما و فقهاى طراز اوّل اسلام، قرار گرفته اند، كه به بعضى از آنها در بخش آخر تحقيق، اشاره شده است. ضمنا جهت اثبات عدم هماهنگى گفتار صوفيان با كردارشان، به بيان مواردى از تناقض گويى آنان، به كتاب هاى خودشان استناد شده، تا موضوع براى خوانندگان بيشتر روشن شود. اين پايان نامه، از يك مقدّمه و پنج فصل تشكيل يافته كه هر فصل نيز بخش هاى متعدّدى دارد. در مقدّمه، ضرورت و اهمّيت بحث، سابقه تاريخى بحث، هدف بحث و محدوديت هاى آن از نظر سياست ها و موقعيت هاى روز، بررسى شده است. فصل اوّل، درباره صوفى و تصوّف، تاريخچه ظهور اين فرقه، علل پيدايش آنان، مهم ترين فرقه هاى صوفيه و سلسله هاى آنان، و ذكر مشايخ و بزرگان صوفيه است. فصل دوم، احاديث جعلى توسط متصوّفه و نقد آنها آمده است. فصل سوم، در مورد توجيه و تأويلات نادرست احاديث از ناحيه اين فرقه و ردّ و نقد اين تأويلات از بيان بزرگان است. در فصل چهارم به ردّ احاديث صحيح توسط صوفيه و بعضى از عقايد باطل آنان، و پاره اى از بدعت ها و آداب خلاف شرع صوفيه پرداخته شده است. فصل پنجم نيز مربوط به سيماى صوفيه در حديث و نمونه هايى از تناقض گويى آنان است.

.

ص: 227

. .

ص: 228

نقش دعا و ذكر در تربيت روان

101 . نقش دعا و ذكر در تربيت روان، حسنعلى نوبهار، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر غلامرضا اعوانى، 1371، 265ص.موضوع اين پايان نامه، مطالعه و تحقيق درباره نقش دعا و ذكر در تربيت روان در ابعاد مختلف و بيان ديدگاه هاى متفاوت است. از آن جا كه بررسى نقش تربيتى دعا، احتياج به تحقيق در مسائل تربيتى دارد، در پرداختن به مسائل تربيتى، ابتدا موضوع تربيت مورد توجّه قرار داده و مقدّمتا مختصرى درباره موضوع تربيت در شاخه روح و روان پرداخته شد، و پس از آن مباحث مختلف و ضرورى در مورد تربيت آمده و بحثى غيرزايد و ضرورى معرّفى شده و پايه و اساس مباحث بعدى دانسته شده است. بخش هاى چهارگانه اين پايان نامه، گوياى اين مطلب مهم است. بخش اوّل، درباره فلسفه تربيت يا پرورش روح است كه خود از دو فصل تشكيل يافته است. فصل اوّل به روح يا حقيقت انسان پرداخته و در اين راستا، لزوم خودشناسى در آيات و روايات مورد بررسى قرار گرفته و ريز موضوعات مربوط به حقيقت و خصوصيات روح، شرح شده است. در ادامه، نگارنده، مراتب و مراحل روح را برمى شمرد و بر اين عقيده است كه تقسيمات مراحل نفس، به هفت مرتبه محدود نبوده و تربيت نفس به معناى نابودى آن در مراتب پايين تر نيست. در فصل دوم، تربيت و مبانى و هدف هاى تربيتى عنوان شده و ضمن بررسى مفهوم تربيت، تشابه بين واژه هاى مترادف آن شرح داده شده است. بحث ديگر اين فصل، درباره امكان تربيت روح آدمى است كه در اين باب به استناد آيات و روايات و نظر حكما و فلاسفه و استدلال به نتايج علمى تربيت تمسّك شده است. مبحث ديگر در اين فصل، در باب اقسام تربيت، هدف هاى تربيتى، و تفاوت دل ها در آيات قرآن است. همچنين ضمن استشهاد به آيات قرآن، مراحل تربيت در گونه هاى بشرى مورد بررسى قرار گرفته است. در بخش دوم پايان نامه _ كه بحث اصلى آن به شمار مى آيد _ با عنوان «فلسفه دعا يا پرورش در پرتو نيايش»، ضمن تعريف واژه نيايش و پرستش و همچنين واژه عرفان، آراى مختلف در مورد منشأ پيدايش مذهب، بازگو شده و نگارنده، به تناسب بحث نيايش با فطرت بشر، درباره فطرت، طبيعت و غريزه، خصوصيات فطرت، رابطه فطرت و نيايش، فطرت ادراكى در آيات و روايات، فطرت احساسى يا نيايش در قرآن و روايات، قلم زده و در ادامه نيز نكاتى را در مورد فلسفه دعا تذكّر داده است. در قسمت ديگر اين بخش، موانع استجابت دعا را بر شمرده و هفت مورد عمده از اين موارد را توضيح داده است. بخش سوم با عنوان «دعا و ذكر» آغاز شده، كه در دو فصل مجزّا، درباره هركدام بحث نموده است. در فصل اوّل، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى دعا، شرايط مقدّماتى تحقّق نيايش از نظر آيات و روايات بيان شده و ضمن بر شمردن شرايط و آداب دعا و تقسيم آن به آداب ظاهرى و باطنى، نظر مرحوم علاّمه طباطبايى در اين باب، آمده است. وى در فصل دوم نيز ضمن تعريف لغوى ذكر، به چهار مرتبه از مراتب ذكر اشاره شده و مرتبه چهارم، از نظر آيات و روايات بررسى شده و در ادامه ، ضمن بيان ثمرات و نتايج اصلى دعا و ذكر و نتايج فرعى هر كدام، اين دو را بهترين غذا براى روح مى داند. نگارنده در ادامه فصل، به تناسب، غفلت از ذكر و نتايج و آثار و عواقب اعراض از ذكر خدا را توضيح مى دهد و ضمن آوردن چند تذكّر مهم به بررسى علّت فضيلت ذكر و دعا مى پردازد. نگارنده، در بخش چهارم، نمونه هايى از مضامين دعاها و جنبه هاى تربيتى آن توضيح مى دهد و ضمن بيان اسما و صفات الهى و تقسيم اين اسما به حقيقى و مجازى، تفاوت بين صفات جمالى و جلالى را بيان مى دارد. در ادامه نيز آثار بيدارى يا شناخت حيات برتر را توضيح مى دهد و در خاتمه، قسمت هايى از دعاى امام سجّاد عليه السلامرا كه درباره نفس امّاره و شيطان است، شرح و بسط مى دهد.

.

ص: 229

. .

ص: 230

نگرشى بر نظام اجتماعى _ سياسى در قرآن و حديث

102 . نگرشى بر نظام اجتماعى _ سياسى در قرآن و حديث، سيّدرضا كاظمى، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث، دانشكده اصول دين قم، استاد راهنما: آيه اللّه محمّدهادى معرفت، استاد مشاور: آيه اللّه محمّدمهدى آصفى، 1378، 168ص. اين نوشتار در پاسخ به دو سؤال مطرح شده است كه اولاً آيا از قرآن و سنّت مى توان طرحى براى نظام اجتماعى سياسى اسلام استنباط كرد يا نه؟ و ثانيا در صورت اثبات، عنوان اين نظام چيست و ماهيت و شكل آن كدام است؟ پپ نگارنده در پايان نامه خود، به طور اجمال، از نظر آيات قرآن و احاديث، عنوان نظام اجتماعى را «امّت»، و عنوان نظام سياسى را «امامت» قرار داده و بر اين عقيده است كه با توجّه به تعريف ويژه اين دو نظام، هر دو توأم با هم و لازم و ملزوم هم اند. وى به عنوان توضيح در ادامه مى نويسد: «به بيان ديگر، اگر پذيرفته شود كه اسلام، دينى است اجتماعى، و دگرگونى جامعه و پديدار شدن نظام اجتماعى جديد به جاى نظام قبيله اى و قومى توسط پيامبر اكرم انجام گرفته، پس بايد پذيراى اين مطلب شد كه اين نظام اجتماعى، توأم با يك نظام سياسى مناسب است، به نحوى كه تفكيك بين اين دو، منجر به فساد و اضمحلال امّت مى گردد». اين جستار، از يك مقدّمه و چهار فصل تشكيل يافته است. فصل اوّل، سه گفتار دارد: در گفتار اوّل، منشأ اجتماع بيان شده، كه در اين زمينه از جمع نظريات انديشمندان اجتماعى استفاده شده است. در گفتار دوم، معناى جامعه و تعاريف جامعه از نظر فلاسفه اجتماعى بيان شده و پس از نتيجه گيرى از آنها، نظرگاه قرآنى در اين زمينه را بيان نموده است. در گفتار سوم، بحث از نظام اجتماعى است و اين كه مقصود از نظام اجتماعى در لغت و اصطلاح چيست؟ و مراد از نظام اجتماعى قرآن چيست؟ آيا اين دو جداى از هم اند يا نه؟ فصل دوم نيز از چهارگفتار تشكيل شده است. در گفتار اوّل، نظام اجتماعى در قرآن كه با عنوان «امّت» بيان شده، توضيح داده شده، و سپس، مفاهيم اجتماعى كه به دو دسته خُرد و كلان در قرآن آورده شده، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است، در ادامه نيز به توضيح واژه «امّت» در لغت و اصطلاح پرداخته شده و موارد استعمال آن شرح شده است. گفتار دوم، در باب تعريف امّت در بيان صاحب نظران است. در گفتار سوم، پيشينه و تحوّل در مفهوم امّت مشخّص شده است و در گفتار چهارم نيز عناصر تشكيل دهنده امّت _ كه در چهار عنصر خلاصه مى شود _ بيان شده است. فصل سوم، اين فصل با عنوان «بافت امّت» در هفت گفتار منظّم شده، كه گفتار اوّل، يك مقدّمه و پيش گفتار توضيحى در مورد اين مقوله دارد. در گفتار دوم اين فصل، منظور از بافت در اين موضوع توضيح داده شده و در گفتار سوم، بيان شده كه قرآن، اين بافت را تحت عنوان «ولاء» نسبت به امّت و جامعه، ايدئال خود ذكر كرده است. گفتار چهارم به بحث ولاء و ولايت اختصاص يافته و اهمّيت ولايت در جامعه اسلامى توضيح داده شده است. در گفتار پنجم، ولاء و ولايت از نظر كتب لغت، بررسى و تجزيه و تحليل شده، و در گفتار ششم، همين واژه در فرهنگ قرآن، بررسى شده است و در ادامه، مراد از ولاء و ولايت در قرآن، آشكار شده و ولاء منفى و مثبت از هم جدا دانسته شده است. نگارنده، در فصل چهارم با عنوان «امّت و نظام امامت» از يك مقدّمه و چهار گفتار تشكيل شده است مقدّمه اين فصل به توضيح امامت نظام سياسى امّت پرداخته و ضمن آن، نظريه نظام سياسى امامت را از ديدگاه امام خمينى قدس سرهشرح داده و طرح نظام سياسى و بافت امّت را نيز عنوان نموده است. وى در گفتار اوّل، به اثبات هم ريشه و هم معنا بودن امّت و امامت پرداخته و در گفتار دوم، معناى امام و امامت در فرهنگ دينى را توضيح داده و در پايان نيز كلامى را از فارابى نقل نموده است. گفتار سوم، طرح پرسش و پاسخى در باب اصل امامت و نياز به امام در جامعه است كه با استنباط از آيات و روايات، نتيجه كلّى بحث، به دست آمده است. گفتار چهارم، درباره امامت عامّه است كه اين گفتار نيز با پرسش و پاسخى در توضيح اين مطلب آغاز شده و با كلامى از امام خمينى(ره) و مرحوم نايينى در باب حكومت اسلامى پايان يافته است.

.

ص: 231

. .

ص: 232

. .

ص: 233

النور المبين فى تفسير أميرالمؤمنين عليه السلام

103 . النور المبين فى تفسير أميرالمؤمنين عليه السلام، نادر فضلى، دكترى علوم قرآن و حديث، دانشكده الهيات دانشگاه تهران، استاد راهنما: سيّد محمّدباقر حجّتى، استادان مشاور: آيه اللّه ابوالفضل ميرمحمّدى و دكتر مرتضى آيه اللّه زاده شيرازى، 1374، 355 ص.قرآن كريم، مشتمل بر مسائلى است كه تمام عالم از ابتدا تا انتها بدان احتياج دارند. ليكن قرآن، داراى اسرار و رموزى است كه فهم آن اختصاص به اهلش، يعنى پيامبر اكرم و ائمّه معصوم عليهم السلام دارد . نگارنده در اين پايان نامه، در صدد بيان اين امر است كه پس از پيامبر اسلام، گشاينده رموز قرآن و بازگوكننده مبهمات، آن كسى است كه اُمّ الكتاب نزد اوست و مفسّر قرآن، قرآن ناطق، و كسى است كه پيامبر او را يك جزء از ثقلين دانست. نگارنده براى روشن شدن و اثبات مدّعاى خود، احاديثى را در باب علم امام و احاطه تفسيرى ايشان بيان كرده و دست روزگار، نگذاشته اين قرآن ناطق پس از پيامبر صلى الله عليه و آله به حقّ الهى خود برسد. اين پايان نامه، به زبان عربى و در دو بخش مقدّماتى و يك بخش اصلى (كه ارائه گوشه هايى از روايات تفسيرى امير مؤمنان است) فراهم آمده است. در بخش نخستِ مقدّماتى، مباحثى در معرّفى قرآن و جايگاه بلند آن (همچون: قرآن از زبان قرآن، قرآن از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله، و قرآن از زبان اهل بيت عليهم السلام) طرح شده است. در بخش دومِ مقدّماتى، مباحثى همچون: ثواب تلاوت قرآن و تعلّم آن، گردآورى آن و نهى از تفسير به رأى در مورد آن بررسى شده است. در بخش اصلى پايان نامه، روايات تفسيرىِ نقل شده از امير مؤمنان در تفسير سوره هاى فاتحه، بقره، آل عمران و نساء، ارائه شده است. نگارنده، اين روايات را از منابع تفسيرى و روايى شيعه و سنّى گردآورى كرده و با قراردادن آنها به دنبال آياتِ مربوط، چگونگى تفسير امام عليه السلام را از قرآن به تصوير مى كشد. از آن جا كه روايات تفسيرى منقول، تمام آيات را دربرنمى گيرد، شمارى از آيات اين چهار سوره، در متن ذكر نشده اند. وى در حاشيه، توضيحاتى را درباره واژه هاى دشوار، منابع ديگر روايت تفسيرى و... ارائه نموده است.

.

ص: 234

ولايت در نهج البلاغة

104 . ولايت در نهج البلاغة، عصمت جهانشاهى، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى تهران، استاد راهنما: دكتر احمد بهشتى، استاد مشاور: دكتر محمّدباقر حجّتى، 184ص .نگارنده در اين مجموعه به بيان راز و رمز ولايت از زبان ولىّ اللّه الأعظم پرداخته و با محور قرار دادن كتاب شريف نهج البلاغة، به شرح و بسط بحث از ولايت، مراد و منظور از اين اصطلاح پرداخته و معناى ولايت از ديدگاه نهج البلاغة بيشتر مدّ نظر وى بوده است. در بحث هاى مقدّماتى، سخنى كوتاه درباره شخصيت على عليه السلامبيان شده و در قسمت بعد به عظمت نهج البلاغةى او اشاره شده است. در مبحث بعد، قبل از شروع بحث، ولايت از لحاظ واژه و ريشه در كتب لغت مورد بررسى قرار داده است. مطالب بخش بعدى درباره اقسام ولايت است. نگارنده، چهار قسم براى ولايت عنوان كرده و توضيح مى دهد كه عبارت اند از: ولايت محبّت، ولايت امامت، ولايت تكوينى و ولايت تشريعى. در قسم اوّل (ولايت محبّت) آمده كه ضرورت دوستى اهل بيت و اين كه دوستى آن بزرگواران، اجر رسالت و ناشى از دوستى حق است. همچنين درباره رمز دوستى على عليه السلام و اين كه دوستى وى، ايمان و دشمنى وى نفاق است، سخن به ميان آمده است. در بحث ولايت امامت كه به معناى پيشوايى دينى است، درباره نصب امام از جانب خدا و همچنين عصمت و علم او بحث شده است، و اين كه عصمت و علم در بالاترين حدّ آن، فقط شامل آل محمّد صلى الله عليه و آلهمى شود. بحث ديگر اين قسمت، درباره ولايت تكوينى يا ولاء تصرّف است كه در مرحله اوّل، مخصوص خداوند متعال و سپس، مختّص اولياى الهى به اذن الهى است و بالاترين مرتبه آن را اهل بيت عليهم السلامدارا هستند از مطالب مهم اين قسمت، بحث از هدايت به امر است كه مقام ويژه امام است و هدايت و راهبرى است. مطلب مورد اشاره ديگر، ولايت تشريعى است كه در دو معنا توضيح داده شده است: الف . به معناى وضع قوانين و احكام، كه اين ويژگى نيز از آنِ حق تعالى و پس از او پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است. ب . به معناى سرپرستى و راهبرى، كه ضرورى جامعه است و غفلت از آن، عواقب زيانبار بسيارى را در جوامع اسلامى در بر داشته است. در اين قسمت به فطرت و همچنين سيره پيامبر بزرگوار استناد شده، و اين كه در زمان غيبت، سرپرستى جامعه مسلمانان با ولىّ فقيه جامع شرايط رهبرى است؛ زيرا اين مقام، ثابت است و مقام، غير از فرد است، و با نبود فرد، مقام از بين نمى رود. در بخش ديگر پايان نامه، حكومت در نهج البلاغة به طور اجمال مورد بررسى قرار گرفته است. از مهم ترين و فراوان ترين مباحث نهج البلاغه، مبحث حكومت است. با اين كه على عليه السلامپيشواى دينى است و امامت دينى جامعه را دارد، درباره حكومت، بسيار تأكيد كرده است و در عين حال، آن را بى ارزش تر از كفش لنگه اى پاره و آب دهان بُز دانسته است؛ زيرا حكومت، فى نفسه، ارزشى ندارد، امّا به خاطر هدفى كه بر آن مترتّب مى گردد، ارزش بالايى خواهد داشت. از مباحث مهم ديگر كه به بهترين شيوه در نهج البلاغة مطرح شده «رابطه والى و رعيّت» است و از زيباترين مباحث در اين زمينه، عهدنامه حضرت على عليه السلام به مالك اشتر، سردار رشيد اوست. عنوان مبحث ديگر اين بخش، «اهل بيت و حكومت» است. در پايان مبحث حكومت، به سكوت تلخ و شكوهمند على عليه السلاماشاره شده، كه آن بزرگوار براى حفظ وحدت مسلمانان صبر كرد و حقّ حكومت را _ كه مهم بود _ فداى وحدت مسلمانان _ كه اهم بود _ نمود. آخرين بخش از اين مجموعه به بيان حقيقت ولايت اختصاص يافته، و اين كه «ولىّ» از اسماى حق و دائمى است. همچنين درباره اتّحاد ولايت پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آلهو على عليه السلام سخن به ميان آمده و برخى از فضايل بى شمار آن حضرت، بيان شده است.

.

ص: 235

. .

ص: 236

. .

ص: 237

هدايت و ضلالت از ديدگاه قرآن و روايات

105 . هدايت و ضلالت از ديدگاه قرآن و روايات، محمّدعلى رستميان، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى، مركز تربيت مدرّس حوزه علميه قم، استاد راهنما: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى، استاد مشاور: آيت الله محمّدهادى معرفت، 1373، 223ص .آنچه در اين پايان نامه مورد بررسى قرار گرفته است، مسئله هدايت و ضلالت و زمينه هايى است كه انسان به وسيله آنها به هدايت مى رسد و يا به سقوط در مى افتد. اين موضوع با توجّه به آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام ، بررسى شده است. واژه «هدايت» در دو معنا به كار مى رود: ارائه طريق يا راهنمايى و ايصال الى المطلوب يا رهبرى. بر اساس استقراى آيات قرآن، حدود 43 آيه در زمينه متعلَّق هدايت وجود دارد كه از ميان آنها شانزده آيه متعلَّق هدايت را صراط مستقيم ذكر كرده است و صراط مستقيم، همان دين استوارى است كه مصداق اتم و اكمل آن، آيين ابراهيم عليه السلاماست و به طور كلّى، حقيقت صراط مستقيم، چيزى جز اسلام ناب، يعنى تسليم و فنا در پيشگاه احديّت، عبد خدا بودن و انقطاع از ماسَوَى اللّه نيست. پايان نامه از دو بخش عمده تشكيل شده كه هر بخش، شامل چند فصل است. بخش اوّل در باب كلّيات بحث و شامل چند فصل است. فصل اوّل اين بخش، به معناى هدايت و ضلالت در كتب لغت پرداخته و آياتى از قرآن را در معناى لغوى هدايت آورده و طريقه استعمال هدايت در قرآن را بررسى كرده است. هجده وجه براى هدايت و هشت وجه براى ضلالت، بيان شده است. فصل دوم، مربوط به بحث از قلمرو و محدوده هدايت و ضلالت است. نويسنده در اين فصل، از هدايت عامّه، مراحل مختلف قبل از هدايت، نياز تمام موجودات به هدايت الهى و قلمرو ضلالت، بحث مى كند. فصل سوم، درباره اقسام هدايت است. نويسنده، بنا به تقسيمى، هدايت را به دو قِسم تكوينى و تشريعى تقسيم نموده و هدايت تكوينى را نيز شامل سه قسم: هدايت طبيعى، هدايت غريزى و هدايت فطرى دانسته است. سپس اقسام ضلالت را بررسى مى كند. در تقسيم او گم راهان بر سه دسته اند: گم راهان از فطرت الهى، غوطه وران در ضلالت و گم راهى، و منحرفان از صراط مستقيم. منشأ اين انحراف نيز يا انحراف اعتقادى است يا انحراف عملى. فصل چهارم، درباره مراتب هدايت و ضلالت است. نگارنده در اين فصل از سلسله طولى هدايت، مراتب هدايت عامّه و خاصّه، مراتب هدايت خاصّه بحث شده و آمده كه صراط مستقيم، والاترين مرتبه هدايت و مراتب ضلالت است. بخش دوم پايان نامه، بررسى عوامل هدايت و ضلالت است. اين بخش، داراى پنج فصل است: فصل اوّل، درباره انتساب هدايت و ضلالت به خداوند است. به همين مناسبت، نگارنده در باب جبر و اختيار و آراى مختلف درباره اين مقوله، سخن مى گويد و جبرى يا تفويضى بودنِ هدايت و ضلالت را بررسى مى كند. فصل دوم، مربوط به بررسى زمينه هاى هدايت است. نگارنده اين زمينه ها را به دو دسته تقسيم نموده است: اوّل، زمينه هاى عمومى كسب تقوا: تفكّر، عقل و علم ؛ و دوم، زمينه هاى كمال هدايت: عمل صالح، ياد خداوند، اخلاص و انابه. فصل سوم، به بررسى عوامل هدايت مى پردازد. اين عوامل عبارت اند از: انبيا، كتاب هاى آسمانى، ائمه عليهم السلام، علما و كعبه. فصل چهارم، زمينه هاى ضلالت را بررسى مى كند كه به گونه عام به دو دسته تقسيم شده اند: دين پرستى و ترك زمينه هاى هدايت. فصل پنجم، درباره عوامل اضلال است. اين عوامل نيز عبارت اند از: شيطان، هواى نفس، بدعت ها، تقليد كوركورانه در تفكّر، عمل بر طبق ظن. نويسنده در خاتمه نيز خلاصه اى از مباحث پايان نامه را بهدست داده است .

.

ص: 238

. .

ص: 239

. .

ص: 240

. .

ص: 241

. .

ص: 242

. .

ص: 243

فهرست عناوين .

ص: 244

. .

ص: 245

. .

ص: 246

. .

جلد دوم

مشخصات كتاب

سرشناسه : هوشمند، مهدي، 1342 -

عنوان و نام پديدآور : چكيده پايان نامه هاي حديثي/ مهدي هوشمند؛ سرويراستار محمدهادي خالقي.

مشخصات نشر : قم : موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1389 -

مشخصات ظاهري : ج.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 88

شابك : دوره 978-964-493-746-0 : ؛ 12500 ريال (ج.1) ؛ ج.2 978-964-493-747-7 :

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1392) (فيپا).

يادداشت : نمايه.

موضوع : احاديث-- چكيده ها

موضوع : پايان نامه ها -- ايران -- چكيده ها

رده بندي كنگره : Z5053/ھ9چ 8 1389

رده بندي ديويي : 015/55075

شماره كتابشناسي ملي : م 84-40287

اشاره

ص: 1

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

پيشگفتاربالندگى و روزآمدىِ هر علمى ، مرهون رنج ها و كوشش هايى است كه دانشيان ، بر خود ، هموار مى سازند تا تبيين هاى علمى و دقيق و پاسخ هاى روشن و قانع كننده اى براى مسائل آن علم ، فراهم سازند . در طول تاريخ علم ، در شاخه ها و موضوعات مختلف هر علم ، پژوهش هاى فراوانى صورت پذيرفته است كه هر يك در راه دستيابى به مقاصد آن علم ، گامى به پيش محسوب مى شوند . دانش هاى حديثى نيز اين راه را پوييده اند و دانشيان حديث پژوه ، با اهتمام به حديث و به كارگيرى توان بشرى خود ، درپى آن بوده اند كه حديث را آن چنان كه از سرچشمه زلالش جارى شده ، با همان صفا و طراوت ، حفظ كنند و آن را به تشنگان معرفت بنوشانند . آنان ، با پژوهش هاى خود ، تلاش كرده اند كه معانى احاديث را قابل دسترس و درك و فهم آنها را آسان سازند و آموزه هاى احاديث را در اختيار ديگران نهند . در عصر حاضر نيز بسيارند پژوهشگران جوانى كه قدم در راه تحقيق در حوزه حديث گذارده اند و روش هاى نوين پژوهش ، به گونه اى درخور توجّه ، نتايج پژوهش هاى آنها را علمى كرده است . با اين همه ، هر پژوهشگرى ، در راه دستيابى به مطلوب خويش ، به ناچار بايد در اوّلين قدم ، كوشش هاى گذشتگان را بازشناسد و پس از شناخت دقيق وضعيت موجود زمان خويش ، قدمى در اين راه ، به پيش نهد . بديهى است كه بدون اطلاع و بهره گيرى از نتايج كوشش هاى ديگر دانشيان ، نمى توان انتظارِ پژوهشى نو ، سودمند و جامع را داشت و بسا

.

ص: 6

دوباره كارى ها يا بيهوده كارى ها كه شاهد خواهيم بود! پژوهشكده علوم و معارف حديث ، با درك اين نياز ضرورى در عرصه پژوهش ، فعاليت هايى را در جهت اطلاع رسانى علمى به پژوهشگران حوزه حديث ، آغاز كرده است . از اين دسته ، هم اينك ، عناوين زير در دست تأليف ، تحقيق و نشر است كه بخشى از آنها منتشر شده و بخشى ديگر ، به زودى به جامعه پژوهشگران حديث ، تقديم خواهد شد : 1 . فهرستگان نسخه هاى خطّى حديث و علوم حديث شيعه 2 . چكيده پايان نامه هاى حديثى 3 . كتاب شناسى ترجمه هاى متون حديثى شيعه . كتاب حاضر ، جلد اول از مجموعه چكيده پايان نامه هاى حديثى است كه پايان نامه هاى مراكز مختلف آموزشى داخل كشور را در مقاطع تحصيلى دكترى و كارشناسى ارشد ، تا پايان سال 1387 ، در بر مى گيرد . جلدهاى بعدى اين مجموعه نيز ، به يارى خداوند ، به تدريج ، آماده نشر خواهند شد . گفتنى است كه چاپ نخست اين كتاب ، در سال 1383 منتشر گرديد كه مشتمل بر معرّفى بخشى از پايان نامه هاى گزارش شده در اثر حاضر بود . در اين جا بر خود لازم مى دانيم كه از تلاش هاى فاضل محترم حجة الاسلام مهدى هوشمند كه زحمت تهيه اين كتاب را بر خود ، هموار كردند و همه كسانى كه در آماده سازى كتاب با ما همكارى داشته اند ، تشكر فراوان نماييم . راهنمايى ها و يادآورى هاى خوانندگان محترم را نيز به جان ، خريداريم .

پژوهشكده علوم و معارف حديثمهر 1388 .

ص: 7

مقدمهحديث ، پس از قرآن كريم، يكى از منابع با ارزش و اصلى در همه زمينه هاى زندگى مسلمانان است . طىّ قرن هاى گذشته ، براى حفظ و نگهدارى اين ميراث ماندگار و همتاى قرآن ، زحمات فراوان كشيده شده و عالمان مسلمان ، در حفظ اين امانت الهى ، سختى هاى زيادى را متحمّل شده اند ؛ ليكن با همه اين احوال ، كتاب هاى حديثى بسيارى در اثر حوادث ، از بين رفته اند كه با از بين رفتن آنها ، نسل هاى بعد ، از اين آثار ارزشمند ، محروم گشته اند . سختكوشى محقّقان و مصنّفان براى احياى اين آثار و حفظ بقاياى اين گنجينه هاى پُربها ، مَرهمى است بر آلام ناشى از اين گونه محروميّت ها ، و تلاش ارجمندى است در راه شكوفايى و بارورىِ هرچه بيشترِ بوستان دين ، اهتمام پژوهشگران به شاخه هاى مختلف علوم حديث (رجال ، مصطلحات و مفهوم شناسى حديث ، تاريخ حديث و فلسفه علوم حديث) را نيز بايد در شمار اين گونه تلاش ها دانست . گرايش به حديث و تحقيقات حديثى در ميان طبقات روشن فكر نيز پديده اى است كه امروزه ، هم در مراكز و مدارس علوم دينى و هم در آموزشگاه ها و دانشگاه ها ، به روشنى و گستردگى به چشم مى خورد . جويندگان اين دانش در نهادهاى رسمى آموزش ، در جريان پژوهش هاى علمى خويش ، ضمن گذراندن دوره هاى حديث شناسى ، دستاورد كوشش خود را به صورت پايان نامه (رساله) ارائه مى دهند تا پس از ارزيابى اساتيد فن ، گواهى علمى لازم را دريافت نمايند . رشد و شكوفايى تحقيقات علمى در هر زمينه ، نياز به يك سلسله مقدّمات ، ابزار و

.

ص: 8

وسايل خاص و خدمات پژوهشى مناسب دارد . اطلاع از پايان نامه هاى حديثى _ كه با كند و كاو در منابع با ارزش حديث و علوم حديثْ فراهم آمده اند _ و دسترس داشتن به آنها ، از ضرورى ترين مقدّمات پژوهش و خدمات پژوهشى محسوب مى گردد . دانشجويان حديث ، در دوره هاى تحصيلات تكميلى دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالى ، با راه نمايى و مشاوره استادان ورزيده و با سعى و تلاش و پيگيرى مداوم و صَرف اوقات بسيار و حضور در كتاب خانه هاى عمومى و تخصّصى و استفاده از منابع گردآورى شده در اين كتاب خانه ها و غالبا با انگيزه اى قوى و نگرشى علمى و خلّاقانه ، به تحقيق در موضوعات حديثى مى پردازند . در نتيجه ، پايان نامه ها ، ثمره تمامى سال هاى تحصيل دانشجويان و حتّى بازتاب تجربيات علمى اساتيد اين رشته به شمار مى روند و همين ، باعث شده كه بسيارى از آنها ، در زمره آثار با ارزش علمى قرار گيرند و پويندگان عرصه حديث ، براى تحقيقات خود ، از آنها به عنوان راه نما و منبع مطالعاتى استفاده كنند و حتى برخى از آنها به خاطر غنا و استوارى محتوا، از سوى مراكز علمى معتبر، به صورت كتاب، منتشر شده اند . بدين ترتيب ، امروزه ، گردآورى پايان نامه ها در مراكز پژوهشى و كتاب خانه هاى تخصّصى ، از پيشْ نيازهاى هر گونه تحقيق علمى و روشمند ، شمرده مى شود كه مى تواند علاوه بر سرعت و نيرو بخشيدن به هر پژوهش تازه ، از دوباره كارى ، پيشگيرى نمايد و چشم اندازهاى تازه اى را نيز بر روى جويندگان دانش بگشايد . مجموعه حاضر ، حاوى اطّلاعات كتاب شناختى و گزارش هايى از پايان نامه هاى حديثى موجود در «كتاب خانه تخصّصى حديثِ» مؤسسه علمى _ فرهنگى دارالحديث (1) است كه با همكارى گروهى از اساتيد محترم و برخى مراكز علمى _ پژوهشى ، تا پايان اسفند ماه 1387 ، فراهم آمده اند .

.


1- .نشانى كتاب خانه تخصّصى حديث ، بدين قرار است : قم ، بلوار پانزده خرداد ، چهار راه نوبهار ، بعد از شهرك جهاد ، مؤسّسه علمى _ فرهنگى دار الحديث . تلفن : 17 _ 7176415 و نشانى اينترنتى : www.hadith.net .

ص: 9

شيوه كار ، به اين صورت است كه پس از ذكر عنوان هر پايان نامه، نخستْ به موضوع آن و هدف نگارنده از نوشتن پايان نامه اشاره مى گردد . سپس ، گزارش گونه اى از عملكرد وى در پايان نامه و در ضمن آن ، عناوين و موضوعات بخش ها و فصل ها ، به اختصار ، بيان مى شود . پايان نامه هايى كه داراى چكيده يا خلاصه بوده اند، همان چكيده يا خلاصه آنها ، با اندكى بازبينى و تغيير ، آورده شده است . براى سهولت دسترسى محقّقان به موضوعات و عناوين موجود در پايان نامه ها، گردآورى اين مجموعه ، بر اساس ترتيب الفبايىِ عناوين پايان نامه ها صورت گرفته است و در خاتمه نيز فهرست هاى الفبايىِ : عناوين پايان نامه ها ، نام پديدآورندگان و استادان راه نما و مشاور و نيز نهادهاى آموزشى _ پژوهشى مربوط ، استفاده از آن را آسان تر نموده است . چاپ نخست اين كتاب _ كه در سال 1383 منتشر گرديد _ ، در بر دارنده چكيده 104 پايان نامه بود ؛ امّا اين چاپ _ كه با ويرايش و افزايش بسيار ، همراه است _ ، به معرّفى پانصد پايان نامه مى پردازد (كه 104 نمونه پيشين نيز در ميان آنهاست) . كار معرّفى اجمالى پايان نامه هاى حديثى ، به يارى خدا و با همكارى و همدلى مديران محترم مؤسسات آموزشى _ پژوهشى و كتاب خانه ها و نيز اساتيد و دانشجويان گرامى ، و با بهره گيرى از پيشنهاد و نقد اهل نظر ، ادامه خواهد يافت .

.

ص: 10

. .

ص: 11

آب و شگفتى هاى آن در قرآن و روايات،

آثار سوء گناه از ديدگاه قرآن و روايات،

1 . آب و شگفتى هاى آن در قرآن و روايات ،صهبا كرمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر عباس همامى ، 1380 ، 252 ص . بحث در باره اولين خلقت خداوند در عالم جسمانى ، مصدر هستى عالم ، زير بناى خلقت و شگفت ترين عنصرى كه روى كره زمين وجود دارد ، و همچنين ايراد نظريه قرآن و روايات در باره اين پديده عظيم و شگفت ، هدف نگارنده اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . نگارنده ، قبل از ورود در فصول اصلى رساله _ كه بحث از آيات و روايات معصومان عليهم السلام در اين باب است _ مباحثى به اختصار ، در بخشى با عنوان كلّيات مطرح ساخته است . مباحث اصلى ، در شش فصل و چند زير فصل تنظيم شده است . پس از بخش كلّيات ، دو بخش مهم تدوين نموده : بخش آب در قرآن ، كه با پانزده فصل و بخش آب در روايات ، كه با شانزده فصل گردآورى و تدوين كرده است . زيرفصل هاى هر فصل عبارت اند از : اهمّيّت بيان موضوع ، «آب» در واژه شناسى ، آب در طبيعت ، آب در بهداشت ، آب در فقه ، آب در اديان ، آب در قرآن ، آب در روايات .

2 . آثار سوء گناه از ديدگاه قرآن و روايات ،محمّد على طاهرى نژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1382 ، 293 ص . بررسى علت پيدايش مصائب و حوادث خوشايند و ناخوشايند در زندگى انسان و پى جويى ارتباط اين حوادث با اعمال دفاع از اين اعتقاد كه منشأ تمام حوادث به

.

ص: 12

آثار ياد مرگ از ديدگاه قرآن و «نهج البلاغه»،

يك علت واحد در زندگى انسان بر مى گردد و نه علل متعدد ، و رد نظرات مبتنى بر اعتقاد به ريشه هاى متعدد براى مصائب و حوادث ، انگيزه نگارنده از تدوين اين رساله است . وى ، نوشتار خود را در پنج بخش سامان بخشيده است : در بخش اوّل، به كلّيات و معرفى اجمالى حدود و ثغور اين پايان نامه پرداخته است . در بخش دوم ، بحثى را با عنوان كاوشى در واژه هاى همسو با «گناه» در قرآن و روايات گشوده ، و تحليلى از آن براى آشنايى با عمق اين لغات ، ارائه نموده است . در بخش سوم ، پيامدهاى سوء گناه را در سه فصل مجزا : آثار دنيوى و روحى و اخروى ، مورد بررسى قرار داده است . در بخش چهارم ، راه هاى علاج و پيشگيرى از پيامدهاى گناه و سنگربندى در مقابل آنها را بيان كرده است . در بخش پنجم ، به بررسى شبهه هاى احتمالى ، با دو فصل پيرامون موضوع اثبات شده در بخش هاى گذشته پرداخته است .

3 . آثار ياد مرگ ، از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه ،على عباس گودرزى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1379 ، 149 ص . مرگ چيست؟ سختى هاى هنگام مرگ چگونه است؟ ياد مرگ چه تأثيرى در زندگى انسان دارد ؟ و ترس از مرگ ، نتيجه چيست و چرا اولياى خدا از مرگ نمى ترسند؟ آنها ، از جمله پرسش هايى است كه نويسنده ، در صدد پاسخ به آنها برآمده است . شاكله عمومى بحث وى ، در اين پژوهش ، رنگ اخلاقى و تربيتى دارد ، گرچه در فصول اوليه ، تا حدودى بحث هاى قرآنى و تفسيرى و اختلاف آراى مفسّران و شارحان را مطرح مى كند . فصل اوّل ، در بيان كلّيات مسئله ، از قبيل تعريف مرگ و سؤال هاى اصلى تحقيق ، فرضيات ، اهداف پژوهش و روش انجام تحقيق است . فصل دوم ، ضمن تعريف مرگ و مترادف آن يعنى موت ، مرگ در قرآن از ديدگاه مفسّران ، و حقيقت مرگ و اجل توضيح داده شده است . در فصل سوم ، نويسنده با عناوينى چون : تقدير مرگ ، فراگير بودن مرگ ، گريزناپذيرى

.

ص: 13

آداب حسنه از نظر «صحيفه سجّاديّه»،

مرگ ، پوشيدگى مرگ ، آگاهى و عدم آگاهى افراد از مرگ خود و حكمت هاى پوشيده بودن مرگ ، فصل را به پايان برده است . وى ، در فصل چهارم ، به توضيح وقوع مرگ و شدايد آن پرداخته و ضمن اشاره اى به اقوال مفسّران و كلام امير مؤمنان عليه السلام در توصيف حالات محتضر ، سخن غزالى در مورد شدت درد و رنجِ لحظات جان دادن را نقل كرده ، و به عنوان شاهد ، نمونه هايى از روايات را در باره اختلاف درد و رنجِ افراد ، در حين جان دادن ، بيان مى كند . پنجمين فصل ، بحث رهاوردها و آثار وقوع مرگ است كه عبارت اند از : قطع اسباب دنيوى ، انقطاع مهلت عمل و پايان عمر ، بسته شدن راه توبه و عذرخواهى و بشارت به فوز و رستگارى ، يا وعيد شقاوت و تيره بختى . در فصل ششم ، آثار سازنده ياد مرگ ، مرگ انديشى ، جلوه گرى دنيا در مقابل ياد مرگ و نظر امام على عليه السلام در باره دنيا مطرح مى شود . مؤلف ، در فصل هفتم ، در باره انسان و ترس از مرگ و اين كه اين پديده (ترس) امرى طبيعى و غريزى است و انسان ميل به حيات جاويدان دارد و علل مختلفِ ترس از مرگ ، بررسى هايى كرده و در نهايت ، سيماى مرگ را از نظر مردان خدا توضيح داده است .

4 . آداب حسنه از نظر «صحيفه سجّاديّه» ،زهرا مصباح ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 81 ص . اين پايان نامه ، بررسى كوتاهى است پيرامون فضايل اخلاقى از ديدگاه صحيفه سجّاديّه با سرفصل هايى از اين قبيل : اخلاق چيست وچه نسبتى با آداب دارد؟ دعا چيست وچه آثارى دارد؟ صحيفه سجّاديّه چگونه در اين موضوع وارد بحث شده است ؟ نگارنده ، در يك مقدمه و پنج بخش ، به بررسى بدايع اخلاقى و عرفانى اين دعاهاى ارزشمند پرداخته است : بخش اوّل ، در باره معناى لغوى و اصطلاحى «ادب» و «اخلاق» است . بخش دوم ، نگاهى است به مكاتب اخلاقى از قبيل اخلاق دينى ، اخلاق عاطفى ، اخلاق فلسفى ، اخلاق وجدانى و اخلاق زيبايى . بخش سوم ، در باره دعا و انگيزه ها و اهداف آن بحث مى كند ، و اين كه از مهم ترين اهداف مردان الهى ، اصلاح اجتماع بشرى ، از طريق تربيت كردن آنها با تعاليم الهى است

.

ص: 14

آداب معاشرت از ديدگاه قرآن در روايات،

و يك مصلح ، بايد مراحل سختى را در اين راه تحمل كند . امام زين العابدين عليه السلام هم به عنوان يك مصلح ، داراى اين اهداف عالى بودند ، بخصوص در زمانى كه بنى اميه ، به امت زور مى گفتند و به اسم خلافت اسلامى ، بر مقدّراتشان حكومت مى كردند و هر كس را كه با آنها به معارضه برمى خاست ، به عنوان خروج از اسلام مى كشتند . در بخش چهارم ، نويسنده به معرفى صحيفه سجّاديّه مى پردازد و ضمن بيان اين كه امام عليه السلام ، در قالب دعا ، به تفسير و تبيين معارف الهى و بازشناسى مبادى عقيدتى اسلامى و حتى تفسير تاريخ پرداخته است ، سلسله سند صحيفه سجّاديّه را مورد بررسى قرار داده و سپس ، چشم اندازى كلّى از صحيفه سجّاديّه ارائه مى كند كه در آن ، زمينه هاى سياسى و اجتماعى زمان امام سجاد عليه السلام و سبك شناسىِ صحيفه سجّاديّه ديده مى شود . وى در بخش پنجم ، به بحث از آداب و اخلاق حسنه ، بر اساس بندگى خدا و از بُعدِ فردى و اجتماعى پرداخته و ضمن بيان اقسام آداب و اخلاق حسنه ، چگونگى وظيفه بنده را ، در مقام بندگى ، توضيح داده است .

5 . آداب معاشرت از ديدگاه قرآن در روايات ،سرور اعظم مفيدى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر رضا ديباجى ، 1380 ، 184 ص . گردآورنده ، در تحقيق خود ابتدا به بررسى كوتاهى در باره نظام حيات اجتماعى انسان پرداخته ، و سپس جايگاه اخلاق را ، به عنوان پايه مناسبات اجتماعى مبنا قرار داده و رابطه آن را با ساير شئون انسان مطالعه كرده است . به دنبال آشنايى با مكاتب اخلاقى موجود و مقايسه كوتاه آنها با نظام اخلاقى اسلام ، موضوع آداب معاشرت در اسلام را به بحث گذاشته ، و چند فصل در آداب معاشرت فرد در خانواده و بستگان و غيره ، و سپس نحوه برخورد مسلمانان در رفتارهاى اجتماعى را آورده است . بخش پايانى اين مجموعه را نيز در زمينه آداب معاشرت در حوزه غير مسلمانان ارائه نموده ، كه اين مباحث مجموعا نشان دهنده نظام اخلاقى اسلام ، در شرايط فردى و اجتماعى است . البته منبع اصلى پژوهش وى ، قرآن كريم و آيات و رواياتى است كه مرتبط با معاشرت هستند .

.

ص: 15

آزادى در قرآن و حديث (از منظر اهل سنّت)،

آزادى هاى سياسى از ديدگاه امام على عليه السلام ،

6 . آزادى در قرآن و حديث (از منظر اهل سنّت) ،محمّد حسينى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد على ايازى ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1383 ، 405 ص . نگارنده ، در اين رساله در پى بررسى پرسش هايى است از اين قبيل كه : اگر «لا إله إلّا اللّه » نفى قدرت از انسان و اثبات آن براى خداست ، پس جايگاه و شأن انسان كجاست ؟ و آيا اين ، نوعى نفى آزادى نيست؟ وى ، اين رساله را به چهار بخش تقسيم نموده ، كه مجموعا در برگيرنده دوازده فصل است : بخش اوّل ، با عنوان مفهوم و مبناى آزادى است كه در دو فصل ، به بيان مفاهيم لغوى و اصطلاحى و مبناى «آزادى» مى پردازد . بخش دوم ، توحيد و آزادى نام گرفته ، و به جايگاه و نقش «لا إله إلّا اللّه » ، دعوت پيامبران الهى ، و رويكرد به آزادى پرداخته است . اين بخش را به دو قسمت تقسيم كرده است : فصل اوّل را لا إله إلّا اللّه ، نفى قدرت و اثبات آزادى نام گذاشته و در آن ، به حقيقت الوهيت و نفى قدرت سالارى و اثبات آزادى پرداخته است . در فصل دوم ، به طرح دو شبهه و دفع آن در اين زمينه ، و بيان مطلبى با عنوان آزادى ، يكى از ويژگى هاى لاينفك دين مبين اسلام مى پردازد . بخش سوم را به انواع آزادى ها و شبهات وارده در موارد مختلف آن اختصاص داده ، كه شامل چهار فصل است : آزادى انديشه ، آزادى عقيده ، دفع دو شبهه «ارتداد» و «قتال» ، بررسى ارتداد از ديدگاه قرآن و سنّت نبوى . آزادى بيان ، تعريف بيان و آزادى بيان ، حد و مرز آزادى بيان ، آزادى بيان از ديدگاه قرآن و سنّت نبوى از مطالبى است كه در بخش چهارم مورد بحث و بررسى قرار داده است .

7 . آزادى هاى سياسى از ديدگاه امام على عليه السلام ،حسين فرّخ ، كارشناسى ارشد علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : آية اللّه عباسعلى عميد زنجانى ، استاد مشاور : دكتر محمود تقى زاده داورى ، 1378 ، 220 ص . شالوده بحث اين پايان نامه اين پرسش است كه شيوه حكومتى امام على عليه السلام چه محدوده اى از آزادى هاى سياسى مردم را نشان مى دهد؟ نگارنده ، در اين تحقيق ، در نظر

.

ص: 16

آزمايش انسان وجلوه هاى آن در قرآن وحديث،

دارد تا با بررسى حوادث دوران امامت و خلافت امام على عليه السلام ، به عنوان معصومى كه موفق به تشكيل حكومت شده و در رأس آن قرار گرفته ، جايگاه انسان را در گستره حاكميت امام على عليه السلام و ميزان و محدوده آزادىِ عمل وى را ، در صحنه اجتماع و سياست ، كشف و استنباط نمايد . وى ، تحقيق خود را در سه بخش نگاشته است : در بخش اوّل ، به كليّات پرداخته و مفهوم آزادى را از ديدگاه انديشمندان اسلامى و غربى ، بررسى كرده و در فصل چهارم از اين بخش ، آزادى هاى سياسى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران را نيز توضيح داده است . در بخش دوم ، پس از بيان مطالبى مختصر در باره دو مفهومِ حق و تكليف ، ديدگاه امام على عليه السلام را در باره آزادى ، هم به عنوان حق و هم به عنوان تكليف ، بيان نموده است . وى ، در اين قسمت ، بحثى دارد در حقوق مردم در استيفاى آزادى ها ، و تكاليف مردم در ايفاى وظايف . بخش سوم ، آزادى هاى سياسى ، در رفتار و گفتار امام عليه السلام ، مورد بحث قرار گرفته است. در اين بخش ، سعى نگارنده بر اين بوده ، تا آزادى عقيده و بيان ، آزادى احزاب و جمعيت هاى سياسى و مشاركت سياسى را ، به مثابه شاخه هاى مختلف آزادى هاى سياسى بررسى كند و با استخراج سخنان على عليه السلام و دقت نظر در سيره عملى آن بزرگوار و مطابقت و مطالعه آنها ، يك نتيجه و استنباط كلّى ، حاصل نمايد .

8 . آزمايش انسان و جلوه هاى آن در قرآن و حديث ،مهرناز شهبازى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر احمدرضا غائى ، 1379 ، 191 ص . نگارنده ، اين رساله را در شش بخش سامان داده است : در بخش اوّل ، با عنوان آزمايش و مترادف هاى آن ، به واژه شناسى كلمه هاى «بلا» «فتنه» ، «امتحان» ، و «محص» از ديدگاه اهل لغت و مفسّران پرداخته است . حقيقت آزمايش الهى ، ضرورت و شناخت انواع آن ، عنوان بخش بعدى است . بررسى سنّت آزمايش و رسيدن به حقيقت سنّت الهى و اقسام آن ، معنى هدف داشتن خدا در سنّت آزمايش انسان ها ، فرق هدف هاى انسان و هدف هاى خدا ، از مباحث اين بخش است . در بخش سوم ، حكمت هاى آزمايش را مورد مداقه قرار داده ، جداسازى و تمايز ،

.

ص: 17

آسيب شناسى دين و ديندارى و تربيت دينى در «نهج البلاغه»،

انسان سازى و اصلاح نفوس ، زدودن ناسپاسى و ايجاد حالت شكر، رشد و شكوفايى، و رسيدن به كمال را از حكمت هاى آزمايش الهى برشمرده است . بخش چهارم را به جلوه هاى آزمايش اختصاص داده است. اين جلوه ها عبارت اند از : اولاد ، احوال ، جهاد ، حج ، شهوات ، كه هر يك از موارد را توضيح داده است . در بخش پنجم ، به معرفى الگوهاى موفق پرداخته است . اين الگوها عبارت اند از : ابراهيم عليه السلام ، سليمان عليه السلام ، داوود عليه السلام ، ايوب عليه السلام ، يونس عليه السلام . عوامل موفقيت ، عنوان بخش ششم است . در اين بخش ، به بررسى نقش توجّه به خدا در آزمون هاى زندگى ، توجّه به حضور خدا در جريان تمامى امور ، و بررسى نقش فضايل اخلاقى در آزمون هاى زندگى پرداخته است .

9 . آسيب شناسى دين و ديندارى و تربيت دينى در «نهج البلاغه» ،رضا على حسنوديان ، كارشناسى ارشد علوم تربيتى و روان شناسى ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، استاد راهنما : دكتر محمّد حسن آموزگار ، استاد مشاور : دكتر سعيد بهشتى ، 1385 ، 211 ص . اين پژوهش ، درصدد پاسخگويى به چند سؤال است : مفهوم آسيب شناسى دين و ديندارى و تربيت دينى چيست؟ آيا آسيب به حقيقت دين بر مى گردد ، يا به شيوه ديندارى و نوع معرفت دينى ؟ آسيب به ديندارى چه وجوه و مراتبى دارد؟ آيا اين امورد در نهج البلاغه مطرح گرديده است؟ آنچه در اين تحقيق آمده ، به طور خلاصه بدين شرح است كه آسيب به ديندارى ، وجوه و مراتب مختلف كه عدم فهم عميق دين ، ضعيف شدن رفتارها و باورهاى دينى، بى اعتقادى وبى ايمانى، ويا گزينشى عمل كردن نسبت به دستورات دينى است. از نظر حضرت على عليه السلام ، بزرگ ترين مصيبت ها ، آسيب به دين است ؛ لذا در بيانات آن حضرت رويكرد به آسيب شناسى دين ، به طور جدى مطرح شده است . از ديدگاه امام على عليه السلام ، عوامل آسيب رسان به دين و ديندارى ، هم درون دينى هستند و هم برون دينى ، كه از مهم ترين آنها اين موارد است : اكراه و اجبار در دين ، بد فهميدن دين ، تحريف مفاهيم دينى ، ايجاد تكلف در دين و ديندارى ، موانع سياسى و اجتماعى در مسير تربيت دينى و... .

.

ص: 18

آفرينش از ديدگاه قرآن و حديث،

ابتلا از ديدگاه قرآن و حديث،

10 . آفرينش از ديدگاه قرآن و حديث ،محمّد على حسين زاده ، كارشناسى ارشد معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 205 ص ، دست نويس . انسان و ساير موجودات ، چگونه ، از كجا و براى چه به وجود آمده اند؟ چه كسى لباس زيباى هستى را بر تن آنان آراسته؟ اينها و پرسش هايى از اين دست ، نخستين سؤال هاى ذهنى بشر است ، كه در اين پايان نامه به آنها پرداخته شده است . نگارنده ، بحث خود را با مقدمه اى آغاز نموده كه در آن ، موضوع خلقت ، در اديان و مذاهب مختلف كاويده شده است . در اين مقدمه ، به روايتى كهن از عهد سومرى ها اشاره شده ، كه بر اين عقيده بوده اند كه نظم و ترتيبِ فعلى جهان ، حاصل نبرد و جدالى است كه بين اژدهاى درياى ظلمت و پيكرهاى آشفته و طوفانى ، با خدايان نور و آلهه نظم و آرامش به وجود آمده بود ، و يا پيدايش چهار فصل ، در مصر قديم ، به اين شكل بوده كه «ايشتر» ، در طلب عاشق دلداده خود ، به سرزمين «حاوس» فرود آمد ، و چون بين خدايان ، درگيرى صورت گرفت ، چهار فصل پديد آمد . اين پايان نامه ، از فصل بندى و تبويب موضوعات و عناوين بى بهره است و نگارنده ، فقط به ذكر عناوين بحث و بيان شاهد و مثال از آيات و روايات بسنده نموده است. شكل كلّىِ پايان نامه ، بر معيارِ تقديمِ بررسى آيات و سپس روايات استوار است ؛ امّا نويسنده ، در لا به لاى استدلال بر اصل بحث ، اشاراتى نيز به تقديم و تأخير آفرينش موجودات كرده و با استناد به آيات و روايات ، اين مطلب را روشن ساخته است . عناوين عمومى و كلّى اين پايان نامه عبارت اند از : خلقت آسمان و زمين ، خلقت ملائك ، خلقت آدم و حوّا ، خلقت بنى آدم ، خلقت چهار فصل ، خلقت حيوانات ، پيشگويى وسايل نقليه ماشينى در قرآن ، جانداران در كرات ديگر ، زوج بودن مخلوقات ، هدف از آفرينش ، بحث خلق و امر .

11 . ابتلا از ديدگاه قرآن و حديث ،زيبا كاظميان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 149 ص . بلا و ابتلا چه رابطه اى با زندگى بشر دارد؟ آيا يك سنّت الهى است؟ آيا اين سنّت ، به امت اسلامى اختصاص دارد يا در امم سابق هم بوده؟ فرق آن با فتنه در چيست؟ اينها،

.

ص: 19

ابتلا از ديدگاه قرآن و سنّت،

سؤالاتى است كه ذهن نگارنده را به تدوين اين تحقيق مشغول داشته است . وى ، تحقيق خود را در هفت بخش _ كه هر بخش نيز شامل فصولى است _ تنظيم نموده است : بخش اوّل ، شامل بررسى دو واژه «بلا» و «فتنه» ، از نظر معانى لغوى و اصطلاحى است. بخش دوم ، با عنوان سنّت هاى الهى در جوامع بشرى ، اسلام و قوانين اجتماعى و ويژگى هاى سنن الهى را مورد بررسى قرار داده است . در بخش سوم ، سنّت ابتلا از ديدگاه قرآن و حديث و رابطه آن با ساير سنن الهى را ، مورد بررسى قرار داده است . بخش چهارم ، با عنوان حكمت آزمايش انسان ها ، شامل هشت فصل است ، كه در آن انگيزه هاى خداوند از آزمايش بشر را بررسى كرده ، و موارد مختلف را به استناد آيات قرآن ، مطرح كرده است . بخش پنجم ، سنّت ابتلا در جوامع پيشين را مورد بحث قرار داده ، و در سه فصل به بررسى آزمون ها در زندگى اقوام گذشته ، و آزمايش انبياى الهى و ملائكه پرداخته است . در بخش ششم ، به انواع آزمايش هاى الهى و وسايل آن اشاره نموده ، و در چهارده فصل اين عوامل را مطرح كرده ، و با استمداد از آيات و احاديث به تحليل آنها پرداخته است . بخش هفتم ، با عنوان جستجوى موفقيت و تعالى در سايه بلايا ، شامل نتيجه گيرى از كلّ بحث است .

12 . ابتلا از ديدگاه قرآن و سنّت ،مجتبى بيگلرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر احمد احمدى ، 251 ص . اين تحقيق ، گامى است در جهت ابهام زدايى و پاسخ به سؤالات بسيارى ، كه معمولاً در مورد فلسفه ابتلا ، علم ازلى خداوند و ابتلا ، عدل خداوند و ابتلا و غير اينها مطرح مى شود . نگارنده ، نخست با گشودن يك مدخل در نوشتار خود ، ضمن تصريح به اين كه امر ابتلا از ناحيه خداوند ، قانونى حتمى و ثابت است ، به اين مطلب اشاره دارد كه ابتلا ، قانونى عمومى است و مختصّ فرد يا افراد خاص يا زمان خاصّى نيست و اين كه ابتلاى خداوند ، براى استعلام و يادگيرى و ارتفاع جهل و نادانى نيست ، بلكه از آن جهت

.

ص: 20

ابليس در قرآن و روايات،

ابن تيمية و منهجه فى الحديث (دراسة نقدية)،

انسان ها را مى آزمايد ، تا صفات درونى شان به منصه ظهور برسد . پايان نامه ، از پنج فصل و هر فصل از بخش هايى تشكيل شده است : فصل اوّل ، در باره معناى لغوى و اصطلاحى و بررسى لغات مترادف و متشابه «ابتلا»ست . در فصل دوم ، قانونى بودن اين سنت الهى و وسايل و ابزارهاى آن مورد بحث قرار گرفته است. در بخش دوم اين فصل ، نگارنده ، اجراى اين سنّت الهى را ، از انحصار در حوادث سخت و ناگوار خارج دانسته ، بر اين عقيده است كه بشر ، از راه هاى ديگر نيز مورد ابتلا قرار مى گيرد . فصل سوم ، در بيان عموميت ابتلا (ابتلاى انبيا و مؤمنان) و شدّت ابتلاى مؤمن و چگونگى ابتلا در اقوام و امّت هاى پيشين است . فصل چهارم ، در باره رابطه ابتلا و علم خداوند و رابطه آن با اختيارات بشرى است. در فصل پنجم نيز، عكس العمل مردم در برابر امتحانات خداوند و صبر بر ابتلا و اهمّيّت آن و نقش ابتلا در تكامل انسان، از ديد آيات و روايات، بررسى شده است.

13 . ابليس در قرآن و روايات ،صغرى رادمهر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر ابوالقاسم امامى ، استاد مشاور : دكتر ولى كامرانى ، 1376 ، 105 ص . آيا ابليس از جنس فرشتگان بود؟ آيا ابليس در اصل ، كافر و منافق بود يا مؤمن؟ خداوند تا چه زمان به ابليس مهلت داد و چرا؟ ابليس از چه راه هايى انسان را گمراه مى كند؟ آيا ابليس مى تواند بندگان مخلص خدا را گمراه كند؟ پاسخ اين پرسش ها مطالب اين پايان نامه است . نگارنده ، در اين پژوهش سعى نموده است به جستارهايى مربوط به ابليس ، در فصل هاى معينى بپردازد ، و آنها را در پرتو آيات قرآن كريم و احاديث شريف روشن نمايد ؛ از جمله : معانى لغوى و اصطلاحى واژه «ابليس» ، جن يا ملك بودن ابليس ، ابليس و سركشى ، ابليس و آدم و حوّا ، كفر يا ايمان ابليس ، فلسفه مهلت ابليس و شيوه هاى ابليس در گمراه كردن انسان .

14 . ابن تيميه و منهجه فى الحديث (دراسة نقدية) ،سعيد حمّاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد

.

ص: 21

اثرات فردى و اجتماعى روزه در قرآن و حديث،

مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1383 ، 248ص . اين رساله ، درپاسخ به دو سؤال اساسى نگاشته شده است : دوران زندگانى ابن تيميه چگونه بود؟ آيا ابن تيميه ، در برخورد با حديث روشى منصفانه داشت؟ نگارنده ، پاسخ به اين دو سؤال را در پنج فصل پايان نامه اش بررسى نموده است : در فصل اوّل ، زندگى و برخى از خصوصيات شخصيت ابن تيميه را معرفى كرده است . در فصل دوم ، قوانين و قواعد كلّى را ، كه ابن تيميه در علم حديث به آنها اعتماد مى كرد ، بيان كرده است . در فصل سوم ، به روش علمى ابن تيميه در حديث ، از نظر متن و سند اشاره كرده ، كه روشى گزينشى است . مثلاً وى ، گاهى حديثى را كه با مبنايش مخالف است ، تضعيف مى كند و در برخى موارد ، نص حديث را نقل نمى كند. گاهى هم به احاديثى اعتماد مى كند كه سندهاى ضعيفى دارند ، بدون اين كه به اين ضعف ها اشاره اى داشته باشد . فصل چهارم ، در باب روش برخورد ابن تيميه با احاديث مجعول و به اصطلاح اسرائيلى است . در فصل پنجم ، به اعتقاد و روش ابن تيميه در باب فضائل اهل بيت عليهم السلام پرداخته است .

15 . اثرات فردى و اجتماعى روزه در قرآن و حديث ،افسانه مجاورى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1378 ، 137 ص . نگارنده ، در اين رساله سعى نموده روزه از ديدگاه شارع مقدس و ائمه معصومان عليهم السلام را ، با زبانى ساده و روان مورد بحث قرار دهد. همچنين ، به بررسى فلسفه روزه و فوايد آن از نظر علمى ، بهداشتى ، و آثار فردى و اجتماعى آن پرداخته است . وى ، اين پايان نامه را در پنج فصل تدوين نموده است : فصل اوّل را به معناى لغوى و اصطلاحى «روزه» اختصاص داده است . در فصل دوم ، روزه را از نظر فقهى مورد بحث و بررسى قرار مى دهد . در فصل سوم، در باره سابقه روزه در امم گذشته، صحبت به ميان آورده است. فصل چهارم را به اهمّيّت روزه از نظر بهداشتى وپزشكى مختص گردانده است. در فصل پنجم ، به بحث در باره اهمّيّت روزه در سازندگى شخصيت روحى و معنوى ، و فوايد آن و آثار فردى و اجتماعى مترتب بر آن مى پردازد .

.

ص: 22

16 . اجازه حديث: تاريخ، تطور و نقش آن در نشر حديث و پالايش آن ،محمّد رضا شهبازى ، كارشناسى ارشد علوم حديث ، دانشكده علوم حديث شهر رى ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر محمّد كاظم رحمان ستايش ، 1386 ، 337 ص . نگارنده اين نوشته ، در صدد پاسخ به چند پرسش است : اجازه ، از كى و براساس چه ضرورت و انگيزه اى آغاز شده ، و وضعيت موجود آن به چه شكلى است؟ نقش اجازه در استوارسازى نقل و ميزان اعتبار آن در بين طرق تحمل حديث چگونه است؟ شيوه هاى اجازه دهى و اجازه گيرى چگونه بوده است؟ در پرداختن به اجازات ، چه فوايدى مترتب است ؟ وى ، اين مهم را در شش فصل پايان داده است : فصل اوّل ، به جايگاه ، مفاهيم و ادبيات پژوهش اختصاص دارد . در اين فصل ، ارزش و جايگاه نقل حديث ، جايگاه راوى حديث ، اهمّيّت كتابت حديث ، اهمّيّت حفظ آن ، شرايط تحمل و اداى حديث ، و فوايد الفاظ تحمل و اداى حديث توضيح داده شده است . فصل دوم ، به معناى لغوى و اصطلاحى واژه «اجازه» پرداخته است و كاربرد اجازه در علوم ديگر را نيز شرح داده است . فصل سوم ، در باب جايگاه و اهمّيّت اجازه حديثى است ، كه موافقان و مخالفان و دلايل هر يك را در اين مورد توضيح داده است . در فصل چهارم ، انواع اجازات و شكل هاى مختلف آن ، و سير تاريخى تقسيم بندى صورت هاى اجازه را بررسى كرده ، و كتب اجازات و كتب مرتبط با آن را معرفى نموده است . تاريخچه اجازه در دوره هاى مختلف ، شناخت مشايخ اجازه و نقش آنان در انتقال حديث ، طرح نظريه آنان و بررسى اقوال و دلايل آنها ، فوايد اجازه ، اتصال اسانيد احاديث به معصومان عليهم السلام و لزوم آن در هر عصر و زمان ، فهرست آثار و تأليفات علما ، تراجم و شرح حال علما ، انتساب كتاب به مؤلف ، رواج كتاب ها و يك سرى اطلاعات تاريخى در اين زمينه ، مطالب دو فصل آخر را تشكيل مى دهد .

.

ص: 23

احسان و محسنين از ديدگاه قرآن و حديث،

احسان و محسنين از ديدگاه قرآن و حديث،

اخبار غيبى در قرآن و حديث،

17 . احسان و محسنين از ديدگاه قرآن و حديث ،ليلا اوصالى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن وحديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1381 ، 208 ص . شناخت و دركِ اهمّيّت احسان ازديدگاه قرآن وروايات و پاسخ به سؤالاتى از اين قبيل كه : احسان چيست ودر چه حوزه هايى مطرح است ؟ محسنين چه كسانى هستند ودر قرآن وروايات ، چگونه معرفى شده اند؟ آثار وتبعات احسان چيست؟ ونيكوكاران ، از چه پاداش هايى بهره مند خواهند شد؟ اهداف تأليف اين پايان نامه است . بررسى نظرى مفهوم احسان وشناسايى ومعرفى حوزه هاى فردى ، خانوادگى واجتماعى احسان ، دو بخش اوليه اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . شناخت محسنين و ويژگى هاى آنان ، در بخش سوم آمده و در آن ، ويژگى هاى بينشى و رفتارى محسنان بازگو شده است . نويسنده ، در بخش چهارم ، در باره نظام پاداش محسنين ، و آثار احسان سخن گفته و آثار دنيوى و اخروى احسان و مراتب و اقسام آن را تبيين نموده است . بخش پنجم ، در باب عوامل و موانع قبولى احسان است . مؤلف ، در فصلى از اين بخش ، شرايط قبولى احسان را برشمرده و در فصل ديگر ، عوامل بطلان و حبط احسان را بيان كرده است .

18 . اخبار غيبى در قرآن و حديث ،مريم سعدى نام ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1379 ، 214 ص . هدف نگارنده اين رساله ، پرداختن به وجهى از اعجاز قرآن ، يعنى خبر دادن از مغيبات است . وى ، رساله اش را از يك بخش مقدماتى ، شامل كلّياتى در باب غيب و معانى آن ، و سه بخش مجزا تشكيل داده است . در بخش اوّل ، با عنوان اخبار غيبى : جنبه اى از اعجاز قرآن ، به وجه اعجاز قرآن ، منشأ اخبار غيبى از نظر قرآن ، و وجوه مختلف اخبار غيبى در قرآن پرداخته است . در بخش دوم ، به بحث مغيبات تاريخى پرداخته ، كه شامل اخبار غيبى مربوط به تاريخ گذشتگان ، اخبار غيبى مربوط به معاصران ، و اخبار غيبى مربوط به آينده مى شود . در بخش سوم ، اخبار و اشارات علمى در قرآن را مورد بررسى قرار داده است .

.

ص: 24

اخلاق در «نهج البلاغه»،

ادب در تعاليم قرآن و سنّت،

19 . اخلاق در «نهج البلاغه» ،امير محمودى فرد ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران مركزى ، استاد راهنما : دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، بى تا ، 140 ص . بررسى راه كارهاى رسيدن به خودسازى معنوى ، بر پايه مكتب اخلاقىِ مولاى موحّدان ، حضرت على عليه السلام و ردّ تناقضات مكاتب اخلاقى ديگر وذكر قواعد اخلاقى مكتب اسلام، از جمله مطالبى است كه نگارنده، در پايان نامه خود تحقيق كرده است. پاسخ به اين سؤال كه : آيا در اخلاق ، بايد از خالق پيروى كرد؟ و توضيح علل اين پيروى ، وبيان علت اختلاف انسان ها در خلق و خوى ، و تبيين جايگاه اخلاق در نهج البلاغه و اختلاف آن با ديدگاه اشاعره ، در بخش اوّل آمده است . در بخش دوم ، اسوه اخلاق در نهج البلاغه معرفى شده ، و با اذعان به اين كه انتخاب اين اسوه ، بايد از ناحيه آفريننده باشد ، علت هاى آن را بر مى شمرد ، و ويژگى هاى اخلاقىِ دوستان پيامبر صلى الله عليه و آله و حضرت على عليه السلام را، در پايان اين بخش، مى آورد. در بخش سوم ، نويسنده ، چند صفت ازصفات اسوه را برشمرده و هر يك را در وجود مبارك حضرت على عليه السلام بررسى كرده است . در بخش چهارم ، ويژگى هاى قواعد اخلاقى در كلام امير مومنان عليه السلام بيان شده و بارزترينِ اين قواعد را ، كه تقوا است ، توضيح داده است . پايان بخشِ رساله بررسى يكى ديگر از قواعد ياد شده ، يعنى تواضع است و راه هاى حصولِ تواضع ، از ديدگاه مولاى موحّدان ، على عليه السلام ، بيان گرديده است .

20 . ادب در تعاليم قرآن و سنّت ،محمّد رضا غفورى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام على حجّتى كرمانى ، 1372 ، 232 ص ، دست نويس . بحثى كه مصنّف رساله ، در صدد بيان و توضيح آن است _ و يك بحث اخلاقى است _ اين است كه اگر شخص از سرِ هدايت يابى و ايمان ، در قرآن بنگرد ، بسيارى از آيات و سوره ها را مى يابد كه او را در رسيدن به اهداف بلند و متعالىِ مورد نظرش ، كمك و هدايت مى كنند و با بهره گيرى از آنها به راحتى ، به مقصود خود مى رسد . اصول و زمينه اصلى اين بحث را مرحوم علّامه طباطبايى در تفسير الميزان در ذيل آيه 111 سوره مائده آورده و در آن جا ، بيشتر بر ادب انبيا تأكيد نموده است ، و همين ، محور و پايه بحث شده

.

ص: 25

ارائه مدل كاربردى در مديريت آموزش و پرورش كشور

كه بسيارى از ارزش ها و فضايل اخلاقى، برپايه ادب است. مباحث اين پايان نامه، در دوبخش كلّى تدوين شده است: يك مقدمه و چهار فصل. فصل اوّل ، شامل تعريف اخلاق ، بيان ريشه كلّى اخلاق و مترادفات آن ، تعريف ادب از قول لغويان و ادبا ، و وجه ارتباط ادب با اخلاق است . فصل دوم در بيان ويژگى ادب قرآنى است مسئله معجزه بودن قرآن را مطرح ساخته و الگودهى قرآن را از معجزات آن شمرده و آن را بهترين الگوى اخلاقى براى بشر معرفى نموده است. فصل سوم ، در باب آداب و خصال مؤمنان در قرآن است. اين فصل از بخش هايى چون : آداب فردى و شخصى ، آداب اجتماعى و معاشرتى ، بحثى مستقل در باره ادب سلام و تحيّت ، و ادب در برابر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و والدين تشكيل شده است . در فصل چهارم نويسنده، به معرفى الگوهاى نمونه، مانند انبياى الهى در قرآن كريم، پرداخته و ضمن آوردن مثال هايى از آيات قرآن، ادب انبيا را تشريح كرده است.

21 . ارائه مدل كاربردى در مديريت آموزش و پرورش كشور با الهام از آراى مديريتى حضرت امام على عليه السلام ،حسين خُنَيفِر ، دكترى مديريت آموزش ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد علوم و تحقيقات) ، استاد راهنما : دكتر منوچهر جواهرى ، استادان مشاور : دكتر نادرقلى قورچيان و دكتر غلامرضا جندقى ، 1380 ، 210 ص . اين تحقيق ، با عنوان مزبور ، و بررسى ميزان ضرورت آن در وضع مطلوب ، و تحقيق در باره مؤلّفه هاى آن در وضع موجود ، و تناسب سنجى آن با شرايط اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى است . روش مورد استفاده نگارنده ، در اين پژوهش ، در وهله نخست ، مطالعات نظرى است كه با بهره گيرى از اصول و مبانى دانش مديريت و آموزه هاى حضرت على عليه السلام و به صورت تطبيقى در باره اهمّيّت نقشى است كه مديريت ، در دنياى امروزى ، داشته و ، در آينده ، نيز خواهد داشت . اين پايان نامه داراى پنج فصل است : در فصل اوّل ، نگارنده ضمن توضيح كلّيات بحث ، نخست به تبيين مسئله و شرح و توضيح موضوع پرداخته ، سپس با كاوشى در ضرورت و اهمّيّت آن در جامعه ، با طرح سؤالاتى كلّى و جزئى و پاسخ به اين سؤالات ، جايگاه بحث را در جامعه كنونى توضيح داده است .

.

ص: 26

ارتباط با اهل كتاب و شيوه برخورد با آنان از ديدگاه قرآن و حديث،

فصل دوم پايان نامه ، در باره پيشينه تحقيق ، و چگونگى جمع آورى مدارك مورد نياز در اين زمينه ، وجايگاه و نقش سازماندهى در مديريت از ديدگاه امام على عليه السلام ، و بيان صفات مديران لايق است . وى در فصل سوم ، شيوه و روش تحقيق خود را توضيح داده و با ارائه يك نمونه آمارى و يك پرسش نامه در زمينه مديريت اسلامى ، روش هاى تجزيه و تحليل اطلاعات و مراحل اجراى كار در رساله خود را شرح داده است . فصل چهارم پايان نامه ، شامل ارائه يافته هاى تحقيقِ نگارنده ، در خصوص پيش نويسِ مدل پيش نهادى است كه اين يافته ها را به صورت توصيفى ، تجزيه و تحليل نموده و يافته هاى تحليلِ يازده سازه مدلِ پيشنهادى را ، با توجّه به مديريت آموزش و پرورشِ كنونى و تناسب آن مؤلّفه ها با شرايط اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى بررسى نموده است . فصل پنجم ، حاوى بحث و نتيجه گيرى و ارائه پيش نهادات و توصيه ها ، و يك جمع بندى كلّى از مباحث مطرح شده است . كه مفاهيم و ابعادِ ساختارى ، مفاهيم و ابعادِ زمينه اى و مفاهيم و ابعاد محتوايى بحث را توضيح مى دهد . در پايان اين فصل نيز ، به سؤالات مطرح شده در اين زمينه پاسخ داده شده و پيش نهادهايى را ، كه مبتنى بر اين تحقيق و تحقيقات بعدى در اين زمينه است ، ارائه مى دهد .

22 . ارتباط با اهل كتاب و شيوه برخورد با آنان از ديدگاه قرآن و حديث ،منصور قاسمى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى مشهد ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1380 ، 300ص . كوشش نگارنده ، در اين رساله ، بر اين بوده كه با استفاده از آيات قرآن و روايات ، و احيانا اقوال و فتاوا ، به سؤالاتى از اين قبيل پاسخ دهد : آيا اسلام ، ناسخ اديان پيشين است يا اين اديان را تأييد مى كند و روابط مسلمانان با پيروان آنان را مجاز مى داند؟ و حدود و ضوابط آن روابط ، بر چه مبنا و تا چه حد است؟ اين پايان نامه ، از يك مقدمه و شش بخش _ كه هر يك داراى فصل هايى است _ تأليف شده است . در بخش اوّل ، تعريف اهل كتاب و بررسى واژه «اهل» در لغت و اصطلاحات ادبى ، اهل كتاب در قرآن ، معرفى اجمالى اهل كتاب ، مراسم مذهبى ، بعضى انحرافات ، مراسم

.

ص: 27

ارتباط عقل و دين در قرآن و حديث،

ازدواج ، و گروه ها و فرقه هاى هر مذهب آمده است . بخش دوم ، در باب روابط اجتماعى اهل كتاب است . موضوع مشروعيت و يا عدم مشروعيت ازدواج با آنان با استناد به آيات وروايات واقوال فقهى ، و بيان ادلّه طرفين و يك جمع بندى كلّى بين اين اقوال ، مطالب اين بخش است . بخش سوم ، راجع به مسئله طهارت و نجاست اهل كتاب است . اين بخش ، از مفصّل ترين بخش هاى رساله و داراى پنج فصل است . تعريف طهارت و نجاست از نظر لغت و اصطلاح ، وهمچنين در قرآن و حديث و حدود هر يك ، اين كه آيا مشركان و كفّار ، نجس اند يا نه؟ شرح استعمال لفظ نجس در قرآن و حديث و دلايل طهارت اهل كتاب ، از مطالب اين فصول اند . بخش چهارم ، در باره روابط اقتصادى و تجارى با اهل كتاب است . بحث حلّيّت يا حرمت طعام اهل كتاب ، ديدگاه قرآن در اين مورد ، معناى طعام در لغت و عرف و دليلِ عقل ، دلائل قائلان به تحريم ذبيحه اهل كتاب ، شرايط و ضوابط حلّيّت طعام در اسلام ، علت تحريم طعام و ذبيحه اهل كتاب ، از نكات ديگر اين بخش است. در بخش پنجم ، ابتدا جهانى بودن رسالت اسلام و سيره پيامبر در اين زمينه بيان شده . سپس ، موضوع هاى صلح جويى در اسلام ، فلسفه تشريع جهاد در اسلام ، شيوه هاى تبليغى اسلام ، سيره عملى مسلمانان در همزيستى مسالمت آميز با اهل كتاب ، ارتباط با اهل كتاب از ديدگاه قرآن ، و پژوهشى در خصوص خودى و غيرخودى در قرآن ، در فصول اين بخش ، مطرح شده است . در بخش ششم ، نگارنده ، رساله خود را با عنوان «پاسخ مراجع معاصر به استفتاء نگارنده در خصوص پاره اى از مسائل اهل كتاب» به انجام مى رساند .

23 . ارتباط عقل و دين در قرآن و حديث ،ذبيح اللّه اسماعيلى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى ، استاد مشاور : دكتر احمد بهشتى ، 1371 ، 174ص ، دست نويس . موضوع رساله ، بررسى ارتباط عقل و دين در آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام است. نگارنده رساله ، پس از ارائه تعاريفى كه از عقل ، در قرآن ، روايات معصومان عليهم السلام و لغت آمده ، به اين نتيجه رسيده كه عقل ، نيرويى است تشخيص دهنده و ملاك فهم و درك ، كه

.

ص: 28

ارزش تعقل و تفكر از ديدگاه كتاب و سنّت،

انسان را از حيوان جدا مى كند ، و اين كه همه تعاريف ، در نهايت ، به يك چيز برمى گردد ، گرچه تعاريف ، از نظر عبارت با يكديگر اختلاف دارند ، ولى در واقع ، هر يك به بُعدى از ابعاد آن اشاره دارد . اين پايان نامه ، داراى سه بخش است : در بخش نخست ، نگارنده ، ابتدا معانى عقل در لغت ، فلسفه ، كلام ، اخلاق ، قرآن و حديث را بررسى كرده است . در بخش دوم ، اهمّيّت و ارزش عقل در قرآن كريم را كاويده است . در بخش سوم ، به مقام و ارزش عقل ، از ديدگاه حديث ، توجّه شده ، كه قسمت زيادى از رساله را به خود اختصاص داده است. عناوين اين بخش عبارت اند از : 1. عقل ، قوه و قدرت شناخت ؛ 2. راه شناخت عقل ؛ 3. منابع عقل و انديشه ؛ 4. خاصيت استقلال در شناخت عقل ؛ 5 . عوامل شكوفايى عقل ؛ 6 . موانع رشد و تعالى عقل ؛ 7. ارتباط عقل و علم ؛ 8 . ارتباط عقل و عبادت ؛ 9. تقابل عقل و جهل ؛ 10 . عقل ، ملاك هويّت انسان .

24 . ارزش تعقل و تفكر از ديدگاه كتاب و سنّت ،هاجر كرمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده ، 1374 ، 245 ص . در بيشتر مباحث علمى ، نخستين مسئله اى كه با آن روبه رو مى شويم ، مسئله شناخت است . آيا اصولاً در خارج از وجود ما ، جهانى وجود دارد؟ آيا امكان راهيابى به آن وشناخت آن هست؟ طرق ومنابع شناخت كدام است؟ با چه ابزارى بايد جهان را شناخت ؟ بررسى اين سؤالات وپاسخ به آنها ، در اين پايان نامه آمده است . اين پايان نامه ، داراى چهار بخش و دوازده فصل است : در بخش اوّل ، نگارنده تعقل و تفكر در بيان قرآن و حديث ، و معانى لغوى و اصطلاحى اين دو را توضيح داده ، و كلمات مترادف و متوازى آن دو را شرح داده است . بخش دوم ، به اين مباحث پرداخته : واژه «معرفت» ، شناخت منابع معرفت ، رابطه عقل وقلب (با رجوع به قول علّامه طباطبايى رحمه الله ) ، رابطه عقل و ادراك ، جايگاه ادراك حسى و عقلى از ديدگاه دانشمندان روان شناسى اسلامى ، اختلاف نظر فلاسفه در اين موضوع ، مقايسه بين قول فلاسفه و منطقيان ، مراحل علم و جايگاه قلب در اين موضوع ، رابطه سمع و بصر با عقل .

.

ص: 29

استغفار و آثار آن در آيات و روايات،

بخش سوم رساله ، در باب لوازم تعقل و موانع آن است . روش هاى بارورى تعقل ، توجّه به نشانه هاى الهى ، مطالعه در خلقت انسان و آمد و شدِ شب و روز ، مطالعه آفاق ، توجّه به معاد ، شناخت مظاهر اراده و مشيّت الهى ، شناخت مظاهر و تدابير خداوندى در جهان ، درس گرفتن از مَثَل هاى قرآنى ، عبرت گرفتن از گذشتگان ، پى جويى فلسفه احكام شريعت ، و بررسى عوامل بازدارنده از تعقل از جمله بحث هاى اين بخش است . بخش چهارم و پايانى رساله ، به بررسى آثار تعقل و عواقب عدم آن پرداخته است . بحث هاى اين بخش ، عبارت اند از : رهاوردهاى تعقل ، پيامدهاى عدم تعقل ، آيين رفتار با غير متعقلان .

25 . استغفار و آثار آن در آيات و روايات ،جواد نجفى كانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1379 ، 194 ص . نگارنده ، در طرح تحليلى _ تحقيقى خود ، بر آن است تا از بعضى غوامض موجود در باب توبه و استغفار ، پرده بردارد . رساله ، سه فصل دارد كه فصل نخست آن ، به كلّيات پژوهش ، از جمله تعريف مفاهيم اخلاق و استغفار در آيات و روايات ، و شرايط و آداب و مراتب استغفار پرداخته است . فصل سوم رساله در باره آثار و موانع استغفار مى باشد ، اين فصل نيز از دو بخش تشكيل شده ، بخش اوّل ، در باره آثار استغفار و بخش دوم ، در باره موانع استغفار است . آثار استغفار نيز به چند دسته تقسيم مى شود : الف . آثار دنيوى ، از قبيل امنيت ، زياد شدن روزى ، طولانى شدن عمر ، افزايش قوت و نيرو . ب . آثار اخروى ، مانند استجابت دعا ، قطع شدن دست شيطان ، تبديل سيئات به حسنات ، آمرزش گناهان و كسب رحمت الهى ، رهايى از آتش جهنم و ورود به بهشت ، زدوده شدن زنگارهاى گناه . بخش دوم ، در باب موانع استغفار است . تعريف «گناه» و واژه هاى مشابه آن ، تقسيم گناه به كبيره و صغيره ، معيار شناخت كبيره از صغيره ، تقسيم گناه به مطلق و نسبى ، و آثار گناه ، شاملِ نفاق ، كفر ، عالمگير شدن فساد ، زيبا ديدن گناه ، بى پروايى ، سلب آرامش روحى و نيامدن باران و بركات الهى ، از موضوعات مطرح شده در اين فصل است .

.

ص: 30

اسرائيليات در تفاسير،

اسرائيليات و تأثير آن بر داستان هاى انبيا در تفاسير قرآن،

26 . اسرائيليات در تفاسير ،سهيلا پيروزفر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1373 ، 262 ص. اين رساله در قالب پنج فصل ، مباحث خود را مطرح كرده است . در فصل اوّل ، كلّياتى در باره مفاهيم تفسير آمده است و ابزار تفسير و علل نياز به آن ، مورد توجّه قرار گرفته و براى دست يافتن به خاستگاه پيدايش اسرائيليات ، سير تطوّر تفسير از دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابيان تا دوران تابعيان دنبال شده است. نگارنده به اين نتيجه دست يافته كه نخستين گام هاى نفوذ اسرائيليات ، هم زمان با نزول قرآن بوده و هرچند پيامبر صلى الله عليه و آله با اين پديده به مقاومت برخاست ، سهل انگارى صحابيان و تابعيان ، راه را براى گسترش اين نفوذ فراهم آورده است . در فصل دوم ، معناى لغوى و اصطلاحى «اسرائيليات» و عوامل گسترش آن در فرهنگ اسلامى ، و موضع قرآن ، رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، ائمه عليهم السلام و صحابيان با اين پديده ، و انواع اسرائيليات ، بررسى گرديده است . فصل سوم _ كه مفصّل ترين فصل رساله است _ به معرفى برجسته ترين شخصيت هاى مؤثر در گسترش اسرائيليات ، همچون : كعب الأحبار ، ابو هريره ، عبد اللّه بن سلام ، وهْب بن منبّه و تميم دارى ، و ديدگاه رجاليان در باره آنان و نمونه هايى از اسرائيليات نقل شده از ايشان اختصاص يافته است. در فصل چهارم ، چگونگى برخورد پانزده منبع تفسيرى ، همچون : تفسير السدّى ، تفسير الطبرى ، التبيان ، كشف الأسرار ، روح المعانى ، الميزان و... با اسرائيليات ، به بحث گذاشته شده است . در فصل پنجم ، نمونه هايى از اسرائيليات _ كه در كتاب هاى تفسيرى يافت مى شود _ همراه با نقد آنها و بيان صحيح ترين وجهى كه در تفسير آيات به نظر مى رسد ، آمده است . گستردگى منابع تفسيرى و چينش منطقى و مطلوبِ مطالب از امتيازات اين رساله است.

27 . اسرائيليات و تأثير آن بر داستان هاى انبيا در تفاسير قرآن ،حميد محمّدقاسمى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما: دكترمحمّد باقر حجتى، استاد مشاور: دكتر عليرضا فيض، 1378، 411ص. نگارنده ، در اين تحقيق ، به بررسى چند سؤال پرداخته : به چه چيزهايى اسرائيليات گفته

.

ص: 31

اسرار سجده از ديدگاه قرآن و عترت،

مى شود؟ منشأ پيدايش آن چه بوده؟ چه تأثيرى در قصص قرآنى دارد؟ راه شناخت آن از غيرش چيست؟ اين رساله _ كه از سه بخش و يك خاتمه تشكيل شده _ ، به بررسى وجود اسرائيليات در احاديث و تفاسير پرداخته و از تأثير منفى آن در فرهنگ اسلامى پرده برداشته است . نگارنده ، در مبحث اوّل مقدمه ، واژه «اسرائيليات» را درلغت و اصطلاح شرح داده است . وى ، در مبحث دوم مقدمه ، به توضيح مصادر اسرائيليات پرداخته و ضمن معرفى كتب تحريف شده يهود و نصارا ، نقش اساطير و افسانه هاى ساير اقوام را در اين كتب تبيين و تاريخچه ورود خرافات به اين منابع را بازگو نموده است . در بخش اوّل ، وى تاريخچه اى از اسرائيليات ، عوامل و زمينه هاى نفوذ آن در فرهنگ اسلامى ، معرفى معروف ترين شخصيت هاى مروّج اسرائيليات ، معرفى مدافعان اسلام راستين و نقش برجسته آنها در مقابله با اسرائيليات ، موضع پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام و شيعيان را در مبارزه با اسرائيليات و تأثير اين مبارزات را در روند احكام اسلام ناب توضيح مى دهد . بخش دوم رساله ، بيان موقعيت اسرائيليات در تفاسير قرآن است . موقعيت تفسير قرآن و عوامل و زمينه هاى نفوذ اسرائيليات در تفاسير ، و بيان نمونه هايى از تفاسير قرآن و موضع آنها در برابر اسرائيليات ، از مباحث اين بخش است . در بخش سوم _ كه مهم ترين و مفصّل ترين بخش اين تحقيق است _ نگارنده به جمع آورى و نقد اسرائيلياتى پرداخته كه در ذيل داستان انبياى عظام وارد شده است . وى ، فصل مهمى را به مقايسه ويژگى هاى داستان هاى قرآن با ويژگى هاى اسرائيليات اختصاص داده ، و در خاتمه نيز تأثيرات سوء آن بر فرهنگ اسلامى را طرح نموده ، و از وظيفه علماى اسلامى و مفسران در قبال اسرائيليات بحث كرده است .

28 . اسرار سجده از ديدگاه قرآن و عترت ،رضوان والاپور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1379 ، 212 ص . جايگاه سجده در ميان عبادات اسلامى كجاست و اهمّيّت آن تا چه حد است؟ سجده موجودات ديگر (غير انسان) به چه معناست؟ حكم سجده برغير خدا چيست؟ سجده داراى چه اسرارى است؟ تسبيح جمادات وگياهان و حيوانات به چه معناست ؟

.

ص: 32

اسراف از ديدگاه كتاب و سنّت،

اين تحقيق ، بر آن است كه با پاسخ به اين پرسش ها ، اسرار سجود را به عنوان يكى از برترين عبادات ، با تكيه بر آيات قرآن و نظرات مفسّران و با عنايت به ديدگاه عرفا ، بررسى نمايد . اين رساله ، پنج فصل دارد . در فصل اوّل ، پس از ذكر مقدمه ، منابع اين تحقيق ، مورد ارزيابى قرار گرفته و در قسمت بعد ، در باره اصل موضوع مطالبى عنوان شده و سپس ، پرسش هاى تحقيق و اهداف و اهمّيّت اين مطالعه روشن گرديده و در پايان فصل ، به تعريف اصطلاحات پرداخته شده است . در فصل دوم ، نويسنده ، سه منبع را با عنوان مرور مطالعاتى ، مورد نقد و بررسى قرار داده است . در فصل سوم ، وى روش تحقيق و طرح و فنّ آن را مشخص كرده و سپس در قسمت طرح تحليلى ، اصول و موازين تحقيق را روشن گردانيده است . فصل چهارم ، شامل ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات در باره پنج پرسش تحقيق است كه در آن ، اهمّيّت ويژه سجود ، برخى از اسرار فقهى سجود ، انواع سجود در قرآن، اسرار سجود از ديدگاه عرفا، و موضوع تسبيح موجودات مطرح گرديده است. فصل پنجم، به استنتاج از مباحث فصل چهارم و ارائه توصيه ها اختصاص دارد.

29 . اسراف از ديدگاه كتاب و سنّت، طيبه اكبرى راد ،كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر على كرمانى ، استادان مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجّتى و على اكبر غفارى ، 1374 ، 143 ص . اسرافى كه خداوند انسان را از آن نهى كرده عبارت از چيست؟ فرق اسراف با تبذير چيست؟ مترفين چه كسانى هستند و رابطه آنها با اسراف چگونه است؟ در قرآن و احاديث ، محدوده مصرف چگونه معين گشته است؟ براى پاسخ به اين سؤالات ، نگارنده با مراجعه به قرآن مجيد ، سى آيه و در كتاب هاى مجاميع حديثى معتبر ، احاديث فراوانى در باب اسراف و مصاديق آن يافته و پايان نامه خود را در پنج بخش تنظيم نموده است : در بخش اوّل ، معانى لغوى و اصطلاحى «اسراف» و واژه هاى مترادف آن را توضيح داده است . در بخش دوم، به اشكال و انواع اسراف در قرآن و احاديث اختصاص داده است.

.

ص: 33

اسراف در قرآن و روايات،

بررسى مصاديق بارز مسرفين و مترفين و انگيزه هاى اسراف و اتراف ، و تحقيق در باره عوامل اجتماعى آن را در بخش سوم بحث نموده است . در بخش چهارم ، عواقب دنيوى و اخروى اسراف را در پرتو بيان قرآن و حديث مورد بحث قرار داده است . و سرانجام در بخش پنجم ، به ارائه دستور العمل هاى علاج اسراف از زبان قرآن و حديث پرداخته است .

30 . اسراف در قرآن و روايات ،احمد خسروى رشتخوارى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1373 ، 382 ص . تبيين حقيقت اسراف و حدود ، ريشه ها ، زمينه ها و بيان عواقب اسراف ، با بهره گيرى از الهامات قرآنى و از بُعد اقتصادى و مادى ، از بحث هاى مطرح شده در اين رساله است . مطالب اين پايان نامه ، در قالب فصل هاى مختلف نوشته نشده ، اما داراى ترتيب منطقى است . نويسنده ، در پيش گفتار ، به انگيزه هاى مصرف ، هدايت ها و كنترل ها ، دستورات در مصارف حرام ، تبيين مفهوم اسراف ، بحث زهد از جنبه روانى ، حدود تصرف انسان در اموال خود ، و رابطه اسراف و مالكيت ، پرداخته است . وى ، سپس بحث هايى در باب حدود دينى استفاده از وسايل مورد نياز انسان نموده و ويژگى هاى پوشش لباس ، رابطه تجمل گرايى و تهاجم فرهنگى ، و برخى فتاواى امام خمينى رحمه اللهدر مورد لباس را بيان كرده است . بحث بعدى نويسنده ، موارد مستثنا از اسراف است كه مستحبات آراستگى و تزيين براى همسر ، در زمره آنهاست . وى ، در ادامه ، به وجوب ساده زيستى رهبران جامعه اسلامى اشاره كرده و نمونه هايى از ساده زيستى معصومان عليهم السلام و برخى از بزرگان دين را به عنوان الگو بيان كرده است . قناعت ، از ديگر بحث هاى مطرح شده در اين رساله است . قناعت مثبت و منفى ، توجّه به مقتضيات زمان وسع و ظرفيت اشخاص ، و بيان نمونه هايى از احاديث و قضاياى تاريخى در اين باره ، از نكات اين بحث است .

.

ص: 34

اسما و صفات قرآن از نگاه قرآن و سنّت،

بحث از اقتصاد _ كه زيربنا و منشأ پيدايش و عدم پيدايش اسراف است _ از ديگر مباحث اين رساله است كه در آن ، نويسنده ضمن تعريف «اقتصاد» در لغت و روايات معصومان عليهم السلام و نقل رواياتى از نهج البلاغه و غير آن در باره اقتصاد ، معناى حقيقى و علمى حسن تقدير را _ كه در روايات به آن اشاره شده _ توضيح داده است. ميانه روى در عبادت و حتى در آداب معاشرت ، قناعت در كلام معصومان و غيرمعصومان ، فرق اسراف و تبذير و استشهاد به منابع روايى در اين باب ، توضيح انواع اسراف ، پيامدهاى اسراف ، راه هاى جلوگيرى از اسراف و تبذير ، دلايل حرمت اسراف ، تناسب اسراف با ضرر با تكيه بر آيات قرآن مجيد و احاديث ، بحث هاى پايانى اين تحقيق را تشكيل مى دهد .

31 . اسما و صفات قرآن از نگاه قرآن و سنّت ،ابو القاسم عينى پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : حجة الاسلام ابوالفضل شكورى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1372 ، 391 ص . بررسى اين كه تبيان بودن قرآن به چه معناست؟ نام ها و صفات قرآن ، بيانگر چه اهداف و انگيزه هايى است؟ صفات واقعى قرآن كدام است؟ كدام يك از اين اسما و صفات در مسير زندگى انسان ، راه گشاست؟ مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . اين پايان نامه از يك مقدمه ، سه فصل و سه ضميمه تشكيل شده ، كه هر فصل نيز داراى بخش هاى مختلفى است . دوفصل آغازين، شامل مقدماتى براى ورود به بحث اصلى «اسما وصفات» است. شناخت كلّى قرآن كريم و موضوعات مرتبط با آن ، تعريف «وحى» در لغت و اصطلاح و در قرآن كريم ، معناى پيامبر امّى و دلايل امّى بودن پيامبر ، جاويد بودن اعجاز قرآن ، نگارش و جمع قرآن كريم ، مراد از جمع در باره قرآن و ذكر فضايل سوره ها از مطالب فصل اوّل است . فصل دوم ، بحث امكان فهم قرآن در قبال نظر اخباريان است كه اين امر را منحصر به عده خاصى دانسته اند . نويسنده ، در اين باب به ادله اصوليان و اخباريان استشهاد نموده و با بيان مثال هايى ، امكان فهم قرآن را براى همگان ثابت مى كند . در فصل سوم _ كه متن اصلى اين مجموعه را تشكيل مى دهد _ نويسنده ، تعداد واژگانى

.

ص: 35

اصول و قواعد دعوت ازديدگاه قرآن و سنّت،

اعتبار (عبرت گرفتن) از ديدگاه قرآن و روايات،

كه مى توان به عنوان اسم يا صفت اين كتاب مقدس آسمانى برشمرد ، شناسايى كرده و آنها را از لحاظ كاربرد معناشناختى در عرفِ مردمِ عرب زبان و اعتبار استعاره اى آنها، از ديدگاه معتبرترين و كهن ترين كتب لغت، مورد تحقيق قرار داده است. ضميمه اوّل ، جدول مقايسه اى اسما و صفات را نشان مى دهد . ضميمه دوم ، اسامى و صفات قرآن را به تفكيك خاص و يا مشترك بودن يا غير آن ، به تصوير كشيده است . ضميمه سوم ، نمودار ستونى واژگانى است كه به منزله اسامى و صفات قرآن شناخته شده است .

32 . اصول و قواعد دعوت ازديدگاه قرآن و سنّت ،جهانگير ولد بيگى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : سيّد محمود دشتى ، 1382 ،260ص . نگارنده ، در اين رساله ، به بررسى مختصر اصول وشيوه هاى دعوت اسلامى و مقايسه آن با نحوه دعوت در ساير مذاهب پرداخته و نكات اشتراك آنها با مكتب اسلام را بازگو كرده است . دعوت اسلامى ، دعوتى بى اصل و اساس نيست وتنها در وعظ و نصيحت مردم خلاصه نمى شود ؛ بلكه دعوت و حركتى است علمى و عملى كه با اهداف و مصادرش، از ساير دعوت ها متمايز مى گردد و از اصول معيّنى برخوردار است. نگارنده ، رساله خود را _ كه از چهار بخش تشكيل شده _ با بيان مفاهيم كلّى موضوع ، آغاز كرده و سپس با مطرح كردن شبهه اى در اين باره و پاسخگويى به آن ، راه دعوت و جوانب مختلف آن را بيان كرده است . بخش دوم ، اركان موضوع كه داعى ، مدعو و محتواى دعوت است ، مطرح گرديده است. بخش سوم ، به روش هاى دعوت اختصاص دارد و با بيان مصادر و منابع اصلى دعوت ، پايان گرفته است .

33 . اعتبار (عبرت گرفتن) از ديدگاه قرآن و روايات ،حميد نورالدينى شاه آبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر محمّد رضا آشتيانى ، استاد مشاور : دكتر ابراهيم بهادر ، 1382 ، 180ص .

.

ص: 36

افسانه غرانيق،

اين اثر ، بر آن است تا نظرات قرآن كريم و روايات معصومان عليهم السلام را در باره پندآموزى بيان كرده، و فوايد آن را در زندگى فردى واجتماعى مردم بررسى نمايد. فصل اوّل ، شامل پيشينه و دلايل اهمّيّت تحقيق ، و بيان فرضيات تحقيق است . نگارنده ، سعى كرده ضمن شناخت عبرت گرفتن ومعتبِر ، تأثير اعتبار و فوايد آن را درسلامت اخلاق فرد و اجتماع ، وهمچنين آفات غفلت از آن را مورد پژوهش قرار دهد. در فصل دوم وى به معرفى منابع تحقيق پرداخته است . در فصل سوم ، روش تحقيق را بيان كرده و با توجّه به اين كه نياز به بررسى منابع تفسيرى و حديثى و تاريخى بوده ، پرسش تاريخى را انتخاب نموده است . درفصل چهارم ، اطلاعات وداده هاى جمع آورى شده را با بهره گيرى از آيات قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام و نظر انديشمندان اسلامى ، بررسى كرده و اعتبار هر پرسش را با استفاده از آن ، منابع به اثبات رسانده است . در فصل پنجم ، وى با بهره گيرى از نتايج تحليل هاى به عمل آمده ، استنتاجى را ارائه مى دهد كه شامل پاسخ به فرضيات تحقيق است و سپس ، پيش نهادهايى در مورد اهمّيّت اين موضوع در جامعه اسلامى ارائه داده است .

34 . افسانه غرانيق ،فاطمه تهامى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : على دوانى ، 1369 ، 142 ص ، دست نويس . اين پايان نامه ، به بررسى افسانه غرانيق و اثبات ساختگى بودن آن پرداخته است . اين رساله در سه فصل ، بدين شرح تنظيم شده است : نخست ، بحث لغوى در باره واژه «غرانيق» است ، و اين كه عربى بودن اين لفظ يا معرّب بودنش مورد ترديد است . عبارت هاى نقل شده اين افسانه ، در 53 منبع تاريخى و تفسيرى همچون : سيرة ابن اسحاق ، تاريخ الطبرى و تفسير الطبرى ، تفسير القمى ، دلائل النبوة بيهقى و... ، در فصل دوم ارائه شده است . ديدگاه مفسّران و مورّخان در باره اين افسانه ، در فصل سوم انعكاس يافته است. مؤلف ، اين ديدگاه ها را به سه دسته اصلى تقسيم كرده است :1) پذيرش صحّت اين افسانه ؛ 2) تأويل و توجيه افسانه ؛ 3) انكار و ردّ افسانه . در همين فصل ، اقوال مشاهيرى كه اين

.

ص: 37

قصه را به گونه اى پذيرا نقل كرده اند مانند جار اللّه زمخشرى ، ابوالحسن واحدى ، احمد بن سهل بلخى ، يونس بن بكير ، سعد واقدى ، ابن جرير طبرى ، المحلّى ، جلال الدين سيوطى ، ابن اثير جزرى ، و نيز شرق شناسانى همچون رژى بلاشر ، مونتگمرى وات ، كنستانت ديرژيل ، ادمونت رابت ، موريس گدمُرى ، كارل بروكلمان بوهل ، و نيز گفتار صاحب نظرانى همچون ابن حبّان ، ابوالفتوح رازى ، بيضاوى ، عبد الرحمن بن احمد سهيلى ، فخر الدين رازى ، شوكانى ، آلوسى ، عمر فرّوخ و سيّد قطب در ردّ اين افسانه ، و همچنين آراى عده اى كه قائل به توجيه و تأويل قصه شده اند ، مانند ابن حجر عسقلانى ، با استناد به ادله عقلى و نقلى به تفصيل ارائه شده است .

35 . افسردگى و حزن در آيات، روايات و روان شناسى (بررسى تطبيقى) ،محمّد تقديرى ، كارشناسى ارشد روان شناسى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر على شريعتمدارى ، 1374 ، 273 ص. اين تحقيق ، به دنبال دستيابى به پاسخ چهار سؤال است :1 . ماهيت افسردگى چيست و رابطه آن با حزن و اندوه چگونه است؟ ؛ 2 . زمينه هاى پيدايش و عوامل تشديد و گسترش افسردگى چيست؟ ؛ 3 . جايگاه حزن و اندوه در آيات و روايات كجاست؟ آيا حزن ممدوح است يا مذموم؟ ؛ 4. نگرش اسلام نسبت به پيشگيرى و درمان افسردگى چيست؟ اين پايان نامه ، در پنج بخش فراهم آمده است. در بخش نخست ، نگارنده تعريف افسردگى و ارتباط آن با حزن و ديدگاه هاى مختلف در باره ماهيت افسردگى و حزن ، و ارتباط ميان آنها را ارائه نموده است . در بخش دوم ، وى پس از برشمردن ارضاى نيازهاى اساسى ، به عنوان زمينه پيدايش افسردگى ، نيازهاى اصلى انسانى را به نيازهاى زيستى ، روحى ، شناختى و ساير نيازها تقسيم كرده است . در بخش سوم ، عوامل پيدايش حزن و افسردگى را بررسى نموده است . وى ، عوامل جسمانى ، شناختى و روانى را عمده ترين عوامل پيدايش افسردگى دانسته است. بخش چهارم، بررسى آثار افسردگى، همچون پيرى زودرس و خودكشى است. در بخش پنجم ، روش هاى درمان افسردگى ، بررسى شده است. مؤلف ، درمان هاى جسمى ، از طريق غذا و دارودرمانى ، درمان از راه اصلاح بينش نظرى و عملى ، درمان از

.

ص: 38

اكثريت و اقليت از منظر قرآن و روايات،

اكثريت و اقليت از منظر قرآن و روايات،

الأدب و دراسته عند فاطمة الزهراء عليهاالسلام،

راه تأمين نيازهاى اساسى انسان ، دين درمانى ، درمان هاى اجتماعى ، درمان از راه اميد و معنا دادن به زندگى و... را از جمله راه هاى درمان افسردگى و حزن دانسته است.

36 . اكثريت و اقليت از منظر قرآن و روايات ،فاطمه آزادبخت ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1383 ، 148 ص . اين پايان نامه ، در پى پاسخ به اين سؤال ها است : رأى اكثريت از نظر قرآن چه منزلتى دارد؟ آيا مذمت برخى از آيات در مورد اكثريت ، و مدح برخى از آيات در مورد اقليت ، دليلى بر نكوهش اكثريت و ستايش اقليت در قرآن كريم است ؟ آيا اسلام ، ارزش و اعتبارى براى اكثريت و نظرات آنان قائل است؟ وى ، در سه فصل به تحليل پاسخ به اين پرسش ها پرداخته است : در فصل اوّل ، شامل كلّيات بحث ، مباحثى از قبيل طرح موضوع ، اهمّيّت و فايده موضوع ، سؤالات تحقيق ، فرضيه هاى پژوهش ، سابقه پژوهش ، اهداف پژوهش ، روش پژوهش ، و سازماندهى پژوهش آمده است . در فصل دوم ، با عنوان معنى شناسى اكثريت و اقليت ، مبانى و مفاهيم اين دو واژه را بيان كرده ، و كاربرد و مشتقات ريشه اى واژه هاى مزبور را بيان كرده است . در فصل سوم ، منزلت آيات اكثريت و اقليت را بيان كرده ، و قلمرو اكثريت ، دلايل اعتبار رأى اكثريت ، حقوق اقليت ها ، شرايط و ويژگى هاى اكثريت ، اكثريت و مشاركت هاى سياسى _ اجتماعى ، و رابطه بين اكثريت و شورا و بيعت را بيان نموده است .

37 . الأدب و دراسته عند فاطمة الزهراء عليهاالسلام ،فاطمه سادات مولانا ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر فيروز حريرچى ، استاد مشاور : دكتر نظام نادر تهرانى ، 1380 ، 160 ص . شرح خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام ، بيان نكات ادبى آن از لحاظ فصاحت و بلاغت ، و توضيح افشاگرى هاى حضرت از ديد صاحب نظران ، اهداف نگارنده در اين پايان نامه است . اين رساله ، شامل دوازده فصل است : در فصل اوّل، به پاره اى از خصوصيات ادب عربى و جايگاه قرآن در ادب عربى مى پردازد .

.

ص: 39

الايجاز و الاطناب فى خطب «نهج البلاغة»،

در فصل دوم ، به بيان زمان ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام و قبل از آن پرداخته است . در فصل سوم ، در باب زندگى اجتماعى حضرت فاطمه عليهاالسلام است . فصل چهارم را به بررسى زندگى سياسى آن بزرگوار ، حوادثى كه بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله اتفاق افتاده، ونحوه دفاع ايشان از پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام مى پردازد. در فصل پنجم ، در باره فدك و روايات آن ، و اهدافى كه آن حضرت در ايراد خطبه داشتند ، مباحثى مطرح شده است . در فصل ششم ، به علوم ، فضايل و مناقب صديقه كبرى عليهاالسلاممى پردازد . در فصل هفتم ، به احكام شرعى ، كه توسط حضرت بيان شده ، از قبيل آداب نماز و روزه و ... پرداخته است . در فصل هشتم ، به مباحثى در باره صلوات و تسبيحات و دعاهايى كه از آن حضرت به يادگار مانده است مى پردازد . در فصل نهم ، بحث در باره مصحف فاطمه زهرا عليهاالسلام و لوح آن حضرت و نمونه اى از قضاوت آن بزرگوار اشاره مى كند . در فصل دهم و يازدهم ، برخى از اشعار و معجزات حضرت فاطمه عليهاالسلامرا بيان نموده است . فصل دوازدهم به وصيت هايى كه آن حضرت در هنگام شهادت بيان فرموده ، و اشعارى كه همسر مكرمشان، على عليه السلام ، در رثاى آن بزرگوار سروده اند پرداخته است.

38 . الايجاز و الاطناب فى خطب «نهج البلاغة» ،مهدى محمّدى نژاد ، كارشناسى ارشد ادبيات و لغت عرب ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، استاد راهنما : دكتر [ خليل ]باستانجج ، استاد مشاور : دكتر [ ؟ ] حسينىجج ، 1384 ، 195 ص . كلام امام على عليه السلام داراى برجستگى ها و زيبايى هاى گوناگونى است . يكى از محسنات كلام امام عليه السلام ، كه در اين رساله به بررسى آن پرداخته شده است، بحث از ايجاز و اطناب ، يا به عبارتى مختصرگويى و زياده گويى در كلام به جاى مناسب خود است . نگارنده ، ابتدا تعريفى از فن خطابه ارائه كرده ، و به تاريخ و عوامل ايجاد آن و بزرگ ترين خطيبان قبل و بعد از اسلام پرداخته است . وى ، ضمن بيان ويژگى هايى كه باعث رشد و شكوفايى خطيب در هر دو دوران مى شد ، مزيت هاى خطابه در زمان ظهور اسلام را نسبت به خطابه هاى جاهلى بيان مى كند ، و اهمّ موضوعات در خطابه هاى اسلامى را

.

ص: 40

البديع فى رسائل الإمام على عليه السلام ،

توضيح مى دهد. سپس ، وارد بحث «ايجاز» و «اطناب» در خطابه شده و پس از تعريف اين دو واژه و كاربردهاى آن در ادبيات عرب ، صورت و كيفيت ايجاز و اطناب در اين خطابه ها را شرح داده ، و سپس به بحث از ايجاز و اطناب در خطابه هاى نهج البلاغه مى پردازد . وى ، در اين مقام خطابه هاى امام را از نهج البلاغه نقل كرده ، و نكات بلاغى و ادبى اين خطبه ها را از كتب ادبى و شروح توضيح داده و نكته هاى ايجاز و اطناب آن را بيان نموده است .

39 . البديع فى رسائل الإمام على عليه السلام ،عبدالرضا عطاش ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على آذرشب ، استاد مشاور : دكتر فيروز حريرچى ، بى تا ، 260 ص . بررسى نكات بديعى در نامه هاى امام على عليه السلام ، موضوع اين رساله است ، كه از مقدمه و سه فصل تشكيل يافته است : فصل اوّل را به بررسى زندگانى امام على عليه السلام ، و بلاغت وى در سخن و نوشتار اختصاص داده است . در فصل دوم ، مقدارى در باره بلاغت و علم بديع بحث مى كند . در فصل سوم _ كه در باره نامه هاى امام عليه السلام است _ پس از بررسى نامه هاى موجود امام عليه السلام در كتب مختلف ، آنها را به پنج قسمت تقسيم كرده ، و در پنج باب توضيح داده كه عبارت اند از : نامه هاى امام عليه السلام به خانواده اش ، نامه هاى امام عليه السلام به حاكمان و كارگزارانش ، نامه هاى امام عليه السلام به سردارانش ، نامه هاى امام به مردم شهرها ، نامه هاى امام خطاب به دشمنانش . سبك وى ، در موضوع بندى بدين صورت است كه نخست اين موضوعات را با الهام از كتاب شناخت موضوعى نهج البلاغه ، تأليف محمّد دشتى ، استخراج و دسته بندى نموده است . سپس ، كلمات و الفاظ غريب در هر نامه را ، پس از استخراج از معاجم لغت ، در پاورقى درج نموده است . در مرحله بعد _ كه مشكل ترين بخش اين رساله است _ جناس ، طباق ، سجع و اقتباس در هر نامه را مشخص كرده ، و به تطبيق بديعى آن پرداخته است . كار ديگر وى در رساله ، تعليقات و شروحى است كه نگارنده از كتب مختلف جمع آورى كرده ، و ذيل هر نامه ارائه نموده است .

.

ص: 41

التشبيه فى رسائل الامام على عليه السلام ،

التشبيه و الاستعارة فى خطب «نهج البلاغة»،

40 . التشبيه فى رسائل الامام على عليه السلام ،سيّد جلال الدين هاشمى ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد جنتى فر ، استاد مشاور : دكتر ابوالحسين امين مقدسى ، 1379 ، 132ص ، عربى . اين رساله ، به بررسى صنعت تشبيه در نامه هاى مولاى متقيان ، امام على عليه السلام ، در كتاب شريف نهج البلاغه پرداخته است . شيوه كار در اين رساله ، بدين ترتيب است كه نگارنده آن را به دو بخش تقسيم نموده ، و بخش نخستين را به سه فصل قسمت كرده است : فصل اوّل را به نهج البلاغه اختصاص داده و به اين موضوع پرداخته است . تعريف نهج البلاغه ، مؤلف آن ، سبب تأليف و وجه نام گذارى و محتويات آن از زبان مؤلف ، سخن برخى از شرح دهندگان آن ، آرا و نظرات بعضى از بزرگان در باره عظمت و ابعاد هنرى اين كتاب ارجمند ، و همچنين مصادر آن ، از جمله عناوينى است كه نگارنده در اين فصل از آنها بحث مى كند . در فصل دوم ، در نگاهى گذرا به سير تحول «نامه» تا زمان امام على عليه السلام ، به نكاتى از قبيل تعريفِ نامه ، تاريخ و تحول آن ، نامه هاى عصر جاهلى و اسلامى ، و گزيده اى از ويژگى هاى نامه هاى امام على عليه السلام پرداخته است . در فصل سوم ، مباحث مهم و معروف تشبيه ، مانند : اركان ، اقسام ، اغراض و زيبايى هاى آن را به طور خلاصه يادآور شده است . سپس در بخش دوم _ كه موضوع اصلى اين رساله است _ ، سعى نموده در حدّ امكان و توان ، به بررسى تشبيه و تبيين جنبه هاى زيباشناختى آن در نامه هاى امام بپردازد . وى ضمن شرح عبارات زيبايى كه در آنها تشبيه به كار رفته است ، اين تشبيهات را تحليل كرده و توضيح داده و در اين امر ، به اقوال بعضى از شارحان نهج البلاغه مانند ابن ابى الحديد و ابن ميثم مراجعه نموده است. در تمام اين مراحل ، سعى نگارنده پرهيز از اطناب ممل و ايجاز مخل بوده است .

41 . التشبيه و الاستعارة فى خطب نهج البلاغة ،تقى تيمورى ، كارشناسى ارشد ادبيات و لغت عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر نادر نظام تهرانى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على آذرشب ، 1375 ، 118 ص .

.

ص: 42

التفسير بالمأثور عند الشيعة الامامية،

بررسى خطبه هاى نهج البلاغه در دايره معانى و بيان ، و تبيين نكات ادبى در آن ، هدف نگارنده در اين رساله است . وى ، نخست تشبيه را از نظر علما و ادباى پيشين بررسى نموده ، و فصلى را به نام التشبيه عند القدما باز نموده ، و نظرات يازده تن از آنها را تدوين نموده است . سپس ، به طور مختصر ، انواع تشبيه و استعاره را با ذكر مثال هايى از دو كتاب جواهر البلاغه و بلاغة الاظهر شرح و توضيح داده ، و در فصلى به نام الاشارة الى التشبيه و الاستعارة قرار داده است . در متن اصلى _ كه بيان انواع تشبيهات و استعارات در خطبه هاى نهج البلاغه است _ كار وى بدين گونه است كه خطبه ها را به دقت مطالعه كرده ، و با كمك منابع اصلى و فرعى ، عباراتى را كه در آنها تشبيه و يا استعاره اى وجود داشته ، انتخاب كرده و ابتدا لغات دشوار آنها را توضيح داده و سپس ، نوع تشبيه و يا استعاره را مشخص نموده ، و خصوصيات كامل آنها را ذكر نموده است .

42 . التفسير بالمأثور عند الشيعة الامامية ،احسان امين ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر محمّد على آذرشب ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، 1377 ، 293ص ، عربى . شناخت تفسير ، اثر ، تفسير مأثور ، شيعه ، شيعه اماميه ، بحث از شبهات ذكر شده در زمينه تفسير اثرى واختلاف نظرات موجود ، و سرانجام ، نقد وبررسى نظر شيعه در اين باره ، از مطالبى است كه نگارنده در تحقيق خود بدان پرداخته است . فصول پنج گانه اين پايان نامه به اين شرح است : نگارنده ، نخست اصطلاحات متعلق به بحث از قبيل تفسير ، اثر ، تفسير مأثور ، شيعه و شيعه اماميه را توضيح داده و سپس ، به طور مختصر ، شبهات مطرح پيرامون عقايد شيعه را در اين زمينه آورده و بعضا ، جواب هايى را هم ضميمه نموده است . در پايان فصل ، طبق عادت ، عقايد شيعه را در اين زمينه شرح داده است . در فصل دوم تحقيق ، مصادر تفسير مأثور ، قرآن كريم و سنّت نبوى و مسائل مربوط به آن را توضيح داده ، سپس روايات اهل بيت عليهم السلام و سخنان صحابه و تابعين در باره اين روايات و ارتباط هر يك را در تفسير كلام خداوند متعال بيان كرده است . در سومين فصل ، اهم موضوعاتى را كه اغلب با آن رو به رو هستند آورده ، از قبيل نقاط

.

ص: 43

الجناس فى «نهج البلاغه»،

ضعف در تفسير مأثور ، به شكل عمومى ، مانند وضع و اسرائيليات در تفسير ، وتتبع آن در اقوال مفسّران شيعه و سنّى . سپس ، اين فصل را با بررسى دوموضوع مرتبط پايان داده است كه عبارت اند از : غلو و تأويل . هر دو بحث را نيز از نظر لغوى واصطلاحى بررسى نموده است . در فصل چهارم ، روش هاى برخورد با حديث را مطرح ساخته است و بيشتر ، پيرامون احاديث تفسيرى بحث را بسط داده و روش هاى مختلفى را كه نزد مفسّران شيعه مرسوم است ، توضيح داده است . در فصل پنج (آخرين فصل) نظرى كلّى بر سير تحول تفسير و تاريخ تدوين آن و طبقات مفسّران شيعه ، از زمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله تا امروز داشته و تغييرات هر عصر را در اين زمينه بيان داشته است.

43 . الجناس فى «نهج البلاغه» ،عليرضا دالوند ، كارشناسى ارشد ادبيات و لغت عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر نادر نظام تهرانى ، استاد مشاور : دكتر فيروز حريرچى ، 1383 ، 135 ص . از مقوله هاى ارزشمند فن بديع ، جناس است . در واقع ، جناس از يك سو در كلام موسيقى ايجاد مى كند و از سوى ديگر ، سبب تداعى معانى مختلف يك لفظ مى گردد . در كلام امام على عليه السلام نيز جناس جايگاهى ويژه دارد ، و امام عليه السلام با توجّه به موقعيت هاى گوناگون ، مثل خطابه ، از جناس بهره گرفته است . در خطبه هاى نهج البلاغه ، جناس بيش از ديگر قسمت ها ديده مى شود ، و بيشترين جناس از نوع غير تام است . آنچه نگارنده در اين تحقيق آورده ، به منظور آشنايى بيشتر با گفتار امام است ، كه پس از كلام اعجازگر خداى _ تعالى _ نمايشگر زيباترين شيوه هاى گفتار و نوشتار و تصويرگر بديع ترين تصويرپردازى هاست. هفت فصل اين رساله ، بيانگر اين زيبايى و نقش آفرينى است : آغازگر سخن در اين رساله ، شرحى كوتاه در باره حيات پر بار امام على عليه السلام است ، كه اين دوران پر فراز و نشيب خود به برهه هايى تقسيم مى شود . در ادامه، بحثى است در باره نهج البلاغه و مؤلف آن، كه به كلمات علما پيرامون نهج البلاغه و مؤلف آن و سپس مقام علمى و ادبى وى در شعر و شاعرى پرداخته است . سپس ، وارد بحث تاريخ بلاغت و بديع شده ، و ضمن تعريف اين فن و تعريف جنا

.

ص: 44

السجع فى «نهج البلاغه»،

السنّة دورها و مكانتها فى الفكرالاسلامى قراءة تاريخية فى التراث الشيعى،

س كه يكى از شاخه هاى علم بديع است _ انواع جناس را بازگو نموده است. بحث از جناس در خطبه ها و نامه ها و حكمت هاى نهج البلاغه نيز پايان دهنده اين فصل است .

44 . السجع فى «نهج البلاغة» ،كورش معافى ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على آذرشب ، استاد مشاور : دكتر فيروز حريرچى ، 1374 ، 133 ص . از آرايه هاى لفظى در نهج البلاغه ، سجع است كه در اين رساله ، به آن پرداخته شده است . نگارنده ، با اين رويكرد به سراغ كتاب هايى در زمينه تاريخ ادبيات عربى ، مثل تاريخ الأدب العربى و الجامع فى تاريخ الأدب العربى و اُدباء العرب و بعضى كتاب هاى ديگر ادبى مثل «الأغانى» و «العقد الفريد» رفته و به دليل فراگيرى خطبه ها در نهج البلاغه نسبت به دو قسمت ديگر آن ، درصدد برآمده پيرامون سجع در خطبه هاى نهج البلاغه به جستجو و بررسى بپردازد . در مرحله اوّل ، به بحث از تاريخچه خطبه و كيفيت پيدايش آن ، از زمان جاهليت تا اسلام پرداخته است . سپس ، به توضيح واژه «سجع» و كاربرد آن در ادبيات اقدام نموده ، و در اين باره از كتاب هاى بلاغى مانند جواهر البلاغه و البلاغة الواضحة و كتاب هايى از اين دست كمك گرفته است. در ديگر بخش اين رساله به بررسى شخصيت بى نظير امير مؤمنان پرداخته و ضمن توضيحى در زمينه نشانه هاى بارز شخصيتى آن امام همام ، به توضيح و تبيين ادبيات بلند ايشان در سخنان و گفتارهايشان پرداخته است . در اين زمينه نيز مراجعاتى به كتاب هاى الغدير ، شرح ابن ابى الحديد ، خصال ، امالى صدوق داشته است . در آخر هم انواع سجع در نهج البلاغه را با ذكر نمونه هايى از خطبه هاى آن حضرت توضيح داده است .

45 . السنّة دورها و مكانتها فى الفكرالاسلامى قراءة تاريخية فى التراث الشيعى ،حيدر حبّ اللّه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1383 ، عربى ، 491 ص . هدف ، نگارنده ، در اين پژوهش اثبات درستى اين فرضيه است كه شيعه ، به سنّتِ ظنى عمل نكرده ، گرچه به اصل حجيت سنّتِ واقعى ، باور دارد كه از جمله آن ، اصل حجيت

.

ص: 45

سنّت يقينى است ، و ضمن بررسى تاريخ اجتهاد در زمان غيبت ، به ريشه يابى و شرح برهه زمانى وجود مكتب يقين پرداخته تا با روشن شدن موقعيت و مكانت اين مكتب ، جايگاه ساير مكاتب ، بالأخص مكتب اخبارگرى روشن گردد . در اين جهت ، نگارنده ، نوشتار خويش را ضمن يك مقدمه و چهار فصل و يك خاتمه ، به سامان رسانده است : وى ، در مقدمه حدود زمينه هاى شناخت سنّت و روش هاى پژوهش در اين زمينه را شرح داده ، ضرورت بحث ، سابقه پژوهش ، اهداف و سؤال هاى مطرح شده در اين باره ، و همچنين اصطلاحات مربوط به بحث را توضيح داده است . در فصل اوّل _ كه پيرامون اجتهاد نقلى در عصر حضور است _ نگارنده ، نخست به بررسى فقه منصوص يا فقه روايى پرداخته و تاريخچه تدوين و تأليفات در اين زمينه را بررسى نموده است . سپس ، نقش شيعه را در عمل به سنّت ، در عصر حضور بازگو كرده و در نهايت ، راه حلى را براى فرضيه ظن در عمل به سنّت ارائه نموده است . در فصل دوم ، با عنوان تاريخ پيدايش سنّت نظرى در نظام عقلى شيعه ، به بررسى فلسفه وجودى اين نظريه و به دنبال آن ، گشايش مدرسه هاى حديثى و محدّثان پرداخته است . روش حديثى بزرگانى چون شيخ مفيد ، سيّد مرتضى ، ابن برّاج ، طبرسى ، ابن زهره ، ابن شهرآشوب ، ابن ادريس حلّى و محقق حلّى و نظرات آنان در زمينه اجتهاد و اخبار ، پيدايش و ورود ظن عقلى در مدارس شيعى ، ديدگاه شيخ طوسى در باره خبر واحد ، نظرات علماى اماميه در اين باره ، از ديگر مطالب است . در فصل سوم ، به نظريه پردازى در باب نقد متن تا نقد سند احاديث پرداخته است . در اين فصل ، سير تحويل و تكامل اين بحث را در مدرسه هاى حديثى ، بررسى كرده است . بيان سنّت نقل شده از ابن طاووس ، ابن سعيد حلّى ، فاضل آبى ، و تجدد افكار و توليد تقسيمات جديد براى حديث در زمان شهيد اوّل و ثانى ، تأسيس يا اعاده بحث علم الدرايه و نظرات محقق اردبيلى در باب نقد سند ، و بيان شرح حال تربيت يافتگان از سلسله علماى رجال ، از ديگر مقوله هاى مورد بحث در اين فصل است . محور بحث در فصل چهارم ، اخباريه و جايگاه نظريه پردازى در سنّت ، در عصر ذهبى است . تاريخ و علل پيدايش اخبارى گرى و مدرسه هاى اخبارى ، مبدأ پيدايش سنّت يقينى و ادله يقينى بودن سنّت ، مقايسه مدارس اخبارى و مدارس اصولى و رجالى و درايه اى ، تاريخ ظهور سنّت به تنهايى و كنار زدن مرجعيت قرآن ، و بحث تحريف قرآن ، از مباحثى است كه مطرح مى سازد .

.

ص: 46

الشواهد البيانية فى «الصحيفة السجادية»،

الصّحة النفسية فى القرآن و السّنة،

46 . الشواهد البيانية فى «الصحيفة السجادية» ،سيّد على مير لوى موسوى ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد امير محمود انوار، استاد مشاور: دكتر احمد حسنى رنجبر، 1374، 120ص. نگارنده در اين رساله ، بر آن بوده ، كه شواهدى از علم بيان را از يكى از فصيح ترين و بليغ ترين كتب شيعه ، صحيفه سجاديه انتخاب نموده ، به توضيح آنها بپردازد . وى ، اين كار را در چهار فصل به انجام رسانده است : ابتدا در فصل اوّل ، به توضيح مباحث تشبيه با استفاده از شواهد صحيفه اقدام نموده است . درفصل دوم، با مثال هايى از صحيفه سجاديه به بررسى صنعت مجاز پرداخته است. در فصل سوم ، مباحث استعاره را با كلام امام زين العابدين عليه السلام شرح داده است . در فصل چهارم، كنايه و مباحث آن را با سخنان امام در صحيفه، ارائه كرده است. در پايان هر فصل فهرستى از شواهد مباحث آن فصل را ، كه در صحيفه يافته به ترتيب دعاها و بندهاى آنها ضميمه نموده است .

47 . الصّحة النفسية فى القرآن و السّنة ،ليث الحيدرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر محمّد رضا رضايى ، استادان مشاور : حجة الاسلام محمّد كاويانى و حجة الاسلام محمّد مهدى كرمى ، 1381 ، 318ص . بحث در باره سلامتى روان از ديدگاه قرآن و روايات ، موضوع محورى اين تحقيق است . هدف از نگارش آن ، بيان و توجّه دادن به اهمّيّت و عظمت و فراگيرى اين بحث در قرآن كريم ، آشنايى با مفهوم خودكم بينى از خلال بحث روان شناسى ، ديدگاه قرآن در باره بحث خودكم بينى ، و تلاش براى حل بعضى از مشكلات روحى _ روانى فرد و جامعه است . اين رساله ، در پنج فصل تنظيم شده است : فصل اوّل ، نگاهى به كلّيات دارد ، كه شامل مباحثى است مثل اهمّيّت آگاهى نسبت به درون ، تاريخ درون شناسى ، تعريف درون شناسى ، موضوع اين علم ، رابطه بيمارى جسمى با بيمارى روحى _ روانى .

.

ص: 47

القسم الرابع من سنن أبى داوود من اوّل كتاب الصيد حتى نهاية كتاب الأطعمة،

در فصل دوم ، روان شناسى از منظر قرآن بررسى شده است . عناوينى مانند معناى علم در منابع اسلامى ، علوم جديد در قرآن ، قرآن و سلامت نفس ، و بيمارى هاى نفس ، از عناوين اين فصل است . احساس خودكم بينى از ديد روان شناسان و نظريه هاى آنان در اين باره ، و اختلافاتى كه بين نظرات موجود است ، مطالب فصل سوم را تشكيل مى دهد . فصل چهارم هم اختصاص به ديدگاه قرآن در باره انسان دارد . با بررسى آيات ، اين نتيجه به دست آمده كه قرآن به همه شئون انسان توجّه كامل دارد ، و برنامه سعادت و شقاوت وى را بازگو نموده است . در فصل پنجم، احساس خودكم بينى از ديدگاه قرآن وروايات بررسى شده است.

48 . القسم الرابع من سنن ابى داود من اوّل كتاب الصيد حتى نهاية كتاب الأطعمة ،عبد العليم عبد العظيم البستوى ، دكترى حديث ، دانشكده اصول دين دانشگاه الازهر قاهره ، اشراف : محمّد شوقى خضر ، عربى ، 1409 ق ، 4 ج . تصحيح و تحقيق بخش چهارم از كتاب سنن ابى داود _ كه شامل كتاب صيد تا آخر كتاب اطعمه مى شود _ موضوع بحث اين پايان نامه است . عمل نگارنده در اين تحقيق ، مستندسازى احاديث ، شرح الفاظ غريب احاديث ، جداسازى احاديث صحيح از سقيم و بيان علت هر يك است . اين رساله ، از دو بخش و خاتمه تشكيل شده ، كه هر بخش نيز مباحثى دارد : بخش اوّل ، داراى چهار مبحث است : مبحث اوّل ، در باره ابوداود سجستانى است كه در اين مبحث ، ضمن معرفى او و شيوخ و شاگردانش ، شمه اى از زندگانى علمى او را شرح داده ، و او را در عداد بزرگان از حفّاظ برشمرده و در ادامه ، اقوال علما را در باره او بررسى كرده ، و مؤلفاتش را نام برده است . مبحث دوم ، معرفى كتاب سنن او ، اهمّيّتش در بين كتب سنن ، و مقايسه آن با صحاح سته است . نگارنده ، در اين قسمت امتياز سنن ابى داود را با ساير كتب حديثى اهل سنّت بيان نموده و در ادامه ، در باره كيفيت و زمان تأليف اين كتاب ، علت تأليف آن ، روش ابو داود در جمع احاديث و جدا نمودن احاديث صحيح از ضعيف ، و راويان احاديث بحث كرده است . مبحث سوم ، به معرفى سه نسخه ها كه محقق به آنها اعتماد كرده ، و تحقيق خود را طبق

.

ص: 48

الگوسازى رفتار مديران با توجّه به نامه هاى حضرت امير عليه السلام در «نهج البلاغه»،

آنها به انجام رسانده مى پردازد . مبحث چهارم ، در باره روش تحقيق احاديث اين رساله است . شيوه محقق در اين قسمت ، پس از مقابله نسخه ها و درج حواشى ، شماره بندى احاديث از 1 تا 1017 است و پس از آن ، الفاظ مشكل و رجال احاديث را توضيح داده و بعد از ذكر مصدر روايت ، شواهدى نيز براى آن بيان داشته ، و درجه حديث را از نظر ضعف و قوت توضيح داده است . بخش دوم رساله ، تحقيق احاديثى است كه ابو داود در ابواب مختلف سنن خود آورده ، كه به صورت باب بندى شده و مرتب ، آنها را نقل مى كند . در پايان ، براى سهل الوصول بودن اين ابواب ، فهرست هايى را براى رساله خود تنظيم نموده است .

49 . الگوسازى رفتار مديران با توجّه به نامه هاى حضرت امير عليه السلام در «نهج البلاغه» ،مسعود احمدخانى ، كارشناسى ارشد مديريت ، دانشكده معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر كاوه فيضى ، استاد مشاور : حجه الاسلام محمّد دشتى ، 1379 ، 207 ص . نگارنده اين پژوهش ، با بررسى نامه هاى حضرت على عليه السلام ، در پى اثبات اين است كه بين الگوهاى رفتارِ سازمانىِ غربى و الگوى رفتارى نهج البلاغه ، رابطه معنادارى وجود دارد . نتيجه تحقيق اين است كه الگوى ارائه شده در نهج البلاغه ، كلّى و انسان گراست ، و از آن جهت به انسان ارزش مى دهد كه شأن والا و كرامت انسانى را در نظر دارد ، اما الگوهاى غربى به انسان توجّه مى كنند تا او هرچه بيشتر و بهتر بتواند در جهت تأمين منافع مالى اقدام كند . اين پژوهش پنج فصل دارد : در فصل اوّل ، نگارنده ، در مقدمه ، با بيان كلّياتى در باره موضوع بحث ، روش تحقيق خود را توضيح داده و ضمن بررسى رابطه اجتماع و مديريت ، و نياز جامعه به اين امر ، مرورى گذرا بر تاريخ مديريت اسلامى دارد . فصل دوم ، به نظريه هاى رفتارِ سازمانى پرداخته و در اين موضوع ، پس از تعريف رفتارِ سازمانى ، ديدگاه هاى پيشينيان و معاصران را بررسى نموده است .

.

ص: 49

الگوها و اسوه هاى جوانان در كتاب و سنّت،

النور المبين فى تفسير أمير المؤمنين،

فصل سوم ، كه در باره الگوى نهج البلاغه است ، به شرح مشخصه هاى يك الگوى مديريتى پرداخته است . در فصل چهارم ، نگارنده در صدد مقايسه الگوى استخراج شده از نهج البلاغه با الگوهاى رفتارِ سازمانى بر آمده و رويكردى تحليلى را ارائه نموده است . وى ، در ادامه به توضيح تفاوت ها در ساختار هر دو ديدگاه اشاره كرده و نتيجه اين تفاوت را بيان كرده است . در فصل پنجم ، يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ها مطرح شده است .

50 . الگوها و اسوه هاى جوانان در كتاب و سنّت ،محمّد نادرى شاهرودى ، سطح چهارم (دكترى) ، مركز تخصصى تبليغ حوزه علميه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1360 ، 260 ص . آشنايى با روحيات ، نيازها و مقتضيات زمانى در جوامع انسانى ، آشنايى كامل با الگوهاى و ابعاد شخصيت آنان در هر زمانى ، بيان آثار روحى و روانى اين كار ، معرفى هر زمانى بدون توجّه به استقبال يا عدم استقبال از طرف جوامع موجود ، گوشه هايى از تحقيق انجام شده دراين پايان نامه است . اين تحقيق ، بعد از مقدمه از دو بخش عمده ، كه هر يك داراى فصولى است ، تشكيل يافته است : بخش اوّل ، داراى پنج فصل است : واژه شناسى «جوان» ، «فتيه» ، «شاب» ، «عجوز» و ... ؛ معناى لغوى و اصطلاحى «تربيت» ؛ روش هاى تربيتى در اسلام ؛ اهداف تربيتى در اسلام تقوا و عبادت . در بخش دوم _ كه پنج فصل دارد _ به معرفى الگوها در ابعاد مختلف توجّه نموده است. جلوه هاى الگويى پيامبران و پيروان ، اسوه هاى زندگى پيامبرپسند در جامعه ، اسوه ها و الگوهاى ايثار و فداكارى ، اسوه ها و الگوهاى تعليم و تربيت ، اسوه ها و الگوهاى زنان تاريخ را دراين فصول معرفى كرده است .

51 . النور المبين فى تفسير امير المؤمنين ،نادر فضلى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : آية اللّه ابوالفضل ميرمحمّدى و دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، 1374 ، 355 ص .

.

ص: 50

الهيات بالمعنى الاخص در «نهج البلاغه»،

اين پايان نامه ، در دو بخش مقدماتى و يك بخش اصلى _ كه ارائه گوشه هايى از روايات تفسيرى أميرالمؤمنين است _ و به زبان عربى فراهم آمده است . در بخش نخستِ مقدماتى ، مباحثى در معرفى قرآن و جايگاه بلند آن همچون : قرآن از زبان قرآن ، قرآن از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله ، و قرآن از زبان اهل بيت عليهم السلام طرح شده است . در بخش دومِ مقدماتى ، مباحثى همچون : ثواب تلاوت قرآن و تعلم آن ، گردآورى آن و نهى از تفسير به رأى آن ، مورد بررسى قرار گرفته است. در بخش اصلى پايان نامه ، روايات تفسيرىِ نقل شده از اميرالمؤمنين عليه السلام ، در تفسير سوره هاى فاتحه ، بقره ، آل عمران و نساء ارائه شده است. مؤلف ، اين روايات را از منابع تفسيرى و روايى شيعه و سنّى گردآورى كرده ، و با قراردادن آنها به دنبال آياتِ مربوط ، چگونگى تفسير امام عليه السلام را از قرآن به تصوير مى كشد. از آن جا كه روايات تفسيرى منقول ، تمام آيات را دربرنمى گيرد ، شمارى از آيات اين چهار سوره ، در متن ذكر نشده اند.

52 . الهيات بالمعنى الاخص در «نهج البلاغه» ،عليرضا شمالى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام حسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى و دكتر غلامرضا اعوانى ، 1370 ، 80 ص . نگارنده ، پايان نامه خود را در دو بخش ، به نگارش درآورده است : بخش اوّل _ كه از دو فصل تشكيل مى شود _ مانند مقدمه است و اول ، به زندگى ، تحصيلات و آثار سيّد رضى ، و دوم ، به شخصيت اميرمؤمنان عليه السلام از جنبه علم الهى پرداخته و با بيان برخى آيات نازله در شأن حضرت ، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و عالمان ، در باره مرتبت حضرت را نقل كرده است . در بخش دوم ، الهيات بالمعنى الاخص در نهج البلاغه و موارد آن ، بررسى شده و با اشاره به اين كه تمامى موارد ياد شده ، به خوبى از عبارات امير مؤمنان عليه السلام فهميده مى شود ، در هفت فصل ، امور الهيات بالمعنى الاخص مطرح گرديده است . روش نگارنده ، در اين پژوهش چنين است كه در آغاز هر فصل ، شرح مختصرى از موضوع بحث را ارائه داده و اگر اختلاف مهمى در آراى عالمان وجود داشته و فهم

.

ص: 51

امامت از ديدگاه قرآن و حديث،

امام مهدى عليه السلام در روايات تفسيرى،

صحيح مطالب بر آن مترتب بوده ، آن را برشمرده و سپس ، موضوع آن بحث را در نهج البلاغه ، بررسى كرده و رأيى را كه صحت آن از عبارات حضرت به اثبات مى رسد ، نوشته است .

53 . امامت از ديدگاه قرآن و حديث ،سيمين دولتى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استادان مشاور : دكتر محمّد غفرانى و حجة الاسلام على حجّتى كرمانى ، 1375 ، 146 ص . بررسى ريشه تفكيك امامت از اسلام ، در نوشتارهاى قرون اوليه اسلام و احاديثى كه جعل گرديده، و به پيامبر نسبت داده شده موضوع اين رساله را تشكيل مى دهد. براى اين منظور ، نگارنده نخست به ضرورت شناخت امام از ديدگاه عقل ، و دلايل نياز به امام نموده ، اشاره سپس اختلاف شيعه و سنّى را در موضوع امامت متذكر مى شود . بحث واژه شناسى «امامت» از ديدگاه روايات و كتب لغت ، مقايسه واژه «امامت» با نبى از ديدگاه روايات و كتب لغت ، از ديگر بحث هاى اين رساله است . در بخش ديگر نيز به بررسى واژه «امامت» در قرآن پرداخته ، و امامت خاصه را در آيه 124 سوره بقره، با استناد به اقوال مفسّران در اين زمينه مطرح ساخته است. بررسى خصوصيات امام از نظر شيعه ، از قبيل عظمت ، افضليت و منصوص بودن وى ، از ديگر مطالب اين پايان نامه است . در پايان نيز رواياتى را در باره امامت ذكر كرده ، كه عبارت اند از : حديث غدير ، حديث پيرامون آيه «أطيعُوا اللّهَ وَ أطيعُوا الرَّسُولَ» ، احاديث ذيل آيه ولايت و حديث يوم الإنذار .

54 . امام مهدى عليه السلام در روايات تفسيرى ،شاه گل حسين سجادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام على اصغر رضوانى ، 1382 ، 204ص . آيا مى توان از آيات قرآن ، در روايات تفسيرى اهل سنّت ، بر مهدى موعود(عج) استدلال كرد؟ آيا مهدويت ، نظريه اى اسلامى است ، يا مختص به تشيع است؟ از بررسى مقارنه اى

.

ص: 52

امانت الهى از ديدگاه قرآن و سنّت،

روايات تفسيرى فريقين ، چه نتايجى حاصل مى شود ؟ پاسخ به اين سؤالات ، منظور نگارنده اين پايان نامه است . وى ، پايان نامه خود را در چهار فصل سامان داده است : در فصل اوّل ، به بيان كلّياتى از قبيل بيان موضوع ، ضرورت پژوهش ، نوآورى هاى پژوهش ، معناى تأويل ، و معيار تأويل پرداخته است . فصل دوم را با عنوان نگاهى به مهدى موعود(عج) در تفكر اسلامى ، به تبيين جايگاه مهدويت نزد فريقين ، اعتراف فريقين به تواتر و صحّت احاديث مهدويت ، و نگاهى به سيماى امام مهدى(عج) نزد شيعه اختصاص داده است . در فصل سوم ، به بررسى عنوان مهدى موعود (عج) ، در آيات و روايات تأويلى قرآن پرداخته، كه سيزده آيه در اين فصل را، از نظر مفسّران فريقين توضيح داده است. وى در فصل چهارم ، كتاب شناسى توصيفى در باره امام مهدى(عج) ، شامل كتب اهل سنّت و كتب شيعه را مطرح كرده است .

55 . امانت الهى از ديدگاه قرآن و سنّت ،حسنعلى وحيدنيا ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر محمّد رضا آشتيانى ، 1378 ، 138 ص. اين تحقيق ، در جستجوى پاسخ چند سؤال است : مراد از امانت الهى و دقيق ترين تعريف آن چيست؟ مراد از حمل و عرض و انسان ، در آيه امانت چيست؟ وجه اتصاف انسان به ظلوم وجهول ومراد از ظلوم وجهول چيست؟ وى آيه شريفه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ ... » را محور بحث قرار داده ، و مطالب مورد نظر خود را توضيح داده است . پايان نامه داراى پنج فصل و هر كدام داراى چند بخش است : فصل اوّل ، پس از مقدمه اى در باره امانت الهى ، به تاريخچه مطالعاتى موضوع پرداخته و سپس ، با طرح مسئله ، به تنظيم پرسش هاى پژوهشى اقدام كرده و اهداف ، حدود و برهان مطالعاتى را مورد بررسى قرار داده است . در فصل دوم ، نگارنده ، سه اثر تفسيرى مهم را مورد مداقّه قرار داده است . فصل سوم، در باره رهيافت اين رساله، و گذشته و آينده مطالعاتى موضوع است.

.

ص: 53

امثال و حكم «نهج البلاغه» و معادل هاى فارسى و انگليسى آنها،

املاء و استدراج از نظر قرآن و حديث،

در فصل چهارم _ كه تجزيه و تحليل اطلاعات است _ در سه بخش ، پرسش هاى تحقيقاتى ، مورد نقد و بررسى قرار گرفته و در هر مورد ، نتايجى به دست آمده است. در فصل پنجم ، ضمن بيان اهمّ موضوعات بررسى شده ، راه كارهايى جهت نحوه بهره گيرى از قرآن كريم ، شرح و بسط داده شده است .

56 . امثال و حكم «نهج البلاغه» و معادل هاى فارسى و انگليسى آنها ،هاجر اندقانى ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر ابوالحسن امين مقدسى ، استاد مشاور : دكتر محمّد جنتى فر ، 1379 ، 187 ص . امثال و حكم ، چه جايگاهى در ميان هر ملت دارند؟ اين امثال ، در چه قالب هايى بيان شده اند و حامل چه پيامى هستند؟ تاريخ پيدايش امثال به چه زمانى بر مى گردد؟ آيا از امثال ، در استدلال هم استفاده مى شود؟ آيا اين امثال ، در قرآن كريم و كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على عليه السلام هم وجود دارند؟ اينها ، سؤالاتى است كه نگارنده در تحقيق خود به آن پاسخ داده است . وى ، در اين پژوهش ، 342 مثل و حكمت را از نهج البلاغه گرد آورده ، و بعد از ترجمه آنها ، اقدام به معادل يابى آنها در زبان فارسى و انگليسى نموده است . وى ، نخست به توضيح اين نكته پرداخته كه بين امثال موجود در نهج البلاغه و امثال فارسى ، تشابه زيادى يافت مى شود ، كه علت آن امتزاج اين دو زبان به سبب نفوذ اسلام در بين فارسى زبانان است . همين نكته ، باعث شده معادل مثل هاى عربى در زبان فارسى نيز وجود داشته باشد . سپس ، به اين نكته اشاره مى كند كه در زبان انگليسى ، اين تشابه بسيار كم است ؛ ولى به دليل جهان شمول بودن اسلام ، اين تشابه تا حدودى بين اين دو به چشم مى خورد ، كه حاكى از نزديكى اديان در بسيارى از اصول به يكديگر است . وى ، اين مثل ها را به صورت الفبايى مرتب نموده ، و در پاورقى نيز شماره خطبه يا نامه يا كلمات قصار امام را ، طبق نهج البلاغه آورده است .

57 . املاء و استدراج از نظر قرآن و حديث ،نيره كاظمى كامياب ، كارشناسى ارشد (M.A) ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر عباس همامى ، 1380 ، 95 ص .

.

ص: 54

امنيت از ديدگاه قرآن و حديث،

هدف نگارنده از انتخاب اين موضوع ، رسيدن به پاسخ اين سؤال است كه : علت نافرمانى و طغيان انسان بعد از هدايت و اتمام حجت خداوند چيست؟ وى ، مطالب خود را در قالب چهار فصل ارائه نموده است : در فصل اوّل ، نخست كلّياتى راجع به املا و استدراج ذكر كرده ، و سپس آيات و روايات مربوط به اين موضوع را نقل كرده ، و خلاصه نظر مفسّران را در اين زمينه متذكر شده است . در فصل دوم ، به ذكر سير هدايت خداوند پرداخته ، و سه مرحله براى آن ذكر كرده ، و سپس با تعريفى از سنّت هاى الهى ، مصاديق آن را در قرآن يادآورى كرده است . در فصل سوم ، نخست در باب سنّت هاى قبل از املا و استدراج ، از قبيل تأديب الهى و حيلوله سخن گفته ، و پس از آن سنّت املا و استدراج يا مكر الهى را توضيح داده است . بررسى عوامل ابتلا به املا و استدراج ، و همچنين معرفى اقوامى كه گرفتار املا و استدراج شده اند ، پايان بخش اين تحقيق است .

58 . امنيت از ديدگاه قرآن و حديث ،منصوره اسدى خوانسارى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1381 ، 231 ص . هدف نگارنده آن است كه با كاوش در آيات قرآن كريم و احاديث معصومان عليهم السلام ، مفهوم و جايگاه امنيت را بررسى ، و راه هاى پيشنهادى اسلام جهت برقرارى امنيت را ارائه كند . اين پايان نامه ، داراى پنج بخش است : بخش اوّل ، كلّياتى است در باره امنيت ، كه به بررسى معناى لغوى و اصطلاحى «امنيت» و جايگاه امنيت در قرآن و حديث پرداخته است . در بخش دوم ، بهداشت و امنيت روانى را مورد بررسى قرار داده است . رابطه ايمان و امنيت ، نقش ايمان و عمل صالح در دستيابى به امنيت و رستگارى ، و بررسى صفات ايمان آورندگان ، از بحث هايى است كه در اين بخش مطرح نموده است . در بخش سوم ، با عنوان نقش اخلاق در امنيت جامعه ، به بررسى ابعاد وجودى انسان ، عوامل مخل امنيت فرد و جامعه ، و نقش تربيت و اخلاق اسلامى در ايجاد امنيت پرداخته است . در بخش چهارم ، راه كارهاى اسلام جهت نيل به امنيت اجتماعى را _ كه يكى از آنها

.

ص: 55

امنيت و آزادى از ديدگاه حضرت امير عليه السلام ،

انعكاس اعمال انسان در دنيا از نظر قرآن و روايات،

حجاب زن و ديگرى قصاص است _ مطرح نموده است . در بخش پنجم ، به امنيت سياسى پرداخته ، و در باب دموكراسى و حفظ شخصيت مردم با امنيت سياسى ، عوامل ايجاد صلح و امنيت جهانى ، و امنيت سياسى در سايه تربيت علوى بحث نموده است .

59 . امنيت و آزادى از ديدگاه حضرت امير عليه السلام ،رضا اسحاقى جردوى ، كارشناسى ارشد علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : سيّد محمّد رضا احمدى طباطبايى ، استاد مشاور : جلال درخشه ، 1381 ، 244 ص . آيا امنيت و آزادى در تعارض با يكديگر هستند ، وبه عبارتى ديگر ، تأمين امنيت باعث تهديد آزادى هاى سياسى و فردى مى شود؟ گسترش آزادى هاى سياسى و فردى ، چه تغييراتى در حوزه هاى ديگر ايجاد مى كند؟ اهمّيّت و جايگاه امنيت ملى در اسلام چگونه است؟ حدود آزادى و شاخصه هاى آزادى در اسلام كدام اند؟ پاسخ به اين پرسش ها ، هدف نگارنده اين پايان نامه است . اين پايان نامه ، پنج فصل دارد : در فصل اوّل ، به كلّيات و تعاريف بحث ، شامل طرح موضوع ، فرضيه پژوهش ، تعريف مفاهيم ، روش تحقيق ، و منابع تحقيق پرداخته است . فصل دوم ، در باب امنيت از ديدگاه امام على عليه السلام است . مطالبى چون : اهمّيّت و جايگاه امنيت ملى در اسلام ، امنيت از ديدگاه نظريه پردازان ، ديدگاه اسلام پيرامون امنيت و نظم داخلى ، جايگاه امنيت در انديشه سياسى حضرت على عليه السلام ، و ابعاد امنيت از بحث هاى اين فصل است. در فصل سوم ، در باره نقش مردم در برقرارى امنيت ، از ديدگاه امام على عليه السلام بحث نموده است . فصل چهارم را ، به بررسى آزادى از منظر و سيره امام على عليه السلام پرداخته است . در فصل پنجم _ كه در باره امنيت و آزادى است _ به تحليلى از وضعيت امنيت و آزادى ، از حكومت پيامبر تا دوران حكومت امام على عليه السلام پرداخته و در پايان ، پس از بيان رابطه امنيت و آزادى ، به ارائه راه كارهايى در اين زمينه پرداخته است .

60 . انعكاس اعمال انسان در دنيا از نظر قرآن و روايات ،قاسم سبحانى فخر ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما :

.

ص: 56

اوصاف المخلوقات (الحيوان) فى «نهج البلاغه»،

آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى ، 1372 ، 142 ص . مباحث اين رساله ، داراى سه بخش است . مباحث بخش اوّل عبارت اند از : رفع يا تسهيل مشكلات ، رزق گوارا ، وجاهت اجتماعى ، محبوبيت اجتماعى و طول عمر . نگارنده با توجّه به آنچه از قرآن و روايات به دست مى آيد ، اين پاداش ها را مدّ نظر قرار داده و در باره آن بحث نموده است . در قسمت دوم ، اين پاداش ها عبارت اند از : تقويت ايمان ، حيات پاكيزه ، شرح صدر ، حكمت و علم . بخش دوم رساله نيز دو قسمت دارد : قسمت اوّل ، كيفرهاى مادى كه عبارت اند از : ظلم ، قطع رحم ، قَسَم دروغ ، زنا و فحشا ، دروغ بستن به خدا و جدال با اولياى خدا ، عدم محبوبيت اجتماعى ، عدم طول عمر . قسمت دوم ، كيفرهاى معنوى است با عناوينى چون : خودفراموشى ، كوردلى ، قساوت قلب ، انحراف قلب ، حجاب حق ، رفاقت و همنشينى با شيطان ، تكذيب آيات خدا ، امهال و استدراج . بخش سوم رساله ، در باب پاداش ها و كيفرهاى اجتماعى است كه در آن ، سنّت هاى خدا در اجتماع ، رابطه عمل و جزا و علت كيفرهاى اقوام پيشين ، بازگو شده است .

61 . اوصاف المخلوقات (الحيوان) فى «نهج البلاغه» ،محسن امينى ، كارشناسى ارشد ادبيات و لغت عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد جنتى فر ، استاد مشاور : دكتر فيروز حريرچى ، 1380 ، عربى ، 150 ص . توصيفاتى كه حضرت امير عليه السلام ، در باره مخلوقات اعم از جانداران و غير آن بيان فرموده اند ، موضوع تحقيق اين رساله است . نگارنده ، رساله خود را در چهار فصل نگاشته و در پايان هر فصل نيز ملحقاتى را اضافه نموده است : مدخل بحث ، به بيان «وصف» و «اوصاف» از نظر لغت و اصطلاح پرداخته است . سپس در فصل اوّل ، به بيان اوصاف ملخ ، از قبيل زيبايى ها ، اهداف ، اعضا حركات ظاهرى و انواع ملخ در كلام اميرمؤمنان عليه السلام و همچنين در اشعار و امثال و حكايات پرداخته است .

.

ص: 57

اولو الامر از ديدگاه تشيع و تسنّن،

در فصل دوم ، اوصاف خفّاش را بيان كرده است . در فصل سوم ، بيانگر اوصاف طاووس است . در فصل چهارم ، اوصاف مورچه را توضيح مى دهد . وى ، علاوه بر ارائه زيبايى ها و اهداف در هر خطبه ، شرح خطبه را از نظر لغت و معنى آورده است . متون منتخب خطبه ها را ، بر اساس نسخه خطى قرن پنجم _ كه توسط حسين بن حسن بن حسين مؤدّب نگاشته شده ، آورده _ كه به دليل تقارن كتابت آن با كتابت نهج البلاغه اثر سيد رضى رحمه الله از اهمّيّت به سزايى برخوردار است .

62 . اولو الامر از ديدگاه تشيع و تسنّن ،محمّد سلطانمرادى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : آية اللّه احمد بهشتى ، 1378 ، 221ص . اولو الامرى كه هر دو مكتب ، بر لزوم اطاعت از آنان توافق دارند ، چه كسانى هستند؟ نقش مردم در حكومت اولو الامر چگونه است؟ و ملاك مشروعيت حكومت اولو الامر كدام است؟ اينها ، از سلسله ابهاماتى است كه نگارنده ، در صدد رفع آن در اين پايان نامه بر آمده است . اين رساله ، شش فصل با بخش هاى متفاوت دارد : فصل اوّل ، در بررسى لغات و اصطلاحات ، سه بخش دارد : معناى لغوى و اصطلاحى اولو الامر ، وكاربرد آن در آيات و روايات و عرف مسلمين ؛ بررسى معناى ولايت و مشتقات آن در لغت و اصطلاح و بررسى و ارزيابى آن از ديدگاه فقها و متكلمان و عرفا و قرآن و روايات ؛ اقسام ولايت . عنوان فصل دوم ، حاكميت و زعامت است و در آن ، حاكميت مطلق خداوند ، ضرورت نياز جامعه به حكومت از ديدگاه هاى مختلف ، ولايت و رهبرى انبياى عظام و شئون و مناصب رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، به بحث گذاشته شده است . فصل سوم ، نظام حكومت و زعامت پس از رسول خدا را مطرح ساخته ، و به تناسب بحث امامت و جانشينى ، معناى امام در لغت و اصطلاح ، و ضرورت وجود امام و حكومت اسلامى بعد از پيامبر را مطرح كرده است . فصل چهارم ، بيان مصاديق اولو الامر از ديدگاه اهل تسنّن و شيعه است و نقل قول اهل

.

ص: 58

اهمّيّت نيّت از ديدگاه قرآن و حديث،

ايتام در قرآن و حديث (با تأكيد بر مسائل تربيتى)،

تسنّن ، درباره مصداق اولو الامر و نقد آن اقوال ، در آن آمده است . فصل پنجم، صفات و شرايط اولو الامر را از ديدگاه دو مكتب توضيح داده است. فصل ششم ، در باره مشروعيت و نقش مردم در حكومت اولو الامر است و در آن ، معنا و حدود مشروعيت ، مبناى مشروعيت در حكومت اسلامى ، بهترين نمونه حكومت مشروع ، مشروعيت ولايت اولو الامر در روايات و از نظر عقل از جمله مباحث اصلى است.

63 . اهمّيّت نيّت از ديدگاه قرآن و حديث ،محمّد كاشى طرقى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر عليرضا فيض ، 1371 ، 125ص . اين رساله ، كاوشى است در جهت شناخت بيشتر اهمّيّت نيّت ، كه كليد اعمال انسان است . نگارنده ، رساله خود را فصل بندى نكرده است . وى ، نخست نيّت را از نظر لغت و اصطلاح ، بررسى نموده است . سپس ، ضوابط نيّت صحيح و سه ملاك اساسى آن ، فرق نيّت و آرزو ، مراتب نيّت ، طبق نظر علّامه مجلسى در كتاب بحار الأنوار را توضيح داده است . تأثير نيّت در تكامل و انحطاط شخصيت انسان و وجوه برترى نيّت نسبت به عمل ، از ديگر مطالب رساله است . راه هاى اصلاح نيّت ، بحث پايانى رساله است .

64 . ايتام در قرآن و حديث (با تأكيد بر مسائل تربيتى) ،مليحه علم چى ميبدى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجّتى ، 1375 ، 308 ص . تبيين اهمّيّت بى سرپرستى و عمق توجّه اسلام به يتيم ، با استفاده از قرآن كريم ، احاديث و سيره پيشوايان دين ، و اثبات نقص نبودن يتيمى ، از مطالب بحث شده در اين پايان نامه است .

.

ص: 59

ايمان و عمل از ديدگاه قرآن و حديث،

اين پايان نامه ، هفت فصل دارد : در فصل اوّل ، ضمن بيان معانى واژه يتيم ، در اصطلاح مفسّران ، حقوقدانان ، فقيهان و جامعه شناسان ، اشاره اى به گستره مفهوم يتيم شده است . فصل دوم ، بررسى تاريخچه حمايت از كودكان بى سرپرست در جهان و ايران ، و ارائه آمارهايى از اين كودكان است . فصل سوم ، در باره جايگاه ايتام در گذرگاه تاريخ ، تبيين وضع اجتماعى _ اقتصادى و معيشتى و موقعيت يتيم ، قبل از اسلام ، چگونگى سرپرستى ايتام در اسلام و نحوه برخورد با آنان با نگاهى به سيره پيشوايان است . در فصل چهارم ، مباحث اجتماعى ايتام ، از قبيل عوامل به وجود آمدن يتيم ، نگرش افراد جامعه نسبت به كودكان بى سرپرست ، معاشرت با ايتام در قرآن و احاديث و اهمّيّت سرپرستى يتيم طرح شده است . فصل پنجم ، در باره امور نگهدارى و تربيت ايتام است ، كه شامل اين مباحث مى شود : نگاهى به اهمّيّت تربيت در دوران كودكى ، نقش تربيتى پدر و مادر و ديگران در نگهدارى يتيم ، برخورد خويشان و بستگان متكفل يتيم با يتيم ، فرزندخواندگى و مشكلات آن ، وظيفه دولت در امر نگهدارى و تربيت ايتام و مباحثى از اين قبيل . در فصل ششم ، مسائل عاطفى ايتام ، بررسى شده كه عبارت اند از : محروميت از مهر پدر و عوارض ناشى از آن ، آثار زيان آور محروميت از مهر مادر ، لزوم بذل عواطف و احترام به يتيم و پيامدهاى مثبت آن . مباحث فصل هفتم ، حول محور اموال ايتام نوشته شده . نهى از جواز تصرف عدوانى و گناه كبيره بودن چنين تصرفى ، تبيين آثار سوء آن بر يتيم و تصرف كننده ، عقوبت دنيوى و اخروى اين تصرف ، لزوم ولايت ولى بر مال يتيم و اجراى تصرفات صحيح با شرايط و كيفيت خاص ، از عناوينى است كه نگارنده ، در اين فصل ، به آنها پرداخته است .

65 . ايمان و عمل از ديدگاه قرآن و حديث ،معصومه شيخيان شهر بابكى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر يد اللّه نصيريان ، استاد مشاور : دكتر محمّد حسن برهانى فر ، 1380 ، 130 ص . نگارنده ، در اين پايان نامه سعى دارد كه ضمن بررسى و تحقيق پيرامون عمل ، به عمل صالح در قرآن اشاره كند .

.

ص: 60

ايمان و مؤمنين در قرآن و حديث،

وى ، اين پايان نامه را در هشت فصل تنظيم نموده است : در فصل اوّل ، معانى و تعاريف ايمان و عمل صالح را به طور كامل بيان داشته است . در فصل دوم ، سعى كرده در باب ايمان ، صفات مؤمنين ، رابطه ايمان و علم و ساير مسائل ، مطالبى با استفاده از آيات و احاديث جمع آورى نمايد . در فصل سوم ، در باره با عمل از ديدگاه هاى مختلف ، بحث هاى مفصّلى همراه با آيات و احاديث به ميان آورده است . در فصل چهارم ، از آن جا كه ايمان و عمل ملازم هستند ، در باب رابطه ايمان و عمل و نقش آنها صحبت كرده است . فصل پنجم را ، به نيّت _ كه روح عمل است _ و عقيده بزرگ كه اعتقاد به خداى متعال است ، با استناد به آيات و احاديث بحث كرده است . در فصل ششم ، در مورد عمل صالح _ كه ثمره ايمان و عقيده انسان است _ سخن به ميان آورده است . در فصل هفتم ، در مورد پاداش صالحان و اين كه آيا پاداش زن و مرد يكى است ، و اين كه پاداش آنان ضايع نمى شود ، بحث كرده است . فصل هشتم (آخرين فصل) ، شامل تفسير سوره والعصر از منابع تفسيرى شيعه و سنّى است و در آخر ، فهرستى از احاديث و آيات قرآن پيرامون ايمان و عمل آورده است .

66 . ايمان و مؤمنين در قرآن و حديث ،زهرا كاشانيها ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر عليرضا فيض ، 1373 ، 174 ص . اين تحقيق ، در باره واژه «ايمان» و «مؤمن» و كاربرد آن در آيات و روايات و لغت و محاورات است ، و با توجّه به كثرت استعمال آن در قرآن و روايات ، در كنار لفظ «اسلام» و «مسلم» ، بر آن است تا فرق اين دو را بيان كند . اين رساله ، يازده بخش و 23 فصل دارد : بخش اوّل ، داراى چهار فصل است كه درباره مفهوم لغوى «ايمان» ، موارد استعمال آن در قرآن ، مفهوم اصطلاحى «ايمان» از ديدگاه مكاتب و صاحب نظران و مفسّران است . بخش دوم ، در باره رابطه علم و ايمان و عمل صالح ، از ديدگاه قرآن و حديث و تفاوت ايمان و اسلام در قرآن و روايات است .

.

ص: 61

باب هاى اهل بيت عليهم السلام ،

متعلقات ايمان ، سيماى مؤمنان در آيينه قرآن و احاديث ، و صفات مؤمنان در نهج البلاغه ، از مطالب ديگر اين بخش است . بخش سوم ، در باره مراتب ايمان در قرآن و حديث است . بخش چهارم ، وظايف اعضاى انسان را نسبت به ايمان ، در هفت قسمت توضيح داده است . بخش پنجم ، بيان آثار و فوائد ايمان است كه خود ، به دو قسمت آثار فردى و آثار اجتماعى تقسيم مى شود . بخش ششم ، خطاب هاى قرآن به مؤمنان ، در قالب هاى امر به خودسازى ، اخلاق اجتماعى ، برنامه هاى عبادى و مذهبى ، مسائل مادى و اقتصادى و نواهى قرآن به مؤمنان را شرح داده است . بخش هفتم ، بيان دعاها و خواسته هاى مؤمنان ، از قبيل طلب قبولى طاعات ، حسنات ، صبر ، آمرزش گناهان و مانند اينها است . بخش هشتم ، در باب اهمّيّت مؤمنان و تكيه گاه بودن آنان براى پيامبر است . بخش نهم ، بررسى ايذاى مؤمنان ، آفات ايمان و بررسى آيات و روايات مربوط به اين بحث است . در بخش دهم ، به الگوها و مصاديق مؤمنان ، در قرآن اشاره كرده و در بخش يازدهم، عاقبت مؤمنان در دنيا و آخرت، از ديدگاه قرآن و احاديث، بيان گرديده است.

67 . باب هاى اهل بيت عليهم السلام ،جواد سليمانى ، كارشناسى ارشد تاريخ ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام والمسلمين مهدى پيشوايى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد هادى يوسفى غروى ، 1379 ، 171 ص . همچنان كه على عليه السلام ، باب علم پيامبر بوده و روايات بسيارى ، آن حضرت را دروازه دانش و حامل اسرار پيامبر خوانده است ، ساير معصومان نيز ، در زمان خود ، شخص يا اشخاصى را به عنوان باب داشته اند . اين كه اسامى و مصاديق اين ابواب كدام اند ؟ ويژگى هاى باب ها چيست؟ شرح حال وكيفيت ارتباطشان با امامشان و شيعيان چگونه بوده است ؟ هدف نگارنده اين رساله است . نخستين فصل رساله ، در باره پيشينه و منابع تحقيق و سؤال هاى مطرح شده در باره موضوع است . در باب پيشينه تحقيق ، نگارنده بر اين عقيده است كه شايد علت

.

ص: 62

ناشناخته ماندن اين ابواب و مقام منزلتشان نزد اهل بيت عليهم السلام ، حفظ جان آنان از گزند حكّام جور و جلوگيرى از سوء استفاده برخى عناصر جاه طلب ، بوده است . وى ، فصل دوم رساله را به بررسى مفهوم لغوى و اصطلاحى واژه «باب» ، ساير مفاهيم اصطلاحى موجود در تشكيلات اهل بيت عليهم السلام ، فرق بين وكيل و باب و حاجب اختصاص داده ، و بر اين عقيده است كه در تاريخ تشكيلات اهل بيت عليهم السلام ، علاوه بر عنوان «باب» ، به عناوين و سِمَت هاى ديگرى همچون قيّم ، وكيل ، سفير ، نايب ، بوّاب و حاجب و خادم برمى خوريم . نگارنده ، در سومين فصل اسامى باب ها را بررسى نموده ، و كتاب هايى را كه در آن ، طريقه معرفى ابواب حقيقى از غيرحقيقى مطرح شده ، محور بحث خود قرار داده است . فصل چهارم ، در باره ويژگى هاى باب ها است ، كه راز امتياز باب ها نسبت به ساير اصحاب را كشف كرده ، شرايط لازم براى احراز اين مقام را روشن مى گرداند . كاركرد باب ها ، مطالب فصل پنجم را تشكيل مى دهد كه عبارت اند از : حفظ اسرار اهل بيت عليهم السلام ، رتق و فتق امور مالى و اجتماعى ، فعاليت و مبارزه بر ضدّ حكّام جور ، مقابله با انحراف هاى دينى و عقيدتى . فصل ششم ، گزيده اى از شرح حال باب ها ، با تكيه بر نشانه هاى باب بودن را در بر دارد . در اين فصل ، شرح حال دوازده تن از اين بزرگان و خصوصيات فردى و اجتماعى آنان بيان شده است . نگارنده ، در پايان ، به عنوان پيش نهاد به كسانى كه علاقه مند به تحقيق بيشتر در مورد باب هاى اهل بيت عليهم السلام هستند ، چهار محور را ، كه هنوز جاى كاوش در آنها باقى است ، مطرح مى كند .

68 . بدعت از ديدگاه قرآن و حديث ،صمد عبداللهى عابد ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامى ( گرايش قرآن و حديث ) ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى و ارشاد دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : حجة الاسلام سيّد مصطفى علم الهدى ، 1375 ، 303 ص . مفهوم بدعت و سنّت با يكديگر در تقابل هستند وتبيين مفهوم آنها ، اولين مباحث اين پايان نامه اند .

.

ص: 63

از ديدگاه برخى عالمان ، اقسامى براى بدعت بيان شده كه نويسنده ، با توجّه به قيودى كه در مفهوم بدعت معتبر دانسته ، آنها را نپذيرفته است . بدعت گذارى در همه فرق اسلامى به پيروى از قرآن و سنّت حرام است . حتى در نظر آنان كه بدعت را به پنج قسم تقسيم كرده اند و پاره اى از آن را روا مى شمرند ، بخش عمده اى از آن حرام است . در روايات ، پيروى از هواى نفس ، كتمان حق ، افترا و امثال آن _ كه در آيات قرآن نيز نكوهش شده اند _ به بدعت در دين تفسير شده اند . گزارش فصل هاى هشت گانه اين پايان نامه ، بدين ترتيب است : در فصل اول مفاهيم لغوى و اصطلاحى بدعت و سنت و ذكر نقطه نظرات دانشمندان آمده است . در فصل دوم به طور اختصار ، ابعاد و ويژگى سنّت و لزوم متابعت از كتاب و سنّت ، طى دو مبحث آمده است . فصل سوم به تشريح اقسام بدعت از ديدگاه علماى بزرگ شيعه و اهل سنت اختصاص يافته و ضمن اقسام پنج گانه آن ، مواردى هم كه نوآورى هاى سخيف در آنها بدعت تلقى مى گردد ، بيان گرديده و در نهايت ، وجوه افتراق بدعت از سنت آمده است . عوامل و آثار و خصوصيات بدعت ، عنوان فصل چهارم را تشكيل مى دهد . در مبحث اوّل اين فصل ، نگارنده نخست عوامل و انگيزه هاى پنج گانه بدعت و در مبحث دوم ، آثار چهارگانه آن و در مبحث سوم ، اوصاف و خصوصيات هشت گانه آن را توضيح داده است . عوامل و آثار و خصوصيات بدعت ، در فصل چهارم مورد تحقيق قرار گرفته و جهل ، تبعيت از هوا و هوس و غرض ورزى ها ، مهم ترين عوامل بدعت شناخته شده است . در فصل پنجم ، با استناد به آيات و روايات ، نُه مورد از بدعت هاى گذشتگان وبرخى بدعت هاى پس از پيامبر ، تا زمان حاضر آمده است . برخورد قرآن وروايات وعالمان دينى با بدعت گزاران ، در فصل ششم تبيين شده است . لزوم و اهمّيّت برخورد با بدعت و دستورالعمل هاى مقابله با آن ، در فصل هفتم پايان نامه آمده است . بحث از اجتهاد ، وبررسى اجتهاد ممنوع (اجتهاد در برابر نص) به عنوان يكى از مصداق هاى كلّى بدعت وبيان فرق آن با اجتهاد مقبول ، آخرين و گسترده ترين فصل را به خود اختصاص داده است .

.

ص: 64

بدعت در قرآن و حديث نزد فريقين،

بدعت در قرآن و حديث نزد فريقين،

69 . بدعت از ديدگاه قرآن و حديث ،ربابه ناظمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1377 ، 161 ص . نسبت بين بدعت و سنّت چگونه است؟ تاريخچه بدعت به چه زمانى بر مى گردد؟ دواعى بدعت گذاران در مبتدعات چيست؟ نظر قرآن در باب بدعت هاى جاهلى چيست؟ آيا توسل ، شفاعت و زيارت قبور بدعت است؟ نظر اميرمؤمنان عليه السلام در باره بدعت چيست ؟ پاسخ به اين پرسش ها ، در ده فصل مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد : نگارنده ، پس از توضيح معناى لغوى و اصطلاحى «بدعت» و شرح معناى لغوى و اصطلاحى سنّت ، و بيان اين كه قرآن و سنّت مكمل يكديگرند ، و نقل بيان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در باب اهمّيّت سنّت ، نسبت بين سنّت و بدعت را توضيح داده است . وى ، سپس اقسام بدعت و دلايل رد آن را بيان كرده ، و نظر عز الدين عبد السلام و نووى و دليلى بر رد اين دو نظر از شهيد اوّل در مورد محدّثات را نقل مى كند . سپس ، وارد بحث تشيع و منشأ آن مى شود . در اين بخش ، پس از بيان تهمت هايى كه نسبت به تشيع وارد مى كنند ، تاريخچه اى از پيدايش تشيع را ورق مى زند و سپس ، وارد بحث دواعى بدعت گذاران مى شود. در اين بين، طرح مسئله بدعت هاى پيش از اسلام نيز مفيد بوده؛ لذا نمونه هايى از بدعت هاى آن زمان را از زبان قرآن بازگو مى كند . سپس ، وارد بحث از بدعت هاى بعد از اسلام شده ، و ضمن توضيح نمونه هايى از اين بدعت ها _ كه پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله به وجود آمده و در زمان بنى اميه به اوج خود رسيد _ دلايلى را بر رد نظر سلفيه در مورد توسل ، شفاعت و زيارت اهل قبور مى آورد و در ديگر بخش ، واژه «بدعت» در نهج البلاغه را بررسى مى كند . در آخرين قسمت تحقيق ، آثار سوء بدعت و تحريم آن را بر مى شمرد .

70 . بدعت در قرآن و حديث نزد فريقين ،محمّد جاويد نجمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر احمد مراد خانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد حسن زمانى ، 1383 ، 199ص . نگارنده ، در اين تحقيق به دنبال پاسخ به اين سؤال ها است كه : آيا هر امر حادث و هر كار جديد كه در زمان رسول اللّه صلى الله عليه و آله نبوده ، و بعد از آن حادث شده بدعت است؟ ملاك بدعت چيست؟

.

ص: 65

برخورد قرآن و سنّت با جاهليت عصر نزول و عصر حاضر،

وى ، براى رسيدن به پاسخ ، تحقيق خود را در شش فصل سامان داده است : در فصل اوّل ، تعريف «سنّت» و «بدعت» در لغت و اصطلاح و قرآن و حديث را بيان كرده است . در فصل دوم ، مصاديق و نمونه هاى بدعت در اسلام را آورده ، كه بخشى متعلق به عقايد است و بخشى ديگر پيوند عميق با عبادات جديد مانند نماز تراويح ، نماز ضحى ، و تكرار مسح و غيره دارد . در فصل سوم ، علل و عوامل پيدايش بدعت ، مانند هوا پرستى و پيروى از غير معصوم را توضيح مى دهد . در فصل چهارم ، حكم بدعت در مذاهب اسلامى و راه هاى مبارزه آنها با بدعت گذاران را بررسى كرده است . در فصل پنجم ، اشكالات وهابيت بر شيعه ها در مواردى چون : شفاعت ، توسل ، دعا ، نذر و قربانى ، سوگند غير خدا و غيره را ، با نقد و بررسى آنها آورده است . در فصل ششم ، اين بحث را مطرح كرده كه هر نوآورى ، بدعت نيست ؛ مانند اجتهاد پويا و نوآورى علمى و صنعتى .

71 . برخورد قرآن و سنّت با جاهليت عصر نزول و عصر حاضر ،يوسف محمودى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 393 ، 1381 ص . آيا جاهليت در عصر پيامبر صلى الله عليه و آله صرفاً در بُعد اعتقادى بوده و يا در ابعاد ديگرى نيز مطرح بوده است؟ نقش اسلام در ميزان تحول ابعاد جاهليت چگونه بوده است؟ آثار جاهليت ، تا چه حد در زندگى آدميان مشهود است ، و چه ميزان باعث دورى از اصل انسانيت بوده است؟ اينها ، سؤالاتى است كه رسيدن به پاسخ آنها مقصد اين پايان نامه است . مطالب اين پايان نامه ، در مقدمه و سه بخش سامان يافته است : در مقدمه ، به بيان كلّيات پرداخته كه عبارت اند از : تبيين موضوع ، ضرورت و اهمّيّت تحقيق ، پيشينه تحقيق ، روش تحقيق ، طبقه بندى منابع ، فرضيات و سؤالات تحقيق ، محدوديت هاى تحقيق ، و زمان و مكان . در بخش اوّل ، به شمه اى از زندگى مردم عصر نزول ، در ابعاد مختلف اشاره نموده است .

.

ص: 66

بررسى آثار تربيتى حمد و شكر در آيات و روايات (با تأكيد بر «صحيفه سجاديه») ،

در بخش دوم ، به اعمال جاهلى مردمان زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پرداخته ، و از برخى موارد همچون : وضع زن ، رباخوارى ، تعطيل نعمت هاى الهى ، زنده به گور كردن دختران ، شراب ، قمار ، و ازدواج با محارم ، سخن به ميان آورده و نظر اصلاحى قرآن كريم را در هر بُعد نشان داده است . در بخش پايانى ، مربوط به جاهليت جديد ، مسائلى همچون : حجاب ، آزادى جنسى ، لباس ، شراب ، قمار ، تبعيض نژادى ، حقوق بشر ، تروريسم و آدم ربايى را ياد آور شده ، و آثار و تبعات هر موضوع را بررسى نموده است .

72 . بررسى آثار تربيتى حمد و شكر در آيات و روايات (با تأكيد بر «صحيفه سجاديه» ) ،نرگس الماسى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : دكتر ناصر رفيعى ، 1384 ، 185 ص . اين پايان نامه ، نه فصل دارد : فصل اوّل را به كلّيات اختصاص داده و به بيان مقدمه ، تبيين مسئله ، اهمّيّت مسئله ، پيشينه تحقيق ، سؤالات تحقيق ، فرضيه پژوهش ، روش تحقيق ، محدوديت هاى پژوهش ، و تعريف اصطلاحات «تربيت» ، «حمد» ، «شكر» ، پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان بررسى و تحليل «حمد» ، به معناى لغوى و اصطلاحى ، پيشينه ، حقيقت ، و حكمت نقل حمد از زبان حق تعالى مى پردازد. در ادامه ، به پيوند حمد و توحيد و ارزش آن اشاره مى كند و با بيان گستره حمد در زندگى ، فصل را به پايان مى رساند . در فصل سوم ، به بيان منشأ حمد كه «معرفت» است و راه هاى معرفت ، شامل راه حس ، عقل ، دل ، و مراتب معرفت و برترين مرتبه آن ، و پيوند معرفت با حمد مى پردازد . فصل چهارم را با عنوان بررسى و تحليل «شكر» ، به معناى لغوى و اصطلاحى ، فضيلت ، حقيقت ، عامل ، و لزوم شكر ، اختصاص داده است . در فصل پنجم به بيان مراتب شكر ، پيوند شكر با توحيد ، و در نحوه ارتباط حمد با شكر مى پردازد . فصل ششم _ كه از اصلى ترين فصل هاى تحقيق است _ به معرفى آثار تربيتى حمد پرداخته است . در فصل هفتم نيز به معرفى آثار تربيتى شكر ، شامل بهره مندى از آثار ذكر ، تقوامدارى ،

.

ص: 67

بررسى آراى متعدد پيرامون آيه الست با تكيه بر كتب تفسيرى و روايى عامه و خاصه،

قناعت ورزى ، مسئوليت پذيرى در اداى حقوق، انفاقگرى و رفع نيازهاى اجتماعى مى پردازد. در فصل هشتم ، به معرفى «كفران» و عوامل و آثار زيانبار آن همچون : رذايل اخلاقى ، و نتيجه سركشى اقوام و افراد ناسپاس مى پردازد . فصل نهم ، شامل پاسخ به سؤالات اصلى و فرعى و استنتاج است .

73 . بررسى آراى متعدد پيرامون آيه الست با تكيه بر كتب تفسيرى و روايى عامه و خاصه ،جميله هاشمى ، كارشناسى ارشد معارف اسلامى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على راغبى ، 1376 ، 136 ص . پاسخ به اين گونه سؤالات كه : منظور از عالم ذر چيست و چه اشكالاتى بر اعتقاد به آن وارد است؟ پاسخ معتقدان به عالم ذر چيست؟ نظر نهايى در جمع بندى ديدگاه ها چيست؟ قصد نگارنده از نوشتن اين پايان نامه است . اين رساله در پنج فصل تهيه و تدوين شده است : فصل اوّل ، مقدمات و كلّيات ، شامل تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، پرسش هاى تحقيقاتى ، اهداف ، حدود و اهمّيّت مطالعاتى و تعريف اصطلاحات را در بر دارد . در فصل دوم ، چند عنوان از متون و منابع تحقيقاتى معرفى شده است . فصل سوم ، شامل مباحث روش تحقيق ، پرسش تحقيق ، طرح تحليلى و طرح زمان اجرايى است . فصل چهارم ، شامل ارائه ، تجزيه و تحليل داده هاى تحقيقاتى است كه در چهار بخش ، موضوع تحقيق را بررسى كرده است . در بخش اوّل ، نگارنده ، مفهوم واژه ذر از ديدگاه هاى مختلف ، استعمال اين واژه در قرآن كريم و تاريخچه بحث را بيان كرده است . در بخش دوم ، مفاد ظاهرى آيه الست ، همچون متون پيمان الست ، انگيزه اخذ ميثاق ، ميثاق ، اقرار به ربوبيت خدا و عبوديت خود و عموميت اخذ ميثاق آمده است . نگارنده ، عمده بحث را در بخش سوم ، با طرح آراى متعدد پيرامون آيه الست بيان كرده است . در اين بخش ، محقق مجموعا شش نظريه را عنوان كرده و پس از آن ، به نقد و نتيجه گيرى نهايى پرداخته است .

.

ص: 68

بررسى آيه ولايت از ديدگاه فريقين (شيعه و سنّى)،

بررسى ابتلا در آيات و روايات،

فصل پنجم ، شامل دو قسمت استنتاج و توصيه هاى محقق بوده كه در آن ، به نتايج تحقيق ، چند توصيه و كتاب نامه پرداخته است .

74 . بررسى آيه ولايت از ديدگاه فريقين (شيعه و سنّى) ،فرامرز لطفى ، كارشناسى ، بى جا ، استاد راهنما : حجة الاسلام على اكبر بابايى ، استاد مشاور : دكتر محمّد جواد سعيدى ، بى تا ، 119 ص . آيا آيه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ... » دلالت بر امامت و رهبرى حضرت على عليه السلام مى كند؟ آيا شبهات وارد شده ، پاسخ دادنى است ؟ اين بحث ها در اين رساله مطرح شده است . اين پايان نامه ، از پنج فصل تشكيل شده است : نگارنده ، در فصل اوّل ، مباحثى همچون اهمّيّت و ضرورت مبحث ، انگيزه انتخاب موضوع ، تبيين موضوع و تاريخچه بحث را مطرح كرده است . در فصل دوم ، به تبيين مفردات و اِعراب آيه شريفه پرداخته ، و ضمن بررسى پنج مفرد از مفردات آيه شريفه ولايت و نقل قول لغويان و مفسّران ، نظرات مشترك در باره كلمه «ولى» را توضيح داده است . در فصل سوم ، سبب نزول آيه شريفه را شرح داده است . در فصل چهارم ، نگارنده به بيان دلالت آيه شريفه بر امامت امير مؤمنان ، على عليه السلام ، پرداخته سپس ، براى مدعاى خود ، از كتب اهل سنّت استشهاد كرده ، و از هفتاد و شش نفر آنها كه شأن نزول آيه را در باره اميرالمؤمنين عليه السلام مى دانند ياد كرده است . فصل پنجم رساله ، به پاسخ شبهات پرداخته است . در اين فصل ، نويسنده ، هجده شبهه را مطرح كرده ، به تك تك آنها پاسخ مى دهد .

75 . بررسى ابتلا در آيات و روايات ،مجتبى فيضى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد حسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : آية اللّه مهدى باقرى كنى ، دكتر غلامرضا اعوانى ، 1372 ، 158 ص . اين پايان نامه ، داراى چهار بخش اصلى است : بخش اوّل ، به بررسى لغوى واژه هايى مثل «ابتلا» ، «فتنه» و «تمحيص» پرداخته ، و سپس،

.

ص: 69

بررسى ابعاد مديريت از ديدگاه ارزش هاى دينى با تأكيد بر قرآن و «نهج البلاغه»،

با تقسيم آزمايش، به الهى و بشرى و تبيين جايگاه هر كدام، تفاوت اين دو را توضيح داده و ديدگاه فلسفه ، عرفان و كلام اسلامى را ، در باره ابتلا بيان نموده است. بخش دوم ، شامل بررسى ابتلا در آيات قرآنى است كه نگارنده ، ضمن ايراد چهار مقدمه ، هدف افعال الهى و فرق ميان اهداف الهى و بشرى را بيان نموده است . وى در بخش سوم ، به بررسى جايگاه ابتلا در روايات پرداخته ، و علل و آثار بلايا از ديدگاه روايات ، مقام و منزلت اهل بلا در قيامت ، بلايا و فتن در نهج البلاغه ، جنبه هاى مختلف فتنه و مباحثى از اين قبيل را بررسى نموده است . نگارنده ، در بخش چهارم ، رمز موفقيت در ابتلا را بيان مى كند ؛ از جمله : داشتن جهان بينى الهى ، يادآورى نعمت ها و صبر و استقامت در امور .

76 . بررسى ابعاد مديريت از ديدگاه ارزش هاى دينى با تأكيد بر قرآن و «نهج البلاغه» ،پدرام شكرى ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، سازمان آموزش و پرورش استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسين خنيفر ، 1380 ، 101 ص . در پاسخ به سؤال هايى از اين قبيل : اهداف مديريت اسلامى كدام اند ؟ آيا تشكيل حكومت و مديريت اسلامى ضرورى و واجب است؟ مطالب اين پايان نامه گردآورى شده است . اين پايان نامه ، پنج فصل دارد . در فصل اوّل _ كه شامل كلّيات بحث مى شود _ نگارنده ، پس از ايراد مقدمه ، به بيان مسئله پرداخته و ضمن توضيح اهمّيّت و ضرورت موضوع در جامعه كنونى ، اهداف و روش تحقيق و پرسش هاى مطرح شده در اين زمينه را توضيح داده است . در فصل دوم _ كه شرح و تفسير پيشينه اين تحقيق است _ كاركردهاى مديريت را توضيح داده است . تصميم گيرى و اهمّيّت آن ، مبانى و اسباب ضعف در تصميم گيرى و مزاياى تصميم گيرى را در اين قسمت شرح داده است . فصل سوم ، به اصول مديريت كارآمد از ديدگاه قرآن و امام على عليه السلام اختصاص دارد كه در آن، ضمن تشريح شيوه مديريت اسلامى و بيان برترى آن نسبت به ساير مديريت ها، به بررسى جايگاه مديريت در پيشرفت همه جانبه جامعه پرداخته است. در فصل چهارم ، به ضرورت هاى كاربردى و بهينه ساز در مديريت ، از ديدگاه اسلام پرداخته ، و اشاره دارد كه هر مدير بايد دلائل واقعى پيروزى و شكست خود را بداند ، تا

.

ص: 70

بررسى احاديث مناشده،

بررسى ادلّه عصمت امام على عليه السلام در قرآن و روايات،

بعد از آن گرفتار توهم نشود . در فصل پنجم ، با عنوان خلاصه يافته ها ، مجددا مسئله را مطرح كرده و در پايان نيز نتايج عملى تحقيق خود را ارائه مى دهد .

77 . بررسى احاديث مناشده ،امير توحيدى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1377 ، 126ص . در ميان احاديث وارده از ناحيه رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه معصومان عليهم السلام ، تعدادى از آنها كه داراى ويژگى خاصى هستند ، به احاديث مناشده نام گذارى شده اند . علت آن هم استعمال واژه «نَشَدَ» و مشتقات آن در اين گونه روايات است . گرچه احاديث مناشده را چند تن از ائمه هدى بيان كرده اند، پيام اصلى آن، اثبات و احقاق ولايت است. نگارنده ، پايان نامه خود را در زمينه بررسى اين واژه، در سه فصل فراهم آورده است: فصل اوّل ، بيان معناى لغوى مناشده ، تفاوت مناشده با احتجاج ، مناشده على عليه السلام با اهل شورا ، مناشده على عليه السلام در روز شورا ، مناشده حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام در مجلس معاويه، مناشده حضرت حسين بن على عليه السلام در مكه و در روز عاشورا است. نزول آيه تطهير ، مباهله ، زكات ، نجوا ، ولايت ، سوره دهر ، آيه سقايه و ايثار در شأن امام على عليه السلام و اهل بيت آن جناب و بحث اعلام سوره برائت توسط على عليه السلام به مشركان ، از جمله عناوين بحث شده در فصل دوم است . آيات استشهاد شده در احاديث مناشده ، و منابع و مآخذ مختلف روايى در اين زمينه ، از مطالب بخش سوم است .

78 . بررسى ادلّه عصمت امام على عليه السلام در قرآن و روايات ،اكرم ميرآبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1380 ، 227ص . نگارنده اين رساله ، براى بررسى عصمت على عليه السلام از تلفيق روش هاى عقلى ، قرآنى و روايى استفاده نموده ، و آنچه را اهل سنّت در اعتراف به عصمت بيان داشته ، اما مصداق آن را فردى غير از ائمه عليهم السلام دانسته اند ، به صورت يك شبهه مورد بررسى قرار داده است .

.

ص: 71

بررسى اسرار و احكام فقهى از ديدگاه «نهج البلاغه»،

بخش اوّل را _ كه به كلّيات اختصاص دارد _ به بررسى واژه «عصمت» در لغت و اصطلاح اختصاص داده ، و حكمت عصمت ، رابطه ميان عصمت و اختيار ، حدود و مراتب عصمت، و موضوع عصمت زمامداران از ديدگاه فريقين را مطرح كرده است. در بخش دوم ، به ادلّه عصمت امام على عليه السلام در قرآن ، روايات و سيره امام على عليه السلام پرداخته است . وى در اين بخش از يازده آيه و نه روايت استفاده نموده ، و پس از بررسى وجوه دلالت هر يك ، ادلّه عصمت امام على عليه السلام در سيره گفتارى و رفتارى ايشان پرداخته است .

79 . بررسى اسرار و احكام فقهى از ديدگاه «نهج البلاغه» ،ناهيد فياضى ، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد اراك ، استاد راهنما : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1379 ، 383 ص . سؤالاتى ازاين قبيل كه آيا احكام ، داراى اسرارند؟ اسرار احكامِ بايدها (حلال ها) در اسلام چيست؟ اسرار احكام نبايدها (حرام ها) در اسلام چيست؟ و بررسى دين از راه دانش چگونه است؟ موضوعات بررسى شده در پنج فصل اين پايان نامه اند . فصل نخست را ، عناوينى چون تأليف و جمع آورى نهج البلاغه ، تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله فرضيات ، اهداف و حدود مطالعاتى ، و تعريف اصطلاحات پژوهشى تشكيل مى دهد. فصل دوم ، به بررسى كتاب هاى كليدى در باره نهج البلاغه ، مانند الكاشف ، الهادى إلى موضوعات نهج البلاغه ، غرر الحكم و الدليل على موضوعات نهج البلاغه پرداخته است . در فصل سوم ، شناسنامه نهج البلاغه را توضيح داده و علت اين كه چرا براى تحقيق و پژوهش خود ، اين كتاب را انتخاب نموده است . فصل چهارم _ كه مفصّل ترين فصل و موضوع اصلى رساله را تشكيل مى دهد _ از بخش هاى مختلفى تشكيل شده كه در آنها ، به تجزيه و تحليل يك يك اسرارِ احكام فقهى در نهج البلاغه پرداخته و شامل اين عنوان هاست : نماز ، روزه ، خمس و زكات ، حج ، امر به معروف و نهى از منكر ، جهاد ، تقيه. نگارنده ، در هر بخش ، با تعريف واژه مربوط و كاربرد آن در اصطلاحات و محاورات عرفى و بيان اقسام و ادله تشريع هر كدام ، آيات الاحكام هر موضوع را ، با دليل مخصوص به آن شرح داده است .

.

ص: 72

بررسى اصلاحات سياسى در سيره و منظر امير المؤمنين على عليه السلام ،

بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن،

فصل پنجم ، استنتاجات و پيشنهادهاى محقق ، در اين بحث است و رساله ، با ضمايمى مثل فهرست خطبه ها ، نامه ها ، حكمتها و احكام در نهج البلاغه به پايان مى رسد .

80 . بررسى اصلاحات سياسى در سيره و منظر امير المؤمنين على عليه السلام ،اصغر صادقى يكتا ، كارشناسى ارشد علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد رضا طباطبايى ، استاد مشاور : دكتر جلال درخشه ، 1380 ، 120ص . فرضيه اصلى نگارنده اين پژوهش ، در پاسخ به اين سؤالات خلاصه مى شود : رويكرد اصلاحات سياسى در سيره و منظر امير المؤمنين ، على عليه السلام ، بر چه اساس تنظيم شده است؟ پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله جامعه دچار چه انحرافاتى شد؟ شاخصه هاى اصلى اصلاحات كدام اند ؟ وى در بخش اوّل ، تحولات انحرافى در عصر خلفا را توصيف و تحليل كرده است . شرح وصيت و نصّ رسول خدا صلى الله عليه و آله ، شايستگى امام على عليه السلام براى خلافت ، روابط نزديك نسبى و روحى آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله از مباحث اين بخش است ، كه در سه فصل طرح و بررسى شده است . بخش دوم رساله ، در باره اصلاحات سياسى ، در دوران حكومت امام على عليه السلام است . طرح بحث امامت و بيعت ، توضيح مفهوم لغوى و اصطلاحى «امام» و «بيعت» ، انتصابى يا انتخابى بودن امامت ، مفهوم سياسى و حكومتى بيعت با امام ، رفتارشناسى و جامعه شناسى اصلاحات سياسى در سطح تحليل خرد و كلان ، مطالب اين بخش را تشكيل مى دهد .

81 . بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن ،جعفر صادق فدكى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر محمّد تقى ديارى ، استاد مشاور : حجة الاسلام اعرابى، 1379، 221 ص. روش نگارنده در اين تحقيق ، بررسى اصول و معيارهاى نقد حديث از جهت متن ، و اثبات اعتبار آنها از نظر قرآن و سنّت است . اين رساله ، در يك مقدمه و سه فصل تأليف شده است . در مقدمه ، به مباحث كلّى پرداخته ، واژگان و اصطلاحاتى كه فهم برخى مباحث ، متوقف بر شناخت آنها است ، روش و شيوه بحث ، تبيين پيشينه تاريخى و منابع موضوع را

.

ص: 73

بررسى اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى و پيشگويى هاى قرآن،

بررسى كرده است . در فصل اوّل ، به عوامل و اسبابى كه موجب انحراف سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله و احاديث اهل بيت عليهم السلام ، از مسير خود شده ، پرداخته كه اين عوامل ، به دو دسته تقسيم مى شوند : 1 . عوامل اختيارى : جعل و دستبرد در احاديث توسط افراد خاص ؛ 2 . عوامل غيراختيارى : عواملى كه به طور سهو يا خطا صورت گرفته و باعث شده آنچه از معصومان عليهم السلام صادر شده ، معنايى كه توسط راويان منتقل شده ، مغاير باشد . در فصل دوم ، به نقد و بررسى حديث پرداخته و راه هاى مقابله با احاديث موضوعه يا تحريف شده ، معرفى گرديده است . در فصل سوم ، اصول و معيارهاى نقد حديث ، از جهت متن بررسى شده و براى هر يك ، نمونه هاى مختلفى از احاديث شيعه و اهل سنّت ، كه با اين اصول سازگارى ندارد ، آورده شده است . اين فصل ، از شش بخش تشكيل شده كه عبارت اند از : عدم مخالفت حديث با قرآن ؛ عدم مخالفت حديث با سنّت قطعيه ؛ عدم مخالفت حديث با عقل سليم ؛ عدم مخالفت حديث با تاريخ صحيح ؛ عدم ركاكت حديث ؛ عدم مخالفت حديث با حس ، مشاهده و قطعيات علمى .

82 . بررسى اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبى و پيشگويى هاى قرآن ،ابراهيم جوزى ده سفيد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد تقى دانش آشتيانى ، استاد مشاور : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، 1374 ، 102 ص . نگارنده ، در اين تحقيق بر آن است كه براى اثبات اعجاز قرآن ، آياتى از قرآن كريم را كه بيانگر اخبار غيبى و پيشگويى هاست ، به ضميمه رواياتى كه در اين مورد از معصومان عليهم السلام رسيده است را ذكر نمايد . پژوهش وى ، در پنج فصل خلاصه مى شود : در فصل اوّل ، به عنوان مقدمه ، تاريخچه مطالعاتى بحث مورد بررسى قرار داده ، و به اين نكته اشاره كرده كه در باره اين موضوع ، تحقيق مستقل و در سطح دانشگاهى انجام نشده است .

.

ص: 74

بررسى اقسام حكومت و شرايط حكومت اسلامى از ديدگاه «نهج البلاغه»،

در قسمت بعدى ، «فرضيات» را ارائه مى دهد و به اهداف مطالعاتى مى پردازد . در حدود مطالعاتى ، آن دسته از مطالبى را كه جنبى ، ولى به نحوى مرتبط با موضوع هستند مشخص نموده ، به اهمّيّت مطالعاتى اشاره مى كند . در آخر اين فصل ، اصطلاحات و تعابيرى را كه در اين تحقيق از آنها استفاده شده ، تعريف نموده است . فصل دوم را با مرور مطالعاتى آغاز مى كند ، و چند اثر علمى كه در فصل اوّل به عنوان هاى آنها اشاره نموده ، مورد نقد و بررسى قرار داده و نكات قوّت و ضعف آنها را ، به اختصار بيان مى كند . در فصل سوم روش تحقيق را عنوان كرده ، با توجه به رسش تاريخى و طرح تحقيق درونى و ژرفانگر و فن تحقيق كتاب خانه اى و در طرح تحليلى ديدگاه شيعه را به عنان شيعه را به عنوان طرح تئوريك خود انتخاب نموده است . در فصل چهارم _ كه خود داراى چهار بخش است _ تعريف لفظى و اصطلاحى «اعجاز» ، انواع معجزه ، شرايط معجزه ، دلالت معجزه بر صدق گفتار پيامبر ، وجوه اعجاز قرآن ، آياتى كه بيانگر اخبار غيبى گذشته است و آياتى كه آينده را پيشگويى كرده و در زمان رسول اللّه صلى الله عليه و آله تحقق پيدا كرده اند ، معجزات علمى قرآن ، و آياتى كه پرده از اسرار طبيعت و جهان آفرينش برداشته اند ، مطرح شده است . در فصل پنجم ، با توجّه به فرضياتى كه قبلاً برگزيده ، و تحليل هايى كه در فصل چهارم انجام داده ، به اعلام نظر و نتيجه گيرى از بحث هاى مطرح شده مى پردازد .

83 . بررسى اقسام حكومت و شرايط حكومت اسلامى از ديدگاه «نهج البلاغه» ،مسعود عبدى ، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، 1376 ، 219 ص . شالوده اين پايان نامه را دو سؤال تشكيل مى دهد : ضرورت حكومت از ديدگاه نهج البلاغه چيست؟ جايگاه حكومت و شرايط حاكم ، در نهج البلاغه كدام است؟ اين رساله ، پنج فصل دارد : فصل اوّل ، ضمن تعريفى خلاصه از نهج البلاغه ، حكومت را به دو قسمت كرده و سپس در باره تاريخچه مطالعاتى بحث ، مطالبى را عنوان مى كند . معناى اصطلاحى واژه هايى

.

ص: 75

بررسى انديشه هاى حضرت على عليه السلام در زمينه توسعه سياسى و كاربرد آن در جهان امروز،

مثل «امام» ، «بيعت» ، «ولايت» ، «حكومت» و «جمهور» ، از ديگر مسائل مطرح شده در اين فصل است . در فصل دوم ، نگارنده سه كتاب را كه در باره نظام حكومتى و ادارى در اسلام است معرفى و پرسش هاى تحقيقاتى خود را طبق اين كتاب ها تنظيم نموده است . در فصل سوم ، به بحث و استدلال در باره مراحل و الگوهاى روش شناختى پژوهشگر پرداخته و شيوه رساله خود را، بر اساس پرسش تاريخى، در نهج البلاغه و قرآن و روايات ائمه عظام عليهم السلام و نظرات انديشمندان و فقها ، به نحو تحليلى مشخص نموده است . ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات رساله را ، در فصل چهارم انجام داده و ضرورت حكومت ، از منظر نقل و عقل را بررسى كرده است . بررسى عهدنامه مالك اشتر و بيان صفات شخصى زمامدار در ارتباط با افراد زيردست ، از ديگر نكات بررسى شده در اين بخش است . نگارنده ، در فصل آخر ، به بررسى حكومت عملى حضرت على عليه السلام پرداخته و چند ويژگى آن را از نهج البلاغه شرح مى دهد .

84 . بررسى انديشه هاى حضرت على عليه السلام در زمينه توسعه سياسى و كاربرد آن در جهان امروز ،على اكبر عليخانى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمود سريع القلم ، اساتيد مشاور : دكتر محسن كديور و حجة الاسلام جعفر مرتضى عاملى ، 1374 ، 306 ص . مهم ترين هدف و انگيزه در اين تحقيق ، استنباط و استخراج مبانى حكومتى اسلام ، و تبيين اصول و راه هاى ارائه شده توسط دين اسلام براى رشد ، توسعه و كمال جامعه است . در جهت اين هدف ، افكار ، انديشه ها و الگوهاى عملى و حكومتىِ يكى از مهم ترين شخصيت هاى جهان اسلام _ حضرت على عليه السلام _ را براى بحث انتخاب نموده ، تا به اين سؤال پاسخ دهد كه : بهترين و مطلوب ترين نظام سياسى و جامعه از بُعد سياسى ، چه بوده و بر چه اساسى استوار است؟ اين تحقيق ، شامل چهار فصل است : در فصل اوّل ، صرفاً به دسته بندى و بيان ديدگاه هاى محققان و انديشمندان غرب ، و الگوهاى غربى و شرقى در مورد توسعه سياسى پرداخته است .

.

ص: 76

بررسى انطباق احاديث شيعه بر احاديث نبوى در آيات الأحكام،

در فصل دوم ، انديشه هاى حضرت على عليه السلام در مورد نظام سياسى را مورد بحث قرار داده است . در فصل سوم ، نظريات حضرت على عليه السلام در مورد مردم و جامعه ، از بُعد سياسى را به بحث گذاشته است . در فصل چهارم ، نخبگان و ويژگى هاى لازم آنان از ديدگاه حضرت على عليه السلام را بررسى نموده است . در پايان تحقيق هم ، نتيجه گيرى از كلّ مباحث ، يك نظريه كامل و منسجم از ديدگاه حضرت على عليه السلام در مورد توسعه سياسى ارائه داده است .

85 . بررسى انطباق احاديث شيعه بر احاديث نبوى در آيات الاحكام ،معصومه دولت آبادى ، كارشناسى ارشد الهيات علوم قرآن وحديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : استاد على اكبر غفارى ، 1377 ، 256ص . نگارنده ، در پى اثبات انطباق احاديث ائمه معصوم عليهم السلام بر احاديث نبوى است و اين عقيده را در دو بخش ، بررسى نموده است : در بخش اوّل ، از نظر مبنايى و منطقى ، از طرق ذيل اثبات نموده كه ديدگاه هاى ائمه معصوم عليهم السلام ، همان نظرات رسول خدا صلى الله عليه و آله است : الف _ عصمت اهل بيت عليهم السلام ، در قرآن و روايات رسول اكرم صلى الله عليه و آله ؛ ب _ ملاحظه كيفيت علم امامان شيعه ؛ پ _ برخوردارى امامان شيعه از نسخه جامعه يا كتاب على عليه السلام ؛ ت _ استناد به سنّت نبوى در سيره اهل بيت عليهم السلام ؛ ج _ بى نيازى امامان از نظر اسناد و داشتن مشايخ حديثى . در بخش دوم ، نيز به كار مصداقى پرداخته و نمونه هايى از احاديث ائمه اطهار عليهم السلام را ، در رد پاره اى از موضوعات آورده و سپس در همان موضوعات ، احاديث موافق و مخالف اهل تسنّن با شيعه را ارائه نموده است . آن گاه ، اين احاديث را بر كتاب خدا و سنّت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرضه داشته و دلائل هر دو دسته را نيز بيان كرده ، تا مشخص شود كدام دسته از احاديث ، با قرآن و سنّت اجماعى رسول خدا صلى الله عليه و آله موافق است .

.

ص: 77

بررسى ايجاد انگيزه در قرآن و كلام معصومان عليهم السلام با تأكيد بر «نهج البلاغه»،

بررسى پديده مرگ ازديدگاه قرآن و روايات،

86 . بررسى ايجاد انگيزه در قرآن و كلام معصومان عليهم السلام با تأكيد بر «نهج البلاغه» ،على صباغيان ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و مديريت ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر غلامعلى رمزگويان ، استاد مشاور : مهندس سيّد منصور رضوى ، 1375 ، 125ص . موضوع اين پايان نامه ، يافتن ابزارى است كه به افزايش كارايى منجر مى شود . يكى از اين ابزارها ، ايجاد انگيزه در كارگزاران است و نگارنده ، در پژوهش خود ، در پى شناساندن ديدگاه هاى مختلف در زمينه ايجاد انگيزه در كارگزاران است . وى ، پژوهش خود را در چهار فصل تنظيم نموده است : در فصل اوّل _ كه طرح تحقيق و كلّيات است _ به تشريح مواردى همچون اهمّيّت موضوع ، علت انتخاب ، تعريف واژه هاى مورد استفاده ، سازماندهى تحقيق و بيان مقدمه و پيش گفتار پرداخته است . در فصل دوم ، به ديدگاه هاى كلاسيك و نظريات فعلى انديشمندان ، در امر انگيزش ، توجّه داشته و بحث هاى گوناگون در مفهوم انگيزش و روحيه كارى را طرح مى كند . وى ، فصل سوم را به بررسى ايجاد انگيزه از ديدگاه قرآن و كلام معصومان عليهم السلام اختصاص داده ، مطالبى چون آشنايى با اهداف انگيزش از ديدگاه اسلام و عوامل ايجاد انگيزه را درج نموده است . عنصر مهم در انگيزش كارگزاران نظام اسلامى ، عنايت مسئولان و مديران دستگاه ها به بهبود شرايط شغلى ، از جمله به كارگيرى افراد بر اساس استعدادها و توانايى ها و نيز بهسازى محيط است كه در فصل چهارم ، به عنوان يكى ديگر از راه هاى ايجاد انگيزه ، بررسى گرديده است . وى ، در اين فصل به نمونه هايى از راه هاى ايجاد انگيزش در تاريخ صدر اسلام و گفتارهايى از انديشمندان اسلامى اشاره كرده است .

87 . بررسى پديده مرگ از ديدگاه قرآن و روايات ،كمال الدين صالحيان راد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1382 ، 395ص .

.

ص: 78

بررسى تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى،

نگارنده ، در رساله خود بررسى كرده كه با بروز پديده مرگ ، چه تحولى بر فرد عارض مى شود؟ آيا وى ، بعد از ممات ، حياتى دارد يا اين كه در دل خاك ، تا ابد محو و نابود مى شود ؟ اين رساله ، به گردآورى اهمّ ديدگاه هاى ارائه شده در اين باب ، در سه بخش پرداخته است : در بخش اوّل ، نگاهى كلّى و اجمالى به مهم ترين ديدگاه هاى شخصى ، فرقه اى ، و نحله اى ارائه شده درباره اين پديده ، از گذشته تا امروز دارد . در بخش دوم ، چند موضوع اساسى و محورى (برزخ ، چيستى نفس ، تناسخ ، احضار روح و تشابه خواب و مرگ) كه به شكل تنگاتنگى با مرگ در ارتباط هستند ، با نگاهى عميق ، تجزيه و تحليل شده است . در بخش سوم ، ضمن تبيين لغوى واژه «موت» و ديگر واژگان و تعبيرات ناظر به اين معنا ، و نقل مشهورترين ديدگاه هاى مطرح در باره اين پديده در عالم اسلام ، آن را با محوريت قرآن كريم و بر اساس داده هاى يقينىِ بخش هاى پيشين ، با نگاهى نو بررسى كرده است .

88 . بررسى تاريخ حديث اهل سنّت پس از قرن سوم هجرى ،خديجه احمد مهرابى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : استاد على اكبر غفارى ، 1379 ، 206 ص . هدف نگارنده اين پايان نامه ، علاوه بر بررسى تحولات حديثى اهل سنّت در دوره متأخران ، بيان اين مطلب است كه اقدامات محدّثان و علماى اهل سنّت ، عمدتا در توجيه و تحليل مشكلات تاريخ حديثى اين مكتب و خصوصا تصويب موطأ مالك بن انس و صحاح ستّه بوده است . مطالب اين رساله ، در هفت بخش ويك مقدمه تدوين شده است : در بخش مقدماتى ، سير تحولات تاريخ حديث اهل سنّت ، در دو دوره ، توضيح داده شده است . نگارنده ، در بخش اوّل ، مهم ترين شروح موطأ مالك بن انس ، صحيحين و سنن را در سه فصل معرفى نموده است . در بخش دوم ، به معرفى تأليفات جديد حديثى پرداخته و در بخش سوم ، جوامع بين

.

ص: 79

بررسى تأثيرات تربيتى تقوا در سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام ،

صحيحين ، جوامع صحاح سته و جوامع كتب فقهى را بررسى نموده ، و سپس دو كتاب المسند الجامع و جمع الجوامع را معرفى كرده است . بخش چهارم ، شامل معرفى زوايدنويسى است ، و مهم ترين كتب نوشته شده در اين زمينه را نام برده ، و كتاب المطاب العاليه و مجمع الزوائد و منبع الفوائد را به تفصيل معرفى كرده است . بخش پنجم ، شامل شش فصل در معرفى اين كتب است : مستخرجات و مستخرج ابوعوانه ، كتب اجزاء و مسند اهل بيت و فضائل فاطمة الزهراء عليهاالسلام ، كتب اطراف و دو كتاب تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف و موسوعة اطراف الحديث النبوى ، كتب تخريج و المقاصد الحسنة ، كتب معاجم و المعجم الكبير طبرانى ، كتب مستدركات و المستدرك على الصحيحين . بخش ششم ، شامل تعريف علم موضوعات ، و مهم ترين كتب نوشته شده در اين زمينه است و در آن ، كتاب موضوعات ابن جوزى ، به تفصيل معرفى شده است . در بخش هفتم ، دانش هاى تخصصى حديث كه شامل علم مصطلح الحديث ، غريب الحديث ، علل الحديث ، مختلف الحديث ، ناسخ و منسوخ و علم رجال و بررسى جرح و تعديل راويان است ، بررسى شده و كتب مقدمه ابن صلاح ، تدريب الراوى ، النهاية فى غريب الحديث ، العلل الوارده ، تأويل مختلف الحديث ، الاعتبار فى الناسخ والمنسوخ و الجرح و التعديل رازى معرفى شده اند .

89 . بررسى تأثيرات تربيتى تقوا در سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام ،سيّد محمّد محمّد زاده ، كارشناسى ارشد فلسفه تعليم و تربيت اسلامى ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، استاد راهنما : دكتر حسن ملكى ، استاد مشاور : دكتر عباس عبّاس پور ، بى تا ، 204 ص . تحليلى و با محوريت كلمات نورانى اميرمؤمنان عليه السلام هدف كلى اين پژوهش مى باشد. نگارنده ، نخست مفهوم واژه «تقوا» ، را از ميان سخنان حضرت على عليه السلام ارائه كرده ، و سپس تأثيرات روش تربيتى تقوا را ، از منظر امام عليه السلام ، با بررسى آيه «إنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاكُمْ» و حكمت 410 نهج البلاغه توضيح داده است . در فصل دوم ، مباحث انسان شناسى ، تربيت اسلامى ، مراحل ، جنبه ها و ويژگى هاى آن را ، به ترتيب ارائه نموده ، و اين ويژگى ها را در كلام حضرت على عليه السلام بررسى كرده است . در فصل سوم ، مباحث مفهوم شناسى را مطرح كرده ، و واژه هاى «تقوا» و «تربيت» را به

.

ص: 80

بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات،

صورت مجزا ، تجزيه و تحليل كرده ، و ارتباط هر يك را بيان نموده است . در فصل چهارم ، اهداف تحقيق را بر پايه سه فصل ابتدايى بررسى نموده ، و از منظر كلام حضرت على عليه السلام ، مطالبى استخراج كرده است . در فصل پايانى ، نتيجه گيرى كلّى بحث ها را آورده ، و نظرات صاحب نظران را در اين باره يادآور شده است .

90 . بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات ،جعفر نكونام ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : سيّد محمّد باقر حجّتى ، استادان مشاور : دكتر صادق آيينه وند ، دكتر محمّد على آذرشب ، 1373 ، 351 ص. آيا ترتيب مصحف عثمانى ، توقيفى است؟ ترتيب مصحف حضرت على عليه السلام چگونه است؟ آيا ترتيب روائى نزول قرآن ، معتبر است؟ اينها پرسش هايى است كه اين پايان نامه ، در پى پاسخ آنهاست . اين رساله ، در پنج فصل فراهم شده است : در فصل نخست ، كلّيات و مقدمات تحقيق ، اهمّيّت و پيشينه موضوع ، و فرضيات و ادعاها بيان شده و تعريف برخى مصطلحات ، مانند قرآن ، مصحف ، مصحف عثمانى ، نزول قرآن ، نزول دفعى و تدريجى ، حضرت جبرئيل ، واحد نزول ، تقويم نزول ، حجيت و حجيت خبر واحد ، و روش تحقيق آمده است . طرح و نقد ديدگاه هاى مختلف در زمينه توقيفى يا اجتهادى بودن ترتيب سوره هاى قرآن ، و تبيين حدود هر يك و ادله استناد شده در اين ترتيب ، تصريح پيامبر صلى الله عليه و آله به گروه هاى چهارگانه سوره ها ، تخريب سور در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله ، قرائت سوره ها توسط پيامبر صلى الله عليه و آله به ترتيب موجود ، و اجماع صحابه بر مصحف عثمانى ، از مطالب بحث شده در فصل دوم است . از مباحث مطرح شده در فصل سوم ، دانش قرآنى امام على عليه السلام ، تبيين ادله استناد شده در مصحف ايشان ، سرگذشت گردآورى آن در دوران ائمه عليهم السلام ، ترتيب سُوَر در مصحف حضرت و سرنوشت آن ، است . نگارنده ، در فصل چهارم ، به بررسى ترتيب نزول قرآن ، به استناد روايات و ملاك هاى نقدِ ترتيب روايات و اعتبار اين ترتيب ها پرداخته است. در فصل پنجم (پيوست ها) مباحثى همچون : ترتيب سُوَر مصحف ابن مسعود ، مصحف

.

ص: 81

بررسى تطبيقى ادلّه عقلى و نقلى امامت عامه از ديدگاه سيّد مرتضى و قاضى عبد الجبار،

ابى بن كعب و دانش قرآنى او و وجود سوره هاى اضافى در اين مصحف ، مراحل شكل گيرى ترتيب سُوَر مصحف عثمانى و و وجود لحن در اين مصحف شيوه هاى تقويم نزول قرآن و اعتبار آنها ، انواع تقويم نزول قرآن و مشكلات آن ، اسانيد روايات ترتيب نزول و اختلاف آنها و نقد و تأويل اين اختلاف ها ارائه شده است.

91 . بررسى تطبيقى ادلّه عقلى و نقلى امامت عامه از ديدگاه سيّد مرتضى و قاضى عبد الجبار ،سميه خليلى آشتيانى ، كارشناسى ارشد علوم حديث ، دانشكده علوم حديث ، استاد راهنما : دكتر غلامرضا ذكيانى ، استاد مشاور : دكتر محمّد سعيدى مهر ، 1385 ، 321 ص . هدف نگارنده در اين تحقيق ، بيان گزارش توصيفى و تحليلى مباحث امامت عامه از كتاب الشافى فى الامامة اثر سيّد مرتضى است كه چون كتاب المغنى قاضى عبد الجبار را در بطن و متن خود دارد ، بالتبع المغنى را نيز در چهار فصل گزارش كرده است : در فصل اوّل ، اشكالات و شبهات قاضى و پاسخ هاى سيّد مرتضى در باب وجود عقلى امامت ، در دو بخش برهان لطف و حفظ شريعت را طرح نموده است. تعريف لغوى و اصطلاحى «امامت» ، وجوب امامت نزد معتزله ، تقسيم بندى معتزله از اين وجه ، و مجموعه اى از نظرات متكلمان اماميه ، از قرن دوم تا هشتم در باب وجود امامت و تعريف آن و... از مباحث ديگر است . فصل دوم را به مستندات قاضى در اثبات وجوب نقلى و شرعى امامت اختصاص داده ، و در باب آيات حدود ، روايات پيامبر صلى الله عليه و آله چون : «لا تجتمع امتى على الخطا» ، اجماع امت بر مسئله نصب امام پس از وفات نبى صلى الله عليه و آله و خلفاى او ، مطالبى آورده ، كه در اين فصل ، سيّد مرتضى در رد دلايل او سخن مى گويد . در فصل سوم ، به تمام صفات امام از ديدگاه اماميه چون عصمت ، علم و افضل بودن او بر امتش ، و شجاعت او پرداخته است . فصل چهارم را نيز به راه تعيين امام اختصاص داده است . منصوص بودن امام هم از صفات اوست ؛ ولى وجه تمايز او با ديگر افراد امت ، در عهده گيرى منصب امامت است و اين نص ، گاه با صدور معجزه از سوى امام تأييد مى شود . قاضى ، از اين وجه نيز به عنوان يك مخالف ، شبهات و اشكالاتى را عنوان مى سازد و راه هاى ديگرى براى تعيين امام پيشنهاد مى كند .

.

ص: 82

بررسى تطبيقى روايات تفسيرى فريقين (شيعه و اهل سنّت) در باره امام مهدى(عج)،

92 . بررسى تطبيقى روايات تفسيرى فريقين (شيعه و اهل سنّت) در باره امام مهدى(عج) ،محمّد هادى قهارى كرمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1383 ، 194ص . هدف كلّى در اين پژوهش ، آشنايى بيشتر با كمّ و كيف رواياتى است كه در مصادر روايتى فريقين به تفسير يا تأويل آيات قرآن در زمينه مهدويت پرداخته اند ، و پاسخ به اين سؤالات كه : از ديدگاه روايات تفسيرى شيعه و اهل سنّت ، چه تعداد از آيات قرآن مربوط به امام مهدى (عج) و مسائل مرتبط با آن حضرت است؟ اين روايات ، چه وجه اشتراك يا افتراقى با يكديگر دارند و از نظر سند چه وضعيتى دارند؟ آيا مفاد اين روايات ، با ظاهر و سياق آيات سازگار است؟ در اين پژوهش ، و از روش توصيفى _ استنباطى استفاده شده ، و در مقدمه و چهار فصل تنظيم شده است : در مقدمه ، به شش مطلب پرداخته كه عبارت اند از: موضوع پژوهش، هدف پژوهش، ضرورت پژوهش ، پيشينه پژوهش ، روش پژوهش و محدوديت هاى پژوهش . فصل اوّل ، مربوط به كلّيات و مبانى بحث است ، كه در آن به چهار موضوع پرداخته است : معناشناسى تفسير ، معناشناسى تأويل ، بررسى حجيت سنّت اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن ، و بررسى حجيت قول صحابه در تفسير قرآن . در فصل دوم ، به بررسى آياتى پرداخته كه هر دو مكتب ، در ذيل آنها ، رواياتى تفسيرى در باره امام مهدى(عج)نقل كرده اند . اين آيات ، تعدادشان بالغ بر هشت آيه است . فصل سوم ، مربوط به آياتى است كه در ذيل آنها ، فقط در منابع روايى اهل سنّت ، رواياتى تفسيرى در باره امام زمان(عج)نقل شده كه تعداد آنها شش آيه است . در فصل چهارم ، از 362 آيه كه در ذيل آنها تنها در مصادر روايى شيعه ، رواياتى تفسيرى در باره امام مهدى(عج) وارد شده ، و همچنين تعداد اين روايات در ذيل هر آيه ، فهرستى به صورت جدول ارايه شده است .

92 . بررسى تطبيقى روايات تفسيرى فريقين (شيعه و اهل سنّت) در باره امام مهدى(عج) ،محمّد هادى قهارى كرمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1383 ، 194ص .

.

ص: 83

بررسى تطبيقى شيوه هاى جمع آورى كتاب هاى حديثى،

از ديدگاه روايات تفسيرى شيعه و اهل سنّت ، چه تعداد از آيات قرآن ، مربوط به امام مهدى(عج) مى شود ؟ اين روايات ، چه وجه اشتراك يا افتراقى با يكديگر دارند و از نظر سند ، چه وضعيتى دارند؟ اين رساله ، در چهار فصل تنظيم شده است : در فصل اوّل ، به اين موضوعات پرداخته است : معناشناسى تفسير ، معناشناسى تأويل ، بررسى حجيت سنّت اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن و بررسى حجيت قول صحابه در تفسير قرآن . در فصل دوم به بررسى آياتى پرداخته كه فريقين ، در ذيل آنها ، رواياتى تفسيرى در باره امام مهدى(عج) نقل كرده اند . اين آيات _ كه تعدادشان بالغ بر هشت آيه است _ را به ترتيب ، از ابتدا تا انتهاى قرآن بررسى كرده است . فصل سوم ، مربوط به آياتى است كه درذيل آنها ، فقط در منابع روايى اهل سنّت ، رواياتى تفسيرى در باره امام زمان عليه السلام نقل شده است . در اين فصل ، مراحل چهارگانه تشريح واژگان دشوارياب ، ديدگاه تفسيرى فريقين ، نقل روايات تفسيرى به صورت دسته بندى شده و بررسى روايات از حيث محتوا و سند را تبيين نموده است . در فصل چهارم ، از 326 آيه كه در ذيل آنها ، در مصادر روايى شيعه ، رواياتى تفسيرى در باره امام مهدى(عج) وارد شده ، و همچنين تعداد اين روايات در ذيل هر آيه ، فهرستى به صورت جدول ارائه نموده است .

93 . بررسى تطبيقى شيوه هاى جمع آورى كتاب هاى حديثى ،نسرين كرد نژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد تقى ديارى ، استاد مشاور : دكتر فتحيه فتاحى زاده ، 1384 ، 447ص . در اين پايان نامه با جستجو در كتاب هاى حديثى شيعه و اهل تسنّن ، به استخراج شيوه هاى رايج تدوين كتب حديثى اقدام شده ، و اين شيوه ها در دو دسته كلّى ، بر اساس دو معيار محتوايى و شكلى بررسى شده است . همچنين ، تفاوت هاى موجود در امر تدوين حديث در دو مكتب شيعه و اهل سنّت را بيان كرده است . محور اصلى در اين پايان نامه ، اين سؤال است : مهم ترين شيوه هاى تدوين كتب حديثى شيعه و اهل سنّت كدام است و آيا بين روش هاى تدوين حديث در اين دو مكتب تفاوت وجود دارد؟ براى پاسخ به اين پرسش ، سه فصل در نظر گرفته شده است : در فصل اوّل ، با عنوان كلّيات ، به بررسى طرح تحقيق ، اهمّيّت موضوع ، پيشينه تحقيق ،

.

ص: 84

بررسى تطبيقى «مزامير» داوود عليه السلام با ادعيه «صحيفه سجاديه»،

اهداف پژوهش ، و تاريخچه تدوين حديث پرداخته است . وى ، به بيان مختصرى در باره تاريخ حديث شيعه و اهل سنّت پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان شيوه هاى شكلى تدوين كتب حديثى ، به بيان اين شيوه ها _ كه با توجّه به شكل و قالب احاديث ، دسته بندى شده اند _ پرداخته است . در فصل سوم ، با عنوان شيوه هاى مربوط به محتوا و موضوعات كتب حديثى ، به معرفى شيوه هايى كه مؤلّف با توجّه به موضوع و محتواى احاديث به گردآورى آنها اقدام نموده ، پرداخته است .

94 . بررسى تطبيقى «مزامير» داوود عليه السلام با ادعيه «صحيفه سجاديه» ،فريبا باقرى نجف آبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد تقى ديارى ، استاد مشاور : حجة الاسلام على احمد ناصح ، 1378 ، 247ص . نگارنده ، در اين پايان نامه ، به سه سؤال اصلى پاسخ مى دهد : امام سجاد عليه السلام در صحيفه چگونه با خداوند مناجات مى كند؟ حضرت داوود عليه السلام ، در مزامير ، چگونه تسبيح مى كند؟ كداميك از اين دو مجموعه ، در مناجات پيش ترند؟ نگارنده ، در اين تحقيق ، به دليل دارا بودن فصول متنوع ، از منابع مختلفى استفاده نموده ؛ اما با توجّه به عنوان تحقيق ، دو منبع اصلى : صحيفه سجاديه و مزامير داوود عليه السلام را ، در تمام مراحل كار خود در نظر داشته است . اين تحقيق ، شامل چهار فصل است : درفصل اوّل ، نگارنده در مورد دعا ، به صورت مختصر توضيحاتى داده ، و موضوعاتى مانند نقش دعا در تربيت انسان ، فلسفه نيايش وجايگاه دعا در آيين هاى الهى را بررسى كرده است . فصل دوم ، در مورد امام سجاد عليه السلام و تاريخچه زندگى آن حضرت ، اسانيد و شروح و ترجمه ها و نمودار موضوعى مطالب صحيفه سجاديه است . فصل سوم ، در باره حضرت داوود عليه السلام در قرآن و عهدين ، مزامير داوود عليه السلام در روايات اسلامى و در نظر علما ، و نمودار موضوعى مزامير نگاشته شده است . در فصل چهارم ، بحثى مقايسه اى ، بين دو مجموعه تدوين شده كه شامل سه بخش

.

ص: 85

بررسى تطبيقى و تحليلى «صحيح» بخارى و كتاب «كافى»،

بررسى تفكر و تدبر در آيات و روايات معصومان عليهم السلام ،

است : تطبيق كلّى ، مقايسه موضوعى و مقايسه موردى . در خاتمه ، جمع بندى و نتيجه گيرى از مطالب قبل را به عمل آورده و چند نكته اصلى تحقيق را بيان نموده است .

95 . بررسى تطبيقى و تحليلى «صحيح» بخارى و كتاب «كافى» ،ناصر صادقيان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه كاشان ، استاد راهنما : دكتر پرويز رستگار جزى ، 1384 ، 196ص . هدف از نگارش اين رساله ، اثبات جنبه سودمندى اين دو كتاب و نيز بررسى كاستى هاى احتمالى آن دو است ، تا به دور از نگاهى يك جانبه ، اين دو منبع مهم حديثى بررسى و شناخته شود . وى ، براى اين مهم به بررسى نقاط برجسته و ضعف كتاب صحيح بخارى و كتاب كافى پرداخته است . بر اين اساس ، نخست با بيان كلّيات طرح از قبيل بيان مسئله ، سؤالات و فرضيه هاى تحقيق ، اهداف تحقيق ، پيشينه تحقيق ، اهمّيّت و ارزش تحقيق ، و روش انجام تحقيق ، به بررسى اوضاع سياسى و اجتماعى دوران حيات نويسندگان اين دو كتاب پرداخته ، و معرفى آثار آنان ، شرايط و محيطى كه آن دو در آنها زندگى مى كردند و كتب خود را تأليف نمودند ، و توجّه و عكس العمل ديگران را نسبت به اين دو اثر ارائه كرده است . وى ، ويژگى هاى مشترك دو نويسنده و كتاب هايشان را در كنار يادآورى نقاط قوت و ضعف هر يك بررسى مى كند .

96 . بررسى تفكر و تدبر در آيات و روايات معصومان عليهم السلام ،اختر سلطانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، استادان مشاور : حجة الاسلام محمّد على راغبى و دكتر مهرداد نوابخش ، 1377 ، 92 ص. هدف نگارنده رساله ، در دو نكته خلاصه مى شود : 1 . رد نظريه تفكرگرايى محض 2 . رد نظريه اى كه هر گونه دخالتى را ، در مسائل اساسى جامعه بشرى ، براى عقل ممنوع مى داند . اين رساله ، از پنج فصل تشكيل شده :

.

ص: 86

بررسى تقيه در آيات و روايات و تأثير آن در حديث شيعه،

فصل اوّل ، در باره تاريخچه مطالعاتى بحث ، منابع و تأليفات مهمى را كه به بحث پيرامون اين موضوع پرداخته اند ، به طور خلاصه ، معرفى نموده است . در فصل دوم ، نگارنده با مرور بعضى از تأليفات پيرامون موضوع رساله ، نكات ضعف و قوت آنها را بيان نموده است . فصل سوم ، به بررسى پرسش و طرح تحقيق پرداخته و آن گاه پرسش گذشته اى و طرح تحقيق را مبناى كار قرار داده ، و از طرح تكميلى توصيفى و موردى استفاده نموده است. در فصل چهارم ، به تجزيه و تحليل داده هاى تحقيق مى پردازد ، كه چند بحث كلّى و هر كدام با چند عنوان ، در آن مطرح گرديده است . در فصل پنجم ، به چگونگى استنساخ مى پردازد ؛ بدين گونه كه چگونه بر مبناى پرسش و فن تحقيق ، به بررسى پرداخته و به نتيجه رسيده است . سپس ، نتايج تحقيق را بيان مى كند و بعد ، مشكلات موجود در راه تحقيق و پيشنهادهاى خود را براى محققان بعدى مطرح مى نمايد .

97 . بررسى تقيه در آيات و روايات و تأثير آن در حديث شيعه ،معصومه نجفى مقدم ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد محسن مير باقرى ، 1384 ، 211ص . هدف نگارنده از انجام اين تحقيق ، پس از بررسى معناى لغوى و اصطلاحى «تقيه» در بين شيعه و اهل سنّت ، بررسى اصل تقيه از نظر مبانى قرآنى و روايى ، پى بردن به رابطه تاريخ سياسى و اجتماعى شيعه با تقيه ، نقش تقيه در صدور روايات شيعه ، راه هاى شناخت احاديث تقيه آميز ، و اطلاع از كم و كيف روايات تقيه اى در منابع موجود حديثى است . وى ، مطالب اين پايان نامه را در شش فصل تنظيم نموده است . فصل اوّل (كلّيات) به مبانى موضوع تقيه ، يعنى تعريف «تقيه» در لغت و اصطلاح و اقسام تقيه از نظر فقها در دو بخش پرداخته است . فصل دوم ، بررسى جايگاه تقيه در قرآن است . در اين فصل ، به مواردى از تقيه كه قرآن به آن اشاره نموده است مى پردازد. پس از اثبات اصل تقيه و تشريع آن از سوى خداوند متعال ، شبهات وارده بر اين اصل را مطرح كرده و پاسخ داده است . اين فصل ، شامل سه بخش است .

.

ص: 87

بررسى توقيعات امام زمان(عج)،

فصل سوم ، رخصت تقيه و شرايط سياسى و اجتماعى شيعه را كاويده است . در اين فصل ، ضمن ذكر مظالم وارده از سوى حكام بنى اميه و بنى عباس بر امامان و شيعيانشان ، به مواردى از رفتار تقيه آميز آنها در برابر حكام ظالم و ايادى آنها اشاره مى كند . فصل چهارم ، تقيه و صدور روايات شيعه نام دارد . در اين فصل ، به بررسىِ كمّىِ روايات مربوط به تقيه از دو جهت ، روايات مربوط به تقيه و اهمّيّت و ويژگى هاى آن ، و روايات فقهى تقيه آميز كه از سوى ائمه معصومان عليهم السلام صادر شده ، مى پردازد . فصل پنجم ، شامل بررسى تأثير تقيه بر نوع روايات شيعه است . در اين فصل ، احاديث شيعه را از نظر كيفى مورد بررسى قرار داده ، و هدف از اين بررسى را پى بردن به تأثير تقيه بر نوع روايات شيعه ، از لحاظ متن و سند مى نامد . فصل ششم ، در باب چاره جويى هاى امامان عليهم السلام در شناخت احاديث تقيه آميز است . در اين فصل ، به بررسى اخبار علاجيه ، جهت شناخت احاديث متعارض و اخبار تقيه آميز مى پردازد ، سپس به سابقه حمل بر تقيه ، با استفاده از اين اخبار توسط فقها اشاره نموده ، و نمونه هايى از حمل بر تقيه را ذكر كرده است .

98 . بررسى توقيعات امام زمان(عج) ،محمّد شياسى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه رازى كرمانشاه ، استاد راهنما : دكتر مهرداد صفرزاده ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1382 ،193ص . توقيعات امام زمان(عج) ، از جمله آثار برجاى مانده از آن حضرت ، در دوران غيبت صغرى و اوايل غيبت كبرى است ، كه محدّثان شيعه ، اقدام به جمع آورى آن نموده و دانشمندان اسلامى ، در مواردى به تحليل و بررسى آن پرداخته اند . اين توقيعات در 69 سال (از آغاز امامت حضرت حجت (عج) تا سال پايان غيبت صغرى) توسط حضرت نوشته شده و به دست نواب اربعه ، صادر شده اند . نگارنده ، پژوهش خود را در چهار بخش ارائه نموده است : بخش اوّل پنج فصل دارد : بررسى چند اصطلاح ، تاريخچه توقيعات ، جايگاه توقيعات ، خط توقيعات ، و زمان لازم براى صدور توقيع . بخش دوم ، شامل چهار فصل است : بررسى اوضاع اجتماعى و سياسى زمان صدور توقيعات ، وضعيت سياسى شيعه در عصر غيبت صغرى ، سياست عمومى امام عليه السلام ،

.

ص: 88

بررسى جايگاه حديث و شيوه ارزيابى آن از ديدگاه امام خمينى،

سياست عمومى سفرا . بخش سوم ، دو فصل دارد كه در فصل اوّل ، به معرفى وكلاى خاص آن حضرت در عصر غيبت و ويژگى ها و فعاليت آنها پرداخته ، در فصل دوم ، با معرفى وكلاى عام در عصر غيبت ، ويژگى هاى آنان را بازگو مى كند . بخش چهارم ، عناوين ومحتواى توقيعات در كتب روايى ، و بحث هاى فقهى ، كلامى ، سياسى و اجتماعى را در بر گرفته است . نگارنده ، بخشى از ابتداى توقيعات و برخى ازمنابع و رجال آن را ، در پايان پژوهش خود آورده است .

99 . بررسى جايگاه حديث و شيوه ارزيابى آن از ديدگاه امام خمينى ،اعظم غياثوند ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر محسن جابرى ، 1380 ، 116 ص . نگارنده ، در صدد معرفى آثار و ديدگاه هاى حديثى امام خمينى رحمه الله ، و نشان دادن جايگاه حديث و معارف حديثى در آثار و شخصيت ايشان است . وى ، رساله را در پنج فصل تدوين و تنظيم نموده است : در فصل اوّل ، مقدماتى را در شناخت شخصيت حديثى حضرت امام رحمه الله ، در سه بخش آورده است . تعابير و واژه هاى مورد استعمال در رساله ، اجازه حديثى ايشان ، و اهمّيّت دادن و اهتمام به حديث در نگاه امام را در اين سه قسمت ترسيم نموده است . در فصل دوم ، ديدگاه امام در خصوص دوازده مورد از كتب و جوامع حديثى را ، به ترتيب تاريخ تأليف ، تبيين مى كند . در فصل سوم ، خوانندگان را با آثار حديثى امام خمينى آشنا مى سازد . در فصل چهارم ، كه در باب فقه الحديث در منظر حضرت امام است ، براى خوانندگان روشن مى سازد كه حضرت امام رحمه الله ، به عنوان يك فقيه اصولى ، در فهم و تفسير حديث به رعايت اصول و قواعد فقه الحديثى پايبند بوده اند . در فصل پنجم ، ضمن مباحث رجالى ، مطرح مى كند كه با وجود اين كه تأليف مستقلى از حضرت امام رحمه الله در زمينه هاى رجالى وجود ندارد ، مى توان مبانى رجالى محكم و منسجمى را از آثار ايشان برداشت كرد .

.

ص: 89

بررسى جايگاه هنر از ديدگاه قرآن و روايات،

100 . بررسى جايگاه هنر از ديدگاه قرآن و روايات ،على نصيرى ، كارشناسى ارشد رشته علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر آذرتاش آذرنوش ، استاد مشاور : دكتر حسين قره چانلو ، 1377 ، 263 ص . اين پايان نامه ، در هشت فصل فراهم آمده : نگارنده ، در فصل اوّل ، تعريف مفهوم هنر ، عناصر معنايى هنر و تاريخ پيدايش هنر را بازگو كرده است . طبقه بندى هنر و مراتب آن ، بررسى عوامل رويكرد آدمى به جلوه هاى هنرى ، بررسى علل مخالفت با مقوله هاى هنرى ، بيان فرق هنر سره و ناسره ، نگاهى به فلسفه هنر و جايگاه آن در ميان عموم طبقات ، از ديگر مقوله هاى مفصّل در اين قسمت است . فصل دوم، در باره «قرآن»، شاهكار اثر منثور است . بيان ويژگى هاى خاص اين اثر، اشاره به درون ساخت فصاحتى آن، و بيان ويژگى هاى هنر بيانى قرآن در اين فصل آمده است. در فصل سوم _ كه در باره هنر خطابه و جايگاه آن در كتاب و سنّت است _ تاريخ خطابه و اثر آن در گسترش اسلام ، با بيان شواهدى از خطابه هاى رسول خدا صلى الله عليه و آله و امير مؤمنان ، مطرح شده است . فصل چهارم ، در باره بررسى جايگاه شعر در قرآن و روايات است و در آن ، ضمن بيان ايرادها و انتقادها به مقوله شعر و شاعرى ، و پاسخ به شبهات موجود در اين باب ، به شعر ممدوح و مذموم ، در قرآن و روايات پرداخته ، و نقش سيره پيشوايان دينى را در حمايت از شعر توضيح داده است . فصل پنجم ، به بررسى جايگاه هنر قصه پردازى ، در قرآن و روايات پرداخته است . نگارنده ، با ايراد مثال هايى از داستان هاى قرآنى ، نگاهى به پيشينه داستان نموده ، و موقعيت قصه در ميان عرب ، پس از ظهور اسلام و نقش آن در تاريخ اسلام را توضيح داده است . فصل ششم ، در باره هنر موسيقى از نگاه قرآن و روايات است . در اين فصل ، نخست به تاريخ پيدايش موسيقى نگاهى شده و سپس مفهوم موسيقى و غنا ، بررسى گرديده و دلائل حرمت غنا بيان شده است . در فصل هفتم ، بحث هنرهاى تصويرى و تجسمى ، از نگاه كتاب و سنّت مطرح شده

.

ص: 90

بررسى جوامع حديثى متأخر اهل سنّت،

بررسى حديث ثقلين در مورد حقانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلام از ديدگاه فريقين،

است . نقاشى ، مجسمه سازى ، عكاسى و سينما ، از منظر شريعت ، در اين فصل بررسى شده است . در فصل هشتم ، هنر نمايش را رساترين ابزار انتقال پيام برشمرده و ضمن تعريف آن ، هنر نمايش را از ديدگاه آيات و روايات بررسى نموده است .

101 . بررسى جوامع حديثى متأخر اهل سنّت ،عبد القادر ايرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات ، فلسفه و معارف اسلامى دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر عباس همامى ، 1381 ، 114 ص . معرفى اجمالى جوامع حديثى متأخر اهل سنّت ، بيان ارزش و اعتبار اين جوامع ، ارائه فهرستى نسبتا جامع از آنها ، شرح حال مختصر مؤلف و معرفى مهم ترين آثار او ، معرفى جوامع مورد نظر از حيث تعريف اوليه كتاب ، انگيزه مؤلف در تأليف كتاب ، بخش ها و تعداد روايات ، شيوه مؤلف در تدوين احاديث كتاب و قضاوت دانشمندان در باب تعريف يا مذهب كتاب ، هدف پژوهشگر اين رساله است ، كه در سه بخش مجزا تدوين شده است : در بخش نخست ، به معرفى جوامع تأليفى از صحاح سته پرداخته ، كه با بررسى و معرفى اين جوامع مانند الجمع بين الصحيحين ، اللؤلؤ و المرجان فيما اتفق عليه الشيخان ، زاد المسلم فيما اتفق عليه البخارى و مسلم ، و همچنين جوامعى كه با استفاده از كتب صحاح سته تأليف يافته اند ، اين بخش تكميل مى شود . بخش دوم ، در باره معرفى جوامعى است كه با استفاده از كتب صحاح سته ، مسندها و بعضا ديگر كتب مهم حديثى تدوين يافته است ، كه از جمله آنها مى توان به كتبى از قبيل جامع المسانيد و السّنن الهادى لأقوم السّنن و جمع الجوامع و كنز العرفان اشاره نمود . بخش سوم نيز مربوط به معرفى كتاب هايى است ، كه مؤلفان آنها صرفا به جمع آورى احاديث فقهى پرداخته اند ؛ مانند السّنن الكبرى ، الأحكام الصغرى و عمدة الأحكام .

102 . بررسى حديث ثقلين در مورد حقانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلام از ديدگاه فريقين ،ولى اللّه خوش طينت ، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : دكتر محمّد رضا آيتى ، 1374 ، 112 ص .

.

ص: 91

بررسى حديث ثقلين و آثار آن،

اين تحقيق ، در صدد بيان حقانيت ولايت ائمه اطهار عليهم السلام از ديدگاه فريقين ، با استناد به حديث معتبر ثقلين است . فصل اوّل ، شامل مباحث مقدماتى ، مانند تجزيه و تحليل موضوع انتخابى ، تاريخچه مطالعاتى ، رابطه تنگاتنگ آن با جامعه و تعريف اصطلاحات است . در فصل دوم ، سه مورد از كتاب هايى كه در موضوع تحقيق ، مطالبى نگاشته اند ، نقد و بررسى گرديده است . در فصل سوم ، به بيان روش تحقيق پرداخته شده است . فصل چهارم _ كه ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات است _ در مورد اسناد حديث ثقلين و اثبات تواتر آن است . معرفى عترت و اهل بيت عليهم السلام بيان عملكرد مردم پس از پيامبر صلى الله عليه و آله با اين بزرگواران ، از ديگر مطالب اين بخش است .

103 . بررسى حديث ثقلين و آثار آن ،سيّد صادق حسين نقوى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر محمّد حسن زمانى ، 1384 ، 245ص . عترت و اهل بيت پيامبر چه كسانى هستند؟ آيا حديث ثقلين ، در منابع اهل سنّت نقل شده است؟ آيا از حديث ثقلين ، برترى و افضليت ، عصمت و امامت اهل بيت و تداوم امامت آنان تا روز قيامت استفاده مى شود؟ سؤالاتى از اين قبيل ، نگارنده را به نوشتن اين رساله ترغيب نموده است . پايان نامه وى ، مشتمل بر مقدمه و پنج فصل و سخن پايانى است : در مقدمه ، از موضوع تحقيق ، اهداف و انگيزه ها ، روش تحقيق ، پيش فرض ها ، و پيشينه تحقيق بحث نموده است . در فصل اوّل ، مفهوم لغوى و اصطلاحى واژه هاى كليدى مربوط به موضوع ، مانند «كتاب اللّه » ، «عترت» ، «آل» ، «اهل بيت» ، «سنّت» و «حديث» ، و نيز مصاديق عترت و اهل بيت و آل ، و شبهات مربوط به آنها را بررسى كرده است . در فصل دوم ، منابع اهل سنّت و شيعه ، كه در آنها حديث ثقلين نقل شده ، از قرن اوّل تا قرن پانزدهم را ذكر كرده است تا معلوم گردد كه در نقل اين حديث ، اهتمام اهل سنّت كم تر از اهتمام شيعه نيست ، به طورى كه اين حديث به جز چند كتاب ، در همه كتب

.

ص: 92

بررسى حديث و محدّثان شيعه در بغداد،

معتبر اهل سنّت نقل شده است. در فصل سوم ، سند حديث را بررسى كرده ، به طورى كه اين حديث از 35 نفر صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و 19 نفر از تابعين و راويان زيادى بالغ بر 200 نفر از بزرگان علما و محدّثان اهل سنّت ، از قرن دوم تا قرن پانزدهم نقل شده است . در فصل چهارم ، متن هاى متعدد حديث از لحاظ صدور ، منابع ، متن و سند را بررسى نموده است . در فصل پنجم ، دلالت و آثار حديث را بررسى نموده ، كه از آن برترى و افضليت اهل بيت عليهم السلام ، مصونيت قرآن از تحريف و عصمت ، اعلميت اهل بيت عليهم السلام ، لزوم تمسك به كتاب خدا و اهل بيت ، امامت و مرجعيت اهل بيت عليهم السلام ، و بقاى كتاب خدا و اهل بيت تا قيامت استفاده مى شود .

104 . بررسى حديث و محدّثان شيعه در بغداد ،خديجه تاج بخشيان ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1383 ، 148ص . اين رساله ، پژوهشى است تاريخى و علمى به منظور بررسى پيشينه بغداد و محله شيعه نشين كرخ بغداد ، و بررسى آثار و فعاليت هاى علمى محدّثان شيعه در بغداد ، كه با بررسى آثار قدما و متأخران ، اعم از آثار رجالى ، حديثى و تاريخى و بعضا كلامى گردآورى شده است . اين رساله ، در چهار فصل كلّى تنظيم شده است : در فصل اوّل ، با بهره جويى از كتب دايرة المعارف و لغت نامه ها و بعضا كتب تاريخى ، به تاريخچه و وجه تسميه و سبقه تاريخى و تاريخ بناى بغداد و علت آن ، و همچنين مراكز علمى و اماكن بغداد و حوادث اين شهر اشاره نموده است . در فصل دوم ، با استفاده از همين مراجع ، در باره ظهور و حضور شيعيان در بغداد و سبقه تاريخى كرخ به عنوان يكى از مراكز و پايگاه هاى مهم شيعه در بغداد و مراكز علمى شيعه ، سخن به ميان آورده است . در فصل سوم ، با استفاده از انواع كتب رجالى و حديثى متقدمان و متأخران و معاصران ، گزارشى از حضور محدّثان شيعه در بغداد ارائه كرده ، و بعد از معرفى اجمالى آنان ، افراد تأثيرگذار در هر قرن را به تفصيل معرفى نموده است .

.

ص: 93

بررسى خصوصيات رجالى كتاب «اختيار معرفة الرجال»،

بررسى خوف و رجا در قرآن و «نهج البلاغه» و «كافى»،

در فصل چهارم ، آثار و فعاليت هاى علمى محدّثان شيعه را گزارش كرده ، و آثار آنان از جمله كتب اربعه را معرفى نموده است .

105 . بررسى خصوصيات رجالى كتاب «اختيار معرفة الرجال» ،سيّد حسن كنعانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : ابوالفضل شكورى ، 1372 ، 192 ص . اين پايان نامه ، در سه فصل و دو ضميمه ، فراهم آمده و در آن سعى شده با ديدگاهى نو ، شخصيت كَشّى و كتاب او كاويده شود . در فصل اوّل ، وضعيت فرهنگى ، سياسى ، اجتماعى و تاريخى «كَش» ، زادگاه مؤلف ، بررسى گرديده است . فصل دوم ، به بررسى شخصيت ابو عمرو كشّى ، طبقه او ، شاگردان و مشايخ او و بررسى شيوه هاى او در حمل حديث اختصاص يافته است. در اين فصل ، شرح حال شاگردان كشّى و مشايخ حديثى او ، به تفصيل آمده است . در فصل سوم ، به بررسى كتاب رجال الكشّى پرداخته شده و مباحثى همچون :اصالت و تغييرات كتاب ، اهمّيّت كتاب و طريق آن ، شيوه شيخ طوسى در گزينش مباحث و طريق او آمده است و كاستى هايى همچون : فقدان مقدمه ، مُرسَلات ، تعليقات ، حذف مشايخ و مكرّرات ، براى كتاب برشمرده شده است . در ضميمه اوّل ، كلّيه اسناد كتاب ، بر حسب مشايخ و حروف الفبا مدوّن شده و در پايان ، بخشى با عنوان جدول طبقات اسناد رجال الكشّى انعكاس يافته و در ضميمه دوم ، فهرست كلّيه رجال ذكر شده در كتاب ، آمده است .

106 . بررسى خوف و رجا در قرآن و «نهج البلاغه» و «كافى» ،زهرا جورابچى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه آزاد اسلامى تهران شمال ، استاد راهنما : دكتر على اصغر باستانى ، استاد مشاور : دكتر محمّد غفرانى ، 1383 ، 142ص . هدف نگارنده اين تحقيق ، بحث پيرامون دو معناى خوف و رجا ، و نتايج خوف و رجا در انجام واجبات و ترك معاصى و فوايد اين دو است .

.

ص: 94

بررسى رابطه متقابل ايمان و عمل از ديدگاه قرآن و روايات،

وى ، در پنج فصل اين مطالب را توضيح داده است : در فصل اوّل ، ضمن بيان كلّياتى ، هدف تحقيق ، روش تحقيق ، سابقه تحقيق ، ضرورت تحقيق ، منابع تحقيق و اركان تحقيق خود را توضيح داده است . در فصل دوم ، به بررسى واژه «خوف» در لغت و اصطلاح ، انواع خوف ، عناصر تشكيل دهنده خوف ، درجات و مراتب خوف ، معرفى خائفان ، ثمره خوف ، خوف از نظر دانشمندان ، و خوف اوليا و ملائك پرداخته است . فصل سوم ، در باب رجاست . «رجا» در لغت و اصطلاح ، فرق رجا با آرزو ، بررسى رجا در آيات قرآن و نهج البلاغه و روايات ، ادلّه رجا ، و شرايط تحقق رجا ، از بحث هاى اين فصل است . فصل چهارم ، در باب جمع خوف و رجا است . وى ، اين موضوع را با بررسى آيات و روايات و سنجش هركدام بررسى نموده است . در پنجمين فصل ، نتيجه كلّى بحث ها را با يك پيشنهاد ارائه مى كند .

107 . بررسى رابطه متقابل ايمان و عمل از ديدگاه قرآن و روايات ،مينا هاشمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1382 ، 89 ص . اين بررسى ، به تأثير متقابل ايمان و عمل از ديدگاه اسلام پرداخته ، و حقانيت ديدگاه مذهب تشيع را بيان مى كند . در ضمن ، به برخى از شبهات مطرح در اجتماع نيز پاسخ مى دهد كه : آيا ايمان ، در نحوه رفتار انسان تأثير دارد يا خير ؟ اين كه رفتار انسان هاى مؤمن ممكن است گاهى منطبق با ايمان آنها نباشد و يا اين كه گاهى مشاهده مى شود افراد بى ايمان و يا ضعيف الايمان ، اعمال صالح و شايسته انجام مى دهند ، چگونه قابل توضيح است؟ وى در مقدمه ، قبل از ورود به سه بخش رساله ، كلّياتى در باره تحقيق ، معرفى موضوع ، انگيزه انتخاب موضوع ، فرضيات يا سؤالات تحقيق ، روش تحقيق ، منابع و نقد آنها ، و اركان پايان نامه آورده است . در بخش اوّل ، با عنوان ايمان ، به بررسى مفهوم ايمان ، فرق ايمان اسلام و نظرات پيرامون آن ، تعريف ايمان و كفر و نسبت بين آن دو از ديدگاه متكلمان شيعه ، معناى ايمان حقيقى ، فوائد و آثار ايمان ، و موانع و آفات ايمان پرداخته است .

.

ص: 95

بررسى ربا از ديدگاه قرآن و حديث،

بررسى رجال ممدوح و مذموم در توقيعات امام زمان(عج)،

در بخش دوم ، پس از بررسى مفهوم «عمل» در لغت و اصطلاح ، عمل آگاهانه ، نيكوترين اعمال، در گرو عمل بودن انسان، حبط و تكفير اعمال را توضيح مى دهد. بخش سوم ، در باره ايمان و عمل است . اين كه عمل چه جايگاهى در ايمان دارد ؟ ايمان بدون عمل چه سودى دارد ؟ و تأثير عمل در مراتب ايمان چيست ؟ و حد تأثير ايمان در مقبوليت عمل چيست ؟ مباحث اين بخش را تشكيل مى دهد .

108 . بررسى ربا از ديدگاه قرآن و حديث ،محبوبه ابتسام ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1381 ، 119 ص . هدف نگارنده رساله ، آن است كه با بررسى آيات قرآنى ، روايات اهل بيت عليهم السلام و متون فقهى ، مفهوم و ماهيّت ربا و آثار زيانبار اجتماعى و اقتصادى آن را بكاود . رساله وى در چهار بخش تدوين شده است : بخش اوّل ، كلّياتى در باب ربا . بخش دوم ، بررسى ربا در قرآن كريم . بخش سوم ، بررسى ربا در روايات و متون فقهى . بخش چهارم ، آثار زيانبار اجتماعى و اقتصادى ربا . نگارنده در اين رساله حدود 40 منبع تفسيرى به تناسب آيات مربوطه را مورد بررسى قرار داده است كه از قديمى ترين منابع تفسيرى به شمار مى آيند ، سپس با مراجعه به منابع حدثيى شيعه و اهل سنت به بررسى مفهوم ربا در منابع مذكور پرداخته ، همچنين جهت آشنايى با معنا و مفهوم لغوى و اصطلاحى ربا به منابع اصلى لغت مراجعه نموده است .

109 . بررسى رجال ممدوح و مذموم در توقيعات امام زمان(عج) ،آناهيتا كريمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر غلامحسين تاجرى نسب، استاد مشاور: على اكبر غفارى صفت، 1379، 117ص. اين پژوهش ، رجال شناسى و شخصيت شناسى ، در حوزه كسانى است كه در عصر غيبت صغرى ، در توقيعات امام زمان(عج) از آنها ياد شده است . وى ، اين مجموعه را در دو بخش سامان داده است :

.

ص: 96

بررسى روايات تفسيرى امام صادق عليه السلام در جزء ششم قرآن،

بررسى روايات تفسيرى در باره زنان ذيل آيات قصص قرآن،

در بخش اوّل ، افراد ممدوح در توقيعات حضرت را بررسى كرده ، و در فصول مختلف اين بخش ، به شرح حال نمايندگان نواب اربعه پرداخته است . وى ، در فصل آخر اين بخش ، علماى مورد وثوق در توقيعات امام زمان(عج) را مورد تحقيق قرار داده است . در بخش دوم ، در باره افراد مذموم و آنان كه مورد لعن و نفرين حضرت حجت(عج) قرار گرفته اند ، و نيز افكار گمراه كننده و ادعاى كذبشان ، پژوهش كرده ، و توقيعاتى را كه در اين زمينه صادر شده ذكر كرده است .

110 . بررسى روايات تفسيرى امام صادق عليه السلام در جزء ششم قرآن ،عباسعلى قربانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على قجرى ، 1381 ، 234ص . نگارنده رساله ، احاديث تفسيرى امام صادق عليه السلام ، را در ذيل آيات جزء ششم قرآن مجيد ، از تفاسير روايى شيعه جمع آورى و از منابع اصلى ، مصدريابى و استدراك كرده و تمامى احاديث نقل شده را ، مورد بررسى سندى و دلالى قرار داده و در پايان ، شرح حال رجال آن را در فصلى جداگانه آورده است . وى ، با توجّه به اهمّيّتى كه روايات تفسيرى ، در فهم قرآن مجيد دارند ، تتبع خود را در اين احاديث در ، سه فصل ارائه نموده است : در فصل اوّل ، اشاره اى به اهمّيّت و ضرورت بحث نموده و سپس يك تعريف كلّى از تفسير روايى بيان كرده است . وى گزارشى از روش و پيشينه تحقيق خود را بازگو كرده و سپس ، به بررسى اصطلاحات در اين زمينه پرداخته است . در فصل دوم ، به بررسى احاديث و بحث سندى و دلالى آنها در سوره نساء ، از آيه 148 تا 176 ، و سوره مائده ، از آيه 1 تا 9 پرداخته است و در نهايت ، يك جمع بندى از روايات ، از نظر تعداد و اعتبار آنها ارائه نموده است . شرح حال رجال احاديث در ذيل اين آيات _ كه حدود 351 نفر مى شوند _ در فصل پايانى ، با استناد به كتب رجالى نقل كرده است .

111 . بررسى روايات تفسيرى در باره زنان ذيل آيات قصص قرآن ،اعظم فرجامى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت معلم ، استاد راهنما : دكتر فاطمه السادات تهامى ، استاد مشاور : دكتر مريم ايمانى خوشخو ، 1384 ،194ص .

.

ص: 97

بررسى روش هاى تعليم و تربيت از ديدگاه امام صادق عليه السلام ،

در اين پژوهش ، روايات تفسيرى در خصوص يازده زن _ كه قرآن ضمن بيان سرگذشت پيامبران و اقوام گذشته از آنها ياد كرده _ بررسى شده است ، تا تفاوت نگاه قرآن و روايات به اين زنان مشخص شود ، و به اين سؤالات پاسخ داده شود كه : روايات تفسيرى اين آيات ، از نظر سند و متن در چه وضعيتى قرار دارند؟ اين روايات در كل ، چه نوع ديدگاهى نسبت به زنان و مسائل مربوط به آنها القا مى كنند؟ خاستگاه باورهاى موجود در اين روايات، كه آيا با قرآن، عقل و سنّت قطعى تطابق دارند؟ نگارنده ، تحقيق خود را جزء تحقيقات بنيادى و نظرى محسوب نموده ، و از نظر روش ، جزء تحقيقات تاريخى به حساب آورده است و در چهار بخش سامان داده است : در بخش نخست ، پس از طرح تحقيق ، تعريف روايات تفسيرى و قصه قرآنى را بيان نموده است . در بخش دوم ، آياتى كه در باره اين زنان است و پس از آن ، روايات مربوط به هر يك از آنان را به تفكيك ذكر ، و پس از نقل هر روايت ، اسناد آن را نيز ارزيابى نموده است . در بخش سوم ، به نقد و بررسى متن روايات پرداخته ، كه ابتدا ملاك هاى نقد متن و پس از آن ، نشانه هاى ضعف متن را بيان كرده است . در بخش چهارم ، نتايج به دست آمده را گزارش كرده ، و برآيند ارزيابى اسناد را نيز به صورت نمودار و جدول ارائه كرده است .

112 . بررسى روش هاى تعليم و تربيت از ديدگاه امام صادق عليه السلام ،ابوالفضل صفرپور ، كارشناسى ارشد مديريت دولتى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسين خنيفر ، 1382 ، 107 ص . نظر امام صادق عليه السلام در باره امر به معروف و نهى از منكر ، به عنوان يك روش تربيتى چيست؟ در باره نقش روش الگويى در تعليم و تربيت ، امام جعفر صادق عليه السلام چه نظرى دارد؟ تكريم شخصيت ، به عنوان يك روش تربيتى از ديدگاه امام صادق عليه السلام چگونه است؟ و بهره گيرى از روش تشويق و تنبيه در امر تعليم و تربيت از ديدگاه امام صادق عليه السلام چگونه است؟ پاسخ اين سؤال ها ، مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد ، كه در پنج فصل بدانها پرداخته شده است : فصل اوّل ، به كلّيات پژوهش ، از قبيل تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، اهداف تحقيق ، پرسش هاى تحقيق ، اهمّيّت تحقيق ، ضرورت تحقيق ، محدوديت تحقيق اختصاص دارد .

.

ص: 98

بررسى سندى و دلالى روايات اهل سنّت پيرامون زن در قلمرو مسائل اجتماعى،

در فصل دوم ، پس از بيان تعاريفى از تعليم و تربيت ، ضرورت و اهمّيّت تعليم و تربيت ، و تاريخچه تعليم و تربيت ، به بررسى وضع تعليم و تربيت در بعضى از تمدن هاى مهم دوران باستان پرداخته است . در فصل سوم ، روش تحقيق را توضيح داده و در چهارمين فصل ، ضمن تجزيه و تحليلى ، كلّياتى از روش تعليم و تربيت و حوزه درسى امام صادق عليه السلام را آورده ، و نظر امام عليه السلام را در باره امر به معروف و نهى از منكر ، به عنوان يك روش تربيتى و الگو مطرح نموده است . در فصل پنجم ، نتيجه گيرى بحث و ارائه راه كارهاى عملى و پيشنهادهايى را در زمينه تحقيق در اين موضوع ارائه نموده است .

113 . بررسى سندى و دلالى روايات اهل سنّت پيرامون زن در قلمرو مسائل اجتماعى ،زينت جلالى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : حجة الاسلام على احمد ناصح ، 1378 ، 319 ص . موقعيت اجتماعى زن از ديدگاه اهل سنّت ، از دو منظر مثبت و منفى ، موضوع اين پژوهش است . نگارنده ، در پنج فصل بدان پرداخته است : در فصل اوّل پايان نامه ، كلّيات تحقيق ، و اطلاعات آمارى در زمينه ميزان كاربرد الفاظ مربوط به زن از قبيل «المرأة» ، «الإمرأة» ، «النساء» و... در قرآن و كتب حديث معتبر اهل سنّت و شيعه را تبيين نموده است . فصل دوم را به سير تدوين حديث و اهمّيّت آن ، دليل حجيت حديث ، منع تدوين حديث در عهد ابوبكر و عمر ، تاريخ پيدايش صحاح سته ، اطلاعاتى در باره مؤلّفان كتب اهل سنّت ، عوامل ضعف احاديث صحيحين ، و نيز اصطلاحات حديثى اختصاص داده است . در فصل سوم ، به ديدگاه اهل تسنّن در مورد منزلت شايسته زن در روايات ، و تعداد رواياتى كه در هر عنوان به كار رفته پرداخته است . در فصل چهارم ، ديدگاه اهل تسنّن را در روايات مربوط به نقصان شخصيت زن مورد بررسى قرار داده است . وى ، پس از ذكر روايت يا روايات در هر عنوان ، بررسى سندى و دلالتى آنها را انجام داده ، و ضعف آنها را بيان كرده است . در فصل پنجم ، ديدگاه اهل تسنّن را در روايات مربوط به مذمت و نكوهش زن مورد

.

ص: 99

بررسى سندى ودلالى روايات شيعه در موردزن،

تفحص قرار داده ، و پس از ذكر روايت يا رواياتى در هر عنوان ، ابتدا ترجمه آنها را مطرح كرده و سپس بررسى سندى و دلالتى آنها را بررسى كرده ، و ضعف رجال سند با استفاده از كتب رجالى معتبر اهل سنّت ، يا دلالت آنها را تبيين نموده است .

114 . بررسى سندى و دلالى روايات شيعه در مورد زن ،سيما عليپور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد تقى ديارى ، استاد مشاور : فتحيه فتاحى زاده ، 1379 ، 188 ص . معرفى چهره واقعى زنان با استفاده از احاديث مربوط ، و مطابقت اين احاديث با آيات قرآن و سيره معصوم عليهم السلام ، نقد و بررسى سند و محتواى احاديثى كه در ذم زن در كتب روايى وجود دارد ، مشخص كردن مهم ترين وظيفه زن در نظام خلقت ، با توجّه به روايات و آيات قرآن ، روشن نمودن ديدگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در مورد فعاليت هاى اجتماعى زن ، و آداب و حدود اين فعاليت ها ، از جمله اهداف نگارنده است . اين رساله ، داراى مقدمه و دو فصل است : در مقدمه آن ، تعريف موضوع ، بيان اهمّيّت موضوع ، هدف هاى تحقيق ، سؤالات تحقيق ، روش تحقيق ، پيشينه تاريخى موضوع و منابع آن بيان شده است . در فصل اوّل ، رواياتى كه در كتب معتبر شيعه در مورد شخصيت زن وجود دارد ، و به گونه اى مدح يا ذم زن را مى رساند نقل نموده ، و از حيث سند و دلالت مورد بررسى قرار داده است. كيفيت پيدايش زن با توجّه به روايات شيعه و آيات قرآن ، نقد و بررسى نقصان وجودى زنان در روايات ، بررسى سندى روايات دال بر ذم زن از حيث سند و دلالت ، و بررسى سندى و محتوايى روايات دال بر مدح زن ، از مطالب اين فصل است . در فصل دوم _ كه مشتمل بر پنج بخش است _ مطالب ديگرى عنوان نموده كه عبارت اند از : نظر بعضى از انديشمندان مسلمان در مورد فعاليت هاى اجتماعى زن و حدود آن ، اصل جواز فعاليت هاى اجتماعى زنان با توجّه به آيات قرآن و روايات ، تبيين انگيزه هاى مشاركت اجتماعى ؛ آداب مشاركت اجتماعى زنان ، بررسى روايات دال بر عدم جواز فعاليت هاى اجتماعى زنان از حيث سند .

.

ص: 100

بررسى سير اربعين نگارى و جايگاه «اربعين» امام خمينى رحمه الله در ميان كتب اربعين،

بررسى شخصيت آسيه عليهاالسلام در قرآن و حديث،

115 . بررسى سير اربعين نگارى و جايگاه «اربعين» امام خمينى رحمه الله در ميان كتب اربعين ،سيّد مصطفى احمدزاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1377 ، 166 ص . نگارنده ، رساله خود را از چهار بخش تشكيل داده است : در بخش اوّل ، راز و رمز اعداد در ميان اديان مختلف ، عدد چهل و جايگاه و موقعيت آن در دين اسلام ، تجزيه و تحليل سندى روايت اربعين ، و دسته بندى كتب اربعين را بررسى نموده ، و جهت بررسى هاى آمارى ، جدول هايى را درج كرده است . در بخش دوم ، كتب خطى اربعين را ، از سال 181 ق تا 1395ق ، به همراه مشخصات نسخه شناسى آنها فهرست نموده ، و كتب اربعينى كه تاريخ و مؤلف آنها نامعلوم است ، در قسمت هاى جداگانه مشخص كرده است. در بخش سوم ، كتب چاپى اربعين ، از سال 303 ق تا سال 1417 ق ، بر اساس نگارش و يا درگذشت مؤلف را منظم نموده ، و در پايان ، كتب چاپى بدون تاريخ را در قسمت جداگانه اى آورده است . در بخش چهارم ، كتاب اربعين امام خمينى رحمه الله را ، از جنبه هاى مختلف ساختارى و محتوايى ، مورد بررسى قرارداده و جايگاه آن را در ميان كتب اربعين تبيين كرده است . وى ، يكى از بارزترين ويژگى هاى اين كتاب را ، ايراد بحث هاى اصطلاحى و تعاريف علمى پيرامون تعبيرات و اصطلاحات احاديث مى داند . از ويژگى هاى ديگر اربعين امام ، از ديد نگارنده ، جامع بودن آن و شامل بودنش در ابواب و عناوين مختلف اخلاقى ، تربيتى ، عرفانى ، حِكَمى و فلسفى است .

116 . بررسى شخصيت آسيه عليهاالسلام در قرآن و حديث ،سكينه مولائى چلقائى ، كارشناسى علوم قرآنى ، دانشكده علوم قرآنى قم ، استاد راهنما : دكتر محمود سرمدى ، 1382 ، 89 ص . بررسى شرح حال ، القاب و مليت آسيه وچگونگى ايمان آوردن او به نبوت موسى عليه السلام ، بيان تفسيرى آياتى كه در قرآن ، در باره اوست و بررسى احاديث و رواياتى كه از ائمه عليهم السلام در مورد اين بانو وارد شده است ، اهداف نگارنده ، در اين تحقيق است كه در دو فصل

.

ص: 101

بررسى شخصيت امير المؤمنين عليه السلام در آيينه وحى ،

رساله ، نوشته شده : در فصل اوّل ، به بيان اصل مسئله ، ضرورت و اهداف تحقيق ، تعريف واژه ها و مفاهيم ، پيشينه و ادبيات تحقيق و روش كار پرداخته شده است . در بخش اوّل از فصل دوم ، پس از بيان شرح حال آسيه و نَسَب وى ، شيوه هاى تبليغى آسيه ، نحوه ايمان آسيه به نبوت موسى عليه السلام ، كيفيت شهادت اين بانو و آثار آن مطرح شده است . در بخش دوم ، با عنوان آسيه در قرآن ، نگارنده به بررسى شخصيت ايشان در قرآن ، با توجّه به آيات و با بهره گيرى از كتاب هاى تفسيرى پرداخته است . در سومين بخش ، با عنوان آسيه عليهاالسلام در احاديث ، روايات مربوط به ايشان بررسى شده و در پايان ، نتيجه گيرى كلّى بحث آمده است .

117 . بررسى شخصيت امير المؤمنين عليه السلام در آيينه وحى ،رسول سليمانفام ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام على محمّد دهقانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر محمّد رضا آشتيانى ، 1374 ، 182 ص . در اين تحقيق ، سعى شده كه مقام و منزلت اميرمؤمنان ، از نظر بطن و ظهر قرآن مجيد بررسى شود . تبيين اتحاد نفسانى حضرت على عليه السلام با رسول خدا صلى الله عليه و آله ، و ارائه آياتى كه نشانگر پيروى على عليه السلام از رسول خداست و آنچه كه در كلام وحى ، مناقب و فضائل على عليه السلام را نشان مى دهد ، با استفاده از كتاب هاى فريقين در اين رساله بررسى شده است . مطالب رساله ، در پنج فصل ارائه گرديده : فصل اوّل ، شامل عناوينى از اين قبيل است : تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، اهداف مطالعاتى و تعريف اصطلاحات . در فصل دوم ، نگارنده مرورى بر متون مطالعاتى در اين موضوع دارد كه در آن ، منابع مورد استفاده را معرفى مى كند. فصل سوم ، در باره روش تحقيق ، طرح تحقيق ، فنّ تحقيق ، طرح تحليلى و زمان اجرايى اين طرح است. فصل چهارم _ كه از دو بخش تشكيل شده _ عمدتا مربوط به گردآورى و تحليل اطلاعات ، در باره موضوع ولايت و خلافت بلافصل امير مؤمنان عليه السلام است ، كه در بخش

.

ص: 102

اوّل ، آياتى در اين زمينه ذكر كرده و هر كدام را به عنوان يك باب ، نام گذارى كرده است . برخى از اين باب ها عبارت اند از : باب صراط مستقيم ، باب هادى بودن ، باب حبل اللّه و عروة الوثقى ، باب انذار ، باب شرح صدر ، باب نور ، باب دعوت ، باب حسنه ، باب عرض امانت ، باب نجم و ... . بخش دوم ، مكمل بخش قبل است كه در آن نيز آيات ديگرى ، به همان سبك و سياق بيان شده و در ذيل تمامى آيات ، علاوه بر استفاده از كتب تفسيرى ، از روايات معصومان عليهم السلام بهره جسته است. فصل پنجم ، در مورد استنتاجات به دست آمده از كلّ مباحث و ادله و پيشنهادهاى محقق است.

118 . بررسى شخصيت جوان از ديدگاه قرآن، حديث و علم روان شناسى ،ثريا سليمانى فر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1381 ، 259 ص . آيا در مورد جوان و جوانى ، در قرآن و روايات مطالبى ارائه گرديده است يا نه؟ آيا دوران جوانى ، به عنوان يك مرحله از حيات انسان ، در قرآن مطرح گرديده است؟ آيا در قرآن و روايات ، جوانانى به عنوان الگو معرفى شده اند؟ توصيه هايى كه به جوانان شده چيست؟ نگارنده ، در پى پاسخ به اين پرسش هاست . وى ، در اين رساله مطالب را در چهار بخش تنظيم نموده است : بخش اوّل ، در بيان مقدمات است كه شامل تبيين موضوع ، سؤالات تحقيق ، بيان فرضيات ، اهمّيّت موضوع و ضرورت بررسى آن ، هدف از تحقيق ، پيشينه تحقيق ، مزيت تحقيق ، روش تحقيق و منابع تحقيق است . در بخش دوم ، در دو فصل مجزا ، يكى از ديدگاه علم روان شناسى و ديگرى از ديدگاه قرآن ، به شناخت ابعاد وجودى انسان از حيث جسمانى ، فكرى ، عاطفى ، اجتماعى و اخلاقى پرداخته ، و مراحل زندگى انسان را بررسى كرده است . در بخش سوم ، به شناخت ويژگى ها و اقتضائات حيات نوجوانان و جوانان از ديدگاه علم روان شناسى ، به صورت مختصر و مفيد پرداخته كه ، زمينه ساز بررسى موضوع از ديدگاه قرآن و احاديث است . در بخش چهارم ، ابتدا ارزش و اهمّيّت دوران جوانى از ديدگاه قرآن را عنوان كرده ،

.

ص: 103

بررسى شيوه هاى مناظرات امام صادق عليه السلام و مقايسه آن با مناظرات انبياء در قرآن كريم،

بررسى شيوه هاى مناظرات امام صادق عليه السلام و مقايسه آن با مناظرات انبياء در قرآن كريم،

سپس ويژگى هاى شخصيتى جوانان از منظر قرآن و حديث را به طور جامع بررسى نموده ، و راه كارهاى دين اسلام در برخورد با جوانان و ساماندهى حياتشان را ارائه كرده است. همچنين ، به تأثير محيط در تكوين شخصيت جوان و ضرورت تربيت مناسب با زمان اشاره كرده و در پايان ، سيره عملى و صفات برجسته جوانانى را كه در قرآن نام برده شده اند ، آورده است .

119 . بررسى شيوه هاى مناظرات امام صادق عليه السلام و مقايسه آن با مناظرات انبياء در قرآن كريم ،سيّده فاطمه ميرصفى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، استاد مشاور : دكتر محمود واعظى ، 1381 ، ص 345 . نگارنده ، با توجّه به معانى لغوى و اصطلاحى «مناظره» ، بيش از هر چيز ، روش ها ، مناظره ، و قواعد حاكم بر مناظرات انبيا و امام صادق عليه السلام را بررسى و تحليل نموده است . وى ، رساله خود را در شش بخش تدوين كرده است : در بخش اوّل ، پس از بحث هاى مقدماتى و تعريف واژه هاى كليدى ، «جدل» و انواع آن در لغت و اصطلاح را بررسى كرده ، و تفاوت آن با واژه هاى ديگرى چون «مراء» و «خصومت» را بيان كرده است . در ادامه ، «مناظره» در لغت و اصطلاح را مورد بررسى و تحليل قرار داده ، و آداب و آفات اين شيوه تبليغى را بيان نموده است . بخش دوم ، به بيان شيوه هاى مناظرات انبيا عليهم السلام با توجّه به آيات قرآن كريم اختصاص دارد ، كه در اين جهت ، با توجّه به بررسى هاى انجام شده ، شيوه هاى مناظرات نُه نبى را در نُه فصل بررسى كرده است . در بخش سوم و چهارم اين پايان نامه ، زندگى امام صادق عليه السلام و حركت هاى تبليغى وى در زمينه هاى فرهنگى ، سياسى ، اجتماعى و اخلاقى را بررسى نموده است . سپس ، وضعيت فرهنگى جامعه و مكتب هاى موجود در آن دوره ، به همراه عقايد و فعاليت هاى آنها ، به طور اجمالى مورد بررسى قرار گرفته است . بخش پنجم ، مربوط به مناظرات امام صادق عليه السلام و روش هاى مختلف آن حضرت در اين شيوه تبليغى ، با ذكر نمونه هايى از مناظرات است . در بخش ششم (بخش پايانى) ، به مقايسه شيوه هاى انبيا عليهم السلام و امام صادق عليه السلام در اين شيوه تبليغى پرداخته است . در پايان ، چكيده اين رساله به زبان انگليسى آمده است .

.

ص: 104

بررسى صحت و اعتبار روايات تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ،

120 . بررسى صحت و اعتبار روايات تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ،سيده فاطمه هاشمى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : استاد على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1381 ، 426ص . در اين پژوهش ، نگارنده جايگاه تفسير مأثورِ منسوب به امام عسكرى عليه السلام را ، با توجّه به شرايط حاكم بر آن دوران و راه كار آن حضرت در آن شرايط ، در شش فصل ارزيابى نموده است . در فصل اوّل ، به معرفى تفسير مأثور و اعتبار آن پرداخته است . فصل دوم ، پنج بخش دارد : ميزان اعتبار و ارزش روايات تفسيرى ، مفهوم و ضوابط صحت و اعتبار روايات تفسيرى از ديدگاه اماميه ، مزاياى تفاسير مأثور ، آسيب شناسى تفاسير مأثور و ضرورت تنقيح روايات تفسيرى منسوب به اهل بيت عليهم السلام . در فصل سوم ، به بررسى شرايط حاكم بر عصر امام عسكرى عليه السلام و نقش راهبردى آن حضرت پرداخته ، شرح حال مختصرى از زندگى امام ، شرايط سياسى و اجتماعى حاكم بر عصر امام ، سياست فشار خلفاى عباسى ، سكونت اجبارى امام عسكرى عليه السلام ، سامرا و بازداشت هاى مكرر ، شرايط فرهنگى حاكم بر عصر امام و نقش آن حضرت ارائه داده است . فصل چهارم ، به معرفى تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام پرداخته است . معرفى آثار مكتوب منسوب به امام ، صحت و سقم اين نسبت ، نسخ متداول خطى و چاپى تفسير ، شيوه و سبك نگارش آن و پيشينه بررسى ها در باره اين تفسير ، در اين فصل شرح داده شده است . بررسى سند و طريق صدوق به تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ، بحث نگارنده در فصل پنجم است . در فصل ششم ، به تحقيق محتوايى و متنى تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام پرداخته ، مواردى از كاستى ها و اشكالات محتوايى تفسير ، مواردى از روايات صحيح و معتبر در تفسير و نتيجه گيرى كلّى مباحث را بيان مى كند .

.

ص: 105

بررسى صداقت و سيماى صادقين در قرآن و حديث،

بررسى عقل و عشق در قرآن و روايات،

121 . بررسى صداقت و سيماى صادقين در قرآن و حديث ،شكوه چينى فروشان اصفهانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر على اصغر باستانى ، 1380 ، 211 ص . در اين نوشتار ، آيات شريفه اى را كه در باره صداقت و معرفى صادقان است ، با تكيه بر روايات معصومان عليهم السلام و با استفاده از كتب مختلف تفسيرى ، به ويژه تفاسير شيعه و كتاب هاى اخلاقى ، بررسى نموده ، و به معرفى اسوه هاى صداقت پرداخته است . اين نوشتار ، شامل هجده فصل است : در فصل اوّل ، مفهوم «صدق» در لغت و اصطلاح و واژه هاى مشتق آن را توضيح داده است . فصل دوم ، در باب اهمّيّت و ارزش صدق ، و فصل سوم در باره مراتب صدق است . فصل چهارم را به دروغ اختصاص داده ، و ضمن تعريف و ريشه يابى دروغ ، رابطه ايمان و دروغ ، آثار دروغ و علاج دروغگويى را بازگو نموده است . تعريف توريه ، موارد جواز دروغ ، مثال هايى از قرآن در باره توريه ، و بررسى حكم موارد جواز دروغ ، مطالب فصل پنجم را تشكيل مى دهد . در فصل ششم ، به بررسى رابطه ايمان و صداقت ، رابطه اسلام و ايمان ، و تعريف صدق و ايمان و عمل ، و ارتباط آنها پرداخته است . در فصل هفتم و هشتم و نهم و دهم ، رابطه صداقت با ساير صفات ، ويژگى هاى صادقان، صديقان در قرآن كريم، و واژه «صدق» در قرآن كريم را توضيح داده است. سپس در فصول بعدى ، به ترتيب ، رؤياى صادقانه ، مصاديق صدق ، صداقت انبيا ، صداقت اهل بيت عليهم السلام ، صداقت صحابه ، اثرات دنيوى صدق ، و پاداش اخروى صادقان را شرح داده است .

122 . بررسى عقل و عشق در قرآن و روايات ،ندا حريرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1381 ، 135 ص .

.

ص: 106

بررسى عوامل رخوت در عبادت (نماز) از منظر قرآن و روايات،

پاسخ به چند سؤال ، هدف نگارنده در اين رساله است : بهترين راه رسيدن به حقيقت چيست؟ آيا بايد از نيروى عقل كمك گرفت؟ آيا برترين كمال انسان ، درك حقيقت براساس نيروى عقل و آموختن علم و دانش است؟ آيا بين نيروهاى درونى انسان تضاد وجود دارد و عقل و احساس ، دو نيروى متضاد به شمار مى روند ؟ اين پايان نامه در سه بخش فراهم آمده است : در بخش اوّل ، به بررسى «عقل» از نظر لغوى و اصطلاحى و تفسيرى و روايى پرداخته است . در بخش دوم ، به بررسى عشق ، از جهات مختلف پرداخته است . بخش سوم ، راجع به جمع بين عقل و عشق است . در اين بخش ، بر اساس آيات و روايات ، استدلالاتى در زمينه قابليت جمع اين دو مفهوم و رابطه آنها با يكديگر ارائه نموده ، و از نظر سير تاريخى و اختلاف نظرها ، آن را مورد بررسى قرار داده است .

123 . بررسى عوامل رخوت در عبادت (نماز) از منظر قرآن و روايات ،سيّد مهدى مرتضوى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ناصر رفيعى محمّدى ، استاد مشاور : دكتر على نقى فقيهى ، 1384 ، 298ص . هدف از انجام اين پژوهش ، شناسايى و معرفى سلسله عوامل رخوت در عبادت است و نويسنده ، با انجام كار ميدانى ، سعى داشته تا ميزان حقيقى بودن اين عوامل در ايجاد رخوت بر روى نسل جوان ، بالاخص دانش آموزان را مشخص نمايد ، تا به اين سؤالات پاسخ داده باشد كه : چه عواملى مايه رخوت و سستى در عبادت براى كودكان و نوجوانان است؟ آيا اصولاً علل و عوامل ذكر شده در روايات ، ابتدائا از دوران بلوغ و تكليف عبادت ، دامنگير مكلف مى گردد ، و يا زمينه بروز اين مسئله در دوران نوزادى ، نونهالى ، و نوجوانى به وجود مى آيد؟ وى ، اين مهم را در چهار فصل به انجام رسانده است : نخست ، پس از بيان مقدمه _ كه شامل كلّيات بحث مى شود _ به بحث از مفهوم شناسى لفظ «رخوت» و الفاظ مترادف آن پرداخته است . سپس ، در آمدى بر دين و ديندارى دارد ، و با بررسى مفهوم اين واژه ، وارد بحث جوانان و زمينه هاى رخوت شده است . در اين قسمت ، به عنوان آسيب شناسى ، ابتدا علل و عوامل وجود رخوت در جوانان را معرفى كرده و در باره هر كدام ، به بحث و بررسى پرداخته كه عمده مباحث رساله را تشكيل مى دهد .

.

ص: 107

بررسى فضائل القرآن در روايات فريقين،

در ادامه نيز زمينه هاى رخوت در عبادت از نگاه امام سجاد عليه السلام را بر شمرده ، و در پايان ، رخوت در آينه آمار را ارائه مى دهد .

124 . بررسى فضائل القرآن در روايات فريقين ،نسرين زين العابدين ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1380 ، 158 ص . قرآن در متون تفسيرى و حديثى ، از چه موقعيت و ارزشى برخوردار است؟ قرآن نسبت به ساير كتب آسمانى و ديگر كلام هاى بشرى چه فضائلى دارد؟ اينها ، سؤالاتى است كه نگارنده در هفت بخش رساله خود ، به پاسخ آنها پرداخته است . وى ، با مراجعه به كتب تفسيرى و روايى شيعه و اهل سنّت رواياتى كه در زمينه فضائل قرآن كريم بودند را استخراج كرده ، و در هفت بخش آنها را بررسى نموده است : بخش اوّل : كلّياتى در تاريخچه فضائل نويسى ؛ بخش دوم : بررسى فضل قرآن ؛ بخش سوم : بررسى فضائل قرآن در روايات ؛ بخش چهارم : بررسى وضعيت روايات جعلى در حوزه فضائل قرآن ؛ بخش پنجم : بررسى فضائل سوره هاى قرآن در روايات فريقين ؛ بخش ششم : بررسى فضيلت آيات خاصى از قرآن كريم ؛ بخش هفتم : بررسى روايات معصومان عليهم السلام پيرامون دو موضوع استخاره و ختم قرآن .

125 . بررسى فضائل القرآن در روايات فريقين ،نسرين زين العابدين ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1380 ، 158 ص . سعى نگارنده ، اين بوده كه فضائل قرآن را از جهات مختلف بررسى كند . برترى قرآن كريم به لحاظ اعجاز ، جهانى و جاودانى بودن ، به لحاظ آن كه خداوند صيانت آن را بر عهده گرفته ، و از جهت روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومان عليهم السلام ، در اين رساله بررسى شده است . وى ، به بررسى كتاب هاى روايى و تفسيرى شيعه و سنّى پرداخته ، و روايات مربوط به

.

ص: 108

بررسى قلمرو دين از ديدگاه قرآن و حديث،

فضائل قرآن را _ كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام رسيده _ استخراج نموده ، و در هفت بخش به شرح آنها پرداخته است : بخش اوّل ، كلّياتى در تاريخچه فضائل نويسى ؛ بخش دوم ، بررسى فضل قرآن ؛ بخش سوم ، بررسى فضائل قرآن در روايات ؛ بخش چهارم بررسى وضعيت روايات جعلى در حوزه قرآن ؛ بخش پنجم ، بررسى فضائل سوره هاى قرآن در روايات فريقين ؛ بخش ششم ، بررسى فضيلت آيات خاصى از قرآن كريم ؛ و بخش هفتم شامل. بررسى روايات معصومان عليهم السلام پيرامون دو موضوع استخاره و ختم قرآن است.

126 . بررسى قلمرو دين از ديدگاه قرآن و حديث ،منصوره كاظم پور مقدم ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد محسن مير باقرى ، 1381 ، 152ص . نگارنده در اين تحقيق _ كه با هدف نگاهى كلّى به دين و شناخت اصول و ابعاد آن به نگارش در آمده _ سعى دارد كه ويژگى ها و قلمرو دين حق را ، به عنوان تنها ضامن سعادت ، بررسى كند و به روابط منظم و منسجم هر يك از اين ابعاد بپردازد . وى ، بر اساس اهداف خود ، در بخش اوّل ، ضمن ارائه تعريف جامع و نسبتاً كامل پيرامون لغت «دين حق» ، به بررسى اصطلاحى آن پرداخته ، و ضمن آن ، رابطه هر يك از مبانى دينى با يكديگر را بررسى كرده است . در بخش دوم ، ابتدا به بررسى مهم ترين اركان دين ، يعنى اصول و ابعاد دين حق پرداخته ، و اهمّيّت هر يك از اين اصول سه گانه را تشريح كرده است. به علاوه ، در كنار طرح اين مسائل ، به رابطه دين با دنيا ، اخلاق ، آزادى ، حكومت و آخرت توجّه نموده است . در بخش سوم ، به تشريح برخى شبهات معاصران در باره اصالت و كاركرد دين پرداخته است. از آنجا كه در دوران معاصر ، انديشه تكثرگرايى در علوم انسانى ، به حوزه مسائل دينى نيز سرايت نموده است ، و از طرفى بسيارى از مباحث اصولى و پايه اى دينى مورد ترديد و تشكيك واقع شده و از آنها برداشت هاى مختلف و گاه متضاد مى گردد ، به موضوع پلوراليسم توجّه ويژه اى نموده است .

.

ص: 109

بررسى كيفيت و چگونگى معاد جسمانى از ديدگاه عقل و نقل،

بررسى لهو و لعب و مصاديق آن در قرآن و حديث ،

بررسى مباحث علوم قرآنى و تفسيرى از ديدگاه علّامه مجلسى رحمه الله (با تأكيد بر «بحار الأنوار» )،

127 . بررسى كيفيت و چگونگى معاد جسمانى از ديدگاه عقل و نقل ،منيرالسادات حسينى مجرد حسين آبادى ، كارشناسى ارشد فلسفه و حكمت اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1374 ، 183 ص . اين رساله ، پنج بخش دارد . بخش اوّل ، بررسى تاريخى معاد و جايگاه آن در بين اقوام مختلف و نحوه برداشت اين اقوام از معاد است . بخش دوم ، شواهد نقلى (قرآنى و حديثى) معاد ، به شيوه جدولى ، و ترجمه آيات و نكات تفسيرى آيه ها را در بر گرفته است . بخش سوم ، شامل ديدگاه فلاسفه و متكلمان ، در باره معاد است . در بخش چهارم ، بررسى تطبيقى به انجام رسيده است . در بخش پنجم ، به نتيجه گيرى پرداخته شده است .

128 . بررسى لهو و لعب و مصاديق آن در قرآن و حديث ،مهديه خادم مشگانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1382 ، 368 ص . اين رساله ، با بررسى آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام ، مفهوم و ماهيّت لهو و لعب ، مصاديق و نمونه ها ، عوامل گرايش به آن ، و آثار پرداختن به آن را تبيين نموده ، و راه كارهايى براى دور ماندن از اين امور ارائه مى نمايد . پرسش مطرح در اين باب اين است كه ديدگاه اسلام نسبت به تفريح ، سرگرمى و شادى چيست؟ و حد و حدود پرداختن به اين امور چيست؟ تمايل به امور لهوى و لعبى چه ثمرات و نتايجى در بردارد؟ عوامل بازدارنده از پرداختن به لغو و لهو و لهب كدامند؟ و قرآن و روايات چه راه هايى را براى پيشگيرى و اجتناب از امور لغو و لهو و لعب ارائه نموده اند؟ [ معرفى كوتاهِ شش بخش رساله الزامى است ]

129 . بررسى مباحث علوم قرآنى و تفسيرى از ديدگاه علّامه مجلسى رحمه الله (با تأكيد بر «بحار الأنوار» ) ،محمّد گل زاده آرانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده

.

ص: 110

بررسى مشاركت و اشتغال زنان از ديدگاه قرآن و حديث،

اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1383 ، 231 ص . هدف اصلى نگارنده ، گردآورى آراى علوم قرآنى علّامه مجلسى ، از اثر او بحار الأنوار است . در اين رساله ، دسته بندى و نقد و تبيين اين آرا نيز انجام شده ، و در تبيين نظرات علّامه در موارد زيادى به ساير آثار وى مراجعه نموده است . مطالب اين پايان نامه ، در سه بخش تنظيم شده است : بخش اوّل، چند بحث كوتاه و مقدماتى، در باب تعريف موضوع و پيشينه آن است. بخش دوم ، شامل يازده فصل ، به بررسى ديدگاه علّامه در مباحث علوم قرآن است . وحى ، اسباب النزول ، كاتبان وحى ، جمع و تدوين قرآن ، عزائم السور ، حروف مقطعه ، محكم و متشابه ، ناسخ و منسوخ ، اعجاز قرآن و تحريف ، از عناوين اين فصول است . در بخش سوم ، به بررسى مباحث تفسيرى از ديدگاه علّامه مجلسى رحمه اللهپرداخته است . مسائلى از قبيل روش تفسيرى ، حزب قرآن ، تفسير آيات الاحكام ، تفسير به رأى ، و ظاهر و باطن ، در اين بخش مطرح شده است .

130 . بررسى مشاركت و اشتغال زنان از ديدگاه قرآن و حديث ،زهرا تهرانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر على اصغر باستانى ، 1380 ، 245 ص . در اين پژوهش ، نگارنده بر آن است كه مسئله اشتغال و مشاركت اجتماعى زنان را ، با مراجعه به منابع اصلى ، يعنى قرآن و حديث بررسى كند . به اين ترتيب ، در فصل اوّل ابتدا آيات و احاديثى را كه به طور مستقيم يا غير مستقيم ، با موضوع مورد پژوهش مرتبط بوده اند انتخاب كرده ، و سپس با نگرشى دقيق ، مشاركت زنان از ديدگاه عقل را بررسى نموده ، و بر اساس ملازمه بين عقل و شرع ، زن را نيرويى فعال و نيمى از جامعه انسانى به شمار آورده است . در فصل دوم ، اشتغال و مشاركت زنان را در عرصه هاى سياسى و نظامى و اجتماعى و فرهنگى مورد تفحص قرار داده ، و شواهد بسيارى از دوران رسالت و امامت را به عنوان تأييد اسلام آورده است . فصل سوم را به اشتغال اقتصادى زنان در عصر رسالت و امامت اختصاص داده ، و با

.

ص: 111

بررسى مفهوم ذكر از ديدگاه وحى،

ارائه فهرستى از مشاغل سده نخست و اوايل سده دوم، اين موضوع را تأييد نموده است. در فصل چهارم ، آداب حضور زنان در اجتماع مى پردازد . در فصل پنجم ، به بررسى مشاغلى كه شبهه هايى به آنها وارد شده ، و از اهمّيّت و حساسيت ويژه برخوردارند، مثل قضاوت، رياست حكومت و مرجعيت پرداخته است.

131 . بررسى مفهوم ذكر از ديدگاه وحى ،منصوره تربتى مقدم محمّد آباد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشكده تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، 1373 ، 204 ص. هدف محقق از اين پايان نامه ، بازشناسى دقيق ذكر ، ابعاد و آثار و مراتب آن است . براى اين منظور ، وى با توزيع پانصد پرسش نامه ، در ميان فرهنگيان شيعه و سنّى شهرستان تربت جام ، به پاسخ هاى گويا و نمودارهاى روشنى از مسئله رسيده كه در فصل ششم ، آنها را تجزيه و تحليل كرده است . اين پايان نامه در يك مقدمه و شش فصل ترتيب يافته است : نويسنده ، در مقدمه ، طرح كلّى بحث را بيان كرده و يكى از مقاصد و مطالب صحيفه الهيه را ، دعوت به ذكر دانسته است. سپس ، فرضياتى را كه در باره ذكر ، به ذهن خطور مى كند بيان نموده و بعد از آن ، اهداف و زمان تحقيق را بيان كرده ، و مفاهيم و واژگان ذكر را توضيح داده است. فصل اوّل ، از دو بخش تشكيل شده و در آن ، تعريف لغوى و اصطلاحى «ذكر» و بررسى ريشه اى اين كلمه وبيان آراى انديشمندان اسلامى در اين بحث آمده است. فصل دوم ، در چهار بخش تنظيم شده است. نويسنده ، در بخش نخست ، به عوامل و انگيزه هاى ياد خدا ، در بخش دوم به موانع ياد خدا ، در بخش سوم به اوقات ذكر خدا و در بخش چهارم به آداب ذكر از ديدگاه امام خمينى رحمه الله پرداخته است. وى ، در فصل سوم با عنوان «ذكر خدا ، روح و فلسفه همه عبادات» ، سه عبادت را مطرح نموده و در بخش هاى جداگانه ، آيات مربوط را با اين عناوين : «نتيجه نماز ، ياد خداست» ، «روح و فلسفه حج ، ذكر اللّه است» ، «حليت ذبح در گرو ذكر اسم اللّه است» ، بررسى كرده است. فصل چهارم ، به حقيقت ذكر و ذاكران مربوط مى شود . مراتب ذكر و ذاكران ، ذكر لفظى ،

.

ص: 112

بررسى مفهوم غفلت از ديدگاه قرآن و حديث،

ذكر معنوى و ذكر قلبى ، مقامات و درجات ذاكران ، ويژگى هاى ذاكران ، حقيقت و فضيلت ياد خدا ، از عناوين اين فصل است. فصل پنجم ، در باره آثار ذكر در زندگى انسان است ، اين فصل ، دو بخش دارد كه نويسنده ، در آنها ، با استناد به آيات قرآن ، آثار و بركات ذكر خدا و عواقب و آفات غفلت از ياد خدا را بررسى كرده است. فصل ششم ، نگاهى به برداشت مسلمانان عصر حاضر از ذكر و ذاكران است. اين فصل از پايان نامه با استفاده از پرسش نامه و انجام مصاحبه و بررسى و تحليل پرسش نامه ها تدوين شده و با استفاده از نمودار ، نتايج به دست آمده را منعكس نموده است.

132 . بررسى مفهوم غفلت از ديدگاه قرآن و حديث ،زيبا جهازى بغدادآبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، استاد مشاور : دكتر محمّد حسن برهانى فر ، 1380 ، 292 ص . در اين رساله ، نگارنده با بهره گيرى از آيات قرآن و تفاسير و روايات و كتب اخلاقى ، كه بيانگر غفلت و غافلان هستند ، به بررسى ابعاد مختلف اين موضوع پرداخته است . وى ، تحقيق خود را در پنج بخش ، با فصول متعدد بررسى نموده است : در بخش اوّل ، به بررسى كلّى در باره غفلت پرداخته ، كه شامل سه فصل است : در فصل اوّل ، تعريف لغوى و اصطلاحى «غفلت» را ذكر نموده ، و در فصل دوم ، به بيان مفهوم آن در قرآن كريم پرداخته ، كه حاوى شرح جدول آيات غفلت و مشتقات آن است ، و در فصل سوم ، زمينه بيان غفلت در احاديث را مورد توجّه قرارداده است . در بخش دوم ، با عنوان «ماهيت و مراتب و انواع غفلت» ، هر كدام از اين عناوين را در فصلى جداگانه بررسى كرده است . غفلت در اصطلاح علم اخلاق و عرفان و تشابه و تفاوت آن با نسيان ، و انواع غفلت _ كه شامل غفلت از خدا ، قرآن ، معاد ، نفس ، فرصت ها و دشمن است _ از بحث هاى اين بخش است . بخش سوم ، در باره زمينه هاى غفلت ، مشتمل بر سه فصل است : در فصل اوّل ، زمينه هاى درونى و عقيدتى آن ، كه عبارت اند از : ادعاى دانايى بيشتر از خداوند و اميد نداشتن به لقاى او ، توجّه به دنيا در عين بى ارزش بودن آن ، و ساعات غفلت و نقش عادت در ايجاد آن را بيان كرده است . در فصل دوم ، به زمينه هاى بيرونى و اخلاقى و اجتماعى غفلت پرداخته ، كه مهم ترينِ

.

ص: 113

بررسى مفهوم يقين و مفاهيم مرتبط با آن در قرآن و روايات،

آنها پيمان شكنى در برابر خالق و بهانه گيرى است . فصل سوم ، به عواملى كه علاوه بر زمينه هاى قبلى باعث بروز غفلت مى شوند ، پرداخته است كه اهمّ آنها توجه به دنياست كه منشأ ضلالت است . چهارمين بخش نيز اختصاص به پيامدهاى غفلت دارد : پيامدهاى دنيوى ، پيامدهاى اخروى و برخى از نمونه هاى قرآنى اين پيامدها . در آخرين بخش ، شيوه هاى پيشگيرى از غفلت و روش هاى درمان آن آمده و ضمن بر شمرده شدن شيوه هاى پيشگيرى ، به روش هاى درمان غفلت نيز عنايت گرديده و در پايان ، مهم ترين عامل مشترك پيشگيرى و درمان غفلت را كه ذكر خداست ، بررسى نموده است .

133 . بررسى مفهوم يقين و مفاهيم مرتبط با آن در قرآن و روايات ،سيّد محمّد صادق حسينى سرشت ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر امير جودوى ، استاد مشاور : دكتر محمّد رضا شاهرودى ، 1385 ، 113 ص . مفهوم يقين از ديدگاه قرآن و روايات چيست؟ مفاهيم مرتبط با يقين كدام اند؟ موانع پيدايش يقين از ديدگاه قرآن و روايات كدام اند؟ عوامل پديد آورنده يقين از ديدگاه قرآن و روايات چيست ؟ الگوهاى يقين از ديدگاه قرآن و روايات چه كسانى هستند؟ رهاوردهاى يقين از ديدگاه قرآن و روايات چيست ؟ اين رساله ، در پى پاسخ به اين پرسش هاست . رساله ، پنج فصل دارد : در فصل اوّل ، كلّيات بحث را مطرح كرده كه عبارت اند از : طرح مسئله ، اهداف ، اهمّيّت و ضرورت ، پيشينه ، فرضيات و روش تحقيق . فصل دوم را به آشنايى با مفاهيم اختصاص داده ، و مفاهيم يقين و مفاهيم مرتبط با آن را توضيح مى دهد . فصل سوم ، در باب موانع پيدايش ، عوامل پديدآورنده و رهاوردهاى يقين است ، كه در چهار بخش آن را توضيح مى دهد . در فصل چهارم، به بررسى ديدگاه برخى از انديشمندان مسلمان درباره يقين پرداخته است. در فصل پنجم ، ضمن جمع بندى و نتيجه گيرى ، مرورى بر فصول دارد و نتايج ،

.

ص: 114

بررسى مورد صدور احاديث كتاب «كافى»،

بررسى نقش غلات در جعل حديث،

كاربردها ، و مشكلات تحقيق و پيشنهادهاى خود را ارائه نموده است .

134 . بررسى مورد صدور احاديث كتاب «كافى» ،محمّد جعفر شهروزى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه رازى ، استاد راهنما : دكتر مهرداد صفرزاده ، استاد مشاور : دكتر سيّد عادل نادر على ، 1382 ، 190 ص . سؤال هاى اصلى پايان نامه اينهاست : دانستن مورد صدور احاديث ، در فهم آنها چه نقشى ايفا مى كند ؟ و عدم توجّه به مورد صدور احاديث ، چه پيامدهايى را به دنبال خواهد داشت ؟ آيا همه احاديث ، داراى مورد صدور هستند؟ آيا همه مورد صدورها ، داراى اعتبار و صحّت هستند ؟ نگارنده ، به اين منظور كتاب كافى را _ كه در موضوعات مختلف ، داراى احاديث متنوعى است _ انتخاب كرده ، و پس از مراجعه به كتب حديثى متعدد شيعه و سنّى و استفاده از آنها ، مطالب را در پنج فصل تنظيم كرده است : فصل اوّل ، شامل كلّيات حديث و فقه الحديث (دراية الحديث) و مباحث مربوط به آنهاست . در فصل دوم ، معناى اصطلاح «مورد صدور حديث» ، اهمّيّت شناخت آن ، آثار و كتب پيرامون آن ، و فايده آن را بيان كرده است . فصل سوم ، شامل مباحث مختلف مورد صدور احاديث است . در فصل چهارم ، رابطه مورد صدور احاديث با اسباب نزول قرآن را مورد بررسى قرار داده است . در فصل پنجم ، پس از معرفى كلينى و كافى ، موضوعات مورد صدور احاديث كافى را بررسى كرده است .

135 . بررسى نقش غلات در جعل حديث ،فروغ طلاكوبى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر احمد بهشتى ، 1380 ، 293 ص . اثبات اين كه غلات ، به كلّى از مذهب تشيع دور بوده اند ، بررسى علل و انگيزه هاى جعل حديث ، اهداف و نيّات اين گروه ، و موقعيت اين گونه احاديث در كتب موجود ، مطالب بررسى شده در اين پايان نامه است .

.

ص: 115

بررسى نقش و جايگاه امام على بن محمّد الهادى عليه السلام در حديث شيعه،

بخش اوّل ، شامل كلّيات و تعاريف مسئله ، از ديدگاه لغت و اصطلاح و نظرات مفسّران است . بررسى موضوع ، در روايات و از نظر ديدگاه كلامى و رجالى شيعه و سنّى ، سابقه تاريخى غلات ، انگيزه هاى غلو و نگاهى به بررسى عقايد غلات ، از ديگر مطالب اين بخش است . بخش دوم ، با عنوان «جعل حديث در كارنامه غلات» ، سه فصل دارد و برخى از مطالب آن چنين است : گزارشى پيرامون جعل حديث در اسلام ، معناى لغوى و اصطلاحى «جعل» ، حديث موضوع ، تاريخ جعل در حديث از ديدگاه هاى مختلف ، علل جعل حديث ، نقش غلات در مسير جعل حديث ، كيفيت حديث سازى ، اهداف غلات در اين زمينه ، موضع گيرى ائمه اطهار عليهم السلام در برابر غلات ، ذكر نام غاليان مشهور ، محورهاى جعل حديث از جانب غلات ، نمونه هايى از جعليات غلات در محور معاد و بحث غلو در صفات و فضائل . نگارنده ، در خاتمه ، ضمن بررسى موقعيت روايات غلات در كتب موجود ، معيارهاى تشخيص احاديث موضوع ، در حوزه كلام و قرآن را ، با يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ها ، بيان كرده است .

136 . بررسى نقش و جايگاه امام على بن محمّد الهادى عليه السلام در حديث شيعه ،كبرى رمضانى رباط تركى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد رضوى ، 1383 ، 143ص . بررسى فعاليت هاى علمى ، اجتماعى ، فرهنگى و سياسى امام على بن محمّد الهادى عليه السلام ، نشان دادن نقش حضرت در حفظ ميراث شيعه و غنى ساختن آن با آثار روايى خود هدف نگارنده اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . وى ، رساله را در چهار بخش و يازده فصل تدوين نموده است : بخش اوّل را به تاريخ زندگى امام دهم، از ولادت تا شهادت اختصاص داده است. در بخش دوم ، اوضاع سياسى ، اجتماعى ، اقتصادى و فرهنگى دوران امام هادى عليه السلام را بررسى نموده است . در بخش سوم ، گوشه هايى از فعاليت هاى امام هادى عليه السلام را مطرح كرده است .

.

ص: 116

بررسى و استخراج مصادر روايات وارده در فضائل على عليه السلام در تفسير «درّ المنثور»،

بررسى و تحليل حب الهى در آيات و روايات،

در بخش چهارم ، به بهره هاى شيعه از حديث امام پرداخته است . در پايان ، نتيجه گيرى كلّى بحث را ، با نگاه اجمالى به بخش سوم و چهارم آورده است .

137 . بررسى و استخراج مصادر روايات وارده در فضائل على عليه السلام در تفسير «درّ المنثور» ،رؤيا جعفرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1380 ، 328 ص . نگارنده اين رساله ، در پى آن بوده كه اين تفسير مأثور اهل سنت را ، از بُعدى خاص مورد بررسى قرار دهد . وى ، بدين ترتيب كه تا حد ممكن ، آيات وارده در فضائل على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام را _ كه سيوطى روايتى ذيل آن آورده _ استقصا كرده ، و در مرحله بعد به مصادر اصلى آن ارجاع داده است . پس از اين مرحله ، به بررسى كتب مرجع و شرح حال مؤلفان ايشان پرداخته است . در اين قسمت ، معرفى تك تك مؤلفان و كتبشان را _ كه مورد استناد سيوطى است _ از كتاب هاى تراجم استخراج و با عنوان فصل چهارم ارائه نموده است . روش وى در اين رساله ، گردآورى مطالب در كتابخانه ها است ؛ بدين ترتيب كه كتب مرجع را رؤيت و حديث را در آن جستجو و سپس آدرس آن را ذيل حديث در تفسير الدرّ المنثور قيد كرده است . البته در فصل سوم ، از اسلوب تحليل استفاده نموده است .

138 . بررسى و تحليل حب الهى در آيات و روايات ،فاطمه رسوليان فرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن وحديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1383 ، 186ص . نگارنده ، اين رساله را در شش بخش فراهم آورده است . بخش اوّل (كلّيات) : شامل مقدمه ، انگيزه و هدف ، پيشينه پژوهش ، و بررسى دو كلمه «حب» و «عشق» از نظر لغوى و اصطلاحى است . همچنين ، به تعدادى از مترادفات و نيز متضاد واژه «حب» اشاره كرده است . بخش دوم ، تحليل حب و عشق است كه به مراتب حب اشاره نموده ، و سپس عشق را در يك نگاه كلّى به حقيقى ، مجازى و باطل تقسيم كرده ، تفاوت آنها و اين مطلب را كه

.

ص: 117

بررسى و تحليل خطبه قاصعه و پيوند آن با زمينه هاى سياسى _ اجتماعى كوفه،

بررسى و تحليل روايات تفسيرى امام رضا عليه السلام ،

آيا از عشق مجازى مى توان به عشق حقيقى رسيد ، مورد بررسى قرار داده است . بخش سوم ، عوامل و موجبات محبت را در دو فصل بيان مى كند . اسباب پيدايش محبت و اين نكته كه تمامى اسباب محبت در ذات خداوند جمع است ، از مطالب اين دو فصل است . در بخش چهارم ، معناى محبت خداوند به بندگان و بندگان به خدا را بيان كرده ، و اقوال موافقان و مخالفان اين رابطه محبت آميز را بررسى كرده است . در بخش پنجم ، به پاره اى از آثار فردى و اجتماعى محبت بنده به خداوند اشاره مى كند . در بخش ششم، پاره اى از موانع و اسباب تضعيف محبت الهى را مورد بررسى قرار دهد.

139 . بررسى و تحليل خطبه قاصعه و پيوند آن با زمينه هاى سياسى _ اجتماعى كوفه ،محمّد هادى ناجى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : محمّد على مهدوى راد ، 1375 ، 244 ص . چگونگى وضعيت جامعه كوفه ، در روزگار انشاى خطبه و ارتباط محتوايى خطبه با جامعه كوفه ، مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . اين رساله ، از سه فصل تشكيل شده است : در فصل نخست ، علاوه بر طرح مقدماتى همچون : روش كار ، شيوه تحقيق ، پرسش هاى اصلى و فرضيات اوليه ، چشم انداز كلّى خطبه قاصعه ارائه شده است . در فصل دوم ، شهر كوفه از لحاظ تاريخى بررسى شده و در باره تأسيس و علل تأسيس آن ، دلايل حضرت امير عليه السلام براى انتخاب كوفه به عنوان مركز خلافت اسلامى ، خصايص كوفيان و علل گمراهى آنان ، بحث شده است. در فصل سوم ، خطبه قاصعه ، مطابق با تقسيم محمّد عبده ، به هفده بخش تقسيم شده و پس از بيان هر بخش ، شماى كلّى هر قسمت ، بررسى مفاهيم واژه هاى دشوار آن ، محتواى هر بخش و نتيجه گيرى كلّى از آنها ارائه شده است.

140 . بررسى و تحليل روايات تفسيرى امام رضا عليه السلام ،سيّد جواد رضايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1383 ، 131 ص .

.

ص: 118

بررسى و تحليل معاهدات سياسى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام در قرآن و حديث،

شرايط و افكار حاكم بر زمان امام رضا عليه السلام چه بود؟ آيا عقايد و جَو سياسى زمان ، در تفسير آن حضرت مؤثر بوده يا نه؟ آيا به تمام موضوعات قرآن ، در تفسير آن حضرت اشاره شده يا خير؟ اينها ، سؤالاتى است كه نگارنده ، در رساله خود به پاسخ آنها پرداخته است . آنچه وى در اين رساله بدان پرداخته ، به طور خلاصه ، شامل مباحث ذيل است : 1 . بررسى دوران زندگى امام هشتم عليه السلام ، از نظر فرقه هاى كلامى واقفيه كه به امامت حضرت رضا عليه السلام معتقد نبودند ، و معتزله كه از حمايت خليفه برخوردار بودند . 2 . معرفى روش تفسيرى امام عليه السلام و اجمالى موضوعات مطرح شده در روايات تفسيرى ايشان . 3 . بررسى روايات علوم قرآنى ، شامل روايات فضايل سوره ها و آيات ، محكم و متشابه ، نسخ ، شأن نزول ، حدوث و قدم و ... . 4 . بررسى روايات كلامى ، در باره توحيد و صفات خداوند (علم ، قدرت ، اراده) ، بداء ، جبر ، تفويض و ... . 5 . روايات معرفى كننده اهل بيت عليهم السلام از زبان قرآن . 6 . تبيين آياتى كه شبهه عدم عصمت انبياى الهى : آدم عليه السلام ، يونس عليه السلام ، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، ابراهيم عليه السلام ، و يوسف عليه السلام را در ذهن به وجود مى آورد ، كه روايات امام عليه السلام در اين باره به بحث گذاشته شده ، عصمت انبيا ثابت مى شود .

141 . بررسى وتحليل معاهدات سياسى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام در قرآن و حديث ،مريم السادات محقق ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر سيّد مصطفى محقق داماد ، 1378 ، 321 ص . پاسخ اين پرسش كه بيعت ، نقش پررنگ خود را در زمينه مشروعيت ايفا مى كند يا در زمينه كارآمدى در اين رساله بررسى شده است . نگارنده ، در سه بخش ، اين نكات را به اثبات رسانده است : در بخش اوّل ، پس از طرح موضوع ، پيشينه ، فرضيه ، و موانع تحقيق ، به بيان كلّيات پژوهش ، از جمله تعريف مفاهيم و ارائه تعريف معاهده سياسى پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و

.

ص: 119

بررسى و تحليل مناظرات توحيدى در احاديث رسول اكرم صلى الله عليه و آله ،

سير تاريخى معاهده پرداخته و در آخر ، مقايسه اى بين عهد و عقد و قرارداد نموده است . در بخش دوم ، در صدد بيان نقش بيعت ، در عصر حضور آن انوار تابناك بوده است . وى ، ضمن واژه شناسى و توضيح نظر علماى معاصر در باب شرعى بودن بيعت ، به سير تاريخى بيعت در سيره پيامبر صلى الله عليه و آله پرداخته است . وى ، در قسمت ديگر اين بخش ، اختلاف بين شيعه و سنّى را در مسئله غيبت متذكر مى شود ، و ضمن بيان كيفيت بيعت گرفتن پيامبر صلى الله عليه و آله براى على عليه السلام و همچنين امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام ، به بررسى واژه «بيعت» در قرآن و حديث وتاريخ پرداخته ، به تناسب بحث ، وارد موضوع برادرى يا تواخى شده و نمونه هايى از عقد مؤاخات (برادرى) در طول رسالت نبى اكرم صلى الله عليه و آله را توضيح داده و نظريه صرف مؤاخات را در قضيه اميرالمؤمنين عليه السلام نقد كرده است . در بخش سوم ، كه در باب معاهدات بين المللى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وائمه عليهم السلام است ، طى چند فصل ، شرايط عمومى اين قراردادها ، طبقه بندى قرارداد ، مراحل انعقاد قرارداد ، آثار حقوقى قراردادها ، ضمانت اجرايى قرارداد ، و در نهايت قراردادها در حقوق اسلام را شرح داده است . پايان بخش اين رساله نيز ، نمونه هايى از معاهدات بين المللى پيامبر صلى الله عليه و آله است .

142 . بررسى و تحليل مناظرات توحيدى در احاديث رسول اكرم صلى الله عليه و آله ،محمود واعظى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1375 ، 234 ص . در اين تحقيق ، نگارنده طى ده فصل ، به صورت كاربردى و عملى ، متون و نصوص مناظرات توحيدى رسول اكرم صلى الله عليه و آله را تحليل و شيوه شناسى كرده و در اين فصل ها ، اهداف رسول اكرم صلى الله عليه و آله در مناظرات ، شيوه هاى ورود حضرت به بحث ، شيوه هاى استدلال ، موارد استدلال و صورت هاى استدلال نبوى و همچنين انواع مناظرات حضرت با دگرانديشان را مورد بحث و بررسى قرار داده است . عنوان اين تحقيق ، متأثر از كتاب عبداللّه حسن ، مناظرات فى الامامة است ، كه متون مناظرات ارزشمند را از زمان نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله تاكنون ، به طور گزينشى ، صرفاً

.

ص: 120

بررسى و مطالعه چهار اصل مديريتى

جمع آورى و نقل نموده است . نگارنده ، ابتدا با بررسى اجمالى دين و فلسفه پيدايش آن ، نقش مهم گفتگوهاى بين اديان را بررسى نموده و در بخش دوم ، در پنج فصل ، تعريف ، اركان ، انواع مشروع و غير مشروع مناظره را تحقيق كرده ، آداب مناظره برهانى را از جهات مختلف و نيز آفات آن را مطالعه نموده است . در بخش سوم ، در سه فصل ، مراتب توحيد و شرك را به تفصيل ، به عنوان دو مسئله مهم شرايع آسمانى ، همراه با بررسى معيارها و مرز اصلى توحيد و شرك ارائه داده است . بخش چهارم ، در يازده فصل ، با بررسى افكار و فرقه هاى موجود در عصر بعثت ، آغاز نموده ، موضوعات مورد بحث به تفكيك ، اهداف مناظرات ، شيوه هاى ورود ، اخلاق مناظره حضرت ، استدلال ها ، فنون ويژه نبوى ، كيفيت پاسخ ها ، نقش امدادهاى غيبى و نيز جايگاه مثال در مناظرات نبوى و نتايج مناظرات مختلف آن حضرت را مورد تحقيق و بررسى قرار داده است .

143 . بررسى و مطالعه چهار اصل مديريتى (برنامه ريزى ، سازماندهى ، به كارگمارى ، هماهنگى) و تطبيق با ديدگاه امام على عليه السلام و كاربرد آن در برنامه ريزى آموزشى ،اشرف السادات حسينى ، كارشناسى ارشد مديريت دولتى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسين خنيفر ، 1382 ، 147 ص . هدف نگارنده ، پاسخ به اين پرسش هاست كه : چهار اصل مديريتى از نظرگاه علمى و روايات ، چگونه مورد بررسى قرار گرفته اند؟ آيا مى توان به صورت تطبيقى ، اين اصول را با مبانى دينى ، مطالعه موازى كرد ؟ نگارنده در طى چهار فصل ، اين چهار اصل را توضيح داده است : كلّياتى را كه درفصل اوّل آورده عبارت اند از : بيان مسئله اهداف پژوهش ، سؤالات تحقيق ، اهمّيّت و ضرورت تحقيق ، تعاريف عملياتى ، نوع تحقيق ، روش تحقيق ، ابزار جمع آورى اطلاعات ، و شيوه تجزيه و تحليل اطلاعات . ادبيات و پيشينه پژوهش كه نگاهى دارد به تاريخچه برنامه ريزى آموزشى و تعاريفى كه از برنامه ريزى شده ، اهمّيّت برنامه ريزى از نظر آيات و روايات ، اهمّيّت برنامه ريزى از نظر حضرت على عليه السلام ، ضرورت برنامه ريزى ، فوايد و محاسن و هدف و فراگرد

.

ص: 121

بررسى و نقد روايات تحريف در كتاب «فصل الخطاب»،

برنامه ريزى ، مراحل برنامه ريزى از نظر بعضى دانشمندان ، اركان پنجگانه در مراحل برنامه ريزى ، طبقه بندى برنامه ريزى آموزشى ، ديدگاه هاى متداول در برنامه ريزى . نگارنده ، سپس به مناسبت ، بحثى را در باره سازماندهى و فروع آن ، از قبيل موقعيت كارگزاران در سازمان و كيفيت برخورد آنان با ارباب رجوع و هماهنگى آنان با سازمان و ديگران را از ديدگاه دانشمندان و امام على عليه السلام مطرح كرده ، و در پايان نيز به دليل رابطه سازماندهى و كارگزارى با رهبرى ، نگاهى گذرا به رهبرى ، مقام رهبر ، ويژگى هاى فردى رهبر از منظر آيات و روايات ، مى كند . فصل سوم شامل اين مطالب است : تشريح واژه برنامه ريزى و رابطه آن با سازماندهى ، تعريف ملاك اثربخشى در سازمان و خصوصيات مديران اثربخش ، فوايد اين نظام و در ادامه نيز هدف از اين هماهنگى را به وسيله فرد يا گروه توضيح مى دهد .

144 . بررسى و نقد روايات تحريف در كتاب «فصل الخطاب» ،محسن بيات ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : ابوالفضل شكورى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1373 ، 277 ص . كتاب فصل الخطاب فى اثبات تحريف كتاب رب الأرباب ، نگاشته ميرزا حسين نورى طبرستانى ، معروف به محدّث نورى (1254 _ 1320ق) است كه با ارائه دوازده دليل ، مدّعى رهيافت تحريف از نوع كاستى در قرآن ، به دست مخالفان ولايت اهل بيت عليهم السلام شده است . در اين رساله ، سعى شده است با اثبات بى اعتبارى منابع مورد استناد محدّث نورى و بررسى ميدانى آيات مورد ادّعا و يادكرد ديدگاه هاى بزرگان اماميّه ، به شبهه تحريف قرآن پاسخ داده شود و كتاب مزبور ، مورد نقد قرار گيرد . در فصل نخست اين پايان نامه ، كتاب فصل الخطاب و منابع آن و انعكاس آن در داخل و خارج مرزها ، معرفى ، شخصيت محدّث نورى از ديدگاه پاره اى از بزرگان و صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته ، منابع كتاب مورد نقد قرار گرفته ، بهره گيرى دشمنان شيعه از اين كتاب ، بيان شده است . در فصل دوم ، با بررسى گسترده اسناد روايت تحريف ، شخصيت 38 تن از راويان اين

.

ص: 122

بررسى ويژگى هاى اخلاقى مديران كارآمد درحكومت اسلامى ازديدگاه «نهج البلاغه»،

گونه روايات _ بويژه شخصيت احمد بن محمّد سيّارى كه عمده روايات تحريفْ منسوب به اوست _ از ديدگاه رجاليان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است . مجموع روايات به 1054 مى رسد كه نگارنده ، آن را به هجده دسته تقسيم نموده و هر دسته را در رديفى از جدول قرار داده است. فصل سوم _ كه حجم زيادى از رساله را در برمى گيرد _ اختصاص به نقد رواياتى پيدا كرده كه در فصل قبل ، سندش تجزيه و تحليل شده ، كه تعداد اين روايات بالغ بر هزار و اندى است . در فصل چهارم ، عدم تحريف قرآن از نظرگاه روايات و نيز بزرگان شيعه ، مورد بررسى قرار گرفته است . محور در اين قسمت ، قاعده تعارض و جمع بين احاديث است كه در صورت توافق حديث با قرآن اخذ و در صورت تخالف رد مى شود .

145 . بررسى ويژگى هاى اخلاقى مديران كارآمد درحكومت اسلامى ازديدگاه «نهج البلاغه» ،فرزانه هاشميان ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسين خنيفر ، 1381 ، 76 ص . پاسخ تحليلى به اين سؤال كه ويژگى هاى اخلاقى مديران كارآمد در حكومت اسلامى از ديدگاه نهج البلاغه كدام اند ، هدف نگارنده از پايان نامه است . فصل هاى چهارگانه اين رساله ، به اين شرح است . در فصل اوّل _ كه كلّيات بحث را در آن مطرح كرده است _ پس از بيان مطالبى از قبيل اهمّيّت و ضرورت تحقيق ، اهداف تحقيق ، سؤالات تحقيق ، تعاريف عملياتى ، به طور كلّى ، مديريت اسلامى و اخلاق مديريت در اسلام و حكومت اسلامى را توضيح داده است . در فصل دوم ، با عنوان پيشينه تحقيق ، اندكى در باره حضرت على عليه السلام نوشته ، و سپس به تعريف از مؤلف نهج البلاغه و انگيزه او از تأليف اين كتاب ارزشمند پرداخته ، و پس از آن ، خصوصيات برجسته و نمونه اين كتاب شريف را بازگو نموده است . وى در ادامه ، وارد بحث اصلى خود ، معرفى مديران كارآمد از ديدگاه نهج البلاغه ، شده و خصوصيات چنين مديرانى را از كلمات درربار امام عليه السلام در نهج البلاغه آورده است ، كه در اين قسمت ، معيارهاى شايستگى در مديريت اسلامى را مشخص مى نمايد . وى ، فصل سوم را به بيان روش تحقيق خود در رساله و نوع تحقيق اختصاص داده است .

.

ص: 123

بررسى ويژگى هاى اخلاقى مديران و كارگزاران كارآمد در حكومت اسلامى،

در فصل چهارم نيز ضمن يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ها و ارائه پيشنهادهاى عملى تحقيق ، مرورى بر خلاصه بحث هاى مطرح شده دارد .

146 . بررسى ويژگى هاى اخلاقى مديران و كارگزاران كارآمد درحكومت اسلامى از ديدگاه «نهج البلاغه» ،على اكبر نادرى ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد مقيمى ، 1381 ، 113 ص . معيارهاى شايستگى مديريت در نهج البلاغه كدام اند؟ مديران از ديدگاه نهج البلاغه در چه دسته بندى هاى اخلاقى اى جاى مى گيرند؟ شيوه هاى رفتار مديريتى از ديدگاه امام على عليه السلام كدام اند؟ زمينه هاى بروز ناهنجارى هاى اخلاقى مديران از ديدگاه امام على عليه السلام چيست ؟ روش هاى بهبود اخلاق چيست؟ ويژگى هاى اخلاقى مديران در جامعه ايران تا چه اندازه با اين ويژگى ها مطابقت دارد؟ پاسخ اين پرسش ها ، در اين پايان نامه مورد بررسى قرار گرفته است . نگارنده ، در پژوهش خود بدون بخش بندى و فصل ، به عنوان مقدمه ، سير تحول مديريت در طول تاريخ زندگى اجتماعى بشر ، سپس با بيان تعريف مسئله يا موضوع بحث ، اهمّيّت و ضرورت و اهداف و سؤالات تحقيق و روش كار تحقيقى خود را توضيح مى دهد . يادكرد از مؤلف نهج البلاغه ، چرايى و چگونگى تأليف نهج البلاغه ، انگيزه تأليف نهج البلاغه ، چگونگى تبويب و كميت نهج البلاغه ، وجه نام گذارى و روش هاى مرور و مطالعه نهج البلاغه از ديگر بحث هايى است كه نگارنده ، در مقدمه ايراد كرده است . بررسى نظام آموزش در دوران باستان ، از قرون وسطى تا اواخر قرن نوزدهم ، و نظام آموزش ايران در دوران پيش از اسلام و همچنين دوران اسلامى تا انقلاب مشروطه و سرانجام ، نظام نوين مديريت و تاريخچه تحول آن در ايران ، از جمله بحث هايى است كه به عنوان پيش گفتار مطرح كرده است . وى ، قسمت ديگر پژوهش را به بررسى ويژگى هاى مديران در اين دوره ، بررسى مكتب روابط انسانى و تأثير آن بر مديريت آموزشى ، نقد نظريه هاى اقتضايى و تأثير آن بر مديريت آموزشى ، شناخت و معرفى مدير موفق و مؤثر ، تحليل وظايف مديريت آموزشى و مهارت هاى ويژه آن ، تحليل مبانى نظرى وتاريخى مديريت مشاركتى و مزاياى آن، معرفى الگوى مناسب از مدير كارآمد در نظام اسلامى ، ويژگى هاى خاص مديران آموزشى و ابعاد برنامه تربيتى آنان اختصاص داده است .

.

ص: 124

بررسى ويژگى هاى مديران فرهنگى از ديدگاه امام على عليه السلام ،

برزخ از ديدگاه قرآن و روايات،

147 . بررسى ويژگى هاى مديران فرهنگى از ديدگاه امام على عليه السلام ،غلامعلى فلاح ، كارشناسى ارشد برنامه ريزى آموزشى ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، استاد راهنما : دكتر فرامرز سهرابى ، استاد مشاور : دكتر مرتضى امين فرد ، 1381 ، 174 ص . اين رساله ، پرسش هايى مطرح مى كند : معيارهاى كلّى براى انتخاب مديران فرهنگى ، از ديدگاه امام على عليه السلام كدام اند؟ آيا در مكتب امام عليه السلام مبانى ، اصول و مفاهيم قابل قبولى براى اثبات نظريه اى مستقل ، در باب مديريت فرهنگى وجود دارد؟ آيا بين نظرات آن حضرت در اين مورد و نظرات جديد علمى ، همخوانى وجود دارد؟ در فصل اوّل تحقيق ، پس از ارائه مقدمه اى در مورد مديريت از ديدگاه اسلام و نظريات مديريتى امام على عليه السلام ، به بيان مسئله ، اهمّيّت و ضرورت تحقيق ، هدف تحقيق و سؤال هاى تحقيق پرداخته است . در فصل دوم ، ابتدا زندگى نامه حضرت على عليه السلام را به طور مختصر بيان نموده ، و سپس ديدگاه برخى از دوستان و دشمنان آن حضرت و غير مسلمانان را در مورد ايشان بيان كرده است . در فصل سوم ، روش تحقيق و شيوه گردآورى اطلاعات را بررسى كرده است . در فصل چهارم ، به عنوان يافته هاى تحقيق و تجزيه و تحليل آنها ، ديدگاه هاى حضرت على عليه السلام را در مورد چند موضوع ، به بحث گذاشته است : معيارهاى كلّى انتخاب مديران فرهنگى ، اصول مديريت فرهنگى ، ويژگى هاى شخصيتى و اجتماعى مديران فرهنگى .

148 . برزخ از ديدگاه قرآن و روايات ،رضوان احمد زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر ابوالقاسم امامى ، استاد مشاور : دكتر يد اللّه نصيريان ، 1375 ، 175 ص . هنگامى كه انسان چشم از اين دنيا فرو مى بندد و طومار زندگى چندين ساله اش در اين جهان ، با مرگ در هم نورديده مى شود ، چه سرنوشتى در انتظار اوست؟ آيا يكباره راهىِ ديار فنا و نيستى مى گردد ، يا روز ديگرى در كار است و آدمى با مرگ نيست و نابود نمى شود ؟ در آن جا چه سرنوشتى دارد؟ نگارنده ، جواب اين سؤالات را از بيان قرآن و معصومان عليهم السلام ، در اين تحقيق بيان كرده است .

.

ص: 125

بكاء و آثار آن از نظر قرآن و سنّت،

وى ، رساله خود را در پنج فصل و نه بخش نموده است : در فصل اوّل ، به معناى لغوى و اصطلاحى «برزخ» و تدوين اقوال متكلمان و فلاسفه پرداخته ، و توضيح داده كه برزخ حد فاصل بين مرگ و حيات است . سپس ، به بررسى اين موضوع پرداخته كه معاد ، يكى از اركان جهان بينى اسلام است و مرگ وقتى مفهوم پيدا مى كند ، كه به معاد اعتقاد داشته باشيم . اشاره به اثر تربيتى معاد در روايات اسلامى ، بررسى واژه «مرگ» در فرهنگ قرآن ، اقرار به حقيقت مرگ و توابع آن ، و سخنان اميرمؤمنان عليه السلام در اين زمينه ، در فصل دوم آمده است . بحث از ويژگى هاى عالم برزخ ، فشار و عذاب قبر و عوامل رفاه ، ارواح مؤمنان و كافران و وضع متوسطان در برزخ و بهشت و جهنم، مطالب فصل سوم را تشكيل مى دهد. در فصل چهارم _ كه مربوط به آيات است _ ابتدا به كشف الآيات مراجعه كرده ، و آيات مربوط به برزخ را جدا نموده و با كمك تفاسير شيعه و اهل سنّت ، نظر هر كدام را در مورد آيات برزخ جويا شده است . سپس ، كاوشى در روايات داشته و رواياتى را در باب حيات برزخ و سؤال و جواب و عذاب قبر ارائه نموده است . در آخرين فصل _ كه مربوط به قيامت است _ نخست به بررسى قيامت پرداخته ، و پيدايش حوادث قيامت ، نفخ صور ، شاهدان روز قيامت ، چهره انسان ها در قيامت ، و مسائل متنوع در اين زمينه را توضيح داده است .

149 . بكاء و آثار آن از نظر قرآن و سنّت ،محمّد حسين ذاكرى ، كارشناسى ارشد فقه و معارف اسلامى ، مدرسه عالى فقه و معارف اسلامى ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، حجة الاسلام حبيب اللّه فرح زاد ، 1384 ، 189 ص . موضوع تحقيق ، بررسى پيرامون واژه «گريه» ، با استفاده از آيات و روايات و در پاسخ به اين پرسش ها است كه : ماهيّت گريه چيست؟ انگيزه ريزش اشك چيست؟ سرچشمه اشك كجاست؟ در بخش اوّل ، از كلّيات ، شامل طرح مسئله ، ضرورت آن ، و تعاريف موضوع در اصطلاح و لغت بحث كرده و سپس ، به پيشينه موضوع و جايگاه آن در مكتب اهل بيت عليهم السلام پرداخته است . در بخش دوم ، آثار فردى ، دنيوى و اخروى بكاء از لحاظ قرآن و اهل بيت عليهم السلام ، و شبهات پيرامون گريه و پاسخ ها را مطرح نموده است .

.

ص: 126

بندگى و اصناف بندگان در قرآن و روايات،

در بخش سوم _ كه مربوط به آثار اجتماعى گريه است _ مباحثى چون زمان مناسب ، مكان مخصوص مثل عزادارى ، گريه در بُعد سياسى ، و ارتباط خالق با مخلوق در گريه را مطرح مى كند . در بخش چهارم ، آثار و كاركردهاى گريه ، و مباحثى چون معرفت و شناخت حضرت حق ، گريه بهترين راه مبارزه با نگرانى و نااميدى ، گريه عامل تهذيب و تزكيه ، و مباحثى از اين دست را مورد بررسى قرار داده است .

150 . بندگى و اصناف بندگان در قرآن و روايات ،مرجان مير محمّد صادقى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1381 ،184ص . نگارنده ، با اين سؤال كه هدف از آفرينش چيست؟ با توجّه به آيات مباركه «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاءِنسَ إِلَا لِيَعْبُدُونِ» و «وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَا نُوحِى إِلَيْهِ أَنَّهُو لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنَا فَاعْبُدُونِ» هدف از آفرينش و بعثت انبيا را توضيح داده است . وى رساله اش را در چهار بخش تدوين نموده است : در بخش اوّل _ كه كلّياتى در باب عبادت است _ بررسى معانى لغوى و اصطلاحى واژه «عبادت» ، مباحثى پيرامون عبادت از قبيل اركان عبادت ، ملاك عبادت ، انواع عبادت ، صلاحيت هاى معبود ، و انواع معبود را ايراد نموده است . در بخش ديگر ، به بررسى حقيقت عبادت مى پردازد ، كه پس از توضيح حقيقت عبادت ، و مقام عبوديت و مقام رسالت ، به بررسى انگيزه و فلسفه عبادت پرداخته و ضمن برشمردن لوازم و موانع عبادت ، راه هاى تحصيل و ازدياد عبادت را نيز رقم مى زند . بخش سوم را به معرفى اصناف بندگان درقرآن وروايات اختصاص داده ، بندگان خداوند درتبار انسيان كه شامل معصومان عليهم السلام و بندگان مؤمن مى شود ، بندگان خداوند درتبار فرشتگان ، و ويژگى هاى ظاهرى وباطنى آنان را برمى شمرد و زندگى نامه بندگان خدا در تبار جنيان ، معرفى بندگان غير خدا از جهت عبوديت ، و معرفى سرسلسله اينان يعنى شيطان ، با برشمردن اهم ويژگى ها و عملكردهاى شيطان ، و اهم ويژگى هاى بندگان غير خدا از جهت عبوديت را نام مى برد . بخش چهارم ، در باب آثار بندگى وعواقب تخلف از آن است . اين آثار عبارت اند از : آثار بندگى در دنيا ، آثار بندگى در هنگام مرگ ، آثار بندگى در آخرت .

.

ص: 127

بيمارى هاى قلب و علاج آن از منظر قرآن و حديث،

پايگاه اطلاعاتى خبره علم رجال،

عواقب تخلف از بندگى خداوند سبحان ، عنوان فصل دوم است . اين عواقب نيز هم در دنيا و هم در هنگام مرگ و هم در آخرت ، توسط نگارنده بررسى شده اند . در پايان نيز نگارنده ، ضمن يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ، پيشنهادهايى را نيز در اين زمينه ارائه مى كند .

151 . بيمارى هاى قلب و علاج آن از منظر قرآن و حديث ،افسانه قارونى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1382 ، 190 ص . پژوهشگر در اين رساله ، بر آن است تا با استفاده از آيات و روايات ، بررسى كند چگونه مى توان قلب را از ابتلا به بيمارى هاى مهلك باز داشت ، و در صورت ابتلا بدان ، چگونه مى توان آن را شناسايى و درمان نمود . وى ، رساله خود را در چهار بخش سامان داده است : بخش اوّل ، كلّياتى در باب قلب ، به بررسى موارد كاربرد واژه قلب در قرآن و روايات ، و تقسيمات و ويژگى هاى مختلف آن ، اختصاص دارد . در بخش دوم ، به بررسى بيمارى هاى قلبى _ اعتقادى پرداخته ، كه اين بيمارى ها عبارت اند از : كفر ، شرك ، نفاق ، كه در بررسى هر كدام ، به وجوه مختلف آن ، اقسام ، اوصاف ، نشانه ها ، عواقب و درمان هر يك پرداخته است . بخش سوم را اختصاص به بيمارى هاى قلبى _ اخلاقى اختصاص داده ، كه عبارت اند از : بخل ، حسد ، عجب و تكبر ، ريا ، حرص و طمع ، و غضب ، كه هر يك از اينها را نيز در فصولى بررسى نموده است . در بخش چهارم ، با عنوان بيمارى هاى قلبى _ لسانى ، غيبت ، دروغ و سخن چينى را بررسى مى كند .

152 . پايگاه اطلاعاتى خبره علم رجال ،بهروز مينايى بيدگلى ، كارشناسى ارشد مهندسى كامپيوتر ، دانشگاه علم و صنعت ايران ، استاد راهنما : دكتر محسن شريفى ، استاد مشاور : دكتر محمّد رضا بيك زاده ، 1376 ، 225 ص . نگارنده ، اين گزارش پروژه را در مقدمه و چهار بخش كلّى تنظيم نموده است : در مقدمه، دلايل عدم كفايت سامانه هاى نرم افزارى موجود علم رجال را بررسى كرده

.

ص: 128

پرتوى از سيماى قرآن در حديث،

است. سپس، جايگاه علم رجال نسبت به فقه وعلوم وابسته ديگر را عرضه مى كند. هدف اصلى وى در بخش نخست ، بررسى و امكان سنجى كارى فراتر از پايگاه هاى لفظى و موضوعى ، يعنى ايجاد پايگاه دانش و سامانه خبره براى فقه اسلامى است . در بخش هاى بعد ، مراحل ايجاد يكى از زير مجموعه هاى مهم سيستم خبره فقه ، يعنى پايگاه اطلاعاتى خبره علم رجال را تبيين مى نمايد . در بخش دوم ، براى شناخت قلمرو مسئله ، زواياى مختلف علم رجال را ، كه در صدد مكانيزه كردن آن است ، مورد بررسى قرار مى دهد ، و طبقه بندى هاى مختلف اطلاعات موجود در كتاب هاى علم رجال ، مراحل تحقيقاتى خبره رجالى در اسناد، و طبقه بندى اطلاعات قابل بازيابى از اسناد و مباحث اصلى علم رجال را مطرح مى كند. در بخش سوم _ كه بخش اصلى پروژه را تشكيل مى دهد _ تحليل نيازمندى هاى نرم افزارى پايگاه اطلاعاتى خبره علم رجال را مطرح مى كند . با توجّه به محيط علم رجال ، نيازمندى هاى نرم افزارى پايگاه را مورد بررسى و تحليل قرار مى دهد . در ابتدا ، روش هاى اخذ دانش و نمايش آن در علم رجال را بررسى مى كند ، و الگوى اطلاعاتى سامانه ، كلاس ها و ارتباط آنها با يكديگر را مورد بررسى قرار مى دهد . آن گاه ، الگوى پردازه اى نرم افزار ، در هفت قلمرو توضيح داده مى شود . در بخش چهارم ، مراحل طراحى و اجراى نرم افزار اين پايگاه را توضيح مى دهد . ابتدا ، طراحى واسط كاربر سامانه و سپس ، طراحى كلاس هاى نرم افزار را بيان مى كند. در انتها، مرحله اجراى نرم افزار، آزمون آن، و آينده سامانه، مورد اشاره قرار مى گيرند.

153 . پرتوى از سيماى قرآن در حديث ،مرتضى خسروى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : كاظم مدير شانه چى ، 1369 ، 124 ص . مقام و موقعيت قرآن در روايات چگونه بيان شده؟ اين روايات چند دسته اند؟ چه توصيه هايى به مردم مى كنند؟ اينها سؤال هايى است كه محور بحث در اين رساله را شامل مى شود . اين رساله ، در پنج فصل فراهم آمده است : در فصل اوّل _ كه به بيان فضايل قرآن اختصاص يافته _ مباحثى همچون : برترى قرآن ، حرمت قرآن ، فضيلت حاملان قرآن ، فضيلت نگاه كردن به قرآن ، نگهدارى و گوش فرادادن به آن آمده است.

.

ص: 129

پژوهش و تحقيق در مسئله توحيد با توجّه به دو كتاب

فصل دوم به مسئله شناخت قرآن از ديدگاه روايات ، تفسير ، تأويل و دانش هاى بايسته تفسير ، پرداخته است . در فصل سوم ، در باره تقسيم بندى قرآن به سوره و آيه و كيفيت نزول سوره ها و ترتيب نزول آنها گفتگو شده است . در فصل چهارم ، با استناد به دلايلى همچون : حديث ثَقَلين ، ارجاع به قرآن براى حلّ مشكلات احاديث ، عرضه احاديث به قرآن ، و منطبق بودن قرائت ائمه عليهم السلام با مصحف كنونى ، عدم تحريف قرآنْ اثبات شده و با ذكر شبهات مدّعيان تحريف ، به آنها پاسخ داده شده است. فصل پنجم ، به بيان ويژگى هاى قرآن و صفاتى كه براى اين كتاب برشمرده شده ، همچون : هماهنگى و عدم اختلاف ، جامعيت ، جاودانگى ، و اعجاز اختصاص يافته است .

154 . پژوهش و تحقيق در مسئله توحيد با توجّه به دو كتاب «توحيد» صدوق و «توحيد صحيح بخارى» ،طاهره مرادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر احمد رضاغايى ، 1383 ، 151 ص . نويسنده ، اين پژوهش را در چهار بخش اصلى ارائه نموده است : بخش اوّل را به زندگى نامه صدوق و بخارى اختصاص داده است . در بخش دوم ، به بررسى مسئله رؤيت در دو مذهب شيعه و اهل سنّت پرداخته است . در بخش سوم ، مسئله عرش و صفات آن را در دو مذهب بررسى نموده است . در چهارمين بخش ، مسئله اسما و صفات خداوند را در دو مذهب ، و مسئله بداء را در مذهب شيعه مورد بررسى قرار داده است . آنچه به عنوان نتيجه نقل مى كند ، يك شناخت اجمالى از دو منبع حديثى مهم ، پى بردن به عظمت و مقام علمى شيخ صدوق رحمه الله ، نحوه كار ايشان ، مقايسه احاديث شيعه _ كه حاوى صدها مطلب در توحيد است _ با سادگى و وجود ضعف هاى بسيار و عدم تناسب احاديث در منبع «صحيح» بخارى ، خصوصا در بخش توحيد را در بر دارد . از ويژگى هاى اين تحقيق ، تكرارى نبودن موضوع ، و پرداختن به مسائل توحيدى است

.

ص: 130

پژوهشى پيرامون اسرائيليات يا انديشه هاى وارداتى يهود در تفسير قرآن،

پژوهشى پيرامون دنيا از ديدگاه قرآن و روايات،

كه از مشكل ترين مباحث است . شكل نگارش ، به صورت ساده و همگان پسند است كه مورد استفاده همه اقشار قرار مى گيرد .

155 . پژوهشى پيرامون اسرائيليات يا انديشه هاى وارداتى يهود در تفسير قرآن ،محمّد تقى ديارى بيدگلى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استادان راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر على مهدى زاده ، استادان مشاور : آية اللّه سيّد ابوالفضل ميرمحمّدى و دكتر آذرتاش آذرنوش ، 1377 ، 306 ص . اسرائيليات ، از چه زمانى و با چه انگيزه هايى و به دست چه عناصرى پديد آمده و گسترش يافته است؟ آيا اسرائيليات ، فقط در تفاسير سنّى وارد شده يا در تفاسير شيعى نيز نفوذ كرده است؟ آثار و پيامدهاى اسرائيليات بر اعتقادات و انديشه هاى اسلامى چيست؟ دستيابى به پاسخ اين پرسش ها ، موضوع اين تحقيق است . اين رساله ، شش فصل دارد : نگارنده ، نخست به بحث از دانش تفسير ، روش ها و منابع ، ويژگى ها و ضعف ها پرداخته، و سپس به بررسى رابطه قرآن با كتاب هاى آسمانى پيشين اشاره مى كند. بحث از اسرائيليات ، پيدايش ، زمينه ها و انگيزه ها را در فصل ديگر دنبال مى كند . در ادامه ، به بحث شناسايى عناصر و چهره هاى پديدآورنده اسرائيليات پرداخته ، و در دو مبحث اين عناصر را معرفى مى كند . نقد و بررسى دلايل پذيرش يا عدم پذيرش روايات اهل كتاب ، از ديگر مطالبى است كه در سه مبحث : نقد و بررسى ادلّه قرآنى و روايى ، واكنش اهل بيت عليهم السلام در برابر قصه خوانان و روايات اسرائيلى ، موضع گيرى ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و شاگردان اهل بيت عليهم السلام ، دنبال نموده است . در پايان نيز به نقد و بررسى اسرائيليات در تفاسير (با تأكيد بر آراى برخى از مفسّران اهل سنّت و شيعه) همت گماشته است .

156 . پژوهشى پيرامون دنيا از ديدگاه قرآن و روايات ،سيّد محمّد طالقانى اصفهانى ، كارشناسى ارشد رشته الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد باقر حجتى ، 1370 ، 129 ص .

.

ص: 131

پژوهشى پيرامون شيوه هاى تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ،

بررسى پيرامون واژه «دنيا» و شناخت دنيا در لغت و اصطلاح و توضيح مفهوم اين واژه در آيات كريمه قرآن مجيد و منظور از استعمال آن در موارد مختلف ، دنيا از منظر معصومان عليهم السلام و بزرگان دين عناوين بحث در اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . اين پايان نامه از پنج فصل و چندين بخش ترتيب يافته است : فصل اوّل ، در باب واژه «دنيا» است كه در سه بخش ، به اشتقاق ريشه «دنيا» و اقوال موجود در آن ، معناى لغوى و اصطلاحى آن در قرآن مى پردازد . فصل دوم ، در باره شناخت دنياست كه خود به سه بخش تقسيم شده است : بخش اوّل ، مربوط به قرآن و دنياست. در اين بخش ، مذمت دنيا و ترجيح آن بر آخرت و معناى دنياى مذموم از نظر امام صادق عليه السلام بيان شده و در ضمن ، به كلمات بزرگان تفسير نيز اشاراتى رفته است . در بخش دوم ، روايات دنيا ، در دو بُعد مثبت و ستوده و منفى و نكوهيده بررسى شده است . بخش سوم ، دنيا از ديدگاه حكما را پژوهيده است . فصل سوم ، با عنوان انسان و دنيا ، چند بخش دارد : بخش اوّل ، رابطه انسان با دنياست. بخش دوم به زهد و زاهد در دنيا ، درجات زهد و تعريف زهد در دنيا از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام مى پردازد. بخش سوم نيز اختيار انسان در دنيا را بررسى مى كند . فصل چهارم ، با عنوان دنيا و آخرت ، نيز بخش هايى دارد. در اين بخش هاى سه گانه ، تفاوت دنيا و آخرت ، حب دنيا و آخرت و تأثير اعتقاد به آخرت در زندگى دنيا بررسى شده است. فصل پنجم در باره مَثَل دنياست. اين فصل نيز در بخش هايى از قبيل مثل دنيا در قرآن ، مثل دنيا در روايات و مثل دنيا در لسان حكيمان سامان يافته است .

157 . پژوهشى پيرامون شيوه هاى تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ،سيما كمالى فرج اللّه زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1378 ، 185 ص . كندوكاوى در روايات تفسيرى و دقت و تأمل در شيوه هاى مورد استفاده اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن ، سير تفسير از بدو نزول قرآن در دوران رسالت و پس از آن در مكتب خلفا و مكتب پيروان اهل بيت عليهم السلام و تحولات آن ، جايگاه ويژه تفسيرى اهل بيت عليهم السلام در منابع

.

ص: 132

پژوهشى پيرامون غلات شيعه و موضع ائمه عليهم السلام در اين باب،

معتبر و مشترك ، هدف نگارنده از نگارش اين پايان نامه است . از آن جهت كه عترت طاهره عليهم السلام ، ترجمان قرآن و مستنطقون آن هستند ، بر همه مسلمين لازم است تا در فهم قرآن به ايشان رجوع كنند ؛ همان طور كه برآنها لازم است به قرآن رجوع نموده ، در آيات آن تدبر كنند و از منظر اهل بيت عليهم السلام به قرآن بنگرند و با راهنمايى هاى ايشان به تفكر و انديشه صحيح در قرآن بپردازند و به فهم صحيح آيات آن دست يابند . به همين منظور ، رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت گرامى ايشان در تمام دوران رسالت و امامت خويش به تبيين و تفسير قرآن مبادرت نمودند تا امت ، راه صحيح فهم قرآن را دريابد وبه بيراهه ها و انحرافات مبتلا نگردد. بخش هاى سه گانه اين پايان نامه ، بيانگر اين واقعيت مهم است . در بخش اوّل ، نگارنده با انتخاب عنوان مرورى بر سير تحولات تفسير قرآن كريم _ كه از دو فصل تشكيل يافته است _ در فصل اوّل آن ، به سير تحولات تفسير در دوران رسالت و در فصل دوم ، به سير تحولات تفسير پس از رحلت حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله پرداخته است ، كه اين فصل ، پس از بررسى سير تحولات تفسير در مكتب خلفا و پيروان آنها ، بيانگر سير تحولات تفسير در مكتب اهل بيت عليهم السلام و پيروان آنها است . در بخش دوم نيز _ كه شامل دو فصل است _ در فصل اوّل آن ، به تبيين جايگاه و شأن تفسيرى اهل بيت عليهم السلام در قرآن كريم و در فصل دوم ، به تبيين جايگاه و شأن تفسيرى اهل بيت عليهم السلام در سنّت نبوى پرداخته است . سومين بخش اين مجموعه نيز از دوفصل تشكيل يافته است كه در فصل اوّل آن ، نظرى به شيوه هاى مطرود تفسيرى از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام افكنده و در فصل دوم نيز شيوه هاى تفسيرى مورد استفاده اهل بيت عليهم السلام را مطرح نموده است .

158 . پژوهشى پيرامون غلات شيعه و موضع ائمه عليهم السلام در اين باب ،اسكندر اسفنديارى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : دكتر احمد طاهرى عراقى و دكتر عبد الكريم گلشنى ، 1375 ، 347 ص . رساله حاضر ، پژوهشى توصيفى _ تحليلى در پاسخ اين سؤالات است كه آيا غلات را مى توان شيعه و حتى مسلمان دانست؟ و در اين صورت ، تفاوت ميان امامت و الوهيت

.

ص: 133

پژوهشى پيرامون مصونيت قرآن از تحريف،

چيست؟ و آيا با جا دادن غلات در شمار شيعيان ، فرسنگ ها از تعريفى كه متفقا شيعه و سنّى از شيعه ارائه مى كنند تجاوز نكرده ايم؟ و يا اين كه غلات ، جزء شيعه محسوب نمى شوند و آنان يا خود را به اين طائفه بسته اند و يا معاندان شيعه ايشان را در عداد فرقه مزبور آورده اند ؟ نگارنده ، رساله خود را در چهار فصل به انجام رسانده است : در فصل اوّل و دوم ، به بررسى مفاهيم و واژه هايى كه مستقيم يا غير مستقيم در بحث ، دخيل هستند و همچنين بررسى اجمالى اوضاع عقيدتى ، اجتماعى و سياسى حكومت اسلامى ، از ابتدا تا غيبت صغراى امام زمان(عج) پرداخته است . در فصل سوم ، بر سه نكته اساسى تكيه دارد و آن را به سه قسمت تقسيم مى نمايد : در قسمت اوّل ، به ذكر غلاتى كه خود را منسوب به شيعه مى كردند و در دوران اسلامى تا پايان غيبت صغرى فعاليت داشتند ، مى پردازد . در قسمت دوم ، انديشه هاى غاليگرانه اى را كه در فِرَق غير شيعه اماميه وجود داشت ، مورد بررسى قرار داده تا معلوم شود شيعه اماميه ، مبدع اين اقاويل نيست . و در قسمت سوم ، در مورد تأثيرات انديشه هاى غاليگرانه در فِرَق قرون بعدى بحث نموده تا مشخص گردد چنين انديشه اى ، با گذشت قرن هاى متمادى ، هنوز نيز مستمسك عده اى است . نگارنده ، فصل چهارم را به بررسى رجال غالى ، كه تأثير زيادى در صحت و سقم احاديث شيعه دارند اختصاص داده است ؛ رجال غالى مشهورى كه شواهد دالّ بر غلوّ آنان وجود دارد يا رجال غالى خاصى كه علماى رجال ، آنان را فاسد العقيده دانسته اند و شواهدى از طرز تفكر يا گفتارشان موجود نيست ، و رجال غالى اختلافى كه نسبت غلوى به آنان داده اند ، و همچنين موضعگيرى ائمه در مورد عده اى از رجال غالى ، عموما ، و غلو و غلات ، خصوصا ، از ديگر بحث هاى پايانى است .

159 . پژوهشى پيرامون مصونيت قرآن از تحريف ،عباس نقيئى ، كارشناس ارشد معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : على اكبر غفارى صفت و سيّد ضياء الدين سجادى ، 1368 ، 211 ص . پاسخ به اين سؤال كه چرا جمع قريب به اتفاق علماى فريقين و فحول آنان ، قائل به عدم تحريف شده اند و به عكس ، چرا عده اى ديگر تحريف قرآن را پذيرفته اند؟ مدارك و ادله

.

ص: 134

پژوهشى در احاديث معرفت نفس در منابع فريقين،

محكم نقلى و شواهد تاريخى چه مى گويند؟ آيا تحريف قرآن ، عقلاً امكان پذير است؟ اساسا قرآن چگونه جمع وتدوين شد؟ آثار اعتقاد به تحريف يا عدم آن چيست؟ از مطالب تشكيل دهنده اين پايان نامه است . نگارنده ، رساله خود را در يك مقدمه و چهار فصل تنظيم نموده است : در فصل اوّل ، مباحثى از قبيل تعريف قرآن و نيز اصطلاح تحريف و اقسام آن و تبليغات سوء برخى نسبت به شيعه و تحليل هاى غلط آنان نسبت به نظرات ايشان و نيز ضابطه و معيار تكفير و شناخت ضروريات دين را مطرح كرده است . در فصل دوم ، عمده ترين ادله طرفداران تحريف قرآن را بيان كرده و مورد بررسى قرار داده است . در اين فصل ، مباحثى از قبيل پيروى مسلمين از امم پيشين در تحريف قرآن ، جمع قرآن ، نسخ تلاوت ، مصاحف اميرالمؤمنين عليه السلام ، ابن مسعود و ابىّ بن كعب و ديگر اصحاب را مورد رسيدگى قرار داده است . در فصل سوم هم عمده ترين شبهه قائلان تحريف قرآن ، روايات موجود در مجامع روايى شيعه و سنّى را مورد نقد و بررسى تفصيلى قرار داده است . گرچه اين شبهه نيز قاعدتا مى بايست به فصل دوم ملحق شود ، به جهت اهمّيّت و گستردگى ، نگارنده آن را به صورت فصل جداگانه اى عرضه داشته است . در فصل چهارم (آخرين فصل اين رساله) ، دلائل مهم نفى تحريف قرآن و چهار بُعدِ نقل ، عقل ، سنّت و اجماع را مطرح كرده و سپس آراى قريب به پنجاه تن از بزرگ ترين علماى شيعه ، از قرن سوم تا عصر حاضر را به تفصيل بيان كرده است . نگارنده ، متذكر اين نكته نيز شده است كه در رساله اش ، بيشتر به طرح مسئله تحريف از ديدگاه شيعه پرداخته و به دلائلى كه در پايان نامه ذكر مى كند ، از طرح آراى اهل سنّت پرهيز نموده است ؛ گرچه منابع آنان را در حد نياز مورد استفاده قرار داده است .

160 . پژوهشى در احاديث معرفت نفس در منابع فريقين ،عزت بيگم عقدائى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1382 ، 136 ص . هدف نگارنده اين رساله ، بررسى سؤالاتى از اين قبيل است : نفس چيست و معرفت نفس به چه معناست؟ حديث معرفت نفس تا چه اندازه اعتبار سندى و متنى دارد؟ گونه هاى حديث معرفت نفس در منابع فريقين چگونه است؟ مفاد حديث معرفت نف

.

ص: 135

پژوهشى در ادعيه پيرامون ذات و صفات حق تعالى،

ساز نگاه دانشمندان چيست ؟ وى ، در اين بررسى ، اعتبار سند و متن اين احاديث و دسته بندى آنها را در سه گونه متفاوت ، با تبيين اين گونه ها براساس آيات و روايات و نظرات علما و بزرگان عامه و خاصه ، مورد اهتمام قرار داده است . در فصل اوّل ، پس از كلّيات ، به معانى لغوى و اصطلاحى «نفس» در قرآن و علوم اشاره ، و وجوه و معانى و مترادفات آن را بيان كرده است . در فصل دوم ، اعتبار سند و متن اين حديث را بررسى كرده ، و با نگاهى به تاريخچه اين حديث توضيح داده كه در همه اعصار ، مورد توجّه و استناد بزرگان و علماى فريقين است . در فصل سوم، به شرح و تبيين گونه هاى مختلف حديث معرفت نفس پرداخته است. در فصل چهارم ، اين احاديث را از نگاه عرفا و علماى اخلاق بررسى و تبيين كرده است . در بخش ضمائم ، دو ضميمه با عنوان «چهل حديث در معرفت نفس» و «مأخذشناسى حديث معرفت نفس» ارائه نموده است .

161 . پژوهشى در ادعيه پيرامون ذات و صفات حق تعالى ،حميد گل مرادزاده ، كارشناسى فلسفه و كلام اسلامى ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجه الاسلام على محامد، استاد مشاور: حجه الاسلام احمد عابدى، 1377، 177 ص . موضوع مورد بحث و تحقيق رساله ، ادعيه وارده در ذات و صفات حق تعالى است كه نگارنده ، آن را در دو بخش ذات و صفات فراهم آورده ، مطالبى در مورد معرفت ذات حق ، ناتوانى درك بشر از معرفت ذات ، دلايل اين ناتوانى ، اقسام معرفت در دعا ، استخراج براهين معروف در اثبات خدا به شيوه و طريقه ادعيه ، ماهيت ، كيفيت ، وحدانيت و نفى شرك، و بررسى مسئله رؤيت از ديدگاه ادعيه ، از ديگر مباحث است . در بخش اوّل رساله ، نخست معرفت حضرت حق _ تعالى _ و فرق بين علم و معرفت ، معرفت در ادعيه ، راه هاى شناخت معرفت ، راه هاى شناخت و اثبات حق در ادعيه ، ماهيت حق _ تعالى _ از نظر آيات و ادعيه ، كيفيت حق _ تعالى _ و نفى أين براى حق _ تعالى _ و بيان وحدانيت حق _ تعالى _ ، بررسى مسئله رؤيت و ديدگاه ادعيه ، اين بخش را پايان داده است .

.

ص: 136

پژوهشى در باره دوران حكومت امام على عليه السلام در كلام مولا،

بخش دوم رساله ، بحث از صفات حضرت حق در ادعيه است . وى ، ضمن تقسيم بندى صفات و بيان جايگاه هر قسمت ، در چند فصل ، به بررسى مطالب مربوط به صفات حق _ تعالى _ پرداخته است . در فصل اوّل ، تعريف صفت و اسم ، تعريف و تفاوت ذات و صفات و اسم و صفت ، حقيقت اسم در ادعيه و معانى صفت در آن است . فصل دوم ، بررسى اسما و صفات حق در ادعيه ، صفات مخلوق ، نقش اسماى حق _ تعالى _ در عالم هستى از ديدگاه ادعيه ، راه حل دعا و شناخت صفات ، صفات و رابطه آنها با ذات حق _ تعالى _ است . فصل سوم ، در باره تقسيمات صفات است . از ديدگاه حكما ، صفات به دو دسته ثبوتى و سلبى و صفات ذات و صفات فعل تقسيم مى شوند ، و ملاك تشخيص صفت ذات از فعل را نحوه انتزاع آن مى دانند . از ديدگاه ادعيه نيز همين تقسيم در باره صفات حق _ تعالى _ مى آيد . نگارنده ، ضمن بيان صفات جلال و جمال و صفات ذات و صفات فعل در ادعيه ، مطالب اين فصل را خاتمه مى دهد . وى در فصل چهارم اين بخش ، به بررسى پيرامون مسئله صفات سبعه پرداخته و ديدگاه ادعيه در مورد اين صفات را شرح داده است و در پايان ، همان طور كه روش متكلمان و استدلال آنان را در باب صفات حق _ تعالى _ بيان كرده بود ، به بررسى روش اثبات صفات حق در ادعيه پرداخته است .

162 . پژوهشى در باره دوران حكومت امام على عليه السلام در كلام مولا ،نصرت نيلساز ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر اعظم پويازاده ، 1381 ، 312ص . هدف نگارنده در اين رساله ، آن بوده كه با نگرش دقيق و همه جانبه به كلام على عليه السلام ، گردآورى ، تجزيه و تحليل و ارزيابى كلام آن حضرت ، پژوهشى نو در باره اين برهه از تاريخ اسلام را صورت دهد . گرچه عنوان مسئله ، بيشتر جنبه تاريخى دارد ، به لحاظ رجوع مصنف به كتب حديثى و محور قراردادن كتاب شريف نهج البلاغه و شروح آن از قبيل شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد و مستدرك نهج البلاغه و ترجمه و تفسير نهج البلاغه

.

ص: 137

پژوهشى در پيرامون اصحاب اجماع،

مرحوم استاد محمّد تقى جعفرى و همچنين كتاب نهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة ، بيشتر بحث هاى پايان نامه ، حديثى است . نگارنده ، در يك درآمد و سه فصل ، به بررسى تاريخى _ روايى اين برهه پرداخته است : در بخش درآمد رساله ، به بررسى اجمالى 25 سال خلافت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله كه در شناخت زمينه هاى شكل گيرى حكومت على عليه السلام ، اصلاحات علوى ، مخالفت ها و رويارويى ها مؤثر است ، پرداخته است . در فصل اوّل ، به بررسى چگونگى بيعت مردم با على عليه السلام ، ويژگى هاى بيعت آن حضرت ، علل امتناع امام از پذيرفتن خلافت و سپس انگيزه هاى على عليه السلام در به عهده گرفتن خلافت ، اصلاحات فورى امام عليه السلام پس از زمامدارى ، يعنى اصلاحات اقتصادى و سياسى پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان رويارويى ها _ كه شامل سه بخش است _ به تجزيه و تحليل جنگ هاى جمل ، صفين و نهروان پرداخته است . فصل سوم با عنوان دوران غم و تنهايى ، به وقايع سال هاى پايانى زندگى على عليه السلام اختصاص دارد كه در آن ، نخست رويدادهاى ناگوار پس از جنگ نهروان ، مانند شهادت مالك اشتر و محمّد بن ابى بكر ، فتح مصر و حملات غارتگرانه معاويه را بررسى كرده ، سپس به عل تنهايى على عليه السلام در دوران پايانى حكومت و عوامل نافرمانى سپاهيان على عليه السلام و سستى آنها در نبرد پرداخته است . بخش سوم رساله را نيز به شهادت على عليه السلام اختصاص داده است .

163 . پژوهشى در پيرامون اصحاب اجماع ،سيّد محمّد رضوى ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات ، معارف اسلامى و ارشاد ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : على اكبر غفارى صفت ، استادان مشاور : حجة الاسلام سيّد حسين مصطفوى و دكتر كامران ايزدى مباركه ، 1375 ، 160 ص . محور بحث در اين پژوهش ، عبارتى است كه از رجال كشّى نقل شده ، و آن عبارت بحث برانگيز «أجمعت العصابة على تصحيح مايصح عنهم» است ، كه مراد وى از «عصابه» ، 18 نفر يا 22 نفر از فقها است ، كه در عصر امام باقر تا امام رضا عليه السلام مى زيسته اند . نگارنده ، با كاوشى در كتب رجالى و تاريخى به بررسى شرح حال اين افراد پرداخته است .

.

ص: 138

پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از اصول اربع مئة تا كتب اربعه،

اين رساله ، متشكل از دو فصل است : در فصل اوّل ، به مسائلى پرداخته كه دانستن آن زمينه را براى ايجاد تصويرى روشن از موضوع رساله فراهم مى كند . شرح دوران پر مخاطره امام باقر تا امام رضا عليهماالسلام و پيدايش فرقه هاى مختلف ، تبيين جايگاه بحث از اصحاب اجماع در علوم حديث ، معرفى اصحاب اجماع ، معرفى مرحوم كشّى و كتاب رجالى او ، و تعيين درجه اعتبار اين كتاب از اين مسائل است . در فصل دوم ، به بررسى عبارات كشّى پرداخته ، و تعابير و احتمالات مختلفى را كه توسط علما از اين عبارات استنتاج شده ، و نتايج حاصل از آن را مورد ارزيابى قرار داده است. در اين فصل ، نخست مختصرا به بررسى مفهوم اجماع ، حجيت و اعتبار آن ، و معناى اجماع مورد نظر در عبارات كشّى ، و موضع علما در مورد چنين اجماعى پرداخته ، و سپس معانى مختلف «ما»ى موصوله در عبارت كشّى را ارائه كرده ، و در پايان ، به تحليل شيخ طوسى رحمه الله پيرامون عبارت كشّى پرداخته است .

164 . پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از اصول اربع مائة تا كتب اربعه ،مجيد معارف ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام محمّد باقر بهبودى و على اكبر غفارى صفت ، 1372 ، 591 ص . نگارنده ، با هدف مطالعه و تحقيق درتاريخ حديث شيعه ، با توجّه به شرايط سياسى ، اجتماعى و فرهنگى ، تاريخ شيعه را به چهار دوره تقسيم كرده ، كه اين ادوار ، تطوّر حديث شيعه را از آغاز تا پايان قرن پنجم هجرى نشان مى دهد : دوره اوّل : دوران امام على عليه السلام تا عصر امام سجاد عليه السلام ؛ دوره دوم : عصر امامان باقر و صادق عليهماالسلام ، دوره سوم : عصر امام موسى كاظم عليه السلام تا اواخر غيبت صغرى ؛ دوره چهارم : عصر تدوين و پيدايش جوامع حديثى در شيعه . وى ، با بررسى و تحقيق در ادوار فوق ، اسباب و عوامل متعددى را براى تفكيك اين دوره ها از يكديگر ذكر مى كند ، و بر اين باور است كه در دوره هاى چهارگانه ، گرچه مواردى هم به طور مشترك جلب نظر مى كند ، براى رعايت تسلسل تاريخى در پيدايش و تطوّر حديث شيعه، اين طبقه بندى يا طبقه بندى هاى مشابه آن ، ضرورى است .

.

ص: 139

پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از قرن ششم تا عصر حاضر،

حديث شيعه ، از يك منظر ، محصول دوره دوم (دوران صادقين عليهماالسلام ) است ، و اين دوره در ادوار فوق ، به طور قطع ، مهم ترين دوره است ؛ از اين رو ، نويسنده تلاش مى كند تا حقايق مربوط به اين مقاطع تاريخى را ، با دقت تمام ارزيابى كند . از سوى ديگر ، دوره اوّل ، فقط دريچه اى به حديث شيعه است ، كه در آن نويسنده به شكل كوتاه به آن اشاره كرده است . دوران هاى سوم و چهارم نيز ، از آنجا كه به حفظ ، تدوين و تبويب حديث مربوط مى شود ، از نظر نويسنده از اهمّيّت خاصى در تاريخ حديث شيعه برخوردار است .

165 . پژوهشى در تاريخ حديث شيعه از قرن ششم تا عصر حاضر ،حسين صفره ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : على اكبر غفارى صفت ، 1379 ، 258 ص . نگارنده در اين پايان نامه ، در صدد بيان چارچوبى از فعاليت هاى دانشمندان و محدّثان شيعه در اين دوره از تاريخ است ، و محورهاى اصلى كار آنان را در عرصه حديث و علوم حديثى بيان مى كند. اين پايان نامه در پنج فصل ، با يك مقدمه مفصّل گردآورى شده : مطالب موجود در مقدمه عبارت اند از : پيشينه بحث ، مراحل تحقيق ، درآمد بر تاريخ حديث شيعه در دوره متأخران ، گذر از دوره متقدمان به دوره متأخران ، نقش شيخ طوسى در حديث و فقه ، نقش محقق حلى و علّامه حلى در فقه ، دلايل ركود در عرصه حديث ، تجديد حيات اخباريان ، زمينه هاى احياى اخباريگرى ، مراحل مدرسه اخباريه ، اختلافات عمده اخباريان و اصوليان و سرانجامِ اخباريان . فصل اوّل ، در باره تدوين جوامع حديثى است و معرفى بزرگانى چون مرحوم فيض كاشانى ، شيخ حرّ عاملى ، علّامه مجلسى ، ميرزاى نورى ، و تأليفات آنان ، و شرح حال هر يك و معرفى اساتيد و مشايخ و شاگردان اين أعلام ، و هدف از تأليفات آنها از زبان مؤلفان اين كتاب ها بيان شده است . فصل دوم ، در باره تأليفات متنوع در عرصه حديث است ، كه نويسنده ، عمده تأليفات را در اين زمينه ، تأليفات اربعين نويسى ، مناقب نويسى ، جمع و تدوين ادعيه و زيارات

.

ص: 140

پژوهشى در «تفسير العسكرى» منسوب به امام ابو محمّد حسن بن على عسكرى عليه السلام ،

مأثور ، جمع احاديث در اخلاق و آداب ، گردآورى احاديث اعتقادى ، گردآورى احاديث فقهى ، و توسعه و تكميل تفاسير نقلى مى داند . فصل سوم ، در باره تحليل و بررسى و شرح حديث است . معرفى و شرح كتب اربعه حديثى شيعه ، عمده بحث نگارنده در اين فصل است . در فصل چهارم ، از فعاليت در جهت اصول حديث و علم رجال بحث مى كند . بحث هايى از قبيل دراية الحديث ، علم رجال حديث ، تعريف و تاريخچه پيدايش هر يك از اين دو و نقش اين دو در رابطه با حديث ، عناوين اصلى اين فصل را تشكيل مى دهد . فصل پنجم ، در باره موقعيت حديث در دوران معاصر است . در اين فصل نيز بيشتر ، به معرفى تأليفاتى در زمينه پژوهش هاى حديثى همت گماشته و تدوين مجموعه هاى حديثى را در عصر حاضر ، از جمله فعاليت هاى مثبت در اين زمينه مى داند. در ادامه اين فصل ، نگاهى گذرا به تشكيل مؤسسات تحقيقاتى در حوزه علوم حديث دارد و تعدادى از اين مراكز را با شيوه كارى و نوع محصولات هر يك نام مى برد .

166 . پژوهشى در «تفسير العسكرى» منسوب به امام ابو محمّد حسن بن على عسكرى عليه السلام ،محمّد مسعود رهنماى منفرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجّتى ، 1367 ، 261ص، دست نويس . اين كتاب ، از جمله آثار ارزشمندى است كه همچون ديگر سندهاى گران سنگ شيعه ، از گزند حيله گرى ها در امان نمانده و ناپاكان روزگار ، از راه تقطيع يا تصحيف مطالب ، سعى در كاهش ارزش آن نموده اند . مقدار باقى مانده از اين تفسير ، تنها شامل تفسير فاتحة الكتاب و قريب نيمى از سوره بقره است ، كه مورد استفاده محققان قرار گرفته است . تاريخ كتابت قديمى ترين نسخه خطى باقى مانده از اين تفسير ، مربوط به سال 880 ه است كه ظاهرا با نسخه مرحوم محقق كَرَكى مقابله شده است ؛ البته حدود سى نسخه خطى ديگر نيز در دسترس است كه بعضى از آنها در چاپ اين تفسير ، به همراه نسخ سنگى ديگر مورد استفاده قرار گرفته است .

.

ص: 141

اين پايان نامه ، در معرفى تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام و دفاع از سند و درستى محتواى آن است . نگارنده ، ضمن اشاره به زمان پيدايش و رواج اين تفسير در بين شيعيان ، سعى در بيان ارزش و اهمّيّت جايگاه آن در بين تفاسير مأثور دارد و با اعتراف به ناقص بودن آن _ كه فقط بخشى از تفسير را داراست _ آن را از آثار ارزشمند شيعى برشمرده . رساله ، دربردارنده يك مقدمه و پنج فصل است : در مقدمه ، اهمّيّت و جايگاه تفسير مأثور ، با استشهاد به رواياتى كه محوريت معصومان عليهم السلام و سخنان آنان را در تبيين آيات قرآن روشن مى سازد ، مورد بحث قرار گرفته است . در فصل نخست ، گزارشى اجمالى از چگونگى تدوين اين تفسير ، با ذكر جريان تاريخى آن و بيان اولين بخش تفسير ، كه از ناحيه حضرت املا شد و عناوين برجسته آن آمده است . فصل دوم، به بررسى سند تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام اختصاص يافته است. نگارنده ، براى اين تفسير ، دو سند ذكر كرده و كوشيده تا وثاقت محمّد بن قاسم ، مفسّر استرآبادى ، راوى اين تفسير را با طرح دعاوى و ردودى اثبات كند . و در پايان فصل ، به نقل قول شيخ صدوق رحمه اللهو ادله او پرداخته است . در فصل سوم ، ديدگاه صاحب نظران رجال ، حديث و تفسير در باره اين تفسير ، انعكاس يافته و به نقل از علّامه مجلسى و محدّث نورى ، از صحّت استناد اين كتاب به امام عليه السلام دفاع شده است . در فصل چهارم ، عمده ترين اشكال هاى محتواى اين تفسير ، ارائه شده و به آنها پاسخ داده شده است. اين اشكال ها ، عمدتا ، از سوى شيخ محمّد جواد بلاغى در كتابى با عنوان رسالة التكذيب لرواية التفسير المنسوب إلى العسكرى عليه السلام و علّامه شوشترى در كتاب الأخبار الدخيلة طرح شده است. چنان كه از ميان عامّه ، محمّد حسين ذهبى در كتاب التفسير والمفسّرون ، به تضعيف اين تفسير پرداخته است . نويسنده ، با اين عناوين : شواهدى بر تصحيف ، اعتراضات سطحى ، مغايرت با مستندات تاريخى ، نارسايى ظاهرى برخى از مضامين ، بررسى شواهد اختصاصى التفسير و المفسّرون ، بررسى شبهه غلو در مقامات معصومان عليهم السلام و بررسى شبهه كثرت معجزات ، به نقدها پاسخ داده است. در پايان ، نسخه هاى خطّى اين تفسير و نيز فهرست تفصيلى عناوين آن آمده است.

.

ص: 142

پژوهشى در زمينه تاريخى نامه هاى «نهج البلاغه» ،

167 . پژوهشى در زمينه تاريخى نامه هاى «نهج البلاغه» ،مائده حسن پور اميرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1376 ، 209ص . نگارنده در اين مجموعه ، نامه هايى را آورده كه خطاب به دوستان و دشمنان ، كارگزاران و حكمرانان و خراج گيران و فرماندهان و سپاهيان و نيز مردم شهرها نوشته شده است ، و ضمن بيان كليّات هر نامه ، به مصادر آنها نيز اشاره نموده و سپس به زمينه تاريخى آن و سبب نگارش نامه مورد نظر پرداخته است . نهج البلاغه ، كتابى است كه بعد از قرآن كريم مقام نخست فصاحت و بلاغت را به خود اختصاص داد ، و از اين رهگذر ، مردمى كوتاه نظر به انكار اين حقيقت نشستند كه اين مجموعه ، اثرى ارزنده از مولايمان على عليه السلام است ، و آن را گاه به سيّد رضى رحمه الله و گاه به برادرش سيّد مرتضى رحمه الله نسبت مى دهند ، و مرسل بودن اين مجموعه ، مزيد بر علت مى شود ؛ البته سيّد رضى رحمه اللهكه سند مطالب نهج البلاغه را حذف نمود ، از ابتدا كه دست به تأليف آن زد ، قصد نداشت كه آن را به عنوان يك منبع حديثى از خود برجاى گذارد . به علاوه نمى دانست كه حوادث روزگار ، كتاب خانه او را به آتش مى كشد و صدها سال بعد ، مردم نيازمند به شنيدن سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام مى شوند ، و نيز بعضى بر گفته ها و نوشته هاى آن حضرت تشكيك مى كنند . نگارنده ، در رساله خود مى نويسد : «آنچه مهم است اين است كه بتوانيم پاسخى مستدل به آن اشكالات بدهيم ؛ از اين رو چنين به نظرم رسيد كه تاريخ مى تواند تا حدود زيادى اين مشكل را حل كند» . شيوه كار وى بدين صورت بوده كه نخست با مراجعه به كتاب مصادر نهج البلاغه و اسانيده از دكتر سيّد عبد الزهرا الحسينى الخطيب ، مآخذ همه نامه ها را فيش بردارى كند ، كه در اين باب ، از مصادر نهج البلاغه از عبداللّه نعمه هم كمك گرفته است . سپس با مراجعه به مصادر آن نامه ها ، تا آن جا كه در توانش بوده ، موقعيت تاريخى نامه ها را به دست آورده است . پس از انجام مقدمات ، و كنار هم گذاردن آنها ، نامه هاى حضرت را به دو بخش تقسيم نموده . نخست ، تعدادى از نامه هاى آن حضرت كه داراى زمينه تاريخى خاصى هستند

.

ص: 143

پژوهشى در معراج از نگاه قرآن و روايات،

كه تعداد آنها هم نسبتا زياد است _ مثل نامه چهلم كه احتمالاً در باره عبداللّه بن عباس است ، و يا نامه هايى كه در مقام پاسخگويى به نامه هاى معاويه نوشته شده و يا نامه اى كه براى مردم كوفه مرقوم فرموده است و طى آن از آنها طلب يارى نمود . دسته ديگر از نامه هاى آن حضرت ، كه سبب و زمينه خاصى ندارد بلكه يا به صورت پند و اندرز و وصيت است ، مانند آنچه كه در باره اموال خود به هنگام بازگشت از صفين مى فرمايد ، و نيز نامه اى كه براى سلمان فارسى رحمه الله مرقوم فرموده است ، و يا آن كه جنبه بخش نامه و دستور العمل دارد ، مثل نامه حضرت به كارگزارانش در باره چگونگى انجام فريضه نماز و زمان نماز ظهر و عصر و يا چگونگى جمع آورى خراج و ماليات . ترتيب كار نگارنده در اين مجموعه ، بر اساس همان ترتيب نامه ها در نهج البلاغه فيض الاسلام است كه نخست ، اندكى از آغاز نامه را آورده و آن گاه ، خلاصه ترجمه يا مفهوم نامه امام على عليه السلام را توضيح داده و سپس به مصادر آن اشاره نموده و مطالب تاريخى يا زمينه تاريخى نامه را ذكر كرده است .

168 . پژوهشى در معراج از نگاه قرآن و روايات ،محسن اديب بهروز ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : حجة الاسلام حسين توفيقى ، بى تا ، 213 ص . تبيين مفهوم و معناى معراج ، بررسى و اثبات امكان وقوع آن ، عقلاً و نقلاً ، و بررسى شيوه و كيفيت معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، موضوع بحث محقق در اين رساله است . بررسى اين محقق ، در شش فصل و يك خاتمه سامان يافته است : در نخستين فصل ، به تبيين معناى واژه «معراج» بر اساس كتب لغوى پرداخته و پس از آن ، معناى اصطلاحى معراج را در قرآن و روايات آورده است . در پايان بحث نيز تعاريف بزرگان را از معراج عرضه كرده و با تعريفى كه خود برگزيده ، اين فصل را پايان داده است . در فصل دوم، به اثبات معراج پرداخته است، كه با تفسير وتبيين آيات سوره اسراء ونجم آغاز و با عرضه و تحليل روايات اين موضوع و سپس ارائه دليل عقل، آن را ادامه داده و در پايان نيز آرا و گفتار متفكران ، دانشوران و متكلمان و محدّثان اسلامى را آورده است كه اعتقاد به معراج را ضرورى تلقى كرده و انكار و روى برتافتن از آن را كفر دانسته اند . در فصل سوم ، با استناد به يك روايت صحيح و تأييد ديگر روايات ، تعدد معراج را به

.

ص: 144

پژوهشى در نقش الگويى معصومان در تربيت انسان،

اثبات رسانده و در پايان ، با الهام از سخنان علّامه طباطبايى ، دو مرتبه بودن معراج را تبيين و تأييد نموده است . در چهارمين فصل ، زمان و مكان معراج را _ كه از پرگفتگوترين و جنجالى ترين بحث هاى معراج است _ مطرح نموده ، تضارب آرا و شگفتى در اين باره در منابع و متون و تحقيقات محققان را نيز ضميمه كرده است . در فصل پنجم ، با الهام از روايات و با تكيه بر آيات «لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَاتِنَآ» و «لَقَدْ رَأَى مِنْ ءَايَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى» از هدف اين سفر ملكوتى سخن گفته است ، و براى تبيين بيشتر و بيان نمودن ابعاد هدف ، پاره اى از مشاهدات پيامبر صلى الله عليه و آله را در معراج گزارش كرده و با گفتارى از بزرگان در اين باره ، فصل را پايان داده است . در آخرين فصل ، با استناد به روايات معصومان عليهم السلام ، از ولايت على عليه السلام ، وجوب نمازهاى روزانه ، ماده اوليه وجود زهراى اطهر عليهاالسلام ، رفع تكليف هاى دشوار امت هاى پيشين از امت رسول اللّه صلى الله عليه و آله به عنوان دستاوردهاى مهم اين سفر ملكوتى ياد كرده است و با نقد و بررسى ديدگاه هاى مختلف در اين زمينه ، اين فصل را پايان داده است .

169 . پژوهشى در نقش الگويى معصومان در تربيت انسان ،محبوبه يوسفى يگانه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1382 ، 241 . چگونه مى توان به نقش الگويى معصومان عليهم السلام پى برد؟ آيا اهل بيت عليهم السلام مى توانند الگوى عصر حاضر باشند؟ نقش الگو به عنوان يكى از عوامل مؤثر در تربيت چيست؟ شاخصه هاى اساسى اسوه و متأسى در فرهنگ وحى كدام اند؟ آسيب ها و شبهات مطرح در تأسى از اهل بيت عليهم السلام كدام اند؟ اينها ، پرسش هايى است كه پاسخ به آنها هدف نگارنده در اين تحقيق را تشكيل مى دهد ، كه در پنج فصل آن را شرح و بسط داده است . در فصل اوّل _ كه كلّيات مسئله است _ به بيان جنبه هاى مجهول و مبهم مسئله ، پرسش هاى پيرامون آن ، فرضيه ها ، جنبه هاى نوآورى پژوهش ، نتايج علمى و عملى آن ، پيشينه و كليدواژه ها پرداخته است . فصل دوم ، كاوشى است در ابعاد و روش الگويى در تربيت . نخست ، عوامل مؤثر در تربيت را برشمرده ، و سپس به بررسى روش الگويى در تربيت پرداخته است . در اين مبحث ، جايگاه روش الگويى ، مبانى تربيت الگويى ، مزاياى روش تربيت الگويى ، و

.

ص: 145

پيدايش و تطور تفسير أثرى،

علل و عوامل آسيب زا در تربيت به روش الگويى را توضيح داده است . در فصل سوم ، روش الگويى در تربيت از منظر دين را تبيين و تشريح كرده است . ابتدا منابع شناسايى الگوهاى شايسته از منظر دين ، و سپس شيوه هاى اسوه پردازى در قرآن و سنّت را معرفى نموده است . عنوان فصل چهارم ، ويژگى هاى اساسى اسوه و متأسى در فرهنگ وحى است . در اين فصل نيز شاخصه هاى الگوى مطلوب در فرهنگ وحى ، و تطبيق آن بر اهل بيت عليهم السلام را توضيح داده و اركان اساسى در الگوپذيرى از معصومان را ياد آور شده است . در فصل پنجم نيز به بررسى و نقد آسيب ها و شبهات در تأسى از معصومان پرداخته است .

170 . پيدايش و تطور تفسير أثرى ،مليحه پورستّار مهادى ، دكترى الهيات و معارف اسلامى ، گرايش علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى واحد علوم و تحقيقات ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر عليرضا فيض ، 1378 ، 282 ص . نگارنده ، در اين رساله سعى دارد چهره اى روشن از اين روش تفسيرى و سير تاريخى آن و تطورى كه اين روش در طول نزديك به دو قرن اوّل هجرى به خود ديده ، به دست دهد . اين رساله ، از چهار بخش عمده تأليف گرديده : در بخش اوّل ، به دنبال تعريف هاى «تفسير» در لغت و اصطلاح و همچنين معناى لغوى و اصطلاحى واژه أثر ، تاريخچه مختصرى از پيدايش تفسير أثرى را بيان نموده ، در ضمن آن از مفسّران مشهور عصر صحابه ، مطالبى را ارائه كرده ، سپس مراكز تعليم تفسير يا مكاتب تفسيرى را به طور كامل مورد ارزيابى قرار داده است . در بخش دوم ، از مصادر تفسير أثرى ، ضمن چند فصل بحث نموده ، صورت هاى مختلف تفسير قرآن به قرآن ، اهمّيّت اين روش ، ارزش سنّت در تفسير قرآن به قرآن ، انتخاب تفسير رسول اكرم صلى الله عليه و آله را بيان مراد از اهل بيت عليهم السلام و حجيت قول آنها ، و نمونه هاى تطبيقى از تفسير قرآن با مأثور از اهل بيت عليهم السلام ، روش ابن عباس و ابن مسعود و اُبى بن كعب در تفسير ، تفسير تابعين و نمونه هايى از تفسير قرآن به مأثور از تابعين ، از ديگر مباحث مطرح شده اين بخش است .

.

ص: 146

پيرامون سكرات مرگ از ديدگاه قرآن و سنّت،

بخش سوم رساله را به بررسى مشهورترين كتب تفسير أثرى اختصاص داده ، تعدادى از تفاسير مأثور اهل سنّت و شيعه را معرفى نموده و پيرامون مؤلفان ، مراتب علمى آنها ، گفتار علما راجع به خصوصيات تفاسير مذكور ، و طريقه مؤلفان در آنها ، نكاتى را مطرح نموده است . در بخش چهارم ، از خصوصيات تفسير أثرى و ارزيابى آن در چند فصل مطالبى آورده كه عبارت است از : بحث از خبر متواتر و خبر محفوف به قرينه ، كه از طرق قطعىِ منتهى شونده به سنّت هستند ، سند حديث كه وسيله اعتماد به حديث است ، اسباب جعل حديث كه به جعل در تفسير منجر مى گردد ، اسرائيليات كه ورودشان در ميان روايات تفسيرى ، دستاويزى در دست مخالفان قرار داده است .

171 . پيرامون سكرات مرگ از ديدگاه قرآن و سنّت ،ابوالقاسم ارمى ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامى ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمود عبداللّهى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1380 ، 104 ص . ديدگاه قرآن و احاديث در باره سكرات مرگ چيست؟ علل و اسباب سختى سكرات مرگ چيست؟ حالات مؤمن در هنگام مرگ چگونه است؟ حالات كافر در هنگام مرگ چگونه است؟ پيامدهاى تربيتى بحث سكرات مرگ چيست ؟ نگارنده ، در فصول سه گانه اين پايان نامه ، در محدوده ى قرآن و روايات و بعضاً نكات عقلى در صدد پاسخ دادن به اين پرسش ها برآمده است . در فصل اوّل (كلّيات) ضرورت ، مسائل ، اهداف ، محدوديت ها و سؤالات تحقيق را بررسى نموده است . در فصل دوم ، به بررسى حقيقت مرگ پرداخته ، و اين مباحث را مطرح كرده است : مرگ چيست ؟ رابطه مرگ و تجرد روح چيست ؟ فرق مرگ حتمى و غير حتمى چيست ؟ كيفيت قبض روح چگونه است ؟ همچنين ، مرگ از نظر آيات قرآن و روايات ، از مسائل مطرح شده در اين فصل است . فصل سوم ، در باره مرگ و تجرد روح است . نخست ، معناى لغوى «روح» ، حقيقت روح ، موارد استعمال روح در قرآن ، تجرد روح و برهان بقاى روح را توضيح داده ، و

.

ص: 147

پيش فرض هاى فهم احاديث اعتقادى با تأكيد بر علم

تاريخ الحديث،دراية الحديث ومصطلحات آن،

سپس به بحث اجل و معناى آن ، موارد استفاده در آيات و روايات ، و سكرات مرگ پرداخته است . در پايان فصل ، ريشه ها و عوامل فرار از مرگ را توضيح داده است .

172 . پيش فرض هاى فهم احاديث اعتقادى با تأكيد بر علم، عقل، استدلال و قلب، باور، تقليد در اصول دين ،روح اللّه نادعلى ، كارشناسى ارشد علوم حديث ، دانشكده علوم حديث (شهر رى) ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1386 ، 146 ص . آيا اسلام ، ارائه دهنده يك نظام معرفتى است يا نه؟ استخراج و تبيين راه هاى معتبر شناخت از نگاه روايات ، فرآيند شناخت در هر يك از اين راه ها ، عوامل مثبت و منفى تأثيرگذار بر شناخت روايات ، بررسى تأثيرى كه نظام معرفت شناسى اسلام بر شيوه بيان معصومان عليهم السلام نهاده است ، و دست يابى به توقع شارع از مخاطبان در مواجهه ايشان با اعتقادات ، اهداف نگارنده را در اين پژوهش تشكيل مى دهد. وى ، با محور قرار دادن آثار رسيده از معصومان عليهم السلام ، بخشى از فرايند فهم احاديث اعتقادى را ، با عنوان پيش فرض هاى فهم مورد بررسى قرار داده است . يكى از مبانى و پيش فرض هاى فهم احاديث اعتقادى ، شناخت عقل است ، كه نگارنده در باره آن بحث كرده است . در بخش آخر ، جايگاه قلب را در فهم احاديث اعتقادى به عنوان پيش فرض ديگر ، مورد بررسى قرار داده است .

173 . تاريخ الحديث، دراية الحديث و مصطلحات آن ،محمّد على ربى پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1375 ، 145 ص . تحقيق در باب تاريخ حديث ، درايه و مصطلحات حديث ، و استفاده از كتاب تلخيص مقباس الهداية ، به عنوان منبع اصلى ، براى يافتن احاديثى كه در آن منبع آمده از مآخذ ديگر ، اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . نگارنده ، در رساله خود هيچ گونه باب بندى و فصل بندى ننموده ، و عناوين را طبق آنچه

.

ص: 148

تاريخ حديث شيعه در عهد سلجوقيان،

در كتاب تلخيص مقباس الهداية آمده، مرتب نموده و توضيح داده است. نخست ، تعريفى از حديث و خبر و فرق اين دو دارد . سپس اقسام خبر را توضيح داده ، و به تقسيم بندى احاديث از لحاظ منشأ صدور ، تقسيم بندى احاديث از لحاظ چگونگى و كيفيت زنجيره سند ، اخبار واحد از نظر تعداد زنجيره سند و كيفيت متن حديث ، رابطه قرآن و سنّت و فرق ميان اين دو ، اهمّيّت حديث از نظر قرآن و رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، تأثير حديث در ادبيات ، آمار و طبقات نويسندگان حديث ، تاريخ تدوين و كتابت حديث ، و تقطيع حديث اشاره نموده است . در بخش ديگر رساله ، به توضيح سير حديث در ميان شيعه پرداخته ، و ضمن معرفى صحيفه سجاديه ، به عنوان اولين كتاب حديثى اسلام در منابع معتبر ، به بررسى كتب حديثى شيعه در چهار قرن نخست هجرى پرداخته است . بررسى كتب حديثى اهل سنّت ، بحث از علم حديث و فهم آن ، پى جويى احاديثى كه نقل به معنا شده اند ، و همچنين نظريه علماى بزرگ در اين زمينه ، از ديگر بحث هاى مطرح شده در اين رساله است .

174 . تاريخ حديث شيعه در عهد سلجوقيان ،داوود خلوصى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1381 ، 326 ص . معرفى محدّثان دوره سلجوقى ، بررسى تاريخ حديث شيعه در اين عصر و كاوشى در حكومت سلجوقيان ، از جمله مطالب مطرح شده در اين پايان نامه است . نگارنده ، رساله خود را در سه بخش تنظيم نموده است : در بخش اوّل ، طبقات سلاطين سلجوقى واتابكان ايشان ، موقعيت سياسى ، اجتماعى و فرهنگى شيعيان را توضيح مى دهد . بخش دوم رساله را به معرفى تفصيلى رجال و محدّثان شهيدِ سال هاى حكمرانى سلاجقه اختصاص داده و در فصولى ، به ذكر محدّثان نامى ، محدّثات مشهور و بيان اسامى ديگر محدّثان اين عهد پرداخته است . در بخش سوم ، به ذكر دانش هاى حديثى ، از جمله رجال و تأليفات پيرامونِ آن پرداخته و در فصول پايانى ، تأليفات حديثى مربوط به اين قرون را بررسى كرده است . وى ، تأليفات حديثى اين قرن را به دو بخش كلّى تقسيم كرده است :

.

ص: 149

تاريخ حديث شيعه در عهد صفويه،

الف _ تأليف كتاب پايه و اساسى در رجال : وى اين دوران را به نام عصر طلايى علوم رجال دانسته ؛ زيرا بسيارى از بزرگان تشيع چون شيخ طوسى و نجاشى و... به علت شرايط سخت اجتماعى ، امكان پرداختن گسترده به بسيارى از علوم را مانند قبل نداشتند ، از اين رو به رجال روى آوردند و آثار ارجمندى را در آن رقم زدند . ب _ تأليفات گسترده در موضوع مناقب : وى دلايل رويكرد نويسندگان به نگارش كتب مناقب را چنين بيان مى كند : 1 . اختلاف بيش از پيشِ مذاهب و تفرقه هاى مختلف در مورد ائمه اطهار عليهم السلام و كم رنگ شدن موقعيت و مقام ايشان ؛ 2 . روشن نمودن فضايل و مناقبى كه در طول سال هاى متعدد ، توسط خلفاى جبار اموى و عباسى پوشيده شده بود ؛ 3 . بى توجّهى و پوشيده ماندن مقام ، منزلت و درجه اهل بيت عليهم السلام حتى براى خود شيعيان .

175 . تاريخ حديث شيعه در عهد صفويه ،الياس پوراكبر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1379 ، 284 ص . اهداف اصلى نگارنده رساله ، در چند امر خلاصه مى شود : اختصاصى نمودن و به تعبيرى ، جزئى نمودن تاريخ حديث با قيد دوره خاص ، بيان علل ورود علماى جبل عامل به ايران و نقش آنها در پيشبرد حكومت صفويه و ميزان موفقيت آنان ، بررسى اهتماماتى كه در حديث نگارى با تكيه بر نقش علماى جبل عامل صورت گرفته و... . رساله ، از يك پيش گفتار و چهار بخش كلّى و يك خاتمه تشكيل يافته : در پيش گفتار ، تاريخچه پيدايش شيعه و رواج آن در عهد صفويه ، و علت اوج ترويج مسلك شيعه را توضيح داده است . در بخش اوّل ، در باره زمينه هاى پيدايش حكومت صفويه ، دعوت از علماى جبل عامل و نقش آنها در تثبيت حكومت و توجّه پادشاهان صفوى به عالمان دينى ، اوضاع سياسى _ اجتماعى ايران در دوره صفويه ، حكومت صفويه و دعوت از علماى جبل عامل ، توجّه پادشاهان صفوى به عالمان دين ، بحث نموده است . در بخش دوم _ كه از شش فصل تركيب شده _ بعد از شناخت كلّى مفهوم و خاستگاه

.

ص: 150

تاريخ حديث شيعه در قرن 7 _ 8 ،

تصوف ، بحث از طرد تصوف ، كه يكى از مهره هاى اصلىِ تشكيل حكومت صفويه بود ، و ايستادگى علما در مقابل آنها را مطرح ساخته است . در بخش سوم _ كه بخش اصلى رساله و داراى سيزده فصل است _ گفته شده كه هدف رساله ، تخصصى نمودن تاريخ حديث است و به همين لحاظ ، بعد از اشاره به زمينه هاى اجتماعى و سياسى روى آورى به حديث در اين دوره ، بحث هاى جالب توجّهى در مورد محتواى فعاليت هاى حديثى ، پالايش منابع حديثى اين دوره از روايات مخالفان ، فعاليت هاى فقه الحديثى ، شناسايى پژوهش هاى حديثى مختلف در محورهاى تدوين ، ترجمه ، حاشيه نويسى ، درايه ، رجال و شرح نويسى پرداخته است . بخش چهارم ، بحث در باره اخباريگرى و رواج آن و علل و عوامل پيدايش اين تفكر در دوره صفويه ، جريان ها و برخوردهاى فكرىِ اصولى _ اخبارى و مناقشات آنان بر روى مسائل حديثى است كه در پنج فصل ، با تعريف اخبارى و زمان پيدايش آن و معرفى مشاهير علماى اخبارى و اصول و بيان وجوه اختلاف بين اصوليان و اخباريان آغاز مى شود و انجام مى پذيرد . در خاتمه نيز تأثير مكاتب اخبارى گرى و صوفى گرى در حديث شيعه ، در دوره صفويه و تأثير بسزاى اين دو را در گسترش فعاليت هاى حديثى شيعه در اين عهد برشمرده است .

176 . تاريخ حديث شيعه در قرن 7 _ 8 ،حميد كوه پيما ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1380 ، 255ص . در اين تحقيق ، نگارنده در چهار بخش عمده ، بر آن شده تا تاريخ حديث شيعه را در برهه اى از زمان بررسى نمايد . در بخش اوّل ، به بيان موقعيت سياسى ، اجتماعى و فرهنگى قرن هفتم و هشتم پرداخته است . رسيدگى به تاريخ بنى عباس ، موقعيت خوارزمشاهيان و اسماعيليان و مغولان و همچنين ، وضعيت شيعه در عهد مغول ، چگونگى حكومت هاى ملوك الطوايفى ، شيوه رشد و نموّ تصوف ، و بررسى جغرافياى شيعه در اين دو قرن ، از مباحث اين بخش است . بخش دوم را به بيان دانش هاى حديثىِ اين دوقرن اختصاص داده كه در سه فصل ،

.

ص: 151

تاريخ و سنّت هاى آن در «نهج البلاغه»،

دراية الحديث و سير تطور آن ، رجال و نيز اجازات موجود در اين دو قرن را تبيين نموده است . در بخش چهارم ، به بيان آثار تأليفى قرن هفتم و هشتم پرداخته ، كه داراى دو فصل با اين عناوين است : آثار خطى وشرح آثار چاپى موجود از اين دو قرن . در انتها هم خاتمه اى ذكر نموده كه در آن ، نتايج كلّى از بيان مطالب پايان نامه را ارائه نموده است .

177 . تاريخ و سنّت هاى آن در «نهج البلاغه» ،احمدشاه على فردويى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد كاظم شاكر ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1378 ، 145ص . ديدگاه على عليه السلام در نهج البلاغه ، نسبت به تاريخ و ارزش و اهمّيّت آن چگونه است؟ آيا از نظر نهج البلاغه ، تاريخ سنّت هايى دارد ؟ روشش در اين باره چيست؟ شناخت سنّت ها چه تأثيرى در روند زندگى انسان دارد؟ اينها ، سؤالات اصلى اين تحقيق است كه نگارنده بدانها پرداخته است . اين رساله ، از چهار فصل فراهم آمده است : در فصل اوّل ، به كلّيات بحث از قبيل بيان مسئله ، سؤالات مطرح شده در تحقيق ، فرضيات ، اهداف و روش تحقيق پرداخته است . فصل دوم ، پيرامون تاريخ است . تعريف معناى لغوى و اصطلاحى «تاريخ» ، تاريخ از ديدگاه غيرمسلمين ، ارزش و اهمّيّت تاريخ ، عبرت آموزى از گذشتگان ، تنقيح تاريخ ، تحول و تكامل تاريخ ، نظرات برخى مورخان در باره تكامل تاريخ و نظر اسلام در اين مورد ، عوامل مؤثر در حركت تاريخ ، از جمله زيرمجموعه هايى است كه در اين فصل مورد بررسى نگارنده قرار گرفته است . فصل سوم رساله ، پيرامون سنّت است . وى ابتدا معناى لغوى «سنّت» ، سپس كاربرد اصطلاحى آن و انواع سنّت ها را شرح داده است . در فصل چهارم _ كه مبحث اصلى رساله است _ به سؤالات مطرح در اين باب پاسخ داده است . در فصل پنجم ، نمونه هاى سنن تاريخى در نهج البلاغه را آورده ، و ضمن تقسيم سنّت هاى تاريخى به دو دسته ، به شرح هر يك از اين دو دسته پرداخته است .

.

ص: 152

تأثير حديث بر حكمت متعاليه (مبدأشناسى)،

تأثير روابط انسانى مناسب در موفقيت مديران از ديدگاه «نهج البلاغه»،

سپس وظايف حكومت را در برابر اين سنّت ها از قول امام عليه السلام در نهج البلاغه توضيح داده است .

178 . تأثير حديث بر حكمت متعاليه (مبدأشناسى) ،نرگس شاهسوارانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر محمّد باقر سعيدى روشن ، 1383 ، 205 ص . حديث چه جايگاهى در شناخت وحيانى دارد؟ عقل و وحى چه نقشى در شناخت مبدأ ايفا مى كنند؟ دستاورد حكمت متعاليه در تلفيق عقل و وحى چيست؟ اينها سؤالاتى است كه نگارنده در چهار بخش رساله خود ، به پاسخ آنها پرداخته است . در بخش اوّل (كلّيات) ، تلاش نموده با مفهوم شناسى «حديث» ، «حكمت» و «حكمت متعاليه» ، جايگاه فلسفه صدرايى را آشكار كند . «آشنايى اجمالى با زندگى ، شخصيت و آثار ملاصدرا» ، از ديگر مطالب اين بخش است . نگارنده ، در سه بخش ديگر اين تحقيق درصدد است تأثيرپذيرى حكمت متعاليه از روايات در گستره مبدأشناسى را ، با استفاده از دو روش اصلى به اثبات برساند . در بخش دوم ، چشم انداز حكمت متعاليه در تأثيرپذيرى از روايات مطرح شده است. بخش سوم، مبانى صدرا در فهم روايات و ابتكارات متأثر از آن را مطرح مى كند. در بخش چهارم ، به زمينه خداشناسى پرداخته است . اين بخش ، مشتمل بر سه فصل است . مهم ترين برهان از براهين اثبات خدا (برهان صديقين) ، توحيد صفاتى و صفات خداوند ، توحيد افعالى و افعال خداوند را در اين سه فصل تبيين نموده ، و ديدگاه هاى صدرا را در اين زمينه آشكار مى سازد .

179 . تأثير روابط انسانى مناسب در موفقيت مديران از ديدگاه «نهج البلاغه» ،آيات و روايات ، مهدى شكارچى فردويى ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسين خنيفر ، 1382 ، 149ص . پاسخ به اين سؤال كه با توجّه به ديدگاه نهج البلاغه و آيات و روايات ، شاخص هاى روابط انسانى حسنه كدام اند؟ محور بحث در اين پايان نامه را تشكيل مى دهد. چهار

.

ص: 153

تأثير روحى _ اخلاقى ذكر از ديدگاه قرآن و معصومين،

فصل اين پايان نامه ، به نحوى بيانگر اين موضوع بوده و نگارنده در صدد ارائه راه كارى صحيح ، به شيوه اسلامى ، براى بهبود وضع برخوردهاى مديريتى است . در فصل اوّل ، پس از بيان كلّيات بحث در ضمن مقدمه به شرح اهداف تحقيق ، اهمّيّت تحقيق ، ضرورت تحقيق ، تعاريف لغوى و اصطلاحى و كليدى موجود در مطلب مورد بحث و همچنين نوع و روش و عملكرد خود در جمع آورى مطالب و جمع بندى ها پرداخته است . چون هدف ، سازمان آموزش وپرورش بوده ، در فصل دوم ، مطالب خود را پيرامون اين سازمان و در مسير عملكرد اين مجموعه بزرگ طراحى نموده است. تعاريف مديريت ، رهبرى آموزشى ، مديريت آموزشى و مهارت هاى لازم آن ، نقش خلوص نيّت داشتن وتوكل به خدا در سامانه مديريت ، نسبت روابط انسانى و مشورت ، نقش اين رابطه در جلب اعتماد و ايجاد انگيزش و انگيزه و رضايت شغلى كاركنان ، نقش تشويق و تنبيه و تفويض اختيارات و تناسب آن با روابط انسانى ، همچنين وجود قاطعيت و صراحت و شجاعت و نظارت و كنترل و ارزشيابىِ توأم با يك رابطه انسانى مناسب ، و در نهايت ، موانع ارتباطى ، علائم و نشانه هاى اختلال در روابط انسانى از جمله مطالبى است كه نگارنده ، در فصل سوم ، با عنوان ادبيات و پيشينه پژوهش خود ، در باره آن بحث مى كند . در فصل چهارم ، با بيان جايگاه خاص جاذبه و دافعه در مديريت ، ويژگى هاى شخصيتى مدير را ، كه در مهارت روابط انسانى تأثيرگذار است بررسى و سپس تأثير شاخص ها و عوامل عملكردىِ مدير در روابط انسانى را توضيح داده وپس از آن ، روش شناخت روابط نامطلوب از مطلوب در مديريت و همچنين شاخص و نمونه هايى از روابط نامطلوب را بازگو نموده است .

180 . تأثير روحى _ اخلاقى ذكر از ديدگاه قرآن و معصومين ،محبوبه محمّدى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد جعفر امامى ، استاد مشاور : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، 1375 ، 114ص . پرسش هاى تحقيقاتى اين پايان نامه عبارت اند از : چه آياتى در قرآن مجيد پيرامون ذكر وجود دارد؟ معصومان عليهم السلام در اين خصوص چه مطالبى فرموده اند؟ ذكر چگونه و تا چه

.

ص: 154

تأثير نقل و اثر بر مباحث توحيدى «الميزان»،

حد در تحول روحى _ اخلاقى انسان از نظر اسلام مؤثر است ؟ چه ارتباطى بين ذكر و اطمينان قلبى در قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام بيان شده است؟ غفلت نسبت به پروردگار چه نتايج روحى _ اخلاقى درپى دارد؟ ديدگاه مفسّران و علماى برگزيده ، در مورد آيات و احاديث ذكر چيست؟ اين موضوع ، در پنج فصل رساله اين محقق عرضه شده : در فصل اوّل و دوم ، در ارزش و اهمّيّت موضوع و سوابقى از مطالعات ، و منابع اصلى برگزيده را مورد نقد و بررسى قرار داده است . در فصل سوم ، چگونگى و حيطه تحقيق خود را عنوان كرده است . در فصل چهارم _ كه شامل دو بخش است _ يافته هاى خود را عرضه نموده : بررسى مفهوم ذكر ، با دلايلى از قرآن و روايات ، با توجّه به تفاسير برگزيده و شرح احاديث ، تأثيرات مختلف ذكر ، اسوه هاى متعالى ذكر ، عوامل بازدارنده ذكر ، راه كسب اين خُلق متعالى ، نقطه مقابل ذكر يعنى غفلت و تأثيرات آن ، تأثير غفلت در جهان امروز و راه گريز از آن ، از مطالب اين دو بخش است . در فصل پنجم ، نتايج مطالب عرضه شده را در چهار قسمت بيان كرده است و سپس ، توصيه هايى در زمينه تحقيق عرضه داشته است . اين فصل در پايان ، شامل كتاب نامه است كه شصت منبعِ مورد استفاده خود را در آن ثبت نموده است .

181 . تأثير نقل و اثر بر مباحث توحيدى «الميزان» ،سيّد محمّد جواد وزيرى فرد ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، 1380 ، 249 ص . الميزان ، با روش تفسيرى قرآن به قرآن ، چه رابطه اى با نقل و اثر دارد ؟ نقل و اثر ، چگونه مى تواند راه گشاى استنباط مداليل و مقاصد قرآنى باشد ؟ پاسخ به اين سؤالات ، انگيزه نگارنده در گردآورى اين پايان نامه است . وى ، اين رساله را شامل مقدمه و دو فصل ، با عناوين فطرت خداشناسى و اثبات توحيد ، تنظيم نموده است . در هر مبحث ، پس از نقل نظر صاحب الميزان ، بر اساس معيارهايى كه در مقدمه رساله آمده ، تأثير نقل و اثر بر مباحث توحيدى مذكور را مورد بررسى قرار داده است .

.

ص: 155

تأويل و جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تأويل قرآن كريم ،

[ اشاره اى به مطالب مقدمه در دو فصل رساله بشود ]آنچه وى در اين رساله تحقيق نموده ، بيانگر اين است كه هر چند الميزان ، از تفاسير مأثور به شمار نرفته ، و نظير آنها درذيل هر آيه به آوردن متن روايت اقدام ننموده ، تأثر و بهره گيرى آن از نقل و اثر ، تحقيقاً ، از تفاسير مأثور بيشتر است .

182 . تأويل و جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تأويل قرآن كريم ،محمّد عينى زاده (موحد) ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، [بى تا] ، 238ص . بررسى تأويل و نقطه افتراق آن با تفسير ، و اين كه چه رابطه اى بين تأويل آيات قرآن با اهل بيت عليهم السلام وجود دارد ، با بيان مفهوم اصطلاحى تأويل ، ضمن بررسى آيات قرآنى ، روايات و ديدگاه هاى دانشمندان ، از مطالبى است كه نگارنده در رساله خود ، به بحث و بررسى آن پرداخته است . اين پايان نامه از پنج فصل تشكيل يافته است : نگارنده ، نخست با بيان مقدمه اى ، تعريف مسئله و معانى مختلف اين عنوان را مورد بررسى قرار داده و سپس با بيان تلازم بين حديث ثقلين با اين تحقيق ، ضرورت انجام آن را تشريح نموده است . در فصل اوّل ، با عنوان سخنى در فهم قرآن كريم ، به معرفى اين كتاب آسمانى و پيشينه تاريخىِ فهم و تفسير قرآن و منابع فهم قرآن پرداخته و اين منابع را به چهار دسته تقسيم نموده ، كه عبارت اند از : بيان خود قرآن كريم ، بيان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، بيان عترت و اهل بيت مطهر پيامبر عليهم السلام ، بيان صحابه و تابعين ، كه مفصّلاً ، دلايل حجيت هر قسمت نيز در ذيل همان قسمت آمده است . در فصل دوم ، حوزه معنايى واژه «تأويل» در لغت و كاربرد آن را شرح داده است ، و با نقل اقوال مختلف لغويان و ادبا ، و كاربرد اين اصطلاح در موارد مختلف و جايگاه آن در هر مورد ، به اين مطلب اشاره دارد كه واژه «تأويل» در متون روايى و حديثى و در لسان مفسّران و اهل علم نيز در معناهاى متعددى به كار رفته است. نگارنده ، در فصل سوم ، حوزه معنايى تأويل در قرآن كريم را بررسى كرده و در

.

ص: 156

تبيين فلسفى دعا در حكمت اسلامى،

تبيين مبانى،اصول و روش هاى تربيت اجتماعى در «نهج البلاغه»،

سوره هايى چون يوسف ، كهف ، يونس ، اعراف ، نساء ، اسراء و آل عمران ، جايگاه اين حوزه را مشخص نموده است . وى در فصل چهارم ، به تأويل در روايات اهل بيت عليهم السلام پرداخته و ضمن بيان جايگاه و اهمّيّت تأويل ، بيان مى كند كه تأويل كلام خدا مانند تأويل كلام بشر نيست و تأويل هر حرفى از قرآن كريم ، داراى وجوهى است و تأويل به رأى نيز همانند تفسير به رأى ، داراى ممنوعيتى مخصوص به خود است . فصل پنجم ، در باره نتايج تحقيق است كه نگارنده در اين فصل ، خلاصه و نتايج تحقيق هر فصل را به صورت جداگانه بيان كرده است .

183 . تبيين فلسفى دعا در حكمت اسلامى ،محمّد حسين عباسى ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام فاضل گلپايگانى ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1380 ، 163 ص . هدف نگارنده در اين رساله ، بررسى و ارائه تلاش هايى است كه فيلسوفان مسلمان در جهت رفع ابهامات موجود در مورد ارتباط دعا و مسائلى همچون : عليت و معلوليت يا قضا و قدر و اراده خداوند انجام داده اند . وى ، اين مسئله را در دو فصل با بخش هاى مختلف بررسى نموده است : در بخش كلّيات ، مباحثى نظير معناى دعا را ، فوائد و اقسام آن ، و معيار استجابت دعا را ، كه مورد توجّه فيلسوفان قرار گرفته و در آثارشان آمده ، مورد بحث قرار داده است . بخش عمده بحث ، در باره دو مسئله رابطه دعا با قضا و قدر و نظام على و معلولى ، و رابطه دعا با اراده الهى است ، كه در بخش دوم آورده است . تلاش هاى فلاسفه در جهت گنجاندن دعا در نظام على و معلولى و قضاء و قدر را نيز در اين بخش بيان مى كند .

184 . تبيين مبانى، اصول و روش هاى تربيت اجتماعى در «نهج البلاغه» ،محمّد على افخمى اردكانى ، كارشناسى ارشد تاريخ فلسفه تعليم و تربيت ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، استاد راهنما : دكتر سعيد بهشتى ، استادان مشاور : دكتر حسن ملكى و دكتر سيّد كاظم اكرمى ، 1384 ، 163 ص .

.

ص: 157

تبيين مؤلفه هاى فرهنگ سازمانى با تأكيد بر «نهج البلاغه»،

اين پژوهش ، در پنج فصل تنظيم شده است : فصل اوّل را به اهمّيّت، اهداف، پرسش ها و روش تحقيق اختصاص داده است. در فصل دوم ، به بررسى پايان نامه ها ، كتب و مقالات مرتبط با تربيت اجتماعى پرداخته است . در فصل سوم ، بعد از پرداختن به مفاهيم مهم تحقيق ، مشخص نموده كه ديدگاه فردگرا ، متوجّه تربيت اجتماعى اى است كه فرد را براى غلبه بر ديگران آماده مى كند ، و تربيت اجتماعى جمع گرا ، به دنبال تربيتى است كه موجب سازگارى افراد جامعه با همديگر شود . در فصل چهارم ، پنج مبناى شرافت در خلقت انسان ، تأثيرگذارى انسان بر شرايط ، تأثيرپذيرى انسان از شرايط ، حسن و احسان ، به علاوه هفت اصل و هجده روش مربوط به اين مبانى را تبيين نموده است . در فصل پنجم ، اين نكته را بيان كرده كه مبانى ، اصول و روش هاى تربيت اجتماعى در اين بحث دينى است ؛ لذا بحث مبانى فلسفى و علمى را مطرح نكرده است . در بخش يافته هاى تحقيق نيز بيان كرده كه حضرت على عليه السلام به فرد و جامعه اهمّيّت داده ، و براى آن دو ، سرنوشتى مشترك قائل است .

185 . تبيين مؤلفه هاى فرهنگ سازمانى با تأكيد بر «نهج البلاغه» ،نسرين حاجى احمدى ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، سازمان مديريت و برنامه ريزى استان قم ، استاد راهنما : دكتر حسن زارعى متين ، 1382 ، 107 ص . پاسخ دادن به اين سؤالات كه : شيوه حكومت و زمامدارى على عليه السلام چگونه بوده و با زير دستان چه رفتارى داشته است؟ چگونه افرادى را براى حاكميت انتخاب مى نموده ؟ نظام پاداش وتنبيه حكومت ايشان چگونه بوده است؟ محورهاى بحث نگارنده ، در تحقيق خود را تشكيل مى دهد . سه فصل اين پايان نامه ، با بخش هاى گوناگونى كه دارد ، بيانگر اين اصل اساسى از ميان كلمات درر بار امير مؤمنان عليه السلام است : در فصل اوّل _ كه اختصاص به بيان كلّيات مسئله دارد _ پس از ايراد يك مقدمه در اين زمينه ، به بيان اصل مسئله پرداخته وضمن توضيح اهمّيّت وضرورت پرداختن به اين تحقيق و شرح موضوع تحقيق خود و طرح سؤال اصلى تحقيق ، به تعريف مفاهيم و واژه هاى عملياتىِ به كار گرفته شده در تحقيق پرداخته است .

.

ص: 158

تجلّى جاذبه و دافعه على عليه السلام در «نهج البلاغه»،

در فصل دوم ، مبانى نظرى و پيشينه تحقيق را بيان كرده است . تعريف فرهنگ ، مفهوم فرهنگ ، كاركرد فرهنگ ، تعاريف فرهنگِ سازمانى ، ويژگى هاى فرهنگ سازمانى ، ويژگى هاى عمومى فرهنگ ، كاركردهاى فرهنگ ، تعريف و شناخت سازمان ، جنبه هاى قابل فهم فرهنگ سازمانى ، آيين ها و تشريفات ، داستان ها ، نمادها و زبان فرهنگ ، الگوهاى اساسى تشريح سازمانى ، انواع فرهنگ سازمانى ، مديريت فرهنگ سازمانى ، حفظ فرهنگ سازمانى ، فرهنگ سازمانى وتغيير ، روش هاى تغيير وپرورش فرهنگ سازمانى ، فرهنگ و عوامل سازمانى ، جهان بينى و رابطه آن با فرهنگ سازمانى و سرانجام ، ارائه گزارشى از تحقيقات انجام شده درمورد موضوع ، از سلسله موضوعاتى است كه نگارنده ، در اين فصل بدانها پرداخته است . در فصل سوم ، ضمن بيان نقش ايمان به حقيقت هستى وباورهاى دينى درفرهنگ سازمانى ، مبانى فرهنگ سازمانى از ديدگاه نهج البلاغه را به تصوير كشيده ، و ويژگى هاى فرهنگ سازمانى را از ديدگاه حضرت على عليه السلام توضيح داده است .

186 . تجلّى جاذبه و دافعه على عليه السلام در «نهج البلاغه» ،محمّد شيبانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر محمّد حسين برومند ، 1380 ، 235 ص . در اين تحقيق ، جاذبه و دافعه على عليه السلام ، در حيطه مطالب نهج البلاغه مورد بررسى قرار گرفته است و مطالب ، عموما حول سيره على عليه السلام بيان گرديده است ؛ نه به طور عام . علاوه بر اين ، نگارنده در اين نوشتار ، با تفصيل و بيان مصاديق بسيارى _ كه تقريبا تمام مصاديق موجود در نهج البلاغه است _ به توضيح مطلب مورد نظر پرداخته و با ارجاع اين مصاديق بر ساير منابع تاريخى و شروح نهج البلاغه ، مطالب اين زمينه را شرح و بسط داده است . نويسنده ، رساله خود را به سه بخش تقسيم كرده است : بخش اوّل ، شامل كلّياتى در مورد جاذبه و دافعه ، معانى لغوى و اصطلاحى جاذبه و دافعه ، ريشه يابى بحث جاذبه و دافعه در اسلام ، اصول نظرى بحث جاذبه و دافعه على عليه السلام در نهج البلاغه و مباحثى از اين قبيل است . بخش دوم رساله ، در باره تجلّى جاذبه على عليه السلام در نهج البلاغه است كه اين بخش را نيز به دو فصل مجزا تقسيم كرده است .

.

ص: 159

تحقيق در اسامى سوره حمد و ذكر روايات وارده و فضايل آن

تحقيق در امثال «نهج البلاغه»،

1. تجلّى جاذبه على عليه السلام در برخورد با اشخاص ؛ 2. تجلّى جاذبه على عليه السلام در برخورد با عقايد و افكار گوناگون . بخش سوم ، با عنوان تجلى دافعه على عليه السلام در نهج البلاغه نيز در سه فصل آمده كه عبارت اند از : تجلى دافعه على عليه السلام در برخورد با اشخاص ، تجلى دافعه على عليه السلام در قبال گروه ها و جريانات ، تجلّى دافعه على عليه السلام در برخورد با عقايد و افكار و رويدادهاى مهم .

187 . تحقيق در اسامى سوره حمد و ذكر روايات وارده و فضايل آن و اقوال مفسّرين در اين مورد ،اشرف بيان زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر احمد حسنى رنجبر ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1378 ، 91 ص . نگارنده ، رساله خود را به پنج بخش اختصاص داده است : بخش اوّل ، در باره فضايل سوره حمد است . عناوين اين بخش عبارت اند از : فضايل سوره حمد از ديدگاه روايات ، فضايل سوره حمد در آراى دانشمندان اسلامى ، و فضايل سوره حمد از نظر محل و موقعيت نزول . بخش دوم ، مدخلى است بر نام هاى سوره حمد ، كه اين نام ها را از كتب تفسيرى و تاريخى جمع آورى نموده است . بخش سوم ، در باره بررسى نام هاى سوره حمد است . نخست ، نام هاى وارده از طريق روايات ، و سپس نام هاى وارده از طريق مفسّران و محققان قرآن كريم را ذكر كرده است . در بخش چهارم ، به وجه تسميه نام هاى سوره حمد پرداخته ، و بيست نام اين سوره را توضيح داده است . بخش پنجم نيز در باب تحقيق در باره جزئيت (بسم اللّه ) در سوره حمد است ، كه اين بخش شامل سه فصل است . در آخر ، نتيجه گيرى كلّى را آورده است .

188 . تحقيق در امثال «نهج البلاغه» ،مريم اقباليان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1382 ، 248 ص .

.

ص: 160

تحقيق در باره شخصيت ابن عباس و روش تفسيرى او،

كتاب الامثال و الحكم المستخرجة من نهج البلاغة ، اثر محمّد غروى ، به عنوان منبع اصلى اين تحقيق استفاده شده است . كارهايى كه نگارنده در اين زمينه انجام داده ، در سه فصل خلاصه مى شود : در بخش اوّل از فصل اوّل ، پس از بررسى واژه «مَثَل» و «تمثيل» از نظر لغوى ، به جايگاه آن در ادبيات ، ويژگى ها اقسام مقاصد ، و روش ترجمه ضرب المثل ها پرداخته است . در بخش دوم و سوم ، موضوع امثال در قرآن و نهج البلاغه را بررسى كرده است . فصل دوم رساله را به طور مشخص ، به امثال موجود در نهج البلاغه اختصاص داده ، برخى از امثال قرآنى نهج البلاغه را شرح داده است . در فصل سوم ، امثال سائره و غير قرآنى نهج البلاغه را ، طبق موارد كاربرد حضرت على عليه السلام ، فصل بندى نموده ، و برخى از آنها را به تفصيل بررسى كرده است .

189 . تحقيق در باره شخصيت ابن عباس و روش تفسيرى او ،سيّد ابراهيم مير باقرى، دكترى رشته فرهنگ عربى و علوم قرآنى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، استادان راهنما : دكتر يحيى نورى و دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، بى تا ، 387 ص. اين پايان نامه ، در باره معرفى شخصيت علمى و روش تفسيرى يكى از اصحاب بزرگوار رسول خدا صلى الله عليه و آله است ؛ شخصيتى كه در بين صحابه ، از ويژگى خاصى برخوردار است و مورد قبول فريقين به شمار مى آيد. همچنين ، روايات اين شخصيت برجسته ، خصوصا روايات تفسيرى او ، جايگاهى ويژه دارد. اين پايان نامه از يك مقدمه ، دو باب و پنج فصل تدوين شده است : گردآورنده ، در مقدمه به بررسى شخصيت علمى ابن عباس پرداخته و ضمن آن ، اهمّيّت و جايگاه علم تفسير را در بين جوامع اسلامى بررسى نموده است. باب اوّل را تماما به شرح زندگانى و معرفى ابن عباس پرداخته است . نام و نسب ، ولادت و وفات و مدت عمر ، خصائص ظاهرى و شمايل ، و صفاتى از قبيل حافظه ، سخنورى و فصاحت، هوش و فراست، سجايا و اخلاق ابن عباس را توضيح داده است. ملازمت ابن عباس با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، موقعيت او نزد آن حضرت ، شرح موقعيت ابن عباس در زمان خلفا و معرفى تعدادى از معاصران وى ، زندگانى سياسى ابن عباس و تقارن آن با دوران خلافت حضرت على عليه السلام از ديگر مطالب فصل اوّل است . فصل دوم ، مربوط به شخصيت علمى ابن عباس و مقام و موقع تفسيرى اوست . القاب

.

ص: 161

تحقيق در وجوه اشتراك قرآن و سنّت اسلامى و تورات و تلمود،

ابن عباس و وجه نام گذارى او به اين لقب ها ، نظر صحابه و تابعين در باره شخصيت علمى او ، همبستگى ابن عباس با نبى اكرم صلى الله عليه و آله ، دعاهاى نبى اكرم صلى الله عليه و آله در باره او ، استعداد نيرومند او ، كوشش و شوق بى اندازه وى به تحصيل دانش و شاگردى اميرمؤمنان ، على عليه السلام ، از جمله اين امور به شمار مى آيند. فصل سوم ، در باره طرق روايى ابن عباس بحث مى كند و بهترين طرق روايى ابن عباس را معرفى مى نمايد . مقام و موقع دينى ابن عبّاس ، عقيده شيعه در مورد ابن عباس ، و وثاقت و عدالت ابن عباس در نزد فريقين ، از ديگر مطالب اين فصل است.

190 . تحقيق در وجوه اشتراك قرآن و سنّت اسلامى و تورات و تلمود ،سيّد عبد المجيد حيرت سجادى ، دكترى ، 533 ص ، دست نويس . سه دين توحيدى ، يعنى يهود و مسيحيت و اسلام ، هر يك داراى كتابى ويژه اند و گروندگان بدانها معتقدند كه كتب مذكور ، بيان و نقل كلماتى از اللّه هستند . اين رساله ، با بررسى مستندات موجود از اين سه دين الهى ، تورات و انجيل موجود را مورد بررسى و نقد قرار داده و مقايسه اى بين اين دو كتاب و قرآن دارد . نگارنده ، در اين رساله مطالب قرآن و تورات را به پنج بخش (اللّه _ يهوه ، فرشتگان ، قصه ها ، احكام ، اخلاق) تقسيم كرده است ، و ضمن تحقيق در وجوه اشتراك و افتراق آنها ، سنّت اسلامى و تلمود را نيز يادآور شده است . وى ، ضمن بر شمردن تعداد قصه هايى كه در قرآن و تورات بوده، آنها را با هم مقابله و مقايسه كرده است، و مجموعا ، اين قصه ها را به بخش هاى متعددى منقسم نموده كه مجموع آنها هجده قسم مى شود . وى ، در بخش اوّل با استناد به آيه شريفه 112 سوره اخلاص و مزمور سيزدهم از مزامير تورات ، معانى «اللّه » و «يهوه» را توضيح داده و سپس به شرح صفات وارده خداوند در اين دو مورد پرداخته است . بخش دوم رساله _ كه با عنوان آفرينش يا به تعبير تورات ، سِفر پيدايش است _ نخست در باره پيدايش فرشتگان در آسمان و زمين پرداخته است ، سپس عقيده اهل كتاب در باره وظايف فرشتگان در آسمان را با ذكر بخش هايى از تورات و آيات قرآن مجيد توضيح داده است . بخش سوم رساله _ كه مربوط به داستان ها مى شود _ به نقل داستان هابيل و قابيل در قرآن و تورات ، داستان نوح در اين دو كتاب ، ابراهيم و كعبه ، اسحاق ، اسماعيل ذبيح ،

.

ص: 162

تحقيق نسخه خطى «ايضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السنّة»،

تحقيق و بررسى اسانيد روايات تفسيرى امام محمّد باقر عليه السلام ،

يعقوب ، لوط و قوم لوط ، يوسف ، موسى ، قارون ، جالوت و داوود ، سليمان ، ايوب ، يونس و اليسع و چگونگى سرگذشت هر يك به نقل از قرآن و تورات پرداخته ، و وجوه اشتراك و افتراق اين دو كتاب را در نقل اين قصص بيان نموده است . مبحث ديگر رساله ، بخش احكام است . در اين بخش ، به مقايسه بين احكام اسلام و يهود در قرآن و تورات پرداخته است . مسائل مهمى از قبيل ارث ، احكام بت پرستى ، احكام بردگى ، و... و مبحث اخلاق در پايان رساله آمده است .

191 . تحقيق نسخه خطى «ايضاح مخالفة السنة لنص الكتاب والسنّة» ،بى بى سادات رضى بهابادى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر آذرتاش آذرنوش ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر محمّد مجتهد شبسترى ، 1377 ، 285 ص . آنچه نگارنه در اين رساله انجام داده عبارت است از : 1 . در مقدمه ، ابتدا به شرح زندگى علمى علّامه حلى ، مؤلف كتاب پرداخته است . معرفى آثار چاپى و غيرچاپى مؤلف از ويژگى هاى اين بخش است . 2 . پس از اين گفتار ، پيش گفتارى بر كتاب ايضاح مخالفة السنة لنص الكتاب و السّنة نگاشته ، و در آن كوشيده به معرفى كتاب و شيوه تفسيرى مؤلف بپردازد . 3 . سپس ، هنگام مطالعه كتاب ، با ملاحظه برخى شواهد تاريخى و تحليل محتواى كتاب ، به اين نتيجه رسيده كه مراد علّامه از اهل سنّت ، تقريبا هميشه ، اشاعره بوده است ؛ از اين رو ، قسمت سوم مقدمه را به مكتب كلامى اشعرى اختصاص داده ، تا انتقادهاى علّامه به مبانى عقيدتى اشعريان را آشكارتر سازد . 4 . در بخش پايانى مقدمه ، به بيان موارد تناقض كلام اهل سنّت با قرآن ، از ديدگاه علّامه حلى پرداخته است . 5 . در پايان مقدمه و پيش از متن كتاب ، چند تصوير از نسخه هاى خطى مذكور را عرضه كرده است .

192 . تحقيق و بررسى اسانيد روايات تفسيرى امام محمّد باقر عليه السلام ،بهمن منصورى ، دكترى ، علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : على اكبر غفارى صفت ، استاد مشاور : دكتر هادى عالم زاده ، 1378 ، 467 ص .

.

ص: 163

ارزيابى اسانيد روايات تفسيرى امام باقر عليه السلام ، از ابتداى قرآن تاپايان سوره بقره ، هدف اصلى نگارنده در اين تحقيق است . اين رساله ، در دو جلد فراهم آمده كه جلد اوّل ، داراى سه بخش و جلد دوم داراى دو بخش است ، كه هر بخش نيز داراى فصل هايى است . بخش اوّل ، به بررسى شخصيت امام محمّد باقر عليه السلام پرداخته ، و چهار فصل با اين عناوين دارد : زندگانى امام باقر عليه السلام ، اوضاع سياسى عصر امام باقر عليه السلام ، مقام علمى امام باقر عليه السلام و جايگاه تفسيرى امام باقر عليه السلام . بخش دوم ، مربوط به تعاريف و اصطلاحات است . اصطلاحات كلّى ، انواع اصلى حديث ، اصطلاحات مربوط به سند و متن حديث ، اصطلاحات مربوط به مدح روات و اصطلاحات مربوط به ذمّ روات را در اين بخش توضيح داده است . البته در فصل چهارم از بخش اوّل مشخص نموده كه امام عليه السلام با دست خود كتاب تفسيرى ننوشته اند و يا اگر نوشته اند ، هيچ گونه خبر و اثرى از آن به دست ما نرسيده است . همچنين ، اشاره كرده كه دو تفسير ابوالجارود و جابر بن يزيد جعفى به امام منسوب هستند . وى ، براى رسيدن به هدف اوّل خود نيز يك بخش اختصاص داده ، كه در سه فصل ، به ترتيب روايات مربوط به علوم قرآنى ، سوره حمد و سوره بقره جمع آورى شده و در مجموع ، تعداد 366 روايت و 504 سند ، با مراجعه به منابع و متون معتبر شيعه و سنّى استخراج و احصا گرديده و به نگارش در آمده است. اين روايات ، در فصل اوّل علوم قرآنى ، در جلد دوم ، به ترتيب موضوعاتِ شانزده گانه پشت سر هم قرار گرفته اند ، و در فصل دوم و سوم ، سوره هاى حمد و بقره به ترتيب آيات مرتب گرديده اند . همچنين ، از حاصل مطالعات به عمل آمده خود در بخش هاى اوّل و چهارم ، سه بخش مفصّل ديگر نيز اختصاص داده ، كه در بخش هاى دوم و سوم _ كه به منزله مقدمه و پيش نياز براى ورود به بخش چهارم و پنجم هستند _ به بيان تعاريف و اصطلاحات زيادى كه در رساله و بالاخص بخش پايانى آن به كار رفته است ، و نيز به بررسى رجال و راويان احاديث مندرج در بخش چهارم پرداخته است . در بخش نهايى رساله _ كه بر اساس مطالعات و تحقيقات به عمل آمده ، به ارزيابى سندهاى روايات و نيز تعيين نوع هر يك از آنها و نهايتا ، تعيين ميزان و درجه اعتبار آنها پرداخته _ بر همين اساس ، از مجموع 504 سند ارائه شده ، تعداد 24 سند از نوع صحيح ،

.

ص: 164

تحقيقى پيرامون احاديث قدسى،

تحقيقى پيرامون شخصيت و كتاب رجالى ابن غضايرى،

3 سند حسن ، 17 سند موثق ، 38 سند قوى و 422 سند ضعيف را به صورت دسته بندى بيان نموده است .

193 . تحقيقى پيرامون احاديث قدسى ،نوشين هجرت ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده ، 1376 ، 170 ص . اين جستار ، تحقيقى است در باره نوعى خاص از احاديث اسلامى كه حديث شناسان ، آنها را قدسى خوانده اند . حديث قدسى ، سخنان خداوند است كه از ناحيه پيامبر صدور مى يابد . در اين رساله ، حديث قدسى را گونه اى خاص از وحى الهى تلقى نموده است ؛ لذا با همين نظرگاه ، بحث را از ماهيّت وحى و تنوع تجليات آن آغاز كرده و سپس ، به مقايسه وحى و خبر وحى پرداخته است . پس از آن ، ديدگاه هاى مختلف در باره وحى را مطرح كرده و نظرگاه هاى عالمان و انديشمندان را به بحث گذاشته است . پس از آن ، به ماهيّت حديث قدسى و جايگاه آن در ميان ديگر احاديث اسلامى پرداخته است. بحث لفظى و معنوى در باره «حديث قدسى» و تفاوت هاى آن با قرآن كريم ، از ديگر موضوعاتى است كه به گونه اى مبسوط مورد بحث و بررسى قرار داده است . در اين بخش نيز سعى كرده است تا با طرح نظريات انديشمندان اسلامى بر غناى بحث بيفزايد . مختصرى نيز به تاريخچه گردآورى و تدوين احاديث قدسى در مجموعه هايى ويژه اختصاص داده است . در پايان ، فصلى را به نقل برخى از احاديث قدسى و تأثير آن بر ادب فارسى اختصاص داده است .

194 . تحقيقى پيرامون شخصيت و كتاب رجالى ابن غضايرى ،محمّد رضا آرام ، كارشناسى ارشد پيوسته علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى و ارشاد دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : على اكبر غفارى صفت ، 1375 ، 94ص . نقد و بررسى ، ارائه ديدگاه ها و تحليل هاى مختلف پيرامون كتاب رجالى ابن غضائرى ، معيار و ملاك وى در جرح و تعديل راويان حديث ، بيان ديدگاه هاى مختلف پيرامون

.

ص: 165

تحقيقى پيرامون كتاب من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق رحمه الله،

ضعفاى ابن غضائرى ، و بيان اين نتيجه كه بگوييم توثيقات و تضعيفات ابن غضائرى ، مستند به حس و شهود و سماع از مشايخ و ثقات نبوده ، بلكه مستند به حدس و استنباط است ، مطالب مورد بحث اين رساله را تشكيل مى دهد . اين رساله ، از يك مقدمه و سه فصل و يك خاتمه تشكيل شده است : در مقدمه ، نگارنده نگاهى اجمالى به تاريخ تدوين كتب رجالى شيعه ، تا قبل از زمان رجال ابن غضائرى دارد . در فصل اوّل ، نخست به شخصيت و احوالِ ابن غضائرى پرداخته ، و به اين نكته اشاره دارد كه زندگى وى ، در هاله اى از ابهام قرار دارد ؛ زيرا در منابع رجالى شيعه ، مانند الفهرست و رجال الطوسى و رجال النجاشى و آثار متأخر ، كه به استناد اين منابع نوشته شده اند ، شرح حالى از وى به دست داده نشده . فقط نجاشى در برخى از نقل قول هايى كه از وى نموده ، به زندگى و دانش وى اشاراتى كرده است . سپس تحقيقى پيرامون كلمه «ابن غضائرى» و زندگى نامه احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى ، مشايخ و تأليفات وى دارد . فصل دوم ، در باب كتاب رجالى ابن غضائرى و معيار و ملاك وى در جرح و تعديل راويان حديث و اكثار وى در جرح ثقات است ، و اين كه عده اى از علما معتقدند كه تضعيف و جرح ابن غضائرى ، مستند به شهادت و سماع نيست ، بلكه بعد از دقت در روايات افراد ، بر اجتهاد خويش اعتماد مى كرد ؛ لذا هرگاه بر حسب اعتقاد خويش، روايتى را شامل غلو و اغراق مى دانست، آن روايت را ضعيف مى دانست. در فصل سوم ، ديدگاه هاى مختلفى پيرامون ضعفاى ابن غضائرى بيان كرده ، و برخى از آنان را مورد نقد و بررسى و تحليل قرار داده است . مجموعه اين ديدگاه ها در دو بخش: 1. ديدگاه هاى قدما؛ 2. ديدگاه هاى متأخران، تقسيم بندى شده است .

195 . تحقيقى پيرامون كتاب من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق رحمه الله ،محمود نظرى ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامى ، دانشكده معارف اسلامى و الهيات دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : دكتر كامران ايزدى مباركه و حجة الاسلام سيّد حسين مصطفوى ، 1375 ، 163ص . اين پايان نامه ، از يك پيش گفتار و يك مقدمه و چهار فصل تشكيل شده است : در ابتدا ، تحقيقى پيرامون كتاب من لا يحضره الفقيه را ارائه كرده ، كه در اين تحقيق ،

.

ص: 166

تحقيقى در رجال و تاريخ اشعريين،

موقعيت و مرتبه اين كتاب شريف را روشن مى سازد . در مقدمه نيز اشاراتى به جايگاه حديث در جامعه اسلامى ، خصوصا در عصر غيبت دارد ، كه با استشهاد به اقوال بزرگان ، ويژگى هاى كتب حديثى نيز شرح داده شده است . فصل اوّل رساله ، در باره زندگانى شيخ صدوق ، نويسنده كتاب ، اوضاع سياسى _ اجتماعى دوران وى ، نقش وى در طول زمان غيبت كبراى حضرت ولى عصر(عج) ، تأليفات و آثار وى و شرح مختصرى از بعضى از آنها ، و ديدگاه علماى شيعه و اهل سنّت در مورد وى است . در فصل دوم ، نگارنده به شناسنامه و معرفى شكلى كتاب من لا يحضره الفقيه و انگيزه شيخ صدوق از تأليف آن ، تعداد ابواب و احاديث ، شروح و ترجمه ها و نظر علما در مورد اين كتاب پرداخته ، و در ادامه نيز بحثى در باره مشيخه كتاب مطرح ساخته ، كه به تناسب ، تعريف مشيخه و كاربرد آن را در بين محققان بيان كرده است . فصل سوم ، در مورد اين بحث هاست : روش شيخ در تنظيم و تأليف كتاب ، منابع مورد استفاده وى ، ميزان تأثيرپذيرى شيخ از استادش ، محمّد بن وليد ، شرح حال ابن وليد ، بررسى روات و مصطلحات حديث در كتاب من لا يحضره الفقيه ، نظرات خاص فقهى شيخ صدوق ، جايگاه كتاب من لا يحضره الفقيه در آثار شيخ و مقايسه آن با كتاب الكافى . در فصل چهارم ، به نقل اشكالات متأخران بر كتاب من لا يحضره الفقيه پرداخته و پس از طرح بحث ارسال و ضعف در روايات ، با استناد به قول متقدمان در باب صحّت روايات كتاب ، سعى در نقض قول متأخران دارد . وى ، به تناسب بحث ، مسئله ضعيف و صحيح در اصطلاح علما و كتب فقهى ، و دقت شيخ در نقل احاديث صحيح و مورد اعتماد را مطرح كرده ، و سپس در پايان بحث ، تصحيف و تحريف در اين كتاب را مورد نقد و بررسى قرار داده است .

196 . تحقيقى در رجال و تاريخ اشعريين ،رضا فرشچيان ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشكده تبليغ و معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : غلامحسين ابراهيمى دينانى و رضا استادى ، 1369 ، 385ص . شناخت اشعريان ، تبلور آنان در نقاط مختلف دنيا ، نقش آنها در ترويج تشيع و معرفى خدمات آنان در ترويج معارف اهل بيت در طول تاريخ و جستارى در تراجم و

.

ص: 167

تحليل شخصيت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ديدگاه امام على عليه السلام ،

سرشناسان اشعرى و مواليان آنها ، موضوع بحث اين رساله است . نگارنده ، رساله را در چهاربخش و شش فصل تنظيم نموده است : در بخش نخست ، در دو فصل به كلّياتى پيرامون اشعريان پرداخته ، كه مقدماتى است در شناخت اشعريان از نَسَب و مذهب و موطن و چگونگى اسلام آوردن و آراى مختلف در اين باب . در بخش دوم ، فعاليت هاى اشعريان در خارج از شبه جزيره عربستان مورد بحث قرار گرفته ، شاخه هاى خاندان اشعرى در عراق و فعاليت ها و مذهب آنان ، مهاجرت و حضور گسترده اشعريان در مناطق جَبَل و بويژه قم و استيلاى آنان بر قم ، قيام هاى قميان بر ضد حكومت مركزى و ساير مطالب مربوط به آن را در اين بخش آورده است . بخش سوم نيز به تشيع و رابطه آن با اشعريان اختصاص يافته ، چگونگى ارتباط اين بيت با تشيع و بررسى تشيع مناطق جبال و احتمال تأثيرپذيرى آن از تشيع اشعريان ، و خدمات اشعريان به تشيع در اين بخش مطرح گشته است . همّ اصلى نگارنده ، معرفى و بررسى محدّثان و راويان اين خاندان بوده است و به اين منظور ، در آخرين بخش رساله ، بيش از يكصد و سى تن از آنان و ساير سرشناسان اشعرى را مورد بحث رجالى _ تاريخى قرار داده است .

197 . تحليل شخصيت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ديدگاه امام على عليه السلام ،سيده عليه نقيب پور بافقى ، كارشناسى ارشد علوم قرآنى و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1378 ، 300 ص . نگارنده ، پژوهش خود را با انگيزه شناخت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و با هدف دست يافتن به ابعاد سيره و شخصيّت آن بزرگوار ، در آينه كلام مولى على عليه السلام سامان داده است . وى اين مهم را در پنج فصل بررسى نموده است : ابتدا ، به نظاره سيماى بعثت نشسته و با اوضاع فرهنگى ، اعتقادى ، اجتماعى و اقتصادى عصر جاهلى ، در آستانه بعثت ، آشنا نموده است . به دنبال آن ، سخنان امام عليه السلام پيرامون اهداف و آثار و ويژگى هاى رسالت پيامبر معظم اسلام را بيان داشته است. وى در اين فصل ، مدخلى مناسب براى آشنايى با بعثت پيامبر فراهم آورده است كه مخاطب را با حال و هواى خاستگاه زمانى و مكانى بعثت و اهداف و آثار و ويژگى هاى آن آشنا

.

ص: 168

تحليل فلسفى _ عرفانى اسماء و صفات الهى در «صحيفه سجاديه»،

مى كند، و مهم ترين سخنان امام در باره شناخت نبوت و معجزه رسالت و هدايت انسان ها را با اهداف بلندى كه خداوند در نظر گرفته شرح مى دهد . در فصل دوم ، به بررسى تاريخ زندگى پيامبر از ولادت تا رحلت پرداخته است . در اين زمينه ، گرچه منابع مهم تاريخى از قبيل السيرة النبويّة ، ابن هشام ، تاريخ الطبرى و غيره ، به صورت مطول ، نوشته اند ، نگارنده ، گزارشى را كه امام عليه السلام از تاريخ پيامبر صلى الله عليه و آله بيان مى كند ، به عنوان گزارشگرى كه لحظه به لحظه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله بوده و خود نيز صادق مصدّق است ، و از لطف و ويژگى هاى خاص خود برخوردار است ، ذكر مى كند . فصل سوم را به بيان سيره نبوى اختصاص داده است ، كه حاوى فضايل اخلاقى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سيره و عملكرد فردى و خصوصى آن حضرت ، و همچنين سيره و سلوك اجتماعى آن حضرت است . در فصل چهارم ، به ويژگى هاى ظاهرى حضرت رسول صلى الله عليه و آله پرداخته است ، و از قول امام عليه السلام ، به توصيف شمايل آن حضرت پرداخته است . آخرين فصل ، به تحليل شخصيت پيامبر ، به عنوان نبى ، و خصوصيات اين منصب پرداخته است . در اين فصل ، به جايگاه پيامبر در خلقت و قدر و منزلت آن حضرت در بارگاه الهى و همچنين خصوصيات رسالت آن حضرت پرداخته است ، و مباحثى از قبيل خاتميت ، جهان شمول بودن دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله ، امامت پيامبر صلى الله عليه و آله ، شفاعت پيامبر صلى الله عليه و آله ، اسوه بودن پيامبر صلى الله عليه و آله و لزوم تأسّى به آن حضرت و مباحثى از اين قبيل را مطرح ساخته است .

198 . تحليل فلسفى _ عرفانى اسماء و صفات الهى در «صحيفه سجاديه» ،قربانعلى صمدى ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر على اللّه بداشتى ، 1384 ، 324 ص . بحث اين نوشتار ، در شناخت و تحليل اسما و صفات الهى از ديدگاه فلسفه و عرفان ، با توجّه به مضامين بلند صحيفه سجاديه ، از امام على بن حسن عليه السلام است . وى ، تحقيق خود را در سه فصل تنظيم نموده است : فصل اوّل ، شامل كلّيات بحث است ، از قبيل معناشناسى اسم و صفت ، فرق اسم و صفت و بحث توقيفيت اسما . در فصل دوم ، بحث در اسما و صفات از ديدگاه فلسفه مطرح شده ، كه اقسام اسما و صفات و تحليل آنهاست از ديدگاه فيلسوفان، با توجّه به آنچه در صحيفه آمده.

.

ص: 169

تحليل و بررسى روش ابن جوزى در نقد حديث،

فصل سوم ، همان مباحث فصل دوم را از ديدگاه عارفان بررسى مى كند . در آخر ، يك ضميمه آورده كه فهرستى تحقيقى از اسما و صفاتى است كه در صحيفه سجاديه به كار رفته است .

199 . تحليل و بررسى روش ابن جوزى در نقد حديث ،سعيد فخارى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام والمسلمين احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام والمسلمين محمّد على مهدوى راد ، 1378 ، 146ص . اصلى ترين موضوع در اين پايان نامه ، پرداختن به مناقشات سندى ابن جوزى و تبيين و توضيح روش وى در نقد حديث است ، و اين مهم مقدور نيست ، مگر با تحقيقى جامع پيرامون شناخت اصول مناقشات سندى ، و اين كه پى ببريم اساس ابن جوزى در جرح و قدح روات چيست؟ چه اصولى بايد در مناقشات سندى رعايت شود؟ آيا ابن جوزى ، پايبندى به اصول جرح و قدح راويان داشته است؟ و علاوه بر اينها ، مناقشات سندى تا كجا داراى ارزش بوده ، حدّ و مرز مناقشات سندى چيست؟ محور بحث نگارنده ، كتاب الموضوعات ، در باره احاديث جعلى است . گرچه پيش از آن ، كتاب هاى ديگر به همين منظور تأليف شده بود ، اين كتاب جاى خود را در ميان ساير كتب باز نمود و بعدها ، هر پژوهشگرى كه در اين زمينه اقدام به تحقيق و كاوش نمود ، خود را بى نياز از چنين كتابى نيافت . نگارنده ، پايان نامه خود را در يك مقدمه و سه بخش ذيل تدوين نموده است : در بخش اوّل ، روش ابن جوزى در نقد حديث را با توجّه به كتاب الموضوعات آورده ، و نظر همگان را به تمام اهتمام ابن جوزى به جرح و قدح راوى معطوف نموده و اين كه ابن جوزى ، با تضعيف سند ، متن حديث را از اعتبار ساقط كرده است . همچنين در اين بخش ، پيروى ابن جوزى از جوزقانى و نتيجه آن را يادآور شده است . در بخش دوم ، به طور كلّى ، علامت هاى جعل حديث را بررسى نموده ، تا سهم ابن جوزى در استفاده از هر يك از آنها معلوم شود ، و نيز با تحقيقى پيرامون اصول جرح و تعديل ، اشتباهات ابن جوزى را در زمينه نقد حديث برشمرده است . در بخش سوم ، نگارنده به دفاع از برخى احاديث پرداخته است كه ابن جوزى ، بدون شاهد و دليل ، تنها به اتهام راوى آنها را تا مرتبه جعلى بودن تنزل داده است .

.

ص: 170

تحليل و بررسى گفتگوها و مناظرات علوى و بهره گيرى آن از قرآن و سنّت،

تحليل و بررسى «مسند احمد بن حنبل»،

200 . تحليل و بررسى گفتگوها و مناظرات علوى و بهره گيرى آن از قرآن و سنّت ،محمود واعظى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجّتى ، 1381 ، 370 ص . نگارنده در اين پژوهش ، گفتگوها و مناظرات حضرت على عليه السلام را به منظور كشف و استخراج شيوه هاى كاربردى ايشان ، مورد تحليل و ارزيابى قرار داده است ، كه شامل بررسى و تحليل كيفيت رويارويى هاى امام عليه السلام با خواص ، دوستان و شهروندانِ معارض مى شود . اين پايان نامه از يك مقدمه وچهار بخش فراهم آمده است : در بخش اوّل ، دين و گفتگوهاى مكتبى را بررسى نموده است . نگاهى به ريشه شناسى دين از نظر مفهوم و تعريف دانشمندان از دين ، گفتگوى اديان و فلسفه اين گفتگو ، برترين ديدگاه در زمينه گفتگوهاى مكتبى و همچنين نگرش امروز اديان بزرگ در گفتگوى بين الاديان ، در اين بخش آمده است . در بخش دوم ، تاريخ پيدايش گفتگو ، ادوار ، انواع ، شروط ، آداب و تعريف مناظره ، اركان و انواع آن را مورد بحث قرار داده است . در بخش سوم ، فضاشناسى زمان امام على عليه السلام ، جريان ها و تفكرات گوناگونِ عصرىِ تأثيرگذار در گفتگوها و مناظرات علوى را مطرح نموده است . و سرانجام در بخش چهارم ، از شيوه شناسى گفتگوها و مناظرات حضرت توضيحاتى داده است . جايگاه گفتگو از نظر امام عليه السلام ، اهداف گفتگو در سيره علوى ، اخلاق و آداب گفتگوهاى علوى ، فنون و شگردهاى امام عليه السلام در گفتگوها و مناظرات ، ويژگى پاسخ هاى علوى در گفتگوها و مناظرات ، استدلالات علوى ، نتايج مناظرات و گفتگوهاى علوى ، تشبه و مثال در گفتگوهاى علوى ، جلوه هاى آيات قرآنى در گفتگوهاى علوى و جلوه هاى سيره نبوى در گفتگوهاى علوى ، از عناوين اين بخش است .

201 . تحليل و بررسى مسند احمد بن حنبل ،حسين خاكپور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1380 ،399ص .

.

ص: 171

تحليل و تفسيرى پيرامون عزل و نصب هاى حضرت على عليه السلام در «نهج البلاغه»،

پى بردن به جايگاه اهل بيت عليهم السلام در كتب اهل سنّت ، بيان عقيده شيعه مبنى بر حقانيت اهل بيت عليهم السلام ، با استناد به مسند احمد ، اثبات جانشينى امامان دوازده گانه شيعه با عنايت به اين مسند ، بررسى ظهور حضرت مهدى(عج) ، اثبات وجود احاديث ضعيف ، راويان ضعيف وحتى احاديث جعلى در اين مسند ، اثبات وجود تحريف در اين مسند ، از جمله مباحثى است كه اين محقق بدان پرداخته است . در اين تحقيق ، به چند فصل برمى خوريم : در فصل اوّل ، نگارنده به بررسى تاريخ مسند و مسندنويسى در ميان شيعه و اهل سنّت پرداخته است . وى در اين فصل ، بيشتر سعى نموده كه از كتاب ، تاريخ مسندنويسى نوشته سيّد كاظم طباطبايى و مقاله آقاى رضا مختارى و منابع ديگر استفاده كند . در فصل دوم ، گزارشى كلّى از مسند احمد مى دهد كه با شرح زندگى احمد شروع شده ، بحث هايى مثل كيفيت تدوين ، تعداد مسندها و مقايسه اجمالى مسند احمد با چند مسند ديگر را دربر دارد . فصل سوم را به ميزان اعتبار مسند احمد ، نزد شيعه و اهل سنّت اختصاص داده است . در فصل چهارم ، به توضيح احاديث پيرامون اهل بيت عليهم السلام در مسند و بيان فضايل آنها و حقانيتشان ، با استناد به احاديث اين مسند پرداخته است . در فصل پنجم ، شيعه را در مسند احمد بررسى كرده و در آن ، بحث هايى مثل راويان شيعه در مسند و غيره را بيان نموده است . فصل ششم (آخرين فصل) را به شرح حال راويان ضعيف در مسند اختصاص داده ، تا بيان كند در مسند ، راويان ضعيف بسيارى وجود دارند .

202 . تحليل و تفسيرى پيرامون عزل ونصب هاى حضرت على عليه السلام در «نهج البلاغه» ،احمد همتى بوشهرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر عبد اللّه محمّدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1378 ، 163ص . بحث ملاك ها و معيارهاى نصب وعزل كارگزاران از ديد امام على عليه السلام ، ويژگى هاى مديريتى خصوصا در اداره حكومت ، و برخورد آن حضرت با كارگزاران ، از مباحثى است كه نگارنده اين تحقيق دنبال مى كند . وى ، رساله را در چهار بخش تهيه وتنظيم نموده است :

.

ص: 172

تحليلى از ميثاق عهد الست در روايات شيعه،

در بخش اوّل (كليّات) به چهارموضوع مرتبط با بحث مى پردازد، كه عبارت اند از: 1 . حكومت وضرورت آن ، ويژگى هاى حكومت اسلامى و اهداف آن ؛ 2 . رابطه دين و سياست ؛ 3 . ضرورت مديريت در دين و دنيا ؛ 4 . برخى از ويژگى هاى مديريتى امام على عليه السلام از قبيل عدل و دادگرى ، نظارت و كنترل ، و... . در بخش دوم و سوم ، به سؤال اصلى رساله ، يعنى ملاك ها و معيارهاى نصب و عزل كارگزاران ، از ديدگاه امام على عليه السلام در نهج البلاغه پاسخ داده است. در بخش دوم ، ملاك ها و معيارهاى نصب كارگزاران را بيان مى كند كه عبارت اند از : تقوا و اقسام آن ، عدالت و انصاف ، نصيحت و خيرخواهى ، قاطعيت و كاربردهاى مختلف آن ، شجاعت ، تدبير و كفايت ، اعتماد و اطمينان ، قدرت و توانايى ، امانتدارى ، حسن سابقه ، اصالت خانوادگى ، سخت گيرى نسبت به دشمن. در بخش سوم ، ملاك ها و معيارهاى عزل كارگزاران را ذكر مى كند كه عبارت اند از : ظلم و ستم ، گمراهى و فساد ، خيانت به بيت المال ، پيروى از هوا و هوس ، آباد كردن دنيا و خراب كردن آخرت ، تقديم روابط بر ضوابط ، تبعيض و بى عدالتى ، موقعيت ها و ضرورت ها ، ضعف مديريت ، عدم اطاعت از امام . در بخش چهارم ، شرح حال مختصرى از كارگزارانى را بيان مى كند كه در زمان عثمان ، مسئوليت داشته اند و حضرت على عليه السلام نيز براى كوتاه مدت يا درازمدت ، آنان را ابقاء نموده است .

203 . تحليلى از ميثاق عهد الست در روايات شيعه ،منصور مير ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشكده تبليغ و معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد حسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و على اكبر غفارى ، 1369 ، 417ص . اين رساله ، پژوهش پيرامون يكى از موضوعات دينى است ، كه علاوه بر طرح آن در قرآن به طور مشروح ، در روايات نيز از آن سخن به ميان آمده است . تعبير «عهد الست» ، كه از آيه 172 سوره اعراف نشئت گرفته ، از اصطلاحاتى است كه براى اشاره به پيمان مأخوذ بر ربوبيت به كار مى رود . نگارنده ، در باب اين ميثاق كه خداوند متعال بر توحيد

.

ص: 173

تحليلى بر معانى و مصاديق فتنه در قرآن و «نهج البلاغه»،

و ربوبيت خويش ، قبل از خلقت دنيوى انسان (به تصريح كتاب سنّت) از او گرفته ، تحقيقى نسبتا دامنه دار ، همراه با تجزيه و تحليل اطلاعات و تبيين مقتضاى يافته هاى خويش در موضوع مورد نظر ارائه كرده است . اين پايان نامه ، از يك مقدمه و پنج بخش تأليف شده است : نخست ، كلّياتى در باره موضوع وسپس بحثى در ويژگى هاى موضوع و تبيين واژه ها و اهمّيّت و علت انتخاب موضوع دارد . پس از آن ، روشش در نحوه بررسى و ارائه موضوع را بازگو نموده ، كه در اين بخش ، به ذكر منبع و وسيله بررسى موضوع مى پردازد و آن را از جهت حجيت اخبار و حجيت ظهور تحليل مى نمايد . بخش دوم ، در باره ميثاق و مطالعه تاريخى آن ، در دو فصل است كه در فصل اوّل ، معناى لغوى و اصطلاحى «ميثاق» و در فصل دوم ، سير تحول تاريخى اين موضوع را بررسى مى كند . در بخش سوم _ كه ميثاق در روايات است _ نگارنده ، با گشودن سه فصل ، در فصل اوّل منابع و مآخذ بحث ، و صحّت و سقم احاديث وارده در اين باب را مورد نقض و ابرام قرار داده ، و به تناسب ، وارد ميدان تجزيه و تحليل سند حديث و علم حديث شناسى و رجال حديث و عدالت راويان شده ، و روش خود را در مواجهه با روايات بيان كرده است . بخش چهارم را نيز در اين سه فصل آورده : ميثاق در نهج البلاغه و آراى شارحان نهج البلاغه، جستارى در كتاب الكافى، ميثاق از نظر دانشمندان و انديشمندان شيعه. بخش پنجم ، در مورد حقيقت ميثاق است كه در دو فصل بازگو نموده است . ابتدا كلّيات بحث و سپس ، بيان شبهات و تأويلات مطرح شده در باب ميثاق و در پايان ، در باره محصول ميثاق و رابطه ميان فطرت و ميثاق و معرفت ، و فايده هر يك نظر داده است .

204 . تحليلى بر معانى و مصاديق فتنه در قرآن و «نهج البلاغه» ،حاجيه حيدرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر عبد اللّه محمّدى اصفهانى ، استاد مشاور : آيت اللّه محمّد هادى معرفت ، 1377 ، 123ص . بررسى معانى و مترادفات واژه «فتنه» و كاربرد آن در لغت و اصطلاح ، و نمود آن در جوامع بشرى و همچنين آثار و عواقب آن ، با استناد به كلمات امير مؤمنان عليه السلام در نهج

.

ص: 174

تربيت جسم از ديدگاه قرآن و حديث،

البلاغه ، هدف نگارنده از تأليف اين پايان نامه است . پنج بخش اين پايان نامه ، در باب دوگونه از فتنه است : در بخش اوّل، به بررسى واژه «فتنه» و عناصر اساسى آن پرداخته و عامل تحرك بودن فتنه براى آزمايش و موجب بودنش براى فريب انسان و ساير آثار فتنه را توضيح داده است. بخش دوم ، در باره چگونگى پيدايش فتنه در جامعه و آثار آن است . در اين بخش ، ابزار و وسايل فتنه را _ كه 27 نوع مى شود _ معرفى كرده و سپس ، آثار فتنه را به هر دو معنايش ، چه به معناى آشوب و چه آزمايش ، بررسى نموده و در آخر بخش ، به معرفى قربانيان فتنه پرداخته است . شناسايى مصاديق فتنه در قرآن ، عنوان بخش سوم است . نگارنده ، نخست به اين بحث پرداخته كه قرآن ، چه وقايعى را فتنه مى نامد ؟ در بخش چهارم ، مصاديق فتنه در نهج البلاغه را توضيح مى دهد . تبديل وتغيير احكام الهى _ كه حدود 25 نمونه از آن را ذكر كرده _ به ضميمه فتنه هايى كه در عصر امير المؤمنين بوده ، از قبيل ماجراى سقيفه و فتنه ناكثين و فتنه قريش و فتنه قاسطين و فتنه خوارج ، از مطالب اين بخش است . در بخش پنجم ، راه هاى پيشگيرى از وقوع فتنه و برخورد با آن را ، همراه نتيجه گيرى و خلاصه بحث شرح مى دهد .

205 . تربيت جسم از ديدگاه قرآن و حديث ،محمّد مهدى منصوريان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1370 ، 161 ص . گرچه عنوان پايان نامه به تربيت جسم منحصر شده ، در عمل تعميم يافته است . يك مقدمه و شش بخش ، تشكيل دهنده موضوعات اين پايان نامه است : نگارنده ، در مقدمه با استناد به قرآن كريم ، موضوع تربيت را به انسان نسبت داده و ساير موجودات را از اين دايره خارج نموده است. وجه استدلال او ، علاوه بر آيات قرآن و كلمات معصومان عليهم السلام ، قول بزرگان است . بخش اوّل پايان نامه ، در باره شناخت تربيت و موضوع آن ، شناخت قواى فطرى ، اصول و خصوصيات مكتب تربيتى اسلام ، اختصاصات انسان از نظر ماهيّت ، مراحل تربيت ،

.

ص: 175

تربيت سياسى از نظر اسلام،

ديدگاه هاى تربيتى اسلام ، مسئله عدالت و اقسام تربيت است. بخش دوم ، تعريف جسم و چگونگى حدوث روح در جسم و تناسب ميان جسم و روح را در برمى گيرد . بخش سوم ، به تربيت جسم اختصاص دارد. البته اين تربيت با توجّه به مراتب روح بررسى شده و به همين دليل ، بحث آن در دو بعد تربيتِ كمّى و تربيت كيفى سامان يافته است . بخش چهارم ، تربيت عمومى است كه شامل طهارت و بهداشت جسم ، پوشش ، جمال و زيبايى ، تغذيه ، كار و اشتغال ، ورزش و تربيت بدنى ، و مراحل رشد جسم در سال هاى مختلف مى شود . بخش پنجم پايان نامه ، مربوط به تربيت كيفى جسم است. در اين بخش ، تزكيه نفس و اثر عبادات در تربيت بررسى شده است . نويسنده ، در بخش ششم ، حوادث وارد بر جسم از قبيل رؤيا و مرگ را عنوان كرده و پيرامون آن به بحث پرداخته است .

206 . تربيت سياسى از نظر اسلام ،غلامرضا ركاب ساز شوشترى ، كارشناسى ارشد تاريخ و فلسفه تعليم و تربيت اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر على قائمى اميرى ، استاد مشاور : دكتر حسين تاج آبادى ، 1379 ، 129 ص . در تحقيق حاضر ، فوائد ، اهمّيّت و دامنه تربيت از جهات مختلف فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى وسياسى مورد بررسى قرار گرفته ، و از آنجا كه موضوع اصلى رساله ، تربيت سياسى بوده ، معنا و مفهوم سياست ، اهداف ، مراحل ، روش ها ، عوامل و موانع رشد سياسى را مورد تجزيه وتحليل قرار داده است . اين پايان نامه ، از پنج فصل تشكيل يافته كه هر فصل ، داراى بخش هايى مختص به خود است . در فصل اوّل ، تاريخچه اى از تربيت سياسى ، با توجّه به بررسى هاى اكتشافى و مطالعه متون برگزيده آورده است . چكيده اى از نظرات سياسى علّامه طباطبايى رحمه اللهو منابعى كه به طور مستقيم ، تربيت سياسى را در قالب صفات لازم براى يك نيروى اطلاعاتى و تحقيقاتى لازم مى داند ، و نيز در چارچوبه جنگ و صلح ، سياست داخلى و خارجى اسلام ، آزادى ، اسلام و حقوق بين الملل از ديدگاه امام على عليه السلام را در اين بخش ذكر كرده است .

.

ص: 176

ترجمه و تحقيق بخشى از كتاب «قواعد الحديث» ،

در فصل دوم ، به مرور مطالعاتى و نقّادى تحقيقات و منابعى كه در تاريخچه مطالعاتى آمده است پرداخته و نظرات سياسى علّامه طباطبايى رحمه اللهو نيز مفهوم سياست ، با توجّه به همتراز نمودن سياست با نيروى اطلاعاتى و تحقيقاتى را مورد بررسى قرار داده است . وى در فصل سوم ، با توجّه به رهيافت يا رسش تحقيق ، كه پيمايشى است ، شروع كرده و با طرح تحقيق _ كه نشان دهنده پرداختن به موضوع رساله است _ به كمك مطالعه توصيفى ، مبتنى بر تحليل و تفسير و همچنين فنّ تحقيق ، كه كتاب خانه اى بوده ، ادامه داده و در نهايت ، به طرح تحليلى كه نمايانگر تحليل تربيت سياسى بر اساس نظريه مكتب اسلام است ، به پايان رسانده است . در فصل چهارم ، با ارائه اطلاعات در زمينه تربيت و دامنه آن ، تربيت سياسى ، اهداف تربيت سياسى ، مراحل تربيت سياسى ، روش هاى تربيت سياسى ، عوامل رشد سياسى ، موانع رشد سياسى ، به تجزيه و تحليل اطلاعات پرداخته و ثابت نموده كه تربيت سياسى ، بخشى از تربيت براى زندگى است . در فصل پنجم ، نتايج تحقيق را در پيشنهادات و توصيه هاى عملى و كاربردى بيان كرده است .

207 . ترجمه و تحقيق بخشى از كتاب «قواعد الحديث» ،حسن داودى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1379 ، 135 ص. اين نوشتار ، ترجمه و تحقيق بخشى از كتاب قواعد الحديث ، به قلم محى الدين الموسوى الغريفى است . ترجمه ، داراى سه فصل ، مقدمه مؤلف و پيش گفتار مترجم است : در مقدمه ، مؤلف به بيان موضوع ، جايگاه و نحوه استفاده از حديث و اقسام آن ، مصادر تشريع احكام اسلام ، و اختلافات فقها در حجيت اخبار ، پرداخته است . فصل اوّل ، با عنوان تقسيم حديث ، قديم و جديد بودن آن ، درستى يا نادرستى اين تقسيم ، دلايل پذيرش تقسيم حديث و عدم پذيرش آن نزد اخباريان و ديگران ، تعريف انواع حديث و چگونگى اثبات عدالت راوى را بيان كرده است .

.

ص: 177

ترجمه و تحقيق حكمت هاى منسوب به امير مؤمنان على عليه السلام

فصل دوم ، با عنوان احاديث اصحاب اجماع ، چگونگى احوال اين افراد ، تعريف اصحاب اجماع ، و دلايل حجيت اين اجماع را شرح داده است . فصل سوم ، به بررسى زندگى و مذهب على بن ابى حمزه ، يكى از افراد اصحاب اجماع ، مى پردازد و واقفى بودن او ، و دلايل ضعف او را مورد بررسى دقيق قرار مى دهد .

208 . ترجمه و تحقيق حكمت هاى منسوب به امير مؤمنان على عليه السلام از كتاب «شرح نهج البلاغه» ابن ابى الحديد المدائنى ،محمّد محبوبى راد ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد جنتى فر ، استاد مشاور : دكتر ابو الحسين امين مقدسى ، 1380 ، 106 ص . اين مجموعه ، ترجمه گزيده اى از حكمت هاى منسوب به حضرت على عليه السلام است ، كه از كتاب شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد مدائنى انتخاب نموده است و از يك مقدمه و دو فصل تشكيل شده است : در مقدمه ، به تأثير اسلام بر زبان عربى و زندگى ادبى اعراب اشاره نموده است ، و اهمّيّت قرآن كريم و پيامبر صلى الله عليه و آله و حضرت على عليه السلام را ، به عنوان اولين سرچشمه هاى ايجاد تحول در ادبيات دوره صدر اسلام ، مورد تأكيد قرار داده است . در فصل اوّل ، ابعاد مختلف زندگى حضرت على عليه السلام را ، به عنوان بليغ ترين و فصيح ترين فرد در گفتار ، بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مطرح كرده است . اين فصل از سه باب تشكيل شده است : زندگانى و شرح حال امير مؤمنان ، صفات برجسته و فضائل و مناقب آن ، اوضاع اجتماعى _ سياسى دوران زندگانى حضرت در هنگام حيات پيامبر وبعد از وفات ايشان ، معرفى كتاب شريف نهج البلاغه ، گردآورنده آن ، روش سيّد رضى در جمع آورى اين كتاب شريف ، معرفى شروحى كه در باره نهج البلاغه تدوين شده و كيفيت طبقه بندى خطبه ها و نامه ها و سخنان حكمت آميز اين كتاب ، بلاغت على عليه السلام و ويژگى خطبه هاى آن حضرت ، مهم ترين علل و عوامل به وجود آورنده اين ويژگى ها در حضرت ، و ويژگى هاى كتاب ارزشمند نهج البلاغه و همچنين بلاغت و زيبايى هاى كلام آن حضرت ، با استناد به كتب تاريخى و ادبى ، از عمده ترين مطالب اين فصل اند . در فصل دوم ، مهم ترين حكمت هاى منسوب به حضرت على عليه السلام را انتخاب و با استفاده از فرهنگ هاى لغت گوناگون ، به فارسىِ روان ترجمه كرده است . سپس اين حكمت ها

.

ص: 178

ترجمه و تحقيق «قرب الإسناد»،

ترجمه و تحقيق كتاب «لمعة من بلاغة الحسين عليه السلام »،

را در قالب نوزده باب گنجانده ، كه شامل موضوعات اخلاقى ، فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و سياسى است .

209 . ترجمه و تحقيق «قرب الإسناد» ،عبد اللّه بن جعفر حميرى ، رضوان ايرجى زاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر سيّد بابك فرزانه ، 1379 ، 114 ص . محتواى اين رساله ، پاره اى از اخبارى است كه از امام جعفر صادق عليه السلام نقل شده ، و به نام قرب الإسناد إلى الصادق عليه السلام مشهور است . اين كتاب ، يكى از سه كتابى است كه عبداللّه حميرى نگاشته است . او از ياران امام هادى و امام حسن عسكرى عليهماالسلامبوده است . نگارنده ، رساله خود را در دو بخش عمده سامان داده است : در بخش اوّل ، كتاب قرب الإسناد و مؤلف آن را معرفى مى نمايد ، و مباحث مختلفى در شرح حال ، شخصيت و جايگاه علمى مؤلف ، معرفى كتاب و انتساب آن به اين مؤلف ، مقام و موقعيت او در بين دانشمندان مسلمان مطرح مى سازد . در بخش دوم ، متن كتاب قرب الإسناد را در هفت فصل با اين عناوين : دعا و مناجات ائمه معصومان عليهم السلام ، احاديث تفسيرى ، ايمان و كفر ، معرفى اصحاب خاص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، دوستى و محبت به خاندان نبوت ، قيامت و زندگى پس از مرگ ، احكام و عبادات و معروف ها و منكرها ، امرها و نهى ها ، آورده و آن را ترجمه نموده است . در ذيل بعضى از روايات ، براى دستيابى به مفهوم مورد نظر خود توضيحاتى نيز داده است . گذشته از آن ، ذكرها و مناجات امامان معصوم عليهم السلام را نيز اعراب گذارى كرده ، و در فصل هاى ديگر هم در حد شناسايى بعضى از كلمات ، اعراب آن را منظور داشته است . اخبار اين كتاب را به طور نسبى ، با اخبار كتب روايى معتبر شيعه مطابقت داده ، و آن روايات را در پاورقى مستند ساخته است .

210 . ترجمه و تحقيق كتاب «لمعة من بلاغة الحسين عليه السلام » ،مرجانه شريف مجد پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استادان مشاور : على اكبر غفارى صفت و دكتر محمّد غفرانى ، 1377 ، 188 ص .

.

ص: 179

تساهل و تسامح از ديدگاه قرآن و حديث،

اين مجموعه ، ترجمه كتاب لمعة من بلاغة الحسين عليه السلام ، تأليف سيّد مصطفى موسوى آل اعتماد است ، كه اولين مجموعه ، شامل بيانات آثار پراكنده حضرت سيّد الشهدا عليه السلام ، به سبك نهج البلاغه است . هدف نگارنده ، در اين مجموعه ، علاوه بر تحقيق و ترجمه و اظهار بلاغت اين سخنان ، بيان دانش هاى عظيم ، و يادآورى مناسبت هاى تاريخى ، و عبرت هايى است كه در اين كلمات وجود دارد . وى ، قبل از هر چيز به بررسى سند سخنان پرداخته ، و سپس ، آن را ترجمه كرده است . بخش اوّل اين رساله ، شامل خطبه هاى آن حضرت ، بخش دوم ، در بر گيرنده نامه هاى ايشان ، و بخش سوم ، در باره كلمات قصار آن بزرگوار است . در پايان ، سخنان امام حسين عليه السلام پيرامون حضرت حجت(عج) و علائم ظهور آن حضرت را ارائه كرده است .

211 . تساهل و تسامح از ديدگاه قرآن و حديث ،سيّد عبد الرضا توليت ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1383 ، 193ص . نگارنده ، به پاسخ سؤالاتى در خصوص تساهل و تسامح است ؛ سؤالاتى مثل اين كه : آيا تساهل و تسامح به نفع دين است يا به ضرر دين؟ تساهل و تسامح ، در ارزش هاى اخلاقى و معنوى چه نقشى را ايفا مى كند؟ تساهل و تسامح چه حدودى دارد و آن حدود را چه مرجعى تعيين مى كند؟ چرا بسيارى از متوليان دينى با مقولاتى مثل آزادى و تساهل و تسامح مخالفت مى كنند؟ آيا تساهل و تسامح در عصر بى ايمانى پديد مى آيد ، و يا در عصر ايمان و اعتقاداتِ متعصبانه؟ اين پايان نامه ، مقدمه و دو بخش دارد : در مقدمه رساله ، به هفت مطلب پرداخته كه عبارت اند از : معرفى موضوع ، انگيزه انتخاب موضوع ، اهداف تحقيق ، فرضيات يا سؤالات تحقيق ، روش تحقيق ، اركان پايان نامه و پيشينه تحقيق . بخش اوّل رساله ، مربوط است به كلّيات پژوهش ، كه آن را به سه فصل تقسيم نموده است : توضيح واژگان و مفردات تحقيق ، تساهل و تسامح در اصطلاح ، خاستگاه تساهل و تسامح در اسلام و غرب ، كه در هر كدام از اين فصول ، بحث هايى در باب موضوع تساهل و تسامح را ، به طور مفصّل مطرح كرده است .

.

ص: 180

تصحيح و تحقيق كتاب «العقل و الجهل» من النسخة الخطية

بخش دوم اين پژوهش ، مربوط است به جايگاه تساهل و تسامح در قرآن و حديث ، كه آن را به پنج فصل تقسيم نموده است. سعى نگارنده بر اين بوده تا در اين بخش ، علاوه بر ذكر مصاديق تساهل و تسامح در اسلام ، نظر قرآن و حديث در اين باب را در پنج حوزه مهم دين تبيين و تنقيح كرده ، درستى و نادرستى نظرات متفكران را با ترازوى قرآن و حديث ، در خصوص موضوع مذكور محك زند .

212 . تصحيح و تحقيق كتاب «العقل والجهل» من النسخة الخطية لكتاب «الشافى فى شرح اصول الكافى» ، تأليف ملا خليل قزوينى (1089 ه . ق ) ،نفيسه شبيرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1383 ، 238 ص . تحقيق و تصحيحِ بخشى از يكى از شروح با ارزش كتاب شريف كافى ، تأليف ثقة الاسلام محمّد بن يعقوب كلينى ، به نام الشافى فى شرح اصول الكافى ، تأليف ملا خليل قزوينى ، مطالب اين رساله را تشكيل مى دهد . اين بخش از كتاب كافى ، كه به كتاب عقل و جهل موسوم است ، مشتمل بر 34 حديث ارزشمند در مورد اهمّيّت عقل و علوّ شأن عقلا و نقص جهل و بى ارزشى جاهلان است . نگارنده رساله ، ابتدا مقدمه اى در معرفى كتاب كافى و مؤلف و شارح آن و نيز شيوه تحقيق ارائه نموده و سپس ، بخش مورد نظر از كتاب الشافى را همراه با برخى حواشى ذكر كرده است. آنچه وى در اين تحقيق انجام داده ، به طور خلاصه به قرار زير است : 1 . مقابله متن كافى با نسخه اى كه توسط آية اللّه شبيرى زنجانى ، با بيش از 10 نسخه معتبر مقابله شده است ؛ هر جا بين نسخه اصل و نسخه يادشده ، اختلافى وجود داشته و تفاوت در معنا ايجاد كرده ، مورد اختلاف را در پاورقى با عبارت «فى بعض النسخ» آورده است . 2 . مقابله نسخه اوّل «اصل» با نسخه «ل» ، آنچه كه در نسخه «ل» وجود نداشته و در «اصل» بوده ، با علامت (ل» _) وهرجا كه در نسخه «ل» اضافه شده كه در «اصل» خط خورده و يا وجود ندارد ، با علامت ( «ل» + ) آورده است . 3 . تقطيع و ويرايش متن ؛

.

ص: 181

تصحيح و تحقيق يك نسخه خطى تفسيرى و حديثى

4 . اضافه كردن حاشيه هاى موجود درنسخ و ويرايش آنها ؛ 5 . شرح برخى از الفاظ ، لغات مشكل ، معرفى برخى رجال اسناد حديث ، با كمك ساير شروح از قبيل شرح ملاصالح مازندرانى و الوافى فيض كاشانى و... ؛ 6 . استخراج منابع و مآخذ متن ، شروح و حواشى ؛ 7 . تغيير شكلى كتاب از شرح مزجى به وضع موجود، به منظور تسهيل در فهم.

213 . تصحيح و تحقيق يك نسخه خطى تفسيرى و حديثى «اسئله و اجوبه در علم تفسير و حديث» ،هادى نصيرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام على صدرايى خويى ، 1381 ، 165ص . احيا ، و تصحيح كتاب اسئله واجوبه در علم تفسير و حديث ، اثر جمال الدين محمّد بن محمّد اقسرايى ، از نوادگان فخرالدين رازى ، كه در دو بخش ، در قالب سؤال و جواب ، به مشكلات برخى از آيات قرآن و برخى از روايات نبوى پرداخته است ، موضوع اين پايان نامه است . شيوه مصحح در تصحيح اين نسخه خطى ، از چند بخش تشكيل مى شود : الف . تغييراتى كه به خاطر سهولت در فهم و خواندنْ صورت داده ؛ مانند اضافه نمودنِ ، هاى غير ملفوظ ، كه معمولاً در نثرهاى كهن نوشته نمى شود . ب . تبديل حرف هايى در متن ، كه با نثر امروزى سازگار نبوده است ؛ پ . اضافه نمودن الف در كلمه ها و تركيب هايى كه نياز داشته است ؛ ت . تبديل نمودن يا به همزه ، بعد از الف زائد يا جمع در بعضى كلمات ؛ ث . اضافه نمودن ياى نكره و ياى اضافه ، در موارد نياز ؛ ج . اضافه كردن (...)در مواردى كه متن افتادگى داشته ويا ناخوانا بوده و نتوانسته براى كلمه ، جايگزين دقيقى بيابد ؛ چ . اضافه نمودن كلمه مناسب در داخل ( ) در برخى موارد كه به طور آشكار ، كلمه اى از متن حذف شده ، كه احتمالاً در اثر غفلت كاتب صورت گرفته است ؛ ح . ذكر منابع و مآخذ اقوال ، در پى نوشت ها ، به اين صورت كه در خصوص احاديثى كه در متن آمده ، ابتدا منابع و مآخذ روايات را از جوامع روايى اهل سنّت نقل كرده ، سپس در صورت وجود آن روايات در جوامع حديثى شيعه ، منبع و مآخذ آن را ذكر نموده

.

ص: 182

تصحيح و نقد و بررسى كتاب «نفايس الفنون فى عرائس العيون»،

است . در برخى موارد ، متن روايت موجود در كتابت ، با رواياتى كه در منابع وجود داشته متفاوت بوده ، كه با نقل آن روايات ، اختلاف بين روايات را نشان داده است ؛ خ . جهت فهم سريع تر خوانندگان ، برخى از كلمات و اصطلاحات دشوارِ متن را معنا كرده و توضيح داده است .

214 . تصحيح و نقد و بررسى كتاب «نفايس الفنون فى عرائس العيون» ،غلامرضا مست على ، دكترى رشته ادبيات فارسى ، دانشكده تربيت مدرس دانشگاه علوم انسانى ، استاد راهنما : دكتر احمد احمدى ، 1374 ، 181 ص . كتاب نفايس الفنون فى عرائس العيون ، تأليف شمس الدين محمّد بن محمود آملى ، از علماى قرن هشتم هجرى ، كتابى است در موضوعات مختلف كه مى توان آن را كشكول نيز خواند. محقق ، قسمت حديث اين كتاب را برگزيده و ضمن تصحيح و نقد و بررسى آن ، به عنوان رساله دكترى رشته ادبيات فارسى ، قسمتى از اين كتاب را احيا نموده است. محل بحث محقق ، فن سوم از قسم اوّل اين كتاب است ، كه در باره علم نگاشته شده است . نويسنده قبل از ورود به بحث ، چند فايده را متذكر مى شود : فايده اوّل ، در بيان اصطلاحات وارد در باره حديث و معناى لغوى و استعمالى لفظ «حديث» است. نويسنده ، به مناسبت ، به معرفى صحاح سته پرداخته و اولين كتاب حديثى را موطأ مالك دانسته و اشاره كرده است كه نزد خود اهل سنّت هم ، موطأ ، اصح كتب حديثى آنان است . فايده دوم ، در باره تقسيمات حديث به صحيح و حسن و ضعيف و شرح هر يك است. فايده سوم ، به احوال نقله حديث به اعتبار سبقت در اسلام و هجرت و وفور علم و فضيلت و كثرت ملازمت ، مربوط مى شود. در اين تقسيم بندى ، نقله حديث به دوازده طبقه تقسيم شده اند كه مشهور ، تعداد آنان را سى هزار نفر دانسته اند . فايده چهارم ، در باره كيفيت علم به حديث است. نويسنده ، اين بحث را با بيان و شرح سه حديث به پايان برده است. قسمت دوم اين تحقيق ، ذكر چهل حديث به شيوه يك «اربعين» در باب ايمان و اسلام و ادب و اخلاق و مواعظ و حكم است.

.

ص: 183

تعدد زوجات در اسلام،

215 . تعدد زوجات در اسلام ،فريده فراهانى ، كارشناسى ارشد رشته الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1373 ، 353 ص . اين پايان نامه ، در باره مسئله ازدواج و چند همسرى و راه هاى شرعىِ جلوگيرى از گناه است. پايان نامه، در ده فصل منظم گشته كه هرفصل را نيز مباحثى تشكيل مى دهد. نويسنده، در مقدمه فلسفه ازدواج و اهتمام اسلام را نسبت به آن توضيح مى دهد. فصل اوّل پايان نامه ، در باب ضرورت زناشويى است. در اين فصل ، قانون زوجيت ، ضرورت ازدواج ، اهمّيّت ازدواج از نظر قرآن ، ديدگاه معصومان در مورد ازدواج ، زيان خوددارى از ازدواج و نهى اسلام از تجرد ، و آثار دنيوى و اخروى ازدواج نيز مطرح مى گردد. فصل دوم ، در باره علل پيدايش تعدد زوجات در ميان بشر است. زورمندى مردها ، پدرسالارى ، هوسرانى ، عامل جغرافيايى يا اجتماعى ، عامل اقتصادى ، عادات ماهانه ، محدوديت سن زنان از حيث توالد و تناسل ، فزونى تعداد زنان بر مردان و اعتراف دانشمندان ، مطابقت و عدم مطابقت چند همسرى با طبيعت مرد ، در اين فصل آمده است. فصل سوم ، تعدد زوجات قبل از ظهور اسلام را به بحث كشيده و به تعدد زوجات در يهود ، مسيحيت ، دوران جاهليت ، ايران باستان ، و همچنين جوامعى از قبيل مصر ، چين ، يونان و آسياى جنوب شرقى پرداخته است . فصل چهارم ، در باره تعدد زوجات در جهان معاصر است. علت قبح و ناپسندى اين مسئله از ديدگاه قانون گذارى غربى ، نيرنگ مرد قرن بيستم و نظريه برتراند راسل در مورد تعدد زوجات را در اين فصل بررسى مى كند. فصل پنجم، در مورد اسلام و تعدد زوجات است. مبحث اين فصل ، در باره بررسى علل تجويز تعدد زوجات براى مردان ، و نظريه قرآن در تعدد زوجات است . فصل ششم ، شرايط تجويز تعدد زوجات را بررسى مى كند. مشروط بودن اباحه تعدد زوجات ، در اصلاح اين اباحه از عناوين آن است . فصل هفتم ، و ممنوعيت تعدد ازدواج براى زنان است. بيان انواع نكاح ، جايز يا غير جايز بودن هر يك ، و ممنوعيت تعدد ازدواج براى زنان را در اين فصل بيان نموده است.

.

ص: 184

تفسيرپذيرى كتاب و سنّت از ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در «نهج البلاغه»،

نويسنده ، در فصل هشتم ، تعدد زوجات را به عنوان يك ضرورت اجتماعى در نظر آورده است. حكمت مشروعيت تعدد زوجات در اسلام و ضرورت تشريع تعدد زوجات و راه هاى مقابله با افزايش زنان بر مردان ، در اين فصل شرح داده شده است . فصل نهم ، در باره حكمت تعدد زوجات پيامبر صلى الله عليه و آله است. اشاره به تعداد زوجات پيامبر ، شبهه تعدد زوجات پيامبر ورد آن ، حكمت هاى تعدد زوجات نبى ، و خصايص پيامبر از جهت نكاح را در اين فصل بيان كرده است . فصل دهم، مربوط به اشكالات وارد بر تعدد زوجات است. در اين فصل، نگارنده هشت اشكال عمده بر اين مسئله را بيان مى كند و سپس با نتيجه گيرى، بحث را خاتمه مى دهد.

216 . تفسيرپذيرى كتاب و سنّت از ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در «نهج البلاغه» ،ابوذر رضا سلطانى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام بيوك عليزاده ، استاد مشاور : دكتر احمد پاكتچى ، 1379 ، 230 ص . اثبات معنادارى كتاب و سنّت ، جداى از مخاطبان وپاسخ مبنايى به بحث قرائات مختلف از دين ، به عنوان معيار سنجش صحّت و سقم اين قرائات ، از جمله اهداف نگارنده در اين تحقيق است . اين رساله ، در مجموع از يك مقدمه و چهار فصل فراهم آمده است : در مقدمه ، نخست به بيان اهمّيّت موضوعِ تفسيرپذيرى كتاب و سنّت پرداخته و با بيان اين كه كتاب و سنّت ، بنيان تمامى علوم و معارف اسلامى اند و در طول تاريخ ، نسبت به اين دو تأكيد فراوان شده ، به بررسى سابقه تاريخِ موضوع و مسائل جارى و معاصر در آن پرداخته است . سپس ، با بيان كلّياتى در باب هرمنوتيك و نظريه ها و آراى مختلف در اين باب ، اضلاع هرمنوتيكى كتاب و سنّت ، خصوصا هرمنوتيك در نهج البلاغه و رابطه آن را با قرآن شرح و بسط داده است . در فصل اوّل ، نخست معنادارى كتاب اللّه و قصدِ ارادى حضرت حق _ جلّ و علا _ را از زمان نزول آن بررسى نموده ، سپس امكان دستيابى به اين معناى مقصود را به اثبات رسانده ، و اين كه انسان ها توانايى دستيابى به اين معنا را دارند . پس از آن ، به اين پرسش

.

ص: 185

تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابه (سده اوّل هجرى)،

پاسخ مى دهد كه چگونه امكان دستيابى به معناى مقصودِ خداوند _ تعالى _ وجود دارد در حالى كه ابهاماتى در كتاب اللّه يافت مى شود؟ فصل دوم _ كه از دو بخش تشكيل شده _ بررسى امكان تفاسير گوناگون از كتاب اللّه ، و ذكر ملاك هاى رجحان تفاسير گوناگون از منظر امام عليه السلام را در بر گرفته است . در بخش نخست از فصل سوم _ كه در واقع ، نتيجه منطقى فصول پيشين است _ سنّت مفسّر راستين كتاب اللّه را و اين كه معصومان ، در نهايتِ قلّه مفسّران و طيف تفسيرهاى صحيح قرار دارند ، توضيح داده و باز ، بر اين باور است كه با وجود تفاوت ميان ايشان ، در مقام تفسير ، همگى از علم واحد و تفسير واحدى برخوردارند . در بخش دوم فصل سوم نيز كتاب اللّه را معيار ارزيابى به هنگام تعارض ميان سنّت هاى مرورى مى شناساند و تلاش ائمه اطهار عليهم السلام را در اثبات و استقرار اين مطلب تا حدودى و به نحو اجمال مى نماياند .

217 . تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابه (سده اوّل هجرى) ،نادر وحيدنيا ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد اراك) ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1374 ، 160ص . آيا در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله نياز به تفسير قرآن بوده است يا خير؟ اين مهم به عهده چه كسى بوده است؟ از نظر قرآن و سنّت ، مراجع تفسيرى پس از خود پيامبر كدام اند و اصولاً جايگاه اهل بيت در تفسير قرآن چگونه جايگاهى است؟ ارزش سخنان اصحاب پيامبر در تفسير قرآن تا چه حدودى بوده ؟ پيشگامان تفسير قرآن در ميان اصحاب چه كسانى هستند ؟ اينها سؤالاتى است كه بررسى آنها ، تشكيل دهنده اين رساله است. محور بحث نگارنده ، كتاب التفسير و المفسّرون ذهبى و كتاب مباحث فى علوم القرآن دكتر صبحى صالح است . مطالب اين رساله در پنج فصل گنجانده شده : در فصل اوّل ، اين عناوين به چشم مى خورد : تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، پرسش هاى پژوهشى ، اهداف مطالعاتى ، حدود مطالعاتى ، برهان مطالعه ، تعريف اصطلاحات پژوهشى ، تفسير ، صحابه ، اهل بيت عليهم السلام .

.

ص: 186

تفسير مأثور و بررسى تطور آن با تكيه بر تفاسير اثرى شيعه،

فصل دوم ، به معرفى منابع موجود و مورد استفاده اشاره دارد ؛ كتاب هايى از قبيل البرهان فى علوم القرآن ، الإتقان فى علوم القرآن ، التفسير و المفسّرون ، تاريخ تفسير ، علوم القرآن و طبقات مفسّران شيعه . در فصل سوم ، روش تحقيق ، طرح تحقيق ، فن تحقيق و طرح تحليلى مسئله را بيان مى كند. فصل چهارم ، مربوط به ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات است . بررسى تفسير قرآن در عهد رسول خدا ، فهم صحابه از قرآن ، احتجاج اصحاب پيامبر به تفسير قرآن ، پيامبر و تفسير قرآن ، حدود آيات تفسير شده توسط رسول خدا ، رأى سيّد محمّد باقر حكيم در مسئله ، ويژگى هاى تفسير در عهد رسول خدا ، جنبه هاى گوناگون تفسير نبوى و وجوه مختلف تبيين سنّت از قرآن ، جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفسير قرآن ، تفسير قرآن در ميان صحابه ، معرفى پيشگامان تفسير در ميان صحابه ، از مباحث مطرح شده است . فصل پنجم ، در باره استنتاجات بحث است كه نگارنده ، به دنبال طرح و بررسى اطلاعات و گزارش هاى مربوط به تاريخ تفسير قرآن كريم در عهد رسول خدا و صحابه ، پنج نتيجه كلّى از بحث را ارائه مى كند و در پايان نيز توصيه هايى در اين زمينه دارد.

218 . تفسير مأثور و بررسى تطور آن با تكيه بر تفاسير اثرى شيعه ،سعيد چراغلو ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر كامران ايزدى مباركه ، استاد مشاور : دكتر عباس نقيئى ، 1379 ، 179 ص . پاسخ به اين سؤال ها كه دلايل صحّت و مشروعيت تفسير اثرى شيعه چيست؟ آيا تفسير ، مخالفانى دارد؟ چه انتقاداتى براين روش شده است؟ اهم تفاسير اثرى شيعه چيست؟ مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . اين پايان نامه از يك مقدمه و شش فصل تشكيل يافته است : در فصل اوّل ، ضمن توضيح «تفسير» در لغت و اصطلاح ، استعمال لفظ «تفسير» در قرآن و حديث و علوم ديگر را شرح داده است . نياز به تفسير و شرافت آن ، معنى «اثر» در لغت و اصطلاح ، شرح منابع تفسيرى و بيان اختلاف نظرهايى كه در اين زمينه وجود دارد ، انواع تفاسير از نظر روش هاى تفسيرى ، توضيح تفاسير غير اثرى (تفاسير ذوقى و سليقه اى و تفسير به رأى) ، تفاسير مذهبى ، تفاسير متكلمان ، تفاسير فلاسفه ، تفاسير

.

ص: 187

تفكرات اجتماعى (ديدگاه هاى جامعه شناختى) على عليه السلام در «نهج البلاغه»،

متصوفه ، تفاسير فقها ، تفاسير محدّثان و اخباريان ، تفاسير علمى و تفاسير ادبى ، را نيز بررسى نموده است . فصل دوم ، در باره تاريخ پيدايش و تطور تفسير اثرى قرآن كريم است . در اين فصل ، نگارنده نخست مصادر و منابع تفسير در عصر صحابه را كه عبارت است از قرآن كريم ، وجود مقدس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، اهل كتاب از يهود و نصارى ، اجتهاد و قوه استنباط ، بيان كرده و سپس ، در باره ارزش تفسير صحابه ، موقعيت تفسير در عصر تابعين ، مكاتب تفسيرى عصر تابعين در مكه و مدينه و عراق ، مصادر تفسير در عصر تابعين ، و مفسّران مشهور در اين عصر را توضيح داده است . در فصل سوم ، در باره تفسير اثرى شيعه و تطور آن بحث مى كند ، و با عناوينى چون تفسير اثرى شيعه و رد مخالفان ، جايگاه كتاب و سنّت ، تعارض كتاب و سنّت ، به شمارش برخى از تفاسير مهم شيعه در ادوار مختلف مى پردازد . در فصل چهارم ، به ويژگى هاى تفسير اثرى شيعه پرداخته و مهم ترين ويژگى اين تفسير را اعلميت و اهليت معصومان عليهم السلام در درك و فهم قرآن مى داند . در فصل پنجم ، به بررسى آسيب شناسى تفسير اثرىِ شيعه پرداخته و ورود احاديث مجعول در احاديث شيعه را از مهم ترين عوامل آسيب پذيرى تفسير اثرى شيعه مى داند . و سرانجام ، در فصل ششم ، معرفى اجمالىِ از اهم تفاسير اثرى را نقل كرده و اقوال بزرگان را در اين زمينه توضيح داده است .

219 . تفكرات اجتماعى (ديدگاه هاى جامعه شناختى) على عليه السلام در «نهج البلاغه» ،ولى اللّه برزگر ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد جواد يوسفيان ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1369 ، 577 ص . بررسى انديشه ها و نظريات متفكران علوم اجتماعى ، بالاخص جامعه شناسان و فيلسوفان اجتماعى ، و مقايسه آن با آراى اجتماعى و جامعه شناختى حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه و همچنين بررسى انديشه هاى امام عليه السلام در موضوعات مورد نظر ، در ساير كتاب ها نظير نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغه ، غررالحكم و دررالكلم و ساير منابع در اين زمينه ، جهت دفع اشكالات احتمالى ، موضوع مورد بحث نگارنده در اين پايان نامه است .

.

ص: 188

تقدير روزى از ديدگاه امام على عليه السلام ،

نگارنده ، تحقيق خود را از سه بخش كلّى و هشت فصل تشكيل داده است : وى ، بخش اوّل را به بررسى مفهوم جامعه و مفاهيم اجتماعىِ قريب به آن و عوامل اتحاد افراد در جوامع از ديدگاه جامعه شناسان و نهج البلاغه اختصاص داده ، كه از سه فصل تشكيل شده است . در بخش دوم ، به بررسى منشأ اجتماع و ضرورت آن از ديدگاه فيلسوفان اجتماعى و نهج البلاغه پرداخته و آرا و نظرياتِ اربابان علم و معرفت در اين زمينه را نيز در سه فصل مورد بحث و فحص قرار داده است . در بخش سوم (آخرين قسمت رساله) به بررسىِ تفصيلى اصالت فرد يا جامعه همراه با مفاهيم مختلف فلسفى ، اجتماعى و حقوقى آن پرداخته و به بررسى انديشه ها و آراى جامعه شناسان و امام عليه السلام در موضوع مذكور در دو فصل پرداخته است .

220 . تقدير روزى از ديدگاه امام على عليه السلام ،مهدى عبداللّهى پور ، كارشناسى ارشد علوم حديث ، دانشكده علوم حديث ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد مرادى ، 1385 ، 195 ص . سؤالات تحقيق در اين رساله ، عبارت اند از : مقدر بودن روزى به چه معناست؟ روزى مقدر كه خداوند آن را وعده كرده ، چه چيزهايى را شامل مى شود؟ با توجّه به مقدر بودن رزق و روزى ، تلاش در زندگى چه معنايى دارد؟ عوامل مؤثر در كاهش يا افزايش روزى مقدر كدامند؟ آيا تفاوت در تقدير روزى ها با عدالت خداوند سازگار است؟ وى ، در اين نوشتار در چهار فصل در صدد پاسخگويى به اين پرسش ها برآمده است : در گام نخست ، آراى اهل لغت را مورد تأمل قرار داده ، و هر يك را به صورت جداگانه نقد و بررسى نموده است . آن گاه ، به تعريف تقدير روزى پرداخته و چند تعريف از آن را ارائه نموده است . در ادامه ، گونه هاى مختلف روزى اعم از مادى ، معنوى ، ظاهرى ، باطنى ، تكوينى و تشريعى را تبيين ، و بر اساس روايات اهل بيت ، روزى كفافى را بهترين گونه روزى ها معرفى كرده است . سپس ، با طرح اين سؤال كه آيا روزى مقدرى كه براى موجودات مقرر شده ، حرام را هم شامل مى شود يا خير ، ديدگاه فرقه هاى مختلف كلامى را در اين زمينه معرفى و مشخص نموده است . به دنبال آن ، تناسب تقدير روزى با عدالت الهى را _ كه يكى از مهم ترين شبهات در زمينه

.

ص: 189

تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و روايات،

تقدير روزى به حساب مى آيد _ مورد بررسى قرار مى دهد . در پايان نيز شمارى چند از عوامل كه در اين عرصه نقش آفرينى مى كنند را بررسى مى كند .

221 . تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و روايات ،طوبى قادرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر على رضا فيض و دكتر على مهديزاده 1372 ، 148 ص . نگارنده ، در رساله خود با استفاده از كتاب تحديد النسل و ساير كتب ، به صورت تلخيص ، مطالبى در باره چگونگى شكل گيرىِ حركت كنترل نسل در غرب و سير علل گسترش ، و نتايج آن با استناد به آمار و ارقام علمى و مستند بيان نموده و سپس ، دلائل معتقدان به كنترل نسل را با استفاده از نظرات صاحب نظران ، مورد نقد و بررسى قرار داده و سرانجام ، به مسئله نسل و تنظيم خانواده از ديدگاه قرآن و بخصوص روايات موجود ، از طرق علماى اهل سنت و شيعه پرداخته ، و در جمع آورى مطالب و تنظيم آن ، دو مطلب مهم را مد نظر قرار داده است : 1 . مسئله تعليم و تربيت كودك در اسلام و اهمّيّت آن ، و رابطه اى كه مى تواند با مسئله كنترل نسل يا تنظيم خانواده داشته باشد ؛ 2 . وضعيت فعلى مسلمانان و كشورهاى اسلامى . وى ، نخست هدف از كنترل نسل و آغاز اين حركت را در غرب و شكست ابتدايى و حركت دوباره آن را بيان مى كند و سپس اشاره اى به دلائل موفقيت ظاهرى اين حركت در غرب و نتايج حاصل از آن دارد . سپس اقدامات عملى براى مقابله با مسئله كنترل نسل و عوارض آن را از جانب كشورهايى كه بر مشى كنترل نسل حركت كرده اند بازگو مى نمايد ، و بازتاب اين حركت را از نظر اصول سياسى اسلام و جامعه شناسى اسلامى و حكم اسلام بررسى مى كند . ادامه بحث ، در زمينه آثار سوء و مضرات كنترل نسل براى انسان ، نقد و بررسى دلائل معتقدان به كنترل نسل ، راه حل اساسى مشكل افزايش جمعيت از ديدگاه مخالفان كنترل نسل ، شواهدى موجود در مدارك اسلامى در مورد تشويق به توليد و تكثير نسل _ كه مهم ترينِ آن ، تشويق به دعا و درخواست فرزند از خداوند متعال در روايات است _ و اهمّيّت تعليم و تربيت كودك در اسلام ، مطالبى را شرح و بسط مى دهد . در پايان ، پاره اى از روايات اهل سنّت و علماى شيعه كه در باب «عول» وارد شده و

.

ص: 190

تواضع و تكبر و مصاديق آن در قرآن و حديث،

تواضع وتكبر ومصاديق آنها در قرآن وحديث،

همچنين فتاوى فقهاى معاصر در باره تنظيم خانواده و موضع علماى اهل سنّت و شيعه را در باره سقط جنين بيان مى كند .

222 . تواضع و تكبر و مصاديق آن در قرآن و حديث ،فاطمه فاخر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر غلامحسين تاجرى نسب ، 1378 ، 183 ص . نويسنده ، پژوهش خود را در سه بخش سامان داده است : بخش اوّل ، كلّياتى در باب تواضع و تكبر است كه در دو فصل آمده است . در اين دو فصل، به بررسى معانى لغوى و اصطلاحى «تكبر» و «تواضع» پرداخته است. بخش دوم ، با عنوان تكبر ، شامل گزارشى اجمالى از مفهوم تكبر در قرآن و احاديث است . سپس ، به بررسى ماهيّت تكبر و ريشه ها و عوامل تكبر و سپس آثار تكبر را بر مى شمرد . قسمت ديگر اين بخش ، معرفى قرآن از متكبران است و اين كه كار متكبران به كجا مى انجامد ، و در نهايت ، راه هاى درمان تكبر چيست؟ در بخش سوم ، وارد بحث تواضع شده ، نخست گزارشى اجمالى از مفهوم تواضع در قرآن و روايات ارائه مى كند . بعد از آن ، بحث از تواضع در قرآن را پيش مى كشد ، و سپس ، اسباب تواضع را بر مى شمرد . آثار تواضع از ديگر مباحث اين بخش است ، و در پايان نيز تواضع در سيره نبوى را توضيح داده است .

223 . تواضع و تكبر و مصاديق آنها در قرآن و حديث ،فاطمه ايزدى ، كارشناسى ارشد معارف ، دانشگاه آزاد اسلامى نجف آباد ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهديزاده ، بى تا ، 260 ص . موضوع اين نوشته ، تواضع و تكبر و مصاديق آنها در قرآن و روايات است ، كه از يك مقدمه و پنج فصل تشكيل شده است : مقدمه پايان نامه ، در باره شكل خلقت انسان ، انتخاب و خصلت هاى اوست . در فصل اوّل ، مفهوم لغوى «تكبر» ، مفهوم لغوى «تواضع» ، را بيان مى كند . فصل دوم ، در باره تواضع و تكبر در كتب اخلاق است. فرق بين عجب و كبر ، اصل و اسباب تكبر ، آثار كبر ، اقسام تكبر ، درمان كبر ، معيار تواضع و تكبر ، و مدح تواضع ، از

.

ص: 191

توبه در قرآن،

مطالب مورد بحث اين فصل است . فصل سوم، تواضع و تكبر در آينه روايات است كه در دو بخش توضيح داده شده است. فصل چهارم ، به تواضع و تكبر در نهج البلاغه و بيان اندرزهاى امير مؤمنان عليه السلام مى پردازد. در فصل پنجم ، تواضع و تكبر و مصاديق آنها در قرآن بررسى مى شود. تكبر در مقابل خداوند و دست مايه شيطان شدن و در نهايت ، گرفتار كيفر و عذاب الهى شدن ، تكبر بر پيامبران و شرح مصاديق آن در قرآن مجيد و بيان عاقبت آنها ، تكبر در مقابل خدا و پيامبران ، تكبر بر مردم تواضع در قيامت ، خضوع در برابر بارى _ تعالى _ در روز قيامت ، تواضع در مقابل خداوند ، خشوع صابران و نمازگزاران و سرانجام ، تواضع پيامبر در برابر مؤمنان از مطالب اين فصل است .

224 . توبه در قرآن، فاطمه سهرابى ،كارشناسى ارشد قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر على اصغر نراقى و دكتر منصور پهلوان ، 1373 ، 136 ص . در اين مجموعه ، نگارنده با توجّه به اهمّيّتى كه به كارگيرى توبه ، در بازسازى روح و روان انسان ايفا مى كند ، در صدد تحقيق اين موضوع بر آمده است . وى نخست نگاهى دارد به واژه «توبه» از نظر اهل لغت و اصطلاح شرع ، و به تعاريفى كه از اين واژه در كلام وحى و معصومان عليهم السلام آمده ، پرداخته است . در مرحله بعد ، توبه پذيرى خدا و بحث در مورد وجوب و يا عدم وجوب پذيرش توبه را مطرح نموده و در اين جهت ، از نظرات برخى از متكلّمان در رد و يا قبول آن استفاده كرده است . در فصل بعد ، به تحقيق در باره فضيلت توبه و حقيقت آن برآمده ، فرق توبه با استغفار را نيز بيان كرده است . گام بعدى را در جهت مطرح نمودن ضرورت و وجوب توبه و فوريت آن برداشته ، و به منظور بررسى بيشتر آن ، از كتب اخلاقى استفاده نموده است . پس از طى اين مراحل ، شرايط توبه ، زمان آن و توبه مقبول و غير مقبول را مطرح كرده ، و مواردى از توبه غير مقبول را از قرآن استخراج نموده است . در مرحله بعد ، مهم ترين آثار و نتايج توبه را با استناد به آيات شريفه قرآن كريم و برخى از روايات معصومان عليهم السلام آورده است .

.

ص: 192

توحيد در «صحيفه سجاديه»،

در آخر هم فصلى را به توبه انبيا اختصاص داده ، و به شرح و بسط توبه برخى از پيامبران الهى با استفاده از نص صريح آيات قرآن پرداخته ، و در جهت تنزيه مقام رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله برخى از شبهات را نيز پاسخ داده است .

225 . توحيد در «صحيفه سجاديه» ،زهرا نقدعلى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، بى تا ، 200 ص . موضوع بحث در اين رساله ، طرح بينش توحيدى سيّد الساجدين ، امام زين العابدين عليه السلام ، به صورت مستقل و در ابعاد فلسفى ، عقلى ، عرفانى و... است . نگارنده سعى دارد در اين مجموعه ، بينش توحيدى آن امام همام را ، كه از ميان ادعيه صحيفه برگرفته ، مطرح كند . اين رساله ، مشتمل بر هفت بخش است : نگارنده ، در بخش اوّل آن به مباحثى چون ذات حق _ تعالى _ ، قابل شناخت نبودن ذات حق ، براهين اثبات وجود خدا و مراتب توحيد پرداخته است . در بخش دوم _ كه شامل هفت فصل است _ صفات ثبوتيه حق _ تعالى _ را نام برده و از كلام امام عليه السلام توضيح داده است . بخش سوم را به صفات سلبيه اختصاص داده و در بخش چهارم ، به بحث از توحيد افعالى پرداخته است . اين بخش نيز چهار فصل دارد و عناوينى چون خالقيت حق _ تعالى _ ، رازقيت حق _ تعالى _ ، احيا و اماته ، توحيد در ربوبيت و اقسام و دلايل آن به چشم مى خورد . بخش پنجم رساله ، دو فصل است : در فصل اوّل ، توحيد در عبادت ، اقسام عبادت ، آفات و موانع عبادت ، حمد و شكر ، اركان شكر و تشكر خدا از بنده ، مورد بحث قرار گرفته و در فصل دوم، توحيد در تضرع را مورد بررسى قرار داده است. وى ، در بخش ششم به بحث از عدل الهى پرداخته است . عناوين فصول اين بخش نيز عبارت اند از : قضا و قدر ، اقسام قضا و قدر ، اراده حق _ تعالى _ ، معانى معيشت و جبر و اختيار ، ارتباط حسن و قبح با عدل الهى ، اقسام عمل ، فضل الهى و تقسيم رزق بندگان بر اساس عدل . و در بخش هفتم ، پيرامون رابطه انسان با خدا بحث نموده است . مباحثى چون : توكل ، درجات و مراتب توكل ، محبت ، اسباب محبت ، مراتب محبت ، خوف و رجا ، تفاوت

.

ص: 193

توصيف روز قيامت بر اساس آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ،

خوف و خشيت ، تفاوت خوف و رهبت ، تفاوت خوف و هيبت ، رجا ، موازنه خوف و رجا ، مراتب خوف و رجا و خوف رجاى اولياء اللّه ، از مطالب مورد بحث در اين بخش است .

226 . توصيف روز قيامت بر اساس آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ،امين آرام ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد اراك) ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على راغبى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1376 ، 225 ص . نگارنده پايان نامه ، در مقام به تصوير كشيدنِ صحنه هاى متفاوت و مرحله به مرحله و مرتّبِ روز قيامت ، بر اساس آيات قرآن مجيد و متون اسلامى است ، و اين كه در قرآن و متون اسلامى ، از روز قيامت به چه نام هايى تعبير شده ؟ زمان شروع قيامت چه وقت است ؟ حوادث روز قيامت در چه مكان و يا مكان هايى انجام مى شود ؟ چه حوادثى در روز قيامت اتفاق مى افتد ؟ و سرانجام ، اين كه پايان روز قيامت چگونه است ؟ و اين پايان نامه از پنج فصل تشكيل شده : مسائل مطرح شده در فصل اوّل عبارت اند از : تاريخچه مطالعاتى در زمينه قيامت و اهداف و حدود و اهمّيّت مطالعه در اين بحث . در فصل دوم ، نوشتار خود را به تفسير موضوعى در آيات قيامت اختصاص داده ، و با استفاده از كتب تفسيرى در اين زمينه ، موضوع را شرح و بسط داده است . فصل سوم ، در باره پرسش تحقيق ، طرح تحقيق ، فن تحقيق و طرح تحليلى موضوع است . در اين تحقيق ، ديدگاه روايى به عنوان مقياس مطالعاتى انتخاب شده و روايات ، از كتبى كه توسط علماى برجسته شيعه و سنّى تأليف شده اند اقتباس شده و اين ديدگاه، به عنوان ابزار مطالعاتى علمى و مبناى تحليلىِ محقق در اين موضوع است . فصل چهارم _ كه در پنج بخش تنظيم شده _ ، نخست به بررسى نام هاى روز قيامت در قرآن و همچنين اهداف و اساسِ نام گذارى پرداخته ، سپس به بررسى شرايط و علائم آغاز روز قيامت در قرآن و احاديث پرداخته ، پس از آن به بررسى شكل گيرى صحراى محشر و مكان وقوع روز قيامت پرداخته و اين كه بر اثر نفخ صور ، چه تغييراتى در جهان هستى انجام مى شود . وى ، حوادث روز قيامت را به ترتيبِ واقع شدن آنها بيان كرده ، در

.

ص: 194

توكل در قرآن و حديث،

ثبات قدم در ديندارى از ديدگاه قرآن و روايات،

پايان هم به بررسى چگونگى پايان روز قيامت پرداخته كه براى افراد ، مختلف است . در فصل پنجم ، نتايج بحث هاى مختلفِ مطرح شده در فصل قبل بيان شده اند .

227 . توكل در قرآن و حديث ،اعظم رهبر زارع ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر ابو القاسم امامى ، استاد مشاور : دكتر يوسف فضايى ، 1377 ، 115 ص . اين رساله ، در دو فصل تدوين شده است : فصل اوّل ، در باره توكل از ديدگاه قرآن و احاديث است . در اين فصل ، روش كار نگارنده به اين صورت بوده كه ابتدا طبق روش هاى مطالعه و تحقيق در قرآن مجيد ، با مراجعه به معجم المفهرس قرآن ، نشانى آياتى كه كلمه «توكل» يا هم خانواده آن در آنها به كار رفته است را ، به ترتيب شماره سوره ها فهرست نموده ، و سپس به بررسى مفهوم سياق هاى آنها پرداخته است . در قسمت بعدى ، «توكل» را از لحاظ معانى لغوى با استفاده از كتب لغت مورد بررسى قرار داده است ، سپس ، با مراجعه به كتب تفسير آيات ، به بررسى ارتباط توكل با توحيد و صبر و قضا و قدر و ايمان پرداخته است ، و در آخر ، مواردى را كه خداوند به پيامبرش امر به توكل نموده ، ذكر كرده است . در فصل دوم ، به موضوع توكل از ديدگاه اخلاق و عرفان پرداخته است . وى ، با استفاده از كتب اخلاقى و متون اسلامى ، مطالبى در زمينه حقيقت توكل و درجات آن ، راه تحصيل توكل ، و اقوال بزرگان در باره توكل بيان كرده است . همچنين ، اين مسائل را كه متوكلان چه اعمالى را بايد انجام دهند ، و در برخورد با مسائل چه حالاتى داشته باشند ، و چه اسبابى را به كار ببرند يا به كار نبرند تا منافى توكل آنها نباشد ، بيان كرده است .

228 . ثبات قدم در ديندارى از ديدگاه قرآن و روايات ،مهرناز گلى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ناصر رفيعى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على ايازى ، 1384 ، 272ص . مؤلّفه هاى ثبات قدم در ديندارى چيست؟ چه عواملى براى رسيدن به ثبات قدم در ديندارى وجود دارد؟ فقدان ثبات قدم در ديندارى چه تبعاتى دارد؟ آفات ثبات قدم در ديندارى چيست؟ رابطه غيرت و عفت با ثبات قدم چيست؟ الگوهاى قرآنى در ثبات

.

ص: 195

ثقلين در انديشه حضرت زهرا عليهاالسلام،

قدم چه افرادى هستند؟ پاسخ اين سؤالات ، مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد ، كه در پنج فصل فراهم آمده است : در فصل اوّل ، پس از مقدمه به مفهوم شناسى «ثبات» از نظر لغوى و اصطلاحاتى پرداخته ، و مترادفات آن را نيز بررسى كرده است . در فصل دوم ، مؤلّفه هاى ثبات در ديندارى را بررسى كرده است . فصل سوم را به معرفى عواملى كه زمينه ساز قوت در ديندارى است اختصاص داده ، كه شامل عوامل درونى و بيرونى است . در فصل چهارم ، آفات و موانع ثبات قدم در ديندارى را بحث كرده است . در فصل پنجم ، به بررسى الگوهاى قرآنى در ثبات قدم پرداخته است .

229 . ثقلين در انديشه حضرت زهرا عليهاالسلام ،سيّده كبرى عظيمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : دكتر جعفر نكونام ، 1379 ، 175 ص . اين تحقيق ، جايگاه قرآن و عترت را در كلمات حضرت زهرا عليهاالسلام ، در كنار سيره ايشان با ذكر نمونه هاى تاريخى آورده ، و نوع استدلال حضرت به آيات قرآن را ، با توجّه به شأن نزول آيات مشخص نموده است . در مورد عترت نيز كلمات ايشان در مورد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و على عليه السلام را ، به همراه سيره عملى ايشان در حمايت از نبوت و امامت بيان كرده است . وى ، در فصل اوّل مباحثى كلّى همچون : خلاصه اى از زندگى آن حضرت ، جلوه هاى علمى شخصيت ايشان ، و ضرورت توجّه به قرآن و عترت را بيان نموده است. در فصل دوم ، جايگاه قرآن و ويژگى هاى آن را در انديشه فاطمه زهرا عليهاالسلامآورده ، و به استشهادات آن بانوى بزرگوار به آيات قرآن ، در دفاع از ولايت على عليه السلام ، و اثبات مالكيت خود بر فدك ، و استناد ايشان به آيات قرآن در ساير موضوعات پرداخته است . در فصل سوم ، ابتدا شخصيت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، حضرت على عليه السلام و امامان عليهم السلام را از ديدگاه حضرتش معرفى كرده ، سپس به بيان فلسفه امامت در سخنان ايشان پرداخته ، آن گاه با توجّه به سيره فاطمه عليهاالسلام ، سخنان و خطابه هاى آن بزرگوار را در حمايت از ولايت بيان داشته است .

.

ص: 196

جامعيت قرآن از منظر «صحيفه سجاديه»،

جايگاه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در تفسير قرآن،

230 . جامعيت قرآن از منظر «صحيفه سجاديه» ،زهرا خراسانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام ابراهيم بهادر ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1381 ،256ص . بررسى ديدگاه امام سجاد عليه السلام در باب موضوع مورد نظر ، با برشمردن ملاك هاى جامعيت و ويژگى هاى قرآن ، برترى آن نسبت به كتاب هاى آسمانى پيشين و نيز ، بيان عبارت هايى كه دلالت بر جامعيت قرآن دارند و به نحوى با مسئله خاتميت مرتبط هستند ، از مطالبى است كه نگارنده ، درصدد تحقيق آن بوده است . نگارنده ، پژوهش خود را در پنج فصل تشكيل داده است : مقدمات و كلّيات ، تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله و پرسش هاى تحقيقاتى ، از جمله مباحث فصل اوّل است . درفصل دوم ، به منظور آشنايى با منابع اوليه و ثانويه ، به اجمال ، مرور متون مطالعاتى را صورت داده است . فصل سوم را به روش تحقيق اختصاص داده است و با تكيه بر موضوع جامعيت قرآن و بررسى آن در صحيفه سجاديه ، طرح تحقيق ، فن تحقيق وطرح تحليلى اين پژوهش را مشخص ساخته و با ذكر نمونه هايى از دعاهاى صحيفه سجاديه ، در مورد اوصاف و كمالات قرآن كريم _ كه به نحوى به جامعيت قرآن هايى يارى مى دهد _ پايان مى دهد . فصل چهارم را به پيكره اصلى تحقيقِ خود اختصاص داده است . تبيين جامعيت قرآن از آيات قرآن و سخنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ونيز كلام ائمه هدى عليهم السلام ، ديدگاه برخى مفسّران ، ملاك هاى جامعيت قرآن ، بررسى و مطالعه ارتباط جامعيت با خاتميت ، جاودانگى و كمال دين اسلام ، جاودانگى قرآن وجامع بودن اين كتاب آسمانى بر ساير كتاب هاى آسمانى پيشين را در اين فصل ، مبرهن ساخته است . در فصل پنجم ، به خلاصه گيرى و نتيجه گيرى بحث پرداخته ، سپس در خاتمه ، به دانش پژوهان علوم قرآنى موضوعات ديگرى را نيز پيشنهاد مى كند .

231 . جايگاه احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در تفسير قرآن ،على اكبر مظلومى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر محمّد على رضايى اصفهانى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1383 ، 178ص .

.

ص: 197

جايگاه اخلاق در «صحيفه كامله سجاديه»،

آيا سنّت پيامبر و ائمه عليهم السلام در تفسير حجيت دارد ؟ آيا تفسير قرآن نياز به احاديث دارد ؟ اعتبار احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام در تفسير ، چه اندازه است؟ نقش روايات در تفسير قرآن به قرآن چيست؟ بررسى اين پرسش ها ، از اهداف نگارنده در تدوين پايان نامه است ، كه در سه بخش سامان يافته است : بخش اوّل (كلّيات) ، شامل بررسى موضوع تحقيق ، مفاهيم اساسى ، ضرورت تحقيق ، انگيزه انتخاب موضوع ، سابقه تحقيق ، پرسش هاى تحقيق ، فرضيه هاى تحقيق ، پيش فرض هاى تحقيق ، روش انجام تحقيق و محدوديت هاى تحقيق است . در بخش دوم ، به بررسى حجيت سنّت معصومان در تفسير پرداخته است . در اين بخش ، نگاهى دارد به روش تفسير معصومان ، كاربرد اخبار در تفسير آيات ، اقسام خبر و نقش خبر واحدِ معتبر در تفسير ، كاركرد روايات تفسيرى معصومان در تفسير ، آفات تفسير روانى ، شرايط و معيارهاى تفسير ، و نقد و بررسى حجيت سنّت صحابه . در بخش سوم ، به بررسى و نقد نظريه تفسير استقلالى پرداخته است . در اين زمينه ، به مفهوم شناسى تفسير استقلالى قرآن ، نقد نظريه تفسير استقلالى قرآن و عدم حجيت روايات ، بررسى و نقد نظريه استقلال روايات و عدم حجيت قرآن ، پرداخته است .

232 . جايگاه اخلاق در «صحيفه كامله سجاديه» ،پرى سيما اقتصادى فرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد شريفانى ، 1380 ، 228 ص . انتزاع نكات اخلاقى مورد نظرِ سيّد الساجدين عليه السلام در قالب دعاهاى صحيفه كامله سجاديه ، هدف نگارنده از نگارش اين رساله است . صحيفه سجاديه ، حاصل تلاش آن حضرت در توجّه دادن مردم به اصول اخلاقى ، در زمانى است كه حكومت جابر اموى ، در صدد نابودى ارزش هاى اخلاقى بود ؛ لذا راه هرنوع تعليم و آموزشِ مستقيمِ تعاليم اخلاقى الهى را بر امام مسدود نموده بود . امام عليه السلام در آن محيطِ خفقان ، وظيفه الهى خود را در قالب دعا ، انجام داد . نگارنده ، در جهت تحقيق خود ، قبل از هر چيز در مقدمه ، به بررسىِ سندى صحيفه و اقداماتى كه تاكنون در باب اين كتاب مقدس انجام گرفته پرداخته و بعد از آن ، كليّات اخلاق را در فصل اوّل بررسى نموده است . در پايان اين فصل دعاى امام سجاد عليه السلام براى تقاضاى فضائل اخلاقى ، و استعاذه از رذائل اخلاقى به درگاه پروردگار _ جل جلاله _ را

.

ص: 198

جايگاه امام حسن مجتبى عليه السلام در حديث شيعه،

جايگاه امام على بن ابى طالب عليه السلام در تفسير قرآن،

مطرح كرده و مفاهيم آنها را از ديد علماى علم اخلاق توضيح داده است . فصل دوم را با عنوان «جلوه هايى از معالى اخلاق در صحيفه سجاديه» ، به بررسى چهار فضيلت اخلاقى : توبه ، توكل ، شكر وياد مرگ ، كه نسبت به ساير فضائل اخلاقى جنبه ريشه و اساس دارند ، پرداخته است . در فصل سوم ، با عنوان «جلوه هايى از شَكاسة الخُلق (بدخويى) در صحيفه سجاديه» ، چهار رذيلت حب دنيا ، ريا ، عجب وآفات زبان را _ كه شناخت آنها در اجتناب از رذائل نقش اساسى دارند _ در چهار بخش جداگانه ، مورد بررسى قرار داده است. وى در بررسى هر فضيلت يا رذيلت ، ابتدا مفهوم آن را شرح داده وسپس ابعاد مختلف آن را از ديد آيات قرآن و دعاهاى صحيفه سجاديه و احاديث اهل بيت عليهم السلام بررسى نموده است .

233 . جايگاه امام حسن مجتبى عليه السلام در حديث شيعه ،فاطمه اصلانى منفرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر محمّد غفرانى ، 1386 ، 179 ص . نگارنده اين تحقيق ، موضوع حديث را با توجّه به شرايط سياسى و اجتماعى دوران امام حسن عليه السلام مورد بررسى قرار مى دهد و در كنار آن ، گونه هاى حديثى امام حسن عليه السلام ، نقش اين احاديث در تاريخ شيعه ، و تلاش هايى كه در جهت پاسدارى از اين ميراث مكتوب صورت گرفته را مورد بررسى قرار مى دهد . اين پايان نامه ، پنج فصل دارد : فصل اوّل ، كلّيات ؛ فصل دوم ، دوران زندگى امام از تولد تا شهادت ؛ فصل سوم ، بررسى شرايط فرهنگى ، اجتماعى و سياسى دوران امام حسن عليه السلام ؛ فصل چهارم ، فعاليت هاى امام مجتبى عليه السلام ؛ فصل پنجم ، بهره گيرى شيعه از احاديث امام ، و نتيجه گيرى از فصول مذكور .

234 . جايگاه امام على بن ابى طالب عليه السلام در تفسير قرآن ،مهسا فاضلى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1375 ، 177 ص .

.

ص: 199

تحقيق و بررسى آرا و نظريات امام عليه السلام در آثار روايى و تفسيرى شيعه و سنّى ، روشن كردن جايگاه و منزلت والاى او در فهم و تفسير قرآن ، بررسى جنبه هاى مختلف دانش آن حضرت به معارف و مفاهيم قرآنى و همچنين ، بررسى ديدگاه ها و نظريات آن حضرت در زمينه علوم قرآنى ، از مطالب مورد بحث در اين پايان نامه است . روش نگارنده در اين تحقيق ، اين است كه پس از مطالعه دقيق روايات تفسيرى امام على عليه السلام ، در چند تفسير روايى و نهج البلاغه ، روايات منطبق با اهداف و فرضيات تحقيق را استخراج ، طبقه بندى و موضوع بندى كرده است . سپس هر دسته از روايات را در بخش مربوط به خود جاى داده و به همين روش ، رساله خود را در پنج فصل تدوين كرده است : در فصل اوّل ، نگاهى دارد به ابعاد دانش و فهم گسترده امام على عليه السلام ، در زمينه تفسير و دانش هاى قرآنى و برترى آن حضرت در اين زمينه . نخست معناى تفسير ، تاريخ تفسير ، ويژگى هاى تفسير در عصر صحابه ، منابع صحابيان در تفسير قرآن ، مفسّران صحابه ، جايگاه اهل بيت عليهم السلام در فهم و تبيين قرآن را توضيح مى دهد. سپس مرورى دارد بر زندگانى امام على عليه السلام ، خصوصيت و ويژگى تفسيرى امام عليه السلام ، آگاهى على عليه السلام از قرآن از نگاه وحى و نگاه رسول اللّه صلى الله عليه و آله و از نگاهِ خود آن بزرگوار ، و اين كه آن امامِ همام ، برترين پناهگاه و بهترين مرجع سؤالات بودند . در فصل دوم ، با عنوان امام على بن ابى طالب عليه السلام و تفسير قرآن ، جايگاه آن حضرت در اين زمينه ، و روش تفسيرى و مصادر تفسيرى ايشان ، قرابت و مصاحبت آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و آله و تأثير اين امر بر دانش قرآنى امام على عليه السلام و ارتباط هميشگى ايشان با قرآن را مورد بررسى قرار داده است . جايگاه امام على عليه السلام در علوم قرآنى و آرا و نظريات آن حضرت در زمينه دانش هاى مختلف قرآنى ، مطالب فصل سوم پايان نامه است . در فصل چهارم ، اوصاف و ويژگى هاى قرآن در كلام آن حضرت ، در روايات و نهج البلاغه را مطرح مى كند . و سر انجام ، در فصل پنجم ، روايات تفسيرى امام على عليه السلام ، ذيل سوره هاى حمد ، بقره و آل عمران را به صورت گزارش مى آورد .

.

ص: 200

جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفاسير اهل سنّت،

235 . جايگاه اهل بيت عليهم السلام در تفاسير اهل سنّت ،عبداللّه جوان ملكوتى ، دكترى الهيات و معارف اسلامى (علوم قرآن و حديث) ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر على مهدى زاده و دكتر عليرضا فيض ، 1376 ، 365ص . بررسى ولايت اهل بيت در پرتو آيه كريمه «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» با استناد به آرا و نظرات علماى اهل سنّت ، و اثبات اين كه اهل بيت عليهم السلام ، در تفاسير مهم اهل سنّت ، جايگاهى بس رفيع و منزلتى بى بديل دارند و آنان ، همراه و قرين قرآن هستند ، موضوع مورد نظر محقق در اين پايان نامه است . نگارنده ، قبل از ورود به بحث ، مفاهيم لغوى مفردات موضوع را ، از كتب معتبر لغت و معاجم ، بيان نموده است . سپس، جايگاه عصمت و طهارت اهل بيت عليهم السلام ، ومفهوم عمومى عصمت پيامبران را مطرح و از ديدگاه هاى مختلف علمى ، تفسيرى و روايى بحث نموده است . جايگاه اهل بيت عليهم السلام ، در روايات كتب حديثى و معاجم اهل سنّت ، به طور مستقيم يا با واسطه برخى از كتب شيعه ، ديگر بحث اين رساله را تشكيل مى دهد و مكمل آن ، بررسى آراى و اقوال و احاديث تفسيرى و احاديث كتب حديثى ، با ذكر احاديث نمونه از فريقين است . اين كه اراده ، در آيه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ» آيا تكوينى است يا تشريعى؟ با تعريف و ذكر نمونه براى هر كدام ، از مطالبِ ديگر مورد بحث است . جايگاه اهل بيت عليهم السلام از رهگذر آيه مباهله ، با ذكر مفهوم لغوى «مباهله» و ذكر روايات و نظرات مفسّران مهم اهل سنّت و در نهايت ، بررسى اشكالات ، در اين قسمت از رساله نگارنده تبيين گشته است . آخرين بحث رساله ، پيرامون ولايت اهل بيت عليهم السلام در پرتو آيه ولايت ، با ذكر مفهوم لغوى «ولايت» و نقل روايات و نظرات تفسيرىِ مهم اهل سنّت است . نقد و بررسى نادرستى سخن علماى اهل سنّت در باره ولايت ، بررسى انواع ولايت ، نقد و بررسى آرا و نظرات علماى اهل سنّت در باره آيه ياد شده ، از ديگر مطالب اين قسمت است . در پايان ، به اين نتيجه رسيده است كه اهل بيت عليهم السلام ، در تفاسير مهم اهل سنّت ، با اذعان و اعتراف اكثر مفسّران و محدّثانِ اهل سنّت ، جايگاهى بس رفيع و منزلتى بى بديل دارند و آنان همراه و قرين قرآن هستند .

.

ص: 201

جايگاه «صحيح مسلم» در سير تدوين حديث ،

236 . جايگاه صحيح مسلم در سير تدوين حديث ،سيّد مجيد پورطباطبايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر عبداللّه محمّدى ، 1378 ، 5 جلد . تبيين جايگاه واقعى صحيح مسلم در سير تدوين حديث ، همراه با اشاره اى كوتاه به دوره هاى مختلف انتشار حديث در ميان اهل سنّت ، بحث جعل حديث ، نقد و بررسى كتاب هاى مشهور اهل سنّت ، ارزيابى صحيح مسلم نسبت به آثار مشابهى كه در همان عصر و يا دوره خاص نگارش يافته اند و مقايسه انتقادىِ احاديث مسلم با ساير محدّثان اهل سنّت ، و مشخص كردن ميزان تأثير پذيرى و يا تأثير گذارى مسلم بر جريان تاريخى حديث اهل سنّت ، از جمله اهداف نگارنده در اين پايان نامه است . نگارنده ، پژوهش خود را شامل سه قسمت كلّى قرار داده است : سنّت ؛ دومين منبع اجتهاد ، چگونگى انتشار حديث اهل تسنّن ، صحيح مسلم ، و در آن ، مباحثى از اين قبيل را در قسمت اوّل تدوين كرده است : مقايسه سنّت و كتاب ، سنّت از نظر خلفاى راشدين ، اعتبار سنت صحابه ، عدالت صحابه ، شيوه فقيهان صحابى در استنباط احكام ، اعتبار سنّت ائمه عليهم السلام ، سيرى در طبقه بندى محدّثان و فقها ، تابعين ، مكاتب فقهى در دوران تابعين ، شناسه كلّى فقه تابعين ، سنّت متصل ، اقسام حديث به اعتبار سند ، تدليس درحديث ، روش هاى تدوين حديث . مباحث قسمت دوم ، از اين قرار است : عصر نهى از احاديث رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، مرحله تكثير و جعل حديث ، نقش اساسى و بنيانى معاويه در جعل حديث ، احاديث مجعول ، نقش قصه پردازان در تاريخ اسلام ، مرحله تدوين جوامع حديثى ، كتاب هاى حديثى مشهور از آغاز دوره رفع منع تا ابى عوانه ، مقايسه ترتيب كتاب هاى شانزده گانه حديثى اهل سنّت با ترتيب صحيح مسلم . در قسمت سوم نيز اين موارد آمده است : زندگى مسلم ، آثار و تأليفات مسلم ، بررسى سند و روات صحيح مسلم تا نووى ، استناد يا عدم استناد صحيح مسلم ، بررسى روات صحيح مسلم (ائمه اهل بيت عليهم السلام و شيعيان) ، محدّثات ، راويان ضعيف ، دوستان بنى اميه و آل زبير ، افراد تأثيرگذار در سير تدوين حديث و فقه اهل سنت ، سيرى در فهرست كتاب ها و تعداد ابواب صحيح مسلم ،

.

ص: 202

جايگاه وصى از ديدگاه كتاب و سنّت و ادب،

جايگاه و منزلت حضرت زهرا عليهاالسلام از ديدگاه اهل سنّت،

بررسى محتوايى صحيح مسلم (افراد مطرح شده در كتاب الفضائل)، نسبت هاى دروغ به رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، مناقب اهل بيت عليهم السلام ، نسبت هاى دروغ به اهل بيت عليهم السلام ، روايات تأثيرگذار در فقه اهل تسنّن ، بررسى ارزش و جايگاه واقعى صحيح مسلم .

237 . جايگاه وصى از ديدگاه كتاب و سنّت و ادب ،امين اللّه جعفرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1378 ، 89 ص . بررسى جايگاه وصى در بُعد عمومى و ريشه يابى و اثبات وصايت (امامت) براى امير مؤمنان ، على عليه السلام ، از موضوعات مطرح شده و اصلى در اين پايان نامه است . نگارنده ، در اين رساله ضمن توضيح معناى وصى و وصايت به معناى عام خود ، با بررسى احاديث وصايت و خلافت كه بر زبان پيامبر صلى الله عليه و آله در باره حضرت على عليه السلام جارى شده بود ، شبهه انتزاع معانى مختلف از حديث انذار و حديث غدير را دفع ، و خلافت بلافصل حضرت على عليه السلام را اثبات مى نمايد . نگارنده ، در بخش اوّل ، پس از ذكر كلّياتى در معناى لغوى و اصطلاحى «وصى» ، به سير تاريخى وصايت در انبياى گذشته ، همراه با ذكر چندتن از اوصيا پرداخته ، و آن را موضوعى مهم و امرى تأكيدكننده بر امر وصايت مى داند . در بخش دوم ، به ذكر وصى در آينه روايات اشاره نموده ، كه شروع وصايت را از دعوت خويشاوندان به اثبات مى رساند ، و اوج ابلاغ وصايت را در غدير خم مى داند . سپس ، به ذكر رواياتى از كتب شيعه و اهل سنّت پرداخته و احتجاج معصومان عليهم السلام و صحابه و تابعان در امر وصايت را ، در گفتارى چند آورده است . در بخش سوم ، به جايگاه وصى در آينه تاريخ و ادب اشاره نموده ، و به ذكر اشعارى در حماسه هاى جنگ جمل و صفين و تنى چند از شاعران اهل بيت عليهم السلام اكتفا كرده است . در بخش چهارم ، به نقد تحريف حديثِ وصايت و رد شبهات موجود در اين امر پرداخته است .

238 . جايگاه و منزلت حضرت زهرا عليهاالسلام از ديدگاه اهل سنّت ،مهناز شعبان پور ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر صادق آيينه وند ، استاد مشاور : دكتر احمد بهشتى ، 1373 ، 235ص .

.

ص: 203

جايگاه و نقش اهل بيت عليهم السلام در « صحيفه سجاديه » ،

اين رساله ، شمه اى از مناقب بى شمار آن حضرت ، و قطره اى از درياى بى كران فضايلش ، از روايات موثق و احاديث متواتر و آيات قرآن مجيد است . روش نگارنده در بررسى و تحقيق در باره جايگاه و منزلت حضرت از ديدگاه اهل سنّت ، يك روش تاريخى است . از آن جا كه جريان هاى مربوط به زندگى آن حضرت ، در روايات و احاديث ، واضح و با صراحت بيشتر بيان شده است ، در بخش اوّل ، ابتدا به كتب روايى و منابع دسته اوّل مراجعه نموده و احاديثى را كه به طور مستقيم و غيرمستقيم مربوط به حضرت زهرا عليهاالسلام مى شده جمع آورى كرده و سپس ، آنها را با رعايتِ ترتيب مراحل مختلف زندگى آن حضرت ، دسته بندى و فصول و مباحث تحقيق را بر اساس آن تنظيم كرده است . در مرحله بعد ، احاديث را ، جداگانه ، معنا كرده و توضيحات لازم را داده و در ضمن آن ، به كتب شيعه نيز مراجعه نموده تا نظرات و اقوال را مقايسه و موارد تشابه و اختلافات آن را بررسى نمايد . وى ، در مواردى كه ضرورت احساس كرده ، با توجّه به سند تاريخى محكم ، نقدى بر نظرات داده است . در مرحله سوم ، با مراجعه به آيات قرآن ، آن سرى از آياتى كه در شأن و منزلت حضرت زهرا عليهاالسلامبود فيش بردارى كرده ، سپس به كتب تفسيرى بزرگان اهل تسنّن مراجعه ، مطالب آنها را جمع آورى نموده و از مجموع نظرات و اقوال آنها ، نظر نهايى و ثابتى اخذ كرده و در جايى كه با اقوال و نظراتى كه نيازمندِ نقد و ارزيابى بود رو به رو شده ، سعى كرده از كتب تفسيرى اهل تسنّن استفاده نمايد و در موارد خيلى اندك ، به كتب تفسيرى شيعه نيز مراجعه كرده است .

239 . جايگاه و نقش اهل بيت عليهم السلام در «صحيفه سجاديه» ،نسرين جمالپور مطلق ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1382 ، 306 ص . ابعاد شخصيت امامان عليهم السلام ، جايگاه و نقش آنان از ديد صحيفه سجاديه چگونه است؟ امام سجاد عليه السلام با چه هدفى به انشاى دعا پرداخته است؟ محتواى صحيفه چه پيوندى با جريان هاى حاكم داشته است؟ پاسخ اينها و بعضى پرسش هاى ديگر در باب امامت ، تشكيل دهنده مطالب اين رساله است .

.

ص: 204

جمع آورى روايات تطبيقى در تفاسير روايى شيعيه و تحليلى پيرامون آن،

نگارش اين رساله در دو فصل به انجام رسيده است : در فصل اوّل ، نويسنده پس از معرفى اجمالى امام عليه السلام و توضيح شرايط و مشكلات عصر امام عليه السلام ، از جهت سياسى ، اقتصادى و اعتقادى ، بيان فعاليت ها واقدامات امام عليه السلام ، شرح مواضع ايشان از جهت سياسى ، اجتماعى ، علمى و فرهنگى ، تربيتى و پرورش روحى جامعه اسلامى ، تبيين جايگاه امام عليه السلام در تثبيت مسئله امامت به وسيله خطبه ها ، مواعظ و پند و ارشاد امت ، وصيت به فرزند دلبندش ؛ ضمن تفسير قرآن و مسائل فقهى ، با ارائه كرامات ، با خبر دادن از امور غيبى و به زبان دعا ، و سرانجام ، معرفى اجمالى صحيفه سجاديه _ كه منبع اصلى تحقيق وى است _ ، فصل اوّل رساله خود را به اتمام مى رساند . در فصل دوم ، با عنوان جايگاه و نقش اهل بيت عليهم السلام در صحيفه سجاديه ، تثبيت جايگاه و نقش امام را در قالب دعا به عنوان ابزارى كارآمد در آن عصر پى گيرى نموده ، با جستجوى نمونه ها در صحيفه ها و اعتقاد آنها به آيات و روايات ، جايگاه و نقش ائمه عليهم السلام را بررسى نموده است .

240 . جمع آورى روايات تطبيقى در تفاسير روايى شيعيه و تحليلى پيرامون آن ،زهرا حسينى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد كاظم شاكر ، استاد مشاور : دكتر جعفر نكونام ، 1378 ، 304 ص . اين پايان نامه ، شامل سه فصل است : در فصل اوّل ، به شرح و توضيح جرى و تطبيق و جايگاه آن در تفسير قرآن پرداخته است ، و بيان نموده كه جرى و تطبيق سيرى تأويلى دارد . در فصل دوم ، روايات تطبيق را به ترتيب سور آورده است. اين روايات را از تفاسير روايى شيعه نظير تفسير قمى ، تفسير عياشى ، تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام ، تفسير فرات كوفى ، تفسير نور الثقلين ، و البرهان فى تفسير القرآن ، جمع آورى كرده است . در فصل سوم ، تحليل و نقد روايات را از نظر متن و سند ، پيگيرى نموده است. در بررسى سندى احاديث ، بيان كرده كه منابع اوليه اين روايات ، اغلب كتبى هستند كه چندان معتبر به نظر نمى رسند ، و يا اين كه تفاسير رايج مقطوع الاسناد هستند . علاوه بر اين ، حضور غلات و جاعلان حديث در اسنادِ اين روايات نمايان است .

.

ص: 205

جمع و تدوين تفسير ابن عباس از منابع شيعى در جزء اوّل قرآن كريم،

جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى،

241 . جمع و تدوين تفسير ابن عباس از منابع شيعى در جزء اوّل قرآن كريم ،احمد رضا رحيمى ريسه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهديزاده ، 1374 ، 218 ص . اين رساله ، بر اساس كتاب تنوير المقباس من تفسير ابن عباس نگاشته شده است . اين كتاب منسوب به محمّد بن يعقوب فيروزآبادى شافعى (م 817 ق) ، لغت شناس معروف است ؛ اما به لحاظ ناهماهنگى هايى كه نگارنده رساله ، در اين كتاب ديده تصميم گرفته تا اقوال و آراى ابن عباس را همانند كار فيروزآبادى ، از منابع شيعه جمع آورى كرده ، در ذيل آيات مرتب نمايد . وى ، در اين رساله سعى داشته كه تمامى اقوال و آراى تفسيرى ابن عباس را ، از كلّيه متونى كه احتمال وجود روايات ابن عباس در آنها مى رفته _ اعم از كلامى ، فلسفى ، روايى ، تفسيرى و فقهى _ جمع آورى نموده ، و در ذيل آيات مربوطه مرتب سازد . نگارنده ، براى تدوين اين مجموعه ، بيش از سيصد مجلد كتاب را ، صفحه به صفحه ، و بلكه به قول خودش سطر به سطر كاويده ، و هر جا كه قولى از ابن عباس يافته در ذيل آيه مربوطه خود قرار داده است . معمولاً سعى او بر اين بوده كه روايت ، از قديمى ترين منبع ذكر گردد ، و منابع مشابه و تكرارى ، در پاورقى نشانه دهى شوند . كلّيه اقوال عربى را نيز ترجمه نموده ، و در پايان هم كتاب شناسى منابع رساله را ارائه نموده ، و هر كتابى كه جزء منابع اصلى بوده و از ابتدا تا انتها مطالعه گشته ، با علامت مشخص كرده است . در جمع اين اقوال ، در ابتدا ، اقوال تفسيرى خود ابن عباس را مورد ملاحظه قرار داده و پس از آن ، رواياتى را كه ابن عباس از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند آورده است . وى ، ترجمه آيات را نيز از قرآن مترجم عبد المحمّد آيتى نقل نموده است . اين رساله ، شامل سه بخش عمده است : در بخش اوّل ، مختصرى از زندگى و دوران ابن عباس را به نگارش درآورده ؛ بخش دوم ، متن خود تفسير است : و در بخش پايانى ، نتايج و تحليل هاى ناشى از متن اصلى تفسير را ذكر كرده است .

242 . جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى ،غلامرضا قاسمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مركز آموزش عالى تربيت مربى عقيدتى _ سياسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام زين العابدين نجفى ، 1380 ، 186 ص .

.

ص: 206

جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى صلى الله عليه و آله ،

بررسى جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى ، مسئله اين تحقيق توصيفى است . نگارنده ، به منظور بررسى مسئله ، به بيان فرضيه هايى پرداخته است . نخست ، به بيان موضع اسلام در برابر جنگ روانى و سپس روش استفاده جنگ روانى از نظر اسلام پرداخته است . پس از بيان اين دو فرضيه ، به چهار نتيجه كلّى رسيده است : 1 . استفاده از هر ابزار در دو جهت مثبت و منفى امكان پذير است ، و جنگ روانى يكى از اين ابزارهاست ؛ 2 . اسلام استفاده از هر وسيله مشروعى را در جهت نجات انسان و جامعه و هدايت آنها به سوى كمال جايز مى شمارد ، و در مواردى ، از امكاناتى چون جنگ روانى نيز استفاده مى كند ؛ 3 . در قرآن كريم نيز آياتى دال بر استفاده مطلوب از جنگ روانى ، براى مقابله با جنگ روانى دشمن و خنثى كردن توطئه هاى آنان وجود دارد ؛ 4 . در سيره نبوى هم موارد متعددى وجود دارد كه بر استفاده مطلوب از جنگ روانى صحّه گذارده است ؛ بنا بر اين ، مى توان نتيجه گرفت كه از ديدگاه اسلام ، از شيوه ها و روش هاى مشروعِ جنگ روانى مى توان در جهت سعادت انسان استفاده كرد و خطرات و تهديدات دشمن را برطرف ساخت .

243 . جنگ روانى از ديدگاه قرآن و سيره نبوى صلى الله عليه و آله ،محمّد رضا ناجى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : جلال الدين فارسى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام محمّد على تسخيرى و سيّد اصغر ترابى ، 1369 ، 394ص . هدف كلّى نگارنده ، تبيين خطوط كلّى «دكترين جنگ روانى» ، در آينه قرآن و تاريخ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، با توجّه به تحول تاريخى و نظرگاه نوين آن است ، و از طرفى ديگر ، بيان اين نكته كه آيا در قرآن كريم و سيره نبوى ، شواهدى بر وجود چنين جنگى از سوى دشمنِ متجاوز خارجى و يا توطئه گران داخلى و ستون پنجم (منافقان) به چشم مى خورد؟ برخورد پيامبر در قبال چنين ترفندهايى چگونه بوده است ؟ نگارنده ، رساله خود را مشتمل بر نه فصل فراهم آورده است : در فصل نخست ، به بررسى مسائلى كلّى و اساسى ، از جمله شكل گيرى رفتار اجتماعى ، مبانى نظرى جنگ در اسلام ، جنگ كلّى ، ريشه هاى تاريخى جنگ روانى و مفهوم جنگ روانى پرداخته است .

.

ص: 207

چالش هاى فراروى حكومت مهدوى در نگاه قرآن و حديث،

در فصل دوم ، تشكيلات و سازمان جنگ روانى ، در دو برهه تاريخ معاصر و تاريخ اسلام ، و ويژگى هاى افراد را بررسى كرده است . در فصل سوم ، ابتدا برنامه ريزى عمليات و عوامل مؤثر در آن ، سپس اهداف عمليات را به تفكيك ، مورد مداقّه قرار داده است . وى ، فصل چهارم را به جنگ روانىِ دفاعى (اقدامات پيشگيرانه و بهينه سازى روحى) اختصاص داده ، و در فصل پنجم ، به بحث پيرامون زمينه هاى ارتباطى پرداخته است . در فصل ششم ، بررسى مستقلى در باره شايعات و مسائل اساسى مربوط به آن صورت داده ، و در فصل هفتم ، افكار عمومى را به عنوان زمينه القاى شايعات و تبليغات مورد تحليل قرار داده و در آن ، شيوهاى تغيير افكار عمومى از طريق جنگ روانى را عنوان كرده است . در فصل هشتم ، به تفصيل ، از تبليغات و مباحث مربوط بدان (تعريف ، اهمّيّت ، گذشته تاريخى ، انواع تبليغات ، ارزيابى تبليغات و تكنيك هاى تبليغاتى) سخن به ميان آورده است . و سرانجام ، در فصل نهم (آخرين فصل) نيز به تبيين اطلاعات جنگ روانى (تعريف ، اهمّيّت ، اهداف ، اقسام اطلاعات ، حفاظت اطلاعات و مأموريت اطلاعاتِ جنگ روانى) پرداخته است .

244 . چالش هاى فراروى حكومت مهدوى در نگاه قرآن و حديث ،على خادم پير ، كارشناسى ارشد علوم حديث ، دانشكده علوم حديث ، استاد راهنما : دكتر كاظم قاضى زاده ، استاد مشاور : حجة الاسلام سيّد محمّد كاظم طباطبايى ، 1386 ، 185ص . آيا ما حق داريم كه در باره عصر ظهور و شرايط آن كاوش كنيم؟ آيا ما توان انجام پژوهش در زمينه عصر ظهور را داريم مشكلات موجود در باره عصر ظهور چه خواهد بود؟ راه هاى برون رفت از اين مشكلات كدام است؟ اين پرسش ها ، در مقدمه و پنج فصل رساله بررسى شده است : در مقدمه ، به مطالبى در باره عصر ظهور از قبيل جواز گفتن از عصر ظهور پرداخته ، و بحث چالش هاى حكومت مهدوى را توضيح داده است . در فصل اوّل ، سنّت هاى الهى و حكومت هاى حق را توضيح داده ، اصل تغييرناپذيرى سنّت هاى الهى ، دعوت به مطالعه سنّت هاى الهى ، تكرار سنّت هاى تاريخ و پيشينه

.

ص: 208

حب،اقسام و مظاهر آن در قرآن و حديث،

چالش ها در حكومت هاى حق را مطرح كرده است . در فصل دوم ، چالش هاى سياسى حكومت مهدوى را به تصوير كشيده ، و به چگونگى وضعيت سياسى جهان در عصر ظهور ، كيفيت غلبه امام عليه السلام بر حكومتگران باطل ، و نحوه شروع گسترش دولت مهدوى پرداخته است . فصل سوم ، در باره چالش هاى فرهنگى حكومت مهدوى است . از جمله اين چالش ها ، انحرافات فكرى ، بدعت ها و خرافات ، ظاهرگرايى مردم و گسستن روابط انسانى و خانوادگى را نام مى برد . در فصل چهارم ، به بحث چالش هاى اجتماعى حكومت پرداخته ، و عواملى چون نا امنى ، تفرقه و از اين دست پرداخته است . و در پنجمين فصل ، چالش هاى اقتصادى در حكومت مهدوى را با دو عنوان عواملِ بى عدالتى اقتصادى، و راه كارهاى اجرايى عدالت اقتصادى مطرح كرده است.

245 . حب، اقسام و مظاهر آن در قرآن و حديث ،زهرا طاهرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1380 ، 200 ص . نگارنده ، در اين رساله با استناد به آيات قرآن كريم و روايات معصومان عليهم السلام ، ضمن شناساندن حب صادق از حب كاذب و ذكر مصاديق هر يك ، راه هاى عملى رسيدن به حب صادق را تبيين مى نمايد . روش بهره گيرى وى از آيات قرآنى روش تفسير قرآن به قرآن است . اين رساله را در سه بخش تدوين نموده است : بخش اوّل ، شامل بررسى لغوى و اصطلاحى «حب» و ساير واژه ها و اركان اصلى محبت است . در بخش دوم ، مصاديق حب ممدوح ، شامل محبت خدا ، محبت معصومان عليهم السلام و محبت به پدر و مادر و خويشاوندان و برادران دينى را بررسى كرده راه هاى عملى رسيدن به حب ممدوح را ارائه كرده است. سپس ، مصاديق حب مذموم ، شامل دنيا و مظاهر آن و نيز دوستى با دشمنان خدا را بررسى كرده است . بخش سوم را به شناخت موانع محبت ممدوح و راه هاى زدودن آن اختصاص داده است .

.

ص: 209

حديث و حديث شناسى در آثار شهيد مطهرى،

حضرت مسيح و مسيحيت از ديدگاه روايات ، با تأكيد بر مطالعه منابع متكلمان مسيحى،

246 . حديث و حديث شناسى در آثار شهيد مطهرى ،ماهرخ كوشكى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد كاظم شاكر ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ،1381 ، 134ص . هدف نگارنده در اين تحقيق ، بررسى زاويه ديد استاد مطهرى به حديث و كاربرد حديث توسط ايشان در مسائل اسلامى است ؛ اين كه ايشان در تبيين ديدگاه هاى اسلامى ، تا چه اندازه از حديث بهره گرفته اند . وى ، اين تحقيق را مشتمل بر شش فصل سامان داده است : در فصل اوّل ، به واژه شناسى «حديث» ، شرط راوى حديث و جرح راوى پرداخته ، و تعاريف شهيد مطهرى از چند اصطلاح حديثى را آورده است . در فصل دوم ، مطالبى پيرامون تاريخ حديث ، مهم ترين كتب حديثى سنّى و شيعى ، نقش ايرانيان در تاريخ حديث ، جعل حديث و اخباريان از نظر استاد را نقل كرده است . فصل سوم ، در باره فقه الحديث است و در آن ، نمونه هايى از احاديثِ بررسى شده توسط شهيد مطهرى را ذكر كرده است . فصل چهارم ، روش هاى شرح حديث توسط استاد را بر شمرده ، و نمونه هايى از اين روش ها را از آثار ايشان ذكر كرده است . فصل پنجم ، مربوط به كاربرد حديث توسط استاد در مباحث عقيدتى ، فقهى ، اخلاقى و تفسير قرآن است . در فصل ششم ، سخنان استاد در باره نقش حديث در پيشرفت فلسفه ، نظر اهل حديث در باره مباحث فلسفى و عقلى ، و پاسخ حكماى الهى به آنها را آورده و سپس ، سخنان استاد پيرامون انديشه هاى كلامى و فلسفى حضرت على عليه السلام را بيان كرده است . در ادامه ، نمونه هايى از كاربرد حديث در مباحث فلسفى ايشان را ذكر كرده است .

247 . حضرت مسيح و مسيحيت از ديدگاه روايات ، با تأكيد بر مطالعه منابع متكلمان مسيحى ،عباس فريد افشار ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام حسين توفيقى ، 1381 ، 157 ص . سؤالاتى از اين دست كه : عيسى عليه السلام داراى چه اخلاقى بوده و چه سخنانى براى جامعه انسان ها فرموده است؟ آيا يهوديان از آمدن او خبر داشته اند؟ عيسى چگونه خود را به

.

ص: 210

حقايقى پيرامون مصحف فاطمه عليهاالسلام،

يهوديان معرفى نموده است؟ ياران نزديك عيسى چه كسانى بوده اند؟ آيا عيسى مرده است يا زنده و عروج آن حضرت از نظر مسيحيت و اسلام به چه معناست؟ و پاسخ به اين سؤالات ، در دو بخش و چند فصل ، مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . تاريخ مسيحيت ، به دو بخش دوران حضرت مسيح عليه السلام و دوران غيبت ايشان تقسيم مى شود ، كه نگارنده در هر دو بخش تحقيق كرده است . از آنجا كه بخش دوم رساله ، پيرامون اعتقادات مسيحيت در مورد حضرت مسيح عليه السلام است ، ابتدا پيرامون شخصيت حضرت مسيح عليه السلام و مادر ايشان ، حضرت مريم عليهاالسلام ، مطالبى را ارائه نموده است . در بخش دوم نيز الوهيت ادعايى حضرت عيسى عليه السلام از طرف مسيحيان را به نقد و بررسى گذارده ، و استدلال هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام و هشام بن حكم را در اين باب بيان نموده است . در باره حواريون ، قول علّامه طباطبايى رحمه الله را تقويت نموده و آن را اختيار كرده است ، و در باب تثليث هم _ كه از حواشى بحث الوهيت است _ نكاتى را عرضه داشته است .

248 . حقايقى پيرامون مصحف فاطمه عليهاالسلام ،كرار حسين اظهرى مبارك پور هندى ، كارشناسى ارشد فقه و معارف اسلامى ، مدرسه عالى فقه و معارف اسلامى ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا ضميرى ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1384 ، 171 ص . مهم ترين اهداف اين تحقيق ، اثبات حقانيت مصحف فاطمه عليهاالسلام ، تبيين حقايق و محتواى مصحف حضرت فاطمه عليهاالسلام بر اساس روايات ، و پاسخ به تمامى شبهاتى است كه در خصوص مصحف مطرح شده است . اين رساله ، نه فصل دارد : فصل اوّل ، در كلّيات بحث است : ضرورت موضوع ، هدف تحقيق ، پيشينه تحقيق ، روش تحقيق ، پرسش هاى اصلى و فرعى ، و فرضيه . فصل دوم ، در باب معناشناسى مصحف ، شامل تعريف لغوى و اصطلاحى و سير تاريخى واژه «مصحف» است . در فصل سوم ، به تاريخچه مصحف ها در اسلام پرداخته است . مصحف هايى كه در اين فصل بررسى مى كند عبارت اند از : مصحف امام على عليه السلام ، مصحف عايشه ، مصحف خمصه ، مصحف ام سلمه ، مصحف عبداللّه بن مسعود ، مصحف ابى بن كعب ، مصحف فاطمه عليهاالسلام .

.

ص: 211

حق و باطل از نظر قرآن و حديث،

فصل چهارم را به بررسى انساب مصحف و كتاب هاى ديگر به حضرت فاطمه عليهاالسلاماختصاص داده است ، كه عبارت اند از : كتاب اخلاق ، كتاب تشريع ، لوح فاطمه عليهاالسلام ، كتاب وصيت ، مصحف فاطمه عليهاالسلام ، در پايان اين فصل ، به بررسى صحّت روايات مصحف پرداخته است . در فصل پنجم ، بحثى در باب املا كننده مصحف فاطمه عليهاالسلام و محتواى آن مطرح كرده ، و در اين مورد ديدگاه دانشمندانى چون علّامه مجلسى را نيز نقل مى كند . در فصل ششم ، در باره محدّثه بودن حضرت و اين كه آيا سخن گفتن فرشتگان با آن حضرت به معناى نزول وحى است يا نه بحث كرده است . فصل هفتم و هشتم ، شامل اطلاعاتى در مورد مصحف و بررسى شبهات پيرامون آن است . در فصل نهم ، رواياتى را به عنوان ضمائم ذكر نموده است .

249 . حق و باطل از نظر قرآن و حديث ،محمّد رضا احمدى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر عليرضا فيض ، 99 ص ، 1372 . نگارنده ، در اين رساله سيرى اجمالى در طرز تلقى و نگرش انسان به مقوله حق و باطل و تحولات انديشه آدمى در اين باب داشته ، و به بررسى ملاك ها و معيارهايى كه از لا به لاى آيات الهى و احاديث اسلامى به دست مى آيد پرداخته است . وى ، از آن جا كه محور اصلى بحثش قرآن و روايات بوده ، ساير نظريات و احيانا برخى مباحث جنبى را ، تنها در حد زمينه سازى براى طرح مباحث اصلى و محورى بيان نموده است . اين رساله داراى شش فصل است : فصل اوّل با عنوان حق چيست ، باطل كدام است ؟ معناى لغوى «حق» و «باطل» ، موارد استعمال حق و باطل در قرآن و احاديث ، معناى اخلاقى حق و باطل در علم اخلاق ، معناى عرفانى حق و باطل ، معناى حقوقى و اصطلاحى حق و باطل ، و حق و صدق منطقى را بررسى نموده است . فصل دوم ، در باره معيار حق و باطل است . اين فصل نيز با عناوينى چون : لزوم بازشناسى حق از باطل ، معيارهاى حق و باطل در اديان و جوامعِ بدوى ، معيارهاى حق و باطل در اديان غير الهى ، معيارهاى حق و باطل در مكاتب مهم ، معيارهاى قرآنىِ حق و

.

ص: 212

حقوق متقابل مردم و حكومت از ديدگاه حضرت على عليه السلام ،

باطل ، معيارهايى كه احاديث به دست مى دهند ، به بحث در اين باره پرداخته است . در فصل سوم ، به بيان حق و باطل در جهان هستى پرداخته است ، نخست ، به استناد آيه 164 سوره بقره و آيه 191 سوره آل عمران ، به بررسى اساس نظام خلقت پرداخته و سپس ، با توجّه به مطالب بخش قبل ، به بررسى اين مطلب پرداخته كه آيا نظام هستى نظام أحسن است؟ و در اين باره ، به بيان شبهاتى پرداخته و به آنها پاسخ داده است . در فصل چهارم ، حق و باطل را در مسير جامعه و تاريخ بررسى نموده ، و انسان و رابطه او با حق و باطل را از ديدگاه جامعه شناسانه ، از ديدگاه قرآن و گواهى تاريخ بررسى كرده است . در فصل پنجم ، به بحث احقاق حق و ازهاق باطل پرداخته ، و علل وجوب پذيرش حق و سرپيچى از باطل را در چند علت خلاصه نموده و در پايان ، اشاره اى نيز به آثار پذيرش حق و سرپيچى از باطل دارد. وى ، سپس به عواقب سرپيچى از حق و متابعت از باطل پرداخته و اين عوامل را توضيح داده ، و در پايان نيز موانع پذيرش حق را بر مى شمرد .

250 . حقوق متقابل مردم و حكومت از ديدگاه حضرت على عليه السلام ،محمود خاكباز ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد حسين مشايخ فريدنى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام محمّد دشتى و حجة الاسلام محمّد على گرامى ، 1368 ، 169 ص . نگارنده ، كوشش كرده كه اصول كلّى حكومت و حقوق متقابل از ديدگاه نهج البلاغه را مطرح كرده ، مورد ارزيابى قرار دهد. در يك مقايسه كوتاه براى روشن شدن حقوق متقابل ، به مقايسه و بررسى انواع حكومت پرداخته و ويژگى حكومت اسلامى در نهج البلاغه را بيان كرده است . اين پايان نامه داراى يك ديباچه و پنج فصل تشكيل شده است : در ديباچه ، «حكومت» را از ديدگاه لغت بررسى كرده و سپس ، فلسفه به حكومت و ضرورت آن را توضيح داده است . در فصل اوّل ، ادله اثبات ضرورت حكومت اسلامى را از قبيل عقل ، قرآن ، سنّت و سيره پيامبر اكرم و نهج البلاغه بيان كرده و با كلام اميرمؤمنان عليه السلام ، اثبات اين كه حكومت وسيله اى است براى اجراى حق را بررسى نموده است .

.

ص: 213

حكومت از ديدگاه «نهج البلاغه»،

در فصل دوم ، شكل و شيوه انواع كلّى حكومت و نظر على عليه السلام در باره آن را نقد و بررسى كرده و وجه و علت مردود بودن حكومت استبدادى را ، از ديدگاه نهج البلاغه ، تبيين نموده است . محور بحث در فصل سوم ، حكومت در نهج البلاغه ، مبانى آن و احكام ثانويه است . بررسى ويژگى هاى حكومت حضرت على عليه السلام ، كه حكومتى غير مبتنى بر سلطه ، خودكامگى ، زور سر نيزه ، اميال ، آرزوها و خواسته هاى شخصى ، غير حزبى ، غير طبقه اى و غير گروهى بوده ، و اين كه اسكلت نظام حكومت على عليه السلام ، قرآن و سنّت و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است ، از مطالب اين فصل است . فصل چهارم و پنجم ، در باب حقوق متقابل و انواع حقوق متقابل است . در اين فصل ، ضمن تعريف حقوق ، علم حقوق و ضرورت موازين حقوقى ، عنايتى به توجّه خاص حضرت على عليه السلام به مسائل حقوق داشته و انواع حقوق را از ديدگاه امام على عليه السلام توضيح داده است .

251 . حكومت از ديدگاه «نهج البلاغه» ،محمّد آشتيانى عراقى ، كارشناسى ارشد علوم سياسى ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر نجف لك زايى ، استاد مشاور : دكتر محمّد جنتى فر ، 1382 ، 164 ص . در اين تحقيق ، به اين سؤال ها پاسخ داده شده است : عناصر و كارويژه هاى حكومت دينى ، و به طور كلّى ، طراحى سامانه سياسى از ديدگاه «نهج البلاغه» چيست؟ عناصر نظام سياسى از ديدگاه نهج البلاغه چيست؟ وى ، در فصل اوّل ، تعاريف لغوى و اصطلاحى «حكومت» ، «دين» و «حكومت دينى» را آورده ، سپس اشكال حكومت ، ضرورت حكومت ، و اهداف حكومت را از ديدگاه هاى مختلف و نهج البلاغه بررسى كرده است . وى ، سپس به بررسى روش و چارچوب نظرى تحقيق _ كه همان استفاده از الگوى تحليل سيستمى است _ پرداخته است . در فصل دوم ، به عناصر و ساختار حكومت از ديدگاه نهج البلاغه پرداخته ، و عناصر قدرت ، مرزهاى قدرت ، و شبكه قدرت در حكومت امام على عليه السلام را تحليل نموده است . در سومين فصل ، كاركردهاى حكومت را تبيين كرده ، و مركز تصميم گيرى يا رهبرى ، دامنه قدرت ، جريان قدرت ، و بازخورد در حكومت را از ديدگاه نهج البلاغه مورد بررسى قرار داده است .

.

ص: 214

حكومت در «نهج البلاغه»،

252 . حكومت در «نهج البلاغه» ،سيّد سجاد ايزدهى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : آية اللّه دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : آية اللّه معرفت ، 1380 ، 231 ص . پاسخ اين پرسش كه چه كسى حق و صلاحيت حكمرانى بر جوامع انسانى را داراست؟ هدف نگارنده در اين تحقيق را تشكيل مى دهد . اين رساله از يك مقدمه و يازده بخش تشكيل شده است : نخست ، در مقدمه مسائلى از قبيل طرح اصل مسئله تحقيق و موضوع تحقيق و بستر تحقيق را مطرح نموده است . در ابتداى رساله ، تعاريف متعددى از واژه «حكومت» ارائه كرده و سپس ، معناى مورد نظر از اين واژه را تبيين نموده ، تا در ميان معانى مختلف ، محور ثابتى براى بحث داشته و از مغالطه در بحث به دور باشد . در قسمت بعد ، در صدد اثبات ضرورت اجتماعى حكومت برآمده و اين كه حكومت ، فقط به عنوان يك گزاره مطلوب در اجتماع محسوب نمى شود . وى ، در آغاز يك استدلال عقلى بر اين قضيه آورده و سپس ، رواياتى از امير مؤمنان عليه السلام را مورد استفاده قرار داده كه در آنها ، ضرورت حكومت در جامعه براى از بين رفتن هرج و مرج مورد تأكيد قرار گرفته است . در بحث دلائل ضرورت حاكميت الهى ، ابتدا در بخش حاكميت در جعل قانون ، خداوند را تنها قانون گذارى دانسته كه ويژگى هاى منحصر به فردى در قانون گذارى دارد . در بخش حاكميت در اوامر و نواهى نيز به اين نكته پرداخته كه امر نيز فقط بر عهده خداوند است ؛ زيرا حاكميت ، حق كسى است كه آگاه به مصالح فرد و جامعه بوده ، مسير كمال آنها را بشناسد و ضمن به دور بودن از هرگونه حب و بغض و خودخواهى ، بتواند كشتى هدايت و كمال بشرى را به ساحل نجات و هدايت برساند، و اين مطلب را به وسيله آيات و روايات نهج البلاغه اثبات نموده است . مبحث بعد ، پاسخ به اين پرسش است كه آيا اين حاكميت با حاكميت مردم در تضاد است يا در طول آن قرار دارد؟ وى ، در پاسخ مى نويسد : «تضادى بين دو حاكميت وجود ندارد و اين دو در امتداد يكديگرند ؛ البته خداوند بشر را طورى خلق كرده كه داراى نيروى اراده و اختيار باشد و اگر با اختيار خود ، به حاكميت الهى تن در دهد ، به راه صواب مى رود و گر نه ، در ورطه هلاك و نابودى قرار مى گيرد.

.

ص: 215

حلم و بردبارى در قرآن و روايات و اثرات آن بر جامعه،

در يك تقسيم بندى مختصر نيز حكومت هاى گذشته را به چهار گروه تقسيم نموده و پس از اين تقسيم بندى ، نيز مجملى از حكومتى تئوكراسى و اقسام چهارگانه آن را شرح داده ، سپس ، واژه «دموكراسى» و انواع دموكراسى هاى موجود در دنيا را مورد نقد و بررسى قرار داده است .

253 . حلم و بردبارى در قرآن و روايات و اثرات آن بر جامعه ،معصومه نظرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام حسين كريمى ، 1379 ، 183 ص. محقق ، در تحقيق خود مى خواهد با توجّه به رواياتِ حلم ، بررسى كند كه بردبار چه كسى است و بردبارى يعنى چه؟ حلم چه آثار و نتايجى دارد؟ بردبارىِ ناپسند در چه مواقعى است و موانع حلم چه چيزهايى هستند؟ و با وجود اين دو صفت ، تا چه ميزان بناى خانواده مستحكم خواهد شد؟ اين رساله از پنج فصل تشكيل يافته : در فصل اوّل ، پس از ذكر مقدمه ، چند منبع مورد بررسى قرار گرفته و در قسمت بعد ، مسئله تحقيق بيان مى شود . سپس ، پرسش هاى تحقيقاتى و اهداف و اهمّيّت مطالعاتى روشن مى گردد ، و در پايان اين فصل ، نگارنده اصطلاحات مسئله را تعريف كرده است . در فصل دوم ، چهار منبع با عنوان مرور مطالعاتى ، مورد نقد و بررسى قرار گرفته است . در فصل سوم ، رسش تحقيق و طرح فن آن مشخص شده و سپس در قسمت تحليلى ، اصول و موازين تحقيق روشن گرديده است. فصل چهارم ، به ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات پيرامون پنج پرسش تحقيقاتىِ مطرح شده اختصاص يافته ، كه در آن پنج بخش وجود دارد : معناى حلم ، حلم خداوند متعال ، بردبارى انبيا و ائمه عليهم السلام ، حلم مردم ، اهمّيّت و آثار حلم در روايات ، آثار و نقش حلم در سلامت جامعه و فرد ، مطرح شده و پيرامون هر يك ، مباحثى را با ذكر مثال هايى از آيات و روايات و نظر انديشمندان بيان نموده است . فصل پنجم ، بيان به استنتاج از مباحث فصل چهارم و ارائه توصيه ها ، اختصاص يافته است.

.

ص: 216

خداشناسى در «صحيفه سجاديه»،

خداشناسى در «نهج البلاغه»،

254 . خداشناسى در «صحيفه سجاديه» ،احسان استحقاقى ، كارشناسى ارشد الهيات (گرايش فلسفه وكلام اسلامى) ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر حسين هوشنگى ، استاد مشاور : آية اللّه ابو القاسم خزعلى ، 1380 ، 112ص . سعى نگارنده در اين رساله ، بر اين بوده تا رويكرد امام سجاد عليه السلام در صحيفه سجاديه ، خداشناسى را مورد بررسى قرار دهد . وى ، رساله خود را با ترتيب منطقى تنظيم نموده است . اين پايان نامه ، علاوه بر قسمت كلّيات ، مشتمل بر دو فصل ديگر است كه هر فصل ، شامل بخش هاى متعددى است : برخى از اين دعاها ، بيانگر توحيد و صفات الهى است كه در فصل اوّل بدان پرداخته است. توحيد ، به نظرى(ذاتى ، صفاتى ، افعالى) و عملى تقسيم مى شود و صفات الهى هم شامل علم ، اراده ، قدرت ، حيات و بى نيازى است. تقسيمات توحيد و صفات الهى نيز با بيان هايى عارفانه ، در ميان ادعيه صحيفه سجاديه گنجانده است . در فصل دوم اين نوشتار ، به ارتباط متقابل انسان و خدا پرداخته است. با بيان اين ارتباط ، اثبات كرده كه طرح مسئله خدا در صحيفه سجاديه ، با طرح آن در كتب فلسفى تفاوت هايى دارد .

255 . خداشناسى در «نهج البلاغه» ،حسن سراج زاده ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : استاد احمد عابدى ، 1379 ، 231ص . بحث در ذات و صفات و افعال حق _ تعالى _ ، در نهج البلاغه ، بسيار پردامنه و عميق مطرح شده است ، ولى آنچه نگارنده در اين تحقيق مورد توجّه قرار داده ، بحثى در باره ذات حق _ تعالى _ است . وى ، كوشيده مباحثى را در باره اصل وجود خدا و ادله اثبات خدا را در دو بخش مطرح نمايد : در بخش اوّل _ كه داراى دو فصل است _ به استدلال بر وجود خدا و حدود شناخت او اشاره دارد . امكان و وجود استدلال بر اصل وجود خدا ، حد توانايى انسان بر شناخت خدا و صفات او ، از مباحث اين بخش است . در بخش دوم _ كه مجموعا هفت فصل را شامل مى شود _ به براهين و ادله اثبات وجود

.

ص: 217

خِردگرايى در «نهج البلاغه»،

خدا ، از ديدگاه امام على عليه السلام در نهج البلاغه پرداخته است . برهانى از براهين اثبات وجود خدا ، كه از طريق مطالعه خلقت موجودات و آيات آفاقى به اثبات خدا پرداخته ، برهان هدايت و راهيابى موجودات به سوى هدفشان ، برهان حدوث و شواهدى كه در نهج البلاغه با تقريرهاى مختلف وجود دارد ، را مورد بحث قرار داده و در پايان ، از راه درون و مطالعه در نفس و حالاتى كه در نفس انسان ، از فسخ و نقض نيّت ها حاصل مى شود ، استدلال به وجود خدا نموده ، و سپس ، به سه راه ديگر بر وجود و شناخت خداوند در كلام اختصاصى حضرت على عليه السلام _ كه از طريق مطالعه در حالات روحى و روانى انسان حاصل مى شود _ اشاره كرده است . در نهايت ، بر خلافت بقيه برهان ها و راه هاى اثبات وجود خدا ، كه از مقدمات غيرعقلى استفاده كرده ، به برهان امكان و وجوب پرداخته و در آن ، با مقدمات عقلى ، خداوندِ واجب الوجود را اثبات كرده است .

256 . خِردگرايى در «نهج البلاغه» ،على محمّد خادمى سيّد بنادكى ، كارشناسى ارشد قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر احمد پاكتچى ، استاد مشاور : دكتر كامران ايزدى مباركه ، 1378 ، 151 ص . شناسايى زمينه هاى خردورزى و توضيح و بسط آن ، محور اساسى بحث در اين تحقيق است . نگارنده ، در پژوهش علاوه بر بحث در باره كارآيى عقل در شناخت خدا _ به عنوان يكى از محورى ترين اعتقادات دينى _ به بررسى ديدگاه نهج البلاغه در زمينه همسويى و همسازى تعقل و تدين پرداخته ، و در واقع تلاشى براى اثبات اين سخن دارد كه دين ، پيروانى مى خواهد خردمدار و انديشمند . از مهم ترين مباحث مطرح شده در اين پايان نامه ، بررسى و تحليل برخوردهاى خردگرايانه در نهج البلاغه و تأكيد بر كاربردى بودن و استفاده بهينه از نيروى عقل در نيل به يك زندگى سعادتمندانه و خردمندانه است . اين پايان نامه از يك مقدمه و سه بخش فراهم آمده است : نگارنده ، در مقدمه پس از توضيح روش تحقيق ، به تشريح كلّياتى پيرامون بحث پرداخته ، سپس «خرد» و «عقل» را از نظر لغت و اصطلاح معنا نموده ، و جايگاه عقل را در منابع اسلامى تبيين كرده است . در بخش اوّل ، سخن در باره زمينه هاى خردورزى و خردگرايى در نهج البلاغه به ميان

.

ص: 218

خسران از ديدگاه قرآن و حديث،

آورده ، و در بحثِ كارايى عقل در قلمرو شناخت خدا ، اثبات خداوند از راه عقل در نهج البلاغه را تشريح نموده است . در بخش دوم ، به تحليل برخوردهاى خردگرايانه و فراخوانى به خردورزى در نهج البلاغه پرداخته است . در اين بخش ، بر آن است تا كارايى عقل را در صحنه زندگى بررسى نموده ، بيان كند كه نهج البلاغه در اين زمينه ، چگونه جايگاهى را براى نيروى عقل و خرد قايل است ، و نقش آن را در پهنه زندگى به چه سان ارزيابى مى نمايد . در بخش سوم با عنوان آسيب شناسى تعقل (بررسى موانع رشد عقلانى در انسان) ، به اين پرسش ها پاسخ داده كه چرا بسيارى نمى توانند از نيروى عقل خويش استفاده صحيح كنند و با تفكر و تعقل ، حقيقت را بشناسند؟ چرا بسيارى ، واقعيت ها را وارونه مى نگرند؟ چرا از يك موضوعِ واحد ، برداشت هاى متناقض مى شود؟ چرا بسيارى نمى توانند براى خود تصميم بگيرند؟

257 . خسران از ديدگاه قرآن و حديث ،اكرم ديّانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1380 ، ص 229 . نگارنده رساله ، بر آن است كه با بررسى آيات قرآنى و روايات اهل بيت عليهم السلام ، مفهوم و ماهيّت و عوامل خسران ، ويژگى ها و صفات خاسران ، و راه هاى جلوگيرى از خسران را تبيين نمايد . وى ، مطالب اين رساله را در هشت بخش تدوين نموده است : بخش اوّل ، كلّياتى در باب خسران دو فصل است . بررسى معانى لغوى و اصطلاحى واژه «خسران» و ديدگاه هاى موجود در مورد خسران ، مطالب اين دو فصل است . در بخش دوم ، به حوزه هاى خسران پرداخته ، كه شامل خسران نفس ، الگوها و مصاديق خسران در قرآن ، خسران خانواده ، خسران اجتماع ، و خسران دين است . در بخش سوم ، تعابير گوناگون خسران در قرآن كريم را آورده است ، كه شامل خسران مبين ، خسران دنيا و آخرت ، و خسران حقيقى مى گردد . بخش چهارم ، در مورد شناخت خاسران و ويژگى هاى آنان است ، كه از دو فصل تشكيل شده است : زيانكاران از ديدگاه قرآن و زيانكارترين مردم . در بخش پنجم، از عوامل خسران بحث كرده، كه شامل عوامل درونى و بيرونى است.

.

ص: 219

خشم و غضب و آثار سوء آن از ديدگاه قرآن و حديث،

بخش ششم ، راجع به آثار و دنيا و آخرت است . بخش هفتم ، در خصوص زمان بروز خسران است . سرانجام ، در بخش هشتم راه هاى جلوگيرى از خسران ، شامل ايمان و عمل صالح و تواصى به حق و تواصى به صبر ، بررسى شده است .

258 . خشم و غضب و آثار سوء آن از ديدگاه قرآن و حديث ،حسين على پوريگانه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1379 ، 162 ص . آيا خشم ، ممدوح است يا مذموم؟ نسبت بين خشم و غضب چگونه است؟ نظر آيات و روايات در باره خشم خداوند چيست؟ غضب ، چه تبعات و مفاسدى دارد؟ راه هاى علاج خشم شديد چيست؟ اين موارد ، بحث هاى مطرح شده در اين پژوهش است . اين مجموعه ، مشتمل بر هفت فصل است : در فصل اوّل ، پس از بررسى معناى لغوى «خشم» و «غضب» و مترادف هاى آن ، به بيان تعاريف اصطلاحى غضب از ديدگاه علماى اخلاق پرداخته ، و سپس با توجّه به اين كه غضب ، سپاهى از شيطان است ، به ذم غضب در گفتار علماى اخلاق و اخبار و احاديث ، اشاره نموده است . در فصل دوم ، ابتدا به بيان ماهيّت غضب و سپس ، به بحث افراط و تفريط و اعتدال در غضب ، و اختلاف مردم در اصل قوه غضب پرداخته است . در فصل سوم ، عوامل و انگيزه هاى غضب ، و تفاوت غضب با شجاعت را بيان كرده ، و اسباب مهيج غضب از ديدگاه علماى اخلاق را توضيح داده است . در فصل چهارم ، خشم پسنديده را بررسى كرده ، و نمونه هايى از خشم پيامبران ، امام على عليه السلام ، امام حسين عليه السلام ، و ساير بزرگان و ضرورت روا داشتن خشم به كفار را بيان كرده است . در فصل پنجم ، مقدارى در باره خشم پروردگار ، و كسانى كه مورد غضب پروردگار قرار مى گيرند ، با استناد به آيات و روايات بحث نموده است . فصل ششم را به بيان تبعات و مفاسد افراط در غضب اختصاص داده ، و به آثار خشم در نهج البلاغه و غرر الحكم پرداخته است .

.

ص: 220

خوف و رجاء (ترس و اميد) و اثرات تربيتى آن در قرآن و سنّت،

در فصل هفتم ، تعديل و درمان خشم را مطرح كرده ، و راه هاى درمان غضب ناپسند را بيان نموده است .

259 . خوف و رجاء (ترس واميد) و اثرات تربيتى آن در قرآن و سنّت ،سيّد حسن ميربهبهانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1383 ، 228ص . بررسى مقوله ترس واميد در قرآن وروايات اسلامى ، و اثرات تربيتى مثبت و منفى هر يك از آنها ، وپاسخگويى به سؤالات و شبهات وارده در اين زمينه ، هدف نگارنده از نوشتن اين پايان نامه است . اين پايان نامه ، شامل يك بخش مقدماتى ، سه فصل و يك خاتمه است : بخش مقدماتى ، شامل تبيين موضوع و اهمّيّت بحث ، مبانى بحث ، پيشينه تحقيق و محدوديت هاى تحقيق است . در فصل اوّل ، «خوف» و «رجاء» را از حيث لغت و اصطلاح بررسى نموده ، و واژه هاى مرتبطِ قرآنى و روايى مشابه آنها و همچنين ، تفاوت هر كدام را بايكديگر شرح داده است . عنوان فصل دوم ، خوف ؛ اقسام وآثار تربيتى آن است . پس از بيان اقسام خوف وذكر مثال هايى از اين دست ، در آيات وروايات ، به تناسب ، نمونه هايى از توبيخ ها وتهديدهاى امام على عليه السلام ، از قبيل خوف از مكر خدا ، خوف فراق و جدايى از خدا ، خوف از گناهان و تقصيرها ، خوف از سوء خاتمه ، وهمچنين بيان دوويژگى مهم خائفان واقعى را ياد آور شده ، و در بخشى از اين فصل ، آثار سوء تربيتى ترس از غير خدا را به عنوان خوف مذموم توضيح داده است . در فصل سوم ، رجاء و آثار تربيتى آن را گوشزد نموده ، نخست اقسام رجاء ، و سپس اقسام رجاء ممدوح و آثار تربيتى آن ، و اقسام رجاء مذموم و آثار سوء تربيتى آن را يادآور شده است . در پايان نيز با طرح شبهه اى در مورد اميد و آرزو ، و جواب آن و در نهايت ، يك جمع بندى و نتيجه گيرى از بحث ها ، پايان نامه را به اتمام رسانده است .

.

ص: 221

درآمدى بر حديث پژوهى و چكيده پايان نامه هاى حديثى،

درآمدى بر مكتب حديثى علّامه طباطبايى در تفسير،

260 . درآمدى بر حديث پژوهى و چكيده پايان نامه هاى حديثى ،محمّد بحرانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر جعفر نكونام ، استاد مشاور : دكتر محمّد كاظم شاكر ، 1378 ، 203ص . غرض نگارنده در اين پايان نامه ، كمك به بهينه سازى پژوهش هاى حديثى ، از طريق آشنايى با روش پژوهش و مرجع شناسى و نيز اطلاع رسانى و تسهيل كار پژوهشگران حديثى و جلوگيرى از كارهاى تكرارى و اتلاف وقت و سرمايه است . از جمله مسائل مطرح شده در پايان نامه وى ، لزوم آشنايى محقق با انواع تحقيق ، روش هاى تحقيق و موارد كاربرد آنها و ويژگى هاى يك تحقيق مطلوب و مفيد ، ونيز مد نظر قراردادن معيارها و ضوابط انتخاب موضوع و آگاهى از موارد تحقيق در متن پژوهشى و مسئله پژوهشى حديثى است . نگارنده ، مباحث پايان نامه خود را بر حسب اين نياز ، در دو بخش تنظيم نموده است : در بخش اوّل ، كه درآمدى بر حديث پژوهشى نام دارد ، در دو فصلِ آن ، موضوعات روش پژوهش و مرجع شناسى حديثى را مورد بحث قرار داده است . تعريف تحقيق ، انواع و روش هاى تحقيق ، ويژگى هاى تحقيق مطلوب و روشمند ، معيارها و ضوابط انتخاب موضوع و مسائلى كه محقق در انتخاب موضوع بايد مد نظر قرار دهد ، موارد تحقيق در متن پژوهشى و مسئله پژوهشى ، روش هاى يافتن حديث در منابع و كتب حديثى ، روش مرجع شناسى و چگونگى شناسايى منابع و مآخذ حديثى ، معرفى حدود يكصد كتاب مهم از مهم ترين كتب علوم حديث ، در اين بخش آمده است. بخش دوم را به چكيده پايان نامه هاى حديثى و نگاهى كلّى به پايان نامه ها اختصاص داده است . در فصل اوّل ، 155 پايان نامه را درآورده ، و در فصل دوم ، با نگاهى كلّى ، آنها را مورد نظر قرار داده است . در پايان هم نمايه ها را در چهار نوعِ موضوعى ، نويسندگان ، دانشگاه ها و استادان راهنما ، تهيه و تنظيم كرده است .

261 . درآمدى بر مكتب حديثى علّامه طباطبايى در تفسير ،سيّد سعيد ميرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : محمّد كاظم شاكر ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، 1378 ، 109 ص .

.

ص: 222

دراسة و تحقيق لكتاب «رد الفضائل الموضوعة»،

موضوع اين رساله ، روش شناسى است . نگاه بيرونى علّامه طباطبايى به حديث ، رابطه قرآن با حديث ، جايگاه روايت در تفسير قرآن به قرآن ، عموما ، و در تفسير الميزان ، خصوصا ، نظر استقلال قرآن و شيوه برخورد علّامه با حديث به صورت عملى ، بررسى معيارها و ملاكات مورد استفاده ايشان در گزينش و رد و قبول احاديث ، موضوعات مورد ابتلا در مواجهه با احاديث از قبيل اسرائيليات ، جرى و تطبيق ، حجيت خبر ، نقل به معنا ، روايات اسباب نزول ، برخورد با احاديث متعارض ، و انواع حديث ، از مباحث پژوهيده در اين رساله است . اين رساله ، در دو فصل فراهم آمده است : در فصل نخست، رابطه قرآن و حديث از نگاه قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. فصل دوم ، به بررسى تفصيلى چگونگى برخورد علّامه با حديث ، اختصاص يافته است. مؤلف در اين فصل ، اثبات مى كند كه مرحوم علّامه ، به سند و متن رواياتْ توجّه داشته و با عرضه روايات بر معيارهايى همچون : قرآن ، سنّت متواتر و عقل ، به نقد آنها پرداخته است .

262 . دراسة و تحقيق لكتاب «رد الفضائل الموضوعه» ،جهاد عبد الهادى فرحات ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1383 ، 198 ص . مقصد نگارنده ، در اين رساله بررسى كتاب رد الفضائل الموضوعه است . نويسنده اين كتاب ، ضمن پاسخ دادن به تعداد زيادى از روايات ، كه اهل سنّت در فضيلت هاى خلفاى سه گانه وعده ديگرى از برجستگان صحابه جعل كرده اند ، با برشمردن اين روايات ، روش خود را در رد آنها توضيح مى دهد . البته وى ، به مناقشه سندى اكتفا نمى كند؛ بلكه به نقض مضمون و بيان بطلان آن به وجوه متعدد تمسك مى جويد . نگارنده رساله ، سپس به تبيين و توضيح ويژگى هاى اين كتاب مى پردازد . اين ويژگى ها عبارت اند از : انحصار اين كتاب در بيان و نقضِ مثل اين روايات وبا اين تعدادِ زياد ، تسلط واضح مؤلف بر روش هاى مناقشه با اهل تسنّن و شناخت او نسبت به پاسخ هاى از پيش آماده آنان به اين روش ها ، مورد خطاب قرار گرفتن انديشه در اين كتاب و سعى مؤلف بر اين كه فكر را از قيد وبندهايى كه در طول قرن ها ، به وسيله تبليغات گوناگون كه در جهت افضليت و قداست اين افراد به وجود آمده رها كند .

.

ص: 223

دراية الحديث (المختصر فى علم الدراية)،

در جستجوى «كتاب على عليه السلام »،

263 . دراية الحديث (المختصر فى علم الدراية) ،السيّد عبد اللّه شبّر ، تصحيح و تحقيق : محسن صمدانيان ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر سيّد كمال موسوى ، 1382 ، 253 ص . تصحيح و تحقيق كتاب المختصر النافع فى علم الدراية ، اثر سيّد عبد اللّه شبّر ، در اين پايان نامه صورت گرفته است . قبل از تصحيح كتاب ، مقدمه اى را در سه بخش ارائه مى دهد ، كه در بخشى از آن نگاهى به حديث و علوم آن دارد . حديث در قرآن ، حديث در سنّت ، جايگاه حديث ، شكل گيرى و نشر حديث ، علوم حديث و تفاوت هاى آنها ، و تأليفات شيعيان در علم درايه ، از مطالب بخش اوّل است . در بخش دوم ، به معرفى مرحوم شبّر و آثار حديثى او پرداخته است . كتاب هاى حديثى كه از مرحوم شبّر معرفى مى كند عبارت اند از : جامع المعارف و الاحكام، ادعيه و زيارات ، شرح نهج البلاغه ، مشكل الحديث ، دراية الحديث . در بخش سوم، به اقدامات انجام شده در كتاب پرداخته، و ضمن معرفى نسخه هاى خطى آن، روش تصحيح كتاب را به اين شرح بيان مى كند: اصلاح اغلاط، يكسان سازى، حذف علائم اختصارى نامأنوس ، درج علائم نگارشى ، پاراگراف بندى، معنى كردن واژه ها معرفى اشخاص ، شرح اصطلاحات ، معرفى كتاب ها و منابع ، تطبيق با مصادر . در پايان نيز نگاهى به برخى ديدگاه هاى حديث شناختى مرحوم شبّر دارد ؛ ديدگاه وى در علم درايه ، علم رجال ، معيار صحّت احاديث ، صحّت روايات كتب اربعه ، ديدگاه اخبارى ها ، و اساس اختلاف در روايات اماميه .

264 . در جستجوى كتاب على عليه السلام ،سيّد على سجادى زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، استاد راهنما : حجة الاسلام كاظم مديرشانه چى ، استاد مشاور : حجة الاسلام على اكبر الهى خراسانى ، 1379 ، 271ص . مقايسه احاديث رسيده به عنوان كتاب على عليه السلام با احاديث اهل سنّت ، تأثير كامل احاديث كتاب بر غناى فقه شيعه ، جستجوى همه موارد استشهاد فقيهان به آن ، اثبات اين كه تمام احاديث مربوط به سنن النبى صلى الله عليه و آله و آنچه امامان از پدرانشان و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت كرده اند ، يا عمده آن موارد ، از نگاشته هاى على عليه السلام بوده است ، موضوعاتى است كه نگارنده در پژوهش خود ، در هشت فصل بدانها پرداخته است :

.

ص: 224

دستورات اخلاقى اميرالمؤمنين على عليه السلام به كارگزاران،

فصل اوّل ، در اهمّيّت سنّت ، حديث و نگارش آن بحث نموده ، و تعريف حديث به عنوان گزارش كننده سنّت ، در اين فصل محور بحث است . مقايسه قرآن و سنّت ، تاريخ تدوين حديث ، معرفى كتاب على عليه السلام ، اهمّيّت و نقش حديث و تأثير آن بر علوم اسلامى و چاره انديشى پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ سنّت ، از ديگر عناوين مورد بحث در اين فصل است . نگارنده ، در فصل دوم با عنوان امام على عليه السلام حفظ و نگارش حديث ، نقش على عليه السلام در حفظ و نگارش حديث و بيان انگيزه آن امام را شرح داده ، و ضمن تعريف از شايستگى امام براى اين امر مهم ، به بررسى نياز به نوشتن حديث و بيان علت آن پرداخته است . وى ، در فصل سوم در يك نگاه تحقيقى ، نام ها و ويژگى هاى كتاب على عليه السلام را توضيح داده ، و جامعيت اين كتاب ، دخل مستقيم رسول خدا صلى الله عليه و آله در نوشتار كتاب ، جاويد ماندن كتاب و حجم زياد آن را ، از جمله ويژگى هاى كتاب على عليه السلام بر شمرده است . در فصل پنجم ، با عنوان كتاب على عليه السلام از نگاه محققان ، اشاره اى به نام هاى محققان و فرهيختگان در قرون اخير دارد كه به جستجو در باره كتاب على عليه السلام پرداخته و در ضمنِ آثارى كه در علوم حديث يا كتاب شناسى و رجال شيعه به وجود آورده اند ، مطالبى در باره اين ميراث گران بهاى نبوت و امامت نگاشته اند . فصل ششم را به معرفى منابع حديثى موجود شيعه ، از قرن دوم تا چهاردهم هجرى ، كه از كتاب على عليه السلام ياد كرده اند ، اختصاص داده است . شرح حال راويان كتاب على عليه السلام ، زيست نامه اجمالى و جايگاه هر يك در نقل حديث ، از مباحث مطرح شده در فصل هفتم رساله است ، كه تقريبا ، قسمت زيادى از رساله را شامل شده است . در فصل هشتم _ كه آخرين فصل پايان نامه است _ نگارنده ، احاديث كتاب على عليه السلام را همراه با توصيف احاديث ، شرح و بسط داده است . وى ، اين فصل را مهم ترين فصل هاى پايان نامه خود مى داند و احاديثى را در باب كلام ، عقايد ، اخلاقيات ، فقه و احكام دينى ذكر كرده است .

265 . دستورات اخلاقى اميرالمؤمنين على عليه السلام به كارگزاران ،مهرناز دنبلى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1381 ، 205ص .

.

ص: 225

نگارنده ، در اين نوشتار خواسته است اهمّيّت انسان و آنچه بايسته اوست را بيان نمايد ، و طرق تربيت نفس را براى مسئولان حكومتى بيان كند . اين رساله ، دربردارنده رهنمودهاى ارجمندِ اخلاقى ورفتارى امير مؤمنان ، على عليه السلام ، به كارگزاران مختلف حكومتشان است . رهنمودهاى امام درمورد اخلاق كارگزاران ، ريشه در فرهنگ قرآنى و سيره نبوى دارد . در نخستين بخش _ كه كلّيات بحث را شامل مى شود _ نگارنده ، به بررسى معنى «اخلاق» در لغت واصطلاح ، ضرورت پژوهش ، پرسش هاى پژوهش ، محدوديت هاى تحقيق ، روش پژوهش ، و پيشينه پژوهش پرداخته است . سپس در بخش دوم ، نگاهى به صفات و اخلاق كارگزاران حكومت دينى در قرآن و سيره نبوى دارد . اين صفات عبارت اند از : قدرت بدنى و دانش كافى ، امانتدارى ، اصلاح طلبى ، نظم و انضباط ، دلسوزى و ملاطفت ، و عدالت طلبى . عنوان بخش سوم پايان نامه ، امام على عليه السلام و مبانى ارزش هاى اخلاقى در كارگزاران است . در اين بخش نيز بحث هايى از قبيل نگرش ويژه امام على عليه السلام از انسان و كمال او ، اصالتِ آخرت گرايى در انديشه امام على عليه السلام ، نگرش امام به حكومت و حاكميت را مطرح كرده است . بخش چهارم ، در باب دستورالعمل هاى اخلاقى عام امام به كارگزاران است . اين دستورات عبارت اند از : تقوا ، زهد ، عدالت طلبى ، حق مدارى و مردمدارى ، مدارا بامردم ، امانتدارى ، پرهيز از گرايش هاى نفسانى . وى ، ضمن برشمردن اين دستور العمل ها ، به بررسى و تشريح هر كدام ، از جهت شناخت و كاربرد پرداخته است . در بخش بعد (پنجم) ، دستورالعمل هاى اخلاقى خاص امام به كارگزاران را آورده ، كه شامل دستورالعمل هاى اخلاقى امام به واليان ، ماليات گيرندگان ، دادرسان ، و قواى مسلح مى شود . بخش ششم هم كه در باره شيوه هاى ضمانت دراجراى دستورالعمل ها است ، به تناسب ، مسائلى از قبيل شايسته سالارى پايدار ، رسيدگى به امور كارگزاران ، بازرسى ونظارت بر كارگزاران ، و حسابرسى از كارگزاران را توضيح داده ، و بحث را با يك نتيجه كلّى به پايان رسانده است.

.

ص: 226

دشمن شناسى و روش هاى برخورد با آن از ديدگاه حضرت على عليه السلام ،

دعا از ديدگاه امام على عليه السلام ،

266 . دشمن شناسى و روش هاى برخورد با آن از ديدگاه حضرت على عليه السلام ،زهره السادات لاجوردى ، كارشناسى ارشد الهيات (علوم قرآن و حديث) ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1381 ، 128 ص . در اين رساله ، سعى شده تا اصول و شيوه هاى عملى امام على عليه السلام را كه در برخورد با مخالفان و دشمنان خويش اعمال كرده اند ، بررسى كند . همچنين ، به شناسايى انواع ترفندها و تاكتيك هاى دشمن پرداخته است . نگارنده ، تحقيق خود را در يك بخش مقدماتى و چهار بخش مجزا تدوين كرده است : بخش مقدماتى ، در باب ضرورت دشمن شناسى است كه شامل بحث هايى چون : ابعاد دشمن شناسى ، غافلگيرى دشمن ، تشخيص دشمن از دوست ، شجاعت و اعتقاد به حقانيت مبارزه مى شود . در بخش اوّل ، به بحث پيرامون چگونگى شكل گيرى مخالفان در زمان حضرت على عليه السلام پرداخته ، و ضمن ريشه يابى اين مخالفت ها در زمان حيات رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، به بررسى ظهور ناكثين و قاسطين و مارقين و نحوه برخورد حضرت على عليه السلام با آنان پرداخته است . بخش دوم ، در باره اقسام دشمنان و مخالفان حضرت على عليه السلام است . اين دشمنان ، در دو جبهه با حضرت به دشمنى و مخالفت پرداختند : يكى جبهه آشكار و ديگر جبهه پنهان ، كه توسط منافقان بود . در بخش سوم نيز تاكتيك هاى دشمن از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام را معرفى نموده است . از اين تاكتيك هاست : تلاش براى گمراه كردن پيروان حق ، ايجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مسلمين ، اعزام عوامل نفوذى ، استفاده ابزارى از سوژه هاى مذهبى و چهره هاى وجيه ، استفاده از جهالت مردم و ايجاد شبهه . در بخش پايانى ، به بررسى شيوه برخورد حضرت على عليه السلام با دشمنان و مخالفان مى پردازد . شيوه حضرت يا استفاده از منطق و استدلال بوده ، يا پند و اندرز ، يا هشدار دادن در برابر دشمن ، و يا در نهايت ، مبارزه تا محو كامل دشمن .

267 . دعا از ديدگاه امام على عليه السلام ،اعظم بختى نژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1382 ، 131ص .

.

ص: 227

دعا در قرآن و «نهج البلاغه»،

در اين رساله ، نگارنده به بررسى نظرات و ديدگاه هاى امام على بن ابيطالب عليه السلام در مورد مسئله دعا پرداخته است . اين رساله ، داراى سه فصل است : فصل اوّل ، در مباحث كلّيات است ، كه بحث هايى نظير معناى لغوى و اصطلاحى ، اهمّيّت و ارزش دعا ، جايگاه دعا در معارف اسلامى ، نمونه هايى از دعاهاى قرآنى و. .. را مورد بحث قرار داده است . در فصل دوم ، به بررسى جايگاه دعا ، اقسام دعا ، شرايط و آداب دعا ، اوقات استجابت و موانع آن از ديدگاه امام على عليه السلام پرداخته است . در اين فصل ، بحث عمده در باره شرايط و فلسفه دعاست ؛ اين كه حقيقت ، دعا چيست و چرا اين قدر نسبت به آن سفارش شده است ؟ در فصل سوم ، نمونه هايى از دعاهاى امام را انتخاب نموده است .

268 . دعا در قرآن و «نهج البلاغه» ،شهين قهرمان ايزدى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، بى تا ، 223 ص ، دست نويس ، بدون صفحه عنوان . رساله ، باب بندى نشده و داراى فصل هاى متعدد نيست ، ولى نگارنده ، در ده قسمت بحث هاى مربوط به دعا را با عنوان هاى مختلف بيان نموده است . در بخش نخست ، معانى «دعا» را از ديدگاه لغت شناسان و كتب لغت بررسى كرده ، و به همراه آيات و روايات و نظرات بزرگان تبيين گرديده است . بخش ديگر رساله ، به بررسى دسته بندى آيات به حسب معانى لغوى و اصطلاحى پرداخته است . در قرآن 209 مرتبه كلمه «دعا» و مشتقاتش به كار رفته است . نگارنده ، پس از ذكر اين واژه ها به دسته بندى آنها پرداخته است . بخش سوم تحقيق ، در بيان انواع نيايشگران و اقسام دعاها از نظر آنان است . در بخش چهارم ، نگارنده به اين مسئله پرداخته كه محتواى دعاهاى قرآنى چيست؟ قرآن در مورد دعا چگونه تعليم مى دهد؟ سپس ، دعاهاى قرآنى را به شش دسته تقسيم نموده است . بخش چهارم ، مربوط به آداب دعاست كه از كتاب احياء العلوم غزالى ، مواردى از موارد آداب دعا را كه به شرايط استجابت دعا نيز برمى گردد ، توضيح داده است . وى ، سپس در بخش پنجم ، بحث شرايط استجابت دعا را پيش كشيده ، و به تناسب ، در

.

ص: 228

دعا و بداء و رابطه آن با قضا و قدر با ملاحظه آيات و روايات،

باب دلايل عدم اجابت دعا نيز مطالبى را ايراد كرده است . وى ، براى استجابت دعا پانزده شرط را برمى شمرد و توضيح مى دهد . بخش ششم رساله ، مربوط به فوايد دعاست ، كه در ضمنِ شرح و بسط اين مسئله ، از منكران اين مطلب نيز ، سخن گفته و منكران را به پنج دسته تقسيم كرده و عقايد آنان را توضيح داده است . دعا در قاموس كتاب مقدس ، عنوان مبحث بعدى رساله است . در اين باب ، با ذكر جملاتى از انجيل و كتاب هاى ديگر مربوط به اديان ، وجوب دعا و نماز در كتاب مقدس و آثار و فوايد جانبى دعا را از اين كتب بيان كرده است . دانشمندان نيز در باب دعا نظراتى دارند ، كه موضوع بخش ديگر رساله است . اما دعا در نهج البلاغه _ كه آخرين بخش رساله را تشكيل مى دهد _ شامل مواردى است كه مولاى متقيان ، در نهج البلاغه درباره دعا ، سخن گفته است . نگارنده ، بر اين باور تأكيد دارد كه دعاهاى مولا به نهج البلاغه محدود نمى شود . سپس ، نمونه هايى از دعاهاى حضرت را ، كه در كلمات و حكمت هاى آن بزرگوار آمده ايراد مى كند .

269 . دعا و بداء و رابطه آن با قضاء و قدر با ملاحظه آيات و روايات ،فرانك راسخى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر نجفقلى حبيبى ، 1371 ، 139ص. اين نوشتار پيرامون دعا و نقش حياتى آن در زندگى انسان است . روش محقق ، به اين ترتيب بوده كه در هر سه فصل ، ابتدا با توضيح معناى لغوى و سپس معناى اصطلاحى واژه مورد بحث ، سخن را آغاز كرده ، و سپس با توجّه به آيات و روايات مستند ، به توضيح و تبيين معناى صحيح كلامى و فلسفى مباحث اين فصول پرداخته است . بيشتر تكيه كلام ايشان در هر سه فصل ، بر استفاده از نظرات متكلمان و فلاسفه و علماى شيعه بوده است . علاوه بر آن ، از نظرات علماى اهل سنّت و ديگر فرق اسلامى ، نقل قول شده است . اين رساله سه فصل دارد : نخست در فصل اوّل ، به تناسب موضوع بحث قضا و قدر ، نظرات فلاسفه و متكلمان ،

.

ص: 229

دين و دنيا در «نهج البلاغه»،

اقسام آن ، و رابطه علم خداوند با اين دو ، رابطه اين دو با تغييرناپذيرى در طبيعت ، جبر و اختيار و رابطه آن با بحث قضا و قدر ، عناوينى چون نظريات وجود جبر قانون عليت و قضا و قدر ، آزادى و اختيار انسان ، تقدير و اراده انسانى ، در اين قسمت به چشم مى خورد. وى در قسمت ديگر اين فصل ، نظرات مفوّضه در باب تفويض و همچنين نظرات شيعه را در قول به امر بين الامرين مطرح كرده و با استناد به آيات و روايات معصومان عليهم السلام اين فصل را پايان داده است . فصل دوم ، در باره بداء است . نظر شيعه در مورد بداء ، معناى بداء ، تأثير اعمال در تغيير سرنوشت از منظر آيات و روايات ، اختلاف نظر در باب معناى بداء ، اجل و اقسام آن را در اين فصل مطرح ساخته است . فصل سوم ، پيرامون دعاست . تبيين معناى واژه «دعا» و كاربرد آن ، فوائد دعا كردن و اجابت دعا و شرايط آن ، از جمله مسائل مطرح شده در اين فصل است .

270 . دين و دنيا در «نهج البلاغه» ،حسين غفورى ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامى و ارشاد ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد حسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : دكتر حميد بهرامى و حجة الاسلام محمّد دشتى ، 1371 ، 202 ص . بررسى ارزش و جايگاه واقعى دنيا در اسلام ، با عنوان رابطه دين و دنيا از ديدگاه امام على عليه السلام ، انگيزه اصلى نگارنده اين تحقيق است ، كه در پنج بخش بدان پرداخته است : پس از يك مقدمه به منظور آشنايى بيشتر با دين و دنيا در نهج البلاغه ، بخش اوّل رساله را به كلّياتى در باب دين و دنيا اختصاص داده است . تعاريف لغوى و اصطلاحى «دين»، و ويژگى هاى آن از ديدگاه امام على عليه السلام از مطالب اين بخش است . در بخش دوم، به بررسى صفات واقعى دنيايى كه در آن زيست مى كنيم پرداخته . در بخش سوم ، رابطه بين دين و دنيا را بيان كرده است . توضيح صفات دنياى ناپسند از نظر پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه ، در ادامه اين بخش آمده است . بخش چهارم را ، به بيان مفهوم زهد اختصاص داده و آن را به عنوان سلاح برنده دين در مقابله با دنياپرستى مطرح كرده ، و اهمّيّت و نقش آن را در ايجاد موازنه بين دين و دنيا نشان داده است . در بخش پايانى ، به شيوه مقابله امام على عليه السلام با انديشه دنياپرستى مى پردازد .

.

ص: 230

ذكر در قرآن و حديث،

ذكر و غفلت از ديدگاه قرآن و روايات،

271 . ذكر در قرآن و حديث ،مؤلّف مجهول ، سطح 4 تخصصى تبليغ ، مركز آموزش هاى تخصصى تبليغ ، حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، بى تا ، 418 ص . ثمره و محصول ذكر چيست ؟ سفارش به ذكر در قرآن ، بدون حد و حصر مشخص ، چگونه ممكن است؟ آيا ميان سفارش مكرر به ذكر ، با نتيجه آن توازن وجود دارد؟ اينها سؤالاتى است كه در اين پايان نامه ، در هفت بخش به آنها پرداخته شده است : بخش اوّل ، اختصاص به كلّيات مبحث ذكر دارد . معنى و مفهوم ذكر ، ذكر كثير ، ذكر خفى و ذكر جلى ، عوامل ذكر ، ذكر به لحاظ ذاكر ، درجات و احكام ذكر ، و مصاديق ذكر از عناوين مطرح در اين بخش است . در بخش دوم ، ريشه ها و شاخه هاى ذكر را توضيح داده است . در اين بخش ، عناوينى چون : ذكر در نياز ، ذكر وتمناى خلود و جاودانگى ، تصوف و ذكر به چشم مى خورد . بخش سوم ، در باره ذكر در قرآن و حديث است ، كه محور بحث رساله را تشكيل مى دهد ؛ لذا در پنج فصل ، مقام و اهمّيّت ذكر در قرآن و حديث ، قرآن و خدامحورى ، خدا و جهان در قرآن و حديث ، اولين و آخرين ذاكر خداست ، و مراد از ذكر را شرح داده است . در بخش چهارم ، به تشريح كتاب تكوين (ذكر عقلى و نقلى) پرداخته ، و به تناسب بحث ، آيات آفاقى و آيات انفسى را توضيح داده است . در بخش پنجم ، كتاب عمل (ذكر عملى : آزمايشگاه توحيد) را با عناوينى چون : محك تجربه ، بايدها (واجبات) ، نبايدها (محرمات) ، رخصت ها (ذكر اختيارى) ، توضيح داده است . بخش ششم ، به موانع و عوامل ذكر اختصاص دارد كه عبارت اند از : بى خبرى و آگاهى ، باور سنّتى و ايمانى دوباره ، ضعف و بيمارى و عافيت و سلامتى ، سستى و گسيختگى و عزم جزم ، يأس و انس ، بدگمانى و اعتماد ، شيطان و پناه جويى . در بخش هفتم ، نماز را ذكر كامل معرفى نموده ، و به توضيح جايگاه و اهمّيّت نماز و اركان آن پرداخته است .

272 . ذكر و غفلت از ديدگاه قرآن و روايات ،فرشته تقى زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1381 ، 190ص .

.

ص: 231

ذكر و موانع آن در قرآن و حديث،

در اين رساله ، سعى شده با استفاده از آيات قرآنى و روايات اهل بيت عليهم السلام ، مفهوم غفلت و عوامل غفلت زا و آثار آن بر زندگى فردى و اجتماعى و اخروى كاويده شود . مطالب اين رساله ، در دو بخش تدوين شده است : بخش اوّل ، در باب غفلت است : غفلت از ديدگاه قرآن و حديث ، عنوان كلّى بخش اوّل است كه در آن ، نگارنده به بررسى ماهيّت غفلت و ويژگى هاى غافلان و ناسيان در قرآن كريم پرداخته ، و عوامل پيدايش غفلت ، مراتب غفلت ، انواع غفلت ، آثار غفلت ، درمان غفلت را توضيح داده است . در بخش دوم ، كه مربوط به ذكر از ديدگاه قرآن و حديث است ، نخست كلّياتى در باب ذكر آورده ، سپس با ذكر مصاديقى از ذكر ، حقيقت ذكر را بازگو نموده و زمان ها و مكان هاى ذكر را ياد آور شده و به توضيح انواع ذكر پرداخته است . در ادامه ، تبيين آثار دنيوى و اخروى ذكر پرداخته و مصاديق ذاكران را در قرآن كريم بيان نموده و سپس به بيان پاداش و جايگاه ذاكران پرداخته است .

273 . ذكر و موانع آن در قرآن و حديث ،فاطمه نژاد فاضل ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1375 ، 247 ص . شرح مفهوم و جايگاه ذكر ، انواع ذكر ، اسباب ذكر ، مصاديق ذكر ، زمان و مكان ذكر ، آثار ذكر ، ويژگى ها و خصوصيت هاى ذاكران واقعى ، ذاكران از ديدگاه معصومان عليهم السلام ، موانع ذكر و فرق ميان غفلت و نسيان ، از جمله مباحث اين پايان نامه است . اين پايان نامه يك مقدمه و سه فصل دارد : نگارنده در مقدمه ، از جمله ابزارهاى شناخت و تهذيب نفس را ذكر اللّه مى داند و بر اين عقيده است كه مراد از ذكرى كه دين مبين اسلام ، از پيرو خويش انتظار دارد ، ذكر حقيقى و واقعى است ، نه فقط ذكر زبانى. معنا و مفهوم ذكر از ديدگاه فرهنگ نامه ها و مفسّران ، جايگاه ذكر ، انواع ذكر ، معناى ذكر كثير و انواع و مصاديق و مكان آن ، اسباب ذكر ، زمان ومكان مناسب براى ذكر، آثار ذكر ، و ديدگاه امام على عليه السلام در باره اين آثار، مباحث فصل اوّل را تشكيل مى دهد.

.

ص: 232

ذوى القربى در قرآن،سنّت و تاريخ،

فصل دوم اين پايان نامه ، در باره ذاكران و جايگاه آنان در ديدگاه قرآن كريم و ائمه معصومان عليهم السلام است. نويسنده به تناسب ، زمينه هاى نفسانى ذاكران ، مصاديق ذاكران ، فرق بين ذاكران واقعى و منافقان ، ويژگى هاى ذاكران و مؤمنان حقيقى ، و سرانجام ذاكران از ديدگاه حضرت على عليه السلام را بررسى مى كند و به بحث در باره علت وجوب پيوستن به ذاكران مى پردازد . فصل سوم ، در باره موانع ذكر است. در اين فصل نيز موانع ذكر از جمله هوس ، حب مال ، حب فرزند ، حب حكومت و مسائلى از اين قبيل را پژوهش مى كند. از ديگر موانع ذكر غفلت است. نگارنده ، به تناسب ، ابتدا معناى لغوى «غفلت» و سپس ويژگى ها و موارد غفلت و پيامدها و كيفر غافلان را يادآور مى شود و علل اين غفلت را نيز در چند عرصه ، از جمله آرزوها و آمال طولانى و شيطانى برمى شمارد .

274 . ذوى القربى در قرآن، سنّت و تاريخ ،قدسيه حسنى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1379 ، 167ص . سعى نگارنده در اين نوشتار ، زدودن گوشه اى از شبهات مطروحه از طرف برخى از مغرضانِ عالِم يا جاهلان مقلد ، در باره حقايقى از قرآن است كه در حقانيت اهل بيت عصمت و طهارت نازل شده است . وى ، با ادله قرآنى و روايى و مستندات تاريخى ، به بيان حقيقت و نظر علماى شيعه و سنّى و تحليل آن پرداخته است . نگارنده ، در سه بخش _ كه خود شامل فصول متعددى است _ اين نظرات را مورد نقد و بررسى قرار داده است : بررسى معانى لغوى و ادبى واژه «قربى» ، بررسى آراى مفسّران مختلف ، اعم از شيعه و سنّى ، بيان مفهوم اجر و مزد رسالت و همراهى قرآن به عنوان ثقل اكبر با عترت وثقل اصغر ، و ارتباط آن با آيه تطهير ، در بخش اوّل ، به تفصيل آمده است . در بخش دوم ، به بررسى روايات مختلف از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومان عليهم السلام پرداخته است كه در آن ، به صراحت ، به معرفى ذى القربى و انتساب اين آيه به خود سخن گفته اند . در بخش سوم ، به نقش ذى القربى يا ائمه معصومان عليهم السلام ، پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله ، از بُعد تاريخى توجّه نموده است . شخصيت علمى ، فرهنگى ، تربيتى و بُعدِ مبارزاتى و سياسى

.

ص: 233

رابطه اخلاق و سياست از ديدگاه امير المؤمنين عليه السلام ،

ائمه عليهم السلام ، و نقشى كه در احياى معارف و حفظ دين رسول اللّه صلى الله عليه و آله داشته اند را ، به گونه اى مختصر بيان كرده است . از آن جا كه بررسى تمام زواياى زندگى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار وسيع و گسترده بوده ، پرداختن به تمام ابعاد آن در رساله نمى گنجيده ، نگارنده به صورتى مختصر ، به شرح و بيان حيات هر يك از ائمه معصومان عليهم السلام و مصاديق بارز ذى القرباى پيامبر صلى الله عليه و آله پرداخته است .

275 . رابطه اخلاق و سياست از ديدگاه امير المؤمنين عليه السلام ،مصطفى شيرى ، كارشناسى ارشد علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد رضا طباطبائى ، استاد مشاور : دكتر ناصر جمال زاده ، 1380 ، 124ص . هدف نگارنده ، در اين رساله پردازش اين مطلب است كه اسلام به عنوان آخرين دين الهى ، نسبت به رابطه اخلاق و سياست چه ديدگاهى دارد ؟ وى ، رساله خود را از سه بخش تشكيل داده است : در بخش اول ، مفهوم اخلاق و سياست در منابع دينى ، تعريف لغوى و اصطلاحى ، اهداف و ضرورت و جايگاه اخلاق در نظام اجتماعى اسلام ، تعريف سياست و هدف سياست اسلامى ، اخلاق و سياست در آراى انديشمندان غرب ، آميختگى اخلاق و سياست در آراى متفكران مسلمان ، را به طور اجمال مورد بررسى قرار داده است . بخش دوم را به بررسى تاريخ زندگانى سياسى _ اجتماعى امام عليه السلام در دوران پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، و مشاركت و نقش آن حضرت در جريان هاى بسيار حساس و اساسى از قبيل يوم الانذار ، ليلة المبيت ، غزوات دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و مسئله غدير خم اختصاص داده ، و سوابق درخشان سياسى _ اجتماعى و قرابت و نزديكى امام به رسول خدا صلى الله عليه و آله و شايستگى آن حضرت به امر خلافت ، سيره سياسى حضرت در دوران خلفاى سه گانه ، نقش حضرت در فتوحات اين دوران ، اِعمال مشاوره هاى ناصحانه و خيرخواهانه براى خلفا و مواضع سياسى _ اخلاقى حضرت در قبال وقايع سقيفه و شوراى خلافت را ، به طور كلّى و اجمالى مورد بررسى قرار داده است . در بخش سوم _ كه بخش عمده واصلى تحقيقش را شامل مى شده _ ، پيوند و آميختگى اخلاق در آرا و انديشه هاى آن امام همام، كلمات و نامه هاى آن حضرت به كارگزاران ، وقوف و آگاهى كامل حضرت به خدعه ها و نيرنگ ها و در عين حال ، عدم استفاده از اين

.

ص: 234

راهبردهاى جذب جوانان به دين از منظر قرآن و حديث،

ابزارها در جهت تحقق اهداف سياسى ، و ارتباط تنگاتنگ و غير منفك ميان مقوله قدرت و سياست و اخلاق را در آراى آن حضرت ، بررسى نموده است .

276 . راهبردهاى جذب جوانان به دين از منظر قرآن و حديث ،مهدى خدرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد على ايازى ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1383 ، 141ص . آيا قرآن و سنّت ، از محتوا ، مضمون و معارف لازم وشايسته در جهت تدبير جوامع پيشرفته كنونى برخوردار است؟ آيا اين متون ، جذابيت لازم را داراست؟ آيا قوانين و مقررات واحكامش قابل انطباق با مقتضيات زمانه است ؟ براى آشنا ساختن جوانان با معارفِ روايى چه اقدامى مى توان كرد؟ اين موارد ، از سؤالات بررسى شده در اين پايان نامه است . نگارنده ، با توجّه به اهمّيّت موضوعِ جذب قشر جوان به دين ، و لزوم ارائه راهبردهاى قرآنى و حديثى ، پژوهش خود را به دو روش ميدانى و كتاب خانه اى صورت داده ، كه شامل پنج فصل است : در فصل نخست ، به كلّيات موضوع پرداخته : اهمّيّت موضوع ، روش تحقيق ، پرسش هاى اصلى وفرعى تحقيق، پيشينه تحقيق، فرضيه گردآورنده و كليدواژگان . در فصل دوم ، به بحث پيرامون دين ، تبيين قلمرو و كاركرد آن ، جامعيت دين در پاسخگويى به مسائل مهم و سرنوشت ساز جامعه ، و اشتمال دين بر حل نيازهاى روحى و معنوى اجتماع پرداخته را مطرح كرده است . فصل سوم را به بررسى نيازها ، مشكلات وخواست هاى جوانان وبررسى علل گريز از دين ، از زبان جوانان اختصاص داده است . در فصل چهارم ، به معرفى اجمالى قرآن و توضيح بعضى از صفات قرآن همچون نور ، تبيان و بيان ، و شفا بودن آن براى انسان ها پرداخته ، و جامعيت قرآن و ارائه راه كارهاى قرآنى در زمينه جذب جوانان به دين را مطرح كرده است . در فصل پنجم ، به بيان جايگاه حديث در شناخت نيازها و مشكلات جوانان ، و اهتمام سنّت شريفه به مسائل جوانان پرداخته ، كه شامل ارائه راه كارهاى حديثى در اين زمينه است .

.

ص: 235

راهنماى استفاده از «الذريعة» در تحقيقات حديثى،

راه ها و شيوه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى از ديدگاه قرآن و حديث،

277 . راهنماى استفاده از «الذريعه» در تحقيقات حديثى ،سعيد زمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم حديث (شهر رى) ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد كاظم رحمان ستايش، استاد مشاور: دكتر محمّد على مهدوى راد، 1386، 493 ص . نگارنده ، در پى پاسخگويى به چند پرسش است : آقا بزرگ رحمه الله ، معرفى منبع حديثى را بر چه محورهايى استوار نموده است؟ آيا گزارش هاى اين كتاب ، در مورد منابع حديثى ، براى محققان حديث پژوه كافى است ؟ با توجّه به اين كه آقا بزرگ رحمه الله ، در بسيارى از موارد بر موضوع تصنيف گزارش شده ، تصريح ندارد آيا مى توان تمام منابع حديثى معرفى شده در اين كتاب را ، از تصانيف يا موضوعات ديگر تشخيص داد؟ وى ، در تحقيق خود بر آن است تا با بررسى كمّى و كيفى كار ايشان ، ميزان شمول و دقت آن را مشخص نمايد ، تا معلوم گردد كه اين كتاب تا چه اندازه مى تواند برآورنده نيازهاى محققان حديث پژوه ، در شناخت منابع حديثى باشد . به علاوه ، فهرستى از منابع حديثى معرفى شده در اين كتاب را ، بر اساس موضوع و به ترتيب تاريخ تدوين آنها ، ارائه نموده تا ضمن راهنمايى به جايگاه تك تك منابع حديثى معرفى شده در الذريعه ، سير تطور تأليفات حديثى شيعه را نيز بازگو نمايد .

278 . راه ها و شيوه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى از ديدگاه قرآن و حديث ،حبيب اللّه رسولى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، 1375 ، 149 ص . پاسخ به اين سؤال ها كه راه هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى را چگونه مى توان شناخت؟ اساسا روش ها و شيوه هاى پيشنهادى قرآن و حديث ، براى مبارزه با تهاجم فرهنگى ، فعال است يا انفعالى؟ مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . ابتدا ، نگارنده به بيان موضوع تهاجم فرهنگى در قرآن مجيد و احاديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومان عليهم السلام پرداخته و به همين منظور ، تحقيقى موضوعى را در قرآن كريم انجام داده و دو تعبير كليدى «صدّ عن سبيل اللّه » و «اضلال عن سبيل اللّه » را ، كه نمايانگر موضوع تهاجم فرهنگى است ، در آيات و سياق هاى قرآنى و نيز روايات و احاديث اسلامى ، بررسى و تحليل كرده است . وى ، راه هاى برخورد و مقابله با تهاجم فرهنگى

.

ص: 236

رجعت از ديدگاه قرآن كريم و عترت،

در قرآن و روايات را تبيين نموده و خاطرنشان كرده است كه قرآن مجيد ، به عنوان كتاب هدايت و مكتب انسان سازى ، ضمن بيان تفصيلىِ موضوع تهاجم فرهنگى ، به راه ها و شيوه هاى برخورد و مقابله با آن نيز ، به تفصيل راهنمايى نموده است . نويسنده ، ضمن يك نتيجه گيرىِ كلّى ، تنها راه حل مشكل تهاجم فرهنگى را روى آوردن به قرآن حكيم و روايات اسلامى و بهره گيرى از دستورات خداوند و تعاليم معصومان عليهم السلام دانسته است .

279 . رجعت از ديدگاه قرآن كريم و عترت ،حميد كردنژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام على محمّد دهقان اشكذرى ، 1374 ، 110 ص . اين تحقيق ، بر آن است كه مسئله رجعت را در آينه وحى الهى و روايات معصومان عليهم السلام ، مورد بررسى دقيق قرار داده ، براى دفع شبهات منكران ، آراء و نظرات بزرگان عالم اسلام و بويژه علماى تشيع را ارائه نمايد . اين پايان نامه از پنج فصل فراهم آمده : فصل اوّل ، در باره تاريخچه مطالعاتى ، فرضيات مسئله ، اهداف و حدود مطالعاتى ، تعريف اصطلاحات پژوهشى ، تعريف رجعت ، رجعت در قرآن ، رجعت از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام ، صحابه و اجماع علما بر رجعت است . فصل دوم ، بيان مرور مطالعاتى محقق در باب رجعت است . در اين فصل ، نگارنده بيشتر به معرفى كتب تفسير پرداخته و منابع مطالعاتى اوليه خود را بر شمرده است . در فصل سوم ، روش تحقيق ، رسش تحقيق ، طرح تحقق ، فن تحقيق و طرح تحليلى مسئله رجعت را عنوان كرده است . فصل چهارم با عنوان ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات _ از دو بخش تشكيل شده ، و سير تاريخى بحث رجعت ، يوم اللّه رجعت و نشانه هاى آن ، مطالب اين دو بخش است. وى ، در بخش مربوط به حضرت ولى عصر(عج) ، شبهات منكران رجعت را _ كه جمعا نه شبهه برشمرده _ با پاسخ آن بيان كرده است . آخرين بحث اين رساله ، نگاهى اجمالى به آراى علماى شيعه در مورد رجعت است . وى ، قول شيخ حر عاملى ، علّامه مجلسى ، شيخ صدوق ، شيخ مفيد ، سيّد بن طاووس را در باب رجعت از كتاب هايشان ذكر نموده و در آخر نيز به قول مفسّرانى چون زمخشرى و علّامه طباطبايى، در باره حقانيت رجعت تمسك جسته است .

.

ص: 237

رجعت در اسلام و مقايسه آن با آخر الزمان در يهوديت و مسيحيت،

رزق و روزى از ديدگاه قرآن و حديث،

فصل پنجم ، در باره استنتاجات كلّىِ بحث و نتيجه گيرى از ادله وارده در باب حقانيت و حتميت رجعت است ، كه در آن توصيه هايى نيز نموده است .

280 . رجعت در اسلام و مقايسه آن با آخر الزمان در يهوديت و مسيحيت ،سيّد مصطفى بابايى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام حسين توفيقى ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1377 ، 132ص . اين رساله ، تحقيقى است پيرامون يكى از عقايد شيعه به نام رجعت ، و هدف از آن حل بسيارى از آيات و رواياتى است كه در اين باب وارد شده ، و يا لااقل ممكن است مربوط به اين بحث باشد و نيز توجّه به بعضى اديان ديگر در اين كه آيا آنان نيز به چنين سرانجامى معتقدند يا نه؟ مطالب و محتويات رساله در سه بخش گنجانده شده است : بخش اوّل ، عنوان رجعت در اسلام را دارد . معنى «رجعت» در لغت و اصطلاح ، دلايل و اهداف رجعت ، شبهاتى كه در اين باب وجود دارد ، بيان مسئله از نظر اهل سنّت ، احكام رجعت ، و اين كه اين رسالت فقط بر عهده معصومان عليهم السلام نهاده شده از مطالب اين بخش است . بحث ديگر نگارنده در اين فصل ، در باره رجعت غير معصومان است . در بخش دوم ، به ديدگاه يهود در باره آخر الزمان پرداخته و ضمن بيان تاريخچه بحث در بين يهوديان و نقل گوشه هايى از مطالب وارده در كتاب هاى آنان ، چگونگى اعتقاد آنان ، را نسبت به چنين واقعه اى بازگو نموده است . بخش سوم رساله ، مربوط به آخر الزمان در مسيحيت است ، كه نگارنده ضمن ايراد نظرات مسيحيان در اين باب ، «فرق عقيده» مسيحيان را با عقيده شيعيان توضيح داده است .

281 . رزق و روزى از ديدگاه قرآن و حديث ،على متين ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر محمّد تقى ديارى ، 1382 ، 262ص . هدف از نگارش اين پايان نامه ، كه به روش توصيفى _ تحليلى انجام شده ، دست يافتن به پاسخ هاى اين پرسش هاست : عوامل مؤثر در افزايش روزى چيست؟ اسباب و علل

.

ص: 238

روان درمانى در پرتو قرآن كريم و سنّت نبوى،

كاهش روزى كدام است؟ فلسفه وسعت رزق گروهى ، و اندك بودن رزق گروهى ديگر چيست؟ نقش تلاش انسان براى به دست آوردن روزى و ارتباط آن با تقدير روزى چگونه است؟ آيا دعا در افزايش روزى انسان مؤثر است؟ و تا چه اندازه رزق حلال و حرام ، در سرنوشت انسان مؤثر است؟ ضرورت و اهمّيّت بحث ، پيشينه بحث ، اهداف بحث ، روش تحقيق ، محدوديت ها و جايگاه بحث ، به عنوان مقدمه آورده شده است . در بخش اوّل ، به بررسى واژه «رزق» در لغت و اصطلاح ، وجوه و مصاديق رزق در گستره آيات ، روايات ، علم كلام و تفسير پرداخته است . بخش دوم را به بررسى و تحليل صفت رزاقيت خداوند اختصاص داده ، و ضمن بررسى آن از ديدگاه فلسفه ، آيات و روايات ، به بررسى انطباق و تناسب رزق با مرزوقين ، خاستگاه رزق در آيات و روايات ، ضمانت روزى از ناحيه پروردگار و تقدير رزق و روزى از ناحيه خداوند پرداخته است . تحليل و توصيف وسايط فيض الهى ، وسعت و تنگى رزق و روزى و اسباب آن ، و فلسفه و عوامل افزايش و كاستى رزق و روزى ، از مطالب دو بخش پايانى است.

282 . روان درمانى در پرتو قرآن كريم و سنّت نبوى ،زهرا كاظم پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده ، 1374 ، 107 ص . آيا اصولاً چيزى به نام روان شناسى اسلامى وجود دارد؟ آيا رابطه اى بين مذهب اسلام و روان شناسى وجود دارد يا خير؟ شيوه اسلام در درمان دردهاى روحى _ روانى چيست؟ نگارنده اين رساله ، در پى پاسخ اين پرسش هاست . نگارنده در تحقيق خود ، به معرفى اصول اسلام پرداخته ، و با تكيه بر قرآن و روايات ، نمونه مثال هايى براى معالجه بعضى از بيمارى هاى روحى به وسيله هدايت سنّت نبوى بازگو مى كند . وى ، بر اين عقيده است كه اگر تكوين ذات انسانى در پرتو دين اسلام باشد ، اين هدايت به نحو احسن و اكمل مى تواند اثر گذار باشد ؛ به همين دليل ، به بازشناسى مراحل رشد انسان ، شامل مرحله ماقبل ولادت ، مرحله تولد تا گهواره ، مرحله شيرخوارگى ، مرحله

.

ص: 239

روش تدوين كتاب «من لا يحضره الفقيه»،

طفوليت ، دوران اوليه كودكى ، دوران ميانه كودكى ، دوران پايانى كودكى ، مرحله بلوغ ، مرحله رشد و جوانى ، مرحله بزرگى يا پيرى ، و حتى مرحله مرگ يا برزخ پرداخته ، و آنها را طبق قوانين قرآن و سنّت بازنويسى كرده ، و در كنار تمام اين مراحل ، قوانين خاص هر مرحله را يادآور شده است .

283 . روش تدوين كتاب «من لا يحضره الفقيه» ،نيره جاويدانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر نهله غروى نايينى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1379 ، 213 ص . بررسى چگونگى تدوين كتاب شريف من لا يحضره الفقيه توسط شيخ صدوق رحمه الله ، و بررسى ديدگاه هاى اين عالم بزرگوار و رسيدگى به ويژگى هاى خاص اين كتاب گران سنگ ، در بين كتاب هاى حديثى شيعه ، از مطالب عنوان شده در اين پايان نامه است ، كه نگارنده آن را ، تفصيلاً بيان مى كند . اين رساله در پنج فصل گردآورى شده است : در فصل اوّل ، به بررسى زندگى نامه شيخ صدوق رحمه الله پرداخته ، و با استفاده از منابع رجالى و تاريخى ، نشو و نماى شيخ صدوق و موقعيت شيعه در عصر وى ، از نظر سياسى و اجتماعى را تبيين كرده ، و با ذكر مكان آرامگاه آن بزرگوار و معرفى خاندانش به پايان رسانيده است . در فصل دوم ، به بررسى حيات علمى اين بزرگوار پرداخته ، كه شامل مشايخ ، شاگردان ، تأليفات و جايگاه وى نزد ساير علماست . نگارنده ، فصل سوم را به معرفى كتاب من لا يحضره الفقيه اختصاص داده است ، و نام و انگيزه تأليف كتاب ، منابع استفاده شده در تأليف آن ، مكان تأليف و نظرات علما در خصوص اين كتاب ، شروح و حواشى كتاب من لا يحضره الفقيه ، و وجود نسخه هاى خطى متعدد از اين كتاب را نيز يادآور مى شود . در فصل چهارم _ كه اصلى ترين فصل اين مجموعه و مشتمل بر دو بخش است _ به بررسى روش تدوين متن اين كتاب ارزشمند پرداخته و در آن ، انواع حذف سند در كتاب فقيه ، مراسيل صدوق و ارزش و اعتبار آنها ، افتا بر اساس احاديث كتاب ، اقتباس احاديث آن از كتب مشهور و معتبر ، بررسى مشيخه صدوق ، چگونگى روش تدوين متن ، روش شيخ صدوق در بيان احاديث الاحكام ، فتاواى وى در من لا يحضره الفقيه ،

.

ص: 240

روش شناسى شرح مولى صالح مازندرانى بر «اصول و روضه كافى»،

روش شناسى شيخ صدوق رحمه الله در تدوين حديث،

توضيح متن ، تعارض در احاديث من لا يحضره الفقيه ، بيان علل احكام، التزام متن به آيات قرآن كريم و روش شيخ در بيان اخبار را توضيح داده است. در فصل پنجم (فصل پايانى رساله) به روش تصنيف احاديث من لا يحضره الفقيه پرداخته ، و با عناوينى چون : كثرت باب نوادر ، تكرار احاديث ، عدم تناسب بعضى از احاديث با ابواب خود ، ترك برخى از ابواب و احكام فقهى ، عدم اختصار به احاديث الاحكام ، يادكرد قصص ، ذكر احاديث العقائد و توجّه به مباحث كلامى ، به نقد كتاب پرداخته است .

284 . روش شناسى شرح مولى صالح مازندرانى بر «اصول و روضه كافى» ،زهرا صرفى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، استاد مشاور : دكتر كاظم قاضى زاده ، 1385 ، 213 ص . اين نوشتار ، كوششى است در بررسى شرح اصول كافى اثر مولى صالح مازندرانى از علماى قرن يازدهم ، روش شناسى تدوين و تبيين آن بزرگوار ، از يك سو ما را به ژرفاى بخشى از ميراث حديثى آشنا مى كند و از سوى ديگر ، در چگونگى تعامل با حديث ، ما را يارى خواهد كرد . نگارنده رساله ، تلاش نموده تا روش شارح را در فهم احاديث استخراج كند و جايگاه شرح او را در بين ساير شروحِ نگاشته شده بر كتاب كافى تبيين نمايد . وى ، مباحث اين نوشتار را در چهار فصل به سامان آورده است : در فصل اوّل ، نماى كلّى از روزگار شارح را به تصوير كشانده ، تا ياريگر فهم درست و عميق ما از اين اثر و شخصيت مؤلف آن باشد . فصل دوم را به معرفى اجمالى شخصيت مولى صالح و نيز اثر مشهور او ، شرح اصول و روضه كافى اختصاص داده است . در فصل سوم ، روش فهم و شرح احاديث را تبيين نموده است . در فصل چهارم ، به بيان جايگاه اين شرح پرداخته كه در آن ، به اثرپذيرى اين شرح از شروح پيشين و اثرگذارى آن بر شروح بعدى اشاره نموده است .

285 . روش شناسى شيخ صدوق رحمه الله در تدوين حديث ،مرتضى خرّمى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1382 ، 396ص .

.

ص: 241

روش شناسى شيخ صدوق در تدوين «من لا يحضره الفقيه»،

پاسخ به سؤالاتى از قبيل روش شيخ در اعتماد به اسناد روايات ، در كتاب هايش چگونه بوده است؟ درجه مقبوليت متون روايات در اين كتب تا چه اندازه است؟ روش تنظيم و ترتيب مطالب و روايات در تصنيفات وى چگونه است؟ اظهار نظرها و فتواهاى صدوق در من لايحضره الفقيه چگونه سامان يافته است؟ مطالب تشكيل دهنده اين تحقيق است . نگارنده ، نوشتار خود را در دو بخش كلّى تنظيم نموده است : بخش اوّل ، در بيان سير اجمالى زندگى شيخ صدوق رحمه الله ، نسب نامه وى ، فضاى فكرى _ فرهنگى عصر صدوق ، معرفى حاكمان عصر صدوق ، گزارشى از خاندان آل بويه ، ويژگى هاى برخورد اين خاندان با مردم ، رواج علم و دانش در اين عصر ، رواج مذهب تشيع ، محيط خانوادگى اين خاندان ، موقعيت اجتماعى _ سياسى قم به عنوان پايگاه تشيع ، ارتباط قميان با ائمه عليهم السلام ، نشو و نمو محدّثان قم ، ذكر مسافرت هاى صدوق ، مناظره هاى علمى وى ، و موقعيت مرجعيت علمى اين خاندان است كه نگارنده ، در اين بخش به شرح و توضيح آن مى پردازد . بخش دوم رساله ، در باره اين مطالب است : آثار و تأليفات صدوق رحمه الله ، بحث در امالى و فن «امالى نويسى» ، معرفى امالى صدوق ، كتاب توحيد صدوق ، و شروح و نمونه هاى چاپى آن ، كتاب ثواب الاعمال ، معرفى كتاب خصال ، چاپ هاى مختلف كتاب خصال ، بيان تعداد احاديث و علت تصنيف آن ، بررسى اسناد روايات آن ، كتاب علل الشرايع ، اسناد و متون روايات ، بيان ويژگى هاى كتاب ، كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام ، كتاب كمال الدين و تمام النعمه ، علت تصنيف ، بحث روايى و راوى شناسى كتاب ، بررسى ابواب و اسناد روايات ، به همراه اشكالات وارده برسند . سپس ، به بررسى كتاب من لا يحضره الفقيه پرداخته ، ضمن بيان علت تصنيف كتاب ، شرح ساختار ظاهرى كتاب ، معرفى شروح و حواشى و نسخه هاى آن ، يك بررسى كلّى در اسناد روايات اين كتاب دارد ، و به همين مناسبت ، بحث در مراسيل صدوق رحمه الله نموده است . سپس ، نگاهى به آراى فقهى صدوق در الفقيه دارد و در ضمن اين بحث ، توضيحات ويژه مرحوم صدوق را نيز در باب اختلاف روايات و تأثير آن در باب فقه بيان داشته است .

286 . روش شناسى شيخ صدوق در تدوين من لا يحضره الفقيه ،مرتضى شوشترى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1381 ، 130 ص .

.

ص: 242

روش شناسى فقه الحديث،

آشنايى با زندگى و آثار صدوق ، خصوصا كتاب من لا يحضره الفقيه و بيان هفت روش از روش هاى شيخ صدوق در اين كتاب كه اهمّيّت بيشترى از ساير روش هايش داشته ، و داورى در مورد اين هفت روش مهم ، از مطالبى است كه نگارنده در اين پايان نامه به آن پرداخته است . بخش هاى سه گانه اين پايان نامه چنين است : نخستين ويژگى ، حذف اسانيد است . به نظر نگارنده ، در كتاب فقيه مرحوم صدوق ، به مقدار زيادى اين حذف با روش هاى گوناگون مشاهده مى شود و ميان حديث شناسان ، در باره درستى و حجيت آن دسته از احاديث كه در كتاب بدون سند ذكر شده اند و يا نام راوى حديث در كتاب آمده ، ولى در مشيخه ، طريق خود را به آن راوى بيان نكرده ، اختلاف نظر وجود دارد . وى، روش ديگر شيخ را ذكر اسانيد در مشيخه بيان مى كند، و اين كه شيخ در مشيخه فقيه، حدود چهارصد طريق ذكر نموده و در اين بيان ، به توضيح و داورى هاى رجالى نيز مى پردازد . در مورد روش سوم نيز مى نويسد : «روش سوم شيخ ، نوع عرضه متن حديث است كه با تأمل در احاديث كتاب ، معلوم مى شود نمونه هايى از تلخيص و جمع ، افزودن ، اشتباه و تكرار در احاديث فقيه موجود است» . روش چهارم ، فتوا دادن به احاديث است كه برخى بر آن اشكال نموده اند و در ضمن ، هم به موضوع مبادرات فتوايى و نيز فتواهاى تقيه اى صدوق، در ضمنِ اين روش اشاره مى كند. روش پنجم شيخ ، توضيح و تبيين در ذيل احاديث است كه وى ، اين توضيحات را شامل توضيح واژگان غريب ، تبيين مراد از حديث ، برداشت فقهى خود از حديث و توضيح سندى و رجالى مى داند. روش ششم صدوق ، مسئله حل تعارض احاديث است كه در آن ، به دوازده روش از شيخ در فقيه ، در حل تعارض احاديث اشاره مى كند . روش هفتم ، در باره بيان علل احكام است ، كه در پاره اى از موارد شامل تخصيص ابواب ، ايراد عبارات و احاديث از منابع مصرح و غيرمصرح ، در بيان فلسفه احكام است .

287 . روش شناسى فقه الحديث ،داوود سليمانى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استادان راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى

.

ص: 243

روش شناسى فقه الحديثى فيض در «وافى»،

و دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1382 ، 326 ص . تمايز فقه الحديث با ديگر دانش هاى حديث ، بالاخص دراية الحديث ، از عمده ترين مسائلى است كه در اين رساله ، مورد بحث و بررسى قرار گرفته ، و چون هدف آن ، به دست دادن روشى براى فهم حديث است ، با تكيه بر روش شناسى فقه الحديث ، اين مرز را مشخص نموده است ؛ لذا ضمن مورد بحث قرار دادن فقه الحديث ، از جهات گوناگون ، ادبيات و تعاريف و مفاهيم مربوط به اين علم را بيان نموده ، و براى وضوح و روشنىِ نسبتِ فقه الحديث با دراية الحديث ، مراحلى را كه از دوره آغازين اسلام و صدور حديث در نزد متقدمين تاكنون طى شده ، مورد بحث قرار داده است . نگارنده ، اين رساله را از پيش گفتار ، مقدمه و پنج فصل فراهم آورده است : در پيش گفتار ، مسير شكل گيرى رساله ، و در مقدمه، اهمّيّت حديث و فهم آن را آورده است. در فصل اوّل ، ادبيات ، تعاريف و مفاهيم مربوط به فقه الحديث ، نسبت فقه الحديث با دراية الحديث ، جايگاه هريك در قرآن وروايات ، حديث در اصطلاح علم حديث ، و فقه الحديث در اصطلاح را توضيح مى دهد . فصل دوم را به روش شناسى فقه الحديث _ كه موضوع و بخش اصلى پژوهش است _ اختصاص داده است . وى در اين فصل ، دو موضوع اصلىِ فحص درونى و فحص بيرونى در فقه الحديث را ، به صورتى مبسوط آورده است ، و به تناسب ، تمايز نقد و فقه و نقش معايير نقد در فقه الحديث را ، با ذكر نمونه هايى بيان كرده است . در فصل سوم ، كيفيات عارض بر نقلْ از حيث منقول (مانند نقل به معنا و شروط آن و اختصار و تقطيع) را ، كه ارتباط وثيقى با فقه الحديث دارد توضيح داده است . در فصل چهارم ، انواع مصطلحات حديثى مأخوذ از متن را ، با ذكر مثال هايى ذكر كرده است و نهايتا در فصل پنجم ، به يكى از موضوعات اساسى و مطرح در فقه الحديث ، يعنى مختلف الحديث و راه هاى علاج آن ، در ضمن مباحث مربوط به اخبار علاجيه و تعادل و تراجيح و راه هاى جمع ، حل و رد حديث به هنگام تعارض پرداخته است .

288 . روش شناسى فقه الحديثى فيض در «وافى» ،محمّد على بازوبندى ، كارشناس علوم قرآن و حديث ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، 1382 ، 230ص .

.

ص: 244

بيان انگيزه تأليف وافى ، شرح روش مرحوم فيض در توضيح اعتبار و عدم اعتبار احاديث ، نقل گفتار صاحبان كتب اربعه در صحّت احاديث ، و به طور كلّى ، بررسى تمام احاديث كتاب وافى و بيان هاى فيض در ذيل آنها و استخراج روش هاى فقه الحديثى وى ، از جمله مطالبى است كه نگارنده ، در رساله خود به بررسى آنها پرداخته است . وى ، در سه فصل به معرفى و شرح اين روش پرداخته : نخست به عنوان مقدمه ، نيم نگاهى به تاريخ نگارش حديث و سير تحول حديث در ادوار و اطوار مختلف دارد ، و ضمن توضيح و تشريح كارهاى انجام شده در زمينه تأليفات حديثى ، مقايسه اى بين اين تأليفات و كارهاى فيض دارد . در فصل اوّل ، نگاهى به زندگى و شخصيت مرحوم فيض كاشانى دارد و در اين مورد ، ديدگاه علما را در باب سيره فيض و برجستگى هاى ويژه وى بيان نموده و در آخر ، اشاره اى به تأليفات و آثار فيض دارد . در فصل دوم ، با عنوان وافى شناسى ، ضمن بيان انگيزه تأليف و نام گذارى كتاب وافى و بيان كاستى هاى كتب اربعه ، از نگاه فيض ، سيرى اجمالى در مقدمات كتاب وافى دارد . بحث از ارجاعات و سپس توضيحى در باره اسانيد احاديث و طرق مشايخ ثلاثه در سند رواياتِ كتبِ اربعه ، و طريق فيض در وافى ، حواشى و شروح و تلخيص وافى ، از ديگر بحث هاى اين فصل است . در فصل سوم _ كه اساس بحث اين پايان نامه است _ نگارنده ، به توضيح روش شناسى فقه الحديثى فيض پرداخته است . توضيح كلمه «لغت» ، شرح لغات ، كتب غريب الحديث و غريب الحديث در وافى و مباحث ادبى آن ، بحث تعارض بين اخبار ، شرايط تعارض ، روش هاى رفع تعارض ، عوامل تعارض و راه حل هاى رفع تعارض را با روش هاى جمع اخبار توضيح داده ، سپس ديدگاه فيض را در باره علل الحديث بيان نموده ، و اقسام حديث معلل را ذكر كرده ، و ديدگاه سايرين از اساتيد و علما و همچنين نظرات مؤلفان كتب اربعه را در باب احاديث معلول متذكر گشته است . وى ، در ضمن اين بحث ، به تناسب ، به بيان اختلاف نسخ در نقل احاديث پرداخته و روش مرحوم فيض را در برخورد با اين اختلاف ، و همچنين رابطه اختلاف نسخه ها با تعارض ، و سرانجام ، بحث از حديث قدسى ، احاديث مشهور بين شيعه و سنى ، وجود احتمالات در روايات ، شرح حال افراد متن روايت ، شرح حال برخى رجال اساتيد و آشنايى با برخى از فرق و مذاهب ، از مطالب فصل پايانى است .

.

ص: 245

روش شيخ طوسى در تدوين حديث،

روش هاى تشويق و تنبيه در قرآن و سنّت و اثرات مثبت آن دو،

289 . روش شيخ طوسى در تدوين حديث ،رقيه صادقى نيرى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد و دكتر نهله غروى نايينى ، 1380 ، 241ص . در اين پژوهش ، نگارنده به چند پرسش پاسخ مى دهد : آيا شيخ طوسى در تدوين حديث ، نسبت به پيشينيان روش جديدى داشته است؟ آيا در اين روش ، تحت تأثير مكتب هاى عامه وفضاى فكرى وكلامى بغداد قرار گرفته است؟ آيا روش وى به عنوان يك متد ، مد نظر شيعه قرار گرفته است؟ در اين جهت ، نگارنده نوشتار خود را در يك مقدمه و سه فصل تنظيم كرده است : فصل اوّل را ، اجمالاً ، به بيان سير تدوين حديث از زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تا زمان تدوين كتب اربعه اختصاص داده است . در فصل دوم ، زندگانى شيخ طوسى را مطرح كرده ، كه اوضاع فكرى ، فرهنگى و سياسى بغداد در عصر شيخ ، تاريخچه سلفيان تندرو ، برهه ورود آل بويه به بغداد ، موقعيت دانشمندانى چون كلينى ، ابن قولويه ، صدوق ، مفيد ، شريف رضى ، شريف مرتضى ، شيخ طوسى و بسيارى از شيوخ مذاهب اسلامى ، بررسى جايگاه دارالعلم ها و كتاب خانه ها ، شكوفايى علمى و فرهنگى در سراسر بغداد ، و بررسى حوادثى از اين قبيل تا قرن پنجم هجرى را به تصوير مى كشد . زندگانى شيخ طوسى ، معرفى اساتيد شيخ طوسى ، آثار و تأليفات شيخ ، كتب حديثى شيخ طوسى از قبيل تهذيب ، استبصار و امالى ، و روش شيخ در اين كتاب ها و همچنين شروح و حواشى اى كه بر آنها نوشته شده است ، طرق جمع ميان احاديث مختلف و متعارض از نگاه شيخ طوسى ، وجوه فساد خبر از ديدگاه شيخ طوسى واخبار ضعيف ، موضوع ، موقوف ، مضمر ، مضطرب ، غريب ، مرسل و منقطع ، شاذ و اخبار راويان فرقه ها و مذاهب مخالف ، و اخبار غلات و متهمان به غلو را در آخرين فصل توضيح داده ، و در پايان ، احاديثى را كه ترك عمل به ظاهر آن ، اجماعى يا مخالف اصول است بيان كرده است .

290 . روش هاى تشويق و تنبيه در قرآن و سنّت و اثرات مثبت آن دو ،محمّد ستارى پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما :

.

ص: 246

روش هاى تعليم در قرآن كريم و سنّت،

حجة الاسلام سيّد محمّد على ايازى ، استاد مشاور : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1382 ، 181ص . تبيين اين مطلب كه تشويق و تنبيه تاچه اندازه اى درتربيت صحيح انسان ها اثر دارد ؟ وچه نقشى در خودسازى انسان ها ايفا مى كند ؟ و همچنين ، حدود تشويق وتنبيه در اسلام وموارد كاربردى آن چه مقدار است؟ و نياز انسان به هر دوامر تاچه حد است؟ از جمله مطالبى است كه نگارنده، در تحقيق خود بدان پرداخته است. نگارنده ، پايان نامه خود را در سه بخش سامان داده است : در بخش اوّل _ كه كلّيات رساله را در بر مى گيرد _ با ذكر مقدمه اى ، به بيان مسئله پرداخته و سپس ، ضرورت تحقيق و اهداف آن و پرسش هاى پيرامون مطلب وهمچنين حدود مطالعات ، تعريف اصطلاحات ، پيشينه تحقيق وروش انجام تحقيق در اين زمينه را شرح داده است . دربخش دوم ، به تشويق واهمّيّت آن مى پردازد . معناى لغوى واصطلاحى «تشويق» ، ضرورت تشويق از ديدگاه دانشمندان تعليم وتربيت وهمچنين از نظر قرآن و سنّت ، روش هاى تشويق ، فوايد اين روش ها ، تشويق در قرآن و سنّت ، شرايط تشويق ، آثار مثبت تشويق ، گونه هايى از تشويق در سيره عملى معصومان عليهم السلام ، از مطالبى است كه بدان اشاره نموده است . بحث از تنبيه و اهمّيّت آن ، مطالب بخش سوم را تشكيل مى دهد . معناى لغوى و اصطلاحى «تنبيه» ، ضرورت تنبيه ازنظر دانشمندان تعليم وتربيت ، ضرورت تنبيه از نظر قرآن و سنّت ، روش هاى تنبيه ، كاربرد تنبيه در قرآن و سنّت ، شرايط تنبيه ، آثار مثبت تنبيه ، گونه هايى از تنبيه در سيره عملى معصومان عليهم السلام ، از مطالبى است كه در اين بخش به آن پرداخته است .

291 . روش هاى تعليم در قرآن كريم و سنّت ،سيّد مهدى برومند ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1378 ، 377 ص. نگارنده ، در اين نوشتار ، اصول ، مبانى و كليات روش ها و فنون تدريس و تعليم در نظام آموزشى اسلامى را ، بر اساس منابع قرآن و حديث ، مورد پژوهش و تحقيق قرار

.

ص: 247

رويكرد «نهج البلاغه» به فرآيند تصميم گيرى،

داده است . وى ، مطالب و موضوعات رساله را در دو فصل و هفت بخش تنظيم و ارائه كرده است : فصل اوّل ، مشتمل بر چهار بخش ، به طرح مباحث كلّى و تعريف و تبيين موضوع مى پردازد. اصل مسئله ، ضرورت تحقيق ، سؤالات ، اهداف و فرضيه ها ، روش ، پيشينه و محدوديت هاى تحقيق را در اين فصل بررسى مى كند. فصل دوم ، به بخش عمده يافته هاى تحقيق در باره موضوع اصلى اختصاص دارد . ابتدا ، چند موضوع مهم مطرح شده است و سپس ، روش هاى كلّىِ تعليمى ، در شاخه هاى مستقيم و غير مستقيم ، فنون خُردِ تعليم با توجّه به اهداف آموزشى ، ذيلِ تقسيمات سه گانه حيطه هاى عاطفى ، شناختى و روانى _ حركتى ، ذكرمصاديق و ديدگاه هاى آموزشى اسلام با نگاه خاص علوم قرآنى ، انواع روش هاى تعليم از اين ديدگاه ، روش هايى از قبيل سخنرانى ، گفتگو ، پرسش و پاسخ ، مباحثه ، مجادله روش هاى غير مستقيم شامل روش نمايشى ، ايفاى نقش ، خطاب غيرمستقيمِ بيانى ، خطاب غيرمستقيمِ عملى و تقليد ، روش هاى اكتشافى شامل روش مقايسه اى ، روش تمثيل ، روش قصه گويى و روش خودآموزى از طريق خودآزمونى ، روش مربوط به عاطفه و احساس ومراحل آن شامل استفاده از هنر در تعليم ، رعايت اصل تدريج ، اصل عدم سختگيرى ، زمان آموزش و يادگيرى ، اراده ، انگيزه ، راه كارهايى براى جلب مشاركت ارادى فراگير ، راه كارهايى براى جلب مشاركت غير ارادى فراگير را بيان مى كند.

292 . رويكرد «نهج البلاغه» به فرآيند تصميم گيرى ،محمّد نجف زاده تربتى ، كارشناسى ارشد مديريت بازرگانى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر حسن عابدى جعفرى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد دشتى ، 1380 ، 150 ص . نگارنده ، با پاسخ به اين پرسش كه آيا عناصر اصلىِ «نظريه رفتار ادارى» ، از ديدگاه نهج البلاغه تأييد مى شود؟ به روش توصيفى ، خواسته يكى از توانمندترين ديدگاه هاى مديريت غربى ، در مقوله تصميم گيرى را ، از ديدگاه نهج البلاغه مورد ارزيابى قرار دهد و با روش مخصوصى ، راهى نسبتا جديد را ، در بررسى نظريات غربى مديريت ارائه نموده و بر اين باور است كه اگر ما معتقد باشيم كه نظريات علوم اجتماعى ، عموما ، جهان شمول نيستند و به تفاوت هاى فرهنگى ، اجتماعى ، سياسى و... وابسته اند و همچنين اگر بپذيريم كه تقليد و نقد محققانه ، پيش نياز اجتهاد در اين مقوله است ، براى

.

ص: 248

زمينه هاى تاريخى خطبه هاى «نهج البلاغه»،

اسلامى كردن دانشگاه ها ، بهترين راه ، نقد عالمانه و محققانه نظريات غربى از منظر باورهاى دينى است . در فصل اوّل ، به بررسى طرح و كلّيات پرداخته ، و فرضيه ، هدف ، واژگان كليدى ، قلمرو و موارد مشابه ديگر را در اين فصل ، مورد مطالعه قرار داده است . در فصل دوم ، عوامل و شرايط شكل گيرى نظريه رفتار ادارى ، جايگاهى كه اين نظريه در زنجيره نظريات علم مديريت دارد ، رويكردى در باب پاره اى از پديدآورندگان ادبيات مديريت ، اختلاف ميان نظريه رفتار ادارى با ديدگاه هاى كلاسيك مديريت ، و دليل توجّه سايمون در مطالعات گسترده خود به مقوله تصميم گيرى را بررسى مى كند . فصل سوم اين پايان نامه، به بررسى ابعاد فراتئوريك نظريه رفتار ادارى مى پردازد. در فصل چهارم ، با توجّه به اهداف سايمون در تدوين نظريه رفتار ادارى ، دو هدف را مد نظر داشته است : نخست ، استخراج عناصر اصلى اين نظريه ؛ دوم ، بررسى الگوى پيشنهادى سايمون براى تدوين اصول ادارى . وى ، فصل پنجم را به ارزيابى عناصر چهارگانه مذكور از ديدگاه نهج البلاغه اختصاص داده است . در اين فصل ، ابتدا اين عناصر را در قالب سه گزاره جمع بندى نموده وسپس، با ارائه شواهد متعدد از نهج البلاغه، نشان داده كه اين عناصر تأييد نمى شوند . و سرانجام ، در فصل ششم ، به نتيجه گيرى و ارائه پيشنهادها پرداخته است .

293 . زمينه هاى تاريخى خطبه هاى «نهج البلاغه» ،ابوالقاسم رضاپور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1377 ، 297 ص . تحقيق در باره شأن صدور خطبه هاى نهج البلاغه بر مبناى كتاب المعجم المفهرس لألفاظ نهج البلاغه ، اثر مرحوم حجة الاسلام محمّد دشتى و نيز ايراد بعضى از بحث هاى تاريخى و زندگى نامه هاى افراد و اصحاب حضرت على عليه السلام ، كه خطبه اى در باره آنها بيان گرديده ، به منظور روشن تر شدن زمينه تاريخى آن خطبه ، از مطالب گردآورى شده در اين پايان نامه است . در نهج البلاغه ، تنها 239 نه قسمت به نام خطبه نقل شده است ، در صورتى كه مسعودى ، حدود 480 مورد آمار مى دهد . به علاوه ، اهتمام و شيفتگى طبقات مختلف را بر حفظ و

.

ص: 249

زن از ديدگاه «نهج البلاغه»،

ضبط سخنان مولا نشان مى دهد ، و نيز قول عده اى از شكاكان و خناسان كه مى گويند نهج البلاغه ، ساخته ذهن سيّد رضى بوده است رد مى شود ؛ چرا كه مسعودى ، تقريبا صد سال پيش از سيّد رضى مى زيسته است . به نظر نگارنده اين رساله ، اكنون دو كار لازم در مورد نهج البلاغه در پيش است : يكى غور و تعمق در محتواى نهج البلاغه ، تا مكتب على عليه السلام در مسائل مختلف و تنوعى كه در نهج البلاغه مطرح است دقيقا روشن شود ؛ ديگر ، تحقيق در اسناد و مدارك نهج البلاغه . نگارنده ، روى اين اصل ، پايان نامه خود را بدون بخش بندى و فصل بندى ، با يك پيش گفتار و مقدمه شروع نموده و سپس ، زمينه تاريخى يك يك خطبه ها را ، شماره بندى شده ، شرح مى دهد . در مقدمه ، نگاهى دارد به شخصيت وجودى حضرت على عليه السلام ، امتيازات سخن مولا ، زندگى نامه سيّد رضى رحمه الله ، تأليفات و كتب سيّد رضى ، و موقعيت و منهج سيّد رضى در نهج البلاغه .

294 . زن از ديدگاه «نهج البلاغه» ،فاطمه علائى رحمانى ، كارشناسى ارشد ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1369 ، 305 ص . سيماى زن در نهج البلاغه ، طرحى يك بعدى از چهره كامل زن در قرآن است . زنان ما ، در نهج البلاغه ، با عباراتى كه حاكى از ناقص بودن زن است وصف شده اند و مع الأسف ، اكثر شارحان نهج البلاغه نيز در جهت اثبات اين مطلب برآمده اند كه زنان در اكثر ابعاد ، از مردان ناقص ترند . اين رساله ، در صدد جمع آيات قرآن و سخنان امام عليه السلام در نهج البلاغه برآمده است . نگارنده ، نخست توضيحى در باره طرح يك بعدى بودن زن در نهج البلاغه داده ، بررسى چهره واقعى زن از ديدگاه قرآن ، تفاوت هاى مرد و زن ، رمز اين تفاوت ها ، موقعيت اجتماعى زن و احكام مشترك بين مرد و زن و اختصاص زنان در شرع مقدس ، روش مطالعه در نهج البلاغه و پيوند تنگاتنگ نهج البلاغه با قرآن و قضاياى منقوله در زمينه مقام و شخصيت زن در نهج البلاغه، ارزش و اعتبار اسناد و مدارك نهج البلاغه، برداشت غلط از قضاياى نقل شده نهج البلاغه در باره زن ، از ديگر مطالبى است كه در مقدمه آورده است . فصل اوّل ، مربوط به اسناد و مناسبت هاى تاريخى خطبه شماره 80 نهج البلاغه است ، كه ضمن بررسى ميزان سنديت اين خطبه ، بر اساس لحن و مخاطبان ، اين خطبه را معرفى و

.

ص: 250

زندگى حضرت ابراهيم عليه السلام در روايات مدرستين،

موردى بودن خطبه را ثابت مى كند . در فصل دوم ، در باره واقعيت و عدم واقعيت نقص ايمان زن ، و نظرات شارحان نهج البلاغه در اين زمينه ، و رسالت مادرىِ زن توضيحاتى داده است ، كه در فصل سوم نيز با ايراد بخش دوم خطبه در باره نقص عقل زن ، به بررسى معانى اصطلاحى و لغوى «عقل» و تعريف عقل از ديدگاه قرآن و احاديث پرداخته و نقصان عقل زن را در نظر بعضى از شارحان نهج البلاغه بررسى نموده است . در فصل چهارم _ كه در باب نقصان حظ و بهره زن است _ اين مطلب را از نظر تاريخچه فقهى آن بررسى نموده و چگونگى پيدايش و تقسيم ارث در ميان ملل مختلف را شرح داده و رواياتى در زمينه علت نقصان ارث زن نسبت به مرد ، به عنوان استشهاد آورده است . در فصل پنجم ، نتيجه گيرى امام على عليه السلام از مقدمات مذكور در خطبه را با عناوينى چون : آسيب پذيرى زن در مسائل سياسى ، معنى ترس از زنان شر و احتياط از خوبانشان و مسائلى از اين قبيل را مى كند . در فصل ششم ، به بررسى تطبيقى خطبه 80 پرداخته و آن را به موردى خاص و شخصى خاص نسبت مى دهد . فصل هفتم ، مربوط به ساير عناوينى است كه براى زن در نهج البلاغه ياد شده . وى ، اين عناوين را در لابه لاى حكمت ها ، نامه ها و خطبه هاى نهج البلاغه جستجو نموده ، شرح مى دهد . در فصل هشتم ، به نمونه هايى از شخصيت هاى عالى انسانى در جامعه زنان ، در طول تاريخ اشاره مى كند و در فصل نهم (آخرين فصل رساله) به بررسى صفات نيك زن در احاديث پرداخته است .

295 . زندگى حضرت ابراهيم عليه السلام در روايات مدرستين ،مليحه السادات سيّد رضا ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1380 ، 232 ص . نگارنده ، در رساله خود بر آن است كه با بررسى آيات قرآنى ، روايات اهل بيت عليهم السلام ، روايات اهل سنّت ، و برخى كتب تاريخى ، و همچنين درپاره اى موارد با استفاده از تورات ، تصويرى از زندگى حضرت ابراهيم عليه السلام را تبيين نمايد ، كه در اين جهت ،

.

ص: 251

سعى و تلاش در قرآن و حديث،

تعارض بين روايات متفاوت از جهت متن ومضمون را نيز مشخص كرده است . اين پايان نامه ، از چهار بخش اصلى با فصل هاى خاص خود تشكيل يافته است : دربخش مقدماتى ، روايات و منابع تفسيرى فريقين را آورده ، و بحثى دارد در باره روايات و ارزش گذارى آن ، كه ضمن بررسى مصادر تفسيرى صحابه و تابعين ، به بررسى ارزشى روايات تفسيرى شيعه و اهل سنّت مى پردازد و مقايسه اى بين منابع روايى شيعه با اهل سنّت مى كند . بخش اوّل رساله ، در مورد ولادت حضرت ابراهيم عليه السلام است . بررسى ولادت و سير رشد حضرت ، نگاهى به اوضاع جامعه بابل و حوادث قبل از ولادت ، معرفى و شناسايى نَسَب حضرت ابراهيم عليه السلام ، روايات فريقين در باره پدر حضرت ، نقد وتحليلى برروايات و رجوع به كتب لغت در باره لفظ «اب» و بيان علت ذكر نشدن نام پدر ايشان در قرآن ، از ساير مطالب اين فصل است . فصل دوم را به معرفى و شناسايى نسب حضرت ابراهيم عليه السلام اختصاص داده و در اين زمينه نقطه نظرات فريقين را در باره پدر حضرت متذكر مى شود و ضمن نقد و تحليلى بر روايات و رجوع به كتب لغت در باره لفظ «أب» علت ذكر نشدن نام پدر ايشان را در قرآن يادآور مى شود . در فصل سوم ، نام ، اوصاف و فضايل حضرت ابراهيم عليه السلام را ، با استناد به روايات و تفاسير فريقين بيان كرده ، مقامات و ملكات حضرت ابراهيم عليه السلام ، و بحثى با عنوان رؤيت ملكوت آسمان ها و زمين و رويت احياى مردگان ، روايات وارده در هر دو عنوان ، بعثت و دعوت حضرت ابراهيم عليه السلام ، مراحل دعوات حضرت و مواعظ هدايتى وى و واكنش هاى متفاوت جامعه در مقابل دعوت ايشان ، واكنش و اقدامات عملى حضرت در مقابل مشركان و عواقب دعوت وى از قبيل محاكمه و در آتش افكندن ، فرق هاى اساسى بين نقل هاى مختلف در اين زمينه ، خاندان ابراهيم عليه السلام و ابتلائات او _ كه مهم ترين آنها دستور ذبح اسماعيل است _ و همچنين به امامت رسيدن حضرت و تجديد بناى كعبه ، فصول چهارگانه آخرين بخش اين رساله را تشكيل مى دهد .

296 . سعى و تلاش در قرآن و حديث ،نجيمه رحيمى پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1382 ، 174 ص .

.

ص: 252

سلوك پيامبر صلى الله عليه و آله در شئون خانوادگى در قرآن و حديث،

نگارنده ، در اين رساله به بررسى اصلِ سعى و تلاش ، به عنوان عاملى جهت دست يابى به موفقيت ها پرداخته و سپس ، از دو نوع سعى و تلاش سخن مى گويد : سعى و تلاش انسان هاى مؤمن و پارسا ، كه نتيجه آن دست يابى به سعادت و رستگارى است ؛ سعى و تلاش انسان هاى غير مؤمن و ناسپاس ، كه گرچه در زندگانى مادى به موفقيت هايى دست مى يابند ، سعى و تلاش آنها بهره اى براى كمال و سعادتشان ايجاد نمى كند . وى ، اين پايان نامه را در چهار بخش و نه فصل تنظيم نموده است : در بخش اوّل ، كلّياتى در باب سعى و اقسام آن ، تعريف واژه «سعى» و مترادفات آن ، و اقسام سعى مطرح شده است . در بخش دوم ، زمينه هاى تقويت سعى و تلاش ، شامل انگيزه هاى سعى و تلاش مؤمنان ، و عوامل مؤثر در سعى و تلاش مؤمنان را بررسى مى كند . در بخش سوم ، عرصه هاى مختلف سعى و تلاش در زندگى ، شامل سعى و تلاش در عرصه زندگى اجتماعى و فردى را مطرح مى كند . در بخش چهارم ، آفات و موانع سعى و تلاش مؤمنان را بيان كرده است :

297 . سلوك پيامبر صلى الله عليه و آله در شئون خانوادگى در قرآن و حديث ،افسانه حسن پور بهبهانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1378 ، 123 ص . اين پژوهش ، در مورد سيره عملى پيامبر صلى الله عليه و آله در خانواده است . نگارنده ، ضمن بررسى معناى سنّت و بيان موقعيت زن و خانواده در جاهليت و اسلام ، شمه اى از زندگى همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله را ذكر كرده و حكمت و عوامل تعدد همسران ايشان را آورده است . وى ، در قسمتى از رساله خود ، به مسئله افك به طور اجمال اشاره نموده و توضيح داده كه اين مطلب ، در نزد اهل سنّت ، در مورد عايشه بوده و در نزد اماميه در باره يكى ديگر از همسران ايشان به نام ماريه قبطيه بوده است ، و نظر بعضى از مفسّران را در اين باب بيان كرده است . در بخش ديگر پايان نامه ، رفتار و سيره عملى پيامبر نسبت به همسرانش را آورده است . وى ، در اين قسمت وظايف همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را برشمرده و صفاتى مانند تقوا ،

.

ص: 253

سيادت (عزت مسلمانان) در قرآن و «نهج البلاغه» ،

رازدارى ، تحريم ازدواج آنها با غير پيامبر و انزواطلبى را متذكر شده ، و رفتار عملى پيامبر صلى الله عليه و آله را در خانه ، با زنانش و اين را كه پيامبر ، مهربان ترين و منصف ترين شوهر بود و با كمال محبت رفتار مى كرد و در كارهاى خانه به آنان كمك مى نمود توضيح داده است . در آخرين بخش رساله ، بحث سيره عملى پيامبر صلى الله عليه و آله را در برخورد با فرزندانش آورده ، و احاديث اين موضوع را ، به عنوان حسن ختام و زينت رساله خود ذكر كرده است .

298 . سيادت (عزت مسلمانان) در قرآن و «نهج البلاغه» ،عزت اللّه آقابابايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على راغبى ، 1376 ، 120 ص . پاسخ به اين سؤال ها كه آيا دين اسلام ، منشأ پيشرفت يا پسرفت جامعه اسلامى بوده است؟ و آيا مقتضاى طبيعت زمان اين است كه هر قومى ، فقط دوره محدودى از ترقى را طى كند و پس از آن ، راه زوال و انحطاط را بپيمايد؟ با بررسى زمينه هاى پيشرفت امت اسلامى در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و در قرون اوليه و تطبيق آن با علل عقب ماندگى ملل مسلمان در قرون اخير ، با استفاده از قرآن كريم ، نهج البلاغه و احاديث شريف ، مطالب اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . فصل هاى پنج گانه اين رساله ، بيانگر اين مطالب است : در فصل اوّل _ كه با يك مقدمه آغاز شده _ نگارنده ، به بيان نكاتى از قبيل تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، پرسش هاى تحقيقاتى ، اهداف مطالعاتى ، حدود و اهمّيّت مطالعاتى و تعريف اصطلاحات پرداخته است . فصل دوم ، با ذكر منابع مورد استفاده در تحقيق ، مرور مطالعاتى وى را نشان مى دهد . در فصل سوم ، روش ، رسش ، طرح و فن تحقيق را توضيح داده است . در فصل چهارم _ كه داراى چهار بخش است _ به ارائه و تجزيه و تحليل اطلاعات پرداخته ، ضرورت بحث از موضوع ، سيادت از ديدگاه قرآن كريم ، اختصاص عزت و كبريا به ذات حق ، وضعيت امت پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از اسلام ، عوامل پيشرفت مسلمين ، عوامل انحطاط مسلمانان ، زوال و انهدام تمدن ها از ديدگاه هاى مختلف ، ديدگاه قرآن ، نهج البلاغه و جامعه شناسان را بررسى نموده است . فصل پنجم ، استنتاجات و پيشنهادهاى مربوط به عوامل پيشرفت و پسرفت مسلمين را متذكر شده ، و يك نتيجه كلّى از بحث هاى فصل قبل را بيان كرده است.

.

ص: 254

سير تدوين حديث،

299 . سير تدوين حديث ،كامران ايزدى مباركه ، كارشناسى ارشد معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، دكتر يد اللّه نصيريان ، 1368 ، 227ص . تحقيق در باب تاريخ حديث ، زمان آغاز حديث ، اولين افرادى كه به جمع آورى احاديث پرداختند ، چگونگى اهتمام مذهب اهل سنّت و مذهب اهل بيت عليهم السلام در جمع آورى احاديث و اختلاف آن دو در اين امر ، بيان سير تدوين حديث تا گردآمدن اولين مجامع مهم روايى در مذهب عامه و خاصه ، از مطالب گردآمده در اين پايان نامه است . نگارنده ، رساله خود را در پنج فصل تدوين كرده است : در فصل اوّل ، از معناى لغوى و اصطلاحى «حديث» و واژه هايى كه با آن قريب المعنى هستند ، چون : خبر ، روايت ، اثر و سنّت بحث نموده است . در فصل دوم ، رأى علماى فريقين در باره ابتداى تدوين حديث ، مواضع اختلاف آن دو ، اولين مدوِّنِ حديث در اين دو مذهب ، و كتب روايى تدوين شده در زمان حضرت رسول صلى الله عليه و آله را مورد بحث قرار داده است . وى ، در فصل سوم به بررسى سير تدوين حديث در زمان ابوبكر ، عمر ، عثمان ، على عليه السلام ، خلفاى بنى اميّه و بنى عباس ، تا تدوين مهم ترين كتب روايى اهل سنّت از جمله صحاح ستّه پرداخته است . در اين فصل ، بيشتر همت نگارنده ، بيان سير تاريخى تدوين حديث در مذهب اهل سنّت بوده است . فصل چهارم را اختصاص داده به معرفى محدّثان و مدوّنان حديث در مذهب شيعه _ كه صاحبان كتب و اصول اربعمائه بوده اند . در اين فصل ، علاوه بر اين كه تحقيقى در باره مشيخه سه كتاب مهم اماميه ، يعنى من لا يحضره الفقيه ، تهذيب و استبصار به عمل آورده ، سير تدوين حديث در مذهب اماميه ، از زمان حضرت امير عليه السلام تا تدوين كتب اربعه شيعه را تبيين نموده است . وى ، در پايان مى نويسد : «در كتب رجال شيعه ، در ترجمه بعضى از راويان مذكور در اين فصل گفته شده كه فلان راوى ، داراى فلان كتاب يا كتب است ، و همچنين صاحب اصل است» . به همين مناسبت ، در آخرين فصل رساله اش ، در باره معناى اصل و فرق آن با كتاب ، اهمّيت اصول اربعمائه ، تعداد اصول و صاحبان آنها بحثى را مطرح كرده است .

.

ص: 255

سير حديث و محدّثان طبرستان و معرفى آثار آنها ،

سيره تبليغى امام صادق عليه السلام ،

300 . سير حديث و محدّثان طبرستان و معرفى آثار آنها ،عليرضا سفرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمود دشتى ، 1383 ، 523 ص . اين كه از چه زمانى سير حديث و نقل روايات در طبرستان آغاز شد ؟ و آيا شرايط اجتماعى _ سياسى و محيط خاص جغرافيايى اين منطقه از كشور ، زمينه اى را در جهت رشد حديث و محدّثان ايجاد نموده است يا خير ؟ و اين كه چه عواملى موجب شد كه ولايت طبرستان ، يك مركز حديثى معروف ، مانند قم ، كوفه ، بصره ، اصفهان و خراسان و مانند اينها نباشد و اكثر محدّثان براى تحصيل و سماع حديث ، مسافرت ها و هجرت هاى طولانى تا هند از يك سو و تا مصر و دمشق و حجاز از طرف ديگر انجام دهند؟ و آيا شرايط اجتماعى و سياسى و حكومت هاى اين ولايت ، موجب آن شده اند يا خير؟ از نكات مورد بررسى نگارنده در اين پايان نامه است . نگارنده ، رساله خود را با روش كتاب خانه اى شكل داده و بيشتر ، متون عربى را به فارسى ترجمه نموده ، و آن را در سه بخش سامان بخشيده است : بخش نخست را _ كه شامل كلّيات موضوع است _ به سه فصل مجزا تقسيم كرده و در آن ، جغرافياى تاريخى طبرستان و سرزمين هاى همجوار ، معرفى شهرهاى قديم طبرستان و منسوبان به آنها كه در نسبت راويان استفاده گرديده و بر اساس ترتيب الفبا تنظيم گرديده ، وضعيت سياسى ، اجتماعى و فرهنگى طبرستان در طول سير تاريخى آن ، تاريخ ورود و فتح اسلام و تاريخ خاندان ها و سلسله هاى طبرستان ، و مختصرى از جايگاه علوم اسلامى را مورد بحث و بررسى قرار داده است . در بخش دوم _ كه مهم ترين بخش اين تحقيق است _ نگارنده ، سير تطور حديث و محدّثان طبرستان را در طول تاريخ شرح داده است . گزارشى مفصّل و كلّى از آغاز سير حديث و معرفى راويان آن تا عصر حاضر ، مطالب اين بخش را تشكيل مى دهد . بخش سوم را نيز به معرفى نمونه هايى از نگارش هاى محدّثان طبرستان ، در سير تاريخى اختصاص داده است .

301 . سيره تبليغى امام صادق عليه السلام ،محمّد رضا ابوئى مهريزى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد واعظ زاده خراسانى ، استادمشاور : دكتر صادق آيينه وند ، 1372 ، 180 ص .

.

ص: 256

سيماى اهل بيت عليهم السلام در كلام على عليه السلام ،

نگارنده ، در اين پايان نامه ، سعى در تبيين شرايط و اوضاع فرهنگى ، سياسى و اجتماعى زمان ششمين پيشواى معصوم شيعيان دارد . وى ، پايان نامه خود را با توجّه به اركان تبليغ _ كه در تعريف هاى مختلف به آن اشاره مى كند _ تدوين كرده است . چون ، عموما ، اركان يك كار تبليغى را پيام دهنده پيام و پيام گيرنده معرفى مى كنند و گروهى بر اين عقيده اند كه وسايل تبليغى نيز در تبليغ ، از اهمّيّت اساسى و ريشه اى برخوردار است ، در اين پايان نامه ، سعى بر گشودن دريچه اى به چگونگى تبليغات امام صادق عليه السلام نيز داشته است . اين پايان نامه ، از يك مقدمه و دو بخش و نتيجه گيرى سامان يافته است : نگارنده ، در مقدمه بحثْ تعريف تبليغ و اهمّيّت كار تبليغى در همه مكاتب فكرى را بررسى كرده ،و سپس به ويژگى تبليغ در مكتب حياتبخش اسلام پرداخته است . آن گاه حساسيت زمان امام صادق عليه السلام را براى تبليغات و اهمّيّت بررسى موضوع را تبيين نموده است . بخش اوّل اين پايان نامه ، كلّيات را تشكيل مى دهد : مرورى اجمالى بر زندگى امام صادق عليه السلام ، بررسى حديث «ولدنى ابوبكر مرتين» كه عدم اعتبار آن را بررسى نموده ، شهادت امام عليه السلام كه با ديده ترديد به آن نگاه شده ، جَو سياسى حاكم و حركت هاى تبليغى _ سياسى بنى مروان و بنى عباس ، شرايط و جَو فرهنگى جامعه ، و فرهنگ مبارزاتى عصر امام عليه السلام . بخش دوم رساله با عنوان پيام ها ، روش ها و مخاطبان ، داراى سه فصل اصلى است كه پيام هاى تبليغى امام صادق عليه السلام ، و روش هاى امام در بهره گيرى از وسايل تبليغى عصر خويش از نكات بررسى شده در آن است .

302 . سيماى اهل بيت عليهم السلام در كلام على عليه السلام ،زهرا خطيب ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر سيّد رضا مؤدب ، 1385 ، 217 ص . اين پايان نامه ، مجموعه اى است از سخنان اميرمؤمنان ، على عليه السلام در معرفى سيماى اهل بيت عليهم السلام . متن رساله ، مبتنى بر ترجمه نهج البلاغه ، اثر دكتر سيّد جعفر شهيدى است . البته ، از ترجمه حجة الاسلام معاديخواه ترتيب و شماره خطبه ها بر اساس معجم الفاظ نهج البلاغه ، تأليف سيّد كاظم محمّدى و محمّد دشتى است . اختلاف نسخه هاى فيض ، شهيدى ، معجم ، معاديخواه و شرح هاى منهاج البراعه ، ابن ابى الحديد و ابن ميثم بحرانى ، در سخنان حضرت على عليه السلام را نيز به صورت پاورقى ذكر كرده است .

.

ص: 257

سيماى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در «نهج البلاغه»،

از آن جا كه كلام حضرت امير عليه السلام همانند قرآن ، ابعاد مختلفى دارد و با يك عبارت كوتاه ، معانى بلندى را منظور كرده است ، در بعضى موارد ، عباراتى از حضرت را ، به علت توجّه به ابعاد مختلف ذيل عناوين گوناگون جاى داده است . محور اصلى بحث، سخنان مولاى متقيان، اميرمؤمنان عليه السلام بوده است؛ ولى در بعضى موارد در تأييد و تكميل سخنان حضرت ، كلام ساير معصومان عليهم السلام را نيز ذكر نموده است . در شرح و تفسير عبارات حضرت على عليه السلام ، غالبا به شرح هاى ابن ابى الحديد و علّامه شوشترى و آية اللّه خويى و ابن ميثم بحرانى رجوع كرده و موارد اختلاف مسائل تاريخى را نيز ذكر كرده است . اين پايان نامه مشتمل بر ده فصل و چهارده بخش است .

303 . سيماى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در «نهج البلاغه» ،عبد المجيد زهادت ، رساله علمى سطح 3 ، مركز مديريت حوزه علميه قم ، استاد راهنما : آية اللّه على كريمى جهرمى ، استاد مشاور : دكتر احمد بهشتى ، 1382 ، 171ص . نگارنده ، در اين نوشتار در پى آشنايى با شخصيت پيامبر از ديدگاه نهج البلاغه است . براى شناخت نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، با مطالعه كتاب نهج البلاغه ، به بيش از صد مورد از مواضع نهج البلاغه دسترسى پيدا كرده ، كه مطالب مطرح شده را با مراجعه به ترجمه هاى معروف و رايج و ملاحظه شروح قابل دسترسى ، بويژه شرح نهج البلاغه علّامه تسترى رحمه الله ، در چهار فصل تنظيم كرده است : وى ، براى توضيح سخنان امام عليه السلام ، از آيات و روايات متناسب با موضوع و كلمات مفسّران و محدّثان و مورخان و اهل لغت استفاده نموده است . در فصل اوّل ، ضمن بررسى شخصيت نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، شخصيت خانوادگى ، ولادت و دوران كودكى پيامبر را توضيح داده است . فصل دوم را به دوران بعثت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، جهان در عصر بعثت ، بشارت به ظهور نبى گرامى اسلام ، اهداف و فوايد بعثت اختصاص داده است . اسوه حسنه بودن پيامر اكرم صلى الله عليه و آله ، بررسى سيره و سنّت نبى گرامى اسلام ، صفات نبى گرامى اسلام ، استناد امام على عليه السلام به گفتار و رفتار نبى گرامى اسلام در ابعاد مختلف ، مطالب فصل سوم را تشكيل مى دهد . در فصل چهارم نيز به بررسى رابطه امام على عليه السلام با رسول خدا صلى الله عليه و آله پرداخته است.

.

ص: 258

سيماى حضرت ابراهيم عليه السلام در قرآن و حديث،

سيماى مترفين در قرآن و «نهج البلاغه»،

304 . سيماى حضرت ابراهيم عليه السلام در قرآن و حديث ،رقيه باى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر يد اللّه نصيريان ، استاد مشاور : دكتر جعفرعلى اميدى ، 1380 ، 138 ص . اين پژوهش ، تحقيقى است در باب داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ، كه در تفسير و فهم قرآن ، از جايگاه ويژه اى برخوردار است . محور بحث در اين تحقيق ، بحث كلامى توحيد است . نگارنده ، اين پايان نامه را در دو بخش و دوازده فصل تنظيم نموده است : در بخش اوّل _ كه مشتمل بر پنج فصل است _ در مورد خاندان و زادگاه حضرت ابراهيم عليه السلام ، ولادت حضرت ابراهيم عليه السلام ، اين كه آيا آزر پدر ابراهيم عليه السلام بود ، زندگانى آن حضرت در دوران جوانى ، اشتغالات او ، شكستن بت هاى بت پرستان و محاكمه حضرت ابراهيم عليه السلام ، و مقدمات سوزاندن ايشان بحث كرده است . پايان اين بخش را به ازدواج حضرت ابراهيم عليه السلام با ساره و بخشيدن هاجر اختصاص داده است . بخش دوم _ كه مشتمل بر هفت فصل است _ به نبوت و رسالت حضرت ابراهيم عليه السلام اختصاص دارد . خداجويى و توحيد حضرت ابراهيم عليه السلام ، مناظره آن حضرت با بت پرستان ، مهاجرت حضرت ابراهيم عليه السلام ، آيين حنيف در عصر جاهلى ، حنفيّت در بيان قرآن ، آزمون حضرت ابراهيم عليه السلام كه اشاره به معاد و زنده شدن دوباره مرغان و ذبح اسماعيل عليه السلام دارد ، ازدواج حضرت ابراهيم عليه السلام با هاجر ، بردن هاجر و اسماعيل عليه السلام به مكّه ، ساختن كعبه با هميارى اسماعيل به فرمان خداوند ، ازدواج اسماعيل عليه السلام ، كتاب آسمانى ، و مناقب آن حضرت را در اين بخش توضيح داده است .

305 . سيماى مترفين در قرآن و «نهج البلاغه» ،شهناز يعقوبى ، كارشناسى ارشد [ علوم قرآن و حديث ] ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر كاظم عسكرى ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1380 ، 121 ص . هدف نگارنده آن است كه با بررسى آيات قرآنى و روايات ، مفهوم مترف و ملأ را بررسى كرده ، به ذكر ويژگى هاى اين گروه و روش هاى تخريبى اينان ، در برابر رسولان الهى و عاقبت اين گروه بپردازد . وى ، رساله خود را در چهار بخش تدوين نموده است :

.

ص: 259

سيماى مخبتين در قرآن و روايات،

در بخش اوّل ، معانى لغوى و اصطلاحى «ملأ» و «مترف» ، سيماى ملأ و مترف در قرآن و نهج البلاغه ، و تعاريفى پيرامون طبقات اجتماعى را مطرح كرده است . در بخش دوم ، مهم ترين اوصاف طبقه ملأ و مترف ، از جمله : تبعيت از آبا و اجداد گمراهشان ، فسق و فجور آنان ، اصرار بر گناهان ، گردنكشى و استكبار ، و انكار معاد را بيان كرده است . در بخش سوم ، به روش هاى تخريبى گروه ملأ و مترف از جمله : گمراه خواندن رسولان ، استهزاى رسولان و مؤمنان ، درخواست كمك از رسولان در دفع عذاب از آنان و سپس خلف وعده ، و بشر خواندن رسولان پرداخته است . در بخش چهارم ، عاقبت گروه ملأ و مترف در قرآن و نهج البلاغه را بيان كرده ، و به مواردى چون : هلاك شدن اين قوم ، رسيدن به تعب و خوارى ، و بطلان اعمال نيكشان اشاره نموده است .

306 . سيماى مخبتين در قرآن و روايات ،امر اللّه سليمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر ناصر رفيعى ، 1383 ، 235 ص . بررسى واژه «اخبات» از ديدگاه آيات و روايات و لغت واصطلاح ، معرفى دقيق موضوع همراه با تشريح ابعاد و حدود آن ، و همچنين شناسايى جنبه هاى مبهم و مجهول موضوع ، از مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است . وى ، در مقدمه موضوع را تبيين نموده و اهداف و پيشينه و ضرورت و محدوديت هاى را بيان كرده است . در بخش اوّل ، ابتدا به مفهوم شناسى «اخبات» از نظر لغت و اصطلاح پرداخته ، و مترادفات آن را نيز مورد بحث قرار داده است ؛ كلماتى از قبيل : «تواضع» ، «خشوع» ، «سكينه» ، «اطمينان» ، «خوف و خشيت» ، «اخلاص» و «انابه» پس از آن ، سير تاريخى بحث اخبات را بيان نموده است . در بخش دوم رساله ، به سيماى مخبتين پرداخته ، وپس ازبيان مصاديق اعلاى مخبتين ، صفات آنان را ، آن گونه كه از قرآن مجيد و روايات به دست مى آيد توضيح داده است ، كه مخبتان در ابتدا ، بر اثر ذكر الهى به خوف و خشيت و سرانجام ، به اطمينان و آرامش مى رسند . اقسام ، درجات وآثار اخبات را نيز بيان كرده است .

.

ص: 260

شأن نزول و نقش آن در تفسير،

شخصيت سياسى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در قرآن و حديث،

در بخش پايانى رساله ، به آفت شناسى يا موانع اخبات پرداخته ، اعراض از ياد خداوند و نسيان او ، كبر ، هواى نفس ، حب دنيا ، تصرف شيطان و تلوّن را مورد بحث قرار داده ، و ادلّه قرآنى و حديثى هر كدام را بيان كرده است .

307 . شأن نزول و نقش آن در تفسير ،نجف نجفى روحانى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه تربيت مدرس قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : آية اللّه سيّد ابوالفضل ميرمحمّدى ، 1372 ، 241 ص . بررسى اصطلاح شأن نزول ، اهمّيّت و فوايد شناخت شأن نزول ، انواع شأن نزول ، مصادر شأن نزول ، روش شناخت نزول ، تفسير و شأن نزول ، و نقد و بررسى اقوال و انظار در شأن نزول آيات ، از جمله مباحث مطرح شده در اين رساله است . نگارنده ، اين رساله را در ده فصل و يك خاتمه ارائه نموده است : نخست ، واژه «شأن نزول» و تاريخچه آن ، و سپس اهمّيّت و فوايد آن را مورد اشاره قرار داده ، آن گاه به بيان انواع و مصادر و تعابير شأن نزول پرداخته ، و با ذكر امكان جعل شأن نزول براى آيات قرآن ، روش شناخت شأن نزول را ارائه كرده است . ارتباط تفسير با شأن نزول ، بحث تعدد روايات شأن نزول ، و امكان تخصيص عموم آيات شريفه قرآنى با مورد نزول ، از مباحث ديگرى است كه با تفصيل و ذكر ديدگاه دانشمندان اهل سنّت و شيعه تدوين شده و در پايان ، براى حسن ختام ، مبحث شأن نزول در مصحف على عليه السلام را ارائه نموده است . [چكيده اين پايان نامه ، با توجّه به حجم آن خيلى كوتاه است و بايد كامل تر شود]

308 . شخصيت سياسى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در قرآن و حديث ،مونس سياح ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد راهنما : دكتر كاظم عسكرى ، 1377 ، 164 ص . مطالبى كه نگارنده ، در پايان نامه خود آورده از طرفى ، بعد سياسى شخصيت پيامبر صلى الله عليه و آله را معرفى مى كند و از سوى ديگر ، بعد اجتماعى آن بزرگوار را ، و از اين دو خصيصه ، تضمين تداوم حكومت نبى اكرم اسلام را به اثبات مى رساند . شش فصل اين پايان نامه شامل اين مطالب است :

.

ص: 261

شرايط استجابت دعا در قرآن و حديث،

مسائل سياسى _ اجتماعى در قرآن و سيره انبيا ، عنوان نخستين فصل است كه در آن ، مباحثى چون ضرورت طرح مباحث سياسى _ اجتماعى در قرآن و تعليمات انبيا ، چگونگى ملازمت تحقق اهداف اصولى انبيا با تعليمات سياسى ، وتوضيح اصول مشترك سياسى _ اجتماعى انبيا مطرح شده است . عنوان در فصل دوم ، رفتارهاى سياسى _ اجتماعى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مكه است . معرفى كامل ترين الگوى سياسى _ اجتماعى انبيا ، يعنى پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله ، تشريح تصوير جهان در عصر بعثت ، و بيان اهمّيّت و اعتبار قول و قرارداد در نظام اجتماعى عربى قبل از اسلام مباحث اين فصل را شكل مى دهد . در فصل سوم ، مقدمات تكوين حكومت اسلامى را بررسى كرده ، كه عبارت اند از : هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله ، ساختار سياسى _ اجتماعى يثرب قبل از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله ، تغيير ساختار سياسى _ اجتماعى دريثرب ، و اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه . فصل چهارم در باره تضمين تداوم حكومت اسلامى و برخورد مخالفان است ، كه شيوه برخورد با مخالفان از قبيل مشركان ، يهوديان ، مسيحيان ، و منافقان را تشريح نموده است . آخرين فصل را نيز به تعيين وصى _ كه از مهم ترين اقدامات سياسى _ الهى رسول اكرم صلى الله عليه و آله است _ اختصاص داده است ، و در آن ، توضيحاتى در باره تعدد موارد تعيين وصى از آغاز بعثت تا رحلت ، اهتمام پيامبر صلى الله عليه و آله به تعيين جانشين در زمان حيات ، و حادثه عظيم غدير ، به عنوان اعلام نهايى وصى مطرح نموده است .

309 . شرايط استجابت دعا در قرآن و حديث ،فاطمه عبد اللّهى ، كارشناسى ارشد علوم قرآنى ، دانشكده علوم قرآنى قم ، استاد راهنما : دكتر على نقى فقيهى ، 183 ص ، دست نويس . اين كه در قرآن و حديث ، براى استجابت دعا چه شرايطى مطرح گرديده است ؟ معناى دعا و استجابت چيست؟ ضرورت و اهمّيّت دعا چيست؟ آداب و موقعيت دعا چگونه بايد باشد ؟ و علت عدم استجابت بعضى از دعاها چيست؟ از مباحثى است كه نگارنده ، در صدد بررسى آن در اين رساله است . نگارنده ، پژوهش خود را در چهار فصل سازمان داده است : در فصل اوّل _ كه در دو بخش تنظيم شده مفهوم شناسى واژه هاى كليدى ، بررسى اهمّيّت

.

ص: 262

شرح حال و آثار راويان مشهور ايرانى (در شعر و ادب) از قرن دوم تا چهارم هجرى،

و فضيلت نيايش از ديدگاه قرآن و روايات ، از مطالبى است كه در اين دو بخش بدان مى پردازد . در فصل دوم ، به بررسى شرايط وموقعيت استجابت دعا ، با استفاده از آيات قرآن كريم و احاديث معصومان عليهم السلام پرداخته است . وى ، با بررسى ها و مطالعاتى كه از منابع مختلف در اين زمينه به دست آورده ، توانسته به مهم ترين شرايط استجابت دعا دست يابد . در فصل سوم ، زمينه هاى استجابت دعا در قرآن و حديث را مورد بحث قرار داده ، كه مى توان از آن به آداب دعا نيز تعبير كرد . در فصل چهارم ، به جمع بندى مباحث مطرح شده در پژوهش خود و نتايجى كه در پايان به دست آورده پرداخته است.

310 . شرح حال و آثار راويان مشهور ايرانى (در شعر و ادب) از قرن دوم تا چهارم هجرى ،جواد نوشناس ، كارشناسى ارشد زبان و ادبيات عرب ، مركز آموزش نيروى انسانى احمد آرام، وابسته به دانشكده مديريت و برنامه ريزى وزارت آموزش و پرورش ، استاد راهنما : دكتر عنايت اللّه فاتحى نژاد ، استاد مشاور : دكتر عباس پورعباسى ، 1382 ، 105 ص . قصد نگارنده در اين نوشتار ، شرح حال و بررسى آثار راويان ايرانى تبار اين دو قرن است ، تا بعضى از زواياى تاريك زندگى اين راويان را روشن ، و يا اگر آثار گمشده اى از آنان هست ، جستجو نمايد . وى ، پس از مقدمه ، شامل شرح حال و بررسى آثار شش راوى شعر جاهلى _ كه بعضى يقينا و بعضى احتمالاً ايرانى نژاد بوده اند _ ؛ به موضوعات زير پرداخته است : تبيين مقصود از روايت در اين رساله ، اهمّيّت و نقش شعر در ميان اعراب در زمان جاهليت و پس از ظهور اسلام ، نقش مهم روايت شفاهى در دوام شعر جاهلى تا عصر تدوين و اثبات آن ، عوامل و زمان تدوين اشعار جاهلى ، و بحث كوتاهى در باره راويان بزرگى كه آخرين نقش را در روايت شفاهى به عهده داشتند . سپس ، شرح حال و بررسى مختصر آثار راويان را آورده است ، كه موارد ذيل را در بر مى گيرد : نام ، كنيه ، نَسَب ، تاريخ ولادت و وفات ، نام استادان و شاگردان ، ارتباط با سلاطين ، موقعيت علمى و اعتبارى ، مذهب و عقيده ، نقشى كه در روايت اشعار داشته اند ، گاهى

.

ص: 263

شرح واژه هاى سوره فاتحه و بقره به وسيله روايات،

شفاعت در قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام ،

بررسى صحّت و سقم داورى هايى كه در باره آنها شده و در پايان ، نام آثار ، مشخصات كوتاهِ آثار چاپى ، و گزارشى مختصر از محتويات آنها . راويانى كه در اين رساله به شرح حال و آثار آنها پرداخته است ، عبارت اند از : ابن سكيت ، ابو عبيده ، حماد راويه ، خلف احمر ، ابوزيد انصارى و ابو عمرو شيبانى .

311 . شرح واژه هاى سوره فاتحه و بقره به وسيله روايات ،فهيمه جمالى راد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : عبد المهدى يادگارى ، 1367 ، 126 ص . گرچه متداول است كه در تبيين معانى لغات قرآن ، ابتدا به منابع و كتب واژه شناسان مراجعه مى شود و آن گاه ، براى تأييد ، به رواياتى كه در اين باره رسيده ، استناد مى شود ، در اين پايان نامه ، براى تبيين معانى واژه ها ، ابتدا به روايات مراجعه شده و براى دفاع از روايات ، احيانا به منابع لغوى از قبيل : اقرب الموارد ، لسان العرب ، مجمع البحرين ، مفردات الفاظ القرآن ، قاموس قرآن و... نيز مراجعه شده است. نويسنده ، بيشتر شرح لغات را از ديد اهل لغت يافته و اگر در شرح بعضى لغات استناد به حديث شده به منظور تأييد معناى لغوى آن واژه بوده ، و چه بسا معصوم عليه السلام در شرح لغتى ، اشاره به مصداق و تأويل آن نيز نموده است كه از ديد اهل لغت دور مانده ، و در نتيجه ، به كتب تفسير رجوع نموده و در اين ميان ، تفاسير مأثور بيش از منابع ديگر مورد استفاده قرار گرفته است و به منظور شرحى همه جانبه ، به تفاسير مأثور اهل سنّت نيز رجوع نموده و احاديثى را كه در شرح لغتى بيان داشته اند نقل نموده است . در اين پايان نامه ، با تكيه بر تفاسير روايى شيعه ، همچون : نور الثقلين ، البرهان ، تفسير القمى و نيز تفاسير روايى اهل سنّت ، همچون : الدرّ المنثور ، واژه هاى دو سوره فاتحه و بقره ، بر اساس ترتيب الفبا شرح و تبيين شده است. نويسنده رساله ، در نظر داشته اين كار را تا پايان قرآن دنبال كند ؛ اما چنان كه در مقدمه آورده ، به علت گستردگى كار و محدوديت زمانى ، به همين دو سوره بسنده كرده است.

312 . شفاعت در قرآن و احاديث معصومان عليهم السلام ،نهله غروى نايينى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : آية اللّه ابوالقاسم خزعلى ، 1368 ، 172 ص.

.

ص: 264

شناخت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ديدگاه امام على عليه السلام در «نهج البلاغه»،

شفاعت ، از اهمّ مسائلى است كه در قرون متوالى ، دستخوش تطوّرات و انحرافات فراوان گشته است. در نهايت ، همه فِرق مختلف اسلامى ، به نوعى آن را پذيرفته اند ، اما هريك عقايد ديگرى را نادرست دانسته و آنان را كافر و مشرك شمرده اند. اين پايان نامه ، با بررسى مسئله شفاعت ، به كمك آيات و احاديث معصومان عليهم السلام ، لكه هاى ابهام و اتهام را از دامن اين حقيقت اسلامى زدوده ، و سيماى زيبا و راهگشاى آن را به پويندگان راه حق نشان داده است . در اين مجموعه ، ابتدا معانى لغوى و اصطلاحى «شفاعت» ، سپس نظر آيات قرآنى و روايات رسيده از معصومان عليهم السلام و گفتار بزرگان دين بيان شده ، و بحث با بررسى مختصرى از عقايد مختلف در باره شفاعت به پايان رسيده است. در بخش ديگر پايان نامه ، آيات شفاعت به دو قسمِ آيات نفى و آيات اثباتى تقسيم شده است. در نظر نويسنده ، آيات نفى آياتى است كه شفاعت را فقط به اذن خدا مى داند و بيشتر اين آيات در باب تعرض به يهود و ادعاهاى آنان آمده است. آيات اثبات نيز بر دو قسم است : يك قسم ، در مورد اثبات اصل شفاعت و قسم دوم ، در باره اختصاص شفاعت به خدا است . شأن شفاعت ، شفاعت اوليا و اذن الهى ، از ديگر مباحث اين بخش است. نويسنده ، در ادامه به شرايط شفاعت و شفيع مى پردازد. در آيات و روايات ، شفيع بايد داراى شرايطى چون اطاعت از خدا ، ايمان به رسول او و عمل صالح باشد. بخش ديگر اين مجموعه ، در باره حدود شفاعت و كسانى است كه مورد شفاعت واقع نمى شوند. نويسنده مى كوشد به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا شفاعت فقط در دنياست و يا در برزخ و قيامت نيز موضوعيت دارد؟ وى ، همچنين آثار تربيتى شفاعت را بررسى مى كند . در بخش ديگر، نگارنده شفاعت از ديدگاه ساير ملل ، اديان و مذاهب را بررسى نموده و به رواج قسمى از شفاعت مردود در بين اين اديان و مذاهب اشاره كرده است. وى ، در قسمت پايانى ، به بيان ادعاى منكران شفاعت پرداخته ، و ادعاى بعضى از رهبران وهابيت و رد استدلالات آنان را بيان كرده است .

313 . شناخت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از ديدگاه امام على عليه السلام در «نهج البلاغه» ،منصوره قلمكاران ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1377 ، 180 ص .

.

ص: 265

شناخت در «نهج البلاغه»،

شناخت هرچه بيشتر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از منبعى مطمئن و قابل اعتماد ، مانند نهج البلاغه ، از جمله مباحثى است كه نگارنده در صدد بيان آن است . وى ، پژوهش خود را به سه فصل تقسيم نموده است : در فصل اوّل ، با توجّه به اهمّيّت هدايت انسانى و نقش عمده پيامبران ، موضوع «پيامبرى در طول تاريخ» را از ديدگاه امام على عليه السلام بررسى مى كند . پس از بحث لزوم بعثت انبيا و بيان ديدگاه هاى مختلف در اين زمينه ، ديدگاه امام على عليه السلام را در اين باره متذكر مى شود . سپس ، با توضيح اين كه هدايت الهى ، مداوم و عمومى است ، اهداف بعثت پيامبران را توضيح داده و ضمن برشمردن ويژگى هاى پيامبران ، به بحث خاتميت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرداخته است . در فصل دوم ، به منظور درك بهتر عظمت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و دين مبين اسلام ، با عنوان در آستانه ظهور ، زمان و مكان بعثت آخرين رسول خدا را در سه بخش ، از نظر فرهنگى ، اعتقادى و اجتماعى بررسى نموده و ضمن آن ، خصوصياتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و دعوت ايشان را نيز روشن كرده است . موضوع پژوهش وى در فصل سوم ، خصوصيتى ويژه دارد و آن ، بيان ويژگى هاى فراوانى از پيامبر صلى الله عليه و آله ، از قبل تولد تا دوره رسالت است ، كه با عنوان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سيره و سنّت نبوى از ديدگاه علوى ، شكل گرفته است. در پايان اين فصل نيز بحثى را در باره درود و صلوات بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مطرح كرده ، و نظر مفسّران را در مورد آيه صلوات در قرآن ، انواع صلوات و معانى آن ، خصوصيات شيفتگان پيامبر صلى الله عليه و آله يا اهل صلوات ، شايستگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى درود خداوندى و سرانجام ، اهمّيّت صلوات و نحوه آن را توضيح داده است .

314 . شناخت در «نهج البلاغه» ،مصطفى عزيزى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام سيّد احمد رضا شاهرخى ، 1381 ، 176ص . اين رساله ، پژوهشى است پيرامون معرفت شناسى از ديدگاه نهج البلاغه ، و بررسى پاسخ به اين پرسش ها است : حقيقت شناخت از ديدگاه نهج البلاغه چيست؟ اقسام شناخت از ديدگاه نهج البلاغه چيست؟ قلمرو شناخت با تمام اقسامش چيست؟ ابزارهاى شناخت از ديدگاه نهج البلاغه كدام اند ؟ ملاك صدق و كذب در شناخت چيست؟

.

ص: 266

شناخت و بررسى مكاتب حديثى شيعه (بغداد و رى) تا پايان قرن پنجم هجرى،

اولين مطلب ، تبيين ماهيّت شناخت است . از ديدگاه امام على عليه السلام ، شناخت مانند حقيقت نور است ؛ يعنى ظهور انكشاف در آن ذاتى است . مطلب ديگر ، امكان شناخت است ، كه از ديدگاه آن حضرت ، شناخت به سه قسمت تقسيم مى شود : ممكن ، واجب ، ممتنع . محور ديگر بحث ، مبانى شناخت است ؛ يعنى بسترهاى مناسبى كه بذر شناخت در آنها بهتر رشد مى كند ، كه مهم ترين آنها در نهج البلاغه ، تقوا است . موضوع بعد ، اقسام شناخت است كه به حصولى و حضورى تقسيم شده ، هر كدام نيز از ديدگاه امام اقسامى دارد . بحث ديگر ، منشأ خطا در ادراك است ، كه از ديدگاه امام عليه السلام بررسى مى كند . در ادامه نيز ابزارهاى شناخت را از ديدگاه امام عليه السلام بيان نموده است . در آخرين بخش ، به تبيين آفت هاى شناخت پرداخته ، كه از جمله آنها است : دنياپرستى ، پيروى از هوا و هوس ، آرزوهاى بلند ، گناه ، طمع ، فتنه ، فقر ، نزاع .

315 . شناخت و بررسى مكاتب حديثى شيعه (بغداد و رى) تا پايان قرن پنجم هجرى ،زهره نريمانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد تقى ديارى ، استاد مشاور : دكتر على نصيرى ، 1384 ، 349ص . درخشش علوم حديث در دو مكتب رى و بغداد ، از بين ساير مكاتب ؛ مشخص نمودن مؤلفه هاى اصلى اين مكاتب ؛ و مقدار تأثير و تأثر آنها از يكديگر تفكيك دو واژه «مدرسه حديثى» و «مكتب حديثى» ، سوژه هاى اين محقق در پايان نامه است . اين رساله ، سه فصل دارد : در فصل اوّل ، ضمن بررسى بغداد از جهت جغرافيايى ، سياسى ، حكومتى ، فرهنگى ، به نقش مهم و حضور مؤثر اهل بيت عليهم السلام در بغداد اشاره مى كند و نيز ، به معرفى و شرح حال مفاخر و مشاهير بغداد از قبيل شيخ مفيد ، سيّد مرتضى و شيخ طوسى پرداخته و به تناسب ، مهم ترين تأليفات مكتب بغداد را معرفى كرده و انگيزه تأليف هريك را با ويژگى هاى خاص و شيوه شناسى هر كدام ، همچنين انديشه ها و نگرش هاى حديثى مكتب بغداد ، فعاليت هاى حديثى بغداد ، محدّثان راحل به بغداد ، برگزارى مجال

.

ص: 267

شناخت و تحليل مكتب حديثى قم از آغاز تا قرن پنجم هجرى،

ستحديث ، تأليف كتب ، اهتمام به حديث ، حضورمتكلمان بزرگ در بغداد ، انديشه هاى رجالى در بغداد ، را بررسى مى كند . در فصل دوم ، به همين شيوه به سراغ رى رفته ، وابتدا به بررسى موقعيت جغرافيايى و شاخصه هاى فرهنگى _ سياسى رى ، چه قبل از اسلام و چه زمان شكوفايى اسلام پرداخته است . سپس ، نقش تشيع را در اين ميان بررسى نموده ، و عمده ترين محور پيشرفت حديث در رى را ، وجود حضرت عبد العظيم عليه السلام مى داند . مفاخر و مشاهير مكتب از قبيل حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام ، شيخ كلينى و شيخ صدوق ، و تأليفات آنها و همچنين انگيزه آنان در تأليفات كتب حديثى ، روش شناسى اين كتب ، انديشه ها ونگرش هاى حديثى مكتب رى ، فعاليت هاى محدّثان در رى ، حضور برخى از صحابه اهل بيت عليهم السلام به عنوان رازى و نقش آنان در پالايش و تبويب احاديث و كلّاً ، حديث گرايى در منطقه ، ادامه بحث وى در اين فصل است . سومين و آخرين فصل پايان نامه ، در باره تعامل بغداد و رى است . در اين فصل ، نگارنده به بررسى كيفيت ارتباط و تعامل بغداد ورى ، از قبيل شاگردى محدّثان بغداد نزد مشايخ رازى ، حضور محدّثان رازى در بغداد ، ملقب بودن اصحاب اهل بيت عليهم السلام به رازى ، پايگاه بودن بغداد براى نواب اربعه ، نگارش نامه وكتاب وپاسخ به سؤالات در بغداد پرداخته و در پايان تأثير و تأثر متقابل دو حوزه را با يك نتيجه گيرىِ كلّى بيان مى كند .

316 . شناخت و تحليل مكتب حديثى قم از آغاز تا قرن پنجم هجرى ،محمّد رضا جبارى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد و دكتر نهله غروى نايينى ، 1379 ، 447 ص . پاسخ به اين سؤال ها كه : با توجّه به وجود مكاتب حديثى ديگر ، وجوه امتياز و اشتراك اين مكتب با ساير مكاتب حديثى در چيست؟ معروف ترين محدّثان برخاسته از اين مكتب كيان اند ؟ و آثار حديثى موجود و غير موجود محدّثان قم كدام است؟ از مواردى است كه نگارنده ، تصميم به توضيح آن دارد . اين رساله ، از يك مقدمه و هشت فصل فراهم آمده : اشاره اى اجمالى به اين وجه تمايز ، ضرورت بحث و كاوش پيرامون اين حوزه مهم

.

ص: 268

حديثى از مطالبى است كه مقدمتا عنوان مى كند . در فصل اوّل ، در مباحث مقدماتى ، ضرورت و اهمّيّت و هدف تحقيق ، سؤالات و فرضيات تحقيق ، روش و نوع تحقيق ، و سابقه و منابع و مطالعات مربوط به اين تحقيق را توضيح مى دهد. در فصل دوم ، به اين مطالب پرداخته است : معرفى مكاتب حديثى شيعه در چهار قرن اوّل هجرى ، گذرى بر كيفيت شكل گيرى مكاتب حديثى شيعه ، تدوين و تبويب احاديث در مكتب حديثى مدينه ، خطر غاليان و جاعلان در اين مكتب ، آثار برجسته حديثى اين مكتب و مكتب حديثى مدينه تا عصر امام رضا عليه السلام ، مكتب حديثى كوفه و منشأ پيدايش و جهت گيرى فكرى اين مكتب و كثرت محدّثان كوفى و نقش ائمه عليهم السلام ، تدوين كتب و اصول حديثى ، توجّه به روايات علاجيه و بروز برخى جريان هاى انحرافى در كوفه ، بررسى مكتب حديثى قم و رى ، سابقه تشيع در رى ، درگيرى هاى فكرى و عقيدتى ، گرايش به سمت مباحث اصول دين ، قلّت واسطه در احاديث ، نقش دولت آل بويه در تقويت مكتب رى ، تدوين و تنظيم و تبويب احاديث ، گرايش به روش هاى تعقلى در اين دو مكتب ، مكتب حديثى خراسان ، نقش امام رضا عليه السلام در پويايى مكتب خراسان ، مكتب حديثى بغداد ، پيدايش و گسترش اين مكتب ، رشد فزاينده محدّثان در آن ، نقش آل بويه در تقويت آن در قرن چهارم ، و موقعيت مكتب در عصر شيخ طوسى . فصل سوم ، در باره جايگاه ، اهمّيّت و امتيازات قم ، قميان و مكتب حديثى قم است . نويسنده ، تاريخ تشيع در اين خطه و ايراد روايات متعدد از امامان شيعه در فضيلت قم و قميان ، ميزان محبت و ولايت اين مردم نسبت به ائمه عليهم السلام و ايستادگى آنان در برابر خلفاى اموى و عباسى ، جايگاه ممتاز قم و محدّثان آن نزد ديگر محدّثان و دانشمندان شيعى ، مرجعيت علمى حوزه قم و محدّثان و تلاش ها و حساسيت شديد محدّثان قم در قلمرو حديث را واگو نموده است . فصل چهارم ، در باب روابط حديثى متقابل بين محدّثان قم و ديگر مناطق است كه وضعيت محدّثان قم را از قرن دوم تا چهارم ، و رابطه آنان را با ديگر محدّثان عنوان كرده است . پس از آن ، در فصل پنجم ، به معرفى مشايخ حديث و فقهاى قم پرداخته است. فصل ششم ، در باره آثار حديثى محدّثان قم در اين فصل ، فهرست اين آثار ، در موضوعات مختلف عنوان شده ، كه يكى از اين موضوعات ، جوامع حديثى قم است .

.

ص: 269

شورا در فتوا،

در فصل هفتم ، ويژگى ها و مبانى فكرى موجود در مكتب حديثى قم را مورد بررسى قرار داده ، كه عمدتا ، حول محور حديث گرايى ، و پرهيز از عقل گرايى و رأى و اجتهاد و پرهيز نمودن از ذكر احاديث ضعيف و غلوآميز دور مى زند. فصل هشتم ، گذرى دارد بر سير تقابل دو جريان اهل الحديث و اهل رأى و اجتهاد ، در عالم اهل سنّت و شيعه ، انزواى اهل حديث و غلبه اصحاب رأى در كوفه و حتى حجاز ، نقد اجتهاد حنفى ، نقل جريان سنّت گرا در عصر حضور ، موضع امامان شيعه در برابر دو جريان عقل گرا و نقل گرا ، و علل رويكرد قميان به نص گرايى .

317 . شورا در فتوا ،حميد شهريارى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : آية اللّه سيّد كاظم حائرى ، 1374 ، 300 ص . بررسى اين امر كه آيا مى توان هيأت اجتماعى فتوى و استفتا را به نحوى پايه ريزى نمود تا با كمك عنصر شورى ، داراى شكل و محتوايى واحد يا حداقل قريب به هم گردد ، و از ابراز نظرهاى مخالف يا متعارض در زمينه هاى مورد ابتلاى مردم جلوگيرى نمود ؟ و اساسا اين امر از ديدگاه فقه شيعى مقبول هست يا نه؟ مواردى است كه نگارنده ، در سه فصل رساله خود ، در پى تحقيق آن برآمده است : ابتدا ، نگاهى مستقل به عنصر شورى و مفهوم آن از ديدگاه فقهى دارد ، و نحوه تحقق شورى در امور مختلف و نيز موارد آن را در آيات و روايات بررسى مى كند . سپس ، به ادلّه باب اجتهاد و تقليد پرداخته ، ضمن اشاره اى اجمالى به تاريخچه بعضى مسائل ، به سعه و ضيق آن ادلّه نسبت به شورى در فتوى مى پردازد . وى ، صور مختلف اين شورى را نيز مشخص نموده و سعى دارد كه مقبوليت فقهى آن را ارزيابى كند . و در اين خلال ، اشكالاتى را كه به اين نظريه شده ، مورد كاوش قرار داده و ادلّه اى كه دلالت بر نوعى الزام نسبت به تشكيل شوراى فقهى دارد ، بررسى كرده است. از مباحثى كه در رساله ، مد نظر وى بوده ، نحوه اداره شورى است كه در آن چگونگى تشكيل شورى و اداره و ادامه كار آن را بررسى مى كند ، و از آن جا كه اين امر مربوط به مسائل نسبتا اجرايىِ طرح مزبور و محتاج نظام مندى عملى حوزه هاى علميه است ، تنها به بحثى اجمالى و راه گشا در خاتمه اين رساله اكتفا نموده است .

.

ص: 270

شيوه هاى ارزيابى حديث نزد اخباريان و تطبيق آن با ديدگاه اصوليان،

شيوه هاى برخورد حضرت ابوالحسن الرضا عليه السلام در مناظرات از كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام »،

318 . شيوه هاى ارزيابى حديث نزد اخباريان و تطبيق آن با ديدگاه اصوليان ،محمّد على موحدى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استادان مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر منصور پهلوان ، 1382 ، 259ص . اين تحقيق ، در صدد مقارنه و تطبيق آراى دو گروه و گرايش معروف از اماميه ، يعنى اخباريان و اصوليان ، در عرصه ارزيابى و شناخت احاديث و اخبار است ، تا با تطبيق اين دو مشرب ، عمق تقارب يا تفاوت ديدگاه هاى آنان به دست آمده ، نظرات افراطى و تفريطى آنان ، و تفاوت نگرش در باره ادلّه اجتهاد و مصادر تشريع در نوع برخورد با روايات و تأثير آن مشخص گردد . اين امر ، در پنج فصل صورت گرفته است : در فصل اوّل ، با مراجعه به مستندات تاريخى و كتب رجال و اعلام ، چگونگى پيدايش دو نهضت اخبارى و اصولى ، و نيز ادوار آنان را با رعايت اختصار مورد اشاره قرار داده است . فصل دوم را به اين امر اختصاص داده كه نظرگاه هاى هر دو گروه ، در باره احاديث ، مبتنى بر نگرش آنان نسبت به منابع اجتهاد و برخى مسائل بنيادين است . در فصل سوم ، عمده ترين مبانى شناخت احاديث در نزد دو گروه را مورد بررسى قرار داده است . وى در اين فصل ، مباحث مهم تقسيم بندى احاديث و تعارض و تراجيح در احاديث را مطرح نموده و آن را جزء اصلى تحقيق خود مى داند . فصل چهارم ، مربوط به ديدگاه دو گروه اخبارى و اصولى در باره فقه الحديث و مبانى فهم مداليل روايات است . فصل پنجم را ، به بيان نقد روايات و معيارهاى آن نزد دو گروه اختصاص داده ، و ديدگاه هاى آنان را منعكس نموده است .

319 . شيوه هاى برخورد حضرت ابوالحسن الرضا عليه السلام در مناظرات از كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام » ،مهناز رحيم پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر كاظم عسكرى ، 1380 ، 165 ص .

.

ص: 271

شيوه برخورد قرآن و اهل بيت ( عليهم السلام ) با اديان،

نگارنده ، در اين تحقيق مناظراتى را بيان مى كند كه شيوه استدلالى حضرت رضا عليه السلام را، در برابر اهل كتاب و عقايد منحرف فكرى در آن عصر نشان مى دهد. تحقيق وى از چهار بخش تشكيل شده : بخش اوّل ، شامل دو فصل مى شود : شرح حال مختصرى از زندگانى شيخ صدوق رحمه الله ؛ نظر علماى مذهب شيعه در باره جلالت قدر او ؛ سال تولد ، اساتيد ، شاگردان و تأليفات ايشان ؛ معرفى كتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام و انگيزه تأليف و نحوه تهيه اين كتاب ؛ و نگاهى گذرا به برخى روايات اين كتاب از نظر متن و سند ، در فصل اوّل آمده است . در بخش دوم ، به زندگانى امام رضا عليه السلام ، تحولات اجتماعى و سياسى و فرهنگى عصر امامت آن حضرت ، و هدف از تشكيل جلسات مناظره توسط مأمون پرداخته است . در بخش سوم ، با عنوان شيوه هاى برخورد حضرت رضا عليه السلام در مناظرات ، به اين موارد اشاره شده است : تعريف مناظره ، شيوه قرآن در مناظرات ، مراحل دعوت و خط مشى قرآنى دعوتگران الهى ، شيوه هاى جدلى حضرت رضا عليه السلام در مناظرات ، نمونه اى از مناظرات آن حضرت با علماى اديان و متكلمان اسلامى ، نمونه هايى از شيوه هاى استدلالى حضرت رضا عليه السلام ، شيوه هاى برخورد غير مستقيم حضرت رضا عليه السلام با عقايد انحرافى آن روز جهان اسلام با استناد به علم و كتاب خدا و روايات صحيح ، و نيز از طريق تربيت شاگردان . در بخش چهارم ، به بررسى واژه «حكمت» و «موعظه» در لغت و تفسير ، ويژگى هاى اين شيوه در امر تبليغ ، و ترسيم آيه «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» با توجّه به سيره حضرت رضا عليه السلام در مناظرات پرداخته است .

320 . شيوه برخورد قرآن و اهل بيت ( عليهم السلام ) با اديان ،موسى فهيمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد مصطفى محقق داماد ، استاد مشاور : حجة الاسلام حسين توفيقى ، 1377 ، 178ص . چگونگى تعامل دين اسلام با اهل ملل و مذاهب ديگر ، چه الهى و چه غير الهى ، با پيش فرض وجود راه كارهاى اين تعامل ، در قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ، هدفى است كه نگارنده در صدد توضيح و تبيين آن است . نگارنده ، در سه فصل به بررسى مطالب عنوان شده پرداخته است : نخست ، با بيان سابقه تاريخى بحث ، و ضرورت ها و اهداف تحقيق خود ، مفاهيم سه

.

ص: 272

صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله در «نهج البلاغه»،

واژه «شيوه» ، «برخورد» ، و «دين» را از ديدگاه هاى اهل لغت و قرآن بيان نموده و مشخصات دين از ديدگاه قرآن را بازگونموده ، و سپس تقسيم اديان الهى (جهانى و منطقه اى) در فرهنگ قرآن و روايات را توضيح داده است . شيوه هاى برخورد قرآن با اديان آسمانى ، محور بحث فصل دوم است . اين فصل ، شامل عناوينى چون : شيوه هاى مشترك قرآن دربرخورد با عموم اهل كتاب ، شيوه هاى برخورد قرآن با يهود ، شيوه هاى برخورد قرآن با مسيحيت ، شيوه هاى برخورد قرآن با مجوس و صابئين ، و در آخر ، بعضى از مباحث فقهى قرآن پيرامون اهل كتاب است . فصل سوم ، اختصاص به بررسى اهل كتاب از ديدگاه روايات اهل بيت عليهم السلام دارد . اين روايات ، به سه دسته تقسيم مى شوند : 1 . رواياتى از برخوردهاى فقهى ؛ 2 . رواياتى از برخوردهاى اخلاقى و اجتماعى ؛ 3 . رواياتى از برخوردهاى احتجاجى و مناظره اى .

321 . صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله در «نهج البلاغه» ،محترم شكريان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمود دشتى ، 1382 ، 331 ص . نگارنده ، با نوشتار خود در صدد تمايز صحابه عادل از غير عادل است . بررسى سيره عملى و نظرى اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله ، از ديدگاه امام على عليه السلام ، با استفاده از كتاب شريف نهج البلاغه ، براى ارائه ملاكى جديد در اثبات عدالت صحابه واقعى ، و پرده بردارى از گوشه هايى از معارف عميق نهج البلاغه ، دو هدف عمده نگارنده در اين پايان نامه است . مطالب پايان نامه شامل مقدمه ، سه فصل ويك خاتمه است : در مقدمه ، كلّيات موضوع را مطرح كرده است ؛ مطالبى از قبيل تبيين موضوع ، ضرورت ، ميزان اهمّيّت و هدف از تحقيق ، تعريف مصطلحات ، پيشينه تحقيق ، روش تحقيق ، ارزش منابع استفاده شده ، پيش فرض هاى تحقيق ، فرضيات و سؤالات تحقيق . در فصل اوّل ، مبانى بحث را در سه بخش ، با عناوين : «صحابه» در لغت و اصطلاح ، عدالت صحابه از نظر اهل سنّت و شيعه ، و ارائه قاعده تشخيص صحابى حق از صحابى باطل ، تنظيم نموده است . فصل دوم وسوم را به بررسى احوال صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله در نهج البلاغه و از ديدگاه امام

.

ص: 273

صحيفه فاطميه (مجموعه موضوعى سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام)،

على عليه السلام استوار ساخته ، كه در فصل دوم ، به سابقين صحابه و در فصل سوم ، به ديگر صحابه پرداخته است . فصل دوم را مشتمل بر دوبخش كرده است : بخش اوّل ، مهاجرين و بخش دوم انصار ، كه در هر كدام از اين دو بخش ، به تفكيك ، بدريون و غير بدريون مورد بحث قرار گرفته اند . در فصل سوم ، به احوال ديگر صحابه در نهج البلاغه پرداخته است . در پايان ، خلاصه و نتيجه گيرى بحث، جداول و ضمائم، پيشنهادها و فهرست منابع آمده است.

322 . صحيفه فاطميه (مجموعه موضوعى سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام) ،نازيلى سيفى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : حجة الاسلام على حجّتى كرمانى ، استادان مشاور : على اكبر غفارى و دكتر محمّد غفرانى ، 1374 ، 307 ص . اين رساله ، مجموعه موضوعى سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام است ، كه در 13 فصل و شامل 187 حديث ، فراهم آمده است . هدف نگارنده از گردآورى اين احاديث ، الگوسازى و آشنا كردن خواننده با ابعاد شخصيتى آن حضرت ، از طريق بيانات ايشان است ؛ بنا بر اين چون مخاطبان اين مجموعه را عامه جامعه فرض نموده ، سعى كرده كه در نگارش رساله خود ، از هر گونه ابهام و پيچيدگى الفاظ پرهيز نمايد . ترتيب فصول رساله را ، بر اساس سير تاريخ زندگى فاطمه زهرا عليهاالسلام ، به صورتى تنظيم نموده كه ارتباط منطقى بين حوادث و رويدادها ، خواننده را به درك عميق ترى از بيانات و موضع گيرى هاى آن حضرت رهنمون سازد . در انتخاب سر فصل ها و عناوين احاديث ، به ويژگى ملموس و كاربردى بودن موضوعات مطرح شده ، عنايت و اهتمام خاصى مبذول داشته است . وى ، شروح تاريخى را با حفظ امانت ، از منابع مستند تاريخى ، به بخشى از احاديث اضافه كرده ، ليكن به منظور آن كه محوريت سخنان فاطمه عليهاالسلام در رساله تحت الشعاع قرار نگيرد از شروح مفصّل پرهيز نموده است . در مواردى كه احتمال ابهام و سوء برداشت هايى در طرح يك يا چند حديث خاص احساس نموده ، توضيحاتى در اين زمينه ذكر كرده است .

.

ص: 274

صلح و خشونت از ديدگاه قرآن و حديث و پاسخ به شبهات،

الصنائع البديعية فى «نهج البلاغه»،

از ثبت احاديثى كه با ساير احاديث قطعى الصدور از آن حضرت تضاد داشته ، و يا با شخصيت معصومان عليهم السلام منافات دارد ، صرف نظر نموده است .

323 . صلح و خشونت از ديدگاه قرآن و حديث و پاسخ به شبهات ،محمّد عارف حيدر قزلباش ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : حجة الاسلام حسين علوى مهر ، 1384 ، 467 ص . بررسى اين كه آيا اسلام ، دين صلح است يا دين خشونت؟ مبانى صلح و خشونت در اسلام چيست؟ رابطه جهاد و دفاع با خشونت چيست؟ و سؤالات فرعى ديگر ، انگيزه نگارنده در تدوين اين پايان نامه است ، كه در چهار فصل بدان پرداخته است : در فصل اوّل ، به اثبات رسانده كه مبدأ صلح و خشونت در اسلام ، خدا است كه رحمت را بر خود حتم كرده ، و واسطه شريعت اسلام پيامبرى است كه رحمت براى جهانيان ، و كتابش مايه هدايت و رحمت است . در فصل دوم ، به تحليل صلح در اسلام پرداخته ، و نشان داده كه اصل اوليه در اسلام ، صلح است . در فصل سوم ، به تحليل خشونت از ديدگاه اسلام پرداخته ، و اين مطلب را توضيح داده كه در اسلام خشونت به نفع جامعه و فرد صورت مى گيرد ، و مواردى كه ابراز خشونت شناخته شده اند (مانند قتل مرتد ، قصاص ، حدود ، جهاد و ... ) در واقع مايه لطف و رحمت خدا در نظام آفرينش احسن و به منظور باز دارندگى از پليدى ها ، زشتى ها و تعدى به حقوق الهى و انسانى است ؛ چون حيات بشر ، در مراعات نمودن اين احكام است . در فصل چهارم ، سيره معصومان عليهم السلام در باب مخالفان را بررسى كرده ؛ همان طور كه تاريخ شاهد است كه برخورد معصومان عليهم السلام با مخالفان و دشمنان ، داراى مصالح بزرگ و به نفع فرد و جامعه اسلامى بوده است .

324 . الصنائع البديعية فى «نهج البلاغه» ،محمّد رضا لطفى ، كارشناسى ارشد لغت و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على آذرشب ، استاد مشاور : دكتر فيروز حريرچى ، 1376 ، 126 ص .

.

ص: 275

طبقه بندى عناوين و وجه تسميه سوره هاى قرآن كريم،

موضوع بحث در اين رساله ، صنايع بديع شامل جناس ، طباق ، مقابله ، موازنه و مراعات نظير است كه اين صنعت ها ، در خطبه هاى نهج البلاغه به حسب ترجمه فيض الاسلام كاوش گرديده است . قبل از ورود به موضوع اصلى، در مقدمه و چهار فصل، مطالبى را عنوان كرده است : در فصل اوّل ، مقدارى در باره تاريخچه زندگانى اميرمؤمنان عليه السلام و بعضى فضايل ايشان صحبت نموده است . در فصل دوم ، علم بديع و اقسام آن را توضيح داده است . نخست ، تعريف علم بديع و مخترع اين علم را بيان كرده ، و سپس توضيحى مختصر در باب طباق ، مقابله ، مراعات نظير و جناس و اقسام آن داده است . سومين فصل را به بحث از بلاغت امام على عليه السلام در نهج البلاغه اختصاص داده است . وى ، ضمن تعريفى از نهج البلاغه ، مؤلف آن ، بيان تعداد خطبه ها ، نامه ها و مواعظ آن حضرت ، نظرات انديشمندان اسلامى را در باره نهج البلاغه و شيوه بلاغت آن آورده ، و سپس نمونه هاى بلاغت را از خطبه ها به عنوان شاهد ذكر مى كند . در فصل چهارم ، به بررسى صنايع بديع در نهج البلاغه پرداخته است . وى ، پس از ذكر خطبه ها با شماره هايى طبق نهج البلاغه فيض الاسلام ، نكته هاى بديع در آن خطبه را كاملاً توضيح داده است .

325 . طبقه بندى عناوين و وجه تسميه سوره هاى قرآن كريم ،عبد المهدى جلالى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس تهران ، استاد راهنما : دكتر فيروز حريرچى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1378 ، 352ص . توضيح مبنا و مستند روايى و قرآنى «اسماء السور» و به عبارت ديگر ، از كجا آمدن اين اسما ، بيان موقعيت طبقه ، نقش و بار مفهومى «اسماء السور» و اين كه از نظر معنوى ، نسبت به مفاهيم موجود در قرآن كريم چه موقعيتى دارند ، و شرح عناوين و نام هاى نامشهور سوره ها و بيان معنا و مبناى آنها ، از جمله مباحثى است كه نگارنده رساله در صدد توضيح آن است . فصل هاى چهارگانه رساله _ كه هر كدام بخش هايى مجزا دارند _ گوياى اين مطلب است :

.

ص: 276

ظاهر و باطن كلام الهى از ديدگاه قرآن و سنّت،

نگارنده ، نخست به عنوان مقدمه ، اصطلاح سوره را تعريف كرده و سپس ، نام هاى سوره هاى قرآن را توضيح مى دهد . وى ، سپس اشاره اى به طبقه بندى سور و نام هاى نامشهور سوره ها نموده ، و سابقه و ضرورت انجام تحقيق خود را شرح مى دهد . فرضيات موجود در باره اساس و مستند روايىِ نام سوره ها ، بررسى وجه تسميه سوره ها (مبانى و مبادى «اسماء السور» ) در احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه و امامان ، از مسائل مطرح در فصل اوّل است. فصل دوم رساله ، در باره شناسايى ، كند و كاو در مبادى و طبقه بندىِ عناوين و نام هاى نامشهور سوره هاست . وى ، در اين فصل ، نام ها و عناوين نامشهور سوره ها را در بيست و چهارلايه طبقه بندى كرده، كه البته احتمال افزايش آن را نيز داده است. در فصل سوم ، طبقه بندى عناوين سوره هاى قرآن كريم را توضيح داده ، كه خود داراى پنج فصل است . عنوان هر سوره ، حداقل بر يكى از لايه هاى هفت گانه طبقاتِ مفاهيمِ موجود در قرآن، دلالت و انطباق دارد و در يكى از طبقات رده بندى مى شود. طبقه بندى مفهومى اسما و سور ، شرح طبقه بندى مفهومى واژگان قرآن ، طبقه بندى عناوين سوره ها بر مبناى مبادى آنها در قرآن كريم ، اشاره اى به طبقات بيست و هشت گانه نام ها و عناوين سوره هاى قرآن كريم ، مطالب مورد بحث فصل چهارم است .

326 . ظاهر و باطن كلام الهى از ديدگاه قرآن و سنّت ،محمّد نادرى جهرمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر احمد بادكوبه هزاوه ، استاد مشاور : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، 1380 ، 206 ص . اين تحقيق ، كوششى است در تأييد اين فرضيه كه ظاهر آيات قرآن ، عبارت از معناى آيات و سور قرآن كريم ، و باطن قرآن مقاصد آيات و سور آن است . همچنين ، بيان اين مطلب كه ظاهر و باطن قرآن ، دو ويژگى قرآن كريم است ؛ بنا بر اين ، همسو و هماهنگ با آيات قرآن و روح كلّى حاكم بر آن است و ظاهر و باطن ، در طول يكديگر و مكمل همديگر و هر دو ، مراد خداوند متعال هستند . اين پايان نامه داراى سه فصل است : نخست ، به عنوان مقدمه ، به بررسى معناى دو واژه «ظاهر» و «باطن» در بيان قرآن كريم و احاديث پرداخته است . در فصل اوّل _ كه اساس پايان نامه را تشكيل داده و عهده دار شناخت حقيقت ظاهر و

.

ص: 277

عالم برزخ از ديدگاه قرآن و سنّت،

باطن قرآن است _ افزون بر اثبات باطن ، با گزارش و بررسى احاديث مختلف ، اصطلاحاتى را كه در اين احاديث به كار رفته ، تبيين نموده است . پس از نقد و بررسى احاديث ، در نهايت ، مراد از ظاهر و باطن قرآن را با دلايل كافى اثبات و آشكار كرده است . فصل دوم را به تعريف ظاهر و باطن و جايگاه آن دو ، در فهم و تفسير قرآن اختصاص داده است . برگزيده اى از افكار و انديشه هاى انديشمندان سلف و معاصر در باره ظاهر و باطن قرآن ، وحدت يا كثرت ظاهر و باطن قرآن و رابطه آن دو با يكديگر با استفاده از احاديث و تعابير مفسّران ، جايگاه ظاهر و باطن در تفسير قرآن كريم ، از مطالب اين فصل است . فصل سوم پايان نامه ، اين مطلب را مورد بررسى قرار داده كه واژه هاى «تنزيل» و «تأويل» كه در روايات به چشم مى خورند ، چه رابطه اى با ظاهر و باطن دارند ؟ معانى لغوى و اصطلاحى «تنزيل» و «تأويل» ، بررسى تنزيل و تأويل در بستر قرآن ، و تعابير مفسّرانى كه در باره هم معنايىِ ظهر و بطن با تنزيل و تأويل مطالبى گفته اند را در پايان اين فصل بررسى نموده است .

327 . عالم برزخ از ديدگاه قرآن و سنّت ،على ملك زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام سيّد حسن مصطفوى و حجة الاسلام عبد اللّه نورانى ، 1371 ، 231 ص . نگارنده ، در اين رساله با نگاه درون دينى ، به عالم برزخ توجّه نموده ، و در پى آن بوده تا با كمك آيات و روايات موجود در اين موضوع ، جوانب مختلف حيات انسان را ، پس از مرگ تا قيامت كبرى ، توضيح دهد ، و آن را با مباحث علمى جديد در علم روح شناسى مقايسه نموده است . چهار فصل اين پايان نامه ، در پى بررسى اين موضوع به طور مستقل و جدا از مباحث دنيا و قيامت است ، و اين جريان را به عنوان عالمى غير از دنيا و آخرت معرفى مى كند ؛ عالمى با ويژگى ها و خصوصيات خود ، كه يكى از مراحل سير حيات انسان است . در فصل اوّل ، بحثى را پيرامون شناخت حقيقت انسان عنوان مى كند . آراى دانشمندان

.

ص: 278

عالم غيب و شهود و حدود آنها در آيات و روايات ،

مادى و الهى پيرامون حقيقت انسان ، بررسى علمىِ وجود روح ، بيان وجود روح در قرآن و سنّت ، عناوين بخش هاى فصل اوّل است . در فصل دوم ، تحقيقى پيرامون مسائل مربوط به قبر در قرآن و احاديث دارد . بررسى معنا و مفهوم قبر در احاديث ، شناخت فشار قبر و علل به وجود آوردن آن و احاديثى كه به اين امر خبر داده اند ، بيان احاديثى پيرامون سؤال و پاسخ در قبر ، علت سؤال و جواب در قبر ، افرادى كه مورد سؤال واقع مى شوند و مسائلى كه از آنها سؤال مى شود ، تحليل رواياتى كه از شنيده شدن صداى ميت خبر مى دهد ، تجسم اعمال در قبر ، عواملى كه عذاب قبر را كاهش مى دهد ، ميزان تعلق روح به جسم پس از مرگ و نتايج آن را نيز در اين فصل شرح داده است . تحقيق پيرامون چگونگى حيات انسان پس از مرگ ، در بيان قرآن و احاديث ، موضوع مورد بحث نگارنده در فصل سوم رساله است . بيان نظرات دانشمندان اسلامى پيرامون عالم برزخ ، ادلّه اثبات وجود حيات برزخى در قرآن و احاديث ، شناخت كلّى از عالم برزخ در بيان قرآن و احاديث ، آنچه پس از مرگ در حيات برزخى انسان مؤثر است ، تحقيق پيرامون بهشت و دوزخِ برزخى در قرآن و احاديث ، تعلق گرفتن روح انسان به جسم مثالى در عالم برزخ ، بررسى روابط انسان ها در عالم برزخ و چگونگى ارتباط آنها با اهل دنيا ، تكامل نفوس ناقصه در عالم برزخ ، تجسم ملكات نفسانى در آن عالم ، شفاعت در عالم برزخ را نيز در اين فصل مطرح كرده است . اين محقق ، در فصل پايانى ، تحقيقى پيرامون اعتقاد به حيات پس از مرگ در اديان ديگر دارد كه اين بحث را از نظرگاه آيين يهود و مسيحيت و زرتشت و بودا مورد بررسى قرار داده است .

328 . عالم غيب و شهود و حدود آنها در آيات و روايات ،فاطمه شيخ الرئيس ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1378 ، 223 ص . نگارنده ، در پى زدودن اين فكر نادرست است كه عالم غيب ، ماوراى جهان مادى بوده ، هيچ گونه تماسى با عالم طبيعت ندارد ، و اثبات اين كه عالم غيب در درون همين جهان طبيعت و ممزوج با آن است ، و اين كه وجود غيب در جهان جزو بديهيات عقلى و تجربى است ، و آنچه از آيات و روايات در اين باب ذكر شده ، آن اصل بديهى را تصديق مى كند .

.

ص: 279

عبوديت از ديدگاه قرآن و حديث،

وى ، براى رسيدن به مقصود خود در شش بخش بدين مطلب پرداخته است : در بخش نخست ، كلّياتى در باب «غيب» و «شهود» ، از قبيل بحث لغوى ، و اقسام غيب از ديدگاه مفسّران و محدّثان و عرفا ذكر مى كند . بخش دوم را به بيان محدوده علم غيب اختصاص داده ، به تناسب ، بحث از معجزات و كرامات را پيش كشيده و نگاهى دارد به بحث از ارتباط كارهاى انسان با سرنوشت او در آينده . مقدارى نيز در باره چشم زخم و هيپنوتيزم يا خواب مصنوعى و ساير پديده هاى شگفت مطالبى ارائه مى كند . در بخش سوم ، در دو بخش مجزا ، به بررسى مسئله غيب در آيات و روايات مى پردازد . در چهارمين بخش نيز به معرفى آگاهان به غيب پرداخته ، كه نخست پيامبر صلى الله عليه و آله و امام عليه السلام و علم آنها را در روايات بررسى كرده ، و سپس آياتى كه به طور كلّى ، دلالت بر عصمت رسولان و امامان دارند ارائه نموده است . بعد از آن ، فرشتگان و جنيان و در نهايت ، انسان هاى ديگر را به عنوان آگاهان به غيب معرفى كرده است . در بخش پنجم ، مرز بين غيب و شهود را مشخص نموده ، و سه مرحله براى آن يادآور مى شود كه عبارت است از : احتضار ، مكاشفه و رؤيا . در ششمين بخش ، به بحث از ايمان به غيب پرداخته و در نهايت ، جمع بندى كلّى ارائه نموده است .

329 . عبوديت از ديدگاه قرآن و حديث ،فهيمه مشاور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر غلامحسين تاجرى نسب ، 1380 ، 174 ص . هدف خداوند از خلقت انسان چه بوده؟ معيار بندگى او در چيست؟ افكار و اعمال آدمى بايد بر چه محورى استوار گردد تا انسان كامل و خليفة اللّه شناخته شود؟ رسيدن به پاسخ اين پرسش ها ، هدف پژوهشگر در اين رساله است . روش تحقيق وى نيز بر اساس بررسى نظرات مفسّران ، محققان و دانشمندان بوده ، و بر اجتناب از تطويل ، تأكيد كرده است . در بخش اوّل ، كلّياتى در باره عبوديت ، شامل بررسى معانى «عبد» و «عبوديت» ، بررسى اجمالى عبوديت در قرآن ، معانى عبد و عبوديت در قرآن ، تفاوت عبادت با عبوديت ، توحيد در عبادت ، بررسى موقعيت عبادت و عبوديت در روايات ، و مباحثى چند در باره

.

ص: 280

عبوديت در «نهج البلاغه»،

عبوديت و عبادت با استفاده از روايات ارائه كرده است . بخش دوم ، در باب سيماى عابدان در قرآن است . در اين بخش ، عباد اللّه و عباد الرحمن را توضيح داده ، و مصاديق اين دو واژه را از قرآن يادآور شده است . در بخش سوم ، به تبيين فلسفه عبوديت پرداخته است . اهداف خلقت از نظر قرآن ، كمال بودن عبادت و ايمان براى انسان ، بررسى نظريات مختلف در باره انسان كامل ، از مطالب اين بخش است . در بخش چهارم ، اين مباحث را مطرح كرده است : اقسام و مراتب عبادت و عبوديت ، اسرار عبادات ، شرايط عبادت و عبوديت ، نتايج عبادت و عبوديت .

330 . عبوديت در «نهج البلاغه» ،فاطمه لاجوردى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده ، 1375 ، 222 ص . آيا مقصود از عبادت ، تنها حركات و سكنات و اذكار محدود در موقع برقرار كردن رابطه معمولى با خداوند است عبادتى كه هدف خلقت انسان معرفى شده ، به چه معناست؟ پاسخ اين سؤالات و بررسى آيه شريفه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إلاّ لِيَعْبُدُونِ» و تفسير آن از زبان امام على عليه السلام ، مطالب اين تحقيق را تشكيل مى دهد . نويسنده براى ارائه اين تحقيق ، ابتدا به معناى لغوى «عبوديت» پرداخته و سپس ، معناى اصطلاحى آن را مورد ارزيابى قرار داده است . در بخش دوم ، عبارات نهج البلاغه را با قرآن مجيد تطبيق داده ، و ثابت كرده كه كلام على عليه السلام نشئت گرفته از كلام خداوند است . در بخش سوم ، به عبوديت از بُعد نظرى آن پرداخته ، و پرستش فرشتگان ، ابليس ، پيامبران و انسان را بررسى كرده است . در اين بخش ، نهج البلاغه اساس كار بوده و از قرآن كريم براى اتمام و اكمال مطلب مدد جسته است . در بخش چهارم ، عبوديت در بُعد عملى آن را مطرح نموده ، و به گوشه اى از سيره عملى پيشوايان دين در عبادت پرداخته است . در اين تحقيق ، ضمن بهره گيرى از ساير منابع و كتب ، تفاسير قرآن مجيد و تفاسير نهج البلاغه را مبناى كار قرار داده است .

.

ص: 281

عدالت اجتماعى از ديدگاه امام على عليه السلام ،

عدالت اجتماعى از ديدگاه امير المؤمنين على عليه السلام و سه تن از انديشمندان اجتماعى،

331 . عدالت اجتماعى از ديدگاه امام على عليه السلام ،سيّد محمّد باقر عبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّدعلى مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1380 ، 189ص . مفهوم عينى عدالت و تحقق آن در سيره امام على عليه السلام چگونه است ؟ آيا عدالت ، مفهوم واحد دارد و مكتب هاى گوناگون بدان يكسان نگريسته اند؟ تفاوت آموزه هاى عدالت دينى و غير دينى چيست؟ اينها، سؤالات پاسخ داده شده در اين تحقيق است. اين پايان نامه در هفت فصل فراهم آمده : نگارنده ، در فصل اوّل به ذكر كلّيات مسئله ، فرضيات ، سؤالات اصلى تحقيق ، هدف ها ، روش تحقيق ، سابقه و ضرورت انجام تحقيق پرداخته است . در فصل دوم ، مفهوم عدالت را بررسى كرده ، واژه «عدالت» و واژه هاى مترادف ، عدالت از ديدگاه فيلسوفان قبل از اسلام ، ليبراليسم و ماركسيسم و دانشمندان اسلامى، و در نهايت، در نگاه امير مؤمنان عليه السلام را در اين فصل بررسى نموده است. فصل سوم ، در باره اهمّيّت عدالت اجتماعى است . در فصل چهارم ، به بررسى رابطه حكومت و عدالت اجتماعى پرداخته است . تفاوت ديدگاه امام على عليه السلام با مكاتب ديگر در باره حكومت ؛ عدالت اجتماعى ، فلسفه حكومت اسلامى ؛ عوامل و زمينه هاى عدالت اجتماعى در مردم ، از مطالب مورد عنايت نگارنده در اين فصل است . در فصل ششم ، موانع عدالت اجتماعى را برمى شمارد و در فصل هفتم ، اشاره اى به آثار عدالت اجتماعى دارد .

332 . عدالت اجتماعى از ديدگاه امير المؤمنين على عليه السلام و سه تن از انديشمندان اجتماعى ،حسن حاجى حسينى ، كارشناسى ارشد جامعه شناسى ، مدرسه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر عماد افروغ ، استاد مشاور : حجة الاسلام حميد پارسانيا ، 1381 ، 279 ص . هدف اين تحقيق ، تبيين ديدگاه حضرت امير عليه السلام در باره مقوله عدالت اجتماعى است ، و اين كه اسلام به عنوان يك دين كامل ، از چه منظرى به عدالت مى نگرد ، و هدفش از

.

ص: 282

عدالت در نگرش و روش سياسى امام على عليه السلام ،

تحقق عدالت اجتماعى چيست؟ و چگونه و با چه رهيافتى آن را محقق مى كند؟ براى رسيدن به اين هدف ، نخست مقايسه اى بين عدالت اجتماعى در اسلام با عدالت اجتماعى از منظر ديگر انديشمندان ، انجام داده كه به صورت توصيفى _ درونى ، با استفاده از روش كتاب خانه اى صورت گرفته است . اين رساله ، از شش فصل سامان يافته است : فصل اوّل ، در باره كلّيات تحقيق است : طرح مسئله ، اهمّيّت مسئله ، ضرورت تحقيق ، اهداف تحقيق ، سؤال هاى اساسى تحقيق ، مشكلات تحقيق ، روش تحقيق و پيشينه تحقيق . فصل دوم ، در باره عدالت اجتماعى از ديدگاه افلاطون است . فصل سوم ، عنوان عدالت اجتماعى از ديدگاه ژان ژاك رو سو نام دارد . در فصل چهارم ، عدالت اجتماعى از ديدگاه جان راولز را بررسى كرده است . در فصل پنجم ، ديدگاه اميرمؤمنان ، على عليه السلام در باب عدالت اجتماعى را توضيح داده است . سرانجام ، در فصل ششم ، به جمع بندى ، و نتيجه گيرى بحث هاى مطرح شده در فصل هاى قبلى پرداخته است .

333 . عدالت در نگرش و روش سياسى امام على عليه السلام ،على اكبر عليخانى ، دكترى انديشه سياسى ، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى ، استاد راهنما : دكتر سيّد مصطفى محقق داماد ، استادان مشاور : آية اللّه عباسعلى عميد زنجانى و دكتر رضا داورى ، 1381 ، 428 ص . نگارنده ، اين پايان نامه را در سه فصل سامان داده است : در فصل اوّل ، با عنوان عدالت در تاريخ انديشه ها ، ضمن تبيين مفهوم «عدالت» و مترادف هاى آن در قرآن ، عدالت در انديشه سياسى غرب ، عدالت در انديشه سياسى متقدمان مسلمان ، و عدالت در انديشه سياسى متأخران مسلمان را مورد بحث قرار داده است . در فصل دوم ، به تبيين مبانى نظرى و عملى عدالت ، در روش و نگرش حضرت على عليه السلام پرداخته است .

.

ص: 283

عدل از ديدگاه آيات و روايات و فقه در ابواب مختلف از نظر شيعه،

مبانى عدالت الهى ، مبانى مفهوم عدالت ، مبانى برابرى طلبانه عدالت ، مبانى عدالت سياسى ، و مبانى عدالت در حوزه نخبگان سياسى ، مباحث اساسى اين فصل را تشكيل مى دهد . در فصل سوم ، با عنوان مفاهيم پيرامونىِ عدالت سياسى ، مفاهيم انصاف ، حق ، صداقت ، مصلحت عمومى ، و وجود را در روش و نگرش حضرت على عليه السلام مورد بحث قرار داده است. چيستى انصاف ، انصاف سياسى ، و انصاف اقتصادى ، سه بحث عمده اين فصل را تشكيل مى دهند . مبانى انصاف سياسى و انصاف اقتصادى را نيز ذيل هر كدام از مباحث مورد بحث قرار داده است .

334 . عدل از ديدگاه آيات و روايات و فقه در ابواب مختلف از نظر شيعه ،عبد المحمّد رستاد ، كارشناسى ارشد فقه و مبانى حقوق ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر عباسعلى معادخواه ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 215ص ، دست نويس . مطرح كردن سؤالاتى از اين قبيل : آيا عدالت ، تنها حسن ظاهر است يا ملكه يا امور ديگر؟ آيا لسان آيات و روايات ، در زمينه عدالت مساوى است؟ آيا عدالت قابل زوال است؟ و پاسخ به آنها ، مطالب مورد بحث در اين تحقيق را تشكيل مى دهد. اين رساله ، هشت فصل دارد : فصل اوّل _ كه با مقدمه اى آغاز شده _ ، به تاريخچه مطالعاتى ، توضيح اصل مسئله و پرسش هاى مطرح شده در بحث ، و اهمّيّت مطالعاتى در اين بحث پرداخته ، و در پايان ، به تعريف چند اصطلاح در اين موضع پرداخته است. فصل دوم ، مربوط به مرور مطالعاتى و سير مطالعه محقق در موضوع مورد نظر را يادآور مى شود . در فصل سوم ، روش تحقيق ، رسش تحقيق ، طرح و فنّ تحقيق و طرح تحليلى اين بحث بيان شده است . فصل چهارم ، بيان اهمّيّت عدل از نظر آيات و روايات است كه در آن ، محقق بر آن است تا با بهره گيرى از آيات و روايات ، ارزش و اهمّيّت عدل را _ كه يكى از امور موافق فطرت و زندگى انسان است _ مورد بررسى قرار دهد ، تا لطافت و شيرينى حيات ، در

.

ص: 284

عزت از ديدگاه آيات و روايات،

سايه گسترش عدل معلوم شود ، و در صورت سلب عدالت مشخص گردد كه چه مشكلات و مصائبى دامنگير زندگى بشريت خواهد شد. فصل پنجم ، در باب نظريات سه گانه فقهاى شيعه در مورد عدل است . فصل ششم ، در باره مروت است . چون بسيارى از فقها ، مروت را در معناى عدالت شرط دانسته اند ، در اين فصل كوشيده تا معناى مروت را از ديدگاه فقهاى شيعه بررسى كند . در فصل هفتم ، به مناسبت ، سعى نموده گناهان كبيره را ، كه موجب سلب عدالت از فرد مى گردند ، و همچنين آيات ، روايات و اخبارى را كه در همين زمينه وارد شده است ، مورد بحث و بررسى قرار دهد . فصل هشتم ، در باب لسان آيات و روايات در مسئله عدل است . اين فصل ، در صدد كاوش در مورد اين پرسش است كه آيا لسان آيات و روايات ، در زمينه عدل در تمام موارد يكسان است يا اين كه مسائل و موضوعات فقهى ، اهم و مهم دارد و در هر مورد متفاوت است .

335 . عزت از ديدگاه آيات و روايات ،عبد المحمّد جعفرى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1377 ، 163 ص . اين پژوهش ، بررسى موضوع عزت خداى متعال ، عزت انسان ، و پيدا كردن راه كارهايى است كه باعث عزت و سرافرازى انسان در زندگى دنيا و آخرت مى شود . در اين جهت، از روش نمونه گيرى افراد از نظر تعداد، جنس و غيره استفاده شده است. اين پايان نامه ، داراى چهار فصل و چند بخش مختلف است : در فصل اوّل ، به بررسى معناى «عزت» از نظر لغوى و اصطلاحى پرداخته ، و ضمن بيان توضيح معانى و مشتقات «عزت» ، و علت به وجود آمدن عزت ، به نقطه مقابل عزت كه ذلت است اشاره نموده نموده ، و تفاوت عزت با قدرت ، و عزت با كرامت را توضيح داده است . فصل دوم ، در باره عزت از ديدگاه قرآن مجيد است . حقيقت عزت ، اقسام عزت ، اهمّيّت عزت مؤمن ، موجبات عزت و ذلت ، عزت از نظر مشركين ، آثار عزت ، منشأ و عوامل عزت در قرآن ، نقش خدا در عزت و ذلت انسان ، جبر و اختيار ، منشأ عزت

.

ص: 285

عصمت ائمه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل،

مسلمين ، درخواست عزت و راه وصول به عزت ، عزت بارى تعالى ، رابطه عزت و قدرت الهى و مغفرت ، رابطه خشيت از خدا با غفران و عزت حق ، از ديگر عناوين مورد بحث نگارنده ، در بخش هاى اين فصل است . در فصل سوم ، نگارنده به بحث كرامت در قرآن پرداخته ، ضمن بيان معناى كرامت و اشتراكش با عزت توضيح موانع رسيدن به اين دو ، و محوريت تقوا در بحث عزت و كرامت ، نسبت تواضع را با عزت و ذلت شرح داده و سپس ، مفهوم تواضع و حد و مرز آن ، و تواضع ممدوح و مذموم را بررسى نموده است . فصل چهارم ، از دو بخش تشكيل يافته ، كه عبارت اند از : عزت از ديدگاه روايات ، عزت نفس در شخصيت حضرت سيّد الشهداء عليه السلام و ديگر مؤمنان ؛ و بررسى موضوع عزت در ادعيه ، كه طلب عزت در ادعيه را كه با تسليم در مقابل خداوند به دست مى آيد ، را شرح داده است .

336 . عصمت ائمه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل ،محسن ابراهيمى ، كارشناسى ارشد مدرسى الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر مصطفى محقق داماد ، [بى تا] ، 221ص. موضوع رساله ، عصمت امامان شيعه عليهم السلام در آيينه عقل و نقل است . نگارنده ، در بخش عصمت در آينه عقل ، مباحثى همچون معقول بودن اين باور دينى و ايمانى و سازوارى آن با بشريت ، ابعاد و مراتب آن ، رابطه عصمت با اختيار و منشأ اختيارى آن و منشأ جبرى پنداشتن اين عقيده و پيامدهاى آن و در نهايت ، دلايل عقلى عصمت را مطرح نموده است . وى ، در بخش عصمت در آينه نقل ، اين تفكر را بر قرآن و سنت پيامبر و اخبار معصومان عليهم السلام ، بدون تفاوت بين ادلّه اثبات گر و نافى عصمت عرضه كرده ، سپس نتيجه اين عرضه را بيان داشته است . وى ، در روش عقلانى و نقلى به كار گرفته شده در پژوهشِ خود ، تنها از روش توصيفى استفاده نكرده ، بلكه روش تحليلى نقدى ، مد نظر ايشان بوده است . اين پژوهش ، شامل پيش گفتار و سه بخش است : در پيش گفتار، موضوع ، روش ، پيشينه ، پيش فرض ها ، دشوارى ها و نوآورى هاى پژوهش بيان شده است .

.

ص: 286

عقل و كاربرد آن در قرآن و حديث،

در بخش اوّل _ كه خودْ مشتمل بر دو فصل است _ از حقيقت و چيستى عصمت و تاريخچه آن بحث شده ، و پس از بيان معناى لغوى ، به معناى اصطلاحى آن از ديدگاه متكلمان اشاعره ، عدليه ، و حكما اشاره كرده است . در فصل دوم ، از عقيده به عصمت در چهار دين الهى زرتشت ، يهود ، مسيحيت و اسلام سخن گفته ، تا روشن گردد كه اين عقيده ، ساخته و پرداخته شيعيان نيست. در بخش دوم ، عصمت را بر عقل عرضه كرده و مباحث آن را در چهار فصل سامان داده است . امكان و سازگارى عصمت با بشريت ، ادلّه منكران عصمت ، ابعاد و مراتب عصمت امامان و اقوال انديشمندان شيعه در اين زمينه ، عصمت و اختيار و رابطه اين دو با هم ، و دلايل عقلى عصمت ، از مباحثى است كه آن را مورد كاوش قرار داده است . در بخش سوم ، عصمت را بر آيينه نقل عرضه كرده و در سه فصل ، به بحث در باره آن پرداخته است . عصمت امامان از ديدگاه قرآن ، عصمت از ديدگاه اخبار و روايات ، و پرسش ها و پاسخ ها ، در اين بخش مورد بررسى و نقد قرار گرفته است.

337 . عقل و كاربرد آن در قرآن و حديث ،محسن احتشامى نيا ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1380 ، 284 ص . هدف نگارنده ، دستيابى به ديدگاه اسلام در باره كاربرد عقل در متون قرآن و حديث است . در اين جهت ، رساله خود را در سه بخش سامان داده است : بخش اوّل ، واژه «عقل» را در لغت و اصطلاح توضيح مى دهد ، و از كتاب هايى چون العين خليل بن احمد فراهيدى و المعجم الوسيط استفاده نموده است. سپس ، خلاصه مطالب گفته شده را در چهار قسمت ، به شكل جدول بيان كرده ، تا خواننده بدون مطالعه فصل قبلى ، به نتيجه تتبع دست پيدا كند . اين جدول ها ، شامل معانى متفاوت عقل ، فعل «عَقَلَ» و معانى آن ، واژه هاى «عقل» در ابواب ثلاث مزيد و هم خانواده ها و معانى آنها در قرون متوالى هستند. سپس ، نظرات برخى مفسّران معروف اسلامى ، چه سنّى معتزلى و اشعرى و چه عالم شيعى را ، آورده و قول نهايى در اين باره را بيان كرده است. تعاريف اصطلاحى عقل و تقسيمات آن ، و نيز خلاصه جدول گونه اين موارد ، به همراه نظرات صدرالمتألهين شيرازى ، در ادامه بحث آمده است .

.

ص: 287

علّامه مجلسى و «بحار الأنوار»،

در بخش دوم ، با استفاده از تفاسير مختلف شيعى و سنّى ، كه در قرن هاى مختلف به نگارش درآمده اند ، تمامى 49 آيه اى را كه واژه «عقل» در آنها به كار رفته ، توضيح داده و تفسير آن را به تفصيل نگاشته است . در ادامه اين فصل ، جمع بندى مطالب گفته شده را به اختصار و اجمال بيان كرده و سه نكته اساسى در اين باب طرح نموده است . در بخش سوم (آخرين بخش رساله) به كاربرد عقل در روايات توجّه داده ، و در طى فصول و مباحثى ، اين بحث را سامان داده است . درپايان رساله نيز حديث معروف جنود عقل و جهل را آورده ، و نظر اسلام و تشيع را در باره عقل توضيح داده است .

338 . علّامه مجلسى و «بحار الأنوار» ،ابوالفضل والازاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1382 ، 189 ص . اين اثر ، در پنج فصل فراهم آمده است : نگارنده ، پس از بررسى هايى در باره شخصيت علمى _ اجتماعى علّامه مجلسى رحمه الله ، به بررسى حسب و نسب اين علّامه بزرگوار و مشايخ و شاگردان وى ، و معرفى آثار و تأليفات وى پرداخته است . همچنين ، ضمن بررسى برخى انتقادهاى وارد شده در باره ايشان ، به ارائه گزارشى در باره بحار الأنوار پرداخته است ؛ از جمله ، انگيزه و اسلوب تأليف ، بررسى توضيحات ذيل روايات ، و برخى ويژگى ها ، و انتقادات طرح شده در باره آن . تأملى در مصادر بحار الأنوار ، گزارشى مفصّل از مقدمه اين كتاب ، دسته بندى منابع توسط علّامه مجلسى ، تبيين موضوع مصادر ، و روش علّامه مجلسى رحمه الله در معرفى مصادر ، از بحث هاى مطرح شده در فصل ديگر است . در فصل بعد نيز به بررسى جايگاه فقه الحديث ، در كتاب بحار الأنوار پرداخته است . بحث هاى مطرح شده در اين فصل نيز عبارت اند از : هدف از شرح احاديث ، دسته بندى شروح حديثى بحار الأنوار ، ويژگى شرح هاى علّامه مجلسى بر احاديث بحار الأنوار ، و روش هاى فقه الحديثى ايشان در اين كتاب . در پايان نيز مرورى دارد بر اهمّ ويژگى هاى بحارالأنوار وچند ديدگاه درباره كتاب.

.

ص: 288

علل انحراف جنسى در بين جوانان و ارائه راه كارهاى قرآنى و حديثى،

علل انحطاط و بى ثباتى حكومت ها در «نهج البلاغه»،

339 . علل انحراف جنسى در بين جوانان و ارائه راه كارهاى قرآنى و حديثى ،مهدى خدادادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر جعفر نكونام ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على تجرى ، 1381 ، 139ص . بررسى علل انحرافات جنسى جوانان ، و معرفى راه كارهايى براى پيشگيرى از انحرافات جنسى جوانان و مبارزه با آنها ، در قرآن و روايات ، موضوع بحث اين پايان نامه است . نگارنده ، تحقيق خود را در چهار فصل ، ارائه نموده است : در فصل اوّل ، به بيان كلّيات تحقيق ، از قبيل تاريخچه مطالعات ، بيان مسئله ، پرسش هاى تحقيق ، اهداف مطالعاتى ، حدود مطالعاتى ، و اهمّيّت مطالعاتى پرداخته است . در فصل دوم ، نه مورد مصاحبه با جوانانى كه دچار فساد جنسى شده اند ، گزارش كرده است . دسته بندى علل و پيامدهاى مواردِ نه گانه گزارش ها ، مطالب فصل سوم را تشكيل داده است. در فصل چهارم _ كه بخش تحقيقات كتاب خانه اى اين پژوهش است _ راه هاى پيشگيرى از فسادهاى جنسى و مبارزه با آنها را كه در گزارش ها ذكر كرده ، در چند بخش بيان نموده است . سالم سازى محيط خانواده ، و بهسازى رفتار والدين در خانواده را ، به عنوان مهم ترين عوامل تأثيرگذار در تربيت جوان ، در دو بخش ، سالم سازى محيط اجتماعى ، و كنترل عوامل محرك فرهنگى و اجتماعى را به عنوان مباحث مهم در پيشگيرى از انحرافات جنسى جوانان و مبارزه با آنها ، در دو بخش ديگر ، مورد ارزيابى قرار داده است .

340 . علل انحطاط و بى ثباتى حكومت ها در «نهج البلاغه» ،حسن سلامى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر على اصغر حلبى ، اساتيد مشاور : دكتر كاووس سيّد امامى ، حجة الاسلام محمّد دشتى ، 1374 ، 196 ص . در پاسخ به اين سؤال كه اساس سلامت و ثبات حكومت و علل عمده انحطاط و نااستوارى آن كدام است؟ نويسنده ، به طور كلّى ، دو مسئله مهم را مورد بررسى قرار داده

.

ص: 289

علل تدليس در حديث،

است : اوّل ، حكومت از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام ؛ دوم ، علل انحطاط و بى ثباتى آن . در قسمت اوّل ، به مباحث ضرورت حكومت و در قسمت دوم ، به برخى علل انحطاط و بى ثباتى حكومت ها ، كه از ديدگاه امير المؤمنين عليه السلام به سه دسته اجتماعى ، سياسى و اقتصادى تقسيم مى شود ، و در باره هر يك از اين علل و تأثيرات آنها ، مشروحا بحث نموده است . اين پايان نامه ، از چهار فصل فراهم آمده است : نگارنده ، در فصل اوّل با عنوان حكومت در نهج البلاغه ، ضمن بررسى ضرورت وجود حكومت در بين جوامع ، و بررسى نظرات برخى انديشمندان غربى و اسلامى در اين زمينه ، ديدگاه امير مؤمنان را در باب اين ضرورت متذكر شده ، و با بررسى علت وجود حكومت و وظيفه حكومت در قبال مردم ، ويژگى ها و صفات حاكم را برشمرده است . وى ، در فصل دوم به بيان علل اجتماعىِ انحطاط و بى ثباتى حكومت ها پرداخته ، و عمده اين علل را چهار علت مى داند كه عبارت اند از : بى عدالتى و ظلم ، جهل به تاريخ ، فقر و تهيدستى افراد اجتماع ، تفرقه و تشتت ، و پيرامون هر كدام نمونه هايى عينى از تاريخ و منابع روايى ذكر كرده است . فصل سوم ، در باره علل سياسى انحطاط و بى ثباتى حكومت هاست ؛ عواملى چون : عدم نظارت بر حكمرانان ، خودمحورى حكمرانان ، بدرفتارى حكمرانان با مردم . نگارنده ، در فصل چهارم اشاره به علت ديگرى از علل انحطاط و بى ثباتى حكومت ها كرده ، كه علل اقتصادى است . اخذ ماليات ، بدون عمران كشور و حيف و ميل بيت المال ، از عوامل عمده در اين زمينه است .

341 . علل تدليس در حديث ،پرويز رستگار جزى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و على اكبر غفارى صفت ، 1381 ، 503 ص . آيا به جوامع روايى مسلمانان ، مشكل تدليس راه يافته است؟ علل تدليس در جوامع روايى اهل سنّت كدام است؟ علل بر كنارى جوامع روايى شيعى از تدليس چيست؟ به عبارتى ديگر ، بررسى علل و زمينه هاى راهيابى تدليس به صحاح شش گانه اهل سنّت ، و آشكار كردن و اثبات اعتبار و سلامت حديث شيعه ، از جمله اهداف اين تحقيق است . نگارنده اين پايان نامه ، پس از تعريف تدليس ، انواع و حكم آن ، گردآورى نام مدلّسان و

.

ص: 290

علل و عوامل عزل و نصب كار گزاران در «نهج البلاغه»،

علم غيب از ديدگاه آيات و روايات،

نشان دادن نمونه هاى حديث هاى مدلّسى كه در نخستين جلد هر يك از صحاح ششگانه درج شده اند ، علل و زمينه هاى راهيابى تدليس به اين كتاب ها ، و سپس علل و زمينه هاى بر كنارى كتب چهارگانه شيعه را از نارسايى ياد شده ، بررسى نموده است . نتيجه اى كه از بحث هاى خود مى گيرد اين است : با وجود عنايت تدوين كنندگان روايات به سلامت حديث ، احاديث مسلمانان داراى مشكل تدليس است ، و نقش حكومت ها در ممنوعيت نقل حديث و اقبال عمومى مسلمانان به نقل حديث پس از لغو ممنوعيت ، حديث اهل سنّت را داراى مشكل تدليس كرده است . همچنين ، حضور مستمر امامان شيعه عليهم السلام و پايبند نبودن شيعه به ممنوعيت نقل حديث ، روايات آنان را از مشكل تدليس بر كنار داشته است .

342 . علل و عوامل عزل و نصب كار گزاران در «نهج البلاغه» ،سيّد تنوير حسين زيدى ، كارشناسى ارشد فقه و معارف اسلامى ، مدرسه عالى فقه و معارف اسلامى ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر محمّد مهدى باباپور ، 1384 ، 207 ص . نگارنده ، در اين تحقيق توصيفى _ تحليلى در پى بررسى اين مطلب است كه از نظر نهج البلاغه ، چه ملاك هايى براى نصب و عزل كارگزاران امام عليه السلام بوده ، است ، ملاك تا بدين وسيله ، گوشه اى از سيره حكومتى امام عليه السلام در بخش كارگزاران شناخته شود ، و راه كارهايى براى مسئولان حكومتى و غيرحكومتى مشخص گردد . وى ، اين رساله را در مقدمه و سه بخش سامان داده است : در بخش اوّل ، به كلّيات بحث اشاره نموده كه مشتمل بر چهار فصل ، از مفهوم عزل و نصب و كارگزار ، و تقسيم كارگزاران به ابقاشدگان و معزول شدگان بحث كرده است . در بخش دوم ، ملاك هاى نصب را در سه مقوله مطرح كرده است . در بخش سوم ، ملاك هاى عزل كارگزاران را مطرح و در باره آنها بحث نموده كه عبارت اند از : فساد اخلاقى و اجتماعى ، فساد مالى ، ناكارآمدى .

343 . علم غيب از ديدگاه آيات و روايات ،اميرحسين شاهنوش فروشانى ، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّدحسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و حجة

.

ص: 291

علم لدنى در قرآن و حديث،

الاسلام رضا استادى ، 1371 ، 187ص . اثبات مطالبى از قبيل اين كه آيا اطلاع از حوادث و رويدادهايى كه در آينده به وقوع مى پيوندد ، امكان پذير است؟ وآيا مى توان با غيب ارتباط برقرار ساخت وآنچه نسبت به ديگران ، غيب است را مشاهده نمود؟ از مسائل مورد بحث و بررسى در اين پايان نامه است . نگارنده ، پايان نامه خود را در چهار بخش سامان داده است : در بخش نخستين ، معناى لغوى و اصطلاحى «غيب» را بيان داشته ، و پس از شرح اقسام غيب و تعيين قسمِ مورد بحث ، نظرشمارى از دانشمندان را در اين زمينه بازگو كرده است . در بخش دوم ، ابتدا شيوه علم پيامبر و امام را توضيح داده ، و سپس با ذكر دلايل نافيان و مثبتان علم غيب ، آثار بارز علم غيب در امامان و پيامبر را شرح داده است . بخش سوم را به توضيح راه هاى دستيابى به غيب ، براى غير امام و پيامبر اختصاص داده است . راه هاى دستيابى عبارت اند از : راه هاى رحمانى ، كه در آيات قرآن و روايات به آنها اشاره شده ؛ و راه هاى شيطانى ، كه از دايره شرع و دين خارج است ، مثل راه هايى كه برخى مرتاض ها مى روند . در بخش چهارم (بخش پايانى رساله) ، به اين مطلب پرداخته كه ايمان به غيب ، شامل ايمان به چه امورى است؟ و اين كه مى گوييم ايمان به غيب از صفات بندگان ويژه خداست ، شامل ايمان و اعتقاد به چه امورى مى شود؟

344 . علم لدنى در قرآن و حديث ،زهره سادات ميرترابى حسينى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد كاظم شاكر ، استاد مشاور : دكتر عبد اللّه محمّدى اصفهانى ، 1378 ، 180 ص . پى بردن به اين كه علم لدنى چيست و متعلَّق آن كدام است؟ راه وصول به آن چيست؟ و چه كسانى از آن بهره مند شده يا مى شوند؟ هدف نگارنده ، از ارائه اين تحقيق است . اين رساله ، شامل مقدمه ، سه فصل و خاتمه است : نگارنده ، در مقدمه با طليعه قراردادن آياتى از سوره علق ، علم لدنى را تعريف كرده ، و حدود و ابعاد مسئله را روشن ساخته است . سپس ، با بيان اين مطلب كه چون گاهى

.

ص: 292

علم و جهل در «نهج البلاغه»،

متعلّقِ علم لدنى، از امور غيبى است به بررسى موضوعاتى در رابطه با علم غيب پرداخته و به تناسب موضوع ، در باره وحى ، الهام و تحديث نيز اشاراتى دارد . فصل اوّل ، در باره حقيقت علم و اقسام آن است . در اين فصل ، عناوينى چون معناشناسى «علم» در لغت و اصطلاح و كاربردهاى آن ، واژه هاى معادل ، كيفيت حصول و ابزارهاى شناخت علم به چشم مى خورد . فصل دوم ، در باب حقيقت علم لدنى است . در اين فصل ، با تحقيقى در آيه شريفه 65 سوره كهف و بيان مفسّران در باره علم لدنىِ حضرت خضر عليه السلام ، مبحث را آغاز نموده ، در بخش هاى بعدى ، علم لدنى در كلام معصومان عليهم السلام و در اصطلاح عرفا ، تعريف علم لدنى ، علم غيب و اقسام آن ، علم غيب در قرآن ، طرق اخذ علوم غيبى و منابع و مآخذ علم غيب را معرفى نموده است . فصل سوم رساله ، با عنوان كلّىِ بهره مندان از علم لدنى ، آغاز شده است . در اين فصل ، و ديدگاه در باره علم لدنى را توضيح مى دهد . يكى ، اين كه باب الهام و اشراق مسدود نبوده ، پس همگان با احراز صلاحيت هاى لازم مى توانند از اين راه به معارفى دست يابند . ديدگاه دوم ، اين كه برخى با تكيه بر غير اكتسابى بودن علم لدنى ، منكر وجود هر نوع مقدمات و شرايط براى تحصيل آن و بالتبع ، منكر امكان دستيابى به چنين موهبتى براى عموم هستند ، كه با بررسى استدلالات اين ديدگاه ، مصاديقى در رد اين مدعا بيان مى كند . خاتمه رساله ، جمع بندى مباحث موجود است ، كه با عناوينى چون : علم لدنىِ افاضى ، غير اكتسابى و حضورى است ؛ علم لدنى ، عارى از محدوديت ها و معايب علومِ كسبى است ؛ علم لدنى ، با فضيلت و كرامت است ؛ متعلَّق علم لدنى ، گاه از امور غيبى و گاه از مشهودات است و ... رساله را پايان مى دهد .

345 . علم و جهل در «نهج البلاغه» ،ميرحسين ضيايى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، استاد راهنما : دكتر فياض صابرى ، استاد مشاور : دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى ، [بى تا] ، 225 ص . در اين رساله ، از چيستى ، امكان ، اقسام ، ابراز و منابع علم و معرفت ، و علم شناسى در نهج البلاغه ، و علم مطلوب ، و ضرورت استفاده از علم ، و آفات و بركات علم بحث نموده است . آن گاه ، به علم الهى و علم غيب پرداخته ، و در آخر نيز از جهل و پيامدهاى

.

ص: 293

علوم قرآنى در كلام امام على عليه السلام ،

آن ، بر اساس نهج البلاغه ، سخن گفته است . «علم» در لغت و اصطلاح و روايات (عموما) و نهج البلاغه (خصوصا) ، حقيقت علم در كلام حضرت امير عليه السلام ، علم و معرفت ، علم و حكمت ، و حكمت در كلام حضرت امير عليه السلام ، از مطالب فصل اوّل است . در فصل دوم ، در باب امكان علم ، اين امكان را در نهج البلاغه بررسى نموده ، و به واقعيت بودن علم و نقد خيال پرستى و دگماتيسم و اصالت علم پرداخته است . اقسام علم ، مطالب فصل سوم را تشكيل مى دهد ، كه به تقسيم وى علم يا مطبوع است يا مسموع. علم مطبوع، همان صنعت چاپ و علم مسموع ، علم عقلى است . وى ، در فصل بعد به معرفى ابزار معرفت مى پردازد كه عبارت است از : حس ، عقل ، قلب و فطرت . منابع معرفت را هم كه عبارت است از : خداوند ، قرآن ، رهبران الهى ، طبيعت و تاريخ ، در فصل پنجم بررسى نموده است . در فصل ششم ، به بحث علم شناسى پرداخته است . جايگاه و ضرورت استفاده از علم ، ارتباط علم و عمل ، آفات علم ، آثار و بركات علم، علم الهى، و علم غيب، مطالب بحث شده در فصل هاى هفتم تا سيزدهم است. در آخرين فصل نيز به بحث و بررسى واژه «جهل» پرداخته و آن را از زواياى گوناگون مورد مطالعه قرار داده است .

346 . علوم قرآنى در كلام امام على عليه السلام ،طاهره باقرى منش ، كارشناسى معارف اسلامى و تبليغ ، مركز آموزش خواهران دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم (جامعةُ الزهراء) ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على رضايى اصفهانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد جواد سعدى ، 1380 ، 189 ص . رسيدن به پاسخ اين پرسش ها كه چه مسائلى در زمينه علوم قرآنى ، در كلام حضرت على عليه السلام وجود دارد؟ مفاهيم اساسىِ علوم قرآنى ، در ديدگاه امام على عليه السلام چگونه تبيين وبررسى شده است؟ وديدگاه امام عليه السلام باديدگاه نويسندگان معاصر ، چگونه قابل تبيين و بررسى است ؟ هدف نگارنده در اين تحقيق است . در مقدمه ، به بررسى مفاهيم اساسى علوم قرآن ، چون وحى ، قرآن ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه ، تأويل ، خاص و عام ، مطلق و مقيد ، مجمل و مبين ، پرداخته است . بخش اوّل آن ، شامل سه فصل است :

.

ص: 294

عوامل انحراف انسان از ديدگاه «نهج البلاغه»،

تعريف علوم قرآنى از ديدگاه هاى گوناگون و سير تدوين آن بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ؛ نگاهى گذرا به شناخت نهج البلاغه ؛ دور نمايى كوتاه از شخصيت امام على عليه السلام با عناوينى چون : مولود كعبه ، نام و القاب آن حضرت ، فضايل و مناقب على عليه السلام ، على عليه السلام در قرآن ، على عليه السلام در احاديث نبوى ، على عليه السلام از زبان على عليه السلام ، امام على عليه السلام از ديدگاه دانشمندان شيعه ، امام على عليه السلام از ديدگاه دانشمندان اهل سنّت ، از بحث هاى اين بخش است . در بخش دوم ، شامل نه فصل ، نگارنده در هر فصل ، به يكى از مفاهيم علوم قرآنى ، از ديدگاه امام على عليه السلام پرداخته ، كه در پايان هر فصل ، ديدگاه بعضى از صاحب نظران علوم قرآن را نيز به عنوان مقايسه و بررسى مباحث گفته شده ، مطرح نموده است . در خاتمه و نتيجه ، به اين رهيافت رسيده كه چون قرآن مشتمل بر آيات ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه ، عام و خاص ، مطلق و مقيد ، مجمل و مبين ،... است ، سخنان امام على عليه السلام و ديگر ائمه عليهم السلام نيز طبق روايات رسيده ، مشتمل بر اين گونه مفاهيم است ، و چون على عليه السلام ناطق قرآن و ممثل قرآن است ، در كتاب نهج البلاغه ، به تقسيم علوم قرآن و توضيح آنها پرداخته است .

347 . عوامل انحراف انسان ازديدگاه «نهج البلاغه» ،سميه شاهرخى شهركى ، كارشناسى علوم قرآنى ، دانشكده علوم قرآنى قم ، استاد راهنما : آقاى اسماعيل جهان بين ، 1383 ، 166 ص . محقق رساله ، در نظر دارد تا از طريق بررسى سخنان مولاى متقيان ، حضرت على عليه السلام ، به اين سؤال پاسخ دهد كه از ديدگاه نهج البلاغه ، چه عواملى بر انحراف انسان ازمسير هدايت ، مؤثر است؟ نگارنده ، تحقيق خود را در دو فصل كلّى تنظيم كرده است : در بخش اوّل از فصل اوّل ، با عنوان انسان شناسى از ديدگاه مكاتب مختلف جامعه شناسى ، آرا وانديشه هاى ساير مكاتب را در باره انسان مورد بررسى قرار مى دهد . در بخش دوم اين فصل ، با عنوان انسان شناسى از منظر اسلام ، ديدگاه هاى انديشمندان اسلامى را بررسى مى كند . فصل دوم اين تحقيق ، با عنوان عوامل انحراف انسان از ديدگاه نهج البلاغه ، مشتمل بر پنج بخش است : بخش اوّل را با عنوان عوامل فرهنگى انحرافِ انسان ، به بررسى عوامل فرهنگى

.

ص: 295

عوامل انقراض امت ها در قرآن و «نهج البلاغه»،

تأثيرگذار بر رفتار انسان ، از منظر نهج البلاغه اختصاص داده است . بخش دوم اين فصل را با عنوان عوامل فكرى _ عقيدتى انحراف انسان ، به موضوع تأثير پيشينه هاى ذهنى و باورها و اعتقادات بر رفتارهاى انسانى اختصاص داده است . در بخش سوم اين فصل ، كه داراى عنوان عوامل اجتماعى انحراف انسان است ، عوامل و محرك هاى اجتماعىِ تأثيرگذار بررفتار انسان را مورد تجزيه و تحليل قرار داده است . در بخش چهارم ، عوامل سياسى انحراف را بررسى كرده است . در بخش پنجم ، عوامل اقتصادى مؤثر در انحراف انسان ، با استناد به احاديث نهج البلاغه مورد اشاره قرار گرفته است . در قسمت پايانى اين تحقيق ، همانند ساير گزارش هاى تحقيقى ، بحثى با عنوان جمع بندى و نتيجه گيرى را گنجانده است .

348 . عوامل انقراض امت ها در قرآن و «نهج البلاغه» ،نصرت اللّه جمالى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه مصطفى محقق داماد ، استاد مشاور : دكتر عبد اللّه محمّدى ، 1378 ، 216 ص . اين تحقيق ، يك بحث جامعه شناختى و روان شناختى اجتماعى ، براى مسائل حكومتى است كه در آن ، راه هاى مبارزه با سقوط و فروپاشى امت اسلامى را تفسير مى نمايد . نگارنده ، بحث خود را در دو بخش عمده تدوين نموده است : بخش نخست را پيرامون واژه هاى «عوامل» ، «امت» ، و «انقراض» و واژه هاى جايگزين آنها آورده است . در بخش دوم ، سيزده عامل فروپاشى و سقوط حكومت ها و جوامع را بيان مى كند و هر عامل را با ارائه نظريه و استنساخ نهايى همراه كرده ، در ضمن آيات و روايات ، مورد تحليل وبررسى قرار داده و هر كجا لازم به برداشت جداگانه بوده ، ذكر كرده است. عوامل مذكور عبارت اند از : عدم اطاعت از رهبرى ، ظلم و بى عدالتى ، ترك جهاد ، تفرقه و اختلاف ، استبداد به رأى ، دنيا گرايى سران امت ، عبرت نگرفتن از انقراض امت هاى پيشين ، فقر و تهيدستى ، برخورد ناشايسته ، انداختن بارسنگين بر دوش مردم ، جلوگيرى از حق وگرايش به باطل ، عدم شناخت حق ازباطل ، و دورشدن از رحمت خداوند .

.

ص: 296

عوامل تحكيم و تخريب خانواده در قرآن و حديث،

عوامل و تئورى هاى تغييرات فرهنگى در «نهج البلاغه»،

349 . عوامل تحكيم و تخريب خانواده در قرآن و حديث ،معصومه چشمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1383 ، 295ص . در اين پژوهش ، خانواده و مسائل پيرامون آن و عوامل مؤثر در سلامت يا تخريب آن ، از نظر قرآن و سنّت معصومان عليهم السلام بررسى شده ، تا به اين سؤالات پاسخ دهد : آيا رهنمودهاى قرآنى و حديثى ، براى جوامع بشرى امروز نيز كاربرد دارد؟ آيا رعايت هنجارهاى دينى و اخلاقى در خانواده و اجتماع و يا عدم آن ، در تحكيم يا تخريب خانواده مؤثر است؟ آيا حسن تدبير در امور اقتصادى و معيشتى ، به تحكيم خانواده كمك خواهد كرد؟ در فصل اوّل ، با عنوان مبانى و پيش فرض ها ، توضيح مختصرى در باره مفهوم زندگى و هدف آن ارائه شده است ، تا زمينه پرداختن به مفهوم زندگى مشترك (خانواده) ، و هدف آن فراهم آيد . سپس ، معيارها و راه هاى گزينش همسر بررسى گشته ، و حقوق خانواده و اقسام خانواده ، بررسى شده است . در فصل دوم ، عواملى كه در تحكيم خانواده و سلامت و تعادل آن مؤثر هستند ، از ديدگاه قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ارزيابى شده ، كه در حوزه هاى مختلف شناختى ، دينى و اخلاقى ، اقتصادى و. .. مطرح شده است . در فصل سوم ، عواملى كه منجر به تخريب و فروپاشى خانواده مى گردند ، از ديدگاه آيات و روايات و در ابعاد مختلف بررسى شده است .

350 . عوامل و تئورى هاى تغييرات فرهنگى در «نهج البلاغه»، ابراهيم قاسمى روشن، كارشناسى ارشد جامعه شناسى ،مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر عماد افروغ ، استاد مشاور : حجة الاسلام حميد پارسانيا ، 1381 ، 186ص . نگارنده در اين رساله در صدد بر آمده تا ديدگاه حضرت على عليه السلام را در مورد عوامل و نظريه هاى كلاسيك تغييرات فرهنگى به دست آورد ؛ از اين رو ، به كلّيات در فصل اوّل پرداخته كه عبارت اند از : بيان ضرورت مسئله ، سؤالات تحقيق ، پيشينه تحقيق ، مفاهيم تحقيق ، منابع و روش تحقيق ، و سازماندهى تحقيق .

.

ص: 297

غلات و تأثير آنان در افكار ،عقايد و تاريخ شيعه ،

در فصل دوم ، به بيان مفاهيم و مباحث مرتبط با موضوع رساله مى پردازد تا موضوع بحث روشن گردد . در فصل سوم ، به بيان نظريه هاى كلاسيك جامعه شناسى در مورد تغييرات اجتماعى پرداخته ، و آنها را به اختصار نقد و بررسى كرده است ، تا پس از آشنايى با ديدگاه هاى مختلف ، با نگاه عميق ترى به ديدگاه حضرت در نهج البلاغه بپردازد . در فصل چهارم ، مهم ترين عوامل تغييرات فرهنگى از ديدگاه حضرت على را كاويده ، كه عبارت اند از : دين ، نخبگان و رهبران دينى ، ازهم گسيختگى اجتماعى ، حكومت ، عوامل جغرافيايى ، نظارت اجتماعى ، ظلم و عدالت. به دنبال بيان هر يك از عوال تغيير ، تلاش نموده تا به مقدار ميسور ، كاركرد تغيير توسط آن عامل را بيان كند . سر انجام در فصل پنجم ، نويسنده به اين نتيجه دست مى يازد كه حضرت ، مهم ترين عامل تغييرات فرهنگى يك جامعه را براى نيل به يك فرهنگ آرمانى انسانى ، دين ابراهيمى مى داند .

351 . غلات و تأثير آنان در افكار، عقايد و تاريخ شيعه ،نعمت اللّه صفرى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر صادق آيينه وند ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1374 ، 318ص . نگارنده در اين پايان نامه ، به جداسازى غلات از مذهب تشيع ، و معرفى غلات نه به عنوان دوستان نادان ، كه به عنوان دشمنان دانايى كه تحت نام شيعه قصد نابودى شيعه و بلكه كلّ اسلام را داشته اند ، پرداخته است . در اين جهت ، منظور از كلمه «تأثير» ، اعم از تأثيرات مستقيم و غير مستقيم ، و منظور از «غلات» را توضيح داده است . چهار فصل پايان نامه ، به همراه مقدمه به اين مهم پرداخته است : ضرورت تحقيق ، شرح موضوع تحقيق ، هدف از تحقيق ، روش تحقيق ، پيشينه تحقيق و محدوديت هاى تحقيق ، از مسائل مورد بحث نگارنده در مقدمه است . فصل اوّل را به كلّيات اختصاص داده ، تعريف غلو ، غلو در قرآن ، غلو در روايات ، غلو در اديان پيشين ، تعريف غلات ، غلو در علم كلام و علم رجال ، غلو در اهل سنّت و علل پديد آمدن غلات منتسب به شيعه ، از موارد مورد بحث در اين فصل است .

.

ص: 298

فتنه از نگاه قرآن و حديث،

در فصل دوم ، به بررسى غلات در تاريخ پرداخته ، تعريف غلات و فرقه هاى آنان در كتب ملل و نحل ، تحليل و تعداد فرقه هاى شيعه و غلات ، از بحث هايى است كه در اين فصل به آنها پرداخته است . در فصل سوم ، با عنوان غلات در آينه عقيده و عمل ، به بررسى عقايد غلات پرداخته ، كه از جمله اين اعتقادات ، اعتقاد به الوهيت اشخاص ، اعتقاد به نبوت ائمه عليهم السلام يا اشخاص ديگر ، عقيده به حلول ، اعتقاد به تناسخ ، عقيده به تشبيه و عقيده به تفويض است . وى ، در آخرين فصل ، تأثيرات غلات بر تاريخ شيعه را توضيح مى دهد . تأثير در تخريب چهره ائمه عليهم السلام ، تخريب وجه اصحاب ائمه عليهم السلام ، و تأثير غلات در آلوده كردن قيام ها و شورش هاى اهل بيت عليهم السلام و طرفدارانشان را توضيح داده است . آخرين بحث رساله ، در باب غلات و حديث سازى است . نگارنده ، نخست چگونگى تدوين حديث در شيعه را توضيح داده و سپس ، چگونگى حديث سازى غلات و چگونگى مبارزه شيعه با حديث سازى غلات و نتيجه آن را شرح و بسط داده است . به لحاظ ارتباط نزديك اين بحث با علم رجال ، نگارنده نقش غلات در علم رجال را نيز به ميان آورده ، و ضمن بيان اختلاف در معناى غلو و درجات غلو ميان علماى رجال، نزاع قمى ها و بغدادى ها و راه يافتن اجتهاد در علم رجال را بيان نموده است.

352 . فتنه از نگاه قرآن و حديث ،على اصغر يساقى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1379 ، 194 ص . بيان ديدگاه هاى مفسّران در باره فتنه ، تبيين درستى و نادرستى آنها ، تحقيق در مراد خداوند از بيان فتنه با توجّه به قرآن و حديث ؟ بيان ابزارها و لوازم فتنه و پيامدهاى آن ، و نشان دادن موضع مؤمن در رويارويى با فتنه و جريان هاى برخاسته از آن ، هدف نگارنده پايان نامه است . اين پژوهش ، در پنج فصل سامان يافته است : نگارنده ، نخست كلّيات بحث را مطرح كرده ، وسپس به تبيين معناى فتنه پرداخته و آن را در ميان مفاهيم قرآنى و بحث هاى فرهنگى از اهمّيّت خاصى برخوردار دانسته است . وى ، با بيان فرضيات و كاربرد اصطلاحى اين واژه و بيان ويژگى هاى آن ، هدف از تحقيق در اين مورد و روش تحقيق خود را بيان كرده است .

.

ص: 299

فرشتگان در آينه قرآن و حديث و اديان الهى ديگر ،

فصل دوم ، در باره كاربرد معناى فتنه در قرآن است . فتنه در قرآن با لغت هاى مترادفى استعمال شده ، كه از اين قبيل است لغت هاى «ابتلا» ، «امتحان» ، و امثال آن. در قسمت دوم اين فصل ، ديدگاه مفسّران در اين باب بررسى شده ، كه تقريبا بيشترِ اين فصل را ذكر آيات قرآن كريم و نظرات تفسيرى در بر مى گيرد . فصل سوم ، در باره اسلام و فتنه بنى اميه است . در اين فصل ، مصنف با اشاره به آيات مربوط به پيشگويى هاى قرآن در باره فتنه امويان ، نظر مفسّران را در باب تفسير اين آيات بيان مى كند . در فصل چهارم، مسئله آينده نگرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و هشدار آن وجود مقدس را در اين باب بيانگر مى شود و در يك نگاه ، نمادهاى فتنه در عرصه عمل را معرفى مى كند . فصل پنجم ، در زمينه خاستگاه هاى فتنه و راه هاى رهايى از تنگناى فتنه هاست . اين فصل ، از بخش هاى متعددى تشكيل شده ، مانند شناخت خاستگاه هاى فتنه ، پيروى از خواهش هاى نفسانى ، بدعت ها و نوآورى هاى بى بنياد ، راه هاى نجات از تنگناى فتنه ها .

353 . فرشتگان در آينه قرآن و حديث و اديان الهى ديگر ،سيّد مرتضى موسوى گرمارودى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد علوم و تحقيقات / تهران) ، استادان راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر على مهدى زاده ، استاد مشاور : دكتر عليرضا فيض ، 1381 ، 271ص . تبيين واژه «مَلَك» در زبان و متون دينى مختلف ، توضيح ماهيّت فرشتگان ، بحث ايمان يا عدم ايمان فرشتگان ، و جايگاه اين موجودات الهى در قرآن و حديث ، از جمله مطالب مورد تحقيق نگارنده در اين پايان نامه است . نگارنده ، پايان نامه خود را با مقدمه و نه فصل و خاتمه تنظيم نموده است : پژوهش ، با بررسى واژه «مَلَك» و ساختارهاى ديگر آن آغاز مى شود . چون واژه «فرشته» ترجمه فارسى واژه «مَلَك» است ، نظر لغت شناسان متقدم و معاصر را نيز در اين باب بيان داشته و اين واژه را در مذاهب غربى ، بويژه مسيحيت ، و در دين صابئين مورد بحث و بررسى قرار مى دهد . در فصل دوم ، ماهيّت فرشتگان را ، از جنبه هاى مختلف ، خصوصا قرآن و حديث ، مورد بررسى قرار مى دهد ، و آراى مفسّران ، متكلمان ، فلاسفه و اديان الهى را ، به تفكيك ، مورد پژوهش قرار مى دهد .

.

ص: 300

فضائل فاطمه عليهاالسلام از ديدگاه آيات و روايات،

در فصل سوم ، بحث غيب وشهود را پيگيرى مى كند و اعتقاد مشركان را مبنى بر اين كه ملائكه ، دختران خدايند و يا اين كه تنها ، فرشته بايد پيامبر باشد ، مورد تفحص و بررسى قرار مى دهد . در فصل چهارم ، صفات و كارهاى فرشتگان در قرآن و روايات را مطرح مى كند ، و به مناسبت ، مكان فرشتگان ، تعداد آنها و امورى ديگر را بررسى مى كند . در پنجمين فصل ، به معرفى فرشتگان خاص مانند جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل ، ملك الموت و... و كارهايشان مى پردازد . در فصل ششم ، به معرفى اجمالى دين زرتشت و فرشتگان آن پرداخته است . عناوين مورد بحث در اين فصل عبارت اند از : معرفى اديان الهى در قرآن ، معرفى اجمالى دين زرتشت ، اهورا مزدا ، مجوس از ديدگاه قرآن و احاديث ، و وجوه تشابه و تفاوت سروش و جبرئيل عليه السلام . در فصل هفتم ، دين يهود و فرشتگان آن را ، اجمالاً معرفى كرده و در باره كتاب تورات و جايگاه فرشتگان در ميان فرقه هاى يهودى ، مطالبى را بيان كرده است . در فصل هشتم ، به معرفى اجمالى دين صابئين و فرشتگان آن پرداخته است . در فصل نهم ، به معرفى اجمالى دين مسيحيت و فرشتگان آن مى پردازد . در آخرين بخش رساله، با بررسى كلّ مطالب، نتيجه گيرى نهايى را بيان مى كند .

354 . فضائل فاطمه عليهاالسلام از ديدگاه آيات و روايات ،اكرم ياسينى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : حجة الاسلام على حجّتى كرمانى ، استادان مشاور : على اكبر غفارى و دكتر محمّد غفرانى ، 1374 ، 173 ص . اين مجموعه ، حاوى امهات مسائل مربوط به تاريخ بانوى اوّل اسلام است ، كه با رجوع به منابع معتبر شيعه و سنّى تنظيم شده است . احاديث گردآورى شده ، از قديمى ترين اسناد و مدارك بوده ، و گاه براى حصول اطمينان بيشتر در خصوص يك مطلب ، چند سند را در پاورقى ارائه نموده است . در مورد فضائل و مناقب نيز عمدتا از منابع اهل سنّت استفاده نموده ، اما نه به اين دليل كه چنين مطالبى در منابع شيعه وجود ندارد ، بلكه استفاده از مدارك اهل سنّت ، روشنگر

.

ص: 301

فضيلت هاى اخلاقى از ديدگاه قرآن و حديث،

فقر و غنا در قرآن و حديث،

اين واقعيت است كه چنين اعتقادى در باره فاطمه زهرا عليهاالسلام ، به تمامى جوامع مسلمان ارتباط دارد . همچنين ، در نگارش اين مجموعه ، ابتدا احاديث و آيات و اقوال مختلف مربوط به يك موضوع را ذكر كرده و در پايان ، به نقد و بررسى بعضى از مطالب و اقوال پرداخته است .

355 . فضيلت هاى اخلاقى از ديدگاه قرآن و حديث ،فرانك نصراللّهى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر على قائمى و على اكبر غفارى ، 1374 ، 131 ص . اخلاق چيست و فضيلت اخلاقى چگونه است؟ آيا اخلاق امرى ثابت است؟ اخلاق در زندگى چه نقش و اهمّيّتى دارد؟ كمال انسان به چه چيز حاصل مى شود؟ چرا بشر دير به مرتبه كمال مى رسد؟ تلاش نگارنده اين نوشتار ، پاسخ به پرسش ها پيرامون فضيلت هاى اخلاقى از ديدگاه قرآن و سنّت است . در مقدمه ، نكاتى در باب معناى واژه «اخلاق» ارائه نموده ، و پس از بررسى معناى اصطلاحى «اخلاق» و كاربرد آن ، به بررسى مفهوم فضيلت اخلاقى ، رابطه دين و اخلاق ، رابطه فضيلت اخلاقى و وجدان اخلاقى ، اخلاق از نظر فطرت و بحثى در باب خودشناسى پرداخته است . سپس ، به بررسى مفهوم اخلاق از ديدگاه قدما و معاصران ، از قبيل غزالى ، خواجه نصير ، امام خمينى و علّامه طباطبايى پرداخته و در ادامه ، نقش و اهمّيّت اخلاق در زندگى را بازگو نموده است . بحث ديگر ، راه هاى كسب فضايل اخلاقى است ، كه ورود به اين راه ها و ادامه دادن آن را از زبان قدما و متأخران توضيح مى دهد ، و با بيان نمونه هايى از فضايل اخلاقى بحث خود را خاتمه مى دهد .

356 . فقر و غنا در قرآن و حديث ،محمّد كاظم شاكر ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد جعفر سامى الدبونى ، 1370 ، 251 ص .

.

ص: 302

فقه الحديث در تفسير «الميزان»،

آنچه نگارنده در اين مقال بدان پرداخته ، بررسى و معرفى چهره ترسيم شده از فقر و غنا در قرآن و حديث است ، كه چشم اندازِ كلّى از نظرگاه اسلام در باره اين موضوع و مسائل ديگرِ مربوط به آن را آورده است . مطالب اين پايان نامه ، شامل مقدمه و سه فصل است : نگارنده ، در مقدمه ، اهمّيّت مال و ثروت و درجه اعتبار آن را از نظر اسلام و اقتصاد اسلامى بررسى نموده و با بهره گيرى از آيات قرآن كريم ، شيوه مواجهه اسلام با مال و ثروت را بيان كرده و در ذيل آيات ، به سخن معصومان عليهم السلام نيز تمسّك جسته و در ادامه ، به ريشه يابى فقر پرداخته است. فصل اوّل اين رساله ، در باره اصول و كلّيات روش استنباط از قرآن و حديث ، در باره پديده هاى اجتماعى ، بويژه فقر و غناست . فصل دوم ، در باره فقر و غنا در قرآن كريم است. نويسنده ، بر آن است كه نحوه مطرح شدن فقر و غنا در آيات قرآن كريم را بررسى كند . فصل سوم رساله ، مربوط به فقر و غنا در روايات است. در اين بخش ، تعدادى از روايات منقول در كتب حديث شيعه و سنّى ، در باره فقر و غنا و فقير و غنى ، همراه با اندكى بحث و نظر پيرامون آنها آمده است. وى ، اين احاديث را به دو دسته تقسيم مى كند : دسته اى كه فقر را مذموم شمرده و آثار سوء فقر را بيان كرده اند ؛ دسته اى كه فقر را خزانه اى از خزائن الهى و رحمتى از جانب پروردگار مى دانند و آن را عامل سعادت شمرده اند. نويسنده ، پس از آن ، نظر علما و فقها را در باب جمع بندى اين روايات عنوان كرده و تعارض آنها را به اين شيوه برطرف ساخته است.

357 . فقه الحديث در تفسير «الميزان» ،منوچهر توكلى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر محمّد تقى ديارى ، 1379 ، 245ص . هدف نگارنده در اين رساله ، بررسى صحّت و سقم اين گمان است كه نگاه مؤلف تفسير «الميزان» به روايات تفسيرى ، با نگاه ساير علماى اسلام و بويژه مؤلفانِ تفاسير روايى ، تفاوتى بنيادين دارد . وى ، ضمن اين بررسى ، ميزان بهره گيرى علّامه رحمه الله از روايات و نحوه برخورد ايشان با آنها را كاويده است . در كنار اين مسائل ، به مباحثى چون علل ضعف در تفسير روايى ، نسخ و تعارض از ديدگاه علّامه و همچنين روش تفسيرى

.

ص: 303

غالب در «الميزان» پرداخته است . نه فصل و خاتمه رساله ، بيانگر اثبات مدعاى نگارنده و رد اقوال متناقض در باره اين تفسير است : در فصل نخست ، با عنوان كلّيات ، موضوع ، اهداف ، پيشينه و منابع تحقيق را بيان نموده است . سپس ، معناى لغوى و اصطلاحى «فقه» و «درايه» ، اهمّيّت فقه الحديث از ديدگاه روايات و پيشينه فقه الحديث را توضيح داده است . در فصل دوم ، به نقد و بررسى تفاسير روايى و روش آنها پرداخته ، و ضمن مرورى بر تفاسير روايى ، شش تفسير از شيعه و هشت تفسير از اهل سنّت را معرفى و ديدگاه هر يك را در اين باب ، بيان نموده است . عنوان فصل سوم ، تفسير «الميزان» و جايگاه آن است . قبل از ورود به بحث ، نگارنده گونه هاى تفسير ، روش هاى تفسير ، روش كلّى تفسير «الميزان» ، منابع روايى «الميزان» و ويژگى هاى اين تفسير را بررسى نموده ، سپس به شرح هشت ويژگى اين تفسير پرداخته است . فصل چهارم رساله ، در باره ديدگاه علّامه طباطبايى در استفاده از روايات تفسيرى است . مرحوم علّامه ، در «الميزان» ، از روايات استفاده زيادى كرده اند ، ولى اين كتاب ، تفسير روايى نيست و جنبه حديثى آن نسبتا كمرنگ است . در فصل پنجم ، شيوه نقد و تحقيقِ سندى حديث ، در تفسير «الميزان» را توضيح داده است . وى ، ضمن بررسى نمونه هايى از سندهاى روايات ، به رد روايات ضعيف السند و پذيرش روايات صحيح السند پرداخته ، و شيوه جبران ضعف سند به دليل صحّت محتوا ، و خدشه در صحّت سند به دليل ضعف محتوا را شرح داده است . شيوه نقد و تحقيق متن حديث در «الميزان» ، از ديگر مباحث مطرح شده است ، كه ششمين فصل رساله را تشكيل مى دهد . در اين فصل ، نگارنده ملاك هاى علّامه را در نقد حديث عنوان كرده است . نگارنده ، در فصل هفتم ، آفات و ضعف هاى تفسير اثرى را توضيح داده و علت اين ضعف را نيز درهم آميختگى روايات صحيح و غيرصحيح ، در اين گونه تفاسير مى داند . وى ، نخست ديدگاه علّامه طباطبايى را در اين باب بيان كرده و سپس ، نظرات ايشان را مورد نقد قرار داده است . فصل هشتم ، در باره شيوه برخورد علّامه طباطبايى با روايات متعارض است . علّامه ، با

.

ص: 304

فلاح و فوز در قرآن و حديث،

توجّه به مسئله ، در هر مورد كه با روايات متعارض مواجه شده ، برخوردى مناسب با آن مورد داشته است . در فصل نهم رساله ، ديدگاه علّامه را در مورد دو مسئله روشن نموده است : اوّل ، جواز نسخ آيه با روايت ؛ دوم نقد رواياتى كه آيه را ناسخ آيه ديگر معرفى مى كنند . وى به مسائلى مانند تعريف نسخ و نقل برخى اقوال نيز اشاره دارد .

358 . فلاح و فوز در قرآن و حديث ،على اكبر شايسته نژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، 1372 ، 244 ص . بررسى مفاهيم لغوى واژه هاى «فلاح» و «فوز» ، مقايسه اى ميان آن دو ، عوامل فلاح ، تبيين فوز و امتيازات فائزان و موجبات و نتايج آن ، مقايسه ميان فلاح و فوز ، بحث مختصرى پيرامون عوامل سعادت آفرين در كشمكش انسان با دنياى فناورى ، لزوم بهره گيرى از قرآن و ائمه عليهم السلام براى رستن از هر نوع بند اسارت و ضرورت انطباق صورت انسانى با سيرت و ظاهر با باطن ، از مطالب اين پايان نامه است . پايان نامه در چهار فصل تنظيم شده است : فصل اوّل ، به فلسفه اخلاق و تفسير آيات اين موضوع مى پردازد ، و شيوه محوريابى در آيات و دستيابى به عناوين نو را يادآور مى شود . فصل دوم ، از دو بخش تشكيل يافته است : بخش اوّل ، به عوامل رستگارى مى پردازد ، كه عبارت اند از : تكامل اعتقادى در توحيد و نبوت و معاد ، كه با ضعف در هر كدام از اينها ، فلاح و فوز متزلزل مى گردد . بخش دوم ، نماى كاربرد «فلاح» در قرآن است. اين نما ، جدول بندى شده و به صورت موضوعى ، در دو موضوع اصلى و فرعى ، با يادآورى نام سوره و شماره آيه عرضه شده است. فصل سوم پايان نامه نيز در دو بخش تأليف شده است : بخش اوّل ، تبيين «فوز» و مقايسه دو واژه «فوز» و «فلاح» و كاربرد اين دو در قرآن است. فوز از ديدگاه ما ديگران و مال پرستان ، فوز در سايه تلاش و كوشش ، اثر گريز از دنيا در رسيدن به فلاح و فوز ، امتيازات فائزان و موجبات فوز ، عناوين اين بخش اند. بخش دوم نيز به نماى كاربردى آيات فوز در قرآن ، به همراه نماى موضوعى مطالب اين قسمت مى پردازد. نويسنده ، در فصل چهارم ، به طور مختصر ، رابطه فلاح و فوز را بررسى كرده و مباحث خود را با جمع بندى كوتاه پايان داده است.

.

ص: 305

فلسفه نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث،

قرآن در روايات «كافى»،

359 . فلسفه نماز و روزه از ديدگاه قرآن و حديث ،فرخ صادقى نيك آمال ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر منصور پهلوان ، 1382 ، 197ص . آيا در قرآن ، آياتى در باره فلسفه نماز و روزه وجود دارد؟ آيا در احاديث ، تبيينى از حكمت اين عبادات صورت گرفته است؟ آيا انجام يك عبادت ، به نحو احسن ما را از ساير عبادات بى نياز نمى كند؟ عبادت در بُعد مادى و دنيوى چه فايده و اثرى دارد ؟ آيا احكام اسلامى بر پايه مصالح و مفاسدى وضع شده اند؟ اين رساله ، تلاشى براى پاسخ به اين سؤال ها است ، كه در سه فصل تدوين شده است : در فصل اوّل ، بعد از بيان حوزه هاى دين _ كه عبارت اند از عقائد ، اخلاق و احكام _ به فلسفه احكام عبادى به نحو كلّى پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان فلسفه نماز در قرآن و حديث بحث نموده كه نماز ، ياد الهى و كرنشى است در برابر خدا انسان را از بردگى نفس رهايى مى بخشد ، و به اوج آرامش و پايدارى مى رساند و باعث وحدت جامعه اسلامى مى شود . در فصل سوم ، با عنوان فلسفه روزه در قرآن و حديث ، بررسى نموده كه روزه تمرين تقوا و صبر است . تقوا ، محور كرامت انسان است و بدون صبر ، طى طريق كمال ممكن نيست .

360 . قرآن در روايات «كافى» ،مرضيه بيريان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1379 ، 165 ص . نگارنده اين اثر ، سعى دارد تا در چهار بخش ، جايگاه قرآن در روايات كافى را مشخص كند : بخش اوّل ، شرح حال كلينى در دو فصل است : در فصل اوّل ، در باره تولد ، موطن و نَسَب كلينى ، چگونگى تحصيلات و سفرهاى او ، القاب و مشايخ و شاگردان كلينى بحث نموده است . معرفى آثار و تأليفات او ، معرفى مهم ترين اثر وى و وجه تسميه كتاب كافى ، و بيان تاريخ وفات كلينى را ، در ادامه ذكر كرده است . در فصل دوم ، شخصيت فرهنگى و علمى كلينى را به تصوير كشيده ، و ويژگى علمى

.

ص: 306

قرآن در «صحيفه سجاديه»،

عصر كلينى ، انگيزه كلينى در نگارش كافى ، و روش كار او در كافى را مورد بررسى قرار داده است . مقايسه روش متقدمان و متأخران در شناخت حديث و آراى مخالفان ، از مباحث بعدى اين فصل است . در بخش دوم ، با بيان رواياتى ، ديدگاه ائمه عليهم السلام در مورد قرآن با استفاده از روايات كافى را طرح كرده ، و موضوعات يادگيرى قرآن ، چگونگى خواندن ، ثواب خواندن ، عمل به قرآن ، محتواى قرآن ، نزول قرآن بر يك حرف ، و امتياز قرآن بر ساير كتب را نيز ذكر كرده است . سخنان ائمه عليهم السلام در مورد فضائل قرآن و شأن نزول بعضى آيات ، مباحث پايانى اين بخش را تشكيل مى دهد . در بخش سوم ، در سه فصل ، تفسير و تأويل قرآن در روايات كافى ، تحقيق و بررسى پيرامون معناى لغوى و اصطلاحى «تفسير» و «تأويل» و رابطه اين دو ، بيان اشكال تفسير ائمه عليهم السلام در روايات كافى ، و اشكال تأويل ائمه عليهم السلام در روايات كافى بررسى شده است . بخش چهارم را ، با هدف بررسى شبهه تحريف قرآن با استفاده از روايات كافى ، در سه فصل تدوين نموده است . توضيح معانى «تحريف» ، بررسى اشكالات وارد بر كافى (در مورد قرآن) و پاسخ به اين اشكالات كه از جانب محققان شيعه طرح گرديده ، و نمونه هايى از روايات كافى كه ايجاد شبهه تحريف مى كنند ، در اين بخش آمده است ، كه با بررسى سندى اين روايات ، فصل را به اتمام رسانده است .

361 . قرآن در «صحيفه سجاديه» ،مصطفى محمّدى عراقى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجّتى ، 1370 ، 161 ص . رابطه قرآن با دعا ، معرفى صحيفه سجاديه و بيان جايگاه آن ، و جايگاه آيات الهى در كلام امام سجاد عليه السلام ، از مطالب اين رساله است . مختصرى از زندگانى امام سجاد عليه السلام و سخنان ايشان در كوفه ، شام و مدينه پس از ماجراى كربلا ؛ تلاش هاى رژيم اموى عليه خاندان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ؛ روش امام سجاد عليه السلام در دعا كردن بر ضدّ جريان حاكم ؛ و نقل گفتارى از استاد مطهرى در باره حالات و شخصيت امام سجاد عليه السلام ، مطالب فصل اوّل اين رساله است . در فصل دوم ، ارزش و اهمّيّت دعا در اسلام ، با توجّه به كلام رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام مورد بررسى قرار گرفته ، و اشاراتى به آيات قرآن كريم در باب دعا ، امر به دعا

.

ص: 307

قرآن در «نهج البلاغه»،

به عنوان يك وظيفه دينى ، محبوبيت دعا نزد خالق يكتا ، جايگاه دعا در مسير خلقت ، اجابت ؛ برترين هدف از دعا ، فوايد و آثار دعا ، شرايط دعا ، بُعد اخلاقى و اجتماعى و فردى دعا و حالات نمايشى دعا ، از جمله عناوين اين قسمت است . فصل سوم ، به معرفى صحيفه سجاديه اختصاص يافته است. در اين فصل ، در ضمنِ چهار بخش ، مباحثى همچون : جايگاه صحيفه و بررسى سلسله سند آن ، نمودار سلسله سند آن به نقل از امام باقر عليه السلام و محمّد بن زيد شهيد ، و ترجمه ها و شرح هاى صحيفه آمده است . در فصل چهارم _ كه موضوع اصلى پايان نامه است _ آيات قرآنى كه در صحيفه منعكس شده ، مورد بررسى قرار گرفته اند. به ادّعاى مؤلف ، اين آيات به دو صورتِ صريح و غيرصريح (ملهم بودن كلام امام عليه السلام از آيات) در صحيفه آمده است. آيات صريح ، در چهارده دعا انعكاس يافته اند. مؤلف در اين فصل ، در كنار انعكاس متن دعاهاى صحيفه ، آيات مورد اشاره را در حاشيه آن ذكر نموده و در مواردى ، توضيحات كوتاهى ارائه نموده است.

362 . قرآن در «نهج البلاغه» ،محمّد جواد فاضلى نيا ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، استاد مشاور : دكتر آذرتاش آذرنوش ، 1379 ، 103ص . بيان اوصاف كتاب خدا در كلمات اميرمؤمنان عليه السلام ، بيانات تفسيرگونه حضرت در خصوص آيات قرآنى و سور آن ، اقتباس و تضمين آيات قرآن در كلام حضرت و استشهاد و استدلال به آنها ، از مباحثى است كه در اين پايان نامه ، مورد بررسى قرار گرفته است . نگارنده ، پايان نامه خود را در چهاربخش اصلى تدوين كرده است : بخش اوّل پايان نامه وى ، شامل مسائلى پيرامون نهج البلاغه و معرفى آن ، تنوع موضوعى در نهج البلاغه و گوناگونى آن ، بررسى علل جاودانى نهج البلاغه و نظر متفكران ، شرح حال مختصرى از سيّد رضى رحمه الله ، ذكر اسامى صاحبان اجازه روايت و حافظان نهج البلاغه ، شروحى كه به نگارش درآمده ، بررسى اسناد و مدارك نهج البلاغه و كتاب هاى نوشته شده در اين موضوع است . در بخش دوم ، به طرح و بررسى شايستگى على بن ابى طالب عليه السلام و اهل بيت عصمت و

.

ص: 308

قرآن و علوم و معارف آن در «نهج البلاغه»،

طهارت براى تفسير و تأويل قرآن پرداخته ، با استفاده از احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه و بزرگان در اين خصوص ، به معرفى على عليه السلام به عنوان سرآمد اهل بيت عليهم السلام و برترين معلم قرآن پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، و نيز بررسى جايگاه اهل بيت عصمت و طهارت در تعليم قرآن پرداخته است . در بخش سوم _ كه بخش اصلى پايان نامه است _ با عنوان كلّىِ قرآن در نهج البلاغه ، اشكال ظهور و بروز قرآن در آن را به سه محور اصلى تقسيم كرده ، و براى هر يك ، نمونه هايى از نهج البلاغه و قرآن آورده است . بخش چهارم پايان نامه (بخش پايانى) ، در زمينه دو موضوع قرآنى است ، كه در نهج البلاغه ، به نحوى از آن ذكرى به ميان آمده است . در پايان ، به بحث تفسير و تأويل از ديدگاه نهج البلاغه ، و موارد صحيح و ناصحيح آن از نظرگاه امام على عليه السلام پرداخته است . موضوع ديگر در مبحث نگارنده ، راسخون در علم و شيوه طرح آن در نهج البلاغه و يافتن پاسخ هايى براى آن است .

363 . قرآن و علوم و معارف آن در «نهج البلاغه» ،فاطمه نقيبى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : دكتر محمّد كاظم شاكر ، 1377 ، 148ص . نگرشى به شناخت صحيح و برداشت مطلوب از مفاهيم والاى قرآن ، از نگاه نهج البلاغه ؛ چگونگى بازتاب آيات الهى در سخنان نورانى قرآن ناطق ؛ بيان اشارات مستقيم و غيرمستقيم ، استشهادات و استنادات حضرت به آيات قرآن ؛ شناخت علوم قرآن _ كه از آن به مقدمه تفسير و شناخت قرآن تعبير شده _ از ديدگاه مولا امير المؤمنين عليه السلام ؛ و ارزيابى آن دسته از علوم قرآن كه نهج البلاغه بدان پرداخته ، از مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است . اين تحقيق ، در سه بخش اصلى تدوين شده است : نويسنده ، در بخش اوّل به تبيين اوصاف قرآن از ديدگاه نهج البلاغه ، مفسّران و حاملان حقيقى اين كتاب الهى ، تضمينات ، تنبيهات و اشارات نهج البلاغه به آيات قرآن پرداخته است . بخش دوم ، در باره علوم قرآن در نهج البلاغه است . جايگاه تفسير در نهج البلاغه ، استشهادات مستقيم و غير مستقيم نهج البلاغه به آيات قرآن ، شيوه هاى تفسيرى حضرت

.

ص: 309

قلب سليم در «صحيفه سجاديه»،

در نهج البلاغه ، بحث هاى پراكنده علوم قرآنى ، اعجاز قرآن در نهج البلاغه ، و اخبار غيب قرآن در لسان نهج البلاغه را در اين بخش بازگو نموده است . سومين بخش پايان نامه _ كه در باره معارف قرآن در نهج البلاغه است _ شامل بحث هايى از اين قبيل است : توحيد و عدل در قرآن و نهج البلاغه ، نبوت در نهج البلاغه ، امامت در قرآن و نهج البلاغه ، معاد در قرآن و نهج البلاغه . در خاتمه هر بحث نگارنده يك تحليل و استنتاج دارد ، و با يك نتيجه گيرى كلّى ، رساله خود را به اتمام رسانده است .

364 . قلب سليم در «صحيفه سجاديه» ،بى بى فاطمه مظلوم ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد رضا مشّايى ، استاد مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1373 ، 144 ص . گردآورى ويژگى هاى قلب سليم از آيات قرآن ، بررسى دعاهاى صحيفه از آن جهت كه بازگو كننده حالات و خصوصيات قلب امام سجاد عليه السلام است ، عرضه حالات و خصوصيات قلب امام عليه السلام _ كه از متن دعاهاى ايشان استفاده مى شود _ به آيات قلب سليم در قرآن ، از مطالب مورد بحث اين محقّق است . اين پايان نامه ، شامل مقدمه و پنج فصل است : در مقدمه ، به معرفى صحيفه سجاديه ، اسناد دعاهاى آن ، و شرح ها و مستدركات صحيفه پرداخته شده است . وى ، در اين قسمت چهارده شرح ، هفت مستدرك ، و سى طبقه را براى اسانيد صحيفه نام مى برد . بررسى مقصود از «قلب» و «سلامت قلب» ، و معرفت نفس در قرآن و صحيفه سجاديه ، از موضوعات مقدمه است . تولاى قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه ، از ديگر موضوعاتى است كه مورد بررسى قرار گرفته و براى تولاى قلب ، اقسامى همچون : محبت حضرت حق ، مراتب حب حق ، درجات محبت محبوب ، محبت اولياى الهى ، محبّت والدين و احسان نمودن در حق ايشان برشمرده شده ، و به استناد قول امام سجاد عليه السلام ، حقيقت تولا ، حب حضرت حق بيان شده است . تبراى قلب سليم در قرآن و صحيفه سجاديه ، مطلب ديگرى است كه در اين رساله بررسى شده و براى تبرا دو قسم (تبرا از دشمنان خدا ، و تبرا از نفس اماره و جلوه هاى آن) ذكر شده است . «تبرا» ، مصدر تفعل از ماده برائت ، به معناى دورى و بيزارى است و در اصطلاح ، به معناى بيزارى مؤمنان از همه دشمنان خداست ، كه بارزترين مصداق شرار خلق هستند .

.

ص: 310

كاربرد و قلمرو دين بر اساس كتاب و سنّت،

برخى ديگر از خصوصيات قلب سليم، همچون اطمينان به سبب ذكر خدا، خوف و رجا ، تفكر ، تقوا و ايمان ، از نكاتى است كه به آن در فصلى پرداخته شده است . در آخرين فصل ، با استفاده از اين نكته كه صحيفه سجاديه ، ترسيم كننده قلب سليم امام سجاد عليه السلام است ، عصمت ايشان از راه عقل و نقل اثبات شده است .

365 . كاربرد و قلمرو دين بر اساس كتاب و سنّت ،مرتضى براتى ، كارشناسى ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامى و ارشاد ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : آية اللّه سيّد حسن مصطفوى ، اساتيد مشاور : حجة الاسلام محمّد مجتهد شبسترى و دكتر حسين غفارى ، 1376 ، 233ص . چرا بايد ديندار بود؟ چرا بايد دعوت انبيا را پذيرفت؟ قلمرو و كاربرد دين تا كجاست؟ اينها ، سؤالاتى است دين شناسانه ، كه نگارنده در اين تحقيق در پى پاسخ آنهاست . وى ، تحقيق خود را در قالب شش فصل تنظيم نموده است ، كه عبارت اند از : دين و تحليل وجودى انسان ؛ دين و اخلاق ؛ دين و جامعه ؛ دين و عرفان ؛ دين ، روش ، ارزش ؛ دين و راه هاى وصول به مقاصدش . وى ، در قالب اين فصل ها كاربرد و قلمروهايى براى دين مطرح نموده ، كه براى اثبات آنها نه از روش برون دينىِ صرف و نه از روش درون دينىِ صرف ، بلكه از راه ميان دينى بهره جسته است . در مقدمه به تبيين معناى دين از ديدگاه هاى مختلف پرداخته و برداشت هاى گوناگون از دين و تعريف هايى را كه از آن در كتاب هاى معتبر آمده ، توضيح داده است . در فصل اول خواست ها و نيازهايى را كه بدن و كالبد انسان در رابطه با دين دارد توضيح داده و اين كه دين چه خلايى را نسبت به دردها و رنج هايى كه انسان تحمل مى كند جبران خواهد نمود . در فصل دوم پس از تعريف واژه اخلاق ، سه مقام تصور و تصديق و عمل را براى نقش دين در اخلاق بشرى فرض و اشكالات و نقد و بررسى جايگاه دين در اخلاق را توضيح داده است . در فصل سوم هم به توضيح رهيافت جامعه شناختى به دين پرداخته و نقش دين در سعادت بشرى را يادآور شده است .

.

ص: 311

گرد آورى و بررسى روايات اسباب نزول از اهل البيت عليهم السلام ،

گردآورى و نقد و بررسى روايات تفسيرى باقرين عليهماالسلام،

معناى تجربه دينى و كاربرد آن و همچنين معنا و مفهوم گزاره هاى دينى و قلمرو اين گزاره ها و تبيين ارزش هاى دينى از مطالب فصل چهارم و پنجم بوده و در فصل ششم هم چهار مدل براى رسيدن به مقاصد دين را توضيح داده است .

366 . گرد آورى و بررسى روايات اسباب نزول از اهل البيت عليهم السلام ،سعيده غروى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمود دشتى ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1385 ، 220ص . اين رساله ، در پى پاسخگويى به اين سؤال است كه : تعداد روايات اسباب نزول منقول از اهل بيت عليهم السلام چقدر است؟ از آن جا كه اين رساله ، موضوع پژوهى و گردآورى است ، غرض آن است كه مجموع روايات اسباب نزول منقول از اهل بيت عليهم السلام يا مورد استناد آنان ، در يك مجموعه گردآورى شود . شيوه بررسى در اين رساله ، توصيفى است و مبحث اسباب نزول از دو منظر مورد بررسى قرار گرفته است : علم مدون و ابزار تفسير ، كه از دو بخش كلّى ، با فصل هاى جداگانه تدوين شده است . در بخش اوّل ، با عنوان درآمدى بر اسباب نزول ، ضمن بيان كلّيات بحث ، با گذرى بر علم اسباب نزول ، به بررسى روايات اسباب نزول پرداخته شده ، و با معرفى راويان اين روايات و شيوه اهل بيت عليهم السلام در بيان روايات اسباب نزول ، به نقد و بررسى كتاب هاى تفسيرى و كتاب هاى روايى پرداخته شده است . در بخش دوم ، روايات اسباب نزول از كلام اهل بيت عليهم السلام را در ذيل آيات قرآن آورده و توضيح داده است .

367 . گردآورى و نقد و بررسى روايات تفسيرى باقرين عليهماالسلام ،لاله افتخارى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استادان راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و على اكبر غفارى ، استادان مشاور : دكتر محمّد على مهدوى راد و دكتر محمّد حسين برومند ، 1381 ، 348 ص . استقصا و پژوهش در باره روايات تفسيرى امام باقر و امام صادق عليهماالسلام . و بررسى ديدگاه مفسّران در اين زمينه ، موضوع اين پايان نامه است . نگارنده ، نخست تعاريف و كلّياتى مطرح نموده كه شامل اين مباحث است : نگاهى گذرا

.

ص: 312

گناه و آثار آن از ديدگاه قرآن و احاديث و مذاهب و نحله هاى (مهم)كلامى،

به معناى لغوى و اصطلاحى «تفسير» ، «تأويل» و «اثر» ، جايگاه و رابطه تفسير و تأويل از ديدگاه دانشمندان اسلامى ، تفسير عهد رسالت و سير تطور آن در دوران صحابه و تابعين تا زمان صادقين عليهماالسلام ، تفسير اهل بيت عليهم السلام ، مبانى و منابع تفسيرى و حجيت روايات آنان در اين زمينه ، بررسى ويژگى هاى حيات فردى و فرهنگى و سياسى و اجتماعى و مذهبى امام پنجم و امام ششم ، قيام ها و نهضت ها ، فرقه هاى مذهبى و گرايش هاى فكرى موجود در آن روزگاران ، موضع گيرى صادقين عليهماالسلام در برابر آنها ، و دستاوردهاى تلاش آن بزرگواران . در ادامه نيز شيوه تفسيرى امام باقر و امام صادق عليهماالسلامرا مورد بررسى قرار داده ، و با توجّه به جنبه هاى گوناگون ، هر يك از وجوه آن را به طور مستقل ، با شواهدى همراه ساخته است . در انتهاى هر قسمت ، فراوانى روايات باقرين عليهماالسلام در گستره جزء سى ام را ، با ذكر نام سوره و شماره مسلسل روايت آورده است . در بخش ديگر _ كه قسمت اصلى و عمده اين پژوهش را تشكيل مى دهد _ رواياتى از كتب گوناگون فريقين فراهم آورده ، بدين صورت كه متن احاديث هر سوره را ، همراه با تحليل و بررسى و جايگاه آن در كتب تفسيرى متقدمان و متأخران بررسى كرده است .

368 . گناه و آثار آن از ديدگاه قرآن و احاديث و مذاهب و نحله هاى (مهم)كلامى ،محمود احمدى(ميانجى) ، سطح 3 تخصصى علم كلام ، مركز مديريت حوزه علميه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام عزالدين رضا نژاد ، 1382 ، 276 ص . در اين نوشتار ، در شش فصل به گناه و آثار و عواقب فردى ، اجتماعى ، دنيوى و اخروى آن از ديدگاه قرآن كريم و روايات و نحله هاى كلامى پرداخته شده است . در فصل اوّل ، به تعريف موضوع و اهمّيّت و ضرورت آن ، محدوده بحث و سابقه پژوهش، تاريخچه و پيشينه موضوع پرداخته شده ، و اصطلاحات و واژگان كليدى، اجمالاً توضيح داده شده ، و به محدوديت ها و موانع تحقيق نيز اشاره شده است . عناوينى كه در فصل دوم در باره آنها بحث شده عبارت اند از : تعريف گناه ، فرق تخلف از قوانين عادى با قوانين دينى ، آيا گناه بيمارى است يا بدى ؟ ، واژه هاى بيانگر گناه در قرآن ، و اقوال در معيار شناخت گناهان كبيره و صغيره . مبانى نظرى حكم مرتكب كبيره در مذاهب معروف كلامى ، احكام مرتكب كبيره و اقوال مختلف مذاهب كلامى ، ديدگاه هاى مختلف در باره جاودانگى عذاب ، آثار گناه در قرآن

.

ص: 313

گناه و آثار سوء آن در قرآن و حديث،

گواهان اعمال در قرآن و سنّت،

و روايات ، مطالبى است كه در فصل سوم تا ششم اين پايان نامه تحليل و بررسى شده است .

369 . گناه و آثار سوء آن در قرآن و حديث ،عاطفه ذوالفقارى فر ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1379 ، 160 ص . نگارنده ، در اين رساله اهمّيّت گناه و تأثير اين مسئله در زندگى بشر را ، در ابعاد فردى و اجتماعى ، مورد بحث و تفحص قرار داده است . وى ، اين مجموعه را در دو بخش و پانزده فصل تدوين نموده است : نخستين گام ، موشكافى واژه «گناه» و شناخت راه ها و مجارى نفوذ شيطان است . براى اين امر ، واژه هاى مترادف «گناه» را هم بررسى نموده است . ورود به بحث اصطلاحى گناه ، بررسى آن از ديدگاه اخلاق و نظريات مختلف در باب اقسام گناه در اين علم و ساير علوم ، بررسى شمار گناهان كبيره ، گناهانى كه به وسيله اعضا انجام مى گيرد ، چگونگى تبديل گناه صغيره به كبيره ، بررسى آثار سوء گناه ، علل هلاكت اقوام و عذاب دنيوى ، شناخت قوانين و سنّت هاى الهى با توجّه به آيات قرآن كريم ، و بيان نمونه هايى از سنّت هاى تاريخى از زبان قرآن ، از ديگر مباحث مطرح شده اين پايان نامه است . بحث از آثار وضعى گناه _ كه هم شامل آثار عمومى و مادى گناهان مى شود و هم شامل آثار خاص برخى گناهان _ و همچنين راه هاى پيشگيرى از گناه از ديدگاه قرآن و روايات ، و در نهايت ، بحث توبه يا راه محو گناه ، پايان بخش رساله است .

370 . گواهان اعمال در قرآن و سنّت ،سيّد مهدى قريشى ، سطح 4 ، مركز آموزش هاى تخصصى تبليغ ، حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، 1381 ، 374 ص . از فوايد اين پژوهش ، عبارت است از : جمع كردن آيات و روايات در خصوص موضوع و بيان نحوه ارتباط آنها با هم، پاسخ دادن به برخى از شبهات مطرح شده در خصوص موضوع ، آگاهى از مباحث مربوط به معاد ، كه مورد نياز جامعه امروزى است . در بخش اوّل رساله ، به توضيح مفهوم شهادت (گواهى) و سپس ، به اثبات گواهى بر اعمال با ادلّه عقلى و نقلى پرداخته است . ابتدا ، حيات و شعور داشتن همه موجودات را

.

ص: 314

لباس در قرآن و روايات و احكام آن،

اثبات كرده ، و از آن نتيجه گرفته كه موجوداتى چون زمين و برخى از مكان ها نيز مى توانند جزء شاهدان اعمال باشند . در بخش دوم رساله ، گواهان اعمال را به صورت جداگانه مورد بررسى قرار داده ، و شاهد بودن خداى متعال ، فرشتگان ، پيامبران ، امامان عليهم السلام ، اعضا و جوارح ، زمين و... را بررسى نموده است ، و در هر كدام به آيات و روايات استناد كرده ، و نمونه هايى از اين گواهان را ذكر كرده است . در بخش سوم ، كيفيت شهادت ، شرايط شاهد و مشهود عليه را مطالعه كرده ، و در بخش چهارم ، برخى از اشكال ها را ذكر و نقد و بررسى نموده است . در نهايت ، آثار تربيتى اعتقاد به گواهى بر اعمال را بررسى نموده است .

371 . لباس در قرآن و روايات و احكام آن ،ابراهيم كاملى خلجى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1377 ، 126 ص . هدف اين پژوهش ، بررسى فرهنگ پوشش در اسلام و ارائه الگوى مناسب براى مسلمانان در اين زمينه است . سبك اين تحقيق ، بدين شكل است كه ضمن مطالعه بر روى نوع پوشش مردم ، و بررسى علل گرايش به نوع خاصى از لباس در جامعه ، علل روى آوردن مسلمانان به الگوهاى ديگران را ، با وجودِ داشتن فرهنگ غنى در لباس پوشيدن ، نقد و بررسى نموده است . فصول پنج گانه اين پژوهش عبارت اند از : فصل اوّل : توضيح نشانه فرهنگ بودن لباس ، ويژگى خاص انسان در مورد لباس ، آثار بهره مندى از لباس ، و منشأ پيدايش لباس . فصل دوم : يادآورى انواع لباس در قرآن ، معانى زينت در قرآن ، علل سقوط اجتماعات بشرى . فصل سوم : فتنه هاى شيطانى ، ابزارهاى شيطان براى ايجاد برهنگى ، كشف حجاب به عنوان مصداق بارز فعاليت شيطانى ، معرفى اجمالى كنوانسيون تساوى حقوق زن و مرد . فصل چهارم : لباس در روايات ، رنگ لباس ، جنس لباس ، شكل لباس ، رابطه لباس و نظافت ، آداب پوشيدن لباس نو . فصل پنجم : احكام پوشيدن لباس ، ميزان پوشش مرد از محارم و ديگر مردان ، پوشش زن در برابر نامحرم ، احكام بهره مندى از زينت ، لباس هاى حرام براى مرد و زن .

.

ص: 315

لقمان حكيم و بررسى تطبيقى حكمت هاى او در روايات فريقين با نگاهى به متون عهدين،

372 . لقمان حكيم و بررسى تطبيقى حكمت هاى او در روايات فريقين با نگاهى به متون عهدين ،عبد اللّه موحدى محب ، دكترى علوم قرآن و حديث ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى و حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1381 ، 413ص . اين پايان نامه ، حاصل پى جويى امثال و حكمى است كه به نام شخصيتى پرآوازه به نام لقمان حكيم ، در منابع مختلف دينى ، عرفانى ، ادبى و تاريخى ثبت شده است . جايگاه لقمان حكيم در عرف جامعه اسلامى و منابع دينى نگاهى به احتمال پيوند حكمت هاى لقمانى با ميراثى كه از پيش از اسلام از سوى اديان براى ما به يادگار مانده ، از مطالب اين رساله است . نگارنده ، پژوهش خود را ، كه به ظاهر در قالب بخش هاى چهارگانه شكل يافته ، به دو قسمت اصلى تقسيم نموده است : يكى ، پيرامون حكمت و مسائل متناسب با آن ؛ دوم ، شخصيت تاريخى لقمان حكيم و موضوعات پيوسته بدان . بخش هاى چهارگانه رساله ، بدين ترتيب است : واژه شناسى «حكمت» و موارد گوناگون كاربرد آن در عرف دانشوران مسلمان ، نقطه آغاز پيدايش حكمت در حوزه زبان و سير تدوين حكمت نامه ها از آغاز تا اين زمان ، بررسى واژه «مَثَل» در لغت و قرآن و عرف ملت ها به صورت عام و امت اسلام و متون اسلامى به طور اخص ، گذرى بر سير تدوين امثال توسط مسلمانان از آغاز تا عصر حاضر ، را در بخش اوّل ، بحث نموده است . بخش دوم و سوم را ، با نزديك شدن به محور اصلى ، پس از اشاره اى گذرا به واقعى بودن اعلام و قصه هاى قرآنى ، به بحثى گسترده پيرامون مغايرت لقمان حكيمِ قرآنى با لقمان بن عادِ اساطيرى _ كه موضوع بعضى از امثال مستهجن جاهلى است _ اختصاص داده ، راز انتساب سخن هاى ناب به شخصيت ها ، نگاهى به احتمال پيوند حكمت هاى لقمانى با آموزه هاى حكمى مندرج در منابع اهل كتاب ، لقمان در آيينه روايات و منابع اسلامى ، شناسايى ابعاد شخصيت اين حكيم الهى در روايات شيعه ، مقايسه لقمان با ازوپ ، احيقار ، بلعم باعور و الكمئون و... ، مغايرت جدى شخصيت لقمان با افراد ياد شده ، را روشن مى سازد . بخش چهارم، داراى تمهيدى مشتمل بر نكاتى چند است. اين فصل، كه مقصود از نگارش رساله است ، شامل دسته بندى حكمت هاى قابل دسترسىِ منسوب به لقمان ، در منابع اسلامى ، بر اساس عناوينى است كه عموما در حكمت عملى مطرح است .

.

ص: 316

ليلة القدر از ديدگاه قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ،

ماهيّت جن در قرآن و حديث،

373 . ليلة القدر از ديدگاه قرآن و روايات معصومان عليهم السلام ،اشرف هزاوه ، كارشناس ارشد الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه آزاد اسلامى اراك، استاد راهنما: حجه الاسلام محمّد على راغبى، استاد مشاور: حجة الاسلام احمد آشتيانى، 1377، 120 ص. نگارنده ، در تحقيق خود ويژگى هاى ليلة القدر را از ديدگاه قرآن و ائمه معصوم بيان نموده است . اين رساله پنج فصل دارد : فصل اوّل ، در باب تاريخچه مطالعاتى ، بيان مسئله ، فرضيات ، اهداف مطالعاتى ، حدود مطالعاتى ، اهمّيّت مطالعاتى و تعريف اصطلاحات است . فصل دوم ، به نقادى تحقيقات فصل قبل پرداخته ، و پژوهش هاى آن فصل را از لحاظ كمى و كيفى ، مورد نقد قرار داده است . فصل سوم ، رهيافت يا رسش تحقيق ، طرح تحقيق ، فن تحقيق ، طرح تحليلى ، و طرح زمان اجرايى را مطرح مى كند . فصل چهارم ، به دو بخش تقسيم شده ، كه در بخش اوّل ، ارتباط شب قدر با نزول قرآن را مورد بررسى قرار داده ، و در باب چگونگى نزول قرآن از نظر قرآن و روايات و آراى دانشمندان و مفسّران ، به بحث پرداخته است . وى ، در اين بخش پنج نظريه در باره كيفيت نزول قرآن را مطرح و در باره هر كدام ، شواهدى را ذكر نموده است . بخش دوم ، پيرامون ويژگى هاى شب قدر است . علت نام گذارى ، عظمت شب قدر ، برترى آن بر هزار ماه ، حكمت عدد هزار ، وجه ناپيدا بودن اين شب ، وجود شب قدر در امت هاى پيشين ، تكرار هر ساله شب قدر ، نشانه هاى شب قدر ، شب قدر و معصومان و علائم ديگر اين شب ، از ديگر مطالب اين بخش است . فصل پنجم ، مربوط به استنتاجات و پيشنهادهاى نگارنده در اين موضوع است.

374 . ماهيّت جن در قرآن و حديث ،اعظم پورين وسيه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما : دكتر يد اللّه نصيريان ، استاد مشاور : دكتر ابوالقاسم امامى ، 1377 ، 153 ص . جنيان چه موجوداتى هستند : ذى شعور ، مختار يا مكلف؟ نظر معصومان عليهم السلام در باره جنيان چيست؟ علما و نويسندگان در مورد وجود و ماهيّت جن چه عقيده اى دارند؟ قرآن ابليس را ملك مى داند يا جن؟ در فرهنگ و كتب عامه ساير مكاتب ، جن چگونه

.

ص: 317

ماهيّت عقل از ديدگاه ملّاصدرا و علّامه مجلسى (با تأكيد بر شروح آنها بر اصول كافى)،

موجودى است؟ رسيدن به پاسخ اين سؤالات ، فصول هشت گانه اين رساله را تشكيل مى دهد : بحث از «لغت» جن و مشتقاتش و تعريف «جن» در اصطلاح ، مطالب اولين فصل را تشكيل مى دهد . در فصل دوم ، به بحث از ماهيّت جن در آيات قرآن پرداخته ، و مطالبى را به استشهاد آيات اثبات كرده كه عبارت اند از : شعور و اختيار و تكليف در جنيان ، شمول رسالت قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به جنيان ، ايمان به قرآن و پذيرش توحيد گروهى از جنيان ، وجود افراد سفيه در جنيان ، وجود دروغ و اشتباه در جنيان و اعتراف آنان به عقايد باطلشان ، استعاذه انسان به جنيان . وى ، در اين فصل ادلّه منكران را نيز بيان كرده است . در فصل سوم ، ماهيّت و اوصاف جن در احاديث را توضيح داده است . اشاره به دوستى مؤمن انسان با مؤمنى از جن ، تسلط حضرت على عليه السلام بر جنيان و ارادت آنان به آن حضرت ، رفتن جن به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و گوش دادن به قرآن ، و رواياتى در خصوص ليلة الجن از اين احاديث است . فصل چهارم ، به ايراد نظر علما و نويسندگان در مورد وجود و ماهيّت جن اختصاص دارد . در فصل پنجم و ششم ، پس از بحث در اين باره كه ابليس ملك است يا از طايفه جن ، به بحث از اوصاف جنيان پرداخته است . در فصل هفتم و هشتم هم ضمن بررسى نظرگاه ساير كتب و فرهنگ عامه مردم در اين زمينه ، و نتيجه گيرى كلّى ، رساله را به پايان رسانده است .

375 . ماهيّت عقل از ديدگاه ملاصدرا و علّامه مجلسى (با تأكيد بر شروح آنها بر اصول كافى) ،عبد الحسين كافى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر محمّد ذبيحى ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر رضا برنجكار : 1380 ، 131 ص . نگارنده ، سعى نموده در نوشتار خود برداشت هاى ملاصدرا و علّامه مجلسى از مفهوم عقل را ، در روايات كتاب العقل و الجهل اصول كافى مورد تحقيق و كاوش قرار دهد ، و ضمن مقايسه و داورى بين اين دو ديدگاه ، تأملى تازه در متون مربوط به عقل داشته باشد .

.

ص: 318

مبانى روابط و سياست خارجى دولت اسلامى در قرآن و سنّت،

وى ، مطالب رساله خود را در مقدمه و دو بخش تنظيم نموده است : مقدمه رساله ، شامل بحث هايى نظير تبيين موضوع و اهمّيّت آن ، پيشينه تحقيق ، اهداف و چشم اندازهاى تحقيق ، پرسش هاى اصلى و فرعى ، روش تحقيق ، محدوديت هاى تحقيق ، جايگاه عقل و كاستى هاى آن ، و زندگى نامه هاى ملاصدرا و علّامه مجلسى است. فصل اوّل ، در باره تبيين و توضيح معناى «عقل» از نظر لغت و اصطلاح ، و بيان معناى عقل از ديدگاه فلاسفه و حكما و انديشمندان مانند ملاصدرا و علّامه مجلسى ، و مقايسه نگارنده بين نظرهاى ملاصدرا و علّامه مجلسى است . وى ، پس از نقل ديدگاه ملاصدرا و علّامه مجلسى در باره معناى عقل ، نقاط اشتراك و افتراق نظر اين دو انديشمند را ذكر كرده و سپس ، به نقد و بررسى هر يك پرداخته است . فصل دوم ، در باره تطبيق ديدگاه ملاصدرا و علّامه مجلسى بر روايات است . در اين بخش ، ديدگاه هاى آنها در باره مقصود از عقل در تك تك روايات اصول كافى ، همراه نقد آنها آورده شده است .

376 . مبانى روابط و سياست خارجى دولت اسلامى در قرآن و سنّت ،مهدى عباسى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمود سريع القلم ، استاد مشاور : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1379 ،181ص . اين پژوهش ، در پى پاسخ به اين پرسش است كه مبانى روابط خارجىِ دولت اسلامى چيست؟ فرضيه هاى پژوهش اين نگارنده ، هدف اساسى پيامبر صلى الله عليه و آله را تبليغ وحى و تبيين عملى آن ، با شيوه همزيستىِ مسالمت آميز و مدارا ، و نيز تصميم سازى هاى منطقى ايشان را با رعايت مصالح همه ملل و نسل هاى آينده مى داند . در فصل نخست ، به بيان مفاهيم اساسى پژوهش ، مانند دولت اسلامى ، مشروعيت دينى و عملكرد آن از نگاه آيات مى پردازد ؛ ولايت را با استناد به آيات ، تعهد دوستانه و يارى متقابل مى داند ؛ حكومت با اين وصف را ، مصداق ولايت دوستانه مى انگارد ؛ و مشروعيت دينى چنين حكومتى را در ايفاى دو نقشِ برپايى نماز و پرداخت زكات _ كه نمادهاى رفع نياز مادى و معنوى انسان اند _ ، مى داند . در فصل دوم ، اهداف برون مرزى دولت اسلامى را ، كه ناشى از تعهدات عرفى در برابر

.

ص: 319

مبانى شيخ طوسى در رفع تعارض اخبار در «استبصار»،

جامعه و انجام مسئوليت هاى دينى است بيان مى كند . در فصل سوم ، اصول روابط خارجى دولت اسلامى را مورد توجّه قرار داده ، و اصل همزيستى را ، به طور گسترده ، با دسته بندى آيات قرآن و با اشاره به سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله بررسى كرده و سپس ، به شش نتيجه عمده مى رسد . در فصل چهارم ، مصالح ملى را به عنوان معيار روابط خارجى دولت اسلامى معرفى مى كند ، كه با پيگيرى اهداف در چارچوب اصول ، و با انتخاب راهبرد مناسب تحقق مى يابد ، و تصميم سازى ها و رفتارها نيز بر اين مبنا شكل مى گيرد .

377 . مبانى شيخ طوسى در رفع تعارض اخبار در «استبصار» ،سيّد على دلبرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : آية اللّه مهدى مرواريد ، 1380 ، 307 ص . اين پژوهش ، با بررسى ديدگاه هاى شيخ طوسى در استبصار ، به چند پرسش بنيادين پاسخ مى دهد : اسباب و عوامل پيدايش تعارض در روايات چيست؟ مراحل عمليات رفع تعارض، از ديدگاه شيخ چگونه است؟ به نظر شيخ ، مرجحات و وجوه جمع كدام است ؟ نگارنده، در نوشتار خود سعى نموده بحث هاى نظرى و انتزاعى اصوليان، بويژه شيخ طوسى را در تعارض اخبار ، با بحث هاى تطبيقى و عينى شيخ در استبصار تلفيق نمايد ، و علل و اسباب تعارض اخبار ، با تكيه بر استبصار ، شناسايى و استقرا شود . وى ، نوشتار خود را در مقدمه و پنج فصل تنظيم كرده است : در فصل نخست ، به بيان كلّيات و مبادى بحث ، به عنوان پيش درآمد پرداخته ، كه خودْ شامل سه بخش است : جايگاه حديث و ضرورت حديث پژوهى ، انواع دانش هاى حديثى ، پيشينه بحث و سير تطور دانش مختلف الحديث . فصل دوم ، دربردارنده دو بخش است : شيخ طوسى و حديث پژوهى ، استبصار شناسى. شرح حال و تحصيلات شيخ ، بررسى جايگاه كتاب استبصار و هدف از تأليف آن ، رابطه كتاب تهذيب الأحكام با استبصار و مشتركات و تفاوت هاى اين دو ، محتواى متن اصلى ، مشيخه ، بيان ويژگى ها و نكاتى در باره استبصار و معرفى شروحى كه بر آن نگاشته شده ، و نقدهايى كه در مورد اين كتاب وجود دارد ، از ديگر مطالب اين دو بخش است . در فصل سوم ، علل پيدايش تعارض اخبار را بيان كرده است .

.

ص: 320

مبانى قرآنى و حديثى برائت از مشركان،

فصل چهارم و پنجم را به بررسى روش هاى رفع تعارض اخبار و مراحل آن از ديدگاه شيخ طوسى اختصاص داده است . در فصل چهارم ، بعد از بيان مقدمات ، روش ترجيح و وجوه گوناگون آن به اعتبار سند حديث ، متن آن و امور خارجى را مطرح كرده ، و اين كه چرا شيخ الطائفه ، برخلاف مشهور ، روش ترجيح را بر روش جمع مقدم داشته است . در فصل پنجم ، به روش جمع و موارد مختلف جمع عرفى ، و سرانجام به روش تخيير پرداخته است .

378 . مبانى قرآنى و حديثى برائت از مشركان ،رقيه كريمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1379 ، 149 ص . اين نوشتار ، سعى دارد با جستجو در قرآن و سنّت ، نصوص و ادلّه اى را كه مى تواند به نحوى ، مبناى اعلان برائت از مشركان باشد ، ارائه نمايد . نگارنده ، پايان نامه خود را در پنج بخش سامان داده است : در بخش اوّل ، به واژه شناسى پرداخته است . وى ، پس از يك مقدمه ، به تحليل مفهوم «برائت» در لغت و در رابطه با مراتب شرك پرداخته ، و ارتباط شرك را با مفاهيم كفر و نفاق از ديدگاه قرآن كريم مطرح نموده ، و سرانجام ، وجوه مبارزه قرآن با مشركان را ذكر كرده است . بخش دوم را به كلّياتى در مورد سوره برائت ، و اعلان رسمى آيه برائت اختصاص داده است . وى ، و ضمن ايراد نكات مهم چند آيه از سوره مباركه توبه ، به تعبير قرآنى برائت از مشركان ، و بحث عموميت برائت از مشركان و همه گروه هاى كفار پرداخته است . بخش سوم ، در باره جدال ممنوع در حج ، و تجزيه و تحليل آن است . مفهوم لغوى «جدال» ، نظرات مختلف در قرائت آيه ، «جدال» و مشتقات آن در قرآن ، نظرات مفسّران در باره جدال در حج ، احاديث وارد در زمينه جدال از نظر فريقين ، و يك نتيجه گيرى كلّى از بحث ، از مطالب اين بخش است . در بخش چهارم ، نگارنده به بررسى پيشينه برائت از مشركان در اديان ابراهيمى پرداخته ، كه در اين بخش ، برائت حضرت ابراهيم عليه السلام از مشركان و مظاهر شرك را ، به تفصيل ، و انبياى ديگر از مشركان را ، به اجمال شرح داده است . در بخش آخر ، مسئله برائت از مشركان در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله را بررسى نموده ، و اعلان آيه برائت را از لحاظ تاريخى بيان كرده است .

.

ص: 321

مبانى نقد متن الحديث عند الفريقين،

مبانى و اصول تربيت اجتماعى در «نهج البلاغه »،

379 . مبانى نقد متن الحديث عند الفريقين ،قاسم عباس الكعبى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، مدرسه علميه امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر ناصر رفيعى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد كاظم رحمان ستايش ، 1383 ، 196ص . بررسى معيارها و قواعد شرعى و عقلى در ارزش گذارى و نقد حديث ، از نظر صحّت و سقم با چشم پوشى از نوع حديث ، هدف از نگارش اين پايان نامه است . سعى نگارنده ، بر ذكر معيارها و مبانى اى است كه در نظر شيعه و سنّى مورد اتفاق باشد . به همين دليل ، محور بحث را قرآن مجيد قرار داده ، و هر روايتى كه مخالف قرآن بوده ذكر ننموده ، تا امكان جمع بيشتر فراهم باشد . معيار وى در نقل روايات نيز متواترات و موارد اجمالى بين فريقين بوده است . نكات مورد توجّه در اين تحقيق ، شرح و تفصيل بعضى از مبانى آن است ، مخصوصاً در مسئله عرض حديث بر قرآن است ، و اشاره به بعضى از مبانى است كه كمتر در جايى ذكر شده ، مثل بررسى مباحث لغوى حديث و ذكر نكات بلاغى آن ، و ذكر مصاديق و شاهد مثال براى هر يك از اين بحث ها . سازماندهى اين تحقيق در دو باب صورت گرفته، كه هريك شامل فصل هايى مى شود : باب اوّل _ كه نقش مقدمه را دارد _ از دو فصل تشكيل يافته است . معناى نقد ، اسباب و انواع و روش هاى نقد با اشاره به تاريخ و اختلاف نظرها ، نقد محتوا نزد صحابه و نقد محتوا نزد اهل بيت ، موضوع بحث باب اوّل است . باب دوم نيز كه شش فصل دارد ، شامل قواعدى است از قبيل عرضه حديث بر قرآن از نظر مبنا و مصاديق ، عرضه حديث بر قرآن از نظر مبنا و مصاديق ، عرضه حديث بر روايات ، تاريخ ، عقل و علم قطعى . در پايان ، احاديثى را كه با كلام معصوم تغاير دارند در سه مبحث آورده است .

380 . مبانى و اصول تربيت اجتماعى در «نهج البلاغه » ،حسن شرف الدين ، كارشناسى ارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما: دكتر سعيد بهشتى، استاد مشاور: حجه الاسلام محمّد بهشتى، 1380، 88 ص. استخراج اصول تربيت اجتماعى از نهج البلاغه ، بيان ارتباط تربيت اجتماعى از ديدگاه امام على عليه السلام با مكاتب معاصر ، از مباحثى است كه نگارنده در تحقيق خود بدان پرداخته است .

.

ص: 322

مبانى و گستره آزادى سياسى در انديشه و رفتار حضرت على عليه السلام ،

نگارنده ، اين تحقيق را در پنج فصل تهيه وتدوين نموده است : در فصل اوّل ، نخست به عنوان مقدمه به بيان اصل مسئله ، اهمّيّت مطالعاتى ، پرسش هاى تحقيقاتى ، تعريف واژه ها واصطلاحات ، و مبانى تربيت پرداخته و سپس ، ماهيّت و ويژگى هاى انسان را _ كه موضوع تربيت است _ از ديدگاه نهج البلاغه تبيين كرده است . در فصل دوم ، خلاصه اى از پژوهش ها ومقالاتى را كه مرتبط با اين تحقيق بوده ، ارائه كرده است . در فصل سوم ، روش تحقيق وشرايط كشف نظام تربيتى در نهج البلاغه را بيان كرده است . در فصل چهارم ، بر اساس ماهيّت و ويژگى هاى عمومى انسان در نهج البلاغه ، هشت مبنا و شانزده اصل از مبانى و اصول تربيت اجتماعى را استخراج نموده است . همچنين ، براى ارائه الگوى عملى در اين فصل ، ويژگى هاى مطلوب متربى ، در نظام تربيت اجتماعى از ديدگاه امام على عليه السلام ، و سيماى اجتماعى متقين در نهج البلاغه را ترسيم نموده است . درفصل پنجم ، امكان پذير بودن استخراج نظام تربيتى از نهج البلاغه ، و برترى نظام تربيت اجتماعى علوى را _ كه به واسطه متكى بودن به پشتوانه وحى ، برتر از عقل و تجربه بشرى است _ به اثبات رسانده است . همچنين ، در مقايسه رابطه فرد با جامعه ، از ديدگاه امام على عليه السلام و نظريه هاى اصالت فرد و جامعه ، از مجموعِ بيانات امام ، يك نوع رابطه متقابل فرد و جامعه را استنتاج نموده ، و در پايان ، پيشنهادهاى لازم را به دست اندركاران تعليم و تربيت ارائه نموده است .

381 . مبانى و گستره آزادى سياسى در انديشه و رفتار حضرت على عليه السلام ،على محسنى ، دكترى علوم سياسى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، اساتيد راهنما : دكتر ناصر جمال زاده و دكتر احمد پاكتچى ، اساتيد مشاور : دكتر جلال درخشه و دكتر سيّد محمّد رضا احمدى طباطبايى ، 1382 ، 493 ص . نگارنده ، اين رساله را با دو هدف اساسى سامان داده است : تبيين رهيافت حضرت على عليه السلام به مقوله آزادى سياسى ، به مثابه يكى از مفاهيم محورى در علوم سياسى ؛ تأثير و نقش آزادى سياسى در بروز مشكلات حكومت آن حضرت . سؤال هايى كه در اين پژوهش به آنها پاسخ داده ، اينهاست : مؤلّفه ها و مقومات آزادى سياسى ، تا چه ميزان در انديشه سياسى و سيره حكومتى حضرت على عليه السلام مشاهده

.

ص: 323

مبانى ولايت ولى اللّه ،

مى شود؟ بنيان هاى نظرى حضرت على عليه السلام در خصوص آزادى سياسى ، در عرصه عمل ، در عصر زمامدارى اش ، با چه چالش ها و مشكلاتى مواجه گرديد ، و خاستگاه جامعه شناختى اين مشكلات كدام اند؟ وى ، اين رساله را در دو بخش اصلى گرد آورده است : در بخش اوّل ، كه به تشريح بنيان هاى نظرى آزادى سياسى از منظر حضرت على عليه السلام اختصاص يافته ، ضمن تبيين نگرش آن حضرت به دو مؤلّفه و اصل بنيادين آزادى سياسى : حكومت و مردم ، اين نكته را ثابت مى كند كه حضرت على عليه السلام ، رويكردى الهى و مردمى به حكومت داشته و از ديدگاه ايشان ، مردم داراى نقش تعيين كننده در انتخاب حاكم و اداره جامعه هستند . بخش دوم ، متكفل اثبات فرضيه جامعه شناختى اين رساله است ، و ميزان حضور مؤلّفه هاى آزادى در عصر حكومت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و خلفاى سه گانه و حضرت على عليه السلام را ، در ساحت هاى عمل و نظر ، مورد بررسى قرار مى دهد . در پايان ، با تجزيه و تحليل داده ها و اسناد متعدد ، اين نتايج را به دست آورده كه آزادى سياسى در تحولات صدر اسلام ، نقشى كليدى داشته است ؛ به نحوى كه ريشه بخش قابل توجّهى از موانع و مشكلات حكومت حضرت على عليه السلام را ، بايستى در تضعيف تدريجى آزادى سياسى، در دوره زمامدارى خلفاى سه گانه جستجو كرد.

382 . مبانى ولايت ولى اللّه ،على رضايى بيرجندى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر على شيخ الاسلامى ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى ، بى تا ، 283 ص . نگارنده ، در رساله خود بر آن است تا پس از توضيح و تبيين معناى لغوى و اصطلاحى «ولايت» و بيان اقسام آن به صورت جامع ، و با توجّه به مبانى قرآنى ، روايى ، عرفانى و كلامى ، منشأ انواع ولايت را همراه با تفاوتشان بيان نموده ، سپس به خاستگاه هاى انديشه ولايت ولى اللّه ، در دوران هاى مختلف قبل از اسلام و پس از آن ، توجّه كند ، و سير تاريخى و جايگاه آن را در هر دو دوران تبيين نمايد . اين نوشتار ، از سه بخش عمده و فصل هاى خاص هر بخش تشكيل شده است : بخش اوّل ، در باره معناى ولايت و اقسام آن است . واژه «ولايت» از ديدگاه زبان شناسان ؛ ولايت در اصطلاح ؛ بررسى اين موضوع از ديدگاه كلامى ، فقهى ، قرآنى ، روايى و

.

ص: 324

محاربه و اِفساد فى الارض در قرآن، حديث و فقه اسلامى،

عرفانى ؛ معرفى و تشريع انواع ولايت ؛ از مطالب اين بخش است . بخش دوم ، در باره خاستگاه هاى انديشه ولايت ولى اللّه است . انديشه ولايت ولى اللّه در دوران هاى مختلف ، بررسى اين خاستگاه از ديدگاه متون دينى ، مثل قرآن و تفاسير و روايات ، از مطالب اين بخش است . در بخش سوم ، نگارنده انديشه ولايت ولى اللّه را در فرهنگ اسلامى توضيح داده ، عناوينى چون ولايت ولى اللّه از ديدگاه كلام ، هدف از آفرينش انسان ، معرفت صحيح شرط رسيدن به كمال ، ضرورت وجود وحى ، جهانى بودن اسلام ، مجوز ختم نبوت ، ضرورت وجود ولى اللّه ، اختلاف شيعه و سنّى ، نقش پيامبر در تعيين جانشين ، درجات ولايت و صفات ولى اللّه ، ولايت از ديدگاه فقهى ، ولايت فقيه ، ولايت ولى اللّه از نظر عرفانى ، نظريه ضرورت وجود ولى اللّه در همه دوران ها از ديدگاه قرآن و روايات و علم و كلام و عرفان ، مطالب اين بخش است . وى ، در اين بحث آراى علّامه طباطبايى را نقل كرده ، به بحث در باره آن مى پردازد . فصل آخر رساله ، در باره ختم ولايت است كه از ديدگاه هاى مختلف ، نقد و بررسى شده است .

383 . محاربه و إفساد فى الارض در قرآن، حديث و فقه اسلامى ،على رازينى ، كارشناسى ارشد علوم جزايى و جرم شناسى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر عليرضا فيض ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر محمّد صادقى ، [بى تا] ، 373 ص . قوانين مصوب در خصوص جرائم امنيتى ، مشتمل بر برخى ابهامات و نا هماهنگى هاست و در كلمات فقها نيز آراى مختلفى در اين باب وجود دارد . يكى از زمينه هاى نيازمند به بحث ، موضوع جرائم ضدّ امنيت است كه اين محقق ، موضوع پايان نامه خود قرار داده است . موضوعات و عناوين رساله ، در شش بخش با فصل هاى مختلف آمده است : بخش اوّل (كلّيات) مشتمل بر دو موضوع است : جايگاه محاربه و افساد فى الارض ، در قوانين جمهورى اسلامى ايران ، شامل واژه «جُرم» و بررسى ريشه اى و اصطلاحى آن ، واژه «امنيت» ، بررسى جايگاه جرائم ضدّ امنيت در حقوق جزا . بخش دوم ، در باره معناى لغوى و اصطلاحى «محاربه» ، محاربه در قرآن ، محاربه در روايات، محاربه از نظر فقهاى اهل سنّت ومحاربه از نظر فقهاى شيعه است.

.

ص: 325

محدّثان شيعه در قرن نهم و دهم هجرى و سبك حديث نگارى آنان،

محور بخش سوم ، افساد فى الارض است كه مشتمل بر چهار فصل با اين عناوين است : معناى لغوى و اصطلاحى «افساد» ، افساد در آيات قرآن و احاديث ، افساد در كلمات فقهاى عامه و خاصه ، و رابطه محاربه و افساد فى الارض . در بخش چهارم ، ساير عناوين مربوط به جرائم ضدّ امنيت در فقه ، در چهار فصل به نام هاى : بغى ، ارتداد ، ارجاف ، و ساير مواردى كه داراى كيفر اعدام است ، مطرح شده است . بخش پنجم ، شامل عناوين مربوط به جرائم امنيتى در حقوق موضوعه ، و داراى چهار فصل است : جرائم ضدّ امنيت داخلى و خارجى ، جرم سياسى و غيرسياسى ، تروريسم ، و ساير موارد مهم از قبيل هواپيماربايى ، آدم ربايى و بمب گذارى . در بخش ششم، نگارنده به نتيجه گيرى از بحث ها پرداخته، كه خودْ سه فصل دارد: محاربه و افساد در قوانين جمهورى اسلامى ايران ، محاربه و افساد در رويه قضايى دهه اوّل انقلاب و بررسى برخى از آراى قضات محاكم و شعب ديوان عالى كشور ، و بحث فقهى _ حقوقى در مورد تعريف مُحارب و مفسد و نقد نظريات ارائه شده .

384 . محدّثان شيعه در قرن نهم و دهم هجرى و سبك حديث نگارى آنان ،سيّد عليرضا طباطبايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآنى ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : احمد عابدى ، 1379 ، 183 ص . در اين پايان نامه ، پس از بيان اجمالىِ سير تدوين حديث در ادوار گذشته ، مهم ترين محدّثان قرن هاى نهم و دهم هجرى كه ، داراى تأليفات حديثى بوده اند ، معرفى شده اند و به بيان شرح حال ، استادان ، شاگردان و آثار آنان پرداخته شده است. اين پژوهش ، داراى شش فصل است : فصل نخست ، به كلمات اختصاص يافته و در آن ، تبيين موضوع ، پيشينه تحقيق ، سؤال هاى تحقيق و. . . به اختصار بيان شده است . فصل دوم ، با عنوان نگاهى اجمالى به سير تدوين حديث در ادوار گذشته ، به بررسى تدوين حديث از عصر رسالت تا تأليف جوامع ثانويه پرداخته است . فصل سوم ، به معرفى مهم ترين محدّثان قرن نهم هجرى اختصاص داده شده و به معرفى اساتيد ، شاگردان و آثار حديثى و غيرحديثى آنها پرداخته است . فصل چهارم ، با عنوان مهم ترين محدّثان قرن دهم هجرى ، به معرفى اساتيد و شاگردان و

.

ص: 326

محورهاى فعاليت غلات (غلو، جريانات پيدا و نهان)،

آثار حديثى آنها پرداخته است . فصل پنجم ، مهم ترين كتاب هاى حديثى اين دو قرن را بررسى كرده است . فصل ششم، باعنوان نتيجه گيرى وپيشنهادها، مطالبى در اين زمينه ارائه كرده است. در اين شش فصل ، ميزان توجّه محدّثان اين دو قرن به سند روايات ، حدود استفاده آنها از منابع اهل سنّت ، روش آنان براى تشخيص صحيح از غير صحيح ، رونق اجازات حديثى در اين دوره ، و وجود جوامع حديثى در اين دوره نيز مورد بحث قرار گرفته است .

385 . محورهاى فعاليت غُلات (غلو، جريانات پيدا و نهان) ،عليرضا كهنمويى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1380 ، 309 ص . بررسى اسناد و شواهد رخنه ساخته ها غلات در روايات ، نگرشى بر افكار غاليانه در طول تاريخ ، و تأملى در تحول فضاى حاكم بر جوامع عام و علمى شيعه ، از جمله مسائل مورد بحث نگارنده ، در اين پايان نامه است . چهار فصل اين پايان نامه ، در پى بررسى اين موضوعات است : نگارنده ، در فصل اوّل به تبيين واژه «غلو» پرداخته ، و با اشارتى از قرآن ، معضل غلو را مورد بحث قرار داده است . در فصل دوم ، تاريخچه اى مختصر از برخى فرق غلات را ، با تفكيك به دو دوره قبل و بعد از غيبت كبرى ارائه نموده است . در فصل سوم ، به ارائه تحليل هايى در باب جريان غلات پرداخته ، و زمينه ها ، علل و انگيزه هاى غلو را مورد اشاره قرارداده ، و نقش عوامل مؤثرى چون مفوضه ، صفويه ، اخباريگرى ، شيخيه و... را در تشخص افكار غاليانه ، تا حدودى نمايان ساخته است. در ادامه اين فصل ، بحث مهم و تعيين كننده «جعل حديث» را ، به عنوان عمده ترين مجراى رخنه غلات در شيعه ، مورد بررسى مبسوط قرار داده است . در بحث پايانى ، به مبحث نقد روايات ، به عنوان عمده ترين ضرورت حياتى منتج از مباحث پيشين پرداخته ، و در باب موانع نقد و كارنامه نقد ، مطالب مفيدى را ارائه نموده و در ادامه ، راه كار ارائه شده از جانب معصومان عليهم السلام را در باب نقد روايات ، يعنى عرضه روايات به قرآن ، مورد بررسى قرار داده است .

.

ص: 327

مديريت از ديدگاه «نهج البلاغه»،

مراتب و درجات ايمان در قرآن و حديث،

386 . مديريت از ديدگاه «نهج البلاغه» ،محمّد على ضميرى ، كارشناسى ارشد ادبيات و علوم انسانى ، دانشگاه علّامه طباطبايى ، 1363 ، 145 ص . نويسنده ، در پى پاسخ اين سؤال است : ما كه ادعا مى كنيم فرهنگ مان بايد اسلامى باشد ، آيا در زمينه رهبرى و مديريت از ديدگاه اسلامى ، الگويى براى عرضه كردن داريم؟ آيا اين الگو ، قابل عرضه كردن به جامعه متحول و پوياى كنونى هست ؟ آيا مديريت از ديدگاه نهج البلاغه مى تواند راهگشاى ما در زمينه اعمال مديريت در مدارس ، ادارات ، كارخانجات ، مؤسسات ، ارتش و... باشد؟ براى انجام اين مهم ، اساس كار خود را بر نهج البلاغه ، ترجمه محسن فارسى قرار داده ، و در موارد ضرورى ، از ترجمه هاى ديگر نظير ترجمه جواد فاضل و فيض الاسلام و محمّد تقى جعفرى و ديگران نيز سود برده است . علاوه بر اين ، از كتاب هاى ديگرى كه در زمينه مديريت اسلامى تدوين شده استفاده نموده ، و آنها را مكمل تحقيقات خود قرار داده است . وى نخست براى ورود به بحث مديريت از مسأله برنامه ريزى كار خود را شروع كرده و عواملى چون تمركز مديريت ، هماهنگى و همكارى ، تعهد و مسئوليت و هدايت و رهبرى را از عوامل بسيار مهم مديريت موفق مى داند ، سپس در بخش ديگر تحقيق خود به صفات و ويژگى هاى يك مدير كارآمد اشاره مى كند كه عبارتند از : قاطعيت ، آينده نگرى ، تجربه ، كنترل بر مراكز و قسمت ها داشتن ، داراى روابط انسانى بودن ، داراى روحيه بالا و والا بودن ، رعايت حقوق افراد را نمودن ، در ديگر بخش هم به بعض مديريت هاى ناموفق در طول تاريخ اشاره مى كند و توضيحى در مورد مديريت معاويه مى دهد ، سپس براى خاتمه بحث به تناسب در باره شورى نيز مطالبى ارائه نموده و به عنوان هشدار عوامل بازدارنده در يك مدير نالايق را بر شمرده است .

387 . مراتب و درجات ايمان در قرآن و حديث ،تيمور جوانمرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد على ايازى ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ، 1380 ، 225ص . بحث از اختصاصى يا عمومى بودن ايمان براى مسلمانان و ساير اديان ، تعريف ايمان از ديد متفكران فرق مختلف مسلمان و مسيحى و دفع اشكالات از تعاريف موجود ، بيان درجات و مراتب ايمان ، شرط و عدم شرط سبقت معرفت بر ايمان ، بررسى جايگاه عقل در بحث از مقوله ايمان ، برشمردن موانع رسيدن به ايمان واقعى به صورت توصيفى ، از

.

ص: 328

مراحل و مواقف قيامت در قرآن و روايات از ديدگاه مفسّران شيعه و سنّى از قرن پنجم تا كنون،

جمله اهداف نگارنده در اين پايان نامه است . تحقيق نگارنده ، در سه فصل تدوين شده است : در فصل اوّل ، در باره معانى ايمان و اسلام بحث نموده ، و ديدگاه هاى مختلف را در اين زمينه مورد بررسى قرار داده است . سپس ، ايمان در مسيحيت ، فرق ايمان واسلام ، رابطه تنگاتنگ ايمان و اسلام و ايمان و اختيار ، ايمان و معرفت ، و سرانجام ، راه حصول ايمان ، و نياز انسان به ايمان را مطرح كرده است . در فصل دوم ، درجات و مراتب ايمان را بيان نموده و سپس ، مفهوم درجه و راه رسيدن به بعضى از درجات ايمان را توضيح داده است . تفسير بعضى از آيات راجع به ايمان ، مسئله احباط و تكفير و ديدگاه هاى مختلف در اين زمينه ، مقامات مؤمنان با توجّه به مراتب ايمان ، زيادت و نقصان ايمان و بيان ديدگاه هاى مختلف در اين زمينه ، و سرانجام ، مسئله حداقل ايمان را ، كه مربوط به منافقين ، و حداكثر ايمان ، كه مربوط به مؤمنين واقعى است ، مورد بحث وبررسى قرار داده است . آثار و نتايج ايمان را در فصل سوم بررسى نموده ، كه اين آثار عبارت اند از : آثار اخلاقى ، مانند زهد ، توكل و صبر ؛ آثار اقتصادى ، از جمله كاهش فقر و جلوگيرى از انباشته شدن ثروت هاى حرام؛ وهمچنين آثر اخروى ايمان. سرانجام، به آثار و علايم ايمان در فرد اشاره نموده ، از جمله اين كه افراد باايمان ، متواضع و فروتن هستند .

388 . مراحل و مواقف قيامت در قرآن و روايات از ديدگاه مفسّران شيعه و سنّى از قرن پنجم تا كنون ،مهرى شعاعى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر محمّد مهدى گرجيان ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد رضا آشتيانى ، 1374 ، 84 ص. اين رساله ، در پاسخ به پرسش هايى از اين قبيل است كه : «مواقف» به چه معناست و تعداد آنها چند مورد است؟ مفهوم حساب در قيامت چيست؟ گواهان قيامت چه كسانى هستند؟ «صراط» و «مرصاد» به چه معناست و عقبات صراط چند مورد است ؟ اين رساله ، در پنج فصل نگاشته شده : فصل اوّل آن ، با يك مقدمه در باره تاريخچه مطالعاتى بحث آغاز مى شود ، و در ادامه به بيان ابعاد گوناگون مسئله ، فرضيات يا پرسش هاى تحقيقاتى ، اهداف مطالعاتى ، حدود مطالعاتى ، برهان مطالعاتى و اصطلاحات وارده در بحث مى پردازد .

.

ص: 329

مرورى بر زندگى و شخصيت عبداللّه بن مسعود،

فصل دوم ، بيان مراجع و كتاب هايى است كه محقق در اين موضوع به آنها مراجعه داشته است . فصل سوم ، در باره روش تحقيق است كه در آن ، از رسش تحقيق ، طرح تحقيق ، فن تحقيق و طرح تحليل بحث شده است . فصل چهارم و پنجم را به لفظ «مواقف» در قرآن كريم و تفاسير ، نظرات مرحوم علّامه طباطبايى و فخر رازى و روايات ذيل آيه وقوف ، معرفى تعداد مراحل و مواقف قيامت براى كافر و مؤمن ، گواهان محشر كه شهادت بر اعمال انسان ها مى دهند ، «صراط» و «مرصاد» و معانى اين دو واژه از قول علّامه طباطبايى و شيخ صدوق رحمه الله ، موقعيت مردم هنگام عبور از صراط ، عقبات محشر و نظر مفسّران ، پرداخته است .

389 . مرورى بر زندگى و شخصيت عبد اللّه بن مسعود ،سيّد سعيد عزيز نژاد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر امير جودى ، 1380 ، 117ص . مطالب اين رساله ، كاوشى است پيرامون شخصيت يكى از اصحاب به نام عبداللّه بن مسعود ، كه احاطه او بر به علوم مختلف مرتبط با قرآن ، انتساب مصحف مستقلى به او ، همچنين نقل احاديث فراوانى كه از او گزارش شده ، از او شخصيتى كم نظير به وجود آورده است . با توجّه به جنبه هاى گوناگون شخصيت ابن مسعود ، و اين كه اخبار ضد و نقيض نقل شده در مورد او فراوان است ، بحث وبررسى پيرامون شخصيت او و تا حد امكان ، زدودن غبار ابهامات به وجود آمده در باب او ، اين ضرورت را به وجود آورده كه براى بررسى حيات و شخصيت او ، ضمن مرورى بر روايات نقل شده از او در جوامع روايى فريقين ، مجموعه گزارش هاى پراكنده در كتب مختلف در مورد او را ، مورد توجّه قرار داده است . مطالب ، در دو بخشِ زندگى نامه و شخصيت علمى او تنظيم شده است : در بخش اوّل _ كه به زندگى نامه او اختصاص يافته است _ حيات او را در دو فصل قبل از هجرت به مدينه و پس از هجرت مورد بحث و بررسى قرار داده است . در بخش دوم نيز _ كه شامل دو فصل است _ رابطه ابن مسعود و قرآن كريم و حديث را تحليل و بررسى نموده است . عناوين اين بخش عبارت اند از : ابن مسعود و نقل حديث ،

.

ص: 330

مستشرقان و حديث : نقد و بررسى ديدگاه هاى گلدزيهر و شاخت،

مسجد در جامعه اسلامى از ديدگاه آيات و روايات،

ابن مسعود در جوامع روايى اهل سنّت ، ابن مسعود در جوامع روايى شيعه ، طرق روايى ابن مسعود ، دسته بندى روايات .

390 . مستشرقان و حديث: نقد و بررسى ديدگاه هاى گلدزيهر و شاخت ،سهيلا شينى ميرزا ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : حجة الاسلام سيّد محمّد على ايازى ، 1384 ، 214 ص . مطالعه ، نقد و بررسى آثار مستشرقان در زمينه حديث ، بويژه گلدزيهر و شاخت ، و اين كه در دايره مطالعات شيعى و فارسى ، كارى در اين زمينه صورت نگرفته ، انگيزه تدوين اين پايان نامه است . نگارنده ، مطالب اين رساله را در سه بخش تنظيم نموده است : بخش اوّل را به كلّيات اختصاص داده ، كه در ضمن دو فصل ، تاريخچه كلّىِ شكل گيرى مطالعات استشراقى به صورت عام ، و نيز مطالعات خاورشناسى در حوزه حديث را به بحث مى گذارد. شكل گيرى ، انگيزه ها و ابعاد كار خاورشناسان ، زمان شكل گيرى مطالعات خاورشناسى در حوزه حديث ، معرفى سى تن از مستشرقانى كه در حوزه حديث فعاليتى داشته اند ، انواع مطالعات حديثى خاورشناسان و نيز جريان هاى فكرى آن ، مطالب اين بخش است . بخش دوم را به نقد و بررسى ديدگاه هاى حديثى گلدزيهر اختصاص داده است . زندگى نامه علمى گلدزيهر و آثار او در زمينه مطالعات اسلامى و حديثى ، بيان چهار نظريه وى در زمينه حديث ، از مطالب اين بخش است . بخش سوم را نيز به نقد و بررسى ديدگاه هاى حديثى شاخت اختصاص داده است . زندگى نامه علمى شاخت ، آثار او در زمينه مطالعات اسلامى و نيز آثار حديثى وى ، و نقادى چهار ديدگاه از آراى وى در اين بخش آمده است .

391 . مسجد در جامعه اسلامى از ديدگاه آيات و روايات ،ثريا اميرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1381 ، 221 ص .

.

ص: 331

مسلك اخباريه در شيعه،

نگارنده اين تحقيق ، بر آن است كه نقش ها و كاركردهاى مختلف مسجد در جامعه اسلامى را ، از ديدگاه آيات و روايات بررسى كند . اين پايان نامه ، پنج بخش دارد : در بخش اوّل ، ضمن شش فصل ، به بيان كلّياتى در خصوص اهمّيّت و جايگاه مسجد در اسلام پرداخته، و بحث واژه شناسى مسجد، مساجد پيش از اسلام و تفاوت عبادتگاه ها و پرستشگاه هاى غير مسلمان ها با مسجد مسلمين را مطرح كرده است . در بخش دوم ، نقش فرهنگى _ آموزشى مسجد در جامعه اسلامى را بررسى نموده ، و نقش عبادى مسجد ، سير تحول آموزش در مساجد ، تشكيل جلسات ادبى ، پديد آمدن كتاب خانه در مساجد ، و تأثير ائمه عليهم السلام در حيات علمى _ فرهنگى مساجد را توضيح داده است . نقش سياسى _ اجتماعى مسجد در جامعه اسلامى ، عنوان بخش سوم است . نقش نظامى مسجد ، نقش اجتماعى مسجد ، ارائه خدمات مسجد و رسيدگى به فقرا و فعاليت هاى قضايى ، و نقش سياسى مسجد ، از ديگر مباحث مطرح در اين بخش است . بخش چهارم ، مربوط به برخى از آداب و احكام فقهى مسجد است كه در هفت فصل ، به اين مسئله پرداخته است . كيفيت بنا و اهمّيّت دادن به بناى مسجد ، تأكيد بر استحباب نماز خواندن در مساجد ، آداب و مستحبات و مكروهات ورود به مساجد ، چگونگى حضور كودكان و زنان در مسجد ، انجام برخى از كارهاى جايز از قبيل اعتكاف و مراسم عقد و ازدواج و فاتحه و ترحيم در مسجد ، عواقب هتك حرمت مسجد و نظريه فقها در اين زمينه ، روا نبودن انجام برخى از كارها در مسجد از قبيل بحث و گفتگو پيرامون امور دنيوى و انداختن آب دهان و بينى در مسجد و خوابيدن و دفن ميت ، از عناوين بخش چهارم است . در بخش پنجم ، ضمن بيان نظريه آسيب شناسى مساجد و طرح سؤالات و پيشنهادها در اين زمينه ، گزيده اى از كتاب شناسى مسجد را ارائه نموده است .

392 . مسلك اخباريه در شيعه ،احسان قيصرى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى نجف آباد ، استاد راهنما : دكتر على مهدى زاده ، اساتيد مشاور : دكتر احمد پاكتچى و دكتر عليرضا فيض ، 1371 ، 263 ص . اين رساله ، به بررسى اين مسلك در حوزه انديشه شيعه ، نظرات و آراى اصولى و فقهى اخباريان ، و نيز به تأثيرى كه اين مسلك در پيدايش فرقه شيخيه داشته ، پرداخته است .

.

ص: 332

مسندنويسى در تاريخ حديث،

اين تحقيق ، شامل هفت فصل است : در فصل اوّل ، به بررسى پيدايش اجتهاد در ميان اهل سنّت و مكتب تشيع پرداخته است . نگاهى به عمل به احكام در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و پس از رحلت آن حضرت ، جعل احاديث از قول پيامبر صلى الله عليه و آله ، پيدايش رأى و قياس و سير تكاملى اجتهاد در طول تاريخ ، و خاستگاه عقلى اجتهاد و سرچشمه هاى قوانين شرعى در فقه ، از مطالب اين فصل است . در فصل دوم ، پيدايش اخباريه و ريشه هاى اخباريگرى و نظرات گوناگونى را كه در اين باب وجود دارد ، مورد بررسى قرار داده است . وى ، با بيان تفاوت اخباريت پيشينيان با اخباريت استرآبادى ، برخى از عوامل فكرى و اجتماعى مؤثر در پيدايش اخباريه نوين و ادوار اخباريگرى و اخباريه را متذكر شده است . فصل سوم را به اختلافات ميان اخباريان و اصوليان و ديدگاه هاى عمده اخباريان اختصاص داده و در اين زمينه ، با نقل اقوال ، جايگاه اجتهاد ، قرآن ، اخبار ، علم اصول و رجال را نزد اخباريه توضيح داده است . در فصل چهارم ، نگاهى گذرا به زندگانى بعضى از اخباريان تندرو و متعصب نموده ، و در فصل پنجم ، در باره اخبار ميانه رو و معتدل توضيحاتى داده است . فصل ششم ، بحث از جبهه مقابل ، يعنى اصوليان است . در فصل هفتم ، تأثيرات اخباريگرى ، محل هاى رواج اخباريگرى ، تأليف كتب روايى در عصر اوج اخباريگرى ، رابطه مسلك شيخيه با اخباريه ، و بررسى و مقايسه برخى از عقايد شيخيه و اخباريه را مورد بررسى قرار داده است .

393 . مسندنويسى در تاريخ حديث ،سيّد كاظم طباطبايى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر آذرتاش آذرنوش و دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى ، 1374 ، 400 ص . پاسخ به پرسش هايى از اين قبيل كه : مسندنويسى چه سودهايى را در پى دارد؟ جايگاه مسندنويسى در تاريخ تدوين حديث كجاست؟ چرا امروزه ، ما از ميان انبوه مسندها تنها با شمار اندكى از آنها آشنايى داريم؟ چرا در ميان شيعيان ، اين شيوه از تدوين حديث ، كمتر رواج داشته است؟ هدف نگارنده را تشكيل مى دهد ، كه در ده بخش به بررسى اين موضوع ها پرداخته است :

.

ص: 333

مشاركت اجتماعى زنان از ديدگاه قرآن و حديث،

در بخش نخست ، معناى لغوى «مسند» و واژه هاى وابسته به آن را شرح داده ، و انواع كتاب هاى حديث رابررسى كرده، و تفاوت آنها را بامسندها روشن ساخته است. در بخش دوم ، به جايگاه مسندنويسى در تاريخ تدوين حديث اهل سنّت ، و مراحل گوناگون آن پرداخته است . بخش سوم را به معرفى مسندهايى كه به مؤلّفان خود منسوب اند اختصاص داده ، و مرورى بر پاره اى از احوال مسندنويسان ، به ترتيب تاريخ درگذشت آنان دارد . در بخش چهارم ، ابتدا مسندهايى را يادآور شده كه به نام راويان خود شناخته مى شوند . سپس ، در باره مجموعه هايى سخن گفته كه از روى خطا يا سهل انگارى ، آنها را مسند خوانده اند . در بخش پنجم ، به سهم شيعه در عرصه مسندنويسى پرداخته ، و ضمن پژوهشى در باره «اصول اربعمأة» و بررسى تاريخ پيدايش آنها در تاريخ حديث شيعه ، آن را با تاريخ اهل سنّت مقايسه نموده است . در بخش ششم و هفتم ، به معرفى مسند زيد شهيد و مسند حُميدى و مؤلّفش ، و محتواى آنها و ميزان اعتبار احاديث آنها پرداخته است . در بخش هشتم ، مسند ابن حنبل را ارزيابى كرده است . بخش نهم را به معرفى مسند ابوحنيفه اختصاص داده ، و در آخرين بخش ، در باره سند ابويعلى موصلى و بعضى مسانيد ديگر اطلاعاتى ذكر كرده است .

394 . مشاركت اجتماعى زنان از ديدگاه قرآن و حديث ،سهيلا جلالى كندرى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، اساتيد مشاور : آية اللّه سيّد محمّد موسوى بجنوردى و دكتر صادق آيينه وند ، 1379 ، 282 ص . اين كه آيا اسلام ، به زنان اجازه شركت در فعاليت هاى مختلف اجتماعى را داده است يا خير؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ ، حدود اين مشاركت چيست؟ از مباحث مطرح شده در اين پايان نامه است .

.

ص: 334

مشكلات و موانع خلافت على عليه السلام از ديدگاه تاريخ،

فصول شش گانه اين پايان نامه، با بخش هايى مجزا، به بررسى اين موضوع پرداخته است: در فصل اوّل ، با بيان اين كه مشاركت زنان ، اصلى عقلايى است ، و بيان معناى حسن و قبح افعال ، حسن و قبح عقلى را از منظر قرآن و سنّت بررسى نموده ، و ملاك هاى حسن و قبح را برشمرده است . فصل دوم پايان نامه ، در باره مبانى مشاركت از ديدگاه قرآن و حديث است . وى ، نخست با توجّه به مبانى مشاركت از ديدگاه قرآن ، به بررسى مقام انسانى و جايگاه زن در قرآن پرداخته ، و ضمن بررسى مبدأ آفرينش انسان از اين منظر ، به اين نتيجه رسيده كه از ديدگاه قرآن تفاوتى ميان آفرينش زن و مرد نيست. بخش دوم اين فصل ، در باب مبانى مشاركت از منظر حديث است كه اين مبانى عبارت اند از : يكسانى در اصل خلقت ، يكسانى ارزش ها ، يكسانى در امر به معروف و نهى از منكر نمودن ، يكسانى در جهاد ، يكسانى در دانش اندوزى ، يكسانى در كمك به مردم و يكسانى در طلب روزى . فصل سوم ، شواهد مشاركت اجتماعى زنان نام دارد . وى ، با گزارش شواهدى از دوران رسالت و پس از آن ، اين فهم قرآنى را ، كه نشانگر مشاركت زنان در عرصه ها و فعاليت هاى مختلف اجتماعى است ، بازگو مى كند. در ادامه اين فصل ، آدابى را كه در آموزه هاى قرآن و سنّت نبوى براى مشاركت زنان و اختلاطِ الزامى مردان و زنان در محيط اجتماعى رقم خورده ، شرح داده است . در فصل چهارم و پنجم هم آداب مشاركت اجتماعى و قيود مشاركت اجتماعى زنان را توضيح داده است . در فصل ششم ، نگارنده ضمن مطرح نمودن شبهاتى كه از بررسى آراى فقها و روايات به دست آورده ، سعى نموده تا به بعضى از اين شبهات پاسخ دهد .

395 . مشكلات و موانع خلافت على عليه السلام از ديدگاه تاريخ ،سيّد كاظم ميرجليلى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر صادق آيينه وند ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر احمد بهشتى ، 1378 ، 321 ص . اين تحقيق تاريخى است روشن و گويا از دوران خلافت على عليه السلام و حوادث قبل از آن ، كه مرتبط با اين دوران است ، و به اتكاى معتبرترين مدارك تاريخ اسلام ، در مقدمه و چهار فصل تهيه شده است . نگارنده ، نخست ضرورت تحقيق موضوع ، محدوديت هاى تحقيق ، روش تحقيق و

.

ص: 335

مصاحف صحابه و صاحبان آن،

معرفى منابع را مقدم داشته ، و در مقدمه رساله ، به اصول اوليه در باره خلافت امام ، از قبيل وجود نص صريح در غدير خم ، برپايى سقيفه ، عدم اعتنا به نوشتن نامه توسط پيامبر ، خلافت انتسابى ، شورا و امثال آن پرداخته و سپس ، به سير طبيعى تاريخ پس از پيامبر اسلام توجّه نموده است . فصل اوّل را به واقعه قتل عثمان و گشوده شدن باب فتنه اختصاص داده و در اين باب ، پنج عامل از عوامل مهم قتل عثمان را ذكر نموده است وى ، در ضمن كسانى را كه در قتل عثمان دخالتِ مستقيم يا غير مستقيم داشته اند ، معرفى نموده ، و نقش حضرت على عليه السلام را در واكنش به قتل عثمان بازگو نموده است . فصل دوم ، در باره صراحت و صداقت در سياست امام است . نگارنده ، پس از بررسى واژه «سياست» و موارد استفاده آن ، تعريف مورد قبول مكتب اسلام از سياست ، و نگرش مثبت به سياست و سياستمدارى در منابع معتبر اسلام را ، در مقايسه با سياست در عرف استعمار ، تجزيه و تحليل نموده است . فصل سوم ، در باره عدالت امام بحث مى كند . در اين قسمت ، ضمن اشاره به سنّت رسول اكرم صلى الله عليه و آله در تقسيم بيت المال ، روش امام على عليه السلام در تقسيم بيت المال و عدم انعطاف در مورد خود و خويشاوندان ، و تبعات انعطاف ناپذيرى در اجراى عدالت بر حكومت علوى را بررسى كرده است . در فصل چهارم ، به بررسى اوضاع خوارج پرداخته ، و اين گروه را زاييده جهالت ها دانسته وآثار وتبعات ظهور خوارج بر حكومت امام را بررسى نموده است.

396 . مصاحف صحابه و صاحبان آن ،نسرين بحيرايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1379 ، 149 ص . پاسخ به سئوالاتى از اين قبيل كه : در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله ، قرآن چگونه از گزند فراموشى مصون ماند؟ چه كسانى و چگونه ، نوشتن آن را برعهده داشتند؟ چه كسانى براى خود مصحف خصوصى تهيه كردند ؟ چه اختلاف هايى در كتابت مصاحف وجود داشت؟ هدف نگارنده از نگارش اين پايان نامه است . وى ، در اين رساله ، در سه بخش به بررسى مراحل تدوين و پيدايش مصاحف گوناگون و نهايتا پيدايش مصحف كنونى (قرآن مجيد) پرداخته است .

.

ص: 336

معاد از ديدگاه عقل و نقل،

در بخش اوّل ، در دو فصل ، كلمه «مصحف» را از لحاظ لغوى و اصطلاحى بررسى كرده ، كتاب ها و تأليفات نادرى كه در تاريخ از «مصاحف» باقى مانده است اشاره دارد . در بخش دوم ، جمع آورى اين مصاحف ، شامل مصحف در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله را _ با توجّه به اين كه داراى اهمّيّت ويژه اى است _ مورد بررسى قرار داده است . در بخش سوم (مفصّل ترين بخش رساله) ، در پنج فصل ، به بررسى مهم ترين مصاحف نوشته شده ، كه در تاريخ از آنها ياد شده است ، مى پردازد . اين مصاحف ، شامل مصحف «ابى بن كعب» ، «ابن مسعود» ، «على» عليه السلام ، «زيد بن ثابت» و «مصاحف عثمانى» است . در ابتداى هر فصل ، زندگى نامه كوتاهى از صاحب مصحف بيان كرده است .

397 . معاد از ديدگاه عقل و نقل ،طاهره خلاقى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر مهدى نجفى افرا ، 1378 ، 185 ص . اين رساله ، مشتمل بر چهار فصل در صدد تحقيق و بررسى اين است كه بين استدلال قرآنى با استدلال قرآن در باب مسئله معاد ، تفاوت بارزى وجود دارد . در استدلال قرآنى ، اثبات يك مطلب از طريق تكيه بر حقانيت قرآن صورت مى گيرد ، اما در استدلال قرآن از نوع استدلالهاى عقلى است كه صرف نظر از گوينده آن روشن و مبين است و بر اساس موازين عقلى استوار است . نگارنده ، در فصل اوّل مسئله روح و نفس را مورد تفحص و دقت قرار داده ، و اين كه روح ، به عنوان يك حقيقت مجرد و مستقل ، پس از مرگ آدمى باقى مى ماند و مرگ ، پايان زندگى به معنى مطلق نيست ، بلكه يك گام بزرگ به سوى اثبات وجود جهان پس از مرگ است . در فصل دوم ، بعد از بيان معناى معاد و ذكر اقوال و نظرات مختلفِ متكلمان و فلاسفه در مورد اقسام معاد ، به معاد جسمانى پرداخته ، و ادلّه عقلى اثبات معاد را بررسى كرده است . در فصل سوم ، در باره روح ، تجرد و بقاى نفس و نيز معاد از نظر آيات و روايات بحث نموده است . وى ، پس از استشهاد به آيات قرآن در مورد قطعيت برپايىِ قيامت كبرى ، ماهيت مرگ و دلايل امكان و ضرورت معاد را بر شمرده است . در فصل چهارم _ كه اصلى ترين بحث نگارنده را تشكيل مى دهد _ به بررسى شبهات

.

ص: 337

معناشناسى واژه «عدل» و مترادف ها و متضادهاى آن در قرآن و «نهج البلاغه»،

معيارهاى فهم ونقد حديث در تفسير «الميزان»،

منكران معاد جسمانى و پاسخ به آنها پرداخته است . وى ، در اين فصل يازده شبهه را مطرح كرده ، و پيرامون هر شبهه به نقد و بررسى پرداخته است. در ادامه ، رد نظريه تناسخ و دليل آن را توضيح داده و در پايان شبهات خواجه نصيرالدين طوسى در كتاب تجريد الاعتقاد را در اين موضوع توضيح داده است .

398 . معناشناسى واژه «عدل» و مترادف ها و متضادهاى آن در قرآن و «نهج البلاغه» ،فرزانه صادقى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : دكتر محمّد تقى ديارى ، 1378 ، 158 ص . اين رساله ، در پى :پاسخ به اين سؤال هاست كه : معانى دقيق عدل در قرآن و نهج البلاغه چيست؟ مترادف ها و متضادهاى عدل در قرآن و نهج البلاغه به چه معنى است؟ نگارنده ، در بدو امر دو بار قرآن را مطالعه كرده ، و بيش از نهصد آيه كه در آن به نحوى سخن از عدالت و ظلم بوده ، استخراج نموده ، و در خصوص بعضى آيات به مطالعه نظر مفسّران پرداخته است . گام دوم ايشان ، دسته بندى آيات و استخراج لغاتى است كه به نظر رسيده مى توان آنها را مترادف و متضاد عدل محسوب كرد . در گام سوم ، به بيان كاربردهاى اصلى واژه هاى «عدل» و «ظلم» در قرآن پرداخته ، كه ضمن مطالعه كتب و آيات قرآن ، به دسته بندى مشخصى در اين خصوص نايل شده است . در گام چهارم ، هر واژه را در كتب لغت و فرهنگ نامه ها بررسى نموده ، و ضمن بيان نظر لغويان ، براى هر كاربرد آياتى از قرآن را ، همراه ديدگاه مفسّران در خصوص هر آيه ذكر كرده است . تقريبا همين شيوه را در مورد نهج البلاغه نيز دنبال كرده ، و چون هدف اصلى وى ، بررسى اين واژه در قرآن بوده از ذكر نظرات مفسّران نهج البلاغه خوددارى كرده است .

399 . معيارهاى فهم و نقد حديث در تفسير «الميزان» ،شادى نفيسى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استادان مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر نهله غروى نايينى ، 1381 ، 660 ص .

.

ص: 338

مفهوم عقل در كتاب «العقل و الجهل» اصول «كافى» با تأكيد بر شرح ملّاصدرا،

چرا علّامه طباطبايى رحمه الله در بررسى حديث ، توجّه جدى به سند ندارد؟ از نظر علّامه ، چه معيارهايى براى نقد متن ، معتبر است؟ مراد علّامه از جرى چيست و چرا در باره بخش عظيمى از روايات ، اين داورى را مى كند؟ اينها ، سؤال هايى است كه باعث ترسيم اين پايان نامه گشته ، كه در هفت فصل به نقد و بررسى آنها پرداخته است : وى ، در تحقيق خود كوشيده تا با استخراج داورى هاى علّامه ، و ساماندهى نظرات ايشان در نقد و فهم حديث ، تداوم بخش حركتى باشد كه اين متفكر ، در جهت پيراستن گنجينه حديث در دوره معاصر آغاز كرده است . وى ، استقصاى تمام نظرات را مد نظر نداشته ، بلكه هدفش ارائه اجمالى اين نظرات بوده است . نويسنده ، ابتدا به بررسى روايات موجود ، در دو مرحله پرداخته است : عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و عصر ائمه اهل بيت عليهم السلام . پس از آن ، آراى محققانى را گزارش مى كند كه در اين باره نگاشته هايى مستقل داشته اند . در گزارش آراى محققان ، به نقل مستقل ديدگاه هر يك از ايشان نپرداخته ، بلكه چيزهايى را نقل كرده كه در جمع بندى كلّى ، مى توان از نظرات اين عالمان به دست آورد . در ارائه نمونه ها ، به آنچه ايشان در كتاب هايشان آورده اند بسنده نكرده ، و كوشيده تا نمونه هايى جديد از منابع شيعه و سنّى بياورد . در اين قسمت نيز دو مجموعه معيار : معيارهاى فهم و معيارهاى نقد حديث را آورده است .

400 . مفهوم عقل در كتاب «العقل و الجهل» اصول كافى با تأكيد بر شرح ملّاصدرا ،اباذر جعفرى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : دكتر رضا برنجكار ، استاد مشاور : حجة الاسلام امير ديوانى ، 1380 ، 174 ص . لفظ «عقل» در روايات در چه مواردى استعمال شده است؟ ويژگى هاى ذكر شده براى آن چيست؟ چه كاركردهايى براى عقل ذكر شده است؟ آيا يك معنا از عقل در اين روايات قصد شده ، يا معانى متعددى مورد نظر بوده است ؟ پاسخ به اين پرسش ها ، هدف نگارنده اين تحقيق است . وى ، براى رسيدن به مفهوم «عقل» در روايات ، كاربردهاى اين لفظ در احاديث كتاب العقل و الجهل اصول كافى را بررسى نموده است . نخست ، معانى لغوى اين واژه را بررسى كرده و سپس به اصطلاحات گوناگون عقل ، در علوم مختلف اشاره نموده ،

.

ص: 339

مفهوم فتنه در قرآن كريم و «نهج البلاغه»،

مفهوم قرض و قرض الحسنه و جايگاه آن در قرآن و حديث و مقايسه آن با فرهنگ جارى جامعه،

پيشينه تاريخى بحث عقل و احاديث مربوط به آن را در چهارمين فصل مورد توجّه قرار داده است . در فصل پنجم ، بحث مفهوم عقل در احاديث كتاب العقل و الجهل را مطرح كرده است. در فصل بعد ، نظرات ملاصدرا را ، به عنوان يك فيلسوف برجسته و شارح اين احاديث ، مورد بررسى قرار داده ، كه در شرح خود پس از ذكر شش معنا براى عقل ، به تطبيق آن معانى با روايات پرداخته است .

401 . مفهوم فتنه در قرآن كريم و «نهج البلاغه» ،حميد رضا صراف ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى و ارشاد ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر عباس مصلايى پور ، استاد مشاور : دكتر كامران ايزدى مباركه ، 1384 ، 122ص . بررسى اين مطالب كه : واژه «فتنه» و واژگان هم ريشه آن ، به چه معانى در قرآن كريم و نهج البلاغه به كار رفته است؟ آيا مى توان يك جامع معنايى را ، به عنوان وجه مشترك تمام آن معناها شناسايى كرد؟ ارتباط واژه «فتنه» با واژگان قريب المعناى آن ، مانند بلا در قرآن كريم چيست؟ واژه «فتنه» و هم ريشه هاى آن در نهج البلاغه و قرآن چه نسبتى با هم دارند؟ اساس اين تحقيق را تشكيل مى دهد كه نگارنده ، پس از مقدمه در چهار فصل بدان پرداخته است : وى ، نخست اين واژه را از ديد لغويان و مفسّران بررسى نموده ، و سپس با واژگان مترادفش از قبيل «بلا» ، «امتحان» ، «آزمايش» ، «عذاب» ، «گمراهى» و «ضلالت» ، «مصيبت» و «بلا» ، كه در قرآن كريم آمده است ، مقايسه كرده است . سپس ، همين معانى را در نهج البلاغه جستجو كرده و نخست ، مشتركات بين قرآن و نهج البلاغه و بعد واژه هاى مختص هر يك را توضيح داده است .

402 . مفهوم قرض و قرض الحسنه و جايگاه آن در قرآن و حديث و مقايسه آن با فرهنگ جارى جامعه ،جواد بيك محمّدى ، كارشناسى ارشد الهيات ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، استاد مشاور : دكتر كامران ايزدى مباركه ، 1381 ، 307ص .

.

ص: 340

مفهوم و جايگاه شادمانى در بيان قرآن و حديث،

زمينه تحقيق در اين رساله ، تدبر و دقت در آيات و روايات مربوط به قرض الحسنه ، و استخراج يك تعريف جامع و مانع قرآنى _ حديثى از قرض الحسنه است . اهداف كلّى نگارنده در اين رساله ، در پاسخ به دو پرسش خلاصه مى شود : تعريف قرض الحسنه در بيان قرآن و حديث چيست و جايگاه آن كدام است؟ آيا فرهنگ قرض الحسنه در جامعه كنونى ، با مفهوم قرآنى _ حديثى آن سازگار است؟ اين پژوهش ، در دو فصل با بخش هاى مختلف تأليف يافته است : در فصل اوّل ، ضمن بررسى معناى لغوى و اصطلاحى «قرض الحسنه» ، رابطه قرض با دِين ، و تفاوت عقد قرض با ساير عقود ، به موضوع قرض الحسنه در قرآن كريم و احاديث ، و در نظام اخلاقى اسلام پرداخته ، و برخى از دستاوردهاى تربيتى _ روانى آن را توضيح داده است . عنوان فصل دوم ، تفاوت هاى مفهوم قرآنى _ حديثى قرض الحسنه با مفهوم رايج آن در جامعه اسلامى است . مفهوم قرض الحسنه از ديدگاه قرآن و حديث و فوايد و آثار آن ، مفهوم رايج قرض الحسنه در جامعه اسلامى ، عملكرد بانك ها در اين خصوص و شيوه پرداخت وام قرض در صندوق هاى قرض الحسنه و تاريخ تشكيلات مربوط به آن را ، در اين فصل توضيح داده است . بررسى موانع و راه هاى ترويج فرهنگ قرض الحسنه ، از بحث هاى پايانى اين رساله است . ضميمه هاى رساله نيز عبارت اند از : بيانات امام خمينى رحمه الله در جمع مديران صندوق هاى قرض الحسنه ، نظرسنجى از مردم تهران در باره فرهنگ قرض الحسنه و صندوق هاى قرض الحسنه خصوصى .

403 . مفهوم و جايگاه شادمانى در بيان قرآن و حديث ،محمّد قادرى بانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر نهله غروى نايينى ، 1381 ، 276 ص . رد اين ديدگاه كه شادمانى ، مساوى با لذت گرايى است ، اثبات اين كه شادى ، نه تنها ضدّ ارزش نيست بلكه خود نيز يك ارزش مى باشد و هيچ يك از انواع ظهور و بروز شادى هاى در چهارچوب شرع توسط شرع ممنوع نشده ، موضوع هاى مورد بحث اين پايان نامه است .

.

ص: 341

مفهوم و ملاك هاى لهو با توجّه به مصاديق قرآنى و روايى آن،

نگارنده ، رساله خود را در شش فصل تنظيم نموده است : در فصل اوّل ، به كلّيات پرداخته ، و ضمن بيان مقدمه اى ، با طرح اصل مسئله و اشاره به فرضيه هاى موجود ، بايسته شادى را توضيح داده است . در فصل دوم ، «شادى» را از دو جنبه واژگانى و اصطلاحى مورد بررسى قرار داده ، و تقسيم هايى را براى شادى ارائه مى كند ، و موارد ستايش و نكوهش شادى ، و جلوه هاى مثبت و منفى آن را در آيات و روايات بيان مى كند . بيان منشأ شادى ، و بررسى آن از زمينه هاى ايجابى و سلبى ، و بحث از عوامل مادى و معنوى شادمانى ، سخن فصل سوم پايان نامه است . در فصل چهارم، به آثار وپيامدهاى شادمانى (مثبت ومنفى) پرداخته، و تفاوت هاى فرد شادمان و ناشادمان را در سه حيطه شناختى ، عاطفى و رفتارى بيان مى كند . وى ، در فصل پنجم ، گزاره هاى منفى نگرِ دينى را كه در باره شادى وارد شده است ، مورد كاوش قرار داده ، و دو نمونه از جلوه ها و عوامل شادى را ، به تفصيل ، بررسى كرده و جايگاه حزن و اندوه را مشخص مى كند . در فصل ششم ، الگوهاى شادمانى را مطرح نموده ، و در بخش دوم آن ، به آسيب هاى احتمالىِ فرد شادمان پرداخته است .

404 . مفهوم و ملاك هاى لهو با توجّه به مصاديق قرآنى و روايى آن ،رضا طلايى اردكانى ، كارشناسى ارشد مبانى فقه و حقوق ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد باقر باقرى كنى ، استاد مشاور : اصغر مهدوى ، 1379 ، 143 ص . مشخص كردن مفهوم و ملاك هاى لهو ، با توجّه به مصاديق قرآنى و روايى آن ، هدف نگارنده از اين تحقيق است . وى ، در اين تحقيق نخست مصاديق لهو را كه در قرآن و روايات موجود است ، مورد بحث و بررسى قرار داده ، و در پايان بحث ، از هر مصداق ملاك گيرى نموده است ؛ بدين شكل كه ابتدا عوامل صدق عنوان لهو بر يك مصداق و سپس ، عوامل خروج يك مصداق از عنوان لهو را شناسايى كرده است . طنز ، شعر ، موسيقى ، قمار ، أمل و دنيا ، از جمله اين مصاديق هستند . نگارنده ، در ابتداى رساله مفهوم «لهو» و تفاوت آن را با واژه هاى مشابه ، مورد بحث و بررسى قرار داده است . وى ، سپس وارد بحث مصاديق شده ، و در آخر ، نتيجه گيرى كلّى را كه برآمده از نتيجه گيرى هاى موجود در پايان هر مبحث است ، ارائه نموده است .

.

ص: 342

مقام رضا و تسليم در قرآن و حديث،

مقايسه بين زهد اسلامى و رهبانيت مسيحى از ديدگاه كتاب و سنّت،

در قسمت ديگر پايان نامه ، به بررسى مصاديق لهو كه در قرآن و روايات موجود است پرداخته ، و پس از مقدمه اى كوتاه ، طنز ، شعر ، موسيقى ، قمار ، أمل و دنيا را مورد بررسى قرار داده است . شيوه كار وى بدين ترتيب بوده كه ابتدا ، آنها را از حيث لغت بازشناخته و سپس ، براى شناخت بهترِ موضوع ، به بيان تاريخچه مصداق پرداخته ، و بعد از آن ، به بررسى ادلّه و سپس ملاك گيرى پرداخته است . نويسنده پايان نامه ، به همان اندازه كه از منابع حديث و فقه استفاده كرده ، از مطالب علمى ، اجتماعى و روان شناسى استفاده كرده ؛ زيرا اين مطالب ، در كتاب هاى فقهى كمتر مورد توجّه واقع شده است .

405 . مقام رضا و تسليم در قرآن و حديث ،زهره پيروز ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر احمد حسنى رنجبر ، 1378 ، 95 ص . بحث از رضا ، به عنوان يكى از عوامل معنوى قضا و قدر از ديدگاه ثقلين ، مباحث اين تحقيق را تشكيل مى دهد ، كه در سه بخش ارائه شده است : ابتدا با بررسى لغوى «رضا» در كتب لغت و منابع اسلامى ، به مهم ترين معنى آن ، يعنى خشنودى پرداخته است. سپس ، با استفاده از كتب تفسير شيعى و بعضا اهل سنّت و روايات ، به تفصيل ، در باره مقام رضا (در يازده مورد) مطالبى آورده ، و اين حالت روحى را برترين مرتبه كمال معرفى نموده ، و يادآور گرديده كه : قرآن كريم رضاى خدا از بنده را ، با تمام اهمّيّتى كه دارد هم پايه رضاى بنده از خدا اعلام كرده ، و در لسان حديث، علامت رضاى خداى سبحان از بنده اش، رضاى بنده اش از قضاى اوست . وى ، شناسايى انواع رضا : رضاى خدا و بنده ، رضاى فرد و جامعه ، و رضاى نفس را مورد توجّه قرار داده است و در مرحله ديگر ، با استناد به آيات و روايات ، عوامل تقويت كننده رضا ، و آثار فردى ، اجتماعى و اخروى رضا را مورد بحث قرار داده است .

406 . مقايسه بين زهد اسلامى و رهبانيت مسيحى از ديدگاه كتاب و سنّت ،مرضيه رضوى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر محمّد ذبيحى ، 1378 ، 143ص .

.

ص: 343

مقايسه ميان اسلوب قرآن و حديث با علم كلام در طرح عقائد،

تبيين مفهوم زهد ، مقايسه بين دو مفهوم زهد اسلامى و رهبانيت مسيحى از نگاه كتاب و سنّت ، و بيان ارتباط اين دو مفهوم با تصوف و مرزبندى روشن بين آنها ، از مطالب مورد بحث نگارنده در اين پايان نامه است . نگارنده ، تحقيق خود را در چهار فصل فراهم آورده است : در فصل اوّل ، با تكيه بر منابع غيردينى ، آنچه در مورد رهبانيت و عوامل شكل گيرى آن بوده است ، آورده و سير تحول اين مباحث تا پيدايش اسلام را بيان كرده است . وى ، در اين قسمت بيشتر از كتاب تاريخ تمدن ويل دورانت استفاده نموده ، سپس رواياتى را كه رهبانيت را مورد انتقاد قرار داده و رهبانيت واقعى را معرفى كرده ، آورده است . در فصل دوم ، ضمن اشاره به آيات قرآن ، تمام روايات مربوط را جمع آورى و عنوان بندى كرده است . وى ، واژه «زهد» را معنى كرده ، و علل پيدايش و آثار حيات بخش آن را بيان نموده ، و براى تشخيص زاهدان حقيقى ، نشانه هاى آنان را با توجّه به روايات بيان كرده است . فصل سوم را به مقايسه بين رهبانيت و تصوف اختصاص داده است . وى ، نخست چگونگى و تاريخ پيدايش تصوف را شرح داده و سپس ، رواياتى را كه در اين باب از معصومان عليهم السلام موجود بوده ، آورده و به اين نتيجه رسيده كه تشخيص بين اين دو مفهوم ، در اعتقاد صوفيان به وحدت وجود و عدم اعتقاد راهبان به اين مسئله است . در فصل چهارم ، زهد و رهبانيت مسيحى را مورد مقايسه قرار داده ، و علل مردود شمردن رهبانيت از جانب اسلام را بيان كرده است .

407 . مقايسه ميان اسلوب قرآن و حديث با علم كلام در طرح عقائد ،نيكو ديالمه ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1377 ، 193ص . توجّه دادن به ضرورت پردازش به اسلوب بيان عقايد در قرآن وكلام معصومان عليهم السلام و مقايسه آن با روش متكلمان ، هدف نگارنده از تدوين اين پايان نامه است. اين مقايسه ، در سه بخش صورت گرفته است : بخش اوّل ، پژوهشى است در علم كلام كه نگارنده ، در آن وجه تسميه علم كلام ، موضوع علم كلام ، تعريف علم كلام ، غايت و هدف علم كلام ، روش علم كلام ، ارتباط علم كلام با ساير علوم ، تاريخ ظهور وپيدايش علم كلام را توضيح داده است . وى ،

.

ص: 344

مقايسه قصه گويى قرآن كريم و اسطوره سازى اديان با نگرشى بر روايات،

سپس به تناسب ، به معرفى دو فرقه معتزله و اشاعره پرداخته وبعد از آن ، تغيير و تحول در علم كلام (كلام جديد) را توضيح داده است . بخش دوم ، در باب مقايسه ميان اسلوب قرآن وحديث با علم كلام در بحث مبدأ است . در فصل اوّل اين بخش ، روش علم كلام در طرح عقايد را مطرح ساخته و با ايراد بيان خواجه نصيرالدين طوسى و علّامه حلى در كتاب تجريد وشرح آن پرداخته است. در فصل دوم ، اسلوب قرآن كريم درطرح عقايد را آورده ، و در سومين فصل ، روش معصومان را عليهم السلام در اثبات وجود خدا و توحيد بررسى كرده و سرانجام در آخرين فصل، مقايسه روش قرآن و حديث با علم كلام در مبدأ را توضيح داده است. بخش سوم ، با عنوان مقايسه ميان اسلوب قرآن وحديث با علم كلام در بحث معاد است . وى ، در اين بخش به مطالبى از قبيل روش علم كلام در بحث معاد ، روش قرآن در اثبات معاد ، روش معصومان عليهم السلام در اثبات معاد ، و مقايسه روش قرآن وحديث با علم كلام در مسئله معاد پرداخته است .

408 . مقايسه قصه گويى قرآن كريم و اسطوره سازى اديان با نگرشى بر روايات ،داوود رضا حاجيلو ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى (علوم قرآن و حديث) ، دانشگاه آزاد اسلامى اراك ، استاد راهنما : دكتر عباس همامى ، استاد مشاور : دكتر احمد بهشتى ، 1377 ، 87 ص . پاسخ اين پرسش ها كه فرق بين داستان گويى و قصه پردازى چيست؟ اين دو ، از كجا نشئت گرفته اند؟ در جامعه كنونى ، كدام قسم مورد قبول و كدام منفور و مردود است؟ سطور اين پايان نامه را تشكيل مى دهد . اين رساله ، شامل پنج فصل است : در فصل اوّل ، نگارنده ضمن بيان تاريخچه مطالعاتى ، به شرح و توضيح اصل مسئله پرداخته ، و فرضيات موجود در اين زمينه را ، همراه با اهداف مطالعاتى و حدود و اهمّيّت مطالعاتى بحث مطرح ساخته و در ادامه ، اصطلاحات و واژه هاى مربوط به بحث را توضيح داده است . در فصل دوم ، منابع مطالعاتى در اين زمينه را معرفى نموده ، كه اين منابع عبارت اند از : تفسير مجمع البيان ، تفسير الميزان ، تاريخ جامع اديان ، ترجمه تفسير طبرى (بخش قصه ها)،

.

ص: 345

مكتب حديثى شيعه در كوفه از آغاز تا پايان قرن سوم هجرى،

قصص قرآن مجيد، و كتاب اديان و مكتب هاى فلسفى هند . فصل سوم ، در باره روش و پرسش تحقيق ، فن و طرح و زمان اجراى تحقيق ، بحث نموده است . در فصل چهارم ، تجزيه و تحليلى در باره اطلاعات مربوط به موضوع دارد و ضمن بررسى تاريخچه قصه گويى و پيدايش اسطوره ، دو واژه «قصه» و «اسطوره» را از ديدگاه هاى مختلف بررسى كرده ، و سپس ، هدف هاى قصه گويى را ، شامل اين موارد دانسته است : تأمل و تفكر ، عبرت آموزى ، بيان سرنوشت عصيانگران و مشركان و پيروزى حق بر باطل ، تسلى خاطر و تحمل ناملايمات ، تقويت روحيه و رسيدن به سعادتمندى . در فصل پنجم ، نگارنده ويژگى هاى قصص قرآن ، و مقايسه آن با اسطوره هاى اديان را مورد بررسى قرار داده است .

409 . مكتب حديثى شيعه در كوفه از آغاز تا پايان قرن سوم هجرى ،سعيد شفيعى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر شادى نفيسى ، 1380 ، 340 ص . بررسى چگونگى تشكيل حديث در كوفه ، شناخت راويان و محدّثان و آثار حديثى پديد آمده در اين منطقه ، بررسى نقاط قوت و ضعف اين مكتب ، شناخت صبغه حديثى غالب در مكتب حديثى كوفه ، بررسى رابطه راويان اهل سنّت با راويان شيعى كوفه ، و ميزان تأثيرپذيرى آنها از يكديگر ، از جمله اهداف نگارنده اين پايان نامه است . چون تحقيق در باره يك مكتب حديثى است ، وى در درجه اوّل ، بر كتاب هاى رجالى و فهرست نگارى تكيه دارد و در مرتبه بعدى ، كتاب هاى حديثى را مد نظر دارد . همچنين ، نوشته هايى كه از اعضاى مكتب به جاى مانده يا بازسازى شده ، در پژوهش وى اهمّيّت داشته است . در اين پژوهش ، بيش از نهصد كتاب از راويان كوفى را شناسايى نموده ، كه در اين ميان ، حديث ، تاريخ ، فقه و كلام ، بيشترين كتاب را به خود اختصاص داده اند ؛ ولى در حوزه تفسير ، تعداد كتاب ها را اندك برآورد نموده است . به زعم وى ، كثرت راويان از همه فرق شيعه ، فراوانى انواع روايات ، تدوين كتب اوليه حديثى ، فراوانى روايات غلوآميز ، و اهتمام به تاريخ عراق و حوادث آخر الزمان ، از ويژگى هاى اين مكتب حديثى به شمار مى آيد .

.

ص: 346

مكر الهى در قرآن و حديث،

ملاك ها و معيارهاى وضع حديث،

نكته قابل توجّه در اين تحقيق ، تقسيمى است كه نگارنده براى راويان كوفى انجام داده است . وى ، اين راويان را به سه دوره زمانى تقسيم نموده است : دوران تأسيس مكتب حديثى شيعه (هم زمان با حكومت امويان و فشارهاى شديد بر شيعيان) ، دوران امام صادق عليه السلام (كه مكتب حديثى شيعه به اوج خود رسيد و فقه و كلام شيعه رشد فوق العاده اى پيدا كرد) ، دوران پس از شهادت امام صادق عليه السلام (كه در اوايل اين دوران ، كوفه همچنان از مهم ترين مراكز شيعه در فقه و كلام بود) .

410 . مكر الهى در قرآن و حديث ،سيّده موسوى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ناصر رفيعى محمّدى ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1385 ، 153ص . مكر الهى در آيات وادعيه و روايات چه معنايى دارد؟ آيا مكر الهى، جزء سنن الهى است يا نه ، دامنه آن تا چه حد است ؟ شيوه هاى مكر خداوند در دنيا كدام اند؟ راه كارهاى ايمن ماندن از آن چيست؟ اينها ، سؤالاتى است كه نگارنده به تشريح پاسخ آنها پرداخته است . اين رساله در بردارنده كلّيات و سه فصل پس از آن است : در كلّيات ، به تبيين مسئله ، سؤالهاى اصلى و فرعى ، فرضيه ها ، پيشينه مسئله و روش پژوهش اشاره نموده است . فصل اوّل را به مفهوم شناسى «سنّت» ، «مكر» و واژه هاى معادل آن اختصاص داده است . فصل دوم را به ديدگاه هاى قرآنى پيرامون «مكر عام» و «مكر الهى» اختصاص داده ، و در ضمن آن ، علاوه بر بررسى آيات مربوط به هر كدام ، براى بررسى اين دو معنا (مكر مردم و مكر خدا) از آيات ديگرى كه الفاظ معادل آن استعمال شده ، استفاده نموده است . فصل سوم را نيز به ادعيه و رواياتى كه به بحث مورد نظر پرداخته اند ، اختصاص داده است .

411 . ملاك ها و معيارهاى وضع حديث ،قاسم بستانى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر نهله غروى نايينى و دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1382 ، 468ص .

.

ص: 347

هدف نگارنده از اين پژوهش ، گردآورى ، تبيين ، نقد ، بررسى و صورت بندى ملاك ها و معيارهايى است كه مى توان با كمك آنها ، احاديث موضوع و ساختگى را از غير آن شناسايى كرد . علاوه بر آن ، نمونه هايى را كه برخى از دانشمندان ، جزء مصاديق اين معيارها دانسته اند ذكر كرده و در صورت لزوم ، آراى موجود در خصوص اين نمونه ها را نيز مطرح نموده است . وى ، پژوهش خود را مشتمل بر مقدمه و هشت فصل نگاشته است : در مقدمه ، به بيان موضوع ، فصول ، روش ، سابقه ، اهداف تحقيق و هدف محقق از انتخاب اين موضوع پرداخته است . در فصل اوّل ، به تعريف وضع و احكام آن مى پردازد ، كه شامل اين موارد است : تعريف «حديث موضوع» در لغت و اصطلاح ، احكام آن ، وجه تناسب معناى لغوى با معناى اصطلاحى ، اعتبار حديث موضوع ، حكم روايت كردن حديث موضوع ، حكم وضع حديث و بررسى ديدگاه هاى قائلان و مخالفان وضع حديث . وى ، در فصل دوم به بررسى پيشينه وضع حديث مى پردازد ، و زمان آغاز وضع حديث را _ كه از زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله بوده يا پس از آن _ و نيز آغازگران وضع حديث را _ كه كدام يك از فرق اسلامى بوده اند _ ، مورد بررسى و تحقيق قرارداده است . فصل سوم اين رساله ، بيان موضعگيرى بزرگان دين نسبت به وضع حديث است ، و به بررسى موضعگيرى پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و ديگر بزرگان اسلام در اين خصوص پرداخته ، و به راه كارهاى به كار رفته يا سفارش هاى اين بزرگان در اين جهت اشاره نموده است . فصل ششم را به ملاك ها و معيارهاى نقد حديث ، به طور كلّى ، و وضع حديث ، به طور خاص ، اختصاص داده است . وى ، در اين فصل ملاك هاى وضع حديث را به سه نوع تقسيم نموده و ذيل هر ملاك كلّى ، ملاك ها و معيارهاى جزئى تر را ذكر كرده ، و به نقد و بررسى آن معيارها پرداخته است . در فصل هفتم ، براى تتميم فايده ، برخى از عناوين را كه احاديث ذيل آن را موضوع دانسته اند ، به نام استقراى ابواب ، ذكر نموده است . در فصل هشتم ، ميراث حديثى مسلمانان را با توجّه به آسيب هايى كه متوجّه آن بوده ، مورد ارزيابى قرار داده و آراى دانشمندان مسلمان ، از شيعيان و اهل تسنّن را ، مبتنى بر اعتراف به اين آسيب ها و در نتيجه ، احتياط در مراجعه به احاديث و استفاده از آنها ، و نيز دلايل اين آسيب و احتياط ذكر نموده است .

.

ص: 348

ملاك هاى انتخاب و انتصاب نيروى انسانى در مديريت اسلامى با تأكيد بر «نهج البلاغه»،

412 . ملاك هاى انتخاب و انتصاب نيروى انسانى در مديريت اسلامى با تأكيد بر «نهج البلاغه» ،محمود خسروى ، كارشناسى ارشد مديريت بازرگانى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر سيّد على اكبر افجه ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد دشتى ، 1378 ، 196ص . شناسايى ويژگى هاى مديريتى حضرت على عليه السلام ، ارائه راه كارهاى عملى براى مديران جامعه اسلامى ، شناسايى وظايف مديران منابع انسانى در جامعه اسلامى براى گزينش نيروى انسانى و همچنين تعيين ملاك هاى انتخاب افراد بر اساس نهج البلاغه ، از مطالبى است كه نگارنده ، در رساله خود به بحث و بررسى پيرامون آن پرداخته است . اين پايان نامه ، از شش بخش تشكيل يافته است : نگارنده ، در بخش اوّل با ارائه طرح تحقيق ، هدف ، سابقه ، ضرورت ، سؤالات ، فرضيات و روش تحقيق را شرح داده و سپس ، به بيان تعاريف و اصطلاحات موجود در اين زمينه پرداخته است . در بخش دوم ، با عنوان ادبيات تحقيق ، پايه هاى نخستين مديريت ، سير تحولات مديريت در قرون وسطى و عصر رنسانس ، و نظريه هاى كلاسيك مديريت را توضيح داده است . سپس ، به بحث و بررسى پيرامون نظريات مديريت ادارى پرداخته ، و به بيان وظايف مديريت ، جنبش مديريت را توضيح داده است . در بخش سوم ، نگارنده پس از ذكر مقدمه ، ملاك ها و معيارهاى اساسىِ انتخاب نيروى انسانى را در اسلام بيان كرده ، و محور اين معيارها و ارزش ها را اخلاق مى داند . بخش چهارم (بخش اصلى پايان نامه) ، در باره ملاك هاى انتخاب و انتصاب افراد در مديريت علمى ، و از نظر نهج البلاغه بحث كرده ، كه اين بخش ، خودْ داراى دو فصل است . روش ها و اصطلاحات انتخاب و انتصاب ، شرايط احراز شغل در مديريت علمى و نهج البلاغه ، مقياس هاى گزينشى ، مراحل و اعتبار سنجش افراد براى گزينش ، فوايد انتخاب و انتصاب ، انواع انتصاب و تفاوت ميان انتصاب و استخدام ، ملاك هاى انتخاب و انتصاب نيروى انسانى از نظر مديريت علمى و نهج البلاغه ، از مطالب اين دو فصل است . نگارنده ، در بخش پنجم پايان نامه با عنوان جمع آورى و تجزيه و تحليل اطلاعات ، ضرورت و اهمّيّت تقسيم بندى در روش تجزيه و تحليل تطبيقى ، ويژگى هاى فردى ، ويژگى هاى اخلاقى و ويژگى هاى ارزشى را در اين جهت شرح داده است .

.

ص: 349

مناقشة المصادر الروائية للمذهب الحنفى بالإعتماد على أحاديث أميرالمؤمنين على عليه السلام ،

در بخش ششم ، ضمن ارائه پيشنهادها ، هفت جدول رسم كرده و در هر جدول ، شرايط و صفات تخصصى مدير را در نظام هاى مختلف گنجانده است .

413 . مناقشة المصادر الروائية للمذهب الحنفى بالإعتماد على أحاديث أميرالمؤمنين على عليه السلام ،رامز الليوا ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر احمد پاكتچى ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1380 ، 414ص ، عربى . تعيين تاريخ رواج فقه امام على عليه السلام ، بيان تأثير فقه امام على عليه السلام در تشكيل فقه كوفه ، تبيين موقعيت راويان حديث شيعه در نقل مصادر روايى از امام على عليه السلام تا زمان تأسيس فقه حنفى ، و شرح تأثيرپذيرى ائمه مذهب حنفى از فقه امام على عليه السلام ، از جمله موضوعاتى است كه نگارنده اين رساله ، به تحقيق آنها پرداخته است . از خصوصيات تحقيق ايشان ، توجّه به تقريب بين مذاهب ، خصوصا مذاهب جعفرى و حنفى ، و بيان تضارب آراى فقهاى اسلام و شرح همبستگى مذاهب اسلامى با يكديگر است . هدف اساسى وى ، توضيح اين مطلب است كه بسيارى از فقهاى حنفى ، در فتواهاى خود ، بر فتواها و احكام امام على عليه السلام اعتماد و تكيه دارند . نگارنده ، رساله خود را در دو بخش تأليف نموده است : در بخش اوّل ، مراحل شكل گيرى و نشر فقه اسلامى را ، از زمان پيامبر اسلام تا قرن هاى متأخر ، شرح و توضيح داده و سپس ، بحث جايگاه فقه علوى در بين فقهاى كوفه ، و نحوه برخورد آنان با اين فقه را توضيح داده است. در ادامه ، در باره ابو حنيفه ، مؤسس مذهب حنفى ، فقه او و رابطه اش با فقه علوى ، مطالبى عنوان نموده است . بخش دوم پايان نامه ، داراى پنج فصل است : بررسى مؤلفات قاضى ابويوسف ؛ تأليفات محمّد بن حسن ، مخصوصا كتاب الآثار وى ؛ بررسى كتاب اختلاف على عليه السلام و ابن مسعود شافعى ؛ تأليفات ابو جعفر طحاوى و بخصوص كتاب مختصر اختلاف العلماء از وى ، تشكيل دهنده اين بخش است. در فصل پايانى ، با بررسى دلائل ارائه شده در باب فقه جعفرى و فقه حنفى ، نقطه هاى تقارن اين دو فقه را با مقايسه ديدگاه ها بيان كرده ، و به عنوان حسن ختام پايان نامه ، نتايج كلّى بحث و اين مقايسه را ارائه نموده است .

.

ص: 350

منزلت حسين عليه السلام در قرآن و سنّت،

منهج تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ،

414 . منزلت حسين عليه السلام در قرآن و سنّت ،فقير على انقلابى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام ، مدرسه عالى امام خمينى رحمه الله ، استاد راهنما : حجة الاسلام سيّد محمّد نجفى يزدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام سيّد محمود طباطبايى نژاد ، 1383 ، 317ص . ارتباط سيّد الشهدا عليه السلام با رسول اسلام صلى الله عليه و آله چگونه بود ؟ سيّد الشهداء عليه السلام در قرآن داراى چه فضائلى است؟ عزت و آزادگى سيّد الشهدا عليه السلام يعنى چه؟ آثار زيارت و گريه بر سيّد الشهدا چيست؟ صفات سيّد الشهدا عليه السلام كدام است ؟ پاسخ اين سؤال ها ، موضوع و مباحث اين پايان نامه را تشكيل مى هد . نگارنده ، رساله خود را در هفت فصل فراهم آورده است : فصل اوّل اين رساله ، مربوط به فضائل سيّد الشهدا عليه السلام در قرآن كريم است . در اين بخش ، بيشتر از تفاسير اهل سنّت و كتب آنها استفاده نموده و در صدد بيان اين بوده كه در قرآن _ كه وحى منزل است _ فضائل بسيار زيادى براى ايشان بيان شده است . فصل دوم ، مربوط به فضائل سيّد الشهدا عليه السلام در نگاه پيامبر اسلام است . فصل سوم ، مربوط به معجزات و كرامات سيّد الشهدا عليه السلام است كه سعى نموده بيشتر از كتب اهل سنّت نقل كند . نوآورى اين فصل ، اين است كه قبل از ذكر معجزات و كرامات سيّد الشهدا عليه السلام بحث علمى معجزه را به طور مقدمه بيان كرده ، و اين كه آيا معجزه ، فعل خداست يا غير خدا ناسازگارى معجزه با علل طبيعى و علم و دانش و ديگر شبهات را كه راجع به معجزه است نيز جواب داده است . در فصل چهارم ، صفات سيّد الشهدا عليه السلام را بيان كرده ، و در فصل پنجم ، بحث مربوط به عزت و آزادگى سيّد الشهدا عليه السلام را آورده است . در اين فصل عزت و آزادگى سيّد الشهدا عليه السلام به طور علمى تحليل و بررسى كرده است . فصل ششم را به جواب شبهه اى راجع به قيام امام حسين عليه السلام اختصاص داده است. فصل هفتم را به فضيلت زيارات و گريه و حائر و قبر حسينى مختص گردانيده است.

415 . منهج تفسيرى اهل بيت عليهم السلام ،محمّد شريفانى ، كارشناسى ارشد معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : سيّد محمّد باقر حجتى ، 1373 ، 268ص .

.

ص: 351

منهج حديثى شيخ حُر در «وسائل الشيعة»،

اين نوشتار مرورى است بر روايات مأثور از اهل بيت عليهم السلام در مقام تفسير قرآن كريم ، و بررسى اين كه معصومان عليهم السلام با چه روشى ، و با چه زبانى و بيانى ، به تفسير قرآن پرداخته اند ؛ آيا در مقام تفسير قرآن ، از روشى خاص استفاده مى كردند يا نه؟ و به فرض آن كه روش خاص داشته اند ، در برخورد با همه آيات از يك روش استفاده شده يا روش هاى گوناگون را در پيش مى گرفتند؟ اين پايان نامه ، در دو بخش كلّى فراهم آمده است : بخش نخست ، به كلّيات و مباحث مقدماتى اختصاص يافته است . ارتباط اهل بيت با قرآن ، قرآن از ديدگاه اهل بيت ، رابطه انسان هاى كامل با قرآن و هم سنگ بودنشان با قرآن ، اهمّيّت قرآن در سخن و عمل اين بزرگواران ، رويكرد ايشان به تفسير و حفظ قرآن ، اهل بيت و پاسدارى از قرآن در مقابل معاندان و كج انديشان ، ديدگاه اخباريان و ادلّه آنان در عدم حجيت ظواهر قرآن ، نياز قرآن به تفسير ، اصطلاحات رايج تفسير ، و امتيازات منهج تفسيرى اهل بيت ، در اين بخش آمده است . در بخش دوم ، روش تفسيرى اهل بيت ، به تفصيلْ ، مورد بحث و بررسى قرارگرفته ، و ده روش براى ايشان ذكر نموده است. مؤلف ، در تبيين هر يك از روش ها ، پس از توضيح اهمّيّت ، جايگاه و دليل اعتبار شيوه ، نمونه هايى متناسب با آن شيوه را از روايات اهل بيت ذكر كرده است. وى ، با اين روش به دنبال اثبات اين مدعاست كه اهل بيت ، در منهج تفسيرى خود ، تمام اين شيوه هاى ده گانه را به كار بسته اند و تنها بر يك يا چند شيوه خاصْ بسنده ننموده اند.

416 . منهج حديثى شيخ حرّ در «وسائل الشيعه» ،حسين رحمانى تير كلايى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر غلامحسين اعرابى ، استاد مشاور : دكتر محمّد تقى ديارى ، 1384 ، 194ص . نگارنده ، اين مجموعه را به منظور نشان دادن سبك حديثى شيخ حرّ رحمه الله ، بررسى شخصيت علمى و فرهنگى او ، سبك وى در ترتيب ابواب و فصول كتاب وسائل الشيعه ، و نتيجه گيرى هايى كه در هر فصل نموده ، تدوين كرده است . اين مجموعه ، پنج فصل دارد : فصل اوّل را به تاريخچه جامع نگارى اختصاص داده ، كه در دو بخش تنظيم شده است : بررسى وضعيت حديث از زمان پيامبر تا غيبت صغرى _ كه عصر تبويب و شكل گيرى

.

ص: 352

مواجهه اهل بيت عليهم السلام با اهل حديث در برداشت از قرآن كريم،

فقه و حديث شيعه و عصر تدوين جوامع اوليه است _ و معرفى جوامع حديثى شيعه . فصل دوم را به معرفى شيخ حر و حيات علمى و فرهنگى او اختصاص داده ، و مشايخ ، شاگردان ، تأليفات و سخنان علمى ايشان پرداخته است . فصل سوم را به آشنايى با وسائل الشيعه اختصاص داده ، كه شامل مطالبى از اين قبيل است : موضوع ، ارزش و اعتبار ، انگيزه نگارش ، شيوه نگارش ، مدت نگارش ، ويژگى هاى كتاب آثارى كه پيرامون وسائل الشيعه نوشته شده ، و معرفى مصادر وسائل الشيعه . فصل چهارم ، به مبانى و روش هاى حديثى شيخ حر در كتاب وسائل الشيعه اختصاص يافته ، كه در اين چهار بخش تنظيم شده است : مبانى و روش هاى فقه الحديثى ، مبانى و روش هاى درايى ، مبانى و روش هاى رجالى ، روش هاى شيخ حر در ذكر اسناد . در آخرين فصل ، به بيان و بررسى اشكالات و انتقادات مطرح شده در خصوص كتاب وسائل الشيعه پرداخته است .

417 . مواجهه اهل بيت عليهم السلام با اهل حديث دربرداشت از قرآن كريم ،هادى حجّت ، دكترى (Ph.d) علوم قرآن و حديث ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، اساتيد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت و دكتر محمّد كاظم شاكر ، [ 1385 ] ، 341 ص . پاسخ به سؤالاتى از اين قبيل : ديدگاه اصحاب حديث در باب تأويل آيات چيست؟ موضع امامان شيعه عليهم السلام در برابر مستندات روايى اهل حديث در تفسير آيات چه بود؟ اصولاً اصحاب حديث به چه گروه هايى گفته مى شود و آرا و انديشه هاى آنان چه بود؟ هدف نگارنده از تأليف اين پايان نامه را تشكيل مى دهد. نگارنده ، در اين نوشتار پس از بيان كلّيات ، در بخش دوم ، كاربرد اصطلاح اهل حديث را در حوزه هاى فقهى و كلامى شيعه و اهل سنّت بررسى كرده ، و معناى مورد نظر خود در اين تحقيق را مشخص كرده است . در بخش سوم ، ضمن نگاهى به فعاليت هاى تفسيرى اصحاب حديثِ اهل سنّت ، به بررسى مهم ترين نمودهاى شيوه تفسيرى ايشان ، همچون مخالفت شديد با تأويل آيات ، حديث زدگى و كم رنگ ساختن نقش عقل در تفسير پرداخته است .

.

ص: 353

موعظه و اندرز در «نهج البلاغه»،

مهدى موعود(عج) در قرآن و احاديث،

در بخش چهارم ، كه به بررسى مواضع اهل بيت عليهم السلام در مقابل اصحاب حديث و تفاوت هاى تفسيرى اين دو اختصاص يافته است ، پس از معرفى بزرگان اصحاب حديثِ معاصرِ هر يك از امامان شيعه عليهم السلام ، تفاوت هاى موجود در منابع و روش هاى تفسيرى اين دو جريان را بررسى كرده ، و مباحث اعتقادى محورهاى اصلى اختلافات تفسيرى را معرفى نموده است .

418 . موعظه و اندرز در «نهج البلاغه» ،معصومه عباسى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1382 ، 228 ص . آيا هر كس حق موعظه دارد و از او پذيرفته مى شود؟ صفات و شرايط واعظ چيست؟ آيا نهج البلاغه مواعظ جامعى براى آحاد مختلف اجتماع دارد؟ آيا مواعظ نهج البلاغه ، مسائل دنيوى و اخروى و فردى و اجتماعى را دربرمى گيرد؟ آيا گوينده اين مواعظ به آن عمل مى كرده است ؟ اين رساله ، در دو بخش كلّى ، به پاسخ اين پرسش ها پرداخته است : در بخش اوّل ، ضمن بيان كلّياتى در باب موعظه و تعريف آن ، فراق موعظه را با حكمت و خطابه و تعليم بيان نموده ، و سيماى موعظه را از ديدگاه قرآن و روايات و از ديد نهج البلاغه (خصوصا) بررسى نموده است . در بخش دوم ، وارد بحث مواعظ نهج البلاغه شده است . نخست ، به بررسى معناى كلمه «ذكر» پرداخته و پس از بيان اقسام و مراتب ذكر ، آثار ذكر ، موانع ياد خدا و سيماى اهل ذكر ، به توضيح واژه «تقوا» و مراتب آن ، و همچنين تقوا از ديدگاه امام على عليه السلام در نهج البلاغه پرداخته است . از ديگر مطالب مورد بحث وى در اين بخش ، مفهوم تفكر ، زهد و پرهيز از دنياپرستى ، توكل، پرهيز از هواپرستى،ياد مرگ، صبر و استقامت وعبرت از سرگذشت پيشينيان است، كه ضمن توضيح هر يك از اينها، ديدگاه امام على عليه السلام را در باب آنها متذكر شده است.

419 . مهدى موعود(عج) در قرآن و احاديث ،شهربانو فرّخى نژاد ناصرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات دانشگاه آزاد اسلامى تهران شمال ، استاد راهنما : على اكبر غفارى ، استادان مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و عدنان طهماسبى ، 1375 ، 204 ص.

.

ص: 354

نسيان و آثار آن از منظر قرآن و حديث،

اين پايان نامه ، ترجمه كتاب البرهان فى علامات مهدىّ آخر الزمان ، تأليف متقى هندى است. متن اصلى كتاب ، كه توسط على اكبر غفارى تصحيح و تحقيق شده ، براى ترجمه در اختيار پديدآورنده اين پايان نامه قرار گرفته است. در اين كتاب ، پس از معرفى حضرت مهدى (عج) ، فتنه ها و جنگ هايى كه پيش از قيام ايشان يا به عنوان مقدمه ظهور ، و نيز مقارن ظهور آن حضرت اتفاق خواهد افتاد ، به تفصيلْ بيان شده است. فصول و ابواب اين پايان نامه _ كه همان فصول و ابواب كتاب است _ عبارت اند از : كرامات حضرت مهدى (عج) ، بيان نَسَب آن حضرت ، جمال و خصوصيات ظاهرى حضرت ، به دنيا آمدن وى در مدينه منوره ، مهاجرت او به بيت المقدس و يارى او از سوى خداوند با سه هزار فرشته ، حوادثى كه قبل از قيام مهدى به وقوع مى پيوندد (شامل دو فصل : فصل اوّل ، فتنه ها و حوادثى كه قبل از قيام آن حضرت به وقوع مى پيوندد ؛ فصل دوم ، حوادثى كه مقارن قيام حضرت مهدى (عج) است) ، نشانه هاى كلّى ظهور حضرت كه شامل سى 35 نشانه است ، چگونگى بيعت با حضرت و تعداد بيعت كنندگان ، ياران حضرت (فرشتگان و مردان صالح و ...) فتح سرزمين هاى بزرگ در روزگار حكومت ايشان ، همراهى حضرت عيسى و كشتن دجال به دست وى ، مدت حكومت آن حضرت ، شهادت حضرت مهدى (عج) و بيان وقايعى كه بعد از وى اتفاق مى افتد ، احوال اشخاصى كه بر آنها گمان رفته كه مهدى اند ، نظريات علماى مذاهب چهارگانه در باره حضرت مهدى (عج)، و سرانجام، بررسى عمر جهان . مترجم ، در فصلى جداگانه ، با ارائه مباحثى همچون : سيماى كلّى ظهور ، زمينه ها و علايم ظهور ، اعتقاد به مهدويت از ديدگاه شيعه ، و تفسير پاره اى از آيات مربوط به حضرت مهدى (عج) ، بخش هايى از متن كتاب را نقد و بررسى نموده است.

420 . نسيان و آثار آن از منظر قرآن و حديث ،سيّد حسين سجادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر ناصر رفيعى ، استاد مشاور : دكتر عبد الرضا زاهدى ، 1383 ، 188ص . در اين رساله ، نگارنده بر آن است تا اولاً ، رابطه خدافراموشى و خودفراموشى را كشف كرده ، دلايل منجر شدن آن را به فسق تبيين نمايد و سپس ، ثمره نسيان در روز قيامت و آثار دنيوى و اخروى آن را مورد بررسى قرار دهد .

.

ص: 355

نصايح پدران به فرزندان در قرآن و حديث،

اين رساله ، از مقدمه و دو بخش تشكيل شده است : بخش اوّل، شامل پنج فصل است: در فصل اوّل، به معناى «نسيان» (لغوى و اصطلاحى)، و تبيين مرز ميان نسيان سهوى و عمدى ، و نسيان از منظر آيات و روايات ، اشاره كرده است . در فصل دوم ، به زير مجموعه هاى نسيان عمدى ، يعنى نسيان ممدوح و مذموم ، و موارد هر كدام پرداخته است . در فصل سوم ، به نسيان انبيا اشاره كرده ، و آيات وارده در اين زمينه را مورد بررسى قرار داده است . در فصل چهارم ، به ريشه يابى نسيان پرداخته ، و علل و عوامل نسيان از ديدگاه قرآن وروايات را مورد بررسى قرار داده است . در فصل پايانى از بخش اوّل نيز به عوامل نسيان زدا و راه هاى مقابله با نسيان و درمان آن پرداخته است. اما در بخش دوم ، اين رساله ، به آثار نسيان وتبعات آن اشاره نموده ، كه براى هر كدام از انواع نسيان طى فصل هاى جداگانه ، آثارى برشمرده و در نهايت ، به جمع بندى مطالب و نتيجه گيرى اشاره نموده است.

421 . نصايح پدران به فرزندان در قرآن و حديث ،خديجه فلسفى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر سيّد كاظم عسكرى ، 1381 ، 143 ص . معرفى روش موعظه و نصيحت ، به عنوان يكى از روش هاى تربيتى در دعوت انسان ها به دين ، بررسى جنبه هاى مختلف موعظه و نصيحت ، و بازشناسى اهمّ نصايح پدران به فرزندان در قرآن و حديث ، اهداف كلّى اين تحقيق را دربردارد . نگارنده ، مطالب اين پايان نامه را در چهار بخش تنظيم نموده است : در بخش اوّل ، كلّياتى درباب مفاهيم كليدى تحقيق ، از قبيل «نصيحت» از نظر لغوى وكاربرد قرآنى ، «موعظه» از نظر لغوى وكاربرد قرآنى ، «وصيت» از نظر لغوى وكاربرد قرآنى ، «اَب» از نظر لغوى وكاربرد قرآنى ، و «ابن» از نظر لغوى وكاربرد قرآنى را مطرح نموده است . بخش دوم را در دو فصل، به عوامل، اركان و ويژگى هاى موعظه پرداخته است . بخش سوم ، در باب جايگاه نصيحت در نظام تربيتى اسلام است . نقش موعظه

.

ص: 356

نصرت الهى و شرايط آن در قرآن و حديث،

و نصيحت در تربيت انسان ، و الگوها و نمونه هايى از مصاديق اين الگوها را در اين بخش آورده است . بخش پايانى (محور اصلى اين رساله) در باره شمه اى از اهمّ نصايح پدران به فرزندان در قرآن و حديث است . در فصل اوّل ، توصيه هاى اعتقادى از قبيل اعتقاد به توحيد ، استعانت از پروردگار و توكل بر او ، رزاقيت پروردگار ، پذيرش دين و عمل به دستورات آن را بيان كرده است . در فصل دوم هم به توصيه هاى عبادى ، اخلاقى و اجتماعى پرداخته است .

422 . نصرت الهى و شرايط آن در قرآن و حديث ،فاطمه شريفى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر كاظم عسكرى ، 1380 ، 227 ص . هدف از نگارش اين رساله ، بررسى مفهوم نصرت خداوند در آيات و روايات ، و آشنايى با شرايط به دست آوردن اين نصرت است . نويسنده ، رساله خود را در نه بخش تدوين كرده است : بخش اوّل ، كلّياتى در دو فصل ، شامل بررسى معانى لغوى و اصطلاحى واژه «نصرت»، و نگاهى به موضوع نصرت خداوند و ديدگاه هاى موجود در اين باب است. در بخش دوم ، نصرت را به عنوان سنّت خداوند مطرح كرده ، و شرايط تداوم آن را مورد بحث قرار داده است . وى ، به تناسب بحث ، نخست به بررسى معنا و مفهوم سنّت پرداخته و سپس ، در اين بحث وارد شده كه آيا اين سنن و قوانين ، در بين اقوام پيشين نيز حاكم بوده يا نه ؟ در بخش سوم ، جايگاه نصرت خداوند ، شيوه هاى يارى خداوند ، جلوه گاه هاى نصرت در دنيا ، چگونگى اين نصرت در اديان سابق ، و نمونه هايى از نصرت خداوند در دنيا را تشريح نموده است. بخش چهارم ، در مورد جايگاه نصرت خداوند در آخرت است كه نويسنده ، پيرامون مسئله شفاعت به طور مفصّل سخن گفته است . مفهوم شفاعت ، شفيعان خيالى و حقيقى ، و شرايط شفاعت شوندگان ، از مباحث اين بخش است . در بخش پنجم ، از شرايط حصول نصرت بحث مى كند و به مقدمات دستيابى اين نعمت، و عوامل پديدآورنده آن، مانند صبر، تقوا، توبه، جهاد، توكل و دعا مى پردازد.

.

ص: 357

نظام حيات اخروى و ويژگى هاى كلّى آن از نگاه قرآن و حديث،

بخش ششم ، در باره اصناف يارى شوندگان است كه عبارت اند از : پيامبران ، مؤمنان ، رهروان رهبران راستين و فرودستان مؤمن . بخش هفتم را در باره چگونگى يارى رسانى به خدا تنظيم نموده است ، و سه راه براى اين يارى رسانى پيشنهاد مى كند . بررسى عوامل بازدارنده نصرت خداوند ، مطالب بخش هشتم را تشكيل مى دهد . عوامل بينشى و عقيدتى ، و عوامل رفتارى ، دو عاملى است كه آن را شرح مى دهد . در بخش نهم ، به آثار نصرت خداوند ، كه همان پيروزى نهايى حق بر باطل است ، پرداخته ، و حسن ختام رساله ، قبل از نتيجه گيرى ، شرح آيه «جَآءَ الْحَقُّ» در باره قيام حضرت مهدى (عج) است .

423 . نظام حيات اخروى و ويژگى هاى كلّى آن از نگاه قرآن و حديث ،محمّد رضا شايق ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر محمّد على لسانى فشاركى ، 1381 ، 178 ص . نگارنده رساله ، بحثى پيرامون قوانين كلّى و ويژگى هاى جهان بعد از مرگ دارد ، و در مجموعه خود تلاش كرده تا آن جا كه ممكن است ، با بيانى استدلالى كه ريشه در آيات قرآن و روايات معتبر دارد ، چهره واقعى جهان پس از مرگ را به تصوير بكشد. اين رساله ، چهار فصل دارد : در فصل اوّل ، جهان برزخ را مورد بحث قرار داده ، نبودن شفاعت و وجود رنج محض براى عده اى و شادى محض براى جمعى ، وجود رنج و شادىِ آميخته براى افرادى ديگر، و نيز برخى اشتراكات برزخ با اين جهان، از اهم مباحث اين فصل است. در فصل دوم ، ويژگى هاى بعد از عالم برزخ را بررسى نموده است . نبودن تكليف و تزاحم و هيچ گونه رنج در بهشت ، عدم كهنگى و فرسودگى در بهشت و دوزخ ، شعور داشتن اجزاى بهشت و دوزخ ، آزادى بى حد و مرز و رسيدن به نهايت آرزوها براى صالحان ، و عظمت شگفت آور نعمت هاى بهشت يا عذاب دوزخ ، از مباحث اين فصل است، كه تفاوت هاى بنيادين آن حيات ابدى را با اين زندگى موقت روشن مى سازد. فصل سوم ، بحثى است در اين موضوع كه كمال آدمى در آخرت به كجا ختم مى شود ؟

.

ص: 358

نعمت يافتگان در قرآن و حديث،

وى ، در اين فصل آورده كه اولاً ، كمال انسان در جهان ديگر قطع نمى شود و ثانيا ، منتهاى كمال صالحان ، مَثَلِ خدا شدن است ، به گونه اى كه اراده انسان به هر چيزى تعلق گرفت ، محقق خواهد شد. در اين فصل ، از لقاى الهى و معناى آن نيز بحث نموده ، و به عنوان بزرگ ترين نعمت اخروى ياد شده است . و سرانجام در فصل چهارم ، به پى جويى مكان جهنم و بهشت پرداخته ، و آيات و نظر مفسّران در اين زمينه را مطرح كرده است .

424 . نعمت يافتگان در قرآن و حديث ،فاطمه حفيظى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر غلامحسين تاجرى نسب ، استاد مشاور : دكتر محمّد غفرانى ، 1380 ، 208ص . نعمت چيست؟ نعمت ظاهرى و نعمت باطنى ، چه وجه تمايزى دارند ؟ سيراب شدگان از چشمه سار نعمت باطنى چه كسانى هستند؟ چرا شهدا ، صديقين ، صالحين ، محسنين و... منعم اند ؟ اينها ، سؤالاتى است كه نگارنده ، بر پاسخ به آنها در پنج فصل همت گماشته است : در فصل اوّل ، به توضيح نعمت هاى ظاهرى و مصاديق آن در قرآن و حديث پرداخته است. فصل دوم را به نعمت هاى معنوى و مصاديق آن در قرآن و حديث اختصاص داده است . در فصل سوم ، به معرفى طبقات نعمت يافتگان پرداخته است . اين طبقات عبارت اند از : نعمت عظمى (وحى و نبوت ، امامت ، مهدويت) ، نبيين ، صديقين و شهدا ، صالحين ، محسنين ، اولو الالباب ، مخبتين و ابرار ، مخلصين ، مؤمنين و متقين ، مستغفرين . فصل چهارم ، در باب مصاديق بارزِ نعمت يافتگان است . در اين قسمت ، تعدادى از انبيا را كه مشمول اين فيض عظمى بوده اند ، معرفى كرده است . فصل پنجم نيز در باره نعمت نهايى (اثبات حكومت و رهبرى امام على عليه السلام در قرآن) است . اثبات حقانيت على عليه السلام از زبان قرآن و نهج البلاغه ، اهل البيت عليهم السلام در حديث و زيارت جامعه ، از عناوين اين فصل است .

.

ص: 359

نفس از ديدگاه قرآن و حديث،

425 . نفس از ديدگاه قرآن و حديث ،خديجه نيزارى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، اساتيد مشاور : دكتر محمّد غفرانى و حجه الاسلام على حجّتى كرمانى ، 1376 ، 161 ص . در اين رساله ، در باره اثبات نفس و ماهيّت و آثار آن ، مسير حركت و سير آن تا به سر حد عروج ، در فصول و بخش هاى مختلف ، از ديدگاه قرآن كريم و احاديث و فلسفه و عرفان اسلامى بحث شده است . اين رساله ، در چهار فصل تدوين شده است : فصل اوّل، به بيان معانى لغوى و اصطلاحى واژه «نفس» و مترادف آن اختصاص دارد. در فصل دوم ، به بررسى لغت «نفس» در قرآن كريم پرداخته ، و جايگاه نفس و موارد استعمال آن را در قرآن توضيح داده است . نفس در احاديث ائمه معصومان عليهم السلام عنوان فصل سوم است ، كه عناوينى چون : شناخت نفس ، نفس و خداشناسى ، رابطه نفس با تن ، جايگاه نفس ، ارزش نفس ، ظرفيت و گنجايش نفس ، و خروج نفس ، اين فصل را كامل مى كنند . در فصل چهارم هم به بررسى جايگاه نفس در فلسفه و عرفان پرداخته ، و آن را از نظر بزرگانى چون فخر رازى و حاج ملاهادى سبزوارى تحليل نموده است .

426 . نفس از ديدگاه قرآن و حديث ،مينو مقرب ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران مركزى) ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر على مهدى زاده ، 1377 ، 191 ص . هدف اصلى از نوشتن اين رساله ، آشنايى به مسائل نفس آدمى از ديدگاه قرآن و حديث است ، كه مشخص مى كند نفس چيست ؟ محقق ، در ابتدا براى روشن شدن زمينه بحث ، در باره جنبه لغوى «نفس» به تفصيل ، از ديدگاه لغت شناسان بررسى كرده است . سپس ، نفس را از ديدگاه قرآن بررسى نموده ، و معانى نفس در قرآن كريم (حدود شانزده قسم آن) را استقصا و تبيين كرده است . در قسمت ديگر رساله ، نفس را از ديدگاه حديث تحليل و بررسى نموده است . اين

.

ص: 360

نقد حديث با تكيه بر كتاب،

احاديث ، راه هاى مبارزه با آن ، موانع رشد نفس ، هواپرستى و عواقب دردناك آن ، مبارزه با هواپرستى ، ياد مرگ ، توبه ، صبر ، و عمل به مستحبات را بيان مى كند . در پايان نيز نفس از ديدگاه فلاسفه و عرفا را بررسى نموده است .

427 . نقد حديث با تكيه بر كتاب ،مهدى احمدى ، دكترى الهيات (قرآن و حديث) ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، اساتيد مشاور : دكتر مجيد معارف و دكتر كامران ايزدى ، 1385 ، 292 ص . نگارنده ، در پى پاسخگويى به سؤالاتى از اين قبيل است : نقد حديث با قرآن بر چه مبانى و دلايلى استوار است؟ هدف از اين نقد ، اثبات صدور است يا حجيت آن ؟ مدلول قرآن بايد قطعى باشد ، يا ظن و احتمال نيز بسنده است؟ اين تحقيق پنج فصل دارد : فصل اوّل را به تعريف و بيان مفاهيم اساسى اختصاص داده است . سنّت ، خبر ، اثر و روايت ، ارتباط مفهوم حديث با مفاهيم ياد شده ، تعريف مختار از حديث ، مفهوم قرآن يا كتاب اللّه ، مفهوم دلايل قول به عدم اعتبار ، ويژگى هاى قرآن و حديث از مطالب اين فصل است . فصل دوم بررسى مبانى قاعده نقد قرآن محور را تشكيل مى دهد ، در بحث مبانى به سه مبناى مهم پرداخته است : تأخر رتبه سنت از قرآن ، فهم پذيرى قرآن و فهم متعارف آن ، تحريف ناپذيرى قرآن . در فصل سوم هم دلايل قاعده عرض را پردازش نموده است ، عناوين اين فصل عبارتند از : احاديث عرض از طريق شيعه و اهل سنت ، اعتبار احاديث عرض در حوزه شيعه و اهل سنت ، دلايل قول به عدم اعتبار نقل ، ويژگى هاى قرآن و حديث . فصل چهارم را به مدلول نقد قرآن محور اختصاص داده است . مدلول قرآن از جهت نص ، ظاهر ، روح كلّى و عام ، يا حاصل نگاه مجموعى ، و از زاويه ميزان دلالت آن بر مراد ، در اين فصل آمده است . فصل پنجم ، به جايگاه اين قاعده مى پردازد . اين جايگاه را از چهار منظر بررسى كرده است : از منظر رتبه و ارزش آن نسبت به ساير معيارهاى نقد محتوايى ، از منظر جايگاه آن نسبت به معيارهاى نقد اسنادى ، از منظر تعامل با آن در مقام نظر و تطبيق ، و سرانجام ، عواملى كه در پديد آمدن نحوه تعامل ياد شده مؤثر بوده است .

.

ص: 361

نقد و بررسى احاديث ضعيف در باره حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام،

نقد و بررسى احاديث مربوط به قرآن در «صحيح» بخارى،

428 . نقد و بررسى احاديث ضعيف در باره حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ،فرشته بصراوى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر يد اللّه نصيريان ، 1373 ، 129ص . نگارنده ، در اين گفتار رواياتى را كه با دو اصل مسلّم از وجود مطهر زهراى مرضيه عليهاالسلامتعارض دارد و به الگو بودن آن حضرت خدشه وارد مى سازد ، را نقد و بررسى كرده و مهم ترين دليلى كه بر صحيح نبودن آنها بيان كرده ، همين معارضه با دو اصل بشر بودن و مقام عصمت ايشان است . وى ، اين مهم را در پنج فصل تبيين نموده است : در فصل اوّل ، به نقد و بررسى احاديث مربوط به ولادت زهراى اطهر عليهاالسلامپرداخته است. درفصل دوم ، نقد و بررسى حديثى را كه با يكسان بودن خلقت نورى زهراى اطهر عليهاالسلام و ديگر معصومان عليهم السلام تعارض دارد ، انجام داده است . در فصل سوم ، به نقد و بررسى احاديث مربوط به طهر جسمانى زهراى اطهر عليهاالسلامپرداخته است . فصل چهارم را نيز به نقد و بررسى احاديثى كه سيّدة النساء العالمين بودن زهراى اطهر عليهاالسلام را محدود مى كند ، اختصاص داده است . و فصل پنجم را ، به نقد و بررسى احاديث حاكى از دو موضوع معارض با مقام عصمت زهراى اطهر عليهاالسلام : ناراحتى از مهريه كم ، نزاع با على عليه السلام ، مخصوص گردانده است .

429 . نقد و بررسى احاديث مربوط به قرآن در «صحيح» بخارى ،رضيه سادات سجادى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد اسعد شيخ الاسلامى و دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1382 ، 256ص . نگارنده در اين رساله ، احاديث مربوط به قرآن در كتاب صحيح بخارى را مورد نقد و بررسى قرار داده ، كه شامل سه بخشِ احاديث تفسيرى ، احاديث مربوط به اسباب نزول آيات ، و احاديث تاريخ قرآن و علوم قرآنى است . در اين زمينه ، معيارهاى قرآن، سنّت صحيح، عقل و مسلمات تاريخى بيشتر مد نظر وى بوده است.

.

ص: 362

نقد و بررسى اسرائيليات در قصص الأنبياء در باره چهار پيامبر

اين رساله ، داراى چهار فصل است : در فصل اوّل ، نگاهى گذرا بر زندگى محمّد بن اسماعيل بخارى و كتاب وى ، الجامع الصحيح دارد ، كه قسم اوّل ، شامل نَسَب ، دوران كودكى و نوجوانى ، سفرها ، شيوخ و اساتيد ، شاگردان و روات ، تأليفات ، و زمان وفات بخارى است . قسم دوم ، شامل بحث پيرامون موضوع و ويژگى هاى كتاب ، شرط بخارى در انتخاب احاديث صحيح ، عناوين ابواب كتاب ، علت تكرار احاديث ، تقطيع احاديث و شمار احاديث ، است . فصل دوم ، ناظر به نقد و بررسى روايات تفسيرى در صحيح بخارى است . فصل سوم ، به نقد و بررسى روايات اسباب نزول آيات ، در صحيح بخارى اختصاص يافته است . در فصل چهارم ، نگارنده به نقد و بررسى احاديث تاريخ قرآن و علوم قرآنى در صحيح بخارى پرداخته كه اين عنوان ، دربرگيرنده مطالبى چون آغاز وحى ، نام سوره ها و روايات آن ، پيامبر صلى الله عليه و آله و نسبت فراموشى قرآن ، ابوبكر و جمع قرآن ، عثمان و جمع قرآن ، بسم اللّه و جايگاه آن در نماز، روايات تحريف و روايات سجده است.

430 . نقد و بررسى اسرائيليات در قصص الأنبياء در باره چهار پيامبر ، با توجّه به تفاسير «الدر المنثور» و «نور الثقلين» ،فهيمه كلباسى اصفهانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1383 ، 411ص . اين رساله ، پژوهشى است پيرامون نقد و بررسى اسرائيليات در قصص الأنبياء . نگارنده ، نوعى از اسرائيليات را مورد بررسى قرار داده ، كه علاوه بر ايجاد تصوراتى نامأنوس با پندارهاى دينى ، به هتك حرمت انبيا عليهم السلام پرداخته و مروّجان آن ، براى اشاعه مطالب ساختگى خود ، از هيچ تلاشى فروگذار نكرده اند . در بخش نخست اين پايان نامه ، به ذكر چگونگى شكل گيرى اسرائيليات در چهار فصل مى پردازد ، كه عبارت اند از : عوامل پيدايش اسرائيليات در تفاسير ، معروف ترين افراد در ترويج اسرائيليات ، شناخت جايگاه اسرائيليات ، اسرائيليات و وظايف مسلمين در قبال آن .

.

ص: 363

نقد و بررسى تفسير قرآن به قرآن و سير تاريخى آن،

بخش دوم، شامل دو فصل است و هر كدام از اين فصول ، به ترتيب در باره نقد و بررسى اسرائيليات در سرگذشت حضرت شعيب عليه السلام و حضرت موسى عليه السلام است. بخش سوم ، شامل دو فصل است و هر كدام از اين فصول ، به ترتيب در باره نقد و بررسى اسرائيليات در سرگذشت حضرت يوشع عليه السلام و حضرت يونس عليه السلام نوشته شده است .

431 . نقد و بررسى تفسير قرآن به قرآن و سير تاريخى آن ،حميد رضا حاجى بابايى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى(واحد علوم و تحقيقات / تهران) ، استاد راهنما : آية اللّه ابوالقاسم خزعلى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 1377 ، 200 ص . پاسخ به سؤالاتى از اين قبيل كه : آيا قرآن نياز به تفسير دارد؟ سِرّ اين كه اولياى الهى (معصومان) ، ترجمان قرآن اند و به وسيله آنان ، بهره علوم قرآنى به ديگران مى رسد چيست؟ و سؤالات ديگرى از اين قبيل ، محور بحث در اين رساله را تشكيل مى دهد . در اين نوشتار ، در هفت فصل به موضوع پرداخته شده است : در فصل اوّل ، تاريخ تفسير از آغاز تا پيدايش ، مراحل مختلف تفسير و مشهورترين مفسّران هر دوره ، و خصوصيات تفسير در اين ادوار را مورد بحث قرار داده است . در فصل دوم ، روش هاى تفسيرى ، علل پيدايش اين روش ها ، خصوصيات روش هاى تفسيرى عقلى و نقلى و رمزى و تفسير به رأى ، و معايب و محاسن هر يك مطرح شده است . در فصل سوم ، پيرامون معناى لغوى و اصطلاحى و نيز معناى كلمه «تفسير» در قرآن و حديث بحث كرده ، و براى جلوگيرى از ابهام ، در معناى لغوى و اصطلاحى «تأويل» و تفاوت بين تعبير و تفسير بحث نموده است . در فصل چهارم ، تفسير قرآن به قرآن ، ريشه هاى قرآنى آن ، ريشه هاى اين تفسير در نهج البلاغه و حديث را مورد نقد و تحليل قرار داده ، و قرآن را مقياس صحّت و سقم احاديث معرفى نموده است . در فصل پنجم ، ويژگى هاى سيره پيامبر صلى الله عليه و آله و روش ائمه عليهم السلام در تفسير قرآن ، نقش سنّت در تفسير قرآن به قرآن ، روش انحرافى در تفسير قرآن به قرآن ، و حديث «ضرب القرآن بعضه ببعض» را مورد نقد و بررسى قرار داده است . در فصل ششم ، سير تاريخى تفسير قرآن به قرآن در ادوار مختلف ، و جايگاه تفسير قرآن به قرآن نزد شيخ طوسى رحمه الله را تشريح نموده است .

.

ص: 364

نقد و بررسى ديدگاه هاى پيرامون نقش، كاربرد و اعتبار روايات تفسيرى،

در فصل هفتم ، به ويژگى هاى تفسير قرآن به قرآن علّامه طباطبايى رحمه اللهپرداخته ، و در مورد غرر آيات ، عام و خاص ، مجمل و مبين ، مطلق و مقيد ، ضميمه نمودن آيات شبيه و نظير و جمع بين آنها ، و بيان وجوه معانى مفرده به وسيله آيات قرآنى ، در تفسير الميزان ، مطالبى ارائه نموده است .

432 . نقد و بررسى ديدگاه هاى پيرامون نقش، كاربرد و اعتبار روايات تفسيرى ،على احمد ناصح ، دكترى علوم قرآن و حديث ، مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استادان مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى و دكتر محمّد على مهدوى راد ، 1382 ، 247 ص . اين تحقيق ، حول محور اين سؤال است كه آيا به وسيله خبر واحد ، رأى و نظر معصوم براى ما قابل دريافت است يا نه؟ همچنين ، نقد و بررسى ديدگاه ها پيرامون نقش ، كاربرد و اعتبار اين روايات ، در اين رساله آمده است . نگارنده ، رساله خود را در سه فصل و يك خاتمه سامان داده است : در فصل اوّل ، اعتبار و حجيت روايات تفسيرى را توضيح داده است . وى ، ضمن تقرير محل بحث ، نخست ديدگاه كسانى را كه قائل به عدم حجيت اند ، از متقدمان و متأخران ، ذكر كرده و پس از نقد آن ، به بررسى ديدگاه موافقان حجيت روايات تفسيرى پرداخته است . فصل دوم را به تشريح نقش و كاربرد روايات تفسيرى در غير آيات الاحكام اختصاص داده ، و آن را به پنج بخش تقسيم نموده است : بخش اوّل ، در باب كاربرد روايات در اثبات چينش توفيقى آيات است ، كه روايات آن به چهار دسته تقسيم مى شود . بخش دوم ، در باره كاربرد روايات در اثبات جاودانگى و استفاده از مفاهيم گسترده آيات است ، كه دو دسته از روايات ، مربوط به اين بخش است . در بخش سوم ، به توضيح كاربرد روايات در تعيين مبهمات آيات پرداخته كه ، به تناسب ، دانش «مبهمات» قرآن ، «مبهم» در لغت و اصطلاح ، اهمّيّت و فايده دانش مبهمات ، علت وجود مبهمات در قرآن و دسته بندى مبهمات قرآن را توضيح داده است . كاربرد روايات در استخراج روش هاى تفسيرى معصومان عليهم السلام ، مطالب بخش چهارم را تشكيل مى دهد . كاربرد روايات در تبيين واژه ها و مفردات آيات ، از مطالب بخش پنجم اين فصل است . نگارنده ، در فصل سوم ، به بحث كاربرد روايات در آيات الاحكام پرداخته ، و اين فصل

.

ص: 365

نقد و بررسى روش و ديدگاه ابن جوزى در باب فضائل اهل بيت عليهم السلام ،

نقد و بررسى روش هاى تشخيص حديث موضوع،

را در چهار بخش تنظيم نموده است . كاربرد روايات در آيات الاحكام عبادات، معاملات ، احوال شخصيه ، جنايات ، حدود و تعزيرات ، از مطالب اين بخش هاست . در آخرين قسمت اين رساله، ضمن جمع بندى، نتايج به دست آمده را توضيح داده است.

433 . نقد و بررسى روش و ديدگاه ابن جوزى در باب فضائل اهل بيت عليهم السلام در كتاب «الموضوعات» ،فاطمه مرضيه حسينى كاشانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام مهدى مهريزى ، استاد مشاور : دكتر ناصر رفيعى محمّدى ، 1385 ، 227 ص . نگارنده ، در اين تحقيق در پى بررسى و نقد روش و ديدگاه ابن جوزى در تميز احاديث موضوع در باب فضائل اهل بيت عليهم السلام در كتاب الموضوعات توجّه نموده است . هدف نگارنده ، از يك سو شناساندن ملاك هاى مناسب در نقد احاديث ، نماياندن راه صحيح به كارگيرى آنها و از سوى ديگر ، بررسى صحّت و سقم نظرات ابن جوزى در باب فضائل اهل بيت عليهم السلام و دفاع از احاديثى است كه به اشتباه موضوع شمرده شده اند . در اين جهت ، پس از بيان كلّياتى در باره حديث موضوع ، شواهد وجود آن و علل پيدايش و گسترش آن در فصل نخست ، به تبيين معيارهاى لازم در بررسى اسناد و قبول احاديث در فصل دوم پراخته است . پس از آن ، به منظور بررسى مناقشات سندى ابن جوزى ، ابتدا چگونگى جرح هاى وى را در فصلى جداگانه مورد مداقه قرار داده است . سپس ، اشكالات متنى و سندى او را در باره تك تك احاديث ، مطرح كرده و به نقد آن پرداخته كه حاصل آن برملا شدن خطاهاى متعدد ابن جوزى در موضوع شمردن احاديث اين باب است . در پايان ، به اين نتيجه رسيده كه از جمع بندى اين خطاها و مطالعه در ويژگى ابن جوزى ، معلوم مى گردد كه ريشه همه خطاهاى او تعصب مذهبى و نگاه يكسويه او به احاديث است ، كه مانع از به كارگيرى صحيح ملاك هاى نقد حديث بوده ؛ ملاك هايى كه خود به درستى آن صحّه گذاشته است .

434 . نقد و بررسى روش هاى تشخيص حديث موضوع ،امير جودوى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى ، دانشگاه تهران ، استاد راهنما : جعفر سامى الدبونى ، استاد مشاور : دكتر سيّد مرتضى آية اللّه زاده شيرازى و دكتر آذرتاش آذرنوش ، 234 ص .

.

ص: 366

نقد و بررسى سندى و دلالى موافقات عمر،

مؤلّف ، در مباحث مقدماتى به بررسى در باره حديث ، مفهوم كذب و وضع ، اجزاى حديث و اهمّيّت شناسايى حديث موضوع ، پرداخته است. در بررسى كاركرد «معيار عقل» براى تشخيص حديث موضوع ، ديدگاه دانشورانى همچون : خطيب ، غزالى ، ابن صلاح ، ابن قيّم و سيوطى ارائه شده است. همچنين ، در بررسى كاركرد «معيار قلب» براى شناخت حديث موضوع ، ديدگاه موافقان و مخالفان اين معيار ، مورد بحث قرار گرفته است . معيار راوى، سومين معيارى است كه دراين پايان نامه مورد نقد وبررسى قرار گرفته است. در فصلى ديگر ، ميزان كاركرد معيار قرآن براى بازشناخت احاديث موضوع ، بررسى شده و نگرش صاحب نظران در چگونگى ارتباط قرآن با حديث ارائه شده است. همچنين ، عرضه حديث بر سنّت مشهور و خبر واحد ، معيارى است كه مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. مؤلف ، در بخش پايانى رساله ، تأليفات اختصاصى در زمينه احاديث موضوع را معرفى كرده ، و كتاب المنار المنيف ابن قيّم جوزى و قواعد مورد استثناى او را ، به تفصيل ، مورد نقد و بررسى قرار داده است . پيچيدگى غير متعارف مباحث ، فقدان نظامواره تحقيق ، نامشخص بودن ديدگاه هاى مؤلف به صورت روشن ، سردرگمى در نحوه ارائه مباحث ، و فقدان فهرست گويا ، از كاستى هاى جدى اين پايان نامه است.

435 . نقد و بررسى سندى و دلالى موافقات عمر ،مهين كارور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد رضا مؤدب ، استاد مشاور : دكتر محمّد تقى ديارى ، 1377 ، 143 ص . آشنايى با آيات در خواستى عمر در كتب اهل سنّت ، جايگاه عمر در نگاه علماى اهل سنّت و شيعه ، نقد و بررسى اين موافقات با استفاده از نظريات و ديدگاه هاى شيعى ، آگاهى از اهداف سياسى جعل روايات موافقات عمر ، و آشنايى با ناقلان و راويان اين روايات ، از اهداف اين تحقيق است . موافقات عمر ، يعنى مشاركت و همكارى وى در كار يا امرى با خداوند متعال . كسى كه با خداوند موافقت مى كند ، در حقيقت مى گويد : «خداوند نظرى دارد ، من هم همان نظر را دارم» . در اين رساله ، بيست مورد از اين موافقات را ذكر كرده ، كه البته ناقلان اين روايات يا كسانى هستند كه صحّت رواياتشان مورد ترديد و انكار واقع شده ، يا

.

ص: 367

نقد و بررسى علل جعل حديث،

خودشان مردودند . اين رساله ، در پنج فصل تنظيم شده است : فصل اوّل، شامل بررسى كلّى اين موافقات در كتب اهل سنّت و تعداد آنها است. در فصل هاى ديگر ، تك تك اين موافقات را تشريح نموده ، و به نقد و بررسى آنها با استفاده از كتب اهل سنّت پرداخته ، و در بعضى از موارد به روايات اهل بيت عليهم السلام و نظرات علماى شيعه در اين زمينه استناد كرده است . البته موافقات عمر ، تنها جزء اعتقادات اهل تسنّن به عنوان فضائل و بلكه فضيلت منحصر به فرد وى ذكر شده است.

436 . نقد و بررسى علل جعل حديث ،رمضانعلى تقى زاده چارى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد علوم و تحقيقات) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : على اكبر غفارى ، 1370 ، 208 ص . مفهوم جعل و وضع حديث چيست؟ چگونه مى توان از عوامل دخيل در پيدايش و گسترش آن سخن به ميان آورد ، و در صدد شناسايى عاملان آن و نيز انگيزه هاى آنان در اين امر برآمد ، و نيز از نفوذ و گسترش آن ، در متن منابع و متون دينى مسلمين جلوگيرى كرد ؟ اينها ، مواردى است كه در اين رساله مورد بررسى قرار گرفته است . اين رساله ، شامل مقدمه و پنج بخش است : در مقدمه ، جايگاه حديث و سنّت در اسلام ، اختلاف نظرها در حدود سنّت و نظر بعض بزرگان در اين باره مطرح شده است . بخش اوّل ، در باره هويت حديث جعلى ، با عناوينى چون : لفظ «موضوع» از نگاه لغت شناسان ، مراتب حديث در نگاه عالمان حديث و درايه ، اصطلاح حديثِ موضوع از نگاه عالمان حديث و درايه ، وجه تسميه حديث موضوع ، جايگاه حديث موضوع در ميان ساير روايات ، حكم نقل حديث موضوع و تاريخچه جعل حديث ، در باره ريشه و منشأ حديث مجعول ، به بحث پرداخته است . در بخش دوم ، در باره ورود عنصر جعل در حديث و شواهد اين امر ، بحث مى كند . وى در اين زمينه ، از شواهد نقلى مانند آيات قرآن و روايات ياد كرده ، و از شواهد غير نقلى (عقلى و تاريخى) ، دوازده مورد را يادآور شده است . در بخش سوم ، به معرفى و توضيح عوامل دخيل در پيدايش و گسترش جعل حديث

.

ص: 368

نقد و بررسى كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان و موارد مغايرت آن با آيات و روايات،

پرداخته ، عواملى از قبيل عدم كتابت و ضبط حديث ، نقل حديث بدون ذكر سند ، دخالت اهل كتاب ، نقل به معنا در حديث ، تسامح در ادلّه سنن ، اعتماد بيش از حد به صحابه ، گسترش فتوحات اسلامى ، تأويل گرايى ، پيدايش احزاب و فِرَق سياسى و كلامى و فقهى ، درگيرى ميان متعصبان دو مذهب بزرگ اسلامى (شيعه و سنّى) ، و اهداف سياسى فرمان روايان را از جمله عوامل دخيل در گسترش جعل حديث مى داند . در بخش چهارم ، اصناف و طبقات جاعلان حديث و انگيزه هاى آنان در جعل حديث را بر شمرده است . در بخش پنجم ، نگارنده كيفيت شناسايى احاديث جعلى و راه هاى جلوگيرى از نفوذ و نشر آنها را توضيح داده است . در پايان ، به معرفى چند كتاب پيرامون احاديث جعلى پرداخته است .

437 . نقد و بررسى كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان و موارد مغايرت آن با آيات و روايات ،زهره وردست ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1384 ، 242 ص . مهم ترين هدف نگارنده در اين پايان نامه ، بررسى اين كنوانسيون و روشن نمودن تعارضات آن با قرآن و سنّت است و در نهايت ، پاسخ به اين سؤال كه آيا جمهورى اسلامى ايران ، با توجّه به فرهنگ حاكم بر جامعه و قوانين داخلى آن ، مى تواند به كنوانسيون رفع تبعيض ملحق شود يا خير؟ پژوهش وى ، داراى مقدمه (كلّيات) و سه فصل است و هر فصل نيز شامل بخش هايى است : فصل اوّل ، شامل دو بخش «پيشينه كنوانسيون» و «مبانى و مفاهيم» آن است ، كه در بخش اوّل(پيشينه) ، ظلم تاريخى عليه زنان ، جنبش فمينيسم ، مراحل تصويب كنوانسيون در سازمان ملل و ايران ، و ديدگاه هاى مختلف در مورد كنوانسيون را بررسى نموده است و در بخش دوم ، مباحث جهانى سازى ، امانيسم ، آزادى و ، تشابه زن و مرد را مطرح كرده است . در فصل دوم ، در چند بخش به بررسى مواد تعارض مواد كنوانسيون با شرع مقدس اسلام و قوانين داخلى پرداخته است .

.

ص: 369

نقد و تحليل ترجمه هاى فارسى هشتاد خطبه اوّل «نهج البلاغه»،

نقد و تحليل ديدگاه هاى متصوفه به حديث،

در فصل سوم ، پيامدهاى الحاق به كنوانسيون و نظرات علما در خصوص الحاق به كنوانسيون را ، به طور مختصر بررسى كرده است . در اين پايان نامه ، تحقيق به صورت كتاب خانه اى و به روش استنباطى _ اجتهادى بوده ، و در بررسى آيات از روش قرآن به قرآن استفاده نموده است .

438 . نقد و تحليل ترجمه هاى فارسى هشتاد خطبه اوّل «نهج البلاغه» ،اسماعيل دخيلى كهنموئى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر، 1379 ، 401ص . بيان ضرورت دقت در ترجمه متون حديثى (خصوصا نهج البلاغه) ، مرورى بر مبانى ترجمه و مبانى نقد ترجمه ، معرفى ترجمه هاى چاپى نهج البلاغه به زبان فارسى ، و شناسايى لغزشگاه هاى مترجمان نهج البلاغه در هشتاد خطبه اوّل ، از جمله اهداف اين تحقيق است . نگارنده ، در سه فصل به اين موارد پرداخته است : در نخستين فصل ، به بررسى مبانى ترجمه پرداخته ، و با استفاده از رهيافت هاى زبان شناختى وبررسى ساختارهاى متفاوت زبان ها ، الگوها و ويژگى هاى ترجمه مطلوب را نمايانده است . از ديگر مباحث اين فصل ، نياز ترجمه ها و مترجمان به نقد ، نقش نقدهاى سازنده در تكامل ترجمه ، و مبانى نقد وانواع آن است . در دومين فصل ، به معرفى ترجمه هاى فارسى نهج البلاغه پرداخته و سير تاريخى آن را نمايانده است در اين فصل ، 31 ترجمه فارسى نهج البلاغه را مورد بررسى اجمالى قرار داده است. لغزشگاه هاى مترجمان ، در حيطه هشتاد خطبه اوّل نهج البلاغه ، برجسته شده ، و با بررسى هاى لغوى ، بلاغى ، تاريخى و حديثى ، درصدد ارائه ترجمه اى مطلوب از اين بخش ها بر آمده است .

439 . نقد و تحليل ديدگاه هاى متصوفه به حديث ،ابراهيم دهقان زاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام دكتر احمد عابدى ، استاد مشاور : حجة الاسلام دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، 1380 ، 169ص . هدف اصلى اين تحقيق ، آشنايى با ديدگاه هاى صوفيان در باره احاديث معصومان عليهم السلام است تا روشن شود كه آنان تا چه اندازه ، پايبند به احاديث منقول از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار بوده و تا چه مقدار از اين احاديث را كنار گذاشته ، و نيز چه مقدار از احاديث را

.

ص: 370

نقش ارتباطات در مديريت از ديدگاه قرآن و «نهج البلاغه»،

خودشان جعل نموده اند . هدف ديگر اين تحقيق، پرداختن به اين مسئله است كه تصوف ، تا چه اندازه با دين اسلام هماهنگى و همبستگى دارد ، و آيا اصلاً چنين مكتبى ، مورد تأييد ائمه بوده است يا نه ؟ اين رساله ، از مقدمه و پنج فصل تشكيل شده، كه هر فصل نيز بخش هاى متعددى دارد : در مقدمه ، ضرورت و اهمّيّت و سابقه تاريخى بحث ، هدف و محدوديت هاى بحث را از نظر سياست ها و موقعيت هاى روز ، بررسى نموده است . فصل اوّل ، در باره صوفى و تصوف ، تاريخچه ظهور اين فرقه ، علل پيدايش آنان ، مهم ترين فرقه هاى صوفيه سلسله هاى آنان و ذكر مشايخ و بزرگان صوفيه است . فصل دوم ، بيان احاديث جعلى توسط متصوفه و نقد اين احاديث است . فصل سوم ، در مورد تأويلات نادرست احاديث ، توسط اين فرقه و رد و نقد اين تأويلات ، از بيان بزرگان است . در فصل چهارم ، به بيان رد احاديث صحيح توسط صوفيه ، بعضى از عقايد باطل آنان ، و پاره اى از بدعت ها و آداب خلاف شرع صِوفيه پرداخته است . فصل پنجم ، مربوط به سيماى صوفيه در حديث و نمونه هايى از تناقض گويى آنان است .

440 . نقش ارتباطات در مديريت از ديدگاه قرآن و «نهج البلاغه» ،اكرم موحدپور ، كارشناسى ارشد مديريت آموزش و پژوهش ، سازمان مديريت و برنامه ريزى استان قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد حسن مباركى ، 1382 ، 77 ص . آشنايى با تعريف ومفهوم ارتباط از ديدگاه هاى گوناگون ، و درك ماهيّت و نقش ارتباط در مديريت ، و ديدگاه قرآن و امام على عليه السلام در اين باره ، در اين تحقيق مطرح شده است . فصل هاى سه گانه اين رساله ، به اين شرح است : فصل اوّل ، شامل كليّات تحقيق ، ضمن توضيح اهداف پژوهش سؤال هاى تحقيق و اهمّيّت و ضرورت انجام اين پژوهش را بازگو نموده و در پايان به تعريف واژگان تحقيق پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان ادبيات و پيشينه تحقيق ، به بررسى ماهيّت ارتباطات پرداخته ، وضمن مرورى بر مفهوم لغوى «ارتباطات» ، به مفهوم ارتباطات در علوم اجتماعى اشاره دارد و در بخش ديگر اين فصل ، مفهوم ارتباطات در روان شناسى ، اهمّيّت تاثير آن بر

.

ص: 371

نقش امام رضا عليه السلام در حديث شيعه،

زندگى اجتماعى و سازمان مديريتى نظريه روابط انسانى و جوانب مهم آن ، و تأثير آن بر مديريت آموزشى را تبيين نموده است. وى ، در ادامه بحث با عنوان نظريه همكارى ، اصول اساسى در ارتباطات سازمانى ، از ديدگاه اسلام را بررسى وآن را به عنوان گلوگاه مديريت معرفى مى كند . در ادامه ، انواع ارتباط از ديدگاه كتاب و سنّت و انواع ارتباط از منظرهاى ديگر را با ويژگى هاى ارتباط انسانى از اين ديدگاه بيان مى كند ، و ضمن ارائه جدولى مقايسه اى بين الگوهاى ارتباطى ، جلوه هايى از ارتباطات مؤثر حضرت امير عليه السلام در اجتماع را ، از نهج البلاغه بازگو مى كند . در فصل سوم (فصل پايانى اين رساله)، ضمن بيان نتايج بحث، پيشنهادهايى را ارائه مى دهد.

441 . نقش امام رضا عليه السلام در حديث شيعه ،صغرى محبى پور ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پورفر ، 1384 ، 184ص . نگارنده ، در اين پژوهش اشاره كوتاهى به زندگى نامه امام عليه السلام دارد . سپس به سيره اخلاقى _ علمى امام عليه السلام _ كه يگانه عصر خويش در علم و تقوا بود پرداخته ، و نظر برخى بزرگان اهل سنّت را در اين زمينه ذكر نموده است . پس از آن ، به مبارزه امام عليه السلام با واقفيه ، به عنوان منكران امامت پرداخته است. علاوه بر آن ، به زندگى سياسى _ فرهنگى امام عليه السلام اشاره دارد ، كه نمايانگر اين است كه امام عليه السلام با قبول ولايت عهدى و سفر تاريخى خويش به ايران ، در بارور سازى فرهنگ تشيع ، نقش مهمى را ايفا نموده است . همچنين ، به محافل علمى امام عليه السلام اشاره دارد كه در مكان هاى مختلف مانند مسجد و منزل شخصى ، به تعليم و تربيت شاگردان بزرگ مى پرداخت و با سفر به مناطق علمى به نشر حديث مى پرداخت . در اين جهت ، به نقش و جايگاه امام رضا عليه السلام در توسعه حديث شيعه پرداخته است ، و ديدگاه هاى علم الحديثى ايشان در زمينه هايى مانند تدوين، تصحيح، تأييد و رد مجموعه هاى حديثى را بيان كرده است. سپس ، به گونه هاى مختلف احاديث امام عليه السلام مانند مناظرات ، مكاتبات و مسائل مى پردازد ، و در انتها ، نمونه هايى از احاديث امام عليه السلام را ذكر كرده ، گزارشى از انواع و تعداد احاديث صادره از امام عليه السلام در كتب مختلف را ارائه مى نمايد .

.

ص: 372

نقش ايرانيان در تدوين و نشر حديث تا پايان قرن چهارم هجرى،

نقش تاريخ در نقد و بررسى حديث،

442 . نقش ايرانيان در تدوين و نشر حديث تا پايان قرن چهارم هجرى ،فاطمه سادات تهامى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر سيّد جعفر شهيدى ، اساتيد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، حجه الاسلام محمّد على مهدوى راد ، 1377 ، 706ص . آيا ايرانيان در تدوين حديث ، نقش بنيادين داشته اند يا فقط در گزارش و نقد آن مؤثر بوده اند؟ محدّثان ايرانى ، در زمينه شرح وتفسير حديث چه كارهايى كرده اند؟ بررسى و ارزيابى اين خدمات ، شناخت ويژگى كارهاى ايرانيان در كشف دقايق و طرح نكات مؤثر در تخريج و تدوين و نشر حديث ، و شرح حال كوتاه از 6294 حديثگو و حديثدان ايرانى در چهار سده نخستين هجرى ، از نكات مورد بحث در اين رساله است . رساله ، شامل پيش گفتار و سه بخش است : در بخش يكم ، ضمن بررسى كلّيات بحث از قبيل تعريف واژگان ، سير گسترش اسلام در ايران و حضور ايرانيان در جزيرة العرب ، پيش از اسلام را مد نظر قرار داده و نقش ايرانيان در يمن را نيز بازگو نموده است . وى ، بخش دوم را به سير حديث و علوم حديثى در ايران اختصاص داده ، و به بررسى ظهور و گسترش حديث و محدّثان در ايران جايگاه محدّثان ايرانى در ميان محدّثان ساير بلاد اسلامى مشاهير محدّثان ايرانى و آثار آنها در ايران و ساير بلاد اسلامى ، و معرفى حافظان ايرانى پرداخته است . در بخش سوم ، به معرفى راويان و محدّثان ايرانى در چهار سده نخستين هجرى مى پردازد ، و از هر شهر و ديارى ، محدّثانى را كه استقصا نموده ، معرفى و خدمات او را بيان مى كند . در پايان ، محدّثان ايرانى كه بدون انتساب به شهر خاصى ، با عنوان «الفارسى» ياد شده اند را معرفى نموده ، فهرستى از زادگاه ها و خاستگاه هاى راويان و محدّثان ايرانى را ارائه مى نمايد .

443 . نقش تاريخ در نقد و بررسى حديث ،كمال صحرايى اردكانى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استادان مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى و حجة الاسلام مهدى مهريزى ، 1385 ، 282 ص . اين تحقيق ، به دنبال پاسخگويى به اين پرسش ها است كه : تاريخ در ارزيابى و نقد حديث چه نقشى داشته و اين نقش را چگونه ايفا كرده است؟ مورخان و محدّثان

.

ص: 373

نقش دانش رجال در تفسير و علوم قرآن،

اسلامى ، چگونه از اين معيار براى تشخيص قوت و ضعف اخبار و احاديث سود جسته اند؟ از چه زمانى ، اين امر در ميان مسلمين آغاز شده و به چه ترتيبى ادامه يافته است؟ اين تحقيق ، از چهار فصل تشكيل شده است : در فصل اوّل ، پيشينه تاريخ نگارى در اسلام ، دلايل پيدايش ، گسترش و سير تحول و پيشرفت در نگارش هاى تاريخى اشاره كرده ، و سپس به پيوند تاريخ با حديث اشاره نموده است . در فصل دوم ، حديث و حديث نگارى در بين شيعه و اهل سنّت را بررسى نموده است . موضوع ورود اخبار ساختگى و عوامل مؤثر در اين زمينه را نيز توضيح داده ، همچنين جوامع مهم حديثى فريقين را در ترازوى سنجش قرار داده و اعتبار آنها را بررسى نموده است . در فصل سوم ، موضوع نقد و انواع آن را در حوزه حديث پژوهى توضيح داده است . در اين فصل ، ضرورت نقد حديث ، انتقادهاى مستشرقان و آراى معاصران در باره نقد حديث را نيز گنجانده است . در فصل چهارم ، در ابتدا ، امكان دستيابى به حقايق تاريخى _ على رغم راهيابى دروغ در گزارش هاى تاريخى _ را تبيين كرده ، و در ادامه ، سير نقد حديث به كمك تاريخ را در دو محور سند و متن توضيح داده است .

444 . نقش دانش رجال در تفسير و علوم قرآن ،على اكبر كلانترى ارسنجانى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشكده علوم انسانى دانشگاه تربيت مدرس ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر محسن جابرى ، 1380 ، 116ص. هدف نگارنده اين رساله ، تنها تبيين نقش دانش رجال در علوم قرآنى است ، نه تحقيق در جزئيات مباحث و نقل ديدگاه ها و اقوال و داورى ميان آنها . بر همين اساس ، پايان نامه خود را در هفت فصل به سامان رسانده است : در فصل بندى مطالب ، نخست به كلّياتى پرداخته كه براى به همه فصول ، سودمند است . پس از آن ، مطالب مربوط به نزول قرآن را آورده و سپس ، مطالبى كه در پيوند با جمع و نگارش قرآن است ، مورد توجّه قرار داده است . سرانجام ، به طرح مسائلى مى پردازد كه به نحوى در پيوند با فهم قرآن است .

.

ص: 374

نقش دعا و ذكر در تربيت روان،

فصل نخست ، كلّيات فصل دوم ، دانش رجال و مسائل مربوط به نزول قرآن در فصل سوم ، دانش رجال و شبهه تحريف قرآن در فصل چهارم ، دانش رجال و مسائل مربوط به تلاوت قرآن در فصل پنجم ، دانش رجال و احاديث تفسيرى درفصل ششم ، دانش رجال و اسرائيليات در فصل هفتم ، احاديث تفسيرى و پديده وضع را توضيح داده است .

445 . نقش دعا و ذكر در تربيت روان ،حسنعلى نوبهار ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر غلامرضا اعوانى ، 1371 ، 265 ص . اين رساله تحقيق در موضوع نقش دعا و ذكر در تربيت روان ، در ابعاد مختلف و ديدگاه هاى متفاوت است . از آن جا كه بررسى نقش تربيتى دعا ، احتياج به تحقيق در مسائل تربيتى دارد ، ابتدا موضوع تربيت را مورد توجّه قرار داده و پس از آن ، به مباحث مختلف و ضرورى در مورد تربيت پرداخته است . بخش هاى چهارگانه اين رساله ، گوياى اين مطالب است : بخش اوّل ، در باره فلسفه تربيت يا پرورش روح است كه خودْ از دو فصل تشكيل يافته است . شناخت روح يا حقيقت انسان ، لزوم خودشناسى در آيات و روايات ، مراتب و مراحل روح ، تربيت و مبانى و هدف هاى تربيتى ، تشابه بين واژه هاى مترادف آن ، مطالب اين دو فصل است. بحث ديگر اين فصل ، در باره امكان تربيت روح آدمى است كه در اين باب ، به استناد آيات و روايات و نظر حكما و فلاسفه و استدلال ، به نتايج علمى تربيت تمسك جسته است. بخش دوم رساله (بحث اصلى) ، فلسفه دعا يا پرورش در پرتو نيايش نام دارد . در اين بخش ، ضمن تعريف واژه هاى «نيايش» و «پرستش» و «عرفان» ، نظرات مختلف در مورد منشأ پيدايش مذهب را بازگو نموده است . سپس ، مقدارى در باره فطرت ، طبيعت و غريزه ، خصوصيات فطرت ، رابطه فطرت و نيايش ، فطرت ادراكى در آيات و روايات ، فطرت احساسى يا نيايش در قرآن و روايات ، قلم زده و در ادامه ، نكاتى را در مورد فلسفه دعا تذكر داده است .

.

ص: 375

نقش عقل در تربيت از ديدگاه قرآن و حديث،

در قسمت ديگر اين بخش ، هفت مورد از موانع استجابت دعا را بر شمرده ، و آنها را توضيح داده است. بخش سوم ، با عنوان دعا و ذكر آغاز مى شود . تعريف لغوى و اصطلاحى «دعا» ، شرايط مقدماتى تحقق نيايش از نظر آيات و روايات ، تعريف لغوى «ذكر» ، مراتب ذكر ، فوايد و نتايج اصلى و فروعى دعا و ذكر ، از ديگر مباحث اين بخش است . در بخش چهارم ، نمونه هايى از مضامين دعاها و جنبه هاى تربيتى آن را توضيح مى دهد ، و ضمن بيان اسما و صفات الهى و تقسيم اين اسما به حقيقى و مجازى ، فرق بين صفات جماليه و جلاليه را بيان مى دارد . در ادامه ، آثار بيدارى يا شناخت حيات برتر را توضيح مى دهد .

446 . نقش عقل در تربيت از ديدگاه قرآن و حديث ،فرح آقا محسنى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر محمّد على مهدوى راد ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1384 ، 184ص . نگارنده ، در اين پژوهش نامه تنها به اين مسئله پرداخته كه آيا از ديد كتاب و سنّت ، عقل در تربيت نقش دارد يا خير؟ و اثبات كرده كه نقش دارد ، اما به اين كه نقش عقل چگونه است ، نپرداخته است . وى ، شئون عقل را نيز مورد بررسى قرار داده ، تا روشن شود كه نقش تربيتى عقل از كدام قدرت عقل منشعب شده است . وى ، در پنج فصل به تبيين اين مسئله پرداخته است : كلّيات بحث ، شامل تعريف موضوع تحقيق ، اهمّيّت موضوع ، اهداف تحقيق ، سابقه تحقيق ، فرضيه هاى تحقيق و روش تحقيق ، مطالب فصل اوّل را تشكيل مى دهد . در فصل دوم ، نقش عقل در تربيت ، از منظر برون دينى را بررسى نموده است ، مفهوم عاقل بودن انسان ، معناى تربيت پذيرى انسان ، و اين كه آيا عقل نقشى در تربيت دارد يا نه؟ از مطالب مورد بحث نگارنده در اين فصل است . موضوع عقل وتربيت در فضاى دينى را در فصل سوم آورده ، و پس از تفسير «عقل» در اين چارچوب ، از نظر لغت و اصطلاح كلامى و اخلاقى ، عقل در قرآن و تفسير ، و عقل در حديث را با ويژگى ها و ماهيّت عقل و ويژگى هاى عاقل بيان كرده و در آخر اين فصل ، به تبيين معناى «تربيت» از ديدگاه لغت ودين اسلام پرداخته است . در فصل چهارم ، وارد بحث تربيت پذيرى عقل شده و در اين جهت ، عنايت قرآن و سنّت را به اصل پرورش عقل ، عوامل مؤثر در سقوط عقل ، و همچنين ابعاد اين موضوع

.

ص: 376

نقش علّامه مجلسى در احيا و تدوين حديث،

نقش مردم در حكومت از ديدگاه امام على عليه السلام ،

بازگو نموده است . و سرانجام ، بحث از تربيت گرى عقل را عنوان بحث در فصل پنجم قرار داده است . وى ، نخست دلايل تربيت گرى عقل و سپس ، توانايى ها و شئون عقل ، ويژگى هاى تربيت گرى عقل ، اصول روش تربيت عقلانى ، مديريت تربيتى عقل ، و ميزان خطاپذيرى عقل را شرح مى دهد ، و با يك نتيجه گيرى كلّى ، بحث را به پايان مى رساند .

447 . نقش علّامه مجلسى در احيا و تدوين حديث ،هادى جهانى ، دانشگاه قم ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّدعلى مهدوى راد ، استاد مشاور : حجة الاسلام احمد عابدى ،[بى تا] ، 155 ص . شرح و بررسى تلاش هاى فرهنگى علّامه مجلسى رحمه الله ، جهت احياى حديث ، و بيان نقش علّامه رحمه اللهدر توضيح احاديث از جمله مباحث اين پايان نامه است . نگارنده پايان نامه را در چهار فصل فراهم آورده است : در فصل اول به بررسى زندگى نامه علّامه مجلسى رحمه الله و معرفى خاندان وى ، خصوصيات اخلاقى علّامه و بررسى آن از نظر تذكره نويسان ، احوالات جدّ علّامه و صحّت و سقم انتساب وى به تصوف پرداخته است . در فصل دوم ، به توضيح نقش علّامه رحمه الله در تدوين حديث ، فهرست تأليفات علّامه از نظر مرحوم خاتون آبادى ، معرفى بحار الأنوار به عنوان اقدامى جهت تدوين و احياى حديث عنايت كرده است . در فصل سوم ، نقش علّامه رحمه الله را در احياى حديث بازگو مى كند ، و ضمن نقل قول بعضى از بزرگان در اين زمينه ، به بررسى تلاش هاى فرهنگى اجتماعى و سياسى علّامه ، براى احياى حديث در آن برهه از زمان مى پردازد . در فصل چهارم ، ضمن جمع بندى كلّى از بحث هاى مطرح شده مى نويسد : «علّامه مجلسى ، در دوره دوم از تحول در نگارش حديث _ كه دوره صفوى بوده ؛ يعنى يك دوره رونق بازار حديث _ پس از كسادى اين بازار بعد از تدوين كتب حديثى اربعه متقدم ، با تأليف و تصنيف كتب معتبر حديثى ، عامل شگفت انگيز در ايجاد تحول عميق در علم حديث ، در دوره مورد نظر شده است» .

448 . نقش مردم در حكومت از ديدگاه امام على عليه السلام ،مليحه خودكار ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ،

.

ص: 377

نقش معلم در تعليم و تربيت با توجّه به آيات و روايات،

استاد مشاور : دكتر ولى اللّه نقى پور فر ، 1382 ، 179ص . نگارنده در اين رساله ، در پى تبيين جايگاه مردم در شكل گيرى حكومت و تداوم آن در سه مرحله حمايت ، نظارت و هدايت از ديدگاه حضرت على عليه السلام است . وى ، اين نوشتار را در سه بخش به نگارش در آورده است : بخش اوّل ، شامل سه فصل است . در فصل نخست ، به بررسى واژه «حكومت» و ضرورت و مشروعيت آن پرداخته است ، در فصل دوم ، به انواع حكومت ها اشاره نموده و از ميان آنها دموكراسى را كاويده است. و سرانجام ، در فصل سوم ، مبحث آزادى و بخصوص ، آزادى سياسى را مورد بررسى قرار داده است . بخش دوم ، متشكل از دو فصل است. ديدگاه امير المؤمنين عليه السلام در باب حكومت و ضرورت آن ، و اهداف حكومت و علل زوال آن از منظر آن امام را در نخستين فصل اين بخش جاى داده است. در فصل دوم ، به نقش مردم در چگونگى شكل گيرى حكومت و انتخاب رهبر پرداخته است . بخش سوم _ كه در واقع مهم ترين قسمت اين رساله است _ از دو فصل تشكيل شده كه در فصل اوّل ، وظايف كارگزاران حكومتى نسبت به مردم را برشمرده ، و در فصل دوم ، وظايف مردم نسبت به كارگزاران را بيان كرده است .

449 . نقش معلم در تعليم و تربيت با توجّه به آيات و روايات ،طيبه رجبى سگز آبادى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر كاظم عسكرى ، بى تا 227 ص . نگارنده اين رساله ، با استفاده از آيات قرآنى و روايات اهل بيت عليهم السلام ، به مفهوم تربيت ، نقش اوليا و مربيان در تعليم و تربيت ، ويژگى هاى معلم نمونه ، و وظايف او در تعليم و تربيت فرزندان ، تا 21 سالگى ، پرداخته است . وى ، مطالب اين رساله را در چهار فصل تنظيم كرده است : فصل اوّل ، شامل دو بخش است : بخش اوّل ، كلّياتى در باب تعليم و تربيت ، و بخش دوم ، معرفى معلم و مربى نمونه از ديدگاه احاديث و آيات . فصل دوم ، در مورد نقش اوليا و مربيان در تعليم و تربيت ، با توجّه به مراحل رشد است . اين فصل ، شامل سه بخش است كه بر اساس حديث پيامبر صلى الله عليه و آله به مرحله سيادت ، مرحله اطلاعات و مرحله وزارت نامگذارى كرده است . فصل سوم ، در مورد صلاحيت هاى حرفه معلمى ، شامل چهار بخش است :

.

ص: 378

نقش و جايگاه حديث در حوزه درسى قم تا پايان قرن چهارم هجرى،

نگاه مولوى به گزاره هاى مذهبى (قرآن و حديث) در مثنوى،

صلاحيت هاى معلم ، وظايف معلم بر اساس اهداف تربيتى در اسلام ، وظايف معلم بر اساس تعليم و تربيت در اسلام ، و وظايف معلم بر اساس روش هاى تربيتى در اسلام . فصل چهارم ، در مورد نقش اوليا و مربيان در تعليم و تربيت دينى ، دو بخش دارد : بخش اوّل، ويژگى ها و شرايط مربى، و بخش دوم، وظايف اوليا و مربيان در تعليم وتربيت دينى.

450 . نقش و جايگاه حديث در حوزه درسى قم تا پايان قرن چهارم ه . ق ،اكرم همتيان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (تهران شمال) ، 1381 ، 97ص . در اين رساله ، هدف محقق بررسى جايگاه حديث و محدّثان ، تا پايان قرن چهارم هجرى قمرى ، در شهر قم است . وى ، در اين پژوهش به بررسى اجمالى وضعيت تاريخى قم ، رجال نام آور آن ، سبك و سيره آنها ، و تأليفات آنها مى پردازد . حوزه درسى اين شهر ، با حوزه هاى درسى شهرهاى مجاور تبادل افكار و آرا داشته ، و نتيجه اين مباحث رونق و نشر حديث و پرورش محدّثان نام آور بوده ، كه اين محدّثان در جمع آورى احاديث ، سيره نقادانه و نكته سنجانه در پيش گرفته اند كه حاصل آن تأليف كتب فراوانى در حديث شناسى بوده است . اين نوشتار مشتمل بر چهار فصل است : فصل اوّل آن ، سه بخش دارد كه در كلّياتى پيرامون سابقه تاريخى شهر قم را بيان كرده است . در فصل دوم ، با پنج بخش به معرفى خاندان هاى مهم شهر قم و زندگى نامه محدّثان قم مى پردازد . در فصل سوم ، سه بخش ، به طور كلّى گزارشى از فعاليت محدّثان و سبك و سيره آنها تا پايان قرن چهارم ارائه مى دهد . در فصل چهارم شامل يك بخش ، به بررسى آثار و تأليفات موجود دانشمندان تا پايان قرن چهارم مى پردازد .

451 . نگاه مولوى به گزاره هاى مذهبى (قرآن و حديث) در مثنوى ،بهناز براتى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر مجيد معارف ، استاد مشاور : دكتر مهدى دشتى ، 1380 ، 185 ص .

.

ص: 379

نگاهى به روايات كتب اربعه،

در اين رساله ، سعى نگارنده بر آن بوده تا در نشان دادن نگاه مولوى به قرآن و حديث ، به ارائه نمونه هايى روشن از استشهادات مولوى به آيات و روايات بپردازد ؛ لذا در بخشى از تحقيق خود ، نوع نگاه مولوى به آيات قرآن را تبيين مى كند و در بخش ديگر ، جهت روشن شدن نوع نگاه خاص او به مقوله حديث ، نمونه هايى مى آورد . از آن جا كه آشنايى با منش صوفيه و اساس معتقدات ايشان و برخوردشان ، قبل و بعد از مولوى با گزاره هاى مذهبى ، به تبيين بهتر كار او در مثنوى مى انجامد ، در بخش مقدماتى ، تعريفى از حقيقت تصوف با استفاده از منابع معتبر تنظيم نموده است ، و در آن ، مبناى نام گذارى دوگونه بهره گيرى مولوى از مذهب به «تبيين هنرى» و «برخورد هنرى» را به طور مبسوط شرح داده است . نظر نگارنده اين است كه ديدگاه جلال الدين مولوى ، شاعر عارف قرن هفتم ، به اين دو مقوله از مذهب را مى توان به دو گونه متفاوت تقسيم بندى كرد . در يك گونه ، مولوى با هنرمندىِ تمام و با استفاده از تمثيلات و تشبيهات محسوس ، به شرح و تبيين پيام آيه يا حديث مى پردازد ، كه در اين حالت آنچه مى گويد با روح كلّى مذهب مطابق است ، كه اينها «تبيينات هنرى» مولوى است . اما در گونه ديگر ، با تمسّك به قرآن و حديث ، به شرح و بيان اصول اعتقادات صوفيه و ويژگى هاى طريقت مورد پسند خويش مى پردازد ، كه در اين صورت ، آيه و حديث در كارگاه خيال و عاطفه هنرمند او تغيير شكل پيدا كرده ، و به مقصود او برگردانده شده است ؛ به طورى كه ديگر پيام آن آيه و حديث با روح كلّى مذهب نمى خواند بلكه به رنگ ذهنيت گوينده مثنوى در آمده است ، كه اين گونه كاربرد «برخورد هنرى» مولوى نام دارد .

452 . نگاهى به روايات كتب اربعه ،حسين فقيهى ، رساله علمى سطح سوم ، مركز مديريت حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر احمد عابدى ، 1380 ، 279 ص . در اين رساله ، سعى بر اين بوده كه هرچه بيشتر ، از اقوال و آراى صاحب نظران شيعه در باره كتب اربعه استفاده شود . در نقل اقوال و ادلّه اصحاب نيز ابتدا اقوال هر يك از مخالفان بيان شده ، سپس ادلّه آنان و نظرات ديگر محققان در اين باره مورد بررسى قرار گرفته است . فصل بندى مباحث بخش دوم ، از كلمات شيخ انصارى اقتباس شده است . مطالب اين بخش ، عبارت اند از : معرفى نگارندگان كتب اربعه و اجمالى از سير زندگى آنان ،

.

ص: 380

نگرشى بر نظام اجتماعى _ سياسى در قرآن و حديث،

ويژگى هاى كتب اربعه و اجمالى از محتويات برخى از مسائل اين كتب ، بيان وجه تأليف ، خصوصيات متنى و سندى ، برخى از مسائل بايسته بحث در آنها ، روايات كتب اربعه در نگاه افراط گرايانه ، قطعيت صدور اخبار كتب اربعه ، صحّت و اعتبار تمام اخبار كتب اربعه . سپس ، به بررسى وجوه و شواهدى كه براى اثبات قطعيت صدور اين اخبار وجود دارد ، و همچنين دعواى قطعيت صدور اخبار و نصوص هر يك از كتب اربعه پرداخته است . پس از آن ، نظريه ها و شيوه هاى تفريط گرايانه در ارزيابى اخبار آحاد شيعه ، همچنين برخى از شبهات مطرح پيرامون اخبار كتب اربعه را در نگاه واقع بينانه تبيين نموده است .

453 . نگرشى بر نظام اجتماعى _ سياسى در قرآن و حديث ،سيّد رضا كاظمى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد مهدى آصفى ، 1378 ، 168 ص . اين نوشتار ، در پى پاسخ به دو سؤال است : آيا از قرآن و سنّت و سيره ، مى توان طرحى براى نظام اجتماعى _ سياسى اسلام استنباط كرد يا نه؟ در صورت اثبات ، عنوان اين نظام چيست و ماهيّت و شكل آن كدام است؟ نگارنده ، در رساله خود به طور اجمال ، از نظر آيات قرآن و احاديث ، عنوان نظام اجتماعى را «امت» ، و عنوان نظام سياسى را «امامت» قرار داده ، و بر اين عقيده است كه با توجّه به تعريف ويژه اين دو نظام ، آن دو لازم و ملزوم يكديگر هستند . اين رساله ، از مقدمه و چهار فصل تشكيل يافته است : فصل اوّل ، سه گفتار دارد : منشأ اجتماع ، بيان معنا و تعاريف جامعه از نظر فلاسفه اجتماعى «نظام اجتماعى» و مقصود از آن در لغت و اصطلاح و عرف و قرآن . فصل دوم ، از چهارگفتار تشكيل شده : نظام اجتماعى در قرآن ، «امت» ، تعريف امت در بيان صاحب نظران ، پيشينه و تحول در مفهوم امت . فصل سوم ، با عنوان بافت امت ، در هفت گفتار تنظيم شده : منظور از بافت در اين موضوع ، قرآن اين بافت را با عنوان «ولاء» نسبت به امت و جامعه ايده آل خود ذكر كرده ، ولاء و ولايت و اهمّيّت ولايت در جامعه اسلامى ، «ولاء» و «ولايت» از نظر كتب لغت ، همين واژه در فرهنگ قرآن ، مراد از ولاء و ولايت در قرآن . فصل چهارم ، با عنوان امت و نظام امامت ، به نظام سياسى امامت از ديدگاه امام خمينى رحمه الله ، اثبات هم ريشه و هم معنا بودن امت و امامت ، معناى امام و امامت در فرهنگ

.

ص: 381

نگرشى تطبيقى بر عزل و نصب مديران در ايران با توجّه به ديدگاه «نهج البلاغه»،

نگرشى نوين به مسائل زنان در كتاب و سنّت،

دينى ، طرح سؤال و جوابى در باب اصل امامت و نياز به امام در جامعه ، و امامت عامه پرداخته است .

454 . نگرشى تطبيقى بر عزل و نصب مديران در ايران با توجّه به ديدگاه «نهج البلاغه» ،يداللّه صابرى ، كارشناسى ارشد مديريت آموزشى ، مركز آموزش مديريت دولتى استان قم ، استاد راهنما : دكتر فقيهى ، 1381 ، 120 ص . ويژگى هاى اخلاقى مديران از ديدگاه امام على عليه السلام چيست؟ ويژگى هاى مديران از بُعد سبك رهبرى (برخورد با زيردستان) از ديدگاه امام على عليه السلام چيست؟ ويژگى هاى فنى و تخصصى مديران از ديدگاه امام على عليه السلام چيست؟ وضعيت موجود عزل و نصب مديران در ايران تا چه اندازه با ويژگى هاى مديران از ديدگاه امام على عليه السلام قابل انطباق است؟ اين رساله ، در پى پاسخ دين پرسش هاست . نويسنده ، اين مهم را در چهار فصل ارائه نموده است : در فصل اوّل ، با عنوان كلّيات ، به مسائلى از قبيل تعريف موضوع ، اهمّيّت و ضرورت موضوع ، اهداف تحقيقى ، سؤالات تحقيق ، روش تحقيق ، قلمرو تحقيق ، و تعاريف متغيرها پرداخته است . در فصل دوم ، با عنوان آشنايى با نهج البلاغه ، به بررسى ويژگى هاى نهج البلاغه و قضاوت اهل ادب در باب كلام امام على عليه السلام پرداخته است . در فصل سوم ، با عنوان بررسى ادبيات تحقيق ، نخست مقدمه اى بر تاريخ مديريت ذكر مى كند و سپس به تعريف مديريت ، ملاك هاى مديريت ، اهمّيّت مديريت و بحث از فرآيند استخدام و انتخاب نيروى انسانى و تنظيم شرح شغل مى پردازد . فصل چهارم را نيز به بحث از يافته هاى تحقيق ، تجزيه و تحليل و نتيجه گيرى اختصاص داده است .

455 . نگرشى نوين به مسائل زنان در كتاب و سنّت ،فاطمه علائى رحمانى ، دكترى علوم قرآن و حديث ، دانشگاه تهران ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : دكتر يد اللّه نصيريان ، بى تا ، 325 ص . نگارنده ، در اين رساله بر آن است تا برخى از موضوعات مربوط به زنان را كه در فقه اسلامى مورد نقد و نظر قرار مى گيرد ، مورد مطالعه و بررسى قرار دهد . هدف عمده وى از طرح اين مباحث تبيين ديدگاه واقعى اسلام در زمينه حقوق و

.

ص: 382

نيايش از ديدگاه قرآن كريم و حديث،

تكاليف زنان ، با عنايت به مقتضيات زمان و مكان و تحولات عظيم اجتماعى است ، كه ناگزير در فهم احكام تأثيرگذار است . موضوعاتى را كه با اين ديدگاه مورد بررسى قرار داده ، عبارت اند از : وضعيت متفاوت زن و مرد در امر قضا ، افتا و مرجعيت ، حق طلاق ، تمكين و نشوز ، حضانت و ولايت . وى در اين جهت، نگاهى نو به نصوص دينى افكنده تا به مقاصد كلّى شريعت توجّه كند. در تحليل نهايى از مباحث مذكور ، گاه به نتايجى متفاوت از آنچه نظر راجح فقهى است رسيده ، و در برخى موارد تا حدودى مطلب را شكافته است .

456 . نيايش از ديدگاه قرآن كريم و حديث ،فاطمه نظرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهديزاده ، 1376 ، 243ص . نگارنده ، براى روشن شدن مبدأ و منشأ ، آداب و شرايط ، آثار و نتايج ، و مصداق هاى نيايش ، بررسى مفصّلى را در اين رساله انجام داده است . در اين بررسى ، ابتدا ابعاد جسمانى و روحانى انسان از ديدگاه قرآن را مشخص نموده ، سپس به مبدأ نيايش _ كه برخاسته از فطرت و تجلى روح آدمى است _ اشاره كرده است . در اين قسمت ، تسبيح و نيايش موجودات هستى را بيان ، و بر اين مسئله برهان هاى نقلى را از زبان قرآن كريم و روايات ، و برهان هاى عقلى را از زبان فلاسفه مشهور اسلامى اقامه كرده است . سپس ، موضوع عبادت ، كه عالى ترين نوع تجلى نيايش است ، و نتايج و آثار مترتب برآن را توضيح داده و در ادامه آن ، به دعا ، كه زيباترين جلوه نيايش و گوهر و روح عبادت است ، پرداخته و كيفيت تحقق دعا ، آداب و شرايط استجابت و موانع استجابت را به طور مبسوط از زبان آيات و روايات بيان كرده و سپس ، آثار معنوى و مادى آن را به طور مشروح توضيح داده و نتيجه گيرى كرده است . در فصل آخر ، به مضامين ادعيه ائمه عليهم السلام اشاره كرده و بررسى مفصّل ترى در مورد دعاى چند تن از پيامبران بزرگوار الهى ، كه به مناسبت هاى مختلف در قرآن آمده و نتايج حاصل از آن را انجام داده است .

.

ص: 383

نيكى و نافرمانى نسبت به والدين در قرآن و حديث،

واپس گرايى از نظر قرآن و حديث،

457 . نيكى و نافرمانى نسبت به والدين در قرآن و حديث ،منيرالسادات داودى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر على قائمى ، 1379 ، 135 ص . اين رساله ، از سه فصل تشكيل شده است : فصل اوّل ، در باره معنى لغوى برّ و عقوق و بررسى آن از اين ديدگاه است . در فصل دوم ، نيكى و نافرمانى به والدين در آيات قرآن ، همراه با تفاسير بررسى شده است . عناوين مهم مورد بحث در اين فصل عبارت اند از : پيمان خدا از بنى اسراييل در باره پدر و مادر ، انفاق به پدر و مادر حتى بعد از مرگ ، ياد كرد پدر و مادر پس از پرستش خدا ، نيكى نسبت به پدر و مادر ، دعا براى آمرزش پدر و مادر ، احترام به پدر و مادر و اطاعت از آنها ، برترين توحيد نسبت به پدر و مادر ، قدردانى از زحمات پدر و مادر، رفتار صحيح با پدر و مادر، سيماى ملكوتى والدين در قرآن. فصل سوم ، به بحث نيكى و نافرمانى به والدين در روايات اختصاص دارد ، كه شامل هفت بخش است : برّ به والدين ، برّ به پدر ، عاق والدين ، اثرات دنيوى عقوق ، اثرات اخروى عقوق ، عاق مادر ، عاق پدر ، و سرانجام ، دعاهاى امام سجاد براى پدر و مادر .

458 . واپس گرايى از نظر قرآن و حديث ،ابوالقاسم بخشيان ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : آية اللّه محمّد مهدى آصفى ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، 1378 ، 220 ص . مهم ترين سؤال اين تحقيق اين است كه بزرگ ترين چالش و بحران ، فراروى جامعه اى كه براى وصول به حيات طيبه و آرمان هاى والاى انسانى به تكاپو افتاده ، و در بستر رشد قرار گرفته چيست و چگونه مى توان با آن مقابله نمود؟ اين رساله ، داراى سه بخش است كه با پيش گفتار نسبتا مفصّلى آغاز شده است : مفهوم «واپس گرايى» در لغت و اصطلاح ، گزارش قرآن از واپس گرايى ، ابعاد واپس گرايى ، ارتباط ارتداد دينى با انحطاط در ساير شئون ، اقسام ارتداد ، بازگشت به جاهليت ، و تقسيم پيروان پيامبر صلى الله عليه و آله در روايات شيعه و اهل سنّت ، از مطالب مطرح شده در پيش گفتار است .

.

ص: 384

وجوه و نظاير و غريب قرآن در آثار اهل بيت عليهم السلام ،

بخش اوّل ، به معرفى و تشريح عوامل زمينه ساز واپس گرايى ، موانع واپس گرايى يا به عبارتى عوامل صيانت بخش ، پايدارى امت بر پاك زيستى و فضاى مطلوبِ به دست آمده ، تفكيك جبهه خودى از غيرخودى و شناخت دشمن ، پيوند امت با ولى و رهبر ، استقامت و پايدارى امت ، و مطالبى در اين زمينه پرداخته است . در بخش دوم ، واپس گرايى در امت اسلام را بررسى نموده ، كه عناوينى چون : خلل در رهبرى ، علت اصلى واپس گرايى امت ، علل و عوامل حذف على عليه السلام از مقام خلافت ، آثار و نتايج واپس گرايى امت اسلامى ، مورد بحث قرار گرفته است . در خاتمه ، نگارنده به نمونه هايى از سفارش هاى پيامبر اسلام به مودت و اطاعت از معصومان عليهم السلام خصوصا على عليه السلام و عملكرد امت بعد از پيامبر را شرح داده است.

459 . وجوه و نظاير و غريب قرآن در آثار اهل بيت عليهم السلام ،على محمّد انصارى فرد ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين قم ، استاد راهنما : دكتر فتح اللّه نجارزادگان ، استاد مشاور : دكتر احمد عابدى ، 1383 ، 234 ص . بررسى اين مسئله ها كه : آيا در آثار اهل بيت عليهم السلام ، وجوه و نظاير و غريب قرآن وجود دارد يا نه و در صورت وجود داشتن تا چه اندازه اى است؟ چه مواردى را مى توان به عنوان مصداق وجوه و نظاير و غريب قرآن در آثار اهل بيت عليهم السلام به دست آورد؟ محور بحث در اين پايان نامه است ، كه در سه فصل به انجام رسيده است : در فصل اوّل ، مطالبى كلّى همچون بيان مسئله ، بيان جنبه هاى مجهول و مبهم مسئله ، فرضيه هاى بدوى پژوهشگر ، بيان جنبه هاى نوآورى پژوهش ، نتايج علمى و عملى پژوهش ، محدوديت ها ، روش ، ضرورت و پيشينه تحقيق ، و بحث «وجوه» و «نظاير» از ديدگاه لغت و اصطلاح ، و معناى «غريب» در لغت و اصطلاح گنجانده شده است . فصل دوم ، در باره وجوه و نظاير در آثار اهل بيت عليهم السلام است . در اين فصل ، به علل پيدايش واژه هاى غريب ، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام پرداخته شده ، و اين مطلب از نظر مقتضيات زندگى شهر نشينى ، و روابط بازرگانى و فرهنگى بين ملل مورد تحليل و بررسى قرار گرفته ، و علت تغيير دلالت الفاظ در طول زمان ، و نسبت تفسير با غريب قرآن روشن گرديده است . در فصل سوم نيز غريب قرآن در آثار اهل بيت عليهم السلام بررسى شده ، كه در اين فصل نيز

.

ص: 385

وظايف كار گزاران از ديدگاه امام على عليه السلام ،

وظايف متقابل زن و شوهر در قرآن و حديث،

واژه هايى را به عنوان نمونه از قرآن آورده و توضيح داده است . در پايان ، دو ضميمه براى پايان نامه ذكر مى كند : ضميمه اوّل ، كتاب شناسى وجوه و نظاير و غريب قرآن ، و ضميمه دوم ، معجم واژگان وجوه و نظاير و غريب قرآن در آثار اهل بيت عليهم السلام است .

460 . وظايف كارگزاران از ديدگاه امام على عليه السلام ،زهرا فهميده وطن دوست ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده اصول دين تهران ، استاد راهنما : دكتر منصور پهلوان ، استاد مشاور : دكتر مجيد معارف ، 1382 ، 240ص . اهداف نگارنده اين پژوهش ، بازشناسى گوشه اى از ابعاد سيره علوى و ارائه نمونه عينى سياستمدارى امام على عليه السلام ، در ارتباط با كارگزاران در دو بعد فردى و اجتماعى است . رساله وى ، در بردارنده رهنمودهاى اخلاقى و سياسى حضرت على عليه السلام به كارگزاران مختلف حكومتشان است ، و آن را در دو بخش : كلّياتى در باره كارگزاران و وظايف اجتماعى كارگزاران تدوين نموده است . در بخش اوّل ، عهده دار روشن نمودن جايگاه كارگزاران از ديدگاه امام على عليه السلام و ويژگى هاى مثبت و منفى است . در اين بخش ، به تبيين جايگاه مديريت در اسلام ، مفهوم وظايف ، كارگزاران و ملاك هاى نصب كارگزاران از منظر امام على عليه السلام پرداخته است. بخشى از دستورات حضرت به كارگزاران كه جنبه محورى داشته و كليه آنان را در بر مى گرفته و همچنين بخش ديگرى از دستورات را كه طبقه خاصى از كارگزاران را شامل مى شده در بخش دوم در پنج فصل ارائه نموده است ، به طور كلى در اين بخش به تبيين و تعريف وظايف كارگزاران در زمينه هاى فرهنگ ، اقتصاد ، امنيت و دفاع ، قضا و حكومت پرداخته است .

461 . وظايف متقابل زن و شوهر در قرآن و حديث ،پروانه امامى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى (واحد تهران شمال) ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استادان مشاور : دكتر عليرضا فيض و دكتر على مهدى زاده ، 1373 ، 212ص . در اين رساله ، به عنوان مقدمه ، بحث انتخاب همسر به عنوان يك سنّت الهى مطرح شده ، سپس اهداف ازدواج در اسلام بيان شده است . سپس ، وارد بحث اصلى يعنى

.

ص: 386

ولايت در «نهج البلاغه»،

وظايف و حقوق همسران شده ، و به جايگاه زن در اسلام و مذاهب و ملل ديگر را توضيح داده است . بحث هاى فقهى ، مانند تفاوت ارث زن و مرد ، اختلاف ديه ، تعدد زوجات ، طلاق ، و سرپرستى خانواده ، از ديگر موضوعات مطرح شده در اين تحقيق است . وظايف متقابل زن و شوهر در امور زندگى ، از ديگر عناوين رساله است . مطالبى مانند اطاعت از همسر ، احترام متقابل ، تأمين احتياجات مادى زندگى همسر ، نظافت و آراستگى ، عفت و غيرت ، تقسيم وظايف زندگى مشترك ، هميارى با همسر در امور خانه و زندگى ، و رهبرى غريزه ، از ديگر مطالب اين بخش از رساله است . در پايان نيز مسائل نسبتا اختصاصى در باره زنان را مطرح نموده ، كه عبارت اند از : استقبال و بدرقه همسر ، تأديب زن ، تحصيلات عالى بانوان ، شاغل بودن زن ، شركت در مجالس و محافل ، لباس مناسب ، شناخت شخصيت همسر ، راستى و صداقت ، تبادل نظر در امور زندگى ، فعاليت بانوان در مسائل اجتماعى و سياسى و مذهبى ، و آشنايى با تعدادى از زنان مسلمان .

462 . ولايت در «نهج البلاغه» ،عصمت جهانشاهى ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، دانشگاه آزاد اسلامى تهران ، استاد راهنما : دكتر احمد بهشتى ، استاد مشاور : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، 184ص . نگارنده ، در اين مجموعه به بيان راز و رمز ولايت از زبان ولى اللّه الاعظم پرداخته ، و با محور قرار دادن نهج البلاغه ، به شرح بحث ولايت پرداخته است . در بحث هاى مقدماتى ، سخنى كوتاه در باره وجود امير المؤمنين عليه السلام بيان كرده و اشاره اى به عظمت نهج البلاغه نموده است. سپس، به «ولايت» از لحاظ واژه و ريشه پرداخته است. مطالب بخش بعدى ، در باره اقسام ولايت است . وى ، چهار قسم ولايت را عنوان كرده است : ولايت محبت ، ولايت امامت ، ولايت تكوينى و ولايت تشريعى . در قسم اوّل ، در باره ضرورت حب اهل بيت عليهم السلام ، اين كه حب آن بزرگواران اجر رسالت و ناشى از حب حق است ، در باره رمز حب على عليه السلام و اين كه دوستى وى ايمان و دشمنى وى نفاق است ، سخن گفته است .

.

ص: 387

هجرت در قرآن و «نهج البلاغه»،

ولاء امامت (رهبرى و پيشوايى دينى) ، نصب امام از جانب خدا ، عصمت و علم ، ولايت تكوينى يا ولاء تصرف ، هدايت به امر ، و ولايت تشريعى ، از ديگر بحث هاى اين بخش است. بخش ديگر رساله ، حكومت در نهج البلاغه را ، به طور اجمال ، مورد بررسى قرار داده است . از مباحث مهم ديگر ، كه از نهج البلاغه عنوان مى كند ، رابطه والى و رعيت است كه با بهترين شيوه در نهج البلاغه بيان شده است . مبحث ديگر را به اهل بيت عليهم السلام و حكومت اختصاص داده ، و در پايان ، به مبحث حكومت و سكوت تلخ و شكوهمند على عليه السلام اشاره كرده است . آخرين بخش از اين مجموعه را به بيان حقيقت ولايت اختصاص داده ، و اين كه «ولى» از اسماى حق و دائمى است . همچنين ، در باره اتحاد ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام سخن گفته ، و برخى از فضايل بى شمار آن حضرت را بيان نموده است .

463 . هجرت در قرآن و «نهج البلاغه» ،قمر تاج شعائرى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه آزاد اسلامى فسا ، استاد راهنما : دكتر محمّد مهدى جعفرى ، استاد مشاور : دكتر نجف جوكار ، 1378 ، 313ص . يكى از اهداف نگارنده از تدوين اين رساله ، نشان دادن تازگى و كاربردى بودن هجرت است، كه اختصاص به زمانى خاص ندارد، و پيوسته منشأپويايى فرد و جامعه خواهد بود. وى ، هجرت را از ديدگاه جامعه شناسى ، قرآن و نهج البلاغه ، در 5 بخش و 21 فصل مورد بحث قرار داده است : در بخش اوّل ، رابطه هجرت و تمدن را بررسى كرده است . همچنين ، به اين سؤال كه آيا هجرت و پيامد آن ، تمدن ، يكى از سنن الهى است ، پاسخ مى دهد . در بخش دوم ، با عنوان هجرت در قرآن ، پس از بيان معنى اصطلاحات «هجرت» و «مهاجر» ، هجرت بر اساس تفسير موضوعى را مورد بحث قرار مى دهد . در بخش سوم ، آيات هجرت را بر اساس شأن نزول دسته بندى نموده ، در چهار دسته بررسى مى كند . در بخش چهارم ، انواع مهاجرت را در پنج نوع با ذكر نمونه ارائه داده است .

.

ص: 388

هجرت و مهاجرت در قرآن و حديث،

هدايت و ضلالت از ديدگاه قرآن و روايات،

هجرت در نهج البلاغه ، عنوان بخش پنجم و پايانى رساله است ، كه به صورت موضوعى بحث را پى مى گيرد . پس از بررسى واژه هاى «هجرت» و «مهاجرين» در نهج البلاغه در فصل اوّل ، به تبيين اصل هجرت در نگاه امير المؤمنين عليه السلام در فصل دوم مى پردازد . در فصل سوم يك تقسيم بندى را از قول امير مؤمنان كه در نامه هاى هفدهم و بيست و هشتم نهج البلاغه آمده با عنوان طلقاء در مقابل مهاجرين را توضيح داده است . در فصل چهارم ، منزلت هجرت و مهاجران نزد امير المؤمنين عليه السلام را ، در پنج عنوان فرعى ترسيم مى نمايد و سرانجام ، در فصل پنجم و پايانى رساله با عنوان تعرّب بعد از هجرت ، به سخن امير المؤمنين عليه السلام در خطبه صد و نود و دوم نهج البلاغه پرداخته ، كه بازگشت مردم به خوى جاهليت قبل از اسلام را خبر داده است .

464 . هجرت و مهاجرت در قرآن و حديث ،ورده مسعودزاده ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشكده الهيات و ادبيات عرب ، دانشگاه آزاد اسلامى كرج ، استاد راهنما: دكتر محمّد على لسانى، استاد مشاور: دكتر يوسف فضايى، 1378، 148 ص. هجرت چه حركتى است؟ نظر فلاسفه و جامعه شناسان در باره هجرت چيست؟ هجرت هاى باطنى و معنوى و سير و سلوك چه جايگاهى دارد؟ هجرت با طى طريق چه نسبتى دارد؟ منازل داراى چه طريقى است؟ اراده چه نقشى در طى طريق دارد؟ اينها ، سؤالاتى كه در اين تحقيق به آن پاسخ داده شده است . اين پايان نامه ، مشتمل بر مقدمه و سه بخش است : بخش اوّل ، كلّيات بحث است كه در آن معانى لغوى و اصطلاحى «هجرت» ، زمينه هاى اجتماعى و تاريخى ، فلسفه هجرت پيامبران ، و هدف از هجرت تبيين گشته است . در بخش دوم ، به بررسى آيات و روايات در باب هجرت پرداخته شده است . در اين بخش ، ضمنا معيار اصلى در هجرت ، هجرت در نهج البلاغه ، تشخيص جهت و مسير ، اهمّيّت شناخت هجرت ، انواع هجرت ، درجات هجرت ، احكام هجرت ، هجرت هاى واجب و حرام و مستحب ، هجرت در احاديث نبوى ، هجرت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مبدأ تاريخ

.

ص: 389

هويت و انتساب «صحيفه سجاديه» با تكيه بر شاخصه هاى متن،

اسلام ، مقام و پاداش مهاجران ، جنبه معنوى و اخروى هجرت ، صفات مهاجران ، مهاجران پيشتاز از سلسله بحث هايى است كه مطرح شده است . بخش سوم به الگوهاى هجرت در تاريخ اسلام اختصاص يافته ، كه از معصومان ، به هجرت حضرت فاطمه عليهاالسلام و حضرت على عليه السلام و امام حسين عليه السلام و امام رضا عليه السلام ، و از اوليا ، به هجرت حضرت زينب عليهاالسلام و حضرت معصومه عليهاالسلام ، و در خاتمه ، به پيوستن حُر به امام حسين عليه السلام اشاره مى كند .

465 . هدايت و ضلالت از ديدگاه قرآن و روايات ،محمّد على رستميان ، كارشناسى ارشد الهيات و معارف اسلامى ، مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم ، استاد راهنما : دكتر سيّد محمّد باقر حجتى ، استاد مشاور : آية اللّه محمّد هادى معرفت ، 1373 ، 223 ص . موضوع اين رساله ، هدايت و ضلالت و زمينه هايى است كه انسان به وسيله آنها به هدايت مى رسد ، و يا سقوط مى كند . اين موضوع ، با توجّه به آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم السلام بررسى شده است . پايان نامه ، از دو بخش عمده تشكيل شده كه هر بخش شامل چند فصل است : بخش اوّل ، در باب كلّيات بحث و داراى چند فصل است. معناى «هدايت» و «ضلالت» در كتب لغت ، محدوده هدايت و ضلالت ، اقسام هدايت ، اقسام ضلالت ، مراتب هدايت و ضلالت ، عناوين اين فصول را تشكيل مى دهد . بخش دوم پايان نامه ، بررسى عوامل هدايت و ضلالت است. اين بخش داراى پنج فصل است : انتساب هدايت و ضلالت به خداوند ، زمينه هاى هدايت ، عوامل هدايت ، از بحث هاى اين بخش است . فصل چهارم ، زمينه هاى ضلالت را بررسى مى كند ، كه به گونه عام به دو دسته تقسيم شده اند : دين پرستى و ترك زمينه هاى هدايت. فصل پنجم ، در باره عوامل اضلال است. اين عوامل عبارت اند از : شيطان ، هواى نفس ، بدعت ها ، تقليد كوركورانه در تفكر ، عمل بر طبق ظن. نويسنده ، در خاتمه ، خلاصه اى از مباحث پايان نامه را به دست داده است .

.

ص: 390

ياد مرگ در قرآن و بيان حضرت على عليه السلام و پى جويى آن در ادب فارسى،

466 . هويت و انتساب «صحيفه سجاديه» با تكيه بر شاخصه هاى متن ،حامد خانى ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر احمد پاكتچى ، استاد مشاور : دكتر احمد بادكوبه ، 1382 ، 132ص . در اين پايان نامه ، سعى بر اين بوده تا با استفاده از روش هاى جديد نقد متن ، صحّت انتساب صحيفه سجاديه را مورد مطالعه قرار دهد ، تا پاسخى باشد به پرسشى از هويت اين مجموعه ، كه آيا متن صحيفه ، متنى تكپارچه است كه توسط يك مؤلف نوشته شده است؟ و پرسشى انتسابى ، كه آيا اين متن مى تواند متعلق به دوران زندگانى امام سجاد عليه السلام و سده نخست هجرى دانسته شود؟ در مقدمه ، كوشش شده است تا زمينه براى طرح پاسخ به اين دو پرسش ، در تحليل متن آن فراهم آيد . در بخش اوّل ، سبك شناسى ، همچون راه كارى براى تحليل متن صحيفه مطرح شده ، و با مثال هايى برگرفته از ادعيه و فرهنگ شيعى ، و با هدف حذف زوايد و بسط بيشتر مطالب ، به تحليل متن پرداخته است . در بخش دوم ، مطالعه سبك شناسانه با محوريت شاخصه هاى زبانى ، ادبى و فكرى مؤلف ، با شيوه جزءنگر ، در ميان آورده شده و ذيل هر يك از عنوان هاى ياد شده در دعاهاى مختلف صحيفه سجاديه ، ميزان حضور برخى شاخصه ها را كه مى توانسته اند نمايانگر سبك دوره هاى متقدم زبان عربى باشند ، بررسى و دسته بندى شده است . در آخرين مرحله نيز با مقايسه نتايج حاصل شده در هر يك از محورهاى يادشده، توانايى شاخصه هاى مذكور در تبيين لايه هاى مختلف صحيفه نشان داده شده است .

467 . ياد مرگ در قرآن و بيان حضرت على عليه السلام و پى جويى آن در ادب فارسى ،على محمّد مؤدب ، كارشناسى ارشد علوم قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر عباس نقيئى ، استاد مشاور : دكتر قيصر امين پور ، 1383 ، 128 ص . در اين تحقيق ، سعى شده با رويكردى توصيفى و تحليلى و گاه با دقت هاى معنى شناسانه ، به چند پرسش پاسخ داده شود : اسلوب ها و شگردهاى بيان حضرت

.

ص: 391

على عليه السلام در زمينه ياد مرگ كدام اند و چه مؤيدهايى از قرآن كريم دارند ؟ اسلوب ها و شگردهاى بيان سعدى در زمينه ياد مرگ چيست و سعدى در اين فضا به دنبال چه استفاده هايى است ؟ بيان سعدى ، تا چه اندازه با حضرت على عليه السلام هماهنگ است و اختلاف هاى احتمالى كدام است؟ حضرت على عليه السلام در باب ياد مرگ ، پيرامون اين موضوع ها سخن گفته اند : تاريخ ، مرگ نيكان و بدان، احتضار، مرگ خودشان، مرگ پيش از مرگ . هدف ايشان ، استفاده از ياد به عنوان نقطه آغاز در سير به سوى تقوا ، و نيز تزريق عنصر حركت به زندگى مؤمنان است . سعدى نيز در بحث پيرامون موضوعات تاريخ ، مرگ نيك و بد ، احتضار ، معاد ، وصف دنيا ، و مرگ خودش ، به ياد مرگ پرداخته است . در بيانات وى ، بيشتر با استفاده هاى اجتماعى و سياسى از ياد مرگ روبه رو هستيم ، اما در بيانات اميرمؤمنان عليه السلام ضمن توجّه به جنبه هاى اجتماعى و سياسى ياد مرگ ، توجّه خاصى به استفاده تربيتى و اخلاقى از ياد مرگ شده است .

.

ص: 392

. .

ص: 393

. .

ص: 394

. .

ص: 395

عناوين پايان نامه ها .

ص: 396

. .

ص: 397

. .

ص: 398

. .

ص: 399

. .

ص: 400

. .

ص: 401

. .

ص: 402

. .

ص: 403

. .

ص: 404

. .

ص: 405

. .

ص: 406

. .

ص: 407

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109