سيماي علم و حكمت در قرآن و حديث

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325-

عنوان قراردادي : العلم والحكمة في الكتاب والسنه. فارسي

عنوان و نام پديدآور : علم و حكمت در قرآن و حديث/محمدي ري شهري، [با همكاري] رضا برنجكار و عبدالهادي مسعودي ؛ مترجم عبدالهادي مسعودي.

مشخصات نشر : قم: مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 142ق. = 138 1424- ق. =1382.

مشخصات ظاهري : 2ج.

شابك : 42000ريال:دوره:964-5985-28-5

يادداشت : فهرستنويسي بر اساس جلد دوم

يادداشت : اين كتاب جلد چهارم كتاب "ميزان الحكمه" است كه به صورت مستقل منتشر و ترجمه شده است.

يادداشت : ج.2(چاپ دوم)

يادداشت : كتابنامه.

يادداشت : نمايه.

موضوع : اسلام و آموزش و پرورش-- احاديث.

موضوع : اسلام و آموزش و پرورش-- جنبه هاي قرآني.

شناسه افزوده : برنجكار، رضا، 1342-

شناسه افزوده : مسعودي، عبدالهادي، 1343- ، مترجم

رده بندي كنگره : BP141/5/الف5 م33041 1380ي

رده بندي ديويي : 297/218

شماره كتابشناسي ملي : 1054131

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

پيشگفتار

پيشگفتارالحمد للّه رب العالمين والصلاة والسلام على عبده المصطفى محمّد وآله الطاهرين وخيار صحابته أجمعين در جهان امروز كه علم با همه پيشرفتهاى چشمگيرش از حلّ مشكلات اساسى جامعه بشر عاجز مانده است ، آشنايى با ديدگاههاى اسلام در باره علم و معرفت مى تواند گامى بلند و مؤثر در ايجاد تحولى عظيم و سازنده و گره گشا باشد . از آغاز تدوين حديث در تاريخ اسلام به دليل اهميتى كه اسلام براى علم و آگاهى قايل است ، همه جوامع حديثى ، بخشى را به طرح ديدگاههاى اين آيين آسمانى در باره علم و معرفت اختصاص داده اند كه كاملترين آنها ، جزء چهارم و مستقل از موسوعه ميزان الحكمة مى باشد . اين مجموعه كه پيشتر ترجمه و تلخيص شده بود ، دوباره و براى استفاده دانشجويان عزيز تلخيص گشته و چكيده اى از حاصل سالها تحقيق در باره دانش و حكمت را از ديدگاه اسلام و متون اصلى آن يعنى قرآن و حديث به صورت موضوعى و با دسته بندى نو به علاقمندان ارائه مى دهد . گفتنى است براى تكميل مباحث مربوط به معرفت شناسى از ديدگاه قرآن و حديث، مطالعه اصل كتاب و نيز كتاب «العقل والجهل في الكتاب والسنة» (1) پنجمين مجموعه موسوعة ميزان الحكمة ضرورى است . به اميد روزى كه همه دانش پژوهان در سراسر جهان، بويژه دانشجويان مسلمان ، با بهره گيرى از رهنمودهاى اسلام و نورانى ساختن خود به نور علم و حكمت، ظلمتكده جهان را روشن و دانش را از بردگى سرمايه داران و زورمداران رها سازند و در خدمت انسانيت قرار دهند . از همه برادران بزرگوار «مركز تحقيقات دارالحديث» كه در اين اثر ارزشمند، خدمتى ارايه كرده اند، سپاسگزارم. همچنين از فاضل گرانمايه حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى دكتر رضا برنجكار كه در كار تأليف و تحقيق اين كتاب مساعدت ورزيدند و از فاضل ارجمند حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى عبدالهادى مسعودى كه ترجمه و تلخيص اين اثر را پذيرا شدند، صميمانه قدردانى و تشكر مى كنم . ربّنا تقبّل منّا إنّك أنت السميع العليم محمّد محمّدى رى شهرى 13/3/1380

.


1- .اين كتاب در سه بخش : «العقل» ، «الجهل» و «الجاهلية» در سال 1378 منتشر شده است .

ص: 16

. .

ص: 17

درآم__د

مفهوم علم در متون اسلامى

درآمد «قل هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لا يعلمون» (1) هيچ مكتبى مانند اسلام براى علم و معرفت ارزش قايل نيست و هيچ دينى مانند اسلام مردم را از خطر جهل تحذير نكرده است . اسلام علم را اساس همه ارزشها و جهل را ريشه همه مفاسد فردى و اجتماعى و انسان را در هر حركتى نيازمند شناخت مى داند و از او مى خواهد كه عقايد ، اخلاق و اعمالش مبناى علمى داشته باشد . اما كدام علم و كدام معرفت ؟ كدام علم معيار ارزش انسان است و موجب تكامل او ؟ چه دانشى به او سود مى رساند و راه او را در دنيا و آخرت هموار مى كند ؟ و آخر اينكه تشويقها و تأكيدهاى اسلام نسبت به علم ، ناظر به چيست ؟

مفهوم علم در متون اسلامىبررسى موارد كاربرد واژه علم در متون اسلامى نشان مى دهد كه علم در اسلام دو مفهوم دارد : يكى را حقيقت و اصل علم مى ناميم و ديگرى را ظاهر و فرع آن . از نظر اسلام علم حقيقت و جوهرى دارد و ظاهر و پوسته اى . انواع علوم رسمى _ اعم از اسلامى و غير اسلامى _ پوسته علم محسوب مى شوند و حقيقت علم و معرفت چيز ديگرى است . آنجا كه گفته مى شود : «خدا و فرشتگان و دانشمندان گواهى مى دهند كه جز او هيچ معبودى نيست» (2) و يا «آنان كه دانش يافته اند مى دانند كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ، حقّ است» (3) و يا «از ميان بندگان خدا تنها دانايان از او بيم دارند» (4) ، سخن از حقيقت و جوهر علم است . وآنجا كه گفته مى شود : «فقط پس از آن كه علم برايشان حاصل آمد ، راه تفرقه پيمودند» (5) و يا «كسانى كه كتابِ آسمانى به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان حاصل آمد» (6) ، سخن از ظاهر و پوسته علم است . در اينجا سه سؤال مطرح مى شود كه حقيقت علم چيست ؟ و چگونه مى توان با شناخت ويژگيهاى حقيقت علم آن را از ظاهر و پوسته اش تميز داد ؟ و چگونه مى توان آن را تحصيل كرد؟

.


1- .سوره زمر، آيه 9.
2- .سوره بقره، آيه 185 .
3- .سوره فاطر، آيه 28.
4- .سوره جاثيه، آيه 23.
5- .سوره شورى، آيه 14.
6- .سوره آل عمران، آيه 19.

ص: 18

حقيقت علم

حقيقت علمحقيقت علم نورى است كه در پرتو آن ، انسان جهان را آن گونه كه هست مى بيند و جايگاه خود را در هستى مى يابد . نور علم مراتبى دارد كه بالاترين آن نه تنها انسان را با راه تكامل خود آشنا مى كند بلكه او را در اين مسير حركت مى دهد و به مقصد اعلاى انسانيّت مى رساند . قرآن كريم باصراحت از اين نور سخن مى گويد: «آيا كسى كه مرده دل بود و زنده اش كرديم و براى او نورى پديد آورديم تا در پرتو آن در ميان مردم برود ، چون كسى است كه گويى گرفتار در تاريكيهاست و از آن بيرون آمدنى نيست؟» (1) امام على عليه السلام در باره اين نور و مهمترين خاصيت آن يعنى رساندن انسان به مقصد اعلاى انسانيّت مى فرمايد :

.


1- .سوره انعام، آيه 22.

ص: 19

«عقلش را زنده داشته و نفسش را كشته است تا آن جا كه درشتى هايش خُرد و خشونتهايش نرم شده و نورى پر فروغ برايش درخشيدن گرفته است كه شاهراه توحيد را روشن سازد و در پرتوش راه پيموده شود . بدين سان درها يكى پس از ديگرى او را به آستان سلامت مطلق و براى اقامت جاويد مى راند و ثابت قدم و استوار در جايگاه امنيت و آسايش ثبات مى يابد ، زيرا كه او قلب خود را به كار گرفت و پروردگارش را خشنود كرد» (1) .

آيات و احاديثى كه نورانيت انسان را مقدمه حركت صحيح او به سوى كمال مطلق مى دانند ، و يا علم را به نور تفسير مى كنند ، و يا علم را ملازم باايمان به خدا و رسالت انبياى الهى و همراه با صفات پسنديده و اعمال شايسته مى دانند ، در واقع جوهر و حقيقت علم را توضيح مى دهند . دليل اين كه اين نور را، مغز علم و همه علوم رسمى را پوسته علم مى شماريم ، آن است كه ارزش علوم رسمى به آن وابسته است . جوهر علم است كه به علم ارزش حقيقى مى دهد؛ يعنى علم را در خدمت انسان و در جهت تكامل و بهروزى او قرار مى دهد و بدون آن نه تنها علم فاقد خواص و آثار علم مى شود ، بلكه تبديل به يك عنصر ضد ارزش و ضدّ انسانيّت مى گردد . و اين معنى مطلق بودن ارزش حقيقت علم و مشروط بودن علوم رسمى است زيرا علوم رسمى بى جوهر علم نمى توانند در خدمت انسان قرار گيرند . نكته مهم اينكه وقتى علم جوهر و خاصيت خود را از دست داد نه برابر با جهل كه از آن زيانبارتر مى گردد ، زيرا سقوط انسان را تسريع مى كند . علم وقتى جوهر و جهت حقيقى خود را از دست داد درست مانند راهنمايى است كه به جاى آنكه انسان را در مسير قرار دهد ، او را به بيراهه مى كشد . اينجاست كه علم هر چه بيشتر پيشرفت كند براى انسانيت خطرناكتر مى شود . خطر بزرگى كه امروز بشر را تهديد مى كند اين است كه علم رشد كرده ولى جوهر و جهت و خاصيت خود را از دست داده و در مسير انحطاط و سقوط انسانيت به كار مى رود . با اندك تأملى مى توان دريافت كه در جهان امروز علم چه آفاتى را بر بشريت تحميل كرده است و شمشير علم در كف قدرتهاى بزرگ جهان چه به روز انسان آورده است . دزدهايى كه براى غارت مادّه و معناى انسان از چراغ علم بهره مى گيرند ، چگونه با قساوت عمل مى كنند و به هيچ چيز و به هيچ كس رحم نمى كنند . به گفته برشت : «انسان امروز از علم بيزار است ، زيرا علم بود كه فاشيسم را به وجود آورد و به بشريّت تحميل كرد و علم بود كه براى نخستين بار مسأله گرسنگى را در سطحى به اين وسعت كه از هر سه تن ، دو تن در جهان گرسنه اند ايجاد كرد . . .» (2) . آيا فنون و ابزار دزدى ، قتل و فساد را مى توان علم ناميد؟ آيا دانشى كه جامعه را به تباهى مى كشد ، علم و نور است و يا جهل و ظلمت ؟ اين است معناى سخن رسول اكرم صلى الله عليه و آله كه فرمود : «برخى از دانش ها نادانى است» (3) . و از اين روست كه بى آنكه دچار تناقض گويى شويم مى توانيم دانش را نادانى بدانيم زيرا هنگامى كه علم جوهر و خاصيت نداشته باشد با جهل يكى است و از همين رو امام على عليه السلاممى فرمايد : «دانش خود را به نادانى تبديل نكنيد» (4) ؛ يعنى كارى نكنيد كه علم بى خاصيت شود و نام علم از آن سلب شود . علم در دنياى امروز با از دست دادن جوهر و جهت راستين خود به اين سرنوشت شوم گرفتار شده كه همچون جهل ، كُشنده و فاسد كننده و خانمانسوز گرديده است ، بلكه از جهل نيز زيانبارتر گشته است . حضرت على عليه السلام چه زيبا و دقيق فرموده است :

.


1- .نهج البلاغه، خطبه 220.
2- .تاريخ و شناخت اديان: ص34.
3- .تحف العقول : ص57.
4- .نهج البلاغه : حكمت 274.

ص: 20

. .

ص: 21

«بسى دانشمند كه نادانى اش او را كشته و دانشى كه به همراه داشته ، او را سودى نبخشيده است» (1) .

سرنوشت رقت انگيز عالمى كه از جهل هلاك مى شود شگفت انگيز است . هنگامى كه سعد بن ابى وقاص گزارش سفرش را براى پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند ، جهل آنان را چنين به تصوير مى كشد : «اى پيامبر خدا! من از نزد قومى به سوى تو مى آيم كه آنان و چهار پايانشان يكسان اند . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : اى سعد! آيا تو را به شگفت تر از اين آگاه نكنم؟ قومى كه آنچه را اينان نمى دانند مى دانند و سپس مانند ايشان نادانى مى كنند» (2) . اين سخن بيانگر سرنوشت علم در جهان امروز است . جامعه متمدن و داناى امروز از نادانى رنج مى برد و قربانى جهل خويش است . اين چنين است كه علم ، بشر را به كره ماه مى رساند ، اما نمى تواند در حركت انسان به سوى كمال مطلق و رشد و تكامل وى نقشى داشته باشد .

.


1- .نهج البلاغه : حكمت 107.
2- .كنز العمال : ج10، ص211، ح 29116.

ص: 22

ويژگيهاى جوهر علم

1 . ريشه نور علم در فطرت انسان

ويژگيهاى جوهر علمويژگيها و آثار و علايم جوهر علم در قرآن و روايات اسلامى مشابه ويژگيها و آثار و علايم حقيقت حكمت و جوهر عقل است . اين تشابه كمك فراوانى در راه شناخت حقيقت علم و عقل از نظر اسلام مى كند . برخى از اين ويژگيها را در متن كتاب و نيز كتاب «العقل والجهل في الكتاب والسنُّة» ملاحظه خواهيد كرد . در اينجا تنها به فهرست مهمترينِ آنها اشاره مى كنيم :

1 . ريشه نور علم در فطرت انساناحاديثى كه علم را سرشته در دل مى دانند (1) ، ويا آن را به «مطبوع» و «مسموع» تقسيم مى كنند (2) و يا از آن به نورى كه خداوند متعال به دل افاضه مى نمايد تعبير مى نمايند (3) ، و نيز همه آيات و رواياتى كه خداشناسى را فطرى مى دانند ، اشاره به اين ويژگى علم دارند .

.


1- .قرّة العيون : ص439.
2- .نهج البلاغه : حكمت 338.
3- .منية المريد : ص149.

ص: 23

2 . وحدت جوهر علم

3 . جداناپذيرى حقيقت علم از ايمان

4 . همراهى علم و بيم از خدا

2 . وحدت جوهر علمبه عكس علوم رسمى _ و به تعبير روايات ، علوم سمعى _ كه رشته هاى مختلف دارند ، جوهر علم يك حقيقت بيش نيست و شايد اين حديث «دانش نقطه اى بود ، نادانان آن را زياد كردند» (1) اشاره به اين ويژگى باشد .

3 . جداناپذيرى حقيقت علم از ايماناين ويژگى در آيات و روايات فراوانى مورد توجه قرار گرفته است و حاصل آن اين است كه انسان نمى تواند عالم به مفهوم حقيقى آن باشد و مؤمن نباشد . به گفته امام على عليه السلام : «ايمان و دانش برادران همزادند و دو رفيق اند كه از هم جدا نمى شوند» (2) .

4 . همراهى علم و بيم از خدااز نظر قرآن كريم ، علم همراه با بيم از خداوند متعال است . اين كتاب آسمانى با صراحت و با قاطعيت اعلام كرده است كه : «از ميان بندگان خدا تنها دانايان از او بيم دارند» (3) . نكته قابل تأمل اين است كه اثبات ملازم بودن علم با بيم از خدا از سوى قرآن ، در ادامه سخن در باره چند رشته از علوم طبيعى است . خداوند در سوره فاطر چنين مى فرمايد : «آيا نديده اى كه خدا از آسمان ، آبى فرو فرستاده و بدان ميوه هاى رنگارنگ برآورديم و نيز از كوهها راههايى سپيد و سرخ رنگارنگ و همچنين سياه سياه [پديد آورديم] . بدين گونه از مردم و جانوران و چهارپايان رنگارنگ [آفريده ايم] . از ميان بندگان خدا تنها دانايان اند كه از او مى ترسند . آرى خدا پيروزِ آمرزنده است» (4) . بنابر اين علوم طبيعى نيز مى تواند موجب بيم از خدا شود به شرط آنكه نور هدايتگر حقيقت علم همراه آن گردد و دانشمند با نور علم به طبيعت بنگرد و در پديده هاى اعجاب انگيزش تأمل نمايد .

.


1- .عوالى اللآلى : ج4، ص129، ح 223.
2- .غرر الحكم : 1785.
3- .سوره فاطر : آيه 28.
4- .سوره فاطر، آيه 27 و 28.

ص: 24

5 . اخلاق شايسته از بركات نور علم

6 . جداناپذيرى جوهر علم از عمل شايسته

راه كسب نور علم

5 . اخلاق شايسته از بركات نور علميكى از آثار حقيقت نورانى علم ، خود سازى و صفات پسنديده است . اين ويژگى در روايات فراوانى مورد توجه قرار گرفته است ؛ به گفته امام على عليه السلام :

«هر اندازه دانش انسان افزون گردد توجّه وى نسبت به نفس خود بيشتر گردد و در رياضت و اصلاح آن كوشش بيشترى مبذول كند» (1) .

6 . جداناپذيرى جوهر علم از عمل شايستهيكى از ويژگيهاى برجسته نور علم كه در روايات فراوانى مورد تاكيد قرار گرفته ، عمل صالح است (2) . از نظر اين احاديث عمل شايسته ثمره علم است و بدون عمل ، چراغ علم در وجود انسان خاموش مى شود .

راه كسب نور علمدر اين كتاب ملاحظه خواهيد كرد كه مبدأ علوم رسمى ، حسّ وعقل و راه تحصيل آن تعليم وتعلّم است و مبدأ نور علم ، قلب است . اما اين علم آموختنى نيست و راه تحصيل آن در گام نخست زدودن موانع و در گام دوم فراهم ساختن زمينه هاى پيدايش آن است . نور علم ريشه در فطرت انسان دارد و تحصيل آن به معناى فراهم ساختن شرايط شكوفايى فطرت است كه در اين حالت ، علم خود آشكار مى گردد : «دانش در دلهاى شما سرشته است ، به آداب روحانيان متادِّب شويد تا برايتان آشكار گردد» (3) . نقشِ محصِّل در تحصيل نور علم ، تنها فراهم ساختن زمينه پيدايش آن است و گرنه فروغ نور علم هديه اى است الهى به انسانهاى شايسته كه از عالم غيب سرچشمه مى گيرد و كانون جان را روشن مى سازد : «دانش ، نور و پرتوى است كه خدا در دلهاى دوستانش مى تاباند» (4) . نكته قابل توجه اين كه هر چند نور علم قابل تعليم و تعلّم نيست اما بى ترديد مقدمات آن نياز به تعليم و تعلّم دارد و واجب ترين وظيفه انبياى الهى و اوصيا و وارثان آنان _ يعنى عالمان ربّانى _ همين است و آنچه در آداب تعليم وتعلّم وعالم واحكام تعلّم در اين كتاب آمده در اين باب است . اميد آن كه استادان و دانشجويان در همه رشته هاى علمى با رعايت اين آداب به نور علم دست يابند .

.


1- .غرر الحكم : 7204 و نيز بنگريد به: بخش نخست، دانش، فصل سوم : آثار دانش، صلاح.
2- .بنگريد به : بخش نخست، دانش، فصل سوم : آثار دانش، عمل.
3- .قرّة العيون : 439.
4- .همان : ص438.

ص: 25

. .

ص: 26

. .

ص: 27

بخش اوّل : دانش

اشاره

بخش اوّل : دانشفصل اوّل: حقيقت دانشفصل دوم: فضيلت دانشفصل سوم : آثار دانش

.

ص: 28

. .

ص: 29

فصل اوّل : حقيقت دانش

فصل اوّلحقيقت دانشقرآن«خدا كه همواره به عدل قيام دارد و فرشتگان و دانشمندان گواهى مى دهند كه جز او معبودى نيست ؛ جز او كه پيروز و حكيم است» . (1)

«و آنان كه از دانش بهره يافته اند ، مى دانند كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ، حقّ است و به راه خداى پيروز ستوده هدايت مى كند» . (2)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش دو گونه است : دانش در دل كه دانشى سودمند است و دانش بر زبان كه حجّت خدا بر بندگانش است . (3)

امام صادق عليه السلام :دانش به فراوانى آموختن نيست ، بلكه نورى است كه در دل آنكه خدا هدايتش را بخواهد ، مى تابد . پس هرگاه در پى دانش بودى ، ابتدا جوهره بندگى را در جانت بجوى و

.


1- .سوره آل عمران ، آيه 18 .
2- .سوره سبأ ، آيه 6 .
3- .مصنف ابن أبى شيبه : ج 8 ، ص 133 ، ح 60.

ص: 30

با به كار بستن دانش آن را به دست آور و فهم را از خدا بطلب تا به تو بفهماند . (1)

خداوند متعال به آدم وحى كرد :من همه دانش را برايت در چهار كلمه گرد مى آورم : يكى براى خودم؛ و يكى براى تو؛ و يكى ميان من و تو؛ و يكى هم ميان تو و مردم . آنچه براى من است اينكه مرا بپرستى و هيچ چيز را شريك من نكنى؛ و آنچه براى توست اينكه من در برابر عمل تو هنگامى به تو پاداش مى دهم كه بيشترين نياز را به آن دارى . و آنچه ميان من و توست اينكه وظيفه تو دعا كردن است و اجابت كردن به عهده من؛ و آنچه ميان تو و مردم است اينكه براى مردم آن را بپسندى كه براى خود مى پسندى . (2)

ر . ك : ص 19 «درآمد» / ص 37 «آثار دانش» / ص 72 «الهام» .

.


1- .مشكاة الأنوار : 326.
2- .قصص الأنبياء : ص 69 ، ح 50 .

ص: 31

فصل دوم : فضيلت دانش

2 / 1معيار ارزش انسان

2 / 2بنياد هر نيكى

فصل دومفضيلت دانش2 / 1معيار ارزش انسانقرآن«بگو : آيا آنان كه مى دانند با آنان كه نمى دانند برابرند؟» (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پر ارزش ترين مردم ، دانشمندترين و كم ارزش ترين مردم ، نادان ترين ايشان اند . (2)

امام على عليه السلام :اى مؤمن! همانا اين دانش و ادب ، بهاى نفس توست ، پس در آموختن آن بكوش كه هر آنچه بر دانش و ادبت افزايد ، بر ارج و بهاى تو بيفزايد كه با دانش ، به سوى پروردگارت ره مى برى . (3)

ر . ك : ص 32 «سرافرازى دو سرا» / ص 33 «برترين شرف» .

2 / 2بنياد هر نيكىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش ، منشأ هرگونه خيرى است . (4)

.


1- .سوره زمر ، آيه 9 .
2- .الفقيه : ج 4 ، ص 394 ، ح 5840.
3- .روضة الواعظين : 16 .
4- .جامع الأحاديث للقمى : 102 .

ص: 32

2 / 3سرافرازى دو سرا

2 / 4كُشنده نادانى

2 / 5حقيقت زندگانى

2 / 3سرافرازى دو سراقرآن«خداوند كسانى از شما را كه ايمان آوردند [يك درجه ]و دانش يافتگان را درجاتى رفعت بخشد و خدا به آنچه مى كنيد آگاه است .» (1)

حديثامام على عليه السلام :گرامى ترين عزّت ، دانش است ، زيرا با آن شناخت معاد و معاش به دست آيد و خوارترين خوارى ، نادانى است؛ زيرا صاحب آن كر و لال و كور و سرگردان است . (2)

ر . ك : ص 31 «معيار ارزش انسان» / ص 33 «برترين شرف».

2 / 4كُشنده نادانىامام على عليه السلام :دانش ، كشنده نادانى و مايه بزرگوارى است . (3)

امام على عليه السلام :آنكه با دانش خود به پيكار با نادانى اش برخيزد به بالاترين خوشبختى مى رسد . (4)

2 / 5حقيقت زندگانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : گفتگوى علمى در ميان بندگانم دلهاى مرده را حيات مى بخشد؛ آن گاه كه در آن به امر من برسند . (5)

.


1- .سوره مجادله ، آيه 11 .
2- .نزهة الناظر : ص 70 ، ح 65 .
3- .غرر الحكم : 1584
4- .غرر الحكم : 8859 .
5- .الكافى : ج 1 ، ص 40 ، ح 6.

ص: 33

2 / 6بهترين همدم

2 / 7بهترين زيبايى

2 / 8بهترين هدايت

2 / 9 برترين شَرف

2 / 10برترين حِرز

امام على عليه السلام :دانش ، زندگى و درمان است . (1)

ر . ك : ص 179 «زنده در ميان مردگان» .

2 / 6بهترين همدمامام على عليه السلام :بهترين همدم ، دانش است . (2)

امام على عليه السلام :دانش فراگيريد ؛ چرا كه در تنهايى ، همدم و در غربت ، همره و در خلوت ، هم صحبت است . (3)

2 / 7بهترين زيبايىامام على عليه السلام :دانش ، بهترين زيبايى است . (4)

امام على عليه السلام :زينت بخش مرد ، دانش و بردبارى اوست . (5)

2 / 8بهترين هدايتامام على عليه السلام :دانش ، برترين هدايت است . (6)

امام على عليه السلام :آنكه را دانش نيست ، هدايت نيست . (7)

2 / 9برترين شَرفامام على عليه السلام :دانش ، برترين شرف است . (8)

امام على عليه السلام :رياست علمى ، شريف ترين رياست است . (9)

امام جواد عليه السلام :شريف به تمام معنا كسى است كه دانشش

.


1- .غرر الحكم : 688
2- .غرر الحكم : 1654 .
3- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 108 .
4- .غرر الحكم : 1671
5- .غرر الحكم : 9778
6- .غرر الحكم : 846
7- .غرر الحكم : 10785
8- .غرر الحكم : 481
9- .غرر الحكم : 5589 .

ص: 34

2 / 11پوشاندن عيوب

2 / 12پرسودترين گنج

2 / 13بهترين ميراث

مايه شرف او گردد . (1)

ر . ك : ص 31 «معيار ارزش انسان» / ص 32 «سرافرازى دو سرا» .

2 / 10برترين حِرزامام على عليه السلام :دانش ، حرز (نگهدارنده) است . (2)

امام على عليه السلام :دانش ، پرده اى جلوگير از آفتهاست . (3)

2 / 11پوشاندن عيوبامام على عليه السلام :آنكه جامه دانش بپوشد ، عيبش از مردم نهان ماند . (4)

2 / 12پرسودترين گنجامام على عليه السلام :گنجى سودمندتر از دانش نيست . (5)

امام على عليه السلام :دانش ، گنج بزرگى است كه فنا نمى پذيرد . (6)

2 / 13بهترين ميراثامام على عليه السلام :دانش ، ميراثى ارجمند و نعمتى عام و گسترده است . (7)

.


1- .كشف الغمّه : ج 3 ، ص 140 .
2- .غرر الحكم : 218
3- .غرر الحكم : 720 .
4- .تحف العقول : 215 .
5- .الكافى : ج 8 ، ص 19 ، ح 4.
6- .غرر الحكم : 1234
7- .غرر الحكم :1701 .

ص: 35

2 / 14بهتر از مال

2 / 15انفاق نابودش نمى كند

2 / 16كمال ايمان

2 / 14بهتر از مالامام على عليه السلام :خداوند سبحان ، مال را به كسانى كه دوست يا دشمن دارد مى بخشد؛ ولى دانش را جز به كسى كه دوست دارد نمى بخشد. (1)

امام على عليه السلام :دانش در هفت چيز بر مال برترى دارد : نخست اينكه دانش ميراث پيامبران است و مال ميراث فراعنه . دوم اينكه دانش به بخشش كاستى نپذيرد و مال بدان كاستى گيرد . سوم اينكه مال به نگهبان نياز دارد اما دانش ، دارنده اش را نگه مى دارد . چهارم اينكه دانش همراه مرده مى رود و مال مى ماند . پنجم اينكه مال به چنگ مؤمن و كافر مى آيد ، ولى دانش تنها نصيب مؤمن مى شود . ششم اينكه همه مردم در كار دين خود به عالم نياز دارند ولى به صاحب مال نيازى ندارند . هفتم اينكه دانش در گذشتن از صراط آدمى را نيرو مى بخشد ، ولى مال مانع اوست . (2)

ر . ك : ص 114 «واجب تر از طلب مال» .

2 / 15انفاق نابودش نمى كندامام على عليه السلام :همه چيز با انفاق كاستى گيرد ، جز دانش . (3)

ر . ك : ص 163 «استوارى دانش» .

2 / 16كمال ايمانامام على عليه السلام :سه ويژگى در هر كه باشد ايمانش به كمال

.


1- .غرر الحكم : 3522 .
2- .آداب تعليم و تعلّم : 64 .
3- .غرر الحكم : 6888 .

ص: 36

2 / 17شرط عمل

2 / 18پايان ناپذير

رسد : خرد ، بردبارى و دانش . (1)

ر . ك : ص 37 «ايمان» / ص 75 «ايمان» .

2 / 17شرط عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كس كه بى دانش دست به كارى زند بيش از آنكه اصلاح كند تباه مى سازد . (2)

امام صادق عليه السلام :عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده در بيراهه است . هر چه تندتر رود از مقصد دورتر شود . (3)

ر . ك : ص 38 «عمل» / ص 187 «عمل» و ص 197 «عمل نكردن» / ص 217 «دانشمندان بد» .

2 / 18پايان ناپذيرقرآن«بالاتر از هر دانشمندى ، دانايى هست» . (4)

حديثامام على عليه السلام :به پايان دو چيز نمى توان رسيد : دانش و خرد . (5)

امام على عليه السلام :هر كس ادعا كند كه به انتهاى دانش رسيده است ، نهايت نادانى خود را آشكار ساخته است . (6)

.


1- .غرر الحكم : 4658 .
2- .الكافى : ج 1 ، ص 44 ، ح 3
3- .الكافى : ج 1 ، ص 43 ، ح 1 .
4- .سوره يوسف ، آيه 76 .
5- .غرر الحكم : 5768
6- .غرر الحكم : 9193 .

ص: 37

فصل سوم : آثار دانش

3 / 1ايمان

3 / 2بيم

فصل سومآثار دانش3 / 1ايمانقرآن«تا دانش يافتگان دانند كه اين قرآن، حقّ است و از جانب پروردگار توست ، پس بدان ايمان آورند و دلهايشان براى آن خاضع گردد و براستى ، خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند به سوى راهى راست رهنماست» . (1)

حديثامام على عليه السلام :ايمان و دانش ، برادران همزادند و دو رفيق اند كه از هم جدا نمى شوند . (2)

ر . ك : ص 35 «كمال ايمان» / ص 75 «ايمان» .

3 / 2بيمقرآن«از ميان بندگان خدا ، تنها دانايان از او بيم دارند . بى گمان

.


1- .سوره حجّ ، آيه 54 .
2- .غرر الحكم : 1785 .

ص: 38

3 / 3عمل

خدا پيروز و آمرزنده است». (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در وصيّتش به ابوذر _ :اى ابوذر! به هركس دانشى داده شود اما [ از بيم خدا ] نگريد ، دانشى بى سود داده شده است ، زيرا خداى عز و جل دانشمندان را توصيف فرموده و گفته است : «بى گمان كسانى كه پيش از نزول آن ، دانش يافته اند ، چون اين كتاب بر آنان خوانده شود سجده كنان به رو در مى افتند و مى گويند : منزّه است پروردگار ما كه بى گمان وعده پروردگار ما انجام شدنى است و به رو در مى افتند و مى گريند و بر فروتنى آنها مى افزايد» (2) . (3)

امام على عليه السلام :هرگاه دانش انسان افزون شود ، بر ادبش افزوده و بيم وى از پرودگارش ، دو چندان شود . (4)

3 / 3عملامام على عليه السلام :غايت دانش ، عمل نيكوست . (5)

امام على عليه السلام :ثمره دانش ، پرستش است . (6)

امام صادق عليه السلام :دانش با عمل همراه است . پس هر كه دانست عمل كرد و هر كه عمل كرد دانست و دانش ، به عمل فرا

.


1- .سوره فاطر ، آيه 28 .
2- .سوره اسراء ، آيه 107 _ 109 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ، ص 367 ، ح 2661.
4- .غرر الحكم : 4174
5- .غرر الحكم : 4600
6- .غرر الحكم : 6357 .

ص: 39

3 / 4 صلاح

مى خواند ، پس اگر او را اجابت كرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دور مى شود . (1)

ر . ك : ص 187 «عمل» و ص 197 « عمل نكردن» / ص 217 «دانشمندان بد» .

3 / 4صلاحامام على عليه السلام :هر اندازه دانش انسان افزون گردد ، توجّه وى به نفسش بيشتر گردد و در رياضت و اصلاح آن كوشش بيشترى مبذول كند . (2)

امام على عليه السلام :كژى ، با دانش راست مى شود . (3)

ر . ك : ص 51 «آثار حكمت» .

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 44 ، ح 2.
2- .غرر الحكم : 7204
3- .غرر الحكم : 4234 .

ص: 40

. .

ص: 41

بخش دوم : حكمت

اشاره

بخش دوم : حكمتفصل اوّل: معناى حكمتفصل دوم: فضيلت حكمتفصل سوم: آثار حكمتفصل چهارم: اساس حكمتفصل پنجم: حكمتهاى جامعفصل ششم: ويژگيهاى حكيمان

.

ص: 42

. .

ص: 43

فصل اوّل : معناى حكمت

اشاره

فصل اوّلمعناى حكمتقرآن«اين (رهنمودها) از جمله حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است» . (1)

حديثامام على عليه السلام :آغاز حكمت ، ترك لذّتها و پايان آن ، نفرت از چيزهاى گذراست . (2)

امام صادق عليه السلام _ درباره گفتار خداى عز و جل :«و هر كه حكمت يابد ، خيرى فراوان يافته است» _ مى فرمايد : مقصود فرمانبردارى از خدا و شناخت امام است . (3)

امام كاظم عليه السلام _ در تفسير گفته خداى متعال :«و به لقمان حكمت داديم» _ فرمود : منظور فهم و خرد است . (4)

ر . ك : ص 51 «آثار حكمت» / ص 53 «اساس حكمت» / ص 55 «حكمتهاى جامع» .

.


1- .سوره بقره ، آيه 269 .
2- .غرر الحكم : 3052 .
3- .الكافى : ج 1 ، ص 85 ، ح 11
4- .الكافى : ج 1 ، ص 16 ، ح 12.

ص: 44

پژوهشى در معناى حكمت و أقسام آن

1 . حكمت نظرى

پژوهشى در معناى حكمت و أقسام آنواژه حكمت در قرآن كريم بيست بار تكرار شده و خداوند متعال خود را بدين صفت وصف فرموده و در اين كتاب آسمانى نود و يك بار از آن تمجيد كرده است . عالمان لغوى براى واژه حكمت دو معناى بنيادين ياد كرده اند : معناى اوّل : منع ، از آن روى كه مانع از نادانى و كردار زشت است و معناى دوم : استوارى ، چون بر علم استوار و خالى از خلل اطلاق مى شود ، همچون معلومات عقلى حق و بطلان ناپذير و به دور از دروغ . ما با استفاده از احاديث و نيز تفاسير متعدد ، حكمت را عبارت از مقدمات علمى ، عملى و روحى براى نيل انسان به هدف والايش مى دانيم و آنچه را در تفسير حكمت مى آيد مصداقهاى اين معناست. در پرتو تعريف مذكور حكمت سه گونه مى شود : حكمت نظرى و حكمت عملى و حكمت حقيقى. اين سه همچون پله هاى نردبان استوارى هستند كه زمينه و مايه اعتلاى آدمى به مقام انسان كامل بلكه نزديك شدن به كمال مطلق است . پيامبران ، نخستين پله اين نردبان را بنا نهادند و وظيفه انسان است كه پله دوم را بسازد و امّا نردبان سوم در اختيار خداى متعال است كه آن را كار گذارد .

1 . حكمت نظرىحكمت نظرى مقدمه علمى رسيدن به هدف اعلاى انسانى است . از ويژگيهاى اين حكمت ، قابليت آموزش آن است و يكى از انگيزه هاى اساسى بعثت پيامبران به شمار مى رود كه قرآن كريم در آيات متعدد بدان پرداخته است . خداوند مى فرمايد : «يقينا خدا بر مؤمنان در برانگيختن فرستاده اى از ايشان منّت نهاده است كه آيات خود را برايشان بخواند و آنها را پاكيزه گرداند و بديشان كتاب و حكمت بياموزد؛ هرچند پيش از آن در گمراهى آشكارى بسر برده باشند» (1) . از ديدگاه قرآن حكمت نظرى شامل همه معارف اعتقادى و اخلاقى و عملى مى گردد كه آدمى را به سوى زندگانى پاكيزه رهنمون مى شود و به غايت خلقتش نزديك مى گرداند . از اين روست كه قرآن كريم پس از ارائه امور گوناگون در عرصه هاى اعتقادى و اخلاقى و عملى، همه آنها را حكمت دانسته و فرموده است : «اينها از حكمت هايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است» (2) .

.


1- .سوره آل عمران : 164 ، و بنگريد به سوره هاى بقره : آيه 129 و151 ، جمعه : آيه 2 .
2- .سوره اسراء ، آيه 39 .

ص: 45

2 . حكمت عملى

2 . حكمت عملىحكمت عملى مقدمه عملى رسيدن به مرتبه انسان كامل است . با تجلّى اين ، همه اعمال آدمى كه مايه رشد انسان و نزديكى او به غايت خلقت و كمال است ، در انسان تحقق مى يابد . احاديثى كه حكمت را به طاعت خداى تعالى و مدارا با مردم و دورى از كبائر و اجتناب از نيرنگ تفسير مى كنند، به اين نوع از حكمت اشاره دارند (1) .

.


1- .بنگريد به ص 53 : اساس حكمت .

ص: 46

3 . حكمت حقيقى

3 . حكمت حقيقىحكمت نظرى ، مقدمه حكمت عملى و حكمت عملى ، سرآغاز حكمت حقيقى است و تا آن هنگام كه آدمى بدين درجه از حكمت نرسيده، به مفهوم واقعى حكيم نيست؛ هر چند استاد كلّ در كلّ باشد . حكمت حقيقى در واقع جوهر علم و حقيقت دانش است و از اين رو خواص علم حقيقى و آثارش بر آن مترتب مى شود و از مهمترين آثار حقيقت دانش كه در قرآن كريم آمده همان بيم از خداست . به حكم آيه شريفه : «از ميان بندگان خدا ، تنها دانايان از او بيم دارند» (1) . و همين اثر در كلام رسول خدا براى حكمت نيز گفته شده است ، آنجا كه مى فرمايد : «بيم از خداى عزّوجلّ بنياد هرگونه حكمت است» (2) . حكمت حقيقى نورى است كه خدا آن در نتيجه عمل به حكمت نظرى به انسان مى دهد و اين نورانيت همان گونه كه از تفسير امام صادق عليه السلام از حكمت بر مى آيد ، ضد هوا و هوس است و هر اندازه قلب از آن پرتو گيرد ، به همان اندازه هوا از آن مى گريزد و شهوت ضعيف مى شود تا آنجا كه مى ميرد و عقل زنده مى شود و ديگر زمينه اى براى ارتكاب اعمال زشت در انسان باقى نمى ماند و در نتيجه حكمت با عصمت همراه مى گردد و در نهايت همه ويژگيهاى حكيم و دانشمند حقيقى در انسان مشاهده و در اوج آدمى به نفس خويش و پروردگار خود عارف مى گردد و به هدف اعلاى انسانيت نايل مى شود و آن «لقاء اللّه» است . در اين مقام است كه قلب از هر چه فانى است مى بُرد و به عالم بقا مى پيوندد و بر اين مبناست كه امام على عليه السلام مى فرمايد : «سرآغازِ حكمت ، ترك لذتهاست و پايان آن نفرت از امور فانى» (3) و نيز مى فرمايد : «تعريف حكمت روى گرداندن از سراى ناپايدار است و شوق به خانه ماندگار» (4) . با اين توضيح بر ما روشن مى گردد كه چرا خداوند حكمت را خير فراوان مى نامد . و مى فرمايد : «هر كس حكمت داده شود ، قطعا خير فراوانى به او داده شده است» (5) .

.


1- .سوره فاطر ، آيه 28 .
2- .حلية الأولياء : ج 2 ، ص 386 .
3- .بنگريد به ص 43 ح 53 .
4- .غرر الحكم : 4900 .
5- .سوره بقره ، آيه 269 .

ص: 47

. .

ص: 48

. .

ص: 49

فصل دوم : فضيلت حكمت

فصل دومفضيلت حكمتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزديك است كه حكيم ، پيامبر گردد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حكمت ، شرف بزرگوار را مى افزايد و بنده مملوك را تا مجلس ملوك بالا مى كشد . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :انسان مسلمان هديه اى برتر از سخنى حكيمانه كه خداوند بدان ، هدايتش را افزون كند يا از نابوديش برهاند به برادرش نداده است . (3)

امام على عليه السلام :هر كه به حكمت شناخته شود ، چشمها او را به ديده وقار و شكوه بنگرند . (4)

امام على عليه السلام :مايه توانگرى خردمند ، حكمتش و مايه عزّت وى قناعتش باشد . (5)

ر . ك : ص 31 «فضيلت دانش» .

.


1- .كنز العمّال : ج 16 ، ص 117 ، ح 44123.
2- .حلية الأولياء : ج 6 ، ص 173 .
3- .شعب الايمان : ج 2 ، ص 280 ، ح 1764.
4- .الكافى : ج 8 ، ص 23 ، ح 4.
5- .غرر الحكم : 6422 .

ص: 50

. .

ص: 51

فصل سوم : آثار حكمت

3 / 1كاستى شهوت

3 / 2بازداشتن از زشتى

3 / 3عصمت

3 / 4روشنى دل

فصل سومآثار حكمت3 / 1كاستى شهوتامام على عليه السلام :هر اندازه حكمت قوى گردد ، شهوت ضعيف شود . (1)

3 / 2بازداشتن از زشتىامام على عليه السلام :جانها ، طبيعتهاى بدى دارند و حكمت است كه از آنها باز مى دارد . (2)

3 / 3عصمتامام على عليه السلام :حكمت با عصمت همراه است . (3)

3 / 4روشنى دلعيسى عليه السلام :حكمت ، روشنى هر دل است . (4)

.


1- .غرر الحكم : 7205
2- .غرر الحكم : 7341
3- .غرر الحكم : 6712 .
4- .تحف العقول : 512 .

ص: 52

3 / 5هدايت

3 / 6دانش

3 / 7شناخت خود

امام كاظم عليه السلام :خداوند دلهاى مؤمنان را سربسته و در پيچيده به ايمان آفريده است ، پس هرگاه روشن ساختن آن را اراده كند ، آب حكمت بر آن بيفشاند و دانش در آن بكارد و كشتكار و نگاهدار آن ، پروردگار جهانيان است . (1)

3 / 5هدايتامام على عليه السلام :دانش يارى مى رساند ، حكمت ره مى نمايد . (2)

3 / 6دانشامام على عليه السلام :دانش ، ثمره حكمت است و درستى از شاخه هاى آن . (3)

3 / 7شناخت خودامام على عليه السلام :شناخت خويشتن ، از حكمت است . (4)

ر . ك : ص 37 «آثار دانش» .

.


1- .الكافى : ج 2 ، ص 421 ، ح 3.
2- .غرر الحكم : 5
3- .غرر الحكم : 1752 .
4- .نزهة الناظر : ص 45 ، ح 9.

ص: 53

فصل چهارم : اساس حكمت

فصل چهارماساس حكمتامام على عليه السلام :نگاهدارى دين ، ثمره معرفت و اساس حكمت است . (1)

امام على عليه السلام :اساس حكمت ، همراهى حقّ است و فرمان بردن از حقدار . (2)

امام على عليه السلام :اساس حكمت ، مدارا كردن با مردم است . (3)

امام على عليه السلام :اساس حكمت ، دورى گزيدن از نيرنگ است . (4)

امام على عليه السلام :تقواى الهى ، اساس هر حكمتى است . (5)

.


1- .غرر الحكم : 4903
2- .غرر الحكم : 5258
3- .غرر الحكم : 5252
4- .غرر الحكم : 5249 .
5- .الفردوس : ج 2 ، ص 71 ، ح 2403.

ص: 54

. .

ص: 55

فصل پنجم : حكمتهاى جامع

فصل پنجمحكمتهاى جامعامام على عليه السلام _ در سفارش به پسرش ، امام حسن عليه السلام_ :چه سخن حكيمانه اى جامعتر از اينكه آنچه را براى خود مى پسندى براى مردم بپسند و آنچه را براى خود ناخوش مى دارى ، براى آنها هم ناخوش دار . (1)

امام رضا عليه السلام :بى گمان در سوره حمد ، كلماتى جامع از خير و حكمت در امور دنيا و آخرت گرد آمده است كه نظير آن را در هيچ كجا نمى توان يافت . (2)

لقمان حكيم _ در سفارش به پسرش _ :هفت هزار حكمت را فرا گرفتم . تو از آن ميان چهار سخن را فراگير و با من به بهشت درآى : كشتى ات را استوار ساز كه دريا ژرف است و بارت سبك گردان كه گردنه خسته كننده است و توشه فراوان برگير كه سفر دراز است و عمل را خالص كن كه ارزياب ، بيناست . (3)

.


1- .تحف العقول : 81 .
2- .الفقيه : ج 1 ، ص 310 ، ح 926.
3- .الإختصاص : 341 .

ص: 56

. .

ص: 57

فصل ششم : ويژگيهاى حكيمان

أ : ويژگيهاى اثباتى

فصل ششمويژگيهاى حكيمانأ : ويژگيهاى اثباتىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن را ساكت ديديد ، بدو نزديك شويد كه حكمت القا مى كند . (1)

امام عسكرى عليه السلام :دل احمق در دهانش و دهان حكيم در دلش است . (2)

امام على عليه السلام :حكيمان در ميان مردم ، شريفترين و شكيباترين و پرگذشت ترين و خوش خلق ترين كسان اند . (3)

امام على عليه السلام :حكيم آن است كه بدى را با خوبى پاداش دهد . (4)

امام على عليه السلام :هر كه خردش را در اختيار گرفت ، حكيم است . (5)

لقمان حكيم :حكيم ده خصلت دارد : پارسايى ، عدل ، فهم ، گذشت ، نيكى ، بيدارى ، خود نگهدارى ، تذكر ، هشيارى ،

.


1- .تحف العقول : 397
2- .تحف العقول : 489 .
3- .غرر الحكم : 2107
4- .غرر الحكم : 1698
5- .غرر الحكم : 8282 .

ص: 58

ب : ويژگيهاى سلبى

نيك خويى و ميانه روى . (1)

ب : ويژگيهاى سلبىامام على عليه السلام :آنكه در گشاده رويى براى جز نزديكانش زياده روى كند ، حكيم نيست . (2)

امام على عليه السلام :آنكه با كسى كه از مدارايش ناگزير است مدارا نمى كند ، حكيم نيست . (3)

امام على عليه السلام :اى مردم! بدانيد آنكه از سخن نادرست درباره خود بى تاب مى شود ، خردمند نيست و آنكه به ستايش نادان درباره خود خشنود شود ، حكيم نيست . (4)

امام على عليه السلام :سفاهت با همطرازت ، چون ستيزه دو خروس با هم و به هم پريدن دو سگ است كه جز زخم خورده يا رسوا شده از هم جدا نمى گردند و اين نه كار حكيمان است و نه روش خردمندان . شايد كه وى با تو بردبارى كند و در نتيجه از تو سنگين تر و بزرگوارتر شود و تو از او كاهيده و نكوهيده تر گردى . (5)

امام على عليه السلام :پرگويى حكيم را مى لغزاند و بردبار را ملول مى كند ، پس پرگويى مكن كه به ستوه آورى و كوتاهى مكن كه خوار گردى . (6)

ر . ك : ص 177 «ويژگيهاى دانشمندان» .

.


1- .معدن الجواهر : 72 .
2- .غرر الحكم : 7498 .
3- .تحف العقول : 218 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 50 ، ح 14.
5- .غرر الحكم : 5647
6- .غرر الحكم : 2009 .

ص: 59

بخش سوم : مبادى

اشاره

بخش سوم : مبادىفصل اوّل : مبادى دانش و حكمتفصل دوم : اسباب معارف عقلىفصل سوم : اسباب معارف قبلىفصل چهارم : مبادى الهام

.

ص: 60

. .

ص: 61

فصل اوّل : مبادى دانش و حكمت

1 / 1حسّ

1 / 2خرد

فصل اوّلمبادى دانش و حكمت1 / 1حسّقرآن«خدا شما را از شكمهاى مادرانتان بيرون آورد ، در حالى كه چيزى نمى دانستيد و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد ، شايد سپاس بگزاريد» . (1)

حديثامام على عليه السلام :دل ، سرچشمه حكمت و گوش ، آبگير آن است . (2)

امام على عليه السلام :چشمها ، پيش قراولان دلهايند . (3)

1 / 2خردقرآن«اينگونه خداوند مردگان را زنده مى گرداند و نشانه هاى

.


1- .سوره نحل ، آيه 78 .
2- .غرر الحكم : 2046
3- .غرر الحكم : 405 .

ص: 62

1 / 3دل

خود را به شما مى نماياند ، تا مگر بينديشيد» . (1)

ر . ك : بقره : 44 و 76 ، آل عمران : 65 ، انعام : 32 و 151 ، اعراف : 169 ، يونس : 16 و100، هود : 51 ، يوسف: 2 و 109 ، رعد : 4 ، نحل : 12 و 67 ، انبياء : 67 ، مؤمنون : 80 ، قصص : 60 ، عنكبوت : 35 ، روم: 24 و 28 ، يس : 62 و 68 ، صافّات : 138 ، غافر : 67 ، زخرف : 3 ، حديد : 17 ، جاثيه : 5 ، نحل : 12 و 67.

حديثامام على عليه السلام :با خرد است كه آدميان به ستيغ دانش مى رسند . (2)

امام على عليه السلام :خرد ، ريشه دانش و انگيزه فهم آن است . (3)

امام على عليه السلام :انديشيدن مانند با چشم ديدن نيست؛ زيرا گاه چشمها به صاحبانش دروغ مى گويند ، ولى خرد به آنكه از وى اندرز خواسته ، نيرنگ نمى زند . (4)

امام على عليه السلام :خردها ، پيشوايان انديشه ها و انديشه ها ، پيشوايان دلها و دلها، پيشوايان حواس و حواس، پيشوايان اندام اند. (5)

1 / 3دلقرآن«[قرآن] را روح الامين (جبرئيل) بر دلت فرود آورد تا از بيم دهندگان باشى» . (6)

.


1- .سوره بقره ، آيه 73 .
2- .غرر الحكم : 4275
3- .غرر الحكم : 1959 .
4- .نهج البلاغه : حكمت 281 .
5- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 200 .
6- .سوره شعراء ، آيه 193 و 194 .

ص: 63

1 / 4مبدأ اصلى همه ادراكات

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست مگر آنكه در چهره اش دو چشم است كه كار دنيا را با آنها مى نگرد و دو چشم در دلش هست كه كار آخرت را با آنها مى بيند . پس هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد ، دو چشم دلش را مى گشايد تا با آن دو ، وعده هاى غيبى و نهان را ببيند و به نهان در نهان ايمان آورد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر شيطانها برگرد دلهاى فرزندان آدم نمى چرخيدند ، آنها به ملكوت نظر مى كردند . (2)

امام صادق عليه السلام :هيچ دلى نيست جز آنكه دو گوش دارد : بر يكى از آنها فرشته اى راهنما و بر ديگرى شيطانى فتنه گر ايستاده است . اين فرمان مى دهد و آن باز مى دارد . شيطان به سرپيچى فرمان مى دهد و فرشته باز مى دارد . اين همان كلام خداوند است : «از راست و چپ نشسته اند . (آدمى) هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد، مگر اينكه مراقبى آماده نزد او حاضر است» . (3)

ر . ك : فصل بعد .

1 / 4مبدأ اصلى همه ادراكاتامام على عليه السلام :دل ، دفتر انديشه است . (4)

امام على عليه السلام :دل ، سرچشمه حكمت است . (5)

.


1- .الفردوس : ج 4 ، ص 14 ، ح 6040.
2- .بحار الأنوار : ج 70 ، ص 59 ، ح 39 .
3- .الكافى : ج 2 ، ص 266 ، ح 1.
4- .غرر الحكم : 1087
5- .غرر الحكم : 2046 .

ص: 64

. .

ص: 65

توضيحى درباره مبادى علم و حكمت

1 . حسّ

2 . عقل

3 . قلب

توضيحى درباره مبادى علم و حكمتاز آيات و رواياتى كه در اين فصل گذشت ، معلوم مى شود كه در انسان سه مبدأ براى معرفت وجود دارد كه آگاهيهاى او به آنها باز مى گردد :

1 . حسّحواسّ ظاهر روزنه هايى هستند كه شناختهاى آغازين از هستى مربوط به آنهاست . اگر هر يك از اين روزنه ها مسدود شود ، شناخت ويژه آن از انسان سلب مى گردد چنانكه گفته شده است : «من فقد حسّا فقد علما؛ هركس حسّى را از دست بدهد ، دانشى را از دست داده است» .

2 . عقلعقل عبارت است از مركز شعور و ادراكى كه وظيفه آن تجزيه ، تركيب ، انتزاع ، تعميم و تعميق مفاهيمى است كه از طريق حواس به آن منتقل مى شود .

3 . قلبكلمه قلب در چهار معنى به كار رفته است : 1 . تلمبه خون (1)

.


1- .نهج البلاغه، حكمت 108.

ص: 66

2 . عقل (1) 3 . مركز معارف شهودى (2) 4 . روح (3) .در مباحث معرفت شناسى هنگامى كه قلب در كنار عقل به عنوان يكى از مبادى معرفت مطرح مى شود ، مقصود معناى سوم يعنى مركز معارف شهودى است . نكته مهمى كه در بخش چهارم از اين فصل مورد توجه قرار گرفته آن است كه مبدأ و مصدر اصلى همه ادراكات و احساسات انسان ، روح اوست و مبادى سه گانه معرفت _ حس و عقل و قلب _ در واقع به منزله راههايى است كه روح از طريق آنها با هستى ارتباط برقرار مى كند . بنابراين وقتى كه قلب در معناى دوم و يا سوم به كار مى رود ، در واقع در بُعدى از ابعاد خود يا مرتبه اى از مراتب خويش به كار رفته است (4) .

.


1- .الكافي : ج1، ص16، ح12.
2- .همان : ج8، ص21، ح2، نهج البلاغه، حكمت 108 و بنگريد به اصل كتاب، فصل مبادى دانش و حكمت، باب 1/3 «دل».
3- .بنگريد به سوره بقره، آيه 225، 283، سوره ق، آيه 33، سوره شعراء، آيه 89 و اصل كتاب، فصل مبادى دانش و حكمت، باب 1/4 «مبدأ اصلى ادراكات».
4- .براى آگاهى بيشتر بنگريد به كتاب «مبانى شناخت» از مؤلّف.

ص: 67

فصل دوم : اسباب معارف عقلى

2 / 1تفكر

فصل دوماسباب معارف عقلى2 / 1تفكرقرآن«در آفرينش آسمانها و زمين مى انديشند» . (1)

«پس ماجرا را بازگوكن شايد كه آنها بينديشند» . (2)

«تا آنچه را كه به سوىِ آنها نازل شده است ، براى مردم بيان كنى و شايد ايشان بينديشند» . (3)

«ما آن مثالها را براى مردم مى زنيم، باشد كه بينديشند». (4)

حديثامام على عليه السلام :انديشه ، حكمت را ثمر مى دهد . (5)

امام على عليه السلام :انديشه ات تو را به راه راست هدايت مى كند . (6)

.


1- .سوره آل عمران ، آيه 191 .
2- .سوره اعراف ، آيه 176 .
3- .سوره نحل ، آيه 44 .
4- .سوره حشر ، آيه 21 .
5- .غرر الحكم : 878
6- .غرر الحكم : 6545 .

ص: 68

2 / 2آموختن

امام على عليه السلام :هر كه در آنچه فرا مى گيرد بسيار بينديشد ، دانش خود را استوار ساخته و آنچه را نفهميده مى فهمد . (1)

امام على عليه السلام :خود را از انديشه اى كه مايه فزونى حكمتت گردد و عبرتى كه مايه حفظت شود ، تهى مدار . (2)

امام على عليه السلام :فضيلتها چهارگونه اند : يكى از آنها حكمت است كه قوامش انديشه است . (3)

امام حسن عليه السلام :همواره بينديشيد كه آن مايه زندگانى دل بينا و كليد درهاى حكمت است . (4)

2 / 2آموختنقرآن«آنكه با قلم آموخت ، آنچه را آدمى نمى دانست به وى آموخت» . (5)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش به آموزش است . (6)

امام على عليه السلام :بشنو تا بدانى و ساكت شو تا سالم بمانى . (7)

امام صادق عليه السلام :درس و فراگيرى دانش ، مايه بارورى

.


1- .غرر الحكم : 8917
2- .غرر الحكم : 10307 .
3- .كشف الغمة : ج 3 ، ص 138.
4- .أعلام الدين : 297 .
5- .سوره علق ، آيه 4 و 5 .
6- .صحيح البخارى : ج 1 ، ص 38 .
7- .غرر الحكم : 2299 .

ص: 69

2 / 3عبرت

2 / 4تجربه

شناخت است . (1)

2 / 3عبرتقرآن«آيا در زمين گردش نكرده اند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند . آرى [تنها ]ديدگان نابينا نمى شوند ، بلكه دلهايى كه در سينه ها هست نيز نابينا مى شود» . (2)

حديثابن دينار :خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد كه دو كفش و عصاى آهنين برگير و آنگاه در زمين سياحت كن و آثار و عبرتها را بجوى تا آن جا كه كفشها پاره و عصا شكسته شود . (3)

امام على عليه السلام :استمرار عبرت اندوزى به بينش مى انجامد و خوددارى (از زشتيها) را نتيجه مى دهد . (4)

2 / 4تجربهامام على عليه السلام :عقل دو گونه است : عقل طبيعى و عقل تجربى و هردو سود بخش اند . (5)

.


1- .نزهة الناظر : ص 115 ، ح 55 .
2- .سوره حجّ ، آيه 46 .
3- .الدرّ المنثور : ج 6 ، ص 61.
4- .غرر الحكم : 5150 .
5- .مطالب السؤول : 49 .

ص: 70

2 / 5شناخت ضدّها

امام على عليه السلام :در تجربه ها دانشى تازه است . (1)

2 / 5شناخت ضدّهاامام على عليه السلام :بدانيد كه راه را نخواهيد شناخت ، تا آنكه رهاكننده اش را بشناسيد و پيمان با قرآن را استوار نساخته ايد ، تا آنكه ناقضش را بشناسيد و به آن چنگ نزده ايد ، تا آنكه واگذارنده اش را بشناسيد و حقّ تلاوت قرآن را ادا نكرده ايد ، تا آنكه تحريف كننده اش را بشناسيد و گمراهى را نشناسيد ، تا آنكه هدايت را بشناسيد و تقوا را نخواهيد شناخت ، تا آنكه تجاوزگر را بشناسيد . (2)

امام على عليه السلام :ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدّشان شناخته مى شود . (3)

.


1- .الكافى : ج 8 ، ص 22 ، ح 4
2- .الكافى : ج 8 ، ص 390 ، ح 586.
3- .غرر الحكم : 3879 .

ص: 71

فصل سوم : اسباب معارف قلبى

3 / 1وحى

فصل سوماسباب معارف قلبى3 / 1وحىقرآن«[ فرشته ] نيرومند به او آموخت» . (1)

«آنچه را نمى دانستى به تو آموخت» . (2)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما مشتبه شود ، به قرآن روى بياوريد . . . براى قرآن ظاهرى و باطنى است . ظاهر آن حكمت و باطن آن دانش است . در آن چراغهاى هدايت و نور حكمت و راهنماى معرفت است؛ براى كسى كه ويژگى اش را شناخت . (3)

امام على عليه السلام :_ در توصيف قدرت خداى سبحان _: اوست كه آفريده هايش را در دنيا ساكن كرد و پيامبرانش را به سوى

.


1- .سوره نجم ، آيه 5 .
2- .سوره نساء ، آيه 113 .
3- .الكافى : ج 2 ، ص 598 ، ح 2.

ص: 72

3 / 2الهام

جنّ و انس فرستاد تا برايشان پرده از دنيا برگيرند . (1)

ر . ك : ص 101 «قرآن» .

3 / 2الهامقرآن«پس بنده اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم» . (2)

«به مادر موسى وحى كرديم كه : «او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى ، او را در دريا بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بر مى گردانيم و از زمره پيامبرانش قرار مى دهيم .» (3)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علم باطن رازى از رازهاى خداى عز و جل و حكمتى از حكمتهاى الهى است كه در دلهاى هر يك از اولياى خود كه بخواهد مى نهد . (4)

امام صادق عليه السلام _ درباره گفته خداى عز و جل « بدانيد كه خداوند ميان انسان و دلش جدايى مى اندازد» فرمود :ميان او و حقّ انگاشتن باطل ، جدايى مى اندازد . (5)

.


1- .نهج البلاغه : خطبه 183 .
2- .سوره كهف ، آيه 65 .
3- .سوره قصص ، آيه 7 .
4- .الفردوس : ج 3 ، ص 42 ، ح 4104.
5- .توحيد : ص 358 ، ح 6.

ص: 73

3 / 3وسوسه

امام رضا عليه السلام :هرگاه خداوند بنده اى را براى كارهاى بندگانش برگزيند، سينه اش را براى آن گشاده سازد و چشمه هاى حكمت را در دلش به وديعت نهد و دانش را به او الهام كند. (1)

ر . ك : ص 29 «حقيقت دانش» ، ص 75 «مبادى الهام» ، كتاب «اهل بيت در قرآن و حديث» : مبادى علوم اهل بيت : الهام .

3 / 3وسوسهقرآن«بى گمان شيطانها به دوستان خود القا مى كنند .» (2)

«خدا لعنتش كرد و او گفت بى گمان از ميانِ بندگانت نصيبى معيّن براى خود برخواهم گرفت و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند . و هر كس به جاى خدا شيطان را دوست خود گيرد ، قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است . به آنان وعده مى دهد و ايشان را به [دام] آرزو مى اندازد و شيطان وعده اى جز فريب به آنان نمى دهد» . (3)

حديثامام على عليه السلام :از دشمنى كه در سينه ها مخفيانه رخنه مى كند و در گوشها آهسته مى دمد ، بپرهيزيد . (4)

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 202 ، ح 1.
2- .سوره انعام ، آيه 121 .
3- .سوره نساء ، آيه 118 _ 120 .
4- .غرر الحكم : 2623 .

ص: 74

امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى سپاسگزارى از خدا _ :پس اگر شيطان به آنان در فرمان بردارى تو نيرنگ نزده بود ، هيچ عصيانگرى از تو سرپيچى نمى كرد و اگر برايشان باطل را به نقش حقّ جلوه نمى داد ، هيچ گمراهى از راه تو گمراه نمى شد . (1)

هارون بن خارجه :به امام صادق عليه السلام عرض كردم كه من شاد مى شوم بى آنكه در خود و يا دارايى و يا دوستم سببى بيابم و غمگين مى شوم بى آنكه غمى در خود و دارايى و دوستم ببينم . فرمود : آرى شيطان در دل مى دمد و مى گويد : «اگر نزد خدا خيرى داشتى ، دشمنت را به رخ تو نمى كشيد و تو را نيازمند او نمى كرد . جز اين است كه چشم به راه همان چيزى هستى كه پيش از تو ، انتظار مى كشيدند . آيا آنها چيزى گفتند؟» ؟ پس اين همان غم بى سبب است و امّا شادى ، فرشته در دل مى دمد و مى گويد : «اگر خداوند دشمنت را به رخ تو كشيده و نيازت را به او قرار داده ، جز روزگارى اندك نباشد . مژده باد مغفرت الهى و فضل او» ؟ و اين همان گفته خداوند است : «شيطان شما را از نادارى مى ترساند و به زشتى فرمان مى دهد و خداوند به شما وعده آمرزش و فضل مى دهد» (2) . (3)

.


1- .صحيفه سجاديه : دعاى 37 .
2- .سوره بقره ، آيه 268 .
3- .تفسير العيّاشى : ج 1 ، ص 150 ، ح 495 .

ص: 75

فصل چهارم : مبادى الهام

4 / 1ايمان

فصل چهارممبادى الهام4 / 1ايمانقرآن«هر كس به خدا ايمان آورد ، دلش را هدايت كند .» (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ايمان برهنه است و جامه آن تقوا و زيورش حيا و دارايى اش فقه و ميوه اش دانش است . (2)

امام على عليه السلام _ در خطبه اى كه ايمان و اركان آن را ياد مى كرد _ :خداوند ايمان را مايه شرافت كسى كه آن را بشناسد و حكمت كسى كه بدان لب بگشايد و روشنى كسى كه از آن روشنى جويد ، قرار داد . (3)

ر . ك : ص 35 «كمال ايمان» / ص 37 «ايمان» .

.


1- .سوره تغابن ، آيه 11 و بنگريد به سوره بقره ، آيه 213 .
2- .الفردوس : ج 1 ، ص 112 ، ح 380.
3- .تحف العقول : 162 .

ص: 76

4 / 2اخلاص

4 / 3دوستى اهل بيت عليهم السلام

4 / 2اخلاصقرآن«و آنان كه به خاطر ما كوشيدند ، بى گمان به راههاى خود رهنمونشان مى كنيم .» (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده خداى عز و جل خويشتن را چهل روز براى خدا خالص نكرد ، مگر آنكه چشمه هاى حكمت از دلش بر زبانش جارى گشت . (2)

امام على عليه السلام :با تحقّق اخلاص ، ديدگان نور مى گيرند . (3)

ر . ك : ص 123 «اخلاص» / ص 135 «آموختن براى غير خدا» و ص 167 «اخلاص» / ص 201 «خودنمائى» .

4 / 3دوستى اهل بيت عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جوياى حكمت است ، بايد خاندان مرا دوست بدارد . (4)

امام صادق عليه السلام :هر كه ما اهل بيت را دوست بدارد و محبّت ما در دلش تحقّق يابد، چشمه هاى حكمت بر زبانش جارى مى شود. (5)

.


1- .سوره عنكبوت ، آيه 69 .
2- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : ج 2 ، ص 69 ، ح 321.
3- .غرر الحكم : 6211 .
4- .مائة منقبة : 107.
5- .المحاسن : ج 1 ، ص 134 ، ح 167.

ص: 77

4 / 4بيم از خدا

4 / 5عمل

4 / 4بيم از خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر از خدا چنانكه بايد مى ترسيديد ، به دانشى بى نادانى دست مى يافتيد و اگر خدا را چنانكه بايد مى شناختيد ، با دعايتان كوهها از ميان مى رفتند . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بيم از خدا ، كليد هر حكمتى است . (2)

4 / 5عملقرآن«اگر از خدا فرمان بريد ، راه يابيد» . (3)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! از خدا پروا كنيد و به پيامبرش ايمان آوريد ، تا بهره دو چندان از رحمت خويش به شما ارزانى دارد و برايتان نورى قرار دهد كه در روشنايى آن گام برداريد و شما را بيامرزد و خدا آمرزنده مهربان است» . (4)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه به آنچه مى داند عمل كند ، خداوند

.


1- .كنز العمّال : ج 3 ، ص 142 ، ح 5881.
2- .أمالى الطوسى : ص 569 ، ح 1178.
3- .سوره نور ، آيه 54 .
4- .سوره حديد ، آيه 28 .

ص: 78

4 / 6نماز

دانش آنچه را نمى داند به او ارزانى مى دارد . (1)

امام على عليه السلام :هيچ چيزى مانند عمل ، دانش را رشد نمى دهد . (2)

ر . ك : ص 36 «شرط عمل» / ص 38 «عمل» / ص 187 «عمل» و ص 197 «عمل نكردن» / ص 217 «دانشمندان بد».

4 / 6نمازپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نمازگزار محبّت فرشتگان و هدايت و ايمان و نور معرفت دارد . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه بنده در دل شب با مولاى خود خلوت كند و به مناجات پردازد ، خداوند نور را در دلش استوار سازد و آنگاه كه مى گويد : پروردگارا! پروردگارا! خداى پر شكوه ندا مى دهد : لبّيك اى بنده من! بخواه تا بدهم و بر من توكّل كن تا كفايتت كنم . سپس خداى پر شكوه به فرشتگانش مى گويد : اى فرشتگان من! به بنده ام بنگريد كه در دل شب تيره با من خلوت كرده و حال آنكه بطالت پيشگان سرگرم بيهودگى و غافلان در خواب اند . گواهى دهيد كه من او را آمرزيدم . (4)

.


1- .حلية الأولياء : ج 10 ، ص 15.
2- .غرر الحكم : 9569 .
3- .الخصال : ص 522 ، ح 11.
4- .أمالى الصدوق : ص 353 ، ح 432.

ص: 79

4 / 7روزه

4 / 8زهد

4 / 9حلال خورى

4 / 7روزهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در شب معراج _ :پروردگارا! دستآورد روزه چيست؟ خداوند فرمود : روزه حكمت مى آورد و حكمت ، شناخت و شناخت ، يقين . (1)

ر . ك : ص 80 «كم خورى» / ص 96 «پرخورى» / ص 134 «ميانه روى در خوراك» .

4 / 8زهدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه كسى را ديديد كه به وى زهد در دنيا و كم گويى عطا شده ، بدو نزديك شويد كه حكمت القا مى كند . (2)

امام على عليه السلام :هر كس در دنيا زهد ورزد و از خوارى آن بى تابى نكند و براى عزّتش به رقابت نپردازد ، خداوند بى هدايت كسى وى را هدايت مى كند و بى آموزش ، او را دانا مى گرداند و حكمت را در سينه اش استوار و بر زبانش جارى مى سازد . (3)

4 / 9حلال خورىامام على عليه السلام :هر كس چهل روز براى خدا اخلاص

.


1- .إرشاد القلوب : 203.
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ، ص 1373 ، ح 4101.
3- .تحف العقول : 223 .

ص: 80

4 / 10كم خورى

ورزد ، حلال خورد و روزش را روزه بدارد و شبش را به عبادت بايستد ، خداوند چشمه هاى حكمت را از دلش بر زبانش جارى كند . (1)

بيان:از تأمل در احاديثى كه نقش خوراك حلال را در قبول عبادات بيان مى كند ، و عبادت را با وجود حرام خوارى مانند بنا ساختن بر شن روان و سست مى داند ، آشكار مى شود كه اين مبدأ نقش كليدى در تأثير ديگر مبادى علم و حكمت دارد .

4 / 10كم خورىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه آدمى خوراكش را كم كند ، درونش پر نور گردد . (2)

امام على عليه السلام :پيامبر در شب معراج از پروردگار سبحان پرسيد : . . . پروردگارا! دستآورد گرسنگى چيست؟ فرمود : حكمت و نگهدارى دل و نزديكى به من و اندوه هميشگى و سبكبارى در ميان مردم و گفتار راست و بى اعتنايى به كم و زياد زندگى . . . اى احمد ! هرگاه بنده شكمش گرسنه ماند و زبانش را حفظ كرد به وى حكمت مى آموزم . اگر كافر باشد ، حكمتش حجت و وبال بر او خواهد بود و اگر مؤمن باشد ، حكمتش مايه روشنى و برهان و شفا و رحمتش خواهد شد ، پس آنچه را ندانسته

.


1- .مسند زيد : 384.
2- .الفردوس : ج 1 ، ص 290 ، ح 1138.

ص: 81

4 / 11دعا

خواهد دانست و آنچه را نديده خواهد ديد و نخستين چيزى كه بر آن بينايش مى كنم ، عيبهاى خود اوست تا با اشتغال به آنها از عيبهاى ديگران فارغ باشد و دقايق دانش را به او مى نمايانم تا شيطان به درونش راه نيابد . (1)

ر . ك : ص 79 «روزه» / ص 96 «پرخورى» / ص 134 «ميانه روى در خوراك» .

4 / 11دعاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا ! حقايق را چنانكه هست به ما بنماى . (2)

امام زين العابدين عليه السلام :به من نورى ببخش كه در پرتوش ميان مردم گام بردارم و در تاريكيها بدان راه يابم و در شكّ و شبهه ها روشن شوم . (3)

امام زين العابدين عليه السلام _ در دعاى استغفار _ :مرا با عصمت تأييد فرما و زبانم را به حكمت بگشاى . (4)

امام صادق عليه السلام :خدايا! . . . در ديده ام نور و در دينم بينش بنه . (5)

ر . ك : ص 195 «يارى جستن از خدا براى افزايش دانش» .

.


1- .إرشاد القلوب : 199 و 200 و 205 .
2- .عوالى اللئالى : ج 4 ، ص 132 ، ح 228 .
3- .صحيفه سجاديه : دعاى 22 .
4- .البلد الأمين : 46 .
5- .الكافى : ج 2 ، ص 590 ، ح 31.

ص: 82

بيان :مبادى الهام منحصر به موارد ذكر شده نيست ، بلكه آنچه در فصل دوم از بخش چهارم تحت عنوان «آنچه حجابها را مى درد» خواهد آمد ، مبادى الهام نيز هست . براى توضيح بيشتر مراجعه كنيد به ص 85 «مسائلى در باره حجابهاى دانش و حكمت» .

.

ص: 83

بخش چهارم : موانع

اشاره

بخش چهارم : موانعفصل اوّل : حجابهاى دانش و حكمتفصل دوم : آنچه حجابها را مى درد

.

ص: 84

. .

ص: 85

فصل اوّل : حجابهاى دانش و حكمت

1 / 1هوس

فصل اوّلحجابهاى دانش و حكمت1 / 1هوسقرآن«آيا ديدى كسى را كه هوسش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه كرده و بر گوش و دل او مُهر زده و بر ديده اش پرده نهاده است؟ پس از خدا ، چه كسى او را هدايت خواهد كرد؟ آيا پند نمى گيريد؟» (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محبّتت به چيزى ، كور و كر مى كند . (2)

امام على عليه السلام :شما را به دورى از هوس سفارش مى كنم كه هوس به كورى فرا مى خواند و آن گمراهى آخرت و دنياست . (3)

امام على عليه السلام :هر كه دلباخته چيزى شود ، ديده اش نابينا و دلش بيمار گردد . با چشمى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا گوش مى كند. شهوت ها ، خردش را دريده و دنيا ، دلش را ميرانده و نفسش شيفته آن شده است . پس بنده دنياست و نيز هركس كه

.


1- .سوره جاثيه ، آيه 23 .
2- .الفقيه : ج 4 ، ص 380 ، ح 5814 .
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ، ص 350 ، ح 1297.

ص: 86

1 / 2محبّت دنيا

1 / 3گناه

چيزى از آن را در دست دارد . هر كجا برود، مى رود و هر كجا رو كند، رو مى آورد. (1)

امام على عليه السلام :حكمت با شهوت در يك دل جاى نمى گيرد . (2)

1 / 2محبّت دنياامام على عليه السلام :محبّت دنيا ، خرد را تباه مى كند و دل را از شنيدن حكمت باز مى دارد و كيفرى دردناك مى آورد . (3)

امام على عليه السلام :زيورهاى دنيا ، خردهاى ناتوان را تباه مى سازد . (4)

ر . ك : ص 198 «حب دنيا» .

1 / 3گناهقرآن«خداوند ، دروغ پرداز بسيار ناسپاس را ره نمى نمايد» . (5)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه مؤمن گناه كند ، نقطه اى سياه در دلش پديد آيد ، پس اگر توبه كرد و دل كَند و استغفار كرد، دلش صيقل مى خورد و اگر گناه را زياد كرد ، آن نقطه زياد مى شود . و اين همان زنگارى است كه خداوند در كتابش ذكر كرده است : «چنين

.


1- .نهج البلاغه : خطبه 109 .
2- .غرر الحكم : 10915
3- .غرر الحكم : 4878
4- .غرر الحكم : 5494 .
5- .سوره زمر ، آيه 3 و بنگريد به سوره روم ، آيه 10 .

ص: 87

1 / 4بيمارى هاى قلب

نيست ، بلكه آنچه كرده اند بر دل هايشان زنگار نهاده است . (1) » (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده گناه مى كند ، پس دانشى را كه پيشتر مى دانسته ، از ياد مى برد . (3)

امام باقر عليه السلام :براى دل ، چيزى تباه كننده تر از خطا نيست . (4)

ر . ك : ص 105 «توبه» .

1 / 4بيمارى هاى قلبقرآن«در حقيقت چشمها كور نمى شود ولى دلهايى كه در سينه هاست كور مى شود» . (5)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ مهر زننده بر دلها _طابع به پايه اى از پايه هاى عرش آويخته است ، پس هرگاه حرمتى شكسته شد و خطايى جارى گشت و پروردگار سرپيچى شد ، خداوند طابع را برمى انگيزد تا بر دل گناهكار مُهر زند ، پس از اين ديگر چيزى درك نمى كند . (6)

امام هادى عليه السلام :حكمت در طبيعتهاى فاسد ، سودى نمى بخشد. (7)

.


1- .سوره مطفّفين ، آيه 14 .
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ، ص 1418 ، ح 4244.
3- .عدة الداعى : 197 .
4- .الكافى : ج 2 ، ص 268 ، ح 1.
5- .سوره مطفّفين ، آيه 14 .
6- .شعب الإيمان : ج 5 ، ص 444 ، ح 7214.
7- .أعلام الدين : 311 .

ص: 88

1 / 5ستم

1 / 6كفر

1 / 5ستمقرآن«خداوند در زندگى دنيا و آخرت ، كسانى را كه ايمان آورده اند ، با قول ثابت مؤيّد مى گرداند و ستمكاران را گمراه مى كند و هر چه اراده كند خواهد كرد» . (1)

«آن گاه پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم و آنان دليلهاى آشكار برايشان آوردند؛ ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلاً آن را دروغ شمرده بودند ، ايمان بياورند . اين گونه ما بر دلهاىِ تجاوز كاران مهر مى نهيم» . (2)

«در حقيقت خدا گروه ستمكاران را ره نمى نمايد» . (3)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از ستم بپرهيزيد كه دلهايتان را ويران مى كند . (4)

1 / 6كفرقرآن«در حقيقت خدا قوم كافران را ره نمى نمايد» . (5)

.


1- .سوره إبراهيم ، آيه 27 .
2- .سوره يونس ، آيه 74 .
3- .سوره انعام،آيه144، سوره قصص، آيه50، سوره احقاف، آيه10، و بنگريد به سوره هاى بقره، آيه 86 و 258 ، انعام ، آيه 33 ، توبه ، آيه 109 ، صفّ ، آيه 7 ، نمل ، آيه 14 ، عنكبوت ، آيه 49 .
4- .صحيفة الرِّضا عليه السلام : ص 97 ، ح 33.
5- .سوره مائده ، آيه 67 .

ص: 89

1 / 7فسق

«اين گونه خدا كافران را گمراه مى گرداند» . (1)

«اين گونه خدا بر دلهاى كافران مُهر مى زند» . (2)

حديثابراهيم بن ابى محمود :از امام رضا عليه السلام درباره گفته خداى عز و جلپرسيدم : «خداوند بر دلها و گوششان مهر مى زند» ، (3) فرمود: ختم همان مهر زدن است كه بر دلهاى كافران به كيفر كفرشان زده مى شود؛ همان گونه كه خداوند عز و جلفرمود : «بلكه خداوند بر دلهاى آنها به سبب كفرشان مهر زد، پس جز اندكى ايمان نمى آورند» (4) . (5)

1 / 7فسققرآن«آن گاه كه موسى به قوم خود گفت : اى قوم من! چرا مرا آزار مى دهيد و حال آنكه قطعا مى دانيد من فرستاده خدا به سوىِ شما هستم . پس چون [قومش] راه انحراف گرفتند ، خدا نيز دلهاى آنها را منحرف كرد و خداوند قوم فاسقان را هدايت نمى كند» . (6)

«آيا شما را خبردار كنم بر چه كسانى شياطين فرود

.


1- .سوره غافر ، آيه 74 .
2- .سوره اعراف ، آيه 101 .
3- .بقره : 7 .
4- .نساء : 155 .
5- .الإحتجاج : ج 2 ، ص 396 ، ح 303 .
6- .سوره صفّ ، آيه 5 .

ص: 90

1 / 8اسراف

1 / 9غفلت

مى آيند؟ بر هر دروغزن گناهكارى فرود مى آيند» . (1)

1 / 8اسرافقرآن«در حقيقت خدا هيچ اسراف كار دروغزنى را هدايت نمى كند .» (2)

«اين گونه خدا هر اسرافكارِ شكّ پيشه اى را گمراه مى گرداند .» . (3)

1 / 9غفلتقرآن«در حقيقت بسيارى از جنّيان و دوزخيان را براى دوزخ آفريديم؛ (چرا كه) دلهايى دارند كه با آنها دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شنوند . آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه ترند . آنان همان غافلان اند» . (4)

حديثامام على عليه السلام :هر كس غفلت كرد ، نادان ماند . (5)

.


1- .سوره شعراء ، آيه 221 و222 .
2- .سوره غافر ، آيه 28
3- .سوره غافر ، آيه 34
4- .سوره اعراف ، آيه 179 .
5- .غرر الحكم : 7686 .

ص: 91

1 / 10آرزو

امام على عليه السلام :آنكه مغلوب غفلت شود ، دلش مى ميرد . (1)

امام على عليه السلام :انديشه ، روشنى مى آورد و غفلت ، تاريكى . (2)

1 / 10آرزوقرآن«آنها را واگذار تا بخورند و لذت ببرند و آرزو سرگرمشان كند ، كه بزودى خواهند دانست» . (3)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه به دنيا رغبت ورزد و آرزويش در آن دراز گردد ، خداوند دلش را به اندازه رغبتش به آن كور مى كند . (4)

امام كاظم عليه السلام :هر كس سه چيز را بر سه چيز چيره گرداند ، گويى كه به نابودى خرد خويش كمك كرده است : آنكه روشنى انديشه اش را با درازى آرزويش تاريك كند و تازه هاى حكمت اش را با سخنان بيهوده اش نابود كند و نور عبرت اندوزى اش را با خواهشهاى نفسانى خاموش سازد ، گويى هوايش را بر نابودى خردش يارى كرده است و هر كس خرد خويش را نابود كند ، دين و دنيايش تباه خواهد شد . (5)

.


1- .غرر الحكم : 8430 .
2- .تحف العقول : 65 .
3- .سوره حِجْر ، آيه 3 .
4- .تحف العقول : 60 .
5- .الكافى : ج 1 ، ص 17 ، ح 12.

ص: 92

1 / 11تكبّر

1 / 12خود پسندى

1 / 11تكبّرقرآن«بدين گونه خداوند بر هر قلب متكبّر سركشى مُهر زَند». (1)

حديثامام كاظم عليه السلام :كشت در دشت هموار مى رويد و نه در سنگلاخ ؛ همين گونه حكمت در دل فروتن آباد و بارور مى شود ، نه در دل متكبّر سركش . (2)

امام باقر عليه السلام :ذره اى از تكبّر به درون دل كسى راه نيافت ، مگر آنكه به همان اندازه از خردش كم شد؛ اندك باشد يا بسيار . (3)

1 / 12خود پسندىامام على عليه السلام :خود پسندى خرد را تباه مى كند . (4)

امام صادق عليه السلام :هركس از خودش خوشش آمد، هلاك شد و هركس از رأيش خوشش آمد ، هلاك گشت . عيسى بن مريم عليه السلامفرمود : بيماران را مداوا كردم و به اذن خداوند آنها را شفا دادم و نابينا و مبتلا به پيسى را به اذن خدا درمان كردم و با اذن خدا حتى مردگان را هم معالجه و زنده كردم؛ امّا به معالجه احمق

.


1- .سوره غافر : 35 و بنگريد به سوره هاى غافر ، آيه 56 ، بقره ، آيه 17 ، اعراف ، آيه 36 و40 و 76 ، احقاف ، آيه 10 ، جاثيه ، آيه 31 ، منافقون ، آيه 5 .
2- .تحف العقول : 396 و ص 504.
3- .حلية الأولياء : ج 3 ، ص 180.
4- .غرر الحكم : 726 .

ص: 93

1 / 13فريب

1 / 14طمع

پرداختم ، ولى نتوانستم وى را اصلاح كنم . گفته شد : اى روح خدا! احمق كيست؟ فرمود : آنكه از رأيش و خودش خشنود باشد . آنكه همه برتريها را براى خود ، و نه بر خود مى پندارد ، و همه حقوق را براى خود مى داند و مى پندارد هيچ حقّى بر عهده او نيست . اين همان احمقى است كه چاره اى براى درمانش نيست . (1)

1 / 13فريبامام على عليه السلام :تباهى خرد در فريب خوردن از نيرنگهاست . (2)

امام على عليه السلام :فريب شيطان زينت مى دهد و به طمع مى اندازد . (3)

1 / 14طمععيسى عليه السلام :چنين نيست كه عسل در هر حال در خيك سالم بماند؛ همين گونه حكمت در هرحال در دلها آباد نمى شود . مشك تا آن گاه كه پاره يا خشكيده و يا بوى ناك نشده باشد ، مى تواند ظرف عسل باشد؛ همچنانكه دلها تا هنگامى كه شهوتها آنها را پاره و طمع ، آلوده و ماندگارى نعمت ، آنها را سخت نكرده است ، مى توانند ظرفهايى براى حكمت باشند . (4)

پيامبر خدا عليه السلام :طمع ، حكمت را از دلهاى دانايان مى برد . (5)

.


1- .الإختصاص : 221.
2- .غرر الحكم : 6552
3- .غرر الحكم : 6389 .
4- .تحف العقول : 504 .
5- .كنز العمّال : ج 3 ، ص 495 ، ح 7576.

ص: 94

1 / 15خشم

1 / 16سرگرمى

1 / 17خود رأيى

1 / 15خشمامام على عليه السلام :خشم ، خردها را تباه و از درستى دور مى كند . (1)

امام على عليه السلام _ در حكمتهاى منسوب به ايشان _ :اندكى خشم براى آزار جان و خرد بسيار است و دل تنگى ، سينه را تنگ مى كند و نيروى خرد را كاهش مى دهد . (2)

امام صادق عليه السلام :خشم ، دل حكيم را نابود مى كند . و فرمود : هركس مالك خشم خويش نباشد ، مالك خرد خويش نيست . (3)

1 / 16سرگرمىامام على عليه السلام :آنكه سرگرمى اش فراوان شد ، خردش كم گرديد . (4)

امام على عليه السلام :آنكه شيفته بازى و دل باخته سرگرمى و طرب است ، خردورزى نكرده است . (5)

1 / 17خود رأيىامام على عليه السلام :خود رأيى ات تو را مى لغزاند و در مهلكه ها سرنگون مى سازد . (6)

امام على عليه السلام :خردهايتان را متّهم كنيد كه خطا از اعتماد به آنها پديد مى آيد . (7)

.


1- .غرر الحكم : 1356 .
2- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ، ص 281 ، ح 231 .
3- .الكافى : ج 2 ، ص 305 ، ح 13.
4- .غرر الحكم : 8426
5- .غرر الحكم : 7568
6- .غرر الحكم : 1510
7- .غرر الحكم : 2570 .

ص: 95

1 / 18تعصّب

1 / 19مجادله

1 / 18تعصّبقرآن«چون به ايشان گفته شود بياييد به سوى آنچه خدا نازل فرموده و به سوى فرستاده او ، گويند آنچه پدران خود را بر آن يافته ايم ما را بسنده است . آيا هر چند پدران آنها نه چيزى دانند و نه هدايت شده باشند[باز بايد از آنها پيروى كرد؟] .» (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس در دلش ، دانه خردلى از تعصّب باشد ، خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهلى برانگيزد . (2)

امام على عليه السلام :آنكه غرضش باطل باشد ، حقّ را درنيابد؛ هرچند آشكارتر از خورشيد باشد . (3)

1 / 19مجادلهامام على عليه السلام :آنكه مجادله به باطلش فراوان شود ، كورى اش از حقيقت ماندگار شود . (4)

امام على عليه السلام :آنكه مجادله اش فراوان شود ، از اشتباه ايمن نماند . (5)

.


1- .سوره مائده ، آيه 104 .
2- .الكافى : ج 2 ، ص 308 ، ح 3.
3- .غرر الحكم : 9023
4- .غرر الحكم : 8853
5- .غرر الحكم : 8115 .

ص: 96

1 / 20شرابخوارى

1 / 21پرخورى

1 / 20شرابخوارىامام على عليه السلام :خداوند شراب نخوردن را براى نگهدارى خرد واجب كرد . (1)

امام رضا عليه السلام :خداوند شراب را به جهت تباهيهايش و نيز به دليل دگرگونى آن در خردهاى نوشندگانش و وادار كردن آنان به انكار خداى عز و جل و دروغ بستن بر او و پيامبرانش و چيزهاى ديگرى كه از آن پديد مى آيد، همچون فساد و قتل ، حرام كرد . (2)

1 / 21پرخورىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پرخورى مايه دورى از خداوند است كه به سرپيچى كردنها نيرو مى بخشد؛ پس شكمهايتان را پر نكنيد كه نور حكمت در سينه هايتان خاموش مى شود . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دل هنگام پرى شكم ، حكمت را بيرون مى اندازد . (4)

امام على عليه السلام :پرخورى ، حجاب تيزفهمى است . (5)

ر . ك : ص 79 «روزه» / ص 80 «كم خورى» / ص 134 «ميانه روى در خوراك» .

.


1- .نهج البلاغه : حكمت 252 .
2- .عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : ج 2 ، ص 98 ، ح 2.
3- .تاريخ دمشق : ج 19 ، ص 447 ، ح 4546.
4- .تنبيه الخواطر : ج 2 ، ص 119 .
5- .غرر الحكم : 652 .

ص: 97

مسائلى در باره حجابهاى علم و حكمت

مسأله اوّل : قلمرو حجابهاى حكمت

مسائلى در باره حجابهاى علم و حكمتمسأله اوّل : قلمرو حجابهاى حكمتنخستين سؤال در باره حجابهاى دانش و حكمت ، اين است كه قلمرو مانعيت اين موانع تا كجاست ؟ آيا مانع همه انواع شناختهاى حسّى ، عقلى و قلبى اند يا مانعيت آنها مرز خاصى دارد ؟ براى پاسخ بايد موانع را به چند دسته تقسيم كرد : دسته اوّل : موانع و آفات علوم رسمى؛ مانند كم رويى (1) بدفهمى (2) و تن آسايى (3) . اين دسته ، مانع شناختهاى عقلى هستند و كمترين احاديث را به خود اختصاص داده اند . دسته دوم : موانعى كه مانعيّت آنها شامل شناختهاى عقلى و قلبى است؛ مانند عُجب ، تعصّب ، استبداد و ... (4) . اين موانع ، انديشه را از تشخيص درست حقايق عقلى و قلب را از بركات الهامها وارشادهاى غيبى الهى محروم مى سازد . دسته سوم : موانع علم حقيقى و يا نور علم؛ مانند ظلم ، كفر ، اسراف ، فسق و به طور كلى گناه (5) . اين موانع آينه دل را تيره و جان را بيمار مى سازد و آدمى را از دانش حقيقى بى بهره مى كند؛ هر چند داراى مراتب والايى از علوم رسمى باشد . اگر اين بيمارى مزمن گردد ، دل فاسد و انسان از مدار هدايت الهى خارج و در گمراهى ابدى گرفتار مى گردد . قرآن در وصف آنان مى فرمايد : «چنين نيست ، بلكه آنچه كرده اند بر دلهايشان زنگار نهاده است. چنين نيست، آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند» (6) ونيز مى فرمايد : «دلهايى دارند كه با آن در نمى يابند و ديدگانى دارند كه با آنها نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى شوند . آنان همچون چهارپايانند ، بلكه گمراهتر ، آنان همان غافلانند» . (7) اين فصل نشان مى دهد كه قرآن و احاديث اسلامى در مبحث موانع شناخت بر اين دسته تاكيد كرده اند .

.


1- .هركه خجالت كشد ، دانشش اندك شود (الكافي : ج2، ص106، ح3) .
2- .به دست نيامدن دانش ، جز در نتيجه سوء فهم سامع نيست (غرر الحكم : 10559) .
3- .دانش با تن آسايى يافت نشود (غرر الحكم : 10684) .
4- .بنگريد به ابواب : 1 / 12 ، 1 / 13 ، 1 / 18 ، 1 / 17 ، 1 / 15 ، 1 / 21 ، 1 / 20.
5- .بنگريد به ابواب : 1 / 5، 1 / 6 ، 1 / 8 ، 1 / 7 ، 1 / 3.
6- .سوره مطفّفين ، آيه 14 و 15 .
7- .سوره اعراف ، آيه 179 .

ص: 98

مسأله دوم : ريشه موانع نور علم

مسأله دوم : ريشه موانع نور علماشاره كرديم كه ظلم ، كفر ، اسراف و به طور كلى گناه از موانع نور علم اند . نكته مهم اين است كه همه موانع نور علم يك ريشه دارند و آن غلبه هوس است . از اين رو هوس را در صدر موانع معرفت برشمرديم . هوس طوفانى است كه غبارهايى به رنگ انواع ناشايستگيها ايجاد مى كند . اين غبارها آينه دل را تيره و انسان را از نور علم بى بهره مى كند ، و با آنكه مى داند ، گمراه مى شود همانطور كه خداوند عز و جلفرموده است : «آيا آن كس را ديده اى كه هواى نفسش را [همچون ]خداى خود گرفت و خداوند او را با وجود آگاهى اش بيراه گذارد و بر گوش و دل او مُهر نهاد و بر چشمش پرده كشيد ، پس چه كسى پس از خدا او را هدايت مى كند ، آيا پند نمى گيريد؟» . (1) بنابر اين براى مبارزه با موانع نور علم ، قطع ريشه هوس ضرور است .

.


1- .سوره جاثيه ، آيه 23 .

ص: 99

مسأله سوم : مبادى وسوسه

مسأله سوم : مبادى وسوسهنكته مهم ديگر اين است كه موانع نور علم، مبادى دسيسه هاى شيطان نيز به شمار مى رود . اين موانع نه تنها انسان را از معارف حقيقى والهامات ربّانى محروم مى سازد ، بلكه او را در معرض وسوسه هاى شياطين و احساسات و ادراكات دروغين ناشى از آن قرار مى دهد . از اين رو در رواياتى كه ملاحظه شد هوس و كبر هم آفت عقل شناخته شده است وهم دام شيطان (1) . در اين ارتباط در مناجاة الشاكين منسوب به امام زين العابدين عليه السلامآمده است : «بار خدايا به تو شكايت مى برم از دشمنى كه گمراهم مى كند و از شيطانى كه به اغوايم كمر بسته است؛ سينه ام را از وسوسه پر ساخته و اوهام و افكار واهى اش قلبم را احاطه كرده است؛ از هوسهايم پشتيبانى مى كند و دوستى دنيا را در نظرم مى آرايد و ميان من و بندگى تو و نزديكى به تو فاصله مى اندازد» . (2) بنابر اين عامل اصلى سلطه شيطان بر انسان ، هوسهايى است كه با ايجاد موانع معرفت ، راه را براى القائات شيطانى باز مى كند و از اين رو كسانى كه اين موانع را از ميان برده و به گفته قرآن به مرتبه عبوديت خداوند رسيده اند ، شيطان راهى براى وسوسه و القاى ادراكات دروغين در آنها ندارد : «هيچ تسلطى بر بندگانم ندارى (3) » .

.


1- .بنگريد به : بخش چهارم ، موانع و حجابهاى دانش و حكمت ، فصل نخست : هوس و كبر .
2- .الصحيفة السجّادية الجامعة : ص 403 دعاى 183 .
3- .سوره حجر ، آيه 42 .

ص: 100

. .

ص: 101

فصل دوم : آنچه حجاب ها را مى درد

2 / 1قرآن

فصل دومآنچه حجاب ها را مى درد2 / 1قرآنقرآن«اى مردم! براى شما از جانب پروردگارتان ، اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه هاست و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان آمده است .» (1)

ر . ك : بقره : 2 ، 66 ، آل عمران : 138 ، مائده : 46 ، يونس : 6 .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين قرآن ، ريسمان خدا و نور روشن گر و درمانى سودبخش است . (2)

امام على عليه السلام _ در توصيف قرآن _ :خداوند آن را دوايى قرار داد كه با آن دردى و نورى كه با آن ظلمتى نيست . (3)

ر . ك : ص 71 «وحى» .

.


1- .سوره يونس ، آيه 57 و بنگريد به سوره هاى اسراء ، آيه 82 ، فصّلت ، آيه 44 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ، ص 741 ، ح 2040.
3- .نهج البلاغه : خطبه 198 .

ص: 102

2 / 2اندرز

2 / 3تقوا

2 / 2اندرزحديثامام على عليه السلام :با اندرزهاست كه غفلت زدوده مى شود . (1)

امام على عليه السلام :ثمره اندرز ، بيدارى است . (2)

امام على عليه السلام :اندرزها ، صيقل جانها و جلاى دل هايند . (3)

2 / 3تقواقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر تقواى خدا پيشه كنيد ، خداوند براى شما نيروى تشخيص حق از باطل قرار مى دهد» . (4)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا پروا كنيد و به پيامبرش ايمان بياوريد ، تا بهره دوچندان از رحمت خويش به شما ارزانى دارد و براى شما نورى قرار دهد كه در روشنايى آن گام برداريد و شما را بيامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است» . (5)

.


1- .غرر الحكم : 4191
2- .غرر الحكم : 4588
3- .غرر الحكم : 1354 .
4- .سوره انفال ، آيه 29 .
5- .سوره حديد ، آيه 28 و بنگريد به سوره بقره ، آيه 2 .

ص: 103

2 / 4ذكر

حديثامام على عليه السلام :تقواى الهى ، دواى درد قلبهايتان و بينايى كورى دلهايتان و درمان بيمارى پيكرهايتان و صلاح تباهى سينه هايتان و پاك كننده آلودگى جانهايتان و مايه درخشندگى تيرگى چشمهايتان است . (1)

امام على عليه السلام :آنكه نهالهاى تقوا كاشت ، ميوه هاى هدايت چيد . (2)

2 / 4ذكرقرآن«هركس از ذكر خداى رحمان چشم بندد ، شيطانى بر او مى گماريم تا همنشين وى باشد» . (3)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با ذكر خدا دلها زنده مى شود . (4)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جلاى اين دلها ذكر خدا و تلاوت قرآن است . (5)

امام على عليه السلام :آنكه خداى سبحان را ياد كند ، خداوند

.


1- .نهج البلاغه : خطبه 198 .
2- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 279 .
3- .سوره زخرف ، آيه 36 .
4- .تنبيه الخواطر : ج 2 ، ص 120
5- .تنبيه الخواطر : ج 2 ، ص 122 .

ص: 104

2 / 5پناه جستن

دلش را زنده و عقل و خردش را روشن كند . (1)

2 / 5پناه جستنقرآن«بگو پرودگارا به تو پناه مى برم از وسوسه هاى شيطانها و پروردگارا از اينكه آنها نزد من حاضر شوند ، به تو پناه مى برم». (2)

«اگر وسوسه اى از شيطان به تو رسد ، به خدا پناه بر؛ زيرا كه او شنواىِ داناست» . (3)

حديثامام سجاد عليه السلام _ در نفرين بر شيطان _ :خدايا! آنچه را از باطل براى ما آراسته ، به ما بشناسان و هنگامى كه شناساندى ما را از آن حفظ كن و به نيرنگ در برابر نيرنگش ، بينا گردان و آنچه براى آمادگى در برابر وى لازم است به ما الهام كن و ما را از خواب غفلت بر اثر ميل به او ، بيدار فرما و با توفيقت به بهترين وجه ما را بر او يارى برسان . (4)

.


1- .غرر الحكم : 8876 .
2- .سوره ناس ، آيه 1 _ 6 .
3- .سوره اعراف ، آيه 200 .
4- .صحيفه سجّاديه : دعاى 17 .

ص: 105

2 / 6توبه

2 / 7بلا

2 / 6توبهامام على عليه السلام :هركس توبه كرد ره يافت . (1)

امام صادق عليه السلام :دلها زنگارى چون زنگار مس دارند ، پس آنها را با استغفار جلا دهيد . (2)

ر . ك : ص 86 «گناه» .

2 / 7ب_لاقرآن«چون سوار بر كشتى مى شوند ، در حالى كه دين خود را براى او خالص كرده اند ، خدا را فرا مى خوانند . پس چون آنها را رهاند و به خشكى رساند ، در آن هنگام شرك مى ورزند» . (3)

حديثامام عسكرى عليه السلام :خداوند است كه در نيازها و سختيها ، هر آفريده اى به سويش روى مى آورد؛ آن گاه كه از هركس جز او قطع اميد و اسباب و وسايل جز او گسسته مى شود . (4)

.


1- .الكافى : ج 2 ، ص 395 ، ح 1.
2- .عدة الداعى : 249 .
3- .سوره عنكبوت ، آيه 65 و بنگريد به سوره هاى انعام ، آيه 40 و 41 ، اسراء ، آيه 67 ، زمر ، آيه 8 و 49 ، روم ، آيه 33 ، يونس ، آيه 22 و 90 .
4- .التوحيد : ص 231 ، ح 5.

ص: 106

توضيحى درباره داروى حجابهاى دانش و حكمت

1 . غذاى جان و مبدأ الهام

2 . قلمرو تأثير داروهاى معرفت

توضيحى درباره داروىحجابهاى دانش و حكمتدر اين فصل ، قرآن ، موعظه ، تقوا ، ذكر ، استعاذة ، توبة و بلا به عنوان داروهاى شفا بخش بيماريهاى ناشى از وسوسه شيطان و حجابهاى معرفت مطرح گرديدند . در باره چگونگى نقش اين داروها در زدودن موانع شناخت و سالم سازى جان ، توجه به چند نكته لازم است :

1 . غذاى جان و مبدأ الهامنخستين نكته مهم در مورد داروهاى موانع معرفت ، اين است كه آنها افزون بر زدودن حجابهاى معرفت از انديشه و دل ، غذاى جان و مبادى الهام نيز هستند و منافاتى ميان دارو بودن اين امور و مبدأ بودن آنها نسبت به الهامات الهى نيست بلكه كمال آنهاست همانطور كه در داروهاى جسم ، غذا بودن دارو كمال آن است . بنابر اين آنچه به عنوان داروى حجاب معرفت آمده ، مى تواند تحت عنوان مبادى الهام ذكر شود ؛ بخصوص عناوينى مانند : قرآن ، تقوا و ذكر كه نقش آنها در معارف حقيقى با صراحت ذكر شد . دليل اينكه اين امور در اين فصل و به عنوان دارو مطرح شدند نقش آنها در درمان بيماريهاى جان و زدودن موانع معرفت و تصريح به اين نقش در بسيارى از آيات و روايات است .

2 . قلمرو تأثير داروهاى معرفتنكته ديگر درباره داروهاى معرفت اين است كه كدام دسته از موانع

.

ص: 107

3 . چگونگى به كار بردن داروهاى معرفت

معرفت با اين داروها قابل زدودن هستند؟ آيا همه موانع معرفت را مى توان با اين داروها زدود؟ آيا موانع حسّى و موانع علوم رسمى با اين داروها قابل درمان هستند ؟ بالاخره قلمرو تأثير داروهاى معرفت تا كجاست ؟ پاسخ اين است كه اين داروها مربوط به دسته سوم از موانع معرفت _ يعنى موانع نور علم _ هستند؛ هر چند در زدودن برخى از موانع علوم رسمى مؤثّرند .

3 . چگونگى به كار بردن داروهاى معرفتنكته سوم اين كه داروهاى معرفت را چگونه بايد به كار برد و در چه شرايطى اين داروها در زدودن موانع مؤثر هستند ؟ پاسخ اجمالى آن است كه تنها با ايجاد شرايط خاص هر دارو مى توان انتظار تأثير داشت ؛ مثلاً تلاوت قرآن زنگار حجابهاى معرفت را از آينه جان پاك مى كند و دل را آماده بهره گيرى از الهامات الهى مى كند ، ولى با دو شرط اساسى : تدبر كه «قرائتى كه تدبر ندارد خيرى هم ندارد» (1) و ديگرى اجتناب از موانع معرفت؛ اگرچه به طور موقت باشد . اگر كسى قرآن را با تدبّر بخواند ، ولى از ظلم ، تعصب و گناه اجتناب نكند ، قطعا تلاوتش شفا بخش نيست : «خداوند ظالمان را هدايت نمى كند» (2) و «خداوند فاسقان را هدايت نمى كند» (3) . قرآن هدايت است ولى براى كسانى كه موانع هدايت را ، كه همان موانع شناخت است ، از سر راه خود بردارند : «اين كتابى است كه شك در آن روا نيست [كه] راهنماى پرهيزگاران است» (4) و اگر تلاوت كننده شرايط تلاوت را فراهم نسازد ، نه تنها قرآن شفا بخش نيست و حجابها را نمى زدايد ، بلكه بر حجابهاى دل مى افزايد : «و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفابخش و رحمت است فرو مى فرستيم و ستمكاران را جز زيان نيفزايد» (5) اينگونه قاريان نه تنها مشمول رحمت حق نيستند، بلكه مورد لعنت قرآن نيز قرار مى گيرند : «بسى تلاوتگر قرآن است كه قرآن او را لعنت مى كند» (6) . ساير داروهاى معرفت نيز شرايطى دارند كه شرح آن را به فرصتى ديگر موكول مى كنيم .

.


1- .بحار الأنوار : ج92 ص211 ح4.
2- .سوره انعام ، آيه 144 ، سوره قصص ، آيه 5 ، سوره احقاف ، آيه 10 .
3- .سوره منافقون ، آيه 6 .
4- .سوره بقره ، آيه 2 .
5- .سوره اسراء ، آيه 82 .
6- .جامع الاخبار : ص130، ح255.

ص: 108

4 . اصول داروهاى معرفت

5 . حجابهاى غير قابل زوال

4 . اصول داروهاى معرفتخداوند متعال براى درمان حجابهاى معرفت دو گونه دارو در نظام آفرينش قرار داده است : يكى تعاليم پيامبران و ديگرى حوادث تلخ و عبرت انگيز. قرآن كه كاملترين برنامه پيامبران است ، دردمندان معرفت را از طريق موعظه ، تقوا ، ياد خدا ، دعا و استعاذه به درگاه حضرت حق و توبه درمان مى كند . در كنار تعاليم انبياى الهى كه درمان اساسى بيماريهاى جان ، و بويژه بيماريهاى معرفت است ، بلا و حوادث تلخ زندگى داروى مسكّن اين بيماريهاست كه هنگام ضرورت تجويز مى گردد : «و پيامبرى ، به شهرى نفرستاديم مگر آنكه اهل آن را به سختى و ناخوشى دچار كرديم؛ شايد كه زارى و خاكسارى كنند» (1) .

5 . حجابهاى غير قابل زوالموانع و حجابهاى معرفت سه دسته اند . دو دسته آنها با داروهاى معرفت قابل علاج و زوال است و دسته سوم نه .

.


1- .سوره اعراف ، آيه 94 .

ص: 109

الف : حجابهاى رقيقموانع معرفت،كه شرح آن در فصل دوم گذشت و حجابهاى دل، زنگارهاى جان و مانع نور علم اند . در آغاز بيمارى ، حجابهاى معرفت رقيق است و تعاليم پيامبران مى تواند آنها را بزدايد .

ب : حجابهاى ضخيم قابل رفعاگر موانع معرفت علاج نشوند ، بتدريج حجابهاى انديشه و قلب متراكم مى شوند . حجابهاى متراكم تا جايى كه جوهر آينه دل را فاسد نكرده باشند ، قابل علاج اند . براى زدودن اين حجابها بايد از داروى بلا بهره گرفت كه از داروى موعظه قويتر است . زدودن زنگارهاى دل با موعظه مانند پاكسازى آينه با آب است و زدودن زنگارهاى دل با بلا ، صيقل دادن شمشير با آتش است . زنگارهاى ضخيم را جز با آتش نمى توان زدود . از اين رو قرآن در باره فلسفه بلا و مصيبتهاى زندگى مى فرمايد : «وقطعا غير از آن عذاب بزرگتر ، از عذاب اين دنيا [نيز ]به آنان مى چشانيم ، باشد كه بازگردند» (1) . اينجاست كه امام على عليه السلام مى فرمايد: «هرگاه ديدى كه خداى سبحان پى درپى بلا بر تو مى فرستد،پس [بدان ]كه مى خواهد بيدارت كند» (2)

ج : حجابهاى ضخيم غير قابل زوالاگر زنگارها و موانع شناخت بقدرى متراكم شود كه جوهر آينه دل فاسد گردد نه موعظه كه آتش بلا نيز از صيقل دادن جوهر جان ناتوان مى ماند و بيمار غير قابل علاج مى گردد ؛ همچنانكه حضرت على عليه السلام مى فرمايد : «هركس كه خداوند با بلا و تجربه ها به وى سود نرساند ، از هيچ پندى سود نمى برد» (3) ، «چگونه كسى كه فرياد را نشنيده ، صداى آهسته را بشنود؟» (4) از علامت هاى بيمارى غير قابل علاج معرفت ، تعصّب شديد در عقايد باطل است به گونه اى كه حاضر نيست حق را بپذيرد. قرآن حال آنان را چنين توصيف مى كند : «خدا با وجود علم او را بيراه گذارد» (5) . در اين صورت حتى اعجاز پيامبران براى او سودمند نيست . از همين رو حضرت عيسى عليه السلام كه هر نوع بيمارى را درمان كرده مى فرمايد :

.


1- .سوره سجده ، آيه 21 .
2- .غرر الحكم : 4046.
3- .نهج البلاغه : خطبه 176 .
4- .نهج البلاغه : خطبه 4 ، الإرشاد : ج 1 ، ص 253 .
5- .سوره جاثيه ، آيه 23 .

ص: 110

«به مداواى احمق همت گماردم اما نتوانستم او را اصلاح كنم . گفته شد : اى روح خدا ، احمق كيست ؟ فرمود : خودبين و خود رأى ، آنكه همه فضل ها را از آنِ خود مى داند . و حق و وظيفه اى بر خويش نمى بيند ، اين نادانى است كه راهى براى مداوايش نيست» (1) .

افرادى كه به اين حجابهاى غير قابل علاج مبتلا مى شوند گاه تا لحظه مرگ نيز از خواب غفلت بيدار نمى گردند. ابوجهل را مى توان از اينان شمرد و از اين رو پيامبر در پايان جنگ بدر و در كنار جنازه ابوجهل فرمود : «ابوجهل بيش از فرعون با خداوند دشمنى دارد . زيرا فرعون آنگاه كه يقين به هلاكت پيدا كرد ، به يگانگى خداوند اعتراف كرد ولى ابوجهل هنگام يقين به هلاكتش ، لات و عزّى را خواند .» (2) اين گمراهان تنها پس از مرگ بيدار مى شوند و به فرموده امام على عليه السلام: «مردم در خوابند ، آنگاه كه مردند ، بيدار مى شوند.» (3)

.


1- .ص 92 ح 165 .
2- .أمالى الطوسى : ص 310 ، ح 926 .
3- .خصائص الأئمة : 112 .

ص: 111

. .

ص: 112

بخش پنجم : تعلّم

اشاره

بخش پنجم : تعلّمفصل اوّل : وجوب تعلّمفصل دوم : فضيلت تعلّمفصل سوم : آداب تعلّمفصل چهارم : آداب پرسيدنفصل پنجم : احكام تعلّم

.

ص: 113

فصل اوّل : وجوب تعلّم

1 / 1وجوب تعلّم بر هر مسلمان

1 / 2وجوب تعلّم در هر حال

فصل اوّلوجوب تعلّم1 / 1وجوب تعلّم بر هر مسلمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جستجوى دانش بر هر زن و مرد مسلمانى واجب است . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر هر خردمند انديشمندى از امّتم ، چهارچيز لازم است . گفته شد : اى پيامبر خدا! آنها چيستند؟ فرمود : گوش دادن به دانش و حفظ و انتشار و عمل كردن به آن . (2)

1 / 2وجوب تعلّم در هر حالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را بجوييد؛ هرچند در چين باشد . (3)

امام صادق عليه السلام :دانش را بجوييد هرچند در ژرفاى دريا فرو رويد و خونتان بريزد . (4)

.


1- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 107 .
2- .تحف العقول : 57 .
3- .شعب الإيمان : ج 2 ، ص 254 ، ح 1663.
4- .أعلام الدين : 303 .

ص: 114

1 / 3واجب تر از طلب مال

امام صادق عليه السلام :جستجوى دانش در هر حال واجب است . (1)

1 / 3واجب تر از طلب مالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سليمان ميان پادشاهى و مال و دانش مخيّر شد ، پس دانش را برگزيد و با اين انتخابش ، دانش و مال و پادشاهى به او بخشيده شد . (2)

امام على عليه السلام :اى مردم! بدانيد كه كمال دين جستجوى دانش و عمل به آن است و بى گمان جستجوى دانش از جستجوى مال بر شما واجب تر است؛ چون مال ميان شما قسمت و تضمين شده است و آن را خداى دادگر ميان شما قسمت و ضمانت كرده است و به آن وفا مى كند . ولى دانش در گنجينه اى دور از چشم شما و نزد اهلش نهاده شده است و به جستجوى آن فرمان يافته ايد؛ پس آن را بجوييد و بدانيد كه فراوانى مال مايه تباهى دين و سختى دل است و حال آنكه فراوانى دانش ، صلاح دين و وسيله رسيدن به بهشت است . بخشش، مال را كاهش مى دهد و دانش ، با بخشش افزايش مى يابد . بخشش دانش ، انتشار آن در ميان حافظان و ناقلان آن است . (3)

ر . ك : ص 35 «بهتر از مال» .

.


1- .بصائر الدرجات : ص 2 ، ح 2.
2- .نثر الدرّ : ج 1 ، ص 175 .
3- .تحف العقول : 199 .

ص: 115

1 / 4هشدار از ترك تعلّم

1 / 4هشدار از ترك تعلّمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يا دانشمند باش يا دانشجو يا شنونده و يا دوستدار و پنجمى مباش كه هلاك مى گردى . (1)

امام صادق عليه السلام :دوست ندارم كه جوانان شما را جز در اين دو حالت ببينم : يا دانشمند يا دانشجو كه سوگند به آنكه محمّد صلى الله عليه و آله را به حقّ برانگيخت اگر چنين نكند ، كوتاهى كرده است و اگر كوتاهى كند ، تباه گرداند و اگر تباه گرداند ، گناه كند و اگر گناه كند ، در آتش ساكن شود . (2)

امام صادق عليه السلام :سزا نباشد آنكه دانشمند نيست ، خوشبخت شمرده شود و آنكه مهربان نيست ، ستوده به شمار آيد . (3)

.


1- .حلية الأولياء : ج 7 ، ص 237.
2- .أمالى الطوسى : ص 303 ، ح 604.
3- .تحف العقول : 364 .

ص: 116

. .

ص: 117

فصل دوم : فضيلت تعلّم

2 / 1تأكيد بر جستجوى دانش

2 / 2فضيلت جوياى دانش

فصل دومفضيلت تعلّم2 / 1تأكيد بر جستجوى دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را فراگيريد كه فرا گرفتنش، حسنه است. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را بجوييد كه آن رشته ميان شما و خداوند عز و جل است . (2)

امام على عليه السلام :رهسپار در جستجوى دانش ، مانند مجاهد در راه خداست . (3)

امام على عليه السلام :اى مردم! بدانيد كه كمال دين جستجوى دانش و عمل به آن است . (4)

2 / 2فضيلت جوياى دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوياى دانش ميان نادانان ، همچون زنده در ميان مردگان است . (5)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در حال جستجوى دانش مرگش در رسد ، در حالى خدا را ملاقات مى كند كه ميان او و پيامبران جز

.


1- .الخصال : ص 522 ، ح 12.
2- .أمالى المفيد : ص 29 ، ح 1.
3- .روضة الواعظين : 15 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 30 ، ح 4.
5- .أمالى الطوسى : ص 577 ، ح 1191.

ص: 118

2 / 3برترى دانش جويى بر عبادت

درجه پيامبرى فاصله اى نباشد . (1)

امام على عليه السلام:دانشجو، سربلندى دنيا ورستگارى آخرت دارد. (2)

ابن مسعود :هرگاه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جويندگان دانش را مى ديد، مى فرمود : آفرينتان باد اى چشمه هاى حكمت و چراغهاى تاريكى و ژنده پوشان بُرنادل و گلهاى خوشبوى هر قبيله . (3)

امام باقر عليه السلام :بى گمان همه جنبندگان زمين _ حتى ماهيان دريا _ بر جوياى دانش درود مى فرستند . (4)

ر . ك : ص 121 «بهره هاى جستجوى دانش».

2 / 3برترى دانش جويى بر عبادتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه در پى بابى از دانش بيرون مى رود ، تا با آن باطلى را به حقّ يا گمراهى را به هدايت برگرداند ، كردارش همچون چهل سال عبادت عابد است . (5)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخنى از سخنان حكمت كه مرد مؤمن مى شنود _ و به آن عمل كند يا آن را بياموزد _ بهتر از عبادت يك سال است . (6)

امام على عليه السلام :جستجوى دانش ، برتر از عبادت است . خداوند عز و جل فرموده است : «از ميان بندگان خداوند ، تنها دانايان از خدا بيم دارند» (7) . (8)

ر . ك : ص 182 «برترى دانشمند بر عابد» .

.


1- .المعجم الأوسط : ج 9 ، ص 174 ، ح 9454.
2- .غرر الحكم : 7349 .
3- .كنز العمّال : ج 10 ، ص 260 ، ص 29381.
4- .بصائر الدرجات : ص 4 ، ح 4.
5- .أمالى الطوسى : ص 618 ، ح 1275.
6- .الزهد لابن المبارك : ص 487 ، ح 1386.
7- .سوره فاطر ، آيه 28 .
8- .بحار الأنوار : ج 69 ، ص 80 ، ح 29.

ص: 119

نكته هايى در باره برترى دانش بر عبادت

1 . كدام علم و كدام عبادت ؟

نكته هايى در بارهبرترى دانش بر عبادت1 . كدام علم و كدام عبادت ؟در فصل پنجم مى آيد كه تعلّم داراى احكام پنجگانه واجب ، مستحب ، مباح ، مكروه و حرام است و در اين صورت با عبادتهاى واجب و مستحب تزاحم پيدا مى كند . پس نخستين مسأله در مقام ترجيح علم بر عبادت اين است كه كدام علم بر كدام عبادت رجحان دارد ؟ تأمل در احاديثى كه علم را بر عبادت ترجيح مى دهند ، نشان مى دهد كه منظور ترجيح تعلّم واجب و يا مستحب بر عبادتهاى مستحب است . البته برترى تعلّم واجب بر عبادت مستحب قابل مقايسه با برترى تعلم مستحب بر عبادت مستحب نيست و شايد احاديثى كه فضايل شگفت انگيزى را در تبيين فضيلت علم بر عبادت مطرح كرده اند ، ناظر به اين صورت از تزاحم مى باشد . وجه ديگر در ترجيح علم بر عبادت اين است كه علم به خودى خود و بدون در نظر گرفتن احكام پنجگانه فقهى؛ يعنى ذاتا بر عبادت مقدم است و اين تقدم، علل مختلفى دارد ، مانند اينكه عبادت بدون علم ممكن نيست .

.

ص: 120

2 . نقش سازنده عبادت در كنار علم

2 . نقش سازنده عبادت در كنار علمدر فصلهاى گذشته به نقش سازنده و بنيادى عبادات در پيدايش نور علم والهامات قلبى و همچنين دوام آن اشاره شد . (1) از اين رو مقصود احاديثى كه علم را بر عبادت ترجيح مى دهند ، تضعيف و يا انكار نقش سازنده عبادت در كنار علم نيست ، بلكه تأكيد بر توأم ساختن عبادت با علم و تحذير از عبادت جاهلانه است و در بخش هفتم خواهد آمد كه عبادت بدون علم نه تنها ارزشى ندارد، بلكه خطر آفرين است . بنابر اين احاديث اين فصل نمى توانند بهانه اى براى ترك عبادات _ حتى عبادتهاى مستحب _ گردند .

.


1- .بنگريد به : ص 36 ، عمل و : ص 78 ، نماز و : ص 79، روزه و : ص 38 ح 50 .

ص: 121

2 / 4بهره هاى جستجوى دانش

2 / 4بهره هاى جستجوى دانشالف : محبّت خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند جوياى دانش را دوست مى دارد و نيز فرشتگان و پيامبران او. (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جوياى دانش در سايه عنايت خداوند است . (2)

ر . ك : ص 177 «دوستان خدا» .

ب : بزرگداشت فرشتگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس به جستجوى دانش برخيزد ، فرشتگان بر وى سايه اندازند و در معيشتش بركت حاصل مى شود و از روزى او كم نمى گردد . (3)

امام باقر عليه السلام :هيچ بنده اى صبح يا شب در جستجوى دانش نمى رود ، مگر آنكه غريق رحمت گردد و فرشتگان ندايش دهند : آفرين به زاير خدا ، و از همان راه به بهشت درآيد . (4)

ج : به عهده گرفتن روزىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه دانش مى جويد ، خداوند روزيش را به عهده مى گيرد . (5)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه در دين خدا تفقّه كند ، خداوند همّ و

.


1- .جامع الأخبار : ص 110 ، ح 195.
2- .عوالى اللئالى : ج 1 ، ص 292 ، ح 167 .
3- .آداب تعليم وتعلّم : 51 .
4- .ثواب الأعمال : ص 160 ، ح 2.
5- .تاريخ بغداد : ج 3 ، ص 180.

ص: 122

غمش را كفايت مى كند و از جايى كه به فكرش نمى رسد روزيش دهد . (1)

د : آمرزش خواهى همه چيزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس كه در آسمان و زمين است _ حتى ماهيان دريا _ براى جوياى دانش آمرزش مى طلبند . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آسمانها و زمين و فرشتگان و شب و روز براى سه كس آمرزش مى طلبند : دانشمندان و دانشجويان و سخاوتمندان. (3)

ه : آمرزش گناهانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى در پيجويى دانش ، نعلين و كفش به پا و جامه بر تن نكرد ، جز آنكه خداوند گناهانش را در درگاه خانه اش آمرزيد . (4)

امام على عليه السلام :بسى مؤمن كه در جستجوى دانش از خانه اش بيرون شد و جز آمرزيده بازنگشت . (5)

و : هموارى راه بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس راهى را در جستجوى دانش بپيمايد ، خداوند راهى به سوى بهشت برايش بگشايد . (6)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرچيز راهى دارد و راه بهشت ، دانش است . (7)

.


1- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 45.
2- .الكافى : ج 1 ، ص 34 ، ح 1.
3- .إرشاد القلوب : 196 .
4- .المعجم الأوسط : ج 6 ، ص 37 ، ح 5722.
5- .روضة الواعظين : 15.
6- .الكافى : ج 1 ، ص 34 ، ح 1.
7- .الفردوس : ج 3 ، ص 329 ، ح 4989.

ص: 123

فصل سوم : آداب تعلّم

الف : آنچه شايسته است

3 / 1اخلاص

فصل سومآداب تعلّمالف : آنچه شايسته است3 / 1اخلاصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را نجوييد تا بدان به دانشمندان فخر بفروشيد يا با نادانان به جدل برخيزيد و يا مردم را به سوى خود بگردانيد كه هركس چنين كند ، در آتش است وليكن دانش را براى خدا و سراى آخرت فراگيريد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى عليّ! از ويژگيهاى مؤمن آن است كه حقيقت را از دشمنش مى پذيرد و فرا نمى گيرد جز براى آنكه بداند و نمى داند جز براى آنكه عمل كند . (2)

امام صادق عليه السلام :هركس براى خدا دانش آموزد و بدان عمل كند و به ديگران ياد دهد ، در ملكوت آسمانها به بزرگى ياد شود و گفته شود : براى خدا فراگرفت و براى خدا عمل كرد و براى

.


1- .تنبيه الخواطر : ج 2 ، ص 215 .
2- .التمحيص : ص 75 ، ح 171 .

ص: 124

3 / 2انتخاب آموزگار شايسته

خدا آموخت . (1)

ر . ك : ص 76 «اخلاص» / ص 135 «آموختن براى غير خدا» / ص 167 «اخلاص» / ص 201 «خودنمايى» .

3 / 2انتخاب آموزگار شايستهحديثزيد شحّام :از امام باقر عليه السلام درباره گفته خداى عز و جل : «انسان بايد به خوراكش نيك بنگرد» ، (2) پرسيدم كه معناى خوراك چيست ؟ فرمود : يعنى دانشى كه فرا مى گيرد ، (بنگرد كه) از چه كسى فرا مى گيرد . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين دانش ، دين است ، پس نيك بنگريد كه از چه كسى دين خود را مى گيريد . (4)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزد هر مدّعى دعوت گرى كه شما را از يقين به شكّ و از اخلاص به ريا و از فروتنى به تكبّر و از نصيحت به دشمنى و از زهد به رغبت مى خواند ، منشينيد و به دانشمندى كه شما را از كبر به فروتنى و از ريا به اخلاص و از شكّ به يقين و از رغبت به زهد و از دشمنى به نصيحت فرا مى خواند ، نزديك شويد . (5)

ر . ك : ص 130 «بيان» .

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 35 ، ح 6.
2- .سوره عبس ، آيه 24 .
3- .الكافى : ج 1 ، ص 49 ، ح 8 .
4- .الجامع الصغير : ج 1 ، ص 384 ، ح 2511.
5- .عدة الداعى : 69 .

ص: 125

3 / 3رعايت اولويت ها

3 / 4فارغ ساختن

3 / 3رعايت اولويت هاابن عباس :باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله! از شگفتيهاى دانش به من بياموز . حضرت فرمود : با اساس دانش چه كرده اى كه از شگفتيهايش مى پرسى؟ مرد گفت : اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! اساس دانش چيست؟ فرمود : شناخت خدا آنچنان كه بايد . باديه نشين گفت : شناخت خدا آنچنان كه حقِّ شناخت اوست ، چگونه است؟ فرمود : او را بى مانند و شبيه و همتا بدانى و اينكه يكتا ، يگانه ، پيدا ، نهان ، نخست و پايان است . نه همتايى دارد و نه همانندى ، پس اين حقِّ شناخت اوست . (1)

امام على عليه السلام :در سفارش به پسرش امام حسن عليه السلام_ : . . . در آموزش تو ، به ياددادن كتاب خداى عز و جل و تأويل آن و دستورهاى اسلام و احكام آن و حلال و حرامش ، آغاز مى كنم و آن را برايت فروگذار نكرده تا به چيز ديگرى پردازم . (2)

ر . ك : ص 147 «از هر دانشى نيكوترينش» .

3 / 4فارغ ساختنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :_ در سفارش خضر به موسى عليه السلامآمده است _: اى موسى! اگر دانش مى خواهى ، خود را براى آن فارغ ساز كه دانش از آنِ كسى است كه خود را برايش فارغ سازد . (3)

.


1- .توحيد : ص 284 ، ح 5 .
2- .نهج البلاغه : نامه 31 .
3- .المعجم الأوسط : ج 7 ، ص 79 ، ح 6908.

ص: 126

3 / 5آموختن شفاهى

3 / 6خوب گوش دادن

3 / 7نگارش

امام سجاد عليه السلام _ در رساله حقوق _ :و امّا حقّ پيشواى علمى تو آن است كه . . . در آنچه از دانش كه به او نيازمندى ، او را بر خودت يارى دهى؛ بدينگونه كه با ترك لذتها و كاستن شهوتها، خردت را براى آن فارغ و فهمت را حاضر و دلت را پاك و ديده ات را روشن سازى . (1)

3 / 5آموختن شفاهىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش را از دهان مردان فرا بگيريد . (2)

3 / 6خوب گوش دادنامام على عليه السلام :هنگامى كه نزد دانشمندى مى نشينى ، براى شنيدن حريصتر از گفتن باش و خوب گوش دادن را مانند خوب گفتن ياد بگير و سخن كسى را قطع مكن . (3)

امام على عليه السلام :آنكه خوب گوش دهد ، زود بهره برد . (4)

3 / 7نگارشعمرو بن العاص :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : دانش را در بند كنيد . عرض كردم : دربند كردن آن چگونه است؟ فرمود : نگارش

.


1- .تحف العقول : 260 .
2- .عوالى اللئالى : ج 4 ، ص 78 ، ح 67 .
3- .المحاسن : ج 1 ، ص 364 ، ح 787.
4- .غرر الحكم : 9243 .

ص: 127

3 / 8پرسيدن

آن . (1)

امام صادق عليه السلام _ به مفضّل بن عمر _ :بنويس و دانشت را در ميان برادرانت پراكنده ساز و هنگام مرگ ، كتابهايت را براى پسرانت به ارث بگذار ، كه روزگارى آشفته بر مردم مى آيد كه در آن جز به كتابهايشان انس نگيرند . (2)

3 / 8پرسيدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش ، گنجينه و كليد آن پرسش است . پس خدا رحمتتان كند بپرسيد كه به چهاركس پاداش داده مى شود : پرسشگر و گوينده و شنونده و دوستدار آنها . (3)

امام سجاد عليه السلام :از پرسيدن درباره نادانسته ها كوتاهى مكن؛ هرچند به دانش نامور شده باشى . (4)

امام باقر عليه السلام _ در پاسخ به پرسشهاى ابو اسحاق ليثى _ :بپرس و خوددارى مكن و شرم مدار كه اين دانش را نه متكبّر و نه كمرو فرا نمى گيرند . (5)

يونس بن عبدالرحمان از برخى يارانش :از امام رضا عليه السلامپرسيده شد : آيا مردم مى توانند پرسيدن از چيزى را كه بدان نياز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . (6)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ، ص 188 ، ح 362 .
2- .الكافى : ج 1 ، ص 52 ، ح 11.
3- .تحف العقول : 41 .
4- .نزهة الناظر : ص 92 ، ح 17 .
5- .علل الشرائع : ص 606 ، ح 81.
6- .الكافى : ج 1 ، ص 30 ، ح 3 .

ص: 128

3 / 9تفكّر

3 / 10شناخت آرا

3 / 11پذيرش حق از آورنده آن

3 / 9تفكّرامام على عليه السلام :هركس در آنچه فراگرفته نيك بينديشد ، دانشش را استوار كرده است و آنچه را نفهميده بفهمد . (1)

امام على عليه السلام :هان! بدانيد دانشى كه در آن انديشيدن نباشد ، خيرى ندارد . (2)

3 / 10شناخت آراامام على عليه السلام :هان! خردمند كسى است كه با انديشه اى درست و نگاهى دورانديش ، از آراى گوناگون استقبال كند . (3)

ايّوب عليه السلام :انسان خطاى آموزگارش را نشناسد ، تا آنكه اختلاف [و ديگر نظرات] را بشناسد . (4)

3 / 11پذيرش حقّ از آورنده آنقرآن«پس بشارت بده بندگانم را كه به سخن گوش فرا مى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند ، آنان اند كه خدا راهنمايى اشان كرده است و هم ايشان خردمندان اند .» (5)

.


1- .غرر الحكم : 8917 .
2- .الكافى : ج 1 ، ص 36 ، ح 3.
3- .غرر الحكم : 2778 .
4- .عيون الأخبار لابن قتيبة : ج 2 ، ص 127 .
5- .سوره زمر ، آيه 17 و 18 .

ص: 129

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو چيز شگفت است : سخنى حكيمانه از ابله ، پس آن را بپذيريد و سخنى ابلهانه از حكيم ، پس آن را بر او ببخشاييد كه هيچ بردبارى بى لغزش و هيچ حكيمى بى تجربه نيست. (1)

امام صادق عليه السلام :حكمت گمشده مؤمن است ، پس هريك از شما گمشده اش را در هر جا يافت ، آن را برگيرد . (2)

امام على عليه السلام :حكمت را از هركس كه آن را برايت آورد بگير و به آنچه مى گويد بنگر و نه آنكه مى گويد . (3)

امام سجاد عليه السلام :از اين كه مرواريد گران بها را از ميان زباله دانى پست برگيرى ، دريغ مكن كه پدرم برايم روايت كرد و فرمود : از اميرمؤمنان عليه السلامشنيدم كه مى فرمود : سخن حكيمانه در پى جايگاه اصلى اش آن قدر در سينه منافق بالا و پايين مى رود ، تا آن را بر زبان آورد و مؤمن بشنود كه وى اهل آن و بدان سزاوارتر است ، پس آن را بربايد . (4)

عيسى عليه السلام :حقّ را از اهل باطل بگيريد و باطل را از اهل حقّ مگيريد . نقّاد سخن باشيد كه بسى گمراهى با آيه اى از كتاب خدا زينت داده مى شود؛ همان گونه كه درهم مسين را با نقره اندود مى كنند . به ظاهر يكى مى نمايند ، ولى بينايان آن را مى آزمايند و تشخيص مى دهند . (5)

.


1- .أمالى الطوسى : ص 589 ، ح 1221.
2- .الكافى : ج 8 ، ص 167 ، ح 186.
3- .غرر الحكم : 5048 .
4- .أمالى الطوسى : ص 625 ، ح 1291.
5- .المحاسن : ج 1 ، ص 359 ، ح 769.

ص: 130

امام كاظم عليه السلام :اى هشام! مسيح به حواريّون خود فرمود : . . . اگر چراغى را كه با قير مى سوزد در شبى تاريك بيابيد ، از پرتو آن روشنى مى گيريد و بوى بدش ، مانع استفاده شما نمى شود؛ همين گونه سزاست كه حكمت را از هركس كه پيش او يافتيد ، بگيريد و بى علاقگى او مانع شما نشود . (1)

بيان:در احاديث اين بخش بر پذيرش حق و فراگيرى حكمت و علم از هر كس _ حتى مشركان _ تأكيد شده است؛ در حالى كه در احاديث سابق در فصل «انتخاب آموزگار شايسته» براى معلّم شرطهايى بيان شده بود . در جمع ميان اين احاديث بايد گفت پذيرفتن حق از هر كس ، منافاتى با انتخاب معلّم صالح ندارد؛ زيرا پذيرش حق ، شرط ندارد امّا انتخاب معلّم رسمى داراى شرط است . زيرا روحيه معلّم و اخلاقش در تربيت وپرورش متعلّم نقش اساسى دارد . از اين رو معلّم بايد داراى اخلاق نيكو باشد؛ چون آموزش با پرورش همراه است . افزون بر اينكه اگر معلّم ناصالح بوده و به علم خود عامل نباشد ، ممكن است در لابلاى مطالب صحيح ، مطالب نادرست را نيز القا كند ومتعلّم متوجه آن نشود و يا حتى آنگاه كه مطلب درستى را كه خود بدان عامل نيست بيان مى كند ، اين حالت به متعلّم نيز سرايت كند ؛ در حالى كه اين آفات در تعلّم موردى و پذيرش حقّ از فرد ناصالحى كه معلّم رسمى انسان نيست، وجود ندارد .

.


1- .تحف العقول : 392 و ص 508 .

ص: 131

3 / 12حرص

3 / 13استمرار

3 / 14شكيبايى

3 / 12حرصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حسادت و تملّق روا نيست ، جز در جستجوى دانش . (1)

امام على عليه السلام :هركس شيفته دانش گردد ، به خويشتن نيكى كرده است . (2)

3 / 13استمرارامام على عليه السلام :دانش را به دست نياورد ، مگر كسى كه درس خود را ادامه دهد . (3)

امام على عليه السلام :هركس بسيار به درس و مباحثه علم بپردازد ، آنچه را فرا گرفته از ياد نبرد و آنچه را ندانسته فرا گيرد (4)

ر . ك : ص 194 «بسنده نكردن به آنچه مى داند» / ص 195 «يارى جستن از خدا براى افزايش دانش».

3 / 14شكيبايىقرآن«موسى به او [خضر] گفت : آيا به دنبال تو بيايم تا آنكه از بينشى كه آموخته شده اى براى رشدم به من

.


1- .تاريخ بغداد : ج 13 ، ص 275 ، ح 7.
2- .غرر الحكم : 8277 .
3- .غرر الحكم : 10758
4- .غرر الحكم : 8916 .

ص: 132

بياموزى؟ گفت : تو هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى . و چگونه مى توانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى ، صبر كنى؟ گفت : ان شاء اللّه مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد . گفت : اگر به دنبال من مى آيى از چيزى سؤال مكن تا خود از آن با تو سخن آغاز گويم . پس رهسپار گرديدند تا وقتى كه سوار كشتى شدند . وى آن را سوراخ كرد . [موسى ]گفت: آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى؟ واقعا كار ناروايى كردى! گفت : آيا نگفتم كه تو هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى؟ [موسى] گفت : به سبب آنچه فراموش كردم مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير . پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند . [ خضر ] او را كُشت . موسى به او گفت : آيا شخص بى گناهى را بدون اين كه كسى را به قتل رسانده باشد كُشتى؟ واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى! گفت : آيا به تو نگفتم كه هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى؟ [موسى ]گفت : اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن و از جانب من قطعا معذور خواهى بود». (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه ساعتى بر خوارى فراگرفتن

.


1- .سوره كهف ، آيه 66 _ 76 .

ص: 133

3 / 15پرهيزگارى

3 / 16فروتنى در برابر آموزگار

شكيبايى نورزد ، همواره در خوارى نادانى باقى بماند . (1)

امام على عليه السلام :بر دانشجوست كه نفسش را به جستجوى دانش عادت دهد و از فرا گرفتن آن ملول نگردد و آنچه را فرا گرفته بسيار نشمارد . (2)

3 / 15پرهيزگارىامام على عليه السلام :دانش جز به پرهيزگارى پاكيزه نگردد . (3)

از سفارشهاى خضر به موسى عليه السلام :بر دلت جامه پرهيزگارى بپوشان تا به دانش برسى . (4)

3 / 16فروتنى در برابر آموزگارامام على عليه السلام :كسى كه تكبّر مى ورزد ، چيزى فرا نمى گيرد . (5)

امام صادق عليه السلام :در برابر آنكه از او دانش مى جوييد ، فروتنى كنيد و از دانشمندان متكبّر مباشيد كه باطل شما ، حقّتان را ببرد . (6)

ر . ك : ص 168 «فروتنى براى شاگرد» / ص 204 «فروتنى در برابر وى» .

.


1- .عوالى اللئالى : ج 1 ، ص 285 ، ح 135 .
2- .غرر الحكم : 6197
3- .. غرر الحكم : 10689 .
4- .المعجم الأوسط : ج 7 ، ص 79 ، ح 6908.
5- .غرر الحكم : 10586 .
6- .الكافى : ج 1 ، ص 36 ، ح 1.

ص: 134

3 / 17ميانه روى در خوراك

3 / 18سحرخيزى

3 / 19غنيمت شمردن فرصت در خردسالى و جوانى

3 / 17ميانه روى در خوراكپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى گويد : پنج چيز را در پنج چيز نهادم و حال آنكه مردم آن را در پنج چيز ديگر مى جويند ، پس آن را نمى يابند . دانش را در گرسنگى و كوشش نهادم و مردم آن را در پرخورى و راحت طلبى مى جويند و نمى يابند . . . (1)

ر . ك : ص 79 «روزه» / ص 80 «كم خورى» / ص 96 «پرخورى» .

3 / 18سحرخيزىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بامدادان به جستجوى دانش برخيزيد كه سحرخيزى مايه بركت و كاميابى است . (2)

3 / 19غنيمت شمردن فرصت در خردسالى و جوانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در خردسالى دانش آموزد ، مانند نقش بر سنگ است و كسى كه در بزرگسالى دانش آموزد ، مانند كسى است كه بر آب مى نگارد . (3)

امام على عليه السلام :آنكه در خردسالى نياموزد ، در بزرگسالى پيش نيفتد . (4)

امام على عليه السلام :آنكه در خردسالى بپرسد ، در بزرگسالى پاسخ دهد . (5)

.


1- .عوالى اللئالى : ج 4 ، ص 61 ، ح 11 .
2- .تاريخ بغداد : ج 13 ، ص 270.
3- .الفردوس : ج 4 ، ص 135 ، ح 6420.
4- .غرر الحكم : 8937
5- .غرر الحكم : 8273 .

ص: 135

ب : آنچه شايسته نيست

3 / 20آموختن براى غيرخدا

ب : آنچه شايسته نيست3 / 20آموختن براى غيرخداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس دانش را براى ريا و خودنمايى و به دست آوردن دنيا فرا گيرد ، خداوند بركتش را از وى بر مى دارد و روزى را بر او تنگ مى كند و او را به خودش وا مى گذارد و هركس را خدا به خودش واگذارد ، هلاكتش حتمى است . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در سفارش به ابوذر _ :اى ابوذر! . . . هركس دانش را بطلبد تا بدان مردم را متوجه خود كند ، بوى بهشت را نيابد . اى ابوذر! هركس دانش را بطلبد تا بدان به مردم نيرنگ بزند ، بوى بهشت را نيابد . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس دانش را براى غير خدا فراگيرد يا با آن غير خدا را اراده كند ، جايگاهش را در آتش تدارك كند . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس دانش را از اهلش فرا گيرد و به دانش خود عمل كند ، نجات يابد و هركس با آن دنيا را بطلبد ، همان بهره اوست . (4)

ر . ك : ص 76 «اخلاص» / ص 123 «اخلاص» / ص 167 «اخلاص» / ص 201 «خودنمايى» .

.


1- .مكارم الأخلاق : ج 2 ، ص 348
2- .مكارم الأخلاق : ص 364 ، ح 2661.
3- .سنن الترمذى : ج 5 ، ص 33 ، ح 2655.
4- .الكافى : ج 1 ، ص 46 ، ح 1.

ص: 136

3 / 21خجالت كشيدن

3 / 22پراكندگى در مجلس

3 / 21خجالت كشيدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سالمند از اينكه نزد جوان بنشيند و از او دانش آموزد ، خجالت نكشد . (1)

امام على عليه السلام :چند زن نزد يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آلهآمدند و به گفتگو نشستند . همسر پيامبر به حضرت صلى الله عليه و آلهگفت : اى پيامبر خدا ! اين زنان آمده اند تا از تو چيزى را بپرسند كه از گفتنش خجالت مى كشند . حضرت فرمود : هرچه مى خواهند بپرسند كه خداوند از حقّ خجالت نمى كشد . (2)

3 / 22پراكندگى در مجلسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هنگامى كه نزد آموزگار يا در مجلسهاى دانش نشستيد ، نزديك هم شويد و برخى پشت برخى ديگر بنشيند . مانند دوران جاهليت پراكنده منشينيد . (3)

.


1- .الفردوس : ج 5 ، ص 144 ، ح 7765.
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ، ص 115 .
3- .الفردوس : ج 1 ، ص 271 ، ح 1053 .

ص: 137

فصل چهارم : آداب پرسيدن

الف : آنچه سزاوار است

4 / 1خردورزى

4 / 2پرسيدن براى دانستن

فصل چهارمآداب پرسيدنالف : آنچه سزاوار است4 / 1خردورزىامام على عليه السلام :اى مردم! هرگاه كسى مى پرسد بينديشد و هرگاه پرسيده شد درنگ كند . به خدا سوگند كه به دليل سستى بسيارى از پرسيده شدگان و سكوت بسيارى از پرسندگان شما ، بلا و حقايق امور بر شما نازل شده است . (1)

4 / 2پرسيدن براى دانستنامام على عليه السلام _ به پرسشگرى كه از حضرت مشكلى پرسيده بود _ :براى فهميدن و نه درمانده كردن بپرس كه نادان دانشجو مانند دانشمند است و دانشمند بى انصاف مانند نادان آزاردهنده است . (2)

امام على عليه السلام _ در توصيف مؤمن _ :ساكت مى گردد تا سلامت بماند و مى پرسد تا بفهمد . (3)

.


1- .دستور معالم الحكم : 81 .
2- .نهج البلاغه : حكمت 320 .
3- .الكافى : ج 2 ، ص 230 ، ح 1.

ص: 138

4 / 3نيكو پرسيدن

4 / 4رعايت حقّ تقدّم

ب : آنچه شايسته نيست

4 / 5پرسيدن براى درمانده كردن

4 / 3نيكو پرسيدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نيكويى پرسش ، نيمى از دانش است . (1)

امام على عليه السلام :هر كس نيكو بپرسد ، بداند . (2)

4 / 4رعايت حقّ تقدّمامام صادق عليه السلام :دو مرد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند : مردى از انصار و مردى از ثقيف . مرد ثقيفى گفت : اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله! نيازى دارم . حضرت فرمود : برادر انصارى ات مقدّم است . گفت : اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله! من در سفرم و شتاب دارم . مرد انصارى گفت : به او اجازه دادم و نوبتم را به او وانهادم . (3)

ب : آنچه شايسته نيست4 / 5پرسيدن براى درمانده كردنابن عباس :پيامبر صلى الله عليه و آله به عبداللّه بن سلام فرمود : اى ابن سلام! سپاس خداى راست بر نعمت هايش . آيا براى پرسيدن آمده اى يا درمانده كردن ؟ گفت : اى محمّد! براى پرسيدن آمده ام . فرمود : براى گمراهى يا هدايت . گفت :اى محمّد ! براى هدايت .

.


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ، ص 25 ، ح 6744.
2- .غرر الحكم : 7933 .
3- .الكافى : ج 4 ، ص 261 ، ح 37.

ص: 139

4 / 6پرسيدن از چيزهايى كه پاسخش زيان مى رساند

پيامبر صلى الله عليه و آلهفرمود : هرچه مى خواهى بپرس . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدترين مردم كسانى اند كه از بدترين مسأله ها مى پرسند تا دانشمندان را به اشتباه اندازند . (2)

4 / 6پرسيدن از چيزهايى كه پاسخشزيان مى رساندقرآن«اى مؤمنان! از چيزهايى مپرسيد كه اگر بر شما آشكار شود بر شما ناهموار آيد و اگر هنگام فرود آمدن قرآن آنها را بپرسيد ، براى شما آشكار مى شود . خدا از آنچه بود درگذشت و او آمرزنده بردبار است .» (3)

«گفت اگر مرا پيروى مى كنى ، پس از چيزى مپرس تا خود از آن سخن به ميان آورم .» (4)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال حدودى را براى شما تعيين نموده است . از آنها فراتر نرويد و واجباتى را بر شما واجب ساخته ، پس آنها را تباه مكنيد و سنّتهايى را براى شما بنا نهاده ، پس از آنها پيروى كنيد و حرامهايى را بر شما حرام كرده ، پس آنها را هتك نكنيد و پاره اى چيزها را از روى رحمتش به شما بخشيده است؛

.


1- .الإختصاص : 43.
2- .جامع الاُصول : ج 5 ، ص 58 ، ح 3067.
3- .سوره مائده ، آيه 101 .
4- .سوره كهف ، آيه 70 .

ص: 140

4 / 7پرسش از چيزهاى بى فايده

4 / 8بسيار پرسيدن

بى آنكه فراموش كرده باشد ، پس درباره آنها خود را به زحمت ميندازيد . (1)

ر . ك : كتاب «العقل والجهل : أحكام الجاهل : ما ينبغي من الجهل» .

4 / 7پرسش از چيزهاى بى فايدهامام على عليه السلام :از آنچه به كارت مى آيد بپرس و آنچه را به كارت نمى آيد واگذار . (2)

امام على عليه السلام :از آنچه نمى شود مپرس كه آنچه شده است تو را بس است . (3)

ر . ك : ص 137 «پرسيدن براى دانستن» / ص 138 «پرسيدن براى درمانده كردن» .

4 / 8بسيار پرسيدنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند رحمت كند مؤمنى را كه سخن گويد و غنيمت يابد يا خاموش باشد و سلامت ماند . من برايتان قيل و قال و تباه كردن مال و فراوانى سؤال را بد مى دارم . (4)

امام كاظم عليه السلام :خداوند عز و جل از قيل و قال و تباه كردن مال و فراوانى سؤال نفرت دارد . (5)

.


1- .أمالى المفيد : ص 159 ، ح 1.
2- .الغارات : ج 1 ، ص 179.
3- .غرر الحكم : 10315 .
4- .دعائم الإسلام : ج 2 ، ص 66 ، ح 184 .
5- .الكافى : ج 5 ، ص 301 ، ح 5.

ص: 141

بيان:اگر گفته شود امام على عليه السلام فرموده است : «دانش به دست نيايد جز با پنج چيز : نخستين آنها كثرت سؤال است . . .» (1) و اين با احاديثى كه كثرت سؤال را ناپسند مى دارد ، چگونه جمع مى شود؟ در پاسخ مى گوييم : نيكويى زياد پرسيدن مشروط است به اينكه زيان بخش و يا براى درمانده كردن نباشد ، بلكه از آن فايده اى حاصل آيد . از اين رو در صورتى كه يكى از شرطها را نداشته باشد ، پرسش ، زشت و كثرت آن ، زشت تر خواهد بود؛ از اينجا مى توان نتيجه گرفت ، احاديثى كه جوينده دانش را به پرسش ترغيب مى كند ، ناظر به پرسشهايى است كه واجد اين شرطها باشد و رواياتى كه از پرسش يا فراوانى باز مى دارد ، ناظر به پرسشهايى است كه فاقد آنها هستند.

.


1- .المواعظ العددية : ص264.

ص: 142

. .

ص: 143

فصل پنجم : احكام تعلّم

الف : آنچه فراگيريش واجب است

5 / 1شناخت خدا

5 / 2پايه هاى اسلام

فصل پنجماحكام تعلّمالف : آنچه فراگيريش واجب است5 / 1شناخت خداامام على عليه السلام :شناخت خداوند برترين دانش است . (1)

امام صادق عليه السلام :برترينِ فريضه ها و واجب ترين آنها بر انسان ، شناخت پروردگار و اقرار به بندگى اوست . (2)

5 / 2پايه هاى اسلامامام على عليه السلام :لازم ترين دانش بر تو آن است كه صلاح دينت را به تو نشان دهد و مايه تباهى اش را برايت روشن سازد . (3)

عيسى بن سرى :به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم : برايم از آنچه پايه هاى اسلام بر آن استوار است سخن بگو ، تا چون آنها را فرا گرفتم ، عملم پاكيزه شود و نادانى به هر مجهول ديگر ،

.


1- .غرر الحكم : 1674 .
2- .كفاية الأثر : 258.
3- .غرر الحكم : 3337 .

ص: 144

5 / 3معارف دين

زيانى به من نرساند . حضرت فرمود : گواهى به اينكه خدايى جز خداوند يگانه نيست و محمّد صلى الله عليه و آلهپيامبر خداست و اقرار به هر چه از نزد خدا آورده است و حقّى كه در اموال به نام زكات قرار داده شده و اقرار به ولايتى كه خداوند بدان فرمان داده است؛ يعنى ولايت خاندان محمّد صلى الله عليه و آله . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هركس بميرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است . خداوند عز و جلمى فرمايد : «از خداوند اطاعت كنيد و از پيامبر اطاعت كنيد و از اولياى امورتان اطاعت كنيد» . پس على _ صلوات اللّه عليه _ (ولىّ امر) بود و پس از او حسن و سپس حسين و على بن حسين و محمّدبن على و كار اين گونه خواهد بود . زمين بى امام سامان نمى گيرد و هركس بميرد و امامش را نشناسد ، به مرگ جاهلى مرده است . (1)

5 / 3معارف دينپيامبرخدا صلى الله عليه و آله :دانش را فراگيريد و به مردم بياموزيد . واجبات دين را ياد بگيريد و به مردم ياد دهيد . قرآن را فرا گيريد و به مردم بياموزيد كه من انسانى رفتنى ام و دانش بزودى جمع گردد و فتنه ها آشكار مى شود ، تا آنجا كه دو تن در فريضه اى اختلاف مى كنند و كسى را نمى يابند تا ميان آن دو داورى كند . (2)

امام على عليه السلام :لازم ترين دانش بر تو آن است كه از عمل بدان پرسيده مى شوى . (3)

امام صادق عليه السلام :كاش تازيانه هايى بر سر يارانم بود تا در

.


1- .ينابيع المودّة : ج 1 ، ص 350 ، ح 5.
2- .سنن الدارمى : ج 1 ، ص 78 ، ح 225.
3- .غرر الحكم : 3336 .

ص: 145

ب : آنچه فراگيريش شايسته است

5 / 4خودشناسى

5 / 5دانش هاى اهل بيت

حلال و حرام تفقّه مى كردند . (1)

ب : آنچه فراگيريش شايسته است5 / 4خودشناسىامام على عليه السلام :برترين حكمت ، شناخت انسان به خويشتن و اندازه خود را نگاه داشتن است . (2)

امام على عليه السلام :هركس خود را نشناسد ، به غير خود نادان تر باشد . (3)

امام على عليه السلام :كسى ك_ه خويشتن را نشناس_د ، از راه نجات دور افت_د و در گمراهى و نادانيها درافتد . (4)

امام على عليه السلام :آنكه خود را بشناسد ، به غايت هر شناخت و دانشى رسيده است . (5)

در صحيفه هاى ادريس است :هركس آفريده را شناخت ، آفريدگار را شناخت و هركس روزى را شناخت ، روزى رسان را شناخت و هركس خويشتن را شناخت ، پروردگارش را شناخت . (6)

5 / 5دانش هاى اهل بيتعبدالسلام بن صالح هروى :شنيدم امام رضا عليه السلام

.


1- .المحاسن : ج 1 ، ص 358 ، ح 765.
2- .غرر الحكم : 3105
3- .غرر الحكم : 8624
4- .غرر الحكم : 9034
5- .غرر الحكم : 8949 .
6- .بحار الأنوار : ج 95 ، ص 456 .

ص: 146

5 / 6آنچه عمل و صلاح را مى افزايد

5 / 7آنچه سود مى بخشد

مى گويد : خدا بيامرزد بنده اى را كه امر ما را زنده كند . گفتم : چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود : دانشهاى ما را فراگيرد و به مردم بياموزد . اگر مردم زيباييهاى سخنان ما را مى دانستند ، از ما پيروى مى كردند . (1)

5 / 6آنچه عمل و صلاح را مى افزايدامام باقر عليه السلام :بدان كه دانشى چون جستجوى سلامت نباشد و سلامتى مانند سلامت دل نباشد . (2)

امام كاظم عليه السلام :شايسته ترين دانش براى تو آن است كه عملت جز بدان سامان نپذيرد و واجب ترين دانش براى تو آن است كه از عمل به آن پرسيده مى شوى و لازم ترين دانش براى تو آن است كه به صلاح قلبت ره بنمايد و تباهى اش را برايت روشن سازد و نيك فرجام ترين دانش آن است كه در عمل زودگذر تو بيفزايد پس به دانشى كه ندانستنش زيانى به تو نمى رساند سرگرم مشو و از دانشى كه رها كردنش بر نادانى تو مى افزايد ، غافل مشو . (3)

5 / 7آنچه سود مى بخشدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين دانش آن است كه سود بخشد . (4)

.


1- .معانى الأخبار : ص 180 ، ح 1 .
2- .تحف العقول : 286 .
3- .عدّة الداعى : 68 .
4- .الفقيه : ج 4 ، ص 402 ، ح 5868.

ص: 147

5 / 8از هر دانشى ، نيكوترينش

5 / 9زبان هاى گوناگون

ج : آنچه فراگرفتنش حرام است

5 / 10آنچه به فساد مى انجامد

5 / 8از هر دانشى ، نيكوترينشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش بيش از آن است كه به شمار در آيد ، پس از هر چيز نيكوترينش را برگير . (1)

امام على عليه السلام :از ه_ر دانشى نيكوترينش را برگيريد كه زنبور عسل از هر شكوفه اى زيباترينش را مى خورد . از اين رو دو جوهر گران بها از آن زاده مى شود : يكى براى مردم شفاست و از ديگرى روشنايى مى گيرند . [عسل و موم] . (2)

ر . ك : ص 125 «رعايت اولويت ها» .

5 / 9زبان هاى گوناگونزيدبن ثابت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمان داد تا زبان سريانى را ياد بگيرم . (3)

زيدبن ثابت :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من فرمان داد كه نوشتن يهود را ياد بگيرم . (4)

ج : آنچه فراگرفتنش حرام است5 / 10آنچه به فساد مى انجامدامام على عليه السلام :بدترين دانش آن است كه هدايتت را تباه

.


1- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 31.
2- .غرر الحكم : 5082 .
3- .سنن الترمذى : ج 5 ، ص 68 ، ح 2715
4- .سنن الترمذى : ج 5 ، ص 67 ، ح 2715 .

ص: 148

5 / 11سحر

كند . (1)

امام صادق عليه السلام _ در تفسير صنعتها _ :آنچه كه از آن و در آن فقط فساد است و هيچ اثرى از صلاح در آن و از آن نباشد ، ياد دادن و يادگرفتن و عمل به آن و مزد گرفتن بر آن و همه تصرفات ديگر از هر نوع كه باشد ، حرام است . (2)

5 / 11سحرقرآن«از چيزى پيروى كردند كه شيطانهاى روزگار سليمان بر مردم مى خواندند و سليمان كافر نشد؛ بلكه شيطانها كه به مردم سحر مى آموختند ، كافر شدند و [نيز پيروى كردند از] آنچه را كه در بابل بر آن دو ملك : هاروت و ماروت نازل شده بود» . (3)

حديثامام على عليه السلام :هركس چيزى از سحر بياموزد ، پايان كارش با پروردگارش است . (4)

.


1- .غرر الحكم : 5694 .
2- .تحف العقول : 335 .
3- .سوره بقره ، آيه 102 .
4- .التهذيب : ج 10 ، ص 148 ، ح 586.

ص: 149

5 / 12ستارگان

5 / 12ستارگانامام على عليه السلام :اى مردم! زنهار از فراگيرى ستاره شناسى ، جز آنچه كه در خشكى ودريا بدان راهيابى مى كنند؛ زيرا آن به كهانت فرا مى خواند ومنجّم چون كاهن و كاهن چون ساحر و ساحر چون كافر و كافر در آتش است . (1)

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ غير مسلمانى كه از وى درباره ستاره شناسى پرسيده بود _ :دانشى است كه منافعش اندك و زيانهايش فراوان است؛ زيرا با آن نه مى توان مقدورات را دور و نه از محذورات حذر كرد . اگر منجّم خبر از بلا دهد ، پرهيز، وى را از سرنوشتش نرهاند و اگر به امر خيرى خبر دهد ، نمى تواند آن را جلو بياندازد و اگر حادثه بدى برايش پيش بيايد ، نمى تواند آن را بازگرداند و منجّم با اين پندار كه قضاى الهى را از خلقش باز مى گرداند در دانشش با خدا ضدّيت مى كند . (2)

بيانهمانطور كه از متن اين احاديث معلوم مى شود ، مقصود از علم نجومى كه تعلّم آن تحريم شده است ، دانش ستاره شناسى به مفهوم امروزى آن نيست ، بلكه مقصود ، پى جويى نقش ستارگان در سرنوشت انسان و پيش گويى حوادث آينده ازطريق بررسى حركت آنهاست .

.


1- .نهج البلاغه : خطبه 79 .
2- .الإحتجاج : ج 2 ، ص 242 .

ص: 150

د : آنچه فراگرفتنش شايسته نيست

5 / 13آنچه سود نمى بخشد

د : آنچه فراگرفتنش شايسته نيست5 / 13آنچه سود نمى بخشدامام كاظم عليه السلام :پيامبرخدا صلى الله عليه و آله داخل مسجد شد و ديد گروهى بر گرد مردى حلقه زده اند . فرمود : چه خبر است؟ گفته شد : علاّمه اى است . فرمود : چه علاّمه اى؟ گفتند : داناترين مردم به نسبهاى عرب و وقايع و جنگهاى جاهليت و شعرهاى عرب . پس پيامبر فرمود : اين دانشى است كه به آنكه نداند زيان نمى رساند و به آنكه مى داند سود نمى بخشد . (1)

ر . ك : ص 29 «حقيقت دانش» / ص 195 «يارى جستن از خدا براى بهره بردن از دانش» / ص 195 «پناه بردن به خدا از بى بهره ماندن دانش» / آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 538 «درجات و مراتب اهميت علوم دينى و مسائل مربوط به آن».

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 32 ، ح 1.

ص: 151

توضيحى در باره احكام يادگيرى

1 . تعلّم واجب

توضيحى در باره احكام يادگيرىبا توجه به احاديث اين فصل و نقش دانش مورد يادگيرى در تكامل و يا انحطاط مادى و معنوى انسان ، مى توان احكام پنجگانه واجب ، مستحبّ ، مباح ، مكروه و حرام را بر يادگيرى حمل كرد .

1 . تعلّم واجبهر دانشى كه مقدمه سازندگى مادى و يا معنوى ، دنيوى و يا اخروى ، فردى و يا اجتماعى است و بدون آن ، اساس حيات مادى و معنوى انسان در مخاطره قرار مى گيرد ، تحصيل آن به صورت عينى و يا كفايى بر مردم واجب است : الف _ علومى كه تحصيل آن واجب عينى (1) است : دانشهايى كه مقدمه سازندگى فردى است و افراد جامعه بدون آن قادر به انجام تكاليف اعتقادى و عملى خود نيستند ، تحصيل آن از نظر اسلام بر فرد فرد جامعه واجب است؛ مانند شناخت اصول عقايد و شناخت واجبات و محرّمات و يا ارزشها و ضد ارزشها در اسلام كه برهمه مردم واجب است و يادگيرى هر شخص موجب سقوط تكليف از ديگرى نمى شود . ب : علومى كه تحصيل آن واجب كفايى (2) است : دانشى كه مقدمه سازندگى و تأمين نيازهاى اجتماعى است و جامعه بدون آن قادر به ادامه حيات نيست و يا با مشكل جدّى روبرو مى شود و يا نمى تواند در مقابل تهاجم احتمالى دشمن از خود دفاع كند ، تحصيل آنها بر افرادى از جامعه كه توان و استعداد تحصيل آن دانش را دارند واجب كفايى است . بر اين اساس ، تعداد رشته هايى كه تحصيل آن واجب كفايى است ، به تناسب نيازهاى جامعه در زمانهاى مختلف متفاوت است؛ مثلاً تحصيل دانش اتم شناسى در شرايطى كه مردم مسلمان براى دفاع از خود نيازمند به آن هستند، به موجب آيه «و در برابر آنان هر نيرويى كه مى توانيد فراهم آوريد» (3) ، واجب كفايى است و در صورتى كه اشخاص مستعد براى تحصيل اين دانش محدود باشند ، وجوب كفايى بر آنها تبديل به وجوب عينى مى گردد .

.


1- .واجب عينى ، تكليفى است كه همه مكلّفان مأمور به آن هستند و انجام دادن آن به وسيله برخى موجب برداشته شدن تكليف از ديگران نمى شود .
2- .واجب كفايى ، تكليفى است كه از عموم مردم خواسته شده است و انجام دادن آن به وسيله فرد يا گروهى موجب برداشته شدن آن از ديگران مى گردد .
3- .سوره انفال ، آيه 60 .

ص: 152

2 . تعلّم مستحب

2 . تعلّم مستحبهر دانشى كه مقدمه تقويت بنيه مادى و يا معنوى فرد يا جامعه است ، ولى بدون آن ضربه اى به نيازهاى اصولى وارد نمى شود ، تعلّم آن مستحب است و اگر كسى آن دانش را با انگيزه الهى بياموزد ، نزد خداوند متعال پاداش دارد .

.

ص: 153

3 . تعلّم حرام

4 . تعلّم مكروه

5 . تعلّم مباح

3 . تعلّم حرامهر دانشى كه فساد بيافريند و براى فرد و يا جامعه زيانبار باشد ، تعلّم آن از نظر اسلام حرام است؛ مانند سحر ، كهانت و نجوم به معناى نادرست آن كه در زمانهاى گذشته رواج داشته است . همچنين است علومى كه در جهت تهاجم فرهنگى و ترويج فساد باشد و يا موجب ساخت سلاحهاى كشتار جمعى گردد جز آن كه براى دفاع و مقاصد صلح آميز باشد .

4 . تعلّم مكروهتعلّم دانشى كه مقدمه فساد نيست اما سودى نيز در برندارد _ مانند علم انساب _ اگر مستقلاً مورد ارزيابى قرار گيرد ، مباح است؛ ولى اگر از نظر اينكه موجب تضييع عمر مى گردد و انسان را از مقصد دور مى كند، يادگيرى آن لغو و مذموم و مكروه به شمار مى آيد و به موجب آيه كريمه در توصيف مؤمنان «و آنان كه از بيهوده كارى روى گردان اند» (1) ، مؤمن بايد از آن اجتناب كند .

5 . تعلّم مباحعلومى كه در خدمت جامعه اند ، تعلّم آنها اگر با قصد قربت و خدمت باشد مستحب و اگر صرفا براى گذران زندگى و منافع مادى باشد ، مباح است جز علوم اسلامى كه تعلّم آنها براى انگيزه هاى غير الهى بشدّت مورد نكوهش قرار گرفته است .

.


1- .سوره مؤمنون ، آيه 3 .

ص: 154

. .

ص: 155

بخش ششم : آموزش

اشاره

بخش ششم : آموزشفصل اوّل: ضرورت آموزشفصل دوم: فضيلت آموزشفصل سوم: آداب آموزشفصل چهارم: آداب پاسخ دادن

.

ص: 156

. .

ص: 157

فصل اوّل : ضرورت آموزش

1 / 1وجوب آموزش بر دانشمند

1 / 2حرمت پنهان داشتن دانش

فصل اوّلضرورت آموزش1 / 1وجوب آموزش بر دانشمندامام صادق عليه السلام :در كتاب على عليه السلام خواندم : بى گمان خداوند از نادانان عهدى براى جستجوى دانش نگرفت ، تا آنكه با دانشمندان عهد كرد كه دانش را به نادانان بذل كنند؛ زيرا دانش پيش از نادانى بود . (1)

امام على عليه السلام :از واجبات بر هر دانشمند اين است كه جانب پرهيز را نگه دارد و دانشش را به طالبش بذل كند . (2)

ر . ك : ص 157 «حرمت پنهان داشتن دانش» / ص 162 «زكات دانش»؛ ص 162 «برترين صدقه» / ص 191 «ردّ بدعت».

1 / 2حرمت پنهان داشتن دانشقرآن«كسانى كه آنچه را خدا در كتاب خود نازل فرمود پنهان

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 41 ، ح 1.
2- .غرر الحكم : 9365 .

ص: 158

مى كنند و آن را به بهاى اندكى مى فروشند ، جز آتش در شكمهاى خود فرو نمى برند و در روز رستاخيز خدا با آنها سخن نخواهد گفت و ايشان را پاك نخواهد ساخت و آنها را عذابى دردناك در پيش است» . (1)

«و [ ياد آر ] هنگامى را كه خداوند از اهل كتاب پيمان گرفت كه [ محتواى ] آن را براى مردم توضيح دهند و آن را پنهان نكنند ، پس آن را پس پشتِ خويش افكندند و آن را به بهاى اندكى فروختند و چه بد داد و ستدى كردند» . (2)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس دانشى را كه خداوند آن را براى امور دينى مردم سودمند قرار داده است پنهان كند ، خداوند روز قيامت او را با لگامى از آتش لگام زند . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مثل كسى كه دانش مى آموزد ولى آن را بازگو نمى كند ، مثل كسى است كه گنج مى اندوزد ولى از آن خرج نمى كند . (4)

امام على عليه السلام :پنهان كننده دانش ، به درستىِ دانشش بى اعتماد است . (5)

امام باقر عليه السلام :اگر دانشمندان نصيحت را پنهان دارند ، به خود خيانت كرده اند . اگر سرگشته اى گمراه را ديدند و او را ره

.


1- .سوره بقره ، آيه 174 .
2- .سوره آل عمران ، آيه 187 .
3- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 97 ، ح 265.
4- .المعجم الأوسط : ج 1 ، ص 212 ، ح 689.
5- .غرر الحكم : 1544 .

ص: 159

1 / 3ولايت و آموزش

ننمودند و يا مرده اى را زنده نكردند و ه كه چه كار زشتى كرده اند ! چون خداوند تبارك و تعالى در كتاب از ايشان پيمان گرفت كه به معروف و آنچه فرمان يافته اند فرمان دهند و از آنچه نهى شده اند نهى كنند و بر نيكوكارى و پرهيزگارى هميارى كنند و در گناه و ستم هميارى نكنند . (1)

ر . ك : ص 157 «وجوب آموزش بر دانشمند» / ص 162 «زكات دانش» / ص 162 «برترين صدقه» / ص 191 «ردّ بدعت» .

1 / 3ولايت و آموزشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خطاب به معاذ هنگامى كه او را به سوى يمن فرستاد _ : اى معاذ! به آنان كتاب خدا را بياموز و آنها را به اخلاق نيكو مؤدّب بدار . . . سپس آموزگاران را در ميان آنها پخش كن . (2)

امام على عليه السلام :امّا حقّ شما برمن . . . اين است كه به شما بياموزم تا نادانى نكنيد و ادب آموزم تا بدانيد . (3)

.


1- .الكافى : ج 8 ، ص 54 ، ح 16.
2- .تحف العقول : 25 .
3- .نهج البلاغه : خطبه 34 .

ص: 160

. .

ص: 161

فصل دوم : فضيلت آموزش

2 / 1سنّت پيامبران

فصل دومفضيلت آموزش2 / 1سنّت پيامبرانقرآن«در ميان شما فرستاده اى از خود شما گُسيل داشتيم تا آياتِ ما را بر شما فرو خواند و شما را پاك گرداند و به شما كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را كه نمى دانستيد به شما ياد دهد» . (1)

حديثعبداللّه بن عمرو :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روزى از يكى از حجره هاى خود بيرون آمد و داخل مسجد شد و با دو حلقه روبرو شد: يك حلقه قرآن مى خواندند و خدا را ياد مى كردند و حلقه ديگر به يادگرفتن و ياد دادن سرگرم بودند . پيامبر صلى الله عليه و آلهفرمود : همه اينها در كار خيرند . اينان به تلاوت قرآن مشغول اند و دعا مى كنند . اگر خدا بخواهد به ايشان عطا مى كند و اگر بخواهد باز مى دارد ، و آنان به آموختن و فراگرفتن سرگرم اند و من آموزگار برانگيخته

.


1- .سوره بقره ، آيه 151 .

ص: 162

2 / 2ويژگى هاى آموزش

الف : زكات دانش

ب : برترين صدقه

شدم، پس با آنان نشست . (1)

2 / 2ويژگى هاى آموزشالف : زكات دانشامام على عليه السلام :زكات دانش بذل آن به مستحقّش و واداشتن نفس در عمل به آن است . (2)

امام صادق عليه السلام :در تفسير سخن خداوند متعال : «و از آنچه روزيشان كرديم انفاق مى كنند» ، (3) فرمود : معنايش اين است كه از آنچه به آنان آموختيم، به ديگران مى آموزند و آن را نشر مى دهند. (4)

ر . ك : ص 157 «وجوب آموزش بر دانشمند» / ص 157 «حرمت پنهان داشتن دانش» / ص 162 «برترين صدقه» / ص 191 «ردّ بدعت» .

ب : برترين صدقهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين صدقه آن است كه فرد مسلمان دانشى را فراگيرد ، سپس آن را به برادر مسلمانش بياموزد . (5)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مازاد دانشت را كه به برادر بى بهره از دانشت مى رسانى ، صدقه تو بر او به شمار مى آيد . (6)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 83 ، ح 229 .
2- .غرر الحكم : 5458 .
3- .سوره بقره ، آيه 3 .
4- .مجمع البيان : ج 1 ، ص 122.
5- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 89 ، ح 243.
6- .البيان والتبيين : ج 2 ، ص 57.

ص: 163

2 / 3فايده هاى آموزش

الف : استوارى دانش

ب : رشد خرد

ج : صدقه جاريه

2 / 3فايده هاى آموزشالف : استوارى دانشامام على عليه السلام :دارايى با هزينه كردن كاهش مى يابد و دانش با دهش فزونى مى گيرد . (1)

امام حسن عليه السلام :به مردم بياموز و دانش ديگران را فراگير ، تا دانش خود را استوار كرده و آنچه را كه ندانسته اى بدانى . (2)

ر . ك : ص 35 «انفاق نابودش نمى كند» .

ب : رشد خردامام على عليه السلام :يارى دهنده ترين چيز بر رشد خرد ، آموزش است . (3)

ج : صدقه جاريهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين چيزهايى كه مرد پس از خود به يادگار مى نهد ، سه چيز است : فرزند شايسته اى كه برايش دعا مى كند ، صدقه جاريه اى كه پاداشش به وى مى رسد و دانشى كه پس از وى بدان عمل مى شود . (4)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آدمى در روز رستاخيز مى آيد و با خود كارهاى نيكى چون ابرهاى انبوه يا كوههاى سربه فلك كشيده دارد ، پس مى گويد : پروردگار! اينها را كه من نكرده ام ، پس از كجايند؟

.


1- .الإرشاد : ج 1 ، ص 227.
2- .كشف الغمّة : ج 2 ، ص 197 .
3- .غرر الحكم : 3246 .
4- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 88 ، ح 341.

ص: 164

د : آمرزش خواهى همه چيز

ه : درود همه چيز

2 / 4فضيلت آموزگار

] خداوند] مى فرمايد : اين دانش توست كه به مردم آموختى و پس از تو بدان عمل كردند . (1)

ابوبصير :از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود : هركس كار نيكى را ياد دهد ، پاداشى مانند آنكه بدان عمل كند دارد . گفتم : اگر او هم به ديگرى ياد دهد ، باز اين حكم جارى است؟ فرمود : اگر آن را به همه مردم ياد دهد ، همين حكم جارى است . گفتم : اگر چه بميرد؟ فرمود : هرچند بميرد . (2)

د : آمرزش خواهى همه چيزامام صادق عليه السلام :جنبندگان زمين و ماهيان دريا و هر كوچك و بزرگى در زمين و آسمان خدا ، براى آموزگار نيكى آمرزش مى طلبند . (3)

ه : درود همه چيزپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند و فرشتگان و اهل آسمانها و زمينهايش و [حتّى ]ماهى در دريا ، بر كسانى كه به مردم نيكى مى آموزند ، درود مى فرستند . (4)

2 / 4فضيلت آموزگارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از برترين بخشنده آگاه نسازم؟ خداوند بخشنده ترين است و من بخشنده ترين فرزند آدم هستم و

.


1- .بصائر الدرجات : ص 5 ، ح 16.
2- .الكافى : ج 1 ، ص 35 ، ح 3 .
3- .ثواب الأعمال : ص 159 ، ح 1.
4- .سنن الدارمى : ج 1 ، ص 93 ، ح 294.

ص: 165

بخشنده ترين كس ، پس از من مردى است كه دانشى را آموخته و آن را منتشر مى كند كه روز قيامت ، (به صورت) يك امّت برانگيخته مى شود و نيز مردى كه جان خود را در راه خدا بذل كند تا آنكه كشته شود . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آموزش دانش كفّاره گناهان بزرگ است . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس به مسجد من بيايد و جز براى ياد گرفتن يا ياد دادن نيكى نيامده باشد ، مانند مجاهد در راه خداست و هركس براى غير از اين بيايد ، چون كسى است كه به تماشاى كالاى ديگران آمده است . (3)

حسن :از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درباره دو مردى كه در بنى اسرائيل بودند پرسيدند . يكى از آن دو دانشمند بود . نماز واجبش را مى خواند . سپس مى نشست و به آموزش نيكى به مردم مى پرداخت و ديگرى روز را روزه مى گرفت و شب به عبادت برمى خاست . كدام يك برترند؟ حضرت پاسخ فرمود : برترى اين دانشمندى كه نماز واجب را مى خواند و سپس مى نشست و به مردم مى آموخت ، بر آن عابد كه روز را روزه مى گرفت و شب برمى خاست ، مانند برترى من بر پايين ترين فرد شماست . (4)

.


1- .مسند أبى يعلى : ج 3 ، ص 190 ، ح 2782.
2- .الفردوس : ج 2 ، ص 68 ، ح 2383.
3- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 82 ، ح 227.
4- .سنن الدارمى : ج 1 ، ص 103 ، ح 346 .

ص: 166

. .

ص: 167

فصل سوم : آداب آموزش

3 / 1اخلاص

3 / 2برابرى ميان شاگردان

فصل سومآداب آموزش3 / 1اخلاصپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمند اگر از دانشش خشنودى خداوند عز و جلرا بخواهد ، همه چيز از او بهراسند و اگر بخواهد با دانشش زر اندوزد ، از همه چيز بهراسد . (1)

ر . ك : ص 76 «اخلاص» / ص 123 «اخلاص» / ص 135 «آموختن براى غير خدا» ص 201 «خودنمايى» . آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 106 «ضرورت و لزوم اخلاص و پاكسازى نيّت» .

3 / 2برابرى ميان شاگردانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دورترين مردم از خداوند دو كس اند : كسى كه با فرمانروايان مى نشيند و هر سخن ستمى كه مى گويند تأييد مى كند و آموزگار كودكان كه ميان آنها به مساوات رفتار نكند و درباره يتيم ، خدا را در نظر نگيرد . (2)

امام صادق عليه السلام :_ درباره سخن خداوند متعال : «از مردم [به

.


1- .الفردوس : ج 3 ، ص 71 ، ح 4201.
2- .كنز العمّال : ج 16 ، ص 22 ، ح 43761.

ص: 168

3 / 3بزرگداشت شاگرد

3 / 4فروتنى براى شاگرد

تكبّر ]رخ برمتاب» ، (1)فرمود : بايد مردم در دانش اندوزى نزد تو يكسان باشند . (2)

ر . ك : آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 246 «رعايت مساوات در توجه و محبت به شاگردان» .

3 / 3بزرگداشت شاگردپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسانى را كه به آنها دانش مى آموزيد ، بزرگ شماريد . (3)

3 / 4فروتنى براى شاگردحضرت عيسى عليه السلام براى حواريون خود خوراكى آماده ساخت و چون خوردند ، حضرت خود [ دستان ]ايشان را شُست ، آنان گفتند :اى روح خدا! ما از شما سزاوارتريم كه آن را انجام دهيم . فرمود : من اين كار را كردم تا شما هم براى كسانى كه به آنها مى آموزيد انجام دهيد . (4)

امام صادق عليه السلام :دانش را بطلبيد و آن را با بردبارى و وقار زينت دهيد و براى آن كس كه به او دانش مى آموزيد، فروتنى نماييد. (5)

ر . ك : ص 133 «فروتنى در برابر آموزگار» / ص 190 «فروتنى» / ص 204 «فروتنى در برابر وى» .

.


1- .سوره لقمان ، آيه 18 .
2- .آداب تعليم و تعلّم : 215.
3- .الفردوس : ج 4 ، ص 387 ، ح 7125.
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 83.
5- .الكافى : ج 1 ، ص 36 ، ح 1.

ص: 169

3 / 5رفق

3 / 6بذل دانش به مستحقش و بازداشتن آن از نااهلش

3 / 5رفقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مرا سخت گير و آزاردهنده برنينگيخت؛ بلكه مرا آموزگارى آسان گير برانگيخت . (1)

امام على عليه السلام :بر دانشمند است كه چون مى آموزد ، سرزنش مكند و چون به وى آموخته مى شود سرمپيچد . (2)

ر . ك : آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 169 «حسن و خلق و فروتنى و كوشش در تكميل نفس» و ص208 «حسن خلق و فروتنى» .

3 / 6بذل دانش به مستحقشو بازداشتن آن از نااهلشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سپارنده دانش نزد غير اهل آن ، مانند آويزنده گوهر و مرواريد و طلا بر گردن خوكان است . (3)

امام على عليه السلام :با نادانان از آنچه نمى دانند سخن مگوى كه تو را تكذيب كنند؛ چرا كه براى دانشت بر تو حقّى است و آن اين است كه آن را به مستحقش بدهى و از غير مستحقّش باز دارى . (4)

امام على عليه السلام :دارنده دانش نمى تواند همه آن را براى همه مردم تفسير كند؛ زيرا در ميان آنان نيرومند و ناتوان هست و بخشى از

.


1- .صحيح مسلم : ج 2 ، ص 1105 ، ح 1478.
2- .تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 85.
3- .سنن ابن ماجة : ج 1 ، ص 81 ، ح 224.
4- .غرر الحكم : 10367 .

ص: 170

3 / 7مزد نگرفتن بر آموزش معارف دين

دانش تحمّل كردنى است و بخشى نيست ، مگر آنكه خداوند بر دوستان ويژه اش تحمل آن را آسان كند و به ايشان يارى دهد . (1)

ر . ك : آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 204 «حفظ حيثيت و شئون علم و دانش» .

3 / 7مزد نگرفتن بر آموزش معارف دينپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در كتاب نخستين نوشته شده است : اى پسر آدم! رايگان ياد ده؛ همان گونه كه رايگان ياد گرفتى . (2)

امام على عليه السلام :دانشمند ، دانشمند نمى شود، تا اينكه . . . در برابر دانشش چيزى از كالاى پست دنيا نگيرد . (3)

امام سجّاد عليه السلام :هركس دانشى را از كسى پنهان بدارد يا بر آن به عنوان پاداش مزد گيرد ، هرگز آن دانش به وى سودى نرساند . (4)

ر . ك : ص 199 «كاسبى كردن با دانش دينى» .

.


1- .التوحيد : ص 268 ، ح 5.
2- .الفردوس : ج 4 ، ص 125 ، ح 6387.
3- .غرر الحكم : 10921 .
4- .حلية الأولياء : ج 3 ، ص 140.

ص: 171

فصل چهارم : آداب پاسخ دادن

4 / 1آنچه مايه اصابت رأى است

4 / 2آنچه مايه اشتباه مى شود

فصل چهارمآداب پاسخ دادن4 / 1آنچه مايه اصابت رأى استامام على عليه السلام :كسى كه انديشه اش را به كار اندازد ، به پاسخ خود مى رسد . (1)

امام على عليه السلام :شتابزدگى را واگذار و در حجّت بينديش و خود را از پريشان گويى نگاه دار ، تا از لغزش ايمن بمانى . (2)

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه نشانه اصابت رأى است : خوب برخورد كردن و نيك گوش كردن و پاسخ نيكو دادن . (3)

4 / 2آنچه مايه اشتباه مى شودامام على عليه السلام :آنكه در پاسخ دادن شتاب كند ، پاسخ را درنيابد . (4)

امام على عليه السلام :چون پاسخها فراوان و پريشان شود ، پاسخ

.


1- .غرر الحكم : 8339
2- .غرر الحكم : 5136 .
3- .تحف العقول : 323 .
4- .غرر الحكم : 8640 .

ص: 172

4 / 3گفتنِ «نمى دانم»

درست پنهان ماند . (1)

امام على عليه السلام :انسان خود رأى به خطا و غلط درافتد . (2)

امام حسن عليه السلام :رأى [درست] جز هنگام خشم پنهان نمى ماند . (3)

امام صادق عليه السلام :از اخلاق نادان ، پاسخ دادن پيش از شنيدن است . (4)

امام صادق عليه السلام :آنكه به هرچه از او پرسيده مى شود پاسخ مى دهد ، بى گمان ديوانه است . (5)

4 / 3گفتنِ «نمى دانم»امام على عليه السلام :گفتن «نمى دانم» نيمى از دانش است . (6)

امام على عليه السلام :هرگاه يكى از شما از چيزى كه نمى داند ، پرسيده شود ، از گفتن «نمى دانم» خجالت نكشد . (7)

امام على عليه السلام :[دانشمند] هنگامى كه از آنچه نمى داند پرسيده شد ، ازگفتن «خداوند داناتر است» خجالت نكشد . (8)

امام صادق عليه السلام :دانشمند مى تواند هنگامى كه از چيزى كه

.


1- .نهج البلاغه : حكمت 243 .
2- .غرر الحكم : 1208 .
3- .نزهة الناظر : ص 72 ، ح 14 .
4- .الدرّة الباهرة : 31 .
5- .معانى الأخبار : ص 238 ، ح 2.
6- .غرر الحكم : 6758
7- .غرر الحكم : 2788 .
8- .الخصال : ص 315 ، ح 96.

ص: 173

4 / 4سكوت

نمى داند پرسيده شود ، بگويد : «خدا داناتر است» و براى غير دانشمند اين حقّ نيست . (1)

ر . ك : ص 193 «اعتراف به نادانى» / ص 198 «ادعاى دانش» .

4 / 4سكوتامام على عليه السلام :برخى سكوتها از پاسخ دادن رساترند . (2)

امام على عليه السلام :در سفارش به پسرش حسين عليه السلام _ : آفرين ، آفرين بر دانشمندى كه در كارش جدّيت كند و از شبيخون مرگ بترسد ، پس آماده كند و فراهم آورد . اگر پرسيده شود ، خيرخواهى كند و اگر رهايش كنند ، خاموش ماند . سخنش درست و خاموشى اش بى آنكه از ناتوانى باشد ، گونه اى پاسخ است . (3)

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 42 ، ح 5.
2- .سجع الحمام : ص 118 ، ح 391.
3- .تحف العقول : 91 .

ص: 174

. .

ص: 175

بخش هفتم : دانشمند

اشاره

بخش هفتم : دانشمندفصل اوّل: فضيلت دانشمندفصل دوم: آداب دانشمندفصل سوم: حقوق دانشمند و ياددهنده و يادگيرندهفصل چهارم: حقوق دانشمندانفصل پنجم: برترين اسوه هاى دانش و حكمتفصل ششم: دانشمندان بد

.

ص: 176

. .

ص: 177

فصل اوّل : فضيلت دانشمند

1 / 1ويژگيهاى دانشمندان

الف : اُمناى خدا

ب : دوستان خدا

ج : وارثان پيامبران

فصل اوّلفضيلت دانشمند1 / 1ويژگيهاى دانشمندانالف : اُمناى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان ، امناى امّت من هستند . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش ، وديعه خدا در زمين اوست و دانشمندان اُمناى وى بر آن هستند ، پس هركس دانش خود را به كار بندد ، امانتش را ادا كرده است و هركس به كار نبندد ، در ديوان خداوند متعال جزو خيانت كاران نوشته مى شود . (2)

ب : دوستان خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به ابراهيم عليه السلام وحى كرد : اى ابراهيم! من دانايم و هر دانايى را دوست دارم . (3)

ر . ك : ص 121 «محبت خدا» .

ج : وارثان پيامبرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان را گرامى بداريد كه آنان وارثان

.


1- .الفردوس : ج 3 ، ص 76 ، ح 4211.
2- .الدرّة الباهرة : 17 .
3- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 48 .

ص: 178

د : نزديك ترين مردم به پيامبران

ه : پاك خوى ترين مردم

و : مركّب آنان برتر از خون شهيدان است

پيامبران اند ، پس هركس آنان را گرامى بدارد ، خدا و پيامبرش را گرامى داشته است . (1)

د : نزديك ترين مردم به پيامبرانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان امّت من ، مانند پيامبران بنى اسرائيل اند . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نزديكترين مردم به درجه پيامبرى ، اهل دانش و جهادند . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :روز قيامت سه گروه شفاعت مى كنند : پيامبران ، سپس دانشمندان و پس از آن شهيدان . (4)

امام على عليه السلام :نزديكترين مردم به پيامبران ، داناترين آنان است به آنچه آورده اند . (5)

ه : پاك خوى ترين مردمامام على عليه السلام :دانشمندان ، پاكترين مردم در خلق و خوى و كم طمعترين آنان در خلقت و طبيعت اند . (6)

و : مركّب آنان برتر از خون شهيدان استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مركّب دانشمندان با خون شهيدان سنجيده شد ، پس بر آن برترى يافت . (7)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 4 ، ص 438.
2- .آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : 209 .
3- .إتحاف السادة : ج 1 ، ص 73.
4- .سنن ابن ماجة : ج 2 ، ص 1443 ، ح 4313.
5- .نهج البلاغه : حكمت 96 .
6- .غرر الحكم : 2108 .
7- .تاريخ بغداد : ج 2 ، ص 193.

ص: 179

ز : حاكم بر شاهان

ح : نگريستن به آنان عبادت است

ط : زنده در ميان مردگان

ز : حاكم بر شاهانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمند ، سلطان خدا در زمين است ، پس هركه با وى در افتد بر افتد . (1)

امام على عليه السلام :دانشمندان ، حاكم بر مردم اند . (2)

امام صادق عليه السلام :شاهان ، حاكم بر مردم اند و دانشمندان ، حاكم بر شاهان . (3)

ح : نگريستن به آنان عبادت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از روى دوستى نگريستن به چهره دانشمند عبادت است . (4)

از امام صادق عليه السلام درباره گفته پيامبر خدا صلى الله عليه و آله«نگريستن به چهره دانشمندان عبادت است» سؤال شد ، حضرت فرمود :آن دانشمندى است كه چون به او مى نگرى ، تو را به ياد آخرت بيندازد و هركس جز اين باشد ، نگريستن به او مايه گرفتارى است . (5)

ط : زنده در ميان مردگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بزودى فتنه هايى مى آيد كه انسان ، صبح با ايمان برمى خيزد و شب بى ايمان مى گردد؛ جز آنكه خداوند او را با دانش زنده كرده است . (6)

امام على عليه السلام :دانشمند ، زنده اى ميان مردگان است . (7)

.


1- .الجامع الصغير : ج 2 ، ص 185 ، ح 5658.
2- .غرر الحكم : 507 .
3- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 33 .
4- .نوادر الراوندى : 11 .
5- .تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 84 .
6- .سنن ابن ماجة : ج 2 ، ص 1305 ، ح 3954 .
7- .غرر الحكم : 2117 .

ص: 180

ى : مرگشان شكافى در دين است

ك : گريستن همه چيز بر مرگ آنان

1 / 2ويژگيهاى راسخان در دانش

امام على عليه السلام :كسى كه دانشى را زنده كرد ، نمى ميرد . (1)

امام على عليه السلام :كسى كه حكمتى را نشر داد ، با آن ياد مى شود . (2)

ر . ك : ص 32 «حقيقت زندگانى» .

ى : مرگشان شكافى در دين استامام على عليه السلام :هنگامى كه دانشمندى مى ميرد ، چنان شكافى در اسلام پديد مى آيد كه جز جانشينش آن را پر نسازد . (3)

امام صادق عليه السلام :نزد ابليس ، مرگ هيچ يك از مؤمنان ، از مرگ فقيه محبوب تر نيست . (4)

ك : گريستن همه چيز بر مرگ آنانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون دانشمند بميرد ، همه چيز حتى ماهيان در دريا بر او بگريند . (5)

ر . ك : ص 177 «ويژگيهاى دانشمندان» .

1 / 2ويژگيهاى راسخان در دانشقرآن«اوست كسى كه اين كتاب را بر تو فرو فرستاد . پاره اى از آن ، آيه هايى محكم اند كه اساس كتاب اند و پاره اى ديگر متشابه اند ، اما كسانى كه در دلهايشان كژى است ،

.


1- .غرر الحكم : 9508 .
2- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 349 .
3- .الإرشاد : ج 1 ، ص 230.
4- .الكافى : ج 1 ، ص 38 ، ح 1.
5- .الفردوس : ج 3 ، ص 72 ، ح 4202.

ص: 181

1 / 3ويژگيهاى داناترينِ مردم

براى فتنه جويى و طلب تأويل آن ، پيگير متشابهات آن مى شوند و حال آنكه تأويلش را جز خدا و راسخان در دانش كه مى گويند : «ما به آن ايمان آورديم . همه از نزد پروردگارمان مى باشد» ، نمى دانند و جز خردمندان كسى پند نمى گيرد» . (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :راسخان در دانش كسانى اند كه دست نيكى و زبان راست و دل صاف و عفّت شكم و فرج دارند . (2)

امام على عليه السلام :بدان كه راسخان در دانش كسانى اند كه اقرار به ناآگاهى از رازهاى نهان ، آنان را از نسنجيده درآمدن بر پرده هاى غيب بى نياز كرده است . خداوند متعال اعتراف آنان را به ناتوانى از نيل به آنچه بر آن احاطه و دانشى ندارند ، ستوده و فرو نرفتن آنان را در آنچه مكلّف به كاويدن از نهانش نيستند ، رسوخ ناميده است . (3)

امام باقر عليه السلام _ در بيان معناى راسخان در دانش _ :آنكه در دانشش اختلاف و دوگانگى نباشد . (4)

1 / 3ويژگيهاى داناترينِ مردمپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين مردم كسى است كه دانش مردم را بر دانش خويش بيفزايد . (5)

.


1- .سوره آل عمران ، آيه 7 .
2- .الفردوس : ج 2 ، ص 288 ، ح 3327.
3- .نهج البلاغه : خطبه 91 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 245 ، ح 1.
5- .الفقيه : ج 4 ، ص 395 ، ح 5840.

ص: 182

1 / 4برترى دانشمند بر عابد

امام على عليه السلام :شيفته دانش ، داناترين مردم است . (1)

امام على عليه السلام :داناترين مردم كسى است كه شكّ يقينش را زايل نكند . (2)

امام على عليه السلام :دانشمندترين مردم ، بيمناكترين آنان از خداى سبحان است . (3)

1 / 4برترى دانشمند بر عابدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترى دانشمند بر عابد ، مانند برترى ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است . (4)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال روز قيامت دانشمند و عابد را برمى انگيزد، پس هرگاه نزد صراط گرد آمدند، به عابد گفته مى شود : به بهشت برو و از نتيجه عبادتت بهره مند شو و به دانشمند گفته مى شود : در اينجا در زمره پيامبران بمان و درباره هركس كه در دنيا ادبش را نيكو كرده اى ، شفاعت كن . (5)

امام على عليه السلام :دو ركعت نماز دانشمند بهتر از هفتاد ركعت نادان است؛ زيرا فتنه چون به دانشمند برسد ، با دانش خويش از آن بيرون مى آيد و به نادان كه برسد ، وى را از جا برمى كند . (6)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندى كه از دانشش استفاده مى شود ، از هزار عابد بهتر است . (7)

.


1- .غرر الحكم : 3079
2- .غرر الحكم : 3208
3- .غرر الحكم : 3148 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 34 ، ح 1.
5- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 22.
6- .الإختصاص : 245 .
7- .الفردوس : ج 3 ، ص 41 ، ح 4100.

ص: 183

1 / 5مَثَل دانشمندان

الف : مانند ستارگان

ب : چون ماه تمام

ج : مانند كسى كه چراغ به همراه دارد

امام صادق عليه السلام :روايت گر حديث ما كه بدان دلهاى شيعيان ما را استوار مى دارد ، از هزار عابد برتر است . (1)

ر . ك : ص 118 «برترى دانشجويى بر عبادت».

1 / 5مَثَل دانشمندانالف : مانند ستارگانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مثل دانشمندان در زمين ، مانند ستارگان در آسمان است كه در تاريكيهاى صحرا و دريا به آنها راهيابى مى شود ، پس هرگاه ستارگان ناپديد شوند ، بزودى رهيافتگان گمراه شوند . (2)

ب : چون ماه تمامامام على عليه السلام :دانشمندان در ميان مردم ، مانند ماه شب چهارده در آسمان اند كه بر ديگر ستارگان پرتو مى افكند . (3)

ج : مانند كسى كه چراغ به همراه داردامام باقر عليه السلام :دانشمند مانند كسى است كه شمعى به همراه دارد كه به مردم نور مى دهد ، پس هر كه در پرتو شمع او ببيند ، وى را دعاى خير گويد؛ همين گونه دانشمند شمعى به همراه دارد كه تاريكى نادانى و حيرت را مى زدايد ، پس هركس در پرتو آن از حيرت بيرون آيد يا از نادانى رهايى يابد ، از رهيدگان او از آتش است و خداوند به جاى آن در برابر هر موى كسى كه نجات داده ، پاداشى بيشتر از پاداش صدقه دادن صد هزار قنطار در غير راهى كه

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 33 ، ح 9.
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ، ص 314 ، ح 12600.
3- .الإرشاد : ج 1 ، ص 230 .

ص: 184

1 / 6فايده هاى همنشينى با دانشمند

1 / 7دانشمندان در روز قيامت

خدا به آن فرمان داده است ، مى دهد؛ بلكه آن صدقه وبال گردن دهنده اش مى گردد . بالاتر از آن ، خداوند به آن دانشمند پاداشى برتر از پاداش صد هزار ركعت نماز در جلوى كعبه مى بخشد . (1)

ر . ك : ص 218 «مَثَل دانشمند بى كردار».

1 / 6فايده هاى همنشينى با دانشمندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس ساعتى نزد دانشمند بنشيند ، فرشته ندايش مى دهد : نزد بنده ام نشستى . به عزّت و جلالم سوگند ، تو را در بهشت همنشين او خواهم كرد و باكى نيست . (2)

امام على عليه السلام :با دانشمندان همنشين باش تا دانشت ، افزون و ادبت ، نيكو و جانت ، پاك گردد . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با هر دانشمندى منشينيد؛ مگر دانشمندى كه شما را از پنج چيز به پنج چيز فرا مى خواند : از شكّ به يقين ، از دشمنى به خيرخواهى ، از تكبّر به فروتنى ، از ريا به اخلاص و از رغبت [به دنيا] به زهد . (4)

ر . ك : ص 205 «همنشينى با وى» .

1 / 7دانشمندان در روز قيامتامام على عليه السلام :هنگامى كه روز قيامت در رسد ، خداوند دانشمندان را گرد مى آورد و به آنان مى گويد : بندگان من پس از

.


1- .الإحتجاج : ج 1 ، ص 11 ، ح 6 .
2- .آداب تعليم و تعلّم : 483 .
3- .غرر الحكم : 4786 .
4- .تاريخ بغداد : ج 4 ، ص 312 .

ص: 185

آنكه سختيهايى را به جهت من و بزرگداشتم تحمّل كرديد و مردم به وسيله شما عبادت كردند ، برايتان خير فراوان را مى خواهم ، پس شما را مژده باد كه شما دوستان من و برترين آفريدگانم پس از پيامبران هستيد . شما را مژده باد كه من گناهانتان را آمرزيدم و اعمالتان را پذيرفتم و براى شما در ميان مردم شفاعتى چون شفاعت پيامبران است و من از شما خشنودم و پرده درى نمى كنم و شما را در ميان اين جمع رسوا نمى سازم . (1)

امام عسگرى عليه السلام :دانشمندان شيعه ما ، آنان كه سرپرست دوستداران ناتوان و اهل ولايت ما هستند ، روز قيامت مى آيند؛ در حالى كه از تاجهايشان نور ساطع مى گردد ، بر سر هريك از آنها تاجى گرانبهاست و نور اين تاجها در همه گرداگرد عرصه قيامت به محيط سى صد هزار سال راه پرتو مى افكند . (2)

.


1- .إرشاد القلوب : 166 .
2- .الإحتجاج : ج 1 ، ص 16 ، ح 12 .

ص: 186

. .

ص: 187

فصل دوم : آداب دانشمند

الف : آنچه شايسته دانشمند است

2 / 1عمل

فصل دومآداب دانشمندالف : آنچه شايسته دانشمند است2 / 1عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من از آنچه نمى دانيد نمى ترسم؛ اما بنگريد در آنچه مى دانيد چگونه عمل مى كنيد . (1)

امام على عليه السلام :اى مردم! هرگاه دانستيد ، پس به آن عمل كنيد؛ شايد كه هدايت يابيد . (2)

امام على عليه السلام :دانش براى كسى كه بدان عمل مى كند ، مايه رشد است . (3)

امام على عليه السلام :ميوه دانش ، با كردار نيك چيده مى شود نه با گفتار نيك . (4)

امام على عليه السلام :همه دانش به كار بستن آن است . (5)

امام على عليه السلام :زيبايى دانشمند در عمل به دانشش است . (6)

امام على عليه السلام :دانش بى عمل مانند درخت بى ثمر است . (7)

.


1- .حلية الأولياء : ج 8 ، ص 132.
2- .الكافى : ج 1 ، ص 45 ، ح 6.
3- .غرر الحكم : 1277
4- .غرر الحكم : 4296
5- .غرر الحكم : 4463
6- .غرر الحكم : 4753
7- .غرر الحكم : 6290 .

ص: 188

2 / 2مكارم اخلاق

امام على عليه السلام :بر دانشمند است كه به آنچه مى داند عمل كند . سپس به فراگيرى آنچه نمى داند روى آورد . (1)

امام كاظم عليه السلام :_ در سفارش به هشام _: اى هشام! همه مردم ستارگان را مى بينند ، ولى تنها كسى بدان راه مى يابد كه مسير و منزلهاى آنها را بشناسد و همين گونه شما حكمت را درس مى گيريد ، ولى تنها كسى بدان راه مى يابد كه آن را به كار بندد . (2)

ابوعبدالرحمان:يكى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله كه به ما قرائت قرآن مى آموخت برايمان گفت كه آنان قرائت ده آيه را از پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهفرا مى گرفتند و تا آنچه را در اين ده آيه از علم و عمل بود نمى دانستند ، قرائت ده آيه ديگر را آغاز نمى كردند . (3)

ر . ك : ص 36 «شرط عمل» / ص 38 «عمل» / ص 187 «عمل» / ص 197 «عمل نكردن» / ص 217 «دانشمندان بد» . آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص 137 «احاديث درباره به كار گرفتن علم» .

2 / 2مكارم اخلاقپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ورع زيباست ولى در دانشمندان زيباتر است . (4)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :زيور دانش ، احسان است . (5)

امام على عليه السلام :اوج دانش، نرمش و اوج نادانى، درشتى است. (6)

.


1- .غرر الحكم : 6196 .
2- .تحف العقول : 392 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 9 ، ص 126 ، ح 23541 .
4- .الفردوس : ج 3 ، ص 92 ، ح 4258.
5- .الفقيه : ج 4 ، ص 402 ، ح 5868.
6- .غرر الحكم : 5224 .

ص: 189

2 / 3بردبارى

امام على عليه السلام :اوج دانش ، قدرت تشخيص اخلاقى و نماياندن پسنديده آن و ريشه كن كردن ناپسند آن است . (1)

ر . ك : ص 189 «بردبارى» / ص 190 «سكوت» ، «فروتنى» .

2 / 3بردبارىقرآن«بى گمان خداوند دانا و بردبار است» . (2)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين دستيار دانش ، بردبارى است . (3)

امام على عليه السلام :دانش بياموزيد و آرامش و بردبارى را براى دانش فرا گيريد و از دانشمندان متكبّر نباشيد . (4)

امام على عليه السلام :دانش تا همراه بردبارى نگردد ، نتيجه ندهد . (5)

امام على عليه السلام :اوج دانش ، بردبارى است . (6)

امام على عليه السلام :بازگرداندن خشم با بردبارى ، نتيجه دانش است . (7)

امام باقر عليه السلام _ در نامه اش به سعد خير _ :بردبارى ، جامه دانشمند است ، پس مبادا كه آن را به تن نكنى . (8)

.


1- .غرر الحكم : 5267 .
2- .سوره حج ، آيه 59 .
3- .الكافى : ج 1 ، ص 48 ، ح 3.
4- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 108 .
5- .غرر الحكم : 7411
6- .غرر الحكم : 5233
7- .غرر الحكم : 5397 .
8- .الكافى : ج 8 ، ص 55 ، ح 16.

ص: 190

2 / 4سكوت

2 / 5فروتنى

2 / 4سكوتامام على عليه السلام :ساكت باش نه از روى گنگى كه سكوت ، زيور دانشمند و پوشش نادان است . (1)

امام على عليه السلام :شايسته است كه دانش انسان بر گفتارش افزون و خردش بر زبانش چيره باشد . (2)

امام على عليه السلام :همه آنچه را كه مى دانى بر زبان مياور كه همين در نادانى تو بس باشد . (3)

ر . ك : ص 173 «سكوت» .

2 / 5فروتنىامام على عليه السلام :o فروتنى ، زيور دانش است . (4)

عيسى عليه السلام :اى گروه حواريّون! من از شما خواسته اى دارم . آن را برايم برآورده كنيد . گفتند : اى روح خدا! خواسته ات برآورده شد ، پس برخاست و پاهايشان را شست . حواريّون گفتند : اى روح خدا! ما به اين سزاوارتر بوديم . فرمود : سزاوارترين مردم به خدمت ، دانشمند است . من براى اين چنين فروتنى كردم ، تا شما نيز مانند من در برابر مردم فروتنى كنيد . حكمت با فروتنى پاينده مى ماند و نه با تكبّر؛ همان گونه كه زراعت در دشت مى رويد ، نه در كوه . (5)

ر . ك : ص 168 «فروتنى براى شاگرد» .

.


1- .غرر الحكم : 7177
2- .غرر الحكم : 10946
3- .غرر الحكم : 10187 .
4- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 299 .
5- .الكافى : ج 1 ، ص 37 ، ح 6.

ص: 191

2 / 6مبارزه با ابليس

2 / 7مبارزه با ستمكار

2 / 8ردّ بدعت

2 / 6مبارزه با ابليسپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چيزى براى ابليس ، كمرشكن تر از اين نيست كه دانشمندى در قبيله اى پديدار شود . (1)

امام صادق عليه السلام :دانشمندان شيعه ما ، مرز داران مرزى اند كه ابليس و عفريتهايش در وراى آن قرار دارند . آنان را از در آمدن بر پيروان ناتوان ما جلو مى گيرند و از تسلّط ابليس و پيروان ناصبى او مانع مى شوند . (2)

2 / 7مبارزه با ستمكارامام على عليه السلام :اگر حضور اين جمع نبود و با وجود ياور حجّت تمام نمى شد و اگر خداوند از دانشمندان پيمان نگرفته بود كه با پرخورى ستمكار و گرسنگى ستمديده موافقت نكنند ، زمام خلافت را به حال خود رها مى كردم . (3)

2 / 8ردّ بدعتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه در امّت من بدعتها آشكار شدند ، بر دانشمند است كه دانش خود را آشكار سازد و هر كه اين كار را نكند ، نفرين خدا بر او باد . (4)

ر . ك : ص 157 «وجوب آموزش بر دانشمند» ، «حرمت پنهان داشتن دانش» / ص 162 «زكات دانش» ، «برترين صدقه» .

.


1- .الفردوس : ج 4 ، ص 48 ، ح 6150.
2- .الإحتجاج : ج 2 ، ص 322 ، ح 261 .
3- .نهج البلاغه : خطبه 3 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 54 ، ح 2.

ص: 192

2 / 9اندرز همديگر

2 / 10اندازه خود را شناختن

2 / 11مباحثه

2 / 9اندرز همديگرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دانش ، همديگر را راهنمايى كنيد كه خيانت هر يك از شما در دانشش سخت تر از خيانت وى در مالش مى باشد و خداوند روز قيامت از شما بازخواست مى كند . (1)

2 / 10اندازه خود را شناختنامام على عليه السلام :دانشمند آن است كه اندازه خود را بشناسد و در نادانى آدمى همين بس كه اندازه خود را نشناسد . (2)

2 / 11مباحثهپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : گفتگوى علمى ميان بندگانم از چيزهايى است كه چون به امر من بينجامد ، دلهاى مرده با آن زنده مى شود . (3)

ابو الجارود :از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : خداوند رحمت كند بنده اى را كه دانش را زنده كند . گفتم : زنده كردنش چگونه است؟ فرمود : اينكه با اهل دين و پرهيز از آن گفتگو كند . (4)

امام صادق عليه السلام :دلها ، خاك و دانش ، نهال و گفتگو ، آب است . هرگاه آب از خاك جدا افتد ، نهال خشك گردد . (5)

.


1- .أمالى الطوسى : ص 126 ، ح 198.
2- .نهج البلاغه : خطبه 103 .
3- .الكافى : ج 1 ، ص 40 ، ح 6
4- .الكافى : ج 1 ، ص 41 ، ح 7 .
5- .الجامع لأخلاق الراوى : ج 2 ، ص 419 ، ح 1908 .

ص: 193

2 / 12توقّف هنگام ندانستن

2 / 13اعتراف به نادانى

2 / 12توقّف هنگام ندانستنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ به على عليه السلام _ :از ويژگيهاى مؤمن آن است كه از حرامها پاك باشد و در شبهه ها توقف كند . (1)

امام على عليه السلام :آنچه را نمى دانى مگو كه در خبر دادنت از آنچه مى دانى متهم مى شوى . (2)

امام صادق عليه السلام :اگر بندگان هنگامى كه نمى دانستند ، توقف مى كردند و انكار نمى كردند ، كافر نمى گشتند . (3)

امام صادق عليه السلام :خداوند بندگانش را به دو آيه از كتابش سفارش مخصوص كرده است : اينكه تا ندانند نگويند و آنچه را نمى دانند رد نكنند . خداوند عز و جلمى فرمايد : «آيا از آنان در كتاب پيمان گرفته نشده است كه جز حق به خدا نسبت ندهند؟» (4) و فرمود : «بلكه آنچه را به شناختش احاطه نيافته اند وحقيقت آن هنوز برايشان آشكار نشده است، دروغ مى انگارند» (5) . (6)

2 / 13اعتراف به نادانىامام على عليه السلام :غايت خرد ، اعتراف به نادانى است . (7)

امام على عليه السلام :دنيا جز با نعمتها و امتحانها و كيفرهاى

.


1- .التمحيص : ص 74 ، ح 171.
2- .غرر الحكم : 10426 .
3- .الكافى : ج 2 ، ص 388 ، ح 19.
4- .سوره اعراف ، آيه 169 .
5- .سوره يونس ، آيه 39 .
6- .الكافى : ج 1 ، ص 43 ، ح 8.
7- .غرر الحكم : 6375 .

ص: 194

2 / 14بسنده نكردن به آنچه مى داند

اخروى كه خداوند نهاده است يا چيزهاى ديگرى كه نمى دانى، پايدار نماند. اگر چيزى از اينها بر تو دشوار آمد ، آن را بر ندانستن خود حمل كن كه تو در آغاز نادان آفريده شدى و سپس آموخته شدى و بسى چيزها كه نمى دانى و نظرت در آن سرگردان مى ماند و ديده ات گمراه مى گردد و سپس بينا مى گردى . (1)

ر . ك : ص 172 «گفتن : نمى دانم» / ص 198 «ادعاى دانش» .

2 / 14بسنده نكردن به آنچه مى داندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمند از دانش سير نمى شود ، تا سرانجام به بهشت درآيد . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه روزى بيايد كه در آن بر دانشم نيفزايم ، پس درآمدن خورشيد آن روز بر من خجسته مباد . (3)

امام على عليه السلام :آنكه حكمتها را شناخت ، بر افزودن آنها قرار از كف بداد . (4)

امام على عليه السلام :دانشمند آن است كه از فراگيرى دانش ملول نگردد . (5)

داود عليه السلام :به صاحب دانش بگو عصايى از آهن و كفشى آهنين برگيرد و دانش را بجويد ، تا آنكه عصا بشكند و كفشها پاره گردد . (6)

ر . ك : ص 131 «استمرار» / ص 195 «يارى جستن از خدا براى افزايش دانش» .

.


1- .نهج البلاغه : نامه 31 .
2- .مسند الشهاب : ج 2 ، ص 68 ، ح 897.
3- .المعجم الأوسط : ج 6 ، ص 367 ، ح 6636.
4- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 319 .
5- .غرر الحكم : 1303 .
6- .سنن الدارمى : ج 1 ، ص 147 ، ح 571.

ص: 195

2 / 15يارى جستن از خدا براى افزايش دانش

2 / 16يارى جستن از خدا براى بهره بردن از دانش

2 / 17پناه بردن به خدا از بى بهره ماندن دانش

2 / 15يارى جستن از خدا براى افزايش دانشقرآن«بگو : پروردگارا! بر دانشم بيفزاى» . (1)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ هرگاه در شب بيدار مى شد _ مى گفت :خدايى جز تو نيست . تو را تسبيح مى كنم . خدايا! از گناهم آمرزش مى جويم . و به رحمتت از تو تقاضا مى كنم خدايا! بر دانشم بيفزاى و دلم را پس از هدايتت منحرف مفرماى و از نزد خودت بر من رحمتى ببخشاى كه تويى بسيار بخشنده . (2)

ر . ك : ص 81 «دعا» / ص 131 «استمرار» .

2 / 16يارى جستن از خدا براى بهره بردن از دانشپيامبرخدا صلى الله عليه و آله _ در دعايش _ :خدايا ! از تو دانش سودمند و روزى فراخ مى خواهم . (3)

امام على عليه السلام :دانش بدون توفيق بهره نمى دهد . (4)

2 / 17پناه بردن به خدا از بى بهره ماندن دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از خداوند دانش سودمند بخواهيد و از

.


1- .سوره طه ، آيه 114 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ، ص 724 ، ح 1981.
3- .سنن الترمذى : ج 5 ، ص 578 ، ح 3599.
4- .غرر الحكم : 10680 .

ص: 196

2 / 18پناه جويى از نادانى

2 / 19استغفار از نادانى

دانشى كه بهره نمى دهد به خدا پناه ببريد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدايا! به تو پناه مى برم از دانشى كه بهره نمى دهد و از دلى كه فروتن نمى گردد . (2)

2 / 18پناه جويى از نادانىامام على عليه السلام _ در دعاى يوم الهرير در پيكار صفّين _ :خدايا! . . . از نادانى و بيهودگى و از گفتار و كردار بد به تو پناه مى برم . (3)

عبدالرحمان بن سيابه :امام صادق عليه السلام اين دعا را به من داد : «سپاس خدايى را كه صاحب حمد است و شايسته و نهايت و محلّ آن . . . و پناه مى برم از اينكه نادانى را با دانش و جفا را با بردبارى و ستم را با دادگرى و گسستن را با نيكى و بى تابى را با شكيبايى جا به جا كنم» . (4)

2 / 19استغفار از نادانىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين دعا را مى خواند :خدايا! خطا و نادانى و اسراف كارى و آنچه را تو بهتر از خودم مى دانى بر من بيامرز . خدايا! شوخى و جدّى و خطا و عمرم را بر من ببخشاى كه همه اينها نزد من هست . (5)

.


1- .سنن ابن ماجة : ج 2 ، ص 1263 ، ح 3843.
2- .سنن النسائى : ج 8 ، ص 284.
3- .مهج الدعوات : 132.
4- .الكافى : ج 2 ، ص 59 و ص 592 ، ح 31 .
5- .صحيح البخارى : ج 5 ، ص 2350 ، ح 6036.

ص: 197

2 / 20پوزش از نادانى

ب : آنچه كه سزاوار دانشمند نيست

2 / 21عمل نكردن

2 / 20پوزش از نادانىامام سجاد عليه السلام :خدايا! از نادانى ام به تو عذر مى آورم و از سوء رفتارم از تو طلب بخشش دارم . (1)

ب : آنچه كه سزاوار دانشمند نيست2 / 21عمل نكردنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ خطاب به ابن مسعود _ :هركس دانش اندوزد و به آن عمل نكند ، خداوند روز قيامت وى را نابينا برانگيزد . (2)

امام على عليه السلام :دانشمندى كه به جز دانش خود عمل كند ، مانند نادان سرگردانى است كه از نادانى اش نرسته است؛ بلكه حجت را بر او بزرگتر مى بينم و حسرت بر اين دانشمند جدا شده از دانش خود ، ماندگارتر از نادان سرگشته در نادانى اش است و هر دو حيران و سرگردان اند . (3)

امام على عليه السلام :براى آدمى زشت است كه عملش از دانشش كمتر باشد و كردارش به گفتارش نرسد . (4)

امام على عليه السلام :به كار بستن دانش را وا نمى گذارد ، جز كسى كه در پاداش آن ترديد دارد . (5)

ر . ك : ص 36 «شرط عمل» / ص 38 «عمل» / ص 187 «عمل» / ص 217 «دانشمندان بد».

.


1- .صحيفه سجّاديه : دعاى 31 .
2- .مكارم الأخلاق : ج 2 ، ص 348 ، ح 2660.
3- .الكافى : ج 1 ، ص 45 ، ح 6.
4- .غرر الحكم : 11050 .
5- .غرر الحكم : 10869 .

ص: 198

2 / 22ادعاى دانش

2 / 23حبّ دنيا

2 / 22ادعاى دانشپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه بگويد من دانشمندم ، نادان است . (1)

امام على عليه السلام _ در نامه اش به امام حسن عليه السلام _ :من تو را به نادانيهاى گوناگونت كوبيدم ، تا خود را دانا مپندارى و اگر چيزى به تو رسيد كه آن را شناختى ، آن را بزرگ مشمارى ؛ زيرا دانا كسى است كه دريابد آنچه مى داند در برابر آنچه نمى داند اندك است و بدين سبب خود را نادان بشمارد و به مدد اين دريافت ، بر كوشش خود در جستجوى دانش بيفزايد و همواره جويا و شيفته دانش باشد و از آن بهره گيرد و در برابر دانشمندان ، فروتن و دل سپرده و پيوسته خاموش،و از خطا،پرهيزگار و شرمگين باشد و اگرچيزى بر او درآمد كه نمى شناسد ، آن را انكار نكند ؛ چه به نادانى خويش اقرار دارد . (2)

ر . ك : ص 172 «گفتن : نمى دانم» / ص 193 «اعتراف به نادانى» .

2 / 23حبّ دنياپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن سنگ لغزنده اى كه گامهاى دانشمندان بر آن استوار نمى ماند ، آز است . (3)

امام على عليه السلام :بسى دانشمند كه دنيا نابودش كرده است . (4)

عيسى عليه السلام :چگونه از اهل دانش باشد كسى كه در مسير آخرت رو به دنيا دارد و چيزى را كه به وى زيان مى رساند ، از آنچه

.


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ، ص 59 ، ح 6846.
2- .تحف العقول : 73 .
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 49.
4- .مطالب السؤول : 56.

ص: 199

2 / 24كاسبى كردن با دانش دينى

به وى سود مى بخشد بيشتر دوست دارد . (1)

عيسى عليه السلام :پول ، بيمارى دين است و دانشمند ، پزشك دين؛ پس هرگاه ديديد كه پزشك بيمارى را به سوى خود مى كشد ، متّهمش سازيد و بدانيد كه خيرخواه ديگران نيست . (2)

ر . ك : ص 86 «محبّت دنيا» .

2 / 24كاسبى كردن با دانش دينىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل هزار پيشه از پيشه ها را به آدم آموخت و به او فرمود : به فرزندان و خاندانت بگو : اگر شكيبايى نورزيديد ، دنيا را با اين پيشه ها بجوييد؛ ولى با دين آن را مجوييد كه دين ، خالص و تنها براى من است . واى بر كسى كه دنيا را با دين بجويد ، واى بر او . (3)

امام على عليه السلام :ترسناك ترين چيزى كه بر شما مى ترسم ، آن است كه براى غير دين تفقّه شود و براى جز عمل آموخته گردد و دنيا با عمل آخرت جستجو شود . (4)

امام صادق عليه السلام :هر كس حديث را براى سود دنيوى بخواهد ، از آخرت بهره اى ندارد و هر كس خير آخرت را از آن بخواهد ، خداوند خير دنيا و آخرت را به او عطا كند . (5)

ر . ك : ص 170 «مزد نگرفتن بر آموزش معارف دين» .

.


1- .الكافى : ج 2 ، ص 319 ، ح 13.
2- .الخصال : ص 113 ، ح 91.
3- .الفردوس : ج 3 ، ص 42 ، ح 4105.
4- .نثر الدرّ : ج 1 ، ص 289 .
5- .الكافى : ج 1 ، ص 46 ، ح 2.

ص: 200

2 / 25نشست و برخاست با پادشاه ستمگر

2 / 26جاه طلبى

2 / 27غرّه شدن

2 / 25نشست و برخاست با پادشاه ستمگرپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان ، اُمناى پيامبر بر بندگان خدايند ، تا آن گاه كه با پادشاهان _ در ستمگريشان _ در نياميزند . آن گاه كه چنين كنند، به پيامبر خيانت كرده اند؛پس از آنان برحذر باشيد و كناره گيريد. (1)

امام صادق عليه السلام :ملعون است ، ملعون است دانشمندى كه به سوى پادشاهى ستمگر مى رود و به او در ستمش يارى مى رساند . (2)

2 / 26جاه طلبىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از شهوت پنهان بپرهيزيد : دانشمند دوست دارد كه كنارش بنشينند . (3)

امام على عليه السلام :آفت دانشمندان ، حبّ رياست است . (4)

ر . ك : ص 200 «غرّه شدن» .

2 / 27غرّه شدنامام على عليه السلام :نابخردى و غفلت در دل دانشمند نيست . (5)

امام على عليه السلام :از فضل دانشت آن است كه دانشت را

.


1- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 185.
2- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 150.
3- .الجامع الصغير : ج 1 ، ص 42 ، ح 247.
4- .غرر الحكم : 3930 .
5- .الكافى : ج 1 ، ص 36 ، ح 5.

ص: 201

2 / 28حسادت

2 / 29حرص

2 / 30خودنمايى

كم انگارى. (1)

ر . ك : ص 200 «جاه طلبى» / آداب تعليم و تعلّم(ترجمه منية المريد) : ص153 «پالايش دل از رذائل اخلاقى» .

2 / 28حسادتامام باقر عليه السلام :بنده ، دانشمند نباشد مگر آنكه بر بالاتر از خود حسد نورزد و فروتر از خود را خوار نشمرد . (2)

2 / 29حرصامام حسين عليه السلام _ در بيان زشت ترين چيزها _ :حرص در دانشمند [از بدترين چيزهاست] . (3)

2 / 30خودنمايىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس دانش خود را به رخ مردم كشد ، خداوند او را روز قيامت انگشت نما كند . (4)

ر . ك : ص 76 «اخلاص»/ ص 123 «اخلاص» / ص 135 «آموختن براى غير خدا» / ص 167 «اخلاص» .

.


1- .غرر الحكم : 9420 .
2- .تحف العقول : 294 .
3- .كفاية الأثر : 233.
4- .المعجم الكبير : ج 2 ، ص 167 ، ح 1685.

ص: 202

. .

ص: 203

فصل سوم : حقوق دانشمند و آموزگار و دانشجو

3 / 1حقوق دانشمند

الف : اكرام

ب : كوچك نشمردن دانشمند

فصل سومحقوق دانشمند و آموزگار و دانشجو3 / 1حقوق دانشمندالف : اكرامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان را اكرام كنيد كه آنان نزد خدا كريم اند . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :احترام دانشمند عمل كننده به علمش ، مانند حرمت شهيدان و راستان است . (2)

ب : كوچك نشمردن دانشمندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه دانشمند را حقير شمرد ، مرا حقير شمرده است و هركس مرا حقير بشمرد ، كافر است . (3)

امام على عليه السلام :كسى جز نابخرد نادان ، دانش و دانشوران را سبك نمى شمرد . (4)

امام على عليه السلام :زنهار كه دانشمندان را سبك بشمرى چرا كه اين كار تو را خوار مى كند و مايه بدگمانى و وهم و خيال درباره تو مى شود . (5)

.


1- .الفردوس : ج 1 ، ص 76 ، ح 225.
2- .تنبيه الخواطر : ج 2 ، ص 122 .
3- .إرشاد القلوب : 165 .
4- .غرر الحكم : 10807
5- .غرر الحكم : 2732 .

ص: 204

ج : فروتنى در برابر وى

د : فرو آوردن صدا نزد وى

ه : پيروى از وى

و : ديدار وى

امام سجاد عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى به دانيال وحى كرد كه منفورترين بندگانم نزد من ، نادانى است كه حقّ اهل دانش را سبك مى شمارد و از اقتدا به آنان سر باز زند . (1)

ج : فروتنى در برابر وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در برابر دانشمند فروتنى كنيد و او را بالا ببريد كه فرشتگان ، دانشمند را بالا مى برند و بالهاى خود را پايين مى آورند و برايش آمرزش مى طلبند . (2)

د : فرو آوردن صدا نزد وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه صدايش را نزد دانشمندان فرو مى آورد ، روز قيامت همراه با آن دسته از اصحابم مى آيد كه خداوند دلهايشان را به تقوا آزموده است ، و هيچ خيرى در چاپلوسى و خود كوچك كردن نيست ، جز آنچه در طلب دانش براى خدا باشد . (3)

ه : پيروى از وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دانشمندان پيروى كنيد كه آنان چراغهاى دنيا و آخرت اند . (4)

امام على عليه السلام _ در سفارش به پسرش محمّدبن حنفيه _ :پسركم!...اندرزهاى حكيمان را بپذير و فرمانهايشان را پى گيرى كن. (5)

و : ديدار وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه به ديدار دانشمند رود ، گويى مرا زيارت كرده و آنكه با دانشمندان مصافحه كند ، چنان است كه با من

.


1- .الكافي¨ : ج 1 ، ص 35 ، ح 5.
2- .الفردوس : ج 2 ، ص 45 ، ح 2263
3- .الفردوس : ج 3 ، ص 534 ، ح 5666
4- .الفردوس : ج 1 ، ص 71 ، ح 209.
5- .الفقيه : ج 4 ، ص 387 ، ح 5834 .

ص: 205

ز : همنشينى با وى

ح : پرسش از وى

مصافحه كرده است . (1)

ز : همنشينى با وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنكه با دانشمندان بنشيند ، با من نشسته و هركس با من بنشيند ، گويى با پروردگارم عز و جل نشسته است . (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لقمان به پسرش گفت : پسركم! با دانشمندان همدم باش و بدانان نزديك شو و همنشين باش و در خانه هايشان به ديدارشان برو ، شايد كه به آنها شبيه گردى و از آنان به شمار آيى و با صالحان آنها بنشين كه چه بسا خدا ايشان را به رحمتى بنوازد و در نتيجه تو نيز در آن داخل گردى؛ هرچند بدكار باشى . (3)

امام على عليه السلام :با حكيمان همنشين باش تا خودت كامل و نفست شريف و نادانى ات دور گردد . (4)

امام على عليه السلام :مجلس حكمت ، نهالستان فضلاست . (5)

ر . ك : ص 184 «فايده هاى همنشينى با دانشمند» .

ح : پرسش از وىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از دانشمندان سؤال و با حكيمان گفتگو و با فقيران همنشينى كنيد . (6)

امام على عليه السلام :گفتگو با دانشمندان ، مايه بهره مندى از

.


1- .الفردوس : ج 5 ، ص 485 ، ح 8839
2- .الفردوس : ج 3 ، ص 604 ، ح 5893 .
3- .أعلام الدين : 272 .
4- .غرر الحكم : 4787
5- .غرر الحكم : 9754 .
6- .تحف العقول : 41 .

ص: 206

ط : خدمت به وى

ى : ستيزه نكردن با وى

3 / 2حقوق آموزگار

ايشان و به دست آوردن فضيلتهاى آنان است . (1)

ط : خدمت به وىامام على عليه السلام :هرگاه دانشمندى را ديدى ، به خدمتش درآى . (2)

عيسى عليه السلام :سزاوارترين مردم به خدمت ، دانشمند است . (3)

ى : ستيزه نكردن با وىامام كاظم عليه السلام _ در سفارش به هشام بن حكم _ :دانشمند را براى دانشش بزرگ بشمار و درگيرى با وى را واگذار . (4)

لقمان حكيم :با دانشمندان مجادله مكن كه بر آنان سبك آيى و تو را برانند و با كم خردان نيز مجادله مكن كه بر تو نادانى كنند و ناسزايت گويند ، ولى در برابر آنكه در دانش برتر از توست ، شكيبايى پيشه كن و نيز با آنكه فروتر از توست . تنها آن كس به شمار دانشمندان در مى آيد كه در برابر آنها شكيبايى و با آنان همراهى كند و با نرمى از دانششان برگيرد . (5)

3 / 2حقوق آموزگارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هركس به شخصى مسأله اى بياموزد ، مالكش مى گردد . گفته شد : آيا وى را خريد و فروش هم مى كند؟

.


1- .غرر الحكم : 9804
2- .غرر الحكم : 4044 .
3- .الكافى : ج 1 ، ص 37 ، ح 6.
4- .تحف العقول : 394 .
5- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 107 .

ص: 207

فرمود : نه ، بلكه امر و نهيش مى كند . (1)

امام سجّاد عليه السلام :حقّ سرپرست علمى تو آن است كه وى را بزرگ بشمارى و مجلسش را محترم بشمارى و به او نيك گوش بسپارى و توجّه كنى و صدايت را از او بلندتر نكنى و به كسى كه از وى چيزى مى پرسد ، پاسخ ندهى ، تا او خود پاسخ دهد و در مجلس وى با كسى سخن نگويى و نزد او غيبت كسى را نكنى و اگر نزد تو از او به زشتى ياد كردند ، دفاع كنى و عيبهايش را بپوشانى و افتخاراتش را آشكار سازى و با دشمنش ننشينى و با دوستش دشمنى نورزى كه اگر چنين كنى ، فرشتگان خداى عز و جل برايت گواهى مى دهند كه تو او را قصد كرده اى و دانش وى را براى خداى عز و جلفرا گرفته اى و نه مردم . (2)

حمزه بن حمران :شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمايد : هركس بادانشش نان خورد ، نادار گردد . عرض كردم : فدايت شوم ، در ميان پيروان و دوستداران شما گروهى هستند كه دانش شما را مى گيرند و اين سو و آن سو مى برند و در ميان پيروانتان پخش مى كنند و متقابلاً آنها نيز از نيكى و جايزه و اكرام فروگذار نمى كنند . حضرت فرمود : اينان نان خور دانش نيستند . نان خور دانش كسى است كه بدون آگاهى و هدايت خداوند عز و جل و به طمع كالاى پست دنيا ، فتوا مى دهد تا حقّ را باطل كند . (3)

فضل بن ابى قرّه :به امام صادق عليه السلام عرض كردم : مى گويند : درآمد آموزگار حرام است . حضرت فرمود : دشمنان خدا دروغ مى گويند . مى خواهند كه قرآن را نياموزند . اگر مردى

.


1- .منية المريد : 324 .
2- .الفقيه : ج 2 ، ص 620 ، ح 3214.
3- .معانى الأخبار : ص 181 ، ح 1 .

ص: 208

3 / 3حقوق دانشجو

] برابر [ديه فرزندش را به وى بدهد ، براى آموزگار حلال است . (1)

ر . ك : ص 170 «مزد نگرفتن بر آموزش معارف دين» / ص 199 «كاسبى كردن با دانش دينى» .

3 / 3حقوق دانشجوامام سجّاد عليه السلام :حقّ رعيت تو در دانش ، آن است كه بدانى خداوند عز و جل تو را در دانشى كه به تو داده و گنجينه هاى آن را بر تو گشوده ، سرپرست آنان قرار داده است . اگر در آموزش مردم ، نيك از عهده برآمدى و با آنان درشتى نكردى و تنگ نگرفتى ، خداوند از فضلش تو را فزونى بخشد و اگر دانشت را از مردم باز دارى و يا هنگام درخواست دانشت با آنان درشتى كنى ، بر خداى عز و جل سزاست كه دانش و عظمت ]حاصل از آن [را از تو بگيرد و تو را از دلها بيندازد . (2)

.


1- .الكافى : ج 5 ، ص 121 ، ح 2 .
2- .الفقيه : ج 2 ، ص 621 ، ح 3214.

ص: 209

فصل چهارم : اصناف دانشمندان

فصل چهارماصناف دانشمندانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمندان دو گونه اند : مردى دانا كه به دانش خود عمل مى كند و اين نجات يافته است و دانشمندى كه دانش خود را وانهاده و اين هلاك شده است و دوزخيان از بوى دانشمند واگذارنده دانش خود اذيت مى شوند . (1)

امام صادق عليه السلام :جويندگان دانش سه گونه اند . آنان را به ذات و صفاتشان بشناس : دسته اى آن را براى نادانى و ستيزه جويى و دسته اى براى برترى جويى و دام گسترى و گروهى نيز براى فهم و خردورزى مى جويند . صاحب نادانى و ستيزه جويى ، آزار دهنده و ستيزه گر است و در حلقه هاى علمى به سخن درآيد و از دانش و بردبارى بگويد و جامه فروتنى به تن كند ، اما از پرهيزگارى تهى باشد . خداوند به همين سبب ، بينى او را خرد كند و خرخره اش را ببُرد . آنكه براى برترى جويى و دام گسترى آمده ، پنهان كار و چاپلوس است . بر مثل و مانند خود برترى مى جويد و براى توانگران فروتر از خود ، فروتنى مى كند . خورنده حلواى آنان وپايمال كننده دين خويش است . خداوند هم به اين سبب او را كور مى گرداند واثرش را از ميان آثار دانشمندان مى زدايد . آنكه صاحب فقه و خرد است ، انديشناك و غمين و

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 44 ، ح 1.

ص: 210

شب زنده دار است . رداى خود را بر سر مى كشد و در تاريكى شب بر مى خيزد . عمل مى كند و ترسان و خواهان و هراسان است . به كار خود توجه دارد و به اهل روزگارش آگاه است و از مطمئن ترين برادران خود نيز بيم دارد . خداوند به اين سبب، پايه هايش را استوار مى سازد ودر روز قيامت او را امان مى دهد . (1)

امام صادق عليه السلام :برخى از دانشمندان دوست دارند كه دانش خود را ذخيره كنند و از ايشان گرفته نشود . اينان در طبقه اوّل آتش اند . برخى از دانشمندان نيز چون اندرز داده شوند ، سرپيچند و چون خود اندرز دهند ، زور گويند . اينان در طبقه دوم آتش اند . برخى ديگر چنين مى بينند كه دانش را نزد ثروتمندان و اشراف بنهند و براى مسكينان قابليتى نمى يابند . اينان در طبقه سوم آتش اند . همچنين از دانشمندان كسى است كه در دانش خود ، راه زورگويان و فرمان روايان را مى پيمايد كه اگر چيزى از سخنش رد گردد يا در اجراى فرمانش كوتاهى شود ، به خشم درآيد . اينان در طبقه چهارم آتش اند . نيز از دانشمندان كسى است كه در جستجوى احاديث يهود و نصاراست ، تا اخبار خود را انبوه و فراوان نشان دهد . اينان در طبقه پنجم آتش اند . همچنين از دانشمندان كسى است كه خود را در معرض فتوا قرار مى دهد و مى گويد : بپرسيد و شايد كه يك حرف هم بلد نباشد ، خداوند متكلّفان را دوست ندارد ، پس اينان در طبقه ششم آتش اند . نيز از دانشمندان ، كسى است كه دانش خود را وسيله اثبات مردانگى و فرزانگى خود مى كند . اينان نيز در طبقه هفتم آتش اند . (2)

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 49 ، ح 5 .
2- .الخصال : ص 353 ، ح 33.

ص: 211

فصل پنجم : نمونه هاى والاى دانش و حكمت

5 / 1پيامبران

فصل پنجمنمونه هاى والاى دانش و حكمت5 / 1پيامبرانقرآن«چون خدا از پيامبران پيمان گرفت كه پس از آنكه به شما كتاب و حكمت دادم ، هر گاه پيامبرى آمد كه تصديق كننده آنچه با شماست بود ، حتما به او ايمان بياوريد و وى را يارى كنيد فرمود : آيا اعتراف كرديد و پيمان مرا پذيرفتيد . گفتند اعتراف كرديم . فرمود گواه باشيد و من ] نيز ] با شما از گواهانم» . (1)

«بنده ما داود را به ياد آر . . . و به او حكمت و فصل الخطاب آموختيم» . (2)

«چون خدا فرمود : اى عيسى بن مريم! نعمتم را بر خود و بر مادرت به ياد آور ، هنگامى كه تو را به روح القدس تأييد كردم . در گاهواره و در بزرگسالى با مردم سخن مى گفتى و آن گاه كه به تو كتاب و حكمت و تورات و

.


1- .سوره آل عمران ، آيه 81 .
2- .سوره ص ، آيه 17 و 20 .

ص: 212

انجيل آموختم» . (1)

«خداوند بر تو كتاب و حكمت نازل فرمود و آنچه را كه نمى دانستى به تو آموخت و فضل خدا بر تو بس بزرگ است» . (2)

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پسربچگان به يحيى بن زكريّا گفتند : بيا برويم بازى كنيم . يحيى فرمود : براى بازى آفريده نشده ايم ، برويم نماز بخوانيم . اين همان گفته خداوند است : «و بدو در خردسالى حكمت داديم» (3) . (4)

امام على عليه السلام _ در ذكر پيامبر صلى الله عليه و آله _ :وى را از ميان سلسله پيامبران و چراغ فروزان و ستيغ والا و دل سرزمين بطحاء و چراغهايى در دل تاريكى و چشمه هاى حكمت برگزيد . (5)

امام صادق عليه السلام :داود پيامبر از سليمان عليهماالسلامپرسش كرد و مى خواست بداند در حكمت به كجا رسيده است . گفت : پسركم! از خنكترين چيزها آگاهم كن ، گفت : گذشت خدا از مردم و گذشت مردم از همديگر كه هيچ چيز از آن خنكتر نيست . پرسيد : شيرينترين چيز چيست؟ گفت : محبّت كه روح الهى در ميان بندگانش است ، تا آنجا كه اسب هم سم خود را از روى كرّه اش بر مى دارد . داود از پاسخ سليمان عليهماالسلامخوشحال شد . (6)

.


1- .سوره مائده ، آيه 11 .
2- .سوره نساء ، آيه 113 .
3- .سوره مريم ، آيه 12 .
4- .الدرّ المنثور : ج 5 ، ص 485.
5- .نهج البلاغه : خطبه 108 .
6- .جامع الأحاديث للقمّى : 193.

ص: 213

5 / 2آل ابراهيم

5 / 3بنى اسرائيل

5 / 4خاندان محمّد صلى الله عليه و آله

5 / 2آل ابراهيمامام باقر عليه السلام _ در تفسير گفته خداى متعال :«بى گمان ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و فرمانروايى بزرگى به آنان بخشيديم» (1) : منظور از كتاب همان نبوّت است و مقصود از حكمت ، همان حكيمان از ميان پيامبران برگزيده هستند . (2)

5 / 3بنى اسرائيلقرآن«بى گمان ما به بنى اسرائيل كتاب و حكمت و نبوّت داديم و روزى آنان را از پاكيزه ها مقرّر كرديم و آنان را بر جهانيان برترى بخشيديم» . (3)

5 / 4خاندان محمّد صلى الله عليه و آلهعبداللّه :نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بودم كه [نظر ايشان درباره] على عليه السلامپرسيده شد . حضرت فرمود : حكمت به ده جزء قسمت شده است : نه جزء آن به على و يك جزء آن به مردم عطا شده است . (4)

امام على عليه السلام :هان! بى گمان ما اهل بيت ، درهاى حكمت و

.


1- .سوره نساء ، آيه 54 .
2- .الكافى : ج 80 ، ص 118 ، ح 92.
3- .سوره جاثيه ، آيه 16 .
4- .العمدة : ص 378 ، ح 744.

ص: 214

5 / 5لقمان

5 / 6قسّ بن ساعده

5 / 7مثرم بن رغيب

نورهاى در ظلمت و روشنى امّتها هستيم . (1)

5 / 5لقمانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به حقيقت مى گويم : لقمان پيامبر نبود ، ولى بنده اى بسيار انديشمند و نيكو يقين بود . خدا را دوست داشت ، پس خدا هم او را دوست داشت و با عطاى حكمت بر وى منّت نهاد . (2)

5 / 6قسّ بن ساعدهامام باقر عليه السلام :از حكمت و معرفت قسّ بن ساعده ايادى چنين رسيده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از هر كس كه از قبيله اياد بر او وارد مى شد ، درباره حكمتهايش مى پرسيد و به او گوش مى سپرد . (3)

5 / 7مثرم بن رغيبپيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ در توصيف مثرم بن رغيب بن شيقبان _ :او يكى از عابدان بود كه خداوند متعال را 270 سال عبادت كرد و چيزى از خدا نخواست ، مگر آنكه برآورده كرد و خداوند عز و جلحكمت را در دلش جاى داد و طاعت نيكوى پروردگارش را به وى الهام كرد . (4)

.


1- .غرر الحكم : 2786.
2- .مجمع البيان : ج 8 ، ص 494.
3- .كمال الدين : ص 166 ، ح 22.
4- .الفضائل : 49.

ص: 215

5 / 8سلمان

5 / 9روبيل

5 / 8سلمانفضيل بن يسار :امام باقر عليه السلام به من گفت : آيا آنچه را مردم روايت مى كنند كه على عليه السلامدرباره سلمان گفته : «او علم اوّل و آخر را يافته است» ، روايت مى كنى؟ گفتم : آرى . فرمود : مى دانى منظورش چه بوده است؟ گفتم : آرى ، علم بنى اسرائيل و علم پيامبر صلى الله عليه و آله . فرمود : منظورش اين نيست ، بلكه منظورش علم پيامبر و علم على عليه السلامو فرمان پيامبر صلى الله عليه و آلهو فرمان على عليه السلام است . (1)

5 / 9روبيلپيامبر خدا صلى الله عليه و آله از جبرئيل :از قوم يونس بن متّى عليه السلامجز دو تن او را پيروى نكردند : نام يكى از آنها روبيل بود و نام ديگرى تنوخا . روبيل از خاندان دانش و نبوّت و حكمت بود و پيش از بعثت يونس ، دير زمانى با وى همراه بود و تنوخا مردى مستضعف و عابد و زاهد و غرق در عبادت بود و بهره اى از دانش و حكمت نداشت . روبيل گوسفنددار بود . آنها را مى چراند و قوت خود را از آن به دست مى آورد و تنوخا مردى هيزم شكن بود و هيزمها را بر سر خود حمل مى كرد و از دسترنج خويش نان مى خورد و روبيل به سبب دانش و حكمت و سابقه دوستى ديرينه اش ، نزد يونس منزلتى داشت كه غير از منزلت تنوخا بود . (2)

.


1- .رجال الكشّى : ج 1 ، ص 25.
2- .تفسير العيّاشى : ج 2 ، ص 129 ، ح 44.

ص: 216

. .

ص: 217

فصل ششم : دانشمندان بد

6 / 1هشدار به دانشمند بى عمل

فصل ششمدانشمندان بد6 / 1هشدار به دانشمند بى عملپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابن مسعود! هركس دانش آموزد و بدان عمل نكند ، خداوند روز قيامت او را كور محشور مى گرداند . (1)

امام على عليه السلام :پشيمان ترين مردم هنگام مرگ ، دانشمندان بى كردارند . (2)

امام على عليه السلام :آنكه دانشش را در نهان به كار نبندد ، در عيان رسوايش كند . (3)

عيسى عليه السلام :تا آن گاه كه آنچه را مى دانى به كار نبسته اى ، آموختن آنچه نمى دانى ، تو را سود نبخشد . بى گمان فراوانى دانش هنگامى كه به كار بسته نشود ، جز بر تكبّر نمى افزايد . (4)

ر . ك : ص 36 «شرط عمل» / ص 38 «عمل» / ص 187 «عمل» / ص 197 «عمل نكردن» / ص 218 «فراوانى دانشمندان بى كردار» ، «مثل دانشمندان بى كردار» / ص219 «دانشمند بى كردار ، نادان است» .

.


1- .مكارم الأخلاق : ج 2 ، ص 348 ، ح 2660.
2- .غرر الحكم : 3198
3- .غرر الحكم : 9089 .
4- .الزهد لابن حنبل : 76.

ص: 218

6 / 2فراوانى دانشمندان بى كردار

6 / 3مَثَل دانشمند بى كردار

6 / 2فراوانى دانشمندان بى كردارامام على عليه السلام :دانش ، فراوان است و كردار ، اندك . (1)

امام على عليه السلام :بسيارند كسانى كه دانش دارند و از آن پيروى نمى كنند . (2)

ر . . ك : ارجاعات عنوان سابق .

6 / 3مَثَل دانشمند بى كردارپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشمند بى كردار ، مانند چراغى است كه خود را مى سوزاند و به مردم روشنى مى دهد . (3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانشى كه بدان عمل نمى شود ، مانند گنجى است كه از آن خرج نمى شود . صاحبش در گردآوريش خود را به رنج مى اندازد و به بهره اش نمى رسد . (4)

امام على عليه السلام :دانشمند بى عمل مانند تيرانداز بى زه[كمان ]است . (5)

عيسى عليه السلام :مَثَل دانشمندان بدكردار ، مانند تخته سنگى بر دهانه نهر است كه نه آب مى نوشد و نه آب را وا مى نهد تا به كشتزار رسد . (6)

.


1- .غرر الحكم : 1223
2- .غرر الحكم : 9522 .
3- .الفردوس : ج 3 ، ص 73 ، ح 4206.
4- .عدة الداعى : 69 .
5- .دستور معالم الحكم : 26 .
6- .تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 84 .

ص: 219

6 / 4دانشمند بى كردار ، نادان است

6 / 5نكوهش دانشمندان بد

لقمان حكيم _ در سفارش به پسرش _ :مَثَل حكمت بى طاعت ، مانند كالبد بى جان است يا مانند سرزمين بى آب، و كالبد بى جان و سرزمين بى آب و حكمت بى طاعت، ارزشى ندارند . (1)

ر . ك : ص 183 «مَثَل دانشمندان» / ارجاعات ص 217 .

6 / 4دانشمند بى كردار ، نادان استامام على عليه السلام :دانش خود را به نادانى و يقينتان را به شكّ تبديل نكنيد و چون دانستيد ، عمل كنيد و چون يقين كرديد ، اقدام كنيد . (2)

امام على عليه السلام :بسى دانشمند كه نادانى اش او را كشته و دانشى كه به همراه داشته ، وى را سودى نبخشيده است . (3)

6 / 5نكوهش دانشمندان بدعيسى عليه السلام _ به حواريان _ :اى نمك زمين! فاسد مشويد كه هرچه فاسد مى شود ، دارويش نمك است ، ولى اگر نمك فاسد گردد ، دارويى ندارد . (4)

امام على عليه السلام _ در توصيف مردم نزد خدا _ :مردى كه در ميان نادانان ، از اينجا و آنجا چيزهايى گرد آورده است . . .

.


1- .كنز الفوائد : ج 2 ، ص 67 .
2- .نهج البلاغه : حكمت 274
3- .نهج البلاغه : حكمت 107 .
4- .الزهد لابن المبارك : ص 96 ، ح 283.

ص: 220

6 / 6خطر لغزش دانشمند

انسان نمايان او را دانا مى نامند و حال آنكه يك روز را هم در دانش به درستى سپرى نكرده است . . . . آنچه را نمى داند ، دانش به شمار نمى آورد و در وراى آنچه خود بدان رسيده آيينى نمى بيند . اگر چيزى را با چيزى بسنجد ، نظر خود را تكذيب نمى كند و اگر چيزى بر وى تاريك بماند ، آن را مى پوشاند تا نادانى اش پنهان بماند . (1)

امام على عليه السلام :منفورترين مردم نزد خداوند ، فقير متكبّر و پير زناكار و دانشمند بد كار است . (2)

امام على عليه السلام :در دانش دروغ پردازان ، خيرى نيست . (3)

عيسى عليه السلام :تا كى آب بر كوه مى ريزد و آن را نرم نمى كند؟ تا كى حكمت مى آموزيد و دلهايتان بر آن نرم نمى شود؟ (4)

6 / 6خطر لغزش دانشمندامام على عليه السلام :. . . لغزش دانشمند ، مانند شكستن كشتى است . غرق مى شود و غرق مى كند . (5)

عيسى عليه السلام _ هنگامى كه به ايشان گفته شد :اى روح و كلمه خدا ، چه كسى فتنه اش سخت تر باشد؟ _ فرمود : لغزش دانشمند ، هنگامى كه دانشمند مى لغزد ، بر اثر لغزش وى ، بسيارى خواهند لغزيد . (6)

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 54 ، ح 6.
2- .غرر الحكم : 3160
3- .غرر الحكم : 10716 .
4- .أمالى المفيد : ص 208 ، ح 43.
5- .كنز الفوائد : ج 1 ، ص 319.
6- .الزهد لابن المبارك : ص 520 ، ح 1474.

ص: 221

6 / 7خطر دانشمندان بد

6 / 8خطر دانشمند بدكار و عابد نادان

6 / 7خطر دانشمندان بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر امّتم از دانشمندان بد! دانش را مايه تجارت مى كنند و براى سود شخصى به فرمانروايان زمان خود مى فروشند . خداوند تجارتشان را سود نبخشد . (1)

امام على عليه السلام :هنگامى كه دانشمند به دانشش عمل نكند ، نادان از آموختن نزد وى خوددارى ورزد؛ زيرا دانشمند چون دانشش را به كار نبندد ، نه وى را سود بخشد و نه ديگرى را؛ هر چند بارهايى گران از دانش را گرد آورده باشد . (2)

امام عسكرى عليه السلام _ در توصيف دانشمندان بدكردار _ :آنان بر شيعيان ناتوان ما از سپاه يزيد بر امام حسين عليه السلامو يارانش زيان بارترند؛ چون آنان تنها جان و مال ايشان را ربودند؛ امّا دانشمندان بدكردارى كه با ما دشمن اند ، ولى خود را دوستان ما و دشمن دشمنان ما نشان مى دهند، شكّ و شبهه را بر شيعيان ناتوان ما وارد مى آورند ، آنكه ايشان را گمراه كرده و از قصد رسيدن به حقيقت هم بازشان مى دارند . (3)

6 / 8خطر دانشمند بدكار و عابد نادانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مايه هلاكت امّت من ، دانشمند بدكار و عابد نادان است و بدترين بد ، دانشمندان بدكار و نيكوترين نيكها ،

.


1- .الفردوس : ج 4 ، ص 398 ، ح 7154.
2- .تنبيه الغافلين : ص 434 ، ح 677 .
3- .الإحتجاج : ج 2 ، ص 512 ، ح 337 .

ص: 222

6 / 9حساب دانشمندان بد

6 / 10كيفر دانشمندان بد

دانشمندان نيك اند . (1)

امام على عليه السلام :دو كس از دنيا پشت مرا شكستند : زبان آور فاسق و عابد نادان دل . يكى با زبانش فسقش را مى پوشاند و ديگرى با عبادتش ، نادانى اش را . از دانشمند فاسق و نادان متعبّد بپرهيزيد كه اينان فتنه هر فتنه زده اى هستند . من خود از پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهشنيدم كه مى فرمود : اى على! هلاك امّت من به دست منافق زبان آور است . (2)

6 / 9حساب دانشمندان بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل در روز قيامت ، بى سوادان را از چيزهايى معاف مى دارد كه دانشمندان را از آنها معاف نمى كند . (3)

امام صادق عليه السلام :هفتاد گناه براى نادان آمرزيده مى شود ، پيش از آنكه يك گناه براى دانشمند آمرزيده شود . (4)

ر . ك : ص 222 «كيفر دانشمندان بد» .

6 / 10كيفر دانشمندان بدپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سخت ترين عذاب در روز قيامت از آنِ دانشمندى است كه خداوند وى را از دانشش سودى نبخشيده است. (5)

.


1- .جامع بيان العلم : ج 1 ، ص 192.
2- .الخصال : ص 68 ، ح 101.
3- .حلية الأولياء : ج 2 ، ص 331 .
4- .الكافى : ج 1 ، ص 47 ، ح 1.
5- .آداب تعليم و تعلّم : 150 .

ص: 223

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دوزخيان از بوى دانشمند واگذارنده دانشش اذيت مى شوند و پشيمان ترين و پر حسرت ترين ساكنان جهنّم ، مردى است كه بنده اى را به سوى خدا فرا خوانده و او پاسخ مثبت داده و از او پذيرفته و اطاعت خدا را كرده و خدا هم او را به بهشت برده ، ولى آن دعوت كننده را به سبب واگذاردن دانشش و پيروى از هوايش و درازى آرزويش ، به دوزخ افكنده است . پيروى هوا از حقّ باز مى دارد و درازى آرزو ، آخرت را از ياد مى برد . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در دوزخ آسيابى است كه دانشمندان فاسد را كاملاً آسياب مى كند . (2)

امام على عليه السلام :هر توانگرى كه از دارايى اش بر ناداران بخل ورزد و هر دانشمندى كه دين را به دنيا بفروشد ، روز قيامت آتش زنه دوزخ است . (3)

ر . ك : ص 222 «حساب دانشمندان بد» .

خدايا! از نادانى ام به سوى تو عذر مى آورم . خدايا! از اينكه نادانى را با دانايى معاوضه كنم ، به تو پناه مى برم . خدايا! از اين كه بلغزم يا گمراه گردم يا نادانى كنم يا بر من نادانى كنند ، به تو پناه مى برم . خدايا! از اينكه مايه عبرت احدى از خلقت گردم و از اينكه فردى از خلق تو بيش از خودم از آنچه به من آموختى بهره جويد ،

.


1- .الكافى : ج 1 ، ص 44 ، ح 1.
2- .كنز العمّال : ج 10 ، ص 208 ، ح 29100.
3- .غرر الحكم : 10126 .

ص: 224

به تو پناه مى برم . خدايا! از دانشى كه سودى نبخشد به تو پناه مى برم . خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و ما را از آنچه به ما آموخته اى بهره مند ساز و آنچه را به ما بهره مى دهد ، به ما بياموز و بر دانش ما بيفزاى . خدايا! بر محمّد صلى الله عليه و آله پيامبر رحمتت و كلمه نورت درود فرست و دلهاى ما را از نور يقين و گوش ما را از نور حفظ و از حكمت آكنده ساز و ما را به عصمت مويّد بدار . خدايا! حقايق را همان گونه كه هست بر ما بنماى و از دانش نهانت به ما بياموز و به ما نورى عطا فرما كه با آن در ميان مردم ره سپاريم و بدان در تاريكيها هدايت جوييم و از شكّ و شبهه ها برهيم . خدايا! ما را به حقايق آنان كه به تو نزديك اند ، برسان و گامهاى ما را در جاى پاى آنان كه مجذوب تو گشتند ، بنه و ما را از كسانى قرار ده كه صبح و شام جام حكمت مى نوشند .

.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109